صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف ) جلد 1

مشخصات كتاب

سرشناسه : خمینی ، روح الله ، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368.

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف )/ تدوین سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی (گروه انتشارات ).

وضعیت ویراست : [ویراست ؟].

مشخصات نشر : تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان چاپ و انتشارات : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، 1370 -

مشخصات ظاهری : ج.

شابک : دوره964-422-126-5 : ؛ 36000 ریال : ج. 1، چاپ دوم964-422-127-3 : ؛ 3500 ریال (ج. 2، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 3، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.3، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.3، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج. 4، چاپ دوم) ؛ 3500 ریال (ج. 5، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.5، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.5، شمیز) ؛ 3500 ریال (ج.6) ؛ 4950 ریال (ج. 8، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 9، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 9، شمیز) ؛ 9500 ریال (ج. 9، چاپ دوم) ؛ 36000 ریال (ج. 10، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج.10، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج.10، شمیز) ؛ 39000 ریال (ج. 11، چاپ دوم) ؛ 450 ریال (ج. 15، زرکوب) ؛ 280 ریال (ج. 15، شمیز)

یادداشت : ج . 1و 2 (چاپ دوم : 1370).

یادداشت : ج. 3 - 5 (چاپ دوم: تابستان 1371).

یادداشت : ج.3، 5 و 10 (چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج.6 (چاپ اول : زمستان 1371).

یادداشت : ج. 8 (چاپ دوم : 1373).

یادداشت : ج. 9 و 15(چاپ ؟: بهمن 1361).

یادداشت : ج. 9 (چاپ دوم : پائیز 1374).

یادداشت : ج . 10 (چاپ دوم : بهار 1378).

یادداشت : ج . 11 (چاپ دوم : 1378).

موضوع : خمینی ، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، 1279 - 1368. -- پیام ها و سخنرانی ها

موضوع : فتوا های شیعه -- قرن 14

موضوع : ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- اسناد و مدارک

موضوع : ایران -- تاریخ -- جمهوری اسلامی، 1358 - -- اسناد و مدارک

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی. گروه انتشارات

شناسه افزوده : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

شناسه افزوده : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

رده بندی کنگره : DSR1572 1370

رده بندی دیویی : 955/08308

شماره کتابشناسی ملی : م 73-66

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله الذي هدينا لهذا وما كنا لنهتدي لولا ان هدينا الله

وافضل الصلوات والسلام على بشير رحمة الله ونذیر نقمته محمد صلى الله عليه وآله وسلم

انقلاب اسلامی، در این دوران با فریاد رسا و خاموش نشدن_ی امام خمینی آغاز گردیده است. در جامعه ی محکوم و مستضعف و ستم زده ،ایران، که اقتدار خداوندان زر و زور ناله ی ستمدیدگان را در حنجره شان خشکانده بود یکباره فریاد پر طنین این فقیه و حکیم بزرگ ،عصر، نقاب ظلم را از هم درید و رهائی و آزادی را بشارت داد.

از لحظه ای که این «تنها فریاد مردم را به بیداری فرا خواند تا روزی که همه ی ناله های این ملت به فریادی پرخروش بدل شد سالهای سخت و خونباری بر ملت مظلوم و محروم ما گذشت سالهایی که در آن خون رشیدترین فرزندان این سرزمین خدائی، در راه برپائی حق و عدل و قسط بدست جنایتکاران وابسته، به خاک ریخته شد.

ملت همه ی دشواریها را با یاد و نام مردی تحمل کرد که تمام عمر پر برکتش را در راه اسلام گذرانیده و اکنون با همه ی وجود خود را وقف تحقق آرمانهای اسلامی و احیای آئین محمدی کرده بود و در این راه پیشاپیش همه ی امت اسلامی با طراحان و مجریان انزوای اسلام و استضعاف ملتها می جنگید.

شخصیت عظیم و قاطعیت بیمانند این رهبر بزرگ، سرانجام یکی از شگفت انگیزترین پدیده های تاریخ یعنی انقلاب اسلامی را بیار آورد و استقلال و آزادی را در کشوری که قرنها در هجران آزادی و استقلال گذرانیده بود مستقر ساخت.

بدین ترتیب انقلاب و امام خمینی دو پدیده ی انفکاک ناپذیرند.

تحلیل انقلاب اسلامی ایران بدون شناخت شخصیت رهبر بزرگ آن و تحلیل شخصیت چند بعدی و کم نظیر این چهره ی استثنائی زمان، جدا از شناسائی انقلاب، ممکن نیست.

یک

ص: 2

او انقلاب اسلامی را آغاز کرده و به برگ و بار آورد و انقلاب اسلامی او را در رفیعترین جایگاه یک انسان افسانه ای نشاند و از او چهره ای جاودانه ساخت و این نبود مگر به توفیق الهی و به یمن هماوانی متقابل امام و امت.

او فرهنگ «تسلیم» را در جامعه دگرگون کرد و حصار ترس را فرو ریخت و ملتی را به سرچشمه ی پاک و زلال فطرت خدائی رهنمون شد. او بانی، رهبر، معلم و پدر انقلابی است که بزرگترین پدیده ی روزگار ماست.

انقلاب اسلامی، بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته نیست چرا که آغازگر زمزمه ی انقلاب اوست و هم اوست که آن را در لحظات سخت و دشوار رهبری کرده و از تنگناها گذرانیده و از انقلاب اسلامی مردم ایران پدیده ای عظیم و اسوه ای جهانی پدید

آورده است.

شک نباید کرد که هیچ انقلابی تنها با وجود و حضور رهبر به ثمر نمی رسد و در انقلاب ما نیز برکت حضور امام خمینی و نعمت بی بدیل رهبری او را دو عنصر دیگر تکمیل کرد: ایمان اسلامی و حماسه ی مردمی.

اما امام خمینی جدا از رهبری انقلابی فقیه اسلامی یعنی: ((مظهر آن ایمان)) و مرجع تقليد :یعنی ((تبلور اعتماد و دلبستگی مردم)) نیز بوده است. او مانند پیامبران، با وجود خود دین، سیاست انقلاب خدا و مردم را یکجا به بیننده ی کاوشگر ارائه می دهد و قیام او، قیام انبياء الهی را به یاد می آورد.

او احیاء کننده ی بینش دینی و بر افروزاننده ی شعله ی ایمان و آفریدگار عظیمترین حماسه ی مردمی دوران ماست.

و این همه را با سخنان و پیامهای خویش به انجام رسانده است.

مردم ما و مردم جهان امام خمینی را از این سخنان و پیامها شناختند و امروز نیز همین سخنان و پیامهاست که جهت حرکت انقلاب اسلامی را در ایران و جهان ترسیم می کند.

پیامهای امام خمینی که از سالیان دراز تا امروز دلهای مبارزان را گرم و آتش مبارزه را روشن و مشتعل نگهداشته است سه ویژگی اساسی دارد:

1 - برانگیزندگی خلق

2 - هدایت و ترسیم خط انقلاب

٣ - ثبت دقیق تاریخ قیام و مبارزه ی مردم

***

دو

ص: 3

مشخصه ی بارز پیامهای ،امام تأثیر قاطع آن در برانگیختن مردم بود و هست. نه تنها گذشته که امروز نیز کلام ساده و بی پیرایه ی این مرشد و رهبر، جان شیفتگان حق و عدالت را مشتعل میکند و در آن شور و هیجان می آفریند.

اقیانوس بی تلاطم و بی هیجان این ملت را که در طول سالیان متمادی، با تسلیم و سكون همچون خصلتی طبیعی خو گرفته بود هیچ چیز جز این فریاد شور آفرین نمی توانست چنین متلاطم و خروشان کند.

حکام ستمگر در طی قرون و اعصار، نیروی زیادی را صرف این کرده بودند که از ما، ملتی دلمرده و ناامید بسازند و دورنما و نتیجه ی هر نوع مبارزه با ستمگری را تاریک و محکوم به شکست جلوه دهند. فرهنگ ترس و یأس حاکم بر روابط اجتماعی، مبارزه ی ملت و قدرت طاغوت را بمثابه ی حکایت مشت و سندان تبلیغ میکرد و شگفتا که در این تبلیغ، ظاهراً موفق هم شده بود. حکایت قدر قدرت بودن شاهان ستمگر، عرصه ی ادبیات، شعر سرود ترانه افسانه ضرب المثل و همدی مظاهر فرهنگی جامعه را تحت سیطره ی خود قرار داده بود. در این فرهنگ منحط مستضعفان بصورت قشری ناآگاه، مأیوس و بی آینده تصویر میشدند و این اصل بی اساس که ستمگران برای حکومت کردن و ستمدیدگان برای زیر سلطه ماندن آفریده شده اند از دورانهای دور تاریخ تا روزگار ما بصورت اصلی ثابت و محتوم ترویج می شد.

در دوران سلطه ی چنین فرهنگی که بر انگیختن مردم به مبارزه با حکومتی جابر وجائر، به زبان و قلمی همتای زبان و قلم انبیاء نیازمند بود، کلام ،امام، دیوار سکوت قرنها را فرو ریخت و مرگ را و جلاد را در نظر مردمی که به او امید بسته بودند، به یک اندازه خوار اند و حقیر و بیمقدار کرد اغراق نیست اگر بگوئیم که رژیم درمنش برای خنثی کردن هر جمله خالی از سخن و پیام ،امام صدها گلوله بسوی پیروان او شلیک کرد و ناموفق ماند.

نگاهی به روزهای تاریخساز دوران اخیر نشان میدهد که کلام امام چه آتشی در سیندی آرزومندان و طالبان حق و قسط و آزادی بر می افروخت و دژخیمان طاغوت در برابر آن چه می کردند.

از 15 خرداد 42 تا 17 شهریور 57، صدها روز سرنوشت ساز در شهرها و روستاهای این کشور آفریده شد که در آن رگبار گلوله ی مزدوران شاه سعی درس خاموش کردن فریاد خلق داشت. در همه ی این روزها، نفس گرم امام آتش مبارزه را شعله ورتر و فریاد خلق را رساتر کرد.

این سخن آتشین شعور بخش شور آفرین که روزی تنها در حوزه ی درس و بحث به گوش مستمعان می رسید و روح تشنه ی شاگردان متعهد را سیراب می کرد، پس از اندک زمانی، عامل تهییج همه ی ملت شد و اکنون در اقصی نقاط گیتی، زبان آرزوها و آمال

ص: 4

میلیونها مسلمان انقلابی جهان است.

اکنون این کلام که در کشورهای تحت سلطه به محرومان و ستمدیدگان امید می بخشد، افقی روشن در برابر دیدگان منتظرشان گشوده و خواب از چشم سلطه جویان ربوده است.

ابر قدرتها، این بنهای جدید جهانی امروز از نهیب این مرد لرزیده اند زودا که به طنین فریاد پیروان او در سراسر جهان به خاک فرو غلتند. و چنین است که او را امید مستضعفان جهان و ابراهیم زمان دانسته اند.

***

خصوصیت دوم پیامهای امام هدایت امت و ترسیم خط حرکت انقلابی است. سخن گیرا و روحبخش امام پیوسته در لحظات تصمیمهای سرنوشت ساز تردید و ابهام را در دلها شکسته و راه روشن را ارائه کرده است.

در یک حرکت انقلابی، لحظاتی و مقاطعی پیش می آید که راه بر انقلابیون بسته شود و هنگامیکه این حرکت از یک جمع کوچک و مخصوص به سطح وسیع ملت منتقل گردد چنین مواردی بیشتر میشود و نهضت خونبار ما چه لحظات دشواری از این قبیل را گذرانیده و دلهای مخلص و عاشق مبارزه چه ها از دست کسانیکه تخم تردید و ابهام می افشاندند کشیده است.

در نخستین طلیعه های نهضت در سال 41 در بروز اولین برخوردهای خشن و جدی در هنگام رفراندوم فرمایشی محمدرضا، در حوادث پیاپی و بیسابقه ی سال 42 و گذرگاههای خطرناکی که روحانیت و طیف پیرامون آن و نیز همه ی مردم که در جریان آن قرار می گرفتند هرگز پیش بینی آن را نکرده و نظیرش را از گذشته بیاد نداشتند، در حادثه ی استثنائی عاشورای آن سال که به قیام 15 خرداد منتهی شد و در حوادث تلخ و خونین بعد از آن و آنگاه در همه ی مقاطع مهم سالهای بعد تا هنگامه ی شکوفائی نهضت موارد بیشماری را می توان یافت که در آن کاروان پر تلاش و پرانگیزه ی یاران انقلاب به دوراهیهای صعب و پرحیرتی رسیده و راه را ندانسته است .

معمولاً در چنین مقاطعی، سرنوشت نهضت بسیار اضطراب انگیز و نگران کننده می شود.

گمان کشانده شدن به انحراف و سازش یا به کاری نسنجیده و زیانبار یا به اختلاف و دوگانگی در عناصر اصلی مبارزه و آنگاه در همه ی مردم در این موارد و در همه ی نهضت ها بسیار است و امید به سلامت جستن نهضت بدون داشتن راهنما و معلمی ،حکیم

بسیار کم.

در این لحظات حساس در این هنگامه های ابهام و اشتباه و احیاناً یأسی که از

چهار

ص: 5

ندانستن و راه نبردن بر می آید رهبری امام خمینی همواره مشکل را گشوده و راه را نموده است. سخن ،امام اطلاعیه ی کوتاه یا بلند ،امام نوار سخنرانی امام که چون پیام آور قاطعی همه جا می رفت و به آنسوی همدی درهای بسته می رسید تردیدها را بر طرف کرده و راه اختلاف را بسته است همه فهمیده اند که چه باید کرد و چه باید گفت و چگونه... «اعلامیه» یا «نطق» امام دهان مخالفان را بسته و منطقشان را ضعیف کرده و ایمانی واضح و بی تردید در راهروان دمیده است.

بعد از پانزدهم خرداد اولین حادثه ی خونین و دسته جمعی که کشتگان آن را تا هزارها نفر شمردند از سوی چپ ترین تا راستترین عناصر و جناحها زمزمه ی شک و تردید آغاز شد چپ ها که به کمک پشتیبانان خارجی بزرگشان میتوانستند صدای خود را در همه جا پراکنند آنرا یک شورش کور ،خواندند کاری که از آن باید پشیمان بود و راه منتهی به آن را قطع کرد. بعضی از نام و نشان دار ترین اسلامی ها هم آن را ضایعه ای میدانستند که بهترین و متدین ترین جوانان ما را که باید مروج اسلام باشند به کام مرگ داد و ما را تنها گذاشت!

میان ایندو قطب، کم نبودند عناصر دلبسته به سخن این و آن که نه فقط در آینده که حتی در گذشته گذشته ای که خود در آن سهم داشتند نیز به چشم تردید و بدبینی می نگریستند.

این گفته ها فضا را با شک و دودلی آلوده بود...

امام پس از آزادی از زندان و حصر که در شب پانزدهم خرداد شروع شده و چند ماه بطول انجامیده بود در اولین سخنرانی خود که پس از عطش چندین ماهه ی مردم ذره ذره جان آنان را سیراب می کرد همه ی تردیدها را برطرف کرد و با ستایش از حرکت مردم در پانزدهم خرداد و تجلیل از شهدای حادثه و بازماندگانشان آن روز و آن قیام و آن شهیدان را سازندگان تاریخ انقلاب و راهگشای راههای بعد ساخت.

سال بعد از حادثه ی خرداد در ماجرای مصونیت اتباع امریکایی که یادآور کاپیتولاسیون ننگین بود هیچکس از مردم و مبارزان نمی دانستند چه باید کرد و راه کدام است. آن به اصطلاح مصلحان اجتماعی و ریش جنبانان فرنگ رفته و حقوق خوانده و ایران پرست که هیچ مدعیان انقلابیگری و مبارزه با امپریالیسم و استبداد و امثاله نیز با آن همه ادعا و مدعا، نفسی نکشیدند و اعتراضی نکردند و این خیانت تحقیر آمیز و حیثیت بر باد ده را با سکوت و ترس و تردید گذرانیدند. ملت از سوی هیچیک از مدعیان، راهنمایی نشد تنها فریاد امام خمینی و آن نطق افشاگر و روشنگر بود که با ذکر جزئیات همه چیز را بر ملا و مردم را به معنای واقعی رهبری کرد.

در طول تبعید، در سنگر تدریس فقه اسلام و در بالاترین و وزین ترین کرسی

پنج

ص: 6

حوزه های علمیه و از حنجره ی یک مرجع تقلید محبوب و مردمی و شجاع در طول سالیان طف اختناق همواره راه دراز و دشواری را که در مقابل مردم ایران بود به آنان نمود و خط حرکت را ترسیم کرد همیشه در دوراهیها راه درست را مشخص ساخت همیشه در گیرودار ترفندهایی که دشمن در داخل کشور می ساخت و شعارهایی که برای فراموش شدن شعارهای اصلی سر می داد و مایه های اختلافی که میان مردم می آفرید و جناح بندیهایی که از عناصر مبارز پدید می آورد و همچنین در هنگامه ی شدت عملهایی که نشان می داد و تها جماتی که نسبت به قشرهای مؤثر مانند روحانیون و دانشجویان می کرد و فشارهای بیشتر از اندازه ای که اینجا و آنجا می آورد.... سخن پیام و نظر امام بود که علاج و داروی قطعی محسوب میگشت در این موارد همه بطور طبیعی منتظر بودند ببینند از نجف از امام چه می رسد و هنگامیکه می رسید همه آنرا می نوشیدند و می نیوشیدند و دست به دست می گرداندند و آهنگ آن کلام در زمانی کوتاه همه جا را و همه ی دلها را می گرفت در سطح کشور پراکنده میشد و هیچکس و هیچ جا را بی نصیب نمی گذاشت.

در سالهای آخر اختناق این راهنمائیها شتاب قاطعیت و صراحت پیامبرانه ای گرفته بود. بر همه ی نظرات و سلیقه ها بر همهی تردیدها و دودلیها بر همه ی ضعفها و سستی ها فائق می آمد و در میان کوهی از مشکلات ناباوریها و ناتوانیها راهی به وسعت عبور یک ملت می گشود.

آخرین فصل مبارزه بر ضد رژیم تحمیلی ،شاه یعنی از اوایل سال 56 تا 22 بهمن سال 57 سرشار از حوادثی است که در هر کدام نقش رهبری امام که در پیامها، گفتارها و اعلامیه هایش متجلی بود برجسته تر و نمایانتر از گذشته است:

کشانیدن مردم به مقاومت در برابر کشتارهای جمعی و ایجاد سلسله ی اربعینات.

روشنگری در باب نقش رژیم در فاجعه ی سینما رکس آبادان.

وادار کردن مردم به مقاومت در برابر تهاجم مسلحانه و خونین رژیم آماده سازی مردم برای بهره برداری از محرم سال 57 و اعلام «پیروزی خون برشمشیر».

بصورت

طرح شعار «شاه باید برود» آنهم در هنگامیکه هیچکس در داخل و خارج کشور به فکر این نسخه برای دردهای ایران نبود و هرگز کسی جرأت طرح آن بصورت فرضیه را هم نمی کرد.

اعلام مواضع قاطع در برابر دولتهای ناپایدار ماههای اخیر و سلب هیبت و ابهت حکومت نظامی و سپس دولت نظامی.

افشای چهره ی سالوس دولت مدعی ملیگری و ایستادگی قاطع در برابر تقاضای ریاکارانه ی رئیس آن دولت که میخواست در پاریس با امام ملاقات کند.

شش

ص: 7

پس از ورود به ایران اعلام خلع دولت دست نشانده و تعیین دولت موقت، و آنگاه موضعگیری در برابر حوادث لحظه به لحظه ی انقلاب و خط دهی و راهنمائی مردم در عبور از مهمترین گذرگاه تاریخ این کشور در طول چندین قرن.

در همه ی این حوادث سخن امام و پیام روشن و بی ابهام او در میان اضطراب و تشویش گروهی و حیرت یا جهالت گروهی دیگر همیشه حرف آخر را با قاطعیت گفته و راهی را که مردم باید بپیمایند به آنان نشان داده است و البته بدون استثناء مردم هم همان راه را برگزیده و پیموده اند.

پس از پیروزی انقلاب در دهها واقعه ی بزرگ و تعیین کننده، تنها کلام متین و سنجیده ی امام بود که خط انقلاب را از خطوط دیگر مشخص ساخته و مردم را بدان سوق داده است. مردم از این دریچه همواره اراده ی خدا را شناخته و رفع شبهه ها و پاسخ سئوالهای خود را یافته اند.

و به کجا میرفت کاروان انقلاب، اگر این رهبری الهی نمی بود و این ناطقه ی الهی اد نمی گفت؟!

***

پیامهای امام در عین حال زبان گزارشگر صادق و آئینه ی تاریخ مکتب و ملتی است که هر لحظه ی آن با حوادث عظیم همراه و عجین بوده است.

و این، سومین ویژگی این پیامها و سخنهاست.

در این آئینه راستی ها و درستی های انقلابی که ریشه در صدر اسلام دارد، منعکس است و این فرصت مغتنمی است برای ملت انقلابی ما که بتواند انقلاب اسلامی را از تحریف تاریخی که از آفات هر انقلاب است مصون بدارد. و نیز برای بینندگان و تحلیل گران که درست ترین روایتهای تاریخی از این انقلاب بزرگ را در خ__لال این سندهای ارزشمند بجویند و از آن بهره ببرند.

در چهارده قرن گذشته، جویندگان حق و عدالت صدها بار علیه ظلم و کفر و استکبار قیام کرده اند. اما قسمت اعظم این قیامها یا توسط زورمندان و ستمگران سرکوب یا بوسیله ی منافقان و معاندان از مسیر خود منحرف و یا توسط تاریخ نگاران سرسپرده و مزدبگیر حکام ،سلطه ،جو تحریف شده است.

دشمنان انقلاب اسلامی ایران از بدو شروع انقلاب تا امروز این هر سه آفت را در مقابله با انقلاب بارها آزمودهاند و پس از این نیز خواهند آزمود.

ائمه ی کفر که در زمان ما بصورت دو ابر قدرت شرق و غرب و عوامل و اذناب آنان جلوه کرده اند اگر نتوانند انقلابی را که بهیچ قدرت بیگانه متکی نیست، سرکوب و نابود.

هفت

ص: 8

کنند؛ از آن دو راه دیگر وارد خواهند شد.

نخست می کوشند تا انقلاب را از مسیر خویش منحرف کنند. و چنانکه می دانیم عمال بیگانه در به انحراف کشاندن این انقلاب از هیچ سعی و تلاش فروگذار نکرده اند و از این پس نیز دست از توطئه برنخواهند داشت.

در مجموعه ی پیامهای امام موارد زیادی وجود دارد که نقشه ی این عوامل، کشف و افشا و راه خنثی سازی آن نشان داده شده است. این خط باید برای آیندگان محفوظ و مضبوط بماند.

اما اگر این رهنمودها با هوشیاری است در آمیزد و راه انحراف را به تمام و کمال سد کند؛ آنگاه دشمنان راه تحریف تاریخ انقلاب اسلامی را در پیش خواهند گرفت. آنها، تاریخ نگاران مزدور را مأمور خواهند کرد تا حقایق و و اقعیات تاریخی انقلاب اسلامی را به گل ولای دروغ و تحریف بیالایند و با غبار ،جعل، سطح این آئینه ی شفاف را کدر کنند. این کار را غربزدگان و شر قزدگان در همین قرن با نهضت مشروطه ی مشروعه کرده و مردم را از دستیابی به سرچشمه ی واقعیات تاریخی این قیام صد درصد اسلامی که از همان آغاز به انحراف کشیده شد، محروم ساخته اند.

قیامهای علویان، قیام سربداران، قیام سید جمال الدین، قیام تنباکو، قیام جنگل و حتى نهضت ملی و بسیاری از قیامها و جنبشهای اسلامی و ایرانی دیگر از سرکوب انحراف و تحریف توسط دشمنان مصون نمانده است.

***

مجموعه ی پیامهای ،امام صحیفه ی انقلاب ماست. این مجموعه خط سیر انقلابی مردم مسلمان ایران را از آغاز تا پیروزی و از پیروزی تا امروز، ترسیم می کند. این مجموعه جهت حرکت آینده ی ملت ما را نشان می دهد و محتوای آن تکلیف و وظیفه ی ما را در فاصله ی دو قیام بزرگ قیام سید الشهدا علیه السلام و قیام مهدی موعود ارواحنا له الفدا - یادآورد می شود.

***

اینک مجموعه ی پیامهای امام در برابر تاریخ گشوده است. هر جمله ی این کتاب عظیم عصاره ی رنج محرومان است. اکنون شما ،مورخان شاعران، نویسندگان، نقاشان و هنرمندان متعهد و مسئول قادرید رنجنامه ی ملتتان را با استفاده از آن برای آیندگان بنگارید شما اکنون بخشی از اصیل ترین و صریح ترین منبع یک حماسه ی عظیم دوران را در اختیار دارید این فرصت مغتنمی است که نباید آسان از دستش داد.

هشت

ص: 9

و اکنون شما ای ملت بزرگ و شما ای خدمتگزاران اسلام و مسلمین، آئینه ی تمام نمای آرمانها، هدفها، آرزوها و خواستهای خود را در برابر دارید. نگاه مستمر بر این آئینه ی پاک را فریضه و رهنمودهای درس فراموش نشدنی انقلاب خود بدانید.

ملت ایران باید ناظر همیشه بیدار تک تک جملات هستی ساز این پیامها باشد و انحراف از آنرا بر کسی مجاز نشمرد چرا که استقلال را آزادی را و جمهوری اسلامی را از این پیامها دارد.

***

با اینهمه این مجموعه تاریخ کامل انقلاب اسلامی نیست. برای تدوین تاریخ کامل انقلاب اسلامی ایران باید وصیت نامه ی شهیدان تصویر ،جانبازان، آثار شکنجه ی طاغوت بر پیکر مبارزان و لحظه لحظه ی خاطرات دوران اختناق و نیز تداوم همان مبارزات با سرکردگان استکبار جهانی پس از پیروزی و ایثار بیدریغ همه ی مردم مسلمان و انقلابی ایران به این مجموعه ی عظیم اسلامی و انسانی افزوده شود.

این کاری است که انجام آن از همت ،مورخان شاعران ،نویسندگان گویندگان نقاشان و همه ی هنرمندان متعهد و مسئول انتظار میرود.

***

من به سهم خود و به عنوان نماینده ی ملت ایران از همه ی دست اندرکارانی که تدوین این مجموعه حاصل زحمات صادقانه ی آنان است تشکر میکنم و ترجمه ی آنرا به زبانهای زنده ی جهان، بویژه زبانهای رایج در منطقه ی ،اسلامی موکداً توصیه می کنم و زمانی را انتظار می کشم که پیروان خط امام خمینی و عاشقان انقلاب اسلامی ایران در سراسر ،جهان بتوانند این رهنمودها را به زبان خود مطالعه کنند. انشاء الله.

والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته

سید علی خامنه ای

رئیس جمهوری اسلامی ایران

ص: 10

عکس

ص: 11

عکس

ص: 12

عکس

ص: 13

عکس

ص: 14

عکس

ص: 15

عکس

ص: 16

عکس

ص: 17

عکس

ص: 18

عکس

ص: 19

عکس

ص: 20

عکس

ص: 21

عکس

ص: 22

عکس

ص: 23

عکس

ص: 24

عکس

ص: 25

عنوان و نام پدیدآور : صحیفه نور : مجموعه رهنمودهای امام خمینی(قدس سره)/تهیه و تدوین انتشارات سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی

مشخصات نشر : تهران: انتشارات سروش، 1369.

مشخصات ظاهری : ج.

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

یادداشت : عنوان عطف: صحیفه نور

شماره کتابشناسی ملی : 2 0 4 3 6 8 5

ص: 1

فصل اول

اتمام حجت

(بیانات حضرت آیه الله العظمی امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی تا قبل از 15 خرداد ماه سال 1342)

پس از رحلت حضرت آیه الله العظمی بروجردی امام خمینی که تا آن زمان به عنوان یک مجتهد آگاه در شؤون سیاسی و اجتماعی مسلمین حضور فعال داشتند در مقام مرجعیت و ولایت امور مسلمین در شکل یکی از اصلی ترین برنامه های خود به مبارزه با رژیم فاسد و مفسد شاه عنایت خاص نموده و چنانچه سنت اسلام است برای اتمام حجت به نصیحت کردن و هشدار و اعتراض نسبت به خلافکاریهای عوامل شاه در مجلس، دولت و سایر مراکز حکومتی پرداختند.

در این بخش کلیه اعلامیه ها و سخنرانی های جمع آوری شده از معظم له تا تاریخ پانزدهم خرداد 1342 که خود سر فصلی جدید در سیر مبارزات این سید جلیل القدر میباشد تنظیم شده است. خداوند تا ظهور حضرت مهدی (عج) عمرش را طولانی گرداند. انشاء الله

ص: 2

تاریخى ترین سند مبارزاتى امام خمینى

قیام لله ، یگانه راه اصلاح جهان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قال اللّه تعالى :

(قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثنى و فرادا)

خداى تعالى در این كلام شریف ، از سرمنزل تاریك طبیعت تا منتهاى سیر انسانیت را بیان كرده و بهترین موعظه هایى است كه خداى عالم از میان تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یك كلمه را پیشنهاد بشر فرموده ، این كلمه تنها راه اصلاح در جهان است . قیام براى خداست كه ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خلت رسانده و از جلوه هاى گوناگون عالم طبیعت رهانده .

خلیل آسا در علم الیقین زن *** نداى لااحب الافلین زن .

قیام لله است كه موسى كلیم را با یك عصا به فرعونیان چیره كرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحو كشاند . قیام براى خداست كه خاتم النبیین صلى اللّه علیه وله را یك تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بت ها را از خانه خدا برانداخت و به جاى آن توحید و تقوا را گذاشت و نیز آن ذات مقدس را به مقام قاب قوسین او ادنى رساند .

بدبختى و تیره روزى ما به خاطر قیام براى منافع شخصى است

خودخواهى و ترك قیام براى خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره كرده و كشورهاى اسلامى را زیر نفوذ دیگران درآورده . قیام براى منافع شخصى است كه روح وحدت و برادرى را در ملت اسلامى خفه كرده . قیام براى نفس است كه بیش از دهها میلیون جمعیت شیعه را به طورى از هم متفرق و جدا كرده كه طعمه مشتى شهوت پرست پشت میزنشین شدند . قیام براى شخص است كه یك نفر مازندرانى بیسواد را بر یك گروه چندین میلیونى چیره مى كند كه حرث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود كند . قیام براى نفع شخصى است كه الان هم چند نفر كودك خیابانگرد را در تمام كشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حكومت داده . قیام براى نفس اماره است كه مدارس علم و دانش را تسلیم مشتى كودك ساده كرده و مراكز علم قرآن را مركز فحشا كرده . قیام براى خود است كه موقوفات مدارس و محافل دینى را به رایگان تسلیم مشتى هرزه گرد بى شرف

ص: 3

كرده و نفس از هیچ كس در نمى آید . قیام براى نفس است كه چادر عفت را از سر زن هاى عفیف مسلمان برداشت و الان هم این امر خلاف دین و قانون در مملكت جارى است و كسى بر علیه آن سخن نمى گوید . قیام براى نفع هاى شخصى است كه روزنامه ها كه كالاى پخش فساد اخلاق است ، امروز هم همان نقشه ها را كه از مغز خشك رضاخان بى شرف تراوش كرده تعقیب مى كنند و در میان توده پخش مى كنند . قیام براى خود است كه مجال به بعضى از این وكلاى قاچاق داده كه در پارلمان بر علیه دین و روحانیت هر چه مى خواهند بگویند و كسى نفس نكشد .

براى نجات دین از دست مشتى شهوتران قیام كنید .

هان اى روحانیین اسلامى ! اى علماء ربانى !اى دانشمندان دیندار! اى گویندگان آیین دوست ! اى دینداران خداخواه ! اى خداخواهان حق پرست ! اى حق پرستان شرافتمند! اى شرافتمندان وطنخواه ! اى وطنخواهان باناموس ! موعظت خداى جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحى را كه پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترك نفع هاى شخصى كرده تا به همه سعادتهاى دو جهان نائل شوید و با زندگانى شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید . (ان لله فى ایام دهركم نفحاث الافتعر ضوالها) امروز روزى است كه نسیم روحانى الهى وزیدن گرفته و براى قیام اصلاحى بهترین روز است ، اگر مجال را از دست بدهید و قیام براى خدا نكنید و مراسم دینى را عودت ندهید ، فرداست كه مشتى هرزه گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود كنند . امروز شماها در پیشگاه خداى عالم چه عذرى دارید ؟ همه دیدید كتاب هاى یك نفر تبریزى بى سروپا را كه تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا كرد و در مركز تشیع به امام صادق و امام غایب روحى له الفدا آن همه جسارت ها كرد و هیچ كلمه از شماها صادر نشد . امروز چه عذرى در محكمه خدا دارید ؟ این چه ضعف و بیچارگى است كه شماها را فرا گرفته ؟ اى آقاى محترم كه این صفحات را جمع آورى نمودید و به نظر علماى بلاد و گویندگان رساندید ، خوب است یك كتابى هم فراهم آورید كه جمع تفرقه آنان را كند و همه آنان را در مقاصد اسلامى همراه كرده ، از همه امضا مى گرفتید كه اگر در یك گوشه مملكت به دین جسارتى مى شد ، همه یك دل و یك جهت از تمام كشور قیام مى كردند . خوب است دیندارى را دست كم از بهائیان یاد بگیرید كه اگر یك نفر آنها در یك دیه زندگى كند ، از مراكز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئى تعدى به او شود ، براى او قیام كنند شماها كه به حق مشروع خود قیام نكردید ، خیره سران بیدین از جاى برخاستند و در گوشه زمزمه بیدینى را آغاز كردند ، به همین زودى بر شما تفرقه زده ها چنان چیره شوند كه از زمان رضاخان روزگارتان سخت تر شود: (و من یخرج من بیته مهاجرا الى اللّه و رسوله ثم یدركه الموت فقد وقع اجره على اللّه )

سید روح اللّه خمینى

ص: 4

عکس

ص: 5

عکس

ص: 6

عکس

ص: 7

تاریخ : 10/ 1/ 41

بیانات امام خمینى در مورد نقش روحانیت در احیاى اسلام

رژیم پهلوى ، خونخوارتر از مغول

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خداوندا! زبان ما را از بیهوده گفتن و جدال و لغو و دروغ حفظ بفرما . (الهى آمین ) خداوندا! قلوب ما را به نور اسلام و روحانیت روشن بفرما . (الهى آمین ) خداوندا! گوش شنوا عنایت بفرما به سلاطین دول اسلام به روساى جمهور دول اسلامى ، به نمایندگان مجلسین دول اسلامى ، به نخست وزیران و وزراى دول اسلامى ، به روساى دانشگاه هاى دول اسلامى ، به كارفرمایان و كارمندان دول اسلامى خداوندا! آنها را قرار بده . . . .

و این سال براى روحانیت ، از جهتى بسیار بد سالى بود و از جهتى بسیار خوب سالى بود . بد بود براى اینكه یك مملكتى كه باید به دنیا معرفى بشود به اینكه مملكت صحیحى است ، هیاءت حاكمه درستى دارد ، دستگاه عدالت دارد ، دادگسترى دارد ، محاكم قضائى دارد ، اقتصادش خوب است ، زراعتش خوب است ، یك مملكتى كه باید به صلاح و به صحت معرفى بشود ، در جامعه بشر معرفى شد به مركز فساد و مركز هرچیزى كه شما بخواهید اسمش رابگذارید ، از آن برتر بخواهیم بگوییم مثل زمان مغول است ، نمى توانیم همچنین بى احترامى اى رابه مغول بكنیم . آنها یك جمعیتى بودند كفار و شاید مهدور مى دانستند دم ما را و وارد شدند در مملكت براى گرفتن مملكت اجنبى ، آنهم مملكتى كه برخلاف مسلك آنها و دیانت آنها بود و كردند آن كارهایى را كه كردند .

اینجا در این قضایا ، اینها مدعى اسلام هستند ، مدعى ایمان هستند ، مدعى تشیع هستند ، در عین حال كه با این ادعاها امرار روز مى كنند و امرار حیات مى كنند كارهایشان همان كارهایى است كه مغول باید انجام بدهد ، چنگیز باید انجام بدهد . در مراكز علمى مى ریزند ، خون بچه هاى 16 ساله و 17 ساله مى ریزند ، خراب مى كنند مكتبهاى علمى را ، به علما اهانت مى كنند ، فحش هاى ناموسى مى دهند ، در حبس مى برند ، زجر مى كنند ، مى كشند ، مى زنند ، خونخوارى مى كنند ، در عین حال نطق مى كنند ، اظهار اسلامیت مى كنند ، اظهار تشیع مى كنند ، اظهار كسب كرامت مى كنند . آنها دیگر نمى گفتند كه ما شیعه هستیم ، دشمن بودند با ما ، در حال تهاجم وارد شدند در مملكت ما ، اینها با حال دوستى و ادعاى دوستى ادعاى تشیع ، بالاتر از تشیع ، با این ادعاها این اعمال را انجام داده اند و مى دهند .

ص: 8

نقشه رژیم ، نابودى قم شهر جنود حق .

من به شما عرض كنم كه مطلبى نیست كه مال این چند ماهه باشد ، این یك مطلب ریشه دار است ، مطلبى است كه مال چندین سال پیش از این است ، اگر نگویم چهل و چند سال پیش از این لااقل بیست سال پیش از این است كه اینها نقشه شان این بود كه قم نباشد . در زمان حیات مرحوم آقاى بروجردى رضوان اللّه علیه هم نقشه این بود كه ایشان نباشند و قم نباشد . قم را با منافع خودشان مضر مى دانند . قم یك شهر حق است ، جنود ابلیس جنود حق را با مقاصد خودشان مخالف مى دانند . در همان زمان ایشان هم نسبت به ایشان تعبیراتى مى شده است كه من نمى توانم در این منبر عرض كنم . همان وقت بوده است كه ، نقشه خارجى این بوده است كه قم نباشد تا ما هركارى مى خواهیم انجام بدهیم و یك نفس كش در مقابل ما صحبت نكند ، حرف نزند ، بحث نكند ، ایراد نكند ، اعتراض نكند . اینها از همان زمان مرحوم آقاى بروجردى (اگر نظر است )چهل و چند سال پیش از این ، از زمان مرحوم آقاى بروجردى این نقشه را داشتند منتهى با بودن ایشان مى دیدند كه مفسده دارد اگر بخواهند كارهایى را انجام بدهند . بعد از اینكه ایشان تشریف بردند به جوار رحمت حق تعالى ، از همان اول اینها شروع كردند به اسم احترام از مركزى ، كوبیدن آن مركز دیگر را ، نه از باب اینكه حبى به آن مركز راداشتند ، به هیچ مركزى از مراكز دیانت ، اینها احساس حب نمى كنند ، نه از باب اینكه به نجف علاقه داشتند ، از باب اینكه قم را نمى خواستند ، قم موى دماغ بود ، نزدیك بود به اینها ، مفاسد را زود ادراك مى كرد و كارهاى اینها زود در آن منتشر مى شد . اینها قم را نمى خواستند منتها نمى توانستند به صراحت لهجه بگویند قم نه ، مى گفتند نجف آره ، مشهد آره . در قم چیزى به نظر نمى خورد ، فهمیدند كه چیزهایى به نظر مى خورد ، چیزهایى به چشم مى خورد ، چیزهایى به دهان مى خورد ، به گوش مى خورد ، فهمیدند كه نه ، آنطور نبوده است . اینها از آنوقت نقشه كشیدند براى نابودى روحانیت و دنبالش نابودى اسلام و دنبالش به نفع رساندن اسرائیل و عمال اسرائیل .

از اول مطلب اینطور بود . منتهى در پرده بود ، اعلان نكرده بودند مطالبشان را ، گاهى اعلام مى كردند لكن مضمضه مى كردند مطالب كفر خودشان را . بعد از فوت ایشان ابتدائا یك نقشه شیطانى كشیدند و در بلاد ایران ، آنجاهایى كه من مطلع شدم ، از مردم مى خواستند التزام بگیرند به اینكه شمابه فلان مركز تلگراف كنید و انتخاب كنید فلان مركز را ، نه از باب اینكه علاقه به آن مركز داشتند ، از باب اینكه این مركز را نمى خواستند . مردم اعتنا نكردند به آنها .

دنبال آن نقشه ها كشیده شد ، دولت ها سر كار آمد ، نمى دانم به آن دولت ها این پیشنهادها شد و قبول نكردند ، یا اینكه نتوانستند اینقدر بى شرافتى بكنند . شاید شریف بودند ، عالم بودند ، دكتر بودند ، مهندس بودند و نتوانستند با همه مراكز علم مخالفت كنند ، تااینكه منتهى شد به اینكه باید دولت ، دولتى باشد كه علم نداشته باشد ، قدر علم را نداند ، تاكلاس پنج بیشتر درس نخوانده باشد آنهم در كرج تحصیل اجازه نامه با اعمال نفوذ كرده باشد ، نداند معناى علم چه است ، نداند معناى دیانت چه هست ، نداند نقش روحانیت در بقاى این مملكت چیست ، نفهمد مطالب را ، سربسته و چشم بسته به او دیكته

ص: 9

كنند و بگوید و نفهمد چه مى گوید و بكند و نفهمد چه مى كند .

قضیه ، معارضه با اسلام است

دیدیم كه از اولى كه این دولت بیسواد و بى حیثیت روى كار آمد ، از اول هدف ، اسلام را قرار داد ، در روزنامه ها با قلم درشت نوشتند كه بانوان را حق دخالت در انتخابات داده اند لكن شیطنت بود ، براى انعكاس نظر عامه مردم به آن موضوع بود كه نظرشان به الغاى اسلام و الغاى قرآن ، درست نیفتد و لهذا در اولى كه اینجا ما متوجه شدیم و اجتماع شد و آقایان مجتمع شدند با هم براى علاج كار ، توجه ما در دفعه اول منعطف شد به همان قضیه ، بعد كه مطالعه كردیم ، دیدیم آقا قضیه ، قضیه بانوان نیست ، این یك امر كوچكى است ، قضیه معارضه با اسلام است . (منتخب و منتخب ، مسلمان لازم نیست باشد ، حلف به قرآن لازم نیست باشد ، قرآن را میخواهیم چه كنیم ؟ !) بعد كه مصادف شدند با تودهنى از ملت مسلم ، تعبیر كردند حرفشان را به اینكه خیر مراد ما از كتاب آسمانى قرآن است . ما هم از آنها پذیرفتیم به حسب ظواهر شرع لكن به مجرد اینكه اینها یك چند نفر عمله را دور خودشان دیدند و یك زنده باد و مرده باد را دیدند ، باز همان مسائل خبیثشان را از سر گرفتند ، همان مطلبى را كه ابطال كرده بودند دوباره از سر گرفتند ، دوباره (تساوى حقوق من جمیع الجهات ) تساوى حقوق من جمیع الجهات پایمال كردن چند تا حكم ضرورى اسلام است ، نفى كردن چند تا حكم صریح قرآن است . بعدش باز دیدند كه مصادف شد با یك ناراحتى ها و یك حرف ها و یك چیزهایى ، حاشا كردند ، وزیرشان یك جا حاشا كرد ، امیرشان یك جا حاشا كرد .

در روزنامه ها به صراحت لهجه نوشتند كه بردن بانوان به سربازى ، تصویبش در دست تنظیم است لكن بعد از آنكه دیدند كه خیلى فضاحت بار آمد ، مردم ناراحت شدند ، همان نوكرهاى ارباب به حسب واقع هم ناراحت شدند ، وقتى دیدند ناراحت شدند ، گفتند اكاذیب است . پرونده سازى خواستند بكنند ، پرونده سازى هاى بچگانه ، مضحك بكنند .

حمله عمال رژیم تحت لواى دهقان ها به اسلام و مراكز علم

این سال بد بود براى اینكه حمله به اسلام زیاد شد ، حمله به قرآن زیاد شد ، مراكز علم را كوباندند به حسب توهم خودشان ، بچه هاى ما را ، عزیزهاى ما را زدند ، سرهایشان را شكستند ، پاهایشان را شكستند ، بعضى شان را كشتند ، ازپشت بام ها انداختند . اگر اینها دهقان ها بودند پس چرا این دستگاه انتظامى كمكشان مى كرد ؟ اینكه دیگر مخفى نبود ، این را صدهزار جمعیت از توى خیابان ها و از توى شهر و از توى مدرسه خوب مى دیدند كه دستگاه شهربانى دارد كمك مستقیم مى كند ، این دهقان ها را كمك مى كرد بر ضد اسلام . اگر راست مى گویند كه دهقان ها بودند ، پس چرا وقتى كه مرضاى ما را بردند در مریضخانه ها ، شهربانى و اینها فرستادند گفتند: (دشمن هاى اعلیحضرت رامى برید در مریضخانه ؟ پدرتان را در مى آوریم ، اینها باید بروند . )

اگر دهقان ها بودند ، به

ص: 10

اعلیحضرت چه كار دارند ؟ اگر كماندوها بودند و آنهایى كه مربوط به خود ایشان است و از دستگاه خود ایشان هست ، با قول ایشان بوده ؟ با فرمان ایشان بوده است و یا بدون اطلاع و بدون فرمان ؟ اگر با اطلاع هست ، خوب بگویند ما تكلیفمان را با ایشان بفهمیم ، خوب بفهمیم ما طرفمان كى هست ؟ یك نفر است اصلا ؟ اگر اینطور نیست خوب بگویند تا ما بفهمیم كه این كماندوها سرخود آمدند و همین طور بیخود ، بیخودى آمدند یا سازمان امنیت اینها را آورد ، یا شهربانى ها آوردند ، یا نخست وزیر امر كرد ، یا فلان وزیر فلان امیر امر كرد ؟ خوب بگویند چه كسى این كارها را كرده ، چرا حاشا مى كنند ، پیش هر كسى مى روى ، گردن دیگرى مى گذارند . به هر كسى اعتراض مى كنى ، به دیگرى نسبت مى دهد . دستگاه شهربانى مى گوید كه سازمان امنیت ، سازمان امنیت مى گوید شهربانى ، دوتاى آنها مى گویند امر اعلیحضرت . راست مى گویند كه امر اعلیحضرت است ؟ اعلیحضرت با دیانت اسلام مخالف است ؟ واقعا با قرآن مخالف است اعلیحضرت به حسب قول اینها ؟ اگر مخالف هست آن حرفها چى هست دیگر ؟ آنهمه كسب و كرامت كجاست ؟ اگر مخالف نیستند پس چرا جلوگیرى نمى كنند از این وحشیگرى ها ؟ چرا تو دهنى نمى زنند به این شهربانى ها ، به این سازمان ها ، به این نخست وزیرها ؟ ایشان كه فعال مایشائند ، مى توانند یك همچو كارى را بكنند . حالا كه دیگر مطلبى نیست ، برگرد به عصر سابق و قبل از صد سال پیش از این ، حالا كه مطلب اینطورى است ، خوب بزنند تو دهنى به اینهایى كه كار بد مى كنند ، كارهاى خلاف اسلام مى كنند ، كارهاى خلاف دیانت مى كنند و نسبت مى دهند به ایشان ، تبرئه كند خودش را . آقا ، نمى شود سلطان اسلام با اسلام مخالف باشد ، نمى شود این . اگر نیستند بگویند ، اظهار كنند ، اظهار تاسف كنند به اینكه مردك آمده است ریخته مدرسه فیضیه را خراب كرده است . بنده باز مسایل این جوان هاى خودمان را ندیدم و بعد از مباحثه مى روم مى بینم ، اول وقتى است كه مى روم مى بینم ، بروم آنجا یك فاتحه اى بخوانیم براى آنهایى كه كشته شدند ، یك اظهار تاثرى بكنم براى آنها ، اینها كه نمى گذارند ما فاتحه هم بگیریم . اگر دهقان ها كردند ، پس چرا نمى گذارید ، فاتحه بگیریم ؟ چرا فاتحه تهران را به هم مى زنید ؟

سال 41 ، سال مفتضح شدن هیاءت حاكمه

سال بدى بود براى اینكه مفتضح شد هیاءت حاكمه ، مفتضح شد دستگاه جبار و ما نمى خواستیم . ما نمى خواهیم كه مملكت ما در خارج معرفى بشود كه همچنین عناصر خبیثى سر كارند ، ما نمى خواستیم این را . ما مى خواهیم كه مملكت ما از آن نقطه اولیش تا آن آخرش جورى باشند ، طورى سلوك بكنند كه مایه افتخار یك مملكتى باشد ، بگویند آقا ما امیر كبیر داریم ، وزراء سابق ، مشاورین سلاطین سابق علما بودند ، على بن یقطین بوده است ، گاهى ائمه اطهار علیهم السلام - بوده اند ، حالا مشاورین چه كسانى هستند ؟ اسرائیل ! مشاورها اسرائیل ! از یهود آن بزرگ شده است . دو هزار نفر بهایى را به اقرار خودشان در روزنامه دنیا (بعد فردا مردك نگوید كه اشاعه اكاذیب است ، در روزنامه دنیا دو هزار نوشته است ) اسرائیل بهایى را ، اسم بهائى نیاورده است ، بعضى وابستگان به بعضى از

ص: 11

مذاهب (اسمشان را مذهب گذاشت !) دو هزار نفر را و مى گویند پنجهزار است ، دو تایش را اینجا نوشته است (این كه نوشته حالا) اینها با كمال احترام ، نه مثل حاجى هاى بدبخت ما كه وقتى مى خواهند تذكره به آنها بدهند ، باید چقدر زحمت بكشند ، چقدر رشوه بدهند ، چقدر بیچارگى بكشند تااینكه یك چند تااز آنها را رد كنند ، چند تاى آنها را قبول بكنند ، آن وقت در فرستادنشان چه فضاحت ها باشد ، در برگشتشان چه فضاحت ها باشد ، وقتى هم مكه میروند در منا ، حتى آن نماینده بى عرضه آنجا هم شكایت مى كند كه فلان آقا را بگیرید از باب اینكه اینجا یك حرف حقى زده است گفته اسلام در خطر است از دست یهود ، آقا مگر شما یهودید ؟

مگر مملكت ما ، ممكلت یهود است ؟ دو هزار نفر را با كمال احترام ، با دادن به هر یك از اینها پانصد دلار ارز ، به هر یك پانصد دلار از مال این ملت مسلم به بهایى داده اند ، ارز داده اند ، به هر یك هزار و دویست تومان تخفیف هواپیما ، چه بكنند ؟ بروند در جلسه اى كه بر ضد اسلام در لندن تشكیل شده است شركت كنند .

سكوت ، موجب پایمال نوامیس مسلمین زیر چكمه عمال اسرائیل است

واى بر این مملكت ، واى بر این هیاءت حاكمه ، واى بر این دنیا ، واى بر ما ، واى بر این علماى ساكت ، واى بر این نجف ساكت ، این قم ساكت ، این تهران ساكت ، این مشهد ساكت . این سكوت مرگبار اسباب این شود كه زیر چكمه اسرائیل به دست همین بهایى ها ، این مملكت ما ، این نوامیس ما پایمال بشود . واى بر دین ما ، واى براین اسلام ، واى براین مسلمین . اى علما ساكت ننشینید ، نگویید الان مسلك شیخ رضوان اللّه علیه ، واللّه شیخ اگر حالا بود تكلیفش این بود امروز سكوت همراهى با دستگاه جبار است ، نكنید سكوت . دو هزار بهایى را با پانصد دلار ارز به هر یك و هزار و دویست تومان تخفیف هواپیما فرستادن به لندن (و اینها در روزنامه دنیاست ) یك شخصى به من گفت كه یك معامله اى كرده است شركت نفت با ثابت پاسال و در این معامله تخفیفى داده است كه بیست و پنج میلیون تومان در این تخفیف نفع برده است ، براى نفع این جمعیتى كه فرستادند به لندن بر ضد اسلام . این وضع نفت ما ، این وضع ارز مملكت ما ، این وضع هواپیمایى ما ، این وضع وزیر ما ، این وضع همه ما ، سكوت كنیم باز ؟ ! هیچ حرف نزنیم ؟ ! حرف هم نزنیم ؟ ! ناله هم نكنیم ؟ ! خانه هایمان را خراب كنند آخ هم نگوییم ؟ ! مردك مى فرستد رئیس شهربانى را ، رئیس این حكومت خبیث را مى فرستد منزل آقایان ، من راهشان ندادم ، ایكاش راه داده بودم تا آنروز دهنشان را خرد كرده بودم . مى فرستند منزل آقایان كه اگر نفستان در فلان قضیه در آید ، فرمودند ، اعلیحضرت فرمودند اگر نفس شما در آید ، مى فرستم منزل هایتان را خراب مى كنیم ، خودتان را هم مى كشیم ، نوامیستان را هتك مى كنیم . این وضع ماست با این اعلیحضرت ، اگر اینها راست گویند . اگر دروغ مى گویند ، پس ایشان بگویند دروغ مى گویند ، ایشان بفرمایند ، اعلام كنند كه حكومت قم دروغ گفته است تا من پدر حكومت قم را در بیاورم ، بگویند رئیس شهربانى دروغ گفته تا من زیر چكمه اهل علم ، پدرش را در بیاورم د نمى گوید كه .

ص: 12

سال 41 ، سال اعلام ارزش و موجودیت روحانیت به دنیا .

واما سال خوبى بود براى اینكه روحانیت ارزش خودش را به دنیا اعلام كرد ، فهماند كه آن كه صحبت مى كند ، باز روحانى است ، آن كه ایستادگى مى كند در مقابل ظلم و جور ، ظالم و جاهل ، باز حوزه هاى علمیه است ، كتك مى خورد داد مى زند ، كشته مى دهد ، فریاد مى كند ، مدرسه فیضیه اش را خراب مى كنند اعتنا نمى كند ، باز صحبت خودش رامى كند ، هر كارى سرش بیاورند این صحبت مى كند . روحانیت موجودیت خودش را به همه عالم اعلام كرد . پس بد بود چون هیاءت حاكمه فضاحت ایران را در همه جا اعلام كرد و خوب بود براى اینكه روحانیت حیثیت خودش را به عالم معرفى كرد ، فهماند به عالم كه آدمیم ما ، روحانى هستیم ما ، همه اش قضیه ذكر و دعا نیست ، ما داد مى زنیم ، ما مى گوئیم نباید بكنید این كارها را ، ما نصیحت مى كنیم به شما .

رفراندومى كه حتى زور سرنیزه نتوانست افتضاح آن را جبران كند

من نصیحت كردم به شاه ، فرستاد آدم آنجا ، در آن اول امر قبل از رفراندوم ، به وسیله بهبودى ، به وسیله پاكروان پیغام دادم به او ، آقا نكن این كار را ، این رفراندوم را نكن ، این خوب نیست براى شما این كار را بكنید ، دست به این قانون نزن ، اگر امروز "ارسنجانى " چهار تا رعیت را بیاورد ، برقصاند و بگویند زنده باد ، فردا چهار تا رعیت مى آیند وگویند مرده باد ، نكن این كار را ، صلاح نیست بكنى این كار را . گوش نكرد ، دیدید چه جور شد ، دو هزار نفر راى نداشتند ، باقى اش زور بود ، همه مى دانند بازار تهران بسته شد كه راى ندهد ، بازار قم بسته شد كه راى ندهد ، سایر شهرستان ها راى ندادند ، اینها دو هزار تا راى آزاد بدون سرنیزه نتوانستند تهیه كنند . ما نمى خواستیم اینطور مفتضح بشوید ، ما نمى خواستیم ملت از تو رویگردان بشوند ، ما مى خواستیم شما آدمى باشید كه وقتى یك چیزى را بگوئى ، ملت ، تمام ملت لبیك بگویند ، ما میل داریم شاه ما اینجور باشد ، ما میل داریم وزیر ما اینجور باشد كه اگر یك مطلبى را گفت تمام ملت با او موافق باشند نه اینكه با حرف هایش (6 میلیون ) (6میلیون ) . به جان عزیز شما اگر اینها چند هزار هم داشتند ، باقى اش یا پر كردن صندوق شاید به سمع ایشان نرسیده است . شاید آنها گفته اند به او كه (6 میلیون ، اكثریت قاطع ) و الا شاه كه دروغ نمى گوید! نمى شود كه دروغ بگوید . (با اكثریت قاطع ! تمام قاطبه اهل ایران !)پس بازار تهران از اهل ایران نیست ؟ ! خیابان هاى تهران اهل ایران نیستند ؟ ! قم از اهل ایران نیست ؟ ! روحانیون از اهل ایران نیستند ؟ ! سایر شهرستان ها ایرانى نیستند ؟ ! این ایران كجاست ؟ این آراء از كجا آمد ؟

ایستادگى روحانیت در مقابل ظلم ، عامل احیاى اسلام

بد شد امسال براى اینكه این مطالب واقع شد و خوب شد براى اینكه شما آقایان زنده كردید اسلام را ، ایستادید ، در مقابل ظلم ایستادید . اگر نایستاده بودید خدا مى داند كه حالا رفته بودند تا آن آخر ، ایستادگى شما اسباب این شد كه حاشا كردند مطالبشان را ، گفتند (خیر طلاق به دست مرد است ،

ص: 13

كى ما گفتیم ؟ ) د مردك از حزب مردم است . آن مردك هم كه داد زد تساوى حقوق من جمیع الجهات ، تساوى حقوق من جمیع الجهات از این طرف مى گویند ، از آن طرف مى گویند كى ما گفتیم طلاق به دست زن باشد ، نخیر طلاق به دست مرد است . از آن طرف مى گویند نخیر كى ما راجع به ارث گفتیم ، نخیر ارث هم همانطورى كه خدا گفته است . از آن طرف هم مى گویند كى ما گفتیم زنان بروند به نظام وظیفه . تو روزنامه هایتان هست آقا . این روزنامه هائى كه دیكته مى كند سازمان امنیت و مى نویسند .

بى حیثیتى مطبوعات

مى گویند كه مدیر كیهان گفته است ما دیگر راحتیم براى اینكه آنوقت ما مى نوشتیم و اینها نظر مى كردند ، حالا خودشان مى نویسند ، ما دیگر راحتیم . منتهى این اعتراض هست كه آقا چرا اینقدر بى حیثیت هستید كه آنها بنویسند و شما هم بنویسید ؟ چرا باید مطبوعات ما انیقدر بى حیثیت باشند ؟

خطر براى اسلام

خوب بگوئید آقا حرف را ، چه مى كنند ؟ اگر همه علماى اسلام یك مطلبى را بگویند ، حالا كه خطر براسلام وارد شده است و آن خطر یهود است و حزب یهود كه همین حزب بهائیت است ، این خطر كه حالا نزدیك شده است ، اگر آقایان علماى اعلام ، خطبا ، طلاب ، همه با هم همصدا بگویند كه آقا ما نمى خواهیم كه یهود بر مقدرات مملكت ما حكومت كند ، ما نمى خواهیم كه مملكت ما با مملكت یهود هم پیمان بشود در مقابل پیمان اسلامى آنها ، مسلمین با هم ، هم پیمان مى شوند ، آقایان بایهود هم پیمان مى شوند! چه وضعى است این مملكت ؟ اگر نوكر هم هستید چرا اینقدر نوكر ؟ من سرم درد مى كند و من براى خواندن یك فاتحه لازم مى دانم بروم به مدرسه فیضیه و از خداى تبارك و تعالى مى خواهم كه در این سال و سال هاى بعد ، همه سالم باشید ، اسلام مؤید باشد ، اسلام مؤید باشد .

سید روح اللّه خمینى

ص: 14

تاریخ : 15 / 8 / 1341

تلگراف امام خمینى به اسداللّه علم تذكار عواقب تخلف از شرع و قانون

تهران جناب آقاى اسداللّه علم

عطف به تلگراف سابق اشعار مى دارد ، معلوم مى شود شما بنا ندارید به نصیحت علماى اسلام كه ناصح ملت و مشفق امتند توجه كنید و گمان كردید ممكن است در مقابل قرآن كریم و قانون اساسى و احساسات عمومى قیام كرد . علماى اعلام قم و نجف اشرف و سایر بلاد ، تذكر دادند كه تصویبنامه غیر قانونى شما بر خلاف شریعت اسلام و بر خلاف قانون اساسى و قوانین مجلس است ، اگر گمان كردید مى شود با زور چند روزه ، قرآن كریم را در عرض اوستاى زردشت و انجیل و بعض كتب ضاله قرار داد و به خیال از رسمیت انداختن قرآن كریم (تنها كتاب بزرگ آسمانى چند صد میلیون مسلم جهان ) افتاده اید و كهنه پرستى رامى خواهید تجدید كنید ، بسیار در اشتباه هستید ، اگر گمان كردید با تصویبنامه غلط و مخالف قانون اساسى مى شود پایه هاى قانون اساسى را كه ضامن ملیت و استقلال مملكت است ، سست كرد و راه را براى دشمنان خائن به اسلام و ایران باز كرد ، بسیار در خطا هستید . اینجانب مجددا به شما نصیحت مى كنم كه به اطاعت خداوند متعال و قانون اساسى گردن نهید و از عواقب وخیمه تخلف از قرآن و احكام علماى ملت و زعماى مسلمین و تخلف از قانون بترسید و بدون موجب ، مملكت را به خطر نیاندازید و الا علماى اسلام درباره شما از اظهار عقیده خوددارى نخواهند كرد .

والسلام على من اتبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 15

تاریخ : 11 / 9 / 1341

بیانات امام خمینى در مورد (شیوه هاى مبارزاتى مسلمین )

سكوت و قیام در برابر سلاطین ، دو شیوه مسلمین براى صیانت اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ضمنا تذكرات لازمى بود كه باید دولت ها متوجه باشند . از اول ظهور اسلام ، مسلمین حافظ دین مبین اسلام بوده اند ، حتى براى حفظ دین از حق خود مى گذشتند . حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) با خلفا همكارى كردند چون ظاهرا مطابق دستور دین عمل مى نمودند و تشنجى در كار نبود تا موقعى كه معاویه روى كار آمد و از طریقه و روش خلفا منحرف گشته و خلافت را مبدل به سلطنت نمود . در این موقع حضرت ناچار شد قیام كند ، چون نمى توانست قیام نكند زیرا روى موازین شرع و عقل نمى توانستند معاویه را یك روز بر مقام خلافت پایدار ببینند . ناصحینى كه حضرت را از روى غفلت نصیحت مى كردند و مى گفتند (بگذارید معاویه بماند تا پایه سلطنت و خلافت شما محكم شود بعدا او را از مقامى كه دارد پایین بیاورید) نمى دانستند كه اگر حضرت صبر مى كرد بعدا مورد اعتراض مسلمین واقع مى شد و پس از محكم شدن كار ممكن نبود او را خلع كرد .

حالا شاید اشخاص غافل ، این نكته در ذهنشان باشد كه خوب بود حضرت وقتى جاى پاى خودش را محكم مى كرد معاویه را خلع كند و لكن اشتباه است ، لهذا وقتى ملاحظه فرمودند یك حكومت جائرخواهد حكومت كند ، قیام وظیفه الهى بود و عمل فرمودند همین طور ائمه معصومین قیام كردند ، ولو با عده كم تا كشته شدند و اقامه فرایض نمودند و هر كدام مى دیدند قیام صلاح نیست ، در خانه مى نشستند و ترویج مى كردند ، این شیوه اى بود كه از اول اسلام بوده است .

همیشه علما و زعماى اسلام ملت را نصیحت به حفظ آرامش كردند . خیلى از زمان میرزاى بزرگ مرحوم حاج میرزا محمد حسن شیرازى نگذشته است ، ایشان با اینكه یك عقل بزرگ متفكر بود و در سامره اقامت داشت ، در عین حالى كه نظرشان آرامش و اصلاح بود ، لكن وقتى ملاحظه كردند براى كیان اسلام خطر پیش آمده است و شاه جائر آن روز مى خواهد وسیله كمپانى خارجى اسلام را از بین ببرد ، این پیرمرد كه در یك شهر كوچك نشسته و سیصد نفر طلبه بیشتر دورش نبود ، ناچار شد سلطان مستبد را نصیحت كند ، مكتوبات او هم محفوظ است ، آن سلطان گوش نمى داد و با تعبیرات سوء و بى ادبى به مقام شامخ عالم بزرگ روبرو شد تا آنجایى كه آن عالم بزرگ مجبور شد یك كلمه بگوید كه استقلال برگردد .

ص: 16

مرحوم میرزا محمد تقى شیرازى بعد از اینكه دیدند عراق در معرض خطر است ، كه اگر ایشان نبود عراق از بین رفته بود یك كلمه فرمودند ، عرب پشتیبانى كردند ، مطلب را برگردانید .

تمام ممالك اسلامى مرهون این طایفه هستند ، اینهایند كه تا به حال استقلال ممالك اسلامى را حفظ كرده اند ، این ذخایر هستند كه همیشه با نصایح خود مردم سركش را خاموش كرده اند ، در عین حال روزى كه ببینند اسلام در معرض خطراست ، تا حد امكان كوشش مى كنند ، اگر با نشر مطالب شد و با گفتگو شد ، با فرستادن اشخاص شد فبها و اگر نشد ناچار هستند قیام و اقدام كنند .

اینها كسانى هستند كه در عین حال كه علاقه به اتحاد و وحدت تمام طوایف مسلمین دارند ، لكن تا آن حدى مى توانند تامل كنند كه استقلال مملكت را در خطر نبینند ، به یك چیزهایى كه ممكن است خود دولت ها هم وارد و متوجه نباشند ، اینجا شرع تكلیف معین فرموده است ، چیزى نیست كه علما بتوانند از خودشان بگویند ، قیام ، قیام قرآنى و دینى بود . بنده در شبى كه بنا بود فرداى آن در مسجد سید عزیزاللّه براى تنبه دولت ها دعا كنند ، اطلاع دادند دولت بنا دارد مقاومت كند ، ما دیدیم علما در اینجا تكلیف دیگرى دارند ، من تصمیم آخر را ضمن ابتهال به خداوند متعال گرفتم و به هیچ كس هم نگفتم و لكن خداوند بر دولت و شاه و ملت منت گذاشت . اگر خداى نكرده جسارتى به علماى تهران شده بود ، من یك تصمیم خطرناكى گرفته بودم اما دولت بعد از نیمه شب متوجه شد نمى شود با قواى مردم مقاومت كرد . در همان نیمه شب از علماى بزرگ تهران كاغذ گرفت كه این غائله خاموش شود تا اینكه صبح براى علماى قم هم تلگراف زد و ما در منزل آقاى شریعتمدارى بودیم . تلگراف خوب است و لكن خوفى بود كه براى حیله باشد تا اینكه دیروز مذاكرات زیاد بین اینجا و تهران شد تا در جراید نوشتند و لكن مقدمات حرف هاى ایشان (نخست وزیر) تمام نیست راجع به قانون شهردارى كه ایشان مدعى است گذشته ، نگذشته است و اعتراضى هم شده است .

هرچه موافق قرآن باشد با كمال تواضع گردن مى نهیم

قیاس انجمن هاى ایالتى و ولایتى هم به قانون شهردارى ها كه : (مشابه است ) ، مشابه نیست و قیاس باطل است . در آنجا و اینجا به نص قانون ، مرد و مسلم بودن قید شده و گذشته است ، از این گذشته ما از طریق (الزموهم بما الزموا علیه انفسهم ) با ایشان بحث مى كنیم نه اینكه قانون اساسى در نظر ما تمام باشد ، بلكه اگر علما از طریق قانون صحبت كنند براى این است كه اصل دوم متمم قانون اساسى ، قانون خلاف قرآن را از قانونیت انداخته است و الا ما لنا و القانون ، مائیم و قانون اسلام ، علماى اسلامند وقرآن كریم ، علماى اسلامند و احادیث نبوى و علماى اسلامند و احادیث ائمه اسلام . هر چه موافق دین و قوانین اسلام باشد ما با كمال تواضع گردن مى نهیم و هر چه مخالف دین و قرآن باشد ، ولو قانون اساسى باشد ، ولو الزامات بین المللى باشد ، ما با آن مخالفیم .

ص: 17

چرا دولت ها متوجه نمى شوند ؟

لكن بحمداللّه مطلب گذشت و آقاى اسداللّه علم متنبه شدند كه مطلب را باید خاتمه داد و بحمداللّه خاتمه دادند . ما هم خاتمه مطلب را تقدیر مى كنیم كه بحمداللّه بدون یك جنگ و نزاع ، بدون ریختن یك قطره خون ، چنین مطلبى كه با قیام بزرگ ملتى توام بود كه تمام عشایر حركت كنند ، یك سیلى كسى نخورد . در یك قیام و جنگ موضعى و كوچك با اینكه هزار نفر مجتمع مى شوند ، گاهى چند نفر كشته مى شوند ، پنجاه نفر زخمى مى دهند ، معقول نیست در یك قیام بیست میلیونى از دماغ كسى خون نچكد! دولت نمى داند این را كى حفظ كرد ، بیایند ببینند كاغذهایى كه آمده ، اشخاصى كه آمدند با ما صحبت كردند ، چه نوشتند و چه گفتند . اشخاصى با چشم هاى گریان آمدند گفتند: (شما دستور بدهید ، همان حیات روحى را تامین بدهید تا ببینید چه مى شود) گفتیم ما اهل این حرف ها نیستیم . اگر یك كلمه صادر شده بود انفجار ظاهر مى شد ، این آتش را كى خاموش كرد ؟ چرا نمى خواهند باور كنند ؟ چرا این پشتوانه را با هر نحوى مى خواهند بشكنند ؟ چرا با تمام قوا این قوه بزرگ را كه پشتیبان استقلال است مى خواهند بشكنند ؟ خداداند من متاسفم . این روحانیت است كه با این وضع ساخته است و دارد خدمت به اسقلال مملكت مى كند . چرا باید متوجه نباشند كه فرهنگ ما را به این روز كشانده اند ؟ چرا خود را مستند نمى كنند به این روحانیت ؟ چرااز مرگ یك عالم ، عالم متشنج مى شود ولى از شكست دولت مردم چراغان مى كنند ؟ دولت باید طورى باشد كه اگر شكست خورد ، مردم عزا بگیرند و براى حفظش قیام كنند . اینها نمى توانند جلب منفعت خودشان را بكنند ، اگر مردم دیدند اینها نفع مسلمین راخواهند ، باقرضه هاى ملى و فروش خانه خانه هایشان براى مصالح مسلمین خرج مى كنند . چرا این مطبوعات را آزاد مى گذارند ؟ چرا نسبت ناجوانمردانه و ناروا مى دهند ؟ اگر روحانیت برود ، مملكت پشتوانه ندارد .

جشن هفده دى ، وسیله منفوریت رژیم

چرا این مطبوعات این قدر آزاد است ؟ چرا جشن هفده دى را آزاد مى گذارند ؟ اینها وسیله منفوریت است ، منفور نكنید سلطان مملكت را . ما نصحیت مى كنیم این هفده دى را بوجود نیاورید ، ما مفاسد رادانیم ، حفظ كنید این مملكت را ، ترقیات مملكت به هفده دى نیست .

وضع فرهنگ

اشاره

ترقى مملكت به دانشگاه است كه آنرا به این صورت درآورده اید صد سال است به یك معنى دانشگاه داریم اما هنوز یك لوزتین سلطان راخواهند عمل كنند باید از خارج طبیب بیاید! سد كرج راباید خارجى ها درست كنند! یك خط و جاده را باید خارجى ها بیایند بكشند! اینها را التزامات بین المللى اقتضا نمى كند ؟ اگر مهندس و طبیب دارید ، فرهنگ دارید ، اگر مى گویید فرهنگ داریم ، ذخایر داریم ، محصل داریم ، طبیب و مهندس داریم ، پس چرا از خارج استخدام مى كنید ؟ !چراماهى

ص: 18

صدهزارتومان به یك خارجى مى دهید ؟ ! جواب بدهید . اگر ندارید وااسفا به این مملكت ، صد سال است فرهنگ و دانشگاه دارد ولى دكتر ندارد ، مهندس ندارد . . . .

تحریف مقاصد روحانیت

روحانى حرفش این است ، روحانى با اقتصاد مملكت مخالف نیست ، تهمت مى زنند . پانصد سال روحانیت تمام قطب ارض را حفظ و واداره كرد ، رجوع كنید به تاریخ ، با اینكه خلفا ، خلفاى جور بودند ، با همین برنامه اسلامى بر عالم حكومت كردند . آیا اسلام راه ترقى ندارد ؟ علما با چه امر اقتصادى مخالفند ؟ شما سد خواستید بسازید جلوتان راگرفتند ؟ !كارخانه خواستید وارد كنید نگذاشتند ؟ ! ما مى گوییم ذوب آهن را خراب نكنید . ذوب آهن كرج را خیال مى كنید ما خبر نداریم چه كردید ؟ علما با استقلال مخالف نیستند ، مذهب علما استقلال است ، دین اقتضا مى كند بگوییم . ما وسیله نداریم ، مطبوعات دست ما نیست ، علما را بد معرفى كرده اند . شما ببینید بیست و چند سال است از این كشف حجاب مفتضح گذشته است ، حساب كنید چه كرده اید ؟ زن ها را وارد كردید در ادارات ، ببینید در هر اداره اى كه وارد شدند آن اداره فلج شد ، فعلا محدود است ، علما مى گویند توسعه ندهید ، به استان ها نفرستید ، زن اگر وارد دستگاهى شد ، اوضاع را به هم مى زند ، خواهید استقلالتان را زن ها تامین كنند ؟

كسانى كه شما از آنها تقلید مى كنید دارند به آسمان مى پرند ، شما به زن ها ور مى روید ؟ !بد معرفى نكنید روحانیون خود را به دنیا ، براى شما عیب است اینها دردهایى است ، اینها نصیحت است ولى چه سود ، آنها كه باید بشنوند نیستند ، اگر هم كسى باشد ، آنچه را كه قلب ما از آن درد دارد ، نخواهد رساند .

وزانت اسلام را حفظ كنید

اما شما آقایان ! وظیفه شما این است در هر مقام كه هستید وزانت و حیثیت اسلام را حفظ كنید . اگر یك نفر از افراد شما برخلاف زى خودش عمل كند ، جامعه روحانیت را بد معرفى مى كند ، راضى نشوید دیگران كه بد معرفى كنند ، خودمان هم بد معرفى كنیم .

شكست روحى نخورید كه متصل به خداوند شكست نمى خورد .

اشاره

ما دراین قضایا كه وارد بودیم مطالب بسیار شیرینى داشتیم و مطالب بسیار تلخ . مطلب شیرین اینها بود كه گفتیم ، احساسات مردم (اللّهم اعل كلماتهم ) . بعضى مطالب هم ازاشخاصى احساس كردیم كه تلخ بود و خدا آنها رابیامرزد . به خواست خدا استقلال و حیات مملكت دست شماست . هر چه پیش بیاید به نفع شماست یا به ضرر شما . اگر به ضررتان تمام شد باید شكست روحى نخورید ، شكست ظاهرى مهم نیست ، آنچه مهم است شكست روحى است . اگرانسان شكست روحى خورد تا

ص: 19

آخر باید به گورستان برگردد . شما كه استناد دارید به ذات مقدس حق تعالى ، شما كه روحانى هستید ، شما كه قلبتان با ماوراءالطبیعه است ، این عالم شكست ندارد ، عالم چیزى نیست كسى كه رابطه با خدا دارد شكست ندارد . شكست مال كسى است كه آمالش دنیا باشد . اگر آمال دنیا باشد ، شكست است . اگر آمال غیب و ماوراى غیب باشد ، شكست ندارد ، شكست مال بیچاره هاست ، شكست مال كسانى است كه معتمد به شیطانند و ذخایر دنیا قلبشان را فراگرفته است . اگر یك جایى به ضرر شما تمام شد ، قلبتان محكم باشد ، تا آخرین فردتان بایستید . گمان نكنید این آدم شكست خورد تمام شد ، تو هم یك موحدى ، تو هم یك مسلمى ، تو متصل به خداوندى ، خدا شكست نمى خورد . (و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنین ) اگر به نفع تمام شد دست و پاى خود را گم نكنید ، محكم باشید ، نه در آن طرف فزع داشته باشید و نه در این طرف زیاده روى داشته باشید . حق اینكه به دولت ناسزا گفته شود نیست . شمابزرگتر از این هستید كه حرفى كه مناسب شما نیست بزنید . از امروز مشغول كار خودمان هستیم . در این دو ماه كه این پیشامد كرد ، ما نتوانستیم درست كار كنیم . شب هایى شد كه من دو ساعت خواب كردم . از این به بعد مشغول تحصیل باشیم كه از همه عبادات بزرگتر است . (ان كان القلب مخلصا) باز اگر دیدیم شیطانى از خارج متوجه مملكت ما شد ، ما همین هستیم و دولت همان و ملت همان .

