صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف ) جلد 3

مشخصات كتاب

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف )/ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی (گروه انتشارات ).

وضعیت ویراست : [ویراست ؟].

مشخصات نشر : تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1370 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره964-422-126-5 : ؛ 36000 ریال : ج. 1، چاپ دوم964-422-127-3 : ؛ 3500 ریال (ج. 2، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 3، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.3، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.3، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج. 4، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 5، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.5، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.5، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج.6) ؛ 4950 ریال (ج. 8، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 9، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 9، شمیز) ؛ 9500 ریال (ج. 9، چاپ دوم) ؛ 36000 ریال (ج. 10، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.10، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.10، شمیز) ؛ 39000 ریال (ج. 11، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 15، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 15، شمیز)

یادداشت : ج . 1و 2 (چاپ دوم : 1370).

یادداشت : ج. 3 - 5 (چاپ دوم: تابستان 1371).

یادداشت : ج.3، 5 و 10 (چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج.6 (چاپ اول : زمستان 1371).

یادداشت : ج. 8 (چاپ دوم : 1373).

یادداشت : ج. 9 و 15(چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج. 9 (چاپ دوم : پائیز 1374).

یادداشت : ج . 10 (چاپ دوم : بهار 1378).

یادداشت : ج . 11 (چاپ دوم : 1378).

موضوع : خمینی ، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، 1279 - 1368. -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : فتوا های شیعه -- قرن 14

موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1358 - -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. گروه انتشارات

شناسه افزوده : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره : DSR1572 1370

رده بندی دیویی : 955/08308

شماره کتابشناسی ملی : م 73-66

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 2

عکس

ص: 3

عکس

ص: 4

عکس

ص: 5

عکس

ص: 6

عکس

ص: 7

عکس

ص: 8

عکس

ص: 9

عکس

ص: 10

عکس

ص: 11

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور:مجموعه رهنمودهای امام خمینی مدظله العالی/تهیه و جمع آوری مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

مشخصات نشر : تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1364.

مشخصات ظاهری : ج.

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

یادداشت : فهرست نویسی بر اساس جلد هفدهم٬ 1364.

یادداشت : عنوان عطف: صحیفه نور

شماره کتابشناسی ملی : 2 0 4 3 6 5 8

ص: 12

مصاحبه امام خمینى با رادیو - تلویزیون سوئد

تاریخ سخنرانى : 13/8/57

سؤال : شاه با دكتر امینى وارد مذاكراتى شده است كه نشان مى دهد شاه حاضر به عقب نشینى ها و نرمش هائى مى باشد ، او زندانیان سیاسى را آزاد ساخته است . آیا حضرت آیت اللّه مى توانند نقشى را براى شاه در یك دولت با آزادى هاى بیشتر بپذیرند ؟

جواب : شاه مدتى است كه مشغول اجراى نقشه اى است كه ملت را فریب دهد ، با اشخاصى مذاكره و عقب نشینى هائى كرده كه براى فریب ملت است اما ملت حاضر نیست كه شاه باشد ، هر قدر هم عقب نشینى كند . حرف قاطع با پشتیبانى ملت این است كه شاه با جنایتهائى كه نسبت به ملت و كشور و خیانت هائى كه تا كنون كرده است قابل پذیرش نیست ، نه خودش و نه سلسله اش ، باید این سلسله منقرض شود . طرز حكومت با رفراندم تعیین مى شود .

سؤال : گفته اید كه اگر لازم باشد به جنگ مسلحانه دعوت خواهید كرد ، آیا هنوز هم این نظر را دارید ؟

جواب : ما حتى الامكان از جنگ مسلحانه پرهیز داریم و معتقدیم به همین ترتیب كه ملت پیش مى رود ، كار را حل كنیم اما اگر سرسختى نشان دهد و ابرقدرت ها هم به او كمك كنند ممكن است در این مطلب تجدید نظر كنیم .

ص: 1

تاریخ : 14/8/57

پیام امام خمینى به مردم غیور كردستان به مناسبت كشتار وحشیانه رژیم در آن سامان

بسمه تعالى

سلام بر برادران اسلامى كردستان كه با قیام دلاورانه به نهضت اسلامى سایر برادران پیوسته و با شجاعت و شهامت در مقابل طاغوت ایستاده ، مجال را بر دشمن اسلام و كشور تنگ كرده اند . امروز ما مكلف هستیم كه در هر لباس و هر شغل هستیم از اختلاف كلمه احتراز و به وحدت اسلامى كه پیوسته مورد سفارش كتاب و سنت است گرایش نموده و كلمه حق را علیا و كلمه باطل را سفلى قرار دهیم .

در این موقع حساس كه كشور ما و اسلام عزیز در معرض خطر عظیم است تكلیف همه گروه ها و افراد خطیر و عظیم است . سستى و سردى در حال حاضر و اختلاف و افتراق كلمه ، در حكم انتحار و به هدر دادن خون فرزندان اسلام است .

ما از همت بزرگ فرزندان كرد اسلام و از جوانان برومند آزادیخواه و استقلال طلب آن سامان تشكر و تقدیر مى كنیم . ما و شما در صف واحد در مقابل طاغوت بپاخاسته و از كیان اسلام و كشور بزرگ اسلامى دفاع مى كنیم و با ایثار خون جوانان عزیز ، درخت رشد ملت را آبیارى مى نماییم .

اینجانب از مساعى جمیله شما برادران محترم قدردانى نموده توفیقتان را در فرو ریختن پایه ستمگرى از خداوند تعالى خواستارم . الحق ملت ایران با همبستگى بیمانند خود و ایستادگى در مقابل دشمنان اسلام و كشور ، یك ملت نمونه است كه نام بزرگ خود را در تاریخ ثبت و راه مبارزه با ستمگران را به ملت هاى مظلوم آموخت .

برداران محترم ! در این نهضت مقدس كه تشكیل حكومت اسلامى سرلوحه اهداف آن است و ضمانت از آزادى و استقلال از ثمرات آن ، صبور باشید و گول تبلیغات انگل هاى سود طلب را نخورید و به خداى بزرگ و قرآن كریم اتكاء كنید و به پیش روید . خداوند با صابران است و دست حق با عدالتخواهان مى باشد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 2

تاریخ : 14/8/57

بیانات امام خمینى در مورد تبلیغات اجانب علیه اسلام و روحانیت

طرح (افیونى بودن اسلام ) توطئه اى براى استثمار

بسم اللّه الرحمن الرحیم

باز امروز در روزنامه هاى شوروى (براى من ترجمه كرده بودند) در یكى از آنها تیترش این بود كه اسلام افیون جامعه است .

ما هر نظامى را یك دفعه ملاحظه مى كنیم ، خود نظام را ، مثلا نظام شاهنشاهى ، نظام جمهورى ، یكى هم حكومت اسلام است . یك وقتى متن اسلام را بررسى مى كنیم ببینیم كه آیا متن ماهیت اسلام چطور است ، آیا این افیون است و در دعوت هایى كه كرده است دعوت كرده است به اینكه مردم چرت بزنند ؟ بخوابند ؟ تنبلى كنند ؟ یك بررسى راجع به خود متن اسلام است كه سندش قرآن است (از همه سندها ، بالاتر در اسلام قرآن است ) یك بررسى در قرآن باید بشود و آن كسانى كه گوششان پیش روزنامه ها و عرض مى كنم كه مبلغین خارجى هست باید سربسته و در بسته یك مطلبى را قبول نكنند . كسى كه یك مطلبى بشنود و قبل از اینكه دلیلى بر آن مطلب پیدا بكند قبول كند ، این از فطرت انسانى خارج است . فطرت انسانى اینطور است كه مطلبى را همین طورى قبول نمى كند تا هر چه گفتند فورا قبول كند ، این طور نیست ، بلكه اگر مطلبى به او تبلیغ كردند یا مطلبى را گفتند ، این دلیل مى خواهد كه به چه دلیل شما یك همچو مطلبى را مثلا مى گویید .

اینها مى گویند ، مال حالا هم نیست ، سابقه دار است مساله و ریشه اش هم براى این است كه این ملت اسلام را از قرآن جدا كنند ، از اسلام جدا كنند . این تبلیغاتى كه شده است و از تعبیراتشان گاهى (اسلام افیون جامعه است ) (كه همین امروز آنچه من خواندم نوشته بود یا دیروز دیدم ) گاهى (دین افیون جامعه است ) وقتى دین را مى گویند كه افیون جامعه است ، باید انسان ببیند كه اولا این حرفى كه اینها مى گویند و تبلیغى كه اینها مى كنند ، اساس این حرف چه است ، براى چه یك نفر روزنامه نویسى كه در شوروى هست او یك همچو مطلبى را ، تیترى را در روزنامه اش مى نویسد ، این چه نظرى دارد كه از آن طرف دنیا یك همچو مطلبى را مى نویسد كه اسلام كذا یا دین كذا ؟ و اساس این مطلب چه هست ؟

اساس این مطلب همین است كه اینها كه مى خواهند استفاده بكنند از شما و مملكت شما ، استثمار كنند شما را و مملكت شما را هم هر چه دارد ببرند ، باید آن چیزهایى كه احتمال مى دهند كه مانع باشد از این غارتگرى ، اینها را از جلو بردارند كه آزادانه بتوانند یك كارى را كه مى خواهند انجام

ص: 3

بدهند ، چه بكنند ؟ این مانع یا احتمال مانعیت در چه هست ؟ یكى در اسلام است ، خود اسلام یا دین ، - اینها دیدند كه دین یك مطلب - نه اینكه اینها همین طورى خودشان گفتند ، اینها مطالعات كردند و روى مطالعات این مسایل را مى گویند ، طرح مى كنند . اینها متن قرآن را مطالعه كرده اند ، اسلام را هم مطالعه كردند و فهمیده اند كه قرآن یك كتابى است كه اگر مسلمان ها به آن اتصال پیدا كنند ، تودهنى مى زند به این اقوامى كه مى خواهند بیایند سلطه پیدا كنند بر مسلمین . قرآن مى گوید هرگز خداى تبارك و تعالى سلطه اى براى غیر مسلم بر مسلم قرار نداده است ، هرگز نباید یك همچو چیزى واقع بشود ، یك تسلطى ، یك راهى ، اصلا یك راه نباید پیدا بكند (لن یجعل اللّه للكافرین على المسلمین سبیبلا) اصلا راه نباید داشته باشند . مشركین و این قدرت هاى فاسده ، راه نباید داشته باشند بر مسلمین .

اینها مطالعه كردند ، دیدند كه وضع قرآن و اسلام و متون اسلام چه است كه اگر این متون را مسلمین بر آن اطلاع پیدا كنند و اتصال پیدا كنند مسلمین بر قرآن و متشبث بشوند به قرآن و اسلام ، فاتحه این غارتگرى ها و این سلطه جویى ها را مى خوانند ، پس چه بكنند كه این سلطه جویى ها به قوت خودش باقى باشد و این غارتگرى ها هم ادامه پیدا كند ؟ اینها باید این ملت را از اسلام جدا كنند . ادیان دیگر هم ، چون این مطلب تابع به آنطور كه مثلا پانصد سال ، هزار سال سابقه داشته باشد نداشته است . آنوقتى كه اروپایى ها راه پیدا كردند به ممالك شرق و دیدند كه یك طعمه خوبى است ممالك شرق و براى بلعیدن این طعمه مطالعات كردند ، این مسایل پیدا شده است . اینكه سایر ادیان را هم مى گویند مقدمه این است كه اسلام را بگویند و الا آن ادیان دیگر خیلى مورد احتیاطشان نیست ، مقدمه این است كه اسلام را در نظر مسلمین از آن پایه اى كه دارد منحطش كنند ، مسلمین را از اسلام جدا بكنند ، به ذهنشان بیاورند كه اسلام یك دینى است كه آمده است كه جامعه را خواب كند تا قدرتمندها بخورند این جامعه را ، منطق اینها این است (یعنى منطق نیست ) حرف اینها این است و حرف هم روى این اساس است كه مى خواهند كه با این كلام ، با این تبلیغات شما را جدا كنند از اسلام . باید همین طورى ، جوان هاى ما همین طور قبول كنند كه تا در یك روزنامه اى ، در یك كتابى ، در یك مجله اى نوشته شد كه اسلام افیون جامعه است همه دست بگیرند و بگویند همین است ؟ ! كسى كه یك مطلبى را همین طورى قبول كند ، این اصل از فطرت اسلامى ، از فطرت انسانى خارج است . فطرت انسانى براى هر مطلبى كه واضح نیست دلیل طلب مى كند ، همینطورى قبول نمى كند .

شواهد و آثار تاریخى ، متون و اسناد قرآن و حدیت ، دلیلى بر تحرك اسلام

خوب ما باید مطالعه كنیم ، ببینیم كه آیا متن اسلام كه سندش قرآن و حدیث است ، این متن اسلام اینطورى است ؟ ! قرآن اینطورى است كه جامعه را دعوت كرده به اینكه خواب بروند و قلدرها بخورند این جامعه را ؟ ! سلاطین و - نمى دانم - اینها بخورند این جامعه را و هر كارى دارند ، هر سلطه اى كه دارند آن سلطه را تحقق بدهند ؟ ! یا قرآن اینجور نیست ؟ این خیلى دقت نمى خواهد ، یك نظر سطحى مى خواهد به قرآن كه قرآن را بخواند یك نظر سطحى ببینند كه در قرآن راجع به جنگ ها چقدر است

ص: 4

و جنگ ها با كى بوده ، چقدر آیات ما راجع به جنگ ها و آداب جنگ و تحریك به جنگ و وادار كردن و امر كردن و الزام كردن به اینكه مسلمین باید بروند سراغ قتال و جنگ ، چقدر آیات است و جنگ با كى بوده است این یك مساله سطحى است این دیگر دقت و علمیت نمى خواهد ، جنگها با مشركین بوده است . در حجاز اولى كه شروع به جنگ شد ، خوب پیغمبر اكرم در مدینه بودند و عده هم كم بود و - عرض مى كنم - تا اندازه اى كه توانستند ، قبلا كه در مكه بودند نقشه كشى بود ، مساله ، مساله درست كردن كار و سازنده كردن بود كه افراد را بسازند و آنجا هم مجال اینكه یك كارى انجام بدهد ، ندادند مشركین . این مشركین ثروتمند و قدرتمند هیچ مجال ندادند كه پیغمبر دعوت بكند در مكه ، چندین سال هم مثل حبس بود ، در آنجا بلكه همه اش در مكه كه بود یك حبسى بود براى او (مثل حالاى ایران كه یك حبسى است براى مردم ، حالا نمى خواهم چه بكنم ) وقتى كه ایشان دیگر از مكه یا مایوس شدند یا دیدند كه مدینه براى كارشان بهتر است با مدینه اى ها روابط پیدا كردند و روابط زیر زمینى و سرى پیدا كردند و مطلب را مهیا كردند و رفتند مدینه . مدینه رفتند و خیلى طول نكشید كه جنگ ها شروع شد به دعوت قرآن یعنى متن اسلام ، یعنى سند اسلام ، جنگ ها در مدینه شروع شد و چندین جنگ ، زیاد جنگ ها بوده است ، این جنگ ها با كى بوده است ؟

افیونى كه اینها مى گویند مى گویند كه اسلام كه افیون جامعه است اسلام آمده است مردم طبقه سه و فقرا را بر ایشان لالائى بگوید ، خوابشان بكند تا آن قدرتمندها بخورند آنها را ، منافع آنها را بلع كنند!! بلكه ادیان را مى گویند اینها كه اصل ادیان را آن قدرتمندها درست كرده اند براى همین معنا ، یك دینى درست كرده اند كه مردم را دعوت كنند به اینكه مردم مزاحمت با آنها نكنند ، دعوت كنند به اینكه بخورید و كتك بخورید و صحبت هم نكنید ، حرفى نزنید . ببینیم این جنگ هاى متعددى كه در اسلام واقع شده ، زمان رسول اكرم بوده (حالا بعد از زمان رسول اكرم باز حرف دیگر است ) زمان خود پیغمبر اسلام بوده است كه متن اسلام است ، دیگر هیچ حاشیه نیست ، متن اسلام است ، قرآن است و آن كه قرآن را آورده است براى مردم ، آنى كه اینها مى گویند كه دین را قدرتمندها درست كردند كه آن ضعفا و فقرا را ، منافعشان را استثمار كنند و استعمار كنند ، ببینیم كه آیا این جنگ ها ، جنگ اینطور بوده است كه پیغمبر اكرم همدست شده است با قدرتمندها و حمله كرد ، به فقرا ؟ ! یا با فقرا ساخته و حمله كرده به قدرتمندها ؟ هر كس همان ظواهر اول تاریخ را ببیند مى بیند اینطورى بوده كه پیغمبر یك دسته فقیر دورش جمع بوده اند یك دسته بوده اند كه هیچ جا نداشتند غیر صفه اصحاب صفه ، یعنى یك جائى كه توى این حیاط یك جایى شما فرض كنید كه یك جائى بود به آن صفه مى گفتند ، اینها آنقدر بى جا بودند كه اصحاب صفه اى داشتند و اصحاب پیغمبر بودند و آنجا مى خوابیدند ، اینقدر بى چیز بودند ، چیزى نداشتند اینها ، فقرا بودند ، اینها بودند كه در جنگ ها یك خرما را (در تاریخ است اینها) یك دانه خرما را این مى گذاشت دهانش كه یك خرده اى چیز پیدا كند در مى آورد مى داد به آن ، آن هم مى گذاشت دهانش بعد در مى آورد مى داد به آن ، جنگ هم بود . دارائیشان این بود ، وضع زندگى ، آنى كه اطراف پیغمبر جمع شده بودند گداها بودند ، خوب فقرا و گداها جمع شدند دور پیغمبر ، همین فقرا و

ص: 5

گداها با تعلیم قرآن در زمان خود رسول اكرم حجاز را فتح كردند ، آنهایى كه هیچى بودند ، یعنى پیغمبر نتوانست مكه بماند ، شب ، نصف شبى فرار كرد از مكه به مدینه بعد از اینكه روابطش را با مدنى ها و با بعضى از مدنى ها درست كرده بود فرار كرد از آنجا به مدینه نصف شب و نمى توانست در آنجا هیچ كارى انجام بدهد . وقتى هم آمد مدینه وارد شد به یك عده اى كه همانطور كه عرض كردم اینها از فقرا بودند . نه اینكه اینها از اغنیا و ثروتمندها بودند و پیغمبر با ثروتمندها بست و بند كرد كه فقرا را مثلا خاموش كند .

تمام جنگ هائى كه پیغمبر كرده است با این مشركین عرب ، مشركین طاغى بوده ، مشركین قدرتمند بوده ، جنگجو بوده منتهى تعلیمات اسلام و آن دلدارى هائى كه اسلام به این عدد كم مى داده است آنها را جورى تربیت كرده بودند كه یكى آنها یك وقت صد نفر را مى كشت . یك نفرشان صد تا را مى كشت . تعلیم اسلام بوده است ، یعنى اسلام یك جور انسان و یك جور آدمى بار مى آورده است كه در مقابل قدرت ها از هیچ چیز نمى ترسیدند ، همچو قدرتمند اینها بار آمده بودند كه یكیشان مى گفت كه من با شصت هزار نفر ، این مال بعد از اسلام است ، بعد از پیغمبر اكرم است ، شصت هزار نفر لشكر آن طلیعه لشكر روم شصت هزار نفر بودند ، طلیعه اش یعنى آنها كه جلو آمدند كه لشكر حالا عقبند . اسلام اینطور آدم هائى مى سازد كه گفت كه سى نفر بیاید همراه من مى رویم توى شصت هزار نفر آدم . سى نفر! سى تا یكى ! با او چك و چانه كردند كه آقا نمى شود ، قبول كرد كه شصت نفر ، شصت تا آدم رفت و شصت هزار رومى را عقب نشاند . خوب رفتند شبیخون زدند و با شمشیر آنها را زدند و شكستشان دادند آنها را . اینها طبقه فقرا حالا زمان پیغمبر را داشتم عرض مى كردم كه ما باید ببینیم كه آیا این قرآن كه متن اسلام است و این پیغمبر كه آورنده اسلام و آنوقت اسلام بى حواشى بوده و خود اسلام بوده ، متن اسلام بوده ، این اسلام در آن متن اولیه اى كه هیچ دیگر تصرفى از هیچ جا در آن نبوده ، این آیا مردم را دعوت كرده به اینكه با اغنیاء بسازید ؟ ! اغنیا اگر از شما چیزى بردند ، این قدرت ها اگر آمدند و مال شما را برداشتند ، شما دیگر حرف نزنید ؟ ! شما انشاءاللّه بهشت مى روید ، حرف نزنید ؟ ! یا همین قرآن مردم را ، این گداها را - عرض مى كنم - فقیر ، آن فقیرها كه نه مكان داشتند و یك عده كثیرى از آنها روى صفه مسجد یعنى یك جاى بى سقف ، زمین بى سقف آنجا زندگى مى كردند و پهلوى هم مى خوابیدند و هیچ چیز هم نداشتند كه بخورند ، یك چیزى یابه آنان مى دادند از این طرف و آن طرف مى رفتند پیدا مى كردند مى خوردند و آن جمعیتى كه یك خرما را این طورى دور مى زدند ، با این جمعیت راه افتاد و حجاز را ، قدرتمندها را عقب زد ، این افیون است ؟ یا این محرك است ؟ تو با این حرفت مى خواهى افیون درست كنى . اینهائى كه این حرف را زدند كه اسلام افیون است ، مى خواهند مسلمین را خواب كنند ، مى خواهند مسلمین را از اسلام جدا كنند و مسلمین خواب بروند و آنها مال مسلمین را بخورند . این كلام افیون است ، نه اسلام افیون است . اینكه مى گوئید اسلام افیون جامعه است ، خود این براى اغفال مردم است . چیزهائى كه براى اغفال مردم است این افیون است ، نه اینكه آمده است ، نه آن حقیقتى كه آمده و در همان زمان خودش با یك عده فقیر ، مملكت حجاز را فتح كرده

ص: 6

و عدل و انصاف را تا آخر حجاز برده . این زمان خود پیغمبر است ، بعد كه قدرت پیدا شد و عرض بكنم كه قوه پیدا شد در همان قرن اول اسلام ، در همان قرن مثلا سى سال ، در همان قرن هاى اول ، سى سال اول و سى و پنج سال اول ، دو تا امپراطورى را اینها شكست دادند ، امپراطور روم و امپراطور ایران ، ایران را فتح كردند ، روم را فتح كردند ، این افیون است ؟ !

این اسلام آمده است كه بسازد با كسرى و مردم را بگوید تبعیت كنید از كسرى ؟ ! این آمده است كه بسازد با سلطان روم و بگوید به مردم روم ، تعلیم كند كه بسازید با اینها ؟ ! یا این آمد و دو تا امپراطورى را شكست داد و عقبشان زد براى اینكه عدل را در عالم و براى این فقرا براى اینكه این فقرا را آنها مى خوردند جلویشان را بگیرد ؟

مردیكه تو روزنامه ، حالا این را مى نویسد ، در یك همچو زمانى این مطلب را مى نویسد كه افیون است . خوب پیش تر یك غفلت هائى بوده است ، شده است یك غفلت هائى اما خوب الان مردم ، جوان هاى ما قرآن را نگاه كردند ، از قرآن هم اطلاع دارند ، مع الاسف خوب بعضى شان هم همین طور یك چیزى قبول مى كنند ، همین طور یك صدائى كه مى آید اینها دنبالش مى روند . یك صدائى بلند شود اینها هم دنبالش مى روند اما انسان ، آدم باید اگر یك مطلبى را شنید راجع به یك نظامى ، راجع به یك جهتى مطلبى را شنید ، باید برود مطالعه كند ببیند صحیح مى گوید این آدم . این مردیكه كه نوشته است اسلام افیون جامعه ، این واقعا اسلام افیون جامعه است ؟ ! این خود اسلام . مى آئیم سراغ آنهائى كه اسلام در زمان خودش یعنى زمانى كه متن بوده است و پیغمبر بوده و قرآن ، پیغمبر بوده و قرآن ، بعدش هم در زمان هاى بعدى كه اسلام با چیزها ، جنگ ها ، جنگ هاى بین همین طایفه طبقه سه بوده است با امپراطورى ها ، منتها اسلام همچو قدرتى داده بود به این یك عده جمعیت كم چند هزارى كه رفتند امپراطورى روم را فتح كردند و امپراطورى ایران را هم فتح كردند ، امپراطورى ایران كه وقتى كه مثلا در جنگ ها تجهیز قوا مى كردند ، اسب هایشان چه و عرض مى كنم زین هاى اسب طلا ، نمى دانم چه بساطى اینها داشتند ، همین سر و پا برهنه ها را ، همین هائى كه پیاده مى رفتند و چندتایشان یك شتر داشتند و البته یكى یك شمشیر داشتند ، قدرت داشتند ، شمشیر داشتند اما چند نفر با هم یك شتر داشتند و چند نفر با هم مثلا یك اسب ، ده تا اسب در یك جمعیتشان پیدا مى شد ، اسبى نداشتند ، شتر حسابى نداشتند ، اسبى نداشتند ، آذوقه حسابى نداشتند اما قدرت داده بود اسلام به اینها یعنى تحت تعلیمات متن اسلام و آن كسى كه متن اسلام را پیاده كرده بود ، یك همچو قدرتى به مسلمین داده بود كه همین آدم هائى كه دیروز چیزى نبودند و یك عده فقرائى با هم آنجا مى لولیدند ، امروز شمشیر را كشیدند و دو تا امپراطورى كه تمام دنیا ، آنوقت از اینجاها خبرى نبوده ، آنوقت این دو تا امپراطورى بوده است و یكى روم بوده و یكى ایران بوده است ، این دو امپراطورى را ، این یك مشت عرب مفلوك و گدا كه شمشیر چند تا در این مثلا ده هزار ، بیست هزار نفر بوده ، اینها همه شمشیر نداشتند ، همه زره نداشتند ، همه چیز نداشتند ، با همین دست خالى راه افتادند لكن قدرت روحى داشتند ، مثل ما نبودند كه ضعیف النفس و ضعیف القلب باشند ، قدرت روحى -روحى - داده بود

ص: 7

اسلام به آنها ، همین عده قلیل با همین قدرت الهى كه به آنها داده شده بود و پشتوانه اى كه اسلام دنبالش بود و دعوتى كه اسلام مى كرد از اینها ، راه افتادند و آن دو تا امپراطورى بزرگ را شكست دادند و فتح كردند . ایران فتح شد در زمان قبل از اینكه سى سال از اسلام بگذرد ، ایران فتح شد و روم فتح شد و مملكت اسلام رفت تا آن طرف افریقا و تا همه جا ، تا اسپانیا رفت خوب بعد بیعرضگى كردند خود مسلمان ها كه یك مساله دیگر است .

پس ما متن اسلام را كه مطالعه بكنیم اینجور نبوده است كه متن اسلام آمده است كه سلاطین را تسلط بدهد بر فقرا ، بر طبقه بعد ، قدرتمندها را سلطه بدهد بر غیر قدرتمندها ، متن اسلام اینجور نبوده است .

حجت ما در نزاع با دستگاه جبار پهلوى مبارزات حضرت امیر(علیه السلام) و حضرت سیدالشهداء است

آنهائى كه دعوت به اسلام مى كردند مثل خود پیغمبر و بعدش مثلا خلفاى اولى كه یك جور دیگرى بودند و بعدش حضرت امیر سلام اللّه علیه ، اینها چه جور بودند ؟ اینها چه جور آدم هائى بودند ؟ چه جور زندگى مى كردند ؟ آیا اینها هم از آنها بودند كه ملاى دربارى بودند ؟ مثلا پیغمبر دربارى خودش بوده است ؟ ! یا اینكه پیغمبر با دربارها جنگ كرده ، دربارها را شكسته ؟ حضرت امیر دربارى بوده است ؟ ! یا حضرت امیر هم جنگ كرده با یك قدرتى كه متشبث به اسلام هم بوده مثل معاویه كه حجت ما الان بر این نزاعى كه بین ، بر این مبارزه اى كه بین مسلمین و بین این دستگاه فاسده است حجت ما در جواز این و لزوم این عمل ، حضرت امیر سلام اللّه علیه است و عمل سیدالشهدا سلام اللّه علیه كه دو نفر آدمى كه اینها قدرت داشتند ، آن شامات را آنها گرفته بودند و تحت قدرتشان بود و جنگ ها ، چیزها داشتند ، فوج هاى از سرباز داشتند اینها كه مسلمان بودند . حالا كسى به ما بگوید خوب این مردیكه كه قرآن چاپ كرده است . این مسلمان است ؟ ! ما حجتمان بر این است كه اگر چنانچه این مبارزه را ادامه بدهیم و صد هزار نفر از ما كشته بشود ، براى دفع ظلم اینها و براى اینكه دست آنها را از مملكت اسلامى كوتاه كنیم ارزش دارد . حجتمان هم كار حضرت امیر سلام اللّه علیه و كار حضرت سیدالشهدا سلام اللّه علیه است . یزید هم یك قدرتمند بود و یك سلطان بود و عرض مى كنم كه همه بساط سلطنت را یزید داشت ، بعد از معاویه او بود دیگر ، حضرت سید الشهدا به چه حجت با سلطان عصرش طرف شد ؟ با ظل اللّه طرف شد ؟ (سلطان را نباید دست زد) . به چه حجت با سلطان عصرش طرف شد ؟ سلطان عصرى كه شهادتین را مى داد و مى گفت من خلیفه پیغمبر هستم . براى اینكه یك آدم قاچاق بود ، براى اینكه یك آدمى بود كه مى خواست این ملت را استثمار كند ، مى خواست بخورد این ملت را ، منافع ملت را مى خواست خودش بخورد و اتباعش بخورند ، آنقدرى كه او خورد بیشتر است از اینقدرى كه این آقا مى خورد ؟ ! حساب باید كرد . اینها هم عبارت است از آن كسانى كه در صدر اسلام بودند و اسلام با دست اینها قدرتمند شده و بسط پیدا كرده . خود پیغمبر با

ص: 8

قدرتمندها جنگ كرده و بعدش هم آنهائى كه صدر اول بودند باز با قدرتمندها و سلاطین جنگ كردند ، بعدش هم حضرت امیر با قدرتمندها جنگ كرده است ، كجایش افیون بوده ؟ كجاى اینها دربارى بودند ؟

تجلى دمواكرسى واقعى در سیر و سلوك حاكمان صدر اسلام با توده هاى مردم

مى گویند كه ما مى خواهیم كه یك مملكتى باشد دمواكرسى باشد . شما حساب بكنید كه ، ببینید كه اسلام (ما حساب صدر اسلام را مى خواهیم بكنیم كه متن اسلام است ، خود اسلام و متن اسلام است ) ببینیم كه آیا این حكومت اسلام و این رژیم اسلام ، یك رژیم دموكراسى بوده است ؟ یك رژیم قلدرى و استبداد بوده ؟ شما این قصه هایى را كه تاریخ نقل كرده است ، این قصه ها زیادند اما حالا یكى دو تا قصه اش ، این قصه هائى كه تاریخ نقل كرده شبیه این را در یكى از ممالك كه درجه اول از دموكراسى را دارد بیاورید بعد بگوئید كه این بهتر از آن ، یك قصه مال رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم (قصه هاست منتها حالا من یكیش را مى گویم ) یك قصه مال حضرت امیر سلام اللّه علیه ، یك قصه هم مال عمر . وقتى كه عمر مى خواست برود به مصر براى اینكه فتح كرده بودند مصر را و قدرتمند شده بود اسلام ، همه جا را گرفته بودند ، مى خواست وارد بشود به مصر ، یك شتر بود ، و خودش بود و یكى هم همراهش ، سوار این شتر یكیشان مى نشست و آن یكى جلویش را مى گرفت و مى برد ، آن كه خسته مى شد (قسمت كرده بودند) این سوار مى شد . آنوقتى كه وارد (به حسب تاریخ ) مصر شدند ، نوبت آن غلام بود كه سوار باشد و آقاى خلیفه جلو شترش را گرفته بود و داشت مى بردش كه مردم مصر آمده بودند به استقبال . خلیفه عبارت از این بود ، ما عمر را قبول نداریم اما این عمل ، عمل اسلامى آنوقت بوده یعنى نقش اسلام بوده است ولو خودش یك آدمى بوده كه ما نپذیرفتیم او را ، اما عملى كه كرده است این عملى بوده كه نقش اسلام این بوده یعنى پیغمبر هم این صورت بود . یعنى پیغمبر هم سوار یك الاغى مى شده یك كسى هم پشتش مى نشسته و مساله برایش مى گفته ، آن را تعلیمش مى كرده ، آن پشت سرى را تعلیمش مى كرده . شما در تمام این دموكراسى ها بیاورید كه اینجورى باشد كه سلطان وقت كه سلطنتش چند مقابل ایران بوده است ، چند مقابل فرانسه بوده ، شما بیاورید یك سلطان دموكراتى كه با غلام خودش اینجورى رفتار بكند كه آن سوار بشود ، یك شتر باشد و چیزى بیشتر از این نه ، آن جمال و جلال هیچ نباشد در كار . هر سلطانى دموكراتى را كه بیاورید اگر بخواهد وارد یك مملكت شكست خورده بشود ، ببینید با چه جورى وارد مى شود ، آنها چه جورى وارد مى شوند ، این هم وارد شده در یك مملكتى كه فتح شده است ، سوار شتر غلام و خودش حالا نوبت او هست ، خودش دستش را جلو گرفته و افسار شتر را دارد مى كشد ، آمدند اشراف مصر آنجا و همه هم تعظیم كردند . این تعلیم اسلام بوده . خود پیغمبر اكرم وقتى كه در یك جمعیتى بودند و نشسته بودند مى خواستند مثلا مساله بگویند و صحبت بكنند و قضاوت بكنند و همه كارها ، وضع جورى بوده است كه كسى وارد مى شد از خارج و او را نمى شناخت نمى دانست كدام یكى آقاست عرض مى كنم كه سلطان به اصطلاح هست و كدام یكى رعیت است ، اینها دور هم نشسته بودند با هم وعده كرده بودند ،

ص: 9

صحبت مى كردند ، هیچ معلوم نبود كه پیغمبر این است یا این است یا او هست ، دور تا دور نشسته بودند ، این مسندى هم كه براى من ، شما براى من درست كردید این هم نبوده . روى زمین مى نشستند ، همین روى زمین مى نشستند ، همان روى زمین نهارشان را مى خوردند ، آن هم آن نهار ، شما خیال كردید یك نهارى درست مى كردند ، سفره مى انداختند ، یك بساطى بوده است ؟ همان آدمى كه ، همین حضرت امیرى كه سلطنتش بیشتر از چند مقابل ایران بوده ، سفره اش چى بوده ؟ یك ظرفى بوده كه توى آن نان هاى جو بوده و سرش را هم مهر مى كرده كه مبادا دخترش مثلا یا پسرش ترحم كنند و توى این یك چیزى بریزند ، یك چربى ، یك روغنى كه یك خرده نرم بشود ، سرش را مهر مى كرده كه دست به آن نزنند وقتى مى خورده . این نان خشك خوراك این امپراطور بوده كه از مملكت ایران بیشتر تحت امپراطوریش بوده ، آن سلوكش كه گفتم .

دو تا قصه از آنها نقل مى كنم ، حضرت رسول (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) در آن اواخر عمرشان رفتند منبر فرمودند كه هر كس به من حقى دارد بگوید . خوب كسى حقى نداشته بود . یك عرب پا شد گفت من یك حقى دارم (چى هست ) ؟ شما در جنگ كذا كه مى رفتید یك شلاقى به من زدید (به كجا زدم ) ؟ به شانه ام (بیا عوضش بزن ) گفت نه من آنوقت شانه ام باز بوده ، شما هم شانه تان را باز كنید ، (بسیار خوب ) شانه را باز كرد ، عرب رفت بوسید ، گفت من مى خواستم ببوسم بدن رسول اللّه را ، یعنى مساله این بوده و مطلب این است كه یك رئیس مطلق حجاز آنوقت بوده است . و جاهاى دیگر ، او بیاید بالاى منبر و بگوید هر كس حق دارد بگوید ، یك نفر نیاید بگوید به اینكه توده شاهى از من برداشتى . حالا اگر چنانچه هر یك از این ممالك دموكراسى را بیاورید ، یكى برود بالاى منبر بگوید كه هر كه حق دارد بگوید ، اولا" مى گوید این را ؟ حق مى دهد به ملت كه اگر یك شلاقى زده باشد بیا شلاقت را بزن ؟ این حق را كدام دموكراسى ، كدام سلطان ، كدام رئیس جمهور ، كدام عرض مى كنم سلطان عادل رئیس جمهور عادل و دموكراسى یك همچو كارى مى كند ؟ این اسلامى است كه مى گویید استبداد است و این دموكراسى هاى دیگر . ما مى گوییم كه دموكراسى نیست ممالك شما ، استبداد با صورت هاى مختلف ، رئیس جمهورى هاى شما هم مستبدند به صورت هاى مختلف منتها اسم ، اسما خیلى زیاد است ، الفاظ خیلى زیاد است ، محتوا ندارد .

حكومت اسلامى تجلى دمواكرسى و برابرى مردم در مقابل قانون

حضرت امیر سلام اللّه علیه آنوقتى كه سلطنتش (من تعبیر به سلطنت مى كنم روى مذاق حالا والا نباید این تعبیر را بكنم ) خلافتش كه همین نظیر سلطنت ها بوده است ، یعنى نظیر به این معنا كه همه جا تحت ولاى او بوده است چندین مقابل ایران بوده حجاز و مصر و عراق و ایران و خیلى جاها ، قاضى خودش نصب كرده براى قضاوت ، عربى رفته ، یهودى است ، رفته است شكایت كرده پیش قاضى از حضرت امیر كه یك زرهى از من است پیش ایشان ، حالا من كه چیزش را نمى دانم اما اصل متن قضیه را مى دانم ، قاضى خواست حضرت امیر را ، رفت در محضر قاضى اى كه خودش او را نصب كرده است ، قاضى حضرت امیر را احضار كرد ، رفت ، نشستند جلو او ، حتى تعلیم داده به قاضى ظاهرا

ص: 10

در همین جا است كه (نه ، به من زیادتر از این نباید احترام كنى ، قضاوت باید همچو هر دو على السواء باشیم ) یكى یهودى بود و یكى هم رئیس عرض مى كنم كه از ایران گرفته تا حجاز تا مصر تا عراق ، قاضى رسیدگى كرد و حكم بر ضد حضرت امیر داد . شما پیدا بكنید در تمام دوره هاى سلطنت ها و رئیس جمهورها و اینها یك همچو وضعى كه یك رئیسى با یك یهودى كه تبعش بوده و با آن قاضى اى كه قاضى اى بوده است كه خودش رعیت است آن قاضى ، شما پیدا كنید یك همچو قضیه اى در تمام جمهورى ها ، در تمام سلطنت ها ، در تمام رژیم ها تا ما بگوئیم رژیم اسلام یك رژیمى است كه پائین تر از سایر رژیم هاست . ما كه رژیم اسلام را مى خواهیم . یك همچو چیزى مى خواهیم . ما كه مى گوئیم حكومت اسلام ، همچو چیزى مى خواهیم . ما مى خواهیم یك حكومتى باشد كه اگر قاضى دادگسترى او را احضار كرد ، برود آنجا . حالا به اعلیحضرت مى شود گفت كه شما ، یك كسى بگوید كه شما مال مرا غصب كردید ؟ ! یكى از این مازندرانى ها برود بگوید كه شما مال مرا غصب كردید ؟ ! قاضى جرات مى كند ؟ ! حالا هم حتى ، حالا هم كه همه بچه ها دارند داد مى زنند كه مرگ بر شاه ، همین حالا هم جرات مى كند قاضى كه احضاریه بفرستد براى اعلیحضرت ؟ ! حالا چند سال پیش از این را كه مى دانید چه مصیبتى بود . رئیس جمهورى اینجا چطور ، قاضى ، قاضى دادگسترى احضارش میكند ؟ احضار كرد ، مى رود آن محضر ؟ بنشیند حكم بر خلافش بكند ، بى چون و چرا قبول مى كند ؟ ما كه مى گوئیم حكومت اسلام ، اینها تبلیغات مى كنند كه اینها مى خواهند هرج و مرج كنند . این هرج و مرج است كه ما مى خواهیم ما این را مى خواهیم ، ما مى خواهیم یك حاكمى در همه ایران (اگر انشاءاللّه موفق بشوند مسلمین ) در همه ممالك اسلامى ، یك حكومت باشد آنجورى ، یك حكومت باشد كه مال مردم را نخورد ، یك حكومت باشد كه براى قانون متواضع باشد یعنى سر پیش قانون فرود بیاورد ، قانون هر چه گفت قبول بكند ، نه اینكه قانون براى مردم عادى باشد ، قدرتمندها از قانون مستثنى باشند . الان مالیات قدرتمندها نمى دهند ، تقسیم اراضى قدرتمندها نشده است ، قدرتمندها ، این حرف ها نیست . علم تا پریروز هم همه املاكش سر جاى خودش بود براى اینكه وزیر دربار بود و نخست وزیر بود نیست این حرف ها حرف است این حرف ها ، اصلاحات ، بازى بود این حرف ها انقلاب سفید همه اش بازى بود .

تبلیغات طویل المدت اجانب براى جداسازى صفوف مردم از روحانیت

من حالا خسته شدم لكن به شما آقایان عرض بكنم تبلیغات سیصد ساله است كه اسلام را ، مسلمین و اسلام را از هم جدا كرده . تبلیغات قریب سیصد ساله است كه روحانیین را با شما جدا كرده . روحانیین در زمان رضا شاه پهلوى سوار اتومبیلشان نمى كردند . مرحوم حاج شیخ عباس تهرانى رحمة اللّه گفت من عراق مى خواستم سوار اتومبیل بشوم شوفر گفت كه ما دو تا طایفه را سوار

ص: 11

نمى كنیم یكى آخوند یكى فاحشه را . زمان رضا شاه ما اینجور بودیم . زمان این هم كه شما دارید مى بینید . آنها تبلیغاتى است كه از خارج براى این است شما را از روحانیین جدا كنند ، از اسلام جدا كنند آنوقت تمام منافع شما را ببرند و یكى نباشد بگوید نه .

نهضت اسلامى ایران ، مشت محكمى بر دهان غارتگران شرق و غرب

من حالا دیگر حال این را ، وقت این را ندارم كه بعد بیائیم سراغ این طبقات بعد و بعد از آن اوائل اسلام و ببینیم كه كى بوده است كه تا حالا كه ما اینجا نشستیم ، بر ضد این سلاطین قیام كرده ، این چه جمعیتى بوده اند ، آیا اینها مسلمین بوده اند یا نه ؟ این مردى كه الان نوشته است كه اسلام افیون جامعه است ، الان این قیامى كه در ایران شده است و نهضتى كه الان بالفعل شده است ، این نهضت ، نهضت اسلامى است یا نهضت دیگرى ؟ این نهضت اسلامى به بركت اسلام و عرض مى كنم كه - مسلمین ، به راه مسلمین پیدا شده است ، داد اسلام است كه بلند شده است و دارد با مشت مى زند تو دهن شوروى یا تو دهن آمریكا ، این افیون است ؟ ! اسلام افیون است ؟ ! تو الان مى گویى افیون است كه مردم را دلسرد كنى ، بگذارند نفت ها را بخورید و گازها را بخورید . خودت هم مى دانى كه افیون نیست . همه شماها مى دانید كه اسلام محرك است . اسلام مردم را رو به ترقى برده است ، رو به جنگ برده ، رو به جدال با كفار برده است و با شماها .

غفلت نورزید كه اجانب براى اغفال شما نقشه كشیده اند

الان در یك وقتى مى گویند كه اسلام افیون است كه مملكت ایران و سى میلیون اسلامى و مسلم قیام كردند بر ضد قدرت ها و همه هم اسلام است كه اینها را وادار كرده بود و همه داد اسلام دارند مى زنند در یك همچو وقتى این مردك مى نویسد كه اسلام افیون جامعه است ، شاید چند تا جوان هم از آنها كه غفلت دارند از امور ، همین طورى قبول بكنند ، بیدار بشوید آقا! اى جوان هاى ما بیدار بشوید! بدانید نقشه ها چه است براى چه شما را مى خواهند دور كنند از اسلام ؟ براى چه شما را مى خواهند به مكتب هاى دیگر نزدیك كنند ؟ اینها خیر شما را نمى خواهند ، اینها مى خواهند شما را ببلعند . اسلام نمى گذارد شما را ببلعند ، روحانیت اسلام نمى خواهد شما را ببلعند . انشاءاللّه خداوند همه شما را توفیق بدهد . موید باشید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاتة

ص: 12

تاریخ : 14/8/57

مصاحبه امام خمینى با رادیو - تلویزیون هلند

سؤال : به نظر شما علت تظاهرات اخیر ایران چیست ؟ پیش بینى مى كنید چه نوع اتفاقى رخ دهد ؟

جواب : علت تظاهرات ، كارهائى است كه شاه در این مدت كرده است مردم از اختناق و كشتارها ناراضى و تظاهرات رو به ازیاد است . پیش بینى مى شود كه اگر خیلى دامنه پیدا كند ، انقلاب بالاترى پیش آید ، اگر شاه به عقل آید و زودتر خودش كنار رود ، آرامش نسبى تحقق پیدا خواهد كرد .

سؤال : برنامه سیاسى شما چیست ؟ آیا شما مبارزه مسلحانه یا ترور شاه را روش قابل قبولى مى دانید ؟

جواب :برنامه ما این است كه با ادامه همین تظاهراتى كه در ایران جریان دارد ، انشاءاللّه مسائل حل شود و اگر چنانچه دیدیم قابل حل نیست ، مبارزه مسلحانه را مورد بررسى قرار خواهیم داد .

سؤال : شما مى خواهید چه نوع رژیمى را جانشین نظام كنونى سازید ؟ آیا شما تمدن اسلامى را با تمدن غربى كنونى ناسازگار مى دانید ؟

جواب : رژیمى كه به جاى رژیم ظالمانه شاه خواهد نشست ، رژیم عادلانه اى است كه شبیه آن رژیم در دموكراسى غرب نیست و پیدا نخواهد شد . ممكن است دموكراسى مطلوب ما با دموكراسى هائى كه در غرب هست مشابه باشد ، اما آن دموكراسى اى كه ما مى خواهیم به وجود آوریم ، در غرب وجود ندارد . دموكراسى اسلام ، كاملتر از دموكراسى غرب است .

سؤال : اخیراشما سلطنت را كه در قانون اساسى 1906 آمده است مورد انكار قرار دادید ، آیا در این مورد توضیحى دارید ؟

جواب : اكنون همه ملت ایران بپاخاسته و رژیم سلطنتى را نمى خواهند . رژیم سلطنتى كه مستندش

ص: 13

قانون اساسى است ، باید مطابق با آراء ملت باشد و ملت قاطبتا بر خلاف آن راى داده اند . بنابر این رژیم سلطنتى محكوم است و بكلى باید از بین برود .

سؤال : آیا حضرتعالى در مبارزه علیه شاه بهتر و موثرتر نبود كه دعوت شاه را به ایران پذیرفته و به ایران برمى گشتید ؟

جواب : من براى آگاه كردن دنیا بهتر مى دانم در اینجا باشم . در ایران هنوز اختناق وجود دارد ، لذا رفتن به ایران فعلا" منتفى است .

ص: 14

تاریخ : 14/8/57

پیام امام خمینى به مناسبت كشتار وحشیانه رژیم در دانشگاه

تشبثات و فریبكارى هاى شاه و طرفدارانش براى بقاى سلطنت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

درود به ملت شریف و شجاع ایران ایدهم اللّه تعالى .

من نمى دانم از كدام مصیبت هاى ملت و از كدام جنایت هاى شاه بنویسم ، قلم من عاجز است . آیا جنایاتى را كه در دانشگاه به دست دژخیمان شاه واقع شد ، متذكر شوم یا از كشتارهائى كه در سراسر ایران به امر این جنایتكار حرفه اى صورت گرفت ؟ من قدرت ندارم جنایات سراسر ایران را كه برادران و خواهران ما را به خاك و خون كشیده بشمارم . هر روز اخبار واصله ما را به جنایات بزرگ تازه اى آگاه مى گرداند ، هر روز فرزندان اسلام به مصیبت هاى تازه اى مبتلا هستند . كار شاه و حكومت او به رسوائى كشیده شده است و در پناه كولى ها و اشرار جیره خوار مى خواهد خود را حفظ كند و در عین حال از فریبكارى دست نكشیده و مى خواهد با تشكیل حكومت به اصطلاح ملى و با تزهاى مبتذل و تبلیغات بى اساس و بیهوده ملت را اغفال كند و بعضى از شاهدوستان طرفدار آمریكا را برانگیخته كه از طرفى مردم را از بركنار رفتن شاه بترسانند كه با وضع جغرافیائى ایران اگر شاه برود مملكت مى رود و از طرفى براى نجات شاه به دوره گردى بپردازند و اشخاصى را از روحانى و سیاسى با خود همراه كنند ، غافل از آنكه مردم چنان آشنا به مسائل سیاسى شده اند كه این حركات مذبوحانه را به چیزى حساب نمى كنند .

ملت ایران شاه را اساس تمام خیانت ها و جنایت ها مى داند

ملت ایران شاه را مى شناسد كه اوست اساس تمام خرابى ها و خیانت ها و جنایت ها ، اوست كه ابرقدرت ها را بر شوون سیاسى و اقتصادى و نظامى و فرهنگى كشور مسلط نموده و با مهلت دادن به او كشور از دست مى رود . این طرح هاى خائنانه مملكت را به نیستى تهدید مى كند ، این طرح ها از حلقوم طرفداران آمریكاست . ملت غیور ایران بپاخاسته تا كشور را از پرتگاه نیستى نجات دهد و دست غارتگران را كوتاه كند و طرح هاى خائنانه را بر هم زند . ملتى كه در عزاى عزیزان خویش به سوك نشسته و تمام جنایات را از شاه مى داند ، طرح سازش با شاه را چگونه مى پذیرد ؟

ص: 15

این از خدا بى خبران و خائنان به ملت و اسلام مى خواهند شاه را در مسند سلطنت نگهداشته و سپس به قدرت شیطانى رسانند تا خشك و تر را به آتش انتقام بسوزانند .

خواست ملت ، الغاى رژیم غیر شرعى و غیر قانونى پهلوى

اكنون كه ملت ایران بر سر دو راهى مرگ و حیات و آزادى و اسارت و استقلال و استعمار و عدالت اقتصادى و استثمار واقع است و در پیشگاه خداوند تعالى و نسل آتیه مسوول است ، باید تا رسیدن به هدف ، نهضت را هر چه شور انگیزتر ادامه دهد ، و طمع كسانى را كه با توطئه هاى شیطانى مى خواهند خون جوانان ما را به هدر دهند . قطع كند و به این مصلحت اندیشى هاى مامورین شاه و آمریكا با مشت گره كرده جواب دهد و به تذكرات زیر توجه نماید:

1- هدف اسلامى ما بر چیده شدن رژیم سلطنتى و سرنگونى سلطنت سلسله پهلوى است كه غیر قانونى و غیر شرعى بودن آن بر همه روشن است و خیانت و جنایت بى پایان آن روشنتر و ملت ایران با هر طرحى كه لازمه اش بقاء نظام شاهنشاهى و حفظ سلسله پهلوى است مخالف است و هیچ ابهامى در این پیشنهاد كه ملت ایران با رفراندم خود در سراسر كشور مكرر اعلام نموده نیست و نظام حكومتى ایران جمهورى اسلامى است كه حافظ استقلال و دموكراسى است و بر اساس موازین و قوانین اسلامى اعلام مى شود و ما این پیشنهاد را در آتیه نزدیك به آراء عمومى رسما مراجعه مى كنیم و هر كس و یا هر گروه كه با این پیشنهادهاى سه گانه موافق نیست راه او غیر از راه ما و ملت ایران است .

نهضت را در تمام ابعاد ادامه دهید

2- براى رسیدن به این هدف مقدس لازم است به نهضت اسلامى به همه ابعادش ادامه داد:

الف -ادامه اعتصابات در تمام دستگاه هاى دولتى و هدف اصلى اعتصاب همان است كه در بند اول ذكر شد .

ب -پشتیبانى از اعتصابات كارمندان موسسات دولتى بخصوص كارمندان و كارگران شركت نفت و جلوگیرى از هدر دادن این مخزن عظیم و ادامه اعتصابات تا رسیدن به هدف اسلامى .

ج - كمك مالى به كسانى كه در اثر اعتصابات ضرر دیده اند ، اعم از اصناف شجاع و كارگران و زحمتكشان متدین و محروم و كارمندان محترم و كمك براى ادامه اعتصاب در همه اقشار .

ارتش و قواى انتظامى از اوامر شاه سرپیچى و به ملت بپیوندند

بر صاحب منصبان و سران نیروهاى هوائى ، زمینى و دریائى است كه با افراد خود به ملت بپیوندند كه اطاعت شاه اطاعت طاغوت است و بر سربازان و سایر قواى انتظامى است كه از اوامرى كه بر خلاف مسیر ملت است سرپیچى كنند كه اطاعت این اوامر مخالفت با قرآن مجید و پیغمبر اسلام

ص: 16

(صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف مى باشد و بر خانواده ها و عائله ارتش و سایر قواى انتظامى است كه آنان را از مخالفت با ملت و از ظلم و ستم به خواهران و برادران اسلامى خود باز دارند و آنان را بر این اعمال ظالمانه مواخذه كنند كه عاقبت این ستمكارى ها به ضرر آنان است . اینجانب از ملت شریف و شجاع ایران تشكر مى كنم كه با شجاعت و پایدارى خود كنگره هاى قصر ستمكارى را یكى پس از دیگرى فرو ریخت و دلیرانه این بت شیطانى را شكست .

صبور باشید كه پیروزى نزدیك و خدا با صابران است

عزیزان من ! صبور باشید كه پیروزى نهائى نزدیك و خدا با صابران است . خود و فرزندان نسل آتیه را سرفراز كنید كه ایران امروز جایگاه آزادگان است و سستى و هراس به خود راه ندهید كه نمى دهید و به وسوسه هاى شیطانى بستگان دستگاه ظلم گوش فرا ندهید . شما ملت ایران و همت و شجاعت شما زبانزد جهانیان و سرمشق آزادیخواهان است . من از این راه دور چشم امید به شما دوخته ام و آنچه در قدرت دارم در خدمت به شما كه خدمت به حق است نثار مى كنم و صداى آزادیخواهى و استقلال طلبى شما را به گوش جهانیان رسانده و مى رسانم و از خداوند تعالى سلامت و عظمت شما ملت نجیب بزرگ را خواهانم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 17

تاریخ : 15/8/57

بیانات امام خمینى در مورد توبه و تعهدات فریبكارانه شاه

تعهد بر جبران اشتباهات گذشته و استمداد از روحانیون ، از تشبثات شاه براى حفظ سلطنت

اعوذباللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

باز شاه به دو وسیله براى نجات خودش متوسل شد ، یكى به وسیله فریب ، یكى به وسیله سرنیزه . به وسیله فریب این بود كه نطقى كه كرد التزام داد ، تعهد داد به ملت كه این اشتباهاتى كه كرده است دیگر همچو اشتباهى نمى شود و از این به بعد دیگر به قانون اساسى به همه معنا عمل مى شود و جبران آن اشتباهاتى كه كرده بوده میكند و از عموم ملت خواستار شد كه دست از این مخالفت بردارند و از آیات عظما و علماى اعلام خواستار شد كه مردم را هدایت كنند كه آنها آرام باشند و از سایر اقشار ملت از قبیل كارگرها و محصلین و جوان ها و همه اینها خواستار این شد كه از این مخالفت ها دست بردارند و به ایران فكر كنند .

در حرف هاى ایشان خیلى مسائل هست ، یكى اینكه بررسى بشود كه آیا این كارهائى كه تا حالا انجام داده است ، اشتباهات بوده یا تعمدات بوده . این مخالفت هائى كه از قانون كرده ، از اسلام كرده ، این خیانت هائى كه به ملت كرده ، این جنایت هائى كه كرده است ، آیا آنطور كه ادعا میكند این اشتباهى این كار را كرده است ؟ مثلا این نفتى كه به آمریكا داده خیال كرده است كه اینها یك طایفه اى از ، یك محله اى از ایران است ؟ یك شهرى از شهرهاى ایران است و نفت را دارد به ایرانى ها مى دهد ؟ ! این اسلحه هایى كه به درد ما نمى خورد و به جاى نفت پایگاه براى آمریكا درست كرده است خیال كرده است كه این اسلحه ها ارز است ؟ ! پول است ؟ ! اشتباه كرده این ؟ ! به خیال اینكه دارد پول مى گیرد لیره مى گیرد این چیزها را گرفته است ؟ ! این جنایت هائى كه در ایران تا حالا كرده است ، حبس هائى كه كرده است ، زجرهائى كه كرده است شكنجه هائى كه داده است ، قتل هاى عامى كه كرده است اینها اشتباهى بوده است ؟ ! مثلا به مدرسه فیضیه كه ایشان كماندوها را فرستادند و ریختند در مدرسه فیضیه و قرآن ها را آتش زدند ، عمامه ها را آتش زدند ، جوان ها را دست و پا شكستند ، حجره ها را خراب كردند ، شكستند ، خیال مى كرده است كه این یك جائى از روسیه است و حمله به روسیه است و اشتباهى ، اشتباه از كار درآمده ؟ ! عقیده ایشان این بوده است كه مدرسه فیضیه یك جائى است كه از محل هاى

ص: 18

اجانب است ؟ ! یا این اشخاصى كه ایشان حبس كرده اشتباه كرده است و این اعتقادش این بوده است كه در باغستان اینها را برده است ؟ ! و حالا معلوم شده نه ، این حبس بوده نه باغ !! این اشخاصى را كه از علما در حبس رفتند یا كشته شدند یا پاى آنها را در روغن داغ گذاشتند یا آنطور كه مى گویند اره كردند پاى بعضى ها را و همین طور از رجال سیاسى ، اشتباهات بوده ؟ ! اینها تخیلات بوده است ؟ حالا ازاین اشتباهات دیگر ایشان نمى كنند و حالا تعهد دارند مى دهند ؟ ! مگر همین ایشان نبودند كه اول سلطنتشان قسم خوردند ، تعهد دادند (خوب كسى كه بخواهد سلطنت پیدا بكند این تعهدات راباید بدهد) ایشان تعهد داده است و همین التزامات كه حالا دارد مى گوید آنوقت هم داده است و بعد از آن تعهدات و التزامات این كارها را كرده است ، حالا یك تعهد دیگرى كه مى دهد یعنى حالا فرق كرده است این تعهد با آن تعهد ؟ ! یعنى حالا مى گوید تعهدى است كه دیگر قابل برگشت نیست ؟ !این تعهد آنوقت برگشت داشته اما حالا این تعهد دیگر قابل برگشت نیست ؟ ! حالا این اشتباهاتى كه كرده است . چطور جبران شده است ؟ بیش از ده سال عمر یك انسان را ، نه یك انسان ، آنقدر انسان را ده سال در حبس ، در یك محفظه با آن وضع ، با آن شكنجه ها ، با آن اذیت ها ، با آن اهانت ها ، ده سال ، پانزده سال یك قدرى كمتر ، یك قدرى بیشتر عمر اینها را تلف كرده ، اینها جبرانش چیست ؟ همین تعهد آقا جبران كرد اینها را كه من تعهد كرده ام ؟ ! یكى كسى كه اینقدر جنایت كرده ، حالا به مجرد اینكه آمد تعهد كرد حالا مى خواهد تمام بشود قضیه ؟ حالا ما فرض مى كنیم كه خیر تعهد ایشان صادقانه است ، فرض است بر او (مطلب معلوم است ) رضا شاه به مرحوم فیروز آبادى وقتى آمده بود به نجف ، مرحوم فیروز آبادى در حرم ملاقات كرده بود ، رضا شاه گفته بود من مقلد شما هستم آقامرحوم فیروز آبادى گفته بود (مطلب معلوم است ) .

قضاوت ایشان من را یاد كتاب موش و گربه انداخت امروز . كتاب ارزنده اى است كتاب موش و گربه ، كتاب آموزنده اى است . این همان وضع حال سلاطین و قلدرها را در وقت قدرت و در وقت كمى قدرت ، وضع حیله بازى آنها را مجسم كرده است به اسم كتاب موش و گربه كه سجاده را یك وقت انداخته و نماز خوانده و توبه كرده و پیش خدا استغفار كرده كه من دیگر كارى نمى كنم ، تا این موش هاى بیچاره بازى خوردند و برایش چیز بردند و امثال ذالك و بعد هم افتاد پنج تا از آنها را یكدفعه گرفت . آنوقت یكى یكى مى گرفت حالا پنج تا پنج تا . ما مى دانیم كه شما توبه تان همان توبه گرگ است ، همان توبه گربه است ، این را ملت دیگر مى داند ، لازم نیست اینقدر شما زحمت بكشید و هى حرف بزنید . این آیات عظام و علماء اعلام كه حالا ایشان مى گویند كه (هدایت كنید مردم را ، چه بكنید) اینها آنها بودند كه تا دیروز هر وقتى كه این صحبت مى كرد (ارتجاع سیاه ) اسم اینها بود . در لغت شاه اینها مرتجعین بودند آن هم مرتجعین سیاه

در یكى از نطق هایشان (آنوقت كه ما قم بودیم ) ایشان در یك جایى ، یكى از شهرهاى ایران گفت كه از اینها ، از این مرتجعین مثل حیوان نجس احتراز كنید . آن حیوان نجس كه آنوقت گفت ، حالا آیات عظام شد و علماى اعلام ! اگر مهلتش بدهند این آیات عظام و علماى اعلام كه نفس بكشد ، نفس

ص: 19

دوم باز حیوان نجس است . این اشتباهات كه همه آن تعمدات بوده است و همه آن كارهاى عمدى بوده است و خیانت ها همه عمدى بوده است و ایشان مى گوید اشتباهات شده است ، اینها اگر چنانچه این ملت به این مهلت بدهند تمام این اشتباهات دوباره از سرگرفته مى شود الان این یك حیله اى است كه ایشان مرتكب شده اند . از آن طرف با نطقش كه (من متعهدم دیگر از این كارها نكنم ، بیائید به حال ایران فكر بكنید ، بیایید همه تان به فكر ایران باشید!) ما به ایشان مى گوئیم كه ما چون فكر ایرانیم این حرف ها را داریم مى زنیم . این ملت كه مى بینند ایران را شما از دست اینها دارید خارج مى كنید ، همه قلدرها را بر ما مسلط كردید ، همه مخازن ما را بردید ، از این جهت است كه این ملت این قیام را كرده و این نهضت را كرده . ما هم براى این است كه به فكر ایران هستیم و داریم فكر ایران را مى كنیم ، با شما كه مبدا اشتباهات به قول خودتان و تعمدات به قول ما هستید مبارزه و معارضه مى كنیم . فكر اسلام ، فكر یك كشور مسلمان ، فكر یك مستضعفین ما را وادار كرده كه با شما اینطور معارضه و مخالفت بكنیم . (پس بیائید فكر ایران بكنید) ما فكر ایران مى خواهیم بكنیم ، فكر ایران هستیم ، نه اینكه ما چون شما را با شما معارضه كردیم پس از فكر ایران رفته ایم . این باز این حرف را رها نمیكند این آدم . چه جور ، چه عنصرى است این آدم ؟ چه جور فكر مى كند یا اینكه كى را بازى مى خواهد بدهد ؟ این الان به نظرش كى رسیده ؟ كى بازى مى خورد از این حرف كه اگر ایشان نباشند ایران نیست دیگر . همین كه ایشان سرشان را زمین بگذارند (بالاخره ایشان یك وقتى خواهند مرد ، انشاءاللّه زودتر) آن روز به فرمایش ایشان دیگر ایرانى در كار نیست ! بالاخره پس ایران از دست ما رفته است ، یا حالا كه بعد از ده روز دیگر ، یا بعد از مثلا چند ماه دیگر به فرمایش ایشان ایران دیگر رفتنى است براى اینكه آن كه ایران را نگهداشته ایشان است و وقتى ایشان نباشد دیگر تن ما مبادا!

این یك راه است كه ایشان تشبث كرده و همان راه خدعه است كه دیروز وزیر ایشان آمد و وزیر ایشان هم كه ایشان گفته است (یا كه از بالا سر ، ارباب ها دیكته مى كنند این حرف ها را) آن روز هم خودشان آمدند و (اشتباه كردیم و چه كردیم ، بیایند همه با هم چه بكنیم ، جوان ها بیایند با هم مصالحه بكنیم ) به این حرف مردم گوش نداد . همین امروز در جاهاى مختلف ایران در تهران و جاهاى دیگر همان حرف هایى بود كه بود .

چماق و سرنیزه دو پناهگاه شاه

تشبث دومشان هم این بود ، پناه به سرنیزه برده . الان دو پناهگاه ایشان دارند یكى چماق است ، چماق اشرار یا آنهائى كه اجیر كردند ، پول مى دهند یك اشرارى را اجیر مى كنند و با چماق به جان مردم مى اندازند ، یكى هم سرنیزه این اشخاصى كه در خیابان ها دارند چه مى كنند ، این سرنیزه تازگى ندارد حالا مدتى است كه با سرنیزه ما زندگى مى كنیم ، ملت ایران مدتى است كه ، ایشان دیگر پناهگاهى ندارد جز سرنیزه و چماق . آقائى كه تا دیروز ، حالا هم اگر یك خرده رهایش كنند باز مى گوید این حرف را ، حالا عجب است كه امروز نگفته كه ملت شاهدوست ؟ ! اصفهان داشت فریاد مردم بلند

ص: 20

مى شد و داد و قال مى كردند كه مرگ بر این سلطنت پهلوى . ایشان در نطقش مى گفت مردم اصفهان شاهدوست !! آن كس كه پهلویش بوده از عمالش (مردم ایران اصلش به تخت و تاج علاقه دارند! علاقه ذاتى این مردم به این تخت و تاج دارند!) این منطق ایشان است كه مردم رژیم سلطنتى را مى خواهند ، چه بكنند بیچاره ها ، الان این همه فریادها براى این است كه احتمال مى دهند خداى نخواسته مثلا یك رژیم سلطنتى به هم بخورد از این جهت به خیابان ها مى ریزند و فریاد مى زنند!!

ایستادگى ملت در برابر حكومت هاى نظامى رسمى و غیر رسمى شاه

این هم یك تشبث ایشان كردند كه به سر نیزه پناه بردند و به چماق پناه بردند . اینهم یك چیزى است كه تا حالا مدتى است كه این مساله هست و فایده نكرده یعنى آن حكومت نظامى كه از قوانینش مثلا این است كه یا اعلام كردند به اینكه بیش از دو نفر نباید اجتماع بكنند ، اگر اجتماع بكنند چه خواهد شد ، در همان پشت سر اعلامیه و پشت سراین حرفها هفتاد هزار نفر ، صد هزار نفر ، سیصد هزار نفر مردم حركت مى كردند و از این طرف و آن طرف مى رفتند و حرف هایشان را مى زدند . این حكومت نظامى نتوانست در مردم تاثیر بكند . یك مردمى كه از جان خودشان گذشتند دیگر این را نمى شود با حكومت نظامى اینها را جلوگیرى كرد . یك مردمى كه جوانشان را مى دهند و بعد هم افتخار مى كنند ، یك زنى كه اولادش را ، جوانش را فدا مى كند و بعد هم مى گوید كه من مفتخرم به اینكه یك همچنین خدمتى به اسلام كردم ، این نمى شود دیگر با سرنیزه ، مگر سرنیزه غیر از این است كه مى كشد آدم را آن هم مى گوید من مى خواهم بكشند مرا این را نمى شود با سرنیزه ، این راه حل هاى احمقانه است كه یك وقت حكومت نمى دانم آشتى مى آورند و آن بساط را درست مى كنند حالا هم حكومت نظامى آوردند ، حكومت نظامى ! مگر- شما- تا حالا حكومت مان نظامى نبوده ؟ بله حاكمش نظامى نبوده است یعنى یك نفر وكیل بوده حالا حاكم شده اما حكومت ، آنكه طرز حكومت بود طرز حكومت نظامى بود یعنى همه ایران حكومت نظامى بود ، بعضى هاى آن رسمى بود ، بعضى هاى آن غیر رسمى بود . مردم حكومت نظامى را دیده اند دیگر چیز عجیبى نیست كه حالا به چشم مردم عجب بیاید و بترسند از آن ، چیز عادى مردم است . كسى خیال كند كه این راه حل است ، حكومت نظامى راه حل است یا دنبال این مثلا آمریكا خیال بكند به اینكه كودتاى نظامى مى شود ، كودتاى نظامى میشود این رژیم را مى برد و نظامیان مى آیند ، مگر مى شود ؟ یعنى در مردم مگر تاثیر دارد این ؟ مردم عادت كردند به این حكومت نظامى ها . یك چیز تازه اى یك وقت بود ، سابق بله ، سابق ایام كه مردم باز آشنا به این مسائل نبودند و نشده بودند ، اگر یك نظامى مى آمد توى بازار و هر غلطى مى خواست بكند كسى نبود بگوید نه . اگر دو تا ستاره اینجاى یك كسى بود دیگر وامصیبتا بود ، هر جا مى رفت و هر كارى مى خواست بكند و هر شرارتى مى خواست بكند ، كسى نبود كه بگوید نه ، اما حالا اگر خودش هم بیاید وسط میدان مى ریزند تكه تكه اش مى كنند . حالا غیر آنوقت است ، این ملت غیر آن ملت است . این تحول كه حاصل شده است براى این ملت ، مردم را عوض كرده ، یك چیز دیگرند اینها ، یك موجودات دیگرى شده اند

ص: 21

اینها . اینها دیگر خوف اینكه حكومت نظامى بشود یا مثلا یك رژیم نظامى روى كار بیاید ، اینها خوف این را دیگر ندارند براى اینكه نظامى هم این است كه اینها دیده اند و همراهش مبارزه و معارضه كردند و ازش كتك هم خورده اند و آدم هم ازشان كشته اند ، همه اینها را مردم دیده اند . وقتى بنا شد كه آدم را بخواهند بكشند ، چه رژیم نظامى باشد ، چه حكومت نظامى باشد ، چه عادى باشد . مردم تن داده اند به كشته شدن . بنابراین اینها راه حل نیست كه كسى بخواهد حل كند یك قضیه اى را یعنى درد مردم را دوا بكند .

مخالفت روحانیون با شاه بر سر اغراض و منافع شخصیه نیست

در روزنامه شوروى هم یك چیزى نوشته بود (یكى از اتباع آمریكا هم ، از دوستان شاه و اتباع آمریكا هم همان را تكرار كرده بود كه این ، آن به تعبیر دیگر آمده ، این به تعبیر دیگر) به تعبیر اینكه این روحانیون كه در این قضیایا مخالفند با شاه این اصلاحات ارضى ضرر به آنها زده است ، چون ضرر به آنها زده است ازاین جهت منافعشان در خطر شده است ، اینها مخالفت مى كنند . آن هم گفته است كه فلان آدم ، فلانى ، این غرض شخصى دارد با شاه . ما دیروز عرض كردیم كه غرض شخصى نیست و قضیه این حرف ها نیست . اما این كه او نوشته است ، آن هم اشتباه است براى اینكه روحانیون حالا زندگى شان خیلى بهتر از آنوقتى است كه اصلاحات ارضى نشده بود ، هر كه مى خواهد برود ببیند . اگر مساله ، مساله چیز است كه زندگى شان چطور است ، زندگى روحانیون حالا صد درجه بهتر از آنوقت است ، چیزى از آنها بهم نخورده است كه ، اگر نفوذ كلمه ندارند ، كه نفوذ كلمه هم دارند لكن دارید مى بینید دیگر . اگر ندارند چطور ایشان تشبث كرده كه (اى مراجع عظام ، اى علماى اعلام بیائید این مردم را هدایت كنید ، بیائید چه بكنید) یك دفعه اینها آن مى شوند! یك دفعه وقتى جواب كاغذ مراجع را مى دهد در همان اوایل امر مى گوید كه مى نویسد كه ، شما بروید ارشاد عوام را بكنید یعنى شما حق دخالت در امور مملكت ندارید ، بروید ارشاد عوام بكنید . به ایشان باید گفت كه ما ارشاد عوام را كردیم ، عوام الان هدایت شدند و ارشاد شدند و شما خواب بودید اینها ارشاد كردند ، حالا كه ارشاد كردند تشبث پیدا كردید كه (حالا بروید دیگر ، مرا حفظ بكنید الان و چه بكنید ، به ایران فكر بكنید!)

مظاهر تمدن بزرگ (صلی اللّه علیه و آله و سلّم)

اینها تشبثات است ، فایده ندارد هیچى غیر از یك كلمه و آن این است كه این رژیم برود و این آمریكا و شوروى و نمى دانم انگلستان و همه اینهایى كه در این سفره ایران كه افتاده مجانى دارند استفاده مى كنند ، اینها هم دست مجانشان را بردارند . ما كه نمى خواهیم بهشان نفت ندهیم تا دست و پا بزنند كه یك ملتهائى را از سرما خواهید شكست ، نخیر ، ما مى خواهیم نفتمان در اختیار خودمان باشد ، هر مقدار دلمان مى خواهد بفروشیم و مى فروشیم . هر رژیم پیش بیاید نفتش را مى خواهد بفروشد اما نه اینطور . غارت گرى را ما با آن مخالفیم ، نه فروش را به قیمت صحیح خودش به قیمت

ص: 22

صحیح خودش مى فروشیم و ارز مى گیریم . پول مى خواهیم ما ، مى خواهیم مردم براى -مردم - صرف بشود . اینجا نفت ما را زیادتر از آن اندازه اى كه باید استخراج كنند استخراج مى كنند ، پول هم كه نمى گیرند یا آهنپاره مى گیرند یا طیاره هاى به آن قیمت هاى گزاف مى گیرند . آن مقدارى هم كه مى گیرند صرف این ملت نمى شود . الان این ملت چى دارد بیچاره ؟ شما چهار تا بازارى مثلا چیزدار تهران را یا چهار تا از ارباب هائى كه از همین طعمه ارتزاق مى كنند نگاه نكنید ، شما پایتان را توى زاغه ها بگذارید ، شما پایتان را تو دهات بگذارید بروید خوزستان و دهات خوزستان را ملاحظه كنید ، تاسف دارد خدا مى داند . آب ، شط آب دارد در خوزستان . من یك وقتى كه شاید سى سال پیش از این ، چقدر سال پیش از این بود كه عبور كردم از ، به خوزستان رفتم ، مى خواستم عتبات بروم ، خوب این آب یك شط آب است ، یك رود و دو رود نیست ، یك شطى كه كشتیرانى توى آن مى شود ، زمین ، تا چشم مى كنى زمین افتاده و هیچ زراعت ندارد ، من توى ذهنم آمد كه شاید ، شاید خاك این لیاقت زراعت ندارد . یك جایى پیاده شدیم من رفتم خاك را برداشتم خاك خوب ، لكن دست خیانت نمى گذارد . آب از آنجا دارد هرز میرود زمین هم آنجا افتاده است و مردم خوزستان براى اینكه بچه هایشان را كه مریض مى شوند پیش یك طبیب بروند طبیب نیست ، هیچى ندارند ، در ده تا ده ، بیست تا ده یك وقت مى بینى یك درمانگاه نیست ، تمدن بزرگ این است ؟ ! یك درمانگاه در بیست تا ده ! بعضى جاها درمانگاه اصلش نیست ، طبیب نمى دانند چى است . در روزنامه هاى خودشان نوشتند كه آب اینقدر نیست كه -این - صبح كه این بچه را از خواب بلند مى شود و چشمش را به واسطه تراخمى كه براى خاطر حكومت فاسد این تراخم ها هست ، چشمش را نوشته آب ندارند تاتر كند چشمش باز بشود ، با بول این كار را مى كند . در روزنامه بود این با بول این چشم بچه را كه -تراخم - به واسطه تراخم به هم چسبیده تر مى كنند كه نوشته اند براى نداشتن آب (توى روزنامه اینطور بود) یك همچو زندگى ما داریم در اثر اشتباهات آقا!! آقا اشتباه كرده اند تا حالا ، حالا بعد از این اشتباهات بیرون مى روند یعنى ایران مى شود تمدن بزرگ ! اشتباه شما یكى و دو تا و ده تا نیست ، تعمدات شما یكى و دو تا و ده تا نیست . مرتب از مااین روزنامه نگارها مى پرسند به اینكه خوب ، شما چرا با شاه بدى ؟ این چرا دارد ؟ ! خوب شما بپرسید ، این ملت ، این فریاد بچه ها و آن فریاد بزرگ ها ببینید چه كرده این آدم كه با او بد هستند . با او بد هستند از باب اینكه یك دشمنى شخصى با هم دارند ؟ ! سى میلیون دشمن شخصى است ؟ !

آشتى و سازش با شاه خیانت به اسلام و ملت است

این شاه اینقدر خیانت كرده است و اینقدر جنایت كرده در این مملكت كه دیگر راه آشتى نیست . راهى نیست كه كسى بگوید كه شما اشتباهاتتان تا حالا هیچ ، حالا از این به بعد انشاءاللّه كه اشتباه نمى كنى . راه نگذاشتى براى این كار . امكان ندارد یك همچو مطلبى . اگر یك روحانى ، یك سیاسى ، یك بازارى ، یك دانشگاهى بخواهد بگوید كه بیائید ، به مردم بخواهد این را بگوید بیائید با هم خوب سازش كنید ، شاه امروز آمده توبه كرده و عرض كنم كه استغفار كرده ، خوب ، بیائید

ص: 23

ببخشید ، این را مردم خائن مى دانند چه چیز را ببخشیم ؟ مگر یك مطلبى است قابل بخشش ؟ آقا بچه ها و جوان هاى ما را به خون كشیده ، چه چیز را ببخشیم ما ؟ مملكت ما را به باد داده این آدم ، كجایش ببخشیم ؟ از حالا به بعد چى ؟ خاندان هاى مردم را به عزا نشانده ، حالا بسم اللّه الرحمن الرحیم تمام شد قضیه ؟ ! (ببخشید من اشتباه كرده بودم ) این حرف شد در عالم ؟ ! براى كى این حرف ها را این مى زند . در هر صورت مسیر همین است . غیر از این ، هر كس غیر از این فكر كند خائن به ملت است ، خائن به مملكت است . هر كس غیر از این فكر كند خائن به اسلام است . اگر این رامهلت بدهید فردا نه اسلام براى شما مى ماند ، نه مملكت براى شما مى ماند ، نه خاندان براى شما مى ماند . مهلت ندهید این را ، فشار بدهید این گلو را تا خفه بشود .

انشاءاللّه خداوند همه شما را توفیق بدهد ، موید باشید ، خونسرد باشید و خداوند شر این ارباب ها را از سرما كم كند . . . .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 24

تاریخ : 15/8/57

مصاحبه امام خمینى با خبرنگار روزنامه یونان (توزیها)

سؤال : ملت بزرگ ایران در مبارزه نهائى براى رهائى از چنگال سلسله پهلوى و ساختمان آینده نوین گام نهاده اند ، آیا اعتقاد دارید كه این مبارزه اكنون به پیروزى نزدیك میشود ؟ در این صورت اعتقاد شما مبتنى بر چه واقعیت است ؟

جواب : بله ما اعتقاد داریم كه مبارزه به پیروزى نزدیك است . امروز شاه و نظام سلطنتى بیش از هر زمان دیگرى متزلزل مى باشد شاه براى حفظ خود یا سلطنت خانواده اش حاضر به هر گونه عقب نشینى شده است . ملت ما طى تظاهرات مداوم چند میلیون نفرى و دادن هزارها تلفات مخالفت قاطع خود را با نظام كنونى اعلام كرده است . ملت ما قیام كرده است و همین ملت پیروز است .

سؤال : به نظر شما دخالت هاى خارجى كه هدفشان سلب آزادى و استقلال ملت ایران مى باشد كدام است ؟

جواب : سیاست هاى خارجى آمریكا و انگلیس و روسیه و چین و سایرین از رژیم فاسد شاه و جنایت هاى او پشتیبانى مى كنند ، اقتصاد ما را بر هم زده ، ارتش ما را وابسته كرده و فرهنگ ما را آلوده ساخته اند اما ملت با قیام خود به دخالت هاى این اجانب پایان خواهد داد .

سؤال : مقام و موضع مرحله جدید مبارزات خلق ایران را نسبت به مبارزات زمان دكتر مصدق چگونه مى بینید ؟

جواب : مبارزات كنونى ایران یك حركت كاملا" اسلامى است و در جهت تغییر كامل نظام شاهنشاهى و استقرار حكومت اسلامى مى باشد .

سؤال : اثرات آینده پیروزى خلق ایران در سرنوشت خاورمیانه چه خواهد بود ؟

ص: 25

جواب : پیروزى ملت مسلمان ایران بدون شك سرمشق خوبى براى سایر ملل ستمدیده جهان خصوصا ملت هاى خاورمیانه خواهد بود كه چگونه یك ملتى با اتكاء به ایدئولوژى انقلابى اسلام بر قدرت هاى عظیم فائق مى آید .

ص: 26

تاریخ : 15/8/57

مصاحبه كنونى ایران را چگونه ارزیابى مى فرمائید ؟

سؤال : اوضاع كنونى ایران را چگونه ارزیابى مى فرمایید ؟ جواب : رژیم فاسد شاه با اجراى سیاست هاى غلط و ویرانگر خود باعث ورشكستگى مملكت شده است ، با اعمال زور و شكنجه و اعمال خلاف انسانى هزاران نفر را از بین برده است ، اما مردم ما علیرغم همه این فشارها ، علیه شاه و خاندان او قیام كرده اند و نهضت عظیم اسلامى مردم ما تا سرنگونى رژیم سلطنتى ادامه خواهد یافت .

سؤال : شما تصریح فرموده اید كه راغب ایجاد حكومت اسلامى هستید همانند حكومتى كه در ایام على - رضى اللّه عنه - وجود دا شت ، آیا معنى آن این است كه به هنگام سقوط خاندان پهلوى ، حكومت خلافت اسلامى را بر پا خواهید داشت ؟

جواب : حكومت جمهورى اسلامى مورد نظر ما از رویه پیامبر اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و امام على علیه السلام الهام خواهد گرفت و متكى به آراء عمومى ملت مى باشد و نیز شكل حكومت با مراجعه به آراء ملت تعیین خواهد گردید .

سؤال : از سال 1963 شاه شما را متهم مى كند كه در مقابل گام هاى اصلاحى وى ایستاده اید ، نخست از انقلاب سفید تا برسد به آنچه او اعطاى آزادى (لیبرالیسم ) نامیده است ، رد شما بر این اتهامات چیست ؟ برنامه سیاسى و اصلاحى كه شما بدان فرا مى خوانید و یا به اجرا در خواهید آورد چیست وقتى به حكومت رسیدید ؟

جواب : هدف شاه از انقلاب ادعائیش وابسته كردن هر چه بیشتر كشور به آمریكا بود و در زمینه اصلاحات ارضى ، آمار واردات سالیانه مواد غذائى ، این مطلب را به خوبى نشان مى دهد و در روستاها نیز فقر دهقانان به حدى رسید كه دسته دسته به طرف شهرها هجوم بردند تا با زندگى در زاغه هاى اطراف شهر و دستمزد ناچیز كارخانه ها سد جوع كنند . لذا برنامه ما

ص: 27

این است كه كشاورزى كشور با تامین شرایط زندگى دهقانان هم سطح سایر مردم كشور به حدى رسد كه كلیه نیازهاى داخلى را برآورده سازد و صنایع مونتاژ استعمارى را كه نتیجه آن حداقل سطح زندگى كارگر و افزایش درآمدهاى افسانه اى افرادى معدود شد ، به صنایع مستقل و مطابق نیازهاى جامعه تبدیل نماید و در زمینه منابع زیرزمینى مطابق مصالح و نیازهاى داخلى با رعایت مصالح بشرى در سطح جهانى استفاده شود .

سؤال : در گذشته به افسران و سربازان ارتش ایران نداهائى در مورد عدم اجراى اوامر شاه داشته اید و تا كنون هنوز موضع ارتش در میان كلیه احزاب سیاسى در ایران نامعلوم است ، آیا شما هنوز انتظار موضعى از ارتش دارید ؟ چه موضعى و چگونه ؟

جواب : نیروهاى نظامى از همین مردم هستند و ما امیدواریم كه آنها هر چه زودتر به خود آیند و به صفوف مبارزه ملت بپیوندند ولى آنچه مسلم است شاه نمى تواند تنها با اتكاء به ارتش به حكومت خود ادامه دهد . سؤال : در حال وقوع یك حركت كودتاى نظامى بر ضد شاه ، موضع شما چه خواهد بود ؟ براى حركت ارتش دو فرض متصور است : 1- در كنار جنبش توده هاى مخالف . 2- و امكان دارد شكل دیكتاتورى به خود بگیرد همان گونه كه در شیلى رخ داد ، بنابراین چه راهى است كه شما را قادر سازد مانع از شكل دیكتاتورى گردد ؟

جواب : بن بست كنونى رژیم ، نتیجه دیكتاتورى شاه و برنامه هاى استعمارى او متكى به ارتش و سازمان هاى پلیسى مى باشد و كودتاى نظامى قهرا به دست اجانب انجام میشود و چیزى جز ادامه وضع كنونى نیست . لذا هیچ مشكلى را حل نمى كند و تا حكومتى به دست خود مردم سركار نیاید مبارزه آنان ادامه خواهد داشت .

سؤال : اتصال رئیس جمهور آمریكا ، كارتر با شاه و كمك وى به شاه ، روز جمعه سیاه عامل مهمى بود كه شاه مجددا به قدرت خود اطمینان یابد . شما معتقدید تا چه وقت ایالات متحده آمریكا شاه و رژیم او را در حمایت خواهد داشت ؟

جواب : حمایت كارتر از شاه اوضاع را مشكلتر مى كند و بر شدت مبارزات ملت ایران مى افزاید و او باید هر چه زودتر بفهمد كه حمایت از شاه نه به نفع ملت ایران است و در نتیجه به نفع مردم آمریكا نیز نیست .

ص: 28

سؤال : در وقتى كه درها براى امكان مذاكره باز شد ، چه زمینه اى براى مذاكره با ایالات متحده آمریكا دارید ؟ و حدود این مذاكره چیست ؟ جواب : ملت ایران با دولت ایالات متحده یا هر دولت دیگرى كه از شاه و جنایات او حمایت مى كند تا زمانى كه آزادى و استقلال كشور تامین نشده است ، مذاكره اى نخواهد داشت و پس از سرنگونى رژیم شاه با همه ملل جهان بر اساس حفظ آزادى و استقلال كشور گفتگو خواهیم كرد .

سؤال : در گذشته تصریح فرمودید وقتى كه تظاهرات كنونى در ایران به اسقاط شاه منجر نگردد ، شما مردم را به جنبش مردمى مسلحانه فرا خواهید خواند ، اعتقاد دارید كه چه زمانى براى اعلان جنبش مسلحانه فرا خواهد رسید ؟

جواب : ما هنوز امیدواریم كه مبارزات ملت ایران با شیوه اى كه فعلا تعقیب مى شود به سرنگونى رژیم شاه بیانجامد .

سؤال : در این اواخر عده اى از شخصیت هاى مخالفین در ایران را استقبال كرده اید و در بین آنان دكتر سنجابى نیز بوده است و گفته شده كسانى را كه شما با آنان گفتگو كرده اید ، با راى شما مبنى بر ضرورت سرنگونى شاه و خانواده اش موافقت كرده اند ، آیااین اتحاد نظر مقدمه تشكیل یك جبهه مشترك براى مخالفین به حساب مى آید ؟ و آیا مى پذیرید دسته هاى ماركسیستى از مخالفین در هنگام ایجاد این جبهه بدان بپیوندند ؟

جواب : جنبش اسلامى كنونى ملت ایران همه جامعه را در برگرفته و به همین صورت هم به پیش مى رود و متذكر مى شوم كه ما با هیچ جبهه و دسته اى رابطه نداشته و نداریم و هر كس و یا هر گروهى كه مسائل ما را نپذیرد ، او را نمى پذیریم .

سؤال : گفته مى شود اینكه اصرار شما مبنى بر سقوط خانواده پهلوى و قهرآمیزى اغتشاشات مردمى ایران از حدود درگیرى سیاسى تجاوز خواهد كرد و اینكه قهرآمیزى مزبور در حقیقت مبارزاتى است از اكثریت مردم بر ضد اقلیت هاى مذهبى ، صحت این گفتارها در چه حدى است ؟

جواب : جنبش كنونى ملت مسلمان ایران با هدف هاى سه گانه اى كه اعلام شده است ، همه افراد

ص: 29

جامعه را دربر گرفته و هر كس یا هر گروهى كه این هدف هاى سه گانه را تایید و تعقیب كند ، حقوق حقه او محفوظ خواهد بود .

سؤال : روابط خود را با همسایه هاى عرب ایران چگونه مى بیند ؟

جواب : جهت نهضت اسلامى ما بر ضد این رژیم شاه است و هر گروه و دسته اى هم كه با این رژیم همكارى كند و آنها را استعانت نماید مورد مخالفت و نفرت مردم قرار مى گیرد .

علائق ما با ملتهاى همسایه و مسلمان عرب داراى ویژگى هاى خاص اسلامى است لذا ما خواستار نزدیكى هر چه بیشتر این ملت ها با هم مى باشیم این استعمار و دست اجانب است كه میان این مسلمانان اختلاف انداخته و مى اندازد .

سؤال : ناپدید شدن امام موسى صدر فكر هموطنان لبنانى را اشغال كرده است ، آیا در خصوص آن تماس هائى برقرار كرده اید ؟ و نتیجه تماس ها چه بوده است ؟

جواب : در خصوص وضعیت حجت الاسلام آقاى سید موسى صدر كه مورد علاقه بسیارى از مسلمین است اقداماتى كرده ایم و متاسفانه تا كنون به نتیجه نرسیده ایم .

سؤال : در خلال اقامت خود در فرانسه آیا تماس هائى بین شما و حكومت فرانسه حاصل شده است ؟

جواب : خیر .

سؤال : گفته شده شما بر اثر ارزیابى اوضاع در لبنان ، بر پیشنهاد اقامتتان در لبنان موافقت نكرده اید ، آیا جائى براى خود ، خارج از فرانسه برگزیده اید ؟ و كجا ؟

جواب : اقامت من در فرانسه موقتى است .

ص: 30

تاریخ : 15/8/57

مصاحبه امام خمینى با رادیو تلویزیون آلمانكانال 2

سؤال : شاه ایران حكومت نظامى تشكیل داده ، نظر یا عكس العمل شما چیست ؟

جواب : با این حكومت نظامى ، مردم همان رفتار را مى كنند كه با حكومت هاى نظامى دیگر كردند و این دست و پا كردن ها در ایران دیگر هیچ رنگى ندارد و فایده اى براى شاه ندارد . شاه باید برود و چاره اى جز این نیست .

سؤال : حضرتعالى سلطنت مشروطه را قانونى قبول خواهید كرد ؟ و اگر شاه استعفا بدهد و فرزندش به جاى او بنشیند ، مورد قبول شما خواهد بود ؟

جواب : هرگز سلطنت مشروطه مورد قبول ما و ملت نخواهد بود ، بلكه رژیم سلطنتى باید از بین برود و این سلسله هم بخصوص مورد تنفر این ملت است ، باید از بین برود و مردم خودشان رژیم را انتخاب كنند سؤال :

موضع و روابط حضرتعالى پس از اینكه حكومت اسلامى در ایران به قدرت برسد در رابطه با كشورهاى بزرگ دنیا ، ابرقدرت ها و كشورهاى شرق و غرب و سایر كشورها چگونه خواهد بود ؟

جواب : تمام كشورها اگر احترام ما را حفظ كنند ، ما هم احترام متقابل را حفظ خواهیم كرد و اگر گشورها و دولت ها بخواهند به ما تحمیلى بكنند ، از آنها قبول نخواهیم كرد . نه ظلم به دیگران مى كنیم و نه زیر بار ظلم دیگران مى رویم .

سؤال : راجع به مسلمانانى كه در روسیه هستند ، آیا مورد نظر شما هستند و كمكى بدیشان براى رهائى شان مى توان كرد ؟

جواب : آنها برادران ما هستند . ما با تمام مسلمانان برادر هستیم و این یك اصل اسلامى است كه هر مسلمانى باید به مسلمان دیگر كمك كند .

ص: 31

تاریخ : 15/8/57

مصاحبه امام خمینى با تلویزیون آمریكائى سى بى اس

سؤال : واكنش حضرتعالى درباره آخرین مساله اى كه اتفاق افتاده تغییر دولت و سخنرانى شاه چیست ؟

جواب : تغییر دولت ها تاثیرى در نهضت عمومى مردم ایران ندارد . دولت ها چه دولت نظامى باشند و چه دولت هاى دیگر ، نمى توانند مسائل را حل كنند یعنى قیامى كه از مردم صادر شده ، این قیام را بشكنند . حرف هاى شاه هم حرف هائى است كه دیگر ملت از او نمى پذیرد . این مطالبى كه حالا گفته و تعهدى كه داده است ، آغاز سلطنتش هم این تعهد را داد و قسم خورد ، تعهد را داد و خلاف كرد . اكنون دیگر این تعهدات اثرى ندارد . ایشان بدون اینكه خودشان را خیلى زحمت دهند باید بروند تا ملت خودش تكلیف كشور را تعیین كند .

سؤال : چگونه مى خواهید شاه را بركنار كنید ؟ با قیام مسلحانه ؟ یا با قرار دادن ارتش در كنار مردم ؟ چگونه ؟

جواب : ما امیدواریم احتیاجى به قیام مسلحانه نیفتد و با همین اعتصابات و تظاهرات و اظهار انزجار ملت ، مسائل حل شود و امید این را داریم ارتش هم كه از خود این ملت است و ملت برادر اوست پشت به ملت نكند و در كنار ملت قرار گیرد لكن اگر این شكل مبارزات ملت مفید واقع نشد و لازم آمد یك طور دیگر عمل شود ، ممكن است ما تجدید نظر كنیم .

سؤال : شما با شاه چه خواهید كرد ؟ آیا قبول دارید كه نفى بلد شود ؟ یا باید محاكمه گردد ؟

جواب : اگر شاه فرار كند كه دست ما به او نمى رسد ولى اگر او را دستگیر كنیم بر حسب قوانین و احكام حكومت اسلامى رفتار خواهیم كرد ، اگر چنانچه مرتكب قتل شده باید او را قصاص كنند و اگر امر به قتل كرده حبس ابد خواهد شد و على ایحال حكومت وى باید از بین برود و خودش هم به واسطه خیانت ها و جنایت هایى كه كرده است باید محاكمه شود .

ص: 32

سؤال : دولت پیشنهادى شما چگونه خواهد بود و چه كسى آن را اداره خواهد كرد ؟

جواب : راجع به چگونگى دولت و رژیم ، پیشنهاد ما جمهورى اسلامى است و چون ملت ، ملت مسلم است و ما را هم خدمتگزار خود مى داند ، از این جهت حدس مى زنم به پیشنهاد ما راى دهد . ما از طریق رفراندم با ملت یك جمهورى اسلامى تشكیل مى دهیم . و اما شخص ، این تابع آراء مردم است و الان شخص معینى در نظر نیست .

سؤال : رابطه یك دولت اسلامى و دولت آمریكا در آینده چگونه خواهد بود ؟

جواب : باید ببینیم آمریكا خودش در آینده چه نقش دارد . اگر آمریكا بخواهد همانطور كه حالا با ملت ایران معامله مى كند با ما رفتار كند ، نقش ما با او خصمانه است و اگر چنانچه آمریكا به دولت ایران احترام بگذارد ، ما هم با همان احترام متقابل عمل مى كنیم و با او به طور عادلانه كه نه به او ظلم كنیم و نه به ما ظلم كند ، رفتار خواهیم كرد و اشكالى پیش نمى آید .

ص: 33

تاریخ : 16/8/57

سخنرانى امام خمینى در غفلت ها و اشتباهات علما ورجال سیاسى در طول سلطنت سلسله پهلوى

اشتباهات علما و رجال سیاسى در طول سلطنت پهلوى

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در طول سلطنت این سلسله یك اشتباهاتى شده است كه خیلى موجب تاءسف است . بعضى اشتباهات در زمان رضا شاه و بعضى هم در زمان حكومت این . از اول كه كودتا شد ، كودتاى رضا شاه شد و با امر انگلیس ها این امر واقع شد . اشتباه این بود كه ، آنهایى كه اطلاعات داشتند و مسائل را مى توانستند بفهمند ، مردم را مطلع نكردند . رضا شاه هم بعضى از این كارهائى كه ، این آدم مى كند ، در اوایل امرش شروع كرد ، روضه خوانى شروع كرد ، دستجات ارتش را در روز عاشورا ، (اینها را من خودم شاهدم ، یادم هست ) دسته هاى ارتش را روز عاشورا براى سینه زنى بیرون آورد ، خودش این تكیه هائى كه در تهران بود راه مى افتاد دوره و به این تكیه ها یكى یكى مى رفت ، در آن جائى كه بود روضه خوانى مفصل داشت ، این سنخ حقه بازى هائى كه حالا این دارد یك جور دیگر ، او هم از اول با این سلاح وارد شد و همان وقت هم اشخاصى بودند كه اطلاع بر این مسائل داشتند و مى دانستند كه این چه جور است . یكى از غفلت هائى كه شده است این است كه اینها شروع نكردند كه به مردم ، به ملت ، چهره او را نمایش بدهند .

