صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف ) جلد 2

مشخصات كتاب

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف )/ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی (گروه انتشارات ).

وضعیت ویراست : [ویراست ؟].

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف )/ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی (گروه انتشارات ).

وضعیت ویراست : [ویراست ؟].

مشخصات نشر : تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1370 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره964-422-126-5 : ؛ 36000 ریال : ج. 1، چاپ دوم964-422-127-3 : ؛ 3500 ریال (ج. 2، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 3، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.3، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.3، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج. 4، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 5، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.5، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.5، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج.6) ؛ 4950 ریال (ج. 8، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 9، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 9، شمیز) ؛ 9500 ریال (ج. 9، چاپ دوم) ؛ 36000 ریال (ج. 10، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.10، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.10، شمیز) ؛ 39000 ریال (ج. 11، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 15، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 15، شمیز)

یادداشت : ج . 1و 2 (چاپ دوم : 1370).

یادداشت : ج. 3 - 5 (چاپ دوم: تابستان 1371).

یادداشت : ج.3، 5 و 10 (چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج.6 (چاپ اول : زمستان 1371).

یادداشت : ج. 8 (چاپ دوم : 1373).

یادداشت : ج. 9 و 15(چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج. 9 (چاپ دوم : پائیز 1374).

یادداشت : ج . 10 (چاپ دوم : بهار 1378).

یادداشت : ج . 11 (چاپ دوم : 1378).

موضوع : خمینی ، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، 1279 - 1368. -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : فتوا های شیعه -- قرن 14

موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1358 - -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. گروه انتشارات

شناسه افزوده : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره : DSR1572 1370

رده بندی دیویی : 955/08308

شماره کتابشناسی ملی : م 73-66

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 2

عکس

ص: 3

عکس

ص: 4

عکس

ص: 5

عکس

ص: 6

عکس

ص: 7

عکس

ص: 8

عکس

ص: 9

عکس

ص: 10

عکس

ص: 11

عکس

ص: 12

عکس

ص: 13

عکس

ص: 14

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور:مجموعه رهنمودهای امام خمینی مدظله العالی/تهیه و جمع آوری مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

مشخصات نشر : تهران: وزارت ارشاد اسلامی، 1364.

مشخصات ظاهری : ج.

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

یادداشت : فهرست نویسی بر اساس جلد هفدهم٬ 1364.

یادداشت : عنوان عطف: صحیفه نور

شماره کتابشناسی ملی : 2 0 4 3 6 5 8

ص: 15

بیانات امام خمینى پس از فاجعه كشتار نوزدهم دى

از چه كسانى باید تشكر كرد ؟ و چه كسانى باید تسلیت گفت ؟

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من متحیرم كه این فاجعه را ، این فاجعه بزرگ را به كى تسیلت بگویم ؟ آیا به رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و ائمه معصومین (علیه السلام) و حضرت حجت سلام علیه تسلیت بگویم یا به امت اسلام ، به مسلمین ، به مظلومین در تمام اقطار عالم تسلیت بگوئیم ، یا به امت مظلوم ایران تسلیت بگوئیم یا به اهالى محترم قم داغدیده تسلیت بدهم ، یا به پدر و مادرهاى مصیبت دیده تسلیت بدهم ، یا به حوزه هاى علم و علماى اعلاء تسلیت بگویم ؟ به كى باید تسلیت گفت و از كى باید تشكر كرد در این قضایا كه براى اسلام پیش مى آید و این ملت ایران در برابر این مصیبت ها استقامت مى كند ، كشته مى دهد ، هتك مى شود . بى جهت و بدون هیچ مجوزى مردم را به مسلسل بستند و تاكنون آنچه به ما اطلاع داده اند گرچه مختلف است لكن بعضى از خبرگزارى ها هفتاد و بعضى صد و غالبا كه به ما تذكر داده اند صد تا دویست و پنجاه نفر و از بعضى تلگرافاتى كه از اروپا آمده است یا از آمریكا . عدد را سیصد نوشتند و با هم معلوم نیست . عدد مجروحین الان معلوم نیست بعد احصائیه لابد پیدا مى كند اگر بتواند اگر مثل 15 خرداد به دریاچه حوض سلطان مردم را نریخته باشند ، اگر بتوانند آمار پیدا كنند . گفته شد ، تاءیید هم شد كه اشخاصى رفتند كه خون خدشان را بدهند به این اشخاصى كه محتاج به خون بودند در مریض خانه ها و آنها را گرفته اند و آنهائى كه خون به آنها نرسیده بعضى مرده اند و كشته ها را نداده اند به صاحبانش ، اگر یكى هم اصرار كرده ، مى گوید پانصد تومان گرفتند براى اینكه كشتند او را . اینها را باید ما از كى تشكر كنیم ؟ به كى تسلیت بگوئیم ؟

ایستادگى ها نتیجه خواهد داد

ملت ایران را باید ما از آنها تشكر كنیم ، ملت بیدارى است ، ملت هشیار و مقاومى است در مقابل ظلم . در عین حالى كه این همه ظلم مى بیند ، این همه كشته مى دهد ، در عین حال مقاومت مى كند ، ایستادگى مى كند و این ایستادگى به نتیجه خواهد رسید . هیچ اشكالى نیست كه بعد از اینكه ملتها بیدار شدند و بعد از اینكه حتى زنها قیام كردند بر ضد دولت و بر ضد این جباران ، یك همچنین ملتى پیروز مى شود انشاءاللّه .

ص: 1

گرفتن اسلحه از افراد نالایق ، از اهداف انبیاء

من شنیده ام كه در زمان رضاخان پدر این خان گفته بوده است كه من شنیدم كه شیخ الرئیس گفته من از گاو مى ترسم براى اینكه اسلحه دارد و عقل ندارد . این حرف اگر از شیخ الرئیس هم مثلا ثابت نباشد ، یك حرفى است حكیمانه كه اسلحه وقتى در دست اشخاص غیر صالح افتاد و ناشایسته ، چه مفاسدى دارد . از اول بشر مبتلاى به همین مشكل بوده كه اسلحه در دست اشخاص ناصالح بوده است . از اولى كه بشر تمدن پیدا كرد به خیال خودش ، اسلحه ها در دست ناصالح ها بوده و همه مشكلات بشر همین معناست . تا خلع سلاح نشوند این اسلحه دارهاى ناشایسته ، كار بشر سرانجام پیدا نمى كند . انبیاء هم آمدند كه این اسلحه دارهاى بى صلاحیت بى عقل را خلع سلاح كنند و نتوانستند ، آنها قلدر بودند . در هر عصرى هم اشخاص لایق كه خواستند این اسلحه را از نالایق بگیرند و خود در دست بگیرند موفق نشدند و این اسلحه در دست نالایق ها و بى عقل ها و غیر صالح ها بود . همه این مشكلاتى كه شما ملاحظه مى كنید همین معناست . از اولى كه بشر در دنیا آمده است و باب تنازع بین صالح و غیر صالح پیدا شده است ، در همه این دوره ها اسلحه ها دست غیر صالح ها بوده (مگر بسیار كم ، بسیار نادر) و با این اسلحه ها چه جنایت ها كه واقع شده است . حالا ما به آن تاریخ هاى خیلى دور نمى رویم ، این جنگ هائى كه اخیرا یعنى در این صد سال در دنیا اتفاق افتاده است ، جنگ اول جهانى ، جنگ دوم جهانى ، این جنگ هائى كه در ویتنام در این آخر اتفاق افتاده ، این كشتارهائى كه از مردم شد براى این بود كه اسلحه ها در دست غیر صالح بود ، ناشایسته ها اسلحه ها را به دست داشتند .

جنایات پنجاه سال سلطنت غیر قانونى پهلوى

این خونریزى هائى كه در این 5 سالى كه ما یاد داریم و چه تلخى ها در ذائقه ما هست از این 50 سال و كمى از شما یا هیچ یك از شما تمان این قضایائى كه در 50 سال سلطنت غیر قانونى این روسیاه ها منعقد شده است ، ما كه سنمان به كهولت رسیده است شاهد این سیاه بختى هاى مردم و این جنایات و این كشتارهائى كه این قداره هاى غیر صالح انجام دادند بودیم . از اول كه آن كودتاى اول واقع شد و ما آنوقت در اراك بودیم ، این به حسبت چیزهائى كه در رادیوهاى آنوقت در بعد از اینكه این جنگ دوم شروع شد ، در رادیوهاى آنوقت در بعد از اینكه این جنك دوم شروع شد در رادیوهاى آن وقت این مطلب را گفتند ، مردم مى دانستند تا یك حدودى لكن درست نه ، تبلیغات سوء نمى گذاشت درست مردم بفهمند لكن بعد از آنكه آن شخص را ، آن آدم سیاه رو را ، رضاخان را از ایران بیرون كردند در رادیوهاى دهلى گفتند كه ما این را آوردیم سر كار و چون خیانت كرد و حالا بردیمش . رضاخان را از اول انگلیسى هاى جنایتكار ، انگلیسى هاى غیر صالح كه اسلحه در دستشان بود ، رضا خان را اسلحه دار كردند و این آدم ناشایسته بى اصل را با اسلحه آوردند و مسلط كردند بر مردم و چه جنایاتى ، چه جنایاتى در این مدتى كه آن مرد سیاه روى كار بود ، نمى شود تشریح كرد ، نمى توانیم تلخى هاى آن روزها را براى شما تشریح كنیم . اینها به طور اطمینان در

ص: 2

تواریخ محفوظ است و انشاء اللّه با انقراض این دودمان سیاه رو تاریخ ها بیرون مى آید و نوشته ها بیرون مى آید و انشاءاللّه شماها ببینید و اگر ماها و شماها ندیدیم نسلهاى بعد خواهند دید اگر بتوانند تشریح كنند آن جنایاتى كه آن مرد كرد ، چه خونها ریخت چقدر از علما را اسیر كرد ، جقدر به اسم اتحاد شكل به این ملت بیچاره فشار آوردند و چقدر مظلومها را كتك زندند و چقدر علماء را هتك كردند و چقدر عمامه ها را از سر اهل علم برداشتند . این مرد بى صلاحیت وقتى كه تركیه رفت ، آنجا دید كه آتاتورك یك همچون كارها و همچون غلطهایى را كرده است از همانجا از قرارى كه آن وقت مى گفتند تلگراف كرده است به عمال خودش كه مردم را متحدالشرك كنید آن وقت منتهى به عذر اینكه این زارعین از باب اینكه در آفتاب مى خواهند بروند كار بكنند ، كلاه لبه دار داشته باشند تا اینكه توى آفتاب اذیت نشوند لكن مطلب معلوم بود كه اینها نیست . وقتى هم كه از سفر آمد كه دیگر فشارها شروع شد .

یك رشته فشارهاى زیاد دنبال همین اتحاد شكل بود و جنایات ، چقدر علماء را در این قضایاء اذیت كردند ، تبعید كردند ، بعضى را كشتند و بهانه دومى كه باز به تقلید از آتاتورك بى صلاحیت ، آتاتورك مسلح غیر صالح باز انجام داد قضیه كشف حجاب با آن فضاحت بوده . خدا مى داند كه به این ملت ایران چه گذشت در این كشف حجاب . حجاب انسانیت را پاره كردند اینها . خدا مى داند كه مخدراتى را اینها هتك كردند و چه اشخاصى را هتك كردند . علماء را وادار كردند بر سر نیزه كه با زن هایشان در مجالس جشن ، یك همچو جشنى كه با خون دل مردم با گریه تمام مى شد شركت كنند مردم دیگر هم به همین ترتیب در سه دسته را دعوت مى كردند و الزام مى كردند كه با زنهایان باید جشن بگیرید . آزادى زن این بود كه الزام مى كردند ، اجبار مى كردند با سر نیزه و پلیس ، مردم محترم را ، بازرگانهاى محترم را ، علما را ، اصناف را به اسم اینكه خودشان جشن گرفتند . در بعضى از جشن ها (به اصطلاح خودشان ) آنقدر گریه كردند مردم كه اینها از آن جشن شاید اگر حیایى داشتند پشیمان مى شدند . یك رشته هم این بود كه خدا مى داند كه چى كردند .

یك رشته هم جلوگیرى از منابر و جلوگیرى از روضه خوانى و خطابه به هر عنوان . در تمام ایران شاید گاهى اتفاق افتاد كه عاشورا یك مجلس نباشد . بعضى از اشخاصى كه یك قدرى مثلا جراءت داشتند ، نصف شب ، آخر شب ، سحر مجلس داشتند كه اول اذان مثلا تمام بشود . همه ایران رااز این فیض و از اینكه حتى ذكر مصیبتى بشود ، ذكر حدیثى بشود محروم كردند . این جز این است كه اسلحه در دست بى عقل بود ؟ افاضل باید اسلحه دار باشند . اگر اسلحه در دست ناصالح باشد ، آنوقت این مفاسد از آن پیدا مى شود و آن جنایاتى و كشتار عامى كه در مسجد گوهرشاد واقع شد ، دنبال آن علماى خراسان را گرفتند آوردند به تهران حبس كردند ، علماى بزرگ را حبس كردند و بعضى شان را هم محاكمه كردند و بعضى شان را هم كشتند براى اینكه اسلحه در دست بى عقل بود . علماى اصفهان ، علماى آذربایجان ، اینها به مجرد اینكه كلمه اى گفتند ، یك نهضتى كردند ، اینها را گرفتند و تبعید كردند و بردند به جاهایى . علماى آذربایجان مدت ها ظاهرا در سنقر بودند ، مرحوم حاج میرزا صادق آقا

ص: 3

رحمة اللّه تا آخر هم نرفت به تبریز . یك رشته هم در زمان آن مرد خبیث این رشته ها بود كه چه كردند و قابل ذكر نیست یعنى من كه حافظه ندارم درس كسى هم كه حافظه داشته باشد با یك مجلس و دو مجلس نمى شود این مصائب را ذكر كرد .

تمام كشتارها و جنایات به امر شاه است

در زمان شماها هم كه مبتلاى به این شاهزاده بى عقل شده اید گمان نكنید كه یك تفنگ انداخته بشود در ایران طرف یك آدم بدون اذن شاه ، هیچ همچو گمانى نكنید كه رئیس نظمیه قم ، رئیس سازمان قم ، پلیس قم یك چنین جراءتى داشته باشد كه تفنگ بزند و مردم كشى كند . گمان این مطلب را هیج عاقلى نباید ببرد . تمام اینها گزارش داده مى شود كه وضع اینطور است و تصریحا خود این خبیث باید دستور بدهد كه بزنید . 15 خرداد را خود این خبیث از قرارى كه گفتند در طیاره ، در هلیكوپتر چرخ مى زد و فرمان مى داده ، فرمان مى داده كه به لشكرهاى خارجه دنیا ، لشكرهائى كه هجوم آوردند به ایران ، به آنها حمله كنند ! ! این بیعرضه ها كه در مقابل سلاطین یا در مقابل رئیس جمهورها خصوصا رئیس جمهور آمریكائى بالفعل اینقدر خاضعند و اینقدر چاپلوسند و خودشان را وابسته و پیوسته به اینها مى دانند ، همین بیعرضه ها - بیعرضگى شان - وقتى كه وارد مى شوند در جمعیت خودشان چون مسلط هستند اینها را اذیت مى كنند . آنجا دستبوسى مى كنند و چاپلوسى ، وقتى كه مى رسند به مملكت خودشان شروع مى كنند به كارهاى هرزگى . من قبلا كه مى گفتند آزادى هائى داده اند ، همین جا این مطلب را به آقایان عرض كردم كه اگر این آدم نوكرى خودش را تحكیم كند با این كارتر خبیث - این - این دفعه یك سیلى به صورت مردم بزند كه بالاتر از همیشه باشد . لكن ما نمى دانستیم به این زودى ، همچو دنبال اینكه ، دنبال این معنا كه با كارتر حسابش را تمام كرد و نوكریش را تثبیت كرد بهانه درست كند كه ضرب شست نشان بدهد . بهانه درست كردند در قم و الاقم آنطورى كه همه نقل مى كنند ، آنطورى كه اشخاص نقل مى كنند ، غیر مطبوعات خودشان آنهائى كه بودند در آنجا ، با آرامش مردم مى آمدند و مى خواستند عرض حالشان را به علما بكنند ، یكى از بین آنها (از خودشان وادار مى كردند آنها) یك سنگى زده یك جائى را شكسته ، هجوم كردند و تیراندازى كردند . 15 خرداد هم همین بود ، 15 خرداد هم مردم البته خودشان براى فرض كنید كه مصالحى قیام كرده بودند لكن شلوغ كارى نبود در كار . اینها یك دسته اى خودشان در تهران چیز كردند ، كتابخانه اى را آتش زدند و جائى را ، دكانى را غارت كردند و بهانه درست كردند ، با بهانه مردم را به مسلسل بستند ، بهانه درست كردند . این جنایت اخیر هم كه بهانه واقع شد والا مردم كه نمى خواستند جنگ بكنند . كسى كه اسلحه ندارد با یك گاو اسلحه دار نمى تواند جنك بكند ، جنگى در كار نبوده است .

(همه به من راى دادند ! همه با من موافقند)

لكن ایشان باید بفهماند كه من دیگر ، آن آدمى كه قبلا بود ، نرفته ملاقات نكرده بود ، نیستم ، من

ص: 4

ملاقات كردم ، من كارم را درست كردم ، من تحكیم كردم نوكرى را ، دیگر شما حق ندارید كه خیال كنید كه من نخیر دیگر وابسته نیستم ، من وابسته ام ، من مى كشم . این اشتلم ها و الدرم ها براى همین معناست كه مى خواهد به مردم ضرب شست نشان بدهد كه مبادا یك وقتى یك چیزى ، یك كسى خیال بكند ، لكن بد خوانده بود ، نمى دانست كه با این كشتار چه فضاحتى به سرش در مى آید . آدمى كه مى گوید یك ملت همه با من موافقند ، همه راءى دادند به اینكه مثلا این انقلاب سفید خونین ، همه راءى به من دادند ، مردم سرتاسر ایران بر ضد ایشان قیام كرده اند ، از قم و تهران شروع شد و رفت تا خراسان و آذربایجان و از آن طرف تا كرمان ، از آن طرف تا اهواز و - عرض مى كنم كه - آبادان ، سرتاسر ایران قیام كردند بر ضد ایشان . این اشخاصى كه ایشان ادعا مى كرد كه همه با من موافقند ، ما همه هستیم ، ما را مى خواهند ، ملت من را مى خواهد ، اگر یك روز این سر نیزه آمریكا از سر این برداشته بشود ، در خود دربار پوست این آدم را مى كنند ، خود دربار . یك روز یك همچون تجربه اى آقاى كارتر بكند ، رها كند این ملت ضعیف را ، رها كند این مردم را . این سازمان هائى كه گوش ما مى رسد سازمان مثلا چه و كذا ، همه اش بازى است ، امنیتى در كار نیست كه سازمان امنیت اینجا باشد یا امنیت عمومى باشد ، اینها همه براى بازى دادن مردم است .

كمونیستى مخذر جامعه است

مى خواهند مردم را نظیر كونیستى تخدیر كنند ، كمونیستى یك مخدرى است براى مردم ، نه این است كه یك چیزى ، یك حل عقده اى مى كند ، مگر مى شود كسى كه خودش آدم نیست براى آدم ها كار بكند ، مگر مى شود كه یك مسلح غیر صالح براى مردم ضعیف كار بكند . من خودم شاهد این قضیه بودم كه وقتى كه در همین جنگ عمومى كه بنا بود سران لشكرها ، سران دول در ایران با هم ملاقات بكنند ، استالین آن وقت رئیس شوروى بود . این استالین نیز كه حالا هم عكس هایش را مى اندازند و چه مى كنند ، گر چه اخیرا دیگر آبروئى ندارد لكن ایشان رئیس شوروى بود ، آن دو تاى دیگر ى كه یكى از آن از آمریكا بود و یكى دیگر از انگلستان بود ، اینها با امر عادى آمدند و رفتند (آنطور كه نقل مى كردند آنوقت ) به سفارتخانه هاى خودشان و بنا بود در تهران یك جلسه اى داشته باشند لیكن استالین كه هم به او برادر مى گفتند و همه مى گفتند ما همه با هم مثل هم هستیم و براى مردم دلسوزى مى كرد و قارداش به او مى گفتند ایشان ، مى گفتند حتى گاوى كه از آن شیر مى خواهد بخورد آورده اند همراهش كه مبادا از گاوهاى ایران شیر بخورد ، گاو را با طیاره اى كه حامل خودش بوده ، حامل یك گاو هم بوده ، هم گاو اسلحه دار بى عقل و هم خودش اسلحه دار بى عقل ، بلكه خدا مى داند كه او بدتر از آن رفیقش (گاو) بود ، خدا مى داند كه این طور بود . ایشان كه این آدم با حتى گاو شیر ده آمد و وارد شد و این را دیگر خودم با چشمم دیدم كه در بین راه خراسان از شاهرود یا یك قدر جلوتر این دیگر منطقه آنها بود ، منطقه شوروى بود ، ایران را به چند منطقه قسمت كرده بودند ، آن منطقه شوروى بود ، من خودم دیدم كه ما در اتوبوس مى رفتیم براى زیارت ، این سربازهاى آنها مى آمدند گدایى مى كردند جلوى اتومبیل و

ص: 5

یك دانه سیگار وقتى كه به یكى مى داند آنقدر خوشحال مى شد كه دستش را پشتش مى گذاشت و شروع مى كرد به سوت زدن . كمونیستى براى این است كه مردم را بازى بدهند مگر مى شود كسى به مبادى غیبى اعتقاد نداشته باشد و در فكر مردم باشد و در فكر اصلاحات ؟ بازى است همه اش . همه این اسلحه دارها گاهى با كتك و گاهى با تبلیغات و گاهى با كتك و تبلیغات تواءم با هم كار خود را از پیش مى برند . الان هم مى بینید كه زده اند مردم را كشته اند اینهمه خیانت وارد رده اند حالا تبلیغات را ببینید چه مى كند ، تبلیغات دست خودشان است ، همه گناه ها را گردن مردم مى اندازند و (كشته ها هم 6 تا بوده اند كه چند تاش زیر پاى مردم رفته یك بچه 13 ساله یك چیزى از طرف اینطور تبلیغات مى كنند از آن طرف اینطور كشتار مى كنند . تمام این مفاسد براى اسلحه دار بودن غیر صلحاست ، صلحا باید اسلحه داشته باشند .

اگر عدالت بین زمامداران باشد این مفاسد پیش نمى آید

اسلام خدایش عادل است ، پیغمبرش هم عادل است و معصوم ، امامش هم عادل و معصوم است ، قاضى اش هم معتبر است كه عادل باشد ، شاهد طلاقش هم معتبر است كه عادل باشد ، امام جماعتش هم معتبر است كه عادل باشد ، امام جمعه اش هم باید عادل باشد ، از ذات مقدس كبریا گرفته تا آن آخر ، زمامدار باید عادل باشد . ولات آن هم باید عادل باشند . این ولاتى كه در اسلام مى فرستادند ، والى هائى كه مى فرستادند به این طرف و آن طرف ، امام جماعت آنها هم بوده اند ، باید عادل باشد ، اگر عادل نباشد اگر عدالت در بین زمامداران نباشد ، این مفاسدى است كه دارید مى بینید ، اسلحه دست اشخاص غیر صالح ، اسلحه دست اشخاص ناصالح ، اشخاص بى انصاف ، بیعدالت . اینها از این طرف آدمكشى مى كنند ، از آن طرف (عدالت اجتماعى ، عدالت اجتماعى ) از آن طرف فشار مى آورند به زن ها كه باید بى حجاب بشوید ، از آن طرف (آزادى نسوان ، آزادى نسوان ) اینها مضحكه است ، آزادى نیست از طرف (اصلاحات اصلاحات ارضى چه ) از آن طرف بازار براى آمریكا درست مى كنند تمام اصلاحات ارضى ما این شد كه ما یك گوشه اى از مملكتان براى تمام مملكتمان آذوقه داشت با قیش یباید مى رفت بیرون و پول مى گرفتند ، حالا به هر چى دست مى زنى مى گویند از خارج باید بیاید آنوقت هم افتخار مى كنند به اینكه ما آنیم كه گندم از خارج آوردیم جو از خارج آوردیم ، پرتقال از خارج آوردیم ، پرتقال از خارج آوردیم ، تخم مرغ از خارج آوردیم . گریه دارد این و حیا در كار نیست اصلاحاتشان هم یك همچو اصلاحاتیست كه همه آن مفسده است .

تنها معممین ساختگى شاه با او موافقند

آنوقت مى گویند كه همه علما موافق با اصلاحاتى است كه ما كردیم و با انقلاب سفید . در تمام ایران اگر یك عالم تو پیدا كردیم كه موافق با انقلاب خونین تو باشد حق دارى بگوئى همه علما ، این معممى كه خودت درست كردى را بگذار كنار ، این كه عالم نست معممى كه خودت عمامه سرش

ص: 6

گذاشتى و مى رقصانیش هر جورى دلت مى خواهد - خوب - البته در هر جا یك همچو چیزى یكى دو تا هم هست اما تو در ائمه جماعهت تهران یك امام جماعت پیدا كن كه موافق با تو باشد كه بگوید من موافقم در تمام ائمه جماعت ولایات یك امام جماعت پیدا كن كه بگوید من با تو موافقم حیا در كار نیست همه مفسده ها را انجام مى دهند ، همه كارهاى خلاف را انجام مى دهند و بعد براى اینكه مردم را بازى بدهند مى گویند (كه با من همه علما موافقند ، یكى هم كه اهل اینجا نیست مخالف است ) .

اسلحه قلم

اسلحه دست بى اصل و دست غیر صالح است ، همه اسلحه ها را ملاحظه كنید ، یك نظر عمومى بكنید ، قلم خودش یكى از اسلحه هاست ، این قلم باید دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد ، وقتى كه قلم دست اراذل افتاد ، مفسده ها زیاد خواهد شد الان قلم دست اراذل است در یك محیطهایى و در یك جنبه هایى و این اراذل هر چه آن رذل انجام مى دهد ، به یك صورت زیبایى با یك قلم شیوایى اینها خوب بزك كرده نشان مى دهند این جنایتى است كه از قلم به این ملت مى خورد مفسده هایى كه آنها مى كنند ، جنایاتى كه آنها مى كنند ، خونریزى هایى كه آنها مى كنند ، این اهل قلم غیر صالح كه این حربه در دستش است ، این با قلمفرسایى خودش و مى نشینند توى خانه اش و قلمفرسایى میكند و همه چیزها را وارونه نشان مى دهد ، هر مطلبى شده باشد عكسش مى كند این هم یك رشته است كه قلم باید دست اشخاص صالح باشد .

فرهنگ ، مبدا همه بدبختى ها و خوشبختى هاست

فرهنگ مبداء همه خوشبختى ها و بدبختى هاى ملت است اگر فرهنگ ناصالح شد این جوان هایى كه تربیت میشوند به این تربیت هاى فرهنگ ناصالح ، اینها در آتیه فساد ایجاد مى كنند فرهنگ استعمارى ، جوان استعمارى تحویل مملكت مى دهد فرهنگى كه با نقشه دیگران درست مى شود واجانب براى ما نقشه كشى مى كنند و با صورت فرهنگ خواهند تحویل جامعه ما بدهند ، این فرهنگ ، فرهنگ استعمارى و انگلى است و این فرهنگ از همه چیزها حتى از این اسلحه این قلدرها بدتر است این قلدرها اسلحه شان بعد از چند وقت میشكند و حالا هم شكسته اما وقتى فرهنگ فاسد شد جوان هاى ما كه زیر بناى تاءسیس همه چیز هستند ، از دست ما مى روند و انگل بار آیند ، غربزده بار مى آیند ، اینها را از همان اول ، همان كلاس هاى اول توى ذهنهایشان هى مطالبى مى كنند تا برسند به آن بالا اگر فرهنگ ، فرهنگ صحیح باشد جوان هاى ما صحیح بار مى آیند اگر فرهنگ ، فرهنگ حق باشد ، فرهنگ الهى باشد ، فرهنگى باشد كه براى منفعت اهل ملت ، براى منفعت مسلمین باشد ، این افرادى كه مى بینید كه الان سر كار هستند ، اینها از آن بیرون نمى آمد فرهنگ ما یك فرهنگ استعمارى است ، فرهنگ ما در دست صلحا نیست ، صالح اداره اش نمى كند .

ص: 7

دانشگاه استقلالى و استعمارى

اگر دانشگاه ما یك دانشگاه صحیح استقلالى بود ، مستقل بود و اشخاصى كه در آنجا (اگر صالحى هم در آنجا باشد) مى توانستند كه كارى را كه مى خواهند و صلاح است انجام بدهند ، روزگار مملكت ما به اینجا نمى رسید و به بدتر از این براى نسل آتیه شاید خداى نخواسته بشود . دانشگاه ما را اشخاصى قبضه كردند كه اینها خودشان انگل هستند و خودشان استعمارى هستند و خودشان نوكر ماب هستند و تمام اینها سرچشمه اش همان یك نفر آدم است . حال مگر در دانشگاه اگر یك معملى ، یكى استادى بخواهد یك چیزى بگوید قدرت دارد ، مگر سازمان امنیت به امر اعلیحضرت دانشگاه مى خواهند یك حرف حقى را بزنند ، با پلیس خفه شان نمى كردند . دختر را مى زنند ، پسر را مى زنند ، جوان را مى زنند ، حبس مى كنند چه مى كنند ، این براى این است كه دانشگاه ما استقلالى ندارد . دانشگاه ما نداریم ، دانشگاهى كه یك نفر آدم بر آن حكومت كند این دانشگاه نمى شود محیط علم باید محیط آزاد باشد .

مجلس ملى و مصونیت مستشاران نظامى (صلی اللّه علیه و آله و سلّم)

اگر مجلس ما یك مجلس صالحى بود و این ابزار دست صلحا بود ، این قوانین را مى گذاشتند بگذرد ؟ مصونیت مستشارهاى آمریكائى كه ذلت ایران و ننگ ایران است و بود ، اینها مى گذاشتند تصویب بشود ؟ مجلس ما نداریم یك عده اشخاص را ماءمور هستند هم ماءمور از سازمان امنیت ، اسمش را گذاشته اند مجلس ، اینها ماءمور هستند همه شان ، اگر اینها آزاد بودند و اگر مجلس ، مجلس ملى و بد و مال مردم بود كه نمى گذاشتند اینهمه اسلحه بخرند نفت ما را بدهند و آهن بخرند آهنى كه نمى توانند به كار بیندازند خودشان هم متحیرند باید مستشار آمریكائى و متخصص آمریكائى بیاید نشان بدهد و به اینها هم نشان نمى دهند آنها یك جانورهائى هستند كه به این حرف ها تسلیم نمى شوند و آنها آمدند اینجا با حقوق هاى گزاف حقوق هاى گزاف كه ما اطلاع نداریم و تصورش هم نمى كنیم كه اینها هر یكیشان ماهى چقدر مى گیرند همین قدر عددشان را مى گویند زیادند مستشارها و تعدادشان چند صد نفر و یا چند هزار نفر من الان نمى دانم و آنوقت (60 هزار نفر ظاهرا گفتند) با چقدر حقوق ، هر یك چقدر حقوق از این ملت مى گیرند ، از جیب این فقرا و بیچاره ها در مى آورند و به جیب این گردن كلفت ها مى ریزند و آنوقت اینها مگر به نظامى ما تعلیم نظامى مى دهند ؟ اینها مى خواهند این نظامى ها را همین طورى نگه دارند كه هر طورى دلشان مى خواهد عمل بكنند .

شاه ، سر منشاء تمام مفاسد

اگر ما یك ارتش انگلى نداشتیم و یك ارتش مستقلى داشتیم اجازه نمى داد كه مستشارها بیایند همه چیزها در تحت دستور آنها باشد و اینها صاحب منصب هایشان جز آلت هیچ چیز نباشند براى

ص: 8

اینكه ارتش ما هم یك ارتشى نیست همه اش در تحت نطر یك آدم است . یك آدم فاسد همه چیز را فاسد كرده است . یك بز فاسد كچل مى گویند یك گله را كچل مى كند این فساد همه فسادها منتهى ایران از باب اختناقى كه هست نمى توانند دست بگذارند روى آن كه همه مفسده ها زیر سر اوست ، مى گویند ماءمورین ماءمورین آقا ماءمورین از كى امر دارند كه بكشند مردم را ؟ از كى امر دارند كه بریزند توى مدرسه حجتیه و طلبه ها را بكشند ؟ مگر كسى مى تواند امر بدهد الا خود آن مردك ؟ از خود اوست همه این مفاسد . مگر مجلس حق دارد كه یك كلمه اى بگوید بدون اذن این مردك ؟ مگر ارتش حق دارد یك كلمه بگوید بدون اذن این ؟ مگر قضاوت ما آزادند ؟ مگر استقلال قضایى ما داریم ؟ قضات ما هم دستشان است و صلاحیت هم ندارند . اشكال این است كه چرا رفتى قاضى شدى مى گوئى نمى توانم حكم حق بكنم ، خوب غلط كردى رفتى قاضى شدى رها كن . الان اداره مملكت ما هر گوشه اش را دست بگذارید اسلحه دست غیر صالح هاست و سر همه امور هم بر مى گردد به دربار و بر مى گردد به این شخص ، این را باید از بین برد .

ملت دیگر بیدار شده است

من نمى دانم كه این ارتش چرا خواب است ، آخر چرا اینقدر ذلت مى كشد . چند روز بیشتر نگذشته بود از رفتن كارتر زهرمارى این بساط را درست كرد ، حالا هم اولش است اگر مجال به او بدهند ، اولش است اگر تنبه پیدا نكرده باشند كه چند نفر را كشتند و یك هیاهوئى پیدا شد كه موجش در همه دنیا رفت و همه عالم فهمیدند و رادیو صدایش را به خارج و همه جا بر پا كرد . رادیوى خودشان هم هر چه دلشان مى خواهد بگویند ، مگر مردم دیگر بازى مى خورند از این حرف ها ، ملت بیدار شده ، آقا مردم بیدار شدند ، اگر مردم بیدار نبودند كه بازارها را اینطور نمى بستند . روز جمعه ، روز پنجشنبه از قرارى كه هم نقل شده است و هم مقالات اطلاعات رسمى اطلاع داده اند بازار تهران اعتراضا تعطیل شده . مساءله تعطیل بازار تهران یك امر عادى نیست ، یك امر خلاف عادت است ، هیچ كس نمى تواند این كار را بكند ، این احساسات و بیدارى ملت است كه این كار را انجام داده . این آقا كه مى گفت كه (همه با من موافق هستند) این بازار تهران ، آن هم بازار اهواز ، آن هم اصفهان ، آن هم شیراز ، این كیفیت زندگى ماست .

اتحاد و تقاهم ملت بر كننده ریشه هاى استعمار

ما امیدواریم كه همه طبقات چه طبقات علما و مجتهدین و چه طبقات محصلین علوم دینیه و چه بازارى ها ، بازرگان ها و چه لشكرى ها و كشورى ها كه همه خون دل مى خحورند از دست این خبیث ما امیدواریم كه تمام اینها دست اتحاد به هم بدهند احزاب سیاسى ما مستقلا كار نكنند همه با هم روابط داشته باشند همانطورى كه اخیرا در این قضیه اخیر هم اظهار تنفر كردند و هم بعضى احزاب سیاسى

ص: 9

اظهار تنفر كردند و هم علما و هم اهل بازار و هم دانشگاهى ها و همه داخلى ها و هم خارجى ها براى ما تلگراف كردند و اظهار تنفر خودشان را از دستگاه كردند ، از آمریكا ، از اروپا و آنها بعضى شان نوشتند سیصدنفر در این قضیه از بین رفته اند ، من امیدوارم كه همه جبهه ها ، همه جبهه ها با هم همدست بشوند واگر ملت به همه ابعادش همدست بشود ، این اسلحه از دست این ناصالح ها خلع مى شود و شاخ این گاو شكسته مى شود تشتت نكنند ، اسباب تشتت فراهم نكنند ، با بهانه هاى جزئى و بچگانه با هم جنگ نكنند ، با هم در نیفتند این چیزها را آنها درست مى كنند و بین مردم درست مى كنند تا مردم را به هم مشغول كنند و استفاده كنند بیدار بشوند مردم كه شده اند انشاءاللّه و با هم بشوند ، مجتمع باشند ، تمامشان با هم دست به هم بدهند و انشاءاللّه به حول و قوه خدا با دست هم دادن شما به هم و تفاهم همه جبهه ها با هم به زودى قطع مى شود این ریشه ، به زودى انشاءاللّه قطع مى شود انشاءاللّه و من از خداى متعال سلامت همه را خواهانم و من تشكر خودم را به همه طبقات ، به همه از اینكه علماى اسلام را تنها نگذاشتند و همه جبهه ها خصوصا علماى اعلام ، خصوصا بازارى هاى بزرگوار ، من تشكر از همه آنها مى كنم و از همه آنها استدعا دارم كه هم دعا به اسلام بكنند و هم جبهه هاى خودشان را محكم كنند و واحد كنند و كلمه واحده باشد و آن كلمه واحده قطع ایادى ظلمه و ایادى اجانب باشد بلكه این مملكت یك سر و سامانى پیدا بكند و دست اجانب از آن كوتاه بشود ، منافعى كه خود مملكت ما دارد صرف ضعفا و صرف مصالح خود اهل مملكت بشود و همه چیزش درست بشود و این نمى شود الااینكه خلع بكنند این سلاح را از آنها و امید است انشاء اللّه خلع بشود این سلاح ها .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 10

تاریخ : 2/11/56

پیام امام خمینى به ملت ایران در رابطه با كشتار وحشیانه رژیم در ماه محرم

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام بر روحانیت مترقى شیعه كه با هم پیوستگى زائدالوصف در مقابل سر نیزه عمال بى حیثیت اجانب ایستاده و از هیاهو و دست و پا زدن هاى مذبوحانه آنها نهراسید . سلام بر روحانیون و علماى اعلام مذهب از نجف اشرف تا سراسر ایران كه با وحدت كلمه در مقابل ستمكاران و چپاولگران به جواب مثبت دست زدند . درود بر جوانان حوزه علمیه بیدار قم و سایر حوزه ها كه با سرافرازى به نهضت روحانیت ادامه و رونق دادند . درود بر جوانان پر شور دانشگاه هاى ایران كه با قیام هاى هشیارانه پیاپى وفادارى خود را به اسلام بزرگ و كشور عزیز خود ثابت كردند .

نهضت 15 خرداد و 12 محرم ، ملهم از نهضت امام حسین (علیه السلام)

سلام و درود بر ملت بزرگ هوشمند ایران كه با همه اختناق و فشار ، از اسلام عدل پرور و مظلومان و مقتولان در راه دیانت دفاع نمودند . رحمت خداوند بر مقتولین 15 خرداد ، 12 محرم و 19 دى ، 29 محرم امسال . محرم چه ماه مصیبت زا و چه ماه سازنده و كوبنده اى است محرم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیاى خداست كه با قیام خود در مقابل طاغوت ، تعلیم سازندگى و كوبندگى به بشر داد و راه فناى ظالم و شكستن ستمكار را به فدایى دادن و فدایى شدن دانست و این خود سر لوحه تعلیمات اسلام است براى ملت ها تا آخر دهر .

نهضت 12 محرم و 15 خرداد در مقابل كاخ ظلم شاه و اجانب به پیروى از نهضت مقدس حسینى چنان سازنده و كوبنده بود كه مردانى مجاهد و فداكار تحویل جامعه داد كه با تحرك و فداكارى روزگار را بر ستمكاران و خائنان سیاه نمودند و ملت بزرگ را چنان هشیار و متحرك و پیوسته كرد كه خواب را از چشم بیگانه و بیگانه پرستان ربود و حوزه هاى علمیه و دانشگاه و بازارها را به صورت دژ مدافع از عدالتخواهى و از اسلام و مذهب مقدس در آورد . نهضت اخیر كه پرتوى از نهضت 15 خرداد است و شعاعش در سراسر كشور نورافكنده ، خود كوبندگى خاصى دارد كه شاه را از خود بیخود و او ودار و دسته چاقو كشش را به تلاش مذبوحانه وا داشته . جنایات 29 محرم امسال نقطه عطفى است به جنایات شاهانه 12 محرم آن سال شاه خواست ضرب شستى به ملت مسلمان نشان دهد ، پس از تمامیت حساب با رئیس جمهورى آمریكا با بهانه مختصرى كه مامورین

ص: 11

ایجاد كردند ، مركز تشیع و حوزه فقاهت اسلام را در جوار مرقد پاك فاطمه معصومه سلام اللّه علیها به مسلسل بست و جمعیت بى گناه فراوانى از جوانان حوزه علمیه و متدینین غیور شهر مذهبى قم را در خاك و خون كشیده به قتل رساند و تاكنون آمار آنها در دست نیست و مقتولین را از هفتاد تا سیصد ، تا حال گفته اند و عدد مجروحین را خدا مى داند و اسف آورتر (كه ننگش بر جبین آنها خواهد ماند) آنكه كسانى را كه رفته اند خون به مجروحین در بیمارستان ها بدهند ، توقیف كرده و مانع شده اند از اعطاى خون و گفته مى شود كسانى به این جهت جان داده اند .

شاه از سلطنت مخلوع است

شاه مى خواهد ثابت كند كه نوكرى او تحكیم شده و ملت نباید گمان كند او از پشتیبانى اجانب برخوردار نیست ولى ملت با تظاهرات عمومى و تعطیل سرتاسرى دامنه دار و اظهار تنفر بار دیگر ثابت كرد كه او را نمى خواهد و از او و خاندانش بیزار است و این رفراندم طبیعى سرتاسرى در حقیقت خلع او از سلطنت غاصبانه جائرانه است . كارتر و دیگر غارتگران مخازن ملت هاى مظلوم باید بدانند محمدرضا خائن و یاغى است و ناچار از سلطنت مخلوع است بر فرض قانونى بودن ، چه رسد به سلطنت انتصابى از قبل اجانب كه خودش اعتراف نموده . به ملت شریف ایران مژده مى دهم كه رژیم جائرانه شاه نفس هاى آخرش را مى كشد و این قتل عام هاى بیرحمانه نشانه وحشتزدگى و حركات مذبوحانه است . مضحك و بسیار رسوا ، این مانورهاى وقیحانه و بچگانه است كه پس از داغ باطل از طرف عموم ملت خوردن ، به راه انداختند و مشتى سازمانى و اراذل و اوباش از خودشان و جمعى ضعفا و بیچارگان را با زور سرنیزه از اطراف جمع آورى كرده و در شهرها به فریاد و جنجال جاوید شاه وادار مى كنند و گمان مى كنند جبران تعطیل عمومى بازارهاست و با این سیلى هاتوانند صورت سیاه خود را سرخ كنند .

نوید پیروزى

من به ملت ایران با این بیدارى و هشیارى و این روحیه قوى و شجاعت بى مانند نوید پیروزى مى دهم پیروزى تواءم با سربلندى و افتخار ، پیروزى تواءم با استقلال و آزادى ، پیروزى تواءم با قطع ایادى اجانب و چپاولگران پیروزى تواءم با بر چیده شدن بساط ستمگران و انقراض دودمان سیاهروى پهلوى . ملتى كه با هوشمندى و پیوستگى همه طبقات از روحانى تا دانشگاهى ، از منبرى تا بازارى از دانشجوى داخلى تا كارگر و تا دهقان ، بپا خاسته و تب و تاب اسلام عدالت پرور دارد پیروز است . ملتى كه با دادن بهترین جوانان برومند خود با سرافرازى به مخالفت و تنفر از دستگاه جبار ادامه مى دهد پیروز است . ملتى كه حتى بانوان محترمه اش با تظاهرات محجوبانه بیزارى خود را از رژیم شاه اعلام مى كنند ، پیروز است ملتى كه خواهران و مادران شیر دلیرش افتخار به مرگ جوانان برومندش مى كند كه در صف شهدا هستند پیروز است . ملتى كه با همه تشبثات شاه و دار و دسته اش ، در آمریكا با تظاهرات

ص: 12

پرشور و رعدآساى جوانان رشیدش در مقابل كارتر و شاه ، كاخ سفید را به لرزه در آورده و تنفر خود را نثار آنها كرده پیروز است . ملتى كه با پشتیبانى اسلام و قرآن ، نهضتش براى خدا و بسط عدالت و محو ستمكارى است پیروز است . شما اى ملت شریف بزرگ ! پیروزید با دیدن خسارات بسیار و دادن فداییان بیشمار .

ملت ایران اصلاحات ادعایى شاه را افساد و خرابكارى مى داند

رو سیاه باد رژیمى كه علماى عظیم الشان اسلام را با رژیم منحط خود و انقلاب خونین و رسواى خود موافق معرفى مى نماید رسوا باد رژیمى كه از وحشتزدگى مى خواهد با افتراى به فقهاى مذهب ، ملت را اغفال كند .

ملت ایران كه پیشروى آن روحانیت است با انقلاب قلابى كه به امر اجانب سودجو انجام گرفت سرسختانه مخالف است . ملت ایران اصلاحات ادعایى را كه به بدبختى ملت و بازار سازى براى اجانب و ورشكستگى زراعت منتهى شد ، افساد و خرابكارى مى داند . در كشورى كه مردمش در این پنجاه سال حكومت جائرانه پهلوى روى آزادى ندیده اند ، دم زدن از آزادى زن ها مسخره و اغفال است رژیمى كه در ماءموریت براى وطنش از جانب اجانب سرلوحه خدمتش محو اسلام و احكام آن است و با تغییر تاریخ پر افتخار اسلام به تاریخ ستمكاران و روسیاهان تاریخ مى خواهد اسم اسلام را محو كند دم زدن از اسلام و قرآن كریم جز فریب و مضحكه عنوانى ندارد .

تبلیغات تار عنكبوتى نمى تواند ملت به پا خاسته را اغفال كند

باید این رژیم فاسد ارباب و نوكرى بداند كه وقت گذشته و این تبلیغات تار عنكبوتى نمى تواند ملتى را كه با كمال بیدارى و هوشمندى بپا خاسته اغفال كند . خداى تعالى واسلام عزیز پشتیبان ملت است .

وحدت كلمه را حفظ و از مناقشات احتراز نمایید

من با كمال تواضع دست خود را به سوى ملت نجیب ایران دراز مى كنم ، از روحانیون عظیم الشان تا خطباى ارجمند ، از جوانان محترم حوزه علمیه تا دانشجویان داخل و خارج كشور ایدهم اللّه تعالى و از همه صمیمانه و با عرض تشكر خواستارم كه پیوستگى و وحدت كلمه خود را حفظ و از مناقشات تفرقه انداز احتراز نمایند و با صداى واحد و نداى همگانى در راه استقلال كشور و قطع ایادى اجانب و عمال وابسته آنها كوشش كنند و با اتكا به خداى متعال و احكام عدالت پرور اسلام همدست و همداستان شوند و به آنها كه دم از چهارچوب قانون اساسى مى زنند تذكر اكید دهند كه با این كلمه صحه بر رژیم سلطنتى فاسد موجود نگذارند كه تا این دودمان فاسد بر مقدرات كشور حكومت مى كنند ، نه از آزادى و استقلال كشور خبرى است و نه مردم روى سعادت مى بینند .

ص: 13

از خداوند متعال عظمت اسلام را كه كفیل وحید عدالت و استقلال و مدافع حقیقى مظلومان است ، خواستارم و ملت ایران خصوصا جوانان متدین برومندش را به خداى متعال مى سپارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 14

تاریخ : 10/11/56

پیام امام خمینى به انجمن اسلامى دانشجویان ایرانى در هند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انجمن اسلامى دانشجویان ایرانى هند ایدهم اللّه تعالى

مرقوم شریف آقایان در وقتى واصل شد كه جنایات رژیم منحط پهلوى سلب آسایش نموده و فرصت رسیدگى به امور را نمى داد و لهذا تاءخیر در جواب شد . باید جوانان غیور اسلامى ما بدانند كه تا دست اتحادبه هم ندهند و هدف خود رااسلام كه تنها مكتب نجات بخش بشر است و یگانه كفیل آزادى و استقلال ملت هاى مستضعف است قرار ندهند ، امید پیروزى را نباید داشته باشند . امروز كه به خواست خداى قادر ملت ما با همه طبقات و ابعادش آگاهانه و مردانه بپا خاسته و مجال را بر شاه و دارودسته ى اراذلش چنان تنگ كرده اند كه حتى از سایه خود وحشت دارند و همین وحشت زدگى موجب حركات وحشیانه جنون آمیز شده كه به قتل عام 19دى (29 محرم 98) پناه برده تا از ناراحتى هاى روز افزون و دلهره هاى پیاپى با خون آشامى ضحاك وار آسایش موقتى بدست آورند ، لازم است تا جوانان دانشگاه هاى قدیم و جدید به هم پیوسته و با سایر طبقات ملت پیوند اخوت اسلامى بر قرار كنید . ععع واعتصموابحبل اللّه جمیعا و لا تفرقوا . عععع این است دستور محكم نجات بخش قرآن كریم كه باید نصب عین خود قرار دهیم و از تفرقه و تشتت كه جز شكست در مقابل طاغوت نتیجه اى ندارد پرهیز نموده ، از خداوند تعالى نجات ملت را بخواهیم . من امید آن دارم كه به فضل خداوند متعال به زودى دست این جنایت كاران قطع و آزادى و استقلال كشور تامین شود .

خبر تظاهرات مردانه دانشجویان عزیز در هند در مقابل شاه این عنصر جنایتكار كه بالاف و گزافه همه ملت را پشتیبان خود معرفى مى كند رسید . با آنكه در داخل و خارح همه جا با موج تنفر و انزجار عمومى روبرو است و تظاهرات اخیر سرتاسر كشور چنان او را دیوانه كرد كه به قتل رجال علم حوزه علمیه و مردم غیور محترم قم دست زد تا ناراحتى روحى خود را جبران كند لكن مقاومت مردانه ملت معظم او را بیش از پیش رسوا نمود ، اكنون مى خواهد این شكست مفتضحانه را با جارو جنجال شش سازمانى كه در شهرستانها راه انداخته عربده جاوید شاه سر مى دهند سرپوش نهد كه جز رسوایى سودى نخواهد برد .

من امید پیروزى دارم و به شما وعده مى دهم با توكل به خداى تعالى پیوستن شما به اتحادیه

ص: 15

دانشجویان اروپا بجاست باید تمام اقشار به هم بستگى داشته و با یك صدا آزادى و استقلال خود را بدست آورند .

و السلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 16

تاریخ : 24/11/56

پاسخ امام خمینى به اتحادیه انجمن هاى اسلامى دانشجویان در اروپا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اتحادیه انجمن هاى اسلامى دانشجویان در اروپا ایدهم اللّه تعالى

مرقومه محترم ضمیمه گزارشات سال گذشته و تصمیمات سال آینده و اصل و موجب تقدیر گردید در این سال كه در عین خونین بودن و مواجه شدن ملت ایران با سخت ترین وحشیگرى هاى قرون وسطایى رژیم منحط پهلوى نمودهاى بارزى از ضعف و سستى پایه هاى لرزان حكومت طاغوتى به چشم مى خورد ، به هم پیوستگى قشرهاى بیدار ملت و طبقات مختلف از روحانى تا دانشگاهى از خطیب تا نویسنده از بازارى تا كارگر و دهقان چنان لرزه براندام رژیم افكنده و چنان بر اعصاب شاه خائن فشار آورده و ضربه زده كه با حمله هاى سبعانه به ملتى كه سلاحش اسلام و پناهش قرآن مجید و شعارش كلمه توحید است و به حوزه علمیه قم كه دژ محكم وحى و عدالت و ملجا مسلمین عدالت خواه است و به مردم مسلم محترم قم كه هماره سرباز فداكار اسلام و پشتیبان مكتب قرآن است و بالاخره با حمله به فرهنگ نجاتبخش شیعه ، خواست به فشار و حمله عصبى تخفیف دهد .

مفتضح ترین حركات مذبوحانه ، بوق هاى تبلیغاتى و تظاهرات ساختگى است از عده اى سازمانى و نفع طلب و افرادى كه مجبور به شركت شده اند در حالى كه در بوق رادیویى به صراحت اعتراف كردند كه در تظاهرات ششم بهمن بیش از یك ششم از دعوت شده ها شركت نكردند در صورتى كه همه مى دانند كه این دعوى جز لاف و گزافه گویى نیست و در بین ملت مسلم كسى موافق ندارد و نمى تواند داشته باشد .

جنایتكارى كه علیه تمام شعائر مذهبى و اسلامى مبارزه مى كند و با همه مظاهر اسلامى مخالف است ، نمى تواند در بین مسلمین موافق داشته باشد جنایتكارى كه مى گوید مذهب در حكومت من نقش ندارد ، چطور ممكن است موافق داشته باشد ؟ شخص منحرف و كهنه پرستى كه در سفر اخیرش به هند ، زردشتى ها و گبرها را نوازش و احترام مى كند و از آتش پرستان و آتش پرستى تاءیید مى كند و به خاطر مرام ارتجاعى آنها تاریخ پر ارزش و مترقى اسلام را تغییر مى دهد ، چگونه ممكن است موافق داشته باشد ، جز همان فرقه كهنه پرست اكنون بر شما جوانان روشنفكر و بر تمام طبقات ملت است كه :

1- سرلوحه هدفتان اسلام و احكام عدالت پرور آن باشد و ناچار بدون حكومت اسلامى عدالت خواه ، رسیدن به این هدف محال است تولى و تبرى دو اصل اساسى اسلام است ، باید با

ص: 17

حكومت عدل موافق و به حاكم عادل دل ببندید و از رژیم غیر اسلام و غیر اسلامى كه در راس آن رژیم منحط پهلوى است تبرى كنید و با كمال صراحت مخالفت خود را اظهار و در سرنگون كردن آن كوشا باشید و در غیر این صورت روى استقلال و آزادى را نمى بینید .

2- باید قشرهاى غیر اسلامى را كه عقیده و عملشان بر خلاف اسلام است و داراى گرایش به مكتب هاى دیگرند ، هر نوع مكتب باشد - به مكتب مترقى عدالت پرور اسلام دعوت كنید و در صورت نپذیرفتن از آنها هر نوع كه باشد و هر شخصیت كه هست تبرى یا لااقل احتراز كنید و باید جوانان ما بدانند تا معنویت و عقیده به توحید و معاد در كسى نباشد محال است از خود بگذرد و در فكر امت باشد و باید بدانند كه تبلیغات دامنه دار كمونیسم بین المللى همانند تبلیغات پر سروصداى امپریالیسم جهانى جز براى اغفال و استثمار توده هاى مستضعف نیست . باید این بوق هاى استثمارى شكسته شود .

3- باید جوانان روحانى و دانشگاهى قسمتى از وقت را صرف كنند در شناخت اصول اساسى اسلام كه در راءس آن توحید و عدل و شناخت انبیاء بزرگ ، پایه گذاران عدالت و آزادى است ، از ابراهیم خلیل تا رسول خاتم (صلى اللّه علیه و آله و علیهم اجمعین ) و در شناخت طرز تفكر آنها از نقطه اقصاى معنویت و توحید تاتنظیم جامعه و نوع حكومت و شرایط امام و اولى الامر و طبقات دیگر ، از امراء و ولات و قضاه و فرهنگیان كه علما هستند و متصدیان مالیات اسلامى و شرایط آنها تا برسد به شرطه و كارمندان شهربانى و ببینند اسلام چه كسانى را براى حكومت و كارمندان آن به رسمیت شناخته و چه كسانى از شغل حكومت و شاخه هاى آن مطرود است .

4- باید شما دانشجویان دانشگاه ها و سایر طبقات روحانى و غیره از دخالت دادن سلیقه و آراء شخصى خود در تفسیر آیات كریمه قرآن مجید و در تاءویل احكام اسلام و مدارك آن جدا خوددارى كنید و ملتزم به احكام اسلام به همه ابعادش باشید و مطمئن باشید آنچه صلاح جامعه است در بسط عدالت و رفع ایادى ظالمه و تاءمین استقلال و آزادى و جریانات اقتصادى و تعدیل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت در اسلام به طور كامل مى باشد و محتاج به تاءویلات خارج از منطق نیست و لازم است مراقب باشید با كمال دقت و هوشمندى كه كسانى كه التزام به اسلام ندارند به جمیع ابعادش ، ولو در اصلى از اصول با شما موافق نیستند ، آنها را دعوت به التزام كنید و اگر موثر نشد از شركت دادن . آنها در اجتماعات و انجمن هاى اسلامى احتراز كنید و گمان نكنید زیادى افراد هر چه باشد شما را به هدف نزدیك مى كند وپس از وصول به هدف ، آنها قابل تصفیه هستند باید بدانید و مى دانید كه قشرهاى غیر مسلم یا غیر ملتزم به اسلام از پشت به شما خنجر مى زنند و شما را قبل از وصول به هدف از كار مى اندازند یا نابود مى كنند ، از تجربه هاى سابق عبرت بگیرند .

5- باید برنامه و نشریات همه جناح ها بدون ابهام متكى به اسلام و حكومت اسلامى باشد و در مقدمه سرنگون كردن طاغوت و شاخ ها و شاخه هاى آن كه در كشور ما رژیم دست نشانده پهلوى است و جدا از خواست هایى كه لازمه اش تایید رژیم طاغوتى پهلوى است اجتناب كنید مثل آنچه در

ص: 18

نوشته هاى بعضى احزاب و گفته هاى بعضى دیده مى شود كه هدف چهارچوب قانون اساسى است و باید در نشریات و خطابه ها هر جا ممكن است با صراحت والا با كنایه ، نقطه اصلى مظالم و جنایات و خیانت ها را كه شخص شاه است معرفى كنید و از توجه دادن آنها را به ماءمورین یا هیات حاكمه و دولت كه لازمه اش دور نگه داشتن مجرم اصلى است جدا احتراز كنید و نویسندگان و گویندگان را از این امر آگاه كنید .

6- باید در هر فرصت در نشریات حزبى و غیر حزبى و در خطابه ها و تظاهرات ، اعمال ضد اسلامى و انسانى شاه تذكر داده شود خصوصا تغییر تاریخ اسلام كه اهانت جبران ناپذیر به شخصیت معظم پیامبر اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و اسلام و مسلمین و گرایش به زرتشتى گرى و آتش پرستى و پشت كردن به اسلام و خداپرستى است . باید این عنصر خائن رسوا شود و هیچ گاه از ذكر جنایات او غفلت نشود . باید (15خرداد)و (19 دى ) جاوید و زنده نگه داشته شود تا جلادى شاه از خاطره ها نرود و نسل هاى آتیه جرایم شاهان سفاك را بدانند .

7- از اینكه در دستور اتحادیه ، به هم پیوستگى همه دانشجویان مسلمان است ، در هر نقطه هستند مثل آمریكا و كانادا و هند و فیلیپین و دیگر جاها و مى خواهید همه همكار و همصدا به فعالیت هاى اسلامى انسانى خود ادامه دهید ، تقدیر مى كنم و توفیق همه را از خداوند تعالى خواهانم . لازم است پایگاه هاى اسلامى براى معرفى اسلام و نشر حقایق نجاتبخش در هر نقطه اى از جهان كه امكان است ، برقرار باشد و در تحت یك سازمان هماهنگ براى نشر عدالت و قطع ایادى ستمكاران و چپاولچیان مشغول فعالیت شوند . لازم است جوانان كم تجربه و گول خورده ما را با آشكار كردن انحراف سایر مكاتیب و آشنا نمودن با نظام اسلامى نجات دهید . ععع و من احیى نفسا فكانما احیى الاناس جمیعا .

8- لازم است فعالیت هاى اسلامى و نشریات شما در ایران . خصوصا حوزه علمیه زنده قم و دانشگاه هاى بیدار ، نشر و منعكس گردد تا قشر داخل و خارج به پشتیبانى هم دلگرم و با هم همصدا شوند و به همكارى با هم برخیزند ولازم است پایگاه هایى در داخل كشور به هر نحو ممكن و عملى است ایجاد شود براى فعالیت با هدف واحد . با این كار مطمئنا تقویت روحى همگان و تضعیف و تزلزل روحى دشمن شود .

9- باید با كمال هشیارى و مراقبت و دعوت سایر انجمن ها را به مراقبت از راه و روش اعضاء انجمن ها و گروه ها كه اشخاص مرموز و منحرف یا متحمل الانحراف در داخل انجمن ها و گروه ها راه نیابند و اگر راه یافتند ، آنها را طرد كنند . لازم است دشمن را سخت مراقب و هشیار فرض كنید و گمان اهمال و غفلت در او ندهید كه در مراقبت سهل انگارى نمایید .

10- از اختلافات مطلقا به طور حتم خوددارى كنید كه آن چون سرطان سارى و مهلك قشرها را فرا مى گیرد و فعالیت ها را فلج مى كند و هدف را از یاد مى برد و چه بسا كه مسیر را عوض و جریان به ضد هدف شود . اشخاصى را كه اختلاف مى اندازند یا به آن دامن مى زنند ، از خود برانید كه یا ماءمورند یا سوءنیت دارند و اگر فرضا گروه هایى به واسطه عذرهایى به انجمن هاى نپیوستند ولى

ص: 19

فعالیت هاى اسلامى و انسانى دارند ، با آنها ضدیت نكنید كه اختلاف حاصل و ضرر آن عاید همه شود . سعى كنید با ارشاد دوستانه هم پیوستگى داشته باشید و اگر نشد ، چون هدف واحد است با هم برادر و پشتیبان هم باشید . هدف اسلام است باید هواهاى نفسانیه و تقدم طلبى فراموش شود .

11- لازم است طبقات محترم روحانى و دانشگاهى با هم احترام متقابل داشته باشند . جوانان روشنفكر دانشگاه ها به روحانیت و روحانیون احترام بگذارند خداوند تعالى آنها را محترم شمرده و اهل بیت وحى ، سفارش آنها را به ملت فرموده اند . روحانیت قدرت بزرگى است كه با از دست دادن آن خداى نخواسته پایه هاى اسلام فروریزد و قدرت جبار دشمن ، بى معارض مى شود .

مطالعات دقیق اجانب استثمارگر در طول تاریخ به آن رسیده كه باید این سد شكسته شود و تبلیغات دامنه دار آنها و عمال آنها در چند صد سال موجب شده كه مقدارى از روشنفكران را از آنها جدا و به آنها بدبین كنند تا جبهه دشمن بى معارض شود . اگر احیانا در بین آنها كسانى بى صلاحیت خود را جا بزنند لكن نوع آنها در خدمت هستند به حسب اختلاف موقف و خدمت آنها ملت را پایبند اصول و فروع دیانت نموده ، برغم اجانب و عمال آنها باید این قدرت را تاءیید و حفظ نمود و با دیده احترام نگریست .

چنانچه روحانیون محترم باید به طبقه جوان روشنفكر كه در خدمت اسلام و كشور اسلامى است و به همین جهت مورد حمله عمال اجانب است ، احترام گذاشته آنها را چون فرزندانى عزیز و برادرانى ارجمند بدانند و این قدرت بزرگ كه مقدرات ، خواه ناخواه در دست آنها خواهد افتاد ، از دست ندهند و از تبلیغات سویى كه بر ضد آنها در این چند صد سال شده و آنها را در نظر بعضى طور دیگر جلوه داده اند تا از تفرقه استفاده هر چه بیشتر برند ، احتراز كنند و كسانى را كه جهلا یا از سوءنیت موجب دور نگه داشتن . این طبقه مؤثر است از روحانیت . از خود برانند و به آنها اجازه ایجاد تفرقه ندهند و مطمئن باشند كه با ضم این دو قدرت بزرگ پیروزى به دست مى آید و با جدایى روى آن را نخواهند دید .

12- باید چه طبقه جوان روحانى و چه دانشگاهى ، با كمال جدیت به تحصیل علم هر یك در محیط خود ادامه دهند . این زمزمه بسیار ناراحت كننده كه اخیرا بین بعضى جوانان شایع شده كه درس خواندن چه فایده اى دارد ، مطلبى است انحرافى و مطمئنا یا از روى جهالت و بیخبرى است و یا با سوءنیت و از القائات طاغوتى شیطانى است كه خواهند طلاب علوم دینى را از علوم اسلامى باز دارند كه احكام اسلام به طاق نسیان سپرده شود و محو آثار دیانت به دست خودمان تحقق پیدا كند و جوانان دانشگاهى ما را انگل و متكى به قشرهاى استعمارى بار بیاورند كه همه كس چون همه چیز وارداتى باشد و احتیاج به اجنبى در تمام ابعاد و رشته هاى علمى هر چه بیشتر روزافزون شود و این خطر بزرگى است كه كشور را هر چه بیشتر به عقب مى راند اگر علوم اسلامى مردانى متخصص نداشت ، تاكنون آثار دیانت محو شده بود و اگر پس از این نداشته باشد ، این سد عظیم مقابل اجانب منهدم مى شود و راه براى استثمارگران هر چه بیشتر باز مى شود واگر دانشگاه ها خالى از مردانى دانشمند و متخصص شوند ، اجانب منفعت طلب چون سرطان در تمام كشور ریشه دوانده و زمام امور

ص: 20

اقتصادى و علمى ما را به دست مى گیرند و سرپرستى مى كنند باید جوانان با این فكر غلط استثمارى مبارزه كنند و بهترین و موثرترین راه مبارزه با اجنبى مجهز شدن به سلاح علم دین و دنیاست و خالى كردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح ، خیانت به اسلام و مملكت اسلامى است .

اینجانب با كمال تواضع دست خود را به طرف تمام جناح ها كه در خدمت اسلام هستند دراز میكنم و از همه استمداد مى كنم كه با هم پیوستگى همه جانبه در راه بسط عدالت اسلامى كه یگانه راه سعادت ملت است كوشا باشند و از سایر جناح ها كه در تحت تاءثیر تبلیغات سوءاجانب واقع شده اند و مطالعات صحیحى در قوانین اسلام به همه ابعادش ندارند . تقاضا مى كنم كه در كار خود تجدید نظر كنند و با احتراز از غرض و تعصب ، به مكتب بزرگ همه جانبه اسلام نظر و در آن مطالعه دقیق كنند و پس از بستن عقیده به آن مكتب هاى دیگر را رها و به گروه مسلمین پیوسته تا با وحدت كلمه از دخالت اجانب و عمال خائن نالایق آنها در امور كشور جلوگیرى و آنها را از كشور خود برانند .

از خداوند قادر متعال توفیق همگان را در خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 21

تاریخ : 29/11/56

بیانات امام خمینى به مناسبت چهلم شهداى قم و افشاى جنایات مدعیان طرفدارى ازحقوق بشر

قیام ملت ، اعتراض به شاه یعنى مجرم اصلى است

اعوذباللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قیام ملت ، اعتراض به شاه یعنى مجرم اصلى است ععع ولاحول ولاقوه الا باللّه العلى العظیم . اناللّه و اناالیه راجعون عععع الان كه شما آقایان اینجا تشریف دارید ، ایران تا آن اندازه كه به ما تا حال اطلاع رسیده است ، شهرهاى بزرگ از قبیل تهران ، تبریز ، مشهد ، قم ، اینها تعطیل اند و بعضى ها سرتاسر تعطیل اند مثل قم و بعضى ها بازارها و جاهاى بسیار دیگرش تعطیل است و تهران تعطیل بازارهاست الا چند نفرى كه شاید وابستگى داشته باشند و آن طورى كه به ما اطلاع رسیده است این تعطیل ، اعتراض بر شخص شاه است . مردم پیدا كرده اند مجرم را ، پیدا بود ، جراءت نمى كردند كه ذكر كنند ، بحمداللّه این سد خوف شكست و مردم نكته اصلى مجرم را به دست آوردند و فهمیدند كه بدبختى

همه ملت ها ، یعنى ملت ما از كیست

الان امروز چهل روز است كه از مرگ جوان هاى ما ، از مرگ طلاب علوم دینیه ، علما ، از مرگ جوان هاى متدین قم مى گذرد و مردم در این چهل روز به جوان هاى خود چقدر گریه كردند و چقدر سوگوارى كردند و با چه شجاعت این اهل قم و طلاب علوم دینى ، با چه شجاعت كه شاید در تاریخ كم نظیر باشد و دست خالى با این دولت و با این عمال شاه مبارزه كردند و كشته دادند و حتى در خیابان ها و در كوچه ها و در پس كوچه ها از قرارى كه ذكر شده است مامورین ریخته اند و مردم هم بعد از كشتار و قبل از كشتار ، آنقدرى كه مى شده است مقاومت كرده اند و زنده بودن خودشان را اثبات كرده اند كه ما زنده هستیم ، نه مرده . مراجع بزرگ اسلام در قم چه در خطابه هایشان ، چه در اعلامیه هایشان و چه در این اعلامیه اخیرى كه همین چند روز ، همین دو سه روز براى سوگوارى و براى تعطیل اربعین داده اند مطالب را شجاعانه ذكر كرده اند و نقطه اصلى را ولو به صراحت نگفته اند ، به كنایه ابلغ از تصریح فرموده اند . خداوند انشاء اللّه آنها را پایدار نگه دارد .

قم ، مركز علم و تحرك اسلامى

طلاب علوم دینیه ، آن طلابى كه الان در مركزى واقع شده اند كه مورد هجوم اشرار است و در

ص: 22

عین حال كه در یك همچو مركزى واقع شده اند ، دیروز عصر اجتماع كرده اند و یك مجلس تعزیه بسیار بزرگ تاءسیس كرده اند و بعضى از افراد ، جوان هاى زنده در منبر بى باكانه مطالب را گفته اند . الان كه ما اینجا نشسته ایم در مسجد اعظم ، طورى كه به ما اطلاع وسیع رسیده ، - در مسجد اعظم - اجتماع بزرگى است و نمى دانیم آیا دولت با این اجتماع چه خواهد كرد و من الان نمى دانم كه آیا باز ماءمورین ریخته اند ، قتل و غارتى باز كرده اند یا نه ؟ ما الان در نگرانى این معنا هستیم ، نگران این معنا هستیم كه آیا در این شهرهاى بزرگ از قبیل مشهد كه دولت نسبت به او بسیار حساس است ، از قبیل آذربایجان و تبریز كه نظر دارد دولت به آن و آیا در قم كه مركز همه این امور است و از قم همانطورى كه اهل بیت فرموده اند علم نشر مى شود به همه بلاد و الان مى بینیم كه علم مركزش قم است و از قم دارد نشر مى شود ، نه علم ، علم و عمل ، علم تنها نه ، علم و عمل الان دارد از قم نشر مى شود ، مركز فعالیت اسلامى است ، مركز تحرك اسلامى است ، تحرك از قم ، از خود قم ، از طلاب قم ، از علماى قم ، از مدرسین قم حفظهم اللّه از توده قم كه سربازهاى وفادار به اسلام هستند ، از آنجا تحرك دارد سرایت مى كند به همه جا تا ببینیم آیا به ما هم سرایت بكند یا نكند و اللّه العالم .

امضاءكنندگان حقوق بشر ، پایمال كنندگان اصلى حقوق بشر

ما همه بدبختى هایى كه داشتیم و داریم و بعد هم داریم از این سران كشورهایى است كه این اعلامیه حقوق بشر را امضاء كرده اند . اعلامیه حقوق بشر را اینهایى امضاء كرده اند كه سلب آزادى بشر را در همه دوره هایى كه كفیل بوده اند و دستشان به یك چیز مى رسیده است كرده اند . سرلوحه اعلامیه آزادى حقوق بشر ، آزادى افراد است ، هر فردى از افراد بشر آزاد هست ، باید آزاد باشد ، همه باید در مقابل قانون على السواى باشند ، همه باید آزاد باشند در محلشان ، در سكنى آزاد باشند ، در شغلشان آزاد باشند ، در مشى شان باید آزاد باشند ، این اعلامیه حقوق بشر است كه سرلوحه اش این مطلب است . از اول مسلمین بلكه همه بشر ، از اول گرفتار اینهایى بوده اند كه امضا كردند و تصویب كرده اند این اعلامیه حقوق بشر را . آمریكا یكى از آنهاست كه تصویب كردند این را و امضا كردند این مطلب را كه حقوق بشر باید محفوظ بماند و یكى از حقوق بشر آزادى است . این آمریكایى كه اعلامیه حقوق بشر را به اصطلاح امضا كرده است شما ببینید چه جنایاتى بر این بشر واقع كرده است . در همین چند سالى كه ماها یادمان است و یكقدر زیادترش را من و یكقدر كمترش را بر حسب جوانى كه دارید شما مشاهده كردید ، چه گرفتارى هایى از براى بشر هست به دست آمریكا كه یكى از اشخاصى است كه یكى از دولت هایى است كه قضیه حقوق بشر را امضاء كرده اند . در هر مركزى از مراكز مسلمین و غیر مسلمین یك ماءمورى نصب كرده اند كه سلب آزادى از همه آن اشخاصى كه در آن محیط هستند ، كرده اند . اینها مى گویند كه (آزادند بشر) براى تخدیر توده هاست كه حالا دیگر نمى شود تخدیرش كرد . قضیه این چیزهایى كه مى گذرانند كه یكى اش هم همین اعلامیه حقوق بشر است ، این براى اغفال است نه اینكه یك واقعیتى دارد . یك چیز خیلى خوش نماى بازرق و برقى را مى نویسند ،

ص: 23

سى ماده مى نویسند كه همه اش موادى است كه خوب ، به نفع بشر است و یكى اش را عمل نمى كنند ، در مقام عمل ، یكى اش عمل شود . این اغفال است ، افیون است این براى توده ها ، براى مردم . ما مى بینیم كه این آمریكا كه امضا كرده است همین معنا را ، این انگلستان كه اینقدر از آن تعریف مى كنند و از تمدنش تعریف مى كنند و از دموكراسى بودنش تعریف مى كنند و اینهم جز تبلیغات خود آنها و شیطنت خود آنها چیز دیگرى نیست و با شیطنت و با تبلیغات ، اینها به مردم باور آورده اند كه در راس دمكراسى ، انگلستان است و مشروطیت به معناى حقیقى آن در انگلستان است ، اینها به واسطه تبلیغاتى كه داشتند به خورد مردم داده اند این معنا را و ما دیدیم كه انگلستان با هندوستان پاكستان و دول استعمارى خودش چه كارها و چه جنایت در آنجا كرده است و این همین آمریكاست كه مى بینید كه در اسرائیلش كه نگاه مى كنیم ، آنجا را به وجود آوردند اینها و با مسلمین چه كردند و دارند چه مى كنند . چه جنایاتى به مسلمین و خصوصا شیعه ، اینها چه جنایاتى كرده اند و دارند مى كنند . از آن طرف یك ماءمورى هم گذاشتند در مصر به اسم سادات كه اینهم فعالیت هایش فعالیت هاى استعمارى است و چند وقت پیش از این رفت به اسرائیل و حرف هاى آنها را مثلا چه بكند . از آن طرف در این پنجاه سالى كه ما یاد داریم ، در این پنجاه سال عزاى ایران ، در این پنجاه سال مصیبت ایران كه از این خاندان روسیاه به این ملت وارد شد ، این انگلستان امضا كننده اعلامیه حقوق بشر ، به حسب اقرار خودش رضا شاه را به سلطنت رساندند و قریب بیست سال ماها در زحمت بودیم و ملت اسلام در زحمت بود و محو آثار شریعت را مى خواست بكند البته موفق نشد اما بنابراین بود ، براى اینكه هر صدایى كه از آن بوى اسلام مى آمد ، هر تبلیغى كه از آن بوى اسلام مى آمد ، درآن بسته شده بود و این آمریكایى كه امضا كرده است این اعلامیه حقوق بشر را ، بر ما مسلط كرده است ، بر ایران مسلط كرده است یك آدمى را كه خلف صالحى است از براى آن پدر . این شاه موجود ما كه در این مدتى كه در راءس حكومت بوده است و ایران را به صورت یك مستعمره رسمى براى آمریكا در آورده است ، چه جنایاتى در این خدمت كرده است از این پدر و پسر كه به واسطه نصب آنهایى كه حقوق بشر را ، اعلامیه حقوق بشر را امضاء كرده اند ، آنها این جنایات را بر ماها وارد كرده اند . امضاءكنندگان اعلامیه حقوق بشر هستند كه این بشر را اینطور در زحمت و اینطور اختناق از براى بشر پیش آوردند كه ما بعضیش را مشاهده كرده ایم و بعضیش را شنیده ایم و با شنیدن كه شود انسان درست بفهمد ، شما حالا مى شنوید كه در زمان رضاخان به ملت چه گذشت اما چیزى كه خود ملت احساس كرده است و لمس كرده است شما نمى توانید این معنا را درست بدانید كه این كه احساس كرده است و لمس كرده است ، خوب ملت ایران از این آدم ها چى دیده است ، شما حالا لمس مى كنید ، البته لمس به این معنا كه اینجا هستید .

بى اعتنایى ملت به تهدیدهاى رژیم شاه

خوب دیگر حالا روابط طورى است كه ایران را درست مى توانید بفهمید چه جورى است

ص: 24

لمس مى كنید كه این آدم چه كرد همین چند روز با ملت ایران . الان هم هیچ بعید نمى دانم كه الان هم یك جنگ و نزاعى در كار باشد ، ما اطلاع نداریم ، ما آنقدرش را كه اطلاع داریم در پیشخوان مسجد شاه ریختند و آن چند تا دكانى كه آنجا بوده است آنها را بازور باز كرده اند و اما بازار تسلیم نشده است در عین حالیكه بخشنامه اى از دولت منتشر شده است و به همه بازارهاى ایران منتشر شده است كه هر كس تعطیل بكند ، این مثلا چه خواهد شد و چه خواهد شد ، معذالك بازارها حتى بازار تهران كه ملموس خودشان است اعتنائى به این حرف نكردند . مردم دیگر اعتنایى به این قاروقورها نمى كنند ، به این شارت و شورت دیگر حالا اعتنا نمى كنند ، این اعتناها سابق بود كه مردم راترساندند و مردم هم خیال مى كردند حالا مردم دارند كشته مى دهند و معذالك اعتنایى به این حرف ها ندارند .

قیام ملت ، مشتى بر دهان یاوه گوى رژیم پهلوى

الان در اثر این كشتارى كه در ایران شد یعنى در قم شد و بسیارى از اهل علم ، بسیارى از متدینین و جوان هاى قمى را كشتند و الان اربعین آنهاست ، مردم ایران كه خداوند انشاءاللّه آنها را زنده بدارد ، چنانچه الان زنده هستند و زندگیشان تا ابد ثبت است و خداوند حوزه علمیه قم را زنده بدارد و زندگیش تا ابد ثبت است ، اینها الان كه ما این جا آرام نشسته ایم ، آنها در فعالیت و تلاطمند . الان مشهد چه بساطى است ، دیگر من الانش را نمى دانم اما تعطیل بوده آذربایجان چه بساطى است من نمى دانم لكن تعطیل بود ، قم آنطورى كه اطلاع داده اند حتى یك بقالى در قم باز نیست ، سرتاسر قم تعطیل عمومى است ، تهران نود در صد تعطیل است ، تعطیل تهران یك چیز آسانى نیست كه ما تو هم بكنیم ، تعطیل تهران تعطیلى است كه مشت به دهان این یاوه گوهازند ، آنهایى كه مى گفتند كه شش میلیون جمعیت با ما موافق هستند و راءى داده اند به انقلاب سفید ، آنوقت هم كه مى گفتند گزاف بود ، من فرستادم آدم به تهران ، آنوقت ما ایران بودیم ، من اشخاصى فرستادم به تهران كه آن روزى كه رفراندم به اصطلاح خودشان مى شود وضع چه جورى است ، اینهایى كه آمدند به ما گفتند بیش از دو هزار تا آنجا نیامد ، این دو هزار تا هم ماءمورین خودشانند . اینهایى كه مى گفتند كه (شش میلیون جمعیت ایران با ما هست ، باقیش هم كه مانده آنها كه دیگر راءى بده نیستند ، پیرمردها زن ها و بچه ها اینها و ما به اتفاق آراء) مكرر شاه در هر جایى كه رسیده است گفته است كه (ملت با من هستند ، یك چند نفر هستند كه اینها ماركسیست اسلامى هستند ، اینها گاهى یك چیز دیگرى مى گویند والا ملت هست و من ) . حالا هم شما خواهید دید كه دنبال همین سرتاسر تعطیلى باز هیاهویشان راه مى افتد ، یك بازى در قم در مى آورند ، چنانچه در آوردند قبلا ، دنبال آن تعطیلى جلو كه یك هفته قم و یك هفته اصفهان ، هشت روز اصفهان از قرارى كه گفتند و تهران هم یكى دو سه روز و یك روزش تمام تعطیل كردند و اعتراض كردند ، دنبالش راه افتادند و اتوبوس ها را پر كردند از این بیچاره هاى بى اطلاع یك دسته كه ماءمورینشان بودند ، بخشنامه صادر كردند به همه ادرات ، به همه مدارس كه همه باید تعطیل كنید و همه بیائید این آزادى است ! به طور آزادانه باید همه بیایید اما آزادید ! ) در عین حالى كه بخشنامه

ص: 25

صادر كردند و به همه ادارات و به همه چیز كردند ، حتى ادارات هم به اینها اعتنا نكردند . این بیچاره هایى را كه در اتوبوس ها نشاندند و آوردند و به آنها گفتند كه (از قرارى كه مى گفتند) شما را مى خواهیم زیارت ببریم ، بین راه كه ملتفت شدند كه قضیه این حرف ها نیست ، هر كه توانست فرار كرد و آنها هم كه آمدند (از قرارى كه به من اطلاع رسیده ) مثل این كه تشییع جنازه كنند ، هر چه به آنها مى گویند كه بگو جاوید ، جواب نمى دادند ، مثل یك تشییع جنازه مى مانده تعبیر این بوده است به این كه جمعیت همچو ساكت بودند كه مثل اینكه دارند تشییع جنازه مى كنند . این تشییع جنازه شاه است .

در صورتى كه شاه گرایشى به اسلام و ملت داشت مردم با او مخالفت نمى كردند

اینها نمى فهمند ، باز هم ما نمى توانیم اینها را آدمشان كنیم اگر اینها با ملت راه رفته بودند ، اگر اینها به خواست ملت توجه كرده بودند ، اگر اینها به وظایف خودشان عمل كرده بودند ، اگر اینها یك گرایش به اسلام و قواعد اسلام داشتند مردم چه مخالفتى مى كردند با اینها ؟ مردم هر جا دست گذاشتند مى بینند كه اعلیحضرت مخالف است ، با تاریخ اسلام مخالف است یعنى با اسلام ، بدترین كارهایى كه در زمان حكومت این آدم شده است این تغییر تاریخ است ، موفق نمى شوند لكن این خواست بشود ، بدترین كار ، از این كشتارها بدتر است ، این با حیثیت رسول اللّه بازى كردن است . هر جا مردم دست مى گذارند بینند كه اعلیحضرت دست رویش گذاشته و بعد بد كرده ، یك تاریخشان اینطور و مدرسه هاى علمیشان آنطور . تا حالا چند دفعه مدارس ما به غارت رفته و مدارس ما به چپاول اینها رفته است ؟ چند دفعه ریخته اند حالا در مدارس ما ، آنوقت به مدرسه فیضیه چند دفعه ریخته اند و اینها جنایت كردند . حالا هم به مدرسه حجتیه و مدرسه خان ، حالا محل حمله شان اینهاست و مدرسه حقانى و هر مدرسه اى كه در آن باز است و یكقدرى اجتماعات هست ، مدرسه خان را (از قرارى كه گویند) تمام در و پنجره هایش را با تفنگ زده اند و شكسته اند ، در مدرسه حجتیه سر یك كسى را بریده اند یعنى تیر زدند به او زده اند كه خون جارى شده است ، یكى از علماى اینجا كه رفته بود آنجا و بعد برگشت گفت كه ما هم رفتیم دیدیم كه از آن محلى كه این تیر خورده است خون ریخته ، ریخته تا آمده است لب حوض .

شاه ، منصوب ابر قدرت هاى طرفدار حقوق بشر ! مجرم اصلى است

شما احتمال مى دهید كه رئیس شهربانى قم یك همچو كارى بكند ؟ اصلا نمى تواند یك همچو كارى بكند . هى نگویید كه ماءمورین این كار را كردند ، آن كسى كه این كار را مى كند شخص خود شاه است . یعنى شخص خود شاه امر مى دهد ، شخص خود شاه مى گوید بكشید ، تا نگوید ، نمى كشند . مگر یك امر ساده اى است كه یك ملت را به تفنگ و مسلسل ببندند ، یك حوزه علمیه را كه مردم به آن علاقه دارند ، مردم آن را بزرگ مى شمرند ، این را به مسلسل ببندند ؟ مگر یك امر ساده اى است كه شهربانى تهران و شهربانى قم و رئیس سازمان تهران ، رئیس سازمان قم و نمى دانم نخست وزیر تهران و نخست وزیر چه ، مگر اینها مى توانند یك همچو كارى بكنند ؟ مه اش شخص خود آقاست ، مجرم

ص: 26

اصلى خود این است . این را كى نصب كرد ؟ خود ایشان در كتابشان نوشتند متفقین وقتى كه آمدند (بعدش محو كردند ، بعد دیدند غلط كردند محوش كردند) و ایران صلاح دیدند كه ما باشیم ، كه دودمان ما سلطنت را داشته باشند (لعنت بر این صلاح ) این متفقین ، این اشخاصى كه امضاء كردند حقوق بشر را و اعلامیه حقوق بشر را ، اینها به جان ما یك همچو اشخاصى را گماشتند و یك همچو اختناقى را . (آزاد است بشر ! ) اما ایرانش چطور ؟ یك را گماردند و یكى را گذاشتند آنجا ، قبلا او را گذاشته بودند ، همه آزادى ها را سلب كرده بود ، اینطور اجتماعى كه حالا مى شود ، آنوقت انیطورها نمى توانستند ، نمى كردند یا روشن نشده بودند باز مردم .

حوزه علمیه قم ، زنده كننده اسلام و ایران

حوزه قم زنده كرد ایران را ، حوزه قم خدمتى به اسلام كرده است كه تا صدها سال دیگر این خدمت باقى است ، كم نشمرید آقایان این را ، دعا كنید به حوزه قم و دعا كنید ما هم این جور بشویم . صدها سال دیكر هم اسم حوزه قم در تواریخ هست و ما مرده ها را دفن كرده است . حوزه علمیه قم زنده كرد اسلام را . حوزه علمیه قم و تبلیغات مراجع قم علماى قم ، دانشگاه ها را كه ما را جزء افیون ملت مى دانستند ، ما را دست نشانده انگلیس ها و مستعمرین مى دانستند ، بیدارشان كردند كه نه ، اینها تبلیغاتند ، ، تبلیغات خود آنهاست ، خود انگلیس ها و آلمان ها و شوروى ، اینها تبلیغ مى كنند كه خیر حوزه هاى دین ، حوزه هاى علمیه علماى دین ، اینها افیونند ، خود آنها تبلیغ مى كنند براى اینكه آنها مى دانند كه اینها چه فعالیت ها دارند و چه تحرك ها دارند و اسلام چه دین متحركى است ، اینها مى دانند اینها را مى خواستند كه از خاصیت بیندازند پیش ملت ، تبلیغ كردند .

اجانب ، مبلغین تز جدایى دین از سیاست

حالا چند صد سال است كه تبلیغ كردند به طورى كه ما ، خود آخوندها هم باور كرده اند ، خود آخوندها هم باوركرده اند (مارا چه به سیاست ) . این (مارا چه به سیاست ) معنایش این است كه اسلام را اصلا كنار بگذاریم ، اسلام كنار گذاشته بشود ، اسلام دراین حجره هاى ما ، در آنجا دفن بشود ، در این كتاب ها ما دفن بشود اسلام . اینها از خدا مى خواهند كه اسلام از سیاست جدا باشد ، دین از سیاست جدا باشد ، این یك چیزى است كه از اول سیاسیون انداختند توى دست و دهان مردم به طورى كه الان ما هم كه اینجا هستیم باورمان آمده است كه آقا ما چكار داریم به سیاست ، سیاست را بگذار براى اهلش ، ما مسائل دین گوئیم .

منطق اولیاءاللّه ، منطق تلاش و مبارزه بر علیه استكبار

اگر این طرف صورتمان را زدند ، آن طرفش هم چیز مى كنم ، تا یكى هم آن طرف ، این را به

ص: 27

حضرت عیسى هم به غلط نسبت دادند خود این جانورها به حضرت عیسى ، پیغمبر است ، پیغمبر كه نمى تواند منطقش این باشد . شما دیدید پیغمبرها را ، منتهى حضرت عیسى كم عمر كرد در بین ملت بعد تشریف برد به معراج ، به بالا . شما همه مى دانید كه تاریخ انبیا را ، آن حضرت ابراهیمش كه تقریبا راءس انبیاى سلف بود با تبرش برداشت این بت ها را همه را شكست ، هیچ خوف این هم نداشت كه بیندازندش توى آتش ، خوف این حرفها را نداشت ، اگر داشت كه پیغمبر نبود . یك همچو موجودى كه با یك قدرت هاى بزرگ جنگ مى كند و یك تنه خودش تنهایى در مقابل یك همچو قدرت هایى مى ایستد كه بعدا بیایند بخواهند آتشش بزنند ، این منطقش این نیست كه اگر آن طرف را سیلى زدند بر مى گردد این طرف هم بزنند ، این منطق آدم هاى تنبل است ، این منطق آنهایى است كه خدا را نمى شناسند ، قرآن نخواندند اینها . آن هم حضرت موسى كه (با یك عصا) یك نفر بود ، یك نفر چوپان ، مقابل كى ؟ مقابل فرعون كه داد خدایى مى زد ، اینها هم داد خدایى مى خواهند بزنند ، مى بینند حالا خیلى خریدار ندارد ، اگر یك خرده سست بیایید آنها هم مى گویند (انا ربكم الاعلى ) . این مزخرفات همیشه بوده در دنیا و حالا هم هست و بعدها هم خواهد بود . این هم حضرت موسى سلام اللّه علیه ، این هم رسول اكرم كه تاریخش را خوب مى دانید دیگر كه تنهایى مبعوث شد ، سیزده سال نقشه كشید و ده سال جنگ كرد نگفت كه ما را چه به سیاست ، اداره كرد ممالكى را مملكتى را ، نگفت ما چكار داریم به این حرفها . آن هم حكومت حضرت امیر است كه همه تان مى دانید و آن وضع حكومتش و آن وضع سیاستش و آن وضع جنگ هایش ، نگفت كه ما بنشینیم در خانه مان دعا بخوانیم و زیارت بكنیم و چكار داریم به این حرفها ، به ما چه .

مسلمان بایستى اهتمام به امور مسلمین داشته باشد

اگر خود حضرت صاحب سلام اللّه علیه مقتضى بدانند خوب خودشان تشریف بیاورند یكى از علما این جورى مى گفت (خدا رحمتش كند) كه : (من كه دلم بیشتر نسوخته به اسلام از حضرت صاحب سلام اللّه علیه خوب ایشان هم كه مى بینند این را ، خود ایشان بیایند چرا من بكنم ) . این منطق اشخاصى است كه مى خواهند از زیر بار در بروند ، اسلام اینها را نمى پذیرد ، اسلام اینها را به هیچ چیز نمى شمرد ، اینها مى خواهند از زیر بار در بروند ، یك چیزى درست كنند ، دو تا روایت از این طرف از آن طرف مى گردند پیدا مى كنند كه خیر (با سلاطین مثلا بسازید ، دعا كنید به سلاطین ) این خلاف قرآن است اینها نخوانده اند قرآن را ، اگر صد تا همچو روایت هایى بیاید ضرب به جدار مى شود ، خلاف قرآن است ، خلاف سیره انبیاست با اینكه روایتى نیست ، شما وقتى ملاحظه مى كنید انهمه روایاتى كه اگر كسى میل به این بكند كه ، روایاتى است كه اگر مایل باشى كه زنده باشد این سلطان ، تو هم با او هستى . مسلمان مگر مى شود مایل باشد به اینكه یكى زنده باشد و ظلم بكند ، آدم بكشد ؟ رابطه داشته باشد با یك كسى كه آدم مى كشد ، عالم مى كشد ؟ علما را مى كشد ؟ ما الان چقدر علماى بزرگ و عرض مى كنم مدرسین عالى مقام تو حبس ها ، توى تبعیدگاه داریم ، مى دانید

ص: 28

شما ؟ الان چند نفر از این علماى ما توى زندانند و چند نفر از این علماى ما در تبعیدگاه ها دارند بسر مى برند ، معذالك همین ها بودند كه تبعید شده بودند قبلا ، حالا كه آمده اند همین ها بودند كه مشت شان را گره كردند و بر خلاف دولت صحبت كردند و بر خلاف شاه صحبت كردند ، دوباره هم گرفتار شدند . همین آقاى محترمى كه ، جوان بزرگوارى كه در همین دیروز ، در عصر فاتحه دیروز آن صحبت ها را كرده است ، او حبس بود و این عرض مى كنم كه تبعید بود و مظنون هم این هست بلكه شاید بیشتر از آنكه این هم حالا یا گرفتندش یا فردا بگیرند ، او را اما از حبس در آمده و مشتش را گره كرده . بچه اسلام این است ، مسلم این است . مسلمان اگر بخواهد اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد كه مسلمان نیست لیس به مسلم . ععع (من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم ) هى هم بگو لااله الا اللّه ، عععع مسلم نیستى تو . اسلام آن است كه به درد مسلمین بخورد ، مسلم آن است كه به درد مسلمین بخورد ، برسد به درد مسلم كه آقا كشتند جوان هاى ما را ، ما بى تفاوت باشیم ؟ كشتند علماى ما را ، ما بى تفاوت باشیم كشتند مومنین و مسلمین را ، ما بى تفاوت باشیم ؟ ما راضى بشویم به این امر ؟ ما كارى بكنیم كه از آن انتظار رضایت بشود ؟ باید ما خودمان را عوض كنیم ، این جوان هایى كه از ما حبس رفتند ، تبعید شدند ، الان هم تبعید هستند اینها بعد از اینكه یك دوره تبعیدشان را ، حبس شان را تمام كردند و آمدند دوباره به قم ، باز همان مصائب را شروع كردند و همان تبعلیغات را شروع كردند و باز رفتند به تبعیدگاه ، اگر ده دفعه دیگر هم آنها را برگردانند همانند ، براى اینكه اینها تربیت شدند ، تربیت اسلامى شدند . اگر حضرت امیر را صد دفعه بكشند و زنده بشود باز همان است ، همان حضرت امیر است و اگر من تنبل هم هر ، دفعه بكشند یا به یك محلى بفرستند ، تبعید كنند ، من همان آدم تنبل هستم .

یاوه هاى رژیم رسواى پهلوى

ما از این سران دولت ها كه اعلامیه حقوق بشر راامضا كرده اند و آزادى بشر را اعلام كرده اند ، این همه مصیبت هاى مااز اینهاست ، از انگلیس بود ، تا آنوقتى كه یكقدرى دستش كوتاه شد ، - از - حالا از شوروى است و از آن طرف و از آمریكا ، همه گرفتارهاى ما زیر سر اینهاست اینهاست كه ماءمورند ، اگر اینها دستشان را ، سایه شان را از روى سر اینها بردارند مردم اینها را پوستشان را مى كنند . مصونیت دادند به آمریكایى ها و آنها را مصون از همه چیز قرار دادند ، در مقابلش هم یك چند تا دلار مى گرفتند آنوقت . الان هم كه ملاحظه مى كنید چقدرها از آمریكائى و صاحب منصب هاى آمریكا در ایران هستند با چه حقوق ها ، با چه حقوق هاى گزاف ، اینها گرفتارى هایى است كه ما داریم كه تمام خزائن ما باید سرشار برود به جیب آمریكایى ها ، اگر یك ته مانده كمى هم بماند به جیب شاه و دار و دسته شاه باید برود ، اینها هم در خارج ویلا بخرند ، چه بخرند ، چه بخرند ، در بانك ها انباشته كنند اموال مردم را . (دولت ایران الان از دول مترقى عالم است ! الان در عرض آمریكا و ژاپن است ) این الان از ژاپن خیلى جلو افتاده است ! ) اما این حرفها فسادش و فضاحتش دیگر در آمده است ، حتى آن بقال سر محله دیگر مى گوید این حرف مفت دارد مى زند لكن پر رو هستند ، مى زنند چه مى شود كرد . الان هم

ص: 29

شما بعد از این وقایع كه واقع شده است خواهید دید كه در روزنامه دوباره شروع مى كنند به اینكه : (همه ملت با ما موافقند ، همه مردم با ما هستند . یك چند نفرى هم هستند كه انحراف دارند ، هر كه مسلمان هست ، هر كه روحانى صحیح هست با ما موافق است ، روحانى روشنفكر صحیح با ما موافق است این روحانى هائى كه مى گویند ، اینها مرتجعینند ! این علماى قم ، مراجع بزرگ قم كه اعلام تعطیل عمومى كردند ، اینها جزء مرتجعین هستند ! علماى بزرگ چیز فهم با ما موافقند ! علماى حقیقى اسمش را علماى حقیقى مى گذارند - علماى حقیقى با ما موافقند ! ) هیچ پیدا نمى كنى یك همچو علماى حقیقى را فقط توى روزنامه ، علماى حقیقى دارد ، كدام علما ؟ مگر مسلمان شود با تو موافق باشد ؟ مگر مسلمان مى شود راضى به قتل اینها باشد ؟ منتهى گاهى مى ترسد یك مسلمانى حرف نمى زند ، یا یك عالمى حرفش را نمى زند ، گاهى هم نمى ترسد و حرف مى زند . گاهى یك طلبه مى ترسد و از خانه اش بیرون نمى آید ، گاهى هم نه ، نمى ترسد و حرفش را مى زند اما (موافقند) حرف غلطى است ، حرف نامربوطى است ، كدام عالم با تو مى تواند موافق باشد ؟ مگر مى شود یك كسى عالم باشد ، اسمش را روحانى بگذارد ، اسمش را عالم بگذارد و با قتل عام موافق باشد ؟ مگر مى شود یك نفر مسلمان باشد ، یك نفر به اسلام اعتقاد داشته باشد و با تبدیل تاریخ اسلام به تاریخ كفار موافق باشد ؟ مگر مى شود یك نفر مسلمان باشد و با این سطور و كشف حجاب مبتذل موافق باشد ؟ زن هاى ایران هم قیام كردند و بر ضدش و تو دهنى به او زدند كه ما نمى خواهیم اینطور چیزى را ، ما باید آزاد باشیم و این مردك مى گوید آزادید لكن باید حتما ، آزادید اما باید حتما بدون چادر و بدون روسرى توى مدارس بروید . این آزادى است ! یك بساطى است در ایران من نمى فهمم چه جور است ، یك چیزى است ، یك معجونى است . این دولت ایران و شاه ایران یك معجونى است كه معلوم نیست چه جور شیر ، گاو ، پلنگ ، یك چیزى است شیر ، گاوپلنگ یك بساطى است در ایران ، من نمى دانم چه قضیه اى است . این گرفتارى هاى ما ، البته زیاد گرفتارى داریم ، خوب خیلى گرفتارى هاست نمى توانیم بگوییم ، این گرفتارى هاى ماست از دست این تصویب كنندگان و امضا كنندگان اعلامیه حقوق بشر ، ماها و امثال ماها و شماها و امثال شماها مرتجع و عرض مى كنم كه عقب افتاده و امثال ذالك ایم و آنها مترقى و مملكت یك مملكت مترقى است ! !

فقر از نشانه هاى مملكت مترقى شاهنشاهى

خدا مى داند كه مراجعاتى كه مى شود كه یك جزیى اش به من مراجعه مى شود راجع به اینكه مى خواهیم فلان جا آب انبار بسازیم ، مردمش آب ندارند ، این زن ها از یك فرسخى باید بروند آنجا آب بیاورند ، آب ندارند ، وقتى آب ندارند ، برقى دارند ؟ اسفالت دارند ؟ هیچ چیز ندارند . ملاحظه نكنید كه یك تهرانى را ، سرو صورتش را ، این طرف را درست مى كنند ، شما بروید آن طرف تهران را ببینید ، شما بروید آن گودال كه هست گودال هاى نمى دانم كذا و كذا كه هست بروید آنجاها را ببینید چه خبر است ، گودال است كه گفت صد تا پله است ، نمى دانم چقدر پله باید بخورد تا برسند به سطح

ص: 30

زمین ، آنجا خانه درست كرده اند ، چه خانه اى ، یا با حصیر یا با گل ، یك چیزى درست كرده اند كه این بچه هاى بیچاره شان در آنجا زندگى بكنند ، نه آب دارند - تهران را دارم مى گویم ، نه تو روستاها ، تهران این جور است شما وقتى وارد تهران بشوید مى بینید كه پر اتومبیل است و اینها كذا ، نرفته اید آن طرف تهران را ببینید چه خبر است آب براى خوردن ندارند ، اینها باید كوزه هایشان را بیاورند از این پله ها بروند بالا ، صد تا پله چقدر از آنها بروند بالا و برسند به یكى از اینهایى كه حالا آب برایش گذاشتند ، كوزه شان را از آنجا آب كنند دوباره ازاین پله این زن بیچاره در زمستان سرد باید اینطورى بیاید تا آب پیدا كند براى بچه هایش فقرشان چیست ؟ بعضى از آنهایى كه از آنجا بیرونشان كرده بودند یك خانه اى بوده مال یكى از آنها بوده ، یك اطاقش هم مال چند نفر بوده آمده بودند توى پامنار ، آنجا توى وسط خیابان ، آنجا خودش و زن و بچه اش آنجا در وسط خیابان ، این كسى است كه آدم وثیق به من آمد گفت كه این بیچاره ها آن از گودال ، آن گودال راهم از او گرفته بودندحالا آمده است توى پامنار ، توى اینجا هم نشسته است ، توى خیابان همین طورى با بچه هایش بیچاره نشسته است كه مردم آنجا جمع شدند یك چیزى مثلا برایش درست كردند . این مملكت مترقى است كه مركز شهر ، مركز مملكت كه تهران باشد ، مركز مملكت اینطورى است ! در خود روزنامه ها بود كه در فلان جا ، حالا من یادم نیست كجا را نوشته بود ، یك جایى را نوشته بود ، نوشته بود كه اینها از بى آبى طرف شوشتر و آنجاهاست این مساءله ظاهرا صبح كه پا مى شوند كه این بچه ها به واسطه تراخم چشمشان به هم است ، باز نمى شود ، با بول صورت اینها را ، چشم اینها را چیز مى كنند . این وضع مملكت ماست ، این مملكت مترقى است ! با بول ، اینها آب ندارند اینقدر كه دستشان بزنند بچشم بچه شان را ، اگر اینقدرآب داشتند مى خواهند بخورند . در روزنامه نوشته بود كه با بول اینها چشم بچه هاى خودشان را چیز مى كنند كه باز بشود ، این مملكت مترقى است !

شاه ، مامور آمریكا و اسرائیل بشر دوست ! در منطقه

پول هایش كجا مى رود ؟ مملكت ما فقیراست ؟ مملكت ما یك نفتى دارد ، یك دریاى نفت دارد ، مملكت ما آهن دارد ، مملكت ما همه چیز دارد ، جواهر دارد ، مملكت ما یك مملكت غنى اى است اما این بشر دوست ها یك مامور گذاشته اند آن جا بالاى سر این مملكت كه نگذارند این منافع به این مردم فقیر برسد ، همه اش باید برود توى جیب آنها و عیاشى هاى آنها ، اگر یك مقدارش هم ، آن یك مقدار هم قسمت اینهاست ، با این كه قسمت اینها یك قسمت ناچیزى است معذالك در همه جاهایى كه تشریف مى برند ، ویلا دارند و عرض مى كنم قصر دارند و زمین دارند و در بانك هایشان پول دارند و همه چیز دارند ، خیلى غنى . این كارتر یك مدتى مردم را گول زده بودند كه اگر این بیاید سركار ، آن چه خواهد كرد و چه خواهد كرد ، این با صراحت لهجه دروغكو كم حافظه این است با صراحت لهجه گفت كه :(اینجاهایى كه پایگاه نظامى ما داریم اینجا دیگر بساط حقوق بشر چیزى نیست ، دیگر صحبت از حقوق بشر نباید بكنید) . این حقوق بشرى كه در همین ماده آزادى مردم و اینها هست ، كه این

ص: 31

قابل انتزاع نیست ، این آزادى قابل انتزاع نیست این آمریكایى كه امضاء كرده است این معنا را ، با صراحت لهجه گوید كه :(در ایران ، چون ما پایگاه داریم دیگر بحث از حقوق بشر نباید كرد . احترام به حقوق بشر مال آنجاهایى است كه ما در آن پایگاه نداریم ) . این آمریكایى كه اینقدر حقوق بشر مى گوید ، در خود آمریكا ، در آمریكاى لاتین چه بساطى سر این مردم دارد در مى آورد ، یك مامور گذاشته هم آنجا ، لبنان را آنطورش كرده است كه الان مى بینید ، آن مردیكه مى رود آنجاتصدیق مى كند حرف او را ، شاه ما هم همین معنا را تصدیق مى كند كه خیر مطلب همین است باید با اسرائیل چه ، این مردیكه اسرائیل را از بیست سال پیش از این شناخت ، همان اوایل هم ما قم بودیم كه این اسرائیل را شناخت به رسمیت در مقابل همه مسلمین ، در مقابل قرآن ، یك دولت كفر و آن هم كفر یهود ، این را به رسمیت شناخت ، اولش درست اسم نمى بردند و چه ، بعدش هم خوب ، اسم بردند . از آن اول این آدم نوكر بود بعدها خودش اظهار كرداین از اول مساءله اینطور بود . اسرائیل را از آن اول به رسمیت شناخت در مقابل قرآن ، در مقابل اسلام ، در مقابل حكومت هاى اسلام ، در مقابل مسلمین .

منطق شاه ، منطق زور و مسلسل و قلدرى

آن مردیكه هم كه با صراحت لهجه گفت كه قضیه حقوق بشر ، قضیه حقوق بشر یعنى چه ؟ خوب راست هم مى گفت ، این را راست گوید ، قضیه حقوق بشر یعنى چه یعنى منطق قلدرها ، مساءله حقوق بشر نیست ، منطق قلدرها ، قلدرى است ، تفنگ است و مسلسل ، مسلسل بستن به علماى دین ، این منطق اینهاست ، مدرسه قیضیه خراب كردن گرفتن و ندادن ، الان تعطیل است مدرسه فیضیه معذالك در عین حالى كه مدرسه فیضیه را گرفتند ، غارت كردند ، طلبه ها را غارت كردند ، عمامه هایشان را آتش زدند ، كتاب هایشان را آتش زدند ، قرآن را اهانت كردند ، در عین حال همین جمعیت مركزشان را در مدرسه حجتیه قرار دادند و در مدرسه خان ، حالا آنجا دارند كتك مى خورند ، صد دفعه دیگر هم كتك بخورند ، یك مدرسه دیگر ، اینها زنده شدند ، بیدارند اینها . به در هر صورت ، ما این گرفتارى هاست كه داریم و الان كه ما اینجا نشسته ایم نمى دانیم كه چه مى گذرد به برادرهاى ما ، نمى دانیم . من نگرانم ، حالا تا عصرى تا فردایى اتفاقى آنجا بشود یا از اینجا بشود ، ببینیم چه مى شود اما اینقدر را مى دانم كه دیروز یك مجلس با شكوهى بوده است براى این اسلاف و امروز هم مسجد اعظم از قرارى كه اطلاع داده بودند پر بوده از جمعیت و بازارها هم تعطیل ، بازار قم تمامش ، هم خیابان هم بازار همه اش تعطیل بود و بازارهاى شهرستان همین طورتاآنقدر كه به ما رسیده ، از شیراز اطلاع نرسیده از اصفهان اطلاع نرسیده ، مى رسد ، اطلاع نمى شود نباشد . ما چه بكنیم بااین ؟ با این واقعا انسان متحیر است چه بكند .

ضدیت منطق قرآن با منطق سكوت و سازش در برابر ظلم

منطق اینها منطق مسلسل است ، منطق ما منطق سكوت ! با سكوت چاره نیست ! منطق آنها سیلى زدن است ، منطق ما سیلى خوردن ! به حضرت عیسى هم نسبت داده اند كه یك وقت فرمود كه اگر

ص: 32

این طرف من سیلى بزنند آن طرف هم درست مى كنیم تا سیل بزنند ! همچو حضرت عیسى را ما نمى خواهیم ، البته نمى گوید همچو چیزى ، این منطق تنبل هاست ، حضرت عیسى پیغمبر اعظم است ، آن كسى است كه در مهدش شروع مى كند به گفتن كه من چه مى كنم ، چه مى كنم ، اقامه صلاه مى كنم ، چه مى كنم ، چه مى كنم ، در مهدش پیغمبر مبعوث بوده به حسب مثال قرآن ، یك همچو موجودى حرف هاى تنبل ها رازند ؟ حرف هاى بى عرضه ها را مى زند كه اگر این طرف بزنند ؟ این را همین ، همین اشخاص ، همین هایى كه به عیسى منتسبند (اینها عسیوى كه نیستند ، منتسبند) ، همین اشخاص اینها را درست كرده اند كه این عیسوى ها و این كاتولیك ها را بازیشان بدهند ، آنها هم احمق ها بازى خوردند و لهذا در مقابل حكومتشان هیچ كار اساسى نمى كنند . از آن طرف در بین ما هم اشخاصى هستند كه مى گویند اولى الامر هر چه ، هر زهرمارى مى خواهد باشد باید ما از او اطاعت كنیم ! اولى الامر است اول الامر یعنى زورگو ، بازورگو نباید حرف زد خوب پس چرا امام حسن مخالفت كرد ، چرا امام حسین مخالفت كرد با اولى الامر ، آن وقت كه اولى الامر عبارت از یزید بود ، توطئه مى كرد (یكى ازآخوندها به من نوشته بود منتهى كم گفته بود كه شمامخالفت چرا مى كنید با او . . . این مملكت را خدا داده من جوابش را كه ندادم اما این تكلیف قرآن است ، مگر فرعون را كسى دیگر ملك به او داده بود ، آن هم خدا به او داده بود ، پس چرا موسى رفت و با او مخالفت كرد ؟ مگر نمرود را كسى دیگر به او اعطاى ملك كرده بود ، آن هم از طرف خدا بود ، پس چرا ابراهیم مى رود با او مخالفت مى كند ؟ چرا پیغمبر مخالف است چرا حضرت امیر با معاویه ، خوب معاویه هم در اینجا یك اولى الامرى است براى خودش ، خوب بعد از آن چرا امام حسن با او مخالفت كرد ، امام حسن پدر معاویه را در آورد . امام حسین چرا پا شد با چند نفر عیالاتش رفت ، با پنجاه ، شصت نفر راه افتاد رفت آن جا مخالفت با اولى الامر كرد . این حرف ها حرفهاى نامربوط است ، آن اولى الامرى كه پهلوى خدا و رسول قرار مى گیرد باید پهلوى خدا و رسول باشد و باید مثل خدا و رسول بلا تشبیه یعنى ظل خدا و رسول باید باشد . حكومت سلطان اسلام ظلل اللّه هست ، معنى ظل این است كه حركتى ندارد خودش ، حركت به حركت اوست ، سایه آدم خودش حركتى ندارد ، هر حركتى آدم مى كند سایه هم همانطورى ظل اللّه این است ، آن اسم او . كسى را كه اسلام به ظل اللّهى شناخته است ، این است كه از خودش یك چیزى مایه نگذارد ، به تبع احكام اسلام حركت بكند ، حركت ، حركت صحیح باشد . رسول اللّه این طور بود ، ظل اللّه بود . این مردیكه هم ظل اللّه است ؟ ! اولى الامر یك طایفه از ما هم بیچاره غفلت كردند و غافل شدند و اولى الامر را ، (یزید هم اولى الامر بود ! بر ضد یزید هم اگر قیام كرد قتلش واجب است ، قتلش را بیچاره ها واجب مى دانند ! قاضى چون حكم كرده واجب القتل است ! قیام بر خلاف مصالح مسلمین ، این واجب القتل است ) خوب كتاب و سنت را نمى دانیم چه باید كرد ، ما قرآن را نخواندیم نمى دانیم ، منطق قرآن را نمى دانیم . باید قرآن بخوانیم ، قبل از همه چیزها بخوانید قرآن چه گوید تكلیف ما و وظیفه ما قرآن تعیین مى كند ، وظیفه ما را با سلطان قرآن تعیین مى كند ، قصه مى خواسته خدا بگوید ؟ ! قصه سرایى من خواسته بكند ؟ !

ص: 33

قصه حضرت موسى را آن همه تو قرآن تكرار مى كند ، اگر مى خواست قصه بگوید خوب قصه گو یكى مى گوید بس است ، دیگر چند دفعه گویى ؟ آن همه قرآن پافشارى مى كند و در هر چند صفحه اش موسى را پیش مى آورد و مخالفت با فرعون براى این كه بگوید آقا بفهم آن همه قران از عرض مى كنم مقاتله ، از قتال با كفار و از قتال با كذا و اینها ذكر مى كند مى خواهد قصه بگوید ؟ خوب قصه یك دفعه گفت بس است دیگر ، مگر قرآن كتاب قصه است ؟ قرآن كتاب انسانسازیست ، كتاب انسان متحرك است ، كتاب آدم است و كتابى است كه آدمى كه باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حركت بكند ، یك همچو كتابى است كه هم معنویات انسان را درست مى كند و هم حكومت را درست مى كند ، همه چیز تو قرآن هست و در سنت نبى و اخبار ما .