قلب مردم متوجه روحانیت است ، آیا براى دولت هم چنین است ؟

این اجتماع كه براى دیگران خرج دارد ، براى ما با یك كلمه تهیه شود ، مردم فهمیده اند ما دوست آنها هستیم و مردم به دوستشان علاقه دارند . روحانیین پدر ملتند ، به فرزندانشان علاقه دارند . یك پیرمردى نصف شب مى نویسد جمع شوید دعا كنیم ، تهران حركت مى كند . یك پیرمرد هم اینجا بنویسد ما مى خواهیم یك ختم (امن یجیب ) بگیریم ، ببینید چه مى شود چون ملت ادراك كرده است كه علما صلاح ما را میخواهند ، علما مصلح هستند ، مفسد نیستند . ما میل داریم دولت اینطور باشد ، میل داریم اگر عزاى ملى اعلام كند ، همه عزا بگیرند ، برخلاف نباشند ، مى خواهیم همانطور كه مردم قلبشان متوجه روحانیین است و با اشاره آنها جمعیت انبوه فراهم مى شود ، با دولت هم اینطور باشند .

از رى نوشتند ما پنج هزار نفر با كفن آماده ایم ، از جاپلق نوشتند ما صد هزار نفریم ، طایفه هایى با كفن حاضریم . مردم بیدارند ، یك مملكت بیدار عقب افتاده است ؟ ! شما خلع سلاح كنید ، بیاییم در تهران ، شما بگویید ما یك اجتماع مى خواهیم در شرق ، ما مى گوییم یك اجتماع مى خواهیم در غرب . بیایید قم ، شما بگویید مایك اجتماع مى خواهیم در اینجا ، ما مى گوییم یك اجتماع مى خواهیم در خاك فرج در دو فرسخى ، شما نزدیك ما دور بروید خوزستان ، جاى دیگر ، تابفهمند این پشتوانه رااز دست ندهند . من به شاه مملكت نصیحت مى كنم این قوه را از دست ندهند .

دو قضیه را همه دیدیم : یك قضیه فوت آیت اللّه بروجردى كه دیدند .از آنها هم فوت واقع مى شود

ص: 20

از ما هم فوت شد . مى گویند آخوند چیزى نیست ، چطور آخوند چیزى نیست ؟ ! مى گوید من با آخوند كار ندارم ، آخوند با تو كار دارد .

علما باید همه را نصیحت كنند

نصیحت از واجبات است ، تركش شاید از كبائر باشد . از شاه گرفته تا این آقایان تا آخر مملكت ، همه راباید علما نصیحت كنند .

اسلام ، راه به دست آوردن قلوب مسلمین

راه به دست آوردن قلوب ملت این است ، دل مردم مسلم ، با اسلام به دست مى آید . رگ خوابشان را ما فهمیدیم ، قلوب مسلمین را باید توسط اسلام جلب كرد (الى اللّه تطمئن القلوب ) تمام قلوب دست خداست . مقلب القلوب خداست . به خدا متوجه شو تا دل هاى مردم به تو متوجه شود ، اهل علم این كاره است ، شما هم اینطور باشید ، نمى گویم عمامه بگذار ، مى گویم آنچه را او درك كرده است تو هم ادراك كن .

اى دولت ها! فتح كشور مهم نیست فتح قلوب مهم است .

ما مى گوئیم دولت ها باید مردم را خوب اداره كنند كه مردم بفهمند دولت خیرخواه ملت است ولى اگر دیدند اینطور نیست مى گویند كى باشد از بین برود . اى دولت ها! اى بیچاره ها! فتح مملكت كه چیزى نیست (آن را هم كه الحمدلله ندارید) فتح قلوب مهم است ، اگرخواهید بكنید ، اگر نخواستید نكنید (والامر الیكم ) .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 21

تاریخ : 11/9/1341

پیام تشكر امام خمینى از مردم در رابطه با لغو تصویب نامه انجمنهاى ایالتى وولایتى

خدمت عموم برادران ایمانى ایدهم اللّه تعالى با كمال توقیر معروض مى دارد:

بسم اللّه الرحمن الرحیم

پس از اهدا سلام و تحیت ، از احساسات پاك و عواطف عموم مسلمانان در این امر حیاتى كه براى همه پیشامد كرده بود تشكر مى كنم و توفیق و سلامت و تایید همه رااز خداوند تعالى خواستارم . الحق در این نهضت اسلامى ، خود را در پیشگاه مقدس خداوند تعالى سربلند و در نزد حضرت ولى عصر و سلطان دهر عجل اللّه تعالى فرجه روسفید نمودید . دست تواناى خداوند تعالى با شماست . امید است از ثمرات این نهضت دینى در دنیا و آخرت بهره مند شوید . قیام عمومى دینى شما موجب عبرت براى اجانب گردید ، لیكن لازم است متذكر شوم كه مسلمین باید بیش از پیش بیدار و هوشیار بوده ، مراقب اوضاع خود و مصالح اسلام باشند و صفوف خود را فشرده تر كنند كه اگر خداى نخواسته دست هاى ناپاكى به سوى مقدسات آنها دراز شود ، قطع كنند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 22

تاریخ : 2 / 11 / 1341

استفتاء از امام خمینى

حضور محترم حضرت مستطاب حجه الاسلام و المسلمین آیت اللّه العظمى فى الارضین آقاى حاج آقا روح اللّه خمینى دام ظله العالى على رووس الانام . تقاضا داریم نظریه خودتان را در موضوع تصویب ملى كه مطبوعات اعلام شده بیان فرمائید . جمعى از متدینین تهران پاسخ امام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

هر چند میل نداشتم مطلب به اظهار نظر برسد ، لهذا مصالح و مفاسد را به وسیله آقاى بهبودى به اعلیحضرت تذكر دادم و انجام وظیفه نمودم و مقبول واقع نشد . اینك باید به تكلیف شرعى عمل كنم . به نظر اینجانب ، این رفراندم كه به لحاظ رفع برخى اشكالات به اسم تصویب ملى خوانده شده ، راى جامعه روحانیت اسلام و اكثریت قاطع ملت است در صورتى كه تهدید و تطمیع در كار نباشد و ملت بفهمد كه چه مى كند .

این جانب عجالتا" از بعضى جنبه هاى شرعى آن كه اساسا" رفراندم یا تصویب ملى در قبال اسلام ارزشى ندارد و از بعضى اشكالات اساسى قانونى آن براى مصالحى صرفنظر مى كنم ، فقط به پاره اى اشكالات اشاره مى نمایم .

1 - در قوانین ایران رفراندم پیش بینى نشده و تاكنون سابقه نداشته ، جز یك مرتبه آنهم از طرف مقاماتى غیر قانونى اعلام شد و به جرم شركت در آن جمعى گرفتار شدند و از بعضى حقوق اجتماعى محروم گردیدند . معلوم نیست چرا آنوقت این عمل غیر قانونى بود و امروز قانونى است .

2- معلوم نیست چه مقامى صلاحیت دارد رفراندم نماید و این امرى است كه باید قانون معین كند .

3- در ممالكى كه رفراندم قانونى است باید به قدرى به ملت مهلت داده شود كه یك یك مواد آن مورد نظر و بحث قرار گیرد و در جراید و وسایل تبلیغاتى ، آراء موافق و مخالف

ص: 23

منعكس شود و به مردم برسد ، نه آنكه به طور مبهم با چند روز فاصله بدون اطلاع ملت اجرا شود .

4- راى دهندگان باید معلوماتشان به اندازه اى باشد كه بفهمند به چه راى مى دهند ، بنابراین اكثریت قاطع حق راى دادن در این مورد را ندارند و فقط بعضى اهالى شهرستان ها كه قوه تشخیص دارند صلاحیت راى دادن در مواد ششگانه را دارند كه آنان هم بى چون و چرا مخالف هستند .

5 - باید راى دادن در محیط آزاد باشد و بدون هیچ گونه فشار و زور و تهدید و تطمیع انجام شود و در ایران این امر ، عملى نیست و اكثریت مردم را سازمان هاى دولتى در تمام نقاط و اطراف كشور ارعاب كرده و در فشار و مضیقه قرار داده و مى دهند .

اساسا"پیش آوردن رفراندم براى آن است كه تخلفات قانونى قابل تعقیب كه ناچار مقامات مسوول گرفتار آن مى شوند لوث شود و كسانى كه در مقابل قانون و ملت مسوول هستند اعلیحضرت را اغفال كرده اند كه به نفع آنان این عمل را انجام دهند .

اینان اگر براى ملت مى خواهند كارى انجام دهند چرا به برنامه اسلام و كارشناسان اسلامى رجوع نكرده و نمى كنند تا با اجراى آن براى همه طبقات ، زندگى مرفه تامین شود و در دنیا و آخرت سعادتمند باشند . چرا صندوق تعاونى درست مى كنند كه حاصل دسترنج زارع را ببرند ؟ با تاسیس این چنین صندوق تعاونى ، بازار ایران بكلى از دست مى رود و بازرگانان و كشاورزان به خاك سیاه مى نشینند و در نتیجه سایر طبقات نیز به همین روز مبتلا مى شوند . اگر ملت ایران تسلیم احكام اسلام شوند و از دولت ها بخواهند برنامه مالى اسلام را با نظر علماى اسلام اجرا كنند ، تمام ملت در رفاه و آسایش زندگى خواهند كرد . مقامات روحانى براى قرآن و مذهب احساس خطر مى كنند ، به نظر مى رسد این رفراندم اجبارى مقدمه براى از بین بردن مواد مربوط به مذهب است . علماى اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمن هاى ایالتى و ولایتى براى اسلام و قرآن و مملكت احساس خطر كرده اند و به نظر مى رسد كه همان معانى را دشمنان اسلام مى خواهند به دست جمعى مردم ساده دل اغفال شده اجرا كنند . علماى اسلام وظیفه دارند هر وقت براى اسلام و قرآن احساس خطر كردند به مردم مسلم گوشزد كنند تا در پیشگاه خداوند متعال مسوول نباشند .

از خداوند متعال حفظ قرآن مجید و استقلال مملكت را خواهانیم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 24

تاریخ : بهمن 1341

پیام امام خمینى به ملت ایران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مسلمین آگاه باشند كه اسلام در خطر كفر است . مراجع و علماء اسلام بعضى محصور و بعضى محبوس و مهتوك هستند . دولت امر داد حوزه هاى علمیه را هتك كنند و طلاب بى پناه را كتك بزنند و بازار مسلمین را غارت كنند و درب و پنجره مغازه ها را بشكنند .

در تهران حضرت آیت اللّه خوانسارى و آیت اللّه بهبهانى را در محاصره شدید قرار دادند و عده اى از علماء محترم و وعاظ معظم را محبوس نمودند و ما از آنها به هیچ وسیله نمى توانیم اطلاع پیدا كنیم . اراذل و اوباش را تحریك مى كنند كه به علماء و روحانیین اهانت كنند . آقایان طلاب و مبلغین را مانع مى شوند كه براى تبلیغ اسلام در نواحى ایران بروند و تبلیغ احكام كنند . با ما معامله بردگان قرون وسطى مى كنند . به خداى متعال من این زندگى را نمى خواهم .

انى لا ارى الموت الا سعادة و لا الحیوة مع الظالمین الا برما كاش مامورین بیایند و مرا بگیرند تا تكلیف نداشته باشم . فقط جرم علماء اسلام و سایر مسلمین آن است كه دفاع از قرآن و ناموس اسلام و استقلال مملكت مى نمایند و با استعمار مخالفت دارند . این است حال ما تا آقاى علم و ارسنجانى چه بگویند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 25

تاریخ : 3/11/1341

بیانیه امام خمینى به مناسبت حمله رژیم به مدرسه فیضیه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و انا الیه راجعون . بعد از نصایح بسیار و اداء وظیفه روحانیت نتیجه این شد كه امروز كه 26 شهر شعبان است از اوایل روز عده اى رجاله با مامورین دولت در شهر مقدس قم به راه افتادند و به مردم بى پناه قم و طلاب و روحانیون حمله كرده و اهانت نمودند و بسیارى را كتك زدند و به زندان بردند . جمعى از مامورین و رجاله به مدرسه فیضیه مجاور حرم مطهر ریخته و تیراندازى كردند و با چوب و چماق طلاب مظلوم را كتك زدند و به بازار و خیابان قم ریخته و بعضى دكان ها را غارت كردند و درب و پنجره و شیشه مغازه ها را شكستند . هیچ كس پیدا نشد كه به داد مردم متدین و روحانیت برسد .

این است حال ما در این ساعت كه ظهر است و عاقبت امر معلوم نیست چه خواهد شد . این است معناى طرفدارى دولت از دیانت و این است معناى آزادى راى و راى دهندگان . ما این وضع را در شهر مذهبى قم و در جوار حرم مطهر و در حوزه علمیه قم به قضاوت افكار عمومى مى گذاریم و از خداوند تعالى اسلام و استقلال مملكت را خواهانیم . خداوند تعالى ان شاء اللّه اسلام و قرآن را حفظ كند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 26

تاریخ : 1341

پیام امام خمینى به ملت ایران در رابطه با تجاوزات دستگاه به احكام مقدسه اسلام

تجاوز رژیم شاه به احكام مقدسه اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و انا الیه راجعون

دستگاه حاكمه ایران به احكام مقدسه اسلام تجاوز كرد و به احكام مسلمه قرآن قصد تجاوز دارد . نوامیس مسلمین در شرف هتك است و دستگاه جابره با تصویبنامه هاى خلاف شرع و قانون اساسى مى خواهد زن هاى عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافكنده كند .

دستگاه جابره در نظر دارد تساوى حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا كند ، یعنى احكام ضروریه اسلام و قرآن كریم را زیر پا بگذارد ، یعنى دخترهاى هیجده ساله را به نظام اجبارى ببرد و به سربازخانه ها بكشد ، یعنى با زور سرنیزه دخترهاى جوان عفیف مسلمانان را به مراكز فحشا ببرد .

هدف اجانب ، نابودى اسلام و روحانیت

هدف اجانب قرآن و روحانیت است . دست هاى ناپاك اجانب با دست این قبیل دولت ها قصد دارد قرآن را از میان بردارد و روحانیت را پایمال كند . ما باید به نفع یهود امریكا و فلسطین هتك شویم به زندان برویم ، معدوم گردیم ، فداى اغراض شوم اجانب شویم .

آنها اسلام و روحانیت را براى اجراى مقاصد خود مضر و مانع مى دانند ، این سد باید به دست دولت هاى مستبد شكسته شود ، موجودیت دستگاه رهین شكستن این سد است ، قرآن و روحانیت باید سركوب شود . من این عید را براى جامعه مسلمین عزا اعلام مى كنم تا مسلمین را از خطرهائى كه براى قرآن و مملكت قرآن در پیش است آگاه كنم .

این دولت مستبد و متخلف از احكام اسلام باید كنار برود .

من به دستگاه جابره اعلام خطر مى كنم ، من به خداى تعالى ، از انقلاب سیاه و انقلاب از پایین نگران هستم ، دستگاه ها با سوء تدبیر و با سوءنیت گویى مقدمات آنرا فراهم مى كنند . من چاره در این مى بینم كه این دولت مستبد به جرم تخلف از احكام اسلام و تجاوز به قانون اساسى كنار برود و دولتى كه پاى بند به احكام اسلام و غمخوار ملت ایران باشد بیاید .

بار الها! من تكلیف فعلى خود را ادا كردم

ص: 27

(اللّهم قد بلغت ) و اگر زنده ماندم تكلیف بعدى خود را به خواست خداوند ادا خواهم كرد . خداوندا! قرآن كریم و ناموس مسلمین را از شر اجانب نجات بده .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 28

تاریخ : اسفند 1341

نظریه مراجع تقلید و آیات عظام حوزه علمیه قم راجع به تصویب نامه مخالف شرع

بسم اللّه الرحمن الرحیم

و لا حول و لا قوة الا باللّه العلى العظیم

چون دولت آقاى علم با شتابزدگى عجیبى بدون تفكر در اصول قانون اساسى و در لوازم مطالبى كه اظهار كرده اند ، زن ها را در انتخاب شدن و انتخاب كردن به صورت تصویبنامه حق دخالت داده ، لازم شد به ملت مسلمان تذكراتى داده شود كه بدانند مسلمین ایران در چه شرائطى و با چه دولت هائى ادامه زندگى مى دهند ، لهذا توجه عمومى را به مطالب ذیل جلب مى نماید:

1 - آقاى وزیر كشور در طرحى كه تقدیم آقاى نخست وزیر كرده اند مى نویسند (به طورى كه استحضار دارند ، در مقدمه قانون اساسى صریحا مقرر است كه هر یك از افراد اهالى مملكت در تصویب و نظارت امور عمومى محق و سهیم مى باشند و به موجب اصل دوم قانون اساسى ، مجلس شوراى ملى نماینده قاطبه اهالى مملكت ایران است كه در امور معاش و سیاسى وطن خود مشاركت دارند ، بنابر این محروم ماندن طبقه نسوان از شركت در انتخابات نه تنها در قانون اساسى و متمم آن مجوزى ندارد بلكه با توجه به جمله (افراد اهالى مملكت ) در مقدمه قانون اساسى و با توجه به جمله (قاطبه اهالى مملكت ) مذكور در اصل دوم ، مغایر آن نیز مى باشد و هیاءت دولت تصویب نموده اند كه بند اول ماده دهم و بند دوم ماده سیزدهم قانون انتخابات مجلس شورا و همچنین قید كلمه ذكور از ماده ششم و ماده نهم قانون انتخابات مجلس سنا حذف شود) و وزارت كشور را مكلف كرده اند كه پس از افتتاح مجلسین ، مجوز قانونى این تصویبنامه را تحصیل نماید . لازم است اشكالاتى كه به این چند جمله است بیان شود:

الف - اگر سهیم بودن زن ها در انتخابات به طورى كه آقاى وزیر كشور مدعى است و از هیاءت دولت نیز ظاهر مى شود ، موافق قانون اساسى است تصویب هیاءت دولت بى مورد است و درست مثل آن است كه شركت مردان را در انتخابات تصویب كند و اگر تصویب صحیح است معلوم مى شود به نظر هیاءت دولت ، شركت نسوان مخالف قانون اساسى است .

ب - اگر سهیم نبودن زن ها به عقیده آنها مغایر قانون اساسى است ، مكلف كردن هیاءت

ص: 29

دولت ، آقاى وزیر كشور را كه پس از افتتاح مجلسین مجوز قانونى تصویبنامه را تحصیل نماید ، بى اساس است و اگر مجوز قانونى مى خواهد معلوم مى شود به نظر دولت شركت زن ها مغایر قانون اساسى است ، آیا بهتر نبود كه هیاءت دولت با قدرى فكر و تامل تصویبنامه صادر مى كرد كه این تناقض گوئى هاى واضح رخ ندهد ؟

2- مقدمه قانون اساسى غیر قانون اساسى است بلكه كلام شاه وقت است و رسمیت قانونى ندارد و آقاى وزیر كشور آن را بدون تامل یا براى اغفال ، مورد استدلال قرار داده اند لكن بهتر بود تا آخر این مقدمه را مطالعه كنند كه واضع شود نسوان حق مداخله در انتخابات ندارند زیرا در همان مقدمه است : (اینك كه مجلس شوراى ملى بر طبق نیات مقدسه ما افتتاح شده است ) پس اگر شركت نسوان منظور بوده ، چطور ممكن است مجلس را بدون شركت زن ها بر طبق نیات مقدسه افتتاح نمایند ؟ این عبارت صریح است به اینكه دوره اول مجلس طبق نیات شاه بوده و زن ها در آن شركت نداشته اند ، پس معلوم مى شود كه براى زنان حق نبوده است .

3- از بیان سابق معلوم مى شود مراد از قاطبه اهالى مملكت كه در اصل دوم است ، آن نیست كه هیاءت وزیران فهمیده اند بلكه مراد آن است كه وكیل تهران وكیل همه ملت است و وكیل قم نیز وكیل همه ملت است نه وكیل حوزه انتخابیه خود ، چنانچه در اصل سى ام متمم قانون اساسى به آن تصریح شده است و دلیل بر این مدعى آنكه بیشتر از ده طبقه حق راى ندارند ، با آنكه جزء قاطبه اهالى مملكت هستند ، پس باید تصدیق كنند كه یا محروم كردن این طبقات مخالف قانون اساسى است و یا شركت نسوان مخالف است .

4- فرضا كه در تفسیر این اصل خلافى باشد ، به موجب اصل بیست و هفتم از متمم قانون اساسى شرح و تفسیر قوانین از مختصات مجلس شوراى ملى است و آقایان وزرا حق تفسیر ندارند .

5 - به نظر هیاءت دولت كه طایفه نسوان و سایر محرومین به موجب قانون اساسى حق شركت در انتخابات دارند ، از صدر مشروطیت تاكنون تمام دوره هاى مجلس شورا بر خلاف قانون اساسى تشكیل شده و قانونیت نداشته است زیرا كه طایفه نسوان و بیش از ده طبقه دیگر در قانون انتخابات از دخالت محروم شده اند و این مخالف با قانون اساسى بوده است . در این صورت مفاسد بسیارى لازم مى آید كه ذیلا تشریح مى شود:

الف - كلیه قوانین جاریه در مملكت از اول مشروطه تاكنون لغو و بى اثر بوده و باید باطل و غیر قانونى اعلام شود .

ب - مجالس موسسان كه تشكیل شده به نظر دولت آقاى علم خلاف قانون اساسى و لغو و بى اثر بوده و این دعوى بر حسب قانون جرم است و گوینده آن باید تعقیب شود .

ج - دولت آقاى علم و جمیع دولت هائى كه از صدر مشروطیت تاكنون تشكیل شده است غیر قانونى است و دولت غیر قانونى حق صدور تصویبنامه و غیره را

ص: 30

ندارد بلكه دخالت كردن آن در امر مملكت و خزینه كشور جرم و موجب تعقیب است .

د - كلیه قراردادها با دول خارجه از قبیل قرارداد نفت و غیر آن به نظر دولت آقاى علم لغو و باطل و بى اثر است و باید به ملت اعلام شود .

6- حذف بند اول ماده دهم و بند دوم ماده سیزدهم قانون انتخابات مجلس شوراى ملى مصوب شوال 1329 هجرى قمرى و حذف قید كلمه ذكور از ماده ششم و نهم قانون انتخابات مجلس سنا مصوب 14 اردیبهشت 1339 كه به استناد مقدمه قانون اساسى و اصل دوم است غیر قانونى است و براى دولت چنین حقى نیست زیرا مستند ، چنانچه گفته شد باطل است بعلاوه از براى دولت نیز حق ابطال قانون مصوب در مجلس شوراى ملى نیست و به نص اصل بیست و هشتم متمم قانون اساسى قوه مجریه از قوه مقننه همیشه ممتاز و منفصل خواهد بود . آنچه مذكور شد ، جنبه هاى قانونى تصویبنامه غیرقانونى است . این تصویبنامه با اصل دوم و اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسى نیز مخالف است .

روحانیت با هر فشار و مضیقه و اهانتى كه دولت بر آن وارد كرده و در صدد وارد كردن است ، تكلیف دینى و وجدانى خود را در این تشخیص داده كه مصالح و مفاسد را به دولت ها و به جامعه مسلمین گوشزد كند و از نصیحت مشفقانه به زمامداران و اولیاى امور خوددارى نكند و آنچه را براى این ملت بدبخت ضعیف گرسنه بناست پیشامد كند و آثار و نشانه آن یكى بعد از دیگرى نمایان مى شود به جامعه بشر برساند . با این اختناق جانفرساى مطبوعات و سخت گیرى دستگاه انتظامى كه حتى براى طبع یك ورقه مشتمل بر نصیحت و راهنمائى یا پخش آن ، اشخاصى به حبس كشیده و مورد اهانت و شكنجه واقع مى شوند ، روحانیت ملاحظه مى كند كه دولت مذهب رسمى كشور را ملعبه خود قرار داده و در كنفرانس ها اجازه مى دهد كه گفته شود قدم هائى براى تساوى حقوق زن و مرد برداشته شده در صورتى كه هر كس به تساوى حقوق زن در ارث و طلاق و مثل اینها كه جزء احكام ضرورى اسلام است معتقد باشد و لغو نماید ، اسلام تكلیفش را تعیین كرده است . روحانیت مى بیند كه پایه هاى اقتصادى این مملكت در شرف فرو ریختن است و بازار این كشور در حكم سقوط است چنانكه از پرونده هاى مربوط به سفته هاى بى محل كه هر روز بر قطرش افزوده مى شود این مطلب واضح مى شود و همین طور امر زراعت این كشور در معرض سقوط است به دلیل اینكه در این مملكت كه باید هر استانش زراعت مورد احتیاج تمام مملكت را بدهد هر چند وقت به عنوان احتمال خشكسالى یا به عنوان دیگرى تصویبنامه وارد كردن گندم صادر مى كنند بلكه چنانچه گفته مى شود اخیرا"به صورت آرد مى آورند كه آسیاهاى ایران نیز از كار بیفتد .

با این وضع رقت بار به جاى آنكه دولت در صدد چاره برآید سر خود و مردم را گرم مى كند به امثال دخالت زنان در انتخابات یا اعطاى حق زن ها یا وارد نمودن نیمى از جمعیت ایران را در جامعه و نظائر این تعبیرات فریبنده كه جز بدبختى و فساد و فحشا چیز دیگرى

ص: 31

همراه ندارد .

آقایان نمى دانند كه اسلام مراعات بانوان را در تمام جهت بیش از هر كس نموده و احترام به حیثیت اجتماعى و اخلاقى آنها موجب شده است كه از این نحو اختلاط مخالف با عفت و تقواى زن جلوگیرى كند ، نه آنكه خداى نخواسته آنان را مانند محجورین و محكومین قرار داده ، مگر فقط علامت عدم محجوریت آن است كه در این مجلس ها وارد شوند ؟ ! اگر چنین است باید اول نظام برى و بحرى و صاحب منصبان و اجزاء امنیه ونظمیه و شاهزادگان بلافصل و اشخاصى كه كمتر از بیست سال دارند از محجورین و محكومین باشند .

روحانیون تمام این پیشامدها را كه اكنون مى بینید و بعد خواهید دید ، پیش بینى كرده بودند و با صراحت در اعلامیه هاى دو سه ماه قبل ذكر نموده اند و حالا نیز خطرهاى بالاتر و بیشترى را اعلام مى كنند و از عواقب امر این جهش هاى خلاف شرع و قانون اساسى بر این مملكت و استقلال و اقتصاد و تمام حیثیات آن مى ترسند و وظیفه خطیر خود را در این شرائط كه همه ملت مى دانند و مى بینند اداء مى كنند و با صراحت مى گویند: تصویبنامه اخیر دولت راجع به شركت نسوان در انتخابات از نظر شرع بى اعتبار و از نظر قانون اساسى لغو است ، و با اختناق مطبوعات و فشارهاى قواى انتظامى و جلوگیرى از طبع و نشر امثال این نصایح و حقائق ، اقدام به نشر آن به مقدار مقدور مى كنند تا دولت ها نگویند ما تصویبنامه صادر كردیم و علما مخالفت نكردند و به خواست خداوند متعال در موقع خود اقدام براى جلوگیرى مى كنند .

ملت ایران نیز با این نحو تصویبنامه ها مخالف است به دلیل آن در دو سه ماه قبل كه فشار و ارعاب قدرى كمتر بود ، تبعیت خودشان را از علماى اسلام به وسیله تلگرافات و مكاتیب و طومار از اطراف و اكناف ایران اعلام نموده و لغو تصویبنامه غیرقانونى دولت را راجع به انتخابات انجمن هاى ایالتى و ولایتى خواستار شدند و دولت نیز قبول درخواست ملت را كرده و احاله به مجلس نمود ، اینك كه به وسیله حبس و زجر و اهانت به طبقات مختلفه ملت از روحانیین و متدینین ، تسلط خود را بر ملت احراز نموده بدون اعتناء به قوانین اسلام و قانون اساسى و قانون انتخابات دست به كارهایى زده كه عاقبت آن براى اسلام و مسلمین خطرناك و وحشت آور است . خداوند ان شاء اللّه دولت هاى ما را از خواب غفلت بیدار كند و بر ملت مسلمان و مملكت اسلام ترحم فرماید .

(اللّهم انا نشكوا الیك فقد نبینا صلواتك علیه و آله و غیبة ولینا و كثرة عدونا و قلة عددنا و شدة الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا فصل على محمد و آله واعنا على ذلك بفتح منك تعجله و بضرتكشفه ونصر تعزه و سلطان حق تظهره فاناللّه و انا الیه راجعون ) مرتضى الحسینى النگرودى - احمد الحسینى الزنجانى - محمدحسین طباطبائى - محمد الموسوى الیزدى - محمد رضا الموسوى الگلپایگانى - سیدكاظم شریعتمدارى - روح اللّه الموسوى الخمینى - هاشم الاملى - مرتضى الحائرى .

ص: 32

تاریخ : اسفند ماه 1341

سؤال بازرگانان و اصناف شهر قم از امام خمینى

بسمه تعالى

محضر مقدس حضرت آیت اللّه العظمى آقاى حاج آقا روح اللّه خمینى دامت بركاته محترما به شرف عرض عالى مى رساند در مورد انتخابات انجمن هاى ایالتى و ولایتى :

1 - آیا مصاحبه اى را كه آقاى نخست وزیر در تاریخ 21/8/41 با مطبوعات نموده نظر حضرت عالى را تامین نموده یا خیر ؟

2 - آیا تلگرافى را كه آقاى نخست وزیر در این موضوع براى حضرات آیات نموده قانع كننده هست یا خیر ؟

پاسخ امام :

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به نظر اینجانب مصاحبه آقاى نخست وزیر به هیچ وجه ارزش قانونى نداشت و نظر اینجانب را تامین ننمود زیرا چیزى كه در هیاءت دولت به صورت تصویبنامه در آمد ، مصاحبه و درج در مطبوعات تاءثیرى در آن ندارد و آن تصویبنامه بر فرض قانونى بودنش به قوت خود باقى است و اما نكاتى كه در تلگراف آقاى نخست وزیر به آقایان علماء اعلام قم بود خیلى جالب است :

1 - راجع به حلف به كتاب آسمانى مى نویسد مراد قرآن مجید است ، البته ما این تفسیر را از شخص ایشان براى تبرئه خودشان از هتك به قرآن كریم ، به حكم اسلام پذیرفتیم لكن تفسیر ایشان از تصویبنامه به هیچ وجه ارزش قانونى ندارد و تصویب كتاب آسمانى به اطلاق خود كه شامل سایر كتب منحرفه و ضاله است ، در نظر آنها به قوت خود باقى است و نقش آقاى نخست وزیر اغفال مردم است و همان خطر كه براى قرآن مجید پیش آمده است به واسطه این تصویبنامه مخالف شرع و قانون ، به دست خیانتكاران به دین و مملكت به قوت خود باقى است و هیچ مسلمانى نمى تواند قرآن مجید را در معرض خطر ببیند و سهل انگارى كند .

2 - آنچه ایشان نوشته اند كه در مجلس اقلیت هاى مذهبى به كتاب خودشان قسم یاد مى كردند ، اشتباه است و هیچ گاه كتاب منسوب به زردشت و سایر كتب منحرفه را در مجلس

ص: 33

نمى آوردند ، صورت قسم نامه نیز شاهد است كه تمام وكلا به یك نحو قسم یاد مى كردند .

3 - به اینكه نوشته اند در مملكت اسلام انتخاب كننده و انتخاب شونده مسلمان است ، ربطى به مفاد تصویبنامه ندارد و وعده اصلاح ، الزام آور نیست و به هیچ وجه ارزش قانونى ندارد و ما را قانع نمى كند و اگر فرضا آقاى علم بنویسد این سه امر كه در تصویبنامه مذكور است لغو است ، باز ارزش قانونى ندارد زیرا چیزى كه در هیاءت وزیران تصویب شد ، به الغاء آقاى نخست وزیر لغو نمى شود و به قوت خود باقى است ، بنابراین خطر بزرگى كه براى اسلام و استقلال و كیان مملكت به واسطه این تصویبنامه كه شاید به دست جاسوسان یهود و صهیونیست ها تهیه شده براى نابودى استقلال و بهم زدن اقتصاد مملكت ، به قوت خود به نظر دولت آقاى علم باقى است و دولت خود را ذیحق مى داند كه به آن عمل كند ، هر چند مخالف قانون شرع یا قانون اساسى باشد یا بر خلاف احساسات دینى و ملى بیست میلیون جمعیت ایران یا تمام مسلمین باشد زیرا تا در هیاءت وزیران تجدید نظر به عمل نیاید و اصلاح نشود ، به قوت خود باقى است و اینجانب در تعجب هستم كه چرا آقایان وزرا زیر بار این مسؤولیت بزرگ قانونى مى روند و اقدام به تجدید نظر نمى كنند و نمى خواهند خود را در نزد ملت هاى بزرگ ، متمدن و ملت خود را سربلند كنند .

خضوع در مقابل مذهب و قانون ، تجدید نظر در تصویبنامه ها و تسلیم مذهب و قانون شدن ، علامت شهامت و تمدن است و موافق نزاكت بین المللى است و سرپیچى از قانون و سرسختى در مقابل خواست ملت ، از عادات قرون وسطى و خلاف نزاكت است . و خوب است وزراء یك مملكت كهنسال حاضر نشوند چنین معرفى شوند و عقب افتادگى و عدم رشد یك ملت بزرگ را ثابت كنند . با اعمال خلاف مذهب و قوانین ، منع شدید مطبوعات در تمام كشور ، جلوگیرى از انعكاس این نهضت بزرگ ملى و قانونى بى سابقه یا كم سابقه ، كه یك ملت براى دفاع از مذهب و قانون اساسى قیام نموده و در تمام كشور هماهنگ شده اند ، براى یك دولت مدعى تمدن ، ننگ است ، و ما احساس خجلت و سرشكستگى مى كنیم در میان خبرگزارى ها و سفارتخانه هاى خارجى ، و ما ملت ایران را از این گونه اعمال قرون وسطائى تبرئه مى كنیم و تمام گناه را از معدودى تطمیع شده یا تهدید شده مى دانیم . اشخاص شریف به مذهب مقدس خود و به قانون اساسى احترام مى گذارند و از كارهائى كه براى ملت و استقلال مملكت خطر دارد ، اجتناب مى كنند . اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر مى كنم ، قرآن كریم و اسلام در معرض خطر است . استقلال مملكت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست كه در ایران به حزب بهائى ظاهر شدند و مدتى نخواهد گذشت كه با این سكوت مرگبار مسلمین ، تمام اقتصاد این مملكت را با تاءیید عمال خود قبضه مى كنند و ملت مسلمان را از هستى در تمام شؤون ساقط مى كنند . تلویزیون ایران پایگاه جاسوسى یهود است و دولت ها ناظر آن هستند و از آن تاءیید مى كنند . ملت مسلمان تا رفع این خطرها نشود ، سكوت

ص: 34

نمى كند و اگر كسى سكوت كند در پیشگاه خداوند قاهر ، مسؤول و در این عالم محكوم به زوال است .

4 - آنچه آقاى نخست وزیر راجع به انتخاب زن ها تلگراف نموده اند ، محل تعجب است ، مى گویند این انتخاب ، مشابهت انتخاب شهردارى هاست كه دخالت زن ها در آن تصویب شد و اعتراض نشد ، اولا انجمن هاى ایالتى و ولایتى قانون مستقل دارد و زن ها در آن قانون مستثنى هستند ، آقاى نخست وزیر قانون مجلس را نسبت به خود انجمن هاى ایالتى و ولایتى نادیده گرفته و به مشابه آن تشبث كرده اند و خوب است خود ایشان این را هم تفسیر كنند و ثانیا" به طورى كه مطلعین مى گویند ، قانون شهردارى ها از مجلس نگذشته و در بعض كمیسیون هاى مجلس وارد شده و فرضا كه گذشته باشد ربطى به انجمن هاى ایالتى ندارد و ثالثا اگر چیزى از مجلس گذشت و مخالف قانون اساسى بود ، ارزش قانونى ندارد و این امر از هر مجلسى بگذرد مطرود و وكلاى آن قابل تعقیب هستند .

5 - نوشته اند كه این موضوع عرفى است ، اگر منظور آن است كه مربوط به حكم شرع نیست ، بسیار عجب است زیرا تمام موضوعات عرفیه در شرع حكم دارد و این آقایان از قوانین اسلام اطلاع ندارند و از حقوق اسلامى بى خبرند ، حكم این موضوع عرفى را از علماء اسلام باید پرسید .

6 - آنچه اخیرا نوشته اند كه اگر حرام مى دانید باید به مجلس رجوع كنید ، البته در موقعش به مجلس تذكر خواهند داد لكن باید به آقاى نخست وزیر بگویم هیچ مجلسى و هیچ مقامى نمى تواند برخلاف شرع اسلام و مذهب جعفرى ، تصویبى كند یا قانونى بگذراند ، رجوع نمائید به اصل دوم متمم قانون اساسى . بحمداللّه ملت مسلمان و علماء اسلام زنده و پاینده هستند و هر دست خیانتكارى كه به اساس اسلام و نوامیس مسلمین دراز شود قطع مى كنند . (واللّه غالب على امره . )

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 35

تاریخ : 1/12/41

بیانات امام خمینى در مورد مقابله و استقامت مردم و روحانیت در برابر سرنیزه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

شما آقایان محترم در هر مقامى كه هستید ، با كمال متانت و استقامت در مقابل كارهاى خلاف شرع و قانون این دستگاه بایستید . از این سرنیزه هاى زنگ زده و پوسیده نترسید ، این سرنیزه ها به زودى خواهد شكست . دستگاه حاكمه با سرنیزه نمى تواند درمقابل خواست یك ملت بزرگ مقاومت كند و دیر یا زود شكست مى خورد . اكنون هم درمانده و شكست خورده است و روى درماندگى به این بى فرهنگى هایى كه ملاحظه مى كنید ، دست مى زند ما میل نداشتیم كه كار به این رسوایى ها بكشد . چرا باید شاه مملكت این قدر از ملت جدا باشد كه وقتى پیشنهادى مى دهد ، با بى اعتنایى و عكس العمل منفى مردم مواجه گردد ؟ شاه مملكت باید جورى باشد كه وقتى پیشنهادى دهد ، درخواستى مى كند ، ملت با جان و دل در انجام آن بكوشند ، نه آنكه با آن به مقابله برخیزند و رفراندم شاه در سراسر مملكت بیش از 2000 نفر به همراه نداشته باشد . ما میل نداشتیم براى سران این ممكلت چنین شكست و فضاحتى به بار آید . خوب است كه قدرى عبرت بگیرند ، بیدار شوند و در سیاست خود تجدید نظر كنند ، به جاى قانون شكنى و به زندان كشیدن علما و محترمین ، به جاى سرنیزه و قلدرى ، در مقابل درخواست ملت تسلیم شوند و به این حقیقت توجه كنند كه با سرنیزه نمى توان ملت را ساكت و تسلیم كرد ، با زور و قلدرى نمى توان روحانیت را از وظایفى كه اسلام به عهده آنان گذاشته است بازداشت . اگر آقاى اسلامى را نگذاشتند در تهران منبر برود ، دیدند كه ایشان در بندر پهلوى منبر رفتند و حقیقت را در آنجا بیان داشتند . اگر در بندر پهلوى از ادامه سخنان ایشان جلوگیرى كردند ، شك نداشته باشند كه ایشان سخنان خود را در جاى دیگر دنبال خواهد كرد و هر جا كه فرصت پیدا كند ، مطالب را به گوش مردم خواهد رساند . اگر با بردن عده زیادى از علما و خطبا به زندان آنها را از سخن گفتن باز داشتند ، سایر آقایان روحانیون كه هنوز توقیف نشده اند سخن خواهند گفت و مردم را متوجه خواهند كرد . مگر مى شود زبان روحانیت رابرید ؟ . . .

ص: 36

تاریخ : 23/12/41

پیام امام خمینى به علماء اعلام و حجج اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت ذیشرافت حضرات علماى اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم

(اعظم اللّه تعالى اجوركم ) چنانچه اطلاع دارید دستگاه حاكمه مى خواهد با تمام كوشش به هدم احكام ضروریه اسلام قیام و به دنبال آن مطالبى است كه اسلام رابه خطر مى اندازد ، لذا این جانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه جلوس مى كنم و به مرم اعلام خطر مى نمایم . مقتضى است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبت هاى وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 37

تاریخ : فروردین 42

بیانات امام خمینى در مورد وظایف عموم مسلمین براى صیانت اسلام

( . . . ناراحت و نگران نشوید ، مضطرب نگردید ، ترس و هراس را از خود دور كنید . شما پیرو پیشوایانى هستید كه در برابر مصائب و فجایع صبر و استقامت كردند ، كه آنچه ما امروز مى بینیم نسبت به آن چیزى نیست . پیشوایان بزرگوار ما ، حوادثى چون روز عاشورا و شب یازدهم محرم را پشت سر گذاشته اند و در راه دین خدا یك چنان مصائبى را تحمل كرده اند . شما امروز چه مى گویید ؟ از چه مى ترسید ؟ براى چه مضطربید ؟ عیب است براى كسانى كه ادعاى پیروى از حضرت امیر (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) را دارند در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت آمیز دستگاه حاكمه خود را ببازند . دستگاه حاكمه با ارتكاب این جنایت ، خود را رسوا و مفتضح ساخت و ماهیت چنگیزى خود را به خوبى نشان داد . دستگاه جبار با دست زدن به این فاجعه ، شكست و نابودى خود را حتمى ساخت . ما پیروز شدیم . ما از خدا مى خواستیم كه این دستگاه ماهیت خود را بروز دهد و خود را رسوا كند . بزرگان اسلام ما در راه حفظ اسلام و احكام قرآن كریم كشته شدند ، زندان رفتند ، فداكارى ها كردند تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ كنند و به دست ما برسانند . امروز وظیفه ماست كه در برابر خطراتى كه متوجه اسلام و مسلمین مى باشد ، براى تحمل هرگونه ناملایمات آماده باشیم تا بتوانیم دست خائنین به اسلام را قطع نماییم و جلو اغراض و مطامع آنهارا بگیریم . . . (تقریبا به این مضامین )

ص: 38

تاریخ : 13/ 1/1341

پاسخ امام خمینى به علماء اعلام و حجج اسلام تهران پس از فاجعه مدرسه فیضیه

جنایات عمال شاه ، خاطرات مغول را در اذهان تجدید مى كند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و انا الیه راجعون

به وسیله حضرت حجت الاسلام آقاى حاج سید اصغر خویى دامت افاضاته خدمت ذیشرافت حضرات علماء اعلام و حجج اسلام تهران دامت بركاتهم

تلگراف محترم براى تسلیت در فاجعه عظیمه وارده بر اسلام و مسلمین موجب تشكر گردید .

حمله كماندوها و مامورین انتظامى دولت با لباس مبدل و به معیت و پشتیبانى پاسبان ها به مركز روحانیت ، خاطرات مغول را تجدید كرد ، با این تفاوت كه آنها به مملكت اجنبى حمله كردند و اینها به ملت مسلمان خود و روحانیین و طلاب بى پناه . در روز وفات امام صادق علیه السلام ، با شعار جاوید شاه به مركز امام صادق و به اولاد جسمانى و روحانى آن بزرگوار ، حمله ناگهانى كردند و در ظرف یك دو ساعت ، تمام مدرسه فیضیه ، دانشگاه امام زمان صلوات اللّه و سلامه علیه را با وضع فجیعى در محضر قریب بیست هزار مسلمان غارت نمودند و درب هاى تمام حجرات و شیشه ها را شكستند ، طلاب از ترس جان ، خود را از پشت بام ها به زمین افكندند ، دست ها و سرها شكسته شد ، عمامه طلاب و سادات ذریه پیغمبر را جمع نموده آتش زدند ، بچه هاى شانزده هفده ساله را از پشت بام پرت كردند ، كتاب ها و قرآن ها را چنانكه گفته شده پاره پاره كردند .

ضربات رژیم شاه به روحانیت .

اكنون روحانیون و طلاب در این شهر مذهبى تاءمین جانى ندارد ، اطراف منازل علما و مراجع محصور به كارآگاه و گاهى كماندو و مامورین شهربانى است ، مامورین تهدید مى كنند كه سایر مدارس نیز به صورت فیضیه در مى آوریم . طلاب محترم از ترس مامورین لباس هاى روحانیت را تبدیل نموده اند . دستور داده اند كه طلاب را به اتوبوس و تاكسى سوار نكنند . در مجامع عمومى مامورین درجه دار به روحانیین عموما و به بعضى افراد ، با اسم ناسزا مى گویند و فحشهاى بسیار ركیك مى دهند ، شبها پاسبان ها ورقه هاى فجیع با امضاء مجهول پخش كنند .

ص: 39

اهانت به مقدسات مذهبى با شعار شاه دوستى

اینان با شعار شاه دوستى به مقدسات مذهبى اهانت مى كنند . شاه دوستى یعنى غارتگرى ، هتك اسلام ، تجاوز به حقوق مسلمین ، تجاوز به مراكز علم و دانش ، شاه دوستى یعنى ضربه زدن به پیكر قرآن و اسلام ، سوزاندن نشانه هاى اسلام ، محو آثار اسلامیت ، شاه دوستى یعنى تجاوز به احكام اسلام و تبدیل احكام قرآن كریم ، شاه دوستى یعنى كوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت . حضرات آقایان توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است ، قرآن و مذهب در مخاطره است ، با این احتمال ، تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب (ولو بلغ مابلغ )

من به نام ملت از آقاى علم استیضاح مى كنم

اكنون كه مرجع صلاحیتدارى براى شكایت در ایران نیست و اداره این مملكت به طور جنون آمیز در جریان است ، من به نام ملت از آقاى علم شاغل نخست وزیرى استیضاح مى كنم ، با چه مجوز قانونى در دو ماه قبل حمله به بازار تهران كردید و علماى اعلام و سایر مسلمین را مصدوم و مضروب نمودید ؟ باچه مجوز علما و سایر طبقات را به حبس كشیدید كه جمع كثیرى اكنون نیز در حبس به سر مى برند ؟ با چه مجوز بودجه مملكت را خرج رفراندم معلوم الحال كردید در صورتى كه رفراندم از شخص شاه بود و بحمداللّه ایشان از غنى ترین افراد بشر هستند ؟ با چه مجوز مامورین دولت را كه از بودجه ملت حقوق مى گیرند براى رفراندم شخصى الزاما به خدمت واداشتید ؟ با چه مجوز در دو ماه قبل بازار قم را غارت كردید و به مدرسه فیضیه تجاوز نمودید و طلاب را كتك زده و آنها را به حبس كشیدید ؟ با چه مجوز در روز وفات امام صادق - سلام اللّه علیه - كماندوها و مامورین انتظامى را با لباس مبدل و حال غیر عادى به مدرسه فیضیه فرستاده و اینهمه فجایع را انجام دادید ؟

تا قلم در دست دارم كارهاى مخالف مصالح مملكت را برملا مى كنم . من اكنون قلب خود را براى سرنیزه هاى مامورین شما حاضر كردم ولى براى قبول زورگویى ها و خضوع در مقابل جبارهاى شما حاضر نخواهم كرد . من به خواست خدا احكام خدا را در هر موقع مناسبى بیان خواهم كرد و تا قلم در دست دارم كارهاى مخالف مصالح مملكت را بر ملا مى كنم .

مملكت از هر جهت در شرف سقوط است

اكنون یك چشم مسلمین بر دنیاى خود و چشم دیگرشان بر دین خود گریان است و حكومت چند ماهه شما با جهش هایى كه مى كنید ، اقتصاد ، زراعت ، صنعت ، فرهنگ و دیانت مملكت را به خطر انداخته و مملكت از هر جهت در شرف سقوط است . خداوند تعالى اسلام و مسلمین را در پناه خود و قرآن حفظ فرماید .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 40

تاریخ : 16/1/42

پیام تشكر امام خمینى از ملت ایران

نظر روحانیت جز اصلاح حال ملت و بقاء استقلال مملكت نیست

بسم اللّه الرحمن الرحیم

لازم است از ابراز احساسات ملت محترم ایران خصوصا اهالى معظم تهران ایدهم اللّه تعالى كه مستلزم زحمات و خسارات فراوان بود تشكر كنم .

تعطیل عمومى بازارها و خیابان ها با این محیط ارعاب و خفقان و اختناق و با وضع اقتصاد عصر حاضر ، ابراز انزجار و تنفر عمومى از دستگاه جباره بود .

كرارا تذكر داده شد كه روحانیون نظرى جز اصلاح حال ملت و بقاء استقلال مملكت ندارند و حفظ قوانین اسلام و قانون اساسى به آن جهت كه ضامن حفظ مذهب جعفرى و قوانین اسلام است سرلوحه مرام آنهاست و هر كس قصد تجاور به حریم اسلام و قوانین مقدسه آن داشته باشد ، در هر لباس و مقام كه باشد ، روحانیت به پشتیبانى از شما برادران ایمانى و ملت بزرگ اسلام در نصیحت یا مقابله با او كوشش خواهد كرد .

وفادارى ملت به روحانیت و اسلام

شما ملت بزرگ ایران با تعطیل كارهاى خود و تحمل ضرر و زحمت به پشتیبانى از روحانیت و اسلام ثابت كردید كه به احكام خداى تعالى به مقام مقدس روحانیت وفادار هستید و از كسانى كه بر خلاف قوانین اسلام مى خواهند قدم هایى بردارند ، تا سرحد امكان اظهار تنفر كنید . (شكراللّه سعیكم و على اللّه اجركم ) خداوند تعالى به شما توفیق و جزاى خیر عنایت فرماید .

كوشش عمال اجانب در تضعیف یگانه پشتوانه مملكت (روحانیت )

ما اكنون در محاصره همه جانبه به سر مى بریم ، بسیارى از تلگرافات ما به مقصد نمى رسد ، تلگرافاتى كه به ما شده است غالبا نمى رسد . مطبوعات كشور آزادانه یا به اجبار به هتك و اهانت ما قلمفرسائى مى كنند . گویندگان با اشاعه اكاذیب به هتك و تضعیف روحانیت ، یگانه پشتوانه مملكت كوشا هستند و از هیچ تهمت و افترایى خوددارى نمى كنند ، این پشتوانه باید شكسته شود تا اجانب

ص: 41

آزادانه به مقاصد شوم خود برسند ، روحانیت باید زجر ببیند ، هتك شود ، این لباس در خور سوختن است ، در بیست و چند سال قبل به دست عمال انگلیس دشمن سابقه دار اسلام و شرق ، چه اهانت ها وزجرها و شكنجه ها كه دیدند ، جوان ها از سالخورده ها بپرسند ، امروز به دست عمال دیگران باید اهانت شوند وشكنجه ببینند ، خداوند قهار كافى است .

بار دیگر از ملت بزرگ ایران تشكر نموده ، از خداوند تعالى عظمت اسلام و قرآن و استقلال ممالك اسلامى و شوكت و بزرگى پیروان قرآن كریم را خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 42

تاریخ : 23/1/1342

تلگراف امام خمینى به حضرت آیت اللّه العظمى حكیم

نجف - حضرت آیت اللّه حكیم دامت بركاته و علت كلمته

بسمه تعالى

تلگراف محترم در تسلیت فاجعه عظیمى موجب تشكر گردید . امید است با وحدت كلمه علماء اسلام و مراجع وقت كثراللّه امثالهم حفظ استقلال مملكت و قطع دست اجانب را نموده ، از حریم اسلام و قرآن كریم دفاع كرده نگذاریم دست خیانت به احكام مسلمه اسلام دراز شود . ما مى دانیم با هجرت مراجع و علماى اعلام اعلى اللّه كلمتهم مركز تشیع در پرتگاه هلاكت افتاده و به دامن كفر و زندقه كشیده خواهد شد و برادران ایمانى عزیز ما در شكنجه و عذاب الیم واقع خواهند شد . ما مى دانیم با این هجرت تغییرات و تحولات عظیمى روى خواهد داد كه ما از آن بیمناكیم . ما عجالتا در این آتش سوزان به سر برده و با خطرهاى جانى صبر نموده ، از حقوق اسلام و مسلمین و از حریم قرآن و استقلال مملكت اسلام دفاع مى كنیم و تا سرحد امكان مراكز روحانیت را حفظ نموده ، امر آرامش و سكوت مى نماییم مگر آنكه دستگاه جبار راهى را بخواهد طى كند كه ما را ناگزیر به مطالبى كند كه به خداى تبارك و تعالى از آن پناه مى بریم . این جانب دست اخلاص خود را به سوى جمیع مسلمین خصوصا علماء اعلام و مراجع عظام اطال اللّه بقاءهم - دراز كرده و از عموم طبقات براى صیانت احكام اسلام و استقلال ممالك اسلامى استمداد مى كنم و اطمینان دارم با وحدت كلمه مسلمین سیما علماء اعلام صفوف اجانب و مخالفین در هم شكسته و هیچ گاه به فكر تجاوز به ممالك اسلامى نخواهند افتاد . ما تكلیف الهى خود را ان شاء اللّه ادا خواهیم كرد و به احدى الحسنیین نایل خواهیم شد ، یا قطع دست خائنین از حریم اسلام و قرآن كریم و یا جوار رحمت حق جل و علاء انى لا ارى الموت الا سعادة و لا الحیوة مع الظالمین الا برما . اینك دستگاه جبار براى اطفاء نور حق به هر وسیله در كوشش است . واللّه متم نوره و لو كره الكافرون .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 43

تاریخ : اردیبهشت 1342

نامه امام خمینى در پاسخ علماى اعلام و حجج اسلام یزد

خیانت هاى دستگاه جبار به اسلام و قرآن

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محترماً معروض مى دارد از خداوند تعالى سلامت و عظمت و توفیق حضرات آقایان را در اعتلاى كلمه اسلام و تشیید مبانى دین مبین خواستار است .

لازم است توجه حضرات آقایان را جلب كنم به اعمال گذشته و حاضر ، دستگاه جبار در گذشته به اسلام و قرآن اهانت كرد و خواست قرآن را در ردیف كتب ضاله قرار دهد . اكنون بااعلام تساوى حقوق ، چندین حكم ضرورى اسلام محو مى شود . اخیرا وزیر دادگسترى در طرح خود شرط اسلام و ذكوریت را از شرایط قضات لغو كرده .

سوءنیت دولت

از چیزهایى كه سوءنیت دولت حاضر را اثبات مى كند ، تسهیلاتى است كه براى مسافرت 2000 نفر یا بیشتر از فرق ضاله قائل شده است و به هر یك 500 دلار ارز داده اند و قریب 1200 تومان تخفیف در بلیط هواپیما داده اند به مقصد آنكه این عده در محفلى كه در لندن از آنها تشكیل مى شود و صددرصد ضد اسلامى است شركت كنند ، در مقابل براى زیارت حجاج بیت اللّه الحرام چه مشكلات كه ایجاد نمى كنند و چه اجحافات و خرج تراشى ها كه نمى شود .

رخنه عمال اسرائیل (بهائیان )در بسیارى از پست هاى حساس مملكتى

آقایان باید توجه فرمایند كه بسیارى از پست هاى حساس به دست این فرقه است كه حقیقتا عمال اسرائیل هستند . خطر اسرائیل براى اسلام و ایران بسیار نزدیك است ، پیمان با اسرائیل در مقابل دول اسلامى یا بسته شده یا مى شود . لازم است علماى اعلام و خطباى محترم ، سایر طبقات را آگاه فرمایند كه در موقعش بتوانیم جلوگیرى كنیم . امروز روزى نیست كه به سیره سلف صالح بتوان رفتار كرد ، با سكوت و كناره گیرى همه چیز را از دست خواهیم داد .

ص: 44

علماى اسلام باید دین خویش را به اسلام و پیامبر ادا نمایند

اسلام به ما حق دارد ، پیغمبر اسلام حق دارد ، باید در این زمان كه زحمات جانفرساى آن سرور در معرض زوال است ، علماى اسلام و وابستگان به دیانت مقدسه ، دین خود را ادا نمایند . من مصمم هستم كه از پا ننشینم تا دستگاه فاسد را به جاى خود بنشانم و یا در پیشگاه مقدس حق تعالى با عذر وفود كنم . شما هم اى علماى اسلام مصمم شوید و بدانید پیروزى با شماست (واللّه متم نوره ولو كره الكافرون ) .

خداوندا! عظمت اسلام و مسلمین و علماى اسلام را روز افزون فرما .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 45

تاریخ : 12/2/42

پیام امام خمینى به ملت ایران به مناسبت چهلم فاجعه بزرگ قم

جرم ما حمایت از اسلام و استقلال ایران است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

چهل روز از مرگ و ضرب و جرح عزیزان ما گذشت ، چهل روز است بازماندگان كشتگان مدرسه فیضیه بر عزیزان خود سوگوارى مى كنند . دیروز پدر قد خمیده مرحوم سید یونس رودبارى كه آثار عظمت مصیبت ، چهره اش را در هم شكسته بود ، به ملاقات من آمد . باچه زبان مى شود مادرهاى فرزند مرده و پدرهاى غمدیده را تسلیت داد ؟ باید به پیغمبراسلام صلى اللّه علیه و آله و امام عصر عجل اللّه تعالى فرجه عرض تسلیت كرد .

ما براى خاطر آن بزرگواران سیلى خوردیم و جوانان خود را از دست دادیم . جرم ما حمایت از احكام اسلام و استقلال ایران است . ما براى اسلام ، اینهمه اهانت شده و مى شویم . ما در انتظار حبس و زجر و اعدام نشسته ایم . بگذار دستگاه جبار هر عمل غیر انسانى كه مى خواهد بكند ، دست و پاى جوانان ما را بشكند ، مریض هاى ما را از مریضخانه بیرون كند و ما را تهدید به قتل و هتك اعراض كند ، مدارس علم دین را خراب كند ، كبوتران حرم اسلام را از آشیانه خود آواره كند .

در این چهل روز ما نتوانستیم احصائیه مقتولین و مصدومین و غارت شدگان را درست به دست بیاوریم ، نمى دانیم چند نفر در زیر خاك و چند نفر در سیاه چال هاى زندان ها و چند نفر در پنهانى به سر مى برند ، چنانكه بعد از سالهاى دراز عدد مقتولین مسجد گوهر شاد را كه با كامیون ها حمل كردند ، نمى دانیم .

به اعتراف مامورین ، تمام جنایات و قانون شكنى ها به امر شاه است

اشكال بزرگ آن است كه به هر دستگاهى كه رجوع مى شود ، مى گویند: اینها كه شده است به امر اعلیحضرت !! است و چاره اى نیست ، از نخست وزیر تا رئیس شهربانى و فرماندار قم همه گویند: فرمان مبارك !! است ، مى گویند: جنایات مدرسه فیضیه به دستور ایشان است ، به دستور اعلیحضرت !! مریض ها را از مریضخانه بیرون كردند ، به دستور ایشان است كه اگر در جواب حضرت آیت اللّه حكیم

كارى انجام دهید ، كماندوها و زن هاى هر جایى را به منازل شماها بریزیم و شماها را

ص: 46

بكشیم و خانه هاتان را غارت كنیم ، دستور اعلیحضرت !! است كه بدون مجوز قانونى ، طلاب را بگیریم و به لباس سربازى در آوریم ، دستور اعلیحضرت !! است كه به دانشگاه بریزند و دانشجویان را بكوبند . مامورین ، تمام قانون شكنى ها رابه شاه نسبت مى دهند ، اگر اینها صحیح است باید فاتحه اسلام و ایران و قوانین را خواند و اگر صحیح نیست و اینها به دروغ جرم ها و قانون شكنى ها و اعمال غیر انسانى را به شاه نسبت مى دهند ، پس چرا ایشان از خود دفاع نمى كنند تا تكلیف مردم با دولت روشن شود و در موقع مناسب به سزاى اعمال خود برسانند ؟ !

تا این دولت غاصب یاغى سركار است ، مسلمین روز خوش نخواهند دید

كرارا تذكر داده ام كه این دولت سوءنیت داشته و با احكام اسلام مخالف است ، نمونه هاى آن یكى پس از دیگرى ظاهر مى شود ، وزارت دادگسترى دولت با طرح هاى خود و الغاء اسلام و رجولیت از شرایط قضات ، مخالفت خود را با احكام مسلمه اسلام ظاهر كرد ، از این به بعد باید در اعراض و نفوس مسلمین ، یهود و نصارى و دشمنان اسلام و مسلمین دخالت كنند . منطق این دولت و بعضى اعضاى آن محو احكام اسلام است ، تا این دولت غاصب یاغى سر كار است ، مسلمین روز خوش نخواهند دید .

دستگاه جبار نمى تواند ما را از مقصدمان منصرف كند .

من نمى دانم اینهمه بى فرهنگى و جنایات براى نفت قم است و حوزه علمیه باید فداى نفت شود ؟ یا براى اسرائیل است و ما را مزاحم پیمان با اسرائیل در مقابل دول اسلامى مى دانند ؟ در هر صورت ما باید نابود شویم ، اسلام و احكام اسلام و فقهاى اسلام باید فدا شوند ، دستگاه جبار گمان كرده است با این اعمال غیر انسانى و فشارها مى تواند ما را از مقصد خود كه جلوگیرى از ظلم و خودسرى ها و قانون شكنى ها و حفظ حقوق اسلام و ملت و برقرارى عدالت اجتماعى كه مقصد بزرگ اسلام است ، منصرف كند . ما از سربازى فرزندان اسلام هراسى نداریم ، بگذار جوانان ما به سرباز خانه بروند و سربازان را تربیت كنند و سطح افكار آنها را بالا ببرند ، بگذار در بین سربازان ، افراد روشن ضمیر و آزادمنش باشند تا بلكه به خواست خداوند متعال ، ایران به سربلندى و آزادى نایل شود .

من براى نجات اسلام و ایران به افراد نجیب ارتش دست برادرى مى دهم

ما مى دانیم كه صاحب منصبان ارتش معظم ایران ، درجه داران محترم ، افراد نجیب ارتش با ما در این مقصد همراه و براى سرافرازى ایران فداكار هستند ، من مى دانم درجه داران با وجدان راضى به این جنایات وحشیگرى ها نیستند ، من از فشارهایى كه بر آنها وارد مى شود مطلع و متاءسفم ، من براى نجات اسلام و ایران به آنها دست برادرى مى دهم ، من مى دانم قلب آنها از تسلیم در برابر اسرائیل

ص: 47

مضطرب است و راضى نمى شوند ایران در زیر چكمه یهود پایمال شود .

ملت ایران با دول اسلامى برادر و از پیمان با اسرائیل منزجر است

من به سران ممالك اسلامى و دول عربى و غیر عربى اعلام مى كنم : علماء اسلام و زعماى دین و ملت دیندار ایران و ارتش نجیب با دول اسلامى برادر است و در منافع و مضار همدوش آنهاست و از پیمان با اسرائیل دشمن اسلام و دشمن ایران متنفر و منزجر است ، این جانب این مطلب را به صراحت گفتم ، بگذار عمال اسرائیلى به زندگى من خاتمه دهند .

در چهلم فاجعه بزرگ اسلام ، بر مسببین این فجایع نفرین كنید

مناسب است ملت مسلمان در ایران و غیر ایران روز چهلم فاجعه بزرگ اسلام ، یادى از مصیبت هاى وارده بر اسلام و حوزه هاى اسلامى بكنند و در صورتى كه عمال دولت مانع نشوند ، مجالس سوگوارى داشته باشند و بر مسببین این فجایع نفرین كنند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 48

تاریخ : 12/2/42

نامه امام خمینى در جواب تلگراف اصناف همدان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت ذى شرافت عموم بازرگانان و اصناف واهالى محترم و متدین همدان ایدهم اللّه تعالى

پس از اهداء تحیت و سلام ، تلگراف شریف مبنى بر اظهار تاءثر در فاجعه عظیمه كه بر اسلام و مسلمین وارد شد واصل و موجب تشكر گردید . لازم است به آقایان محترم تذكر دهم به طورى كه از قرائن ظاهر مى شود دستگاه جبار در صدد تصرف در احكام ضروریه اسلام است ، بلكه شاید خداى نخواسته بخواهند قدم هاى بلندترى بردارند . كرارا در نطق هاى مبتذلشان تصریح به تساوى حقوق زن و مرد در تمام جهات سیاسى و اجتماعى كرده اند كه لازمه اش تغییر احكامى از قرآن مجید است و چون با عكس العملى كه از طرف مسلمین مواجه شدند مزورانه انكار نمودند و عذر بدتر از گناه خواسته اند ، غافل از آنكه ما آنها را خوب میشناسیم و به گفتار آنها اعتماد نداریم . دخترها را به سپاه دانش دعوت یا تشویق مى كنند و خودشان تصریح مى كنند كه باید قبلا به سربازى بروند و چون مواجه با نفرت عمومى مى شوند به انكار بر مى خیزند و در مطبوعات تصریح شود كه تصویبنامه سربازى دخترها در دست تنظیم است ، با این وصف آن را انكار مى كنند و به تشبثات مضحك دست مى زنند . دستگاه جبار گمان كرده با زمزمه تساوى حقوق مى تواند راهى براى پیشرفت مقاصد شوم خود كه آن ضربه نهایى به اسلام است باز كند . نمى داند كه در آن صورت مواجه با چه عكس العملى خواهد شد . دستگاه جبار كه براى احدى از افراد ملت آزادى قائل نیست و سال هاست سلب آزادى از ملت را وسیله مقاصد خود قرار داده گمان كرده به اسم آزادى بانوان مى تواند ملت مسلمان را اغفال كند تا مقاصد شوم اسرائیل را اجراكند . من به شما اى ملت مسلمان ! كرارا اعلام خطر كردم و مى كنم . روحانیت و اسلام در معرض خطر است ، سكوت در مقابل دستگاه فاسد جبار براى ملت اسلام ننگ است . با منطق قوى اسلامى مفاسد را بیان كنید . قانون شكنى ها را برملا كنید . اعتراض كنید ، اعلامیه منتشر كنید ، صداى خود را به ملل اسلامى برسانید . عالم را از اعمال غیر انسانى اینان آگاه كنید . در خاتمه توفیق و تایید حضرات آقایان و عموم ملت را از خداوند خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 49

تاریخ : 16/2/42

پاسخ امام خمینى به علماء اعلام همدان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضور شریف حضرات علماء اعلام و حجج اسلام و فقهاى عظام دامت بركاتهم و علت كلمتهم

تلگراف محترم مبنى بر تاسف و تاثر از فاجعه عظیمه وارد بر اسلام و مسلمین و اعلام پشتیبانى از حوزه مقدسه و مقاصد شرعیه كه جمیع علماى اسلام و طبقات مسلمین در آن شریك هستند موجب تشكر گردید . بدیهى است با این شیوه كه دستگاه جبار در پیش گرفته اگر مسلمین غفلت كنند و مراقبت شدید نكنند و كوشش در دفاع از حریم قرآن كریم و اسلام نكنند زمانى نگذرد كه خداى نخواسته دستگاه ناپاك و عمال اجنبى از احكام ضرورى اسلام تجاوز كرده به اساس اسلام مقدس ضربه وارد خواهند كرد . شواهدى در دست است كه دستگاه جبار به حكم الزام و خباثت ذاتى در صدد هدم اساس است . حمله مسلحانه به مركز فقاهت و هتك مراجع و فقهاء اسلام و حبس و زجر شاگردان مكتب اسلام و اهانت به قرآن كریم و سایر مقدسات مذهبى نمونه بارز آن است . اعلام به تساوى حقوق زن و مرد از هر جهت ، الغاء اسلام و رجولیت از منتخب و منتخب و الغاى اسلام و رجولیت از شرائط قضات نمونه ظاهر دیگرى است . سخت گیرى كردن و اجحاف نمودن به حجاج بیت اللّه الحرام و در مقابل وسایل فراهم نمودن و تسهیل نمودن براى مسافرت چند هزار نفر عمال اسرائیل به لندن براى توطئه بر ضد اسلام و به آنها اسم مذهب گذاشتن (چنانچه از بعضى روزنامه ها كه حتما تحت نظر سازمان هاى دولتى و به دیكته آنها است ) یكى دیگر از نمونه هاى انحراف دستگاه جبار است . تخفیف در كرایه طیاره و به هر مسافرى از فرقه ضاله پانصد دلار ارز دادن نمونه دیگرى است . زمزمه تغییر خط كه اخیرا بار دیگر آغاز شده و زمزمه هاى دیگر كه ذكر آن اكنون صلاح نیست و تعبیرهاى بسیار ننگینى كه در نطق هاى مبتذلشان شده و مى شود یكى دیگر از همان نمونه هاست . اینها و امثال اینها است كه این جانب را به وحشت انداخته و براى من جاى شبهه نیست كه سكوت در مقابل دستگاه جبار علاوه بر هدم اسلام و مذهب تشیع ، نابودى با ننگ است . . .

امروز مسلمین و خصوص علماى اعلام در مقابل خداى تبارك و تعالى مسئولیت بزرگى دارند . با سكوت ما نسل هاى آتیه الى الابد در معرض ضلالت و كفر هستند و مسوول آن ما هستیم . خطر اسرائیل و عمال ننگین آن اسلام و ایران را تهدید به زوال مى كند ، من براى چند روز زندگى با عار و ننگ ارزشى قائل نیستم و از علماى اعلام و سایر طبقات مسلمین انتظار دارم كه با تشریك مساعى

ص: 50

قرآن و اسلام را از خطرى كه در پیش است نجات دهند واز خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و علماى اسلام را خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 51

تاریخ : 28/2/42

پیام امام به وعاظ ، گویندگان دینى و هیئات مذهبى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به عموم حضرات مبلغین محترم و خطباى معظم كثراللّه امثالهم و عموم هیئات محترم ، عزاداران سید مظلومان علیه الصلوه و السلام محترما"معروض مى دارد در این ایام كه دستگاه جبار از خوف آنكه مبادا در منابر و مجامع مسلمین ، شرح مظالم و اعمال خلاف انسانى و ضد دینى و وطنى آنها داده شود ، دست به رسوایى دیگرى زده و درصدد گرفتن التزام و تعهد از مبلغین محترم و سران هیئات عزادار است كه از مظالم دم نزنند و دستگاه جبار را به خودسرى واگذارند ، لازم است تذكر دهم كه این التزامات علاوه بر آنكه ارزش قانونى نداشته و مخالفت با آن هیچ اثرى ندارد ، التزام گیرندگان مجرم و قابل تعقیب هستند . عجب است كه دستگاه بى پروا ادعا دارد كه قاطبه ملت با اوست و از پشتیبانى اكثریت قاطع برخوردار است ، با این وصف در تمام شهرستان ها ، قراء و قصبات به دست و پا افتاده و با ارعاب و تهدید ملت ، خفقان ایجاد مى كند . اگر این ادعا صحیح است ، ملت را این چند روز به حال خود واگذارند تا از پشتیبانى مردم متمتع شده ، موافقت شش میلیونى به همه ملل جهان ظاهر ، والا اشاعه اكاذیب براى تشویش افكار عامه برخلاف مصالح اسلام و مملكت ، جرم و قابل تعقیب است . حضرات مبلغین عظام ، هیئات محترم و سران دسته هاى عزادار متذكر شوند كه لازم است فریضه دینى خود را در این ایام در اجتماعات مسلمین ادا كنند و از سید مظلومان ، فداكارى در راه احیاء شریعت را فراگیرند و از توهم چند روز حبس و زجر نترسند (لاتهنوا و لاتحزنواوانتم الاعلون ان كنتم مومنین ) .

آقایان بدانند كه خطر امروز بر اسلام ، كمتر از خطر بنى امیه نیست . دستگاه جبار با تمام قوا به اسرائیل و عمال آنها (فرقه ضال ومضله ) همراهى مى كند ، دستگاه تبلیغات را به دست آنها سپرده و در دربار ، دست آنها باز است ، در ارتش و فرهنگ و سایر وزارتخانه ها براى آنها جا باز نموده و شغل هاى حساس به آنها داده اند . خطر اسرائیل و عمال آن را به مردم تذكر دهید . در نوحه هاى سینه زنى از مصیبت هاى وارده بر اسلام و مراكز فقه و دیانت و انصار شریعت یاد آور شوید . از فرستادن و تجهیز دولت خائن ، چند هزار نفر دشمن اسلام و ملت و وطن را به لندن براى شركت در محفل ضد اسلامى و ملى ، اظهار تنفر كنید .

سكوت در این ایام تایید دستگاه جبار و كمك به دشمنان اسلام است ، از عواقب این امر

ص: 52

بترسید . از سخط خداى تعالى بهراسید . اگر به واسطه سكوت شماها به اسلام لطمه اى وارد آید ، نزد خداى تعالى و ملت مسلمان مسوول هستید (اذ اظهرت البدع فللعالم ان یظهر علمه و الافعلیه لعنه اللّه ) از تساوى حقوق اظهار تنفر كنید و از دخالت زن ها در اجتماعى كه مستلزم مفاسد بیشمار است ، ابراز انزجار ، و دین خدا را یارى كنید و بدانید (ان تنصرواللّه ینصركم و یثبت اقدامكم )از اخافه و ارعاب سازمان ها و دستگاه شهربانى هراسى به خود راه ندهید ، آنها نیز مثل شما ملزم و مجبوردند و بسیارى از آنها با شما همراه و از دستگاه بیزارند .

والسلام علیكم و على من اتبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 53

تاریخ : 13/3/42

بیانات امام خمینى در مدرسه فیضیه در مورد نقشه هاىاسرائیل

اسرائیل براى غارت ایران در صدد شكستن موانع است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الان عصر عاشورا است . . . گاهى كه وقایع روز عاشورا را از نظر مى گذرانم این سوال برایم پیش مى آید كه اگر بنى امیه و دستگاه یزید بن معاویه تنها با حسین سر جنگ داشتند آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانى چه بود كه در روز عاشورا با زن هاى بى پناه و اطفال بى گناه مرتكب شدند ؟ !بچه هاى خردسال چه تقصیرى داشتند ؟ زن ها چه تقصیر داشتند ؟ بر نظرم مى گذرد كه آنهابا اساس سروكار داشتند . بنى هاشم را نمى خواستند ، بنى امیه با بنى هاشم مخالفت داشتند ، نمى خواستند شجره طیبه باشند . همین فكر امروز در سرزمین ایران به نظر مى رسد اینها با بچه هاى 16 - 17 ساله ما چكار داشتند ؟ سید 16 -17 ساله به شاه چه كرده بود ؟ به دستگاه هاى سفاك چه كرده بود ؟ لكن این فكر پیش مى آید كه اینها با اساس مخالفند ، با بچه مخالف نیستند ، اینها نمى خواهند كه اساس موجود باشد ، اینها نمى خواهند صغیر و كبیر ما موجود باشد . اسرائیل نمى خواهد در این مملكت دانشمند باشد ، اسرائیل نمى خواهد در این مملكت قرآن باشد ، اسرائیل نمى خواهد در این مملكت علماى دین باشند ، اسرائیل نمى خواهد در این مملكت احكام اسلام باشد ، اسرائیل به دست عمال سیاه خود مدرسه را كوبید . ما را مى كوبند ، شما ملت را مى كوبند ، مى خواهند اقتصاد شما راقبضه كنند ، مى خواهند زراعت و تجارت شما را از بین ببرند ، مى خواهند در این مملكت داراى ثروتى باشند ، ثروت ها را تصاحب كنند به دست عمال خود ، این چیزهائى كه مانع هستند ، چیزهایى كه سد راه هستند ، سدها را بشكند ، قرآن سد راه است باید شكسته شود ، روحانیت سد راه است باید شكسته شود ، مدرسه فیضیه سد راه است باید خراب شود ، طلاب علوم دینیه ممكن است بعدها سد راه شوند باید از پشت بام بیافتند ، باید سرودست آنها شكسته شود براى اینكه اسرائیل به منافع خودش برسد ، دولت ما به تبعیت اسرائیل ما را اهانت مى كند .

دنیا باید قضاوت كند كه روحانیت مفتخور است یا رژیم شاه .