دنبال این كارهائى كه ریاكارانه انجام داد ، آن چهره دیگرش را نمایش داد كه تمام پایگاه هاى مذهبى را تعطیل كرد ، یعنى تمام تكیه ها و مجالس وعظ و خطابه و اینها را ، تمام را بكلى تعطیل كرد كه در تمام ایران دیگر یك مثلا مجلس روضه خوانى ، یك مجلس وعظ و خطابه نگذاشت بماند و آن كارهائى كه همه مى دانید و كرد و باز در همان زمان یكى از اشتباهات این بود كه مردم یا آنهائى كه باید مردم را آگاه كنند پشتیبانى از مدرس نكردند . مدرس تنها مرد بزرگى بود كه با او مقابله كرد و ایستاد و مخالفت كرد و در مجلس هم بعضى ها موافق با مدرس بودند و بعضى ها هم سر سخت مخالفت مى كردند با مدرس و در آن وقت باز یك جناح هائى مى توانستند كه پشت سر مدرس را بگیرند و پشتیبانى كنند و اگر پشتیبانى كرده بودند مدرس مردى بود كه با منطق قوى و اطلاعات خوب و شجاعت و همه اینها موصوف بود و ممكن بود كه در همان وقت شر این خانواده كنده بشود و نشد . از آن بدتر كه من هر وقت فكرش را مى كنم واقعا متاءسف مى شوم این است كه خوب ، متفقین حمله كردند به ایران و آن

ص: 34

حرف هایى كه رضا شاه مى زد و آن ثناخوانى هایى كه براى او مى كردند و خودش مى كرد كه دیگر این مملكت مملكتى است كه هیچ كس دیگر قدرت ندارد به آن تعرض كند - هیچ كس دیگر چطور - مثل ثناخوانى هاى خود ایشان . پسر ، پسر اوست ، واقعا پسر اوست ، پسر حق است ! بعد از اینكه دیدند یك طبل تو خالى بود ، اعلامیه اول به دوم نرسید . اینها وقتى كه مى گویند مؤاخذه كرد از یكى از این سر كرده ها كه آخر چرا ، دو ساعت ؟ گفتند پنج دقیقه باید باشد ، دو ساعت چیست چیزى نداشتیم ، آنها همه چیز داشتند . یك مملكتى كه آنهمه بساط درست كردند براى اینكه سركوبى كرد همه را چه ، همه را چه ، این سركوبى ها ، سركوبى هاى قدرت خود ملت بود در زمان رضا شاه ، قدرت هائى ملت داشت ، البته آنها هم متعدى بودند لكن پشتوانه مملكت بودند . آنها را با همین امر خارجى ها خلع سلاح كرد و هر زور و قدرتى را با بست و بندى كه مى كرد با خارج و اینها ، قدرتشان را گرفت و آنها هم ، خارجى ها هم این مطلب را روى نقشه عمل مى كردند كه این قدرت هائى كه در ایران هست این قدرت ها را بگیرند از دستشان و خلع سلاحشان كنند كه اگر یك وقتى اینها بخواهند یك مثلا قدرت نمائى بكنند دیگر چیزى دستشان نباشد . در هر صورت او این كار را كرد و قدرت ها را هم از دست اینها گرفت و خودش هم به همانطور كه میدانید رفت و بردند او را و جواهرات مملكت را هم (به طورى كه من نقل مى كنم از كسى كه او نقل مى كرد از یك صاحب منصبى كه همراه رضا شاه در این سفر موریسش بود كه چمدان هاى جواهر همراه رضا شاه جمع كرده بود اینها را كه ببرد) به او گفتند بیا برو جاى دیگر ، او خیال مى كرد حالا مى خواهند او را ببرند آنجا و خوب آنجا برود در یك قصرى مثلا زندگى كند ، جواهرها را حمل كردند و او گفته بود كه وقتى ، یعنى قصه ها نقل كرده بود او ، یكى اینكه سر پلى كه باید از آنجا دیگر عبور كنند ایستاد و گریه كرد ، گریه بى اثر و او را با همه جواهرات و چمدان هاى پر در یك كشتى بردند و بعد از آن در میان دریا كه رسیدند یك كشتى دیگرى كه مخصوص حمل دواب بود آوردند و متصل كردند به این و گفتند برو (باید برود) رفت و چمدان ها كو ؟ گفتند مى آورند آنها را ، ایشان از آن راه رفت و چمدان ها از آن راه رفت حالا پیش انگلیس ها . حالا ایشان هم دارد مى فرستد . بله ، او رفت و اینكه موجب تاءسف است و واقعا موجب تاءسف است ، این است كه مردم دیده بودند تعدیات رضا شاه را ، چیزى نبود كه دیگر مخفى باشد . من خودم شاهد این قضیه بودم كه وقتى كه سه مملكت ، یعنى لشگر سه مملكت ، ارتش سه مملكت دشمن به ایران حمله كرد و همه چیز در معرض خطر بود ، وقتى كه رضا شاه را اطلاع دادند كه بردند ، مردم شادى مى كردند ، كانه به مقدم اینها شادى مى كردند كه اینها ولو دشمن هستند ولیكن از این بدتر نمى كنند . وقتى كه یك شخصى ، یك سلطانى ، یك قدرتمندى ، پشتوانه ملت را ندارد این است كه وقتى كه مى برند او را وقتى كه از آنجا بخواهد خارج بشود ، عوض اینكه یك ملتى مثلا یك انقلابى بكند كه چرا ، این ملت شادى مى كنند كه خوب شد رفت و واقعا هم خوب شد رفت . اما آنكه تاءسف دارد این است كه اگر در آن وقت كه متفقین آمدند و رضا شاه رفت ، یكصدا بلند شده بود كه ما پسرش را نمى خواهیم ، نمى گذاشتند . این را آنها نصب كردند ، خود شاه گفت ، خود شاه نوشت این را ، منتها بعدش شنیدم كه آن را حكش كردند ، این جمله را كه (متفقین

ص: 35

صلاح دیدند من باشم ) این را حكش كردند . اگر آن وقت یك نفر مثلا از رجال ، یك نفر از علما ، یك جمعى از مردم صدا كرده بودند كه ما نمى خواهیم این سلسله را ، اینها چه كردند با ما ، پدرش چه كرد كه این چه بكند . این یكى از غفلت هایى بود در تاریخ ایران كه مسیر تاریخ ایران را اگر این غفلت نشده بود برگردانده بود و ما حالا ابتلاء به این صحبت ها اینجا نداشتیم و نه من اینجا بودم و نه آقایان ، همه سر كار خودشان در مملكت خودشان بودند . این غفلت بزرگ از رجال سیاسى و علما و - عرض مى كنم كه - سایر اقشار مملكت ما واقع شد و این آدم را تحمیل كردند بر ما و دنباله اش هم گرفتند كه قدرتمندش كنند . از آن وقت تا حالا هم غفلت ها شده است ، قوام السلطنه مى توانست این كارها را بكند لكن با غفلت ها ، با ضعف نفس ها ، نكرد . از او بالاتر دكتر مصدق بود ، قدرت دست دكتر مصدق آمد لكن اشتباهات هم داشت . او براى مملكت مى خواست خدمت بكند لكن اشتباه هم داشت . یكى از اشتباهات این بود كه آنوقتى كه قدرت دستش آمد این را خفه اش نكرد كه تمام كند قضیه را ، این كارى براى او نداشت آنوقت ، هیچ كارى براى او نداشت بلكه ارتش دست او بود ، همه قدرت ها دست او بود و این هم این ارزش نداشت آن وقت ، آن وقت اینطور نبود كه این یك آدم قدرتمندى باشد و مثل بعد كه شد ، آن وقت ضعیف بود و زیر چنگال او بود لكن غفلت شد . غفلت دیگر اینكه مجلس را ایشان منحل كرد و یكى یكى وكلا را وادار كرد كه بروید استعفا بدهید وقتى استعفا دادند یك طریق قانونى براى شاه پیدا شد و آنكه بعد از اینكه مجلس نیست تعیین نخست وزیر با شاه است ، شاه تعیین كرد نخست وزیر را . این اشتباهى بود كه از دكتر واقع شد و دنبال او این مرد را دوباره برگرداندند به ایران ، به قول بعضى كه محمدرضا شاه رفت و رضا شاه آمد . بعضى گفته بودند این را به دكتر كه كار شما این شد كه محمدرضا شاه رفت (محمدرضا آن وقت یك آدم بیعرضه اى بود و تحت چنگال او بود) او رفت و رضا شاه آمد یعنى یك نفر قلدر آمد . اینها آنوقت گفتند نمى دانستند كه بعدها رضا شاه چند آتشه است . این هم یكى از اشتباهات بود كه شده است و حالا هم یك موقع حساسى است كه من از اشتباهات مى ترسم الان ماها مكلفیم دیگر ، ما اشتباهات را تا حالا دیدیم و من خوف این دارم كه باز اقشار این ملت ما ، این رجال علمى ما ، رجال سیاسى ما - عرض مى كنم كه - اشخاص روشنفكر ما یك اشتباهى بكنند كه اگر این اشتباه بشود دیگر ما تا آخر گرفتار هستیم ، دیگر چنین نیست كه ما باز یك امیدى داشته باشیم كه یك انقلابى بشود .

اگر این نهضت الهى خاموش شود دیگر قابل عود نیست

شما همه مى دانید و هر كس تاریخ را مى داند این را مى داند كه این نهضتى كه الان در ایران هست شبیهش در تاریخ ایران نبوده است ، اگر نگویم در تاریخ دنیا نبوده ، در تاریخ ایران نبوده یعنى یك چیزى كه بچه 7 ساله با پیرمرد 70 ساله با لهجه واحد بگویند كه ما نمى خواهیم این را ، یك نهضتى كه سرنیزه ها ، توپ و تانك ها ، سربازها - عرض مى كنم كه - ارتش در خیابانها بگردند و مردم را زیر بگیرند و مردم را بكشند و باز بایستند با مشت گره زده بگویند نمى خواهیم ، ما در تاریخ

ص: 36

ایران بى اشكال است كه نداریم ، در تاریخ هم من نمى دانم هست یا نه كه یك همچو قصه اى مثل قصه ایران و یك همچو تحولى كه در ایران واقع شده است هیچ سابقه ندارد و من مى دانم این معنا را و هر عاقلى باید بداند كه اگر چنانچه این نهضت خاموش بشود ، دیگر قابل عود نیست چنین نیست كه این كلیدش مثل كلید برقى باشد كه آدم حركتش بدهد روشن بشود ، حركتش بدهد خاموش بشود این حرف ها نیست در كار . این با یك زحمت هائى و با دست خداى تبارك و تعالى یك همچو مطلب بیسابقه در ایران پیدا شده است و الان هست . الان در عین حالى كه دولت نظامى است و شهرهاى ایران اشغال شده باید گفت كه اشغال شده است شهرهاى ایران ، دست نظامى است و دست ارتش است معذلك از هر گوشه صدا بلند مى شود و تظاهرات مى شود و باز مرگ بر شاه مى گویند ، یك همچو مطلبى تا حالا نبوده است و بعدها هم امید اینكه یك همچو چیزى بشود نیست . من خوف این را دارم كه با اشتباه ماها و شماها و اقشار ملت ، این نهضت به ثمر نرسد و بخوابد و مملكت ما دیگر تا آخر اسیر باشد و زیر چكمه خارجى .

اینكه شاه سلطنت كند نه حكومت ، خیانتى است بر ملت اسلام

الان دارند دست و پا مى زنند كه با هر وسیله اى كه هست چه آنهائى كه توى مجلس رفتند و با اسم وكالت رفتند در مجلس ، چه آنهائى كه بیرون مجلس هستند و از طرفدارهاى شاه هستند ، دارند دست و پا مى كنند كه این را نگهش دارند ، با هر وسیله اى كه هست ، با این مانورهائى كه در مجلس این چند وقت دیدید كه طى شده است و این مخالف شد و آن موافق شد آنجا ، این همه مخالف ها و موافق ها در یك چیز با هم موافقند و آن این است كه شاه باشد . (انتخابات آزاد!) این فریاد مى زنند انتخابات آزاد ، معنى انتخابات آزاد چیست ؟ معنى این است كه اعلیحضرت همایون امر كنند كه مردم انتخاب بكنند و این رژیم به جاى خودش رسمى و امر انتخابات هم به دست شاه ، یعنى به امر او لكن آزاد! این معنى انتخابات آزاد! باید رژیم دموكراسى باشد ، شاه سلطنت كند ، نه حكومت . این حرف ها ، همه این حرف ها توى مجلس گفته بشود ، بیرون مجلس گفته بشود ، هر جا گفته بشود ، این مطلبى است كه آنها الان از خدا مى خواهند كه یك همچو چیزى را ملت قبول كند كه شاه سلطنت كند و حكومت نكند ، دو سه ماه هم همین كار را مى كند ، یك سال هم ممكن است همین كار را بكند ، ولى فردا چه ؟ ما فرض هم مى كنیم كه خوب ایشان سلطنت بكند و دیگر از این به بعد حكومت نكند ، دیگر از این به بعد هم یك آدمى بشود كه انقلاب ماهیت بدهد و بشود یك نفر آدم سالم صحیح خیلى تمام عیار ، ما فرض این را مى كنیم ، فرض باطل ، اینهمه جنایات كه كرد چه ، هیچ ؟ اشخاص عادى اگر یك كسى یك نفر آدم را بكشد ، بعد بیاید بگوید آقا معذرت مى خواهم ببخشید ، رهایش مى كنند ؟ قانون رهایش مى كند این را ؟ یا نه ؟ خوب ببخشید كه تو آدم كشتى ، ببخشید هم حرف شد ؟ یك آدمى كه 25 سال بر مقدرات مملكت ما مسلط بود و 25 سال یا بیشتر خیانت به مملكت ما كرد ، تمام ثروت این مملكت را داد به غیر ، تمام چیزهاى مقدرات این مملكت را به دست غیر سپرد ، نفت ما را آنطور از بین برد ، گاز را از آنطرف از

ص: 37

بین برد ، دارد مى برد ، اینهمه آدم كشت ، اینهمه قتل عام ها كرد ، قتل عام 15 خرداد 15 هزار نفر كشتار بود ، قتل عام هاى حالا در این سال هاى اخیر بیشتر از این معانى بود ، حالا مى فرمایند كه خیر ما - اشتباهاتى كردیم ، حالا دیگر ما تعهد مى كنیم !! ایشان فرمودند تعهد مى كنیم كه از این به بعد اشتباه نشود!! ما فرض مى كنیم كه شما تعهد بكنید كه از این به بعد اشتباه نشود و اشتباه هم ما فرض مى كنیم كه خیر دیگر بعدها نشود ، تا حالایش چه ؟ رجال سیاسى یا عرض مى كنم كه - رجال علمى را كه ده سال ، 15 سال ، 5 سال تا كم و زیاد ، اینها را به حبس انداختید و اینها را آنقدر زجر دادید ، آنها را آنقدر چیز كردید ، آمدند بیرون با مزاج هاى ضعیف ، حالا همین قدرى كه از زندان رها شدند ، تمام شد ؟ ده سال عمر یك نفر انسان را ، عمر هزاران نفر انسان را تو در حبس ها از بین بردى حالا هیچ ؟ ! ما بگذریم كه مى خواهد آقا سلطنت حالا بكند ؟ !

حالا بگوئیم كه بسیار خوب اعلیحضرت بفرمایند آن بالا و سلطنت كنند و روز سلام هم همه بیایند به سلام ایشان و خودشان هم در قصر اعلاى كجا مشغول عیاشى بشوند ، دیگر لازم نیست حكومت بكنند حالا مساله اینطور است ؟ این را هیچ انصاف دارى ، هیچ مسلمانى این را مى تواند بگوید ؟ هیچ مسلمانى هیچ آدم با وجدانى ، هیچ انسانى مى تواند یك همچو حكمى بكند كه یك نفر آدم جانى كه بیست و چند سال بر این ملت حكومت باطل كرده ، حكومت غیر قانونى كرده ، بیست و چند سال مال این مردم را هدر داده ، بیست و چند سال قتل عام ها كرده ، اجانب را بر این مملكت مسلط كرده ، حالا تا گفت كه خوب من اشتباه كردم ، ببخشید من اشتباه كردم اشتباهاتى واقع شد ، این اقرار به جرم است كه در محاكم با این اقرار به جرم این را محكومش مى كنند ، حالا ما فرض مى كنیم بسیار خوب شما دیگر حالا عابد و مسلمان شدید ، اما تا اینجا چه ؟ تا این حدى كه شما این عمل ها را كردید ، در محاكم دنیا ، در محكمه عدل الهى ، در احكام اسلام ، در احكام قوانین عرفیه ، هیچ ، تمام شد ؟ تا معذرت خواستید چون شما شاه هستید ، چون معذرت خواستید تمام شد ؟ ما رها كنیم و برویم ؟ حالا دیگر هر كسى برود سر كسب خودش ؟ ساختن یا ذكر سازش ، ذكر سازش با این آدم ، طرح این مطلب كه ما با این یك سازشى بكنیم ، این سلطنتش باشد حكومت نكند یا خیر ایشان بروند و فرح خانم تشریف بیاورند و سلطنت بر ما بكنند و بعدش هم خیر ، انتخابات آزاد و همه چیز درست ، طرح این خیانت بر ملت اسلام ، بر این ملت مظلوم است . این مادرى كه دیروز با 5 نفر عائله اینجا نشسته و نهار خورده و امشب وقتى كه مى رود سر سفره دو نفر پیرزن و پیرمرد هستند و چند نفر جوانشان مرده ، اینها هیچ دیگر ؟ ایشان معذرت خواستند تمام شد ؟ آدم مسلم مى تواند این حرف را بزند ؟ این جوانمرده كه مى بیند جوان ها دارند مى روند به مدرسه و بچه او دیروز مى رفته و حالا نیست در این جمعیت ، در مقابل اینها جواب چیست ؟ آخر ما چه بگوئیم به این ملت ؟ ما بگوئیم با اعلیحضرت ساختیم و خون هاى بچه هاى شما هیچ ؟ زیر پا ؟ تمام ؟ این خیانت نیست ؟ چطور در ذهن یك آدم باید یك چنین چیزى واقع بشود ، این چه غفلتى است ؟ این چه غفلت شیطانى است ؟ چه وسوسه شیطانى است كه در ذهن آدم بیاید كه حالا ما دیگر بگذریم ، دیگر چه بكنیم ؟ حالا بگذریم دیگر ، (بر همه رنج وارد شده ، گذشتیم ما ،

ص: 38

شما هم بگذرید دیگر . ) چه چیز را بگذریم ، مگر حق من است كه بگذرم ؟ این حق یك ملت است . مگر مى تواند كسى بگذرد از این حق ؟ یك ملت است ، اسلام است ، خداست ، مگر قابل عفو است ؟ من خوف یك همچو اشتباه و لغزشى دارم و باید همه دست به دست هم بدهند و این لغزش را نگذارند واقع بشود . این تشبثاتى كه الان از همه اطراف تشبث شده است و تشبث دارند مى كنند ، بر شما جوان هاست كه در اینجا صدا بلند كنید ، بر آنهائى كه در ایران هستند در ایران صدا بلند كنند ، نگذارند در این موقع حساسى كه به آخر سنگر رسیده است یكوقتى برد كند این آدم ، این خطرى است الان براى ایران ، الان یك خطر بزرگى براى ایران هست كه اگر یك سستى بكنند و یك لغزش در اینجا واقع بشود ، یا بترسند از این هیاهوئى كه كارتر در آنجا گفته است كه خیر ما منافعمان پیش ایشان است ، ایشان حاصل با عبارت دیگر خدمتگزار ماست . ما نمى گذاریم ، این نوكر باید بماند اینجا . تعبیر او با این تعبیر نیست اما واقعش همین است . تعبیرش ، لفظش این نیست ، واقعش این است كه ما دیگر از كجا پیدا كنیم یك همچو نوكرى ، این را نباید از آن بترسید .

در مقابل ملت نه تانگ كارگر است نه تشرهاى توخالى كارتر

با یك ملت نمى شود كه یك كار تحمیلى تا آخر بشود ، چنانچه دیدیم كه با نظامى نتوانستند این كار را بكنند . ایشان خیلى هم میل داشت ، خیلى هم مایل بود كه نظامى ها قتل عام بكنند ، اصلا یك دو سه میلیون جمعیت را بكشند ، لكن نمى شود ، قضیه اینطور نیست . آن اربابها هم نمى توانند این كار را بكنند . حالا خیال كنید كه اگر این كار نشود از آن طرف لشكر روس وارد مى شود!! از آن طرف لشكر آمریكا وارد مى شود!! و از آن طرف لشكر انگلیس وارد مى شود!! اینها شعر است حالا ، یك ملت وقتى یك چیزى را نخواهد ، نمى شود و حالا ملت نمى خواهد . یك ملت است ، قضیه یك حزب و یك نمى دانم یك جبهه و یك عرض بكنم جمعیت نیست ، یك ملت است كه الان مى گوید نه ، در مقابل (نه ) ملت ، نه سرنیزه كارگر است ، نه تانك كارگر است ، نه توپ كارگر است نه تشرهاى توخالى كارتر و نمى دانم كرملین . این حرف ها نیست تو كار ، هر چه مى خواهند تو روزنامه هایشان بنویسند یا مى خواهند خود ایشان را بلند كنند .

اهداف انقلاب را براى مردم جهان روشن سازیم

ما امیدواریم كه خداوند این اجتماع ایرانى ها بر حق خودشان را پیروز كند . ما امیدواریم كه خداوند تائید كند این شجاع هائى كه در ایران قیام كرده اند و مى خواهند حق خودشان را بگیرند و ما همه موظفیم كه هر كدام در هر جا هستیم به هر قدر مى توانیم كمك كنیم به ایرانى ها انشاءاللّه ، همه مان ، یعنى همین مقدار هم كه مى توانیم كمك كنیم كه هر كداممان در هر جا هستیم بگوئیم به آنها . شاید نمى دانم چند هزار ایرانى در خارج كشور است ، این چندین هزار ایرانى كه در خارج كشور هست مى توانند به چند صد هزار خارجى مطلب خودشان را بگویند ، این تبلغاتى كه در خارج شده است خنثى

ص: 39

كنند كه (یك جمعیتى هستند اینها هرج و مرج طلبند و قابل این نیستند كه به اینها آزادى بدهیم ) این حرف هاى مفتى كه شاه و بلندگوهاى شاه دارند ، اینها را باید خنثى بكنید شماها . مردمى هستند كه ایستاده اند مى گویند ما حقمان را مى خواهیم . ما مى خواهیم آزاد باشیم ، ما مى خواهیم زیر دست مستشارهاى آمریكائى نباشیم این رشد ملت ماست . ملت ما یك رشدى كرده است كه دیگر نمى خواهد این مسائل را و نخواهد دیگر ان شاءاللّه شد این مسائل . خداوند همه تان را انشاءاللّه تائید كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 40

تاریخ : 16/8/57

مصاحبه امام خمینى با روزنامه انگلیسى (فاینشنال تایمز)

سؤال : با سفارش كردن مردم ایران در مورد مبارزه با رژیم شاهنشاهى ، آیا نتایج مهم این برخورد را كه خون زیادى خواهد ریخت مى پذیرید ؟ اگر این برخوردها شدت یابد ، در نظر دارید كه مبارزه تان را ادامه دهید ؟ اگر شورش خونین در ایران راه بیفتد ، بدون قید و شرط از آن پشتیبانى خواهید كرد ؟ جواب : ملت ایران براى رهائى از چنگال دیو استبداد و استعمار و رسیدن به حكومت اسلامى ، نهضت مقدس اسلامى خود را آغاز كرد و به یارى خداى تعالى تا رسیدن به پیروزى ادامه خواهد داد ، بدیهى است كه چون دشمنان قسم خورده مردم یعنى شاه و حامیانش به آسانى حاضر به كنار رفتن نیستند ، لهذا لجاجت دشمنان ملت و مقاومت دلیرانه مردم مسلمان در مقابل آنان ضایعاتى براى آنان به بار خواهد آورد و لیكن مسلمان مى داند كه اگر كشته شود ، در صف شهداى كربلاست و چیزى را از دست نمى دهد و بدین مناسبت تا پیروزى نهائى به قیام خود ادامه مى دهد .

سؤال : اخیرا مخالفت خود را بر علیه دولت نظامى جدید اعلان كرده اید ، آیا از مردم خواهید خواست كه علاوه بر اینكه بر ضد شاه بپاخیزند ، بر ضد ارتش نیز قیام كنند ؟

جواب : ما اكنون ملت را دعوت به هجوم و حمله به ارتش نكرده ایم تنها از سربازان و افسرات ارتش خواسته ایم كه اطاعت از فرماندهان خود نكنند و به صاحب منصبان ارتش نیز هشدار داده ایم كه از شاه اطاعت و حمایت نكنند و من امیدوارم كه سربازان و افسران كه پیوندشان با مردم بریده نشده است ، هر چه زودتر به آغوش باز ملت باز گردند تا پیروزى را در آغوش كشند .

سؤال : آیا راه سازشى باقى مانده است كه شما از طرف شاه بپذیرد ؟

جواب : نه ، هرگز .

ص: 41

سؤال : كم شدن تولید نفت ایران براى اقتصاد كشورهاى غربى خیلى گران تمام مى شود . آیا از اصل قطع شدن نفت پشتیبانى مى كنید ؟ جواب : كارگران محروم و كارمندان شركت نفت ، براى خواسته هاى سیاسى مشروع خود اعتصاب كرده اند و من از مردم خواسته ام كه از اعتصاب آنان حمایت كنند و كشورهاى غربى اگر مایل نیستند كه ضررى به آنان وارد شود ، حتى اگربه قیمت نابودى ملت و كشور ایران تمام شود ، لازم است بدانند كه ملت مسلمان ایران براى به دست آوردن حقوق مشروع و قانونى خود به هر گونه اقدام مفید دست مى زند ولو به نابودى منافع غرب بیانجامد .

سؤال : آیا از سوء قصد به منافع خارجى ها در ایران پشتیبانى خواهید كرد ؟

جواب : اگر خارجى ها به آزادى و استقلال ملت ایران احترام بگذارند ، هرگز از ناحیه مردم به حقوق آنان در محدوده قانونیش زیانى وارد نخواهد شد .

سؤال : چه روابطى با مقامات فرانسوى دارید ؟

جواب : من به كشور فرانسه وارد شده ام و از مردم محترم این كشور هیچ بدى ندیده ام و با هیچ مقام دولتى هم رابطه اى ندارم بودن من در فرانسه موقتى است .

سؤال : آیا پس از اتمام مدت اقامتتان در فرانسه ، تقاضاى پناهندگى سیاسى را با شرائطى كه احتمالا" به شما تحمیل خواهد شد ، خواهید پذیرفت ؟

جواب : من از هیچ دولتى تقاضاى پناهندگى نخواهم كرد .

سؤال : اگر رژیم فعلى كنار رود ، چیزى را كه در اصلاحات ارضى انجام شده از بین خواهید برد ؟

جواب : از حقوق اولیه هر ملتى است كه باید سرنوشت و تعیین شكل و نوع حكومت خود را در دست داشته باشد . طبیعى است كه چون ملت ایران بیش از 90 درصد مسلمانند ، باید این حكومت بر پایه هاى موازین و قواعد اسلامى بنا شود .

ص: 42

تاریخ : 16/8/57

پیام امام خمینى به ملت غیور ایران به مناسبت روى كار آمدن دولت نظامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

درود و تحیات وافره بر ملت شجاع ایران ، ملت با وفائى كه با جان نثارى براى احیاى اسلام و آزادى و استقلال كشور كاخ هاى غارتگران را به لرزه درآورد .

ملتى كه پیشنهاد سیاست آشتى ملى را كه جز خدعه یى نبود ، به چیزى نشمرد . ملتى كه جوان و جان مى دهد تا از زیر بار ستمكاران غارتگر بیرون بیاید و رژیم سلطنتى را سرنگون و حكومت جمهورى اسلامى متكى به آراء ملت را مستقر كند .

من گر چه مى دانم كه فریبكارى هاى شاه و نرمش لفظى و ارعاب عملى او ، در صفوف فشرده ملت بزرگ ما تاثیرى ندارد لكن در هر موقع و در هر پیشامد لازم مى دانم تذكراتى به شما عزیزانم بدهم

1- هدف همان است كه در سخنرانى ها و اعلامیه هاى خود ذكر نموده ام

الف - سرنگونى سلطنت پهلوى و رژیم منحوس شاهنشاهى .

ب - بپا داشتن حكومت جمهورى اسلامى مبتنى بر ضوابط اسلام ، متكى به آراء ملت .

2- نهضت با شیوه هاى گوناگون خصوصا اعتصابات در همه ادارات و دستگاه هاى دولتى باید ادامه داشته باشد . دولت نظامى ایران غاصب و مخالف قانون است و بر ملت است كه از آن اطاعت نكنند و سرپیچى و كارشكنى تا حد فلج نمودن دستگاه هاى دولتى پیش رود . من از جمیع كارمندان محترم دولت و سایر موسسات كه با اعتصاب خود پشتیبانى از برادران و خواهران خود كرده اند تشكر مى كنم . این یك وظیفه اسلامى و لازم الاجراست .

3- شاه با روى كار آوردن دولت نظامى دست به توطئه دیگرى زده است و آن اینكه از طرفى در پیشگاه خدا و ملت عذر و تقصیر مى خواهد و اعتراف به اشتباهات و جنایات خویش در طول سلطنت ننگین مى كند و از آیات عظام و علماى اعلام و سایر طبقات استمداد مى كند و از طرفى دیگر دولت نظامى اش با سركوبى شدید و قتل ها و اعزام چماق به دست ها و سرنیزه دارها و توپ و تانكها بر ملت مظلوم مى تازد و عزیزان ما را بیش از پیش به خاك و خون مى كشد ، به خیال آنكه با این نقش مى تواند خودش را از گناه قتل و غارت هاى دوران سلطنتش تبرئه نماید و با دستگیرى ماموران فاسد خود كه یك عمر عامل خیانت هاى او بوده اند ، خود را توبه كار معرفى نماید . شاه در یك دست چماق و

ص: 43

سرنیزه و مسلسل براى سركوبى ملت دارد و در دست دیگر توبه نامه و اعتراف به خیانت ها و جنایت ها و عذر و تقصیر را گرفته است .

ملت هوشمند و بیدار ایران نه از آن چماق و سرنیزه هراس دارد و نه از این خدعه و نیرنگ فریب مى خورد . این شخص كه از مراجع عظام و علماى اعلام براى فرونشاندن نهضت اسلامى و باز كردن راهى در برابر چپاول و هدم اسلام و قرآن كریم استمداد مى نماید ، همان مردكى است كه تا دیروز علماى اسلام و روحانیون عظیم الشان را مرتجع و راه آنان را كه راه اسلام و قرآن كریم است ، ارتجاع سیاه مى نامید و در یكى از نطق هاى خود با كمال وقاحت گفت كه از این طبقه كه مثل حیوان نجس است اجتناب كنید و در نطقى دیگر با كمال بیشرمى گفت روحانیون مثل كرم ها درنجاست مى لولند چه شد كه امروز این چنین با روحانیون آشتى مى كند این نیز خدعه نیست ؟ این مثل دولت آشتى نیست ؟ او كه امروز به سیاسیون و جوانان ملت روى آورده و از آنان براى وطن استمداد مى كند ، همان است كه گروه هائى از آنان را اعدام و شكنجه و زندان كرده و مى كند ، جوانان غیرتمند ما را به خاك و خون كشیده و مى كشد ، دانشگاه هاى ما را به قتلگاه هاى جوانان ما تبدیل نموده است .

من از جنایاتى كه اخیرادر دانشگاه ها با فرزندان اسلام نموده اند در سوگم . من از دانشجویان عزیز كه در راه اسلام و كشور فدائى داده اند و در مقابل شاه با مشتى گره كرده ایستاده و او را محكوم كرده اند تشكر مى كنم .

من از جوانان غیور ایران كه ملت ما را سرافراز نموده اند احساس غرور مى كنم . ملت ایران باید بداند كه این نطق هاى فریبنده براى اغفال مردم و فرونشاندن آتش خشم ملت است تا تثبیت مقام كرده و قدرت را بازیابد و خدا مى داند كه اسلام و روحانیت و عموم ملت پس از آن با چه مصیبت هاى دردناكى مواجه خواهد شد .

عزیزان من ! از این هیاهوى نظامى نهراسید كه نمى هراسید . شما ملت شجاع ثابت كردید كه این تانك ها و مسلسل ها و سرنیزه ها زنگ زده است و با اراده آهنین ملت نمى تواند مقابله كند و از این نرمش هاى شیطانى و توبه نامه هاى ابلیسى فریب نخورید كه نمى خورید . شاه در اول سلطنت غاصبانه خود سوگند خورد كه به اسلام وفادار باشد و به ملت خیانت نكند و اكنون اعتراف مى كند كه خائن است و اسلام و ایران را به تباهى كشانیده است و تمام خیانت ها عمدى بوده است كه امروز اسم اشتباه بر آن گذاشته است غفلت نكنید كه این اشتباهات عمدى تكرار خواهد شد و كشور را به نیستى و ملت را به تباهى خواهد كشاند . امروز بر تمام طبقات ملت از مراجع عظام و علماى اعلام و مدرسین و فضلاى عالى مقام و اساتید محترم دانشگاه ها و دانشسراها و دانشجویان دلیر و طلاب شجاع تا جناح هاى سیاسى و روشنفكر ، از كارگران و كشاورزان تا بازاریان و اصناف ، از كارمندان دولت تا افسران نیروهاى سه گانه ، از سربازان تا صاحب منصبان عالى رتبه و بر همه اقشار ملت تكلیف الهى و وجدانى است كه با اتحاد كلمه و بدون هراسى از قدرت ها و ابرقدرت ها ، هدف اسلامى خود را تعقیب و گلوى این ستمگر تاریخ را بفشارند و با قاطعیت و جدیت به سوى هدف پیش روند كه وعده خداوند

ص: 44

به مستضعفین نزدیك است و كشتن و كشته شدن در راه خدا سرافرازى است و در خاتمه از ملت شریف ایران كه بارها در اینگونه مسائل امتحان خود را داده اند ، خواهش مى كنم كه به خواهران و برادران خود كه در اثر اعتصابات و تظاهرات لطمه مالى و جانى دیده اند ، با احترام تمام آنان را یارى دهند و این وظیفه الهى را به بهترین وجه عمل نمایند كه خمینى همیشه به یاد آنان است و دست آنان را مى فشارد . از خداوند تعالى توفیق و تائید همه را خواستارم و خذلان و شكست دشمنان ملت را خواهانم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 45

تاریخ : 16/8/57

مصاحبه امام خمینى با روزنامه هلندى دى ولت گرانت

سؤال : در مورد گفتار شاه و اعتراف به (اشتباهات گذشته ) و این كه اعلام داشته است كه (پیام انقلابى ) را شنیده است و اینطور به نظر مى رسد كه شما مردم را به قیام خوانده اید ، بنابراین راه دیگر و ممكنى را براى رسیدن به یك رژیم دمكراتیك نمى بینید ؟

جواب : اولا" اینكه شاه به اشتباهات گذشته اعتراف مى كند ، چیزى جز فریب و نیرنگ نیست و گمان كرده است به صرف اعتراف ، ملت از او دست برمى دارد و دیگر اینكه اگر مجرمى به گناه خود اعتراف نمود ، بر حسب اعترافش باید محاكمه و مجازات شود و دلیل اینكه به دروغ مى گوید پیام انقلابى شما را شنیدم ، این است كه اگر شنیده است (كه حتما شنیده ) پیام ملت به او (شاه ) در برابر مملكت این است كه شاه و همه خاندان سلطنت باید كنار بروند . بنابر این اگر این پیام را شنیده و مى خواهد به پیام ملت عمل كند چرا كنار نمى رود و سرنوشت مردم را به دست خودشان نمى سپارد ؟ و دائما خود را با سرنیزه به مردم تحمیل مى كند ؟ و آیا در چنین صورت ، باز هم ما بپذیریم كه شاه مى خواهد دموكراسى را برقرار كند ؟

سؤال : حدس مى زنید امكان این باشد كه ارتش از شاه همانطورى كه خواسته اید ، سرپیچى كند ؟ اگر جواب مثبت مى دهید ، آیا دلائل موجهى براى آن دارید ؟ و اگر نه ، به نظر شما شانس واقعى این هست كه یك قیام مسلحانه ایجاد شود ؟

جواب : اینكه مسلم است در میان ارتش صاحب منصبانى هستند كه با حمایتشان از شاه و حمایت شاه از آنان ، در غفلت مملكت شریك بوده اند و همچنین در كشتارها و شكنجه ها همدست یكدیگر ، لیكن سربازان و نیز بسیارى از افسران و درجه داران هستند كه هنوز دل هایشان با ملت است و از دست شاه بخصوص به علت تسلط مستشاران آمریكائى بر آنان رنج مى برند و اینان به دلیل پیوندى كه با مردم دارند ، دیر یا زود به آغوش ملت باز مى گردند و هم اكنون آثار آن ظاهر شده است .

ص: 46

سؤال : به فرض اینكه شاه بپذیرد كنار رود و یا مجبور به كناره گیرى شود ، چه راهى را باید دنبال كرد تا به جمهورى اسلامى رسید ؟ فكر مى كنید كه در طى این راه به هیچ مشكلى بر نخواهید خورد ؟

جواب : همان مردمى كه دست در دست هم دادند و دلیرانه عرصه را بر شاه تنگ كردند ، همان ها با هدایت كسانى كه همیشه دلسوز آنان بوده اند ، نوع حكومت دلخواه خود را انتخاب مى كنند و بدیهى است كه چون مسلمانند ، در همه مراحل كار ، اسلام تنها ملاك ضابطه نظام اجتماعى و نوع حكومت خواهد بود و بر این اساس من جمهورى اسلامى را پیشنهاد كرده ام و به راى عمومى مى گذارم و بدیهى است كه هر كارى ، هر چه مهمتر ، با مشكلاتى بزرگتر روبرو خواهد شد .

سؤال : اگر انتخابات آزاد شود ، آیا مردم را به میانه روى دعوت خواهید كرد ؟

جواب : با وجود شاه هیچ طرحى را نمى پذیریم كه جز توطئه چیزى نیست و در صورت سرنگونى شاه ، مردم دعوت مى كنیم كه به هیچ دولتى راى ندهند جز آنكه خود آنان دولت را سركار آورند .

سؤال : یك دولت اسلامى چگونه تشكیل خواهد شد ؟

جواب : با طرحى كه تدارك دیده ایم تلاش مى كنیم كه عموم ملت از همه طبقات آگاهانه و آزادانه نمایندگان خود را انتخاب كنند و سپس نمایندگان دولت را و مسوولین هر مقامى را انتخاب مى كنند .

سؤال : اولین اقدام یك دولت اسلامى چه خواهد بود ؟

جواب : اولین اقدام این است كه همه عوامل فساد و مهمتر اینكه همه انگیزه هاى فساد در زمینه هاى اجتماعى و اقتصادى و سایر زمینه ها با كمال جدیت باید ریشه كن شود .

سؤال : با آنهائى كه از نظر شما خائن هستند و آنها كه منافع خود را مى خواهند ، چه خواهید كرد ؟

جواب : جوابش همان است كه قبلا" گفتم ، مردم هر كس و یا هر گروه را براى به دست گرفتن مسوولیت ها صالح بدانند ، انتخاب مى كنند و خائنین را محاكمه و مجازات مى نمایند .

سؤال : جبهه ملى با رد كردن سلطنت مشروطه ، قدم مهمى در جهت شما برداشته ، آیا شما نیز به نوبه

ص: 47

خود حاضرید یك قدم در جهت مخالفین غیر روحانى دولت بردارید ؟

جواب : رژیم سلطنتى را بیش از یك سال است كه عموم مردم در سراسر ایران به شدت محكوم كرده اند ، بنابراین هر كس و یا هر گروه هم سلطنت را رد كند ، با ملت هماهنگى كرده است و در صورتى كه در این قدم استقامت كند ، ملت او را فراموش نمى كند و من خود را در كنار مردم احساس مى كنم .

سؤال : قانون اساسى 1906 هیاتى از علماى مذهبى را مسوول تطبیق مجلس با قرآن قرار داده است ، آیا در جمهورى اسلامى نیز یك چنین مجمعى پیش بینى مى شود ؟

جواب : نظارت علماى اسلام چون گذشته بر مجلس تائید خواهد شد .

سؤال : شما براى ایران ، بر خلاف خواست شاه یك مدرنیزه كردن واقعى مى خواهید ، آیا مى توانید مشخص كنید كه فرق بین این دو مدرنیزاسیون چیست ؟

جواب : بازسازى و نوسازى كشور قطعا مورد تائید و از برنامه هاى ماست . آنچه را كه شاه به نام مدرنیزه كردن انجام داده ، جز خرابى و ویرانى به بار نیاورده است . نفت ، این طلاى سیاه را حراج كردن و در عوض كشور را پر از آهنپاره نمودن ، مدرنیزه كردن است ؟ ! به كمك چند صد كارخانه ، صنایع مونتاژ وابسته را رواج دادن ، مدرنیزه كردن است ؟ ! ده ها هزار مستشار نظامى را با هزنیه هاى سرسام آور بر ارتش و بر مقدرات مملكت مسلط كردن ، مدرنیزه كردن است ؟ ! و . . .

سؤال : در جمهورى اسلامى حقوق اقلیت هاى مذهبى ، نژادى و سیاسى چه خواهد بود ؟ آیا حزب كمونیست آزاد خواهد بود ؟

جواب : اسلام بیش از هر دینى و بیش از هر مسلكى به اقلیت هاى مذهبى آزادى داده است ، آنان نیز باید از حقوق طبیعى خودشان كه خداوند براى همه انسان ها قرار داده است ، بهره مند شوند . ما به بهترین وجه از آنان نگهدارى مى كنیم . در جمهورى اسلامى كمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند .

سؤال : مشخصا حقوق زنان در جمهورى اسلامى چه خواهد بود ؟ تكلیف مدارس مختلط چه مى شود ؟

ص: 48

مساله تنظیم توالد و تناسل و سقط جنین چگونه خواهد شد ؟

جواب : از حقوق انسانى ، تفاوتى بین زن و مرد نیست زیرا كه هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را همچون مرد دارد . بله در بعضى از موارد تفاوت هائى بین زن و مرد وجود دارد كه به حیثیت انسانى آنها ارتباط ندارد . مسائلى كه منافات با حیثیت و شرافت زن ندارد آزاد است . سقط جنین از نظر اسلام حرام است .

سؤال : گفته اید كه در جمهورى اسلامى ایران به صادرات گاز و نفت به كشورهاى غربى ادامه داده و تكنولوژى آنها را وارد خواهید كرد ، تحت چه شرائطى ؟

جواب : ما نه چاه هاى نفت را مى بندیم و نه درهاى مملكت را به روى خود مى بندیم و نه كشور را به بازار مصرف هر چه كه غرب مى سازد و مى خواهد به ما تحمیل كند ، تبدیل مى كنیم . ما از نفت استفاده خواهیم كرد ولى دلیلى ندارد كه همیشه صادر كننده آن باشیم . ما چیزى را كه نداریم و به آن نیاز داریم . از خارج مى خریم ولى چرا خود تولید كننده مایحتاج خود نباشیم ؟ سیاست ما همیشه بر مبناى حفظ آزادى ، استقلال و حفظ منافع مردم است كه این اصل را هرگز فداى چیزى نمى كنیم .

سؤال : شما وابستگى بسیار بزرگ ایران را به كشورهاى غربى بخصوص آمریكا مشخص كرده اید ، چگونه فكر مى كنید كه به آن پایان دهید ؟

جواب : ملتى كه براى به دست آوردن آزادى و استقلال كشته مى دهد ، براى حفظ و پاسدارى از آن ، صبر و استقامت و رنج را مى پذیرد .

سؤال : آیا نظر ملى كردن خصوصا كمپانى هاى نفتى را دارید ؟

جواب : ما هر قراردادى را كه به ضرر ایران باشد ، به نفع ایران لغو خواهیم كرد .

سؤال : آیا خارجى ها و بخصوص آمریكائى ها را از ایران بیرون خواهید كرد ؟ اگر جواب مثبت است ، خطر این نیست كه كمبود تكنیسین و متخصصین پیدا كنید (بخصوص صنایع نفتى ) ؟

جواب : ما دشمن غیر ایرانى نیستیم ولى كسانى كه بودن آنان را به ضرر ملت بدانیم ، به آنان اجازه

ص: 49

اقامت نمى دهیم . ما به قدر كفایت از نیروى انسانى ماهر برخورداریم .

سؤال : آیا نمى ترسید كه آمریكا جمهورى اسلامى را براندازد ؟ و همین طور روسیه ؟ چه اقداماتى براى جلوگیرى از یك چنین احتمالى خواهید كرد ؟

جواب : در حال حاضر نهضت اسلامى ایران علیه شاه ، چیزى كمتر از رویاروئى با آمریكا و شوروى نیست كه مستقیم و غیر مستقیم از او حمایت مى كنند .

سؤال : در مورد تعویض لحن مطبوعات شوروى در مورد اینكه اوضاع ایران به وضوح به هم خورده ، چه مى كنید ؟

جواب : شوروى با سیاست هاى فرصت طلبانه خود در بسیارى از جاها حیثیت خود را از دست داده است و او به خیال این است كه همیشه مى توان از آب گل آلوده استفاده كرد . ما دست سود جویان شوروى را از ایران قطع خواهیم كرد .

سؤال : نظر شما در مورد دلیل آمریكا كه مى گوید اگر اوضاع ایران آشفته شود شوروى از آن بهره بردارى مى كند تا بتواند راهى به خلیج فارس باز كند ، چیست ؟

جواب : آمریكا سخن متناقض زیاد گفته است . چندى پیش بود كه كارتر گفت : (مى گویند شوروى در ناآرامیهاى ایران دخالت دارد) حرف كارتر صحیح نیست و اگر ایران مستقل باشد ، بر طبق ضوابط ، كنترل خلیج را به عهده مى گیرد .

سؤال : به فرض اینكه خیزش ایرانیان گسترش نیابد و اینكه شاه واقعا اقدام به آزادى كند و در طى یك رفراندم ، ایرانیان راى به ماندن حكومت سلطنتى یا مشروطه سلطنتى بدهند ، در این مورد چه خواهید كرد ؟

جواب : انقلاب ایران یك نهضت اسلامى است كه ادامه دارد و با رفتن یا ماندن شاه نیز ادامه دارد . اگر شاه لجاجت كند و كنار نرود ، نهضت همچنان ادامه خواهد داشت . اصولا" حكومت مشروطه سلطنتى مورد تنفر شدید مردم است . از طرفى شاه محال است به مردم ستمدیده ایران آزادى دهد . آیا تظاهرات و اعتصابات سراسر ایران رفراندمى علیه شاه نیست ؟

ص: 50

تاریخ : 16/8/57

مصاحبه امام خمینى با مجله آلمانى اشپیگل

سؤال : از آغاز سال ، صدها هزار نفر از مردم به نام شما به خیابان ها ریخته و بر علیه شاه تظاهرات كرده اند ، بیش از هزار نفر انسان در مبارزه با ارتش و پلیس جان خود را از دست داده اند ، آیا شما این شورش خلقى را سازمان داده اید ؟ و براى چه هدفى ؟

جواب : سبب اصلى قیام مردم كشور ، شخص شاه و رژیم اوست . این پدرش و خود اوست كه طى 55 سال :

الف - با اسلام با كینه توزى دشمنى كرده اند و در هدم اسلام به عنوان حافظ آزادى و استقلال كشور كوشیده اند .

ب -تمام آزادى ها و حقوق ملت مطرح در قانون اساسى را از میان برده اند .

ج - استقلال كشور را بكلى از میان برده است . تمام بنیادهاى اقتصادى ، سیاسى ، اجتماعى و فرهنگى كه این ملت طى قرون براى زندگانى مستقل خویش فراهم آورده بود ، به وسیله این رژیم از میان برده شده است . بیشتر از این ، برنامه هاى اقتصادى كه آمریكائیان به دست این رژیم ، توام با فساد بسیار اجرا كرده اند دستگاه اقتصادى را از میان برده و امروز مردم كشور به صدور نفت و ورود كالا گذران مى كنند اما همین گذران ، به قیمت انهدام اقتصاد كشور در سال هاى آینده تمام مى شود كه نفت رو به اتمام مى گذارد و درآمد آن كاهش مى پذیرد . مردم كشور بیدار شدند و به حركت آمدند . من حرف مردم را مى زنم . ما همه یك صف هستیم و یك حرف را مى زنیم ، ما مى خواهیم شاه و رژیم سلطنتى نباشد ، یعنى آزادى و استقلال باشد . اسلام ضامن وحدت كشور در عین آزادى و استقلال است ، قیام مردم براى این هدف است .

سؤال : از زمانى كه شاه شما را در سال 1963 مجبور به ترك ایران كرد مرتبا گفته اید شرط بازگشت شما به ایران سرنگونى شاه مى باشد ، این شرط هنوز به جاى خود باقى است ؟

جواب : به دستور شاه از سال 1964 تا زمان خروجم از عراق به صورت تبعید در آن كشور به سر مى بردم و فعلا" به ایران برنمى گردم .

ص: 51

سؤال : در تهران خبرهاى تایید نشده اى شنیده مى شود كه طبق آنها شما با رفتن شاه هم راضى هستید ، با جانشین او پسر 19 ساله اش رضا تحت شرائطى كار خواهید كرد ؟ آیا این خبرها صحیح هستند ؟ و شرائط مزبور دقیقا چه شرایطى است ؟

جواب : خیر ، این خبرها صحیح نیستند . با سلطنت و نیز ادامه سلطنت و حكومت این خانواده مخالفیم .

سؤال : خشم ملاهاى محلى و تظاهر كنندگان ، غالبا بر علیه هدف هاى اماكن عمومى زیادى متوجه شده و بانك ها و سینماها به آتش كشیده شده و مغازه هاى بزرگ به تاراج رفته است .

جواب : به آتش كشیدن سینماها و بانك ها مسبوق به درخواست ما نبوده است ، رژیم شاه این تاسیسات را براى تخریب اقتصاد و فرهنگ كشور در حد افراط مورد استفاده قرار داده است و به همین جهت هدف مخالفت مردم شده اند . مردم عصبانى نیستند ، آگاه هستند در غرب اطلاع كافى از نقش تخریبى این موسسات ندارند ، نمى دانند كه بانك ها به شدت مردم را استثمار كرده اند ، زمینه تولید مردم زحمتكش را به سود شركت هاى بین المللى و توسعه بازار فرآورده هاى خارجى از بین برده اند . سینماها كارشان از بین بردن روحیه مقاومت در نسل جوان كشور بوده است ، امروزه این امر مورد اقرار گردانندگان دستگاه هاى تبلیغاتى خود رژیم نیز هست البته مردم از راهنمائى هاى صمیمانه و صادقانه ما پیروى مى كنند .

سؤال : اگر ما شما را درست فهمیده باشیم ، هدف شما فقط سرنگونى شاه نیست بلكه از بین بردن رژیم شاهنشاهى است اما به عقیده شما چه چیز باید به جاى آن بنشیند ؟ یك دموكراسى پارلمانى ؟ یك دموكراسى خلقى از نوع ماركسیستى آن ؟ یا یك حكومت خدائى آنطور كه حضرت محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرموده است ؟

جواب : تعیین نظام سیاسى با آراء خود مردم خواهد بود . ما طرح جمهورى اسلامى را به آراء عمومى مى گذاریم . اینك كشور بر سر دو راهى مرگ و حیات ، آزادى و اسارت ، استقلال و استعمار ، عدالت اقتصادى و استثمار قرار گرفته است . این حكومت حیات ملى را باید نجات دهد ، به مردم كشور آزادى و به كشور استقلال را بازگرداند و به جاى نظام استثمارى ، عدالت اقتصادى را برقرار سازد .

سؤال : چه كسى باید در ایران كه یك كشور در حال توسعه با كوشش به سوى كشورى صنعتى شدن

ص: 52

است ، خواست ملت را به قدرت سیاسى مبدل كند ؟ در چنین اجتماعى با اكثریت شیعى ، تكلیف اقلیت ها چه مى شود ؟

جواب : خواست ملت را نمایندگان منتخب او به تصمیم و تدبیر سیاسى و رهبرى سیاسى دور از فساد و خدمتگزار مردم تعیین مى كنند . اقلیت هاى مذهبى به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود .

سؤال : از گروه كوچك رهبران سیاسى كنونى و سودجویان از این رژیم كه بگذریم ، در چه مواردى كشور ایران در آینده با اوضاع امروز تفاوت هایى خواهد داشت ؟

جواب : موارد اختلاف ایران فردا را با ایران امروز در پاسخ سؤال پنجم شما داده ام ، در اینجا این نكات را مى افزایم :

الف - رهبرى سیاسى از سلطه بیگانه آزاد مى شود ، از فساد مالى و سیاسى پاك مى شود

ب - اقتصاد كشور از سلطه بیگانه آزاد مى گردد و دیگر برنامه هاى اقتصادى ، برنامه هایى نخواهند بود كه هدف هاى شركت هاى بین المللى را در ایران به اجرا بگذارد .

ج - جامعه آینده ما جامعه آزادى خواهد بود و همه نهادهاى فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت .

د - انسانى كه امروز در نظام پلیسى از فعالیت هاى فكرى و آزادى در كار محروم شده است ، تمامى اسباب ترقى واقعى و ابتكار را به دست خواهد آورد . جامعه فردا جامعه اى ارزیاب و منتقد خواهد بود كه در آن تمامى مردم در رهبرى امور خویش شركت خواهند جست .

سؤال : در بسیارى از كشورهاى خاورمیانه و آسیا در سال هاى گذشته ، یك موج قوى اتحاد اسلامى به وجود آمده است ، بى شك دخالت مذهب در زندگى سیاسى در این كشورها رشد داشته است تا چه حدودى اوضاع كنونى ایران با این (پان اسلامیسم ) مربوط مى شود ؟

جواب : این پدیده جهانى است . در حقیقت بشر امروز دارد به دوران جدائى مادیت از معنویت پایان مى دهد . در همه جا مادیت جاى خود را در اعتلاى معنوى انسان دارد باز مى یابد . مادیت كه معنى آن در تحصیل قدرت مادى به هر وسیله و از هر راه خلاصه مى شد ، كار بشریت را مواجه با بن بست ساخته است . اینك زمان آن است كه فعالیت مادى ، آمادگى براى اعتلاى معنوى انسان تلقى شود و همین تلقى است كه بشریت امروز و فردا را به مذهب باز مى گرداند . اسلام دینى است كه با تنظیم فعالیت هاى مادى ، راه را به اعتلاى معنوى انسان مى گشاید .

ص: 53

ترقى واقعى همین است كه رشد خود انسان هدف فعالیت هاى مادى گردد و اسلام دین این ترقى است .

سؤال : در اولین كنفرانس اتحاد اسلامى در افغانستان در بهار امسال ، شوروى نیز با نمایندگان زیادى آمده بود ، به نظر شما بین كشورهاى سوسیالیستى و حركت جدید اسلامى مسائل مشتركى وجود دارد ؟

جواب : این گونه كنفرانس ها به نام اسلام تشكیل مى شود اما هدف اسلامى ندارد و كسانى كه به نام نماینده مسلمانان در این كنفرانس ها شركت مى كنند ، فاقد نمایندگى مردم هستند . شوروى نقش شتر مرغ را بازى میكند ، از سوئى ضد مذهب اسلام است و آزادى مذهبى مردم مسلمان زیر سلطه را از میان برده است ، از سوى دیگر نماینده این مردم مسلمان است ! شوروى با روشى كه در عمل پیش گرفته است و ملل مسلمان را به زیر سلطه خویش در آورده است دیگر حتى شایستگى دعوى طرفدارى از مظلومیت و مخالفت با استثمار را نیز ندارد .

سؤال : در ایران نیز حداقل به عنوان هدف بر علیه دشمن واحد (شاه ) مذاكراتى بین مخالفین مذهبى و ماركسیست ها وجود داشته است ، براى چه هدفى ؟

جواب : هیچ گونه مذاكراتى وجود نداشته است .

سؤال : روزنامه هاى فرانسوى خبر داده اند شما در آینده نزدیك محل اجبارى خویش را در نزدیكى پاریس ترك كرده و مبارزه بر علیه شاه را از افغانستان ادامه خواهید داد ، با این تعویض محل چه چیز در نظر دارید ؟

جواب : فعلا" درباره ترك فرانسه تصمیمى نگرفته ام .

ص: 54

تاریخ : 16/8/1357

مصاحبه امام خمینى با خبرگزارى آسوشیتدپرس

سؤال : نظر شما درباره دولت نظامى كه شاه منصوب كرده است چیست ؟

جواب : توطئه جدید شاه یعنى انتصاب دولت نظامى براى كشتار بیشتر و تسلیم مردم ایران است كه نه تنها راه براى شاه نیست بلكه هم شاه و هم حامیان وى را در بن بست بدترى قرار مى دهد .

سؤال : آیا انتصاب این دولت سقوط و سرنگونى رژیم فعلى را آسانتر و یا مشكل تر مى كند ؟

جواب : آنچه مسلم است سرنگونى رژیم را قطعى تر مى كند .

سؤال : آیا بین رهبران مخالفان سیاسى كه شما از بدو ورودتان به فرانسه با آنان تماس داشته اید اجماع وجود دارد ؟

جواب : من همیشه به همه افراد و سران قوم توصیه كرده ام كه از خواست ملت كه سرنگونى رژیم شاه است منحرف نشوند .

سؤال : با توجه به اینكه بعضى از این رهبران خواستار رژیم غیر دینى هستند كه در تناقض است با اصول اسلامى كه شما از آن دفاع مى كنید ، آیا فكر مى كنید زمینه تفاهمى بین شما و آنها وجود دارد ؟

جواب : در نهضت مقدس اسلامى ایران جائى براى این گونه افراد نیست .

سؤال : درباره كوشش شاه براى اینكه زندگى عمومى را با بعضى از جنبه هاى نوگرائى غربى منطبق كند چه نظر دارید ؟

ص: 55

جواب : اصولا" رژیم پهلوى از بدو تحمیل به ملت ایران از هر گونه نوگرائى واقعى جلوگیرى نموده است و وابستگى همه جانبه و ورشكستگى اقتصادى ایران از دلائل بارز ارتجاعى بودن این رژیم است .

سؤال : آیا شما از یك حكومت ماركسیستى طرفدار روس كه از یك كودتا سربرآورد ، حمایت خواهید كرد ؟

جواب : نهضت اسلامى ملت بپاخاسته ایران ، محلى براى چنین امرى نگذاشته است و ما با چنین دسیسه هائى همان عملى را خواهیم كرد كه با رژیم كنونى شاه .

سؤال : به نظر شما سیاست ایران از این هنگام به بعد در باره وضعیت خاورمیانه چه باید باشد ؟

جواب : آنچه مسلم است ما ژاندارم منطقه نخواهیم بود .

سؤال : شما مثل دیگر سران اسلامى با موافقت نامه كمپ دیوید مخالفت مى كنید ؟

جواب : موافقت نامه كمپ دیوید و نظائر آن ، توطئه اى براى مشروعیت بخشیدن به تجاوزات اسرائیل است كه نتیجتا شرایط را به نفع اسرائیل و به ضرر اعراب و فلسطینى ها تغییر داده است . چنین وضعیتى مورد قبول مردم منطقه نخواهد بود .

سؤال : به نظر شما ایران باید نفت خود را براى هدف هاى سیاسى استفاده كند و احتمالا" صدور نفت را به طرف كشورهاى غربى درصورت یك زد و خورد محتمل میان كشورهاى عربى و دنیاى اسلام با غرب قطع كند ؟

جواب : در تمام زمینه ها ما در جهت منافع مردم خود گام برمى داریم و به آنچه صلاح آنان و پاسخگوى آرمان اسلامى آنان باشد عمل مى كنیم . سؤال : آیا فكر مى كنید كه بعد از سقوط رژیم فعلى ، شخصا نقشى در حكومت جدید به عهده بگیرید ؟

جواب : خیر ، نه میل و رغبت من و نه سن و نه موقعیت من اجازه چنین چیزى را مى دهد .

ص: 56

تاریخ : 16/8/57

مصاحبه امام خمینى با خبرنگاران انگلیسى ، فرانسوى و آلمانى

سؤال : شاه براى همكارى ، به دولت نظامى متوسل شده است و ارتشبد ازهارى را انتخاب كرده كه او قول داد انتخاباتى كاملا" آزاد در آینده بر پا كند ، شاه همچنین از آیت اللّه و سایر آیات عظام براى برقرارى مجدد صلح و آرامش در ایران طلب كمك و یارى كرده است ، عكس العمل شما در مقابل این اعمال چیست ؟

جواب : تشبثات شاه ، از طرفى فریبكارى كه در نطقش استمداد از روحانیون و سایر ملت و افراد مملكت كرد و از طرفى در عملش كه دولت نظامى براى سركوبى ملت و قتل و غارت برپا نمود ، به هیچ وجه تاثیرى در سرنوشت ما و در نهضت ندارد . وعده انتخابات آزاد امرى موهوم و اصلا انتخابات ، چه آزاد و چه غیر آزاد ، قانونى نیست چون نه شاه قانونى است و نه دولت شاه قانونى است ، پس موضوعى براى انتخابات پیدا نمى شود كه آزاد باشد یا غیر آزاد و ملت هرگز با او موافقت نخواهد كرد .

سؤال : دیروز شاه در سخنرانى خود به ملت ایران گفت كه او نهایت كوشش خود را براى یك دولت ائتلافى كرده ولى موقعیتى در این مورد به دست نیاورده و مجبور شده است دولت نظامى روى كار آورد ، او معتقد است كه این دولت موقتى است ، آیا شما نظر او را مى پذیرید ؟ اگر نه ، آیا شما معتقدید كه ارتش در موقع انتخابات از قدرت خود صرفنظر خواهد كرد و قدرت را به مجلس واگذار خواهد نمود ؟ آیا شاه به وعده هاى خود عمل خواهد كرد ؟ آیااشتباهات ، ستمگرى ها ، بى قانونى ها و فسادها تكرار نخواهد شد ؟

جواب : شاه براى حفظ خودش مشغول توطئه و تشبثات است ، به هر طریقى كه بتواند تشبث مى كند و لهذا ممكن است دنبال این بوده كه اشخاصى را با خودش همراه كند لكن براى اینكه ملت ایران قاطبه " برخلاف اوست و اصل رژیم را نمى خواهد ، افراد ملى با او همكارى نخواهند كرد و نمى توانند با كسى كه ملت برخلاف اوست همكارى كنند . قضیه انتخابات آزاد و وعده هاى شاه همه برخلاف است و انتخابات ، چه آزاد و چه غیر آزاد ، با بودن شاه و با بودن

ص: 57

این رژیم ، غیر قانونى است و وعده هاى شاه هم تمام بر اساس فریب است و ملت ایران دیگر از این توطئه ها گول نمى خورد .

سؤال : شما یك رهبر بزرگ مذهبى با نفوذ فوق العاده اى در ایران هستید ، اگر شاه از واگذارى قدرت و صرفنظر كردن از قدرت خوددارى كند و در قدرت باقى بماند ، آیا شما از نفوذ خود براى از میان بردن او با صدور اجازه براى یك انقلاب عمومى اقدام خواهید كرد كه منجر به خونریزى و قتل عام خواهد شد ؟ آیا عمل شما راه اسلام است ؟ ماهیت جمهورى اسلامى كه شما تبلیغ مى كنید چیست ؟

جواب : ما امیدواریم كه شاه با همین نهضتى كه به طرز فراگیر تمام ایران را گرفته است و كارمندان و كاركنان دستگاه هاى دولتى یكى پس از دیگرى اعتصاب مى كنند و در حال تعطیل و فلج كردن دستگاه هاى دولتى هستند نتواند دیگر باقى بماند و به حیات خود ادامه دهد لكن اگر چنانچه احتیاج به قیام مسلحانه بیفتد ، ممكن است ما در این امر تجدید نظر كنیم و اسلام در صورت لزوم براى حفظ كیان اسلام و مصالح ملت ، قیام مسلحانه را در موقع خودش و مقتضیات خودش اجازه مى دهد و خونریزى براى حفظ قوانین اسلام و براى حفظ مصالح ملت ، راه اسلام است . و اما طرز حكومتى كه ما پیشنهاد مى كنیم ، حكومت جمهورى اسلامى است و اساسش بر آزادى و استقلال كشور و عدل و تعدیل تمام دستگاه هاى دولتى است و این در وقتى كه عمل شود ، دنیا خواهد دید كه چیست .

ص: 58

تاریخ : 17/8/57

بیانات امام خمینى در مورد توبه و تعهدات دروغین شاه براى دوام سلطنت

تشبثات فریبنده شاه براى اغفال مردم

اعوذباللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آقایان شعار مى دادند كه مى كشیم دشمن خونخوار تو ، این دشمن خونخوار من فقط نیست ، اینها ، این آدم و پدرش پنجاه سال است كه دشمن خونخوار ملت است ، دشمن خونخوار استقلال كشور ماست ، دشمن خونخوار آزادى ملت ماست ، دشمن خونخوار مخازن سرشار ملت ماست ، دشمن خونخوار فرهنگ ماست ، دشمن خونخوار اقتصاد ماست ، دشمن خونخوار نظامى ما و ارتش ماست ، دشمن خونخوار همه اقشار ملت ، دشمن خونخوار اسلام است ، دشمن خونخوار علماء اسلام است ، دشمن خونخوار فرزندان اسلام و ایران است .

حالا كه ملت ما توجه پیدا كرده به این دشمنى و این نهضت عظیم اسلامى برپا شده است ، ایشان تشبثات مختلفى مى كنند . تا قبل از این شكوفائى نهضت ، ایشان از دو راه تشبثاتى كرد كه راه بزرگش عبارت از این حرف هایى كه میزد و خطابه هائى كه مى خواند و این مطالبى كه در كتابى كه برایش تهیه كرده بودند ، مثل كتاب ماموریت براى وطنم و كتاب دیگرش كه اینها را دیگران نوشته بودند به اسم ایشان و ایشان هم این را منتشر كردند و از این راه تبلیغات كه ایران به واسطه ایشان ، به واسطه اعلیحضرت آریامهر به كجا رسیده است ، دیگر آمریكا مثل پدربزرگ ما نیست كه ما از او اطاعت كنیم ، دیگر دست اجانب را ما قطع كردیم از این مملكت ، نه شوروى دیگر جرات دارد كه به ما دست درازى كند و نه آمریكا قدرت دارد كه به ما تعدى كند و این حرف هائى كه در كتاب هایش و هر جا پیش مى آمد ، از این حرف ها الى ماشاءاللّه داشت كه كتاب هایش هم كه ملاحظه كردید چه مسائلى در آن هست ، تمدن بزرگ و این مسائل .

و تشبث دیگرش هم به زور بود و ساواك و نظامى و تسلط پاسبان و نظامى و ساواك و اینها به جان و مال مردم تا قبل از این شكوفائى نهضت بوده . وقتى كه از پیش از یك سال شكوفائى پیدا كرد این نهضت و گسترش پیدا كرد در تمام ایران و هر روز هم گسترشش زیادتر مى شود و انشاء اللّه تا آخر هم این گسترش و این نهضت هست ، در این برهه از زمان كه این گسترش پیدا شد ، ایشان مختلف تشبث كرد و پناهگاه پیدا كرد . یك وقتى با پیش آوردن دولت آشتى و اینكه این دولت آشتى آمده است

ص: 59

كه بر طبق مرام ملت عمل كند ، خواست هاى ملت را به ملت بدهد ، بعضى كارهاى بچگانه هم كردند . آن همه مراكز فساد در ایران موجود است و مورد پشتیبانى خود شاه و دستگاهش هست ، آنوقت : (قمارخانه ها را ما بستیم یا مثلا تغییر تاریخ دادیم ) ، براى خاطر اینكه مردم را اغفال كنند ، بعد كه دیدند كه مردم اغفال نشدند و صداى مردم باز هست و همین مانورى كه داده بودند مردم روشن كردند و برخلاف آن تظاهرات كردند ، متشبث شد به حكومت نظامى ، در عین حالى كه دولت ، دولت آشتى بود ، حكومت ، حكومت نظامى و آنطور قتل هایى كه همه میدانید و آنطور كشتارهایى كه همه مى دانید . اول ، حكومت آشتى ، دولت آشتى ، دنبال او وقتى این نشد سرنیزه و حكومت نظامى . لكن مردم مملكت ما ، كشور ما به این هم اعتنا نكردند . این تحولى كه در روحیه جامعه ما پیدا شده است كه نظیر در هیچ جا ندارد ، در خود تاریخ ایران همچو نظیرى از براى آن نیست ، این نحو تحول روحى از براى جامعه اى آن هم تحول فراگیر كه همه اطراف مملكت را فرا گرفته است ، حكومت نظامى كه از قوانینش این است كه ، یا از اعلامیه هایشان این است كه بیش از دو نفر حق ندارند با هم اجتماع كنند ، جمعیت هاى دویست هزار نفرى ، سیصد هزار نفرى ، نیم میلیون نفرى در همان مراكز حكومت نظامى بیرون مى آمدند و حركت مى كردند و مرگ بر شاه مى گفتند .

توبه نامه اى همراه چماق

اینها دیدند كه از راه حكومت نظامى هم كار انجام نگرفت ، این دفعه كه چند روز پیش باشد ، اینها با هر دو حربه پیش آمدند یعنى شاه یك دستش توبه نامه بود ، یك دستش چماق . این توطئه بود ، من اینطور حدس مى زنم و همین بوده است كه اینها این اجتماع مثلث یا مربع را كه كردند در پیش شاه ، قرارشان بر این شد كه شاه بیاید و حرف هاى آدم توبه كار را بزند و هى در پیشگاه ملت تعهد بدهد (من متعهد مى شوم به اینكه این اشتباهات را دیگر تكرار نكنم ، تا حالا اشتباهاتى شد و من متعهد مى شوم ملتزم میشوم در پیشگاه ملت كه دیگر تكرار نشود این كارها و این اشتباهات ) و بعد هم به طایفه طایفه از ملت روآورد ، به روحانیون ، به مراجع عظام (به تعبیر او) و علماء اعلام كه من از شما تقاضا دارم كه مردم را هدایت كنید ، مردم آرام بنیشینند و من دیگر بنا دارم به این كه از این به بعد یك انتخابات آزادى ، یك ملت آزادى ، آزادى به همه معنا بدهم و شما مردم را آرام كنید و به سیاسیون رو آورد و تقاضا كرد كه شما هم كمك كنید در اینكه مردم دیگر اینطور كارها را نكنند و ما آزادى مى دهیم ، انتخابات آزاد ، مجلس صحیح و دیگر از این كارهائى كه پیشتر شده است و آن اشبتاهات نمى كنیم و بعد هم رو به جوان ها آورد كه شما از این ملت هستید و چه و بعد هم رو به پدر و مادر جوان ها كه نگذارید جوان هایتان بیایند تو خیابان ها و این كارها را بكنند و به همه اقشار ملت ایشان رو آوردند و اعتراف كردند در محضر ملت و رادیو هم از قرارى كه گفتند در همه برنامه هایش این جد عظیم كرده است و این توبه نامه را خوانده است .

ص: 60

اعترافات شاه حربه اى براى به دست گیرى یك سلطنت آرام

و این اقرار به این است كه تا حالا من این كارهایى كه كرده ام اشتباه بود ، اقرار به این است كه من جرم مرتكب شده ام در حضور ملت ایشان اقرار كرده است به اینكه من تا حالا آزادى را از ملت سلب كرده بودم و حالا مى خواهم كه این آزادى را از این اشتباه دست بردارم و فهمیدم كه این كار اشتباهى بوده است و مى خواهم دست بردارم . اقرار به این است كه مجلس ملى تا حالا نبوده است و مجلس سرنیزه اى بوده است و من این را هم اشتباه كرده بودم ، انتخابات دیگر آزاد است ، آزاد مى شود . اقرار به این است كه این قتل و غارت هایى كه توسط مامورین من و اینهایى كه از ساواك و غیره شد من به ایشان امر كردم كه بكشید و بزنید ، این اشتباهى بوده است و من از این به بعد این كار را نمى كنم . اقرار به این است كه این حبس هایى كه ما كردیم و این علما و سیاسیون و سایر طبقات را به حبس بردیم و ده سال ، پانزده سال ، كمتر ، بیشتر اینها در حبس بوده اند ، این یك اشتباهى بوده است كه خوب بود نشود ولى خوب ، شد لكن دیگر تكرار نمى شود و ما از این به بعد از این كارها نمى كنیم . شما هم بیائید دست بردارید و من همان سلطان باشم و شما رعیت باشید ، شما آرام باشید كه من یك سلطنت آرامى ، دلخواهى بكنم و من هم قول مى دهم و التزام مى دهم و ضمانت مى دهم كه دیگر از این كارها نكنم . این آن دستى است كه توبه نامه را دارد .

كشتار مردم ، همزمان با توبه نامه

قرار این بود كه ایشان بیایند در محضر ملت و این حرف ها را بزنند ، دنبال او نخست وزیر هم همین حرف ها را تكرار كرده بود و هر دو مى گفتند كه اى ملت بیائید (به طبقات ملت كه قیام كرده اند) بیائید همه مان به فكر ایران باشیم ، در اندیشه ایران باشیم ، بیایید دست از این كارها بردارید كه ما همه در اندیشه ایران باشیم . این آن دست توبه اى است كه در یك دستش توبه نامه بود ، مصادف با همین توبه نامه یك دست دیگرى هم بلند كرد و با شدت شروع كردند به آدمكشى ، با شدت هر چه تمامتر الان در ایران مشغولند ، همین حالا ، الان . ماامروز صبح از قم اطلاع داریم كه گفتند تا كنون قم اینطور نبوده است ، اینگونه انقلابى كه امروز در قم هست وآتش گرفته است و آتش سوزى و تفنگ و فساد ، آن كسى كه تلفن كرده بود به اینجا گفته بود كه قم تا كنون یك همچنین چیزى به خودش ندیده بود من حالا دیگراطلاع از جاهاى دیگر ندارم لكن اینطور هست مساله ، زنجان هم كه مى گویند همین مسائل هست و شدت دارد .

ملت فریب توبه شاه را نخواهد خورد

این یك دست را اینطور گرفته است ، وقتى آنجا نگاه مى شود (آقا استغفراللّه من توبه كردم ، غلط كردم ) یك دست را هم اینطور گرفته ، شمشیر را دارد مى زند به سر و كله مردم . خوب مردم باور كنند ؟ اگر باز دنبال این مطلب نظامى نبود در كار و حكومت نظامى نبود و مثلا -یك - به خیال

ص: 61

خودشان یك حكومت ملى بود ، باز احتمال این مى رفت كه چند نفر آدم بى اطلاع از عمق اشیاء باور كنند . البته آنهائى كه مطالعه كردند درباره روحیه این شخص و دیده اند كه 30 سال ، بیست و چند سال این چكاره بوده است و این تبدیل لباس ها را از او دیده اند ، تبدیل چهره ها را او دیده اند كه یك وقت به یك چهره عابد زاهد در مى آید و دنبالش آن چهره اى كه پنج پنج مى گیرد ، اینها دیده اند مردم این را . آنهایى كه اطلاع دارند از مسائل ، كه تو هر چیزى بگوئى باور نمى كنند ، اگر لااقل با یك دست آمده بودى بیرون و همان قضیه عذرخواهى در پیشگاه ملت و توبه نامه ، احتمال مى رفت كه یك دسته مثلا مردمى كه سطحى نگاه میكنند ، اینها باورشان بیاید ، خوب این هم براى تو یك چیزى بود كه یك دسته سطحى نظر كن باورشان بیاید مطلب را ، اگر آن دسته بگذارند كه اینها تفكر غلطى بكنند . لكن تو هر دو را با هم اجرا كردى این ناشیگرى است . یا آنهایى كه دارند تعلیم مى دهند این مسائل را غرض دارند با این مردك و مى خواهند كلكش را بكنند منتهى مستقیما نمى خواهند این كار را انجام بدهند مى خواهند به غیر مستقیم این كار را انجام بدهند كه به مردم بفهمانند كه آقا توبه این آقا این است ، این توبه اى كه دارد مى كند و در پیشگاه ملت عذر تقصیر مى خواهد و التزام مى دهد و ضمانت مى كند ، این الان كه توى زبانش التزام و ضمانت است زیر عبایش تفنگ است ، این را ملت باورش بیاید ؟ كدام ملت ، كدام احمق باورش مى آید این را ؟ چه كسى این مطلب را باورش مى آید ؟ آنها هم كه مطالعه در حال شما نكرده اند ، آخر باورشان مى آید یك همچنین مطلبى كه با هم تو این كار را دارى انجام مى دهى ؟ كسى احتمال مى دهد كه نظامى بدون اینكه شاه امر بكند آدم بكشد ؟ نظامى به روى مردم آتش روشن كند بدون اینكه امر مستقیم شاه در این مساله باشد ؟ ! اینها در این جلسه اى كه داشتند فكر علیلشان به این منتهى شد كه بیایید یك كارى بكنیم كه اعلیحضرت را مصون نگه داریم و بگوئیم كه آقا توبه كار است لكن نظامى خودش كار خودش را انجام بدهد ، یعنى نظامى ها هستند كه این را انجام مى دهند نه شاه و جورى اینها ترتیب آن را دادند كه خود مطلب ، متن قضیه مطلب را روشن كرد كه چه هست ، همان قضیه دم خروس است . متن قضیه معلوم بود كه این یك صورت سازى است و به نظر انسان مى رسد كه اینهایى كه این مطلب را تنظیم كرده اند با اینكه از آن طرف دیدند كه ریاكارى ها به جائى نرسید ، حكومت نظامى و سرنیزه هم به جائى نرسید ، كلا" ضم این دو تا ، ضم شى به لاشى است ، ضم هیچى به هیچى است ، آن به جائى نرسید ، این هم به جائى نرسید ، خوب دوتایش هم همین است دیگر به جایى نمى رسد . اینها در عین حالى كه این معنا را دیدند این طرح را دادند كه مردم در خود طرح بفهمند كه مساله این نیست كه ایشان مى گوید من توبه كردم و اینكه یك انتخابات آزادى و یك عرض مى كنم مملكت صحیحى و مستقلى و آزادى بعد از این من تحویل مى دهم ، همین حالایى كه دارد مى گوید استغفراللّه التوبه ، همین حالا مسلسل هاى او باامر او دارد مردم را مى كشد ، همین حالا كه التوبه او باز قلمش خشك نشده است ، قم را به آتش زدند و زنجان را به آتش زدند ، سایر مملكت هم حتمااین چیزها هست كه ما لابد تا عصرى یا شبى اطلاع پیدا مى كنیم . نمى شود این مردم را دیگر بازى داد ، فكرى دیگر باید بكنند اینها .

ص: 62

اگر این طرح از ابرقدرت هاست بسیار احمقانه است ، اگر از خود دستگاه هم هست ، كه توى آن احمق هست ، آدم ناقلا هم هست . اگر احمق ها تنظیم كرده باشند كه احمقانه است ، اگر این آدم هاى چیز فهم تنظیم كرده باشند ، بر ضد او مى خواهند تنظیم بكنند . آنها هم با ملت معلوم مى شود همراهند ، مى خواهند مردم را بیدار كنند كه اى مردم ! بدانید كه توبه این آقا حمله است ، نه مرگ است . توبه گرگ را مى گویند مرگ است اما توبه ایشان حمله است .

طلب عفو شاه از ملت ، با وجود جنایات جبران ناپذیر

با این وضع چطور ممكن است كه یك بن بستى كه الان هست این برداشته بشود و یك ملتى كه بپاخاسته است و همه اقشار آن بیدار شده است و همه توجه به مسایل به طور صحیح پیدا كرده اند و خیانت ها همه روشن شده است و جنایت ها هر روز دارد مى شود ، چطور امكان دارد كه یك مردم اینطور كه حالا پا شده اند و حق خودشان را مطالبه مى كنند یا خود مردم یا سران مردم ، از روحانى و سیاسى و بازارى و دانشگاهى بیایند واسطه بشوند كه آقا ، آقا توبه كردند ، بیائید ببخشید ، عذر مى خواهند . من عرض كردم كه ما فرض كنیم كه این آقا توبه كرده است و بعد از این هم كوشش مى كند در اینكه دموكراسى را اجرا كند و كوشش مى كند در اینكه استقلال براى مملكت ما- عرض مى كنم تهیه كند و همه خوبى ها هم به فرض محال این در خودش مى خواهد جمع بكند ، خوب تا حالا چه ؟ تا حالا این كارهائى كه كرده است ، این جرم هایى كه كرده است ، هیچ ؟ یك نفر آدمى كه چندین هزار خانواده را بى سرپرست كرده است ، چندین هزار مادر را بى فرزند كرده است ، چندین هزار پدر را بى اولاد و بى جوان كرده است حالا مى آید در پیشگاه ملت (آقا ببخشید ، معذرت مى خواهم ) مى پذیرند ؟ آن كسى كه بپذیرد ، جواب این مادر و پدرها را چه مى دهد ؟ آن كه قبول كند كه ایشان سلطنت بكنند نه حكومت ، اگر هم ما فرض كنیم كه این نیرنگ نیست كه هست ، بلااشكال هست ، اگر این هم فرض كنیم ، خوب جواب این مردم را ما چه بگوئیم ؟ آن پیرزنى كه بچه هایش همه شان كشته شده اند و منزلش خالى شد است از اولاد ، جواب این را ما چه بگوئیم ؟ بگوئیم كه اعلیحضرت حالا سلطنت بكنند یا اعلیحضرت باشند ؟ ! در سلام ها مردم بروند سلام بدهند به اعلیحضرت و براى جان او دعاى خیر بكنند ؟ ! تا حالا این كارهائى كه كرده است ، ده سال علماء اسلام را ، سیاسیون ایران را عرض بكنم كه بازارى و دانشگاهى و دانشكده اى را این حبس كرده است ، عمر اینها را در حبس تلف كرده است ، این ده سالى كه این عمر را تلف كرده ، هیچ ؟ حالا آزاد ؟ (حالا آزادیم ) . آزادى معنایش این است كه از اول دیگر عمر تو برگشت ؟ یا این عمر تلف شد ، از بین رفت ، یك جوان پیر شد در این زندان تو . من بعضى جوان هائى كه قبل از زندان دیده بودم ، با من مصافحه مى كردند ، با حالا وقتى مقایسه مى كنم مقایسه یك پهلوان است با یك پیرمرد . تمام ؟ هیچ اینها ؟ ریش هاى اینها سیاه بود ، حالا آمدند بیرون سفید است ، مزاج اینها سالم بود ، حالا آمدند دردمند هستند ، معالجه باید بكنند . حالا ما فرض مى كنیم كه ایشان نخیر ، توبه صحیح و مشروع كرده است ، آیا جرم هائى كه كرده اند هیچ دیگر ؟ اینها همه عفو ؟ ملت عفو بكند ؟ !

ص: 63

به شاه مهلت ندهید

(بیائید به ایران فكر بكنیم ) از فرمایشات ایشان و وزیرشان است كه : (بیائید به ایران فكر كنیم ) . خوب ، ما داریم به ایران فكر مى كنیم ، ما حالا چند سال است كه داریم به ایران ، این ملت ایران دارد به ایران فكر مى كند كه این نهضت را كرده است براى اینكه مى بیند ایران از دست دارد مى رود ، رفت از دست . مى خواهد این ایران را نجات بدهد ، به ایران فكر مى كند كه نجاتش بدهد . بیائیم شما را دوباره باز كنیم راهتان را براى زیادتر چپاول كردن و زیادتر پیوست كردن ایران را به قدرت هاى بالا ؟ ! كه به ایران فكر كنیم ! فكر كنیم به ایران براى اینكه خیانت كنید به ایران ؟ -! فكر كنید كه ایران خوب است كه باز باز ایران (این از افكار ایشان است ) باز ایرانى ها نرسیده اند به آنجا كه آزادى یادشان بدهند ، ایرانى ها باید تحت مهمیز اختناق و نظامى و چكمه خارجى باشند و داخلى . آقا مى فرمایند كه باز ایرانى ها نرسیده اند به آنجائى كه آزادى به آنها بدهیم . این منطق اینهاست و آن مردك مى گوید كه از بس آزادى زیاد دادند این صداها بیرون آمده است . كارتر مى گوید كه یك آزادى تندى داده بودند ، از این جهت مردم صدایشان در آمده است . این حرف هاى اینهاست كه دارند مى زنند ، ما چه بكنیم با این جمعیت ؟ غیر از این الان ، غیر از این راهى هست كه این گلوى كثیف را فشار بدهند تا اینكه تمام بشود این قضایا ؟ یا ما راهى غیر از این داریم ؟ راه آسانى هست ؟ راه اینكه ایشان باز در ایران باشد هست ؟ یا خیر ، این راه ، راهى است كه انتحار ملت است . این راه ، راهى است كه ملت ما را به باد خواهد داد . این تز ، تزى است كه ایران را تباه خواهد كرد ، بدتر از این خواهد كرد . تا حالا هر چه كرده فساد بوده است و حالا مهلت مى خواهد براى حمله هاى بعد ، خدا مى داند كه اگر مهلت به او بدهند ، اگر ملت ایران به این آدم مهلت بدهد خدا مى داند كه ضربه اى به شما مى زند كه دیگر سربلند نكنید . من قبل از این هم این مطلب را گفته بودم كه مهلت ندهید به این كه ضربه مى زند و حالا یك سال است كه دارد ضربه مى زند و از این بدتر خواهد كرد .

وكلاى مجلس منتخبان سفارت یا ملت ؟

این حرف هائى هم كه حالا مى زند ، اگر چنانچه این حرف هاى خود شاه است كه دیگر بچگانه به نظر آدم مى آید (اگر من بروم دیگر ایران از بین خواهد رفت ، اگر من بروم تجزیه مى شود ، بیائید به ایران فكر كنیم ، اگر من بروم ایران تجزیه مى شود ، آن طرف روس ها مى آیند ، آن طرف آمریكائى ها مى آیند) حالا براى قدرتمندى ایشان است كه نمى آیند و نیامده اند هم تا حالا!! . ما ارتشمان كه با مستشارهاى آمریكا دارد اداره مى شود . پایگاه هائى كه در چندین جاى مملكت ما درست شده است كه آمریكائى ها درست كرده اند ، نفتمان هم كه دارند آنها مى خورند ، گازمان هم كه دارند شوروى ها مى برند ، ما الان همه چیزمان مستقل و آزاد ؟ ! خود ایشان گفتند كه لیست مى فرستادند آمریكایى ها ، از سفارت ها لیست وكلا مى آمد كه شما باید اینها را وكیل كنید و چاره اى هم جز این نبود منتها دنبالش این ادعا را مى كرد كه بله ، آن وقت بوده ، این زمان پدرم بود (آن پدرى كه اینقدر این برایش تعریف

ص: 64

مى كرد) همین را گفت (خوب ، آن وقت بود ، من حالا دیگر این كارها را نمى گذارم بكنند) حالا دیگر قضیه دوستى نیست ، حرف ها ، حرف هائى است كه نمى گیرد دیگر ، درست نیست این حرف ها .

اهمال و سستى در نهضت خیانت به اسلام است

و الان یك تكلیف بیشتر از براى ایرانى ها نیست و آن اینكه این نهضت را محكم نگه دارند و هر چه مى توانند بكوبند این دستگاه را تا برود از اینجا . اگر سستى بكنند و بكنیم خیانت كرده ایم به این ملت و خیانت كرده ایم به اسلام و قرآن كریم ، براى اینكه این آدم با همه چیز ما بد است ، این دشمن خونخوار همه چیز ماست . اگر یك كسى سستى كند در این قضایا ، اهمال كند در این قضایا ، كلمه اى بگوید كه همراهى باشد با این آدم ، این خائن به ملت است ، خائن به اسلام است و باید احتراز كرد از او . تكلیف همه شما ، همه شمائى كه در خارج هستید این است كه با ملت ایران همراهى كنید ، پیوند كنید به ملت ایران .

دانشگاه استعمارى پرورده دست اجانب ، سدى در برابر شكوفائى استعدادها

اگر مى دانید كه از این مطالبى كه سؤال كردند از من این آقایانى كه از خارج آمده بودند ، از آلمان آمده بودند كه ما راجع به این كارى كه داریم مى كنیم ، قبلا" از این آقایان هم ، جلوى اینها هم یك دسته دیگر چند روز پیش از این آمدند به من گفتند ، اینها هم همین مطلب را با اضافه یك كلمه اى گفتند ، آقایان خودشان اعتقادشان این است كه این كارى كه اینها دارند مى كنند براى ایران منفعت كه ندارد ، یك خطرى براى ایران هست و این آقایان هم تصریح كردند) كار تا آنوقتى كه نفت ما از بین برود این هم كارش تمام مى شود ، این نمى شود جاى نفت را بگیرد براى اینكه این عمرش بیشتر از این نیست . اینها را آن آقایان مى گفتند ، این اطلاع دیگر مال خود آقایان است كه باید داشته باشند و آن آقایان مى گفتند كه ما كه در اینجا ، در این بنگاه داریم كار مى كنیم ما را به یك حدى دارند نگه مى دارند و نمى گذارند رشد علمى بكنیم . پس شما در اینجا نه نتیجه علمى مى برید و نه خدمت به وطن مى كنید بلكه مى گوئید مضر است و اگر چنانچه اینطور تشخیص دادید باید نروید در این بنگاه ، باید یك كار دیگر انجام بدهید . تكلیف محول بر تشخیص خودتان است ، اگر شما آقایان تشخیص دادید كه این یك بساطى است براى اینكه شماها را ، جوان ها را نگذارید قوه هایتان ، استعدادهایتان شكوفائى پیدا كند ، چنانچه دانشگاه هاى ما اینطورى هست ، چنانچه همه جاى ایران اینجورى است كه نمى خواهند بگذارند جلو بروید شما ، مى خواهند شما را همچو به یك حد عقبى نگه دارند تا اینكه تحت فرمان اجانب كه مى خواهید واقع بشوید اعتراضى نداشته باشید . شما را به یك حد محدودى نگه مى دارند ، كارشناس ها را از خارج مى آورند و قواى ملت ما صرف این مى شود كه فرمان از كارشناس ها ببرند و به عبارت دیگر اینها عملگى بكنند و آنها آقائى بكنند ، اینها عملگى بكنند و ماهى چندر غاز بگیرند ، آنها آنجا بنشینند و پیپ بكشند و یك طرح برخلاف و ضد ملت ایران بدهند و در ماه نمى دانم چقدرها

ص: 65

مى گیرند ، خدا مى داند كه چقدر مى گیرند اینها .

نقشه رضاخان در جداسازى ملت از دیانت

اصلا از اول نقشه این بوده است . از زمان رضا شاه این نقشه ها بود كه باید این ملت را عقب نگه داشت ، باید این ملت را از دیانتش منفصل كرد . اینها مى دانستند كه این چیزى كه اعتراض است و آن چیزى كه محرك مردم و جامعه باز مى تواند باشد قرآن كریم است و آنهایى كه از قرآن متابعت مى كنند . از زمان رضاشاه این مطلب پیش آمد كه اسلام را و خدمتگزاران به اسلام را هر دو را كوبید . یك خطابه در تمام ایران نبود ، یك منبر در تمام ایران نبود . همه منابر تعطیل بود كه سرتاسر ایران در ماه محرمش ، در ماه رمضانش هیچ چیز نبود ، هر آخوندى سر از منزل در مى آورد گرفتار مى شد و مى بردند او را به كلانترى ، همین طور عبایش را مى بریدند با جامه اش مى گفتند برو بیرون . این یكى را رها مى كردند ، آن یكى را مى گرفتند جاى دیگرى . همان وقت چه جنایاتى این مرد كرد به اسلام و مسلمین ، بعد هم به ارث داد به این مرد واین را هم همه دارید مى بینید كه دارد چه مى كند یعنى این صفحه اى كه ظاهر است ، مى بینیم این صفحاتى كه در باطن است و آن مطالبى كه در باطن است و من و شما مطلع نیستیم و اشخاص مطلع الان جرات نمى كنند حرف بزنند و بعد صدایش در مى آید ، اینها الى ماشاءاللّه است . ما الان نمى توانیم تصور كنیم كه اینها چه كرده اند با این مملكت ، اینها با این اسلام چه كرده اند ، با این مسلمین چه كرده اند ، با این ملت چه كرده اند ، با ذخایر ما چه كرده اند .

شاه ، از بین برنده ذخیره هاى مادى و معنوى ایران

ما دو تا ذخیره ، یك ملت دو تا ذخیره ممكن است داشته باشد كه ایران داشت : یكى ذخیره هاى مادى زیرزمینى و یكى هم ذخیره ها كه عبارت از این جوان ها بود ، اینها هم از ذخایر ملت است دیگر ، این هر دوى اینها را تباه دارد مى كند و خواهد كرد . اما مواد طبیعى نفتش را كه آنطور داد و گازش را آنطور داد و دارد مى دهد مراتعش را كه آنطور به قول خودش ملى كرد لكن به دیگران داد و جنگل هایش را به دیگران داد و همه اینها را داده به غیر . اینها اسناد به من نوشته بودند منتها حالا نوشته اش پیش من نیست ، نوشته نجف مانده است . همه اینها را به غیر داده اند . زراعت مان را كه بكلى از بین برده است ، بعد از 30 سال دیگر كه نفت ، اینطور اگر بدهند تمام مى شود ، اگر به اینطور دست و دل بازى نفت ما را به غیر بدهند بعد از 30 سال ، چند سال دیگر تمام مى شود ، آن روزى است كه نه ملت ما نفت دارد و نه زراعت دارد . اگر این آدم باقى باشد ، بعد از 30 سال دیگر یك ملت گدا ، الان نصف ملت گداست ، آنوقت تمام ملت گدا خواهد شد ، پشتوانه هیچ چیز ندارد . این را اگر مهلتش بدهید ، آقا تمام حیثیات مادى و معنوى شما را از بین مى برد .

این راجع به ذخایر ما كه زیر زمینى است یا روى زمینى است و راجع به جوان هاى ما كه از ذخایر بزرگ ما هستند نمى گذارند اینها تحصیل كنند ، رشد فكرى براى اینها نمى گذارند ، اینها را تا

ص: 66

یك ، (حتى آن كس كه خارج آمده و تحصیل مى كند جورى كرده اند كه اینها هم تحصیلشان ، تحصیل حسابى نشود) ، به یك حدى مى خواهند اینها را نگه دارند كه در همان حد ، همان عملگى براى آنها بكنند ، همین نمى گذارند قوه اعتراض در اینها پیدا بشود ، نمى گذرند رشد فكرى در اینها پیدا بشود كه مقابل اینها بایستند و نگذارند اینها اینقدر چپاول كنند .

ملت شجاعت و بیدارى خودش را در تاریخ ثبت كرد

حالا بحمداللّه این بت شكسته شد و این سد برداشته شد و برداشته خواهد شد ، بعد زیادتر و ملت ما قیام كرد و شجاعت خودش را و بیدارى خودش را در تاریخ ثبت كرد ملت . ملت اثبات كرد كه نه نیرنگ هاى شاهانه و نه چماق هاى شاهانه نمى تواند جلوى آن را بگیرند . نه حكومت نظامى و نه نخست وزیر نظامى ، اینها دیگر قابل این نیستند كه جلوى یك ملت را بگیرند . امروز كه حكومت نظامى است و دولت نظامى است ، همین امروز در ایران باز همان نهضت ها و همان حرف ها و همان (مرگ بر شاه )ها الان هم موجود است در ایران .

دولت و سلطنت در پناه مجلس غیر قانونى نمى شود یك ملتى را چیز كرد ، از این حرف هائى كه كارتر مى گوید كه (ما همراهى مى كنیم و ما همچو نوكرى را نمى توانیم از دست بدهیم و این منافع ما را در ایران چه مى كند) . و مال انگلستان مى گوید - دیگر عرض كنم كه - (خیر ما نمى توانیم بنشینیم كسى كه منافع ما را در آنجا چه مى كند) . ما براى همین جهت داریم فریاد مى زنیم كه این آدم آمده است كه منافع انگلستان و آمریكا و شوروى را تامین كند ، این خائن است ، این مخالف با همه چیز ملت ماست ، قانونا این دیگر سلطان نیست از اول هم نبوده است . این سلسله پهلوى از اول غیر قانونى سلطنت كرده است ، از اول با سرنیزه مجالس را درست كرده است . مجلس ملى ما نداشتیم هیچ وقت ، مجلس ملى كه سلطنت او را ، مجلسى كه سلطنت او را تثبیت كرد ، مجلسى بود كه با سرنیزه درست شده بود و من اطلاع دارم و شاهد قضیه بودم و هر كه هم سن من است او هم اطلاع دارد و شاهد بوده است . یك سلطنت غیر قانونى و یك مجلس غیر قانونى و یك دولت غیر قانونى دارد بر ما حكومت مى كند ، بعد آقا مى گویند كه ما انتخاب را آزاد قرار مى دهیم . اصلا انتخابات غیر قانونى است با وجود شما ، شما وجودت غیر قانونى است ، انتخابات یعنى چه ؟ انتخابات آزاد یعنى چه ؟ باید قانونى باشد ، انتخابات را باید شاه بر حسب قانون باید شاه امرش را بدهد ، تو شاه نیستى ، تو یاغى هستى ، یك آدم یاغى تو هستى ، برخلاف قانون در این مسند نشستى .

تبلیغات شاهانه بر علیه اسلام

مهلت ندهید آقا ، همه ، همه موظفیم و اگر كوتاهى كنیم ، همه خائنیم . من امیدوارم كه شما جوان ها

ص: 67

با وحدت عمل و وحدت اراده ، بدون اینكه با هم اختلافى بكنید ، همه یكصدا باشید و پشتیبانى از این نهضت بكنید كه این نهضت به نفع مملكت شما و به نفع خود شماست . تبلیغاتى كه در اطراف این مسائل مى شود این تبلیغات همه تبلیغات شاهانه است ، اینكه اسلام نمى تواند دیگر حالا اداره بكند ، مال 14 قرن پیش است ، اسلام دیكتاتورى دوم است ، اسلام نمى تواند كه حاجات فعلى مردم را برآورد ، اسلام دعوت به ارتجاع مى كند ، از این مسائلى كه دیگر كهنه شده است اینها ، اینها دیگر كهنه شده است این در ده بیست سال پیش از این ممكن بود یك كسى یك چیزى بگوید ولیكن حالا دیگر كهنه شده است ، همین آقائى كه ارتجاع سیاه مى گفت و عرض مى كنم كه به شئى غیر مبارك ، ارتجاع ، ارتجاع سیاه و چیز سرخ ، اینها دارند مملكت را چه مى كنند ، حالا آمده است دستش را دراز كرده است كه مراجع عظام و روحانیون اعلام بیایند و با من كمك كنند كه من این جنایات را توسعه بدهم و زیادش كنم و ادامه اش بدهم . این وضع ایشان این بود . این حرف ها كهنه شده است .

كیفیت زندگى حاكمان اسلامى و روش برخورد آنها با مردم

اسلام آن اسلامى است كه در نیم قرن فتح كرد تمام این ممالك را براى اینكه آدمشان كند ، نه فتح اسلام مثل فتح سلطنت هاى سلطان هاى دیگر ، مثل فتح نادرشاه است ، خیر . آن طرز حكومت اسلام ، طرز حكومت آدمسازى است . شما خود روساى اسلام را باید ملاحظه كنید ، مثل پیغمبر اكرم كه رئیس اسلام است ، امیرالمومنین كه بعد از او رئیس اسلام بود . شما خود آنها را ببینید كه وضع شان چه جورى بوده است ، دیكتاتورى بوده است ؟ پیغمبرى كه با مردم دیگر وقتى مى نشست معلوم نبود آقا كدام است و نوكر كدام است و - عرض بكنم كه - اصحاب كدام است و خود پیغمبر كدام است پیغمبرى كه با مردم همانجور مى نشست و با هم همانطور جلسه مى كردند و همانطور جلسه شان ، جلسه بنده ها و فقرا بود و زندگیش ، زندگى فقرا بود و بیت المال ، مال مردم بود و هیچ تصرفى نمى كرد ، مثل یكى از فقرا زندگى مى كرد و با مردم وقتى كه معاشرت مى كرد ، اعلام كرد به اینكه هر كس حقى دارد به من بگوید ، یكى پیدا نشد (غیر یك نفر آدمى كه اشتباها گفت براى غرضى ) كه بگوید تو ده شاهى از ما برداشتى ، كه بگوید یك ظلمى تو به من كردى . این آخر عمر مى فرمود هر كه حرفى دارد به من بگوید ، هیچ كس پیدا نشد كه بگوید تو به ما یك ظلمى كردى ، یك بدى گفتى عرض مى كنم كه به این ملت یك نعوذباللّه خیانتى كردى ، فقط یكى در بین اینها پا شد گفت كه شما یك شلاق به من زده اید . گفت به او بیا عوض آن را بزن . گفت به اینجاى من . گفت بیا عوض آن را بزن . گفت نه اینجورى نبود برهنه بودم . برهنه شد . بعد رفت بوسید آنجا را ، گفت كه من این را گفتم كه اینجا را ببوسم یعنى دروغ گفتم ، نه نكرده اید . شما در حكومت هاى دنیا یك همچنین حاكمى پیدا كنید ، ما یك همچنین حاكم ، دنبال یك همچنین حاكم مى گردیم ، البته نمى توانیم پیدا كنیم اینجور اما دنبال این مى گردیم كه لااقل به بعضى احكام اینها خوب عمل بكند ، خیانت نكند به این ملت ، نخورد مال این ملت را ، برندارد مال این ملت را ببرد به آمریكا و به سایر ممالك و ویلا براى خودش و بچه هایش و

ص: 68

طایفه اش درست بكند .