تو هم مانند موسى (علیه السلام) با فرعون عصرت به ستیز برخیز

مطالعه باید بكنیم ببینیم كه ما تكلیفمان چیست ، قرآن با ما چه گفته باید چه بكنیم ، هى ما قرآن را خواندیم كه فرعون كذاوكذا ، موسى كذاوكذا ، تدبر نکردیم كه خوب آن چیزى گفته براى چه گفته ، براى اینكه تو هم مثل موسى باشى نسبت به فرعون عصرت ، تو هم عصایت را بردار مخالفت كن با این مردك ، لااقل تائید نكنید از این دستگاه خداوند انشاءاللّه كه همه شما را توفیق بدهد ، موفق باشید . خداوند انشاءاللّه این شر را از سر مسلمین بردارد . خداوند تبارك و تعالى آن مردمى كه الان گرفتار ممكن است باشند ، خدا حفظشان بكند . خداوند تبارك و تعالى این قضیه را به صلاح مسلمین و به مذهب ختم بفرماید .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 34

56/12/2

استفتاء گروهی از افراد نیروهای مسلح از امام

مسلماً خاطر مبارک از این سنت معموله مستحضر است که همه افراد ارتش در موقع اخذ سردوشی یا اخذ درجه در موارد حفظ تاج و تخت رژیم سلطنتی به خداوند و قرآن کریم قسم یاد می.کنند مستدعی است نظر و فتوای خودتان را در مسئله عدول از این قسم و پیوستن به نهضت عظیم اسلامی بیان فرمائید.

از طرف جمعی از افراد نیروهای مسلح

پاسخ امام :

بسمه تعالی

قسم برای حفظ قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است و کسانی ک-ه ای--ن نحو قسم خورده اند باید به خلاف آن عمل کنند.

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوی الخمینی

ص: 35

56/12/8

پیام امام به مردم غیور آذربایجان

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قیام ملت ، رسوا كننده رژیم یاوه گوى شاه

سلام بر اهالى شجاع و متدین آذربایجان عزیز ، درود بر مردان برومند و جوانان غیرتمند تبریز . درود بر مردانى كه در مقابل دودمان بسیار خطرناك پهلوى قیام كردند و با فریاد (مرگ بر شاه ) خط بطلان بر گزافه گویى هاى او كشیدند . زنده باشند مردم مجاهد عزیز تبریز كه با نهضت عظیم خود ، مشت محكم بر دهان یاوه گویانى زدند كه با بوق هاى تبلیغاتى ، انقلاب خونین استعمار را كه ملت شریف ایران با آن صد در صد مخالف است ، انقلاب سفید شاه و ملت مى نامند و این نوكر اجانب و خودباخته مستعمرین را نجات دهنده ملت مى شمارند . مردى نجات دهنده كشور است كه مخازن بزرگ ثروت این ملت مظلوم را دو دستى تقدیم اجانب نموده و آن پول ناچیز را كه مى گیرد تقدیم مى كند و در مقابل آهنپاره هایى مى گیرد كه هیچ دردى از ملت دوا نمى كند ! ! آن شخصى نجات دهنده است كه با مصونیت دادن اتباع اجانب ، كشور را از حیثیت ساقط و به شكل مستعمره عقب افتاده در آورده است ! ! مردكى حافظ آزادى ملت است كه در سرتاسر كشوراحدى را حق یك كلمه حقگویى و انتقاد نمى دهد و پلیس ننگیش بر سر این ملت مظلوم سایه افكنده ! ! شاهى عدالت گستر است كه در هر چند گاهى با قتل عام ، ملتى را به عزا مى نشاند ! !

استبداد محمد رضا پهلوى و پدرش روى سلاطین مستبد را سفید كرد

من نمى دانم با چه زبانى به اهالى محترم تبریز و به مادران داغدیده و پدران مصیبت كشیده تسلیت بگویم ، با چه بیان این قتل عام هاى پى در پى را محكوم كنم .

من از مقدار جنایات و عدد مقتولین و مجروحین اطلاع صحیح ندارم ولى از بوق هاى تبلیغاتى معلوم مى شود كه جنایت ها بیش از تصور ماست . با این وصف ، شاه افراد پلیس را كه به قتل عام به دلخواه او دست نزده اند به محاكمه مى خواهد بكشد .

خاطره بسیار اسف انگیز قم هنوز ما را در رنج داشت كه فاجعه بسیار ناگوار تبریز پیش آمد كه هر مسلمى را رنج داد و ما را به سوگ نشاند . من به شما اهالى محترم آذربایجان نوید مى دهم ، نوید پیروزى نهایى . شما آذربایجانیان غیور بودید كه در صدر مشروطیت براى كوبیدن استبداد و خاتمه

ص: 36

دادن به خود كامگى و خودسرى سلاطین جور به پا خاستید و فداكارى كردید . استبداد محمدرضا خان پهلوى و پدر روسیاهش روى سلاطین مستبد را سفید كرد . تاریخ ایران به یاد ندارد این چنین سفاكى و قتل عام پى در پى را كه به دست این یاغى سفاك انجام مى گیرد . تاریخ مشروطیت به یاد ندارد این چنین مجلس سنا و شورا را كه اهالى محترم متدین آذربایجان را مشتى اوباش و بى دین معرفى كند ، از مجلسى كه دست نشانده شاه است بیش از این توقع نیست . اكنون بعد از آنهمه كشتار و جنایات تبریز و آنهمه خونخوارى هاى شاه ، مشتى سازمانى را با كارگران مجبور با سرنیزه در گوشه و كنار كشور به راه انداخته و با عربده كشیدن و به نفع دستگاه جنایت و خیانت ، تظاهرات به راه انداختن ، مى خواهند لكه هاى ننگ را از سرو صورت این مستبد خونخوار شستشو كنند ، غافل از آنكه با آب زمزم و كوثر هم محو نخواهد شد . تاریخ ، رنج هاى ملت و ستمكارى و جنایات این پدر و پسر را ضبط كرده و در فرصتى منتشر خواهد كرد .

تا گرفتن انتقام از دودمان پهلوى ملت از پاى نخواهد نشست

من اكنون كه مشغول نوشتن این (غمنامه ) هستم ، نمى دانم كه به برادران عزیز تبریزى ما چه مى گذرد . آیا شاه به جنایات خود ولو موقتا خاتمه داده است یا نه ؟ و یا مى خواهد پس از آن قتل عام ، بازماندگان را چنان سركوبى كند كه نفس ها قطع شود ؟ لكن باید بداند كه دیر شده ملت ایران راه خود را یافته و از پاى نمى نشیند تا جنایتكاران را به جاى خود بنشاند و انتقام خود و پدران خود را از این دودمان سفاك بگیرد . با خواست خداوند قهار ، اكنون در تمام كشور صداهاى ضد شاهى و ضد رژیمى بلند است و بلندتر خواهد شد و پرچم اسلام بر دوش روحانیون ارجمند براى انتقام از این ضحاك زمان به اهتزاز خواهد در آمد و ملت اسلام یكدل و یك جهت به پاس از مكتب حیاتبخش قرآن ، اثار این رژیم ضد اسلامى و مروج زردشتى را محو خواهد كرد . (الیس الصبح بقریب ) .

همصدائى ملت در بیزارى از دودمان پلید پهلوى

اهالى معظم و عزیز آذربایجان ایدهم اللّه تعالى بدانند كه در این راه حق و استقلال و آزادى طلبى و در حمایت از قرآن كریم تنها نیستند ، شهرهاى بزرگ چون شیراز ، اصفهان ، اهواز و دیگر شهرها و مقدم از همه قم مركز روحانیت و پایگاه حضرت صادق سلام اللّه علیه و تهران بزرگ با آنها همصدا و هم مقصد و همه و همه در بیزارى از دودمان پلید پهلوى شریك شمایند . امروز شعارها در كوچه و برزن هر شهر و هر ده (مرگ برشاه ) است و هر چه عمال كثیف كوشش مى كنند كه جنایات را از مركز اصلى كه شاه است منحرف و به دولت یا ماموران متوجه كنند ، كسى نیست كه باور كند . عجب آنكه از قرار مسموع هیاتى از دستگاه به آذربایجان آمده است كه بیخبرى شاه را از این جنایات اعلام كند و آن كس كه احتمال آن را بدهد ، كیست جز سازمان ها و اعضاء مجلسین كه آنها هم

ص: 37

احتمال نمى دهند و تظاهر به خلاف مى كنند . از خداوند تعالى اصلاح امور مسلمین و رفع شر اشرار و محو آثار این دودمان را خواهانم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 38

پیام امام خمینى به ملت ایران به مناسبت چهلم شهداى تبریز

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

و لاحول و لاقوه الاباللّه العلى العظیم

با فرا رسیدن اربعین مقتولین مظلوم تبریز غم هاى ملت غیرتمند تجدید مى شود . ملت مظلوم ایران باید در هر چند صباحى پرچم هاى سیاه افراشته كنند و در سوك بنشینند براى جوانان عزیز و عزیزان اسلام كه به دست عمال آمریكا و به امر شاه در خاك و خون كشیده شدند و هنوز چشم ها گریان و دل ها بریان است براى یك قتل عمومى كه دست آمریكا و سایر اجانب از آستین شاه بیرون آمده و ملت را به عزاى دیگر مى نشاند و من نمى دانم دنبال این اربعین قتل هاى دیگرى و جنایتات تازه اى است و ضحاك عصر در خونخوارى تجدید مطلع مى كند یا مامور جنایت به صورت دیگر مى شود .

ناتوانى شاه در به سستى كشانیدن نهضت

ما از این جنایات پى درپى و كشتار وحشیانه ناراحت و در عین حال امیدواریم ، ناراحتى براى آن كه جوانان رشید روحانى و دانشگاهى و بازارى و سایر طبقات را كه امید براى آتیه كشور هستند از دست داده ایم و مى دهیم و امیدواریم چون مى بینیم این جنایات شاهانه و این كشتار وحشیانه نتوانست و نمى تواند نهضت این ملت بیدار به پا خاسته را به سستى گرایاند ، هر چه جنایت و قتل افزایش یافت ، ملت در اراده آهنین خود قویتر و مستحكمتر شد .

قطره هاى خون شهدا ، آتشى براى درخت استعمار برمى افروزند

كشتار بیرحمانه قم ، ایران را به هیجان درآورد و تبریز عزیز را به قیام همگانى مردانه در قبال ظلم و بیدادگرى نشاند و كشتار دسته جمعى تبریز ، ملت غیور ایران را چنان تكان داد كه در آستانه انفجار است انفجارى كه دست اجانب را به خواست خداى متعالى براى همیشه قطع كند ، انفجارى كه انتقام مظلومان را از شاه بگیرد و دودمان سیاه روى پهلوى را براى همیشه از تاریخ ایران محو كند و این ننگ را از صفحه آن بزداید . ما كشته دادیم و رنج بردیم ، لكن هر قطره خون آنها خون هایى را در رگ جوانان غیرتمند ما به جوش آورد و آتشى در دل آنها روشن كرد كه به خواست خداوند تعالى

ص: 39

خاموش نشود مگر پس از سوزاندن درخت جهنمى استعمار و به آتش كشیدن عمال روسیاه آن .

با شعار اسلام و قرآن صفوف را فشرده كنید

شما اى ملت بزرگ ایران ! از این تلاش مذبوحانه دستگاه جبار و از این قتل و جرح قم و تبریز نهراسید و نمى هراسید كه خود این جنایات نشانه وحشتزدگى شاه و از دست دان اعتدال اعصاب اوست . اكنون لازم است وحدت كلمه خود را كه بحمداللّه حاصل است با كمال جدیت حفظ كنید و صفوف خود را در زیر پرچم عدالت پرور اسلام فشرده كنید و لازم است تمام جناح ها كه در پیشرفت مكتب رهائى بخش اسلام در تكاپو هستند به هم پیوندند و با شعار واحد كه شعار اسلام و قرآن است همصدا شوند و از درون مدارس روحانى تا درون دانشگاه ها و از عمق بازارها و كارگاه تا دشت پهناور دهقانان زحمتكش صحرانورد و از كمینگاه محراب مساجد تا صحنه احزاب سیاسى و گروه دانشمندان دكترها و مهندسین و جناح محترم لشكرى و كشورى همه و همه همدست و همزبان كوشش مردانه كنند در راه نجات این كشتى كه با چنگال و دندان اهریمنان خارج و داخل با خطر غرق مواجه است .

كلكم راع و كلكم مسئول

اسلام عزیز از شما اى گروه هاى مسلمان در هر لباس و شغلى هستید استمداد مى كند و وظیفه همه است كه در نجات آن كوشش كنید و ضربه هایى كه از سلاطین جور خصوصا در این پنجاه سال حكومت ضد اسلامى و ملى دودمان پهلوى خورده است و مى خورد جبران كنید (كلكم راع و كلكم مسئول ) .

عناصر غیر اسلامى را از خود دور كنید

و لازم است با كمال قدرت و هوشیارى اشخاص یا گروه هایى كه گرایش به مكتب هاى غیر اسلامى دارند و به خوى فرصت طلبى مى خواهند در این اوقات از فرصت استفاده نموده خود را در صفوف شما داخل كنند و به شما در موقعش از پشت خنجر بزنند از خود دور كنید و به آنها مجال تحرك ندهید . به غیر مكتب اسلام و شعار اسلامى ، كشور از خطر نجات پیدا نمى كند .

اسلام خواهى و عدالت پرورى شاه در بوق هاى تبلیغاتى

و لازم است این بوق تبلیغاتى شاه و دست نشاندگان بى آبرویش را هر چه بیشتر رسوا و افتضاح آن را آشكارتر كنید ، چه بوق هایى كه پنجاه سال است براى جا زدن دودمان خیانتكار پهلوى به جاى خدمت به وطن كه این چند روز به اوج خود رساندند و اشخاصى از خدا بى خبر به مداحى پرداختند كه هم خود و هم ملت به دروغ آن آگاهند و چه بوق هایى كه شاه معلوم الحال را به

ص: 40

اسلام خواهى و عدالت پرورى معرفى مى كند . اخیرا باز زمزمه بسیار خطرناك دانشگاه اسلامى در مشهد مقدس آغاز شده است ، غافل از آنكه اینها كوچكتر از آنند كه بتوانند اسلام را با اسم اسلام بكوبند . ما همانطور كه سابق گفتیم كسانى كه در این دانشگاه قلابى وارد شوند به ملت معرفى مى كنیم و آنها را از اعضاء رسمى سازمان امنیت قلابى بدتر و مضرتر به اسلام و كشور اسلامى مى دانیم و ملت اسلام با آنها معامله معاند با اسلام خواهد كرد و چنان آبروى آنها در جامعه ریخته مى شود كه نتوانند دم از اسلام شاه ساخته بزنند .

آمریكا سرچشمه مصائب بزرگ مسلمین

مصیبت هاى ما تنها كشتارهاى وحشیانه پى درپى به امر شاه نیست اخیرا باز درصدد خریدن اسلحه به مقدار سرسام آور و كشتى هاى متعدد هست و تا یك قطره نفت داریم و یا مخازنى كه مورد احتیاج اجانب است ، خرید این آهنپاره ها كه به هیچ درد ملت نمى خورد جریان دارد و تا این كابوس خطرناك بر سر این كشور سایه افكنده ، بدبختى دنبال بدبختى براى این ملت مظلوم امرى عادى است و از مصیبت هاى بزرگ مسلمین قضیه اسرائیل تجاوزكار است كه اكنون با مسلمین در حال جنگ و مشغول پیشروى در خاك لبنان است و از طرف شاه برخوردار از كمك است و دول اسلامى غالبا در این امر مهم حیاتى بى تفاوت هستند ، غافل از آنكه اگر در این پیشروى ها خداى نخواسته توفیق پیدا كند ، با سایر كشورها به همین نحو رفتار خواهد كرد . این مصیبت ها كه ما مبتلاى به آن هستیم از آمریكا و اذناب آن است . برخوردارى شاه از پشتیبانى رئیس جمهور آمریكا این كشتارهاى بیرحمانه را به بار آورد و ملت مسلمین را سوگوار كرد ، برخوردارى از آمریكا تبریز را به خاك و خون كشید .

تنها راه پیروزى ، اتحاد گروه هاى اسلامى در زیر پرچم توحید

قیام تبریز چون نهضت همه ایران اسلامى است ، براى دفاع از حق و از احكام اسلام است و نسبت این قیام را به ماركسیست هاى اسلامى كه در تبلیغات شاهانه است جز خدعه نیست و دلیل بر آن است كه این مكتب هاى انحرافى پایگاهى در ایران ندارند والا شاه از آنها ذكرى كرد . اكنون باید تمام جناح ها از هر طبقه بدانند كه جز در سایه اسلام و در زیر پرچم توحید و قرآن راه پیروزى مسدود است و چون شاه مى خواهد نهضت هاى اصیل اسلامى را از مجراى خود منحرف و به گروه هایى كه هم منحرف و هم بین ملت پایگاهى ندارند نسبت دهد ، باید همه گروه هاى سیاسى و طبقات روشنفكر با صراحت و بدون هیچ ابهام نهضت و تحرك خود را اسلامى و براى اجراى قوانین عدالت پرور قرآن كریم معرفى كنند و به گروه روحانى و كارگرى و توده ملت بپیوندند كه با این منطق حیله حساب شده اجانب را كه به زبان شاه اجرا مى شود خنثى كنند و در غیر این صورت با برچسب ماركسیسم و احیانا ماركسیسم اسلامى جناح هاى روشن و متحرك را از سواد اعظم كه ملت مسلم است جدا و از خاصیت مطلوب ساقط و ملت را نیز تضعیف نموده و پیروزى را عقیم یا به مدت

ص: 41

طولانى معوق مى كنند .

عزاى عمومى ، افشاگر مصائب مسلمین

مصیبت هاى ما گرچه یكى دو تا نیست و در این كشور آزاد زنان به منطق شاه و جریان عدالت اجتماعى و حركت به سوى تمدن بزرگ به اصطلاح كارتر- شاه ، ملت باید همیشه در عزا باشد لكن مصیبت بزرگى را كه بر برادران تبریزى ما وارد شد ، اربعین آن را در سوك هستیم و ملت ایران نیز در آن روز با عزاى عمومى خود به ملت هاى آزاد جهان بفهماند كه ما با چه شرایطى زندگى مى كنیم . از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم و قطع ایادى اجانب را امیدوارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 42

تاریخ : 16/2/57

مصاحبه امام خمینى با نشریه فرانسوى زبان لوموند

اشاره

سؤال : شاه شما را متهم مى كند كه مخالف تمدن و گذشته گرا هستید ؟ جواب شما به این مطلب چیست ؟

جواب : این خود شاه است كه عین مخالفت با تمدن است و گذشته گر است . مدت پانزده سال است كه من دراعلامیه ها و بیانیه هایم خطاب به مردم ایران مصرا خواستار رشد و توسعه اقتصادى و اجتماعى مملكتم بوده ام . اما شاه ، سیاست امپریالیست ها را اجرا مى كند و كوشش دارد كه ایران را در وضع عقب ماندگى و واپسگرایى نگاه دارد . رژیم شاه ، رژیم دیكتاتورى است ، در این رژیم ، آزادى هاى فردى پایمال و انتخابات واقعى و مطبوعات و احزاب از میان برده شده اندنمایندگان را شاه با نقض قانون اساسى تحمیل مى كند ، انعقاد مجامع سیاسى و مذهبى ممنوع است استقلال قضایى و آزادى فرهنگى به هیچ وجه وجود ندارد ، شاه قواى سه گانه را غصب كرده و یك حزب واحد ایجاد نموده است و از این بدتر ، پیوستن به این حزب را اجبارى كرده است و از متخلفان انتقام مى گیرد . كشاورزى ما كه تولیدش حتى تا 23 پیش اضافه بر احتیاج داخلى مان بود و ما صادر كننده این مازاد بودیم ، فعلا از میان رفته است . مطابق ارقامى كه نخست وزیر شاه در دو سال پیش به دست داده است ، ایران 93 درصد از مواد غذایى مصرفى خود را وارد مى كند و این است نتیجه با اصطلاح اصلاحات ارضى شاه دانشگاه هاى ما نیمى از سال بسته اند و دانشجویان ما هر سال چندین بار مضروب و مصدوم مى گردند و به زندان افكنده مى شوند . شاه اقتصاد ما را از میان برده و درآمد حاصل از نفت را (كه ثروت آینده مردم ماست ) تبذیر مى كند و آن را براى خرید اسلحه هایى به كار مى برد كه جنبه تجملى و قیمت هاى سرسام آور دارند . این امر به استقلال ایران لطمه مى زند . من مخالف شاه هستم درست به دلیل آنكه سیاست وى كه وابسته به قدرت هاى خارجى است ، پیشرفت مردم ما را در معرض خطر قرار مى دهد . وقتى كه شاه ادعا مى كند كه ایران را به مرز (تمدن بزرگ ) مى رساند ، دروغ مى گوید و این مطلب را بهانه قرار داده است تا ریشه استقلال مملكت را قطع كند و خون مردم را جارى سازد . كارگران كشاورزان ، دانشجویان و كسبه ، زنان و مردان علیه قدرت ارتجاعى و گذشته گرایى مبارزه كنند .

به دلیل این واقعیت هاى غیر قابل بحث است كه شاه مى كوشد موضع مخالف ما را در قبال

ص: 43

رژیمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشته گرا قلمداد نماید . اگر ماروزى موفق به سرنگون كردن رژیم وى شویم ، وى براى كارهایى كه بر ضد پیشرفت و ترقى اقتصادى و فرهنگى مردم ما كرده است محاكمه خواهد شد و آن روز تمامى عالم از جنایات وى آگاه خواهند گردید .

سؤال : شما را مخالف با تمدن قلمداد مى كنند و شما نیز همین اتهام را به شاه برمى گردانید و این مطلب لزوما قانع كنند نیست . لطفا ممكن است موقع و موضع خود را راجع به سه موضوع اصلى ایران بیان بفرمایید ، اصلاحات ارضى ، صنعتى كردن مملكت و زنان .

جواب : هدف از اصلاحات ارضى شاه ، خصوصا این بود كه بازارى براى كشورهاى خارجى (خصوصا آمریكا) ایجاد كند ، اما اصلاحات ارضى كه ما خواستارش هستیم كشاورز را از محصول كارش بهره مند خواهد ساخت و مالكانى را كه بر خلاف قوانین اسلامى عمل كرده اند ، مجازات خواهد كرد .

سؤال : زمین هایى كه گرفته شده اند به مالكین قدیمى اش برگردانیده خواهند شد ؟

جواب : مسلما نه ، درست همین مالكانند كه در طول سال ها درآمدهایى را بر هم انباشته بودند بى آن كه مقررات اسلام را در خصوص توزیع آنها اجرا نمایند و بدین ترتیب ثروتى را كه حق جامعه بوده و باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و برخلاف قوانین اسلامى ثروتمند شده اند . بنابراین اگر ما به قدرت و حكومت برسیم ثروت هایى را كه این مالكان به ناحق متصرف شده اند ضبط خواهیم كرد و براساس حق و انصاف میان محتاجمان مجددا توزیع خواهیم نمود . در خصوص صنعتى كردن مملكت ، ما كاملا با این امر موافقیم ولى ما خواستار یك صنعت ملى و مستقل هستیم كه در اقتصاد مملكت ادغام شده و همراه با كشاورزى در خدمت مردم قرار گیرد ، نه یك صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ نظیر صنعتى كه فعلا در ایران مستقر ساخته اند ، سیاست شاه از لحاظ صنعتى و كشاورزى ، مملكت ما را به نفع قدرت هاى استعمارى به صورت یك جامعه مصرفى درآورده است .

در خصوص زنان اسلام هیچگاه مخالف آزادى آنها نبوده است ، بعكس اسلام با مفهوم زن شیئى شده و به عنوان شئى مخالفت كرده است و شرافت و حیثیت او را به وى باز داده است . زن مساوى مرد است ، زن مانند مرد آزاد است كه سرنوشت و فعالیت هاى خود را انتخاب كند ، اما رژیم شاه است كه با غرق كردن آنها در امور خلاف اخلاق مى كوشد تا مانع آن شود كه زنان آزاد باشند ، اسلام شدیدا معترض به این امر است . این رژیم آزادى زن را البته

ص: 44

نظیر آزادى مرد از میان برده و پایمال ساخته است ، زنان مانند مردان زندان هاى ایران را پر كرده اند ، در اینجاست كه آزادى آنها در معرض تهدید و خطر قرار گرفته است . ما مى خواهیم كه زنان را از فسادى كه آنها را تهدید مى كند آزاد سازیم .

سؤال : درباره لفظ ماركسیست اسلامى كه رژیم مرتبا استعمال مى كند چه فكر مى كنید ؟ آیا با دسته هاى چپ افراطى روابط سازمانى دارید ؟

جواب : این شاه است كه اصطلاح مذكور را به كار برده و اطرافیانش از وى تبعیت كرده اند ، این مفهوم ، مفهومى نادرست و حاوى تناقض است كه براى از اعتبارانداختن و از میان بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژیم شاه درست كرده اند . مفهوم اسلامى كه بر اساس توحید و وحدانیت خداوند معزز است با ماتریالیسم در تضاد است . اصطلاح (ماركسیست اسلامى ) یك اطصلاح خلاف حقیقت است . یك عبارت دیگر شاه و دستگاه تبلیغاتى اش عبارت از (اتحاد میان ارتجاع سیاه و خرابكارى سرخ ) هست این عبارت نیز هدفى را كه در بالا گفتیم تعقیب وكند یعنى مى خواهد كه مردم مسلمان را وحشت زده سازد و بذرابهام را در میان آنها بپراكند تا مخالفتشان را نسبت به رژیم كه جامع و غیر قابل بحث و انكار است از میان ببرد . هیچگاه میان مردم مسلمانى كه برضد شاه در حال مبارزه اند و عناصر كمونیست افراطى یا غیرافراطى ، اتحاد وجود نداشته است . من همواره در اعلامیه خود خاطر نشان ساخته ام كه مردم مسلمان بایستى در مبارزه خود ، ممكن و متجانس باقى بمانند و از هر نوع همكارى سازمانى با عناصر كمونیست بر حذر باشند . بدین ترتیب است كه ما با شاه مبارزه مى كنیم و خواهیم كرد و به همین دلیل است كه شاه سعى دارد مبانى مبارزه ما را وارونه جلوه دهد .

سؤال : با توجه به فقد روابط سازمانى ، آیا یك اتحاد تاكتیكى را با ماركسیست ها براى سرنگون كردن شاه مدنظر دارید و روش و طرز رفتار شما با آنها پس از موفقیت احتمالى تان چگونه خواهد بود ؟

جواب :نه ، ما حتى براى سرنگون كردن شاه با ماركسیست ها همكارى نخواهیم كرد . من همواره به هوادران خود گفته ام كه این كار را نكنند ، ما با طرز تلقى ومفاهیم آنها مخالف هستیم ، ما مى دانیم كه آنها از پشت به ما خنجر مى زنند و اگر روزى به قدرت برسند رژیم دیكتاتورى برقرار خواهند كرد كه مخالف حقوق اسلام است . اما در جامعه اى كه ما به فكر استقرار آن هستیم ماركسیست ها در بیان مطلب خود آزاد خواهند بود زیرا ما اطمینان داریم كه اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهاى مردم است ، ایمان و اعتقاد ما قادر است كه با ایدئولوژى آنها مقابله كند . در فلسفه

ص: 45

اسلامى از همان ابتدا مساءله كسانى مطرح شده است كه وجود خدا را انكار مى كرده اند . ما هیچگاه آزادى آنها را سلب نكرده و بدان لطمه وارد نیاورده ایم ، هر كس آزاد است اظهار عقیده كند ولى براى توطئه كردن آزاد نیست .

سؤال : به نظر شما علت شعله ور شدن آتش شورش هاى ایران چیست ؟ چرا این طغیان ها در حال حاضر رخ داده است ؟

جواب : فشار و قهرى كه شاه و پدرش اعمال كرده اند و بدبختى هایى كه مردم دچارش شده اند- (مردمى كه از آزادیشان ، استقلالشان پیشرفتشان و زندگى خوبشان محروم شده اند و با وعده هاى دروغ خصوصا در پانزده سال اخیر مغزشان را پر كرده اند) منشا تظاهرات مذكور است ، خرابى وضع اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى و وسعت دامنه قهر و فشار به درجه تحمل ناپذیرى رسیده است . آخر این شورش ها مقدمه انفجار عظیمى است كه نتایجش غیر قابل محاسبه است . هدف از تظاهراتى كه پلیس در مقام مقابله با شركت افراد مزدور ترتیب داده است و هدف از كشتارهایى كه در هر شهر و هر روستا پیش مى آید آن است كه مانع از سرنگون شدن شاه گردد .

سؤال : فكر مى كنید كه فرزند شما به قتل رسیده است ، اگر چنین نیست چرا مرگ وى باعث انفجار و تظاهرات شده است ؟

جواب : من با قطع و یقین نمى توانم بگویم چه اتفاق افتاده است ولى مى دانم كه وى شب قبل از در گذشتش صحیح و سالم بود و مطابق گزارش هایى كه به من رسیده است ، اشخاص مشكوكى آن شب به خانه وى رفته اند و فرداى آن شب وى فوت كرده است . چگونه ؟ من نمى توانم اظهار نظرى بكنم ، نارضاهائى مردم به این مناسبت ابراز شد . مسلما مردم ما خدمتگزار خود را دوست مى دارند و مرا و نیز پسرم را خدمتگزار خود مى دانند . به دنبال این جریان هر كشتارى كه رژیم ترتیب داد ، تظاهرات تازه اى را به مناسبت چهلم كشته شدگان موجب گردید . اما مطلب اصلى و اساسى پسر من نیست ، مساءله اساسى عصیان و قیام همه مردم برضد ستمگرانى است كه بدانها ستم مى كنند .

سؤال : برنامه سیاسى شما چیست ؟ آیا مى خواهید كه رژیم را سرنگون سازید و به جاى آن چه نوع رژیمى را مى خواهید برقرار سازید ؟

ص: 46

جواب : كمال مطلوب ما ایجاد یك دولت و حكومت اسلامى است ، معذالك نخستین اشتغال خاطر سرنگون كردن این رژیم خودسر و خودكامه است . در مرحله اول بایستى قدرتى به وجود آوریم كه به احتیاجات اساسى مردم پاسخ دهد .

سؤال : مقصودتان از حكومت اسلامى چیست ؟ آنچه از این تعبیر خود به خود به ذهن مى آید امپراطورى عثمانى و یا عربستان سعودى است .

جواب : تنها مرجع استناد براى ما زمان پیغمبر و زمان امام على علیه السلام است .

سؤال :آیا به نظر شما بازگشت به قانون اساسى (1324) 1906 یك راه حل معتبر است ؟

جواب : قوانین اساسى و متمم آن (1324) 1906 به شرط آنكه مورد اصلاح قرار گیرد ، مى تواند بناى دولت و حكومتى باشد كه ما توصیه مى كنیم ، این حكومت در خدمت آرمان اسلامى قرار مى گیرد .

سؤال : آیا این قانون اساسى ، رژیم سلطنتى را حفظ خواهد كرد و آیا یك حكومت سلطنتى و یا جمهورى را مدنظر دارید ؟

جواب : رژیمى كه ما برقرار خواهیم كرد به هیج وجه یك رژیم سلطنتى نخواهد بود ، این مطلب خارج از موضوع است و مطرح نیست .

سؤال : به سلطنت رسیدن پسر شاه فعلى براى شما قابل قبول خواهد بود ؟

جواب : ما مخالف پدر شاه بوده ایم ، مخالف شاه فعلى و مخالف همه سلسله اش هستیم زیرا مردم ایران او را نمى خواهند .

سؤال : آیا خود شما در نظر دارید كه در راس حكومت قرار گیرید ؟

جواب : شخصا نه ، نه من ، نه سن من و نه موقع و مقام من و نه میل و رغبت من متوجه چنین امرى است . اگر موقعیت پیش آید ما در میان كسانى كه در جریان مفاهیم و فكر اسلامى مربوط به حكومت هستند ، شخص یا اشخاصى را كه مستعد تعهد چنین امرى باشند ، انتخاب خواهیم كرد .

ص: 47

سؤال : شما همواره در مقابل در خواست مصاحبه توسط مطبوعات بین المللى ، سكوت را حفظ كرده اید . چرا ؟

جواب : مطبوعات بین المللى بیشتر به دبدبه و كبكبه و طمطراق و تشریفات لفظى توجه دارند ، تخت جمشید ، تاج گذارى شاه و یا در حد اعلى توجهشان معطوف به قیمت نفت است نه به بدبختى هاى مردم و ملت ایران و یا فشارى كه تحمل مى كنند . ظاهرا شاه هر سال صد میلیون دلار براى تبلیغاتش در خارج پول خرج مى كند ، از این جهت در طول پانزده سال گذشته خصوصا ، من حرف هاى خود را خطاب به مردم ایران زده ام و همین كار را ادامه خواهم داد . به من گفته اند كه روزنامه شما مستقل است و به مسایل واقعى ایران از قبیل شكنجه ها ، كشتارها و بى عدالتى ها مى پردازد ، من امیدوارم كه این مصاحبه به آشنا ساختن آرمان مردم من كمك كند .

سؤال : آیا سیاست موافق شاه در قبال اسرائیل ، یكى از دلایل مخالفت شما با رژیم است ؟

جواب : آرى ، زیرا اسرائیل سرزمین یك قوم مسلمان را اشغال كرده و جنایات بیشمارى مرتكب شده است ، عمل شاه در حفظ روابط سیاسى با اسرائیل و دادن كمك اقتصادى به وى بر خلاف منافع و مصالح اسلام و مسلمان هاست .

سؤال : آیا آرزومند آن هستید كه ایران علیه اسرائیل در صفوف كشورهاى عربى وارد شود ؟

جواب : من همواره مصرا خواسته ام كه مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائیل مبارزه كنند ، متاسفانه دعوت هاى مرا رژیم هاى مختلفى كه در كشورهاى مسلمان بر سر كار آمده اند نشنیده اند ، من امیدوارم كه بالاخره این دعوت ها شنیده شوند و من در این راه پایدارى خواهم كرد .

سؤال : آخرین رشته عملیات نظامى اسرائیل ، منجر به اشغال یك سرزمین عربى دیگر یعنى جنوب لبنان شده است كه مردم آن شیعه اند . در این باره چه مى كنید ؟

جواب : مردم جنوب لبنان باید به هر وسیله اى كه شده به خانه هاى خود باز گردند و وظیفه دارند كه براى باز پس گرفتن سرزمین خود مبارزه كنند ، پیش از آنكه اسرائیلى ها مردم خودشان را در آنجا مستقر سازند . شخص من از مردم ایران و شیعیان جهان در خواست كرده ام كه به كمك برادران خود در

ص: 48

جنوب لبنان بشتابند ، این دعوت نتایجى داشته است اما تنها حكومت ها هستند كه با توجه به احتیاجات این مردم وسایل لازم در اختیار دارند و تنها حكومت ها هستند كه امكان دارند به اسرائیل فشار بیاورند كه مجبور به تخلیه این سرزمین بشود .

سؤال : یك دسته از سربازان ایرانى جزو نیروهاى ملل متحد در جنوب لبنانند ، فكر مى كنید كه این كمك مثبت است ؟

جواب : ما رژیم ایران را تجربه كرده ایم . هیچ دلیلى وجود ندارد كه بتوان باور كرد این رژیم كه همواره به ضرر اعراب به اسرائیل كمك كرده است این بار در خدمت یك آرمان مقدس عمل كند . به اعتقاد من كار ایران بیشتر در این جهت است كه مانع از اظهار عقیده دشمنان اسرائیل بشود .

سؤال : موقع و موضع شما در قبال آمریكا چیست ؟

جواب : در طى اعلامیه ها و بیانیه هاى پانزده سال اخیر خود ، چندین بار موقع و موضع خویش را در قبال آمریكا و قدرت هاى بزرگ دیگر بیان كرده ام كه از ثروت هاى ممالك فقیر بهره بردارى مى كنند و عمال خود را در این ممالك تحمیل نمایند و قهر و خشونتى را كه بر مردم دنیاى سوم تحمیل مى شود تایید مى نمایند . آمریكا كه منشا كودتاى 1953 (1332) و بازگشت و سپس حفظ شاه بر سر قدرت بوده است سیاست خود را تغییر نداده است تا وقتى كه وضع به همین منوال است ، موقع و موضع من در قبال آمریكا همچنان تغییر ناپذیر خواهد ماند .

سؤال : آیا مثل برخى فكر مى كنید كه آمریكا مى خواهد یك رژیم آزادمنش (لیبرال ) در ایران مستقر سازد ؟

جواب : یعنى اعلامیه اى راجع به احترام و رعایت حقوق بشر ؟ این مطلب چیزى جز حرف نیست و من بدان باور ندارم ، كافى است كه ملاحظه كنیم كه كارتر رئیس جمهور آمریكا در جریان دیدارش در تهران پشتیبانى خود را از شاه تجدید كرد و علاوه بر آن ، عملا نیز این پشتیبانى مورد تكذیب قرار نگرفت . بهر حال ما هیچگاه رژیم را با سیما و صورتى لیبرال و آزادمنش و مضمون و محتواى دیكتاتورى و استبدادى قبول نخواهیم كرد .

سؤال : در قبال اتحاد شوروى كه همسایه بزرگ ایران است ، موضع و موقع شما چیست ؟

ص: 49

جواب : همان موقع و موضعى كه در قبال آمریكاست . ابرقدرت ها مردم ما را استثمار كرده اند و من فرقى میان آنها و حتى بین آنها و انگلیس هم نمى بینم . هنگامى كه ایران واقعا مستقل گردید ، در آن صورت مى تواند روابط سالمى با تمام ممالك عالم برقرار سازد . سؤال : آیا فكر مى كنید كه رژیم شاه قادر است كه آزادمنشى پیشه كند ؟

جواب : هرگز . حتى اصول دموكراسى و آزادى در تضاد بنیادى با این رژیم و با وجود خود شاه هستند ، براى ما هیچ مصالحه ممكنى با وى وجود ندارد ، جنایات وى بیشمارند ، نخستین كار یك رژیم آزاد آن خواهد بود كه محاكمه شاه را ترتیب دهد بر اساس این امر كه وى ثروت مملكت را جمع كرده و آنها را به بانك هاى خارجى منتقل ساخته است ، بایستى كه وى جواب جنایاتى را كه مرتكب شده است بدهد . آزاد سازى واقعى تا هنگامى كه شاه بر اریكه قدرت است امكان ناپذیر خواهد بود .

ص: 50

تلگراف امام خمینى به آقاى شریعتمدارى

ایران - قم - حضرت آیت اللّه آقاى شریعتمدارى

هجوم اشرار و عمال اجانب به منزل جنابعالى و قتل نفوس محترمه در محضر شما موجب تاسف است . قطع ایادى اشرار و اجانب را خواستارم . از سلامتى خودتان مطلعم فرمائید .

والسلام علیكم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 51

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جنون مستبدین در هنگام سقوط

من نمى دانم از كجا شروع كنم ، مصیبت ها را بگویم یا بشارت ها را ، همه جا الان در ایران مصیبت است و همه بشارت . این مطلبى را كه من سابقا پیش بینى كردم كه این دیكتاتورها و این مستبدین و چماق به دست ها در اواخر عمرشان ، آن وقت كه سقوط خودشان را پیش بینى مى كنند و مى بینند یا به مرگ ، یابه مرگ مقام و سیاسى ، دیوانه مى شوند ، اعصابشان را به كلى از دست مى دهند و با حال دیوانگى و جنون با مردم معامله مى كنند ، الان همان مطلب را ایرانى ها بالعیان دارند مشاهده كنند و شما آقایان دستى از دور بر آتش دارید .

قم مركز روحانیت و اسلام ، در قبضه لشكر جرار محمدرضا

الان قم مركز روحانیت مركز فقه اسلام در قبضه لشكر جرار مغول است لشكر جرار محمدرضا شاه بدتر از چنگیز است و خانه هاى مردم را آن طور كه به ما اطلاع دادند ، همانطور - دارند - یكى پس از دیگرى دارند تفتیش مى كنند و معلوم نیست كه دنبال چه مى گردند . الان جیش در قم با توپ و تانك و مسلسل مقیم است و تمام مدارس و خانه هاى آقایان هم به حسب قاعده در تحت مراقبت پلیس جیش است و - در منزل آقایان - هجوم كرده اند به منزل مراجع و در داخل منزلشان ، آدم كشتند و جنایت كردند . الان آقایان در مریضخانه هستند ، در بیمارستان ، الان به حسب آنطورى كه اطلاع امروز بوده است ، آقایان در بیمارستان هستند .

سقوط این خاندان نزد ملت از پنجاه سال پیش بوده است

این جنونى است كه عارض شده است بر این شخص و نمى دانم به كجا خواهد منتهى شد . این حال عصبى است كه چون خود را ساقط مى بیند ، پیش ملت كه از اول ساقط بود ، از آن روزى كه رضا شاه به امر انگلستان حمله كرد بر ایران و كودتا كرد ، اولش اشخاص با اطلاع مى فهمیدند و بعد هم كه شروع كرد به اراذلى و اوباشى و پلیسش با مردم آنطورها ، با علما آنطورها رفتار كرد ، با زن ها آنطور رفتار كرد ، با مدارس دینى آنطور رفتار كرد ، با تبلیغات دینى آنطور رفتار كرد ، مردم فهمیدند كه

ص: 52

گرفتار چه اعجوبه اى و چه حیوانى هستند . این كه از اول این خاندان ساقط بود پیش ملت ، سقوط از حالا نیست از پنجاه سال پیش از این ، اینها ساقط بودند پیش ملت ، منتهى حالا یك جنبشى در ملت ایران پیدا شده است و به حسب آنطورى كه گفته شده است بیش از سى شهر در ایران تظاهر بر ضد این مرد كردند و (مرگ برشاه ) گفته اند . این سى شهر این همه ایران ، اینها به منطق شاه از خارج كشور با تذكره قاچاقى وارد ایران شده اند و یك عده معدود آشوبگرند اینها ! تمام مراجع اسلام ، تمام علماى بلاد از اول تا آخر كه بر ضد این شخص قیام كرده اند و آنطورى كه امروز اطلاع داده اند پنجاه وشش نفر از علماى تهران از رفتن به مسجد اعتراضا به این كارها ، خوددارى كردند و اعلام كردند كه نمى روند به مسجد براى خاطر اعتراض براینها ، اینها همه با تذكره قاچاقى از بیرون آمده اند ! و این عده آشوبگرند ! اخلالگرند ! علماى تهران علماى قم ، علماى خراسان ، علماى آذربایجان ، علماى یزد علماى كرمان علماى همه جا ، اینها یك مشتى آشوبگر هستند ! !

محمدرضا ، مصلحى كه ما را به دروازه تمدن بزرگ مى رساند-

آن كه آشوبگر نیست محمدرضاخان است ! این آشوبگر نیست ! این مصلح هست ! این دارد ما را به دروازه تمدن بزرگ وارد مى كند ! اگر كسى این كتابى كه براى ایشان نوشته اند - خودش كه عقلش نمى رسد كه بنویسد ، اینها برایش مى نویسند ، من نمى دانم حالا مطالعه هم كرده است كه بفهمد چه جفنگ هائى تو این كتاب هست یا مطالعه هم نكرده - اگر كسى این كتاب را ببیند واقعا خجالت مى كشد كه یك قلمى اینطور اینطور بى بندوبار ، اینهمه اختناق اینهمه گرفتارى مردم ، اینهمه كشتار اینهمه زدوبند اینهمه فروختن ملت به اجانب ، اینهمه خیانت بر ملت مسلم ایران اینها را همه خدمتگزارى بخواند (آزادى است در ایران ) یك آزادى اى كه هیچ كس نمى داند ! هر كس این كتاب را بخواند و از كره مشترى آمده باشد و این كتاب را بخواند خیال مى كند كه این یك مطلبى است كه همان طرز فكر افلاطون است . معلوم مى شود كه ایران یك عالم دیگرى است ، یك عالمى ماوراى این عالم است . اما وقتى كه بیاید در ایران وارد بشود و ببیند طرز حكومت ایران چه جور است و طرز حكومت شاه چه جور است آنوقت مى فهمد كه همه اش لاف و گزاف ، بیخود گفتن ، توى كتاب نوشتن هست . بخوانید این كتاب را ، البته آن كسى كه نوشته آدم مطلعى هم بوده است ، حالا نمى دانم خودش مطالعه كرده یا نكرده اما آن آدم ، آدم مطلعى بوده كه نوشته لكن نشسته و از ماوراى طبیعت ، از ماوراى این عالم چیز نوشته . ایشان هم كه مى خواهند ما را ، به دروازه تمدن بزرگ برسانند یعنى این كار انجام شده است ، ما در دروازه تمدن هستیم ! الان ما وارد شهر ماوراى طبیعت هستیم ! در تمدن بزرگ ما الان وارد هستیم ! اما چه داریم ؟ شما یك چیزى كه ما داشته باشیم ، خودمان داشته باشیم ، جز دروغ گفتن و گزافه كه از خودمان است ، ماوراى ان ما چه داریم ؟ جز این جنایت چه داریم ؟ جز آدم كشى ، جز اختناق ، جز دروغگویى ، حتى مخبرین روزنامه با آن وضعى كه چهل ، پنجاه سال است داشته اند ، حالا اعتراض كردند كه ما را اینقدر وادار به دروغگویى نكنید ، مخبرین روزنامه ها ، اینها اعتراض

ص: 53

كرده اند كه اینقدر ما را به دروغگویى وادار نكنید . اساتید دانشگاه ها از قرارى كه گفته مى شود ، اعتراض كردند كه ما نمى رویم سر این كلاس ها و درس ها با این وضعى كه شما پیش آوردید در دانشگاه ها ، اینها هم لابد یك دسته از اوباش هستند ! !

مخالفین دیكتاتورى در اصطلاح شاه مشتى اراذل بیگانه اند

این علماى تهران كه الان بنا دارند كه از قرارى كه امروز اطلاع رسیده است كه اعتراضا دست از جماعت بردارند و این حوزه قم كه الان در حال تعطیل وانعطال است ، اینها همه یك مشتى اوباش هستند كه از خارج مرز با تذكره هاى دروغى آمده اند در ایران ! آذربایجانى ها همه شان كه همچو قیامى كرده اند كه بیسابقه تقریبا بوده است ، همچو تعطیلى كردند كه بیسابقه بوده است ، اینها هم یك مشتى اراذل بودند ! یزدى ها هم همین طور ، همه ایران ، تمام ایران یك مشتى اراذل به اصطلاح اینها هستند كه اینها نمى فهمند چى چى مى گویند ! در اصطلاح اینها هر كس كه مخالف با دیكتاتورى است ، مخالف با كسانى است كه به اسلام دارند خیانت كنند ، كسانى كه به این ملت خیانت كرده اند ، هر كه مخالف اینهاست یك مشت اراذلى است كه از خارج آمده !

ادعاى پوچ شاه در پشتیبانى ملت از او

الان هم با این همه بساطى كه در ایران در آمده است و اینهمه مخالفتى كه از همه شهرها ، سى و چند شهر ، همه شهرهاى ایران باید گفت ، سى و چند شهر خوب دهاتش هم بوده است ، از دهات هم مى گویند هست این مطالب ، الان هم با همه این مسائلى كه اینها روبرو هستند ، باز وقتى كه صحبت مى كنند ابدا از آن حرفهاى اول دست برنمى دارند ، (تمام ایران با ما موافقند ! تمام اصناف ! همین دیشب این مطلب بوده كه صدوبیست و چند رئیس صنف گفته اند . تمام اصناف تهران با شما وفادارند ! و به انقلاب شاه و ملت راى دهند ! و معترضند به این آشوبگرها ! به این آشوبگرهااعتراض دارند واز دولت خواسته اند كه اینها را مجازات كنند ! ) این صدوبیست و چند صنف خارج از ایرانند اینها یا تهرانند و بازار تهرانند ؟ اگر تهران است و بازار تهران است ، بازار تهران كه حالا مى گویند چهار روز است بسته است . حالا امروز را من اطلاع ندارم اما مى گویند چهار روز بسته بوده ، اعتراض داشته اند ، هیاهو از بازار بلند مى شود . مبدا هیاهو دانشگاه هست و بازار ، دانشگاهى ها از خارج آمده اند ؟ بازار تهران هم از خارج آمده اند ؟ آن اصناف و صدوبیست و چند صنفى كه همه اظهار وفادارى كرده اند اینها زیرزمین ، در زیر زمین اینها هستند . ما در خارج نمى بینیم اینها راحلال زاده اینها را نمى تواند ببیند . اینها همه ، همه موافقند ! ! همه سى و چند میلیون جمعیت ایران همه موافقند ! ! چند هزار ، چند نفر معدود ، اول كه مى گفتند به عدد انگشت هاى مثلا انسان ، كم كم یك قدرى زیادش كردند ، حالا رسیده به چند هزار ، دوسه هزار جمعیت كه با اینها مخالفند ! دیگر چندین میلیون جمعیت همه موافق هستند ! ! اما این جمعیت كجاست ما نمى دانیم ، این جمعیت در یزد است ؟ در قم است ؟ در تهران است ؟ در مشهد

ص: 54

است ؟ آذربایجان است ؟ كردستان است ؟ اهواز است ؟ اینها كجا هستند كه ماوراى این جمعیتى كه الان در ایران موجود هست ، هستند ؟ جمعیتى كه در ایران الان موجود است ، همه مى دانند ، همه خبرگزارى هایى كه باید اطلاع بدهند اطلاع دادند و گفته مى شود كه بیست و چند (بعضى ها 25 شهربعضى ها 33) شهر از شهرهاى ایران همه اعتصاب كرده اند ، همه تظاهر كرده اند بر ضد شاه ، در رادیو هم هست . یك كلمه هم گفته شده است كه اینها ، شاه یا دستگاه شاه از فلان طلبه كه من باشم مى بینند ولى من مى بینید ولى من مى گویم تمامش زیر سر خود اوست ، تمام این سى و چند شهر كه قیام كرده اند ، با تحرك خود ایشان قیام كرده اند . دزد اگر بخواهد بگوید كه دست من را حاكم بریده است ، باید به او گفت نه خودت بریدى حاكم اجراى قانون مى كند ، تو خودت دست خودت را بریدى ، تو دزدى كردى و كسى كه دزدى بكند دستش به هدر مى رود .

سقوط حتمى شاه

تو فكر كن كه (اگر قوه تفكر براى تو دیگر باقى مانده باشد ، سقوط خودت را به چشمت دارى مى بینى و قوه تفكر از دستت رفته ) تو فكر كن كه در این پنجاه سال بر این ملت ، تو و پدرت چه گذراندى ، این ملت از دست پدرت ، بعد از آن از دست تو به آنها چه گذشته است . اینهمه داغ ها كه در دل اولیاى این مقتولین هست از آن زمان تا حالا ، از زمانى كه در مسجد گوهرشاد آن جنایت را آن مرد جنایتكار كرد- لعنه اللّه تعالى تا امروز كه با دست تو این جنایات دارد اجرا مى شود ، با این ملت شما چه كردید .

با این هرزگى ها جلوى انفجار ملت را نمى توان گرفت

مى خواهید انفجار نشود ؟ دیگر یك كسى باید باشد كه راس انفجار باشد و مردم را به انفجار وادار كند ؟ این خود به خود منفجر است این ایران ، ایران خود به خود منفجر است . مگر مى شود جلوى انفجار را با این هرزگى ها گرفت كه گروه انتقام یك وقت درست مى كنند و كمیته پیكار درست مى كنند و این حرف هاى نامربوط ؟ مجلسشان را وقتى كه مى روى گوش مى كنى حرف هاى این چهار نفر بیچاره اى كه آنجا براى خاطر اینكه سال دیگر هم اینها مجلس بروند- خودشان هم گفتند این را كه سال دیگر هم اینها مجلس بروند- ببینید چه حرفها مى زنند ، حتى وكیل خود آذربایجان مى گوید (اینها آذربایجانى نیستند ، آذربایجانى كه با شاه مخالف نمى شود) پس اینها كجائى اند ؟ تبریزى ها كجائى اند آقاى وكیل ؟ ! آن وضع مجلس ما و آن انحطاطى كه پیدا شده است در مجلس ، یك وقت مدرس توى مجلس هست ، یك وقت هم اینها كه مى بینید . یك وقت مدرس است كه مى ایستد و مقابل همه صحبت مى كند و مقابل رضاشاه مى ایستد ، تا آخر نفس ایستاد بعد هم او را كشتند البته .

یك وقت هم اینها هستند كه براى خاطر اینكه یك روز دیگرى هم وكیل بشوند ، حالا یك همچو حرف هایى مى زنند كه همه ، هم خودشان مى دانند دروغ مى گویند هم دیگران مى دانند كه اینها دروغ

ص: 55

مى گویند . معذالك مى گویند ، براى جلب نفع خودشان ، جلب رضایت رضاشاه محمدرضاشاه سخط خداى تبارك و تعالى را بر خودشان مى خرند . این وضع مجلس ما ، آن وضع قوانین ما ، آن وضع احكام شرعى ما ، آن وضع بازار ما ، آن وضع نفت ما ، آن وضع استقلال ما .

خدا مى داند كه بعضى از این صاحب منصب ها گاهى همین جا قاچاقى پیش من مى آیند ، چه خون دلى اینها دارند از این مستشارهاى آمریكایى كه هر چند وقت یك دفعه یك جبهه هاى تازه اى مى آید اینجا و با ما چه مى كند و چه معاملاتى این نانجیب ها با اینها مى كنند .

چرا صاحب منصب هاى ما اینقدر بى عرضه اند ؟

من نمى دانم ، واقعا براى من معماست كه این صاحب منصب هاى ما چرا اینقدر بى عرضه اند ، چرا اینها اینقدر بى عرضه هستند ؟ چرا نشستند تو خانه شان تا اینطور تحمیلات بر آنها بشود ؟ چرا مستشارهاى آمریكایى را اجازه مى دهند كه با آنها اینطور رفتار كنند ؟ چرا این مردك را بیرونش نمى كنند ؟ به ما مى گویند كه خوب اگر این برود كى جاى این بیاید به جایش ؟ من گفتم اگر این برود عبیداللّه هم بیاید بهتر از او است براى اینكه هر كس بیاید حالا فكر مى كند . یك مقدار این حالا كهنه كار شده و اواخر عمرش است و عصبى شده و دیوانه شده است و به هر جازند و مى كشد و نمى دانم به كجا مى رسد . اما اگر چنانچه او برود هر كه بیاید ، هر كس را شما تصور كنید بیاید ، در اول امر تا یك مدت هایى مردم راحت هستند ، اگر این باشد یكساعت راحتى نیست ، اگر این برود هر كس بیاید مردم باز یك مدتى راحت هستند . خیال نكنید كه حالا اگر این رفت دنیا به هم مى خورد ، هیچ چیز به هم نمى خورد . این صاحب منصب ها كجا هستند ؟ هى ارتشبد كذا و نمى دانم سپهبد كذا و سرلشكر كذا ، حرف است اینها ، مثل وكلا مى مانند ، وكیل هستم - وكیل كجا و ملت ! هر كدام از قول ملت حرف مى زنند . مردیكه خودش هست تنهایى ، آنوقت گوید ما و همه ملت . آخر این ملتى كه همه الان بر ضد این مردیكه قیام كرده اند ، این ملتى كه مى بینند همه چیزشان را این آدم از دست داده و برده و از بین برده است ، این ملتى كه مى بینند جوان هاى آنها را به فساد كشیده دخترهاى آنها را مى خواهد به فساد بكشد ، این ملت همه شان موافقند با اصل انقلاب ؟ ! انقلاب شاه و ملت ؟ ! باز هم خجالت نمى كشند مى گویند انقلاب شاه و ملت ! ! بگویند انقلاب آمریكا راحت كنند خودشان را ، بگویند دستور آمریكا ، انقلاب آمریكا ، چه باید كرد ، همانطور كه خودش در یكى از نوشته هایش گفت كه خوب صلاح دیدند كه ما باشیم ، آن متفقین صلاح دیدند كه ما باشیم عجالتا ، خدا لعنتشان كند اینها را كه همچو صلاحى براى ما دیدند .

حكومت نظامى و وحشت رژیم

الان قم حكومت نظامى است از قرارى كه گفته مى شود ، تبریز حكومت نظامى است ، مشهد

ص: 56

حكومت نظامى است یا بدتر از نظامى ، حكومت نظامى اینطور نیست كه ، حكومت نظامى ، یك نظامى هست كه یك نظامى مى آید حاكم مى شود و بعضى رفت و آمدها و بعضى اجتماعات را جلو مى گیرد ، اما بریزند تو خانه مردم ، حكومت نظامى است ؟ بریزند تو خانه مردم تفتیش كنند ؟ همه محله هاى قم را مى گویند همین طور احاطه كرده اند و مشغول تفتیش هستند ، دنبال اسلحه مى گردند . اینها از سایه خودشان مى ترسند بیچاره ها ، خیال نكنید این اشتلم ها را هیچ (خیال ) ، هیچ خیال نكنید اینها چیزى هستند ، اینها الان از سایه خودشان مى ترسند . همچو خوف اینها را برداشته كه مثل گربه اى كه آن آخر دیگر به همه چیز حمله مى كند و با دست و پنجه و چه حمله مى كند از خوفش ، اینها هم به آن مرتبه رسیده اند كه حالا با دست و پنجه و لگد و هر چیز هست مسلسل و تانك و توپ و اینها حمله مى كنند به مردم ، به مردم بى دفاع ، خانه هاى قم را مى گردند ، گفتند در آذربایجان هم بنا دارند این كار را بكنند ، باید همه ایران را اینها تفتیش بكنند ، باید همه ایران را اینها بگردند .

اساس انفجارات و انقلابات ، خود شاه است .

تمام اینها با تحریك خود ایشان است ، نه تحریك من . من هم یك طلبه اى هستم كه مثل سایر آقایان طلاب ، مثل سایر آقایان شهرها من هم یك ناله اى مى كنم از دست این ، آن كه اساس مطلب است ، آن كه اساس این انقلابات است ، آن كه اساس این انفجارهاست خود این آقاست ، خود این آدم است ، اساس خود این است ، آن كه خیانت مى كند باید اگر آمدند گفتند خیانت و داد و قال و آشوب دارند مى كنند خیانت مى كنند ، نگویند محرك دارند . تو محركى ، به خیانتت تحرك كردى مردم را ، تو به این مردم خیانت كردى مردم هم در مقابلش ایستادند و حرف مى زنند ، حرف است . الان بیچاره ها چه بكنند ، تو همه حیثیت این مملكت اسلامى را از دست دادى و بردى و الان هم مشغول فعالیتى براى بیشتر از دست دادن و بردن .

مردم دیگر به تنگ آمده اند

مردم دیگر به تنگ آمده اند ، مردم از جان خودشان هم به تنگ آمده اند ، جوانش را مى كشند خودش باز مى آید ، قم آدم مى كشند باز توى محلاتش بچه و بزرگ و آنها حمله مى كنند براى اینكه از جانشان هم سیر شده اند مردم . دیگر با این وضع ، با این اساسى كه تو بنیان گذاشتى در اینجا ، براى كى یك راحتى هست ، یك راحتى یك روزه هست ؟ یك راحتى یك ساعته هست تا اینكه یك زندگى داشته باشد ؟ آخر ، زندگى اینطور را مردم ترجیح مى دهند كه نباشد اینطورى ، پس تقصیر از خود توست و دیگر هم نمى توانى اصلاحش كنى . توبه تو پیش ملت پذیرفته نیست . ممكن است یك توبه حقیقى بكنى و مال مردم را دستشان بدهى و همه جنایات را جبران بكنى ، خدا ممكن است ، خدا بزرگ است بپذیرد اما ملت نمى پذیرد . ماها نمى توانیم توبه تو را بپذیریم ، توبه تو مرگ است ، توبه گرگ مرگ است . دیگر آن آخرى افتاده به این كه دستور داده ام كه خیلى مردم را چیز نكنند ، همین دیشب مى گفت كه

ص: 57

(دستور دادم - كه - امر كه دیگر مردم را چیز) ، این همان توبه گرگ است كه مرگ است . تو حالا با یك راه دیگرى مى خواهى راه باز كنى براى جنایات ، و الا تو ممكن نیست كه دست بردارى از جنایاتت . كسى كه اعصابش اینطور خرد شده و خراب شده مى بیند همه ملت با او مخالف هستند ، ارباب ها هم ، مى ترسد كه اگر ملت مخالفتشان طول بكشد ، آنها هم دستشان را از سرش بردارند و خدا مى داند كه اگر یك روز دستش را این آمریكاى خبیث از سر این بردارد ، این را هیچ برایش نمى گذارند بماند ، همان اطرافیانش هم خواهند خورد او را .

هیچ اسلحه اى با ایمان و قیام ملت نمى تواند مقابله كند

ولى حالا ملت چه بكند ؟ مستشارهاى خارجه ریختند به اینجا و همه چیز دست آنها هست ، قدرت دست آنهاست ملت ضعیف است . این اشخاصى كه از حقوق بشر هى دم مى زنند ، همین ها ملت ما را به اینطور گرفتارى كشاندند . چه بكند یك ملت ضعیفى كه اسلحه ندارد ؟ - چیز ندارد - ولى هیچ اسلحه اى با ایمان نمى تواند مقابله بكند . هیچ اسلحه اى با قیام ملت نمى تواند مقابله بكند . امروز همه اسلحه ها نمى توانند مقابله كنند با قیام مردم ، هر چه بكشند باز نمى توانند . این مصیبت ها كه مى بینید كه همه شهرها الان گرفتار هستند ، هر روزى یا گرفتار پلیسش هستند یا گرفتار جندى ها و لشگرى ها هستند با تانك و توپ و مسلسل ، یا گرفتار یك دسته اى هستند كه مى آیند تظاهر مى كنند و زنده باد و جاوید باد مى گویند و توى خانه بعضى مراجع مردیكه رفته و تفنگش را كشیده و چه كرده كه من همه شما را مى كشم اگر نگویید جاوید كذا ، آنها هم نگفتند و به او چه كردند از قرارى كه شنیدم ، اینها گرفتار اینها هستند كه باید جاوید كذا بگویید . مگر با گفتن جاوید ، جاوید مى شود ؟ گذشت دیگر مطلب ، برود سراغ كارش ، اگر بتواند جانش را از دست این ملت نجات بدهد ، یواشكى فرار كند . بیخود برنامه حركتش را به خارج از كشور لغو كرد به خیال اینكه خودش در دست بگیرد قدرت را ، آدمكشى را خودش در دست بگیرد ، نبادا جا را خالى كند دیگرى بیاید جایش ، چه بروى چه نروى تو دیگر رفتنى هستى بیچاره و خودت این كار را كردى ، ما این كار را نكردیم ، ملت این كار را نكرد ، تو این كار ، اساس را تو درست كردى . اگر یك حكومت صحیح بود ، یك قدرت صحیح بود و یك مجرى قدرت صحیح بود و دلسوز ملت بود ، اسلامى بود ، ممكن بود این مسائل پیش بیاید ؟ ممكن بود تظاهرى بر خلافش بشود ؟ امكان نداشت چنین چیزى ، پس اینكه مى بینید كه همه یكدل و یك جهت تظاهر بر ضدتان مى كنند ، بدان كه زیر سرخودت است این مسائل ، تو این كارها را كردى .

در همه مصیبت ها بشارت پیروزى ملت هست

اینها مصیبت هاى ماست و بشارت ها ، در همه اینها بشارت ، بشارت پیروزى ملت ، بشارت قطع ایادى اجانب ان شاءاللّه ، بشارت قطع این دودمان و رفتن اینها از این مملكت یا از این عالم ، اینها همه بشارت است و مردم باید قوى ، دلخوش ، بى هراس باشند .

ص: 58

اسلام از اول بر ضد شرك ، كفر و بى عدالتى قیام كرده هر انقلاب اسلامى در آن یك مطلبى هست ، در آن یك كشتنى هست ، یك ناراحتى هست - همچو نیست كه - خوب اسلام را ما باید ببینیم اولش چه جور به دست آمد ، این اسلام ، این پیغمبر اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) آنوقتى كه اجتماعات را درست كرد و توانست قیام بكند بر ضد شرك و كفر و بى عدالتى ها ، با چه مصیبت هایى گرفتار بود ، چه جنگ هایى كرد و چه كشتارهایى داد و خودش چه زحماتى كشید و چه جراحاتى برداشت . اسلام از اول وقتى زاییده شده است ، آن روزى كه اعلام شد به اینكه حالا دیگر باید قیام كرد در مقابل اینها ، از آن روز برنامه اش این بود كه بزند و بكشد و كشته بشود براى اصلاح حال جامعه ، براى اینكه این دزدها و این خیانتكارها را قطع ایادیشان را بكند ، قطع حیاتشان را بكند ، اینها مضر به جامعه هستند ، این باغدارها و این كاروان دارهاى قریش مضر به جامعه هستند ، اینها باید از بین بروند . از اول اسلام وضعش این بوده ، وقتى دست من و شما رسیده ، اسلام درآمده به این صورت كه جز مطالعه كتاب كار دیگر نمى كنیم و كار دیگر هم نمى گوییم بكنند .

به داد حوزه نجف برسید

خدا مى داند كه من براى حوزه ها متاسفم ، من براى حوزه نجف متاسفم ، آقا حیثیتش را دارد از دست مى دهد حوزه نجف ، حیثیت را پیش مسلمین دارد از دست مى دهد ، من متاسفم براى این اشخاصى كه نیستند ، من براى یك حوزه متاسف هستم ، یك حوزه هزار ساله و هزار و چند صدساله دارد حیثیتش را از دست مى دهد . شما ملاحظه كنید در تمام این صحبت هایى كه در ایران هست از اول تا آخر بروید مطالعه كنید ، تمام اعلامیه هایشان را مطالعه كنید ، اعلامیه چه جناح متدین ، چه جناح روشنفكر ، چه جناح اهل علم ، بروید مطالعه كنید ، اسمى از نجف دیگ نیست ، نجف منسى است ، یك قدرى به داد این نجف برسید شما آقایان .

حوزه قم حوزه زنده است ، كشته مى دهد ، مى كشد ، كشته مى دهد ، عرض مى كنم كه اگر بتواند مى كشد ، الان هم در تحت فشار هست و معذالك زنده است ، معذالك ایستاده است . طلبه قم ایستاده است ، قمى ایستاده است ، ملت قم ایستاده است ، كتك مى خورد و ایستاده است . طلبه قم كشته مى دهد و ایستاده است و لهذا زنده است ، اصلا در اذهان مردم قم است هر چى هست و من براى نجف متاسفم . من قمى هستم اما براى نجف متاسفم . ما علاقه داریم به همه اینها ، ما علاقه داریم به یك همچو حوزه هزار و چند صد ساله ، نگذارید این حوزه از بین برود ، نگذارید این حوزه منسى بشود .

به قیامتان سازمان دهید

باید حالا كه ایران قیام كرده است و خداوند توفیق بدهد به آنها باید نظام داشته باشد ، بى نظام نباید باشد . روابط باید باشد بین حوزه قم ، حوزه تهران و همه شهرستان ها روابط مى خواهد ، سازمان باید بدهید به این قیام ، متفرقات نباشد ، سازمان داشته باشد كه اگر یك روزى قم ایستاد ، تمام ملت

ص: 59

بایستد ، متفرق نباشد ، جناح ها همه با هم بشوند .

جناح ها بدون روحانیت یك شاهى ارزش ندارند

این اشتباه هست كه بعض جناح ها از قرارى كه امروز به من كاغذ بعضى از آقایان رسید اینها دیگر از روحانیت صحبت نمى كنند ، نمى فهمند اینها ، اینها نمى دانند كه بى روحانیت یك شاهى اینها ارزش ندارند . اگر چنانچه دست ناپاكى در كار نباشد و اینها را وادار نكند به اینكه در نوشته هایى كه مى نویسند روحانیت را ساقط كنند و اگر مقصود این نباشد كه جناح ها با هم مختلف بشوند و متشتت بشوند و از راه بى فهمى باشد ، بى ادراكى باشد و هواى نفس باشد ، اصلاح كنند خودشان را ، تمام جناح ها با هم بشوند ، سازمان واحد باشد ، یك حزب الهى در مقابل حزب رستاخیز ، حزب خدا ، حزب اللّه ، همه با هم باشید ، همه باهم صحبت كنید همه با هم قیام كنید ، همه با هم قعود كنید . هر دسته اى علیحده و آن براى خودش ، آن براى خودش ، غلط است امروز . روحانیین با آنها ، آنها با روحانیین ، دانشگاهى با شما شما با دانشگاهى ، بازارى با همه ، كارگر با همه .

مصیبت مشترك است ، همه با هم قیام كنید

همه شما یك مصیبت دارید ، همه گرفتار یك مصیبت هستید . مصیبت ، مصیبت مشترك است . همه مصیبت زده هستیم . یك امرى نیست كه اختصاص به روحانیت داشته باشد ، اختصاص به احزاب داشته باشد یا اختصاص به دانشگاهى داشته باشد . این مطلبى نیست كه اختصاص داشته باشد ، اگر نفت را مى برند ، نفت همه را دارند مى برند ، اگر یك مشت آهنپاره بیخود وارد مى كنند در مملكت ، براى همه هست این مصیبت ، اگر مستشارهاى آمریكا را در اینجا مى آورند ، این مصیبت براى همه هست ، براى یكى و دو تا نیست ، اگر پایگاه براى آمریكا درست مى كنند ، این براى همه هست ، اگر خیانت به ما مى كنند ، خیانت به ملت مى كنند ، خیانت به همه است . همه دست به دست بدهید ، علیحده هر كس براى خودش یك سازى بزند ، این غلط است ، این شكست است . باید سازمان داده بشود به این قیام با این نهضتى كه الان بالفعل موجود است ، باید عقلاى قوم سرهاى قوم سازمان بدهند به این ، یعنى روابط پیدا بشود بین همه جناح ها ، همه شهرستان ها باید با هم روابط داشته باشند ، باید ، مجالس در روز واحد باشد . یكى از اقسام روابط كه من سابق مى خواستم در قم ایجاد بكنم و نگذاشتند ایجاد بشود - خداوند اصلاحشان كند انشاءاللّه من بنابر این گذاشتم كه در تمام ایران ، یك روز تعطیل ، یك روز اجتماع باشد ، اجتماع اهل علم یعنى فرض كنید روز شنبه یا شب شنبه تهران یك اجتماع اهل علمى باشد ، خراسان اجتماع اهل علمى باشد ، فلان ده هم اجتماع اهل علمى باشد ، فلان جا هم چه باشد ، این یك سازمان بود ، نگذاشتند ، نفهمیدند .

حالا آقایان بیدار بشوید ، ملتفت باشید ، دشمن شما حالا هم قوى است ، حالا با چاقو آمده به میدان ، حالا با تانك آمده به میدان حالا - عرض بكنم كه با مسلسل آمده به میدان ، لكن نترسید از

ص: 60

این مسلسل ها ، مسلسل ها چیزى نیستند ، شما حقید ، حق با شماست ، خداوند تعالى با شماست ، سازمان بدهید به این ، نهضتى كه الان در ایران پیدا شده است ، روابط باید با هم باشد . آقایان علما با همه جناح ها ، همه جناح ها با آقایان علما ، همه ملت با هم سازمان داشته باشد . سران قوم در یك وقت معین اجتماع داشته باشند با هم كه اگر یك روزى یك كلمه اى فرض كنید از یك جایى صادر شد ، تمام با هم یك كلمه باشند ، یك حركت باشند اهالى ایران . مژده مى دهم به همه جناح هایى كه در ایران براى اسلام ، براى احقاق حق قیام كردند كه (ان الصبح لقریب ) نزدیك است انشاءاللّه .

براى رسیدن به پیروزى ، هواهاى نفسانى را بكشید و همه با هم باشید

شما پیروزید انشاءاللّه اما به شرط اینكه عوامل مختلف در كار نباشد ، به شرط اینكه هواهاى نفسانى ، این براى خودش بكشد و آن براى خودش بكشد ، این نباشد در كار . همه با هم برادریم ، من یك طلبه هستم ، تو هم یك آقا هستى ، آن هم یك كاسب هست ، آن هم یك دانشگاهى هست ، آن هم یك دكتر هست ، آن هم یك مهندس هست آن هم یك روشنفكر هست ، همه ما با هم مصیبت واحده داریم ، همه با هم باید بنشینیم و شیون كنیم .

خداوند انشاءاللّه به همه جناح ها توفیق بدهد ، به همه سلامت بدهد . خداوند انشاءاللّه قطع ایادى اجانب را از مملكت اسلامى بكند و از همه ممالك اسلامى بكند

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 61

پیام امام خمینى به ملت ایران به مناسبت قیام مردم یزد

اشاره

تاریخ : 29/2/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

براى جنایات پنجاه ساله دوره سیاه پهلوى باید در عزا باشیم

سلام و تحیت بر مومنین محترم یزد و سایر شهرهایى كه با خون خود بزرگداشت اربعین خونین تبریز را گرامى داشتند . مع الاسف ما باید در اربعینى بعد از اربعین بلكه در اربعینات پنجاه ساله دوره سیاه و عزاى این ملت بزرگ ، در حوادثى كه در این پنجاه سال از اختناق و قتل و حبس و تبعید و بالاتر از آن از ورشكستگى اخلاقى و فرهنگى به دست این دودمان نشاندار كه در عقب نگه داشتن و به فساد گرایاندن و به فحشا كشاندن نسل جوان ما نقش بزرگى داشتند و الحق ماموریت را خوب انجام دادند ، در سوگ بنشینیم و در هدر دادن مخازن زیرزمینى و از آن مهمتر مخازن روى زمینى كه نسل جوان است در عزا باشیم . در كودتاى انگلیس به دست رضاخان و آمریكا به دست محمد رضاخان در سوگ باشیم

واژه (ایرانى ) و (بیگانه ) در تعبیر شاه

در منطق شاه و مزدوران وابسته اش ، اهالى محترم تبریز كه یكپارچه به پا خاستند و با فریاد مرگ بر شاه زمین را لرزاندند تعدادى از بیگانگان بودند كه از خارج مرز به طور قاچاق وارد شده بودند . و شما اهالى محترم یزد كه دلاورانه قیام نمودید و با تعطیل عمومى و شعار متداول مرگ بر شاه ، عامل آمریكا را دیوانه تر كردید معدودى هستید كه از آن طرف مرز به صورت غیر قانونى وارد یزد شدید ! اهالى ایران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب كه یكپارچه از شاه متنفرند ! اینان همگى به صورت قاچاق وارد ایران شده اند ! در این منطق ، ایرانى خلاصه مى شود در شاه و دار و دسته اش و از مستشاران و كارمندان آمریكایى و انگلیسى و روسى و صهیونیستى غارتگران بین المللى كه اقتصاد ایران را قبضه كرده اند .

تا برپایى حكومت عدالت گر اسلامى از پا نمى نشینیم

ما كه با این منطق ها روبرو هستیم به خواست خداوند تعالى تا برچیده شدن بساط ارتجاعى شاهنشاهى و برپا كردن حكومت عدالت گر اسلامى دست از مبارزه بر نمى داریم تا حكومت دموكراسى

ص: 62

به معنى واقعى جایگزین دیكتاتورى ها و خونریزى ها شود . اكنون براى نیل به این مقصد عالى انسانى و اسلامى بر همه طبقات است كه یكدل و یكجهت به پا خیزند و با درك شرایط زمانى و مكانى شعار دهند و از خواست هایى كه در نهایت اثبات نظام شاهنشاهى و زیر پا گذاشتن خون هاى به ناحق ریخته شده مردم این مرز و بوم است احتراز كنند . و نقطه اصلى همه جنایات را كه شخص شاه است نشان دهند و گرفتارى ملت را در این حكومت ارتجاعى گوشزد جهانیان كنند . سران قوم باید ملت را در مسیرى كه یافته است و دشمن را شناخته تا به قیام دست زده است ، هدایت و پشتیبانى كنند و در این موقع بسیار حساس ملت را از مسیر انتخابیش با كجروى ها منحرف نكنند .

عذر تراشى و سكوت در پیشگاه ملت پذیرفته نیست

امروز ملت شجاع با یافتن راه خود به پا خاسته و به بهانه بهانه جویان خاتمه داده ، راه عذرها منقطع شده و در پیشگاه ملت پذیرفته نیست و در پیشگاه مقدس حق تعالى هیچ گاه پذیرفته نبوده است . آیا كسانى كه عذرتراشى مى كنند و مهر سكوت را نمى شكنند و گاهى به سكوت توجیه مى كنند ، مى دانند چه تحولاتى در شرف تكوین است ؟ روزنامه اطلاعات شماره (15575) را دیده اند كه نوشته است در عریضه سپاس زرتشتیان در جواب شاه آمده است كه جامعه زرتشتى سراسر جهان نسبت به شاهنشاه آریامهر سپاسگزارى و حق شناسى عمیق در خود احساس مى كنند زیرا از زمانى كه پارسیان از ایران مهاجرت كردند ، هیچ كس دیگر تا این حد در احیا و حفظ تاریخ ، مذهب و فرهنگ زرتشتیان از آنان حمایت نكرده است ؟ توجه كرده اند كه تغییر تاریخ اسلام به تاریخ گبرها براى احیاء زرتشتى گرى و احیاء مذهب و آتشكده آنها به رغم اسلام و براى سركوبى آن است ؟ آیا مطلع هستند كه در یك مصاحبه اى در خارج گفته است مذهب در حكومت نقشى ندارد ؟ اكنون با اختناق همه جانبه و سلب آزادى به تمام ابعاد و فشارهاى توانفرسا ، ایران بیدار در آستانه یك انفجار عظیم است و به سرعت جلو مى رود .

دستگاه جبار با اعصاب خرد شده و با ادامه قتل و چپاول در بلاد مختلف مثل جهرم و اهواز و با دست زدن به خرابكارى و انفجار منازل آزادیخواهان و دزدى و ضرب و جرح علنى افراد مبارز و حمله سبعانه به جوانان مسلمان در كوه ها توسط گروه انتقام ساخته شاه و بستن مالیات هاى كمرشكن به كسبه متعهد به انتقام شركت در اعتصاب همگانى ، اجازه تنفس را هم از ایرانیان سلب كرده است.

آرامش مردم بدون كناره گیرى شاه و انتقام از او خیالى است باطل

كسانى كه از حال این ملت رنجدیده در این پنجاه سال آگاهند و به سرنوشت ایران علاقه دارند از جمیع طبقات ، از كارگر تا دهقان ، از دانشجویان قدیم تا دانشگاهى ها ، از لشكرى تا كشورى بدانند به دست آوردن آزادى در بركنار شدن شاه و دودمان اوست كه دشمن سرسخت ملت و نقطه اصلى بدبختى است و تصور آنكه بدون كنار رفتن و انتقام از او آرامش ملتى كه همه چیزش به دست او به باد

ص: 63

رفته است به او برگردد ، خیالى است باطل .

از خداوند متعال وحدت كلمه مسلمین و خصوص ملت سربلند ایران را خواستار و قطع ایادى اجانب و عمال آنها را امیدوارم

والسلام على من اتبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 64

بیانات امام خمینى به مناسبت سالروز 15 خرداد

اشاره

تاریخ : 10/3/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تبعیت چنگیز و مغول از قانون یاسا

ایران یك مملكت نمونه است و من بعید مى دانم كه در تمام ممالك دنیا یك مملكتى مثل ایران و یك ملتى مثل ملت ایران مظلوم گمان ندارم باشد ، حتى سابقه هم شاید كمتر داشته باشد . در تاریخ هست كه چنگیز با آن طبع وحشیگرى و صحرایى كه داشته است ، با آن خونریزى هایى كه كرده است تابع یك قانون بوده است كه به آن قانون مى گفتند (یاسا نامه بزرگ ) و مغول ، چنگیز و سایر مغول تخلف از آن قانون نمى كردند ، حتى تعبیر بعضى این بوده است كه احترام آن قانون پیش مغول مثل احترام قرآن در صدر اسلام پیش مسلمین بوده است ، تخلف از آن قانون مطابق با مرگ بوده است . این مغول و این چنگیز كه تابع یك قانونى بوده اند ، ما ببینیم كه آیا در این زمان در این عصر كه ما واقع هستیم ، این رژیم ایران این شاه ایران آیا تابع چه قانونى است ؟ آیا هیچ قانونى در ایران حكومت دارد ؟ احترام براى قانونى قایل هست ؟ این رژیم و این سركرده رژیم احترامى براى طبقات ملت قایل هست ؟ ما حساب مى كنیم ، یكى یكى آن اندازه اى كه مقتضى است ، یكى یكى حساب مى كنیم .

آیا رژیم ایران تابع قانون اسلام است ؟ !

ببینیم كه آیا ایران و این رژیم ایران تابع قانون اسلام است ؟ در سرتاسر تهران مشروب فروشى ها بیشتر از كتاب فروشى هاست مى گویند و امن و آزاد و هر طور دلشان مى خواهد آنها عمل مى كنند و اگر كسى تعرض به آنها بكند ، آنها را تخطئه كنند ، ظلم مى كنند . كدام یكى از قوانین اسلام در ایران و در محیط رژیم ایران جارى است ؟ ظلم كه در آیات قرآن و در احكام اسلام آنقدر نسبت به آن صحبت شده است ، راجع به ظالمین صحبت شده است ، ایران و رژیم ایران عدالت پروراست ؟ عدالت اجتماعى ؟ عدالت اسلامى ؟ خودشان را بازى مى دهند یا ملت را مى خواهند بازى بدهند ؟ قرآن چه احترامى پیش شاه و دارو دسته شاه دارد ؟ احترام قرآن همین است كه از روى سالوس طبعش كنند و به مردم بدهند براى اغفال ، نظیر احترامى كه معاویه كرد و قرآن را بالاى نیزه كرد كه بیایید با هم به قرآن عمل بكنیم . اینها به قرآن احترام قایل هستند ؟ اینها به روحانیت احترام قایل هستند ؟ اسلام چقدر از روحانیت تجلیل كرده و سفارش كرده ، اینها به روحانیت ، براى روحانیت احترام قایل

ص: 65

هستند ؟ براى مراجع اسلام احترام قایل هستند ؟ چند روز پیش ریختند منزل آقایان مراجع ، در و پنجره ها را شكستند ، آدم كشتند ، عربده كشیدند ، الان هم در منزل بعضى از آقایان هستند كماندوهاگفته مى شود كه هستند و مراقبند و اینها را تحت نظر دارند . چه كرده اند آقایان كه اینطور مورد اهانت واقع شدند ؟

آیا رژیم شاه به قانون اساسى عمل مى كند ؟

اینها به قانون اساسى عمل مى كنند ؟ چنگیز به یاسا عمل مى كرد و چنگیزى ها و مغول ها عمل مى كردند . این چنگیز عصر ما ، این مغول به قانون اساسى احترام قایل هستند ؟ عمل مى كنند به قانون اساسى ؟ انتخاباتشان روى موازین قانون است ؟ وكلایشان شرایط قانونى دارند ؟ مجلسشان یك مجلس روى موازین قانون است ؟ كدام یك از كارهاى اینها مى شود گفت كه یك بوئى از قوانین دارد ، چه قوانین شرعى و چه قوانین عرفى و اساسى ؟

آیا فرهنگ نزد رژیم معتبر است ؟ !

فرهنگ پیش اینها احترام دارد ؟ و اگر فرهنگ پیش اینها احترام دارد چرا این مدارس ایران تعطیل و نیمه تعطیل است و چرا استادهاى دانشگاه از درس گفتن كنار مى زنند براى این كه محیط دانشگاه را دولت نمى گذارد آرام باشد . چه كردند این دانشجوها كه باید محروم باشند ؟ چه احترامى اینها براى فرهنگ قائل هستند ؟

آیا براى ارتش احترام قایلند ؟ !

چه احترامى از براى ارتش قایل هستند ؟ اینها كه ارتش را به خیال خودشان ابزار دست خودشان مى دانند چه احترامى براى ارتش قایل هستند ؟ ارتشى كه در تحت اسارت مستشارهاى آمریكا باشد ، آنها را مصون كنند و اینها را تحت سیطره آنها قرار بدهند ، این چه اهانتى است بر ارتش ایران ؟ چه ذلتى است از براى ارتش ایران ، از براى صاحب منصب ها ؟ چرا این صاحب منصب ها اینقدر به ذلت تن دردهند ؟ چه شده است كه بیدار نمى شوند و كار این آدم را زار نمى كنند و این رافرستند به محلى كه باید برود ؟ اینها احترام براى چى قائل هستند ؟ به چه قانونى اینها عمل مى كنند ؟ بیایند به قانون چنگیزى با ما عمل بكنند ، یك عنوانى توى كار باشد ، یك قانونى توى كار باشد هرج و مرج الان ایران با هرج و مرج دارد مى گذرد .

15 خرداد جنایتى به امر شخص شاه

15 خرداد نیامده ، از قبل از اینكه چندین روز مانده به 15 خرداد براى اینكه مبادا در 15 خرداد یك چند نفرى ناله كنند و شكایت كنند از كشتارى كه در 15 خرداد شد ، از جنایاتى كه با امر خود شاه ، با امر خود شاه در 15 خرداد شد و خودش فرمانده نیروها بود براى كشتار مردم ، براى اینكه مبادا یك

ص: 66

ناله اى بكنند مردم ، مبادا یك صحبتى بكنند مردم ، قبل از اینكه حالا15 خرداد بیاید مشغول گرفتن مردم هستند . الان تهران عده اى را گرفتند ، قم عده زیادى را گرفتند از طلاب ، از مردم ، حتى از جوان هاى كوچك ، بچه ها . هر كس را سراغ مى گیرند ، مى گویند مى گیرند اینها را و شهربانى قم را مى گویند دیگر جا ندارد از بس كه جمعیت در آن هست ، انباشته شده است .

آزادى اعطایى شاه ! !

این چه وضعى است كه در ایران هست ؟ این چه آزادى است كه اعطا فرموده اند آزادى را ؟ ! مگر آزادى اعطا شدنى است ؟ ! خود این كلمه جرم است ، كلمه اینكه اعطا كردیم آزادى را ، این جرم است آزادى مال مردم هست ، قانون آزادى داده ، خدا آزادى داده به مردم ، اسلام آزادى داده ، قانون اساسى آزادى داده به مردم ، (اعطا كردیم ) چه غلطى است ؟ به تو چه كه اعطا بكنى ؟ تو چه كاره هستى اصلش ؟ (اعطا كردیم آزادى را بر مردم ! ! ) آزادى اعطایى این است كه مى بینیم ، آزادى اعطایى كه آزادى حقیقتا نیست ، این است كه مى بینید ، براى این است كه مردم را اغفال كنند .

همه گرفتارى ما از آمریكاست

اینها نشستند و یك دسته اى را - شاید یك دسته اى را - درست كرده اند كه (اینهااز دارو دسته خودشان هست ) گاهى وقت ها یك چیزى بنویسند ، یك كلمه اى بنویسند و ابهام كنند كه نه ، آزاد است ، قلم آزاد است ، قلم ها آزادند . البته در بین اینهایى كه مى نویسند عده شریفى هستند از همه طبقات كه مى نویسند كه الان با همه خطراتى كه هست ، هم در قم یك عده كثیرى از فضلا و از مدرسین (ایدهم اللّه ) هست كه مى نویسند فجایع را و همه مطالب را تقریبا مى نویسند و منتشر مى كنند و امضا مى كنند و هم در جناح هاى سیاسى و حزبى است كه مى نویسند ، منتشر مى كنند ، مطالب را مى گویند ، با جرات مطالب را مى گویند ولو اینكه مورد اهانت و خطر واقع مى شوند . البته در اینها ، در بین این جناح هاى به اصطلاح سیاسى گاهى هم اشخاصى پیدا مى شوند و بعید هم نیست كه خود دارو دسته آنها باشند و مطلب راخواهند منحرف كنند از مجرم اصلى به این پایین ها ، به دولت مثلا ، آنها الان از خدا مى خواهند كه اینها هر چه مى گویند ، از دولت بگویند ، اعلیحضرت را كنار بگذارند ، مجرم اساسى و اصلى را كنار بگذارند ، هرچه مى خواهند از دولت بگویند . یك وقتى كه ما مى خواستیم یك صحبتى بكنیم یك نفر را فرستادند كه شما از آمریكایى ها صحبت نكنید ولو از شاه هم بگویید مانعى نیست . من گفتم ما همه اشكالمان در آمریكایى هاست همه گرفتارى كه ما داریم از دست آمریكا داریم ، ما آن مجرم اصلى را بگذاریم و برویم سراغ اینهایى كه تبع هستند و آلت هستند ؟ ! حالا در ایران البته مجرم دست دوم - مجرم دست اول عبارت از آمریكاست ، مجر دست دوم عبارت از این شاه است . ما حالا گرفتار این مجرمى كه دست دوم هست و دیگران هیچ دیگر و دیگران چیزى نیستند كه چیزى باشند نه نخست وزیرش قابل ذكر است و نه وزرا و نه وكلا هیچ كدام اینها قابل ذكر اصلا نیستند ، خودش

ص: 67

هم قابل ذكر نیست لكن چه بكنیم گرفتار شدیم . الان علماى ایران گرفتارند آقا ، ملت ایران الان گرفتارند نفس نمى گذارند بكشند ، الان خیابان هاى ایران از كماندوها پر است از قرارى كه براى ما نقل كردند . همین دو سه روز پیش از این كسانى آمده بودند . كه كماندوها در خانه آقایان هستند ، در بین مردم هستند ، قبل از این هم مسلسل بود و تانك بود و از آن حرفها ، چه شده ؟ این ملت چه كرده ؟ غیر از این است كه مى گوید بگذارید ما هم نفس بكشیم ؟

دروازه تمدن بزرگ و زاغه نشینان ! !

این آقاى دروازه تمدن بزرگ ملاحظه نكرده خود تهران را ، این محله هاى تهران را آنطورى كه آقایان نوشته اند چهل و چند منطقه هست كه در این چهل و چند منطقه این زاغه نشین ها ، این چادر نشین ها ، اینهایى كه خانه ندارند اصلا یا زیر زمین یك سوراخى پیدا كرده اند و بیچاره ها مثل حیوانات زندگى مى كنند یا یك چادرى درست كرده اند ، مناطق زیادى چهل و چند منطقه را اسم بردند ، محلشان را ذكر كردند ، الان پیش من است صورتش ، این آقاى تمدن بزرگ نگاه نكرده است به این تهران كه جهل و چند منطقه بیچاره محرومند از همه چیزهایى كه آثار تمدن است ، آب ندارند ، برق ندارند ، هیچ ندارند ، هیچ چیز ندارند بیچاره ها ، اینها را از دهات بیرون كرده اند و اراضى دهات را گرفتند براى خودشان و اینها آمده اند در تهران . تهرانش اینطور است كه چهل و چند منطقه ، اینها از چادرنشین ها و زاغه نشین هایى كه با فلاكت ، با زحمت دارند زندگى مى كنند ، با بیچارگى دارند زندگى مى كنند نوشته است كه اینها وقتى آب براى خودشان مى خواهند تهیه كنند ، از یك محلى كه محل خودشان قریب صد پله یا بیشتر تا محل آب هست این زن هاى بیچاره باید بیایند سر آن فشارى آب بردارند كوزه را از این پله ها شما فكر كنید زمستان ایران را از این پله ها باید پایین بروند ، چقدر زمین مى خورند ، چقدر بیچارگى مى كشند تا یك خرده اى آب ببرند براى بچه هایشان ، این آقاى تمدن بزرگ كجاست كه اینها را ببیند ؟ اینها را نمى داند یا چشم هایش را هم مى گذارد كه نداند ؟ همین دو سه روز ، همین سه چهار روز پیش از این در مشهد رفته در حرم مطهر سالوسى هایش را كرده و بعد هم آمده براى این بیچاره هایى كه خودشان جمع كردند آنجا یك عده اى بیچاره را ، نطق كرده تمدن بزرگ گفته ، ما بعد از چند سال دیگر به كجا خواهیم رسید و در بین فرمایشاتشان فرموده اند كه بعد از چند سال دیگر جمعیت ایران 65 میلیون نفر مى شود و نفت هم نیست . آقا نفت را چه كسى دارد از بین مى برد ؟ هى مى گوید نفت نیست ، نفت هست تو دارى نفت را از بین مى برى ، تو دارى نفت را به حلقوم آمریكا و دیگران مى كنى ، نه اینكه نفت نیست . ما مخازن زیاد داریم ، شما دارید این مخازن را از دست مى دهید تا بعد از چند سال دیگر نفتش از بین برود و مردم بیچاره بشوند ، بعد ایشان مى خواهند از انرژى خورشید استفاده كنند ، آقا چرا ؟ این حرف ها چیست مى زنى آخر خجالت بكش ، تو از انرژى خورشید مى خواهى استفاده كنى ؟ ! بعدها دیگر استفاده از نفت لازم نیست ؟ ! ما از جاهاى دیگر استفاده مى كنیم ؟ ! آخر این حرف ها را براى چه كسى مى زنى ؟

خوب پس بگو دیگر در رادیو نگویند اینها را ،

ص: 68

براى همان رعیت ها بگویند دیگر در رادیو نگویند كه مرم بشنوند ، حتى نجف هم بشنود این را ، اروپا هم بشنوند این را بخندد . این زاغه نشین هاى ما كه در تهرانش چهل و چند منطقه را نوشتند پیش ما آوردند ، الان موجود است پیش من مناطقش با اسم و رسم ، تهران و از حضرت عبدالعظیم تا شمیران گرفته ، این حومه همه اش تهران هست ، جاهاى دیگر از تهران بدتر است جاهاى دیگر هست كه بعضى از آقایان كه آمدند پیش من ، بعضى از محترمین تجار كه آمدند پیش من گفتند: اجازه بدهید كه ما این سهم امامى كه بدهكار هستیم از خودمان هم رویش بگذاریم یك آب انبار درست كنیم براى این بیچاره ها كه زن هایشان باید از یك فرسخى (ظاهرا تعبیرش این بود) آب بروند پیدا كنند بیاورند براى خانه شان و بچه شایشان را سیراب كنند) ما هم اجازه دادیم ، و آب انبار را درست كردند یا نكردند من دیگر نمى دانم . همه مناطق اینطور است . شما خیال مى كنید كه بله ، یك عده وابسته و عرض مى كنم پیوسته اى هست در تهران كه یك سروصدا و یك شلوغى و چیزهایى هست از خارج و داخل و اینها ، اینها را وقتى بعضى غافل ها مى روند مى بینند خیال مى كنند كه ایران آباد است . دیگر الحمدلله همه اتومبیل دارند ، همه پارك دارند همه چه . آقا اینها دارودسته خود همین اینها هستند و آن چپاولگرهایى كه دارند مردم را غارت كنند ، چه وقت مردم عادى اینطور هستند ؟ زاغه نشین ها را بروید ببینید ، چادر نشین ها را بروید ببینید ، بروید جنوب شهر را ببینید ، حتى شمال شهر اینطور هست ، در خیابان آیزنهاور هم یكى از مناطقى است كه چادرنشین یا زاغه نشین دارد و بروید نگاه كنید اینها را ، بعد بگویید كه ترقى كرده است و ما نزدیكیم كه به دروازه تمدن بزرگ برسیم و خیر همین روزها دیگر جشنش هم خواهیم گرفت ! ! این از این طرف ، این زاغه نشین هاى ما و این بدبخت هایى كه در ایران هست .

ملى كردن ، وسیله اى براى غارت ذخایر ایران

از آن طرف با اسم ملى كردن جنگل ها ، ملى كردن مراتع ، ملى كردن آب ها ، ملى كردن رودخانهاها ، آب هاى زیر زمینى ، تمام جاهاى خوب را به شركت هاى بزرگ آمریكایى یا صهیونیستى یا انگلیسى دادند دشت هایى كه براى مراتع جورى بوده است كه نوشتند (الان نوشته اش پیش من است ) نوشتند كه وقتى كه شوهر ملكه انگلستان آمد ، رفت از دشت ارژن ، فقط از دور ملاحظه كرد آنجا را و گفت كه بهترین جایى است كه در دنیا هست ، بهترین مرتع است از براى دامپرورى هر جور دامى ، اینها ملى كردند و بعد هم به انگلیسى ها دادند و الان هم آن طور كه به من نوشتند الان نوشته موجود است ملكه انگلستان با یك عده از ثروتمندهاى آنجا و شركت هاى آنجا اینجا را دارند چه كنند براى دامپرورى كه گوشت درست كنند ، حالا براى خارج درست كنند یا به ما هم یك مقدارش را بدهند خدا مى داند . دشت عمران كه اطراف قزوین است مى گویند بهترین جاست از براى زراعت ، تمام مردم آنجا را از آنجا كوچ دادند و آوردند بیرون مى دادند دست یهودى ها ، به اروپا ، دادند دست آنها ، آنها الان دارند آنجا استفاده مى كنند ، شركت هاى آمریكایى و صهیونیستى دارند در آنجا بهره بردارى مى كنند و این زمین هایى كه بهترین زمین هاست از براى كشت و زرع در دست آنهاست و این ملت بیچاره گرسنه مانده

ص: 69

است ، بیچاره مانده است و نمى داند چه بكند . این تمدن بزرگ ماست ! ! مردم نان ندارند بخورند آقا مى فرمایند (تمدن ! ما در تمدن بزرگ ! شما را به تمدن بزرگ برسانیم ) دشت مغان از دشت هایى است كه باز ملى كردند و مردمش را بیرون كردند و دامدارها از بین رفتند ، این را هم دادند دست یك دسته دیگرى . این سد دز را كه هفتصد میلیون براى ساختن آن است و یك میلیارد و دویست میلیون دلار یا تومان هم خرج كردند براى كانالى كه آب برساند به آنجا ، این هم در تقدیم اعلیحضرت است و دارو دسته ایشان . صدوپنجاه روستا از بین رفت ، اینها را از بین بردند و اینجاها را ملى كردند یعنى براى همه ملت لكن مال خود اعلیحضرت و دارو دسته ایشان . اینها چیزهایى است كه نوشتند و گفتند شواهد هست در آن .

15 خرداد باید سرلوحه قضایا و مبدا تفكر باشد

ما یك چنین زندگى اى داریم ، ما یك چنین تمدن بزرگى داریم كه قبل از آمدن 15 خرداد جوان هاى ما را مى گیرند حبس مى كنند ، قانون جنگل هم معلوم نیست این جور باشد ، مغول هم كه این جور نبوده ، حال اینكه آنها هم یاسا داشتند ، قانون داشتند ، به چه قانونى باید گرفت فلان را ، به چه قانونى باید كشت فلان را ، به چه قانونى باید چه كرد . شما كه مردم را مى كشید ، بى قانون مى روید منزل علماى اسلام ، تا یك كسى بلند مى شود كه ما كارى نكردیم بعد مردیكه مى زند ، مى كشد یكى هم نیست كه بگوید چرا ؟ 15 خردادى كه - جنایاتى كه این مرد در 15 خرداد كرد معلوم نیست در تاریخ نظیرش اتفاق افتاده باشد - الانادر - كه مردم بیگناه را همین طور درو كردند ، اشخاصى كه دیده بودند مى گفتند ، مى گفتند كه همین طور مى آمدند ، این كامیون ها مى آمدند ، این زره پوش ها همین طور مردم را درو مى كردند و مى ریختند توى خیابان ها . این 15 خرداد را نمى گذارند یك كسى آه بكشد براى آن ، لكن ملت ایران نباید این 15 خرداد را از یاد ببرند ، خوب 15 خرداد باید زنده بماند ، یك جنایتى است كم آثارش باید محو نشود . حالا بحمداللّه به دست خودشان یكقدرى دارد زنده مى شود براى اینكه همین جلوگیرى و همین آدم گیرى و همین ها زنده مى كند 15 خرداد را . ملت ایران نباید 15 خرداد را از یاد ببرند و نباید هیچ یك از جنایاتى كه از 15 خرداد به این طرف شده است و جلوترش به دست پدر این شده است نباید ملت ایران آنها را از یاد ببرد ، اینها باید سرلوحه قضایاى آنها باشد براى اینكه مبدا تفكر باشد ، باید سران قوم تفكر كنند در این امور ، 15 خرداد را باید حفظش كنند ، مى توانند با جاروجنجال و هیاهو و تظاهرات ، نمى توانند با مقاومت منفى و بیرون نیامدن از منازل ، اگر مى بینند كه اینها مثل گرگ به جان مردم افتادند و جوان هاى اینها را مى خواهند بكشند ، در منازل بمانند ، یك جور تنفر است از این رژیم و از این آدم اعتراضا در منزل بمانند ، اگر مى توانند تظاهر كنند اما از یاد نباید برود ، باید این زنده باشد و انشاءاللّه از یاد هم نمى رود .

ص: 70

حفظ وحدت كلمه یك تكلیف الهى است

دنبال این مطلب آن چیزى كه مهم است این است كه باید تمام جناح ها تمام جناح هایى كه در ایران هست ، از جناح مرجعیت و علمیت تا جناح ارتش ، تا جناح بازارى ، تا فرهنگستانى ، تا دبیرستانى ، تا دانشگاهى ، تا بیابان نشین ها ، تا كوخ نشین ها ، تمام اینها باید تفكر كنند و مورد تفكر خودشان قرار بدهند و سران قوم باید روابط داشته باشند باهم متفرق نباید باشند . امروز روزى نیست كه شماها با تفرقه كار انجام بدهید ، اگر چنانچه تفرقه داشته باشید تا آخر همین هستید و از همین بدتر . تكلیف است ، تكلیف الهى است ، باید با هم باشید ، باید این جناح ها روابط زیرزمینى با هم داشته باشند بزرگانشان ، باید آشكارا نباشند ، زیر زمینى باشد روابطشان اما روابط داشته باشند كه اگر یك وقتى بناشد صحبت كنند ، همه صحبت كنند ، اگر یك وقتى بنا شد كه چنین كنند ، همه چنین كنند ، اگر یك وقتى بناشد ساكت باشند ، همه ساكت باشند ، دست واحد باشند ، نه متفرقات . كه یكى حزب بخواهد درست كند ، آن یكى مثلا فرض كنید چه درست كند ، این صحیح نیست ، ما همه باید ید واحد باشیم . مسلمین باید ید واحد باشند ، اگر مسلمین ید واحد باشند كسى نمى تواند مقابل این جمعیت قیام كند ، هیچ غلطى نمى توانند بكنند ، نه اینها ممالك دیگر هم غلطى نمى توانند بكنند اگر اینها ید واحد باشند .

همه مكلفیم كه بر ضد شاه قیام كنیم

لكن آنها تفرقه مى اندازند و ما هم باور مى كنیم ، باید این باورها را كنار گذاشت ، باید این ظاهر الصلاح بودن اینها را كنار گذاشت ، باید این سالوسى كه هر سال یك دفعه یا دو دفعه به مشهد مى رود و مقابل حضرت مى ایستد و (باید دید حضرت چه مى گوید به این آدم . خدا مى داند اگر حضرت زنده بود از را راهش نمى داد . مگر مى شود این فاسد فاجر را حضرت رضا راه بدهد ؟ یك آدم قاتل جانى را راه بدهد ؟ لكن حالا ایشان كه نیستند) یك آخوندى هم مى برند تعریف مى كند و هیاهو مى كند و اینهاكه مردم همه به اعلیحضرت چه دارند و فلان و خودش هم رفته در یك جاى دیگر ببین چه كرده . چه حرف هائى ! .

باید روابط باشد ، باید كارهاى شما روى روابط و ضوابط باشد ، باید روى یك برنامه باشد كارهاى مسلمین ، باید احزاب با هم دست به هم بدهند ، این حزب كذا و آن حزب كذا ، هر كه براى خودش كار بكند ، نباشد ، باید انگشت روى جانى بگذارند اگر مى شود به صراحت ، اگر نمى شود با تلویح و اگر هم نمى شود جنایت را به كسى دیگر متوجه نكنند ، همین بگویند جنایت هست . (دولت این كار را كرده ) دولت چیست ؟ (شهربانى این كار را كرده ) شهربانى چیست بیچاره ؟ همین دیروز ، پریروز ، دیروز بود كه بعضى آقایان آمده بودند گفتند كه 17 نفر از اینهائى (حالا صاحب منصب بودند یا كسان دیگرى ) كه آوردند به قم براى جنایت ، 17 نفرشان قایم شدند و از قرار مذكور این گردشى كه كردند در قم وتفتیش كه از همه جا كردند از براى پیدا كردن این مسلحین بوده است ، اینها با اسلحه قایم شدند . الان در ارتش هم همین طور است شما خیال مى كنید ارتش دل خوشى دارد

ص: 71

از اینها ؟ كسى كه زمام همه ارتش را بدهد به دست چهار نفر آمریكایى ، مستشار آمریكایى كه همه جهات در دست آنها باشد ، این بیچاره ها همه در تحت فشار باشند اینها دل خوش دارند ؟ مگر اصلا غیرتمند نباشند والا اگر كسى غیرتمند باشد دل خوش نمى تواند داشته باشد ، نباید اینها هم ساكت باشند ، اینها هم روابط باید داشته باشند ، بین احزاب و لشكرى ها ، بین لشكرى ها و روحانیون همه باید با هم روابط داشته باشند و نقشه بكشند براى زوال این آدم . ملت اسلام و ملت ایران با این آدم آشتى نخواهد كرد ، اگر یك كسى بگوید آشتى ، این خائن است آشتى نخواهد كرد با این ، نه هیچ ملائى آشتى با این مى كند و نه هیچ كافرى آشتى مى كند و نه هیچ مسلمانى آشتى مى كند ، راه آشتى نمانده است ، خوب چه راهى گذاشتند براى این ؟ اینهمه جوان هاى ما را كشتند ، باز هم آشتى ؟ اینهمه به مقدسات ما توهین كردند ، باز هم آشتى ؟ آشتى چیست ؟ ما آشتى نداریم ، دروغ نسبت مى دهند به آقایان عظام دروغ نسبت مى دهند ، كسى آشتى ندارد با آنها و امكان ندارد یك همچو چیزى . یك ملتى كه همه چیزش به باد رفته است ، حیثیت و جهات معنوى و مادیش به باد رفته است و همه را آین آدم به باد داده است ، خوب چطور آشتى بكند با این ؟ همان طورى كه یكى از بزرگان سیاسیون گفته است كه یكى از دو راه دارند مسلمین ، ایرانى ها ، یا آزادى یا بودن این ، یا باید اختیار كنند بودن این را و همین طور تا آخر تحت فشار باشند و یا باید اختیار كنند آزادى را و این را بیرونش كنند و چون آزادى را حتما خواهند اختیار كرد پس این را حتما انشاءاللّه خواهند بیرون كرد . تكلیف هست آقا براى همه ما - یك چیزى نیست كه تكلیف است ، تكلیف الهى است ، یك ملتى همه چیزش را دارد از دست مى دهد و از دست داده است ، اهتمام به امور مسلمین از اوجب واجبات است ، باید شما محكم به این امر باشید والا (فلیس بمسلم ) . این از امورى است كه لازم است بر همه ما ، همه مكلفیم كه این كیان اسلام را در ایران حفظ كنیم . این آدم نه با اسلام خوب است و نه با قرآن خوب است و نه با حضرت رضا خوب است ، كسى كه با اسلام آشنایى داشته باشد این طور ، جسارت ها نمى كند . ما همه مكلفیم كه برضد این قیام كنیم ، قیام قلمى قیام قولى ، هر وقت هم شد قیام به سلاح ، هر وقت ، وقت پیدا كردیم اول كسى كه سلاح را به دوشش بگیرد خود منم اگر توانستم ، هر وقت هم نتوانستم حرف مى زنم ، صحبت مى كنم

همه حیثیات ایران یك حیثیت انگلى است

بعد از اینكه همه این چیزها ، همه مراتع ما را از بین بردند (قریب 40 هزار نوشته است ) قریب 40 هزار قنات خشك شده است در ایران براى اینكه این سدها را كه بستند یا چه كردند ، این قنات ها خشك شده است و قهرا وقتى قنات ها خشك شد زراعت نمى شود ، وقتى زراعت نشد مردمش كوچ مى كنند و مى آیند به فقر و فلاكت در تهران یا در یك شهر دیگرى و تعمد در این كار هست كه مردم را جمع كنند در شهرها كه مبادا در دهات مخالفت شروع بشود و دهات مشكل است مهارش . آنهایى كه یك نحو شم سیاسى دارند ، مى گویند مساءله این است كه مى خواهند كوچ بدهند دهاتى ها را ، كوهستانى ها را ، بختیارى ها را كه در كوهستان هستند- عرض مى كنم كه بلوچ ها كه در صحرا و

ص: 72

كوهستانها هستند ، اینها را مى خواهند كوچ بدهند به شهرها تا بتوانند كنترل كنند اینها را یعنى هر وقت اینها بخواهد صدایشان درآید با توپ و تانك بتوانند اینها را كنترل كنند ، اما اگر چنانچه در جاهاى مرتفعات باشند اینجا نمى شود كنترل كرد ، یك وقت مى بینى تمام قشرها برخلاف قیام مى كنند و آن وقت سرایت مى كند به همه جا . حالا یا این است نكته اش ، یا نكته (استفاده ) است كه همه را به دست چپاولگرهاى شرق و غرب بدهند . هر چه هست الان وضع ایران یك وضعى است كه نظیر نداشته است یعنى اگر از حیث جنایات ، آدمكشى و اینها نظیر داشته از حیث این جور منافع ایران را به باد دادن ، شما نمى توانید نظیر برایش پیدا كنید در اعصار سابق برسیم تا هر جا مى خواهید جلو بروید ، یك همچو موردى كه تمام مراتع خوب ایران را به غیر داده باشند و به شركت هاى خارجى داده باشند ، تمام شیلات ما را ، شیلات ایران را ، هم طرف جنوبش را ، هم طرف شمالش را از دست مردم گرفته اند و شركت هاى خارجى دارند اداره مى كنند ، اینجا نوشته است هفت هزار نفر در شمال كشته شده است تا شیلات را دولت ملى كرده به اصطلاح خودش و ضبط كرده و داده دست شركت هاى بزرگ . آن نفت ما ، آن ماهیگیرى ، شیلات ما ، آن مراتع ما ، آن جنگل هاى غنى ما ، جنگل ها را شما خیال كردید ملى كردند یعنى به نفع ملت . این لفظ است ، ملى كردن مثل همان دروازه تمدنى است كه مى گوید ، این هم یك لفظى است كه القاء مى كنند ، واقعیت ندارد . بعضى از جنگل هاى بسیار خوبى كه چوبش براى همه چیز خوب است به یك شركت رومانى دادند و آنها دارند مى خورند . ایشان در این نطقش گفته بود كه سابقا پیش از این ، یك چند سال پیش از این ایران بین دو منطقه روس و انگلیس تقسیم شده بود و ما آمدیم و چه ، آخر این حرف ها من نمى فهمم چطور او شعورش نمى رسد ، یا مى رسد و مى خواهد این چند نفر را اغفال كند ؟ پس چرا در رادیو مى گوید ؟ ما ایران را نجات دادیم از این دو منطقه اى ؟ خوب شما چطور ایران را نجات دادید ؟ شما كه الان مراتعتان را یك مقدارش را خانم انگلیسى با دارودسته اش دارد مى خورد ، یك مقدارش را هم كه آمریكا و صهیونیست ها دارند مى خورند ، یك مقدارش هم كه خودتان و بچه ها و زاد و ولدتان دارید مى خورید ، این چه ملى شدنى است ؟ این چه نجاتى است كه ما همه منافع مملكتمان را باید به آنها بدهیم و خودمان خدمتگزار باشیم براى آنها باز ؟ ملت ما باید خدمت كنند و همه منافع خودشان را منافعى كه از دستشان پیدا مى شود ، از هوششان پیدا مى شود ، از هوششان پیدا مى شود تسلیم آنها بكنند ؟ (ما نجات دادیم ایران را ، كجا نجات دادید ایران را ؟ شما ایران را به باد دادید تا آخر ، شما فرهنگ ایران را بكلى از بین برده اید . ما اگر یك طبیبى حالا بخواهیم باید برویم به انگلستان ، هر چند روز یك نفر راه مى افتد مى رود انگلستان براى معالجه ، خوب اگر ما طبیب داشتیم چرا انگلستان مى رفتیم ؟ شما دانشگاه را از بین برده اید ، الان ما دانشگاه نداریم ، یك صورتى است و نمى گذارید هم حتى این صورت محفوظ بماند ، چه بكنند بیچاره دانشجوها ؟ آن استادان دانشگاه چه بكنند از دست این هیولا ؟ همه حیثیات ایرانى یك انگلى است ، تمام حیثیت ایران را این آدم به باد داده و انگل كرده ، آنقدر كه شده استفاده بشود داده به شركت هاى بزرگ و یك قدرى هم با اجازه آنها خودش و دارو دسته اش خورده اند و این بیچاره هایى كه در روستاها بودند و به قول خودش

ص: 73

دهقان ما درست كردیم ، دهقان هاى بیچاره را از آنجاها كوچ دادند آوردند ، این چادرنشین هاى اطراف تهران و آن زاغه نشین هاى اطراف تهران این همین بیچاره دهقانى هایى بودند كه دامدارى مى كردند و براى مملكت ایران پشم و روغن و- نمى دانم گوشت تهیه مى كردند ، همه اینها از بین رفت حالا باید همه از خارج بیاید ، گوشتش از خارج بیاید و گندمش از خارج بیاید چه كشاورزى ما را به كلى از بین برده است ، فرهنگ ما را از بین برده ، ارتش ما را از بین برده ، حیثیت ارتش ما را از بین برده ، روحانیت ما را خیال دارد از بین ببرد و موفق نخواهد شد انشاءاللّه .