شما آقایان قم ملاحظه فرمودید آن روزى كه آن رفراندوم غلط انجام گرفت ، آن رفراندوم مبتذل انجام گرفت ، آن رفراندومى كه چند هزار نفر بیشتر همراه نداشت ؛ آن رفراندومى كه برخلاف ملت

ص: 54

ایران انجام گرفت ، در كوچه هاى این قم ، در مركز روحانیت ، در جوار فاطمه معصومه راه انداختند اشخاص را ، چند نفر از بچه ها و اراذل را راه اندختند ، در اتومبیل ها نشاندند و در كوچه ها گرداندند ، گفتند مفتخورى تمام شد ، پلوخورى تمام شد . آقایان ملاحظه بفرمایید ، این وضع مدرسه فیضیه را ملاحظه كنید ، این حجرات را ملاحظه كنید ، این اشخاصى كه لباب عمرشان را در این حجرات مى گذرانند ، آن اشخاصى كه مواقع نشاطشان را در این حجرات مى گذرانند ، آن اشخاصى كه بیش از سى ، چهل الى صدتومان در ماه ندارند اینها مفتخورند ؟ آن اشخاصى كه هزار میلیونشان (هزار میلیونشان یك قلم است ) هزار میلیونشان در جاهاى دیگر است ، اینها مفتخور ، زیاد نیستند ؟ ! ما مفتخوریم ؟ !مائى كه مرحوم آقاى حاج شیخ عبدالكریم مان وقتى كه فوت مى شوند ، آقازاده هاى آن همان شب چیز نداشتند ، همان شب شام نداشتند (گریه شدید حضار) مامفتخوریم ؟ !مائى كه مرحوم آقاى بروجردى مان وقتى كه از دنیا مى روند ششصدهزار تومان قرض مى گذارند ، ایشان مفتخورند ؟ !اما آنها كه بانك هاى دنیا را پر كرده اند ، كاخ هاى عظیم را روى هم ساخته اند و باز رها نمى كنند این ملت را و باز دنبال این هستند كه سایر منافع این ملت را به جیب خودشان یا اسرائیل برسانند ، اینها مفتخور نیستند ؟ ! باید دنیا قضاوت كند ، باید ملت قضاوت كند كه مفتخورى چیست .

كارى نكن كه رفتن تو موجب شادى ملت گردد .

آقا من به شما نصیحت مى كنم ، اى آقاى شاه ! اى جناب شاه !من به تو نصیحت مى كنم ، دست بردار از این كارها ، آقا اغفال دارند مى كنند تو را . من میل ندارم كه یك روز اگر بخواهند تو بروى همه شكر بكنند . من یك قصه اى را براى شما نقل میكنم كه پیرمردهایتان ، چهل ساله هایتان یادشان است ، سى ساله ها هم یادشان است ، سه دسته ، سه مملكت اجنبى به ما حمله كرد ، شوروى انگلستان و امریكا به مملكت ایران حمله كردند ، مملكت ایران را قبضه كردند ، اموال مردم در معرض تلف بود ، نوامیس مردم در معرض هتك بود لكن خدا مى داند كه مردم شاد بودند براى اینكه پهلوى رفت . من نمى خواهم تو این طور باشى ، نكن ، من میل ندارم تو این طور بشوى ، این قدر با ملت بازى نكن ، این قدر با روحانیت مخالفت نكن . اگر راست مى گویند كه شما مخالفید ، بد فكر مى كنید . اگر دیكته مى دهند دستت و مى گویند بخوان ، در اطراف فكر كن ، چرابیخود ، بدون فكر این حرف ها را مى زنى ، آیا روحانیت اسلام ، آیا روحانیون اسلام اینها حیوانات نجس هستند ؟ !در نظر ملت اینها حیوان نجس هستند كه تو مى گوى ؟ !اگر اینها حیوان نجس هستند پس چرا این ملت دست آنها رامى بوسند ، دست حیوان نجس رابوسند ؟ ! چرا تبرك به آبى كه اومى خورد مى كنند ؟ حیوان نجس را این كار میكنند ؟ !آقاما حیوان نجس هستیم ؟ ! (گریه شدیدحضار) خدا كند كه مرادت این نباشد ، خدا كند كه مرادت از اینكه مرتجعین سیاه مثل حیوان نجس هستند و ملت باید از آنها احترازكند ، مرادت علما نباشد والا تكلیف ما مشكل مى شود و تكلیف تو مشكل مى شود ، نمى توانى زندگى كنى ، ملت نمى گذارد زندگى كنى ، نكن این كار را ، نصیحت مرا بشنو . آقا چهل و پنج سالت است شما ، چهل و

ص: 55

سه سال دارى ، بس كن ، نشنو حرف این و آن را ، یك قدرى تفكر كن ، یك قدرى تامل كن ، یك قدرى عواقب امور را ملاحظه بكن ، یك قدرى عبرت ببر ، عبرت از پدرت ببر ، آقانكن این طور ، بشنو ازمن ، بشنو از روحانیون ، بشنو از علماى مذهب ، اینها صلاح ملت راخواهند ، اینها صلاح مملكت را مى خواهند . ما مرتجع هستیم ؟ ! احكام اسلام ارتجاع است ؟ !آن هم ارتجاع سیاه است ؟ !تو انقلاب سیاه ، انقلاب سفید درست كردى ؟ ! شما انقلاب سفید به پاكردید ؟ ! كدام انقلاب سفید را كردى آقا ؟ !چرا مردم را اغفال مى كنید ؟ چرا نشر اكاذیب مى كنید ؟ چرا اغفال مى كنى ملت را ؟ واللّه اسرائیل به درد تو نمى خورد ، قرآن به درد تو مى خورد .

شاه و اسرائیل اساس گرفتارى ما

امروز به من اطلاع دادند كه بعضى از اهل منبر را برده اند در سازمان امنیت و گفته اند شما سه چیز را كار نداشته باشید ، دیگر هر چى خواهید بگویید ، یكى شاه را كار نداشته باشید ، یكى هم اسرائیل را كارنداشته باشید ، یكى هم نگوئید دین در خطر است ، این سه تا امر را كار نداشته باشید ، هر چى مى خواهید بگوئید . خوب اگر این سه تا امر را ما كنار بگذاریم ، دیگرچى بگوئیم ؟ ما هرچى گرفتارى داریم ازاین سه تاهست ، تمام گرفتارى ما . آقا اینها خودشان مى گویند من كه نمى گویم . به هر كه مراجعه مى كنى میگوید شاه گفته ، شاه گفته مدرسه فیضیه را خراب كنید ، شاه گفته اینها را بكشید . آن مرد كه آمد در مدرسه فیضیه (حالااسمش را نمى برم ، آن وقت كه دستور دادم گوش هایش را ببرند ، آن وقت اسمش را مى برم )آمد در مدرسه فیضیه فرمان داد ، سوت كشید ، تمام مستفر شدند در گوشه اى ، گفت متنظر چى هستید ، بریزید تمام حجرات را غارت كنید ، تمام را ازبین ببرید ، گفت حمله كن ، حمله كردند . از ایشان مى پرسى ، آقا چرااین كار را كردید ؟ مى گوید اعلیحضرت فرموده !اینها دشمن اعلیحضرت هستند ؟ !اسرائیل دوست اعلیحضرت است ؟ اینها دشمن اعلیحضرت هستند ؟ اسرائیل مملكت را به باد مى برد ، اسرائیل سلطنت را مى برد ، عمال اسرائیل ، آقا یك چیزهائى ، یك حقایقى دركاراست . (من باز سرم دارد درد مى گیرد)یك حقایقى در كار است ، شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش از این بهائى ها مراجعه كنید در آنجامى نویسد:تساوى حقوق زن ومرد راى عبدالبهاءآقایان هم از او تبعیت مى كنند ، آقاى شاه هم نفهمیده مى رود بالاى آنجا مى گوید تساوى حقوق زن ومرد ، آقا این را به تو تزریق كردند ، تو مگر بهائى هستى كه من بگویم كافر است بیرونت كنند . نكن این طور ، نكن این طور . . . نظامى كردن زن ، راى عبدالبهاء آقا تقویمش موجود است ، نگویید نیست ، شاه ندیده این را ؟ اگر ندیده مواخذه كنداز آنهائى كه دیده اند و به این بیچاره تزریق كرده اندكه این را بگو . واللّه من شنیده ام كه سازمان امنیت در نظر دارد شاه را از نظر مردم بیاندازد تا بیرونش كنند ولهذا مطالب را معلوم نیست به او برسانند . مطالب خیلى زیاد است ، بیشتر از این معانى است كه شما تصوركنید . مملكت ما ، دین ما در معرض خطر است ، شماهى بگویید كه : (آقایان نگوئیدكه دین درمعرض خطر است ) ، ما كه نگفتیم در معرض خطر است ، در معرض خطر

ص: 56

نیست ؟ ما اگر نگوییم شاه چطور است ، چطور نیست ؟ آقایك كارى بكنید كه این طور نباشد . همه چیز را گردن تو دارند مى گذارند . بیچاره نمى دانى ، آن روزى كه یك صدائى درآید ، یك نفر از اینها كه با تو رفیق هستند ، رفاقت ندارند ، اینها همه رفیق دلارهستند ، اینها دین ندارند ، اینها وفا ندارند .

تاثرات ما زیاد است ، نه اینكه امروز عاشوراست و زیاد است (آن هم باید باشد)لكن این چیزى كه براى این ملت دارد پیش مى آید ، این چیزى كه درشرف تكوین است ، از آن ما تاثرمان زیاد است ، مى ترسیم . روابط ما بین شاه و اسرائیل چى است كه سازمان امنیت مى گوید از اسرائیل حرف نزنید ، از شاه هم حرف نزنید ، این دو تا تناسبشان چیست ؟ مگر شاه اسرائیلى است ؟ به نظر سازمان امنیت شاه یهودى است ؟ این طور كه نیست ، ایشان مى گوید مسلمانم ، این كه ادعاى اسلام مى كند به حسب ظواهرش ربط مابین اسرائیل -این ممكن است سرى در كارباشد ، ممكن است معنایى كه میگویند كه سازمان ها مى خواهند آن را از بین ببرند ، شاید راست باشد ، احتمالش را نمى دهى تو ؟ یك علاجى بكن اگر احتمال مى دهى ، یك جورى این مطالب رابرسانید به این آقا شاید بیداربشود ، شاید روشن بشود یك قدرى ، اطرافش را گرفته اند شاید نگذارند این حرف ها به او برسد . ما متاسفیم ، خیلى متاسفیم از وضع ایران ، از وضع این مملكت خراب ، از وضع این هیاءت دولت ، از وضع این وضعیت ها ، از همه اینها متاسفیم . آقاى . . . بیاید دعا كند ، من خسته شدم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 57

ص: 58

فصل دوم

رهبری نهضت تا تبعید

بیانات حضرت آیه الله العظمی امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی در فاصله 15 خرداد 1342 تا سیزدهم آبان 1343 روز تبعید معظم له به ترکیه

پانزدهم خردادماه سال 1342 با شهادت قریب پانزده هزار تن از مردم بی گناه در سراسر کشور نقطه عطفی را در مبارزات امام و امت در تاریخ به جای گذاشت. پس از پانزدهم خرداد جو خفقان حاکم بسیاری از نفسها را در گلو خفه کرد و امام خمینی دستگیر و برای مدتی زندانی شدند پس از آزادی از زندان در آن شرایط دشوار مبارزه ادامه یافت تا بالاخره رژیم که از کشتن ایشان بسیار وحشت داشت تصمیم به تبعید گرفت تا شاید بدین ترتیب از حملات بی امان و مداوم امام در امان باشد.

بیانات امام در این دوره بیانگر روحیه قوی و ایمان مستحکم این مرد الهی است که توانست در شرایطی که بر همه جا خاک مرگ ریخته بودند فریادی بر علیه ستمها و تعدیات گوناگون رژیم شاه باشد.

59

ص: 59

ص: 60

تاریخ : 1342

نامه امام خمینى به حجة الاسلام فلسفى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت حجت الاسلام آقاى فلسفى دامت افاضاته لازم است از بیانات حساس جنابعالى در این وقت اختناق عجیب تشكر كنم . امروز روزى است كه حضرات مبلغین محترم و خطباء معظم ، دین خود را به دین اثبات فرمایند . امروز روزى است كه یا باید رضایت خداوند غفور را جلب نمایند یا خداى ناخواسته به سخط ذات مقدسش مبتلا شوند . امروز روزى است كه نظر مبارك امام زمان - صلوات اللّه علیه - به حضرات مبلغین اسلام دوخته شده است و ملاحظه مى فرمایند كه آقایان به چه نحو خدمت خود را به شرع مقدس ابراز و دین خود را ادا مى فرمایند . از قرار مسموع اغلب گویندگان محترم با ما هم آواز هستند . امید است خداوند تعالى آن شواذى كه از حبس ، از زجر ، از خوف بیم دارند ، بیدار فرماید . متمنى است مراتب احترام و سلام مرا به مبلغین ابلاغ فرمایید . ضمنا چون براى تجدید ساختمان مدرسه فیضیه كه قبلا با جناب عالى نیز صحبتى شده بود حسابى در بانك صادرات شعبه قم باز شده است و بناست كه از روز تاسوعا و عاشورا نیز بانك سپرده را قبول كند اگر صلاح دیدید تذكرى به مسلمین بدهید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 61

تاریخ : 18/1/1343

هشدار امام خمینى به ملت ایران در مورد به خطر افتادن اسلام واستقلال مملكت

تسلط اسرائیل بر بسیارى از شوون حساس مملكت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

و سیعلم الذین ظلموا اى منقلب ینقلبون

من خوف داشتم كه اگر در موضوع بیدادگرى نسبت به حجت الاسلام آقاى طالقانى و جناب آقاى مهندس بازرگان و سایر دوستان كلمه اى بنویسم ، موجب تشدید امر آنها شود و ده سال زندان به پانزده سال تبدیل گردد . اینك كه حكم جائرانه دادگاه تجدید نظر صادر شد ، ناچارم از اظهار تاسف از اوضاع ایران عموما و از اوضاع دادگاه خصوصا .

به قدرى خلاف قوانین و مقررات در دادگاه ها جریان دارد كه موجب تاسف و تعجب است ، محاكمات سرى ، حبس هاى قبل از ثبوت جرم ، بى اعتناى به دفاع مظلومین .

اینجانب و اشخاص باوجدان و بادیانت متاسفیم از مظلومیت این اشخاص كه به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسى محكوم به حبس هاى طویل المدت شده و باید با حال پیرى و نقاهت در زندان براى اطفاء شهوات دیگران به سر برند . راى دهندگان باید منتظر سرنوشت سختى باشند .

تاسف بالاتر ، تسلط اسرائیل و عمال اسرائیل است بر بسیارى از شؤون حساس مملكت و قبضه نمودن اقتصادیات آن به كمك دولت و عمال دستگاه جبار . اسرائیل با دول اسلامى در حال جنگ است و دولت ایران با كمال دوستى با او رفتار مى كند و همه نحو وسایل تبلیغ و ورود كالاهاى آن را فراهم مى سازد .

من كرارا اعلام خطر كرده ام ، خطر براى دیانت مقدسه ، خطر براى استقلال مملكت ، خطر براى اقتصاد كشور .

من از كلمه (الكفر ملة واحده ) كه از سازمان ها به دست و دهان ها افتاده متاسفم ، این كلام بر خلاف نص كلام اللّه و براى پشتیبانى از اسرائیل و عمال اسرائیل است ، مقدمه شناسائى اسرائیل است ، براى پشتیبانى از عمال اسرائیل و فرقه ضاله منحرفه است . من متاسفم از اینكه در مملكت اسلامى ، برخلاف قانون اساسى ، اوراق ضاله مخالف با نص قرآن و ضروریات دین مقدس نشر مى شود و دولت ها از آن پشتیبانى مى كنند . كتاب انتقاد كه بر رد قرآن مجید نوشته شده و طرح قانون

ص: 62

خانواده كه بر خلاف احكام ضروریه اسلام و خلاف نص كلام اللّه مجید طرح و منتشر مى گردد و كسى نیست از دولت ها استیضاح كند .

هر كس از ظلم و ظالم بحث كرد در زندان است

من متاسفم از رفتار سازمان ها با مجالس تبلیغ احكام و عزادارى برسید مظلومان - علیه الصلوة والسلام - هر كسى به طور كلى از ظلم و ظالم بحث كرد ، اكنون در زندان به سر مى برد یا مدت ها به سر برده است . تمام مجالس در تحت فشار و صاحبان آنها در فشارهائى جانفرسا بوده و هستند . اشخاص متدین را به جرم آنكه در عاشورا دسته راه انداخته اند وشعار ضد اسرائیل با خود داشته اند ، به حبس و زجر و شكنجه كشیدند واكنون هم در حبس به سر مى برند ، با آنكه باكمال آرامش حركت كردند .

ملت شیعه از اسرائیل متنفر و منزجر است

من به جمیع دول اسلام و مسلمین جهان در هر جا هستند اعلام مى كنم كه ملت عزیز شیعه از اسرائیل و عمال اسرائیل متنفرند و از دولت هائى كه با اسرائیل سازش مى كنند ، متنفر و منزجرند . این ملت ایران نیست كه با اسرائیل منفور در حال سازش است ، ملت ایران از این گناه بزرگ برى است ، این دولت ها هستند كه به هیچ وجه مورد تایید ملت نیستند .

از خداوند تعالى عظمت اسلام و حفظ احكام اسلام را خواستار است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 63

تاریخ : 21/1/1343

بیانات امام خمینى در مورد لزوم اهتمام به امر تبلیغات و حفظ وحدت

بسم اللّه الرحمن الرحیم

از زندانى بودن آقاى طالقانى و مهندس افسرده نباشید ، تا این چیزها نباشد كارها درست نمى شود ، تا زندان رفتن ها نباشد پیروزى به دست نمى آید . هدف ، بزرگتر از آزاد شدن عده اى است ، هدف را باید در نظر داشت ، هدف ، اسلام است ، استقلال مملكت است ، طرد عمال اسرائیل است ، اتحاد با كشورهاى اسلامى است . الان تمام اقتصاد مملكت در دست اسرائیل است ، عمال اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه نموده اند ، اكثر كارخانجات در دست آنها اداره مى شود ، تلویزیون ، كارخانه ارج ، پپسى كولا . دو هواپیمایى كه قرار بود حجاج را به مكه ببرند مال اسرائیل بود ، بعد دولت عربستان سعودى به این عمل اعتراض كرد و ناچار شدند از این عمل خوددارى كنند . امروز حتى تخم مرغ از اسرائیل وارد مى كنند ، باید صفها را فشرده كنید ، اینها عمال استعمار هستند ، باید ریشه استعمار را كند .

آقایان سعى كنید در دانشگاه پرچم اسلام را بالا ببرید ، تبلیغات مذهبى بكنید ، مسجد بسازید ، اجتماعا نماز بخوانید ، نظاهر به نماز خواندن بكنید . وحدت مذهبى لازم است ، وحدت مذهبى است كه این اجتماع عظیم و فشرده را ایجاد مى كند ، اگر علاقه به استقلال ایران دارید ، وحدت مذهبى داشته باشید .

بعد از اینكه دستگاه دید بیش از این نمى تواند این فضاحت را تحمل كند و از تمام ممالك اسلامى و غیر اسلامى فشار آوردند و نفرت هاى ممالك اسلامى را نسبت به خود احساس نمود ، وقتى اوضاع را چه از داخل و چه از خارج تاریك دیدند ، اینها شبانه مرا به اینجا آوردند تا به اصطلاح مرا سالم به اینجا برسانند ، آنها مى گفتند ما باید شما را محفوظ نگاه داریم ، آنها مى ترسیدند كه مردم به من آسیبى برسانند!! آیا ملت اسلام قصد جان مرا دارند ؟ ! بعد از رسوایى ها وقتى دیدند دیگر نمى توانند هیچ جاى پایى بگذارند و تمام ملت ها ، دولت هاى خارجى با آنها نظر خوشى ندارند و مخصوصا دیدند اكنون ایام حج و محرم است و معلوم نیست در مراسم حج چه خواهد شد و در ماه محرم چه خواهد شد ، ما را آزاد كردند ولى بعدا به خیال سمپاشى افتادند ، فكر كردند با مطبوعات مى توانند ما را در نظر مردم خوار كنند ، خیال كردند مى توانند بین مردم و روحانیت جدایى ایجاد كنند .

چند روز است آزاد شده ام ، فرصت مطالعه روزنامه نداشتم ، در زندان فراغت داشتم و مطالعه

ص: 64

مى كردم تا اینكه روزنامه اطلاعات مورخ سه شنبه 18 فروردین 43 را به من دادند ، من از آقایان گله دارم كه چرا زودتر به من ندادند ، در این روزنامه كثیف اطلاعات تحت عنوان اتحاد مقدس در سرمقاله نوشته بودند كه با روحانیت تفاهم شده و روحانیون با انقلاب سفید شاه و ملت موافق هستند ، كدام انقلاب ؟ كدام ملت ؟ این انقلاب مربوط به روحانیت و مردم است ؟ !

آقایان كه در دانشگاه هستید برسانید به همه كه روحانیت با این انقلاب موافق نیست ، ما كه وسیله انتشاراتى نداریم ، همه چیز را از ما گرفته اند ، تلویزیون و رادیو را از ما گرفته اند ، تلویزیون كه در دست آن نانجیب است ، رادیو هم كه در دست خودشان هست ، مطبوعات ما كثیف است . آنها مطلبى را مى نویسند یا مى گویند ، فورا به تمام نقاط دوردست رسانند ، آنوقت مردم بى اطلاع فكر مى كنند كه روحانیون هم با آنها هستند ، روحانیون با این مفاسد دوستى ندارند ، اگر روزنامه اطلاعات جبران نكند با عكس العمل شدید ما مواجه خواهد شد (یكى از حضار گفت تحریمش كنید ، امام فرمودند نه ، حالا موقعش نیست هر چیزى جایى دارد) .

خمینى را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد . با سرنیزه نمى شود اصلاحات كرد ، با نوشتن خمینى خائن به دیوارهاى تهران كه مملكت اصلاح نمى شود ، دیدید غلط كردید ؟ دیدید اشتباه كردید ؟ خاضع به احكام اسلام شوید ، ما شما را پشتیبانى مى كنیم . اگر از آزاد نمودن ما برنامه دیگرى دارند ، اگر خیال دیگرى در سر دارند ، اگر مى خواهند آشوب كنند بسم اللّه بفرمایند .

در روزنامه مورخ 12 / 5 / 1342 كه مرا از زندان قیطریه آوردند ، نوشتند كه مفهومش این بود كه روحانیت در سیاست مداخله نخواهد كرد . من الان حقیقت موضوع را براى شما بیان مى كنم ، آمد یك نفر از اشخاصى كه میل ندارم اسمش را بیاورم ، گفت آقا سیاست عبارت است از دورغ گفتن ، خدعه ، فریب ، نیرنگ ، خلاصه پدر سوختگى است و آن را شما براى ما بگذارید ، چون موقع مقتضى نبود نخواستم با او بحثى بكنم ، گفتم ما از اول وارد این سیاست كه شما مى گویید نبوده ایم . امروز چون موقع مقتضى است مى گویم اسلام این نیست ، واللّه اسلام تماش سیاست است ، اسلام را بد معرفى كرده اند ، سیاست مدن از اسلام سرچشمه مى گیرد . من از آن آخوندها نیستم كه در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم ، من پاپ نیستم كه فقط روزهاى یكشنبه مراسمى انجام دهم و بقیه اوقات براى خودم سلطانى باشم و به امور دیگر كارى نداشته باشم ، پایگاه استقلال اسلامى اینجاست ، باید این مملكت را از این گرفتارى ها نجات داد . نمى خواهند این مملكت اصلاح بشود ، اجانب نمى خواهند مملكت آباد شود ، اینها حتى آب هم براى این ملت تهیه نكرده اند ، آبى كه ما در قم از آن استفاده مى كنیم در اروپا حتى به حیواناتشان هم نمى دهند ، اگر راست مى گویند براى بیكاران كار پیدا كنند ، این جوان (اشاره به یكى از دانشجویان ) بعد از بیست سال تحصیل كار مى خواهد ، فردا كه فارغ التحصیل مى شود سرگردان است ، اگر معاشش فراهم نشود نمى تواند دین خود را حفظ كند ، شما خیال مى كنید آن دزدى كه شبهااز دیوار با آنهمه مخاطرات بالا میرود و یا زنى كه عفت خود را مى فروشد ، تقصیر دارد ؟ وضع معیشت بد است كه اینهمه جنایات و مفاسد كه شب و روز در روزنامه ها

ص: 65

مى خوانید به وجود مى آورد . وقتى كه در زندان بودم خبر آوردند كه سرماى همدان به 33 درجه رسیده ، بعد خبر آوردند كه دو هزار نفر از سرما تلف شده اند ، در آن حالت من دستم بسته بود ، چه مى توانستم بكنم ؟ این تازه در همدان بود ، البته در تهران و شهرهاى دیگر هم تلفاتى بود ، دولت چه اقدامى نمود ؟ در یك چنین وضع براى استقبال از اربابان خود با طیاره از هلند گل مى آورند ، پول ملت فقیر را تلف مى كنند ، اجاره هواپیما كه از هلند گل مى آورد سیصد هزار تومان است جبران كنید غلطهاى خود را ، اسلام را رعایت كنید .

در ایام گرفتارى ، در روزنامه اطلاعات درباره وضع مادى و بهداشتى مردم جنوب مطلبى خواندم ، تعجب كردم چگونه این مطلب را گذاشته بنویسد ، یكى از خبرنگاران پس از بازدید از وضع مردم جنوب چنین نوشته بود كه در جنوب ایران در دهات اصلا از دكتر و دارو خبرى نیست ، آب وجود ندارد و یك ده اكثر مردمش كور بودند ، خلاصه از كلیه وسایل و نیازمندى هاى اولیه زندگى محروم بودند ، آنوقت در كنفرانس اكافه كه نمایندگان دول دنیا جمع شده بودند كه فكرى براى وضع اقتصاد دول بكنند - اگر بخواهند عمل بكنند - در صورتى كه اعضاى شركت كننده چه از كشورهاى كوچك و چه بزرگ همه دم از اشكالات اقتصادى خود مى زنند ، هیاءت نمایندگى ایران اظهار مى كند كه وضع اقتصادى ایران كمال مطلوب است و هیچ عیب و نقصى ندارد .

آیا وضع اقتصادى انگلستان بد است ایران خوب است ؟ ! وضع اقتصادى هندوستان بعد از آنهمه پیشرف بد است ایران خوب است ؟ ! همین طور ژاپن وضع اقتصادیش بد است ایران خوب است ؟ !

آقایان در كاخ هاى خود نشسته اند مى گویند ملت مترقى ، ملت مترقى از گرسنگى مى میرد ؟ ! امیراسلام على علیه السلام نان جو مى خورد . براى مهمانى یى كه به افتخار اربابان خود ترتیب مى دهند ، پانصد هزار تومان ، یك میلیون تومان یا بیشتر خرج مى كنند و مرتب دم از برنامه مترقى مى زنند ، مى گویند كشور ما در ردیف كشورهاى طراز اول است مگر با رفتن چند زن به مجلس مملكت مترقى مى شود ، مملكت با برنامه هاى اسرائیل درست نخواهد شد .

اسلام براى تمام زندگى انسان از روزى كه متولد مى شود تا موقعى كه وارد در قبر شود ، دستور و حكم دارد . صحبت نزاع با شخص نیست بعد از اینكه دولت قبلى رفت ، یك نفر در زندان آمد پیش من و از دولت گذشته بد گویى كرد و گفت این دولت برنامه هاى مترقى دارد ، گفتم ما با كسى غرض شخصى نداریم ، ما با عمل اشخاص كار داریم ، ملت فقیر را نجات دهید . دیروز خانواده هاى شهداى 15 خرداد اینجا بودند ، چیزى كه مرا رنج مى داد این بود كه به من این صحبت ها نشده بود تا از حبس آمدم بیرون ، عصر همان روز (دفعه اول ) جریان را مطلع شدم ، كشتار 15 خرداد از اعمال یك قشون با ملت بیگانه بدتر بود ، آنها بچه ها را نمى كشتند ، زن ها را نمى كشتند ، امروز جشن معنى ندارد ، تا ملت عمر دارد غمگین در مصیبت 15 خرداد است ، یكى از اولیاى امور ضمن سخنرانى گفته بود 15 خرداد ننگ ملت ایران است ولى من بر صحبت او را تكمیل مى كنم ، 15 خرداد ننگ ملت بود زیرا از پول همین ملت اسلحه تهیه شده و با این اسلحه مردم را كشتند .

ص: 66

تاریخ 25/2/43

بیانات امام خمینى پس از آزادى از زندان

تاسف و تالم شدید از 15 خرداد

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

من تاكنون احساس عجز در صحبت ها نكرده ام و امروز خودم را عاجز مى دانم ، عاجز مى دانم از اظهار تاءلمات روحیه اى كه دارم براى اوضاع اسلام عموما و اوضاع ایران خصوصا و قضایایى كه در این یك سال منحوس پیش آمد خصوصا قضیه مدارس علمى ، قضیه 15 خردادقضیه 15 خرداد را من مطلع نبودم تا اینكه از حبس به حصر تبدیل شد و اخبار خارج به من رسید . خدا مى داند كه مرا اوضاع پانزده خرداد كوبید . (گریه شدید حضار) حالا هم كه به اینجا آمده ام از قیطریه ، مواجه هستم با یك منظره هائى ، با بچه هاى كوچك بى پدر ، (گریه شدید حضار) با پدرهاى جوان از دست داده ، با مادرهاى جوان مرده ، با زن هاى برادر مرده ، با پاهاى قطع شده ، (گریه شدید حضار) با افسردگى ها ، اینها علامت تمدن آقایان است و ارتجاع ما . افسوس كه دست ما از عالم كوتاه است ، افسوس كه صداى ما به عالم نمى رسد ، افسوس كه گریه هاى این مادرهاى بچه مرده نمى رسد به دنیا (گریه شدید حضار) نسبت دادن ارتجاع سیاه به روحانیت توسط اجانب ما را كهنه پرست معرفى مى كنند ، ما را مرتجع معرفى مى كنند ، علماى اسلام را به ارتجاع سیاه تعبیر مى كنند ، جراید خارج از ایران ، آنهایى كه با بودجه هاى گزاف براى كوبیدن ما مهیا شده اند در خارج ما را مخالف اصلاحات (كه اسلام در راس اصلاحات واقع شده است ) معرفى مى كنند ، مخالف ترقى مملكت معرفى مى كنند ، مى گویند آخوندها مى خواهند با الاغ باز سوار بشوند از این طرف به آن طرف بروند ، آخوندها مى گویند كه برق نمى خواهیم ، آخوندها مى گویند طیاره نمى خواهیم ، اینها مرتجع هستند ، اینها مى خواهند به قرون وسطى برگردند .

عمل به اسلام و مخالفت بادیكتاتورى ارتجاع و كهنه پرستى است ؟

آخوندها با این سیاه روزى هائى كه نصیب مملكت است مخالفند ، این كهنه پرستى است ؟

ص: 67

علماى اعلام با این زدن ها ، كشتن ها ، قلدرى ها ، دیكتاتورى ها و استبدادها مخالفند ، این كهنه پرستى است ؟ ! علماى اسلام در صدر مشروطیت در مقابل استبداد سیاه ایستادند و براى ملت آزادى گرفتند ، قوانین جعل كردند ، قوانینى كه به نفع ملت است ، به نفع استقلال كشور است ، به نفع اسلام است ، قوانین اسلام است ، این را با خون هاى خودشان ، با زجرهائى كه دیدند و كشیدند ، با بیچارگى هایى كه متوجه به آنها شد ، گرفتند ، این آخوندها مرتجع هستند ؟ !

امروز هم روحانیت قیام كرده است ، نهضت كرده است ، ملت به تبع روحانیت نهضت كرده است ، ملت هاى اسلام بیدار شده اند ، نهضت كرده اند . خواسته هاى روحانیت عمل به قوانین اسلام است ، این ارتجاع است ؟ ! رسول اكرم مرتجع بود ؟ ! قوانین آسمانى ، قوانین الهى كه ما براى آن این قدر اهانت مى شویم ، این قدر زجر مى كشیم ، دعوت به عمل كردن به قوانین آسمانى ارتجاع است ؟ ! خداى تبارك و تعالى مرتجع است ؟ ! جبرئیل امین ، واسطه وحى الهى مرتجع است ؟ پیغمبر اكرم مرتجع است ؟ ! ائمه هدى مرتجع هستند ؟ ! علماى از صدر اسلام تا امروز كه از خودشان چیزى ندارند ، آنها قوانین اسلام را ، قوانین وحى را به مردم ابلاغ مى كنند ، ابلاغ قوانین الهى ارتجاع است ؟ !

شما اگر چنانچه به احكام اسلام اعتقاد دارید ، این احكام اسلام است ، اسلام انسان را آزاد خلق كرده است و انسان را مسلط بر خودش و بر مالش بر جانش و بر نوامیسش خلق فرموده ، امر فرموده است كه مسلط است انسان ، آزاد است انسان ، هر انسانى در مسكن آزاد است ، در مشروب و ماءكول آنچه خلاف قوانین الهیه نباشد آزاد است در مشى آزاد است . حكم اسلام است كه اگر كسى حمله برد به منزل كسى ، براى آن كسى كه مورد حمله واقع شده است جایز است كشتن او اسلام این قدر با آزادى ها موافق است ، اسلام ارتجاع سیاه است ؟ ! علماى اسلام كه از خودشان چیزى ندارند ، ما كه خودمان حرفى نداریم ، ما هر چه مى گوییم قال رسول اللّه مى گوییم ، رسول اللّه هم قال اللّه مى فرماید ، اگر ما مرتجعیم معلوم مى شود رسول اللّه مرتجع است ، اگر شما ما را مرتجع مى دانید ، ما را كهنه پرست مى دانید (مردك امروز هم باز برداشته نوشته ) اگر ما را كهنه پرست مى دانید ما كه از خودمان حرفى نداریم ما مى گوییم قال اللّه تعالى ، ما مى گوییم قال رسول اللّه ، پس شما رسول اللّه را كهنه پرست مى دانید! اف بر این تجدد .

اگر قوانین را قبول دارید ، اگر اسلام را قبول دارید كه ما تبع آن هستیم و اسلام سر منشاء همه آزادى ها ، همه آزادگى ها ، همه بزرگى ها ، همه آقائى ها ، همه استقلال هاست ، اسلام را قبول دارید ، این احكام اسلام است ، كجایش ارتجاع است ؟ بفرمایید كجاى احكام اسلام را آقایان ارتجاع سیاه مى دانند ؟ بفرمایند بیایند تفاهم كنند ، آخر اینكه تو بروى آنجا براى خودت صحبت بكنى و هر جا پیش آید یك صحبتى بكنى و هى (كهنه پرستى را ما مى كوبیم ، چطور مى كنیم ) رجز بخوانى ، اینكه نمى شود . خوب بیا بنشین بگو آقا اینكه پیغمبر فرموده است ، این ارتجاع سیاه است ، تا ما ببینیم كه شما درست مى فرمائید ؟ تا ما اثبات كنیم نخیر ارتجاع نیست .

ما مى گوئیم آقا ، غلام حلقه به گوش دیگران نباشید . ما عزت و شرف شما را مى خواهیم . ما به

ص: 68

شماها نصیحت مى كنیم كه آقا شما دولت اسلام هستید ، هیاءت حاكمه بر مسلمین به اصطلاح هستید ، شما عزیز باشید ، آقا باشید ، بزرگ باشید ، استقلال را حفظ كنید ، تبعیت را دست بردارید ، دستتان را براى چهار دلار دراز نكنید ، هر جلسه اى كه شما تشكیل مى دهید هى مى گوئید دلار بده ، ما با این چیزها مخالفیم ، اگر این ارتجاع است ما مرتجعیم و اگر آن تمدن است شما متمدنید . اگر به قوانین اسلام شما اعتقاد دارید این قوانین اسلام و اگر به قوانین اساسى ، به قانون اساسى شما اتكاء دارید ، قانون اساسى مردم را آزادى داده است در مسكن ، در كارهاى خودش ، در مالش ، در جانش آزادى داده ، از این زورگویى ها قانون منع كرده است . ما مى گوئیم شما آقا بیائید به قانون عمل كنید ، مى گذاریم قانون را زمین ، شما یك نماینده اى بفرستید ما هم یك نماینده اى مى فرستیم ، قانون اساسى را مى گذاریم زمین ، شما كه مى گویید ما قانونى هستیم ، دموكرات هستیم ، شما كه مى گویید كه ما جلو رفته هستیم ، مترقى هستیم ، این قانون اساسى ماست ، مى گذاریم زمین ، به قانون اساسى عمل كنید اگر ما حرفى زدیم . به این متمم قانون اساسى شما عمل كنید كه علماى اسلام در صدر مشروطیت جان دادند براى گرفتن این ورفع كردن اسارت ملت ها ، شما بنشینید به این قانون اساسى عمل كنید . قانون اساسى مطبوعات را آزاد كرده است ، شما آزاد مى كنید ؟ ! ما مرتجعیم كه مى گوییم بگذارید به قانون اساسى عمل بشود ؟ ! بگذارید مطبوعات آزاد باشد ؟ ! بگذارید كه این مطبوعات روى عقیده خودشان چیز بنویسند ؟ ! گر چه همه شان خبیث هستند لكن با جمیع خباثتشان باز نمى خواهند اینقدر سمپاشى كنند .

روسیاهى رژیم در 15 خرداد از تاریخ محو نخواهد شد

خوب ، شما آقایان ، ملت ایران روزنامه اطلاعات را ، سر مقاله روزنامه اطلاعات روز سه شنبه را ، سه شنبه 18 فروردین را ملاحظه فرمودید ، ملاحظه فرمودید كه اینها چه نقشه اى كشیده بودند و كشیده اند . اینها دیدند كه بازور و با قلدرى و با سرنیزه ، با 15 خرداد فراهم كردن ، با مدرسه فیضیه خراب كردن ، با خراب كردن و با اهانت به علماى اسلام كردن ، با تبعید كردن ، با اخراج كردن ، با حبس كردن و اینها ، هر چه كردند گندش بالا آمد ، این قدر بالا آمد كه او هم فهمید ، همه فهمیدند ، اینها دیدند كه خیلى بد شد ، دنیا اعتراض كرد . 15 خرداد روى دولت ها را سیاه كرد ، ما نمى خواستیم این قدر روسیاهى بار بیاید . 15 خرداد ننگى بر دامن این مملكت گذاشت كه تا آخر محو نخواهد شد ، تاریخ ضبط مى كند این را ، خودشان هم گفتند كه 15 خرداد ننگ بود ، من هم مى گویم ننگ بود لكن نكته را نگفتند و من نكته را مى گویم ، ننگ بود كه مسلسل ها را ، تانك ها را ، توپ ها را ، تفنگ ها را از مال این ملت فقیر به دست آوردند و به روى این ملت فقیر بستند ، پایمال كردند این بیچاره ها را ، از این ننگ بالاتر آیا مى شود كه انسان یك ملتى را اینطور پایمال كند ؟ این بیچاره ها چه كرده بودند آخر ؟ چه كرده بودند ؟

ص: 69

عمل به قانون اساسى ، در نظر رژیم ارتجاع است .

ما یك سلسله نصایح كردیم ، نصیحت كه این قدر بساط نداشت . ما یك مطالب منطقى داریم ، مى گوئیم قانون داریم آقا ، اگر قانون اساسى را شما قبول ندارید پس بگوئید آقاى دولت بروند در مجلس بگویند ما قانون اساسى را قبول نداریم . خوب باز بر گردند به قهقرا ، هر جا مى خواهند . ما كه مى گوییم به قانون اساسى عمل كنید ما مرتجعیم ؟ ! یا شمائى كه دستجمعى مردم را حبس مى كنید ، تبعید مى كنید ؟ سلول هاى شما پر است از حبسى ها ، از علما ، از اساتید ، از محترمین ، از متدینین ، بندرعباس پر است از تبعید شدگان ، براى اینكه اینها مى گفتند كه آقا ما نمى خواهیم اسیر مردم باشیم ، اسیر استعمار باشیم .

آخر چه مى گویند به ما ؟ ما مرتجعیم كه مى گوییم كه به قانون اساسى عمل كنید ؟ قانون اساسى را بگذارید زمین همه مان عمل كنیم ، این را كه قبول دارید . ما مى گوییم به دین عمل بكنید ، شما مى گوئید كه (پیغمبر اكرم مرتجع است ) نغوذباللّه ، در لفظ نمى گوئید ، معنایش این است . قانون اساسى را كه قبول دارید (ولو در آن وقت ها زمزمه مى كردند كه مال پنجاه سال پیش از این است و فلان ، قانون اساسى كه دیگر قضیه پنجاه سال پیش از این ندارد) قانون اساسى مى گوید ملت ها باید آزاد باشند ، ملت ایران باید مردمش آزاد باشند ، مطبوعات باید آزاد باشد ، هیچكس حق ندارد جلوى قلم را بگیرد .

اعلام تفاهم روحانیت با شاه ، دسیسه اى براى مرفوض ساختن روحانیت

شما دیدید كه روزنامه اطلاعات در روز سه شنبه هجدهم فروردین نوشت كه : (بعضى مجلات هم نوشته بودند لكن این بیشتر منتشر مى شود) (جاى خوشوقتى است كه مقامات روحانى با دولت موافقت كردند در انقلاب شاه و ملت ) رفتند تهران اعتراض كردند كه آقا این روحانى را معرفى كنید ، این خمینى است تا ما بگوییم علیه اللعنه ؟ یا سایر علماى اسلامند ؟ خوب معرفى كنید ، دست بگذارید رویش ، (علماى طراز اول ما چند نفر در اینجا هستند ، خداوند همه را حفظ كند ، در تهران هستند ، خداوند حفظشان كند ، در مشهد هستند خداوند حفظشان كند ، در نجف هستند خداوند حفظشان كند ، در سایر بلاد مسلمین هستند خدا همه را تایید كند . ) این علماى اسلام ، این علماى اسلام در ماوراى جو هستند ؟ اینهایى كه با شما یك قرارداد سرى كرده اند خوب اسم ببرید ، آقا اگر مردى تو اسم ببر ، بگو كه : (خمینى است ، توى حبس ما رفتیم پیش او و او گفت كه برگذشته ها صلوات ) ، خمینى غلط مى كند همچو حرفى مى زند خلاف دین اسلام ، خمینى مى تواند تفاهم كند با ظلم ؟ غلط مى كند . خمینى آنجا هم كه بود ، تو حبس هم كه بود مجد اسلام را حفظ مى كرد ، مى تواند حفظ نكند ؟ اسلامى كه پیغمبر اسلام این قدر زحمتش را كشیده است ، ائمه هدى این قدر خون دلش را خورده اند ، علماى اسلام این قدر زحمت كشیده اند ، خمینى و امثال خمینى مى توانند كه یك چیزى بگویند كه بر خلاف مصالح اسلام باشد ؟ ! خمینى را از جامعه بیرون مى كنند .

اینها نقشه این را كشیده اند كه علماى اسلام را به معرفى كنند به اینكه اینها هم مثل ما

ص: 70

مى مانند . خودشان مرفوض جامعه هستند مى خواهند ما را هم مرفوض كنند . جامعه خودشان را نمى پذیرد ، مى خواهند ما را هم بگویند نمى پذیریم ، مى خواهند ما را با این نقشه مشئوم ، منفور جامعه كنند با سر صبر و راحت تبعیت ارباب ها كنند ، تبعیت كارش از ارباب بود ، مى خواهند تبعیت از اسرائیل كنند ، وا مصیبت ! .

مگر من مى توانم با یك مجلس ، دو مجلس ، چهار تا مجلس مفاسد این مملكت را بگویم . من امروز حالم هم خوب نیست . دیشب خوابم هم خیلى كم بود . معذالك خوب ، یك مطالب و كلیاتى باید گفته بشود . ما حق دفاع از خودمان نداریم ؟

رفتند پیش مدیر اطلاعات كه آقا كى به شما این مطلب را گفته است ؟ خوب بگویید تا ما بفهمیم كه این روحانى كیست ؟ این روحانى سازمانى كیست كه با شما تفاهم كرده است و مطالب شما را قبول كرده است برخلاف دین اسلام ؟ خوب بگوئید . بیچاره خجل شده است گفته (من نبودم اینجا ، به فلان بگوئید ببخشند ، چه ، چه ، چه ، چه ، از این حرف ها ، یك شرح مفصلى ، من سرمقاله ام حاضر است و سرمقاله را به آن آقا نشان داده بود كه من این را نوشته ام لكن سنجاق كرده از بعضى مقامات آورده اند داده اند كه این را باید بنویسى ، باید است من چه بكنم ؟ ) من یك تكلیفى براى او معین مى كنم و یك مطلبى براى خودمان مى گویم ، اگر چنانچه اطلاعات ، روزنامه اطلاعات ، مدیر اطلاعات یك آدمى است كه متاسف است از این تحمیلات ، شما خوب دیگر بحمداللّه متمولى ، احتیاج ندارى دست از روزنامه نگاریت بردار بشو وزیر ، الحمدلله اینجا همه وزیر مى شوند ، بشو وزیر ، بشو وكیل ، بشو چه ، گر چه مردم نمى كنند خودشان وكیلت مى كنند ، لازم نیست مردم بخواهند مگر مردم حق وكالت دارند ؟ نه ! وكیلت مى كنند ، منتصبت مى كنند ، مثل سناتور منتصبت مى كنند . اگر تو از این معنا عار دارى كه یك چیزى را بر تو تحمیل كنند ، خوب آسان است این ، روزنامه نگارى را كه الزام نمى كنند كه شما روزنامه نگار باشید ، دست از روزنامه تان بردارید بروید یك شغل بهترى . از آن طرف من به او پیغام دادم كه باید این درست بشود ، باید این تكذیب بشود ، از قرارى كه دیشب باز یك كسى آمده بود گفت كه : (او قبول كرده است كه من نمى توانم با ملت مواجه بشوم ، نمى توانم با روحانیت مواجه بشوم ، فكرى بكنید من یك سوژه اى درست مى كنم كه تكذیب بشود ، دستگاه گفته این دلیل بر سستى كارماست ) خوب ، ما مرتجعیم یا شما ؟

یك دروغى را ، آخر ما كه مرده نیستیم كه شما نسبت به ما مى دهید ، ما یك جمعیت كثیرى بحمداللّه از علما داریم ، ما مراجع بزرگ داریم ، ما مراجع بزرگ عالى شاءن داریم ، ما علما داریم در بلاد ، ما فضلا داریم در حوزه ها ، ما مدرسین بزرگ داریم در حوزه ها ، ما طلاب و فضلاى علوم دینیه داریم . اینها كه نمى نشینند كه گوش كنند كه كسى در روزنامه - منتشرو - كثیرالانتشارش یك دروغ شاخدارى بنویسد: (بحمداللّه موافقت كردند!) ما داد مى كنیم ، فریاد مى كنیم ، نمى گذارند منعكس بشود ، خوب آقا ، آقایى كه دیروز گفتى كه ، یا دیشب گفتى كه كهنه پرستى را جلو بگیرید ، این كهنه پرستى نیست كه شما جلو مطبوعات را مى گیرید ؟ تحمیل مى كنید به روزنامه اطلاعات ؟ سند

ص: 71

داریم ، دیگر اینكه یك چیز دروغى نیست كه آقایان بگویند كه افترا بستى - روزنامه اطلاعات را - نوشته شما سنجاق در دفتر روزنامه اطلاعات است كه شما گفته اید باید این را بنویسید و نگذاشته اید تكذیب كند .

ما حرفمان این است كه آقا به قانون اساسى عمل بكنید ، مطبوعات آزادند ، قلم آزاد است ، بگذارید بنویسند مطالب را . اگر دین دارید به دین عمل كنید ، اگر چنانچه دین را ارتجاع مى دانید ، به قانون اساسى عمل كنید ، خوب بگذارید بنویسند . (مدیر اطلاعات به دست و پا افتاد و چه شد و من به او پیغام دادم كه من از آن آدم ها نیستم كه اگر یك حكمى كردم بنشینم چرت بزنم كه این حكم خودش برود ، من راه مى افتم دنبالش ، اگر من خداى نخواسته یك وقتى دیدم كه مصلحت اسلام اقتضا مى كند كه یك حرفى بزنم مى زنم و دنبالش راه مى افتم و از هیچ چیز نمى ترسم بحمداللّه تعالى ، و اللّه تا حالا نترسیده ام ، آن روز هم كه مى بردندم آن روز هم آنها مى ترسیدند ، من آنها را تسلیت مى دادم كه نترسید . )

ترس در راه مقاصد اسلامى نشانه بى دینى است

اگر ما براى مقصد اسلامى ، براى مقصدى كه انبیا خودشان را به آب و آتش زدند ، اولیاى عظام خودشان را به كشتن دادند ، علماى بزرگ اسلام را آتش زدند ، سر بریدند ، حبس كردند ، تبعید كردند ، حبس هاى طولانى كردند ، اگر چنانچه ما براى مقاصد اسلام بترسیم دین نداریم . دیندار هم براى اینكه خرقه را از این عالم خالى كند مى ترسد ؟ اگر ما ماوراى این عالم را اعتقاد داشته باشیم ، باید شكر كنیم كه در راه خدا كشته بشویم و برویم در صف شهدا ، بترسیم ؟ از چه بترسیم ؟ آن باید بترسد كه غیر از این عالم جایى ندارد - ما - بحمداللّه تعالى ، خداى تبارك و تعالى وعده كرده به ما كه یك جاى خوب دارید اگر چنانچه به دین من رفتار كنید و ما امیدوارم كه رفتار كنیم ، امید دارم كه رفتار كنیم . ما از چه بترسیم ؟ چه ترسى ما داریم از شماها ؟ شما آن آخر امر این است كه ما را اعدام كنید ، اول زندگى راحت ماست ، از این كثافت كارى ها بیرون مى رویم ، از این رنج و محن خلاص مى شویم . آقاى ما فرموده : (و اللّه لا بن ابى طالب انس بالموت من الطفل بثدى امه ) خوب ایشان فرموده است ، ما البته نمى توانیم همچنین دعوى هائى بكنیم لكن ما شیعه او هستیم ، ما اگر از مرگ بترسیم معنایش این است كه ماوراءالطبیعه قبول نیست .

ارتجاع در تعبیر رژیم

ما كه مى گوئیم كه مطبوعات آزاد باشند ، ما كهنه پرستیم ؟ ! آقایان كه الزام مى كنند كه در مطبوعات این نوشته بشود ، آنها مترقى اند ؟ ! خوب ما صدایمان از این بلند گو تا آنجا مى رسد ، آنها صدایشان از اینجا تا امریكا مى رسد . هر جا دلار مى گیرند صدایشان هم آنجا مى رسد . مال این ملت را خرج مى كنند در مطبوعات خارجیه ، مطبوعاتى كه در خارج هست بر ضد روحانیت ، بر ضد اسلام ، بر ضد ملیت ، بر ضد همه چیزها مقالات مى نویسند . به من مى رسد این مطالب . اینها خطا كردند مرا رها

ص: 72

كردند ، اشتباه كردند ، به آنها هم گفتم آنجا ، گفتم اگر مى خواهید همان ، رویه را داشته باشید بگذارید من اینجا باشم صلاح است ، دوباره هیاهو در نیاورید . حالا هم دارم مى گویم آقا ما مرتجع نیستیم به این معنا كه شما مى گوئید ، ما با آثار تمدن مخالف نیستیم و اسلام با آثار تمدن مخالف نیست .

قدرت اسلام

اسلام از خدا مى خواهد كه شما بر همه مقدرات عالم حكومت كنید . اسلام آن بود كه شمشیر را كشید و تقریبا نصف دنیا یا بیشتر را گرفت ، با شمشیر گرفت ، این اسلام مرتجع است ؟ ! اسلام آن بود كه این ممالكى كه شما حالا تحت اسارت او هستید ، تحت اسارت آورد . آنها كه به احكام اسلام عمل مى كردند فى الجمله البته ، حكومت هاى اسلامى تا حالا الا یكى دوتایشان به احكام اسلام عمل نكرده اند كه مع ذلك همین كه خودشان را زیر بیرق اسلام مى دانستند ، همین كه خودشان را وابسته به اسلام مى دانستند ، همین كه به حسب ظاهر به احكام اسلام عمل مى كردند همچو قدرتى پیدا كردند كه یك بیست و چند هزار جمعیت عرب ، این مملكت به این وسیعى را همچنین پایمال كرد و رفت تا آن آخر براى اینكه متمدنش كند ، آدمش كند و كرد . این افكار نورانى كه در علماى اعلام ما هست ، در مراجع بزرگ ما هست ، اینها به واسطه نور اسلام است . این افكار نورانى كه در رجال عظیم الشان ما هست ، هر جا باشد مال اسلام است . این افكار پوسیده اى كه ، كهنه پرستى هائى كه آقایان دارند ، تبعیت از همه ، سر بسته و در بسته تحویل دادن ، همه مخازن یك مملكت را تحویل دیگران دادن ، این ارتجاع است . روى این ارتجاع ، سیاه .

عذر خواهى نخست وزیر

فرستادند ، از نخست وزیر هم اینجا دیروز بود كه :(بله این عفو از شماست ، اشتباه شده است ، خطا شده است ، یك اشتباهى شده ، شما چه بكنید ، مبادا یك وقتى یك تشنجى بشود ، مبادا یك وقتى جور دیگرى پیش بیاید ، یك وقت چه بشود ، چه بشود ، چه بشود ، ما مى خواهیم كه چه باشد ، ما تابعیم . ) از این مطالبى كه همیشه گفته مى شود ما هم گفتیم كه خوب حالا خود روزنامه اطلاعات كه مى گوید من بى تقصیرم و شماها این كار را كردید . شما هم كه آمدید مى گوئید دیگر باید او ملتزم بشود و شما هم قول بدهید به اینكه تكرار نشود این مطالب ، اگر تكرار بشود مواجه با یك مطلب بدترى خواهد شد ، نكنید ، این قدر هى كهنه پرست را به رخ ما نكشید تا ما هم مجبور بشویم كه مطلب را زود بازش كنیم از هم تا ببینیم كه آیا این علماى عظام اسلام كهنه پرست هستند یا شماها ؟ آنها مى گفتند: این قدر تحمیل بر ملت نكنید .

عدم توجه دولت به وضع فقرا

این بیچاره هاى گدا ، این مملكت مترقى كه امسال زمستانش دل ما را خون كرد ، آن اصفهانش

ص: 73

آن همدانش ، آن تهرانش و آن قمش ، هم آن جاهاى دیگرش ، این سرماى كشنده هیچ فكرى كردید براى این بیچاره ها ؟ به من اطلاع داده اند كه در همدان بیش از دو هزار نفر مرده اند امسال ، در سرماى چهل و سه درجه و دو درجه ، شما هیچ فكرى براى اینها كرده اید ؟ اى مملكت مترقى ! اى آقایانى كه مملكتتان ترقى كرده ! ما مى خواهیم واقعا مترقى باشد ، یك فكرى براى این بیچاره ها بكنید ، هم گرسنگى بخورند هم توسرى ؟ هم پابرهنه راه بروند و هم شما شلاق تو سرشان بزنید ؟ خوب ما مى گوئیم نكنید اینطور . این ارتجاع است كه ما مى گوئیم كه این قدر فشار به مردم نیاورید ؟ این قدر كتك نزنید ؟ این قدر فحش ندهید ؟ اینها ارتجاع است ؟ شما كه عمال استبداد هستید و دارید با زور و سرنیزه و قلدرى و هر جور دلتان مى خواهد با این ملت بیچاره عمل مى كنید ، تمام قوانین را زیر پاى خودتان گذاشته اید ، تمام احكام را به آنها بى اعتنایى مى كنید ، شما مترقى هستید و ما كه مى گوییم به احكام اسلام عمل كنید ، به قانون اساسى عمل كنید ، ما مرتجعیم ؟ !

دلسوزى حكومت جور براى اسلام و تاءسیس دانشگاه اسلامى

مى خواهند (آقایان - خنده دارد واقعا) دانشگاه اسلامى تاءسیس كنند ، شنیده ام چندین میلیون هم بودجه برایش درست كرده اند . شما اگر براى اسلام دلسوز هستید خوب این دانشگاه ما آنجاست چرا خرابش مى كنید ؟ اگر شما واقعا متوجه بودید كه اسلام لازم است بودنش ، احكام اسلام باید باقى باشد ، علماى اسلام باید باقى باشند ، ما به خیر شما هیچ امیدى نداریم . بابا شر نرسانید . بگذارید ما براى شما خدمت كنیم ، بگذارید ، ما یك شاهى بودجه این مملكت را بحمداللّه صرف نمى كنیم . ما با این بیچارگى و با این شما ، هر كس مى خواهد برود ببیند ، خوب این طلاب علوم دینیه اسلام ، بروید مكانشان را ببینید ، بروید زندگى بعد از غارت را ببینید ، قبل از غارت هم بروید زندگیشان را ببینید ، اینها مى خواستند ببرند والا به درد آنها نمى خورد كه این گلیم كهنه ، آنها مى خواستند اذیت كنند والا یك گلیم كهنه و یك سماور شكسته حلبى به درد اینها مى خورد ؟ خوب بروید ببینید آقا این ، ما كه مخفى چیزى نداریم ، این مدارس ما همه موجود ، این منازل ما هم همه موجود ، بیائید ببینید دیگر ، اگر شما دیدید كه تمام بودجه اى كه این ملت اسلام ، این ملت فقیر با تمام اخلاص مى آید به ما مى دهد براى حفظ اساس احكام اسلام ، اگر شما دیدید كه تمام بودجه سال ما به قدر یك مهمانى ، یك مهمانى كه یك نفر از خارج وارد مى شد و دولت ها مهمانش مى كنند ، اگر به قدر یك مهمانى آنها تمام بودجه سال ما بود بگوئید تف بر شما مرتجعین .

ما مى گوییم بودجه مملكت را بابا این قدر خرج نكنید ، این قدر مهمانى مى خواهید چه كنید ؟ این ارتجاع است كه ما مى گوئیم كه شما آقا باشید ؟ این قدر دست پیش مردم دراز نكنید ، اینقدر خرج نكنید كه دست دراز كنید ، خرج هاى بیجا ، یك سازمان هاى عریض و طویل درست كرده اند .

ص: 74

اعتقاد به علما در قلب مردم است

شما به احكام اسلام اعتقاد پیدا كنید ، ما همه جزو سازمان شما ، همه ملت ، همه ملت جز و شما ، مگر ما به این ملت یك پولى داده ایم كه با ما دوستند ؟ مگر ما به این ملت یك رشوه اى داده ایم كه با ما رفیقند و ما را مى خواهند ؟ اینها فهمیده اند ، اعتقاد به این معنا پیدا كرده اند كه این آقایان ، این مراجع بزرگ اسلام ، این طلبه خمینى ، اینها مى خواهند مردم را ، دوست دارند مردم را ، صلاح حال ملت را مى خواهند ، صلاح حال مملكت را مى خواهند ، این اعتقاد در قلب مردم است ، انسان هم تابع احساسات قلبش هست ، همه تبعیت مى كنند .

به مردم تواضع كنید تا پایگاه مردمى داشته باشید

شما بیائید نصیحت من را گوش كنید ، همانطورى كه من به این اشخاصى كه مى آمدند گفتم این مطلب را كرارا كه آقا تا حالا دیدید شما كه با زجر ، با كتك ، با حبس ، با شكنجه ، با تبعید ، با اهانت ، با همه امور بردى نكردید ، دیدید كه ملت عصبانى مى شود ، نمى شود یك ملت را تا آخر زیر چكمه نگه داشت ، این را دیدید ، بیائید یك قدرى تغییر بدهید ، تجربه بكنید ، آخر شما اشخاصى هستید كه ادعاى عقل مى كنید ، تجربه كنید ، یك وقت هم آن ورق را پیش بیاورید ، تلطف كنید به مردم ، تواضع كنید به مردم . آقا دولت مال مردم است ، بودجه مملكت از جیب مردم است ، شما نوكر مردم هستید ، دولت ها خدمتگزار مردمند ، لفظا نگوئید من خدمتگزار و عملا تو سر مردم بزنید و این ارباب هاى بیچاره تان را پایمال كنید . خوب شما از بودجه این مملكت دارید ارتزاق مى كنید ، دارید زندگى مرفه مى كنید ، خوب زندگى مرفه شما پیشكش شما ، دارید زندگى مى كنید هر جورى هم دلتان مى خواهد ، هر جورى هم دلتان مى خواهد زندگى مى كنید . ما اصلا نمى توانیم تعقل كنیم زندگى اینها را ، شما خیال مى كنید مى توانید بفهمید اینها چه جور زندگى مى كنند ؟ اصلا تعقل نمى توانیم ما بكنیم ، ما در ذهنمان وارد نشده این مطلب كه یك طیاره از اینجا برود به هلند و گل بیاورد براى یك مهمانى ، 300 هزار تومان كرایه طیاره باشد ، اینها چیزهائى است كه من شنیده ام ، من كه خودم طیاره چى نبودم كه ببینم ، اینها چیزهائى است كه معروف است و گفته مى شود . ما تعقل نمى كنیم تعیش اینها را ، اینها پیشكش شما ، مگر شما از بودجه این مملكت ، از مال این ملت ، از دسترنج این كارگر ، از دسترنج این زارع ارتزاق نمى كنید ؟ شمائى كه اینقدر دلسوزید براى این زارع ، دلسوزید براى این كارگر ، یك قدرى از این طرف خودتان یك خرده بلغزد به این بیچاره ها . این زمستان گذشته را با یك میلیون تومان مى شد تقریبا نجات داد این بیچاره ها را ، این یك میلیون تومان مثل یك قطره مى ماند نسبت به دریا ، خوب یك قدرى هم پخش كنید از این چیزهائى كه از این ملت به دست آورده اید ، دیگر محتاج به این خرج هاى سازمانهاى عریض و طویل نباشید ، آنها بروند سراغ كارهایشان ، اینقدر تن پرور نباشند ، اینقدر مفتخور نباشند بروند یك كارى انجام بدهند ، هى بایستند آنجا و بخورند كه نمى شود . شما هم محفوظ مى مانید ، هیچ كس با شما مخالفت آنوقت نمى كند ، دل ها هم پیش ما شما آنوقت مى آیند ، آنوقت

ص: 75

همانطور كه من اینجا نشستم ام و منبر مى روم و آقایان گوش مى كنند و باورشان مى آید ، حرف هاى شما را هم باورشان مى آید ، حالا اما هر چه بگوئید ، مى گویند بیخود مى گویند ، هر چه بگوئید ، اگر بگوئید دو دو تا چهار تاست ، مى گویند معلوم مى شود كه این مطلب بدیهى یك اشتباهى در آن هست .

ملت پشتیبان دولتى است كه خاضع به اسلام باشد

آمد گفت به من كه : خوب آن دولت كه با شما چه بود و چه كرد و چه كرد ، ما متاسفیم و خوب آن كه رفت بحمداللّه حالا یك دولتى آمده است كه این اشخاصش بسیارشان ، پدرانشان روحانى بوده اند ، متدینند و كذا و كذا و كذا ، گفتم كه : آقا ، نه ما دشمنى با آن دولت داشتیم و نه عقد اخوتى با شما خواندیم ، ما به اعمالتان نگاه مى كنیم ، ما اینجا مراقبیم ، اگر اعمال شما تكرار اعمال آنهاست ، همانطورى كه با آن مخالف بودیم و هستیم (الى یوم القیامة ) و رویشان سیاه شد تا آخر ، شما هم آنجور خواهید شد ، تا آخر ما همانیم و مخالفت مى كنیم و اگر چنانچه رویه را تغییر بدهید ، ما همه مسلم هستیم ، برادر هستیم . رویه را تغییر بدهید ، خاضع بشوید نسبت به احكام شرع ، تصویبنامه هاى باطل را ، آنهائى كه مخالف احكام شرع است لغو بكنید ، خضوع كنید نسبت به احكام شرع ، البته این تصویبنامه ها را لغو كنید ، اینجا مى گویم ، آنجا گفتم خاضع بشوید براى احكام شرع . اگر شما هم همانطورى كه ما همه مسلمان هستیم ، شما هم مى گوئید مسلمان هستید ، خاضع هستید براى احكام شرع ، ما علاوه بر اینكه مخالفت نمى كنیم پشتیبانى هم از شما مى كنیم ، مگر ما مى گوئیم دولت نباشد ؟ ما مى گوئیم دولت باشد خاضع براى قوانین اسلام و لااقل براى قانون اساسى خاضع باشد . ما كه نمى گوئیم دولت نباشد ، ما كه نمى گوئیم كه مى خواهیم زندگى بكنیم مثل آن كسانى كه در هزاران سال پیش بودند ، تو غارها زندگى مى كردند ، كدام روحانى به شما این حرف را زده ؟ كدام روحانى گفته است كه ما با فلان مظاهر تمدن مخالفیم ؟ شما پیدا كنید یك روحانى را .

ما با مظاهر استعمارى مخالفیم نه با تمدن

شما مظاهر تمدن را وقتى كه در ایران مى آید همچو از صورت طبیعى خارجش مى كنید ، همچو از صورت طبیعى خارجش مى كنید كه چیز حلال را مبدل به حرام مى كنید . این رادیو براى این بساطى است كه حالا در ایران مرسوم است ؟ این تلویزیون براى این بساطى است كه اینها راه انداخته اند ؟ در ممالك دیگر هم همین طور است ؟ ممالك متمدنه هم استفاده شان از این آلات جدید همین جور است كه آقایان اینجا استفاده مى كنند ؟ یك تربیت بد در این مملكت است . فرهنگ ما یك فرهنگى نیست كه بتواند این مملكت را اداره كند ، جوان نیرومند قوى كه در مقابل استعمار بایستد ، دستش را بلند كند ، كشته بشود و نجات بدهد ملت را ، این فرهنگ ما فرهنگى نیست كه اینكاره باشد . اینها اعصاب مردم را با این بساطى كه در اینجاها راه مى اندازند و با این برنامه هائى كه در رادیو و در تلویزیون و اینها هست و از امثال ذلك ، ضعیف مى كنند ، مطبوعات ما و روزنامه هاى ما و مجلات ما و كتاب هائى كه

ص: 76

منتشر مى شود ، تمام اینها بدست استعمار است . استعمار است كه روزنامه ها را اینطور مبتذل مى كند تا فكر جوان هاى ما را مسموم كند . استعمار است كه برنامه هاى فرهنگى ما را جورى تنظیم مى كند كه جوان نیرومند در این مملكت نباشد . استعمار است كه برنامه هاى رادیو و تلویزیون را جورى تنظیم مى كند كه مردم اعصابشان ضعیف بشود ، قوت را از دست بدهند ، نیرومندى را از دست بدهند ، اینها استعمار است . ما با این مظاهر استعمارى مخالفیم ، ما مرتجعیم ؟ ! شما مترقى هستید ؟ ! ما حرف هایمان یك حرفهائى است ، جنگ و بساط ندارد ، آقا بنشینید منطقى صحبت كنید ، فحش ندارد كه ، خوب بنشین صحبت كن ، بفرستید ، اشخاص عاقل را بفرستید با ما تفاهم كنند ، ببینیم كه ما با كجاى تمدن مخالفت داریم ، ما با فسادها مخالفت داریم . ما مى گوئیم كه شما برنامه هاى اصلاحى تان را اسرائیل برایتان درست مى كند ، ملت اسرائیل . شما وقتى برنامه هم مى خواهید درست كنید دستتان را پیش اسرائیل دراز مى كنید ، شما كارشناس نظامى از اسرائیل به این مملكت مى آورید ، شما محصلین را از اینجا به اسرائیل مى فرستید ، ایكاش به جاى دیگر مى فرستادند ، به آمریكا مى فرستادند ، ایكاش به انگلستان مى فرستادند ، به اسرائیل مى فرستید ، ما با اینها مخالفیم .

پیمان با اسرائیل غاصب

ما مى گوئیم آقا جمیع ممالك اسلامى صف كشیدند یك طرف مقابل كفر و اسرائیل ، شما و دولت تركیه هم یك طرف ایستاده اید با اسرائیل موافق . ما مى گوئیم صلاح نیست این كار ، آقا اینقدر با عواطف ملل مخالفت نكنید ، واللّه مضر است . تمام مسلمین یك طرف ، مملكت ایران هم یك طرف ، آنوقت ملت ایران آلوده مى شود ، آنوقت برادرهاى سنى ما خیال مى كنند كه شیعه ها یهودى پرستند .

اى مردم ! اى عالم ! بدانید ملت ما مخالف است با پیمان با اسرائیل . این ملت ما نیست ، این روحانیت ما نیست ، دین ما اقتضا مى كند كه با دشمن اسلام موافقت نكنیم ، قرآن ما اقتضا مى كند كه با دشمن اسلام هم پیوند نشویم در مقابل صف مسلمین . ما این حرف ها را مى زنیم ، ارتجاع هست این آقا ؟ ! بیایید ، خوب بیائید بنشینید ببینیم كجاى این ارتجاع است . شما كه به قول خودتان ، مملكت سابقه دار دو هزار و پانصد ساله دارید و هى مى نازید به استخوان هاى پوسیده اى كه رفته اند و از بین رفته اند و در مقابل اسلام مى خواهید استخوان ها را از زیر خاك در آورید ، شمائى كه اینقدر مى نازید به این استخوانهاى پوسیده و ملت سابقه دار كذا و كذا ، حالا این آخر عمرى آمده اید با اسرائیل هم پیوند در مقابل احكام اسلام ، در مقابل مسلمین ؟ ما وقتى مى گوئیم كه با اسرائیل چیز نشوید ، حالا ما پیوند كردیم با كذا و جو جو آمده و چى چى آورده ؟ تف بر این منطق . سیاه باد رویتان . ما این حرف ها را

ص: 77

مى زنیم ، كجاى این ، كجاى این كهنه پرستى است كه مردك مى گوید كهنه پرستى است ، كجاى این كهنه پرستى است ؟

اسلام در اعلامرتبه تمدن است

ما در اعلى مرتبه تمدن هستیم ، اسلام در اعلى مرتبه تمدن است ، مراجع عالیقدر اسلام در اعلى مرتبه تمدن هستند . خوب ، بروید ببینید آنها را ، اینجا موجودند ، مشهد موجود است ، تهران موجود است ، نجف موجود است ، بروند ببینند كدام اینها مرتجع هستند ؟ آقایان خودشان با طیاره اینجا و آنجا میروند ، بعد مى گویند با الاغ ملت برود ؟ مگر امسال نبود یكى از مراجع با طیاره رفت به مشهد ؟ مگر سایر مراجع با اتومبیل راه نمى روند ؟ امسال هم مراجع راه افتادند ، همه مجتمع شدند (كه بعد تشكر را عرض مى كنم ) همه مجتمع شدند در تهران ، اینها با الاغ رفتند ؟ اینها مخالفند با آثار تمدن ؟ .

ما مجانا پشتوانه كشور هستیم

ما مى گوئیم نكنید اینطور ، ما همه از هم هستیم ، اولاد یك خانواده هستیم ، اهل یك مملكت هستیم ، چرا ما را مى خواهید بشكنید ؟ ما مجانا پشتوانه این مملكت هستیم ، هیچ هم تحمیل بر بودجه شما نداریم . مى سازیم ، مى سازیم با این كتك ها ، با این حبس ها ، با این زجرها ، با این اهانت ها ، با این فحش ها و براى این مملكت یك استوانه اى هستیم ، ایستادیم اینجا ، اگر خداى نخواسته چیزى ، یك خطرى براى این مملكت پیش بیاید ، ما ایستادیم در مقابلش و نمى ترسیم . این آقایانى كه مى گویند كه ما مملكت را مى خواهیم حفظ كنیم ، ما چطور هستیم و كذا هستیم ، شما یادتان نیست كه وقتى كه متفقین آمدند اینجا ، چطور فرار كردند این بیچاره ها از تهران تا به یزد . اگر یك آخوند پیدا كردید فرار كرده ، یك آخوند ، یك آخوند . آن روز كه در بالاى تهران طیاره ها راه افتاده بود و مردم را مى ترساندند ، من تهران بودم ، خدا رحمت كند مرحوم آشیخ حسین قمى (رضوان اللّه علیه ) با ایشان در آن میدان شاهپور ، آنجاها بودیم ، ایشان سبیلش را چاق كرده بود با كمال طمانینه ، اصلش كانه خبرى نیست ، من هم مثل او (یك كم بدتر) كانه خبرى نیست . این بیچاره ها ، این نظامى هائى كه مى گویند اینقدر ما كذا هستیم و كذا هستیم و براى مملكت چه مى كنیم ، اینها وقتى كه پاى استفاده و پاى بردن منافع و پاى زورگوئى هست اینطورند . خدا نكند كه یك روزى یك ورقى برگردد ، اول كسى كه فرار كند همین

ص: 78

نشاندارها هستند ، و ما هستیم الحمدلله اینجا تا آخرش ، مگر اینها بیایند بگیرند ما را ببرند ، ما باز هستیم .

تاسیس دانشگاه اسلامى ، دسیسه اى دیگر از رژیم .

این دانشگاه اسلامى كه آقایان مى خواهند درست كنند نه اینكه خیال كنید با اسلام آشتى كرده اند خیر ، قضیه قرآنى است كه سرنیزه كردند در مقابل امیر المؤمنین (سلام اللّه علیه ) با حربه قرآن ، معاویه امیرالمومنین را شكست داد ، با حربه قرآن والا چند دقیقه دیگر ، چند ساعت دیگر اگر مانده بود آثارى از بنى امیه نمى ماند لكن حیله كردند ، قرآن آوردند ، (ما مسلم ، شما هم مسلم ، اشهد ان لا اله الا اللّه ، این قرآن ) این خوارج بدبخت احمق ، مقدس احمق كه امام را نشناخته بودند ، هر چه حضرت امیر گفت آقا صبر كنید(خیر نمى شود ، قرآن الحكم اللّه ، نمى شود ، نمى شود ، نمى شود ، ) مى خواستند بكشند حضرت امیر را ، همین اصحاب ، این خوارج اصحاب حضرت بودند ، انصار حضرت بودند ، آنها حیله كردند ، قرآن را بالاى نیزه ها كردند كه (الحكم بیننا و بینكم كتاب اللّه ، الحكم كتاب اللّه ) حضرت فرستاد به اصحابش كه جنگ مى كردند كه آقا برگردید ، گفت كه آقا مهلت بدهید یك ساعت دیگر مانده ، حضرت فرمود: (مى كشند اینها مرا ، ریخته اند دورم ، شمشیرها كشیده اند ، اگر نیائید مى كشند) با قرآن ، اسلام را شكست دادند . مگر مى شود با دانشگاه اسلامى ، اسلام را شكست داد ؟ مگر ما مى گذاریم شما دانشگاه اسلامى درست كنید ؟ ما تفسیق مى كنیم آن كه وارد بشود در آن دانشگاه ، بین ملت از بین خواهد رفت . مگر اینها مى توانند كه اسلام و مسلمین و علماى اسلام را تحت وزارت فرهنگ قرار بدهند ؟ غلط مى كند آن وزارت فرهنگى كه دخالت در امر دیانت و اسلام مى كند ، مگر ما مى گذاریم این مطالب بشود ؟ مگر خمینى بمیرد ، نعوذباللّه مراجع اسلام هم خداى نخواسته از بین بروند ، وقتى رفتیم ما دیگر تكلیفى نداریم لكن ملت اسلام هست ، ملت اسلام باز زنده است ، الان زندگى از سرگرفته است . (بارك اللّه فیكم ) ملت اسلام دیگر بیدار شد ، دیگر نمى نشیند ، اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمى گردد .

در همان سنگرى كه بودیم هستیم ،

اشتباه نكنید ، اگر خمینى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمى كند . اشتباه نكنید ، ما به همین سنگرى كه بودیم هستیم ، با تمام تصویب نامه هاى مخالف اسلام كه گذشته است مخالفیم ، با تمام زورگوئى ها مخالفیم ، با تمام فشارهائى كه بر ملت مى آید مخالفیم ، با تمام حبس هائى كه بى جهت حبس كرده اند و با حبس كردن آنها مخالفیم . ما مرتجع هستیم كه مى گوئیم بابا آخر چه كردند این بیچاره ها كه اعدام كردید ؟ چه كردند اینها را كه در بندرعباس فرستادید ؟ چه كردند اینها را كه در حبس قرار دادید ؟ این بیچاره ها جز اینكه گفتند بابا به قانون عمل كنید ، بیائید همه مان ، بزرگ هایشان گفتند به قانون ، این بیچاره ها ، كوچكترها هم كه خوب به تبع مسلمین و به تبع اسلام ، فرض كنید یك

ص: 79

كلمه هم گفته باشند ، حالا یك كلمه گفته اند ، باید تا آخر عمر این بیچاره در بندرعباس سر ببرد ؟ آقا یك قدرى اصلاح كنید خودتان را ، یك قدرى از این حال ارتجاع بیرون بیائید ، یك قدرى از این حال بربریت بیرون بیایید ، یك قدرى از این كارهاى قرون وسطایى دست بردارید ، اینقدر مرتجع نباشید ، متمدن باشید ، مترقى باشید ، مملكت را مترقى ، احترام به افراد مملكت بگذارید ، مردم را اینقدر بیچاره بار نیاورید ، دانشگاهایتان جورى نشود كه برنامه هایش جوان هاى ما را بد بار بیاورند . جوان هاى ما را مبارز بار بیاورید ، جوان هاى ما را جورى بار بیاورید كه در مقابل استعمار ایستادگى كنند . ماى مرتجع اینها را مى گوئیم .