پیغمبر وقتى كه از دنیا رفت هیچ چیز نداشت . این هم آن حاكم دوم كه دیگر توسعه حكومتش سرتاسر شرق را گرفته بود و تا اروپا هم رفته بود تقریبا ، آن هم آن حاكم كه زندگیش یك پوست داشت ، آنجا شب ها روى آن دوتایى زن و شوهر مى خوابیدند كه حضرت امیر باشد و فاطمه زهرا سلام اللّه علیها و روزها علف شتر را روى آن مى ریختند كه علف بخورد آن . این بارگاه ، تخت و بارگاه اعلیحضرت سلطان بود . كار مى كرد ، مثل سایر عمله ها كار مى كرد نداشت این جایى را ، آدم و دستگاه نداشت . نه اینكه كار مى كرد كه جمع بكند ، كار مى كرد و وقف مى كرد . همان روزى كه با او بیعت كردند بیل و كلنگش را برداشت و رفت سراغ كارى كه انجام مى داد آنجا یك چشمه اى را مى خواست حفر كند ، خودش با دست خودش حفر كرد ، وقتى در آمد ، تبریكش كو ؟ گفت كه این تبریك را براى ورثه بگو ، بیاور قلم و كاغذ ، و قلم و كاغذ آوردند ، همان وقت وقف كرد براى یك جهتى . آن هم زندگى و خوراكش كه از نان و جو نگذشت ، بالاتر نبود ، آن هم چند تا لقمه بود . ما یك همچنین حاكمى ، دنبال این مى گردیم پیدا نمى كنیم البته ، خود ایشان هم فرموده كه (خوب شما طاقت ندارید اینقدر ، لكن تقوا داشته باشید)

خواسته ملت ، اجراى قوانین مترقى اسلامى به دست حاكمان متقى

ما دنبال یك حاكم تقوادار ، تقواى سیاسى لااقل داشته باشد ، نخورد مال این ملت را ، هدر ندهد این ملت را ، ما دنبال این مى گردیم . ما مى گوئیم حكومت اسلامى ، مى خواهیم یك حكومتى باشد كه یك قدرى شبیه باشد به این حاكم هاى ما . آنوقت كجاى حكومت اسلامى دیكتاتورى بوده است كه آقایان سخت از این مى ترسند . دیكتاتورى چیست ؟ حكومت اسلام حكومت قانون است . اگر شخص اول مملكت ما در حكومت اسلامى یك خلاف بكند ، اسلام او را عزلش كرده است ، یك ظلم بكند ، یك سیلى به یك كسى بزند ، ظلم است ، اسلام او را عزلش كرده ، او دیگر قابلیت از براى حكومت ندارد . این دیكتاتورى است ؟ حكومت قانون است ، قانون خداست . یعنى حاكم ، یعنى شخص اول مملكت ، اگر یك كسى یك چیزى داشته باشد ، شكایتى داشته باشد از او ، پیش قاضى مى رود و او را حاضرش مى كند و او هم حاضر مى شود ، وظیفه است . حضرت امیر این كار را كرد ، ما هم یك همچنین حكومتى مى خواهیم ، حكومت قانون . قانون یعنى آن قانون آن هم قانون مترقى اسلام .

اسلام با فساد مخالف است نه با تمدن

اینها مى ترساند شما را از حكومت اسلامى ، مى گویند اگر حكومت اسلامى باشد زن ها را مى كنند توى یك اطاق و درش را قفل مى كنند ، تا آخرت توى آن اطاق باقى باشید . زن ها در صدر اول اسلام جنگ مى رفتند بیشتر آنها در طول جنگ بودند براى مداواى زخمى ها ، بیشتر از انتظار . . . . . شما یك سینماى اخلاقى ، یك سینماى آموزنده بیاورید ، اگر یك كسى با آن مخالفت كرد . با آن مراكز

ص: 69

فساد دولت اسلام مخالف است ، نه با تمدن مخالف است . این تمدن است كه سرتاسر یك مملكتى آنقدر مركز فساد داشته باشد ؟ كتابخانه نداشته باشد ، مركز فساد داشته باشد ؟ با این مخالف است ، نه با ترقى مخالف است . مردك در یكى از حرف هایش آنوقت كه ما قم بودیم ، در یكى از حرف هایش گفت كه این آخوندها مى گویند كه ما نمى خواهیم این تمدن را ، اینها مى خواهند با الاغ بروند ، از این قبیل . خوب آدم چه بكند با یك همچنین آدمى ؟ حالا آمده است بعد از این همه حرف هائى كه یك وقت گفت كه این ملاها مثل حیوان نجس هستند از ایشان احتراز كنید ، یك وقت گفت كه اینها با كرم ها ، مثل كرم هائى مى مانند كه در نجاست مى غلطند ، همین آقا به جامعه روحانیت این حرف ها را زد حالا آمده است مى گوید كه (علماى ، مراجع عظام و علماى اعلام ) خوب میدانند دروغ میگویى . احتمالش كه یكى بدهد نقص دارد در ادارك .

در هر صورت خداوند شماها را تایید كند ، موفق باشید ، همه با هم باشید ، آقا اگر چنانچه متفرق بشوید ، كارى از پیش نمى برید ، یكى یكى كار از پیش نمى رود ، همه با هم مجتمع ، یداللّه مع الاجماعه .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 70

تاریخ : 17/8/57

مصاحبه امام خمینى با رادیو تلویزیون ژاپن

سؤال : دولت جدید نظامى در ایران سر كار آمده ، آیا فكر مى كنید تغییرى در وضع داده خواهد شد و مانعى براى پیروزى دوستان شما در آنجا خواهد بود ؟

جواب : دولت جدید چیز تازه اى نیاورده ، ایران مدت هاست با حكومت نظامى اداره مى شود و حالا هم نخست وزیر نظامى است و وضع جدیدى پیش نمى آید و مردم به مقاومت خود ادامه مى دهند و شكست دستگاه قطعى تر شده است .

سؤال : الان یك اتحاد جدید بین تمام نیروهاى مخالف در ایران بوجود آمده است ، از یك طرف در راس مسلمانان شیعه شما هستید و بخشى هم چپ هاى افراطى هستند ، آیا فكر نمى كنید كه در آینده موجب مشكلات داخلى بشود ؟

جواب : خیر ، چپ ها تعداد بسیار قلیلى هستند . در ایران 35 میلیون مسلمان هستند كه همه در خیابان ها از اسلام داد مى زنند ، چه كسانى در مقابل این 35 میلیون آگاه و معتقد مى توانند بایستند . ما از این جهت هیچ مشكلى كه قابل حل نباشد ، نداریم .

سؤال : بعد از كار افتادن شاه ، تصمیم شما و نظر شما در مورد دولت هاى آینده چیست ؟ و بخصوص موضع شما راجع به نفت ؟

جواب :دولت آینده ، دولت مستقل و بدون اتكاء به سایر دول مى باشد و برنامه این است كه نفوذ دولت ها و ابر قدرتها را از ایران قطع كنیم و نفت را كه مال ملت است در اختیار خود ملت بگذاریم و به كسانى مى فروشیم كه ارز به ما بدهند . ما نمى خواهیم نفت را نگه داریم ، ما مى خواهیم نفت را به كسانى كه مشترى هستند بفروشیم و هر مشترى بهترى كه یافتیم به او مى فروشیم و هرگز اجازه نمى دهیم آهنپاره به جاى پول به ما تحمیل كنند .

ص: 71

تاریخ : 17/8/57

مصاحبه امام خمینى با تلویزیون A . R . D آلمان

سؤال : حضرت آیت اللّه ! شرایط شما براى یك دولت مورد قبول چیست ؟ و همین طور هدف هاى شما براى اینكه جامعه ایرانى را از وضع كنونى به جامعه مورد قبول خودتان تبدیل كنید ، چیست ؟ و آینده سلسله پهلوى را چه جور پیش بینى مى كنید ؟

جواب : اما در مورد سلسله پهلوى ، اصولا ما هیچ شرطى را در حكومت شاه با تبدیل حكومت او به حكومتى دیگر در سلسله او نخواهیم پذیرفت . با رفتن سلسله پهلوى ، یك نظام جمهورى اسلامى مترقى پیش مى آید كه در این نظام به اتكاء ملت ، سرنوشت ایران معلوم و دولت تعیین مى شود .

سؤال : منتقدین خارجى چنین تصور كرده و بیان مى كنند كه اگر حضرتعالى در مسائل سیاسى ایران نفوذ پیدا كنید پیشرفت هائى كه در زمینه مدرنیزه كردن جامعه بوجود آمده از بین خواهد رفت . اگر این درست نیست ، لطفا نظرتان را بفرمائید .

جواب : تاكنون كه پیشرفت هائى در ایران نشده است . آنچه انجام گرفته به شكل پیشرفت است و در واقع جز تخریب بیش نیست . اگر حكومت به دست ملت بیفتد ، آنها در مصالح خودشان كوشا خواهند بود و آنگاه انشاءاللّه سریعا پیشرفت حاصل مى گردد .

سؤال : در صورت تغییرات شدید در ایران ، چه نتایجى براى كشورهاى اروپاى غربى بویژه آلمان غربى بوجود خواهد آورد ، بخصوص در زمینه نفت ؟

جواب : نتایج بدى به بار نخواهد آورد . با همه دولى كه به احترام با ما رفتار كنند ، ما نیز با آنها به احترام متقابل رفتار خواهیم كرد و نفت را پس از آنكه در اختیار ما باشد و كسى در آن دخالت نكند ، به مشتریان خود خواهیم فروخت و پول آن را خرج خود ملت مى كنیم .

ص: 72

سؤال : با آمریكائى هائى كه در كشور شما هستند چه خواهید كرد ؟ و همچنین آیا از نفوذ شوروى ها در كشور خود نگران نیستید ؟

جواب : آمریكائى هائى كه به ضرر ما در ایران هستند ، آنها را تحمل نخواهیم كرد . اما كسانى كه به ضرر ما نیستند ، مثل سایر خارجى ها در آنجا زندگى خواهند كرد . ما از نفوذ شوروى به هیچ وجه باكى نداریم و نمى ترسیم زیرا جامعه ما اجازه چنین نفوذى را به آنان نمى دهد .

سؤال : نظرتان درباره اوضاع كلى كشور و حكومت نظامى جدید چیست ؟

جواب : حكومت نظامى جدید همزمان با نطق شاه ، یكى براى اغفال و دیگرى براى سركوبى ملت است . نه آن اغفال اثرى دارد و نه این سركوبى مردم . همه بپاخاسته و حق مشروع خودشان را مطالبه مى كنند و این قیام تا اینكه مردم حق خود را گرفته و این سلسله را منقرض كنند ، ادامه دارد .

سؤال : براى سرنگونى رژیم شاهنشاهى فعلى چه برنامه ها و تصمیماتى در نظر دارید ؟

جواب : فعلا اعتصابات ، تظاهرات و هر چه سریعتر كردن دامنه اعتصابات مورد نظر است ، اگر پیشرفت نكرد ، نظر ما متناسب با آن شرایط تغییر خواهد كرد .

ص: 73

تاریخ : 17/8/57

مصاحبه امام خمینى با هفته نامه انگلیسى ساندى تلگراف

سؤال : آیا اگر هم مخالفین شاه با هم متحدا علیه شاه فشار بیاورند ، آیا امكان پذیر نیست كه اوضاع ایران بدون دست زدن به جهاد مسلحانه حل شود ؟ اگر نیست ، چه گروه از مردم اعم از كارگران ، سربازان ، محصلین ، كشاورزان و . . . را مى توان در این جهاد مسلحانه به حساب آورد ؟

جواب : ما امیدواریم مسائل ایران بدون قیام مسلحانه ، با همین نهضتى كه اكنون تمام اقشار ایران را فرا گرفته است و با همین فشارهائى كه ملت بر شاه وارد مى كند حل شود ، اگر چنانچه حل نشد و یا احتیاجى به قیام مسلحانه پیدا شد ، تمام اقشار ملت در آن شركت خواهند كرد و یك طبقه معینى در آن انحصار نخواهد داشت

ص: 74

تاریخ : 17/8/1357

مصاحبه امام خمینى با خبرگزارى آمریكائى یونایتدپرس

سؤال : آیا فكر مى كنید كه موقعیت ایران با انتصاب دولت نظام بهبود خواهد یافت ؟

جواب : هرگز ، آنچه مسلم است سرنگونى رژیم را سریعتر مى گرداند

سؤال : آیا از اینكه مقامات دولتى از جمله رئیس ساواك ، به خاطر فساد بازداشت شده اند خوشحالید ؟

جواب : این دستگیرى ها براى تبرئه شاه از یك عمر خیانت است و ملت آگاه ایران دیگر فریب این خیمه شب بازى هارا نمى خورد .

سؤال : آیا میل دارید كه در راس یك جمهورى اسلامى به خدمت پردازید ؟ آیا خود به انجام امور روزمره حكومتى مى پردازید یا یك نخست وزیر را براى انجام آن انتصاب خواهید كرد ؟

جواب : كرارا گفته ام نه میل و رغبت من ، نه سن و موقعیت من اجازه چنین چیزى را مى دهد . نمانیدگان منتخب مردم ، هیئت دولت را انتخاب خواهند كرد .

سؤال : آیا جمهورى اسلامى شما اجازه خواهد داد تا مذاهب دیگر به طور آزاد و آشكار به انجام امور مذهبى شان بپردازند ؟

جواب : بله ، تمام اقلیت هاى مذهبى در حكومت اسلامى مى توانند به كلیه فرائض مذهب خود آزادنه عمل نمایند و حكومت اسلامى موظف است از حقوق آنان به بهترین وجه حفاظت كند .

سؤال : آیا شما نظر بر این دارید تا دولت نظامى و شاه را خلع نمائید ؟

ص: 75

جواب : سرنگونى شاه خواست ملت ایران است و دولت نظامى نماینده ملت نخواهد بود .

سؤال : اگر شاه خلع ید شود ، با او چه خواهید كرد ؟

جواب : اگر شاه فرار كند كه از قدرت ما خارج است و در صورتى كه به دست ملت گرفتار شود ، او را طبق قوانین و ضوابط اسلامى محاكمه و مجازات مى نمائیم .

ص: 76

تاریخ : 18/8/57

بیانات امام خمینى در مورد نیرنگ جدید شاه (دستگیرى شركاى جرم و رهائى زندانیان سیاسى )

دستگیرى شركاى جرم و رهایى زندانیان سیاسى ، از تشبثات شاه براى بقاى سلطنت

اعوذباللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از دست و پاهایى كه شاه دارد مى زند ، یكى هم این شریك جرم هایش است كه اینها را (یك عده اش را) گرفته اند . در این حكومت نظامى كه ، یعنى دولت نظامى و حكومت نظامى كه به پا كردند ، دیدند كه خیلى فایده نكرد ، حالا یك راه دیگرى پیش گرفتند و آن آنكه ، آنهایى كه تا دیروز با او شریك جرم بودند ، بعضى شان 12 سال ، 13 سال در همه جنایاتى كه شاه كرده است شریك بودند ، حالا به عنوان اینكه آن خیانت كرده و جرم كرده ، گرفته اند . آن شریك را گرفته اند كه این شریك محفوظ بماند .

گمان كردند كه - مردم - الان همه اذهان مردم متوجهند كه آن شریك ها را گرفتند دیگر مساله اى نیست و باید ، مردم اجازه بدهند كه شاه باشد . براى اینكه خوب شما دیگر چه مى خواهید ؟ شاه از آن طرف آمده است عذرخواهى كرده است كه ببخشید من اشتباه كرده بودم ، بعد از این هم دیگر من اشتباه نمى كنم ، از آن طرف هم خوب ، زندانى هاى سیاسى را ، خیلى از آنها را رها كرده است ، از اهل علم ، از افراد سیاسى و سایر طبقات ، از این طرف هم یك عده اى از این اشخاصى كه در دولت ها بودند و آنها خلاف كرده اند - همه را - این عده را گرفته است و مى خواهد كه اینها را محاكمه مثلا بكند . مى گوید شما ملت ایران چرا اینقدر لجاجت مى كنید ؟ من باید باشم ! . دیگر شاه از این بهتر كجا ما پیدا بكنیم كه دزدها راگرفته و سیاسى ها را رها كرده است زندانى ها را رها كرده و قول و قرار هم داده به اینكه بعد از این دیگر زاهد بشود و عابد و مسلمان ؟ ! دیگر شما چه طلبى از شاه دارید كه در سرتاسر ایران باز اعتصابات مى كنید ؟ ! این اعتصابات دیگر چیست ؟ چرا باز سرتاسر ایران اعتصاب است ؟ چرا شركت هاى نمى دانم هواپیمائى و دیگران ، اتوبوس و - این چیزها - شركت واحد در اعتصاب است ؟ خوب ، پزشك ها چرا اعتصاب كردند ؟ باید پرسید كه این مسائل (ما اگر بخواهیم تحلیل كنیم این مسائل را) جرم را زیاد مى كند یا جرم را قصر مى كند ؟ شما این دولت هایى كه تشكیل داده اید ، همه اینها به دست شما تصویب شده است و این مجرم هایى كه حالا گرفتید ، اینها همه شان اینهایى بودند كه در دولت هاى شما بودند ، شریك جرم شما بودند ، شما حالا مى گوئید اینها مجرم

ص: 77

هستند ؟ شما این مجرم ها را روى كار آوردید ، مى گوئید دزد هستند ؟ شما این دزدهارا روى كار آورده اید . حالا شما یك مجرمى را یا مجرم هایى و یك خائن هایى را خودتان در دولت ها سر كار آوردید و با هم مشتركا مشغول شدید به چاپیدن این مملكت و به اذیت كردن این مردم . حالا اگر دو نفر یا ده نفر با هم شریك شدند و یك جرمى را انجام دادند یا یك خیانتى كردند ، بعد یكى از آنها قدرتمندتر بود یك چند نفرى از آنها را فرض كنیم گرفت ، این جرم خودش محتوم است براى اینكه شركاى جرم را گرفته است ؟ ! یا خود این ، اقرار به این است كه من خیانت كردم این اشخاص را آوردم روى كار ؟ بعضى از اینها كه 12 سال یا بیشتر در مسند نشسته بودند ، شما این 12 سال هیچ اطلاع از حال این نداشتید ، حالا تازه امروز مطلع شدید ؟ ! هیچ اطلاعى تا چند ماه قبل از این ، از 12 ، 13 سال پیش از این تا چند ماه قبل از این شما هیچ اطلاعى از حال این آدم كه نخست وزیر شما بود و در كارها دخالت داشت و مشاور شما بود و همه كارها را با نظر و فرمان مبارك انجام مى داد ، شما تا حالا هیچ اطلاع نداشتید كه این آدم چكاره است ؟ ! همین دو سه روز مطلع شدید ؟ ! همین چند روز و چند ماه شما مطلع شدید ؟ ! اگر یك آدمى 12 ، 13 سال مشغول خیانت و مشغول چپاولى بوده و شما اطلاع نداشتید ، شما لیاقت اینكه در این پست باشید (اگر پستى باشد) شما همچو لیاقتى ندارید ، آدم نالایقى هستید . اگر مطلع بودید ، چنانچه هستید و بودید ، خوب دو نفر شریك جرم بودید منتها تو شریك بزرگه بودى ، او شریك كوچكه بوده ، حالا شریك بزرگه اگر شریك كوچكه را گرفت و حبسش كرد ، اسباب این مى شود كه دیگر جرمى در كار نباشد ؟ ! یا جرم هست و تو شریك كوچكه را گرفتى ، ملت شریك بزرگه را مى خواهد .

غفلت در نهضت ، مهلتى است بر پایگیرى قدرت رژیم براى سركوبى ملت

همان حجتى كه تو دارى بر اینكه این شریك جرم را گرفتى یا این شركاى جرم را گرفتى ، با همان دلیلى كه شما این شركاى جرم را گرفتید ، به همان دلیل ملت از تو مؤاخذه مى كنند و مى خواهند تو را بگیرند . این راه مفر است ، اینها راه عقلائى نیست كه شما مى خواهید یك راهى درست كنید كه این نجات پیدا بكند ، این راه نجات نیست كه . تمام این حرف ها و تمام این نیرنگ ها براى این است كه خوب احتمال ، ولو در صد احتمال یك احتمال ، ولو در هزار احتمال یك احتمال اینها احتمال مى دهند كه مردم را مثلا یك بازى بدهند ولو آن طبقه مثلا متعارف مردم بازى بدهند لكن ما مى بینیم كه مردم بازى نمى خورند . همین حالا كه هم آن شریك جرم ها را گرفته است و هم آن نطق را مكررا (مى گویند) گذاشته است و شنیدند و خوب ما هم شنیدیم این نطق ها را و هم نطق آن نخست وزیر نظامى و آن نطق را هم ما شنیدم كه دیروز كرد ، هم سرنیزه آقایان و همه چیزها ، هم حمله به مردم و هم ریختن توى بیمارستان و در بیمارستان را شكستن و توى بیمارستان آدم كشتن و هم حمام قم كه سه نفر را به واسطه گاز خفه كرده اند و هم همدان و هم همه جا ، باز همان حرف ها و همان انقلابات و همان اعتصابات و همان صداها هست و نمى شود نباشد . یك ملتى كه بیشتر از پنجاه سال زیر دست و پاى

ص: 78

اینها خرد شده است ، حالا كه چشم هایش را باز كرده و مى بیند كه باید این مجرم ها را با زور و با فشار و با هیاهو و با - عرض بكنم - تظاهرات و اعتصابات و اینها شكست داد ، همین ملت مى داند این معنا را كه اگر چنانچه یك غفلت كوچكى حالا بكند ، یك غفلت بسیار كوچك الان اگر بكند ، باز این مطلب برمى گردد به پنجاه سال پیش از این و دیگر نمى تواند این ملت حتى بعد از پنجاه سال دیگر هم یك همچو نهضتى را ایجاد كند و یك همچو قیامى بكند . خوب ، ملت این را مى داند ، مى داند كه اگر امروز این تا آن آخر نقطه نرود و تا سرنگونى این آدم ، این نهضت را ادامه ندهد ، بر مى گردد به حال رضا شاه و بدتر از او و این دفعه اگر چنانچه این قدرت پیدا بكند ، دیگر نه بر بچه مهلت مى دهد نه بر بزرگ ، همه مخالفین خودش را كه همه ملت است ، سركوب مى كند و هیچ هم مضایقه ندارد ایشان .

ملت تعهدات شاه را مبنى بر جبران و عذر اشتباهات گذشته باور ندارد

همچو خیال نكنید كه یك ، بله خیلى مثلا عدالت اجتماعى ، هر چند روز یك دفعه كه منبر مى رفت مى گفت : (عدالت اجتماعى را من مى خواهم چى بكنم ، فضاى باز سیاسى و عدالت اجتماعى و انتخابات آزاد و تمدن بزرگ و دروازه تمدن بزرگ ) و از این شعرهایى كه صدتایش یك غاز در بازار ایران دیگر ارزش ندارد او پشت سر هم مى بافت و حالا هم باز دست برنداشته است . هر وقت صحبت مى كند باز از آن حرف ها مى زند منتها صفحه ها مختلف مى شود ، گاهى وقت ها با آن صورت ها در مى آید وگاهى وقت ها - با ، چیز مى شود . گاهى وقت ها - به بازارى ها ، وقتى قم آمد ، آنجا دست و پایش را هم گم كرده بود . آن وقتها كه قم آمد ، یك دفعه كه در همان نزدیكى هاى 15 خرداد ، جلوى 15 خرداد بود ، این آمد قم ، گفتند كه وقتى كه وارد شد همچو دست و پایش را گم كرده بود كه باید از این راه برود ، از توى یك كوچه اى شروع كرد رفتن ، بعد رفتند گفتند آقا راه این طرف است بفرمائید ، از این راه هدایتش كردند آمد و وقتى كه رفت ایستاد در بیرون صحن ، ایستاد و صحبت بكند ، در حركاتش هم كه مى پرید بالا و مى پرید پائین ، باز مردم یك حرف هایى داشتند و رفت ایستاد و بازارى هاى متدین قم را به حرف هاى نامربوط بست ، گفت : (ریشوهاى كذا) ، از این حرف هاى نامربوط ، به علما كه بدتر از این گفت : (حیوان نجس ) از این مسائل ، همین آقا حالا آمده مقابل ملت و باز توبه مى كند و عرض اخلاص مى كند به همه طبقات ملت كه ما اشتباهاتى كردیم خوب دیگر از این به بعد اشتباه نمى كنیم .

خوب اگر اشتباه كردى چرا حالا دوباره مى كشى ؟ اگر شما تصدیق دارى كه اشتباه كردى ، از آدمكشى اشتباه بیشتر مى شود ؟ ! از جوان هاى مردم را كشتن ، از زن هاى مردم را كشتن دیگر اشتباه بالاتر دارى تو ؟ ! اگر اعتراف دارى كه شما اشتباه كردى و مى گویى مى خواهم برگردم از این اشتباه ها ، دیگر اینها تكرار نمى شود ، اگر اینطور است خوب برگرد از اشتباه خود ، تو كه مى گویى مى خواهم برگردم از اشتباه ، مردم چطور باور كنند ؟ تو مى گویى اشتباه كردم و الان دارى آدم مى كشى . مگر امكان دارد كه نظامى بدون اجازه این آدم ، آدم بكشد ؟ چه داعى دارند آنها آدم بكشند براى خاطر یك كسى دیگر ؟ تا او

ص: 79

فرمان ندهد و خودشان را لازم الاطاعه ندانند و جرات نكنند تخلف بكنند ، آدم نمى كشند . تا فرمان ایشان نباشد كسى آدمكشى نمى كند و این اراذلى ها را نمى كند . فرمان مستقیم این است كه اینها را وادار مى كند به آدمكشى و اینطور چیزها . همین آدمى كه مى گوید كه من عذر مى خواهم از شما و اشتباه شده و چطور و من تعهد مى دهم ، ضمانت مى دهم به اینكه چه نكنم ، خوب یك دفعه دیگر هم ضمانت و تعهد خودت را دادى ، اول سلطنت شیطانیت . تو همین تعهدها را دادى و قسم هم خوردى و در مجلس هم رفتى و همه این كارها را كردى و دنبالش به قول خودت این اشتباهات را كردى و این غلطها را ، حالا چه شده است كه دوباره آمدى ؟ آنوقت باز یك فرجه اى شده است مثلا فرض كنید ده روز ، یك ماه و دو ماه ، سه ماه بعدش این كار را كردى ، تو امروز در عین حالى كه مى گویى من اشتباه كردم و دیگر من نمى كنم از این كارها و دیگر - عرض مى كنم كه - تعهد كردم كه تكرار نشود ، در عین حال دارى انجام همین كثافتكارى ها را مى دهى و همین جنایتكارى ها را ، آنوقت مردم چطور بپذیرند از تو ؟ و - كلام - مثلا فرض كنید اگر خداى نخواسته یك عالمى بیاید به مردم بگوید ساكت بشوید ، چطور مردم گوش كنند به حرف این عالم ؟ خوب مى گویند این عالم (خیلى خیلى بخواهند تاءدب كنند) مى گویند این عالم اشتباه كرده است یا شاید هم بگویند این آدم دربارى است . خیلى بخواهند ادب كنند مى گویند خوب این آقا آدم ساده اى است ، آدم صافى است و نفهمیده كه این چه جور جنسى است . ملت نمى شود ، آقا نمى شود ملت را دیگر اینقدر نفهم حساب كرد ، یك ملتى كه ایستاده و دارد فریاد مى زند و حق مشروع خودش را دارد مطالبه مى كند ، این را دیگر نمى شود با این چیزها خوابش كرد .

بوق هاى تبلیغاتى در داخل و خارج ، مبلغ قتل عام اقلیت هاى مذهبى بعد از تشكیل حكومت اسلامى

اشاره

از آن طرف تبلیغات همه جانبه ، مثلا دیدند كه خوب ، در ایران (حالا هم ایران ، هم خارج ، هر دو را مى خواهند این انحراف حاصل بشود) اقلیت هاى مذهبى هست و خارج ایران هم به این مساله خوب اهمیت مى دهند ، راجع به اقلیت هاى مذهبى اینها درست كردند كه اگر چنانچه حكومت اسلامى تشكیل بشود ، دیگر همه اقلیت هاى مذهبى را از بین خواهند برد . اینها ، ببینیم كه شما بهتر رفتار مى كنید با اقلیت هاى مذهبى یا اسلام بهتر رفتار كرده است ؟ تو كه هم اقلیت مذهبى و هم اكثریت مذهبى را دارى پایمال مى كنى و از بین مى برى ، تو كه همه حقوق بشر را در ایران از بین بردى ، تو نه مسلم را گذاشتى آزاد باشد ، نه غیر مسلم را . اقلیت هاى مذهبى در اسلام احترام دارند ، آزادند ، احترام دارند . مثل اینها كه (مى گویند كه ) مرتب مى آیند سؤال مى كنند خوب اگر چنانچه حكومت اسلام شد ، با اقلیت هاى مذهبى چه مى كنید ؟ این براى این است كه مرتب تزریق شده به ایشان كه اگر اینطور شد ، قتل عام مى كنند مثلا یهودى ها را ، قتل عام مى كنند نصارى را ، قتل عام مى كنند زرتشتى ها را . در كدام وقت اتفاق افتاده است كه در اسلام وقتى كه در یك مملكت اسلامى كه در حال جنگ نبوده و در حال صلح بوده ، اقلیت هاى مذهبى را قتل عام كرده باشند یا قتل كرده باشند ؟ این همین اقلیت مذهبى است كه

ص: 80

وقتى كه یك زن یهودى را ذمى را خلخالش را مى برند ، حضرت امیر مى گوید اگر انسان بمیرد این ارزش دارد كه آدم بمیرد ، وقتى كه بشنود یك زن ذمه اى را ، زنى كه در پناه اسلام بوده است ، اینها خلخال را از پایش كشیدند ، یك همچنین اسلامى و یك همچنین حكومت اسلامى مى آید اقلیت هاى مذهبى را چه بكند ؟ !

كدام یك ارتجاعى است ؟ احیاء تاریخ 2500 ساله یا قوانین مترقى 1400 ساله اسلام

اینها همه تبلیغات است كه طرفدارهاى شاه و شاه با بوق هاى خودشان این تبلغات را مى كنند براى اینكه حكومت اسلام و اسلام و عرض مى كنم - روحانیت اسلام را پیش مردم یا لااقل پیش این اشخاص كه در خارج ایران هستند یعنى این عده كه خودشان از غیر مسلم هستند و غیر مذهبى هستند ، پیش اینها لااقل لكه دار بكنند . كه (نه ، اینها مى خواهند یك حكومت چیزى بكنند ، ارتجاعى ، یك حكومت ارتجاعى ارتجاع اسلامى ) . - اسلام را - خود این آقا ، ارتجاعى معرفى مى كند . این مى گوید این مطلب را كه خیر ، (دین مبین اسلام ) اینها را مى گوید اما از آن طرف هم آنهایى كه اسلام را دارند به مردم مى گویند ، مى گوید اینها مرتجع هستند ، مرتجع یعنى اینها برگشتند به 1400 سال پیش از این ، تبلغ مى كنند یك چیزى را كه 1400 سال پیش از این آمده است . غفلت از اینكه خود ایشان 2500 ساله را حالا پیش كشیده ، ایشان مرتجع نیستند اما اینها كه 1400 سال پیش قوانین مترقى را دارند مى گویند ، اینها كه مى گویند باید تودهنى زد به این آدمى كه سلب آزادى از مردم كرده ، باید تو دهنى زد به این آدمى كه سلطه دیگران را در ایران برقرار كرده و مردم را زیر سلطه ابرقدرت ها قرار داد اینها مرتجعند ؟ ! اما آنهائى كه مال مردم را دارند مى خورند به زور و با فشار و سلب آزادى از همه كردند ، نه اینها متمدن هستند و اینها دروازه باز - نمى دانم - آزادى است !!

اسلام با موانع رشد و فرهنگ مخالف است نه با تمدن و مظاهر آن

این حرف ها و این شعرها و این چیزهائى كه در خارج درست كردند اینها خوف این است كه یك وقت خداى نخواسته بعضى جوان هاى ما هم به اشتباه بیفتند كه مبادا یك همچنین چیزى بشود ، مبادا یك وقتى اسلام بیاید در خانه را روى زن ها ببندد ، قفلش كند كه دیگر بیرون نیایند از خانه . زن ها در صدر اسلام توى میدان ها مى رفتند ، در همین جنگ هاى اسلامى تو میدان ها مى رفتند براى پرستارى این چیزها ، اینهایى كه كشته مى شدند آنجا . (زنها در محفظه بمانند) چه كسى چنین چیزى به شما گفته است كه باید اینطور باشد ؟ آنها آزادند مثل مردها . چه كسى گفته است كه اقلیت هاى مذهبى را اینها خواهند چه كرد و چه كرد ؟ بلى یكى از درد دل هایشان این است كه در قمارخانه ها را مى بندند ، این راست است ، در مراكز فساد را مى بندند ، حكومت اسلامى نمى گذارد این كاباره ها كه همه جوان هاى ما را به بدبختى كشیده ، نمى گذارد اینها باز باشد . اگر اینها را طرفدار هستند مردم ، این

ص: 81

روشنفكرها و این - عرض مى كنم كه - متجددین با این مفسده ها موافقند ، نه ، حكومت اسلامى جلوى قمارخانه ها را مى بندد درشان را - عرض مى كنم كه - و مراكز فساد و كاباره هایى كه این فسادها در آن مى شود ، اینها را در آن مى بندد . این فرم سینماها را تغییر مى دهد یعنى این سینماهایى كه الان جوان هاى ما را دارند به فساد مى كشند و به فحشا مى كشند ، اینها مى گویند این فرم نباید باشد ، مى خواهند سینما باشد ، سینماى آموزنده باشد سینماى اخلاقى باشد . با فساد اسلام مخالف است ، با فساد كشیدن جوان ها ، مسلمین را به فساد كشیدن مخالف است ، با غارتگرى مخالف است . اسلام نمى خواهد غارت بیت المال را ، غارت كنند بیت المال را ، اسلام با تمدن مخالف نیست ، با این توحش ها مخالف است ، با این فحشایى كه راه انداختند اینها مخالف است ، با مال ملت را صرف قمارخانه كردن در جزیره نمى دانم كجا مخالف است . اینها البته جلوگیرى مى شود . حكومت اسلامى اگر آمد ، این مفسده ها را از بین بر مى دارد ، نمى گذارد جوان هاى ما فاسد بشوند ، نمى گذارد این فرهنگ عقب نگه داشته بشود تا اینكه نگذارد این جوان ها رشد بكنند . خوب همین جوان هاى خارج آمدند به من مى گویند كه (ما را نمى گذارند كه رشد علمى بكنیم ، ما را به یك حدى نگه مى دارند ، نمى گذارند) با این چیزها مخالف است ، البته اسلام با این چیزها مخالف است .

اسلام ، حامى و حافظ حقوق و حیثیت و شخصیت زن

اسلام مى خواهد كه زن و مرد رشد داشته باشند . اسلام زن ها را نجات داده است از آن چیزهایى كه در جاهلیت بود . آنقدرى كه اسلام به زن خدمت كرده است ، خدا مى داند به مرد خدمت نكرده است آنقدر كه به زن خدمت كرده . شما نمى دانید كه در جاهلیت زن چه بوده و در اسلام چه شده . حالا هم اینها دارند از جاهلیت بدتر مى كنند آنوقت آنها بى اهمیت مى كردند ، حالا ایشان مى فرمایند كه زن باید لعبت باشد . زن باید نمى دانم چه باشد . یك همچنین حرفى كه به كرامت زن بر مى خورد . اعتقاد ایشان درباره زن این است كه باید (یك تعبیر سویى كرده بود) اینطورى باشد . اسلام مى خواهد زن این طورى نباشد ، اسلام مى خواهد زن همانطورى كه مرد همه كارهاى اساسى را مى كند ، زن هم بكند اما نه اینكه زن یك چیزى بشود كه آقا دلشان مى خواهد كه بزك كرده بیاید توى جامعه و با مردم مخلوط بشود ، با جوان ها آن طورى مخلوط بشود . اینها را جلو مى خواهد بگیرد اسلام ، مى خواهد زن را حیثیت و احترامش را حفظ كند ، مى خواهد شخصیت به زن بدهد كه از این شیئیت بیرون بیاید . اینها مى خواهند بفروشند ، از این دست به آن دست كنند ، این را مخالف است اسلام . با زن مخالف است اسلام ، ؟ ! اسلام به زن خدمتى كرده است كه در تاریخ همچون سابقه اى ندارد ، اسلام زن را از توى آن لجنزارها برداشته است و آورده شخصیت به او داده است ، اسلام با زن مخالف است ؟ ! اینها تبلیغات است .

تبلیغات اجانب بر علیه اسلام و روحانیت توطئه اى براى استثمار

مى خواهند شما را از اسلام دور كنند و مالتان را بخورند . اینها مى خواهند شما را از روحانیت

ص: 82

كنار بزنند و مالتان را بخورند . مى خواهند نگذارند فرهنگ شما رشد پیدا كند و اموال زیرزمینى تان را بخورند و در اسارت نگهتان دارند تا آخر و اگر امروز همه ملت دست به دست هم ندهند و هر چه خواهد شد ، خودشان را نجات ندهند از این گرفتارى ، تا آخر در گرفتارى هستند .

همراهى و سازش با شاه ، خیانت به اسلام و مسلمین است

و هر كس یك كلمه بگوید كه موافق باشد با سازش با این مرد ، خیانت كرده هم بر اسلام و هم بر مسلمین و هم بر كشور خود خیانت كرده است . خودتان را بپائید و ناظر باشید اشخاصى را كه مى خواهند یك همچنین كارهائى را بكنند . اگر یك وقت از دهن كسى بیرون آمد ، تو دهنى به او بزنید كه همچنین غلطى را نكند . انشاءاللّه خداوند همه تان را حفظ كند ، موفق باشید و خدمت كنید به كشور خودتان و اسلام خودتان .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 83

تاریخ : 18/8/57

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از جوانان دختر و پسر فرانسوى علاقه مند به اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با این دسته گلى كه به حضورتان تقدیم داشتیم ، احساس پر شور خودمان را منعكس كردیم كه حضور شما در فرانسه باعث شده علاقه مان به اسلام تشدید شود ، بخصوص با توجه به وضعیات خاصى كه اینجا دیده ایم و علاقه مند شدیم كه دسته جمعى سفرى به ایران بكنیم و از نزدیك رابطه خاصى را كه اسلام بین انسان و خدا مطرح مى كند ببینیم .

امام : من امیدوارم كه حكومت اسلامى در ایران تشكیل شود و مزایائى كه در حكومت اسلام هست ، بر بشر روشن گردد تا بشریت بفهمد كه اولا اسلام چگونه است و روابط بین حكومت و ملت ها چه روابطى است و طرز اجراى عدالت به چه صورت است و شخص اول مملكت در زندگى با رعیت هیچ فرقى ندارد . اگر چنانچه بعضى از مزایاى اسلام را مردم بفهمند ، امید این هست كه همه به اسلام رو بیاورند . در حكومت اسلام ، شخص اول كه خلیفه مسلمین است زندگى عادیش در عرض فقیرترین افراد و یا پایین تر از آن است و عدالت اجتماعى و برنامه هائى را كه اسلام اجرا مى كند به مصلحت تمام طبقات است ، این نوع حكومت سابقه ندارد .

حاكم اسلام مثل حاكم هاى دیگر از قبیل سلاطین ، یا روساى جمهورى نیست . حاكم اسلام ، حاكمى است كه در بین مردم ، در همان مسجد كوچك مدینه مى آمد و به حرفهاى مردم گوش مى كرد و آنهائى كه مقدرات مملكت دستشان بود ، مثل سایر طبقات مردم در مسجد اجتماع مى كردند و اجتماعشان به صورتى بود كه كسى كه از خارج مى آمد نمى فهمید كه كى رئیس مملكت است و كى صاحب منصب است و چه كسانى مردم عادى هستند . لباس همان لباس مردم ، معاشرت همان معاشرت مردم و براى اجراى عدالت طورى بود كه اگر چنانچه یك نفر از پائین ترین افراد ملت ، بر شخص اول مملكت ، ادعائى داشت و پیش قاضى مى رفت ، قاضى شخص اول مملكت را احضار مى كرد و او هم حاضر مى شد و اگر چنانچه اسلام آنطورى كه هست پیاده شود و اجرا گردد ، امید آن را داریم كه تمام بشر تحت لواى اسلام درآیند ، تمام مكتب ها شكست بخورد و مع الاسف نگذاشتند مردم اسلام را بشناسند براى مردم ، گاهى اسلام را به صورت و وصف ارتجاع تعبیر كرده اند و گاهى به خشونت تعبیر كرده اند و گاهى به اینكه چیزى كه در هزار و چند سال پیش از این بوده است و حالا نمى تواند جامعه را اداره كند ، تمام اینها تبلیغات سوء است و شواهد زنده اى در متن اسلام است كه این

ص: 84

مسائل اینطور نیست كه مبلغین سایر ملل براى اسلام گفته اند و ما مى خواهیم اسلام را ، لااقل حكومتش را به یك نحوى كه به حكومت اسلام در صدر اسلام شباهت داشته باشد اجرا بكنیم تا شما معنى درست دموكراسى را به آن حدى كه هست بفهمید و بشر بداند كه دموكراسى كه در اسلام است با این دموكراسى معروف اصطلاحى كه دولت ها و روساى جمهور و سلاطین ادعا مى كنند ، بسیار فرق دارد .

ص: 85

تاریخ : 18/8/57

مصاحبه امام خمینى با رادیو تلویزیون هلند

سؤال : نام شما بر سر زبان جوانان ایران است . چگونه مى خواهید این محبوبیت عجیب را تشخیص بدهید ؟

جواب : آنها تشخیص دادند كه ما همان مطالبى را تعقیب مى كنیم كه در نهاد آنها و آرزوى دیرینه آنهاست و ما را خدمتگزار خود مى دانند ، از این جهت به ما علاقه دارند كما اینكه من به آنان علاقه دارم .

سؤال : موقعیت كمونیست ها را در ایران چگونه ارزیابى مى كنید ؟ تا چه اندازه و علل ارزیابى ؟ نظر شوروى درباره وضع فعلى چیست ؟

جواب : كمونیست ها در ایران قدرتى ندارند . تقریبا همه ایرانیان مسلمان هستند و در این نهضت ثابت كردند كه چقدر به اسلام علاقه دارند و حكومت اسلامى مى خواهند . اما شوروى مانند سایر ابرقدرت ها پشتیبانى از شاه مى كند و این ابرقدرتها با این پشتیبانى مى خواهند شاه را حفظ كنند لكن دیر شده است و نمى توانند او را حفظ كنند ملت ، شاه را نمى خواهند ، او باید برود .

سؤال : در وضع فعلى فرانسه ، بعضى از وكلاى مجلس راجع به اقامت شما در فرانسه از دولت سوالاتى كرده و اظهار نگرانى نموده اند . آیا نظر حضرتعالى چیست ؟

جواب : ما از دولت فرانسه كه همیشه خود را از طرفداران حقوق بشر معرفى مى كند ، انتظار داریم همگام با ما نهضتى را كه علیه ظلم و ستم شاه در ایران برپا شده است و هیچ مطلبى غیر از مطالب مشروعه اولیه حقوق بشر را خواستار نیست ، تائید نماید و به پشتیبانى ما برخیزد و اگر آزادیخواه است ، آزادیخواهى خود را به اثبات برساند . و از ملت فرانسه انتظار داریم كه از ملت ایران دفاع نماید . ملتى كه زیر پاى ابرقدرت ها هر روز كشته و زخمى مى دهد و باز

ص: 86

براى احقاق حقوق خود دست از مبارزات آزادیخواهانه خود برنداشته است .

سؤال : مى توان گفت بعد از به وجود آمدن دولت جدید و زندانى كردن عده اى ، مساله و موقعیت جدیدى بوجود آمده است ؟

جواب : ایران از مدتى پیش با حكومت نظامى اداره مى شود و این كارهایى كه شاه مى كند مانورهایى است كه تاثیرى در نهضت ما ندارد و طرح هایى است كه به تحریك شاه و اجانب عمل مى شود ولى فایده اى براى شاه ندارد . شاه شدیدا مورد خشم ملت واقع شده است دولت نظامى ، وجود و عدمش یكسان است .

سؤال : آیا یك هماهنگى بین كلیه نیروهاى مخالف در ایران امكان پذیر است ؟

جواب : ما نیروى مختلفى نداریم . ملت ایران به تمام معنى به پاخاسته است كه حق خودش را مطالبه كند و آنهایى كه وابسته به شاه هستند و از او جیره خوارى مى كنند ، آنها مى شود مختلف باشند تا با یك سیاست هماهنگى پیدا كنند . ملت ایران یكپارچه است و هر شخصى كه با خواست ملت ایران مخالفت كند خائن است .

سؤال : آیا شما آماده فرمان دادن حركت مسلحانه علیه شاه هستید ؟

جواب : ما امیدواریم بدون جنگ مسلحانه به پیروزى برسیم و شاه كنار برود و اگر چنانچه یك وقت اقتضا كرد ، مبارزه مسلحانه را مورد بررسى قرار مى دهیم .

ص: 87

تاریخ : 18/8/57

مصاحبه امام خمینى با خبرنگاران برزیلى ، انگلیسى ، تایلندى ، ژاپنى ، وآمریكائى

سؤال : حضرت آیت اللّه ! پس از این ناراحتى ها و ناآرامى هاى اخیر دانشجویان و سپس روى كار آمدن یك دولت نظامى ، آیا شما فكر مى كنید اوضاع كنونى براى سرنگونى شاه است ؟ و آیا توقیف آقاى هویدا نخست وزیر اسبق ، تغییرى در اوضاع ایجاد كرده است ؟ و بالاخره آیا شما هواداران خودتان را به یك مبارزه مسلحانه علیه شاه تشویق و توصیه خواهید نمود ؟

جواب : دولت نظامى تاثیرى در مسائل ایران ندارد بلكه در ازیاد ناراحتى ها و اعتصابات و تظاهرات نقش اساسى دارد ، لذا پس از تشكیل حكومت نظامى ، مسائل بدین صورت كه ملاحظه میكنید ، تشدید شده است ، چنانچه توقیف هویدا هم اثرى ندارد ، این هم یك مانورى است كه خیال مى كنند براى اسكات مردم ، اینگونه امور تاءثیر دارد . چیزى كه بلا اشكال تاءثیر فى الجمله دارد این است كه خود شاه و سلسله او بروند و آنوقت یك آرامش نسبى حاصل خواهد شد . و اما روش ما در مبارزه عجالتا همین است كه هست و من امید این را دارم كه همه مسائل را حل كند لكن اگر طول كشید و احتیاج افتاد ، تجدید نظر خواهیم كرد .

سؤال : حضرت آیت اللّه ! براى جانشینى رژیم كنونى ، شما خواستار جمهورى اسلامى هستید ، چنین دولتى آیا آزادى هاى دموكراتیك را براى همه مردم تضمین خواهد كرد ؟ و در چنین دولتى نقش خود شما شخصا چه خواهد بود ؟ ضمنا در مورد آزادى هاى دموكراتیك مى خواهیم بدانیم آیا كمونیست ها و ماركسیست ها آزادى اظهار عقیده و بیان خودشان را دارند یا نه ؟

جواب : دولت اسلامى ، یك دولت دموكراتیك به معناى واقعى است و براى همه اقلیت هاى مذهبى آزادى به طور كامل هست و هر كسى مى تواند اظهار عقیده خودش را بكند و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامى ، تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد . و اما من هیچ فعالیت در داخل خود دولت ندارم و به همین نحو كه الان هستم ، وقتى هم كه دولت اسلامى تشكیل شود ، نقش هدایت را دارم .

ص: 88

سؤال : سیاست خارجى جمهورى اسلامى ، خصوصا در رابطه با ابرقدرتها چه خواهد بود ؟

جواب : سیاست دولت اسلامى ، حفظ استقلال ، آزادى ملت و دولت و كشور و احترام متقابل بعد از استقلال تمام مى باشد و فرقى بین ابرقدرت ها و غیر آنها نیست .

سؤال : شما نفوذ غرب بخصوص آمریكا را مذموم شمرده اید ، این نفوذ چگونه مى تواند محدود شود اگر ایران به این ترتیب كنونى به فنون و تكنولوژى غربى وابسته است و غرب هم احتیاج مبرمى به نفت خام شما دارد ؟

جواب : حكومت اسلامى و خواست ملت ما براى همین است كه نفوذ غرب و همه كشورها را در ایران از بین ببرد . وقتى یك ملت با تمام اقشار آن براى یك هدف قیام كردند ، هیچ نفوذى نمى تواند خلاف آن را تحمیل كند . و اما قضیه نفت ، ما بعد از اینكه استقلال خود را به دست آوردیم و نفت در اختیار ما قرار گرفت ، مى خواهیم بر حسب اختیار خودمان نفتمان به فروش رود و ارز گرفته و صرف مصالح كشور كنیم ، ما از حیث فروش مضایقه اى نداریم لیكن نه مثل فروشى كه الان انجام مى گیرد .

سؤال : حضرت آیت اللّه ! تا چه مدت انتظار خواهید كشید كه شاه روى كار باشد و بعد دستور جهاد مسلحانه بدهید ؟

جواب : تا وقتى مایوس شوم از اینكه به ترتیبى كه در پیش است ، مقصود ما حاصل نشود .

سؤال : براى یكشنبه آینده در تهران دستور اعتصاب عمومى صادر شده است ، آیا این آغاز یك مبارزه جدى با دولت نظامى كنونى در ایران است ؟

جواب : مبارزه به همین شكلى كه هست ، همیشه جدى بوده منتها نوسان داشته است ، البته حكومت نظامى و دولت نظامى موجب ناآرامى مردم و بیشتر شدن این اعتصابات و تظاهرات شده است .

سؤال : نتیجه مذاكرات شما با آقاى دكتر كریم سنجابى و جبهه ملى چه بوده است ؟

جواب : مذاكرات به آن معنائى كه گفته مى شود توافق حاصل شده است ، نبوده . من مسائلى را كه مورد

ص: 89

نظرم بوده طرح كردم و آنها قبول كردند . من مسائلى را كه همیشه خواست ملت است طرح مى كنم ، هر كس آن را پذیرفت به خواست ملت عمل كرده است . خواست ملت ، رفتن شاه و استقرار حكومت اسلامى است ، به تظاهرات بنگرید .

ص: 90

تاریخ : 18/8/57

مصاحبه امام خمینى با مجله ى هفتگى نیورووآمستردام

سؤال : چه چیز را از شاه خرده مى گیرید ؟ مشروعیتش ، اختناقش و یا اعمال اقتصادى و اجتماعیش ؟

جواب : اولا در آغاز ، سلطنت شاه و نیز پدرش بر خلاف میل ملت بوده و ثانیا از ناحیه اجانب و براى حفظ منافع آنان بر ما تحمیل شده است ، به همین جهت كلیه برنامه هاى اقتصادى و سیاسى و فرهنگى و نظامى وى همگى بر خلاف مصالح مردم انجام شده كه نتایج زیانبار آن در همه زمینه ها اكنون مشهود است .

سؤال : چرا تغییر جهت شاه ، شما را قانع نمى كند ؟ آیا مردم ایران از پاكسازى نظامیان راضى نخواهند شد ؟ چگونه در مقابل ارتش مقاومت مى كنید ؟

جواب : شاه زیر فشار ملت تن به این تغییر جهت داده است و این براى رهائى از بن بستى است كه گرفتار آن شده است تا آتش خشم مردم را خاموش كند و سپس با تجدید قوا مجددا دست به خیانت بزند و در برابر ملت ، نه ارتش و نه هیچ قدرتى نمى تواند بایستد ، مگر تا كنون شاه با اتكاء به ارتش حكومت خود را تحمیل نكرده است كه مى بینیم شكست خورده است .

سؤال : اگر شاهنشاهى از بین برود ، چگونه مى خواهید جمهورى اسلامى خود را از پایه بسازید به طورى كه مطمئن باشید كه از تغییرات ، كسانى كه از رژیم شاه استفاده كرده اند دوباره به نفع خود استفاده نكنند ؟

جواب : ما با تكیه بر دستورات اسلامى و اجراى مقررات آن در همه زمینه ها تلاش خواهیم كرد كه از سوئى دست عناصر فاسد كوتاه شود و از طرفى انگیزه هاى فاسد كننده نابود شود و دیگر اینكه عموم مردم را موظف مى دانیم كه انحراف از مسیر اسلامى را در هر كجا كه مى بینند از پائین ترین و بالاترین مقامات بلافاصله جلوگیرى كنند و بدین ترتیب از رشد فساد جلوگیرى مى شود و مجال بر عناصر فاسد نیز بسته مى ماند .

ص: 91

سؤال : بازگشت به قوانین قرآن براى زنان یعنى چه ؟ تفریحات مردم در چه حدى است ؟ (الكل ، فیلم و غیره )

جواب : در نظام اسلامى ، زن به عنوان یك انسان مى تواند مشاركت فعال با مردان در بناى جامعه اسلامى داشته باشد ولى نه به صورت یك شى ، نه او حق دارد خود را به چنین حدى تنزل دهد و نه مردان حق دارند كه به او چنین بیندیشند و در مورد آنچه را كه به نام تفریحات شناخته شده است ، اسلام با هر چیزى كه انسان را به پوچى و از خود بیگانه شدن مى كشاند ، مبارزه میكند . شرابخوارى و میگسارى در اسلام ممنوع است . فیلم هاى منحرف كننده از اخلاق متعالى انسان ، ممنوع است .

سؤال : برنامه شما راجع به اصلاحات ارضى ، برنامه صنعتى كردن ، فروش مواد اولیه مثل نفت و موضع شما در مورد اوپك و جنگ اعراب چیست ؟

جواب : ایران به سرعت مى تواند مشكل كشاورزى خود را حل كند به طورى كه هم كشاورز به یك زندگى انسانى در حد دیگران برسد و هم مملكت از واردات مواد غذائى بى نیاز گردد و ما براى صنعتى شدن كشور تلاش مى كنیم و لكن نه صنعت مونتاژ كه هم كشور را هر چه بیشتر به اجانب وابسته كرده است و هم اكثریت فقیر و محروم را در خدمت مشتى ثروت اندوز متجاوز قرار داده است .

سؤال : آیا بعد از تمام شدن مدت ویزاى توریستى شما تا دو ماه دیگر مایل هستید فرانسه را به قصد یك كشور دیگر اروپاى غربى ترك كنید ؟ آیا به هلند خواهید رفت ؟

جواب : اقامت من در پاریس موقتى است و در اولین فرصت كه امكان فعالیت در یك كشور اسلامى داشته باشم به آنجا مى روم .

سؤال : در مورد تحویل كشتى هلندى به نیروى دریائى ایران در حالى كه كشور به شدت از طرف آمریكا مسلح شده است ، چه فكر مى كنید ؟

جواب : اصلى كه غیر قابل تغییر است ، این است كه سیاست خارجى ما باید بر مبناى حفظ آزادى و استقلال كشور و نیز حفظ مصالح و منافع ملت ایران باشد ولى در خصوص این گونه مسائل ، مسوولین فنى دولت منتخب ، در آینده آنها را بررسى مى كنند و دولت تصمیم مى گیرد .

ص: 92

تاریخ : 19/8/57

پیام امام خمینى به ملت ایران در مورد كمك به مسلمانانى كه در رابطه با مبارزات اسلامى ایران خسارت دیده اند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت ذى شرافت عموم علماى اعلام و حجج اسلام ایران دامت بركاتهم واعلت كلمتهم

پس از اهداى سلام و تحیات وافره ، به عرض محترمتان مى رساند ، در این موقع كه دست جنایتكاران و دژخیمان شاه بیش از پیش به خون جوانان و اطفال ما آغشته شده است و كشتگان و مجروحان بسیارى به جا گذاشته و عده كثیرى را در سراسر كشور بى خانمان و بى سرپرست نموده است و حضرات آقایان و اینجانب را به عزا نشانده است ، در این موقع كه اعتصابات و تعطیلات عمومى براى اعتراض به دستگاه جبار و احقاق حق مردم بى پناه صورت گرفته است ، بدیهى است این حوادث ضایعاتى در دنبال دارد و قشرهائى از كسبه و كارمندان و كارگران محترم و محروم دچار مضیقه شده و مى شوند و این امر موجب نگرانى شدید اینجانب است لهذا از حضرات آقایان تقاضاى محترمانه دارم كه در تمام شهرستان ها و توابع آنها هیئت هائى را كه مورد وثوق هستند ، انتخاب و مقرر فرمایند تا نیاز نیازمندان را چه از حیث لزوم جراحى و چه از حیث فقدان سرپرست و چه دراثر گرفتارى هاى اقتصادى كه در اثر اعتصابات و تعطیلات بحق خود با آن دست به گریبانند بر طرف نموده و به قدر مقدور نیازهاى آنان را رفع كنند ، تا با پشتگرمى با اعتصابات خود ضربه شدیدى بر پیكر دشمن وارد آورند و بر ملت شجاع و آگاه است كه خود نیز مستقیما به خواهران و برادران خود كمك كنند و دین الهى خود را ادا نمایند .

حضرات آقایان مجازند از سهم مبارك امام در این امر مشروع و مقدس صرف نمایند و وكلاى اینجانب در هر كجا هستند مجازند تا نصف سهم مبارك امام علیه السلام را صرف این نیازها نمایند و نیز حضرات آقایان از بازرگانان و مردم خیرخواه دعوت نموده و آنان را تشویق كنند تا نگذارند برادران و خواهران آنان كه در راه اسلام و احقاق حق خود صدمه دیده اند و به ملت بزرگ خود خدمت كرده اند و در راه آنان خون داده اند ، به سختى بیفتند . از خداوند تعالى عظمت اسلام و سربلندى ملت عظیم الشان اسلام و ایران را خواستارم و قطع ایادى اجانب را امیدوار .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 93

تاریخ : 19/8/57

مصاحبه امام خمینى با خبرنگاران آلمانى ، فرانسوى ، ایتالیائى ، اسپانیائى

سؤال : حضرت آیت اللّه لطفا درباره آن قسمت از قانون اساسى 1906 كه طبق نظرتان باید تغییر پیدا كند و جمهورى اسلامى بوجود آید ، توضیحاتى بفرمائید .

جواب : قانون اساسى دو مرحله داشته است :

1- مرحله پیش از كودتاى رضاخان ، در آن وقت طورى بوده است كه ایرانى ها و مسلمین نمى توانسته اند طرح حكومت اسلامى را بدهند از این جهت براى تقلیل ظلم استبدادهاى قاجار و پیش از قاجار بر این شدند كه قوانین وضع شود و سلطنت به صورت سلطنت مشروطه درآید . در عین حال در قوانین پیش بینى این مسائل شده است . تمام مسائلى را كه الان ما مطرح مى كنیم مى توانیم به متمم قانون اساسى استناد كنیم . این یك مرحله است از قانون اساسى .

2- مرحله اى بود كه پس از كودتاى رضا شاه انجام گرفت و به قانون اساسى اضافه شد . در آنوقت رضاشاه كودتا كرد و به دنبال او قضایائى واقع شد و بالاخره به این منتهى گردید كه رضا شاه با قدرت سرنیزه و قلدرى قانون اساسى را تغییر دهد و یك مجلس موسسان با زور و قلدرى تاسیس كرد و ملت به هیچ وجه با او موافق نبود . در مجلسى كه ملت هیچ گونه دخالتى در آن نداشت ، موادى از قانون اساسى را تغییر داد ، سلطنت قاجار را منقرض و سلطنت پهلوى را تصویب نمود . بنابر این ، قانون اساسى در مرحله اول با حفظ متمم آن ، براى همین مسائلى كه ما طرح كرده ایم مى تواند مستند ما باشد . در مرحله دوم ، مساله سلطنت رضا شاه و سلسله پهلوى اصلا قانونیت نداشته و این سلسله بر خلاف قانون اساسى بر این مملكت تحمیل شده است . رضا شاه را انگلیسى ها بر ما تحمیل كردند و بعد هم كه متفقین به ایران آمدند محمدرضا شاه را تحمیل نمودند .

سؤال : حضرت آیت اللّه ! شما در برنامه هاى خودتان و براى حل مشكلات اقتصادى ، گویا نظر داده اید كه مى خواهید بانك ها را ببندید ، آیا در شرایط كنونى در این دوران از وضع اقتصادى ممكن است ما بانك ها را ببندیم ؟

ص: 94

جواب : چنین مساله اى اصلا نبوده است ، بنابراین سؤال شما اساسى ندارد .

سؤال : حضرت آیت اللّه ! از چندى پیش شاه نسبت به بعضى از مخالفین خود نظر مساعدى را نشان داده است ، چرا شما نظر موافق شاه را رد كرده اید ؟ و همین طور مى پرسند كه شما با آقایان مهندس بازرگان و دكتر سنجابى در اینجا ملاقات هائى داشته و مذاكراتى كرده اید ، نتیجه مذاكرات چه بوده است ؟

جواب : اما مسائلى كه شاه همیشه طرح مى كند و به صورت هاى مختلف در مى آورد ، تمام اینها براى فریب ملت است . ملت كه اكنون رشد پیدا كرده و خیانت ها و جنایت هائى كه در این 50 سال در ایران شده ملاحظه كرده است ، خدعه ها را نمى پذیرد و اینكه ما نپذیرفتیم ، براى اینكه ملت نمى پذیرد ما هم نمى پذیریم و تمام اینها خدعه است . شاه مى خواهد با این خدعه ها بر تخت سلطنت مستقر شود و بعد از چندى كارهاى خود را و بلكه بدتر از آن را شروع كند . و اما مذاكرات با آقایان بازرگان و سنجابى ، بله اینها آمدند و من مسائل ایران را و مصالح ملت را به آنان گفته ام و آنان هم مخالفتى ابراز نداشتند .

سؤال : حضرت آیت اللّه ! چندى است كه اقلیت هاى مذهبى مثل یهودیان ، مسیحیان و زرتشتیان احساس ترس و ناراحتى مى كنند ، وضعیت آینده آنها را در یك حكومت اسلامى چگونه مى بینید و چه نظرى دارید ؟ بخصوص كه در كشورهاى غربى اینگونه برخوردها را با اقلیت ها به عنوان یك نوع نژادپرستى تلقى مى كنند .

جواب : تمام مطالبى كه اخیرا پخش شده تبلیغاتى است كه شاه بر ضد این نهضت به راه انداخته است . اسلام نسبت به این اقلیت ها احترام قائل است و این شاه است كه مى خواهد با این حرف ها نهضت ما را آلوده كند . باید غرب متوجه باشد كه اسلام نسبت به اقلیت هاى مذهبى بسیار با احترام رفتار مى كند . من بارها گفته ام كه آنان در ایران آزادانه مراسم خود را انجام مى دهند و ما موظفیم از آنان نگهدارى نمائیم .

سؤال : نظر حضرت آیت اللّه در مورد روى كار آمدن دولت نظامى جدید و دستگیرى هویدا نخست وزیر اسبق و همچنین تصمیمى كه نخست وزیر ازهارى در مورد ثروت خاندان پهلوى اعلام كرده است ، چیست ؟

جواب : تمام اینها تشبثاتى است كه هیچ كدام ارزش و واقعیت ندارد . هویدا از شركاء شاه و یك

ص: 95

شریك ضعیفى بود كه در خیانت ها با شاه شركت داشت و شاه ظاهرا هویدا را براى نجات خودش دستگیر كرده است . غرض این است ملت را فریب دهد كه مى خواهد اصلاحات كند ، چنانچه قضیه ثروت خاندان پهلوى و اینكه مى خواهند تعدیلى بكنند ، بیش از فریب هیچ نیست . اول باید از خود شاه سؤال كنند و او را در مورد اینهمه ثروتى كه از ایران خارج كرده و در بانك هاى خارجى همه را متمركز نموده است محاكمه نمایند و بعد خاندانش را . او و خاندان او جنایاتى را كه مرتكب شده اند قابل كنترل نیست و اینها هم نمى خواهند كارى بكنند ، اینها مى خواهند فریب دهند .

اما دولت نظامى هم كه صورت دیگرى از شاه است ، صورت قلدرى شاه است ، این هم نهضت را و ناآرامى مردم را تشدید كرده و مى كند . از ایران هم این چنین گزارش رسیده است .

سؤال : آیا حضرت آیت اللّه خیال دارند پس از پیروزى انقلاب و بازگشت به ایران در راس حكومت قرار بگیرند و مسوولیت رسمى در دولت جدید بپذیرند یا خیر ؟

جواب : خیر ، ما مسوولیت هدایت را داریم ، اشتغال به كارهاى دیگر خیر .

سؤال : به نظر حضرت آیت اللّه چه چیزى در ایران باید عوض شود و برنامه سیاسى شما چیست ؟

جواب : تمام خرابكارى هاى محمدرضا شاه باید اصلاح شود . قراردادهائى كه بر ضرر ملت است ، پیش ملت اعتبار ندارد . برنامه سیاسى ما ابتدا آزادى ، دموكراسى حقیقى و استقلال به تمام معنى و قطع ایادى دولت هایى كه تصرفاتى در داخل مملكت كرده اند مى باشد .

سؤال : حضرت آیت اللّه ! سیاستى را كه شما در آینده در قبال دولت آلمان خواهید داشت ، چگونه ارزیابى مى كنید ؟ آیا به نظر شما سیاست كنونى كه بین ایران و آلمان هست تغییر پیدا خواهد كرد ؟

جواب : آلمان هم مثل سایر كشورهاست و هر قراردادى با آلمان اگر به ضرر ملت ما باشد اعتبار ندارد و ما با آلمان و سایر كشورها با احترام متقابل عمل مى كنیم و اجازه ظلم به آنها نمى دهیم ، چنانچه به آنها ظلم نخواهیم كرد .

سؤال : اینها اصرار دارند كه در مورد 14 هزار آلمانى كه مى گویند در ایران وجود دارند ، شما در آینده

ص: 96

با آنها چه كار خواهید كرد ؟

جواب : اگر آنها به كارهاى عادى خودشان بپردازند و یا در خدمت دولت ، طورى كه مصلحت ایران است عمل كنند مجازند كه در ایران بمانند .

سؤال : حضرت آیت اللّه ! فرموده اید كه نظام آینده ایران یك جمهورى اسلامى است ، نقش سایر احزاب سیاسى مخالف شاه كه غیر اسلامى هستند ، در این جمهورى چه خواهد بود ؟

جواب : فعالیت هاى احزاب اگر چنانچه مضر نباشند آزاد است .

سؤال : تاثیر استقرار یك جمهورى اسلامى موفق را در ایران بر روى مناطق مسلمان نشین روسیه شوروى چگونه مى بینید ؟ آیا به نظر حضرتعالى دلیل مخالفت روس ها با جنبش اسلامى به خاطر نگرانى آنها از تاثیرات یك جنبش موفق در ایران بر روى مناطق مسلمان نشین نیست ؟

جواب : درست نمى شود پیش بینى كرد كه چه تاثیرى دارد لكن مخالفت شوروى با نهضت ما و موافقت با شاه بدین جهت است كه مى خواهد در ایران دست و نفوذ داشته باشد و در امور داخلى ما دخالت كند . حكومت اسلامى نه به او و نه به دولت هاى دیگر اجنبى چنین اجازه اى نخواهد داد .

سؤال : به نظر حضرتعالى در صورت ادامه مبارزات كنونى ، نقش ارتش و آینده ارتش چگونه خواهد بود ؟ آیا حضرتعالى تصور مى فرمائید كه با شیوه هاى كنونى مبارزه ، جنبش موفق شود ، یا اینكه امكان دارد مجبور باشید شیوه هاى دیگرى را هم اتخاذ كنید ؟

جواب : ما امید این را داریم كه با همین شیوه حاضر ، نهضت موفق شود . همچنین امید این را داریم كه ارتش به خود آمده و به ملت بپیوندند و اگر چنانچه از این شیوه مایوس شدیم ممكن است راجع به شیوه فعالیت نهضت تجدید نظر كنیم .

ص: 97

تاریخ : 19/8/57

مصاحبه امام خمینى با مجله آمریكائى

سؤال : اگر شاه سرنگون شود ، نقشى را كه ایالت متحده خواهد داشت چه خواهد بود ؟

جواب : آنچه را كه ما از آمریكا انتظار داریم این است كه به مصالح ملت و استقلال مملكت ما احترام بگذارد و از دخالت در امور ما خوددارى كند .

سؤال : در صورت دخالت روسیه ، آیا شما از اثرات سیاسى آن بیمناك نیستید ؟

جواب : ما در راه كسب آزادى و استقلال از هیچ قدرتى نمى هراسیم و در صورت دخالت روس ها ، روش ما همان خواهد بود كه با دیگران داریم .

سؤال : تحت حكومت جدید ، آیا ایران به تجهیزات پیچیده و گرانبهاى نظامى كه شاه اكنون از آمریكا مى خرد ، نیازى خواهد داشت ؟

جواب : ما با خرید اسلحه كه حاصلى براى مردم فقیر كشورمان ندارد مخالفیم ، نه در گذشته نیاز داشته ایم و نه در آینده نیازى خواهیم داشت .

سؤال : به نظر شما چرا آمریكا مى كوشد كه شاه را بر تخت شاهى نگاه دارد ؟

جواب : چون در غارت مخازن كشور ما و تاسیس پایگاه هاى نظامى در نقاط مختلف مملكت ، شاه دست نشانده اى مطیع و تسلیم است .

سؤال : آیا شما تمایلى به فروش نفت به آمریكا دارید ؟

جواب : ما نفت خود را به آمریكا و سایر مشتریان مى فروشیم اما نه به شكلى كه اكنون عمل مى شود

ص: 98

كه كاملا" به ضرر ملت است ، بلكه بر اساس رعایت مصالح ملت خودمان و با حفظ استقلال كشور .

سؤال : آیا هیچ احتمال مى رود كه یك انقلاب موفق در ایران ، كشورهاى خلیج را نیز تحت تاثیر قرار دهد ؟

جواب : هیچ حادثه اى در جهان امروز در هر نقطه اى كه اتفاق مى افتد بدون تاثیر در نقاط دیگر نیست لكن میزان اثر پذیرى مردم در نقاط دیگر بستگى به آگاهى و انتخاب خود آنان دارد .

سؤال : تاكنون شما فرمان جنگ مسلحانه صادر نكرده اید ، آیا اگر شرایط اقتضا كند ، چنین خواهید كرد ؟

جواب : ما امیدواریم كه ملت با روش هاى كنونى به اهداف خود برسد ، اگر شاه و حامیان وى دست از لجاجت برندارند ، این موضوع را مورد بررسى قرار خواهیم داد .

ص: 99

تاریخ : 19/8/57

مصاحبه امام خمینى با نماینده سازمان عفو بین المللى

سؤال : هدف شما سرنگونى نظام شاهنشاهى و آزادى مردم تحت ستم ایران و استقرار حكومت اسلامى است .

الف - آیا حركت كنونى ایران متشكل است و داراى یك تشكیلات مى باشد ؟

ب - شما چه معیارهائى را براى شایسته بودن یك تشكیلات ، مقرر مى فرمائید ؟

ج - چه معیارهائى را مقرر مى نمائید كه نشان دهنده شایستگى و لیاقت گروه یا گروه هائى باشد كه پس از پیروزى ، هدایت مردم مى تواند به عهده آنها باشد ؟

جواب : الف - در بدترین شرائط اختناق و خفقان كه بر ایران حاكم است ، عملكرد نهضت ملت ایران نشانه وجود یك روح تشكیلاتى است كه توانسته است جنبش را به مرحله كنونى برساند و به موازات نزدیك شدن جنبش به مرحله بهروزى نهائى ، فرم تشكیلات قطعى تر و اعلام خواهد شد .

ب - برخوردارى از یك رهبرى صد درصد مورد اعتماد و امین ، داشتن شعارها و آرمان هائى كه كاملا تجسم دهنده خواسته هاى عموم مردم باشد ، از معیارهاى ضرورى و اولیه است و آن شعارها در مرحله كنونى عبارت است از سرنگونى سلطنت پهلوى و برچیده شدن نظام شاهنشاهى و استقرار حكومت اسلامى .

ج - نداشتن سوابق مشكوك و شناختن درست هویت جامعه ایرانى و آرمان هاى اساسى آنها در ابعاد مادى و معنوى ، تقوا و صدافت و درستى در عمل ، قدرت رهبرى و اداره امور و استقامت در مبارزه براى عقیده شرائط اساسى براى هدایت مردم است .

سؤال : الف : آیا در حكومت اسلامى ، ماركسیست ها آزادى عقیده و آزادى بیان عقیده دارند ؟

ب - آیا در حكومت اسلامى ، ماركسیست ها آزادى انتخاب شغل دارند ؟

جواب : الف : در حكومت اسلامى ، همه افراد داراى آزادى در هر گونه عقیده اى هستند و لیكن آزادى خرابكارى را ندارند .

ص: 100

ب : در اسلام ، آزادى انتخاب شغل بر هر فردى برحسب ضوابط قانونى محفوظ است .

سؤال : از نظر اسلامى ، زنان تا چه حد مجازند در ساختمان بناى حكومت اسلامى شركت نمایند ؟

جواب : زنان از نظر اسلام ، نقش حساسى در بناى جامعه اسلامى دارند و اسلام زن را تا حدى ارتقاء مى دهد كه او بتواند مقام انسانى خود را در جامعه باز یابد و از حد شئى بودن بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدى مى تواند در ساختمان حكومت اسلامى مسوولیت هائى به عهده بگیرد .

ص: 101

57/8/20

مصاحبه امام خمینی با نماینده مجله عربی زبان «القومی العربی»

سؤال : آیا حركت ایران داراى تشكیلات سیاسى است ؟

جواب : این حركت از متن جامعه و فطرت انسانها برخاسته است و متكى به شخص یا اشخاصى نیست و از روحیه قوى تشكیلات سیاسى آشنا با فهم مردم جامعه ایران برخوردار است و این عامل ، خود تضمین كننده جایگزینى یك تشكیلات سیاسى نیرومند به جاى رژیم شاه مى باشد .

سؤال : در تماس هایى كه رهبران مخالفین با شما گرفته اند نتیجه اش مثبت بوده است یا منفى ؟

جواب : ملت ایران خواسته هاى خود را كه عبارت از سرنگونى سلطنت پهلوى و برچیده شدن نظام شاهنشاهى و برقرارى حكومت اسلامى است ، اعلام كرده است و من جمهورى اسلامى را به ملت ایران پیشنهاد كرده ام كه بعد از سقوط شاه به آراء عمومى مى گذاریم و هیچ گروه و شخصى نمى تواند با خواست ملت ایران مخالفت كند و الا محكوم به نابودى است و رهبران مخالفین هم با آنچه من گفته ام موافقت كرده اند .

سؤال : مشاركت فعال زنان در انقلاب چه معنائى دارد ؟

جواب : زندان هاى شاه از زنان شیردل و شجاع مملو است . در تظاهرات خیابانى ، زنان ما بچه هاى خردسال خود را به سینه فشرده ، بدون ترس از تانك و توپ و مسلسل به میدان مبارزه آمده اند . جلسات سیاسى كه زنان در شهرهاى مختلف ایران بپا مى كنند كم نیست ، آنان نقش بسیار ارزنده اى را در مبارزات ما ایفاء كرده اند . مادران شجاع فرزندان اسلام خاطره جانبازى و رشادت زنان قهرمان را در طول تاریخ ، زنده كرده اند . در چه تاریخى این چنین زنانى را سراغ دارید ، در چه كشورى ؟

ص: 102

سؤال : موضع شما نسبت به اعراب چیست ؟

جواب : ما دست خود را به سوى كشورهاى عربى كه به مبارزات خود علیه اسرائیل ادامه مى دهند ، دراز كرده و همیشه پشتیبان آنان در مقابل اسرائیل بوده ایم . امید است ملت هاى عرب از مبارزات ملت ایران دفاع نمایند .

سؤال : قدرت هائى كه امكان دارد پس از برچیدن رژیم با آنان همكارى كنید كدام است ؟

جواب : ما با كشورهائى همكارى مى نمائیم كه از هم اكنون موضع خودشان را در مقابل شاه روشن كنند .

سؤال : اقلیت هاى مذهبى در حكومت اسلامى داراى چه حقوقى هستند ؟

جواب : تمام هاى مذهبى در ایران براى اجراى آداب دینى و اجتماعى خود آزادند و حكومت اسلامى ، خود را موظف مى داند تا از حقوق و امنیت آنان دفاع كند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران ، ایرانى و محترم هستند .

ص: 103

تاریخ : 20/8/57

مصاحبه امام خمینى با روزنامه لبنانى (النهار)

سؤال : آیا به نظر حضرت آیت اللّه ، با روى كار آمدن دولت جدید نظامى در ایران و دستگیرى هویدا ، تغییراتى در وضع ایران رخ خواهد داد ؟ آیا این درگیرى ها به یك جنگ داخلى منجر خواهد شد یا نه ؟

جواب : آمدن دولت نظامى تاثیرى در امور ندارد ، بلكه نهضت را تشدید مى كند و كار شاه را سخت تر مى نماید و رفتنش را نزدیكتر . گرفتن هویدا و امثال او كه در دزدى و فساد شریك شاه بوده اند ، براى فریب مردم است ، اینها هم تاثیرى ندارد .

سؤال : آیا در نظر دارید مبارزه خود را به روش نبرد مسلحانه ارتقا دهید ؟

جواب : اكنون ما به همین ترتیب كه ملت قیام كرده است ، امیدواریم كه قضایا حل شود و اگر چنانچه حل نشود ، در این امر تجدید نظر خواهیم كرد .

سؤال : تایید مسكو و واشنگتن از رژیم شاه را چگونه تفسیر و تعبیر مى كنید ؟

جواب : معلوم است كه اینها بهتر از شاه ، نوكرى پیدا نمى كنند كه استفاده شان را از ایران هر چه زیادتر كند و به ایران خیانت كرده و به آنان خدمت كند . در هر حال آنها خدمتگزارى مى خواهند و بهتر از شاه كسى نیست .

سؤال : نظر حضرت آیت اللّه در مورد جنبش فلسطین و مردم فلسطین به طور اعم و نسبت به بیت المقدس به طور اخص چیست ؟ چه روابطى بین شما و سازمان آزادیبخش فلسطین وجود دارد ؟

جواب : ما از سالهاى بسیار قبل ، همیشه راجع به اسرائیل و غاصب بودن آن صحبت كرده ایم .

ص: 104

همیشه بناى ما این است كه در كنار برادران فلسطینى خود بایستیم و هر وقت هم قدرت پیدا كنیم ، همان طورى كه آنها از حقشان دفاع مى كنند ، ما هم مثل برادر با آنها همدوش و همرزم خواهیم بود . بیت المقدس باید به مسلمین برگردد ، اسرائیلى ها غاصبند . مع الاسف من نمى توانم دول عربى را بفهمم كه علیرغم تعداد انبوه جمعیت و دارا بودن همه شكل امكانات مادى فراوان ، نمى توانند حقوق و سرزمین هاى خود را باز گردانده ، از وطن خود دفاع كنند و این از جهت اختلافاتى است كه بین آنان وجود دارد و من امیدوارم كه اختلافات را رفع كنند و حكومت ها به مسائل اسلامى توجه داشته باشند و به خواست خدا این ماده سرطانى را از سرزمین هاى خود قطع نمایند .

سؤال : به نظر حضرت آیت اللّه ، چه كسانى در اخفاى امام موسى صدر نفش داشته اند ؟ آیا به نظر حضرتعالى ، امام موسى صدر هنوز زنده اند ؟ آیا تصور مى فرمائید كه ایشان به لبنان برگردند یا خیر ؟ بین شما و مجلس اعلاى شیعه در لبنان چه ارتباطى وجود دارد ؟

جواب : راجع به اینكه ایشان را چه كسى مخفى كرده است ، من اطلاعى ندارم ، اما راجع به اینكه ایشان زنده اند و برگردند امیدوارم كه زنده باشند و برگردند . من به ایشان علاقه دارم و امیدوارم كه به سلامت برگردند و كار خودشان را ادامه دهند .

سؤال : ماهیت حكومت جمهورى اى كه مورد نظر حضرتعالى است چیست ؟ و مشخصات آن چگونه است ؟

جواب : ماهیت جمهورى اسلامى این است كه با شرائطى كه اسلام براى حكومت قرار داده است ، با اتكاء به آراى عمومى ملت ، حكومت تشكیل شده و مجرى احكام اسلام مى باشد .

سؤال : حضرت آیت اللّه ! براى مسلمانان به طور اعم و مسلمانان لبنان و مردم فلسطین ، بخصوص پس از وقایع اخیر لبنان چه پیامى دارید ؟

جواب : براى همه مسلمین ، پیام من این است كه با دارا بودن تمام امكانات و با جمعیت عظیمى كه مسلمین دارند و با ممالك كثیرى كه تحت سلطه و قدرت آنهاست ، آنها با هم اتحاد كنند ، اگر چنانچه متحد شوند ، هیچ یك از ابرقدرت ها قدرت اینكه به آنها تجاوز كنند ندارند . تمام بدبختى هاى مسلمین براى این تفرقه اى است كه بینشان هست . ملت هاى مسلم با هم اجتماع كنند و حكومت ها را الزام كنند به اینكه دست از تفرقه بردارند و دست از منافع اجانب هم

ص: 105

بردارند .

و اما نسبت به لبنان ، از اوضاع لبنان و ظلمى كه بر مسلمانان آنجا مى رود شدیدا متاسفم و امیدوارم كه خداوند آنان را تائید كند و آنان را از زیر سلطه اجانب بخصوص آمریكا نجات دهد .

ص: 106

تاریخ : 20/8/57

مصاحبه امام خمینى با خبرنگاران ان بى سى آمریكا

سؤال : این تظاهرات و اعتصابات و پیاده روى هاى اعتراض آمیز كه در ایران انجام مى شود ، در جهت خدمت به چه اهدافى است ؟

جواب : باید از فریادهائى كه مردم مى كشند ، اهدافشان را به دست آورد . همه فریاد مى زنند كه (آزادى ، استقلال ، حكومت اسلامى ، مرگ بر سلطنت پهلوى ) و . . . . اینها اهداف آنان است .

سؤال : آیا هیچ شانس مصالحه اى را حضرت آیت اللّه با شاه امكان پذیر مى دانند ؟

جواب : خیر ، شاه دیگر قابلیت مصالحه ندارد و جز این كه برود هیچ چاره اى نیست .

سؤال : بعضى از دول غربى ادعا مى كنند كه شاه بایستى بماند براى اینكه مخالفین ، برنامه مشخصى كه بتواند مملكت را اداره كند ، ندارند ، نظر حضرتعالى چیست ؟

جواب : اینها تبلیغات طرفداران شاه است كه مى خواهند مملكت در این هرج و مرجى كه هست باقى باشد و شاه یك حكومت استبدادى غیر قانونى بر مردم بكند . ایران رجال برجسته و كارشناس هاى متعهد و مسوول دارد كه اداره مملكت را به عهده مى گیرند ، ولى این اداره اى كه شاه مى كند كه تمامش مبنى بر خیانت و خسارت ملت مى باشد ، هیچ دردى را دوا نمى كند . اصولا" شاه در این سى و چند سال چه دردى را دوا كرده است ؟

سؤال : در صورت رفتن شاه ، چه نقشى را حضرت آیت اللّه در حكومت آینده براى خود در نظر دارند ؟

جواب : من براى خودم نقشى جز هدایت (ملت و حكومت ) برنمى گیرم .

ص: 107

سؤال : نظر شما درباره این ترس و نگرانى در میان آمریكائى ها كه اگر شاه برود یا خلع شود ، جریان نفت به غرب قطع خواهد شد ، چیست ؟

جواب : این هم یكى از تبلیغات شاه و طرفداران اوست . ما با برقرارى حكومت اسلامى ، نمى خواهیم نفت را زیرزمین نگه داریم . براى اداره كشور ، ما احتیاج به پول نفت داریم ، به هر كس كه بخرد ، به طور عادلانه نفت را مى فروشیم و درآمد حاصل از آن را آنطور كه صلاح ملت باشد به كار مى اندازیم ، لكن به طرزى كه شاه عمل مى كند كه خیانت است ، ما نمى خواهیم عمل كنیم .

سؤال : حضرتعالى از نفوذ خارجیان در ایران شكایت كرده اید ، ممكن است بفرمائید كه اینها ، (اجانب ) چه كشورهائى هستند ؟

جواب : در راس آنها آمریكاست كه نفوذ او در همه شوون كشور معلوم است . ملت ایران به واسطه اعمال نفوذ آمریكاست كه از حكومت و دولت آن تنفر دارد . دخالت آمریكا دیگر تقریبا بى واسطه است ، من مى ترسم كه این دخالت ها منتهى به نگرانى ملت ایران از ملت آمریكا نیز بشود . باید ملت آمریكا دولت را وادار كند كه در امور داخلى كشور ما دخالت نكند كه موجب اینهمه نگرانى و ناآرامى شده است .

سؤال : آیا حضرتعالى نگران این نیستید كه شورش هاى اخیر و معضلات ایران به استقرار یك حكومت كمونیستى منجر شود ؟

جواب : هرگز ، ایران همانطور كه دیده مى شود ، تمام اقشار فریاد اسلام و حكومت اسلامى مى زنند ، كمونیست اگر هم باشد ، عدد بسیار قلیلى است كه امكان هیچ فعالیت موثرى براى آنها نیست ، ما از این جهت هیچ اضطرابى نداریم .

سؤال : اخیرا حضرتعالى با بعضى از رهبران دیگر مخالف شاه ملاقاتهائى داشته اید ، نظیر سنجابى ، آیا آنها هم با برنامه هاى شما موافق هستند ؟ و توافق هائى در این زمینه وجود دارد ؟

جواب : آنها مطالبى را كه ما گفتیم تصدیق كردند و با ما اظهار موافقت كردند . شخص ملى یا مذهبى در این مسائلى كه ما طرح كردیم ، تردید نخواهد كرد مگر آنكه از عمال شاه باشد .

سؤال : حضرت آیت اللّه پیش بینى مى كنند كه در ماه آینده چه حوادثى در ایران اتفاق مى افتد ؟

ص: 108

جواب : تا شاه در ایران است و ابرقدرت ها براى نگهدارى او تلاش مى كنند ، آدم كشى ها و حوادث اخیر در ایران ادامه دارد ، ولى اگر شاه برود و ملت قهرمان ایران خودش امور كشورش را به دست گیرد ، آرامش به ایران باز خواهد گشت و حكومت اسلامى تشكیل مى شود و ان شاءاللّه تمام امور به صلاح ملت جریان مى یابد .

سؤال : آیا حضرت آیت اللّه قصد دارند به ایران باز گردند ؟

جواب : الان معلوم نیست با این اوضاع آشفته كه به دست شاه انجام مى گیرد و اخیرا به اوج خود رسیده است ، لازم باشد به ایران باز گردم . بودن من در خارج كه بتوانم فریاد ایرانیان مظلوم را به همه عالم برسانم ، بهتر است و لیكن هر موقع كه صلاح ملت باشد به ایران بر مى گردم .

سؤال : آیا حضرت آیت اللّه هیچ گونه نگرانى یا ترسى از امنیت شخصى خود دارند ؟

جواب : اینها مهم نیست و اشكالى ندارد . اصولا اگر با كشتن من انقلاب به نتیجه كامل خود برسد ، چرا به چنین امرى راضى نباشم ؟ خون من از خون سایر ایرانیان رنگین تر نیست . در هر صورت خداوند ، عالم و حافظ است .

ص: 109

تاریخ : 21/8/57

بیانات امام خمینى در جمع گروهى از ایرانیان در پاریس

شكست شاه در توسل به حكومت نظامى و سرنیزه براى برقرارى آرامش

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از یك طرف گرفتارى ملت ایران تقریبا به اوجش رسیده است ، حكومت نظامى ، دولت نظامى ، در تمام خیابان ها آنطور كه گفته اند توپ و تانك مستقر است ، مقابل همه مساجد لوله توپها قراول مى روند و مردم را در مضیقه قرار دادند ، در مضیقه ارزاق قرار دادند ، حتى بعضى گفته اند كه در مضیقه آب هم هستند ، من نمى دانم صحیح است یا نه . با همه قوا شاه دارد با مردم مبارزه مى كند ، تقریبا مبارزه به اوجش رسیده و از طرفى شاه هم سقوطش نزدیك شده است براى اینكه تقریبا این تیر آخرى است كه اینها در تركش داشتند و قبلا" هم این معنا حدس زده مى شد كه اینها بفهمند كه اثرى ندارد این كارها براى اینكه دولت نظامى هم غیر از آن نظامى كه سابق بود نیست ، خوب همان نظام است و همان نظامى است و بر فرض اینكه حالا این دولت هم یك قدرى شقى تر و شدیدتر باشد لكن با این سرنیزه ها نمى شود آرام كرد ملت را ، با سركوبى نمیشود راضى كرد مردم را . اینها دنبال این هستند كه راضى كنند مردم را ، آرام كنند مردم را . مگر امكان دارد كه به زور راضى بكنند كسى را ؟ یا با سرنیزه آرام كنند ؟ با سرنیزه موقتا میتوانند سركوبى كنند كه مثلا موقتا صدایى در نیاید لكن فایده ندارد . بر فرض اینكه صداها در نیاید ، اعتصابات را چه مى كنند ؟ الان ایران به شكل تعطیل درآمده یعنى در همه چیز الان اعتصاب هست ، با سرنیزه مى توانند كه مردم را ، همه را سركار ببرند و همه چرخ ها را راه بیندازند ؟ ! اینها دیگر شكست خورده اند . این دولت نظامى از اول معلوم بود شكست خورده است لكن حالا همه فهمیدند كه شكست خورده است . حالا دارند با تفنگ و مسلسل و اینها مى خواهند مردم را آرام كنند اعتصابات را مثلا بشكنند ، این امكان ندارد .

تا دست اجانب دخیل در امور كشور است از آرامش خبرى نخواهد بود

ما كه مى گوئیم شاه تا نرود آرامش براى مردم پیدا نمى شود ، ما مطالعه اوضاع ایران را كرده ایم . كارهائى كه شاه براى خارجى ها كرده و به نفع خارجى ها كرده است ، خوب مطالعه شده است این مسائل ، معلوم است كه دیگر نمى شود با این حرف ها كار را درست كرد . حالا این تیر آخرى را هم

ص: 110

به تركش گذاشتند . آن قدم بعد از این این است كه یك كودتاى نظامى بشود و شاه را ببرند و یك نوكر دیگرى بیاید ، آن هم فایده ندارد . تا دست دیگران مثل آمریكا و شوروى و اینها در ایران كار مى كند نه آرامش براى مردم هست و نه این اعتصابات را مى توانند ختمش كنند . باید آنها دست بردارند از ایران . ایران ، ملت ایران مى خواهد مستقل باشد ، مى خواهد آزاد باشد ، باید آزادى بدهند به و ملت را رها كنند به حال خودش ، فشار نیاورند روى ملت كه با سرنیزه و توپ و تانك و اینها فشار بیاورند كه مردم راضى بشوند ، مردم دلخوش بشوند ، امكان ندارد یك همچو مطلبى .

برچیده شدن حكومت شیطانى پهلوى و برقرارى حكومتى بر اساس قانون الهى خواست واحد اقشار ملت

ما هم كه حكومت اسلامى مى گوئیم ، مى خواهیم یك حكومتى باشد كه هم دلخواه ملت باشد و هم حكومتى باشد كه خداى تبارك و تعالى نسبت به او گاهى بگوید كه اینهایى كه با تو بیعت كردند ، با خدا بیعت كردند (انما یبایعون اللّه ) یك همچو دستى حاكم باشد كه بیعت با او بیعت با خدا باشد . در جنگ هم وقتى كه تیرى انداخته است و رمیى كرده است باز خدا بفرماید كه (و مارمیت اذرمیت و لكن اللّه رمى ) تو تیر نینداختى ، خدا تیر انداخت ، دست او را دست خدا بداند ظل اللّه باشد ، یداللّه باشد حكومت ، حكومت الهى باشد . ما حكومتى را كه مى خواهیم ، یك همچو حكومتى مى خواهیم . آرزوى ما این است كه یك همچو حكومتى سركار بیاید كه تخلف از قانون الهى نكند . پیغمبر اكرم از باب اینكه دستش دستى بود كه تخلف در تمام عمرش از كارهائى كه خدا فرموده بود نكرده بود ، این دست دست خدا مى شود ، بیعت ، بیعت با خداست . از آنجائى كه كارهائى را كه كرده بود اراده اش تابع اراده خدا كارش تابع كارهاى خدا ، حكومتش حكومت الهى است به او گفته مى شود كه تو تیر نینداختى ، وقتى كه تیر انداختى تو نبودى ، خدا تیر انداخت . با اینكه پیغمبر تیر انداخته بود اما ظل خدا بود ، هیچ حركتى از خود نداشت ، هر چه داشت تبع قانون بود ، قرآن مجسم بود پیغمبر ، قانون مجسم بود پیغمبر . ما یك حكومتى مى خواهیم كه قانون باشد ، تبع قانون باشد ، نه یك حكومتى كه تبع شیطان باشد و شیطان مجسم باشد ، ابلیس مجسم باشد در بین مردم مثل محمدرضا خان . اینها ابلیسند ، اینها لشكر ابلیسند . این دولت ابلیس است ، تابع ابلیس است ، شیطان است ، تابع شیطان است ، حكومتى نظامى ، همان حكومت شیطانى است ، یك حكومتى است كه بر خلاف رضایت خدا و بر خلاف رضایت ملت است ، یك همچو حكومتى شیطانى است .

ملت دیگر فریب توبه شاه را نخواهد خورد

ما مى خواهیم یك حكومت الهى باشد ، موافق میل مردم ، راى مردم و موافق حكم خدا . آن چیزى كه موافق با اراده خداست موافق میل مردم هم هست . مردم مسلمانند ، الهى هستند ، وقتى ببینند عدالت را مى خواهد اجرا بكند ، خدا مى خواهد عدالت در بین مردم اجرا بشود ، خدا مى خواهد كه

ص: 111

به حال این ضعفا و طبقه سوم یك فكرى بشود ، نه مثل حالا كه همه قدرت ها را روى هم گذاشتند ، یك عده اى مى خورند تا تخمه مى كنند ، یك عده اى از گرسنگى ریختند اطراف تهران و نه آب دارند و نه برق دارند و نه نان دارند و نه چیزى دارند (مى خواهد عدالت باشد) بله اینها مرتب صداى عدالت اجتماعى و احكام مبین اسلام را مى گویند ، این حرف ها را مى زنند اما ادعاست . مى آیند در مقابل ملت و توبه مى كنند لكن فریب است این . فریب نباید بخورد این ملت و نمى خورد (تا حالا ما اشتباه كرده بودیم و از این به بعد دیگر اشتباه نمى كنیم ) كى همچو التزامى داده كه شما اشتباه نكنید . اشتباه كه نبوده ، عمدا این مال ملت را دادید به آمریكا و شوروى خورده است ، عمدى است این كارها ، اشتباهى نیست . میدانید دارید چه میكنید ، عالم ، عامد با همه توجه به اینكه این مال ، مال ملت است و این آمریكا دشمن این ملت است و این مال ملت را به این دشمن ملت مجانى دادید . شما عالمید ، نه اینكه اشتباه بوده . بعد از این هم همین كارها را مى كنید و ممكن است كه بعد از این باز بیائید بگوئید من اشتباه كردم . شما اشتباه نكردید ، شما عمدا مال این ملت را به دیگران دادید برخلاف مصلحت ملت و ما یك حكومتى مى خواهیم كه روى مصالح این ملت كار بكند .

اشخاص صالح ، مجرى قوانین شرع الهى بعد از سرنگونى حكومت شاه

البته ما دستمان به حكومتى كه مثل پیغمبر باشد كه دیگر نمى رسد تمام شد دستمان به یك حاكمى مثل على بن ابیطالب كه نمى رسد . اینها را ما حالا نمى خواهیم بگوئیم كه ما مى خواهیم على بن ابیطالب سلام اللّه علیه بیاید ما از كجا پیدا كنیم یك همچو چیزى اما ما میخواهیم یك حكومتى باشد كه لااقل تبع قانون باشد ، تبع قانون اسلام باشد ، تبع قوانین مجعوله صحیح باشد . اینها از اول كه آمدند برخلاف قانون آمدند و تا آخر هم برخلاف قوانین رفتار مى كنند از اول نه شرع مقدس با اینها موافق بود نه قوانین جارى مملكت موافق با اینها بود ، تا حالا هم هر چه كردند ، بر خلاف قوانین كردند ، برخلاف شرع مقدس كردند ، بر خلاف رضاى خدا كردند ، برخلاف رضاى مردم كردند ، ما مى خواهیم یك دولتى تشكیل بدهیم ، دولتش مشكل نیست كه خیال مى كنند كه این را ما از آسمان مى خواهیم یك دولتى بیاوریم ، نخیر توى همین زمین اشخاصى هستند كه مى توانند به عدالت رفتار كنند ، اشخاصى هستند كه شریف هستند ، در همین زمین ، در همین ایران ، در همین خارج ، در همین داخل ما داریم اشخاصى كه اینها مى توانند اداره بكنند مملكتشان را ، مى توانند كه عدالت كنند بین مردم ، مى توانند مردم را به عدالت وادار كنند ، مى توانند تنظیم كنند امور مملكت را نه به این اختلاف و این به هم خوردگى اى كه الان هست مى توانند اقتصاد مملكت را مهار كنند .

ما داریم چیز ، خوردن ها زیاد است ، حلقوم ها خیلى گشاد است . تمام نفت را در یك حلقوم ، دو تا حلقوم فرو مى برند ، البته مملكت دیگر ورشكست مى شود . آنقدر بخور هست كه هر چه در آید از این مملكت ، این بخورها زیادتر دهانشان باز است و حلقومشان باز است . ما مى خواهیم این حلقوم ها را ببندیم ، این مردمى كه حلقوم هایشان خیلى كوچك است ، به اینها یك تقسیمى بشود ، یك چیزى به اینها

ص: 112

برسد . ما یك همچو حكومتى مى خواهیم ، نه حكومتى كه همه اش را خودش و عائله اش ببلعد و بخورد و برود ، حالا ادعا بكند (بیائید محاكمه كنید اینها را ، بیائید این اموال اینها را صورت بگیرید محاكمه كنید) آخر براى كى این حرف ها را مردك مى زنى ؟ مگر مردم نمى شناسند تو را ؟ ! نشاختند تو را ؟ ! تو واقعا مى خواهى محاكمه كنى عائله خودت و خواهرهاى خودت را ؟ ! تو خودت را بنشین محاكمه كن ، اجازه بده خودت را محاكمه كنند ، ببینیم خودت چقدر خوردى ، تو راس دزدها و سارق ها هستى ، تمام خیانت ها را تو كردى ، خواهرهایت هم دنبال تو هستند ، آنها هم مثل تو . برادر و خواهر و عمو و عموزاده و هر چه دارد ، دیگر هر چى هست . مى گویند 60 هزار نفر همین عائله و بسط آنهائى كه با او هستند هست ، مى گویند 60 هزار نفرند ، شاید هم بیشتر باشد . همه منافع مملكت ما توى این حلقوم ها دارد فرو مى رود ، آنوقت مى گویند اقتصاد ما اقتصاد كذاست . (فكر اقتصاد را كرده اید ؟ ) ما فكر این را كردیم كه وقتى این منها بشود ، این خوراك حلقوم ها منها بشود ، منافع مملكت ما به قدر خودش بیشتر هست . ما غنى هستیم ، دزدى ها زیاد است ، خوراك زیاد است ، حلقوم هاى گشاد است ، ویلاهاى خارجى باید اداره بشود ، باید به اشخاص خارج ، به مطبوعات خارجى سالى نمى دانم صد میلیون دلار بدهند كه از آقا تعریف بكنند و بگویند كه ایشان عدالت اجتماعى دارد و ملت ایران نرسیدند به این حدى كه آزاد بشوند . یعنى چه نرسیدند به این حد ؟ ملت ایران نمى خواهند آزاد بشوند ؟ ! نرسیدند به آن حد كه آزاد بشوند ؟ ! شماها نرسیدید به آن حد كه آدم بشوید ، كارترها نرسیدند به آنجا كه فكر آدمى بكنند ، انسان باشند ، نه ملت ایران نرسیده كه مى گویند نمى خواهیم مالمان را بدهیم به تو .

ضرورت بیدارى و تبلیغ در قبال تبلیغات سوء اجانب

بیدار بشوید آقایان . این تبلیغات در خارج زیاد شده است ، حالا هم دارند تبلیغات مى كنند ، از هر طرف تبلیغات كه (نمى توانند اینها مملكت را اداره كنند) اگر اداره كردن ، كشتن مردم است ، همه حیوانات هم مى توانند اداره كنند ، اگر گرگ ها هم بریزند توى مملكت ما بهتر از این اداره مى كنند مملكت را . نمى توانند كدام است ؟ مگر مملكت ایران رجال ندارد ؟ مگر محصلین نداریم ما ؟ آنها یا در خارج از كشور به سر مى برند و جرات نمى كنند بیایند در ایران یا در خود ایران در انزوا هستند ، وقتى كه تو بروى و این رژیم برچیده بشود اشخاص لایق صحیح مى آیند اداره مى كنند مملكت را ، نمى توانند كدام است ؟ شماها نمى توانید كه آن قدر سروصدا بلند شده است و نمى توانید هم الان بخوابانید . الان شما نمى توانید اداره كنید مملكت تان را ، خوب بروید وقتى نمى توانید ، ما خودمان را اداره مى كنیم .