متفق الكلمه خواستار رفتن شاه باشید كه تخلف از این امر خیانت به اسلام است

الان تكلیف است ، همه ما مسلمین ، وحدت كلمه و اول كه : این نباشد ما بعد خودمان درست مى كنیم ) در راس همه كلمات كه همه متفق الكلمه باید باشند و اگر كسى تخلف كند ، به اسلام خیانت كرده ، این است كه این نباید باشد . اگر شما در نوشته یك حزبى دیدید كه از آن بیرون مى آید كه ما قانون اساسى مى خواهیم ، بطور مطلق این را گفتن ، معنایش این است كه ایشان (شاه ) باید باشد این خیانت است ، باید آنهایى هم كه مى گویند قانون اساسى و حقوق بشر ، بگویند قانون اساسى بعد از اصلاح این موادى كه با سر نیزه درست شده است . ما شاهد قضیه بودیم كه این موادى كه درست شد و اینها را به این سلطنت منحوسه رساند با سرنیزه بود ، با سر نیزه رضاخان بود نه اینكه مردم یك مجلس درست كردند و یك چیزى خود مردم اختیارى نداشتند ، سر نیزه این كارها را كرد . این مواد ، موادى است كه مقبول ملت نیست و این موادى كه حكومت اینها را تثبیت كرده باید از بین برود . قانون اساسى با متمم قانون اساسى ، با اصلاحاتى كه متمم قانون اساسى كرده ما هم حرفى نداریم اما با اصلاحاتش . آن كسى كه بگوید قانون اساسى و تعقیب نكند این معنا را كه باید اصلاح بشود (ولو به طور ابهام كه پس از اصلاح ) ، این آدم بدانید كه این مشى صحیحى ندارد یا ملتفت نیست ، حالا من كه مى گویم ، ملتفت باید بشود .

ما همه موظفیم كه روابط داشته باشیم ، بین ما و خارج ، بین جناح هاى داخل و جناح هاى خارجى ، بین علماى اسلام با سایر علما ، علماى مراكز با سایر علماى بلاد ، بنى علماى اسلام با احزاب . روزى نیست كه حزب علیحده باشد و عالم علیحده ، حزب خودش هیچ كار ازآید ، عالم احتیاج دارد كه احزاب باشند در كار ، این دو طایفه هستند كه مسلمین را باید باهم ، مسلمین ایران را باید با هم جوش بدهند و همه با هم روابط داشته باشند و با صاحب منصبان هم باز روابط داشته باشند ، ایجاد روابط باید باشد با صاحب منصب هایى كه شرافتشان از دست نرفته و شریف هستند ، زیاد است باز بین اینها ، زیاد است كه خون دل مى خورند بیچاره ها از این گرفتارى و آنها هم باید روابط داشته باشند تا یك روزى كه بشود قیام بشود و با قیام ، این آدم نباشد انشاءاللّه ، حكومت اسلامى باشد انشاءاللّه احكام اسلام جریان پیدا كند . الان كه از احكام اسلام در ایران خبرى نیست طلاقش مطابق احكام اسلام است ؟ نكاحش مطابق اسلام است ؟ معاملاتش مطابق احكام اسلام است ؟ چه

ص: 74

چیزش اسلام است ؟ همین من مى روم زیارت حضرت رضا ، درست مى شود با این ؟ ! یك ریاكارى كار را درست مى كند ؟ ! مردم دیگر گول مى خورند از تو ؟ !

خداوند انشاءاللّه ایرانى ها را بیدار كند و از این بیدارتر ، حوزه هاى دینى را حفظ كند ، حوزه هاى اسلامى را حفظ كند . خداوند انشاءاللّه دست اجانب را از این مملكت كوتاه كندد ، همه ممالك اسلامى را با هم متحد كند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 75

پیام امام خمینی به ملت ایران 57/3/20

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تقدیر از رشادت هاى مردم در تظاهرات خونبار

باز هم براى چندمین بار باید در سوك چهلم مقتولین قم و دیگر شهرها بنشینیم ، باز هم باید با مادران و زنانى كه عزیزان خود را از دست داده اند و با تظاهرات شجاعانه خود رژیم شاه را محكوم كرده اند در عزا باشیم ، باز هم باید شاهد كشتار و ضرب و جرح دانشجویان و طلاب عزیز و خراب كردن مدرسه هاى علمیه و دانشگاه ها و بیرون كردن آنها از مدارس و كوى دانشگاه باشیم ، باز هم دست جنایتكار شاه از آستین مشتى مامور ناآگاه بیرون آمد و ملت مسلم ایران و خصوص دلیران اسلام دوست قم را در عزاى عزیزانشان كه مردانه در راه اسلام و سرنگونى رژیم ستمكار پهلوى قیام كردند نشاند .

باید به پیروى از رسول اكرم همه چیزمان را فدا كنیم تا پرچم توحید برقرار ماند

ما سوگمندانه و مفتخرانه عزیزانى را در راه هدف كه واژگونى رژیم طاغوتى و بر پاداشتن پرچم پر افتخار اسلام است فدا كردیم و این درست راه اسلام و برنامه مسلمین راستین در صدر اسلام بوده و در طول تاریخ خواهد بود (ولكم فى رسول اللّه اسوة حسنه ) پیغمبر بزرگ اسلام همه چیزش را فداى اسلام كرد تاپرچم توحید را به اهتزاز در آورد و ما به حكم پیروى از آن بزرگوار باید همه چیزمان را فدا كنیم تا پرچم توحید بر قرار ماند .

شاه در لب پرتگاه است

اكنون شاه در لب پرتگاه واقع است ، از یك طرف مواجه است با قدرت لایزال ملت شجاع ایران كه با تمام وجود براى آزادى خود قیام كرده و تا برچیده شدن بساط ستمكارى او نخواهد نشست و از طرفى با انعكاس جنایات و جرایمش در وسایل تبلیغاتى دنیا خوف آن دارد اربابان از او روى برگردانند و از طرفى مواجه است با پوسیدگى و فروریختگى در متن رژیم و رسوایى انقلاب آمریكایى و افتضاح حزب فرمایشى و از طرفى با نارضایتى افراد شرافتمند لشگرى و كشورى كه از كشتارها و

ص: 76

وابستگى ها به جان آمده اند .

ملت ایران دیگر اغفال نخواهد شد و مجرم اصلى را از یاد نخواهد برد

در این امواج متلاطم غیرتمندانه به تلاش و فریب هاى تازه اى دست زده است ، گاهى مى خواهد خود را از جنایاتى كه در طول سلطنت غیر قانونیش انجام داده بیخبر جلوه دهد و تمام آنچه بر ملت و كشور گذشته است به گردن دیگران اندازد و عمال او از راه مطبوعات و دستگاه هاى تبلیغاتى براى تحقق آن سخت در تكاپو هستند ، تغییر مهره هاى اخیر از این قماش است غافل از اینكه با تغییر ابزار خیانت كه جز آلتى در دست جانى اصلى نیستند ، ملت هوشمند ایران اغفال نخواهد شد و مجرم اصلى را از یاد نخواهد برد و این مهره بازى ها را نخواهد پذیرفت .

افترا به وطنخواهان و طرح خط كمونیسم توسط شاه

و گاهى با اسلحه كهنه افترا و فریب ، مخالفین خود را اشخاصى معرفى مى كند كه میخواهند ایران را تجزیه كنند یا تحت نفوذ اجانب قرار دهند . همه آگاهند كه مخالفان او تنها اقشار وطنخواهند ، از مراجع معظم و علماء اعلام و خطباى محترم و آگاه و رجال سیاسى پاكدامن تا طلاب و دانشجویان جان بر كف حوزه ها و دانشگاه هاى سراسر ایران و از دهقان گول خورده و كارگر و عده دروغ شنیده و بازارى متعهد و مسؤول در سراسر كشور ، كدام یك از اینان تجزیه طلب یا با نفوذ اجانب موافقند ؟ این شخص شاه است كه اجانب بویژه آمریكا را مسلط بر تمام شوون كشور كرده و مخازن آن را بیدریغ تقدیم آنان نموده و به آنها مصونیت داده و آنها را حتى بر ارتش حكمرفا كرده است و ایران را مصرف كننده اى خاضع در برابر آمریكا نموده است گاهى ملت را از خطر كمونیست ها مى ترساند كه اگر او برود مملكت به دست آنان مى افتد و شاید بعضى ها كه از واقعیت ها اطلاع ندارند اغفال شوند . كمونیسم در ایران با دست آمریكا ، چنانكه حزب توده به دست انگلیس ایجاد شد . به گفتار مطلعین ، داغترین كمونیست ها در منطقه مهره هاى آمریكایى هستند براى خنثى كردن قیام هاى رهایى بخش ملى و مذهبى ملت هاى اسیر به دست سرمایه دارى و كمونیزم كه نمونه بارزش در سال هاى اخیر دیدیم .

راه رهایى هر ملتى از چنگال استعمار ، مذهب است كه ریشه در عمق جان آن ملت دارد و گاه با شایعه سازى آشتى با بعض جناح هاى روحانى براى تفرقه افكنى در خود این جناح عظیم و بین آن و سایر وطنخواهان مسلمان كه نتیجه اش جز سلامت جنایتكار اصلى و بر باد رفتن زحمات جانفرساى ملت و به هدر رفتن خون كشتگان از مسجد گوهرشاد و 15 خرداد تا به امروز نخواهد بود ، غافل از آنكه هیچ روحانى و مذهبى با دستگاه ضد اسلامى آشتى نخواهد كرد كه آن پشت به قرآن كریم و اسلام عزیز است و نتواند كرد كه آن پشت بر ملت غیور و آگاه است كه حاصل آن سقوط مرگبار سازشگر است .

ص: 77

نغمه هاى صلح جویانه محكوم است

اكنون ملت كه همه چیزش به دست این رژیم به باد رفته ، مراقب است تا چه كسى و چه جناحى از این مهره بازى شاه فریب بخورد یا با حاضر شدند در مذاكرات صلح جویانه و گرفتن بعض امتیازات توهمى ، خود را به دستگاه قدرت متصل كند ، در صورتى كه این دستگاه رو به كهنگى و ویرانى آورده و از بنیان با موریانه داخلى مواجه و فروریختن آن حتمى است و از خدعه ها و فریبكارى ها كه از كارشناسان خارجى و چه بسا داخلى سرچشمه گرفته ، نغمه اعطاء آزادى به همه ابعاد ، مگر در خیانت به كشور است . كشتار چند ماهه اخیر ، حبس و شكنجه ، تبعید و اختناق از جمله آزادى ها و عطیه هاى ملوكانه است .

اكنون كه ملت بزرگ ایران آگاهانه به پا خاسته است و هر چندگاه حوزه ها ، دانشگاه ها ، مدارس ، جماعت ها ، بازارها و شهرها در اعتراض به شاه تعطیل مى گردد و ملت عزیز پشتیبانى خود را از اسلام و قرآن كریم اعلام و براى استقلال و آزادى كشته مى دهد ، لازم است سران قوم نقشه هاى فریبنده شاه را كه چیزى جز هدم احكام اسلام و كشور نیست نقش بر آب كنند و با بیدارى و آگاهى تا برانداختن این رژیم به مبارزه ادامه دهند و با حفظ وحدت كلمه و جهت ، نگذارند مبارزات حق طلبانه رو به سستى گراید . از خداوند تعالى استقلال كشور و آزادى ملت را خواستار و كوتاهى دست اجانب و ستمكاران را امیدوارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 78

پیام امام خمینى به امت مسلمان ایران در خصوص اعیاد مذهبى تاریخ

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جشن و شادمانى با وجود صدمات جانكاه شاه به اسلام ، معنى ندارد

كرارا از ایران نظر اینجانب را درباره مراسمى كه به عنوان جشن هاى سوم و پانزدهم شعبان برپا مى شده خواسته اند ، مع الاءسف رژیم منحط براى مسلمین ایران عیدى نگذاشته است . دست شاه تا مرفق به خون ملت ایران فرو رفته و در حال حاضر ملت عزیز در عزاى عزیزان خود نشسته ، چگونه ممكن است كسى نظر دهد كه جشن بگیرند و شادمانى كنند ، شادمانى بر روى اجساد به خون خفته فرزندان اسلام ؟ ! شادمانى در برابر افراد شریفى كه در سیاه چال هاى زندان زیر سخت ترین شكنجه هاى جهنمى دژخیمان بسر مى برند ؟ ! شادمانى در مقابل تبعیدیانى كه بر خلاف تمام موازین انسانى و قانونى از اوطان خود بیرون رانده شده اند ؟ ! ما كه هنوز مادرهاى داغدار جوانانمان سیاهپوشند ، ما كه هنوز شاهد صدمات جانكاه شاه به اسلام بزرگ و كشور اسلامى هستیم جشنى نداریم ، ما كه در هر فرصت مدارس و مساجد و دانشگاه هایمان مورد هجوم مامورین شاه است ، چطور ممكن است چراغانى كنیم .

هر نغمه كه ملت را از مسیر خود كه قیام ضد شاهى است منحرف كند ، شیطانى است

ملت ایران بداند كه دست پلید دولت در فعالیت است كه مسیر نهضت اصیل و شكل گرفته و عمومى ایران را تغییر دهد و یكى از شاهكارها همین دامن زدن به لزوم جشن است كه در پرتو آن خون پاك ملت اسلام را لوث كند و نهضت عظیم اسلامى را به سستى بكشد و یا خداى نخواسته محو كند . ملت ایران بیدار است و راه خود را یافته و با هوشمندى مى داند كه هر نغمه با هر اسم كه او را از مسیر خود كه قیام ضد شاهى است منحرف كند ، شیطانى است اگر چه با اسم قرآن مجید و یا ولى اللّه اعظم عجل اللّه فرجه باشد . ما روزى را عید مى گیریم كه بنیان ظلم و ظالم را منهدم كنیم و دست دودمان ستمكار پهلوى را از ایران قطع نماییم و آن روز انشاءاللّه تعالى نزدیك است و روز عید اسلامى است و عید ولى عصر عجل اللّه فرجه .

اكنون لازم است در این اعیادى كه در سلطنت این دودمان ستمگر براى ملت ما عزا شده است بدون هیچگونه تشریفات كه نشانگر عید و شادمانى باشد در تمام ایران ، در مراكز عمومى مثل مساجد

ص: 79

بزرگ اجتماعات عظیم به پا كنند و گویندگان شجاع محترم ، مصائب وارده بر ملت را به گوش شنوندگان برسانند و هر چه بیشتر كارهاى ضد اسلامى و قانونى رژیم را افشاء كنند و خوف را كه از جنود ابلیس است از دل بیرون كنند و در ادامه نهضت كه موافق رضاى خداوند تعالى و ولى عصر است كوشش كنند و این چراغ فروزنده هدایت را روشن و روشنتر نگه دارند و با اعتماد به خداوند تعالى مطمئن باشند كه ملت پیروز است .

از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمین و قطع ایادى اجانب و وابستگان به آنها را خواستارم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 80

5/5/57

پیام امام خمینى به ملت ایران در مورد لزوم تداوم نهضت و هوشیارى ملت در برابر مردم فریبى هاى شاه

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تظاهرات مردم ، اثبات مخالفت سراسرى ملت با شاه

اینجانب از عموم ملت شریف ایران متشكرم كه با همبستگى و وحدت كلمه در سوم و پانزدهم شهر شعبان یك مرتبه دیگر به رژیم منحط ثابت كرد كه با اراده ملت نمى تواند مقابله كند واین رفراندمى بود بى نظیر از مخالفت سراسرى ایران با شاه ، گر چه دستگاه با جلوگیرى از بعضى از اجتماعات بزرگ سلب آزادى نمود و نگذاشت مصائب و مطالب مشروع ملت بزرگ تماما ابراز شود . به طورى كه اطلاع حاصل شده به دنبال تظاهرات آرام ، دست به جنایاتى كه كاشف از سستى پایه هاى حكومت است زده و در بعضى از شهرها چون مشهد و رفسنجان و جهرم وحشیانه به مردم بیدفاع هجوم برد و عده كثیرى را مقتول و مجروح نمود و به طورى كه بعضى از خبرگزارى ها اطلاع داده اند در مشهد مقدس تعداد كشتگان به 40 نفر رسیده است و بعضى بیش از این گفته اند و از قرار اطلاع ، مامورین شاه وحشیانه به مدرسه نواب مشهد ریخته و طلاب بیدفاع را تا سرحد مرگ كتك زده و سر و دست آنان را شكسته اند و معناى اعطاى آزادى را به ملت فهماندند .

تا محو آثار ظلم و هدم رژیم پهلوى ملت آرام نخواهد گرفت

مردم متدین و شجاع شهرها چون قم قهرمان و تبریز غیور و مشهد بیدار شده و براى اظهار تنفر از دستگاه و رژیم شاه تعطیل عمومى نمودند و مشتى محكم به دهان گزافه گویانى كه مى گفتند این تظاهرات دیگر تكرار نمى شود و ملت به حال عادى خود بازگشته است زدند . ملت عزیز تا محو آثار ظلم و هدم دستگاه رژیم منحط پهلوى آرام نخواهد گرفت و به حال عادى باز نخواهد گشت . ما از این غیورانى كه در راه هدف مقدس اسلام فداكارى مى كنند و از جان و مال دریغ ندارند و تن به ظلم نمى دهند و سكوت مرگبار را شجاعانه با اهداء جان خود مى شكنند و راه ورسم پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و امامان تشیع را یافته و بدانان اقتداء نموده اند تشكر نموده و به آنان تبریك گوئیم .

ص: 81

سكوت و امر به سكوت در این شرایط مخالف مصالح عالیه اسلام است

امروز كه ملت ، به پا خاسته و راه خود را خوب و درست یافته است ، سكوت و امر به سكوت مخالف مصالح عالیه اسلام است و خلاف طریقه شیعه جعفرى است و امر به تحرك و استنكار و افشاء فجایع خانمانسوز و اسلام بر باد ده دستگاه شاه ، موافق سیره مباركه انبیا و خصوص رسول معظم خاتم است . اكنون كه ماه مبارك رمضان در پیش است و ماه مبارك امسال نمونه است كه ملت معظم ایران از سوئى خاطرات چندین ماهه اخیر از كشتارهاى وحشیانه دستجمعى و اختناق و حبس و تبعید در قلبش زنده است و از سوئى دیگر براى انتقام از بیدادگرى هاى رژیم منحط پهلوى و شاخ هاى آن ، كارگزاران اجانب استعمارگر با بیدارى و همبستگى بى سابقه بپاخاسته است ، لازم است مطالبى را تذكر دهم :

نهضت ایران ، نهضتى مقدس و صد در صد اسلامى

1- نهضت مقدس اخیر ایران كه ابتداى شكوفایى اش از 15 خرداد 42 بود صد در صد اسلامى است و تنها به دست تواناى روحانیون با پشتیبانى ملت مسلمان و بزرگ ایران پى ریزى شد و به رهبرى روحانیت ، بى اتكاء به جبهه اى یا شخصى یا جمعیتى اداره شده و مى شود و نهضت پانزده ساله ما چون اسلام است بى دخالت دیگران در امر رهبرى كه از آن روحانیت است ادامه دارد و خواهد داشت و آنان كه اخیرا براى جلب منافع شخصى به جنب وجوش افتاده و مى خواهند نهضت اسلامى را آلوده كنند و یا آن را متكى به بعض جناح ها یا دنباله او معرفى نمایند حتما سوء قصد دارند و احیانا با ساختن بعضى از آنان با دستگاه جبار مى خواهند نهضت را متوقف و شاه را مصون نگه دارند . ملت ایران باید با هوشیارى تمام و تردید بدانان نگاه كنند و اگر خداى نخواسته انحراف آنان معلوم شد از آنان جدا اجتناب كنند و صریحا اعلام مى دارم در صورتى كه این جمعیت معدود ، مطالب خود را كه لازمه اش دور نگه داشتن مجرم اصلى است تكرار كنند روحانیت تكلیف خود را درباره آنان روشن خواهد نمود .

نغمه آزادى انتخابات ، حیله اى براى انحراف اذهان از مسیر اصلى حركت

2- اخیرا دولت نغمه ناموزونى را به راه انداخته است مبنى بر آزادى انتخابات ، در صورتى كه وقت آن سال دیگر است و این نغمه قبل از ماه مبارك رمضان براى انحراف اذهان از مسیر اصلى حركت است كه خوف افشاء هر چه بیشتر جنایات رژیم در این ماه در مساجد و مجامع اسلامى مى رود . ملت باید بداند كه این حیله جز نگهدارى شاه از تعرض گویندگان و پرخاش جوانان غیور اسلامى نیست و لازم است گویندگان محترم و روحانیون معظم ایران شدیدا از آن احتراز كنند و باید بدانند كه خیال انتخابات آزاد با برقرار بودن قدرت شیطانى شاه امرى موهوم است و جز صحنه اى شیطانى براى قانونى نمایش دادن انتخابات در دنیا نیست و تا قدرت طاغوتى شاه و دارو دسته اش برقرار است

ص: 82

دیگران نمى توانند حتى یك وكیل انتخاب كنند و اینجانب در موقع انتخابات كلمه خود را خواهم گفت .

تلاش شاه براى جایگزینى مهره هاى خویش در صفوف مبارزین

3- اكنون كه شاه خود را در بین ملت شكست خورده و زبون مى بیند به صحنه سازى هائى دست زده است و خواهد افرادى را كه چندین سال است با مقاصد شیطانى شاه همراه و به تغییر احكام اسلام و تغییر تاریخ پر افتخار اسلام به تاریخ گبرها و آتش پرست ها راى داده اند ، ملى جلوه دهد تا در موقع حساس با نفوذ در صفوف روحانیون مبارزه ماموریت شوم خود را با چهره اى ملى اجرا نمایند و روحانیون باید آنان را به جامعه معرفى نمایند . باید دید چه تغییرى در نظام شاه پدید آمده است كه اینان تا دیروز دست بوس بودند و چاكر و امروز مخالف و باید ملت شریف هشیار باشد كه این مهره هاى خطرناك ، خود را در بین آنان جا نزنند .

رسیدگى به وضع بازماندگان شهدا

4- تقاضاى اینجانب از ملت شریف و متعهد آن است كه با كمال اهمیت و دلسوزى اقدام به بررسى كشته شدگان و خانواده هاى آنان كنند و به هر ترتیبى كه مى توانند سرشمارى از كشته ها با نام و نشان نمایند و ما را مطلع كنند و به بازماندگان آنان سركشى برادرانه نمایند و از آنان دلجوئى كرده و سلام خمینى را كه در سوگ آنان است به همه برسانند و تاثرات اینجانب را در مرگ عزیزانشان به آنها ابلاغ نمایند و اگر كسى به واسطه مجروح شدن و یا از دست دادن عزیزش احتیاج مادى دارد لازم است به بهترین وجه برآورده شود یا هر چه زودتر به من مراجعه شود تا با تمام طاقت به آنان رسیدگى نمایم .

نهضت را ثبت كنید تا سرمشق جوامع و نسل هاى آینده گردد

5 - لازم است براى بیدارى نسل هاى آینده و جلوگیرى از غلطنویسى مغرضان ، نویسندگان متعهد با دقت تمام به بررسى دقیق تاریخ این نهضت اسلامى بپردازند و قیام ها و تظاهرات مسلمین ایران را در شهرستان هاى مختلف با تاریخ و انگیزه آن ثبت نمایند تا مطالب اسلام و نهضت روحانیت سرمشق جوامع و نسل هاى آینده شود . ما كه هنوز در قید حیات هستیم و مسائل جارى ایران را كه در پیش چشم همه ما به روشنى اتفاق افتاده است دنبال مى كنیم ، فرصت طلبان و منفعت پیشگانى را مى بینیم كه با قلم و بیان بدون هراس از هر گونه رسوائى ، مسائل دینى و نهضت اسلامى را بر خلاف واقع جلوه دهند و به حكم مخالفت با اساس نمى خواهند واقعیت را تصدیق كنند و قدرت اسلام را نمى توانند ببینند و شكى نیست كه این نوشتجات بى اساس به اسم تاریخ در نسل هاى آینده آثار بسیار ناگوارى دارد . از این جهت روشن شدن مبارزات اصیل اسلامى در ایران از ابتداى انعقاد نطفه اش

ص: 83

تاكنون و رویدادهائى كه در آینده اتفاق افتد از مسائل مهمى است كه باید نویسندگان و عالمان متفكر و متعهد بدان بپردازند . درست آنچه را امروز براى ما روشن و واضح است براى نسل هاى آینده مبهم باشد و تاریخ ، روشنگر نسل هاى آینده است و امروز قلم اى مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند ، باید نویسندگان امین این قلم ها را بشكنند .

تلاش كنید كه جنایات و ستمگرى هاى رژیم بیان و تفسیر گردد

6- حضرات ائمه جماعت محترم دامت بركاتهم گویندگانى را دعوت نمایند كه معتقد و علاقه مند به نهضت اسلامى و با هدفى اصیل روشنگرى مردم را بر عهده گیرند و از دعوت وعاظ السلاطین و اشخاصى كه به نفع دستگاه جبار ، دانسته یا ندانسته مطالبى را انتخاب مى كنند كه ملت را از مسائل اصلى روز باز دارند جدا احتراز فرمایند و از كسانى كه عمال دولت تعیین مى كنند دورى و احتراز كنند و فداكارى در راه اسلام و مصالح مسلمین را در راءس برنامه خود قرار دهند .

7- گویندگان محترم در مجامع و مساجد وظیفه دارند كه مصائب وارده بر ملت را در این 50 سال سلطنت سیاه پهلوى خصوصا در این چند ماه اخیر و كشتار اخیر شهر مقدس مشهد در جوار حضرت ثامن الائمه علیهم السلام و رفسنجان به سمع مردم برسانند و آنان را از مسایلى كه مفید براى اسلام و مصالح مسلمین است آگاه گردانند و از مطالبى كه موجب سردى و سستى است احتراز كنند كه عذر در درگاه خداى متعال و پیش ملت مسلم پذیرفته نیست .

8- بر مستمعین است كه آقایان گویندگان را در ذكر مطالب اسلامى و انسانى تشویق كنند و از آنان با احترام تقاضا كنند كه جنایات و ستمگرى ها را بیان و تفسیر كنند و از مطالب غیر مفید و احیانا مخالف با مسیر حركت ملت احتراز كنند و با پشتیبانى خود از گویندگان محترم به آنان اطمینان خاطر دهند .

تبریك و تسلیت به مردم

در خاتمه من نمى دانم با چه بیان از كشتار بیرحمانه شهرستان ها خصوصا شهر مقدس مشهد اظهار تاءسف و تاثر كنم . من نمى دانم كه خاندان ستمگر تا كى بر مقدرات مسلمین مسلط و به خون جوانان ما تشنه اند . من به حضرت ثامن الائمه علیهم السلام تسلیت عرض مى كنم و به اهانت هایى كه بدان بزرگوار در عهد این پدر و پسر جنایتكار شد و مى شود در سوگ مى نشینم . من به شما اهالى محترم و متدین مشهد و رفسنجان و جهرم تسلیت مى گویم و تبریك ، تسلیت براى از دست دادن جوانان اسلام و تبریك براى داشتن جوانان برومند و براى روحیه اسلامى مقتدرى كه در راه خدا از تلاش هاى مذبوحانه رژیم ظالم نهراسیده و با تعطیل و تظاهرات مردانه ، خود را در پیشگاه مقدس اسلام روسفید كردید . خداوند به شما پاسداران قرآن كریم و به تمام ملت نجیب ایران كه با همت مردانه و وحدت كلمه در مقابل جبار زمان قیام و دین خود را به اسلام ادا نموده و مى نمایید نصرت عنایت

ص: 84

فرماید و همه را از مجاهدین راه حق قرار دهد و در زمره اولیاء خدا كه خون خود را در راه او دادند محشور فرماید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 85

بسم اللّه الرحمن الرحیم

پیام امام خمینى به مردم مسلمان اصفهان

اشاره

15/5/57

مادام كه حكومت دودمان پهلوى برقرار است مصائب و فجایع ادامه دارد

فاجعه اخیر اصفهان را به عموم اهالى محترم تسلیت عرض مى نمایم این فاجعه به دنبال فجایع بسیار دیگر ، نمونه اى است از حكومت ستمگر شاه كه وحشیانه به ملت ایران هجوم و آنان را به خاك و خون كشیده است و آخرین فاجعه نیست . تا حكومت این دودمان ستم پیشه برقرار است ، فاجعه به دنبال فجایع و مصیبت پشت سر مصائب و حادثه به دنبال حوادث عظیم ادامه خواهد داشت . تنها اصفهان بزرگ نیست كه شاهد جنایات مرگبار شاه و فرمانبرداران جنایت پیشه اوست بلكه سراسر ایران با این جنایات و قتل و غارت ها دست به گریبان است . آن قم ، حرم اهل بیت و آن تبریز و یزد و همدان و اهواز و شیراز و آن مشهد مقدس و رفسنجان و جهرم و كازرون و سایر شهرها و قصبات كه شاهد قتل ها و جرح ها و حملات وحشیانه بوده و هست .

قیام ضد شاهى مردم

امروز ملت شجاع و به پا خاسته ایران شاهد موج عظیم ضدشاهى كه بر اثر یكى دیگر از اعتصابات بزرگ اصفهان كه به پشتیبانى از روحانیت بیدار و مسؤول خود به عنوان اعتراض به اعمال غیر قانونى و انسانى رژیم است مى باشد . امروز شعار (مرگ بر شاه ) ملى شده و تا برچیده شدن دستگاه ظلم و انقراض دودمان جنایتكار پهلوى ادامه دارد . باید از هر فرصت استفاده نمود و اجتماعات را هر چه بیشتر عظیم و فشرده كرد و هر چه بیشتر خیانت ها و جنایت هاى شاه را بر ملا نمود .

وظیفه گویندگان و علما در بسیج مردم

گویندگان محترم و متعهد هر چه بیشتر به روشنگرى قیام وعلماى اعلام با اعلامیه ها و بیانات خود مردم مهیا را كه راه خود را خوب یافته اند بسیج عمومى نموده و یكدل و یكجهت براى بر چیده شدن بساط غارت و جنایت همصدا و با اتكاء به قدرت لایزال الهى ، این ریشه پوسیده فساد را از بن بر كنند و ملت مستضعف را از چنگال استعمارگران خارجى و داخلى نجات بخشند . (و نریدان نمن

ص: 86

على الذین استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین ) اراده خداوند تعالى بر آن است كه با رهبرى حكیمانه انبیاء عظام و وارثان آنان ، مستضعفین را از قید حكومت طاغوتى آزاد و سرنوشت آنان را به دست خودشان بسپارد ، باید در این امر الهى ملت عزیز به دنبال روحانیون مسؤول این راه حیاتى را طى كنند .

طرح مساءله انتخابات ، وسیله اى براى اغفال ملت و تغییر مسیر اصلى حركت باز با كمال علاقه به ملت ایران هشدار مى دهم كه به دنبال دولت شاه دم از انتخابات زد . هر كسى كه سخنان او را شنیده باشد خوب مى فهمد كه شاه با طرح مساءله انتخابات مى خواهد مسیر اصلى حركت اسلامى ایران را كه سرنگونى این دودمان است تغییر دهد و ملت را اغفال نماید ولى دیگر دیر شده و طرح حكومت اسلامى در عروق مردم ایران ریشه دوانیده است و به امید خدا پیروزى از آن ماست .

مردم شریف با كمال احترام از گویندگان بخواهند تا از گفتگو درباره هر امرى كه آنان را از مسیر خود بازدارد همچون انتخابات ، شدیدا احتراز كرده و فجایع و جنایات حكومت شاه را بازگو نمایند .

اینجانب از همبستگى روحانیون معظم و اهالى محترم اصفهان كه در جریانات اخیر با پشتیبانى بیدریغ خود روحانیون را تنها نگذاشتند و دین خود را به اسلام و مسلمین ادا نمودند تشكر مى كنم و از خداوند متعال توفیق و تایید همگى را خواستارم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 87

پیام امام خمینى به مردم مسلمان ایران به مناسبت كشتار وحشیانه رژیم در اصفهان و شیراز

اشاره

تاریخ : 22/5/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تمام بدبختى هاى كشور از شاه است

گزارشات رسیده از ایران مبنى بر قتل عام هاى مكرر در شهرهاى مذهبى اصفهان و شیراز و . . . نمونه دیگرى است كه از جنایات بیحد شاه . گفته مى شود در یكى از مصاحباتش كه از نشر آن جلوگیرى شده ، گفته است در صورتى كه من رفتنى باشم ، ایران را با خاك یكسان مى سازم و مى روم . جنایات اخیر نشان داده است كه او مشغول پیاده كردن نقشه خویش است . مردم مسلمان ایران تمام بدبختى هاى خود و كشور خود را از شاه میدانند و دست از مقاومت نخواهند كشید تا پیروز شوند و استقلال و آزادى خود را به دست بیاورند . ملت باید بدانند كه آزادیخواهان جهان به آسانى به آزادى دست نیافته اند ، پیغمبر بزرگ اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) با آن زحمات و رنج هاى طاقت فرسا در راه هدف از جهاد با ستمكاران تا آخر عمر دست نكشید ، امیرالمومنین علیه السلام عمر خود را در پیكار با ستمكاران كه خود را مسلمان معرفى مى كردند بسر برد . دفاع از حق و اسلام از بزرگترین عبادات است . بگذار عبادتگاه هاى ما را در این شهر مبارك به خون بكشند و ببینند كه مسلمین با عبادت بزرگتر ماه شریف را مى گذرانند . به دنبال گزارشات رسیده ، بیانیه علماء اعلام شیراز دامت بركاتهم عدد كشتگان را به ده ها و مجروحین را به صدها نفر اعلام مى دارد . مامورین شاه به مسجد ریخته و به قتل و جرح مردم بیدفاع پرداخته اند و مسجد را به آتش كشیده اند ، همچنان كشتار بیرحمانه اصفهان به دنبال حیله و دروغ و افتراء موجب تاثر و تاسف بسیار است . اكنون اهالى اصفهان به اسم حكومت نظامى بدون مجوز قانونى در زیر چكمه خونخواران شاه از اجتماعات دینى ممنوعند و حق اظهار نظر ندارند و از آزادى اعطائى برخوردارند ! .

ارتش و صاحت منصبان خود را در صفوف لشگر حق قرار دهند

ارتش ایران و صاحب منصبان محترم بدانند كه جنایات و قتل عام هائى كه شاه بر آنان تحمیل مى كند حاصلى جز بدنامى و ننگ براى آنان ندارد . افسران ارتش و شهربانى و ژاندارمرى ایران تا چه زمان اجبارا و بدون هیچ گونه اختیار ، به برادركشى توسط یك

عده مامور ناآگاه ادامه مى دهند ؟ آخر

ص: 88

براى حفظ چه كسى ؟ شخصى كه به اسلام و ناموس و آزادى شما ضربات پیاپى وارد كند ؟ شخصى كه شما را در جهان از بى حیثیت ترین مامورانى كه فقط به خاطر داشتن حقوق گزاف به هر عمل زشتى دست مى زنند ، معرفى كرده است ؟ آیا هر روز كشتار و ضرب و جرح آنهم به دست شما و یا كسانى كه شما هیچ گونه حق اعتراضى بدانان نداشته باشید ، با انسانیت سازگار است ؟

شما به عذر ماموریت ، برادران دینى خود را به گلوله نبندید كه مسوولیت آن علاوه بر شاه با خود شما است ، باید به حكم خداوند از فرمان ستمكاران سرپیچى كنید و با كشتن برادارن خود ، جهنم دنیا و آخرت را براى خود نخرید . ناله مادران و پدران داغدار و جوان از دست داده را با گوش دل بشنوید ، اینان مادران خود شما هستند . آیا فكر كرده اید كه با گلوله خود حداقل یك خانواده بزرگ را در درد و رنج بیحد قرار مى دهید ؟

اگر تا به حال هم دست به چنین اعمالى زده اید زودتر توبه كنید و خود را در صفوف لشگر حق قرار دهید ، مطمئن باشید كه پیروزى دنیا و آخرت از آن شما خواهد بود . شما اى صاحب منصبان مسلمان و آزاده ارتش ایران ! دین خود را به اسلام و مسلمین ادا نمائید و بیش از این تن به ذلت ندهید .

شعار ضد شاهى را كه شعار اسلام است زنده نگه دارید

باید تمام جناح هاى اسلامى از علماى اعلام و خطباء محترم و طلاب و دانشجویان و جوانان ، فرزندان عزیزم و بازرگانان محترم و كارگران و دهقانان شریف و بیدار و تمام جبهه ها و احزاب سیاسى یكدل و یكجهت در آگاهى درجه داران ارتش و شهربانى و ژاندامرى كوشش كنند و براى سرنگونى این جانى بالذات آنان را به تشریك مساعى دعوت نمایند و ملت را از شر این ستمگر نجات دهند و مجال ندهند بیش از این زن و مرد ، بزرگ و كوچك ، پیر و جوان و كودك ما را به خاك و خون بكشد و اسلام را فداى شهوات خود كند .

من در این آخر عمر متواضعانه دست خود رابه طرف تمام گروه ها كه براى برپایى اسلام و احكام آن كه تنها راه سعادت و ضامن استقلال و آزادى ایران از استعمار نو و كهنه است كوشش و فداكارى مى كنند دراز مى كنم و از همه استمداد مى نمایم . این شخص با كمال جدیت به محو آثار اسلام كمر بسته است و با حیله و دروغ مى خواهد خود را طرفدار اسلام و ملت معرفى كند . اكنون كه ملت شجاع ایران ایدهم اللّه تعالى بر حیله هاى او واقف شده و آگاهانه به پا خاسته است باید طبقات دانشمند از نویسندگان و گویندگان در هر لباس و شغلى كه هستند دست در دست یكدیگر گذاشته با قلم و بیان جنایات بیشمار دستگاه را براى ملت بیدار ایران روشنتر كنند . باید طلاب و دانشجویان عزیز و شجاع سراسر ایران از هر فرصت استفاده كرده و شعار ضدشاهى را كه شعار اسلام است زنده نگه دارند .

باید دانشمندان و دانشجویان متعهد و مسؤول خارج كشور جنایات این عنصر خطرناك را هر چه بیشتر در خارج داخل نوشته و منتشر كنند و شخصیت هاى آزاده جهانى را در سراسر دنیا از ظلم و ستمى كه به مردم ایران وارد مى شود آگاه كنند و آنان را در كمك به ملت دلیر براى نجات ایران از

ص: 89

چنگال استعمار و استثمار جهانى بسیج نمایند .

باید جمیع طبقات از اختلافات جزئى دست كشیده و براى نجات خویش به پا خیزند و با هر وسیله ممكن در دفع این مفسد فى الارض اقدام كنند .

امروز سكوت در برابر این ستمگر و بى تفاوتى در برابر این جنایات برخلاف مصالح عالیه اسلام و مخالف سیره انبیاء عظام و ائمه اطهار علیهم السلام است امروز هر مطلبى كه موجب انحراف ملت شریف از مسیر اصلى است شیطانى و با نقشه شیاطین طرح مى شود .

اینجانب به اسلام و اولیاى اسلام علیهم السلام و به عموم مسلمین بخصوص مؤمنین شیراز و اصفهان ایدهم اللّه تعالى و به بازماندگان عزیزان اسلام و جوانان متدین و برومند مسلمین تسلیت مى دهم و خود را در غم آنان شریك مى دانم . امید است كه شهرستانهاى دیگر ایران با اهالى محترم این دو شهرستان بزرگ همدردى نموده و خود را را در مصائب بزرگ آنان شریك بدانند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 90

پیام امام خمینى به مردم مسلمان آبادان در مورد فاجعه سینما ركس

تاریخ : 31/5/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت عموم اهالى محترم آبادان ایدهم اللّه :

تعالى دریافت خبر بسیار فجیع به آتش كشیدن چند صدنفر هموطنان ما با آن وضع حساب شده موجب تاثر و تاسف شدید گردید . من گمان نمى كنم هیچ مسلمانى بلكه انسانى دست به چنین فاجعه وحشیانه اى بزند جز آنكه به نظائر آن عادت نموده اند و خوى درندگى و وحشیگرى آنان را از انسانیت بیرون برده باشد . من تا كنون اطلاع كافى ندارم لكن آنچه مسلم است این عمل غیرانسانى و مخالف با قوانین اسلامى از مخالفین شاه كه خود را براى حفظ مصالح اسلام و ایران و جان و مال مردم به خطر مرگ انداخته اند و با فداكارى از هم میهنان خود دفاع مى كنند به هر مسلكى باشند ، نخواهد بود و قرائن نیز شهادت مى دهد كه دست جنایتكار دستگاه ظلم در كار باشد كه باشد نهضت انسانى اسلامى ملت را در دنیا بد منعكس كند . آتش را به طور كمر بند در سراسر سینما افروختن و بعد توسط مامورین درهاى آن را قفل كردن كار اشخاص غیر مسلط بر اوضاع نیست .

گفتار شاه كه تظاهر كنندگان مخالف من وحشت بزرگ را وعده دهند و تكرار آن پس از واقعه كه این همان وعده بوده است شاهد دیگرى بر توطئه است ، نه اینكه واقعا شاه یك غیبگوى بزرگ است ! مصاحبه سابق شاه كه ایران را با ملت نابود مى كنم نیز شاهد این مدعا است . اظهار تاسف و تاثر در بوق هاى تبلیغاتى از اشخاصى كه هر روز دستشان تا مرفق به خون هم میهنان ما فرو رفته است شاهد بزرگى است بر نقشه شیطانى شاه و همدستانش ، هم آنان كه در اكثر شهرهاى ایران دست به كشتارهاى فجیع زده اند .

آیا مردم مظلومى كه هر روز به دست همین جنایتكاران به خاك و خون كشیده شده و به وضع بسیار اسفبارى كشته شده اند هم میهنان ما نبوده اند ؟ قرائن نشان مى دهد كه قضیه دلخراش آبادان چون كشتار سایر شهرهاى ایران از یك منشاء به وجود آمده است . آیا از این جنایت كسى جز شاه و بستگانش امید نفعى داشته اند ؟ آیا تاكنون غیر از شاه كه هر چند وقت یكبار دست به كشتار وحشیانه مردم مى زند این قبیل صحنه ها را به وجود آورده است و یا خواهد آورد ؟ این مصیبت دلخراش شاه ، شاهكار بزرگى است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوق ها و مطبوعات دست

ص: 91

نشانده داخل و نفع طلب خارج دستور دهد كه هر چه بیشتر براى اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج ملت حق طلب ایران را مردمى كه به هیچ ضابطه انسانى و اسلامى معتقد نیستند معرفى نماید .

من به ملت بزرگ ایران اعلام خطر مى كنم ، خطر اینكه دستگاه اینگونه اعمال وحشیانه و ضد اسلامى را در سایر شهرهاى ایران انجام دهد تا تظاهرات پاك مردم شجاع ایران را كه باخون خود ریشه درخت اسلام را آبیارى كنند لوث نماید .

لازم است گویندگان مطلبى را كه به نابودى انقلاب رهائى بخش اسلام منجر مى شود و براى مردم روشن نمایند .

این مصیبت بزرگ را به ملت مسلمان ایران بخصوص به مردم ستمدیده آبادان و به خانوادهاى داغدیده تسلیت عرض نموده و خود را در غم بزرگ و جانكاه آنان شریك دانم .

از خداوند تعالى نصرت اسلام و مسلمین و قطع ایادى اجانب و پیوستگان به آنها را خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 92

پیام امام خمینى به نهضت آزادى ایران خارج از كشور

1/6/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نهضت آزادى ایران خارج از كشور اروپا آمریكا

پیام شما فرزندان اسلام ایدكم اللّه تعالى را مبنى بر وفادرارى به اسلام و تذكر زحمات طاقت فرساى چندین ساله آنان در راه اهداف عالیه اسلام كه ضامن استقلال و آزادى ملت هاست دریافت نمودم و موجب كمال تشكر گردید .

از خداوند تعالى توفیق و تائید گروه ها یا اشخاصى را كه براى اسلام عزیز و مسلمین ستمدیده فداكارى مى كنند و عمر خود را در راه حق و رسیدن به هدف اسلامى و انسانى صرف مى كنند خواستارم و علاقه خود را به تمام گروه هاى آنان اعلام دارم . امروز كه ملت هاى ستمدیده در سراسر ایران به خود آمده اند و ملت بزرگ ایران با نهضت عظیم خود مجال را بر شاه و دارو دسته اش تنگ نموده اند وقت آن نیست كه عمر خود را در مناقشات جزئى صرف نموده و گوش به تبلیغات مضر بعضى از منحرفین دهیم . امروز كه شاه با آتش سوزى و ویرانگرى مبارزات حق طلبانه ملت ما را خواهد به دنیا بد جلوه دهد ، بر ما و شماست كه بدون فوت وقت نقشه شیطانى او را در جهان فاش كنیم و نگذاریم نهضت اسلامى انسانى را با بوق هاى تبلیغاتى لكه دار كند . امروز كه ما به خط اللّه قدم به قدم به هدف نزدیك تر مى شویم باید همه را به اتحاد و برابرى دعوت كرده و نقاط حساسى را كه مردم به خاطر آن خود را جلو رگبار گلوله شاه قرار مى دهند ، نشان دهیم . امروز باید افراد محترم نهضت آزادى ایران در داخل و خارج و جمیع جناح هاى اسلامى ایدهم اللّه تعالى بدون از دست دادن فرصت دست در دست یكدیگر نهاده و در این امر حیاتى كه بر چیده شدن رژیم پهلوى است ، مبارزه و بدون مناقشات ، ملت را به سوى هدف غائى كه ایجاد حكومت اسلامى است هدایت نمایند . امروز سستى و سردى و سرگرم شدن به مسائل جزئى انتحار است ، انتحارى فضاحت بار . خطر به قدرت رسیدن شاه از اختلاف و سستى گروه ها ، خطرى نیست كه بتوان همه ابعاد آن را پیش بینى كرد ، خطر سقوط یك ملت بزرگ و اسلام عزیز است . اینجانب با تمام طاقت در حصول وحدت همه اقشار ملت مسلمان كوشش كرده و كنم و از خداوند متعال در این امر بسیار مهم كه هستى ملت بدان پیوسته است استمداد نمایم ، مطالعه مبارزات آزادیبخش ملت هاى دربند و كشتارها و شكنجه ها و زحمات طاقت فرساى آنان هشدارى است به ملت شریف ایران كه نتیجه مبارزات دینى و ملى آنان فورى و

ص: 93

سریع نیست .

نهضت ایران تا پیروزى كه مسلما از آن ملت شجاع است ادامه خواهد داشت و بر شماست كه این مطلب را هر چه زودتر به ملت برسانید .

مرقوم شده بود كه در بند اول اعلامیه 21 شعبان 98 ابهامى است كه آلت دست بعضى از افراد مغرض شده است . باید متوجه باشید كه آن بند به دنبال مطالبى بود كه نهضت ایران را غیر اسلامى معرفى مى كرد و دانسته یا ندانسته ملت را از آن جدا مى نمود و زحمات چندین ساله همه را به نفع شاه هدر مى داد . در این مورد خطیر من مكلف بودم اشتباه آنان را گوشزد نمایم و پایه هاى اساسى مبارزه ایران را نشان دهم لذا صریحا اعلام مى دارم كه این بند مربوط به كسانى است كه نهضت اصیل ایران را به امر سیاسى غیر اسلامى ترسیم مى نمایند كه نتیجه اش حفظ شاه است نه كسانى كه در نوشته ها و مصاحبات خود شاه را محكوم و ایران را بر سر دو راهى (آزادى ) یا (شاه ) قرار مى دهند و نه كسانى كه در طول مبارزات در نوشته ها و سخنرانى هاى خود پیوستگى و همگانى خود را با اسلام و انزجار و تبرى خود را از رژیم منحط پهلوى اعلام نموده اند چنانچه در اكثر نوشته جات خود ، بدان تصریح نموده اند . از خداوند متعالى نصرت اسلام و مسلمین و توفیق همگى را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 94

بسم اللّه الرحمن الرحیم

پیام امام خمینى به ملت مسلمان ایران درباره نیرنگ هاى شاه

اشاره

6/6/57

نیرنگ شیطانى شاه

در این موقع حساس تاریخ ایران ، شاه به وسیله كارشناسان خود دست به توطئه خطرناكى زده است كه بااندكى سستى و تغافل ، ملت ایران باید از به دست آوردن آزادى و استقلال و حقوق بشر مایوس شود و خود را براى همه نوع اختناق و شكنجه و قتل و غارت مهیا كند و اسلام باید از احكام نورانى خود چشم بپوشد . تبدیل مهره به مهره اى كه از اول با اسلحه فریب و ریاكارى وارد میدان شده است ، به امر شاه ، توطئه علیه ملت و شكستن نهضت اسلامى است و به هدر دادن خون جوانان عزیز اسلام . در این پانزده سال و بخصوص در این ماه هاى اخیر كه دژخیمان شاه با قتل عام هاى شهرستان ها و جرح و حبس و تبعیدیها روى تاریخ را سیاه كرده اند ، اكنون كه ثابت شد توپ و تانك و ارعاب و تهدید در مقابل ملت به پاخاسته اثر خود را از دست داده دست به نیرنگ شیطانى زده و با مطالب بسیار اغفال كننده مى خواهد جنایت ها و خیانت هاى خود را ادامه دهد ، تاریخ پرشرف اسلام را در مجلسین تغییر دادند و امر شاه و وزیر در مقابل مجلسین ارزش قانونى ندارد و این امر پوچ شاهد بزرگى است بر نیرنگ شیطانى شاه و همچنین امر بى ارزش بستن قمارخانه ها نیرنگ دیگرى است براى اغفال جناح روحانى . در محیطى قمارخانه ها را به خاطر احترام به اسلام مى بندند كه تمام مراكز فحشا به قوت خود باقى و برخلاف مقررات اسلامى و آیات قرآنى ، ستمكارى و قتل و غارت امرى عادى براى دژخیمان شاه شده است ، در محیطى گفته مى شود كه آزادى دادیم كه بهترین فرزندان عزیز اسلام و ایران در حبس و زیر شكنجه شاهانه و در تبعید به سر مى برند ، در محیطى دم از احترام علماى اسلام مى زنند كه علماى اسلام در حبس غیر قانونى و در تبعیدگاه ها بدون مجوز به سربرند و اشخاصى دم از تعظیم شعائر مذهبى و احترام به روحانیت و احكام اسلام مى زنند كه در طول این قرن شریك جرم دستگاه بوده و قوانینى كه بر خلاف احكام اسلام بوده تصویب كرده اند .

ملت ایران از این رژیم و تمام مهره هاى آن كه خدمت صادقانه به جنایتكار اصلى نموده و مفتخر به آن هستند متنفر و آنها را لایق هیچ مقامى نمى دانند . آنان در محیطى احترام به روحانیون و اسلام را اعلام نموده اند كه اكثر مساجد سرتاسر ایران را بسته و خطبا را از گفتار ممنوع كرده اند ، در محیطى حكومت آشتى ملى را اعلام مى كنند كه توپ ها و تانگ ها و مسلسل ها توسط ارتش و سایر

ماموران در

ص: 95

شهرستان ها مشغول سركوبى ملتى است كه حقوق اولیه بشر و اجراى احكام اسلام را خواستار است .

آشتى با رژیم ضد اسلامى شاه از معاصى كبیره است

آشتى كنیم و خون عزیزان را هدر دهیم ؟ آشتى كنیم و بر رژیم ظالمانه و خیانتكار پهلوى سر فرود آریم ؟ چگونه روحانیون با رفتن احكام مسلمه اسلام و به غارت رفتن مخازن كشور و كشتارهاى بیرحمانه رژیم ، به پاس آنكه گفته اند ما به روحانیون احترام مى گذاریم ، آشتى كنند و این ننگ ابدى را براى خود در تاریخ ثبت كنند ؟ خواست ملت را باید از تظاهراتى كه در این چند ماهه مى شود ، به دست آورد . عموم ملت در تظاهرات خود مى گویند ما شاه و سلسله پهلوى راخواهیم ، خواست ملت این است ، نه وعده پوچ احترام به علما و نه بستن موقت قمارخانه ها و نه امر بى ارزش به كاربردن تاریخ اسلامى به طور فریبكارانه و موقت . تاسف و تاثر من آن است كه دستگاه ظلم ، ملت و روحانیون و سیاسیون را مثل اطفالى به حساب آورده كه با یك توپ راضى مى شوند . ملت ایران باید بداند كه هیچ روحانى با دولت ظلم و یا اشخاص ستمگر كه قرآن و احكام را به بازى گرفته اند آشتى نمى كند و نمى تواند بكند ، آشتى كردن مسلط كردن دژخیمان شاه بر مال و جان و ناموس ملت است كه آن از بالاترین معصیت هاى كبیره است كه روحانى هر كه باشد نمى تواند مرتكب شود و نخواهد مرتكب شد . جناح هاى سیاسى و جبهه ها و نهضت ما نخواهند آشتى كرد وتوانند آشتى كنند كه آشتى به اسارت كشیدن ملت و از دست دادن مصالح كشور است و سیاسیون چنین ننگى را نخواهند مرتكب شد .

لزوم تداوم نهضت اسلامى

ملت ایران بداند كه در لب پرتگاهى است كه بااندك غفلت سقوطكند و تمام زحمات و رنج هاى چندین ساله او پایمال مى شود و تا آخر روى سعادت را نخواهد دید و در نزد خداوند متعال مسؤول است .

لازم است نهضت شریف اسلامى خود را تا برچیده شدن رژیم ظالمانه و قلدرى ادامه دهید و به وعده هاى پوچ دولت غیر قانونى توجه نكنید و از اختلاف در این موقع حساس احتراز كنید و هم پیوستگى خود را علیه رژیم ثابت كنید و با هوشیارى خدعه هاى شیاطین را خنثى نمایید و مطمئن باشید كه پیروزى و سرافرازى شما نزدیك است .

اللّهم قد بلغت و السلام على المخلصین فى اللّه و المجاهدین فى سبیله .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 96

پیام امام خمینى به ملت شریف ایران و دعوت به تداوم نهضت

اشاره

15/6/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تظاهرات عید فطر اثبات پیوستگى و رشد فكرى ملت

عید سعید بزرگ اسلامى را به ملت مسلمان و شجاع ایران تبریك مى گویم . تبریك با آن همه خونریزى هاى جبارانه براى به دست آوردن راه نجات و كوشش هاى جوانمردانه در راه هدف اسلامى . ماهى كه گذشت ماه فداكارى در راه حق بود ، ماه تضاد آشكار حق و باطل بود و (ان الباطل كان ذهوقا) . فطر امسال عید حماسه و جنبش هر چه بیشتر تمام جناح هاى ملت ایران بود ، روزى كه رشد فكرى و عملى ملت را به دنیا ثابت كرد و پوچ بودن تبلیغات پر دامنه مخالفین نهضت را ثابت نمود ، پیوستگى تمام جناح ها را ثابت كرده خواست تمام ملت را كه رفتن شاه و برچیده شدن بساط ظلم و چپاول مردم مسلمان است ، با كمال صراحت اعلام نمود .

مردم مسلمان ایران به دنبال برگزارى نماز عید دست به عبادت ارزنده دیگرى زدند كه آن فریادهاى كوبنده علیه دستگاه جبار و چپاولگر براى به پا داشتن حكومت عدل اسلام است كه كوشش در این راه از اعظم عبادات است و فدائى دادن در راه آن سیره انبیاء عظام خصوصا نبى اكرم و وصى بزرگ او امیر مؤمنان است . اینجانب از فداكارى هاى ملت ایران تشكر كرده و قدرت و عظمت او را در پناه قرآن و احكام اسلام از خداوند متعال با تضرع خواهانم .

ضرورت تداوم نهضت و بى اعتنایى به وعده هاى فریبنده شاه

اكنون وظیفه همه مسلمین خصوصا جناح روحانى و سیاسى و بزرگان قوم ، خطیر است . ملت ما بر سر دو راهى است ، پیروزى و توفیق دست یافتن به بیرون كردن شاه و یا تا آخر در زیر چكمه دژخیمان خرد شدن با عزت و سرافرازى در مقابل خالق و خلق و یا خداى نخواسته ذلت و زبونى همیشگى . و هرگز ملت مسلمان ایران تن به ذلت نخواهد داد . ملت عظیم الشان ایران نهضت خود را ادامه داده و هرگز سستى به خود راه ندهید كه نمى دهید . مطمئن باشید به امید خدا پیروزى و سرافرازى نزدیك است . پس از ماه رمضان گمان نشود كه تكلیف الهى فرقى كرده است . تظاهرات كوبنده براى رسیدن به هدف اسلامى عبادتى است كه روزها و یا ماه ها را درآن اثرى نیست چرا كه هدف نجات ملت است اجراى عدالت اسلامى و برقرارى حكومت الهى بر پایه محكم عدل است . باید

ص: 97

در هر فرصت و براى هر حادثه اجتماعات خود را هر چه بیشتر در مساجد و محافل و فضاهاى باز عمومى بر پا نمائید و از قرآن كریم و عدالت اسلامى دفاع كنید و هر نغمه اى كه مخالف آن است ، از هر حلقومى بیرون آید شیطانى و به نفع ستمكاران حاكم و به ضرر اسلام و میهن است و به حرف هاى فریبنده شاه و دولت و طرفداران اندك آنان گوش ندهید كه جز براى به دست آوردن فرصت شیطانى چیزى نیست . اینان كه براى فریب ملت از آزادى دم مى زنند زندان هایشان از روحانى و دانشگاهى و بازارى و سیاسى و كارگر و دهقان لبریز است و بزرگان روحانى و سیاسى به جرم حقگوئى و آزادیخواهى در تبعیدگاه ها به سر مى برند . این چه آزادى است كه سانسور مطبوعات هنوز به حال خود باقى است و از نشر مسائل اساسى و حیاتى ملت شدیدا جلوگیرى به عمل مى آید و حكومت شبه نظامى در سراسر ایران بر پا است . مردم ایران هرگز زیر بار شهربانى شاه نمى روند و به اعتراضات قانونى خود ادامه خواهند داد . ملت ایران دیگر از این شعبده بازى ها گول نخواهند خورد .

سینماى آبادان برحسب قرائن و به تصدیق مردم داغدیده آبادان به دست شاه جنایتكار و دولت به آتش كشیده شده و نزدیك به 400 نفر را سوزاند تا (وحشت بزرگ ) موعود وسیله تبلیغى بر ضد نهضت مقدس ما شود و دیدید كه نشد و در آینده اى دور یا نزدیك فرد یا افرادى را آورده تا اقرار كنند كه در این رابطه دست داشته اند ، این افراد یا مامورند و یا از بهترین و متدین ترین افرادى هستند كه براى كشتن آنان هیچ وسیله اى را بهتر از این نمیدانند . شاه و دولت او كه قیام مسلحانه بر ضد ملت حق طلب و بر ضد قانون اساسى و بالاتر بر ضد احكام آزادیبخش اسلام نموده اند قهرا خائنند و اطاعت از آنان اطاعت از طاغوت است ، به آنان مجال ندهید و با اعتصاب و اعتراض دنیا را از اعمال وحشیانه آنان آگاه كنید .

بر مبارزان خارج از كشور است كه از تبلیغات باطل ضد نهضت پرده بردارند

برادران مبارز لازم است با خبرنگاران خارجى هر چه بیشتر مصاحبه كنند و با صراحت نقش شاه و دولت او را در ادامه اختناق و نقض قانون اساسى گوشزد كنند و به دنیا بفهمانند كه شاه سابق سلطنت خود را به زور در قانون اساسى گنجانده است و این مواد مورد قبول هیچ ایرانى نیست و از تبلیغات باطلى كه در خارج بر ضد نهضت انسانى ملت مسلمان مى كنند ، پرده بردارند و نگذارند نهضت را نزد اشخاص بیخبر از آن معكوس كنند . مبارزان خارج از كشور دست به تبلیغات وسیع خود زنند و در رابطه با اوضاع ایران هر چه بیشتر فعالیت خود را گسترش دهند .

دعوت از نیروهاى مسلح براى پیوستن به ملت

من از ارتش محترم ایران سپاسگزارم كه در راهپیمائى عظیم تهران و سایر شهرستان ها به روى مردم وطنخواه خویش كه از ستمكارى پنجاه ساله دودمان پهلوى به جان آمده اند ، آتش نگشودند و دست خود را به جنایت بزرگى كه كار همیشگى فرمانروایان است آلوده نكردند .

ص: 98

من در این موقع حساس كه كشور و وطنمان در لب پرتگاه و بر سر دو راهى سقوط یا استقلال واقع شده است ، دست خود را به سوى نیروهاى زمینى ، هوائى و دریائى وفادار به اسلام و وطن دراز مى كنم و براى حفظ استقلال و بیرون آمدن از یوغ اسارت و ذلت از آنان استمداد مى كنم . اى سربازان غیور كه براى وطن و كشور خود فداكارى مى كنید ، به پا خیزید ، ذلت و اسارت بس است ، پیوند خود را با ملت عزیز استوارتر كنید و فرزندان و برادران برومند خود را براى هواى نفس یك خاندان چپاولگربه خاك و خون نكشید . بر گویندگان و نویسندگان است كه در روشن شدن افكار برادران نظامى خود هر چه بیشتر كوشا باشند و ملت ایران باید به آنان احترام گزارد ، آنان برادران ما هستند .

آیا صلاح دولت نیست كه بركنار شود و خود را بیش از این در مجامع عمومى رسوا نكند ؟ آیا وقت آن نرسیده است كه شاه كنار رود و ملت را به حال خود گذارد تا ملت سرنوشت خویش را به دست گیرد و خائن را از خادم تشخیص دهد و به سزاى اعمالش برساند ؟ آیا صلاح است كه صدها هزار نفر از فرزندان این ملت مظلوم در خاك و خون بغلطند تا شاه چند روزى به ستمكارى خود ادامه دهد ؟ آیا با بودن خائنین به اسلام و ملت كه در راس آن شاه است ، قدمى مى شود براى نجات ایران برداشت ؟

ارائه برنامه برپایه احكام اسلام پس از قطع دست خائنین

امید است در آینده نزدیكى دست خائنین به اسلام كوتاه گردد تا در آنوقت اصحاب حل و عقد تكلیف نهائى را تعیین نمایند و مطلبى را كه شدیدا باید بدان توجه داشت اینكه ما پس از رفتن پایگاه ظلم ، به بركت احكام مترقى اسلام برنامه اساسى خود را اعلام نمائیم و در آنوقت خواهند دید كه آنچه خائنین ، به اسلام نسبت داده اند چه در موضوع حقوق اجتماعى زنان و چه حقوق اقلیت هاى مذهبى و چه سایر مسائل جز تهمتى ناجوانمردانه چیزى نبوده است و بلندگوهاى شاه در خارج و داخل براى انحراف افكار و توقف یا شكست نهضت دست به این تبلیغات مسموم زده اند . امید است در آینده نزدیكى پس از برچیده شدن بساط ظلم و ظالم ، مسائل ما در جمیع ابعادش روشن شود .

از خداوند متعال شكوفا شدن هر چه بیشتر نهضت و بالا گرفتن هر چه بیشتر تظاهرات رهائى بخش ملت تا سرنگونى پایگاه هاى ظلم و ستم را خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 99

پیام امام خمینى به ملت شریف ایران به مناسبت كشتار وحشیانه رژیم در 17 شهریور (جمعه سیاه )

18/6/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ملت شریف و شجاع ایران ! بار دیگر شاه با دستور حكومت نظامى در تهران و سایر شهرستان هاى بزرگ ایران ، ثابت كرد كه پایگاهى در میان ملت ندارد . اعلام حكومت نظامى در محیطى آرام به اقرار رادیو و مطبوعات ایران كه راهپیمایى با كمال آرامش در آن انجام مى گرفت ، نه تنها قانونى نیست بلكه جرم است و دستور دهنده آن مجرم . شاه براى به رگبار بستن مردم بى دفاع و مظلوم هیچ بهانه اى را بهتر از حكومت نظامى ندید . روزهاى اخیر ، تهران و سایر شهرستان هاى مهم ایران براى اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمى كه 35 سال بر مقدرات آنان سلطه دارد و جنایات و خیانت هاى او در كشور و مخالفت هاى او با قانون اساسى واضح است ، شاهد راهپیمائى هاى آرام بود . اظهار مخالفت با مجرمى كه تمام هستى ملت را به باد داده است ، از طرف كسانى بود كه در حد عالى شعور سیاسى و دینى بودند ، به طورى كه حاضر شدند ارتش را گلباران كنند ولى دولت آشتى ملى آنان را به عنوان شعار برخلاف قانون اساسى ، محكوم نمود و حال آنكه شعار آنان بر ضد قانون اساسى شكن یعنى شاه بود . شعار بر ضد رژیم تحمیلى غیر قانونى بود ، اظهار مظلومیت بود ولى واقعیت این است كه شاه مى خواهد انتقام خود را از ملت بى دفاع بگیرد و با صحنه سازى هاى مبتذل ، ملت بى دفاع را به مسلسل ببندد و نفس ها را به خیال باطل خودش در سینه خفه گرداند ، ولى دیگر دیر شده است و ملت مظلوم و بیدار ایران آگاه گردیده اند . من هنوز اطلاع دقیقى از كشتگان و مجروحان در سراسر ایران ندارم ولى خبر گزارى ها تعداد كشتگان را به صدها نفر گزارش داده اند و خبرهائى از ایران ، این تعداد را بیش از هزار نفر مى گویند اكنون بر ملت شجاع ایران است كه به هر ترتیبى كه ممكن است به مجروحین بى شمار خود ، خون ، دوا و غذا برساند و از هر گونه كمك مالى دریغ ننماید .

چهره ایران امروز گلگون است و دلاورى و نشاط در تمام اماكن به چشم مى خورد ، آرى اینچنین است راه امیرمومنان على (علیه السلام) و سرور شهیدان امام حسین (علیه السلام) . اى كاش خمینى در میان شما بود و در كنار شما در جبهه دفاع براى خداى تعالى كشته مى شد .

ملت ایران ! مطمئن باشید كه دیر و یا زود پیروزى از آن شماست شاه با حكومت آشتى ملى مى خواهد روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در كشتار خود سهیم گرداند ولى فریب او خیلى زود برملا گردید . (ان كید الشیطان كان ضعیفا) .

ص: 100

جهان باید بداند كه این است فضاى باز سیاسى ایران و این است رژیم دموكراسى شاه و این است عمل به دین مبین اسلام در منطق شاه و دولت او .

اكنون به بهانه هاى پوچ دست به حبس و تبعید تازه زده اند و مى زنند ، باید علما و روشنفكران ملت در زیر چكمه دژخمیان خرد شوند تا كسى خیال آزادى به خود راه ندهد . شما اى ملت محترم ایران كه تصمیم گرفته اید خود را از شر رژیم شاه خلاص گردانید و در رفراندمى كه در سه و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید ، به دنیا نشان دادید كه رژیم شاه جائى براى خود در ایران ندارد ، چنانچه در روزنامه هاى خارجى هم منعكس گردید . مطمئن باشید كه هیچ قدرتى نمى تواند با شما كه بیدارید و به پا خاسته اید روبرو شود .

ارتش وطنخواه ایران ! شما دیدید كه ملت با شما دوست و شما را گلباران مى كند و میدانید كه این چپاولگران براى ادامه ستمگرى شما را آلت قتل برادران خود قرار داده اند ، به دیگر برادران ارتشى خود كه شاه را رها كرده اند و در پشتیبانى مردم ، به دشمن حمله نموده اند بپیوندید و به پاخیزد و نگذارید ملت شما نابود و برادران و خواهران شما به خاك و خون كشیده شوند ، نام خود را در تاریخ كه به سود ملت ایران به راه خود ادامه مى دهد ، هر چه زودتر ثبت كنید و ریشه خیانت و ظلم را بكنید . شما اى علماى بزرگ اسلام و سیاسیون بزرگ كه از فشار شاه هراسى به دل راه نمیدهید ، نشانه اعتماد و قوت روحیه ملت هستید و در این موقع حساس نه تنها باید استقامت كنید ، بلكه روحیه عالى مقاومت جامعه را هر چه بیشتر باید تقویت كنید و هر چه بیشتر صفوف خود را براى مقابله با دشمن مردم ایران متشكل تر كنید . از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواهانم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 101

پیام امام خمینى به ملت ایران در تسلیت فاجعه جمعه سیاه (17 شهریور)

تاریخ : 21/6/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

(وبشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا اناللّه و اناالیه راجعون اولئك علیهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون ) .

وقتى شما را اى فرزندان عزیز اسلام خداوند متعال تسلیت مى دهد ، آیا باز هم محتاج به تسلیتید ؟ خداوند عزوجل مى فرماید: بشارت بده صبر كنندگان را ، كسانى كه هر مصیبتى مى بینند به حساب خدا تحمل مى كنند و مى گویند ما همه براى خدا خلق شده ایم ، براى خدا زندگى مى كنیم و وقتى بمیریم از بین نمى رویم بلكه به سوى خداى مهربان برمى گردیم . صلوات و رحمت خدا برایشان ، اینها هستند كه به آرزوى انسانى رسیده اند .

معذلك من به نیابت حضرت ولى عصر امام زمان (علیه السلام) به همه مسلمانان جهان مصیبت چهارم شوال سال 98 ق (17 شهریور) را خاصه به خانواده هاى داغدار تسلیت مى گویم و در عین حال تبریك و خدا شاهد است مصطفاى من تنها آن نبود كه سالش نزدیك است ، بلكه همه به خاك و خون كشیده هاى حادثه شوال مصطفاهاى من بوده اند .

من این استقامت را و این فیض شهادت را كه خداوند متعال نصیب فرزندام فرمود به پدران و مادران و همه بستگانشان تبریك مى گویم و چنین كشته شدنى كه افتخار دارد ، بزرگترین آرزوى منست ، و شاید نزدیك باشد .

اما فرج و پیروزى حق بر باطل از آن نزدیك تر است و از این پس جا دارد كه همه كارهاى خود را تعطیل كنیم ، نه براى همیشه كه به همین زودى ظالم جبار سرنگون مى شود . در باز كردن مغازه ها و كارخانه ها عجله نكنید . در تقویت روحیه و ایمان كسانى كه ضعیف اند بكوشید كه روزى دست خداست . چند روز تعطیل كسب و كار براى رضاى خدا كسى را از گرسنگى نمى كشد . عزت و ثروت دست خداست . از مرگ نترسید كه حیات و ممات به دست خداست . تعطیل را ادامه دهید كه فرج نزدیك است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 102

پیام امام خمینى به ملت مسلمان ایران به مناسبت هفتمین روز كشتار وحشیانه 17 شهریور

اشاره

تاریخ : 21/6/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شاه مى خواهد ایران را به ویرانه و قبرستان مبدل سازد

هموطنان محترم و مظلوم ! اكنون كه یك هفته از كشتار فجیع گروه اول مقتولین مظلوم ما مى گذرد ، اكنون كه یك هفته تمام است ملت معظم ایران در زیر چكمه دژخیمان و رگبار مسلسل و توپ و تانك دست و پا مى زند ، اكنون كه شاه دست از آستین فضاى باز سیاسى درآورده و به درو كردن نهال جوانان رشید و شجاع ما پرداخته است ، اكنون كه با نفس هاى آخر ، حكومت فاشیستى نفس هاى ملت را در سینه خفه كرده ، اكنون كه گورستان ها از قبور شریف فرزندان اسلام و قرآن پر گردیده ، اكنون كه دژخمیان شاه به عربده و پایكوبى در مرگ عزیزان ما به شادى نشسته اند ، اكنون شاه مى خواهد ایران را به ویرانه و قبرستان تبدیل كند .

حمایت خیانتكاران در داخل و خارج كشور از جنایات شاه

اكنون كه عمال از خدا بیخبر شاه در مجلس گرد هم جمع شده و با صحنه سازى هاى مبتذل و اغفال كننده مى خواهند مجرم اصلى را تبرئه و گناه بزرگ و خیانت عظیم را به دیگران كه آلت فعلى بیش نیستند ، نسبت داده و خود را مقرب الخاقان قرار دهند ، اكنون كه تمام خیانتكاران خارج و داخل پشتیبانى از جنایات شاه مى كنند ، اكنون كه از چهره هاى كریه آزدایخواهى و طرفدارى از حقوق بشر پرده برداشته شده ، ملت مظلوم و بزرگ ایران باید اعتصاب نموده در عزا بنشینند و رسما روز پنجشنبه یازدهم شوال را روز عزا قرار دهند .

مطمئن باشید كه پیروزید و در پیشگاه خداوند رو سفید

ما به دنبال فداكارى ها و عزاى سراسرى ، منتظر شادى ها هستیم شما شاهد استقلال و آزادى به خواست خدا خواهید بود . شما با پایمردى خود دشمن را چنان از میدان بیرون كردید كه مجبور به اعلام حكومت نظامى در اكثر شهرستان ها و در تهران ، مركز وپایگاه شیر مردان و شیر زنان شد و خود را در جوامع بشرى رسوا و خدعه را با دست خود نقش برآب كرد . عزیزان من مطمئن باشید كه پیروز هستید و در پیشگاه خداى متعال رو سفید .

ص: 103

قیام شاه بر علیه شاه ، همانند قیام امیر المومنین در برابر معاویه است

قیام شما در مقابل دیكتارتور اصلى كه تمام شعائر ملى و مذهبى را زیر پا گذاشته ، چون امیرالمومنین در مقابل معاویه مى باشد كه عملى بیش از اعمال آن دیكتاتور مرتكب نشده بود . على (علیه السلام) در مقابل ستمكارى بود كه با امامت جمعه و جماعت و تشبث به اسلام خون مردمان را مى مكید ، قیام در مقابل ظلم و ظالم بود و چندین هزار فدائى داد كه عمار یاسر یكى از آنهابود ، شما هم در مقابل دیكتاتور عصر كه با اسم اسلام و تشبث به قرآن خون ملت را مى مكد ، در صورتى كه تعداد كشتگان ما به تعداد كشتگان صفین باز نرسیده . غم به خود راه ندهید و گوش به حرف اشخاصى كه از اسلام اطلاعى ندارند ندهید و به راه خود كه راه حق و راه اولیاء حق است ادامه دهید .

گول خیمه شب بازى هاى دولت و وكلاى شاه را نخورید

گول خیمه شب بازى هاى دولت و وكلاى شاه را نخورید كه با حرفهاى فریبنده مى خواهند شاه راكه در شرف مرگ است نجات دهند . دنیا شاه را محكوم كرد و به پشتیبانى شما برخاست ، اگر چه مشتى جنایتكار كه مى خواهند مخازن ملت را ببرند و حق ملت را زیر پا بگذارند به او امید مى دهند ولى هیچ قدرتى در مقابل قدرت لایزال ملت نمى تواند پابرجا باشد ، خداوند تعالى وعده نصرت داده و با شماست .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 104

پیام امام خمینى به ملت ایران به مناسبت زلزله طبس

اشاره

27/6/1357

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اعلام عزاى عمومى از طرف دولت ، دسیسه اى براى انحراف اذهان ملت

اینجانب از واقعه اسفناكى كه موجب مرگ عده كثیرى از برادران و خواهران ما شد ، در سوگ هستم . زلزله طبس هر انسانى را متاثر و متالم مى كند . مسلمین غیرتمند لازم است مستقیما به برادران خود كمك كنند و چیزى به دست عمال دولت ندهند كه باز راه براى چپاولگران باز شود . لكن در این موقع حساس آنجه لازم است به ملت شریف ایران تذكر دهم آن است كه دولت و بوق هاى تبلیغاتى شاه از فرصت استفاده كرده و به اغفال مردم دست زده اند . آنهایى كه هزاران نفر از بهترین فرزندان ما را دیروز بیرحمانه قتل عام كرده و ملتى را به عزا نشانده اند ، امروز براى انحراف اذهان به تعزیه سرایى پرداخته و اشك تمساح براى زلزله زدگان مى ریزند و عزاى ملى اعلام میكنند . آنهائى كه مسلمانان عزیز و پیرو قرآن كریم را با رگبار مسلسل درو كردند و از قرار معروف از سربازان اسرائیلى براى كشتار مردم شجاع و بى پناه تهران كه تعداد كشتگان را بیش از 4000 نفر نقل مى كنند ، كمك گرفته و پس از قتل عام ، آنان را كمونیست و ماركسیست خوانده اند ، امروز دلسوز ملت شده اند .

شاه ، خود را مسلمان و ایرانى و مخالفینش را كمونیست و خارجى مى خواند

دیروز گفتند مشتى خرابكار از خارج با گذرنامه جعلى آمده اند و خرابكارى كرده اند و ملت را خارجى معرفى كردند ، امروز تظاهر كنندگان شعار ضد دیكتاتورى سراسر كشور را كه داده اند و از شاه جنایتكار اظهار تنفر كرده اند ، مشتى ماركسیست و كمونیست خوانده اند . ملت ایران از روحانى تا سیاسى ، از تجار و كسبه تا كارگر و دهقان چون شعارشان مرگ بر شاه است ، كمونیست اند ! ! و فقط شاه و مفتخواران اطراف او كه با ملت مسلمان آن كردند و مى كنند كه چنگیز نكرد ، مسلمانند و ایرانى ! !

بیدار باشید و گول تبلیغات دستگاه شاه را نخورید

ملت مسلمان ایران ! بیدار باشید و زلزله و سیل و سایر عوامل ، شما را از مسیر خود منحرف نكند و به تبلیغات اغفال كننده دستگاه شاه گوش ندهید و نهضت اسلامى را ادامه دهید و تا بر چیده شدن دستگاه قلدرى و استبداد ، از قیام خود دست نكشید . روحانیون معظم در این موقع حساس كه شاه زلزله

ص: 105

را بهانه قرار داده و دست به بهره بردارى زده است ، وظیفه الهى و سنگین خود را عمل فرمایند و به مردم هشدار دهند . سیاسیون و روشنفكران و دانشگاهیان وظیفه اسلامى و ملى خود را بجا آورند و نگذارند نهضت را به وسیله تبلیغات پر سر و صدا منحرف كنند . دولت به پشتیبانى شاه با اینكه صریحا اعلام مى كند كه عهده دار كشتار بیرحمانه سراسر ایران است ، امروز دست به تبلیغات مضرى زده است ولى ملت ایران گول این تبلیغات را نخورده و از او انتقام خواهد كشید . ملت بزرگ مسلمان ایران باید از اعلام پشتیبانى غارتگران تاریخ ترس و سستى به خود راه ندهند ، كه نمى دهند و با اتكاء به خداى بزرگ و حقانیت خود مطمئن باشند كه پیروزند .

بر برادران ایمانى است كه به یارى بازماندگان از زلزله و كشتارهاى رژیم برخیزند

اكنون كه برادران ما در كشتار سراسر ایران و مناطق زلزله زده بى خانمان و بى سرپرست شده اند ، اكنون كه شهر از گل ساخته شده طبس بر سر برادران ما خراب شده است ، اكنون كه مجروحین تظاهرات سراسرى ایران از بى دارویى و بى غذائى در رنجند ، بر برادران ایمانى لازم است هر چه بیشتر به سرپرستى بازماندگان و تهیه وسایل آسایش براى آنان بشتابند و به جار و جنجال دولت اكتفا نكنند و به صندوق اعانه آنان كمك نكنند كه جز زراندوزى براى مجریان امور هیچ حاصلى نمى تواند داشته باشد و پیام تاءثر بار اینجانب را در تسلیت مصیبت بزرگ ، به بازماندگان آنان برسانند .

از خداوند تعالى آزادى و استقلال كشور و صلاح حال مسلمین را خواستار است .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 106

پاسخ امام خمینى به یاسر عرفات رئیس كمیته اجرائى سازمان آزادی بخش فلسطین

28/6/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى یاسر عرفات رئیس كمیته اجرائى سازمان آزادیبخش فلسطین مرقوم مورخ 18 شهر رمضان المبارك /98 توسط نماینده مخصوص شما واصل شده . از اظهار محبت و پشتیبانى انقلاب فسطین و آن حضرت از ملت ایران در موقعى كه ایران در آتش و خون غوطه ور است سپاسگزارم . شاه كه از قیام هاى بحق مردم در سراسر ایران به ستوه آمده بود ، شاه كه در صحنه حبس و تبعید و شكنجه و اختناق و قتل و غارت شكست خورده بود ، در این روزها به دنبال تظاهرات آرام و منطقى مردمى كه براى رسیدن به حقوق اولیه خویش ترتیب داده بودند ، بدون مجوز قانونى در 12 شهر بزرگ اعلام حكومت نظامى نمود و مردم بیدار و آزاده و بیدفاع ایران را چون گذشته به رگبار گلوله بست كه تعداد كشته شدگان را تاكنون بیش از4000 نفر گزارش داده اند .

ملت ایران كه از جرائم شاه در طول سطنت غیر قانونیش به جان آمده و براى بدست آوردن آزادى و استقلال از دست رفته اش به پا خاسته ، شاه را كه به سرعت كشور را به سوى نابودى معنوى و مادى سوق مى دهد نمى خواهند . شاه نفت كشور اسلامى ایران را براى سركوبى مسلمانان به اسرائیل مى دهد و در ایران هر كس به این عمل غیر انسانى اعتراض كند با سرنیزه جوابش داده مى شود ، شاه را امروز غاصبین حقوق مسلمین بر ملت ما تحمیل كرده اند .

جناب آقاى ابوعمار:

ما در قضیه فلسطین همیشه مخالف با شاه و اسرائیل و پشتیبانان آنان بوده و با شما هم صدا بودیم و مظالم اسرائیل را به ملت ها رساندیم و حال كه ملت ایران در زیر چكمه دژخیمان شاه و در حصار تانك ها و توپ ها و مسلسل هائى است كه از سربازان اسرائیلى در خیابان هاى تهران براى كشتار ملت بى دفاع ایران از آنها كمك گرفته ، با ملت مظلوم ما همصدا شوید و با وسائل تبلیغاتى خود صداى ما را به عالم برسانید .

امروز چین سرخ به اصطلاح انقلابى ، آمریكا مظهر استثمار جهانى و شوروى سرچشمه ریا و دروغ و انگلیس استعمارگر كهنه كار براى سركوبى ملتى كه مى خواهد روى پاى خود بایستد و هیچ گونه تمایلى نه به شرق و نه به غرب داشته باشد ، قیام و از شاه دفاع مى كنند و با این وضع شاه با كمال بى شرمى ملت بى پناه ایرانى را معجونى از كمونیست هاى سرخ و مرتجعین سیاه مى نامد ولى من

ص: 107

یقین دارم كه پیروزى

ملت آگاه ما حتمى است .

از خداوند تعالى توفیق شما را در سركوبى اسرائیل غاصب خواستار و استقلال كشورهاى اسلامى را خواهانم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 108

متن نامه امام خمینى به آیت اللّه قمى

30/6/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آیت اللّه آقاى قمى دامت بركاته آزادى جنابعالى پس از 12 سال زندان غیر قانونى و غیر انسانى به جرم حق گوئى و حق طلبى موجب مسرت گردید . كشتار بیرحمانه ماه هاى اخیر خصوصا كشتار بى شمارى از فرزندان اسلام كه تعداد كشته شدگان را بیش از 4000 نفر نقل مى كنند ، یكى دیگر از نمونه هاى آزادى و تمدن بزرگ و آشتى دولت شاه است . تا برقرارى این رژیم منحط ، امید آزادى ، پوچ و ستمكارى و خیانت ادامه دارد . شعار مردم مسلمان ایران باید قطع ید اجانب و عمال خائن آنان كه در راس آن شاه است باشد . اكنون كه شاه با قدرت كوبنده ملت مواجه است و ناچار است كه با حكومت نظامى و سرنیزه به حیات غیرقانونى خود ادامه دهد ، براى اغفال مردم تظاهر به دلسوزى براى زلزله زدگانى مى كند كه به هیچ وجه در محیطى كه زلزله خیز است هیچ گونه اقدامى براى حفظ جان مردم محروم از او صورت نگرفته است . اكنون كه شاه ملت را از هستى ساقط و هر چند گاه دست به قتل عامى تازه مى زند ، براى زلزله زدگان دلسوزى مى كند كه خود در اثر بى توجهى در امور خانه سازى ، خانه هاى آنان را بر سر مردمش خراب كرده است . شما خود مى دانید و بدان معتقدید و همه باید بدانند كه ملت ایران شاه را نمى خواهد و هر كس كه شاه و سلطنت او را بخواهد خائن است .

از خداوند تعالى سلامت جنابعالى و عظمت اسلام و مسلمین و قطع ایادى اجانب را خواهانم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 109

متن نامه امام خمینى به حافظ اسد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

پس از اهداى سلام ، اینجانب از غیبت جناب حجه الاسلام آقاى سید موسى صدر نگران و متاءثرم . از جنابعالى تقاضا دارم كه این موضوع را با سران كشورهائى كه در قضیه فلسطین اجتماع كرده اند در میان گذارید و اهتمام آنان را جلب نمائید . ما و ملت ایران در این عصر گرفتار رژیمى هستیم كه با اتكاى به پشتیبانى آمریكا ملت را در آتش دیكتاتورى و كشتارهاى دستجمعى و سلب همه آزادى ها مى سوزاند . ما از شما سران دولت هاى اسلامى براى رهائى ملت بى پناه ایران كمك خواهیم . برادران مسلمان شما در زیر چكمه دژخیمان شاه خرد شده اند و حكومت نظامى كه در اكثر شهرستان هاى مهم ایران برپاست ملت را به جان آورده . از پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و آله و سلم نقل مى شود: (كلكم راع و كلكم مسئول عن رعیته ) همه افراد و از جمله شما سران دولت هاى اسلامى كه قدرت دفاع از ملت مظلوم ما را دارید مسئول هستید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 110

پیام امام خمینى به ملت شریف و شجاع ایران به مناسبت خروج از عراق

تاریخ 14/7/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

سلام و تحیت بر برادران غیور ایرانى كه براى رهایى از حكومت طاغوت و خاتمه دادن به چپاول غارتگران بین المللى نفتخواران به پا خاستند . درود بر مسلمانان بیدارى كه از حمله هاى پى در پى دژخیمان شاه ، هراس به خود راه نداده و راه اسلام و شهداى مجاهد حق را در پیش گرفته و اساس ستمگران را متزلزل نموده و با تظاهرات مردانه خود پشت استعمارگران مفتخوار را به لرزه در آورده اند . اكنون كه من به ناچار باید ترك جوار مولى امیرالمومنین (علیه السلام) را نمایم و در كشورهاى اسلامى ، دست خود را براى خدمت به شما ملت محروم كه مورد هجوم همه جانبه اجانب و وابستگان به آنان هستید ، باز نمى بینم و از ورود به كویت با داشتن اجازه ، ممانعت نموده اند ، به سوى فرانسه پرواز مى كنم پیش من مكان معینى مطرح نیست ، عمل به تكلیف الهى مطرح است ، مصالح عالیه اسلام و مسلمین مطرح است . ما و شما امروز كه نهضت اسلامى به مرتبه بسیار حساسى رسیده است مسؤول هستیم ، اسلام از ما انتظار دارد ، چشم جهانیان امروز به سوى شما ملت غیور دوخته شده . دولت هاى استفاده طلب به مطالعه روحیه و مقدار پشتكار ملت ما پرداخته اند . شما مردان و زنان تاریخ باید پایدارى در راه كوبیدن ستمكاران و دفاع از حق را به جهانیان و نسل هاى آینده ثابت كنید .

من در حال گرفتارى ها و اشتغالات اخیر ، اخبار ایران و قیام هاى پى درپى نقاط مختلفه را مثل كرمانشاه و بعضى مناطق كردستان و قتل هایى كه به دست دژخیمان شاه واقع شده مى شنیدم و هم متاثر و متاسف بوده و هستم و هم امیدوار و سربلند ، امیدوار به شجاعت ملت بزرگ و سربلند از فداكارى آنان در راه اسلام و مستضعفین سربلند باد ملتى كه با فداكارى خود قدم در راه پیروزى حق برداشت و سدهاى مانع از آن را یكى پس از دیگرى شكست پیروز باد رادمردانى كه با خون خود عزت برباد رفته را باز گرفت و عظمت پایمال شده به دست سلاطین ستمگر را باز یافت من وقتى مطالعه روحیه مردان و زنان جوان از دست داده را مى كنم كه شجاعانه در مقابل مصائب ایستادگى كرده و مى كنند ، براى خود احساس شرمندگى مى كنم . من مى بایست با مصیبت هاى شما قدم به قدم همراه و آنچه شما دیده اید دیده باشم ، مع الاسف نتوانستم در بین شما باشم و آنچه شما لمس كردید بكنم لكن از این راه دور چشمم به شما روشن و قلبم براى امت اسلامى مى طپد . از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمین و كوتاه شدن دست اجانب و وابستگان آنان را مسئلت مى نمایم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 111

تاریخ : 16/7/57

پیام امام خمینى به طلاب علوم دینى ، دانش آموزان و دانشجویان سراسر كشور

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در آغاز سال تحصیلى به محصلین علوم دینیه و دانشجویان دانشگاه ها و دانش آموزان كه براى اسلام و برقرارى حكومت عدل اسلامى به پا خاسته اند ، درود مى فرستم .

سالى كه گذشت ، سال فداكارى و رنج تمام طبقات ملت عزیز و شما فرزندان اسلام بود ، سال نزدیك شدن پل پیروزى و نمودار شدن آثار آن ، سال كشتارهاى بیرحمانه و به عزا نشاندن ملت و در عین حال عقب نشینى محسوس شاه و اربابان و نوكرهاى او ، سال گرایش تمام اقشار ملت به اسلام ضامن آزادگى و استقلال و سعادت و رشد فكرى و عملى و واپس راندن جنود شیطانى و جنایتكاران .

من با تایید خداوند متعال و تمسك به مكتب پرافتخار قرآن ، به شما فرزندان عزیز اسلام مژده پیروزى نهائى مى دهم به شرط اینكه نهضت بزرگ اسلامى و ملى ادامه یابد و پیوند بین شما جوانان برومند اسلام ناگسستنى باشد و به شرط آگاهى از حیله هاى استعمارگران راست و چپ و جنود ابلیسى آنان و مهرهاه یى به اسم شاه و دولت و وزیر و وكیل كه به جان ملت مستضعف افتادند و خون آنان را مى مكند .

هان ! اى عزیزان من ! در محیط مدارس و دانشگاه ها و دانشسراها آگاهانه و متعهد به پا خیزید و به هم بپیوندید و براى نجات اسلام و كشور كوشش كنید و قبل از هر چیز عملا از احكام پر ارج اسلام كه سعادت ملت ها رابیمه نموده است پیروى كنید و جناح هایى را كه در اثر تبلیغات اجانب ، فریب خورده و بعضى مكتب ها را پذیرفته اند و یا به آنها تمایل پیدا كرده اند ، از حیله دشمن آگاه كنید و خیانت هاى سران حیله باز مكتب هاى منحرف را افشاء كنید و براى نجات كشور ، از تفرقه و تشتت سخت احتراز كنید و با صراحت خواست هاى ما را كه خواست همه مستضعفین است به آنان گوشزد كنید و شعار ما را كه شعار ملت محروم و مظلوم است به آنان پیشنهاد كنید ، باشد كه با شناخت صحیح به شما بپیوندند و از طرف من به آنان بگوئید ، اسلامى كه شما از زبان دیگران یا ناآشنایان به مكتب قرآن شنیده اید و یا منحرفان تفرقه طلب و عمال استعمارگران به شما معرفى كرده اند اسلام نیست ، بیائید اسلام عزیز را از دانشمندان آشنا به منطق قرآن بشنوید و در آن چیزى را كه بالاتر از آمال و افكار شماست بیابید و گول مبلغان استعمارگران را نخورید ، یك نظر سطحى به وضع سران اینگونه كشورها كافى است كه شما را بیدار كند .

ص: 112

دیروز دیدید كه رهبر چین از روى نعش هاى عزیزان ما كه به دست دژخیمان شاه به جرم آزادیخواهى به خاك و خون كشیده شدند ، گذشت و با كمال وقاحت رسما از شاه پشتیبانى نمود و آن هم شوروى و كرملین نشینان كه چه در 15 خرداد و چه امروز از كشتار عمومى شاه پشتیبانى كردند و مى كنند . تمامى قدرتمندان كمونیست از خون ملت هاى مستضعف براى نابودى بشر ، آلات قتاله تهیه مى كنند و چه آمریكا جهانخوار بزرگ كه حالش بر همه معلوم است .

اى فرزندان ایران ! پیوندتان را با ملت بزرگمان كه تنها خواهد روى پاى خود بایستد و هیچ گونه گرایشى به شرق و به غرب نداشته باشد و به همین مناسبت مورد هجوم چپ و راست قرار گرفته است و هر روز شاهد كشتار دستجمعى آنان به دست شرق و غرب هستیم مستحكم تر كنید و با شعار واحد توحیدى ، دست جباران و غارتگران بین المللى را از مخازن غنى خود كوتاه كنید وبا دست یافتن به مخازن بزرگ و كوتاه كردن دست زمامداران و كرسى نشینان خیانتكار ، با همت ملت بزرگ به اداره كشور بپردازید و سرمایه هاى عظیمى كه امروز به دست دزدهاى غارتگر بین المللى و دودمان پهلوى و بستگان آنان و هیات حاكمه و دیگران تباه مى شود ، در راه صلاح و خیر ملت و مملكت به كار اندازید . بساط هرج ومرج و اسراف و هرزه گرى ها را به بركت حكومت اسلامى در هم پیچید و كشور خود را نجات دهید و به خداى بزرگ اتكال كنید كه نگهدار و معین شماست .

اكنون به خواست هاى ابتدایى و مقدماتى ما كه رسیدن به سعادت و آزادى و استقلال و حكومت عدل اسلامى بدون آن ممكن نیست و بندهائى كه باید از سر راه برداشته شود ، توجه كنید:

1- برچیده شدن نظام شاهنشاهى كه در طول تاریخ ، تمام تیره روزى هاى ملت مستضعف به دست شاهان وبه خاطر نظام شاهنشاهى بوده است و ستمكارى هاى آنان روى تاریخ را سیاه نموده است و نمونه اش در عصر حاضر ، شاه است كه كشور را به سرعت به سوى سقوط مى كشاند موافقت با نظام شاهنشاهى چه به صراحت و چه به وسیله طرحى كه لازمه اش بقاى آن است ، خیانت به اسلام و قرآن كریم و مسلمین و ایران است و هر كس با هر اسم با آن روى موافقت نشان دهد مطرود و اجتناب از او لازم است .

2- بیرون راندن تمام عناصرى كه در زمان سلطنت پهلوى متصدى امور مهمه كشور بوده اند مثل وزارت و وكالت كه اینان بدون استثنا شریك جرم وآلت اجراى مقاصد اجانب یا شاه بوده اند و باید از تصدى امور كشور بركنار باشند و محاكمه و مجازات شوند و فرقى نیست بین موافقین دولت و آنان كه با فرصت طلبى و فریبكارى ، خود را به صورت مخالف درآورده اند و به فریاد برخاسته اند و آنان كه دم از انتخابات آزاد و عمل به قانون اساسى مى زنند زیرا تمام اینها كوشش دارند با این نغمه هاى شیطانى ، شاه را حفظ كنند و بساط سوءاستفاده را ادامه و رونق دهند و غارتگران بین المللى را در چپاول مخازن ما كمك كنند .

3- در همه حال شعار ما قطع ایادى اجانب راست و چپ از كشور است زیرا رشد و استقلال و آزادى با وجود دخالت اجنبى از هر جنس و مسلك و مكتب ، در هر امرى از امور كشور ، اعم از

ص: 113

سیاسى و فرهنگى ، اقتصادى و نظامى خواب وخیالى بیش نیست و هر كس در هر مقامى و به هر صورتى اجازه دخالت اجانب را در وطن عزیز ما ، چه با صراحت و چه به وسیله طرح هایى كه لازمه اش ادامه تسلط اجنبى یا ایجاد تسلط تازه اى باشد ، بدهد ، خائن به اسلام و كشور است و احتراز از او لازم است زیرا اگر دخالت اجانب خصوصا آمریكا ، شوروى و انگلیس وجود داشته باشد ، هر رژیمى كه روى كار بیاید تنها آلتى خواهد بود براى عقب نگهداشتن ملت و ادامه بدبختى ها و محرومیت ها از یك طرف و چپاولگرى ها و قلدرى ها از طرف دیگر . عوض شدن مهره ها گر چه ممكن است موقتا اوضاع را بهتر از حال حاضر كند ولى تاثیرى در سرنوشت ما ندارد زیرا تمام بدبختى ها و گرفتارى هاى مسلمین از دخالت اجانب در مقدرات آنان است .

اینها اجمالى است از خواست هاى مقدماتى ما و خواست هاى اصلى پس از طى این مرحله عرضه مى شود و به خواست خداى تعالى و با ادامه نهضت ملى اسلامى با كمال قدرت اجرا خواهد شد .

دوستان من ! از مشكلاتى كه در راه است هراسى به دل راه ندهید كه انشاءاللّه دیر یا زود همه آنها حل و رفع مى شود و خداوند یار حق طلبان است .

و اما وظیفه ما و شما دانشجویان و دانش آموزان و طلاب علوم دینیه :

1- اگر از استادان و دبیران و سران قوم ، انحرافى از مقاصد ملى و دینى كه سرنگونى رژیم پوسیده در راس آن است دیدید ، شدیدا اعتراض كنید و راه ملت را كه راه خداست به آنان پیشنهاد كنید و در صورتى كه نپذیرفتند ، از آنان احتراز كرده و صریحا مقاصد منحرف آنان را براى مردم مظلوم شرح دهید كه اینها خائن به دین و ملت و كشورند و مى خواهند شاه و اربابان او و چپاولگران بین المللى به غارتگرى خود ادامه دهند و ملت را به حال فقر و عقب ماندگى نگه دارند .

2- طلاب علوم دینى و دانشجویان با هم روابط دوستانه و فعالانه داشته باشند و بر اساس به دست آوردن استقلال و آزادى و خلع ید غاصبان از حقوق ملت در تمام ابعادش ، به سایر طبقات ملت بپیوندند .

3- شما و ما و سایر قشرها مكلفیم به ارتش بفهمانیم كه باید زنجیر تسلط اجانب را با قدرت نظامى پاره كند وبه ملت بپیوندد و كشور را از ننگ فرمانروائى مستشاران اجانب برهاند زیرا صلاح دین و دنیاى همگى در آن است و بدون سرنگونى رژیم شاه ، نجات امكان ندارد .

باید ارتشیان را آگاه گردانید كه شاه و عمال سرسپرده او ، شما را در راه مقاصد شوم خود یا ابرقدرت ها و غارتگران ضد حق به خدمت مى گیرند كه حفظ منافع اجانب و همدستى با اسرائیل نمونه آن است و كشته دادن و ننگ از آن شماست و حفظ مقام و ادامه ستمگرى و غارتگرى از آن او و ستمگران است . هلاكت و برادركشى ، نصیب درجه داران جوان و سربازان است و استفاده و عیاشى براى دیگران ، باید خود را از شر شاه نجات دهند و شاهد پیروزى را در آغوش كشند .

شما اى طبقه جوان ارتش ! به پا خیزید و كشور خود را از زبونى و ذلت نجات دهید و دست غارتگران را كوتاه كنید و شرف و عزت را براى خود به یادگار بگذارید و سعادت دو دنیا را بیمه كنید .

ص: 114

وظیفه دانشجویان است كه در محیط دانشگاه هر چه بیشتر ارتش را براى یك قیام همگانى تشویق و ترغیب كنند وآنان را برادر خود بنامند و با صداى بلند از آنان سؤال كنند: آیا جواب گل ، گلوله است ؟

4- بسیار هوشیارانه به مسائل روز نظر كنید و گول خدعه دستگاه شاه راكه با طرح هاى مختلف خواهد ایجاد نفاق كند ، نخورید زیر از قرارى كه شنیده مى شود ، مى خواهند گروهى از دست نشاندگان و مامورین شاه را وادار كنند در دانشگاه ها شعارهاى كمونیستى بدهند تا مردم را از خطرات آن بترسانند . حزب توده حزب كثیف مرتبط به دستگاه شاه است و تمام شعارها و نمایش ها براى سست كردن نهضت اسلامى و نجات شاه از سقوط و برقرار داشتن دستگاه چپاول و پایدار ماندن چرخ هاى سوءاستفاده از مخازن ملت محروم است ، شما دانشجویان عزیز موظفید این نقشه شیطانى را نقشه برآب نمائید .

5- شما دانشجویان موظف هستید كه از قیام حق طلبانه و مردانه قشرهاى كارگر و كارمند محروم و مسلمان ایران كه به اعتصاب كشیده شده است پشتیبانى كنید ، اینان مسلمانان محرومى هستند كه از حق كشى رژیم شاه به تنگ آمده اند و براى احقاق حق و همگامى و همدردى با سایر برادران خود به پا خاسته و همه مى دانید كه تا رژیم فعلى سركاراست عدالت اجتماعى و رسیدگى به حال زحمتكشان محروم ، امرى است كه جامه عمل به خود نمى پوشد ، به آنان از من بگوئید كه گول دستگاه فریبكار را نخورید و دست از اعتصابات نكشید و نهضت اسلامى خود را ادامه دهید ، تا با خواست خدا دست غارتگران حقوق شما و سایر ملت را قطع و به بركت حكومت اسلامى به عدالت حقیقى و برخوردارى از نعمت هاى الهى نائل شویم و به آنان تذكر دهید: در اعتصابات خود پشتكار به خرج دهید و شعارهاى اسلامى خود را هر چه بیشتر گسترش دهید و اتكال به خداى تعالى نموده و مطمئن باشید پیروزمندانه به حقوق حقه خود مى رسید .

دوستان عزیز ! فشار شاه موجب شد كه نتوانم به فعالیت اسلامى خود كه تكلیف الهى است ادامه دهم و تصمیم گرفتم به یكى از كشورهاى اسلامى مهاجرت نمایم . كویت با داشتن گذرنامه و اجازه ورود ، حتى عبور از شهر تا فرودگاه را براى خود خطرناك خواند ، فعلا عازم پاریس شدم تا با تمام مشكلات به وظیفه دینى خود كه خدمت به كشور اسلامى و مردم محروم وطنم است موفق گردم . امید است تا مقدار امكان ، به ملتى كه براى دفاع از اسلام به فداكارى برخاسته است خدمت كنم ، هر چند هیچ نوع خدمت جوابگوى فداكارى هاى مداوم ملت عزیز نیست ، به پیشگاه خداوند عذر تقصیر عرضه مى دارم و پیروزى ملت مسلمان و سربلندى و استقلال و آزادى همه را از خداوند متعال مسئلت دارم

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 115

تاریخ : 17/7/57

بیانات امام خمینى

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

چنانكه كه بعضى ها مى گفتند ، مثل این كه بعضى از آقایان آمده بودند اینجا و من نبودم و مثل اینكه قدرى مواخذه و محاكمه مى كردند كه كسى در این امر دخالت داشته در این معنا اینطور نبوده است . مزاج من اولا اقتضاى اینكه بنشینم و اینجا باشم ندارد ، این است كه دیروز تصمیم گرفتم كه استراحت كنم . امروز كه شنیدم آقایان اینجا تشریف مى آورند ، از این جهت آمدم كه خدمت آقایان برسم من عادت به تشریفات ندارم كه مثلا بین من و كسى واسطه باشد ، ارتباط باشد ، این خلاف ادب اسلام است . من در اختیار همه آقایان هستم به مقدارى كه قدرت داشته باشم بالاخره قدرت مى خواهد براى این كه ماشاءاللّه شماها جوان هستید و انشاء اللّه وقتى كه به پیرى رسیدید آن وقت مى دانید كه آن اقتضاهائى كه در جوانان هست در پیر نیست . ما حالا دیگر نفس هاى آخر را مى كشیم و امیدواریم كه بتوانیم همه مان خدمت كنیم به اسلام ، خدمت كنیم به مسلمین ، خدمت كنیم به وطن خودمان .

انقلاب ایران یك برنامه الهى است

الان آشفته است ایران آشفتگى اى كه شاید در طول تاریخ یك همچو آشفتگى اى در ایران نبوده است . شما اگر تاریخ را ملاحظه كنید ، آنقدر انقلاباتى بوده است ، لكن به این صورت كه از آنطرف جنود ابلیسى به جان مردم بیفتند و از این طرف ملت كشته بدهد ، جوان بدهد و مقاومت كند نبوده . الان وضع ایران اینطور است كه هر جایش را كه ملاحظه بكنید انقلاب است ، باید گفت كه انقلاب ایران هرجا كه بروید ، در آن جا (آنطورى كه براى ما دارند نقل مى كنند) از بچه هاى تازه به زبان آمده تا بزرگسال و جوان ها و پیرها و اینها ، از دختر بچه ها و پسر بچه ها تا زن ها و خانم هاى بزرگ و مردهاى بزرگ یك برنامه الهى در كار بوده است . دست بشر چنین قدرت ندارد كه اینطور مردم را بیدار كند كه همه طبقات و همه بچه ها و بزرگ ها ، اینها با هم به یك راه بروند . این یك مطلب غیر عادى است كانه لطفى از جانب خداى تبارك و تعالى به ملت ایران شد كه بااین نهضتى كه كرده اند و با این وحدت كلمه انشاءاللّه مقاومت كنند .

ص: 116

رژیم شاهنشاهى ایران منشا همه مفاسد

و این فسادى كه در ایران پیدا شده است ، كه همه فسادها زیر سر رژیم شاهنشاهى بود . در تاریخ از اولى كه رژیم شاهنشاهى پیدا شده است تا حالا كه ما مشاهده مى كنیم ، هر چه مفسده بوده ، رژیم شاهنشاهى این مفاسد را ایجاد كرده منتهى هر وقت به اقتضاى خودش ، یك وقت اقتضایش یك نحو بوده است و در این عصرى كه من درك كردم و هیچكدام از آقایان درك نكرده اید كه ابتلا به رضاخان انگلیس ها آن وقت رضاخان را آوردند و كودتا درست كردند و مسلط كردند رضاخان را بر ملت ، مامور اجراى مقاصد اجانب بود او ، از آن طرف اجراى مقاصد آنها را مى دید موقوف است به این كه طبقه روشنفكر طبقه علما ، طبقه متدینین ، اینها را بكوبد و از بین ببرد ، از آن طرف هم چون آن منافع موقوف به این بود ، عمل كرد به این كار تا منافع را به جیب آنها بریزد .

هوادارى ریاكارانه شاه جنایت پیشه از اسلام و آزادى

خدا مى داند كه ماچه مصیبت ها در زمان این پدر كشیدیم و همه مان هم كه الان مشتركیم در این كه در زمان این پسرى كه خلف آن پدر است ، او حقا پسر رضاخان است یعنى همه خاصیت هاى فسادى كه در پدر بود در این هم هست به اضافه یك چیزهاى دیگر ، به اضافه سالوسى . رضاخان یك آدم قلدرى بود و همه اش هم قلدرى مى كرد ، ملت هم آن وقت در مقابلش هیچ ایستادگى نداشت ، كم یعنى بود ، البته بود ، اما كم بود ، به این ترتیب كه الان هست نبود آن وقت لكن رضاخان دیگر خودش را نمى چسباند به اسلام و به قرآن و به احكام مبین اسلام ، دیگر ریاكارى نمى كرد سرنیزه بود و مى زد و مى رفت . ایشان آن جهات را دارد یعنى با سرنیزه مردم را مى كوبد ، آنقدرى كه او قتل كرد این زیادتر از او كرد براى این كه او یك قتل عام در مسجد گوهرشاد كرد و بعد هم با یك اشرارى ، توسط اشرارى اما این آقا قتل عام ها كرده است و اگر خداى تبارك و تعالى ، خداى نخواسته مهلتش بدهد ، ΙȘǙǘϠكرد .

از آن طرف جوان هاى ما را از بین برده است ، از آن طرف هر روز كه صحبت مى شود ، همین دو سه روز پیش از این كه در مجلس صحبت كرده ، باید احكام اسلام را حفظ كرد ، باید چه . خوب مرد بى عقل تو دیروز تاریخ اسلام كه تاریخ شرافت یك ملت بود برداشتى و تاریخ دیگرى را جایش گذاشتى تا تو دهنى خوردى و آنجا تمرگیدى . آزادى ! آقا هى دم از آزادى مى زند ، تو راجع به حزب رستاخیز در نطق هایت مكرر گفتى كه باید اینها وارد بشوند در این حزب ، هر كس وارد نشد در این حزب و اگر سوءقصد دارد او را مى كوبیم ، مى زنیم چه مى كنیم و اگر این هم نیست تذكره به او مى دهیم كه برود بیرون . آزادى ! در كجاى این مملكت ما آزادى هست ؟ آزادى قلم دارند مردم ؟ آزادى بیان دارند مردم ؟ كجاى آزادى دارند كه ایشان دم از آزادى مى زنند ؟ آزادى ! احكام اسلام ! دین مبین اسلام ! حالا تو ، از اسلام چه دارى ؟ چه علامتى از اسلام تو دارى كه دم از دین مبین اسلام مى زنى ؟ تو كه دارى اسلام را از بین مى برى .

ص: 117

سرنیزه آمریكاى خبیث ، حافظ شاه

این ابتلائى كه ما همه الان داریم ، الان جوان ما در ایران مبتلا هستند به این رژیم فاسد و دارند خون مى دهند ، كشته مى دهند . همین چند روز پیش از این در كرمانشاه عده زیادى كشته شده اند ، در كردستان هم ، در سایر چیزهاى كردستان هم مى گویند بوده است چند روز پیش هم كه دیدید تهران را چه كردند ، تبریز را چه كردند ، مشهد را چه كردند انسان نمى تواند بشنود این بلادى را كه اینها قتل عام كردند و هر چه خواستند كردند حالا هم دارد حفظ این قدرت خودش را با حكومت نظامى مى كند . اگر حكومت نظامى ، اگر این آمریكاى خبیث ده روز سرنیزه اش را از سر این بردارد ، همان دربارى ها مى خورندش محتاج نیست كه شماها ، همان كسانى كه در خود دربار ، همان هائى كه محافظش هستند در دربار ، اگر بردارد این سرنیزه را آمریكا از سر این آدم ، همین ها او را از بین خواهند برد یعنى او هیچ تامین جانى ندارد .

این را بدانید كه الان من و شما راحت تر از او هستیم . او الان به مصیبت گرفتار است ، مردم را به مصیبت انداخته لكن خودش مصیبت ها الان دارد ، الان شب و روز ندارد ، شب خواب ندارد این آدم ، الان وقتى كه صحبت مى كند ، لرزه مى كند و صحبت مى كند ، نمى تواند چهار كلمه را صاف صحبت كند ، این حالایش است و عاقبتش هم انشاءاللّه بدتر از این خواهد شد و آن طرفش هم بدتر از این طرف خواهد شد .

وظیفه وجدانى شرعى است كه باهر وسیله ممكن به یارى نهضت اسلامى ایران بشتابیم

این وضع ایران در حال حاضر و ما كه در این جا هستیم و شما آقایان كه در خارج بلاد هستید ، در خارج ایران هستید وظایفى دارید ، این چنین نیست كه ما از آنجا آمدیم بیرون دیگر تمام شد . ما همه وظیفه داریم یعنى وظیفه عقلى ، وظیفه وجدانى ، وظیفه شرعى داریم ، وظیفه ما این است كه ما در هر جا باشیم ، جمعا و فردا یكى یكى و اجتماعى كمك كنیم به این نهضت مقدس ایران كه آنها در میدان مبارزه دارند خون مى دهند و ما خارج هستیم و نمى توانیم آنجا ، برویم باید در خارج ما هم مبارزه داشته باشیم ، ما هم به هر مقدارى كه ما مى توانیم با حرف مان ، با قلممان ، با تظاهراتمان ، هر كس هر چه و هر مقدار كه مى تواند ، باید همه ما این وظیفه را ادا بكنیم .

الان مملكت ایران به ما صاحب دین شده است ، ما دین داریم الان به آنها ، مدیونشان هستیم براى این كه اینها راجع به مصالح ملت دارند فداكارى مى كنند ، ما هم جزء ملت هستیم ، از ملت ایران هستیم ، آنها پس براى خاطر ما فداكارى كردند ، خون دادند ، حبس بودند . الان از علماء ما چقدر در حبس اند . از علماء ، از روشنفكران ، از دكترها و مهندسین از محصلین ، از بازارى ها ، همه طبقات الان در حبس اند ، عده اى كشته شده اند ، عده اى محبوس اند ، اینها براى خاطر همین ملت بوده ، براى خاطر اسلام بوده و ما كه مسلم هستیم و ما كه ملى هستیم ، مربوط به این ملت هستیم ، به اینها

ص: 118

دین داریم ، باید دینمان را ادا بكنیم . من كه یك طلبه هستم دینم را اداء مى كنم به این كه بنویسم ، بگویم به شما عرض بكنم ، شما كه آقایان هستید ، محصل هستید ، هر رشته اى را كه دارید باید دینتان را به این ملت ادا بكنید . اینها را خرد كردند زیر پاى خودشان ، خداوند انشاءاللّه خردشان بكند و مى كند انشاءاللّه . بنابر این ما همه موظف هستیم كه توجه داشته باشیم به آنها و هر مقدار كه مى توانیم ، البته همه كار كه ما نمى توانیم بكنیم ، آن مقدار كه در وسعمان هست ، در قدرتمان هست در خدمت به این ملت و در خدمت به این خلق ما دین خودمان را ادا كنیم .

تلاش ابر قدرت ها براى حفظ شاه و رژیم منفور پهلوى

علاوه بر این خوب خود ما هم اهل این ملت هستیم ، مى بینیم كه تمام مخازن دارد مى رود تو جیب آمریكا وبرادران او . نفت ما اگر اینطور كه حاتم بخشى مى كند محمدرضا اگر این نشود ، نفت ما به این زودى تمام نمى شود ، مخازن ما به این زودى ها تمام نمى شود لكن در نفت را باز كرده اند و حراج كرده دارند مى برند همه را ، خورند همه را ، از آن طرف انگلیس ها مى برند و از این طرف كسان دیگر ، آمریكائى ها كه از همه بدترند ، از آن طرف هم شوروى ها ، همه ریخته اند به جان این ملت و همه دست به هم داده اند تا این مردیكه را نگهش دارند و این چیزها را ببرند .