ایران به اصطلاح مترقى زمان شاه

اگر ما مرتجعیم بفرمائید . شماى مترقى دارید دسته دسته این بیچاره ها را ، این جوان هاى ما را از بین مى برید . مدارستان یك مدارس صحیحى نیست كه انسان بتواند به آنها اطمینان داشته باشد ، برنامه هایتان یك برنامه هاى استعمارى است ، همه اش بازى ، همه اش فوتبال ، همه اش چه ، سایر ممالك هم اینطورى است ؟ پس این اتم ها را كى درست كرده است ؟ پس این طیاره ها را كى درست كرده ؟ مملكت مترقى !! لوله همین قم ، همین قم ، این لوله اى كه براى آب در قم درست كرده اند ، چون ایران درست كرده قابل استعمال نیست . مملكت مترقى ، تو از لولهنگ سازى هم باز بالا نرفتى ، به - رزم آراء گفت : ما به غیر لولهنگ سازى چیزى بلد نیستیم او را كشتند . این مملكت مترقى !! این مملكت مترقى است كه الان نسبت به هر چیزش احتیاج دارد به خارج ؟ از اسرائیل كارشناس مى آورد ، اى واى ، به اسرائیل مى فرستد كه یاد بگیرند ، شهردارى ها از قم امسال رفته اند ، از قم اشخاصى رفته اند ، یعنى فرستاده اند آنها راكه بروند (مثل اینكه در روزنامه استوار هم بود این ) در آنجا چیز یاد بگیرند . من نمى دانم از یهودى ها مى خواهند چه یاد بگیرند ؟ از آنها تقلب باید یاد بگیرند ، از آنها باید خدعه و فریب یاد بگیرند . چه مى خواهند یاد بگیرند ؟ این مملكت مترقى ! چه مى گویى ؟ چه مى گوئید شماها ؟ مگر با الفاظ مى شود ؟ مگر با چهار تا زن فرستادن به مجلس ترقى حاصل مى شود ؟ مگر مردها كه تا حالا بودند ترقى براى شما درست كردند تا زن هایتان ترقى درست كنند ؟ ما مى گوئیم اینها را فرستادن در این مراكز جز فساد چیزى نیست ، شما بعد تجربه كنید ، ببینید بعد از ده سال ، بیست سال ، سى سال دیگر اینها را بفرستند ، به خیال خودتان ، ببینید اگر شما جز فساد چیز دیگرى دیدید ؟ ما با ترقى زنان مخالف نیستیم ، با این فحشا مخالفیم ، با این كارهاى غلط مخالفیم .

مگر مردها آزادند كه زن ها مى خواهند آزاد باشند ؟ (آزاد مرد و آزاد زن ) با لفظ درست مى شود ؟ زن ها ، مردها آزادند ؟ در این مملكت مردها الان آزادند ؟ در چه چیز آزادند ؟

ص: 80

تشكر از عموم ملت

و من عاجزم از اینكه تشكر كنم از جمیع ملت هاى مسلمین ، اسلام ، تشكر كنم از ملت بزرگ ایران ، جمیع اصناف ، جمیع طبقات ، اینهائى كه با ما همكارى كردند ، اینهائى كه در غم ما غم خوردند ، تشكر بزرگ كنم از مراجع تقلید عظیم الشان ، زحمت كشیدند ، تهران رفتند ، اهانت ها دیدند در آنجا ، زحمت ها كشیدند در آنجا . مراجع بزرگ از بلاد جمع شدند در مركز ، از مشهد تشریف آوردند ، از اهواز تشریف آوردند ، از قم اعاظم ما تشریف بردند ، مراجع ما تشریف بردند ، نجف همراهى كرد ، قم آن كسى هم كه اینجا بود همراهى مى كرد ، همه ، همه با هم دست دادند به هم ، فهماندند به اینكه ما ملت زنده هستیم ، ما براى آزادى این ملت به همه جور حاضریم ، یكى مان حبس مى رود یكى مان اهانت مى شود ، یكى مان فحش مى خورد ، ما به همه چیزش حاضریم . حالا هم همین مراجع عظام تشریف دارند ، (كثراللّه امثالهم ) (آمین جمعیت ) همان مراجع نجف تشریف دارند ، (كثراللّه امثالهم ) . همان مراجع تهران و مشهد تشریف دارند ، (كثراللّه امثالهم ) . اسلام همچنین نیست كه یك فرد داشته باشد ، دو فرد داشته باشد ، همه سرباز اسلامند ، همه سربازان اسلامند ، همه علما جان نثار اسلامند ، نمى شود نباشند ، همه هستند الحمدلله . همه دست به هم داده اند ، چه آنكه صلاح دیده است كه به ملایمت كار را انجام بدهد ، چه آنكه صلاح دیده است با حدت كار را انجام بدهد ، همه اینها از ما هستند ، من لسانم ضعیف است كه تشكر كنم از این افراد برجسته ، از این علماى بزرگ ، من نمى توانم تشكر كنم خداى تبارك و تعالى آنها را حفظ كند ، خداى تبارك و تعالى سایه آنها را بر سر ما و مسلمین مستدام بدراد (آمین حضار) ما همه یك هستیم ، یك ، افراد زیاد لكن آراء واحده ، یك هستیم ، همه یك هستیم . گمان نكند كه ، كسى گمان نكند كه بشود با پخش یك چیزهاى مسموم بتواند كه بین علماى اسلام جدایى بیندازد ، هیچ امكان ندارد این مطلب ، ما همه با هم هستیم ، ما براى ذب از اسلام و ذب از ایران و ذب از استقلال ایران و ذب از كیان اسلام ، همه یك هستیم ، یك حلقوم داریم . گمان نشود كه خداى نخواسته (بچه ها خیال كنند) یك اختلافى در كار هست .

اهانت به مراجع ، اهانت به جامعه اسلامى است .

و من یك نصحیت مى كنم به بچه هاى طلاب ، طلاب جوان كه تازه آمده اند و حاد و تندند و آن این است كه : آقایان متوجه باشید اگر چنانچه شطر كلمه اى به یك نفر از مراجع اسلام ، شطر كلمه اى اهانت بكند كسى به یك نفر از مراجع اسلام ، بین او و خداى تبارك و تعالى ولایت منقطع مى شود . كوچك فرض مى كنید ؟ فحش دادن به مراجع بزرگ ما را كوچك فرض مى كنید ؟ اگر به واسطه بعضى از جهالت ها لطمه اى بر این نهضت بزرگ وارد بشود ، معاقبید پیش خداى تبارك و تعالى ، توبه تان مشكل است قبول بشود چون به حیثیت اسلام لطمه وارد مى شود . اگر كسى به من اهانت كرد ، سیلى به صورت من زد ، سیلى به صورت اولاد من زد ، واللّه تعالى راضى نیستم در مقابل او كسى بایستد دفاع كند ، راضى نیستم . من مى دانم ، مى دانم كه بعضى از افراد یا به جهالت یا به عمد مى خواهند تفرقه مابین

ص: 81

این مجتمع بیندازند . تفرقه ما بین این مجتمع معنایش این است كه در اسلام خلل واقع بشود ، استعمار به آرزوى خودش برسد .

ما خودمان را باید فدا كنیم براى اسلام ، آمال و آرزوهایمان را باید فدا كنیم براى اسلام - اگر بنا باشد - تمام مراجع از شصت به آن طرفند ، در عشره مشوومه یا میمونه ، اگر براى خدا در این عشره از بین برویم ، عشره میمونه است و اگر چنانچه باز به آمال و آرزو باشیم مشوومه همه مراجع از شصت به آن طرف هستند ، دیگر مى شود كه این اشخاصى كه ریششان را در اسلام سفید كرده اند اینها خداى نخواسته بر خلاف مصالح اسلام عمل بكنند ؟ نمى شود آقا . اگر یك وقت اختلاف اجتهاد در كار باشد ، مثل سایر مسائل شرعیه اختلاف اجتهاد در كار باشد ، بچه ها و جوان ها نباید دخالت بكنند ، خطرناك است ، دشمن بیدار است ، گمان نكنید كه فحش به یك نفر است ، فحش به یك جامعه اسلامى است ، اهانت به یك جامعه اسلامى است ، و هن وارد شدن بر یك جامعه اسلامى است .

من كه اینجا نشسته ام دست تمام مراجع را مى بوسم ، تمام مراجع اینجا ، نجف ، سایر بلاد ، مشهد ، تهران ، هر جا هستند ، دست همه علماء اسلام را من مى بوسم . مقصد بزرگتر از اینهاست آقا . من دست برادرى دراز مى كنم به تمام ملت اسلام ، به تمام مسلمین دنیا ، در شرق و غرب عالم هر چه مسلم هستند ، من از اینجا دست برادرى دراز مى كنم و دست آنها را مى فشارم . ما خاضع هستیم براى همه علماى اسلام ، شما هم خاضع باشید ، همه ، همه باید خاضع باشید . این هم امرى است كه به حضرات آقایان تذكر دادم ، البته نمى گویم واقعه اى هست ، ان شاءاللّه هیچ ابدا نیست اما جوانند ، بچه اند ، گاهى وقت ها عصبانیتى پیدا كنند از این امور . آقا ، ما اهل یك ملت ، اهل یك مملكت ، اهل یك دیانت ، اهل یك بساط ، همه برخوان نعمت خداى تبارك و تعالى نشسته ایم ، همه باید شكر این نعمت را بگزاریم كه یك همچو مراجع بزرگ داریم ، متشكر باشیم از خدا كه یك همچو افراد برجسته داریم ، قدردانى كنیم از آنها ، عزت آنها عزت اسلام است ، اهانت به آنها اهانت به اسلام است توجه داشته باشید مبادا یك وقت خداى نخواسته یك اهانتى به یك مسلمى یك اهانتى به یك مرجعى ، یك اهانتى به یك مومنى بشود كه خداى تبارك و تعالى راضى نیست . من مى ترسم كه یك وقت خداى تبارك و تعالى ما را اخذ بكند ، اخذ عزیز مقتدر .

مطالب با این حرف تمام نمى شود ، زیاد است حرف و من هم كه دیگر قدرتش را ندارم كه صحبت بكنم ، از این جهت توفیق همه علماى اسلام را در خدمت به اسلام از خداى تبارك و تعالى درخواست دارم . خداوند تمام مراجع اسلام را در ظل حمایت خودش حفظ كند ، (آمین حضار) سایه تمام مراجع اسلام را بر سر مسلمین و بر سر همه ما مستدام بدارد (آمین حضار) دیانت اسلام را تقویت كند ، (آمین حضار) دست اشخاصى كه به استقلال مملكت ما ، به اقتصاد مملكت ما خیانت كنند قطع كند (آمین حضار) .

ص: 82

تاریخ : خرداد 1343

اعلامیه مشترك حضرات عظام ، امام خمینى ، میلانى ، نجفى مرعشى و طباطبائى قمى به مناسبت سالگرد 15 خرداد

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه واناالیه راجعون

وسیعلم الذین ظلموااى منقلب ینقلبون

یك سال از فاجعه خونین 12 محرم 83 (15 خرداد 1342) گذشت ، یك سال از مرگ فجیع عزیزان ملت سپرى شد ، یك سال از بى خانمان شدن و بى سرپرست شدن یتیمان بى پدر و زن هاى بى شوهر و مادران داغدیده گذشت .

15 خرداد ننگى بر چهره هیئت حاكمه

واقعه 15 خرداد ننگ بزرگى براى هیئت حاكمه به بار آورد ، این واقعه فراموش شدنى نیست تاریخ آن را ضبط كرد ، آیا ملت مسلمان چه جرمى مرتكب شده بود ؟ زن ها و اطفال صغیر چه گناهى كرده بودند ؟ چرا آنها را به مسلسل بستند ؟ علماى اسلام و خطباء مذهبى چه جرمى داشتند ؟ گناه آنها دفاع از حق بود ، دفاع از قرآن كریم بود ، به جرم نصایح مشفقانه و صلاح اندیشى اهانت شدند ، به حبس كشیده شدند ، محصور گردیدند ، مبتلا به مصائب شدند .

دفاع از اسلام و استقلال و برائت از عمال اسرائیل جرم است ؟

علماء اسلام وظیفه دارند از احكام مسلمه اسلام دفاع كنند ، از استقلال ممالك اسلامى پشتیبانى نمایند ، از ستمكارى ها و ظلم ها اظهار تنفر كنند ، از پیمان با دشمنان اسلام و استقلال و ممالك اسلام اظهار انزجار كنند ، از اسرائیل و عمال اسرائیل ، دشمنان قرآن مجید و اسلام و كشور برائت جویند ، از اعدام هاى بى جهت و تبعیدهاى دستجمعى و محاكمات غیر قانونى و محكومیت هاى بدون مجوز بیزارى جویند و صلاح حال ملت و مملكت را در هر حال بیان كنند ، اینها جرم است ؟ اینها ارتجاع سیاه است ؟

ص: 83

در ایران تمام فرق ضاله آزادند به غیر از مسلمین

در این مملكت تمام فرق ضاله آشكارا تبلیغ ضد اسلامى مى كنند ، محافل آزاد دارند ، مجالس علنى دارند ، مسیحیین فرستنده در كلیساى انجیلى در تهران دارند ، موسسه در كرمانشاه دارند ، مدارس رسمى دارند ، برخوردار از پشتیبانى دولت ها هستند ، نشر كتب ضد دینى آزاد است . فقط مسلمان ها و مبلغین مذهبى و علماى اسلام آزاد نیستند ، تبلیغات دینى و بیان قانون شكنى ها ارتجاع سیاه شناخته شده و ممنوع گردیده ، محافل دینى و مجامع مذهبى محتاج به اجازه شهربانى ها و سازمان هاست دستجات عزادارى بر حضرت سیدالشهدا علیه الصلوة والسلام باید محدود و ممنوع باشد .

حمایت اسرائیل از ایران !

ما نمى دانیم اینها چه بستگیى با اسرائیل و عمال اسرائیل دارند ، آیا براى مملكت كهنسالى مثل ایران ننگ نیست كه دولت اسرائیل بگوید ما حمایت از ایران مى كنیم ؟ ایران بزرگ تحت الحمایه اسرائیل است ؟ آیا خلاف مصالح كشور نیست كه مطالب خود ساخته بى سروپائى را در افواه ملت بیندازند و روزنامه ها در اطرافش بحث كنند و ضعف دولت را بر ملا نمایند ؟ این سیاست غلط نیست ؟ این فضیحت نیست ؟ اینها ملت را خواب فرض كردند .

برنامه ما وحدت كلمه مسلمین و اتحاد ممالك اسلامى است در مقابل دول استعمار طلب .

ما براى دفاع از اسلام و ممالك اسلامى و استقلال ممالك اسلامى در هر حال مهیا هستیم . برنامه ما كه برنامه اسلام است . وحدت كلمه مسلمین است ، اتحاد ممالك اسلامى است . برادرى با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم ، هم پیمانى با تمام دول اسلامى است در سراسر جهان مقابل صهیونیست ، مقابل اسرائیل ، مقابل دول استعمار طلب ، مقابل كسانى كه ذخائر این ملت فقیر را به رایگان مى برند و ملت بدبخت در آتش فقر و بیكارى و بینوائى مى سوزد . در حضور چهره هاى رنگ پریده از گرسنگى و بینوائى ، دائما دولت ها دم از ترقى و پیشرفت هاى اقتصادى مى زنند ، این حقایق تلخ ما را به تنگ آورده ، علماء اسلام را رنج دهد ، اگر اینها ارتجاع سیاه است ، بگذار ما مرتجع باشیم

واقعه 15 خرداد پشت ما و هر مسلم غیرتمند را مى شكند

ما از واقعه دوازدهم محرم ، 15 خرداد خجلت مى كشیم . واقعه شوم 15 خرداد و مدارس علمیه فیضیه و غیر آن پشت ما و هر مسلم غیرتمند را مى شكند ، تا هیاءت حاكمه چه عقیده داشته باشد ، ملت اسلام این مصیبت را فراموش نمى كند . ما روز دوازدهم محرم را عزاى ملى اعلام مى كنیم ، بگذار ما را مرتجع بخوانند ، كهنه پرست بدانند .

ص: 84

دولت شاه باید رویه اش را تغییر دهد

ما از عواقب این اعمال جائرانه خائف هستیم و نصیحت هیاءت حاكمه را لازم مى دانیم و كرارا نصیحت كردیم و خیر و صلاح را گوشزد كردیم و رعایت نشده است . ما مصلحت مى دانیم كه دولت رویه را تغییر دهد ، سازمان ها و شهربانى ها را اینقدر بر ملت ستمدیده و بر علماء اسلام و خطباء محترم چیره نكند ، از این اعمال خلاف قوانین اگر مى توانند جلوگیرى كنند .

سكوت در مقابل ستمكارى ، اعانت به ستمكاران است

علاقه علماء اسلام به ممالك و قوانین اسلامى ، علاقه الهى ناگسستنى است . ما از جانب خداى تعالى مامور حفظ ممالك اسلامى و استقلال آنها هستیم و ترك نصیحت و سكوت را در مقابل خطرهائى كه پیش بینى مى شود ، براى اسلام و استقلال مملكت جرم مى دانیم ، گناه بزرگ مى دانیم ، استقبال از مرگ سیاه مى دانیم . پیشواى بزرگ ما حضرت امیرالمومنین علیه السلام سكوت را در مقابل ستمكارى جایز نمى دانست و ما نیز جایز نمى دانیم . وظیفه ما ارشاد ملت است ، ارشاد دولت هاست ، ارشاد جمیع دستگاه هاست ، ما از این وظیفه به خواست خداى تعالى خوددارى نمى كنیم . در این زمان ، سكوت در مقابل ستمكارى ، اعانت به ستمكاران است .

تمام مسلمین موظف به انجام وظایف اسلامى هستند

وظایف اسلامى وظیفه ما تنها نیست ، وظیفه تمام طبقات است ، وظیفه مراجع اسلام است ، وظیفه علماء اسلام است . وظیفه خطباى اسلام است ، وظیفه تمام ملت است ، وظیفه تمام ممالك اسلامى و ملل اسلامى و ملل اسلام است . ما امید واثق داریم كه ملل اسلامى در آتیه نزدیكى بر استعمار چیره شوند و ما در موقع خود به خواست خداى تعالى از هیچ گونه فداكارى دریغ نمى كنیم . از خداوند تعالى صلاح حال ممالك اسلامى و ملل اسلام و دولت اسلامى را خواستاریم . (اللّهم اجعل افئده من الناس تهوى الینا) و السلام على من اتبع الهدى .

روح اللّه الموسوى الخمینى - محمد هادى الحسینى المیلانى - شهاب الدین نجفى المرعشى - حسن الطباطبایى القمى .

ص: 85

تاریخ 18/6/1343

بیانات امام خمینى در مورد نقشه هاى استعمار براى غارت ممالك اسلامى

نقشه هاى استعمار براى غارت ممالك اسلامى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و اناالیه راجعون

خداوندا! زبان ما را از بیهوده گفتن و جذاف و لغو و دروغ حفظ بفرما . خداوندا! قلوب ما به نور اسلام و روحانیت روشن بفرما . خداوندا گوش شنوا عنایت بفرما به سلاطین دول اسلام به روساى جمهور دول اسلامى به نمایندگان مجلسین دول اسلامى به نخست وزیران و وزراء دول اسلامى به روساى دانشگاه هاى دول اسلامى ، به كارفرمایان و كارمندان دول اسلامى ، خداوندا! آنها را قرار بده (من الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه . . . ) .

تاسف شدید از اوضاع دول اسلامى على الخصوص ایران .

من در این وقت كم و با عارضه اى كه به سینه من یك قدرى عارض شده است نمى توانم تمام مطالبى را كه تصور كرده ام تحویل بدهم ، مهمات قضایا را به گوش ملت ، به گوش شما آقایان مى رسانم . من از اوضاع عمومى دول اسلامى بسیار متاسفم ، از اوضاع خصوص ایران بسیار متاسفم . دولت اسلامى ، چه سلاطین اسلام ، چه روساى جمهور اسلامى ، چه نخست وزیران دول اسلامى در تحت تاثیر استعمار غافل از مقاصد دیانت اسلام هستند ، مطلع نیستند به مسائل اسلام ، نمى خواهند مطلع بشوند به احكام اسلام ، نمى توانند با این وضعى كه دارند مطلع بشوند كه اسلام چه آورده است براى بشر و بشر اگر اتباع كند از اسلام ، به كجا خواهد رسید .

ایجاد اختلاف ، حربه دول استعمار طلب براى چپاول ذخایر مسلمین

دولت هاى استعمار طلب ، دولت هائى كه مى خواهند ذخایر مسلمین را ببرند ، با وسیله هاى مختلف ، با نیرنگ هاى متعدد دول اسلامى را ، سران دول اسلامى را اغفال مى كنند ، گاهى به اسم شیعه و سنى اختلاف ایجاد مى كنند ، حتى در شرق آنهائى هم كه جزء مسلمین نیستند ، آنها هم گول خورده اند . گفته مى شود كه در هندوستان در مثل عید اضحى مقدار زیادى از گاوهاى مقدس پیش گاوپرستان مى آورند و به مسلمین به قیمت ارزان مى فروشند و آنها را وادار مى كنند كه گاوهاى مقدس پیش آن طوایف را ذبح كنند و بعد به آنها مى گویند كه اینها گاوهاى مقدس شما را ذبح كردند ، یك

ص: 86

هیجانى در بین هندو و مسلم ، در بین طوایف هندى ها به پا مى شود و یك غوغا و زوزه اى بلند مى شود و از این غوغا آنها استفاده مى كنند شرق را مى بلعند . در دول اسلامى بین طوایف مسلمین به اسم اسلام و به اسم مذهب چیزهائى پخش مى كنند ، تبلیغاتى مى كنند كه طوایف مسلمین به جان هم بیفتند و با هم اختلاف شیعه و سنى پیدا بكنند و آنها به ذخائرى كه مسلمین دارند دسترسى پیدا بكنند و نتوانند مسلمین كارى انجام بدهند .

طرح خائنانه تجزیه دولت عثمانى

مسلمین آنها بودند كه مجد آنها دنیا را گرفته بود ، تمدن آنها فوق تمدن ها بود ، معنویات آنها بالاترین معنویات بود ، رجال آنها برجسته ترین رجال بود ، توسعه مملكتشان از همه ممالك بیشتر بود ، سیطره حكومتشان بر دنیا غالب شده بود . دیدند كه با این سیطره ، با این وحدت دول اسلامى نمى شود تحمیل كرد چیزهائى را كه آنها مى خواهند ، نمى شود ذخائر اینها را طلاى سیاه اینها را ، طلاى زرد اینها را ، نمى شود اینها را قبضه كرد ، درصدد چاره بر آمدند ، چاره این بود كه بین ممالك اسلامى تفرقه بیندازند . شاید بسیارى ، بعضى از شما یادشان بیاید جنگ بین المللى را ، جنگ اول بین المللى را كه با مسلمین و با دولت بزرگ عثمانى چه كردند ، دولت عثمانى یكى از دولى بود كه اگر با شوروى طرف مى شد ، گاهى او را زمین مى زد ، سایر دول حریف میدان او نبودند . دولت عثمانى یك دولت اسلامى بود كه سیطره اش گرفته بود تقریبا از شرق تا غرب را ، آنها دیدند كه با این دولت اسلامى به این قوى اى نمى شود چاره اى كرد ، نمى شود ذخائر را برد. بعد از اینكه در این جنگ با آن بساط غلبه پیدا كردند ، تجزیه كردند دولت عثمانى را به دولتهاى بسیار كوچك ، كوچك . براى هر یك از آنها هم یا امیرى قرار دادند یا سلطانى قرار دادند یا رئیس جمهورى قرار دادند . آنها در قبضه مستعمرچى ها و ملت بیچاره در قبضه آنها ، با این وضع یك دولت عثمانى با آن مرز را زمین زدند و دولت هاى اسلامى از خواب بیدار نشدند یا خودشان را به خواب زدند . این دولت عثمانى در تحت ظل خلافت اسلامى ، در تحت ظل اتكا به قرآن مجید آن مرز را داشت ، بعد از آنكه تجزیه شد ، در زمان ما ، در زمان آتاتورك خبیث ، اسلام را در آنجا الغاء كردند و الان دولت تركیه دولت مسلم نیست ، دولت حسابش از اسلام جداست مراسم دینى ندارد دولت ، احكام دینى دولت ندارد لكن ملت شریف تركیه مسلم هستند و اینها هستند كه در سال هایى كه به مكه مى روند طایفه اینها به نسبت بیشتر از دیگران است . دولت یك همچو دولتى است ، آن مرز را به اتكا به اسلام به دست آورد و آنها دیدند كه اتكاء به اسلام نقطه بسیار بزرگى است كه با این اتكا نمى شود دولت هاى اسلامى را از بین برد ، در تركیه اسلام را از حساب دولت جدا كردند و حالا مى بینید كه در قبرس كه از ترك ها كشته مى شود یك مسلم نیست كه متاسف باشد . این تاسف دارد كه یك دولتى جورى بكند طورى رفتار بكند كه بعد از آنكه در مقابله نصارى زمین بخورد یا از آن كشته داده بشود ، دول اسلامى دیگر بى تفاوت باشند نسبت به او . اگر یك نفر هم اظهار تاسف

ص: 87

بكند (یك آخوند پوسیده اى مثل من ) دول اسلامى كه اظهار تاسف نمى كنند براى اینكه مجد اسلامى را از دست دادند .

تلاش ایادى استعمار تحت لواى اسلام براى نابودى اسلام

اختلافاتى كه در عراق در ایران ، در سایر ممالك اسلامى ایجاد مى كنند ، باید سران دول اسلامى توجه داشته باشند به این معنا كه این اختلافات ، اختلافاتى است كه هستى آنها را به باد مى دهد . باید با عقل ، با تدبیر توجه داشته باشند به این معنا كه به اسم مذهب و به اسم اسلام مى خواهند اسلام را از بین ببرند . دست هاى ناپاكى كه بین شیعه و سنى در این ممالك اختلاف مى اندازند اینها نه شیعه هستند و نه سنى هستند ، اینها دست هاى ایادى استعمار هستند كه مى خواهند ممالك اسلامى را از دست آنها بگیرند ، ذخائر را از دست آنها بگیرند ، بازار سیاه درست كنند براى ممالك به اصطلاح مترقى ، مى خواهند آن چیزهائى كه آنها زیاد دارند و به دریا مى ریزند ، دور مى ریزند ، بازار درست كنند در شرق و اینها به قیمت هاى خوب ، به قیمت هاى مناسب بخرند . همین چند روز در روزنامه اطلاعات بود كه غذاى سه روز آمریكا كه دور ریخته مى شود ، به اندازه تمام غذاى ملت چین است كه 650 میلیون است ، مال یك روز ، سه روز فضلات غذاى امریكا به اندازه 650 میلیون جمعیت استفاده بكند یك روز ، آن تفاله هائى كه آنها بناست دور بریزند ، چرا شرق را تحت قدرت نیاورند ، تحت اسارت نیاورند ، تا به شرق با قیمت مناسب بفروشند و طلا كنند و طلا را ببرند ؟ ! چرا این كار را نكنند ؟ ! دولت ما ، دولت هاى اسلامى كه توجه به این معانى ندارند ، آنها كه ملتفت نیستند كه به سر آنها چه مى آید . از دست برداشتن از قرآن كریم ، اتكا نداشتن بر قواعد اسلام این ضررها پیش مى آید . تضعیف مى كنند دول اسلامى را با ایجاد اختلاف مذهبى تا هم مذهب را ببرند و هم دین را ببرند و العیاذ باللّه .

هشدار به دولت هاى اسلامى

سران ممالك اسلامى ، روساى جمهور ، سلاطین اسلام ، وزراء ممالك اسلامى نمایندگان مجالس ممالك اسلامى نباید متنبه بشوند ؟ واقعا اینها نمى دانند مطلب را ؟ یا مى دانند و حب جاه و حب مقام آنها را وادار مى كند كه مطابق دستورات عمل كنند ؟ شما آقایان باور مى كنید كه آنهائى كه از مجارى امور مطلع هستند یا دعواى اطلاع مى كنند ، این مطلب سطحى را كه یك سید خمینى فهمیده است ، آنها نفهمیده باشند ؟ شما احتمال مى دهید این معنا را ؟ اگر فهمیده باشند ، خداى نخواسته یا مجذوب هستند و یا ترس در كار هست ، چرا باید بترسند ؟ براى اینكه اینها را دسته دسته كرده اند . دولت عثمانى به آن عرض و طول را حالا چند تا دولت كرده اند ، همه كوچك ، كوچك ، كوچك . ملتهاى بیچاره را ، این ملت انبوه چند صد میلیونى را در تحت اسارت یك عده از خدا بیخبر قرار داده اند و آنها را استعمار مى كنند و این سران ممالك ، ملت خودشان را بیچاره مى كنند . نباید این دول اسلامى از خواب بیدار بشوند ؟ از اسلام چه بدى دیده اند اینها ؟ یك نیرنگ بزرگى كه از غرب

ص: 88

سرازیر شده است و دول اسلامى را تحت نفوذ قرار داده است یا اینكه تطمیع كرده است یا تهدید كرده است و این را در مطابعمان مى بینیم ، در مجلات مى بینیم ، در تبلیغاتشان ، در رادیوهایشان .

نژادپرستى ، عامل بیچارگى دول اسلامى

آن چیز مهمى كه دول اسلامى را بیچاره كرده است و از ظل قرآن كریم دارد دور كند ، آن قضیه نژاد بازى است . این نژاد ترك است باید نمازش را هم تركى بخواند! این نژاد ایران است باید الفبایش چه جور باشد! آن نژاد عرب است ، عروبت باید حكومت كند نه اسلام ! نژاد آریائى باید حكومت كند نه اسلام ! نژاد ترك باید حكومت كند نه اسلام ! این نژاد پرستى كه در بین آقایان حالا دارد رشد پیدا مى كند و زیاد مى شود و دامن مى زنند به آن ، تا ببینیم به كجا برسد . این نژاد پرستى كه یك مساله بچگانه است در نظر و مثل اینكه بچه ها را دارند بازى مى دهند ، سران دول را دارند بازى مى دهند ، آقا تو ایرانى هستى ! آقا تو ترك هستى ! آقا تو نمى دانم اندونزى هستى ! آقا تو چه هستى ! آقا تو كجایى هستى ! باید مملكت خودمان را چه بكنیم ! غافل از آن نكته اتكائى كه همه مسلمین داشتند . افسوس ، افسوس كه این نكته ، نقطه اتكا را از مسلمین گرفتند و دارند مى گیرند و نمى دانم به كجا خواهد منتهى شد ، همین نژاد بازى اى كه اسلام آمد و قلم سرخ روى آن كشید و مابین سیاه و مابین سفید ، مابین ترك و مابین عجم ، مابین عرب و مابین غیر عرب هیچ فرقى نگذاشت و فقط میزان را تقوا ، میزان را از خدا ترسیدن ، تقواى واقعى تقواى سیاسى ، تقواهاى مادى ، تقواهاى معنوى ، میزان را این طور قرارداد: (ان اكرمكم عنداللّه اتقیكم ) . ترك و فارس ندارد ، عرب و عجم ندارد ، اسلام نقطه اتكاء است . قضیه نژاد بازى ارتجاعى است . آقایان ماها را مرتجع مى دانند لكن دارند به 2500 سال قبل قهقرا برمى گردند ، ما مرتجعیم ؟

اختلافات دول اسلامى و علت اصلى آن

چرا باید دول اسلامى غافل باشند از این معانى ؟ چرا باید در داخله هر مملكتى این نحو انقلابات ایجاد بشود ؟ چرا باید صف بندى بشود بین ممالك اسلامى ؟ اینها اتحاد سه جانبه درست كنند در مقابل آنها ، آنها اتحاد دیگرى درست كنند در مقابل اینها ، (وكل بل على الاخر) . اشخاص نباید بیدار بشوند ؟ سلاطین اسلام كه خودشان را چه مى دانند و چه مى دانند ، نباید توجه به این معانى پیدا كنند ؟ روساى جمهور اسلام كه ممالك اسلامى را آن نحوه قبضه كرده اند ، نباید تنبه پیدا بكنند ؟ این مطالب كه من عرض مى كنم ، یك مطالب غیر واقعیت دارى است ؟ قبول ندارند خودشان كه یك واقعیتى است كه با كمال تاسف دارم عرض مى كنم ؟ یكى از واقعیات است اینكه دول را به جان هم ریخته اند ، یك دسته صف آرائى مى كنند از این طرف در مقابل آنها و چقدر جمعیتشان را مجهز مى كنند در سرحدات دیگران ، الان كه من دارم به شما عرض كنم به من اطلاع دادند كه ترك ها 200 هزار جمعیت متمركز كردند در سرحد كجا ، چرا ؟ با كى دعوا دارند ؟ چرا مسلمین با هم جنگ مى كنند ؟ چه

ص: 89

وادار كرده است كه مسلمین با هم جنگ كنند ؟ جز دست استعمار ؟ شما دست استعمار را از روى دول اسلامى بردارید ببینید كه چه دوستى در كار هست ، چه دوستى پیش مى آید ، ثغورتان هم همه حفظ كنید . اگر بنا شد حكومت اسلامى باشد ، اگر بنا شد دیانت اسلام حكومت كند تمام ثغور حفظ مى شود ، تعدى ، دولتى به دولت دیگر نمى كند ، همه مسلم هستند ، همه تحت لواى اسلامند . اینكه مى بینید تعدى مى كنند ، این براى آن لشكركشى كند ، او براى او لشكركشى مى كند ، براى اینكه اینها در تحت لواى اسلام نیستند .

تلاش استعمار براى كوچك نمودن پیامبر و متحجر نشان دادن اسلام

و از بدبختى هائى كه بر دول اسلامى و بر ممالك اسلامى و بر ملت اسلام پیش آمده است ، از جمله آنها این است كه از سال هاى بسیار بعید و طولانى مشغول شده اند ، یك مدت زیادى دول استعمار طلب مشغول شده اند پیغمبر اسلام را كوچك كنند ، یك مدت هاى زیاد دنبال این رفتند كه پیغمبر اسلام را كوچك كنند . بعدش دنبال این رفتند كه احكام اسلام ، یك احكامى است كه مال هزار سال پیش از این است و حالا چه و چه شده است و مملكت مترقى شده است و امثال ذلك و اسلام نمى تواند اشباع كند آن خواسته هاى ملل را . آقا شما از اسلام چه دیدید ؟ شما تمام مطبوعاتتان ، تمام تلویزیونهایتان تمام رادیوهایتان ، تمام گفتارتان ، نطق هایتان در مجالس ، همه اینها براى شكستن احكام اسلام است ، سوءنیت هم اگر ندارید شما را واداشتند به این معنا (اما تهدیدا او تطمیعا یا اغفالا) ، ان شاءاللّه اغفال باشد ، خیانت نباشد ، غافل باشید . شما كه به ما مجال این را نمى دهید كه اسلام را معرفى كنیم به عالم . همین سه چهار روز پیش از این یك كاغذى از یكى از دانشجویان امریكا براى من آمد (این یكى از جوان هایى است كه من نمى شناسمش لكن ظاهر كلامش این بود كه متدین است و متاسف است بر اوضاع ) ، نوشته است كه مع الاسف اینجا ، محصلین اینجا ، دانشجویان اینجا مى گویند كه ما هر چه بدبختى داریم از اسلام است . دانشجوهاى بیچاره ، اسلامى كه به شما معرفى از رادیو بشود كه اسلام نیست ، اسلامى كه از روزنامه ها شما خواندید كه اسلام نیست . آن اسلامى كه به شما معرفى شده است یك چیزى است عقب افتاده ، یك مطلبى است كه هیچ مسلمان زیربار آن نمى رود ، این را من هم قبول ندارم ، این را سایر روحانیون هم قبول ندارند ، این كه اسلام نیست ، به ما هم كه مجال نمى دهند كه اسلام را معرفى كنیم . آقا در این مملكت تلویزیون آزاد و دست یك اسرائیلى است ، او هر چه مى خواهد بگوید ، رادیو هم تبلیغاتش ، برنامه اش را خودشان درست مى كنند و چه كنند . نه این مملكت ، در ممالك اسلامى ، حالا من بحثم در ممالك اسلامى است مى آیم سراغ مملكت خودمان ، این حالا بحث در ممالك اسلامى است .

استعمار مجال معرفى اسلام واقعى را به ما دهد

دست استعمار در ممالك اسلامى یكى از فعالیت ها را كه مى كند این است كه اسلام را به یك

ص: 90

طریقت عقب افتاده كهنه شده معرفى كند . سران قوم مى گویند كهنه پرستى است ، ارتجاع است . اسلام را معرفى این طور مى كنند . آقا یك دستگاه فرستنده به ما بدهید تا ما پشت آن دستگاه فرستنده مبلغین مان بروند اسلام را معرفى كنند به دنیا . صداى ما كه به دنیا نمى رسد ، صداى ما از این مسجد كه بیرون نمى رود ، این حرف هایى كه همه اش منطقى است ، قاچاق است ! از اینجا كه این آقایان بیرون بروند معلوم نیست كدامشان را خواهند گرفت ، كدامشان را خواهند سلامت گذاشت . این ضبط صوت ها معلوم نیست كجا ضبط بشود ، اینكه دیگر به كسى حرف زدن نیست ، اینكه راجع به مصالح اسلام و مسلمین است ، اینكه دیگر دعواى با شخص نیست ، با همه است ، این دعوا نیست ، این نصحیت است ، خیرخواهى است ، خداداند خیر شما را ما مى خواهیم ، خوب به ما هم یك دستگاه فرستنده بدهید . اجازه بدهید مسلمین خودشان یك دستگاه فرستنده درست كنند من ضامن مى شوم كه بر خلاف صلاح شما خیلى نباشد ، بله بر خلاف صلاح ارباب بزرگ ها هست و نمى گذارند ، نخواهند گذاشت . اینجا باید بدتر از یهودى ، تلویزیون داشته باشد و هر طور دلش مى خواهد تبلیغات بكند لكن تبلیغات ما آزاد نیست ، (نمى شود ، این مرتجعین نباید حرف بزنند) ، آقا! كجایش ارتجاع است ؟

متحد شوید و ذخائر خویش را حفظ كنید

خوب ما مى گوئیم كه شما با هم ، همه مسلمین با هم ، ما نه با آن یكى روابطى داریم نه با شما روابطى داریم ، ما با همه روابط داریم ، ما همه شما را على السواء نگاه مى كنیم و همه مسلمین در نظر ما اگر چنانچه عمل به احكام اسلام بكنند عزیزند . ما ملت اسلام را تركش باشد ، عربش باشد ، عجمش باشد ، از هر ملت آفریقا باشد ، آمریكا باشد ، هر جا مى خواهد باشد ، ما ملت اسلام را عزیز مى داریم . ما مى گوییم آقا دست به دست هم بدهید ، شما یك جبهه ثلاثه درست نكنید و پیوند بكنید با اسرائیل در مقابل اتحاد آنها آنها هم یك اتحاد درست نكنند در مقابل شما ، همه با هم متحد بشوید ، همه مسلمانید ، اتكاى شما به قرآن باشد . آقا شما قرآن را دانید چه هست ، همین تو جیبشان گذاشته اند ، من توى جیبم قرآن نیست لكن مامورین همه تو جیبشان قرآن است ! كاسه از آش گرمتر است ! تو اعتقاد به قرآن دارى ؟ تو فقط مى خواهى مرا بازى بدهى . تا صحبت شود ، آقا قرآن در مى آورد ، از بالا یك قرآن نشان مى دهد . شما قرآن را تو جیب گذاشتید مى خواهید قرآن از بین برود . این حرف هایى كه ما مى زنیم ارتجاع است ؟ ! اینكه ما مى گوئیم كه همه شما با هم متحد باشید ، نگذارید این ذخائرتان را از بین ببرند .

استعمار در اندیشه اغفال ذخایر فوق الارضى (جوانان )

بالاتر از آن ذخائر تحت الارضى این ذخائر فوق الارضى است ، این جوان هاى ماست . آقا جوان هاى ما را دارند مى برند ، خدا مى داند ، جوان هاى دول اسلامى را دارند مى برند ، یك دسته امریكاست و یك دسته نمى دانم كجاست و یك دسته كجاست و یك دسته دیگر هم الان دارند به اسرائیل مى روند الان در منزل من موجود است آن مجله سازمان دانشجویان ایران در اسرائیل ، الان

ص: 91

موجود است . آقا این ذخائر ما این جوان ها هستند . این جوان هاى ما را دارند اغفال مى كنند ، دارند به آنها تزریق مى كنند كه هر بدبختى شما دارید از اسلام است . شما كجاى اسلام را دیدید كه مى گوئید بدبختى از اسلام است ؟ شما مسلمین را اینجا دیدید كه یك مردم فقیر گداى بیچاره است ، هى هم داد مى زنند كه الحمدلله یك نفر هم سر گرسنه دیگر به خواب نمى رود ، امیدوارم این جور باشد لكن این كلام واقعیت تغییر مى دهد ؟ این كلام ، حرف هایى كه در چند وقت پیش از این در اطلاعات نوشته بود و اطلاعات هم كه سند رسمى شماست ، راجع به بنادر جنوب نوشته بود ، این واقعیت را تغییر مى دهد ؟ اینكه تغییر دهد اینها را . این دانشجوهاى بیچاره ما اینجا كه دیدند ، دیدند كه مسلمین ، گرسنه و بیچاره و بدبخت ، مساجدشان خراب ، نمى دانم معابدشان چطور ، كذا ، وقتى كه وارد امریكا مى شوند ، یك كلیسا مى روند مى بینند كه تمام منظم ، مرتب همه چیز آن درست ، خیال مى كنند كه احكام انجیل و تورات اینها را به این حد رسانده است و احكام اسلام اینها را عقب كشانده است .

سیه روزى مسلمین همه به خاطر سران دول اسلامى است نه اسلام

خیر آقا دول اسلامى ما را این جور كرده است دولت هاى اسلامى بیچاره هاى غافل شده ما را به این روز رسانده اند . اسلام را این جورى دارند معرفى مى كنند . اسلام یك وقتى بود كه نصف دنیا را گرفته بود و داشت مى رفت جلو . اسلام ، تمدن ، شما كتاب گوستاولوبون را بخوانید ، تمدن اسلام را ، آن رفته است تمدن اسلام را از چشم مادى نگاه مى كند ، او اصلا"نمى فهمد اسلام یعنى چه ؟ اعتقاد هم نه به مسیح دارد و نه به اسلام دارد ، او تمدن را عبارت از این ستون هاداند . بچه هاى ما هم این طورى خیال كردند هست . وقتى روید مى بینید كه آنجا بله ، یك تشریفات زیاد و واتیكان هم كذا و كجا كذا ، مساجد ما خراب و بیچاره ، خیال مى كنید اینها از اسلام است . خیر آقا اینها از سران اسلام است ، اینها از اسلام نیست . سران اسلام كه در تحت سیطره مستعمرین واقع شده اند ما را به این روز رسانده اند ، ذخائر ما را به دیگران تحویل دادند وما بدبخت و بیچاره و گرسنه ماندیم . آنجا روساى بزرگ جمهور یكشنبه مى روند (آن طوركه گفته مى شود) سراغ مراسم مذهبیشان ، اینجا شما یك نفر از اینها را توى مسجد مى بینید ؟ مى شود پیدایشان كرد ؟ از این روساى ما یك وقت تو مسجد پیداشود ؟ بله گاهى وقت ها پدرش مى میرد ، برادرش مى میرد ، چه مى شود یك عبورى هم از اینجا مى كند با تمسخر و كذا امامسجد نیست این كه ، در نمازاینها (سلاطین ما)حاضر مى شوند ؟ آنهاروساى جمهورشان در نماز هم حاضر مى شوند ، سلاطینشان هم حاضر مى شوند در مراسم مذهبى شان ، آن مذهبى كه هیچى ندارد ، آقایان خیال مى كنند كه مذهب مسیح آن است كه حالا دست ماست ، البته در زمان خودش درست بوده ، اینكه الان دست ماست از مذهب مسیح و از احكام مسیح ، خوب ببینید ، ببینید این دانشجویان ، ببینید آن چیست وقرآن چیست . احكام مسیح را ببینید چیست ، احكام اسلام را ببینید چیست ، احكام اسلامى كه كرورها ، میلیون ها حكم اسلام دارد براى هرچیزى ، تصور شمانمى توانید بكنید یك چیزى در عالم ، یك واقعه اى در عالم اتفاق بیفتد اسلام نداشته باشد

ص: 92

حكم ، حكمش بالاى سرش است . یك همچنین اسلامى كه الان هم هر حادثه اى اتفاق بیفتد حكمش را دارد ، این یك مذهبى است كه كهنه پرستى است ؟ عقب افتادگى است ؟ بدبختى ها از اسلام است ؟ ! بدبختى ها از این روساى اسلام است ، این روساى بیچاره ، این سران دول بیچاره كه توجه ندارند به مصالح خودشان یا نمى خواهند توجه داشته باشند ، اینهاست كه ما رابدبخت كرده است اینهاست كه روز سیاه براى مسلمین درست كرده است ، باز هم رها نمى كنند ، باز هم در هر واقعه اى كه اتفاق مى افتد یك بساطى براى ما درست مى كنند .

با وحدت اسلامى غرب را عقب برانید

اینها راجع به امورى كه مربوط به دول اسلامى است وآن مقدارى كه من مى توانم به عنوان اینكه یك نفر معمم هستم و طلبه هستم ، مى توانم به دول اسلامى اعلام كنم و امیدوارم برسد به آنها ، این چیزهائى است كه ، ضروریاتى است كه اینها خودشان هم باید توجه داشته باشندوامیدوارم كه به گوش اینها فرو برود ویك وحدت اسلامى واقعى پیدا كنند ، گذشت كنند از بعضى شهوات خودشان و با هم دست برادرى بدهند ، تفوق را از هم نكنند ، با هم برادر بشوند ، همه مجتمعا"در مقابل غرب ، شرق زده نباشند ، درمقابل غرب بایستند دول شرق ، حتى بودائى ها بایستنددر مقابل غرب ، غرب را عقبش بزنند و در بین خودشان یك حكومت آرام ، یك اجتماع آرام ، همه ممالك سرجاى خودش باقى هیچ كدام به هیچ كدام تجاوز نكنند ، همه هم برادر باشند ، اگر غیر خواست به آنها تجاوز كند ، همه با هم هم ناله بشوند و جلو بروند . اگر مسلمین با هم متحد بشوند هیچ دولتى نمى تواند به آنها غلبه كند . اینها اشتباه است كه آنها چه دارند و چه دارند ، خیر اینها نیست ، شما عرضه ندارید ، شما اغفال شدید .

حزب ، مجلس و دولت فرمایشى

و اما راجع به مملكت خودمان ، اینكه با یك روز و دو روزنمى توانیم ما صحبتش را بكنیم بدبختى هایى كه ما در مملكت خودمان داریم . دولتها مى آیند و مى روند ، هر دولتى هم مى آید یك حزبى درست مى كند ، هر دولتى ، شما از آن وقت تا حالا هر چه دیدید ، یكى حزب مردم درست مى كند ، یك عده چه درست مى كنند ، یك حزب ایران نوین درست مى كنند ، یك حزب چه ، هى حزب درست مى كنند . اصلا در ایران حزب معنا ندارد . در هیچ جاى دنیا ، مگر آنهائى كه مثل ایران هستند مملكت یك حزبى اصلا معنا ندارد ، حزب زورى معنا ندارد . سجل هاى مردم را از دهات مى گیرند ، رجوع كنید به این دهات ببینید سجل هایشان را مى گیرند نامنویسى مى كنند در حزب ، این بیچاره داند ایران نوین اصلا یعنى چه ، اطلاع از این ندارد ، فرضا از اینكه آن اساسنامه را بفهمد ، اصلا نمى فهمد این بیچاره اساسنامه چیست . این بیچاره ها را این بیدین ها خواهند جمع كنند در یك محیطى زنده باد بگویند ، فقط همین . از این جمعیت بدبخت بیچاره این معنا را مى خواهند كه اجتماع كنند ، یك اجتماع انبوهى از جمعیت ها بشوند ، بعد دنبال اینهاراه بیفتند و برایشان هورا بكشند و زنده باد بگویند ،

ص: 93

از اینها بیچاره همین قدر مى خواهند .

آنجاهائى كه حزب هست ، دولت ها از حزب وجود پیدا مى كنند نه اینكه اول دولت تشكیل شود بعد حزب درست كند ، بعد اتكا به آن پیدا كند . اینجا خوب شما مى بینید اول دولت درست مى شود ، دولت هم به مجلس و به من و شما هیچ ربطى ندارد ، اول دولت درست مى شود ، خودشان مى گویند ، من نمى گویم ، خودشان مى گویند ، (ما به امر آمدیم وبه امر مى رویم ، غلط هم هیچ كس نباید بكند ، هیچ وكیلى هم غلط نكند) ، نمى كند . اول دولت تشكیل مى شود ، بعد كه دولت تشكیل شد ، سرنیزه دستش آمد شروع مى كند حزب درست مى كند ، آن وقت هم یك حزبى است كه دولت از حزب پیداشده ، دولت ما حزبى است ، دولت آقایان حزبى است . آقا اینها را براى چه مى گویند ؟ من آخوند فهمم ، دول عالم نمى فهمند اینها را ؟ آنها مى خواهند تو این طور باشى مى خواهند عقب افتاده باشى ، دست بردارید آقا از این عقب افتادگى ، مجد خودتان را حفظ كنید . اگر حزب مى خواهید درست كنید ، خوب یك حزبى قبل از اینكه دولت شما پیش بیاید ، یك حزبى درست كنید و بعد هم حزب در مجلس به طورى كه باید بشود ، به طورى كه قوانین اساسى و قانون اساسى و سایر قوانین اقتضا مى كند ، نماینده درست كنند و بعد هم آقاى وزیر ، نخست وزیر متكى به نمایندگانى كه از حزب پیدا شد و از جمعیت و از خواسته مردم و اینها پیدا شد ، بعدشود یك دولت متكى به حزب ، حالا ما طلبه اى هستیم كارى به اینها نداریم ، آنها كار دارند ، بسم اللّه دوباره حاضریم .

بى توجهى دولت جور به وضع ضعفا

یك بساط درست مى كنند ، بساط حزبى ، این بساطى است كه دارید مى بینید ، هر روز راه مى افتند به یك جائى از پول این ملت بیچاره -آخر این ملت گرسنه - خدا مى داند كه من گاهى وقت ها كه به فكر مى افتم كه این آتیه ما ، این زمستان آتیه چه خواهد شد ، خوب ناراحت هستم ، ما ناراحت هستیم ، اینها امسال دیگر آیا نان دارند ندارند ؟ امسال هم كه وضع خواربار خوب نیست ، علوفه هم حتى ندارند ، چه خواهد شد این زمستان سیاه به این ملت فقیر و بدبخت ؟ من نمى دانم چه خواهد شد . آیا دولت ها در فكر هستند كه حالا كه زراعت اینها رازمین زدند ، لااقل از همان بازار سیاهى كه درست شده از آنجا بگیرند بیاورند اینجا سیركنند این بیچاره ها را ؟ یا باز اینها شكم گرسنه بخوابند و گفته بشود كه یك نفر دیگر نیست كه سر گرسنه به بالین بگذارد ؟ روزى چند نفرش پیش من مى آیند ، منى كه هیچكاره هستم .

همكارى دولت با اسرائیل و تكذیب آن

این وضع حزب ایران ، آن وضع مجلس ایران كه همه تان بهتر از من مى دانید یا مثل من ، آن وضع روابط با اسرائیل شان هر وقت كه اینها مرا ، یعنى هر وقت نه ، یك دفعه اش را كه من را ملاقات كرد یكى از این سران قوم گفت : این اسرائیل تمام شد مساله اش ، مساله تمام شد . من نمى دانم چه قدرتى

ص: 94

دارند اینها در خلاف واقع گفتن ، همچنین قدرتى دارند كه من متوجه را اغفال مى كنند . گفت اسرائیل تمام شد . بعد از آنكه اسرائیل تمام شده ، الان كه من اینجا نشسته ام و براى شما صحبت مى كنم ، مزارع بسیار خوب ایران بسیاریش در دست اسرائیل است . از ایلام به من نوشته اند كه مزارع خوب اینجا را داده اند اسرائیل چغندر بكارند . تابلویى زدند به كنار جاده كه مزرعه نمونه ایران و اسرائیل . این آقایانى كه اسرائیل راگویند ما كنار زدیم . روزنامه اسرائیل كه براى من آمده است نوشته بود اینكه سفیر اسرائیل در ایران ، در تهران (آقایان مى گویند كه ما كارى نداریم به اسرائیل !!) در دو روز پیش از این ، سه روز پیش از این ، در شانزده شهریور در تهران ، دروازه دولت یك بساطى یهودیها درست كردند ، چهارصد ، پانصد نفر یهودى دزد دور هم جمع شده اند و خلاصه حرفشان این بوده كه شعارى براى یكى داده اند ، یك فحشى به یكى داده اند ، آن وقت نوشته اند به اینكه مجد مال یهود است ، یهود برگزیده خداست ، ما ملتى هستیم كه باید حكومت بكنیم ، نمى دانم چه بكنیم ، كذا ، ما با دیكتاتورى مخالفیم ، ما با هیتلرى مخالفیم ، ماكذا ، كذا . اینها نطق هایشان بوده است ، آقایان به مراى و منظر این دولت ما ، این جمعیت مى آیند آنجاو این حرف ها را مى زنند . خوب اگر دیكتاتورى موقوف است و مخالف است كه این . . . خوب جلوى این را بگیر دیگر ، این كلمه را نگذار بگوید . تمام حرف براى اینكه بگویند چه كذا و یكى دیگر را فحش بدهند! عیب است از یك مملكتى اتكاء به یهوداین حرفى كه مامى زنیم خیلى حرف بدى است ؟ !البته تلخ است به ذائقه ها ، تلخ است به ذائقه شما لكن بدبختى یك مملكت اسلامى است بدبختى یك مسلمینى است كه اتكا پیدا بكنند یا ارتباط پیدا بكنند ، یا پیمان ببندند با یك دولتى كه الان دشمن اسلام است و در مقابل اسلام - این اسلام - ایستاده است و غصب كرده است فلسطین را .

اگر با اسرائیل موتلف نیستید ، آن را محكوم كنید

من به دول اسلامى مى گویم كه آقا چرا سر نفت دعوا مى كنید ؟ فلسطین مغصوب است ، یهود را بیرون كنید از فلسطین ، اى بیعرضه ها . خودشان ریختند به جان هم . فلسطین مغصوب است ، شما سرنفت دعوا مى كنید ؟ وقتى سر مال دعوا كردید ، تثبیت شد حكومت اسرائیل بر فلسطین ، این حكومت بود ؟ این اعراب بیچاره را كه بیرون ریختند و الان یك میلیون یا بیشتر شان گرسنه و بیچاره خوابیده اند در بیابان ها ، بسى بیچاره و آواره شدند ، آیا دول اسلام نباید در این معنا اعتراضى بكنند ؟ حرفى بزنند ؟ با یك همچنین دولتى كه یك میلیون مسلمان یا بیشتر را بیرون ریخته و آواره كرده ، شما ائتلاف مى كنید ؟ اگر ائتلاف ندارید خوب در روزنامه بنویسید ، اگر ائتلاف ندارید بگذارید این حرفى كه من مى زنم در یكى از این چاپخانه نوشته بشود و منتشر بشود ، اگر نگذاشتید بدانید موتلفید ، بدانید ائتلاف دارید با یهود ، با شاهى . عمال اسرائیل را مى بینید كه در این مملكت چه كارها مى كنند ، چه چیزها هست اخیرا "یك خبرى به من رسید كه حالا براى خاطر اینكه خواهش كردند كه من حرف نزنم حرفش را نمى زنم ، گفتند درستش كردیم ، در رادیو هم دیشب آمدند گفتند كه گفته مى شود و یك

ص: 95

چیزى هم گفته شده است ، در هر صورت من خیلى این چیزها را باورم نمى آید ، آدم دیرباورى هستم . خوب دیدند كه ما امروز مى خواهیم یك چهار تا كلمه نصیحت كنیم آقایان را ، گفتند كه مبادا از این هم اسم برده بشود ، یك اصلاحى كردند ، توى رادیو هم دیشب گفته شده است لكن من كه حالا باز باور نكردم ، اگر نگذارند باور كنم یك روز دیگر هم اینجا صحبت مى كنم ، آن وقت این مطلب را مى گویم .

خطر حضور عمال اسرائیل در حكومت

عمال اسرائیل در ایران ، هر جا انگشت مى گذارى مى بینى كه یكى از اینها در مراكز حساس ، مراكز خطرناك ، واللّه مراكز خطر ناك براى تاج این آقا ، ملتفت نیستند اینها ، اینها آنها بودند كه در شمیران تهران توطئه كردند ناصر الدین شاه را بكشند ، مملكت ایران را قبضه كنند ، شما تاریخ نگاه كنید ، تاریخ كه مى دانید . در نیاوران توطئه كردند ، در نیاوران چند نفر رفتند ناصرالدین شاه را ترور كنند و یك عده هم در تهران بودند كه حكومت را قبضه كنند . اینها حكومت را از خودشان دانند ، اینها در كتابهایشان نوشته اند ، در مقالاتشان نوشتند حكومت مال ماست ، باید ما یك سلطنت جدیدى به وجود بیاوریم ، یك حكومت جدیدى به وجود بیاوریم ، حكومت عدل . همین هایى كه یك همچنین سوءنظرها و سوء نیت هایى را دارند ، از دربار گرفته تا آن آخر مملكت از این اشخاص آنجا موجود است .

آقا بترسید شما از اینها ، یك جانورهائى هستند اینها . در وزارتخانه موجود است . من انگشت رویش گذاشتم دیدم ، یكى از وزرا گفت نیست این طور ، بعد شاهد برایش فرستادم ، شاهد برایش فرستادم كه با سند نوشته بود كه این جورى است . الان هم موجود است و من اسم كثیفش را نمى دانم . در وزارتخانه موجود است ، در عرض مى كنم كه ارتش موجود است خوب ، اى ارتش محترم ! توى دهن اینها بزن ، تو مسلمانى صاحب منصبان ارتش بسیارشان مردم خوبى هستند ، با من هم گاهى رابطه دارند ، یعنى رابطه اى كه پیغام مى دهند ، اینها بعضیشان خوب هستند خوب جلو بگیرند از اینها ، جلو بگیرند از یك اشخاصى كه با مذهبشان مخالفند ، با تخت و تاجشان مخالفند ، با مملكتشان مخالفند ، با استقلالشان مخالفند ، با اقتصادشان مخالفند ، خوب شما جلو بگیرید ، بروید خواهش كنید كه اینها را بیرون كنند ، از بزرگترها خواهش كنید .

واللّه من خیر شما را مى خواهم ، من مى ترسم یك روزى چشمهایتان را باز كنید هستى شما را از بین ببرند اینها ، من از این ترسم ، یا بگذارید ما آنها را از بین ببریم ، من یك روز از بین مى برم من نمى خواهیم تشنج بشود ، شما كه میل دارید آرامش باشد خودتان از بین ببرید اگر نبرید یك روزى مى بینید كه یك جورى ، یك بلد دیگر پیش مى آید ، یك وقت یك طور دیگر مى شود ، آن وقت نه من مى توانم جلویش را بگیریم نه شما مى توانید جلویش را بگیرید . این اوضاعى است كه ما مواجه با آن هستیم و مى بینید و مى بینیم و نمى دانم كه چه بكنیم ، نمى دانم كه راه اصلاح چه است .

ص: 96

اصلاح مملكت با اصلاح فرهنگ آغاز مى گردد

راه اصلاح یك مملكتى فرهنگ آن مملكت است . اصلاح باید از فرهنگ شروع بشود . دست استعمار توى فرهنگ ما كارهاى بزرگ مى كند ، نمى گذارد جوان هاى ما مستقل بار بیانید ، نمى گذارد در دانشگاه جوان هاى ما درست رشد بكنند ، اینها را از بچگى یك طورى مى كنند كه وقتى بزرگ شدند اسلام هیچ و آنها همه ، همه چیز . اگر فرهنگ درست بشود یك مملكت اصلاح مى شود براى اینكه از فرهنگ است كه در وزارتخانه ها مى رود ، از فرهنگ است كه در مجلس مى رود ، از فرهنگ است كه كارمند درست مى شود ، شما یك فرهنگ مستقل درست كنید یا بدهید ما درست كنیم ، شما مى ترسید از امریكا ، مى ترسید از دیگران ، بدهید ما درست كنیم ، اختیار فرهنگ را دست ما بدهید .

وزارت اوقاف ، طرحى براى تسلط بر روحانیون .

حالا تازه وزارت اوقاف هم آقایان مى خواهند درستش كنند به تخیل اینكه تقلید از یك مملكت دیگرى ، به تخیل اینكه روحانیت را تحت وزارتخانه ببرند ، این خواب را به گور مى برید ، شما خیال مى كنید كه روحانیت اسلام را مى شود مثل روحانیت مسیح كرد ؟ هیچ امكان ندارد . روحانیت شیعه مستقل است ، مستقل ، اتكاء به هیچ جا ندارد ، بیایند بگویند به چه اتكا دارد ؟ این روحانیت مستقلى كه اتكا ندارد به هیچ جا ، این طلاب محترمى كه با سى چهل تومان در ماه ساخته اند و زحمت دارند مى كشند ، اینها دیگر نمى ترسیم ما كه طرفدار یك مملكتى و یك دولت دیگرى باشند ، اینها مستقلند در افكار خودشان ، اینها از تویشان آدم در مى آید ، اینها از تویشان مدرس در مى آید ، اینها از تویشان سید حسن مدرس در مى آید ، اینها گذارند ، امكان ندارد كه ما بگذاریم كه این هم تحت نظر فلان وزیر و فلان باشد ، فلان وزیر غلط مى كند كه یك همچنین حرف هائى را مى زند ، اشتباه مى كنند اینها ، باز هم در اشتباهند .

فرهنگ را به ما بسپارید تا انسان بسازیم

باید یك وزارت فرهنگى ، یك فرهنگ صحیح باشد و فرهنگ هم حقش است دست ما باشد . خوب ما در این مملكت یك وزارتخانه نداشته باشیم ؟ همه وزرا از امریكاست ، خوب یكى هم از ما ، خوب بدهید این فرهنگ رادست ما ، خودمان اداره مى كنیم ، ما خودمان یك كسى را وزیر فرهنگ مى كنیم و اداره مى كنیم ، اگر از شما بهتر اداره نكردیم بعد از ده ، پانزده سال ما را بیرون كنید . تا یك مدتى دست ما بدهید . فرهنگ را دست ما بدهید ، وزیر فرهنگ را از ما قرار بدهید ، یك مدتى هم مهلت بدهید كه ما كار را درست انجام بدهیم ، اگر ما گفتیم كه شما تحصیل نكنید ، اگر ما گفتیم شما خوب تحصیل نكنید ، اگر ما گفتیم كه شما به اعماق آسمان نروید ، شما عرضه اش را ندارید والا ، چون عرضه اش را ندارند مى گوئید (روحانیون نمى گذارند ، مملكت ما ، حالا باز وقت این كارها نشده است ) بفرمائید چه كسى جلوتان را گرفته ، بفرمائید كارخانه ذوب آهن بیاورند ، كدام روحانى گفته است

ص: 97

نیاورید ؟ هر كدام گفته بگوئید تا ما بشنویم . بفرمائید طیاره سازى كنید ، اتومبیل سازى كنید ، آخر عرضه اش را ندارید بیچاره ها ، یك مملكت بى عرضه اید و این هم كه شما عرضه ندارید نه اینكه عرضه ذاتى ندارید ، شما را دست استعمار این جور كرده است ، غرب زده هستید .

این حرف هاى ما یك حرف هاى كهنه پوسیده اى است كه بله دیگر كسى نمى خرد آن را ؟ !به شما قول مى دهم كه آلمان هم این را بخرد ، شما نخرید . شما یك وزارتخانه را دست ما بدهید ، یك چند ساعت از این رادیو كه دارد موسیقى و بچه هاى ما را دارند سوق دهند به فساد اخلاق ، یك دو سه ساعتش هم دست ما بدهید اما آزادمان بگذارید ، نه اینكه برنامه اش هم خودتان بنویسید كه اینطورى برو بگو ما را آزاد بگذارید ، یك دو سه ساعت از برنامه رادیو دست ما بدهید ، ما برایش تعیین مى كنیم برنامه را كه او صحبت كند و من به شما قول دهم كه نه با سلطنت شما مخالفت داشته باشد ، نه با وزارت شما مخالفت داشته باشد ، نه با ریاست شما مخالفت ، با هیچ كدام مخالفت ندارد . فقط اگر وزارت فرهنگ و دستگاه هاى فرستنده یك مقدارى در دست ما باشد ما مردم را آشنا مى كنیم ، دنیا را آشنا مى كنیم به احكام اسلام و اسلام و فرهنگ را یك فرهنگ مستقل ، یك فرهنگ مسلم ، یك فرهنگى كه یك دانه عربش وقتى مى ایستاد جلو امپراطور ، وقتى كه مى ایستاد شمشیرش را در مى آورد و آن دیباج ها را كنار مى زد مى گفت ، رسول اللّه فرموده است كه ما لباس حریر در بر نكنیم و ما روى جاى حریر هم نمى نشینیم ، ما این جور رجال درست مى كنیم ، آن وقت ببینید كه اگر یك همچنین رجالى از مكتب ما بیرون آمد ، از فرهنگ ما بیرون آمد ، این رجال تحت تاثیر استعمار مى رود ؟ لكن چه بكنیم كه استعمار نخواهد گذاشت ، دست خبیث استعمار نخواهد گذاشت كه وزارت فرهنگ را دست ما بدهند ، والا حق با ماست ، فرهنگ باید ما باشیم .

وزارت اوقاف را به ما بدهید تا فقرا را غنى سازیم

وزارت اوقاف مى خواهید درست كنید ، باید وزارت اوقاف از ما باشد نه اینكه شما تعیین كنید ، تعیین شما قبول نیست ، شما ارزش ندارید كه تعیین كنید ، ما باید تعیین كنیم ، بگذارید تعیین كنیم ما یك نفر را یك نفر را رئیس فرهنگش كنیم ، یك نفر هم وزیر اوقافش بكنیم ، اوقاف را آن وقت ببینید كه اینطورى كه الان دارد لوطى خور مى شود نخواهد شد ، تمام مطالب به خودش خواهد رسید دست ما بدهید تا ببینید چه خواهد شد ، آنوقت ببینید كه ما با همین اوقاف این فقرا را غنى شان مى كنیم ، با همین اوقاف ، با همین اوقاف ما فقرا را غنى مى كنیم . شما خاضع بشوید براى چند تا حكم اسلام . شما ما را اجازه بدهید كه مالیات اسلامى را به آنطورى كه اسلام با شمشیر مى گرفت بگیریم از مردم ، آن وقت ببینید كه دیگر یك فقیر باقى مى ماند ؟ من براى شما راه هم مى سازم ، من براى شما كشتى هم مى خرم ، د بگذارید . شما نخواهید گذاشت .

من مى دانم كه این حرف هایى كه مى زنم بیهوده است ، تمام شد ، شما الان تشریف مى برید و بنده هم خواهم رفت ، آنها هم كه نخواهند گذاشت این مطالب را لكن ما چه بكنیم دردى است كه ما داریم ،

ص: 98

دردى است كه ما داریم .

مساله تبلیغ

تبلیغات باید با ما باشد ، آقا ما مبلغیم نه شما ، تبلیغ باید با ما باشد ، ما باید در رادیوها جا داشته باشیم براى تبلیغ ، شما هم كه تبلیغ مى كنید تبلیغ ضد اسلامى است ، تبلیغ اسلامى نیست كه . معرفى كردید اسلام را به جورى كه دانشجو از امریكا به من نوشته است كه دانشجویان مى گویند كه هر چه بدبختى هست از اسلام است ، اى بیچاره دانشجو هر چه بدبختى هست از سران اسلام است ، از دول اسلامى است ، اسلام یك روز هم در مملكت ما عمل نشده بود - یك روز - خدا مى داند كه اسلام یك روز به آن عمل نشده است . خوب چه كنم كه ما نه وقت داریم كه صحبت كنیم ، نه حال داریم . تا مى خواهیم ما دو تا كلمه اینجورى بگوئیم ، یكدفعه مى بینیم دسته ها به راه افتاد و هى شركت واحد ، چهار هزار نفر مى خواهد بیاورد و چه چند هزار نفر . مگر دعوا دارى آقا ؟ شركت واحد با ما ، شما شركت واحد را چاقو را از سرش بردار اگر همه نیامدند اینجا ، همه مى آیند اینجا و براى ما مجتمع مى شوند . با زور یك مملكتى را مى خواهید اداره كنید ؟ واللّه با زور نمى شود .

تعطیل اجبارى روز جمعه وسیله اى براى افساد جوانان .

یك قدرى اصلاح كنید خودتان را ، یك قدرى اوضاع خودتان را درست بكنید ، حالا ما وقتى مى آییم سراغ اصلاحات ، آقایان اصلاحات كردند ، یكى از اصلاحات بزرگ آقایان تعطیل جمعه است . شما ملاحظه كنید این مطلبى كه من عرض مى كنم ، به همه ایران موظفید برسانید ، به همه ایران موظفید برسانید ، تعطیل جمعه بازور ، بى خواسته ، اصناف بیچاره گرسنه - عرض مى كنم - كه اگر تعطیل نكنند هشتاد تومان جرم یا چند تومان جرم ، اینطور چیزها ، با باز بودن مراكز فساد . سینماها مجبورند باز باشند ، تئاترها باید باز باشند ، گویند مراكز فساد دیگر هم باید باشد ، من اسمش را نمى برم ولى اینكه عرض كردم در روزنامه بود ، از صبح تا عصر اینها باید باز باشند ، اصناف بسته ، بازار بسته ، فردا سراغ قم هم مى آیند گفته بودند كه قم هم از ما خواسته اند ، همان خواسته اى كه تهران خواسته بودند ، قم هم بیچاره ها خواسته اند . این خواسته ها را همه از صبح كه چشمشان را از خواب باز مى كنند ببینند آیا كجا خواسته اند ؟ فورا مى نویسند فلان خواسته آن روزنامه هم شروع مى كند به نوشتن . این روزنامه ها خائنند به مملكت ما بعضى شان ، یك جمعه تعطیل ، یك جوان هاى اول شباب و باز بودن مراكز فساد ، تهیه كردن عیش و نوش براى آنها هر طور ، بعد از 10 سال دیگر یك جوان سالم براى این مملكت باقى نمى ماند ، خدا خائن را لعنت كند ، یك جوان سالم براى شما باقى نمى ماند ، تمام به مراكز فساد كشیده مى شوند .

من به شما آقایان توصیه مى كنم برسانید به این مملكت ، برسانید به همه اطراف این مملكت كه آقا در مقابل یك همچنین كارى كه جوان هاى شما را دارند فوج فوج از دستتان میگیرند، مجامع دینی

ص: 99

درست كنید . در جمعه ها كه آنها میخواهند شما را به مراكز فساد بكشند ، مجامع تبلیغاتى درست كنید ، مردم را دعوت له به دین بكنیدمصالح روز را به مردم بگوئید ، مفاسد روز را به مردم بگوئید . موظفیم ما به این معنا ، باید این كار بشود ، اگر این كار نشود از دست برند جوان هاى شما را . براى جوان ها یك مراكزى درست كنید كه در آنجا تبلیغ بشوند آنها ، گفته بشود مطالب ، مفاسدى كه در این مملكت واقع مى شود گفته بشود ، تا اندازه اى كه سازمان مى گذارد .

والا این تعطیل جمعه الزامى براى استراحت این طبقه زحمتكش نیست ، براى این است . حالا شاید هم ان شاءاللّه مقصدشان این نباشد لكن طبعا اینطورى است ، طبعا اینطورى است كه اگر چنانچه مراكز فساد را باز گذاشتند و مجامع عمومى هم بسته شد طبعا اینطورى است كه كشیده مى شوند به مراكز فساد . الان شما حتما بدانید كه در این دو سه هفته اى كه تعطیل را انجام دادند و بیچاره مردم را از این بیچاره ترخواهند بكنند ، این میوه هاى مردم ، فاسد مى شود ، این گرسنه هاى بیچاره یك روز باید بروند نان پیدا كنند ، ندارند .

علاوه بر این معنا شما بروید ملاحظه كنید ببینید كه دریك ماه پیش از این تا حالا سینماها چقدر فرق كرده است ، شاید با سینماها یك بست و بندى در كار باشد ، شاید ، آنهائى كه تبلیغ اینگونه مطالب را مى كنند براى مراكز فساد ، یك چیز حق حسابى میگیرند براى اینكه این كار را بكنند والا آدم عاقل ، اول انسان باید یك چیزى تهیه كند براى این ملت ، یك چیز سالم ، تفریح سالم اینها بهتراست یا اینكه اینها را به فساد مى كشد ؟ یك تفریح صحیح شرعى ، یك تفریح سالم صحیح اول براى اینها درست سسكنید بعد درها را ببندید تا این بیچاره ها راه بیفتند طرفش . آن كار را شما نكردید ، مراكز فساد را باز گذاشتید و در دكان ها راهم بستید ، این اگر سوءنیت هم نداشته باشید طبعا اینطور مى شود و اگر سوءنیت ندارید حالا من به شما رساندم مطلب را . اگر بعد از این گفته من و رسیدن به آنها ، مراكزى كه این كارها را انجام مى دهند باز هم به قوت خودش باقى باشد ، سوءنیت دارند ، معلوم مى شود سوءنیت دارند ، معلوم مى شود باز یك دستور تازه رسیده است .

خداوندا! بیدار كن اینها را . خداوندا! دشمنان اسلام را ذلیل كن . خداوندا! سران ممالك اسلامى را به وظایف خودشان آشنا كن . خداوندا! دست استعمار را قطع كن . خداوندا! دست كسانى كه از طریق استعمار مى خواهند این مملكت را ببرند ، قطع كن .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 100

تاریخ 21/7/1343

پیام امام خمینى به اهالى استان كرمان

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به وسیله حضرات خطباء محترم و مبلغین معظم كرمان دامت افاضاتهم .

خدمت ذیشرافت عموم اهالى محترم كرمان - ایدهم اللّه تعالى - پس از سلام مخصوص به عرض مى رساند ، باید اظهار تاسف و تاثر كنم از قضایاى خلافى كه در اطراف مملكت به دست مامورین انجام مى گیرد ، از آن جمله از قضایاى اخیر كرمان كه منجر شد به هجرت جناب مستطاب ثقه الاسلام خطیب محترم آقاى حجتى - دامت افاضاته - بسیار متاسفم .

مامورین به جاى آنكه جنایتكاران را به سزاى خودشان برسانند ، براى طرفدارى از آنها دست به كارهاى خلاف شرع و وجدان زده اند و بر خلاف قوانین ، بى جهت مزاحمت معظم له را فراهم نموده اند .