تبلیغات زیاد است ، شما هم توجه بكنید ، شماها هم تبلیغ بكنید ، در مقابل این تبلیغات تبلیغ بكنید ، بگوئید اینها نمى توانند اداره كنند ، بهتر از این چه دیگر كه الان نمى توانند ، همه كارهاى مملكت الان لنگ است ، الان همه در اعتصابند از باب اینكه همه ناراضى هستند . شما یك عده ناراضى ، یك مملكت ناراضى درست كرده اید . اگر كسى بتواند یك مملكتى را اداره كند كه اینقدر ناراضى پیدا

ص: 113

نمى كند . شما نمى توانید اداره كنید ، وقتى نتوانستید همه ناراضى ، تاجر بروى ناراضى ، كاسب بروى ناراضى ، ادارى بروى ناراضى ، ارتش بروى ناراضى . شما خیال كردید كه همه ارتش مثل این چند تا الدنگ هستند كه به جان مردم افتادند ؟ نه همه اینطور نیستند ، آنها به ما پیغام داده اند (ما حاضریم ، چه ) پیغام دادند ، اگر وقتش شد آنها هم حاضرند براى كارها . كى را شما راضى قرار دادید ، شما چهار نفر را راضى كردید كه به جان مردم افتاده اند دارند مال و جان مردم را از بین مى برند . این چهار نفر را با پول راضى كردید ، یا پول نفت ما را به اینها خوراندید یا چیزهاى دیگر منافع مملكت ما را به جان مردم ریختند ، ما مى خواهیم اینها را بیرون بریزیم از مملكت مان ، اینها بروند سراغ كارشان . تا حالا چاپیدند بس است . بعد بروند جاى دیگر بچاپند .

وظیفه ایرانیان مقیم خارج آگاه كردن دنیا از خیانت ها و جنایات شاه و اجانب در ایران

شما همه موظفید كه مطالب ایران را بگوئید براى مردم ، بگوئید براى این اروپائى ها ، براى این آمریكائى ها ، مطالب را به آنها بگوئید ، حالیشان كنید كه مملكت ایران وضعش این است ، یك مملكت ناراضى الان پیدا شده است و این مملكت ناراضى با دست آمریكا و شوروى و با نوكرى محمدرضا خان پیدا شده است اینها و پدرش كه مثل این بود یا یك خرده بهتر از این شاید ، شاید . بگوئید آقا ، با هر كس ملاقات مى كنید بگوئید مسائل ایران را . اینها بد معرفى كرده اند ایران را ، اینها معرفى كرده اند كه اینها یك مردم وحشى هستند كه نمى گذارند اداره بشود مملكت شماها وحشى هستید كه نگذاشتید این مملكت ما دست خود ما باشد تا اداره اش بكنیم - شما- هر جا شما دست مى گذارید دست آمریكا آنجاست . این مملكت ، ارتش را دست مى گذاریم 60 هزار نفر یا 45 هزار نفر مستشار آنجا هست ، حالا دارند كم كم مى روند ، فرهنگش را دست بگذاریم دست اینها تویش بوده ، مجلسش ، مجلس از خود اینهاست ، افرادش شاه با لیست اینها تعیین شده ، شاهش با دست خود اینهاست ، همه اش با دست اینهاست . ما چه چیز داریم دیگر ؟ ما هیچ چیز نداریم الان ، اقتصاد ما داریم ؟ همه اش دست اینهاست ، همه اش با خیانت این مرد و جنایات آنها ، ارباب ها دارد مى شود . ما مى خواهیم یك مملكتى باشد دست خود شماها ، دست این سروپا برهنه هائى كه دارند گرسنگى مى خورند براى اینها فكر بكنید شماها ، مى خواهیم دست یك دسته اى بیفتد كه اینها شرافت انسانیت داشته باشند ، اعتقاد به یك خدائى و یك روزى كه حساب ها كشیده مى شود داشته باشند - نه مثل اینها كه اصلا خدا نشناسند - تا براى این فقرا یك كارى بشود ، براى خود مملكت یك كارى بشود ، از دست این نفتخورهاى مفتخور یك قدرى نجات پیدا كنیم ما . شما موظفید كه به هر جا مى روید ، با هر كس تماس پیدا مى كنید ، این درد این مملكت را بگوئید و درمانش را هم كه رفتن این مردك و عرض كنم به هم خوردن این رژیم باطل و دست برداشتن اجانب از سر ما ، این هم درمانش است . اگر این درد برود آن درمان پیدا بشود كه آنها بروند و این هم برود - همه شان دردند و مثل یك غده سرطانى مى باشند - و اینها را ما قطع شان

ص: 114

بكنیم ، مملكت یك مملكت خوبى است ، هم وسعتش خیلى زیاد است هم نعمتش خیلى زیاد است ، همه چیزش هست اما یك دسته خائن دارد به همش مى زند اوضاعش را ، این دسته خائن بروند ، یك مملكت خوبى داریم هم خودمان اداره اش مى كنیم . انشاءاللّه خدا همه تان را توفیق بدهد ، موفق باشید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 115

تاریخ :21/8/57

مصاحبه امام خمینى با خبرنگار مصرى

سؤال : چگونگى شروع جنبش اسلامى و خواست هاى اساسى این جنبش را توضیح دهید ، جنبش اخیر چگونه شروع شده و چرا ؟

جواب : فكر حكومت اسلامى ، اینكه باید اسلام حكومت كند و نه غیر اسلام ، یك فكرى نیست كه تازگى داشته باشد . در ابتداء اسلام ، برنامه اسلام این بوده است كه حكومت الهى همه جا باشد . نهایت اینكه ، غفلت مسلمین از مصالح خودشان و اخیرا هم دستهاى استعمار از چند صد سال پیش به این طرف موجب شد كه حتى طرح همچون آرمانى نشود . جنبش اسلامى اخیر بیش از 15 سال است كه به رهبرى علماى ایران با مخالفت با طرح هاى شاه شروع شده است ، طرح هایى كه مخالف اسلام و ایران بوده و دنباله خیانت هاى گذشته او نیز بود . مردم از علما طرفدارى كردند . اختلافات زیاد واقع شد كه این مطلبى است طولانى . آنچه تقریبا در این یك سال واقع شد ، اینكه كم كم خواسته هاى ملت به صورت طرحى درآمد و منتهى به این شد كه همان خواست هاى صدر اسلام بایستى طرحش ریخته شود و در این طرح نه فقط ایران از زیر بار استعمار و ظلم بیرون مى رود ، بلكه سرمشقى باشد براى همه كشورهاى اسلامى ، چه ایران و چه سایر كشورهائى كه زیر فشار و استبداد هستند . نظر ما كه ملت هم با آن موافق است این است كه پس از از بین رفتن حكومت قلدرى و خلاف اسلامى شاه ، یك دولت اسلامى و یك جمهورى اسلامى متكى به قوانین اسلامى و آراء مردم كه اكثریت قریب به اتفاق مسلم هستند ، در ایران مستقر بشود و احكام اسلام آنطور كه هست اجرا گردد و همه مطالب ایران و نظام آن بر طبق خواست هاى اسلامى جریان پیدا كند .

سؤال : به نظر حضرت آیت اللّه ، كیفیت و ماهیت حكومت اسلامى كه مطرح فرموده اید چیست ؟ و وجه تمایزش با آن اسلامى كه در قانون اساسى منظور شده است چیست ؟ آیا در طرح مساله حكومت اسلامى ، بیشتر نظر به مسائل اجتماعى اسلام است یا مسائل سیاسى اسلام ؟ آیا منظور از اجراى دقیق احكام اسلام این است كه فى المثل دست دزد را از این به بعد قطع كنید ؟ چگونه برداشتى دارید ؟

ص: 116

جواب : مطلب مورد نظر این است كه نظامى كه مخالف نظام اسلام است ، در همه چیز ، هم فرهنگش برخلاف اسلام است ، هم ارتشش و هم اقتصادش و هم سیاستش ، بایستى منقلب شود و نظام اسلامى تحقق پیدا كند . پس از اینكه نظام اسلامى تحقق پیدا كرد ، آنوقت مجلس هست ، آراء وكلاء مجلس هست ، تمام اینها هست . ما مى خواهیم همه احكام اسلامى را جارى كنیم و عملا" ثابت خواهیم كرد كه احكام اسلام مترقى است و بهتر از این است كه دزد را ببرند و دزد بیرون بیاورند .

سؤال : مى خواهیم بفهمیم درباره بعضى ها كه مى گویند حضرت آیت اللّه برنامه واضحى ندارند و آنجه كه طرح مى كنند یك سرى شعار است و شاید اختلافات شخصى بین شاه و ایشان است ، مى خواهم درباره تمام اینها صحبت بفرمایید ، آیا اختلاف شخصى وجود دارد ؟ چرا یك برنامه اقتصادى واضحى ندارید ؟

جواب : اما برنامه ، خیال مى كنند برنامه در كار نیست ، خیر ، برنامه هست ، اسلام برنامه دارد ، ما خودمان هم برنامه داریم لكن برنامه اسلام است و مترقى و بهتر از برنامه هائى است كه به دست استعمارگران پیاده شده است . اما اینكه اختلاف شخصى در كار باشد ، ابدا من اختلاف شخصى با كسى ندارم ، اگر اختلاف شخصى مى بود ، ممكن بود من بگذرم و مى گذشتم . اختلاف ، اختلاف اسلامى است و این شخص با مصالح اسلام و مصالح كشور مسلمین مخالفت و خیانت كرده است و بنابراین مساله چیزى نیست كه كسى بتواند از آن بگذرد .

سؤال : آیا شما برنامه اقتصادى معینى دارید ؟ من پاسخ خصومت شخصى را فهمیدم و لیكن آیا حضرتعالى برنامه واضح و مشخصى دارید ؟

جواب : بلى ، برنامه مشخص و واضحى داریم . برنامه اسلام مشخص و واضح است .

سؤال : آیا ما مى توانیم خطوط اصلى آن را بفهمیم ؟

جواب : فعلا" خیر ، باید بروید مطالعه كنید و خطوط اصلى را دریابید . در آینده ، ما تمام خطوط سیاسى ، اقتصادى و فرهنگ خود را بیان مى كنیم .

سؤال : اگر چنانچه ارتش همواره در تایید شاه باقى بماند ، آیا حضرتعالى وسیله دیگرى براى رسیدن

ص: 117

به اهدافتان دارید ؟

جواب : وسائلى چون وسائل نظامى كه شاه به آن متوسل شده است ، دیگر تاثیرى ندارد ، اینها شكست خورده و نمى توانند كارى انجام دهند و این ملت را خاموش كنند و قهرا خودشان تسلیم خواهند شد اما اگر شاه پافشارى كند ما شیوه هاى مبارزاتى را متناسب با آن تغییر خواهیم داد .

سؤال : نسبت به مسائل اقتصادى و اینكه شاید برنامه نباشد ، حضرتعالى درخواست بیرون رفتن شاه را از سلطنت خواستارید ، آیا اگر شاه سلطنت را رها كرد و اوضاع اقتصادى به همین شكل باقى بماند ، آیا وضع عوض شده است ؟

جواب : نه ، اوضاع اقتصادى عوض خواهد شد و یك اقتصاد صحیح و سالم ما عرضه مى كنیم و الان اینها اقتصاد ما را ورشكست كرده و از بین برده اند . اینها خرج هایى كرده اند كه خلاف مصلحت بوده است ، دزدى هایى كرده اند كه خیانت بوده است و براى حفظ خود به اشخاصى پول هائى بسیار گزاف داده است و ما تمام اینها را از بین مى بریم و اطمینان داریم كه دیگر اقتصاد عقب مانده نخواهیم داشت و به نیازهاى مردم محروممان جواب مثبت خواهیم داد .

سؤال : چرا حضرتعالى نیروهاى سیاسى مخالف دیگر را از همكارى با خود در مبارزه براى رسیدن به هدف هایتان دور مى كنید ؟ مثل كمونیست ها كه همان هدف را دارند .

جواب : نه ، ما نمى توانیم كمونیست ها را بپذیریم براى اینكه خطر آنان براى كشور ما كمتر از خطر شاه نیست ، ما آنها را نمى توانیم بپذیریم .

سؤال : راجع به كشورهاى عربى ، آیا از بعضى از آنها حق پناهندگى سیاسى در خواست كرده اید و موضع آنها چیست ؟ انتقادات شما نسبت به عراق چیست ؟ و بودن شما در عراق ؟ برداشت شما از موضع گیرى حكومت فرانسه نسبت به بودن شما در پاریس چیست ؟

جواب : اما نظر من نسبت به دول عربى نظر خوبى نیست . دولت هاى عربى نه توانسته اند استقلال خودشان را حفظ كنند و نه توانسته اند یك وحدتى بین خودشان ایجاد نمایند كه اسرائیل را از بین ببرند . اختلافات بین خودشان و خیانت بعضى از سران دولت هاى عربى باعث این شده است كه صهیونیست ها در اینجا باشند و خودشان را تثبیت كنند و اخیرا هم متاسفانه

ص: 118

رئیس مصر این كار را دارد انجام مى دهد ، البته ممكن است بعضى ها نسبتا بد نباشند لكن روی هم رفته نتوانسته اند یك اتحادى بین خودشان ایجاد كنند كه به واسطه آن اتحاد ، هم از استعمار نجات پیدا كنند و هم از اذناب استعمار كه از آن جمله اسرائیل است . و اما نسبت به ملت عرب ، همه برادر ما هستند و ما با آنها مثل برادر رفتار مى كنیم . اما اینجا دولت فرانسه فعلا" رفتارى مسالمت آمیز دارد .

ص: 119

تاریخ : 21/8/57

بیانات امام خمینى پیرامون ابعاد سیاسى - عبادى اسلام

آخرین دسیسه هاى حكومت نظامى

اعوذ باللّه من الشطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من از اینكه آقایان به واسطه تنگى جا در زحمت هستند معذرت مى خواهم . انشاءاللّه خداوند همه تان را حفظ كند . امروز روز عید بود و در ایران خواستند نماز عید را انجام بدهند لكن در خیلى جاها مانع شدند از این كه این مراسم مذهبى بجا بیاید . در قم با گاز اشك آور مردم را متفرق كردند كه نماز نخوانند ، در بعضى جاها هم ریختند و خیلى وحشیگرى كردند . بالاخره این تیر آخرى است كه شاه در تركش داشت و با كمال وحشیگرى در تمام ایران با مردم معامله كردند و بنا دارند معامله كنند . حكومت نظامى ، نخست وزیر نظامى و بى خبر از خداى تبارك و تعالى لكن فایده ندارد ، این دست و پا زدن ها فایده ندارد . شاه دیگر در بین ملت پایگاهى ندارد . سلطنت رضا شاه كه از اول هم قانونى نبود حالا دیگر اگر قانونى هم بود ، یك سلطنت یاغیگرى است و مردم با فریاد در همه جا خط بطلان كشیدند بر این سلطنت . الان یاغى است شاه و با یاغیگرى دارد یغما مى كند ، هم بیت المال را و قتل عام مى كند مردم را .

اسلام دیانتى عبادى - سیاسى است

این مواقفى كه در اسلام هست مثل عید فطر ، عید اضحى (قربان ) و حج ، مواقف حج ، نماز جمعه و جماعات كه در شب و روز انجام مى گیرد ، این مواقف جنبه هاى عبادى دارد و جنبه هاى سیاسى اجتماعى هم دارد یعنى جنبه عبادیش در جنبه سیاسیش ، اینها مدغمند ، منضم به همند . دیانت اسلام یك دیانت عبادى تنها نیست و فقط وظیفه بین عبد و خداى تبارك و تعالى ، وظیفه روحانى تنها نیست و همین طور یك مذهب و دیانت سیاسى تنها نیست ، عبادى است و سیاسى ، سیاستش در عبادات مدغم است و عبادتش در سیاسات مدغم است یعنى همان جنبه عبادى یك جنبه سیاسى دارد ، همین اجتماع در اعیاد براى نماز ، این عبادت است لكن آن اجتماع خودش جنبه سیاست دارد . مسلمان ها باید از این اجتماعاتى كه هست ، از این اجتماعات استفاده هاى زیاد بكنند مثلا مسجدها در صدر اسلام به این صورتى كه بعدش به توسط اشخاص منحرف به این صورت هاى مبتذل در آمد ، در صدر اسلام اینطور

ص: 120

نبوده است ، مسجدها محلى بوده است كه از همان مسجد ارتش راه مى افتاد براى جنگ با كفار و با قلدرها ، از همان توى مسجد . آنجا خطبه خوانده مى شد ، دعوت مى شدند مردم به اینكه فلان مثلا آدم متعدى در فلان جا قیام كرده بر ضد مسلمین یا مال مردم را چپاول مى كند ، قلدرى مى كند ، انحرافات دارد و از همان مسجد راه مى افتادند و مى رفتند طرف دشمن ، از همان جا قراردادها حاصل مى شد .

مسائل مطروحه در نماز جمعه

در خطبه نماز جمعه مقدرات مملكت باید بیان بشود ، مسائل سیاسى كه در مملكت جریان باید پیدا كند ، مسائل اجتماعى كه در مملكت باید جریان پیدا كند ، گرفتارى هاى مسلمان ها ، اختلافات مسلمان ها در آن خطبه ها باید طرح بشود ورفع بشود . جنایات امثال محمدرضا خان باید در این خطبه هاى جمعه گفته بشود و انتقاد بشود . راه هایى كه ممكن است با آن راه ها این جانى ها را از بین برد ، در نماز جمعه باید گفته بشود . نماز جمعه عبادت است لكن عبادتى كه مدغم در سیاست است ، سیاست ، در عبادت مدغم است .

اختلاط در مذهب مسیحیت

مثل مذهب مسیح یعنى این مذهبى كه حالا در دست مسیحى ها هست و من گمان ندارم كه مسیح علیه السلام مذهبش این بوده است كه اینها الان مى گویند كه هیچ كارى نداشته باشند به زندگى مردم و هیچ كارى به وضع سیاسى نداشته باشند و همین بروند یك زنگى بزنند و دنبال آن زنگ هم یك عبادت مختصرى بكنند و تمام بشود برود تا آخر ، نیست . من گمان نكنم كه در دنیا همچو مذهبى ، مذهب مسیحى باشد . منحرف شده است این مذاهب ، مذهب یهود و همین طور مذهب نصارى انحرافات پیدا كرده است ، دست در این وارد شده است .

قرآن كتابى جامع الاطراف است

مذهب اسلام كه سندش قرآن است و محفوظ است ، حتى یك كلمه تغییر نكرده است . اینطور است كه قرآن مشتمل بر همه چیز است یعنى یك كتاب آدم سازى است ، همین طور كه آدم همه چیز است ، معنویت دارد ، مادیت دارد ، ظاهر دارد ، باطن دارد . قرآن كریم هم كه آمده است این انسان را بسازد ، همه ابعاد انسان را مى سازد یعنى كلیه احتیاجاتى كه انسان دارد ، چه احتیاجاتى كه شخص دارد و چیزهایى كه مربوط به شخص است ، روابط بین شخص و خالق تبارك و تعالى و مسائل توحید ، مسائل صفات حق تعالى ، مسائل قیامت ، اینها هست ، مسائل سیاسى و اجتماعى و قضیه جنگ با كفار و اینها . قرآن پر است از این آیاتى كه این آیات مردم را وادار كرده است و پیغمبر را مامور كرده است كه جنگ كنند با كسانى كه متعدى هستند ، با ظالم ها جنگ بكنند ، یك كتابى است كه تحرك آورده است یعنى عربى كه در آنوقت در زمانى كه وارد شد قرآن كریم ، یك مردم متفرق و یك مردمى بودند

ص: 121

كه با خودشان همان هى ور مى رفتند ، در بین خودشان یك جنگ و جدالى بود و هیچ فكر امور سیاسى نبودند و همان بین خودشان مثل یك طوایف وحشى بودند در قبل از یك نیم قرن ، قبل از یك نیم قرن در حدود سى سال این امپراطورى ها را همین عده عرب كمى كه ابتدا دور رسول اكرم بودند و اینها را ساخت پیغمبر اكرم ، در یك مدت كمى دو تا امپراطورى كه آنوقت تقریبا تمام دنیا زیر بیرق این امپراطورى ها بوده ، یكى امپراطورى ایران بود و یكى هم روم بود ، هر دو را آنها فتح كردند . همچو تحركى در اینها آورد كه از جزیره العرب راه افتادند آمدند ایران را گرفتند و رفتند روم را گرفتند و رفتند تا اروپا همه جا را تسخیر كردند .

هدف از جهاد در اسلام

و تسخیرها تسخیرى نبود كه مثلا فرض كنید مثل ناپلئون باشد كه بخواهد یك مملكتى را بگیرد ، تسخیرهاى اسلامى براى این بود كه مردم را بسازد ، مردم را موحد كند ، مردم را عادل كند ، مردم را روشن كند به مسائل . اینطور بوده است ، نه این است كه مى خواستند كشور گشائى كنند ، نه مسائل كشور گشائى نبوده ، مسائل این بوده است كه مى خواستند مردم را روبراه كنند یعنى وحشى ها را متمدن كنند ، یعنى كسانى كه همدیگر را مى خوردند . قرآن كریم در نیم قرن ، این جمعیتى كه - هم را - همیشه جنگ مى كردند و یكدیگر را مى خوردند ، به یك صورت عادلانه در آورد كه با هم آنطور رفتار مى كردند كه ممالك متمدنه رفتار مى كردند و بالاتر از این .

اسلام مكتب انسان ساز است

در هر صورت اسلام مثل مذاهب دیگر یعنى مذاهبى كه حالا ظاهرش به ما رسیده است ، آنطور نیست . همه چیزهاى انسان را مى سازد ، هم انسان را از حیث عقل مى سازد ، هم انسان را از حیث اخلاق و تهذیب اخلاق مى سازد ، هم انسان را از حیث ظاهر و آداب ظاهرى مى سازد ، هم در همه امورى كه انسان به آن احتیاج دارد ، اسلام دخالت دارد . مثل حكومت ها نیست كه فقط در امور مثلا اجتماعیشان ، سیاسیشان دخالت داشته باشند اما كارى به این نداشته باشند كه خودش توى خانه چه مى كند ، به اینها ربطى ندارد هر كس توى خانه خودش هر كارى مى كند ، حكومت ها به او كارى ندارند ، اگر در خانه خودش هم قمار بازى بكند حكومت چكار دارد ، اگر بله بیاید خلاف مثلا نظم بجا بیاورد آنوقت حكومت ها مى آیند سراغش . اسلام ، همان در منزل خودتان كه خلوت هستید آنجا با شما كار دارد ، در توى عائله تان كه چند نفر هستید باز كار دارد به شما ، مى آئید توى همسایه تان ، با شما نسبت به همسایه هایتان كار دارد ، با همشهرى تان باز كار دارد ، با هم مذهبى هاى تان كار دارد با خلاف مذهبى هاى تان هم همه ، همه اینها را آداب دارد یعنى اسلام اینطور نیست كه مثل حكومت اسلامى فقط حكومت باشد ، اسلام یك صورتش حكومت است ، یك ورقش باب حكومت است و باب سیاسات است ، یك طرف دیگرش باب ساختن این انسان است از حیث معنویات كه به خودش كار دارد ، تو باید

ص: 122

در اعتقادات چه باشى ، در اخلاق چه باشى ، در آداب عملى چه باشى ، باید چه باشد اینطور چیزها ، اسلام كار دارد به همه ، اینها را سایر دول و اجتماعات كارى به اینها ندارند . یعنى هیچ دولتى نمى آید به شما بگوید كه شما توى خانه تان وقتى كه هستید فلان كار را نباید بكنید ، به آن كار ندارد ، هر كس توى خانه اش هر كارى بكند اما اسلام توى خانه ، تنهائى شما باشید با شما كار دارد یعنى مى گوید باید چه جور باشى ، اخلاقت چه جور باشد ، ادراكات عقلى ات چه جور باشد ، اعمالت ، خودت با بچه ات باید چه جور آدابى داشته باشى ، بچه با پدرش چه جور باشد ، پدر با فرزندش چه باشد ، بچه با مادرش چه جور باشد ، مادر با فرزندش چطور باشد ، برادر با برادرش چطور باشد ، همه این عائله با هم چطور باشند . این عائله با عائله دیگر چطور باشد ، تمام اینها را آداب دارد اسلام برایش ، نظر دارد به آنها .

اسلام دینى الهى و جهانگیر است

راجع به اجتماع هم نظر دارد ، مسائلى دارد كه مربوط به همه بشر است ، هیچ مملكتى دون مملكتى نیست ، اسلام اینطور نیست كه یك مملكت داشته باشد به اسم ایران مثلا یا به اسم عراق یا به اسم كذا ، اینجورها نیست ، تمام عالم تحت نظرش هست یعنى نظر اسلام به این بوده است كه بشر بسازد ، تمام بشر را ، هیچ قوم و خویشى با یك قطبى ، دون قطبى ندارد ، با شرق یا غرب ، با شمال و جنوب ، با جائى هیچ قوم و خویشى ندارد ، یك دین الهى است همانطورى كه خداى تبارك و تعالى خداى همه است ، نه خداى شرقى ها و مسلمان ها یا غربى ها یا مسیحى ها یا یهودى ها ، اینطور نیست ، خداى همه است و نسبت به همه رازق است و عرض مى كنم خالق است و اینها ، اسلام هم یك دینى است مال همه ، یعنى آمده است كه همه بشر را به این صورتى كه مى خواهد در آورد ، به یك صورت عادلانه در آورد ، به صورتى كه یك بشر به بشر دیگر یك قطره ، به قدر یك سر سوزن تعدى نكند ، یك بشر با بچه خودش تعدى نكند ، با زن خودش تعدى نكند ، یك زن با شوهر خودش تعدى نكند ، دو تا برادر با هم تعدى نكنند ، اینها با رفقاى دیگرشان تعدى نكنند ، مى خواهد یك انسان عادل به تمام معنا كه انسان باشد ، هم عقلیتش عقلیت انسان باشد ، هم نفسیتش نفسیت انسان باشد ، هم ظاهرش ظاهر انسان و مودب به آداب انسانى باشد ، مى خواهد این مطلب را اجرا بكند .

اجتماعات اسلامى مظهر همبستگى و اخوت است

یك شعبه از اسلام هم عبارت از حكومتش هست كه همین حكومت هم در همین آداب شرعیه مسائل حكومتى هم هست مثلا در حج ، این مواقفى كه در حج هست و مردم را دعوت كرده است ذات مقدس حق تعالى كه بروند به حج و آنجا مواقف دارد . مسلمین نتوانستند آنطورى كه حج باید استفاده ازش بشود ، استفاده كنند . این یك مجمع عمومى است از همه طوائف مسلمین ، یك دعوتى است از تمام طوائف كه هر جورى هستند ، در شرق اقصى هستند یا در غرب ابعد هستند ، هر جائى مى خواهند باشند ، شمال ، جنوب ، هر جا ، در هر مملكتى كه هستند دعوت شده اند مردم ، آن هم ناس دعوت شده اند ،

ص: 123

نه اینكه فقط مسلمین ، همه باید مسلم بشوند و همه باید بروند یعنى كسانى كه مستطیع هستند ، اشخاص مستطیع كه بتوانند خودشان را به مكه برسانند . اینها را دعوت كرده كه بروند در آنجا هر سال یك دفعه . یك مجمع عمومى مى خواسته است تشكیل بدهد در آنجا ، در مجمع عمومى اگر مسلمین قدر بدانند حل مسایلى كه ، مشكلاتى كه از براى طوائف مسلمین است در آنجا باید بشود مثلا اگر مسلمین ایران بروند در آنجا و مسائلشان را براى مردم دیگر بگویند بر مسلمین دیگر لازم است كه در این مسائل و مشكلات با اینها همراهى بكنند و همه اینهائى كه آمدند به حج وقتى فهمیدند كه مثلا ایران چه مى خواهد ، چه مى كند ، دولت ایران به مردم چه مى كند ، همه اینها وقتى كه مى روند به بلاد خودشان تبلیغ كنند كه چه و همین طور اگر آنها هم یك چیزى دیدند از حكومت خودشان یا از مردم خودشان دیدند و اینجا آمدند و به آنها عرضه داشتند اینها هم مكلفند كه از آنها همراهى بكنند . اینطور است اسلام كه اجتماعاتش اجتماعات سیاسى است در عین حالى كه عبادت است . نماز جماعت را انسان خیال مى كند خوب یك عبادتى است كه با هم جمع مى شوند یك نمازى را مى خوانند لكن در این جماعت ها مسائل سیاسى باید طرح بشود یعنى آن كسى كه هفته اى یك دفعه در منبر مى رود و نماز جمعه مى خواند و منبر مى رود و خطبه مى خواند باید مسائل سیاسى مسلمین را در آنجا طرح بكند و بگوید و آن چیزهائى كه ، مثلا اشتباهاتى كه از دولت ها واقع مى شود ، در آنجا طرح بشود و مردم را هدایت كند به ، هم زندگیشان و هم مبداشان و هم معادشان و هم چیزهائى كه در زندگى لازم دارند .

جنایات رژیم شاه و وظایف مردم

و در هر صورت حالا كه مملكت ایران جورى شده است كه از عبادات مردم هم حالا با سرنیزه جلو مى گیرند ، امروز نگذاشتند كه در قم این فریضه الهى بجا بیاید ، در جاهاى دیگر هم همین طور - اشتباه اینها - حالا تمام اخبار به ما نرسیده است لكن خیلى ، در بسیارى از جاها كشتار بوده است و مردم را با سرنیزه جواب داده اند و جواب اشخاصى كه مى گویند كه آقا مخازن ما را نده به دیگران ، جواب اشخاصى كه مى گویند ما آزادى مى خواهیم اینقدر اختناق پنجاه ساله ما را خفه كرد ، جواب اشخاصى كه مى گویند كه ما استقلال مى خواهیم ، تو همه مملكت ما را به دیگران دادى ، جوابش حالا این است كه نخست وزیر نظامى و وزراى نظامى و حكومت نظامى و با نظام مى خواهد خودش را نگه دارد . از آن طرف چماق به دست ها را مى ریزد به جان مردم ، از آن طرف حكومت نظامى را درست مى كند . از این طرف مى گوید باید نظم باشد ، از آن طرف خودش شلوغكارى ، دستور مى دهد كه چماق به دستها را بریزند توى شهر و شهرها را آتش بزنند و چه بكنند . این وضع مملكت ما و این وضع حكومت شاه و این وضع زندگى آخر نكبت بار این مرد خبیث است و بر همه ماها هست كه به این مسلمین كه در ایران هستند كمك بكنیم لااقل كمك تبلیغاتى بكنیم كه به اشخاصى كه در اینجا ملاقات مى كنید یا مثلااین اروپائى ها را كه ملاقات مى كنید به اینها بفهمانید كه مساله این است ، اینطور نیست كه مردم ایران یك مردم عرض مى كنم كه وحشى هستند و اینها مى خواهند تادیبشان كنند و نمى شود ، چنانچه شاه

ص: 124

اینطور معرفى مى كند شما را . شما به مردم بگوئید كه مردم ایران یك مردمى هستند كه مى خواهند از دست این ظلم نجات پیدا بكنند ، مى خواهند آزاد بشوند ، مى خواهند مستقل بشوند ، مى خواهند زندگى انسانى بكنند و این مرد نمى گذارد این كار را بكنند .

خداوند انشاءاللّه همه تان را حفظ كند ، موفق باشید انشاءاللّه .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 125

تاریخ : 21/8/57

بیانات امام خمینى در مورد ابعاد مختلف وابستگى رژیم پهلوى

عدم برنامه در نظام جمهورى اسلامى ، از تبلیغات رژیم بر علیه نهضت اسلامى ایران

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

باز یك رشته تبلیغاتى اینها دارند كه بله این نهضت اسلامى یك امر روشنى دارد و مابقى ابعادش غیر معلوم و نیست دیگر چیزى . آن امر روشنى كه دارد این است كه همه مردم مى گویند كه باید این رژیم برود و این شاه برود و حكومت اسلامى تشكیل بشود . این در لسان همه مردم است لكن اینها برنامه اى ندارند ، همین طور مى گویند حكومت اسلامى ، حكومت اسلامى یك چیز غیر معلومى است ، برنامه ندارد . یا در لسان بعض اشخاص بى اطلاع این كه اساس ندارد ، اصلا جمهورى اسلامى بى اساس است و از این سنخ حرف ها .

پافشارى رژیم و وابستگانش مبنى بر ضرورى بودن سلطنت شاه

خوب ، حالا ما دو قدم داریم ، قدم اول ، قدم اینكه باید این اساسى كه الان هست ، این وضعى كه الان هست ، اینها باید برداشته بشود . اینكه مى گویند كه روشن است ، در این معنا اشكال دارند ؟ اینهائى كه با اساس این نهضت خیلى به خیال خودشان موافقت ندارند ، در كدام قدم موافق نیستند ؟ در این قدم اول كه باید این بساط كه تا حالا هست و این رژیم باید به هم بخورد ، این وضعى كه الان ایران دارد و در ظرف این پنجاه سال اوج گرفته است و سابق هم بد بوده است ، بوده است اینطورها ، در این اشكال دارند كه مى گویند نه همین اوضاع باید باشد ؟

خوب اینها كه (مثلا اگر كسى پیدا بشود ، خوب ، هستند اشخاصى كه طرفدار شاه و رژیم شاه ، آنهائى كه یا وابستگى به خود شاه دارند یا وابستگى به آمریكا دارند) مى گویند كه نه ، این اوضاع حالا باید باشد و به تعبیر بعضى ها شاه غیبت كند (كه حالا فكر آن را كردند) اینها معتقدند كه این اوضاع خوب است و باید باشد ؟ یا اوضاع بد است ، لكن لازم است باشد از باب اینكه دیگر چاره اى نیست ؟ اگر معقدند كه این اوضاع خوب است ، معنایش این است كه اختناق پنجاه ساله همه خوب است . در همه روزنامه ها و مراكز تبلیغى ، اختیارى در كار نباشد و در تحت نظر سازمان امنیت باشد ،

ص: 126

این یك چیز خوبى است ! مى توانند ، جرات دارند بگویند كه در عین حالى كه این دستگاه تبلیغاتى در تحت نظر سازمان امنیت تنظیم مى شود و هیچ روزنامه نگارى حق ندارد كه تخلف كند از مطالبى كه آن القا مى كند و دستگاه تبلیغاتى رادیو حق ندارد كه غیر از آن چیزى كه آنها برنامه مى دهند پخش كند ، در عین حالى كه اینطور است ، معذالك این كار خوبى است ؟ این را مى تواند یك نفر مسلمان یا یك نفر انسان یك چنین مطلبى را اظهار كند ؟ اگر مى تواند ، خوب یكى از اینهائى كه با این حرف ها مخالفند بیاید این را اعلام كند . هر كس ، هر كدام را اینها انتخاب كنند كه خود شاه یا هر كس كه از دوستان شاه هست بیایند این را اقرار كنند به اینكه دستگاه هاى تبلیغاتى ما ، دستگاه هاى مطبوعاتى ما ، همه آنها بى اختیار هستند و هیچ اراده اى از خودشان در پخش اخبار ندارند و همه را سازمان امنیت تنظیم مى كند و اینها باید حتما حرف او را پخش كنند و این خوب است . یكى از اینهائى كه مى گویند شاه باید باشد ، بیایند این مطلب را خوب ، در یك روزنامه اى ، در یك ورقه علیحده اى خودشان طبع كنند و منتشر كنند و امضا هم بكنند ، نه اینكه همین طورى بنویسند . بنویسند كه من كه فلان آدم هستم قبول دارم كه اینطور چیزها مى شود لكن من مى گویم این كار خوبى است . یا مثلا فرهنگ ما كه عقب افتاده است قبول مى كنند كه عقب افتاده است و نمى گذارند یك فرهنگ مستقلى ما داشته باشیم ، فرهنگ تبع است ، تبع اراده سفارتخانه هاست ، بیایند این را بگویند كه نه ، ما كه مى خواهیم شاه بماند براى اینكه فرهنگ ما باید اینطور باشد و این كار خوبى هم هست ، نه اینكه بگویند ملزمیم ، بگویند نه ، كار خوب است ، خیلى خوب است كه فرهنگ ما یك فرهنگ عقب افتاده اى باشد و نگذارند كه جوان هاى ما تربیت بشوند ، تربیت علمى بشوند ، جورى بشوند كه خودشان سازنده باشند . آن كس مى گوید كه ما با بقاء شاه موافقیم ، این مطلب را اگر قبول دارد كه اینطور هست لكن مى گوید كه (صحیح است لكن باید اینجور باشد خوب است اینطور باشد) خوب بیایند این را منتشر كنند این مطلب را با امضا یك نفر در همه ایران پیدا كنید كه این را بگوید و منتشرش هم بكند و خودش را هم معرفى كند كه من كى ، پسر كى ، یك چنین مطلبى را مى گویم . گمان ندارم پیدا بشود یك كسى كه این حرف را بزند . یا قبول دارم كه مستشارهاى خارجه این ارتش ما را در تحت نظر دارد و ارتش ما تحت قیادت مستشارهاى خارجى هستند لكن این چیز خوبى است ، تحت قیادت آنها بودن چیز خوبى است . و هكذا همه ابعادى كه الان ما به آن مبتلا هستیم ، چه در ناحیه اصلا نظام فرهنگى یا نظام ارتشى و چه در ناحیه اقتصاد قبول بكنند به اینكه نفت ما را بى حساب دارند به آمریكا مى دهند و به جاى آن پایگاه براى آمریكا در ایران درست مى كنند ، این را قبول كنند لكن بگویند این كار خوبى است كه ما مى كنیم ، انساندوستى است و محبت به همنوع است و مهمان پرورى است و اینطور چیزها كه ما نفتمان را بدهیم ، خوب یك هدیه اى است به یك مملكتى ، خوب هدیه مى خواهیم بدهیم نفتمان را ، آنها هم بیایند به جاى اینكه به ما پول بدهند اسلحه بدهند ، اما نه اسلحه به ما بدهند ، این اسلحه اى كه اینها خیال دارند كه بیاورند در ایران و پایگاه درست كنند در مقابل شوروى ، بى بهانه نمى شود آورد ، بى بهانه اینكه پول نفت را ما داریم مى دهیم منتها پول نفت را اسلحه مى دهیم ، اسلحه احتیاج دارد ایران . این اسلحه هاى

ص: 127

بسیار هنگفت و زیادى كه ایرانى اصلا نمى داند كه چكارش بكند تا راه بیفتد و به این ایرانى هم نشان نمى دهند این مطلب را كه این را چكار بكن كه به راه بیفتد ، اینها در اینجا مى خواستند پایگاه درست كنند در مقابل شوروى . اگر همین طورى بگویند ما مى خواهیم پایگاه درست كنیم ، خوب صدایش در مى آید این هم ، این قارداش هم صدایش در مى آید مى گوید من هم باید اینجا یك گوشه دیگر شروع بكنم . آنها نمى خواهند اینجور بشود ، مى گویند كه ما نفت داریم مى خریم و عوض داریم مى دهیم . عوض چیست ؟ عوض این است كه اسلحه مى دهیم و لیكن واقع مطلب پایگاه درست كردن براى آمریكاست و الان ایران خیلى از جاهاى آن این پایگاه ها را دارد و مهیاست . خوب ، این را مى گویند كه یك كارى است كه شده است و مى شود لكن كار خوبى هست انسان چنین انساندوست باشد . خوب اگر این را هم خوب مى دانند ، این هم یك نفر پیدا بشود از دوستان شاه یا از رفقاى آمریكا كه این مطلب را تصدیق كند به همین طورى كه من طرح مى كنم و امضا كند . پس این مطلب را كه نمى تواند كسى بگوید كه اینها كار خوبى است و چى .

پایگاه هاى عظیم تسلیحاتى آمریكا در ایران ، شواهدى بر وابستگى رژیم

باقى مى ماند در این زمینه اینكه یك مطلب دیگر بگویند این رفقاى شاه و عرض مى كنم چاكرها و غلامزاده ها كه نه ، اینطور نیست ، چنانچه خود اعلیحضرت مى فرمایند كه خیر ، ما مستقلیم و ما احتیاج به چیزى نداریم و ارتش ما الان جلوى روس را مى تواند بگیرد ، جلو انگلستان را مى تواند بگیرد و جلو آمریكا را مى تواند بگیرد و خیر - (با تعبیر خود اینكه ) پدربزرگ ما نیست كه هر چه او بگوید ما بشنویم و از این حرف ها ، این مطلب را مى خواهند بگویند كه پایگاه ندارد آمریكا در ایران ؟ خوب بروند ببینند ، اینها پایگاهشان معلوم است در كوهستان كجا ، در كوهستان كجا در كجا ، این پایگاه ها معلوم است الان ، ساخته شده و زیر زمین هایش همه درست و مجهز . مى گویند نفت نمى دهیم ما به آمریكا ، انكار دارند این را ، نه اینكه مى گویند مى دهیم و خوب است ، مى گویند ما نفت نمى دهیم به آمریكا ، من خوب ، آن هم كه همه عالم مى دانند كه شما دارید نفت مى دهید . مى گویند نفت را به اندازه مى دهیم ، آنها هم همه مى دانند كه این نفتى كه شما مى دهید و خودتان مى گویید تا بیست سال دیگر ، سى سال دیگر تمام مى شود ، این براى این است كه بى اندازه مى دهید .

عدم استفاده آمریكا از منابع نفتى خویش و خریدارى نفت ایران در قبال سلاح

آمریكا نفت دارد نه اینكه احتیاج به نفت دارد آمریكا ، آمریكا چاه هاى نفت زیاد دارد و استخراج نمى كند یعنى به این معنى كه رسیده اند به چاه ها و آنجاهائى كه نفت زیرزمین دارند ، آنها هم هست . چاه ها را ، سر آنها را بسته اند براى آتیه خودشان و از این هدیه ناقابل اعلیحضرت دارند . مى گیرند ولى همه نفت هاى خودشان زیرزمین مانده است . الان چاه ها را كنده اند رسیده اند به نفت و در آن را بسته اند و نشسته اند روى آن و دستشان را دراز كرده اند كه بابا نفت بده . اینها كه مى گویند ما

ص: 128

نفت نمى دهیم ، نداده ایم به آمریكا یا به اندازه دادیم ، خوب شما از این پولى كه دارید مى گیرید و از این اسلحه اى كه وارد كرده اید و از این بیلیون ها اسلحه هائى كه وارد كردید معلوم است كه چقدر داده اید و الان هم معلوم است كه چقدر دارید مى دهید به آمریكا و سایر ممالك دیگر و مى گویند بله ما مى دهیم ، این را مدعى هستند كه ما مى دهیم لكن ارز مى گیریم ، خوب اینها یكى شان بنویسد كه ما پول مى گیریم از آمریكا . همه شان قبول دارند كه ما مى دهیم و اسلحه مى گیریم . خوب این اسلحه را قائلند به اینكه براى مملكت ما اینهمه اسلحه و اینهمه تجهیزات لازم است ؟ و ما مى خواهیم یك قدرت مثل شوروى پیدا بكنیم ، یك قدرتى مثل آمریكا پیدا بكنیم ؟ اینطورى است كه ما لازم داریم اینطور چیزها را و متخصص داریم نسبت به اینطور مسائل و خود ما داریم اداره مى كنیم .

خوب ، همه مى دانند كه چهل و پنج هزار ، بعضى هم مى گویند شصت هزار مستشار آمریكائى هست ، كارشناس هاى آمریكائى هست در ایران با مصونیت ، نه مصونیت فقط اینها ، مصونیت هر چه آمریكائى هست كه اینها مصون كردند آمریكائى ها را ، اینها قصه هائى است كه تاریخ باید ثبت كند ، بعدها بفهمند كه وضع ایران چه بوده است .

هیاهو و تبلیغات ساختگى رضاشاه براى لغو كاپیتولاسیون

در زمان رضاشاه وقتى كه كاپیتولاسیون به اصطلاح خودشان لغو شد (آن هم لغویتش حرف بود ، اما حالا لغو شد) چه بساطى درست كردند در تبلیغات كه بله دیگر اعلیحضرت به آنجا رسیدند كه لغو كردند كاپیتولاسیون را ، چه كردند و فلان . مدت ها روزنامه ها و رادیو بساط جشن این را گرفتند كه اعلیحضرت رضاشاه كاپیتولاسیون را لغو كرد . یك وقت آنطور هیاهو كردند و جشن گرفتند . آن روزى كه اعلیحضرت محمدرضا شاه خلف صدق اعلیحضرت رضاشاه آمد كاپیتولاسیون را براى اینها درست كرد باز همین بساط بلند ، شد كه اى چه خدمت بزرگى ، چه خدمت بزرگى كردند ، این بیچاره مطبوعات ، خوب اسیر سازمان امنیت بودند باید بنویسند ، آنها دیكته كنند اینها بنویسند كه چه خدمت بزرگى ، دیگر از این خدمت بزرگتر نمى شد كه اعلیحضرت كردند! چه كردند ؟ اینكه او لغو كرد ، ایشان اثبات كردند ، در لغوش ما جشن باید بگیریم در اثباتش هم باید جشن بگیریم . وضع یك مملكتى اینطورى است كه مى گویند خروس مى گوید كه من بیچاره را در عزاخانه سر مى برند ، در عروسى خانه هم سر مى برند (خنده حضار) .

تصویب قرارداد كاپیتولاسیون خلاف روح انسانیت است

وضع ایران اینجور است كه آن طرف قصه را هیاهو مى كنند ، این طرف قصه هم هیاهو مى كنند . اینها چیزهائى است كه ما حالا مى شنویم و داریم مى بینیم . بعدها آیا باورشان بیاید یك همچو رژیم هائى را ما گذارندیم . آخر من در سن خودم این قضیه را دیدم . شماها یادتان نیست ، هیچ كدامتان یادتان نیست اما من در سن خودم بوده این قضیه . آن قضیه جشن هاى آنجاى او در سن ما بوده ، این

ص: 129

قضیه جشن ها و بساط اینجاى او هم ، هیاهوى اینجاى او هم در همان وقتى بوده كه ما بودیم هر دوى آنها را ، وضع اینطورى است كه طرفین قضیه را باید عرض مى كنم كه براى آن جشن بگیریم و پایكوبى كنیم كه اعلیحضرت آنجا آنطور كردند و اینجااینطور كردند . مى گویند نشده است ؟ خوب ، شده است منتهى مى گویند خوب شده است . خوب شده یعنى چه ؟ یعنى اینكه این آشپز مثلا سفارت آمریكا ، آن كاسب خیابان مثلا فلان جا كه آمریكایى است ، اگر این یك شخص محترمى ، یك شخص عالیمقامى ، یك فیلسوفى ، یك عالمى ، یك كسى را بگیرد زیر ، عمدا هم بگیرد زیر ، دولت ایران حق ندارد ، هیچ حق ندارد كه این را بخواهد ، این باید رجوع شود به سفارت ، سفارت خودشان بلدند چه بكنند .

معنى اثباتش این است كه (ایشان براى آن آنقدر چیز كردند و آن شخصى هم كه در مجلس آورد آنقدر براى آن نوحه خوانى كرد) هر فردى از افراد آمریكائى در اینجا مصون است ، كسى حق ندارد ، دادگسترى حق ندارد كه اگر این كارى كرد بخواهد او را عرض بكنم كه ارتش حق ندارد در این امر دخالت كند ، هیچ كس حق ندارد در این امر دخالت كند ، این باید مستقیما در پیش خود آمریكائى ها و در سفارتخانه یا در فرض كنید كه خود مملكت آمریكا این قضیه باید حل بشود ، آن هم كه معلوم است راه حلش چیست . این را مى گویند كه یك چیز خوبى است ؟ ! خیلى خوب واقع شده كه مصونند اینها و عرض مى كنم كه هیچ كس حق ندارد به آنها چیزى بكند اما اگر شخص اول این مملكت (هر كس هست ، هر زهرمارى اگر هست به اصطلاح شما) اگر چنانچه یك فراشى از آنها را زیر بگیرد این باید محاكمه بشود ؟ ! از آن طرف هیچ شما حق ندارید انتقاد كنید اما از آن طرف خیر باید محاكمه بشود . خوب این را مى گویند كه یك چیز خوبى است ؟ ! و آن كسى كه مى گوید نظام شاهنشاهى ایشان باید باقى بماند و شاه باید باشد و سلطنت بكند و چطور ، مى گوید این وضع تا حالا خوب بوده و باید شاه باشد ؟ ! یا خیر این وضع را قبول ندارد و مى گوید نه این وضع خوب نیست ؟ اگر مى گوید خوب است این وضع ، خوب یك چیز بنویسد امضا كند كه : (این وضع را ما قبول داریم ، خیلى هم خوب است ، یك فراشى از آنها را اگر ما اذیت كردیم باید آنطور بشود ، یك كس بزرگى از ما را اگر چه كردند آنها نباید در آنها چه بشود . ) این هم گمان ندارم كه یك آدم ، یك انسانى بتواند بنویسد .

بله اینكه بعضى از اینها اصلا از وضع انسانیت خارج شدند مثل خود اعلیحضرت كه اصلا روح انسانیت از او رفته است ، یك روح دیگرى است الان در او ، نه ورح انسان ، لهذا حرف ها هم همین طورى چرت و پرت خیلى گفته مى شود ، مى گوید . این هم كه كسى نمى تواند اینطور بگوید .

التزام رژیم براى انجام ماموریتى از طرف اجانب !!

پس این طرف صفحه را كه ما نگاه مى كنیم كه قضیه رفتن ایشان است ، از این راه كه نمى توانید بگوئید كه نه ، این كارها همه خوب است ، تا حالا هر چه واقع شده ، فرهنگ ما عقب است خوب است ، اقتصاد ما شكست خورده است و انگل است خوب است ، نظام ما تحت نظارت - عرض مى كنم كه -

ص: 130

مستشاران آمریكائى است این هم خوب است ، این را كه نمى توانید بگوئید ، باقى مى ماند اینكه نه ، این طرف را قبول داریم كه اینها خوب نیست لكن چه كنیم چاره نداریم باید اینطور باشد ما موافقیم با اعلیحضرت و با بقاء اعلیحضرت براى اینكه ملزمیم كه اینطور باشد ، ما ، التزام داریم ، ملتزم هستیم به اینكه باید فرهنگمان تا یك حد معینى باشد ، از اینجا بالا نرود ، ما را ملزم كردند به اینكه ارتش شما باید تحت نظر اینها باشد ، ما را ملتزم كردند به اینكه وكلاى شما را باید ما تعیین كنیم ، شما خودتان نباید دخالت داشته باشید ، ملت هم نباید دخالت داشته باشند ، ملتزمیم به این معنا ، چون ملتزیم پس باید باشد . اگر این مطلب را مى گویند ، خوب الان ملت ایران پا شدند مى گویند كه ما این التزام ها را قبول نداریم ، تا حالا هم هیچى نشده ، حالا هم دارند مى روند ، دارند دنبال مى كنند این را . خوب اینها اگر قبول دارند كه این یك چیز بدى است لكن ما را الزام كردند ، حالا ملت ایران تمامى پا شدند كه این التزامى كه مى گویید ما دادیم یا شاه كه ماموریت براى وطنش داشته است و خودش نوشته ماموریت براى وطنم و من هم مى گویم ماموریت براى وطنش داشته لكن او مى گوید ماموریت داشتم كه چه كنم و چه كنم ، برسانم آن را به نمى دانم دروازه بزرگ تمدن ! من مى گویم نخیر ماموریت داشتید براى وطنتان كه نفتتان را بدهید و عرض مى كنم فرهنگتان را به زمین بزنید و وطنتان را بیاورید به حالى كه الان هست ، خرابه اى كه الان اسمش را ما وطن گذاشتیم . اگر اینها قبول دارند كه این رژیم تا حالا خیانت كرده است منتهى مى گویند ملزم است ، ملزم است كه خیانت بكند ، این را ما مى توانیم بپذیریم از وكیل ، از وزیر ، از شاه ، از همه اینها كه (من ملزمم خیانت بكنم ) ؟ ! خوب برو كنار ، كى ترا ملزم كرده كه نخست وزیر بشوى ؟ كى ترا ملتزم كرده كه وكیل بشوى ؟ كى ترا ملتزم كرده وزیر بشوى ؟ كى ترا التزام كرده كه شاه باشى ؟ استعفا بده ، آدمى كه این عرضه را ندارد كه در مقابل اجنبى بایستد و مصالح مملكتش را تامین كند ، آدمى كه در تحت اسارت غیر است و باید حتما مصالح مملكتش را فداى ، آنها بكند ، ما فرض مى كنیم كه شما اگر بخواهید سلطنتت محفوظ باشد ، باید این خیانت ها را بكنى ؟ لكن تو معذورى ؟ ! كى گفت باید سلطنت شما محفوظ باشد ؟ تو اگر یك آدمى هستى ، انسان هستى ، اگر یك آدمى هستى كه خائن نیستى بیا اعلام كن بگو كه من نتوانستم این مملكت شما را ، مصالح مملكت شما را حفظ كنم من استعفا كردم . ملت آنقدر به سر تو گل مى ریختند كه تا عرش برین بود ، نه مثل حالا كه همه داد بزنند (مرگ بر این سلطنت پهلوى ) براى اینكه از تو خیر ندیدند . كى ترا ملتزم كرده كه به سلطنت باقى باشى تا خیانت بكنى ؟ مگر مى شود كه انسان عذر بیاورد كه وكیل بوده ، ده سال ، پانزده سال به اینجا وكیل بوده و وكیل مردم هم نبوده وكیل شاه بوده ، نخیر وكیل سفارتخانه بوده ، همه را هم خودشان مى دانند ، رفتند توى این خراب شده و هر چه خواستند ، هر كار زشتى خواستند كردند ، هر خیانتى را خواستند بكنند ، حالا ازشان مى شود پذیرفت كه من ملزم بودم ، مجبور بودم ؟ ! كى گفت تو وكیل بشوى ؟ مگر كسى آمد به تو الزام كرد ترا كه حتما بیا وكیل بشو ؟ ! تو برو پشت آن تریبون و بگو ، قصه را بگو كه من را از طرف سفارتخانه آوردند اینجا و من وكیل رسمى این مملكت نیستم از این جهت من از این مجلس مى روم بیرون ، آنوقت ببین با تو چه معامله مى كنند . مگر مى شود اینها عذر باشد كه

ص: 131

وزیر بگوید من معذورم براى اینكه من ملزم بودم ، شاه بگوید من معذورم براى اینكه سفارتخانه من را الزام كرده ، نمى دانم كى بگوید من معذورم ، این حرف ها چیست ؟

خیانت و خلافكارى هاى شاه و دیگر صاحب منصبان براى احراز پست و مقام

اینها معذور نیستند ، اینها خائن هستند و تعمدا هم خیانت كردند و براى خاطر ریاست خیانت كردند . مى خواستند چند روزى ، او مى خواسته سلطان باشد او مى خواسته عرض مى كنم وزیر باشد ، او مى خواسته وكیل باشد ، او مى خواسته سناتور باشد و اینها ، اینها عمدا به این مملكت ما خیانت كردند و تمام اینهائى كه در این دستگاه وارد بودند و خدمت كردند به این دستگاه ، اینها همه خائنند و هیچ لیاقت اینكه به اینها یك كارى ولو حمالى را رجوع كنند ندارد ، نمى شود آقا كه یك مملكتى كه اینها دارند ، اینها مستشارهاى آنها هستند و اینها مشیر و مشارهاى آنها هستند و تمامشان واضح است خیانتشان .

من مى گویم حالا ما فرض مى كنیم كه شما راى هم بر خلاف ندادید ، شما آدمى بودید كه مثلا خلاف آنها را مى خواستید بگوئید ، ما اینها را فرض مى كنیم لكن مى توانید این را انكار كنید كه شما وكیل ملت نبودید و رفتید در این مجلس و حقوق گرفتید ؟ این را مى توانید انكار كنید ؟ اگر مى توانید ، بنویسید كه ما وكیل مجلس نبودیم ، اینجا همین جورى رفتیم و خیر اینجا كه مى رفتیم هیچى نبود و نگرفتیم ، تا به شما بگویند كه نخیر آقا شما در مجلس حقوق گرفتى از این ملت ، حقوق ملت را گرفتى ، وكیل ملت هم نبودى ، خلاف قانون اساسى كردید و خیانت كردید به این مردم و پول این مردم را گرفتید در صورتى كه وكیل نبودید شما . اگر وكیل را سفارتخانه تعیین كند یا شاه تعیین كند كه وكیل نیست ، این كه قانونى نیست وكالتش ، وكالت باید هر جائى ، در هر حوزه اى همان اهالى آن حوزه چیز بكنند . خوب ، بگویند ما را تعیین كردند ، وكیل مثلا تهران بیاید بگوید من را تهرانى ها چه كردند تا همه تهرانى ها بگویند ما اطلاع نداشتیم ، آن كه وكیل آذربایجان است بیاید بگوید من وكیل آذربایجانم تا مردم بگویند كه نه آقا ما اطلاعى از این نداریم . كجا اطلاع داشتند مردم از این وكلا ؟ كى مى شناسد اینها را ؟

عدم رشد فرهنگى و بى علاقگى رژیم به دین و كشور ، موجبات وابستگى كشور به استعمارگران

نمى شود اینها را عذر حساب بكند كسى بگوید من معذورم ، ما مجبور بودیم كه این فرهنگ را در این حد نگه داریم ، ما مجبور بودیم كه این ارتش را تحت چیز قرار بدهیم ، ما مجبور شدیم . خوب اینهمه صاحب منصب توى ارتش وقتى دیدند كه صاحب منصب هاى آمریكا آمدند چه كردند ، همه استعفا بدهند . مگر آقا مى شد آنوقت ، اگر همه صاحب منصب هاى ما وقتى كه دیدند آمریكائى ها دارند اینها را ، مستشار دارد آمریكا در اینجا و اینها باید تحت نظارت آنها باشند ، اگر همه اینها یك روز

ص: 132

استعفاى خودشان را مى فرستادند در مجلس یا پیش شاه كه ما نمى خواهیم با این وضع ، مگر امكان داشت آنوقت مستشار بیاید ؟ اینكه مستشار مى آید براى اینكه شما رشد ندارید ، چون رشد ندارید از این جهت مستشارها مى آیند - كه - بالاى سر شما و شما را مى خواهند اداره كنند . اگر شماها رشد داشتید ، اگر شما یك انسانى بودید كه علاقه به این مملكت داشتید ، علاقه به این آب و خاك داشتید ، اگر یك انسان متدین بودید كه اساس مسائل است این ، همچو چیزى امكان نداشت برایتان كه بنشینید آنجا و بخواهید صاحب منصب باشید لكن صاحب منصبى كه یك مردیكه از آمریكا آمده هر چه بگوید ، باید اطلاعتش بكنید ، خوب استعفا مى كردید ، كى به شما الزام كرد كه آقا بیا تو سپهبد باش یا بیا تو ارتشبد باشد ، استعفا مى كردى ، حالا استعفا كنید ، الان كه مى بینید كه همه مسائل واضح شده است و خیانت شاه واضح شده و خود شاه آمده پشت - عرض مى كنم كه - رادیو و اقرار به ذنب و گناه خودش كرده ، اسمش را اشتباه گذاشته (تا حالا من كارهایم اشتباه بود از این جهت از اینجا به بعد این اشتباهات را نمى كنم ) شمائى كه یك شاهى را مى بینید كه خیانت هاى خودش را اقرار كرده ، پشت رادیو اعلام كرده ، دستش را پیش ملت دراز كرده كه (ببخشید مرا ، من اشتباه كردم ) خوب همین حالا همه تان بروید آن كنار یا بروید كنار از ارتش یا متصل بشوید به مردم ، باز نریزید به جان مردم و مردم را بكشید . پس شما همه خیانتكارید ، شما را نمى توانیم بگوئیم یك انسانى هستید كه امین این مملكت هستید ، شما خائنید در این مملكت ، شما لیاقت هیچ چیز را ندارید . بله صاحب منصب هاى جزء نمى توانند ، آنها چیز كردند ، آنها مى گویند ما حاضریم به اینكه كارهائى را انجام بدهیم . ان شاءاللّه بلكه انجام بدهند .

سلطنت شاه غده اى سرطانى براى نابودى همه شؤونات مملكت

پس این ورق مطلب كه قضیه این است كه این رژیم باید از بین برود ، این فاسد است ، یك غده فاسد را اگر در نیاورند یك انسان را از بین مى برد ، هلاك مى كند . نمى تواند یك نفر آدمى كه مریض است ، غده مثلا فرض كنید سرطانى دارد حاضر نشود كه این غده را بیائید در آورید ، این خوب ، مى كشد غده اگر در نیاورید این سلطنت یك غده اى است در این مملكت كه اگر در نیاید فاسد مى كند مملكت ، این غده باید در بیاید چاره نیست ، این غده ، سرطانى و بدتر از سرطان است ، این باید بیرون بیاید . باقى مى ماند آن طرف قضیه كه من حالا خسته هستم براى ادامه گفتن آنها ، ان شاءاللّه خداوند همه تان را موفق كند ، توفیق به همه تان بدهد . یك روز انشاءاللّه بروید به ایران كه ایران وضعش عوض شده باشد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 133

تاریخ : 22/8/57

بیانات امام خمینى در مورد خواسته هاى ملت

غیر قابل باور بودن اظهارات شاه مبنى بر عدم اطلاع از خیانت ها و جنایت ها

اعوذباللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما سه اصل پیشنهاد كردیم كه حالا مى خواهیم ببینیم كه آیا آنهائى كه محتمل است مخالفت بكنند با این اصول با كدام یك از اینها مخالفت مى كنند .

یك اصل این بود كه ملت ایران چنانچه در این مدت از تظاهراتشان ، از شعارشان ظاهر شد این سلطنت سلسله پهلوى را نمى خواهند و این یك رفراندمى بود كه سرتاسر كشور به آن راى دادند ، با فریاد به آن راى دادند كه ما نمى خواهیم این سلسله پهلوى را . خوب اگر كسى با این مخالف است و در مقابل ملت ایران مى گوید كه ما مى خواهیم كه سلسله پهلوى همین طورى كه بودند باز باشند عرض كردیم كه یك دفعه مى گوید كه این كارهائى كه شاه كرده است ما تصدیق داریم كه این كارها را كرده لكن این كارها خوب است ، اینكه نفت ما را داده است به آمریكا در مقابلش یك مقدار آهن خریده است كه به درد ما نمى خورد ، اینكه فرهنگ ما را به عقب رانده است ، اینكه اینهمه جوان هاى ما را كشته است ، اینهمه حبس ها ، اینهمه زجرها ، این اختناق ها ، اینها را قبول دارد كه اینها كرده اند لكن مى گوید اینها كار خوبى است . اگر كسى این مطلب را بگوید ، خوب است كه اعلام كند و امضا كند كه من آن آدمى هستم كه این كارها را مى گویم خوب است . من گمان ندارم كسى در تمام ایران پیدا بشود كه یك همچو اعلامى بكند . و یا این است كه مى گوید كه نه ، این كارها را نكردند اینها و اینها را كسان دیگرى كردند . چنانچه بعضى همچو چیزى گفته اند كه اعلیحضرت بى اطلاع بودند از این مسائل ، اصلا هر چه گذشته بر این مملكت و هر چه ظلم شده است و هر چه خیانت شده ، دیگران كردند و شاه اصلا اطلاع از این مسائل ندارد . همه افراد ایران اطلاع دارند ، الا شاه !! شاه توى این جمعیت نبوده است ؟ ! در بین این مردم نبوده است ؟ ! ایشان كه در فرمایشات خودشان همیشه مى گویند كه همه كارها به دست من انجام مى گیرد . و دیگران هم همین طور مى گویند كه هر چه عمل مى شود به دست شاه است . در قضیه مدرسه فیضیه كه ریختند و در مدرسه فیضیه آن كارها را كردند ، ما آنوقت مى دیدیم كه به هر كس مراجعه مى شد ، مى گفتند كه اعلیحضرت فرموده است . چنانچه ما آن روز در یكى از اعلامیه ها همین مطلب را نوشتیم كه به هر جا مراجعه مى شود ، مى گویند كه اعلیحضرت فرموده اند ، اعلیحضرت

ص: 134

فرموده اند كه بروید مدرسه فیضیه را بهم بریزید و چه بكنید . و راست هم مى گفتند ، كسان دیگر یك چنین كارهائى را اجازه - نمى داد - نمى توانستند بدهند بدون اطلاع شاه ، شاه كه تمام نظام ایران در تحت رهبرى ایشان هست (ایشان هم خودشان قبول دارند این را) و در نظام نمى شود حكم قتل كسى را یا حكم غارت یك جائى را یا حكم قتل عام یك ناحیه اى را یك رئیس شهربانى بدهد یا یك ارتشبد بدهد ، هیچ كدام نمى توانند . همه اینها باید با امر خود شاه یا اجازه او باشد . اینها باید اجازه بخواهند از او و او اجازه بدهد . همه این قراردادهائى كه در مجلس واقع شده و مجلس نوشته و گذرانده و اینها همه ، بگوئیم كه شاه اصلا اطلاع نداشته است ؟ ایشان در حال غش بوده در این مدتى كه سلطنت كرده است ؟ ! خوب ، اگر در حال غش نباشد ، آدم بیدار باشد و شاه یك مملكتى هم باشد آن هم یك شاهى كه همه مى دانند كه همه كارها دست خود این است و همه دیكتاتورى ها را این دارد مى كند ، آنوقت كسى بگوید كه (چنانچه گفتند ، اینهائى كه طرفداران شاه و آمریكا ، این حرف ها را گفتند كه ) گناهى گردن ایشان نیست ، ایشان هیچ اطلاعى از این مسائل نداشتند . شاه كه آمد در قم و در حضور اینهمه جمعیت ایستاد و نطق كرد و بدگوئى كرد به علماى اسلام و بدگوئى كرد به طبقات مردم ، این گناهش گردن دیگران است !! ایشان اطلاع اصلا نداشته از این مسائل !! شاهى كه پشت رادیو مى گوید كه این ملاها ، این فلان ، اینها ارتجاعى هستند ، اینها چه هستند ، به مردم امر مى كند كه از اینها مثل حیوان نجس احتراز بكنید ، ایشان اطلاعى نداشته است !! این چه گناهى شد ، گناهش گردن دیگران است كه چیز كرده اند!! ایشان اطلاعى نداشته است !! به ایشان دیكته كرده اند ، ایشان هم ندانسته اند اینها چه نوشته اند اینجا ، از رو خوانده است مثل بچه هائى كه یك چیزى مى خوانند و متوجه نمى شوند مفادش چیست ، ایشان هم خوانده و نفهمیده است كه مفاد این چه هست !! قضیه اطلاحات ارضى به اصطلاح خودشان و این بساطى كه درست كردند و ایشان خودش مى گوید (انقلاب شاه و ملت ، انقلاب سفید) ایشان كه مى گوید انقلاب (شاه و ملت ) ، نه این انقلاب شاه و ملت نبوده است ، شاه بى اطلاع از این مسائل بوده است !! خودش كه مى گوید (انقلاب شاه و ملت ) روى كاغذى این را نوشته اند كه این را بخوان و این آنقدر ادراك نمى كند كه بفهمد انقلاب شاه و ملت یعنى شاه هم دخالت دارد!! این همین این عبارت را مى خواند و نمى داند چه چیز نوشته است روى اینجا!! (به منطق این آقائى كه مى گوید شاه بى اطلاع بوده است ، از همه امور بى اطلاع است ) پس اینكه نمى شود كسى باورش بیایید . حالا فرضا یكى هم این حرف را بزند اما ماها مى توانیم باور بكنیم كه این شاه كه همه كارها را خودش مى گوید كه باید به نظر من باشد و منم كه همه كارها را انجام مى دهم و دیگران را هیچ حساب نمى كرد ، تا چند وقت پیش از این اصلا نه وزیرى و نه وكیل و نه چیزى ، هر چه او مى گوید ، آن باید بشود ، چیزهاى دیگر چه است ! پس این مطلب را نمى شود گفت كه ، نمى توانیم بگوئیم كه این كارها همه خوب بوده است و این كه كرده است ، خوب كارى كرده است . این را كه نمى توانیم بگوئیم . نمى توانیم بگوئیم كه این كارها بد بوده است لكن شاه بى اطلاع بوده است از این مسائل و اینها همین طور خودبخود دیگران كرده اند و نسبت به شاه داده اند . چنانچه حالا دارند یك

ص: 135

دسته اى را كه از رفقاى ایشان بوده و - عرض مى كنم كه - با هم در جرم ها شریك بودند ، حالا این دسته را گرفته اند . حالا من هم نمى دانم چه جورى گرفته اند یعنى واقعا یك حقیقتى است این یا اینكه مى خواهند مردم را بازى بدهند ، آنها باز رفاقت خودشان باقى است و اینها را به صورت مثلا از مردم مخفى كرده اند ، یك جائى هم برایشان ، جاى خوبى هم درست كردند ، این را ما اطلاع نداریم . حالا ما فرض مى كنیم كه ایشان با آنها دیگر وفا نكرده و شریك ها را گرفته اند . اینها البته مى خواهند همچو صورتى را ، ایشان هم خیال دارد یك همچو صورتى را به ذهن مردم بیاورد كه حالا كه من فهمیدم كه اینها خیانت كرده اند ، حالا همه اینها را دیگر من مى گیرم . معلوم شد كه اینها خیانتكارند . 12 ، 13 سال ، 14 سال كسى وزیر او بوده و عرض مى كنم با هم همه كارها را انجام داده اند ، حالا تازه ایشان این چند روزى كه مردم مقابلش ایستاده اند ، حالا فهمیده است كه اینها كارهاى بدى كرده اند كه این مردم دارند اینطور هیاهو مى كنند و حالا اینها را گرفتند براى اینكه مردم بفهمند كه نخیر ، اعلیحضرت مى خواهند اصلاحات كنند ، همانطور كه اصلاحات ارضى كردند و انقلاب سفید درست كردند ، حالا مى خواهند انقلاب ادارى كنند و مى خواهند مسائل را درست كنند و وزرا را بگیرند و وزراى زمان كذا و زمان كذا و مى خواهند كارها را درست كنند . دیگر مردم چه حرفى دارند!! این هم كه كسى باورشان دیگر از ایشان نمى آید كه اینطور كارها بدون اطلاع ایشان شده است .

شرط قبولى توبه شاه ، جبران حقوق بر باد رفته

ملت خوب یك صحبت دیگر هم ممكن است كسى بكند كه نخیر ، این همه بد بوده است و ایشان هم كرده اند لكن توبه قبول است . آمده است مى گوید من توبه كردم ، توبه پیش خلق و خالق قبول است و هر كه یك كارى بكند توبه بكند ولو هر چه كار بدى باشد ، این را باید از او قبول بكنیم . این هم یك راه است كه كسى بگوید كه حالا دیگر شاه سلطنت بكند و حكومت نكند و توبه هم كرده است و كارهائى هم كه تا حالا كرده است تمام ، هیچى دیگر ، حالا توبه كرده . در توبه هم این مطلب هست . (حالا اگر ما فرض كنیم توبه هم بكند) توبه پیش خدا هم قبول نیست مگر اینكه آن چیزهائى كه مربوط به حقوق مردم است رد بشود . اگر یك كسى را كشت و بعد بگوید من توبه كردم ، این توبه قبول نیست باید این را كه كشته است جبران بكند ، وقتى جبران كرد آنوقت پیش خدا هم وقتى توبه بكند ، قبول است . ایشان بدون جبران ، چون شخص اول مملكت است ، خدا یك حساب دیگرى برایش باز مى كند ؟ ! شخص اول مملكت را دیگر خدا حساب این را نمى كند كه این بیست و چند سال جرم مرتكب شده است ، اموال مردم را خورده است ، نفوس مردم را تلف كرده است ، امر به خرابى ها كرده است ، خیانت ها كرده است ، جنایت ها كرده است !! خدا از باب اینكه ایشان شاهند ، (معلوم مى شود كه پیش خدا مثلا به منطق اینها شاه و غیر شاه فرق دارد) چون شاه است ، از این جهت مى گوید كه نه این دیگر قبول است !! مردم كه جوان هایشان از بین رفته اند ، بروند گم بشوند اینها چه هستند ، مقابل شاه كه نمى شود این حرف ها را زد!! بگوئیم كه توبه ایشان قبول است بدون اینكه شرایط توبه قبول باشد ؟ اگر

ص: 136

مردم عادى مال مردم را خورده اند ، بگوید توبه كردم ، مال مردم را باید بدهد تا توبه باشد والا این همان توبه گرگ مى شود و ایشان خوب ، بیایند حالا اگر واقعا توبه كرده اند ، بسم اللّه بیایند در بانك هاى خارجه را اول باز بكنند و این اموالى كه در این بانك ها هست ، اینها را برگردانند به ملت . این یك راهش ، تا برسیم به كشته ها ، حالا راه مالى اش . اینهمه اموال مردم را اتلاف كرده است و اینهمه نفت را داده به غیر و در مقابلش یك چیزى كه به درد ملت نمى خورد بلكه ضرر براى ملت دارد ، بیاید اول اینها را جبران كند ، اعلام كند كه من مى خواهم جبران كنم . ایشان اعلام كرده است ، مى گویند كه اعلام كرده است به اینكه این خاندان من هم ، این كسانى كه مربوط به من هستند اینها هم باید رسیدگى بشود ، ببینیم كه آیا اینها خلافى كرده اند ؟ نكرده اند ؟ اگر خلافى كرده اند خوب اینها هم باید محاكمه بشوند! ایشان باز . . . كه خاندان ایشان خلافى كردند یا نكردند ؟ معلوم مى شود این هم از آن مسائلى است كه مخفى است برایشان و اطلاع ندارند!! حالا مى خواهند ببینند كه آیا این خاندان به كسى خلافى كرده اند ، یك جرمى كرده اند! ، اگر مرتكب شده اند . خوب حالا خود ایشان كه مى گوید كه توبه كردم و مقابل ملت مى ایستد و مى گوید كه خوب ، من یك اشتباهاتى كرده ام و حالا تعهد مى كنم كه نكنم و حالا متلزمم كه دیگر نكنم ، ضمانت مى كنم و اینها را مكرر مى كند . خوب یك كسى مى ایستد ، یك ملت مى ایستند مقابل او ، مى گویند كه تا حالا این كارها را كه كردى ، خوب جبران بكن ، آنوقت بگو كه ضمانت مى كنم . مساله یك مساله حقوقى است ، همچو نیست كه یك مساله اى بین تو و خدا باشد ، خدا بین تو و خودش را ممكن است كه بیامرزد . ما وكیل عمومى خدا نیستیم ، اما خدا قبول نمى كند مگر كه مسائل حقوقى حل بشود . حق مردم به عهده تو است الان ، تو الان حق یك ملت در عهده ات است . تو مال هائى كه مال این ملت است به باد داده اى ، تو ده سال جوان هاى ما را در توى محبس با آن وضع با آنها رفتار كردى و امر كردى كه اینطور بكنند . خوب اینها را باید جبران بكنى تا بعد بگوئى (استغفراللّه ) ، تو جبران نكرده مى گوئى كه من توبه كردم ، ما باورمان مى آید كه تو توبه كار هستى ؟ ! ملت نشاخته اند تو را ؟ ! مگر شما آن اولى هم كه آمدى سلطنت كردى همه این التزامات (اول قانونا باید التزام بدهى ) همه این التزام ها را دادى و بعد آمدى (به قول خودت ) این اشتباه ها را كردى . تو از این به بعد دیگر اشتباه بكن نیستى ؟ ! یا اینكه باز این را مى گوئى كه مردم را به غفلت بیاندازى و باز مشغول بشوى به این كارهاى اشتباهى كه مى گوئى كردم ؟

پس آنكه موافق با ایشان است و اصل اول ما را كه عبارت از رفتن شاه و این سلسله است مى گوید قبول ندارم ، باید یكى از این مسائل را قائل بشود به اینكه نه همه كارهاى ایشان خوب بوده و شماها ملتفت نیستید ، مردم ملتفت نیستند كه اختناق یك چیز خوبى است ، نه خوب است و ایشان كارهاى خوبى كرده اند ، همه اش اختناق و اینطور چیزهاست ، اینها هم خوب است . یا خیر ، نكرده است ایشان با بى اطلاع بوده است یا توبه كرده ایشان . وقتى این راه ها همه بسته باشد ، خوب باید ایشان نباشد .

ص: 137

شاه و شوراى سلطنت هر دو آلت دستى براى تامین مقاصد اجانب

یك مطلب دیگر هم هست كه خوب ایشان نباشند ، ایشان بروند و بعد آقازاده ایشان بیایند و عیال محترم ایشان بیایند و شوراى سلطنتى تشكیل بشود و اداره بكنند . آنها كه كارى نكرده اند دیگر ، آنها دیگر خوب و صحیح هستند!! ملت ایران نمى تواند اینها را بپذیرد . یك ملتى كه از یك شخصى این همه رنج برده و از پدرش آن همه رنج برده است ، آن همه خیانت دیده است ، این احتمال را مى دهد كه این پسر هم پسر همان پدر است ، چنانچه این پدر هم پسر همان پدر بود . و از خطاهاى ملت ما این بود كه گذاشتند این پسر بعد از آن پدر بیاید سلطنت بكند و بسیار آسان بود آن وقت اگر پیشنهاد مى كردند به این متفقین و آن وقت مى ایستادند و مى گفتند: ما این را نمى خواهیم آن وقت بسیار آسان بود كه ایشان نباشند . خوب ، این پسر ، پسر همین پدر است . شنیدم گفته است كه این پدر من بى خود این حبسى ها را نگه داشته و اینها خرج دارند ، اینها را بكشد ، از بین ببرید اینها . مى گویند اینطور ایشان گفته است كه این حبسى ها را براى چه خرجشان را مى دهند ، بكشدشان . اگر احتمال این معنا را بدهند ملت ، یك مساله مهمى است . مسائل مهمه را احتمال هم وقتى كه انسان بدهد ، باید احتیاط كند او را . اگر شما یك احتمال صحیحى بدهید كه از این اطاق وقتى كه مى روید بیرون ، یك حیوان ، یك سبعى در اینجا هست كه شمارا مى كشد ، نخواهید رفت از اینجا بیرون همان احتمالش را بدهید . خوب حالا ما این احتمال را نمى دهیم اما اگر من احتمال این معنا را بدهم كه یك ، شما احتمال این معنا را بدهید كه بیرون اینجا یك سبعى است آدمكش ، احتیاط مى كنید ، نمى روید بیرون . ما احتمال این معنى را مى دهیم كه این خانواده سبعى هستند كه اینها ملت را خواهند به باد داد . همانطورى كه تا حالا كرده اند بعد از این هم خواهند كرد . یك آلت دستى هستند از غیر (مساله این حرف ها نیست كه ، ما حالا روى احتمال داریم صحبت مى كنیم والا مساله احتمال نیست ) ایشان یك آلت دستى است ، پدر ایشان هم یك آلت دستى بود . آنها مى خواهند حالا آن آلت دست دیگرى آن بعدى را آلت دست قرار بدهند براى خودشان و چطور ملت مى تواند قبول بكند كه اینها باز باشند و - عرض مى كنم كه - آقائى بكنند بر ملتى در صورتى كه آنطور خیانت ها را كرده اند . بنابراین اصل اول ما را گمان ندارم كه بتواند كسى انكار كند كه این اصل نباید باشد .

سلب اختیار از مردم ، اساس رژیم تحمیلى سلطنتى

یكى هم قضیه اصل دوم این است كه اصل رژیم سلطنتى بى ربط است . رژیم سلطنتى رژیم كهنه ارتجاعى است ، در وقت خودش هم بى ربط بوده است . اینكه ارتجاع مى گوئیم ، یك وقت این است كه یك چیزى در وقت خودش خوب بوده است ولى حالا دیگر كهنه شده است ، سلطنت اگر چنانچه در وقت خودش هم یك چیزى بوده ، حالا دیگر كهنه شده است ، دیگر سلطنت یك مساله ارتجاعى است لكن سلطنت از اول چیز مزخرفى بوده است ، یك آدم سلطان بر یك مردم بدون اینكه مردم اختیارى داشته باشند! حالا آن شخص اول و سلطان اولش كه همیشه با زور آمده اند به مردم

ص: 138

تحمیل شده اند ، هیچ وقت نبوده است كه مردم اراده داشته باشند در تعیین یك سلطان ، همیشه با قلدرى و زور آمده اند و تحمیل كرده اند بر مردم و ظلم خودشان را بر مردم تحمیل كرده اند و هر كارى خواسته اند به سر ملت ها آورده اند و بعد هم كه یك سلسله اى ، اولى دزد بود و همه كارهاى زشت را مى كرد حالا اصلا در رژیم هاى دنیا این جزو مضحكه هاست ، یك كسى مى آید برخلاف مثلا یك رژیمى قیام مى كند ، این حالا كه قیام كرد ، این قیام غلط است ، این مجرم است ، قیام كرده است بر ضد یك رژیمى ، آمد و غلبه كرد و كشت و زد و همه كار زشت را كرد و غالب شد ، حالا كه غالب شد همه مى شناسند او را ، حالا شد اعلیحضرت ، تا حالا دزد بود ، یك راهزنى آمد و زد و مثلا سلسله قاجاریه را مى خواهد به هم بزند ، تا حالا اسمش این بود كه این آدم قیام برخلاف سلطنت كرده و چطور است و این دزد است و این خائن است و همه این حرف ها را و لقب ها را به او مى دادند ، حالا زورش زیاد شده و زد و آنها را بیرون كرد ، تا بیرون كرد آقاى آمریكا از آن طرف ایشان را مى شناسد و آقاى انگلستان هم از آن طرف مى شناسد و حالا شد اعلیحضرت و هر كه بر ضد این قیام كند مجرم است . تا حالا ایشان مجرم بوده است ، حالا كه ، به زور به مردم غلبه كرد و او را زد و بیرون كرد ، همین دزد شد (اعلیحضرت )! بناى دولت ها این است همین دزدى كه تا حالا دزد بود و اگر گرفته بودند او را ، مى گشتند او را و همه هم مى گفتند صحیح است این كشتن ، حالا كه زور شد و غلبه كرد ، حالا دیگر مى شناسند او را یكى بعد از دیگرى . همین پریروز افغانستان همین طور شد دیگر . همین پریروز افغانستان بعد از اینكه اینها آمدند ، اول هى اینها آمدند و چه ، هى حرف ها مى زدند برایشان ، وقتى كه غلبه كردند او از آن طرف شناختش ، او از آن ور شناختش ، او از آن طرف شناختش .

بنابراین است كه همه دیگر این دزد سر گردنه را حالا دیگر از این به بعد القاب تغییر كرد ، شد (اعلیحضرت ) و هر كس بر خلافش بگوید ، خلاف رژیم سلطنتى او چیزى بگوید یا اهانتى بر او بكند چند سال هم حبس باید برود . اصل رژیم سلطنتى از اول یك چیز غلطى بوده . چه معنى دارد كه یك نفر آدم كه مثل همه ماها هست اكثر آنها هم از همه این جمعیت ها كمتر بوده اند . ادراكاتشان هم كمتر بوده است ، اكثرا اینجورى بوده اند ، خوب بله قلدرى را داشتند ، قلدرى ها را داشتند خیلى زورمند بودند اما ادراكاتشان مثل یك آدم متعارف هم خیلى هایشان نبوده ، آنوقت این شد شخص اول و شد شاه ، بعدش دیگر به مردم هیچ ارتباط ندارد . خوب ، حالا فرض ما مى كنیم كه آن مجلسى كه رضا شاه با سرنیزه درست كرد و همه دیدیم ، نه یك مجلس ملى بود و ملت آمد و دید كه قاجاریه مثلا خلاف هستند ، آنها را كنار گذاشت و شد ایشان ، بعد دیگر از اختیار مردم شد بیرون براى اینكه حالا ایشان با اختیار مردم شد بعد هر كارى بكند ، مردم هر چه فریاد بزنند كه آقا تو با اختیار ما ، با انتخاب ما شاه شدى ما نمى خواهیم دیگر ، برو سراغ كارت ، دیگر گوش نمى دهند ، دیگر سرنیزه است . مثل همین حالایى كه پیش آمده ، آنها قرار دادند ، یك كسى را انتخاب كردند ، آن طبقه جلو انتخاب كردند حالا ما باید جرم این پسره را هم بكشیم . ما انتخاب كردیم این را ؟ ! آخر این عقلایى است كه در 50 سال قبل یك طبقه دیگر ، یك جمعیت دیگر یك كسى را انتخاب كنند به سلطنت بعد پسر او بى انتخاب این مردم و با

ص: 139

مخالفت این مردم باز سلطان باشد بر این مردم ؟ یعنى هر كارى كه بخواهد بكند (نخیر ، سلطان مشروطه باشد) ، بى انتخاب مردم چراباشد ؟ چه معنا دارد ؟ هر كسى ، هر جمعیتى ، هر اجتماعى حق اولیش این است كه خودش انتخاب بكند یك چیزى را كه راجع به مقدرات مملكت خودش است . كدام یك از این ملت ما ، الان این طبقه اگر در تمام ایران شما بگردید یك نفر را پیدا بكنید كه بگوید من دخالت داشتم در انتخاب محمدرضا خان به سلطنت ، پیدا نمى كنید . هیچ كس ، هیچ كس دخالت نداشت است . موهبت الهى بوده است (به قول خودشان ) بدون اینكه مردم دخالت داشته باشند . خوب ، در قانون اساسى غلط ما این است كه سلطنت یك موهبت الهى است كه ملت مى دهند به یك شحصى . خوب ما حالا قبول كردیم ، یك موهبت الهى است كه ملت مى دهند ، كى ملت دادند این را ؟ كى ملت اصلا اختیار در این باب داشتند ؟ ایشان كودتا كرد و آمد ایران ، آمد تهران - را - از قزوین آمد تهران را گرفت و كودتا كرد و یك عده اى را گرفت و حبس كرد و كم كم ماند . اولش نمى دانم رئیس قشون بود و بعد كم كم شد وزیر جنگ و بعد كم كم شد نخست وزیر و بعد هم با سرنیزه مجلس درست كرد و با سرنیزه الزام كرد اینها را كه باید قاجاریه را خلع بكنید و باید من سلطنت كنم ، همه اش سرنیزه بود . موهبت الهى كه مردم مى دهند ، فرض كنیم كه مطلبش این است كه این موهبت الهى است و مردم مى دهند به یك كسى ، مردم مى دهند ، آخر مردم كجا دادند ؟ كى مردم همچو كارى كردند ؟ و من عرض كردم كه حالا ما فرض مى كنیم كه این مردم هم دادند به پدر ایشان و خوب حالا بعدش چه ؟ آن جمعیتى كه آنجا بوده اند یك كسى را وكیل كرده ، وكیل من كه نبوده است پدر من . شما همه تان آن زمان هیچ یادتان نیست ، هیچ كدامتان راى آن وقت نداشتید ، نبودید تا راى بدهید . هیچ كدام شما آن وقت نبودید ، ما هم كه بودیم كه راى نداشتیم ، خوب ، راى كه به او ندادند . حالا ما فرض مى كنیم كه یك جمعیت راى دادند به او ، الان كه ما مى خواهیم زندگى بكنیم ، مقدرات مملكت مان را تحت نظر یك كسى قرار بدهیم یك كسى بخواهد دخالت در امور مملكتى ما بكند بدون اینكه ما اصلا اطلاعى داشته باشیم و بدون اینكه اختیارى داشته باشیم ایشان باید هر كارى دلش مى خواهد بكند ؟

مخالفت مردم با سلطه خاندان پهلوى و اصل رژیم سلطنتى

بنابراین اصلا رژیم سلطنتى یك چیز غلطى است . رژیم سلطنتى چیست ؟ باید مردم خودشان یك كسى را تعیین كنند . مثلا فرض كنید كه یك وكیلى را تعیین مى كنند برایشان كار بكند ، باید مردم خودشان یكى را تعیین كنند كه او دخالت كند در امورشان ، هر وقت او را نخواستند ، بگویند برو گم شو! یك رژیمى كه اینطور استقرار دارد اگر انسان فهمید به اینكه ، هر آدمى بفهمد كه هر كارى بكند دیگر از دست مردم خارج است كه بگویند برو ، دیگر او هست تا آخر ، سلطنت اینطورى است كه یك كسى كه سلطان شد دیگر او هست ، بیخ ریش مردم هست ، یك همچو آدمى هر چه خلاف بخواهد بكند دستش باز است خوف این را ندارد كه عزلش بكنند ، عزلى توى كار نیست ، او هست تا آخر (همه هم شاهدوست اند)! اما اگر بنا باشد كه یك نفر آدم را پنج سال ، ده سال ، هشت سال بگویند كه شما بیا در

ص: 140

این مملكت رئیس جمهور مثلا باش ، كارهاى این مملكت را اداره بكن ، خود مردم آزاد یكى را تعیین بكنند ، این آدم هر چه هم بد باشد به فكر خودش هست لااقل ، براى اینكه مى گوید خوب من پنج سال دیگر رئیس جمهور افتاده ام ، وقتى افتادم پدر مرا مردم در مى آورند ، اگر به یك كسى ظلم كرده باشم اینها پدر من را در مى آورند ، حالا قدرت دست من است بعد از پنج سال دیگر یك آدمى هستم عادى ، مثل سایر مردم . نمى كند قهرا . اصلا از اول رژیم سلطنتى یك چیز غلطى بوده است و تحمیل شده است به مردم . اصل دوم ما هم این است كه رژیم سلطنتى یك اصلى است بى ربط ، باید اختیار دست مردم باشد . این یك مساله عقلى است ، هر عاقلى این مطلب را قبول دارد كه مقدرات هر كسى باید دست خودش باشد ، مائى كه ، یك جمعیتى كه مملكت مال خودشان است ، چیزهائى كه در مملكت است باید به صرفه خودشان خرج بشود ، باید همه چیز این مملكت در راه صلاح خود این مملكت باشد یك كسى كه اصلش با مردم جداست و مى گوید كه مردم چكاره هستند من خودم هر كارى دلم مى خواهد بكنم ، چطور مى شود مقدراتش را مردم دست یك همچو آدمى بدهند كه هر كارى دلش مى خواهد بكند و به مردم دیگر دخالت نباشد ؟ به خلاف اینكه مردم امسال یك كسى را قرار بدهند ، همه جمع بشوند با هم قرار بدهند كه این آقا رئیس جمهور ما ، پنج سال هم ایشان رئیس جمهور . ما فرض مى كنیم كه یك آدمى باشد كه خیلى جلب باشد ، این آدم خیلى جلب نمى تواند ، عقل اجازه اش نمى دهد كه در این پنج سال تو هر كارى دارى بكن ، هر چه هم مى خواهى ظلم بكن و - عرض مى كنم كه - چه مى شود . ما فرض مى كنیم نه دیگر حقى براى مردم نباشد و حال آنكه در جمهورى حق است و مردم مى توانند بگویند نه ، تو غلط كردى برو دنبال كارت ، اگر جمهورى اسلامى باشد كه دیگر واضح است براى اینكه اسلام براى آن كس كه سرپرستى براى مردم مى خواهد بكند ولایت بر مردم دارد یك شرایطى قرار داده است كه وقتى یك شرطش نباشد ، خود به خود ساقط است ، تمام است ، دیگر لازم نیست كه مردم جمع بشود ، اصلا خودش هیچ است اگر بیجا- اگر - یك سیلى بزند ، رئیس جمهور اسلام اگر یك سیلى بیجا به یك نفر بزند ساقط است ، تمام شد ریاست جمهوریش دیگر و باید برود سراغ كارش آن سیلى را هم عوضش باید بیاید بزند توى صورتش . ما یك همچو چیزى مى خواهیم .

بنابراین اصل اول كه عبارت از اینكه ما این خاندان را نمى خواهیم این واضح است ، باید همین طور باشد ، مردم هم با ما موافقند . مساله مردمى است . مساله به حسب حق مردم ، مردمى است همه مردم فریاد كردند توى خیابان ها ، حالا هم دارند فریاد مى كنند . همین امروز هم گفتند پنجاه هزار نفر در اصفهان قیام كرده اند و - عرض مى كنم - نهضت كرده اند و تظاهر كرده اند و از این حرف ها . الان هم همان حرف ها را دارند مى زنند . اصل دوم هم كه سلطنت رژیم سلطنتى اصلش غلط است این هم هر عاقلى اگر تصور مطلب را بكند ، تصدیقش هم مى كند كه یك همچو رژیمى اصلا درست نیست . باید اختیار دست خود مردم باشد و چه بكنند . یك كس دیگرى یكى را سلطان بكند ، این سلطان بر یكى دیگر باشد ، این مقدرات این دست آنهاست . هر كس مقدراتش دست خودش است . این نسل حالا مقدراتشان دست خودشان باید باشد ، نه دست یك كسى كه هفتصد سال پیش از این بوده و حالا رفته

ص: 141

سراغ كارش رئیس جمهور معنایش این است كه مقدرات دست خود مردم است . مردم الان مى خواهند قرار دهند یك كسى را رئیس جمهور ، بعد از پنج سال دیگر تمام مى شود عملش ، یكى دیگر را قرار مى دهند بعدیش را مى آورند . این بهتر از اوست و آن غلط بوده است و این صحیح ، این ممكن است صحیح باشد منتهى ما جمهور به آن معنائى كه هر كس را بخواهند قرار بدهند ، در سایر جاها هم اینطور نیست كه هر كس یك شرایطى در آن هست ، در رئیسى كه باید حكومت كند بر مردم ، حاكم مردم یك شرایطى در اسلام دارد كه اگر آن شرایط ملاحظه بشود ، یك حكومت عدل و صحیح منعقد مى شود .

تحقق جمهورى اسلامى مبنى بر رجوع به آراء مردم

اصل سوم ما این است كه ما حكومت اسلامى مى خواهیم . یك جمهورى اسلامى كه به آراى مردم رجوع مى كنیم و شرایط را هم مى گوئیم ، آن شرایط در اسلام هست براى هر كس كه مى خواهید تعیین كنید ، هر كه این شرایط را دارد این را بخواهند ، شرایطش نباشد كه هر دزدى را بخواهند قرار بدهند هیچ عاقلى این را نمى پذیرد كه هر دزدى را بخواهند قرار بدهند و قرار هم نمى دهند . این شرط سوم را هم ، این اصل سوم را هم حالا من خسته شده ام بعد عرض مى كنم . و بعضى از حرف هائى كه گفته شده است و نطقى كه امروز باز اعلیحضرت فرموده اند و حرف هائى كه زده اند ، اینها دیگر بعد یك تاملى در آن بكنیم ببینیم چه ایشان گفته است و ما باید چه بگوئیم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 142

تاریخ : 22/8/57

مصاحبه امام خمینى با خبرنگار آلمانى

سؤال : بر سر آلمانى هاى مقیم ایران در صورتى كه اوضاع ایران عوض شود و حكومت اسلامى به روى كار آید ، چه خواهد آمد ؟

جواب : با آنها به طور انسانى رفتار مى شود و در صورتى كه مصالح ملت را مراعات كنند ، ابدا ضررى بر آنها وارد نخواهد شد .

سؤال : بر سر سرمایه هاى صنعتى آلمانى ها در ایران چه خواهد آمد ؟

جواب : اگر سرمایه ها از خودشان باشد ، آن هم محفوظ خواهد ماند و ظلمى بر كسى وارد نخواهد شد .

سؤال : همانطورى كه حضرت آیت اللّه اطلاع دارید ، شاه به نام ملت ایران قراردادهائى را با آلمانى ها و خارجى ها بسته است . آیا یك دولت جدید به رهبرى حضرت آیت اللّه این قراردادها را ادامه مى دهد ؟ و چه اتفاقى بر سر این قراردادها رخ خواهد داد ؟

جواب : قراردادهائى كه موافق مصالح ملت است ، به قوت خود باقى مى ماند .

سؤال : همانطور كه مسبوق هستید ، سرمایه هائى به نام ایران در آلمان سرمایه گذارى شده است . این سرمایه ها ، چه سرنوشتى پیدا خواهد كرد ؟

جواب : این سرمایه ها مال كشور و ملت است و دولتى كه مى آید به مصلحت ملت عمل خواهد كرد .

سؤال : در حكومت آینده ، آزادى زنان چگونه خواهد بود ؟ آیا اینها باید مدارس را رها كرده و به منازل بروند ، یا اینكه بر ایشان امكان خواهد داشت به تحصیلات خود ادامه دهند ؟

ص: 143

جواب : این حرف هائى كه راجع به زنان و یا مسائل دیگر شنیده اید ، اینها همه تبلیغات شاه و اشخاص مغرض است . زن ها آزاد هستند و در تحصیل هم آزاد هستند ، در كارهاى دیگر هم آزادند ، همانطور كه مردها آزادند . حالاست كه نه زن آزاد مى باشد و نه مرد .

ص: 144

تاریخ : 22/8/57

مصاحبه امام خمینى با خبرنگار روزنامه فرانسوى لوموند

سؤال : كشور ما ، كشور آزادى است و ما بسیار خوشحالیم كه حضرتعالى به فرانسه تشریف آورده اید . حضرت آیت اللّه درباره وضع ایران پس از توقیف دكتر سنجابى چه نظرى دارند ؟

جواب : با توقیف دكتر ، اسباب تحولى نمى شود . این هم از دست و پاهائى است كه شاه مى زند به خیال اینكه دكتر را تسلیم كند و معلوم نیست كه كسى تسلیم شاه بشود یا اشخاص محترمى تسلیم شاه بشوند .

سؤال : نظر حضرتعالى درباره احتمال مبارزه مسلحانه چیست ؟ دو سه روز پیش از این آقاى شریعمتدارى در این باره گفته اند هنوز تصمیمى در این باره گرفته نشده است .

جواب : ما امیدواریم قبل از اینكه نوبت به مبارزه مسلحانه برسد ، مسائل به دلخواه ملت ختم شود . اگر چنانچه یك وقت مقتضى شد ، آنوقت تجدید نظر مى كنیم .

سؤال : حضرتعالى مى فرمائید كه بایستى در ایران ، جمهورى اسلامى استقرار پیدا كند و این براى ما فرانسوى ها چندان مفهوم نیست زیرا كه جمهورى مى تواند بدون پایه مذهبى باشد ، نظر شما چیست ؟ آیا جمهورى شما بر پایه سوسیالیسم است ؟ مشروطیت است ؟ برانتخاباتى استوار مى باشد ؟ دموكراتیك است ؟ چگونه است ؟

جواب : اما جمهورى به همان معنائى است كه همه جا جمهورى است لكن این جمهورى بر یك قانون اساسى اى متكى است كه قانون اسلام مى باشد . اینكه ما جمهورى اسلامى مى گوئیم براى این است كه هم شرایط منتخب و هم احكامى كه در ایران جارى مى شود ، اینها بر اسلام متكى است لكن انتخاب با ملت است و طرز جمهورى هم همان جمهورى است كه همه جا هست .

ص: 145

تاریخ : 22/8/57

مصاحبه امام خمینى با خبرنگاران البیرق

سؤال : حضرت آیت اللّه ! جنبشى كه شما معرفى مى فرمائید و ارزش هاى روحى و مردمى كه از آن برخوردار است آیا به تنهائى مى تواند به اسم اكثریت ایرانى و بدون چپى ها و بدون مخالفین سنتى ، حكومت را در دست بگیرد و اگر امروز بر اساس شعارهائى كه شما مطرح مى فرمائید رفراندمى در ایران صورت گیرد ، نسبت درصد آرائى را كه ممكن است به دست آورید چقدر خواهد بود ؟

جواب : اكثریت قاطع ملت ایران مسلمان است و به آنچه كه ما بخواهیم راى مى دهد . همه ملت ایران شاه را نمى خواهند . آیا 90 درصد مردم ایران كه مسلمانند ، به عنوان اكثریت یك جامعه نمى توانند یك جمهورى اسلامى تكشیل دهند ؟

سؤال : آیا امكان دارد كه شوروى به جنبش شما كمك كند ؟ آیا حضرت آیت اللّه به طور كلى از آمریكا مایوس هستند یا اینكه معتقدید اگر روزى براى آمریكا مسلم شود كه ایام حكومت شاه رو به پایان است ، مصلحت خود را بر خواهد گزید ؟

جواب : اما راجع به شوروى ، ما احتیاجى به كمك او نداریم و همانطور كه از آمریكا كمك قبول نمى كنیم از شوروى هم كمك قبول نخواهیم كرد . اما راجع به آمریكا ، آمریكا البته همیشه مصالح خودش را ملاحظه مى كند و لیكن ملت دیگر به آمریكا اعتنا نمى كند و شاه باید برود و غیر از این هیچ راهى نیست ، چه آمریكا و شوروى بخواهند یا نخواهند .