شما دیدید كه چند روز پیش از این رهبر چین آمد كه (خیر این رهبر چین ، رهبر چند صد میلیون جمعیت ، یك میلیارد جمعیت است و خلق چین چطور و كمونیست چطور و ما چطور هستیم ) مردیكه آمد ایران ، یك كسى كه قتل عام ها كرده ، وارد به او شد ، از روى كشته هاى ما با هلیكوپتر رد شد ، نتوانستند او را از توى خیابان ببرند براى اینكه مردم هیاهو مى كردند ، داد و قال كردند ، همه اینها رامردیكه دانست نه اینكه نمى دانست . . . . چقدر جمعیت همراهش بود ، از روى كشته هاى ما عبورش دادند و بردندش آنجا و دست به دست هم دادند و با كمال خوشروئى با هم عرض كنم چه كردند این آدم اینها بازى میدهند مردم را ، از آن طرف دیدیم كه در 15 خرداد اینهمه جمعیت از ایران كشته شد و شوروى روزنامه هایش از اینها تایید كردند و گفتند كه آنها یك دسته ارتجاعى بودند و یك دسته چه بودند كه مى خواستند چه بكنند و حالا هم همانطور است كه تایید مى كنند از او ، آمریكا كه معلوم است .

اینها مى خواهند كه تمام مخازن ما را ببرند و این ملت بیچاره بعد از این كه نفتش و منابعش از بین رفت بعد باید چه بكند ؟ خدا مى داند چه باید بكند . این آقا مى گوید كه از خورشید باید ما چیز بگیریم ، تو چراغ نفتى را نمى توانى روشن كنى ، شما مى خواهید از خورشید قدرت بگیرید ؟ ! این حرف ها چه است ، این حرف هابراى اغفال مردم است . تمام این صحنه سازى ها كه دارند مى كنند براى آن است كه این مردیكه را نگهش دارند اینها با قدرت هاى خودشان .

ص: 119

غارت اموال ملت توسط شاه و پدرش

در داخله هم هر كس كه بگوید كه این باید بماند یا خوب است بماند ، این خائن است كه گوید خوب است بماند ، براى این كه در داخله همه دیدند كه این شخص چه مى كند و با مردم چه كرده است و با مخازن ما چه كرده است ، با مال ما چه كرده است . چقدرها در خارج ، این آدم ، چقدر از مال مردم گرفته اند و در خارج الان ویلا دارند و ملك دارند و چه دارند و چه دارند ، همه اینها از مال ملت بوده . خوب ، ما رضاخان را دیده بودیم ، یك سربازى لخت بود كه آمد و حالا هر یك از آنها صاحب میلیاردها دلار شده اند ، این از مال همین ملت است . در تمام شركت ها اینها شركت دارند هر شركتى كه در ایران تاسیس شده یك مقدارش مال اینهاست . از نفت هم كه همینطور دارد به آنها مى دهد . یك مقدارى گیرند ، یك مقدار كمى مى گیرند كه این مقدار هم به آنها آهن مى دهند ، چیزهائى كه به درد ما نمى خورد ، بله به درد ایشان این مسلسل ها مى خورد براى این كه بزنند و مردم را بكشند ، به درد ملت ما نمى خورد این چیزها . یك مقدارى از آن هم توى جیب خودشان و توى جیب عائله شان مى رود و به تبلیغات مى دهند در خارج . خدا مى داند اینها چقدر ، مى گویند صد میلیون دلار خرج تبلیغات ایشان است كه به خارج مى دهند براى تبلیغ كردن ، تبلیغ چه ؟ تبلیغ این كه این آقا براى ایران لازم است باشد ، اگر این برود ، كمونیست مى شود ایران ! . چرا كمونیست مى شود ایران اگر این برود ؟ ملت ایران یك ملت مسلم است ، ملت ایران شعارشان اسلام است ، شعارشان دیانت است چرا كمونیست مى شود ؟ ایشان همین طورى دارند منتشر مى كنند . حالا اخیرا هم مى گویند كه بناست كه ، درست كرده اند یك دسته اى را كه دانشگاه وقتى كه باز شد ، در دانشگاه شعار كمونیستى بدهند براى این كه به مردم بفهمانند كه ببینند الان كمونیست ها هستند ، نه اینها سازمان امنیتى هستند ، اینها كمونیست نیستند . با هر حیله و با هر حقه اى هست اینها مى خواهند این را نگهش دارند و نگهداشتنش هم براى آن است كه ایشان بهتر از همه نوكرى دارد مى كند .

با بیرون كردن نفتخورها و مفتخورها ، ملت كشور را اداره خواهد كرد

ما حرفمان از اول تا حالا این بوده است كه ما یك مملكتى داریم براى خودمان مى خواهیم ، ما نمى خواهیم آمریكا سرپرست ما باشد ما نمى خواهیم همه منافع ملت را آمریكا ببرد ، همه منافع مملكت را شوروى ببرد ، گاز را شوروى ببرد و نفت ما را آمریكا ببرد و یك سفره بازو هر چه هر كس مى خواهد هرچى بخورد ، ما نمى خواهیم اینطور باشد . ما مى خواهیم خودمان ، یك جمعیتى هستیم ، هر چى هستیم به شما چه ما هر چى هستیم ، مى خواهیم خودمان از زمین خودمان و از آب خودمان و از نفت خودمان و از مخازن خودمان كه همه غنى اند اینها ، ما مى خواهیم از همین ها استفاده كنیم و دزدها را كنار بگذاریم كه مى خوردند و مى بردند ، آنها را هم كنار بگذاریم ، خودمان اداره كنیم مملكت خودمان را . ما سرپرست لازم نداریم ، بد اداره مى كنیم خودمان كردیم خوب هم اداره مى كنیم خودمان كردیم ما حرفمان این است و كى مى تواند بگوید نخیر (شما) باید حتما كس دیگر بیاید شما را اداره كند ؟

ص: 120

به شما چه ربطى دارد ؟ ما یك مملكتى داریم مال خودمان ، مخازنش هم مال خودمان ، خودمان مى خواهیم اداره اش بكنیم . مى گوئید نمى توانید ، اداره كنید نتوانیم ، به شما چه ربطى دارد ؟ ما نمى خواهیم اداره اش كنیم ، حرفمان این است كه شما بروید بیرون . حال آنكه اگر اینها بروند بیرون ، اگر این مفتخورها و این نفتخورها را ما كنار بزنیم ، نفتخورها عبارتند از همین ابر قدرت ها و هم مفتخور هستند هم نفتخور و مفتخورها هم همین عائله پهلوى و تمام آنهائى كه در این 50 سال با اینها رابطه داشته اند از هر طبقه اى كه مى خواهد باشد ، اینها مفتخورهائى هستند كه روى نعش جوانان ما دارند استفاده از موقعیت همین مملكت مى كنند ، ما مى گوئیم كه ، این نفتخورها و این مفتخورها را اگر ما بیرونشان بكنیم یك مملكت غنى داریم كه مى توانیم اداره اش كنیم تا آخر . این جور نیست كه مملكت ما بودجه اش ناقص باشد ، خورنده اش زیاد است بودجه ناقص نیست ، آنهائى كه مى خورند زیاد است ، خرج این اشخاص خارجى تبلیغاتى نمى دانم خرج این اشخاصى كه در داخل هستند براى حفظ ایشان و امثال و ذالك ، این مستشاران كه از خارج مى آیند ، اینها زیاد مى خورند ، همه اینها ریخته اند دراین كشور براى مخازن ما و دارند آن را چپاول مى كنند و مى برند .

اگر ما دست اینها را كوتاه كنیم و انشاءاللّه كوتاه مى كنیم و ملت انشاءاللّه قیام كرده است و كوتاه خواهد كرد ، اصلش بیرونشان خواهیم كرد انشاءاللّه ، اگر ما یك همچو چیزى موفق بشویم ، هم نفت مان به اندازه كفایت است ، و هم خودمان مى توانیم اداره كنیم مملكت خودمان را . كى گفته تو بیائى اداره كنى مملكت ما را و یا عمال تو بیایند اداره بكنند ؟

تا قطع ید آمریكا و سایر ابر قدرت ها نهضت ادامه دارد

ما این همه مستشار مى خواهیم چه كنیم ؟ این مستشارها همه براى این است كه حفظ كنند او را و غارت كنند ما را ، حفظ این براى غارت ، كه اینها مى خواهند غارت كنند ، حالا اگر مى توانستند یكى بهتر از این بیاورند ، او را مى آوردند ، همچنان عشقى به چشم و ابروى ایشان ندارند لكن الان نمى توانند او را بردارند ، هر كس كه را بیاورند ما همین هستیم . اگر بنا باشد كه كودتا بكنند و یك نظامى روى كار بیاورند ، یا باید بكشند یا باید بروند . همین طور كه حالا هستیم ، یا باید مسلسل را بكشند و همه ملت را بكشند یا باید كنار برود . تا آمریكا نرود و تا دست این ابرقدرت ها از روى مملكت ما برداشته نشود ، ما نهضت مان برقرار است و فریادمان هم برقرار است و كارهایمان را هم انجام مى دهیم و انشاءاللّه موفق خواهیم شد .

هیچ قدرتى نمى تواند با ایران كه مورد توجه افكار عمومى دنیاست مقابله كند

آقایان نترسید از این ابرقدرت ها . اگر یك ملتى قیام كرد براى مصالح خودش ، یك وقت مى خواهد جنگ خارجى بكند ، در جنگ خارجى ما هیچ هستیم و آنها همه چیز دارند . یك وقت ملتى یك حرفى دارد كه همه عالم مى پذیرند این حرف را كه ما ملتى هستیم و نمى خواهیم اجانب توى مملكت

ص: 121

باشند ، توى خانه ما باشند ، از خانه مان بیرون بروید . این را كسى نمى تواند با آن معارضه كند ، اگر هم معارضه كند یك عدد خیلى كمى مى توانند معارضه كنند والا با افكار عمومى دنیا مواجه خواهند شد و هیچ قدرتى با افكار عمومى دنیا نمى تواند مقابله كند . ما الان متوجه كردیم تمام افكار عمومى دنیا را به ایران ، الان ایران مورد توجه همه است یعنى یك چیزى است كه همه دارند مطالعه مى كنند در ایران ، ایران را دارند مطالعه مى كنند آنها منتهى مطالعه مى كنند براى چاپیدن شاید یك اصحاب خیرى هم باشد كه مطالعه مى كند كه ملت چرا این جور است ، چه شده است ، جرا باید اینطور باشد ؟ این كم كم توجه همه است كه همه متوجه شدند به این كه یك ملتى به پا خاسته و گوید كه من حق خودم را مى خواهم ، نمى گوید كه من حق دیگران را مى خواهم ، این ناچار باید تبعیت از آن بشود .

نوید پیروزى در سایه اتحاد

و من به شما مژده مى دهم كه انشاءاللّه اگر چنانچه دست به هم ، همین طورى كه دادید ، دستتان در دست هم باشد ، مخالفت ها را كنار بگذارید و با هم دوست باشید ، همه با هم همقدم باشید ، نتیجه خواهید برد و كلك اینها را انشاءاللّه خواهید كند و مملكت مال خودتان خواهد شد و آن یك كلمه اى هم كه به شما آقایان خارج از كشور عرض مى كنم این است كه گاهى من مى شنوم ایران كه بودم گاهى مى شنیدم ، این جا هم شاید شنیده باشم كه آقایان بینشان یك اختلافات جزئى یك كدورت هاى جزئى است ، به نظر من این صحیح نیست ، شما همه برادر هم هستید چرا با هم ، سر چه با هم اختلاف داریم ؟ ما باید همه دست به هم بدهیم و او را كه دشمن همه است از بین ببریم . اگر ما بنا باشد كه خودمان باهم اختلاف بكنیم ، او آسوده سرجاى خودش مى نشیند و قواى ما صرف خودمان مى شود . این هم یك نیرنگى است كه آنها همیشه داشته اند كه بین همین طبقات مردم اختلاف بیندازند دو تا حزب درست بكنند ، این حزب كذایى و حزب كذا ، بین آن دو را حزب اختلاف بیندازند و مردم را فلج بكنند ، یا مثلا یك نفر بیاورند جلو ، یك چیزى از او درست بكنند بعد هم مردم به او مشغول بشوند ، مدت ها سر این دعوا بكنند و قوایشان تحلیل برود و آنها استفاده بكنند .

شما آقایان كه در خارج هستید با هم برادر باشید ، حل كنید اختلافات را ، اگر یك وقت كدورتى از یك برادرى دیدید ، برادروار بروید پیش او بگوئید فلان كار شده است و من به واسطه آن كدورت دارم ، حل بشود این كار .

همه باید خدمتگزار اسلام و كشور باشیم

على ایحال من توفیق شما را ، همه آقایان را از خداوند تبارك و تعالى مى خواهم و امیدوارم كه تحصیلات شما در این جا به آخر برسد و با سربلندى برگردید به وطن خودتان و زمام امور وطن را اشخاص مهذب ، اشخاص صحیح العمل به دست بگیرند و همه شما خدمتگزار ، همه ما خدمتگزار به این مردم و به وطن خودمان و به اسلام باشیم .

ص: 122

و اینهم عرض كنم كه من مزاجم اقتضاى این كه هر روز بیایم اینجا با این وضعى كه الان هست ، نمى كند و من الان خسته شده ام و گفتم چاره اى ندارم كه با آقایان صحبت بكنم . من معذرت مى خواهم از آقایان كه نمى توانیم بیایم . اولا كه این را عرض بكنم كه من از اولى كه داخل در این باغ شدم اجازه دخالت به كسى ندادم ، به نزدیكان خودم هم اجازه دخالت هیچ وقت نمى دادم ، خودم مستقل بودم در كارهایم ، خودم هر كارى را مى خواستم مى كردم و هر كارى را نمى خواستم نمى كردم و بر اثر تشخیص خودم و تفكر خودم كارها را انجام مى دادم . خیال نكنید كه من این جا حالا آمدم مثلا ارتباط خاصى با كسى داشته باشم یا كسى در كارهاى من دخالت بكند و من هم تقلید بكنم از او . این حرف ها نیست در كار ، كدورتى نداشته باشید از این جهت كه من مثلا اگر رفتم بیرون براى استراحت ، این یك چیزى بوده است كه من مثلا به آقایان رسیدگى نكنم ، خدمت آقایان نرسم ، نه در خدمت همه آقایان هستم و آن جا هم ، منزلم درش باز است ، هر كس از آقایان كه بخواهد بیاید آنجا لكن از اینكه بیایم در این محل ، این جا باشم و یا این كه آن جا هر روز بلند شوم بیایم این جا ، از این معذرت مى خواهم براى این كه مزاج من چنین اقتضائى ندارد و من باید برگردم آن جا و استراحت بكنم و انشاءاللّه خودم را حاضر كنم براى خدمت به همه آقایان .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

ص: 123

تاریخ: 57/7/17

پاسخ امام خمینی به نامۀ حضرت آیت اللّه نجفی مرعشی

بسمه تعالی

حضرت آیت اللّه آقای نجفی دامت برکاته

به عرض عالی می رساند: مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم بود و حاوی استفسار از اینجانب بود واصل ،سلامت و توفیق جنابعالی را خواستار است.

اینجانب به واسطۀ فشار عراق به تصویب شاه معلوم الحال که مملکت اسلامی را تا سرحد سقوط رسانده است از نجف به خارج آمده بلکه بتوانم برای این ملت محروم کاری بکنم ما همه موظف هستیم که از پا ننشینیم تا سقوط سلسله بی حیثیت پهلوی.

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته.

روح اللّه الموسوى الخمینی

ص: 124

تاریخ 57/7/19

بیانات امام خمینی در مورد سرسپردگی رژیم پهلوی به ابر قدرتها و وظیفه مسلمین در قبال نهضت

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

رئیس اطلاعاتشان آمد پیش من و راجع به اینکه شما ملت ایران را مسلح نکنید شما فعالیت نکنید ما تعهداتی داریم نسبت به دولت ایران من گفتم که خوب شما تعهداتی نسبت به دولت ایران دارید اما من نسبت به آن تعهد ندارم و ما هم تعهداتی خودمان داریم نسبت به اسلام و نسبت به ملت ،خودمان ما به کار خودمان ادامه میدهیم شما هر کاری که میخواهید بکنید. گفت آخر شماها هی اعلامیه میدهید هر روز یک نواری میفرستید و چه میکنید شما کمش کنید گفتم نه من اعلامیه میدهم نوار هم پر میکنم و میفرستم منبر هم اگر رفتم صحبت میکنم اینها چیزی است که من نمی توانم کنارشان بگذارم. او هم رفت و بعد تشدید کردند به طوری که من دیدم که اینها دیگر تحمل مطلب را ندارند و پیشتر او این را گفته بود که فلانی حالا هیچ اما شماها رفقای ما را چه خواهیم کرد من دیدم که ممکن است یک وقتی اینها به رفقای ما یک تعرضی بکنند و ما هم مقصدی (مکانی) پیشمان مطرح نیست ما میخواهیم کارمان را انجام بدهیم بنا گذاشتم که بروم به کویت و از آنجا بعد به یکی از ممالک اسلامی بروم با اینکه ویزا هم داشتیم در سرحد کویت دولت کویت مانع شدند، حتی اجازه اینکه ما برویم به فرودگاه از آنجا پرواز کنیم آنقدر هم اجازه ندادند ما باز برگشتیم به عراق معلوم شد که خود آنها هم تفاهمی داشتند منتظر ما بودند همان جمعیتی که ما را آورده بودند باز آنجا ایستاده بودند ما برگشتیم عراق و ما را بردند بصره و بعد از چندین ساعت بردند بغداد و از بغداد هم دیدیم که حالا بیائیم اینجا شاید بتوانیم یک فلان محلی برای خودمان انتخاب کنیم موقتاً آمدیم به فرانسه و من خودم را ملزم میدانم یعنی ملزم شرعی میدانم عقلی میدانم که در یک وقتی که مردم ایران قیام کرده اند و دارند کشته میدهند جوانهایشان را گرفته اند از آنها یک دسته ای را کشته اند یک دسته ای را حبس کرده اند عده ای از علمای ما الان در حبس هستند عده زیادشان در تبعید هستند و مردم همه از بچه کوچک تا پیر مرد ایستاده اند الان در مقابل دستگاه شاه و همه با یک صدا می گویند ما شاه را نمیخواهیم همه مسؤول میشویم برای این ملت.

ملت حق تعیین سرنوشت خود را دارد

و این ملت و هر ملتی حق دارد خودش تعیین کند سرنوشت خودش را. این از حقوق بشر است

ص: 125

که در اعلامیه حقوق بشر هم هست هر کس هر ملتی خودش باید تعیین سرنوشت خودش را بکنند. دیگران نباید بکنند این ملت با هم الان همه ایستاده اند و میخواهند سرنوشت خودشان را تعیین کنند.

بی تفاوتی در مقابل جنایات بر خلاف شرع و انصاف و انسانیت است

این است که ما این آدمی که به ما خیانت کرده است به اسلام ،ما به دین ما خیانت کرده است. مخازن ما را دارد به اجنبی میدهد در مقابلش یا اسلحه میگیرد و مردم را می کشد و یا می گیرد و مقداری یک مقدارش را خرج همین کارها میکند باقیش را هم خودشان و رفقای خودشان از بین می برند، یک مردمی که الان ایستاده اند و دارند خون میدهند برای این کار مائی که در خارج هستیم مکلف هستیم که با اینها همزبان باشیم. الان آنها همین الان هم که ما اینجا نشسته ایم شما بدانید که در آنجا انقلاباتی هست الان در ایران همین چند روز پیش از این در خیلی از جاهای ایران آدم کشته اند. خیلی است الان هم که ما اینجا نشسته ایم باز نمیدانیم شاید الان هم در ایران یک صدائی باشد و هست اما حالا کشتار هست یا نه الان ما نمی دانیم چرا دور هستیم هر روز این مسائل هست. آنها در میدان مبارزه هستند و مشغول مبارزه هستند، ماها اینجا بی تفاوت باشیم و مشغول به مثلاً کارهای عادی خودمان باشیم این برخلاف انصاف بر خلاف انسانیت بر خلاف شرع بر خلاف همه اینها هست من میتوانم حالا با شما صحبت کنم و شما را دعوت کنم به اینکه با ملت خودتان که برای منافع همه که شماها هم جزء آنها هستید قیام کردند و شماها موافقت کنید این جبهه های خارجی هر چه هستند اینها همه همدست بشوند من به اندازه ای که میتوانم برای شما چند نفر الان صحبت کنم صحبت میکنم آن مقداری هم که میتوانم بنویسم مینویسم و منتشر میکنم شما هم به هر اندازه ای که میتوانید تظاهر هر وقت وقتش شد مناسب ،شد ،نوشتن ،گفتن به روزنامه نگارها چیز ،گفتن هر چه میتوانید هر کس به هر اندازه ای که میتواند با این ملت ضعیف که الان تحت چکمه این بی انصافها هست باید همراهی کرد.

قیامی که در تاریخ سابقه ندارد

و یک همچنین قیامی که الان در ایران هست من گمان ندارم در تاریخ سابقه داشته باشد این را که یک مساله واحدی را همه بخواهند الان همه این بچه هایی که تازه خودشان هم الان نمیدانند چه دارند میگویند اما میگویند ما شاه را نمیخواهیم یا اینکه همه گفته اند اینها هم میگویند یک بچه هفت هشت ساله پنج، شش ساله آن که زبان باز کرده الآن میگوید که «مرده باد شاه» برای اینکه دیده همه میگویند او هم میگوید این زبان همه است این منطق همه است و در طول تاریخ شاید ما نداشته باشیم یک وقتی که همه یک مطلبی را با هم بگویند یعنی آن که در آن طرف ،ایران در اقصی بلاد ایران است با آن که در مرکز است حرفش یکی باشد. الان وضع اینطور شده است و یک ملتی وقتی وضعش اینطور شد این پیش میبرد. این دیگر نمیشود که این ملتی که ایستاده الان در مقابل

ص: 126

ظلم و در مقابل قلدریها و آنها با توپ و تانک و او با مشت دارد مقاومت می کند و نمی رود کنار این ملت شکست نمی خورد.

بسیج تبلیغاتی برای شکست نهضت

الان تبلیغات مختلف شروع شده است این شروع بود زیاد شده است تبلیغات مختلف برای اینکه بشکنند این وحدت را و جبهه های مختلف اشخاص مختلف اینها با آن صورتها حتی گفتند که بنا دارند که در دانشگاه وقتی که باز شد دانشگاه یک دسته سازمان امنیتی را به صورت دانشجوها بیاورند و شعار کمونیستی بدهند برای اینکه به مردم بفهمانند که اگر شاه نباشد خواهد اینطور شد. این شاه از کمونیستها هم بدتر است این شاه هر کسی از این شاه از این آدم که بهتر است. ای--ن چ---ه گذاشته برای مملکت ما جز اینکه همه اش تبلیغات است؟ چقدرها خرج تبلیغات در داخل و خارج می شود تا اینکه روزنامه ها در خارج برای او دروغ ها را بنویسند و در داخل برایش دروغ ها را بنویسند. این مشغول این کارهاست و مشغول جمع کردن مال و در اطراف دنیا زینت تهیه کردن و زمین خریدن همین است کار ایشان دیگر چیست؟ یا آدمکشی و آدمزنی است یا یک استفاده اینطوری از . مردم دارد استفاده میکند و مال این ملت را دارد تضییع می کند.

استعمارگران بر سر خوان یغما

حرف ما این است ما یک کلمه حرف داریم و آن این است که اینهائی که نشسته اند سر این خوان یغما که اسمش ایران است و هر کس از هر طرف آمده است هر مملکتی از هر طرف آمده است دارند از این خوان یغما میخورند و این ملت ما کنار این دارد گرسنگی میخورد ما می گوئیم این .نباشد ما میگوئیم یک مملکتی ما داریم نفت دارد مخازن دیگر ،دارد غنی است مملکت ما این مملکت را برای خودمان بگذارید خودمان هم کارهایش را میکنیم اگر بخواهیم هم کارشناس بیاوریم خودمان میآوریم چرا شما بیاورید با ماهی نمیدانم چند صدهزار تومان کارشناس می آوریم که اینطور نباشد خودمان کارشناس درست می کنیم.

فرهنگ ،استعماری مانعی برای رشد استعدادها

دانشگاه حالا از وقتی که امیر کبیر ایجاد کرده است تا حالا به قدر 70 سال یا بیشتر ، خیلی سال میگذرد از عمرش لکن نگذاشتند جوانهای ما درست بشوند خوب خوب کار را انجام بدهند اصلاً مانع شدند از اینکه رشد بکنند جوانهای ما دانشگاههائی که به دست دیگران درست شده است که نگذارند رشد در آن پیدا بشود نظامیهای ما را نمی گذارند که تربیت نظامی صحیح بشوند. مستشارهای آمریکایی اینها را به راه کج میبرند یعنی راهی که برای آنها سازگار است می برند. فرهنگ ما فرهنگ استعماری است. ما باید فرهنگ خودمان را داشته باشیم این فرهنگ ها

127

ص: 127

فرهنگ هائی است که نمی گذارند بچه های ما با فرهنگ بزرگ بشوند یک لوزه الان می خواهد عمل کند همین خود این شاه راجع به یکی از لوزه اش یکی از اروپا آوردند این لوزه را عمل کرد. خوب توئی که میگویی که ما دیگر مملکتمان را ترقی ،دادیم لوزه تان را هم دارید جای دیگر عمل میکند پس معلوم میشود که شما هیچی ندارید یک خط میخواهند بکشند از اینجا به آنجا از خارج می آورند و درست میکنند برای اینکه یک خطی بکشند. آنوقت یک قرارداد با یک کمپانی می بندند، در یکی از این قراردادها بوده است من یادم نمیماند این چیزها که نمیدانم چند متر راه درست کرده بود و باقی آن را برداشت و رفت پیکارش اینها اینطور ریختند به جان این مملکت گازش را شوروی می برد نفتش را آمریکا میبرد ما که میگوئیم که حکومت اسلامی میخواهیم میخواهیم جلوی این هرزه ها گرفته بشود، نه به منطق شاه که می گوید «اینها می گویند که ما می خواهیم برگردیم به زمان هزار و چهارصد سال پیش از این ما میخواهیم به عدالت هزار و چهارصد سال پیش از این برگردیم نه اینکه زندگیمان زندگی آنوقت بشود نه همه مظاهر تمدن را با آغوش باز قبول داریم لکن اینهائی که اینها دارند مظاهر تمدن نیست.

مظاهر تمدن شاه!!

اینهمه آدمکشی مظاهر تمدن است؟ این حکومت نظامی عرض میکنم که به جان مردم ،ریختن این مظاهر تمدن است؟ اینهمه نفتهای ما را به دیگران دادن و در مقابلش اسلحه ای که نمی توانند این اسلحه را به کار ببرند. اسلحه هایی که به ایران می آورند ما نداریم کسی که کارشناس باشد بداند این را چه جوری باید به کار انداخت باید خود مستشارهای آنها بالای سرشان باشد. پایگاه درست کردند اینجا پایگاه امریکائی درست کردند به صورت اینکه ما میخواهیم مملکتمان را چه بکنیم پایگاه آمریکا است اینجا ما اینکه حرفمان است این است که می خواهیم اینطور این آشفتگی که الان این آقا ایجاد کرده است این نوکر ایجاد کرده برای ارباب های ،خودش ما می خواهیم این نباشد.

تاریخچۀ سرسپردگی رژیم پهلوی

از روز اول که من یادم است شماها جوانید یادتان نیست از روز اولی که رضاشاه کودتا کرد کودتایی بود که با دست انگلیس ها بود خود انگلیس ها هم وقتی که این رفت در رادیو دهلی گفتند که (من خودم شنیدم) ما رضا شاه را آوردیم ولیکن خیانت کرد بردیمش آنوقتی که بردند او را به جزیره ،كذا در رادیو دهلی که مربوط به انگلیس ها بود گفتند که ما رضاشاه را آوردیمش سر کار و بعد از اینکه خیانت کرد او را بردیم خود آقای محمدرضا خان گفت که در یکی از چیزهایش نوشته بود که (شاید هم در همان خدمت برای وطنم باشد لکن بعدش این را از بین بردند دیدند بد حرفی زده است ) متفقین وقتی که آمدند اینجا صلاح دیدند که من باشم از خاندان ما باشد. لکن جنابعالی هم دست

ص: 128

نشانده هستی صلاح دیدند که من باشم» معنایش این است که آنها مرا قرار دادند ما می گوئیم نمی خواهیم یک کسی که با پناه متفقین آمده اینجا و حالا هم برای متفقین دارد کار میکند زحمت می کشد همه هستی ما را دارد به باد میدهد استقلال ما نداریم آزادی بیان نداریم آزادی قلم نداریم هیچی نداریم

غارتی به نام اصلاحات ارضی

زراعت یک مملکت زراعی که زراعتش باید صادر بشود ،چقدرها اینها برای سی و سه روز (مثل اینکه اینطور نوشته بودند یا سی و چهار روز یک همچو چیزی) دارد، باقی آن را باید از خارج بیاورند. شما الان میبینید که از خارج هی سیل گندم است و جو است و چه و چه و چه تخم مرغ است و همه چیز را از خارج دارند می آورند. اینها به اسم اصلاح ارضی زراعت ایران را به باد دادند یعنی دهقان و رعیت بیچاره را بیچاره کردند که دیگر نتوانستند اینها بمانند در مزرعه های خودشان از آنجا کوچ کردند و آمدند به تهران و اطراف شهر تهران به وضع بدی زندگی می کنند، به وضع بسیار اسفناکی الان عده کثیری زیاد شاید فریب چهل ،مورد چهل محل شاید این مقدارها که صورتش را به من داده اند که در نجف این صورت پیش من بود که در کجای ،شهر فلان ،عده در کجای ،شهر فلان ،عده همین طوری در شهر متفرق با کوخ های کوچک با چادر نشینی اینطوری است در کوخهای تهران مرکز اینطور هست که با چادر نشینی و کوخ نشینی دارند اینها زندگی می کنند. نوشته بود که بخواهد یک کوزه آب برای بچه هایش بیاورد باید نمیدانم چند پله صد پله، چقدر از آن گودالی که اینها زندگی در آن میکنند باید بیاورند به بالا برسند به این شیر آبی که اینجا گذاشته اند. در زمستان سرما این زن باید این کوزه را بیاورد بالا و بعد از این پله ها برگردد یک کوزه آب ببرد برای بچه هایش.

ماموریتی برای غارت بیت المال مسلمین

ما می گوئیم این وضع آشفته باید از بین برود. از آن طرف خرج های خودشان آنطور خرج ها است که همین آخری من خواندم که برای فلان ویلایی که برای یکی از خواهرهای شاه بود، خود ویلا را چقدر خریدند الان من یادم نیست ولی زیاد بود و پنج میلیون دلار پنج میلیون دلار برای خرج گلکاری و زینت گلکاری بود این وضع اینها و بیشتر از اینها که الان ما نمی توانیم تصورش را بکنیم این وضع عده کثیری از مردم که در خود شهر تهران زندگی دارند میکنند با یک چادری با یک ،کوخی بی همه چیز به یک چراغ دارند نه یک عرض بکنم که آب دارند اسفالت و این حرفها هم که اصلا معنی ندارد ما که میگوئیم حکومت اسلامی ما میگوئیم این وضع باید از بین برود. شاه میگوید اینها میگویند که باید ما برگردیم به آن زمانی که با الاغ راه برویم کدام آدم این حرف را زده که شما باید با الاغ بروید؟ ما میگوئیم که این وضع را باید به هم زد و تا محمدرضا و دودمان پهلوی هست ما نمی توانیم یک روی آزادی و یک روی استقلال برای مملکتمان ببینیم. این

ص: 129

یک نوکری هست که گذاشته اند او را اینجا و مامور برای وطنش هست خودش هم میگوید «ماموریت برای «وطنم راست میگوید اما ماموریت از جانب کیست؟ مامور است از جانب آمریکا برای وطنش که این وطن را وطن بیچاره را نه بگذارد رشد معنوی بکند و نه مالشان را خودشان بخورند. مالشان باید نصیب آمریکا بشود. ما که میگوئیم حکومت اسلامی میگوئیم حکومت عدالت ما میگوئیم یک حاکمی باید باشد که به بیت المال مسلمین خیانت نکند دستش را در از نکند بیت المال مسلمین را بردارد ما این مطلب را میگوئیم این یک مطلب مطبوعی است که در هر جامعه بشری که گفته بشود برای هر کس گفته بشود از ما می پذیرند ملت ما امروز قیام کرده است برای این مطلب که این آدم به ما خیانت کرده اموال ما را خورده است و برده است و - عرض میکنم که در ممالک دیگر برای خودش و برای خانواده اش و برای اتباعش ویلاها خریده و - عرض میکنم که زندگیهای بزرگ تهیه کرده است و ما گرسنه هستیم گرسنه ها جمع شده اند و میگویند که ما نمیخواهیم او را چه میگوید؟ خوب، منطق ما این است ما غیر از این حرفی نداریم.

حکومت اسلامی ،بازگشت به عقب نیست

حالا در ضمن روزنامه های اینجا هر چه میخواهند بنویسند اسلام ارتجاعی است خوب هر چه ،هست اینها این کلمه را شما این را جواب بدهید من این کلمه را که میگویم این روزنامه ها همه روزنامه های دنیا جمع بشوند جواب این کلمه را بدهند که آقا ما مخازن نفت داریم، مخازن مس داریم مخازن چیزهای دیگر داریم همه چیز داریم لکن دارند میبرند غارت می کنند ما ملت ضعیف عقب افتاده نمیخواهیم غارت بشویم. شما میگوئید عقب افتاده ایم بسیار خوب، نمیخواهیم آقا، شما که غارت میکنید جلو افتادید ما که غارت شدیم عقب افتادیم شما به عرض می کنم دروازه تمدن رسیدید که دارید مردم را غارت میکنید مردم دیگر شاید نرسیده اند به آنجا که به آنها آزادی .بدهید مردیکه میگوید: «اینها نرسیدند به آن حدی که لایق آزادی بشوند» نرسیدند به آن حد من نمی فهمم یعنی چه؟ چطور نرسیدند به آن حد که به آنها آزادی بدهند؟ مردم که داد میکنند که آقا چرا آن کارهای غلط را میکنی اینها نرسیده اند به آن؟ حالا برسند به آن حد باید حرف نزنند؟ هرچه تو سرشان میزنند دیگر حرفی نزنند تا اینکه رسیده باشند به آن حدی که بشود به آنها آزادی داد؟

ملت، طالب حقوق اولیه بشر

مملکت ما امروز قیام کرده است و این قیام قیامی است که همه موظفیم دنبالش برویم یعنی از منی که طلبه هستم تا شمایی که محصل هستید تا آن که کاسب است تا آن که تاجر است تا هر کس که هست اهل این مملکت است باید دنبال این اهالی مملکتش باشد تا این کار بشود، بلکه مساله ای است ،که منطقی است که بشر باید دنبالش .باشد اینها دارند حقوق اولیه بشریت را دارند مطالبه کنند. حق اولیه بشر است که من میخواهم آزاد باشم من میخواهم حرفم آزاد باشد، من می خواهم

ص: 130

مستقل باشم، من می خواهم خودم باشم. حرف ما این است این حرفی است که در هر جا شما بگوئید همه از شما می پذیرند.

کمک به نهضت با تمام قوا

و ما همه موظفیم که به دنبال این مطلب باشیم، تا آن اندازه ای که می توانیم به برادرهایی که دارند کشته می دهند کمک بکنیم هر چه می توانیم و آنهائی که الان در میدان جنگ هستند، ما به اینها کمک برسانیم، هر طوری که می توانیم کار کنیم، با قلم، با بیان، با صحبت، با هر چه که می شود، با تظاهرات این حرف ماست.

از خدای تبارک و تعالی توفیق همه تان را می خواهم و امیدوارم که همه تان یک اشخاص صحیح و و مبارز باشید، با فساد مبارزه کنید و همه موفق باشید ضمن اینکه رضای خدای تبارک و تعالی را که همه اش این است که این ملت ها ملت های قوی باشند، ملت های قدرتمند باشند ملت های مرفه باشند. انشاءاللّه همه موفق باشید که این مطلب را به دست بیاورید.

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 131

تاریخ :57/7/20

بیانات امام خمینی در مورد مأموریت شاه برای اجرای طرح های استعماری اقتصادی - فرهنگی

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

وظیفه دینی ایرانیان خارج از کشور ،کمک تبلیغاتی به نهضت اسلامی ایران

خدا نگهدار همه ملت ،باشد خدا این کشور را از شر اجانب حفظ .کند بچه های هفت هشت ،ساله بچه های دبستانی دختر بچه های دبستانی پسر بچه های دبستانی همین چند روز پیش عده ای از اینها را این مأمورین شاه کشتند. دشمن من نیست دشمن همه است، دشمن انسانیت است، دشمن شرف است و باید دست به دست هم بدهید و با اشخاصی که در ایران در مملکتی که یکپارچه ایستاده در مقابلش ما هم که بیرون هستیم وظیفه داریم که با آنها همصدا بشویم بلکه این دشمن از بین برود انشاء اللّه. حالا هم نزدیک شده دیگر وقت نزدیک شده آن هیاهوهای سابق را الان دیگر ندارد الان رو به سراشیبی است انشاء اللّه لكن ماها نباید غفلت ،کنیم ماها که در خارج کشور الان هستیم نباید از حال برادرانی که در کشور هستند غفلت کنیم و باید وظیفه داریم وظیفه وجدانی داریم وظیفه دینی داریم که با آنها به هر مقداری که میتوانیم کمک بکنیم کمک تبلیغاتی بکنیم کمک حداقل طوری که میتوانیم در این جا در مطبوعات میتوانیم در تبلیغات مطبوعاتی اعلامیه میتوانیم بدهیم هر کاری میتوانیم بکنیم.

تبدیل ایران به پایگاه تسلیحاتی آمریکا ،مأموریت شاه از جانب آمریکا

الان یک مملکت گرفتارند الان تمام مملکت ایران گرفتار است به این آدم، این آدم هم مأمور است از برای اینکه سرکوبی کند و نگذارد که منافع اجنبی از بین برود نگذارد که نفت برای خود شما ،بماند مأمور ،است ایشان را برای این کار اصلش آورده اند ایشان که میگوید که برای وطنم خدمت برای وطنم مأموریت برای وطنم صحیح هست مأمور است برای وطنش اما از طرف آمریکاست، از طرف آمریکا مأمور است که این مملکت را تا پرتگاه نیستی برساند این مأمور است که تمام نفت ما را به آمریکا بدهد و در ازایش یک قدری آهنباره بخرد به منفعت .آنها این اسلحه هایی که الان خریداری میشود این اسلحه ها به درد خود ایران نمیخورد این اسلحه ها همان اسلحه هائی است که اینها می خواهند که در یک مرکزی باشد که اگر یک جنگی پیدا شد بین آمریکا مثلاً با شوروی، اینها داشته باشند یک اسلحه ای در یک محلی ایران یکی از مراکزی است که آنها می خواهند اسلحه داشته

132

ص: 132

باشند، نفت ما را می برند اسلحه برای خودشان می آورند ،اینجا می آورند ایران پایگاه درست میکنند در ایران برای اینکه اگر جنگی پیش آمد داشته باشند این پایگاه را خیال نکنید که حالا در ازای نفت به ما اسلحه میدهند ما اسلحه ای که نمی توانیم استعمال کنیم به چه دردمان میخورد؟ اسلحه ای است که در ایران کسی نیست بتواند استعمال ،بکند اسلحه هائی است که خود اینها میخواهند اینجا باشد اگر نفت هم نگرفته بودند اسلحه هایشان را می آوردند اینجا و پایگاهشان را محکم می کردند که مبادا یک وقتی شوروی به آنها حمله کند حالا چه بهتر که نفت ما را ببرند و پایگاه در مقابل اینکه نفت ما را می برند، میخواهند نفعی به ما برسانند پایگاه برای خودشان درست میکنند. این چیزی است که ما از نفت عایدی داریم آنوقت چه نفتی می برند؟ بعضی اشخاص که رفتند، رفته بودند سابقاً (حالا شاید زیادتر از این مسائل باشد دیده بودند گفتند که یک آدم صاف همین طور ایستاده می رود توی ای--ن لوله ها لوله ها به این بزرگی چقدر ذیحق شدند کشتی ها در چند دقیقه پر میشوند از نفت و خارج میشوند. این نفتی است که قاعده اش این بود که این مملکت تا آخر زندگیش را به آن بگذراند این نفت را شاه میگوید تا چند سال دیگر تا سی سال دیگر تمام میشود کی تمامش میکند؟ تمام میشود اما از ایشان باید پرسید که این نفت را کی دارد تمام میکند؟ این ذخیره بزرگی که باید این طبقه از او ارتزاق کنند و مملکت ما محفوظ بماند و آباد بشود به واسطه درآمد آن تا سی سال دیگر ایشان میگوید تمام میشود ،این تا سی سال دیگر کی تمامش میکند؟ شما تمامش دارید میکنید شاه دارد این مخازن به این بزرگی را که خدا به ما داده است دارد تمام می.کند در ازایش خوب چه گیر ما می آید؟ گیر ملت چه می آید؟ باید پرسید که شما در ازای نفت چه چیز می گیرید؟ «اسلحه میگیریم» اسلحه برای چه میگیرید؟ مگر شما میتوانید با شوروی جنگ کنید مگر شما میتوانید با امریکا جنگ بکنید؟ شما برای سرکویی مردم وطن خودتان همین تفنگهای خودتان کافی است دیگر محتاج به اینکه از آمریکا بیاورید نیست شما همین تفنگهائی که دارید برای اینکه بازاریهای ما را جوانهای ما را دانشگاهیهای ما را دخترهای ما را، پسرهای ما را خانمهای ما را آقاهای ما را بکوبد خوب، این بس است دیگر این دیگر آن دستگاههای عظیمی که در مقابل این نفت عظیم می گوئید می آید در ایران این غیر از این معناست که یک پایگاهی است برای خود آنها ؟ یعنی نفت را می برند، نفعش را خودشان می،برند هم خود نفت را میبرند هم مقابلش را میبرند این مال خودشان است.

غارت بیت المال توسط شاه و عائله اش تحت عناوین فریبنده

ما نمی دانیم اینها دارند چه می کنند با این مملکت ما اطلاع نداریم، اگر انشاء اللّه رفت آنوقت اشخاص مطلع حرف هایشان را می توانند بزنند اینهائی که از واقعیات ایران اطلاع دارند از خیانت های این آدم اطلاع دارند آنها آنوقت حرفشان را می زنند لکن ما بی اطلاع هستیم ما این مقدار اطلاعات سطحی را که داریم این است که میبینیم که ایشان با اسم اصلاحات ارضی زراعت ایران را به کلی از بین برده الآن شما خیال می کنید ایران دیگر زراعتی برای خودش چیزی دارد؟ زراعت

ص: 133

ایران را ایشان از بین بردند آنوقت خیلی تعریف میکنند از آنکه چقدر وارد کردیم. این مضحک است واقعا یک مملکتی که صادر میکرده است این چیزها را گندم را، جو را، نمی دانم چیزهای دیگر را صادر می کرده حالا مداحی از آنها میکنند که چقدر ما وارد داریم میکنیم این عزاداری دارد نه ،مداحی کی از بین برد این زراعت عظیم ایران را که یک استانش برای خود ایران کافی بود؟ حالا باید ما همه چیزهایمان را از خارج بیاوریم دامداری را اینها به کلی از بین بردند، مراتع ما را که جای دامداری بود گرفتند ملی کردند به اصطلاح خودشان معنی ملی هم این است که خود ایشان ملتند اصلاً تمام ملت عبارت از شاه است و عائله شاه یک چیزی را میگویند ملی شد یعنی خودمان داریم میخوریم دیگر ملت که نداریم ما دیگران بروند سراغ کارشان چه هستند ،اینها یک مشت مردم همین طوری بازاری و دانشگاهی به چه درد میخورند ملت یعنی شاه و دار و دسته شاه!! ملی کردند مراتع را ملی کردند جنگل ها را معنی ملی کردن جنگل یعنی به نفع خودشان اینها مردم را ممنوع کردند از اینکه دام هایشان در آنجا برود، از بین رفت همه چیز مردم را ممنوع کردند از اینکه از جنگل ها استفاده کنند، جنگلها را دادند به این طرف و آن طرف فروختند به اینها و منافعش را خوردند و رفتند سراغ کارشان ما نمیدانیم اینها دارند چه میکنند ،خوب ما زراعت ایران را می بینیم در این زمانی که اینها اصلاحات ارضی کردند تا حالا، زراعت از بین رفت تمام آنوقت ضررش چه بود؟ یک ضررش این بود که ما بازار شدیم از برای آمریکا باید گندم ،آمریکا، همه چیز از خارج بیاید و مردم پولشان را بدهند در ازای گندمهای آمریکا، چیزی که از خودشان از مملکت خودشان بود و خودشان باید استفاده اش را ببرند یعنی برادرشان بفروشد و پولش را به او بدهند. حالا ما باید گندم آمریکا را بخریم یا همه چیز را حتی تخم مرغ ما هم از اسرائیل می آید یک ضرر دیگرش اینکه این رعیتها و دهقان های این دهستانها نتوانستند دیگر در دهات بمانند آنها رو آوردند به شهرها، دست جمعی راه افتادند. الان در اطراف تهران آنطوری که تفصیلش را برای من نوشته بودند و من حالا نمیتوانم یادم بیاید که تفصیل چیست اجمالش این بود که قریب بیست سی جا محلهای مختلف در همین خود تهران در پایتخت پایتخت جایی که به تمدن بزرگ دارد می رسد یا دروازه توی آن باز شده است در خود این تهران ده بیست جا، بیست سی جا یا بیشتر الان نمی توانم من یادم بیاید) محل هایی است که عائله های محله محله است این محله توی یک گودال خیلی چه جمع شدند این بیچاره ها، یک چادری زدند عرض میکنم که با یک چوبی ،چیزی برای خود یک محفظه ای درست کردند و توی اینجا خودشان و بچه های کوچکشان بزرگشان توی یک چادری زندگی می کنند. یک محله است یعنی فرض کنید 200 تا 300 تا 500 تا چادر است یا 200، 300 تا امثال این چیزها و اینها در آنجا زندگی میکنند. برق ندارند که هیچ آب ندارند که هیچ اسفالت ندارند که هیچ اینها اگر بخواهند آب برای خوردن بچه هایشان بیاورند اینهائی که برای ما نقل کردند گفتند، باید آن زن بیچاره یک کوزه بردارد از پنجاه شصت تا پله برود بالا از این گودال تا آن بالا برسد به یک شیری که آنجا آب دارد آنجا آب کند باز پنجاه شصت پله یا زیادتر از آنجا بیاید پائین. شما تصور زمستان

ص: 134

تهران را بکنید، زمستان تهران که برف می آید باران می آید این زن بیچاره باید از اینجا یک کوزه آب میخواهد برای اینکه بچه ها بخورند باید با این مصیبت برود آن بالا آنجا کوزه اش را آب کند و پنجاه تا پله بیاید ،پائین حالا چقدر زمین میخورد چقدر اذیت میشود اینها را خدا می داند. آنوقت یک محله نیست بلکه چهل پنجاه تا سی چهل تا اینطوری در اطراف فلان جا فلان جا، فلان جا نوشتند یکی یکی را برای من نوشتند که در کجا، در کجا کجا کجا محله هایی است که مال این اشخاصی است که برای خاطر اصلاحات ارضی و زمین خوردن ،زراعت اینها از دهانشان پا شدند هجوم آوردند به تهران، حالا یک وقت شاید در شهرستانهای دیگر هم باشد مهمش آمدند به تهران و پناه آوردند به تهران برای اینکه ارتزاق کنند بیچاره ها این وضع زندگی این بیچاره هاست در تهران در یک مرکزی که کاخهای اینها تا کجا رفته آنوقت این زندگی است که اینها دارند. یک زندگی هم آن عائله این آقا دارد که همین چند روز من خواندم در یک جایی نوشته بود که یک ویلانی یکی از این خواهرهایش در کجا تهیه کرده است که چند میلیون دلار آتش را یادم نیست اینکه یادم مانده این است که پنج میلیون دلار هم برای گلکاری این ویلا ایشان خرج کردند، پنج میلیون یعنی سی و پنج میلیون تومان خرج من نمی توانم تصور کنم که یعنی چه گفتند پنج میلیون دلار خرج گلکاری و تزئینات گل این ویلا برای این خانم شده است آن یک زندگی است که ملت دارند این یک زندگی از کجا پیدا شده؟ از آنجائی که ایشان به امر امریکا گفته اصلاح ارضی بکنید یعنی بازار برای ما درست بکنید. اجناس ما زیاد است باید توی دریا بریزیم بدهیم به شما پول بگیریم از آن طرف از این بهره نفتی که آنها آنقدرها می برند یک مقدار آن را هم خود اینها میخورند و می برند و --- عرض می کنم که این عیاشیها را می کنند.

منطق ،ملت قطع ید آمریکا (خائن اصلی) و شاه

منطق ما این است که این وضع باید از بین برود منطق هر آدمی این است هر بشری این باید باشد که این وضع که مملکت ما این نحو گرفتار شده است به دست این آدم و زندگی مردم ما این نحو شده است در زمان سلطنت از پدر تا این پسر ما میگوئیم که این وضع باید از بین برود، ما دیگر حرف دیگری نداریم حرف ما این است که اینها خیانت به این مملکت ما کردند اینها الان هم مشغول به خیانت هستند در مملکت ما و باید ما دست خائنها را ببریم از این ما باید دست خائنها را از این مملکت قطع بکنیم. ما میگوئیم که آن کسی که به مملکت خیانت اصلی را کرده امریکاست الان ما سروکارمان با آمریکاست اینها دیگر شاخ و برگش هستند، شاه یکی از شاخه های امریکا هست این نوکر است نوکر است المأمور و معذور تو سرش میزنند باید بکند، ما می گوئیم امریکا باید برود که اصل ،است این شاخه ها هم که هرزه خورند و هرزه برند و مال مردم خورند و خیانتکارند، اینها هم باید ،بروند، مملکت مال خودمان هست و ما خودمان میخواهیم اداره کنیم. امریکا چه کار دارد که شما نمی توانید به رشد برسانید، خیلی مضحک است این.

ص: 135

منطق ،کارتر منطق فریب ملت ها

همین امروز برای من یک روزنامه ای را آورده بودند دیروز هم بود که آقای کارتر در نطقشان فرموده اند که شاه از باب اینکه یک اجتماع مترقی میخواهد آنجا درست کند و از باب اینکه یک آزادی به مردم میخواهد بدهد مردم با او مخالفند این همه مردم که با این مخالفند این ملت که با این مخالف است برای اینکه آنها می گویند آقا بگذار آزادشان کنیم اینها فریادشان در آمد که ما آزادی نمیخواهیم ایشان فریادش از آن طرف بلند است بلندگوهای شاه به حسب منطق آقای کارتر که استاد اعظم است منطق ایشان این است که فریاد بلندگوهای شاه این است که آقا بگذارید ما یک زندگی مرفه به شما بدهیم اینها می گویند ما نمی خواهیم ما می خواهیم که شما کنار بروید. آقای کارتر گفته خوب ما با این مردم چه بکنیم؟ ما با این کارتر چه بگوئیم؟ چه فحشی لایق این است که نباید داد؟ بگوئیم نمیداند!! کارتر اطلاع ندارد؟ معقول است که آقای کارتر بی اطلاع باشد آنوقت من و شما مطلع باشیم؟ کارشناس های او پر است در همه جا در اعماق همه جا هست پس میداند. میخواهد کی را بازی بدهد؟ پس این حرف را که میزند در مجمع نمیدانم کذا این حرف را می زند که همه اختلافاتی که هست در ایران برای این است که شاه میخواهد این کار را بکند، آزادی بدهد مردم با او مخالفت میکنند!! خوب این را اگر به هر جا بگویند که مطلع از واقعیت نباشد می گویند خوب اینها یک دسته ای دیوانه هستند در ایران همه اهالی ایران دیوانه اند برای اینکه شاه که اینقدر رئوف است میخواهد شما را آزاد کند خوب چرا شما نمی خواهید آزاد بشوید؟ اینکه میخواهد یک زندگی خوبی به شما بدهد آخر چرا از زیر بار زندگی خوب شما بیرون بروید؟ شما دلتان نمیخواهد از خودتان نان داشته باشید دلتان نمیخواهد زندگی مرفه؟ او میخواهد بدهد آنطور جلو آورده، دستهایش را اینطور کرده آقا بیائید بگیرید همه میزنید زیر دستش که بر و ما نمیخواهیم؟ این منطق آقای کارتر است، منطق رئیس جمهور آمریکا، با فهم این را میگویند نه اینکه نمی فهمند، پس نمی توانیم بگوئیم نفهم است کارتر با فهم این حرف را میزند و میگوید شاید یک دسته ای اغفال بشوند، بر فرض که یک دسته ای را شاه اغفال کند شیطنت است.

تضاد شاه و ملت در برداشت از مفهوم آزادی و استقلال

ماها گرفتار یک همچو موجوداتی هستیم در عالم ما مردم عقب مانده منطق ما این است که آقا مال خودمان را میخواهیم خودمان صرف بکنیم ما مردمی که شما میگوئید که عقب مانده اند اینها گاهی هم میگویند اینها لایق آزادی نیستند خود شاه اینها را میگوید که «مملکت ما باز افرادش جوری نشدند که لایق بشوند آزاد بشوند باید همه اینها چون لایق بشوند باید توی حبس باشند، اینها لایق اینکه بگویند آقا حبس نباشید، لایق اینکه به آنها آزادی بدهیم، مملکت ما افراد لایق نیستند ک-ه آزادی بدهیم چرا؟ برای اینکه دارند فریاد میزنند داد میزنند که آقا آزادی بدهید، آزادی بدهید. اینها لایق نیستند؟ شما ببینید از آن بچه کوچولو، حالا خوب بچه هم از بزرگ ها گرفتند دیگر این بچه چند

ص: 136

ساله به من دارد میگوید چهار پنج ساله تا آن آخر ،استقلال، آزادی اینها آزادی میخواهند و استقلال می خواهند همه مردم دارند فریاد میزنند که ما استقلال میخواهیم ما آزادی میخواهیم و اگر آنها آزادی داشتند دیگر چه چیز میخواهند؟ اگر ایشان میخواهند آزادی بدهد این همه مردم فریاد می زنند استقلال، آزادی چیست؟ معلوم میشود منطقها فرق دارند منطق شاه این است که مملکت من آزادی است یعنی همه آنها تحت شکنجه اند!! این منطق است یک کسی اسم آزادی را میگذارد به این چیزی که شما میگوئید شکنجه است ایشان میفرمایند به حسب این منطق که این اشخاصی که توی حبس، الان در اختناق واقع شده اند در حبس واقع شدند در شکنجه واقع شده اند می گویند اینها هستند که اعطاء آزادی به آنها کرده است. استقلال هم در منطق شاه یک چیزی دیگر است یک مملکتی که همه چیزش پیوسته به غیر است یک مملکتی که به تمام ابعادش وابسته است و ایشان وابسته اش کرده

تعیین وکلای مجلس از سوی سفارتخانه های بیگانه

شما خیال میکنید که این وکلائی که شاه خودش انتصاب میکند و به ملت هم مربوط نیست خودش است؟ نخیر اینها را سفارتخانه اسمهایشان را هم نوشته اند قبلا می آورند میدهند که اینها باید وکیل بشوند. این حالا ،نبوده در زمان رضا خان هم بود از سفارتخانه ها منتهی در یک وقت این سفارت انگلیس این کارها را میکرد سابقش هم لابد سفارت روس می کرده است، حالا سفارت آمریکا میکند شاید هم با هم باشند انگلیس و چین و شوروی و امریکا تفاهم کرده باشند، برای خوردن مال مردم تفاهم هم میکنند او گازش را می برد و این نفتش را این وکلای ما دیکته ،امریکاست، از شاه هم بود میگفتیم خوب باز اهل مملکت است با آنکه این اهل مملکت اینجوری ما نمی خواهیم لکن این خودش هم این را نمی گوید این را از آنجا مینویسند که اینها باید وکیل بشوند. او هم عیناً ارجاع میدهد به دستگاههای اجرائی میگوید اینها وکیل بشوند. مردم چکاره اند؟ مردم چه به مردم چه کار دارند اینها مردم باید دست تو سرشان زد مردم باید کار بکنند و هیچ نخورند، عمل یکنند و خوراک آنی که از اینها پیدا میشود به جیب ایشان برود و آن چیزی که زیادش آمد، کارتر و امریکا زیادش آمده به جیب عائله شاه برود و پهلوی وضع مردم چه است؟ وضع مردم کنک است. خوب یک چیزی بایستی بخورند!!

منطق آمریکا

ما حرفمان این است که این وضع باید برچیده بشود، نمی شود اینطور نمی شود که یک مملکت سی سی میلیونی یا بیشتر همیشه تحت فشار باشد این نمی شود این مطابق هیچ منطقی نیست که سی میلیون جمعیت همیشه تحت فشار و همیشه این جمعیت کار بکنند و حاصل کارشان را دیگران ببرند این باید درست بشود این وضع باید درست ،بشود منطق اسلام این است. اینها چه میگویند؟ با

ص: 137

این منطق حرفی دارند بگویند؟ میگویید که اسلام مرتجع است به شما چه؟ ارتجاع است معنی ارتجاع این است که آقا تو برو بیرون من میخواهم خودم زندگی کنم این معنی ارتجاعی است که اینها می.گویند اسلام ارتجاعی است این معنایش همین است که اسلام می گوید که نباید اینها دیگران به شما حکومت بکنند منع کرده حکومت دیگران را بر شما باید مستقل باشید شما، البته به منطق اینها استقلال همان ارتجاع است تا پیوند بین آمریکا و همه چیزمان زیر دست آنها نباشد، مترقی نیستیم اینها میخواهند ما را مترقی کنند و به دروازه تمدن برسانند و منطقشان این است منطقها فرق ،دارد اصطلاحات مردم فرق دارد با هم منطق رسیدن به دروازه تمدن همین است که دارید میبینید الان ایشان دارد عملی میکنند اینجا.

با قطع ید آمریکا از ایران ما خود کشور را اداره میکنیم

الان همین حالا که ما نشسته ایم اینجا شما احتمال بدهید که در ایران چندین جا زد و خورد است زد و خورد مسلسل است. ما میگوئیم که ما نمیخواهیم که شما ما را به دروازه تمدن برسانید ،شما ببرید بروید دیگر، ما خودمان میدانیم آمریکا ،برود مستشارهای آمریکا بروند اگر مستشارهای امریکا ،رفتند ما خودمان این رژیم را اداره میکنیم ما خودمان اداره میکنیم چکار دارید شما؟ شاه هم میخواهد که رشد بدهد، ما هم رشدی را که ایشان میخواهند بدهند نمیخواهیم ما اگر توانستیم ،خودمان خودمان را رشد میدهیم اگر نتوانستیم باز خودمان میدانیم ما یک دسته اشخاص رعیتی هستیم که میخواهیم خودمان توی زمین خودمان گندم یا جو بکاریم و خودمان هم بخوریم شمائی که آقای آمریکا هستی از آن طرف دنیا این طرف دستت را گذاشته ای و همه مخازن ،ایران مخازن نفت و مس و همه چیز فولاد و همه چیز ایران را دارید میبرید شما دستت را بردار ما خودمان اینها را هر جور که دلمان میخواهد چه میکنیم دیگر نمی توانید که بگوئید نمیتوانید خوب به تو چه؟ من عبایم را نمیتوانم درست پوشم به شما چه ربطی دارد؟ حالا شما بیائید عبای من را بگیرید که من نمیتوانم عبایم را پوشم؟ و حال آنکه دروغ میگوئید شما نمی گذارید.

فرهنگ ما فرهنگ استعماری است

ما هفتاد سال یا بیشتر است دانشگاه داریم از زمان امیر کبیر تا حالا ما مدرسه داشتیم دانشگاه ،داریم نگذاشتید که این دانشگاهها درست درس بخوانند فرهنگ ما فرهنگ استعماری است فرهنگی است که درست کردند آنها برای ما دیکته کردند نمی گذارند جوانهای ما تحصیل بکنند آنها نمی گذارند که ما رشد ،بکنیم آنها دستشان را بردارند ایرانی هم کمتر از اینها نیست ایرانی هم رشد میکند اما شما نمیگذارید که ما رشد کنیم برای اینکه اگر ما رشد کنیم منافع شما در خطر است. شما میخواهید همه شرق را بخورید و همۀ شرق را عقب نگه دارید عقب نگه داشتن برای خوردن مال شرق است و شما شرق را دارید عقب نگه میدارید که هر چه دارند بخورید. هر جا یک ماموری

ص: 138

گذاشتند سر آن در مملکت ما هم که مامور برای وطن هم آقای شاه است که می بینید چه کرد و چه میکند.

منطق اسلام

ما منطق مان منطق اسلام این است که سلطه نباید از غیر برشما باشد، نباید شما تحت سلطه غیر باشید ما هم میخواهیم نباشد سلطۀ غیر ما اصل گفتنمان این است که امریکا نباید باشد، نه آمریکا تنها شوروی هم نباید باشد اجنبی نباید باشد منطق ما این است و فریاد ما هم همین است با این منطق اگر بحث کسی دارد بکند دیگر به شاخ و برگ و توی این روزنامه هایی که تبلیغات میکنند و به حسب آنطوری که میگویند صد میلیون دلار شاه برای تبلیغات میدهد برای حفظ موجودیت خودش صد میلیون دلار در هر سال خرج میکند البته توی روزنامه ها این حرف ها در می آید، آخوندها چیز هستند، رجعی هستند. آخوندها کهنه پرست هستند آخوندها نمیدانم چه هستند این آخوندها، بعدهم میروند سراغ اینکه اسلام اینجوری است.

هم اسلام را بد معرفی میکنند هم آخوند را بد معرفی میکنند چرا؟ برای اینکه آنی که در مقابل اینها بایستد اسلام است آن کسی که میخواهد پیاده کند آن را آخوند است. آنها نمی خواهند این مطلب واقع شود آنها میخواهند که اسلام را بد معرفی کنند مردم از اسلام برگردند و آخوند هم که کنار برود باقی بماند خودشان و هرکس که دلشان می خواهد.

جنایات عمال شاه در محیط های علمی، عامل توقف تحصیل

دانشگاه های ما را هم به آن صورت در آورده اند نمی گذارند که تحصیل صحیح بکنند، از بس که اینها فشار آوردند، از بس که چه کردند، نه حوزه های علمیه ما تحصیل میتوانند بکنند نه دانشگاه دانشگاه همیشه در حال اعتصاب یک سال است که میبینیم در حال اعتصابند اینها کار نمی توانند ،بکنند نمی گذارند یا میریزند توی آن زن و مرد آن را میزنند و - عرض میکنم زخمی میکنند یا می گیرند میبرند در حبسها مدرسه های ما هم همین طور آنها می ریزند توی آن، هر کاری میخواهند میکنند، هر چند وقت یک دفعه میریزند این مدرسه را سر تا ته آنرا اینها می زنند و چه می کنند، خوب نمی توانند دیگر محیط آرام الان ما نداریم که در محیط آرام طلبه تحصیل کند یا در آن محیط آرام دانشگاهی تحصیل بکند، دبستانیش هم حالا اینطوری شده الان این بچه دبستانی را دارند کتک میزنند و کشتند چند نفر را همین امروز به من دیروز و امروز اطلاع دادند که در فلان جا چند تا دختر و پسر بچه ،اینقدر چند تا پسر اینقدر کشتند.

روحیه انقلابی مردم، رژیم شاه را عقب راند

اصلاً وضع زندگی ایران الان یک وضع نمونه است از آن طرف هم یک نمونه بالاتر وضع روحیه مردم ایران در این وقت است این مردم ایران الان روحیه شان همچو قوی است که تانک از آن

ص: 139

طرف می آید سرباز با سرنیزه از آن طرف میآید اینها با مشت جلو می روند و با سنگ و با چوب با آنها مقابله می کنند این زمین میخورد مرده است آن یکی میآید جایش، هیچ کس در نمی رود و ای--ن روحیه است که اینها را عقب خواهد زد و الان پیاده شان کرده است.

این آن روحیه حزب رستاخیز که آنقدر برایش این مدیحه سرایی کرد و آنقدر پافشاری کرد و آنقدری که «هر کس که وارد نشود در این حزب دیگر باید برود ،این این ایرانی نیست، دیگر وطن ندارد باید از اینجا برود که چه» بعدش برگشت به اینکه «خوب حزب رستاخیز چه حالا دیگر آنطور می گوید «حزب رستاخیز چیست؟ این مثل سایر احزاب آیا بشود، آیا نشود یک امری را می گویند و گاهی آنقدر پافشاری میکنند حالا همین مردم کار همین مردم این کار کرده، همین مردم این کار را به اینجا رساندند که این حزب رستاخیز کذا شد هیچی تو خالی بود از اول نتوانستند روز اول گفتم که حزب نیست این، این حرف است می زنند، حزب رستاخیز که آنقدر با آن موافقند خودشان حالا میگویند حزب نبود. سایر کارهایشان هم اینطوری است. بعد کم کم اصلاح ارضی هم می گوید برای اینکه این اصلاح که نبود این فساد بود این نیست وضعش ،که سپاه ،دانش سپاه ،کذا، خوب چه کاری اینها میکنند جز اینکه بروند برای شما مداحی بکنند و یا الزاماً بروند برای شما مداحی بکنند، شاه را ترویجش بکنند الان مردم از آن دهات آخر تا آن شهرهای مرکز یکپارچه ایستاده اند می گویند ما نمی خواهیم این را رفراندم از این بهتر؟ یک مملکت دارد میگوید من نمی خواهم این را خوب آمریکا چه میگوید؟ مملکت خودمان است نمیخواهیم این را یکی دیگر، برود، به شما ربطی ندارد، ما خودمان تعیین میکنیم مقدرات هر مملکت دست خود افراد مملکت است ما این را نمیخواهیم برود ما خودمان یکی را تعیین میکنیم این مقدرات ما روی موازین روی موازین عقلی و عقلانی روی ،قوانین دست اشخاصی که باید باشد باشد.

تاریخ دنیا چنین اتفاق کلمه ای را به یاد ندارد

در هر صورت وظیفه ما که الان اینجا هستیم و شما که در خارج کشور هستید و هستیم، این است که کمک کنیم به ایرانیها ایرانی قیام کرده است نهضت کرده است یعنی الان پانزده سال از عمر نهضت میگذرد لکن یک سال است که این قوی شده است یعنی درست فعالیت دارد می کند و الان یک تاریخ حساسی را ما داریم میگذرانیم شاید ایران همچو تاریخی نداشته باشد یک همچو حساسیتی در تاریخ ایران نباشد، به این وضعی که الان ایران در آمده است یعنی به این وضعی که بچه هفت هشت ساله دبستانیش تظاهر کند و بگوید که ما نمیخواهیم شاه را مرگ بر شاه، بچه اینقدری که آنوقت بگیرند بکشند او را این را میکشند باز آن بچه بعدیش هم می آید همین حرف را می زند، آن بزرگترش هم که همین حرف است دانشگاهش هم که همین حرف ،است، تو مدارس علمی هم بروید همین حرف است توی مدارس قدیمه اش هم بروید همین حرف ،است جدیدش هم بروید همین حرف ،است هر جا بروی الان این صحبت است تو بازار هم همین حرف ،است تو مسجد هم بروی همین

ص: 140

حرف است ما نداشتیم یک وقتی که ایران در یک مطلبی اینطور اتفاق کلمه داشته باشند، نه من یادم نیست تاریخ یادش نیست که تاریخ نه تاریخ ایران یادش نیست تاریخ هیچ جا یادش نیست که این اتفاق کلمه ای که همه میگویند که ما نمیخواهیم شما این را بدانید که اگر این سرنیزه آمریکا برداشته بشود ارتش هم نمیخواهد او را الان سرنیزه ،امریکا امریکا پشت سرش است همه مصیبت ما زیر سر آمریکاست اگر این سرنیزه را بردارد ارتش هم این را نمیخواهد. هیچ کس نمی خواهد این را یک همچو اتفاقی الان در ایران هست و من امید دارم به این اتفاق و به رسیدن نتیجه در این اتفاق.

با اتحاد قواى تبلیغاتى سدها را شكسته و به سعادت دست یابیم

یك ملت را نمى شود همیشه به این حال نگه داشت كه بدون حكومت نظامى نتوانند زندگى كنند ، حالا هم با حكومت نظامى اش هم دارند نمى توانند ، یك مملكت را نمى شود همیشه حكومت نظامى سرش گذاشت و همیشه با سرنیزه نگهش داشت ، این چاره نیست جز اینكه به هم بخورد این وضع ، هیچ چاره نیست ، هر چه هم مى خواهد آقاى كارتر ، او دارد مى گوید ، هر چه مى خواهد بگوید كه براى خاطر آزادى - است این كار دارد مى شود ، براى خاطر اینكه مى خواهد رشد بدهد مردم را این كار مى شود ، این هر چه دلش مى خواهد بگوید لكن الان وضع جورى شده است كه با این وضعى كه الان ایران پیدا كرده است دیگر پیشرفت همراهش است ضرورى است حتى ، لكن ماها موظفیم اینجا كمك كنیم یعنى من مى توام صحبت كنم ، همین جور با یك زبان كوتاهى صحبت بكنم ، شما هم مى توانید براى برادرهاى دیگرتان صحبت كنید ، بگوئید ، چه كنید ، منتشر كنید ، هر چه مى توانید ، من نمى دانم وضع اینجا چه جور است ولى هر چه مى توانید كمك كنید به این رفقاى خودتان ، به این برادرهاى خودتان كه قیام كرده اند و دارند خون مى دهند . اینها بچه و كوچك و بزرگ را دارند مى دهند ، ماها باید قلم و قدم و صحبت و اینها بكنیم كه انشاءاللّه همه دست به دست هم بدهیم و این سد را بشكنیم ، این سدى كه جلویش سد محمدرضا شاه است عقبش سد كارتر اینها شكسته بشود ، وقتى شكسته بشود ، آنوقت سعادت است ، بعد از شكستن آن طرفش سعادت همه شماها و ملت شماهاست و من از خداى تبارك و تعالى توفیق همه شما را مى خواهم ، دعا مى كنم به همه همه تان ان شاءاللّه سالم باشید و همه تان جدیت كنید كه براى مملكتتان یك اشخاص مفید باشید ، آنجا كه مى روید به مملكتتان كه ان شاءاللّه برگردید مفیدى باشید براى مملكت تان مثل این هیات حاكمه نباشید انشاءاللّه خداوند همه تان را حفظ كند .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 141

تاریخ : 20/7/57

اعلامیه امام خمینى به مناسبت چهلمین روز شهادت شهداى تهران

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

دروازه تمدن ! بر روى نعش جوانان

ملت آگاه و مبارز و شجاع ایران اعلى اللّه كلمتهم : اكنون كه چهلم عزیزان تهران به دنبال چهلم ها فرا رسید و با استقرار حكومت سرنیزه و پلیس در انتظار چهلم هائى باید باشیم ، اكنون كه سایه شوم حكومت نظامى و نظام سیاه شاهنشاهى روزگار ملت محروم ما را به تباهى كشانده است ، اكنون كه دست ابرقدرت هاى ستمگر براى چپاول مخازن غنى ما بر ضد اراده مصمم ملت از آستین دژخیمان شاه بیرون آمد و عزیزان اسلام را به خاك و خون مى كشد ، اكنون كه نمودهاى دروازه تمدن بزرگ به دست پایه گذاران حقوق بشر ، یكى پس از دیگرى بر روى نعش هاى جوانان برومند ما رخ مى نماید ، اكنون كه به ادعاى كارتر ملت به آزادى و استقلال شاهانه نائل شده است ، كشور بى پناه ما عزادار و ملت مظلوم ما سوگمندند ، ما در غرب با شما در شرق به عزاى عمومى مى نشینیم .

با شكستن سد مهره هاى داخلى و مهره داران خارجى به استقلال و آزادى دست یابیم

عزیزان من ! همت كنید و زنجیرهاى اسارت را پاره كنید و مهره هاى خیانتكار را یكى پس از دیگرى از صحنه خارج كنید و دست مهره دارهاى سودجو را از كشورهاى اسلامى قطع كنید . سعادت و آزادى و استقلال ، پشت سد مهره هاى داخلى و مهره دارهاى خارجى است ، سدها را ویران كنید و در هم شكنید و كشور را نجات دهید در منطق كارتر ، این جنایت ها و اختناق ها و وحشیگرى هاى شاه كوشش در راه استقرار اصول دمكراسى و موضع گیرى مترقیانه نسبت به مسائل اجتماعى است . او مردم آگاه ایران را متهم مى كند كه با آزادى كه شاه مى خواهد بدهد مخالفند و تمام اعتصابات و اعتراضات سراسرى ایران براى گریز از آزادى است - لكن باید بداند كه این فریبكارى ها دیگر ارزش خود را از دست داده است و همه جوامع شاه را شناخته اند .

نهضتى بى سابقه با قیام همگانى آزادگان

ملت بزرگ ایران ! تاریخ ایران بلكه تاریخ جهان نهضتى چون نهضت شما به یاد ندارد و قیام همگانى مانند قیام شما آزادگان پشت سر نگذاشته است . امروز نونهالان هفت هشت ساله دبستان هاى

ص: 142

ما فدائى مى دهند و در راه اسلام عزیز و كشور ، خون نثار مى كنند ، شما در چه تاریخى چنین دیده اید ؟ امروز زن هاى شیر دل طفل خود را در آغوش كشیده و به میدان مسلسل و تانك دژخیمان رژیم مى روند ، در كدام تاریخ چنین مردانگى و فداكارى از زنان ثبت شده است ؟ امروز غریو مرگ بر شاه از دل طفل دبستانى تا پیران بیمارستانى مجال را بر رژیم منحط پهلوى چنان تنگ نموده و اعصاب شاه را انسان خرد كرده كه دست از پا نشاخته و تسكین خاطر خود را با خون كودكان و جوانان ما بیمه مى كند .

صبور باشید كه خون شما پیوستى با خون و راه انبیا دارد

خواهران و برادران عزیز ! صبور باشید و سستى و ضعف از خود نشان ندهید ، راه شما راه خدا و اولیاء خداست . خون شما در راهى مى ریزد كه خون پیامبران و امامان و اصحاب صلاحیتدار آنان ریخته شده ، شما به آنان مى پیوندید و این نه تنها غم ندارد كه شادى آور است .

عامل سرنگونى رژیم و پیشرفت مقاصد اسلامى : استحكام صفوف و اجتناب از اختلاف

صف هاى خود را محكم كنید و اراده ها را مصمم و وحدت كلمه را حفظ نمائید و با همه جناح هاى مسلمان خصوصا ارتشى ها ائتلاف كنید و سلام گرم مرا به آنان برسانید و بگوئید اینان كه با مسلسل شما و یا اجانب كشته مى شوند برادران و خواهران شما هستند ، براى ارضاى شهوات شاه خود را پیش خالق و خلق رسوا نكنید ، در آغوش ملت بیائید كه آغوش ما براى شما باز است عزیزان من ! از اختلاف كه الهام ابلیس است اجتناب نمائید و به هم پیوسته در راه هدف كه سرنگون شدن رژیم فاسد پهلوى است و قطع ایادى اجانب از مقدرات و مخازن كشور است ، نهضت مقدس را ادامه دهید و در راه پیشرفت مقاصد اسلامى خود از هیچ عاملى نهراسید ، این جنبش بزرگ را هیچ قدرتى نمى تواند متوقف كند . شما بحقید و دست خداوند تعالى با شماست و خدا خواسته است كه مستضعفین پیشوائى را به دست گرفته ، خود وارث مقدرات و مخازن خود باشند .

خدمت به نهضت اسلامى در هر زمان و هر مكان تكلیف است

اینجانب در اولین فرصت به یكى از كشورهاى اسلامى كه بتوانم به فعالیت اسلامى خود ادامه دهم خواهم رفت و انشاءاللّه تعالى عمرم را در راه خداى تعالى كه خدمت به شماست به آخر مى رسانم . تاكنون هیچ یك از دولت هاى اسلامى از من دعوت ننموده اند و به محض احراز آزادى بیان و قلم در كشورى از كشورهاى اسلامى انشاءاللّه براى خدمت به آنجا خواهم رفت

اكنون در اینجا به خدمت ادامه مى دهم در نهضت اسلامى و خدمت به مردم مسلمان ، مكان یا رنج در مكان مطرح نیست ، آنچه مطرح است تكلیف است ، صداى وجدان است . من هر چه بكنم وبه سر من

ص: 143

هر چه بیاید در مقابل شمائى كه خون در راه آزادى و اسلام داده اید خجلم . آنچه مرا در این مكان رنج و دردآور دلخوش مى كند خدمت به شماست . من در غم خانواده افتخار آفرین سراسر ایران خود را شریك مى دانم و یاد كودكان دبستانى ایران كه اخیرا به دست شاه جبار كشته شده اند قلبم را مى فشارد .

چهلم تهران را روز عزاى عمومى اعلام كرده و خود نیز عزا دارم .

از خداوند تعالى ادامه نهضت را تا حصول مقاصد اسلامى خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 144

تاریخ : 21/7/57

بیانات امام خمینى در مورد حقوق بشر و فضاى باز سیاسى !

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

تعهداتم نسبت به اسلام و مسلمین اجازه سكوت در برابر غارت و كشتار شاه را نمى دهد

گفتم نه و به وسیله سازمان امنیت نجف این كاغذ را ابلاغ كردند . من كاغذ را گرفتم گذاشتم كنار ، جواب ندادم به آنها لكن كار خودم را ادامه دادم ، تا از یكسال به این طرف كه كارها و فعالیت ها زیاد شد و برعلاوه بر اعلامیه ها و فعالیت هاى دیگر مصاحباتى هم با بعضى روزنامه هاى خارجه مثل لوموند و اینها شد ، آنها تعقیبشان زیاد شد كه رئیس امن عام آمد پیش من ، خودش آمد (آن باز تقاضایش همین معنا بود كه یك وقت حرفش مى شد) كه شما هر فعالیتى مى خواهید بكنید لكن مصاحبه نكنید . ماهم اصل مصاحبه خیلى عادت نكرده بودیم به آن ، به این جوابى ندادیم لكن یك مصاحبه دیگرى شد ، از فرانسه هم آمدند و مصاحبه كردند از فرانسه هم آمدند و با اینها هم مصاحبه شد ولو اینكه اینها آنها را گرفتند ، بعد كه از منزل بیرون آمدند آنها را گرفتند . بعد از این تشدید كردند راجع به این معنى كه شما در اینجا (به تعبیر آنها منزل خودتان است هر جورى مى خواهید باشید لكن فعالیت سیاسى نكنید ، روحانى خوب است كه همان (حرفشان این بود كه ) درس بگوید و مساءله بگوید . من گفتم كه اسلام از سیاست جدا نیست ، اسلام مثل چیزهاى دیگر نیست ، مثل مذاهب دیگر نیست كه ذكر و دعا باشد ، اسلام سیاستش با سایر احكامش با هم هستند و من دخالت سیاسى مى كنم ، - حالا ندارم - و من هم اعلامیه مى دهم و هم در ضبط حرف هایم را ضبط مى كنم و هم اگر مقتضى شد در منبر صحبت هایم را مى كنم و این یك تكلیفى است شرعى براى من . گفتند كه آخر ما یك تعهداتى با دولت ایران داریم ، با آن تعهدات نمى شود اینكارها . گفتم خوب من هم (قریب به این معنى ) یك تعهداتى با اسلام دارم و با ملت ایران ، من هم نمى توانم كه از تعهداتم دست بردارم . منتهى شد به اینكه آنها گفتند كه نه ، نباید بشود و ما مى گفتیم باید بشود و آنها ما را محصور كردند در منزل ، البته نه اینكه بگویند شما نیا بیرون ، نه همچنان نبوده است ایرانى هائى كه از بیرون مى آمدند ، اینها را مانع شدند ، یكروز هم طلبه ها را مانع شدند ، الا یكى دو سه نفر . من بیرون نیامدم از آنجا ، بیرون كه نیامدم خوب در ایران یك چیزهائى كه رخ داد من دیدم كه خوب ما بخواهیم اینجا توى منزل بمانیم و كارى نكنیم و بگوئیم ما درس مى خوانیم وبه این كارها كار نداریم مثلااین مخالف با وضع ماست.

ص: 145

ما الان در ایران كشته دادیم ، ما بچه هایمان را ، بزرگ هایمان را كشتند در ایران ، الان هم هر روز این بساط هست . الان هم در در روزنامه هاى آنجا منعكس است كه در دانشگاه دیروز یا پریروز (گفته بود) هفتاد و چند نفر ، هفتادوپنج نفر زخمى شدند (واین یك چیزى است كه معلوم است ، دولت ایران گفته ) و چندین نفر هم كشته . اینها به جان این ملت افتادند ، از این طرف همه چیز ملت را مى برند ، حالا جان این ملت را دارند مى گیرند . ما چطور با این وضعى كه اینها دارند بتوانیم ، وجدان ما اجازه به ما بدهد ، دیانت ما به اجازه بدهد كه ما بنشینیم نگاه كنیم و فرزندان اسلام را اینها درو كنند و بكشند ؟ ما صدایمان را به آنقدرى كه بتوانیم ، آنقدرى كه بگذارند دولت ها ، صدایمان را به دنیا مى رسانیم كه ببینند كه این وضع این ایران چه وضعى است الان .

دوام سلطنت شاه در زیر سایه سرنیزه هاى آمریكا

من گمان نمى كنم كه هیچ مملكتى شبیه به مملكت ایران باشد ، یك مملكتى باشد كه همه اش حكومت نظامى باشد . خوب همه شهرها را تقریبا دوازده شهر بزرگ ایران كه اساس شهرهاى ایران است ، حكومت نظامى قراردادى ، باقى آن هم حكومت نظامى است یعنى الان نظامى ایران را دارد اداره مى كند . حالا هم از قرارى كه گفتند بناست یك نظامى نخست وزیر بشود . فریدون جم را مى گویند مى خواهد نخست وزیر بشود ، این هم یك نظامى است . اینها نمى توانند ادامه حیات بدهند ، شاه نمى تواند ادامه حیاتش را بدهد الا زیر پرچم نظام و زیر سرنیزه نظامى ها كه دنبالش سرنیزه آمریكایى است . اگر سرنیزه آمریكائى نباشد معلوم نیست نظام ایران الان آنطور انقیاد را داشته باشد .

حقوق بشر و شوراى امنیت ، حربه اى در دست غارتگران ملل ضعیف

اینها بیدار شدند ، اینها آدمند ، آنهم ایرانى ، آنهم داردمى بیند كه در ایران چى مى گذرد . روزى نیست كه در یك شهرى یك صدائى در نیاید به مجرد صدا درآید مى زنند ، كشند . با این وضعى كه ایران دارد ، با این اغتشاشى كه الان در ایران هست و این دول بزرگ هم كه بشر دوست ! ! حقوق بشر ! همه اش شعر است همه این حرف هائى كه این دولت هاى بزرگ مى زنند و جامعه هائى درست كرده اند براى حقوق بشر ، براى امنیت ، براى چه ، نه امنیت شان به امنیت آدم مى برد و نه این حقوق بشرشان به حقوق آدم مى برد ، همه اش براى این است كه این ملل ضعیف را ببلعند . این همه مسائلى كه ملاحظه مى كنید در هر یك از این ابرقدرت هائى كه یك صدائى است ، یك نظامى هست ، نظام این است كه این بلاد شرق را ، بلاد ضعیف را اینها ببلعند .

نفت در قبال استقرار پایگاه هاى تسلیحاتى آمریكا

در شرق چون مخازن زیاد است ، مخازن نفت زیاد در شرق هست مثل كویت ، مثل حجاز ، مثل ایران ، در اینجااینطور مخازن هست ، آن خارجى تمام چشمشان دوخته شده است به این مخازن ما و

ص: 146

دارند

مجانى مى برند همین طورى . شما خیال مى كنید كه آمریكا پول به ایران مى دهد ؟ آمریكا - اسلحه - براى خودش در ایران پایگاه درست مى كند ، این اسلحه هائى كه مى گویند كه فروختند به ایران ، به جاى نفت دادند ، این اسلحه ها همان هائى است كه اینها مى خواهند در ایران باشد و پایگاه باشد كه مبادا یك وقتى شوروى حمله بكند ، نه این است كه اینها به ما چیزى داده اند ، اینها بازى است سر ما در مى آورند .

سكوت و تایید خلق پرستان از شاه در برابر كشتار ملت استقلال طلب ایران

این ابرقدرت هائى كه یكى به اسم مملكت كمونیستى ، یكى كمونیست چین ، یكى نمى دانم سوسیالیست زهر مار ، همه اینها بساطشان براى خوردن ماست . این چینى كه گفته مى شود كه كمونیست است و با توده ها كذاست و با خلق كذاست ، دیدید همه كه در این كشتار بزرگ تهران كه تابیست هزار هم گفته اند (ولى خوب حالا این مبالغه است اما چهارهزار تا ، حدود چهارهزار ، این زیاد گفته شده است ، حتى گفته شده است كه در قبرستان تهران یك همچو حدودى دفن شده ) این رهبر چین كمونیست ، این رهبرى كه بعضى جوان ما در اشتباه هستند و خیال مى كنند اینها مفید هستند براى جامعه ، این در عین حالى كه این كشتار داشت واقع مى شد آمد به ایران و دست داد به این شاه غاصب پشتیبانى كرد ، یك كلمه هم نگفت ، به اینكه آخر اینها را چرا مى كشى ؟ آخر چه كرده اند اینها ؟ اینها دارند مى گویند ما آزادى مى خواهیم ، چه مى خواهیم ، اینها مى گویند ما مى خواهیم آزاد باشیم ، آزادى ، استقلال ، دادشان اینطور در آمده بوده یك كلمه این آدم نگفت كه خوب اینها بشر هستند ، اینها انسان هستند ، چرا اینطور ؟ بچه كوچك این قدرى را بچه دبستان را ، حالا دیگر دستشان از آن بزرگ ها مثل اینكه چیز شد ، حالا كوچك ها ، بچه هاى دبستانى را حالا دیگر دستشان از آن بزرگ ها حالا كوچك ها ، بچه هاى دبستانى را دارند مى كشند ، اینهم هر روز دارد اخبارش مى آید مثل اینكه چیز شد ، اینجا ، بچه كوچولوى دبستانى ، دختر دبستانى ، پسر ، دوازده سال ، دختر و پسر یا دختر ، همین دو سه روز - یك جائى - كشتند ، یك كلمه این آدم نگفت به این شخص كه شقى این چه كارى است مى كنى ؟ آمد و دست داد به او ، با آغوش باز ملاقات كردند و به این صورت و خندیدند به این توده هاى بیچاره و ما جوان هایمان اشتباه مى كنند ، خطا مى كنند ، خیال مى كنند كه اینها براى آنها مفید هستند . آنهم كاخ نشینان كرملین . پانزده خرداد كه پانزده هزار (آنطورى كه مشهور شد) این این مردم كشتند ، در روزنامه هاى شوروى تایید كردند از آنها ، الان هم تایید كردند این را با این كشتار كه الان شما ملاحظه مى كنید در ایران هر روز یك گوشه اى هست ، الان هم هست اینها همه شان براى این است كه این گاز ایران را مى خواهد ، آن نفت ایران را مى خواهد ، آن دارد گاز ایران را مى برد ، آن دارد نفت ایران را مى برد . همه دنبال این هستند كه این ملت ضعیف عقب بمانند ، چشم هایشان باز نشود . مبلغ هایشان ، تبلیغاتشان همیشه تبلیغ به ضد دین و به ضد روحانیت است تا مردم را از اینها جدا كنند ، مردم را از دیانت جدا كنند ، مردم را از روحانیت جدا كنند خودشان را به جان هم بریزند و آنها استفاده اش را ببرند . ما كشته بدهیم محمدرضاخان استفاده كند ، آن بالاترها هم زیادتر استفاده كنند .

ص: 147

اعطاء آزادى و تشكیل جامعه مترقى با زور و سرنیزه ! !

این ملت برایش چه مانده ، این ملت برایش همین كه تو سرش بزنند و نظامى باشد ، اصلش تمام حكومت هر جا هست حكومت نظامى باشد ، هر كس سرش را از تنش در مى آورد بزنند بكشند . این وضع یك وضع خاصى است كه ایران این وضع را دارد ، مطالعه كنید ببینید اصلادر دنیا شبیه دارد ، یك همچو شبیهى ما در دنیا داریم كه مملكت حكومت نظامى باشد و نتوانند حكومت نظامى را بردارند ؟ نمى توانند هم بردارند براى اینكه مردم ایستاده اند ، مقابلشان ایستاده اند . حالا هم كه حكومت نظامى است مردم ایستادند اما ایستاده اند چه چیز مى گویند ؟ ایستاده اند آن حرفى كه آقاى كارتر دیروز گفته است مى گویند ؟ ! آقاى كارتر مى فرمایند كه شاه آزادى خوب مى خواهد بدهد ، آزادى مطلق مى خواهد بدهد و شاه مى خواهد كه یك مملكت مترقى ، یك اجتماع مترقى درست كند و این مردم با آن مخالفند ! ! مخالفت مردم براى این است كه مردم آزادى نمى خواهند و ایشان با زور ، با سرنیزه مى خواهد آزادى بدهد ! ! این سرنیزه ها براى این است كه تو سر مردم مى زند مى گوید آزادى بخواه ! مردم جامعه مترقى نمى خواهند ، سرنیزه آمده مى گوید بخواه ! این آقاى كارتر نمى دانم فهمش اینقدر است یا حقه بازیش اینقدر است ؟ مى خواهد اغفال كند ؟ آخر كى را مى خواهد اغفال كند ؟ - مردم - شاید آنهائى كه نمى دانند در ایران چه مى گذرد آنهائى كه نمى دانند چه خبر است در ایران . شمائى كه مى دانید در ایران چه خبر است ، شمائى كه میدانید در ایران الان چه خبر است ، مردم چه مى خواهند ، اینها چه مى گویند .

طرح آمریكایى اصلاحات ارضى جهت تشكیل بازار فروش كالاهاى آمریكائى

مردم مى گویند آقا ما میخواهیم نفت مان مال خودمان باشد ، ما مى خواهیم مملكتمان آن زراعتى كه داشت دوباره برگردد به آن . آقا زراعت را همچنان به هم زدند ، این اصلاحات ارضى را كه آقا گفتند و آنقدر طمطراق كردند ، اصلاحات ارضى به امر دولت آمریكا بود براى اینكه بازار درست كنند كه چیزهاى آنها فروش برود یعنى زراعت ما به هم بخورد ما محتاج بشویم . الان هم كه مى بینید كه هر چى مى خواهیم از خارج باید بیاید ، زراعت ما اینجور شد ، زراعت ما را آنجور كردند . خوب مردم ریختند ، آن زارعین بیچاره اى كه دیگر در آنجا نتوانستند زندگى كنند ریختند به شهرها ، به تهران . الان تهران یك محله زیادى چندین محل حدود چهل تاست كه براى من نوشته بودند ، محله هاى كوخ نشین ، محله هائى كه خانه هاى گلى دارد كه هیچ چیز ندارد و ده نفر عائله در یك چادر كوچكى در این زمستان سرد زندگى باید بكنند ، آب ندارد ، باید آب را از پنجاه ، شصت پله ببرند بالا ، لب خیابان برسند كه گودال منزلشان است ، لب آن خیابان برسند و از آنجا آب را بردارند بیاورند از این پله ها پائین براى بچه هایشان این چه شد ؟ براى اینكه اصلاحات ارضى فرمودند ! در اصلاحات ارضى به هم خورد اوضاع دهقان ها ، وقتى كه به هم خورد اوضاع آنها ، چاره نداشتند كه رو بیاورند به شهرستان ها ، آمدند شهرستان ها و آن شد ، وضع بیچاره ها اینطور شد ، از آن طرف وضع زراعت ما به هم خورد .

ص: 148

ایرانى كه مركز زراعت بود ، شاید آذربایجان ایران بس بود براى ایران ، باقى آن را باید صادر كنند ، الان به اندازه یك ماه ، سى روز یا سى و سه روز ، آنهائى كه اطلاعات دارند و حساب كردند مى گویند ایران به اندازه سى و سه روزش براى خودش چیز دارد ، باقى آن را باید از خارج بیاورند .

ملت غارت شده ایران یا مستشاران غارتگر ، كدام یك وحشى هستند ؟

خوب این ایرانى جمع شدند ، همه ایرانى ها الان صدایشان درآمده الان سرتاسر ایران اعتصاب است ، اگر این حكومت نظامى و نظام را بردارند ، مردم این دستگاه را به قدر یك ساعت مى پیچندش به هم و پیروز مى شوند ، براى اینكه بد دیدند از اینها این مردم ، م ى خواهند آزادشان كنند و از رفاه بدشان مى آید ؟ ! از زندگى خوب بدشان مى آید ؟ ! مى گویند ما حتماباید توى خاك ها بخوابیم ؟ ! یا مى بینند كه مال اینها را دارند مى خورند و اینها را خاك نشین كردند ؟ دادشان این است . آقاى كارتر چه مى گوید ؟ آخر اینها چه مى گویند ؟ از جان ما چرا این نفت هاى ما را مى برند ؟ آنهم مجانامى برند . مى برند و آقایان مى گویند كه ما اسلحه خریدیم ، تو اسلحه مى خواهى چه كنى ؟ اسلحه اى كه خریدند اسلحه اى است كه فرمش را اینها نمى دانند ، ایران م ى تواند استعمال كند این اسلحه را . آن چیزهائى كه آنها درست كردند ، شیاطین خودشان مى توانند عمل بكنند ، اینها نمى توانند . مستشارها آمدند براى اینكه در اینجا باشند ، هم نظام ما را نظام انگل بار بیاورند كه هست و هم اینجا مطالعات بكنند كه چه جور - باید - بهتر مى شود این لقمه چرب را خورد آنطور ماند ، آنطور باشد این ملت حرف نزند ، اگر حرف بزند یك ملت وحشى است ! ! یك ملت وحشى است كه داد مى زند كه آقا ما را آزاد كنید ! ! یك ملت وحشى است كه داد مى زند آقا مال مارا نخورید ! اما آنها وحشى نیستند ! آنها مترقى هستند ! مال مردم را باید بخورند آنها ! ! باید غارت كنند ! !

این ملت ما الان صداشان از بچه كوچكش تا پیرمردش درآمده براى اینكه مى بینند كه مملكتشان دارد سقوط مى كند ، دارد از بین مى رود این مملكت ، باید به فریاد این مملكت برسند ولهذا مى بینید كه جان مى دهند ، بچه هایشان را مى كشند و آنها مى گویند باید كرد ، دنبال مى روند باز . این وضع ایران ما و این وضع این دولت هاى بزرگ با ما .

انعكاس اهداف قیام و مصائب ملت یك تكلیف عقلى و شرعى است

و ما وظیفه داریم ، مائى كه الان اینجا ، شمائى كه اینجا نشستید و منى كه اینجا نشستم ، ما وظیفه داریم كه با آنها همصدا باشیم یعنى هر مقدارى كه از دست ما برمى آید باید كمك بكنیم . كمك به غیر نیست ، كمك به خودتان هست ، اینها براى شما قیام كردند . مردم ایران الان براى شما دارند خون مى دهند ، براى شما بچه هایشان ، جوانان هایشان از بین مى رود ، دخترهایشان ، بسرهاشان از بین مى رود . ما باید به آنها كمك كنیم ، ما خیال نكنیم كه اینجا نشستیم تكلیف نداریم ، همه مان تكلیف وجدانى داریم ، تكلیف شرعى داریم ، تكلیف عقلى داریم كه با این جمعیت مظلومى كه قیام كردند مى خواهند حق

ص: 149

خودشان را ، آن حق خودشان كه حق ما هم هست بگیرند ، ما هم با آنها همراهى كنیم ، ما هم دنبال آنها باشیم . مى توانیم مقاله بنویسیم ، مى توانیم در روزنامه چیز بنویسیم ، مى توانیم به هر قدرى مى توانیم در این دانشگاه هائى كه مى رویم به مردم بگوئیم ، به مردم اینجاها بگوییم مسائل آنجا را . مساءله را منتشر كنید . آقا هر كدام شما در یك نقطه اى كه هستید مسایل ایران را منتشر كنید ، بگویید ، با آه دل بگوئید روزنامه هایشان هم گاهى مى نویسند اما از خود شما باید گفته بشود ، نوشته بشود . باید این وضع آشفته ایران به همه عالم معلوم بشود .

سر نیزه ابر قدرت ها در برابر خواسته هاى بر حق ملت تاب مقاومت ندارد

و اگر چنانچه یك ملتى ایستاد و حق خودش را خواست سرنیزه نمى تواند جلویش را بگیرد . سرنیزه ، اصلا قدرت ندارد با گوشت طرف بشود ، این خیال است كه گوشت نمى تواند با سرنیزه . تمام قدرت هاى عالم جمع بشوند وقتى یك ملتى گفت من این كار را نمى خواهم نمى توانند تحمیلش كنند . الان نمى توانند تحمیل به ایران بكنند كه شاه را قبول كن ، نمى توانند . الان زور ایستاده آنجا ، اما مردم قبولش ندارند . مردم داد مى زنند نمى خواهیم . قبول كردن را مردم هیچ تن ندادند به این مطلب . تن به این ننگ ، ایرانى ها نمى دهند و نداده براى اینكه این آدم را دیدند كه همه مصالح اسلام ، همه مصالح كشور را به باد داده ، در عین حال (ما آزادى دادیم و ما نمى دانم چه دادیم ، ترقى دادیم به ایران ) ، ترقیات شان همین است كه دارید مى بینید ، آزادیش همین است كه با سرنیزه است . ما مكلفیم به اینكه خدمت كنیم به این مردم ، به این بیچاره ها ، به این جوان مرده ها . ما انسانیم باید خدمت كنیم و خدمت به آنها خدمت به خودمان است یعنى در این منافعى كه ایرانى دارد مشتركیم ، همه مان شریكیم . اگر مملكت ما یك مملكت مستقلى بشود ، تبع نباشد ، اگر مملكت ما یك مملكت آرامى باشد ، اگر مملكت ما یك مملكت عرض مى كنم كه مرفعى باشد ، خوب ما جزء آن مملكت هستیم ، ما هم در رفاه هستیم ، ما هم چه هستیم . اینها قیام كردند و ما هم باید دنبال آنها باشیم ، اینطور نیست كه عذر بیاوریم كه من اروپا هستم و آن آمریكا هست و آنها ایران هستند ، این عذر نیست شما هم در آمریكا كه هستید هر مقدارى كه مى توانید ، شما هم در پاریس كه هستید هر مقدارى مى توانید ، من هم كه اینجا هستم هر مقدارى كه ، من حالا شما را دیدم این مقدار مى توانم به شما چیز بگویم ، حرف بزنم ، مى گویم . شما رفقایتان را ، آنهائى كه اهل اینجا هستند ، خارج هستند ، چه هستند ، با هم قرار بدهید كه كمك بكنید به این نهضتى كه هست .

لزوم تداوم نهضت

تاریخ سراغ ندارد اینجور نهضتى كه الان در ایران هست تاریخ ایران تا حالا سراغ ندارد اینجور نهضتى كه تمام ایران تمام بایستند ، بچه اینقدرى بگوید كه مرگ برشاه ، پیرمردش هم بگوید مرگ برشاه ، همچو نهضتى ما نداشتیم در ایران این نهضت را نگذارید كه بخوابد تا اینها از بین

ص: 150

بروند ، تااین هیات حاكمه بروند یك هیات حاكمه صحیح سركار بیاید . خدا انشاءاللّه همه شما را حفظ كند . موفق باشید . خدا شر اینها را بكند از سر مسلمین . شر این ابرقدرت ها را بكند كه این نوكرها را نگذارند سربلاد مسلمین .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 151

تاریخ : 22/7/57

بیانات امام خمینى در مورد نقش انسان ساز مكتب اسلام

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قصد شاه قبل از رفتن ، تبدیل ایران به تلى از خاك

الان به من اطلاع دادند كه شاه تصمیم گرفته است كه فردا در این اعتصاباتى كه مسلمان ها براى آن كشته هایى كه داده اند بنا دارند كه اعتصاب كنند ، خواهد یك قتل عام بزرگ بكند . من این را كرارا گفته ام كه این آدم اعصاب خودش را از دست داده است ، الان به طور جنون آمیز دارد زندگى مى كند و چون اواخر عمرش را دارد مى گذارند ، از این جهت مى خواهد كه انتقام بگیرد از ملت ایران . تا حال هر چه جنایت بوده است كرده ، حالا هم كه مردم ایستاده اند و مى گویند كه باید بروى احساس این را كرده است كه باید برود و به طور جنون آمیز مى خواهد كه مردم را قتل عام كند و برود . در یكى از حرف هایش گفته بود كه (من اگر بنا شد بروم ، ایران را به یك تل خاك برمى گردانم و میروم ، یك تل خاكش مى كنم ایران را و مى روم . ) حالا معلوم مى شود كه مى خواهد عمل كند به این گفته . امروز مطلع شدم ، یعنى گفتند كه تلفن شده است از ایران كه آمادگى دارد پیدا مى كند براى اینكه مردم را یك كشتار عظیمى بكند و ما نمى دانیم كه باید با این دستگاه چه بكنیم ملت مظلوم ایران نمى دانند كه با این آدمى كه الان جنون پیدا كرده است و اعصابش از بین رفته است باید چه بكنند ، باید چه فكرى ما بكنیم . من ناراحتم از فردا كه مبادا این مطلب صحیح باشد واین مردم را به مسلسل ببندد و به تانك و توپ ببندد و تلافى كند و آخرى كه مى خواهد برود ، دیگر كسى را نگذارد و برود . ما گرفتار یك همچنین موجودى هستیم و باید دعا كنیم ، باید دعا كنیم كه خداوند به خیر بگذارند این كار را ، اگر چنانچه عملى بشود ، یك خسارات بزرگى بر ایران وارد مى شود ، گرچه رفتن این ، همه مصیبت ها را جبران مى كند لكن چرا باید ما مجال به این داده باشیم كه این كارها را بكند ، البته مسلسل هاى آمریكا و سلاح هاى آمریكا پشت سر این است والا همچو مجالى مردم به او و دولت او نمى دادند اما حالا هست ، الان باز مستشاران آمریكائى هستند و این هم آخر عمرش هست و او خواهد رفت .

آن چیزى كه خواستم به آقایان بگویم و فردا هم اگر چنانچه مجلسى داشتیم ، فردا هم باز تذكر مى دهم و قبل از این تذكر ، این را عرض بكنم كه فردا مجلسى كه ما داریم مال همه دانشجویان و كسانى كه در اینجا ، در خارج اقامت دارند از ایرانى هاى خودمان ، این مجلس مال همه است و مثل منزل من مى ماند كه منزل همه آقایان است و درآن باز است براى اینكه هر كس بیاید ، مجلس هم

ص: 152

اگر چنانچه فردا اشكالى پیدا نكند ، آن هم مجلس خود آقایان است و كسى در این دخالت ندارد ، تو همى كه شده است كه كسى دخالت دارد ، كسى مثلا كنترل مى كند نه ، شما همه با هم هستید ، همه با هم برادر هستید و كس معینى بناى بر این كار نیست كه دخالت داشته باشد ، همه آقایان منزل خودشان است ، آنجا هم اگر مجلسى باشد ، همه آقایان با آن على السواء هستند ، همه . ما نسبت به همه على السواء هستیم ، به همه تان علاقه دارم ، دعا براى همه تان مى كنم و صنف خاصى دخالت ندارد ، تو هم این نشود كه یك صنف خاصى در این امور دخالت دارند یا من با یك صنف خاصى رفاقت دارم . نه ما با همه شما رفافت داریم و همه شما را دعا مى كنیم .

ابعاد اسلام و برداشت اسلام شناسان

آنكه مى خواستم تذكر بدهم و اگر فردا هم مهلت پیدا بكنم و بشود كه صحبت بكنم تفصیلش را بیشتر مى دهم این است كه یك فاجعه اى براى اسلام از اول تا حالا بوده و آن فاجعه اینكه اسلام را نشاخته اند . كسانى كه بحث از اسلام كردند ، چه در سابق و جه در لاحق ، اینها اسلام را با همه ابعادش نشناخته اند . هر كسى یك بعدى از ابعاد اسلام را در آن نظر كرده است و همه مطالبى كه در اسلام بوده است و در قرآن كریم بوده است ، به همان معنائى كه خودش ادراك كرده برگردانده است . در قرن هاى سابق یك دسته متكلمین بودند كه اینها روى فهم تكلم خودشان ، روى فهم ادراك خودشان اسلام را آنطور توجیه مى كردند كه خودشان فهمیده بودند یك دسته فلاسفه بودند كه روى فلسفه اى كه آنها مى دانستند اسلام را به صورت یك فلسفه ادارك مى كردند ، خیال مى كردند كه مكتب فلسفى است . یك دسته عرفا و این طایفه بودند كه اسلام را به فهم عرفانى توجیه مى كردند و اسلام را . . . . و یك مكتب عرفانى مى دانستند تا این زمان آخر . از آنوقت تا این زمان هاى آخر اسلام چندین بعدش شناخته نشده بوده است و بعضى از ابعادش را البته شناخت تمام نه ، اما خوب مقدارش . هر طایفه اى روى ادراك خودش ، روى علم خودش ، اسلام را مطالعه مى كرده است و همه آیات قرآن را و همه اخبار پیامبر و ائمه علیه السلام را روى آن ادراك خودش ، برداشتى كه خودش كرده بوده است از اسلام ، روى آن برداشت حساب مى كرده ، همه اوراق را بر مى گردانده به آن ورقى كه خودش فهمیده است و لهذا از این بعدى كه اسلام دارد كه بعد دنیایى است و حكومتش است ، آنجا وقتى كه ببینید هیچ خبرى نیست همه آن مسائل فلسفى و عرفانى است اما وظیفه مردم در حالا كه دارند زندگى مى كنند چه است و كیفیت حكومت اسلام چه حكومتى است و مردم چه جور باید برخورد داشته باشند با طبیعت ، هیچ در كلمات آنها دیده نمى شود ، آنها همه اش راجع به مسائل ما بعدالطبیعه و مسائل عرفانى و فلسفى و اینطور چیزها بحث كرده اند تا آمده است و رسیده است نوبت به این قشر متاخر . اینها عكس آنها عمل كردند یعنى آن ابعادى كه اسلام در معنویات داشته است ، در فلسفیات داشته است ، در عرفانیات داشته است آنها را بكلى كنار گذاشته اند و همین ورق ظاهر را دیده اند یعنى اسلام را یك مكتب مادى تصور كرده اند ، آنطورى كه آنها یك مكتب معنوى كه از ماده اصلش كانه جداست

ص: 153

تصور كرده بودند و حتى آیاتى كه راجع به قتال واقع شده بود ، به قتال با مشركین واقع شده بود ، آنها را هم توجیه كرده بودند به قتال با نفس و امثال ذالك ، در مقابل آنها الان از چند سال پیش در این وقتى كه مثلا علوم غرب به ما رسیده است و- عرض مى كنم كه - آن تبلیغات اینها رسیده است ، اینها در عین حالى كه مسلمانند ، در عین حالى كه همانطور كه آنها بوده اند ، در عین حالى كه خوبند لكن شناختشان از اسلام همان شناخت مادیت اسلام است . آنها دعوت به باطن مى كردند و از ظاهر و از طبیعت غافل بودند اینها دعوت به مادیت مى كنند و از معنویت غافلند و این هر دو اشتباه است اسلام نه محصور در آن معنویاتى است كه آنها مى گویند دارد معنویات اما محصور نیست و نه در محصور این مادیاتى است كه اینها مى گویند ، یعنى مادیات را دارد لكن محصور به آن نیست .

اسلام مكتب انسان ساز

اسلام یك مكتبى است كه براى انسان سازى آمده است و ما باید ببینیم كه این انسان كه به قول بعضى ماهیت ناشناخته است ، این انسان چه ابعادى دارد و چه احتیاجاتى دارد و اسلام كه براى انسان سازى آمده است ، آیا جهت حیوانى این را فقط خواهد بسازد یا جهت معنوى او را مى خواهد بسازد ؟ یا انسان مى خواهد بسازد ؟ انسان مثل سایر موجودات نیست ، سایر موجودات مثل مثلا حیوانات كه حالا در درجه بعد از نباتات و معادن اینها واقع شده است ، حیوان همان حال طبیعى دارد و از ماوراءالطبیعه یك چیز كمى ، یك احساسى ، یك ادراكى ، اما ادراك ناقص دارد و دیگر هم مراتب ندارد ماوراءالطبیعه اش . انسان از این نقطه اول طبیعت تا آن آخرى كه یك موجود الهى مى شود ، مراتب انسان است ، یعنى یك انسان مى تواند سیر بكند از عالم طبیعت تا ماوراءطبیعت و از ماوراءطبیعت تا مرتبه الوهیت سیر بكند ، تا برسد به اینكه آنجا را ادراك بكند .

اسلام ، رشد دهند تمام ابعاد انسان

انسان یك موجود جامع هست ، نه یك موجود یك بعدى یا دو بعدى موجودات دیگر بعضى شان یك بعدى اند ، بعضى دو بعدى ، بعضى چند بعدى اند لكن همه ابعاد وجود در سایر موجودات نیست ، فقط انسان هست در بین همه موجودات كه یك موجود چندین بعدى است كه براى هر بعدش احتیاجات دارد ، براى رشد هر بعد او ، احتیاج دارد ، احتیاجات دارد و مكتب هائى كه در عالم هست ، در عالم طبیعت هست ، هر مكتبى را كه شما بروید ملاحظه بكنید به استثناى مكتب اسلام و مكتب توحیدى و مكتب انبیا(كه درست دست ما نیست و از بین رفته است اما حالا اسلام محفوظ است ) هر مكتبى را به استثناى مكتب اسلام كه ملاحظه كنید یك مكتب مادى است كه انسان را حیوان تصور كرده است ، یك موجودى كه همان خوردن و خوابیدن است منتهى بهتر خوردن و بهتر خوابیدن ، حیوانات هم مشتركند با ما در خوراك خوردن و خوابیدن لكن این مكتب ها مى خواهند انسان را یك حیوانى كه - اینطور ادراك كرده اند از انسان كه این هم مثل سایر حیوانات هست كه تمام چیزهایى و

ص: 154

رشدهایى كه دارد در همان ادراكات مادى دور مى زند ، در امور مادى دور مى زند ، اسم آن را گفته اند امور عینى ، خیال مى كنند كه امر عینى عبارت از همین عالم طبیعت است و حال اینكه عوالم دیگرى هست كه اینها ادراكش نكرده اند و آنها عوالم عینى بیشتر ، یعنى از عینیت بیشتر حظ دارند تا عالم طبیعت ، عالم طبیعت در آخر موجودات عالم وجود واقع شده است ، در آن آخرش واقع شده است یعنى منتهى الیه عالم ، عالم وجود ، عالم طبیعت است ، پست ترین عالم ها عالم طبیعت است ، و اینطور نیست كه انسان فقط خودش باشد و همین طبیعت و مرتبه اى نداشته باشد ، انسان مراتب دارد . آن كسى كه رفته سراغ آن مرتبه بالاى انسان و از این مراتب غافل شده است ، اشتباه كرده است ، آن كسى كه چسبیده است به این عالم ماده و مرتبه طبیعت را دیده و غافل از ماوراى الطبیعت است این هم اشتباه كرده است .

اسلام براى این انسانى كه همه چیز است یعنى از طبیعت تا ماوراءالطبیعت تا عالم الوهیت مراتب دارد ، اسلام تز دارد ، برنامه دارد اسلام . اسلام خواهد انسان را یك انسانى بسازد جامع یعنى رشد به آنطور كه هست بدهد ، از حظ طبیعت دارد ، رشد طبیعى به او بدهد ، حظ برزخیت دارد ، رشد برزخیت به او بدهد ، حظ روحانیت دارد ، رشد روحانیت به او بدهد ، حظ عقلانیت دارد ، رشد عقلانیت به او بدهد ، حظ الوهیت دارد ، رشد الوهیت به او بدهد . همه خطوطى كه انسان دارد و به طور نقص است ، الان نرسیده است ، ادیان آمده اند كه این میوه نارس را رسیده اش كنند ، این میوه ناقص را كاملش كنند . نباید آقایانى كه در این غرب واقع شده اند و غرب هم غرق در طبیعت دنیاست و هیچ ملتفت به ماوراء الطبیعت نیست آقایان از این مكتب ها گول بخورند و خیال كنند كه انسان غیر از اینكه مى خورد و مى خوابد و اینها چیز دیگرى نیست ، همین است چیز دیگرى در كار نیست ، این اشتباهى است كه اسلام را بد شناخته اند آنهائى كه همه اش توجه شان به این است و همه آیات و اخبارى كه در اسلام براى رشد انسان آمده برگرداندند به این و هم آنها در اشتباه بودند كه همه آیات و اخبار را برگرداندند به آن ، باید هر چیزى سرجاى خودش عمل بشود یعنى انسان رشد طبیعى داشته باشد به هر مقدار كه ممكن است ، حظ طبیعى داشته باشد به هر مقدار كه سالم است ، البته روى موازین عفت و سلامت و این مرتبه را رشد كه پیدا كرد ، مرتبه بعدش هم رشد داشته باشد و مرتبه بعدش هم رشد داشته باشد و همه ابعادش وسیع بشود تا یك انسان بشود .