از جناب ایشان تقاضا كردم كه به وطن خود مراجعت فرمایند و از اهالى محترم تقاضا مى كنم از زحمات ایشان تقدیر نمایند و با حفظ آرامش اجازه ندهند بر خلاف شرع و قانون مامورین رفتار ناشایسته خود را تعقیب نمایند . شما اهالى محترم تحت نظر علماء اعلام و حجج اسلام و خطباء عظام ، اجتماعات خود را خصوصا در روز جمعه هر چه بیشتر فشرده تر كنید و به مراسم و شعائر مذهبى اهمیت دهید و در مقابل زورگوئى ها و قانون شكنى ساكت ننشینید و با كمال آرامش خلافكارى هاى دستگاه جبار را به ملت ایران و ملل مسلمین گوشزد كنید واز خداوند تعالى به وسیله ولى عصر - عجل اللّه تعالى فرجه - استمداد نمائید تا دولت هاى جبار نتوانند بر خلاف اسلام و قوانین قرآن قدمى بردارند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 101

تاریخ 4/8/1343

بیانات امام خمینى در مورد طرح اسارت بار احیاى كاپیتولاسیون

پایمالى استقلال و عظمت ایران با احیاى كاپیتولاسیون

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و اناالیه راجعون . من تاثرات قلبى خودم را نمى توانم اظهار كنم ، قلب من در فشار است ، این چند روزى كه مسائل اخیر ایران راشنیده ام خوابم كم شده (گریه حضار)ناراحت هستم ، قلبم در فشار است ، باتاثرات قلبى روز شمارى مى كنم كه چه وقت مرگ پیش بیاید . (گریه شدید حضار) ایران دیگر عید (گریه حضار) ندارد عید ایران را عزا كرده اند ، (گریه حضار) عزا كردند و چراغانى كردند ، عزا كردند و دستجمعى رقصیدند . ما را فروختند ، استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانى كردند ، پایكوبى كردند . اگر من به جاى اینها بودم این چراغانى ها را منع مى كردم ، مى گفتم بیرق سیاه بالاى سربازارها بزنند ، بالاى سرخانه ها بزنند ، چادر سیاه بالا ببرند . عزت ما پایكوب شد ، عظمت ایران از بین رفت ، عظمت ارتش ایران را پایكوب كردند .

قانونى در مجلس بردند در آن قانون اولا" ما را ملحق كردند به پیمان وین و ثانیا الحاق كردند به پیمان وین ! كه تمام مستشاران نظامى آمریكا با خانواده هایشان ، با كارمندهاى فنى شان ، با كارمندان ادارى شان ، با خدمه شان ، با هر كس كه بستگى به آنها دارد ، اینها از هر جنایتى كه در ایران بكنند مصون هستند ، اگر یك خادم امریكایى ، اگر یك آشپز امریكایى مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور كند ، زیر پا منكوب كند ، پلیس ایران حق ندارد جلوى او را بگیرد! دادگاه هاى ایران حق ندارند محاكمه كنند! باز پرسى كنند! باید برود امریكا!آنجا در امریكا ارباب ها تكلیف را معین كنند! دولت سابق این تصویب را كرده بود و به كسى نگفت . دولت حاضر این تصویب نامه را در چند روز پیش از این برد به مجلس و در چند وقت پیش از این به سنا بردند و با یك قیام و قعود مطلب را تمام كردند و باز نفسشان در نیامد . در این چند روز این تصویب نامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبت هائى كردندمخالفت هائى شد ، بعضى از وكلا هم مخالفت هائى كردند ، صحبت هائى كردند لكن مطلب را گذراندند ، با كمال وقاحت گذراندند ، دولت با كمال وقاحت از این امر ننگین طرفدارى كرد . ملت ایران را از سگ هاى امریكا پست تر كردند ، اگر چنانچه كسى سگ امریكائى را زیر بگیرد باز خواست از او مى كنند ، اگر شاه ایران یك سگ امریكائى را زیر بگیرد باز خواست مى كنند و اگر چنانچه یك آشپز امریكائى شاه ایران را زیر بگیرد ، مرجع ایران را زیر بگیرد ، بزرگتر مقام را زیر بگیرد هیچ كس

ص: 102

حق تعرض ندارد ، چرا ؟ براى اینكه مى خواستند وام بگیرند از امریكا ، امریكا گفت این كار باید بشود (لابد اینجور است ) بعد از سه چهار روز وام 200 میلیونى ، 200 میلیون دلارى تقاضا كردند ، دولت تصویب كرد كه در ظرف پنج سال مبلغ مزبور به دولت ایران بدهند و در عرض 10 سال 300 میلیون بگیرند ، مى فهمید یعنى چه ؟ دویست میلیون دلار ، هر دلارى 8 تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ایران براى نظام و در عرض 10 سال سیصد میلیون ، آنطور كه حساب كردند 300 میلیون دلار از ایران بگیرند یعنى 100 میلیون دلار یعنى 800 میلیون تومان از ایران در ازاى این وام نفع بگیرند . معذلك ایران خودش را فروخت براى این دلارها ، ایران استقلال ما را فروخت ، ما را جزء دول مستعمره حساب كرد ، ملت مسلم ایران را پست تر از وحشى ها در دنیا معرفى كرد ، در ازاى وام 200 میلیون كه 300 میلیون دلار پس بدهند . ما با این مصیبت چه بكنیم ؟ روحانیون با این مطالب چه بكنند ؟ به كجا پناه ببرند ؟ عرض خودشان را به چه مملكتى برسانند ؟

كاپیتولاسیون مخالف راى ملت است

سایرممالك خیال مى كنند كه ملت ایران است ، این ملت ایران است كه اینقدر خودش را پست كرده است ، نمى دانند این دولت ایران است ، این مجلس ایران است ، این مجلس است كه هیچ ارتباطى به ملت ندارد ، این مجلس ، سرنیزه است و این مجلس چه ارتباطى به ملت ایران دارد ، ملت ایران به اینها راى ندادند ، علماى طراز اول ، مراجع ، بسیاریشان تحریم كردند انتخابات را ، ملت تبعیت كرد از اینها راى نداد لكن زور سرنیزه اینها را آورد در این كرسى نشاند .

نفوذ روحانى مضر به حال دشمنان ملت است نه خود ملت

در یكى از كتاب هاى تاریخى كه امسال به طبع رسیده است و به بچه هاى ما تعلیم مى شود ، این است كه بعد از اینكه یك مسائل دروغى را نوشته است ، آخرش نوشته است كه معلوم شد كه قطع نفوذ روحانیت ، قطع نفوذ روحانیون در رفاه حال این ملت مفید است ! رفاه حال ملت به این است كه روحانیون را از بین ببرند! همین طور است ، اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارد این ملت اسیر انگلیس یك وقت باشد ، اسیر امریكا یك وقت باشد . اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارد كه اسرائیل قبضه كند اقتصاد ایران را ، نمى گذارد كه كالاهاى اسرائیل در ایران بدون گمرك فروخته بشود . اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارد كه اینها سرخود یك همچنین قرضه بزرگى را به گردن ملت بگذارند . اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارد این هرج و مرجى كه در بیت المال هست ، بشود . اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارد كه هر دولتى هر كارى مى خواهد انجام بدهد ولو صد در صد برضد ملت باشد . اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارد كه مجلس به این صورت مبتذل در آید . اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارد كه مجلس با سرنیزه درست بشود تا این فضاحت از آن پیدا بشود . اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارد كه دختر و پسر با هم در آغوش هم كشتى بگیرند چنانكه در شیراز شده است . اگر نفوذ روحانیون باشد

ص: 103

نمى گذارد كه دخترهاى معصوم مردم زیر دست جوان ها در مدارس باشند . اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارد كه زن ها را در مدرسه مردها ببرند ، مردها را در مدرسه زن ببرند و فساد راه بیندازند . اگر نفوذ روحانیون باشد توى دهن این دولت مى زنند ، توى دهن این مجلس مى زنند ، وكلا را از مجلس بیرون مى كنند . اگر نفوذ روحانیون باشد تحمیل نمى تواند بشود یك عده از وكلا بر سرنوشت یك مملكتى كه حكومت كنند . اگر نفوذ روحانیون باشد نمى گذارد یك دست نشانده امریكائى این غلطها را بكند ، بیرونش مى كنند از ایران . نفوذ ایرانى ، نفوذ روحانى مضر به حال ملت است ؟ نخیر مضر به حال شماست ، مضر به حال شما خائن هاست نه مضر به حال ملت . شما دیدید با نفوذ روحانى نمى توانید هر كارى را انجام دهید ، هر غلطى را بكنید ، مى خواهید نفوذ روحانى را از بین ببرید . شما گمان كردید كه با صحنه سازى ها مى توانید كه بین روحانیون اختلاف بیندازید ؟ نمى توانید ، این خواب را باید به در مرگ براى شما حاصل شود ، نمى توانید همچو كارى انجام دهید ، روحانیون با هم هستند . من به تمام روحانیون تعظیم مى كنم ، دست تمام روحانیون را مى بوسم ، آن روز اگر دست مراجع رامى بوسیدم ، امروز دست طلاب را هم مى بوسم (گریه حضار) من امروز دست بقال را هم مى بوسم (گریه شدید حضار) .

اعلام خطر به كلیه اقشار ملت

آقا من اعلام خطر مى كنم ، اى ارتش ایران ! من اعلام خطر مى كنم اى سیاسیون ایران ! من اعلام خطر مى كنم ، اى بازرگانان ! من اعلام خطر مى كنم ، اى علماى ایران ! اى مراجع اسلام ! من اعلام خطر مى كنم ، اى فضلا! اى طلاب ! اى مراجع ! اى آقایان ! اى نجف ! اى قم ! اى مشهد! اى تهران ! اى شیراز! من اعلام خطر مى كنم ، خطردار است ، معلوم مى شود زیر پرده چیزهایى است و ما نمى دانیم ، در مجلس گفتند نگذارید پرده ها بالا برود ، معلوم مى شود براى ما خواب ها دیده اند . از این بدتر چه خواهند كرد ؟ دانم از اسارت بدتر چه ؟ از ذلت بدتر چه ؟ چه مى خواهند با ما بكنند ؟ چه خیالى دارند اینها ؟ این قرضه دلار چه به سر این ملت مى آورد ؟ این ملت فقیر ده سال 100 میلیون دلار ، 800 میلیون تومان نفع پول به آمریكا بدهد ؟ ! در عین حال ما را بفروشید براى یك همچو كارى ؟ !

نظامیان امریكائى ، مستشاران نظامى امریكایى به شما چه نفعى دارند ؟ آقا اگر این مملكت اشغال امریكاست پس چرا اینقدر عربده مى كشید ، پس چرا اینقدر دم از ترقى مى زنید ؟ اگر این مستشاران نوكر شما هستند پس چرااز ارباب ها بالاترشان مى كنید ؟ پس چرا از شاه بالاترشان مى كنید ؟ اگر نوكرند مثل سایر نوكرها با آنها عمل كنید ، اگر كارمند شما هستند مثل سایر ملل كه با كارمندانشان عمل مى كنند شما هم عمل كنید . اگر مملكت ما اشغال آمریكائیست پس بگوئید ، پس ما را بردارید بریزید بیرون از این مملكت . چه مى خواهند با ما بكنند ؟ این دولت چه مى گوید به ما ؟ این مجلس چه كرد با ما ؟ این مجلس غیر قانونى این مجلس محرم ، این مجلسى كه به فتواى و به حكم مراجع تقلید تحریم شده است ، این مجلسى كه یك وكیلش از ملت نیست ، این مجلسى كه به ادعا مى گوید ما ، ما ، هى

ص: 104

ما از انقلاب سفید آمده ایم . آقا كو این انقلاب سفید ؟ ! پدر مردم را در آوردند . آقا من مطلعم ، خدا مى داند كه من رنج مى برم ، من مطلعم از این دهات ، من مطلعم از این شهرستان هاى دور افتاده ، از این قم بدبخت ، من مطلعم از گرسنگى خوردن مردم ، از وضع زراعت مردم .

سكوت در مقابل ابرقدرت ها از معاصى كبیره است

آقا فكرى بكنید براى این مملكت ، فكرى بكنید براى این ملت . هى قرض روى قرض بیاورید ؟ ! هى نوكر بشوید!! البته دلار نوكرى هم هست ، دلارها را شما مى خواهید استفاده كنید نوكریش راما بكنیم . اگر ما زیر اتومبیل رفتیم كسى حق ندارد به امریكائى ها بگوید بالاى چشمت ابروست لكن شماها استفاده اش را بكنید ، مطلب این طور است . نباید گفت اینها را ؟ آن آقایانى كه مى گویند كه باید خفه شد ، این جا هم باید خفه شد ؟ این جا هم خفه بشویم ؟ ما را بفروشند و خفه بشویم ؟ قرآن ما را بفروشند و خفه بشویم واللّه گناهكار است كسى كه داد نزند ، واللّه مرتكب كبیره است كسى كه فریاد نكند (گریه شدید حضار) .

به داد اسلام برسید .

اى سران اسلام به داد اسلام برسید ، اى علماى نجف به داد اسلام برسید ، اى علماى قم به داد اسلام برسید ، رفت اسلام . (گریه شدید حاضرین در مجلس ) اى ملل اسلام ! اى سران ملل اسلام ! اى روساى جمهور ملل اسلامى ! اى سلاطین ملل اسلامى ! اى شاه به داد خودت برس ، به داد همه ما برسید . ما زیر چكمه امریكا برویم چون ملت ضعیفى هستیم ؟ ! چون دلار نداریم ؟ ! امریكا از انگلیس بدتر ، انگلیس از آمریكا بدتر ، شوروى از هر دو بدتر ، همه از هم بدتر ، همه از هم پلیدتر . امروز دولت آمریكا منفورترین دولت در نظر ماست .

اما امروز سر و كار ما با این خبیث هاست ، با امریكاست . رئیس جمهور امریكا بداند ، بداند این معنا را كه منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما ، امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما ، یك همچنین ظلمى به دولت اسلامى كرده است ، امروز قرآن با او خصم است ، ملت ایران با او خصم است . دولت امریكا بداند این مطلب را ، ضایع كردند او را در ایران ، خراب كردند او را در ایران .

ما را به آمریكا فروختند

براى مستشارها مصونیت مى گیرید ؟ بیچاره وكلا داد زدند آقا از این دوست هاى ما بخواهید به ما این قدر تحمیل نكنند ، ما را نفروشید ، ما را به صورت مستعمره در نیاورید ، كى گوش داد به اینها . از پیمان وین یك ماده را اصلا ذكر نكرده اند ، ماده 32 ذكر نشده است ، من نمى دانم آن ماده چه است ، من كه نمى دانم رئیس مجلس هم نمى داند ، وكلا هم نمى دانند ، نمى دانند كه قبول كردند طرح را ، طرح را

ص: 105

قبول كردند ، طرح را امضا كردند ، تصویب كردند اما عده اى اقرار كردند كه ما اصلا نمى دانیم چیست . (آنها هم لابد امضاء نكرده باشند) آن عده دیگر بدتر از آنها بودند ، یك عده جهالند اینها .

رجال سیاسى ما ، صاحب منصب هاى بزرگ ما ، رجال سیاسى ما ، یكى بعد از دیگرى را كنار مى گذارند ، الان در مملكت ما به دست رجال سیاسى كه وطنخواه باشند چیزى نیست ، در دست آنها چیزى نیست ، ارتش هم بداند یكى تان را بعد از دیگرى كنار مى گذارند ، دیگر براى شما آبرو گذاشتند ؟ براى نظام شما آبرو گذاشتند كه یك سرباز امریكائى بر یك ارتشبد ما مقدم است ؟ یك آشپز امریكائى بر یك ارتشبد ما مقدم شد در ایران ؟ دیگر براى شما آبرو باقى ماند ؟ اگر من بودم استعفا مى كردم ، اگر من نظامى بودم استعفا مى كردم ، من این ننگ را قبول نمى كردم ، اگر من وكیل مجلس بودم استعفا مى كردم .

قطع نفوذ روحانى قطع ید رسول اللّه است

باید نفوذ ایرانى ها قطع بشود! باید مصونیت براى آشپزهاى امریكائى ، براى مكانیك هاى امریكائى براى ادارى امریكائى ، ادارى و فنى ، مامورین ، كارمندان ادراى ، كارمندان فنى براى خانواده هایشان مصونیت باشد لكن آقاى قاضى در حبس باشند! آقاى اسلامى را با دستبند ببرند این ور و آن ور!این خدمتگزارهاى اسلام ، علماى اسلام در حبس باید باشند ، وعاظ اسلام در حبس باشند ، طرفداران اسلام باید در بندرعباس حبس باشند براى این كه اینها طرفدار روحانیت هستند ، خودشان یا روحانى اند یا طرفدار روحانى . این را در تاریخ ایران دست مردم دادند اینها ، سند دست دادند كه معلوم شد رفاه حال این ملت به این است كه قطع نفوذ روحانیین بشود! یعنى چه ؟ رفاه حال ملت در این است كه قطع ید رسول اللّه . . . از این ملت بشود ؟ ! روحانیون خودشان چیزى نیستند كه ، روحانیون هر چه دارند از رسول اللّه است ، باید قطع ید رسول اللّه از این ملت بشود! اینها این را مى خواهند ، این را مى خواهند تا اسرائیل با دل راحت هر كارى این جا بكند ، تا آمریكا با دل راحت هر كارى مى خواهد بكند .

تمام گرفتارى هاى ما از امریكا است

آقا تمام گرفتارى ما از این آمریكاست ، تمام گرفتارى ما از این اسرائیل است . اسرائیل هم از امریكاست ، این وكلا هم از امریكا هستند ، این وزرا هم از امریكا هستند ، همه تعیین آنهاست ، اگر نیستند چرانمى ایستند در مقابل داد بزنند ؟

روحانیت سدى در مقابل مطامع استعمارگران .

من الان حافظه ام درست نیست ، نمى توانم بفهم مطلب را خوب ، الان در حال انقلاب هستم ، در یك مجلس از مجالس سابق كه مرحوم مدرس ، مرحوم آسید حسن مدرس در آن مجلس بود ،

ص: 106

اولتیماتومى از دولت روس آمد به ایران كه اگر فلان قضیه را انجام ندهید (كه من حالا هیچى از آن را یادم نیست ) ما از فلان جا كه قزوین ظاهرا بوده است مى آئیم به تهران و تهران را مى گیریم و دولت ایران هم فشار آورد به مجلس كه باید این را تصویب كند . یكى از مورخین ، مورخین آمریكائى مى نویسد كه یك روحانى با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت آقایان اگر بناست ما از بین برویم چرا با دست خودمان برویم ، رد كرد ، مجلس به واسطه مخالفت او جرات پیدا كرد و رد كرد و هیچ غلطى هم نكردند ، روحانى این است ، یك روحانى توى مجلس بود نگذاشت آن قلدر شوروى را ، روسیه سابق را ، پیشنهاد اولتیماتومش را یك روحانى ضعیف ، یك مشت استخوان رد كرد . امروز هم باید روحانى نباشد ، براى همین قطع ید روحانى باید بكنند تا به آمال و آرزوى خودشان برسند ، من چه بگویم ؟

بر ملت است كه فریاد بزند چرا ما را فروختید

این قدر انباشته است مطالب ، این قدر مفاسد در این مملكت زیاد است كه من با این حالم ، با این سینه ام ، با این وضعم نمى توانم عرضه بكنم ، نمى توانم مطالب را به آن مقدارى كه مى دانم به عرض شما برسانم لكن شما موظفید به رفقایتان بگوئید ، آقایان موظفند ملت را آگاه كنند ، علماء موظفند ملت را آگاه كنند ، ملت موظف است كه در این امر صدا در بیاورد ، با آرامش عرض برساند ، به مجلس اعتراض كند ، به دولت اعتراض كند كه چرا یك همچنین كارى كردید ؟ چرا ما را فروختید ؟ مگر ما بنده شما هستیم ؟

دولت و مجلس غیرقانونى و خائن به اسلام و ملتند

شما كه وكیل ما نیستید ، وكیل هم بودید ، اگر خیانت كردید به مملكت خود به خود از وكالت بیرون مى روید ، این خیانت به مملكت است . خدایا اینها خیانت كردند به مملكت ما . خدایا دولت به مملكت ما خیانت كرد ، به اسلام خیانت كرد ، به قرآن خیانت كرد . وكلاى مجلسین خیانت كردند ، آنهایى كه موافقت كردند با این امر ، وكلاى مجلس سنا خیانت كردند ، این پیرمردها ، وكلاى مجلس شورا آنهائى كه راى دادند خیانت كردند به این مملكت ، آنها وكیل نیستند ، دنیا بداند اینها وكیل ایران نیستند اگر هم بودند من عزلشان كردم ، از وكالت معزولند ، تمام تصویب نامه هائى كه تا حالا نوشته اند ، تمامش غلط است . از اول مشروطه تا حالا بر حسب نص قانون ، به حسب نص قانون ، قانون را اگر قبول دارند به حسب نص ، به حسب نص قانون ، بر حسب اصل دوم متمم قانون اساسى تا مجتهدین نظارت نكنند در مجلس ، قانون هیچى نیست ، كدام مجتهد نظارت مى كند الان ؟ اگر پنج تا ملا تو این مجلس بود ، اگر یك ملا تو این مجلس بود تو دهن اینها مى زد ، نمى گذاشت این كار بشود . من به آنان كه به ظاهر مخالفت كردند ، این حرف دارم به آنها ، چرا آقا خاك تو سرتان نریختید ؟ چرا پانشدید یقه آن مردك را بگیرى ؟ همین من مخالفم و سر جاى خود بنشینید و آن همه تملق بگوئید ؟ ! مخالفت این است ؟

ص: 107

باید هیاهو كنید ، باید بریزید وسط مجلس ، به هم باید بپرید كه نگذرد این مطلب ، به صرف اینكه من مخالفم درست مى شود ؟ ! دیدید كه مى گذرد ، پس نگذارید یك همچون مجلسى وجود پیدا كند ، از مجلس بیرونشان كنید . ما این قانونى را كه در مجلس واقع شد ، قانون نمى دانیم . ما این مجلس را مجلس نمى دانیم ، ما این دولت را دولت نمى دانیم ، اینها خائنند به مملكت ایران ، خائنند .

خداوندا امور مسلمین را اصلاح كن . خداوندا دیانت مقدسه اسلام را عظمت به آن عنایت فرما . خدایا اشخاصى كه خیانت مى كنند به این آب و ملك ، خیانت مى كنند به اسلام ، خیانت مى كنند به قرآن ، آنها را نابود كن .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 108

تاریخ : 4/8/1343

پیام امام خمینى به ملت ایران به مناسبت تصویباصل ذلت بار كاپیتولاسیون

كاپیتولاسیون ، امضاى سند بردگى ملت ایران است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

(لن یجعل اللّه للكافرین على المومنین سبیلا)

آیا ملت ایران مى داند در این روزها در مجلس چه گذشت ؟ مى داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتى واقع شد ؟ مى داند مجلس به پیشنهاد دولت سند بردگى ملت ایران را امضاء كرد ؟ اقرار به مستعمره بودن ایران نمود ؟ سند وحشى بودن ملت مسلمان را به آمریكا داد ، قلم سیاه كشید بر جمیع مفاخر اسلامى و ملى ما ، قلم سرخ كشید بر تمام لاف و گزاف هاى چندین ساله سران قوم ، ایران را از عقب افتاده ترین ممالك دنیا پست تر كرد ؟ اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه داران نمود ؟ حیثیت دادگاه هاى ایران را پایمال كرد ؟ به ننگین ترین تصویب نامه دولت سابق با پیشنهاد دولت حاضر بدون اطلاع ملت با چند ساعت صحبت هاى سرى ، راى مثبت داد ؟ ملت ایران را در تحت اسارت آمریكائى ها قرار داد ؟ اكنون مستشاران نظامى و غیر نظامى امریكا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتى بكنند ، هر خیانتى بكنند ، پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد . دادگاه هاى ایران حق رسیدگى ندارند ، چرا ؟ براى آنكه آمریكا مملكت دلار است و دولت ایران محتاج به دلار .

به حسب این راى ننگین ، اگر یك مستشار آمریكائى یا یك خادم مستشار آمریكائى به یكى از مراجع تقلید ایران ، به یكى از افراد محترم ملت ، به یكى از صاحب منصبان عالى رتبه ایران هر جسارتى بكند ، هر خیانتى بنماید ، پلیس حق بازداشت او را ندارد ، محاكم ایران حق رسیدگى ندارد ولى اگر به یك سگ آنها تعرضى بشود ، پلیس باید دخالت كند ، دادگاه باید رسیدگى نماید .

امروز كه دولت هاى مستعمره یكى پس از دیگرى با شهامت و شجاعت خود را از تحت فشار استعمار خارج مى كنند و زنجیرهاى اسارت را پاره مى كند ، مجلس مترقى ایران با ادعاى سابقه تمدن دو هزار و پانصد ساله ، با لاف همردیف بودن با ممالك مترقیه به ننگین ترین و موهن ترین تصویب نامه غلط دولت هاى بى حیثیت راى مى دهد و ملت شریف ایران را پست ترین و عقب افتاده ترین ملل به عالم معرفى مى كند و با سرافرازى هر چه تمامتر ، دولت ازتصویب نامه غلط دفاع مى كند و مجلس راى مى دهد .

ص: 109

از بعض منابع مطلع به من اطلاع دادند كه این طرح مفتضح را به دولت پاكستان ، اندونزى ، تركیه آلمان غربى پیشنهاد كرده اند و هیچكدام زیر بار این اسارت نرفته اند ، تنها دولت ایران است كه اینقدر با حیثیت ملت و اسلامیت ما بازى مى كند و آن را به باد فنا مى دهد

خاموش نشستن وكلاءبه علت اتكا نداشتن به ملت است

علماء و روحانیون كه مى گویند باید قدرت سر نیزه در مقدرات كشور دخالت نكند ، باید وكلاى پارلمان مبعوث از ملت باشند ، باید دولت ها ملى باشند ، باید اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمان ها نظارت در آنها نكنند و آزادى را از ملت مسلمان سلب ننمایند ، براى آن است كه این ننگ ها را بر ملت تحمیل نكنند و ما را مواجه با این مصیبت ها ننمایند .

چرا وكلاى پارلمان با آنكه به حسب قاعده انسانیت و ملیت با همچو سند اسارتى صد در صد مخالف هستند ، نفس نمى كشند و جز دو سه نفر آنها كه معلوم است با اضطراب صحبت كرده اند ، خاموش نشسته اند ؟ براى آنكه اتكاء به ملت ندارند ، دست نشانده هستند و قدرت مخالفت ندارند ، آنها را با یك اشاره بیرون مى ریزند ، به زندان مى اندازند .

پافشارى رژیم شاه براى محو اسم قرآن

آیا ملت ایران مى داند كه افسران ارتش به جاى سوگند به قرآن مجید ، (سوگند به كتاب آسمانى كه به آن اعتقاد دارم ) یاد كردند ، این همان خطرى است كه كرارا تذكر داده ام ، خطر براى قرآن مجید ، براى اسلام عزیز ، خطر براى مملكت اسلام ، خطر براى استقلال كشور . من نمى دانم دستگاه جبار از قرآن كریم چه بدیى دیده است ، از پناه به اسلام و قرآن چه ضررى برده است كه اینقدر پافشارى براى محو اسم آن مى كند . اگر پناه به قرآن و اسلام بیاورید ، اجنبى به خود اجازه نمى دهد كه از شما سند بردگى بگیرد ، اجازه نمى دهد كه مفاخر ملى واسلامى شما پایمال شود . جدا بودن ملت از هیاءت حاكمه ، برخوردار نبودن آنها از پشتیبانى ملت ، این مصیبت ها را پیش مى آورد .

كاپیتولاسیون مخالف اسلام و قرآن است

اكنون من اعلام مى كنم كه این راى ننگین مجلسین ، مخالف اسلام و قرآن است و قانونیت ندارد مخالف راى ملت مسلمان است . وكلاى مجلسین وكیل ملت نیستند ، وكلاى سرنیزه هستند ، راى آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشى ندارد و اگر اجنبى ها بخواهند از این راى كثیف سوء استفاده كنند ، تكلیف ملت تعیین خواهد شد .

بدبختى دول اسلامى از دخالت اجانب است

دنیا بداند كه هر گرفتاریى كه ملت ایران و ملل مسلمین دارند ، از اجانب است ، از آمریكاست .

ص: 110

ملل اسلام از اجانب عموما از آمریكا خصوصا متنفر است ، بدبختى دول اسلامى ، از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست ، اجانبند كه مخازن پرقیمت زیرزمینى ما را به یغما برده و مى برند ، انگلیس است كه سالیان دراز طلاى سیاه ما را با بهاى ناچیز برده و مى برد ، اجانبند كه كشور عزیز ما را اشغال كرده و بدون مجوز از سه طرف به آن حمله كرده و سربازان ما را از پا در آوردند .

دیروز ممالك اسلامى به چنگال انگلیس و عمال آن مبتلا بودند امروز به چنگال آمریكا و عمال آن . آمریكاست كه از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانى مى كند ، آمریكاست كه به اسرائیل قدرت مى دهد كه اعراب مسلم را آواره كند ، آمریكاست كه وكلا را یا بیواسطه یا باواسطه بر ملت ایران تحمیل مى كند ، آمریكاست كه اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر مى داند و مى خواهد آنها را از جلوى خود بردارد ، آمریكاست كه روحانیون را خار راه استعمار مى داند و باید آنها را به حبس و زجر و اهانت بكشد ، آمریكاست كه به مجلس و دولت ایران فشار مى آورد كه چنین تصویب نامه مفتضحى را كه تمام مفاخر اسلامى و ملى ما را پایمال مى كند تصویب و اجرا كنند ، آمریكاست كه با ملت اسلام معامله وحشیگرى و بدتر از آن مى نماید .

بر تمام اقشار است كه با طرح ننگین احیاى كاپیتولاسیون مخالفت كنند

بر ملت ایران است كه این زنجیرها را پاره كنند . بر ارتش ایران است كه اجازه ندهند چنین كارهاى ننگینى در ایران واقع شود ، از بالاترها به هر وسیله هست بخواهند این سند استعمار را پاره كنند ، این دولت را ساقط كنند ، وكلائى كه به این امر مفتضح راى دادند از مجلس بیرون كنند . بر ملت است كه از علماى خود بخواهند در این امر ساكت ننشینند . بر علماى اعلام است كه از مراجع اسلام بخواهند این امر را ندیده نگیرند . بر فضلا و مدرسین حوزه هاى علمیه است كه از علماء اعلام بخواهند كه سكوت را بشكنند . بر طلاب علوم است كه از مدرسین بخواهند كه غافل از این امر نباشند . بر ملت مسلمان است كه از وعاظ و خطباء بخواهند كه آنان را كه آگاه از این مصیبت بزرگ نیستند آگاه كنند . بر خطباء و وعاظ است كه با بیان محكم ، بى هراس بر این امر ننگین اعتراض كنند و ملت را بیدار كند . بر اساتید دانشگاه است كه جوانان را از آنچه زیر پرده است مطلع كنند . بر جوانان دانشگاهى است كه با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت كنند ، با آرامش و با شعارهاى حساس مخالفت دانشگاه را به ملت هاى دنیا برسانند . بر دانشجویان ممالك خارجه است كه در این امر حیاتى كه آبروى مذهب و ملت را در خطر انداخته ساكت ننشینند . بر پیشوایان دول اسلامى است كه فریاد ما را به دنیا برسانند واز مراكز پخش آزاد ، ناله جانسوز این ملت بدبخت را به جهان گوشزد كنند . بر علماء و خطباى ملل اسلامى است كه با سیل اعتراض ، این ننگ را از جبهه ملت معظم ایران ، برادران اسلامى خود بزدایند و بر جمیع طبقات ملت است كه از مناقشات جزئى موسمى خود صرفنظر كرده و در راه هدف مقدس استقلال و بیرون رفتن از قید اسارت كوشش كنند . بر رجال شریف سیاسى است كه ما را از مطالب زیر پرده كه در مجلس گفته شده ، آگاه نمایند . بر احزاب سیاسى است در این امر

ص: 111

مشترك با یكدیگر توافق كنند

وحدت كلمه علماى اعلام در پشتیبانى از قرآن و طرفدارى از مسلمین

هدف مراجع عظام و روحانیون در هر جا باشند یكى است و آن پشتیبانى از دیانت مقدسه اسلام و قرآن مجید و طرفدارى از مسلمین است ، اختلافى بین علماى اعلام و نگهبانان اسلام در این هدف مقدس نیست . اگر فرضا"اختلاف اجتهاد و نظرى در امرى جزئى و ناچیز باشد مثل سایر اختلافات در امور فرعى ، مانع از وحدت نظر در امور اصولى نیست . اگر سازمان دولتى گمان كرده اند با سمپاشى ها مى توانند ما را از هدف مقدس خود منحرف كنند و به دست جهال متعصب به قصد شوم خود برسند ، خطا كرده اند . اینجانب كه یك نفر از خدمتگزاران علماى اعلام و ملت اسلام هستم ، در موقع خطیر و براى مصالح بزرگ اسلامى حاضرم براى كوچكترین افراد ، تواضع و كوچكى كنم ، تاچه رسد به علماى اعلام و مراجع عظام - كثراللّه امثالهم . لازم است جوان متعصب و طلاب تازه كاراز زبان و قلم خود جلوگیرى كنند و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از امورى كه موجب تشتت و تفرقه است ، خوددارى نمایند . علماى اعلام براى خاتمه دادن به هرج و مرج و بى نظمى ها در فكر اصلاح عمومى هستند ، اگر دولت ها مجال فكر به ما بدهند ، اگر گرفتارهائى كه از ناحیه هیئت حاكمه پیش مى آید و ناراحتى روحى مجال تصفیه واصلاح داخلى به ما بدهد . این نحو گرفتارى هاست كه ما را از مسیر خود كه مسیر تصفیه حوزه ها و اصلاح همه جانبه است باز مى دارد . با احساس خطر براى اسلام و قرآن كریم براى ملت و ملیت مجال تفكر در امور دیگر باقى نمانده . اهمیت این موضوعات به قدرى است كه مشاغل خاص ما را تحت الشعاع قرار داده است .

كارهاى مخرب رژیم شاه

آیا ملت مسلمان مى داند كه در حال حاضر عده اى از علماء و مبلغین و طلاب و بسیارى از مسلمین بیگناه در زندان ها به سر مى برند و بر خلاف قوانین ، آنها را بدون رسیدگى ، مدت هاى مدیدى زندانى كرده اند و مرجعى نیست كه به این وضع هرج و مرج ارتجاعى قرون وسطائى خاتمه دهد ؟ اینها دنبال قتل عام پانزده خرداد ، دوازده محرم است كه جراحت آن از قلب ملت پاك نخواهد شد . هیاءت حاكمه به جاى اینكه براى اقتصاد ایران ، براى جلوگیرى از ورشكستگى هاى بازرگانان محترم ، براى نان و آب فقرا و مستمندان ، براى زمستان سیاه بى خانمان ها ، براى پیدا كردن كار براى جوانان فارغ التحصیل و سایر طبقات بیچاره فكرى بكند ، به كارهاى مخرب مثل آنچه گفته شد و نظائر آن دست مى زند ، از قبیل استخدام زن براى دبیرستان هاى پسرانه و مرد براى دبیرستان هاى دخترانه كه فساد آن بر همه روشن و اصرار به آنكه زن ها در دستگاه هاى دولتى وارد شوند كه فساد و بیهوده بودنش بر همه واضح است . امروز اقتصاد ایران به دست آمریكا و اسرائیل است و بازار ایران از دست ایرانى و مسلم خارج شده است و غبار ورشكستگى و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است و

ص: 112

اصلاحات آقایان ، بازار سیاه براى آمریكا و اسرائیل درست كرده است و كسنى نیست كه به داد ملت فقیر برسد .

ملت باید به فكر فقرا باشد

من از فكر زمستان امسال رنج مى برم ، من شدت گرسنگى و خداى نخواسته هلاكت بسیارى از فقرا و مستمندان را پیش بینى مى كنم ، لازم است خود ملت به فكر فقرا باشند ، لازم است از حالا براى زمستان آنها تهیه اى شود كه فجایع سال سابق تكرار نشود ، لازم است علماى اعلام بلاد ، مردم را دعوت به این امر ضرورى بفرمایند .

از خداى متعالى عظمت اسلام و مسلمین و رهائى دول اسلامى را از شر اجانب خذلهم اللّه تعالى خواستار است .

والسلام على من اتبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 113

ص: 114

عکس

ص: 115

ص: 116

تاریخ :دى ماه 1343

پاسخ امام خمینى به آیت اللّه نجفى

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آیت اللّه آقاى نجفى دامت بركاته

به عرض عالى مى رساند: مرقوم محترم كه حاكى از سلامت وجود شریف و حاوى مراتب محبت و مودت بود ، موجب تشكر گردید . سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند متعال خواستار است . بحمداله حال این جانب خوب و هیچ نگرانى نیست . خداوند متعال هر چه مقدر فرموده صلاح ، اوست . از خداوند تعالى توفیق رضا به قضاى الهى را خواستار است . سلامتى و موفقیت آن جناب را از خداوند تعالى خواستار است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 117

بیانات امام خمینى در مورد وظایف و مسؤولیت هاى رؤسا و سلاطین دول اسلامى و علماى اسلام .

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خداوندا! ما را از غیر خودت منصرف بفرما ، حب دنیا را از قلب ما بیرون كن ، اخلاق نیك را در ما پا برجا كن ما را در پناه امیرالمومنین سلام اللّه علیه از هر بدى نگه دار ، ما را نسبت به اسلام و مسلمین خدمتگزار قرار بده ، ما را نسبت به علماى اسلام قدردان قرار بده ، علماى اسلام را در هر جا هستند حفظ بفرما ، دیانت اسلام را سرمشق و مقدم بر همه كلمات قرار بده . . . اللّهم عظم كلمة الاسلام .

اسلام با زحمات فراوان پیامبر و ائمه حفظ و به دست ما رسیده است

آقایان مى دانند كه پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) تنها قیام فرمود و در یك محیطى كه همه با او مخالف بودند قیام فرمود و زحمت زیاد ، مذمت هاى زیاد ، رنج هاى فراوان برد تا این كه اسلام را به مردم ابلاغ فرمود ، دعوت كرد مردم را به هدایت دعوت كرد به توحید ، آن قدر مشقت ایشان تحمل فرمود كه گمان ندارم كسى طاقت آن را داشته باشد . بعد از رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) مسلمین به وظایف خودشان تا حدودى عمل كردند ، اسلام را تقویت كردند ، توسعه دادند اسلام را تا اینكه یك مملكت بزرگ اسلامى در دنیا تشكیل شد كه بر همه ممالك مقدم بود . خود رسول اكرم به طورى كه مكتوبشان در صحیح بخارى مضبوط است ، مكتوبى را كه به . . . نوشتند و آن طورى كه تاریخ ضبط كرده است ایشان چهار تا مكتوب مرقوم فرمودند به چهار تا امپراطور: یكى ایران ، یكى روم ، یكى مصر ، یكى حبشه و عین مكتوب ایشان آن طورى كه در ذهنم است ، مضبوط است . عین مكتوب ایشان را به طورى كه در ذهن من است در موزه تركیه زیارت كرده ام . آن چهار مكتوبى كه مرقوم فرموده اند به مضمون واحد است به چهار امپراطور و آنها را دعوت به اسلام كرده اند و این مقدمه بوده است ، شالوده بوده است از براى این كه حقایق اسلام را به تمام دنیا ، به تمام امپرطورى هاى دنیا ابلاغ بفرمایند و اسلام به آن نحوى كه هست معرفى بشود به مردم . مع الاسف آنها جواب مثبت (الا پادشاه حبشه ) نداده اند و لهذا متوقف شده است آن دعوتى كه رسول اكرم مى خواستند بفرمایند و مى خواستند اسلام را معرفى كنند . على اى حال با رنج هاى فراوان ، چه خود رسول اكرم و چه بعد از رسول اكرم كسانى كه متكفل بوده اند ریاست اسلام را ، اسلام را تقویت كرده اند و دست به دست ، این اسلام آمد تا الان كه به ما محول شده است ، به این طبقه اى كه الان موجودند محول شده است . این طبقه موجودند كه الان مسوول اسلام و مسؤول احكام

ص: 118

اسلام هستند و این مسؤولیت بر حسب اختلاف مراتب اشخاص فرق مى كند . بعضى ها مسؤولیتشان خیلى زیاد است و بعضى هم مسؤولیت دارند لكن به اندازه آنها نیست .

اسلام برنامه زندگى و حكومت دارد

كسانى كه مسؤولیتشان خیلى زیاد است ، دولت هاى اسلامى است روساى جمهور اسلام ، سلاطین اسلام ، اینها مسؤولیتشان خیلى زیاد است ، شاید بیشتر از همه طبقات باشد . اسلام الان به دست این طبقه است ، به حسب اراده خداى تبارك و تعالى تكوینا سپرده شده است و آنها مسؤولند بر حفظ اسلام و حفظ وحدت كلمه اسلام و حفظ احكام اسلام و معرفى كردن اسلام را به دنیاى متمدن كه گمان نشود اسلام مثل مسیحیت است ، فقط یك رابطه معنوى مابین افراد و خداى تبارك و تعالى است و بس . اسلام برنامه زندگى دارد . اسلام برنامه حكومت دارد . اسلام قریب پانصد سال تقریبا یا بیشتر حكومت كرده است ، سلطنت كرده است با اینكه احكام اسلام در آن وقت باز آن طور اجرا نشده است كه باید اجرا بشود لكن همان مقداراجراشده اش ممالك بزرگى را ، وسیعى را اداره كرده است با عزت و شوكت از همه جهات ، از همه كیفیات . اسلام مثل سایر ادیانى كه حالا در دست هست (شاید آنها هم در وقت خودش این طور بوده اند لكن سایر ادیانى كه حالا در دست هست ) خصوصا مسیحیت كه هیچ ندارد جز چند كلمه اخلاقى و راجع به تدبیر نظام و راجع به سیاست مدن و راجع به كشورها و راجع به اداره كشورها برنامه ندارد ، گمان نشود كه اسلام هم مثل آنها برنامه ندارد . اسلام از قبل تولد انسان شالوده حیات فردى را ریخته است تا آنوقت كه در عائله زندگى مى كند شالوده اجتماع عائله اى را ریخته است و تكلیف معین فرموده است ، تا آن وقت كه در تعلیم وارد مى شود ، تا آن وقت كه در اجتماع وارد مى شود ، تاآن وقت كه روابطش با سایر ممالك و سایر دول و سایر ملل هست ، تمام اینها برنامه دارد ، تمام اینها تكلیف دارد در شرع مطهر . این طور نیست كه فقط دعا و زیارت است . فقط نماز و دعا و زیارت ، احكام اسلام نیست ، یك باب از احكام اسلام است . دعا و زیارت یك باب از ابواب اسلام است لكن سیاست دارد اسلام ، اداره مملكتى دارد اسلام ، ممالك بزرگ را اداره مى كند اسلام . بر روساى جمهور اسلام ، بر سلاطین اسلام ، بر دول اسلامى است كه اسلام را معرفى كنند به عالم .

مسجد ، مركز سیاست اسلام مسیحیون

خیال نكنند كه اسلام هم ، مسجد هم مثل كلیساست . مسجد وقتى نماز در آن بر پا مى شده است تكلیف معین مى كرده اند ، جنگ از آن جا شالوده اش ریخته مى شده است ، تدبیر ممالك از از مسجد شالوده اش ریخته مى شده است . مسجد مثل كلیسا نیست . كلیسا یك رابطه فردى مابین افراد و خداى تبارك و تعالى (على زعمهم ) است لكن مسجد مسلمین در زمان رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و در زمان خلفایى كه بودند . . . ، مسجد مركز سیاست اسلام بوده است . در روز جمعه با خطبه جمعه مطالب سیاسى ، مطالب مربوط به جنگ ها ، مربوط به سیاست مدن ، اینها همه در مسجد درست مى شده است ،

ص: 119

شالوده اش در مسجد ریخته مى شده است در زمان رسول خدا و در زمان دیگران و در زمان حضرت امیر سلام اللّه علیه .

معرفى اسلام به عالم ، از وظایف مهم روساى دول اسلامى

باید اسلام را آن طور كه هست معرفى كنند ، مكلفند اینها . این روسایى كه خداى تبارك و تعالى به آنها ریاست داده است مسؤولیت دارند در مقابل ریاست شان ، باید اسلام را آن طورى كه هست معرفى كنند ، باید یك برنامه رادیویى براى معرفى اسلام تهیه كنند ، باید به علماى اسلام رجوع كنند تا این كه آنها حقایق اسلام را برایشان تشریح كنند و آنها در رادیوها و در سایر مطبوعات نشر بدهند .

توحید كلمه ممالك دنیا ، خواسته پیامبر اسلام

پیغمبر اسلام مى خواست در تمام دنیا وحدت كلمه ایجاد كند . مى خواست تمام ممالك دنیا را در تحت یك كلمه توحید ، در تحت كلمه توحید تمام ربع مسكون را قرار بدهد منتهى اغراض سلاطین آن وقت از یك طرف ، اغراض علماى نصارى و یهود و امثال ذلك از طرف دیگر سد شد ، مانع شد از این كه ایشان بتوانند آن كار را انجام بدهند . الان هم سدند ، الان هم آنها مانع هستند ، الان هم گرفتارى ما براى خاطر آنهاست ، الان هم یهود مانع هستند كه اسلام ترویج بشود ، الان هم نصارى مانع هستند كه اسلام را آن طور كه هست معرفى كنند .

بر دول اسلامى است كه با وحدت كلمه دست استعمار و صهیونیسم را قطع كنند

الان بر روساى اسلام ، بر سلاطین اسلام ، بر روساى جمهور اسلام تكلیف است كه این اختلافات جزئى موسمى را كه گاهى دارند ، این اختلافات را كنار بگذارند . عرب و عجم ندارد ، ترك و فارس ندارد ، اسلام ، كلمه اسلام . پیغمبر اسلام همان طورى كه خودشان طریقه مبارزه شان بوده است باید اینها هم تبع باشند ، تبع اسلام باشند . اگر وحدت كلمه خودشان را حفظ كنند ، اگر این اختلافات جزئى موسمى را كنار بگذارند ، اگر همه با هم همدست بشوند ، هفتصد میلیون مى گویند این جمعیت هست اما هفتصد میلیون متفرق به قدر یك میلیون هم نیستند . هفتصد میلیون متفرق به درد نمى خورد ، هزارها میلیون متفرق هم به درد نمى خورد اما اگر این هفتصد میلیون ، دویست میلیونش ، چهار صد میلیونش با هم دست بدهند ، دست برادرى بدهند ، حدود و ثغورشان را حفظ كنند ، حدود خودشان را حفظ كنند لكن در جامعه اسلامى كه مشترك مابین همه است ، در كلمه توحید كه مشترك بین همه است ، در مصالح اسلامى كه مشترك بین همه است با هم توحید كلمه كنند ، اگر اینها توحید كلمه كنند دیگر یهود به فلسطین طمع نمى كند ، دیگر هند به كشمیر طمع نمى كند . این براى این است كه نمى گذارند شما متحد بشوید . بدانند اینها (مى دانند هم ) دست هایى كه مى خواهند منابع شما را از دست شما بگیرند ، مى خواهند ثروت شما را به رایگان ببرند ، مى خواهند بهاء تحت الارضى و فوق الارضى

ص: 120

شما را به یغما ببرند ، اینها نمى گذارند كه عراق و ایران با هم متحد بشوند ، ایران و مصر با هم متحد بشوند ، تركیه و ایران با هم متحد بشوند ، همه شان با هم وحدت كلمه پیدا بكنند ، نخواهند گذاشت ولى شما تكلیف تان این نیست ، روسا تكلیف شان این است كه بنشینند با هم تفاهم كنند ، حدود و ثغور خودشان را حفظ كنند ، هر كدام حدود و ثغورشان محفوظ لكن دشمن خارجى كه به شما این قدر ضرر وارد مى كند در مقابل او توحید كلمه كنید - اگر توحید كلمه بكنید - یك مشت یهودى دزد در فلسطین است ، بیش از یك میلیون از مسلمین را ده سال ، بیشتر از ده سال است كه متفرق كرده اند و ممالك اسلامى نشسته اند با هم عزا گرفته اند . اگر توحید كلمه باشد چطور مى توانند اینها ، این یك مشت یهود دزد چطور مى توانند فلسطین شما را از دست شما بگیرند و مسلمین را از فلسطین بیرون كنند و نتوانید هیچ كارى بكنید ؟ اگر توحید كلمه كنید چطور هندوى بدبخت مى تواند كشمیر عزیز را از ما بگیرد و از مسلمین بگیرد و هیچ كارى از آنها برنیاید ؟ اینها مطالبى است كه جزو واضحات است منتهى تذكر لازم است . خود آنها هم مى دانند این مطلب را لكن باید فكر كنند ، باید بنشینند جلسه كنند ، اجتماع كنند ، فكر كنند ، این اختلافات جزئى را كنار بگذارند . الان اسلام در دست شمااست . الان روساى اسلام بدانند ، سلاطین اسلام بدانند ، روساى جمهور بدانند ، شیوخ بدانند ، اینهائى كه ریاست دارند در اسلام بدانند كه خداى تبارك و تعالى این ریاست را كه به آنها داده است مسوولیت دارد . رئیس یك قوم شدن ، رئیس یك ملت شدن مسؤولیت دارد نسبت به آن ملت نسبت به آن قوم ، نسبت به زندگى آن قوم ، نسبت به حوادثى كه براى آن قوم پیش مى آید . مسؤول هستند اینها ، دیگران محتاج به اینها هستند .

از عجایب است این مطلب ، از عجایب است كه ثروت در دست شرق است ، این ثروت مهم نفت در دست شرق است ، در دست مسلمین است ، در ممالك اسلامى است . این معادن بسیار مهمى كه در دنیا هر مملكتى پیشرفت كرده است به واسطه این مخازن پیشرفت كرده است . - هر جنگى مقدم شده است - هر مملكتى در جنگ مقدم شده است به واسطه نفت مقدم شده است ، اینها در دست شماست . عراق بحمداللّه نفت دارد ، ایران بحمداللّه نفت دارد ، كویت نفت دارد ، حجاز نفت دارد ، نفت دست مسلمین است . آنها باید بیایند به شما تملق بگویند ، دست شما را ببوسند ، پاى شما را ببوسند و این ذخایر را به قیمت ارزشمند هم بخرند . شما نباید با آنها ، از آنها یك تملقى بگوئید ، ان شاء اللّه نمى گوئید . آنها باید تملق شما را بگویند ، ثروت دست شماست . مع ذلك انسان مى بیند كه مطلب این طور نیست . مستعمرین جورى این مطلب را درست كردند كه بعضى ممالك را بازى دادند و خیال مى كنند كه نه ، باید از آنها هم یك تملقى بگویند ، به آنها هم یك تعارفى بدهند تا این كه ثروت آنها را ببرند ، این تاسف دارد . تا وحدت كلمه نباشد ، تا رؤساى اسلام وحدت كلمه در خودشان ایجاد نكنند ، تا فكر نكنند بر بدبختى هاى ملت اسلام ، بدبختى هاى اسلام ، بدبختى هاى احكام اسلام ، غربت اسلام و قرآن كریم ، سیادت نمى توانند بكنند . باید فكر كنند ، عمل كنند تا سیادت كنند و اگر این مطلب را انجام بدهند سید دنیا خواهند شد . اگر اسلام را آن طورى كه هست به دنیا معرفى كنند و آن طورى كه هست عمل بكنند سیادت با شماست ، بزرگى با شماست . (العزه لله و لرسوله وللمومنین . )

ص: 121

بر علماى اسلام است كه اسلام را آنطور كه هست به عالم معرفى كنند

این راجع به آن دسته كه رؤساى سیاسى ما هستند . دسته دیگر كه علماى اسلام هستند و مراجع عالى مقام هستند ، آنها هم مسؤولیتشان خیلى زیاد است ، خیلى زیاد . شاید به یك معنا مسؤولیت علماى اسلام از همه كس زیادتر است ، بر اینهاست كه اسلام را آن طور كه مى دانند معرفى كنند بر دنیا . البته ما وسایل نداریم ، این هم از بى عرضگى ما ، ما وسایل نداریم ، همه وسائل دست دیگران است . مسلمین به راه مسلمین ، علما به راه علما . ندارند یك دستگاهى كه اسلام را ابلاغ كنند و به دنیا بگویند اسلام این است . یك كالاى به این خوبى ، یك كالاى به این خوبى دست شما هست و نمى توانید عرضه كنید به عالم كه ما این را داریم . آنها انجیل خودشان را كه تویش آن مسائلى كه ملاحظه فرمودید (هر كس دیده ) آن انجیل دروغى را ، آن انجیل اصلى كه نیست ، آن انجیل دروغى را آنها به تمام دنیا عرضه داشته اند و مبلغانشان در همه دنیا رفته اند و از قرارى كه گفتند همین اخیرا كه این ممالك اسلامى ، این ممالكى كه در تحت اسارت بودند ، اینها یكى یكى از اسارت بیرون آمدند ، اصلا دنبال این نبودند كه ببینند پاپ رفت و آنها را به صورت مسیحیت درآورد . ما در محیط خودمان نمى توانیم احكام اسلام را آن طورى كه هست عرضه بداریم . ما مباحثاتمان از حدود كتاب طهارت و كتاب - عرض مى كنم كه - آنطوركه كتاب - چه و چه از این حد تجاوز نمى كند . سیاست اسلام را بحث دیگر نمى كنیم از آن ، حدود اسلامى دیگر بحث از آن نمى شود . اجرا نشدن غیر از آن است كه نباید عرضه داشت به دنیا ، باید عرضه داشت به دنیا آقا ، این یك مطلبى است كه باید دنیا بفهمد كه اسلام برنامه دارد . اسلام براى همه چیز ، براى همه زندگى ها برنامه دارد . دیگر كى باید معرفى بكند به جز علماى اسلام ؟ علماى اسلام كثراللّه امثالهم با همه زحمت هایى كه مى كشند ، با همه رنج هائى كه مى برند لكن مسوولیت شان زیادتر از این معانى است . خداى تبارك و تعالى به آنها عزت داده است ، به آنها عظمت داده است دیگران را تبع آنها قرار داده است ، ملت را تابع آنها قرار داده است ، اینها همه مسؤولیت مى آورد . همان طورى كه رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) مسؤولیت داشت و قیام كرد بر مسؤولیت خودش ، قیام كرد به مسئولیت خودش ، باید قیام كرد به مسؤولیت خود . باید اسلام را آن طورى كه هست ، نه آن طورى كه حالا در دست مثلا چهار تا فرض كنید مقدس مآب و فقط كتاب مفاتیح هست - و عرض بكنم كه - اینها باید آن طورى كه هست احكام اسلام را معرفى كرد ، گفت به دنیا كه ما یك چنین كالاى بزرگى داریم ، یك چنین قوانین مترقى داریم ، محتاج نیستیم به این كه در قوانینى به كس دیگر مراجعه كنیم ، در هر بابى از ابواب ، قانون داریم ما . اسلام تكلیف معین كرده است ، قانون معین كرده است ، مسلمین محتاج نیستند كه در قوانین تبعیت از غیر بكنند . الان جوان هاى ما ، این جوان هاى دانشگاه ها چه در اینجا ، چه در ایران ، چه در سایر ممالكى كه هستند اینها نمى دانند كه اصل اسلام چه چیز است ، وقتى مطلع مى شوند كه اسلام یعنى چه . اسلام را غیر از یك نمازى و غیر از یك - عرض مى كنم كه - طهارت و امثال ذلك چیز دیگرى ادراك نكردند و استدلالشان این است كه خوب ما اگر چنانچه بخواهیم مسلم بشویم و به اسلام عمل كنیم چیزى ندارد كه عمل كنیم . مى گویند این را ، براى این كه اسلام معرفى نشده است ، این مطلب را

ص: 122

مى گویند كه چه برنامه اى اسلام دارد كه ما عمل كنیم ؟ خوب ، فلان طایفه برنامه دارد ، فلان طریقه برنامه دارد ، برنامه زندگى دارد ، ما زندگى مى خواهیم ، اسلام یك مطلبى است فردى مابین انسان و بالا ، بنابراین برنامه اى ندارد كه ما عمل بكنیم . این براى آن است كه مطلع نیستند از اسلام ، اطلاعى از احكام اسلام ندارند تا این كه خیال مى كنند كه برنامه ندارد اسلام . بر علماى اسلام است كه این مطلب را تثبیتا ، البته خودشان با مسائلى كه دارند نمى توانند اما تثبیت این مطلب بر علماى اسلام است كه تثبیت كنند این مطلب را ، اسلام را ، همه شؤون اسلام را همه فنون اسلام را ، همه احكام اسلام را بنویسند ، بیان كنند ، عرضه بدارند به دنیا ، قوانین اسلام را در هر رشته اى كه هست بنویسند ، منتشر كنند ، اگر موفق بشوند دستگاه فرستنده پیدا بكنند كه به دنیا ابلاغ بكنند ، اسلام را آن طورى كه هست معرفى كنند به دنیا ، بفهمند دنیا كه ما چه داریم و با این كه این را داریم این طور زندگى مى كنیم . این مسؤولیت بزرگى است كه به دوش علماى اعلام اعلى اللّه كلمتهم ، به دوش آنهاست و شما آقایان ، شما فضلاى اعلام و علماى جوان هم مسؤولیت دارید . آتیه اسلام به دوش شماست مسؤولیت آن ، الان هم مسؤولیت دارید و بسیار مسؤولیت سنگینى است .

تا جوانید مهذب شوید به آداب و سنن اللّه

باید از همین حالا ، همین جوان شانزده ساله ، همین جوان بیست ساله كه در مدارس علمى هست از حالا باید آنطورى كه رضاى خداست ، آن طورى كه دستورات الهى است خودش را عادت بدهد به این كه آن طور باشد . یك قدم كه براى تحصیل علم بر مى دارد ، یك قدم براى تحصیل اخلاق خوب و تهذیب بردارد . اگر خداى نخواسته آقایان مهذب نباشند ، اگر خداى نخواسته آقایان آن طورى كه اسلام مى خواهد نباشند ، این ضررش از نفعش بیشتر است . تمام ادیانى كه مخترع است و تمام ادیانى كه اختراع شده است و كذب است ، این اشخاص تحصیلكرده مؤسسش هستند ، اشخاصى كه در حوزه هاى علمیه تحصیل كرده اند لكن مهذب نبودند . شما ملاحظه بفرمائید رؤساى مذاهب باطله را ، مى بینید كه روساى مذاهب باطله تمامشان از اشخاصى هستند كه درس خواندند ، ملا! لكن مهذب نبودند .

بودن آقایان در ارض مقدس نجف در پناه حضرت امیر سلام اللّه علیه هم یك تكلیف زیاد براى انسان مى آورد . اصل خود بودن در نجف فرق دارد بااین كه كسى فرض كنید در كویت باشد ، یا كسى در تهران باشد ، یاكسى در بغداد باشد . بودن در نجف خود یك مساءله اى است یك مسؤولیتى دارد .

انسان ببیند كه حضرت امیر سلام اللّه علیه در زندگیش چه وضعى داشته است ، چه خلوصى در زندگى داشته است ، چه در زندگى انفرادى ، چه در زندگى اجتماعى ، انسان تفكر كند بر احوال حضرت امیر سلام اللّه علیه ، ملاحظه كند كه چه زحماتى براى اسلام كشیده است ، چقدر زخم خورده است ، چقدر رنج برده است ، چقدر جنگ كرده است ، چقدر تشنگى خورده است ، اینها را ملاحظه كند انسان . یك همچنین اسلامى كه به دست ما سپرده شده است ، به دست شما آقایان سپرده شده است ، مسئولیت

ص: 123

دارید

اگر خداى نخواسته در خلال تحصیل علم ، همان فكر این باشید كه حقایق علمى را ادراك بكنید لكن فكر تهذیب نباشید . مهذب كنید خودتان را ، مهذب بشوید به آداب اللّه ، به سنن اللّه ، اگر چنانچه این نباشید علم اثرى ندارد . آن نورى كه خداى تبارك و تعالى (یقذفه فى قلب من یشاء) اگر مهذب نباشد كسب نخواهد شد . یك فنى است ، یك فنى است ، آن علمى كه نورانیت مى آورد و نور است و خداى تبارك و تعالى آن را عنایت مى فرماید ، آن به هر قلبى عنایت نمى شود ، هر قلبى لایق آن نیست ، تا مهذب نباشد ، تا خودش را خالى نكند از اخلاق زشت ، خالى نكند از اعمال زشت ، تا متوجه به خدا نباشد و تمام قلب را به او تسلیم نكند خداى تبارك و تعالى قلب نمى فرماید . گزاف نیست این مطلب ، این طور نیست كه هى دقایق علوم را مى دانم . غزالى هم خیلى خوب مى دانست ، ابوحنیفه هم خوب مى دانست ، خیلى ها هم مى دانستند ، خیلى از اشخاص هستند كه دقایق علوم را از همه بهتر مى دانند و آن نورى كه خداى تبارك و تعالى به آنها باید عنایت بكند نمى فرماید . آن تهذیب مى خواهد ، آن زحمت مى خواهد ، آن ریاضت مى خواهد . آقا شما كه آمدید وارد شده اید دراین قوم باید ریاضت بكشید ، باید زحمت بكشید ، باید مراعات كنید ، محاكمه كنید نفس خودتان را ، شب كه از مطالعه خارج مى شوید آخر شب محاسبه كنید امروز چند تا كار خلاف (نعوذ باللّه ان شاء اللّه كه نیست ) امروز چند تا (نعوذباللّه ) غیبت كردم ، به چند تا عالم جسارت كردم .

مى دانید كه اگر یك كلمه ، یك كلمه به یكى از مراجع اسلام اهانت بشود ، آنها اولیاء خدا هستند . باید هر قدمى كه در راه تحصیل برداشته مى شود اگر عرض نكنم دو قدم ، لااقل یك قدم هم در باب تهذیب اخلاق ، در باب تحكیم عقاید ، در باب استقرار ایمان در قلب برداشته شود . اینها تفكر لازم دارد ، محاسبه لازم دارد ، مراقبه لازم دارد . آقایان باید مراقبه كنند ، باید مراقبت كنند خودشان را ، از صبح تا عصر باید مراقب خودشان باشند . نفس انسان سركش است ، یك آن از آن غافل بشویم (نعوذ باللّه ) انسان را به كفر مى كشد اگر غافل بشود انسان . شیطان راضى نیست به فكر ما ، او كفر ما را مى خواهد ، او مى خواهد همه را منتهى كند به كفر ، منتها از معاصى كوچك مى گیرد و كم كم وارد مى كند در بزرگتر و كم كم در بزرگتر و كم كم بالاتر تا برسد به آن جا كه خداى نخواسته انسان را منحرف كند اصلا از اسلام . باید مراقبت كنید آقا از خودتان ، باید از اول صبح كه از خواب پا مى شوید ، یا اول اذان یا عشا یا قبل از اذان كه پا مى شوید از خواب طویل باید مراقب خودتان باشید . در این مجتمع باید مراقبت كرد ، در این اجتماعات ، در این اجتماعات دو تایى ، چهار تایى ، پنج تایى ، ده تایى باید مراقبت كرد ، احترام كرد از بزرگان ، احترام كرد از رفقا ، احترام كرد از مؤمنین لسان . . . . (نعوذ باللّه ) نداد ، اشكال مناقشه بیجاانسان نكند . اگر فرض بفرمائید شما در نظرتان یك كسى یك كارى انجام مى دهد یا انجام نمى دهند و ناگوار است در نظر شما . . . . است . نباید انسان همین طور بدون این كه توجه كند به مطلبى ، یك وقت خداى نخواسته جسارت كند به یك مومنى ، به یك مسلمى ، به یك طلبه اى ، به یك اهل علمى ، فرضا از این كه به یك عالمى ، فرضا از این كه به یك مرجعى . اینها باید مواظبت كرد ، انسان باید خودش را مواظبت كند ، حفظ كند این جهات را تا موفق بشود .

ص: 124

ایام كهولت ، زمان غلبه جنود ابلیس در باطن و دشوارى تهذیب نفس

شما بعدها مسؤولیت بزرگى به عهده شما است . عالم یك شهر بشوید مسؤولیت یك شهر را دارید . ان شاء اللّه عالم یك مملكت بشوید مسؤولیت آن مملكت را دارید . مرجع یك امت بشوید مسوولیت آن امت را دارید . از حالا شالوده این معنا را كه بتوانید در این وقت مسوولیت خودتان را و دین خودتان را ادا كنید ، از حالا باید به فكر این مطلب باشید . بخواهید كه خوب حالا درسمان را مى خوانیم و بعدها ان شاء اللّه بعد از این كه پیر شدیم ان شاء اللّه وارد مى شویم در تهذیب اخلاق ، این امكان ندارد ، امكان ندارد كه بتوانید . هر قدر در جوانى انسان مهذب شد ، شد . اگر در جوانى خداى نخواسته مهذب نشد بسیار مشكل است كه در زمان كهولت و پیرى كه اراده ضعیف است و دشمن قوى ، اراده انسان ضعیف مى شود و جنود ابلیس در باطن انسان قوى ، ممكن نیست دیگر آن وقت ، اگر هم ممكن باشد بسیار مشكل است . از حالا به فكر باشید ، از جوانى به فكر باشید . الان هر قدمى كه شما بر مى دارید رو به قبر است . هیچ ، هیچ مطلبى ندارد ، هیچ اشكالى ندارد . هر دقیقه اى كه از عمر شریف شما مى گذرد یك مقدارى به قبر و آن جایى كه از شما سؤالات خواهند كرد و همه مسؤول خواهیم بود ، دارید نزدیك مى شوید . فكر این مطلب را بكنید كه قضیه نزدیك شدن به مرگ است و هیچ كس هم سند به شما نداده است كه 120 سال عمر بكنید ، 120 ساله نداریم ، ممكن است 25 ساله انسان بمیرد ، ممكن است 50 ساله بمیرد یا 60 ساله بمیرد ، هیچ سندى ندارد ، ممكن است همین حالا خداى نخواسته ، سندى نیست ، باید فكر كنید ، باید در این مطالب تاءمل كنید ، مراقبه كنید . اخلاق خودتان را مهذب كنید ، مهذب تر كنید ان شاء اللّه ، اعمال خودتان را منطبق با اسلام كنید ، با احكام اسلام كنید تا ان شاء اللّه موفق بشوید و در تحت بقعه مطهره مولى سلام اللّه علیه - انوار علم به شما آن علمى كه رضاى خدا در آن است ، آن علمى كه نور است ، آن علمى كه شما را نزدیك مى كند به خداى تبارك و تعالى به شما عنایت بشود . آن خودش یك ریاضت است و شما هم كه دارید ریاضت مى كشید ، این ریاضت هم روى آن ریاضت .

از خداوند تعالى توفیق همه آقایان را مسالت مى كنم . از خداوند تعالى عزت و عظمت اسلام و مسلمین را مساءلت مى كنم . از خداوند تعالى عزت و عظمت مراجع اسلام را مساءلت مى كنم . از خداوند تعالى طول عمر مراجع اسلام را مساءلت مى كنم . از خداى تبارك و تعالى تهذیب اخلاق محصلین را مساءلت مى كنم .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 125

تاریخ : 1343

تلگراف امام خمینى به اقاى منتظرى

بسم اللّه ارحمن الرحیم

حال اینجانب بحمداللّه بد نیست لكن براى حوزه علمیه قم نگران هستم خوف آن است كه اگر غیبت اینجانب طولانى شود آقایان فضلا تزلزل پیدا كنند . از خداوند اصلاح امور را خواستارم . جنابعالى به حضرات افاضل ایدهم اللّه تذكر دهید كه اینجانب كمال میل را دارم كه در بین آنها باشم و در شادى و غم آنها شریك باشم فضلاى اعلام قم كه حقا وفادارى خود را اثبات فرمودند مایه امید اینجانب مى باشند و چشم من به وجود آنها روشن است در اول وقت رفع منع به خواست خداوند تعالى خود را در بین آنها خواهم دید .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 126

تاریخ : 3 / 8 / 44

پاسخ امام خمینى به نانمه حضرت آیت العظمى نجفى مرعشى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

حضرت آیت اللّه آقاى نجفى دامت بركاته

به عرض عالى مى رساند مرقوم محترم به وسیله آقازاده محترم ایده اللّه تعالى واصل و موجب تشكر گردید ، سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار است . حقا باید از مساعى جمیله ملت محترم ایران و حضرات مراجع و علماء اعلام و افاضل گرام حوزه هاى مقدسه علمیه ، خصوصا حوزه مقدسه قم تشكر كنم و از خداوند تعالى عظمت و عزت همه را خواستار شوم .

تشرف حقیر به اعتاب مقدسه ، گر چه فوزى است عظیم ، چه از لحاظ زیارت اعتاب مقدسه ائمه اسلام علیهم الصلوة والسلام وچه از لحاظ تشرف به حضور حضرات مراجع عظام و علماء اعلام و افاضل گرام حوزه علمیه نجف اشرف و كربلاى معلا و دیگر اعتاب مقدسه لكن اهمیت موقف در ایران ایجاب مى كند كه در صورت رفع منع از خدمتگزار به ملت محترم و استقلال مملكت به اسرع وقت مراجعت نموده ، در غم و شادى ملت محترم ایران عموما و حضرات اعلام خصوصا شریك باشم . امید است كه حضرات فضلاء عظام و مشتغلین حوزه هاى مقدسه علمیه ، خصوصا حوزه قم كما فى السابق به تحصیل علوم دینیه و ترویج دیانت مقدسه ادامه دهند و هیچ گونه تزلزلى به خود راه ندهند . از خداوند تعالى توفیق و تاءیید آنها و عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم . از جناب عالى در مظان استجابت دعوات ، امید دعاى خیر براى حسن عاقبت خواستار است .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 127

عکس

ص: 128

پیام امام خمینى در رابطه با شایعه اختلاف بین امام و قشر دانشجو

اخیرا در ایران شایع كرده بودند كه اینجانب اجازه ندادم نماینده دانشجویان مقیم اروپا را كه براى ملاقات من آمده بودند ، ملاقات حاصل شود و نیز جمعى كه به نمایندگى از مسلمین مقیم اروپا آمده اند ، بدون ملاقات برگشته اند و از این قبیل مطالب ، با آنكه مطلب خلاف واقع بوده است و ممكن است این نحو شایعات از دستگاه باشد براى نگران نمودن جوانان دانشگاهى و ایجاد شكاف بین اینجانب و آنها ، خوب است رفع این سوء تفاهم را خود آقایان دانشجویان مقیم اروپا بنمایند ، چون دستگاه از این نحو امور استفاده مى كند

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 129

تاریخ : 1346

پاسخ امام خمینى به نامه اتحادیه انجمن هاى اسلامى دانشجویان در اروپا

با وجود تمام بلیات ، بیدارى ملت از خواب چند صدساله مایه سربلندى است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اتحادیه انجمن هاى اسلامى دانشجویان در اروپا

مرقوم آقایان محترم ایدهم اللّه تعالى از گزارش دهمین جلسه سالانه اتحادیه و رونوشت مكتوب به طلاب محترم علوم دینیه ایدهم اللّه تعالى واصل و موجب مزید تقدیر و امید گردید .

اینجانب در این لحظات آخر عمر و دست به گریبان بودن با مشقت ها و بلیات فراوان همه جانبه و نگرانى هاى جانفرسا از اخبار ناگوار ایران و روزافزون بودن رنج ها و بلیات وارده بر ملت نجیب مسلمان و برادران دانشجوى قدیم و جدید و وضع رقت بار عمومى و فقدان وسایل اولیه زندگى در بسیارى از نقاط و طغیان فساد و بى فرهنگ در دستگاه جبار و اشاعه فحشا و بى عفتى خصوصا در مركز كشور و عقب افتادگى فرهنگى و اجتماعى و سیاسى با لاف هاى پوچ فریبكار و مهار كردن منحرفان و استعمارطلبان ، مراكز علم و مساجد و محافل مسلمین و مراسم حج بیت اللّه الحرام را و سست كردن عقاید اسلامى به واسطه سپاه هاى معلوم الحال و صرف بیت المال بر ضد مصالح اسلام و ملت و تاراج درآمدها و ذخایر ملى و از همه بالاتر سلطه بى چون و چراى دول استعمارگر راست و چپ و عمال خبیث صهیونیستى آنها بر جان و مال ملت و ناامنى عمومى ناشى از سازمان به اصطلاح امنیت و حبس ها و تبعیدها و اعدام هاى بدون مجوز و غیر قانونى جابرانه و شكنجه ها و تعزیرهاى وحشیانه غیر انسانى و دیگر مصیبت ها ، از اینكه احساس مى كنم طبقات جوانان غیور دانشجوى قدیم و جدید داخلى كشور و خارج و روشن ضمیران سایر طبقات ملت شریف مسلمان ایدهم اللّه تعالى از خواب گران چند صد ساله كه به نغمه هاى خواب آور عمال خبیث استعمار بر ملت ها غلبه كرده بود ، بیدار شده اند و در فكر چاره هستند و از پیوستگى دانشجویان مدارس قدیم و دانشگاه ها و همكارى آنها و سایر طبقات بیدار در این نهضت مقدس اسلامى كه به خواست خداوند متعال منتهى به قطع ایادى اجانب و استعمارخواهان و غربزدگان خواهد شد ، احساس مسرت و سربلندى مى كنم .

ص: 130

پیوستگى ملت اساس و زیر بناى شكست نهائى چپاولگران

این پیوستگى ، قدم اول است كه به رغم اجانب و نوكران چشم و زبان بسته آنها ، در راه آزادى ملت هاى زیردست برداشته شده و اساس و زیر بناى شكست نهائى چپاولگران و عمال خبیث كسانى است كه با تبلیغات مسمومه سالیان دراز شما برادران و فرزندان ملت را مانند دشمنان ستمگر ملت هاى ضعیف ، بر مركب آمال به تاخت و تاز و بند كشیدن ملل اسلامى و مكیدن خون آنها با كمال امنیت و آرامش خاطر اشتغال داشتند .

گرایش ملت به اسلام ، آتیه درخشانى را نوید مى دهد

اكنون كه مى بینم شما فرزندان عزیز شاهراه اساس را یافته و بر پایه وحدت اسلامى به هم پیوسته اید و نور تابناك قرآن مجید (دستور آزادى ملل ضعیف و راهنماى چگونگى نهضت مردان تاریخ و پیمبران پاك در هر عصرى بر ضد ستمگران و استثمار و استعمار پیشگان ) بر قلب شما پرتو افكنده است ، به خود نوید مى دهم كه به خواست خداى بزرگ آتیه درخشان زندگى نزدیكى در انتظار ملل مظلوم است .

از پا ننشینید تا خفتگان را بیدار سازید

بر شما جوانان روشنفكر است كه از پا ننشینید تا خواب رفته ها را از این خواب مرگبار برانگیزانید و با فاش كردن خیانت ها و جنایت هاى استعمارگران و پیروان بى فرهنگ آنها غفلت زده ها را آگاه نمائید و از اختلاف كلمه و تفرقه و هواهاى نفسانى كه راس همه فسادهاست احتراز كنید و به خداوند تبارك و تعالى روى نیاز آورید كه شما را در این راه هدایت فرماید و با جنود فوق طبیعت كمك كند . (انه قال ولى قد یر قال اللّه تعالى و قدس والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان اللّه مع المحسنین ) .

از خداوند متعال قطع ایادى اجانب و عمال آنها و توفیق و تایید كسانى كه در راه اهداف عالیه قرآن كریم و اسلام عزیز همت گماشته و مردانه قیام كرده اند خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 131

تاریخ : 27 / 1 / 46

نامه سرگشاده امام خمینى به هویدا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

لا حول ولا قوة الا باللّه العلى العظیم

جناب آقاى هویدا لازم است نصایحى به شما بكنم و بعضى از گفتنى ها را تذكر دهم ، چه مختار در پذیرش آن باشید یا نه . در این مدت طولانى كه به جرم مخالفت با مصونیت امریكائى ها كه اساس استقلال كشور را در هم شكست ، از وطن دور هستم و برخلاف قانون شرع و قانون اساسى در تبعید به سر مى برم ، مراقب مصیبت هائى كه به ملت مظلوم و بى پناه ایران واردشود ، بوده ام و از آنچه به این ملت اصیل از ظلم دستگاه جبار مى گذرد كم و بیش مطلع شده و رنج برده ام .

موجب كمال تاسف است كه نغمه ناموزون اصلاحات شماها تقریبا از حدود تبلیغات رادیو و روزنامه هاى غیر آزاد و بعضى نوشته هاى مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و بیچارگى ملت افزوده مى شود و ورشكستگى بازار و بازرگانان محترم روزافزون است . نتیجه این همه هیاهو و تبلیغات سر تا پا گزاف ، بازار سیاه براى اجانب است و ملت را به حالت فقر و عقب افتادگى به اسم ملت مترقى ، نگهداشتن است . حكومت پلیسى شما و اسلاف شما به خواست آنان كه مى خواهند ملل شرق به حال عقب افتادگى باشند ، حكومت قرون وسطائى ، حكومت سرنیزه و زجر و حبس ، حكومت اختناق و سلب آزادى ، حكومت وحشت و قلدرى است . به اسم مشروطیت ، بدترین شكل حكومت استبداد و خودسرى و با نام اسلام ، بزرگترین ضربه به پیكر قرآن كریم و احكام آسمانى است . با اسم تعالیم عالیه اسلام ، یك یك احكام اسلام را زیر پاى گذاشته و اگر خداى نخواسته فرصت یابید ، خواهید گذاشت و با گزافه دعوى تعالى و ترقى ، كشور را به حال عقب افتادگى نگه داشته اید . اینها حقائق تلخى است كه باید دنیا را مطلع كنم و انگشت روى بعضى بگذارم تا آنها كه غافل هستند یا تغافل مى كنند ، احساس وظیفه كنند و از ریاكارى ها و سالوس بازى هاى شما گول نخورند .