سؤال : آیا امكان دارد ارتش ایران به نفع جنبش شما تحول یابد ؟ یا اینكه ارتش دوستدار شاه باقى خواهد ماند ؟ یا اینكه از برگشتن ارتش به راه درست مایوس شده اید ؟ یا اینكه معتقدید شهوت حكومت بر نظامیان غالب آید و آنان خود زمام حكومت را به دست گیرند و سربازهاى آنها به ملت بپیوندند ؟

ص: 146

جواب : آیا سران جیره خوار ارتشى كه پنجاه سال است توسط آمریكا خریدارى شده اند به این سرعت قابل تغییر هستند ؟ ارتش شاه را نمى خواهد و لكن قدرت دست سران ارتش است . ارتش ، خصوصا افسران و درجه داران جوان آن با ملت هستند ولى فعلا" قدرت یك انقلاب را ندارد ، فعلا" حكومت را نظامیان آمریكا در دست گرفته اند ولى باید دانست كه اداره این حكومت بسیار مشكل است ، اصولا" نظامى نمى تواند حكومت كند .

سؤال : شوروى ها مى گویند كه علت انقلاب دینى بر ضد شاه این است كه اصلاحات ارضى امتیاز املاكى را كه روحانیون داشته اند از آنها گرفته است ، جواب شما به چنین اتهامى چیست ؟

جواب : اگر كسى از وضع زندگى روحانیون مطلع باشد خوب میداند كه روحانیون املاكى نداشته و ندارند ، روحانیون از طبقه سوم مى باشند . مساله ، مساله اصلاحات ارضى نیست ، مبارزات ملت ایران معلول جنایات و خیانات 35 ساله شاه است كه توسط روحانیون برملا گردید و براى درهم كوبیدن رژیم شاه است .

ص: 147

تاریخ : 24/8/57

بیانات امام خمینى در مورد حق مسلم و مشروع ملت ها در تعیین سرنوشت و اشاره به هدفنهایى ملت ایران

تحقق جمهورى اسلامى ، آرمان نهائى ملت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما عرض كردیم كه ملت ایران (كه ما هم دنبال ملت ایران هستیم ) آنها سه تا اصل را تقاضا دارند و در تظاهراتى كه سرتاسر ایران كردند و حالا هم مى كنند این سه تا اصل را ذكر مى كنند و مقصودشان تحقق این سه تا اصل است ، البته آن كه مقصود اصلى و هدف اصلى است آن اصل سوم است كه حكومت اسلامى ، جمهورى اسلامى ، آن كه هدف نهائى و اصل است آن است لكن دو اصل دیگر هم در آن منضم است یعنى اگر همان اصل هم فقط مى گفتند ، این دو تا اصل هم لازمه آن هست . آنها كه مى گویند ما حكومت اسلامى مى خواهیم یا جمهورى اسلامى مى خواهیم ، تحقق جمهورى اسلامى نفى رژیم سلطنتى است و نفى رژیم سلطنتى نفى شاه است در صورتى كه شاه هم قانونى بوده باشد حكومتش والا از اول دیگر بى اساس است . این دو تا اصل اگر چه هدف اصلى نیست لكن دو تا اصل مهم است كه به یك وجهى اینها هم هدف هستند ، البته هدف نهائى عبارت از همان تاسیس یك حكومت عدل اسلامى است لكن خود همین معنا كه باید این شخص و این سلسله بروند سراغ كارشان این هم خودش یك هدفى است - هدفى شده است از براى ایرانى ها براى اینكه بعد از آنكه ایرانى ها تمام جنایاتى كه تا حالا برایشان شده است در این 50 سال و تمام بدبختى هائى كه اینها داشته اند ، چه از اینكه نگذاشته اند رشد فكرى بكنند جوان ها و از آن طرف به واسطه زیادى مراكز فساد - كه مراكز فحشا و فساد و اشاعه این مراكز ، چه از ناحیه اینكه مثلا مشروب فروشى چقدر هست این كازینوها و این بساط چقدر هست ، مجلاتى كه اسباب فساد مى شود و جوان ها را فاسد مى كند چقدر در این 50 سال بوده است و ترویج از آنها كرده اند و رادیوها چه حالى داشتند ، سینماها چه حالى داشتند ، تلویزیون ها چه حالى داشتند همه اینها به واسطه این است كه این رژیم و این حكومت ، حكومتى است كه مى خواهد كه این جوان هاى ما را فاسد كند و این مراكز زیاد فحشا و همه اطراف و همه جوانب فحشا را رواج دادن براى این است كه جوان ها را از دانشگاه ها بكشند به میخانه ها و به كارهاى زشت و بد . پس این جنبه كه عبارت از فاسد كردن جوان هاى ماست ، این هم زیر سر همین حكومت فاسد است كه اگر حكومت ، حكومت صالح بود ، مصالح مسلمین را و مصالح ملت را درنظر مى گرفت ، نمى گذاشت كه این قوه بزرگ و این نیروى عظیم ملى فاسد بشود و كار از آن نیاید . این را مردم از

ص: 148

چشم همین هیئت حاكمه اى كه شاه اینجا درست كرده ، همین رژیم فاسد مى دانند و از آن طرف هم اینكه راجع به فرهنگمان ، راجع به اقتصادمان ، هر چه بدبختى در ایران تحقق پیدا كرده ، ملت ایران از دست اینها مى دانند و واقع هم همین است كه حكومت فاسد موجب همه فسادهائى است كه از همه اطراف به ما احاطه كرده . بنابراین خود این الان یك هدفى شده است براى مردم كه این آدم نباید باشد و این رژیم نباید باشد ، این خودش یك هدف كانه اصیلى الان از براى مردم است ولو اینكه وقتى كه ما آن هدف اصلى را ملاحظه كنیم ، این مقدمه اوست و لازمه اوست . نبودن این رژیم لازمه بودن رژیم صحیح اسلامى است بنابراین ، این دو تا اصل به آنطورى كه عرض كردم اشكالى در آن نیست و كسى نمى تواند ، یك كسى كه بخواهد درست فكر كند ، عاقلانه فكر كند ، بستگى نداشته باشد به آمریكا یا به شاه ، نمى تواند دیگر تصدیق كند كه این رژیم باید باشد ، با این فسادهائى كه مترتب بر آن هست معذلك باید باشد و نمى تواند انكار كند كه فساد در كار بوده و اینقدر هم قضیه شور بوده كه خود خان هم فهمیده است براى اینكه خوب چند روز پیش از این پشت رادیو دیدید كه اقرار كرد به همه اشتباهات منتهى اسمش را اشتباهات گذاشت لكن اقرار به این كرد كه تا حالا هر چه شده است كارهاى خلاف بوده و از این به بعد نمى شود .

بنابراین یك مساله اى است كه خود ایشان هم ، حالا گاهى وقت ها یك كاسه هائى كه از آش داغ تر هم هست داریم ، ممكن است كه در بین مردم كه به اثر فكر عقب افتاده اند یا اینكه خیر ، طمع دارند و باز میل دارند كه شاه باشد و آمریكائى ها باشند ، اینها باز شاه را بخواهند تنزیهش كنند و بگویند چه هست ، ممكن است باشد ولى خود ایشان هم تصدیق كرده به اینكه دراین مدت اشتباهات بوده است و ما هم عرض كردیم كه قضیه اشتباهات نبوده ، تعمدها بوده است و از آنوقت تا حال هر چه كار كردید شما بر ضد ملت كردید و سلطانى (اگر چنانچه ما فرض هم بكنیم كه یك سلطانى باشد كه روى قوانین درست آمده باشد روى كار) اگر چنانچه خیانت به یك ملتى كرد ، این دیگر لیاقت سلطنت ندارد و ساقط است .

تكیه بر استقلال اقوام در تعیین سرنوشت

بنابراین اصل اول و دوم كه این نباید باشد و رژیم سلطنتى یعنى یك رژیم كهنه غلطى از اول بوده و بر حسب عقل هم یك مطلب غلطى است كه مثلا در 700 سال پیش از این یك جمعیتى ، ما فرض كنیم كه اگر هم اینجور بوده ، با اینكه اینجور كه نبوده است این ، این را ما مى دانیم كه از اول اینطور نبوده است كه با تصویب ملت روى كار آمده باشد ، سرسلسله قاجاریه را همه مى دانند كه آمد و زد و گرفت و زدند و به هم زدند اوضاع را ، خود رضاشاه را همه ما دیدیم او را دیگر ، آن شنیدنى است ، و آن هم دیدنى است كه ما كه یادمان هست اینكه ایشان هم آمد و گرفت و زد و چه كرد و با زور و با سرنیزه سلطه پیدا كرد و سلطنت پیدا كرد كه هیچ ابدا به ملت ارتباط نداشت ، حالا ما فرض كنیم كه نه ، یك سلطنتى را ملت آورده است روى كار ، در 700 سال پیش از این ملت ایران جمع شد و یك

ص: 149

سلطانى را ، خودش را و اعقابش را سلطان كردند . راجع به آن سلطانى كه در زمان خودشان است و سر و كار خودشان با آنهاست بسیار خوب ، خوب شما خواهید مقدرات مملكت خودتان را ، مملكت از شماست و مقدرات مملكت هم باید به دست شماها باشد و شما هم یك نفر را منتخب كردید ، خوب ما از این پیرمردهاى 70 سال پیش از این ، 700 سال پیش از این پرسیم شما نسبت به ما چكاره هستید ؟ شما به چه دلیل یك كسى را سلطان براى ما قرار دادید ؟ ما خودمان در این زمان باید انتخاب كنیم . به مجرد اینكه در 700 سال پیش از این یك اشخاصى آمدند و یك كسى رایا یك سلسله اى را سلطان كردند ، این اسباب این مى شود كه نسبت به ما هم یك وضع عقلى قانونى داشته باشد ؟ به چه دلیل ؟ هر قانونى این را بگوید ، غلط است كه باید حتما شما تسلیم بشوید به آنى كه 700 سال پیش از این به عقل خودش یك چیزى را گفته است و یك كسى سلطان كرده است . بنابر این اگر هم ما فرض مى كردیم كه سلطنت مثلا رضاشاه یك سلطنتى بوده است كه روى تصویب مردم بوده و آن مجلسى كه درست كرده اند ، آن قلابى كه درست كردند نه یك مجلس صحیحى ما فرض كردیم بوده است ، آنها هم موكل هایشان یك طایفه دیگرى بودند ، الان اكثریت جمعیت الا نادرشان ، نادرشان كه چند نفرى در هر شهرى ممكن است پیدا بشود كه یادشان است آن وقت ، اگر هم یادشان باشد آن وقت معلوم نیست كه اكثر اینها به یك حدى رسیده بودند كه راى داشته باشند ، بچه بودند یا جوان بودند ، خوب حالا ما فرض مى كنیم كه در 70 سال پیش از این ، و یا 100 سال پیش از این یك جمعیتى آمدند ، جمعیتى كه پدران این طایفه بودند و آمدند و راى دادند به اینكه وكلائى تعیین كردند ، مى گوئیم حالا آزاد بودند همه اش گفتنى است والا نیست اینطورها (فرض كنیم كه خیر ، آزاد بودند وكلا را تعیین كردند آنها ، آن وكلا ، وكلاى اینها بودند ، بسیار خوب ، وكلاى آنها حق داشتند كه یك كسى را تعیین كنند كه مقدرات اینها دست او باشد . درست خوب به چه مناسبت این وكلا ، وكلاى ما كه نبوده اند ، خوب شما كه آن وقت نبودید . تا وكیل داشته باشید ، وكیل هاى شما كه نبودند . به چه مناسبت آنها مقدرات شما را دست پسر رضاخان دادند ؟ چه حقى ، پدران ما چه حقى داشتند كه یك همچنین كارى بكنند ؟ نه ما پدرانمان را وكیل كرده بودیم و نه خودمان وكیل كرده بودیم این وكلا را ، اینها بیجا یك همچون كارى كردند .

بنابراین اصل رژیم سلطنتى بطلانش همراه خودش است ، خود قانون اساسى آنوقت كه این فروعش همه اش پوسیده است ، همین خود قانون اساسى مى گوید كه سلطنت یك موهبتى است الهى كه به اعلیحضرت آن را مردم مى دهند . حالا موهبت الهى است و مردم مى دهند ، حالا این ، چه جور شده كه مردم وكیل خدا هستند ، این موهبت را مردم مى دهند ، این چه است ؟ شاید آن وقت هم اینها دیدند كه نمى شود مثلا دعوا كرد با رضاخان یا با آن سلاطین كه آن وقت بودند نمى شود خیلى دعوا كرد ، خواستند ، یك استخوان لاى زخم بگذارند . قضیه این حرف ها نیست بیخود است ، این نظام غلط پوسیده اى است . در هر صورت در خود قانون اساسى هم این است كه سلطنت موهبت الهى است كه مرم مى دهند به شاه . حالا ما همین ماده را مى خواهیم عمل بكنیم به آن مردم باید سلطنت را بدهند به شاه ، ما از

ص: 150

سرتاسر این مملكت سؤال مى كنیم كه سلطنت ایشان را آیا شما دادید به ایشان ؟ هیچ كس جواب آره ندارد براى اینكه اگر هم صحیح باشد پدران شما (اگر صحیح باشد ، من عرض مى كنم دروغ است این حرف اما اگر هم صحیح باشد) این موهبت الهى را دادند به رضاخان ، خوب رضاخان مرد و سلطنت او هم تمام شد . پدران ما نه وكیل ما بوده اند نه ولى مابودند ، هیچى نبودند . آن وقت اكثر مردم نبودند در كار تاپدرشان یك كارى برایشان بكنند . بنابر این به چه دلیل الان محمدرضاخان به حسب قانون اساسى ، به حسب همین قانون كه موهبت الهى است كه مردم دهند به شاه ، خوب از ایشان ما مى پرسیم كه كدام مردم به شما چنین راى دادند ؟ شما خودتان قبول دارید كه این راى را به پدر شما دادند آن هم آنهائى كه دادند ، الان از آنها كمى مانده است هیچى نمانده است تقریبا ، اگر هم داده باشند . بنابر این روى موازین قانون اساسى یعنى روى همین ماده اى كه شاه به آن استناد مى كند براى سلطنت خودش ، روى همین ماده ایشان سلطنت ندارد براى اینكه موهبت الهى باید ملت بدهند به یك كسى كه شاه بشود و ملت نداده اند به او . عرض كنم اینها روى این است كه سلطنت رضا شاه را مردم داده باشند به او و مردم نداده اند و ما دیگر میدانیم و ما فرض مى كنیم كه خیر ، آن سلطنت موهبت الهى بوده است كه مردم داده اند به شاه . حالا ما این هم فرضش مى كنیم كه خیر ، خود این مردم همه با هم جمع شدند و این موهبت الهى را تقدیم آقاى آریا مهر كردند ، خوب الان كه مردم همه دارند گویند نمى خواهیم ، خوب تمام مى شود قضیه . خوب یك چیزى را مردم دادند ، حالا مى گیرند . یك چیزى كه اختیارش دادنش دست یكى كسى است ، اختیار گرفتنش هم دست خود اوست .

ما فرض مى كنیم كه همه مردم جمع شدند یك روزى گفتند كه محمدرضاخان سلطنت براى او باشد . ما این موهبت الهى را تقدیم ایشان كردیم ، حالا را شما چه گوئید ؟ تو حالا مى خواهى سلطنت بكنى ، سلطنت سابق بسیار خوب ، تا حالا قانونى هستى به قول خودت ، از حالا كه مردم دارند گویند نه ، دیگر چه ؟ مى گوئید كه همه باز هم مى گویند آره ؟ اصفهانى ها داشتند آتش مى زدند به همه چیز ، باز آنجا ، مردیكه آنجا(ایشان بود یا یك كسى از رفقایشان ) مى گفت كه مردم شاهدوست اصفهان !! الان هم اینها این حرف ها را مى زنند كه مردم شاهدوست ایران !! خوب الان این مردم شاهدوست همه با هم جمع شده اند مى گویند ما نمى خواهیم یك مطلبى را ، یك كسى را من وكیل كردم ، مادامى كه عزلش نكردم وكیل است ، وقتى عزلش كردم دیگر نمى تواند بگوید تو وكیل كردى مرا دیگر حق ندارى حرف بزنى ، خوب سلطنت یك چیزى بوده كه مردم باید بدهند به یك كسى ، حالا ما هم فرض كنیم مردم دادند به شما ، حالا مى گویند نمى خواهیم ، حالا دیگر ایشان چه مى گوید ؟ پس ایشان یاغى است الان . اینكه من گاهى مى نویسم یاغى ، نه این است كه مبالغه اى است ، مبالغه نیست ، ایشان الان یاغى است یاغى عبارت از آن آدمى است كه بیاید بیخودى یك جایى ، یا به ضد قوانین بخواهد یك حكومتى بكند ، بخواهد یك كلاهبردارى بكند ، ایشان تمام این استفاده هائى كه در این مدت كرده روى یاغیگرى بوده است و كلاهبردارى بوده . اگر فرض كنید سلطنت یك حقوقى داشته است و ایشان حقوقش را گرفته ، كلاهبردارى بوده براى اینكه سلطنت نبوده كه تا حقوق بگیرد ایشان . ما فرض مى كنیم كه

ص: 151

خیر ، ایشان همچو موافق با همه مواد قوانین عمل كرده و سلطنت هم یك حقوقى داشته و آن حقوق ناچیز را هم ایشان گرفته ، ما از ایشان پرسیم كه شما به چه دلیل گرفتى ؟ شما كه سلطان نیستید كه حقوق بگیرید . الان كه مردم دارند فریاد مى زنند كه (نه ) به چه مناسبت شما در جایى كه مال ملت است نشسته اى ؟ جایى كه مال ملت است روى حكمفرمائى مى كنى ، مردم را دعوت مى كنى شما كه ، مال ملت است اینها ، چه مى گوئى به مردم ؟

بنابراین این اصلى كه ایشان نباید باشد ، مردم مى گویند نباید باشد اما حالا مردم مى گویند نباید باشد ، شاید اكثرا غافل باشند از اینكه این نباید كه از اول باشد ، نبوده از اول ، نه اینكه نباید باشد . نباید باشد ، مال آنى است كه تا حالا بوده ، حالا مى گوئیم آقا تا حالا شما بودید بسیار خوب ، حالا از این به بعد چه گوئید ، خوب برو دیگر بس است دیگر تا حالا هر كارى كردى خوب یا بد ، بسیار خوب از حالا ما نمى خواهیم . این مال (نباید باشد) است اما وقتى كه مطلب را بازش كنیم از هم یا تاریخ این سلطنت ایشان را آنهائى كه یادشان است و آنهائى كه تو كتاب ها نوشته اند اگر نوشته باشند و جرات كرده باشند ، نوشته اند ، منتها ظاهر نیست بعد پیدا مى شود اینها . و آنهائى كه اطلاع به واقعه دارند خوب ، مى دانند كه قضیه این نبوده است كه یك سلطنت اعطائى باشد كه قانون اساسى گوید كه اعطا كردند . این سلطنت رضاخان ، پدر محمدرضا ، این یك سلطنت زورى قلدرى ، مجلس سرنیزه اى و الزامى به اینكه شما باید راى بدهید به اینكه آن دسته بروند و این دسته بیایند ، نه آن دسته درست بود و نه این دسته درست بود .

دلیل پشتیبانى ابرقدرت ها از شاه تثبیت منافع خودشان است

قضیه این نبود كه یك مجلس قانونى بوده و یك انتخاب قانونى بوده و اینها و ما حالا مى گوییم كه شما تا حالا درست بودید . اصلا از اول غلط بوده ، از اول نبوده ایشان شاه . پدرش را انگلیسى ها تحمیل كردند به ما و خودش را هم متفقین یعنى هم انگلیس و هم روس و هم آمریكا تحمیل كردند به ما ، الان هم پشت سرش ایستادند و هر شب و هر روز داد مى زنند به اینكه نه ، ما این را خواهیم ، ما بهتر از این كسى را نداریم (با تعبیر اینكه بعضى وقت ها تعبیر به اینكه ، مى گویند تعبیر شده است به اینكه این آدم ماست ) كارتر بگوید این را كه (این آدم ماست ، این باید باشد) ما نمى خواهیم آقا ، خوب یك كسى كه شما گذاشته اید براى منافع خودتان ما منافع خودمان را باید ملاحظه كنیم ، ملت ایران مى گوید منافع خودم را مى خواهم ملاحظه كنم ، نه منافع آمریكا را . خوب ، آمریكا و انگلستان و روس همه شان جمع شدند به اینكه /ایشان را / باید باشد ایشان ، همه فریاد ملت ایران این است كه اینها چكاره اند كه مى گویند این باید باشد ؟ ، ما ملت و مملكت مال ما ، هیچ كدام شما حق ندارید بگوئید كه ایشان باید باشند . (منافع ما را ایشان بهتر از دیگران حفظ مى كند)!! خوب منافع شما را حفظ مى كند ، به ما چه ربطى دارد ؟ وقتى بناشد منافع شما را اینها حفظ مى كنند شما ببریدش یك جائى هر چه هم دلتان مى خواهد به او ، هر كارى مى خواهید بكنید این چه معنا دارد كه شما یك كسى منافع شما را چیز

ص: 152

مى كند ولكن از ما مى دزدد و به شما مى دهد . ما مى خواهیم ندزدد ، مى خواهیم دستش را بگیریم كه ندزدد دیگر ، مال مردم را برندارد بدهد به شما . ما اشكالمان سر هر دوى شماهاست ، سر آمریكاست كه دارد مى خورد و مى برد ، سر این است كه دارد مى دهد اموال مردم را به غارت . در اینجا حرف هاى دیگر هست ، حرف ها مى زنند ، ایشان مكر را این را مى گویند كه اگر چنانچه من بروم این مملكت تجزیه مى شود ، حالا ایران است ، بعد ایرانستان مى شود ، یعنى تبع مثلا روس ها ، یك تكه اش تبع روس ها مثل ازبكستان و نمى دانم چه مى شود این هم ایرانستان شود و آن طرفش هم چهار قسمت مى شود ، آن طرفش هم دست انگلیس ها مى افتد آن طرفش هم دست مثلا روس ها مى افتد این طرفش هم دست آمریكائى و تجزیه مى شود ایران .

الان كه ایران ، ایران است براى خاطر به صدقه سر ایشان است كه ایران است ، اگر ایشان نباشند این تجزیه مى شود و هر كدام یك تكه اش را مى برند!! خوب اینكه هر كدام یك تكه را مى برند ، به نفع آنهاست یا به ضرر آنهااست ؟ خوب ، لابد به نفع آنهاست كه مى برند . خوب حالا ما باید ملاحظه كنیم ببینیم كه اگر ایشان باشند تجزیه مى شود ، یا اگر ایشان نباشند ؟ اگر بناشد كه شما نباشید تجزیه مى شود ، اگر بروید تجزیه مى شود كه به نفع آنهاست ، چه شد كه همه اینها طرفدار شمایند ؟ شما مى گوئید اگر من نباشم آذربایجان را روس ها مى برند ، روس ها از خدا مى خواهند آذربایجان را ببرند ، آن طرف هم انگلیس ها مى برند ، آنها هم از خدا خواهند كه یك طرف را ببرند ، یك مقدارش را هم مثلا فرض كنید كه كسى دیگرى مى برد ، آمریكائى ها مى برند ، آنها هم كه مى خواهند . اگر رفتن شما به نفع آنهاست و اگر شما بروید تجزیه مى شود ، پس چرا از شما اینقدر تائید مى كنند ؟ كارتر هر روز هر وقت یك صحبتى پیش آید مى گوید كه ما این را لازمش داریم ، این باید باشد ، این نفع ماست . این كه نباشد نفعش بیشتر است . مى گوئى آنها نمى فهمند تو مى فهمى ؟ كارتر و آمریكائى ها و انگلستان و اینها نمى فهمند كه اگر من بروم اینجورى مى شود و به نفعشان است ، از این جهت پشتیبانى مى كنند ؟ كه نمى توانى تصدیق كنى پس معلوم مى شود كه با بودن شما تجزیه است و الان تجزیه است . الان ما یك مملكت مستقلى نداریم ، یك مملكتى كه ارتشش زیر دست یك كس دیگر است ، فرهنگش باز زیر دست دیگرى است ، مجلسش به دست دیگرى است ، ما چه داریم آخر ؟ یك مملكتى مجلس دارد ، اگر یك مجلسى دارد ، مملكتى است ، ما مجلس نداریم . تو خودت در نوشته هایت گفتنى ، در صحبت هایت گفتى كه لیست مى آوردند . زمان پدرش را دارد مى گوید یا توجه ندارد ، یك وقت شروع مى كند تعریف كردن از پدر و یك وقت هم مى گوید تا چند سال پیش از این لیست مى آوردند مى دادند به ما ، به حكومت ها كه وكلا را تعیین كنند . زمان پدرش هم مى گوید همین طور بوده است و زمان خودش هم تا مدتى اینطور بوده منتهى حالا دیگر ، حالا دیگراینطور نیست . خوب ما كه مملكتمان وضعش این است كه لیست باید بیاورند تا وكلائى كه مردم باید تعیین كنند ، حتى تو هم نباید تعیین كنى ، باید سفارتخانه ها تعیین كنند كه اینها را شما باید قرار بدهید و كیل /ما كه / پس مجلس ما نداریم . وقتى مجلس نداریم دیگر قانون اساسى یعنى عمل به قانون اساسى معنا ندارد مجلسى

ص: 153

نیست كه عمل به قانون اساسى باشد . پس ما قانون اساسى هم كه به آن عمل بكنیم الان نیست در كار .

یك قانون اساسى بوده است و نوشته اند و گذاشتند كنار . فرهنگ ما را هم كه همه مى دانید كه فرهنگى است كه آنها درست كرده اند براى ما ، نظاممان كه آنطورى است ، اقتصادمان كه از همه چیز بدتراست همه اینها الان تحت تصرف دیگران است . الان مملكت ما یك مملكت تجزیه شده اى ، مملكتى است كه تحت نظر دیگران و تحت سلطه دیگران است و هر چه منافع هست دارند مى برند و مى خورند و علاوه بر آن دارند جوانان ما را خراب مى كنند و ضایع مى كنند و از طرفى نمى گذارند تحصیل بكنند . حتى اینهائى كه در خارج آمده اند ، اینها كه الان در خارج آمده اند براى نیروى اتمى اینها ، خوب چند دسته شان یك دودسته شان پیش من آمده اند و حرفشان این است كه نمى گذارند كه ماتحصیل بكنیم درست ، ما را به یك حد پائین تر از آن كه هستیم نگه مى دارند و نمى گذارند تحصیل بكنند اینها . نمى گذارند در خود دانشگاهمان تحصیل بكنند اینها ، تحصیلشان را به یك حد محدودى كه بیشتر از آن حد نروند كه مبادا آدمى پیدا بشود در مقابلشان بایستد . پس رفتن شما اسباب این مى شود كه این تجزیه برداشته بشود یعنى استقلال بشود ، مستقل بشویم .

حكومت اسلامى تجزیه بردار نیست

این طرحى كه ما داریم را ایشان مى گویند كه این طرح اصلا همان قضیه تجزیه است . اینكه همه مردم دارند مى گویند (حكومت اسلامى یعنى یك حكومت تجزیه شده !! و همه اطراف مملكت یك صدا دارند مى گویند ما حكومت اسلامى خواهیم این معنى لاتجزیه است ، این معنى این است كه همه یك چیز مى خواهند . تجزیه معنایش این است كه یك دسته چیزى را بخواهد و دسته دیگر چیز دیگرى را . یكى از حرف هایش این است كه آنوقت كردستان خودش علیحده مى شود . اگر به این ترتیبى كه اینها گویند كردستان علیحده مى شود ، بلوچستان علیحده مى شود ، لرستان علیحده یعنى هر كدام حكومت مستقل و خودمختارى خواهند ، ما مى گوئیم كه الان وضع همه جا خراب است . اینهمه مردم كه الان دارند فریاد مى كنند كه ما حكومت اسلامى مى خواهیم معنایش این است كه تجزیه نمى خواهیم ، معنایش این است كه كردستان علیحده حكومت اسلامى مى خواهد ، آن هم حكومت اسلامى مى خواهد ، آن هم حكومت اسلامى . همه شان دارند حكومت اسلام مى خواهند . الان شما به كردستان بروید فریاد حكومت اسلامى است ، به بلوچستان بروید فریاد حكومت اسلامى است ، به خراسان بروید ، به هر جا بروید همین صحبت هاست ، همین آش است و همین كاسه كه حكومت اسلامى مى خواهیم . وقتى بنا شد یك ملتى همه اش حكومت اسلامى بخواهد ، این دیگر تجزیه بردار است ؟ !! این را مى شود گفت تجزیه ؟ !! این تبلیغات است . حالا من خسته شدم كه مابقى فرمایشات ایشان را درست توضیح بدهیم . انشاءاللّه خداوند تائید كند همه شما را و اصلاح كند امور مسلمین را و ایران را .

و السلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 154

تاریخ : 24/8/57

مصاحبه امام خمینى با مجله هفتگى و یكلى گرین

سؤال : شما فرمودید كه مبارزه مسالمت آمیز خواهد بود ، چرا از این حد بیرون رفته و به صورت فعالیت هاى تخریبى در آمده است ؟

جواب : مبارزه از طرف ملت با آرامى شروع شد لكن از طرف شاه خشونت آمیز شد و مردم را به عصیان بیشتر وا داشت . به علاوه بسیارى از این تخریب ها به دست خود مامورین شاه انجام گرفته و مى گیرد ، مردم فقط مراكز فساد را مى كوبند زیرا خواستار یك حكومت حق هستند .

سؤال : شما گمان مى كنید كه نظامیان به دستور شاه از روز یكشنبه شهرها را رها كردند و رفتند تا این كارها انجام بگیرد و سوژه باشد براى حكومت نظامى كه بعدا ایجاد كنند ؟

جواب : اكثر آتش سوزى هاى آن روز از طرف دستگاه بوده است و مردم فقط مراكز فحشا و استثمار را از بین مى بردند .

سؤال : اگر شاه برود ، بر سر ایران چه مى آید ؟ آیا ایران از تحت نفوذ آمریكا بیرون مى رود ؟

جواب : به منظور ما اگر چنانچه شاه برود ، ایران ، ایران خوبى خواهد شد انشاءاللّه ، نفوذ ابرقدرت ها از آن برداشته مى شود و ایران مال ایرانى مى شود و همه قواى ایران بعدا صرف تعمیر خرابى هاى شاه خواهد شد .

ص: 155

تاریخ : 24/8/57

مصاحبه امام خمینى با روزنامه آلمانى دنیاى سوم

سؤال : آقاى خمینى ! آیا به نظر شما با توجه به افزایش فشار بر رژیم شاه ، دوران سلطنت وى رو به پایان است ؟

جواب : بله ، رژیم شاه با اعمال خشونت و كشتار بى سابقه مردم در سال گذشته و با فساد بى حد و حصر ، آنچنان كشور را بر هم زده است كه جز با رفتن شاه امكان ندارد راه حلى را كه مورد قبول مردم باشد عنوان نمود .

سؤال : پس از سرنگونى رژیم شاه چه نوع حكومتى را پیشنهاد مى كنید ؟ آیا شما درصدد حفظ نظام سلطنتى در چهار چوب قانون اساسى و همچنین حفظ سلطنت پهلوى هستید ؟ شما چه نوع حكومتى را ترجیح مى دهید ؟

جواب : ملت ایران خواستار حكومت اسلامى است و من جمهورى اسلامى متكى به آراء مردم را پیشنهاد كرده ام و سلطنت پهلوى و یا نظام شاهنشاهى چیزى است كه ملت ایران طى بیش از یك سال گذشته عموما آن را نفى كرده اند و هر كسى با آن موافق باشد ، خائن به ملت ایران است .

سؤال : خواست هاى مردم در مورد در آمد بیشتر و شرائط اجتماعى اقتصادى بهتر ، نقش اساسى در موقعیت سیاسى كنونى ایران ایفا مى كند ، این منافع موجه مردم چگونه مى تواند به دست آمده و عملى گردد ؟

جواب : با رفتن شاه ترمیم خرابى ها ممكن خواهد بود . كشاورزى كه بكلى از بین رفته است ، اصلاح میگردد . در آمد حاصله از نفت كه حیف و میل و صرف هزینه هاى زائد و مضر شده است ، به مصرف رفاه حال مردم فقیر خودمان خواهد رسید . توزیع ثروت و درآمدها بر اساس عدالت اسلامى ، وضع توده هاى مردم ما را بهبودى خواهد بخشید .

ص: 156

سؤال : براى برنامه هاى اصلاحى شاه كه به عنوان ( انقلاب سفید ) یا (انقلاب شاه و مردم ) مطرح است ، چه اهمیتى قائل هستید ؟ امروزه شما درباره اصلاحات ارضى چگونه فكر مى كنید ؟ و اثرات آنرا را بر جمعیت روستائى و مهاجرت مداوم آنها چگونه مى بینید

جواب : اصلاحات ارضى شاه جز برنامه اى براى از بین بردن كشاورزى ایران و تحمیل اقتصاد تك محصولى بر جامعه ما چیزى نبود ، به طورى كه امروز اكثر نیازهاى غذایى ما از خارج وارد مى شود . با بر هم خوردن وضع كشاورزى ، دهقانان ، دهات و زمین ها را رها كرده و به شهرها هجوم آورده اند . سیاست غلط شاه هم در مورد صنایع مونتاژ ، نه تنها مشكلى را حل نكرد و زندگى روستائیان مهاجر را حتى در حد قابل تحمل تاءمین ننمود ، بلكه كشور را هر چه بیشتر وابسته به اجانب كرد كه اثرات سوء اقتصادى آن غیر قابل محاسبه است .

سؤال : همزمان با اصلاحات ارضى ، سرمایه اى كردن صنایع در ایران نیز به شكل پروژه هاى موقت صنعتى توسعه پیدا كرده است . تاسیس این صنایع منجر به تغییراتى در تولید و توزیع كالاها مى شود . بازاریان تقاضاى كاهش تولید كالاهاى صنعتى را نكردند ، بلكه خواستار بازگشت به شرائط تولیدى سنتى گشتند ، آیا شما فكر مى كنید كه با توجه به منافع بازاریان و مصرف كنندگان ، توسعه كالاى هاى مصرفى صنعتى چگونه باید سازمان داده شود ؟

جواب : سیاست صنعتى رژیم شاه ، توسعه صنایع مصرفى و مونتاژ و وابسته كردن صنایع به صنایع اجنبى است . سیاست صنعتى دولت جمهورى آینده بر اساس ایجاد صنایع بنیادى و ما در خواهد بود به طورى كه هر گونه وابستگى از بین برود . با ایجاد صنایع بنیادى ما در ، توسعه كالاهاى مصرفى صنعتى نیز به شكلى توام با آن پیشرفت مى كند كه منافع مصرف كنندگان ایرانى را مقدم بر هر چیز حفظ خواهد كرد .

سؤال : به گفته شاه قرار است ایران ظرف 20 سال آینده به یك كشور صددرصد غربى تبدیل شود . این موضوع ، هم به دموكراسى غربى (صرفنظر از احزاب كمونیست ) و هم به شرائط تولید و سطح زندگى در غرب دلالت دارد ، آیا به نظر شما این مساله آینده مطلوبى براى ایران در بر دارد ؟ و شما چه راه حلى پیشنهاد مى كنید ؟

جواب : شاه براى اغفال مردم از اینگونه حرف ها بسیار گفته و مى گوید و امروز در ایران و در بسیارى از كشورها براى كسى كمترین تردیدى باقى نمانده است كه شاه براى سرپوش گذاشتن بر روى جنایات و نیز شكست هاى پى در پى خود متوسل به چنین دروغپردازى ها

ص: 157

میشود . گذشته از این ملت ایران با داشتن مكتبى مترقى چون اسلام ، دلیلى ندارد كه براى پیشرفت و تعالى خود از الگوهاى غربى و یا كشورهاى كمونیست تقلید كند .

سؤال : آیا شما داراى نظریات به خصوصى درباره كاهش تفاوت فاحش زندگى بین مردم شهرى و روستائى ، بورژوا و كارگر و دهقان هستید ؟

جواب : آرى ، برنامه هاى اسلامى ما كه در آینده به خواست خداوند اعلام و اجرا خواهد شد به بهترین وجهى مى تواند به این امر مهم بپردازد تا سرمشقى براى همه مردم جهان باشد .

سؤال : شما چگونه مى خواهید فساد مالى كنونى و تورم همراه آن را از بین ببرید ؟

جواب : چنانچه دست دزدها و غارتگران داخلى و خارجى كوتاه شود و برنامه هاى اقتصادى بر اساس نیازهاى معقول و منطقى جامعه طرح ریزى و اجرا گردد و نیز قوانین غیرالهى كه وسیله دست سود جویان است از میان برود ، مساله اى به نام تورم براى مملكت باقى نخواهد ماند .

سؤال : در دولت بدون شاه ، شیعه چه نقشى به عهده خواهد داشت ؟

جواب : اساسا در تشكیلات حكومتى ، شاه و مقام سلطنت زائده اى است كه اگر دخالتى در امور نكند كه نباید بكند ، دلیلى بر ماندنش نیست و اگر دخالت كند كه همیشه شاه چنین كرده است و با دخالتش در امر حكومت ، حقوق تمامى ملت را پایمال كرده و هنگامى هم كه مردم مى خواهند حق خود را از وى بگیرند لجاجت مى كند و دست به كشتار مى زند ، اینجاست كه شیعه دست به كار مى شود و با استمداد از فرهنگ غنى اسلام چنین نهضت عظیمى بپا مى كند و تا جایگزینى نظامى كه منطبق با موازین مورد قبول اسلام است از پاى نمى نشیند .

سؤال : تشیع در نظر كشورهاى غربى به عنوان عنصرى محافظه كار در پیشرفت قلمداد شده است . همچنین ما خواست هاى شیعیان را مبنى بر كناره گیرى زنان از صحنه زندگى اجتماعى و نیز بازگشت به قوانین شیعى كه مى خواهد سنت مذهبى مبناى قوانین حكومتى قرار گیرد ، همانطورى كه در قانون اساسى كه به طور غیر قانونى به صورت از بین رفته در آمده نیز ذكر شده است ، شنیده ایم . ما همچنین شنیده ایم كه تشیع ، سبك زندگى غربى را براى اینكه با سنت هاى مذهبى توافق ندارد رد مى كند ، آیا ممكن است شما نظر خود را درباره این مساله بر

ص: 158

اساس مذهب تشیع بیان كنید

جواب : تشیع كه مكتبى است انقلابى و ادامه اسلام راستین پیامبر است همچون خود شیعیان همیشه مورد حملات ناجوانمردانه مستبدین و استعمارگران بوده است . تشیع نه تنها زنان را از صحنه زندگى اجتماعى طرد نمى كند ، بلكه آنان را در جامعه در جایگاه رفیع انسانى خود قرار مى دهد . ما پیشرفت هاى دنیاى غرب را مى پذیریم ولى فساد غرب را كه خود آنان از آن ناله میكنند نه .

سؤال : ایرانى بودن ، یك موقعیت ملى مستحكمى را بوجود آورده است كه تناقصات چندانى را بین اقلیت هاى مذهبى از قبیل یهودى ها ، مسیحى ها و یا روحانیون اقلیت ها در ایران بوجود نیاورده است . در حكومت مورد نظر شما روابط بین این اقلیت ها چگونه خواهد بود ؟

جواب : اسلامى بودن ، بیش از ایرانى بودن بین افراد ملت ایران روابط مستحكم برقرار كرده است . اقلیت هاى مذهبى نه تنها آزادند ، بلكه دولت اسلامى موظف است از حقوق آنان دفاع كند و دیگر اینكه هر ایرانى حق دارد كه مانند همه افراد از حقوق اجتماعى برخوردار باشد . مسلمان یا مسیحى و یا یهودى و یا مذهب دیگر فرقى ندارد .

سؤال : نفوذ غرب در ایران داراى اهمیت است . مثلا 40000 مستشار آمریكائى به طور دائم در ایران به سر مى برند كه اغلب در ارتش هستند . سیاست خارجى شما چگونه خواهد بود ؟

جواب : حضور مستشاران نظامى آمریكائى در ایران ، به دنبال سیاست هاى ضد اسلامى و ضد ملى رژیم ایران است كه علاوه بر هزینه هنگفت آن كه بر ملت سنگینى مى كند آنان را چنان تسلطى بر ارتش و مقدرات كشور داده است كه شرف و حیثیت صاحب منصبان و درجه داران ارتش را به دست آنان لكه دار و نابود كرده است و ما در اینگونه موارد بر اساس یك سیاست مستقل و آزاد بدون دخالت قدرت ها عمل خواهیم كرد .

سؤال : در مقایسه با كشورهاى (اوپك ) نرخ كنونى نفت در ایران بسیار پایین است . آیا به نظر شما در مقایسه با كالاهاى سرمایه اى خریدارى شده از غرب ، بهاى نفت ایران كافى است یا تعدیلاتى باید صورت گیرد ؟

جواب : طبقه سرمایه دار غرب به منظور حداكثر سود و نیز تسكین بحران هاى اقتصادى ، در مصرف

ص: 159

نفت بى نهایت اسراف مى كند بدون آنكه به بحران عظیم و خطرناك آینده جهان به هنگام پایان یافتن این ماده حیاتى بیاندیشد . بحرانى كه از یك سو كشورهاى تولید كننده نفت كه پس از پایان این منابع عظیم ، قدرت خرید خود را از دست مى دهند و از سوئى سایر كشورها نیز ناچار خواهند شد بهاى غیرقابل تحملى براى انرژى لازم بپردازند . بنابر این مساله نفت ، تنها مساءله قیمت آن نیست كه هم اكنون غیر عادلانه است ، مساءله این است كه باید به نفت نقش بایسته و حساب شده در اقتصاد كشورها و به طریق اولى كشورهاى نفتخیز داد و به اقتصاد كشور قابلیت رشد واقعى بخشید و نه رشد كاذب . ما سیاست نفتى خود را بر این اساس تنظیم خواهیم كرد . در این صورت است كه مى توانیم به عنوان طرف مساوى درباره قیمت نفت و فرآورده هاى آن و قیمت كالاهائى كه مى خریم ، به آنچه عدل است عمل نمائیم .

سؤال : به نظر شما روابط آینده تان با روسیه شوروى ، كشورهاى عضو پیمان ورشو و چین كمونیست چگونه است ؟ روابط كنونى این كشورها با ایران ممكن است خیلى سرد توصیف شود .

جواب : در حال حاضر روسیه شوروى و چین هر دو خود را با حمایت از شاه در صف مخالفین ملت ایران قرار داده اند . در آینده ، سیاست خارجى ما بر مبناى اصل حفظ آزادى و استقلال كشور و احترام متقابل خواهد بود . آنها با رعایت این اصل باید تصمیم بگیرند .

سؤال : شما براى ایران چه اهمیتى را در خلیج فارس و اقیانوس هند قائل هستید ؟

جواب : اهمیت استراتژیكى منطقه غیر از اهمیتى است كه براى كسانى كه چشم طمع به منطقه دوخته اند ، دارد . ما بر اساس حفظ آزادى و استقلال بدون قبول نقش ژاندارمى ، با سایر مردم منطقه امنیت آن را حفظ خواهیم كرد و مانع نفوذ ابرقدرت ها خواهیم شد .

سؤال : روابط شما با برادران عرب مسلمان چگونه خواهد بود ؟ این روابط در حال حاضر تا حدودى محدود است .

جواب : روابط ما برادرانه است كه منشا آن از مذهبمان است و تاریخ و فرهنگمان نیز مشترك است . ما همیشه مشكلات یكدیگر را مى فهمیم و دشمنانمان نیز مشترك هستند .

سؤال : در حال حاضر ممكن است ایران را در مناقشات خاور میانه طرفدار اسرائیل نامید ، چه اصلاحاتى را پیشنهاد مى كنید ؟

ص: 160

جواب : رژیم شاه در شرائط فعلى طرفدار اسرائیل است و من نزدیك 20 سال است كه در اعلامیه ها و سخنرانى هاى خود با این امر مخالفت كرده و طرفدارى خود را از مبارزات بحق ملت عرب و فلسطین اعلام داشته ام .

سؤال : چرا شما مجبور شدید عراق را ترك كنید ؟ چرا براى ادامه تبعید خود ، در پاریس اقامت مى كنید ؟ در صورتى كه امكان بازگشت به ایران به شما پیشنهاد شده است ، چرا پاریس را دوست دارید ؟

جواب : عراق تحت فشار شاه مرا در فشار قرار داد و من وظیفه شرعى و الهى خودم دیدم كه براى انجام مبارزات خود بناچار آن كشور را ترك كنم . در فرانسه موقتا مى باشم و مكان هم براى من مطرح نیست .

ص: 161

تاریخ : 824/57

پیام امام خمینى به كارگران و كارمندان شركت نفت

اعتصاب كارگران شركت نفت ، اعتصابى كوبنده و با ارزش

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام من و ملت ایران بر كارگران و كارمندان شركت نفت ایران . رحمت خداوند تعالى بر شما آگاهانى كه با اعتصاب پر ارزش خود ، روى ملت را سفید نمودید . اعتصاب شما هر روز و هر ساعتش با ارزش و كوبنده است ، ارزشمند براى ملت غارت زده ایران كه از جریان این طلاى سیاه و مخزن پر بركت كشور كه سال هاست خائنان به غارت داده اند و نفتخواران به غارت برده اند ، جلوگیرى كرده و از هدر دادن مال ملت فقیر به اندازه قدرتتان منع نموده اید ، و كوبنده خائنانى كه چوب حراجش را پشتوانه براى بقاء حكومت طاغوتى خویش و تخت لرزان شیطانى خود مى دانند . هر ساعت اعتصاب شما خدمتى است به خداوند تعالى و به كشور اسلام . كسانى كه به زور مى خواهند این اعتصاب مقدس را بشكنند ، مجرم و خدمتگزار اجانب و خائن به ملت و كشورند . بر ملت شریف ایران است كه در مواقعى كه كارگران و كارمندان شركت نفت و سایر موسسات و ادارات دولتى دست به اعتصاب مى زنند از آنان با كمال جدیت پشتیبانى كنند و ضررهاى آنان را به بهترین وجه جبران نمایند و آنان را در اعتصابات مقدسشان كه براى اظهار تنفر از شاه خائن و خاندان كثیفش و پشتیبانى از مبارزات همگانى مردم است ، تشویق و تقدیر كنند .

دولت نظامى ، دوامى ندارد

دولت نظامى غیر قانونى سعى دارد با سرنیزه مردم را به حالت عادى خود برگرداند ، غافل از آنكه با سرنیزه نمى شود رضایت ملت را جلب كرد ، این سرنیزه ها بالاخره انفجار عظیمى را به بار خواهد آورد . دولت یاغى نظامى ، آخرین راهى است كه شاه براى نجات خویش به آن متوسل شده است ، این دولت نیز ، دوامى نمى تواند داشته باشد ، چرا كه این نظام از باطن پوسیده است . طرفداران كثیف و خائن شاه ، مردم را از رفتن شاه و خلاء بعد از آن مى ترسانند ، باید دید كه بودن شاه چه نقصى را تكمیل و چه خلائى را پر كرده است ، شاه غیر از پر كردن جیب اجانب و خود و بستگان طمعكارش ، چه خلائى را پر كرده است ؟ به امید خدا دیر یا زود این خائنین مجازات خواهند شد .

ص: 162

آمریكا باید در پشتیبانى از شاه تجدید نظر كند

آمریكا باید بداند كه اگر بخواهد با فشار خود دولت نظامى را سر پا نگاه داشته و مردم بى پناه ما را هر روز و هر شب زیر رگبار گلوله مزدوران خود قرار دهد و اگر بخواهد با تهدید و ارعاب ، هر چه بیشتر كارمندان محترم و كارگران محروم شركت نفت را كه خواستار رفتن شاه شده اند ، زیر فشار قرار دهد ، طرح هائى براى چاه هاى نفت داده مى شود تا مخازن پر بهاى ما براى نسل هاى آتیه باقى بماند . آمریكا باید در پشتیبانى از شاه تجدید نظر كند سیاستمداران آمریكا ، دولت خودشان را از این سیاست ظالمانه و مخالف حقوق بشر كه بالمال مخالف مصالح مردم آمریكاست ، برحذر كنند .

سهمگین بودن قهر انقلابى ملت

نهضت مقدس اسلامى ما عمر چپاولگرى ها و دیكتاتورى ها را در ایران به سر آورده است . صاحب منصبانى كه بر روى ملت آتش مى گشایند ، باید بدانند كه پیروزى ملت نزدیك است و انتقامش از خائنین ، سخت . عهد و پیمان شاه ، سست است و قهر انقلابى ملت ، سهمگین و باید بدانند كه شاه ممكن است آنان را نیز مانند نوكرهاى وفادارش براى ابقاى خود ، به محاكمه و زندان بكشد . من از اعتصاب جمیع جناح ها ، فرهنگیان و بازاریان و جمیع اصناف ، اعتصاب شركت نفت ، اعتصاب مخابرات ، اعتصاب شركت واحد و مطبوعات و اعتصابات سایر ادارات و موسسات دولتى و خصوصى كه براى نجات میهن و براى خدمت به اسلام و مسلمین بوده است ، تشكر مى نمایم و از حضرات روحانیون عظیم الشان سرتاسر كشور اعلى اللّه كلمتهم كه هادیان طریق نجات و پیشقدمان نهضت بزرگ اسلامى و سد بزرگ در مقابل ابرقدرت هاى شرق و غرب و خدمتگزاران به ولى اللّه اعظم ارواحنا فداه هستند ، با كمال تواضع و احترام تقاضا دارم كه ضررهائى را كه به مناسبت مسائل مبارزاتى از هر نوع ، بر طبقه ضعیف كه همیشه پیشقدمان مبارزات مردمى ما بوده اند ، وارد شده و مى شود ، از سهم مبارك امام علیه السلام و وجوه شرعیه ترمیم فرمایند . من از زحمات ملت شریف خصوصا روحانیت تشكر مى نمایم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 163

تاریخ : 25/8/57

مصاحبه امام خمینى با خبرگزارى انگلیسى رویتر

سؤال : در تحلیل شما از وضعیت فعلى و تحول آن در ایران ، آیا از یك عكس العمل نمى ترسید ؟

جواب : آنچه كه به طور مختصر مى توان گفت این است كه فشار بیش از حد شاه ، مردم را چنان در تنگنا قرار داد كه آنان دست به یك قیام همگانى زدند . شاه استقلال سیاسى ، نظامى ، فرهنگى و اقتصادى ما را از بین برده است و ایران را در همه ابعاد وابسته به غرب و شرق كرده است ، مردم ایران را زیر شكنجه و سیاهچال هاى زندان كشته است ، از تمام علما و خطبا براى گفتن حقایق جلوگیرى كرده است . تمام اینها موجب شده است كه مردم مسلمان ایران خواستار یك حكومت اسلامى باشند ، حكومت اسلامى اى كه بر پایه استقلال و آزادى بنا مى باشد . و اما راجع به عكس العمل خشن نظامى ، مگر اكنون ما گرفتار چنین حكومتى نمى باشیم ؟ آیا خشونتى را بیش از آنچه اكنون ملت ایران بدان گرفتارند در تاریخ دیده اید و سراغ دارید ؟ آیا بیش از 50 سال نیست كه ما با عكس العمل خشن نظامى روبرو هستیم ؟ یك كودتاى نظامى هم مانند دولت نظامى نمى تواند مبارزات مردم ما را متوقف كند . مبارزه تا برچیده شدن نظام شاهنشاهى و سقوط این دودمان ادامه دارد .

سؤال : چرا حضرت آیت اللّه راه حل میانه را نمى پذیرند ؟

جواب : راه حل میانه یعنى تسلیم بر رژیم شاه ، زیرا بساط سلطنت و همه بنیادهاى فشار و اختناق و تمام برنامه اى كه اجرایشان ایران را بدین روز انداخته است و كار را به بن بست فعلى رژیم كشانده است ، پا برجا هستند . بنابراین راه حل میانه یعنى پیوستن به رژیم شاه و این نه تنها بن بست را از بین نمى برد بلكه كامل مى گرداند و ملت كسانى را كه به این راه حل ها گوش مى دهند ، نه تنها نفى مى كند بلكه خائن مى شمارد .

سؤال : آیا نمى ترسید پوشش گروه هاى ماركسیستى باشید ؟

ص: 164

جواب : اصولا" ما گروه هائى كه داراى پایگاهى در بین مردم باشند ، به عنوان گروه یا گروه هاى ماركسیتى نمى شناسیم و وجود هم ندارد . چند نفر بچه را بگذارند كنار كه آنان نه تنها از جامعه ایران شناختى ندارند بلكه هنوز بیش از دو سه كتاب هم مطالعه نكرده اند . مى بینید كه چگونه شاه از این عده در قالب حمله ، طرفدارى مى كند . مى بینید كه همه از چند بچه چیزى ساخته اند . نهضت ما عمیقا مذهبى است و نفوذ معنوى آن به حدى است كه دنیا از آن وحشت كرده است .

سؤال : آیا رژیم شاه باعث نشده است و یا نمى شود كه ایران به طرف شوروى سوق پیدا كند ؟

جواب : به همان اندازه كه شوروى را خائن مى دانیم ، به همان اندازه آمریكا و انگلیس را استثمارگر و چین هم در همین ردیف است .

سؤال : حضور آقایان مهندس بازرگان و كریم سنجابى با شما چگونه بوده است ؟

جواب : بارها گفته ام كه ملت ایران خواهان برچیده شدن رژیم شاهنشاهى و سقوط دودمان منحوس و خائن پهلوى و برقرارى حكومت اسلامى مى باشد . هر كس اینجا آمده است من این موضوع را با او مطرح كردم . این دو آقا هم آمدند و من مطرح كردم ، آنان پذیرفتند و رفتند . هر كس بر خلاف خواست ملت مساله اى عنوان كند ، خائن به ملت و مملكت است .

سؤال : دولت هاى عرب و دولت هاى غربى از شاه حمایت مى كنند ، این حمایت چه تاثیرى دارد ؟ و اگر حمایت سلب بشود چه تاثیرى در وضع خواهد داشت ؟

جواب : البته اگر این دولت ها دست از حمایت شاه بردارند ، رژیم شاه سریعا سقوط خواهد كرد ولى این بدان معنى نیست كه اگر از شاه حمایت كنند پیروز نمى شویم . پیروزى ما حتمى است ، شاه رفتنى است و باید برود ، چه دولت هاى عربى و غربى از او دفاع بكنند یا نكنند . ولى توقع ما از برادران عربمان این بود كه آنان آگاهى دینى لااقل داشته باشند . ملت هاى عرب با ما هستند و در زمان پیروزى ما وضع تمامى آنان تغییر خواهد كرد .

سؤال : روابط شما با دولت فرانسه چگونه است ؟

جواب : اخیرا محدودیت ها رفع شده است .

ص: 165

تاریخ : 25/8/57

مصاحبه امام خمینى با رادیو- تلویزیون آلمانى زبان سوئیس

سؤال : حضرت آیت اللّه ! در ایران همه چیز به شاه بستگى دارد ، در اطراف او هیچ نهضت سیاسى قدرت نفس كشیدن ندارد ، شما خواستار رفتن شاه هستید ، آیا شما دعوت به بى نظمى و آشوب نمى كنید ؟ آیا ماركسیست ها نخواهند توانست كشور را به طرف الحاد بكشانند ؟

جواب : چیزهائى كه به شاه بستگى داشت ، از هم گسیخته شد و اكنون شاه در ایران هیچ نقشى ندارد . تمام این ناآرامى ها و اختلافات براى این بود كه شاه ، با استبداد و خیانت با این ملت عمل مى كرد ، این استبداد و خیانت باعث این مسائل شد . اگر شاه برود و حكومت اسلامى و جمهورى اسلامى جانشین این رژیم شود ، تمام این ناآرامى ها برطرف مى گردد و ایران صورت دموكراسى حقیقى به خود مى گیرد . و اما ماركسیست ها و كمونیست ها هیچ نقشى در ایران كه بیش از 30 میلیون مسلم دارد و همه با فریادهاى اسلام طلبى بپاخاسته اند ، آنها هیچ نقشى ندارند و ما هیچ خوفى از آنها نداریم .

سؤال : شما حضرت آیت اللّه با كریم سنجابى از جبهه ملى در پاریس بحث مهمى داشتید ، آیا شما با این حزب سیاسى مشتركا مبارزه خواهید كرد ؟ یعنى آیا ائتلاف مى كنید ؟

جواب : من مسائل و مطالبى كه داشتم و امكان ندارد یك قدم از آنها برگردم ، به ایشان گفتم و ما با جبهه خاصى ائتلاف نداریم ، همه ملت با ما و ما با همه ملت هستیم و هر كس این مطالبى كه ما داریم و عبارت است از استقلال مملكت یا آزادى همه جانبه و جمهورى اسلامى كه قائم مقام رژیم سلطنتى است ، هر كس با اینها موافقت كند ، از گروه ماست و از ملت است و اگر موافقت نكند ، برخلاف مصالح اسلام و ملت گام برداشته است و ما هیچ ربطى با او نخواهیم داشت و آنهائى كه با ما موافقت كنند ، ما هم با آنها همصدا خواهیم بود و لیكن ربط خاصى با كسى نداریم .

سؤال : حضرت آیت اللّه ! آمریكائى ها تاثیر به سزایى روى ارتش ایران دارند . چرا تا به حال ارتش

ص: 166

نسبت به شاه وفادار مانده است ؟ آیا فكر مى كنید وفادارى ارتش به شاه ادامه خواهد داشت ؟ و آیا نیروهاى مخالف آنقدر قوى هستند كه شاه را علیرغم پشتیبانى ارتش به زیر بكشند و سرنگون كنند ؟

جواب : با این وضعى كه الان هست ، قیامى كه ملت كرده است ، معلوم نیست ارتش وفادار به شاه باشد ، چون ملت از خود آنهاست و آنها هم از ملتند و ملت به واسطه همبستگى كه به هم دارند ، قدرتى دارند كه بالاخره ارتش را جذب مى كنند . این آمریكائى ها هستند كه به واسطه نفوذى كه در ارتش دارند ، ارتش را نگه داشته كه از شاه محافظت كنند ، والا خود ارتش معلوم نیست كه وفادار باشند و اگر هم فى الجمله وفادارى باشد ، ملت آنها را جذب خواهند كرد .

سؤال :ایران براى غرب از اهمیت اقتصادى و استراتژیكى به سزایى برخوردار است . آیا حضرت آیت اللّه فكر مى كنند آمریكائى ها حاضر باشند موقع خودشان را در منطقه خلیج ، با اجازه دادن به تغییرات اساسى در ایران ، به خطر بیاندازند ؟

جواب : خطرى كه متوجه منطقه است ، از بى لیاقتى شاه و فساد دستگاه وى و دستگاه حاكمه است . ما مى دانیم كه دولت هاى صنعتى به نفت و چیزهاى دیگر نیاز دارند لكن ما به ملت متكى هستیم و جمهورى اسلامى ، یك جمهورى متكى به ملت است كه باید آزاد و مستقل باشد و به جائى پیوسته نباشد و ما نیازهاى آنها را با مصالحى كه داریم ، در مواقع خودش به نحوى كه احترام متقابل بین دول مزبور و ما باشد ، ان شاءاللّه برآورده مى كنیم و نفت را آنطورى كه مشتریان نفت با رعایت و حفظ مصالح ما بخواهند ، به آنها مى دهیم و اگر خطرى باشد ، از ناحیه خود آنها خواهد بود كه مى خواهند با بیعدالتى با ما رفتار كنند ، نه از ناحیه ما كه مى خواهیم با عدالت و احترام متقابل عمل كنیم . این پشتیبانى لجوجانه اى كه آمریكا از شاه مى كند ، محتمل است موجب یك انفجار عظیم باشد كه اشكالات سیاسى و اجتماعى و مالى به بار مى آورد ، باید آمریكا از این لجاجت دست بردارد .

سؤال : حضرت آیت اللّه ! بانك ها یكى از هدف هاى حملات مردم است و سوئیس كشور بانك هاى مهم بین المللى است ، چنین به نظر رسد كه به طور قطع ، مقدار زیادى از سرمایه هاى ایران به سوئیس منتقل شده باشد ، دراین باره شما چه فكر مى كنید ؟

جواب : خرابى هائى كه در ایران پیدا شده و انقلاب ایران در اثر مفاسدى است كه در هیئت حاكمه

ص: 167

وجود دارد و همچنین بر اثر كارهاى مخالف عقل است كه شاه انجام مى دهد و خرابى هائى كه با دست عمال شاه در سراسر مملكت انجام مى گیرد ، براى ضربه زدن به مردم و بد جلوه دادن مبارزات اصیل مردم ایران است كه با حمله به مراكز استثمار و فحشاء و فساد ، تنفر خود را از هر چیزى كه موجب انحراف و غارتگرى است ، اعلام مى كنند . الان خبرگزارى هاى داخلى و خارجى اطلاع مى دهند كه در شهرهاى ایران دستجاتى از اشرار و یا عده اى از كماندوها به صورت كولى ها و بومى ها به شهرها حمله مى آورند و خرابكارى مى كنند و اینهاست كه موجب شده ثبات مملكت متزلزل شود . اگر شاه برود و حكومت جمهورى اسلامى كه حكومت دموكراسى واقعى است به جاى آن بیاید ، این ناآرامى ها از بین مى رود و در ایران ثبات برقرار خواهد شد . رژیم ایران به یك نظام دموكراسى تبدیل خواهد شد كه موجب ثبات منطقه مى گردد و سرمایه ها به ایران برمى گردد و به نفع مردم از آن استفاده مى شود .

سؤال : حضرت آیت اللّه ! سیاست اقتصادى رژیم فعلى به وابستگى شدید ایران به خارجه منجر شده است ، آیا برگشت به یك سیاست اقتصادى مستقل امكان دارد ؟ و شما چگونه این كار را خواهید كرد ؟

جواب : یكى از خیانت هائى كه شاه به كشور ما كرده است ، وابسته كردن اقتصاد ما به اجانب مى باشد . اقتصاد ما به واسطه اعمال شاه ، چه در اصلاحات ارضى كه به طور كلى موجب فساد زراعت شده و چه هزینه هاى بسیار فوق العاده اى كه به طور بیهوده خرج شده ، مثل خریدن سلاح هاى بسیار زیاد كه براى ملت ما نفع كه ندارد ، ضرر هم دارد و براى اجانب با آن سلاح ها پایگاه درست شده است و موجب ضعف اقتصاد و پاشیدگى اقتصادى و به هم ریختن بنیادهاى اقتصادى است . مردم ما با انقلابى كه شده است ، قادر هستند همه امور را در مجراى صحیح و مستقل قرار دهند .

سؤال : حضرت آیت اللّه ! دیروز امینى با شاه ملاقات كرده است ، اگر او به نخست وزیرى منصوب گردد ، آیا به نظر شما این آخرین شانس براى نجات رژیم خواهد بود ؟

جواب : دیگر هیچ چیز براى شاه ، شانس بقاء ندارد . همه ملت ایران در تمام شهرستان ها قیام كرده اند و با این قیام ملت ، تا شاه نرود ، آرامش پیدا نخواهد شد و كسى نمى تواند شاه را نجات دهد ، او چاره ندارد جز اینكه برود و ابرقدرت ها چاره ندارند جز اینكه با ملت ما مخالفت نكنند ، اگر مخالفت كنند ، براى آنها بدتر خواهد شد .

ص: 168

تاریخ : 26/8/57

بیانات امام خمینى در مورد نفى اصل رژیم سلطنتى و لغو كلیه قراردادهاى استعمارى

اصل باطل رژیم سلطنتى باید ملغى شود

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

دنباله آن دو اصلى كه از آن سه اصل ما و ملت ایران پیشنهاد دارند كه اصل اولش اینكه این سلسله پهلوى سلطنت شان قانونى نیست و باید بروند و اصل دوم اینكه اصل سلطنت و رژیم سلطنتى یك امر باطلى است و باید برچیده بشود و همین ماده اى كه در قانون اساسى هست ما باید یك توجهى به آن بكنیم . این ماده اى كه مستند است سلطنت محمدرضا شاه و ایشان استناد به آن مى كند كه در قانون اساسى است كه سلطنت موهبتى است الهى كه ملت به شخص سلطان آن را اعطاء مى كند ، ملت یك جمعیتى هستند كه بالفعل و در حال حاضر این جمعیت در این مملكت ساكن هستند و از اهالى این مملكت هستند و یك وحدت عقیده اى و یا وحدت جهات دیگر دارند . این كه ملت است ، این طبقه موجود ، ملت است یااین كه طبقاتى كه الان دیگر نیستند ، آنها هم الان ملت ایران هستند ؟ آنها ملت بودند یا ملت هستند ؟ خوب ، شكى نیست در اینكه آنهائى كه نیامدند حالا ، مثلا 500 سال دیگر ، خوب ایران هم باز داراى یك جمعیتى از خود ملت است اما آنها الان ملت ایران هستند ؟ یا بعدها كه آمدند ملت ایرانند ؟ همانطور كه مثلا علماى ایران ، حزب مردم ایران ، علماى ایران عبارت از آنهایى هستند كه در 500 سال بعد از این مى آیند! . اگر گفتند باید یك چیزى به راى علماى مثلا ایران باشد یا به راى اطباى ایران باشد ، آیا آنهایى كه بعدها مى آیند اطباى ایران هستند ؟ آنها كه الان نیستند تا اسمشان طبیب باشد یا اسمشان عالم باشد . همانطورى كه نسبت به اشخاصى كه بعدها مى آیند معنا ندارد این مطلب ، یعنى این قانون منطبق نیست كه اگر گفتند ملت ایران اعطا كند یك چیزى را ، سلطنت را اعطا مى كند ، عبارت از آن ملتى كه بعدها وجود پیدا مى كند نیست . هر ملت ، آنوقت ملت است كه موجود است بالفعل . اینهایى كه الان موجودند بالفعل ، اینها اطباى ایران ، طبیب هایشان اطباى ایران هستند ، علمایشان علماى ایران هستند عرض بكنم كه مهندسین شان مهندسین ایران هستند ، طوایفشان - طایفه مثلا كردشان طایفه ایران است و اما آنهایى كه در 500 سال بعد وجود پیدا مى كنند الان نه از علماى ایران هستند و نه از مهندسین ایران هستند و نه از اطباى ایران هستند و نه ملت ایران . آنهایى كه 500 سال پیش از این موجود بوده اند و حالا موجود نیستند ، اینها علماى ایران یك

ص: 169

وقتى بوده اند اما حالا دیگر نیستند ، تمام شد . مهندس هایشان مهندسین ایران بوده اند ، نه مهندس ایران هستند . در قانون آنطورى كه حالا اینها به آن تشبث كردند این است كه سلطنت یك موهبتى است الهى كه ملت ایران به شخص سلطان مى دهد . خوب روى این میزان باید همین ملتى كه الان ملت است ، این سلطنت را بدهد ، آنهایى كه فرض كنید در 500 سال پیش از این دادند ، ما فرض كنیم 500 سال پیش از این آنها به علم غیب مى دانستند كه محمد رضاخان در سنه كذا مى آید در ایران و آنها روى آن علمى كه داشتند در آنوقت گفتند كه سلطنت مال آن محمدرضا خان است كه بعد از 500 سال مى آید ، آنها ملت ایران نبودند ، ملت ایران در زمان خودشان بودند الان باید ملت ایران اعطا كند یك چیزى را به او ، الان ملت ایران عبارت از اینهاست كه موجود هستند ، اینها ملت ایرانند . اگر این ملت ایران به حسب این قانون اساسى كه مورد تمسك ایشان است ، اگر این ملت ایران الان به ایشان راى دادند و گفتند شما سلطان باشید به حسب این ماده قانون اساسى ایشان مى شود سلطان . این ملتى كه الان هستند كه راى ندادند به او ، كدام یك از این ملت راى داده به ایشان ؟ حالا ما آنهایى كه رایشان را پس گرفتند نمى گوئیم ، براى اینكه مردم مى گویند (نه ) حالا ما قبل از اینكه آن مطلب را بگوئیم ، مى گوئیم كه شما مى گوئید كه قانون اساسى مى گوید كه سلطنت موهبتى است الهى كه ملت به شخص سلطان مى دهد ، ملت باید به شخص سلطان ، یعنى آنوقتى كه به سلطان مى خواهند بدهند ، باید اسمش ملت باشد كه بدهد . آنهائى كه 500 سال پیش از این به جد اعلاى مثلا یك سلطانى راى دادند ، نسبت به آن سلطانى كه راى دادند ملت ایران بودند و راى دادند بر یك مصداقى كه ، شخصى كه عبارت از آن سلطان بوده است ، بسیار خوب ، به حسب قانون اساسى آنهایى كه در آنوقت راى داده بودند به ایشان ، به آن آدم ، او شد سلطان ، اما نسبت به آن اشخاصى كه در آنوقت بودند ، نسبت به این آدمى كه حالاست كه راى ندادند ، بر فرض اینكه راى داده بودند ، حالا ملت ایران نیستند ، راى داده بودند ، خودشان پوسیدند و راى هایشان هم پوسید تمام شد رفت پى كارش ، نه خودشان الان هستند نه راى آنها دارند . الان مى تواند كسى بگوید كه آراء اشخاصى كه در 500 سال پیش از این است ، آرایشان عبارت از این است حالا ؟ خوب راى ندارند حالا ، همه فوت شدند ، خدا رحتمشان كند .

تفویض سلطنت (این موهبت الهى !!) به سلسله پهلوى با آراء ملت یا كودتا و سرنیزه ؟ !

به حسب قانون اساسى ملت راى به ایشان ندادند براى اینكه ملت اجتماع بر این معنا (همه مان مى دانیم كه ) نكردند كه راى بدهند به ایشان . ما فرض مى كنیم كه آنها راى داده باشند ، یعنى آن طبقه جلویى كه زمان رضاخان بودند ، آن طبقه اى كه زمان رضاخان بود الان از آنها نیست الا چهار ، پنج تا ، ده تا ، صد تا پیرمرد كه اینها ملت ایران نیستند ، الان ملت ایران را این طبقه اى كه الان موجودند تشكیل كرده اند . خوب ما از این طبقه اى كه موجودند كه اینها ملت هستند ، آنها دیگر حالا ملت ایران نیستند یعنى آنهائى كه رفتند و فوت شدند ملت ایران نیستند و پدران ما ملت ایران نیستند ، ملت ایران الان ماها هستیم كه موجود هستیم ، ماهائى كه موجود هستیم ، شما در تمام ایران بگردید و ببینید كه كى راى

ص: 170

داده است به ایشان تا اینكه این ماده قانون منطبق باشد كه عبارت است از اینكه سلطنت موهبتى است الهى كه ملت اعطا مى كند به شخص سلطان . پس بنابر این ، این قانون منطبق بر ایشان نیست . باز اشكال دیگر است و آن این است كه در قانون دارد كه (در همین قانون ) سلطنت یك موهبتى است الهى كه ملت اعطاء مى كند به شخص سلطان ، در 50 سال پیش از این شخص سلطانى كه مى خواست اعطا كند ملت به او عبارت از پدر (فرض كنید ، اگر صحت داشت ، صحت كه ندارد ، حالا اگر صحت داشت ) ایشان یك شخصى آنوقت بوده است ، آنهائى كه راى دادند بعدا گفتند و سلسله ایشان ، سلسله ایشان شحص نیست ، یك عنوانى است ، شخص عبارت از این است ، عالم شخص نیست ، این آقا شخص است .

قانون مى گوید كه سلطنت موهبتى است الهى كه ملت مى دهند به شخص سلطان . اینكه سابق آنها فرض مى كنیم حالا این اشكال نبوده كه ملت نیستند آنها ، خوب مى گوئیم . ملت بوده اما قانون مى گوید كه باید اعطا كنند به شخص ، یعنى این آدم یك ذرع و نیمى داراى كذا و داراى و صف كذا و اسمش محمدرضاخان و داراى همچو اخلاق كریمه اى كه همه مردم را مى كشد و اینها ، این شخص موجود در خارج ، این یك سر و دو گوش كه موجود است در خارج در اول سلطنت رضا شاه كه آن هم همه جهاتش را گفتم كه همه اش باطل اندر باطل اندر باطل است آنهائى كه راى دادند نسبت به شخص رضاشاه ، بسیار خوب ، به شخص رضا شاه اینها این موهبت الهى را نعوذباللّه دادند ، اما نسبت به ایشان كه دیگر ندادند ، به شخص ندادند بعد گفتند سلسله پهلوى و اولاد او ، اولاد كه شخص نیست ، یك چیز كلى مى باشد ، این خلاف قانون است . قانون مى گوید باید به شخص او بدهند ، ندادند به شخص او . اینها همه اش روى فرض این است كه (یك فرض هاى باطلى است كه ما مى كنیم ) خیر ، در زمان رضاخان ، در انوقتى كه كودتا كرد و آمد و تهران را گرفت و آن كارها و رسوایى ها را كرد ، مردم ایران راى داده باشند به رضا شاه ، مردم ایران اطلاعى از این مسائل اصلا نداشتند ، كارى نداشتند به این كه ، اصلا مخالف بودند ذاتا با رضاخان ، منتها سرنیزه بود همانطورى كه الان حكومت نظامى ، حكومتى نیست ، سرنیزه اى است . سرنیزه بود و با سرنیزه آمدند و مجلس درست كردند . یك عده اى را آوردند در مجلس بدون اینكه اصلاملت اطلاعى از این مطلب داشته باشد ، رضایتى روى این مطلب داشته باشد ، همه آن باب ، باب سرنیزه بود . با سرنیزه مجلس درست كردند ، با سرنیزه حكم كردند كه باید خلع كنید قاجاریه را ، با سرنیزه گفتند باید نصب كنید رضا شاه را . قضیه همه اش سرنیزه اى بود ، هیچ وقت قضیه اى نبود كه ملت روى این ماده قانونى تاكنون عمل نشده ، یعنى از اولى كه دنیا سلطان به خودش دیده تا حالا ، شما رجوع كنید به تاریخ از اولى كه دنیا (2500 سال است كه اینها مى گویند ، بگوئید 000/100 سال ) سلطان به خودش دیده تا حالا یك دسته دزدى بودند كه مى آمدند به زور یك مملكتى را مى گرفتند و بعدش هم حكمفرمایى مى كردند ، مردم راى مى دادند به اینها ؟ یا آنها كارى به مردم داشتند ؟ قبل از مشروطه كه حرف این قانون هم نبوده ، هر كه گرفت هر جا را ، گرفت . بسیار خوب ، هر دزدى اول دزد بود بعد هم كه آمد رفت و مملكت را فتح كرد ، و آنوقت شد اعلیحضرت !

ص: 171

عدم دخالت اراده مردم در تفویض قدرت به مدعیان سلطنت

زمانى كه مشروطه بوده ، تا حالا هم چنین چیزى نشده از اول مشروطه كه زمان مظفرالدین شاه بود تا الان كه زمان شماها هست این چند نفر از سلاطین كه آمدند كه بعد از مظفرالدین شاه كه یك چند وقتى هم محمدعلى میرزا بود و یك مدتى هم احمدشاه بود و بعد هم رضاشاه ، شاه شد ، بعد این شد ، از آنوقت تا حالا به این ماده قانون هیچ عمل نشده . اینكه موهبتى است الهى كه ملت اعطا مى كنند به شخص سلطان ، ایشان بیایند یك شاهدى بیاورند كه یك ملتى ، یك دهى را ایشان چیز بكنند ، یك ده را اگر ایشان درست كردند كه ، اما آزاد بگذارند مردم را / نه اینكه / خوب ممكن است همه مردم رابا سرنیزه وادار كنید كه راى بدهند ، نخیر اینها آزاد بگذارند مردم را یعنى سرنیزه را بگذارند كنار و بیایند مثل یك آدم عادى در میدان و بگویند كه آقا به كى راى مى دهید . اگر یك ده به ایشان راى داد ما تصدیق مى كنیم كه ایشان سلطان السلاطین هستند اما نیست همچو چیزى ، نه راى دادند تا حالا ، نه به این ماده از قانون تاكنون عمل شده است ، نه در زمان سابق ، نه در زمان سلطنت ایشان ، به این ماده قانون عمل نشده است . بر فرض اینكه این اشكالاتى كه ما راجع به این ماده داریم اینها را غمض عین كنیم لكن عمل نشده به این ماده . یك ماده معطلى است ، مثل خیلى از مواد قانون اساسى معطل است . از اول عمل نشده تا حالا به آن . خوب روى این زمینه كه سلطنت این آقا قانونى نیست ، اولا" یاغى است ، كسى كه سلطنتش قانونى نیست و آمده به زور دارد سلطنت مى كند ، به حسب قانون اساسى ایشان یاغى است ، ایشان باید محاكمه بشود كه چرا آمدى ، چر ادعاى سلطنت تو دارى مى كنى ؟ چرا تاجگذارى كردى ؟ چرا مردم را چه كردى ؟ چرا مالیات گرفتى ؟ چرا حقوق سلطنت گرفتى ؟ همه اش چرا ، همه اش چرا . ایشان هم جواب ندارد بدهد و مهم این است كه كلیه قراردادهائى كه از زمان مشروطه تا حالا شده كلیه قراردادها باطل است به حسب قانون اساسى براى اینكه قانون اساسى مى گوید كه باید مجلس باشد به آراء مردم و سلطان وقت كه قسم خورده است براى مردم و وفادارى و كذا و كذا ، او هم امر بكند به اینكه انتخابات آزاد چه بشود و انتخابات درست بشود و بعد از انتخابات ، آنها راى به مثلا هر چه دادند با قواعد دیگرى كه هست از قانون اساسى و متمم قانون اساسى آنوقت قانونیت پیدا مى كند .

حق تعیین سرنوشت مملكت و انتخاب وكلاى مجلس به عهده سفارتخانه ها یا ملت ؟ !

این قراردادهائى كه در زمان مشروطیت ، چه زمان مظفرالدین شاه و چه زمان احمدشاه و چه زمان این دوتاى دیگر ، تمام این قراردادها كه شده است ، نه سلطانش سلطان قانونى بوده به حسب قانون اساسى ، نه مجلس ، مجلس قانونى بوده . اما سلطان قانونى نبوده است كه عرض كردم كه مردم راى هیچ وقت ندادند بر سلطنت ایشان ، ایشان باید خودشان قبول داشته باشند منتها اینهاگویند كه اصلا ملت زائیده كه شده است ، هر بچه اى كه آمده است ، او سلطنت را میل دارد! دوست دارد! الان هم كه مردم دارند فریاد مى زنند كه مرده باد شاه ، باز اگراز ایشان بپرسى ، مى گویند مردم

ص: 172

شاهدوست هستند ، این علامت شاهدوستى شان است . بنابر این ، خوب ، نه سلطنت ، سلطنت قانونى است و مى آئیم سراغ مجلس ، مجلس هم تا آن اندازه اى كه ما اطلاع داریم ، به آرا مردم نبوده كه مردم بیایند راى بدهند یك چیزى را ، در زمان رضاشاه در زمان محمدرضاشاه اینها جزء واضحات است ، هر كس یادش است . خوب شما همه تان این مجلس ها را یادتان است تا حالا - این - شما كه اطلاع دارید ، عقیده تان این است كه در تهران ، در اصفهان ، در یزد ، در كرمان ، در هر جا خود مردم جمع شدند و یك وكیل درست كردند ؟ ! یا اینكه به قول خود شاه لیستش را از سفارتخانه ها آوردند ؟ خود ایشان گفتند لیست را از سفارتخانه ها آوردند و مى دادند مى گفتند اینها باید وكیل بشوند ، مردم چكاره اند ، اینها باید بشوند ، دولت چه كاره است ، شاه چكاره است آن كه باید تعیین كند سرنوشت ما را سفارت آمریكا و سفارت انگلستان است و سفارت شوروى است و اینها و تا حالا همین كارها را كردند . لیست این وكلا را آنها تعیین كردند و آنهائى كه دوستان آنها یا به تعبیر دیگر نوكرهاى خودشان بوده اند ، آنها را تعیین كردند كه اینها باشند تا راى بدهند به هر چیزى كه آنها دلشان مى خواهد . بنابر این آنقدرى كه ماها یادمان است در زمان این دو تا عرض مى كنم كه دیكتاتور ، در زمان اینها ابدا یك مجلس قانونى ، یك مجلس ملى كه ملت راى داشته و داده باشند به آنها ، ابدا چنین چیزى نبوده است . ما فرض مى كنیم حالا چهار تا وكیل هم ملت به او راى داده اما سایرین راى ندادند . چهار تا وكیل هم ، مثلا فرض كنید تهران یك قدرى چیزهائى بوده است ، ملاحظاتى بوده است به چهار نفر وكیل هم راى داده باشند مردم ، مثل مرحوم مدرس راى داده اند به او اما مجلس وقتى قانونى است كه همه اهالى مجلس كه مى آیند به حسب قانون توى مجلس آمده باشند ، رایشان دخالت دارد در مطالب . اكثریتى كه حاصل مى شده در مجالس كه به این اكثریت یك شركتى را ، یك قراردادى را ، یك بساطى را درست مى كردند ، این اكثریت اگر چهار تایشان هم فرض بكنیم كه ملى بودند و ملت تعیین كردند لكن باقیشان نبوده . این را هیچ كس نمى تواند ادعا بكند . كه در زمان سلطنت رضا شاه و محمدرضا شاه این مجلس یك مجلسى بوده است ملى و مردم آن را ، اینها را تعیین كردند ، هیچ كس نمى تواند یك چنین ادعائى بكند مردم تعیین كردند . اگر كسى هم ادعا بكند در یك دوره ، دو دوره مردم به مدرس راى مى دادند ، بله به مدرس راى دادند ، بعضى اشخاص دیگر هم نظیر او را راى دادند اما یكى ، دو تا ، چهار تا وكیل كه كار را درست نمى كند . باید تمام این وكلا ملى باشند یعنى ملت تعیین كرده باشد تا اینكه وقتى یك مجلسى تشكیل مى شود یك مجلس قانونى باشد تا اینكه وقتى راى دادند ، اكثریت راى داد به حسب قانون ، اكثریت رایش مثلا صحیح باشد ، درست باشد ، باید قانونى باشد لكن اینها كه نبوده در كار .

تجدید نظر در قراردادهاى غیرقانونى بعد از تشكیل حكومت اسلامى

تمام قراردادهائى كه در زمان مشروطه شده است و این قراردادهائى كه در زمان رضاخان شده است ، این قراردادهائى كه در زمان محمدرضاخان شده است ، تمام این قراردادها بر خلاف قانون

ص: 173

اساسى است ، به خلاف میل این ملت است .

این ملت مخالف با همه اینهاست . یكى از آن هم قانونى نیست . بنابراین تمام این قراردادها با هر كه قرارداد كرده باشند ، خوب فرض كنید یك قرارداد مفیدى براى ملت هم باشد قانونى نیست بله اگر چنانچه یك حكومت ملى اسلامى تشكیل شد و این قراردادها را مطالعه كردند و دیدند یك قراردادى مفید به حال ملت است (اگر توى آن باشد ، نمى دانم هست یا نه ) اگر دیدند یك قرارداد مفیدى به حال ملت است ، خوب آن را امضا مى كنند ، آن را هم قبول مى كنند یعنى قبول مى كنند كه از حالا قرارداد مى شود ، قبلا" باز باطل بوده ، از حالا قرارداد مى شود ، یعنى آن دولتى كه قانونى است وقتى كه قرادادى را قبول كرد ، قانونا صحیح مى شود این اما نه اینكه عطف به جلو هم بكنند ، جلو هم ، مستقر بشوند ، نه آنها همه آن خلاف قانون بوده و اگر اینهائى كه پشتیبانى دارند مى كنند از محمدرضاخان ، این دولت هائى كه پشتیبانى مى كنند ، اصرار بر پشتیبانى شان بكنند همه قراردادهایشان ولو اینكه مفید براى ملت باشد لغو خواهد شد ، باید تجدید نظر در این مسائل بكنند .

ایستادگى قاطع مردم

ملت ایران زیر بار این زورها نخواهد رفت . بله ممكن است كه بریزند ، همین طور كه الان الوات را دارند مى ریزند به شهرها و مردم را كتك مى زنند و یا كولى ها را یا - عرض مى كنم - ارتشى ها را به صورت دیگرى در مى آورند وریزند مردم را كتك مى زنند و اینها ، ممكن است كه یك وقتى هم فرض كنید كه دولت شوروى و دولت آمریكا بریزد جمعیتشان را ولى شعر است اینها حالا دیگر این حرف ها نخواهد شد ، ممكن است ، اما شعر است . الان نمى شود روى موازینى كه دنیا دارد ، دنیاى امروز غیر از دنیاى دیروز است ، اینطور نیست كه هر كه هر كارى هر كه هر زورى دارد ، آن زور را باید اعمال بكند ، اینطور نیست . باید روى موازین باشد و یك ملتى همه ایستادند و مى گویند كه ما میخواهیم مستقل باشیم یعنى ما مى خواهیم كه آمریكا دخالت نداشته باشد در مملكتمان ، شوروى هم دخالت نداشته باشد ، انگلستان هم نداشته باشد ، یك مملكتى باشد مال خودمان .

اخطار به تمامى پشتیبانان رژیم شاه

حالا ما اعلام مى كنیم كه اگر چنانچه این دول به اصرار خودشان باقى باشند در پشتیبانى كردن از محمدرضاخان ، دولتى اگر تشكیل شد ، ملت ایران امر مى كند به اینكه تمام این قراردادهائى كه كردید ولو به نفع ما هم باشد نمى خواهیم . اگر آمریكا زیاد اصرار در این باب بكند دیگر با او قراردادى بسته نخواهد شد . از حالا باید مقام خودش را موضع خودش را احراز كند ، درست كند . هر كدام از این رئیس جمهورها و این دولت ها از حالا باید حسابشان را درست كنند با مملكت ایران و میزان این است كه پشتیبانى از این آدمى كه این مردم را 50 سال خانواده اش اختناق كرده اند و الان در این چند سال و در این آخر یك سال اینهمه كشتار كردند و 15 خرداد آنقدر كشتار كرده یك نفر آدم و دشمن مردم است

ص: 174

و مردم دشمن او هستند ، اگر چنانچه اینها پشتیبانى از این بكنند و اصرار به این پشتیبانى بكنند ، ملت ایران تمام قراردادهائى كه اینها دارند لغو مى كند و بعد از این هم با اینها قرارداد نمى بندد ، نه نفتى هست ، نه چیز دیگرى ، زهر مار هم به آنها نمى دهیم . و اگر چنانچه نه ، پشتیبانى نكنند و مثل آدم زندگى كنند ، موضعشان را حالا با ایران معین كنند ، نفت را ما نمى خواهیم بخوریم ، مى فروشیم نفت را ، اما مى فروشیم و از آنها پول مى گیریم براى ملت ، نه مى فروشیم و برایشان اسلحه مى گیریم كه به نفع خود آنها باشد .

دلیل اصلى مبارزات مردم بر علیه شاه وابستگى او به اجانب است

همین دیروز ، چند روز پیش از این كه آقاى كارتر صحبت كردند جزء حرف هائى كه زدند این بوده است كه الان مملكت ایران 18 میلیارد دلار از ما 18 میلیارد دلار از ما ، اسلحه خریده و یك مملكت قوى ایجاد كرده است كه این اسباب این مى شود كه براى ما یك منافعى دارد ، كمونیست ها را نمى گذارد چه بشود ، مسلمان هاى چپگرا را نمى گذارد چه بشود ، ژاندارم خلیج هست براى ما و ما این برایمان خیلى ارزش دارد .

ملت ایران روى همین حرف ها دارد مى گوید ما این را نمى خواهیم كه 18 میلیارد از شما چیز خریده و نفت ما را داده براى اینكه ژاندارم شما باشد ، پاسدار شما باشد . ملت ایران براى همین جهت است كه دارد جوان مى دهد ، دارد مال مى دهد دارد همه چیز میدهد تا اینكه نباشد یك آدمى كه اینطور خیانتكار به ملت است . همین مطلب را ایشان ، یكى از مناقب ایشان حساب مى كند كه 18 میلیارد دلار اسلحه خریده و مملكت را یك قدرتى به آن داده كه در مقابل كمونیست كه دشمن ماست ، در مقابل چپگراها از مسلمین كه دشمن ما هستند و حافظ منافع ما در خلیج است و از این حرف ها مى زنند همین حرف هائى كه ملت ایران به واسطه همین حرف ها دادش بلند شده است كه آقا ما نمى خواهیم بسته به غیر باشیم ، ما نمى خواهیم همه منافع مملكت ما به شما داده بشود ، ما مى خواهیم منافع مملكت ما صرف این فقرا و بیچاره ها بشود ، صرف اینهائى كه آب ندارند بخورند و هیچ چیز ندارند . مناطقى درایران هیچ چیز ندارند . شما خیال مى كنید ، اینها مى آیند بعضى ها را نشان مى دهند ، آنوقت بنابراین بوده وقتى خواست مثلا شاه عبور كند از یك جائى با یك نفر رئیس كذا ، مردم را الزام كردند به اینكه باید سر جاده همه كت و شلوار خوب از جائى پیدا بكنید بپوشید بایستید اینجا ، اینها ببینند تا خیال كنند همه مملكت ما داراى لباس فاخر و چه هستند . بیچاره ها گرسنگى اینجا مى خوردند لكن آنوقت باید از خارج یك عده اى بیایند با كت و شلوار بایستند آنجا ، یا خود اینها بروند لباس نو از یك جائى تعیین كنند بایستند آنجا و زنده باد بگویند تا اینكه آن آدمى كه آمده خیال كند كه واقعا اینها یك مملكت مرفه هستند . چهار تا خیابان تهران را ملاحظه نكنید ، بروید خوزستان را ببینید و اطراف خوزستان كه آب همین طور هدر مى رود و زمین همین طور هدر مى رود و مردم همین طور گرسنگى مى خورند . بروید آنجاها را ببینید كه بر حسب روزنامه اطلاعات كه در چند وقت پیش از این نوشته بود یا كیهان نوشته

ص: 175

بود به اینكه از بى آبى صبح كه مى شود بچه كه چشمش به هم به واسطه تراخم چیز شده ، با بول چشم او را باز مى كنند . شما تهران را نگاه نكنید چهار تا خیابان را درست كردند و چه مى كنند ، به رخ دیگران مى كشند كه خیر ، مرفه و مرفه ، مملكت را باید ، همه مملكت را باید نگاه كرد . آن دور افتاده ها را نگاه كن . شما در خود تهران این زاغه نشین ها را ملاحظه كنید اینها چه مى كنند ، چه زندگى اى دارند . داد مملكت ، ملت ایران كه بلند شده است براى یك همچو وضعى است كه الان پیش آوردند اینها از آن طرف در بلندگوهایشان و در تبلیغاتشان هى تا رادیو را باز مى كردند (اعلیحضرت آریامهر) شما شاید پیدا نمى كردید كه یك جائى كه تا باز مى كنند (اعلیحضرت چه كرد ، و الا حضرت چه كرد) از آن طرف آنهمه حرف ها بود ، از این طرف مردم را اینطور ضعیف و ذلیل و بیچاره نگه داشته بودند و همه گرسنه و بیچاره ، یك عده هم البته مرفه داشتند از باب اینكه از خودشان بود یا اینكه روابطى با خودشان داشت یا خیر ، فرض كنید یك دسته هم اینطور بود .

ایستادگى و مقاومت مردم در برابر حكومت نظامى و كودتاى آمریكائى

در هر صورت الان مردم دیگر گوش به این حرف ها نمى دهند ، حكومت را نظامى كنید ، همین است كه هست ، دولت را هم نظامى كنید ، خوب همین است كه هست نظامى هست الان دیگر ، حالا تو تغییرش بده اسمش را دولت بگذار . الان مدت هاست كه ایران با حكومت نظامى دارد مى گذراند ، چند تا شهرش رسما نظامى است ، بقیه اش هم غیر رسمى نظامى است . خوب غیر نظامى در كار نیست . مگر تو مى توانى بدون سرنیزه زندگى كنى ؟ تو یك روز سرنیزه را بردارند به باد فنا خواهى رفت . نمى توانى زندگى كنى .

حالا فرض كنید كه آمریكا نفشه اش هم این باشد كه بعد از این یك دولت دیگرى در كار بیاورد و شاه را ببرد و یك كودتاى نظامى بكند ، همین نظامى است و همین بساط و همین كشتار و همین كردار ، مردم هم همانند كه هستند . دست برنمى دارند مردم ، مردم مى خواهند از زیر این بار بیرون بیایند . باید فكر بكنند ، باید رها كنند ایران را ، باید بروند سراغ كارشان رها كنند ایران را . انشاءاللّه خداوند همه تان را توفیق بدهد . موفق باشید انشاءاللّه .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 176

تاریخ : 26/8/57

مصاحبه امام خمینى با بولتن خبرى خاورمیانه و مجله الاقتصاد العربى

سؤال : در مصاحبه با خبرنگار فرانس پرس اظهار داشتید كه یك حكومت انقلابى باید با سقوط شاه تشكیل شود و اینكه شما پیش از سقوط شاه به ایران باز نخواهید گشت . به نظر مى رسد كه در اثر مذاكرات شاه با افراد سازشكارى مانند آقاى سنجابى و همچنین در اثر فشار آمریكا به شاه ، امكان این باشد كه شاه ایران را ترك كند و حكومتى انتقالى متشكل از همین سازشكاران تشكیل شود ، آیا در چنین شرایطى شما این دولت را به عنوان دولت انتقالى خواهید پذیرفت و به ایران باز خواهید گشت ؟

جواب : اولین چیزى كه درخواسته هاى ما آمده است و عموم ملت خواهان آنند بركنارى شاه است و لكن مساله شخص شاه نیست ، ما هر حكومتى را كه از طرف خود مردم نباشد و تكیه به جهان قدرتى كه شاه را سركار آورد و حفظ كرد و قدرتى دیگر ، به شدت طرد مى كنیم و با او همان رفتارى را خواهیم كرد كه با شاه كرده و مى كنیم و مساله رفتن من به ایران یا بودن در خارج از ایران ، تابع این است كه در كجا بهتر بتوانم به ملتم بیشتر خدمت كنم .

سؤال : اظهار داشتید كسانى كه چه با عنوان موافق و چه با فرصت طلبى به عنوان مخالف ، دم از قانون اساسى و انتخابات آزاد مى زنند باید از تصدى امور بركنار شوند ، آیا این بدان معنى است كه قانون اساسى فعلى به نظر شما از اعتبار برخوردار نیست ؟ اگر چنین است به نظر شما چه قانون اساسى اى باید براى اداره امور كشور تهیه شود ؟

جواب : شاه و دار و دسته اش كه دم از قانون اساسى مى زنند شكى نیست كه نه براى احترام به قانون است زیرا 50 سال است قانون را زیر پا گذاشته اند بلكه براى آن است كه با این فریب ، مقام سلطنت و شخص شاه را در این مقام حفظ كنند و من به دلیل همین توطئه شاه ، مكرر به عموم ملت ایران و سران قوم تذكر داده ام كه دم از قانون اساسى نزنند كه ندانسته گرفتار توطئه شاه مى شوند و قانون اساسى فعلى بدون اصلاحات از نظر من اعتبارى ندارد .

ص: 177

سؤال : در یكى از بیانیه هایتان از كارگران ایران خواسته اید كه بدون توجه بر وعده هاى رژیم به اعتصابات خود ادامه دهند ، یكى از خواست هاى مطرح شده در این اعتصابات تشكیل اتحادیه هاى آزاد كارگرى است ، نظرتان درباره این اتحادیه ها چیست ؟ اگر با تشكیل آنها موافقید ، این اتحادیه ها در چهارچوب حكومت جمهورى اسلامى مورد پیشنهاد شما چه نقش و اهمیتى خواهند داشت ؟

جواب : كارگران محروم و متدین ایران كه آنان همان كشاورزان و زارعین فقیر و گرسنه مى باشند حق دارند براى به دست آوردن حقوق حقه خود به مبارزه از هر طریق ممكن و مشروع بپردازند و در جمهورى اسلامى به آنها حق داده مى شود كه به هر شكل ممكن به دور هم جمع شوند و مسائل و مشكلات خود را بررسى كنند و در نتیجه دولت را در جریان مسائل خود قرار دهند و نیز از حقوق صنفى خود دفاع كنند .

سؤال : نظرتان درباره فعالیت احزاب سیاسى چپ بودن اتكا به هیچ قدرت خارجى در چهارچوب حكومت جمهورى اسلامى چیست ؟

جواب : در جمهورى اسلامى هر فردى از حق آزادى عقیده و بیان برخوردار خواهد بود و لكن هیچ فرد و یا گروه وابسته به قدرت هاى خارجى را اجازه خیانت نمى دهیم .

سؤال : نظرتان در مورد مبارزه مردم فلسطین چیست ؟ با توجه به اینكه بیش از نیمى از نفت اسرائیل از ایران تامین مى شود ، چه اقداماتى باید از سوى ایران در این زمینه صورت گیرد ؟

جواب : یكى از علل قیام مردم مسلمان ایران علیه شاه ، حمایت بیدریغ او از اسرائیل غاصب است ، نفت اسرائیل را تامین مى كند ، ایران را بازار مصرف كالاهاى اسرائیل كرده است و حمایت هاى معنوى دیگر و براى فریب افكار جهانى ، صرفا به محكوم كردن اسرائیل مى پردازد . ملت مسلمان ایران و هیچ مسلمانى و اصولا" هیچ آزاده اى اسرائیل را به رسمیت نمى شناسد و ما همواره حامى برادران فلسطینى و عرب خود خواهیم بود .

سؤال : در پیام هایتان بكرات نقش نیروهاى بزرگ : آمریكا ، شوروى ، انگلستان و چین را در صحنه جهانى محكوم كرده اید ، نظرتان درباره فروش گاز و نفت ایران به این كشورها و وابستگان برخى از آنها مثلا دولت آفریقاى جنوبى چیست ؟ به طور كلى چه مرامى براى اداره صنعت نفت پیشنهاد مى كنید ؟

ص: 178

جواب : من همیشه به ملت ایران گوشزد كرده ام كه گول تبلیغات غلط را نخورند . آمریكا و انگلستان كه دم از تمدن و پیشرفت مى زنند و نیز شوروى و چین كه دم از انقلاب و حمایت از انقلابیون مى زنند ، هر كدام به نحوى با شاه ، این جنایتكار حرفه اى همكارى مى كنند ، شاهى كه در هر كجاى عالم ، فردى و یا دولتى جنایتكار و ستمگر است ، شاه از آن حمایت مى كند و به آن كمك مى دهد . ملت ایران تصمیم گرفته است براى نجات از چنگال این آدمخواران به مبارزه ادامه دهد و بر مبناى همین استقلال ، سیاست هاى خود را تنظیم كند و در مورد نفت چه كسى به خود حق مى دهد كه به ما دستور بدهد كه ما همیشه باید نفت خود را سخاوتمندانه تاراج كنیم و به دیگران بدهیم و خود از آن استفاده نكنیم ؟ و ما به دشمنان بشریت و انسانیت نفت نمى دهیم

ص: 179

تاریخ : 26/8/57

مصاحبه خبرگزارى لیبى با امام خمینى

سؤال : نظر شما در مورد ادعاهاى شاه مبنى بر اینكه مى خواهید كشور را به قطعات گوناگون تقسیم نمائید چیست ؟

جواب : نظر ما این است كه شاه دروغ گفته است . ما اگر نظر نداشته باشیم كه تمام اقطار اسلام یكى بشود ، این چنین نظرى نداریم كه ایران از هم جدا بشود . اینها تبلیغاتى است كه شاه مى كند و واقعیت ندارد .

سؤال : موضع شما در مورد كشورهائى كه از شاه حمایت نموده و از كشتار فرزندان مردم مسلمان ایران چشم مى پوشند چیست ؟

جواب : ما آنان را محكوم مى كنیم و در موقع خودش اگر چنانچه اصرار بر این امر داشته باشند ، تجدید نظر خواهیم كرد .