اسلام مثل مكاتب دیگر (مادى ) نیست

انسان شدن كار مشكلى است لكن لازم است براى انسان . مقصود من از این حرف این است كه شما خیال نكنید كه اسلام آمده حیوان تربیت كند ، آمده است كه آب و خوراك براى حیوان درست كند ، این یكیش است ، این را هم درست مى كند لكن این یك بعد است آن هم بعد آخرش هست ، بعدهاى دیگرى دارد كه آنها هم همه اش از اسلام است وبراى تربیت انسان است و انسان را مى خواهد یك موجود رشیدى كه همه این ابعاد را داشته باشد تربیت كند و براى همه اینها هم دستور دارد اسلام ، نسبت به یك جهت و جهت دیگرى نیست ، براى حكومت اسلامى دستور دارد براى تشكیلاتش

ص: 155

دستور دارد ، براى مقابله با دشمنان دستور دارد ، براى تحرك جامعه دستور دارد ، براى رسیدن به ماوراى الطبیعت دستور دارد ، همه اینها را دارد ، یك بعدى نیست كه انسان خیال كند من اسلام را شناختم و شناختم این است كه مثلا تاریخش چه جور بوده و فرض كنید كه زندگى بشریش چه جور بوده و كذا چه بوده و دستورات طبیعى اش چه بوده و اینها ، مساءله این نیست ، مسائل اسلام بالاتر از این معانى است و ابعاد زیاد دارد و باید كسى كه مى خواهد بشناسد اسلام را ، درست نگاه كند به قرآن كه مبدا اصلى است و همه ابعادى كه در قرآن هست همه را ملاحظه كند ، خیال نكند كه من فقط آن آیاتى را قبول دارم كه مربوط به طبیعت است و مربوط به حكومت ، آن آیاتى كه مربوط به قیامت است قبول ندارم . براى اینكه نمى داند این آدم قیامت یعنى چه و آن روزى كه مى آید چه روزى هست او خیال مى كند خیالى است ، نخیر عینى است و عینیتش از عینیت این طبیعت زیادتر است منتهى حالا ما به آن نرسیدیم .

در هر صورت مى خواستم این سفارش را به همه محصلینى كه در اروپا خداوند همه را توفیق بدهد بكنم كه اسلام را محصورش نكنید در یك محفظه اى كه خیال كنید مكتب مثل مكتب كمونیست است ، مكتب مثل مكتب ماركسیست است ، مكتب مثل مكاتب دیگر است اینجورها نیست در كار اینها ، كسانى كه نمى دانند اسلام چیست خیال مى كنند یك همچو مطلبى است .

با انعكاس جنایات رژیم ، به ایران در حال اعتصاب كمك كنیم

مطلب دیگر این است كه خوب ما الان موظف هستیم به وظایفمان ، الان ما همه كه اینجا آرام نشستیم ایران نا آرام است ، الان ما فرداى ایران را از آن نگران هستیم نمى دانم فردا در ایران چه خواهد شد باید فكرى ما بكنیم حالا من هم در فكرش هستم كه باید چه بكنم اما همین طورى كه ملاحظه مى كنید تا حالا الان قریب یك سال است كه آرامش از ایران رفته است ، هر گوشه اى از آن را كه مى بینید یك انقلابى است ، هر طرف شهرى از شهرهایش را كه مى بینید یك عرض مى كنم كه اعتصابى هست ، حالا كه در این چند روز آخر و تقریبا چندین روز آخر است كه اعتصاب تمام ایران را فرو گرفته است ، همه كارخانه ها ، همه روزنامه ها ، همه عرض بكنم كه عمال دولتى و غیر دولتى در اعتصاب الان هستند تقریبا ، در اعتصاب هستند ، مردم هم همه در مصیبت و اعتصاب هستند و ما كه در اینجا هستیم و آرام هستیم نباید فراموش كنیم آنها را ، ما باید به آن اندازه اى كه مى توانیم به آنها كمك بكنیم ، با قلم مى توانید ، با قلم كمك كنید ، مى توانید در مطبوعات اینجا یك چیزى را از حالات ایرانى ها و از ظلمى كه دارد برایشان مى شود و ازجنایاتى كه این رژیم بر آنها كرده است ، بتوانید در مطبوعات اینجا یك چیزى را منعكس كنید باید منعكس كنید ، هر كارى از شما مى آید بكنید و هر كه از آن كارى نمى آید لااقل دعا كند به اینهایى كه فردا گرفتار این رژیم منحط هستند .

انشاءاللّه خداوند همه شما را موفق كند واگر فردا توانستم من و مجال داده شد ، انشاءاللّه فردا هم چند كلمه اى با شما صحبت مى كنم و من از اینكه هم دیر مى آیم و هم كم مى توانم اینجا بنشینم از

ص: 156

آقایان معذرت مى خواهم براى اینكه سن من را مى دانید حدود قریب هشتاد سال است و شما الحمدلله جوان هستید و قدرت دارید كه مقاومت كنید ، بنشینید ، من همچو قدرتى ندارم ، از این جهت من معذرت مى خواهم كه نمى توانم زیاد پیش شما بنشینم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 157

تاریخ : 22/7/57

مصاحبه امام خمینى با خبرنگار فیگارو

سؤال : افكار عمومى در باره مبارزه رقباى رژیم كنونى از خود سؤال مى كنند كه آیا این جنبش مذهبى خواهد به سنت اسلامى باز گردد ؟ جواب : مخالفین رژیم ایران و قیام كنندگان كنونى ، قربانى تبلیغاتى هستند كه آنها را از طبیعت خود بیگانه مى سازد . ما وقتى از اسلام صحبت مى كنیم به معنى پشت كردن به ترقى و پیشرفت نیست ، بلكه برعكس به عقیده ما اساسا اسلام یك مذهب ترقیخواه است ولى ما دشمنان رژیم هایى هستیم كه تحت عنوان تجددخواهى ، روش دیكتاتورى و ظلم را در پیش مى گیرند ، این رژیم ها مانند رژیم شاه ایران ، با عمل خود پیشرفت هاى انجام شده را از هدف اصلى خود منحرف مى كنند و آنها را از چشم برادران و زنانى كه مى باید از آنها استفاده كنند ، مى اندازند و خلاصه آن پیشرفت ها را بى مفهوم مى كنند كه مفهومش از آنها ساقط مى ماند و اما قبل از هر چیز معتقدیم كه فشار و اختناق ، وسیله اى براى دست یافتن به پیشرفت نیست .

سؤال : قیام كنونى در ایران ، با جنبش هاى چپ افراطى رابطه دارد یا نه ؟

جواب : ما همیشه از اتحاد با این احزاب سرباز زده ایم ولى در واقع امروزه تمام مخالفین ایرانى ، تحت لواى مذهب و به نام بیان درست و صحیح اسلام ، سازمان یافته و تظاهر مى كنند و دلیل آن هم روشن است ، گروه هاى چپى یا كمونیستى تقریبا از بین رفته اند ، آنها نمى توانند در نهضت مردمى كه در جریان است ، هیچ تاثیرى داشته باشند ولى طبعا براى گول زدن افكار عمومى بخصوص در خارج از ایران ، رژیم سعى مى كند چنین تبلیغ كند و به همه كسانى كه علیه دیكتاتورى شاه مبارزه مى كنند نسبت ماركسیستى بدهد .

سؤال : ولى على رغم مقاصدشان ماركسیست ها از عنوان مذهب براى مبارزه ضد رژیم شاه استفاده مى كنند ، آیا مذهبى ها را كم كم عقب رانده و احزاب چپ افراطى ، سازماندهى اعتصابات و تظاهرات را در دست مى گیرند و آن را در جهتى كه مى خواهند هدایت مى كنند ؟

ص: 158

جواب : به تظاهرت بزرگ اخیر نگاه كنید ، افراد مذهبى ، یك میلیون نفر را به حركت درآورده اند و در تمام موارد و در همه جا شعار مذهبى دهند ، همان مذهبى كه این افراد را همواره متشكل كرده و سازمان مى داده و حتى یك بار هم شعارهاى چپ افراطى دیده و شنیده نشده . سؤال : در مراحل اولیه ، مبارزه علیه رژیم شاه اعتصابات و تظاهرات نسبتا مسالمت آمیز داشته است و علیه ارتش و پلیس به هیچ وجه اسلحه و سنگ به كار نرفته است ، آیا شما فكر نمى كنید كه اكنون زمان این روش نیست ؟ و به طور دیگرى آیا نمى شود عمل كرد ؟ مثلا به مبارزه مسلحانه متوسل شد ؟

جواب : حتى پس از روز جمعه در تهران كه آنهمه هم كشتار به جا گذاشت ، ما همان شكل مبارزه را حفظ كردیم . همانطور كه دنیا مى داند ، قیام ما با وجود ضربه هائى كه خورده است هركز در هم شكسته نشده است و آن قیام با همان روش ادامه دارد ولى از من پرسیده اند آیا وقت تغییر روش و روآوردن به مبارزه مسلحانه به جهت پاسخ دادن به قدرت ارتش كه شاه آن را به كار گرفته است ، نرسیده است ؟ من گفته ام (نه ) معذالك امروزه در این مورد از خود مى پرسم كه نمى توان تا بى نهایت سینه هاى عریان را جلوى لوله تفنگ قرار داد . تاكنون من رهنمودهاى خود را كه مبنى بر مسالمت آمیز بودن عملمان بود تغییر نداده ام ولى شاید مجبور شوم این كار را بكنم .

سؤال : در واقع عمل شما داراى چه جهتى است و چه رژیمى را مى خواهید جانشین رژیم شاه كنید ؟

جواب : بدون چون و چرا حفظ رژیم شاه غیر قابل قبول است ، ما پیوسته با آن مخالف بوده ایم ، سرنگونى آن هدف غیر قابل تغییر مبارزه ماست . بعلاوه ، این شكل حقوقى رژیم نیست كه اهمیت دارد ، بلكه محتواى آن مهم است . طبیعتا مى توان یك جمهورى اسلامى را در نظر گرفت و این به آن خاطر است كه فكر مى كنیم شناخت اصیل اسلام ، ما را به ترقى جامعه اى كه سرشار از استعدادها و تقواى انسانى و عدالت اجتماعى است راهنمائى مى كند . قبل از هر چیز ما به محتواى اجتماعى رژیم سیاسى آینده خود دلبسته ایم .

سؤال : ولى رژیمى كه شما مى خواهید ، آیا دموكراتیك است ؟ مثلا آیا شما موافق آزادى مطبوعات و سیستم چند حزبى و آزادى احزاب و سندیكاها هستید ؟

جواب : ما موافق رژیم آزادى هاى كامل هستیم . باید حدود رژیم آینده ایران همانگونه كه براى كلیه

ص: 159

دولت مطرح است ، منافع مجموع جامعه را در برگیرد و همچنین باید مقید به شوون جامعه ایرانى باشد ، زیرا عرضه یك جامعه غیر محدود ، یك دستبرد به شرف مردان و زنان آن جامعه مى باشد .

سؤال : آیا در جمهورى اسلامى براى اقلیت هاى مذهبى كه در ایران بسیار زیاد هستند جائى هست .

جواب : رژیم شاه با اقلیت هاى مذهبى رفتارى بهتر از رفتار با مسلمانان ندارد . ما مطمئنا نسبت به عقاید دیگران بیشترین احترام را قائل هستیم . پس از سرنگونى دیكتاتورى و استقرار یك رژیم آزاد ، شرائط حیات براى اكثریت مسلمانان و اقلیت مذهبى بسیار خوب خواهد بود .

سؤال : حتما رژیم كنونى به دفاع از خودش ادامه خواهد داد ، این رژیم بر چه چیز تكیه خواهد كرد ؟ چه كسانى از او پشتیبانى مى كنند ؟ و چه چیزى مى تواند به وى امكان دهد تا مخالفین را در هم بكوبد ؟

جواب : در درون كشور هیچ نیروئى براى حمایت از دیكتاتورى شاه نیست ، كافى است نگاهى به آنچه در كشور مى گذرد بیاندازیم تا متوجه این امر شویم و این كار بسیار ساده اى است . در خارج ، ایالات متحده بخصوص از رژیم شاه حمایت مى كنند ، اگر آنها دست از حمایت او بردارند ، رژیم شاه بلافاصله فرو خواهد ریخت .

سؤال : علیرغم همه اینها شاه مى تواند روى ارتش و بر یك رژیم زور حساب كند ، آیا این احتمالات اساسى است ؟

جواب : در مورد ارتش آنچه اساسى است ساخت آن است كه با رهبرى و سلسله مراتبش مشخص مى شود و تاكنون ارتش تحت رهبرى آمریكا مى باشد . این ارتش حتى در كادرهاى بالا توسط مستشاران و تكنسین هاى آمریكائى و اداره تقویت شده است و لى در میان افسران و سربازان تاكنون نشانه بارزى از بیدارى در برابر مبارزات مردمى دیده شده است . فراموش نكنیم كه اینها قبل از هر چیز ایرانى هستند و به هنگام زد و خورد ، در رویاروشان ایرانیان دیگرى قرار دارند . در مواردى دیده شده است تظاهركنندگان به جاى آنكه به سوى سربازان سنگ پرتاب كنند ، گل هدیه كرده اند و بسیارى از سربازان كه پس از دریافت گل گریسته اند و در چند مورد سربازان پس از تیراندازى به سوى تظاهر كنندگان خودكشى كرده اند و تا زمانى كه ارتش ایران زیر چتر آمریكا قرار گرفته همواره این وضعیت غم انگیز و تراژدى ادامه خواهد داشت .

ص: 160

بیانات امام خمینى در مورد مطالبات اجانب در عادات و روحیات شرقیان به منظوراستعمار و استثمار

شرق شناسى (ایران شناسى ) حیله اى براى نفوذ قدرت هاى خارجى

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من وقتى آقایان را ملاقات مى كنم . . . كم كم قدرت بیان از من سلب شده است از جهت اینكه اولا پیرمردى و كبرسن است كه نمى گذارد من حتى صدایم به چند قدمى برسد و ثانیا" اوضاع ممالك اسلامى مطلقا" و اوضاع داخله ایران بالخصوص یك وضعى شده است كه سلب آسایش را از انسان مى كند و قدرت هر چیز را از انسان مى گیرد و من امروز هم بنا داشتم كه در این محلى كه آقایان مجتمع شدند بیایم و در آنجا بعض مطالب ، بعض درددل ها را به آقایان تذكر بدهم لكن و مقتضیاتى پیش آمد كه صلاح ندیدم كه امروز بیایم . در هر حال وضع ممالك اسلامى خصوصا این ممالكى كه داراى مخازن هستند مثل مملكت ایران كه در راس آنهاست مورد مطالعه این قدرتمندها ، این دولت هاى ابرقدرت ، مورد مطالعه اینها بوده است اوضاع شرق و اگر ملاحظه كرده باشید در این سیاح هایى كه از اینها از شاید سیصد سال پیش از این كه راه یافتند به شرق ، سیاح هایى كه از اینها آمدند به اسم سیاحت ، اینها یك مامورین سیاسى بوده اند براى مطالعه این ممالك شرق ، در ایران اینها مى آمدند و در تمام شهرهاو دهات همه اینها را مطالعه مى كردند ، بیابان ها ، حتى آن بیابان هایى كه هیچ آب و علفى نداشتند ، اینها با تحمل زحمت هاى فراوان با شتر در آنوقت مى آمدند و با كاروان ها حركت مى كردند و اوضاع جغرافیائى این ممالك را و مهمتر براى آنها ، آن مواردى كه مخازن ، هر مخزنى یعنى طلا ، مس نفت ، گاز ، هر چه بوده ، اینها دقیقا مطالعه كردند و نقشه بردارى كردند و مواردى كه در این ممالك و اینكه ما مى دانیم در ایران داراى یك چیزى بوده است كه براى آنها مفید بوده است ، آنها را نقشه برداشتند ، علامت گذاشته ، نشانه گذاشته ، یادداشت كردند و ضبط است پیش آنها . قبل از اینكه آمریكا پایش باز بشود به این ممالك ، مقدم بر همه انگلیس ها بودند و روس ها بودند و بعضى ممالك دیگر . در هر صورت این ممالك ما ، این ممالك شرق از قریب سیصدسال یا یك قدرى بیشتر مورد بررسى اینها و طمع اینها بوده است منتهى هر چه جلوتر آمده است ، كارشناس هاى آنها بیشتر تخصص پیدا كرده اند و بیشتر آمده اند دراینجا ، در این ممالك و تمام اینها را ، آنها اطلاعاتشان از خود اهالى آن مملكت بیشتر است ، اطلاع بر روحیه مثلا ایلاتى كه ما در ایران داشتیم مثل ایل بختیار ، ایل قشقایى اینها و امثال

ص: 161

اینها ، شاهسون ها ، مطالعاتى داشتند براى اینكه به دست بیاورند روحیه اینها چه جور است ، تا چه حد مى تواند این ممالك از اینها استفاده ببرد و مطالعاتى هم راجع به شهرستان ها و دهات ، تمام دهاتى كه در ایران هست . از آن دهات بسیار دور افتاده و كوهستانى تا آخر ، اینها تمامش را اطلاع دارند یعنى كارشناس ها را فرستادند ، همه اینها هم نقشه بردارى شده است و هم هر چه دارد در آنجا ، هر كجا چیزى درآن پیدا مى شود كه براى آنها دندان گیر است از آن یادداشت برداشتند و خودشان را مهیا كردند براى غارت ، منتهى این كسانى كه در راس بودنداز سلاطین یااز روسا كه در راس بودندمختلف بودند در رساندن منافع به اینها ، گاهى اشخاصى بودند كه تا آن حد خیانتكار نبودند و گاهى هم خیانتكار زیاد بودند كه به همه ابعاد تسلیم شده من در همدان یك وقت بودم ، یك نفر از دوستان من یك نقشه اى آورد ، نقشه بزرگى شاید مثلا یك متر در یك متر و آن نقشه هم مال همدان بود دهات همدان تمام در آنجا آنطور كه او مى گفت ، مى گفت تمام دهات همدان در اینجا ثبت است و در آن نقطه هایى بود زیاد ، نقطه هایى در آن ورقه با رنگ دیگرى بود كه زیاد بود ، آن شخص كه آشناى ما بود گفت كه این نقطه هایى كه در اینجاها گذاشتند علامت این است كه در زیر این نقطه و این دهى كه در اینجا هست یك چیزى پیدا مى شود ، حالا یا یك معدن مسى ، نفتى ، چیزى پیدا مى شود ، كه الان هیچ چیزش تا حالا درنیامده و آنها مى دانند كه كجا چه هست . در هر صورت با نقشه از اول وارد شدند و احوال و اوضاع ممالك شرق را و مملكت ایران كه الان مورد اطلاع ماست ، با نقشه اینجاها را همه چیزش را تعیین كردند .

اسلام و روحانیت اصیل ، دوقوه در برابر سلطه خارجى

بعد یك مطالعات روانى آنها كردند كه آیا چطور ممكن است كه دست بیابند به این مخازن عظیمى كه در این ممالك هست ، در ممالك اسلامى آیا چه بكنند كه این مخازن با سهولت به دستشان بیاید و مواجه با یك مخالفت هایى ، مواجه با یك زد و خوردهایى نشود . یك مطالعات زیادى هم در این باب اینها كرده اند و به آنكه رسیدند در ممالك اسلامى ، دو چیز را دیدند كه این اگر باشد ممكن است كه سد راه آنها باشد ، یكى اصل اسلام ، اگر چنانچه اسلام به آنطورى كه هست و به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى اسلام را تاسیس كرده اگر به آنطور اسلام پیاده بشود فاتحه مستعمرین خوانده مى شود ، این راجع به اسلام كه فكر كردند برایش ، یكى هم روحانیت اسلام اگر اینها قوه داشته باشند و اینها آنطورى كه باید ، مقتدر باشند در این بلاد ، باز هم آنها نمى توانند آنطورى كه مى خواهند استفاده بكنند ، اینها با تمام ملت سروكار دارند و در بین ملت اگر قدرت داشته باشد كسى ، اینها هستند كه در همه ملت ممكن است قدرت داشته باشند ، درصدد برآمدند كه این دو تا سد را به هر جور هست بشكنند یعنى كارى بكنند كه خود ملت هاى اینها ، هر جمعیتى كه هستند ، در هر جا كه هستند این دو تا سد را با دست خود اینها به واسطه تبلیغاتى كه اینها شروع كرده اند از زمان هاى قدیم ، با این تبلیغاتشان این دو تا سدرا كه احتمال قوى دادند كه اگر مواجه با خطر بشود استعمار و منافع استعمارى ، این دو تا سد است

ص: 162

اینها و امثال كه خطر است ، (این را بشكنند) دیگر باقیش خطر به آنطور نیست ، البته یك جهت دیگر هم هست كه عرض مى كنم ، جهت دیگرى كه هست جهت فرهنگ جوامع بوده است ، این جوامع دیده اند ، مطالعه كردند كه اگر فرهنگ اینها یك فرهنگ مستقل صحیح باشد ، از توى اینها یك جمعیت هاى سیاسى مستقل و امین پیدا مى شود و این هم براى آنها مضر است . بناء علیه در جانب اسلام و روحانیت دو چیز را سد مى دیدند: یكى اصل اسلام را و یكى هم روحانیت را و در جانب دیگر باز احتمال این را كه اگر این فرهنگ یك فرهنگ مستقلى باشد ، در بین اینها تربیت مى شوند یك جوان هایى و یك رجالى ، اگر اینها تربیت بشوند ولا محاله مقدرات مملكت دست اینها مى افتد ، باز هم مانع مى شود اینكه اینها برسند به آمال خودشان كه آن آمال زیرزمینى هاست ، روى زمینى هم هست ولى مهمش آنهاست كه در زیرزمین دارند و درصدد برآمدند كه این سه تا مطلب را ، آن كه مطلب اصلى است ، این سه تا مطلب را و این سه تا سد را بشكنند .

تخریب ارزش هاى اسلامى و منفعل كردن مسلمین ، اساس كار بود

اما راجع به اسلام شروع كردند تبلیغات كردن به اینكه اسلام یك مكتبى است كه مى گوید ملایم ، كم كم لابد پیش مى رود) ، یك مكتبى است كه مربوط به دعا و ذكر و یك روابطى مابین مردم و مابین خالق ، و سیاست را كارى به آن ندارد ، اسلام به حكومت كار ندارد ، به سیاست كار ندارد ، این را آنقدر تبلیغات روى آن كردند كه در جامعه خود روحانیت هم به خورد آنها هم دادند كه بسیارى از آنها هم همین اعتقاد را پیدا كردند كه روحانى را به سیاست چه كار دارد ؟ به حكومت چه كار دارد ؟ به نظام حكومت چه كار دارد ؟ روحانى مسجد برود و نماز بخواند و عرض مى كنم كه از این صنف كارها ، درس بگوید و مباحثه بكند و آن آداب شرعیه را به مردم نشان بدهد . آنها دیدند كه نماز روحانیون و نماز اسلام هیچ به آنها ضرر ندارد ، هر چه مى خواهند نماز بخوانند ، آنها به نفت كار نداشته باشند ، نماز بخوانند تا هر چه خواهند تا خسته بشوند ، درس هر چه دلشان مى خواهد بدهند ، مباحثه هم هر چه مى خواهند بكنند ، كار نداشته باشند به اینكه سیاست استعمارى در اینجا نباید اجرا بشود ، هر كارى مى خواهند بكنند ، اینقدر خواندند به مردم و تبلیغات كردند كه مردم همه تقریبا به این معنا عادت كردند كه حالا هم باز این صحبت هست كه دخالت در سیاست به شاءن روحانیت نیست شاءن روحانیت نیست كه برود و ببیند كه كیفیت حكومت چیست و چه مى كنند این ظلمه با مردم ، شاءن روحانیت همان است كه تو مدارس باشند و نماز جماعت هم بخوانند و اول ظهر و اول مغرب مردم هم همین مقدار به روحانیت بیشتر نظر نداشته باشند .

اسلام را اصلش مى گفتند كارى ندارد به سیاست ، جداست ، سیاست و دیانت از هم جداست ، سیاست مال آنها و دیانت مال ما ، مراكز قدرت دست آنها كه هر كارى مى خواهند بكنند و مساجد و پیرمردهاى توى مسجد هم مال ما ، این تفسیرى است كه از اول كردند و آنهایى كه یك قدرى جراتشان زیادتر بوده است گفتند كه ارتجاع است ، اصل دین در بین بشر كه آمده است براى این است كه مردم

ص: 163

را خواب كند . اینها مى گویند دین از اول به دست قدرتمندها و سرمایه دارها پیدا شده است براى اینكه این به واسطه دیانت مردم را آرام كنند و آنها مال مردم را بخورند . كم كم این مطالب باور حتى خود مسلمان ها ، حتى بعضى از روحانیون و معممین هم آمده است كه نه ، این یك چیزى است كه حالا نمى شود این را پیاده اش كرد ، این چیزى است كه مال هزار وچند صد سال پیش از این بوده است ، اینطور معرفى كرده اند . اسلام را به خود جوامع مسلمین . آخوند را هم شروع كردند تبلیغات كردند به اینكه اینها یك مردمى هستند كه فقط نشسته اند آنجا و مى خواهند بگیرند مال مردم را و زندگى كنند .

بنابر این اسلام را به اینكه اولا مكتبش بیش از اینكه یك نمازى خوانده بشود و یك روزه اى گرفته بشود و اینها ، نیست و كارى به زندگى مردم ندارد ، كارى به دنیاى مردم ندارد و از آنطرف روحانیون را معرفى كردند كه - اینها هم - قدرت ها اینها را روى كار آوردند براى اینكه افیون باشند از براى جامعه ، اینها مردم را خواب كنند ، سست كنند كه اگر چنانچه آنها ببرند چیزهایشان را ، اینها نتوانند حرف بزنند یعنى دیگر مردم را نگذارند حرف بزنند ، اینها خواب كنند مردم را و آنها ، اینهائى كه خوابند اموالشان را ببرند . این را آنقدر تبلیغ كردند و گفتند كه حتى بعض روشنفكرهاى ما هم كه بى اطلاع از قرآن و سنت بودند باورشان آمده است و آنها هم دنبال كردند و هم نفس شدند با آنها . ما نباید هر حرفى كه بشنویم یا منتشر باشد بین اقشارى نباید بى دلیل مطلب را قبول كنیم انسان اگر بى دلیل یك مطلبى را قبول كند این مریض است ، انسان سالم نمى شود یك مطلبى به او بگویند و بى دلیل ، همین طور وقتى گفتند قبول كند .

بازگشت به قرآن

ما باید یك مطالعه سطحى ، لازم نیست خیلى مطالعه دقیق ، یك مطالعه سطحى در قرآن بكنیم ، یك مطالعه سطحى در آنهایى كه مردم را دعوت كردند و پیغمبرهایى كه مردم را دعوت كردند ، بكنیم ببینیم كه آیا آنهایى كه دعوت كردند مردم را ، اینها یك اشخاصى بودند كه آمدند و توده را ضعیف كردند توده را خواب كردند ؟ براى خواب كردن توده آمدند ؟ و اینها عمال قدرتمندها هستند ؟ یك مطالعه اى در حال آنها بكنیم كه ببینیم اینها عمال قدرتمندانند یا نه ، یك مطالعه جزیى هم در قرآن بكنیم كه ببینیم كه قرآن آمده است كه براى ذكر و دعا و براى حرز و امثال ذلك ، یا نه قرآن را نشناختند ؟ اگر در قرآن مطالعه كنید مى بینید كه آنقدر آیات در جنگ هست كه وادار به جنگ است ، وادار به جنگ با كى ؟ با قدرتمند . قرآن آیاتى زیاد دارد یكى دو تا نیست ، آیات زیاد دارد در جنگ ، در كیفیت جنگ و جنگ هائى كه در صدر اسلام بوده است بین قدرتمندها و بین پیغمبر اسلام بوده است و قرآن یك كتابى است كه از آن تحرك بیشتر استفاده مى شود تا چیزهاى دیگر ، یك كتابى است كه مردم را حركت داده است ، از این خمودى كه دارند حركت داده است و با همه طاغوت ها در انداخته است قرآن .

ص: 164

مبارزات پیگیر پیامبران و ائمه علیهم السلام با ظلم و ظلمه در طول تاریخ

آنوقتى كه پیغمبر اكرم در حجاز بودند ، قدرتمندان حجاز كه ابتدا سر و كار داشته پیغمبر با آنها ، یك دسته شان در مكه بودند كه تجار خیلى معتبر و قدرتمند بودند ، یك دسته شان در طایف بودند كه آنها ثروتمندهاى آنجا بودند و قدرتمندهاى آنجابودند ، ابوسفیان وامثال اینها ، اینها نظیر حكام و سلاطین بودند و داراى همه چیز بودند و پیغمبر اسلام با آنها درافتاد . وقتى كه تشریف آوردند به مدینه با همین فقرا بودند ایشان ، نه با ثروتمندان بودند براى خواب كردن جمعیت ، با فقرا بودند براى بیدار كردن فقرا ، این فقرا را شوراندند به آن اغنیایى كه مال مردم را مى خوردند و ظلم به مردم مى كردند . جنگ هاى پیغمبر زیاد است و همه این جنگ ها ، جنگ هاى با قدرتمندها و ثروتمندها و ظلمه بوده است . جلوتر بروید حضرت موسى (علیه السلام) عصایش را برداشت با فرعون ، با سلطان عرض مى كنم كه مصر ، با او در افتاد ، نه اینكه از قبل سلطان مصر مردم را خواب كرد ، مردم را با همین عصا و با همین تبلیغات بر ضد سلطان عصر خودش شوراند .

ابراهیم را كه ملاحظه مى كنید ، تیشه اش رابرداشت این بت هائى كه مال اشراف بود شكست و با اشراف درافتاد براى منافع توده ها و براى اینكه ظلم به توده ها ، اینها نكنند البته آنها معنویات هم نقطه اصلیش بوده است لكن وقتى مى دیدند كه یك ظلمى درجامعه واقع مى شود ، موظف مى دانستند خودشان را كه باآن سرانى كه ظلم مى كند درافتند و جنگ بكنند با هر جورى كه ممكن است برایشان ، باآنها درافتادند . پس اینكه مى گویند كه اینها را قدرتمندها قرارداده اند براى خواب كردن ، این یك چیزى است كه حرف استعمار است یعنى آنها این را درست كردند براى اینكه شما را از قران و از كتاب خدا و از اسلام رویتان را برگردانند و این سد را بشكنند و خوب هم شكستند در بین مسلمین این سد را . مسلمین خواب رفتند به واسطه تبلیغات اینها ، مسلمین به جنگ برخاستند با اسلام ، خودشان ملتفت نبودند ، این معنا را كه كسى بگوید اسلام به زندگى چه كار دارد ، این جنگ با اسلام است ، این نشناختن اسلام است . اسلام به سیاست چه كار دارد این جنگ با اسلام است . بین خود مسلمین كه این مساءله مطرح است كانه یك مساءله است كه جنگ با اسلام الان شروع كرده اند و مى كنند . از آن طرف ما باید ببینیم كه آنهائى اسلام را تبلیغ كرده اند از اول با چه كسانى جنگ مى كردند . خود پیغمبر اسلام با كى جنگ كرد ؟ با این قدرتمندان مكه و این قدرتمندان حجاز . بعدش خلفائى كه بودند ، چه خلفائى كه ما قبولشان داریم ، چه خلفائى كه ما قبول نداریم آنها با كى جنگ كردند ؟ آنها هم لشكر كشیدند با سلاطین ایران و سلاطین روم . با اینها جنگ كردند ، با سلاطین جنگ مى كردند نه اینكه از قبل سلاطین مامور بودند كه مردم را خواب كنند ، آنها مامور تحرك بودند به اینكه مردم مسلم و ضعفارا ، مستضعفین را بشورانند بر این اشخاصى كه دارند مال مردم را مى خورند . رومى هاو - عرض مى كنم كه ایرانى ها آنوقت محل ابتلا بودند ، جنگ كردند با اینها و فتح كردند آنجاها را براى مسلمین و براى اسلام و ابدا این مساءله مطرح نبوده است كه یك كسى بگوید كه بسازید با این دولتمندان ، بسازید با این سلاطین ، یك همچو مطلبى نبوده است در كار . همیشه جنگ

ص: 165

بوده ، خود پیغمبر اسلام و بعدش هم خلفاى پیغمبر . زمانى هم كه حضرت امیر(علیه السلام) بودند ایشان هم مبتلا شدند به یك جنگ داخلى و دیدند كه اگر این جنگ داخلى را چیز نكنند ، اسلام را معاویه فاتحه را مى خواند . معاویه یك حكومت بود در شام ، مثل سلطنت زندگى مى كرد ، داراى لشكر ، دارى همه چیز بود . حضرت امیر هم كه در راس روحانیت و آقاى روحانیون است ، ایشان هم كه وقتى مى خواهند جنگ بكنند ، وقتى كه مى خواهند زندگى بكنند و خلافت بشناسند ، نمى آیند مردم را خواب كنند تا قدرتمندها بیایند اینها را بخورند ، ایشان هم جنگ مى كند ؟ با معاویه كه در مركز شام نشسته و اسلام در بودن او در خطر است و الان دارد مردم را استعمار كرده وظلم مى كند . اینها ، ائمه ما علیه السلام همه شان كشته شدند براى اینكه همه اینها مخالف با دستگاه ظلم بودند . اگر چنانچه امام هاى ما تو خانه شان مى نشستند و عرض بكنم آنطورى كه اینها مى گویند براى مردم ، مردم را دعوت مى كردند به بنى امیه و بنى عباس و اینها كه محترم بودند ، روى سرشان مى گذاشتند ائمه مارا ، لكن مى دیدند هر یك از اینها حالا كه نمى تواند لشكركشى كند از باب اینكه مقتضیاتش فراهم نیست ، دارد زیرزمینى اینها را از بین مى برد ، اینها را مى گرفتند ، حبس مى كردند ، ده سال در حبس آنها بودند . براى نماز و روزه بود كه حبس كردند ؟ حضرت موسى بن جعفر را چون نمازخواند ، چون روزه مى گرفت ، چون مردم را دعوت مى كرد كه به هارون الرشید و اینها ، شما بروید و با آنها بسازید ، هر چه آنها ظلم مى كنند شما حرف نزنید ؟ یا قضیه این نبوده است ؟ آنها از باب اینكه مى دیدند این یك خطرناك است ، براى دولت خطرناك است ، براى این قدرت هااینهاخطرناك بوده اند ، اینهاهم خطرناك بوده اندبراى اینها ازاین جهت اینطور شد كه آنها را حبس كردند ، كشتند ، چه كردند ، تبعیدكردند ، مى گویندمردیكه از چیز برمى دارد امام علیه السلام راآورد در اینجا ، یا حضرت عسكرى را در سامرا چندین سال نگه دارد و تحت فشار و در نظام ، در عسكر ، در نظام ، درجند ، ایشان را نگه دارد و محبوس است امام علیه السلام در آنجا . این از باب اینكه نماز خواست بخواند ؟ پس چه ؟ خود آنها هم نماز مى خواندند ، به نماز چه كار داشتند ؟ چون امام علیه السلام پسر پیغمبر بود - آن وقت پسردارها خیلى هم - اگر پسر پیغمبر سر جاى خودش مى نشست و كار نداشت به مردم ، چنین نبود اما آنها گاهى به اشاره آنها در ظاهر چون موردى بود كه اگر چنانچه مى فهمیدند ریشه اینها را مى كندند - در ظاهر وقتى كه یكى از این هاشمیون قیام مى كردند بر ضد حكومت ها ، در ظاهر اینها یك انتقاد صورى هم از آن مى كردند لكن با دست اینها بود ، اینها ، آنها را وادار مى كردند كه این كار را بكنند . دعا مى كند امام علیه السلام به زید و امثال اینها كه قیام كردند بر ضد این خلفا و برضد این قدرتمندان . روحانیت همیشه مخالف باقدرتمندها بوده است . اگر یك وقت شما مثلافرض كنید یك فردى ، چند نفرى دیدید كه یك سازشى كرده است یا منحرف است به اسلام مربوط نیست ، مكتب ، این مكتب نیست و یا اینكه یك مقتضیاتى مى بیند كه در این مقتضیات الان صلاح نیست كه اینطور عمل بكند . این دو تا سد را اینها در بین مسلمین به واسطه تبلیغات شكستند ، جدا كردند مردم را از آن واقعیات اسلام و جدا كردند مردم را از روحانیت مترقى براى اینكه استفاده كنند ، خود آنها تبلیغ كردند لكن وقتى كه سد شكسته شد ،

ص: 166

آنها آزاد آمدند نفت ها را بردند و هیچ كس هم نتوانست حرف بزند ، هیچ كس هم حرف نزد . فرهنگ ما هم كه برایش خطر قائل بودند ، فرهنگ ما را هم در تحت قبضه گرفتندو یك فرهنگ استعمارى درست كردند نه یك فرهنگ استقلالى ، الان هم یك فرهنگ مستقلى كه برنامه اش را خود عقلاى قوم ریخته باشند نیست .

غارت و چپاول ذخایر ایران

الان هم آنها دخالت دارند در كار ، نه طبیب حسابى مى گذارند درست بشود ، نه سیاستمدار حسابى مى گذارند درست بشود ، یك سیاستمدارهایى كه براى ما درست مى كنند همان هاست كه به نفع آنها كارها را انجام مى دهند ، اینهم فرهنگ ما ، (حالا دیگر من وقت این را كه طولانى صحبت بكنم ندارم ) این سدها را شكستند و آزادنه آمدند مشغول شدند به بردن چاپیدن اموال مسلمین و شما ایرانش را مى دانید ، چاپیدن نفت كه الان دارند مى برند . الان نفت هاى ما را به قدرى دارند زیاد نفت مى برند ، آنها مى برند انبارم كنند ، نفت هاى ما را از زیرزمین هاى ما براى اینكه مبادا یك وقتى پیدا بشود كه جلویش را بگیرد ، از حالا همه اش را مى برند آنجا در انبارهاى خودشان انبار مى كنند . از زمان رضاشاه (خداوند انشاءاللّه كه جزاى او را شدیدا بدهد و مى دهد) از زمان رضاشاه تا حالا اینها مبتلا هست ایران به یك حكومتى كه تمام حیثیت ایران را دو دستى تحویل داده به این نفتخوارها . وقتى كه ملاحظه بكنید ، اقتصادیات ملت را ملاحظه بكنید ، زراعت ما را بكلى به هم زدند به اسم اصلاحات ارضى كه تز آمریكا بود ، اصلاحات ارضى به ما چه مصیبت ها وارد آورد ؟ مصیبتى كه وارد آورد ، تمام زراعت هاى ایران را از بین برد ، یك مملكت زراعى كه یك استان آذربایجان یا خراسانش مى توانست كه قوت این ملت را بدهد حالا رسیده به آنجائى كه براى 30 روز یا 33 روز (فوقش 33) تمام زراعت ایران براى 33 روز جمعیت فعلى ایران كافى است . ما بقیش از كجاست ؟ مابقیش یك بازار درست كردند براى آمریكا ، آنها زیاد داشتند ، مى سوزاندند یا به دریا مى ریختند ، حالا دهند پول مى گیرند ، نفت مى گیرند ، این یك باب كه زراعت ما را از بین بردند و ما شدیم جیره خوار آنها و بازار براى آنها مصرف ما شدیم . از آن طرف یك ضرر دیگر خورد و آنكه تمام این دهقان ها كه ایشان در اول فرمودند كه ما دیگر رعیت ها را از چیز درآوردیم دهقان شدند دیگر ، هم سطح شدند با چه تمام این بیچاره ها وقتى كه زراعت هایشان از دستشان رفت ، كوچ كردند به شهرها (كه عمده اش تهران است ) آمدند در اطراف تهران با یك كوخ هائى ، با یك چادرهائى ، با یك خانه هاى گلى كوچك با عائله زیادشان در آنجا منزل گرفتند و با یك مصیبت هائى این بیچاره ها اعاشه مى كنند و زندگى ، نه برق دارند ، نه آب دارند ، نه اسفالت دارند ، در یك گودال هایى زندگى مى كنند كه آب را اگر خواهند براى بچه هایشان بیاورند ، این مادر بدبخت باید در زمستان سخت از پله هایى كه الان عددش را یادم نیست لكن زیاد است عددش ، از پنجاه بیشتر ، صد تقریبا از این پله ها باید برود تا خیابان برسد ، یك كوزه آب كند باز برگردد این پله ها را طى كند برود توى این كوخ براى بچه اش آب ببرد . این

ص: 167

دهقان هاى بزرگى كه درست كرده اند و این دروازه تمدن ، اینهاست اینها را براى ما درست كردند ، این قضیه زراعت ما ، زراعت ما بكلى فلج شده است ، دیگر ما زراعت نداریم و معلوم نیست كه عاقبتش به كجا برسد .

ایران پایگاه تسلیحاتى غرب

از آنطرف نفت ما را مى دهند به آمریكا ، عوضش چى مى گیرند ؟ من این را كه مى گویم ، من باید هر روز اینها را بگویم براى اینكه هر روز ممكن است یك گوش اینجا باشد كه نشنیده باشد این حرف را ، مى دهند به آمریكا ، عوض چه مى گیرند ؟ عوض اسلحه مى گیرند ، كدام اسلحه ؟ اسلحه هائى كه ایران نمى تواند استعمال كند ، نمى داند چه جورى باید این اسلحه را استعمال كند . براى چه مى دهند ؟ براى اینكه پایگاه درست كنند در آنجا براى آمریكا ، هم نفت رامى خورند هم عوضش را . اینها پول نفت را خیال كنید كه به ما مى دهند ؟ نه این یك اشتباه است ، اینها هم نفت را مى خورند و هم اسلحه مى آورند ، اسلحه هائى كه هیچ نظیرش مثلا حتى در فرانسه پیدا نمى شود ، آمریكا مى دهد به اینها ، اما مى دهد براى ایران ؟ نه ، پایگاه درست مى كند براى خودش ، هم عوض را مى خورد هم معوض را مى خورد . خدا مى داند كه این مرد نالایق كه اسمش محمدرضاست ، این مرد نالایق چه خیانت هایى به اسلام كرده و مسلمین كرده من و شما حالا مى توانیم مطلع بشویم ، بگذارید این بمیرد یا برود از این مملكت ما ، قدرت این سلب بشود آنوقت ببینید آنهائى كه نوشتند مسائل را ، حتما اشخاص تاریخ را ثبت كردند و تاریخ ها كه بیرون آمد آنوقت خواهید دید كه آنها چه كرده اند با این مملكت . نفتى كه ایشان مى گوید كه بعد از 30 سال دیگر تمام مى شود و ما الان باید فكر كنیم از انرژى شمس استفاده بكنیم ، آقایى كه با چراغ نفتى هم نمى تواند كارى انجام بدهد از انرژى شمس مى خواهد استفاده كند ! ! این نفتى كه تمام مى شود ، چرا تمام مى شود ؟ براى اینكه این لوله عظیمى كه انسان ، كسانى كه در بیست سال پیش از این رفتند ، الان زیادتر از این معانى است ) كسانى كه آنوقت رفته بودند مى گفتند لوله هایى كه آنجا گذاشتند كه براى نفت از آن استفاده بشود ، همین طور صاف آدم مى رود توى آن ، به این بزرگى است ، لوله هاى چند متر در چند مترى است ، با این لوله ها دارد نفت ایران مى رود ، عوضش اسلحه مى آید براى پایگاه درست كردن . اگر اینها نفت را درست بفرستند و نفت درست فروش برود یعنى به اندازه احتیاج ایران فروش برود ، به اندازه اداره مملكت فروش برود ما تا دویست سال دیگر هم شاید نفت داشته باشیم ، تمام مى شود خوب ، آنها دارند تمام مى كنند ، ایشان مى گویند تمام مى شود ، كى تمامش مى كند ؟ تو تمامش مى كنى بعدها ما چه بكنیم ؟ این ملتى كه چند وقت دیگر به قول ایشان نفتش را دادند به غیر و تمام شد ، زراعتش هم كه از بین رفت بعدش ما چه بكنیم دیگر ؟ این ملت ضعیف چه بكند ؟ (صنعتى مى خواهیم بكنیم ) ! ! آخر ، قضیه صنعتى نیست گول نخورید ، قضیه ذوب آهن نیست ، قضیه درست كردن مطلب نیست ، قضیه پایگاه درست كردن براى شوروى است ، مى خواهند كه عمال

ص: 168

شوروى كه به اینجا مى آیند راحت بیایند و همه كارها را انجام بدهند ، گاز ما را كه دارند آنها مى برند ، نفت ما را هم كه دادند آنها مى برند ، بعد نه گاز است ، نه نفتى است ، نه چیزى ، نه زراعتى ، نه هیچ چیز ، این ملت باید چه بكند ؟ معلوم نیست . اینكه او مى گوید كه من اگر بروم همه ایران را تل خاك مى كنم این حالا این كار را كرده است اگر بماند بدتر مى كند تل خاك ایران را ، اگر برود باز ممكن است اشخاص صحیحى و امینى بیایند سر كار و نفت ما را حفظ كنند كه براى خودمان باشد ، زراعتمان را سروسامانى به آن بدهند . اگرایشان خرابكارى كند كه دارد مى كند خرابكارى كند و گورش را گم كند و برود به نفع ما هست . ما كه فریاد مى زنیم ، ما براى همین فریاد مى زنیم نه براى اینكه ما مى خواهیم اصلا مظاهر تمدن نباشد ، ایشان مى فرمایند كه آخوندها مى گویند كه ما نمى خواهیم این مظاهر تمدن را ، ما مى خواهیم حالا هم با الاغ سوار بشویم و برویم . یك آدمى است كه ، انسان چه بگوید به او ؟ ما كه اینقدر فریاد مى زنیم مى گوییم كه ما همه مظاهر تمدن را قبول داریم اما مظاهر تمدن این است كه حكومت نظامى این كار را به مردم بكند ؟ آقاى بچه هاى كوچك مارا ، دختر بچه هاى 8 ساله و 9 ساله را این چند روز كشتند حالا كارشان را از دبیرستان ها خون دانشگاهى ها را كه ریختند و آنقدر چیز كردند كه همیشه در اعتصابند آنها ، حالا از آنجا آمدند سراغ دبستان ها و آن بچه هاى كوچك دبستان را اینها دارند مى كشند ، اینها الان دارند خرابكارى مى كنند ، آن خرابكاریى كه ملت ما را میخواهند بكشند و بروند . ما فریادمان این است كه باید این ملت هر چه دارد مال خودش باشد و خودش اداره خودش را بكند ، ما مستشار نمى خواهیم از آمریكا ، شصت هزار مستشار كه اینقدر بودجه دارد كه من و شما تصورش را نمى كنیم ، این بودجه مملكت را صرف مستشارها دیگر نكنید . این خیلى عجیب است ، پایگاه براى آنها درست مى كنند ، مستشاران مى آورند خرجش را ما باید بدهیم . نفتمان را مى دهیم براى درست كردن پایگاه آخر شما حساب بكنید این را و بعد مطالعه كنید در این امور ، یك اسلحه هایى كه ایران به دردش به هیچ وجه نمى خورد این مال جنگ هاى بزرگى است كه بین دو تا ابرقدرت یك وقتى این جنگ ها مى شود ، یك همچو اسلحه هایى براى ما نیست ، ما یك همچو اسلحه هایى نداریم ، ما مسلسل ها و اینها كافى مان است ، آنقدر كه مى توانیم استعمال كنیم براى تنظیم امور داخلى خودمان ما كه مى خواهیم جنگ بكنیم ، مگر ما با شوروى حالا مامى توانیم جنگ كنیم یا با آمریكا مى توانیم جنگ كنیم ؟ ما با بازار تهران مى توانیم جنگ كنیم خوب مسلسل ها بس است ! ما با دانشگاه و جوان هاى دانشگاهى مى توانیم جنگ كنیم ! ما حالا رسیدیم به آنجایى كه با دبستانى ها ، با این بچه هاى هشت ساله و نه ساله جنگ بكنیم ! همین دیروز خواندم كه تلفنى آمده بود - همین دیروز یا پریروز باز ریخته اند توى یك دبستان و بچه ها را زده اند و شل كرده اند ، و چه كرده اند خوب ما ، این مسلسل براى كشتن اهل ملت خودمان كافى است دیگر محتاج به آن چیزها نیستیم ، پس آنها مال ما نیست ، مال كس دیگر است ، مال آنى است كه مى تواند استعمال كند ، مال آنى است كه به دردش خورد ، آن آمریكاست ، آنوقت آن نفت را دادیم و پایگاه براى خود آنها درست كردیم یعنى براى اینكه پول نفت باشد ، مستشارها را آوردیم براى مطالعه در این امور و پولش را ما مى دهیم . این

ص: 169

كارهاست كه آنها دارند مى كنند ، مملكت را رسانده اند به آنجایى كه ساقط دارد مى شود ، از بین دارد مى رود این مملكتتان آقا .

فریاد مستضعفان

الان مردم مملكت ما قیام كرده است ، ما مكلفیم كه به آنها كمك كنیم هر مقدارى كه مى توانیم هر قدر كه مى توانید با رفقایتان مى نشینید بگوئید ، صحبت كنید ، برسانید به رفقاى اروپایى تان كه دارید ، با آنها صحبت كنید ، مطلبتان را برسانید ، هر كدام به ده نفر از آنها بگویید ، شما چند هزار نفر هستید ، به چندین هزار نفر مى توانید مطالبتان را بگویید ، اینها بد منعكس كردند اوضاع ایران را .

روزنامه هاى اینجا كه صد میلیون دلار این مرد براى تبلیغات مى دهد به آنها ، بد منعكس مى كنند مسائل ایران را ، شما ایرانى هستید مسائل ایران را براى این اروپائیان بگوئید ، تشریح كنید ، مى توانید بنویسید در روزنامه یا در مجله ها ، بنویسند ، ما نباید بى تفاوت باشیم براى یك ملتى كه جانش را دارد براى شما مى دهد ، اینها جوان هایشان را دارند مى دهند ، فردا كه روز چهلم جمعه سیاه هست ، من نمى دانم چه مصیبتى بر این ملت خواهد وارد آمد . اینها ایستاده اند جان مى دهند ، بچه هاى 7 ساله و 8 ساله شان ایستاده اند و مى گوید مرگ بر این سلطنت و تظاهر مى كند و كشته مى شود ، فردایش هم همان بچه دیگر باز دوباره مى گویند ، اینطور ایران الان قیام كرده است و نهضت كرده است و ما مكلفیم كه به اینها كمك بكنیم ، بى تفاوت نباشیم . مى توانیم بگوییم ، در جوامع بگوئیم ، بنویسیم ، منتشر كنیم عالم را آگاه كنیم از این مصیبتى كه بر سر ملت ما آمده است . دیگر حالا وقت نماز شد . خداوند انشاء اللّه همه تان را حفظ كند و موفق باشید انشاءاللّه .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 170

پاسخ امام خمینى به تلگراف هاى همدردى با ایشان

25/7/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضور محترم علماى اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم پس از عرض سلام ، تلگراف هائى از ایران واصل گردید و اطلاع حاصل شد كه تلگراف ها بیش از این بوده است و بر حسب معمول ، چون گذشته ، نرسانده اند . لهذا اینجانب از تفقد حضرات آقایان محترم تشكر مى نمایم و رساندن تشكر مرا به برادران عزیز از هر طبقه و صنفى كه هستند ، امیدوارم .

و در این فرصت ، لازم است از طبقه جوان تقاضا كنم كه نسبت به ساحت محترم مراجع و روحانیون ، احترامات لایقه را مراعات نمایند . جوانان عزیز آگاهند كه در این وقت حساس كه نهضت اسلامى به نتیجه نزدیك مى شود ، هیچ امرى از اختلاف كلمه خطرناكتر نیست و در شكوفائى نهضت ، هیچ چیز موثرتر از حفظ وحدت كلمه و ابقاء صفوف مبارزه نخواهد بود .

از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 171

پیام امام خمینى به زائرین بیت اللّه الحرام

اشاره

26/7/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اكنون كه موسم حج بیت اللّه الحرام است و مسلمین از اطراف جهان به زیارت خانه خدا آمده اند ، لازم است در خلال اعمال شریفه حج به یكى از بزرگترین فلسفه این اجتماع عظیم توجه داشته و به وضع اجتماعى و سیاسى كشورهاى اسلامى رسیدگى كرده و از گرفتارى هاى برادران ایمانى خود مطلع گشته و در رفع آن در حد وظیفه اسلامى و وجدانى كوشش كنند . اهتمام به امر مسلمین از فرائض مهمه اسلام است .

اینك اینجانب از وضع گرفتارى ملت مسلمان ایران ، گزارشى به شما زائرین بیت اللّه الحرام مى دهم و از مسلمین همه اقطار عالم استمداد مى كنم .

پنجاه سال سیاه ، براى مردم ایران

ایران كه اكنون حدود سى میلیون مسلمان دارد ، از پنجاه سال قبل تاكنون گرفتار در چنگال خاندان پهلوى كه رسما نوكر اجانب بوده و هستند ، مى باشد . در این پنجاه سال سیاه ، این ملت بزرگ در تحت فشار پلیس و اختناق و شكنجه روحى دست و پا مى زند و تمام مخازن زیر زمینى و منافع حیاتى ملت را شاه به اجانب داده است . نفت را آمریكا و گاز را شوروى و مراتع و جنگل ها را علاوه بربخشى از نفت ، انگلیس و بعضى كشورهاى دیگر . مردم را از تمام مظاهر حیاتى محروم نموده و به حال عقب ماندگى نگه داشته و نظام ارتش و فرهنگ ما و اقتصاد كشور را استعمارى و رشد را به همه ابعادش از ملت سلب نموده است .

قتل عام هاى شاه روى تاریخ را سیاه كرده

اكنون كه در سال هاى اخیر ، ملت بیدار شده و براى احقاق حق خود به پا خاسته و فریاد مظلومانه بلند شده است ، جواب آنها با مسلسل و تانك و توپ داده مى شود . قتل عام هایى كه در این چند ماه اخیر در شهرهاى ایران رخ داده ، روى تاریخ را سیاه نموده . شاه با تمام قواى جهنمى به پشتیبانى آمریكا به جان مردم مظلوم افتاده ، ایران اكنون به شكل قبرستانى مبدل و اعتصابات عمومى سرتاسر كشور را فرا گرفته و شاه در این نفس آخرش مى خواهد از این ملت مستضعف انتقام

ص: 172

بگیرد . سایه شوم حكومت نظامى بر سر ملت برقرار و دست كماندوهاى مزدور براى قتل بزرگ و كوچك و زن و مرد باز است .

اى مسلمین ! در امر ایران اهتمام كنید

اینجانب در هیچ یك از كشورهاى اسلامى اجازه ادامه به فعالیت خود كه رساندن نداى مظلومانه ملت است به عالم ندارم و چون وظیفه دینى و وجدانى خود را باید ادا كنم ، به ناچار به خارج از بلاد مسلمین آمده ام ، شاید بتوانم جوامع بشرى را از آنچه به ملت مظلوم ایران مى گذرد آگاه و تا پیدا كردن فرصت براى ادامه عمل در یكى از بلاد اسلامى ، در خارج زیست مى كنم .

اكنون اى مسلمین جهان ! در امر ایران اهتمام كنید و ناله یك ملت سى میلیونى مستضعف را به جهانیان برسانید . از رسول اكرم صلى اللّه علیه و آله منقول است : من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم .

اللّهم قد بلغت والسلام على من اتبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 173

بیانات امام خمینى در مورد ادعاهاى پوچ كارتر

اشاره

29/7/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بررسى ادعاى پوچ كارتر مبنى بر اعمال یك دموكراسى تند و قاطع در ایران

به همین معنا عرض كردم كه مخالفت هاى چپ و راست شروع شده است . و باز گفتند (كارتر) كه من بنا ندارم در امور داخلى ایران دخالت بكنم و سابقا هم گفته بودند كه یك اجتماع مترقى ، ایشان در ایران یك جامعه مترقى در ایران درست كرده است . چند جمله دارد حرف هاى كارتر یكى اینكه یك دموكراسى تند وقاطع در ایران به دست شاه عمل شده ! ! این یك جمله ، یك جمله اینكه یك جامعه مترقى شاه در ایران بنیانگذارى كرده است ! ! و یك جمله دیگر اینكه جمله سومش من دخالت - بنا ندارم دخالت در امور داخلى ایران بكنم ! ! حالا باید خود ایرانى ها در این سه جمله اى كه ایشان فرموده اند خودشان بررسى كنند كه آن جمله اى كه آقاى كارتر فرموده اند ، این براى ایرانى ها این را فرموده اند یا براى دنیاى غرب گفته اند و یا براى آمریكائى ها گفته اند و براى كره اى از كرات دیگرى كه هنوز بشرش نیامده در زمین .

خوب حالا جمله اول ایشان این است كه شاه یك دموكراسى تند وقاطع در ایران عمل كرده است و اوضاع ایران را از زمانى كه شاه تشخیص . . . كرده است و پدرش مشغول كار بودند و آنوقتى كه خودش مشغول سلطنت شده به امر خارجى ها و متفقین پس حالائى كه الان بالفعل مشغول كار است و الان فعلا در ایران مشغولند ، آیا این دموكراسى كه به نحو تند و قاطع ایشان عمل كرده اند ، این آزادى كه به نحو تند و قاطع به مردم داده عبارت است از این كارهائى است كه در تمام مدت سلطنت كه ایشان كرده اند ؟ بیایند و بینند كدامیك از این مجالسى كه حق ملت است كه سرنوشت خودشان را به وسیله این مجالس تعیین كنند ، مجلس شوراى ملى (به اصطلاح ) و مجلس سنا بیایند ببینند كه از زمانى كه سلطنت روى كار آمده است و من از همان اول زمان بودم و دیدم ، یعنى من از آنوقت درك كردم من آنوقت را تا حالا كه ما اینجا هستیم و این وكلا هم در مجالس دارند كار انجام مى دهند ، ببینید كه آیا در تمام آن دوره هائى كه این دو نفر به قدرت رسیده اند ، كدام روز ما یك انتخاب صحیح ، آزاد كه مردم خودشان بروند و در صندوق رایشان را بیاندازند ، در كدام دوره ها از این دوره هائى كه ما گذراندیم و خصوصا این دوره اخیرى كه این آقائى كه دموكراسى تند رفتار كرده است ، در كدام یك از این دوره ها این وكلا ، وكلاى ملت هستند ؟ جز این است كه با دستور است منتهى خیال مى كنند مردم- كه

ص: 174

با مى گوید- با دستور شاه است و لازم نیست كه با دستور اجانب یعنى . . . . خود شاه در بعضى از گفته ها مى گوید كه خوب ما حالا كه آنطور نیستیم لكن آنطورى بود - رفت - كه لیست ها را از طرف سفارتخانه ها ، اسماء وكلا را ، وكلاى خودشان را (یعنى آنهائى كه براى آنها كار مى كردند نه براى ملت ) (شاه گفتند) كه لیست ها را از سفارتخانه مى آوردند و مجبور بودیم كه همین لیست ها را عمل بكنیم منتهى ایشان ادعا مى كنند كه نخیر دیگر حالا یك قدرتى بالاى قدرت ما نیست . ببینید كه این یك حق مسلم ملت ، این یك حقى كه همه عالم مى گویند كه باید با ملت ها باشد و از اساس دمكراسى این است كه مردم آزاد باشند در این آراء خودشان ، در وكلایى خودشان كه به مجلس بفرستند ، سرنوشت یك مملكتى به دست وكلا و اینها هست و باید خود مردم سرنوشتشان در دست خودشان باشد ، قانون اساسى این اختیار را داده است به مردم . آیا این دمكراسى تندى كه ، تند و قاطعى كه به منطق كارتر شاه عمل كرده است ، این حق مسلم و معلومى كه هیچ كس نمى تواند انكار كند كه این حق ، حق ملت است ، از زمانى كه ایشان به سلطنت رسیده اند یا ایشان را به سلطنت رسانده اید تا حالا ما یك وكلائى داشته ایم ؟ از هر شهرى از شهرهاى ایران مى خواهند ، بروند سؤال كنند . این یك مطلبى نیست كه پوشیده باشد . شما بروید از هر شهرى از شهرهاى ایران سؤال كنید كه آقا این كسى كه از طرف شما وكیل است كى است ؟ چه آدمى است ؟ اكثر مردم اصلا نمى شناسند اینها را و نمى دانند كى هستند اینها . این ملتى كه باید سرنوشت خودش را خودش معین كند و باید وكلاى خودش را خودش تعیین كند ، اكثر مردم نمى دانند كه این كى هست و وقتى اسمش را مى برند نمى شناسند او را . این معناى دموكراسى تند و قاطع این است كه سلب كرده است این حق مسلم معلوم یك ملت را . یك شهر اینها بیایند بگویند فلان شهر ، خوب مركز تهران است بیایند بگویند این تهران كه مركز است و اساس است و در اینجا اگر بنا باشد یك آزادى باشد باید در تهران باشد كه مركز مثلا سیاستمداران و امثال ذالك است ، خوب بیایند بگویند كه كدام یك از این وكلاى تهران ، آزاد مردم رفته اند پشت صندوق و راى داده اند به آنها . این كه یك مطلبى نیست كه بشود سرش را پوشانید . آقاى كارتر براى كى دارد این حرف ها را مى زند ؟ براى كره مشترى مى گوید ؟ آنها كه نیامده اینجا اینجا كه گوش و چشم بسته باشند . براى مردم دنیا مى گویند ؟ كدام مردم دنیا اطلاع ندارد از این معنا ؟ كدام مطبوعات دنیا اطلاع از این معنى ندارند ؟ بله مطبوعات ممكن است بسیارى شان به نفع آقاى كارتر بنویسند كه نه ، دموكراسى ، آزاد است مردم آزاد هستند ، همه راءى داده اند ، خودشان وكلایشان را تعیین كردند ، ممكن است بگویند اما هم آنها كه (اگر بگویند) مى دانند خلاف مى گویند هم آقاى كارتر مى داند این را . نه اینكه كارتر نمى داند ، مى داند كه این چه آدمى است . مى داند خودش چه آدمى است ، مى داند كه چه آدمى را ماءمور كرده است . مى داند كه مردم به چه گرفتارى گرفتار هستند .

اوضاع و احوال مطبوعات زمان شاه

این راجع به قضیه مسلمى كه بین مردم است و از اركان آزادى است و عرض مى كنم دموكراسى است . خوب بیائیم سراغ مطبوعات . . . . مطبوعات هم كه همان روزنامه هاى رژیم ایران كه

ص: 175

آنوقت هرچه مى نوشتند فقط فرمایش اعلیحضرت آریامهر بود و هر چه مى گفتند ثناخوانى و ثناگوى او بود و از آراى ملت هیچ در آن نبود . الان دارند مى گویند كه ما آزاد نبودیم . همین روزنامه هاى خودشان است ، همین اینهائى كه از خودشان است الان دارند مى گویند كه ما در آن چیزهائى كه آنوقت مى نوشتیم آزاد نبودیم حالا هم نمى گذارند كه آزاد باشند . این هم یكى از چیزهاست . كدام روزنامه در زمان سلطنت ایشان (حالا سلطنت پدرش زیاد اما الان مبتلا نیستیم ، یا بدتر از این بوده یا مثل این بوده ) كدام یكى از این روزنامه هائى كه ما داریم ، مطبوعاتى كه ما داریم ، اینها در زمان سلطنت ایشان از اولى كه سلطنت را متفقین اعطاء كردند به ایشان ، تحمیل كردند این آدم را به ملت ایران ، تا حالا بیایند ببینند كه كدام یك از این مطبوعات آزاد بوده است و اعلیحضرت آزاد كرده است . علاوه از این اعلیحضرت حالا آزاد كرده اند خوب در یك سال پیش از این چطور ؟ معلوم مى شود كه یك سال پیش از این آزادى این نبوده است و ایشان حالا آزاد كرده اند .

محاكمه شاه به جرم سلطنت غاصبانه و نقض قوانین

پس ایشان مجرم است و ایشان خیانتكار است . به منطق كارتر خیانتكار است ، همین كه خواهد از را پاكیزه اش كند و منزه اش كند ، خوب ایشان مى گوید كه -دموكراسى - الان دموكراسى تند و قاطعى ایشان عمل كرده است و از این جهت با ایشان مخالف هستند . خوب این دموكراسى تند و قاطع را تازگى اعطا كرده چنان كه خود شاه هم مى گوید كه من اعطا آزادى مى خواهم بكنم . یكى نیست كه بگوید آقا تو چه كاره اى مى خواهى كه اعطاء آزادى بكنى ؟ آزاد كه قانون اساسى به مردم داده است شما اعطا مى خواهى بكنى ؟ تو چه كاره هستى كه مى خواهى اعطا بكنى ؟ تو ، به فرض اینكه سلطنت تو سلطنت قانونى بوده است (و حال اینكه نیست ) هیچ وقت حكومت نباید بكنى . تو در این مدتى كه در كرسى سلطنت غاصبانه نشسته اید همه اش را حكومت كرده اى ، دراین صورت هیچ ملت خودش اختیار نداشته است كه كارى بكند و همه را تو كردى . همه جرم ها به گردن تو است . پس با همین منطق كارتر كه حالا آزادى داده است و دموكراسى تندى و قاطعى الان عمل كرده است ، این دلیل بر این است كه ایشان قبل از این آزادى نداده بوده است ، دموكراسى نبوده مملكتش و با قلدرى این مملكت اداره مى شده است و همین جرم است براى شاه كه باید محاكمه بشود این آدم به حكم قوانین باید محاكمه بشود . آنوقتى شاه را محاكمه نمى كردند كه سلطنت بكند فقط و غیر مسؤول باشد . كسى كه همه مسؤولیت به گردن او است باید بیاید پیش ملت و اگر هم بخواهد برود ، باید بیخ ریشش را بگیرند (اگر داشته باشد) نگذارند برود تا محاكمه اش كنند تا این همه خونریزى كه این آدم كرده است جواب بیاید بدهد تااین سلب آزادى كه از مردم كرده است بیاید جواب بدهد . این هم باب مطبوعاتشان .

ص: 176

مسؤول مستقیم تمامى جنایت ها و خرابى شخص شاه است

خوب یكى از این چیزهایى تبلیغى ، رادیو تلویزیون است ، كدام یك از این دو مركز تاكنون توانسته است یك كلمه اى ، اگر شاه یك تخلفى كرده باشد ، اگر یك كشتارى كرده باشد ، بگویند شاه این كار را كرده است ؟ الان كدام مطبوعات جراءت مى كند كه بگویند كه امر شاه است ؟ الان كه دارند گویند دولت است ، شهربانى است و حكومت نظامى است ، اینها شعر است ، خود این آدم است ، الان هم كه شكست خورده است باز هم از آن زیر خود این است كه دارد این كارها را انجام مى دهد و الا شهربانى چه كار دارد كه مردم اینطور باشند ، امرش مى كنند ، همه گویند امر است . ما آنوقت كه قم بودیم ، وقتى كه آمدند مدرسه فیضیه را به آن فضاحت ریختند و طلبه را آنطور زدند و بعضى شان را كشتند و بعد به هر كس كه مراجعه مى شد مى گفتند امر اعلیحضرت است ، هر كس ، شهربانى قم مى گفت امر اعلیحضرت است ، به هر كه مراجعه مى كردند همه اش امر اعلیحضرت كه كسى نیست در كار . این هم باب رادیو و تلویزیونشان و امثال وسائل تبلیغاتى شان . در این تبلیغات كدام آزادى مردم دارند در این تبلیغات كه ایشان مى فرمایند كه (آزادى تندى و دموكراسى تندى داده است ، خیلى آزاد كرده مردم را مردم حوصله شان سر رفته فریاد مى كشند ! این از باب اینكه زیاد تند است این مساءله ، چپ و راست الان اعتراض مى كنند به شاه ! اختلافشان این است كه این آزادى مى خواهد بدهد به همه تخلف از او دارند مى كنند نمى خواهند آزادى را) ! این داد و فریاد این مردم كه توى خیابان ها دارند فریاد مى زنند (آزادى و استقلال ) مقصودشان از آزادى یعنى آزادى نمى خواهیم ! آزادى و استقلال یعنى ما آزادى نمى خواهیم ! ما استقلال نمى خواهیم و شاه آزادى و استقلال مى خواهد بدهد مردم اینطور با او مخالفت كرده اند . منشا این تغییر این است ، منشا تغییرى كه در روزنامه هاست كارتر گفته است كه ایشان چون آزادى تند و قاطع دادند منشا اختلاف مردم و مخالفت چپ و راست با او همین معنا است كه او آزادى قاطع داده آزادى - آزادى چون داده از این جهت این احزاب سیاسى و - نمى دانم این حزب كذا و كذا و جبهه هاى مختلف همه با او مخالف هستند كه چرا تو آزادى دادى ملت هم با او مخالف است كه چرا تو آزادى داده اى ! این منطق كارتر است راجع به آزادى كه ایشان به ملت داده اند .

جاى پاى آمریكا در تمام شریانات مملكت

و اما مملكت مترقى ، جامعه مترقى كه ایشان درست كرده ! یك مملكت مترقى درست كرده ! و مملكت را رو به ترقى دارد مى برد ! منشا مخالفت من همان دوره اول و سابقا همین بوده و باز منشا مخالفتم همین معنى است ! در منطق آقاى كارتر ترقى یك معنائى دارد كه ماها نمى توانیم بفهمیم والا یك مملكتى كه هر كجایش را دست بگذارى خرابى است ، شما الان هر جا این انقلاب سفیدى كه ایشان مى گوید ، شما هر ماده از آن را كه میخواهید بیاورید و در مجامع انسانى بگذارید ببینید كه ایشان چه كرده اند با این مملكت با این بساطى كه درست كرده است و نمى دانم چه . . . .

ص: 177

این به قول خودش دیگر ارباب و رعیتى در كار نیست واصلا ارباب و رعیتى از بین رفته و دهقانان هم آزادمردان و آزاد زنانند . این مطلبى است كه آنوقت ها مكرر مى گفت حالا هم اگر یك خرده رهایش كنند مى گوید . خوب ، این دهقانان و بیچاره گان همین ها هستند كه تمام هستى شان از بین رفته است ، این اصلاحات ارضى همین است كه اصلا مملكت ما را بكلى زراعتش را سلب كرده است و ، الان شما زراعت دیگر ندارید در مملكتتان . براى 30 روز شما یا 33 روز شما در مملكتتان زراعت هست كه بتواند مال مردم باشد باقى آن نیست ، باقى آن را باید از خارج بیاورید . آن چیزهاى دیگرى كه مثلا سپاه دانش ، سپاه چه ، سپاه دین ، این را همه مردم مى دانند كه این سپاه دانش براى چه رفته است توى این دهات و قصبات اینها همه اش براى ثناخوانى براى ایشان است ، همه اش براى تبلیغ باطل است ، همه اش مامور این هستند كه این مردم را عقب نگه دارند ، این مردم را تبلیغات بكنند كه این مردم همه اش تابع شاه باشند ، (چه امر خداوند و چه امر شاه )باشد منطق مردم . تمام این كارهائى كه این آقا كرده است ، براى این مملكت اینها را برگردانده است به عقب ، عقب ، عقب . نمى گذارند اینها كه یك فرد لایق در مملكت ما پیدا بشود ، اینها از آدم مى ترسند ، مى ترسند كه یك آدمى پیدا بشود لایق و مقابلشان بایستد كه چرا ؟ چرا اینكار را مى كنید ؟ این كه وكیل نمى گذارند ما داشته باشیم براى این است كه اگر ما وكیل داشته باشیم مقابلشان ایستند ، مى گویند چرا ؟ دولت بخواهد یك غلطى بكند استیضاحش مى كنند ، شاه هم بخواهد یك غلطى بكند خوب به او مى گویند ، به او اعتراض میكنند ، استیضاحش مى كنند ، اعتراض به او مى كنند . البته نمى گذارند مردم وكیل به مجلس بفرستند .

این مملكت مترقى و اجتماع مترقى اینها ، آن كجااست آخر كه ما نمى دانیم و اطلاع نداریم از آن ؟ كجاى این مملكت را ایشان آباد كرده است ؟ جز اینكه یك پایگاه هائى براى دیگران در این مملكت درست كرده است ، جز اینكه مملكت ما را مورد تسلط دیگران قرار داده است . آمریكا الان در تمام شریانات مملكت ما دست دارد . یك مملكت مترقى ! ! اول نمود ترقى این است كه مملكت مستقل باشد ، خودش سرپاى خودش باشد كجاى این مملكت مامستقل است ؟ این از یك طرف مى كشد آن از یك طرف مى كشد . آن پنجه اش در اعماق چاه هاى نفت ما فرو رفته است آن پنجه دراعماق گازهاى فلان ما فرو رفته است . این مملكت مترقى كجایش مترقى است ؟ كدام دانشگاه مترقى ما داریم ؟ كدام فرهنگ مترقى ما داریم ؟ كدام نظام مترقى ما داریم ؟ نظامى كه تحت فرماندهى مستشارهاى آمریكااست ، این نظام است ؟

این هم از اینكه مملكت ما ترقى كرده یعنى همه چیزها در منطق ایشان این است كه ترقى كرده است ، شاه ترقى داده است یعنى همه چیزهایى كه این مملكت دارد تسلیم آقاى كارتر كرده اند ، البته كارتر كه نفتخوار است باید یك چنین چیزى بگوید ، نفت مى خواهد دارد نفت هاى ما را میخورد ، البته او باید یك همچو مطلبى را بگوید .

ص: 178

دخالت آشكار و همه جانبه امپریالیسم در امور داخلى ایران

مطلب سومش هم (البته اینها هر كدام طولانى است اما شما خودتان مى دانید) این است كه ما بنا نداریم كه در امور داخلى این مملكت ، در ایران دخالت بكنیم . شما بنا ندارید دخالت بكنید ؟ ! شما در كجا دخالت نكرده اید ؟ این مستشاران شما در نظام ما چه مى كنند ؟ چرا این مستشاران آمده اند چه مى كنند ؟ شما پایگاه هائى كه در كوهستان هاى ایران درست كردید اینها را كى درست كرده ؟ براى كى درست كرده اید ؟ اینها دخالت نیست در امور مملكت ما ؟ همین حرف هاى تو دخالت نیست ؟ تو شاه را وادار نمى كنى به اینكه اینطورى مملكت را به باد فنا بدهد ؟ تو هیچ دخالت ندارى در مملكت ؟ خود ایشان مى گوید كه لیست براى ما مى فرستادند منتهى حالا مدعى است كه نخیر دیگر حالا نمى فرستند ، دروغ مى گوید ، نخیر حالا هم مى فرستند حالا هم لیست آنهاست ، غیر از آن چیزى نیست . (دخالت نمى كنم ! ! ) آخر یك مملكتى است كه مردم همه آشنایى دارند به وضع مملكتشان ، دانند كه چه به سرشان دارند مى آورند و آمده است . (من دخالت نمى كنم ! ) آخر براى چه ایشان مى گوید كه من دخالت نمى كنم ؟ خوب ، ایرانیان مى دانند كه دخالت مى كنى ، مطبوعات دنیا هم مى دانند كه آقاى كارتر و هر كسى رئیس جمهور بشود در آمریكا دخالت در امور مملكت ما مى كنند ، نمى گذارند مملكت ما سرپاى خودش بایستد . الان ما نه استقلال داریم و نه آزادى داریم - نه - به هیچ وجه نه مردم آزادند و نه مطبوعات آزاد هستند ، الان هم آزاد نیستند ، الان هم حكومت نظامى نمى گذارد كه حرف ها را بگویند . این مطبوعاتى كه الان خودشان هم مى گویند ما آزاد هستیم ، خوب بنویسند كه شاه این كارها را مى كند . چرا نمى نویسید ؟ شما در همه مطبوعات كه بگردید ، این كلمه نیست كه آن كسى كه این جرم ها را دارد مرتكب مى شود آن عبارت از شخص شاه است كه این جرم ها رامرتكب شده است از اول تا حالا . آن روزى كه این پایه بریزد آنوقت خواهند گفت ، حالا جرات نمى كنند براى اینكه الان حكومت نظامى است و تهدید همه چیز مى شود و تعطیل مى كنند اگر یك چنین حرفى بزنند ، اعدامشان مى كنند . چطور شما ادعا مى كنید كه آزادى است ، ادعا مى كنید ترقى است و روى این جهت كه آزادى داده است به مردم و مملكت را رو به ترقى برده است ، این اختلافات پیش آمده است ، این مردم كه این هیاهو را تو خیابان راه انداختند و فریاد دارند مى زنند ، براى این است كه ایشان آزادى دادند ومردم نمى خواهند ؟ این چه حرفى است ؟ كه یك آدم ، رئیس جمهور یك مملكت یك همچو حرفى را بزند ؟ در مطبوعات هم این را نوشته اند و كسى هم حرف رویش نمى زند یك مقدار گفته بشود اینها باید در این حرف ها ، حرف هائى است كه همین طورى گفته شده ، مى خواسته حالا بزند و مى خواسته براى دلخوشى هائى (به خیال خودش ) بزند والا كى است كه نداند این مسائل را .

مبارزه با منطق غارتگرانه ابرقدرت ها

ما همه دردمان از این سران ملت ها است ، از این سران دول . همه مصیبتى كه بر ایران دارد وارد مى شود و بر ممالك شرق دارد وارد مى شود از همین سران ابر قدرت است به اصطلاح . این قدرتمندان

ص: 179

ضعفا را مى خواهند به كار بكشند و منافع ضعفا را ببرند ، یعنى ضعفا كار بكنند تسلیم آنها بكنند ، ضعفا گرسنگى بخورند و آنها نفت هاشان را بخورند ، آنها معادنشان را از بین ببرند یا آنها گرسنگى بخورند روى این معادن نفت ، این معادن بزرگ نفت ، مردم روى این معادن بزرگ نفت بنشینند و گرسنگى بكشند . این منطق این قدرتمندهاى بزرگ است مثل شوروى و مثل آمریكا و امثال اینها است منطق شان این است و ما مى خواهیم كه این وضع نباشد .

قدم اول ، مخالفت با قراردادهاى غیر قانونى و محكوم نمودن وضع تحمیلى موجود

ما هم یك قدم اولمان این است كه این وضعى كه الان دارد و وضعى است كه شاهش و حكومتش و وزیرش و وكیلش و همه اینها این وضع را دارند كه تحمیل بر این مملكت هستند ، وكیل را مردم تعیین نكرده اند ، وكلاى سنا را آنقدرى كه باید مردم تعیین كنند نكرده اند ، وقتى مجلس مال مردم نشد وزرا غیر قانونى هستند و وقتى وزراء غیر قانونى هستند ، تمام قراردادها غیر قانونى هستند . همه قراردادهائى كه وزراى ایران با ممالك دیگر ، چه با مملكت آمریكا و چه با سایر ممالك قرارداد كرده اند ، همه قراردادشان بر خلاف قانون اساسى است براى اینكه قانون اساسى ما اساس حكومت را بر این قرار داده است كه مجلس تصویب كند ، مجلس راءى بدهد . پس اساس مجلس است ، مجلس هم به حسب قانون اساسى با ملت است ، اگر یك مجلسى را ملت تعیین نكرد ، مجلس نیست ، اگر مجلس نشد دیگر وزیرى را كه آنها تعیین كنند ، نخست وزیرى را كه آنها تعیین كنند نخست وزیر نیست . اگر وزرا ، وزراى قانونى نشدند دولت قانونى نیست و اگر دولت قانونى نشد ، تمام قراردادهائى كه با ممالك دیگر بسته اند . هر قراردادى كه خواهد ، قرارداد نفت بسته اند ، باطل است ، قرارداد - نمى دانم - خرید اسلحه ، باطل است همه آنها خلاف قانون اساسى است براى اینكه اصلش خلاف قانون است .

ص: 180

30/7/57

بیانات امام خمینى در تبلیغات سوء استعمارگران و مدعیان خلق دوستى بر علیه اسلام و قرآن .

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امر ، امر من نیست ، امر خداست

بعضى آقایان مى گویند كه اگر تو امرى داشته باشى ، ما در اطاعتش حاضریم . آقایان بدانند كه من امرى ندارم . امر ، امر من نیست . امرى كه الان همه ما مبتلاى به آن هستیم و همه ما باید اطاعت كنیم امر خداست كه ما بندگان او هستیم و نعمت هاى او را از آن استفاده مى كنیم .

ملت ایران ملت مستضعف است ، ملتى است كه مسلم است ، ملتى است كه مورد عنایت خداست و ما بندگان خدا در هر جا باشیم ، باید هر قدر كه مى توانیم به آنها كمك كنیم و مساءله ، مساءله امر و نهى و رهبرى و غیر رهبرى نیست اصلا این حرف هانیست ، مطرح نیست كه یكى رهبر باشد و یكى فرمانبردار یا راه یاب . الان همه اقشار ملت ما ، از آن جوان ها بلكه آن بچه دبستانى تا جوان هاى دانشگاهى و قشرهاى اهل علوم اسلامى و بازارى و زارع و همه ، مطالب را مى دانند ، این احتیاج به اینكه كسى آنها را حالا دیگر راهنمایى كند نیست .

اجانب ، اساس گرفتارى مسلمین

الان همه كس مى داند كه ابتلاء مسلمین ، ابتلاء ملت ایران ، ابتلاء ملت مسلمان ، ابتلاء مكتب اسلام چیست و گرفتارى هاى ما كى هست و راه اینكه این گرفتارى ها رفع بشود تا حدودى پیش همه روشن است . همه ما مى دانیم كه 50 سال بیشتر این ملت ایران در تحت سیطره این خاندان پهلوى بوده اند و اینها هر چه مى خواسته اند با این ملت كرده اند و هر چه ظلم داشته اند كرده اند و آنها هم نوكر اجانب بوده اند . ابتدائا رضاخان نوكر انگلیس ها بود وآنها آوردند او را روى كار و اخیرا هم این پسر خلف ، نوكر آمریكاست . خودش گفت متفقین من را صلاح دانستند كه سر كار باشم . اعترافى بود كه خودش كرد و بعد مثل اینكه از كتاب هایش این را ، این جمله را دیدند خیلى مفتضح است الغاء كردند ولى ایشان گفتند .

ابتلاى ما اساسش اجانب است و این ابتلائى نیست كه تازه ما پیدا كرده باشیم . این خیلى تاریخ قدیمى دارد كه از آنوقتى كه اینها راه پیدا كردند به ایران به شرق و مطالعات كردند در حال شرق ، از آنوقت اینها فهمیدند كه یك لقمه چربى است شرق و داراى مخازن و معادن است و باید این را به هر

ص: 181

طورى كه هست ،

این طعمه را به هر طورى كه هست باید اینها ببرند و نگذارند كه مردم خود آن دیار استفاده از این بكنند و كارشناسانشان معادن ما را همه را مى دانند در كجا چه معدنى هست . من در همدان بودم یك نقشه را یكى از اهل علم آنجا كه بعد وارد در مسائل دیگر شده بود آورد و به من نشان داد كه نقشه بزرگى بود كه در آن آنطور كه او مى گفت اسم تمام دهات همدان در آن بود و نقطه هاى زیادى در آن بود كه نقطه ها را من پرسیدم كه اینها چه هست ، گفت كه اینها آن جاهایى است كه یك چیزى در آن هست ، زیر زمینش یك چیزى پیدا مى شود ، حالا نفت یا سایر چیزها ، فلزات مثلا . ایشان اینطور گفت كه این كارشناسان اینها آمدند و نقشه بردارى كردند و مواردى كه چیزى داشته است ، آنها ثبت كرده اند . این انحصار به آنجا نداشت ، تمام بیابان هاى ایران را اینها با شتر رفته اند . آنوقت كه وسیله شتر بوده است با شتر رفته اند و گردیده اند و همه اینها را پیدا كرده اند كه ما چه داریم كه با آن مى توانند استفاده از آن بكنند و همه دارائى ما را آنها ثبت كرده اند .

اسلام ، سدى بزرگ در برابر اجانب

موانع را هم موفق شده اند كه در این تقریبلا دویست سیصد سال ، موانع را هم از سر راه خودشان بردارند كه آن موانع یكى از آنها اسلام است كه مانع مى دانند ، دامن زدند در این سال هاى متمادى كه این سد را بشكنند . آنى كه سد بزرگ است از براى منافع آنها ، تشخیص دادند كه اسلام است كه نمى گذارد اجانب استفاده هاى خودشان را بكنند وجدیت كردند و مبلغین آنها و كارشناسان آنها وادار كردند و مبلغین آنها تبلیغ كردند بر ضد اسلام ، اسلام را آنطورى كه اسلام هست معرفى نكردند ، اسلام را گفتند مثل همه ادیان آنطور هست كه یك مخدرى است . اصل دیانت را مخدر حساب كرده اند ، كه این یك افیونى است براى جامعه كه این اسلام یا سایر ادیان ، مردم را تخدیر كند كه هر چه آنها ازشان مى برند ، آنها صدایشان در نیاید ، اینطور اسلام را معرفى كردند یعنى مبلغین همین منفعت طلب ها و این نفتخوارها ، مبلغین اینها در این زمان هاى طولانى دائما خواندند این مطلب را . جوان هاى بى اطلاع ما را از اسلام ، جوان هائى كه اصلا نمى دانند - كه - بسیارشان كه قرآن اصلا چیست ، محتواى قرآن چه هست ، قرآن به چه دعوت مى كند ، قرآن برنامه اش در باب مسائل روز ، چه هست هیچ اطلاعى ندارند ، فقط آنهائى كه وادار شدند به اینكه اسلام را یك جور دیگر نمایش بدهند ، اینها به گوششان - آنها - خورده بودن اینكه بفهمند چه هست مطلب و اساس مطلب چه هست ، ریشه مطلب چه هست ، اینها باورشان آمده است و گول خورده اند .

مكاتب ساختگى هموار كنندگان راه استعمارگران

الان انسان مى بیند كه در خارج از ایران و گاهى هم در داخل ، بعض افراد پیدا مى شوند كه اینها همان انحرافاتى كه آنها دستى درست كرده اند ، نه اینكه یك مكتبى باشد ، این مكاتبى كه عرضه داشته اند به جوان هاى ما ، نه اینكه یك مكتبى باشد ، مكتبى علمى یا یك مكتب سیاسى باشد به آن

ص: 182

معنایى كه مكتب حقیقى سیاسى ، بلكه یك مكتب درست كردنى ، یك مكتب هایى كه درست كردند و دامن به آن زدند براى اینكه مردم را منحرف كنند از اسلام و دیدند كه اسلام اگر به آنطورى كه هست مردم آن را بشناسند ، راهى براى این استفاده جوها و نفتخوارها ، راهى براى آنها نیست . اسلام براى آنها هیچ راهى باقى نگذاشته است . اگر اینها قران را درست مطالعه كنند ، قرآن یك كتاب مخدر نیست ، قرآن یك كتاب محرك است ، یك كتابى است كه این اعرابى كه در آنوقت هیچ نمى دانستند ، آنها را راه انداخت و امپراطورى هاى بزرگ را كه ظالم بودند ، به زمین زدند آنها .

پیغمبران علما و توده هاى مسلمان ، همیشه جنگاوران تاریخ با سلاطین جور

اگر قرآن و تعلمیات اسلام یك چیزى بود كه مخدر بود - كه - این عالمگیر نبود كه امپراطورى ها را به هم بزند . جنگ هایى كه همیشه بین اسلام یا موسسین اسلام یا موسسین سایر مكتب هاى الهى و توحیدى بوده است ، جنگ ما بین پیغمبرها و توده مردم با سلاطین بوده است موسى علیه السلام عصاى شبانیش را بر مى دارد و راه مى افتد دنبال قصر فرعون ، قصر فرعون را مى خواهد سرنگون بكند ، نه اینكه فرعون موسى را واداشته به اینكه مردم را تخدیر كند كه فرعون ظلمش را بكند ، او عصایش را برداشته و بساط ظلم او را به هم زده است پیغمبر اسلام صلى اللّه علیه و اله كه مبعوث شدند ، ایشان هم خوب حساب آدم باید بكند ، تاریخ را باید ببینید ، حساب باید بكنید كه آیا پیغمبر به نفع این سرمایه دارهاى حجاز و طائف و آنجاها ، مكه و آنجاها وارد عمل شده است و مردم را تخدیر كرده كه اینها بخورند آنها را یا نه ، این مردم ضعیف و مستضعف را ، این سرو پا برهنه ها را تحریك كرده و برضد این سرمایه دارها و جنگ ها كرده اند با اینها تا اینها را شكست دادند و بعضى شان هم آدم كردند . همین طورى این جوان هاى ما همین طورى یك مطلبى وقتى كه مى شنوند ، بدون اینكه تفكر كنند ، بدون اینكه ملاحظه كنند كه اینها چه مى گویند ، مقصد اینكه اینها از مكتب مثلا كمونیست اینها دارند تعریف مى كنند ، مقصد چه هست ، مقصد اینهاست كه مسلمان ها و اسلام را یك جورى به این مسلمانها نمایش بدهند كه از اسلام برگردند اینها ، نمایش بدهند كه اسلام براى این بوده است كه این اشراف و اعیان را سوار مردم كند و مردم هم حرف نزنند . خوب نخوانده اند قرآن را ببینند اسلام براى چه آمده . این همه آیات قتال كه وارد شده است اسلام ، قتال اعلام جنگ كرده است با این سرمایه دارها ، با این بزرگ ها ، با این شاه ها ، با این سلاطین ، نه این است كه با آنها همراهى كرده تا مردم را بخورند آنها .

علماى اسلام ، پیغمبر اسلام ، ائمه اسلام همیشه مخالفت با این سلاطین عصر خودشان كرده اند . زمان آنها دیگر سلاطین بوده اند اینهایى كه به اسم خلفا سلطنت مى كردند اینها حضرت موسى بن جعفر را 15 سال یا 10 سال در حبس نگه مى دارند براى اینكه نماز مى خواند ؟ ! خودشان هم نماز مى خواندند ، هارون و ماءمون خودشان نماز مى خواندند ، امام جماعت هم بودند ، امام جمعه هم بودند ، براى اینكه نماز مى خواند اینطور شد ؟ ! گرفتند ایشان را براى اینكه یك سید اولاد پیغمبرى

ص: 183

است یا امامى است؟! براى اینهاست ؟ ! نه ، براى این است كه حضرت موسى بن جعفر مخالف با رژیم بوده است ، با آن رژیم طاغوتى مخالف بوده است مخالفتش با رژیم اسباب گرفتاریش بوده است ، نه اینكه یك آدمى بوده است چون نماز مى خوانده گرفتند او را . چون یك آدم خوبى بوده چون كه پسر پیغمبر بوده ، آنها پیغمبر را فریاد مى كردند در اذان خودشان و پیغمبر را ثنا مى كردند لكن وقتى مخالف رژیم مى بینند این آدم هست باید بگیرند حبسش بكنند .

منشاء تمام قیامها به دست ائمه و علما بوده است

علماى ما از آن صدر اول تا حالا در هر عصرى قیام كردند و در تاریخ نشان مى دهد كه اینها هى قیام هائى كردند و زمین خوردند . در زمان ائمه ، اولاد ائمه قیام مى كردند و به تحریك خود ائمه بوده ، نه این است كه ائمه اطلاع نداشتند . گاهى هم امام علیه السلام یك چیزى فرمودند براى حفظ روحیه ، براى جهات دیگر اما بر حسب واقع اینها همان ها بودند و براى خاطر ائمه آنها قیام مى كردند . زید براى آن قیام آنقدر ثنا از او كردند . اگر زید یك آدمى بود بر خلاف كرده بود ، دیگر ائمه علیهم السلام چرا تعریف از او مى كردند ؟ چرا تاسف مى خوردند اینقدر ؟ - اینها ما در عصر خودمان چند تا قیام علما را سراغ داریم ، این علمائى كه اینها مى گویند كه دربارى هستند و علمائى كه عرض مى كنم كه چپى ها و این منحرفین مى گویند اینها جزء دربارى ها هستند ، خوب اینها مطالعه نكرده اند ، سنشان هم اینقدر اقتضا نكرده ، گوششان هم آنقدر باز نیست كه ببینند كه چند دفعه در زمان رضا شاه تا زمان محمدرضا شاه این علماى اسلام قیام كرده اند - برضد - برضد پهلوى كه نفس ها را در سینه ها حبس كرده بود . كسى كه بلند شد و قیام كرد ، یك دفعه علماى اصفهان بودند ، یك دفعه علماى عرض مى كنم آذربایجان بودند ، یك دفعه علماى مشهد بودند ، قم بودند كه اجتماع مى كردند و مخالفتشان را اعلام مى كردند .

تبلیغات كذب استعمار براى سركوبى اسلام و مسلمین

آیا اینها هیچ وقت دربارى بودند ؟ البته توى همه اقشار عالم چهار تا آدمى هم پیدا مى شود كه معوج و دربارى باشد كه ما هم همچنین چیز هست اما این نیست كه این مكتب ، یك مكتبى باشد كه براى اینكه یك تخدیر بكند ، یا آن كسانى كه این مكتب دستشان هست اینها جزء اعوان - واعوان - ظلمه بودند و نور السلطان بودند خیر ، این حرفها نبوده است ، اینها تبلیغات است ، شما را تبلیغ كرده اند . به دست خود ، به دست خود این نفتخوارها این تبلیغات شده است كه فلان آقا انگلیسى است . مى خواهد بشكند این را ، خود انگلیس وا میدارد كه بیایند اینكه بگویند چون میداند خودش اینقدر پست است كه اگر یك كسى به او منتسب بشود این هم پست خواهد شد - (این ، نخیر این انگلیسى هست ، این با آمریكا روابط دارد ، این باچه در روابط است ) اینطورى ، هى یكى یكى ، یكى را اینطور معرفى كرده اند ، جوان هاى ما هم آنهایى كه حسن نیت دارند ، بازى خورده اند اینها ، اینها از این

ص: 184

مكتب ها بازى خورده اند . كلاه سرتان رفته آقا ، خیال نكنید این مكتبى است ، مكتب توحید مكتب است .

رؤساى مكاتب توحیدى و كفر

شما به رؤساى این مكاتب یك نظرى بكنید . ما وقتى نگاه مى كنیم به خود پیغمبر كه این مكتب را آورده ، زندگیش چه جورى است ، به امیرالمؤمنین كه خلیفه صحیح پیغمبر است ، شما ببینید كه چه جور زندگى این داشته است . سلطان بوده است سلطنتش تقریبا یك دامنه بسیار وسیع ، چندین مقابل ایران از حجاز گرفته تا برود آفریقا و كذا ، همه جاها را این سلطنت داشته است ، آنوقت زندگیش را ببینید چه هست كه روزش چه جورى مى گذشته ، شبش چه جورى مى گذشته ، چه جورى زندگى مى كرده ، چه وضعى داشته است ، عبادتش چه جورى بوده ، توجهش به مردم چه جورى بوده است ، با ضعفا چه جورى بوده است . غصه مى خورد كه مبادا من نان جو مى خورم ، مى ترسم كه یك نفرى در سر حد كذا ، در یمامه ، در كجا ، یك وقتى كم داشته باشد ، كم خوراك داشته باشد . اینها از بس كه مى خورند ، این روسائى كه شمابازیشان را مى خورید از بس كه مى خورند تخمه دارند . آن رئیس ، رهبر چین وقتى كه وارد ایران مى شود ، از روى كشته هاى ما رد مى شود این آدم دوست ، این رهبر خلق ، از روى این آدم ها و كشته هاى ما رد مى شود .

همین چند روز كه وارد ایران شد - از - مى داند چى است قضیه ، شاه نتوانست او را از خیابان ها ببرد براى اینكه فریاد مردم كه مرده باد كذا ، نمى گذاشت كه این را ببرد ، او هم مى دانست قصه چیست . با هلیكوپتر این را برداشته ، بردند رساندند او را به محل خودش . یك همچنین آدمى كه ادعایش این است كه ما كمونیست كذا هستیم و با مردم كذا هستیم و با توده كذا هستیم ، این مردم را مى بیند فوج فوج این آدم كشته ، معذلك مى آید با او دست مى دهد و خواهرش هم دعوت مى كند به عرض مى كنم آنجا كه قبلا بود و این حرفها . این بازى میدهند شما را آقا . آن رئیس كمونیست را آنوقتى كه جنگ عمومى بود ، خوب من یادم است ، شما شاید یادتان نباشد ، من یادم هست كه متفقین وقتى روسایشان آمدند به ایران چرچیل با همان اتومبیل خودش آمد رفت آنجا ، روزولت هم با یك ترتیب معمولى آمد ولى استالین از آنجا كه بارش كردند گاوش هم آوردند كه - شیر- مبادا یك وقتى یك شیرى بخورد كه اشكالى داشته باشد ، حتى گاوش همراهش آوردند - در صورتى كه من خودم این را دیگر دیدم - این مسموعاتى بود كه آنوقت معروف شد كه اینها گاوش هم آوردند . من خودم این را دیدم كه لشكر او یعنى چیزهائى كه آنها فرستاده بودند ، لشكرهاى آنهااز تقریبا بین راه خراسان تا خراسان و آن طرف ها مال شوروى بود - من خودم در راه خراسان دیدم كه اینها براى یك سیگار مى آمدند گدایى مى كردند . آنوقت قارداش مى گفتند به آنها ، برادر ، برادر . چه برادرى ؟ برادرى كه با این مكتب مى خواهد این بیچاره ها را خواب كند و از آنها بخورد . كمونیستى مخدر است ، نه قرآن . قرآن كه همه روساى آن با آنهائى كه جنگ كردند ، با ظالم بودند و خودش وقتى كه زندگى

ص: 185

مى كند یك زندگى عادلانه كه كمتر از مردم ، نه عادلانه ، دون مردم زندگى مى كند ، این مكتب ، مكتب است ، نه آن مكتبى كه خودش گاوش را همراهش مى آورد و شیر گاوش را مى خواهد بخورد و مردم را مى خواهد ببلعد و ظلمش از همه چرتكه مى اندازد . آقاى لنین چرتكه انداخته اند ، مى گویند ، گفته اند كه چرتكه مى انداخته است كه كسى كه (یكى یكى افراد) ، هر كه به اندازه خرجش در مى آورد حق زندگى دارد ، هر كس كسر دارد این را بكشید ، بیندازید توى دریا . این تز آنهاست ، این آدم دوست و این خلق پرور این است . این چكار دارد به آن مكتبى كه به ضعفا بیشتر از اغنیا ، به بیچاره ها ، به آنهائى كه نمى توانند كار انجام بدهند بیشتر از اینها نظر دارد ، بیشتر از بزرگان نظر دارد ، اداره مى خواهد بكند اینها را ، از خرج خودش به آنها بدهد و آنها را اداره بكند .

كمونیست هاى ساواك پرورده

آقا بازیتان مى دهند ، خدا مى داند بازیتان مى دهند . بازیشان دادند اینها بچه هاى ما را كه در خارج آمدند . آنهایى كه در ایران هستند ، كمونیست نیستند ، آنها هم شما را بازى مى دهند ، آنهایى كه در ایران هستند سازمان امنیتى (خیلى هایشان هم اینجا هم همین طوریند) اینها سازمان امنیتى هستند و لهذا در بهشت زهرا رفتند شعار كمونیست دادند مردم مچ آنها را گرفتند و بیرونشان كردند كه شما از سازمان آمدید اینجا . توى دانشگاه مى خواهند بفرستند یك دسته از همین سازمانى ها كه شعار كمونیستى بدهند . اینها كمونیست نیستند ، اینها را سازمان امنیت درست كرده براى اینكه مردم را بترساند و بگوید اگر چنانچه آریامهر برود ، دیگر دنیا به هم مى خورد ، كمونیست مى شود . نخیر ایشان بروند ، كار دنیا خیلى هم ، ایران خیلى هم خوب مى شود یعنى مزاحمش رفته است و خودش مى تواند كار خودش را انجام بدهد .

استقلال و آزادى ، خواسته هاى بحق ملت ایران

حرف ملت ایران این نیست كه حالا ما یك رهبر داریم و یك رهنما . همه رهبرند ، همه ، همه مى دانند مطلب را . حرف مردم ایران این است كه ما یك چنین رژیمى كه از اولش به ما آنقدر ظلم كرده است و همه چیز ما را به یغما داده و نفت ما را به مجان ، كاش مجان بود ، نفت ما را مى دهد پایگاه براى او درست مى كنند یعنى عوض اینكه به ما یك چیزى بدهند ، اسلحه مى دهند كه پایگاه درست كنند در ایران ، هم نفت را مى خورند هم پایگاه درست مى كنند براى خودشان ، این مردم ایران صدایشان از بچه تا بزرگ بلند است كه آقا ، مرگ بر اینجور حكومتى كه پدر ما را در آورد . اینها فریاد دارند مى زنند كه ما آقا آزادى مى خواهیم ، ما 50 سال ، هیچ چیز ما آزاد نبود ، نه مطبوعات مان آزاد بود ، نه خطباى ما آزاد بودند ، نه علماء ما آزاد بودند ، نه دانشگاه ما دانشگاه بود ، هیچ چیز نبود . ما آزادى مى خواهیم ، استقلال ما مى خواهیم ما همه چیزمان نباید بند دیگران و انگل باشد ما باید مستقل ، خودمان اداره بكنیم مملكت خودمان را ، اینها دادشان براى این است كه آزادى به دست بیاورند .

ص: 186

تحمل آزادى شاهانه !

آقاى كارتر (دیروز در روزنامه من خواندم ، پیشتر هم بود این ) مى گویند كه یك دموكراسى تند چیزى ، شاه داده است به مردم ، دموكراسى تند داده است كه مردم اینقدر داد مى زنند یعنى یك آزادى تندى داده كه مردم نمى توانند تحمل این آزادى را بكنند . مى گوید همین منشاء است از براى (در روزنامه دیروز یا اطلاعات یا كیهان بود) همین منشاء است از براى اینكه مردم دارند با او مخالفت مى كنند ، مخالفت چپ و راست با او براى همین معناست كه او یك آزادى تندى به مردم داده است ، اینهمه مردم مى گویند آزادى به ما بده ، منطقشان این است كه بابا آزادى به ما نده ! ! اینقدر آزادى كه بله ، این آزادى كه آقا داده ما همه مى گوئیم كه نده . آزادى این است كه همه آقایان الان مى دانید كه علماى ما ، سیاسیون ما ، بازارى ما ، الان یك دسته دختر ، پسر ، زن ، مرد ، همه در حبس هاى اینها دارند به سر مى برند . چه گفتند كه اینطور شده ؟ یك كلمه گفته اند كه آقا مثلا بالاى چشمش ابروست . آزادى ما عبارت از این است . آن آزادى كه آقاى كارتر مى فرمایند كه آزادى تندى داده است و مملكت را مترقى ، (ترقى اجتماعى ) یك اجتماع مترقى شاه درست كرده و منشاء مخالفت مردم با او این است كه مردم مى گویند ما ترقى نمى خواهیم ، ما مى خواهیم الاغ سوار بشویم . ایشان ، آقاى كارتر عقیده اش این است عقیده اش نیست ، حیله این است ، او خیال مى كند كه این حیله ها را دیگر مردم مى پذیرند . آقاى كارتر دیگر باید بداند كه این حیله ها را ، این بازى ها را دیگر نمى پسندند از او ، دیگر مردم فهمیده اند قضیه را .

وظیفه ایرانیان در خارج ، تبلیغ انقلاب اسلامى

در هر صورت این را من به همه آقایانى كه ملاقات كردم ، عرض كردم كه ماها همه مكلف هستیم یعنى من طلبه كه اینجا نشسته ام ، آن آقا كه آنجا نشسته است ، شماها در هر جا هستید و در هر صورتى كه هستید تكلیف الان دارید یعنى تكلیف دارید كه با این قیامى كه ملت ایران الان كرده است ، با این اشتراك داشته باشید . شما در اروپا هستید نمى توانید كه ، یك میدانى نیست كه در جنگ بروید ، آنها ، میدان است و به مبارزه روند و خوب كتك مى خورند و عرض مى كنم كه كشته مى دهند و خون مى دهند ، اینجا اینجور نیست ، شما مى توانید با تبلیغاتتان ، شما هر یكتان با 10 نفر ، 20 نفر از همین اروپائى ها آشنایى دارید رفاقت دارید ، به آنها بگوئید مطلب را . اینها تبلیغ كرده اند بر ضد ایران ، بر ضد اسلام . شما مطلب را بگوئید كه آقا دعواى ما بر سر این حرف ها نیست كه به ما آزادى داده اند نمى خواهیم . همه حرف مردم ایران این است كه ما آزادى مى خواهیم و نداریم . به ما خیانت كرده اند ، اموال ما را دارند مى دهند به آمریكا ، نفت ما را دارند مى دهند به آمریكا ، چنان هم نفت را مى دهند كه بعد از 30 سال دیگر به گفته شاه ما دیگر نفت نداریم نداریم آقا ، كى این (ندارى ) را براى ما آورده ؟ ایشان . مانفتمان از بین مى رود . كى از بین برده ؟ براى اینكه بى اندازه دارد مى فرستد ، اندازه احتیاجات مملكت زیادتر دارد مى فرستد . نه هیچ چیز به دست مملكت نمى آید . مردم این خیانت ها را مى گویند ما

ص: 187

نمى خواهیم این خائن ها را . مى گویند اینها خیانتكارند ، این خائن ها را نمى خواهیم ، داد مردم این است . شما مردم كه اینجا هستید ، من طلبه اى كه اینجا نشسته ام شما آقایى كه آنجا نشسته اى ، آن دانشگاهى و دانشكده اى ، آن دبیرستانى ، آن همه زن و مرد ، این كار از شما بر مى آید كه هر كدام در هر جا كه هستید با آن عده اى كه تماس دارید مسائل ایران را طرح كنید . اگر چند هزار جمعیت اینجا كه ایرانى هستند ، هر كدام به 20 نفر ، به 10 نفر كه بتوانند به مردم بگویند مطلبشان را ، یك موجى در اینجا پیدا مى شود كه خدمت است . لازم نیست شما راه بیفتیم برویم ایران . از من هى مى پرسند بعضى ها كه برویم آنجا ؟ نخیر شما این كارى كه شما مى توانید اینجا بكنید ، این هم خودش یك نقشى است كه شما در این مملكت كه هستید ، در فرانسه هستید ، در آلمان هستید ، در هر جا ، آمریكا ، هر جا هر كدامتان در آن مدرسه اى كه مى روید ، در آن موسسه اى كه مى روید وقتى 10 نفر رابینید بایستید حرفتان را بزنید به ایشان ، بایستید زبان آنها را كه دانید ، صحبت كه مى توانید بكنید ، بایستید صحبت كنید با ایشان ، بگوئید كه ایران الان وضعش چه جورى است ، گرفتارى مردم چیست ، گرفتارى مردم زیر سر آقاى كارتر و امثال اینهاست ، زیر سر شوروى و او گاز ما را دارد مى برد و او نفت ما را مى برد ، غارت دارند مى كنند . اینها را به مردم بگوئید . اگر چنانچه بگوئید تبلیغات تاءثیر دارد ، شما بعد از یك مدت . . . شاید یك مدت كوتاهى بتوانید كه مطلبتان را به این توده هاى مردم كه تبلیغات آنها ممكن است آنها رامعوج و منحرف كرده باشد ، به این توده هاى مردم مطلبتان را حالى كنید . یك جمعیت زیادى مى تواند اینها یك جمعیت زیادى كه پشتیبان شما شدند آنها هم انسانند وقتى كه یك ملت مظلوم . . . ایشان كه زراعت ما را به هم زد . نفتمان هم كه دارد مى رود . ما بعد از چند سال دیگر نه زراعت داریم ، نه نفت داریم ، این ملت چطور زندگى بكند ؟ فریاد ملت ما این است كه این خائن باید برود و مرگ بر این سلطنت و انشاءاللّه مى رود . وقتى كه ملتى یك چیزى را خواست انشاءاللّه انجام مى گیرد . شما مى توانید تبلیغ بكنید و یك ارزشى دارد این كار شما و مسؤولید پیش خدا . خیال نكنید كه ما حالا اینجا هستیم و الحمدلله راحت . نخیر شما مسؤولید پیش خدا هر كدامتان مسؤولید كه در هر كجا كه هستید ، با آن كسانى كه ملاقات مى كنید حرف هایتان را بزنید حالا او از شما مى پذیرد یا نپذیرد كارى نداشته باشید ، شما این تبلیغ خودتان را بكنید و تبلیغات تاءثیر دارد ، كم كم یك موجى در اورپا پیدا مى شود كمك ایرانى ها و روسایشان ممكن است یك وقتى مجبور بشوند كه آنها هم دست بردارند از ما .

مهذب شوید و تمسك بجوئید به اسلام كه بعدها مسوولیت دارید

انشاءاللّه خداوند شما همه را توفیق بدهد ، مؤید باشید همه تان براى ایران ، براى اسلام یك افراد شایسته بشوید . جدیت كنید كه خدمتگزار بشوید به این جمعیتى كه در راه شما ، در راه مصالح كشور شما دارند الان خون مى دهند ، تو حبس هستند از همه طبقات ، شما كمك كنید به آنها و دعا هم به آنها بكنید و خودتان را هم ارزش دار بكنید كه مثل این هیات حاكمه و اینها فردا نیائید آنجا شما هم همین جورى وقتى یك پستى دستتان بیاید همانطور بشوید - آنها- غالبا ماها وقتى كه

ص: 188

چیزى دستمان نیست بله ، خوب - و چیز - است ، وقتى دستمان آمد دیگر این طورها نیست . نه ، جدیت باید بكنید ، خودتان را مهذب بكنید و تمسك به اسلام بكنید و اعمال خودتان را تطبیق كنید با احكام اسلام ، افراد شایسته بشوید كه بعدها انشاءاللّه امید است زود باشد آنوقت كه مقدرات مملكت خود دست خود اهل مملكت بیفتد و شماها هم وارد بشوید در مملكت تان و اداره كنید مملكت خودتان را و من از اینكه منزل ما محقر است و آقایان بزرگ و جا نمى شود ، معذرت مى خواهم خوب همین است باید بسازیم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 189

بیانات امام خمینى در مورد لزوم تداوم نهضت تا انتقراض سلسله پهلوى

اشاره

2/8/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

غارت و كشتار دستجمعى نشانگر ضعف و یاس شاه

حال من امشب مقتضى اینكه مزاحمت كنم به آقایان نیست ، اوضاع ایران براى ما حالى باقى نگذاشته . حتمى است تقریبا در ایران باز یك كشتار هست ، باز این رژیم منحط ، این رژیم سفاك به جان مردم افتاده است و دارند ما را قتل عام مى كنند . در عین حال اوضاع رضایتبخش است ، در عین حال كه كشتار هست ،

اوضاع طورى است كه ایشان را ماءیوس كرده است ، دیگر ایشان از وضع خودش مایوس است و تصدیق هم مى كند به اینكه من ماءیوسم و باید هم مایوس باشد لكن در این حال یاءسش الان دارد از یك طرف ارزهاى ملت را مى برد بیرون ، جواهرات سلطنتى را مى گویند با طیاره حمل كردند به خارج این جزیره اى كه براى كارهاى زشت درست كرده بودند و خیلى چیزهاى زیاد در اینجا خرج شده بود و موسسات زیاد ، آنها را هم بعضى از آقایان گفتند كه فروخته است به شركت نفت و پول هایش را حمل كرده به خارج و از یك طرف هم حالا كه ماءیوس شده است افتاده است به كشتار دستجمعى و به هیچ كس رحم نمى كند .

مهلتى به شاه مصیبتى براى ملت

باید ملت ایران مهلت به این دیگر ندهد ، باید بدون مهلت این را كنار بزند و قطع ید او را از سر ملت بكند . اگر مهلت پیدا بكند این مصیبت است براى ملت ایران . گاهى یك پیشنهادهائى از بعضى اشخاصى كه خیلى توجه به تمام مسایل ندارد مى شود ، از بعضى از آقایان ، از محترمین كه مثلا خوب است كه اصل رژیم باقى باشد و این شخص برود لكن بعضى تصریح به این مى كنند كه (ایشان هم باشد لكن همانطورى كه قانون اساسى تكلیف سلطان را معین كرده است كه سلطان باشد و حكومت نكند ، همین سلطنت بكند ، بایستى ما هم همین طور رفتار كنیم و بگوئیم كه ایشان سلطنت بكند و حكومت نكند و حالا به این مطلب قانع بشویم و بعد كم كم یك قدم ، یك قدم جلو برویم ) این جزء اشتباهاتى است كه آقایان دارند ، آنهائى كه سوء قصد دارند ، یعنى مى خواهند این رژیم را حفظش كنند و بعد هر كارى خواهد بكند ، آنهایى كه حسن نیت دارند و آنطور نیست كه بخواهند

ص: 190

یك ظلمى ادامه پیدا بكند آنها هم اشتباه دارند .

سازش با شاه براى حفظ آرامش ، خیانت به ملت است

اگر چنانچه ملت ایران كه اینهمه جنایات برایش واقع شده است ، این آدم الان حدود سى سال است كه دارد جنایت مى كند ، در این سال اخیر چقدر جمعیت از ایران به دست این و به امر این كشته شده است حالا بعد از اینهمه كشتار ، بعد از اینكه همه مخازن ما را ، نفت ما را ، همه چیز ما را ، مراتع ما را ، جنگل هاى ما را به دیگران واگذار كرده است و نفت را بكلى از بین برده است و زراعت را بكلى از بین برده است و این ملت را همچو كرده است كه بعد از چند سال دیگر هیچ ندارد این ملت ، هیچ پشتوانه ندارد ، یك كسى كه اینهمه جنایات را كرده ما بگوییم كه خوب آقا ، شما حالا دیگر بفرمائید بالاى مسند بنشینید بروید سراغ الواطى تان ، به حكومت كار نداشته باشید ؟ ! این ملتى كه اینقدر خون داده حالا آقا را سلطانش ، به سلطنت قبولش بكند و بگوید كه خوب شما ، ببخشید حالا دیگر همان سلطنت بكنید ، آن آقا باشید شما ، دیگر لازم نیست كه قوه اجرائیه هم باشید !

خوب ، كدام ، كدام مسلمان از ما یك همچو مطلبى را قبول مى تواند بكند ؟ كدام آدم منصف قبول مى كند كه بچه هاى مردم را ، جوان هاى مردم ، دخترهاى مردم ، بچه هاى كوچك مردم را این مرد ، این آدم سفاك به كشتن داده است ، خودش در 15 خرداد متصدى فرمان بوده و به طورى كه مى گویند پانزده هزار نفر جمعیت را با فرمان او كشتند و امكان ندارد كه این كشتارهایى كه مى شود بى فرمان او باشد ، جرات نمى كنند بى فرمان او آدم بكشند ، یك دفعه هم ایشان نگفته است كه من نكردم و ماءمورهاى من كردند براى اینكه معلوم است مساءله . یك آدمى كه یك عمر جنایت بر این ملت كرده است ، یك عمر خیانت بر این ملت كرده است ، یك عمر خون بچه هاى این مملكت را ریخته حالا ما بگوئیم كه خوب حالا براى اینكه آرامشى پیدا بشود ایشان سلطان باشند ، آقا باشند ، دیگران خدمتگزار این را كدام ملت مى تواند این را از ما قبول كند ؟ كدام آدم كه اعتقاد به خدا و اسلام دارد مى تواند این نقشه را پیاده كند و تصدیق این مطلب را بكند ؟ جز آن كس كه اشتباه كرده ، ما آن آدمى كه اشتباه كرده مى گوئیم از اشتباه بیرون بیاید .