جشن هاى غیر ملى كه به نفع شخصى در هر سال چندین مرتبه تشكیل مى شود و در هر مرتبه مصیبت هاى جانگداز براى اسلام و مسلمین و ملت فقیر پاى برهنه ایران به بار مى آورد ، یكى ازآنهاست . با سرنیزه پلیس از مردم بیچاره بى پناه ، خرج هاى گزاف آنها گرفته مى شود . یكى از جشن ها كه من نمى توانم اسم روى آن بگذارم جز هوس و شهوت ، بازى با احساسات ملت ، گفته مى شود چهارهزار میلیون ریال خرج شده است كه نصف آن از خزانه ملت و نصف دیگر بى واسطه از بازار و غیره

ص: 132

با زور و ارعاب اخاذى شده ، خون دل فقرا خرج نامجوئى و خود كامگى است و تا این ملت در این حال است و به وظیفه خود و حقوق خود آشنا نشده است ، هر روز براى شما عید و شادى و براى ملت بدبختى و نكبت است . تواءم با این جشن هاى نامیمون آنقدر هتك نوامیس مسلمین و اسلام بوده است كه قلم را عار است از ذكر آن . شما در كاخ هاى مجللى كه هر چند سال تغییر مكان داده و با میلیون ها تومان خرج هاى گزاف كه تصورش براى ملت ممكن نیست ، نشسته اید و مخارج آن را از كیسه این ملت بدبخت اخاذى نموده اید و ناظر فقر و گرسنگى ملت و ورشكستگى بازار و بیكارى جوانان فارغ التحصیل هستید ، ناظر وضع اختلال فلاحت و زراعت ، اختلال وضع بازار و تسلط اسرائیل بر شؤون اقتصادى كشور بلكه به طورى كه گزارش داده اند دخالت اسرائیل در فرهنگ مى باشد ، ناظر فقدان ضروریات اولیه زندگى در غالب دهات نزدیك به مركز ، چه رسد به دهكده هاى دور افتاده ، از قبیل آب آشامیدنى سالم حمام و وسایل بهداشت هستید ، ناظر ترویج فساد اخلاق ، سلب امانت و دیانت در اعماق دهكده ها هستید ، ناظر تشكیل صندوق به اسم تعاون و اخاذى و غارتگرى ماءمورین از دهقان گول خورده و پشیمان هستید و بالاخره ناظر حبس ها و ارعاب ها و تهدیدهاى غیر قانونى هستید و در خوشى و عیاشى و بازى هاى خجلت آور غوطه خورده و به قبرستانى كه نامش ایران است فاتحه مى خوانید . چطور وجدان خود را راضى مى كنید براى حكومت زودگذر اینقدر چاپلوسى از اجانب كرده ، ذخائر ملت را به رایگان یا به مقدارى ناچیز تسلیم آنها نموده و ظلم و ستم به زیردستان یعنى ملت بدبخت مى كنید ؟ چرا راضى مى شوید حكومت خود ، ملت خود و مملكت اسلام را عقب افتاده به دنیا معرفى كنید ؟ نقض قانون اساسى سند عقب افتادگى است . رفراندم غیر قانونى و در عین حال قلابى سند عقب افتادگى است . آزاد نگذاشتن ملت براى انتخاب وكیل و نصب اشخاص معلوم الحال به دستور دیگران ، بى دخالت ملت دلیل ضعف و عقب افتادگى است .

شماها مى دانید اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگیرد ، وضع شماها این نحو نیست و باید تا آخر كنار بروید و اگر ده روز آزادى به گویندگان و نویسندگان بدهید ، جرائم شما بر ملا خواهد شد ، قدرت آزادى دادن ندارید (الخائن خائف ) . سلب آزادى مطبوعات و دیكته كردن سازمان به اصطلاح امنیت سند عقب افتادگى است . هر چندى جشن گرفتن براى امورى كه در كشورهاى دیگر اسمى از آن نیست با تحمیل خرج هاى كمرشكن به ملت ، سند دیگرى است . تسلیم به خواست هاى دولت پوشالى اسرائیل و به خطر انداختن اقتصاد مملكت ، سند ضعف و نوكرى است و سند خیانت به اسلام و مسلمین است . اعطاء مصونیت به اجانب ، سند بزرگ عقب افتادگى و بى حیثیتى و تسلیم بى قید و شرط است . شما مى دانید با تصویب این طرح چه خیانتى به این مملكت و اسلام كرده اید و چه ضربه اى به استقلال این مملكت زده اید ؟ البته مخالف این طرح ، خائن و مستحق تبعید است !!

آقاى هویدا نطق اسف انگیزى كه مع الاسف طبع شده است متضمن بعضى اعترافات است كه به اساس استقلال كشور لطمه مى زند كه اینجانب از تذكرش عار دارم ، چرا جلوگیرى از طبع و نشر این كتابها نمى كنید ؟ عمدا با حیثیت این كشور بازى مى كنید یانمى توانید با این مغزهاى معیوب

ص: 133

ادارك كنید ؟

آیا علماء اسلام كه حافظ استقلال و تمامیت كشورهاى اسلامى هستند گناهى جز نصیحت دارند ؟ آیا حوزه هاى علمى غیر از خدمت به اسلام و مسلمین و كشورهاى اسلامى گناهى دارند ؟ اجانب اینها را سد راه نفوذ خود مى دانند و به اضمحلال آنها كمر بسته و شماها مجرى احكام دیگران و محكوم دلار هستید . كوبیدن حوزه هاى علمیه و حمله مسلحانه به مدرسه فیضیه و صحن مطهر قم و كشتار دسته جمعى 15 خرداد جز خدمت كوركورانه به صاحبان دلار چه اسمى دارد ؟ فشار به مراجع اسلام و علماء اعلام و محصلین حوزه هاى علمیه و تاخت و تاز به دانشگاه جز خدمت به اجانب چه نتیجه اى داشت ؟ آنهانمى خواهند قرآن كریم و احكام آن حاكم بر ملل اسلام باشد تا ذخائر آنها را به یغما ببرند و كسى حرفى نزند و در عوض آنها را مصونیت دهد ، آنها مى خواهند ما در بین ملت آزاد باشیم و گویندگان ما آزاد باشند و شماها مع الاسف مامور اجرا هستید ، مامور چشم و گوش بسته ، مامور بى چون و چرا . حوزه هاى علمیه ، سپاه دانش و اخلاق و درستى بوده و هست به معناى واقعى ، نه گزافه و صرف تبلیغ . شماها اگر دانش دوست هستید چرا حمله وحشیانه به مراكز دانش مى كنید ؟ چرا مدرسه فیضیه و دانشگاه را به خاك و خون مى كشید ؟ چرا محصلین علوم دینیه را یك روز راحت نمى گذارید ؟ چرا با دانشجویان در خارج و داخل این نحو معامله مى كنید ؟ !

آقاى هویدا من وظیفه دارم شماها را نصیحت كنم ، شماها از این ملت و در این آب و خاك پرورش پیدا كرده و صاحب عناوین شده اید ، اینقدر با حیثیت این ملت بازى نكنید ، به جاى اینهمه گزافه و جنجال ، خدمتى به این سر و پا برهنه ها كنید یا لااقل اینقدر با بهانه هاى مختلف آنها را رنج ندهید ، از این كسبه بى بضاعت اینقدر اخاذى نكنید ، اینقدر براى ارضاء شهوات دیگران به علماء ملت و محصلین و دانشجویان فشار نیاورید ، با اسرائیل دشمن اسلام و مسلمین ، آواره كننده بیش از یك میلیون مسلم بى پناه ، پیمان برادرى نبندید ، عواطف مسلمین را جریحه دار نكنید ، دست اسرائیل و عمال خائن آن را به بازار مسلمین بیش از این باز نكنید ، اقتصاد كشور را به خاطر اسرائیل و عمال آن به خطر نیندازید ، فرهنگ را فداى هوس ننمائید ، از خداى بزرگ بترسید ، دختران جوان گول خورده را به سربازخانه ها نبرید ، به نوامیس مسلمین خیانت نكنید . آیا این حقیقت تلخ را كه قبلا انكار كردید و گوینده آن را مستحق تعقیب دانستید ، حالا هم كه عمل كردید انكار مى كنید ؟ آیا فجایع جشن بیست و پنجمین سال را و بى فرهنگى ها كه در آن كردید منكر هستید ؟

از قهر خدا بترسید ، از قهر ملت بترسید ، با احكام خداى تعالى به نام دین مترقى بازى نكنید ، با اسم قرآن به احكام اسلام لطمه نزنید ، با حوزه دینیه به اسم سرباز وظیفه پوچ بى فایده و با خدمتگزاران به فرهنگ و ملت ، این نحو سلوك وحشیانه نكنید و بالاخره علماء امت را وادار نكنید كه با شماها به طور دیگر سلوك كنند .

اینها شمه اى از فجایع شماهاست نسبت به دین و دنیاى ملت و گفتنى زیاد است ، مى گویم شاید شماها تنبیه شوید و به خود آئید شاید مراجع اسلام و علما و خطباء گرامى احساس وظیفه كنند ، شاید طبقه جوان و روشنفكر و اصناف مختلف بیدار شده احساس وظیفه كنند ، شاید جوامع بشرى و مدعیان

ص: 134

بشر دوستى احساس وظیفه كنند ، شاید سازمان ملل و غیرآن ، بیش از این به نفع كشورهاى بزرگ راضى نشوند ملل ضعیف پایمال شوند ، شاید هیاءت حاكمه و دستگاه جبار تا دیر نشده به خود آیند . (ان ربك لبالمرصاد واللّه من ورائهم محیط)

والسلام على من اتبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 135

مهرماه سال 47

مصاحبه امام خمینى با نماینده الفتح درباره كمك به مجاهدان الفتح

سوال اول : حضرت پیشواى مجاهد ، نظر مبارك درباره دادن وجوه شرعى مانند زكات و سهم امام به مجاهدان شجاعى كه تحت فرماندهى جنبش (فتح ) در صفوف نبرد با دشمن و در میدان شرف مى جنگند چیست ؟

جواب : بسم اللّه الرحمن الرحیم . اكیدا شایسته و بلكه واجب است كه قسمتى از وجوه شرعى مانند زكوات و سایر صدقات به مقدار كافى به این مجاهدان راه خدااختصاص داد ، به مجاهدانى كه در صفوف نبرد و فداكارى به منظور از بین بردن صهیونیسم كافر ضد بشرى مى جنگند و براى احیا و اعاده مجد و شرف اسلامى از دست رفته مى كوشند و براى گرامى داشتن تاریخ شریف اسلامى نبرد مى كنند و بر هر مسلمانى كه به خدا و روز جزا ایمان دارد ، واجب است كه تمامى قوا و نیروى خود را در این راه به كاربرد و سرانجام به احدى الحسنین شهادت یا پیروزى نائل آید . و بر شماست به خط آتش براى خونخواهى و زدودن لكه ننگ روى آورده و به یارى و مددى از ناحیه خداوند و پیروزى درخشانى كه نزدیك است دست یابید و بشارت دهید مومنان را كه خداوند پشتیبان هر تصمیم مردانه و حق خواهان است . (نصر من اللّه و فتح قریب و بشر المومنین ) واللّه من وراء القصد .

برادران ما كه به یارى خداى توانا پیروزى نهائى از آنان است ، یعنى مردان برجسته جنبش (فتح )و رزمجویانش نیروهاى (العاصفه ) و دیگر فدائیان آزاده مجاهدان راه خداوند كمك به آنان با تمام نیروها و امكانات واجب است . واللّه ولى التوفیق .

سوال دوم : بعد از فروزان آتش انقلاب مقدس در سرزمین فلسطین و كسب دست آوردهاى فراوان انقلابى به رهبرى (فتح ) نظر حضرتعالى درباره برادران ما كه در سنگرگاه ها و سرزمین هاى اشغال شده پایدارى كنند چیست ؟

جواب : بسم اللّه الرحمن الرحیم . نخستین و آخرین نظر نسبت به برادران پایدار و رزمجوى ما اینكه به نحو پیگیر و خستگى ناپذیر به پیكار خویش ادامه دهند ، چه آنكه زندگى یعنى آرمان و

ص: 136

مبارزه در راه آن (ان الحیوة عقیده و جهاد) . مطلبى كه از نظر شیوه تفكر اسلامى هیچ جاى تردید در آن نیست این است كه مرگ از این زندگى ذلت بار بهتر است . بنابراین در وضع كنونى براى ما راهى جز ادامه پیكار با همه نیروها و امكاناتمان وجود ندارد تا عزت و شرافت خود و آیندگان را در طول تاریخ با عظمت اسلامى به دست آوریم . (و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدواللّه و عدوكم ) (هر قدر مى توانید برایشان نیرو و سواره نظام آماده كنید تا بر دشمن خداوند خودتان چیره شوید . سوره انفال آیه 60 قرآن كریم . ) (ان تنصروا اللّه ینصركم و یثبت اقدامكم ) . (اگر خدا را یارى كنید او هم شما را یارى مى كند و قدم هاى شما را استوار مى دارد . سوره محمد آیه 7 قرآن كریم ) . (و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مومنین ) ( سست نشوید ، غمگین نشوید ، شما برترید اگر با ایمان باشید . سوره آل عمران آیه 139 قرآن كریم ) . (و لا تهنوا فى ابتغاء القوم ، ان تكونوا تاءلمون فانهم یاءلمون كما تاءلمون و ترجون من اللّه ما لا یرجون ) (در جستجوى دشمن سستى مورزید ، اگر شما رنج مى برید آنها نیز مثل شما رنج مى برند ، شما به خدا امیدى دارید كه آنها ندارند . سوره نسا آیه 104 قرآن كریم ) پس اى مردان (فتح ) به سوى یارى الهى به پیروزى نزدیك بشتابید و مومنان را بشارت دهید .

سوال سوم : راجع به توضیح پیكار اوج گیرنده مسلحانه اى كه در سرزمین مقدس فلسطین جریان دارد و اقدامات وحشیانه صهیونیستى و نتایج آن كه بر ضد امت عربى و اسلامى به كار مى رود نظر شریف حضرتتان را بیان فرمائید تا خلق مسلمان ما در همه كشورها ، كلیه نیروهاى مادى و معنوى خود را بسیج كرده ، سرانجام در جهاد مقدس شركت نمایند .

جواب : بسم اللّه الرحمن الرحیم . همانطور كه قبلا خاطرنشان ساخته ایم ، این امر در این اوضاع و شرایط كه بر اسلام و مسلمین مى گذرد امریست واجب . پس از گردن نهادن به احكام مقدس اسلام هیچ امرى را بر مسلمانان واجب تر از این نمى دانم كه با جان و مال خویش در راه گرامى داشتن اسلام به دفاع پردازند . هنگامى كه مى بینید خونهاى برادران و خواهران بى گناه شما در سرزمین هاى مقدس فلسطین جاریست و هنگامى كه مشاهده مى كنید سرزمین هاى ما به دست صهیونیست هاى تبهكار ویران گشته ، در این شرائط هیچ راهى جز ادامه جهاد نمى ماند و بر همه مسلمانان واجب است كه كمك هاى مادى و معنوى خود را در این جهاد مقدس صرف كنند و خداوند پشتیبان این اراده است . (واللّه من وراء القصد . )

سوال چهارم : اكنون كه دست صهیونیست ها در كلیه شؤون حیاتى ایران مسلمان نفوذ كرده به

ص: 137

نظر حضرتعالى بهترین راهى كه ملت مسلمان در ایران براى قطع ایادى صهیونیسم مى توانند طى كنند كدامست ؟

جواب : بسم اللّه الرحمن الرحیم . بهترین راه این است كه مردم مسلمان ایران با همه امكاناتشان بكوشند داد و ستد خود را با صهیونیست هاى داخلى و غیر از آنان كه در ایران هستند به طور كلى قطع نموده و از لحاظ روحى و مادى آنان را مستاءصل و بیچاره نمایند و تمامى روزنه هاى حیاتى را بر آنان تنگ سازند و علیه آنان به نبرد اقتصادى دست زنند و نیز در دیگر زمینه ها با آنان بجنگند تا سرانجام مجبور شوند كلیه روابط خود را با ایران و خلق مسلمان آن قطع كنند و در نتیجه ملت ایران بتوانند همه امكانات مادى و معنوى خویش را در اختیار این مجاهدان آزاده بگذارد . این شرائط دردناك بر هر مسلمانى لازم مى سازد كه كلیه نیروهاى خویش را براى آزاد نمودن سرزمین هاى اشغال شده و انتقام از اشغالگران به كار برد .

(واللّه ولى التوفیق ) (و خداوند ضامن موفقیت است . ) نكته اى كه هیچ جاى تردید در آن نیست اینكه وظیفه هر فرد مسلمانى كه در دورترین نقاط جهان اسلامى بسر مى برد همان وظیفه اى است كه خلق مسلمان فلسطین بدان موظفند . (المسلمون ید واحده على من سواهم یسعى بذمتهم ادناهم . ) (مسلمانان به مثابه یك دست واحدند كه در مقابل هر كه جز آنان است برافراشته است و همه در مسؤولیت عمومى یكسانند . ) تفرقه جوئى و نژادپرستى در كار نیست و بین ملت اسلامى هیچ گونه امتیازى وجود ندارد جز تقوا و پرهیزكارى . (ان اكرمكم عند اللّه اتقیكم و اللّه حسبنا و نعم الوكیل . ) (مسلما گرامى ترین شما نزد خداوند پرهیزكارترین شماست و خداوند براى ما كافى است و او چه خوب سرپرستى است . )

ص: 138

تاریخ : 18 / 3 / 46

پیام امام خمینى خطاب به دول و ملل اسلامى

در مورد خطراسرائیل و وظائف دول اسلامى وظیفه مسلمانان ، تحریم و دفع اسرائیل

بسم اللّه الرحمن الرحیم

كرارا دولت هاى اسلامى را دعوت به اتحاد و برادرى نموده ام در مقابل اجانب و ایادى آنها كه مى خواهند با ایجاد نفاق در بین مسلمین و دولت هاى اسلامى ممالك عزیز ما را در تحت اسارت و ذل استعمار نگه دارند و از مخازن معنوى و مادى آنها استفاده كنند .

كرارا دولت ها را به خصوص دولت ایران را از اسرائیل و عمال خطرناك آن تحذیر نمودم ، این ماده فساد كه در قلب ممالك اسلامى با پشتیبانى دول بزرگ جایگزین شده است و ریشه هاى فسادش هر روزى ممالك اسلامى را تهدید مى كند ، باید با همت ممالك اسلامى و ملل بزرگ اسلام ریشه كن شود . اسرائیل قیام مسلحانه بر ضد ممالك اسلامى نموده است و بر دول و ملل اسلام قلع و قمع آن لازم است ، كمك به اسرائیل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت حرام و مخالفت با اسلام است ، رابطه با اسرائیل و عمال آن چه رابطه تجارى و چه رابطه سیاسى حرام و مخالفت با اسلام است ، باید مسلمین از استعمال امتعه اسرائیل خوددارى كنند . از خداوند تعالى نصرت اسلام و مسلمین را خواستار است .

والسلام على من اتبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 139

تاریخ : 21 / 6 / 46

پاسخ امام خمینى به حجت الاسلام سید رضا سعیدى

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقة الاسلام آقاى سعیدى دامت افاضاته ، گمان مى كنم از جنابعالى یك مكتوب واصل شده باشد كه جواب نداده ام ، از قرارى كه آقاى منتظرى مرقوم داشته اند ، فرموده اید چند نامه فرستاده ام كه جواب نرسیده است ، در هر صورت سلامت و توفیق جنابعالى را خواستار است . اگر قصورى در مكاتبات میشود ، ان شاء اللّه تعالى در علاقه به امثال جنابعالى ایدكم اللّه تعالى قصورى نیست ، امید است خداوند تعالى هر چه بیشتر به امثال جنابعالى توفیق خدمت بدهد . از جنابعالى امید دعاى خیر براى حسن عاقبت دارم . والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

تاریخ : 8 / 4 / 46

پاسخ امام خمینى به حجه الاسلام سید محمدرضا سعیدى

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقة الاسلام آقاى سعیدى دامت افاضاته مرقوم شریف واصل ، سلامت و توفیق جنابعالى را خواستار است . ان شاء اللّه حال مریض ها بكلى خوب شود . جنابعالى عیادت از آنها بكنید ، تعویق در معالجه بیش از این بى مورد است از خداوند تعالى سلامت آنها را خواستار است . از جنابعالى امید دعاى خیر براى حسن عاقبت دارم . از سلامت خودتان و حال مریض ها مطلعم نمائید .

والسلام علیكم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 140

كسب اجازه از امام خمینى در مورد نحوه پرداخت وجوه شرعیه

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارك مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت مستطاب آیت اللّه العظمى جناب آقاى خمینى ادام اللّه ظله العالى - پس از تقدیم عرض سلام و اداء مراسم تحیت محترما معروض مى دارد:

بفرمائید كسانى كه سابقا از حضرتعالى اجازه سهم مبارك امام علیه السلام داشته اند و در سال هاى گذشته در منابر بیاناتى به نفع دستگاه حاكمه و بر خلاف شرع و اعمالى ناشایسته و بر خلاف شرع اقدس از آنها سرزده آیا همچنان بر راه خود باقى هستند و مى شود به آنها سهم مبارك امام علیه السلام داد یا خیر ؟

ادام اللّه بقاءكم

پاسخ امام :

بسمه تعالى

كسانى كه از دستگاه ظلم تائید كرده اند یا مى كنند و بر خلاف شرع مطهر عمل مى كنند اگر اجازه اى از اینجانب دارند از درجه اعتبار ساقط است و مومنین به آنها از وجوه شرعیه سهم مبارك امام علیه السلام ندهند . اعاذنا اللّه تعالى من شرور انفسنا

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 141

تاریخ : 4 / 1 / 1347

بسم اللّه الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین والصلوة والسلام على محمد و آله الطاهرین و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعین .

و بعد جناب مستطاب عماد العلما الاعلام و حجت الاسلام آقاى حاج شیخ مرتضى مطهرى دامت افاضاته ، مجازند در امور حسبیه و شرعیه كه در عصر غیبت ولى امر - عجل اللّه تعالى فرجه - از مقتضاى فقیه جامع الشرایط منوط به اذن اوست . فله التصدى لما ذكر مع مراعات الاحتیاط و نیز مجازند در اخذ سهم مبارك امام علیه السلام و صرف نصف آن را در مواردى كه براى علو اسلام و ترویج احكام مقدسه و تشیید مبانى دین حنیف مفید است و ایصال نصف دیگر را نزد حقیر براى صرف در حوزه هاى مهمه اسلامى و وكیل هستند ، در دستگردان نمودن و امهال به مقدار صلاح و اخذ و صرف و ایصال به نحوى كه مذكور گردید . و اوصیه ایده . اللّه تعالى بما اوصى به السلف الصالح من ملازمه التقوى و التجنب عن الهوى والتمسك بعروة الاحتیاط فى الدین و الدنیاوارجو من جنابه ان لا ینسانى من صالح دعواته و السلام علیه و على اخواننا المومنین و رحمة اللّه وبركاته .

روح اللّه موسوى خمینى

ص: 142

نامه امام خمینى به استاد مطهرى

بسمه تعالى

پس از اهداء سلام و تحیت مرقوم شریف واصل ، سلامت و توفیق جنابعالى را خواستار ، مطالبى كه مرقوم شده است بسیارى از آن مورد نظر بوده است ، امید است توفیق پیدا شود كه از مفاسد جلوگیرى شود . اینكه من از دور بودن شما از حوزه قم و اینطور دور بودن بعضى آقایان كه خوب بود در این اوضاع آشفته و هرج و مرج حوزه ها از آنها استفاده كنند ، من ناراحتیم براى همین مفاسد منتظره است ، اشخاصى را كه اسم برده اید این مشكل را حل نمى كنند ، اگر به مشكل به واسطه دخالت بعضى از آنها كه طبقه جوان از امثال آنها ناراحت هستند اضافه نكنند ، قضیه شورا و اجتماع ارباب حل و عقد نیز عقده اى را حل نمى كند بلكه چنین اجتماعى محقق نخواهد شد و من تجربه بلكه تجربه ها دارم ، آنچه در راس مفاسد است همان امر سوم است كه اشاره كرده ام كه حوزه از درون تهدید مى شود ، باید آن علاج شود و علاجى جز آنكه شخصیت هایى كه مورد قبول باشند و از حیث معلومات قابل عرضه باشند در حوزه ها باشند و آنها این كار را بدست گیرند ، شما براى انتخاب این اشخاص بهتر خبره هستید و مى توانید اشخاص را پیدا كنید كه ولو به نحو نوبت ، تمام ایام حوزه را اشغال كنند و به تدریج در روحیه ى جوانها موثر شوند ، من در نامه اى كه اخیرا در جواب اتحادیه انجمنهاى اسلامى در اروپا نوشته ام به طور تفصیل مسائل اصلیه را توضیح داده و راه را نشان داده و مفاسد این عقیده ى فاسد را كه علوم دینیه بلكه فرهنگ جدید نیز بى فایده است تذكر داده ام و شاید اگر مجالى پیدا شد ضمن پیامى به حوزه قم تفصیل دهم ، لكن تذكر تنها كافى نیست و باید عملا این انحرافات را جلوگیرى كرد و آن به همت شخصیتها كه از آنجمله شما هستید باید انجام گیرد . حضرات آقایان هم كه به حمداللّه تنبه پیدا كردند و مسیر خود را قدرى عوض كردند ، امید است كه مورد توجه طبقات قرار گیرند و اختلافات و تفرقه ها از بین برود یا لااقل تخفیف پیدا كند .

روح اللّه موسوى خمینى

ص: 143

بسم اللّه الرحمن الرحیم

محضر مبارك پیشواى مجاهد و عظیم الشان حضرت مستطاب حجة الاسلام والمسلمین آیت اللّه العظمى آقاى خمینى ادام اللّه ظله العالى

پیشواى جلیل القدر:

از نظر مبارك پوشیده نیست كه دست خیانت و جنایت پیشه كفار حزبى یهود بر مسجد اقصى و زمینهاى اسلامى دیگرى مستولى گشته و مسلمانان بى گناه آن سامان را آواره بیابان نموده است و اكنون به منظور استخلاص اماكن مقدسه و استرداد زمین هاى اسلامى جز مقاومت مسلحانه كه به نام عملیات فدائى خوانده شود ، چاره اى نیست و در چنین شرائط و زمینه اى ، آیا مسلمانانى كه توانائى حمل سلاح و جهاد داشته یا آنان كه قدرت كمك مالى با مجاهدین را دارند ، مى توانند از این خدمت دینى سرپیچى نموده و اوضاع را نادیده بگیرند ؟ و آیا جایز است كه متمكنین در مقابل این خطر خانمان برانداز همچنان آرام نشسته و از براى راندن كفار از زمین اسلامى قدمى برنداشته و اقدامى نكنند ؟ و در صورت وجوب مقاومت ، آیا جایز است از مورد حقوق شرعیه از قبیل زكوة و غیر در مورد مسلح نمودن مسلمانان و تربیت آنان استفاده كرد یا خیر ؟ متمنى است راى مبارك را در این باره بیان فرمایند . ادام اللّه ظلكم

دسته اى از فدائیان

تاریخ : 6 / 6 / 1347

پاسخ امام خمینى به نامه گروهى از فدائیان در مورد صرف حقوق شرعیه در راه مبارزه با اسرائیل

بسم اللّه الرحمن الرحیم

قبلا هم تذكر داده ام كه دولت غاصب اسرائیل با هدفهائى كه دارد براى اسلام و ممالك مسلمین خطر عظیم دارد و خوف آن است كه اگر مسلمین به آنها مهلت دهند ، فرصت از دست برود و جلوگیرى از آنها امكان پذیر نشود و چون احتمال خطر متوجه به اساس اسلام است ، لازم است بر دول

ص: 144

اسلامى بخصوص و بر سایر مسلمین عموما كه دفع این ماده فساد را به هر نحو كه امكان دارد بنمایند و از كمك به مدافعین كوتاهى نكنند و جایز است از محل زكوات و سایر صدقات در این امر مهم حیاتى صرف نمایند . از خداوند تعالى مسئلت مى نماید كه موجب تنبه و بیدارى مسلمین را فراهم فرماید و دفع شر اعداء اسلام را از بلاد مسلمین بفرماید .

والسلام على من اتبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 145

عکس

ص: 146

تاریخ : 12/8/47

نامه امام خمینى به حجت الاسلام سعیدى

بسمه تعالى

به عرض مى رساند مرقوم شریف واصل شد ، سلامت و بقاى جناب عالى را خواستار است . از زحمات جناب عالى كه با كناره گیرى اكثر ، باز خود را به زحمت مى اندازید متشكرم . امید است خداوند تعالى به جناب عالى اجر عنایت فرماید (انه ولى الفضل ) از جناب عالى امید دعاى خیر دارم .

والسلام علیكم

روح اللّه الموسوى الخمینى

نامه امام خمینى به حجت الاسلام سعیدى

بسمه تعالى

خدمت ذیشرافت جناب مستطاب سیدالعلماء الاعلام آقاى سعیدى دامت افاضاته

مرقوم محترم واصل ، با آنكه گمان مى كنم جواب داده ام لكن چون در جزء مكتوبات جواب نداده بودم احتمال عدم جواب مى رفت و در هر صورت از قرارى كه بعضى از مریدهاى جنابعالى اظهار داشتند بحمداللّه تعالى توفیق كامل براى تربیت مومنین و ترویج دیانت مقدسه براى جنابعالى حاصل شده است . من از افرادى مثل شما آنقدر خوشم مى آید كه شاید نتوانم عواطف درونى را آنطور كه هست ابراز كنم . خداوند متعال قادر است كه شماها خدمتگزاران به دیانت را مشمول عنایات خود فرموده و از رحمت خود همه را بهره مند فرماید . من در این آستان قدس به اسلام و مسلمین عموما و به حضرات علماء اعلام و خدمتگزاران به دیانت مقدسه خصوصا دعا مى كنم و عظمت آنها را از خداوند تعالى در جوار قبر مطهر مولى علیه الصلوة والسلام مى طلبم . رجاء آن دارم كه مشمول ادعیه خالصه جنابعالى باشم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 147

تاریخ : 14 / 8 / 47

نامه امام خمینى به حجت الاسلام سعیدى

بسمه تعالى

خدمت جناب مستطاب سید الاعلام و ثقة الاسلام آقاى سعیدى دامت افاضاته

مرقوم شریف واصل ، سلامت و توفیق جنابعالى را از خداوند تعالى خواستار است . راجع به مساجد قبلا هم مطلع شده بودم حتى گفته شد كه براى مسجد سید عزیزاللّه هم تعیین شده است ولى صحت آن رانمى دانم . در هر صورت سنگرها را حتى الامكان نباید از دست داد و قیام به وظایف به مقدار امكان لازم است و اگر كوتاهى در آن نكنیم باكى نیست ، فرضا با شكست ظاهرى مواجه شویم ، لكن رضاى خداى تعالى را اگر موفق شویم جلب كنیم امور دیگر سهل است . اینجانب لحظات آخر عمر را مى گذرانم و از اوضاع عمومى و خصوصى حوزه هاى علمیه نگران و نمى دانم با آن تندروى هاى آنها و این سهل انگارى ماها امر به كجا منجر مى شود . ( والذى یوجب التسكین فى الجمله ان للبیت ربا) و این رشته بحمداللّه گسستنى نیست ، هر چه باریك شود . شما طبقه جوان ماءیوس نباشید و با اراده و عزم راسخ مهیاى خدمت و فرصت باشید . سلف صالح ما رضوان اللّه علیهم فرصت عجیبى را در موقع رفتن سلف خبیث از دست دادند و پس از آن هم فرصت هائى بود و از دست رفت تا این مصیبت ها پیش آمد و تا این شجره خبیثه برپاست امید خیرى نیست از خداوند تعالى اصلاح حال مسلمین و خصوص حوزه هاى دینیه و بیدارى آنها را خواهانم . از جنابعالى امید دعاى خیر دارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 148

پاسخ امام خمینى به نامه آقاى محمد رضا حكیمى

بسمه تعالى

جناب مستطاب ثقة الاسلام محمدرضا حكیمى دامت افاضاته

گر چه جناب آقاى آزرم را ملاقات نكرده ام لكن تا اندازه اى از روحیات ایشان اطلاع دارم ، قبلا هم پس از انتقال به عراق قطعه شعرى كه حاكى از افكار ایشان تا اندازه اى بود ملاحظه نموده ام . اینك نیز پیام بلندپایه را دیده و از ایشان تقدیر مى كنم . اینجانب روزهاى آخر عمر را مى گذرانم و مع الاسف نتوانستم خدمتى به اسلام عزیز و مسلمین بنمایم ، ملت هائى كه با جمعیت بسیار انبوه و اراضى بسیار وسیع و ذخائر بسیار گرانبها و سوابق بسیار درخشان و فرهنگ و قوانین آسمانى در تحت اسارت استعمار با گرسنگى و برهنگى و فقر و فلاكت و عقب ماندگى دست به گریبان و در انتظار مرگ نشسته اند . دولت ها كه به دست استعمار تشكیل مى شوند جز در خدمت آنهانمى توانند باشند .

اختلافات موجوده در بین سران دول اسلامى كه میراث ملوك الطوایفى و عصر توحش است با دست اجانب براى عقب نگاه داشتن ملت ها ایجاد شده است ، مجال تفكر در مصالح را از آنها سلب نموده است ، روح یاءس و ناامیدى كه به دست استعمار در ملت ها حتى در رهبران اسلامى دمیده شده است آنها را از فكر در چاره جوئى باز داشته است . امید است طبقه جوان كه به سردى ها و سستى هاى ایام پیرى نرسیده اند با هر وسیله اى كه بتوانند ملت ها را بیدار كنند ، با شعر ، نثر ، خطابه ، كتاب و آنچه موجب آگاهى جامعه است حتى در اجتماعات خصوصى از این وظیفه غفلت نكنند ، باشد كه مردى یا مردانى بلند همت و غیرتمند پیدا شوند و به این اوضاع نكبت بار خاتمه دهند . باید جوان هاى تحصیل كرده از این هیاهوى اجانب خود را نبازند و سرگرم بساط عیش و نوشى كه به دستور استعمار براى آنها و عقب نگه داشتن آنها فراهم شده است نگردند . باید اشخاص بیدار تولید مثل كنند و هر چه بیشتر هم فكر و هم قدم پیدا كنند و صفوف خود را فشرده كنند و در ناملایمات پایدار و جدى و قوى الاراده باشند و از تواصى به حق و تواصى به صبر كه دستورى است الهى ، غفلت نكنند . از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم . سلام اینجانب را به آقاى آزرم و هر كس كه در فكر چاره است ابلاغ نمائید .

والسلام علیكم

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 149

تاریخ : 11 / 10 / 1348

پاسخ امام خمینى به نامه اتحادیه انجمنهاى اسلامى دانشجویان گروه فارسى زبان در اروپا

بسمه تعالى

اتحادیه انجمن هاى اسلامى دانشجویان گروه فارسى زبان در اروپا ایدهم اللّه تعالى

مرقوم مورخ 23 شهر رمضان المبارك واصل گردید و از مضمونش مطلع شدم ، جاى تقدیر و تشكر است كه طبقه جوان تحصیل كرده توجه به این مسائل دارند و در صدد چاره هستند . مع الاسف تاكنون دست خیانت استعمار به وسائل مختلفه فاصله عمیق بین طبقه جوان و مسائل ارجمند دین و قواعد سودمند اسلام ایجاد نموده ، طبقه جوان را به روحانیین و اینها را به آنها بد معرفى نموده و در نتیجه وحدت فكرى و عملى از بین رفته و راه را براى مقاصد شوم اجانب باز نموده است و تاسف بیشتر آنكه همین دستگاه هاى مرموز نگذاشته اند طبقه تحصیل كرده به احكام مقدسه اسلام بخصوص قوانین تشكیلاتى و اجتماعى و اقتصادى آن توجه كنند و با تبلیغات گوناگون وانمود نموده اند كه اسلام جز احكام عبادى مطلبى ندارد ، در صورتى كه قواعد سیاسى و اجتماعى آن بیشتر از مطالب عبادى آن است . اینجانب اكنون روزهاى آخر عمر را مى گذرانم و امید دارم كه خداوند تعالى به شما طبقه تحصیل كرده توفیق دهد كه در راه مقاصد اسلامى كه یكى از آن قطع ایادى ظالمه و برانداختن ریشه استبداد و استعمار است كوشش كنید و قوانین آسمانى اسلام را كه براى تمام شؤون زندگى از مبدا وحى نازل شده است و عملى تر و سودمندتر از تمام فرضیه هاست مطالعه كنید و در تحت تاثیر تبلیغات مغرضانه اجانب واقع نشوید . از خداوند تعالى توفیق شما و عظمت اسلام و مسلمین را خواستار است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 150

عکس

ص: 151

صحیفه نورجلد 1 صفحه 152

تاریخ : 10 / 3 / 1349

پاسخ امام خمینى به نامه اتحادیه انجمنهاى اسلامى دانشجویان گروه فارسى زبان در اروپا

بسمه تعالى

پس از اهداى سلام ، پیام ششمین كنگره سالانه اتحادیه واصل شد . توجه نسل جوان به شناسائى و شناساندن چهره واقعى اسلام موجب تقدیر است . ما امروز قبل از هر چیز وظیفه داریم تبلیغات چند صد ساله اجانب و عمال استعمار را خنثى كنیم . كارشناسان استعمار با كمال تزویر و حیله ، با اسم اسلام دوستى و شرق شناسى پرده هاى ضخیمى بر چهره نورانى اسلام كشیده و اسلام را با معمارى ها و نقاشى ها ، ابنیه عالیه و هنرهاى زیبا معرفى نموده و حكومت هاى جائرانه ضد اسلام اموى و عباسى و عثمانى را به اسم خلافت اسلامى به جامعه ها تحویل داده اند و چهره واقعى اسلام را در پشت این پرده ها پنهان نگاه داشته ، به طورى كه امروز مشكل است ما بتوانیم حكومت اسلام و تشكیلات اساسى و سیاسى و اقتصادى و اجتماعى آن را بر جوامع بشرى حتى مسلمین بفهمانیم . باید كوشش كرد و پرده از تبلیغات مسموم چند صد ساله اجانب برداشت . شما نسل جوان موظف هستید غربزده ها را از خواب بیدار كنید و فجایع حكومت هاى ضد انسانى آنها و عمال آنها را بر ملا نمائید و طرز حكومت اسلام را كه مع الاسف بسیار عمر كوتاهى داشت و در همان چند صباح راه و روش اسلام را در ولایت و والى روشن كرد ، به جوامع عموما و به فرزندان اسلام خصوصا گوشزد كنید و صفوف خود را فشرده تر نمائید .

از خداوند متعال توفیق همه را براى خدمت به اهداف اسلام خواستار است .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 152

عکس

ص: 153

تاریخ : مرداد 1349

متن تلگراف امام خمینى در پاسخ به تسلیت نامه فضلا و محصلین علوم اسلامى درمورد شهادت حجة الاسلام سعیدى

هجوم سرمایه داران شرق و غرب براى اسارت ملت مظلوم ایران

بسمه تعالى

خدمت عموم فضلا و محصلین حوزه هاى علیمه ایدهم اللّه تعالى

حوادث اخیر ایران كه قتل فجیع مرحوم سعیدى مترتب بر آنهاست ، موجب كمال تاثر است . این تنها مرحوم سعیدى نیست كه با این وضع اسف انگیز در گوشه زندان از پاى در مى آید بلكه چه بسا افراد مظلوم و بى گناه به جرم حقگوئى در سیاه چال هاى زندان مورد ضرب و شتم و شكنجه هاى وحشیانه و رفتار غیرانسانى قرار مى گیرند . این خوان یغما كه مدت هاست مورد هچوم چپى و راستى قرار گرفته و گاهى با صراحت تقسیم گردیده ، اكنون با عناوین دیگر با كمال عوامفریبى نقشه كشى شده و مورد تقسیم قرار گرفته است . از طرفى كارشناسان چپى كه مقصود آنها اسارت شرق و ملل اسلامى است به اسم تاسیس كارخانه ذوب آهن ( كه نفع آن براى استعمار و كسب وجهه دستگاه جبار بیشتر از نفعى است كه به ملت مى رسد) و از طرف دیگر كارشناسان و سرمایه داران بزرگ آمریكابه اسم عظیم ترین سرمایه گذارى خارجى براى اسارت این ملت مظلوم به ایران هجوم نموده اند ، سرمایه دارانى كه بنا به نوشته بعضى از روزنامه ها هر لحظه از عمرشان ده ها هزار دلار قیمت دارد ، باید دید براى چه منظور در تهران اجتماع مى كنند ؟ آیا براى غمخوارى و انساندوستى است ؟ ! كسانى كه دنیا را به خاك و خون كشیده اند و ده ها هزار انسان را براى شهوات به زیر خاك كرده اند در اینجا دوست صمیمى ما هستند ؟ !! یا نفوذ دولت ایران و عظمت شاه موجب این امر است ؟ ! (این را هم همه مى دانند) یا سودجوئى سیاسى و اقتصادى با دامنه وسیع آن كه پایگاهش ایران و دنبال آن سایر ممالك اسلامى و دیگر ممالك شرقى است از یك طرف و خودباختگى دستگاه ننگین ایران در مقابل استعمار چپ و راست از طرف دیگر موجب این بدبختى هاست ؟

ص: 154

ادامه حیات دستگاه جز فقر و فاقه براى ملت چیزى نخواهد گذاشت ملت ایران بداند كه اگر خداوند متعال به این دستگاه خودباخته در مقابل اجانب و جبار در مقابل ملت ها مهلت دهد ، این آخرین چوب حراج نیست كه به مخازن زیرزمینى و روى زمینى این كشور زده شده است ، باید منتظر بالاتر باشند ، اگر بالاترى باشد . اكنون زراعت ، صنعت ، معادن ، منابع جنگلى و حتى توزیع متاع در سراسر كشور و جلب سیاحان را در اختیار آنان خواهند گذاشت و براى ملت ایران جز باربرى و كارگرى براى سرمایه داران و ذلت و فقر و فاقه چیزى نخواهد ماند .

بر عموم است كه مخالفت ملت با قراردادهاى استعمارى را به دنیا برسانند

شما از خواب هایى كه براى این كشورها دیده اند اطلاع ندارید ، اینجانب كرارا خطر دولت اسرائیل و عمال آن را به ملت گوشزد كردم كه باید مقاومت منفى كنند و از معاملات با آنها احتراز جویند ، اكنون راه را براى مصیبت بزرگترى باز كرده اند و ملت را به اسارت سرمایه داران مى خواهند در آورند . بر رجال دینى و سیاسى و جوانان مدارس دینى و دانشگاه و بر همه طبقات لازم است كه قبل از اجرا شدن این واقعه و نتایج مرگبار آن اعتراض كنند ، به دنیا برسانند كه این قراردادها مخالف راى ملت است . اینجانب اعلام مى كنم هر قراردادى كه با سرمایه داران امریكا و دیگر مستعمرین بسته شود ، مخالف خواست ملت و مخالف احكام اسلام است ، وكلاى مجلسین ایران چون منتخب ملت نیستند راى آنها قانونى نیست و مخالف قانون اساسى و خواست ملت است در این قضایا باید با نظارت مقامات بیطرف جهانى رفراندم شود تا خواست ملت معلوم گردد . من قتل فجیع این سید بزرگوار و عالم فداكار را كه براى حفظ مصالح مسلمین و خدمت به اسلام جان خود را از دست داد ، به ملت اسلام عموما و خصوص به ملت ایران تعزیت دهم و از خداوند متعال رفع شر دستگاه جبار و عمال كثیف استعمار را مسئلت مى نمایم .

والسلام على من اتبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 155

تاریخ : 10 / 3 / 1349

پیام امام خمینى به زائرین بیت اللّه الحرام ایدهم اللّه تعالى

بر ملت اسلام است كه در مراسم حج براى حل مشكلات مسلمین چاره جویند

بسمه تعالى

خدمت عموم زائرین بیت اللّه الحرام ایدهم اللّه تعالى

بعد از ابلاغ سلام و تحیات وافره :

اكنون كه به واسطه سستى و سهل انگارى ملت هاى اسلامى چنگال خبیث استعمار تا اعماق سرزمین هاى بزرگ ملت قرآن فرو رفته و تمام ثروت و مخازن بزرگ ما زیر قشر ملى بودن به كام آنان فرو مى ریزد ، فرهنگ مسموم استعمار تا اعماق قصبات و دهات ممالك اسلامى رخنه كرده فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در خدمت بیگانگان و مستعمرین در مى آورد و هر روز با نغمه تازه ، با اسامى فریبنده جوانان ما را منحرف مى كند بر شما ملت عزیز اسلام كه براى اداء مناسك حج در این سرزمین وحى اجتماع كرده اید لازم است از فرصت استفاده كرده به فكر چاره باشید ، براى حل مسائل مشكله مسلمین تبادل نظر و تفاهم كنید ، باید توجه داشته باشید كه این اجتماع بزرگ كه به امر خداوند تعالى در هر سال در این سرزمین مقدس فراهم مى شود شما ملت مسلمان را مكلف مى سازد كه در اهداف مقدسه اسلام ، مقاصد عالیه شریعت مطهره و در راه ترقى و تعالى مسلمین و اتحاد و پیوستگى جامعه اسلامى كوشش كنید ، در راه استقلال و ریشه كن كردن سرطان استعمار همفكر و هم پیمان شوید ، گرفتارى هاى ملل مسلم را از زبان اهالى هر مملكت شنیده و در راه حل مشكلات آنان از هیچ گونه اقدامى فروگذار نكنید ، براى فقرا و مستمندان كشورهاى اسلامى فكرى كنید ، براى آزادى سرزمین اسلامى فلسطین از چنگال صهیونیسم ، دشمن سرسخت اسلام و انسانیت چاره اندیشى كنید ، از مساعدت و همكارى با مردان فداكارى كه در راه آزادى فلسطین مبارزه مى كنند غفلت نورزید . بر دانشمندانى كه در این اجتماع شركت مى كنند ، از هر كشورى كه هستند لازم است براى بیدارى ملت ها بیانیه هاى مستدلى با تبادل نظر صادر كرده و در محیط وحى بین جامعه مسلمین توزیع نمایند و نیز در كشورهاى خود پس از مراجعت نشر دهند و در آن بیانیه ها از سران كشورهاى اسلامى بخواهند كه اهداف اسلام را نصب عین خود قرار داده ، اختلافات را كنار گذاشته براى خلاصى از چنگال استعمار چاره بیاندیشند .

ص: 156

اختلافات سران كشورهاى اسلامى عامل اصلى ایجاد مشكله فلسطین

اگر سران كشورهاى اسلامى از اختلافات داخلى دست بردارند و با اهداف عالیه اسلام آشنا شوند و به سوى اسلام گرایش پیدا كنند ، این گونه اسیر و ذلیل استعمار نمى شوند ، این اختلافات سران كشورهاى اسلامى است كه مشكله فلسطین را بوجود آورده نمى گذارد حل شود . اگر هفتصد میلیون مسلم با این كشورهاى عریض و طویل رشد سیاسى داشتند وبا هم متحد و متشكل شده در صف واحد قرار مى گرفتند ، براى دولت هاى بزرگ استعمار ممكن نبود كه در ممالك آنها رخنه كنند ، تا چه رسد به مشتى یهود كه از عمال استعمارند .

كوشش عمال استعمار در ایجاد تفرقه بین مسلمین

در این اجتماع بزرگ حج كه باید به نفع اسلام و مسلمین بهره بردارى شود ، با كمال تاسف دیده مى شود كه بعضى قلم هاى مسموم عمال استعمار براى تفرقه صفوف مسلمین سالها است كه بر خلاف مقاصد صاحب وحى در مركز وحى اوراقى را به اسم (الخطوط العریضه ) و امثال آن نشر مى دهند و به مستعمرین كمك مى نمایند و مى خواهند با دروغ و افتراء یك جمعیت قریب صد و پنجاه میلیون نفرى را از صفوف مسلمین جدا كنند . جاى تعجب است كه حكومت حجاز چگونه اجازه مى دهد این اوراق گمراه كننده در مركز وحى پخش شود . بر ملت هاى اسلامى لازم است كه از این گونه كتاب ها و نشریات تفرقه انگیز و استعمارى اجتناب كنند و این اشخاص مخالف وحدت مسلمین را طرد نمایند و در این اجتماع مقدس حج اولا در مسائل اساسى اسلام و ثانیا در مسائل خصوصى كشورهاى اسلامى تبادل نظر كرده ، ببینند كه در داخل كشورها با دست استعمار و عمال آن بر برادران مسلمان آنان چه مى گذرد ، اهالى هر كشورى باید در این اجتماع مقدس گرفتارى هاى ملت خود را به مسلمین جهان گزارش دهند .

شمه اى از گرفتارى هاى ملت مظلوم ایران

اینك اینجانب به حكم وظیفه ، شمه اى از گرفتارى هاى ملت مظلوم ایران را تذكر دهم تا مسلمین جهان بدانند كه به مردم بى پناه این كشور اسلامى چه مى گذرد: آثار شوم استعمار در این مملكت از سایر ممالك اسلامى بیشتر به چشم مى خورد ، اسرائیل كه امروز دشمن شناخته شده اسلام و مسلمان هاست و مدت هاست كه با ملل مسلم در حال جنگ است ، به دست دولت خبیث ایران در تمام شؤون اقتصادى ، نظامى و سیاسى دخالت دارد و باید گفت ایران به صورت پایگاه نظامى اسرائیل و در واقع امریكا درآمده است . اجانب در این كشور به تمام معنى مصونیت دارند ولى علماء ، دانشمندان ، فرهنگیان و سایر طبقات از هیچ ظلمى مصون نیستند ، بازرگانان محترم یكى پس از دیگرى ورشكست شده ، ظلم و فشار دستگاه حاكمه به شدت هر چه تمامتر گلوى این ملت مظلوم را مى فشارد . اختناق ، حبس و زجر قرون وسطائى حكومت كند ، با اسم سپاه دانش و سپاه بهداشت و دیگر اسامى فریبنده

ص: 157

مقاصد شوم استعمار همزمان با اشاعه فحشا در اعماق قصبات و دهات در جریان است ، مبارزه با علم و فرهنگ با شدت هر چه بیشتر ادامه دارد و مى خواهند ملت بدبخت را به دستور استعمارگران عقب مانده نگه دارند . با ادعاى اسلام و تظاهر به مسلمانى كمر به نابودى اسلام بسته و احكام مقدسه قرآن را یكى پس از دیگرى محو و نابود مى كنند . علماى اعلام و محصلین علوم اسلامى در تحت فشار عمال استعمار دست و پا زنند . مدارس علوم دینیه ، مساجد و محافل اسلامى را مى خواهند قبضه كنند و این برنامه را مقدارى عملى كرده اند . با بهانه هاى بى اساس به دانشگاه ها حمله مى كنند و جوانان ارجمند را از دانشگاه به زندان و سربازخانه مى كشانند حوادث اخیر دانشگاه هاى ایران و یورش وحشیانه و بى رحمانه دستگاه جبار به دانشجویان ، سخت ما را متاسف ساخته ، این روش غیر انسانى نمونه دیگرى از نقشه هاى استعمارگران براى سركوبى دانشگاه ها و دانشجویان مى باشد . من این اعمال چنگیزى و قرون وسطائى را شدیدا تقبیح مى كنم و اطمینان دارم كه دانشجویان غیور وطنخواه هرگز عقب نشینى نكرده تسلیم نخواهند شد .

ثمرات شوم انقلاب سفید

این انقلاب ننگین و خونین به اصطلاح سفید كه در یك روز با تانك و مسلسل پانزده هزار مسلمان را آنطور كه معروف است از پاى در آورد ، روزگار ملت را سیاهتر ساخت . زندگى دهقانان و زارعین اسیر را بیشتر تباه كرد . اكنون در بسیارى از شهرستانها و اكثر روستاها درمانگاه ، دكتر و دارو وجود ندارد . از مدرسه ، حمام و آب آشامیدنى سالم خبرى نیست و به حسب اعتراف بعضى از مطبوعات در بعضى از دهات كودكان معصوم را از گرسنگى به چرا مى برند ولى دستگاه جبار صدها میلیون تومان از سرمایه این مملكت را صرف جشن هاى ننگین مى كند ، جشن تولد این و آن ، جشن بیست و پنجمین سال سلطنت ، جشن تاجگذارى و از همه مصیبت ها بالاتر جشن منحوس دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهى كه خدا مى داند چه مصیبت و سیه روزى براى مردم و چه وسیله اخاذى و غارتگرى براى عمال استعمار به بار آورده است . بودجه هنگفت و سرسام آورى كه در این امر مبتذل صرف مى شود اگر براى سیر كردن شكم هاى گرسنه و تامین زندگى سیه روزها خرج مى شد ، تا اندازه اى از مصیبت هاى ما كاست لیكن استفاده جوئى و خودكامگى نمى گذارد كه اینها به فكر ملت باشند . دستگاه جبار با پول ملت مسلمان براى شاهانى كه در هر عصر ملت ها را در زیر چكمه هاى نظامى خود خرد كرده اند ، شاهانى كه همیشه با مذاهب حقه دشمنى داشتند ، شاهانى كه دشمن سرسخت اسلام بوده و نامه مبارك حضرت رسول (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را پاره كردند ، شاهانى كه نمونه آنان در عصر حاضر پیش چشم همه است ، جشن مى گیرد و چراغانى مى كند . دنیا بداند كه این جشن ها و عیاشى ها مربوط به ملت شریف و مسلمان ایران نیست و دائر كننده وشركت كننده این جشن ها خائن به اسلام و ملت ایران مى باشند .

من دست عموم ملت اسلام و آزادیخواهان جهان را در راه قطع ریشه استعمار و استعمارگران ،

ص: 158

استقلال ممالك اسلامى و گسستن زنجیرهاى اسارت مى فشارم و از خداوند متعال دفع شر دستگاه هاى جبار و عمال كثیف استعمار را مسالت نموده ، قبولى اعمال و مناسك عموم را خواستار است .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 159

تاریخ : 1350

متن تلگراف امام خمینى به رئیس جمهور عراق در دفاع از حقوق ایرانیان مقیم ایران

بسم اللّه الرحمن الرحیم

آقاى رئیس جمهور

پس از اهداى سلام لازم است تذكراتى بدهم كه امید است به صلاح مسلمین و خصوصا دولت عراق باشد . در این عصر كه تمام دولت ها حتى دول بزرگ كوشش مى كنند كه جلب انظار ملت ها را بنمایند و براى خود و ملت خود وجاهت تحصیل كنند و صوت عدالت خود را به اسماع عالمیان برسانند ، مصلحت نیست كه دولت عراق دست به كارى بزند كه در بین ملت هاى آزاد جهان خصوصا مسلمین انعكاس ناروایى داشته باشد . در عصرى كه دولت ها به انواع تبلیغات مى خواهند برمتحدین و متفقین خود بیفزایند و ملت ها را به بلوك خود منتقل كنند ، صلاح نیست دولت عراق ملت هاى بزرگ را از خود برنجاند و موجب تبلیغ بر ضد خود شود .

ملت ایران خود را از ملت عراق جدا نمى داند و در مشكلاتى كه براى این مملكت اسلامى پیش آمده در راءس مدافعین و مجاهدین بوده است . از مجاهدات علماء ایران و در راءس آنها مرحوم آیت اللّه سید محمد كاظم یزدى و مرحوم آیت اللّه آقا میرزا محمد تقى شیرازى - قدس سرهما - مدت زیادى نمى گذرد . مسلمین به حكم اسلام باید ید واحد باشند كه بتوانند دست اجانب و مستعمرین را از دخالت در كشور خود قطع كنند . قطع نظر از جهات سیاسى ایرانیان از لحاظ اقتصادى نیز به عراق یارى مى رسانند . به نظر اینجانب این عمل با این شدت و خشونت كه مامورین انجام مى دهند در این سرماى مرگبار كه زنان و اطفال در معرض هلاك هستند ، به حیثیات سیاسى و به اقتصاد مملكت صدمه مى زند . با توجه به این جهات و جهات دیگر انتظار مى رود كه در این امر تجدید شود و مراعات اخوت اسلامى كه مورد سفارش اكید خداوند و حضرت رسول اكرم - صلى اللّه علیه و آله - است ، بشود . والسلام

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 160

پیوند روحانى و دانشگاهى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مرقوم مورخ ششم اردیبهشت پنجاه واصل ، نظر اینجانب را درباره جلسه سالیانه گروه فارسى زبان در اروپا خواسته بودید . قبلا لازم است از توجه نسل جوان تحصیلكرده به امورى كه با دست خیانتكار عمال ارتجاع و استعمار ، سالیان دراز مدفون بوده تقدیر كنم . امید است ان شاء اللّه تعالى این وسمه عار كه بر جبین غربزدگان در طول مدت تبلیغات كلیسا نقش بسته است زدوده شود .

این جانب با آن كه دوران نقاهت پیرى را مى گذارنم و امیدهائى كه داشتم به هیچ یك به دلخواه نائل نشدم لكن از نهضتى كه در سال هاى اخیر به تایید خداوند متعال به پا شد و موجب نزدیكى قشرهاى تحصیلكرده با علماى دین شد ، امید واثق دارم كه این نور به خاموشى نگراید واین شكاف هائى كه به دست خائنان سوداگر غرب و شرق براى استعمار ملل اسلام حاصل شده است ، با جنبش دنیائى و همه جانبه طبقات تحصیلكرده اعم از روحانى و دانشگاهى از بین برود و با اطلاع از دردها و نابسامانى ها به علاج و سازندگى بپردازند .

فرهنگ استعمارى را عقب زده ، فرهنگ اسلامى - انسانى را جایگزین آن سازید .

آنچه مى توان گفت ام الامراض است ، رواج روزافزون فرهنگ اجنبى استعمارى است كه در سال هاى بسى طولانى جوانان ما را با افكار مسموم پرورش داده و عمال داخلى استعمار برآن دامن زده اند و از یك فرهنگ فاسد استعمارى جز كارمند و كارفرماى استعمار زده حاصل نمى شود . باید كوشش كنید مفاسد فرهنگ حاضر را بررسى كرده و به اطلاع ملت ها برسانید و با خواست خداوند متعال آن را عقب زده و به جاى آن فرهنگ اسلامى - انسانى را جایگزین كنید تا نسل هاى آینده با روش آن كه انسانسازى و عدل پرورى است ، تربیت شوند .

جهت حكومت اسلام را روشن سازید .

باید كوشش كنید تا طرز حكومت اسلام و رفتار حكام اسلامى را با ملت هاى مسلمان به اطلاع

ص: 161

دنیا برسانید تا زمینه فراهم شود كه حكومت عدل و انصاف به جاى این حكومت هاى استعمارزده كه اساس آن بر ظلم و چپاول است ، برقرار شود . اگر قشرهاى جوان از هر طبقه كه هستند جهت حكومت اسلام را كه با كمال تاسف جز چند سالى در زمان پیغمبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) و در حكومت بسیار كوتاه امیر المومنین علیه السلام جریان نداشت ، بفهمند ، اساس حكومت ظالمانه استعمارى و مكتب هاى منحرف كمونیستى و غیره خود به خود برچیده مى شود . این كاخ هاى مجلل آسمانخراش و آن كامجوئى رویائى سلاطین جور و حكومت هاى باطل كه با دسترنج ملت ها فراهم شده است مردم را به سوى حزب هاى منحرف مى كشاند . اگر حكومت اسلام كه رئیسش با رعیت یكسان و دارالحكومه اش مسجد روى خاك هاى گرم و سلطانش با كفش و جامه كهنه حكومت مى كند و ملت در پناه آن با آرامش و در سایه عدل زندگانى مى كند روى كار آید ، اساس انحرافات چپ در اصل بر باد مى رود .

حفظ استقلال روحى بررسى حوادث و احتراز از اختلاف .

باید كوشش كنید آنچه را از دست داده اید در طول مدت حكومت هاى دست نشانده كه مهمتر از همه استقلال روحى است كه لازمه اش احساس حقارت در مقابل حكومت هاى جور است ، باز یابید .

لازم است حوادثى كه در ممالك اسلامى با دست عمال استعمار مى گذرد بررسى دقیق كنید و بعد از تجزیه و تحلیل ، ملت ها را از نتایج فاسده آنها مطلع نمائید . باید حادثه سازى ها و شایعه پردازى هائى كه در ممالك اسلامى براى تحكیم اساس حكومت استعمارى است ، بررسى دقیق كنید . لازم است از اختلافات داخلى كه به نظر مى رسد اكثرش با دست سازمان هاى خیانتكار ایجاد مى شود تا با خیال راحت به زندگانى كثیف ظالمانه خود ادامه دهند جدا احتراز كنید و كسانى كه به این نحو اختلافات دامن مى زنند تقبیح كنید . باید فداكارى كنید در ارجاع مجد و عظمت اسلام كه راءس عظمت معنوى آن است تا در پناه حكومت عدل الهى همه طبقات در رفاه و آسایش زندگى كنند .

از خداوند متعال توفیق و تاءیید آقایان محترم را در خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 162

عکس

ص: 163

عکس

ص: 164

تاریخ : 6/3/50

بیانات امام خمینى به مناسبت جشنهاى 2500 ساله

هواهاى نفسانى ، سرچشمه گرفتارى هاى مسلمین

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من احساس تكلیف مى كنم كه در بعضى از فرصت ها تذكراتى راجع به گرفتارى مسلمین به آقایان بدهم ، شاید آقایان هم براى خودشان احساس تكلیف كنند و شاید در صدد برآیند كه آن اندازه اى كه مى توانند ، كمك كنند به برادران مسلمشان ولو كمك به نحو تبلیغ باشد ، كمك به نحو تلگراف و كاغذ باشد .

از اول مسلمین و اسلام گرفتار هواهاى نفسانیه اى بوده اند و این گرفتارى ها كه ماالان داریم سرچشمه اش همان هواهاى نفسانى بود كه بعد از رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) به واسطه آن هواها نگذاشتند كه حكومت حق تشكیل بشود . اگر گذاشته بودند كه حكومتى كه اسلام مى خواهد ، حاكمى را كه خداى تبارك و تعالى امر به تعیینش فرموده است ، رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) تعیین فرمود ، اگر گذاشته بودند كه آن تشكیلات پیش بیاید ، حكومت ، حكومت اسلامى باشد حاكم ، حاكم منتخب منصوب من قبل اللّه تعالى باشد ، آن وقت مردم مى فهمیدند كه اسلام چیست و معنى حكومت اسلامى چیست . مع الاسف بعد از رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) منحرف كردند مردم را از آن چیزى كه پیغمبر امر فرموده بود و اتكاء به انحراف در زمان خود هم نبود بلكه زمینه فراهم كردند از براى این كه تا آخر نشود یك حكومت اسلامى تشكیل بشود .

حكومت امیر مومنان ، درس عبرتى براى اسلام و مسلمین

قضیه معاویه از چیزهایى بود كه با دست سابقین ، آن مشایخ سابق این زحمت براى مسلمین و اسلام پیش آمد و از این اختلاف داخلى كه بدتر از هر نحو اختلافى بود پیش آمد و حضرت امیر (علیه السلام) مبتلا شد به این اساسى كه آنها درست كرده بودند و بعد از ایشان هم حكومت از صورت اسلامى به كلى خارج شد و به صورت ملك الملوكى یا شاهنشاهى بیرون آمد و تا آخر هم ، تا حالا هم ، اسلام به خودش یك حكومت اسلامى مگر یك چند صباحى كه حضرت امیر سلام اللّه علیه - بعد از رسول اللّه و بعد از آن حرف ها متصدى امر شدند ، ندید ، آن هم با آن همه گرفتارى هایى كه پیدا كرد ، گرفتارى جنگ جمل ،

ص: 165

گرفتارى صفین ، گرفتارى جنگ خوارج ، آن همه گرفتارى ها كه بود . معذلك این چند صباحى كه حضرت امیر - سلام اللّه علیه - حكومت كردند و برنامه حكومتى خودشان را تعیین كردند ، همین چند صباح هم براى مسلمین و براى اسلام یك درس عبرتى شد ، یك مطلبى شد كه فهمیدند كه اسلام یعنى چه ، تا اندازه اى ، همین چند صباح . اگر گذاشته بودند كه در پناه حكومت اسلامى و در پناه اسلام حكومت تشكیل بشود و مردم در پناه حكومت اسلامى باشند ، این همه گرفتارى هایى كه از براى ماها الان هم پیش آمده ، اینها هم شاید پیش نمى آمد . حاكمى كه از طرف خداى تبارك و تعالى تعیین شد از براى امت ، آن شخصى بود كه وقتى كه به حكومت رسید ، وقتى كه با او جمع شدند و بیعت كردند بعد از آن خرابكارى هایى كه شده بود تا آن روز و بعد از آن مصیبت هایى كه براى اسلام پیش آوردند و تا حالا هم فساد آن باقى مانده است ، آن شخصى بود كه وقتى كه به حكومت رسید در حال حكومتش زندگیش از جمیع زندگى امثال ماها و شماها طلاب علوم دینیه یا امثال این بقال ها و این كاسب ها ، زندگى او پست تر بود ، یك تكه نان جو بود كه در آخر عمر مباركشان (از قرارى كه گفته شده است ) از بس خشك بود حضرت با دستشان نمى توانستند بشكنند ، با زانو مى شكستند آن نان را ، با آب تناول مى كردند ، این حكومت اسلام بود . مى فرمود كه (به طورى كه نقل شده است ) من مى ترسم كه در یكى از حوالى مملكت من یك وقت یك گرسنه اى باشد ، یك وقت باشد كه گرسنه در كار باشد ، چطور من بخوابم سیر و رعیت من یك نفرشان ولو در بعضى از اجزاء مملكت ، اینها گرسنه باشد .

آغاز حكومت مولاء على ، جشن بسط عدالت

بالاترین مصیبتى كه بر اسلام وارد شد ، همین مصیبت سلب حكومت از حضرت امیر- سلام اللّه علیه - بود و عزاى او از عزاى كربلا بالاتر بود . مصیبت وارده بر امیر المومنین و بر اسلام بالاتر است از آن مصیبتى كه بر سیدالشهدا - سلام اللّه علیه - وارد شد . اعظم مصیبت ها این مصیبت است كه نگذاشتند بفهمند مردم ، اسلام یعنى چه ؟ اسلام حالا هم به حال ابهام دارد زندگى مى كند ، الان هم مبهم است ، الان هم نمى دانند مردم كه معنى اسلام چیست ؟ حكومت اسلامى چیست ؟ اسلام چه مى خواسته بكند ؟ چه برنامه اى اسلام داشته است در حكومتش ؟ این 5 سال حكومت یا 5 ، 6 سال حكومت حضرت امیر ، این با همه گرفتارى هایى كه بوده است و با همه زحمت هایى كه از براى حضرت امیر فراهم شد ، سلبش عزاى بزرگ است و همین 5 ساله و 6 ساله ، مسلمین تا به آخر باید برایش جشن بگیرند جشن براى عدالت ، جشن براى بسط عدالت ، جشن براى حكومتى كه اگر چنانچه در یك طرف از مملكتش ، در یك جایى از مملكتش ، براى یك معاهد ، یك زن معاهد ، یك زحمت كش بیاید ، یك خلخال از او ، از پاى او درآورد ، حضرت ، این حاكم ، این رئیس ملت آرزوى مرگ مى كند كه مرگ براى من مثلا بالاتر از این است كه در مملكت من یك نفر زنى كه معاهد هست خلخال را از پایش در آورند . این حكومت ، حكومتى است كه در رفتنش مردم باید به عزا و سوگوارى بنشینند و براى همین 5 سال و 5 روز حكومتش باید جشن بگیرند ، جشن براى عدالت ، جشن براى خدا ، جشن براى این كه این حاكم

ص: 166

حاكمى است كه با ملت یكرنگ است ، بلكه سطحش پایین تر است در زندگى و سطح روحیش بالاتر از همه آفاق است و سطح زندگیش پایین تر است از همه ملت .

معاء مومن و كافر

(ان الذین كفروا یتمتعون و یاكلون كما تاكل الانعام و النار مثوى لهم ) این میزان است ، هر كس كه ملاحظه كرد كه در تمتعاتش ، در اكل و استفاده ها و لذائذش به افق حیوانى نزدیك است یعنى مى خورد و لذت مى برد بدون اینكه تفكر كند كه از چه راهى باید باشد ، حیوان دیگر فكر این نیست كه حلال است یا حرام است ، فكر این نیست كه امت در گرفتارى هستند یا نیستند ، آنهایى كه بدون این تفكر ، بدون یك قانونى ، بدون قانون اسلامى تمتع مى كنند و مى خورند ، اینها اكلشان اكل حیوانى است و (النار مثوى لهم ) در روایتى است كه از براى كافر هفت تا معاء است و از براى مومن معاء واحد است . مومن یك معاء بیشتر ندارد و آن معاء قانون است ، شكمش را ، سایر لذائذش را تطبیق مى كند با قانون اسلام ، تخلف از قانون اسلام نمى كند اما آن كسى كه مؤمن نیست ، از راه شهوت مى خورد بدون این كه تطبیق با قانون بكند ، این یك معاء ، از راه غضب مى خورد بدون اینكه تطبیق بكند با قانون ، این هم یك معاء ، از روى هواى نفس مى خورد ، این هم یك معاء ، مزدوج است بین هواى نفس و لذت و شهوت ، بین هواى نفس و غضب ، بین غضب و هواى نفس ، این هم سه تا ، این شش تا ، مزدوج است از هر سه هواى نفس و غضب و شهوت ، مزدوج شد و از راه اینها اكل كرد ، این هفت تا ، هفت معاء دارد . مؤمن بیش از یك معاء ندارد و آن معاءش از راه قانون است ، اسلام هر چه فرموده است همان یك راه است ، این جور نیست كه به غضب خودش ، به شهوت . همه اینها به دست مؤمن ایمان آوردند ، همه قوا تابع قوه عقل شدند و عقل هم تابع شرع است . براى یك همچنین حكومتى كه حكومت عقل است . حكومت عدل است ، حكومت ایمان است ، حكومت الهى است ، در رفتنش عزا لازم است و در برقراریش براى همان چند سال حكومت حضرت امیر ، مسلمین باید جشن بگیرند .

برپائى جشن هاى شاهنشاهى با كمك اسرائیل علیرغم فقر و گرسنگى ملت .

آقا اینهایى كه من عرض مى كنم مطلب تصورى نیست ، مع الاسف براى من كاغذهایى از ایران مى رسد و شكایاتى از ایران راجع به اوضاع مى رسد كه دائما روح من را در عذاب دارد . از شیراز یكى از علماى محترم شیراز سلمه اللّه نوشته اند به این كه این جا قحطى واقع شده است در جنوب و عشایر این جا به قدرى در قحطى و در گرسنگى هستند كه بچه هایشان را در معرض فروش قرار دادند . از فسا یكى از علماى آن جا به من نوشته است به این كه ، باز همان وضع را نوشته است لكن این تكه آخر را ننوشته است راجع به گرفتارى هاى آنها واین كه من (كه یك مثلا اهل علمى هست ایشان ) در فكر افتادم كه با یك زحمتى براى اینها یك نانى ، یك لباسى ، یك چیزى تهیه كنم ، بنده هم اجازه دادم كه از سهم امام این كارها را انجام بدهند . از تهران به من نوشته اند كه در بلوچستان و سیستان و اطراف

ص: 167

خراسان ، آنجا یك قحطى و گرسنگى اى شده است كه مردم هجوم آوردند به شهرهاى بزرگ و از گرسنگى نه حیواناتى دارند و نه حیوان خویش را مى توانند ذبح كنند و از گرسنگى این طور هستند ، اطراف مملكت ایران در این مصیبت گرفتار هستند و میلیونها تومان خرج جشن شاهنشانى مى شود .

از قرارى كه یك جایى نوشته بود براى جشن خود شهر تهران 80 میلیون تومان اختصاص داده شده است ، این راجع به خود شهر است . كارشناس هاى اسرائیل براى این تشریفات دعوت شدند . به طورى كه خبر شدم و نوشتند به من ، كارشناس هاى اسرائیل مشغول به پاداشتن این جشن هستند و این تشریفات را آنها دارند درست مى كنند . این اسرائیل كه دشمن با اسلام است و الان در حال جنگ با اسلام است ، این اسرائیل كه مسجد الاقصى را خراب كرد و دیگران مى خواستند ترمیم كنند و روپوشى كنند جرم اسرائیل را ، براى این اسرائیل نفت از ایران رفته است . از قرارى كه گفته شده است و در رادیوهاى بزرگ دنیا گفته شده است كشتى نفت ایران براى اسرائیل كه در حال جنگ با مسلمین است رفته است ، اینها كارهایى است كه برایشان باید جشن گرفت !

مسلمین باید براى جنایات پادشاهان عزا بگیرند نه جشن

شاهنشاهى ایران از اولى كه زاییده شده است تا حالا روى تاریخ را سیاه كرده است . جنایات شاه هاى ایران روى تاریخ را سیاه كرده است ، برج از سر درست مى كردند ، سر مردم را مى بریدند ، قتل عام مى دادند بعد برج درست مى كردند با آن براى این شاهان ، ما باید ، ملت اسلام باید جشن بگیرد! - باید بازار تهران ، حتمى است - بازار تهران باید از سرمایه خودشان بدهند براى این جشن ها . جشن براى آنى باید گرفت كه در پناه او مسلمین راحتند ، جشن براى آنى باید گرفت كه براى اینكه یك خلخالى از پاى یك نفر معاهد ، معاهده در مى آید ، آرزوى مرگ مى كند ، نه كسى كه اگر یك دفعه یك شعارى برخلاف هواى نفس او داده بشود ، بفرستد بریزند در دانشگاه . آقا نوشته اند كه دخترها را آن قدر زده اند كه پستان هاى آنها محتاج به جراحى است ، در همین چند وقت واقع شده است و نجف بى اطلاع است (گریه حضار) چه فضاحت هاى دیگرى كه كردند ، قابل ذكرنیست . چرا ؟ براى این كه شعار دادند كه : (ما جشن 2500 ساله را نمى خواهیم ، ما گرسنه هستیم ، گرسنگى مسلمان ها را حل كنید ، جشن نگیرید ، روى مرده ها جشن نگیرید . ) آقا برسانید به دنیا ، چرا نجف این قدر خواب است ؟ ما مسؤول نیستیم ؟ تمام كار ما براى مسلمین درس است ، فقط همین كه ما درس بخوانیم ؟ ما نباید به درد مسلمان ها برسیم ؟ ما نباید اعتراض كنیم كه چرا نفت ایران و اسلام را براى مملكتى كه در حال جنگ با مسلمین است مى فرستید ؟ این اعتراض ندارد ؟ نباید این گفته بشود ؟ براى چه سلاطینى ، براى چه سلاطینى جشن بگیریم ؟ مردم چه خوشى از سلاطین دارند ، براى آقا محمد خان قجر ما جشن بگیریم ؟ ! در زمان خود ما ، زمان خود من بوده است این روسیاهى هایى كه به بار آوردند . براى كسانى كه در مسجد گوهرشاد مسلمین را آن طور قتل عام كردند كه خون هایش به دیوار تا مدتى بود و مسجد را درش را بسته بودند كه كسى نبیند ، ما جشن بگیریم ؟ براى اینكه 15 خرداد را پیش آورده و به طورى كه

ص: 168

گفته اند و یكى از علماى قم به من گفت كه در قم 400 نفر را كشته اند و روى هم رفته گفته مى شود كه 15 هزار مردم را قتل عام كرده اند ، ما جشن بگیریم ؟ ! براى اینها ما باید جشن بگیریم ؟ ! خوب هاى اینها شقاوت داشتند ، یكى از آنهایى كه جزو خوبها حسابش مى كنند و شاید فواتح برایش خوانده مى شود ، براى خاطر اینكه یك وقت به كالسكه او جسارت كرده بود یك فوج گرسنه ، در بین راه حضرت عبدالعظیم یك فوج گرسنه اى نان خواسته بودند ، گرسنه بودند ، بیچاره بودند ، یك سنگى هم پرت شده بود یا كرده بودند به طرف كالسكه او ، گفته بود ایشان كه اینجا فوج را طناب بیندازید . بردند به طناب انداختند عده كثیرى رابا طناب خفه كردند و یكى از وزراء بزرگ ، اطراف ایران رفت اعتراض كرد كه آقا اینها بنده خدا هستند ، چرا این طور مى كنید ؟ این خوب هایشانند بدهایشان كه وا مصیبت است ما داریم مى بینیم .