سؤال : به هنگام اعلان شما براى شروع مبارزه مسلحانه برضد حكومت پهلوى ، آیا از جانب كشورها و خلق هاى عربى و اسلامى مترقى انتظار كمك دارید ؟

جواب : اگر چنانچه موقع آن رسید البته مسلمین همه باید به هم كمك كنند .

سؤال : به ایرانى اسلامى و پیشرو ، در میان خاورمیانه و مشكلات كنونى آن و اوضاع جهانى چگونه مى نگرید ؟

جواب : ملت ما مسلم مشكلات را رفع مى كند و ما نسبت به همه مشكلات مسلط خواهیم شد انشاءاللّه و نسبت به سایر دول هم با احترام متقابل عمل مى كنیم .

ص: 180

سؤال : موافقت نامه هاى (كمپ دیوید) و تنازل سادات در مورد بیت المقدس را چگونه ارزیابى مى فرمائید ؟

جواب : من جدا او را محكوم مى كنم .

سؤال : آیا توقع آن را دارید كه در جهان اسلام بر ضد رژیم هاى ارتجاعى كه براى محافظت منافع استعمار عمل مى كنند ، یك انقلاب اسلامى مترقى بوجود آید ؟

جواب : ما امیدواریم اینطور بشود و همه مسلمین بر ضد استعمار قیام كنند واز دولت هائى هم كه خیانت به ملت مى كنند ، بر ضد آنها هم قیام كنند .

ص: 181

تاریخ : 27/8/57

سخنرانى امام خمینى در مورد ضرورت قیام بر علیه ظلم به عنوان یك فرضیه وعمل بى چون و چرا به تكالیف مقدس الهى

تكالیف ما ، نتایج و احتمالات پیروزى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در این مسائلى كه ما و شما وارد هستیم ، در آن كه اصولش سه تا مساله است : یكى نبودن محمدرضا خان و این سلسله ، سلسله پهلوى و یكى نبودن اصل رژیم سلطنتى و یكى هم استقرار حكومت عدل اسلامى ، جمهورى اسلامى . در همه مسائلى كه انسان اقدام مى كند یك جورش اینطور است كه ، یك قسم از مسائل اینطور است كه انسان باید ملاحظه كند كه در این عملى كه مى كند نتیجه حاصل مى شود ؟ نمى شود ؟ آیا مى رسد به این مقصدى كه دارد ؟ نمى رسد ؟ اگر مطمئن شد كه به آن مقصد مى رسد ، اقدام مى كند ، اگر مطمئن نشد ، اقدام نمى كند . یك قسم از مسائل اینطورى است . یك قسم از مسائل هم هست انسان تكلیف دارد از طرف خدا كه اصل مطلب یك تكلیفى هست و نتایجى هم احتمال رود حاصل بشود و احتمال هم مى رود حاصل نشود . در این مسائل كه آدم تكلیف دارد كه اقدام بكند ، دیگر نباید ما در آن مسائل علم به اینكه یك نتیجه اى ، یك مطلبى را كه ما مى خواهیم حاصل مى شود ، این لازم نیست علم پیدا كند ، انسان دنبال این است كه آن تكلیفى كه به انسان شده است ، به آن تكلیف عمل بكند .

جلوگیرى از ظلم یك تكلیف شرعى است

حضرت امیر (سلام اللّه علیه ) كه قیام كردند بر ضد معاویه البته مى خواستند به اینكه معاویه را از مقام خودش كنار بزنند و یك حكومت آدم عادلى را ، آدمى كه فاسق است و مال مردم خور است آن را بزنند كنار و یك آدم صحیحى را به جاى او بگذارند در شامات و سوریه و آنجاها . لكن جلوگیرى از ظلم معاویه یك تكلیف شرعى بود كه باید قیام كنند به این امر و به مردم بفهمانند كه این ظالم است و باید اینطور اشخاص دفع بشوند و ایشان قیام كردند و منتهى به این شد كه موفق نشدند به اینكه او را از آن مقامى كه داشت منحطش كنند . حضرت سیدالشهدا قیام كردند بر ضد یزید و شاید (همانطور هم بود كه ) خوب ، اطمینان به این بود كه موفق به اینكه یزید را از سلطنت بیندازند نشوند ، این اخبارش هم اینطور است كه ایشان مطلع بودند بر این مطلب ، در عین حال براى همین معنا كه بر ضد یك رژیم

ص: 182

ظالم قیام كنند ولو اینكه كشته بشوند ، قیام كردند و كشته دادند و كشتند و خودشان هم كشته شدند . الان وضع حاضر دولت ایران و شاه این وضع است كه همانطورى كه ، یعنى همانطور هم نه ، معاویه ، هم امام جماعت بوده است هم امام جمعه ، آنطور نبوده است كه معاویه اصلا نه نماز بخواند و نه روزه بگیرد ، خیر هم نماز مى خواند و هم روزه مى گرفته و هم امام جماعت بوده ، مى رفته مسجد و عقبش نماز مى خواندند مسلمان ها ، هم روز جمعه مى رفته نماز جمعه مى خوانده ، همه این مسائل شرعیه اى كه بوده است ، به حسب صورت عمل مى كرده است لكن از باب اینكه یك آدم قاچاقى بوده و یك آدم ظالمى بوده و مال مردم را مى گرفته و اگر چنانچه هر جور دستش مى رسیده ظلم و آدم كشى و همه اینها را داشته ، حضرت امیر نه اینكه این چون نماز نمى خوانده ، چون كافر بود قیام كردند بر ضد او ؟ نخیر ، كافر نبود و مسلمان هم بود و اظهار اسلام هم مى كرد و لكن بر خلاف موازین این مسند را گرفته بود . یك حكومت جائر بود كه برخلاف موازین الهى مسندى را گرفته بود و در آن مسند هم به طور ظالمانه عمل مى كرد ، از این جهت حضرت امیر قیام كرد و ولو نرسید به نتیجه لكن تكلیف را ادا كرد ، تكلیف این بود كه باید با یك چنین آدمى معارضه و مبارزه بكند .

سلطنت غاصب پهلوى ، مخالف قانون اساسى و حكم شرع است

الان وضع این حكومت این است براى اینكه غاصبانه مسندى را گرفته است و یك سلطنت غاصبانه دارد كند . همانطورى كه معاویه سلطنت غاصبانه مى كرد ، این هم سلطنت غاصبانه است ، بلكه تذكر دادم مكرر كه ما اگر چنانچه ملتزم به قانون اساسى هم باشیم ، روى این فرض هم سلطنت ایشان برخلاف قانون اساسى است و این قانون اساسى آن چیزى را كه گفته است ، این است كه سلطنت یك موهبت الهى است كه مردم مى دهند به شخص سلطان و ما مى دانیم كه این مردم اصلا یك همچنین سلطنتى را نه به ایشان دادند و نه به پدر ایشان دادند لكن این یك سلطنتى نبوده است كه مردم داده باشند به ایشان . بنابراین روى فرض قانون اساسى هم این مقام را غصب كرده است این ، یعنى الان یاغى است به حسب قانون . به حسب قانون اساسى این آدم یك آدم یاغى است كه مثل سایر دزدها كه یك وقت بیایند یك جائى را بگیرند و یك حكومتى را غصب كنند ، این هم همان است بر حسب حكم شرع هم كه اصلا لیاقت اینها ندارند براى حكومت شرع . آن كه لایق است براى اینكه حاكم بر مسلمین باشد ، آن شرایطى دارد كه در اینها اصلا آن شرایط موجود نیست . بنابراین ، هم به حسب قانون اساسى ، این سلسله غاصب این مقام هستند ، پدرش و خودش و بعداز آن هم اگر بچه اش و هم بر حسب حكم شرعى اینها لایق از براى این مقام نیستند و غاصب این مقام هستند ، حالا هر چه هم مى خواهد زیارت برود و هر چه هم مى خواهد عذر بخواهد و هر چه هم مى خواهد قرآن طبع بكند و هر چه از این حقه بازى ها مى خواهد بكند لكن اصل مقام غصب است . یك آدم غاصب هر چه هم عذر بخواهد ، این مقام را تا دست از آن برندارد غاصب است .

ص: 183

ما مكلفیم به اداى شرع مقدس

وقتى كه یك شخصى غاصب یك مقامى شد و همانطورى كه ائمه جور اینطور بودند ، مثل معاویه و امثال اینها و تكلیف مسلمین بود بر اینكه این را از آن مقامى كه دارد كنار بزنند و حكومت را دست آن كسى كه باید و شرع مقدس تعیین كرده است تسلیم بكنند ، الان هم بر مسلمین این مطلب واجب است ، لازم است . ما هم یكى از افراد مسلمین هستیم كه بر ما هم واجب است كه جدیت كنیم و این را از این مقام پائین بیاوریم ، احتمالش را هم مى دهیم كه موفق بشویم ، لازم نیست یقین بكنیم ، ما احتمال این معنى را مى دهیم بلكه بیشتر از احتمال الان هست در كار كه با این نهضتى كه مسلمین كرده اند و همه با هم فریاد مى زنند كه ما نمى خواهیم این را ، این مطلب درست بشود و سقوط پیدا بكند ان شاءاللّه و بر فرض اینكه حالا ما نتوانیم ، زورمان به او نرسد همان است كه حضرت امیر هم نتوانست ، یعنى جنگ كرد و 18 ماه هم جنگ خونین كه از طرفین عده زیادى ، همه اینها مسلم بودند ، از طرفین ، هم آنها مسلم بودند و هم اینها مسلم بودند ، آنها مسلم فاسق بودند ، اینها مسلم عدالتخواه بودند ، اینها با هم جنگ كردند و عرض مى كنم كه موفق نشدند به اینكه معاویه را از حكومت كنار بزنند . ما از اینكه یك عده اى از ما كشته بشود یا ما یك عده اى از آنها را بكشیم باكى نداریم براى اینكه ما روى تكلیف داریم عمل مى كنیم . خداى تبارك و تعالى ما را مكلف كرده كه با اینطور اشخاص ، با اینطور ظلمه ، با اینهایى كه اساس اسلام را دارند متزلزل مى كنند و همه مصالح مسلمین را دارند به باد مى دهند ، ما مكلفیم كه با اینها معارضه و مبارزه بكنیم ، اگر یك وقتى هم دستمان برسد ، دست به تفنگ مى كنیم و معارضه مى كنیم خودمان تفنگ به دوشمان مى كنیم و معارضه مى كنیم . هر وقت متقضى بشود و دستمان هم به مقتضیاتش موفق بشود ما باك از این نداریم كه ده نفر ، بیست نفر ، صدنفر ، البته هم بیشتر از ده هزار نفر ، بیشتر از بیست هزار نفر تقریبا در این جنگ ها در این 18 ماه كشته شد لكن زمان پیغمبر هم این طور بود . پیغمبر هم وقتى كه یك حكومتى را مى خواست كنار بزند ، این كفار قریش را مى خواست كنار بزند ، خوب جنگ ها را كرد و در یك جنگ هائى موفق شد و در یك جنگ هائى هم شكست خورد و آدم كشته شد و اشخاص بزرگ مثل عموى پیغمبر مثلا كشته شد ، ، در جنگ چیز عمار یاسر كشته شد ، آن مرد بزرگوار ، آنقدر كشته دادند . در این اصل هیچ اشكالى براى ما نیست كه ما كشته دهیم .

ملت ، متحول شده است

بعضى ها نق مى زنند كه خوب كشته دادید چرا ؟ ما تكلیفمان این است . چه شد ؟ اولا" شد خیلى از چیزها . یك ملتى كه یك پاسبان اگر توى بازارش مى آمد و مى گفت ببندید ، بستند ، با یك امر پاسبان توى بازار تهران ، بزرگترین بازارهاى ایران ، یك پاسبان ، چند تا پاسبان مى رفت به آنها مى گفت كه ببندید ، امروز روز چهارم آبان است ، مثلا چه شده ، باید ببندید ، باید بیرق بزنید ، تخلف نمى كردند ، اصلا توى ذهنشان نمى آمد كه مى شود تخلف از پاسبان كرد . اگر یك صاحب منصبى با

ص: 184

چهار تا ستاره ، با سه تا ستاره مى آمد تو بازار و هر غلط كارى مى خواست بكند كسى (چرا) به او نمى گفت .

این نهضت مقدس اسلامى باعث این شد كه بچه هاى كوچك هم فریاد بزنند توى خیابان ها كه مرگ بر این سلطنت پهلوى . این یك تحولى حاصل شد بین مردم كه الان پاسبان را مردم هیچ چیزى بارش نمى كنند ، صاحب منصبش هم نمى كنند ، حكومت نظامیش هم نمى كنند . آنوقت ها كه حكومت نظامى مى شد ، به مجرد اینكه مى گفتند این حكومت نظامى است ، دیگر مردم مى رفتند سراغ كارشان اصلا دیگر دنبال اینكه یك معارضه اى ، مبارزه اى بشود توى ذهنشان هم ضنمى آمد امروز حكومت نظامى است ، قانون حكومت نظامى خودشان مى گویند كه ، اعلامشان این است به اینكه بیشتر از دو نفر نباید با هم باشند ، هفتاد هزار نفر ، صد هزار نفر ، پانصد هزار نفر مردم مى آیند بیرون و فریاد مى زنند و همه فریادشان هم ضد شاه است . این یك تحولى است در یك ملت حاصل شده است ، این یك چیز كمى نیست .

اثرات مقاومت مردم در پیشروى نهضت

از آنطرف هم ملاحظه مى كنید كه اینها پله پله (ما باید این را به مرگ بگیریم ) پله پله دارند پایین مى آیند دیگر . این حزب رستاخیر ، یك چیز آسانى بود كه اینها دست از آن بردارند ؟ شما دیدید كه چقدر مداحى اینها كردند . خود این مردیكه چقدر حرف ها راجع به ، حرف نامربوط راجع به حزب رستاخیز زد (همه مردم این باید همه باید وارد بشوند ، هر كس وارد این حزب نشود باید از این مملكت برود ، این اصلا اینجائى نیست ) و از این حرف هائى كه زدند . یك دفعه با همین نهضت مردم ، با همین مشت خالى ، آنها توپ و تانك دارند ، اینها مشت دارند ، همین مشت غلبه كرد بر آن كه یك وقتى حزب رستاخیز معلوم شد خبرى نیست اعلام كردند (نه این چیزى نیست بیخود است اصلا ، اصلا دولت هم قبولش ندارد) (خنده حضار) مطلب این بود كه بله ، دولت هم قبولش نكرد با اینكه دولت از خودشان بود . تاریخ را تغییر داده بودند برگشتند از آن .

یك آدمى كه حاضر نبود كه به این ملت یك كلمه تعارف بكند ، آمد ایستاد و همه طبقات ملت را خطاب كرد و عذرخواهى كرد كه ما اشتباهاتى كردیم اشتباهات و غلطهائى بوده است و واقع شده است و حالا هم دیگر از این به بعد ما از این كارها دیگر نمى كنیم . این یك آدمى كه شما در 15 سال پیش از این ، بیست سال پیش از این دیده بودید وضعش چه جورى است ، در چند سال پیش از این هم همین طور بود ، در این ایام فترت بین 15 خرداد تا حالا كه اصلا كسى را به حساب نمى آورد ، یك آدمى بود كه هر چه بود خودش كرد ، هر كارى بود خودش مى كرد و اینكه مى گوید اشتباه ، دروغ مى گوید ، همه كارها را خودش ملتفت بود و عالم و عامد بود و نوكر مردم بود . عالم و عامد بود كه كرد كارها را ، اشتباه توكار نبوده - همه اش كارهاى غلط بوده است و عمدا هم كرده است و بعد از این هم اگر مهلتش بدهید ، این اشتباهات زیاد خواهد كرد .

ص: 185

مقصد اعلى ، تشكیل حكومت اسلامى

در هر صورت اینها یك كارهائى است كه شده است تا حالا كه پله پله است البته ، ما نباید جلوى آن را بگیریم بگوییم مثلا ما همین قدر راضى هستیم ، نه . ما آن معنائى را كه دنبالش آمدیم این است كه آن مطلب آخرى حاصل بشود یعنى این مقدمات را طى بكنیم ، این نباشد و سلسله پهلوى نباشد و رژیم شاهنشاهى نباشد و دست آمریكا و انگلستان و روسیه قطع بشود از این مملكت و مملكت براى خودمان باشد و حكومت اسلامى هم ان شاءاللّه برقرار بشود .

ما دنبال این مطلب هستیم و آنقدر هم كه از قوه مان مى آید ما دنبال این مى دویم . اگر توانستیم كه كار را انجام بدهیم كه الحمداللّه توانستیم و یك خدمتى به این ملت كردیم ، اگر نتوانستیم ، تكلیفمان را ادا كردیم یعنى پیش خدا دیگر چیزى نیست كه ما بگوئیم ما نكردیم این كار را ، عذر تراشى نكردیم ، واقعا یك مطلبى را عمل كردیم و دستمان نرسیده نتوانستیم این كار را بكنیم ، پیش خدا آبرومندیم . بنابراین ما این مراتبى كه اصلش كه عبارت از رفتن این آدم و به هم خوردن این سلسله و عرض مى كنم كوتاه كردن دست اینها ، اینها همه شان جزء مقاصد است منتهى مقصد اعلى عبارت از این است كه یك حكومت عدلى ، یك حكومت اسلامى عدلى ، مبتنى بر قواعد اسلامى حاصل بشود ، آن مقصد اعلاى ماست و الا اینها همه اش جزو مقاصد شده حالا دیگر ، ولو این هم مقدمه آن است و لیكن خود اینها الان جز و مقاصد هستند و ما همانطورى كه حكومت اسلامى را خواهیم حكومت این را هم نمى خواهیم ، البته توى حكومت اسلامى همه اینها هست . ما اگر مى گفتیم ما حكومت اسلامى خواهیم معنایش این بود كه این سلسله نباید باشد و این رژیم نباید باشد و آنها هم دستشان كوتاه باید باشد چون اسلام حكومتش اینجورى است كه نباید كسى در مملكت اسلامى تصرفى داشته باشد ، كفار ، هیچ كس نباید تصرفى داشته باشد .

بنابراین ولو اینكه این اجمال این مطلب را داشت لكن ما تفصیل مطلب را گفتیم كه ما این سه تا اصل را عرض مى كنم كه آمال و آرزویمان است .

مساله ، یك مساله اى شرعى است

و حالا اینكه مى خواستم عرض بكنم این است كه شما خیال نكنید كه اگر یك وقت ما نرسیدیم به مقصد ، گفته بشود كه ، خوب چه شد ؟ خون ها ریخت و از بین رفت و چه شد ؟ اولا" شده است خیلى چیزها ، اینها الان از آن خر شیطان پایین آمده اند یك قدرى و ثانیا (چه شد) نیست ، تكلیف را ادا كردیم . این همان است كه خوارج ممكن بود به حضرت امیر بگویند ، خوب چه شد ؟ شما 18 ماه جنگ كردید . چه شد ؟ (چه شد) یعنى چه ؟ خوب - من - تكلیف ماست . ما حالا نماز داریم مى خوانیم ، یك كسى بگوید خوب شما بیست سى سال نماز خواندید چه شد ؟ خوب من بیست سال نماز ، اطاعت خدا را كردم . (چه شد) كدام است ؟ من اطاعت خدا را كردم . خدا گفت : بكن ، من هم كردم . (چه شد) مال این است كه یك مساله اى باشد كه تكلیف شرعى نباشد و یك مساله خودمانى باشد ، آدم بخواهد روى

ص: 186

مقصد یك كارى بكند وقتى نشدمیگوئیم چه شد اما وقتى كه جلوگیرى از یك بنگاه ظلمى ، یك بنگاهى كه مى خواهد اصلااساس اسلام را از بین ببرد ، اساس روحانیت را از بین ببرد ، اساس ملیت را از بین ببرد ، مصالح مردم و مسلمین را به خطرانداخته است و از بین برده است ، تكلیف مسلمین این است كه قیام كنند و این را برش گردانند از این حرف هائى كه میزند یعنى این را بیرونش كنند از این مملكت و اگر دست هم رسید بگیرندش و محاكمه اش كنند و پول هاى مردم را كه برده از او بگیرند اگر هم ندارد و چیز كرده است ، ظلمى را كه كرده آن را مجازاتش بكنند . این یك چیزى است كه لازم است بر ما ، بر مسلمین است كه این كار را بكنند منتهى توانستیم این كار را انجام بدهیم كه الحمداللّه هم تكلیفمان را ادا كردیم هم به مقصد رسیدیم . نتوانستیم عمل كنیم ، به تكلیفمان عمل كردیم ، نماز خواندیم . حالا (چه شد) یعنى چه ؟ خوب ، نماز خواندیم ، مبارزه و معارضه اى با ظلم كردیم ، با ظالم كردیم ، با كسى كه مى خواسته یك مملكتى را خراب كند و خراب كرده است و همه مصالح مسلمین را زیر پا گذاشته و به كفار داده است ، با این جنگ و نزاع كردیم ، خون دادیم ، خون گرفتیم همه این كارها را كردیم اما تكلیف بوده است كه كردیم ، رسیدیم به مقصد الحمداللّه ، نرسیدیم به مقصد ، تكلیفمان را ادا كردیم . هیچ باكى از این مطلب نداریم و ان شاءاللّه مى رسیم . انشاءاللّه .

عكس العمل ما در مقابله با تبلیغات

من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را خواهم و این مطلب را من هر شب تقریبا تكرار مى كنم كه همه ما مكلف هستیم ، این قضیه تكلیف ، مال یك نفر ، یكى باشد ، یكى دیگر نباشد ، نیست ، من مكلفم ، آقا مكلف است ، همه ، همه كه این نهضتى كه در ایران شده است و الان همه جوان هایشان را توى دست گرفتند و دارند مى دهند ، پیر زن چند تا جوانش از بین رفته و ایستاده و گفته است كه من حاضرم همه چیز از بین برود . ما به این نهضت باید كمك بكنیم ، اینجا مى توانید كمك بكنید ، باید كمك بكنید یعنى كمك شما در اینجا تبلیغات است مقابل تبلیغاتى كه شاه و دستگاه شاه و روزنامه نویس هایى كه از شاه چیز مى گیرند و اجیر او هستند و تبلیغات كردند به اینكه این مردم هرج و مرج طلب هستند ، اینها - عرض مى كنم كه - یك مردم وحشى هستند ، اینها چه هستند ، از این حرف ها زیاد زدند . وقتى تماس مى گیرید با رفقایتان ، با اشخاصى كه هستند تماس مى گیرید ، تظاهرات مى توانید بكنید ، تظاهر باید بكنید ، تماس با اشخاصى كه غفلت كرده اند از این امور دارید مى گیرید ، هر جا یك عده اى را از همین اروپائى ها دیدید یا از آمریكائى دیدید ، چند نفر بلند شوید فورا بگوئید با مساءله ایران اینطورى است ، مردم ایران این را مى گویند ، مردم ایران وحشى نیستند ، مردم ایران مردم مترقى هستند كه مى گویند ما آزادى مى خواهیم ، ما نمى خواهیم كه آمریكا مالمان را ببرد . كسى كه مى گویید آمریكا مالمان را نبرد ، این آدم وحشى است ؟ یا آدم عرض كنم كه بر خلاف موازین عمل كرده است ؟ ! مى گوید كه ما آزادى مى خواهیم و استقلال مى خواهیم ؟ این یك مساله اى است كه همه

ص: 187

مردم از او مى پذیرند و به هر كس بگویند مى پذیرند از او كه اینها یك ملتى هستند قیام كردند براى استقلال خودشان ، براى آزادى خودشان ، نمى خواهند كه سایر ممالك سلطنت بر اینها داشته باشند ، تا حالا اینها خیانت كردند ، این خائنین را مى خواهند رد كنند بروند سراغ كارشان و مملكت را بسپارند دست یك دسته از اشخاصى كه امین باشند ، لااقل جیب هاشان را پر نكنند اینقدر .

ویژگى هاى حاكم اسلامى

ما البته نمى توانیم یك حاكمى مثل حضرت امیر پیدا كنیم كه حكومت كند ، كه وضع زندگیش آنطور باشد اما خوب ما توقع نداریم كه برسیم به یك حاكمى كه زندگیش آنطور باشد كه وقتى شب آخرى كه شبى است كه (خوب سلطنت دارد بر ، حالا من جسارت مى كنم بگویم سلطنت ، خلافت دارد بر یك همچو ممالك طویل و عریضى ) مى خواهد كه شهید بشود حضرت ، یعنى ضربت خورد ، مهمان بود به منزل یكى از دخترها ، دخترهاى خودشان ، وقتى كه برایش به حسب تاریخ نمك آوردند و شیر آورند رو كرد كه تو چه وقت دیده بودى كه من دو تا چیز داشته باشم ، مى آید نمك را بردارد ، مى فرماید كه نه شیر را بردار ، من همان نمك را مى خورم . البته ما نمى توانیم یك همچنین حكومتى پیدا بكنیم اما مى توانیم كه یك حكومتى كه دزد نباشد پیدا كنیم ، یك حكومتى كه مال مردم را اینقدر نخورد ، اینقدر نچاپد ، اینقدر ندهد به مردم . ما دنبال این هستیم كه حالا یك حكومتى پیدا كنیم كه اینطور نباشد كه اموال مسلمین را خرج خودش و عائله اش بكند و یك مقداریش را ، زیادترش را هم بدهد به آمریكا بدهد به شوروى و بدهد به سایر ممالك دیگر تا آنكه تخت و تاجش محفوظ بماند .

میزان و تخمین خیانت ها بعدها معلوم مى شود

اینهمه خیانت ، ما اصلا - ما - مطلع نیستیم ، بعدها شما خواهید فهمید كه اینها چه خیانت هائى كرده اند ، نه من مطلع هستم نه شماها ، لكن اشخاصى هستند كه مطلع اند ، نوشته اند این مسائل را ، محفوظ است پیششان و بعدها انشاءاللّه خواهید دید كه اینها چه كارهائى كرده اند ، چه خیانت هائى به این اسلام و به مسلمین و به ممالك اسلامى و به ایران و اینها كرده اند ، اینها بعدها انشاءاللّه معلوم میشود . خوب ما مى خواهیم كه این حكومت خائن برود ، یك حكومتى كه خائن نباشد - نه آنطور باشد ، ما نمى توانیم آنطور پیدا بكنیم یك حاكمى كه خائن نباشد ، مال ملت را اینطور تفریط نكند ، اینطور نفت ما را ندهد همین طورى به آمریكا و عوضش آن پایگاه براى آمریكا در اینجا درست كند به صورت اینكه ما مى خواهیم اسلحه بگیریم ، این اسلحه ، پایگاه درست كردن از براى آمریكا در ایران ، عوض نفت پایگاه برایشان درست مى كنند ، مى خواهیم اینطورى نباشد ، یك همچو حكومتى خیلى زیاد هم پیدا مى شود . یك همچو اشخاص شریفى در ایران زیاد است ، در اروپا ایرانیانى كه آمده اند اینجا ، زیادند اینطور اشخاص و ما اینها را براى حكومت انشاءاللّه انتخاب مى كنیم ، درست مى كنیم مسائل را .

و السلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 188

تاریخ : 27/8/57

بیانات امام خمینى در مورد تاءثیر جو اختناق در مهاجرات نیروهاى عظیم انسانى

خودكامگى رژیم پهلوى ، سبب مهاجرت نیروهاى انسانى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

. . . خدا همه شما را حفظ كند ان شاءاللّه . ما امیدواریم كه این نیروهائى كه الان دارد در خارج از ایران مصرف مى شود ، نیروهاى انسانى كه مهمترین نیروهاى مملكت است بسیاریش الان در خارج ایران مصرف میشود و تقریبا از جیب ایران بیرون مى رود و هدر مى رود ، این یكى از ضررهایى است كه از شاه به ملت ما مى رسد ، علاوه بر ضررهاى مادى ضرر معنوى است كه دست شخص به آن رسد ، چنانچه محیط ایران را جورى كردند كه خود ایرانى ها ، آن اشخاصى كه موثر هستند نمى توانند در ایران باقى باشند . بسیارى از اطبا - عرض كنم كه از دكترها ، از مهندسین ، از اشخاصى كه مى توانند در ایران خدمت بكنند ، اداره بكنند ایران را ، براى خاطر این دشوارهایى كه درایران هست و شاه پیش آورده است ، اینها مع الاسف در خارج ایران به سر برند . همین امروز كه دو نفر از آمریكا آمده بودند ، طبیب بودند ، گفتند كه اطبائى كه از ایران در آمریكا هستند با خانواده هاشان حدود بیست هزار هستند و بچه هاى اینها(طولانى است كه اینها رفتند آنجا) بچه هاى اینها خوب فارسى را نمى دانند كه در آنجا تربیت شدند و اینها یك گروه هائى هستند كه باید در ایران باشند و صرف مصالح ایران بشوند و براى خاطر این كه ایران اختناق است و مردم از وضع ایران به تنگ آمده اند ، هر كس توانسته از ایران بیرون رفته است و الان از ممالك خارجه بسیار از نیروهاى ما به هدر مى رود در صورتى كه باید اینها در مملكت خودشان خدمت كنند ، به مملكت خودشان خدمت بكنند و ما امیدواریم كه این نهضتى كه در ایران پیدا شده است و تمام اهالى ایران كه بپا خاسته اند و آزادى و استقلال مى خواهند انشاءاللّه حاصل بشود و نیروهاى عظیمى كه از ایران در خارج هست برگردند به مملكت خودشان و در آنجا به آب و خاك خودشان خدمت بكنند .

تبلیغ اهداف ملت بر عهده ایرانیان مقیم خارج

و ما امیدواریم كه شما جوان ها كه در خارج هستید با ایرانى ها همصدا بشوید و مسائل ایران را به خارج ایران كه هستید ، برسانید . تبلیغاتى كه از طرف شاه و دار و دسته اش شده است زیاد است و

ص: 189

ایران را بد معرفى مى كنند و خواسته هاى ایرانى ها را بد معرفى مى كنند و شاید بسیارى از خارجى ها خیال كنند كه ایرانى ها به قول كارتر از باب اینكه آزادى همچو وسیعى به آنها دادند به صدا در آمده اند و شاید بسیارشان هم خیال كنند كه مردم ایران آشوب طلب و وحشى هستند در صورتى كه اینها آزادى مى خواهند كه همه بشر خواهد ، استقلال مى خواهند كه هر كس مى خواهد و مى خواهند كه دست اجانب از مملكتشان كوتاه باشد ، مى خواهند كه اقتصاد مملكتشان به دست خودشان اداره شود ، مى خواهند فرهنگ مملكتشان را خودشان مستقلا" اداره بكنند ، مى خواهند ارتش را دیگران اداره نكنند ، مستشارهاى آمریكائى نیایند و ارتش را قبضه نكنند ، مى خواهند پایگاه هاى آمریكا از مملكتشان برداشته بشود ، یك مملكت آزاد و مستقل باشد . فریاد ملت ایران این است كه حكومت عدل اسلامى مى خواهند كه همه این مفسده ها را از بین ببرد و ما امیدواریم كه شما جوان ها هم در خارج از مملكت كه هستید این مطالب ایرانى ها را برسانید به یك رفقاى آمریكائى تان ، ایتالیائى تان ، انگلیسى تان ، فرانسوى تان و به آنها حالى كنید كه مملكت ایران ، ملت ایران یك همچو چیزهائى مى خواهند ، نه آن طورى كه از بس كه آزادى به آنها دادند صدایشان درآمده ، خیر از باب اختناقى كه در ایران هست .

الان هم كه فریاد هى مى زند این مردى كه (آزادى ما دادیم و چه ) الان هم همه روزنامه ها در اختناق هستند ، رادیو در دست نظامى هست ، مملكت اصلا در حال غیر عادى الان هست و همه اش نظامى شد و سرنیزه الان حكمفرماست در ایران . هیچ آرامشى در ایران الان نیست و هر روز كشتار هست ، هر روز گرفتارى هست . همین الان كه تلفن آمده است از ایران ، در مشهد تظاهرات براى قتل دیروز هست ، قتل دیروز را من الان نمى دانم چى بوده و چقدر بوده .

به هر صورت خداوند انشاءاللّه به همه شما توفیق بدهد ، خداوند همه تان را به مملكت خودتان به سلامت و با استقلال و آزادى برگرداند ، موفق باشید انشاءاللّه .

و السلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 190

تاریخ : 27/8/57

بیانات امام خمینى در مورد مغایرت رژیم پهلوى بااصول انسانى و اهمیت تبلیغات گسترده جهت معرفى نهضت

كشتار و حكومت نظامى تاثیرى در قیام استقلال طلبانه ملت ندارد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مطلبى كه ما مكرر گفته بودیم ، وزیر خارجه انگلستان فاش كرد . ما از اول گفته بودیم كه آن شاه سابق به دستور انگلیس ها كودتا كردند و آمدند و منافع آنها را مى خواستند حفظ بكنند و وقتى كه او یك خطائى كرد ، یك تخلفى كرد بیرونش كردند و بردنش به جزیره موریس و رفت سراغ كارش و شاه فعلى هم براى منافع متفقین ، در ایران هستند و براى منفعت متفقین (شوروى - و اتحاد جماهیر - آمریكا و بریتانیا) مشغول كارند و وزیر خارجه بریتانیا همین مطلب را در چند روز پیش از این گفت كه ما نمى توانیم كه ساكت باشیم و كسى كه براى منفعت ما در ایران هست و حافظ منافع ماست اینطور باشد . ملت ایران هم كه الان قیام كرده است روى همین معناست كه وزیر خارجه انگلستان گفته است . ملت ایران كه الان اینقدر در خاك و خون كشیده شده است ، جوانانشان را آنقدر كشته اند ، تمام شهرهاى ایران ، شهرهاى مهم ایران ، قصبات ایران الان انقلاب است ، زنجان را نوشته است تمام زنجان در آتش دارد مى سوزد ، تهران هر گوشه اش انقلاب است ، قم ، سایر شهرها ، همه جا این مسائل هست و یك قیام همه جانبه و منتهى به یك انقلابى من ترسم بشود كه دیگر نشود جلویش را بگیرند و عقل وزیر خارجه انگلستان و همین طور وزراى خارجه این ممالك استفاده جو سرجاى خودش نیامده (عقلشان ) كه بفهمند با یك ملت نمى شود اینطور رفتار كرد . سران كشورهاى ابرقدرت خیال مى كنند كه به واسطه همین كه ابرقدرت شدند باید همه عالم را بخورند . اگر یك ملتى همگى قیام كردند و همه چیزشان را دارند مى دهند براى اینكه آزادى و استقلال خودشان را به دست بیاورند ، نمى شود این را با سرنیزه و حكومت نظامى و دولت نظامى این آتش را خواباند . این جزء اشتباهاتى است كه اینها مى كنند . اگر چنانچه بخواهند اینها فرض كنید كه یك حكومت نظامى پیش كار بیاورند ، خوب الان دوازده تا شهر رسما نظامى است ، همه ایران هم به غیر رسم نظامى است . الان حكومت ایران حكومت نظامى است لكن معذلك مردم زیر بار حكومت نظامى نمى روند ، كسى كه گذشته از همه چیزش ، دیگر اعتناء به حكومت نظامى نمى كند . فرضا كه یك كودتاى نظامى بشود یك نظامى سركار مى آید مثل این آدم ، این آدم با نظامى سر كار آمدن فرقى ندارد . الان هم حكومت ایران حكومت نظامى است . مردم ایستادند و حق خودشان را مى خواهند ، یك چیزى نمى خواهند كه غیر مشروع

ص: 191

باشد ، مردم حق مشروع خودشان را مى خواهند ، مردم مى گویند كه ما پنجاه سال با اختناق زندگى كردیم و خسته شدیم . پنجاه سال است ، بیشتر از پنجاه سال است این جوانهاى چهل ، پنجاه ساله ما ، چهل ساله ما ، چشم كه باز كردند در حال اختناق بودند .

اصل رژیم پهلوى و سلطنت شاه مغایر با قانون اساسى است

مردم دو حرف دارند یكى اینكه این شاه ، شاه مشروطه نیست ، استبداد است و جنایاتى كه كرده است قابل عفو نیست . بر فرض اینكه ایشان آنطورى كه حالا دارد توبه مى كند و قول مى دهد به اینكه من دیگر از این به بعد از این كارها نمى كنم و دیگر مطابق قانون اساسى رفتار كنم ، فرضا كه راست بگوید (راست كه نمى گوید لكن فرضا كه راست بگوید) یك كسى كه اینهمه جنایت كرده و اینهمه كشتار از مردم كرده حالا مى گوید توبه كردم ، مگر مى پذیرند از تو ؟ كسى كه امر مى كند به كشتن غیر ، ولو خودش نكشد ، امر مى كند به كشتن غیر/یك نفر/ به كشتن یك نفر ، این در اسلام محكوم به حبس ابد است . كسى كه امر كرده است یك ملتى را فوج فوج كشته اند ، حالا مى گوید كه من همین سلطنت مى كنم و حكومت نمى كنم !! تو غلط مى كنى سلطنت مى كنى ، سلطنت مال آن است كه قانونى باشد سلطنتش ، آنوقت مطابق قانون اساسى سلطنت بكند و حكومت نكند . ما همه اطلاع داریم كه اصلا روى قوانین نیست سلطنت پهلوى و سلسله پهلوى اولى كه رضاشاه آمد به ایران و كودتا كرد ، اولش به شكل یك صاحب منصب بود و بعد وزیر جنگ شد و بعدش حكومت موقت شد و با سرنیزه تمام اینها شد . ملت ایران ابتدائا ملتفت نبودند كه این چه آدمى است ، صحبتى نمى كردند لكن بعد كم كم آن روى واقعیش را نشان داد كه یك آدمى است كه از هیچ چیز نمى گذرد . تمام حیثیات ایران را از دست داد این آدم و با زور ، با سرنیزه مجلسى درست كرده آن مجلسى كه او درست كرد براى اینكه خلع قاجاریه را بكند و خودش به سلطنت برسد ، یك مجلسى نبود كه به مردم ارتباط داشته باشد ، مردم اطلاعى از آن نداشتند ، كارى به آن نداشتند ولكن خود آنها ، خود سرنیزه مجلس درست كرد ، خود سرنیزه اینهایى كه در مجلس بودند براى او راى دادند ، همه اش قضیه راى بود . این موادى كه از قانون اساسى برداشتند و جایش یك مواد دیگر گذاشتند یعنى سلطنت قاجاریه را گفتند نه و سلطنت اینها را گفتند آره ، آن همه اش روى سرنیزه بود ، قانونى نبود اینها . اصلا این موادى كه الان هست از مواد قانون اساسى نیست ، قانون اساسى این مواد را نداشت ، این با سرنیزه آمد ، مردم هم هیچ اطلاع نداشتند . بر خلاف میل یك ملت ، با سرنیزه ایشان ، رضاشاه آمد سر كار ، بر خلاف قانون اساسى ، سلطنت بعد از او منتقل شد به پسرش و خود پسرش هم گفت كه من را متفقین گفتند كه باید باشى سر سلطنت یك سلطنت غیر قانونى ، از اول یك سلطنت غیر قانونى یاغى است این شاه ، نه اینكه شاه است . پدرش یاغى بود ، خودش هم یاغى است منتها مردم نمى توانستند حرف بزنند ، حالا بحمداللّه مى توانند حرف بزنند ، حالا كشته مى دهند و حرف مى زنند . همه حرف ملت ما این است كه این آدم یك آدمى است كه خیانت كرده بر فرض اینكه یك سلطنت قانونى ، فرض كنید ، فرض كنید كه خیر

ص: 192

سلطنت قانونى و به قانون صحیح هم كه همه اش باطل است ، لكن ما حالا فرض مى كنیم یك نفر آدمى كه سلطنت قانونى داشته باشد به حسب قانون اساسى اگر به یك ملتى خیانت كرد ، اگر تخلف از قوانین اساسى كرد ، این عزل است ، این دیگر سلطان نیست . این آدم در تمام دوره سلطنتش - مردم را از آزادى - آزادى را از مردم سلب كرده ، این را خودش هم قبول دارد ، اینكه مى گوید من آزادى مى دهم دلیل بر این است كه آزادى را گرفته بوده ، تو جبیشان بود حالا مى خواهد بدهد!! این اقرار جرم است و اگر در محاكم این محاكمه بشود كه انشاءاللّه بشود ، اینكه مى گوید (من آزادى به ملت دادم ، آزادى به ملت دادم ) این ملت آزاد هست به حسب قانون اساسى ، به حسب شرع ملت آزاد است ، قانون اساسى ملت را آزاد كرده ، حالا شما آزادى دادید!! معلوم مى شود كه آزادى را گرفته بودید حالا مى خواهید بدهید ، این اقرار به جرم است . یك صداى مردم و فریاد مردم این است كه ما آزادى نداشتیم در زمان سلطنت این و پدرش . از اول تا حالا آزادى را به چشم خودشان جوان هاى ماندیدند ، نمى دانند مزه آزادى چیست هر جا چشمشان را باز كردند یك پاسبان بالاى سرشان بوده یك نظامى بالا سرشان بوده ، یك مامور دولت بالا سرشان بوده یك چپاولگر بالا سرشان بوده ، ندیدند اینها ، یك روز آزاد ندیدند ، ما هم ندیدیم براى اینكه ما هم از زمان رضاشاه تا حالا هیچ مساله آزادى در كار نبوده ، یك داد (فریاد) مردم این است كه ما آزادى مى خواهیم ، بچه هاى كوچولو داد مى زنند آزادى ، مردهاى بزرگ هم داد مى زنند آزادى ، دانشگاهى هم داد ، فریاد مى زند ، غیر دانشگاهى هم فریاد مى زند ، همه آزادى مى خواهند . ایشان سلب آزادى یك ملت را كرده ، كسى كه سلب آزادى ملت را كرده صالح نیست از براى سلطنت و بر فرض اینكه سلطنت این قانونى بوده ، الان دیگر سلطان نیست ایشان .

دلایل محكم بر اثبات عدم صلاحیت شاه

علاوه بر این ما همه اینها را فرض مى كنیم كه واقعیتى داشته و ایشان هم سلطان بوده و ایشان هم چه ، الان تمام ملت مى گویند ما نمى خواهیم ، الان گویند ما نمى خواهیم ، الان مى گویند كه مرگ بر این سلطنت پهلوى ، این رفراندومى است كه همه مردم ، همه مردم در همه بلاد ایران دارند فریاد مى زنند كه ما نمى خواهیم ، بازارها را مى بندند عرض كنم كه موسسه هاى دولتى را تعرضى به آن مى كنند ، نمى خواهند او را . شاه به حسب قانون اساسى به حسب راى ملت شاه هست ، اگر ملت راى بر شاه ندهد ، شاه نیست . الان ملت ما مى گوید كه ما نمى خواهیم این را و یك جهتش هم این است كه سلب آزادى ما را كرده ، پنجاه سال پدرش و خودش سلب آزادى كرده وما او را نمى خواهیم . یك جهت دیگر این است كه منافع ما را فروخته به غیر ، ما هر چه داشتیم اینها دادند به غیر . خدا نكند كه دوام پیدا كند سلطنت این چند سال دیگر . اگر یك چند دیگر سلطنتش دوام پیدا كند تمام این نفت ما را مى دهد به آمریكا و انگلستان و سایر ممالك دیگر . تمام نفت ما را دارد همین طورى دهد بدون اینكه معلوم باشد كه این براى چه - این - خرج مى شود ، چه جور هست . خوب ، بله مى دانیم این را كه از آمریكا اسلحه مى خرند ، اسلحه هایى كه فقط براى این است كه پایگاه آمریكائى درست بشود نفت ما

ص: 193

را مى گیرند مى دهند به آمریكا آمریكا مى خواهد یك پایگاه نظامى درست كند در ایران در مقابل شوروى ، نفت ما را مى گیرد پایگاه براى خودش اینجا درست مى كند ، هم خود نفت را مى برد هم عوضش را مى برد ، عوضش هم به نفع خود او هست . مگر ، چه احتیاجى ایران دارد به اینطور اسلحه هاى بزرگى كه بى اطلاع است اصلش لشكر ایران ، ارتش ایران بى اطلاع هست از اینكه اینها چه جورى اصلا براى چى ، به چه درد مى خورد ، این را خود كارشناس هاى آنها مى دانند . یك آدمى است كه اقتصاد مملكت ما را به هم زده است ، از آن طرف نفت ما را دارد مى دهد به غیر و ما بعد از چند سال دیگر نه نفت داریم و نه مخازن دیگر اگر این بماند . از آن طرف زراعت ایران را به اسم اصلاحات ارضى از بین برده است و بازار درست كرده است براى آمریكا كه ما همه چیزمان احتیاج به خارج دارد كه اگر یكدفعه جلوى این را گرفتند ، بگیرند ، ایران مى ماند بدون آذوقه ، اگر از خارج نیاورند . این اگر چند سال دیگر بماند ، نفت تمامش برود ، زراعت هم كه از بین برده ، از این بین برده تر بشود ، این نسل آتیه به چه زندگى باید بكنند ؟ چه چیزدارند كه زندگى بكنند ؟ هیچ چیز ندارند . این راجع به اقتصاد مملكت ما . راجع به فرهنگ ما ، یك فرهنگى كه نمى گذارند ، دست غیر نمى گذارد كه این اولاد ، این اولادهاى ما تحصیل بكنند و خوب تحصیل بكنند ، مانع هستند از اینكه تحصیل بكنند . الان داد همه معلم ها و شاگردها و همه در آمده كه ما مى خواهیم مستقل باشیم ، ما خواهیم خودمان اداره بكنیم كار خودمان را ، نمى گذارید شما كه ما زندگى بكنیم . فرهنگ هم مامورند كه عقب نگه دارند ، نگذارند انسان پیدا بشود ، نگذارند یك آدم هاى تحصیل كرده صحیح مستقل پیدا شود كه مستقل فكر كند ، مى خواهند نگذارند كه یك نسلى پیدا بشود كه مستقل فكر بكند و زمام مملكت را آنها بخواهند دست بگیرند ، باید حتما یك اشخاصى باشند انگل ، مربوط به سیاست آمریكا و انگلستان و شوروى تا اینكه اینها بتوانند استفاده هاى خودشان را بكنند . پس ما فرهنگ هم الان نداریم ، هم فرهنگ ما را از بین برده ، هم اقتصاد ما را از بین برده ، ما چه داریم دیگر ؟ وقتى كه به ارتش نگاه مى كنیم یك ارتشى است تحت فرمان مستشارهاى آمریكا . ما ارتش داریم ؟ ارتشى كه استقلال ندارد خودش نمى تواند یك كارى را انجام بدهد ، مستقل نیست در كارش ، شصت هزار مفتخوار آمریكائى آمده به اسم مستشار ، حالا دیگر چه مى كنند من نمى دانم اما ارتش ما تحت نظر آنهاست پس ما ارتش هم نداریم . چه چیزما داریم دیگر ؟ ایران چه چیزدارد ؟ این ایرانى كه ایشان مى فرمایند كه به تمدن بزرگ ، دروازه تمدن بزرگ ، این تمدنش ، این تمدن بزرگش است ؟ !

مفهوم آزادى در قاموس كارتر

آن آزادى كه كارتر مى گوید كه چون شاه یك آزادى خیلى صریح و خیلى تندى به مردم داده ، از این جهت با او اختلاف مى كنند . به منطق كارتر اینهمه فریادى كه دارند مردم مى زنند از این است كه تخمه كردند براى آزادى ، آزادى اینقدر به آنها دادند كه آنها دیگر نمى توانند هضمش بكنند فریاد

ص: 194

مى زنند . این حرف ها ، حرف هاى آنهاست دیگر . كارتر در چند روز پیش از این همین را گفت ، در روزنامه هم اینها نقل كردند ، مى گوید یك آزادى تندى به مردم داده است و از این جهت - از این جهت - منشا اختلاف مردم با او این است ، اینهمه داد كنند آزادى ، براى این است . الان كه شما اینجا نشستید من نمى دانم دقیقا ، مى دانم كه خبرهاست اما حالا كدام نقطه است ، كشتارچى است ، امشب چند نفر را كشته اند ، امروز چقدر كشتار شده است ، اینها را ما الان اطلاع نداریم اما هر روزنامه اى كه از ایران مى آید با اینكه روزنامه ها معلوم نیست بتوانند تمامش را بنویسند ، هى چند تا كشته كجا بوده ، چند تا كشته كجا . در كبوتر آهنگ ، یك دهى است در اطراف همدان ، یك دهى است در اطراف كبوتر آهنگ ، نوشته است كه 5 نفر كشته آنجا داشته ، در یك ده ! این آتشى كه الان در ایران روشن شده ، زبانه كشیده و دهات ایران را عرض مى كنم كه قصبات ایران را ، شهرهاى بزرگ و كوچك ایران را فرا گرفته و این مژده اى است براى ما كه همه ناراضى ها صدا در آورده اند ، كشته دادند ، بیخود كه نیست ، براى فریادى است كه مى زنند كه ما مى خواهیم . تا فریاد مرگ بر شاه نكنند ، نمى زنند آنها را . امرشان این است كه هر وقت اسم شاه آمد و نگفتند كه اعلیحضرت آریا مهر!! یاللّه بزنید . الان همه ایران از آن بچه هاى كوچك تا آن پیرمردهاى بزرگ با یك كلام ، یك كلام حرفشان است كه ما نمى خواهیم این را ، این برود و یك همچو ملتى نمى شود كه پیروز نشود شما بدانید كه پیروز است این ملت (انشاءاللّه )

خروج شاه از ایران كلید حل بن بست و ایجاد آرامش در مملكت

با یك ملت نمى شود بازى كرد . شما نترسید از اینكه كارتر از آن طرف مى گوید ما پشتیبانى مى كنیم و وزیر خارجه انگلستان از آن طرف مى گوید كه ما پشتیبانى مى كنیم و نمى دانم كرملین از آن طرف مى گوید ما پشتیبانى مى كنیم ، اینها همه حرف است كه مى زنند ، هیچ از این معنا نترسید ، یك ملت هر چه هم كه ضعیف باشد ، وقتى همه گفتند نه ، این نه است ، نمى شود آره بشود . نه مى تواند نظامى این كار را بكند نه مى تواند ارتش آمریكا و روسیه این كارها بكند ، این یك چیزى است (نشد) . چاره حل آن بن بستى كه الان هست نه وزیر مى تواند این را حلش كند نه وكیل مى تواند حلش كند ، حلش دست شاه هست و آن این است كه بگذارد و برود ، بگذارد و برود ، بگذارد مردم را به حال خودشان ، بن بستش این است كه الان دولت ها بن بست آوردند شاه این بن بست را پیدا كرده است و بن بست به دست شاه واقع شده است هى مى گویند بن بست است بیایید بنشینیم حلش كنیم حل چى و حل كى هیچ كس نمى تواند حلش كند این آتش را هیچ كس نمى تواند خاموش كند ، فقط كلیدش دست خود ایشان است كه گورش را گم كند و برود . وقتیكه رفت یك آرامشى هست ، وقتى دنباله هایش هم رفتند یعنى آنهایى كه پشتوانه او بودند ، آنها هم قدرت هایشان را جمع كردند و رفتند مملكت آرام مى شود . مملكت ایران چرا آرام نباشد ؟ مردم ایران ، مردم آرامى هستند لكن وقتى اینقدر فشار به آنها مى آید آنوقت صدایشان در مى آید و الا مردم نجیب آرامى هستند ، الان از نجابتشان هست كه این داد را دارند مى زنند ، از اصالت ایران

ص: 195

است كه دارند این داد را مى زنند .

تكلیف ایرانیان مقیم خارج ، تبلیغ نهضت و مقابله با تبلیغات سوء رژیم شاه

انشاءاللّه خداوند تایید كند همه شما را ، همه اهالى مملكت ما را و این را هر شب من دارم عرض مى كنم كه ماها تكلیف داریم آقا . شما الان كه اینجا ایستادید یا نشستید تكلیف دارید یعنى ملت ایران الان یك دینى به عهده ما دارد . اینهائى كه در ایران هستند بچه هایشان كشته شده است ، مادرها داغ پسر دیدند ، پدرها داغ جوان ها را دیدند ، آنها الان به ما یك دینى پیدا كردند یعنى ما مدیون آنها هستیم . آنها براى نفع همه ملت است كه قیام كردند ، خودشان تنها نیستند ، براى ملت قیام كردند ، ما هم از ملت ایران هستیم پس براى ما هم قیام كردند ، ما باید در اینجا كه هستیم یا در هر جا ، آمریكا هستید ، اروپا هستید ، انگلستان ، هر جا هستید ، شماها باید خدمت كنید به این مملكت ، خدمتتان به این است كه تبلیغ كنید . شما مى توانید ، هر كدام مى توانید با چند نفر تماس كه پیدا مى كنید مسائل ایران را طرح كنید ، مسائل ایران را به واسطه تبلیغات سویى كه شده اشتباه به مردم مى گویند ، خلاف به مردم گفتند ، گفتند به اینكه ، نه ، اینها مى خواهند -ارتجاع است - برگردانند مملكت را به حال نمى دانم هزار و چند صدسال پیش از این . نخیر ارتجاع نیست ، شما -ارتجاع - مرتجع هستید كه تاریخ فعلى ما را برگرداندید به تاریخ دو هزار و پانصد سال قبل و تاریخ گبرها ، این ارتجاع است ، نه ارتجاعى كه ما مى گوئیم ما تاریخ مان را مى خواهیم ، تاریخ زنده اسلام خودمان را مى خواهیم . گویند اینها مرتجع هستند ، نخیر مرتجع نیستند و مترقى هم هستند و مى خواهند كه آزادى داشته باشند و استقلال . كسى كه آزادى و استقلال مى خواهد مرتجع است ؟ ! . مرتجع آن است كه آزادى را سلب مى كند ، برگشته به حال سلاطین قلدر و مرتجع آن است كه آزادى را سلب مى كند . مرتجع آن است كه خیانت مى كند به یك مملكتى و به یك ملتى ، نه مرتجع مردمى هستند كه مى گویند چرا خیانت مى كنى ، چرا آزادى را به ما نمى دهى . انشاءاللّه امیداوارم كه همه تان خدمت كنید و همه تان مسائل را ، در دانشگاه هستید دانشگاهى ها را وقتى چند نفرشان جمع شدند به آنها بگوئید ایران اینطور است ، اینطور است ، اینطور و مسائل ایران این است ، به ما اینطور ظلم كرده این مرد . وقتى ده هزار نفر ایرانى كه فرض كنید كه (اینجاها بیشتر از اینها هست ) هر كدام به ده نفر بگویند ، یك جمعیت زیادى مطلع مى شوند ، اطلاع هم دارند اما مطلع تر مى شوند ، مطالب روشن مى شود پیششان كه این ملت ، یك همچو گرفتارى دارد و مى خواهد آزاد باشد . انشاءاللّه موج در اینجا هم پیدا بشود و بلكه نتیجه اش زود حاصل شود ، نتیجه حاصل مى شود لكن انشاءاللّه زود حاصل بشود ، انشاءاللّه خدا همه تان را حفظ كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 196

تاریخ : 28/8/57

بیانات امام خمینى در تشریح كیفیت خلافت از دیدگاه اسلام

كیفیت ولایت و برنامه حضرت امیر سلام اللّه علیه نمونه اى براى تشكیل حكومت اسلامى

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

روز عید غدیر روزى است كه پیغمبر اكرم صلى اللّه علیه و آله و سلم وظیفه حكومت را معین فرمود و الگوى حكومت اسلامى را تا آخر تعیین فرمود و حكومت اسلام نمونه اش عبارت است از یك همچو شخصیتى كه در همه جهات مهذب ، بر همه جهات معجزه است و البته پیغمبر اكرم این را مى دانستند كه به تمام معنا كسى مثل حضرت امیر سلام اللّه علیه نمى تواند باشد لكن نمونه را كه باید نزدیك به یك همچو وضعى باشد از حكومت ها تا آخر تعیین فرمودند ، چنانچه حضرت امیر خودش هم برنامه اش را در آن عهدنامه مالك اشتر بیان فرموده است كه حكومت و آن اشخاصى كه از طرف ایشان حاكم بر بلاد بودند تكلیفشان در این جهات چه هست .

به حسب آن تعیین رسول اكرم الگوى خلافت را و برنامه حضرت ، كیفیت ولایت ولات بر افراد را آنطور كه بیان فرموده اند ، تمام این حكومت ها كه سركار آمده اند تا حالا ، از بعد از حضرت امیر و یك چند روزى هم امام حسن سلام اللّه علیه ، تمام حكومت هایى كه تا حالا سركار آمده اند چه حكومت هایى باشد كه تا حدودى مثلا اگر هم كه چیزى پیدا بشود- تا حدودى مودب به آداب حكومت ها بوده است و آن الگوى رسول اللّه بوده است و چه اینهائى كه اصلا نبوده اند ، هیچ كدام این حكومت ها لیاقت حكومت نداشته اند و خود حضرت امیر سلام اللّه علیه قیام كردند بر ضد معاویه ، در صورتى كه معاویه هم تشرف به اسلام داشت و كارهاى اسلامى را مى كرد و شاید اعتقادات اسلامى هم داشته است ، شاید ، شاید هم نه .

معذالك حتى آنهایى كه حضرت امیر را به خیال خودشان نصیحت مى كردند كه شما یك مدتى معاویه را بگذارید در حكومت شما باشد و بعد كه پایه حكومت شما قوى شد ، آنوقت او را رد مى كنید به هیچ یك از آن حرف ها اعتنا نكردند و حجتشان هم این بود كه یك نفر آدمى كه برخلاف موازین الهى رفتار مى كند و ظلم را در بلاد راه مى اندازد ، من حتى براى یك آن هم نمى توانم كه او را حاكمش قرار بدهم ، بلكه اگر حاكمش قرار مى دادند این حجت مى شد بر اینكه شود یك فاسقى هم از طرف

ص: 197

ولى امر حاكم باشد و حضرت امیر مضایقه كردند از اینكه حتى اگر مصالحى هم آنوقت مثلا بود كه اگر پایشان محكم مى شد ممكن بود مثلا معاویه مى شد ممكن بود مثلا معاویه را كنار بزنند ، معذلك براى خودشان اجازه نمى دیدند كه معاویه را حتى یك روز در سلطنت خودش باقى بگذارند و این حجتى است بر ماها كه اگر بتوانیم ، باید این حكومت هایى كه حكومت جور است كنار بزنیم و اگر چنانچه خداى نخواسته نتوانیم ، رضایت بر حكومت آنها ولو یك روز ، ولو یك ساعت این رضایت بر ظلم است ، رضایت بر تعدى است ، رضایت بر غارتگرى مال مردم است و هیچ مسلمى حق ندارد كه رضایت بدهد به حكومت ظالمى ولو یك ساعت و همه ما مكلفیم كه این حكومت هایى كه روى كار آمده اند و برخلاف موازین الهى و موازین قانونى (حتى قانونى خودشان ) هستند ، همه ما مكلفیم كه با آنها مبارزه بكنیم ، هركس به هر مقدار كه مى تواند باید با اینها معارضه و مبارزه بكند و هیچ عذرى پذیرفته نیست .

بیدارى و فریاد حكومت اسلامى ملت ایران ، لبیكى به فرمایش رسول اكرم

امروز كه ملت ایران قیام كرده اند و به طور آشنایى بر مسائل و بیدارى قیام كرده اند و از شهرستان ها گرفته تا دهات ، تا كوره دهات یك مساله را عنوان كنند و آن اینكه این حكومت جبار را نمى خواهند و حكومت اسلامى خواهند ، مى خواهند كه آزاد باشند ، مى خواهند كه مستقل باشند ، مى خواهند كه حكومتشان حكومت اسلامى باشد ، این همان لبیكى است كه مردم به فرمایش رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) گفته اند . آن صفاتى كه در حكومت ، آن حكومتى كه پیغمبر اكرم قرار دادند ، آن صفاتى كه در كلیات حكومت ، كلیات صفاتى كه در حكومت معتبر است ، ما باید از كیفیت حكومت حضرت امیر سلام اللّه علیه اقتباس بكنیم و یاد بگیریم منتهى ما نمى توانیم تمام آن جهات را ، كسى نمى تواند همه آن جهات را مراعات بكند یعنى یك مقدار زیادش زاید بر اصل قضیه حكومت بوده است ، یك كارهاى نمونه اى مخصوص به خود آن بزرگوار بوده است لكن اصل مساله اى كه حكومت باید یك حكومت عادل باشد و بین مردم هم ظلم نكند ، در حكومت اسلامى اگر یك نفر مثلا یك شخصى را كشت ، این را مى گیرند و قصاص مى كنند لكن یك سیلى اگر به او بزند كسى ، آن یك سیلى را باید انتقامش را بدهد براى اینكه آن زائد بر آن مقدار است . یك روز حبس ، اگر كسى را حبس بكنند برخلاف نظام اسلام است ، موارد خاصى دارد ، گاهى حبس مى شود ، اینطور نیست كه هر كسى آوردند از اول (مثل این حكومت هائى كه روى كار هستند) هر كس را گرفتند ، اول یك مدتى كتكش بزنند و مدت هایى كتك بزنند و حبس بكنند و زجر بكنند و اینها بعدها كه تفتیش كردند ، فهمیدند كه اشتباه كردند ، آنوقت بگویند ما اشتباه كردیم .

توبه بدون جبران شاه ، حربه اى براى تحكیم حكومت جور

مردك كه سى و چند سال بر مردم حكومت كرده است و مردم را زجر داده ، سلب آسایش از همه كرده ، سلب آزادى از همه كرده ، مطبوعات را سلب آزادى كرده ، فرهنگ را عقب زده ، مصالح مسلمین

ص: 198

را به كفار داده است ، به اجانب داده است ، اموال مسلمین را تاراج كرده و كسانى كه همراه او بودند و رفقایش بودند تاراج كردند ، حالا تازه آمده است به مردم رو مى كند كه ، به علما رو مى كند كه (مراجع عظام و علماى اعلام ، من معذرت مى خواهم و من اشتباه كردم ، بیائید بسازید و این اسلام را همراهى كنید) یا به سوى سایر مردم دست دراز كرده معنا ندارد یك همچنین مطلبى ، اصلا غلط است این . معذرت خواستن حتى در درگاه خداى تبارك و تعالى كه ارحم الراحمین است ، شرائط دارد . اگر یك كسى به مردم تعدى كرد و مال مردم را برد یا خورد یا ظلم به مردم كرد ، مردم را زجر كرد ، حبس كرد ، از این كارهائى كه اینها كرده اند و مى كنند ، حالا بیاید بگوید خدایا من توبه كردم !! غلط كردى توبه كردى ، توبه وقتى است كه تمام آن كارهائى كه تا حالا انجام دادى جبران بكنى ، بعد از اینكه جبران كردى آن كارها را آنوقت بگو توبه كردم . خوب این مساله اى است . اما اینهمه كارها كه كرد ، هیچ !! ده سال اشخاص محترم را در حبس نگه داشت ، كمتر ، بیشتر ، هزاران نفر را در حبس ها آنطور زجر كردند ، پاها را اره كردند ، سوزاندند ، آنهمه فضاحت رابارآوردند ، حالا بیاید بگوید كه من توبه كردم و ما هم بگوئیم كه خوب ، بسیار خوب ، گوش بدهید ، آقا توبه كردند و توبه هم مقبول است !! كجا توبه مقبول است ؟ باید اینها را جبران بكند تا توبه را خدا بپذیرد و توبه باشد .

ما فرض مى كنیم كه ایشان صادق هم باشند در این حرف و نخواهند كه مردم را بازى بدهند و حال آنكه مطلب اینها نیست ، این حرف هایى كه این آدم زده است ، همان وقتى كه زده شاهد برخلافش هست براى اینكه همان وقتى كه آمده است و ایستاده است و گفته است كه من معذرت مى خواهم ، من اشتباه كردم و از این وقت اشتباه نمى شود همان وقت مشغول شده حكومت نظامى را ، دولت نظامى را روى كار آورد و مردم را آنطور زجر كردند و آنطور كشتند . پریروز بود باز در مشهد كشتار بوده است كه نمى دانم حالا چقدر هم كشتار بوده است . كشتار دیگر یك امر عادى الان شده است در ایران . حكومت ها امر عادى شان این است كه مردم را بكشند و جوان هاى ما را از بین ببرند ، آنوقت یك نفر كه بیاید بگوید كه من توبه كردم ، حالا كسى هم بیاید بگوید كه خوب ایشان توبه كردند ، بس است ! بس است ! دیگر كارها بس شد!! تمام شد كارها!! خیر ، ایشان براى این است كه مردم را بازى بدهد و پایش محكم بشود و اگر محكم شد ، این دفعه بدتر از اول ، صد درجه بدتر از اول چیز بكنند ، براى اینكه حالا دشمن هایش را شناخته و بعد ، بعد از شناختن دشمن وقتى پایش محكم شد بسیار بدتر عمل خواهد كرد .

اسلام ، تدوین كننده برنامه حكومتى

على ایحال اسلام كیفیت حكومت را و برنامه حكومت را تعیین كرده ، اینطور نیست كه برنامه اى در كار نباشد ، این حرف هاى مفتى كه زده مى شود ، خیر ، هم اوصاف حاكم معلوم است در اسلام و مدون است و هم برنامه حكومت را حضرت امیر معین كرده است كه -باید- چه جور حكومت باید باشد ، باید عدلیه اش چه باشد ، باید عرض مى كنم كه قضاتش چه وضعى داشته باشند ، باید

ص: 199

دیگران و جناح حكومت -باید - چه جور باشند . یك مساله معلوم واضحى است كه معین كرده است و این آقا كه مى گوید اگر من نباشم ، یا رفقاى او مى گویند اگر او نباشد خلا پیدا مى شود ، یك حرف نامربوطى است كه الان خلا هست ، بودن ایشان موجب خلا هست براى اینكه همه چیز از واقعیتش تهى شده است ، هیچ واقعیتى الان ما نداریم ، هر چه هست صورت است و حرف است و خالى است و تو خالى است همه حرف ها .

مفهوم استقلال و آزادى مملكت در تمدن وابسته

آنهمه داد و قال راجع به اینكه ما در دروازه تمدن وارد شدیم و مى خواهیم وارد بشویم در دروازه تمدن ، خوب دروازه تمدن كه همه مى دانند كه هیچ خبرى در كار نیست ، از تمدن هیچ خبرى نیست . اول مرتبه تمدن ، آزادى ملت است -تمدن - یك مملكتى كه آزادى ندارد تمدن ندارد . یك مملكتى كه استقلال ندارد و وابسته به غیر است و همه اش با عمل ایشان وابسته به غیر شده ، این نمى شود گفت یك مملكت متمدن . مملكت متمدن آن است كه آزاد باشد ، مطبوعاتش آزاد باشد ، مردم آزاد باشند در اظهار عقائد و راءیشان و هیچ كس آزادى ندارد كه تو مى گویى خیر ، ما به دروازه تمدن رسیدیم ، فلان یا هر چیزى كه هر روز مى آمد و فریاد مى زد و چه مى كرد و یك حزب بازى و خیر حزب فراگیر و این حرف ها همه معلوم شد كه الفاظ است و معنى ندارد . الان همه چیزهائى كه ما داریم میانش تهى است ، خالى است ، یك صورتى بیشتر نیست .

افراد صالح متخصص ، عهده دار اجراى برنامه هاى مدون اسلام

و الان است كه خلا در كار هست ، اگر این آدم برود هیچ خلایى نیست در كار براى اینكه كارمندهاى صحیح هستند ، اشخاصى كه درس خوانده هستند ، هم در خارج كشور هستند كه نمى توانند وارد بشوند در كشور و هم در خود كشور در انزوا هستند . به مجرد اینكه ایشان برود ، برنامه اسلام یك برنامه مدون معلوم است كه حاكم باید چه جور وضعى داشته باشد ، چه جور آدمى باشد و عرض بكنم كه ما به مردم مى گوئیم كه یك همچو حاكمى را باید تعیین بكنید و تعیین بكنید و مردم هم به اختیار خودشان تعیین مى كنند و عرض مى كنم كه وكلائى هم كه مى خواهند ، با اختیار خودشان است ، همه چیز به اختیار خودشان و هیچ خلایى در كار نیست . ایشان بروند ، خلاها از بین مى رود ، نه كه ایشان اگر بروند یك خلایى پیدا مى شود ، اینها حرف شعر است كه مى گویند ، مى خواهند بگویند .

برقرارى حكومت اسلامى در ایران ، عامل شناسایى اسلام به جهانیان

در هر صورت ما امیدواریم كه خداوند در این روز به ما رحمت نازل بفرماید و ما را توفیق بدهد بر این مبارزه اى كه داریم و مسلمین را پیروز كند در این مبارزه اى كه دارند و اسلام را تقویت كند و حكومت اسلامى را برقرار كند تا دنیا ببیند وضع حكومت چه هست ، معناى حكومت چه هست ، حاكم

ص: 200

چه جور رفتار مى كند حاكم با رعیت چه جور رفتار مى كند ، با عرض مى كنم كه سایر مردم چه جور رفتار مى كند ، معلوم بشود چه جورى است ، یا كارمندان دولت چه جور اشخاصى باید باشند ، قضات چه جور اشخاصى باید باشند ، فرهنگى ها چه جور اشخاصى باید باشند ، اینها همه تعیین شده است و انشاءاللّه اگر حكومتى اسلامى بپا بشود همه امور بر طبق دلخواه ملت انشاءاللّه حاصل مى شود .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 201

تاریخ : 28/8/57

بیانات امام خمینى در مورد تاءثیر سازنده (اعتقاد به خدا) و بررسى حقیقتاصیل نهضت استقلال طلبانه ایران

قیام لله كنید كه هیچ خسرانى ندارد

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

(قل انما اعظكم بواحده ان تقومو اللّه مثنى و فرادى ) خداى تبارك و تعالى در این آیه مى فرماید كه یك موعظه ، فقط من یك موعظه به شما مى كنم ، یك موعظه اى كه واعظش خداست و آورنده موعظه پیغمبر اكرم است و مى فرماید ، فقط یك موعظه است ، این موعظه باید اهمیتش خیلى زیاد باشد كه در این تعبیر مى فرماید و آن موعظه این است كه (ان تقومواللّه مثنى و فرادى ) . اینكه قیام كنید براى خدا ، براى اقامه حق قیام كنید . لازم نیست كه اول یك اجتماعاتى باشد كه من مى خواهم بعد از اجتماعات قیام كنم . یكى یكى هم این تكلیف هست (مثنى و فرادى ) فرادى هم هست ، دو تا دو تا هم هست . این دیگر اقل جمعش است ، یعنى تنهائى تكلیف به قیام لله هست و اجتماعى هم كه اقلش دوتاست ، از دو تا شروع مى شود به بالا ، هر چه بالا رفت ، میزان این است كه انسان تشخیص بدهد كه لله هست این قیام ، براى خدا هست این قیام ، دیگر اگر لله شد و براى خدا شد ، از اینكه تنها هستیم ، از اینكه جمعیتمان كم هست ، دیگر وحشتى نیست قیام اگر لله هست ، براى خداست ، قیام لله هیچ خسران ندارد ، هیچ ضرر توى آن نیست . قیام هاى براى دنیا دو رو دارد ، یك رویش ضرر است ، یك رویش نفع است . تجارت انسان مى كند ، سایر كسب ها را مى كند ، این یك طرفش ضرر است ، یك طرفش نفع است ، گاهى انسان ضرر برد از این تجارت ، گاهى نفع مى برد و هر كارى كه انسان براى دنیا بكند ، خدا در كار نباشد و همان جهت دنیوى باشد ، اینها صد درصد نفع نیست ، گاهى نفع است ، نفع مادى دارد ، گاهى ضرر مادى دارد . اما اگر چنانچه قیام براى خدا باشد ، انسان كارى را براى خدا بكند ، این هیچ توى آن ضرر نیست . ممكن است كه انسان تخیل بكند كه ما رفتیم به جنگ با كفار مثلا و كشته شدیم ، خیال بكند كه این ضرر است ، لكن این ضرر نیست ، كشته ها پیش خدا زنده اند ، اجرهائى كه آنجا هست ربطى به این عالم ندارد . اینكه براى خداست ، همیشه نفع دارد ، همیشه از خسارت محفوظ است . مردهاى تاریخ بسیارشان تنها ایستادند در مقابل قدرت ها ، حضرت ابراهیم تنهائى ایستاد و بت ها را شكست كه وقتى آمدند گفتند كه چه كسى بود ، ابراهیم را مى گفتند این كارها را كرده ، تنهائى قیام كرد در مقابل بت پرستها و در مقابل شیطان وقت و از تنهائى نترسید براى اینكه قیام ، قیام لله

ص: 202

بود ، براى خدا بود و چون قیام براى خدا بود ، هر دو طرفش نفع است ، چه پیش ببرد ، نفع برده است و چه پیش نبرد ، باز هم نفع برده است ، یكى از دو خوبى ها را دارد یا خوبى دنیائى دارد یا اگر دنیائى گیریش نیامد ، خوبى آخرتى بلااشكال است و هست . حضرت موسى یك شبانى بود ، شبان حضرت شعیب بود مدت ها و تنهائى مامور شد كه برود و قیام كند منتهى ایشان یك توقعى از خداى تبارك و تعالى كرد كه برادرم هم باشد ، آنوقت شد مثنى ، اول خودش بود قیام كرد ، بعد برادرش هم همراهش شد ، شدند دو نفر ، اما در مقابل چه دستگاهى ؟ در مقابل دستگاه فراعنه كه الان هم آثارشان در مصر و آنجاها ، در قاهره و مصر و آنجاها هست ، آن آثار عجیب و غربیشان ، ایستاد در مقابلشان تنهائى ، بعد هم كه اضافه شد ، یك نفر دیگر اضافه شد و آن عبارت از برادرش بود ، بنى اسرائیل هم كارى از آنها نمى آمد جز شلوغكارى ، چنانچه حالا هم همین ، جز شلوغكارى كارى از آنها نمى آید . پیغمبر اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) از اول كه قیام كرد ، تنها ، تنها قیام كرد و دعوت كرد مردم را ، قومش را دعوت كرد به حق تعالى و به توحید و هیچ كس همراهش نبود ، تنهائى قیام كرد اول ، مثلا زنش كه در خانه شوهرش منزل بود ، حضرت خدیجه به او ایمان آورد و حضرت امیر كه بچه اى بود آنوقت ، ایمان آورد و بعد كم كم در مكه هم كه بودند در 13 سال ، نشد یك كارى انجام بدهند ، براى اینكه مكى ها همه مقتدر و پولدار بودند و مى دیدند كه اگر این رشد بكند ، با منافعشان مخالف است ، از این جهت با او مخالفت مى كردند از خوف اینكه این رشد پیدا بكند و با منافعشان چه بشود ، این بت ها هم آلت بود پیش آنها ، همچو نبود كه بت پرست ها خیلى به بت هم پابند باشند ، منافع مادیشان بود كه آنهادر مقابلش مى دیدند كه پیغمبر اكرم است و منافع مادى شان در ضرر است . تا در مكه بودند تقریبا مى شود گفت تنها بودند ، یكى دوتا ، چند نفر مختصرى به ایشان گرویدند و اینها ، فعالیت هم در مكه ، جز اینكه دعوت مى كردند و دعوت زیرزمینى به اصطلاح مى كردند ، چیزى نبود تا وقتى كه مقتضیات جور شد و رفتند به مدینه ، آنوقت از مدینه شروع كردند و در مقابل قدرت هاى بزرگ .

خوف از قدرت ها كسانى باید داشته باشند كه اعتقاد به خدا ندارند

وقتى كه مطالب الهى شد دیگر خوف از قدرت ها ، هیچ قدرتى مثل قدرت خدا نیست . خوف از قدرت ها كسانى باید داشته باشند كه اعتقاد به خداى تبارك و تعالى ندارند ، مسلمین ، مؤمنین كه اعتقاد دارند به مبدا قدرت ، اینها از قدرت ها نباید بترسند . پیغمبر اكرم كه ایمان به قدرت مطلق خداى تبارك و تعالى داشت ، در صورتى كه عددشان كم بود و چیزى نبود و فقیر هم بودند و از همین فقیرهاى بیچاره بودند لكن قدرت ایمان داشتند و قیام كردند و قدرت ها را یكى بعد از دیگرى شكستند و همه را دعوت به توحید كردند ، توحید را در جامعه رشد دادند و در یك زمان كمى ، مسلمین كه در جنگ وقتى كه مى رفتند ، چند نفرشان یك شتر داشتند ، در یك جنگ مثلا مهمى شاید ده تا اسب داشتند ، نداشتند چیزى ، ده تا شمشیر داشتند ، چند نفرشان یك شتر داشتند معذلك چون قوت ایمان داشتند ، دو تا امپراطورى را در یك صف كمى ، یكى امپراطورى روم را كه آنوقت مهم بود و یكى هم

ص: 203

ایران كه مهم بود (این دوتا امپراطورى آنوقت در دنیا مقدم بر همه بودند) آنها را شكستند و غلبه بر آنها كردند و اسلام را بردند تا روم و تا عرض بكنم كه اروپا هم رساندند . عمده همان روح ایمان است كه بر انسان باید چه باشد . این قدرت هائى كه الان ما مواجه با آنها هستیم ، هى مى ترسانند آدم را از اینكه ابرقدرت ها هستند ، شوروى هست ، آمریكا هست ، انگلستان هست . صحیح است ، اینها قدرت هایشان زیاد است لكن قدرت یك ملتى كه حق مى گوید ، كه براى خدا قیام كرده است ، مى خواهد كه مملكتش ، مملكت اسلامى باشد نه اینكه مملكت ، مملكتى باشد كه صورتش ، صورت اسلام و واقعیتش بر خلاف . (بیشتر از آنهاست )

قیام ملت ایران ، یك قیام الهى است

این قیامى كه الان ملت ایران كرده اند در مقابل همه این ابرقدرت هاست و این ابرقدرت ها را شما اطمینان داشته باشید كه نمى توانند كارى انجام بدهند یعنى خداى تبارك و تعالى اینها را مقابل هم قرار داده است كه اگر او بخواهد حركت كند آن یكى تشرش مى زند . تازگى شوروى تشر زد به آمریكا كه اگر بخواهى دخالت كنى در امر ایران ، ما چه خواهیم كرد . نمى توانند بكنند . و باز از شوروى گفته اند كه گفته است سران شوروى كه ایران باید سرنوشتش را خود ملتش تعیین بكند . البته اینها هم حالا حرف مى زنند اما مساله همین هست . مساله این است كه هر ملتى باید سرنوشت خودش را خودش معین كند و اگر یك ملتى قیام كند اینطورى كه الان ملت ایران قیام كرده است ، این قیام یك قیام الهى است یعنى اینكه من اعتقاد دارم و همین طور هم هست ، این است كه یك همچو قیامى را نمى شود با تبلیغات بشرى ، با این حرف هاى ماها ، نمى شود یك همچو قیامى درست كرد . ماها یك حوزه كوچكى را ، یك فرض كنید موج كوچكى ما مى توانیم تهیه كنیم ، آن كه این قیام را درست كرده است و در سرتاسر ایران ، ایلاتى كه اصلا كارى به این كارها نداشتند ، نه آنها كار نداشتند ، بازار تهران هم كار نداشت ، بازار تهران هم كه اصل بازارهاست ، در این امور دخالت نداشت ، كار نداشت به این كارها ، سایر بازارها هم كار به این كارها نداشتند ، خیر دانشگاه ها هم كارى نداشتند . ما مى دیدیم كه این جناح هاى سیاسى ، چندین سال است الان هیچ ابدا از این حرف ها دیگر نمى زنند ، هیچ كارى به این كارها ندارند ، جناح روحانى هم دستش بسته بود و دهنش بسته بود و جرات حرف زدن نداشت ، این جناح هایى كه از آنها یك كارى مى آمد ، در این 50 سال سلطنت سیاه ، همه اینهارا خفه كرده بودند . در زمان رضاشاه ، جناح روحانى را همچو به آن صدمه زده بودند كه خود ملت در مقابل روحانیت ایستاده بود ، خود ملت روحانیت را سوار اتومبیل ، روحانى را سوار اتومبیل نمى كرد و مى گفت كه ما این طایفه را نمى خواهیم ، من خودم سوار اتومبیل بودم و اتومبیل ظاهرا بنزینش تمام شده بود یا آب آن تمام شد ، یك شیخى هم همراه من بود ، مى گفت كه چون این شیخ سوار اتومبیل است از این جهت اتومبیل ایستاد ، بااینكه ایستاندنش ، نشكسته بود (خنده حضار) یا آبش تمام شده بود یا بنزینش ، حالا یادم نیست اما یكى از اینها تمام شده بود ، معذالك تبلیغات زمان رضاخان و

ص: 204

مامورین رضاخان ، دژخیمان رضاخان همچو كرده بود كه این طبقه شوفرى كه الان شما ملاحظه مى كنید یكى از طبقاتى است كه در ایران فعالیت مى كند و فلج مى كند گاهى وقت ها كارهاى دولتى را ، آنوقت اینطور بود كه اگر چنانچه بنزینش تمام مى شد ، مى گفت شیخ ، تازه تفال به او مى زد ، مى گفت شیخ چون اینجا بوده ، و همین طور سایر طبقات اینطور شده بود . در تمام ایران یك مجلس خطابه علنى نبود ، اگر بود ، بین نصف شب كه یك مجلسى بود آن هم قاچاق ، تمام تبلیغات ، تبلیغات از هر طبقه باشد ، درش بسته شده بود . سیاسیون هم همه در انزوا بودند و هیچ كارى از آنها بر نمى آمد و نمى توانستند كارى بكنند ، صدائى از كسى در نمى آمد ، چند دفعه روحانیون قیام كردند لكن شكسته شد . از آذربایجان قیام كردند شكسته شد ، گرفتند همه را بردند به سنقر ظاهرا . از اصفهان قیام شد باز هم شكستند قیام را و متفرقشان كردند . قیام هائى شد اما قیام هائى بود كه نتیجه اى نتوانست بدهد و ملت آنوقت بیدار نبود ، درست توجه نداشت به مسائل خودش . مى خواهم عرض بكنم كه نه جناح سیاسى الان تواند بگوید كه من كردم این كار را ، تمام ایران را من به جنبش درآوردم ، نه جناح روحانى ، جنود خداست كه این كار را كرده ، امر خداست این كار ولهذا امید به آن است ، مال بشر نیست كه انسان بگوید پشتوانه ندارد . این كار ، كار خداست كه یك ملتى كه در چند سال پیش از این ، اگر چنانچه بازارش را مى خواستند ببندند ، یك پاسبان كافى بود ، حالا ایستاده در مقابل همه قدرت ها ، مشتش را گره كرده در مقابل همه قدرت ها ایستاده و نه مى گوید ، مى گوید كه ما نمى خواهیم این را . این حكومت نظامى كه در سابق ، همچو كه اسم حكومت نظامى مى آمد ، دیگر نفس ها قطع مى شد و هیچ كس حرفى نمى زد و نمى شكست ، اصلا معقول نبود كه حكومت نظامى را كسى بتواند بشكند ، الان حكومت نظامى یك امر توخالى است كه مردم به آن اعتناء نمى كنند . هى ، بله هى هیاهو مى كنند و هى اعلامیه مى دهند لكن دنبال سراعلامیه (آنها مى گویند 2 نفر بیشتر حق ندارند كه اجتماع كند) دنبال سر این ، صدهزار نفر جمعیت ، دویست هزار نفر جمعیت قیام مى كنند ، مى شكنند . در همان اصفهانى كه حكومت نظامى است ، در همان تهرانى كه حكومت نظامى است و قمى كه حكومت نظامى است ، هر روز دارند مى شكنند این حكومت نظامى ها را ، هیچ اعتنائى بدان نمى كنند ، بعد دولت نظامى را آوردند ، دولت نظامى هم همان حكومت نظامى است دیگر ، فرقى ندارد هر دو نظامى اند و هر دو از این پیرمردهاى مفتخورند كه مدتى ملت را دوشیدند و هیچ كارى هم از آنها برنمى آید ، قابل آدم نیستند ، جز اینكه بگویند بكشید . این تمام شد ، تمام مى شود این حرف ها ، دولت نظامى هم دیگر كارى از آن نمى آید و میان تهى است ، حالا ما فرض مى كنیم كه بعد از این هم كه این تیر آخرى كودتاى نظامى باشد كه دولت شوروى هم گفته كه (یك همچون خیالى را دارند اینها و اگر بكنند ، من چه خواهم كرد) . ما احتیاج نداریم شما كارى بكنید ، ما خودمان خواهیم كرد ، بعد از این ممكن است كه باز این قضیه كودتاى نظامى در كار بیاید ولى آخرش همین نظامى است و همین پیرمردهایند و همین تفنگ ها ، بیشتر از اینها چیزى نیست كه این ملت از آن رقمى كه الان چند ماه هست كه حكومت نظامى اش را دیده است و شكسته است حكومت نظامى را ، دولت نظامى اش هم كه حالا هست و مى بیند كارى از آن برنمى آید ، شكسته او را ، بعد هم كودتاى

ص: 205

نظامى با یك نظام دیگر مى آید ، چیز تازه اى نیست ، مردم دیگر آشنا شدند ، یعنى یك قدرت الهى در ایران دارد حكومت مى كند . این را بیدار باشید یك قدرت بشرى نیست ، بشر نمى تواند كه همه مملكتى كه سى و چند میلیون جمعیت دارد و بزرگى اش هم چند مقابل فرانسه هست ، یك مملكتى را نمى تواند بشر چیز بكند كه این بچه كوچولوى هفت هشت ساله اش ، این بچه اى كه در دبستان مى رود بلكه قبل از اینكه در دبستان هم برود ، تازه زبان باز كرده است ، تا آن پیرمردهائى كه خوابیدند در توى خانه و نمى توانند بیرون بیایند ، همه با هم بگویند كه مرگ بر این سلطنت پهلوى ، این زبان خداست ، این القاى الهى است ، این یك چیزى نیست كه بشود بشر این را درستش كند ، یكدفعه مثلا متحول كند یك مملكتى ، تمام یك مملكت سى و چند میلیونى را كه دیروز از یك پاسبان مى ترسیدند ، مى آمد توى بازار مى گفت ، بیرق بزنید ، روز چندم آبان است باید بیرق بزنید ، هیچ تخلفى نبود در كار ، حالا اگر خود اعلیحضرت هم تشریف بیاورند توى بازار ، مردم با مشت خردش مى كنند ، جرات هم نمى كند كه بیاید بیرون ، (خنده حضار) الان وضع ، این چیز چین آمد در ایران ، جرات نكردند این رئیس چین را - عرض مى كنم كه - بیاورند از توى خیابان ها ببرند ، براى اینكه مردم ایستاده بودند و نمى شد همچنین چیزى عبور بكند و از بالاى سرشان با هلیكوپتر بردند به فرودگاه و از آنجا رفت سراغ كارش . الان یك همچو تحولى در ایران پیدا شده است كه تمام قشرهایش ، شما خیال مى كنید كه این نظامى ها همه شان نظامى اى هستند كه شاه را مى خواهند ، این نظامى ها پیش من تا حالا چندین افراد آمدند و پیغام آوردند كه ما حاضریم ، هم نیروى هوائى شان و هم نیروى زمینى شان ، منتهى الان آمریكا هست و مستشارهاى آمریكا هست و نظامى هاى اسرائیل هست و از این مسائل الان در كار است و ما هم نمى ترسیم از اینها ما همین نظامى هاى آمریكا را بیرون مى كنیم از ایران مستشارها را بیرون مى كنیم از ایران و همان نظامى هاى اسرائیل و اینها كه دارند زمین هاى مردم را مى بلعند و از بین مى برند منافع مسلمین را ، اینها را ما بیرونشان مى كنیم انشاءاللّه و این دست خداست كه این كار را دارد مى كند ، دست بشر نیست كه ما بترسیم كه بشر از او نمى آید و بشرى كه سى میلیون فرض كنید هست - و چیز هم - و اسلحه هم خیلى ندارد در مقابل آن قدرت هایى كه مثلا یك میلیارد جمعیت چین و یك میلیون ، چندین میلیون جمعیت كذا و چند صد میلیون جمعیت نمى توانند ، البته ما به اینكه یك بشرى هستیم ، قدرتمان ناقص است ، اما وقتى كه قیام لله شد ، موعظه مى كند خدا كه (اعظكم بواحده ) یكى ، یك مطلبى را من موعظه میكنم ، این است كه (ان تقومواللّه ) براى خدا قیام كنید ، اگر براى خدا قیام كردید ، دیگر ترس از بشر نیست ، تمام بشر چى هست ؟ تمام بشر را شما در مقابل قدرت خدا ، تمام این منظومه شمسى شما ، اگر گم بشود توى این منظومه هاى شمسى ، باید جبرئیل بگردد تا پیدایش بكند از بس كه بزرگ است اینجا ، آنقدرى كه تا حالا كشف كرده اند ، محیر العقول است نسبت به عقل هاى كوچك ما ، آنقدرى كه كشف كرده اند ، بعضى ستاره ها از زمین آنقدر دور است كه در شش بیلیون سال نورش مى رسد به اینجا ، نور با آن قدرت حركت در 6 بیلیون سال - نور - مى رسد از آنجا به ما ، یك همچو وسعت دایره اى هست ، این قدرت قدرت الهى است ، قدرت خداست ، با این قدرت خدا دیگر بشر و

ص: 206

اینها چیزى نیستند تا بتوانند چه بكنند . كارتر نمى تواند یك ملتى را كه براى خدا قیام كرده و براى حق قیام كرده ، نمى تواند این ملت را خفه كند و بگوید كه ما پشتیبانش هستیم . پشتیبانش باش ، شما پشتیبانش باشید ، آن یكى هم پشتیبانش باشد نمى توانید ، قدرت خداست ، با قدرت خدا نمى شود بازى كرد . مردم مردم الهى هستند ، مسلم هستند . قیام لله كردند ، براى خاطر حق قیام كردند ، بچه كوچك و بزرگ دارد مى گوید ما حكومت اسلام را مى خواهیم ، ما اسلام را مى خواهیم ، یك همچو قدرتى را نمى توانند بكشنند با مسلسل و با اینطور چیزها ، بالاخره اینها خاضع خواهند شد و بالاخره این مرد خواهد رفت انشاءاللّه (انشاءاللّه ) منتهى زود و دیرش چیز است والا رفتنى ، مسلم هم رفتنى است ، یك هل دیگر مى خواهد ایشان (خنده حضار) انشاءاللّه خداوند شماها را توفیق بدهد كه این هل آخر را هم بدهید انشاءاللّه (انشاءاللّه ) و همه شماها ، شماها و ما موظف هستیم وظیفه خدائى داریم ، وظیفه خدائى ما این است كه به این قیامى كه الان ایران كرده و نهضتى كه كرده است ایران و هر روز دارد كشته مى دهد ، همین امروز در این چیزى كه براى ما آوردند كه تلفن كرده بودند ، در یكى از شهرها را 100 نفر كشتند ، 100 نفر در یكى از شهرهاى ایران بر حسب آنطورى كه براى ما آورده اند ، گفتند 100 نفر كشته شده اند ، در یكى 30 نفر كشته ، در یكى 16 نفر كشته ، همین مال دیروز و امروز و پریروز است . اینها الان افتادند به جان مردم به كشتن لكن اطمینان بر این معنا هست كه انشاءاللّه این قدرت ، این قدرت ها در مقابل قدرت ملت كه قدرت الهى است ، هیچ نخواهند كارى كرد .

وظیفه ایرانیان مقیم خارج ، كمك تبلیغاتى به نهضت ایران

ما الان موظفیم كه برادرهاى ما الان در خون دارند مى غلطند ، ما باید به آنها كمك بكنیم . الان كمكى كه شما كه در اروپا هستید و هر كدامتان در ممالك دیگرى هستند ، كمكتان این است كه تبلیغ كنید ، یعنى این جنایت هائى را كه این سلسله كرده اند و خصوصا این شخص كرده است ، این شاه كرده است ، این جنایات را به مردم بگوئید ، به رفقایتان كه در دانشگاه ها هستند ، در كارخانه ها هستند ، هر جا كه هستید به این رفقائى كه دارید - اروپائى - بگوئید به اینها كه مساله این است ، او این خیانت ها را كرده است و مردم كه قیام كرده اند ، آزادى مى خواهند ، فریادشان این است كه ما آزادى مى خواهیم و استقلال مى خواهیم ، این مردمى كه آزادى و استقلال مى خواهند ، اینها وحشى نیستند ، اینها متمدنند كه آزادى و استقلال مى خواهند ، وحشى ها آنها هستند كه استقلال و آزادى را از آنها گرفته اند ، نه اینها كه آزادى و استقلال را میخواهند . استقلال و آزادى دو تا چیزى است كه همه بشر ، از حقوق اولیه بشر است و همه بشر این را مطلع هستند ، آن كه سلب مى كند این را از مردم ، او وحشى است ، آن كسى كه این حق را مى خواهد ، او متمدن است . ملت ایران ، ملت متمدن است ، گرفتار دولت هاى وحشى شده است . بنابراین بر ما همه است كه به اندازه قدرتمان ، هر كس هر مقدار قدرت دارد همراهى كند با ملت ایران . تبلیغ بكنید شما اینجا هستید ، هر طورى كه مى توانید ، جوان ها ، هر جا كه هستید ، در دانشگاه ها كه هستید ، جاهاى دیگر كه هستید ، مسائل را براى اینها روشن كنید ، اینها از بس تبلیغات سوء شده

ص: 207

است نمى توانند باور كنند كه این ملت یك ملتى است كه براى حق ایستاده است و ملت متمدنى است كه در مقابل وحشى ها ایستاده است ، آنها مى گویند كه اینها وحشى هستند لكن اینها متمدن هائى هستند كه در مقابل وحشى ها ایستاده اند . خداوند انشاءاللّه همه را سلامت بدارد و حفظ كند . موفق باشید . انشاءاللّه

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 208

تاریخ : 29/8/57

بیانات امام خمینى درباره دلائل اعتصابات سراسرى و اهداف قیام ملت ایران

براندازى سلطنت پهلوى خواست صریح و بى ابهام ملت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

این چند مطلبى كه مردم ایران همه خواستار هستند و ما هم كه یكى از این افراد هستیم ما هم خواستار هستیم ، اشكالاتى بر هر یك از این امور گاهى مى شود ، یك امرى كه همه مردم مى گویند این است كه ما این سلسله پهلوى را نمى خواهیم ، همه مردم . الان شما در دهستان هاى ایران هم بروید و در شهرستان ها همین مطلب هست كه ما این را نمى خواهیم . گاهى تعبیر از شاه مى كنند ، گاهى تعبیر به سلسله مى كنند كه ما این سلسله را نمى خواهیم . این یك خواست ملت ایران است البته به استثناى آنهائى كه نوكر هستند و نوكر آمریكا هستند یا نوكر شاه هستند و از او ارتزاق مى كنند كه اینها حسابشان از حساب ملت جداست . ملت ایران ، آن كه ملت است و بازارهاى ایران را پر كرده و مزارع ایران را پر كرده و صنعت هاى ایران را دست دارد ، آنها گفته شان این است كه ما نمى خواهیم . این یك اصلى كه ما هم همیشه صحبتش را داشتیم و در این اصل هیچ ابهامى نیست كه كسى بگوید كه مراد مثلا مردم چیست ؟ یا مراد فلانى چیست ؟ هیچ ابهامى ندارد ، صریح در این است كه ما سلسله پهلوى را كه اولش رضاشاه بوده و حالا نوبت محمدرضاشاه است و اگر چنانچه خداى نخواسته برقرار بماند بعدش نوبت رضا پهلوى است ، ما اینها را نمى خواهیم . این هیچ ابهامى ندارد تا محتاج به شرح باشد و اگر كسى غیر از این بگوید ، غیر خواست ملت ایران است ، غیر خواست من هم كه یكى از افراد ملت ایران هستم هست و كسى بگوید كه ما قانون اساسى را مى خواهیم ، ما انتخابات آزاد مى خواهیم ، ما حكومت مردم بر مردم مى خواهیم ، حرف این را بزند غیر از این مطلبى است كه ما مى گوئیم . این یك مساله ابهام دارى است یا خیر مقصود این است كه باید این سلسله باشد ، قانون اساسى باید باشد و قانون اساسى معنایش این است كه این سلسله باید باشند و انتخابات آزاد معنایش این است كه امر انتخابات با شاه است كه امر به اجراى انتخابات بكند و این برخلاف آن چیزى است كه ما مى گوئیم ، ما مى گوئیم اینها را نمى خواهیم ، هیچ ابهامى ندارد . آن كه مى گوید كه ما قانون اساسى را مى خواهیم ، آن لابد مى گوید كه ما آنها را مى خواهیم پس ما بین این دو تا قول هیچ سازشى نیست كه كسى بگوید كه این دو تا قول یك مطلب است ، نه خیر این دو تا مطلب است . مطلب ملت ایران هم ، ما از

ص: 209

مردم باید بفهمیم كه ملت چه مى گوید و همه دیدید كه ملت در آن تظاهراتى كه كردند در شهرها ، الان هم تظاهراتى كه میكنند در همه شهرها ، آن كه فریاد مى زند همین فریاد است كه ما این سلسله را نمى خواهیم ، گاهى هم مى گویند ما این شاه را نمى خواهیم . بنابراین ابهام در این اصل هیچ نیست .

طرح خطر تجزیه مملكت ، توطئه اى براى حفظ دستگاه شاه

بله یك اشكالاتى شاه كرده است به این طرح و به تبع او هم مرتب این اشكالات را گاهى اشخاص میكنند و گاهى هم كاغذ از ایران بعضى از كسانى كه با همین دستگاه مربوطند و میل دارند كه این دستگاه محفوظ بماند و میل هم دارند كه بعضى هایشان خودشان بیایند در دستگاه و وزارتى و نخست وزیرى و چیزى بگیرند ، گاهى اینها هم یك كاغذهائى نوشته اند و همین حرفى كه شاه مكرر مى زند همین را تكرار كرده اند . در عبارت بعضى از اشخاص محترم هم همین اشكال اشعار میشود و آن این است كه شاه مى گوید كه اگر من بروم ، استقلال مملكت به هم مى خورد!! آن كه استقلال مملكت را حفظ كرده است آن عبارت از من هستم كه حفظ كرده ام !! گاهى تعبیر به اینطور میشود ، گاهى تعبیر مى شود به اینكه اگر من بروم این مملكت تجزیه مى شود یك مقداریش را روس ها مى برند ، یك مقداریش را انگلیس ها مى برند و ایران مى شود ایرانستان ! نظیر مثلا ازبكستان ! كه یك چیزى مى شود از ، یك تكه اى مى شود از یك مملكت دیگرى و بنابراین باید من باشم تا استقلال ایران محفوظ بماند و ایران تكه تكه نشود! گاهى هم مى گوید چهار قسمت ، خود ایشان مى فرمایند چهار قسمت مى شود ایران ، خوب یك قسمتش را لابد شوروى و یك قسمتش هم آمریكا و یك قسمتش هم انگلستان و یك قسمت هم مثلا براى خود ایران باقى مى ماند!! تهرانش مال خود ایران ، دیگر از این طرف آن طرف هر كدام مال یك طایفه اى مى شود!! این اشكالاتى است به اصل اول كه ما مى گوئیم كه نباید این سلسله باشد آنها مى گویند كه بسیار خوب همه این حرف ها درست كه خلاصه چیزهاى دیگر هم گفته اند كه من مكرر در صحبت هایم گفته ام .

ارتش شاهنشاهى حربه اى براى تامین مقاصد اجانب

این مطلب كه اگر ایشان نباشد استقلال مملكت به هم مى خورد ، این مردم دارند همین مطلب را مى گویند ، مى گویند كه با بودن شما استقلال نیست . باید ما حساب بكنیم كه ببینیم استقلال یك مملكت عبارت از چیست ، بعد ببینیم كه آیا با بودن ایشان استقلال هست و اگر نباشد به هم مى خورد ؟ ! یا با بودن ایشان استقلال نیست و اگر برود استقلال پیدا مى شود ؟ الان كدام دستگاه اساسى دولت ایران استقلال دارد ؟ خوب مهمتر از همه كه ایشان خیلى به آن مثلا مى نازند قضیه ارتش است كه یك ارتشى است كه گاهى ایشان تعبیر مى كند كه دیگر ما در مقابل همه ممالك و ابرقدرت ها ، خودمان قدرت كذا هستیم و اینكه یكى از چیزهائى كه در یك مملكتى اصلا باید مستقل باشد و دنباله غیر نباشد و دست غیر در آن نباشد عبارت از ارتش است . استقلال ارتش به این است كه ارتش در تحت نظام خود مملكت باشد و

ص: 210

اجانب و كسانى كه خارج از مملكت هستند در آن دخالت نداشته باشند ، پیوند به آنها نباشد . مستقل مقابل این است كه پیوند به یك جاى دیگرى باشد ، تحت نفوذ یك قدرت دیگرى باشد . ارتش ما مستقل است ؟ یعنى تحت نفوذ نیست ؟ ! یا ارتش ما را الان به قولى چهل و پنج هزار مستشار آمریكائى در ایران دارد اداره مى كند .