ملت با اتحاد و یكپارچگى به غارت و خیانت شاه مهلت ندهد

و ثانیا باید بدانند این آقایان كه اگر این آدم را امروز شما مهلت دادید و گفتید سلطان باشد و حكومت نكند ، این حالا قبول مى كند . خودش هم در مجلس گفته است كه قانون براى من وظیفه معین كرده است و من قبول كردم . این را قبول كرده است اما همین آدم مى خواهد شما را بازى بدهد . مردم را بازى بدهد تا حالا سكوت بشوند مردم ، این نهضتى كه الان پیدا شده است و همه دستجمعى مى گویند كه ما نمى خواهیم این آدم را ، مرگ بر این سلطنت ، این خاموش بشود ، این كه خاموش شد امكان ندارد دوباره مثل حالا بشود یعنى این قیامى كه الان شد و این نهضتى كه الان شده است و آنهمه زحمت ها

ص: 191

كشیده شده است تا به اینجا رسیده ، اگر این نهضت بخوابد و مردم بروند سراغ كارهایشان ، سراغ زندگیشان بروند دیگر محال است كه برگردد این و این نهضت پیدا بشود و این آدم از این قدمى كه گذاشته بر مى گردد ، این وقتى كه برگشت ، تمام مردم را ، تمام مخالفین خودش را خواهد قتل عام كرد بدتر از حالا .

كدام آدم همچو ، كدام عقل این مطلب را اجازه مى دهد كه ما یك دشمن سرسخت یك ملتى را رساندیم تا آنجائى كه دارد حالا خاضع مى شود و دارد گورش را گم مى كند برود ما حالا مهلتش بدهیم كه بعدها ، بعدها یك قدمى برداریم ؟ الان باید این را چاره كرد ، الان باید قطع كرد این ریشه را ، ما همه مان باید شركت كنیم در این مطلب ، همه قشرهاى ملت باید شركت كنند در این مطلب ، اگر كسى در این مطلب موافقت با ما نكند ، این سوءنیت یا دارد یا آدم نفهمى است ، جاهلى است ، آن كه جاهل است باید به آن حالى كرد ، آن كه سوءنیت دارد باید به آن تشر زد كه این دست بر دارد از این . خیانت است به یك ملتى كه خون داده است حالا ما بگوئیم كه خیر ، ما این قدم اولمان كه بر داریم كه ایشان حالا سلطان باشد و فرح خانم ، یا سلطان یا این برود و فرح خانم سلطان مملكت ما بشود و شوراى مملكتى ، شوراى سلطنتى پیدا بشود و بعدش آنوقت بیائیم قدم دوم ، بگوئیم نه او هم نباشد . آقا همین حالا باید این كار را كرد ، اشتباه است ، همین حالا ، همین حالا باید این ملت تا اینجا كه رسانده حركت بدهد و همین طورى كه مثل سیل دارد یكى پایه ها را یكى بعد از دیگرى مى ریزد ، همه پایه ها را بریزند تمام دست هائى كه در این مملكت قدرتمندى كردند و با قدرتمندى دارند ذخائر ما را مى برند اینها تمام باید قطع بشود ، این دست ها باید قطع بشود و كنار بروند . مملكت ، مملكت ماست و ما خودمان مى خواهیم اداره كنیم مملكت را ، مستشار آمریكائى ما نمى خواهیم ، اینكه یكى گاز ما را ببرد و آن یكى عرض مى كنم كه نفت ما را ببرد و آن یكى مرتع ما را ببرد و آن یكى جنگل ما را ببرد . چه براى مملكت ما باقى گذاشته این آدم ؟

انقراض سلسله پهلوى یك تكلیف الهى است

حرف ما این است و - از - این حرف ، حرف من نیست آقا كه من بگویم حقى مال من است و این حقم را گذشتم ، این حق ، حق الهى است ، این حكم ، حكم خداست ، مساءله ، مساءله تكلیف شرعى الهى است ، كسى نمى تواند تخلف بكند ، نباید تخلف بكند . یك كسى كه سر تا پایش ظلم است باید قطعش كرد ، این ریشه را باید قطع كرد ، این مسلمین را دارد به ، مسلمین ایران را دارد به نابودى مى كشد ، این را باید قطعش كرد تا اینكه مردم بتوانند یك نفسى بكشند . پنجاه سال بیشتر مردم خفقان گرفته بودند ، مردم را سلب آزادى همه طرفه كرده بودند اینها ، پنجاه سال است كه مردم زجر كشیدند ، اولادهایشان را دادند ، چه زمان آن پدر و چه زمان این پسر حالا كه مردم رسیدند به اینجا و قیام كردند ، یك قیام مردانه كردند مردم ایران ، الان هم در ایران ، همین حالا كه من و شما اینجا نشستیم بلا

ص: 192

اشكال در ایران یك هیاهوئى هست و تلفن صدایش بوده است كه مى گفتند صداى تفنگ ها الان دارد مى آید ، همین امروز چیز كردند ، همدان هم كه آن قیام هست و اطراف كرمان هم لابد هست ، تهران هم كه همیشه یك چیزى هست در كار . الان كه این مردم مهیااند و به اینجا رساندند و حاضرند مردم براى همه جور جانفشانى براى اسلام ، براى ملت خودشان ، ما حالا بیائیم بگوئیم كه حالا باشد ، بگذارید بعدها این كار را مى خواهیم بكنیم ، حالا این قدم اولى را بر مى داریم ، ایشان را مى گوئیم آقا سلطان باشد لكن حكومت نكند ! ! این چه حرفى است كه از دهن ما بیرون بیاید ؟ كدام ملت مى تواند این مطلب را قبول بكند ؟ خیر . ایشان باید بروند این سلسله باید منقرض بشود ، ایران این سلسله را نمى خواهد ، بچه هفت ساله اش هم نمى خواهد ، پیرمرد هشتاد ساله اش هم نمى خواهد .

تمام قواى مسلمین بر علیه تبلیغات اجانب بسیج شوند

و الان وقت كار است كه همه دست به هم بدهیم ، شماها كه در خارج مملكت هستید ، با تمام قوائى كه دارید كمك كنید به این مملكت ، به اهل مملكت خودتان آنها دارند خون مى دهند ، شما قلم قدم عرض مى كنم كه تظاهر ، هر چه بلدید ، هر طورى كه مى توانید ، خطا به بخوانید براى مردم این مملكت ها ، صحبت كنید برایشان ، مطالب ایران را به آنها بگوئید ، حالیشان كنید كه وضع در ایران چه مى گذرد و ما چه مصیبت هائى داریم و ایرانى ها گرفتار چه مصیبت هائى هستند بلكه انشاءاللّه ملت هاى دیگر هم بیدار بشوند . الان به ما مى گفتند كه ملت فرانسه همه الان راجع به اینكه این باید برود همه قبول دارند كه این باید برود ، راست هم مى گویند و لیكن باید فهماند به آنها ، باید گفت ، خوب تبلیغات چقدر ساله الان آنجاست كه شاید بسیارى از مردم ندانند كه این بیچاره مردم چه چیز دارند مى گویند ، خوب آزادى داده و كارتر مى گوید چون آزادى تندى داده است به مردم از این جهت مردم از این جهت مردم با او مخالف هستند ! ! آخر این چه حرف احمقانه اى است ؟ مردم آزادى چون دادند به آنها حالا دارند داد مى كنند كه آزادى بده ؟ ! مردم را ، مملكت را چون رو به ترقى دارد مى برد از این جهت مردم از ترقى مملكتشان وحشت دارند ! !

بقاى سلطنت در ازاى نابودى مملكت

مملكت را برده تا لب هلاكت و اگر اینطور این آدم خداى نخواسته باقى بماند شما بعد از چند سال دیگر نه نفت دارید براى اینكه تمام راه لوله ها را باز كردند و همین طور دارد مى رود ، نه نفت دارید ، نه زراعت دارید ، وقتى كه نفت نیست و زراعت نیست چى دیگر ، ما چى داریم ؟ هیچى . این آدم اگر چند سال باشد ما را مى كشد به نابودى ، ملت نابود خواهد شد .

رجال صالح عهده دار اداره مملكت خواهند بود

الان وقت این است كه همه دست به هم بدهیم و این ریشه را قطع بكنیم و دنبالش ریشه هاى

ص: 193

دیگر هم قطع بكنیم ، مملكت مال خودمان است و حرف حق داریم ، حرف صحیح داریم كه مملكت خودمان را مى خواهیم خودمان اداره كنیم ، ما داریم اشخاصى كه اداره كنند مملكتمان را ، ما رجال صالح داریم ، ما رجال مسلم داریم ، ما تحصلیكرده ها داریم ، عده كثیرى در اروپا و آمریكا هستند نمى توانند برگردند به مملكت براى اینكه مورد زجر و حبس و اعدام و این چیزها واقع مى شوند ، آنها مى آیند به مملكت خودشان ، زندگى مى كنند و اداره مى كنند مملكت را . (نباشد ایشان كمونیست مى شود) یك حرف غلطى است ، كمونیستى دیگر در كار نیست ، ایران كمونیستى ندارد ، چهار تا بچه اگر یك وقتى یك چیزى بازیشان بدهند ، یك صحبتى بكنند ، اگر از خود آنها نباشد و تحریك خود آنها نباشد چهار تا بچه هم كه از بین مى روند ، چیزى نیستند اینها تا اگر ایشان نباشند ، یك مملكتى كه سى میلیون جمعیت علم بلند كرده و داد مى زند اسلام ، اسلام اینجا مى شود كمونیستى باز كرد ؟ خفه مى كنند كمونیست را ، مگر مى شود یك همچو چیزى ؟ این تبلیغات شاه است براى اینكه خودش را نگه دارد و براى اینكه چند روزى زنده بماند و این مى گوید اگر من نباشم كمونیست مى شوند ، خودت از كمونیست هم بدتر هستى .

تبلیغ نهضت و تهذیب نفس تكلیفى براى عموم مسلمین

در هر صورت شما همه ، ما همه موظفیم به اینكه كمك كنیم به رفقایمان در آنجا ، كمك ما در اینجا و در ممالك خارجه این است كه تبلیغات كنیم یعنى هر كدامتان یك مبلغ ، یك خطابه خوان باشید براى مردم ، مى روید توى مدرسه تان آنجا چند نفر را پیدا مى كنید صحبت كنید ، بگوئید كه مساءله این است ، مملكت ما اینطور است ، مردم این را مى خواهند ، این آدم این كار را كرده این حرف را كه مى دانید همه تان ، همه تان مى دانید اطلاع دارید الان چه مى گذرد به مملكت ما . انشاءاللّه خداوند همه تان را موفق كند و حفظ كند و سالم باشید و خودتان را بسازید براى مملكتمان . انشاء اللّه همه با هم وارد مملكت بتوانید بشوید و سالم باشید ، مملكتتان از خودتان باشد انشاءاللّه .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 194

بیانات امام خمینى در مورد علت مخالفت مردم با رژیم سرسپرده شاه

اشاره

2/8/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما این روزها ، هر روز مواجهیم با این مسائلى كه پیشتر ممكن بود در ماهى یك مرتبه ، بیست روز یك مرتبه مواجه باشیم و قبلا این مهلت را به مردم مى دادند كه تا هفته اینهائى كه كشته شدند مهلت باشد براى هفته ، تا چهلم مهلت باشد و در چهلم باز یك جنایت واقع بشود .

ریشه اختلاف مردم با دستگاه هاى حكومتى شاه

امروز وضع ایران طورى شده است كه الان كه من با شما صحبت كنم ، در همدان اختلافات هست و به هم ریختگى ، از سه روز پیش از این تا حالا بین مردم و پلیس و دستگاه انتظامى اختلاف هست . قضیه اختلافات مردم با دستگاه از یك جهت نیست ، از دو جهت نیست هر جهتى از جهات را كه یك ملتى به آن احتیاج دارند و مى بینند كه این دستگاه ظلم این شاه ، این ارباب هاى شاه كه آمریكا و انگلستان و شوروى مهمشان هست ، هر دستگاهى از دستگاه هائى كه ملت از آن یك نحو استفاده اى دارد ، اینها به خطر انداختند و از بین بردند . یك ملتى احتیاج به فرهنگ دارد ، ملت با فرهنگش زندگانى سیاسى تواند بكند ، ما فرهنگمان یك فرهنگى است كه استقلال ندارد و مربوط به خود مردم نیست بلكه اداره اش باید به دست خارجى ها بشود و به امر آنها تنظیم بشود برنامه هایش و لهذا یك فرهنگ سالم تحویل نمى دهند ، یك فرهنگیان سالم تحویل به ما نمى دهند ، اساتید دانشگاه نمى توانند ، نمى توانستند كه به كار خودشان آنطور كه باید ادامه دهند ، دانشجوهاى دانشگاه ها نمى توانند به آنطورى كه مى خواهند به كارشان ادامه بدهند ، اینها همه دستگاه باید دستگاه مداحى براى آریامهر باشد . همه ، همه باید یك كلام دستگاهى باشد كه اداره ظلم را تقویت كند . ملت مى بیند مى رود سراغ فرهنگش ، یك فرهنگ فلج ، یك فرهنگى كه از آن هیچ كار نمى آید و نمى تواند یك نقش صحیحى داشته باشد در ملت ، مى رود سراغ ارتشش ، مى بیند كه ارتشى است كه انگل است ، شصت هزار نفر مستشار آمده اند و عده كثیریشان ، اینهائى كه آمدند و ارتش را به دست گرفته اند مستشارهاى آمریكائى هستند كه الان ارتش ما را دارند اداره مى كنند . ارتش تحت فرمان ما نیست ، تحت فرمان ملت نیست ، براى ملت نیست ، به نفع ملت نیست ، همه قوایشان را رویهم گذاشتند براى كوبیدن این ملت به امر شاه و به امر دستگاه هاى جلوتر .

ص: 195

رژیم شاه ، عهده دار تامین منافع اجانب

شاه اینهمه فجایع را دارد انجام مى دهد به دست همین اتباع خودش و اینها بسیاریشان ، خیلى شان هستند كه اینها نمى خواهند میل ندارند لكن یك قوه بالاترى بالاى سرشان هست ، مستشارهاى آمریكا هستند ، دستور را به آنها مى دهند و عمل مى كنند و شاه را مى خواهند با همه جنایتش نگه دارند . دیروز وزیر خارجه ، همین دیروز ، پریروز وزیر خارجه انگلستان گفته است كه : (ما منافع داریم در آنجا ، در ایران و ما نمى توانیم یك كسى كه منافع ما را تامین مى كند (قریب به این معنا) یك كسى كه منافع ما را تامین بكند ، از آن پشتیبانى نكنیم ) ما دنبال همین معنا هستیم ، ما هم همین ادعا را داریم كه شاه براى تامین منافع انگلستان ، براى تامین منافع آمریكا ، براى تامین منافع شوروى مانده است الان . متفقین او را گذاشتند سركار براى اینكه منافع آنها را تاءمین بكند . خود ایشان هم گفتند كه متفقین گفتند كه ما باشیم ، ما سركار باشیم ، خاندان پهلوى باشد . خدا لعنت كند این متفقین را كه یك همچو حیوانى را به ما مسلط كردند . همه حرف ما این است كه آقاى وزیر خارجه انگلستان مى گوید ، همه درد ما این معناست كه ایشان براى منافع شما الان در مملكت زندگى مى كند ، براى منافع اجانب دارد زندگى مى كنند .

تضعیف فرهنگ ، اسلام و علماى اسلام ، پلى براى تامین مقاصد استعمار

ایشان مى خواهد همه چیزهاى ما را به باد بدهد به نفع شما ، نفت ما را به شما بدهد - عرض كنم معادن ما را به شما بدهد ، فرهنگ ما را فداى شما بكند ، نگذارد كه یك فرهنگ صحیح باشد تا جلوى شما را بگیرد ، اسلام را تضعیف كند ، نگذارد كه اسلام به آنطورى كه هست منعكس بشود كه نگذارد اسلام مقاصد خارجى ها انجام بگیرد علماى اسلام را تضعیف كند ، نگذارد كه اینها نفسشان در آید و به مردم برسد و بگویند كه این آدم دارد با شما چه مى كند . جناح هاى سیاسى همه جناح ها را ، بازارى هاى صحیح و روشنفكر را ، دانشگاهى هاى ما را همه راكوبند ، نمى گذارند كه صداى آنها در آید و اگر هر جا یك صدائى در آید ، با كماندو ، با آنها ، با این اجیرها آنها را مى كوبند . مگر همدان چه كرده است ؟ همدان یك كلمه اى گفته است كه دنبالش ریختند و دخترها را گرفتند . این هیاهوئى كه الان پیدا شده ، یكى از دخترها را خلاف عفت با او كردند و خودكشى كرده ، الان هیاهوى همدان كه پنجاه نفر مى گویند تا حالا كشتار داده است براى یك همچو مسائلى است .

قتل و كشتار و دیوانگى ، آخرین مرحله عمر سلاطین

و این است كه آنطورى كه من سابقا حدس زدم (شاید دو سال سه سال پیش از این بود) كه باید ما بترسیم از این دیكتاتورها اواخر عمرشان اواخر عمرشان دیوانه مى شوند ، این آقا محمدخان قجر هم دیوانه شد آن آخر عمرش ، نادرشاه هم دیوانه شده آن آخر عمرش بعضى شان هم از اول دیوانه اند مثل رضا شاه (از اول دیوانه بود) این الان به حال دیوانگى و عصبى دارد زندگى میكند ، الان

ص: 196

وقتى كه باهاش مصاحبه مى كنند ، نمى فهمد . آن كسى كه مصاحبه دیروز ظاهرا كرده ، پریروز كه (امروز براى من آوردند همین تازه كرده ) حالا شاید امروز بوده كه مى گوید كه من كه حرف مى زدم او خودش با خودش داشت حرف مى زد و یك مسایلى را همین طور پیش خودش هى مى گفت . این روزنامه اى كه از فرانسه هست ، این كه با آنها مصاحبه كرده ، در خلالش مى گوید كه من چى گفتم او چى گفت ، بعد مى گوید كه : همین طور یك چیزهائى مى گفت و درد دل هائى خودش با خودش مى كرد و بیست مرتبه (ظاهرا نوشته است كه ) این كلمه را بیست مرتبه گفت كه (حالا چاره چیست ؟ حالا چه باید كرد ؟ چه بكنیم ؟ ) خوب معلوم است چه مى خواهند ، بگذار برو دیگر چه مى خواهى از جان این ملت ؟ علاجش با خودت است بگذار برو . حالا هم كه دارد طلاها را مى برد و پریروز به ما اطلاع ، دادند كه روز قبل طیاره اى كه پر بوده است از جواهرات سلطنتى فرستادند برایش رفت ، پدرش هم همین كار را كرد . این گرفتارى هاى ملت اینهاست .

نزاع ما بر سراسلام و مسلمین است

ما اختلاف شخصى و خانوادگى با تو نداریم كه مى گوئى كه این خمینى با من اختلاف شخصى دارد . چه اختلاف شخصى من با تو دارم ، چه كردى كه ، به شخص من چه كارى تو دارى ؟ من با ملت دارم حرف مى زنم ، ما درد ملت را داریم نه درد خودمان را . ما مى گوئیم كه با ملت ما دارى چه مى كنى ، تو با اسلام ما چه كردى یا دارى چه مى كنى ، تو با علماى اسلام ما دارى چه مى كنى . شخصیتى توى كار نیست . نزاع ما سر ملت است ، سر اسلام است كه تو دارى تمام مخازن ایران را به باد مى دهى و به دیگران مى دهى و ما مى گوئیم نه نباید ، باید مال خودمان باشد - مال گرسنه هاى ما باید سیر بشوند . ما حرفمان این است كه این برهنه ها و گرسنه هائى كه توى كوچه ها دارند مى گردند و هیچ چیز ندارند و گرفتار هستند ، این رعیت هائى كه به اصطلاح خودتان با اصلاح ارضى خواستید كارى بكنید ، براى آمریكا هم كردید آن كار را و ماموریت تان را براى وطن تان انجام دادید و ماموریتى كه آمریكا به شما داده بود ، انجام دادید و یك مملكتى را محتاج كردید در همه چیز به آمریكا و خارج .

به بهانه دفاع از مملكت بیت المال مسلمین را غارت كردند

درد ملت كه الان فریادش بلند است همه فریاد این است كه ما آزادى مى خواهیم ، ما استقلال مى خواهیم ، ما نمى خواهیم كه این مخازن ما را به باد فنا بدهد ، بعد از بیست سال دیگر نه نفت داریم ، زراعتمان هم كه از بین بردند هیچ چیز نداریم . وقتى هیچ چیز ندارد این ملت ، آنوقت چطور زندگى كند ؟ این نسل آینده چطور زندگى باید بكند ؟ ما مسؤولیم نسبت به نسل آینده . ماباید الان هر چه قدرت داریم اعمال كنیم كه دست اینها را كوتاه كنیم از این مخازن خودمان و از این مخازن ملت تا اینكه نفت یك مقدارى بنیه و دوام داشته باشد . نفت زیاد است منتهى زیاد مى خورند ، مى برند ، نفت ها را دارند مى برند و مجان مى برند ، كاش مجان مى بردند ، مى برند و براى خودشان عوضش پایگاه درست

ص: 197

مى كنند .

اسلحه به ما مى دهند ! مگر اسلحه به ما مى دهند ؟ ! اسلحه براى آمریكاست كه پایگاه در ایران درست بكند . كوه هاى طرف چیز را ، كردستان را ، كجا را ، تمام اینهارا پایگاه براى آمریكا دارند درست كنند . اسلحه ، مااین اسلحه ها به دردمان نمى خورد ، اسلحه اى كه ما نمى توانیم بدانیم چطور اسلحه را به كار مى برند ، به درد ما نمى خورد . از آن طرف نفت مى برند ، از آنطرف اسلحه براى خودشان مى فرستند در اینجا ، به نفع خودشان اسلحه را مى فرستند به ایران براى اینكه پایگاه دارند ، با این اسم كه عوض پول نفت است كه صداى مثلا شوروى و اینها هم زیاد در نیاید ، به اسم اینكه ما محتاجیم به اینكه مملكتمان چه باشد ، باید قدرتمان چه باشد .

چند سال پیش از این ، خود این شخص گفت ، خود این شاه گفت كه ما اسلحه نمى خواهیم ، ما احتیاجى به اسلحه نداریم ، ما براى اداره امور خودمان اسلحه داریم به اندازه كافى . راست مى گوید ، براى كشتن مردم كه این چیزها را نمى خواهد ، همین مسلسل ها كه دارند ، كه دارند مى كشند ، كار دیگرى ایشان ندارد جز آدمكشى ، جز اینكه ملت خودش را بكشد . همین آدمى كه مى گفت ما اسلحه نمى خواهیم ، بعد از اینكه از طرف آمریكا امر به او شد كه باید اسلحه را ببرى و آنجا پایگاه باید درست بكنى به اسم عوض نفت ، گفت (ما باید اسلحه داشته باشیم و قدرت هاى دیگرى كه همجوار ما هستند اسلحه زیاد دارند) ، یك چیزهائى گفت : (عراق اسلحه اش عبارت از اسلحه ئى است كه در یك روز مى تواند چه كند) . همه اش دروغ ، اسلحه ما مى خریم ؟ ! اسلحه براى ما نیست ، اسلحه براى خود آمریكاست . آنها مى خواستند پایگاه درست كنند ، مى دیدند كه اگر همچو مستقیما بیایند بگویند كه پایگاه مى خواهیم درست كنیم ، شوروى از آن طرف ایستاده و اسباب نزاع مى شود ، به اسم اینكه ما نفت مى گیریم و پول نفت را با كالا مى دهیم ، (كالایش هم عبارت از اسلحه ست ) با این اسم براى خود آمریكا در ایران پایگاه دارند درست مى كنند . درد ملت ما این است كه یك آدم خیانتكارى است ، خیانتكار ، پسر خیانتكار ، پدر خیانتكار ، خودش هم خیانتكار .

سرنگونى شاه و انحلال مجلس سرنیزه به حكم آراء ملت

و حالا دیگر ملت به تنگ آمده ، نمى خواهند الان بچه هاى مدرسه تا پیر مردها مى گویند ما نمى خواهیم این را . رفراندم بالاتر از آنچه كه یك ملتى همه بگویند نمى خواهیم ؟ خوب معنایش این است كه این شاه ، شاه نیست دیگر . شاه با آراى ملت باید شاه باشد ، وقتى آراء ملت بر خلاف شد دیگر شاه نیست . مجلس وقتى آراى ملت نباشد مجلس نیست . مجلس ما كه از اول هم مجلس نبود . خوب ما تاریخ اینها را داریم من خودم تاریخ اینها هستم . من یادم هست از آنوقتى كه رضا شاه آمد و كودتا كرد تا حالا همه این مسائل من یادم هست ، مجلس موسسانشان را من یادم هست كه با سرنیزه درست شد ، كى مجلس ما داشتیم ؟ چه روزى ما مجلس داشتیم ؟ هیچ روزى از زمان رضاشاه تا حالا ، ما هیچ روزى یك مجلسى كه مردم با اختیار خودشان بروند صندوق راى بدهند ، همچو مجلسى هیچوقت ما نداشتیم تا الان . این اعضائى كه در مجلس هستند ، همه شان خیانتكارند براى اینكه همه مى دانند با امر شاه آمدند

ص: 198

در مجلس و ملت اطلاع ندارند . اول اشكالى كه به تمام افراد مجلس هست ، اینست كه شما مى دانید ، شما را نمى شود گفت داخل در مجارى امور نبودید و از ماوراى جو آمدید ، شما توى این مردم مطلعتر از خود این ملت هستید و مى دانید كه آمدن شما در مجلس به تصویب مردم ، انتخاب مردم نبوده است ، این انتصاب شاه هست ، ماموریت شاه هست ، از سفارت لیست آوردند ، و تعیین كردند شما را . شما این را مى دانید و رفتید مجلس . اول اشكالى كه به آنهائى كه الان مى گویند ما ملى هستیم ، اول اشكال این است كه شما چرا تو این مجلس رفتید ؟ مى گویند مجبور بودیم ؟ آخر كسى شما را مجبور نكرد كه حتما بیائید بروید تو مجلس ، خودتان هم داوطلب بودید و رفتید ، با همه كارها هم موافقت كردید حالا مى گویید كه ، دیدید یك ورقى خوب ، این طرفى دارد مى آید ، مى خواهید براى خودتان جا درست كنید . اشكال این است كه براى چه شما تو مجلسى كه انتصاب است و خلاف قانون اساسى است یك همچو مجلس مخالف قانون اساسى است ، قانون اساسى مردم را به آنها اختیار داده است ، كسى حق ندارد دخالت بكند .

شاه خیانتكار به حسب قانون اساسى ، معزول است

شاه مجرم است به حسب قانون اساسى ، معزول است به حسب قانون اساسى ، شاه خیانتكار است و خیانتكار معزول است به حسب قانون اساسى . نمى تواند یك شاهى كه بر خلاف مصالح ملت عمل مى كند ، بر خلاف آن چیزى كه براى آن قانون معین كرده است عمل مى كند ، شاه باشد . این اصلش شاه نیست ، معزول است این ، این غاصب است ، این آدم ، یك آدم یاغى است ، نه این است كه شاه ، یاغى است و آن عزل نمى خواهد دیگر ، این معزول است خودش ، یاغى است این آدم .

شاه نوكر سر سپرده و منصب ابر قدرت هاست

حرف ما این است كه این یاغى را اینها بالاى سر ما گذاشتند ، انگلستان از آنطرف تائیدش مى كند و آمریكا از آنطرف تائیدش مى كند و چین از آنطرف تائیدش مى كند و شوروى از آن طرف تاءییدش مى كند ، همه هم براى منافع خودشان است . نوكرى از این احمقتر و بهتر براى آنها نیست كه همه چیز ملت خودش را به رایگان به آنها بدهد . گازش را شوروى ببرد و نفتش را آمریكا و انگلستان ببرد و هر كس یك گوشه اش را گرفته دارد مى برد ، مراتعش را ملكه انگلستان ، مراتع سر سبز خوب ما را به ملكه انگلستان و چند نفر دیگر واگذار كردند (به طورى كه به من نوشته بودند) جنگل هایش را به یك شركت دیگر و هر چیزش الان ، هر یك طعمه اى است كه مثل این سگ هاى لاشخور كه دور طعمه اند ، هر كس مى كشد طرف خودش . ایران الان اینطورى شده یك طعمه اى است براى این نفتخوارها و لاشخورها ، آنها دارند از هر طرف مى كشند آن را و قوه مجریه اش هم عبارت از محمدرضاخان پهلوى است . ما كه مى گوییم نمى خواهیم این را ، درد ما این است ، نه اینكه یك ملتى آزادى به او دادند ، نمى خواهد ، به قول كارتر آزادى خیلى تند به اینها داده است ، شاه آزادى تند داده به ملت ،

ص: 199

آزادى تندش همین است كه الان در همدان چه كردند ، در چند روز پیش از این در كرمان چه كردند ، در شهرهاى ، (نزدیك هاى ) كرمان چه كردند ، آدمكشى الان رواج دارد در ایران و این آدم دیوانه شده ، عصبى است الان و خیلى خطرناك است باید ملت این را زود كلكش را بكند تا فارغ بشود از این .

ارتش شاهنشاهى ، حربه اى براى مقاصد استعمار

و من تعجب مى كنم از ارتش ، یك تعجب و از این جوان هاى خودمان كه در ایران گاهى اشتباهات دارند ، این هم یك تعجب . اما از ارتش براى اینكه یك ارتشى را ایشان ، این شاه براى مقاصد خودش و براى مقاصد ارباب هاى خودش بدنام كرده است الان در بین مردم ارتش بدنام است براى اینكه هر كارى كه این مى خواهد بكند ، به وسیله این است ، یا به وسیله ارتش مى كند اگر یكقدرى دامنه دار بشود مثل 15 خرداد و امثالش ، یا به وسیله یك دسته پایین تر ، كماندوها و اینها . اینها همه خودشان را بدنام مى كنند براى خاطر مصالح این آدم و ارباب هاى او . این تعجب دارد كه یك كسى كه اهل همین ملت است ، با ملت خودش براى خاطر یك آدم كه خائن است بر این وخودشان هم مى دانند كه این آدم خائن است ، یك ارتش خودش را ننگین كند ، بدنام كند براى خاطر مقاصد یك آدم خائن كه مى خواهد چند روز دیگر زندگى خیانتكار خودش را ادامه بدهد ، این تعجب دارد براى من .

عدم آشنایى با احكام اسلام ، عمل فریب خوردگى جوانان از تبلیغات ساواك

یك تعجب هم از این جوان هاى خودمان ، بعضى شان البته كه اینها گول خوردند از این دستگاه ، با صورت هاى مختلف اینها را گول زدند منجمله اینها را وادار كردند ، آن بزرگترهاشان وادار كردند این كوچكترها را كه در دانشگاه یك شعارهائى بدهند كه این شعارها را شعارهاى غیراسلامى و غیر ملى مى دانند كه مردم بترسند اگر اعلیحضرت برود ، كمونیست خواهد شد . اینها آلت دست واقع شدند . یك دسته از جوان هاى ماالان آلت دست واقع شدند ، آلت بعضى بزرگترهایشان . آنهایى كه اینها را به كار وا مى دارند ، آنها از همان دستگاه سازمان امنیت و دستگاه اینها هستند . اینها كمونیست نیستند ، اینها كمونیست ساز هستند یعنى آنها این جوان هاى ما را وادار مى كنند به یك مطالبى به نفع شاه و به نفع آمریكا و اینها خیال مى كنند نه ، این قضیه ، قضیه كمونیست است و قضیه توده اى است و اینها . این تعجب دارم كه در یك وقتى كه مسائل دیگر پیش بازارى و - عرض مى كنم كه رعیت و بچه هاى كوچك روشن شده ، اینها چرا گول مى خورند ؟ این یك غلطى است كه اینها مرتكب مى شوند و به نفع دستگاه هست و مسلمان ها نمى گذارند كه آن هم نفعش را درست ببرد فقط رسوائیش براى جوان هاى ما مى ماند . این هم البته مورد تعجب من است و من از شما آقایانى كه محصل هستید در خارج و طبقات روشن هستید در خارج ، این توقع را دارم كه این جوان هاى ما كه گول خوردند و از بالادستى ها گول خوردند ، اشتباه كردند نخواندند ، اسلام را ندیدند ، احكام اسلام را نخواندند ، ندیدند ، زبان قرآن را آشنا به آن نیستند ، نمى دانند كه قرآن یك دستگاه آدمساز است و محرك به طرف ترقى و به طرف تعالى

ص: 200

و به طرف كوبیدن ظالم و دستگاه ظلم اینها این مسائل را نمى دانند و اقتصاد اسلام را اطلاع از آن ندارند . حالا وقتى كه آمدند اینجا همان طور چشم و گوش بسته تقریبا آمدند ، از اسلام بى اطلاع آمدند ، یك چیزى به آنها یك كسى كه خود او هم هیچ اعتقاد به این مسائل ، خود آن دسته اولى دسته هاى اول خودشان هم اعتقاد به این مسایل ندارند و براى خاطر اینكه این بچه ها را گول بزنند و به نفع آن بزرگترها كه اینها را وادار به این كار كردند ، عمل بكنند ، بچه هاى ما هم گول مى خورند اینجا شما یك اشخاصى كه روشنفكر هستید و مسلم هستید و جهات عرض مى كنم ملى تان محفوظ هست این بچه هاى ما را نگه دارید آنجا ، نگذارید كه به دام اینها بیفتند . اینها دام سازمان امنیت است ، نه دام چیز است كمونیست است ، دام سازمان امنیت است منتهى آنها دارند یك چیزهائى كه این جوان هاى ما را ببرند ، از بین ببرند . آنها ماءموریتى دارند كه آنها را از بین ببرند و به نفع آنها شعار بدهند . در اینجا اگر پیدا بشود از آنها ، دستگیرى كنید ، نگذارید كه این مسائل را اینطور به نفع شاه و به نفع دستگاه دولتى و به نفع آمریكا و شوروى و سایر قدرت ها ، نگذارید كه اینها از دست بروند .

دین ما در قبال خون شهدا و نهضت ، انعكاس مصائب مسلمین و اهداف انقلاب

و یك تكلیف دیگرى كه همه ما كه در خارج هستیم داریم ، این است كه این ملت به ما حق پیدا كرده . این ملت ایران به همه ما كه در خارج هستیم حق دارد . حقش این است كه الان براى ما دارد خون مى دهد ، الان دارد جوان مى دهد ، الان هر جاى ایران كه بروید یك آشوب و یك صدائى هست ، یك نهضتى هست و آنها دارند داد و فریاد مى زنند كه ما آزادى مى خواهیم و ما این خاندان را نمى خواهیم براى اینكه اینها آزادى را از ما سلب كردند و اینها منافع ما را همه را غارت كردند به نفع خودشان و به نفع خارجى . ما كه در اینجا هستیم اینها الان ما مدیون آنها هستیم ، مسؤولیم ما ، هم پیش خداى تبارك و تعالى و هم پیش ملت . ما باید كمك كنیم به اینها ، آن كمكى كه الان من و شما مى توانیم بكنیم ، آن است كه شماهایى كه در دانشگاههاى اینجا در دانشسراهاى اینجا رفقائى اینجا دارید ، هر جا مى رسید ده نفر را مى بینید ، بنشینید صحبت بكنید با آنها . بایستى بگویید مطالب ایران را كه مردم ایران الان همه نفوس متوجه اند به ایران كه چیست چه خبراست ایران . شما خبرها را به ایشان بگویید كه ایران وضعش اینطور است و این آدم با مردم اینطور دارد مى كند و درد مردم عبارت از این است ، درمانش هم این است كه این برود ، درمان بالاترش هم این است كه دست آقاى كارتر و آقاى عرض مى كنم كه رهبرهاى چین و رهبرهاى كرملین و انگلستان و اینها از سر این ملت برداشته بشود و مردم كار خودشان را بكنند و مشغول كار خودشان بشوند و اداره امورشان را خودشان بكنند . چه كار دارد مرده از آن طرف دنیا آمده دستش را دراز كرده اینجا نفت هاى ما را دارد بیخود مى خورد ، مجانى مى برد و از مجانى بدتر مى برد . اینها را به این اشخاصى كه با آنها ملاقات مى كنید ، چه در آمریكا چه در اینجا ، با این دانشجوهائى كه ملاقات مى كنید ، مسائل خود را بگویید - وقتى بناشد كه شما پنجهزار نفر آدم هستید هر كدام به ده نفر بگویید ، یك عده زیادى مى شود و این موجى پیدا

ص: 201

مى شود در اروپا- هم یا در آمریكا و این مفید است براى ملت ایران و این یك خدمتى است به ملت ایران و این اداى دینى است از شما براى ملت ایران . این یك مطلبى است كه همه شما را من دعوت به آن میكنم كه شما همه تان دعوت كنید مردم را و بخواهید از این قشرها به اینكه با ملت ایران همراهى بكنند ، ملت آمریكا با ملت ایران همراهى بكند و بفهمد كه دولت آمریكا نیز در ایران چه صورتى دارد و چه صورت بدى دارد ، كم كم مردم ، ملت آمریكا را اینطور به نظرشان مى آید لكن ملتش اینطور نیست . همین طور هر جائى را كه هستید ، شما هر جا كه هستید مسائل خودتان را بگویید و هشدار بدهید به ملت هائى كه شما در آن زندگى مى كنید كه این كارهائى كه دولت هاى شما دارند مى كنند و با ایران اینطور رفتار مى كنند ، با ملت ایران اینطور رفتار مى كنند ، براى ملت شما ، براى همه چیز شما مضر است و شما كمك كنید به ایرانى ها در این نهضتى كه دارند .

انشاءاللّه خداوند همه شما را موفق كند ، همه تان سالم باشید و همه تان فداكار براى اسلام و براى ملت خودتان و خودتان را بسازید و انشاءاللّه ، مملكت خودتان به دست خودتان بیاید و دیگران بیرون بروند و خودتان انشاءاللّه اداره كنید مملكتتان را .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 202

مصاحبه امام خمینى با مخبر خبرگزارى فرانس پرس

تاریخ : 3/8/57

سؤال : درباره تحول در ایران امروز چه فكر مى كنید ؟ فكر نمى كنید كه به یك بن بست رسیده است و با خمش ظاهرى سیاست شاه تجدید نظرى در استراتژى شما مؤثر خواهد بود ؟

جواب : وضعیت رژیم است كه به بن بست كشیده شده است . رژیم خواهد راه حل خود را به ملت تحمیل كند . مردم در بن بست نیستند ، مردم مى خواهند این رژیم نباشد . هر راه حلى كه منجر به بقاء این رژیم گردد مواجه با بن بست مى شود زیرا مردم آن را نخواهند پذیرفت .

سؤال : شما گفته نمى ترسید كه رشته قیام عمومى به دست كمونیست ها و چپ هاى افراطى بیفتد ، با وجود این ، یكشنبه (22 اكتبر) 1500 دانشجوى دانشگاه تهران با شعارهاى كمونیستى تظاهرات كردند ، امكان این فرض را مى دهید كه كمونیسم اسطوره نیست بلكه وجود دارد و سازمان مى یابد ؟

جواب اگر فرض كنیم تمام این 1500 نفر و حتى چند برابر این عده ماركسیست واقعى بوده باشند ، در برابر 35 میلیون نفر كه به نام اسلام قیام كرده اند ، نیروئى به حساب نمى آیند . اما مساءله مهم این است كه با توجه به گذشته ، عده ماركسیست ها بسیار كمتر شده است ، علت آن است كه اسلام در ابعاد سیاسى و اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى نیازهاى مردم را براى ترقى واقعى بر مى آورد . وقتى ما با وجود این رژیم كه علیه اسلام است و كارش ناراضى تراشى است ، به این كار بسیار با اهمیت از راه اقناع جوانان توانا شده ایم ، همین امر نشان مى دهد كه در صورت استقرار یك حكومت اسلامى و بسط آزادى ها و افزایش امكانات واقعى براى مردم ، مى توان از راه بحث و اقناع با عملى كردن اسلام آنها راكه خواهان حقیقت و عدالتند به دامن اسلام باز گرداند .

سؤال شما آقاى مهندس بازرگان را به حضور پذیرفتید و آقاى كریم سنجابى نیز پاریس مى آید و گفته مى شود آیت اللّه شیرازى هم خواهد آمد ، معروف است كه همه اینها هوادار سیاست آشتى

ص: 203

هستند ، آیا شما به این سیاست ملحق مى شوید ؟ آیا فكر مى كنید در میان مخالفان سیاسى ، جبهه ملى و دیگران مردانى با وزن و اعتبار كافى براى جانشینى این دولت وجود دارد ؟

جواب : من با روش آشتى و بینا بینى مخالفم و از اول هم با این روش مخالف بودم ، علت هم آن است كه این كار نه رژیم شاه را از بن بست خارج مى كند (چرا كه علت در بن بست قرار گرفتنش برنامه هائى است كه ماءمور اجرایشان بوده است ) و نه از فشار و اختناق و كشت و كشتار مى كاهد . اگر همه به طور روشن و قاطع این موضع را اتخاذ كنند كه رژیم شاه باید برود ، دیگر رژیم ناگزیر مى شود سیاست خسته كردن را از راه كشتارهاى مستعمر و روش هاى تازه فشار و اختناق كنار بگذارد و پیروزى ملت نزدكتر مى شود . كسانى كه لیاقت سرنگون كردن این رژیم را داشته باشند ، البته با این كار خود ثابت مى كنند كه توانائى اداره كشور را نیز دارند .

سؤال شما اظهار كردید كه مقامات روحانى شیعه قصد ندارند خود حكومت كنند . آیا فكر مى كنید كه مخالفان سیاسى قادر به این كار هستند ، بدون آنكه خطر وخیمتر شدن جدى وضع در بین باشد ؟

جواب : در صورتى كه شرط فوق را به دست بیاورند با حمایت مردم و روحانیت ، مخالفانى كه وضعشان در سؤال بالا گذشت به این كار قادر مى شوند .

سؤال : در غرب فكر مى كنند كه رفتن شاه یك خلاء خطرناك بوجود مى آورد . آیا مى توانید سازش موقتى را با این سلسله (شاه یا فرزندش ) به شرط آنكه واقعا سلطنت كند و نه حكومت ، مورد توجه قرار دهید ؟ جواب این خلاء كه شما از آن صحبت مى كنید هم اكنون وجود دارد ، مشخصه رژیم هائى نظیر رژیم شاه این است كه كشور را میان بن بست و خلاء نگاه مى دارند و كشور را به خرابى و تباهى مى برند . براى خارج شدن از بن بست و خلاء باید این رژیم جاى خود را به رژیمى بسپرد كه مبعوث ملت مسلمان باشد .

سؤال : مسلم است كه رژیم در پى آشتى است و جدا در آرزوى بازگشت شما به ایران است ، آیا شما به طور قطعى این امر را تا وقتى شاه در ایران است منتفى مى دانید ؟

جواب : تا وقتى شاه در ایران است ، من به ایران باز نمى گردم

ص: 204

سؤال : شما قدرت هاى بزرگ را محكوم مى كنید . این امر ، این احساس را برانگیخته است كه شما سرسخت و آشتى ناپذیرید . آیا نمى توانید در این محكومیت ، محض اطمینان به افكار عمومى غرب كه با قیام مردم كشور شما همدردى مى كنند ، تخفیف قائل بشوید ؟

جواب : من دولت هاى بزرگ را در تجاوزشان به حقوق مردم كشور محكوم مى كنم ، نه مردم این كشورها را . از مردم غرب كه با قیام مردم ایران حمایت مى كنند ، اظهار سپاسگزارى كرده و مى كنم .

سؤال : از قرار ، ترجیح شما یك جمهورى اسلامى است ، از قول شما گفته اند كه كار رژیم سلطنتى به استبداد مى كشد . با وجود این هستند رژیم هاى جمهورى اسلامى كه از بعضى رژیم هاى سلطنتى استبداى ترند ، در این باره چه نظرى دارید ؟

جواب : دولت هاى استبداى كه وجود دارند را نمى توان حكومت اسلامى خواند تا شما بتوانید سلطنتى آن را با جمهورى آن مقایسه كنید . رژیم اسلامى با استبداد جمع نمى شود . آن رژیم هاى جمهورى هم كه استبدادى هستند در اسم جمهورى هستند ، در محتوا سلطنتى هستند .

سؤال : آیا شما به طور دائم از همكارى مشاوران لایق كه شما را در اتخاذ یك سیاست واقع بینانه در زمینه مسائل اقتصادى و سیاسى كمك كنند برخور دارید ؟

جواب : در كشور ایران افراد لایق بسیار وجود دارند . رژیم حاضر مانع از آن است كه این استعدادها در سازندگى كشور به كار دعوت شوند . این استعدادها موافق وظیفه اسلامى ، اطلاعات و نظرهاى خود را به اطلاع من مى رسانند .

سؤال آیا شما مى پذیرید شرائط جدید و مشخصى را براى تشكیل یك دولت گذرا و انتقالى پیشنهاد كنید ؟

جواب : این حكومت انتقالى با سقوط شاه باید تشكیل گردد و البته شرایط آن اعلام خواهد شد .

ص: 205

بیانات امام خمنى در مودر عفو زندانیاان سیاسى رژیم شاه

اشاره

3/8/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امید باطل شاه براى نجات از قیام عمومى مردم با عفو زندانیان سیاسى

امروز اطلاع دادند كه زندانى هاى سیاسى را یك مقدارى آزاد كردند و مقدارى را هم حالا آزاد خواهند كرد . ببینیم كه این آزاد كردن جبران كند این مسائل را ؟ امت هاى اسلام را ده سال ، پنج سال یا كمتر یا بیشتر از همه جهات ساقط كنند ، همه آزادى ها را از او بگیرند ، در حبس همه شكنجه ها و زجرها را به او بدهند بعدش بگویند كه آزادید ! ! خوب این پنج سال تضییع عمر یك مسلمان ، یك انسان ، پنج سال ، ده سال زجر دادن به یك انسان ، به یك مسلم ، اینها هیچ ؟ ! حالا آزاد ، تمام شد قضیه ؟ ! همین كه آزاد كردند یك عده اى از علما را و سایر طبقات را ما قانع هستیم ؟ ! حالا دیگر آرام باید بشود ملت ؟ ! آشتى كردند آنها با ملت ؟ با اینكه جو یك محیطى است كه برایشان دیگر امكان نمانده است كه ادامه بدهند ، دست و پا مى زنند براى اینكه خودشان را از این محیط جوى كه تمام نفوس بر ضد آنها توجه پیدا كردند ، با این دست و پاخواهند نجات بدهند خودشان را ، لكن آیا مى شود ؟ ! قابل نجات هستند اینها ؟ ! این شاه كه حدود سى سال بر ما حكومت كرده ، به مسلمان ها حكومت كرده ، این حكومت چنگیزى اینهمه از مسلمان ها را كشته ، اینهمه از مسلمان ها را از وطن آواره كرده ، اینهمه از انسان ها را از حقوق بشرى جدا كرده است ، محروم كرده است ، حالا مى گوید كه خوب آزادشان كردیم دیگر چى مى خواهید از جان ما . ده سال عمرخواهند از جانتان ، شما ده سال عمر یك انسان را در حبس ، در یك اتاق دو ذرعى هدر دادید . زندگى یك انسان كه باید به این مردم خدمت كند ، باید با قلم و قدم در محیط آزاد به مردم خدمت كند تو گرفتى از او ده سال عمر یك ملت را ضایع كردید ، حالا آزاد كردید دیگر ما چه خواهیم ؟ ما جبران این ده سال را مى خواهیم ، مردم جبران اینكه بچه هایشان را ، اولادشان را ده سال در زندان زجر دادى جبران این را مى خواهند و این جبران در این دنیا امكان ندارد . از ادله واضحه بر اینكه باید خداى تبارك و تعالى ، یك جاى دیگر باشد كه سزاى این ظالم ها را بدهد ، این است كه شما فرض كنید كه جمع شدید و محمدرضا خان را تكه تكه اش كردید ، یك آدم را كشتید ، یك آدم هم یك آدم پست ، خوب یك آدم در مقابل یك آدم ، ما فرض مى كنیم كه خیر ایشان هم یك آدم شریف اما همه در مقابل یك آدم شریف ؟ ! اینهمه آدم شریف را ایشان از هستى ساقط كرده ، اینهمه جوان هاى ما را كشته است و از هستى ساقط كرده . حالا یك نفر آدم را كه یك كسى كشت

ص: 206

جزایش این است كه خود او را عوض او بكشند ، . . . اگر فوج فوج مردم را به كشتن داد و كشت ، مى شود مااینجا جبرانش را بكنیم ؟ ! البته باید اینجا جزا به او بدهیم به اشد جزا ، اما مى شود كه جبران بشود این ؟ ! جبران یك عائله ، یك عائله را كه او از هستى ساقط كرده ، از هستى اگر او را ساقط بكنیم جبران یك عائله است ، عائله هاى دیگر چى ؟ حالا ما دلمان را خوش كنیم كه آقا عفو فرمودند ؟ ! اینها مردانى بودند كه عفو شاه اعتنائى ندارند ، قضیه عفو نیست ، قضیه الزام است و الان ملزمى كه اینها را بیرون كنید . بسیارى از حبسى ها بودند كه آن حبس غیر قانونى شان تمام شده بود وقتش . از اول حبس غیر قانونى بوده ، این حبس غیر قانونى هم وقتش تمام شده بوده و اینها را نگه داشتند همین طور بیخود این عمال ساواكى كه اینقدر جریمه مرتكب شده اند ، حالا آمدند در حبس را باز كردند آنها را از حبس بیرون كردند ، تمام شد مطلب ؟ ! اول مطلب هست حالا . این و تمام عمال این باید محاكمه بشوند و بعد هم كه همه شان فرض كنید كه اعدام بشوند باز جبران نشده است براى اینكه صد نفر در مقابل صدها نفر ، در مقابل هزارها نفر . در یك كشتارشان در تهران چهار ، پنج هزار نفر مى گویند كشته شده . همین كشتار آخرى همدان را مى گویند تا صد نفر بود ، من نمى دانم دیروز ، پریروز . الان هم همدان باز متشنج است . همین دیروز و امروز هم در قم تشنج ها بود و صداى تیر مى آمد . . . زنجان هم همین مسائل بوده است ، كرمان هم خونریزى همه جا بوده است . هر جا دست رویش بگذارى جنایت بوده است ، حالا عفو فرمودند ! ! غلط كردند عفو فرمودند ، اگر فشار عمومى ملت نبود و این توجه همه طرفه ملت نبود كه اینها عفو نمى كردند . این عفو نیست ، این ، این الزام است . جبران نمى شود جنایات اینها به این مسائل . ماها نمى توانیم جبران كنیم براى اینكه چطور ، چطور ما كشتن چهار ، پنج هزار نفر را جبران كنیم و یك نفر از بین برود آنهم یك نفر آدم اینطور كه مى بیند . این دلیل بر این است كه باید یك عالمى باشد كه در آن عالم دائما در عذاب باشد تا جبران بشود ، دائما در آن عذاب هائى كه مهیا شده است براى آن ستمكارها .

ایستادگى در برابر سلاطین جائر ، سیره و روش انبیاء و اولیاء اللّه براى صیانت اسلام

ما نمى دانیم واقعا چه بكنیم با این وضع فعلى ایران . البته وضع امید بخش است ، اینطور نیست كه حالا ما نگران باشیم كه وضع چرا اینطور است اما خوب مى دانید چه مى كنند ، چه دیوانگى راه انداختند لكن همه این مسائل ارزش دارد كه یك ملتى را نجات دهد . نباید ما نگران باشیم از اینكه فدائى مى دهیم ، این سیره انبیاء بوده این كارها را مى كرده اند انبیا ، اولیا در مقابل ظلمه ، در مقابل اشخاص كه ظلم به مردم مى كردند ، قیام مى كردند و كشته مى شدند و كشتار مى كردند و جوان هایشان را مى دادند و اصحاب شان را مى دادند مساءله اى نیست كه ما حالا یك نگرانى داشته باشیم كه مبادا خون راه بیفتد . باید خون راه بیفتد ، باید یك ملتى كه مى خواهد خودش را نجات بدهد از زیر بار اینهمه جنایات و اینهمه خسارات كه بر او وارد شده است ، همین طور مجانى نمى شود كه

ص: 207

انسان به دست بیاورد . یكى از این مادرها ظاهرا در بهشت زهرا ایستاده و صحبت كرده كه درخت آزادى محتاج به آبیارى است و خون پسر من یكى از چیزهایى است كه آبیارى مى كند . ما یك چنین شیر زنان داریم . احتیاج دارد اسلام به اینكه فدا بدهیم براى این اسلام از صدر اسلام تا حالا چه نفوس طیبه اى فدائى شدند . حضرت امیر كه جنگ كرد و در صفین هیجده ماه با معاویه جنگ كرد و چقدرها (بیشتراز ده هزار نفر) كشته دادند و كشتند (خیلى بیشتر) معاویه یك مردى بود كه مى گفت كه من مسلمانم و من خلیفه پیغمبر باید باشم و نماز جماعت مى خواند و امام جمعه بود و همه كارها را او انجام مى داد همه این ظواهر را انجام مى داد ، معاویه ظواهر را خوب حفظ مى كرد مثل یزید نبود كه ظواهرش هم ناجور بود ، ظواهر را حفظ مى كرد و اظهار اسلام هم مى كرد ، خوب چه شد كه حضرت امیر به جنگ او پا شد ؟ براى اینكه یك ظالم بود كه مردم را استثمار كرده بود ، رفته بود زمام را گرفته بود مقابل حكومت اسلام و مردم راداشت به ظلم به تعدى وادار مى كرد ، چپاول مى كرد مال مردم را ، بیت المال را . حضرت امیر تكلیف داشت به اینكه با او جنگ بكند ، چه شكست بخورد چه شكست بدهد . حضرت امیر دیگر مبالات این را نداشت كه حالا من كه مى روم ، لعل شكست بخورم . وقتى دید كه مى تواند حالا مقابل او بایستد ، لشكر كشید و جنگ شد و بالاخره حضرت امیر در اینجا شكست خورد . سیدالشهدا (سلام اللّه علیه ) وقتى مى بیند كه یك حاكم ظالمى ، جائرى در بین مردم دارد حكومت مى كند ، تصریح مى كند حضرت كه اگر كسى ببیند كه حاكم جائرى در بین مردم حكومت مى كند ، ظلم دارد به مردم مى كند باید مقابلش بایستد و جلوگیرى كند هر قدر كه مى تواند . با چند نفر ، با چندین نفر كه در مقابل آن لشكر هیچ نبود لكن تكلیف بود آنجا كه باید قیام بكند و خونش را بدهد تا اینكه این ملت را اصلاح كند ، تا اینكه این علم یزید را بخواباند و همین طور هم كرد و تمام شد . خونش را داد و خون پسرهایش را داد و اولادش را داد و همه چیزهاى خودش را داد براى اسلام . مگر ما- خون ما رنگین تر از خون سیدالشهداست ؟ ما چرا بترسیم از اینكه خون بدهیم یا اینكه جان مى دهیم ؟ آنها هم در ماجراى دفع سلطان جائرى كه مى گفت مسلمانم ، مسلمانى یزید هم مثل مسلمانى شاه بود اگر بهتر نبود بدتر نبود لكن چون با ملت اینطوركرد و مردى بود متعدى و ظالم و ملت را مى خواست زیر بار اطاعت خودش بى جهت ببرد ، سیدالشهدا لازم مى دید كه سلطان جائر را سراغش برود ولو اینكه جان بدهد . خوب ما- همین است سیره انبیا همین بوده است كه اگر چنانچه یك سلطان جائر بر مردم حكومت مى خواهد بكند بایستید در مقابلش و یا به هر جا مى خواهد منتهى بشود باید برویم سراغش و نهى از منكرش و امر به معروفش كنیم و بكشیم او را پائین از آن تخت باطل . پس ما مبالاتى نداریم در اینكه كشته مى دهیم ، كشته بدهیم ، البته باید هم بدهیم .

بكشیم و كشته شویم در راه حق ، پیروزیم

ما مى خواهیم یك ملت را آزاد كنیم ، ما مى خواهیم یك امت را آزاد كنیم ، ما مى خواهیم یك امت را مستقل كنیم ، ما مى خواهیم از زیر بار آمریكا و انگلستان و روسیه بیرون برویم ، البته فداكارى

ص: 208

مى خواهد ، جوان دادن مى خواهد ، حبس مى خواهد ، ده سال حبس مى خواهد . لازم است این امور ، همه چیز لازم دارد و ما اصلا در این معنا ناراحت نیستیم كه داریم حبس مى رویم ، جوان هاى ما دارند از بین مى روند ، براى اینكه در مقابل حق است ، براى خداست . وقتى یك امرى براى خدا شد و مقابل ظلم شد ، ما چه غمى داریم ، دیگر این غمى ندارد كه ما براى خدا داریم كار مى كنیم و جوان هاى ما براى خدا دارند فداكارى مى كنند . هیچ ابدا از این هراسى به دلتان راه ندهید . وسوسه هاى شیاطین كه خوب (ما چه كنیم ، چه مى شود كه ) یا از این حرف هائى كه شیاطین القاء مى كنند و بعضى شیاطین مى گویند به ماها و به شما ، هیچ ابدا ، خودتان محكم بایستید و هیچ هراسى به دلتان راه ندهید كه شما پیروزید ان شاءاللّه . چه كشته بشویم و چه بكشیم حق با ماست . ما اگر كشته هم بشویم در راه حق كشته شدیم و پیروزى است و اگر بكشیم هم در راه حق است و پیروزى است .

با سرنیزه نمى شود حق را ساقط كرد

هیچ باكى از این مسائل نداریم هر چه مى خواهند حمله كنند لكن خواهند به خاك غلطید و خواهند آنها از بین رفت . هر چه هم مى خواهند این ممالك بزرگ اعلام پشتیبانى كنند از ایشان ، هر كس مى خواهد این كار را بكند لكن یك ملت ایستاده و (نه ) دارد مى گوید . در مقابل (نه ) یك ملت هیچ توپ و تانكى اثر ندارد و لهذا دیدیم كه حكومت نظامى ، الان قم حكومت نظامى است ، دیروز با تظاهرات زیاد بوده است و امروز هم گفتند بوده اعتنا نمى كنند مردم دیگر به این ، نمى شود دیگر ، با سرنیزه نمى شود حق را ساقط كرد ، قابل نیست . انشاءاللّه خداوند همه ما را حفظ كند و توفیق بدهد كه خدمت بكنیم همه مان به این ملت و به اسلام و به تكلیف مان كه به عهده ماست عمل بكنیم انشاءاللّه .

ص: 209

تاریخ 4/8/57

پیام امام خمینى به ملت ایران به مناسبت چهارم آبان روز عزا و مبداء بدبختى هاى ملت ایران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اوضاع جارى در ایران موجب نگرانى شدید اینجانب است ، خوف آن دارم كه شدت فشار عصبى در شاه و بستگانش حمله هاى جنون آمیز آنان را تشدید كرده است و ملت ایران را بیش از پیش به خاك و خون كشد . كشتار دسته جمعى كرمان و آتش زدن مسجد و مقدسات مسلمین و ضرب و شتم مرد و زن بى دفاع در آن و كشتار بیرحمانه همدان و بعضى از شهرستان هاى دیگر در شرق و غرب ، شمال و جنوب ایران كه نام بردن یكایك شهرها از عهده خارج است ، نمونه اى از این جنون است ، این نحو جنایات از كسانى كه از ادامه حكومت ظالمانه خود مایوس هستند و نفس هاى آخر خود را مى كشند ، امرى است كه قبلا پیش بینى آنرا كرده بودم .

باید ملت شریف مظلوم و جناح هاى علاقمند به اسلام و كشور ، قدرت تفكر را از دشمن سلب كرده و به حكومت غاصبانه آن هر چه زودتر خاتمه دهند ، چرا كه این نقشه شیطانى سیاست هاى خارجى است كه با كشتارهاى پیاپى و آتش زدن مغازه هاى مومنین مبارز ، مى خواهند ملت غیور ایران را خسته كنند تا دست از نهضت اسلامى خود بردارند و میدان را براى چپاول ها و خیانت ها باز گذارند ، غافل از آنكه ملت شجاع و بیدار و به پا خاسته ، تا سرنگونى این رژیم فاسد و قطع اجانب غارتگر از خزائن ملت ، آرام شدنى نیست .

بر حسب اطلاع ، اخیرا شاه دست به جنایت دیگرى زده است و آن خارج نمودن جواهرات سلطنتى است كه از مال این ملت فقیر تهیه كرده اند و نیز خود و وابستگانش مشغول فروش مستغلات و موسساتى هستند كه از پول ملت تهیه شده است .

باید به مبارزات مثبت و منفى ادامه داد و این یاغى را هر چه زودتر از مملكت خارج نمود . پیش كشیدن شعار عمل به قانون اساسى كه اخیرا ایادى در مجلسین عنوان كرده اند ، خیانت به اسلام و كشور است . نغمه بقاى رژیم و رفتن شاه ، كشتن افعى و پروراندن بچه اوست .

ملت عزیز ما با قیام دلاورانه خود و نثار خون فرزندان عزیز خود ، نام ارجمند خود را در تاریخ و در صف اول مجاهدان اسلام ثبت نمود . امروز عقب نشینى ننگ آور و انتحار است . مخالفین شاه از هر گروه و دسته اى كه باشند باید بدانند كه اگر به این مار زخمى مهلت دهند ، چنان ضربه اى مى خورند كه تا آخر در زیر سلطه اجانب و نوكران آنان دست و پا زنند . ما مسؤول خداوند تعالى و نسل هاى آینده

ص: 210

هستیم . عزیزان من ! از فدائى دادن و نثار جان و مال در راه خدا و اسلام و ملت مسلمان نهراسید كه این شیوه پیغمبر عظیم الشان و اوصیا و اولیاء آنان بوده و خون ما رنگین تر از خون شهداى كربلا نیست كه با مخالفت با سلطان جائر كه متمسك به اسلام بود و خود را خلیفه اسلام معرفى مى كرد ، ریخته شد . شما كه براى اسلام به پا خاسته اید و جان و مال نثار مى كنید ، در صف شهداى كربلا هستید . چرا كه پیرو مكتب آنانید .

اكنون باید مطالبى را تذكر دهم :

1 - باید ملت ما از روحانى و سیاسى تا دانشگاهى و بازارى و دهقان و كارگر و كارمند از موضع قاطعى كه تاكنون داشته اند كه آن برچیده شدن رژیم منحط پهلوى و به دست آوردن استقلال و آزادى در سایه حكومت عدل اسلامى است ، یك قدم عقب نشینى نكنند كه عقب نشینى ، كشتار سفاكانه شاه را افزایش مى دهد و سستى در این راه ، خون پاك جوانان ما را پایمال مى گرداند و مسؤولیت به عهده همه ماست .

2 - از اظهارات پوچ دولت آمریكا و انگلیس و شوروى مبنى بر پشتیبانى از شاه براى حفظ منافع خودشان نهراسید كه نمى هراسید . به شهادت تاریخ هیچ قدرتى نمى تواند آتش قلب ملت مظلومى را كه براى رسیدن به آزادى و استقلال قیام كرده است ، فرو نشاند . ملت ما تحمل شاه و جنایت هاى او و دارو دسته را نمى كند و پشتیبانان شاه از ضررى عظیم برخوردار خواهند شد . ما طالب حق خود هستیم و بحقیم و دست خدا با ماست و بالاتر از دست ابرقدرت هاى شرق و غرب است . (یداللّه فوق ایدیهم ) .

3 - سلام اینجانب را به رؤساى مختلف ارتش برسانید و به نیروهاى زمینى دریائى و هوایى پس از تحیت و سلام بگوئید ایران كشور شماست و ملت ایران ملت شماست ، به ملت بپیوندید . من مى دانم بسیارى از شما به ملت و كشور اسلام وفادار هستید و از این كشتارها و غارتگرى هاى شاه خائن و بستگانش و جنایتكاران بین المللى ناراحت هستید ، گاهى مطالب شما به من مى رسد . ملت شما لحظات حساسى را مى گذراند و شما بیشتر از دیگران پیش خداى بزرگ و ملت شجاع و نسل هاى آتیه مسؤول هستید ، همتى دلاورانه كنید و زنجیرهاى اسارت را پاره كنید و مجال به این خائن به اسلام ندهید و سرافرازى را براى خود و ملت خود بیمه كنید . خداوند تعالى مددكار خدمتگزاران به اسلام و كشور است .

4 - نویسندگان امین ما كه سالیان دراز در انزوا بسر مى بردند و حكومت اختناق و ترور ، مجال بیان را از آنان سلب كرده بود اكنون كه مختصر آزادى خود را به بهاى خون هاى پاك فرزندان رشید اسلام به دست آورده اند از آرمان الهى آنان غفلت نورزند و به كار مهم و اساسى افشاگرى و روشن كردن نقطه اصلى جنایات اخیر كه شخص شاه است بپردازند و جرائمى كه زیر پرده است و مردم نمى دانند ، با كمال خلوص بیان كنند و با این خدمت ارجمند ، دین خود را به اسلام و ملت ادا كنند .

ص: 211

امروز كه همه اقشار براى رسیدن به استقلال و آزادى به پا خاسته اند ، مسؤولیت نویسندگان محترم و مسؤول به مرحله بسیار حساسى رسیده است ملت بر سر دو راهى حیات و مرگ ، استقلال همیشگى و بردگى دائمى است ، انحراف از راه ملت اگر چه یك قدم باشد ، كمك به تباهى و نیستى ملت شجاع و خیانت به اسلام و مسلمین است . نویسندگان محترم به طور شایسته خواسته هاى ملت را منعكس كنند و به جنبش بزرگ اسلامى كمك نمایند .

5 - گاهى شنیده مى شود كه در دانشگاه شعارهائى داده مى شود كه مورد استفاده رژیم است ، باید جوانان ما بدانند كه چین و شوروى ، چون آمریكا و انگلیس از خون ملت ما تغذیه مى كنند . تقاضاى من از شما كه از شعارهائى كه شخص شاه از آن استفاده مى كند بپرهیزید و روى پاى خود بایستید و به شرق و غرب گرایش نداشته باشید ، فریب غارتگران بین المللى را نخورید ، آنان كه شما را در جریان این قبیل شعارها قرار مى دهند از وابستگان رژیم هستند ، از آنان احتراز كنید و به دوستان دیگر بپیوندید و با شعار توحید و اسلام ، دست دودمان پهلوى و گروه نفتخوار را از كشور خود قطع كنید و به آغوش اسلام برگردید كه اسلام برخلاف ادعاهاى كاذب مكاتب دیگر كه سران آن همیشه گفته اند و عمل نكرده اند و با بردن منابع ایران ، ما را در فقر و وابستگى قرار داده اند ، به خواست تمام مردم محروم جامه عمل مى پوشاند . ما با آغوش باز از شما استقبال مى كنیم و به شما خدمت مى كنیم اسلام براى نجات مستضعفین آمده است .

6- آزادى تعدادى از زندانیان سیاسى پس از چندین سال شكنجه و رنج و محرومیت از حقوق اولیه ، آزادى از زندانى است به زندانى بزرگتر .

آیا ملت ایران از جنایت ها و شكنجه هاى قرون وسطائى كه شاه در سیاهچال هاى زندان بر فرزندان آنان روا داشته است ، مى گذرد ؟ آیا سلب همه حقوق در سالیان متوالى از مردمانى كه براى نجات وطنشان از شر شاه و اجانب ، حاضر به همه گونه فداكارى شده اند ، جرم قابل تعقیب نیست ؟ آیا مجرم اصلى در تمام جرایم وارده بر ملت خصوصا زندانیان سیاسى ، شخص شاه نیست ؟ آیا نباید این مجرم بزرگ به خاطر به زنجیر كشیدن گروهى مظلوم محاكمه شود و به مجازات برسد ؟ گرچه مجازات تبهكارى هاى او ، جز در روز جزا ممكن نیست .

زندانیان سیاسى ما مى دانند كه آزادى هاى خود را در اثر جانبازى هاى شجاعانه ملت مسلمان ایران به دست آورده اند و سپاس و تقدیر آنان در برابر این فداكارى ها آن است كه مبارزات بى امان خود را تا واژگونى رژیم و آزادى دیگر برادران و خواهران خود ادامه دهند .

اكنون كه مشغول نوشتن این تذكرات هستم نمى دانم به خواهران و برادران و مادران ایران چه مى گذرد . روز چهارم آبان روز عزاى ملى و مبداء بدبختى هاى ایران مظلوم است .

عزیزان من ! صبور باشید كه خدا با صابران است . وسوسه شیاطین در شما مؤثر نشود كه قیام هاى مكرر شما نشان داده است كه هرگز نمى شود . آنان كه آیه یاس براى شما مى خوانند ، عمال اجانب و شاه هستند كه با وسوسه شیطانى مى خواهند شاه و منافع غارتگران را حفظ كنند ، اینان را به

ص: 212

صراط مستقیم الهى بخوانید و اگر تسلیم نیستند ، از خود برانید و آنان را ماءیوس كنید .

قیام شما براى خدا و رهائى امت اسلامى مى باشد و تحمل و رنج در راه آن از بزرگترین عبادات است و به فضل الهى ، براى شما ثواب مجاهدین صدر اسلام را دارد . طولانى بودن راه خدا شما را استوارتر گرداند ، چنانچه رنج هاى بیست و چند ساله ، رسول اكرم (صلى اللّه علیه و اله و سلم ) را استوار و استوارتر مى كرد . از خداوند متعال نصرت اسلام و رهائى مسلمین را خواستارم .

و السلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 213

تاریخ 4 / 8 / 57

بیانات امام خمینى در مورد چهارم آبان ولادت نامیمون شاه

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امروز كه چهارم آبان بود ، در ایران اینطورى كه حتى رادیوى خود ایران اطلاع داد بسیارى از شهرها را ذكر كرد كه تظاهرات و ناراحتى ها بوده و از قرارى كه نقل شد مردم در قم و در - شمال - شمال تهران و در بعضى جاهاى دیگر لباس سیاه پوشیده بودند ، علم هاى سیاه در بعضى جاهاى دیگر حمل مى كرده اند .

ولادت پر بركت رسول اكرم مبداء شكست پایه هاى ظلم و شرك

ولادت ها مختلف است ، یك تولدى است كه مبداء خیرات است ، مبداء بركات است ، مبداء كوبیدن ظالم است ، مبداء خاموش شدن آن بتكده ها و آتشكده هاست مثل ولادت رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) كه گفته شده است كه آتشكده پارس خاموش شد و گنگره هاى طاق كسرى ریخته شد (حالا ریخته شدن و خاموش شدنش را تاریخ گفته است ) لكن مطلب این است كه دو قوه بوده است آنوقت كه یكى قوه حكومت جائر بوده است و یكى هم قواى روحانى آتش پرست و آمدن رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) تولد ایشان مبداء شكست این دو قوه است . یكى طاق كسرى كه كنگره هایش ، كنگره هاى ظالمانه ریخت . اینكه مى گویند (انوشیروان عادل ) این از اساطیر است . یك مرد ظالم سفاكى بوده است منتهى شاید پیش سلاطین دیگر وقتى گذاشتند ، به او گفتند عادل ! والا كجایش انوشیروان عادل بوده است تولد رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) - این پایه ها یعنى - مبداء ریختن پایه هاى ظلم و خاموش شدن آتش هاى دو گانه پرستى و شرك و آتش پرستى شد . آن دو قوه اى كه در آنوقت بوده است با آمدن ایشان هر دو مبداء شكست این دو اصل یعنى توحید و عدل در عالم واسطه رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) بسط پیدا كرد و انشاءاللّه كند و نبوت اصلا آمده است ، نبى اصلش مبعوث است براى اینكه قدرتمندهائى كه به مردم ظلم مى كنند پایه هاى ظلم آنها را بشكند و این كنگره هاى ظلم كه با زحمت این بیچاره ها ، به خون دل این بیچاره ها ، به استثمار گرفتن این مردم ضعیف این پایه هاى قصر بالا رفته و كنگره هایش ، كنگره ئى بوده است كه بوده است ، آمدن پیغمبر اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) براى شكستن این كنگره ها و فروریختن این پایه هاى ظلم بوده است ، و از آن طرف چون بسط توحید است ، این جاهائى كه مبداء ستایش غیر خدا بود و آتش پرستى بوده است ، آنها را منهدم كرده است و آتش ها را خاموش كرده است .

ص: 214

ثمره نامیمون تولد شاه ، تحكیم و گسترش پایه هاى ظلم و شرك

و بعضى از تولدها هم مبداء عكس این مطالب است مثل تولد چهارم آبان . البته من از رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) عذر مى خواهم كه ذكر تولد ایشان را مى كنم و ذكر تولد این شقى را لكن مقابله نور و ظلمت است ، مقابله انسان و لا انسان است . این تولد نامیمون كه منتهى شد به اینكه شما مى بینید ، هر دوى این قضیه ها را كه رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) تشریف آوردند و منهدم كردند آثار شرك را و ظلم را ، این هر دو قضیه در تولد این آدم به عكس شد یعنى منتهى شد به اینكه هم ترویج از آتش پرستى و آتش پرست ها شد و هم پایه هاى ظلم مستحكم شد . خصوصا در ایران ، در ایران ما از آن طرف این آتش پرست هاى اطراف یزد و این حدود تقویت شدند به طورى كه همین گبرهاى آمریكا به شاه كاغذ نوشتند (به حسب آن چیزى كه در روزنامه بود) و از ایشان تشكر كردند و نوشتند كه : (تاكنون كسى پیدا نشده است كه به اندازه شما از مذهب ما تجلیل كند و پشتیبانى كند . ) خدا خواست كه ملت ما زود بیدار شد ، ولو دیر بود ولى باز زود بیدار شد كه نگذاشت دنبال كند این آدم این مقاصدى را كه داشت و گبرهاى آمریكا و ثروتمندان آنها به ایشان خواستند تحمیل كنند ، یا خودش هم موافق بود والا بیشتر از این مسائل بود در باب و مطالب خیلى دقیق تر و بیشتر بود .

بالاترین خیانت شاه ، تقویت آتشكده ها و تعویض تاریخ اسلام

ابتداى كار این بود كه بعض آتشكده ها را تقویت كرد و تاریخ اسلام را عوض كرد به تاریخ گبرها و خدا داند كه این خیانت كه این به اسلام كرد و این اهانت كه به پیغمبر اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) كرد ، این خیلى جنایتش بالاتر از این كشتارهائى است كه كرده است . این كشتارها را موازنه اگر بكنیم با این یك كارى كه تغییر تاریخ رسمى اسلام را ، نشانه توحید را ، نشانه انسانیت را این تبدیل كرد به این تاریخ آتش پرست ها ، گبرها ، از همه خیانت هائى كه به ما كرده است این بالاتر است . این حیثیت اسلام را مى خواست از بین ببرد ، این علامت اسلام را مى خواست از بین ببرد . قضیه نفت هاى ما را فرستاده و برده و داده به آنها ، اینها امور مادى است ، البته خیانت است و خیانت به یك ملت است كه ذخائر را به اجانب بدهد لكن قضیه تغییر تاریخ یك اهانت به حیثیت اسلام است و این آدم این كار را كرد و اگر این مشتى كه ملت در دهن این زد كه ملزم شد به اینكه تاریخ را دوباره برگرداند از آن طرف ، تاریخ اسلام كند و تاریخ گبرها را كنار بگذارد ، اگر این كار نشده بود ، دنباله داشت این مسائل . اینها مى خواستند كه اصل ورق را برگردانند به همان زمان قبل از پیغمبراكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) ، به همان زمان سلاطین گبر متعدى آدمكش قهار و آنطور رفتار كنند و بساط هم همان معنا باشد ، (پان ایرانیسم ) ایران باید همان شؤون ایرانیتش را ، حفظ بكنید ، حساب بكنید ، شؤون ایرانیت ! ! ) شما همه چیزهایتان شاهان باستان بوده است ؟ ! . شما ببینید اینها چه كردند با مردم . یك دسته هم آن مغان و امثال ذالك بودند ، ببینید اینها چه جور رفتار مى كردند با مردم ایران .

ص: 215

رفتار حاكمان صدر اسلام با مسلمین واغیار

از آن طرف وقتى كه پیغمبر اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) آمد و ملت خودش را دعوت به توحید كرد ، چه جور رفتارى كرد با مردم ، حتى با ذمى ها ، حتى با آنهائى كه خلاف مذهب بودند چطور رفتار مى كرد . حضرت امیر سلام اللّه علیه مى فرماید كه : (شنیدم كه یك لشكرى آمدند (ظاهرا لشكر معاویه بوده است ) آمدند در كجا و یك خلخال از پاى یك ذمیه ربودند ، چه كردند . ) یك خلخال از پاى یك زن یهودى یا نصرانى خلخال را ربودند و نقل است كه ایشان فرمودند: (اگر انسان بمیرد براى این ، چیزى نیست . ) یك چنین انسانى ، ما یك چنین حاكمى مى خواهیم . ما دنبال یك چنین رژیمى مى گردیم كه حاكم آن ، سلطانش - وقتى كه - (من جسارت مى كنم كه حضرت امیر(علیه السلام) را بگویم سلطان ) حاكمش ، امامش ، آن كه سلطه اش بر مملكت ها از حجاز گرفته تا ایران ، تا مصر ، تا كجا بوده است ، نسبت به رعیت ، آن هم آن كسى كه خارج از مذهبش بوده اینطور عواطف داشته است و خودش وقتى همان روزى كه با او بیعت كردند به سلطنت به اصطلاح و به امامت و خلافت ، همان روز ، بعد از این كه این كار را كردند ، آن كلنگش را برداشت رفت سراغ كارش كه كار مى كرد ، خودش با دست خودش . آن وقت مى كرد براى چى ؟ آن قنات را وقتى كه در آورد ، یك كسى گفت كه مثلا مبارك است ، چه است . فرمود كه : (مبارك براى ورثه است . ) بعد گفت بیاورید . وقف كرد آن جا را براى مستمندان . ما یك همچو حاكمى ، طالب یك همچنین حاكمى هستیم كه وقتى كه محاسبه حساب بیت المال را نشسته است و مى كند ، یك چراغ (آن چراغ هاى آن وقت نفتى بوده است یا چه بوده یا پیه بوده است ، هر چه بوده است ) روشن بود و حضرت داشت حساب كرد بیت المال را ، یك كسى آمد آن جا با حضرت خواست بنشیند صحبت دیگرى بكند ، حضرت آن چراغ را خاموش كرد فرمود كه : (تا حالا من حساب بیت المال را مى كردم این چراغ مال بیت المال است از مال بیت المال براى خودش صرف مى كردم ، حالا مى خواهى با من صحبت كنى و صحبت دیگرى است ربطى به بیت المال ندارد ، خوب چراغش را چرا ما روشن كنیم ؟ )

البته كسى قدرت ندارد مثل حضرت امیر (علیه السلام) عمل كند ، هیچ كس در عالم نمى تواند این طور ، لكن ما یك حاكمى مى خواهیم كه دزد نباشد . ما این قدر حالا راضى شده ایم كه لااقل این قدر دزدى نكنند ، این قدر مال این ملت را چپاول نكنند ، این قدر ظلم به این ملت نكند .

شاه مقصر تمام جنایات و گرفتارى ها است ، نه خرابكاران و دهقانان

عرض كردم در ولادت آن آقا (حضرت رسول سلام اللّه علیه ) آتشكده ها خاموش شد ، یا كنایه از این كه این مبداء خاموش كردن آتشكده هاى ظلم است و ایشان (شاه ) مى خواست آن را روشن كند ، در اطراف یزد تایید كرده است از قرارى كه گفته اند بعض آتشكده ها را ، تاریخ را هم تغییر داد و بنا داشت كه این كارها را یكى بعد از دیگرى بكند كه ملت به داد ما رسید و پایه هاى كنگره هاى قصر كسرى فرو ریخت (كنایه از این كه ظلم باید بریزد) . ایشان را مى بینید كه با این ملت چه كرد ، چه ظلم ها

ص: 216

به این ملت كرد و دارد مى كند ؟ حالائى كه این نفس هاى آخر هست و حركات مذبوحانه است حالا تازه یك فكرهائى به كله اش افتاده است ، به اسم كولى ها در كرمان و از قرارى كه مى گویند به اسم بیابانگردها ، یك دسته اى آورده اند (حالا از آنها هم اگر یك چیزى به آنها داده باشند و آوردند ، نمى دانم ) اما نظیر مدرسه فیضیه و آن سال كه دیگر ما حاضر بودیم و در قم بودیم كه این سازمان امنیتى ها را و این كماندوها را به اسم دهقان ریختند در مدرسه فیضیه و قرآن آتش زدند ، عمامه ها آتش زدند ، اشخاصى از پشت بام انداختند پائین و از بین بردند . به وسیله كماندوها به اسم این كه دهقان ها هستند ، دهقان ها دیگر آخوند نمى خواهند ! ! اینها دیگر قرآن نمى خواهند ! ! آخوند نمى خواهند ! ! دهقان این جور است ! دهقان ، هر وقت هم از او بپرسى ، هم قرآن را مى خواهد و هم اسلام . عاشق اسلام است دهقان هاى ما این كماندوها و یا اینهائى هستند كه شما تربیت كردید براى اینكه اسلام را بكوبید ! ؟ آنوقت اینكار را كردید كه دیگر ما بودیم و حاضر وقعه بودیم ، حتى منزل ما هم آمدند منتهى من با یك ضربه مقابل نگذاشتم كه آن كارهائى كه مى خواهند ، بكنند . اجتماع بود آنجا اوایل این قضایا بود و اجتماع بود و بعضى صحبت مى خواستند بكنند و خود من هم شاید صحبت كردم یا مى خواستم بكنم ، به من گفتند كه ، دیدم خودم هم كه یك صلوات هاى بى مورد فرستاده شد ، من به یكى از رفقا گفتم كه : (برو بگو اگر در این جا یك شلوغى بكنید ، من مى روم در صحن حضرت معصومه (علیه السلام) ، آنجا مى روم منبر و حرف هایم را آن جا مى زنم . ) اینها مامور نبودند یك همچنین كارى كه همچو عكس العملى دارد بكنند ، نمى دانستند كه باید چه بكنند ، ترك كردند و همان روز در مدرسه فیضیه ریختند و همان بساط را درست كردند و - عرض مى كنم كه - همان جنایات را همان عصرش در مدرسه فیضیه آن جنایات را كردند . آن روز به صورت دهقان آن بساط و آن رسواگرى ها را كردند ، حالا شروع كردند به این كه كولى ها چیز كرده اند ، در آن جا به اسم كولى ها و در جاهاى دیگر هم باز همان مساءله كه :

(مردم ، دهقان ها ، رعیت ها این كار را مى كنند . ) خودشان ریختند در شهر عرض مى كنم كه همدان را آن طور با وضع فجیع به مردم حمله كردند و زنجان هم همین طور نقل مى كنند . در قم هم دو سه روز است كه تشنجات است و تیراندازى است و آدمكشى است . در تهران هم بعضى جاهایش تشنجات بوده است و رادیو هم همین امروز كه آوردند پیش من و یك مقدارش را گوش كردم در خیلى جاها اسم برده كه تشنجات است و - اینها - روز چهارم آبان و روز تولد ایشان ، این جشن مردم است سیاهپوشى است بله اینها هم گویند (یكى دوجا را اسم بردند) مراغه ، ظاهرا مثل اینكه مراغه بوده ، كجا بود ، آنجاها چه كردند ، یك مشتى هم حرف مى زنند . حالا كى چه كرده من نمى دانم كه تا چه اندازه راست مى گویند و اشخاص كى بودند اما از آن طرف خودشان بسیارى از شهرها را اسم بردند و آنى كه آنها مى گویند ، آن نیست ، تنها آنها نیست بعد باید اطلاع به شما برسد . در ولادت رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) این دو قضیه مهم مبداءش بوده است : خاموش كردن جهات شركى و آتش پرستى و فرو ریختن كنگره ظلم در تولد ایشان هم مبداء برافروخته شدن اساس آتش پرستى (اگر مهلت به او مى دادند) كه نمونه اش تغییر تاریخ بود و بر پا كردن كنگره هاى ظلم همه جانبه كه ازآن ظلم ها

ص: 217

این آتش سوزى هاست خوب ! یك دسته مردم بیچاره كه رفتند توى سینما ، البته سینماى ایران جاى ، رفتن نیست ، این یك - چیزى است كه - مصیبتى است كه بر ایران وارد است كه جوان هاى ما را این سینماها ضایع مى كند ، خراب كند لكن یك عده مردمى كه رفتند در آنجا ، اینها چه كرده بودند كه لایق این بودند كه باید در آن را شهربانى بیاید ببندد و اگر بخواهند مردم باز كنند ، اجازه بازكردن ندهند ؟ موارد معلومى است كه با نقشه مواد آتش سوزى را گذاشته بودند آتش بزنند ، یك مردم بیچاره را در آن جا بسوزانند و خاكستر كنند . تمام مقصد این بود كه بگویند: اینها را كه خرابكارها كنند . خوب خرابكارى هم حدى دارد كه خرابكارى بكنید و گردن خرابكار بگذارید . یك همچنین مردمى هستند اینها . ایرانى ها مبتلا به یك همچو رژیمى هستند . حالا هم كه در كرمان آن فضاحت را در آوردند در مسجد ریختند مردم را یك دسته اى خفه شان كردند به وسیله گازها و چیزها ، یك دسته اى را كشتند . بچه و زن و مرد و بزرگ را ، مسجد را همه چیزش را آتش زدند ، معبد مسلمان ها را ، بعد هم ریختند توى بازار و بازار را آتش زدند و غارت كردند . حالا تازه مى گویند كه بناست بفرستیم تحقیق كنند چه كسى چنین كارى را كرده است ! كى را بفرستند كه تحقیق كند ؟ همان كه فرستادند تحقیق كرد در آبادان چه كسى چنین كارى كرده ؟ ! آن ظالمى كه این كار را كرده است ، اعلیحضرت خواهند او را مجازات كنند ؟ آن آقا خودت هستى . مبداء همه ظلم ها ، مبداء گرفتارى مردم خود ایشان هستند .

اگر ملت ایران همت نكند و زود كلك این را نكند خیلى كارها این مى خواهد بكند . باید به داد ملت رسید . باید هر كس در هر جا هست كمك كند به این ملت والا این مرد اساس همه چیز را خواهد برد . حالا بعد از این كه در كرمان آن فضاحت ها را كردند و به اسم نمى دانم كولى وكذا (كولى تر از خودشان هیچ كس نیست ) به اسم این حرف ها ، حالا تازه بله ، فرستاده اند براى این كه تحقیق كنند ، ببینند كه چه كسى همچنین كارى راكرده و كى همچنین ظلمى كرده آقا دیگر ملت باورش نمى آید این حرف هاى شما را . همان اولى كه در آبادان این كارها شد خود مردم آبادان ریختند بیرون فهمیدند كه آنها خودشان كرده اند براى این كه شواهد بود اگر كسى و اگر یك آدم شلوغكارى مى خواست این كار را بكند با این نظم آتش سوزى را با این نظم درست كند و مواد آتش زا را با این نظم درست بكند و بعد هم در این جا را ببندد و اجازه ندهد كه كسى بیرون بیاید نمى توانست از آن جا مردم صدایشان در آمد حالا هم هر وقت طرح بشود ، مردم خودشان مى گویند ، در قبرستان هم كه رفتند آن همه تظاهر كردند بر خلاف . حالا هم قضیه كرمان همین طور است قضیه همدان همین طور است ، قضیه زنجان همین طور است حالا ایشان تازه به فكر این افتاده است كه با این صورت مردم را بكوبد . همه مردم مى دانند كه همه ظلم ها با دستور اوست . ممكن نیست كه یك شهربانى آتش به مردم روشن كند الا با اذن ایشان . مگر جرات مى كنند كه آدم بكشند اینها اگر اذن این نباشد ؟ اگر امر این ، امر اكید این نباشد ؟

در 15 خرداد خود ایشان فرمانده بود ، فرمانده قوا از قرارى كه نقل مى كنند بود . همه این جاها فرمانده اش خود این آقا است . این مبداء ولادتى است كه مردم ایران گرفتارش هستند و انشاءاللّه خداوند رفع كند این اساس ظلم را ، بیرق را بخواباند انشاءاللّه و انشاءاللّه نزدیك است ، نزدیك است .

ص: 218

این طور دست و پا زدن ، دست و پا زدن آن حیوانى است كه سرش را بریده اند و حالا مى خواهد دست و پا بزند .

اداى تكلیف ، با تبلیغات دامنه دار علیه اجانب

لكن همه ما مكلف هستیم ، همه ما تكلیف داریم در اینجا كه هر یك از شمائى كه مى تواند مطلب مسائل ایران را برساند به روزنامه هاى این جا ، به مجلات این جا ، به رفقاى مدرسه اى شان ، به دانشگاه هاى این جا برسانید مطالب ایران را ، بگوئید به مردم . الان تبلیغات اینها ، آن تبلیغات دامنه دارشان ، الان هم باز شاید پیش یك اشخاصى مبهم باشد قضیه كه چیست . آیا همانطورى است كه آمریكا مى گوید كه اینها را چون به آنها آزادى داده اند ! آزادى تند داده اند ! و زیاد داده اند ! اینها از آزادى صدایشان درآمده ! تخمه كرده اند ملت ایران از آزادى كه به او داده است ؟ زیادیش آمده آزادى كه فریادش درآمده ؟ ! خوب منطق آقاى كارتر این است . در روزنامه ها بود كه ایشان گفتند كه یك دموكراسى تندى ، یك آزادى تندى داده است و همین منشاء شد (در روزنامه كیهان بود یا اطلاعات ) كه مردم با آن مخالفت مى كنند ! این طور است ؟ این آزادى داده به مردم ؟ ! چون آزادى داده ، باز فریاد كنند یا آزادى ، یا آزادى ؟ ! چون مستقل هست و تمدن بزرگ هست

طرح خطر كمونیست ، حربه اى براى ایجاد رعب و وحشت در اذهان ملت

همین امروز هم این مرد مى گفت كه ایران مى بینید چه آزادى هائى دارد ! دارید همه شما مى بینید ما چه آزادى اى داده ایم به این ملت ! همین امروز داشت صحبت مى كرد ، در چهارم آبان . من تعجب مى كنم ، خدا مى داند تعجب دارد كه اینها چه جور آدمیند . . . و ثانیا یك رعبى در مردم مسلمان پیدا بشود كه به قول شاه اگر من نباشم كمونیست است ، دنیا اصلا به هم مى خورد . اگر ایشان نباشداصلا ایرانى در كار نیست ! ! پس ایران یعنى محمد رضا . اگر ایشان نباشد ، دیگر ایران در كار نیست ! ایشان هم مى گویند كه (خوب ما ایرانى مى خواهیم تا در آن زندگى كنیم ، تا در آن اختلافات كنیم و چه كنیم ، خوب ایرانى نمى ماند دیگر) این جوان هائى كه یك همچنین شعارهائى (كه شعارهاى صحیح نیست ) مى دهند ، اینها دارند كمك مى كنند به این دستگاه . از یك جهت كمك كه مردم ایران كه دیگر از این حرف ها نمى ترسند لكن خوب به خیال خودشان كه یك دسته اى از مردم بترسند كه مبادا اگر شاه برود این كمونیست ها بیایند . از یك طرف خود همین اختلاف بین خود جوان ها و دو دستگى بین جوان ها كمك بر این دستگاه است ، بنابراین شمائى كه مى خواهید این آقا را به خیال خودتان سرنگون كنید ، پایه هاى ظلمش را مستحكم مى كنید ، من متاءسفم كه اینها اینطور بدون اینكه ملتفت باشند چه مى كنند دارند كمك مى كنند ، آنهائى كه شما را دعوت مى كنند به این شعارها ، آنها وابسته به خود دستگاه هستند . الان توده اى هائى كه اسمى بودند و رسمى بودند ، در دستگاه ایشان نوكرند این كمونیست ها روسایشان بچه ها و جوان هاى ما بازى خورده اند اگر چنانچه یك همچنین كارى بكنند . اینها باز نور اسلام در شان هست منتهى بازى خورده اند ، اینها رها كنند این جنایتكارها را . آنهائى كه دعوتشان مى كنند به اینها ،

ص: 219

آنها مى خواهند حفظ كنند شاه را و شما ملتفت نیستید . چه در داخل این مسائل باشد و چه در خارج تبلیغات براى حفظ این آدم است با تشبث به هر چیز . تشبث به هر چیز كه مى توانند مى كنند كه این آدم باقى بماند تشبث به - نمى دانم - این مسائل یكى از چیزهائى است كه اینها مى كنند . بیدار بشوید این جوان هاى ما توجه كنند به مسائل روز مسائل روز مسائل صحیح دقیق است و خود هزار و پانصد نفر (اگر راست باشد هزار و پانصد نفر دانشجو دلیل بر شكست كمونیست است در ایران براى اینكه هزار و پانصد نفر در مقابل سى میلیون جمعیت كه همه علم را بلند كرده اند ، مى گویند قرآن مى خواهیم ، این دلیل بر این است كه اینها شكست خورده اند در ایران ، نه اینكه اگر ایشان برود كمونیست در كار مى آید ، اگر ایشان بروند كمونیست یك دانه هم پیدا نخواهد شد براى اینكه اگر ما فرض كردیم یكهزار و پانصد نفر ، پنجهزار نفر باشند ، همین جوان هاى قم مى خورند اینها را ، لازم نیست تهران هم دخالت بكند ، همین جوان هاى قم ما مى خورند اینها را . كمونیست چه غلطى مى تواند بكند ، بازیتان داده اند ، اینها حرف است . مى خواهند از شما یك چیزى بگیرند كه براى شاه مفید باشد . شما را استثمار كرده اند الان ، استحمار كرده اند شما را . به این حرف ها گوش ندهید .

امروز اختلاف انتحار مسلمین است

همه با هم همصدا بشوید ، همه با مسلمان ها همصدا . اگر این صداى توحید را با هم بلند كنید ، این تمام شود كارش . اختلاف نیندازید كه هر كس از یك گوشه اى بگیرد . امروز اختلاف ، انتحار مسلمین است . باید همه با هم باشید . همه یك صدا همه با یك صدا و آن یك صدا این است : مرگ بر این شاه و بر این سلطنت ، مرگ بر آنهائى كه این را پشتیبانى مى كنند مثل كارتر و امثال اینها . این شعار ماست و ملت پیش مى برد . نترسید از این حرف ها و هیاهوها ، مگر یك ملتى كه پا شده است یك حرف حقى را مى زند شود تحمیلش كرد دیگر ؟ دیدیم حكومت هاى نظامى نتوانست هیچ كارى بكند ، مگر قم حاكم نظامى نیست الان ؟ سه چهار روز است در قم شعارها هست ، دعواها هست مگر تهران نیست ؟ تهران هم همین طور .

در برابر قیام و خون مردم تبلیغ كنید

من از خداى تبارك و تعالى سلامت برادرهائى كه در داخل هستند و در خارج هستند و همه براى اسلام فداكارى مى كنند مى خواهم . خداوند همه شما را موفق كند . خدا همه شما را سلامت بدارد . همه باید جدیت كنید كه این ملتى كه الان بپا خاسته و خون دارد مى دهد ، جدیت كنید ، همراهى كنید تا اینكه انشاءاللّه پیش ببرند اینها و همراهى شما در خارج تبلیغات است الان آنها مواجه با كماندوها و كولى ها (به اصطلاح خودشان كه همان كماندوها هستند) هستند و خونشان را دارند مى دهند ، شما در اینجا هستید و باید هر طورى كه مى توانید با تبلیغات به آنها كمك بكنید .

و السلام

ص: 220

تاریخ 5/8/57

مصاحبه امام خمینى با خبرنگار تلویزیون فرانسه

سؤال : آیا در حكومت انتقالى با حضور شاه شما شركت خواهید كرد ؟ به چه شرط ؟

جواب : با حضور شاه ، ما در هیچ حكومتى ، چه انتقالى و چه غیر انتقالى ، شركت نخواهیم كرد و هیچ شرطى را هم نمى پذیریم .

سؤال : آیا از آن بیم دارید كه با رفتن شاه ، بحران سیاسى و اقتصادى بدتر شود ؟

جواب : با بودن شاه بحران هاى سیاسى و اقتصادى است ، براى اینكه ملت با او همكارى ندارد و این موجب بحران است . شاه برود ، بحران رفع مى شود .

سؤال : آیا جنبش و نهضت اخیر ایران از طرف یك ایدئولوژى ماركسیستى هدایت و حمایت شده یا مى شود ؟

جواب : ابدا ، نه هدایت شده و نه مى شود ، نه خواهد شد و نه حمایت آن مورد قبول كسى است .

سؤال : آیا حمایت و كمك یك كشور كمونیستى را قبول خواهید كرد ؟

جواب : ما مى خواهیم مستقل باشیم و حمایت هیچ كشورى را قبول نخواهیم كرد و تحت الحمایت هیچ كشورى نیستیم .

سؤال : آیا اسلام با قوانین بدون انعطافى كه دارد ، مى تواند آزادى و پیشرفت اجتماعى را ضمانت نماید ؟ نمونه اى از آن را در كشور دیگرى نشان بدهید .

جواب : اولا اسلام قوانین اساسیش انعطاف ندارد و بسیارى از قوانینش با نظرهاى خاصى انعطاف

ص: 221

دارد و مى تواند تضمین همه انحاء دموكراسى را بكند و كشورى كه ما مى خواهیم ، كشور اسلامى به همه معناست و در خارج نظیرش الان نیست ، سابقا بوده .

سؤال : نهضت اخیر ایران را متهم مى كنند كه واپسگراست ، نظر شما چیست ؟ جواب نهضت اخیر براى این است كه واپسگرائى ها را رد كند . آن دولت شاه و امثال اوست كه تمام جهات عقب نشینى را و عقب ماندگى را به ما داده . ما مى خواهیم همان ها را رفع كنیم و نهضت ما نهضت متمدن پیشگراست .

سؤال : شما خواهان رفتن شاه هستید ، مى توانید دلائل آن را شرح دهید ؟ آیا آرزوى كشته شدن و از بین رفتن شاه را دارید ؟

جواب : ما بیش از 15 سال است كه دلائل محكومیت شاه و لزوم رفتن او را در اعلامیه هاى خود ذكر كرده ایم و الان براى شما بعضى دلائل را باید ذكر كنم :

- ایران - 50 سال بیشتر است كه دولت هاى خارجى ، پدر شاه و شاه را بر ما تحمیل كرده اند . شاه سابق را به حسب اعتراف انگلیس ها ، انگلیس ها آوردند و حاكم كردند بر مملكت ما . در رادیو دهلى این مطلب را تصریح كردند و شاه ما ، شاه فعلى ، در یكى از كتاب هایش نوشت كه متفقین كه در زمان جنگ به ایران آمدند ، مرا به سلطنت انتخاب كرده و صلاح این دیدند كه من سلطان باشم . ما 50 سال است كه تحت فشار و اختناق فوق العاده بسر مى بریم . ما نه فرهنگ مستقل داریم ، نه لشكر و نظام مستقل داریم و نه اقتصاد صحیح داریم و نه جهات سیاسى ما یك سیاست سالم است . فرهنگ ما فرهنگى است كه با دستور دیگران ، شاه تحمیل كرده است و مدارس ما ، مدارس فرهنگى ما ، غالبا به شكل نیمه تعطیل است یا تعطیل و در وقتى هم كه اشتغال داشته باشند ، دستور این است كه این ها را عقب نگه دارند و نگذارند كه رجال دانشمند در مملكت ما پیدا بشود و تمام مطبوعات ما در تمام مواردى كه ، آلاتى كه باید تبلیغ با آن بشود ، تمام در اختیار شاه بوده است در این 50 سال .

تمام انحاء آزادى از ملت ما سلب شده است . ما در این 50 سال حتى یك مجلس ملى نداشتیم . در زمان رضا شاه با زور او رژیم را تغییر دادند یعنى سلطنت را منتقل كردند و مجلس مرئوسان و موسساتى كه تاسیس كردند ، تاسیس با سرنیزه شد و ملت بكلى مخالف بود لكن سرنیزه نگذاشت كه این مخالفت را اظهار كنند . بنابراین اصل مجلس موسسان كه در زمان رضا شاه با سرنیزه درست شد ، غیر قانونى بود ، با غیر قانونى بودن آن آمدن رضاشاه و رسیدن به سلطنت غیر قانونى بود ، با غیر قانونى بودن آن سلطنت محمد رضاشاه غیرقانونى

ص: 222

است . او - محمد رضا شاه - در تمام انحاء ترقى ملت ما ، در تمام انحائش كارهائى كرده است و نگذاشته است كه ملت ما رو به ترقى برود ، نگذاشته است فرهنگ ما فرهنگ مترقى باشد ، نظام ما را در تحت نظارت نظام هاى دیگران قرار داده ، مستشاران آمریكائى هستند كه نظام ما را اداره مى كنند ، اقتصاد ما را بكلى از بین برده است ایران كه زراعتش از بین رفته است و نفتش را هم دارند زیاد خرج مى كنند و زیاد مى دهند به دیگران كه این هم از بین برود . اگر محمد رضا شاه در سلطنت باقى باشد ، چند سال دیگر مملكت ما رو به فقر و نیستى خواهد رفت ، بنابراین تا ایشان نرفته است ، مملكت ما نمى تواند روى آزادى و ترقى ببیند و باید برود .

ص: 223

تاریخ 6/8/57

بیانات امام خمینى در میان جمعى از ایرانیان

توجه و دعوت قرآن كریم به هر دو بعد معنوى و مادى است

بسم اللّه ارحمن الرحیم

من بازیك تذكراتى براى آقایانى كه در خارج كشور ، در صفوف جماعات هستند لازم مى دانم كه یك تذكراتى براى آقایان بدهم . سابق ، البته یك مدتى كه از اسلام گذشت دستجات مختلفه اى از مردم اهل علم ، اینها توجهشان به معنویات اسلام بود و نظرشان به آن آیاتى و روایاتى كه مربوط به معنویات و تهذیب نفس و ماوراءالطبیعت داشت احكام را و در قرآن كریم آیات زیاد راجع به امور معنوى است یعنى آن وجهه انسانى كه از عالم غیب است . تا مدت ها وضع اینطور بود كه - توجه - به آن احكام اجتماعى و سیاسى و اینها كه در اسلام بود توجه كم بود یا نبود ، كم كم دستجاتى پیدا شدند كه مسائل اجتماعى و مسائل سیاسى و مسائل روز را عنوان كردند و اینها از این طرف افتادند یعنى توجهشان به صرف همین اجتماعیات و احكام سیاسى و احكام حكومتى بود و به این جهات نگاه كردند . آنها تا مدت هاى قبل به آن طرف ورق نگاه مى كردند مثل فلاسفه و عرفا و صوفیه و اینها ، آن طرف ورق را نگاه مى كردند و در حرف هایشان بیان همین معنویات بود و مردم را دعوت مى كردند به همان جهات معنویه اسلامى ، حتى روایات یا آیاتى كه وارد شده بود راجع به امور طبیعى و راجع به امور اجتماعى و سیاسى ، بعضى شان كوشش مى كردند كه اینها را برگردانند به همان امور معنوى و همه را به آن ورق حساب كنند ، جهت باطنى اسلام و قرآن را ملاحظه كنند . در مقابل آنها الان ما مبتلا هستیم به ، البته آن هم ابتلائى بود ، این جهت هم كه فقط صرف معنویات را نظر كردند و از اجتماعیاتى كه در قرآن هست از آیات و اخبارى كه وارد شده است راجع به حكومت اسلام ، راجع به سیاست اسلام ، راجع به امور اجتماعى ، راجع به تعمیر این عالم ، این غفلت كردن ، غفلت كردن از اسلام بود كه اسلام را به یك ورق شناخته بودند ، ورق دیگرش را ، عالم طبیعتش را توجه نداشتند كه اسلام توجه به عالم طبیعت هم دارد توجه به تمام امورى كه احتیاج دارد ، انسان دارد و لهذا یك ابتلاء اسلام این بود كه این اشخاصى كه از قبیل متكلمین و بیشتر فلاسفه و بیشتر عرفا و صوفیه و اینها ، همه آیاتى كه در قرآن كریم بود ، - خیر - خواستند ، نظر داشتند كه برگردانند به همان امور معنوى ، حتى اخبار یا روایاتى كه راجع به ، آیاتى كه راجع به اجتماعیات و راجع به عالم طبیعت وارد شده بود آنها كوشش مى كردند كه بر گردانند به همان معنویات . آنها غافل بودند از اسلام و توجه داشتند ، توجه

ص: 224

داشتند به یك ورق اسلام و غافل بودند از یك ورق دیگرش ، باطن را ملاحظه مى كردند و از ظاهر غافل بودند . حالا ابتلاء اسلام اینطور شده است كه جوان هاى ما ، جوان ها و روشنفكرها و اشخاصى كه دانشمندان بالا هستند و علوم طبیعى را یاد گرفته اند آنها كوشش دارند به اینكه تمام آیات قرآنى و روایات را برگردانند به همان امور طبیعى ، از معنویات غافل بشوند ، حتى آیاتى كه راجع به امور معنوى است آن را برگردانند به یك امور طبیعى و عادى . اینها هم توجه به اسلام دارند و غافل هستند یعنى یك ورقش را خوانده اند ، یك ورقش را از آن غافل هستند و این دو طایفه اسلام را به تمام معنا نشناختند كه اسلام چیست . اسلام نه دعوتش به خصوص معنویات است و نه دعوتش به خصوص مادیات است ، هر دو را دارد ، یعنى اسلام و قرآن كریم آمده اند كه انسان را به همه ابعادى كه انسان دارد بسازند او را ، تربیت كنند او را .

قابلیت تربیتى نامتناهى و قوه عاقله ، از امتیازات انسان بر سایر موجودات

انسان را وقتى كه ملاحظه مى كنید ، اول نشوش با سایر نباتات فرقى ندارد . نبات را ، هسته خرما را ، هسته چیز دیگرى را مى اندازند توى خاك و خاك تربیت مى كند و آن نمو مى كند یك جاى خاصى كه در آن جاى خاص نمو مى كند . حیوان هم نطفه اش در رحم واقع مى شود و یك بذرى است ، این بذرش محلش آنجاست یعنى جاى تربیتش آنجاست كه اگر یك جائى را یك وقتى طرحى درست كنند كه همین خاصیت و همان چیزها را داشته باشد و نطفه را درآنجا مثل رحم بتواند تربیت كند ممكن است بتواند تربیت بشود و یك وقتى هم انسان بشود . یك نباتى است اول ، مثل سایر نباتات مى ماند ، با نباتات فرقى ندارد ، این نمو دارد فقط آن هم نمو دارد منتهى آن را در محل خاصى و با جهات خاصى ، نباتات در یك محل خاص دیگرى و جهات خاصى اما هر دو در این معنى مثل هم هستند كه كشت شده اند و این كشت شروع مى كند به نمو كردن به واسطه قوائى كه خداوند تبارك و تعالى در زمین قرار داده است و به واسطه قوایى كه در رحم قرار داده است اینها با هم شركت دارند ، كم كم اینكه در زمین كاشته شده است ، این نبات تا آخر همین نبات است تا مى رسند به ثمره ، ثمره شان هم ثمره نبات است . آنهائى كه در زمین كاشته نشده اند كه حیوانات ، همه حیوانات منجمله انسان باشد آنها كم كم از مرتبه نباتى بالا مى آیند و در همین رده اى كه هستند یك روح حیوانى پیدا مى كنند ، ممتاز مى شوند از سایر موجودات نباتى لكن همه شان حیوانند یعنى شراكت دارند ، روح حیوانى دارند این تولد در این عالم كه مى شوند و منفصل مى شوند از محل خودشان باز این یك امتیازى است كه با نباتات دارند كه نبات اگر منفصلش كنند دیگر تمام است لكن آنها منفصل مى شوند در آنوقتى كه مقتضى است و آن جهت نباتى شان كمال پیدا كرد و جهت حیوانى پیدا شد و احتیاجشان از رحم منقطع شد مى آیند در این عالم . همه حیوانات در خوردن و خوابیدن وشهوات - اینها - شریكند همه با هم هستند ، امتیازى ندارند الا به همه جهات حیوانى . حیوانات هم ، همین حیواناتى كه هستند ، در ادراكات با هم فرق دارند . میمون بیشتر از مثلا حیوان دیگرى ادراك مى كند ، چیز مى فهمد . انسان در بین این حیوانات

ص: 225

ممتاز مى شود به اینكه یك ترقیات دیگرى مى شود بكند . هم در ادراكات با آنها فرق دارد و هم در غایات ادراكات فرق دارد . حیوانات تا یك حدودى اداركشان هست و محدود است و تمام مى شود . انسان اداركاتش و قابلیتش براى ترتیب تقریبا باید گفت غیر متناهى است پس انسان همه عالم را دارد به اضافه ، همه چیزهائى كه در عالم هست از اول موجودات تا آنجائى كه آن ممتاز شده است با همه حیوانات و با نباتات و با معادل آنها شركت دارد لكن یك اضافه دارد و آن اینكه در انسان یك قوه عاقله و قوه بالاتر هست كه در آنها نیست . اگر انسان مثل سایر حیوانات تا همان حدى كه حیوانات رشد مى كردند بود انبیائى لازم نبود ، انبیاء مى خواستیم چه كنیم ، انسان مى آید اینجا مثل حیوانات زندگى مى كند و مثل حیوانات مى خورد و مثل حیوانات مى خوابد و تا مى میرد . . . اینكه احتیاج به انبیاء ما داریم براى اینكه انسان مثل حیوانات نیست كه یك حد حیوانى داشته باشد و تمام بشود ، انسان یك حد مافوق حیوانى و یك مراتب مافوق حیوانى مافوق عقل تا برسد به مقامى كه نمى توانیم از آن تعبیر كنیم و آن آخر مقامى مثلا تعبیر مى كنند ، فنا تعبیر مى كنند (كالالوهیه ) ، یك تعبیرات مختلفى چون كه تربیت انسان به همه ابعادش ، هم تربیت جسمى و هم روحى و عقلى و هم مافوق آن نمى شود در عهده بشر باشد براى اینكه بشر اطلاع ندارد از احتیاجات انسان و كیفیت تربیت انسان نسبت به ماوراءالطبیعت ، تمام قواى بشر را روى هم بگذارید همین طبیعت را و خاصیت طبیعت را مى تواند بفهمد منتهى باز هم خاصیت هاى طبیعت براى بشر هم كشف نشده است ، تا حدودى كشف شده است ، اخیرا خوب ، زیاد پیشرفت كرده است لكن مانده است خیلى چیزها كه بعدها كشف خواهد شد اما تا آخر هر چه باشد مال طبیعت است ، مال این عالم است و هر چه بشود مال این ورق است . آن چیزى را كه بشر مى تواند ادراك كند و حد ادراك طبیعى خودش هست این است كه عالم طبیعت را ، همه خصوصیات (فرض كنید یك وقتى ) عالم طبیعت را انسان بفهمد و همه چیزهائى كه مربوط به كمال طبیعت است و ترقیات در طبیعت ، اینها را هم انسان كشف بكند لكن حدش حد طبیعت است بیشتر نیست . آن ورق بعد را اطلاعى برآن ندارد و نمى داند چه خبر است آنجا و روابطى كه مابین اشیا هست با هم ، آنقدر را انسان اگر هم تا آخر كوشش كند مى تواند بفهمد ، آن روابطى است كه در طبیعت بین اشیا ، علل و معلول و سبب و مسببات ، روابطى كه در اشیا طبیعت است انسان مى تواند ادراك بكند . تا آخر هم وقتى كه تربیت بشود و تحصیل بكند و كشفیات این عالم واقع بشود تا آخر هم همین است كه این طبیعت را با تمام خصوصیاتى كه دارد و تمام روابطى كه ما بین اجزاء این طبیعت است او كشف مى كند ، مى تواند كه ادراك كند كه رابطه مثلا زلزله چه جورى است با زمین ، چه وقت مى آید ، نتایج و آثارش را همه را معین كند و چه قدر مى آید ، چه جورى مى آید ، افقى است ، عمودى است ، چى است ، همه اینها را پیدا بكند ، روابط ما بین طبیعت انسان با فلان چیز چه است ، تمام آنها را كه ادراك بكند و فرض كنیم كه دیگر مجهولى برایش نماند همه اش طبیعت است ، پایش را از طبیعت بالا نمى تواند بگذارد و ادراك آنجا را نكرده است و لهذا یك طایفه از آن فلاسفه و فلاسفه طبیعى و آنها هستند كه چون ادراك نكرده اند ماوراء عالم طبیعت راحسى نبوده است ، با چشم نمى شده است ادراك بكنند ،

ص: 226

منكر آن شدند ، منكر بى دلیل . یعنى گفتند ما كه ندیدیم و زیر چاقوى ما نیامده است این مثلا عقل مجرد ، نمى توانیم بپذیریم ، نیست . پس آن (نیست ) غلط است براى اینكه باید بگوید من نمى دانم ، نباید بگوید نیست . یك چیزى را آدم نمى داند ، خوب آدمى هست كه مى گوید من تا این حد رسیدم اینقدر را تصدیق مى كنم مابقى اش را نمى دانم ، اما اینكه (نیست ) را از باب اینكه اطلاع ندارد . شما هم كه احاطه بر همه چیز همه عالم ندارید نباید بگوئید نیست . آنها تا آن حد رسیدند و این حد وقتى هم تمام خصوصیاتش معلوم بشود همین حدشان است ، حد طبیعت است اینكه ما احتیاج و این آمال طبیعى انسان را مى تواند برآورده كند ، یعنى احتیاجاتى كه ما در طبیعت داریم هر احتیاجى آنوقتى كه طبیعت با همه جهاتش كشف شد و همه قواى عالم طبیعت كشف شد ، همه روابط اجزاء طبیعت به هم كشف شد ، احتیاجات طبیعى ما را حاصل كرد بیشتر از احتیاجات طبیعى را نمى تواند حاصل كند . هر چه حاصل بشود همین احتیاجات طبیعى است منتهى احتیاجات طبیعى به حسب قواى مختلف كه حالا كشف شده است ، آدم مى بیند كه الان محتاج به این است كه وقتى مى خواهد برود ، سوار طیاره بشود . آنوقت ها همین كه مى خواست برود با شتر رفت حالا با طیاره مى رود ، یك وقت هم بالاتر از این ، بالاتر شود اما همه اش طبیعت است و احتیاجات طبیعى .