اینها با هفت معاء مى خورند با هفت معاء ، اصلا اعتنا به این كه یك ملتى است كه این ملت باید زندگى بكند ، ندارند ، هر روز - هر روز نه البته ، بسیارى از اوقات به ما مى نویسند كه (اجازه بدهید فلان جا حمام درست كنیم ) . پس چه شد این حرف هاى شما كه مى گوئید همه ایران در رفاه هستند ؟ همه ایران در رفاه هستند و بچه هایشان را مى فروشند ؟ براى گرسنگى در رفاهند همه ایران ؟ ! چه رفاهى الان براى ایران هست ؟ بازار ایران را دارند الان چپاول مى كنند كه یك مقداریش را خرج این جشن مفتضحانه بكنند ، باقیش هم خودشان مصرف كنند یا مامورین مصرف كنند . سرمایه مردم و مسلمین بیچاره را صرف این مى كنند و از بودجه خود مملكت چقدرها ، چقدر میلیون ها ، ده ها میلیون خرج یك همچنین ملعبه اى ، یك همچنین مضحكه اى مى كنند ، براى چه ؟ براى هواى نفس ، همین كه گفته بشود كه ما آنیم كه جشن گرفتیم و ما مفاخرمان این است كه آقا محمد قجر داشتیم ، مفاخرمان این است كه نادر قلى داشتیم . یك آدم مزخرف سفاك این آدم بود كه خدا مى داند چه ها بود . اینها جشن دارند ؟ مسلمین باید عزا بگیرند براى این طور حكومتها ، جشن براى او باید بگیرند كه وقتى كه احتمال این را مى دهد كه در آخر مملكت یك گرسنه اى باشد ، به خودش گرسنگى مى دهد كسى كه كنار مسجد ، دارالاماره اش و دكة القضاة او ، همین مسجد كوفه یك گوشه اى از مسجد كوفه دكة القضاة او در آن هست و روى زمین مى نشیند و یاكل كما یاكل العبید ویمشى كما یمشى العبید .

وقتى هم پیراهن گیرش مى آید پیراهن نو را به قنبر مى دهد ، پیراهن كهنه را خودش برمى دارد و آستینش هم كه بلند است پاره مى كند همان طور مى پوشد و مى رود خطبه مى خواند ، یك مملكتى هم دارد كه ده مقابل مملكت ایران است ، این جشن دارد .

تكلیف علما و روحانیون براى نجات اسلام و مسلمین

آقا به هوش بیایید ، نجف را بیدار كنید اعتراض كنید . اگر صد تا تلگراف از نجف برود كه با كمال ادب ، آقاى كذا و كذا ، اعلى كذا ، با كمال ادب ، بگوید كه آقا این گرسنه ها را سیر كنید ، این مقدار خرجى كه براى این امور مى خواهى بكنى خرج این ملت بیچاره گرسنه بكن . خرج این ورشكسته هاى

ص: 169

بیچاره بكن كه بعضى از آنهافرار كردند از ایران ، در همین جا بعضى هستند ، در نمى دانم جاهاى دیگر هم بعضى . اگر یك صد تا تلگراف از اینجا ، از علماى اینجا ، از فضلاى اینجا و از طلاب اینجا برود ، اجتماع را تاثیر دارد ، لكن كو كه یك همچنین چیزى بشود ؟ اگر اعتراض نكنند كه چرا اعتراض مى كنید خیلى ما متشكر هستیم . ما تكلیف نداریم واقعا ؟ ما باز به حال این ملت بنشینیم نگاه كنیم هر چه سر ملت مى آید ، همان برویم حرم حضرت امیر و یك دعایى بكنیم ، همین مقدار كافى است براى ما ؟ یا مایى كه داریم در پناه اسلام و با بودجه اسلام ، این بودجه اى كه یك جزئى ، جزئیش را به ما مى دهند معذلك با بودجه اسلام داریم زندگى مى كنیم ، براى اسلام یك قدم نباید برداریم ؟ ترته اسلام است ؟ خوب آن هم بسیار خوب سر جاى خودش ، اما كافى است همین ؟ كفایت مى كند كه ما جمع بشویم در مسجد كذا و كذا و فقه بخوانیم و اصول بخوانیم لكن غافل باشیم از همه جهات مسلمین ؟ غافل باشیم از اینكه این یهود مى خواهد ممالك اسلامى را قبضه كند تا این جا برسد ، تا همه جا برسد . این امور را مى خواهد خراب كند ؟ ما باید غافل باشیم از این ؟ آن وقت این كسى كه نفت به این آدم مى دهد مسلم است ؟ این اعتراض ندارد كه آقا نفت ، نفت مسلمین را چرا به كفار مى دهید ؟ نفت مسلمین را چرا به كسى كه در حال جنگ با مسلمین است مى دهید ؟ او جواب دهد (من نوكرم ، این طور فرمودند باید اطاعت كنم . ) نوكر باید اطاعت كند چاره ندارد . خودش گفت كه مرا ، مرا نصب كردند ، خود متفقین آمدند در این جا ، در یكى از نطق هایش گفت ، گفت متفقین آمدند در ایران و صلاح این دیدند كه من باشم ، كه خاندان كذا باشد . خدا لعنتشان كند با این صلاحشان .

بر ملت است كه با جشن هاى 2500 ساله مبارزه منفى كنند

كسى كه دست نشانده دیگران است ، خدمت باید بكند ، نمى تواند نكند . هواى نفس است ، همه اش هواى نفس است . ریختن به دانشگاه جز هواى نفس هیچى نیست ، ریختن به مدرسه فیضیه و آن فضاحتى كه در مدرسه فیضیه آورد كه شما خوابش را ندیدید ، آن بساطى كه در مدرسه فیضیه دادند ، سید جوان را از پشت بام انداختند پائین كه آوردندش منزل ما با كمر افسرده و شكسته ، آن قدر عمامه سر تفنگ ها كردند ، آتش زدند ، به جعفر بن محمد جسارت كردند ، به قرآن جسارت كردند ، ما براى اینها باید جشن بگیریم ؟ ! جشنى براى ما نمانده است ، براى ملت ایران چه جشنى مانده است ؟ ملت ایران موظف است كه با این جشن مبارزه منفى بكند ، مثبت نه ، لازم نیست ، از خانه بیرون نیایند وقتى كه این جشن ها هست ، شركت نكنند در جشن ها ، جایز نیست شركت كردن در این جشن ها ، هر چه مى توانند از زیر بار این طور چیزها بیرون بروند .

اگر علماى ایران دسته جمعى اعتراض كنند ، همه شان را مى گیرند ؟ ! همه علماى ایران را مى گیرند واعدام مى كنند یا تبعید مى كنند ؟ ! اگر از تمام مملكت ایران ، علماى ایران كه اقلا 150 هزار نفر معمم در ایران دارد و آن همه ملا و مرجع و حجت الاسلام و آیت اللّه دارد ، اگر اینها اعتراض كنند و این مهر سكوت را بردارند و این امضاء را كه به سكوت آنها امضاء حساب مى شود ، این مهر را

ص: 170

بردارند ، سكوت را بردارند ، همه آنها را از بین مى برند ؟ ! آنها اگر خواستند از بین ببرند اولش خوب بود مرا از بین ببرند ، نبردند از بین صلاحشان نمى دانند ، ایكاش صلاحشان بود ، من مى خواهم چه كنم این زندگى را ، مرگ بر این زندگى من . آنها خیال مى كنند كه من از این زندگى خیلى خوشى دارم مى برم كه تهدید به من مى كنند ، چه زندگى است كه من دارم ، هر چه زودتر بهتر ، بیایند ، هر چه زودتر بهتر ، خوب . (عند اكرم الاكرمین ) انسان مى رود ، آنجا كریم است ، خدا كریم است ، لااقل گوش انسان اینطور چیزهایى كه مى شنود ، هر روز مى شنود ، هر روز ناله مردم را مى شنود ، هر روز اطلاع مى دهند كه دخترها را چه كردند ، دخترها را كشتند ، بعضى شان را سر ناهار ریختند آن قلدرها و چماق كش ها ، ریختند سر ناهار ، دیگ -نمى دانم - جوش را ریختند به سر این بیچارها ، چه ، نمى شنود . چه شده است ؟ گفتند مثلا مرده باد زید ، زنده باد زید ، این آدم كشتن دارد ؟ ! گفتند ما جشن 2500 ساله را مى خواهیم چه كنیم جشن را آنها باید بگیرند كه زندگى دارند ، آنها باید بگیرند كه یك حكومتى دارند كه در تحت نظر آن حكومت در رفاه هستند ، در پناه هستند . جشن براى حضرت امیر باید بگیرند كه در زیر شمشیر او مردم در پناه هستند ، مردم در امان هستند ، هیچ كس نمى ترسد در حكومت او الا از خودش ، از حكومت نمى ترسد . آن روز ، حكومت ، حكومت عدل است ، حكومت عدل ترس ندارد . از خودش انسان باید بترسد . اما این جا این طورى نیست مملكت ما این طور است كه مردم از خودشان بترسند و همه در فكر این هستند كه چه وقت ماءمور در خانه بیاید ، بیگناه است اما خوب چه بكند ؟ با احتمال ، با احتمال ضعیف ، همان طورى كه در زمان حجاج و ابن زیاد و اینها بود كه همان احتمال این معنا را كه شیعه على علیه السلام باشد كافى بود ، همان یك احتمال ضعیفى بدهند كه این مثلا چطور است ، این كافى است براى این كه او را بگیرند ، او را زجر كنند ، او را چه بكنند . یك كلمه نصیحت كسى مى كند و یك كلمه نصیحت یك كسى منتشر مى كند و مى گیرند او را حالا معلومى هم نیست از كجا هست . یك كسى یك كلمه در سر منبر حرف مى زند ، یك كلمه اى كه اصلا خیلى هم برخورد ندارد ، وآن یك كلمه همان و او را گرفتن و حبس كردن همان ، ما موظف نیستیم كه این جنایات را لااقل ذكرش بكنیم ؟ !

تا صدا و قلم من مى رسد وظیفه دارم كه بگویم و منتشر كنم

من وظیفه مى دانم ، چه بكنم من وظیفه مى دانم ، وظیفه خودم مى دانم كه تذكر به شما بدهم ، تا آن اندازه كه صداى من مى رسد فریاد كنم ، تا آن اندازه اى كه قلم من مى رسد بنویسم ، منتشر كنم . اگر آقایان هم صلاح دانستند ، این امت اسلامى را امت خودشان دانستند ، شیعه خودشان دانستند ، آنها هم بكنند اگر صلاح دانستند ، ان شاء اللّه خداوند حفظ شان كند . گرفتارى هاى مااینهاست ، من چه كنم ؟ من حالا به شما اخلاق بگویم ؟ ! اساس مسلمین و اسلام را دارند از بین مى برند ، من براى شما حالا بنشینم تهذیب نفس بگویم ؟ ! مهذب نیستیم كه در فكر نیستیم ، اگر مهذب بودیم در فكر بودیم .

ص: 171

از حكومت بخواهید از این جشن دست بردارد

شماها راه دارید و آن این است كه یكى یك كاغذ بنویسید ، كاغذ كه آن قدر تمبرش پولش زیاد نیست ولو مقوله شما كم است لكن یك كاغذ براى خاطر خدا بنویسید ، به حكومت ایران بگوئید كه آقا این جشن را دست از آن بردارید ، مردم گرسنه اند ، گرسنه ها را سیر كنید . از آقایان خواهش كنید كه آنها هم خواهش كنند ، من نمى گویم آنها صحبت بكنند ، آنها هم خواهش بكنند ، به طور تمنا و خواهش بخواهید از آقایان ، از افاضل این جا ، از علماء این جا ، از مراجع این جا كه آقا نصحیت كنید این حكومت را ، این دارد پدر مردم را در مى آورد و اگر به این افسارگسیختگى باشد مصیبت هاى بعد بالاتر است . هر روز اینها كار درست مى كنند ، كارشناس دارند براى این كه ایجاد كنند یك مطلبى را ، هر روز جشن درست مى كنند و هر روز بساط درست مى كنند ، آنچه كه در ذهن من و شما نمى آید بعدها درست مى كنند اینها ، اگر اعتراض بشود ، خواهش بشود ، تمنا بشود ، به ممالك دیگر اسلام ، به اینهایى كه مى خواهند در این جشن زهر مارى شركت كنند و در خون ملت ایران شركت كنند ، به اینها نوشته بشود كه آقا نروید در این جشن ، این جشن ، جشن كثیفى است ، نروید در این جشن ، شاید تاثیر بكند .

به این ممالك اسلامى بگوئید كه نروید در این جشنى كه اسرائیل دارد بساط جشنش را بپا مى كند یا درست مى كند ، كارشناس هاى اسرائیل در اطراف شیراز دارند بساط جشن را درست مى كنند ، در این جشنى كه كارشناس اسرائیل دارند این عمل را مى كنند ، نروید .

دشمنى اسرائیل با اسلام و قرآن

این اسرائیلى كه همین چند وقت پیش از این ، همین اخیرا به قرآن كریم نسبت داد به این كه جنایت بعضى از امراض در آلمان گردن قرآن است براى این كه قرآن دستور داده است ، در سوره پنجم آیه ششم دستور داده است كه مسلمین وقتى كه مستراح مى روند حق ندارند با صابون بعدش دست خودشان را بشویند ، باید حتما با دست محل را چه بكنند و بعدش هم حق ندارند جز با آب بشویند ، از این جهت میكروب سرایت مى كند به دست و كذ . آن آیه ششم سوره پنجم چه است ؟ آیه وضوست و آیه غسل است . اینها ، این هستند ، در آلمان یك بساطى درست كرد این مطلب آن طورى كه نوشتند به بهدارى ها ، به چه ، به چه و اسرائیل نقل كرد این مطلب را كه به قرآن یك همچنین نسبتى داده است ، بعد هم كه اعتراض كردند بعضى از روزنامه ها و بعضى از مطبوعات دست نشانده آنها درست قبول نكردند ، بعضى ها هم كه قبول كردند خیلى منتشر نكردند . اسرائیل یك همچنین كسى است كه با اسلام این طور دشمنى دارد . چند وقت پیش از این ، پارسال بود كه قرآن را تحریف كرده بود ، امروز هم كه - در چند وقت پیش ازاین هم - یك همچنین نسبتى به قرآن داده و آن هیاهو را بار آورده ، خداوند ان شاء اللّه تائید كند این دانشجوهایى كه در خارج هستند ، آنها با كمال جدیت تكذیب كردند این معنا را و نوشتند و نشر كردند و ملاقات كردند و با- عرض مى كنم - سران آنها ملاقات كردند كه مطلب یك مطلب دروغى بوده است و در مطبوعات آنها منتشر كردند . خوب حالا یك همچنین خدمتى چقدر ارزنده است ،

ص: 172

ببینید ما تا حالا یك همچنین خدمتى كردیم ؟ آنها دانشجوهاى علوم جدیده هستند منتها دانشجوى مسلم بیدار ، من و شما هم دانشجوى قدیم هستیم لكن خواب و گرفتار . اوضاع این جا كه نباید یك كلمه صحبت كرد! اصلا صحبت ، با مرجعیت منافات دارد! صحبت ، با آخوندى اصلا منافات دارد! آخوند نباید صحبت كند!

روحانیت باید در كار دولت دخالت كند

حضرت امیر ملا نبود خطبه هاى به آن طولانى داشت ؟ ! حضرت رسول خودشان خطبه هاى به آن طولانى دارند ، ایشان ملا نبودند ؟ ! وقتى نوبت به ماها مى رسد عذرها درست مى كنیم براى این كه مǠمى خواهیم از زیر بار در برویم . شما این طور تربیت نشوید آقا ، شما موظفید براى این كه به اسلام خدمت بكنیید موظفید ، خدمت همین نیست كه درس بخوانید ، این هم یك شعبه است ، موظفید كه گرفتارى هایى را كه براى مسلمین پیش مى آید ، شما دخالت در آن بكنید ، موظفید دخالت بكنید . هى به گوش ما خواندند كه آقا شما چكار دارید با كار دولت ، دولت است ، نمى دانم چه است ، هى به گوش ما خواندند ما هم باورمان آمد كه نباید دخالت در كار دولت بكنیم ، نباید معارضه بكنیم .

مخالفت اولیاء اللّه با حكام جائر

از اول تاریخ بشر تا حالا ، دولت هاى جائر را مقابلشان انبیا ایستاده بودند و علما ایستاده بودند ، آنها عقلشان نمى رسید ؟ ! خداى تبارك و تعالى كه موسى را مى فرستد كه این شاهنشاه را از بین ببر ، خداى تبارك و تعالى مثل من و شما نمى دانست قضیه را كه نباید با شاه مخالفت كرد ؟ ! در روایت است كه ، طبرى نقل مى كند كه (ملك الملوك ) را پیغمبر فرموده است كه منفورترین كلمات است پیش من ، یعنى شاهنشاه ، این جزء كلمات منفور است كه به كسى از بشر نسبت داده شده ، این مال خداست . از اولى كه بساط انبیا بوده است تا زمان رسول اكرم تا بعدها زمان ائمه (علیهم السلام ) مرتب مقابله كردند ، توى حبس هم بودند مقابله كردند ، موسى بن جعفر توى حبس هم مقابله مى كرد ، حضرت ابى عبداللّه با آن تقیه كذائى و كذائى ، آن روایت معموله را مى فرماید و مقابله مى كند با آنها ، مقابله مى كند با كلام ، با تبلیغ ، تبلیغ بر ضدشان مى كند ، مردم را سوق مى دهد به خلاف آنها ، معاویه یك سلطانى بود در آن وقت ، حضرت امام حسن بر خلافش قیام كرد در صورتى كه آنوقت همه با آن مردك بیعت كرده و سلطانش حساب مى كردند ، حضرت امام حسن قیام كرد تا آنوقتى كه مى توانست ، وقتى كه یك دسته علاف نگذاشتند كه كار را انجام بدهد ، با آن شرایط صلح كرد كه مفتضح كرد معاویه را ، آن قدر كه حضرت امام حسن معاویه را مفتضح كرد به همان قدر بود كه سیدالشهدا یزید را مفتضح كرد .

مقابله همیشه بوده است بعدها هم علماى بزرگ همیشه ، همیشه علماى بزرگ مخالفت مى كردند باقدرت ها ، همیشه علماى بزرگ مخالفت مى كردند براى این كه مى دیدند كه این مخالفین ، قلدرها ، بودجه مملكت را خرج عیاشى هاى فرنگشان و كذا مى كنند ، قرض مى كنند به عهده این ملت و مى روند

ص: 173

به عیاشى ، چند كرور قرض كرد این شخص و رفت دو مرتبه ، سه مرتبه مگر تمام مى شود شهوات انسان ، علما با آنها مخالفت مى كردند آن وقت هم قدرت داشتند ، ملت یك ملت زنده اى بود كه همراهى مى كرد با اینها كارها از پیش شان مى رفت . ما هم اگر زنده باشیم كار از پیش مان مى رود ، اشتباه نكنید منتهى ما هر كدام مان یك حكمى داریم . اگر صد میلیون آدم صد میلیون راى داشته باشد ، این نمى تواند كار بكند (یداللّه مع الجماعه ) اجتماع مى خواهد ، متفرقه ها كار از آنها نمى آید . اگر امروز علماى ایران ، قم ، مشهد ، تبریز ، اصفهان ، سایر اعضاى مملكت اگر چنانچه اعتراض كنند به این مطلب و به این كثافت كارى ها كه اینها دارند مى كنند ، این جنایتكارى ها كه اینها دارند مى كنند ، این عیاشى كه اینها مى خواهند راه بیندازند كه ملت و مملكت را به باد مى دهد ، بدون شك تاثیر مى كند و هیئت حاكمه در برابر ملت عقب نشینى خواهد كرد . خود ما در ابتداى مبارزه اخیر دیدیم كه به علت اتحاد و فعالیت دست جمعى ما دولت وقت عقب نشینى كرد . اما اگر بنا شد یكى براى جهتى و دیگرى براى جهت دیگر تكلیف شرعى نداشته باشیم آن وقت مصیبت است . وجود چنین معممینى براى اسلام مصیبت است . معممى مثل من مصیبت است . من به شما اعلام خطر مى كنم و مى گویم كه آینده شما تاریكتر از حالا خواهد بود . شما قدرى به فكر باشید . این جا ننشینید تكلیف شرعى مخصوص خودتان درست كنید . شما قدرت دارید و در مردم نفوذ دارید . نیروى شما بیش از نیروى امام حسین (علیه السلام) است . امام حسین (علیه السلام) نیروى چندانى نداشت و قیام كرد . او هم اگر نعوذباللّه تنبل بود مى توانست بنشیند و بگوید تكلیف شرعى من نیست كه قیام كنم . دربار اموى خیلى خوشحال مى شد كه سیدالشهدا بنشیند و حرف نزند و آنها بر خرمراد سوار باشند اما او مسلم بن عقیل را فرستاد تا مردم را دعوت كند به بیعت تا حكومت اسلامى تشكیل دهد و این حكومت فاسد را از بین ببرد . اگر او هم در مدینه سرجایش مى نشست و وقتى آن مردك آمد و بیعت خواست نعوذباللّه مى گفت : بسیار خوب ! خوشحال مى شدند و دستش را هم مى بوسیدند . امروز هم اگر هیاءت حاكمه شما را احترام كند باید توجه داشته باشید كه این احترام مثل احترامى است كه به امامزاده مرده مى كنند . به امامزاده مرده خیلى احترام مى كنند چون خطر و ضرر براى قدرتشان ندارد اما امامزاده زنده اى اگر یك كلمه بگوید ، یا اگر خود حضرت امیر(علیه السلام) باشد و مخالفت كند ، همان بساطى را كه سر دیگران در آوردند سر او هم در مى آورند .

اینهایى كه به امور جامعه و مصیبت هاى مردم اهتمام ندارند و از جنایاتى كه در كشور اسلامى مى شود ، غافلند و ساكتند و سرگرم خوردن و لذت بردن و زندگى مادى خود هستند مصداق همان آیه شریفه اند: (یتمتعون و یاكلون كما تاكل الانعام و النار مثوى لهم ) بهره و لذت مى برند و مى خورند چنانكه حیوانات مى خورند و جایشان جهنم است . اینها كه غافلند و نمى دانند كه از بودجه اسلام دارند ارتزاق مى كنند و باید براى اسلام و مسلمین خدمت كنند مثل حیوانند . حیوان نمى داند این خوراكى كه دارد از كجا آمده است تمام دنیا كشته شوند اگر علفش سرجایش باشد خوشحال است و عین خیالش نیست ، او علفش را مى خواهد و مى خورد (یاكلون كما تاكل الانعام ) دنیا عار دارد از اینها ، مسلمین عار دارند از اینها .

ص: 174

خداوند ان شاءاللّه همه شما را تایید كند و بیدار كند ، حوزه هاى مسلمین را و اسلام را و علماى اعلام را تایید كند و آنها را متوجه كند به این مفاسد و شما همه موظفید به دعا كردن به اسلام و مسلمین و این بیچاره ها كه الان گرسنه هستند و بیچاره هستند و گرفتار هستند و عده اى در حبس هستند و عده اى در رنج هستند و عده اى در بیمارستان ها هستند و عده اى را كه پستان هایشان را مى خواهند عمل بكنند و اینها ، دعا كنید به اینها ، اینها مسلمان هستند ، اینها بیچاره اند .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 175

تاریخ : 21/8/50

پیام امام خمینى به ملت شریف ایران در مورد سپاه دین

هدف اصلى دولت هاى استعمارگر ، محو اسلام و علماى اسلام

بسمه تعالى

خدمت عموم طبقات ملت محترم ایران - ایدهم اللّه تعالى - پس از اهدا سلام و تحیات كرارا" تذكر داده ام كه تنها چیزى كه مى تواند سد راه اجانب و دول استعمارگر باشد و نگذارد سلطه بر ذخائر ممالك اسلامى پیدا كنند اسلام و علماء جلیل اسلام است و این حقیقتى است كه در طول تاریخ براى دول استعمارگر ثابت شده است . از نخست وزیر اسبق خبیث دولت استعمارگر انگلستان نقل شده است كه تا قرآن بین مسلمین است ما نمى توانیم در مقاصد خود پیشرفت كنیم . هدف اصلى دولت هاى استعمارگر محو قرآن ، اسلام و علماء اسلام است و براى وصول به اهداف استعمارى خود هر چند نغمه اى را به وسیله عمال خبیث خود آغاز مى كنند و چهره ضد اسلامى و ضد ملى آنها را ظاهرتر مى سازند ، چنانكه اخیرا نغمه سپاه دین را از حلقوم كثیف یكى از عمال سرسپرده خود آغاز كرده اند .

سپاه دین ، عامل استعمار براى كنار زدن علما و محو احكام اسلام

نغمه سپاه دین در شرائطى ساز مى شود كه دستگاه جبار هر روز ضربه هاى پیگیرى به پیكره اسلام وارد مى كند و دست جنایتكار اسرائیل را در تمام شؤون اقتصادى سیاسى و نظامى ایران باز گذاشته است . بسیارى از علماء اعلام ، خطباء عظام ، محصلین علوم اسلامى و ملت شریف ایران در زندان ، تبعید و تحت شكنجه به سر مى برند و جوانان غیور وطنخواه اعدام و تیرباران مى شوند و یا مقدمات محاكمه و اعدام آنها فراهم مى شود . اینحانب به ملت محترم ایران اعلام خطر مى كنم كه اگر خداى نخواسته ایادى اجانب و دشمنان اسلام در این مقصد شوم و كمرشكن توفیق پیدا كنند ، اولا" علماء اعلام و وعاظ و مروجین اسلام را كنار زده و ثانیا اسلام و احكام آسمانى آن را محو و نابود مى نمایند . خطر این سپاه نامیمون كه باید در خدمت استعمار ، جمیع حقائق اسلام را به نفع آنها توجیه و تاویل كند بزرگترین خطرى است كه مسلمین و در راس آنها علماء اعلام با آن مواجه شده اند . آنها در تجربه هاى طولانى خود فهمیدند كه علماء معظم اسلام و وعاظ محترم با مجاهدات پیگیر خود ملت ها را به نفع اسلام و قرآن سوق داده هیچ گاه با تهدید و تطمیع به نفع دستگاه جبار و اجانب چپاولگر قدمى

ص: 176

برنداشته اند و با كمال قدرت پست هاى خود را حفظ كرده و مساجد و مجامع را در خدمت قرآن كریم و اسلام عزیز در دست دارند و اگر چند نفر معمم بى حیثیت و از خدا بى خبر به نفع دستگاه جبار قدمى بردارد ، مطرود جامعه علمیه و جوامع اسلامى است ، لهذا این نقشه خطرناك را كشیده اند تا به خیال باطل خود دست علماء اعلام و مبلغین را كوتاه كرده و اسلام را به وسیله عمال خود بازیچه قرار دهند و اساس دیانت را برچینند تا به مقصد خود كه قبضه كردن تمام ذخائر كشور است برسند و ملت مسلم را عقب مانده و استعمار زده نگه دارند .

حوزه هاى علمیه حافظ استقلال و تمامیت ممالك اسلامى

باید ملت اسلام بدانند خدمت هائى كه علماء دین به كشورهاى اسلامى در طول تاریخ كرده اند قابل شمارش نیست . در همین اعصار اخیر ، نجات كشور از سقوط قطعى مرهون مرجع وقت (مرحوم میرزاى شیرازى ) و همت علماى مركز بود . حوزه هاى علمیه و علماء اعلام همیشه حافظ استقلال و تمامیت ممالك اسلامى بوده اند ، خدمت هائى راكه با الهام از اسلام براى آرامش و حفظ انتظامات كشورها كرده اند عشرى از اعشار آن را دولت ها و قواى انتظامى نكردند ، با آنكه هیچ تحمیلى بر بودجه مملكت نداشته اند . در نظر اجانب و عمال خائن آنها باید این سنگر شكسته شود تا با خیال راحت به تاخت و تاز و چپاول و عیاشى به زندگانى ننگین خود ادامه دهند .

وظیفه مسلمین بخصوص علماى اسلام مخالفت با سپاه دین است

اینك بر مسلمین غیور و خصوص نسل جوان روشنفكر است كه با كمال جدیت از این نغمه ناموزون خانمانسوز اظهار تنفر كنند و مساجد و محافل دینى را هر چه بیشتر گرم كنند و علاقه خود را به اسلام و علماء اعلام و وعاظ و خطباء محترم دامت بركاتهم بیش از پیش ابراز نمایند و با این اظهار علاقه مشتى محكم به دهان عمال استعمار خذلهم اللّه بكوبند .

بر كافه علماء اعلام و وعاظ محترم است كه اگر گلایه هائى از هم دارند ، نادیده گرفته و خود را مجهز نموده ، صفوف خود را فشرده تر كرده و در صف واحد در این امر حیاتى چاره جوئى كنند و بر آنان و سایر دانشمندان و علاقه مندان به اسلام و استقلال كشور است كه ملت مسلمان خصوصا ساكنین قراء و قصبات را از این فكر شیطانى كه با نام فریبنده سپاه دین مى خواهند دین و استقلال كشور را پایمال كنند ، آگاه سازند و با هر وسیله ممكن مفاسد این نغمه شوم را به مردم برسانند .

اینجانب از نسل جوان اهل علم و منبرى تقاضا دارم به طبقه بزرگان و علما احترام شایسته نمایند و از حضرات اعلام تقاضا دارم كه با نسل جوان با مهر و عطوفت رفتار فرمایند . رجاء واثق است كه با خواست خداوند متعال عمال خبیث اجانب در این امر نیز مثل سایر كارهاى ضد اسلامى و ضد انسانى در پیشگاه ملت با شرافت ایران ایدهم اللّه تعالى مفتضح تر شوند . خداوند تعالى حافظ دین

ص: 177

و حوزه هاى دینى است (انا نحن نزلنا الذكر و اناله لحافظون ) از خداوند متعال قطع ایادى استعمار و عامل خائن آن را خواهانم

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 178

استفتاء از محضر امام خمینى درباره كمك به خانواده زندانیان سیاسى

محضر مبارك حضرت آیت اللّه العظمى خمینى دام جهاده

بعد عرض التحیه و السلام

با توجه به فتاوى حضرت آیت اللّه در رساله شریفه توضیح المسائل در ابواب جهاد و امر به معروف و نهى از منكر و با توجه به بیانات آن حضرت در موارد عدیده راجع به وظیفه شرعى و عرفى همگان از محضر مبارك استفتاء مى شود كه آیا مى توان از وجوه شرعیه براى كمك به مخارج خانواده زندانیان سیاسى استفاده كرد یا خیر ؟ و در صورت اجازه وجوه شرعیه مذكور در كدام صنف از اصناف قرار خواهند داشت و حدود این اجازه تا چه میزان است .

والسلام علیكم و على عباداللّه الصالحین

فتواى امام :

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اشخاصى كه به حسب وظیفه شرعیه الهیه و براى حفظ اسلام و احكام مقدسه آن و صیانت كشورهاى اسلامى از سلطه اجانب خذلهم اللّه تعالى ، قیام به امر به معروف و نهى از منكر با شرائط مقرره آن نموده اند و براى آنها در این انجام وظیفه گرفتارى از قبیل حبس یا قتل پیش آمده است و خانواده آنها محتاج به كمك و سرپرستى هستند ، مومنین از هر طبقه موظفند كه با كمال حفظ احترام آنها به كمك و پشتیبانى آنها قیام كنند و حاضر نشوند به خانواده برادران غیرتمند خود سخت بگذرد و مجازند تا ثلث از سهم مبارك امام علیه السلام را در این مورد صرف كنند .

از خداوند تعالى قطع ایادى اجانب و عمال خائن آنها را خواستار است و توفیق مومنین را در خدمت به اسلام و مسلمین مسئلت مى نماید . (انه ولى النعم ) .

تاریخ :28 شهر رمضان مبارك 1391

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 179

عکس

ص: 180

تاریخ 6/9/50

قسمتى از خطابه امام خمینى در رابطه با اخراج ایرانیان از عراق

بسمه تعالى

بعد از آنكه مصلحت و نظر خواهى خود را به صورت تلگراف به مقامات عراقى رسانیدم ، نه تنها جوابى ندادند بلكه با شدت عكس العمل نشان دادند . در این صورت فكرم به این منتهى شد كه وجودم دیگر در اینجا لزومى ندارد و لذا فردا تذكره ام را نزد مقامات رسمى مى فرستم و درخواست خروج مى نمایم . (گریه حضار) البته من در هر جا كه باشم به یاد برادران و آقایان افغانى ها ، پاكستانى ها ، هندى ها ، عراقى ها و دیگر آقایان هستم و همچنان كه در اینجا به آنان توجه داشتم در جاى دیگر هم كه باشم علاقه و ارتباطم با آنان محفوظ خواهد بود و امیدوارم كه آقایان و برادران ایرانى ان شاءاللّه به سلامت به مقصد برسند و در حوزه هاى دینى مستقر شوند و حوزه ى دینى را در قم و اگر نشد ، در مشهد حفظ كنند و من امیدوارم كه ان شاءاللّه به زودى به این حوزه ها برگردند و خدواند تبارك و تعالى قادر است كه شما آقایان را كه امروز با این وضع از اینجا خارج مى شوید با وجود تمامى علاقه اى كه به اقامت در جوار امیرالمومنین (علیه السلام) و به حفظ این حوزه دارید ، باز به حوزه ها بازگرداند .

در هر صورت دیگر براى من ناگوار است كه در اینجا باشم در حالى كه دوستان من به اجبار دارند مى روند و برادران دینى ما را با این وضع دارند اخراج مى كنند ، در صورتى كه شنیده ام زمانى كه تصمیم داشتند یهودیان مقیم عراق را اخراج كنند به آنان شش ماه مهلت دادند و جلسه اى ترتیب دادند تا زیر نظر هیئتى اموال آنان عادلانه به فروش برسد و وجه حاصله در اختیارشان قرار گیرد ولى با شما آقایان و شیعه و ایرانیان اینطور رفتار مى كنند و در كشورى كه با مسلمین اینطور رفتار مى نمایند ، با مجاورین قبور ائمه (علیه السلام) این وضع معامله مى كنند ، اقامت براى من دشوار است بنابراین فردا گذرنامه ها را مى فرستم و از مقامات مربوطه مى خواهم كه به ما اجازه خروج از عراق و حركت به سوى لبنان را بدهند تا به لبنان برویم و همچنان كه شهیدین در آنجا به شهادت فائز شدند ، ما هم بلكه ان شاءاللّه به این فیض برسیم (گریه شدید حضار) . انعكاس بدرفتارى و خشونت مقامات عراق و ایران در دنیا به نفع شما خواهد بود چون در عالم منعكس خواهد شد كه با ما در ایران و عراق چگونه معامله مى كنند و وضع یك دسته شیعه در ایران آنطور و در عراق اینگونه است . هم اكنون در این سرماى سخت ایران وضع این مردم در به در ، این كسبه و تجار و كارگران و بیچارگانى كه از اینجا رانده شده اند ، خیلى بدتر از شماست و من براى آنها بسیار متاسفم ، اینها با زن و بچه در سرحد ایران گرفتار كسانى هستند كه با آنان بدتر از این معامله مى كنند .

ص: 181

تاریخ : 2/10/50

بیانات امام خمینى در مورد نقش حوزه هاى علمیه در حفظ و صیانت از اسلام

نتایج هجرت رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم)

بسمه تعالى شانه

برنامه رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) قبل از مهاجرت به مدینه ، روزهائى كه در مكه بسر مى برند فقط تبلیغ الى اللّه و معرفى ذات مقدس حق تعالى و معرفى اسلام بود ، یاورانى نداشتند تا بتوانند با كمك آنان با مشركین بجنگند و اسلام را گسترش دهند و همانطور كه در قرآن ملاحظه مى فرمائید سوره هایى كه در مكه نازل شده فقط جنبه پند و موعظه و معرفى اسلام را دارد و از جنگ و جدال صحبتى نیست و متن احكام در آن كمتر ذكر شده و آن روز كه حضرتش با آن وضع شكست خورده و ناگوار از مكه خارج گردید ، افراد عادى كه سطحى فكر مى كنند نمى توانستند پیش بینى كنند كه این مهاجرت چه مصالحى به دنبال خواهد داشت ، لكن وقتى كه به مدینه تشریف بردند معلوم شد چه نتایجى بر هجرت ایشان مترتب بود و چگونه توانستند اسلام را در مدینه گسترش دهند و یارانى پیدا كنند ، بالاخره با فتح و ظفر به مكه باز گشتند ، به آن گونه كه بزرگان قریش نزد آن حضرت خاضع شدند و حضرت هم آنان را آزاد ساخت .

اكنون اگر چه عده كثیرى از ایرانیان بر اثر اختلافى كه بین دولتهاست وجه المصالحه شدند و با این وضع فجیع از این مملكت بیرونشان مى ریزند لكن ممكن است مصالح بزرگى در كار باشد كه ما نمى دانیم و خداوند تعالى همانطور كه حضرت رسول اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) را فاتح و غالب به مكه برگردانید ، شما را به این حوزه ها بازگرداند و روزى برسد كه نجف بیش از حالا قوى باشد . ما اطمینان داریم كه دیر یا زود حوزه علمیه به حال اول خود باز مى گردد و شما ان شاءاللّه اگر به وظایف دینى و علمى خود عمل كردید باز به نجف برمیگردید . بار علم بار سنگینى است كه به عهده شماست ، آن طور نیست كه تنها وظیفه شما تحصیل مشتى الفاظ و مفاهیم باشد بلكه حفظ اسلام و احكام اسلام است كه به شما سپرده شده و شما امین وحى الهى هستید و باید در ضمن تحصیل علم مشغول تهذیب نفس هم باشید و چنانكه غیر را تبلیغ مى كنید نفس خود را هم اصلاح نمائید ، وظائف خود را فراموش نكنید ، با هم صلح و صفا داشته باشید ، دسته بندى و اختلافات را كنار بگذارید ، باهم برادر باشید ، با روح واحد و صفاى باطن براى اسلام كار كنید .

ص: 182

ملت ها پشتوانه حوزه هاى علمیه

شما اهل علم هستید و همه از یك ریشه و ورق یك شجره مى باشید و اگر شما به عهد خود وفا كنید ، خداى تعالى هم وفاى به عهد خواهد كرد و شما را به حوزه ها باز خواهد گردانید و ان شاءاللّه باز در اینجا یكدیگر را ملاقات مى كنیم و اگر من كه روزهاى آخر عمرم را مى گذرانم در میان شما نبودم ، شما هستید و بار دیگر در اینجا مجتمع خواهید شد .

در هر صورت مساله زوال حوزه در كار نیست ، حوزه سرجایش باقى خواهد بود و صرفنظر از جنبه هاى معنوى و الهى ، اصولا" از نظر موازین طبیعى هم زوال حوزه هاى علمیه ممكن نیست زیرا حوزه ها مورد توجه تمام مسلمین بخصوص شیعه مى باشد و پشتوانه آن ملتها هستند و آنچه ملتها پشتیبانش باشند دولت ها نمى توانند با آن مبارزه كنند ، دولت ها زودگذرند و عمرشان كوتاه است ، پشتوانه نجف ملتهاى بزرگند و از این جهت محفوظ خواهد بود . اكنون در حوزه هاى ما محصلین افغانى ، پاكستانى ، هندوستانى ، عراقى و دیگر ممالك عربى مشغول تحصیلند و این دولت كه اصلا" نمى توان نام آن را دولت گذارد قدرت ندارد كه در برابر ملت ها ایستادگى كند و اگر با من و شما معارضه نماید با ملت ها نمى تواند معارضه كند .

سنگر حوزه ها را حفظ كنید

اگر آقایان ایرانى را اخراج كردند دیگر آقایان كه از ممالك دیگرند باید بایستند و به وظایف دینى خود اهمیت دهند .

مثل شما مثل فوج هاى سربازى است ، اگر دشمن به فوجى حمله كرد و آنان را شكست داد فوج هاى دیگر پا برجا مانده و جاى گروه هاى از بین رفته را مى گیرند . دشمن از خدا مى خواهد كه وقتى یك گروه سرباز را از پاى در آورد بقیه پا به فرار گذاشته میدان را خالى كنند . آقایانى كه از دیگر ممالك در اینجا هستند باید پا برجا باشند و به تحصیل علم و تهذیب نفس ادامه دهند و اگر مراجع و من كه یكى از طلاب هستم از اینجا رفتیم باز لازم است كه آقایان بمانند و به وظائف خود عمل نمایند ، البته رفتن من روى مصالحى است كه ممكن است بسیارى ندانند ولى دیگر آقایان باید باشند و سنگر را خالى نكنند .

غلبه همیشه با مظلوم است

چنان كه ما سابقا"دیدیم حوزه قم به هم خورد ، چه به هم خوردنى ، عده معدودى پریشان حال كه همیشه تحت فشار و آزار بودند استقامت كردند ، طولى نكشید كه ورق برگشت ظالم سابق را بردند و حوزه به هم ریخته آن روز به صورت حوزه پنج شش هزار نفرى امروز درآمد . . . . شما غالبید مغلوب نیستید . اگر تاریخ ظلمه و ستمدیدگان دنیا را مطالعه كنید مى بینید كه غلبه همیشه با مظلوم است . معاویه با آن قدرت و عظمت و بساطى كه داشت از بین رفت و امروز در شام كه مركز سلطنت او بود حتى از

ص: 183

قبر او خبرى نیست . . . .

. . . این كسبه بیچاره ، آنهائى كه سالیان دراز در عراق بوده اند و ابدا" در ایران علقه اى ندارند ، دوست و آشنا و خویشاوندى ندارند وضع آنها بسیار مایه تاسف است و امیدوارم ملت ایران با آنها خوش رفتارى كنند . آنها مهمانند و من انتظار دارم كه ملت شریف و مسلمان ایران با مهمانان و برادران خود مهربان باشند ، به آنان پناه دهند ، منزل و پوشاك و غذا بدهند ، گرفتارى هایشان را برطرف نمایند و مهمتر آنكه آنانى را كه به اوضاع ایران آشنا نیستند آشنا كنند . شما آقایان كه به ایران مى روید سلام مرا به برادران ایرانى ابلاغ كنید و بگوئید فلانى از شما استدعا دارد كه نسبت به برادران راند شده از عراق كه شاید جمعیتشان حدود صدهزار نفر باشد و در بلاد ایران متفرق مى شوند تا مى توانید مستقیما" كمك كنید و خوش رفتارى كنید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 184

تاریخ : 22/4/51

پاسخ امام خمینى به نامه دانشجویان مسلمان مقیم آمریكا و كانادا

بسیج استعمار براى نابودى اسلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت دانشجویان مسلمان مقیم آمریكا و كانادا ایدهم اللّه تعالى مرقوم محترم شما واصل شد .

مجاهدات و كوشش هاى خستگى ناپذیر شما جوانان روشن ضمیر مسلمان در راه درك صحیح اسلام و شناسایى حقیقت قرآن كریم ، موجب امیدوارى و خرسندى مسلمانان بیدار است اینجانب با قدردانى از روح اسلامى و حقیقت جوئى شما جوانان غیور با ایمان لازم است متذكر شوم كه در پیمودن این راه مقدس ، بس با مشكلات و خطرات مواجه هستید و دست هاى مرموز دشمنان اسلام از هر طرف جهت باز داشتن شما از نیل به مقصد كوشش خواهند كرد .

عوامل و ایادى استعمار كه مى دانند با آشنایى ملتها بخصوص نسل جوان تحصیلكرده به اصول مقدسه اسلام ، سقوط و نابودى استعمارگران و قطع دست آنان از منافع ملتها و كشورهاى استعمار شده قطعى خواهد بود ، به كارشكنى پرداخته و مى كوشند كه با سمپاشى ها و مشوب ساختن اذهان و افكار جوانان ، از جلوه گر شدن چهره تابناك اسلام جلوگیرى نمایند و با عناوین فریبنده و مكتب هاى رنگارنگ ، جوانان ما را منحرف سازند . بر شما جوانان مسلمان لازم است كه در تحقیق و بررسى حقایق اسلام در زمینه هاى سیاسى ، اقتصادى ، اجتماعى و غیره اصالت هاى اسلامى را در نظر گرفته و امتیازاتى كه اسلام را از همه مكاتب دیگر جدا مى سازد ، فراموش نكنید . مبادا قرآن مقدس و آئین نجاتبخش اسلام را با مكتب هاى غلط و منحرف كننده اى كه از فكر بشر تراوش كرده است خلط نمائید .

باید توجه داشته باشید تا روزى كه ملت اسلام پایبند این مكتبهاى استعمارى مى باشد یا قوانین الهى را با آن مقایسه مى كند و در كنار هم قرار مى دهد روى آسایش و آزادى نخواهند دید و این مكتب هائى كه از چپ و راست به ملت اسلام عرضه مى شود فقط براى گمراهى و انحراف آنان است و مى خواهند مسلمانان را براى همیشه خوار و ذلیل و عقب مانده و اسیر نگه دارند و از تعالیم آزادیبخش قرآن كریم دور سازند . استعمار چپ و راست دست به دست هم داده براى نابودى ملت اسلام و كشورهاى اسلامى كوشش مى كنند و در راه اسیر كردن بیشتر ملت هاى مسلمان و غارت سرمایه

ص: 185

سرشار و منابع طبیعى آنان ، با یكدیگر سازش كرده اند . اسرائیل با تباهى و همفكرى دولت هاى استعمارى غرب و شرق زائیده شد و براى سركوبى و استعمار ملل اسلامى به وجود آمد و امروز از طرف همه استعمارگران حمایت و پشتیبانى مى شود . انگلیس و آمریكا با تقویت نظامى و سیاسى و با گذاشتن اسلحه هاى مرگبار در اختیار اسرائیل ، آن را به تجاوزات پى درپى علیه اعراب و مسلمین و ادامه اشغال فلسطین و دیگر سرزمین هاى اسلامى تحریص و وادار مى سازند و شوروى با جلوگیرى از مجهز شدن مسلمانان و با فریب و خیانت و سیاست سازشكارانه ، موجودیت اسرائیل را تضمین مى نماید . اگر دول اسلامى و ملل مسلمان به جاى تكیه به بلوك شرق و غرب به اسلام تكیه مى كردند و تعالیم نورانى و رهایى بخش قرآن كریم را نصب عین خود قرار داده و به كار مى بستند ، امروز اسیر تجاوزگران صهیونیسم و مرعوب فانتوم امریكا و مقهور اراده سازشكارانه و نیرنگ بازى هاى شیطانى شوروى واقع نمى شدند .

دورى دول اسلامى از قرآن كریم ، ملت اسلام رابه این وضع سیاه نكبت بار مواجه ساخته و سرنوشت ملتهاى مسلمان و كشورهاى اسلامى را دستخوش سیاست سازشكارانه استعمار چپ و راست قرار داده است .

در شناسایى و شناساندن اسلام جدیت كنید

بر شما جوانان ارزنده اسلام كه مایه امید مسلمین هستید لازم مى باشد كه ملتها را آگاه سازید و نقشه هاى شوم و خانمانسوز استعمارگران را برملا نمائید ، در شناسایى اسلام بیشتر جدیت كنید ، تعالیم مقدسه قرآن را بیاموزید و به كار بندید ، با كمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفى اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان هاى بزرگ اسلام بكوشید ، براى پیاده كردن طرح حكومت اسلامى و بررسى مسائل آن اهتمام بیشترى به خرج دهید ، مهذب و مجهز شوید ، متحد و متشكل شده و صفوف خود را فشرده تر سازید ، هر چه بیشتر همفكر و انسان فداكار بسازید ، از برملا كردن نقشه هاى دستگاه جبار ایران علیه اسلام و مسلمین غفلت نورزید ، صداى برادران رنجدیده و مسلمان ایران را به دنیا برسانید و با آنان همدردى كنید ، به وحشیگرى ها ، آدمكشى ها قانون شكنى ها و دیگر جنایاتى كه پیوسته در ایران جریان دارد اعتراض نمائید ، باشد كه به یارى خداوند موجبات استقلال و آزادى ملت اسلام و دفع ظلم دستگاه هاى جبار و نوكران استعمار فراهم آید و خطراتى كه امروز متوجه اسلام و مسلمین مى باشد ، برطرف گردد . سلام مرا به همه كسانى كه براى اسلام و در راه اسلام تلاش مى كنند ابلاغ نمائید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 186

عکس

ص: 187

عکس

ص: 188

تاریخ : 20/6/51

پیام امام خمینى به ملت ایران

انتقام رژیم از اسلام و هواداران آن

بسمه تعالى

خدمت عموم ملت محترم ایران و خصوص حضرات روحانیون و فضلا و محصلین حوزه هاى علمیه ایدهم اللّه تعالى پس از سلام و تحیات وافره :

گرفتارى هاى ملت محترم ایران و خصوص طبقه جوان روحانى و دانشگاهى در چنگال رژیم غیر قانونى و سرسپرده ایران موجب كمال تاسف است . سربازى بردن علما و روحانیون به جرم اظهار تاثر از رفتار غیر قانونى و غیر شرعى دستگاه جبار و ابراز تنفر از زجرها ، شكنجه ها ، اعدام ها تبعید و حبس هاى بدون مجوز قانونى و شرعى انتقامى است كه رژیم دست نشانده استعمار از اسلام و هواداران آن مى گیرد ، شما باید به سربازخانه ها بروید ، مدارس دینى باید هتك شود و حبس و تبعید و اعدام به مجرد اتهام باید واقع گردد تا راه براى اجانب چپ و راست و اذناب آنها از قبیل اسرائیل هر چه بیشتر باز شود .

انقلاب سفید راهى براى چپاولگرى استعمار نو

به اسم پرهیاهو و جار و جنجال انقلاب سفید كه در طلیعه آن قتل عام 15 خرداد واقع شد ، باید ملت ایران عقب مانده و فرهنگ قرآن و اسلام مهجور و قوانین نقض شود و فساد و فحشا تا اعماق این ماتم سرا كه اسمش ایران است كشیده شود تا استعمار نو با خیال راحت به چپاولگرى خود ادامه دهد و عمال بى حیثیت آن بر سر این گورستان به عیش و عشرت و جمع ثروت پایكوبى كنند ، باید با راه انداختن سر و صداى كشور مترقى و در بوق و كرنا كردن آن ، این كشور بى صاحب به عقب رانده شود و از ضروریات و اولیات یك كشور در حال رشد محروم باشد ، باید ملت ایران به اسم ترقى و پیشرفت از آب و برق و طبیب و دارو و حتى به اعتراف روزنامه هاى وابسته به دستگاه بسیارى از نان و هزینه اولیه زندگى محروم باشند و اگر نفسى بكشند ، با سرنیزه صداى آنها را در گلو خفه كنند تا مخازن نفت و سایر معادن ما غارت گردد و براى ملت ایران جز ذلت و خوارى و حبس و زجر نباشد .

ص: 189

ماءموریت شاه براى ویرانى وطن و اشاعه فرهنگ استعمارى

باید به اسم ماموریت براى وطنم این وطن به حال خرابى و عقب افتادگى باقى باشد كه تنها پناهگاه این ملت و سد راه اجانب است شكسته شود . گویى مامور است كه طبقه جوان روشن را چه روحانى و چه دانشگاهى سركوب كند ، مامور است كه مدارس دینى را هتك و علماى اسلام را حبس و زجر كند ، مامور است مقدسات كشور را به دست اسرائیل و مربیان آن بدهد ، مامور است كه سرمایه گذاران خارجى رابه باقى مانده ثروت كشور مسلط كند ، مامور است كه موجبات فحشا را با هر صورت اشاعه دهد و هتك نوامیس قرآن كند ، مامور است كه مستشاران خارجى و كارمندان آنان را مصونیت دهد و از ملت و روحانیون و دانشمندان و دانشجویان سلب مصونیت نماید ، مامور است كه به اسم اسلام این چراغ هدایت را خاموش كند ، مامور است كه فرهنگ استعمار نو را تا آخرین نقاط دور افتاده كشور برساند و اسلام و فرهنگ اسلام را كنار زند و ماموریت هاى دیگرى كه اگر خداى نخواسته فرصت پیدا كند اجرا نماید .

تعلیمات اسلام را نصب العین قرار داده ، از تفرقه بپرهیزید

شما اى ملت ایران ! اى مسلمانان پاك طنیت ! به احكام نورانى قرآن كریم بیش از پیش گرایش كنید و دست اتفاق و برادرى به هم دهید و از اختلافات دست بردارید و براى قرآن كریم و اسلام عزیز فكرى كنید ، تعلیمات اسلام را نصب العین قرار دهید ، مساجد و محافل دینیه را كه سنگرهاى اسلام در مقابل شیاطین است ، هر چه بیشتر گرم و مجهز نگه دارید و با این استعمار زدگان بى عاطفه با روى قهر آمیز و چهره متنفر روبرو شوید و از احكام خلاف عدل و انصاف آنها هر قدر مى توانید تخلف كنید ، برادران خود را تواصى به حق و تواصى به صبر كنید و احكام اسلام و كیفیت حكومت اسلامى را تحقیق و نصب العین خود قرار دهید و ناآگاهان را آگاه نمائید ، باشد كه خداوند قهار اساس این ظلم را برچیند .

سنگر اسلام و حوزه هاى مقدسه را حفظ كنید

شما اى محصلین علوم دینیه ! اى فضلا و روحانیون حوزه هاى مقدسه بخصوص حوزه مقدسه قم ! از این اهانت ها و آزارها نهراسید ، شما كه امروز پاسداران اسلام و قرآنید وظیفه دارید این سنگر مهم را كه آماج تیر اجانب و عمال آنهاست ، حفظ نمایید و با كمال دلگرمى و اتكاء به خداوند متعال و استمداد از ارواح مقدسه صاحبان شریعت و حفاظ قرآن به كار خود كه تحصیل فقه اسلام تهذیب اخلاق ، تنویر افكار و هدایت ملت ستمدیده است ادامه دهید ، كه خداى متعال با شماست .

اى سربازان ، موسى گونه در آغوش فرعون در انتظار روز قطع ریشه هاى فساد باشید

شما اى سربازان غیور ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه كه به سربازخانه ها كشیده شده اید ، با

ص: 190

كمال شجاعت تعلیمات نظامى را تحكیم كنید ، باشد كه چون حضرت موسى (علیه السلام) كه در آغوش فرعون بزرگ شد و اساس ظلم و جور او را در هم پیچید ، شما هم روز مناسبى تحت دستور مقام صالحى بتوانید این دست هاى خبیث را قطع و این ریشه هاى فساد و ظلم را از بیخ و بن برآورید .

من مصایب و فجایعى را كه از طرف دستگاه جبار هر روز بر این كشور بلازده و ملت ستمدیده وارد مى آید به عموم مسلمانان تسلیت مى گویم خداوند متعال قطع ید اجانب را از بلاد مسلمین و خصوص ایران بفرماید و توفیق سعادت به ملت اسلام عنایت فرماید .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 191

تاریخ 19/8/1351

دعوت امام خمینى به پشتیبانى از فلسطین

تكالیف و مسوولیت هاى مسلمین در پاسدارى از قوانین الهى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارك رمضان ، ماه رحمت و آمرزش و خیر و بركت ، از خداى بزرگ خواستارم كه تمام مسلمانان را توفیق اقدام به تكالیف و مسؤولتیهائى كه به عهده آنان گذارده است بدهد: مسؤولیت پاسدارى قوانین الهى و عمل به قرآن كریم ، تنها راه بازیابى عظمت و عزت و شكوه پیشین اسلام و مسلمین ، مسئوولیت پاسدارى وحدت و برادرى دینى ، تنها ضامن استقلال سرزمین هاى اسلامى و زداینده هر گونه نفوذ استعمارى ، مسؤولیت فداكارى و جانبازى در راه جبران آنچه كه مسلمانان به دلیل اختلاف و تفرقه از دست داده اند و متاسفانه هنوز هم از دست مى دهند ، مسؤولیت سنگین دولت هاى اسلامى در عمل به قوانین اسلام و بیرون رفتن آنها از اسارت استعمار و تلاش منحصر در خدمت امت اسلامى ، مسؤولیت این روزگار كه به مراتب سنگینتر و بیشتر از روزگاران گذشته است ، روزگارى كه پنجه هاى استعمار تا اعماق كشورهاى اسلامى فرو رفته است ، روزگارى كه استعمار ، تمام نیروها و امكانات خود را در راه ایجاد تفرقه میان مسلمانان و سران كشورهاى اسلامى بسیج كرده است و مى كوشد تا به هر وسیله اى كه در اختیار دارد از پایبندى و عمل به تعالیم اسلام جلوگیرى كند تا بدین وسیله استعمارگران با خیال راحت به هدف هاى غیر انسانى خود (استعمار طبقه محروم ) نائل آیند .

تلاش استعمار در دور ساختن فرهنگ اسلام از واقعیات زندگى

در این عصر ، استعمار ، وابستگان و دنباله روهاى خود را در دل جهان اسلام به كار گماشته است تا در زیر شعارهاى پر زرق و برق و فریبا (واحیانا شعاراسلام ) تعالیم و فرهنگ قرآنى را از واقعیت هاى زندگى مجتمع اسلامى دور كنند تا بدین وسیله راه براى تامین منافع اربابان بازو بى مانع شود . نگاه كنید به ایران و فاجعه ها و مصائب ویرانسازى كه در آن مى گذرد .

وابستگى بعضى سران كشورهاى اسلامى ، علت اصلى عدم آزادى فلسطین

و این هم فلسطین كه راس مصیبت هاست . اختلاف نظر و مزدورى بعضى سران كشورهاى

ص: 192

اسلامى ، به هفتصد میلیون مسلمان ، علیرغم معادن و ثروت ها و امكانات طبیعیشان ، فرصت و امكان كوتاه كردن دست استعمار و صهیونیسم و محدود كردن نفوذ بیگانگان نمى دهد . خودخواهى ها و دست نشاندگى و تسلیم بعضى از دولت هاى عربى در برابر نفوذ مستقیم بیگانگان ، مانع این مى شود كه دهها میلیون عرب بتوانند سرزمین فلسطین را از اشغال و غصب اسرائیل برهانند .

اشغال فلسطین پایان مساله نیست بلكه آغاز توطئه هاست

همه باید بدانند كه هدف دولت هاى بزرگ از ایجاد اسرائیل ، تنها با اشغال فلسطین پایان نمى پذیرد ، آنها در این نقشه اند كه (پناه برخدا) تمامى كشورهاى عربى را به همان سرنوشت فلسطین دچار كنند و امروز ما ناظر جهاد مبارزین فلسطینى در راه سپردن سرنوشت فلسطین به فلسطینى ها هستیم ، ناظر مجاهدانى هستیم كه جان بر كف به جهاد قهرمانانه علیه اشغال و تجاوز و در راه آزادى فلسطین و سرزمین هاى اشغال شده بپا خاسته اند ، ناظر آنچه كه دیروز دست نشاندگان استعمار در اردن و امروز در لبنان بر سر این مجاهدان آوردند ، ناظر تبلیغات و توطئه هائى كه علیه آنان به انحاء مختلف ، همگى به تحریك و به دست گماشتگان استعمار و به منظور جداكردن گروه هاى مسلمان از مبارزان فلسطینى و به خاطر بیرون كردن مبارزه از مناطق سوق الجیشى (كه موقعیت مناسبى براى ضربه زدن به قواى اسرائیل و صهیونیسم ، این دشمن غاصب دارد) انجام مى گیرد ، هستیم .

آیا مسلمانان و سران كشورهاى اسلامى در چنین موقعیتى در پیشگاه خدا و عقل و وجدان ، مسؤولیت و وظیفه اى ندارند ؟ آیا رواست كه مجاهدان فلسطینى به دست گماشتگان استعمار در مناطق زیر سلطه استعمار قتل عام شوند ولى دیگران در برابر این جنایت سكوت كنند و حتى در بیرون راندن این جهاد آزادیبخش از مناسبترین منطقه سوق الجیشى خودش ، با یكدیگر همداستانى و توطئه كنند ؟ آیا دولت عربى و ساكنان مسلمان این مناطق نمى دانند كه با نابودى این جهاد ، سایر كشورهاى عربى از شر این دشمن ناپاك ، روى امن و امان نخواهند دید ؟

بر تمام مسلمین است كه به پشتیبانى از مجاهدین فلسطین اقدام كنند

امروز بر تمام مسلمانان عموما و برحكومت هاو دولت هاى عربى خصوصا ، به خاطر حفظ استقلال خودشان لازم است كه به پاسدارى و پشتیبانى این گروه مجاهد ، متعهدانه اقدام كنند و از هیچ تلاشى در راه رسانیدن اسلحه و آذوقه و ذخیره به این مجاهدان دریغ نورزند و بر فدائیان مجاهد لازم است كه با توكل به خدا و پایبندى به تعالیم قرآن ، باثبات و جدیت تمام در راه هدف مقدس خویش به كار خود ادامه دهند ، نه آنكه از سردى و سستى بعضى عناصر ، افسرده شوند و به شور آزادیبخش شان لطمه اى رسد . تاكید مى شود كه مجاهدان و اهالى مناطقى كه مجاهدان در آن سرگرم كارند با یكدیگر بر مبناى خوشرفتارى و اخوت اسلامى آمیزش و برخورد كنند .

از تمام مسلمانان بیدار و هوشیار و دوراندیش خصوصا بندگان خالص خدا و علماى اعلام

ص: 193

خواستارم كه در این روزهاى مبارك از خدا بخواهند كه مسلمانان را در رهائى از سلطه ناپاك استعمار یارى كند . در مجامع ماه مبارك رمضان و اجتماعات بزرگ اسلامى دیگر مانند نمازهاى جمعه و مواقع حج ، به خاطر نشر و ابلاغ حقایق به تمام مسلمانان بكوشند و مردم را به پیروى قرآن (كه همه را به وحدت مى خواند) دعوت كنند و براى آزادى فلسطین و حل مشكلات خانمانسوزى كه گریبانگیر سراسر عالم اسلامى شده است ، دست به دست هم بدهند . از خداى بزرگ خواستارم كه دست بیگانگان را از سرزمین مسلمانان قطع فرماید . (انه سمیع مجیب . )

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 194

تاریخ 24/12/51

پاسخ امام خمینى به دانشجویان مسلمان مقیم اروپا و آمریكا و كانادا

مهذب شوید و با شناخت مبانى نورانى قرآن ملت را بیدار سازید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت عموم دانشجویان مسلمان مقیم اروپا و امریكا و كانادا ایدهم اللّه تعالى :

رنجنامه شما كه بحق بازگو كننده برخى رنج ها و مصیب كنونى ملت اسلام و جامعه روحانیت بود و اصل شد . حس مسؤولیت نسل جوان و كوشش هاى بى شائبه آنان در راه دفاع از اسلام و نوامیس قرآن مجید درخور تقدیر و امیدوارى است .

اینجانب در این تبعیدگاه ثانوى چشم امیدم به جوانان روحانى و دانشگاهى مسلمان بوده و انتظار دارم كه با تهذیب نفس و اخلاص ، مطالعات و تحقیقات وسیع و دامنه دارى را در زمینه شناخت احكام اسلام و مبانى نورانى قرآن آغاز نمایند ، اسلام واقعى را بشناسند و بشناسانند ، ملت اسلام را بیدار و آگاه ساخته ، تباین اسلام پیغمبر خدا و اولیاء او را از اسلام ساختگى امثال معاویه و حكومت هاى غاصب سایر و دولت هاى دست نشانده استعمار كه از تلویزیون ها ، رادیوها و وزارتخانه ها به خورد مردم مى دهند ، به آنان برسانند و به دنیا بفهمانند این اسلامى كه دولت هاى دست نشانده از آن دم مى زنند و كنفرانس به اصطلاح وحدت اسلامى تشكیل مى دهند اسلام ساخته و پرداخته سلاطین اموى و عباسى مى باشد كه در برابر قرآن و آئین مقدس پیامبر بزرگ اسلام درست شده است و لذا مى بینیم كه استعمارگران و همان ها كه قرآن را بالاى دست بلند مى كردند و اظهار مى داشتند كه تا این قرآن در میان مسلمین حكمفرما است ما نمى توانیم بر آنان دست یابیم . اكنون از چنین اسلام و اتحاد اسلامى پشتیبانى مى كنند تا ملت اسلام را منحرف سازند ، تا قرآن كریم را مهجور نمایند ، تا دین خدا را از بین ببرند ، تا راه را براى پیشبرد اغراض شوم و مقاصد استعمارى خود هموار سازند .

اعلام خطر براى جهان اسلام

چنانكه كرارا اعلام خطر كرده ام اگر ملت اسلام بیدار نشوند و به وظایف خود آگاه نگردند ، اگر علماء اسلام احساس مسؤولیت نكنند و بپا نخیزند ، اگر اسلام واقعى كه حاصل وحدت و تحرك كلیه

ص: 195

فرق مسلمین در مقابل بیگانگان است و ضامن سیادت و استقلال ملل مسلمان و كشورهاى اسلامى مى باشد به دست عوامل و ایادى اجانب همین طور در زیر پرده سیاه استعمارى پوشیده بماند و آتش اختلاف و تشتت در میان مسلمین افروخته گردد ، روزهاى سیاهتر و نكبت بارترى براى جامعه اسلامى در پیش است و خطر ویران كننده اى متوجه اساس اسلام و احكام قرآن مى باشد .

حملات علنى و مخفیانه دشمنان اسلام و تجاوزكاران بین المللى علیه قرآن مجید و احكام رهائى بخش اسلام از هر سو به شدت ادامه دارد و بسیارى از دولت هاى كشورهاى اسلامى براثر خودباختگى یا ماموریت ، مجرى نقشه هاى شوم و خائنانه آنان مى باشند ، چه آنهائى كه دم از اسلام زده كنفرانس به اصطلاح اسلامى تشكیل مى دهند و چه آنانى كه در كشور اسلامى الغاء مذهب كرده اسلام را از رسمیت مى اندازند ، همه دانسته یا ندانسته در یك مسیر حركت مى كنند و آن اجراء مقاصد شوم و استعمارى دشمنان اسلام است كه مى خواهند این اوضاع نكبت بار جامعه اسلامى ادامه یابد اسرائیل بر جان و مال و سرزمین هاى ملت اسلام مسلط باشد ، سیادت و سلطه استعمارى در دنیاى اسلام براى همیشه محفوظ بماند ، برنامه توسعه طلبانه ویران كننده صهیونیسم در كشورهاى اسلامى به مرحله اجرا درآید و ملت اسلام و دولت كشورهاى اسلامى همیشه خوار و ذلیل و اسیر دست تجاوزكاران بین المللى بوده دست تكدى و چشم كمك به استعمارگران جنایت پیشه داشته باشند و روى استقلال آزادى ، آسایش و امنیت نبینند .

سپاه دین دسیسه اى دیگر براى ریشه كن كردن اسلام

در این میان از همه اسف بارتر وضع ایران است كه رژیم آن ماموریت دارد با چاپ قرآن ، تظاهر به اسلام ، به اسم سپاه دین ، سازمان اوقاف و به عناوین فریبنده دیگر یكباره اسلام را ریشه كن سازد ، ملت اسلام را بیش از پیش به ذلت و اسارت بكشد ، مسجد و محراب پیامبر اسلام را به صورت بنگاه تبلیغاتى دربار ضد اسلامى خود در آورد و براى اجراء این نقشه هاى شوم به كمك و مساعدت روحانى نماهاى خود فروخته و سرسپرده نیاز كامل دارد و با همكارى آنان مى خواهد مساجد و دیگر محافل اسلامى را قبضه كند ، مراسم مذهبى را تحت نظارت و مراقبت خود درآورد و به حوزه علمیه دست یابد .

روحانى نمایان دربارى را از حوزه هاى علمیه طرد نمائید

اكنون بر نسل تحصیل كرده مسلمان و مردان روشن ضمیر آگاه است كه با كوشش هاى همه جانبه و از هر راه ممكن ، اسلام و پیشوایان اسلامى و مسوولیت هاى خطیر و سنگین علماى اسلام را به ملت هاى مسلمان برسانند تا مردم آگاه شوند و آن دسته از روحانى نماهاى منحرف را كه مستقیم و غیر مستقیم در خدمت رژیم جبار قرار گرفته اند طرد نمایند . اگر ملت اسلام به مبانى نورانى قرآن واقف گردد و به وظایف سنگین علماء و پیشوایان اسلام آگاه شود ، روحانى نماها و آخوندهاى دربارى در

ص: 196

میان اجتماع ها ساقط خواهند شد و اگر معممین ساختگى و روحانى نماهاى بى حیثیت در جامعه ساقط شده نتوانند مردم را بفریبند ، دستگاه جبار هیچ گاه موفق به اجراء نقشه هاى شوم استعمارگران نخواهد شد ، ما پیش از هر كارى لازم است تكلیف خود را با روحانى نماها كه امروز از خطرناكترین دشمنها براى اسلام و مسلمین محسوب مى شوند و به دست آنها نقشه هاى شوم دشمنان دیرینه اسلام و دست نشاندگان استعمار پیاده و اجرا مى گردد روشن سازیم و دست آنان را از حوزه هاى علمیه ، مساجد و محافل اسلامى كوتاه كنیم تا بتوانیم دست تجاوز كار استعمار و مخالفین اسلام را از حریم اسلام و قرآن كریم قطع كرده ، از استقلال و صیانت كشورهاى اسلامى و ملت اسلام دفاع نمائیم .

امید است كه علماء اعلام و مراجع بزرگ اسلام از خیانت و نفوذ اجانب و عمال استعمار به حوزه هاى علمیه و جامعه روحانیت جلوگیرى به عمل آورند و ایادى مخالفین را كه در سلك روحانیت قرار دارند و اسلام و روحانیت رابه سقوط و انحطاط تهدید مى كنند ، طرد و رسوا سازند و اجازه ندهند كه مشتى فریب خورده و دنیا طلب استقلال هزار ساله شیعه را دستخوش امیال و اغراض مخالفین اسلام و مزدوران استعمار قرار دهند . از خداوند متعال توفیقات روز افزون عموم دانشجویان مسلمان را در خدمت به اسلام و مسلمین خواهانم . والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 197

عکس

ص: 198

عکس

ص: 199

تاریخ : فروردین 1352

پیام امام خمینى به علما و وعاظ و امت مسلمان ایران در مورد نقشه هاى دستگاه جبار براى محو اسلام و قرآن

نقشه استعمار گران همیشه براى محو اسلام و قرآن بوده

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت حضرات علماى علام و خطباى محترم و ملت بزرگ ایران ایدهم اللّه تعالى پس از سلام و تحیات ، ما در عصر حاضر با ضربات سنگین و روز افزون وارده بر اسلام و گرفتارى ها و نابسامانى هاى بیش از پیش ملت هاى اسلامى مواجه هستیم ، از طرفى قضیه فلسطین و مسجد الاقصى و آوارگى مردم بیگناه آن سرزمین و پشتیبانى دول بزرگ استعمارى از یهود اشغالگر كه با دوام این جرثومه فساد خطر بزرگى خداى نخواسته براى عموم كشورهاى اسلامى و خصوص دول عربى در پیش است و از طرف دیگر اسارت ملت ایران در چنگال عمال استعمار و نوكرهاى آن ، جامعه اسلامى را با فشارها و گرفتارى هاى شدید و همه جانبه اى دست به گریبان ساخته است . براى محو اساس قرآن كریم و تعالیم رهایى بخش اسلام ، نقشه هایى از طرف استعمارگران در كار است كه در هر زمان به نحوى در دست اجرا قرار مى گیرد .

آن روز كه رضاخان با دستیارى اجانب روى كار آمد ماموریت یافت كه با سر نیزه و قلدرى تمام مراسم اسلامى را تعطیل كرده و احكام نورانى قرآن و آثار رسالت را محو و نابود سازد ولى از آنجا كه دیدند با سرنیزه نمى توان مردم را از اسلام و مبانى قرآن دور ساخت و به اغراض شوم و غارتگرانه خود دست یافت ، تغییر نقشه داده با طرح هاى استعمارى جدید و با تظاهر به اسلام در مقام محو اساس قرآن و اسارت ملت هاى مسلمان و شكستن سد عظیم روحانیت بر آمدند و با نغمه هایى فریبنده به اسم سپاه دین و غیره مى خواهند این سد عظیم را در هم شكسته به مقاصد پلید خود دست یابند .

جایگزینى معممین ساختگى به جاى خدمتگزاران به اسلام ، از نقشه هاى شوم استعمارگران

امروز نقشه هاى وسیعتر و دامنه دارترى در جریان است كه چهره واقعى مامورین استعمار و كیفیت ماموریت آنان را مى نمایاند ، نقشه هائى كه با اجراى آن مى خواهند سنگرهاى مخالف با استعمار را در هم كوبیده به سنگرهائى در خدمت استعمار و صهیونیسم و عمال آنان مبدل سازند ، علماى اعلام ،

ص: 200

خطباى محترم و خدمتگزاران به اسلام را عقب زده معممین ساختگى و مامورین سازمان هاى فاسد را به جاى آنان به محراب و منبر اسلام و رسول معظم - صلى اللّه علیه و آله - برسانند و به جاى بیان احكام قرآن و حقایق اسلام ، بلندگوهائى براى اجراى مقاصد شوم ضد اسلامى دستگاه خود فروخته و دست نشانده درست كنند ، نقشه هائى كه با اجراى آن مى خواهند به گمان فاسد خود تمام مراجع بزرگ ، علماى اعلام و خطباى محترم را به صورت كارمند دولت ، آن هم كارمندانى بسیار خفیف و بى ارزش درآورند و تمام حیثیات اسلام و روحانیت را در هم شكسته راه را براى استعمارگران هر چه بیشتر باز نمایند و بالاخره نقشه هائى كه با اجراى آن مى خواهند به جاى این سد بزرگ مخالف با ظلم و استبداد سدى در خدمت ظلمه و مستبدین بنا كنند و اینك چنانكه كرارا" خبر رسیده در راه اجراى این نقشه هاى استعمارى خطرناك دست به كار شده اند كه مساجد ، تكایا ، مدارس و دیگر مراكز اسلامى و شوون روحانیت را تحت نظارت سازمان ضد اسلامى اوقاف قرار داده ، علما ، وعاظ و ائمه جماعت را مجرى اغراض نامشروع دستگاه جبار و عمال كثیف استعمار سازند و یا به كناره گیرى ، انزوا و تسلیم سنگرهاى اسلام به مخالفین و عمال اجانب وادارند .

ثمرات شوم انقلاب سفید

اینها ثمره شوم انقلاب خونین و استعمارى است كه با تبلیغات و عوام فریبى ها مى خواهند آن رابه انقلاب سفید ملقب سازند و آن را انقلاب شاه و ملت بنامند و در این دهه سیاهى كه گذشت جز فقر و ذلت و اختناق قتل هاى دستجمعى ، تیرباران ها و اعدام هاى غیر قانونى و انباشتن زندانها از علما ، روحانیون و جوانان ملت اسلام چیزى عاید مردم ستمدیده ایران نگردیده . هتك مقدسات اسلام ، كشتن علما و مردم مسلمان در زیر شكنجه ، هجوم به مدرسه فیضیه و دانشگاه ها و كشتار فجیح 15 خرداد كه (به طور معروف ) 15 هزار قربانى داشت از ثمرات دیگر این انقلاب ننگین است ، مصونیت بخشیدن به نظامیان آمریكائى و بستگان آنها ، خرد كردن حیثیت كشور و بر باد دادن استقلال قضائى و مسلط ساختن غارتگران آمریكا و صهیونیسم بر كلیه شوون نظامى ، سیاسى ، تجارى ، صنعتى ، زراعى و بازارها از دیگر نتایج شوم این انقلاب پر افتخار دستگاه جبار مى باشد كه آن همه جشن ها ، پایكوبى و تبلیغات پر سر و صدا به راه انداخته ، مبالغ هنگفتى از دسترنج مردم محروم و گرسنه را صرف این جشن هاى ننگین كرده است .