الان ما یك ارتشى داریم كه همه تحت فرمان حكومت ایران باشند ؟ ! ما حالا یك حكومت مستقلى ، فرض بكنیم خود حكومت یك حكومتى است كه اراده اش مستقل است مى خواهیم حالا ارتشش را حساب بكنیم ارتش ایران جورى است كه مال خود ایران است و براى خود ایران است و براى این ملت است و خدمتگزار این ملت است ؟ ! (ارتش اصولا مال ملت است ، ارتشى است براى حفاظت مملكت و براى خدمت به ملت ، چنانچه هر حكومتى در هر مملكتى باشد ، خدمتگزار ملت است و از ملت ) خوب ما این ارتش ایران را حساب مى كنیم ببینیم كه یك ارتش مستقلى است و ارتش ملى است و براى ملت است و به نفع ملت است یا یك ارتش بسته به غیر است و در خدمت غیر است و برخلاف مصلحت مملكت و ملت است .

این نفتى كه از ما دارد مى رود و هدر دارد مى رود و دیگر این را همه كس مى داند كه این نفت زیادتر از این اندازه اى كه احتیاج خود مملكت است خارج مى شود و میرود به جیب آمریكا و سایر كسانى كه مى برند و در مقابلش هم آمریكا آنچه به ما مى دهد عبارت از اسلحه است . به قول خودشان هیجده بیلیون دلار اسلحه ، این اسلحه هایى كه ما اصلا نمى توانیم استعمال كنیم و نمى فهمند در ایران كه این چیست ، باید چه جور كرد تا كار بكند و حتما باید مستشارهاى آمریكائى باشند تا بتوانند این كار را انجام بدهند ، این اسلحه آمده است به ایران ، نه براى مصلحت ایران بلكه براى پایگاه درست كردن براى آمریكا منتهى آن عوضى كه آمریكا به ما مى دهد در مقابل این پایگاه ، این است كه نفت مان را ببرد . هم نفت ما را مى برد و هم آن چیزى كه در مقابلش به ما مى دهد این است كه پایگاه براى خودش درست مى كند یعنى اگر چنانچه ابتدا آمریكا مى گفت كه من خیال دارم پایگاهى در ایران درست كنم در مقابل شوروى ، آن ایستاده بود در مقابلش و مى گفت غلط نكن . اینها با این صورت كه نفت مى برد و مى خواهد مملكتش یك مملكت قدرتمند باشد ، از این جهت هیجده بیلیون دلار تاكنون در مقابل نفت ، ایشان اسلحه خریده است به حسب آنطورى كه كارتر گفته است و این هیجده بیلیون دلارى كه اسلحه خریده اند و اسلحه هائى كه ما نمى توانیم ، ایران نمى توانند استعمال كنند ، جز براى این است كه اینها مى خواستند یك پایگاه هائى درست كنند ، با این صورت درست كردند ؟ الان هم در كوهستان هاى ایران ، پایگاه هاى اینها ، پایگاه هاى زیر زمینى شان موجود است . این نفت ما را كه كارگرهایش دست از كار برداشتند و گفتند نمى خواهیم نفت مان را بدهیم ، كى فشار آورد به این كارگر كه باید سر كار باشید و چرا فشار آورد ؟ چرا با سرنیزه مى خواهند و ادار كنند ، (یعنى ارتش ) چرا این ارتش با سرنیزه مى خواهد وادار كند به اینكه این كارگرها سر كار بروند ؟ این كارگرها سر كار بروند و این نفت را و این طلاى سیاه را جریان بدهند براى ممالك دیگر ، براى آمریكا ؟ براى اینكه ارتش ، ارتش ما نیست ،

ص: 211

ارتش استقلال ندارد . اگر ارتش استقلال داشت نمى شد ما بگوئیم كه ارتش مستقل خودش پیش خودى مى خواهد به آمریكا نفت برساند . ارتش یك ارتش وابسته به آمریكا هست و تحت فرمان مستشارهاى آمریكائى هست ، از این جهت همین ارتش را استعمال مى كنند برخلاف چیزى كه ملت مى خواهد . ملت مى گوید نفت مال خودمان ، ارتش مى گوید نفت مال آمریكاست .

عمل ارتش این است كه با سرنیزه ، الان در آبادان و آنجا با سرنیزه مردم را مى خواهند وادار كنند و كارگرهاى شركت نفت را مى خواهند وادار كنند به اینكه بروید مشغول بشوید براى نفت ، نفت را صادر بكنید . این كارهایى است كه ارتش دارد به ملت ایران ، خیانتى است كه دارد به ملت ایران به دست ارتش ، یعنى بزرگ هاى ارتش این خیانت را به مملكت ایران دارند مى كنند اینها هم تحت نظارت كس دیگرى هستند و خود آمریكاست كه در اینجا این كار را دارد انجام مى دهد . پس ما كه ادعا مى كنیم كه اگر تو بروى مستقل مى شویم ، یعنى اگر تو بروى دیگر ارتش همچنین نیست كه تحت فرمان آمریكا باشد و مردم را وادار كند كه ، یعنى كارگرها را وادار كند كه نفت را بدهید . حالا وادار مى كنند كارگرها را كه نفت را به آمریكا باید جارى بكنید و از جیب ملت ایران در هر روز چقدر نفت بیرون بكنید بدون اینكه به این ملت ایران یك نفعى برسد . این همین طورى این اموال ایران دارد از بین مى رود و یك مقدارى از آن توى جیب شاه و این شصت هزار نفرى كه مى گویند كه اتباع خورنده این قضیه هست ، یك مقدار زیادترش هم توى جیب آمریكا و انگلستان و گازش را هم شوروى مى برد و حالا مردم مى خواهند ندهند این را ، ارتش مى گوید بدهید . ارتش اگر مستقل بود نمى گفت بدهید ، چون وابسته است مى گوید . پس ما ارتشمان كه یكى از امورى است كه ایشان مى گوید همیشه كه ما استقلال داریم ، استقلال داریم و ارتش داریم و ارتش داریم ، ارتش ما به این صورت است ، الان وضع ارتش ما این است ، این ارتش ما در خدمت خلق است ؟ ! در خدمت مردم است و ملت است ؟ ! یا اینكه بر ضد ملت است ؟ ملت كى هستند ؟ ملت همین بازارى و همین - عرض مى كنم كه - زارع و همین كشاورز و همین صنعتكار و همین ادارى و همین چیز است ، اینها كه همه ایستاده اند و مى گویند ما نمى خواهیم . ادارات دولتى یكى پس از دیگرى اعتصاب مى كنند و فریاد مى زنند كه نمى خواهیم سر این كارها برویم كه نفعش به دیگران برسد ، ما كارها را رها مى كنیم . دانشگاه ما الان تعطیل است دانشگاه هاى ما تعطیل است ، مدارس علمى ما الان همه تعطیل است ، همه بساط الان معطل است ، تمام قشرهاى ایران ، هر جا بروى ، دست روى هر كدام بگذارى تعطیل است الان . این تعطیلات ، اینها روى چه مقصد تعطیل كردند و اینها روى چه مقصدى مى شكنند این تعطیلات را ؟ مردم كه تعطیلات را و اعتصابات را مى كنند ، به چه مقصد اعتصاب مى كنند ؟ باید دید كه چه مى گویند ، خواسته هایشان چیست . خواسته هایشان یكى این است كه ما نمى خواهیم این سلسله را . این یكى از خواسته هاست كه حتى در شركت نفت همین یكى از خواسته هایشان بود كه ما شاه نمى خواهیم ، این شاهى كه به ما اینقدر دارد خیانت مى كند و ما ، وجدانى این است كه ما داریم چقدر نفت خارج مى كنیم به ممالك دیگر .

ملت قیام كرده است كه استقلال و آزادى بگیرد ، ارتش قیام كرده است كه نگذارد استقلال ،

ص: 212

نگذارد آزادى ، ارتش اگر یك ارتش در خدمت مردم بود ، یك ارتش مستقل بود كه ارتش بود براى ایران و تحت فرمان یك ملت ، یك ملتى بود ، و ملتى كه همه چیز باید در دست او باشد ، ارتش هم تحت فرمان او بود ، استقلال داشت این ارتش ، در مقابل ملت نمى ایستاد كه یك ملت اعتصاب مى كند ارتش اعتصاب را مى خواهد بشكند ، روساى ارتش فرمان مى دهند و - عرض مى كنم كه - نخست وزیر ارتشى فرمان مى دهد و اینها هم میریزند و مى زنند مى كشند ، چه مى كنند كه اعتصابات را بشكنند . اعتصابات مردم روى این است كه ما استقلال مى خواهیم ، ما آزادى مى خواهیم و ما حكومت اسلام مى خواهیم كسى كه اعتصاب را مى شكند این در مقابل این خواست ملت است كه او مى گوید آزادى مى خواهم این مى گوید نه نباید آزادى بشود ، مقابلش است دیگر ، اگر او هم با ملت همصدا بود كه دیگر نمى آمد بشكند این اعتصاب را این اعتصابات را كه مى شكنند براى این است كه مخالفند با این خواست ملت . خواست ملت استقلال است ، اینها با آن مخالفند ، ارتش خود مملكت با استقلال مخالف است ، ارتش خود مملكت هم فرمانده اولش عبارت از شاه است به حسب قواعد ارتشى و به حسب واقع فرماندهش عبارت از كارتر است ، واقع مطلب این است ، با مستشارهائى كه حالا آمده اند . ما استقلال داریم ؟ مگر استقلال با یك لفظ درست مى شود ؟ عرض كردم كه الفاظ در زمان ما معانى خودش را از دست داده است ، اصلا الفاظ خیلى الفاظ خوشگل است ، خیلى بزك كرده است لكن محتوى ندارد الفاظ ، (استقلال ) ، محتوى ندارد ، (ما استقلال داریم ، اگر من بروم استقلال مملكت از دست مى رود! مملكت تجزیه مى شود!) آن مردك هم مى گوید كه از باب اینكه آزادى تندى به مردم داده ، سریع آزادى داده است ، از این جهت صداى مردم درآمده است !! اصلا الفاظ معناى خودش را از دست داده است . لفظ یك لفظى است ، معنا معلوم نیست این باشد ، یك چیز دیگر معنایش است . ما استقلال داریم ؟ ! هر جا كه دست بگذارى استقلال نداریم ، وابسته ایم . این ارتش كه در راس همه چیزهاست نسبت به مقاصد شاه كه همیشه به ارتش ، این مى نازد ، این ارتشش كه اینطور است ، نه در خدمت مردم است و ملت است و در خدمت آمریكاست براى اینكه - منافع او را - مى كشد ملت خودش را كه منافع او چیز بشود تحقق پیدا بكند .

دانشگاه استعمارى ، تامین كننده منافع اجانب

خوب مى آئیم سراغ فرهنگ ، یك فرهنگ مستقل ما داریم ؟ یك فرهنگى كه دخالت غیر در او نباشد ؟ یك دانشگاه هائى كه مستقل باشد و خودش فكر كند ، تحت فرمان خود رئیس هاى دانشگاه باشد ، ما همچو چیزى داریم ؟ ما همچو فرهنگى خواب دیدیم ؟ از آنوقتى كه فرهنگ ، از اول مشروطه تا حالا ، از اول مشروطه تا حالا ما یك فرهنگى كه فرهنگ صحیحى باشد داشتیم ؟ یا یك فرهنگ وابسته بوده یعنى یك فرهنگى بوده است كه دیگران براى ما درست كردند ، دلیل این است كه اگر لوزه شاهزاده زهر مارى - چیز بشود - ورم بكند و مرض لوزه پیدا بكند از آمریكا و اروپا برایش طبیب مى آورند یا مى برند آنجا . اگر ما یك فرهنگ صحیحى داشتیم ، خوب آنوقت ما دانشگاه مستقل صحیح

ص: 213

داشتیم ، اگر دانشگاه مستقل صحیح داشتیم ، طبیب صحیح مستقل داشتیم ، ما یك اسفالت وقتى كه مى خواهیم درست بكنیم دستمان را دراز مى كنیم كه از یك جاى دیگر بیایند براى ما اسفالت كنند زمین هایمان را ، آنهم با آن فضاحت ها . محیر العقول است قضیه اسفالت هاى ایران ، قضیه آن افراط كارى هائى كه در آنجا مى شود و از بین بردن مال ملت به اسم اسفالت كردن یك جاده اى - ما اسفالتمان را هم - ما یك بنا مى خواهیم و یك مریضخانه مى خواهیم درست كنیم باید حتما از خارج بیاوریم یك كسى نقشه بدهد برایش كه چه جورى درست كنیم . اگر ما یك فرهنگى داشتیم ، الان بیشتر از هفتاد سال است كه ما مدارس جدید داریم ، از آنوقتى كه دارالفنون درست شده است ، چقدر سالهاست كه ما دانشگاه داریم ، اگر این دانشگاه ها یك دانشگاه هائى بود كه به نفع این ملت بود یعنى این جوان هاى ما را گذاشته بودند تحصیل كرده بودند درست ، برنامه ، برنامه استعمارى اگر نبود ، آدم درست شده بود حالا ، حالا جوان هاى ما جوان هائى بودند كه در مقابل دولت مى ایستادند . اگر ما یك دانشگاه مستقل داشتیم كار مملكت ما نمى رسید به اینجائى كه هر جایش دست بگذارى خراب است . این نیروى مهم مملكت ما كه عبارت از نیروى جوان است ، این را از بین بردند ، دیگر این نیروها را همه را به هدر داده اند . این جوان هائى كه در خارج آمدند در همین قضیه نیروى اتمى و انرژى نمى دانم كذا ، اینجا كار مى كنند در خارج ، اینها پیش من آمدند دو تا دسته شان آمد ، یك دسته شان هم زیاد بود ، جمعیت شان آمدند ، یك دسته شان مى گفتند (كه همه در آن متفق بودند) كه این كار ، كار لغوى است كه دارند مى كنند كار بیخودى است براى اینكه این معنا را مى گویند درست مى كنیم براى اینكه اگر نفت باشد كذا ، بعد از آن نفت تا بیست سال دیگر فرض كنید هست بعد از بیست سال دیگر نیاز دیگر نیست ، اصلا این كار ، كار غلطى است و مهم این است كه اینها مى گفتند به اینكه ما را نمى گذارند تحصیل كنیم ، ما را در یك حد پائین نگه داشته اند نمى گذارند بالا برویم ، تحصیلات ما در ایران زیادتر از این مقدارى است كه حالا به ما اینجا چیز مى كنند ، ما را آورده اند اینجا در یك سطح پائینى نگه داشته اند براى اینكه ترقى نكنیم ، نمى گذارند جوان هاى ما تحصیل بكنند . در داخل ایران و دانشگاه هاى ایران نمى گذارند كه ، یعنى برنامه یك جور برنامه اى است كه اینها را در یك حد معین نگه دارند ، برنامه استعمارى است . یك فرهنگ وابسته ما داریم ، ما یك فرهنگ مستقل نداریم . آن فرهنگ - مستقله - وابسته به دولت هاى استعمارى مى خواهند كه اینها را همین طور عقب مانده نگه دارند آن آقا كه مى گوید كه من دروازه تمدن بزرگ !! به دست این آقا این جوان هاى ما در مرتبه پائین قرار گرفته اند و هیچ نمى گذارند اینها ترقى بكنند . این هم فرهنگ ما كه فرهنگ استعمارى است و عقب نگه داشته شده كه نگذارند جلو برود ، نه طبیب یك طبیب تام و تمامى باشد نه یك مهندس درستى از كار در آید یا نمى دانم نه یك چیز دیگرى ، تمام اینها را . اصلا مملكت را از حیث قوه نیروى جوان فلج كرده اند ، الان ما نیروى جوان نداریم . این فرهنگ ما ، جزء فرهنگ ما كه الان خیلى رواج دارد ، این فسادهایى كه در ایران هست ، اینها را جزء فرهنگ حساب مى كنند! سینماها جزء فرهنگ است !! اینها از ثبات فرهنگ است ! كدام سینماها ؟ همین هایى كه همه جوان ها ، نیروى جوان ما را از بین برده است یعنى

ص: 214

جوریش كرده ، همچو فلجش كرده كه هر چه ، هر چه واقع بشود به نظر او چیزى نیست ، او مشغول عیش و عشرتش باشد كافى است ، اینطور دارند درست مى كنند . ریشه این مملكت را اینها از بین بردند و دارند مى برند . هر مملكتى به نیروى انسانیش مملكت است . اگر نیروى انسانى در كار نباشد مملكت دیگر مملكت نیست . اینها نیروى انسانى دارند از بین مى برند . همه جا نیروى انسانى از بین رفته است و خشكیده است تقریبا ، پس ایشان اگر بروند استقلال فرهنگى از بین مى رود! كدام استقلال داریم كه از بین برود ؟ حالا شما بروید ، استقلال مى رود! این چه جور مى شود دیگر ، مملكت ما چه مى شود ، استقلالش از بین مى رود و ما استقلال مى خواهیم .

اصلاحات ارضى و صنایع مونتاژ حربه اى براى استعمار اقتصادى

درد مملكت ما این است كه استقلال ندارد ، نه استقلال فرهنگ دارد ، نه استقلال ارتش دارد ، نه استقلال اقتصاد دارد . اقتصادش وابسته است ، یك كار صحیح نمى كنند اینها ، یك اقتصاد وابسته اى كه مونتاژ است به اصطلاح خودشان ، باید از خارج بیاورند ، بخرند ، ما مصرف هستیم ، بیاوریم مصرف كنیم ، یك مملكت مصرفى هستیم . یك زراعتى این ایران داشت ، یك زراعت و كشاورزى ایران داشت كه محتاج نبود به خارج یعنى صادر مى كرد صادر كننده بود یعنى یك ناحیه آذربایجانش ممكن بود ایران را اداره بكند ، یك ناحیه خراسانش یا فارسش ممكن بود كه ایران را اداره بكند ، حالا رسیده به آنجائى كه خود اینها در حساب مى گویند كه 30 روز یا 33 روز ما براى مملكت مان چیز داریم بقیه اش را باید دستمان را دراز كنیم به غیر .

تمام این جهاتى كه این مملكت ما ممكن الاستفاده بوده است ، تمامش را به غیر داده اند ، ملى كرده اند مراتع را . اینهائى كه من عرض مى كنم ، به من اشخاص با سند نوشته اند ، من الان پیشم نیست مع الاسف آن را به نجف فرستاده بودند ، آنجاها هست (حالا گم شده یا چیز شده ، نمى دانم ) كه بهترین مراتع (مرتع یك طرفى بود كه نوشته بود مراتع كجا) ، بهترین مراتع كه وقتى كارشناس هاى انگلستان آمدند آنجا گفته بودند بهترین مراتع ، مرتع فلان جاى ایران است كه در آن همه چیز دامدارى مى شود كرد و این را به ملكه انگلستان و یك دسته دیگرى دادند . این مراتع . جنگل هاى ما ملى شده است . جنگل را هم دادند به یك دسته دیگر . اصلا دارند ، همین طور ریخته اند سر این سفره و همه دارند مى چاپند ، یك قدرى از آن هم به جیب ایشان مى رود و براى حفظ ایشان است . اینكه مى بینید كه از هر گوشه صدا در مى آید به اینكه ما طرفدار هستیم ، عاشق چشم و ابروى كسى نیستند آنها آنها نفت ما را مى خواهند ، بهتر از این كسى نیست كه نفت ما را به آنها بدهد . اینها مى خواهند كه یك مملكتى به اسم اصلاحات ارضى یك بازار بشود براى آمریكا . آمریكا گندم هایش را مى ریخت دور ، توى دریا مى ریخت ، حالا بهتر از این چى كه بدهد به ایران و از آن نفت بگیرد ، از آن پول بگیرد . یك مملكتى را دامداریش را بكلى از بین بردند ، زراعتش را بكلى از بین بردند ، مراتعش را به غیر دادند ، همه چیز آن را از بین بردند و الان شما براى همه چیز محتاجید كه اگر یك وقت جلویش را بگیرند ، مملكت ایران

ص: 215

بعد از 33 روز دیگر باید همه گرسنه بمانند . این مملكتى است كه اگر ایشان نباشد دنیا به هم مى خورد!! مملكت ، دیگر مملكت نیست !! (ما مملكت كه مى خواهیم ، پس بگذارید من باشم كه این مملكت باشد!!) در نطق چند روز پیش از این گفت كه : (بیائید همه فكر كنیم براى مملكت ) ما هم همین را مى گوئیم ، همه ملت روى همین فكر است كه دادشان بلند است . مردم به فكر مملكتشان نبوده اند ، حالا افتاده اند به فكر مملكتشان ، حالا دارند فكر مى كنند براى مملكتشان كه دادشان بلند شده است كه آقا چه خبر است اینقدر مى خورید ؟ ورم كرده اند و خدا مى داند ، نمى دانید اینها چه جورى مى چاپند ، ما هم نمى دانیم ، شما هم نمى دانید بعدها اینها كشف مى شود كه چه كردند به روزگار این ملت و این مملكت . ما چه چیز داریم ؟ چه استقلالى داریم كه اگر شما نباشید استقلالمان مى رود ؟ استقلال فرهنگى داریم كه برود از دستمان ؟ استقلال نمى دانم اقتصادى داریم كه از دستمان برود ؟ استقلال ارتشى داریم كه از دستمان برود ؟ چه استقلالى داریم كه شما اگر نباشید آن استقلال از دست ما مى رود ؟ حالا شما برو ما امتحان كنیم ببینیم كه (خنده حضار) این منطق اینهاست براى همان حرف اولى كه ما عرض كردیم كه ملت ایران خواهانش هستند ، كه رفتن ایشان است ، خواهان این هستیم ، این هم اشكالش به اینكه اگر من نروم چیست ، حالا خود اینكه همیشه از این حرف ها مى زند .

قیام مردم ایران ، قیامى بى نظیر در طول تاریخ

حالا یك دسته دیگرى هم هستند كه مى خواهند او را نگه دارند ، دیگر حالا چه مقاصدى آنها دارند ، خوب بعضى از آنها معلوم است ، دلشان مى خواهد وزیرى بشوند و چه بشوند و مى بینند كه ملت اگر روى كار بیایند آنها دیگر باید بروند سراغ كارشان ، از این جهت آنها هم دست و پا مى زنند به اینكه بلكه او را نگه دارند و این ملت دیگر زیر بار اینها انشاءاللّه نمى رود و این را بدانید كه سرنیزه نمى تواند حكومت كند . یك وقت این است كه مردم بیدار نشده اند و هر كس مشغول كار خودش است ، آنوقت بله ، این سرنیزه هم لازم ندارد ، همان بدون سرنیزه ، همان با ارعاب ، همان با ترساندن چند تا ستاره كه اینجا باشد ، مردم مى ترسند . یك وقت تحول پیدا شده و حالا شده ، حالا یك نمونه است یعنى شما در طول تاریخ در هر جانگاه كنید مثل این نمونه ایران پیدا نمى كنید ، در تاریخ ایران كه نیست در تاریخ هاى دیگر هم معلوم نیست پیدا بكنید كه یك مملكتى ملتش یك جور بودند ، در یك مدت كوتاهى شدند یك جور دیگرى ، اصلا عكس آن شده اند . یك روز بود كه چهارم آبان را ابدا ممكن نبود كه تخلف كنند از اینكه بیرق بزنند ، میل باطنى نبود ، نه اینكه براى خاطر مثلا میل باطنى شان این كار را كردند لكن پاسبان مى گفت ، دیگر با پاسبان كه نمى شود در افتاد . اینطور بود مساله . در ظرف مدتى این ملت تبدیل شد به یك ملت دیگرى ، حالا یك ملت دیگرى شده كه بچه كوچك و پیرمردش هر دو فریاد مى كنند ، توى خیابانها داد مى زنند به اینكه مرگ بر این كذا و شاه و بر این سلطنت پهلوى . آن تبدیل الان شده است یعنى یك مملكتى سر تا پایش عوض شده است ، یك وقت یك جورى بوده حالا شده یك جور دیگر ، این را نمى شود با سرنیزه خاموشش كرد ، سرنیزه هم

ص: 216

چنین قدرتى ندارد و لهذا ما دیدیم حكومت نظامى كردند - باید دو نفر بیشتر - بر حسب حكومت نظامى ، اعلام حكومت نظامى از دو نفر بیشتر نباید با هم باشند ، مردم هم گوش كردند به این حرف !! 50 هزار ، 100 هزار ، 200 هزار ، 300 هزار هر گوشه مملكت تظاهرات كردند ، همان جایى كه حكومت نظامى بود بعد از آن حكومت نظامى را بالاترش كردند (اگر بالاترى داشت ) و نخست وزیر نظامى آوردند و دولت شد دولت نظامى ، باز همان مساله است . دیگر نظامى را مردم دیدند و سنجیدند و شكستند نظامى را ، قدرت ملت یعنى قدرت مشت بر تانك غلبه كرد . قدرت دین ، قدرت ایمان غلبه كرد بر تانك و توپ . این قدرت ، قدرت الهى است . قدرت الهى با همین مشت ها غلبه كرد بر تانك ها و بر توپ ها و بر مسلسل ها و اینها و لهذا نظامى اش ، حكومت نظامى اش شكست و دولت نظامى آمد . دولت نظامى اش هم همین حرف است ، چیز تازه اى نیست ، آن وقت نخست وزیرش یك نفر آدم چه بود ، حالا نخست وزیرش یك نفر آدم نظامى است ، هر دو ، دو تا پیرمردند كه به درد نمى خورند (خنده حضار) و ما فرض مى كنیم كه اینهم كه بگذرد ، خوب پله بعدش اگر عقلشان باز به همین قدر باشد ، این هم كه بگذرد یك كودتاى نظامى كه شاه برود و یك نظامى روى كار بیاید ، باز همان نظامى است و یك چیز تازه اى نیست ، همان نظامى كه آن روز حكومت نظامى بود و مردم شكستند ، او را و الان شكسته است . فردا همین است ، یك چیز تازه اى نیست ، مردم همه چیز را دیده اند ، یك چیز غریبه اى نمى بینند كه بترسند از آن ، همین نظامى است ، اسمش را مى گذارد كودتاى نظامى ، این هم شكسته مى شود . نمى شود یك مملكتى كه همه ایستاده اند و مشت ها را گره كرده اند و مى گویند بزنید و ما استقلال مى خواهیم ، ما رد نمى شویم ، مرد و زنش یك مطلب دارند آن زنى كه چهار تا بچه اش را كشتند ، در بهشت زهرا آنطور فریاد مى زند و داد مى زند و مردم را دعوت مى كند به اینكه دست بزنید ، بچه هاى مرا زدند گریه نكنید ، دست بزنید كه آن شخص مى گفت كه مردم گریه كردند و دست زدند . این چیز تازه اى است كه مردم براى خاطر آن كه كشته شده است گریه مى كردند و آن زن مى گفت كه نه گریه نكنید دست بزنید ، مردم ، هم دست مى زدند براى خاطر این و هم گریه مى كردند براى مصیبتى كه وارد شده ، یك همچنین مملكتى را نمى شود با سرنیزه عقبش زد .

زنده نگه داشتن نهضت ، تكلیفى بر تمام اقشار ملت

این نهضت را نگه دارید آقایان ، تكلیف همه است ، تكلیف من آخوند است ، تكلیف آن آقاست ، تكلیف شماى بازارى یا كارگر یا دانشمند است ، همه ، همه تكلیف داریم كه این نهضتى كه در ایران پیدا شده دامن به آن بزنیم . با این نهضت شما مى توانید استقلال خودتان را بگیرد و مى توانید آزادى براى خودتان تهیه كنید و شما و ما الان مسؤول خداى تبارك و تعالى هستیم و مسؤول نسل هاى آتیه هستیم كه یك چنین نهضتى پیدا شده و نتوانستید و عرضه اش را نداشتید كه از آن استفاده بكنید . عرضه داشته باشید كه استفاده كنید از این نهضت . این نهضت را نگذارید بخوابد ، نگذارند آنهائى كه روساى امور هستند ، احزاب هستند ، علما هستند طلاب هستند ، بازارى هست ، دانشگاهى هست ، -

ص: 217

عرض مى كنم كه - دادگسترى هست ، وكلاى دادگسترى هست ، این قشرهائى كه در مملكت هستند نگذارند كه بخوابد این اعتصابات و نگذارند بخوابد این نهضت زنده اى كه الان در ایران هست . اگر خداى نخواسته این نهضت بخوابد تا آخر الابد زیر بار ظلم هستیم و این دفعه اگر این شمشیر این مرد كشیده بشود تمام نسل هایتان را قطع خواهد كرد .

سیاست قدم به قدم ، عاملى براى خاموشى نهضت

من به این بعضى از این آقایان كه آمده بودند و مى گفتند كه سیاست قدم به قدم ، خوب حالا یك قدم بردارید و بعدش صبر كنید یك مدتى بگذرد بعد قدم دوم را بردارید ، گفتم آقا اگر شما این قدم را سست كنید ، قدم دوم قدم هاى شما را مى شكنند ، اینطور نیست كه اینقدر صبر كنید كه شما قدم اول برداشتید حالا ایشان سلطنت كنند ، نه حكومت . (بعد از اینهمه جنایات حالا دیگر بیایند آقا سلطنت كنند نه حكومت !) این اگر پایش مستقر بشود ، دنبال این هستند كه این نهضت را بخوابانند به هر شكل كه مى توانند اینها دنبال این هستند و اگر این نهضت بخوابد ، این آتشى كه در دل مردم روشن شده است اگر این بخوابد و این آتش خاموش بشود دیگر امكان ندارد كه این نهضت پیدا بشود یا شبیه آن پیدا بشود و من از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه انشاءاللّه كمك كند به این نهضت و كمك مى كند انشاءاللّه به شرط اینكه شماها همه براى خدا ، براى اقامه دین خدا قیامتان باشد . خداوند تایید مى كند شما را انشاءاللّه .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 218

تاریخ : 30/8/57

بیانات امام خمینى در مورد اقدامات خلاف قانون اساسى و خائنانه رژیم رسواى پهلوى

اصل اول این است كه ملت رژیم پهلوى را نمى خواهد

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

راجع به این مطلبى كه ما مى خواهیم و ملت خواست ، كه آن اصل اول كه ملت مى گویند كه ما رژیم پهلوى را نمى خواهیم ما شاه را نمى خواهیم ، این سلسله پهلوى را نفى مى كنند ، اینها تشبثاتى كردند و دست و پاهائى هم دارند مى كنند . در زمان آن نخست وزیر جلوترى تعبیرش این بود كه مردم چون شعار برخلاف قانون اساسى مى دادند از این جهت مردم را كشتند . مقصودش این بود كه مردم مى گفتند كه مرگ بر شاه ، ما شاه را نمى خواهیم و این خلاف قانون اساسى بود!

خوب ، اول یك جهت را باید بگوئیم بعد هم یك بررسى بكنیم و ببینیم خلاف قانون بوده یا نه . یك جهت اینكه خوب حالا اگر یك كسى شعار برخلاف قانون اساسى داد او باید به مسلسل بسته بشود و كشته بشود ؟ یا خوب قوانین دارد ، یك كسى برخلاف قانون اساسى فرض كنید كه مخالفتى كرد ، روى قوانین باید چه بشود و ثانیا ببینیم كه ، بررسى در این موضوع كه ملت برخلاف قانون اساسى شعار مى داده یا شاه برخلاف قانون اساسى شاه بوده است ؟ اگر یك شاهى بود كه (حالا روى قوانین اساسى مابحث مى كنیم ) اگر یك شاهى بود ، یك سلسله اى بود كه به حسب قانون اساسى این سلسله روى كار آمده بود كه قانون اساسى این است كه ملت باید یك كسى را راى بدهند تا اینكه شاه بشود ، خود همین آقاى شاه هم گفتند كه در قانون اینطور است كه سلطنت یك موهبت الهى است كه مردم مى دهند به شخص سلطان ، خوب باید ببینیم كه آیا مردم این را اعطاء كردند به ایشان تا اینكه اگر شعارى برخلاف داده شد ، شعار برخلاف قانون اساسى باشد ؟ یا مردم اصلا اطلاعى از این مسائل نداشتند ؟

حكومت رضاخان نیز بر اساس سرنیزه و كودتا بود

اول كه رضاخان آمد روى كار با كودتا آمد و تهران را گرفت و همه كارهائى كه رضاخان كرد ، كارهاى سرنیزه اى بود اصلا به ملت كسى اعتنا نداشت چنانچه حالا هم به ملت اینها اعتنا ندارند . از اول كه او آمد روى كار ، آن را من یادم هست از وقتى كه او آمد ، شماها شاید هیچ كدام یادتان نباشد ،

ص: 219

(اكثرا البته ) لكن خوب ، من شاهد قضایا بودم ، من یادم است همه را ، ایشان كودتا كرد و آمد تهران و ابتداى امر خیلى اظهار دیانت و اظهار اسلامیت و در ماه محرم ، در شبهاى ماه محرم گاهى مى گفتند پابرهنه این طرف آن طرف مى رود براى عزادارى و همه این تكیه هائى كه در تهران برپا بود ایشان مى رفت این تكیه ها و پیش صاحب تكیه ها اظهار اسلامیت و اظهار ایمان مى كرد تا وقتى كه پایش یك قدرى مستقر شد (ابتدائش اینطور بود) تا وقتى كه حكومتش یك حكومت مستقرى شد ، آنوقت كه حكومت ، حكومت مستقر شد ، دست به نیزه برد و سرنیزه برد و كوبید همه اقشار ملت را ، آنوقت هم مثل حالا نبود كه ، یعنى مثل این یك سال كه ملت یك تحولى درش پیدا شده باشد كه مطالب را (چرا) بگوید و قیام برخلاف بكند ، هیچ ابدا صحبت از اینكه یك مطلبى برخلاف راى رضاخان بگویند هیچ این مسائل نبود ، با سرنیزه آمد و با سرنیزه مجلس درست كرد بدون اینكه ملت اصلا اطلاعى از وكلایش داشته باشد و اطلاعى از مسائل اصلا داشته باشد . رضاخان هم معلوم نبود كه خودش یك همچو كارى كرده باشد ، لیست هائى از طرف (به طورى كه شاه مى گوید) سفارتخانه ها آوردند و مى دادند و همین لیست تعیین مى كرد كه كى وكیل كجا ، كى وكیل كجا ، اینها را هم مامورها مى رفتند و وكیل مى كردند یك عده اى از وكلایى كه انتصاب ابتدایى از سفارتخانه ها بود (زمان رضاخان سفارت انگلستان مهم بود و زمان ایشان هم سفارت آمریكا حالا مهم است ) لیست ها را آنها مى دادند ، افراد را آنها تعیین مى كردند ، منصوب از قبل آنها به حسب واقع بود و منصوب از قبل رضاخان و محمدرضاخان در آن زمان در دست دوم و به حسب ظاهر بود ، اما مردم چه دخالتى داشتند ؟

وكلاى مجلس فرمایشى شاه یا انتصاب دولت بودن یا سفارت آمریكا

اصلا در تمام دوره مشروطیت یك مجلس قانونى ما نداشتیم ، یك مجلسى كه همان قانون اساسى این مجلس را قبول بكند ، حالا دوره اول مشروطیت همان دوره اولش چى بود آن را من نمى دانم اما آنقدرى كه ما در نظرمان هست ، نبوده است یك مجلس قانونى . خوب یكى از چیزهائى كه در متمم قانون اساسى است این است كه باید پنج نفر از مجتهدین به تعیین مراجع تقلید ، پنج نفر مجتهد در مجلس نظارت كند ، اگر نباشد قانونى نیست مجلس ، و در طول تاریخ مشروطیت شاید همان اول یك همچو چیزى شده است (حالا تمام یا نیمه تمام نمى دانم ) لكن در این مدتى كه ما خاطر داریم كه تقریبا حدود شصت سالش را من یادم است این مسائل نبوده است ، نه این پنج نفر اصلا در مجلس رفتند و نه مردم اطلاع داشتند از اینكه كسى را وكیل بكنند و اگر هم چنانچه در بعضى از جاها مثلا تهران گاهى وقت ها یك نفر را وكیل مى كردند ، مردم وكیل مى كردند ، اما در سایر جاها و تهران هم خوب بیشترش شاید وكلایش هیچ ارتباطى به مردم نداشتند ، همه تعیینش از طرف خود دستگاه بود و در این زمان هم كه همه ما مى دانیم همه شما هم مى دانید كه هیچ ابدا وكیل ملى ما نداشتیم كه یك نفر ، یك نفر از اینهائى كه الان در مجلس هستند یا بودند اینها از طرف ملت نبودند ، هیچ كدامشان از طرف ملت نبودند ، اینها همه - را - از طرف دولت بود و نصب دولت بود و حالا یا لیستش را از سفارت

ص: 220

آمریكا مى آوردند و مى دادند كه اینها وارد كنند یا به قول شاه ، زمان پدرش لیست را آنها مى دادند لكن زمان ایشان دیگر خیر ، ایشان دیگر همچو چیزها نیست ! على ایحال یك مجلس رسمى ما نداشتیم كه اگر قانونى در آن مجلس تمام بشود و به راى اكثریت واقع بشود قانون باشد . پس بنابراین آن مجلسى كه در زمان رضاشاه تاسیس شد ، مجلس فرمایشى بود كه یا لیستش را سفارت انگلستان داده بود یا خود رضاشاه با سرنیزه مردم را ، یك عده اى را وكیل كرده بود و مردم هم هیچ ابدا دخالتى در مساله نداشتند . پس آن مجلسى كه او درست كرد یك مجلس غیر قانونى ، غیر ملى ، برخلاف قانون اساسى بود ، آن مجلس برخلاف قانون اساسى آمد رضاشاه را نصب كرد به سلطنت و خلع كرد ، یعنى مجلس موسسان درست كردند آنهم با سرنیزه نصب كرد او را به سلطنت و سلسله پهلوى را و خلع كرد سلطنت سابق را .

این طرز آمدن سلسله پهلوى روى كار و اصل اساس سلطنت پهلوى

شعار (مرگ برشاه ) ملت موافق قانون اساسى است

بنابراین شعار به اینكه (من سلطان هستم ) خلاف قانون است ، نه شعار به اینكه تو سلطان نیستى . اینكه آن مرد سابق ، مردك سابق مى گفت اینكه مردم را كشتم براى اینكه شعار خلاف ملى مى دادند ، شعار خلاف قانون اساسى مى دادند! و مقصودش این معنا بود كه شعار خلاف ملى ، شعار خلاف قانون اساسى یعنى مى گفتند مرگ بر شاه ، دیگر مسائل دیگرى را آنها ذكر نمى كردند ، آنها داد مى كردند مرگ بر شاه ، ما شاه را نمى خواهیم ، ما سلسله پهلوى را نمى خواهیم . این شعار برخلاف ملت ، خلاف ملى بود ، یعنى این ملت ، ملت ایران چون همه شاهدوستند از این جهت كسى بگوید كه ما شاه را نمى خواهیم شعار خلاف ملى است ! با این كه همه ملت گفتند ، كدام ملت بوده است كه این برخلاف او بوده است ؟ خوب ملت ، اكثریت ملت بلااشكال الان و سابق در دوماه پیش از این و در بعد از ماه رمضان و روز عید ، این مردم ، اكثر مردم بودند كه مى گفتند كه ما نمى خواهیم شاه را و مرگ بر شاه ، این شعار ملى است ، ملى بوده است شعار ملت ، نه شعار خلاف ملى بود ، و شعارشان مخالف قانون اساسى نبوده است بلكه موافق قانون اساسى بوده براى اینكه قانون اساسى ایشان را به سلطنت نمى شناسد ، ایشان سلطان نیستند به حسب قانون اساسى ، مردم هم همین معنائى را كه ایشان قانون اساسى گفته ، گفتند . پس شعارهاى مردم شعار موافق قانون اساسى بوده است كه شاه ، نیست شاه ، ما نمى خواهیم این شاه را و این شعارى كه بگوید من سلطنت دارم و من سلطان هستم ، من كذا هستم و این اعمالى كه ایشان مى كنند به عنوان سلطنت ، علاوه بر اینكه اعمالش برخلاف قوانین اساسى است ، قانون اساسى است حالا علاوه بر این اصل این نشستنش به سلام به عنوان سلطنت ، تاجگذارى به عنوان سلطنت ، همه اینها برخلاف قانون اساسى است قانون اساسى ایشان را به سلطنت نشناخته ، وقتى نشناخت تمام این و تمام فروعى كه متفرع بر اوست برخلاف قانون اساسى است .

ص: 221

اگر سرنیزه و حكومت نظامى را بردارید ، با انجام یك رفراندم حقیقت آشكار مى شود

در این دولت بعد از آن دولت هم این صحبت را هى پیش مى آوردند كه هر كس قانون اساسى را قبول دارد این اشخاصى كه در خارج مملكت هستند و زندگى مى كنند ، آنهائى كه در اروپا هستند ، اینهائى كه در جاهاى دیگر هستند ، اینهائى كه قانون اساسى را قبول دارند بیایند ، هر كه قانون اساسى را قبول ندارد نیاید و مقصودشان همین بود ، یعنى هر كه قبول دارد كه این شاه ، شاه است بیاید و هر كس قبول ندارد نیاید . این هم روى این ترتیبى كه من عرض كردم این هم صحیح نبوده حرف اینها براى اینكه آن كسى كه شاه را قبول ندارد او موافق قانون اساسى هست حرفش ، نه آن كسى كه مى گوید شاه باید باشد . این یكى از تشبثاتشان بوده است كه از اول (حالا هم باز همین مسائل را مى گویند ، همین مطلب را مى گویند) از اول هم اینها مى گفتند كه اینكه گفته بشود و ملت بگوید كه ما شاه را نمى خواهیم این خلاف قانون اساسى است ، خوب حالا ما فرض مى كنیم كه این قانون اساسى بوده و همه این اشكالات رفع و ایشان موافق با قانون اساسى آمده است و به اریكه سلطنت نشسته است ، از چند جهت باز اشكال است . یك جهت اینكه خوب همین مردمى كه شما را راى دادند و قانون اساسى شده است براى خاطر راى مردم و ماده قانون اساسى كه این یك موهبت الهى است كه مردم مى دهند به شخص سلطان ، همین مردم حالا مى گویند (نه ) ، اگر مى گویید درست نیست این حرف رفراندم كن ، رفراندم كن ، یعنى سرنیزه را بردارید ، حكومت نظامى و دولت نظامى را بردارید و مردم را آزاد بگذارید بعد بگویید كه آقا هر كس كه این سلنت را قبول دارد بیاید در شمال شهر ، هر كس قبول ندارد برود در جنوب شهر ، ببینید شمال شهر بیشتر جمعیت پیدا مى شود یا جنوب شهر . اینها امتحان كنند ، اگر راست مى گویند كه مى خواهند اینها مطابق قانون اساسى عمل كنند و عمل به قانون اساسى یك اصلى است پیش اینها ، ما ادعاى این را داریم كه الان - ملت قانون اساسى - قبول مى كنیم این ماده قانون اساسى را كه قانون اساسى گفته است كه سلطنت یك موهبتى است الهى كه مردم به شخص شاه مى دهند (حالا اشكالات دیگرى كه بعضى شب هاى دیگر كردم ، آنها را ما همه را كنار مى گذاریم قبول مى كنیم این مطلب را از ایشان ) لكن ملت باید این را هبه كنند و بدهند به شخص سلطان ، حالا اگر ملت آمدند گفتند كه بابا نمى خواهیم این شاه را ، همان ملتى كه اعطا كرده بودند حالا بگویند (نه ) ، به حسب قانون اساسى (نه ) صحیح است ، آن (آره ) درست است یعنى آره تا حالا ، از حالا به بعدش دیگر سلطنت نه . بنابراین به حسب قانون اساسى روى فرض ما قبول كردن اینكه از اول سلسله پهلوى صحیح بوده است سلطنتشان ، موافق قانون اساسى هم بوده است ، همه جهات را قبول كنیم ، الان كه مردم مى گویند (نه ) ، الان دیگر ایشان سلطنت ندارند . پس الان ادعاى سلطنت ، قرار دادن نخست وزیر براى یك مملكت نمى دانم هر كارى كه انجام مى دهد كه از شوون سلطنت است ، ایشان حق ندارد قرار بدهد ، حق ندارد كه نخست وزیر قرار بدهد . پس نخست وزیر هم برخلاف قانون است ، برخلاف قانون اساسى است .

ص: 222

سلطانى كه به سوگند خود وفا نكند خائن و متخلف است

علاوه بر اشكالاتى كه در خود اینها هست ، علاوه اگر چنانچه ما یك سلطانى را ، مردم یك سلطانى را قرار دادند و همه شان راى به او دادند ، این سلطان (چنانچه خود ایشان هم این كار را كرده ) آمده است و قسم خورده است به اینكه من خیانت نمى كنم و مذهب را حفظ مى كنم ، خدمت مى كنم ، وفادارم به مذهب و به ملت خیانت نمى كنم ، این چیزى است كه قسم خورده است ، ایشان به این قسمش وفا كرده است ؟ ! اگر یك سلطان قسم خورد كه من خیانت نمى كنم و بعد خیانت كرد ، این دیگر سلطان نیست این تخلف كرده پس سلطان نیست .

ایشان خیانت نكرده است به این مملكت ؟ ! ایشان نفت ما را همین طورى نداده است به آمریكا ؟ ! ایشان نظام ما را تحت نظر مستشارهاى آمریكائى قرار نداده است ؟ ! ایشان در خدمت آمریكا نیست ؟ ! در خدمت شوروى نیست ؟ ! اگر نیست چرا تاییدش مى كنند ؟ چطور شد كه اینقدر یقه درانى مى كند كارتر براى ایشان ؟ قوم و خویشش كه نیست . فرض هم این است كه ایشان خدمتى براى آنها نمى كند ، اگر ایشان خدمتگزار نیست ، خوب فرق ما بین این و دیگرى نیست . چطور شد كه الان از هر گوشه اى اینهائى كه منافع در ایران دارند و دارند مال مفت این مملكت را مفت مى خورند ، نفتش را مى برند و پایگاه براى خودشان درست مى كنند عوض پول نفت ، نفت ما را مى خورند و مى برند و به اسرائیل كه دشمن سر سخت مسلمین و اسلام است مى دهند ، اگر بنا باشد كه اینها خدمتگزار به خارجى نباشند و خائن به مملكت نباشند ، تسلط ندهند آنها را بر مملكت ، چطور شد صدا در آمده حالا ؟ چرا ، چرا نخست وزیر انگلستان مى گوید (ما آنجا منافع داریم ، ایشان به ما خدمت كرده است ، حالا باید ما عوضش كمك بكنیم به او) پس چرا تكذیب نكرد این حرف را ؟

چطور كارتر مى گوید كه (ما هیجده میلیارد اسلحه دادیم به اینجا و خطر است براى ما ، ما چطور هستیم ، اینجا براى ما منافع دارد) . شما هیجده میلیارد اسلحه اى كه به درد ما نخورد به ایشان تحمیل كردید و ایشان به شما خدمتگزارى كرده است این خیانت نیست به یك مملكتى ؟ ! خوب ایشان خیانت كرده ، بعد از اینكه خیانت كرده است بر فرض اینكه مردم هم نگویند نه ، اینكه خودش ساقط است .

تمام قراردادها در زمان رضاشاه و محمدرضا برخلاف قانون و باطل است

تمام قراردادهائى كه تا حالا بسته شده است در ایران ، اگر از صدر مشروطه نگوییم ، در زمان این دو تا سلطان كه عبارت از رضاشاه و محمدرضا شاه باشد ، تمام قراردادها برخلاف قانون است و قراردادها همه باطل است براى اینكه مجلس ، مجلس قانونى نیست تا تصویب كند ، سلطان ، سلطان قانونى نیست تا مثلا عرضه بدارد به مجلس تا نخست وزیر تعیین كند ، تا امر به فتح مجلس بكند . اینها همه روى قوانین ، باید روى قواعد باشد ، نه ، هیچ كدام روى قواعد نبوده ، روى قوانین نبوده . همه این قراردادهائى كه كردند ، قرارداد اسلحه كردند باطل بوده این قرارداد ، بیایند پول ما را بدهند و آهن هایشان راببرند . نفت ما را بردید پولش را بدهید آهن هایتان را ببرید مال خودتان .

ص: 223

اصلاحات ارضى شاه یكى از بزرگترین خیانت ها

هر قراردادى كه اینها كردند ، مراتع سر سبز بسیار غنى ایران را دادند (آنطور كه به من نوشته بودند) به یك هیئتى كه یكى از آنها ملكه انگلستان است ، مراتعى كه متخصصین ، آنهائى كه آمدند دیدند ، گفتند بهترین مراتع در دنیاست از حیث دامدارى ، اینها دادند به او و خود مملكت ایران مانده حالا گوشتش را باید گوشت یخ كرده هاى ، كثافت كارى هاى آنها را بیاورند و اینجا خودش ندارد . اینها خیانت نیست بر یك مملكتى ؟ ! این اصلاحات ارضى از بزرگترین خیانت ها نیست بر این مملكت كه زراعت مملكت را بكلى از بین بردید و دهقان هاى بیچاره را همچو كردید كه هجوم آوردند به شهرستان ها! تهران الان پر است از این بیچاره هایى كه ، دهقان هاى بیچاره اى كه از اطراف آمدند توى این زاغه ها و توى این چادرها و توى این كثافت كارى ها بیچاره ها دارند زندگى كنند با عائله در زمستان سخت ، اینها خیانت به یك ملتى نیست ؟ ! خیانت كردى ، وقتى خیانت كردى دیگر سلطان نیستى ، سلطان اگر خائن باشد سلطان نیست .

پس این اتخاذ این تخت و تاج را امروز ، قرار دادن نخست وزیر را امروز امر به فتح نمى دانم مجلس و بستن مجلس ، همه اینها چیزهایى برخلاف قانون اساسى است و این فریاد ملت كه مى گویند (كه شاه را نمى خواهیم ) موافق قانون اساسى است ، این شعار برخلاف قانون اساسى نیست نخیر ، شعار بر وفق قانون اساسى است ، شعار شما ، شماى نخست وزیر كه مى گویید (اعلیحضرت همایونى ) ، این شعار خلاف قانون اساسى است ، ایشان اعلیحضرت نیستند ، ایشان سلطان مملكت نیستند . این یكى از مسائلى است كه اینها هى گفتند و دنبال كردند و اینها . یكى از مسائل هم قضیه این است كه (اگر ما نباشیم ثبات منطقه از بین مى رود) این هم باید بعد ببینیم چه مى شود . اگر ایشان نباشند چه ثباتى از بین مى رود و حالا چه ثباتى ما داریم ؟ ! انشاءاللّه خداوند همه تان را توفیق بدهد ، موفق باشید .

باید با مصاحبه و تبلیغات نهضت را معرفى كنید

شما هم خدمت كنید به این نهضتى كه ایران هست ، هر جور خدمتى مى توانید بكنید ، در داخل هستید خدمت هاى داخلى ، در خارج هستید خدمت هائى كه در خارج امكان دارد مثل تبلیغات ، مثل مصاحبه با مطبوعات ، نوشتن مقاله در مطبوعات . اینها بد معرفى كردند ایران را و اهالى ایران را و شما موظفید ، همه ما موظفیم به اینكه مسائل را براى اینجاها هم روشن كنیم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 224

تاریخ : 1/9/57

پیام امام خمینى به ملت شجاع ایران به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم

محرم ماه پیروزى خون بر شمشیر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

با حلول ماه محرم ، ماه حماسه و شجاعت و فداكارى آغاز شد ، ماهى كه خون بر شمشیر پیروز شد ، ماهى كه قدرت حق ، باطل را تا ابد محكوم و داغ باطله بر جبهه ستمكاران و حكومت هاى شیطانى زد ، ماهى كه به نسل ها در طول تاریخ ، راه پیروزى بر سرنیزه را آموخت ، ماهى كه شكست ابرقدرت ها را در مقابل كلمه حق به ثبت رساند ، ماهى كه امام مسلمین ، راه مبارزه با ستمكاران تاریخ را به ما آموخت ، ماهى كه باید مشت گره كرده آزادیخواهان و استقلال طلبان و حق گویان بر تانك ها و مسلسل ها و جنود ابلیس غلبه كند و كلمه حق ، باطل را محو نماید . امام مسلمین به ما آموخت كه در حالى كه ستمگر زمان بر مسلمین حكومت جابرانه مى كند ، در مقابل او اگر چه قواى شما ناهماهنگ باشد بپا خیزید و استنكار كنید ، اگر كیان اسلام را در خطر دیدید ، فداكارى كنید و خون نثار نمائید .

بر عموم است كه با دولت نظامى مخالفت كنند

امروز رژیم شاه حكومت جائرانه بر ملت مستضعف مى كند و برخلاف شرع اسلام و خواست ملت كه در سراسر ایران علیه او قیام نموده اند مقام حكومت را اشغال نموده و مصالح عالیه مسلمین و احكام اسلام را به نفع سلطه شیطانى خود و اربابان مفتخوارش به نابودى كشیده است . بر عموم ملت بپا خاسته است كه با تمام قدرت مخالفت خود را با شاه ، گسترش و ادامه دهند و او را از سلطه خطرناكش به زیر كشند .

دولت نظامى ، دولت یاغى و برخلاف قانون و شرع است و بر عموم است كه با آن مخالفت كنند و از اعانت به آن احتراز نمایند و از دادن مالیات و آنچه به این دستگاه ظلم و طغیان كمك مى كند سرپیچى نمایند و بر كارمندان و كاركنان شركت نفت است كه از خروج این ثروت حیاتبخش جلوگیرى نمایند . آیا كارگران و كارمندان مى دانند كه اسلحه اى كه سینه جوانان عزیز ما را مى شكافد و زنان و مردان و كودكان ما را به خاك و خون كشد ، از پول همین نفتى است كه با زحمت جانفرساى آنان خارج مى شود ؟ آیا آنان میدانند كه قسمت مهم نفت اسرائیل ، دشمن سرسخت اسلام و غاصب حقوق مسلمین را شاه تامین مى كند ؟ اگر دولت یاغى با فشار به كاركنان نفت بخواهد این خیانت را ادامه

ص: 225

دهد ، ممكن است تكلیف نفت براى همیشه معین شود .

بر اشخاص مطلع از اوضاع كشور است كه لیستى از وزراى دولت یاغى و از خائنین به كشور و از صاحب منصبان كه در سراسر كشور ، امر به جنایات و آدمكشى ها مى كنند ، تهیه كنند تا در موقع خود ، تكلیف ملت با آنان معلوم شود .

دولت و صاحب منصبان ارشد بدانند كه اگر دست از حمایت شاه جانى و خائن به اسلام و كشور اسلامى بر ندارند ، در آتیه نزدیك به سزاى اعمال خود خواهند رسید .

افشاگرى جرائم رژیم شاه ، یك تكلیف الهى است

اكنون كه ماه محرم چون شمشیر الهى در دست سربازان اسلام و روحانیون معظم و خطباى محترم و شیعیان عالیمقام سیدالشهدا - علیه الصلوه والسلام است ، باید حد اعلاى استفاده از آن را بنمایند و با اتكا به قدرت الهى ، ریشه هاى باقیمانده این درخت ستمكارى و خیانت را قطع نمایند كه ماه محرم ، ماه شكست قدرت هاى یزیدى و حیله هاى شیطانى است .

مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان كه مجالس غلبه سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حكومت اسلامى بر حكومت طاغوت است ، هر چه باشكوهتر و فشرده تر بر پا شود و بیرق هاى خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم ، هر چه بیشتر افراشته شود .

خطباى محترم و گویندگان عزیز ، بیش از پیش به تكلیف الهى خود كه افشاگرى جرائم رژیم است عمل فرمایند و خود را در پیشگاه خداوند تعالى و ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف - سرافراز و روسفید نمایند . طلاب و فضلاى حوزه هاى علمیه كه در این ایام براى روشنگرى به قراء و قصبات مى روند لازم است دهقانان محروم و محترم را از فجایع شاه و كشتارهاى مردم بیدفاع ، آگاه گردانند ، به آنان تذكر دهند كه برخلاف تبلیغات مسموم شاه و بستگانش ، دولت اسلامى ، طرفدار سرمایه دارها و مالكین بزرگ نمى باشد ، این حرف هاى بى معنى براى انحراف از راه حق است . این شاه است كه به طرفدارى از آمریكا كشاورزى را به تباهى كشانده است . این شاه است كه به طرفدارى از سرمایه دارها ذخائر ملت مستضعف را به نفع آنان از بین برده است . شما آنان را مطمئن كنید كه در دولت حق ، از شما به بهترین وجه حمایت خواهد شد .

جوانان عزیز حوزه هاى علمیه و دانشگاه ها و مدارس و دانشسراها و نویسندگان مطبوعات و كارگران و كشاورزان محروم و بازاریان و اصناف مبارز و آگاه و كارمندان محترم و سایر اقشار ، از ایلات و عشایر غیور گرفته تا چادرنشینان و زاغه مسكنان محروم ، همه و همه ، همصدا و پشت بر پشت هم به سوى هدف مقدس اسلام یعنى برچیده شدن سلسله ستمگر پهلوى و هدم نظام منحط شاهنشاهى و برقرارى جمهورى اسلام مبتنى بر احكام مترقى اسلام ، به پیش كه پیروزى از آن ملت بپاخاسته است . لازم به تذكر نیست كه اقامه مجالس سوگوارى باید مستقل بوده و منوط به اجازه شهربانى یا

ص: 226

سازمان خرابكار به اصطلاح امنیت نباشد . شما ملت عزیز ، مجالس را بدون مراجعه به مقامات برپا نمائید و در صورت جلوگیرى در میادین و خیابانها و كوچه ها اجتماع كنید و مصائب اسلام و مسلمین و خیانت هاى رژیم شاه را برملا نمائید .

امروز تاریخ ایران شاهد حساسترین روزهائى است كه بر اسلام و مسلمین عزیز یا گذشته و مى گذرد . امروز شما ملت ، بر سر دو راهى عزت و عصمت همیشگى و خداى نخواسته ذلت و خوارى ابدى واقع هستید . امروز احدى از اقشار ملت ، معذور نیست و سكوت و انزوا در حكم انتحار و كمك به دستگاه جبار است . امروز خروج از مسیر بى ابهام ملت و اسلام ، خیانت به اسلام و ملت و حمایت از مخالفین اسلام و ملت است . خائنین كه با سكوت خود و یا احیانا با گرایش خود به دستگاه طاغوتى شاه گمان كرده اند این نهضت اسلامى را مى شكنند و شاه را نجات مى دهند ، در اشتباهند . اول آنكه دیگر كار گذشته است و شاه رفتنى و با این خود فریبى ها شاه را نمى توان نجات داد و دیگر آنكه اگر نجات پیدا كند ، به آنان كه او را نجات داده اند وفادار نخواهد ماند ، چنانچه دیدیم و دیدید .

من به ملت عظیم الشان ایران كه با قدرت اسلامى خویش ، مشت محكم بر دهان شاه و هواخواهان او زدند و مى زنند ، دست صمیمیت و ارادت مى دهم . من شهادت در راه حق و اهداف الهى را افتخار جاودانى مى دانم . من به مادران و پدران جوانانى كه در راه اسلام و آزاد منشى خون داده اند ، تبریك عرض مى كنم . من به جوانان عزیز و غیورى كه جان خود را نثار راه دوست كرده اند ، حسرت مى برم . آواى انقلاب بزرگ ایران در كشورهاى اسلامى و دیگر كشورها طنین انداز و افتخار ساز است . شما ملت شریف ، به جوانان غیور ملت هاى اسلامى هشدار داده اید . امید است با دست تواناى شما ، پرچم پر افتخار حكومت اسلامى در تمام اقطار به اهتراز درآید ، این است مسئلت من از خداوند تعالى .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 227

تاریخ : 2/9/57

پیام امام خمینى به ملت ایران به مناسبت كشتار مردم در حرم امام رضا (علیه السلام)

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جنایات رژیم منحط شاه روز به روز پر اوج تر مى گردد . افزایش حجم جنایات به قدرى است كه قدرت بیان را سلب مى نماید . ضایعات این چند هفته اخیر سرتاسر ایران را به سوگ نشانده است و قدرت تفكر را از شاه سلب كرده است .

دولت یاغى نظامى به امر شاه تر و خشك را به آتش كشیده و یكى از بزرگترین ضربه هاى این جنایتكار به اسلام ، به مسلسل بستن بارگاه قدس حضرت على بن موسى الرضا صلوه اللّه علیه است . این بارگاه مقدس در زمان رضاخان به مسلسل بسته شد و قتل عام مسجد گوهرشاد به وجود آمد و در زمان محمدرضاخان آن جنایت تجدید و دژخیمان شاه در صحن و حریم آن حضرت ریخته و كشتار كردند .

ملت مسلمان باید از این شاه و دولت یاغى غاصب تبرى كنند و مخالفت با آن لازم است . تمام اقشار ملت خصوصا اهالى قراء و قصبات باید بدانند كه شاه غاصب و دولت یاغى او كمر به هدم مقدسات اسلام بسته اند و اگر مهلت پیدا كنند به محو آثار شریعت بر مى خیزند .

بر تمام طبقات ملت لازم است با هر وسیله ممكن به سقوط این دستگاه جبار قیام كنند . اطاعت این دستگاه ، اطاعت طاغوت و حرام است . خداوند مسملین را از شر آنان حفظ فرماید . در این عزاى بزرگ و جسارت به مقام امام امت ، روز یكشنبه 25 ذیحجه عزاى عمومى اعلام مى شود .

اناللّه و اناالیه راجعون

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 228

تاریخ : 2/9/57

بیانات امام خمینى در مورد توبه مفتضح شاه پس از مشاهده قهر و انتقام الهى

توبه شاه و استمداد او از علماء اعلام و مراجع عظام بعد از نزول عذاب الهى

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

صحبت در این اصل اول بود كه ملت ایران مى خواهد ، ملت ایران چند تا مطلب خواست كه اولیش این بود كه این شخص نباشد بلكه این سلسله نباشد . اینها تشبثاتى كردند كه بسیاریش را من ذكر كردم ، من جمله از تشبثاتى كه كرد شبیه آن تشبثى بود كه فرعون كرد . فرعون بعد از اینكه عذاب نازل شد و غرق را دید كه الان دارد غرق مى شود ، آنوقت گفت كه من هم آنطورى كه بنى اسرائیل مى گویند من هم به همان ایمان آوردم . جواب بود كه حالا دیگر ایمان آوردى ؟ تو قبلا معصیت كردى (الان و قد عصیت قبل و كنت من المفسدین ) .

ایشان هم بعد از اینكه بیست و چند سال ، بیست و هفت سال خیانت ها را كرد و جنایت ها را كرد ، آنوقت كه عذاب نازل شد ، عذاب عبارت از همین مشت هاى گره كرده ملت ایران و فریادهاى ملت ایران كه من عرض كردم كه این یك مساله الهى بود ، نه یك مساله بشرى ، اینكه همه ایران در مقابل این قدرتى كه اینها دارند بلكه در مقابل همه قدرت ها ایستاد و با دست خالى مشت ها را گره كردند و نه به حكومت نظامى و نه به دولت نظامى و نه به پشتیبانى هاى آمریكا و شوروى اعتنا نكردند و همه با هم در همه ابعاد كشور فریاد زدند كه ما نمى خواهیم ، مرگ بر این شاه ، مرگ بر این سلسله ، حالا كه غرق را دیده ، الان این موج كه در ایران پیدا شده است ، موج استنكار ، موج اینكه ما نمى خواهیم ، موج نفى سلطنت محمدرضا خان و سلسله او ، حالا كه خودش را در این موج دیده و غرق دیده است ، حالا - مى گوید كه - در مقابل ملت مى ایستد و اظهار ندامت مى كند و مى گوید كه من تا حالا اشتباه كردم ، خطاب به مراجع عظام و علماى اعلام كه (بیایید من دیگر توبه كردم و شما بیائید نجات بدهید . حاصل حرفش این است كه (نجات بدهید من را ، نجات بدهید وطن را) ، مقصودش خودش هست در مقابل ملت هم باز همین امر را تكرار كرده است ، به طبقات مختلف ، به جوان ها ، به اینها و آخرش هم مى گوید كه بیائید یك فكرى بكنیم براى وطن ، ما خوب است به وطنمان فكر بكنیم .

این شبیه همان مساله فرعون است با یك اختلاف ، فرعون بعد از اینكه دید كه حالا دیگر دارد غرق مى شود گفت كه : امنت به بنو اسرائیل . جوابش هم این بود كه نه ، دیگر گذشت - دیگر - مطلب ، تو تا حالا معصیت كردى

ص: 229

تا حالا طغیان كردى ، بنى اسرائیل را به بند كشیدى ظلم كردى ، حالا كه مى بینى عذاب نازل شده و غرق توى كار است ، حالا مى گویى كه من معصیت كردم . حالا كه عذاب نازل شده مى گوئى من معصیت كردم ، من توبه كردم ، این مثل توبه اى مى ماند كه بعد از اینكه مرد و عذاب جهنم را دارد مى بیند بگوید من توبه كردم این توبه نیست ، اصلش توبه نیست .

ایشان هم بعد از اینكه عذاب را نازل دید و آن چیزى كه خداوند به دست این ملت اجرا فرمود و آن استنكار و مقابله با مشت در مقابل مسلسل ها ، حالا دیگر مى بیند كه غرق شده است و عذاب نازل شده است حالا مى گوید كه من اشتباه كردم و از این به بعد دیگر اشتباه نمى كنم . یك فرق هم با توبه ، اظهار توبه فرعون دارد و آن اینكه از این ور اظهار توبه ، از آن ور دولت نظامى این دو تا را با هم به میدان آورده ، دیگر فرعون این كار را نكرده بود ، همان مى گفت توبه كردم ، دیگر اینطور نبود كه از آن ور چماق دستش بگیرد ، از آن ور توبه بكند . این از توبه گرگ هم بدتر است براى اینكه گرگ هم مى گوید توبه كردم مثلا ، اما اینطور ، اینطور نیست كه در همان حالى كه اظهار توبه مى كند ، اظهار ندامت مى كند ، توسل به علماى اعلام و مراجع عظام به اصطلاح خودش پیدا مى كند ، توسل به قشرهاى دیگر ملت پیدا مى كند ، در همان حال یك كسى هم مامور مى كند كه بكش .

نظارت مستقیم شاه در كشتار و سركوبى مردم توسط مامورینش

همه این كشتارهائى كه واقع مى شود با امر ایشان است . هیچ وقت باور نكنید اینهائى كه مى گویند مامورین چه كردند ، اینهائى كه مى گویند نخست وزیر چه كرده ، اینهائى كه مى گویند سازمان امنیت چه كرده ، اینها همه براى حفظ شاه است ، اینها همه از عمال شاهند ، گاهى وقت ها فهمیده و گاهى نفهمیده . در كشتن و قتل و مقابله با ملت با آتش - هیچ اقدامى - هیچ كس اقدام نمى كند مگر اینكه به امر خود ایشان باشد ، خود ایشان مستقیما امر مى كند . حالا بعضى هم كه مى گویند كه شاهد قضیه بودند كه در جمعه سیاه از اشخاصى كه شلیك كردند به طرف ملت ، خود ایشان مستقیما بودند با هلیكوپتر . حالا من این را نمى دانم اما بعضى از اجزاى خودش ، از اعضاى خودش كه رفتند به انگلستان مى گویند كه او اینطور گفته است كه ایشان خودش مباشر بود ، نه عامل ولى آنكه مسلم است این است كه بدون امر ایشان هیچ یك از این وقایع واقع نشده است یعنى تبریز اگر قتل عام شده است ، اصفهان اگر قتل عام شده است ، شیراز اگر قتل عام شده است (آدم هر شهرى را كه اسمش را مى برد قتل عام هم باید دنبالش باشد) شما در تمام طول تاریخ ، یك قضایایى كه الان در ایران در جریان است و بوده است كه در تمام طول تاریخ نبوده است اینطور وحشیگرى كه ایشان دارد مى كند ، در تمام طول تاریخ نبوده است كه هر روز در نقاط مختلف یك مملكت اسلامى ، با آلات مختلفه ، با ارتش یك طرف ، با كولى ها به اصطلاح خودشان یك طرف ، با رها كردن یك دزد آدمكشى كه از سرهاى بعضى از عشایر بوده است ، او را مى گویند رها كرده است و یك پول فراوانى هم به اختیارش گذاشته است كه برود جمعیت جمع كند و حمله كند به مردم ، اینها هم از یك طرف ، همچو چیزى در طول تاریخ نبوده

ص: 230

كه یك كسى كه مدعى سلطنت هست و دیروز آنطور فریاد مى زد و براى خودش مدیحه خوانى مى كرد و روزنامه ها را واداشته بودند و رادیو و هر چه هر كس مى گفت جزشان ایشان نبود ، حالا متوسل بشود به كولى ها كه در زیر پناه چماق كولى ها خودش را نجات بدهد ، متوسل بشود به مثلا كسانى كه از اشرار بودند و آنها را اجیر كند كه نجاتش بدهند از دست این ملت و نجات هم نمى دهند آنها ، نه نجات آنها مى دهند ، نه ملت دیگر به این حرف ها اعتنا مى كند .

اداى حق الناس و جبران خیانت هاى گذشته شرط پذیرش توبه شاه

فرق ایشان با فرعون این است كه فرعون مى گفت توبه كردم ، دیگر در آن حالى كه مى گفت توبه كردم شمشیر را نكشیده بود به جان مردم . ایشان مى گوید ، خودش وقتى خطابه مى خواند ، خطابه مى خواند كه : اى علما! اى مردم ! من اشتباه كردم ، حالا دیگر از این اشتباه گذشتم و برگشتم . از آن طرف هم اینطور تشبثات را ، حكومت نظامى مى گذارد همه اش برخلاف قواعد ، برخلاف قوانین همه اش برخلاف . از آن طرف هم مامور مى كند ، چیزهارا ، ارتش را به اینكه بریزند به جان مردم و دیگران را ، عشایر را مثلا ، بعضى از عشایر را البته عشایر خیلى گوش نمى دهند به حرف اینها ، عده اى شان هم رفتند پیش علما و گفتند ما حاضریم براى موافقت كردن با شما . حالا دیگر مست آمدى و توبه مى كنى آنهم اینجور توبه ؟ ! بعد از بیست و چند سال جنایت ، بعد از بیست و چند سال خیانت به یك ملتى - به یك - به اسلام ، حالا هم جبران نكرده ، خیانت ها سر جایش باقى ، جنایت ها سر جایش باقى ، حالا آمدى در مقابل علما ایستادى مى گوئى كه من توبه كردم ! از توبه فرعون این بدتر است . جبران باید بكنى این چیزها را . اگر توانستى همه این جنایات بیست و چند سال را جبران بكنى ، آنقدرى كه به جیب آمریكا ریختى برگردانى این پایگاه هایى كه براى آمریكا در مملكت ما درست كردى ، اینها را خراب كنى و برگردانى ، آنهمه كه آدم كشتى ، اینها را زنده بكنى ، آنوقت بگوئى كه من توبه كردم . اما با اینكه جنایات را تو كردى و این جنایات ثبت هست در تاریخ ، همه ماها دیدیم كه تو چه كردى و با این ملت دارى چه مى كنى و چه كردى . آن مردیكه مى گویند در رادیو و تلویزیون گفته است كه من خواهم همه را كشت ، مى گویند همچنین كلمه اى هم گفته . اینطور آدم است ولى موفق نخواهند شد انشاءاللّه .

یك آدمى كه یك روز مى گوید به علما كه اینها را مثل حیوانات نجس ازشان اجتناب كنید ، به روحانیون اینطور گفت : مثل حیوان نجس از اینها اجتناب كنید . یك روز گفت كه اینها مثل یك كرم هائى مى مانند كه در نجاست مى لولند ، یك روز هم مى آید مى ایستد مى گوید مراجع عظام و آیات عظام و مراجع كذا ، علماى اعلام ، آن دستش هم چماق ! چطور باور كند كسى از تو این حرف ها را ؟ كه لااقل اگر در پیشگاه ملت ، در پیشگاه علماى ملت ، تو توبه مى خواهى بكنى لااقل یك توبه ظاهر الصلاحى بكن . تو عقلت اینقدر نمى رسد كه این توبه را هیچ بچه اى قبول نمى تواند بكند! خوب لااقل توبه مى خواهى بكنى خوب بگو كه من توبه كردم ، برو كنار یا فرض كن لااقل بدنت را نجات بده

ص: 231

(فالیوم ننجیك ببدنك ) تو نمى توانى بدنت را هم نجات بدهى . تو دیگر نتوانى ، نمى توانى نجات بدهى خودت را . لااقل اگر چنانچه اظهار ندامت مى كنى و راست مى گویى كه نادم هستى لااقل دیگر شمشیر نكش ، در همان حالى كه دارى میگویى كه من نادم هستم ، لااقل حكومت نظامى را بردار ، دولت نظامى نیاور روى كار ، بگو - دولت - مردم بیایید ، خودتان بیایید یك كسى را تعیین كنید ، دولت ، تا مردم احتمال بدهند كه تو توبه كردى . آنوقت هم قبول نیست ، نه آنكه - توبه - هر كه هر غلطى كرد و آخرش هم بگوید كه توبه كردم ، خوب این چه منطقى است ؟ توبه شرایط دارد . مگر خدا توبه هر كس را قبول مى كند . یك كسى كه بیست و چند سال به مردم ظلم كرده است حالا بگوید توبه كردم ، عفو كردم این چیزهاى سیاسى را ، زندانى هاى سیاسى را! زندانى سیاسى كه ده سال عمرش را اینجا گذرانده و آن وقت جوان بوده حالا پیر شده است و بیرون آمده است آن وقت ریشش سیاه بود و حالا ریش سفید بیرون آمده است ، آن وقت بدن سالم رفته و حالا بدن مریض از این چال هاى سیاه بیرون آمده ، ده سال ، پانزده سال كمتر ، بیشتر . من یكى از همین جوان هایى كه الان در اینجا هست و سابقا من سابقه دارم با او ، آن وقت وقتى دست من را مى گرفت دست من توى دست او غرق مى شد ، یك قوه اى داشت من دستم كه تو دستش مى رفت مى فهمیدم كه چه جور قوه ایست و حالا وقتى با من مصافحه مى كند یك آدم ضعیفى است ده سال یك كسى را تو مى برى حبس مى كنى ، پانزده سال مى برى حبس مى كنى ، جوان ها را پیر مى كنى ، سالم ها را مریض مى كنى ، اینها دیگر جبران ندارد ؟ همین عفو كردم ؟ ! غلط كردى عفو كردى ، عفو چیه ؟ چه حقى داشتى كه بگیرى كه حالا عفو كردى ؟ عفو مال این است كه یك كسى گناهى داشته باشد ، چه گناهى اینها كرده بودند كه تو اینها را حبس كردى ، پانزده سال عمر اینها را تلف كردى ؟ حالا مى گویى كه عفو كردم ، عفو كردم ، این چه غلطى است كه تو مى كنى ؟ عفو كردم چیه ؟ از اول چرا كردى ؟ نه اینكه عفو كردم ، اول كار غلط كردى ، نه اینكه یك كار صحیحى بود حالا عفو كردند ، گناهكار بودند ، گناهشان چى بوده ؟ گناهشان این بوده است كه مى دیدند تو خطرناكى ، یك كلمه اى گفتند . بعضى از این آقایان كه چندین سال حبس بودند گناهشان این بوده است كه به این ، از قرارى كه مى گویند گناهشان این بوده است كه به عائله بعضى از این حبس ها رسیدگى كرده و نگذاشته این عائله زحمت ببیند ، بعضى شان را . گناه آنها ، گناه این اشخاصى كه به قول شما مجرم سیاسى هستند این است كه در مقابل ظلم تو ، در مقابل اختناق همه جانبه تو گفتند كه آقا چرا ، چرا مردم را اینطور اسیر مى كنى ؟ در مقابل خیانت هاى تو میگویند چرا - به چیز- به آمریكا تو همه چیزها را دادى ؟ كسى كه این چرا را دارد مى گوید ، میگوید آزادى به ما بدهید ، مى گوید استقلال ما مى خواهیم ، مملكت مى خواهیم مال خودمان باشد ، نمى خواهیم مملكت مال دیگران باشد ، مى خواهیم آزاد باشیم ، خواهیم مطبوعاتمان آزاد باشد ، مى خواهیم رادیو و چیزهاى آلات تبلیغى مان آزاد باشد ، این جرم است كه اینها را گرفتید و حبس كردید و از زندگى اینها را انداختید ، حالا جوانى شان را از بین بردید ، سلامتى شان را از بین بردید ، حالا اسمش را عفو مى گذارید ؟ ! توبه هم بكنید دیگر فایده ندارد . توبه باید با موازین باشد ، مگر خداى تبارك و تعالى همین طورى توبه قبول مى كند ؟ ! حق الناس را خدا

ص: 232

قبول نمى كند تا ادا نشود تا اینكه ادا نكنید . تو حق الناست را تو قدرت دارى كه ادا بكنى ؟ ! قدرت این را دارى كه یك دانه حبسى را كه ده سال در حبس بوده و جوانیش از بین رفته در حبس ، تو قدرت این را دارى كه جبران این را بكنى تا توبه بكنى ؟ ! توبه یعنى چه ؟ نمى توانى توبه كنى . قابل این نیست قبول بكند خداى تبارك و تعالى توبه تو را ، توبه حق الناس است دیگر ، حق ناس را خدا نمى بخشد به مردم . اگر شما توانستى كه یكى از اینهائى كه آنطور زجر كردى ، آنطور اره كردى پایشان را ، سوزاندى پایشان را ، پایشان را توى روغن داغ كردى ، روى صفحه نمى دانم فلزى خواباندى و برق را متصل كردى ، كباب كردى مردم را ، اگر تو توانستى جبران بكنى ، یكى از اینها را جبران بكنى ، آنوقت بگویى كه اشتباه كردم بیائید دیگر ببخشید . تو بعدها دیگر از این اشتباه ها نمى كنى ؟ راست مى گوئى این را حالا ؟ ما قطع نظر از این هم كردیم ، تو درست مى گوئى ؟ صحیح مى گوئى ؟ دیگر از این اشتباهات نمى كنى ؟ یا حرف است ، صحبت است . (الان و قد عصیت قبل و كنت من المفسدین ) تو از مفسدین هستى ، تو آدم مفسدى هستى ، تو فاسدى ، تو مفسدى ، یك مملكت را به هم زدى ، یك ملت را از بین بردى .

مگر شوخى است اینطور جنایات ، تو همه قواى این مملكت ، این جوان هاى ما كه یكى از ذخائر این مملكت هست ، اینها را به هدر دادى همه را ، حالا آمده مى گوید كه من اشتباه كردم ، بله ، حالا دیگر ما به منطق بعضى از اشخاص ، اینكه عجیب است این حرف ها ، عجیب آدم به نظرش مى آید ، یك مردى كه من نمى دانم كیست روى كاغذ هفت ، هشت ، ده ورقى نوشته است ، اول خودش را معرفى كرده است كه من كى بودم و پسركى بودم و كى ، آخرش هم نوشته خوب ما شاه از این بهتر از كجا پیدا كنیم ؟ ! (خنده حضار) انسان یك همچو حرفى مى نویسد ؟ شما بیائید رها كنید و بیائید شما هم با فلان آقا همصدا بشوید و این را حفظش كنید و ما بهتر ازاین از كجا پیدا بكنیم !! چقدر انسان باید نفهم باشد . در هر صورت این توبه ها یكى از تشبثاتشان است و اینهم پذیرفته نیست ، ملت دیگر این حرف ها را نمى پذیرد . آن كه جوانش ، آن پیرزنى كه جوانش از دستش رفته ، پیرزن هائى هستند كه چهار تا بچه شان یعنى یك پدر بوده ، یك مادر بوده ، چهار تا جوان ، امشب اینها سر سفره نشسته بودند پنج نفرى ، شش نفرى ، فردا شب سر سفره نشستند دو نفرى ، چهار تا جوانش از بین رفته ، حالا از ما مى پذیرد اینكه عذر بخواهى ؟ ! فقط به عذرخواهى ، آنهم بایستید و عذر بخواهید ، آنوقت ما هم بیائیم ، آخوند هم بیاید یا غیر آخوند و مثلا روشنفكر یا تاریك فكر هم بیاید بگوید كه خوب ایشان سلطنت بكنند ، حكومت نكنند ، سلطنت كنند ، درست شد همین ؟ ! همین تمام شد ؟ ! جواب این پیرزن چى ؟ جواب این پدرى كه چند روز پیش از این اینجا بود ، پدرى كه چند تا جوانش كشته شده بود ، ما جواب اینها را چى بدهیم ؟ - بگوئیم شماها- بگویند شماها ساختید با یك آدمى كه جوان هاى ما را كشت ، از بین برد ، حالا سلطنت بكنند ، حالا بالا بنشینند و در ایام عید هم بروند سلام بدهند و تعریف بكنند و كه تو آنى كه چه كردى ، تو آنى كه حفظ كردى همه چیز را ، اسلام پناهى تو ، نمى دانم ظل اللّهى تو!! این حرفهاى نامربوط چیه ؟ اینها خیانت به یك ملت ، به یك مملكت ، به اسلام است . كسى كه تاریخ اسلام را تغییر داد و هیچ حیا نكرد ، مگر این یك چیز آسانى بود و چیز كمى بود كه تو یك چنین اهانتى به پیامبر

ص: 233

اسلام كردى بعد به مجرد اینكه بگوئى نخیر دیگر غلط كردم ، چیزى ، مگر فایده دارد این حرف ها ؟

قیام براى خدا شكست و انحراف ندارد

بحمداللّه الان ملت ایستاده است و ما امیدواریم كه این ایستادگیش باقى باشد و عمده این است كه توجه به خدا باشد . باید همه شما ، همه ما ، همه ملت وجهه نفسشان خداى تبارك و تعالى باشد ، انحراف پیدا نشود ، از قیام الهى باشد . (ان تقومو اللّه مثنى و فرادى ، قل انما اعظكم بواحده ان تقومو اللّه مثنى و فرادى ) براى خدا قیام كنید ، این نهضت الهى باشد انشاءاللّه ، انحراف از آن نباشد كه خداى نخواسته با انحراف شكست بیاید ، الهى باشد و اگر الهى باشد پیروزى است انشاءاللّه . همه توجه به این معنا داشته باشید كه مقصد ، مقصد الهى ، براى خاطر خدا و براى خاطر نجات یك ملتى كه بندگان خدا هستند ، قیام كنید و مطمئن باشید كه انشاءاللّه با این وضع پیش خواهید برد .

كمك و اداى تكلیف به نهضت ، با تبلیغ و انعكاس خواسته هاى ملت

و شما هم كه در خارج ایران به سر مى برید مكلفید ، همه مان مكلفیم كه كمك كنیم به ایران به هر طور كه مى توانیم . اینجا هر كه مى تواند تبلیغات بكند به مردم اینجاها بفهماند كه این ملت ایران چى مى خواهند ، چى مى گفتند . گوش نكنند به تبلیغاتى كه بعضى روزنامه نویس ها پول گرفتند و یك حرف هایى مى زنند ، بعضى عرض میكنم كه - تبلیغ چى ها تبلیغ مى كنند برخلاف . ملت ایران داد دارد مى زند كه آزادى من مى خواهم ، داد دارد مى زند كه من استقلال مى خواهم ، او داد مى زند آزادى مى خواهم آن مردیكه مى گوید كه آزادى داده ، چون آزادى داده مردم صدایشان در آمده ! یك ملتى كه قیام كرده و همه قیام كردند ، نه اینكه یك كسى باشد قیام كرده باشد ، یكى نه ، در باطن ارتش هم این مطلب هست . شما مطمئن باشید آن روزى كه ایشان بروند ، باطن ارتش هم همراه با ملت است ، نمى شود نباشد ، به ما پیغام مى دهند هر شب .

ما از خداى تبارك و تعالى پیروزى این ملت را و اینكه ما بتوانیم خدمت كنیم بر این جامعه ، ما همه مكلفیم و بتوانیم تكلیفمان را ادا كنیم در مقابل خداى تبارك و تعالى و در مقابل ملت مسلمان و بتوانیم این مقدار از قدرتى كه داریم صرف كنیم در راه خداى تبارك و تعالى براى نجات بندگان خداى تبارك و تعالى ، نجات مستضعفین . از خداى تبارك و تعالى توفیق همه تان را مى خواهم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 234

تاریخ : 2/9/57

مصاحبه امام خمینى با روزنامه لبنانى السفیر

سؤال : واشنگتن ، انقلاب ایران را حركتى بر ضد مدرنیزه كردن به حساب آورده و با آن مخالفت دارد ، موضع شما در مورد فعالیت هاى آمریكا بر ضد انقلاب چیست ؟

جواب : آمریكا با كودتاى نظامى ، مجددا شاه را بر ایران تحمیل كرد و به نام مدرنیزه كردن مملكت ، انقلاب آمریكایى شاه را به راه انداخت و دیدیم كه نتیجه تمام این انقلاب به سود آمریكا و خرابى ایران بود . كشاورزى مملكت نابود شد و ایران بازار مصرف مواد غذائى آمریكا شد ، مخازن زیرزمینى از نفت گرفته تا مس و سایر مخازن ، همه به نفع آمریكا تاراج شده و مى شود و در عوض سلاح هایى به ایران داده شد كه به درد مملكت نمى خورد و زیان دیگرش هم تحمیل بیش از چهار هزار مستشار نظامى با هزینه هاى سرسام آور آن است كه گذشته از اینكه ارتش ما را از حیثیت انداخته است ، تمامى مقدرات كشور را هم به دست آنها سپرده است و به دست همین شاه ، ایران را پایگاه نظامى آمریكا كرده و نیز با پول همین ملت ، شاه را مامور و ژاندارم منطقه در خلیج كرده و اینها همه بخشى از ظلم هائى است كه آمریكا به ملت ما كرده است ، بنابراین چرا واشنگتن بر ضد انقلاب ملت ایران فعالیت نكند .

سؤال : آیا دخالت مستقیم آمریكا را بعید مى دانید ؟

جواب : هم اكنون هم چیزى كمتر از دخالت مستقیم نیست .

سؤال : جوهاى بین المللى امپریالیستى دشمن با انقلاب وجود دارد انقلاب چگونه براى رویاروئى با این جوها عمل خواهد كرد ؟ آیا شما براى دستیابى به كمك نیروهاى مترقى و اسلامى در جهان ، كوشش كنید ؟

جواب : دشمنان انقلاب اسلامى در امپریالیست ها خلاصه نمى شود ، ولى اوضاع در سطح جهانى به نفع این نهضت است و به تدریج این انقلاب ، هواداران خود را جذب و راه را براى

ص: 235

پیشرفت باز مى كند

سؤال : اكنون موضع اتحاد شوروى به عنوان دولت چیست ؟

جواب : تا كنون دولت اتحاد شوروى بسیار بد عمل كرده است ، آخر شوروى هم گاز ایران را مى بلعد و آیا كسى بهتر از شاه را دارد ؟ ما روى پاى خود مى ایستیم و مطمئنا پیروزیم .

سؤال : موضع فعالیت هاى ارتجاعى و در پیشاپیش آن سعودى ، برضد انقلاب چیست ؟

جواب : بدیهى است كه نهضت مقدس اسلامى همچنان كه رژیم شاه را در ایران به خطر انداخته و به نابودى مى كشاند ، همچنین رژیم هاى ارتجاعى در سایر كشورهاى اسلامى را نیز تهدید مى كند ، از این رو طبیعى است كه آنها از شاه حمایت كنند .

سؤال : آیا توقع آن را دارید كه در جهان عرب و جهان اسلام ، مشكلاتى براى انقلاب اسلامى ایران پدید آورند ؟

جواب : دشمنان اسلام از هیچ كوششى براى نابودى این نهضت فروگذار نمى كنند و لیكن به یارى خداى تعالى ، نهضت مقدس اسلامى راه خود را به سرعت باز مى كند و پیش مى رود .

سؤال : پیمان هاى خارجى كه انقلاب كوشش دارد برقرار نماید چیست ؟

جواب : ما هرگز داخل درهاى بسته زندگى نمى كنیم ولى این درها را نیز براى استعمارگران باز نمى نمائیم كه اكنون شاه چنین كرده است . روابط خارجى ما بر اساس حفظ آزادى ، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمین است و بر این اساس ، هر كشورى كه مایل باشد ، با احترام متقابل عمل مى كنیم .

سؤال : شما نداهاى متعددى براى ارتش داشته اید ولى ظاهرا ارتش هنوز وحدت خود را حفظ كرده است ، آیا این درست است ؟

جواب : طبق اخبارى كه به ما مى رسد حوادثى در ارتش اتفاق افتاده و مى افتد كه نشانه بیدارى آنهاست و ما مطمئنیم كه دیر یا زود به نداى ملت پاسخ برادرانه خواهند داد .

ص: 236

سؤال : آیا اعتقاد دارید كه شاه ، كارت اقلیت ها و طایفه گرى را در ایران به كار خواهد گرفت تا توده هاى ایرانى را متشتت سازد ؟

جواب : اولا" بیش از 90 درصد مردم ایران مسلمان هستند و اقلیت ها در برابر یكپارچگى آنان نمى توانند اخلال كنند و ثانیا چه كسى از ظلم شاه در امان بوده است كه امروز به نداى او پاسخ بگوید ، خواه مسلمان و یا غیر مسلمان .

سؤال : شایعاتى غربى وجود دارد مبنى بر اینكه انقلاب ایران بر نیروى روحى امام یعنى فرد تكیه دارد ، آیا این درست است ؟

جواب : اگر در گذشته نهضت ایران متكى به فرد یا گروه هائى بوده است ، امروز این انقلاب از درون مى جوشد و از فطرت آنان برمى خیزد ، لذا ما معتقدیم با نبودن فرد خاصى نهضت خاموش نمى شود .

سؤال : در اذهان مردم ، درباره برنامه انقلاب به عنوان یك انقلاب اسلامى ، اشتباهى وجود دارد ، مضامین فكرى ، اقتصادى و بین المللى انقلاب اسلامى ایران چیست ؟

جواب : انقلاب اسلامى بر مناى اصل توحید استوار است كه محتواى این اصل در همه شوون جامعه سایه مى افكند . در اسلام ، تنها معبود انسان و بلكه كل جهان ، خداست كه همه انسان ها باید براى او یعنى براى رضاى او عمل كنند ، هیچ چیز و هیچ كس را نپرستند . در جامعه اى كه شخص پرستى ها و شخصیت پرستى ها ، نفع پرستى ها ، لذت پرستى ها و هر نوع پرستش محكوم مى شود و فقط انسان ها دعوت شوند به پرستش خدا ، در آن صورت همه روابط بین انسان ها ، چه اقتصادى و یا غیر اقتصادى در داخل چنین جامعه اى و در رابطه این جامعه با خارج تغییر مى كند و ضوابط عوض مى شود ، همه امتیازات لغو مى شود ، فقط تقوا و پاكى ملاك برترى است ، زمامدار با پائین ترین فرد جامعه برابر است و ضوابط و معیارهاى متعالى الهى و انسانى مبناى پیمان ها و یا قطع روابط است .

سؤال : آیا شعار رویاروئى مسلحانه با شاه ، یك شعار واقعى و قابل تحقق است ؟

جواب :براى ما در راه رسیدن به خواست هاى اسلامى ، هیچ چیز غیر ممكن نیست .

ص: 237

سؤال : آیا خبر جدیدى در مورد امام صدر هست ؟

جواب : اقداماتى شده است ، امیدواریم سودمند باشد و ایشان كه مورد علاقه من و نیز شیعیان بلكه مسلمین لبنان است ، هر چه زودتر به وطن خویش برگشته و به كار خود مشغول شوند .

سؤال : آثار قراردادهاى (كمپ دیوید) و خیانت سادات ، بر انقلاب ایران چیست ؟

جواب : قرارداد (كمپ دیوید) و یا هر اقدامى كه موقعیت اسرائیل را محكمتر مى كند ، اصولا" نه تنها به ضرر فلسطینى ها و اعراب بلكه به ضرر همه كشورهاى منطقه و در نتیجه تقویت همه نیروهاى ارتجاعى منطقه است .

سؤال : آیا از طرف خود پیامى براى ملت عرب دارید ؟

جواب : پیام من براى برادران عرب و مسلمان این است كه بیائید اختلافات را كنار بگذارید و دست برادرى به یكدیگر بدهید و همگام و هم پیمان با همه برادران مسلمان و غیر عرب ، تنها اسلام را تكیه گاه خود قرار دهید . تنها با داشتن ذخائر مادى كه از حساب افزون است و از همه آنها مهمتر ذخیره الهى و معنوى كه اسلام است ، مى توانید قدرتى باشید كه هرگز ابرقدرت ها هوس تسلط بر شما را نكنند و اینگونه شما را از چپ و راست مورد حمله قرار ندهند و همه چیزتان را غارت نكنند .

سؤال : نظر شما در مورد سرنوشت قدس چیست ؟

جواب : قدس متعلق به مسلمین است و باید به آنان برگردد .

ص: 238

تاریخ : 3/9/57

بیانات امام خمینى در نقد احساسات كذائى بشر دوستانه كارتر و افشاى ماهیت واقعى ابرقدرت

دلسوزى و بشر دوستى كارتر مبنى بر هراس از عدم ثبات در منطقه (صلی اللّه علیه و آله و سلّم)

بسم اللّه الرحمن الرحیم

راجع به رفتن شاه كه یكى از خواست هاى ملت است ، از چیزهایى كه گفته شده است كه شاه نباید برود این است كه ثبات ایران ، ثبات منطقه از بین مى رود و متزلزل مى شود . كارتر در این نطق آخرش اینطور كه نقل كرده اند گفته است كه یك ایران مقتدر و مستقل ، این ثبات بخش است ، ثبات آخرین است ، بعد هم فرموده اند كه ما نمى توانیم ببینیم كه یك مشت اراذل پست ، شاه را كذا و كذا است مى خواهند ساقط كنند . حالا ما یك بررسى مى كنیم از این دو تا مطلبى كه ایشان فرموده اند كه ببینیم اولا"با رفتن شاه ثبات ایران ، ثبات منطقه به هم مى خورد ؟ ! و آنوقت یك مشت اراذل و پست هستند كه شاه را نمى خواهند ؟ ! و ایشان نمى توانند ببینند كه یك مشت اراذل پست این شاه را ساقط كنند ؟ ! مساله اینطور نیست كه ایشان فكر مى كنند ، خودشان هم دانند كه اینطور نیست . اما قضیه ثبات ایران ، مقصود ایشان از اینكه ایران باید ثابت باشد و اینكه ایشان دلسوزى براى ایران مى كنند كه ایران باید ثابت باشد یا منطقه كه خلیج و اینها هم داخلش است باید ثابت باشد و ایشان عدم ثبات ایران را ، عدم ثبات منطقه را نمى توانند تحمل كنند و ببینند ، نكته اش چیست ؟ چطور ایشان چنین براى بشر دلسوز شدند ؟ این ، از این است كه یك حس آدمخواهى ، یك حس حقوق بشر آقاى كارتر را وادار كرده است كه اینجا اگر شاه برود ثبات منطقه یا ثبات ایران به هم مى خورد ؟ ! این از حس این است كه حقوق بشر را ایشان مى خواهند حفظ كنند و دلشان براى این ایرانیان مى سوزد كه مبادا یكوقتى آنجا یك تزلزلى پیدا بشود مردم ناراحت بشوند و با تزلزل ، خوب ممكن است كه اموال مردم از بین برود ، نفوس مردم از بین برود ، از این جهت ایشان چون خیلى بشر دوستند و خیلى به حقوق بشر اعتنا دارند نمى توانند ببینند ؟ ! این الان شب ها شاید خوابش نبرد براى اینكه این ایرانى ها در زحمت واقع شده اند . این طور است ؟ ! یا از اعمال اینها ما مطلب دیگرى مى فهمیم . خوب اگر چنانچه حس بشر دوستى ، حس حقوق بشر ایشان را وادار كرده است كه یك همچو فرمایشاتى مى فرمایند ، چطور پس از این كشتارى كه الان در ایران یك سال است دارد مى شود و از آن كشتارهایى كه 15 خرداد به این طرف شده است و اینها همه ، خود ایشان هم مى دانند ، هر عاقلى مى داند كه این كشتارها به امر شاه بوده است كه مركز امر است و هیچ صاحب منصبى قدرت اینكه امر به قتل عام مردم بكند ، همچو

ص: 239

چیزى امكان ندارد تا اینكه خود ایشان امر بكنند . چطور جمع مى شود ما بین این دو تا ؟ ! بشر دوستیش اسباب این مى شود كه راضى نشود كه این ثبات منطقه به هم بخورد و در عین حال این بشر كه 30 میلیون جمعیت است ، 35 میلیون جمعیت است و الان در خاك و خون دارد جوان هایشان كشیده مى شود ، مدارسشان ، دانشگاه هایشان ، معابدشان - ایشان - چطور جمع مى شود ما بین این دو تا مطلب ؟ ! ایشان كه دلشان براى آدم ها سوخته - این ایرانى ها - براى ایرانى ها دلشان سوخته كه مبادا ثبات ایران به هم بخورد كه ثبات به هم بخورد اسباب این مى شود كه یك هرج و مرجى بشود ، اسباب این مى شود كه اموال مردم از بین برود ، اسباب این مى شود كه نفوس مردم مثلا تلف بشود ، معذالك از یك شخصى كه نفوس مردم را این قدر تلف كرده و اموال یك ملتى را اینقدر به غارت داده و غارت كرده ، ایشان پشتیبانى مى كنند و نمى توانند ببینند كه ایشان برود . ما چطور جمع كنیم ما بین دو تا كلامى كه ایشان مى گوید ؟ ! جز این است كه مطلب این نیست و خودش هم مى داند كه مطلب این نیست .