بعثت انبیا از الطاف الهى براى تربیت و سعادتمندى انسان ها

انسان اگر به همین حد طبیعت بود و بیشتر از این چیزى نبود ، دیگر احتیاج به اینكه یك چیزى از عالم غیب براى انسان فرستاده بشود تا انسان را تربیت بكند ، تربیت آن ورق را بكند چون آن ورق نبود احتیاج هم نبود لكن چون انسان مجرد از این عالم طبیعت یك حقیقتى است ، همین خود خصوصیاتى كه در انسان هست دال بر این است كه ، یك ماورائى از براى این طبیعت هست چون انسان یك ماورائى دارد و به حسب براهینى كه در فلسفه ثابت است ماوراء این طبیعت در انسان هست و انسان داراى یك عقل بالامكان مجرد و بعد هم مجرد تام خواهد شد ، تربیت آن ورق كه ورق معنوى انسان باشد باید كسى این تربیت را بكند كه علم به آن طرف ، علم حقیقى به آن طرف داشته باشد و علم به روابطى كه مابین انسان و آن طرف طبیعت و آن طرف هست ، آن روابط را بتواند ادراك بكند و آن بشر نیست ، بشر ندارد . همین قدر مورد طبیعت را او مى تواند ادراك بكند ، هر چه ذره بین بیندازند ماوراء طبیعت با ذره بین دیده نمى شود . آن محتاج به آن است كه یك معانى دیگرى در كار باشد و چون این روابط بر بشر مخفى است و خداى تبارك و تعالى كه خالق همه چیز است این روابط را مى داند از این جهت به وحى الهى براى یك عده اى از اشخاصى كه كمال پیدا كرده اند و كمالات معنویه را دنبالش كردند و فهمیدند ، روابطى حاصل مى شود مابین انسان و عالم وحى ، به او وحى مى شود و براى تربیت آن ورق دوم انسان بعث مى شوند اینها مى آیند در بین مردم و مردم را تربیت مى خواهند بكنند .

خداى تبارك و تعالى نه احتیاج به ماها دارد و نه احتیاج به تربیت ما دارد ، همه ما اگر مشرك

ص: 227

هم بشویم ، شدیم جهنم ، همه ما هم موحد هم بشویم یك نفعى نمى رسد . تمام مربوط به خودماست . بعث انبیا براى تربیت ماست كه ما در آن ورق كه باید تربیت بشویم ، جورى تربیت بشویم كه آنجا هم زندگیمان زندگى سعادتمند باشد . اگر این تربیت نباشد و انسان با همان خوى حیوانى از این عالم به عالم دیگر برود ، در آن عالم سعادت ندارد و به شقاوت مى رسد ، انسان در آن عالم به ظلمات مى رسد . انبیا آمده اند كه ما را از این عالم طبیعت كم كم تربیت كنند و آن مقدارى كه مربوط به تربیت هاى معنوى است به ما بفرمایند به وحى من اللّه تعالى تا ما كه اگر انبیا نباشند یك حیوانى هستیم كه هر چه هست همین طبیعت است ، بیشتر از این ادراك نداریم ، ما را ببرند به آن عالم و تقویت كنند كه ما وقتى از این عالم منتقل به یك عالم دیگرى شدیم زندگى آن عالم هم یك زندگى سعادتمند باشد . تمام نكته آمدن انبیا این است كه تربیت كنند این بشر را كه قابل از براى این است كه تربیت بشود و مافوق حیوانات است ، این را تربیتش كنند براى اینكه همان طورى كه اینجا زندگى سعادتمند ، اگر همه اوضاع طبیعت به وفق مراد باشد یك زندگى سعادتمند در اینجا دارند ، آنجا هم زندگى سعادتمند داشته باشند . لطفى است از جانب خداى تبارك و تعالى به بشر كه قابل از براى این است كه تربیت بشود و تربیت بشر به وحى خدا و به تربیت انبیاء این است كه چیزهائى كه رابطه بوده است مابین آن عالم و این عالم ، چیزهائى كه اگر آن كارها را ما انجام بدهیم در تربیت معنوى ما دخالت دارد ، آنها را به ما بیان كردند كه این كارها را بكنیم ما نمى دانیم البته كه آیا رابطه ما بین نماز و سعادت آن عالم چیست ، رابطه اش را ما نمى دانیم خدا مى داند ، چنانچه من و شما كه طبیب نیستیم نمى دانیم كه رابطه ما بین این قرصى كه طبیب مى دهد با آن مرض چیست لكن رابطه دارد . آن كه عالم است این رابطه را ادراك كرده است و به ما گفته است و ما هم باید اطاعت كنیم تا مرضمان خوب بشود . این رابطه را كه بین این اعمال ماست ، اعمال صالحه ما با آن عالم است این را انبیاء مى دانند به وحى خداى تبارك و تعالى و آمده اند براى اینكه به ما بگویند كه فلان كار را اگر بكنید این رابطه دارد اینجا با آن عالم و روح شما را تربیت میكند این كه شما در آن عالم وقتى كه مى روید با سعادت هستید . چیزهائى كه اگر چنانچه آن چیزها را انسان ارتكاب كنند مثل سمومات مى ماند كه اگر انسان یكى كه مسموم است بخورد مسموم مى شود و به هلاكت مى رسد ، در عالم ماوراءالطبیعت و روح هم اینطورى است كه بعضى از چیزها است كه اگر چنانچه آن چیزها را عمل كند انسان ، یا اعتقاد به آن پیدا كند مثل سم قاتل مى ماند به مراتبش كه یك وقت مسموم مى كند انسان را لكن قابل علاج است یك وقت مسموم مى كند و اگر تا آخر برود دیگر علاج هم ندارد . آنها هم براى ما گفته اند كه نكنید ، گفته اند نكنید ، این كار رانكنید آن كار را نكنید ، آن كار را نكنید ، البته یك مقدارى از امورى كه آنها فهمیده اند (بكنید و نكنید) باز براى تنظیم عالم طبیعت است و اجتماع است لكن بسیارى از امور راجع به تنظیم امور اجتماع نیست ، راجع به ماوراءالطبیعت است . انسان چون یك مجموعه اى است كه احتیاج به همه چیز دارد ، انبیاء آمده اند كه آن همه احتیاجات انسان راهر چه احتیاج دارد انسان براى انسان بیان كنند كه انسان اگر عمل بكند به سعادت تمام مى رسد .

ص: 228

بنابراین این دو طایفه كه یك طایفه طرف معنویت را گرفته اند و طرف اجتماع را رها كردند و این طایفه طرف اجتماع و علم اجتماع و علم سیاست و علم - نمى دانم - این معانى را دارند و آن طرف را رها كردند و این دو نه این اسلام شناس است ، نه آن اسلام شناس است . اسلام شناس كسى است كه این دو مطلب را ، این دو جبهه را ، هم جبهه معنوى را بشناسد هم جبهه ظاهرى را یعنى هم اسلام را بشناسد به آن جهات معنوى كه دارد و هم اسلام را بشناسد به آن جهات مادى كه دارد ، كسى كه اسلام را بخواهد بشناسد باید به اینجور بشناسد یعنى آیات و روایاتى و احكامى كه وارد شده است راجع به جهات معنوى آنها را بشناسد تا آن اندازه اى كه مى داند و آیات و روایات و - عرض مى كنم - احكامى كه وارد شده است براى تنظیم امور جامعه و براى امور سیاسى و براى امور حكومتى آنها را هم بشناسد ، كسى كه این دو جنبه را شناخت به اندازه اى كه انسان مى تواند بفهمد ، این اسلام را شناخته است . اسلام مثل رهبانیت مسیح نیست ، البته مذهب مسیح حالا نسخش كردند و الا مذهب مسیح این نبوده است كه همه اش روحانیت و چیز نباشد مثل مذهب مسیح نیست كه فقط مربوط به . . . عنایتش طبیعت بیشتر باشد والبته حضرت موسى علیه السلام كه از انبیاء معظم و از انبیاء اولى العزم است كامل بوده است چیزش به اندازه اى كه محتاج بوده است بشر ، لكن از بین رفته است كتاب حضرت موسى ، كتاب حضرت عیسى ، هر دوتایشان از بین رفته اند . اینكه الان دست اینهاست اینها خود متن شان دلالت بر این مى كند كه اینها تورات اصلى و انجیل اصلى نیستند لكن كتاب ما بحمداللّه همین طور سال به سال از اول تا به حال محفوظ است حتى قرآن به خط حضرت امیر یا به خط حضرت سجاد هم الان موجود است در بین ما كه همین است ، غیر از این هیچ نیست ، همین قرآن است ، هیچ تغییرى نكرده است .

سعادت انسان در گرو تبعیت امور معنوى و مجاهدات ظاهرى تواما

در هر صورت چون اسلام براى تربیت ماها آمده است ، تا تبعیت از آن نكنیم به همه ابعادش تربیت نمى شویم . نباید حالائى كه شما جوان هاى عزیز ما مشغول شده اید به علوم طبیعى یا مشغول شده اید به یك مجاهداتى كه لازم است حالا بكنید و همین جهادى كه از جهاد اكبر است كه باید بكنید شما ، یعنى باید همه ما ، لازم است كه همه ما با این برادران اسلامى كه در ایران مبتلا هستند ، كمك كنیم ، كمك تبلیغاتى لااقل در آن محیط هائى كه هستیم ، اما نه اینكه حالا كه مشغول شدید به علوم طبیعى یا مشغول شدید به این مجاهدات ، دیگر كار به آن طرف نداشته باشید . شما همین نیستید كه ، همین رجل مجاهد نیستید ، همین رجل طبیعى نیستید ، شما یك انسانى هستید . انسان معنویات دارد ، مادیات دارد ، مادیاتش اینهاست ، معنویاتش هم باید كوشش كنید ، شما باید عنایت كنید به همه احكام خدا ، نمى شود یك مسلمانى بگوید كه من مجاهداتش را قبول دارم و معنویاتش را قبول ندارم . یا یك مسلمانى بگوید من معنویات اسلام را قبول دارم و مجاهدات اسلام را قبول ندارم . همه اش را باید ما قبول داشته باشیم . مسلمان این است كه همه چیزهائى كه نبى اكرم آورده است برایش ، قبول كند و عمل كند . بنابراین شما

ص: 229

این احكام ظاهریه اى كه التفات به آن نیست كه حالا بفهمد چه مى شود و چه ربطى ما بین روح انسان و این عمل هست سبك نگیرید ، اینها مهم است براى شما ، براى زندگانى ماوراءالطبیعت شما مهم است و شما ، هم مجاهدات ظاهرى تان را و علوم ظاهرى تان ، علوم طبیعى تان را تكمیل كنید و هم تبعیت كنید راجع به امور معنوى و جهات الهى این شى تا سعادتمند بشوید .

تكلیف بر طرح و تبلیغ مسائل ایران و كمك به نهضت اسلامى

خداوند انشاءاللّه همه شما را سعادتمند كند و همه ماها به تكلیفمان عمل بكنیم كه یكى از تكالیف ما این است كه حالا نسبت به این جنبشى كه در ایران ، نهضتى كه در ایران پیدا شده است و مردم دارند الان جانشان را ، مالشان را ، بچه هایشان و عزیزانشان را دارند در این راه صرف مى كنند ما هم باید به اندازه اى كه در اینجا هستیم ، به اندازه اى كه مى توانیم و استطاعت داریم باید به آنها كمك بكنیم و شماها آقایان با هر یك از این اقشارى كه در اینجا هستند ، اگر در اروپا هستید با اروپائى ها ، در آمریكا هستید با آمریكائى ها ، هر جا هستید با اهالى آنجا كه رفقا دارید ، آشنا دارید ، هر وقت مى نشینید طرح كنید مسائل ایران را و تبلیغات كنید . هر یك از شما تبلیغ بكند این مسائل را و این خلافكارى هاى سلسله پهلوى را و خلافكارى هاى این شاه كه از همه سلاطین كه تا حالا آمده اند هم خیانتكارتر و هم جنایتكارتر ، یا خیر ، جنایاتش مثل آنها به اضافه خیانت هاى زیاد . این آدم الان دارد ایران را به یك وضع بدى در مى آورد و دارد خراب مى كند ، مى خواهد برود خرابش مى خواهد بكند و شما تبلیغات بكنید به رفقاى آمریكائى تان ، اروپائى تان اینها بگوئید ، در مدارس كه مى روید بگوئید به رفقایتان كه در آنجا هستند . انشاءاللّه بلكه در آنجا یك موجى پیدا بشود و كمك بكنند به ایران ، حكومت هایشان كمك بكند ، آنهائى كه - عرض مى كنم كه - انصاف دارند كمك بكنند به ایران تا بلكه شر آن آدم كنده بشود كه انشاءاللّه كنده مى شود و ایران مال خودتان بشود و شر خارجى ها هم كنده بشود و ایران دست خودتان بیاید و خودتان اداره اش بكنید .

والسلام

ص: 230

تاریخ 6/8/57

بیانات امام خمینى در مورد سیاسى - عبادى احكام اسلام و كیفیت حكومت اسلامى

مراتب و اختصاصاتى كه انسان را از حیوانات ممتاز مى سازد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

. . . انسان را به همه ابعادى كه از براى انسان هست . انسان ، خود انسان عبارت از این صورت ظاهر كه مى خورد و مى آشامد و - عرض مى كنم كه - سایر كارهایى كه سایر حیوانات هم انجام مى دهند اینقدر نیست ، با سایر حیوانات فرق ها دارد . این مقدارى كه مى بینید كه انسان در عالم طبیعت زندگانى مى كند سایر حیوانات هم ، سایر موجودات طبیعى هم ، همه در این عالم طبیعت ، آنهایى كه زندگى حیوانى دارند ، زندگانى حیوانى مى كنند و با انسان مشتركند و آنهایى كه زندگیشان نباتى و كمتر از اوست هم این زندگانى را دارند . در میان همه موجوداتى كه در این طبیعت موجود هستند انسان اختصاصاتى دارد كه سایر موجودات ندارند - انسان - یك مرتبه باطن ، یك مرتبه عقلیت ، یك مرتبه بالاتر از مرتبه عقل در انسان به قوه هست ، از اول در سرشت انسان هست كه این انسان از عالم طبیعت سیر بكند تا برسد به آنجایى كه وهم ماها نمى تواند برسد و همه اینها محتاج به تربیت است . همانطورى كه تربیت هاى مناسب با طبیعت هست ، تربیت هاى مناسب با مراتب دیگرش هم هست كه بعضى هایش را بشر مى تواند مطلع بشود و بعضى هایش را و بیشترش را بشر نمى تواند مطلع بشود . اطلاع را خداى تبارك و تعالى دارد و بعث انبیاء براى این است كه این بشر این چیزهایى را كه اطلاع ندارد ، این مراتب از انسانیت را كه خود بشر مطلع نیست و كیفیت تربیت را تا اطلاع بر خود درد و دوا نباشد نمى شود معالجه كرد - انبیاء آمدند تا این انسان را به آن مراتبى كه كسان دیگر ، علماى طبیعت نمى توانند این مراتب را اطلاع پیدا كنند و تربیت كنند انسان را ، این مراتب را تربیت بدهند و نمو و مورد ارتقاء بدهند . تمام علماى طبیعت به هر مرتبه اى كه برسند ، آخر اداركاتشان ، این مراتب ادراكات همین خصوصیات عالم طبیعت است . از عالم طبیعت به ماوراى این عالم طبیعت كه آن عالم با این عالم در موجودیت شبیه اند والا در مرتبه وجود ، آنجا خیلى بالاتر از اینجاست و ما الان خواب هستیم و آنجا را الان با این چشم طبیعى نمى توانیم ببینیم چون انسان قابلیت این را دارد كه تربیت بشود و آن مراتب مافوق طبیعت را هم پیدا بكند و كسى نیست كه به انسان این نحو تربیت را بكند ، خداى تبارك و تعالى انبیاء را مامور فرمودند كه اینها بیایند و تربیت كنند این انسان را كه برسد به آن مراتب مافوق طبیعت و هر چیزى كه در آن قابلیت هست فعلیت پیدا بكند و تربیت یك تربیت الهى بشود .

ص: 231

احكام اسلام ، نسخه هایى از طرف اطباى روح

شما آقایان كه در خارج از كشور یا در داخل كشور ، جوان هایى كه مورد علاقه ماها هستید و شماها مثل فرزندان ما هستید و در خارج كشور یا در داخل وارد زندگى تازه شده اید ، شما الان همین صورت ظاهر عالم طبیعت را مى بینید و فعالیت هاى شما هم مربوط به همین رشته است . اینكه من براى شما مى خواهم عرض كنم ، این است كه شما همان فقط رشته طبیعت را و چیزهایى كه مربوط به طبیعت هست مثل همین مبارزاتى كه الان شود ولو این مبارزات ، مبارزات الهى است و براى رساندن این مردم است به حقوقشان و این البته با امر الهى است لكن تمام این معانى كه حاصل بشود ، اینها چیزهایى است كه مربوط به همین عالم طبیعت است و ما یك مراتب بالاترى داریم كه باید شماها به آن توجه كنید . آن عباداتى كه انبیاء آورده اند و شما را به آن دعوت كردند مثل نماز ، مثل روزه ، مثل حج ، اینطور چیزها ، اینها یك امورى هستند كه ، نسخه هائى هستند از طبیب هاى واقعى كه آمدند شما را برسانند به یك مرتبه كمالى كه همانطورى كه از طبیعت استفاده مى كنید مادامى كه در طبیعت هستید ، وقتى كه نفوس شما از این طبیعت بیرون رفت و نفس عاقله شما در یك عالم دیگر رفت آنجا هم با یك تربیت صحیح رفته باشد و یك زندگانى كاملا سعادتند شما داشته باشید . من به گوشم اینجا مى خورد كه بعضى از این جوان هاى ما نسبت به این احكام ظاهرى اسلام مثل نماز كه بسیار در اسلام اهمیت دارد ، اینها خیلى آنچنان تمام و تام عمل نمى كنند و این مساءله ، مساءله اى است كه اسباب تاءسف ماست كه شما جوان هاى مسلم به آن نسخه هائى كه اطباى روح داده اند عمل خداى نكرده نكنید و بعد در عاقبت یك وقت پشیمانى براى شما پیدا بشود كه آنوقت دستتان دیگر كوتاه باشد . اسلام مثل مسیحیت نیست كه فقط یك جهت را ملاحظه كرده باشد ، اسلام تمام جهاتى كه انسان به آن احتیاج دارد ، برایش احكام دارد . احكامى كه در اسلام آمده است ، چه احكام سیاسى ، چه احكامى كه مربوط به حكومت است ، چه احكامى كه مربوط به اجتماع است ، چه احكامى كه مربوط به افراد است ، احكامى كه مربوط به فرهنگ اسلامى است تمام اینها موافق با احتیاجات انسان هست یعنى هر مقدارى كه انسان احتیاج دارد ، احتیاج به طبیعت دارد احكام طبیعى هست . این احتیاجات به ماوراى طبیعت كه من و شما الان از آن غافل هستیم انسان دارد ، آنهم احكام دارد اسلام براى اینكه این احتیاجات را رفع بكند و به عبارت دیگر براى اینكه تربیت كند ما را و ما را سعادتمند كند .

تفاوت حاكمان حكومت هاى اسلامى با سلاطین

خداى تبارك و تعالى هیچ احتیاجى به اعمال ما و خود ما ندارد ، انبیاء هم احتیاج به من و شما و به اعمال ما ندارند . تمام زحماتى كه انبیا كشیدند ، وقتى كه ما كیفیت زندگى آنها را مطالعه كنیم ، زندگى حضرت موسى ، حضرت عیسى سلام اللّه علیهما را و خصوصا زندگى حضرت رسول اكرم پیغمبر خودمان را اگر ملاحظه كنید و به تاریخ اسلام و به تواریخى كه حكایت از اینها كردند و از زندگیشان

ص: 232

كردند ملاحظه كنید و مى فهمید كه اینها تشكیل حكومت بعضى شان دادند ، احكام حكومتى دارند لكن خودشان وقتى به زندگیشان مراجعه كنید مى بینید كه اصلا مثل روساى جمهورى یا سلاطین این عالم اصلا نبودند ، یك شكل دیگر ، یك وضع دیگر داشتند در ممالك دیگر ، هم در زمانشان تحت لواى ایشان بوده است در عین حال وقتى زندگیشان را ، كیفیت معاشرتشان را ملاحظه مى كنیم مى بینیم كه اصلا این طور مسایلى كه رئیس كلانترى یك ناحیه داشته ، ایشان نداردچون كه با وجودى كه الان سلطان حجاز است و فرمانفرماى حجاز است وقتى كه توى مسجد نشسته است و رفقاى خودش ، اصحاب خودش نشسته اند ، آدم هایى كه از خارج مى آیند نمى توانند بفهمند كه كدام یكى از اینها آن پیغمبرى است كه رئیس اینهاست و كدام سایرین هستند .

معاشرتش این طور بوده است خیال نكنید یك همچو مسندى كه حالا من پیرمرد را شما نشانده اید ، او هم روى مسند نشسته باشد ، او روى همانجایى كه شما نشسته اید ، همانجورى نشسته بوده است كه وقتى از خارج مى آمدند نمى فهمیدند كه این پیغمبر است یا آن یكى . وضعش اینطور بوده است ، این طور نبوده كه مثل رئیس جمهورهاى حالا اگر كسى بخواهد خدمتشان برسد باید مدتها زحمت بكشد ، آن هم چه شخصى باشد ، همه مردم كه نمى توانند بروند پیش او . در مسجدش باز بود و همه مى آمدند ، غنى وفقیر و درویش و مسكین و همه مى آمدند پیش ایشان حرف هایشان را مى زدند و جواب هایشان را مى شنیدند ومسائلشان را گوش مى كردند و اینها ، وقتى هم منزل داشتند یك مسجدى اینها داشتند ، خیال كنید مثل مسجد حالاى مدینه بوده ، یك تكه زمین بوده و دورش را با چوبهایى ازدرخت و شاخه هایى از درخت محفظه اى گرفته بودند كه حیوانات نروند آن جا . آن مسجدشان بوده است و یك دوسه تا هم چند تا هم خانه ، اطاق گلى درست كردند درآن ودرآن هم ابدا هیچ ابدا از این تجهیزات كه حتى منزل تو و من دارد نداشته . این پیغمبر اكرم وقتى مى آییم سراغ حضرت امیر سلام اللّه علیه كه وصى به حق اوست آنوقتى كه حضرت امیر سلطنت حالا من جسارت مى كنم بگویم سلطنت و امام یك ممالك بزرگ بوده است و تمام حجاز و تمام عراق و تمام سوریه و لبنان و مصر وایران و همه اینها تحت لواى او و تحت حكومت او بوده است ، خودش زندگیش چه جور بوده است ؟ باز مثل امیرالامرا بوده است ؟ یك پوستى داشتند ، پوست گوسفندى داشتند كه شب ها آن طور كه نقل مى كنند و تاریخ دارد مى انداختند خودشان و همسرشان روى آن مى خوابیدند ، روزها همین پوست گوسفند را علف مى ریختند توى آن براى آن شترشان كه علف بخورد . این حكومت اسلام . حضرت امیر سلام اللّه علیه با دست خودشان ، با كلنگ خودشان قنات درست مى كردند . در تاریخ هست همان روزى كه بیعت كردند با حضرت امیر به خلافت آن هم خلافتى كه دامنه اش این قدر زیاد بود همان روز بعد از این كه بیعت تمام شد ، ایشان بیل و كلنگش را برداشت رفت سراغ آن كارى كه مى كرد ، كار مى كرد ، آن وقت كار كه مى كرد نه این كه كار مى كرد براى استفاده خودش كه حا قنات داشته باشد ، وقتى كه آب زد بیرون آن وقت قلم و كاغذ را گرفت وقفش كردبراى فقرا - و براى مثلا

ص: 233

چیز وقف كرد - ما یك همچنین حاكمى مى خواهیم ، ما كه این قدر زحمت مى كشیم و فریاد مى زنیم و ملت اسلام را دعوت مى كنیم ، دعوت مى كنیم كه ما یك حاكمى مى خواهیم . یك سلطانى مى خواهیم كه خیانتكار نباشد . داشت حساب بیت المال را مى كرد ، حساب زكات و چیزهائى كه ، مالیات هایى كه به بیت المال باید مردم بدهند ، چراغ روغنى اش (آن وقت چراغ مثل اینكه با روغن روشن مى شده ) پیه سوز به اصطلاح ما ، این چراغ روشن بود و حضرت مشغول نوشتن حساب بود ، یك كسى آمد (به حسب آن چیزى كه نقل شده است ) كسى آمد با حضرت صحبت بكند حضرت آن چراغ را خاموش كرد گفت آن وقت كه این روشن بود براى حساب بیت المال مسلمان ها بود حالا كه خواهید با من صحبت كنید مربوط به این نیست من چراغ را خاموش كردم ، مال مردم ، مال بیت المال است ، من حق ندارم .

حكومت اسلامى مانعى براى خیانت ، غارتگرى و هرج و مرج

حالا شما ملاحظه كنید كه این رئیس جمهورها چه مى كنند ، این سلاطین چه مى كنند ، چون از آنها اطلاع نداریم برگردید ایران را نگاه كنید ، برگردید ببینید كه این آقا كه حالا این همه فساد كرده چه مى كند ، با بیت المال مردم چه مى كند ، با بیت المال مسلمین . ما یك چنان حاكم هایى را مى گوئیم كه ، هى مى پرسند اسلام چیست ، اسلام چیست ؟ اسلام یك چیزى نیست كه بخواهد همه چیز را به هم بزند . اسلام تمام نظام طبیعت را حفظ میكند ، فسادهایش را جلوگیرى مى كند . حكومت باشد اما حكومت چپاولگر نباشد ، حكومت خائن نباشد ، نه این كه مى خواهد حكومت را به هم بزند ، خوب آنها خودشان حكومت داشتند . سلطنت به معناى حكومت (نه به این معناى خلافكارى و اینها) به معناى حكومت اسلامى هست ، حاكم اسلامى است ، نظام اسلامى هست لكن این چپاول ها و این دزدى ها و این خیانت ها نیست ، منهاى اینهاست .

فریاد ما كه مى گوئیم كه حكومت اسلامى مى خواهیم و مرگ بر این سلطنت كثافت كارى ، براى این است كه ما مى بینیم كه خودمان مى دانیم ، و هم یك وقت تاریخ مى خوانیم ، سلاطین سابق هر چه بودند ، جبار بودند لكن خیانت در آنها كم بوده جبار بودند ، تبهكار بودند ، تعدى مى كردند به مردم اما مملكتشان شان را به یك مملكت دیگرى ، منافع مملكتشان را به مملكت دیگرى نمى دادند . من ندیدم كه یكى از سلاطین سابق مملكتش را فروخته باشد به یك كسى ، منافع مملكتش را تقدیم دیگرى كرده باشد ، این اخیرا شده و خصوصا در زمان این آقا ، در زمان این سلطان مفسد این مسائل پیدا شده است كه هر چیزى كه ما داریم اینها از بین برده اند . زندگى خودشان این زندگى است ، زندگى شما این است كه مى بینید ، توى اینجا بنشینید ، توى این جاهاى نم . این زندگى آنهاست . كه من این را دو سه دفعه گفته ام تا حالا (كه نوشته بود كسى براى من و یا در مجله خواندم ، الان یادم نیست ) كه یكى از خواهرهاى این آقا یك ویلایى در كجا تهیه كرده كه پول آن ویلا را من الان یادم نیست ، خیلى قلم درشت محیرالعقولى بود ، آنى كه یادم هست این كلمه اش است كه پنج میلیون دلار خرج گلكارى و تزئینات گلكاریش شده یعنى 35 میلیون تومان . ما یك همچنین سلطانى دیده ایم كه چراغ را خاموش

ص: 234

مى كند كه آن چراغ به قدر دو دقیقه كه با این شخص مى خواهد صحبت عادى بكند ، صحبت رفاقتى مثلا بكند این دیگر روشن نباشد ، خودش هم دستگاه بارگاهش این مسجد است ، توى این مسجد مى آید مى نشیند ، همه مى آیند حرف هایشان را به او مى زنند ، از مسجد هم لشگر درست مى كند مى فرستد به این طرف آن طرف براى عرض مى كنم پیشرفت اسلام لكن زندگیش همین است كه عرض كردم كه یك پوست هست و وقتى كه شب مردنش ، شب شهادت حضرت ، وقتى كه مهمان بود منزل دخترش نمك آورد و شیر ، گفت تو چه وقت دیده بودى كه من (بر حسب نقل ) دو تا چیز همراه بخورم ، رفت نمك را برداشت فرموده كه ، به جاى نمك شیر را بردار ، نان با نمك را خورد آن سلطان حجاز ، ایران ، سوریه ، لبنان ، عراق ، ماوراى اینها ، اردن و امثال ذلك . این شب آخر زندگى ایشان در حال آن قدرتمندى . ایشان ، خواهر بزرگوار ! ! این آقا خواهر جنایتكار این جنایتكار ، پنج میلیون دلار خرج گلكارى ، نوشته بود خرج گلكارى این ویلائى كه ایشان تهیه كرده است در خارج كرده . دیشب هم كه در یكى از روزنامه هاى اینجا من خواندم كه نوشته بودند ، كه آورده بودند كه شب چهارم آبان شاه خودش با فرح جشن گرفته براى اینكه دیگران كه از خانواده او بودند همه رفته اند ، پول ها را برداشتند و رفتند . مال این ملت رفت به آمریكا و چند روز پیش از این هم گفتند كه از ایران تلفن كرده بودند كه یك طیاره پر از جواهرات ، جواهرات سلطنتى را نقل كردند به آمریكا . حالا كه ایشان احتمال رفتن مى دهد دارد چپاول مى كند این ملت را ، دارد مى برد . ما كه حكومت اسلامى مى گوئیم این هرج و مرج نباید باشد ، به ما مى گویند كه شما حكومت اسلامى مى خواهید بكنید ، مى خواهید كه اصلش چرخ این مملكت را بخوابانید . این غلط است كه مى گویند اینها تبلیغات باطل است ، ما چرخ ها را به راه میخواهیم بیندازیم . الان چرخ هاى مملكت طرف اروپا دارد حركت میكند ، نفت هاى شما الان به اروپا و به آمریكا دارد مى رود . ما میخواهیم جلوى این گرفته شود ، یك مقدار عاقلانه اش فروش برود آنهم ارز دست ما بیاید نه اینكه نفت ما را ببرند و پایگاه براى آمریكا درست بكنند ، عوض آن این باشد كه اسلحه بیاورند و پایگاه براى آمریكا درست كنند . ما مى گوئیم هرج و مرج باید نباشد ، نمى گوئیم حكومت نمى خواهیم ، ما حكومت مى خواهیم اما این نحو حكومت ، نه به آنطور . البته هیچ كس نمى تواند آنطور اما یك حكومتى باشد كه دزد نباشد ، لااقل خیانتكار و جنایتكار نباشد ، یك حكومتى كه براى اینكه یكدفعه بگویند مرگ بر شاه ، یك عده اى را نكشند - شما خیال كردید كه اگر - در هر صورت مساءله این است ، حكومت اسلامى این است ، از حكومت اسلامى شما را نترسانند ، حكومت عدالت است ، حكومت است كه زندگى شما را زندگى مرفه انشاءاللّه قرار مى دهد ، براى مردم نفع دارد ، براى مردم همه اش منفعت است و امید است انشاءاللّه به زودى این عمل انجام بگیرد .

و السلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 235

تاریخ : 8/8/57

بیانات امام خمینى در مورد تبلیغات اجانب بر علیه اسلام و روحانیت

تبلیغات كذب اجانب بر علیه پشتوانه هاى مقاومت مسلمین

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ما مواجه هستیم با تبلیغاتى كه از آنوقتى كه خارجى ها راه پیدا كردند به ایران و مطالعات كردند در ایران و خواستند ذخائر ایران را ببرند ، شروع به تبلیغاتى كردند كه اسلام و روحانیت اسلام را در نظر مردم یك چیز مخالف با زندگى ، مخالف با عقل ، ارتجاعى ، به درد زندگى نخور ، از این چیزها معرفى كنند . با آن تبلیغات دامنه دارشان این تهمت ها را زدند كه مثل ادیان افیون هستند براى تخدیر مردم و این هم سرمایه دارها درست كردند و علماى اسلام هم عمال همین سرمایه دارها هستند و مردم را تخدیر مى كنند كه مردم صدایشان در نیاید ، انقلابى پیدا نشود . و این كارى است كه مبلغین و آنهائى كه اسلام را سدى از براى منافعشان مى دانستند و علماى اسلام را هم سدى دیگر ، این تبلیغات را كردند .

ما بسیارى از مطالبش را تدریجا در این روزهایى كه اینجا بودیم براى این آقایان كه البته مرتب عوض مى شوند و اشخاص دیگر مى آیند گفته ایم من جمله از چیزهائى كه گفته شده است و لازم است باز گفته بشود این است كه باید انسان ببیند كه سند اسلام كه قرآن است ، آیا این سند ، سندى است كه اگر كسى مطالعه آن را بكند یا تعلیمات آن را یاد بگیرد ، این جزء افیون هاست و مى رود توى خانه اش مى نشیند یا مردم را دعوت مى كند به دیر و خرابات ؟ یا اینكه قرآن محرك جامعه است ؟ طرف رد ظلم و رد ستم كارهائى كه در خارج مى شود هست ؟

كسى كه یك مقدارى آشنا باشد به منطق قرآن ، مى بیند كه این قرآن است كه وادار كرد پیغمبر اسلام را به این كه با این سرمایه دارها دائما در جنگ باشد و با این كسانى كه در حجاز و در طائف و در مكه و اینها ، سرمایه دار بودند و صاحب قدرت و اشخاص قلدرى كه قدرتمند بودند ، قرآن بود كه پیغمبر اكرم را وادار كرد به اینكه با این مردمى كه با ملیت مردم ، با منافع توده هاى مردم مخالف هستند و استثمار مى كنند اینها را ، با اینها باید جنگ بكنید و تادیبى حاصل بشود .

جنگ هائى كه پیغمبر در زمان حیاتشان فرموده اند (بعد از اینكه آنوقتى كه اسباب جنگ فراهم شد برایشان ) این جنگ همیشه با زورمندها بوده است ، با آنها مثل ابوسفیان و امثال آنها كه

ص: 236

قدرتمندها بودند و اینها منافع ملت ها را ، ملت خودشان را مى خواستند براى خودشان چیز بكنند و ظلم و ستمكارى و اینهابیعدالتى رایج بوده است و جنگ هائى كه واقع شده بین مستضعفین بوده و مردم طبقه سه (فقرا) با این زورمندها واینهائى كه مى خواستند حق فقرا را بخورند و لسان قرآن در آیاتى كه در باب جنگ ، جنگ با این مشركین كه در آنوقت داراى قدرت بودند ، آیاتى كه وارد شده است یكى و دو تا نیست ، بسیار آیات درباب جنگ است و در جدال با اینها و در تمام قرآن اگر پیدا بكنید یك آیه اى كه مردم را بگوید با اینها ملایمت بكنید و بروید توى خانه تان بخوابید تا اینها هر كارى بخواهند بكنند ، بكنند ، اگر این جور پیدا شد ، آنوقت حق دارد كسى بگوید كه این قرآن آمده است و دین آمده است و افیون است . افیون معنایش این است كه مثل تریاك كه ، این مواد مخدره كه استعمال مى كنند و انسان بعد از استعمالش به چرت مى رود ، قرآن آمده است كه مردم را به چرت وادار كند ! این تبلیغى بوده است كه بر ضد قرآن شده است و نكته این تبلیغ هم این بوده است كه مسلمین را از قرآن جدا كنند و منطق قرآن را بشكنند در بین مسلمین ، تا اینكه این شرقى ها كه مسلمین هستند و داراى مخازن هستند، دیگر پشتوانه اى نداشته باشند كه مقاومت كنند . اگر قرآن و روحانیت قرآن نباشد ، این مردم و توده ها ، اینها مقاومت نمى كنند . اینها هستند كه ممكن است ، اینطور مطالعات به آنجا رسیده كه اینكه سد است از براى راه استفاده غرب ، این عبارت از قرآن است و عبارت از آن كسانى كه درس قرآن خوانده اند ، آنها ممكن است یك وقتى جلوگیرى بكنند از منافع ، پس باید این دو تا سد را شكست تا راه باز بشود . قرآن را با این منطق به قول خودشان شكستند یا خیال شكستنش را داشتند كه اصلا دین ، نه دین اسلام ، اصلا دین از اول كه بوده است یك مخدرى بوده . این براى این است كه ، نه اینكه آنها اطلاع نداشتند ، آنها اطلاعاتشان صحیح بوده ، داشتند اطلاعات ، آنها فریبكارى مى كردند ، ماها اطلاع نداشتیم كه فریب مى خوردیم ، آنها فریب مى دادند و مقصد داشتند ، مقصد سیاسى داشتند كه منافعش به خودشان برسد و لیكن مسلمین فریب خوردند . ما بى اطلاع بودیم ، شاید در بین جوان هاى ما حالا هم باز كه به بركت اسلام و قرآن و روحانیت واینها ، یك همچنین اساسى را دارند به هم مى زنند و متزلزل مى كنند ، حالا هم اگر یك كسى كه از عمال آنهاست یا خیر ، خودش بازى خورده ، شاید آن هم حالا همین حرف را باز تكرار كند كه نه ، قرآن و مثلا روحانیون ، اینها مخدرات هستند . با اینكه مى بینند این نهضتى كه در پانزده سال پیش از این تا حالا به پا شده است و الان متزلزل كرده است نه شاه را متزلزل كرده است آمریكا را ، انگلستان را ، شوروى را و اینها دارند مطالعه مى كنند كه چطور تخلص پیدا كنند و نمى توانند هم تخلص پیدا كنند براى اینكه از سرنیزه كارى بر نمى آید در مقابل اراده ملت ، اینها هم باز در بینشان شاید پیدا بشود یك جاهلى كه یك همچنین كلمه اى بگوید و لیكن از بى اطلاعى است .

انبیاى سابق هم هر كدامشان كه ما از تاریخ شان اطلاع داریم یك اشخاصى بودند از طبقه سوم و از این فقرا و اینها قیام مى كردند در مقابل سلاطین شان ، مثل حضرت موسى (علیه السلام) در مقابل فرعون ، یك مرد شبانى با یك عصائى قیام مى كند و مردم را دعوت مى كند و مى رود سراغ فرعون و فرعون را مى خواهد دعوت كند براى اینكه او را آدمش كند . این جور نبوده است كه از فرعون بعث شده باشد

ص: 237

موسى براى تخدیر توده ، از توده پیدا شده است یعنى خدا از توده انتخاب كرده است این را در مقابل قدرت فرعون و هكذا سایر انبیاء (علیه السلام) و آنهائى كه ما اطلاع از آنها داریم اینطور بوده اند و پیغمبر اكرم كه دیگر نزدیك به ماست نسبت به آنها و اطلاعمان از تاریخ آن بیشتر است و جنگ هائى كه او كرده همه معلوم است كه چند تا جنگ كرده و با كى جنگ كرده ، جنگ ها همه با اشخاص ظالم و متعدى و قلدر بوده است . پس این منطق كه اسلام یا سایر ادیان از مخدرات است ، این منطق اجانب است كه مى خواهند مال شما را بخورند ، مى خواهند ما را از قرآن منفصل كنند تا اینكه پشتوانه اى نداشته باشیم ، مثل قدرت قرآنى پشت سر ما نباشد و ما متفرق بشویم و هر كسى یك چیزى بگوید و تبلیغات آنها اثر بكند و جوان هاى ما را منحرف كند و اسباب این بشود كه آنها مشغول كارشان بشوند .

كیفیت زندگى و سیاست روساى حكومت اسلامى و حكومت هاى ماركسیستى

وقتى مى آئیم سراغ آنهائى كه دین را تبلیغ مى كردند ، مثل خود پیغمبر و حضرت امیر (علیه السلام) خلفاى پیغمبر یعنى خلفاى صورى پیغمبر تا آنوقتى كه باب خلافت در كار بود و به سلطنت نرسیده بود ، بعد از علماى اسلام ، شما اگر تاریخ را ملاحظه كنید همیشه جنگ ما بین این طایفه و قلدرها بوده ، هیچ وقت همچون نبوده است كه اینها ساكت بنشینند ، منتهى به مقدار قدرت و به مقدارى كه عرض مى كنم توانائى داشتند و كم بوده است توانائى شان ، آن هم البته عللى داشته است كه نقصى ، نقیصه هائى در كار بوده و ما در زمان خودمان ، در این مدتى كه خودمان مشاهده كردیم ، قیام هائى از همین طبقه دیده ایم در مقابل رضا شاه آنوقت كه آمد و كودتا كرد و عرض بكنم آن بساط را در آورد و آن ظلم ها و آن تعدیات به همه طبقات مردم ، هیچ قدرتى در مقابلش نایستاد الا قدرت روحانى كه قیام هاى متعدد شد كه ما همه اش را یادمان است ، قیام هائى كه از علماى اصفهان شد ، در قم جمع شدند همه با هم ، از علماى بلاد هم آمدند در قم ، قیامى كه از خراسان شد كه همه علماى خراسان را كه قیام كرده بودند گرفتند و بردند در زندان ، مثل مرحوم آسیدیونس و مرحوم عاصفه و دیگران ، قیامى كه از آذربایجان شد ، علماى بزرگ آذربایجان را مثل مرحوم آمیرزا صادق آقا و مرحوم انگجى و دیگران را گرفتند و از آنجا بردند ، تبعید كردند . قیام هاى متعدد ، قیاس كه مرحوم آقاى قمى كرد كه آمد به تهران و مردم با او همراهى درست نكردند و ایشان هم گرفتند و تبعید كردند . قیام زیادى كرده اند كه تاریخ نشان مى دهد كه اینها این جور نبود كه مردم را دعوت به آرامش كنند كه مردم در مقابل ظلم حرف نزنند ، در مقابل ظلمه حرف نزنند ، این تبلیغات بوده است كه كار ماها را به اینجا رسانده است كه الان هم باز صحبتش را مى كنند ، یعنى منحرف ها صحبتش را الان هم مى كنند و اینها كمك مى كنند به بنگاه ظلم . آنهائى كه این مسائل را زمزمه مى كنند ، اینها یا اینكه خودشان از دستگاه ها هستند و عمال آنها هستند یا فریب خورده اند از عمال آنها . این شعارهاى مثلا كمونیستى و شعارهاى ماركسیستى اینها از همان قماش هست كه اینها یك دسته اى از جوان هاى بازى خورده اند به واسطه اینها ، اینها مطالعه نكرده اند در احوال آنهائى كه اینها را دعوت مى كنند به كمونیستى و به ماركسیستى

ص: 238

دعوت مى كنند ، مطالعه در احوال آنها نكرده اند ببینند خود آنها چكاره بودند مثلا استالین كه در اخیر ما همه ادراكش كردیم و در زمان او بودیم و بعضى شما هم بودید ، این چه جور بوده خودش ، خودش چه آدمى بوده است تا اینكه اینها مى خواهند تبعیت از او بكنند .

بله آنوقتى كه جنگ عمومى واقع شد ، لشكر ارتش روسیه آمدند به ایران ، تقریبا از آن طرف تهران تا خراسان و آنجا آنها بودند و مال انگلستان و مال آمریكا هم آن طرف ها را گرفته بودند ، هر كدام یك گوشه ایران را ضبط كرده بودند و بودند در ایران و ما دیدیم ، من خودم دیدم و یك مطلب هم آنوقت معروف معروف شد . اما آن مطلبى كه معروف شد آنوقتى كه متفقین آمدند یعنى روساى متفقین ، استالین و روزولت و چرچیل و آن یكى هم روزولت و اینها آمدند به ایران ، استالین ، آن آدمى كه این آقایان مى گویند كه خیر ، آن آدم كمونیست بود ، آن آدم توده اى بود ، آن با مردم چطور بود ، به او قارداش مى گفتند ، برادر بود ، همه اینها ، وقتى خودش آمد به ایران حتى گاو شیرده برایش مى آوردند كه مبادا این آقا از شیر گاو ایران بخورد . این آقاى كرملین نشین كه قارداشش عبارت از این عرض كنم - ارتشش و توده هاى مردم بود ، این وقتى كه آمد ، در همان جنگ عمومى براى یك مشورت آمد به ایران ، آنوقت معروف بود به اینكه ایشان یك گاو خاصى عرض مى كنم كه همراهش آوردند كه شیر آن گاو را بخورد و مبادا خداى نخواسته این شیر گاو نباشد و مبتلا بشود به شیر گاو ایران . این زندگى اشرافى او بود . و من خودم این را دیگر دیدم كه ما از تهران مى رفتیم به مشهد با اتوبوس ، بر خوردیم به این لشكرهایى كه از روسیه بودند كه عقیده شان این بود كه ما و استالین هر دو برادر هستیم و همه با هم مثل هم مى مانیم ، اینها مى آمدند براى گدائى سیگار یا چیز دیگر ، وقتى یك سیگار به آنها دادند ، گرفت این سیگار را آنقدر خوشحال شد كه بنا كرد سوت زدن و راه رفتن ، براى یك سیگار گدائى مى كرد . او وقتى كه آمد ، با طیاره آمد و با چه وضعى و با چه اشخاصى و با كذا ، گاو شیرده هم آوردند كه آقا شیر بخورد از آن گاو ! . اینها بازى مى دهند مردم را ، اینها مردم را بازى مى دهند . لنین كه اینقدر از او تعریف مى كنند و كذا ، اولا به واسطه یك شكست جنسى خودش وارد شده و مخالفت كرده است با آنهائى كه دیانت داشتند ، با آن علمائى كه آنوقت بودند و علماى خودشان ، یك مساءله جنسى بوده است كه آنها منعش كردند و او عصبانى شده ، آنوقت یك قصه هم از او نقل مى كنند كه ایشان گفته است كه باید ما حساب كنیم ببینیم كه این افرادى كه در مملكت ما هست ، خرج و دخلشان چه جورى است ، هر نفر آدمى كه حساب كردیم در سال خرج و دخلش با هم مساوى است یا دخلش بیشتر از خرجش است این را ما نگاه مى داریم براى اینكه خوب خرج خودش را دارد ، یك چیزى هم به ما مى دهد ، هر آدمى كه دخلش كمتر از خرجش است ، این را باید توى دریا انداخت . این آدم انساندوست یك همچنین آدمى است ، این كه حالا اینقدر از او تعریف مى كنند یك همچو آدمى است كه این فقرا كه نمى توانند كار بكنند ، پیر مرد حالا شده است ، ضعیف شده است ، یك عیبى دارد كه نمى توانند كار بكند به اندازه مخارج خودش ، این دیگر به درد نمى خورد ، این را باید ریخت تو دریا راحت بشود ! توى دریا هم بریزید كه دیگر محتاج به اینكه زمین را بكنند و اینها ، نباشد ! اینها بازى مى دهند جوان هاى ما را و

ص: 239

تبلیغات است همه اش ، واقعیت نیست . این یك حكومت و یك عرض بكنم كه رئیس براى آنها و ما هم حكومت خودمان را نشان مى دهیم ، آن حكومتى كه ما مى خواهیم . آن حكومتى كه ما مى خواهیم مصداقش یكى خود پیغمبر اكرم است كه حاكم بود ما بناست كه روسا را بگیریم ، روسا را نظر بكنیم ، سیره رؤسا رانظر بكنیم ، یكى از هم آنها حضرت امیر بود ، یكى هم عمر بود ، ما ببینیم اینها مثل عمر هم هستند ؟ خود پیغمبر را هر كس كه سیره نوشته است از رسول اكرم نوشته ، وضعش در زندگى كمتر بوده است از این مردم عادى كه آن وقت در مدینه زندگى مى كردند . اطاق گلى اینها داشتند توى مسجد یك اطاق گلى داشتند ، سوار الاغ مى شده است یك كسى هم دنبالش ، پشت سرش مى نشسته و مى رفته ، آنوقت هم براى او مساءله مى گفته ، او را تربیت مى كرده . شما بیاورید یك حاكمى ، یك رئیس عرض مى كنم كلانترى ، یك كد خداى یك شهرى یك دهى بیاورید كه اینطورى باشد ، سلوكش با ملت این باشد كه وقتى توى مسجد مسجد محل اداره حكومت ، مى آمدند آنجا وقتى كه پیغمبر توى مسجد نشستند و عرض مى كنم كه چند نفر هم همراهشان هستند ، با هم نشسته اند و دارند صحبت میكنند ، اشخاصى كه نمى شناختند ، از خارج مى آمدند نقل شده است كه نمى شناختند اینها كدام یكى عرض مى كنم كه حاكم است و كدام یكى محكوم ، كدام یكى پیغمبر است و كدام یكى مردم دیگر . یك زندگى اشرافى و یك زندگى عرض مى كنم چیزى نداشته در عین حال كه خودش اینطور بوده آنقدر به این فقرا رسیدگى مى كرده و به این ضعفا رسیدگى مى كرده است كه مردم همه از ذكرش فرض كنید عاجز بودند .

آن هم حضرت امیر با سلطنت (جسارت است كه من سلطنت به ایشان بگویم ) با خلافت چندین مملكتى كه ایران یكى از آنها ، حجاز یكى از آنهانمى دانم عراق یكى از آنها ، اردن یكى از آنها مصر یكى از آنها ، این یك همچو دامنه اى آنوقت داشته سلطنت ایشان ، با این دامنه سلطنت ، زندگى خودش را ببینیم كه آیا این غمخوار ملت است یا آنهائى كه اینها مى گویند ؟ مقایسه بكنید و زندگى شان را در تاریخ ببینید . آن چیزى كه نقل مى كنند ، یك پوستى ایشان داشته است یك پوست گوسفندى داشته شب ها خودش و عیالش رویش مى خوابیدند ، روز هم این را مى گذاشتند آنجا براى شترشان علف مى ریختند . این زندگى حضرت امیر در عمرش شاید یك دفعه یك نان سیرى نخورده باشد . این وضع خوراك حضرت امیر كه در آن چیز را برحسب نقل مهر مى كرده ، آنجایى كه توى آن نان جو بوده است مهر مى كرده است ، كه مبادا اینها باز كنند یك چیز دیگر توى آن بریزند (یك چربى ، یك چیزى كه مثلا به حسب ترحمى كه فرزندانش مى خواستند به پدر بكنند و زینب مثلا مى خواسته به پدر بكند ، چیزى داخل این بكند) مهر مى كرده كه دست نخورده باشد . این خوراك حضرت امیر سلام اللّه علیه بود .

آن شبى كه شبى فوت ایشان است شب ضربت خوردن ایشان هست ، آن شب مهمان ام كلثوم مى گویند بوده است ، وقتى كه برایش غذا مى آورند ، ایشان غذا براى افطار مى آورد ، مى بیند كه نمك آورده و شیر ، مى گوید تو چه وقت دیدى من دو تا خورش داشته باشم ؟ یكیش را بردار ، مى گویند كه رفته

ص: 240

است نمك را بردارد ، گفته است به جان من شیر را بردار ، دو لقمه نمك دست برد و خورد . این حكومت ماست ، حكومت اسلام است حاكم اسلام است ، آن هم حاكم كمونیست و ماركسیسم و اینها .

هدف اجانب از سركوبى مروجین اسلام ، دستیابى به ذخایر مسلمین

انسان باید تعقل كند ببیند كجا گول خورده است ، این گول براى چه ، این تبلیغات چه براى چه بوده است ؟ این نكته اینكه شما را مى خواهند جدا كنند از اسلام ، جدا كنند از حكومت اسلامى ، باید دید نكته چیست كه شما را مى خواهند جدا كنند از حكومت اسلامى . نكته این است كه آن آقا گاز مملكت ما را مى خواهد ، آن آقا نفت مملكت ما را مى خواهد ، خوب ، نفت و گاز صاحب دارد ، ممكن این است كه داد وقالشان در آید . اسلام مى گوید كه هیچ قدرتى حق ندارد ، هیچ قدرتى نمى تواند بیاید به مسلمین تحمیل بشود ، اینها هم كه مى خواهند تحمیل كنند همه چیز را ، اینها مى خواهند ، یك محمدرضا را بیاورند و اینجا بگذارند ، ماءمور كنند (ماءموریت براى وطنم ) كه این آدم همه استفاده هائى كه این مملكت دارد ، به اینها بدهد ، خوب ممكن است آخوند صدایش در آید ، آخوند را خفه مى كنند ، (آخوندها مفتخورند ، این آخوندها همه مفتخورند) اینها مى گویند آخوندها مفتخورند این آخوندى كه حالا دارد مفتخورى مى كند در این حجرات مدرسه آن زندگى را دارد ، چهار تا كتاب و یك گلیم و نمى دانم چه ، آنهائى به اینها مى گویند مفتخورند كه خودشان داراى كذا و كذا هستند . (این آخوندها تنبل هستند) ! این آخوندها تنبل هستند كه 70 سال پشتكار دارند یك كار را انجام مى دهند تا آخر براى حفظ عرض مى كنم ملت خودشان و حفظ دیانت خودشان یا آنهائى كه هر روز دارند دور مى گردند براى عرض مى كنم بیعارى كردن ؟ اینها دارند به اینها مى گویند تنبل هستند اینها ، همه تبلیغات براى این است كه آخوند را از نظر ملت بیندازد ، این قدرت را از این ملت بگیرد ، آن قدرت اسلام را كه بالاى سر همه قدرت هاست از دست بگیرد ، این قدرت كسانى كه مروج اسلام هستند ، این قدرت را هم بگیرد ، وقتى كه این دو تا قدرت را گرفت ، سر صبر ، محمدرضا هر كارى دلش مى خواهد بكند ، یكى نگوید چرا . آن روزى كه رضا شاه آمد و آن همه كارها را كرد ، باز یك آخوند بود كه توى مجلس ، به اسم مدرس (رحمة اللّه ) كه مقابلش مى ایستاد و مى گفت كه نه . هیچ كس نبود ، مدرس بود ، چند نفر هم كه اطراف او بودند ، دیگر در تمام مملكت هیچ قدرتى در مقابل او نمى ایستاد . مدرس یك آقاى عمامه اى ملا ، متقى و با یك پیراهن كذا و عباى كذا و تنبان كرباسى كه شعر آنوقت برایش گفتند كه تنبان كرباسى قدردانى از او كردند و شعر برایش گفتند ، انتقاد از او كردند ، این ایستاد در مقابل رضا شاه و (نه ) گفت .

آنوقتى كه التیماتوم كرد روسیه به ایران كه در یك قضیه اى بود كه من حالا یادم نیست ، التیماتوم كردند و لشكرشان هم حركت كرده بود و آمده بود تا فلان جا ، آوردند به مجلس كه ، التیماتوم را آوردند به مجلس كه وكلا چیز بكنند ، خوب لشكر روس است و بناست بیاید و التیماتوم كرده و اگر فلان كار را انجام ندهید چه خواهیم كرد تنها كسى كه خود آنها نوشتند وكلا همه نشسته بودند و

ص: 241

هیچ حرف نمى زدند و قدرت این كه كارى بكنند نداشتند خوب چه بكنند نوشته یك سید یك معمم یك ملائى با دست لرزان آمد پشت آنجا و گفت حالا كه بناست ما از بین برویم ، چرا به دست خودمان از بین برویم ؟ نه ، ما رد مى كنیم این را ، كردند و هیچ غلطى هم آنها نكردند . قدرت پیدا كردند به قول ایشان ، وكلاى دیگر هم قدرت پیدا كردد و راى برخلاف دادند و قبول نكردند حرف آنها را ، آنها هم هیچ كارى نكردند ، اینها مى خواهند ما را بترسانند .

شكست طرح اجانب در عقب راندن مسلمین

الان هم كه شما خیال مى كنید كه از آن طرف همین دیروز باز تلگرافى در چهار آبان كرده بودند (چند روز پیش از این ) این سران مفتخور نفتخور ، این تلگراف را كرده بودند و تبریك گفته بودند به شاه چهارم آبان را ، اظهار پشتیبانى ، مى نویسند كارتر كه قیامت كرده بود در اظهار پشتیبانى كه ما پشتیبان شما هستیم و فلان پریروز هم ، چند روز پیش از این وزیر خارجه انگلستان مساءله را همانطورى كه بود گفت ، گفت (ایشان حافظ منافع ماست (قریب به این معنا) حافظ منافع ماست ، ما منفعت در آنجا داریم ، ما باید حالا پشتیبانى از او بكنیم . )

نه ، ما نمى گذاریم تو پشتیبانى بكنى ، ملت دیگر گول این حرف ها را نمى خورد . حالا هم این حرف هایى كه اینها مى زنند ، خیال نكنید كه حالا اگر این ملت ایستاد و پشت سرهم ایستاد و رد كرد این حرف ها را به آنها لشكر بیاورند از آن طرف ، نخیر اینها همه شعر است ، اصلا دنیا دیگر این را قبول نمى كند از كسى . یك ملتى وقتى حرف صحیح دارد مى زند ، حرف حق دارد مى زند ، مى گوید كه ما نمى خواهیم منافعمان را شما ببرید ، ما نمى خواهیم ذخائر ما را شما ببرید ، ما مى خواهیم خودمان در این مملكتمان مستقل باشیم ، ما مى خواهیم آزاد باشیم ، شما خودتان در - نمى دانم - اعلامیه حقوق بشر این حرف ها را زده اید ، ما مى خواهیم همین مطابق اعلامیه حقوق بشر عمل بكنیم ، ما مى خواهیم آزاد باشیم ، ما در مملكتمان استقلال مى خواهیم ، آزادى مى خواهیم ، بچه هاى ما هم دارند داد مى زنند این معنى را ، پیر مردهایمان هم دارند مى گویند همین معنا را نمى شود با یك همچو ملتى با سرنیزه چیز كرد ، نه حكومت نظامى جلوى این ملت را دیگر مى تواند بگیرد و نه عرض مى كنم كه حكومت غیر نظامى ، اصلا نمى شود ، نه كارتر مى تواند بگیرد نه - عرض مى كنم كه كرملین نشین ها مى توانند این كار را بكنند ، نمى شود این معنا . اینها همین طور مى گویند براى اینكه با گفتن مى خواهند شما را از دم ، در كنند و لا عمل نمى كنند كه بیایند هجوم بیاورند . اینها هر كدام منافعى دارند ، منافع بین المللى و این چیزها را دارند كه نه او جرات مى كند از ترس این یك قدم جلو بیاید و نه این جراءت مى كند از ترس او یك قدم جلو بیاید . اینها هر كدام از هم مى ترسند لكن خوب مى خواهند این حرف ها را حالا مى زنند براى ترس ما ، آنوقت هم یك آخوند ایستاد و گفت (نه ) منتهى خوب مردم همراه نبودند ، مجهز نشده بودند مردم ، تبلیغات جورى كرده بود كه آخوند را سوار اتومبیل نمى كردند خدا مى داند ، مرحوم حاج شیخ عباس طهرانى (رضوان اللّه ) علیه گفت كه در عراق من مى خواستم سوار اتومبیل

ص: 242

بشوم ، شوفر گفت ما دو تا طایفه را سوار نمى كنیم ، یكى آخوندها را و یكى فاحشه ها را . وضع آخوند این جور شده بود آن روز یعنى این جور كرده بودند . جدا كردند اینها را از ملت ، رضاخان هر كارى خواست كرد آن آخوندها هم ، آقایان هم قیام كردند ، چند تا قیام كردند لكن ملت از باب اینكه گول خورده بود نتوانست ، همراهى نكرد ، آنها هم لشكرى نداشتند . الان هم تبلیغات پشت سر هم تبلیغلت هست ، تبلیغ پشت سر تبلیغ ، فلانى (امام خمینى ) در قصر ییلاقى چیز ، آنجا هست و جوان ها مى روند پیش او در قصر ییلاقى . این قصر ییلاقى ماست كه نداریم یك اطاقى كه آقایان بتوانند بنشینند ، باید اینطورى بایستند . این تبلیغات ، آقا مى خواهند اینطورى جدا كنند مردم را از این دین ولى حالا دیگر این حرف ها را گوش نمى دهند ، حرف ها گذشت دیگر ، روشن شده اند مردم ، مطلع شده اند مردم بر حیله ها ، دیگر به این حرف ها گوش نمى دهند و باید برود این آدم ، هیچ چاره ندارد و اگر بخواهید ایران اصلاح بشود ، با بودن محمدرضا در آنجا و این سلسله خبیثه پهلوى ، این ایران اصلاح شدنى نیست ، باید این برود تا ایران اصلاح بشود ، دنبال او باید دست آمریكا انگلستان عرض مى كنم كه شوروى ، این سه ابر قدرت باید دستشان قطع بشود از ایران و ایران ، مستقل براى خودش باشد تا اصلاح بشود . ما دنبال این معنى هستیم انشاءاللّه .

انعكاس وقایع انقلاب اسلامى ، تكلیفى براى ایرانیان مقیم در خارج

حالا ببینیم تكلیف شما كه اینجا نشستید چیست ؟ (من خسته شدم كه نمى توانم دیگر ادامه بدهم ) تكلیف ماها چیست ؟ برادرهاى ما در ایران دارند تكلیفشان را عمل مى كنند یعنى الان هم كه ما اینجا نشستیم ، شما خاطر جمع باشید در قم یا در جاى دیگر یك صدائى هست . در تهران نمى دانم در زنجان ، هر جا بروید یك مطلبى هست ، یك نهضتى هست ، یك فریادى هست ، یك كتك خوردنى هست ، یك - عرض مى كنم قتل و غارتى هست آنها مشغول هستند و ما و شما در اینجا مواجه با آن جهت مع الاسف نیستیم اما شما هر كدامتان مى توانید تبلیغ كنید در همین خارج هر كدام اهل عرض مى كنم كه مدارس هستید ، دانشگاه هستید ، 10 نفر آدمى كه آنجا ایستاده از این خارجى ها ، بروید سراغشان بگوئید كه ایران وضعش اینطور است ، دارند این كار را مى كنند ، این سران ممالك دارند اینطور ظلم به ما مى كنند این شاه دارد اینطور ظلم مى كند ، اینطور مردم را مى كشد ، مردم حرفشان این است این را مى خواهند ، مردم وحشى نیستند . این مردیكه دارد مى گوید این مملكت ما مردمش قابل نیستند كه آزادى به آنها دادیم و مى گوید قابل نیستند كارتر مى گوید كه آنقدر آزادى دادند كه اینها دیگر داد و فریادشان در آمده ، اینهمه قتل و غارت براى زیادى آزادى است به منطق كارتر ، با تصریح . من نمى فهمم این چه جور دماغى است ، این چه جور آدمى است . در روزنامه بود ، روزنامه اطلاعات یا كیهان كه ایشان گفته اند كه شاه یك آزادى تندى به مردم دادند و این ، منشاء این اختلافات است ، این آزادى تند منشاء این است كه مردم دادشان بلند شده است كه اى آزادى ، آزاد آزادى . مقصود از هى آزادى این است ما نمى خواهیم آزادى ، ما نمى خواهیم آزادى و حرف كارتر این

ص: 243

است . اینها دارند اینطورى معرفى مى كنند . این مردیكه مى گوید كه (باز او بهتر است از این ) این ملت ما قابل آزادى نیستند ، نمى شود به آنها آزادى داد براى اینكه اگر آزاد بشوند مرا نمى خواهند . حرف او این است تا به آنها گفتند (آزادى ) مى گویند (مرگ بر شاه ) . آن آدم هم مى گوید از بس آزادى دادند ، دارند داد میزنند . ما گرفتار یك همچو دو نفر آدمى هستیم ، یكى از آن طرف افتاده ، یكى از آن طرف افتاده . این گرفتارى ماست . ما كه در اینجا نشستیم و تمام با هم داریم و شما كه تماس با این رفقاى اروپائى یا آمریكائى تان دارید ، بگوئید مطالب را ، درد ایران را یا درد این ملت را بگوئید ، بگوئید كه این بچه هاى صغیر را اینها دارند مى كشند ، بچه هاى 7 ساله را ، بچه هاى 8 ساله را اینها دارند مى كشند .

ما میخواهیم كه انعكاس این مطلب كه در خارج اینها یك مردم وحشى هستند ، نوشته بود ، از قول یك خبرنگار بود كه اروپائى بود ، انگلیسى بود ، نوشته بود كه من در این اجتماعى كه در روز عید فطر مردم با تمام وقار داشتند مى رفتند و شعارهائى مى دادند ولى هیچ زد و خورد تو كار نبود و آرام بود ، نوشته است كه من رفتم كه بروم ، یك اتومبیل بود مال یك آمریكائى ، نگه داشت دید من خارجى هستم ، سوار شدم ، رو من كرد ، گفت ببین وحشى ها را . به او گفتم ، اینها وحشى اند ؟ شما در كجاى دنیا اطلاع دارید كه نیم میلیون ، یك میلیون جمعیت راه بیفتد و اینطور آرام اینطور صحیح راه بروند ؟ خوب ، اینها حقشان را مى خواهند ، اینها وحشى هستند ؟ اینها در خارج منعكس كرده اند كه ایران وحشى هستند ، وحشى را كه نمى شود آزاد كرد ، وحشى باید در باغ وحش درش را باید محكم قفل كرد . اینها دارند شماها را اینطور معرفى مى كنند . شما براى اینكه از ذهن این خارجى ها بیرون بیاورید این مطلب را ، بگوئید مطلبى كه ما داریم چیست ، مطلبى كه ایرانى ها دارند چیست ، این است . تا این مساءله از ذهن اینها بیرون برود وقتى بیرون رفت ، در اینجا هم یك موجى پیدا مى شود . این حكومت ها ، اینها هم از ملت خودشان یك قدرى ملاحظه ممكن است داشته باشند . این براى این جهت است ، نه اینكه براى این است كه اینها بلند شوند بیایند كار ما را حل كنند ، ما كارمان را باید خودمان حل كنیم . لكن این مطلب كه دارند درست مى كنند براى ملت ایران كه ملت ایران وحشى است و آزادى نمى تواند بپذیرد یا ملتى است كه از زیادى آزادى دادش در آمده است ، این مطلب را شما باید منعكس كنید و بفهمانید كه مساءله و داد ملت ایران چیست و اینها چه چیز مى خواهند . بچه 8 ساله شان داد مى زند آزادى ، استقلال ، حكومت اسلامى ، پیر مردش هم اینها را مى خواهد ، ملایش هم این را مى خواهد - عرض مى كنم كه اهل منبرش هم این را مى خواهد ، فضلایش هم این را مى خواهند ، بازارى هم این را مى خواهد ، دبیرستانى هم این را میخواهد ، اینها مى خواهند آزاد باشند . گرفتار بودند ، 50 سال اختناق ، اینها مى خواهند كه مستقل باشند ، سال هاى طولانى (بیش از 50 سال ) تحت اسارت بودند ، مى خواهند بیرون بیایند از این اسارت . ماها باید در اینجا كه هستیم تبلیغ كنیم یعنى بگوئیم به این افراد این مملكت ، با هر كس كه روابط داریم مسائل ایران را طرح كنیم و به اینها بگوئیم تا این مطلب از ذهن اینها بیرون بیاید كه (اینها یك دسته وحشى هستند كه دارند بانك را- نمى دانم – آتش مى زنند ،

ص: 244

حالا اگر هم آتش بزنند اینها ، یك وقت از خود آنها نباشد . این یك دسته وحشى هستند اینها ، اینها را اگر آزاد كنند ، چه خواهند كرد ؟ چه خواهند كرد . چه خواهند كرد . نه مساءله این نیست ، این بیچاره ها براى آزادى دارند داد مى زنند ، بچه هایشان را هم مى دهند كه مبادا كه باز در قید و چیز اجانب باشند .

انشاءاللّه خداوند همه شما را حفظ كند ، موفق باشید و اسلام را تقویت كنید . امیدواریم كه این ملت با این وضعى كه دارد ، پیروز بشود و پیروز خواهد شد انشاءاللّه .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 245

بیانات امام خمینى در مورد لزوم اتحاد قواى مسلمین در مقابل دسائس استعمارگرى

اشاره

9/8/57

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اتصال قطرات اجتماع مسلمین پیدایش قدرت واحدى براى نابودى ابرقدرت هاست

این گروه هایى كه هستند ، این گروه ها یك اختلافات سلیقه اى و مسلكى بینشان موجود است . من خودم هم كه در اینجا آمدم این معنا را یك قدرى احساس كردم هست .

یك جامعه اى كه یك مقصدى دارد و مى خواهد كه آن مقصد را تا آخر ببرد و مقدماتش را فراهم كند و به نتیجه برسد ، این جامعه را مى شود تشبیه كرد (افراد جامعه و خود جامعه را) به قطرات و نهرها و سیل و دریا . قطره باران یكى یكى وقتى كه ملاحظه بكنید ، هر قطره اى وقتى از قطره هاى دیگر جدا باشد یك برگ را هم تر نمى كند یك قطره باران به قدر اینكه یك برگى را تر بكند نیست . اگر هم فرض كنید كه میلیون ها قطره باشد ، این قطره ها از هم جداباشند ، هیچ اتصالى باهم نداشته باشند ، اگر چنانچه میلیاردها قطره وجود داشته باشد . و این ها قطره قطره باشند ، باز كارى از آنها نمى آید . هر قطره اى تا اجتماعى نباشد كارى از آن نمى آید ، حالا اگر اتصال با هم پیدا كردند ، یك وقت اتصالشان یك مقدارى است ، مثلا در یك جایى كه قطرات آمده اند ، یك مقدارى از این قطرات با هم اتصال پیدا كرده اند و لیكن به مقدار دیگرى یا اتصال ندارند یا اتصال پیدا كرده اند لیكن آنها دیگر به این قطراتى كه با هم متصل شده اند ، اتصال نداشته باشند ، آن یك جویى را ، یك نهرى را تشكیل مى دهد ، آن هم یك نهرى را تشكیل مى دهد یا اگر با هم اتصال پیدا نكرده باشند به همان قطره باقى مى مانند . از این نهر یك كارى بر مى آید اما كار اساسى نیست . از این اتصالى كه بین این قطرات پیدا شده است و یك نهرى ازآن درست شده است ، مى شود كه یك زمینى را مثلا آبیارى كنند و به او كشتى بكنند لیكن محدود است انتفاع از آن آن نهر هم همین طور ، و آن قطرات اگر باشد كه هیچى . اما اگر چنانچه این نهرها به هم متصل شد و یك سیلى و رودخانه اى راه انداخت ، قدرتش زیاد مى شود قطره بود آنوقت ، قبل از اینكه سیل بشود ، آنوقت كه قطره بود ، قدرتش یك قدرت قطره اى بود كه یك برگ را نمى توانست تر بكند یا حركت بدهد ، حالا كه اتصال پیدا كرد و یك نهرى از او وجود پیدا كرد ، این حالا به واسطه اتصال ، قدرت پیدا كرد یعنى قدرتهاى كوچك جمع شدند ، ضعیف جمع شدند ، وقتى با هم شدند یك قدرت واحد پیدا شد كه این قدرت واحد نسبت به آن قطره به اندازه اى است كه عدد آن قطرات است ، اینها با هم كه مجتمع شدند این ضریب آن قطرات است و شاید گاهى هم

ص: 246

قدرت بیشتربشود لكن باز یك قدرت محدودى است ، به همین اندازه اى كه یك زمینى را مى تواند یا اینكه اگر راه بیفتد مى تواند یك جوى كوچكى راه بیندازد ، یك خاشاكى را حركت بدهد . اگر این جوى هایى كه از این نهرهائى كه پیدا شده است از این قطرات ، با هم اتصال پیدا بكنند و یك سیلى تشكیل بدهند ، قدرت زیاد مى شود كه حالا این سیل خروشنده مى شود و ممكن است كه بكند یك درخت هایى را ، یك بناهایى را خراب كند با آن خروش خودش و اگر اینها همه به هم اتصال پیدا بكنند و این رودخانه ها همه با هم اتصال پیدا كنند و به شكل یك دریا در آیند ، قدرت بسیار زیاد خواهد شد كه یك موجش كشتى ها را مى شكند .

این جامعه ما هم همین طور است ، یكى یكى افراد را حساب كنید ، اگر صد میلیون یكى یكى باشد یعنى صد میلیونى باشد كه هر كدام خودشانند ، كارى به دیگرى ندارند ، این صد میلیون جمعیت هیچ كارى از آنها نمى آید ، هر كدام به اندازه خودشانند اما اتصال چون ندارند كار از آنها نمى آید و مثل آن قطره ها مى مانند كه یك برگى را نمى توانست حركت بدهد . یك نفر آدم یك قدرتى دارد اما قدرتش بسیار بسیار محدود است كه بخواهد یك كار اساسى را انجام بدهد ، از او نمى آید كار انجام بدهد ، اگر هم فرض كردیم كه این یك نفر یك جا یك جمعى با او هم عقیده شدند و با هم در یك مقصدى شركت كردند لكن سایر افرادى كه در جامعه هست با این یا هم فكر نباشند و بدتر ، اینكه فكر مخالف داشته باشند ، اگر هم فكر نباشند و به آنها كار نداشته باشند ، این یك قدرتى است كه از آن كارهاى محدودى مى آید ، كارهاى كمى از او مى آید براى اینكه خودش به واسطه این اتصالى كه افراد به هم پیدا كرده یك قدرتى پیدا كرده است ، چون مزاحم هم ندارد از این جهت یك كارهایى را مى تواند انجام بدهد اما اگر بنا شد كه یك جمعیت دیگرى باشند كه با این مخالف باشند در این راهى كه دارد مى رود ، اینها از این راه مى خواهند بروند ، آنها مزاحمت مى كنند ، به واسطه این مزاحمتى كه واقع مى شود ، كارها خنثى مى شود یعنى نه او به مقصد خودش مى رسد و نه این جمعیت به مقصد خودشان مى رسند . اگر این مى خواست به همان مقصد جزئى خودش برسد ، مزاحم باید نباشد در كار . اگر شما بخواهید از اینجا بروید تا مثلا بیرون این شهر ، اگر یك مزاحمى نباشد مى توانید بروید اما اگر مقابل شما یك مزاحمى ، یك سیلى باشد ، یك غول باشد ، مزاحمى باشد ، نمى توانید بروید .

این اجتماعى كه ما فرض كردیم ، حالا از افراد محدود واقع شد و اینها در یك مقصدى این جمعیت شركت داشتند و خواستند یك حركتى بكنند ، اگر چنانچه در مقابلشان یك جمعیت دیگرى نبود كه با اینها مزاحمت كند ، آن خودش یك حركتى مى كرد و یك نتیجه جزئى هم از آن حاصل مى شد اما اگر یك جمعیت دیگر پیدا شد و مزاحمت با این جمعیت كرد ، شما فرض كنید كه صد تا ، دویست تا جمعیت كه هر كدامشان مجتمع داشته باشند ، دویست تا جمعیت باشند لكن دویست تا جمعیتى كه اینها همه كارهاى مختلف و عقاید مختلف دارند و مزاحمت از هم مى كنند ، اینطور نیست كه كار به هم نداشته باشند ، مزاحمت از هم مى كنند ، این دویست تا قدرت به واسطه این مزاحمت هایى كه مى شود ، خنثى مى شود یعنى بیكاره مى شود ، نمى رسد هیچ كدام به مقصد ، همه ناكام خواهند شد درمقصد . چه

ص: 247

وقت ممكن است كه مقصد یك جامعه اى جامه عمل به خودش بپوشد ؟ آنوقت كه این افراد این جامعه ، مثلا حالا ما فرض مى كنیم افراد مسلمین ، این افراد مسلمین كه مثلا هشتصد میلیون ، شاید حالا یك میلیارد باشد ، اینكه مى بینید كه این یك میلیارد جمعیت همه شان زیر سلطه هستند ، پیدا نمى كنید در این یك میلیارد جمعیت كه از مسلمین تشكیل شده است (كه همه مسلمند) الا اینكه هر جایش را كه دست مى گذارى مى بینى كه ابرقدرتى در آن دست دارد ، اینكه یك میلیارد جمعیت اسیر یك ابرقدرت داراى مثلا دویست میلیون جمعیت ، صدوپنجاه میلیون جمعیت است براى این است كه آن صدو پنجاه میلیون جمعیت با هم یك اجتماعى دارند در یك مقصدى و این یك میلیارد جمعیت با هم كه اجتماع ندارند ، با هم مخالف هم هستند .

وقتى كه رجوع مى كنید به ایران ملاحظه میكنید ایران با آنهایى كه مجاورش هستند ، ممالك مجاورش خوب نیست . ممالك اسلامى به این صورت در آمده و این همین طورى نیست ، اینطور نیست كه این ممالك اسلامى كه با هم اختلافات دارند و اختلافات سرسختانه با هم دارند ، گاهى هم به جنگ هم برمى خیزند ، این من باب اتفاق شده باشد ، خیر ، این نقشه هاى آن ابرقدرت هاست كه اینها را وادار مى كند كه به هم بپرند و اجتماع نداشته باشند ، این قدرت یك میلیاردى نیاید روى كار كه حوصله را برآنها سخت كند و به همه غلبه بكند . آن باید چه بكند ؟ باید این جمعیت ها را ، این چیزها را مثل نهرهاى مختلف مجتمع اند اما آن نهر با آن نهر مجتمع نیست ، اینها را متفرق بكنند از هم ، و او یك مسلك داشته باشد و آن هم یك مسلك داشته باشد ، آن هم یك مسلك ، هر كدام یك راه خاصى به خودشان داشته باشند و با دیگران مخالفت داشته باشند ، دعوا و جنگ داشته باشند . این یا از خیانت سران ممالك است (ممالك اسلامى ) و یا از جهل و بى اطلاعى شان هست كه نتوانستند اینها با هم تفاهم كنند و همه با هم مثل یك دریایى بشكنند با موج خودشان هر چى كه در مقابلشان مى آید .

توطئه ابرقدرت ها براى از بین بردن تفاهم دول عربى

مى بینید كه شما در فلسطین یك عده محدودى از این صهیونیست ها ، از این یهودى ها ، یك قسم از این اسرائیل ، یك عده محدودى اینقدر ممالك عربى را كه بیش از صد میلیون جمعیت دارد طورى كرده است كه یا بعضى شان تسلیم او شده اند ، بعضى شان هم نمى توانند هیچ كارى بكنند . الان چقدر سال است كه اسرائیل آمده و غصب كرده است این اراضى فلسطینى ها را و اینهمه جمعیت عرب و ممالك عربى اینقدر عرضه نداشته اند كه این فلسطین را رد بكنند ، مى گویند آمریكا پشت سر اوست ، خیر بى عرضه هستید ، بى عرضه اند ، نه این است كه آمریكا ، اگر این قدرت ، قدرت صد میلیونى عرب با هم مجتمع بشوند ، آمریكا هم نمیتواند كارى بكند اروپا هم نمى تواند ، هیچ جا نمى تواند كارى بكند لكن مجتمع نیستند . بله آنها كارى كه مى كنند این است كه اینها را نگذارند مجتمع بشوند . آن كارى كه آنها مى كنند این است كه اگر یك وقت استشمام این را كردند كه این دول عربى مى خواهند با هم مجتمع بشوند ، یك كارى بكنند بر هم بخورد این اجتماعشان مثلا رئیس مصر را ببرند به آنجا ،

ص: 248

رئیس جمهور مصر را ببرند به آمریكا و با او قرادادى بكنند ، چه بكنند و از یك راهى ، او را یك راهى ببرند كه دیگران آن راه را ندارند ، آن یكى را ببرند یك راه دیگرى كه آنها آن راه را ندارند . این از كم فهمى ماهاست و از بى عرضگى ما مسلمین است كه اینطور اسیر هستیم و همه ما در تحت سلطه هستیم و همه منافع شرق را دارند آمریكا و شوروى و امثال اینها مى برند براى اینكه این قطرات در آنجائى هم كه با هم مجتمع اند ، اجتماع نیست .

تشكیل احزاب و گروه هاى مختلف ، حیله اى براى دست یابى اجانب به بیت المال مسلمین

شما ملاحظه بكنید ، خوب حالا ما حساب آنكه مى خواستیم بكنیم حساب ایران است . ایران وقتى كه یك جمعیت سى و چند میلیونى ، به حسب اینطورى كه حالا مى گویند ، یك جمعیت 35 میلیونى اگر بنا باشد سى و پنج میلیون یك نفر یك نفر باشند اینها 35 میلیون یك نفر یك نفر ، كار یك نفر یك نفرى مى توانند بكنند ، كار اجتماعى نمى توانند بكنند براى اینكه ربطى به هم ندارند . حالا كه با هم مجتمع شدند و یك مثلا فرض كنید جامعه اى تشكیل شده است از آنها ، در همین متن جامعه ایجاد اختلاف مى كنند و افراد را كه با هم مى خواهند مجتمع بشوند ، نمى گذارند . مسلك هاى مختلف ، این احزابى كه مى بینید كه در ایران (حالا ما صحبتمان سر ایران است ) این احزابى كه از اول ، مثلا شاید از مشروطه به این طرف این احزاب پیدا شده باشد ، این احزاب مختلفه خیال نكنید كه من باب اتفاق یك دسته اى با هم جمع شدند و حزبى تشكیل دادند ، این با یك نقشه شیطانى بوده قدرت هاى بزرگ براى اینكه ایران را نگذارند با هم بشوند ، یك حزب درست كرده اسمش را این گذاشته و یك حزب دیگرى درست كرده اسمش را آن گذاشته ، این حزب با آن دشمن است ، آن حزب با این دشمن است . احزاب در بطن این جامعه درست كرده اند ، جبهه مختلف درست كرده اند و این احزاب و جبهه هاى مختلف هم اینطور نیست كه آن كار خودش را بكند و راه خودش را برود به آن كار نداشته باشد ، آنهم كار خودش را بكند به این كار نداشته باشد ، نخیر با هم مختلفند ، با هم مخالفند . یك راه استفاده غرب از ما و استفاده آمریكا و شوروى از مخازن و ممالك ماها همین معناست كه در بطن خود یك جامعه كه باید براى خودش یك حسابى داشته باشد و یك پیشرفتى بكند ، در همان بطن جامعه از طریق هاى مختلف اختلاف درست مى كنند ، اختلاف مسلك هاى مختلف عرض مى كنم كه جنگ ترك و فارس ، جنگ كرد و مثلا غیر كرد ، جنگ مثلا فرض بفرمائید كه بلوچ و غیر بلوچ از این مسائل درست مى كنند و مى تراشند . یك مملكتى كه باید همه با هم مجتمع بشوند ، هر كدام را به یك راهى مى برند یعنى نقشه ها مى برد اینها را به راه هاى مختلف و به واسطه همین اختلافاتى كه در بطن خود جامعه است نمى گذارد این جامعه رو به ترقى خودش برود . آنها استفاده خودشان را مى كنند ، اینها مى زنند توى سر هم و آنها مى آیند نفت هایشان را مى برند و گازهایشان را مى برند ، هر چه دارند آنها غارت مى كنند كسى هم نیست كه حرف بزند براى اینكه یك فكر واحد نیست ، افكار متشتت و مختلف

ص: 249

است . بنابراین ، این یك سنخ اختلافاتى است كه توى جامعه و بطن جامعه ما مى اندازند و من باب اتفاق نیست و نقشه است كه این اختلافات را درست مى كنند .

نقشه هاى اجانب ، عامل اختلاف و راه تحكیم سلطه گران و سدى در برابر پیشرفت اسلام

یك سنخ دیگر این است كه قبل از ماه مبارك و قبل از ماه محرم كه دو ماهى است كه - اجتماعات مسلمین هست ، در ماه عرض مى كنم كه ماه رمضان ، ماه اجتماعات است ، مساجد كه این مردم توجه دارند به این اجتماعات ، ماه محرم هم در ایران وقت اجتماعات است ، این را دیگر دولت هاى خودمان آنها هم كمك مى كنند همه با هم . دولت هاى خودمان در این دو موسم (شما حالا بعدها امتحان كنید در این دو موسم ) قبل از اینكه این دو موسم بیاید یك چیزى توى كار مى آورند . ما دیدیم كه دو سال ، سه سال ، حالا هم تتمه اش هست و چه بساطى درست كردند براى كتاب شهید جاوید ، با هم اختلافات ، اهل منبر و اهل محراب ، اهل بازار و اهل كذا ، یكى از آن طرف كشید و یكى از آن طرف كشید و یك ماه مبارك و یك ماه محرم و سایر ایام خودشان را صرف كردند و قوا را هدر بردند و اعلیحضرت با كمال آرامش اموال این ملت را خورد و سلطه خودش را تحكیم كرد بر آنها . آقایان هم همه متوجه هستند كه كجاى كتاب شهید جاوید چى چى نوشته ، كجایش چى چى نوشته ، مقصودش این است ، مقصودش آن است ، دعوا كردند سر این مطلب و اختلافات و منبرهایى كه باید صرف این بشود كه این سدى كه سر براى اسلام ، براى پیشرفت اسلام ، براى پیشرفت مملكت است بشكنند ، این سد محمدرضا شاهى را بشكنند همه قوا صرف كتاب شهید جاوید شد و اختلافات سر كتاب شهید جاوید هدر دادند قواى خودشان را چند سال ، الان هم دنبالش هستند ، بعد از آن دوباره یك چیز دیگرى را آوردند ، مرحوم شمس آبادى خدا رحمتش كند ، رفتند مثلا یا كشتند او را یا كشته شد ، یك بساطى هم آنطور بود یكسال هم مردم را معطل این كردند كه آن آقاى شمس آبادى را كى كشتش ، كى كشتش ، دعوا سر یك همچنین مساءله اى كردند و این بى نقشه نیست ، شما خیال نكنید كه همین طورى واقع شده یك كسى را كشته شد و یك كس را هم چیز كرده ، خیر این یك نقشه اى است كه روى این نقشه حساب شده است . آنوقتى كه شما مى خواهید اجتماع با هم پیدا كنید وآنها مى ترسند كه مبادا در این اجتماعات چه بشود ، یك همچنین مطلبى را پیش مى آورند ، یك قدرى كهنه مى شود یك چیز دیگر پیش مى آورند ، (على شریعتى ) . چقدر قواى ما را ، قواى اسلامى را تحلیل بردند و همه را به هم متوجه كردند و همه قدرت ها را كوبیدند براى اختلاف بین این اهل منبر ، داد و قال و اهل محراب چه و دانشگاهى چه و دانشكده چه .

الان هم این اختلافات هست ، همین اختلافات اسباب این شده است كه دشمن هاى اصیل شما با دل راحت بخوابند و بگویند الحمداللّه خودشان به جان خودشان افتاده اند و دارند توى سر خودشان مى زنند .

ص: 250

بیدارى و انسجام در كارها ، از بین برنده نقشه هاى شیاطین

باید بیدار بشوند نسل جوان ، توجه پیدا كنند نسل جوان به این نقشه هاى شیطانى كه مى ریزند . الان در اروپا شما چندین هزار جمعیت دارید ، این چندین هزار جمعیت اگر چنانچه با یك مقصد راه بروند ، یعنى شما در فرانسه هستید ، یك دسته دیگر در آلمان هستند و یك دسته دیگر آمریكا هستند ، اینها همه با یك مقصد حركت بكنند ، كارهایشان منسجم باشد ، یك نظام داشته باشد و اینها با هم یك نقشه را بخواهند پیاده بكنند خیلى كار از آنها بر مى آید . مع الاسف نیست یك همچنین چیزى ، اختلافات باز هست ، یك گروهى او درست كرده ، یك گروهى او درست كرده ، این گروه ها با هم اختلاف دارند ، او مى آید براى او یك چیزى مى گوید ، او مى آید براى او یك چیزى مى گوید . در ایران هم اینطور است ، الان كه ایران به خود آمده یك قدرى و الان در توده هاى مردم ایران اختلافات در این مقصد كم هست یا نیست و آنهایى هم كه مثلا احتمال اختلاف در آنها مى رود ، آنها هم در اقلیت واقع هستند ، یا خیر كم كم به خود آمده اند ، الان وقت این نیست كه ما در این قضایاى جزئیه بنشینیم با هم اختلاف كنیم ، این نظیر این مى ماند كه یك زلزله اى واقع بشود در یك شهرى و بخواهد خانه ها را خراب كند ، شما با هم بنشینید مباحثه بكنید كه فلان قصه چه جورى است ، قصه بگوئید به هم ، زلزله خواهد همه را كشت .

امروز اختلاف خیانت به قواى متحد مسلمین است

الان كه تمام قواى مسلمین ایران جمع شده با هم ، در مقابل قدرت ها ایستاده است ، در مقابل شاه و آن قدرت هایى كه دنبال او هستند الان ایستاده است این خیانت بر اسلام است كه ما اختلاف بیندازیم بین خودمان و با هم ما اختلاف كنیم . این خیانت به یك ملت است كه به واسطه اختلافات ما خنثى بشود این حركتى كه در ایران پیدا شده است . اگر این حركتى كه در ایران پیدا شده و سابقه ندارد در تاریخ ، نه در تاریخ ایران ، شما در تاریخ نمى توانید پیدا كنید كه بچه اینقدرى آن همزبان باشد با پیرمرد در یك مطلب ، همه با هم باشند . اگر خداى نخواسته این جنبش و نهضتى كه در ایران پیدا شده و سابقه ندارد این اگر چنانچه بى نتیجه بخوابد ، تا ابد زیر سلطه غیر خواهید بود ، خواهید بود زیر چكمه غیر تا ابد ، قطع مى كنند ، قطع مى كنند نسل هاى شما را .

همصدایى بر ضد رژیم ، حكم عقل و شرع است

اینها حالا فهمیدند كه یك قدرتى هست در این جمعیت . ایران داراى یك قدرتى هست ، یك قدرتى است كه نظامى نمى تواند این را به هم بزند ، حكومت نظامى نمى تواند این كار را به هم بزند ، یك قدرتى است كه الان ابرقدرت ها را متزلزل كرده كه باید چه بكنند ، چه شیطنتى بكنند این قدرت را بگیرند ، الان مشغول مطالعه و بررسى و نقشه كشى هستند كه این قدرتى كه الان ، این جنبشى كه الان پیدا شده و مثل سیل خروشان دارد حركت مى كند و خنثى میكند آن نقشه هاى آنها را ، چه نقشه اى

ص: 251

پیش بیاورند كه خاموش بشود این ، بایستد این نهضت . اگر این نهضت خداى نخواسته به نتیجه خودش نرسد و بخوابد ، ایران و اسلام و مسلمین تا ابد زیر سلطه اروپا و آمریكا خواهند جان داد . اگر یك همچو چیزى هست (هست ، اگرى ندارد) اگر یك همچو چیزى را احراز ما كردیم یا احتمالش را دادیم ، حكم شرع و عقل این است كه باید همه با هم همصدا باشیم . جائز نیست كه ما با هم اختلافات داشته باشیم و هر كسى یك راهى برود ، همه با هم یك صدا باید بكنند و همه بگویند نه ، نه محمدرضا شاه و نه سلسله پهلوى و نه لندن و نه آمریكا و نه شوروى خودمان ، اسلام ، مسلمین ، خودمان . اگر این پیشرفت را كردید ، امروز اگر این اتحاد را حفظ كردید و پیشرفت كردید و نجات پیدا كرده اید . و اگر الان نجات پیدا نكنید خدا مى داند تا آخر گرفتار هستید .

خدایا ! من گفتم

خدایا ! من گفتم ، من آن چیزى را كه مى فهمم گفتم به آقایان ، گفتم به جامعه ایران و من تقصیر ندارم . مطلب یك مطلب شوخى نیست ، مطلب این است كه یك ملتى در طول تاریخ زیر سلطه سلاطین جور بوده اند ، در طول تاریخ 2500 سال زیر سلطه سلاطینى بوده است كه همه اش جور بوده است ، حتى آن عادل هایشان خبیث بودند ، حتى آن انوشیروان عادلش هم از خبیث ها بوده است ، حتى آن شاه عباس جنت مكانش هم از اشخاص ناباب بوده است ، پسر خود را كور كرده است . در طول تاریخ این ملت زیر سلطه و چكمه این سلاطین خبیث بوده .

مطالعه و شناسایى آداب و روحیه اقوام ، راهى بر دستیابى مخازن

در 200 سال پیش از این ، 300 سال پیش از این كه خارجى ها راه یافتند به اینجا ، مطالعات كردند و همه چیز را بررسى كردند و روحیه مردم را بررسى كردند و زمین ها را بررسى كردند ، با شتر رفتند بیابانهاى ما را بررسى كردند كه چه دارد چه ندارد تاریخ را ببینی دبا شتر اینها آمدندو رفتند آنوقتى كه اتومبیل و اینها نبوده است با شتر رفتند تمام این بیابان هاى بى آب و علف را گردش كردند و مطالعه در آن كردند ، مطالعه در روحیه همه این مملكت و اشخاصى كه در این مملكت یعنى طوایفى كه در این مملكت است از بلوچ گرفته تا عرض مى كنم كرد گرفته تا لر گرفته همه رامطالعه اینها كرده اند كه چه جورى مى شود اینها را نگهشان داشت به حال عقب ماندگى و اینها را قانع كرد یك وقت انقلاب نكنند . ازآنوقت تا حالا ما زیر سلطه آمریكا و اروپا هستیم ، اولش اروپا بوده و انگلستان بوده و اینها و بعدش هم حالا آمریكا آمده در كار كه بدتر از آنهاست ، شوروى و آمریكا ، هر كس از یك طرف . خوب اینهاخواهند مخازن ما را ببرند ، همه چیز ما را مى خواهند از بین ببرند ، استفاده كنند و ما را به یك حال عقب مانده و بیچاره نگه دارند . خوب ، چه كنند ؟ مطالعه كرده اند به این رسیده اند كه باید اینها را- باید از هم جدا كرد . خیلى مسایل اینها دارند ، خیلى مسائل دارند . باید به واسطه همین كه مسلمین را اول از هم جدابكنند كه این عراق و این ایران ، این افغانستان ، این

ص: 252

پاكستان و این چه و آن چه ، اینها از هم جدا ، هر كدام به دیگرى جنگ بكنند ، خوب این یك راه فرجه اى براى اینكه نتوانند اینها ، به خودشان مشغول باشند و نتوانند اینها با هم مجتمع بشوند كه مقابل ابر قدرت بایستند .

رژیم ، سركوبگر روحانیت و جلوگیرنده اجتماع مسلمین

در داخله هر مملكتى مثلا حالا مملكت ایران كوشش كردند به اینكه در داخله ایران از راه هاى مختلف یك كارهایى بكنند كه قوا با هم مجتمع نشوند . آخوند را پیش مردم زمان رضاشاه همچو مبتذل كرده بودند - آخوندرا - كه آخوند نمى توانست ازخانه ، بیرون آید نه از دست دولت از دست مردم ، مردم را اینجور كرده بودند . (این آخوندها همه درباریند ! ) آن دربار داشت آخوندها را مى كوبید ، ازآن طرف اینها مى گفتند اینها درباریند ، این دربار آخوندهاى ما را ، ملاهاى ما را داشت مى كشت ، در حبس مى برد مى كشت ، از آن طرف هم ملت گفت اینها همه درباریند . ترزیق كرده بودند به آنها كه باید این ملا كه ممكن است در مقابل قدرت ها بایستد باید بشكنند آنرا در بین ملت خودش ، ملت را از آن جدا بكنند ، وقتى كه جدا كردند از خودش قوه نیست دیگر در كار ، یك كسى كه جلو بیفتد و كار بكند و ملت هم با او همراه باشد نیست . آخوند است ، آخوند باید شكسته بشود .

رهائى مسلمین در گرو بازگشت به قرآن

اكتفاى به آخوند نكردند ، (اسلام افیون است ! دین اصلاافیون است ! ) این دینى كه همه تحرك ها به واسطه دین است قرآنى كه آیات قتالش آنطور روشن است ، آیات تحركش آنطور روشن است اسمش را مى گذارند افیون یعنى مى خواهند مردم بیچاره را بخواباند تا قدرتمندها بخورند . قرآنى كه به جنگ قدرتمندها آمده است ، اینها مى گویند قدرتمندها درست كرده اند كه بیچاره ها بخوابند ! آن نبى اكرم و سایر كسانى كه اسلامى هستند ، جنگ هایش با همین قدرتمندها بوده است ، معذالك تزریق كرده اند كه (اینها قدرتمندها آوردند روى كار) . اینها نقشه هاست براى اینكه شماها را جدا كنند خودتان را از هم و شما را از قرآن جدا كنند . قرآن یك سدى است كه اگر به آن تشبث كنند و كرده بودند ، مسلمین به این گرفتارى نمى شدند . قرآن را ما رها كردیم ، این سد را ما به آن تشبث نكردیم رسیدیم به اینجا كه از هر طرف توى سرما دارند مى زنند ، از هر جا كه سربلند كنید یك مامورى گذاشتند تو سرما مى زنند .

شكست فرهنگ و اسلام ماموریتى براى شاه آمریكائى

این محمد رضا شاه خودش گفت كه متفقین صلاح دیدند كه ما باشیم . پریروز هم كه وزیر خارجه انگلستان گفت كه (ایشان براى ماست ، ایشان منافع ما را دارد حفظ مى كند ، چطور ما با او چیز نكنیم ) ما مى دانیم كه ایشان منافع شما و آمریكا را دارد حفظ مى كند ، داد ملت همین است كه ایشان آمده براى

ص: 253

این پاكستان منافع شماایشان آمده است كه خدمت به وطن بكند ! ماموریت براى وطن دارد ! ماموریت از طرف آمریكا دارد و انگلستان ، باید مردم را اینطور كند ، باید ایران را عقب نگه دارد ، فرهنگ ایران را بشكند ، روحانیت ایران را بشكند ، اسلام را عقب بزند ، تاریخ اسلام را تغییر بدهد ، شما خیال كردید كم كارى كرد این خبیث ؟ از اول كه این جنایت كرده تا آخر هم جنایتى بكند یك طرف ، تغییر تاریخ اسلام یك طرف ، این كم جنایتى بود كه این مرد كرد ؟ اینها همه دست به هم دادند براى اینكه این سدها را بشكنند و الان كه ایران قیام كرده و همه یكصدا دارند مى گویند (مرگ بر این سلطنت ) ، الان اختلاف چه در خارج كشور ، چه در داخل كشور انتحار است ، خودكشى است . اختلافات بین طبقات روشنفكر و غیر روشنفكر ، در دانشگاه بین این جمعیت و آن جمعیت ، الان اختلاف بین اینها یك انتحارى است ، یك خودكشى است ، مملكت را به باد دادن است ، خیانت است بر مملكت ، خیانت است بر اسلام . براى چى اختلاف دارید ؟ چرا شما یك عده اى كه آمدید در خارج كشور زحمت مى كشید با هم مختلف هستید ؟ جمع بشوید ، با هم اجتماعات داشته باشید ، یك راه بروید همه تان یكصدا داشته باشید ، همه تان ، تا این به صورت سیل درآید و این سیل بنیان كن ، بكند بنیان این سلسله را و آنهایى كه منافع ما را به واسطه اینها از بین مى برند . انشاءاللّه خداوند همه شما را محفوظ نگه دارد و همه ما را انشاءاللّه عفو كند .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

ص: 254

تاریخ : 10/8/57

مصاحبه امام خمینى با رادیو - تلویزیون اطریش

سؤال : چرا حضرت آیت اللّه عراق را ترك كردند ؟

جواب : دولت عراق زیر فشار شاه ، مرا از فعالیت سیاسى كه مسوولیت آن را بر دوش مى كشم منع نمود ، از این جهت آنجا را ترك كردم .

سؤال :آیا تصمیم دارید به ایران بروید ؟ چرا به ایران نرفته اید

جواب : حضور در خارج براى افشاى جرائم شاه در سطح جهانى مناسبتر است

سؤال : شانس مخالفین را در به دست گرفتن قدرت چگونه ارزیابى مى كنید ؟ جواب مخالفین رژیم ، یك ملت است و ناچار ملت پیروز است .

سؤال : ارزیابى شما از شاه به عنوان رهبر كشور ، خصوصا بعد ازقتل عام چیست ؟

جواب : شاه هیچ گاه رهبر كشور نبوده و مزاحم رهبرى بوده است و پس از این قتل عام ها پایگاهى نخواهد داشت ، چنانچه در بین ملت قبلا هم نداشته است ولى اكنون ملت ما به بیدارى بر ضد او قیام كرده است و ناچار باید این رژیم تغییركند .

سؤال : نظرتان درباره تغییرات و تحولات آینده ایران چیست ؟

جواب : با قیام انقلابى ملت شاه خواهد رفت و حكومت دموكراسى و جمهورى اسلامى برقرار مى شود ، در این جمهورى ، یك مجلس ملى مركب از منتخبین واقعى مردم امور مملكت را اداره خواهند كرد . حقوق مردم خصوصا"اقلیت هاى مذهبى ، محترم بوده و رعایت خواهد شد

ص: 255

و با احترام متقابل نسبت به كشورهاى خارجى عمل مى شود نه به كسى ظلم مى كنیم و نه زیر بار ظلم مى رویم . كشور در حال حاضر ورشكست شده است و همه چیز از بین رفته است . با استقرار جمهورى اسلامى ، ساختمان واقعى و حقیقى كشور شروع خواهد شد .

ص: 256

تاریخ : 10/8/57

مصاحبه امام خمینى با خانم الیزابت تارگود خبرنگار روزنامه انگلیسى (گاردین )

سؤال : آیا حضرت آیت اللّه فكر مى كنند كه شاه به عنوان رئیس قواى مسلح بتواند از مبارزات حاضر بر ضد حكومتش جان سالم بدر برد (باقى بماند) ؟ اگر نه ، چرا ؟

جواب : خیر ، سلطنت شاه و خاندان پهلوى بر ملت ما تحمیل شده است . فرماندهى كل قواى مسلح بودن شاه نیز بر ارتش تحمیل شده است . شاه به هیچ وجه معرف واقعى ارتش نیست . رژیم در طى 50 سال گذشته از ارتش و نیروهاى انتظامى براى سركوبى ملت استفاده كرده است . امید مى رود كه ارتش به خود آید و به جنبش ملت بپیوندند . من مطمئن هستم كه شاه از این مبارزات كنونى علیه خود و سلطنت خاندانش جان سال به در نخواهد برد .

سؤال : تحت چه شرایطى حضرت آیت اللّه بازگشت به ایران را مورد بررسى قرار خواهند داد ؟ آیا با وجود شاه ، تنها به عنوان پادشاه بر موازین قانون اساسى (سلطان و نه حاكم ) موافقید ؟ آیا حضرت آیت اللّه مى توانند بیشتر توضیح فرمایند ؟

جواب : با توجه به تجارت تلخ گذشته ملت ما از این خاندان ، هیچ گونه راه حلى در چهارچوب شاه سلطنت كند و نه حكومت ، قابل قبول نخواهد بود . على الاصول ما با رژیم سلطنتى مخالف هستیم و بازگشت به ایران بستگى به پیشرفت اهداف جنبش دارد ، فعلا قرار رفتن به ایران را ندارم .

سؤال : آیا خود شاه یا اعضاى دیگر دولتش (به طور مثال اردشیر زاهدى ) سعى به نزدیك شدن و ملاقات با حضرت آیت اللّه كرده اند ؟ آیا هیچ نكته اى به عنوان اساس احتمالى مذاكره با حضرت آیت اللّه پیشنهاد شده است ؟

جواب : خیر .

ص: 257

سؤال : آیا هیچ یك از مخالفین دستگاه ، كوششى به عنوان میانجى بین حضرت آیت اللّه و شاه كرده اند براى مثال مهندس بازرگان و یا كریم سنجابى ؟ اگر بله نتیجه این منیانجیگرى چه بوده است ؟

جواب : خیر ، هرگز .

سؤال : آیا هیچ فردى را در داخل ایران حضرت آیت اللّه به عنوان نخست وزیرى قابل قبول مورد بررسى قرار خواهند داد ؟ اگر آرى چه كسى ؟

جواب : در چهار چوب نظام سلطنتى ، هیچ فردى را به عنوان نخست وزیر تایید نخواهم كرد .

سؤال : حضرت آیت اللّه فرموده اند كه هیچ راه حلى براى ایران نیست مگر سرنگونى سلسله پهلوى ، آیا حضرت آیت اللّه در حال حاضر براى سرنگونى شاه كارى مى كنند ؟ اگر آرى ، اساس كار خود را چگونه قرار داده اید ؟ به طور مثال آیا براى این كار ، روش هائى طرح شده است ؟ نقشه متدیك هست

جواب : نهضت عظیم كنونى ملت ما علیه شاه و نظام سلطنتى است ، بنابراین در جهت سرنگونى این رژیم مبارزه میشود . - براى - رهنمود ما ایجاد وحدت كلمه در میان همه اقشار جامعه است . روش هاى مبارزه را مردم خود یافته اند و مى یابند . رهنمودهاى اصلى از جانب ما به موقع خود به عمل مى آید . در صورت عدم كفایت روش هاى فعلى ، اتخاذ روش هاى دیگر مورد مطالعه قرار خواهد گرفت .

سؤال : براى رفتن شاه ، چگونه تداركات دراز مدتى دیده شده است ؟ آیا جوانان احتمالا براى پست هاى بالا مورد نظر قرار گرفته اند یا حضرت آیت اللّه مى توانند روى حمایت دولت امروز حساب كنند ؟ در چنین جستجوئى وفادارى یا قابلیت در مرحله نخست قرار خواهند گرفت ؟

جواب : در ایرانى چه در داخل و چه در خارج استعدادهاى بسیار وجود دارد كه حكومت شاه مانع از بروز آنها مى شود ، این استعدادها بر اساس لیاقت و وفادارى به اسلام و ملت به كار دعوت مى شوند .

سؤال : حضرت آیت اللّه به مدت طولانى از سیاست هاى شاه انتقاد كرده اند ، در چه حدودى

ص: 258

سیاست هاى خود ایشان نسبت به موارد زیر با سیاست هاى شاه فرق خواهد كرد ؟

الف - اجتماعى : آیا قوانین اسلامى به مورد اجرا گذارده مى شود و چگونه فرقى در زندگى روزمره نسبت به قوانین حاضر پیش خواهد آمد ؟ تحت لواى حكومت اسلامى ، آیا حضرت آیت اللّه مى توانند به طور دقیق تر این مفهوم را شرح دهند ؟ آیا زن ها قادر خواهند بود به طور آزادانه بین حجاب و لباس غربى حق انتخاب داشته باشند ؟ آیا سینماها مى توانند به وجود خود ادامه دهند ؟ اگر آرى ، چگونه فیلم هایى انتخاب خواهد شد ؟ آیا مشروبات الكلى ممنوع خواهد شد ؟ درآخر ، آیا ایران یك عربستان سعودى یا لیبى دیگر خواهد شد ؟

ب - دفاع و خارجه و نفت حضرت آیت اللّه به طور دائم نقش خارجى ها را مورد انتقاد قرار داده اند ، به طور اخص آمریكا را ، در ایران به طور دقیق چگونه تغییراتى شما مایلید در رابطه با نفوذ خارجى در صادرات نفت و وادارت و خرید اسلحه ببینید ؟

ج - امنیت جهانى : ساواك در اصل براى تضمین امنیت داخلى علیه تحریكات داخلى به وجود آمد ، آیا آیت اللّه ساواك را منحل خواهند كرد ؟ و اگر چنین است ، چه نیروئى را در نظر دارید كه جانشین نیروهاى امنیتى بنمائید ؟

جواب : الف - اجراى حدود در اسلام ، موكول به تحقق شرائط و مقدمات بسیار است و باید جهات بسیارى را از روى كمال عدالت و توجه به اینكه اسلام در كلیت خود اجرا گردد در نظر گرفت . اگر این امور در نظر گرفته شوند ، ملاحظه خواهد شد كه مقررات اسلامى كمتر از هر مقررات دیگرى خشونت آمیز است . زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازینى آزادند و تجربه كنونى فعالیت هاى ضد رژیم شاه ، نشان داده است كه زنان بیش از پیش آزادى خود را در پوششى كه اسلام مى گوید یافته اند . ما با سینماهائى كه برنامه هاى آنهافاسد كننده اخلاق جوانان ما و مخرب فرهنگ اسلامى باشد موافق هستیم . مخالفیم اما با برنامه هائى كه تربیت كننده و به نفع رشد سالم اخلاقى و عامى جامعه باشد موافق هستیم . مشروبات الكلى الكلیسم و سایر مخدرات كه مضر به حال جامعه باشند ، جلوگیرى خواهد شد . حكومت جمهورى اسلامى مورد نظر ما با هیچ یك از رژیم هاى مزبور (عربستان سعودى و لیبى ) منطق نخواهد بود .

ب - روابط ما با تمام خارجى ها بر اساس اصل احترام متقابل خواهد بود . در این رابطه نه به ظلمى تسلیم مى شویم و نه به كسى ظلم خواهیم كرد و در زمینه تمام قراردادها بنابر اساس مصالح سیاسى اقتصادى ، اجتماعى و فرهنگى ملت خودمان عمل خواهیم كرد .

ج - بله ، ما ساواك و تمامى سازمان هاى امنیتى ضد مردمى را منحل خواهیم كرد . آگاهى مردم و مشاركت و نظارت و همگامى آنها با حكومت منتخب خودشان ، خود بزرگترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه مى باشد .

ص: 259

سؤال : آیت اللّه فرموده اید كه خواهان قدرت شخصى نیستید ، فرض كنیم كه حضرت آیت اللّه یك روز كه شاه رفته باشد به ایران مراجعت بفرمائید در آن صورت خلا قدرت سیاسى را چگونه پر خواهید فرمود ؟ نظر شما درباره امكان یك كودتاى نظامى چیست ؟

جواب : با رفتن شاه ، خلا قدرت سیاسى بوجود نخواهد آمد . ادامه حكومت شاه ، خود ایجاد خلا قدرت سیاسى كنونى را در ایران نموده است ، عمر دوران راه حل با كودتاى نظامى پایان یافته است اگر خارجیان این كودتا را انجام دهند ، ارتش ایران بیش از پیش به یك ارتش وابسته و اشغالگر تبدیل خواهد شد و این امر ، خلا قدرت سیاسى كنونى ایران را تشدید خواهد كرد .

سؤال : درباره مجلس حضرت آیت اللّه خواهان سرنگونى رژیم سلطنتى موجود و جانشین شدن یك جمهورى هستید ، چه نوع جمهورى در نظر دارید ؟ (مثل سیستم آمریكائى یا فرانسوى ) .

جواب : ما خواهان استقرار یك جمهورى اسلامى هستیم و آن حكومتى است متكى به آراء عمومى . شكل نهائى حكومت با توجه به شرایط و مقتضیات كنونى جامعه ما توسط خود مردم تعیین خواهد شد .

سؤال :پشتیبانى آیا حضرت اللّه با این موضوع موافق هستند كه در ایران معروفیت و محبوبیت حضرت آیت اللّه در بین جوانان ایرانى براى آن است كه شما تمامى آن چیزهائى را كه شاه فاقد است معرفى مى نمائید ؟

جواب : مساءله مقایسه دو شخص مطرح نیست ، مساءله آگاهى و بیدارى سیاسى مردم ما و هویت اسلامى آنها و معیارهاى اسلامى است . هر كسى بر اساس این معیارهاى اسلامى با مردم حركت كند ، مورد قبول و محبوبیت مردم خواهد بود .

سؤال : در مورد كمونیست ها آیت اللّه به شناخت علیه كمونیست ها مشهور است (كمونیست ها را مورد اعتماد نمى داند) اما كمونیست هاى جوان كه در تهران هستند این روزها(نه اجبارا توده اى كه دنباله روى خواسته هاى بخصوصى هستند) به خاطر اینكه آنها قبول ندارند كه یك نفر چه شاه و چه خمینى تنها كار كند ، خواستارند كه یك حكومت ملى براى مردم تشكیل شود . آیا آیت اللّه فكر مى كنند كه مى توانند این خواسته را اجرا كنند ؟ و اگر چنین است ، چگونه ؟ یا بهتر گفته شود آیا خمینى حزب كمونیست را دائما غیر قانونى مى داند ؟

ص: 260

جواب : در اسلام ، معیار رضایت خداست و نه شخصیت ها . ما شخصیت ها را با حق مى سنجیم و نه حق را با شخصیت ها ، معیار حق و حقیقت است . بر خلاف اسلام ، كمونیست ها شخصیت را بت و قدرت را در او متمركز مى سازند . حكومت اسلامى ما متكى به آراء عمومى خواهد بود و همه احزابى كه براى مصالح ملت ما كار كنند آزاد خواهند بود .

سؤال : عراق چه چیز باعث شد كه آیت اللّه نجف را ترك كنند ؟ آیا فكر مى كنند كه عراق با تهران توافق كرده بودند ؟ و اگر چنین است آیا چنین است آیا مى توانید شرح دهید ؟

جواب : ظاهرا شاه ایران دولت عراق را تحت فشار قرار داد كه مانع فعالیت هاى سیاسى من و انجام وظائفى كه برعهده دارم بشود لذا من عراق را ترك كردم .

سؤال : فرانسه تحت چه ضابطه اى آیت اللّه در پاریس زندگى مى كنند ؟ آیا نقشه دارند در پاریس بمانند ؟ و اگر نه ، به كجا خواهند رفت آیا كشورهاى دیگر خصوصا الجزایر و سوریه پیشنهادهائى براى پذیرایى آیت اللّه كرده اند ؟ آیا آیت اللّه مى توانند پیشگویى كنند چگونه وجود ایشان در پاریس ممكن است اثرى در برنامه ایران و فرانسه در خصوص قرارداد پایگاه اتمى و قرارداد مترو تهران داشته باشد ؟

جواب : توقف من در فرانسه موقتى است . تنها ضابطه توفق من در هر كجا كه باشد ، امكان انجام وظایفم مى باشد . با توجه به این توضیح ، رابطه اى بین حضورم در فرانسه و مسائل مربوط به روابط ایران و فرانسه فعلا مطرح نیست .

سؤال : در چه آینده نزدیكى شاه سقوط خواهد كرد ؟

جواب :این مساءله مطلبى نیست كه بتوانیم پیش بینى كنیم اما برحسب قرائن خیلى دیر نیست .

سؤال : آیا آیت اللّه جهاد مسلحانه را به عنوان وسیله مبارزه خود مورد توجه قرار خواهند داد ؟

جواب : امیدوارم كار به جهاد مسلحانه نرسد و همین طور كه ملت عمل مى كند ، مسائل حل شود و مقصد ملت كه رفتن رژیم و برقرارى حكومت اسلامى است تحقق پیدا كند لكن اگر مسائل خیلى طول كشیده و پیچیده شود ممكن است در آن تجدید نظر نمائیم .

ص: 261

سؤال : بنابر این شما همین روش هاى مسالمت آمیز و بدون خونریزى را ترجیح مى دهید ؟

جواب : بله .

سؤال : پس از رفتن شاه در موقع برگشتن به ایران ، آیا خود شما رهبر جمهورى اسلامى نخواهید شد ؟

جواب : من خود نمى خواهیم حكومت را در دست بگیرم اما مردم را براى انتخاب حكومت ، هدایت خواهیم كرد و شرایط آن را به مردم اعلام مى كنیم .

ص: 262

تاریخ : 10/8/57

مصاحبه امام خمینى با روزنامه لاكروا

حضرت آیت اللّه العظمى خمینى رهبر ملى و مذهبى ایران در مصاحبه با روزنامه مذهبى (لاكروا) كه به عنوان ارگان مسیحیان چپ (یومیه مسیحى چپ ) شهرت دارد ، فرمودند: قوانین اسلام ، قوانین پیشاهنگ و پیشرو هستند . ما مبارزه مى كنیم زیرا رژیم كنونى ایران و آنها كه این رژیم را به ملت تحمیل كرده اند ، مى خواهند ارزش هاى انسانى و فرهنگى و مذهبى ما را نابود كنند .

در این مصاحبه كه توسط یك خبرنگار كشیش به عمل آمد ، آیت اللّه العظمى خمینى در مورد ایدئولوژى اسلام فرمودند: اسلام به این منظور به وجود آمد كه به انسان ، ابعاد واقعى و شان انسانى اعطا كند یعنى انسان را از نظر زندگى اجتماعى ، شخصى و سیاسى تحول بخشد و به غناى روحى انسان یارى دهد . اسلام قادر به ایجاد چنین تحولى هست . قوانین اسلام به نیازهاى انسان پاسخ مى گوید ، این قوانین بسیار صریح و روشن هستند . اسلام روش و رفتار هر فرد را در برابر جامعه ، طى قوانین خاصى مدون و تنظیم كرده است . اسلام چگونگى سیاست جامعه را در رابطه با اقلیت هاى مذهبى ، مشخص ساخته است . از این نظر قوانین اسلام واقعا" پیشرو و پیشاهنگ هستند . اگر قوانین اقتصادى اسلام اجرا شود ، مملكت یك اقتصاد مترقى خواهد داشت .

یكى از بنیادهاى اسلام آزادى است . انسان واقعى ملت مسلمان قطره یك انسان آزاد شده است . رژیم كنونى ایران مى خواهد و مى كوشد و تاكنون كوشیده است كه این بنیادهاى مترقى را در هم بشكند . بنیاد دیگر اسلام ، اصل استقلال ملى است . قوانین اسلام تصریح دارند كه هیچ ملتى و هیچ شخصى حق مداخله در امور كشور ما ندارد اما رژیم این استقلال را از ما گرفته و بر باد داده است . رژیم مى خواهد مساجد ما را كنترل كند ، دانشگاه هاى مذهبى و مدارس اسلامى را به میل خود در آورد . رژیم مى خواهد دانشگاه هاى علمى و امروزى كشور را در وضع عقب مانده نگه دارد زیرا نمى خواهد و نمى تواند تحمل كند كه در برابر خود پزشكان ، مهندسان ، تكنیسین ها و افراد سیاسى لایق ، مستقل و منور داشته باشد . این رژیم كه با آن مبارزه مى كنیم ، كوشیده است كه همه این سنت ها و بنیادهاى اسلام را نابود كند و به همین دلیل ملت ایران به طور یكپارچه به ضدیت با رژیم پرداخته است .

ص: 263

تاریخ : 11/8/57

مصاحبه امام خمینى با رادیو تلویزیون لوكزامبورگ

سؤال : شما از فرانسه ، مردم ایران را به شورش دعوت مى نمائید آیا تصور مى كنید كه این تنها راه حل مشكلات ایران است ؟

جواب : مردم از اختناق و خیانتهاى پنجاه ساله به جان آمده و براى مطالبه حقوق اولیه خود قیام نموده اند . ما آنان را در این راه حیاتى مشروع ، چه زمانى كه در ایران بودیم و چه در خارج ایران تشویق مى كنیم ، اكنون راه حلى براى سرنگونى رژیم فاسد جز نهضت و مطالبه حق با داد مظلومیت نداریم و اگر مقتضى شود به راه دیگرى دست مى زنیم .

سؤال : آیا هدف شما در دست گرفتن قدرت است وقتى شاه برود ؟ در صورتى كه شما امكان در دست گرفتن قدرت داشته باشید چكار خواهید كرد ؟ (منظور برنامه آینده شما براى حكومت در ایران است كه باید جانشین شاه بشود) بسیارى از ناظرین در ایران معتقدند كه بازگشت به قانون اساسى صحیح است .

جواب : هدف ما برقرارى جمهورى اسلامى است و برنامه ما تحصیل آزادى و استقلال است و تصفیه وزارتخانه ها و حذف ماده هائى كه رضاشاه و شاه فعلى با سرنیزه در قانون گنجانده اند و حذف مواد مربوط به سلطنت مشروطه .

سؤال : آیا شما تصور مى كنید كه خطر یك قیام ملى و شورش همگانى در ایران وجود داشته باشد ؟

جواب : اگر همانطور كه ملت خواستار است شاه و دودمانش بروند و حامیان خارجى او دست از حمایتش بردارند مشكل ساده تر خواهد شد در غیر این صورت امكان قیام مسلحانه ملى مى باشد .

سؤال : آیا شما ولیعهد را به عنوان رئیس حكومت به جاى پدرش خواهید پذیرفت ؟

ص: 264

جواب : خیر ، ملت ایران از این سلسله خاطره هاى بسیار تلخ دارد و تحمل حكومت هیچ یك از افراد آن را ندارد .

سؤال : آیا باعث تعجب شماست كه دولت فرانسه كه همیشه از حكومت ایران پشتیبانى مى نموده است ، تا به حال مزاحم صدور پیام هاى شما كه ایرانیان را به قیام و شورش دعوت مى كند نشده است ؟

جواب : اگر مزاحمت بكند موجب تعجب است ما مطالبه حقوق اولیه بشر را مى كنیم و مزاحمت با آزادى ، مخالف با حیثیت فرانسه و موجب تعجب ملت ما و آزادیخواهان جهان است .

سؤال : برنامه شما براى آینده چیست

جواب : ادامه نهضت تا رسیدن به نتیجه .

سؤال : نظامیان در تظاهرات دیروز دخالتى نكردند و شاه عقب نشینى مى كند و عقب نشینى خود را پذیرفته است . شاه حاضر است كریم سنجابى را بپذیرد . شنیده شده است آیت اللّه ، سنجابى را پذیرفته است ، آیا حالا كه شاه حاضر به سازش شده است شما حاضر هستید ؟ آیا مخالفین حاضرند نوعى با شاه كنار بیایند ؟

جواب :تظاهرات تهران براى آقاى طالقانى و تظاهرات قم براى آقاى منتظرى تظاهراتى بود كه مردم علیه شاه كردند و از آنان به عنوان مخافین شاه تجلیل كردند . در ایران از هر نغمه ضدشاهى تجلیل به عمل مى آید . شاه با این دست وپا زدن ها و طلبیدن ها ى این و آن كارى از پیش نمى برد ، این تلاش ها دیگر دیر شده است و براى او مفید نیست ، او باید برود .

ما سازش را از هر كس و به هر شكلى باشد نخواهیم پذیرفت چون ملت نخواهد پذیرفت . در مذاكرات خود با این اشخاص مطالب خود را قاطعانه بیان كرده ایم ، هر كس قبول كند ، با ماست ، والا از ما جداست .

ص: 265

تاریخ : 11/8/57

پیام امام خمینى به آیت اللّه طالقانى پس از آزادى از زندان شاه

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقاى حاج سید محمود طالقانى دامت بركاته

این مساءله امر طبیعى است كه شخصیت هائى مثل جنابعالى كه عمر گرانمایه خود را در راه آزادى و استقلال كشور و مخالفت بى امان با دستگاه جبار و غارتگران بین المللى صرف نموده اند در حبس و شكنجه بسر برند و از آزادى محروم باشند .

آزادى امثال جنابعالى برخلاف منطق شاه و موازین دولت اوست . فشار اراده آهنین ملت به طورى اعصاب شاه را خرد كرده است كه دیوانه وار دست به جنایات ننگ آوردى زده است كه روى تاریخ را سیاه نموده ، به طورى كه مستحضر هستید دست به جنایات تعجب آورى زده ، در شهرستانها دسته هاى ناشناس از كولى ها و اجیرها با چماق و قداره و پشتیبانى قواى انتظامى به جان مردم محروم افتاده و جنایاتى به بار آورده و مى آورند . دولت كه باید حافظ مردم باشد ، قواى انتظامى او به صورت مخرب و قواى تخریبى در آمده است.

تغییر مفاهیم در رژیم شاه

در عصر ما ، در كشور بى پناه ما ، منطق ها و لغت ها جاى خود را عوض نموده ، فضاى باز سیاسى همان اختناق ها و سانسورهاى همه جانبه است ، تمدن بزرگ ، وحشیگرى هاى بدتراز قرون وسطاست ، دولت آشتى با مسلسل و توپ و تانك و اخیرا با چماق و قداره ، مردم را به تباهى كشیدن است ، اصلاحات ارضى ، كشاورزى را ساقط نمودن است ، استقلال ، وابستگى اقتصادى و فرهنگى و نظامى به اجانب است ، فریاده هاى مرگ بر این سلطنت پهلوى ، شاهدوستى و علاقه به رژیم است .

تحول روحى و عملى ملت

شما اكنون كه از حبس كوچك به حبس بزرگ منتقل شده اید ، با این حقایق عجیب و لغات تازه مواجه هستید ولى از طرف دیگر با یك تحول عظیم روحى ملت ، از حیث شناخت و تحول عملى عظیم تر از حیث عمل مواجه هستید . توده هاى مردم كه قبل از نهضت عظیم اسلامى ، نظام شاهنشاهى را مظهر ملیت و مدار عظمت كشور مى دانست و فرمان شاه را مطاع و متبع و از گزاف گوئى هاى

ص: 266

شاهان و گویندگان دربارى و مدیحه سرائى آنان كشور را در سایه رهبرى شاه مترقى و پیشرفته تا دروازه تمدن بزرگ مى پنداشت و استقلال مملكت را در زیر پرچم شاهنشاهى بیمه شده به حساب مى آورد ، با یك جهش و شناخت همگانى ، تمام پایه ها و كنگره هاى این قصر خیالى ناگهان فرو ریخت و محتواى این لغات و الفاظ فریبنده و بزك شده ظاهر شد و تهى بودن این طبل هاى پر سرو صدا از محتوى معلوم گردید و ورشكستگى اقتصادى و به غارت رفتن بیت المال و تباهى كشاورزى و وابستگى فرهنگى و ارتشى برملا گردید .

و نیز توده هائى كه قبل از نهضت به امر یك پاسبان به جشن برمى خاست و بر بالاى مغازه ها بیرق شادمانى مى زد و فرمان شاه را به دنبال جزافه هاى شعراء دربارى ، فرمان ایزد میدانست ، با یك جهش اسلامى به عصیان برخاست و با مشت هاى گره كرده و فریادهاى مرگ بر این سلطنت پهلوى ، مردوزن و كوچك و بزرگ به خیابان ها ریخته و در مقابل مسلسل و توپ و تانك ، قهرمانانه مقاومت نموده و با فداكارى و خون جوانان برومند خود ، قدرت شاهانه متكى بر ابرقدرت ها را شكسته و او را مجبور به تسلیم نموده ، ولى تسلیم او را نپذیرفته و نخواهند پذیرفت . با چه منطق ممكن است از خیانت ها و جنایت هاى بى پایان این اهریمن جهنمى بگذرد و به مقام سلطنت غیرقانونى او سرنهد . ما با این منطق مخالف و كسانى كه با آن موافقند ، با ملت و ما كه خدمتگزا ملتیم موافق نیستند . والى اللّه المشتكى .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 267

تاریخ 11/8/57

پیام امام خمینى به فقیه عالیقدر آیت اللّه منتظرى پس از آزادى از زندان شاه

ترس خیانتكاران از رجال عدالتخواه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقاى حاج شیخ حسینعلى منتظرى دامت بركاته

هیچ از دستگاه جبار جنایتكار تعجب نیست كه مثل جنابعالى شخصیت بزرگوار خدمتگزار به اسلام و ملت را سال ها از آزادى ، ابتدائى ترین حقوق بشر محروم و با شكنجه هاى قرون وسطائى با او و سایر علماى مذهب و رجال آزادیخواه رفتار كند . خیانتكاران به كشور و ملت از سایه مثل شما رجال عدالتخواه مى ترسند . باید رجال دین و سیاست دربند باشند تا براى اجانب و بستگان آنان هر چه بیشتر راه چپاول بیت المال و ذخائر كشور باز باشد .

فضاى آزاد سیاسى ، از دیدگاه ابرقدرت ها

در منطق كارتر و سایر نفتخواران مفتخوار ، فضاى آزاد یعنى به زندان كشیدن جناح هاى آزدایخواه و استقلال طلب ، از علماى روشنفكر مذهبى تا رجال سیاسى و دانشجویان و رجال محترم بازار و سانسور مطبوعات و دستگاه هاى تبلیغاتى و در این منطق ، ترقى و تمدن كشور یعنى وابستگى شریان هاى آن از فرهنگ و اقتصاد و ارتش تا دستگاه هاى قانونگذارى و قضائى و اجرائى . این برنامه در كشور ما بیش از پنجاه سال دوران سیاه پهلوى پیاده و مورد عمل بوده و هست .

جناح هاى پیشرو ، حق تخلف از خواست ملت را ندارند

اكنون كه ملت غیور ایران با نهضت عظیم اسلامى به پا خاسته و با مشت گره كرده در مقابل دستگاه هاى ستمگرى و چپاول چون سدى آهنین ایستاده و پایه هاى بنیادهاى آن یكى پس از دیگرى فرو ریخته یا در حال فرو ریختن است ، بر جناح هاى پیشرو از مراجع عظام و علماى اعلام مذهب و خطباى محترم و مدرسین و دانشمندان تا رجال سیاسى و روشنگران دانشگاه ها و بازارها و كارمندان محروم و كارگران مظلوم روشنفكر لازم است این فرصت الهى را از دست نداده ، بى امان جمیع اقشار ملت را به پیش هدایت كنند و از خواست ملت كه برچیده شدن نظام سلطنتى و قطع دست اجانب از

ص: 268

دخالت در مقدرات كشور و از غارتگرى ها و قیام جمهورى اسلامى ضامن آزادى و استقلال به جاى رژیم سلطنتى منشا تمام بدبختى ها و عقب ماندگى ها ، سرموئى تخلف و عقب نشینى نكنند كه آن هدر دادن خون جوانان عزیز اسلام و به تباهى كشیدن همه جانبه كشور و كمك به هدم احكام ، بلكه اساس اسلام است كه از اعظم كبائر و بالاترین خیانت است .

ما با بودن رژیم حاضر ، دموكراسى را هم به فرض محال اگر تامین گردد نمى پذیریم . ملت نمى تواند از خون جوانان عزیز خود و خیانت هاى چندین ساله صرفنظر كند . اسلام تكلیف این جانى را معین فرموده .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 269

تاریخ 11/8/57

بیانات امام خمینى در مورد تمدن بزرگ و اصلاحات اراضى

فضاى باز سیاسى واژه اى از لغت نامه شاه

از چیزهائى كه ما در این عصر مواجه هستیم ، این لغات و واژه هاست كه عوض شده است بسیارى از واژه ها و لغت هاست كه در عصر ما در ایران یك صورت دیگرى پیدا كرده و یك لغتنامه جدیدى باید برایش باز بكنند ، مثلا از لغاتى كه حالا استعمال مى شود فضاى باز سیاسى كه آن در كلمات شاه زیاد دیده مى شود كه یك فضاى باز سیاسى ما در ایران اعطا كردیم و ایجاد كردیم و در كلمات ارباب هایش هم مثل كارتر مثلا همین مساءله تكرار مى شود كه این شاه یك فضاى سیاسى همین دیروز ظاهرا ولیعهد را یعنى پسر شاه ولیعهد ، البته این هم مثل اوست ، برده اند پیش كارتر و انگار تقدیر كرده است از شاه كه آزادى داده است . این یكى از لغت هائى است كه در عصر ما معناى خودش را از دست داده به یك معناى دیگر . فضاى باز سیاسى در ایران یعنى اختناق همه چیز ، سانسور همه مطبوعات و جلوگیرى از هر اظهار نظر . بشر در اظهار نظر خودش آزاد است ، فضاى باز سیاسى یعنى جلوگیرى از هر اظهار نظرى ، در زندگى خودش ، در مقدرات خودش هیچ حق اظهار نظر ندارد ، مطبوعات هیچ حق ندارند كه یك كلمه برخلاف آنكه دیكته به آنها مى شد بنویسند . خوب حالا اخیرا یكقدرى اینجا صحبت مى كنند و رادیو هم همین طور و این توجه عمومى و این مشت هاى گره كرده برادران ما در ایران ، این موجب این شد كه نتواند دیگر همچو آنطور كه دلشان مى خواست عمل بكنند .

شاه ، نقطه اصلى جنایات

حالا هم باز به آن آزادى نیست و لهذا مى بینید كه در تمام این روزنامه ها و در تمام این رادیوها و دستگاه تبلیغى ، آن نقطه اصلى را باز نمى توانند ذكر كنند . همه مان مى دانیم ، همه شان مى دانند ، همه مطبوعات و ارباب مطبوعات مى دانند این را كه آن نقطه اصلى كه البته نقطه اصلى كه عرض مى كنم ، نقطه اصلى در این صف نوكرها ، نه در آن صف اربابها ، آن نقطه اصلى عبارت از شاه است یعنى تمام این جنایت هایى كه در ایران واقع شده است در عصر ما ، در این عصر ، تمام این جنایت ها با امر شاه است . امكان ندارد كه یك سربازى سرخود آدم بكشد یا یك صاحب منصبى سرخود اجازه آدمكشى بدهد یا یك وزیرى ، یك - نمى دانم - نخست وزیرى همچو قدرتى داشته باشد كه سرخود دستور

ص: 270

كشتن ، دستور زخم زدن ، این دستوارات را بدهد . تمام این جنایت هایى كه واقع شده و شود با امر مستقیم شاه است كه (باید بزنید) در 15 خرداد از قرارى كه معرف شد كه فرمان دار خود او بوده است و با آنكه خودش بالاى آنها چیز كرده است و امر مى كرده ، امرش این بوده است كه به جاهائى بزنید كه دیگر زخمى نباشد مریضخانه ها ، به جاهائى بزنید كه بكشد .

آزادى و فضاى آزاد سیاسى معنایش این است كه هیچ كس حق اظهارنظر ندارد ، چنانچه مطبوعات ما حالا هم حق اظهارنظر ندارند ، اگر یك وقتى آزاد بشود مطبوعات ما و دستگاه هاى تبلیغاتى از قبیل رادیو و تلویزیون و اینها ، آنوقت معلوم مى شود قضیه چه هست و چه بوده است یعنى حالا نه من و نه شما و نه اكثر مردم اطلاع نداریم از اینكه چه گذشته است ، ما اطلاع از این ظواهر داریم ، از این خیابان ها كه كشته ها تویش پشته شده است و از این ظواهر امر ، از این سطح ظاهرى ماها اطلاع داریم ، از آن سطح باطن و از آن مسائلى كه بر ایران گذشته است و مى گذرد زیر پرده است ، از آنها ما الان اطلاع نداریم لكن اشخاصى هستند كه اطلاع دارند و در عمق مسائل بوده اند و حالا شاید همه چیزها هم نباشد لكن خوب بیشترش در تواریخ هست . الان شما مطمئن باشید كه كتاب ها نوشته شده است لكن اینها نتوانسته اند این كتاب ها را طبع كنند و منتشر و آنوقتى كه آزاد بشود به معناى حقیقى آنوقت هست كه این كتاب ها بیرون مى آید ، آنوقت مطبوعات دیدنى است . حالا هم باز مطبوعات ما سانسور است ولهذا اسم جانى حقیقى در هیچ یك از مطبوعات ما نمى شود منعكس بشود و نشده است و هیچ یك از در خطابه هاى هیچ یك از رجال باز یك همچو مطلبى كه جانى حقیقى را معرفى كنند ، - لكن - این كسى كه همه جنایات را كرده است این ، آن شخص ، محمدرضا پسر رضا ، هیچ نتوانسته اند تا حالا بگویند ولى مردم گویند ، این در لسان مردم ، بچه هاى 12 ساله و 10 ساله مى گویند ، مردم توى خیابان هاى قم و تهران و سایر شهرستان ها مى گویند مطلب را اما رجال ما نمى توانند بگویند .

مادران ، مشوق جوانان در مبارزه ضد رژیم

به این توده مردم چون نمى شود خیلى دست درازى كرد ، یا حاضرند توده مردم به اینكه كشته اى هم بدهند ، بلكه كشته هایى بدهند ، بلكه جوان هایشان را هم مى دهند و بعد هم افتخار مى كنند مادرهاى امروز نمونه است خدا مى داند ، یعنى در طول تاریخ مثل این مادرها ما نداشتیم الا كم كه فرزندانش كشته بشود و بعد بیاید بگوید كه نه ، من افتخار دارم . بعضى از جوان ها به من مى گفتند كه این مادرها ما را گرم نگه داشته اند ، این عكس العمل این مادرهاى جوان مرده ما را زنده نگه داشته و گرم نگه داشته براى اینكه اینها هستند كه به ما شجاعت مى دهند ، اینها هستند كه ما را تشویق مى كنند . این فضاى آزاد سیاسى ماست یعنى این لغت تفییر كرده است و معنایش را از دست داده . معنایش الان در منطق آقاى كارتر و منطق شاه این شده است كه همه این اختناق ها اسمش شده است فضاى آزاد سیاسى ! !

ص: 271

تمدن بزرگ در لسان شاه و كارتر

از لغت ها ، تمدن بزرگ ، دروازه تمدن بزرگ ، تمدن بزرگ هم از آن چیزهایى است كه ، این واژه اى است كه معناى خودش را از دست داده یك معناى دیگر در منطق اینها دارد . این هم در لسان شاه زیاد است ، در لسان كارتر هم كه پدر بزرگ ایشان هست ، این هم در لسان او شبیه این هست كه تمدن بزرگ و اینها ، تمدن بزرگ در لسان اینها هم این است كه تمام آثار تمدن یك ملت زیر پا و سركوب بشود . فرهنگ یك ملت در راس تمدن بزرگ واقع شده ، فرهنگ باید یك فرهنگى باشد موافق با تمدن و فرهنگ ما وقتى كه ملاحظه مى كنید یك فرهنگ وابسته غیرمترقى منحط است كه جوان هاى ما را نگذارید یك قدم بالاتر از یك حدى ، تا یك حدى یك قدم بالاتر بروند . در ایران كه اینطور هست هیچ ، این جوان هاى ما كه آمده اند در خارج ، همین دیروز پریروز ، دیشب ، كى ، چند تایشان ، جوان هاى خوبى آمدند اینجا تو این اطاق پیش من گفتند كه ما در فلان مملكت كه حالا دیگر یادم نیست زیاد ، یادم نمى ماند ، ما در اینجا تحصیل مى كنیم لكن به ما چیزى نشان نمى دهند ، ما همانجا هستیم به اسم ، گفت ما تحصیلاتمان در ایران به یك حدى بود ، اینجا كه آمدیم ما را در حد پائین تر الان دارند استعمال مى كنند ، در حد پائین تر و ماهمین طور اینجا هستیم بیخود و شما اجازه بدهید كه ما برویم به ایران ، آنجا بلكه یك كارى انجام بدهیم یعنى كارى با برادرهایمان انجام بدهیم .

الفاظ ، پوششى براى فرهنگ استعمارى

در ایران بنابر این بوده است كه یك فرهنگ وابسته ، فرهنگ وابسته به معناى اینكه یك فرهنگى داشته باشیم ما ، دانشگاه داشته باشیم نگویند دانشگاه داریم ، دانشكده ، دانشگاه ، دانشسرا همه این الفاظ موافق با فرم تمدن الفاظش را داشته باشیم لكن محتوى نداشته باشد كه كه صورت شبیه تمدن ولى تو خالى . از اولى كه مدارس در ایران ، مدرسه اى كه مى خواسته كه یك رشدى بكند ، در ایران تاسیس شده ، از اول اینطور بوده منتهى به این فساد نبوده ، از اول اینطور بوده كه بنابر این بوده است كه نگذارند یك فرهنگ حقیقى و واقعى یك تحصیلكرده هاى صحیح در ایران پیدا بشود و مزاحمت خواهند كرد . با مقاصدى كه آنها دارند و با منافع آنها منافعشان چپاول كردن مال این ملت است ، مزاحمت دارد . اینها از اول نقشه را جورى كشیدند كه این فرهنگ ، یك فرهنگى كه قابل این باشد كه این جوان هاى ما را ترقى بدهد و یك جوان فرهنگى صحیح بار بیاورد ، از این مانع شدند و حالا دیگر به آن شكوفایى مساءله اى كه آنها خواستند درآمده كه اصلش هیچ فرهنگ ما صورت فرهنگ به معناى واقعى ندارد و جوان هاى ما را عمرهایشان را دارند ضایع مى كنند یعنى رفتن در این دانشكده و در این دانشگاه ها جز تضییع عمر معلم و متعلم چیزى نیست . معلم ها هم این را مى دانند ، متعلم ها هم این را مى دانند همه مى دانند لكن وضع اینطورى است . ما كه مى گوئیم باید این ورق برگردد ، پیچیده بشود تمام این نقشه هایى كه خارجى ها به دست این عمال خبیث شان در ایران پیاده كرده اند باید اینها برداشته بشود ، براى این است كه ما مى بینیم كه هر جا دست بگذاریم فاسد است ، اگر ما یك مدرسه و

ص: 272

دانشگاه به معناى حقیقى داشتیم چطور وقتى كه ثروتمندهاى ما ، خود عالیجناب وقتى یك كسالت پیدا میكنند باید از خارج یا بیاورند یا اینها را منتقل كنند به خارج ، باید بروند لندن خودشان را معالجه كنند - اگر ما - چطور از لندن هیچ وقت نمى آیند تهران خودشان را معالجه كنند یا جاى دیگر بروند ، باید از اینجا برویم ، از ایران باید بروند به لندن براى معالجه ، این دلیل بر این است كه ما طبیب نداریم به معناى حقیقى ، طبیب داریم طبیب - چیز هم گرفته - تصدیق هم گرفته ، دیپلم هم دارد ، همه چیز دارد ، پروفسور هم به او مى گویند اما به معناى واقعى ندارد ، محتواى ندارد ، صورت است ، یك چیزى كه نه ، منظورم این است كه تغییر كرده ، از همان لغات است كه تغییر كرده است ، پروفسور هم هست یعنى این لفظ را گذاشته اند روى یك معنایى كه آن معنا را ندارد محتواى ندارد و لهذا وقتى كه یكى مریض مى شود مى گویند نه ، باید برود لندن ، خود طبیب ها ، به طبیب هم كه آمده ، مى گویند اینجا ، اینجا دیگر معذوریم بروند ، ایشان بروند لندن ! این فقر ماست در فرهنگ فقر ماست در دانشگاه ها ، در دانشكده ها و اینها مى خواهند ما فقیر باشیم براى چه ما طبیب داشته باشیم ؟ ! باید یك قدرى از این ملت احتیاج داشته باشد به ، وابسته باشد ، ملت هم مى خواهند وابسته باشد به این دولت هاى دیگر و به ملت هاى دیگر .

تمدن بزرگ یا عملگى استعمار ؟ !

وابستگى همین است كه فرهنگمان وابسته است و دلیلش این است كه ما فرهنگ داشتیم اما حالا مى خواهند یك سدى درست كنیم ، چطور قرارداد سد را باید ما با شركت آمریكائى ، شركت نمى دانم كجا ، شركت كجا ، قرارداد سد با اینها ، روى چه زمینه است ؟ چرا ما وقتى عمله نداریم ، چرا عمله ها همه از ایرانند ، آن كه باید خشت بكشد و عرض كنم شن بكشد ورى دوشش با یك قیمت كمى ، یك اجر كمى یك اجرت كمى بگیرد و از صبح تا غروب كار كند ، آن از ایران حساب مى شود . در شركت نفت همین طور است ، همه جا همین است ، نقشه این است كه به شكل یك كارگر درجه 3 درآمده ایم و تمدن بزرگ هم داریم ، تمدن بزرگ هم داریم ، تمدن بزرگ !

محتواى این تمدن بزرگ در ایران عبارت از یك دسته عمله ، یابه شكل عمله ، به شكل فرض كنید كه فرهنگى و عمال براى این ارباب ها ، نفت را حمل كنند وبدهند به حلقوم آقاى كارتر و رفقاى او ، عملگى كنند اینها با یك قیمت كمى ، با یك اجر كمى و نفت ها را حمل كنند براى آنها ، سد هم مى خواهند بسازند باید از ، كارشناس بیاید او امر كند و نقشه به قول خودشان بكشد ، براى نقشه كشیدنش چند میلیون دلار مى گیرد كه یك نقشه بدهد ، یك شب بنویسد ، یك نقشه بدهد یا دو شب و آنوقت چند میلیون دلار او مى گیرد ، خوب ما چى ؟ شما عملگى باید بكنید ماها ، ماها عملگى باید بكنیم ، ما آجر باید حمل بكنیم ، كارى دیگر از ما نمى آید ، چرا نمى آید ؟ براى اینكه ما فرهنگ نداشتیم ، ما نتوانستیم كه خودمان سد خودمان را بسازیم .

ص: 273

الفاظ بى محتوى

هر چى را آدم دست رویش مى گذارد در این تمدن بزرگ ، الفاظش سر جاى خودش است . الفاظ سر جاى خودش است اما محتوایش را آدم مى بیند ندارد . مهندس و نمى دانم دكتر و از این قبیل الفاظ زیاد است اما محتوى چیست ؟ محتوى ندارد . در نظاممان هم كه مى رویم الفاظ زیاد است ، اینقدر سپهبد و ارتشبد ما داریم كه ، فوج ها سپهبد و ارتشبد ما داریم . یكى از ظرفا مى گفت در تمام آمریكا دو تا ارتشبد ، سه تا ارتشبد به صورت این معنا هست اما ایران صدها از ارتشبد هست ، صدها نمى دانم - سپهبد هست . آن الفاظ همه اش به قوت خودش باقى است لكن محتوایش را وقتى بروى ، آقاى ارتشبد محتوا ندارد .

در آنوقت كه هجوم كردند این خارجى ها به ایران ، قواى متفقین به ایران ، قبل از آمدن آنها همین حرف ها بود ، این الفاظ بى محتوى بود كه اعلیحضرت ، آنوقت اعلیحضرت او بود دیگر ، این آنوقت نبودش ، اعلیحضرت او بود و همه ظلم ها هم به ارث به این رسیده مع الاضافه ، آن چون رو به تمدن است اضافه كرده است ، اگر چه بكند ، دست همه را كوتاه كرده است ، دیگر همه ایران همچو مستقل شده است كه همه چیز چه شده است ، لشكر چه و پلیس چه واز این حرف ها . چون اهل علم و علما را كتك مى زدند و به كلانترى ها بردند و اهانت مى كردند و زن ها را آنقدر به آنها ظلم كرده اند كه خدا مى داند چه مصیبت ها در ایران ما كشیدیم و مردها را چه و بچه ها ، همه بساط را در آورده بودند . در تبلیغات این بود كه دیگر هیچ مملكتى در مقابل مملكت ما ، مثلا آنوقت ظرفا مى گفتند كه آن یكى كه دو نداشت ، آن عبارت از آن چیزى بود كه راجع به جنگى كه اینها مى خواستند بكنند و حفظ كنند سرحدات را ، اعلامیه اول بود كه دیگر دومى نداشت ، آن سه ساعت طول كشیده بود ، وقتى رضاشاه به یكى از صاحب منصب ها گفته بود چه ، گفته بود یك ربع هم نباید طول بكشد ، ما چیزى نداشتیم آنها همه چیز داشتند ، سربازها را خودم تو خیابان هاى تهران دیدم كه راه افتاده اند ، همین طور سربازخانه ها را رها كرده اند راه افتاده اند توى خیابان ها براى اینكه سرباز نبود ، ارتش نبود . شما حالا خیال مى كنید ما یك ارتش 250 هزار یا 350 هزار نفرى داریم كه ارتش است براى ما ؟ الفاظ همان الفاظ است كه در همه ممالك استعمال مى شود ، از صاحب منصبش گرفته تا پایین ، الفاظش همان الفاظ است ولى محتوایش را وقتى كه ملاحظه كنید محتوى ندارد ، عوض شده همه چیزها ، باقیش هم شما به همین ترتیب .

اصلاحات ارضى پوششى براى استعمار اقتصادى

اقتصاد ، یكى از چیزهاى خوب اقتصاد است و ایشان هم از علماى اقتصاد است ، خوب مى داند اینها را ، باید اینجا زندگى كند ، نباید خدمت كند به مملكت خودش اقتصاد ما چه بود ؟ دیگر ما وابستگى نداریم ! ؟ فلان . میرویم سراغ اصلاحات ارضى كه این هم خودش از لغات اصلاحات ، مى بینیم كه آنقدر كه فاسد كردند این زراعت ما را ، آنقدر كشاورزى ما را برگرداندند به هیچ و منهدم كردند كه ما در همه چیز محتاجیم ، دستمان را دراز كرده ایم ، به اسرائیل كه به ما حتى میوه

ص: 274

بدهد ! هر چه گندم ، جو ، چه ، هى دائما دارد مى آید كه اگر یك روز جلویش را بگیرند این ملت باید گرسنگى بخورد . مى گویند براى 30 روز یا 33 روز ، تمام زراعت ایران براى 33 روز یا 30 روز ایران كافى است ، مابقى آن را باید از خارج بیاورند . یك مملكتى كه صادر كننده بود حالا باید اینطور باشد . اصلاحات ، كلمه اصلاحات محتوى ندارد ، لفظ ، لفظ خوبى است ، خیلى قشنگ انقلاب سفید ، انقلاب سفید ، انقلابش انقلاب است اما سیاه هست سرخ است . اینها ، همه این حرف هائى كه اینجاست همه همان الفاظى است كه خیلى لفظ قلمبه است و جالب است ، نقاشى شده است الفاظ اما این الفاظ را روى چه گذاشتند ؟ وقتى زیر این لفظ را مى بینیم ، چه دارد ، كى ، چه چیز را معرفى مى كند ؟ وقتى زیر پرده را مى بینیم ، محتوى ندارد ، الفاظى است كه براى دلخوشى ماها ، دلخوشى ملت ، آنوقت كه ملت نمى توانست صدا بكند و غافل بود از این مسائل ، حالا این جورى است محتوى ندارد . اصلاحات ارضى یعنى بازار درست كردن براى آمریكا و شعب آمریكا و اذناب ما بازار مصرفیم ، باید آنها گندم هایشان زیادى است كه گاهى از زیادى براى اینكه خراب مى شود مى ریزند به دریا ، خوب چه بهتر كه اصلاحات ارضى كه شروع كردند ، آن گندم ها را دیگر به دریا نمى ریزند ، اصلاحات ارضى شده است ، گندم ها دیگر تو دریا ریخته نمى شود ، گندم ها را مى دهند و پول مى گیرند .

ایران ، پایگاه تسلیحاتى آمریكا

- به ما نفت -از ما نفت مى گیرند و اسلحه مى دهند ، اسلحه یعنى چه ؟ یعنى چیزى كه باید پایگاه درست كند آمریكا در مقابل مثلا شوروى ، باید در ایران یك پایگاه هایى درست كند ، نفت مى گیرد پایگاه درست مى كند . این از معجزات آمریكاست كه هم نفت ما را مى برد ، عوض این نفت چى چیز ؟ این هست كه من پایگاه درست كنم در ایران ، پایگاه درست كنم والا این اسلحه هایى كه میلیاردها دلار ، میلیارد ، میلیاردها دلار اسلحه مى دهند ، ایران احتیاج به این اسلحه ها دارد ؟ - ایران - اصلا همچو كارشناسى ما داریم كه اسلحه را به كار بیاندازد ؟ شما آسفالت هم كه مى خواهید بكنید كارشناس مى آورید براى اسفالت ، آن وقت این اسلحه هایى كه آنها درست كرده اند و با جهاز فنى ، محتاج به اشخاصى است كه فن این مسائل را داشته باشند و ایران الفاظش هست محتوایش نیست ، دیگر توپ را نمى شود كه با الفاظ درست كرد ، آن را با محتوى باید درست بكنند ، محتوى ما نداریم . این اسلحه هایى كه آورده اند و قیمت نفت است كه این هم یكى از لغات است كه محتوایش را از دست داده كه قیمت نفت راكه ارز را باید به ما بدهند ، به جاى اینكه به ما ارز بدهند ، اسلحه مى آورند در ایران براى خودشان یك پایگاهى درست مى كنند كه اگر یك روز گرفتار شدند ، اینجا پایگاه داشته باشند . این وضع ایران است كه زراعتش از آن طرف از دست رفته ، نفتش از آن طرف از دست رفته و دارد مى رود ، دارند مى برند ، به این جور مى برند . از همین جا ، از همین مملكت متمدن در ازاى نفت ، طیاره - نوشته بود- 350 میلیون دلارى و 550 میلیون دلارى ، این طیاره را خواهیم چه كنیم ما ؟ ما مى خواهیم بین مقصد قم تهران برویم ، طیاره 350 میلیون دلارى و آخر من تصورش را نمى توانم

ص: 275

بكنم ، آن باید بدهد به ما كه دستمان بماند ؟ همه جا ، همه جا همین طور است .

حزب رستاخیز تجلى فضاى باز سیاسى

وضع ما اینطورى است كه الفاظ خیلى جالب ، اصلاحات ارضى ، چه بساطى ، مثل حزب رستاخیز دیگر ، حزب رستاخیز فراگیر ! ! كه در آنجا هم همان اولى كه این حزب را به پا كردند ما حرف هایمان را زده ایم ، آنقدر كه باید صحبت كنیم ، صحبت كرده ایم حالا راجع به این است كه این فراگیریش محتوى نداشت ، با زور یك عده اى از خودشان ، از سازمانى و اینها بودند كه مردم قبول نكردند (بله ) نگفتند ، آنها هم كه گفته بودند ، معلوم شد همه زور بوده است براى اینكه همچو كه یك قدرى سستى پیدا شد از اطراف ، آن كنار رفت ، آن كنار رفت ، همه كنار زدند رفتند سراغ كار خودشان ، حالا شده یك حزبى كه سایر حزب ها را به حزبیت مى شناسد . این را به حزبیت اصلا نمى شناسند ، این حزب فراگیر ! ! خوب شما دیدید كه راجع به این حزب چقدر حرف زد این آقا ، چقدر ، یكى از حرف هایش این بود كه هر كه این حزب را این جزء همان آزادى است قبول كند ، قبول كرده هر كه قبول نكند تذكره اش را بگیرد و برود ، این كه اهل این مملكت نیست ، تمام اهل مملكت آنهایى هستند كه داخل این حزب هستند ، فراگیر ! اما محتوایش چه بود ؟ محتوایش هیچ چیز ، محتوى نداشت ، معلوم شد هیچ چیزنیست و هكذا هر جایش را بگیرید ، این الفاظ ، حالا اگر بخواهیم ما تفضیلش را بگوئیم طولانى است و من دیگر حال این را كه اینقدر بحث بكنم ، صحبت بكنم ندارم .

پذیرفتن شاه ، انهدام اسلام و مسلمین است

انشاءاللّه كه خداوند شماها را حفظ بكند و همه تان سرباز باشید براى ملت خودتان ، مساءله را جدى بگیرید . الان مسائل ایران ، یك مسائل جدى است ، مسائل حیاتى است الان مسائل ایران ، باید شماهایى كه در خارج هستید مسائل را جدى تلقى كنید ، صحبت ، صحبت شوخى نیست ، صحبتى است كه الان ایران در یك مرزى واقع شده است كه یا باید نابود بشود و از بین برود تا آخر و یا باید حیات خودش را تجدید كند و موجودیت خودش را ثابت كند . الان ما سر این دو راهى واقع هستیم ، دو راه بیشتر ما نداریم یا حیات و یا موت ، موت ، تا آخر رفتن . شما گمان نكنید كه اگر ما یك قدم از این مطلبى كه ملت ما الان دارد و آن اینكه این سلطنت باید از بین برود ، این رژیم اصلش باید از بین برود ، این فاسد است ، رژیم سلطنتى و شاهنشاهى از الفاظ بى محتواست ، محتوایش فاسد است ، این ملت مى گوید این باید برود ، ما استقلال هم را مى خواهیم ، مى خواهیم خودمان مملكت خودمان را اداره كنیم ، نمى خواهیم تحت نظر دیگران باشد . مملكت مال ماست ، خوب است مال ماست ، خوب است مال ماست ، بد است مال ما . ما نمى خواهیم دیگران در مملكت ما دخالت كنند . اگر ما یك قدم از این حرف عقب بنشینیم با به اصطلاح آقایان قدم قدم بخواهیم پیش برویم یعنى قدم اول را ما حالا تسلیم بشویم كه آقا سلطنت بكنند نه حكومت ، تز آقایان این است ، تز بعضى ها این است كه حالا این حرف را بزنیم بگوئیم كه ایشان

ص: 276

سلطنت بكند نه حكومت ، معنى اش چه است ؟

معنى اش این است كه یك نفر آدمى كه قریب سى سال خودش و قریب پنجاه و چند سال خود و پدرش به ما جنایت كرده است ، جوان هاى ما را كشته است ، هتك حرمات ما را كرده است ، مملكت ما را به غارت داده است ، حالا آقا سلطان باشد ، سلطان سلاطین ، شاهنشاه ، ما قبول كنیم این معنا را كه ایشان حالا سلطان باشد ، حكومت نباشد ، اگر ما این مطلب را از اینهایى كه تزشان این است قبول كنیم ، اسلام را و مسلمین را و مملكت اسلامى را منهدم كرده ایم تا آخر و این بالاتر خیانتى است كه ما بر كشور خودمان بخواهیم بكنیم و به اسلام كرده ایم .

بالاترین خیانت ، توقف در نهضت و سازش با شاه

اگر این قدم را ما سست بگیریم و بگوئیم حالا ما به همین حد ، قلم هاى ما را خرد خواهند كرد . این دفعه اگر این مار زخمى ، این دفعه گرم بشود ، همچو زهرى بر ایران و ایرانى خواهد زد كه تا ابد سرش را نتواند بلند كند . بیدار بشوید آقایان ! ملتفت باشید ، خیال نكنید كه ما قدم قدم مى خواهیم برویم ، این غلط است ، این تز غلط است ، یا شاهنشاهى حالا باشد ، به قانون اساسى عمل بكنیم و انتخابات آزاد ، اینها چیزهایى است كه خود شاه تزریق مى كند ، این چیزهایى است كه خود او تزریق مى كند . الان دید و بازدیدها در ایران رواج شده است ، الان براى حبس ملت دید و بازدیدها شروع شده است ، شاه دو ساعت با یك نفرى خلوت كرده . امروز یكى از همین كسانى كه آمده بودند مصاحبه كنند گفتند این را كه دو ساعت یك نفرى با شاه مصاحبه كرده و حالا مى خواهد با سران قوم مصاحبه كند . اینها ، اگر اینها یك قدم ما را متوقف بكنند قدم ها و قلم هاى ما را خرد خواهند كرد- ایران را- دیگر تا آخر ایرانى روى زندگى و روى آزادى و روى استقلال نخواهد دید - دیگر - هیچ خیانتى بالاتر از این نیست كه مشت هاى ملت بلند است و گره است و درمقابل ایستاده است ، هیچ خیانتى بالاتر از این نیست كه این مشت ها رابه زمین بیاورد ، این دست هاى بلند شده را فروبنشاند و این آتشى كه الان در ایران به پا شده است خاموش كند . اگر این خاموش بشود ، محال است دوم پیدا كند و دیگر روشن بشود .

افشاى حقایق ، تكلیف ما در برابر تبلیغات رژیم

حالا آقا ، باید همه ، قدرت ها روى هم بیایند ، همه یعنى آقا- چیز دارد- تكلیف دارد ، آقا تكلیف دارد ، آقا تكلیف دارد ، بنده تكلیف دارم ، همه تكلیف این است كه اینجا هر قدر مى توانید تبلیغات كنید بگویید مسائل را به كسانى كه اطلاع ندارند . تبلیغات آنها اسباب این شده است كه ماها را یك آدم هاى ارتجاعى معرفى كنند ، آخوند را ارتجاعى معرفى كنند ، این آخوند مى گوید آقا ما حقمان را مى خواهیم ، ما آزادى مى خواهیم ، ما استقلال مى خواهیم ، این ارتجاع است ؟ مال ما را بردن ارتجاع نیست ! تمدن است ؟ ! مالمان را مى خواهیم ندهیم ، مرتجع هستیم ؟ ما را در قید و بند مى خواهید نگه دارید و اسیر تا آخر نگه دارید ، شما مرتجع نیستید ؟ اما ما كه مى گوئیم آزاد مى خواهیم باشیم ما مرتجع هستیم ؟ ! اگر ما

ص: 277

دست برداریم از آن تز خودمان ، از این مقصد خودمان ، تا آخر زیر بار این ظلم و این ستم ، تا آخر باید باشیم . باید هر كس ، هر فرد الان تكلیف دارد ، تكلیف الهى دارد ، تكلیف انصافى دارد ، تكلیف وجدانى دارد كه با این ایرانى هایى كه الان ایستاده اند و فریاد مى زنند ، با این ایرانى ها كمك بكنند ، هر قدر مى تواند كمك بكند ، اینها دارند جانشان را مى دهند ، دارند جوان هایشان را مى دهند در راه ما و در راه اسلام ، در راه ملت دارند مى دهند اینها ، ما هم از ملت هستیم ، باید ما هم كمك بكنیم ، هر كه هر قدر مى تواند ، مى توانید مصاحبه مطبوعاتى بكنید مصاحبه مطبوعاتى بكنید ، مصاحبه بكنید مطالبتان را بگویید ، مى توانید به این رفقائى كه در دانشگاه ها و در جاهاى دیگر دارید صحبت كنید و بایستید چند نفر را ببینید صحبت كنید از ایران ، این است وضعش و با ایران این كار را دارند مى كنند ، با اینها اینقدر ظلم كرده اند ، ما چه مى خواهیم ، این داد و قال ها براى چه هست كه ما مى خواهیم ؟ ! ، ما آزادى زیاد دادند و ما داد مى زنیم كه چرا اینقدر آزادى مى دهید ؟ آزادى تند سخت دادند به قول آقاى كارتر كه چون آزادى تند داده است اعلیحضرت ، از این جهت اینها فریاد زنند ؟ ! . ما كه فریاد مى زنیم آزادى یعنى ما آزادى زیاد ، تخمه كردیم مااز آزادى دیگر ندهید آزادى ؟ ! مساءله این است ، مساءله این است ؟ آقاى كارتر این را مى گوید دیگر . ما همه تكلیف داریم ، باید ، باید همه ما هر چه قدرت داریم اعمال كنیم براى نجات این كشور اسلامى ، نجات یك ملت مساءله شوخى نیست ، مساءله نجات یك ملت است . همه باید با هم دست برادرى بدهیم و پیروز هستید ان شاءاللّه ، انشاءاللّه پیروزید . خداوند همه تان را پیروز كند .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 278

تاریخ : 11/8/57

مصاحبه امام خمینى با پائزه سراى ایتالیائى

سؤال : چرا سقوط سلسله پهلوى و تشكیل جمهورى اسلامى براى خروج ایران از بحران اسف انگیز ، غیر قابل اجتناب است ؟

جواب : شاه از ابتداى سركار آمدنش قانونى نبوده ، و از هیچ نوع مشروعیتى برخودار نیست و اكنون هم به دلیل زیر پا گذاشتن همه حقوق ملت و اعمال و ظلم هاى بى حسابش به طرز بى سابقه اى ملت ، او و خاندانش را تحمل نمى كنند و به دلیل اینكه اكثریت قریب به اتفاق مردم ایران مسلمانند لذا بدیهى است با سقوط این رژیم به چیزى جز یك نوع حكومت اسلامى راضى نمى شوند .

سؤال : چطور مى توان از خطر به قدرت رسیدن ارتش كه مخالفین میانه رو دولت آنقدر از آن مى ترسند ، جلوگیرى كرد ؟

جواب : امروز ملت ایران است كه مى خواهد سرنوشت خود را تعیین كند و این ملت ، دولت نظامى را تحمل كند ، گذشته از اینكه تاكنون هم حكومت شاه در محتوى چیزى جز حكومت ارتش و نظامیان نبوده است .

سؤال : آیا یك راه حل ملى براى رفع بحران فعلى ممكن است در حالى كه آمریكا و كشورهاى غربى قبل از همه انگلستان از شاه پشتیبانى مى كنند و همچنین وجود ارتش كه از طرف آمریكائى ها احاطه شده و رهبرى مى شود .

جواب : راه حل در ایران امروز ، همان چیزى است كه عموم ملت در بیش از یك سال گذشته با پشتوانه خون خودشان به گوش همه دنیا از جمله آمریكا و سایرین رسانده اند وآن هم عبارت است از سقوط سلسله پهلوى و برچیده شدن نظام شاهنشاهى و استقرار حكومت اسلامى .

ص: 279

سؤال : به شما این را نسبت مى دهند كه مى خواهید رژیم توحیدى اسلامى تشكیل بدهید ، در حالى كه جمهورى هاى مسلمان دیگر مثل الجزیره كه توحیدى نیست و رژیم هاى اسلامى دیگر مثل عربستان سعودى كه فئودالى است ، انزجارى در غرب ایجاد نكرده اند . آیاتوانید مشخصات جمهورى اسلامى را كه در نظر دارید بیان كنید كه چگونه است ؟ در مورد محتواى اجتماعى ، سازماندهى سیاسى خصوصا براى احزاب ، سندیكاها و مطبوعات .

جواب : امروز در جهان ، آن چیزى كه مقصود ما از جمهورى اسلامى است دیده شود . هیچ یك از خصوصیات اصولى جمهورى اسلامى در حكومت عربستان سعودى دیده نمى شود . آیا مگر ملت ایران براى تعیین سرنوشت خویش باید ببیند كه دولت هاى غربى چه چیزى را مى پسندند ؟ مگر سایر دولت ها هم براى تعیین خطمشى سیاسى خودشان و یا تعیین نوع حكومتشان به آراء ملت ایران مراجعه مى كنند ؟

در جمهورى اسلامى ، زمامداران مردم نمى توانند با سوء استفاده از مقام ، ثروت اندوزى كنند و یا در زندگى روزانه امتیازى براى خود قائل شوند ، باید ضوابط اسلامى را در جامعه و در همه سطوح به دقت رعایت كنند و حتى پاسدار آن باشند ، دقیقا باید به آراء عمومى در همه جا احترام بگذارند ، هیچ گونه تسلط و یا دخالت اجانب را در سرنوشت مردم نباید بپذیرند . مطبوعات در نشر همه حقائق و واقعیات آزادند . هر گونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتى كه مصالح مردم را به خطر نیندازند آزادند و اسلام در تمامى این شؤون حد و مرز آن را تعیین كرده است .

سؤال : مقام بین المللى چنین جمهورى در جهان امروز خصوصا در مقابل مسائل بزرگ كشورهاى جهان سوم ، در رابطه با بحران هاى اقتصادى (نفت و مواد اولیه ) چگونه است ؟

جواب : به صورت یك كشور صددر صد مستقل عمل خواهد كرد و هرگز خود را بازیچه دست قدرتهاى استعمارگر نمى سازد و ما هرگز به هیچ ملتى به خاطر منافع داخلى خودمان تجاوز نمى كنیم و تا آنجا كه در توان ملت ما باشد بر حسب تاكیدات اسلامى مى كوشیم تا در رفع مشكلات ملت هاى مظلوم سهیم باشیم .

ص: 280

بیانات امام خمینى در مورد عوام فریبى و تشبثات رژیم شاه

دولت آشتى ملى خدعه اى براى خوابانیدن نهضت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نهضت اسلامى ایران به اوج خودش رسیده است و مرتبه شكوفائى را دارد طى مى كند . شاه انواع تشبثات را مى كند و كرده است یكى از تشبثات او این بود كه یك دولتى پیش آورد ، یك دولت آشتى ! و دولت آشتى همان بود كه از زمان انتقالش تا حالا هزارها از جوان هاى ما را كشتند و به خاك و خون كشیدند و سرتاسر ایران را به عزا نشاندند و مى خواستند كه با صورت آشتى مردم را اغفال كنند و لهذا دولت اعلان آشتى داد و گفت تاریخ هم همان تاریخ قانونى اول ، اسلامى . از قانون گبرها دست برداشتند و از حزب رستاخیز هم دست برداشتند ، بعد هم از قراردادهائى كه راجع به اسلحه كرده بودند تخفیف دادند ، از قراردادهاى اتمى هم لغو یا تخفیف دادند . اینها همه خدعه هائى است كه اینها مشغول هستند كه این نهضت را بخوابانند و این موجى كه در ایران پیدا شده است و مثل سیل خروشان همه چیز را دارد به باد مى دهد ، آنها این سیل را خاموش كنند ، شعله قلوب را خاموش كنند و ابتدایش هم ممكن است یك ملایمت هائى بكنند و یك به اصطلاحشان آزادى هاى فضاى باز آزادى هم یك صورتى درست بكنند و دنباله اش آنچه كه این امور سرد شد و این زبانه هاى آتشى كه الان در ایران بلند شده است خاموش شد ، دنبالش - بعد از مهلتى كه پا را محكم كردند به جاى خودش و خاطر جمع شدند كه یك همچو نهضتى دیگر نخواهد بپا شد - همچو حمله بكنند و همچو به همه جهات ملت صدمه وارد بیاورند كه نه جناح روحانى و نه جناح سیاسى و نه دانشگاه و نه بازار ، دیگر تا آخر نتوانند نفس بكشند .

به شاه ، این افعى زخم خورده مهلت ندهید

الان این وضعى كه ایران پیدا كرده است این افعى را زخمى كرده ، آن چیزهائى كه او در مغزش پخته بود همیشه كه (منم و دیگر ملت هم همه هوادار من ، شاهدوستى در سرتاسر ایران هست ، همه به حكم من هستند و كسى مخالف با من نیست ، نمى شود باشد ! ) اینها همه فروریخت ، این كنگره هاى خیالى كه به مردم جا زده بودند ، واقعیتى نداشت و لیكن یك الفاظ خوشگل بزك كرده اى تسلیم مردم مى كردند ، پرده ها تا یك حدودى پس رفت و این كنگره هاى بلند خیالى كه درست كرده

ص: 281

بودند ، اینها یكى بعد از دیگرى فرو ریخت و آمال و آرزوهائى كه داشت بسیاریش پایمال شد . این الان یك افعى زخمى است كه اگر مهلت به او بدهند و ملت سردى و سستى از خودش نشان بدهد این سربلند مى كند و این دفعه زهرش را به تمام اقشار ملت مى ریزد ، زهرى كه دیگر نتوانند اینها به علاجش برخیزند .

خطر مهره هاى اسلام نما بیشتراز حكومت نظامى

همه این تشبثاتى كه ایشان كرده است ، مثل دولت آشتى پیش آوردند و حالا هم دیدند كه آن آشتى از جنگ هاى دولت ها با هم مثل اینكه بدتر بود و این ملایمت به خیال خودشان به صورت یك حكومت نظامى خشن در آمد و بعد هم در حكومت نظامى شان شكست خوردند . حكومت نظامى ها حالا خودشان ماندند و اعلامیه هایشان ، اعلام مى دهند كه اعلامیه نمره چند كه مردم دو نفر همراه هم ، بیشتر از دو نفر نباید همراه هم در خیابان ها راه بروند . در مقابل این در همان جائى كه حكومت نظامى است 000/500 ، 000/300 بلكه در گاهى بیشتر از اینها راه مى افتند در خیابانها و شعار مى دهند و هر چه دلشان مى خواهد مى گویند . حكومت نظامى هم شكست خورد ، با شكست خوردن حكومت نظامى و مقابله مشت و تانك ، فهمیدند كه مشت بر تانك مقدم است اراده ملت بر توپ و مسلسل پیشى دارد . اینها از كودتاى نظامى هم ماءیوسند ولى ذكرش را مى كنند ، كودتاى نظامى ، الان همان كودتاى نظامى است ، مگر كودتاى نظامى چه مى كند ؟ كودتاى نظامى یك نظامى مى آید سر كار با خشونت با مردم رفتار مى كند اگر چنانچه خیلى آدم خشنى باشد ، گاهى هم ممكن است كه خشونت نداشته باشد . خوب الان در تمام ایران حكومت نظامى است منتهى در عده اى از شهرها رسما حكومت نظامى است و در مابقى ایران به طور غیر رسمى حكومت نظامى است . همان معانى نظامى بودن و مردم را از همه چیز محروم كردن به خیال خودشان ، در همه ایران الان هست .

شكست رژیم در برقرارى دولت آشتى ملى و حكومت نظامى

بنابراین آن فریب اولشان كه حكومت آشتى و - عرض كنم - با همه چه و روحانیون ، اولى كه این دولت آمد روى كار ، به عنوان یك روحانى خودش را معرفى مى كرد . پدر روحانى و پدر و مادر هم روحانى و این حرف ها ، معرفى مى كرد بعد هم شروع كرد به آن كارهاى ملایمت آمیز و فریبنده كه من در همان اولى كه تاسیس شد ، این را به مردم گوشزد كردم كه فریب نخورید كه این بدتر از آن حكومت نظامى هاست ، این خطرش بیشتر از آن است . انسان با حكومت نظامى مى داند كه این آمده روى كار كه با سرنیزه با انسان رفتار كند ، خوب احتیاط خودش را مى كند و اینها ، اما آن كه با فریب مى آید روى كار و مى خواهد ملت را با خدعه و فریب عقب بزند ، این مردم را غافلگیر مى كند و این خطرش زیاد است و من در همان وقت هاى اول ، همان اولى كه اعلام حكومت آشتى شد ، من مطالب را آنطورى كه مى توانستم به مردم رساندم . این حكومت آشتى شكست خورد ، شد حكومت نظامى در همه ایران و در

ص: 282

12 شهر عظیم ایران به طور رسمى و همین حكومت نظامى هم شكست خورده هست ، الان هم حكومت نظامى هست اما این حكومت نظامى شكست خورده است . باید به حسب ترتیب حكومت نظامى ، كسى شبها بیرون نیاید (مردم ) از قرارى كه گفته اند دو ساعت عقب انداختند دوباره برگشتند به اینكه جلو انداختند كه باید دو ساعت هم جلوتر چه بكنید ، مردم در دكان هایشان نشستند و باز كردند و شروع كردند به قرآن خواندن ، ملزم شدند به اینكه برگردند و باز به همان مقدار قبل و تظاهرات هم در همه اینجاهائى كه حكومت نظامى هست و غیر نظامى (یعنى آنهائى كه نظامى رسمى است و نظامى غیر رسمى ) تظاهرات هم در همانجا به قوت خودش باقى است پس این هم شكست خورد . از شكست خوردن این ، باز یك كودتاى نظامى یا یك نخست وزیر نظامى شكست خورده است ، اگر بى عقلى كنند و یك حكومت نظامى سرتاسرى یعنى یك نخست وزیر نظامى بیاورند و بخواهند مردم را با آن حكومت نظامى بترسانند ، مردم ترسشان ریخته است دیگر ، اعتنا به این حرف ها ندارند . همان بچه هاى كوچولو هم پاسبان ها را عاجز كردند و مقابله كردند با پاسبان ها ، آنها با سرنیزه و توپ و تانك ، مردم با مشت و سنگ و از این چیزها . پس حكومت نظامى و حكومت آشتى و كودتاى نظامى ، اینها شكست خورده است ، اینها را دیگر نمى شود پاى چیزى حساب كرد . این تشبث ، تشبثى است كه درست از كار در نمى آید و نیامد ، بخواهند بكنند هم نمى شود .

به كارگیرى مهره هاى جدید ، فریبى تازه براى اغفال ملت

یك تشبث دیگر به این است كه بعض رجال را براى نخست وزیرى مثلا انتخاب كنند و از این راه پیش بیایند ، گاهى به اینكه كسى را انتخاب كنند كه مثلا پیش مردم یك قدرى معروف است و كذا و گاهى به اینكه كسى را انتخاب كنند كه در این حكومت هائى كه بوده است و در این اوقاتى كه ایشان مشغول ظلم و ستم بوده اند ، این در دستگاه نبوده است ، خوب چون فهمیده اند كه كسانى كه در این دستگاه یك شغلى داشتند ، یك وزارتى داشتند ، یك وكالتى داشتند ، اینها دیگر مقبول ملت نیستند ، این اشتباه است كه مى خواهند همان ها مردم را بازى بدهند ، گاهى از شغل وزارت استعفا بكنند ، گاهى از شغل وكالت استعفا بكنند ، گاهى از - عرض مى كنم كه - حزب رستاخیز كنار بروند . همه اینها دیگر یك حرف هائى است كه این ملت ما نمى پذیرد .

سفارتخانه ها عهده دار تعیین وكلا

ممكن است واقعا به حسب واقع هم یك نفر آدم توبه كرده باشد ، بگذرد از آن معصیت بزرگى كه تا حالا كرده ، از خیانت هایى كه تا حالا كرده - ممكن است كه از آن خیانت - یك خیانت مشترك بین همه این است كه همه این وكلاى مجلسین مى دانند كه وكیل ملت نیستند ، این دیگر یك چیزى نیست كه به خود این وكلا مخفى باشد ، همه مى دانند كه مجلس ، مجلس ملى نیست و مجلسى است كه با فرمان شاه و با سرنیزه ، سرنیزه هم كه نمى خواستند ، آنوقت دیگر این حرف ها را نمى خواست ، حالا

ص: 283

سرنیزه مى خواهد ، آنوقت با فرمان بود ، فرمان هم نه اینكه حالا این فرمان هم از ایشان باشد ، آن هم از سفارتخانه ها لیستش مى آمد . خودایشان اقرار كرد كه در چند وقت قبل از این لیست مى آوردند و وكلا را با سفارتخانه ها تعیین مى كردند و حالا این جور نیست . نخیر حالا هم این جور است و بدتر از آن هست . این وكلا همه آنها این را بى استثنا مى دانند كه و مى دانستند آنوقتى كه وارد مجلس شدند ، به اینكه اینها وكلاى ملت نیستند و این مجلس خلاف قانون اساسى است معذالك رفتند ، همه شان رفتند ، اینهائى كه نقض قانون اساسى را كردند و خودشان دانسته به اینكه این خلاف قانون اساسى است ، رفتند در مجلس ، همان قدمى كه توى مجلس گذاشت این خیانتكار است ، حالا ما به كارهائى كه اینها انجام دادند و تغییر تاریخ اسلام را دادند یك همچو جنایت بزرگ ، یك همچو جسارت بزرگ به مقام رسول اكرم ، ما از این هم اگر صرف نظر بكنیم با اینكه نمى شود كرد ، كه همه آنها اینها را راى دادند و به تصویب همه اینها بوده ، حالا ممكن است یكى از آنها عذر بخواهد كه آنوقتى كه این را آوردند من راى نمى خواستم بدهم ترسیدم یا فرض كنید كه راى ندادم ، اما تو وارد شدى به عنوان وكالت از ملت در یك مجلس مخالف قانون اساسى ، این خیانت است ، خود این قدم ، قدم خیانتى است ، پس ملت ، این اشخاصى كه در این حكومت بودند یعنى در این حكومت غیر قانونى .

اساس سلطنت پهلوى و منتخبات آن بر خلاف قانون اساسى است

باز نكته دیگر این است كه اصلا اساس سلطنت سلسله پهلوى مخالف قانون اساسى است ، اساس سلطنت ، به دلیل اینكه هر كس كه به سن من است یا یك قدرى هم كوچكتر یادش است ، آنها هم كه یادشان نیست ، از آن پیرمردها بروند اگر نشنیده اند بپرسند . لكن خوب مساءله چیزى است معلوم و معروف كه رضاشاه وقتى كه آمد و كودتا كرد ، احدى قدرت بر اینكه در مقابل او یك كلمه بگوید نداشت ، هیچ كس همچو قدرتى نداشت ، اگر هم یكى دو تا همچو قدرتى داشتند ، دوتایى بودند كه اثرى نداشت ، كارى ازش نمى آمد . مجلسى كه در زمان رضاشاه براى تغییر مواد قانون اساسى در زمان رضاشاه تاسیس كردند ، مجلسى بود كه ملت باهاش مخالف بود ، نه اینكه خبر نداشت ، مخالف بود ملت لكن جرات اظهار مخالفت نداشت اما هیچ كس هم نمى رفت راءى بدهد ، مردم سرجاى خودشان بودند ، مردم مشغول كار خودشان بودند ، جراءت نمى كردند حرف بزنند . آن مجلسى كه تاسیس شد براى اینكه مواد قانون اساسى را تغییر بدهند و سلسله قاجار را منقرض كنند و سلسله پهلوى را منصوب كنند به مجلس مبعوثان ، وكلاى او وكلاى ملت نبودند ، این را همه مى دانند ، خود رضاخان هم مى داند ، الان توى قبر مى داند این را كه وكیل نبوده اند ، پسرش هم مى داند . این وكلا كه اطلاعات دارند دیگر مثل ما توده مردم نیستند كه اطلاعتشان كم باشد ، اینها را همه مى دانند كه اصل اساس سلطنت پهلوى بر خلاف قانون است ، مخالف قانون اساسى ، اگر او مخالف قانون اساسى بود ، سلطنت پهلوى مخالف قانون اساسى بود ، سلطنت پسرش هم مخالف قانون اساسى است براى اینكه همان است مساءله . وقتى سلطنت ایشان مخالف قانون اساسى است تعیین وكیل ولو وكیل را مردم تعیین كنند لكن قانون اساسى

ص: 284

مى گوید باید شاه فرمان بدهد . ما شاه نداریم كه فرمان بدهد شاه . شاه نداشتند مردم ، این شاه نبود هیچ ، شاهى كه خلاف قانون اساسى است شاه نیست . این وكلا مى دانند به اینكه این سلسله از سلاطین به اصطلاح ، بر خلاف قانون اساسى روى كار آمده اند و دنباله اش هر كارى كه اینها انجام بدهند خلاف قانون اساسى است . این با اصطلاح خودشان من دارم حرف مى زنم ، با منطق خود آنها من دارم حرف مى زنم كه قانون اساسى را خوب به آن اعتناء دارند ، روى همین قانون اساسى و مواد قانون اساسى ، اینها وكیل ملت از اول ، از زمان رضاشاه تا حالا ما وكیل ملت نداشتیم ، مردم بى خبر بودند یا اگر خبر داشتند نمى توانستند وكیل تعیین كنند ، نبود . بنابراین در تمام دوره اینها ، هم سلطنت بر خلاف قانون اساسى بود و هم مجلسین بر خلاف قانون اساسى ، مجلى سنا كه باید نصفش را شاه تعیین كند و نصفش هم ملت ، ملت كه اطلاع نداشت ، شاه هم كه نداشتیم تا تعیین كند و نصب كند براى اینكه شاه قانونى نبود . بنابراین آنهائى كه در وكالت و وزارت و عرض مى كنم اینها بودند همه بر خلاف قانون اساسى وكالت و وزارت كرده اند ، همه شان . این تشبث شان به اینكه تغییر بدهند یك مهره اى را به یك مهره دیگرى و یك كسى كه - در - به خیال خودشان كه یك كسى را بیاورند كه این عیب را نداشته باشد كه در این دورانى كه اینها حكومت داشتند ، حكومت داشته باشد ، مثلا بروند از توى دانشگاه یك استاد دانشگاه بیاورند كه در زمان اینها حكومت نداشته ، حالا كه مى خواهد وارد بشود خلاف قانون اساسى است ، براى اینكه كى واردش مى كند ؟ كى او را نصبش مى كند به نخست وزیرى ؟ و چه مجلسى تصویب مى كند نخست وزیرى او را ؟ كدام مجلس ؟ مجلس بر خلاف قانون اساسى است ، سلطنت بر خلاف قانون اساسى ، پس نخست وزیرى بر خلاف قانون اساسى است . شما فرض كنید كه نعوذ باللّه جبرئیل امین را اینها بروند از آسمان بیاورند زمین مجسمش كنند اینجا كه پاك و پاكیزه و طاهر است ، لكن به حسب منطق خودشان باید شاه مشروطه تعیین كند نخست وزیر را و مجلس ، مجلسین تصویب كنند این را . ما شاه مشروطه نداریم كه ، مشروطه از آن روز اول عمل به آن نشد . قانون اساسى از روز اول ، همین قانون اساسى كه همه آنها قبول دارند از روز اول عمل به آن نشد . یكى از مواد قانون اساسى این است كه باید 5 نفر از مجتهدین در مجلس باشند ، نظارت كنند كه مبادا احكامى كه اینها صادر مى كنند بر خلاف حكم شرع باشد ، این قانون اساسى ما اینطور است متمم قانون اساسى این است . پس ما از اولى كه مشروطه را درست كردند مردم ، مردم را بازى دادند ، از اول بازى دادند ، مثل همین حالا كه مى خواهند بازى بدهند و دولت مثلا آشتى مى خواستند روى كار بیاورند . از اول كه مشروطه را اینها درست كردند این شیاطین كه متوجه مسائل بودند ، روحانیون و مؤمنینى كه تبع آنها بودند ، بازى دادند اینها را ، خدعه كردند ، متمم قانون اساسى را قبول كردند و اینها ، لكن وقت عمل ، عمل نكردند به متمم قانون اساسى یعنى 5 نفر مجتهد را در مجلس ما نیاوردند ، بله چیز اول یك صورتى ابتدا درست شد اما آن صورتى بود كه تمام شد . حالا قریب 50 سال است ، بیشتر از 50 سال است كه ابدا در مجلس روحانى راه ندارد تا نظارت بكند و این خلاف قانون اساسى است . پس الان اگر چنانچه ما فرض كنیم كه این آقاى جبرئیل آمدند در زمین و

ص: 285

تبع اعلیحضرت مى خواهند بروند در مجلس با نصب ایشان و تعیین ایشان و با تصویب مجلس شورا و مجلس سنا ، همان جبرئیل امین هم خلاف قانون اساسى كرده ، قانونى نیست ، وزارتش - چیزش - قانونى نیست . پس بنا علیه این تشبث درست از كار درنمى آید .

جابجائى مهره ها توسط رژیم ، جوابى به مخالفت مردم با دستگاه شاه

علاوه بر این حالا ما از آن وجه قانونى و منطق خودشان حالا بگذریم ، علاوه بر این ، مگر این چیزها این صداى مردم را مى اندازد ؟ مگر مردم صدایشان این است كه واوزیرا ؟ اى وزیر ما چطور است ؟ مردم مى گویند ما شاه نمى خواهیم ، تو مى خواهى وزیر درست بكنى ؟ این جواب این كه ما شاه نمى خواهیم این است كه وزیر شما این بود این باشد ؟ خوب بروند ببینند منطق این خارجى ها كه مى گویند این ملت چى مى گوید ، چى مى خواهد ، ملت را بروند ببینند توى بازارها چه مى گویند ، توى مدرسه ها چه مى گویند ، توى دانشگاه ها چه مى گویند ، بیرون دانشگاه چه مى گویند ، توى مزارع چه مى گویند ، خوب بروند ببینند اینها ، ببینند كه این ملت سرتاسر این ایران چه دارند مى گویند ، چه مى خواهد این ملت . اگر یك شبانه روز بر اینها گذشت و از هر آدمى چند دفعه این كلمه را نشنیدند ، خوب ما از خونمان برمى گردیم و مى رویم سراغ زندگیمان ، اگر نشنیدند كه ما نمى خواهیم این را ، مرگ بر این شاه ، از بچه اینقدرى تازه زبان باز كرده این را مى گوید تا آن پیرمردى كه حالا دیگر یواش یواش باید حرف بزند ، مثل من ، خوب همه نمى خواهند . وقتى یك ملتى ، وقتى كه یك چیزى را نخواست ، خوب شاه براى ملت است وقتى ملت نمى خواهد او را كه نمى شود كه به زور آورد او را آوردند به زور اما فایده ندارد . بخواهند با این تشبث كه یك وزیرى را بردارند یك وزیر دیگر بگذارند ، یك وزیرى كه خیر بسیار هم آدم خوبى است (فرض كنید) و اجزایش هم و سایر وزراء هم انتخاب كند همه را از دانشگاه یا از رجال پاك دامن ، اگر آنها لبیك بگویند به این حرف ها ، اما مردم سر وزرا حرف ندارند تا ما مردم را اغنا كنیم به اینكه آقا بسم اللّه وزیر خوب ما به شما تحویل دادیم . آنها مى گویند ما اصلا سلسله شاهنشاهى را نمى خواهیم - ما اصل - اصل نظام شاهنشاهى ، نظام باطل و غلطى از اول بود ، حالا نظام شاهنشاهى را هم فرض كنیم همه ملت این حرف را نزند ، اما سلسله پهلوى كه دیگر نمى شود كسى انكار كند كه همه ایران دارند مى گویند ما سلسله پهلوى را نمى خواهیم . آنها گویند ما سلسله پهلوى نمى خواهیم ، شما مى گوئید كه من وزیر را برداشتم یك وزیر دیگر كردم ! ؟ جواب آن سؤال این جواب نیست . خواست مردم این نیست تا اینكه مساءله به این ختم بشود ، اگر خواست این بود كه ما وزیرمان بد است ، ما وكیلمان بد است خوب وزیر را عوض مى كردند ، وكیل را عوض مى كردند مى شد خوب ، اما وقتى خواست مردم این نیست شما یك كارى مى كنید كه خواست مردم نیست ، آنى كه خواست مردم است نمى كنید ، پس نمى تواند درست شود این هم به شكست منتهى مى شود ، صددرصد شكست است براى اینكه یك مطلبى نیست كه یك كلمه اش درست باشد . این نیرنگ هم هر جورى اش بكنند فایده ندارد ، بخواهند نظامى اش كنند ، نظامى هست و شكست خورده ، نظامى

ص: 286

شكست خورده یك نظامى دیگر رویش بیاید ، معلوم نیست حالا دیگر نظامى ها هم قبول بكنند این معنا را براى اینكه وقتى دیدند یك نظامى قلدرى مثل آن مردك شكست خورده ، آنها هم دیگر بالاتر از او نیستند ، آنها هم دیگر بالاتر از او نیستند در شقاوت ، مى دانند كه آنهم شكست خورده هست . پس نه حكومت نظامى و نه كودتاى نظامى و نه این خدعه ها و حكومت آشتى ، اینها فایده اى نكرد .

اجیر كردن چماق به دستان ، نشانگر ضعف و یاس قواى انتظامى رژیم

یك راه دیگر هم اینها دارند طى مى كنند و این آن است كه تشبث كردند به كولى ها . خدا مى داند كه ننگ یك مملكت هست كه قواى انتظامى دارند و قواى انتظامى را از آنها مایوسند یا جرات كنند كه همه شان را وادار كنند به كار . یك مملكتى كه به حسب اصطلاح باید شاهش و وزیرش و عرض بكنم قوایش اینها در صدد این باشند كه نظم برقرار كنند اینها تشبث مى كنند به یك عده چماق به دست ، در كرمان كولى ، در جاهاى دیگر هم این كسانى كه اجیرشان هستند . اینها زیر سایه چماق كولى ها مى خواهند زندگى كنند . این ننگ است براى ما كه یك همچو كسى به ما حكومت كند ، یك همچو كسى به ما براى ما وزارت كند ، وكالت كند . زیر سایه چماق كولى الان ادامه حیات دارد ایشان مى دهد . این هم فایده ندارد . وقتى بنا شد چماق باشد ، مردم هم چماق دارند ، كردند - اینهم - مردم هم مقابلش چماق به دست گرفتند و بیرونشان كردند اینها را ، البته آن چماق به دست ها در پناه نظامى بودند چنانچه در مدرسه فیضیه و قم كه ریختند در 15 خرداد ، قبل از 15 خرداد ریختند در مدرسه و آن خرابكارى ها را كردند ، یك دسته اى را آوردند از خودشان - چه - در پناه پاسبان ها و در پناه لشكرى ها ریختند تو مدرسه و آن كارها را كردند ، حالا هم دارند این كار را مى كنند كه در پناه قواى انتظامى ، قوه انتظامى ، در پناه قواى انتظامى به خرابكارى مشغولند . قواى انتظامى ! این از همان لغات است كه عرض كردم محتوى رااز دست داده و همین صورتى است ، قواى انتظامى است دیگر ، الان قواى انتظامى ما قواى مخرب شده است ، در سایه آن چماق به دست ها مى ریزند به شهرستان ها ، چند شهرستان تا حالا با همین طور ریختند و خرابكارى كردند . این تشبث هم فایده ندارد ، اینها فایده ندارد .

تبلیغات اجانب در وابستگى نهضت

تبلیغات آمریكائى ها و انگلیسى ها و اینها ، اینها هم دیگر گذشته است ، فاید ندارد . در آمریكا مى گویند كه داشت در نوشته هائى كه رابطه زیرزمینى بین انگلیس و شوروى است كه این آشوب ها را درست كرده ! ! یعنى این حرف هائى كه من حالا دارم به شما مى زنم و همه برادرهاى شما از قبیل این جور حرف ها و . . . . مى گویند ، این ، انگلیس ها و روس ها با هم دست به هم دادند و به من گفته اند بگو ، من مى گویم . به بازاریان هم گفته اند داد كن آنها هم داد مى كنند . به ملاها هم گفتند داد كن - به مثلا فرض كنید اینهائى هم كه در - به شماها هم كه شعار دارید مى دهید مى گویند آمدند به شما هم گفتند كه

ص: 287

بیائید فریاد بزنید چه ، در آمریكا گفته شده كه رابطه زیرزمینى بین انگلیس ها و شوروى است ، این آشوب ها را این انگلیس ها و شوروى ها دارند درست مى كنند ، انگلیس ها احتمال مى رود در این فضولى دخالت داشته باشند این بنایشان بر این است كه فحش براى خودشان درست مى كنند كه مقاصدشان را پیش ببرند تا اینكه این نهضت را آلوده كنند به اینكه نهضت انگلیسى ، شوروى است ! این هم فایده ندارد براى اینكه بچه هاى ما هم حالا مى دانند كه هر چى اینها بگویند خلاف است ، هر چه مى خواهند بگویند ، بگویند . بچه هاى كوچك ما هم مى دانند ، همه جوان ها و پیرهاى ما مى دانند كه اینها ، حرف ها و نیرنگ هاست اینها و براى این است كه این نهضتى كه دارد همه این اقشارى كه ما را دارند غارت مى كنند ، مى لرزاند و انشاءاللّه سرنگونشان مى كنند . این چیزها را مى دانند كه اینها براى این است كه این نهضت را بخوابانند ، این آتشى كه در قلب ها افروخته شده است ، این را خاموشش كنند ، این را دیگر مردم مى دانند این حرف ها را . بنابراین این تشبث هم فایده اى ندارد .

نجات مملكت ، با خروج شاه و خاندانش

آنى كه فایده دارد كلیدش دست خود اعلیحضرت همایونى است ، هیچ كس هم نمى تواند و آن این است كه ایشان پا شود برود ، كلید دست خودش است ، اگر بخواهد آرامش پیدا بشود ، ایشان دست زن و بچه اش را بگیرد برود از این مملكت ، نجات بدهد خودش را براى اینكه من خوف این را دارم كه یك آشوبى بشود و بچه هاى كوچك - اینها - را هم بكشند و ما میل نداریم یك همچنین چیزى را كه بچه كوچك ها هم از بین بروند . خود این ، البته ملت خودش با این چیزها دارد . این صلاحش این است ، من صلاحش را مى دانم ، صلاحش این است كه سوار یك طیاره اى شب بشود بى صدا و برود سراغ ویلاهائى كه در خارج مملكت تهیه كردند با آن پول هاى هنگفت ، اگر ملت ما بگذارد .

انشاءاللّه خداوند شما را موفق بدارد ، انشاءاللّه پیش ببرید ، پیروز بشوید ، پیروزید شما ، یعنى تا الان پیروزید ، لازم نیست كه او برود ، شما این را از تختش پائین كشیدید ، این الان سر تخت دیگر نیست ، این حالا دائما به این و آن متشبث مى شود . من میل ندارم بعضى تشبثاتش را بگویم ، من میل ندارم بگویم ، اما دائما در تشبث است . شما این را از آن مرتبه بالاى آریامهرى كشیدید او را پایین ، آوردید او را در مراتب پائین كه الان مشغول تشبث به این به آن است ، به كولى ها تشبث مى كند . این پیروزى شما است و خداوند شما را پیروز كند و به نهایت این پیروزى برسید كه این ملت یك ملت مظلومى بوده است تا حالا و این ملتى است كه زیر پا و چكمه هاى خارجى و داخلى تاكنون دست و پا مى زده است و انشاءاللّه خداوند موفق كند شما را و همه ما را به اینكه نجات بدهیم این ملت را .

و السلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 288

تاریخ 13/8/57

بیانات امام خمینى در مورد تشبثات و نیرنگ هاى شاه براى دوام سلطنت

ترور و تهدید ، افراد تاثیرى در نهضت ملت ایران ندارد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اطلاعات ما زیاد است و تشبثات شاه و هواخواهان شاه هم زیاد . اینها راه هاى مختلفى براى تصفیه ملت داشته اند و دارند كه از راه قدرت و اعمال زور و نظامى و قواى انتظامى و شهربانى و اینها كه با تجربه معلوم شد كه اینها نتوانست ملت را ساكت كند و یا از راه تهدیدها ، به خیال اینكه مثلا تهدید به ترور كردن یك فرد ، این تاثیرى دارد و ملت ما الان اتكاء به شخص دارد . این ملتى كه جوشش اش حالا از باطنش هست و به طور خودكار الان دارد عمل مى كند و هیچ قدرتى نمى تواند این ملت را اینطور به پیش براند ، اینطورى كه ملاحظه مى كنید كه سرتاسر یك كشور سى و چند ملیونى (از آن دهات گرفته تا آن شهرهاى بزرگ ، از مركز گرفته تا شهرهاى دور دست ، دهات دور دست ) اینها همه با یكدل و یكجهت ایستاده اند و فریادشان بلند است كه ما نمى خواهیم این سلطنت پهلوى را . این الان اگر یك وقتى هم كه مثلا بوده است ، یك تحریكاتى بوده است ، یك چیزهائى بوده ، یك دعوت هائى بوده و این دعوت ها اینجور شده است ، حالا دیگر آنطور نیست ، حالا دیگر افرادى كه آنها توهم مى كنند باشد یا ترور بشود و نباشد ، این ملتى كه راه را دیگر یافته است ، دیگر دنبال این نیست كه راه یافته را دوباره بیابد ، راهش معلوم شده دیگر . تا حالا كه زحمت ها كشیده شده است این است كه راه را به مردم یاد دادند ، راه معلوم شده است الان . الان دیگر مملكت ایران و جمعیت مملكت ما به طور خودكار عمل مى كند ، یعنى در تعطیلش دیگر منتظر این نیست كه زید بگوید تعطیل كنید یا رئیس صنف یا روحانى یا سیاسى ، ابدا دنبال این مطلب نیستند ، تشخیص دادند كه امروز باید تعطیل بشود سرتاسر ایران یكدفعه مى بینید تعطیل مى شود ، شهرهاى بزرگ تعطیل مى كنند از باب اینكه تشخیص مى دهند كه امروز تعطیل است . این كسى باشد یا نباشد دیگر این فرق نمى كند . این تهدیدها یك تهدیدهاى بچگانه است كه یك دفعه توهم این بشود كه مثلا زید را ترور مى كنند و وقتى ترور كردند آتش خاموش نمى شود ، آتش اگر روشن تر نشود خاموش نمى شود . این هم یك تشبث بچگانه است كه اینها گاهى مى كنند و سابقه هم دارد كه گاهى مى كردند ، حالا هم باز كرده اند و مى كنند .

ص: 289

عدم موفقیت مردم فریبى ها و تشبثات شاه و طرفدارانش در ركود نهضت

اخیرا بعد از اینكه دیدند كه دولت آشتى نتوانست كار خودش را انجام بدهد و از اول یك دولتى بود كه مى خواست با فریبكارى مردم را منصرف كند و بخواباند این نهضت را و وعده هائى داد و عمل هائى كرد و چیزهائى ، اما همه اش چیزهائى كه خواست ملت این نبود ، یك چیزهائى دیگر بود خواست ملت ، اینها تبع خواست ملت بود . (قمارخانه ها را بستیم ) هزار جور مركز فحشا باز است ، بالاترین مركز فحشا دستگاه محمدرضا خان است كه درش باز است ، در فحشا . فحشاى نه به آن معنى ، فحشا به آن معنائى كه بدتر از فحشا است . فحشا به آن معنى كه یك بارگاه به تمام معنى ظلم ، یك بارگاه به تمام معنى خیانت ، به تمام معنى جنایت ، در اینجا را اگر بستید ملت یك قدرى آرام مى شود (یك قدرى البته ، نه تمام ) اما قمارخانه ها را بستید - كدام - مثلا ملت آمده و اینهمه فریاد مى كند كه ، داد مى زند و كشته مى دهد كه قمارخانه ها باز است ؟ ! ملت این را مى خواهد ؟ ! البته خوب این هم یكى از چیزهائى است كه مى خواهد اما صداى ملت را باید از توى خیابان ها شنید ، چه مى خواهد .

بعد از اینكه دولت آشتى باطنش ظاهر شد و معلوم شد كه آشتى به معناى حكومت نظامى است و به معناى تثبیت و مسلط كردن یك اشخاصى از اشرار ، كولى ها - و نمى دانم از اشرار - به جان مردم بیفتند ، یا چماق است و زدن است و بستن است و اختناق است و اینها ، بعد از اینكه معلوم شد یك همچو مطلبى (كه از اول هم براى ما معلوم بود كه قضیه از این حرف ها نیست ، قضیه اغفال مردم است كه مى خواهند این نهضت را به هر جورى هست خفه اش كنند) این هم توفیق پیدا نكردند . حالا چند ماه است كه حكومت آشتى آمد و جنگش را با مردم كرد و موفق نشد ، حالا یك راه دیگرى را پیش گرفتند . شاه در حرف هایش این را مكرر شاید گفته كه خوب ، یك مملكتى كه ما مى خواهیم - حالا فرض كنید كه من چه ، اما خوب مملكت ما مى خواهیم - اگر من بروم ، مملكتى دیگر نمى ماند ، شما نمى خواهید كه یك مملكتى را داشته باشید ؟ این مملكت اگر من نباشم از دستتان مى رود ! ! این مملكت را بر مى دارند و مى برند از اینجا به جاى دیگر ، آغوش مى كنند ! شوروى از آن طرف مى برد و آمریكا هم از آن طرف مى برد و انگلستان هم از آن طرف مى برد . این حرفى بود كه ایشان مى گفت (خوب ما مملكت كه مى خواهیم ) .

تازگى یكى از افراد شاهدوست كه به خیال نخست وزیرى افتاده است ، ایشان هم یك مصاحبه اى فرموده اند و در این مصاحبه گفته اند كه : (خمینى این زجر و این چیزها دیده است و به واسطه این زجر دیدن ، خوب ، این حرف ها را مى زند ولى خوب افراد دیگر هم زجر دیدند ، گاهى كمتر ، گاهى بیشتر لكن گذشت كردند و مملكت ما الان اگر چنانچه فلانى وطن پرست باشد ، چنانچه هست (گفته هست ) این مملكت ما الان به واسطه وضع جغرافیائى جورى است كه خطرناك است ، براى حفظ مملكت باید این آدم كه مى گوید سلطنت نباید باشد باید یك قدرى پائین تر فكر كند ، پائین بیاید یك قدرى ، خوب ما مملكت لازم داریم (عین حرف شاه است ، یك وكیل هم توى مجلس گفته بود ، ایشان هم حالا مى گوید) خوب وطن دوستى اقتضا مى كند كه انسان اگر یك حبسى رفت ، یك تبعیدى

ص: 290

رفت ، یك شكنجه اى دید ، یك زحمتى دید ، وطن دوستى اقتضا مى كند كه غمض عین كند ، نگذارد كه مملكت از دست برود ، وامصیبت ! ! مى خواهد مملكت از دست ما برود . لازمه این حرف این است كه ایشان مى گوید اگر چنانچه من ملاقات كنم با ایشان مطلب را به ایشان مثلا چطور مى گویم و ایشان هم اگر ببیند كه یك خواست ملت را دادند ، یك قدرى عمل ببیند ، ملت هم اگر عمل ببیند خوب یك قدرى آرام مى شود لكن ملت عمل ندیده است . این دولت - مثلا - كه آمده است عمل نكرده است ، خوب است كه من (ایشان نگفته این را دیگر ، لازمه حرف این است ) بیایم كه عمل نشان بدهم ، یك چیزى مردم ببینند ، یك آزادى مردم به چشمشان بخورد ، آرام مى شوند .

پس این مطلبى كه حالا ما به آن مبتلا شده ایم ، این مانور دیگرى است كه با این صورت به میدان آمده است . آن با آشتى آمده بود ، این با مصلحت خواهى كه : یك آدمى است وطن دوست و وطن خواه - عرض مى كنم - (به قول خودش ) وطن پرست ، این براى خاطر اینكه مملكت مبادا یك وقت از دست برود ، جانفشانى كرده و - عرض مى كنم - این زحمت را به خودش داده كه بیاید و ملاقات كند با شاه و بعد هم برود به قم (كه نمى دانم آیا راهش دادند یا نه ؟ بعضى شان راه نداده بودند ، نمى دانم حالا به تمام معنى ) برود به قم و بعد هم نجات بدهد مملكت را . از این نقشه اى كه - مثلا من عرض مى كنم - از این طرحى كه خمینى دارد و داده است و مملكت به خطر افتاده است ، ایشان با این ملاقات شاه و با آن رفتن قم (كه آیا راهش دادند یا نه ؟ ) این مملكت را نجات بدهد ، جانفشانى كرده است و عرض مى كنم كه از همه چیز گذشته براى نجات این مملكت ! ! مى گوید كه من كه در قم رفتم دیدم این ناآرامى قم و این تظاهرات قم و این فریادهاى قم را ، خودم دیدم چه جورى است اینها آرام نمى شوند مگر اینكه یك چیزى ببینند از ما ، یك دولتى روى كار بیاید كه یك چیزى ازش ببینند و لازمه این حرف این است كه ایشان تشكیل دولت بدهند و - عرض مى كنم كه - این ناآرامى ها را ساكت كنند و یك آزادى بدهند و این چیزها و لابد مشروب خانه ها را هم ببندند و یك كارهاى دیگر بكنند لكن اعلیحضرت باشند ، ایشان باشند كه مبادا یك وقت این مملكت به دست روس و انگلیس بیفتد ! ! این قدرت اعلیحضرت است كه الان روس ها را به جاى خودشان آنجا نشانده است و آمریكا را هم به جاى خودش آنجا نشانده است ! ! این قدرت را حق ندارد كسى دست بزند و این كار فلان و - مردم این - باید مردم را راضى بكنید كه این قدرت را از بین نبرند و معارضه اى با یك همچنین قدرتى كه الان ایران را نگه داشته است معارضه با این قدرت نكنند مردم .

خروج شاه از ایران تنها راه علاج و دواى ناآرامى ها و اغتشاشات كشور

حالا ما قبل از همه چیز اول از این آقاى شاهدوست (و به اصطلاح سایرین آمریكا خواه ) ما به ایشان عرض مى كنیم شما كه قم تشریف بردید و با اتومیبل تان سوار شدید و از تهران هم عبور كردید و رفتید به قم ، توى تهران هم تظاهرات را حتما دیدید (اگر نگویم در حسن آباد و در على آباد و در این دهات هم دیده باشید) مى گویید قم را دیدم ، خوب شما گوشتان كه الحمدلله گوش باز است ، هوشتان

ص: 291

هم كه الحمدلله هوش باز است نشنیدید مردم چه مى گویند ؟ مردم چه مى گفتند ؟ چه چیز مى خواستند ؟ این مردم كه جانشان را روى دست گرفته اند ، جوان هایشان را مى فرستند جلو ، این مادرها كه بچه هاى جوانشان را مى فرستند به این خیابان ها و فریاد آنها بلند است ، چه چیز مى گویند ؟ تا ما ببینیم درد ملت چیست ، دوایش چیست ؟ تا انسان نفهمد درد چیست نمى تواند دوا بدهد . اینها همه دارند مى گویند كه ما این شاه را نمى خواهیم شما مى گوئید كه من اینها را آرام شان مى كنم ! ! آرام مى كنم به اینكه باشد ایشان ! ! این ناآرامى شان این است كه مى گویند این شاه خیانت كرده به ما ، ما نمى خواهیم این را . شما دو تا مطلب مى گوئید یكى اینكه من حرف هاى مردم را شنیده ام و اینها آرام نمى شوند تا ما این چیزهائى كه مى خواهند خوب به آنها بدهیم ، یك قدرى عمل بكنیم . شما اگر مى خواهید عمل بكنید ، یك كارى بكنید كه این آقا برود سراغ كارش تا یك قدرى آرام بشوند (یك قدرى البته ، نه همه )

طرح (خطر تجزیه ایران ) دسیسه اى براى دوام سلطه ابرقدرت ها بر منابع و امور كشور

یك مطلب دیگرى كه ایشان مى گویند این است كه این وضع جغرافیائى ایران جورى است كه (كانه ما دیگر هیچ اطلاعى نداریم از وضع جغرافیائى ایران كه چه جورى است ) اگر این انقلابات باشد با این وضع جغرافیائى خطر بزرگى براى ایران پیدا مى شود ولى اگر شاه باشد این خطر نیست . مطلب ایشان این است كه با بودن شاه این خطر نیست لكن اگر چنانچه (به فرمایش ایشان ) خداى نخواسته این شاه برود ، این مملكت به دست دو تا قدرت مى افتد و وامصیبت مى شود . ما مى گوئیم كه این چیزى كه این مملكت را به دست این قدرت سپرده ، این دو تا قدرت سپرده ، همین شاه است . آخر اینها تكلیفشان بر این مملكت این نیست كه بیایند حمل كنند خاك هائى از قم به این سرحدات شوروى و از تهران به آن سرحدات آمریكا ، ایشان هم قبول دارند كه مقصود این نیست (مقصود این است كه اینها مسلط مى شوند بر مملكت ما) حالا مسلط نیستند ؟ !

وضع جغرافیائى كه هست و روى آن وضع جغرافیائى یك جهت و مهم هم روى وضع آن چیزهائى كه توى مملكت ما هست و اینها لازمش دارند ، اینها الان مسلط بر اموال ملت ما نیستند ؟ ! اینها الان نفت ما را دارند نمى خورند ؟ ! در ازایش هم براى خودشان یك پایگاه درست مى كنند ، پول نفت به ما مى دهند یعنى اسلحه مى دهند كه خودشان پایگاه درست كنند اینجا . اینها مسلط بر ما نیستند كه گاز را دارند مى برند ؟ ! اموال این ملت دارد از دستش مى رود . تسلط آمریكا نیست كه اصلاحات ارضى و انقلاب سفید را آورد در كار ؟ ! این انقلاب سفید ، انقلاب شاه و ملت است ؟ ! ملتى است كه خودتان ملت هستید ! ! به ملت كارى ندارد ، شاهش هم به شاه كارى ندارد ، انقلاب آمریكا بود یك طرفه . این انقلاب براى این بود كه این مملكت را از این مقدار زراعتى كه دارد كه به واسطه این مقدار زراعت استغناى از مملكت هاى دیگر دارد ، این هم از دستش بگیرند . مگر تسلط آمریكا بر ما غیر از این است كه منافعى كه ما داریم ، مخازنى را كه ما داریم ، چیزهاى زیر زمینى را كه ما داریم ، روى زمینى

ص: 292

را كه ما داریم ، اینها سلطه پیدا كنند و ببرند ؟ اینها الان سلطه ندارند بر ما ؟ ! و اگر شاه برود سلطه پیدا مى كنند ؟

اگر یك حكومت اسلامى پیدا بشود كه نص قرآنش این است كه نباید غیر مسلم بر مسلم مسلط باشد ، آنوقت مسلط مى شوند اینها ؟ ! یا اینكه یا وضع جغرافیائى اقتضا مى كند كه یك قدرت مستقلى متكى بر ملت ، یك رژیمى متكى بر ملت و بر قدرت ملت در اینجا پیدا بشود كه نه او بتواند تجاوز كند به او و نه او بتواند تجاوز كند به او . وضع جغرافیائى مملكت ما اقتضاى این را دارد كه براى جلوگیرى از هر دو قدرت و تامین صلح در اینجاى دنیا یك قدرتى در كار باشد ، نه یك انگلى . الان وضع نظامى ما و وضع ارتش ما یك وضع ارتش انگلى است . ارتشى است كه تحت نظام آمریكا و به نفع آمریكا دارد اداره مى شود . 45 هزار ، 50 هزار ، بعضى گویند 60 هزار از مستشاران آمریكا و مفتخوارهاى آمریكا ریخته اند به جان ما و در مملكت ما هستند ، آنهمه پایگاه ها براى خودشان در اینجا درست كرده اند ، اشغال نظامى است مملكت ما ، اشغال آمریكائى است مملكت ما . این آقا مى گویند كه (به خطر مى افتد) ! ! از این خطر بیشتر ؟ ! زراعت ما بكلى از بین رفت ، این خطر نبود ؟ ! حالا شما مى خواهید خطر را رفع كنید ؟ ! شما همان بودید كه در حكومت شما این قضیه پیدا شد و آمریكا به ما تحمیل كرد و من همان بودم كه به شما پیغام دادم كه آقا نكنید این كار را ، این زراعت ما را به زمین مى زند . خدا مى داند به فرستاده ایشان گفتم كه كنید این كار را ، شما ملتفت هستید خودتان داراى ملك هستید ، ملتفت هستید كه نمى توانند اینها اداره بكنند ، به زمین خواهد خورد این زراعت مملكت . تو بودى كه زراعت مملكت را به زمین زدى براى خاطر آمریكا ، حالا شما خواهید اصلاح بكنید كه مبادا یك وقتى تسلط بر ما پیدا كنند ؟ ! الان ما مستقلیم ؟ ! قدرت ، یك قدرت مستقله اى ایستاده و همه را جلوگیرى كرده است و ما یك مملكت مستقل و متمدن و آزاد مردان و آزاد زنان داریم ؟ ما خواهیم كه یك مملكت قدرتمند كه قدرتش متكى به ملت باشد ، الهام از ملت بگیرد ، اگر یك ارتش متكى بر ملت باشد ، نه آن قدرت تواند كارى بكند نه آن قدرت كار بكند .

آنها مى خواهند تامین این بشود كه او نپرد به او ، او نپرد به او ، وقتى یك قدرت مستقلى شد نمى شود این كار را كرد . شما مى خواهید كه با این دوز و كلك ها این دو تا قدرت را بر ما مسلط كنید ، نمى خواهید مملكت را رها كنید ، مى خواهید مملكت را بیشتر از این به باد بدهید . ما مى خواهیم نجات بدهیم این مملكت را از این دو قدرت . شما مى خواهید كه این مملكت تحت همین قدرت و سلطه باشد تا آخر ، با چه صورت ؟ با این صورت كه اگر اعلیحضرت بروند ، این مملكت به هم مى خورد ! ! این اعلیحضرت باید باشند تا این دو قدرت را جلویشان را بگیرند ! !

اساس مخالفت ما با رژیم شاه مصائب وارده بر ملت است ، نه اغراض شخصیه

آقا این اعلیحضرت این قدرت ها را بر ما مسلط كرده و آن پدرش ، آنوقت یك كلمه اى ایشان دارد (باز عین كلمه شاه ) كه ایشان زجر كشیده است (من را مى گوید) (خوب ، ایشان یك زجرى

ص: 293

كشیده است ، چى كشیده است ) . عین حرفى است كه شاه گفته است كه (او غرض شخصى با من دارد ، او دارد حساب ها را (عین عبارت اوست ) پاك مى كند) . پس شما الان بلندگوى اعلیحضرت هستى در اینكه او گفت مملكت ما مى خواهیم و اگر من بروم مملكتى نیست . شما هم مى گوئید كه اگر شاه برود مملكتى نیست (این یك تكه عین حرف اوست كه زدید) او مى گوید كه مملكت ما وضعى دارد كه اگر چنانچه ما برویم ، آنها از آن طرف مى آیند و اینها از این طرف ، و شما بلندگوى او هستید . او مى گوید كه فلان آدم غرض شخصى با من دارد ، حساب هایش را دارد حالا پاك مى كند یعنى من او را به حبس انداختم ، من او را تبعید كردم حالا دارد حساب پاك مى كند . ایشان هم بلندگوى اوست همان عین او را مى گوید .

من خیال مى كردم براى شاه دیكته مى كنند و حرف ها را مى زند (و همین طور هم هست ، دیكته است ، دیكته بالاترهاست ) معلوم شد كه دیكته بیشتر را ایشان مى كند .

باید حساب كرد آقا من كه یك نخست وزیر نبودم و یك بارگاه و قبه و بارگاه داشته باشم . من آنم كه حالا هم كه اینجا آمده ام ، منزلم را دیدید كه شما نمى توانید تویش بنشینید و بیشتر ازاین هم نمى خواهم اصلا . من توى حبس هم وقتى وارد شدم به آن باشگاه افسران (كه اول من را بردند تو باشگاه افسران ) من وقتى وارد شدم دیدم یك جاى خیلى خوبى است كه همه چیز آماده است كه منزل هاى ما خواب ندیده اند ، به آن مامورها گفتم خوب ، این كه از منزل ما بهتر است (و بهتر هم بود) بعد هم ما را بردند در یك جاى دیگر ، همان مثل منزل خودمان یك خرده بهتر ، وقتى هم كه از حبس ما بیرون آمدیم ، حبسش هم یك حبسى نبود كه به ما یك بدى بگذرد ، یك سختى كه ما به واسطه آن بدى حالا با شاه - مثلا - به هم زدیم ! ! حبسشان هم یك حبسى نبود كه براى ما ، توى این حبس آنهائى كه همراه ما بودند و مامورین حبس بودند با ما محبت مى كردند ، به ما ارادت داشتند - و عرض مى كنم - كه وقتى هم كه از آنجا آمدیم در یك باغ بزرگ و در یك عمارت عالى كه ما به خواب هم شاید ندیده بودیم و ما هم آنجا بودیم . بعد هم كه رفتیم منزل خودمان ، منزل خودمان بود دیگر آنجا . ما اینقدر هم عادت نكرده بودیم كه بیرون بیائیم و گردش برویم حالا كه توى حیاط ، توى خانه هستیم به ما بد بگذرد . وقتى هم كه ما را تركیه بردند ، تركیه خیلى هم بهتر از ایران براى ما بود (براى شخص من ) . ما زجرى ندیدیم و بعد هم رفتیم ، نجف هم كه منزلمان بود . حالا هم آمدیم اینجا ، اینجا هم بهتر از منزل خودمان است باغ دارد و همه چیز . ما زجرى ندیدیم كه در مقابل این زجر (این را براى خودم مى گویم ) زجرى ندیدیم كه مخالفتمان با این آدم براى زجر باشد . ما زجرمان زجر این ملت است . من وقتى صورت این مردهائى كه بچه هایشان ، پسرهایشان را كشتند در ذهنم مى آید زجر مى برم ، من وقتى این مادرى كه یقه اش را پاره مى كند در مقابل این چیزها كه بیائید من را بكشید ، شما كه جوان من را كشتید بیائید مرا هم بكشید ، این زجر مى دهد ما را ، نه اینكه به من یك چیزى بد گذشته است ، زجر دیده ام نه خیلى هم خوش گذشته است اینكه ما را زجر مى دهد این مصیبتى است كه بر ما ملت ما وارد شده است . مسلمان اگر بر ملت خودش زجر نبرد مسلمان نیست . آن كسى كه مى خواهد این آدم باشد ، من

ص: 294

نمى توانم به او بگویم مسلمان هست . آن كسى كه دست مى دهد به یك دست جانى ، او را دیگر ما آدم نمى دانیم . اگر مسلمان هم باشد آدم نیست و مسلمان هم نمى تواند باشد . زجر ما این است ، نه اینكه زجر ما این است كه ما را حبس كردند یا زندان بردند . یا زجر ما این است كه پاى علما را اره كردند آقا ، توى روغن سوزاندند . زجر ما این است كه ده سال ، پانزده سال ، هشت سال ، هفت سال علماى ما در حبس بودند ، پدر این آقا (اشاره به یكى از حضار) چند سال در حبس بوده است ، این زجر ماست . حالا از حبس اینها آمده اند بیرون بله (زندانیان سیاسى را ما رها كردیم ) (یا به اصطلاح خودشان ) (عفو كردیم ) . تمام شد ؟ ! زندانیان سیاسى ، زندانى كه ده سال در آنجا زجر دیده ، عالم بزرگوار را توى صورتش همچنان زدند كه گوشش عیب كرده حالا آمده بیرون ، حالا بیاید تشكر كند از شاه كه شاه بماند حالا ؟ ! آخر نمى شود ، این ملت را هم نمى شود خاموش كرد با این حرف ها . نه نخست وزیر توانست خاموش كند ، نه منتظر الوزاره نمى توانید و نظامى و نه حكومت نظامى و نه هیچ چیز ، نمى شود .

نجات مملكت در گرو خلع و مجازات شاه جنایتكار

ببینید مردم چه مى خواهند ، آن را بدهید به مردم ، بچه و بزرگ مى گوید (آزادى و استقلال ) شما آزادى و استقلال را بدهید و حكومت پهلوى نه . این لسان ملت ماست ، بزرگ و كوچگش ، آن كه توى خارج است و آن كه در داخل است همه این را دارند مى گویند . شما این را عمل بكنید این ملت از شما راضى مى شوند و آرام مى شوند اما شما مى خواهید آن كه جانى اصلى است نگاهش دارید - بگوئید كه شهربانى قم ، آذربایجان را به آتش مى كشند بعد شهربانیش را مى خواهند ، شهربانى را خواستند براى اینكه تسلیت حال مردم باشد . این آقاى منتظر الوزاره مى گوید كه باید آنهائى كه به ملت ظلم كرده اند مجازات شوند . من از این آقا مى پرسم كه كى به ملت ظلم كرده است ؟ بگو ، بیا بنشین ببینم كى . شهربانى آدم كشته است بى اذن ؟ ! پاسبان آدم مى كشد بى اذن ؟ ! استاندار امر مى كند بى اذن ؟ ! رئیس قوا امر مى كند بى اذن شاه ؟ ! بى اذن شاه این چیزها نمى شود . در نظام نمى شود ، بزرگ ارتشداران ایشان هستند ، تا ایشان اذن ندهد كه آدم كشى نمى شود .

مجازات این را بكنید ما دست شما را مى بوسیم . بسم اللّه ، مجازات كنید ایشان را ، در شرع اگر نكشته باشد آدم هم حبس ابد است . مجازات ابد است كسى كه امر بكند كسى ، كسى را بكشد ، در شرع مقدس حبس ابد است و ، در حكومت اسلامى باید حبس ابد بشود و ایشان با دست خودشان مى گویند كه جنایت كرده است . این را اگر ثابت بشود ، قصاص است - ما نمى خواهیم تمام جنایاتى كه شده است - شما یك جانى را كه مبداء همه جنایات است و همه مردم دارند به این نظر مى كنند به عنوان اینكه جنایت مستند به اوست و همه ناراحتى ها زیر سر اوست ، شما او را مجازات كنید تا این ملت تا حدودى آرام بشود . دنبالش قضیه استقلال است كه این هم باید بشود و الا آرام نمى شود این ملت . این نیرنگ هائى است كه از اول تا حالا براى اینكه این نهضت اسلامى متكى به همه اقشار ملت را اینها آرام كنند و سركوب كنند ، به نظامى سركوب كنند ، نمى شود به كرد و لر سركوب كنند ،

ص: 295

نمى شود ، به حیله و حكومت آشتى نمى شود ، به اینكه مملكت ما الان در خطر است . یا اللّه از خطر نجاتش بدهید ، شاه باشد ؟ همه خطر زیر سر این آدم است ، ما این را نگهداریم كه خطر نداشته باشد ؟

وظیفه ایرانیان مقیم خارج همگامى و همصدائى با ملت و انعكاس وقایع ایران در مطبوعات

آقایان ! همه با هم باید باشید ، این اختلافات بیرون را و این اختلافات داخل را دور بریزند ، شعارهاى غیر اسلامى را كنار بگذارید . همه یك شعار ، شعار اسلامى . از ایران تلفن كرده بودند (از قرارى كه آقایان نوشته بودند) كه بعضى از دانشجویان چیز كردند كه مااختلافات را رفع كردیم ، اختلافات دانشجوها را رفعش كردیم و همه و همه یك جبهه هستیم . خداوند انشاءاللّه حفظشان كند . همه تان ، همه باید یك جبهه باشید ، اگر هر كدام یك طرف بروید ، بدانید تا آخر زیر این چكمه خارج و داخل خواهید خرد شد ، نسل هاى آتیه از شما مؤاخذه مى كند . امروز كه این نهضت هست اگر از این نهضت استفاده نشود تا ابد زیر چكمه هاى خارجى و داخلى هستید . كمك باید بكنید همه ، یعنى همه شما كه اینجا هستید ، آنهائى كه تو هستند ، اختلافات داخلى خودتان را كنار بگذارید و مطالب خودتان را به این روزنامه نویس ها ، به این دانشگاهى ها ، به این معلمین ، به همه بگوئید مطالب ایران را . بد منعكس كرده اند اینجا مطالب ایران را و حالا شما باید جبران كنید و بگویید . این خدمتى است شما مى توانید بكنید به این ملت . باید همه اختلافات را كنار بگذارید و یكدل و یكجهت با ملت ایران ، با ملتى كه در داخل است متحد بشوید و مطالبتان را (همان مطلبى ) كه عامه مردم دارند مى گویند بگوئید و در دانشگاه ها و دانشكده ها باید همه همصدا باشند و یك شعار و این شعار توحیدى اسلام است . این است كه مى تواند شما را نجات بدهد . دیگران نمى توانند نجات بدهند ، شما را به دام مى اندازند .

انشاءاللّه خداوند همه را توفیق بدهد ، موید باشید انشاءاللّه .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 296

تاریخ 13/8/57

مصاحبه امام خمینى با رادیو - تلویزیون سوئد

سؤال : شاه با دكتر امینى وارد مذاكراتى شده است كه نشان مى دهد شاه حاضر به عقب نشینى ها و نرمش هائى مى باشد ، او زندانیان سیاسى را آزاد ساخته است . آیا حضرت آیت اللّه مى توانند نقشى را براى شاه در یك دولت با آزادى هاى بیشتر بپذیرند ؟

جواب : شاه مدتى است كه مشغول اجراى نقشه اى است كه ملت را فریب دهد ، با اشخاصى مذاكره و عقب نشینى هائى كرده كه براى فریب ملت است اما ملت حاضر نیست كه شاه باشد ، هر قدر هم عقب نشینى كند . حرف قاطع با پشتیبانى ملت این است كه شاه با جنایت هائى كه نسبت به ملت و كشور و خیانت هائى كه تاكنون كرده است قابل پذیرش نیست ، نه خودش و نه سلسله اش ، باید این سلسله منقرض شود . طرز حكومت با رفراندم تعیین مى شود .

سؤال : گفته اید كه اگر لازم باشد به جنگ مسلحانه دعوت خواهید كرد ، آیا هنوز هم این نظر را دارید ؟

جواب : ما حتى الامكان از جنگ مسلحانه پرهیز داریم و معتقدیم به همین ترتیب كه ملت پیش مى رود ، كار را حل كنیم اما اگر سرسختى نشان دهد و ابرقدرت ها هم به او كمك كنند ممكن است در این مطلب تجدید نظر كنیم .

ص: 297

ص: 298

عکس

ص: 299

ص: 300

عکس

ص: 301

عکس

ص: 302

عکس

ص: 303

عکس

ص: 304

عکس

ص: 305

عکس

ص: 306

عکس

ص: 307

عکس

ص: 308

عکس

ص: 309

عکس

ص: 310

عکس

ص: 311

عکس

ص: 312

عکس

ص: 313

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109