حفظ ثبات منطقه در گرو قدرتمندى و استقلال ایران است

ایشان كه همچو دست و پایش را گم كرده كه مبادا ثبات ایران یا ثبات منطقه به هم بخورد ، براى این است كه مبادا یك وقتى ثبات اینجا به هم بخورد و نفت را دیگر به ما ندهند ، مبادا ثبات منطقه به هم بخورد و كشتیرانى براى بردن نفت ها و براى سایر منافع به هم بخورد . مساله آن است ، چرا درست نمى گویى ؟ خوب درست مثل یك آدم صحیحى ، خوب بگو به این كه ما مى ترسیم كه این منافعى كه در ایران داریم ، همانطورى كه وزیر خارجه انگلستان گفت ، او تشریح كرد كه ایشان بسته به ماست ، ما منافع داریم در آنجا ، ایشان حافظ منافع ماست و ما پشتیبانى از ایشان مى كنیم ، خوب شما هم صاف مساله را بگو كه ما منافعى از ایران داریم مى بریم ، یك نفت را مى خواهیم ببریم ، مى خواهیم پایگاه در ایران داشته باشیم كه اگر یك جنگ عمومى پیش بیاید ما سنگر داشته باشیم ، مى خواهیم سایر ذخایر ایران را ببریم و شاه هست كه مى تواند براى ما تامین كند این امور را ، از این جهت ما پشتیبانى از شاه مى كنیم ، خوب این یك مطلبى است كه آن مطلب را باید ، خوب یك مطلبى است كه صحیح است ، راست است ، یعنى یك مطلبى است كه اگر گفته بود این را و راست مطلب را مى گفت این بود لكن ایشان اینطور نمى فرمایند ، ایشان مى فرمایند كه ثبات منطقه باید محفوظ باشد و از آن طرف هم مى گویند كه ما دخالتى در امر داخلى مملكت ایران نداریم و همه مى دانند كه ایشان (آمریكا) هیچ دخالتى در ایران به هیچ وجه ندارد!! مثل یك آدم اجنبى مى ماند كه آن طرف كوهستان ها زندگى مى كند و هیچ كارى به ایران ندارد!! این ادعا را ایشان مى كند . شوروى هم همین ادعا را مى كند لكن كى از او باید قبول كند این حرف را ؟ پس این مطلب كه ایشان گفتند كه یك ایران مستقل و یك ایران قدرتمند حافظ ثبات ایران است صحیح است اینكه یك ایران قدرتمند و یك ایران مستقل ثبات مى آورد یعنى اگر چنانچه ایران مستقل بود و تحت نظر دیگران اداره نمى شد ، دیگران در آن دخالت نداشتند و قدرتمند بود و نظامى پیوسته به نظام دیگران نداشت ، ثبات از براى ایران حاصل مى شد . ایران هم دنبال

ص: 240

همین مى گردد ، ایران هم مى خواهد كه ، ایرانى ها هم مى خواهند كه ایران ثابت باشد ، متزلزل نباشد ، هر روز یك كسى در آن دخالت نكند ، هر كارى مى خواهند به دست نوكرانشان اجرا نكنند ، دخالت در مقدرات مملكت نكنند - ایران مى خواهد كه - ایرانیان ، ملت شریف ایران مى خواهد كه ایران را مستقل كند و یك ایران قدرتمند ایجاد كند . الان قدرت ندارد ایران ، مستقل هم نیست . قدرت ندارد براى این كه تحت قدرت هاى دیگر دارد اداره مى شود ، 45 هزار و یا 60 هزار یا در یك نوشته اى هم بود كه 80 هزار آمریكایى كه مستشارهاى زیاد در آنها هست ، اینها دارند نظام ما را اداره مى كنند . پس - قدرتمندى - الان آنها قدرت دارند ، در ایران آنها قدرت دارند ، نه شاه قدرت داشته باشد . ما مى خواهیم یك ایران مستقل باشد ، یك ایران قدرتمند باشد و الان ایران قدرتمند نیست از باب اینكه نظامش كه نقطه اتكاى قدرت است مثلا در دولت ها ، نظامش وابسته به دیگران است ، هر كارى آنها خواهند انجام مى دهند و لهذا اینطور تصرفاتى كه در ایران مى كنند ، ایران الان مثل یك مملكتى است كه در قبضه این قدرت هاست . پایگاه دارند كوهستان هاى اطراف كردستان و آن سرحدات ، اینها پایگاه ها دارند ، پایگاه هاى زیرزمینى عظیم دارند و یك چنین مملكتى یك مملكتى است كه از آن طرف ذخایرش را دارند مى برند از آن طرف پایگاه درست مى كنند براى خودشان . این ایران اگر یك ایران قدرتمند بود نمى گذاشت كه این كار بشود ، پس ایران الان قدرتمند نیست - نه اینكه - نمى توانید شما بگوئید كه ایران باید قدرتمند باشد و حالا قدرتمند است و اگر شاه برود قدرت از بین مى رود . ما مى خواهیم كه این كسى كه این ضعف را از براى ایران آورده ، قدرت را به هدر داده است ، آن برود و ملت خودش قدرتمند است به جاى او باشد . ایرانى ها این را خواهند ، ایرانى ها استقلال مى خواهند ، مى خواهند كه قدرت ها ى دیگر را دستشان را قطع بكنند . صحیح است این مطلب كه ایران قدرتمند و مستقل ، ایران مى تواند كه ثبات منطقه را حفظ كند ، این یك مطلبى صحیح است لكن الان منطقه ، یا ایران ثبات ندارد الان ، اگر ایران ثبات داشت كه نمى گذاشت شما دخالت در آن بكنید . ایران متزلزل و هرج و مرجى است . حالا 35 سال است ، بلكه 50 سال است كه این هرج و مرج در ایران هست ، پس این مطلبى كه شما مى گوئید این نیست كه شما ثبات ایران را مى خواهید ، شما مى خواهید كه ایران ثبات نداشته باشد تا استفاده كنید . اگر ایران قدرتمند باشد و ثبات داشته باشد ، اگر چنانچه - قدرت - مثلا دولت ایران قدرتى داشته باشد براى خود ملت باشد ، براى خود ایران باشد ، اگر دولت ها ، دولت هاى ناشى از اراده ملت باشند ، اینها نمى گذارند كه شما اینطور در ایران تصرف كنید و اینطور هرج و مرج به بار بیاورید . ایران ثبات ندارد كه این بساط شده است . ایران الان ثبات ندارد از باب اینكه قدرت ندارد ، از باب اینكه استقلال ندارد . ایرانى مى گوید كه باید ثبات داشته باشد - تااینكه و ثبات تابع قدرتمندى و استقلال است و ما قدرتمندى مى خواهیم و استقلال . قدرتمندى به این است كه نظاممان را از گرفتارى كه آمریكا برایش پیش آورده نجات بدهیم و یك نظام متكى بر ملت ما ایجاد بكنیم ، نه یك نظامى متكى بر مستشارهاى آمریكا و استقلالمان را هم حفظ بكنیم و یك مملكت مستقل باشیم ، نه یك مملكتى كه همه چیز آن در دست دیگران است ، تا به واسطه این ثبات پیدا بكند

ص: 241

مملكت ما . وقتى ثبات پیدا كرد نه شما حق دارید كه نفت اینجا را مجان و بلكه بدتر از مجان ببرید ، بدتر از مجان براى اینكه نفت را مى برند پایگاه براى خودشان درست مى كنند ، این مصیبت است خدا مى داند براى یك مملكتى كه نفت را ببرند آنوقت با اسم اینكه ما مى خواهیم یك مملكت قدرتمند باشیم . در ازایش اسلحه 18 بیلیون دلارى را بخرند و بیاورند در ایران پایگاه براى آقاى كارتر یا آمریكا درست بكنند ، خوب ملت ایران مى خواهد این نباشد ، مى خواهد پیوسته به دیگران نباشد ، مستقل باشد ، یك مملكت مستقل نمى گذارد یك همچو چیزى بشود .

پایمال شدن استقلال مملكت با دخالت و تصرف اجانب در همه شوون

اگر یك ملت پنجاه هزار نفرى باشند و مستقل باشند ، یك ملت پنجاه هزارى نفرى باشند و خودشان اداره بكنند مملكتشان را ، هیچ قدرتى نمى تواند بر آنها تحمیل كند این را ، اما اشكال سر این است كه اینها از باطن خود مملكت ، فساد را ایجاد كنند . او خارج نشسته مى گویند كه ما دخالت نمى كنیم در مملكت . دخالت نكردن به این معنا كه مستقیما شما بفرستید نظامیان را بدون اینكه چیز باشد و با توپ و تفنگ بفرستید ایران را بگیرند ، خوب این حالا نیست اما مستشارها را به عنوان این كه اینها خدمتگزار به ملت هستند ، اینها مى خواهند تربیت كنند مثلا ارتش را ، مى خواهند چه بكنند ، فرستادید ، از آن طرف هم در تمام شوون این مملكت شما دخالت دارید و تصرف دارید . یك ایران آزاد ما مى خواهیم و یك ایران مستقل ما مى خواهیم ، یك ایران قدرتمند مى خواهیم ، یك ایرانى میخواهیم كه خود ملت بایستد و خود ملت اداره كند مملكت را . ما پنجاه سال است كه اصلا "نه مجلس داشتیم ، نه دولت داشتیم ، نه شاه داشتیم ، هیچ یك ، هیچ نداشتیم ، همه اش تحت اداره دیگران بوده و دیگران اداره اش مى كردند ، الان مملكت ما قیام كرده است كه نگذارد این هرج و مرجى كه دولت هاى خارجى مى خواهند ، اینها باشد ، مى خواهد نگذارد این بشود .

ثبات ایران از دیدگاه كارتر(صلی اللّه علیه و آله و سلّم)

خوب حالا جمله ثانى ایشان را ، خوب این هم از ایشان مى پرسیم كه الان ثبات است در ایران ؟ الان شاه هست ، الان كه شاه نرفته ، الان كه شاه نرفته است سرتاسر ایران این اختلافات هست ، مردم ایستاده اند و مى گویند ما نمى خواهیم این مردیكه را ، اینهمه با توپ و تفنگ و چماق اراذل و اوباش به جان مردم ریخته و مردم را دارد قتل و غارت مى كند ، الان ثبات است ؟ ! در دو سه روز پیش از این در مشهد ، مشهد مقدس ، در معبد مسلمین در حرم حضرت رضا سلام اللّه علیه با تانك رفتند تا توى (اینطور كه چیز شده گفته اند) با تانك رفتند تا توى صحن و به دیوارهاى صحن و به دیوارهاى ایوان مى گویند كه آثار گلوله هست . این چندمین بار است كه این سلسله پهلوى به معابد ما این طور مى كند به همان معبد حضرت رضا ، این ثبات ، الان مملكت ما ثبات دارد ؟ ! خوب شاه هست الان ، الان یك مملكت ثابتى است ! ؟ الان مملكتى است كه هیچ تزلزلى در آن نیست یا مى خواهى یك چیزى

ص: 242

براى خودت بگوئى همین طورى ؟ یكى نیست آنجا كه جلویش بایستد بگوید آقا اینها چیست كه تو دارى مى گویى ، خوب این مردم دارند كشته مى شوند ، این مردم دارند چه مى شوند ، سر تا ته ایران الان مثل زلزله آمده به هم ریخته ، یك دسته مى گویند ما نمى خواهیم شاه را ، یك دسته اراذل و اوباش هم به جان مردم ریختند كه نخیر حتما باید ملت بخواهد شاه را ، با زور باید مردم دوست داشته باشند شاه را . این ثباتى است كه دارد كه ایشان مى فرمایند ثبات دارد ایران و این ثبات را ما نمى توانیم ببینیم كه متزلزل بشود!

اراذل و اوباش كیستند ؟ فریادگران استقلال و آزادى یا ضایع كنندگان حقوق بشر

خوب جمله بعدش آنكه دیگر خیلى مرحمت فرموده اند كه ما نمى توانیم ببینم كه یك مشت اراذل و اراذل پست ، شاه را كه كذا و كذاست ساقط كنند! ملت ایران كه مى گویند ما آزادى مى خواهیم استقلال مى خواهیم ، اراذل و پستند ؟ ! یا آنهایى كه مى خواهند مال مردم را ببرند اراذل و پستند ؟ ملت ایران دارد فریاد میكند كه ما آزادى مى خواهیم . آن كسى كه آزادى را سلب از مردم مى كند اراذل و پست است در نظر دنیا ؟ یا آن كه مى گوید آزادى من خواهم ؟ آن كسى كه مى گوید من استقلال مى خواهم پست است و اراذل ؟ یا آن كسى كه استقلال یك ملتى را به هم مى زند ؟ یك ملت 35 میلیونى كه ایستاده است و - میگوید - جانش را دارد مى دهد جوانش را دارد مى دهد و مى خواهد مملكتش را نجات بدهد از دست شما ، آنها اراذل و پستند و شما آقا و با شرف ؟ ! یك كسى كه از یك طرف گوید حقوق بشر ، از یك طرف حقوق میلیون ها بشر را به زمین مى زند كه ایرانش را ما شاهد هستیم و جاهاى دیگرش را هم دیگران شاهد هستند ، از آن طرف قضیه حقوق بشر را ذكر مى كند وآن طرف بشر را اینطور مى كند ، این خیلى شریف است ، اما ملت ایران كه مى خواهد از زیر یوغ اینها بیرون برود اراذل و پست است در نظر شما ؟ ! نظرت صحیح نیست ، برگردان این نظر را تو بعدها مى خواهى با این ملت زندگى كنى ، نمى گذارند زندگى كنى . ملتى كه ببیند اینطور تو دارى با آنها صحبت مى كنى نمى گذارد دیگر شما حیات پیدا كنى ، نمى گذارد كه آمریكایى در ایران باقى بماند .

قیام براى خدا كنید كه آن قیام پیروز است

یك قدرى فكر بكند این آدم (ما نمى توانیم ببینیم كه یك مشت اراذل و اراذل پست ، شاه ایران را كه كذا و كذاست ساقط كنند) خوب شما نتوانید ببینید چشم هایتان را هم بگذارید ملت ایران این كار را كند ، انشاءاللّه میكند ، البته با شرط اینكه لله باشد (قل انما اعظكم بواحده ان تقومواللّه مثنى و فرادى ) براى خدا یكى هم باشید ، براى خدا وقتى كه باشید پیروزى هست ، جمعیت هم باشید ، وقتى براى خداست پیروزى هست شما براى خدا قیام كنید ، ملت ایران براى خدا انشاءاللّه قیام كرده است كه دست ظلم را كوتاه كند و مملكت اسلامى را نجات بدهد و ما همه وظیفه داریم كه كمك كنیم به این نهضت . آقایان اگر این نهضت خداى نخواسته به نتیجه نرسد و خاموش بشود تا آخر الابد گرفتار

ص: 243

هستیم ، یعنى نسل هاى آتیه شما هم گرفتار هست زیر یوغ استعمار و یك قلدرى كه بیاید و نوكرى كند به آنها . نگذارید این نهضت خاموش بشود بدون رسیدن به نتیجه ، بیائید دنبال این باشید به حق با تمام قدرت همراهى كنید تا این كه این نهضت نتیجه بدهد و دست دیگران كوتاه بشود و این سلسله ساقط بشود و برود در پرتگاه انشاءاللّه خداوند همه تان را حفظ كند ، موفق باشید انشاءاللّه سلامت باشید انشاءاللّه .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 244

تاریخ : 3/9/57

بیانات امام خمینى در مورد تبلیغات سوء ابر قدرت ها جهت لوث نمودن مبارزات مشروعملت ایران

بسیج و گسترش نیروهاى تبلیغاتى در داخل و خارج بر علیه مبارزات ملت ایران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

دامنه این مبارزات هر چه گسترده تر مى شود دامنه تبلیغات هم بر ضد آن گسترده تر مى شود ، اول كه مبارزات كمتر بود و آرامتر بود ، تبلیغات هم به همان حجم كمتر بود در داخل و خارج و حالا كه مبارزات بالا گرفته است دست و پا مى كنند آنهائى كه مى خواهند شاه را نگه دارند ، چه قشرهائى كه در داخل دارد از عمال و چه قشرهائى كه در خارج هستند ، چه آنهائى كه طمع به كیسه شاه دارند و چه آنهائى كه طمع به مخازن ایران دارند ، اینها همه دسته جمعى به دست و پا افتادند و دامنه تبلیغات را هر چه بیشتر گسترده تر كردند و مى كنند .

سلطه شاه عامل موثر بر هم زننده ثبات منطقه

از جمله چیزهائى كه اخیرا گفتند و تذكرش هم دادم و كلمه اى كه صادر شده است از كارتر و من را بسیار متاسف كرده است و متاثر ، اینكه ایشان ابتدائا مى گوید كه یك ایران قدرتمند و یك ایران مستقل براى ثبات منطقه لازم است (با این تعبیر تقریبا) و دنبالش مى گوید كه ما نمى توانیم ببینیم كه اراذل پست شاه را كنار بزنند و این رژیم را از بین ببرند . این یك تبلیغات است و یك تهدید ، این كه تبلیغ است آن است كه خود شاه هم همیشه در حرف هایش هست و بوده است و عمالى هم كه در خارج دارد و ارتزاق از او مى كنند همین حرف را مى زدند و مى زنند و آنهائى هم كه منافعشان را خواهند تامین بكنند به دست شاه ، آنها هم این حرف را مى زنند كه ایران اگر شاه برود ثباتش از بین مى رود . الان كه شاه هست ، الان ثبات دارد ایران ؟ ! اینهااصلا فكر این كه این حرفى كه مى زنند ، نمى كنند خوب منعكس مى شود این یك آدمى است كه قدرتمند است ، از ابرقدرت هاست ، حرفش را منعكس مى كنند ، در ایران منعكس مى شود ، در سایر ممالك منعكس مى شود كه الان كه شاه هست الان ایران در ثبات و آرامش دارد زندگى مى كند ، همه آرام ، مردم همه راحت منزل هایشان مى خوابند اینجا هم به راحتى مشغول كسب و كارشان هستند و مدارس هم همه آرام ، دانشگاه ها هم همه مشغول به تحصیلشان هستند با آرامش ، با خوشى براى این كه شاه هستند در ایران !! خوب این منعكس مى شود در دنیا كه یك همچو انقلابى كه الان در ایران هست ، در غیاب شاه هست یا در حضور شاه هست ؟ شاه نیستند و این

ص: 245

ناآرامى هاى سرتاسرى هست ؟ یا شاه هم تشریف دارند ، در حضور مبارك اعلیحضرت !! همه مردم ایستاده اند و مى گویند مرگ بر این شخص ، مرگ بر این سلسله ؟

این كشتارهائى كه در سرتاسر ایران ما هر روز شنویم ، هر روز تقریبا از تلفن هائى كه از ایران مى شود اطلاع دهند كه فلان جا چند نفر كشته داشت ، فلان جا چند نفر كشته داشت ، فلان اعتصاب واقع شد ، فلان جا اعتصاب شد ، فلان اداره اعتصاب شد ، فلان دستگاه اعتصاب شد ، اینها همه آرامش است ؟ ! با وجود شاه الان یك مهد آرامى است ایران و ثبات دارد ؟ ! یا اگر شاه باشد آرامش نیست ؟ ما مى گوئیم كه اگر شاه الان باشد و بخواهد ادامه بدهد این سلطنت غیرقانونى و این سلطه جهنمى را ، ثبات ایران از بین مى رود و رفته است و ایران در معرض سقوط است . آن شخص مى گوید كه اگر چنانچه شاه نرود یك ایران مستقل ، یك ایران برومند ، یك ایران قدرتمند ، ثبات منطقه را ، ثبات ایران را حفظ مى كند! و دنبالش هم آن انگشت مى گذارد روى آن قدرتمند و آن كسى كه استقلال را در ایران ایجاد كرده است و یك دولت برومندى است كه آن عبارت از دولت شاه است كه آرامش را حفظ كرده و استقلال را حفظ كرده است و اگر چنانچه او برود ، این استقلال و آرامش ، این آرامش از بین مى رود ، استقلال از بین مى رود ، آزادى از بین مى رود ، همه چیز ما بسته به این وجود ذیجود است !! آخر این چه حرفى است كه یك كسى كه مى گوید من رئیس جمهورم و ابرقدرت و از آن حرف ها و لاف و گزاف ها مى گوید ، این چه حرفى است كه مى زند ؟ آخر چرا آدم یك حرفى بزند كه ما در این گوشه دنیا هم انتقاد از او بكنیم و هر كه بشنود و سرعقل باشد انتقاد از او مى كند كه آقا كدام ثبات را شما الان دارید حرف مى زنید ؟ الان ثبات در ایران هست ؟ شما از كدام استقلال ایران حرف میزنید ؟ ایران نظامش مستقل است ؟ ایران فرهنگش مستقل است ؟ ایران صنعتش مستقل است ؟ اقتصادش مستقل است ؟ آخر چه چیز ایران استقلال دارد تا این كه به وجود شاه این استقلال مى گویند هست و وقتى استقلال باشد ثبات پیدا مى كند منطقه و الان استقلال هست و ثبات هم دارد منطقه ! اگر برود ثباتش به هم مى خورد! آخر چه استقلالى ما داریم ؟ تو كه مى دانى ، ما هم كه دانیم كه چه مى گویى ، تو هم مى دانى كه ما مى دانیم دروغ مى گویى ، (خنده حضار) استقلال دارد ایران ؟ ! تو خودت مى دانى كه ایران را پایگاه هاى آمریكا درست كردید ، پایگاه براى آمریكا درست كردید . اگر یك مملكتى مستقل باشد تو دهن تو مى زند كه پایگاه در ایران بخواهى درست كنى . تو كه مى دانى كه در كوهستان هاى ایران پایگاه براى شما درست شده است . یك مملكت مستقل ، یك حكومت مستقل كه نمى گذارد كه در مملكتش پایگاه درست بشود و در كوهستان هایش چه بشود . تو مى دانى كه به سر اقتصاد ایران چه آوردى و خزائن ایران و مخازن ایران را چطور غارت كردید و بردید . اگر یك حكومت با شرف ما داشتیم ، یك سلطان با شرف ما داشتیم امكان داشت كه این طور مخازن ما را به خورد شما بدهد ؟ براى این كه چند روز دیگر مى خواهد ، یك آدم قریب شصت سال مى خواهد زندگى كند و زندگى پست و رذلش را مى خواهد ادامه بدهد ، منافع یك ملت بزرگ را همه را از دست مى دهد و هیچ فكر آتیه این مملكت نیست و فكر حال این مملكت هم نیست ، خوب ، تو چرا این حرف را مى زنى كه

ص: 246

مى دانى ؟ جز این است كه مى خواهى اغفال كنى ؟ خوب كى را اغفال كنى ؟ اهل مملكت خود ما را اغفال كنى ؟ خوب ، مملكت ما مى دانند كه الان آرامشى در كار نیست ، مى دانند كه استقلالى ما نداریم .

كارتر فریادهاى آزادیخواهى رابه اراذل و اوباش نسبت مى دهد

یك روز مى گوید كه یك آزادى تندى !! به مردم دادند و از این جهت كه آزادى تند است ، مردم به هیاهو در آمدند . من نمى دانم آدم چطور جواب این حرف ها را بدهد ، خوب اگر یك آدم عادى بود ، آدم مى گفت خوب نامربوط گفته ولش كن ، اما یك كسى است كه خواهد با این حرف ها تبلیغ كند ، مى خواهد بااین حرف ها حكومت شاه را حفظ بكند - اگر ایشان هم - بعد دنبالش آن حرفى كه هر انسانى را ، هر انسانى را ناراحت مى كند كه یك آدم یك سر و دوگوشى كه هوشش سرجایش است ، باز دیوانه نشده است ، مى گوید كه ما نمى توانیم ببینیم كه اراذل پست این سلطنت را ساقط بكنند!! سى و پنج میلیون جمعیت مسلم كه ایستاده اند و میگویند كه ما مى خواهیم آزاد باشیم ، ما خواهیم مستقل باشیم . آزادى و استقلال طلبى ، اراذلى و پستى است ؟ ! شما كه مى گوئید كه آزاد كردند شما را و شما به واسطه آزادى ! یك همچو حرفى میزنید ، مردم ایران آزاد هستند ؟ ! مطبوعات ایران الان آزاد است ؟ ! پس چرا تعطیل است مطبوعات ؟ اگر اینها آزادند چرا براى این كه سانسور نباشد ، الان همه مطبوعات ایران تعطیل است ؟ مخابرات ایران چرا تعطیل است ؟ همه چیز ایران الان تعطیل است ، هر اداره اى كه بروید تعطیل است ، خوب چرا ؟ چرا مطبوعات ایران الان تعطیل است ؟ خوب این را از آقاى كارتر بپرسیم كه چرا مطبوعات ایران الان تعطیل است . مطبوعات ایران هم به واسطه اینكه یك مردم اراذل پستى هستند تعطیل كردند ؟ ! و چاپخانه ها هم هیچ روزنامه اى را طبع نمى كنند تا سانسور هست ؟ یا سانسور و اختناق و كارهائى كه خلاف انسانیت است در آنجا دارد انجام مى شود و مردم بر خلاف این قیام كرده اند . مردم مى خواهند كه انسان باشند ، مردم ایران مى خواهند آدم باشند ، انسان باشند نه اینكه تحت نظارت یك اشخاصى كه هیچ چیز ندارند . آن وقت یك مردمى كه قیام كرده اند و بچه هایشان را و جوان هایشان را دارند فدا مى كنند براى آزادى ، براى استقلال ، براى اسلام ، براى حكومت عدل ، اینها اراذل و پست هستند در منطق شما ؟ !

در منطق كارتر قتل و غارت حقوق بشر ، امرى ضرورى براى نجات ایران است

اصلا یك وقت عرض كردم كه الفاظ از معانى خودش تهى است . این عصر ما یك عصرى است كه الفاظ گفته مى شود ، لكن معنا آن معنا را نمى دهد . ایشان مى گوید كه ایران آزاد است ، زیاد آزاد است ! در همین حرفش هم گفته است من خوشحالیم از اینكه شاه آزادى به مردم داده است ! شماخوشحالید كه ، این آزادى است كه به ما داده ؟ ! الفاظ را گویند ، اما معنا ندارد این الفاظ ، الفاظ بى معنى مى گویند . آزادى یا معنایش به معناى اختناق است (ایشان آزادى را مى گوید و مرادش اختناق

ص: 247

است ) یا مى گوید و سرش نمى شود كه چه مى گوید . نمى توانیم ما بگوییم كه یك آدمى الفاظى را مى گوید و نمى فهمد چه دارد مى گوید . تو ملتفت هستى كه دارى چه مى گویى كه (ایران آزاد است ، من خوشحالم كه ایران آزاد است ، بله ، من متاسفم كه بعضى مثلا كشته شده اند لكن این لازم بوده ) دنبال این كه مى گوید من متاسفم ، مى گوید لكن یك مطلب لازمى بوده ! ، (مطلب لازمى بوده ) مى دانید یعنى چه ؟ یعنى اگر این آدمها را نكشند نفت ما نجات پیدا نمى كند . اگر اینها را نكشند پایگاه هاى ما ممكن است از بین برود . این لازم بوده است كه براى استفاده خارجى ها ، براى غارتگرى اینها ، براى این كه نفت ما را ببرند و خودشان پایگاه درست كنند ، عوض پول نفت پایگاه براى خودشان درست كنند مى گویند لازم بوده است این ، البته تاسف دارد ، البته كاشكى كه این مردم هیچ حرف نمیزدند تا ما نفت هایمان را مى بردیم ! چون مردم حالا حرف زده اند این یك خرده تاسف دارد! آدمكشى هم تاسف دارد لكن این آدمكشى لازم بوده است ! یك انسانى كه مى گوید كه حقوق بشر ، اسم از حقوق بشر مى برد آنوقت یك همچو حرفى مى زند كه یك مردمى كه ایستادند و یك حق اولیه بشر را دارند مطالبه مى كنند ، اینها اراذل پست هستند و كشتن ایشان هم لازم است ! اینها كه مى گویند كه ما مى خواهیم آزاد باشیم و مى خواهیم مستقل باشیم ، اینها كشتن شان لازم است ، یك امر لازمى بوده ولو تاسف دارد كه چرا اینها یك چنین حرفى مى زنند ، خوب بود این حرف ها را نزنند! - باشد - مردم باشند تحت همین مهمیز اعلیحضرت باشند تا ما هم نفت ها را ببریم و راه باز باشد براى ما . با سرنیزه ریختند آبادان و آن جاهاى دیگر ، باز مى خواهند نفت ها را ببرند ، مردم تا حالا هم حاضر نشده اند نمى دانم الان وضع امروز چه جورى است .

در هر صورت ما در یك محیطهائى واقع شدیم ، در یك عصرى واقع شدیم كه عجائب و غرائب ما مى بینیم ، از آن طرف مردك دم از آزادى بشر مى زند و حفظ حقوق بشر ، از آن طرف مى گوید كه در مثل ایران دیگر حفظ حقوق بشر مطرح نیست . در یكى از فرمایشاتشان آقاى كارتر این طور مى گویند كه : در مثل ایران كه ما یك منافعى داریم و قضیه سوق الجیشى است ، اینجا دیگر حقوق بشر مطرح نیست ، حقوق بشر در جاهاى دیگر مطرح است ، در مثل ایران و امثال ایران نه دیگر لازم نیست كه حقوق بشر را ما حفظ بكنیم ! از آن طرف هم این حرف ها را مى زند كه یك مشت اراذل و عرض مى كنم پست ، اینها هستند! آیا آن كسى كه سلب آسایش مردم را مى خواهد بكند اراذل است یا آن كسى كه گوید مى خواهم آزاد باشم ؟ ! آن كسى كه منافع مردم را مى خواهد بچاپد از اراذل و اوباش است یا آن كه مى گوید منافعمان را ما براى خودمان خواهیم ؟ ! خوب این را حساب بكنید ، بى حساب حرف نزنید ، حساب بكنید كه این مردم چه مى خواهند . ببینیم خواست مردم اراذلى است و پستى است یا آن كه جلو این خواسته را مى خواهد بگیرد اراذل و پست است ؟

فریاد استقلال طلبانه و آزادیخواهى اقشار مردم بر علیه غارتگران

مردم ایران حرفشان واضح است ، دارند داد میزنند ، از بچه دبستانى و تا دبیرستانى ، تا

ص: 248

عرض مى كنم كه همه جا تا برسد به پیرمردها ، تمام مدارس ایران ، جوان هاى ایران در مدرسه در دانشگاه ، در هر جا فریادشان این است كه ما آزادى مى خواهیم ما استقلال مى خواهیم ، ما یك حكومتى كه استقلال را از ما سلب كرده است این را نمى خواهیم . این آیا اسمش این است كه مردم اراذلى هستند ، مردم پستى هستند كه مى گویند ما آزاد مى خواهیم باشیم ، ما مستقل مى خواهیم باشیم ، ما مى خواهیم تحت حكومت غیر نباشیم ؟ ! این از پستى آنهاست كه مى خواهند نباشیم ؟ ! كه اگر تحت اراده شما باشند آن وقت خیلى مردم شریفى هستند ؟ ! اگر نفت ها را توى مشتشان بگیرند و بیایند تقدیم كنند ، كلیدهاى مخازن را تقدیم شما كنند آن وقت یك مردم شرافتمندى و بزرگوارى هستند ؟ ! حالا كه مى گویند كه غارتمان نكنید حالا پستند ؟ ! اراذلند ؟ ! این منطق است كه شما دارید ؟ ! یا منطق اوباش است اینها ، منطق اراذل است این حرف ها ، نه منطق یك انسان . انسان نمى تواند این طور حرف بزند . تو اگر این جور تعبیر نكرده بودى من هم این جور تعبیر نمى كردم ، من عار دارم كه با تو حرف بزنم .

با تبلیغ و انعكاس اهداف قیام ملت ، به نهضت كمك كنیم

در هر صورت حالا وضع ایران ما به این جا رسیده و من امیدوارم كه با خواست خداى تعالى پیش ببرد ایران و امیدوارم كه پیروز بشود ایران و شمایى كه اینجا هستید و از هر جائى كه آمدید ، همه تان مكلفید كه به ایران خدمت بكنید و به این نهضت كمك بكنید . كمك تبلیغاتى این جا كه هستید مى توانید بكنید و تبلیغات مى توانید بكنید تا این كه این قشر تبلیغاتى كه مرتزق از شاه هستند در دهنشان را ببندند . در خارج البته دارند اینها یك اشخاصى كه تبلیغات مى كنند براى حفظ شاه ، شما هم تبلیغ بكنید ، مردم را آشنا كنید به این كه مردم ایران چه مى خواهند . این ملتى كه الان پانزده سال است (بیشتر) قیام كرده است و یك سال است كه دائما دارد خون مى دهد ، دائما دارد جوان هایش را فدا مى كند ، اینها چه مى خواهند ؟ اینها چه ارزشى قائلند براى این آزادى و استقلال كه جوانشان را مى دهند و معذالك باك ندارند ؟ باید كمك كنید به اینها ، باید به مردم بگوئید ، به مردم این حدود بگوئید كه ایران یك همچو چیزى میخواهد . گوش نكنید به این حرف ها كه ، تبلیغاتى كه از اطراف مى شود كه خیر ، اینها یك مردم اراذلى هستند و یك مردم پستى هستند ، اینها وحشى هستند آن مردیكه آمریكائى گفته بود كه یك مردم وحشى هستند ؟ كه آن خبرنگار (باز آن هم اروپائى بود) گفت كه آقا اینها كه آزادى مى خواهند ، چطور وحشى هستند یك ملتى كه اینطور ایستاده اند و دارند (در آن روزى كه آرام هم مردم داشتند مى رفتند) مردمى كه این طور یك میلیون جمعیت آرام دارد مى رود و لكن براى یك خواست انسانى است ، چطور تو مى گوئى وحشى است ؟ ! آنها غیر وحشى را عبارت از این مى گویند كه منافع آنها را تامین بكند ، هر كه منافع آمریكا را تامین كرد ، این آدمى است كه خیر ، آدم شریفى است ! اراذل نیست ! از اوباش نیست ! پست نیست ؟ ! شریف است ! و هر كس كه بخواهد منافعش را ، در جیبش را ببندد كه قاچاقكى نبرند مالش را ، این آدم پستى است ! آدم اراذلى است !

ص: 249

انشاءاللّه خداوند همه تان را توفیق بدهد و همه را پیروز كند ، یك روزى به وطن خودتان بیائید با سرفرازى ، الان هم سرفراز هستید . یك ملتى را شما زنده كردید ، شما ملت ایران زنده كردید ایران را ، آن مرده ها را زنده كردید شماها ، جوان ها ، خداوند انشاءاللّه همه تان را حفظ كند ، موفق باشید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 250

تاریخ : 4/9/57

بیانات امام خمینى پیرامون عمق جنایات و خیانت هاى شاه در ابعاد مختلف

مقصد نجات امت است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مقصد هر چه بزرگتر باشد ، رنج در راه آن هر چه زیاد باشد ، باید انسان تحمل كند و آسان تر است . اگر مقصد شما آقایان همین امور دنیائى باشد ، رنج هایتان به هدر مى رود و اگر مقصد خدا باشد ، نجات بندگان خدا باشد ، نجات یك ملت ضعیف مظلوم باشد ، رنج ها هر چه زیادتر باشد هدر نمیرود ، یك چیزى كه براى خداست هدر نمى رود . این قوه هائى كه صرف در راه این ملت مظلوم مى شود ، براى نجات خلق خدا هست ، براى رفع ظلم هست ، براى قطع ید اجانب از بلاد مسلمین هست . این قوایى كه در این راه صرف مى شود یا صرف شده است خیال نشود كه هدر رفته است ، اینها محفوظ هستند . الان شما مواجهید ، ملت ایران ، ملت اسلام مواجهند با یك قواى شیطانى كه بر مقدرات آنها سال هاى طولانى است كه تسلط پیدا كردند و بلاد مسلمین كم كم به فكر افتاده اند كه خودشان را نجات بدهند و من جمله ایران است كه حالا مدتى است در فكر این است كه نجات بدهد خودش را از دست اجانب ، از دست قواى شیطانى و در این راه رنج ها برده است و چون مقصد بسیار بزرگ است ، مقصد نجات یك امت است ، مقصد آن است كه این بیچاره ها كه زیر بار ستم و ظلم اجانب با توسط حكومت هاى جائرانه ، با وساطت سلسله پهلوى جائر در رنج بودند و در عذاب بودند ، مقصود این است كه نجات اینها حاصل بشود و مملكت از دست كفار نجات پیدا بكند ، از دست اجانب نجات پیدا بكند و مملكت بشود از خود شما و ذخائر مملكت از خود شما .

ایجاد پایگاه تسلیحاتى براى آمریكا در ازاى ذخائر ملت

اینكه مى بینید هى فریاد مى زنند از اینكه بودجه كم است ، كسر آمد ، نه این است كه درآمد ایران كم است ، درآمد ایران زیاداست لكن دست هایى در كار است كه نمى گذارد تامین بشود ، خورنده هایش زیادند . نفت الان یك بودجه بسیار زیادى است و یكى از خیانت هایى كه الان شاه بر ملت ما مى كند این است كه این ذخیره اى كه باید براى سال هاى بسیار طولانى براى نسل هاى آتیه محفوظ بماند و زندگى بكنند با همین ذخائر ، این آدم خواهد كه در ظرف 20 سال ، 30 سال ، همه اش را به حلقوم آمریكا بكند و در ازایش هم چیزى دریافت براى منفعت ملت نكند . اینكه كسر مى آید بودجه ، یكى اش

ص: 251

براى همین معناست كه این بودجه خورده شود . شما ملاحظه مى كنید كه 18 میلیارد دلار پول نفت را اسلحه خریدند 18 میلیارد دلار اینها اسلحه خریدند و باز هم خرند ، اگر مهلتشان بدهند باز هم خواهند خرید ، و این اسلحه ها چى هستند ؟ خیال مى كنید كه ما محتاج به 18 میلیارد اسلحه هستیم براى تنظیم امورمان ؟ خیر مساله اینها نیست ، چون رقیب آمریكا كه شوروى است توجه دارد به مسائل ، اینها به عنوان اینكه ما پول نفت را داریم تحویل مى دهیم ، به این عنوان همین اسلحه هایى كه هیچ به درد ایران نمى خورد مى آورند در ایران و پایگاه براى خود آمریكا درست مى كنند یعنى نفت ما را مى خورند و به جاى آن براى خودشان پایگاه درست مى كنند ، به اسم دادن پول نفت براى خودشان پایگاه درست مى كنند . اگر پول نفت را به ما ارز مى دادند و پولش را مى دادند ، زیادتر بود از اداره دولت و اداره ملت . این پول ها براى ملت ما كافى است منتها آنقدر خورده مى شود ، آنقدرش كه آمریكا مى آورد و عوضش آهن به ما مى دهد ، آهنى براى خودش ، نه براى ما ، یك مقدارى هم كه داده شود به حلقوم آقاى محمدرضا خان و عائله و آن كسانى كه به او مربوط هستند و آنهایى كه مى خواهند خدمت به او بكنند و مردم را مى كشند براى حفظ او ، كه مى گویند 60 هزار نفر (اینطور نوشته بودند) 60 هزار نفر اینهائى اند كه مربوط به عائله سلطنتى هستند ، مربوط به عائله سلطنتى یعنى آنهایى كه باید از این سفره بخورند ، بخورند و كار نكنند ، بخورند و بیعارى كنند . خورنده خیلى زیاد است نه اینكه عائدات كم است .

شاه ، مجرى طرح آمریكایى اصلاحات ارضى

این عائدات نفت كه باید صرف خود مملكت بشود ، صرف این فقرایى كه در مملكت هستند بشود ، اینها براى اصلا برق و اسفالت و اینها در خود تهران تمام نشده ، برق و آسفالت و آب كه یك چیزهاى اولى است حالا ، باز خود تهران ندارد . خود تهران بعضى محله هایش چیزى ندارد ، آب ندارند ، باید بیایند سر این شیرهایى كه هست . این زاغه نشین هایى كه الان در تهران هستند یا چادرنشین هایى كه در تهران هستند و حدود بیست ، سى محله هستند كه صورتشان را براى من داده بودند و الان پیش من نیست ، اینها زندگیشان عجیب است ، آنطورى كه نوشته بودند براى من ، اینها همان ها هستند كه آقا گفتند: (مادهقان ها را از زیر بار نمى دانم آزاد مى كنیم ، ارباب و رعیتى به هم خورد و دیگر دهقان شدند همه و همه چه شدند) . این زاغه نشین هایى كه در اطراف تهران و در خود تهران و محلات تهران الان ساكن هستند و یا آن كه حالش خیلى خوب است یك خانه گلى درست كرده است خودش با 10 نفر ، 15 ، 5 نفر ، 6 نفر عائله ، باقى دیگر با چوب و با نمى دانم از نى و با اینطور چیزهایى كه تا حالا براى ما تفصیلش را نوشته بودند ، حدود 20 ، 30 تا محل را اسم برده بودند ، فلان جا ، فلان جا ، فلان جا ، اینها زاغه نشین هستند و یا چادرنشین هستند یا یك خانه هایى اینطورى درست كرده اند . نوشته بود كه در این اینها در اینطور شرایط هستند كه بعضى شان منزل هایشان در یك گودالى واقع هست كه باید تا لب خیابان كه خواهد بیاید ، نمى دانم پنجاه تا ، صدتا (خیلى زیاد

ص: 252

نوشته بود من یادم نیست الان ) باید پله طى بكنند تا بیایند به لب خیابان ، آنجا یك جایى كه شیر آب است بیایند آب بردارند . این زن بیچاره اى كه مى خواهد براى بچه هایش آب ببرد باید كوزه را بردارد از این گودال در این زمستان ، در این برف ، در این سرما از این پله ها برود بالا برسد به خیابان به آن شیر آب و یك كوزه آب را پر كند و ببرد براى بچه هایش . زندگى ، خیال نكنید كه حالا زندگى ایرانى ها مرفه است آنطورى كه در بوق هایشان مى گویند ، یك دسته خاصى هستند كه یا نور چشمى ها هستند یااشخاصى هستند كه وابسته اند ، اینها هستند كه یك قدرى مرفه هستند ، باقى مردم اینطور نیست كه خود تهران اینطور است كه 20 ، 30 محله دارد اینطور اشخاص ضعفا ، همین هایى كه در دهات مشغول زراعت بودند ، زراعتشان را به اسم اصلاحات ارضى به هم زدند ، دیدند كه نمى توانند زندگى كنند آنجا ، كوچ كردند بیچاره ها آمدند به اطراف تهران براى اینكه با كارى ، با نمى دانم كسبى ، یك كارى ، یك حمالى بكنند ، یك چیزى پیدا كنند كه بچه هایشان نمیرند ، اصلاحات ارضى كه ایشان كردند این بود یعنى آمریكایى كه مى خواست ، این نقشه آمریكایى بود براى ملت هاى این طرف كه یكى آن هم ایران بود ، یك نقشه اى بود براى اینكه بازار درست كند براى آمریكا . آمریكا گندمش زیاد بود ، گاهى وقت ها آتش مى زدند ، گاهى وقت ها به دریا مى ریختند ، بهتر از این چى بود كه زندگى ایرانى ها را به هم بزنند و زراعت ایران را به هم بزنند و كشاورزى بكلى از بین برود . حالا یك مملكتى كه یك استانش كافى بود براى تمامش و باقیش بایست به فروش برود ، یك آذربایجان اگر چنانچه سابقا بوده زراعت مى شد كافى بود براى همه ایران ، مابقیش باید به فروش برود ، به خارج برود ، صادر بشود ، حالا اینطور كه ملاحظه مى كنید همه چیزش وارد مى شود از خارج . دامداریش را به هم زدند ، كشاورزیش را به هم زدند ، همه زندگى را به هم زدند . مراتع ما را ، مراتع سرسبز خوب ما كه بعضى مراتعش را اشخاص كارشناس كه آمدند دیدند ، گفتند بهترین مراتع براى دامدارى است ، در دنیا از این مرتع بهتر نیست ، این را به یك دسته اى دادند كه یكى اش ملكه انگلستان است از قرارى كه به من نوشته بودند و یك عده دیگرى از آن مفتخورها ، به آنها داده اند ، اجاره دادند به اصطلاح خودشان . دامدارى را از بین بردند ، حالا ملت ایران با گوشت هاى عرض مى كنم كه یخ زده نجس دارند زندگى مى كنند كه از بلاد دیگرى مى آورند برایشان ، یخ زده ، خراب ، فاسد و حرام میت است در صورتى كه ایران یك ناحیه اش وقتى كه دامدارى حسابى بود كافى بود براى همه ایران و مابقى اش باید صادر بشود .

همكارى شاه با اسرائیل دشمن اسلام و مسلمین

حالا شما همه چیز را از خارج وارد مى كنید ، هر چه هست یا از اسرائیل مى آید (دشمن اسلام ) خدا مى داند كه این مرد نسبت به اسلام چه خیانت ها كرده است ، اسرائیل كه دشمن اسلام است ، با مسلمین الان در جنگ است ، این از همان اول این را شناختند ، از اول ، از بیست و چند سال پیش از این ، حدود سى سال ، بیست و پنج سال پیش از این اسرائیل را كه در جنگ بود با مسلمین ، اینها به رسمیت شناختند و ابتدایش بروز ندادند و آخرش هم حالا كه مى بینید كه الان یكى از افرادى كه سینه

ص: 253

مى زند براى محمدرضا خان ، براى بقایش ، اسرائیل است كه مى گوید نفت ما را از بین مى رود ، براى اینكه نفت او را اینها دارند مى دهند ، یعنى نفت بلاد مسلمین را مى دهند به دشمن مسلمین كه جنگ كند با مسلمین . یك همچو خائنى است این مردك ، نفت ما را با تانكرهاى خودشان ، با وضع خودشان مى رسانند به آنها ، آنهایى كه با همین نفت جنگ مى كنند با مسلمین و غصب كردند زمین هاى مسلمین را عرض بكنم همه چیز مسلمین را از بین بردند ، فلسطین را چه كردند ، بیت المقدس را غصب كردند . این یكى از خیانت هایى است كه این مرد به اسلام و مسلمین كرده است كه در ایران هم همین طور اینطورى كه به من اطلاع داده اند ، بهترین زمین ایران دست اسرائیلى هاست . بهترین زمین دست این یهودى هاى اسرائیلى است كه آنها كار مى كنند لكن منافعشان را آنها دارند مى برند .

شاه ، كهنه نوكرى براى حفظ منافع اجانب

دهقان هاى ما باید بیایند در تهران ، زندگیشان آنطور باشد كه گفته اند و انسان تا نبیند ، هر كه را نبیند ، مطلب را نرود بررسى كند نمى فهمد چه خبر است اینها چه كرده اند . این مال خود تهران كه پایتخت است ، از اینجا وقتى بیرون بروید و در شهرهاى دیگر و در دهات دیگر بروید ، آنجا چه خبر است خدا مى داند چه خبر است ، آب ندارند ، بهدارى نیست ، در خود رزونامه ها نوشتند بیست تا ده هست كه یك بهدارى در آن نیست ، یك طبیب ندارد ، آب ندارند . در روزنامه اطلاعات یك كیهان یك وقت دیدم در چند سال پیش از این كه اینها از بى آبى اینقدر بى آب هستند كه صبح وقتى این بچه از خواب بیدار مى شود تراخم دارد ، چشمش بسته است و چشمش را كه به هم بسته است مى خواهند چشمش را باز كنند ، مادرش را با بول آن را ، این چیزش مى كند تا چشمش باز بشود . یك همچو زندگى ملت ما در دست این آدم دارد . پول ها رامى برند و در خارج براى خودشان ویلا درست مى كنند و این كلمه را مكرر گفتم ولى باز هم عرض مى كنم كه (نوشته بود به من ، حالا در یك مجله اى بوده است كه یادم نیست اینها نوشته بود كه من خواندم این را یا در یك چیزى بود كه براى من خواندند آن را) یك ویلایى براى خواهر این شاه ، یك كدام ازاین خواهرانش یك ویلایى خریده اند (به چه قیمت ، آن را من یادم نیست اما نوشته بود) كه 6 میلیون دلار یعنى 35 میلیون تومان خرج ، 6 میلیون دلار خرج گلكارى آنجا شده است ، یك همچو ویلایى از پول كى ؟ ما كه رضاخان را مى شناختیم وقتى كه آمد اینجا یك آدم لختى بود ، یك سرهنگى بود كه آمد اینجا . یك نفر از آقایان كه نوارهایش را براى من فرستاده بود و من گوش كردم كه چه كردند در این اسفالت كه قرارداد كردند ، نوشته بود كه هر مترى نمیدانم چقدر ، چند صد دلار خرجش كردند یعنى خوردند و درست نكردند . ما الان هیچ نداریم ، ما لختیم ، بیچاره اگر این هم برود تا مدت هاى زیاد باید زحمت بكشند كه این خرابى هایى كه این كرده جبران بكنند ، اگر بتوانند . (اگر ایشان برود زمین و زمان به هم مى خورد! زمین و آسمان به هم مى خورد! اگر ایشان برود ثبات ناحیه به هم مى خورد!) كدام ثبات ناحیه به هم مى خورد ؟ بله اگر ایشان بروند ژاندارم نیستند براى خلیج و اینها ، چون با پول ملت ما براى حفظ منافع آمریكا لشكر مى فرستد حفظ

ص: 254

كنند آن خلیج و امثال ذالك را . اگر ایشان برود مملكت ما درست مى شود ، اداره مى شود ، صحیح اداره مى شود ، هر كس بیاید صحیح تر از آن اداره مى كند . اگر ایشان برود خلاء مى شود ؟ ! چه خلایى مى شود ؟ خوب یك دزدى برود ، یك نفرآدم صحیح تر بیاید سر جایش ، این خلاءاست ؟ ! یك آدم صحیح تر مى آید جایش ، ما نداریم آدم صحیح ؟ ! ایران اصلا دیگر ندارد كسى را كه جاى آقاى محمدرضا خان را بگیرد ؟ ! ایشان چه مى كند كه دیگران نمى كنند ؟ ایشان دزدى مى كند ، دیگرى نمى كند . خلاء چیست ؟ اینها همه تبلیغاتى است كه اینها مى كنند . با هر زبانى كه بتوانند تبلیغ مى كنند كه این را نگهش دارند و نگه داشتنش براى این است كه یك دسته داخلى مى خواهند از قبل او بخورند ، یك دسته بیشترش هم خارجى ها خواهند به توسط او منافع مملكت ما را ببرند و غارت كنند . ما را بهتر از او كسى نیست كه غارت كند زیرا این نوكرى است كه از همه نوكرها بهتر است ، اگر یك نوكر بهتر پیدا كنند فورا این را كنارش مى زنند لكن بهتر از این كسى نیست ، نوكرى كرده و كهنه نوكر است این .

تكلیف ما ، تبلیغ و روشنگرى بر علیه دستگاه هاى تبلیغاتى اجانب

البته كار بزرگ است ، مشكل است لكن اهمیتش زیاد است یعنى یك ملتى با یك قدرت هایى مى خواهد مقابله كند كار بزرگ است ، مشكل هم است لكن براى این است كه اسیر است در دست دیگران ، مى خواهد كه این اسارت ، قید اسارت را بشكند . كار مهم است ، وقتى مهم است ولو طولانى باشد ، ولو مشكل باشد باید درست بشود . تو باران شما هستید ، خوب با شدید ، دیگر بالاخره باید یك كار بشود . شما اگر یك تظاهرى هم میكنید ، یك روشنگرى مى كنید ، خداوند توفیق تان بدهد ، حالا باران هم مى خورید ، خوب بالاخره براى خداست ، براى نجات ملت ایران است و همه تان مكلفید مكلفیم به اینكه این تبلیغاتى كه در خارج شده و دارد مى شود و بعضى از این روزنامه هاى خارجى از آنها ارتزاق مى كنند و بر ضد ملت ایران و بر وفق آقاى محمدرضا خان چیز مى نویسند ، روشنگرى كنید شماها در مقابل آنها ، شما هم روشنگرى كنید ، شما هم به هر كسى رسیدید بگوئید مسائل را كه ایران وضعش اینطورى است ، صداى ایران نه از باب اینكه خیلى آزادى دارند بلند است صدایشان بلند است كه ما آزادى مى خواهیم ، از باب اینكه آزادى ندارند . كى آزادى دارد ؟ مطبوعات ما الان تعطیل است چندین وقت است كه تعطیل است ، چرا تعطیل است ؟ براى اینكه سانسور است ، آنها مى گویند سانسور نباید باشد . هر جا را مى روى الان تعطیل است ، هر جا را مى روى اعتصاب است براى اینكه مردم مى بینند كه دارد از بین مى رود یك مملكتى در دست اینها . ادارات مطلعند كه چه مى گذرد منتها بیچاره ها نمى توانستند صحبت كنند ، حالا ، حالا اعتصاب كنند . هر جا بروى اعتصاب است ، مریضخانه اعتصاب است ، طبیب اعتصاب است ، در دادگسترى نمى دانم وكیل اعتصاب مى كند ، قاضى اعتصاب مى كند ، هر جا بروى اعتصاب است ، برق اعتصاب است ، همه چیز اعتصاب است ، چرا ؟ خیلى در رفاه هستند كه اعتصاب كنند ؟ ! خیلى كارشان خوب است و آزاد هستند ؟ ! آزادى زیاد به ایشان دادند به قول كارتر كه اینها همه در اعتصاب هستند و در زحمت هستند ؟ ! یا نه مى بینند كه

ص: 255

اعتصاب بكنند یك مدتى ، یك مدتى فلج كنند این كارها را بهتر از این است كه اعتصاب نكنند و همیشه گرفتار باشند . باید اعتصاب بكنند تا اینكه رفع بشود این گرفتارى ها . ما مكلف هستیم مثل همه یعنى باید همه ما دنبال مطلب باشیم و اگر بتوانیم با روزنامه نگارها مصاحبه كنیم ، مسائل ایران را بگوئیم ، نتوانیم مصاحبه كنیم ، رفقا داریم در آمریكا ، در اینجا ، در انگلستان ، در هر جا رفقا داریم ، آشنایان داریم ، در بین آشنایان به ایشان بگوئیم ، چند نفر ایستاده اند توى مدرسه دارند با هم صحبت مى كنند ، شما هم بگویید آقا مساله ایران این است درد ایرانى هائى كه الان قیام كرده اند این است ، خیانت هایى كه این مردمك كرده است به مردم ، این است ، نه آن روزنامه ها یا مجلاتى كه در خارج بعضى وقت ها منتشر مى شود و بر ضد ایران صحبت مى كند ، این مسائل نیست مسائل نیست ، مسائل این است كه این دارد همه حیثیت ایران را به باد داده است .

استقلال ، آزادى ، جمهورى اسلامى ، خواسته همه ملت - ایران آزادى - همه مردم دارند داد مى كنند ما آزادى مى خواهیم ، ما استقلال مى خواهیم ، ما حكومت عدل مى خواهیم حكومت اسلامى مى خواهیم . حكومت اسلامى حكومت عدل است ، دیگر این دزدى ها تویش نیست ، اگر یك حكومت عادل صحیح پیدا بشود ، همه چیز ما اداره مى شود . ان شاءاللّه خداوند همه تان را توفیق بدهد ، موفق باشید ، سلامت باشید . من باز تكرار مى كنم از اینكه آقایان مى آیند اینجا از راه هاى دور و ما جایى كه آنها را پذیرایى كنیم نداریم معذرت مى خواهم . خدا همه تان را حفظ كند ، موفق باشید انشاءاللّه .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 256

تاریخ : 8/9/57

مصاحبه روزنامه نگاران نروژى و فاینشنال تایم لندن و الراءى تونسى با امام خمینى

سؤال : برنامه هاى آینده حضرت آیت اللّه براى ایران چیست ؟

جواب : ما انشاءاللّه وقتى كه شاه رفت یك حكومت اسلامى در ایران ایجاد مى نمائیم و شكل رژیم را كه جمهورى اسلامى است به آراء عمومى مى گذاریم و تمام نواقصى كه تا كنون شاه پیش آورده است ، حتى الامكان ترمیم مى كنیم .

سؤال : در صورت سقوط شاه آیا حضرت آیت اللّه به ایران باز مى گردید و دولت جدیدى را تشكیل خواهید داد یا نه ؟ بعضى ها معتقد هستند در ایران كه قبل از سقوط شاه به ایران باز مى گردید ، نظر حضرت آیت اللّه چیست ؟

جواب : من هر وقت كه صلاح بدانم به ایران برمى گردم ، چه قبل از سقوط شاه باشد و چه بعد از سقوط او .

سؤال : آیا دولت جدید مورد نظر شما صد در صد اسلامى است ؟ به این معنى كه حكومت آینده ، محلى براى یهودیان ، مسیحیان و سایر اقلیت هاى مذهبى خواهد بود یا نه ؟

جواب : البته كه در حكومت اسلامى ، محلى براى اقلیت هاى مذهبى وجود دارد و آنها الان هم وكیل دارند و در مجلس واردند ، ما در حكومت اسلامى هم براى آنها این حق را قائلیم .

سؤال : روابط دولت آینده با غرب چگونه خواهد بود ؟ آیا تمام خارجى هائى كه در ایران هستند باید ایران را ترك كنند ؟

جواب : ما با ملت هاى غرب نه تنها هیچ نظر سوئى نداریم ، بلكه با آنان صمیمى هم هستیم و آن دولت هائى كه با ملت ایران بدرفتارى كرده اند ، ما با آنها نظر خوبى نداریم و در هر صورت با

ص: 257

غربى ها ما رفتارمان عادلانه است و هیچ وقت با هیچ كس رفتار ظالمانه نخواهیم داشت .

سؤال : نظر حضرت آیت اللّه درباره روسیه شوروى و كمونیست ها چیست ؟

جواب : روسیه هم یكى از دولى است كه به ما تندى كرده است و ما از او ناراضى هستیم . شرائط اجتماعى ایران به صورتى است كه كمونیسم هیچ راهى در آن ندارد .

سؤال : آیا شما خواستار تاسیس و تشكیل یك فدراسیونى از دولت هاى اسلامى در منطقه هستید ؟

جواب : در صورتى كه مقتضى بشود امكان دارد .

سؤال : آیا حضرت آیت اللّه با معمر قذافى در لیبى روابطى دارید ؟

جواب : خیر ، لكن راجع به یك قضیه اى من به ایشان پیغام دادم و ایشان هم جواب دادند .

سؤال : اگر چنانچه رژیم فعلى كنونى كنار برود و حكومت اسلامى برقرار شود ، این اصلاحات ارضى اى را كه شاه انجام داده كنار خواهد رفت و شما این زمین ها را از دهقان ها گرفته به مالكین برخواهید گرداند ؟

جواب : خیر ، زمین ها به مالكین برنمى گردد . مالكین مالیات اسلامى را در طول تاریخ نداده اند و تمام املاك آنها به دولت برمى گردد .

سؤال : برنامه شما ، نظر و رهنمودتان براى طرفدارانتان در ماه محرم چیست ؟

جواب : من در مورد محرم به دوستانم دستور داده ام و به آنان گفته ام كه مجالس را هر چه بیشتر باید برپا نمایند و مراسم این ماه را بدون اجازه از دولت انجام دهند و اگر دولت جلوگیرى كرد در خیابان ها و كوچه ها و خارج تكایا مسائل روز را بگویند و نهضت را ادامه دهند .

سؤال : ما مى بینیم كه یك اتحاد كاملى بین مخالفین شاه اعم از سیاسى و دینى ، داخل ایران به وجود آمده و آن اینكه همه مى گویند كه شاه باید برود ، تنها چیزى كه براى ما مبهم است اینكه شما چه نظام و مجتمعى را جایگزین شاه خواهید كرد كه بتواند مورد موافقت همه قرار گیرد ؟

ص: 258

جواب : ما قصد داریم حكومت اسلامى به معناى حقیقى خودش جایگزین رژیم سلطنتى بشود . ما نظام جمهورى را به آراء عمومى گذاریم و ایران چون همه شان مسلمان هستند راى بدین قضیه خواهند داد و بعد از راى آنها حكومت جمهورى اسلامى تشكیل خواهد شد .

سؤال : ملت تونس و مسلمانانى كه در تونس هستند گرایشى به حركت هاى دینى در ایران دارند ، گرچه عده اى مى خواهند به این حركت برچسب واپسگرائى بزنند . آیا مطلبى براى ملت تونس دارید ؟

جواب : من براى تمام ملل جهان و خصوصا مسلمین جهان این پیام را دارم كه ملت ایران براى احقاق حقوق از دست رفته اش قیام كرده است و سلاطین درطول تاریخ مانع و غاصب حقوق آنان بوده اند ، لهذا از تمام مردم جهان و مسلمانان شریف تقاضا دارم كه به نهضت اصیل اسلامى و مردم ایران كمك كنند . انسانیت مردم جهان اقتضا دارد كه صداى ملت مظلوم ما را به جهان برسانند ، علاوه بر این كه تكلیف اسلامى مسلمانان است كه اگر كسى مظلوم واقع شد باید به آنان كمك كرد .

ص: 259

تاریخ : 5/9/57

بیانات امام خمینى در مورد نتایج سلطه دست هاى جنایتكار بر ذخائر ملت

مقدرات مملكت ما همه به دست دیگران (اجانب ) است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

عذر مى خواهم كه منزل ما كوچك است و شما بحمداللّه جمعیت زیاد هستید و ما نمى توانیم كه از شما پذیرایى كنیم . من از خداى تعالى توفیق شما راخواهم و امیدوارم كه شما جوان ها یك روزى به ایران برگردید پیروز و سلامت كه ذخائر شما از خود شما باشد و حكومت به دست خود ما باشد . ما امیدواریم این سلسه به زودى منقطع بشود و دست جنایتكار اجانب از ذخائر ما قطع بشود و شما آقایان با سلامت و سعادت مقدرات مملكت خودتان را خودتان دست بگیرید . الان چنانچه ملاحظه مى كنید مقدرات مملكت ما همه به دست دیگران است . دیگران با دست هاى جنایتكار خودشان این سلسله را آوردند و با دست هاى جنایتكار خودشان بر ما مسلط كردند و این سلسله در تمام طول تاریخ ، از پنجاه و چند سال پیش از این تا حالا بر ما ظلم كرده اند ، بر ملت ما خیانت كرده اند ، ذخائر ما را به دیگران دادند ، مملكت ما را پایگاه ظلم قرار دادند ، پایگاه از براى آمریكا قرار دادند . من از خداى تبارك و تعالى خواهم كه شما را حفظ كند ، موفق باشید و اهالى مملكت ایران را موفق و پیروز كند . انشاءاللّه خداوند به همه شما سعادت و سلامت عنایت كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 260

تاریخ : 5/9/57

بیانات امام خمینى در مورد پوچى ادعاى بر هم خوردن ثبات منطقه در صورت نبودن شاه

خطر تجزیه ایران و كمونیسم داخلى ، از تشبثات شاه براى دوام سلطنت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از جمله تشبثاتى كه كردند براى حفظ شاه ، این است كه ایران هم مرز با شوروى است ، چند صد كیلومتر هم مرزى دارند و شاه است كه ایران را حفظ كرده از تجاوز شوروى ، اگر چنانچه شاه برود ، به واسطه این هم مرزى كه هست ایران در دامن شوروى مى افتد و در كلمات خود ایشان هم مكرر هست كه (اگر چنانچه من نباشم ایران مى شود ایرانستان ) و ما باید حساب كنیم ببینیم كه آیا صحیح است این مطلب كه الان شاه ، مملكت ایران را از شر شوروى نگه داشته و اگر ایشان بروند مملكت ایران به دامن شوروى مى افتد ، یا صحیح نیست این ؟ یك صحبت این است كه ، یك فرض این است كه اگر شاه برود شوروى مستقیما حمله مى كند به بلاد و ایران را مى گیرد یا لااقل آذربایجان را مى گیرد . یك فرض این است (كه ما این فرض را باید حساب كنیم ) یك فرض دیگر این است كه اگر چنانچه شاه برود ، به واسطه تحریكاتى كه مى كند شوروى ، كمونیسم داخلى آنجا را به دامن شوروى مى اندازد . این هم باید ما حسابش را بكنیم ببینیم صحیح است یا نه .

قدرت شاه اتكال به ملت ندارد

اما فرض اول كه شوروى حالا كه حمله نكرده به ایران ، قدرت شاه جلوگیرى كرده ، این شاه اتكال به ملت دارد ؟ یا نه بى اتكال به ملت همچو قدرتى دارد ؟ اگر ادعا بكند كه من اتكال به ملت دارم و این ملت است كه مى تواند ، قدرت این را دارد كه نگذارد كسى تعدى بكند ، خوب این را باید مطالعه كرد در احوال ایران و بالفعل كه ببینیم كه ایران یكسره پشتیبان اعلیحضرت است ؟ این پایه اى ، الان پایگاهى دارد درایران ؟ یا این هم به همان شكل پدر درآمده است ؟ كه خوب ، این را من یادم است ، شماها شاید هیچ كدام یادتان نباشد كه وقتى كه جنگ عمومى شروع شد و متفقین ایران را خواستند قبضه كنند براى اینكه پلى باشد - براى - بین آنها و جاهاى دیگرى كه دعوا داشتند ، سه تا لشكر از سه جنبه به ایران حمله كردند ، مال انگلستان بود و مال آمریكا بود و مال شوروى و آن حرف هائى كه رضاشاه مى گفت مثل همین حرف هائى است كه این مى زند كه (قدرت ما دیگر به آنجا رسیده كه كسى نمى تواند تعدى كند ، به آنجا رسیده است و كذا) یكدفعه معلوم شد كه یك ادعایى بوده است كه تویش

ص: 261

خالى بوده است ، فقط این یك حرفى بوده . آنوقت مى گفتند كه اعلامیه اى كه دوم نداشت اعلامیه لشكر ایران بود كه اعلامیه اول را كه اعلامیه جنگشان بود ، دومى نداشتند كه ظاهرا سه ساعت طول كشید ، وقتى كه رضاشاه به سردارهایش گفته بود كه آخر چرا سه ساعت ، گفته بودند سه ساعت هم زیادى بود براى اینكه ما هیچى نداشتیم ، آنها همه چیز ، راه مى آمدند ، سه ساعت راه مى آمدند و الا چیزى در كار نبود . حالا ایشان همچو قدرتى دارد كه ملت را استثناء كنیم و - خود قدرت ایشان را - كه قدرت ایشان جلوگیرى كرده است از این ابرقدرت كه شوروى باشد ؟ یا یك مسائل دیگرى در كار هست ؟ قدرت ایشان همین است . وقتى هم كه یك قدرتى اتكال به ملت نداشته باشد نظیر همان رضاشاه مى شود كه این سه تا مملكت ، این سه تا لشكر ریختند به ایران و ایران را گرفتند و همه چیز ایران در معرض خطر بود ، خطرى بود از همه چیز ایران ، در عین حال یك مطلب وجدانى براى ماها بود و مشهود بود كه مردم شادى كردند كه اینها آمدند شر رضاخان را كندند براى اینكه آنها كه آمدند رضاخان را فرستادند رفت . یك همچو وضعى پیش آورده بود كه در عین حال كه اجنبى ، دشمن ، سه تا دشمن بزرگ همه چیز ایران را در معرض خطر داشت معذالك از آمدن این دشمن ها مردم شادى كردند و به هم عرض كنم شاید مبارك باد مى گفتند كه خوب شد آمدند كه این مردیكه رفت ، شرش را كند و رفت . اینطور با مردم عمل كرده بود كه از دشمن ، سه تا دشمنى كه به حسب دیانت با اینها مخالف بود و همه چیزشان مخالف بود ، اینها آمدن آنها را براى رفتن او ترجیح مى دادند آنها بیایند و او برود . الان هم وضع این آقا اینطور است كه همچو در نظر مردم این مبغوض است كه اگر خداى نخواسته یك قدرتى بیاید و این برود ، آن را مردم ترجیح مى دهند براى اینكه آنها باز ممكن است یك حسابى داشته باشند . لهذا آنها كه آمدند بى حساب نبود كه به مردم تعدى بكنند ، البته بود یك تعدیاتى اما نه آنطور تعدى كه رضاخان كرد ، شوروى هم نكرد ، انگلستان هم نكرد ، آمریكا هم نكرد ، دشمنان ما نكردند آنطور با ایران ، آنطور كه این سختگیرى كرد و مردم را آزار داد ، آنها همچو كارى نكردند ، اینها آمدند البته قبضه كردند ، بسیار بد بود ، بسیار زشت بود لكن معذالك اینطور بود . الان هم وضع ایشان اینطور شده كه بودن ایشان در ایران به طورى در نظر مردم یك امر ناگوارى است كه اگر چنانچه یك قدرتى بیاید و این برود معلوم نیست كه همان شادى ها را نكنند ، همانطور كه آنوقت بود حالا هم شادى نكنند . حالا در هر صورت الان قدرت ایشان كه اتكال به ملت هم ندارد و ملت همه اصلا با او موافق نیست .

هراس دو ابرقدرت از یكدیگر مانع تعدى آنان به ایران است ، نه قدرت پوسیده شاه

باز ما فرض مى كنیم كه ارتش تمامش هم با این موافق است و حال اینكه فرض است ، الان ارتش تو خالى شده ، الان پوسیده تویش و با ایشان موافق خیلى نیستند ، خوب یك دسته اى كه خورد و بردشان زیاد بوده و هست ، آنها هستند و اما همچو نیست كه همه موافق باشند ، حالا ما فرض مى كنیم كه تمام ارتش هم با ایشان موافق باشند لكن در قبال یك قدرتى مثل قدرت شوروى اینطور نیست كه

ص: 262

اینها بتوانند یك كارى بكنند . پس مساله این نیست كه الان قدرت اعلیحضرت مانع شده است از اینكه شوروى حمله كند به ایران ، خیر مقابلش قدرت هاى دیگر است ، جهات دیگرى است كه نمى شود ، نه آن یكى مى تواند تعدى كند ، نه آن یكى مى تواند تعدى كند . همچو كه آمریكا مى خواهد یك كلمه بگوید ، از شوروى اعلام مى شود این مخالف با مصالح ماست ، ما آرام نمى نشینیم ، اگر این هم بخواهد چیز بكند آن یكى مى گوید كه مخالف مصالح ماست . این بین این دو تا قدرت بزرگ اینجا حفظ شده است ، نه اینكه ایشان حفظ كردند . پس بنابراین قدرت منهاى ملت ، یك قدرت پوسیده اى است كه ایشان دارند و این همچو قدرتى را ندارد و اگر چنانچه ایشان بروند ، ما فرض كنیم كه ایشان بروند و دیگر جهات دیگرى نباشد كه آمریكا در مقابل شوروى ، انگلستان در مقابل شوروى كه اگر این بخواهد تعدى كند اینها نمى گذارند ، اگر اینها بخواهند تعدى كنند آنها نمى گذارند ، این هم نباشد در كار ، بخواهد شوروى حمله كند به ایران ، ملت ایران كه الان با هم هستند ، با این ملت نمى تواند حمله كند ، ما فرض مى كنیم خیر ، ارتشش را زد و وارد كرد ، زندگى نمى تواند بكند ارتشش ، یعنى هر ده كوره اى كه برود پدرشان را در مى آورند ، چنانچه دیدیم بیرونش كردند از آذربایجان . آذربایجانى ها بودند كه بیرون كردند ، شوروى را در جنگ عمومى كه بنا گذاشتند بماند اینجا ، بعد كه آذربایجانى ها بیرون كردند آقا راه افتادند به رجز خوانى كه این من بودم كه آذربایجان را نجات دادم . این را همه مردم مى دانند كه ایشان نبودند كه آذربایجان را نجات دادند ، آن كسى كه نجات داد آذربایجان را ، ملت آذربایجان بود كه نجات داد . حالا هم اگر بنا باشد شوروى حمله بكند و ایشان نباشد ، ملت است ، اگر ایشان باشد ملت نیست براى اینكه ملت پشتیبان ، او نیست و اگر شوورى بخواهد حمله بكند شاید یك تاییدى هم از آنها بكنند ، این اشخاصى كه رنج دیدند از این خانواده ، یك تاییدى هم شاید بكنند چنانچه آنوقت خیلى هم خوشحال بودند و اگر ایشان نباشد بهتر ایران حفظ مى شود از شوروى و حال آنكه اصل مطلب اینطور است كه قضیه اینكه شوروى تعدى نمى كند به ایران و آمریكا تعدى نمى كند و انگلستان تعدى نمى كند این است كه خود اینها قدرت هایى در مقابل هم هستند و اگر اینها بخواهند هر كدامشان چى بشوند ، یك جنگ عمومى پیدا مى شود و اینها الان مى دانند كه جنگ عمومى مطابق است با قطع نسل بشر . اینطور نیست كه جنگ عمومى بكند و آن یكى غلبه كند بر او ، او را از بین ببرد و خودش زندگى كند ، براى اینكه قضیه جنگ هاى ذره اى است ، اتمى است و تمام بشر از بین مى رود و هیچ عقلى اقتضاى این را هم نمى كند كه یك جنگ عمومى را . این جنگ عمومى غیر آن جنگ عمومى اول و دوم بوده . جنگ عمومى اول و دوم جنگ عمومى بود كه این ابزارى را كه الان پیدا شده ، نبود این ابزار . جنگ اول كه خیلى كم بود ، جنگ دوم هم بود اما اینطور نبود . الان وضع جورى شده است كه اگر یك جنگ عمومى بخواهد در دنیا پیدا بشود ، عقلاى دنیا مى دانند ، همین ابرقدرت ها مى دانند كه این جنگ مثل آن جنگ ها نیست . این جنگ ، بشر را به نابودى كشیدن است یعنى هم شوروى نابود خواهد شد ، هم آمریكا نابود خواهد شد هم سایر ممالك نابود خواهد شد . یك همچو جنگ عمومى نخواهد پیدا شد ، اگر هم پیدا شد ما هم مثل همه مردم ، ما عاقبتمان به خیر است آنها

ص: 263

عاقبتشان نمى دانند چى است .

ادعاى باطل شاه مبنى برقدرتمندى او در جلوگیرى از تعدى ابرقدرت ها

در هر صورت این حرف ، این منطق ، یك منطق فاسدى است كه اگر اعلیحضرت نباشند آمریكا از آن طرف شروع مى كند به تعدى كردن و انگلستان از آن طرف آمریكا از آن طرف ، و این قدرت است كه در مقابل همه قدرت هاى عالم ، ادعا این است كه قدرت ایشان در مقابل این سه تا ابرقدرت كه انگلستان و آمریكا و شوروى باشد ایستاده است ، نه فقط در مقابل شوروى ، در مقابل این سه قوه ایستاده است و الان كارتر وقتى فكر مى كند كه یك همچو قدرتى در ایران هست به خودش مى لرزد یا فرض كنیم در كرملین اگر یك همچو صحبت بشود مردم به خودشان مى لرزند یا در انگلستان . ایشان اینطور ادعا را دارد كه من هستم كه تجزیه نشده است ایران ، اگر من نباشم ایران تجزیه خواهد شد . این حرفى است كه مى زند . از بچگیش تاحالا عادت كرده است از این حرف ها بزند و حالا هم از این حرف ها مى زند .

ادعاى باطل شاه مبنى بر حفظ ثبات كشور و ممانعت از فعالیت كمونیست هاى داخلى

خوب حالا فرض دوم را پیش مى آوریم كه رفت ، ادعا این است كه اگر ایشان نباشد اینها حمله مى كنند لكن حالا كه ایشان هست یك ثباتى هست و این داخلى ها ، كمونیست هاى داخلى نمى توانند كه الان كارى انجام بدهند لكن ایشان به مجردى كه رفت اینها شروع مى كنند به چیز كردن و شلوغ كردن و آذربایجان را مى دهند به شوروى یا ایران را مى دهند به شوروى و این حرف ها را مى زنند یا خیر نمى دهند به شوروى لكن ایران مى شود كمونیست . این هم همچو ادعایى دارد . گاهى آنطور مى گویند ، گاهى اینطور مى گویند كه خیر ایران مى شود كمونیست . این را وقتى حسابش را بكنیم یك حرف نامربوطى است براى اینكه الان این كمونیست هایى كه در ایران هستند از قدرت ایشان مى ترسند كه اگر قدرت ایشان نباشد دیگر مردم دیگر را هیچ حساب نمى كنند ؟ ! سى و چند میلیون جمعیت ایرانى یك عده كمى شان كمونیست هستند آن هم نه آن كمونیستى كه بخواهند شوروى را بیاورند در ایران ، كمونیست اند ، اینهم من خیلى باورم نیست كه كمونیست اصیل باشند به اصطلاح خودشان ، اینها هم بسیارشان ، سرانشان حالا شاید جوان هایشان اینطور نباشند اما آن سرانشان آنهائى هستند كه از دربار سر در آوردند و در آنجا كارهایى انجام مى دهند و الان بعضى شان نوكر دربار هستند ، اینها از آنجا سر در مى آورند ، اینها به اصطلاح من كمونیست آمریكایى هستند نه كمونیست واقعى .

حالا ما فرض مى كنیم كه یك عده اى هم كمونیست باشند ، خوب ما در این چیز ایران دیدیم این را ، همین الان ، همین الان كه ایران این انقلابات است ما مى بینیم كه شعار چه است . در ایران شعار كمونیستى است یا شعار اسلامى ؟ همه هم مى دانند این معنا را كه اگر یك شعار كوچكى هم یك جائى داده بشود و ما فرض هم بكنیم كه از كمونیست ها هست یك قطره اى است در مقابل یك دریا . همه

ص: 264

اقشار ایران ، سرتاسر اقشار ایران تمامش فریاد حكومت اسلامى دارند مى زنند ، یك عده مختصرى هم هستند فرض كنیم كه به قول اینها ، كه اینها شعار كمونیستى مى دهند . این عده مختصر در مقابل این سیل و این دریایى كه الان راه افتاده و همه دارند ادعا مى كنند كه ما حكومت اسلامى مى خواهیم ، اینها منحلند . اینها یك حرف نامربوطى است كه ایشان خیال مى كند ، خیال نمى كند ایشان مى خواهند اغوا كنند والا خودش هم مى داند این مسائل نیست ، نمى تواند اغوا كنند این را ، خوب تجزیه چیست ؟ كمونیست شدن چیست ؟ یك جا مى گوید تجزیه مى شود یعنى یك طرف ایران را شوروى اخذ مى كند ، یك طرف ایران را انگلستان مى گیرد یك طرف ایران را مثلا آمریكا مى گیرد . یك وقت هم مى گوید ایران كمونیستى مى شود ، یعنى همان تیكه اش مى شود ؟ دیگر باقى جاهایش نمى شود ؟ كمونیست ها فقط آذربایجان را مى گیرند یا خیر ، شوروى مى آید آذربایجان را مى گیرد ؟ این حرف ها یك حرف هایى است كه اینها مى زنند و مى گویند كه اگر شاه نباشد كذا و همه اش براى حفظ این است . آمریكا هم همین حرف ها را اگر بزند براى حفظ این است ، شوروى هم پشتیبانى از این مى كند و از این حرف ها ممكن است القاء بكند كه ایشان را نگه دارد ، انگلستان هم ممكن است همین حرف ها را بزند براى نگه داشتن ایشان ، البته همه اینها موافقند با اینكه ایشان باشد براى اینكه بهتر از ایشان براى اینكه منافعشان را تامین كند ندارند الان . اگر یك نوكر بهتر پیدا مى شد خیلى پشتیبانى نمى كردند لكن حالا این یك كهنه كارى است كه بلد است راه ها را ، فهمیده چه جورى كار بكند ولو الان از كار افتاده است و اینها میل دارند كه این باشد بلكه منافع اینها باز یك مدتى ادامه پیدا كند .

وظیفه ایرانیان مقیم خارج ، تبلیغ و انعكاس خواسته ملت در رسانه هاى گروهى

و ملت ایران الان در مقابل همه اینها ایستاده است و مى گوید كه نه ، ما منافعمان براى خودمان مى خواهیم باشد و ما مى خواهیم آزاد باشیم ، خواهیم مستقل باشیم ، ما یك حكومت عدل اسلامى مى خواهیم نه یك حكومت جائرى كه همه چیزما را به باد بدهد ، ما یك حكومت امینى مى خواهیم كه امین باشد براى مردم و ما داریم در ایران ، در خارج ایران مردم امینى كه مى توانند جانشین بشوند از براى این آدم و این دستگاه .

و این مطلب را باز هم تكرار مى كنم كه ماها همه مان مكلفیم به اینكه در خارج اینجا كه هستیم ، در خارج ایران كه هستیم به ایرانى ها كمك كنیم . به ملت ایران كه همه چیزش را الان در طبق اخلاص گذاشته و دارد براى نفع همه ماها ، همه ملت دارد قیام كرده است و همه چیز را دارد مى دهد ، ما هم آنقدرى كه قدرت داریم به آنها كمك كنیم و الان ما در اینجا این قدرت را داریم كه با مصاحباتمان با مطبوعات ، اگر مى توانیم چیزى در مطبوعات بدهیم بنویسند ، با مردم وقتى كه صحبت مى كنید حرف هایتان را بزنید و روشن كنید كه این مردم ایران اینطور نیست كه به قول آقاى كارتر (اراذل پست باشند) و بخواهند یك آدم شریفى را از مملكت بیرون بكنند ، خیر اینها یك مردمى هستند كه حقوقشان را مى خواهند ، حق اول بشرى است كه عبارت از آزادى و استقلال است مى خواهند و مى خواهند یك

ص: 265

كسى كه تعدى به این حق كرده است از ایران بیرون برود و كسانى هم كه تعدى به این حق كردند ، به حق آنها كردند دستشان را قطع بكند و این را به كسانى كه با آنها روابط دارید ، این مطلب را گوشزد كنید ، مكرر كنید تا اینكه یك موجى هم در خارج پیدا بشود و انشاءاللّه زودتر به نتیجه ، به نتیجه مى رسید من میل دارم زود برسید . انشاءاللّه خداوند همه شما را توفیق بدهد .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 266

تاریخ : 6/9/57

مصاحبه امام خمینى با تایمز انگلستان

سؤال : حضرت آیت اللّه ! شما وضعیت كنونى كشورتان را چگونه مى بینید ؟

جواب : اوضاع كنونى كشور بر ضد شاه اوج گرفته و انشاءاللّه نزدیك است كه به نتیجه قطعى برسد كه رفتن شاه و برقرارى یك حكومت عادلانه است .

سؤال : چه آینده اى براى شاه در نظر گرفته اید ؟ آیا او باید برود و یا اینكه او مى تواند به صورت سلطنت باقى بماند ؟

جواب : شاه به صورت مقامى در سلطنت باقى نخواهد ماند و ما هم هرگز چنین اجازه اى را نمى دهیم و اما رفتن او در صورتى است كه فرار كند والا ملت ایران او را دستگیر نموده و محاكمه كرده و مجازاتش مى نماید .

سؤال : دلائل اصلى شما براى مخالفت با شاه چیست ؟

جواب : خیانت هاى بیش از حد شاه در تمام زمینه ها دلیل اصلى مخالفت ما با اوست . او سال هاى زیادى برخلاف تمام موازین قانونى حكومت كرده است . كشتارهاى بیش از حد او ، وابستگى او به اجانب ، هدم استقلال كشور به تمام ابعاد ، حكومت غاصبانه او را محكوم مى كند . ملت او را نمى خواهد . او باید برود .

سؤال : آیا نظر دارید كه اعلان جهاد كنید ؟

جواب : الان خیر ، لكن اگر چنانچه اینطور باشد كه اجانب از او پشتیبانى كنند و مبارزات به طول بیانجامد ، در این امر تجدید نظر مى كنیم .

ص: 267

سؤال : آیا صحت دارد كه شما اعلان فرموده اید كه در تاسیسات نفت خرابكارى كنند ؟

جواب : خیر ، خرابكارى را اجازه نداده ام لكن اگر چنانچه قرار باشد كه نفت ما را تا آخر ببرند ممكن است یك كارهائى بشود كه نتوانند ببرند .

سؤال : ممكن است با توجه به بعضى جزئیات بفرمائید كه حكومت اسلامى چیست ؟

جواب : حكومت اسلامى یعنى یك حكومت مبتنى بر عدل و دموكراسى و متكى به قواعد و قوانین اسلام و بیش از این فعلا وقت ندارم .

سؤال : چه تغییراتى در نظر دارید كه در ایران آینده بدهید ؟

جواب : خرابى هائى كه شاه كرده ترمیم مى كنیم و نقائصى كه اصولا" از نظام شاهنشاهى به وجود آمده است اصلاح مى كنیم و تمام چهار چوب هاى پوسیده و بى محتوایى را كه در طول این پنجاه سال مردم را به غربزدگى كشانده است خراب مى كنیم و حكومتى مبتنى بر عدل و انصاف نسبت به همه اقشار وطن مى سازیم و از مردم مى خواهیم تا بر پایه هاى اسلامى خویش تكیه زنند و بر غرب و غربزدگان كه موجب نابودى فرهنگ آنان شده است پشت پا زنند . خود را از وابستگى نظامى ، اقتصادى ، اجتماعى ، سیاسى و فرهنگى به هر وسیله شده است نجات مى دهیم ، البته خوب مى دانیم كه با چه گرفتارى هائى روبرو خواهیم شد ولى تقریبا باید از صفر شروع كنیم .

ص: 268

تاریخ : 7/9/57

مصاحبه امام خمینى با لوژورنال - فرانسه

سوال : آیا آروزى پیوستن ارتش را به مردم دارید ؟ آیا مطمئن هستید كه ارتش طرفداران شما را سركوب نخواهد كرد در صورتى كه فرمان جهاد بدهید ؟

جواب : در میان ارتش فرماندهانى هستند كه از شاه پشتیبانى مى كنند و خود آنان در غارتگرى و چپاول شریك جرم شاه هستند . بدیهى است كه اینان حساب خودشان را از مردم جدا كرده اند و هرگز به مردم نمى پیوندند و لیكن سربازان و افسرانى كه با مردم پیوند دارند و خود آنان از وجود رژیم شاه رنج مى برند ، دیر یا زود به مردم مى پیوندند و از آثار این پیوستن است (طبق اخبار واصله ) خودكشى بعضى از سربازان و افسران و گاهى هم بعد از كشتن فرماندهان خود ، و نیز اخبار اعدام بعضى از سربازان و افسران به دست رژیم كه گاهى گفته مى شود اعدام بعضى از سربازان افسران به دست رژیم انجام شده است ولى آنچه مسلم است شاه با تكیه بر ارتش و با سركوبى مردم نمى تواند به حكومت خود ادامه دهد .

سؤال : سیاست نفتى جمهورى اسلامى چه خواهد بود ؟ سطح تولید نفت در حد حاضر باقى خواهد ماند ؟ قراردادهاى بسته شده از طرف رژیم قبل ، سر جاى خود باقى خواهد ماند ؟ موضع شما در مورد قیمت نفت چیست ؟

جواب : آنچه از هم اكنون مى توان گفت این است كه ما چاه هاى نفت را نمى بندیم و لیكن چوب حراج هم بر آن نمى زنیم ولى كسى هم نمى تواند بر ما تحمیل كند كه استفاده كردن ما از نفت ، فقط باید از طریق فروش آن به دیگران باشد . چرا ما نتوانیم به جاى پول نفت ، خود آن را در اقتصاد كشور جا بدهیم . و اما در مورد سطح تولید و یا قیمت آن و نیز در مورد قراردادهاى بسته شده ، دولت آینده كه منتخب نمایندگان واقعى مردم است ، باید تصمیم بگیرد .

سؤال : جمهورى اى كه شما مى خواهید تشكیل دهید ، اسلامى خواهد بود ، بنابراین آیا خواهید پذیرفت كه در راس آن قرار گیرید ؟

ص: 269

جواب : اولا این مردم هستند كه باید افراد كاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب كنند و مسئولیت امور را به دست آنان بسپارند ولیكن من شخصا نمى توانم در این تشكیلات مسوولیت خاصى را بپذیرم و در عین حال همیشه در كنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظیفه ارشادى خود را انجام مى دهم .

ص: 270

تاریخ : 8/9/57

فرمان امام خمینى به مهندس بازرگان در مورد رسیدگى به اوضاع شركت نفت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان

پس از اهداء سلام و تحیت ، به طورى كه مسموع هستید ، كارگران و كارمندان محترم شركت نفت به منظور همكارى و همگامى با مبارزات ملت مسلمان ایران به منظور جلوگیرى از صدور نفت به خارج ، دست به اعتصاب زده اند اما دولت حاكم و غیر قانونى نظامى با تهاجمات سبعانه خود و اعمال زور و ارعاب مى خواهد این اعتصاب را جهت ادامه غارت نفت بشكند و همچنین در حالیكه نفت و فرآورده هاى نفتى براى مصارف داخلى تولید مى شود و یا موجود مى باشد ، از پخش آن در داخل جلوگیرى نموده و سعى مى نماید تا فشار و ناراحتى هاى بیشترى را براى مردم فراهم آورد . براى مقابله با این برنامه هاى دولت غاصب و تامین نیازهاى مردم در داخله تحقق شرائط زیر لازم است :

1- نظامیان و مامورین انتظامى از مناطق و مراكز نفتى بیرون بروند و دخالتى در امور مربوطه ننمایند و از ایجاد هرگونه ارعاب در میان كاركنان خوددارى نمایند .

2- نفت و فرآورده هاى نفتى فقط به اندازه مصرف داخلى تولید شود و از صدور نفت به خارج تا سقوط رژیم غیر قانونى جلوگیرى كامل به عمل آید .

3- ارتش و نظامیان حق احتكار موادنفتى را كه براى مصرف داخلى تولید مى شود ندارند و از آن باید جلوگیرى شود .

با توجه به مراتب بالا ، مقتضى است جنابعالى كه در اداره منابع عظیم نفت داراى سوابق و تجارب فراوان هستید ، یك هیئت پنج نفرى مركب از حجت الاسلام جناب آقاى حاج شیخ اكبر هاشمى رفسنجانى و جناب آقاى مهندس مصطفى كتیرائى و دو نفر دیگر را با نظر خودتان و مشورت آقایان تعیین نمائید ، این هیئت تحت سرپرستى جنابعالى مناطق نفتى را بازرسى نموده و در امر تولید نفت با احراز شرائط ذكر شده در بالا نظارت بنمائید و ضمن ابلاغ مراتب ایران از كارگران زحمتكش و كارمندان محترم ، عده لازم را به بازگشت به سر كار و ادامه تولید نفت در حد مصارف داخلى دعوت فرمائید و آن شرائط بالا را به كارمندان و كارگران تذكر بدهید كه اگر دولت غاصب هر یك از شرائط بالا را نقض نمود ، جریان نفت به كلى قطع گردد و به سایر اعتصاب كنندگان ملحق گردند و بدین ترتیب مسوولیت عواقب قطع نفت به عهده دولت غاصب و غیر قانونى خواهد بود و از

ص: 271

مدیریت نفت نیز انتظار داریم كه در این امر مهم و حیاتى و در این مرحله حساس كنونى با این هیئت همكارى صادقانه و همه جانبه بنمایند .

از خداوند متعال استقلال و عظمت كشور و توفیق ملت را براى به دست آوردن آزادى و استقلال خواستارم .

والسلام علیكم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 272

تاریخ : 10/9/57

مصاحبه امام خمینى با خبرنگار آمریكائى

سؤال : حضرت آیت اللّه خمینى ! شما در بیانیه خودتان به مردم ایران خطاب كرده اید كه در اول محرم كه از فردا آغاز مى شود ، با هر وسیله ممكن ، براى سرنگونى رژیم اقدام بكنید ، منظور شما از (با هر وسیله ممكن ) چیست ؟

جواب : اعتصابات است ، تظاهرات است ، نطق ها و بیانات سر منبر است . ماه محرم ، ماهى است كه مردم آماده اند براى شنیدن مطالب حق والان مطلب حق ما قضیه اى است كه پیش داریم كه آزادى و استقلال است و ماه محرم را معین كردیم كه راجع به این مسائل صحبت بكنند و مجالسى داشته باشند و اگر چنانچه منع كردند ، آنها بریزند در خیابان ها و تظاهر كنند .

سؤال : آواى شما چگونه به گوش میلیون ها نفر از طرفداران شما در ایران مى رسد ؟

جواب : مردم ، طرفدار من هستند و این مسائل ، مسائلى مردمى است كه مربوط به خودشان است و آنها خود را موظف مى دانند مطالب ما را به همه جا برسانند .

سؤال : چگونه مطالب شما به دست مردم مى رسد ؟ آیا یك سلسله مراتبى در فرماندهى وجود دارد كه آنها مطمئن باشند كه این مطالب ، فرمایشات خود حضرتعالى است ؟

جواب : مردمى مورد اطمینان هستند كه به ما اتصال دارند و ما به آنها اطمینان داریم و به وسیله آنها مى رسد .

سؤال : چنانچه روش هاى مسالمت آمیز و روشهاى سیاسى كنونى به نتیجه نرسید ، آیا شما دستور خواهید داد كه طرفداران شما بجنگند و واقعا اسلحه بردارند ؟

جواب : ما حتى الامكان میل داریم كه با مسالمت تمام بشود و با همین ترتیب كه الان ملت ایران مشغول

ص: 273

هستند كه مهمترین آن اعتصابات و تظاهرات است كه در ماه محرم هم زیادتر خواهد شد و اگر چنانچه به نتیجه نرسید ، ممكن است كه تجدید نظر كنیم .

سؤال : حتى اگر چنانچه این به معنى این باشد كه طرفداران خودتان را بفرستید در جلوى گلوله هاى شاه ؟

جواب : البته طرفدارهاى ما نمى خواهند جلوى گلوله ها بروند ، آنها مى خواهند حق خودشان را استیفا كنند و مسالمت هم مى كنند ، لكن آن شاه است كه امر مى كند به كشتن آنها و براى احقاق حق ، این امرى است ضرورى .

سؤال : شاه در این ماه هاى اخیر ، كوشش زیادى به كار برده تا به طرق مختلف با یك مصالحه اى ، با شما و مخالفین خودش كنار آید آیا به نظر حضرتعالى ، زمان این مصالحه فرا نرسیده است تا بتوانید جلوى كشتار تعداد زیادى از طرفداران خودتان را بگیرید ؟

جواب : اگر او راست مى گوید كه مى خواهد مصالحه كند ، به خواست ملت عمل كند و آن این است كه او برود مشغول كار دیگر بشود ، لكن او درست نمى گوید و نمى خواهد مصالحه كند ، او مى خواهد اغفال كند مردم را و بعد از آن بدتر از اول رفتار كند .

سؤال : دولت شاه گفته است كه ما در دو شهر ایران مقادیرى اسلحه كشف كرده ایم ، آیا این به این معناست كه شما و طرفدارانتان اسلحه جمع كرده اید ؟

جواب : طرفداران ما مشغول هستند براى مهیا شدن در مقابل ظلم ، لكن حالا دولت ایران راست بگوید من نمى دانم .

سؤال : حضرت آیت اللّه ! آیا خود شما مطلع هستید كه طرفدارانتان مسلح شده اند ؟

جواب : به ما گفته اند كه ما مى خواهیم مهیا بشویم و من هم اجازه مهیا شدن را داده ام .

سؤال : از كجا شما این اسلحه ها را به دست مى آورید ؟

جواب : نمى دانم .

ص: 274

سؤال : اینجور به من تفهیم شده كه بعضى از این اسلحه ها ، از جبهه آزادیبخش فلسطین مى آید ، آیا این حقیقت است ؟

جواب : اطلاعى ندارم .

سؤال : آیا باعث تعجب شما نخواهد شد كه این اسلحه ها از طرف فلسطینى ها آمده باشد ؟

جواب : نمى دانم .

سؤال : آیا این درست است كه شما طرفدار اهداف جبهه آزادیبخش فلسطین هستید ؟

جواب : ما طرفدار مظلوم هستیم ، هر كس در هر قطبى كه مظلوم باشد ، ما طرفدار آنها هستیم و فلسطینى ها مظلوم هستند ، و اسرائیلى ها به آنها ظلم كرده اند ، از این جهت ما طرفدار آنها هستیم .

سؤال : اگر چنانچه شاه برود و دولت مورد نظر حضرتعالى بیاید روى كار ، چه تغییراتى در روابط دولت شما با اسرائیل رخ خواهد داد ؟

جواب : ما اسرائیل را رد خواهیم كرد و هیچ رابطه اى با او نخواهیم داشت ، او دولت غاصب است و با ما دشمن .

سؤال : این به این معنى است كه اسرائیل از ایران نفت دریافت نخواهد كرد ؟

جواب : نخواهد كرد .

سؤال : اگر دولت مورد نظر شما بیاید سر كار ، چه تغییراتى در روابط دولت شما با آمریكا بوجود خواهد آمد ؟

جواب : ما نمى خواهیم به آمریكا ظلم بكنیم و نمى خواهیم زیر بار ظلم آمریكا برویم ، كارهائى كه كرده اند ، ظلم به ما بوده كه آن را تحمل نخواهیم كرد . ما روابط دوستانه با همه ملت ها داریم و دولت ها هم اگر با ما به طور احترام رفتار كنند ، احترام متقابل را داریم .

ص: 275

سؤال : آمریكائى ها چه بلائى به سر شما آورده اند كه شما به آنها اعتراض مى كنید ؟

جواب : دولت هاى آمریكائى ، بزرگترین خیانتى كه به ما كردند این است كه این دودمان پهلوى را به ما تحمیل كردند و مخازن ما را به دست این دودمان برده ند و به جاى آنچیزى كه به درد ملت بخورد نداده اند ارتش ما را در تحت حمایت خودشان قرار داده اند كه بر ضد ملت قیام كنند و پایگاه هائى درست كرده اند در ایران كه مخالف با استقلال ما بوده است و ما با بودن حكومت این شاه هیچ وقت نمى توانیم زندگى بكنیم و آمریكاست كه از او پشتیبانى مى كند و الان هم رئیس جمهور آمریكا پشتیبانى خودش را مكرر اعلام مى كند یك ملتى كه براى احقاق حق خودش ، براى آزادى و استقلال قیام كرده است ، رئیس جمهور آمریكا تعبیر مى كند كه اینها مردم پست و رذلى هستند و این منطق آقاى كارتر است و ما از ملت آمریكا مى خواهیم كه به این آقاى كارتر بگویند كه ملتى كه مظلوم است ، ملتى كه تحت فشاراست ، ملتى كه آزادى و همه آزادى ها از او سلب شده ، ملتى كه استقلال ندارد ، ملتى كه كشته میدهد ، ملتى كه ظالمین بر او غلبه كرده اند ، اینها مى خواهند براى خود احقاق حق بكنند ، فریاد مى زنند ما آزادى مى خواهیم ، ما استقلال مى خواهیم ، آیا یك همچنین چیزى پستى و رذلى است كه كارتر تعبیر مى كند ؟ ما امیدواریم كه روساى خودشان را مواخذه كنند ، ما میل نداریم كه در بین ملت هاى مسلمان ، ملت آمریكا به نحوى بشود كه از نظرها بیفتد و ملت آمریكا را یك ملت ظالم بدانند ، در صورتى كه اگر ملت آمریكا با ما همراهى كند ، از آنها تشكر هم خواهیم كرد .

سؤال : قراردادهاى نظامى به مبلغ 22 میلیارد دلار بین ایران و آمریكاست ، اگر چنانچه دولت شما بر سر كار بیاید ، شما با این قراردادها چكار خواهید كرد ؟

جواب : ما اینها را خلاف مصالح مملكت مى دانیم . یكى از جنایاتى كه شاه به ما كرده این است كه اینطور قراردادهائى كه برخلاف مصلحت ملت ما بوده است بسته و ما كلیه قراردادهائى را كه برخلاف مصلحت ملتمان باشد برایشان ارزش قائل نیستیم و اگر قراردادى باشد كه انصاف داشته باشد و براى ما فائده اى داشته باشد ، آن قرارداد را تصویب مى كنیم .

سؤال : چه قراردادهائى مفید هستند و چه قراردادهائى مفید نیستند ؟

جواب : این مساله اى نیست كه من حالا بتوانم بگویم كه چه قراردادهایى مفیدند . هر كس مى داند این قراردادها را كه بسته اند ، نفت ما را گرفته و در ازاى آن ، اسلحه هائى كه به هیچ وجه به درد ما نمى خورد ، داده اند . این نوع قراردادها مضرند براى ملت ما . قرارداد مفید این است كه

ص: 276

قراردادى مى بندند چیزهائى كه براى ایران مفید است ، بدهند ، چیزهائى كه براى زراعت و صنعت ایران مفید است ، بدهند . آن چیزهائى كه اصلا فائده اى براى ایران ندارد ، اینها قراردادهاى غیر مفید هستند .

سؤال : ازهارى راجع به پایگاه هاى نظامى صحبت كرده ، شما در صورت قدرت یافتن ، مى خواهید دولت این پایگاه ها را ببندد ؟

جواب : این پایگاه ها برخلاف مصلحت ماست ، البته بعدها كارشناس ها در این امر باید نظر بدهند .

سؤال : آیا اخیرا از طرف آمریكائى ها یا از طرف مقامات رسمى آمریكا ، هیچ گونه تماسى با شما وجود داشته است ؟

جواب : خیر ابدا .

سؤال : آیا دولت آمریكا كوشش مى كند كه شما را ندیده بگیرد ؟

جواب : نمى دانم .

سؤال : براى ریاست دولت ایران ، به ما اینجور گزارش داده اند كه شما آن كس را كه بعدا بایستى از طرف شما كاندیدا بشود ، انتخاب كرده اید ، قویا چنین است ؟

جواب : در نظر داریم كه انتخاب كنیم .

سؤال : آیا شما تصور مى فرمائید یا مورد توجه دارید كه دولت مورد نظر شما از طریق یك خونریزى هاى عظیم بخصوص در ماه آینده روى كار بیاید ؟

جواب : خیر ، ابدا ، ما میل به خونریزى نداریم ، ما مى خواهیم مطلب با مسالمت تمام بشود .

ص: 277

ص: 278

عکس

ص: 279

ص: 280

عکس

ص: 281

عکس

ص: 282

عکس

ص: 283

عکس

ص: 284

عکس

ص: 285

عکس

ص: 286

عکس

ص: 287

عکس

ص: 288

عکس

ص: 289

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109