خرید اسلحه بهانه اى براى ایجاد پایگاه آمریكا در ایران

و اكنون نیز خواب تازه اى براى ملت ایران دیده و با خرید اسلحه و مهمات سرسام آور از آمریكا به مبلغ 2 میلیارد دلار كه حدود صد و پنجاه هزار میلیون ریال مى باشد ، ملت ایران را به خطر نابودى و سقوط اقتصادى تهدید مى كند و با كمال وقاحت اعلام داشته كه كسرى بودجه كشور در امر پرداخت آن ، از طریق وام هاى خارجى و افزایش مالیاتها تامین مى گردد . من نمى دانم منظور از

ص: 201

خریدن این همه اسلحه براى بیرون راندن اربابان و استعمارگرانى است كه خود رژیم ، دست نشانده آنها بوده و ایران را به صورت پایگاه نظامى آنان درآورده و دست آنها را بر تمام شوون نظامى ، سیاسى ، اقتصادى كشور باز گذاشته است ؟ یا در حقیقت در راه اجراى نقشه هاى غارتگرانه آمریكاست كه بر اثر ضعف بودجه اقتصادى و تغییر سیاست مبنى بر نابودى ملل به وسیله نیرو و ثروت خود آنان ، مى خواهد پایگاه خود را در ایران مستحكم تر كرده ملت بى پناه ایران و دیگر ملل آزایخواه منطقه را كه علیه اشغالگران فلسطین و دیگر اجانب غارتگر مبارزه مى كنند ، سركوب سازد ؟ و اكنون ملت محروم ایران كه بسیارشان از لوازم اولیه زندگى محروم بوده و بنا به نوشته بعض از روزنامه هاى وابسته به دستگاه فقط در تهران یك میلیون نفر فاقد برق و آب و بهداشت و دیگر ضروریات اولیه زندگى مى باشند ، ملتى كه بسیارشان از فقر و تهیدستى نمى توانند فرزندان خود را به مدرسه بفرستند و اطفال معصوم را از گرسنگى به چرا مى برند و یا سرراه ها به امید خدا رها مى سازند ، ملتى كه بسیارشان براى مراجعه به دكتر و خریدن دارو تمكن مالى ندارند و از بى دكترى و بى دارویى تلف مى شوند و بنا به نوشته بعضى از روزنامه هاى ایران ، در بسیارى از شهرستان هاى ایران و استاندارى هاى بزرگ براى هر 35 هزار نفر فقط یك دكتر وجود دارد ، ملتى كه در همین سال گذشته از قحطى و گرسنگى خانه و كاشانه خود را رها ساخته ، براى به دست آوردن لقمه نان به هر سو آواره شدند ، باید چنین مبلغ سرسام آورى از بودجه كشور آنها صرف همچو امر سفیهانه اى شود!! و تازه این معامله كمرشكن 2 میلیارد دلارى غیر از معامله اسلحه اى است كه اخیرا"با انگلیس استعمارگر و تجاوزكار انجام داده و آنهمه اسلحه و مهمات خریدارى كرده . من بیم آن دارم كه این انحرافات و اعمال سفیهانه اثر عارضه اى باشد كه بعضى سلاطین سفاك در اواخر عمر به آن مبتلا مى شدند و ملت را به خاك و خون مى كشیدند . من از اواخر عمر این سفاك ها كه نوید مرگ ، آنها را به جنون مى كشد ، براى این ملت ستمدیده ، بیمناكم . من از امراض عصبى كه در پیرى عارض این قلدرها مى شود ، براى اسلام و مسلمین خوف دارم .

سكوت در مقابل اعمال شاه ، در حكم انتحار و سقوط یك ملت بزرگ است

اكنون سكوت در مقابل این نقشه ها و فجایع در حكم انتحار است و استقبال از مرگ سیاه و سقوط یك ملت بزرگ مى باشد ، تا فرصت از دست نرفته لازم است كه سكوت شكسته شود و استنكار و اعتراض آغاز گردد . بر علما و خطباء اسلام است كه در مساجد و محافل ، نقشه هاى پشت پرده دستگاه را به ملت برسانند و در این مصیبت بزرگ كه براى اسلام و مسلمین و خصوص علماء اعلام و خطباء محترم پیش آمده است از هیچ گونه اقدامى فروگذار نكنند . مراجع عظام نظر مبارك خود را با طبع و نشر اعلام نمایند و كسانى را كه در این امر كمرشكن با دستگاه همكارى و روابط حسنه دارند و یا به نقشه ها و فعالیت هاى سازمان اوقاف و دیگر سازمان هاى فاسد صحه مى گذراند و به پیشرفت آن كمك مى نمایند و یا جیره خوار سازمان اوقاف و دستگاه جبار قرار گرفته اند ، طرد و

ص: 202

متفضح سازند و به ملت معرفى نمایند و بر ملت اسلام است كه با این نوع افراد كه از طرف سازمان هاى فاسد براى منبر و محراب تعیین و نصب شده اند ، معامله عدالت نكنند و در جماعت آنها حاضر نشوند و پاى منبر آنها ننشینند و آنها را به یكدیگر نشان داده و از جامعه اسلامى طرد نمایند و به مساجد و محافل كه تحت نظر سازمان اوقاف بوده و به دست آن اداره مى شود ، نروند . علماء اعلام ، خطباء محترم و ائمه جماعت به عنوان اعتراض و استنكار ، در صورت مقتضى اعتصاب نمایند و تا مدت محدودى از رفتن به مساجد و منابر خوددارى ورزند و مطمئن باشند كه اعتراض دستجمعى و اعتصاب عمومى نتیجه دارد و دستگاه جبار را عقب مى راند و لازم است كه مردم مسلمان در صورت اعتصاب علماء اسلام كه براى حفظ احكام قرآن است از آنان پشتیبانى كنند و در اعتصاب تبعیت نمایند .

از خداوند متعال رفع شر اشرار و قطع ایادى استعمار را خواستار است .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 203

تاریخ 5/1/1352

پیام امام خمینى به ملت ایران و ارائه رهنمودهائى به طبقه جوان براى بهره بردن ازنیروى جوانى در راه حق

بسم اللّه الرحمن الرحیم

به دوستان عزیزم طبقه جوان روحانى و دانشگاهى ، بازارى ، دهقان و سایر طبقات ، پس از ابلاغ سلام تذكر دهید نیروهائى كه خداوند تعالى به شما عطا فرموده در راه رضاى او صرف كنید . شما اكنون داراى نیروى عظیم جوانى هستید ، نیروئى كه مى توانید اسلام و میهن خود را به اوج عظمت و سرفرازى رسانید و دست جنایتكاران را از ممالك اسلامى و كشور خود قطع كنید ، نیروئى كه اگر در راه حق صرف شود ، ابدیت دارد و به قدرت لایزال مى پیوندد و اگر در بیهوده و شهوات هدر رود در این عالم ، ذلت و بردگى و در آن عالم ، عقوبت و شرمسارى به بار آورد ، بیدار شوید و خفتگان را بیدار كنید ، زنده شوید و مردگان را حیات بخشید و در تحت پرچم توحید براى درهم پیچیدن دفتر استعمار سرخ و سیاه و خود فروختگان بى ارزش فداكارى كنید ، این نفتخواران بى شرف و عمال بى حیثیت آنها را از كشور اسلامى بیرون ریزید همانند زباله ها ، از جشنهاى پایان ناپذیر آنها كه در حقیقت چراغ هایى است كه در گورستان مى افروزند دورى نمائید .

امید است شما عزیزان من جشن مرگ استعمار و عمال آن را به زودى بگیرید ، اگر ما پیران نبینیم شما جوان ها ببینید . از نیروى لایزال وحدت نیروى عظیم مسلمین را خواستارم . سلام و تحیت من به جوانان مسلمین و عزیزان كشور امیرالمومنین علیه الصلوه والسلام .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 204

عکس

ص: 205

تاریخ : 23/6/52

پیام امام خمینى به ملت ایران در مورد وظایف آنها درقبال همكاریهاى شاه با اسرائیل و آمریكا

اعمال شاه ، در زمانى كه آتش جنگ بین مسلمین و كفار شعله ور است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

در این موقع كه آتش جنگ بین مسلمین و كفار صهیونیست شعله ور است و ملت اسلام براى احقاق حق خود از اسرائیل غاصب ، جان بر كف نهاده در میدان هاى نبرد فداكارى مى كنند ، به امر شاه ، دولت ایران به مناسبت سالروز جشن 2500 ساله در سراسر كشور جشن به پا كرده است ! جشن براى شاهان خونخوارى كه نمونه آنان امروز مشهود است . مسلمین براى مجد و عظمت اسلام و آزادى فلسطین در خاك و خون مى غلطند ولى شاه ایران براى رژیم مبتذل شاهنشاهى جشن و سرور به پا مى كند! همزمان با دفاع ملت بزرگ اسلام و عرب از نوامیس اسلام و مسلمین ، به امر این مرد خبیث به مدارس اسلامى دختران ایران هجوم برده ، هتك محترمات را نموده و از آنان سلب آزادى كرده اند . هنگامى كه دشمنان اسلام كشورهاى اسلامى را تهدید مى كنند و مردانى غیور براى دفاع و احقاق حقوق خود مردانه به پا خاسته اند ، شاه ایران با صحنه سازى در سراسر ایران تظاهرات راه انداخته ، با امضاى روحانى نمایان دربارى و ساخته دست سازمان هاى اوقاف و امنیت به اسم علماى اسلام تلگرافات تبریك صادر مى نماید .

در شرایطى كه مسلمین براى آزادى فلسطین و سرزمین هاى خود جانفشانى مى كنند ، شاه جمعیت كثیرى از علما ، فضلا و اساتید برجسته حوزه هاى علمیه و بسیارى دیگر از روشنفكران ایرانى را به زندان و تبعید كشیده و تحت وحشیانه ترین شكنجه ها قرار داده است .

دستگیرى علما و فضلا براى انحراف اذهان از جنگ اسلام بااسرائیل .

مى توان گفت كه این صحنه سازى ها و دستگیرى ها براى سرگرم كردن ملت ایران به مصیبت هاى خود و دور نگه داشتن اذهان از جنگ ملت اسلام با اسرائیل است . وحشت از گسترش مبارزه و ایجاد هماهنگى بین كلیه طبقات و پشتیبانى قاطبه ملت مسلمان ایران از جنگ عادلانه مردم عرب است كه موجب شده شاه دست به زندان و تبعید غیرقانونى و بدون جهت علما و روشنفكران بزند تا مبادا اعتراض كنند كه چرا رژیم ایران در این امر حیاتى كه براى مسلمین پیش آمده بى تفاوت

ص: 206

است و یا از اسرائیل طرفدارى مى كند و با اینكه اكثریت قریب به اتفاق دولت هاى اسلامى و بسیارى از دولت هاى غیراسلامى ، از اعراب درحال جنگ پشتیبانى كرده اند دولت ایران و شاه بى حیثیت روى سرسپردگى به امریكا و اظهار تبعیت هر چه بیشتر ، به ظاهر ساكت و در واقع طرفدارى از اسرائیل مى كنند .

شاه ، حامى منافع امریكا و اسرائیل

این شاه ایران است كه دست اسرائیل را در سراسر ایران بازگذاشته و اقتصاد ایران را به خطر انداخته است و بنا به نوشته بعضى از جراید خارجى ، افسران ایرانى را براى دیدن تعلمیات به اسرائیل مى فرستد .

این شاه است كه نفت ایران را به دشمنان اسلام و بشریت تسلیم كرده تا در جنگ با مسلمین و اعراب غیور به كار برند و با قرارداد رسواى اخیر و افزایش استخراج نفت به مبارزه علیه كشورهاى نفت خیزى كه مى خواهند از حربه نفت علیه آمریكا استفاده كنند برخاسته است و بالاخره این غارتگرى ها ، خریدن میلیاردها دلار اسلحه و جشن هاى كمرشكن و پى در پى شاه است كه موجب بالا رفتن هزینه زندگى و گرانى سرسام آور اجناس گردید ایران را به قحطى سیاه تهدید مى كند . من بیم آن دارم كه میلیاردها دلار اسلحه اى را كه از اربابان جهانخوار خود خریدارى نموده و با خرید آن ایران را به ورشكستگى كشانده اكنون به اسرائیل بفرستد . من خوف آن دارم كه ارتش ایران را با مهماتى كه به قیمت قحطى و گرسنگى و بالاخره خون مردم محروم ایران به دست آورده ، مجبور كند كه قلوب گرم و پر احساس مجاهدین اسلام را هدف قرار دهند .

بر ملت است كه این جبار را از جنایات باز دارند

من از این خدمتگزار بى چون و چراى آمریكا براى جهان اسلام احساس خطر مى كنم . اكنون بر ملت محترم ایران است كه این جبار را از این جنایات باز دارند و بر ارتش ایران و صاحب منصبان است كه بیش از این تن به ذلت ندهند و براى استقلال وطن خود چاره جویى كنند .

از منافع امریكا و اسرائیل جلوگیرى كرده و آن را مورد هجوم قرار دهید

وظیفه ملت غیور ایران است كه از منافع آمریكا و اسرائیل در ایران جلوگیرى كرده و آن را مورد هجوم قرار دهند هر چند به نابودى آن بیانجامد . وظیفه علماء اعلام و مبلغین است كه جرایم اسرائیل را درمساجد و محافل دینى به مردم گوشزد كنند . علماء اعلام و ملت شریف ایران نباید در این امر ساكت باشند و لازم است از هر طریق ممكن شاه را وادار كنند كه در صف مسلمانان قرار گیرد و از خیانت بیشتر به قرآن و پیروان آن بپرهیزد و جنایات این عفریت خونخوار را بیش از پیش بر ملا سازند تا چهره باطنى او بهتر روشن گردد و اگر یهود ایران براى كمك به اسرائیل مشغول فعالیت

ص: 207

باشند (چنانكه هستند و بى شك از كمك شاه هم برخوردار مى باشند) بر ملت ایران است كه از آن جلوگیرى كنند و براى مجاهدینى كه در آتش و خون به سر مى برند صندوق اعانه اى باز نمایند و از هیچ كوششى خوددارى نورزند .

اینجانب كرارا" خطر اسرائیل و عمال آن را كه در راس آنها شاه ایران است گوشزد كرده ام . ملت اسلام تا این جرثومه فساد را از بن نكنند روى خوش نمى بینند و ایران تا گرفتار این دودمان ننگین است روى آزادى نخواهد دید .

از خداوند متعال نصرت مسلمین و خذلان اسرائیل و عمال سیاه آن را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 208

تاریخ : 16/8/52

پیام امام خمینى به دول و ملل اسلامى و دعوت به اتحاد بر علیه اسرائیل غاصب

از اختلاف بپرهیزید و صفوف خویش را براى نابودى اسرائیل فشرده سازید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

(و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و اخرجوهم من حیث اخرجوكم و الفتنه اشد من القتل وقاتلو هم حتى لاتكون فتنه ) .

اكنون كه دولت غاصب اسرائیل براى فتنه انگیزى بیشتر و تجاوز زیادتر بر زمین عربى و ادامه دست غاصبانه در قبال صاحبان حق بپا خاسته و آتش جنگ را براى چندمین بار شعله ور ساخته است و برادران مسلمان ما در راه ریشه كن كردن این ماده فساد و آزادى فلسطین جان بركف نهاده در جبهه نبرد و میدان شرف به جنگ پرداخته اند ، بر عموم دولت هاى ممالك اسلامى و خصوص دول عربى لازم است كه با توكل به خداى متعال و تكیه بر قدرت لایزال ، همه قوا و نیروى خویش را بسیج ساخته به یارى مردان فداكارى كه در خط اول جبهه چشم امید به ملت اسلام دوخته اند بشتابند و براى آزادى فلسطین و احیاء مجد و شرف و عظمت اسلامى ، در این جهاد مقدس شركت كنند ، از اختلافات و نفاق هاى خانمانسوز و ذلت بار دست برداشته ، دست برادرى به هم داده ، صفوف خود را فشرده و متشكل سازند ، از قدرت پوشالى مدافعان صهیونیسم و اسرائیل نهراسند ، از وعده و وعیدهاى پوچ قدرت هاى بزرگ ، مغرور و مقهور نگردند ، از سستى و مسامحه كه شكست ننگ بار و عواقب خطرناكى به دنبال خواهد داشت بپرهیزند . سران كشورهاى اسلامى باید توجه داشته باشند كه این جرثومه فساد را كه در قلب كشورهاى اسلامى گماشته اند تنها براى سركوبى ملت عرب نمى باشد بلكه خطر و ضرر آن متوجه همه خاورمیانه است . نقشه ، استیلا و سیطره صهیونیسم بر دنیاى اسلام و استعمار بیشتر سرزمین هاى زرخیز و منابع سرشار كشورهاى اسلامى مى باشد و فقط با فداكارى ، پایدارى و اتحاد دولت هاى اسلامى مى توان از شر این كابوس سیاه استعمار رهایى یافت و اگر دولتى در این امر حیاتى كه براى اسلام پیش آمده كوتاهى كرد ، بر دیگر دولت هاى اسلامى لازم است كه با توبیخ و تهدید و قطع روابط او را وادار به همراهى كنند . دولت هاى ممالك نفت خیز اسلامى لازم است از نفت و دیگر امكاناتى كه در اختیار دارند به عنوان حربه علیه اسرائیل و استعمارگران استفاده كرده ، از فروش نفت به آن دولت هائى كه به اسرائیل كمك مى كنند خوددارى ورزند .

ص: 209

به حكم وظیفه اسلامى - انسانى موظف به ریشه كن كردن این گماشته استعمار هستید .

ملت اسلام به حكم وظیفه انسانى و اخوت و طبق موازین عقلى و اسلامى موظفند كه در راه ریشه كن كردن این گماشته استعمار از هیچ فداكارى دریغ نورزند و با كمكهاى مادى و معنوى و نیز با ارسال خون ، دارو ، اسلحه و آذوقه برادران خود را كه در جبهه جنگ هستند یارى كنند . بر خصوص ملت شریف و مسلمان ایران است كه در قبال تجاوز وحشیانه اسرائیل و مصیبت هائى كه اكنون گریبانگیر برادران عرب و مسلمان آنان مى باشد بى تفاوت ننشینند و از هر راه ممكن برادران مسلمان خود را در آزادى سرزمین فلسطین و نابودى صهیونیسم كمك نمایند و دولت ایران را وادار سازند كه این سكوت را شكسته ، در صف دولت هاى ممالك اسلامى به پیكار علیه اسرائیل برخیزد . بر همه آزادیخواهان جهان است كه با ملت اسلام همصدا شده تجاوزات غیر انسانى اسرائیل را محكوم نمایند .

تواصى به حق و صبر كنید و در پیكار مقدس با اسرائیل پایدار باشید

دولت هائى كه اكنون با اسرائیل در حال جنگ مى باشند لازم است كه در این پیكار مقدس اسلامى جدى و قوى الاراده باشند ، استقامت و پایدارى كنند ، از تواصى به حق ، تواصى به صبر كه دستور الهى مى باشد غفلت نورزند ، به توصیه یا امر سازمان هاى وابسته به قدرت هاى استعمارى براى آتش بس اعتنا نكنند و مطمئن باشند كه در سایه بردبارى و استقامت ، با كار بستن دستورات اسلامى ، فتح و ظفر از آن ملت اسلام مى باشد .

(ان تنصروااللّه ینصر كم و یثبت اقدامكم ) - (ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مومنین ) .

و از خداوند متعال نصرت مسلمین را خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 210

تاریخ : 21/12/53

پاسخ امام خمینى به استفتاء گروهى از مردم در مورد حزب رستاخیز

شركت در حزب رستاخیز حرام و كمك به استیصال مسلمین است

بسم اللّه الرحمن الرحیم

نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران ، شركت در آن بر عموم ملت حرام و كمك به ظلم و استیصال مسلمین است و مخالفت با آن از روشن ترین موارد نهى از منكر است و چون این نغمه تازه كه به دستور كارشناسان یغماگر براى اغفال ملت از مسائل اساسى از حلقوم شاه برخاسته تا كشور را بیش از پیش خفقان زده كند و راه را براى مسائلى كه در نظر دارند باز نمایند و قوه مقاومت را به كلى از ملت سلب نموده و نفس را در سینه ها حبس سازند . لهذا لازم است حسب وظیفه تذكراتى بدهم ، باشد كه ملت اسلام تا فرصت از دست نرفته بامقاومت بیش از پیش و همه جانبه جلو این نقشه هاى خطرناك را بگیرند .

مطرح شدن حزب رستاخیز ، نشانه شكست انقلاب سفید

قبلا باید گفت شاه در این پیشنهاد غیر مشروع به شكست فاحش طرح استعمارى به اصطلاح (انقلاب ششم بهمن ) و برخوردار نبودن آن از پشتیبانى ملت ، اعتراف نموده است . كسى كه بیش از ده سال است فریاد مى زند كه ملت ایران موافق با این (انقلاب ) است و اسم آن را (انقلاب شاه و ملت ) گذاشته ، امروز مردم را به صف هاى مختلف تقسیم كرده و مى خواهد با زور سرنیزه براى خود موافق درست كند . اگر این به اصطلاح (انقلاب ) از شاه و ملت مى باشد ، دیگر چه احتیاجى به حزب تحمیلى است ؟

تشكیل حزب با این شكل تحمیلى ، مخالف قانون اساسى و موازین بین المللى است

درباره این حزب به اصطلاح (رستاخیز ملى ایران ) باید گفت این عمل با این شكل تحمیلى مخالف قانون اساسى و موازین بین المللى است و در هیچ یك از كشورهاى عالم نظیر ندارد . ایران تنها كشورى است كه حزبى به امر (ملوكانه ) تاسیس كرده و ملت مجبور است وارد آن شود و هر كس از این امر تخلف كند سرنوشت او یا حبس و شكنجه و تبعید و یا از حقوق اجتماعى محروم شدن است . مردم محروم این كشور مجبورند موافقت خود را با نظام شاهنشاهى اعلام كنند ، نظام پوسیده اى

ص: 211

كه از نظر اسلام مردود و محكوم به فناست ، نظامى كه هر روز ضربه تازه اى بر پیكر اسلام وارد مى آورد و اگرخداى نخواسته فرصت یابد اساس قرآن را بر مى چیند ، نظامى كه هستى ملت را به باد فنا داده و تمام آزادى ها را از او سلب كرده است ، نظامى كه طبقات جوان روشنفكر را در زندان ها و تبعید گاه ها از هستى ساقط نموده و باز مى خواهد با این حزب بازى اجبارى بر قربانى ها و زندانى هاى خود بیفزاید .

شاه حافظ منافع استعمارگران درایران و منطقه

مردم مسلمان ایران مجبورند در برابر شاهى سر تسلیم فرود آوردند كه دستش تا مرفق به خون علماى اسلام و مردم مسلمان آغشته است . شاهى كه مى خواهد تا قطره آخر نفت این كشور را بفروشد و پولش را به عناوین مختلف به سرمایه داران و چپاولگران تقدیم نماید و به آن افتخار كند .

استعمار امریكا از ذخایر هنگفت نفت خود استفاده نمى كند و از دیگران مى خرد كه براى مصالح كشورش محفوظ باشد ولى شاه ایران این طلاى سیاه را مى فروشد و خزانه ایران و ملت را تهى مى كند و درآمد آنرا به جاى اینكه صرف این ملت پا برهنه و گرسنه نماید ، به اربابان استعمارگرش وام مى دهد و یا اسلحه هاى خانمانسوز و مخرب مى خرد تا از منافع و مطامع استعمارگران در ایران و منطقه نگهبانى كند و به خونریزى و سركوبى جنبش هاى ضد استعمارى ادامه دهد .

او تا دیروز با اخذ وام هاى كمر شكن از خارج ، اقتصاد ایران بهره ورشكستگى مى كشانید و امروز با دادن وام ها و خرید اسلحه ، ملت را به افلاس كشانیده و از رشد باز مى دارد . معاملات اسارت بار و بخصوص معامله 15 میلیارد دلارى اخیر با استعمار آمریكا ، ضربه نابوده كننده دیگرى است كه شاه به اقتصاد ایران وارد ساخته و چوب حراج تازه اى است كه بر ثروت و ذخائر ملت محروم ایران مى زند .

انقلاب سفید عامل اصلى ویرانى اقتصاد كشور

ملت ایران مجبور است به كسى راى موافق بدهد كه وضع كشاورزى و دامپرورى ایران را چنان به عقب رانده كه اكنون باید گندم ، برنج ، گوشت ، روغن و سایر ارزاق را با قیمت هاى هنگفت وارد كند . شاه كه در آغاز طرح به اصطلاح (انقلاب سفید) به دهقانان نوید مى داد كه در سایه اصطلاحات ارضى ، غله مورد نیاز كشور در داخل تامین مى شود اكنون به جاى خجلت زدگى افتخار مى كند كه دو میلیون و نیم تن گندم و چهارصدهزار تن برنج در سال جارى وارد كرده است در صورتى كه مطلعین مى دانند كه یك استان ایران مثل خراسان ، قدرت تهیه گندم براى تمام كشور را داشت و این قدرت را (انقلاب سفید) شاه سلب كرد .

شاه بیش از ده سال است كه فریاد از پیشرفت كشور مى زند در حالى كه اكثریت ملت را در فقر

ص: 212

و فاقه غوطه ور ساخته . ظاهر تهران را آراسته و از دسترنج ملت براى عمال خود عمارات چند طبقه بنا مى كند ولى در دهات و قصبات كه قسمت عمده جمعیت ایران را تشكیل مى دهند از مواهب اولیه زندگى خبرى نیست و اكنون وعده بیست و پنج ساله به مردم مى دهد ولى مردم آگاه ایران توجه دارند كه این وعده او پوچ و عارى از حقیقت است . قدرت كشاورزى از كشور سلب گردیده ، وضع كشاورزان و كارگران روز به روز وخیم تر شده و از صنعتى شدن مستقل و غیر وابسته جز اسمى نیست و نخواهد بود مگر اینكه به خواست خداى قادر این رژیم پوسیده تغییر كند .

با تمام شدن ذخیره نفت به دست این رژیم ، آنچنان فقرى به ملت روى مى آورد كه جز تن به اسارت دادن راهى ندارد . ملت شریف ایران كه نه زراعت دارد و نه صنعت ، باید با فقر و فلاكت دست به گریبان باشد و یا به عملگى براى سرمایه داران تن در دهد .

شاه در راس مخالفین قانون اساسى و مشروطیت

شاه از مشروطه و قانون اساسى دم مى زند در صورتى كه خود او در راس مخالفین قانون اساسى و مشروطیت ، اساس مشروطه را از بین برده است كه نمونه بارز آن مصاحبه و جنجال اخیر است . اجبار ملت به ورود در حزب ، نقض قانون اساسى است . اجبار مردم به تظاهر در موافقت و پایكوبى و جنجال در امرى كه مخالف خواسته آنهاست ، نقض قانون اساسى است . سلب آزادى مطبوعات و دستگاه هاى تبلیغاتى و اجبار آنها به تبلیغ بر خلاف مصالح كشور ، نقض قانون اساسى است . تجاوز به حقوق مردم و سلب آزادى هاى فردى و اجتماعى ، نقض قانون اساسى است . انتخابات قلابى و تشكیل مجلس فرمایشى ، محو مشروطیت و نقض قانون اساسى است . ایجاد پایگاه هاى نظامى و مخابراتى و جاسوسى براى اجانب ، مخالفت با مشروطیت است . مسلط نمودن اجانب و عمال كثیف آنها از قبیل اسرائیل ، بر بهترین اراضى مملكت و كوتاه كردن دست ملت را از آن نقض قانون اساسى و خیانت به كشور است . اجازه سرمایه گذارى به اجانب و مسلط كردن آنها بر تمام شؤون مملكت و غارت ذخائر نفتى به اسم (حاكمیت ملى ) و كوتاه كردن دست ملت از فعالیتهاى اقتصادى ، خیانت به ملت و نقض قانون اساسى است . مصونیت دادن به اجانب و عمال آنها ، مخالفت با مشروطه و قانون اساسى است و اصولا دخالت شاه (كه به حسب نص قانون اساسى مقام غیر مسؤولى است ) در امور كشور و قواى مملكت بازگشت به دوران سیاه استبداد و نقض قانون اساسى است .

بدبختى هاى ملت در لواى انقلاب سفیدى كه شاه هم قلابى بودن آن را فاش كرد

این شخص باز از انقلاب سفید دم مى زند ، انقلابى كه موجب سیه بختى ملت شده و مى باشد ، انقلابى كه جز فلج كردن قواى فعاله ملت اثرى نداشت ، انقلابى كه پس از ده سال خود (شاه ) هم قلابى بودن آن را فاش كرد ، انقلابى كه مى خواهد فرهنگ استعمارى را تا دورترین قراء و قصبات كشانده و جوانان كشور را آلوده كند ، باید مخالف این به اصطلاح (انقلاب ) به شكنجه گاه برود و از حقوق

ص: 213

اجتماعى محروم شود . علماى اسلام و محصلین و رجال دین طبقه دانشگاهى كه با این نظام پوسیده و دستگاه ظلم و جور و با این انقلاب رسوا مخالفند یا بى وطن ! هستند و باید به شكنجه گاه بروند و یا از حقوق اجتماعى محروم مى باشند . طبقات بازرگان ، زارع و كارگر كه در این ده سال جز وعده هاى پوچ ندیده اند و از این پس باز وعده بیشترى مى شنوند و با این انقلاب سیاه لعنتى مخالفند ، به همان سرنوشت دچار خواهند شد .

بر ملت است كه با مقاومت منفى ، اساس این حزب را ویران سازند

علماى اعلام و سایر طبقات بدانند كه تشكیل این حزب مقدمه ، بدبختى هاى بسیارى است كه اثراتش به تدریج ظاهر مى شود . بر مراجع اسلام است كه ورود در این حزب را تحریم كنند و نگذارند حقوق ملت مسلمان ایران پایمال شود ، بر سایر طبقات خصوصا خطباى محترم و محصلین و طبقه جوان دانشگاهى و طبقات كارگر و زارع و تجار و اصناف است كه با مبارزات پیگیر و همه جانبه و مقاومت منفى خود ، اساس این حزب را ویران كنند و مطمئن باشند كه رژیم در حال فرو ریختن است و پیروزى با آنهاست ، باید ملت از تبلیغات پوچ دستگاه اغفال نشود . اینها در عین حال كه مخالفت خود را با اسلام و احكام آن روز افزون مى كنند ، براى اغفال ساده لوحان در دستگاه تبلیغاتى مراسم خواندن دعاى كمیل و سینه زنى و زنجیر زنى پخش مى كنند ، احكام قرآن كریم را نقض و خود آن را چاپ و منتشر مى كنند .

اینجانب در این كنج غربت از وضع اسفبار ملت ایران رنج مى برم و چقدر خوب بود كه در این شرایط حساس در میان آنها بودم و در این مبارزات مقدس ، جهت نجات اسلام و ایران از نزدیك با آنان همكارى مى كردم . از خداوند تعالى قطع ایادى اجانب و عمال آنان را خواهانم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 214

تاریخ : 20/4/54

اظهار تاءسف امام خمینى از اوضاع اسفبار ایران

در عصر آزادى ، ملت ایران از تمام شوون آزادى محرومند

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت عموم ملت شجاع و مظلوم ایران ایدهم اللّه تعالى

اخبار واصله از ایران به دنبال شكست مفتضحانه شاه در حزب بازى جدید ، با آنكه موجب كمال تاسف و تاثر است ، مایه امید و طلیعه درخشان آزادى است . تاسف از آنكه در عصرى كه ملت ها یكى پس از دیگرى از زیر یوغ استعمار خارج مى شوند و استقلال و آزادى خود را به دست مى آورند ملت بزرگ مسلم ایران با گماشته شدن یكى از مرتجع ترین افراد و یكى از عمال بى چون و چراى استعمار و سایه افكندن وحشتناكترین استبداد وحشیانه بر سرتاسر كشور ، از تمام شؤون آزادى محروم و با جمیع مظاهر استبداد و ارتجاع دست به گریبان هستند . (سازمان امنیت ایران ) به دستور شاه به صورت اداره تفتیش عقاید قرون وسطائى در آمده و با مخالفان حزب تحمیلى شاه كه اكثریت قاطع ملت متدین است ، با انواع تهدیدها و اهانت ها و ضربت ها و شكنجه هاى وحشیانه رفتار مى كنند .

معیار دموكراسى شاه

ملت ایران از علماء دین تا دانشگاهى و از بازارى تا زارع و از كارگر تا ادارى و كارمند جزء باید معتقد به عقیده شاه باشند ، گر چه بر خلاف اسلام و مصالح مسلمین و ملت باشد ، گر چه استقلال ملت و آزادى همه را بر باد دهد و در صورت تخلف ، سرنوشت آنها ضرب ها و حبس ها و شكنجه ها و محرومیت از حقوق انسانى است و متخلفین ، مرتجع سیاه و بى وطن سرخند و باید سركوب شوند .

تاسف از سركوب كردن ملت مظلوم و هجوم به دانشگاه هاى سراسر كشور ، تاسف از واقعه جانسوز 17 خرداد (54) مدرسه فیضیه و دارالشفا كه واقعه قتل عام 15 خرداد 42 را زنده كرد و یورش بى رحمانه و مسلحانه عمال استعمار بر مدارس دینى كه جز با علم و فقه اسلام و دفاع از قرآن كریم و احكام سازنده اسلام سروكارى ندارند و شكستن سر و دست ها و در و پنجره ها و كوبیدن تا سر حد مرگ و پرتاپ كردن جوانان بى پناه از پشت بام ها به جرم اظهار عقیده بر خلاف حزب شاهى ، به جرم سوگوارى براى مقتولین 15 خرداد كه به حسب نقل بعضى از مطبوعات خارجى عدد مقتولین

ص: 215

(در 17 خرداد امسال ) به چهل و پنج نفر رسیده و عدد مجروحین بسیار است كه در بیمارستان ها پذیرفته نشده اند و بیش از سیصد نفر در زندان ها بسر مى برند كه سرنوشت آنها معلوم نیست . این است وضع كشور مترقى ! این است معیار دموكراسى شاه ! این است حال مملكت آزاد مردان و آزاد زنان ! تاسف از وضع مطبوعات ایران كه مستقیما زیر نظر(سازمان امنیت ) اداره مى شوند و هر چه دیكته كنند مى نویسند و هر تهمتى خواستند به هر مقامى مى زنند .

بیدارى ملت طلیعه رهایى از قید استعمار

ولى با همه مصیبت ها بیدارى ملت مایه امید است . مخالفت دانشگاه هاى سر تاسر ایران بر حسب اعتراف شاه و مخالفت علماى اعلام و طبقه محصلین و طبقات مختلف ملت ، با همه فشارها و قلدرى ها ، طلیعه به دست آوردن آزادى و رهایى از قید استعمار است . شركت نكردن ملت غیور در حزب فرمایشى و انتخابات خائنانه ، نمونه بیدارى و پیروزى است .

اینجانب به ملت بزرگ و عزیز ایران ، پس از تسلیت در این مصیبت هاى دلخراش و تسلیت در اهانت به قرآن كریم و حریم اهل بیت طهارت علیهم السلام و تسلیت در واقعه 15 خرداد 42 و 17 خرداد 54 تبریك مى گویم بر این روشنفكرى و آزادمنشى ، تبریك مى گویم بر طلوع صبح آزادى و قطع ریشه استعمار و عمال خبیث آن .

سلام من بر مقتولین و مصدومین 15 خرداد . سلام من بر مصدومین و مظلومین 17 خرداد . سلام من بر طبقات اهل علم و خطباى محترم . سلام من بر جوانان غیرتمند دانشگاه هاى ایران . سلام من بر مومنین و مسلمین سراسر كشور كه با عدم شركت در حزب تحمیلى و انتخابات غیر قانونى مشت محكم بر دهان یاوه سرایان زدند و وفادارى خود را به اسلام و مسلمین ثابت كردند .

سلام من بر زندانیانى كه در راه هدف مقدس اسلام در زیر شكنجه بسر مى برند .

سلام من بر جوانان و دانشجویان غیرتمند ایرانى خارج كشور كه با كوشش ارزنده خود به اسلام و برادران مسلم خود خدمت مى كنند و فجایع استعمار و عمال آن را بر ملا مى كنند

من در این لحظه هاى آخر عمر نگرانى هاى فراوان دارم . خوف از آن دارم كه این شخص كه به هر حیله اى متشبث شد ، مواجه با مخالفت ملت و طبقه جوان شد ، بیش از این متبلاى به تشنج اعصاب شود و ملت مظلوم را بیش از این به خاك و خون كشد و با تهمت مرتجع سیاه و بى وطن سرخ ، علماى اسلام و دانشمندان و روشنفكران را قتل عام كند . به خداوند متعال از شر عناصر خبیثه پناه مى برم و قطع ایادى اجانب را مسالت مى نمایم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 216

تاریخ : 3/6/54

پیام امام خمینى به یازدهمین نشست اتحادیه انجمن هاى اسلامى دانشجویان در اروپا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت اتحادیه انجمن هاى اسلامى دانشجویان در اروپا ایدهم اللّه تعالى

پس از اهداء سلام و تحیت ، شماره 20 مكتب مبارز و مرقوم هیئت مدیره را ملاحظه نمودم . هجوم ناراحتى ها و تراكم نگرانى ناشى از وضع رقت بار مسلمین عموما و ملت عزیز ایران خصوصا و عدم توجه مقامات مسؤول به مصالح مسلمین و رفتار وحشیانه دستگاه ظلم با ملت ایران و خصوص علما و محصلین حوزه هاى علمیه و جوانان غیور دانشگاهى تاب و توان را مى برد و انسان آگاه را در تحت فشار خود مى كشد ، اگر نباشد امیدها و نویدهائى . و با خواست خداوند متعال نویدهائى در كار است كه امید را به آتیه نزدیكى تقویت مى كند . طبیعى ساختمان بشرى است كه هر چه ستمكارى و ظلم و بى عدالتى در جامعه و ملتى اوج گیرد ، به همان نسبت قوه مقاومت در ملت رشد مى كند ، شاهد زنده اوضاع اخیر ایران است شاه با تمام دستگاه پلیسى دست و پا مى زند كه ملت را سركوب كند تا با دل راحت به خدمت خود به اجانب ادامه دهد و به خیانت هایى كه به ملت مسلم و به اسلام مى كند ، گاه از ناحیه وام دادن و گاه وام گرفتن و گاه اسلحه سرسام آور خریدن و پایگاه هاى نظامى براى اجانب درست كردن سرپوش نهد . در هر صحنه سازى مواجه با مخالفت و مقاومت ملت مى شود . حزب تحمیلى بى سابقه در تمام دنیا آنچنان با مخالفت ملت مواجه شد و شاه را مفتضح كرد كه براى سرپوشى آن به هر وسیله متشبث مى شود كه اذهان را منصرف كند ولى فایده ندارد . در شهر تهران كه گفته مى شود سى و چند میلیون نفوس دارد با تمام وسایل تبلیغاتى و پلیس و انواع تشبثات و ارعاب و تهدیدها به حسب آنچه به ما رسیده نتوانستند بیش از دویست هزار در شركت در انتخابات بتراشند و در شهر دویست هزار نفرى قم بیش از چهار هزار نفر نتوانستند به طور تحمیلى وارد كنند . این حس مقاومت كه در حال رشد است نوید پیروزى حتمى است . تظاهرات بى سابقه مدارس و دانشگاه هاى سراسر ایران به حسب اعتراف شاه براى بزرگداشت 15 خرداد كه شاه را دچار هیجان و سرگیجه نمود بروز رشد ملت و عكس العمل فشار و اختناق است . نزدیك شدن مدارس قدیم و دانشگاه ها و پیوستن جبهه هاى قدیم و جدید و نیز پیوستن اتحادیه انجمن هاى اسلامى دانشجویان اروپا و امریكا واكنش اوج بى فرهنگى و بى عدالتى دستگاه است .

و من امیدوارم كه اتحادیه اروپا و آمریكا به سایر دانشجویان كه در ممالك دیگر از قبیل هند و

ص: 217

پاكستان و بلاد عربى و غیرها به سر مى برند ، بپیوندند و دامنه فعالیت خود را توسعه دهند و كوشش كنند اسلام و عدالت اسلامى را به همه طبقات برسانند تا اشتباهاتى كه در طول چند قرن پیش آمده و چهره نورانى اسلام را به دست عمال استعمار پوشانیده است بزدایند .

از خداوند متعال توفیق كافه مسلمانان و خصوص طبقه جوان را در محو استعمار و عمال خائن آن خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 218

تاریخ : 2/7/54

پیام امام خمینى به هفتمین كنگره سالیانه انجمنهاى اسلامى دانشجویان آمریكا و كانادا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

خدمت انجمن اسلامى دانشجویان آمریكا و كانادا ایدهم اللّه تعالى . مرقوم شریف و اصل ، توفیق و تایید شما جوانان غیور و سایر دانشجویان و روشن بینان كه در راه اهداف مقدسه اسلام كه در راس آن بسط عدالت اجتماعى و دفع بیدادگرى ها و بى فرهنگى هاست ، كوشش مى كنید از خداوند تعالى خواستارم . ما علاوه برآن ستمكارى ها و خونخوارى ها كه در طول تاریخ از سلاطین و حكومت هاى جور شنیده و در تاریخ خوانده ایم ، در این ده ساله اخیر كه دور خروج ملت هاى ضعیف از یوغ استعمار است ، شاهد بزرگترین و وحشتناكترین جنایات رژیم منحط ایران بوده كه براى حفظ منافع اجانب از هیچ جنایت و خیانتى كوتاهى نكرده ، شاهد اتلاف بیت المال مسلمین و صرف ذخایر ملت گرسنه در راه خواست هاى اجانب شاهد خریدارى میلیاردها دلار اسلحه براى حفظ پایگاه هاى نظامى اجانب شاهد وام دادن ها و وام گرفتن هاى مخالف قانون و عقل ، شاهد كشتارها و حبس ها و شكنجه هاى قرون وسطائى ، لكن آنچه موجب امید و آرامش است طلیعه بیدارى ملت و رشد سیاسى طبقات مختلفه است . از رشد ملت است كه نقشه هاى شوم اجانب كه به دست شاه باید اجرا شود مواجه با مخالفت ملت مى شود ، رشد ملت است كه حزب ساختگى شاه را با آن همه رعد و برق و عربده رسوا كرد و شاه را گرفتار آشفتگى و هیجان كرد ، رشد ملت است كه با همه ارعاب و تهدید در انتخابات مفتضح شركت نكرد مگر مشتى جیره خواران و بستگان به دستگاه ، رشد سیاسى دانشجویان قدیم و جدید است كه به تبلیغات چند صد ساله اجانب و نقشه هاى تفرقه انداز استعمار پشت پا زده و در صف واحد در مقابل رژیم مردانه ایستاده و از حقوق ملت مظلوم دفاع مى كنند و از شكنجه ها و حبس ها و محرومیت ها هراسى ندارند . رشد دانشجویان قدیم و جدید است كه در بزرگداشت 15 خرداد روز رستاخیز ملت در سراسر كشور به تظاهراتى دست زدند كه شاه را دچار سرگیجه نمود و دستور حمله وحشیانه به مدرسه فیضیه و دارالشفا ، مهد تربیت اسلامى و كانون انفجار در مقابل ظلم و استبداد صادر و محصلین قرآن و فقه اسلام را به اسم كمونیست پس از زجر و ضرب و جرح به زندان ها و سربازخانه ها كشاند كه سرنوشت آنها معلوم نیست . با همه اعمال ضد اسلامى و رفتار وحشیانه با علماء اسلام دست از تظاهرات ریاكارانه بر نمى دارند و دراین ماه مبارك رمضان دستگاه هاى ناشر فحشا و مراكز رادیو كه در طول سال به پخش مطالب ضد مذهبى مشغولند ، براى اغفال ساده لوحان به

ص: 219

پخش اذان و دعا و مناجات اشتغال دارند! لكن ملتى كه از ناله هاى جان فرساى شكنجه ها و شیون مادرهاى جوان از دست داده ، مطلع است نباید از این تظاهرات مزورانه اغفال شود . دعا كه وسیله مناجات با خداوند عدالت گستر است اكنون وسیله بسط ظلم و اغفال نادانان براى چاپیدن هر چه بیشتر ذخائر ملت شده است !

نقطه روشنى كه در این اواخر عمر براى من امید بخش است همین آگاهى و بیدارى نسل جوان و نهضت روشنفكران است كه با سرعت در حال رشد است و با خواست خداوند تعالى به نتیجه قطعى كه قطع ایادى اجانب و بسط عدالت اسلامى است خواهد رسید . شما جوانان پاكدل موظف هستید با هر وسیله ممكنه ملت را هر چه بیشتر آگاه كنید و از نیرنگ هاى گوناگون دستگاه پرده بردارید و اسلام عدالت پرور را به دنیا معرفى كنید .

از خداوند تعالى توفیق همه را در این امر خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 220

تاریخ : 2/12/54

فتواى امام خمینى درباره صرف وجوه خیریه و سهم امام براى نشر كتب اسلامى سیاسى

بسمه تعالى

پیشگاه قائد بزرگ اسلام حضرت آیت اللّه خمینى متع اللّه المسلمین بطول بقائه

با اهداء سلام و تحیات وافره معروض مى دارد: صرف ثلث اموال كه حسب الوصیه باید به مصرف امور خیریه و بریه برسد ، در طبع و نشر كتب سیاسى - اسلامى ( كه بیانگر حقایق اسلام و نظریات مراجع عظام در مقابله و مبارزه با ظلمه ، حكام جور و استعمارگران باشد و جهت روشنگرى و انقلاب فكرى اسلامى به كار آید) چه صورت دارد ؟ مستدعى است نظر شریف را بیان فرمائید .

ادام اللّه ظلكم على روس الانام

پاسخ امام

بسمه تعالى

آنچه مربوط به ترویج شرع مطهر و بیان حقایق اسلام در مقابله با حكام جور و ظلمه و مطلع ساختن طبقات مردم از مسائل است و نشر كتب مربوطه به این امور ، از امور خیریه ، بلكه بهترین خیرات است و اگر وصیت به ثلث یا نذر و عهد و غیر اینها متعلق به خیرات و مبرات است ، صرف در این امور جائز و راجح است .

روح اللّه الموسوى الخمینى

بسمه تعالى

مومنین ایدهم اللّه تعالى مجازند عشر سهم مبارك امام علیه السلام را در این امورى كه در مقابل نوشته شده است صرف كنند در تحت نظارت اشخاص مورد اطمینان و متدین ، ان شاءاللّه تعالى موفق باشند .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 221

عکس

ص: 222

تاریخ : آبان 55

پیام امام خمینى به مناسبت عید سعید فطر

بسم اللّه الرحمن الرحیم

عید سعید فطر را به عموم مسلمین و دانشجویان داخل و خارج كشور و

عموم جوانان مسلمان ایدهم اللّه تعالى تبریك مى گویم .

مبارك باد بر شما افراد روشنفكر و متدین كه در راه اهداف شریفه اسلام كه ضامن رفاه عموم و تامین معنویات و مادیات بشر است فداكارى مى كنید . مبارك باد بر مسلمانانى كه در راه دفاع از احكام اسلام و ممالك مسلمین و رهائى از یوغ استعمار و عمال خبیث آن ، به حبس و تبعید و شكنجه و قتل تن مى دهند و براى قطع ایادى ظلم با هر محرومیتى مى سازند .

فطر ، روزى است كه خداوند تعالى براى مسلمین عید قرار داده تا با اجتماع خود در نماز و خطابه هاى مناسب با هر عصر ، راه و روش خود را در مقابل اسلام و مقابل دشمنان خونخوار آن بیابند ، گرچه اكنون با تبلیغات مضره ، جمعه و جماعت خاصیت خود را از دست داده و براى مسلمین در وضع حاضر عیدى نمانده است .

در هر قطرى از ممالك مسلمین فتنه ها به دست عمال اجانب برپاست ، فتنه هایى كه با اساس اسلام و استقلال ممالك مخالف است . ایران مركز تاخت و تاز اجانب خصوصا" آمریكا وایادى خبیثه آن است و بازیگران و كارشناسان خارجى هر روز نغمه اى ساز مى كنند براى تضعیف ملت و اسلام عزیز ، نغمه هاى شومى كه هستى كشور را پس از چندى ساقط مى كند . مخازن بزرگ این كشور زرخیز در مقابل مشتى اسلحه كه براى ایران هیچ مصرف ندارد و طریق به كار بردن آن را نمى دانند از دست مى رود . اخیرا" شاه این آلت فعل ، زمزمه خرید سه مقابل آنچه تاكنون خریده اند كرده و به این ترتیب ، ایرانى در مقابل آهن پاره هائى بى مصرف ، از هستى ساقط و پس از چندى با فقر و فلاكت بیش از پیش دست به گریبان مى شود .

كارشناسان كه مى خواهند مخازن ما را بى مانع به غارت ببرند ، براى تضعیف اسلام و محو اسم آن نغمه شوم تغییر مبدا تاریخ را ساز كردند . این تغییر از جنایات بزرگى است كه در این عصر به دست این دودمان كثیف واقع شد . بر عموم ملت است كه با استعمال این تاریخ جنایتكار مخالفت كنند و چون این تغییر هتك اسلام و مقدمه محو اسم آن است خداى نخواسته ، استعمال آن بر عموم حرام و پشتیبانى از ستمكار و ظالم و مخالفت با اسلام عدالتخواه است .

ص: 223

مردم باید الزاما" براى دودمان چنین جنایتكاران و پنجاه سال خیانت آنها یك سال جشن بگیرند ، گرچه این نغمه نامیمون هم با فضاحت روبرو شد و جز عمال خودشان كسى شركت نكرد و جز با سرنیزه ، كسى روى خوش نشان نداد . مدرسه فیضیه و دارالشفا پایگاه فقه اسلامى و مركز احرار و جوانان فداكار ، غصب و در حال تعطʙĠباقى است ، در مقابل ، به مراكز فساد و فحشاء هر چه بیشتر دامن زده مى شود تا جوانان ما را به تباهى كشند و رشد معنوى نكنند و در مقابل خواست اجانب پایدار نباشند .

من با كمال تاسف از وضع ایران ، به شما دانشجویان داخل و خارج امیدوارم ، امید روزى كه كشور از لوث وجود اجانب و عمال آنها پاك شود . شما اى جوانان عزیز! یاس به خود راه ندهید ، حق پیروز است . این است شمه اى از وضع ایران ، بسیارى دیگر از ممالك مسلمین نیز گرفتارى هاى بیحد دارند ، آن لبنان كه به مشتى خاك تبدیل شده است ، چه خسارات جانى و مالى كه به مسلمین و خصوص شیعیان وارد نشده است ، اجانب و عمال خائن آنها به جنگ خانمانسوز دامن مى زنند و مردم را از هستى ساقط كرده اند و آن حال فلسطین و گرفتارى هاى روز افزون آنجا . آنچه مورد كمال تاسف است عدم رشد حكومت ها و سران قوم است كه با دست اجانب به مخالفت با هم بر مى خیزند . اكنون بر شما جوانان روشنفكر و دانشمند است كه از اوضاع عبرت بگیرید و بر اجتماع خود افزایش دهید و از مخالفت هاى بى اساس احتراز كنید و مكتب هاى بى اساس دیگران را كنار گذاشته ، به مكتب مترقى اسلام رو آورید و در راه حق و محو باطل دست به دست هم دهید و مردم را از اهداف پاك اسلام با خبر كنید و از جنایات و خیانات عمال اجانب پرده بردارید و از خداوند متعال استمداد كنید (انه ولى التوفیق ) از خداوند تعالى تجدید مجد اسلام و مباركى عید سعید مسلمین را خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 224

تاریخ : 2/11/55

دعوت امام خمینى براى كمك به بازماندگان فاجعه لبنان

براى كمك به برادران مصیبت زده لبنان به پا خیزید

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه واناالیه راجعون

فاجعه لبنان و مصیبات وارده بر برادران ایمانى ما به حدى نیست كه بتوان تحریر كرد . اكنون جنگى كه دست هاى مرموز دشمن انسانیت به نفع استعمار و اسرائیل برپا نموده لبنان را به صورت مخروبه اى وحشتناك درآورده قدرى آرامش صورى پیدا كرده لكن هزارها خانواده محترم كه دیروز با عزت و نعمت و رفاه به سر مى بردند ، با از دست دادن عزیزان خود و خراب شدن خانمان و فقدان اموال ، بى سرپرست و بى پناه در این فصل سرما با آلام و دردهاى ناگفتنى دست به گریبان هستند .

كمك هائى كه از اهل خیر خصوصا" ایران شده است موجب تقدیر و تشكر است لكن جبران گرفتارهاى نامحدود برادران عزیز ما را نمى كند . عزیزانى كه سلف آنها مردانه براى عظمت و عزت و شعائر خود با جناح هاى مختلف وحشى هاى قرون وسطائى و آدمك هاى استعمار زده جنگیدند و خون خود را در راه شرافت و عزت خود ریخته ، جان بازى شجاعانه كردند(شكراللّه سعیهم و جزاهم اللّه خیرا") اكنون بازماندگان آنها ، طفل هاى عزیز بى پدر و سرپرست ، پدر و مادرهاى فرزند از دست داده و هزاران مجروح و ناقص الاعضا به جا ماندند بامصیبت هاى گوناگون و آه و ناله هاى روز افزون .

بر انسان هاى شرافتمند است ، بر مسلمین پاكروان است ، بر پیروان رسول اكرم - صلى اللّه علیه و آله و سلم - و امیرمومنان - علیه الصلواه والسلام - است كه براى نجات فرزندان اسلام به پاخیزید . بر ثروتمندان غیرتمند است كه به پاس نعمت هاى الهى از فرزندان قرآن محافظت نمایند و به خدمت آنها بشتابند ، خدمت هاى انسانى و محترمانه ، بازماندگان فرزندان اسلام را چون اطفال خود بلكه بالاتر بدانند .

سرپرستان محترم آنها شرافتمندانه از دین و عظمت خود دفاع كرده و مردانه جان دادند و نام خود را براى همیشه پایدار گذاشتند و اسلام و مسلمین را سرافراز نمودند (جزاهم اللّه عن الاسلام خیرا") ما باید به جبران خدمت آنها ، به بازماندگان و عزیزان آنها خدمت كنیم ، خدمتى محترمانه و شرافتمندانه . ملت اسلام خصوصا" ملت شریف ایران - ایدهم اللّه تعالى - به هر انسانى مى تواند جبران خساراتى كه قابل جبران است بكند و با همت عالى به زندگى بازماندگان برادران ایمانى خود سر و سامان بدهد وروى خود را در پیشگاه خداى تعالى و انسانیت سفید كند .

ص: 225

اینجانب با حال ضعف و نقاهت از دوستان اسلامى خود با كمال تواضع امید دارم كه به اسرع وقت بیدرنگ قبل از این كه فرصت از دست برود در این امر اسلامى الهى بكوشند و به هم سبقت گیرند و به مصائب بزرگ برادران خود تخفیف بخشند و امید آن دارم كه خداوند كریم در مقابل این خدمت ، آنها را سربلند و عزیز فرماید و اگر بخواهند از وجوهى كه محتاج به اذن فقیه است بدهند ، در ربع این جانب اجازه مى دهم . از خداوند تعالى قطع ایادى دشمنان انسانیت و اذناب آنها را خواستار و توفیق و تایید برادران ایمانى را خواهانم .

والسلام على عباد اللّه الصاحین و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 226

تاریخ : مرداد 1356

پاسخ امام خمینى به تلگرافهاى تسلیت اتحادیه انجمنهاى اسلامى اروپاو كانادا درسوگ دكتر شریعتى

بسمه تعالى

جناب آقاى یزدى ایده اللّه تعالى

پس از اهداء سلام تلگراف هاى زیادى از اروپا و آمریكا از طرف اتحادیه انجمن هاى اسلامى دانشجویان اسلامى در اروپا و انجمن اسلامى دانشجویان در امریكا از بخش هاى مختلف و از سایر برادران محترم مقیم خارج كشور - ایدهم اللّه تعالى - در فقد دكتر على شریعتى واصل شد و چون جواب به تمام آنها از جهاتى میسر نیست و تفكیك صحیح نمى باشد ، از جنابعالى تقاضا دارم تشكر اینجانب را به همه برادران محترم - ایدهم اللّه ابلاغ نمائید . اینجانب در این نفسهاى آخر عمرم ، امیدم به طبقه جوان عموما و دانشجویان خارج و داخل اعم از روحانى و غیره مى باشد . امید است دانشمندان و متفكران روشن ضمیر ، مزایاى مكتب نجات بخش اسلام كه كفیل سعادت همه جانبه بشر و هادى سبل خیر در دنیا و آخرت و حافظ استقلال و آزادى ملت ها و مربى نفوس و مكمل نقیصه هاى نفسانى و روحانى و راهنماى زندگى انسانى است ، براى عموم بیان كنند .

مطمئن باشند با عرضه اسلام به آنطور كه هست و اصلاح ابهام ها ، كجروى ها و انحراف ها كه به دست بدخواهان انجام یافته ، نفوس سالم بشر كه از فطره اللّه منحرف نشده و دستخوش اغراض باطله و هوس هاى حیوانى نگردیده ، یكسره بدان روى آوردند و از بركات و انوار آن بهره مند شوند . من به جوانان عزیز نوید پیروزى و نجات از دست دشمنان انسانیت و عمال سرسپرده آنها میدهم . طبقه جوان و روشن بین در خارج و داخل روابط خود را محكم و در زیر پرچم اسلام كه تنها پرچم توحید است یكدل و یكصدا از حق انسانیت و انسان ها دفاع كنند تا به خواست خداوند متعال دست اجانب از كشورهاى اسلامى قطع شود و باید با كمال هوشیارى از عناصر مرموزى كه در صدد تفرقه بین انجمن هاى اسلامى است و مطمئنا از عمال اجانب هستند احتراز كنند و آنها را از جمع خود طرد نمایند . (واعتصموا بحبل اللّه جمیعا ولاتفرقوا) .

والسلام علیكم و علیهم و رحمة اللّه وبركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 227

نامه گروهى از مردم در رابطه با حملات ماركسیست ها به اسلام و روحانیت

محضر مبارك حضرت آیت اللّه العظمى آقاى خمینى مدظله العالى

محترما به عرض میرساند به طورى كه خاطر مبارك مستحضراست ، اخیرا حملات ناروائى به دین مقدس اسلام مخصوصا به طریقه حقه مذهب تشیع كه روح اسلام است ، از ناحیه كمونیست ها و پیروان مكتب ماركس و منحرفین از مقام ولایت امیرالمومنین (علیه السلام) و اولاد معصومین بزرگوار علیهم السلام و نسبت به احكام دین مقدس اسلام و توهین به مقام شامخ روحانیت از نواحى مختلف مى گردد و متاسفانه عده اى از اینان خود را وابسته به حضرتعالى معرفى نموده و جزء هواداران آنجناب مى دانند ، متمنى است نظر مبارك خود را درباره این موضوعات و این گونه افراد با كمال صراحت مرقوم فرموده تا رفع هر گونه ابهام و سوءتفاهمى بشود .

پاسخ امام :

تاریخ : مرداد 1356

بعید نیست گروه هائى كه رفتار ضد اسلامى و ضد مذهبى دارند ، به دست اجانب به وجود آمده باشند .

بسمه تعالى

اینجانب كرارا نظر خود را در این نحو موضوعات گفته و نوشته ام ، بعید به نظر نمى آید كه دستجاتى كه در ایران اشتغال به فعالیت هاى ضد اسلامى و ضد مذهبى دارند با اختلاف اسم و روش ، گروه هاى سیاسى اى باشند كه با دست اجانب براى تضعیف اسلام و مذهب مقدس تشیع و مقام عظیم روحانیت بوجود آمده باشند . براى انصراف ملت از مصالح روز ، این جمعیت ها در یك امر مشترك هستند و آن خیانت به كشور اسلامى و كوبیدن پاسداران آن . چون دشمنان اسلام و غارتگران ملل ضعیف مصالح خود را با نفوذ روحانیت كه یگانه حافظ قرآن كریم و احكام نجاتبخش اسلام است در خطر مى بینند ، ناچار براى حفظ مصالح استعمارى خود دست به ایجاد احزاب انحرافى وابسته و گروه هاى به ظاهر منتحل به اسلام و در حقیقت مخالف با آن زده اند .

ص: 228

اسلام سدى است در برابر اجانب شرق و غرب

اسلام و مذهب مقدس جعفرى سدى است در مقابل اجانب و عمال دست نشانده آنها ، چه راستى و چه چپى ، و روحانیت كه حافظ آن است سدى است كه با وجود آن ، اجانب نمى توانند به نحوى كه دلخواه آنها است ، با كشورهاى اسلامى و خصوص با كشور ایران رفتار كنند ، لهذا قرن ها است كه با نیرنگ هاى مختلف براى شكستن این سد نقشه مى كشند ، گاهى از راه مسلط كردن عمال خبیث خود بر كشورهاى اسلامى و گاهى از راه ایجاد مذاهب باطله و ترویج بابیت و بهائیت و وهابیت و گاهى از طریق احزاب انحرافى . امروز كه مكتب بى اساس ماركس با شكست مواجه است و بى پایگى آن برملا شده است ، عمال اجانب كه خود بر ضد مكتب آن هستند در ایران از آن ترویج مى كنند براى شكستن وحدت اسلامى و كوبیدن قرآن كریم و روحانیت در ایران كه مهد تربیت اهل بیت عصمت و طهارت است و بازنده بودن این مكتب بزرگ هرگز اجانب غارتگر به آرزوى غیر انسانى خود نمى رسند ، ناگزیر هستند مذهب مقدس تشیع و روحانیت را كه پاسداران آن هستند به هر وسیله تضعیف كنند و بكوبند ، اكذوبه انتساب بعضى از این منحرفین را به این جانب نیز از همین قماش است .

من از دستجات خائن ماركسیست و منحرف از اسلام بیزارم

من صریحا اعلام مى كنم كه از این دستجات خائن ، چه كمونسیت و چه ماركسیست و چه منحرفین از مذهب تشیع و از مكتب مقدس اهل بیت عصمت علیهم الصلاة والسلام به هر اسم و رسمى باشد متنفر و بیزارم و آنها را خائن به مملكت و اسلام و مذهب مى دانم .

مغرضین نخواهند توانست بین روحانیون جدایى ایجاد كنند .

بد خواهان و مغرضین بدانند با این دروغ ها و حیله ها نمى توانند بین روحانیون ، خلاف ایجاد كنند .

كسانى كه به روحانیون منتسب هستند و از اسلام و مذهب دفاع مى كنند لازم است از این دستجات مفسده جو تبرى كنند و از مقام شامخ روحانیت دفاع كنند و از تفرق و اختلاف احتراز كنند و با هوشیارى نیرنگ هاى اجانب را خنثى كنند . از روحانیون عظیم الشان تقاضا دارم كه با طبقات جوان به چشم عطوفت و پدرى نظر كنند و بر طبقات جوان است كه در حفظ روحانیت و روحانیون معظم كوشا باشند .

و اخیرا لازم است تذكر دهم كه نویسندگان و متفكران محترم از تاویل و تفسیر قرآن كریم و احكام اسلام با اراده خود ، جدا خوددارى كنند و از جمیع طبقات - ایدهم اللّه تعالى - تقاضا دارم كه با حفظ وحدت كلمه ، راه را بر دشمنان اسلام كه دشمن بشریت هستند ببندند واز خداوند تعالى جلت عظمته خواستارم كه قطع ریشه اجانب و عمال خبیث آنان را از ممالك اسلامى و از كشور اهل بیت بفرماید (انه ولى الامر) . سلام من بر روحانیون عظیم الشان و بر طبقات مومنین ایدهم اللّه تعالى .

والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 229

عکس

ص: 230

عکس

ص: 231

تاریخ : 2/6/56

تلگرام امام خمینى به آقاى یاسر عرفات

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى یاسر عرفات رئیس كمیته اجرائیه سازمان آزادیبخش فلسطین

از سلامت جناب حجت الاسلام آقاى سید موسى صدر رئیس مجلس شیعیان لبنان هیچگونه اطلاعى ندارم و موجب نگرانى اینجانب است . از جنابعالى تقاضا دارم كه هر چه زودتر از مكان ایشان اطلاع پیدا كرده و اینجانب را از سلامت ایشان آگاه گردانید .

توفیق جنابعالى را در اهداف اسلامى خواستارم .

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 232

تاریخ : 6/7/1356

بیانات امام خمینى در مورد نقش احكام سیاسى - عبادى قرآن در انسان سازى

بیانات امام خمینى در مورد نقش احكام سیاسى عبادى قرآن در انسان سازى

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

دیروز ما مساله غصب را عنوان كردیم و صحبت كردیم . بعد از مباحثه یكى از آقایان تذكر دادند كه این مساله راقبلا هم گفته بودى و این مساله یك دفعه دیگر صحبت شده است و این از مثل من بعید نیست براى این كه انسان وقتى كه سنش زیاد شد و كهولت بر او غلبه كرد همه قواى ایشان ضعیف مى شود . همان طور كه قواى جسمانیه انسان وقتى كه پیرمرد شد ضعیف مى شود ، قواى فكرى ، قواى روحى ، قدرت بر عبادات و حال عبادت هم ضعیف مى گردد و همه اینها در جوانى قدرت دارد و لهذا من كرارا عرض كردم به آقایان كه شما حالا كه این نعمت را دارید ، نعمت جوانى را دارید ، این را قدرش را بدانید و هدر ندهید این نعمت را . اگر بنا باشد انسان جوان ، من نمى گویم كه تفریح نداشته باشد ، عرض نمى كنم كه همه اش مشغول باشد ، من عرض مى كنم كه اوقاتش تقسیم باشد و فكر مهمش براى تحصیل . شما آقایان كه مهیا شده اید از براى تحصیل ، حالا كه نعمت جوانى را دارید اوقاتتان تقسیم بشود و قسمت مهمش صرف مباحثه و مطالعه و مذاكره و بحث و تدریس باشد . اگر چنانچه ایام جوانى از دست برود ، دیگر خیال نكنید كه مى توانید عبادت را بگذارید آخر ایام عمر و تحصیل را بگذارید براى آخر عمر . درآخر عمر انسان نه عبادت مى تواند بكند و نه تحصیل مى تواند بكند و نه افكارش یك افكار قوى مستقیمى است كه بتواند مطالب علمى را درك بكند . باید شما از حالا كه جوان هستید تحصیل كنید مبانى علمى را ، مبانى فقهى را و آن وقت در آخر ایام یك چیزهائى كه تحصیل شده ، آن وقت شاخ و برگ هایش - آن وقت - ثمره بدهد ، آن وقت از آن استفاده بكنید ولى اگر بگذارید و هدر بدهید این نعمت را ، بعدها موفق نخواهید شد . بنابر این ، این مطلب باید در نظر آقایان باشد كه ایام پیرى ، ایام نسیان و فراموشى است و لهذا دیدید كه من مباحثه اى كه قبلا كرده بودم دوباره شروع كردم به گفتن ، این براى همین ضعفى است كه در ایام پیرى بر انسان حكم مى دهد .

انسان ، عصاره خلقت

و یك مطلب دیگرى كه به نظر من بسیار اهمیت دارد این است كه انسان ملتفت باشد این مطلب را كه اولا خود انسان ، این موجودى كه عصاره همه خلقت است ، جنبه هاى مختلف ، ابعاد مختلف ،

ص: 233

شؤون مختلف دارد . از جنبه اى با نباتات شریك است و همان طور كه نمو آنها به آب است و غذائى كه از زمین مى گیرند ، نموانسان هم همان مثل نباتات دیگراز زمین است و از بركاتى كه خداى تبارك و تعالى داده است و جنبه حیوانى هم مثل سایر حیوانات دارد ، چشم و گوش و كذا و كذا ، ادراكات جزئى و اینها مشترك است با سایر حیوانات و بالاتر از این هم (البته در بعضى حیوانات هم ضعیفش هست ) یك مرتبه متعالى انسان دارد در این جا ، زائد بر این مطالب حیوانى چیزهائى هست و یختص الانسان به تعقل و به یك معنویت و یك تجرد باطنى كه سایر حیوانات ، این مرتبه تعقل و مرتبه تجرد نفسانى را ندارند .

قرآن كتاب انسان ساز است

و قرآن كریم كه در راءس همه مكاتب و تمام كتب است ، حتى سایر كتب الهیه ، آمده است كه انسان را بسازد ، انسان بالقوه را انسان بالفعل و موجود بالفعل كند . تمام دعوت انبیا هم حسب اختلاف مراتبشان ، تمام دعوت ها هم براى همین معناست كه انسان را انسان كند ، انسان بالقوه را انسان بالفعل كند و تمام علوم و تمام عبادات و تمام معارف الهیه و تمام احكام عبادى و همه این چیزهائى كه هست همه اینها براى این معناست كه انسان ناقص را انسان كامل كند . قرآن كتاب انسان سازى است ، كتابى است كه با این كتاب اگر كسى توجه به آن بكند تمام مراتبى كه از براى انسان هست ، این كفایت دارد و همه مراتب را به آن نظر دارد .

حكومت هاى الهى و مادى

اسلام و سایر ادیان الهى مثل سایر حكومتها نیست ، حكومت اسلام مثل سایر حكومت ها نیست . سایر حكومت هاى مادى به هر رژیمى كه هستند ، اینها فقط كارى به این دارند كه نظم مملكت خودشان محفوظ باشد و كسى در خارج (اگر خیلى هم عدالت پناه باشند) كسى ظلم و تعدى به دیگرى نكند و اگر خودشان هم یك حاكم عادلى باشد ، خودشان هم تعدى بر دیگران نكند فقط متكفل نظم مملكت خودشان هستند ، اما حالا یك كسى در جوف خانه خودش هر كارى مى خواهد ، مضر به حكومت نباشد و به وضع حكومت و به نظام ، هر كارى در باطن منزل خودش مى خواهد بكند . مى خواهد شرب خمر بكند ، مى خواهد - عرض مى كنم كه - قمار بازى بكند ، مى خواهد سایر كثافت كارى ها را بكند ، حكومت ها به او كارى ندارد ولى اگر چنانچه بیاید بیرون عربده بكشد ، چون این خلاف نظم است به او تعرض مى كنند اما اگر ازچهار دیوارى خانه بیرون نیاید و همان جا هر فسادى داشته باشد به او كارى ندارند . یك حكومتى عادل باشد یا غیر عادل ، جائر باشد ، كارى به او ندارند كه در خانه ات تو چه مى كنى در جوف خانه چه مى گذرد ، مگر تعدى در جوف خانه بشود كه عرض حال به حاكم ببرند و آن وقت البته آنها هم دخالت مى كنند . اما اسلام و حكومت هاى الهى این جور نیستند ، اینها در هر جا و هر كس در هر جا هست و در هر حالى كه هست ، آنهابرایش احكام دارند ، یعنى كسى در جوف خانه

ص: 234

خودش بخواهد یك كارى خلاف و كثافت كارى بكند ، حكومت هاى اسلامى به او كار دارند ، ولو اینكه نمى آیند تفتیش كنند لكن محرم است ، حكم داده اند كه نباید این كار بكند ، معاقب است اگر این كار را بكند و اگر چنانچه اطلاع بر آن بكنند ، خوب سیاست هائى دارد ، حرف هائى دارد ، چیزهائى دارد روى موازینى كه كرده .

اسلام و همین طور سایر حكومت هاى الهى و دعوت هاى الهى ، به تمام شؤون انسان از آن مرتبه پائین ، مرتبه درجه پائین تا هر درجه اى كه بالا برود ، همه اینها را سر و كار با آنها دارند . مثل آن حكومت ها نیست كه فقط به باب سیاست ملكى كار داشته باشند ، همان طورى كه سیاست ملكى دارد اسلام ، بسیارى از احكامش احكام سیاسى است ، یك احكام معنوى دارد ، یك حقایق هست ، یك معنویات هست ، چیزهائى كه در رشد معنوى انسان دخالت دارد احكام برایش هست ، چیزهائى كه درتربیت معنوى انسان هست براى آن احكام هست و در مرتبه پائین تر هم كه مرتبه اخلاقى باشد احكام اخلاقى دارد . عرض مى كنم كه تربیت هاى اخلاقى مى كند اسلام ، در مرتبه معاشرتش هم با هر كس معاشر باشد حكم دارد اسلام ، خودش (انسان ) فى نفسه احكام دارد ، خودش با عیالش احكام دارد ، خودش با اولادش احكام دارد ، خودش با همسایه اش احكام دارد ، خودش با هم محله اش و یارش احكام دارد ، با هم مملكتش احكام دارد ، با هم دینش احكام دارد ، با مخالفین از دینش احكام دارد ، تا بعد از موت ، قبل از این كه اصلا تولدى در كار باشد و قبل از ازدواج احكام دارد تا ازدواج و تا حمل و تا تولد و تا تربیت در بچگى و تربیت بزرگتر و تا حد بلوغ و تا حد جوانى و تا حد پیرى و تا مردن و در قبر و ما بعد القبر . قطع نمى شود به همین كه توى قبر گذاشتند مسائل تمام شد ، اینها اول كار است . همه اینها ، همه این زندگى بشر در این جا و تربیت هائى كه در این جا عقلانى و اخلاقى و اینها مى شود ، اینها آن وقتى كه از این عالم منفصل شد و مرتبه كمال پیدا شد ومرتبه - عرض مى كنم كه - تجرد پیدا شد ، بعد از این كه در قبر رفت آن وقت عالم قبر ، خودش اول حیاتى است ، حیات روحانى و قبرى ، حیات روحانى و معنوى - عرض مى كنم كه - برزخى حیات روحانى و بالاتر از برزخ . و اسلام و احكام اسلامى كه خداى تبارك و تعالى این احكام را فرستاده است محصور به این عالم نیست و محصور به آن عالم هم نیست .

سه نوع تاویل از قرآن

بسیارى از زمان ها برما گذشت كه یك طایفه اى فیلسوف و - عرض مى كنم كه - عارف و متكلم و امثال ذلك كه دنبال همان جهات معنوى بودند ، اینها گرفتند معنویات را هر كسى به اندازه ادارك خودش و تخطئه كردند: (قشریون ) . تمام ماعداى خودشان را قشرى حساب كردند و تخطئه كردند ، بلكه وقتى دنبال تفسیر قرآن رفتند ملاحظه مى كنید كه (تمام آیات را نباشد) اكثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانى و فلسفى و جهات معنوى و به كلى غفلت كردند از حیات دنیائى و جهاتى كه در این جا به آن احتیاج هست و تربیت هایى كه در این جا باید بشود ، از این غفلت كردند .

به حسب

ص: 235

اختلاف مسلكشان رفتند دنبال همان معانى بالاتر از ادراك - مثلا عامه مردم و علاوه برآن ما عداى خودشان را تخطئه كردند و در همین اوان و همین عصر ، یك دسته دیگرى كه اشتغال داشتند به امور فقهى و به امور تعبدى ، اینها هم تخطئه كردند آنها را ، یا حكم الحاد كردند یا حكم تكفیر كردند یا هر چه كردند ، آنها را تخطئه كردند و این هر دو روش خلاف واقع بوده است . اینها محصور كردند اسلام را به احكام فرعیه و آنها محصور كرده بودند اسلام را به احكام معنویه ، به امور معنویه و به مافوق الطبیعه .

آنها به خیال خودشان مافوق الطبیعه همه جهات است و اینها هم به خیال خودشان احكام طبیعت و فقه اسلامى و اینهاست و دیگران همه اش بى جهت است .

و اخیرا باز یك وضع دیگرى پیدا شده است و آن این كه اشخاصى پیدا شده اند ، نویسنده هائى پیدا شده اند كه متدینند ، خوبند ، خدمتگزارند ، چنانكه آنها هم خوبند ، فقها هم خدمتگزار ، متكلمین و فلاسفه هم و همه هم مى خواستند به اسلام خدمت كنند مى خواستند احكام اسلام را (او به حسب فهم خودش ، او به حسب فهم خودش ) براى مردم تشریح كنند و بیان كنند ، حالا هم یك جمعى پیدا شده اند كه اینها نویسنده اند و خوب هم چیز مى نویسند لكن آیات قرآن را عكس آن چیزى كه فلاسفه و عرفاى آن وقت چیز كرده بودند و همه مادیات را بر مى گرداندند به معنویات اینها تمام معنویات را به مادیات بر مى گردانند ، عكس آنها .

آنها مى گفتند كه اصلا اسلام آمده است براى این كه توحید و سایر - مثلا مسائل عقلى الهى را تعلیم بكند و - سایرین - سایر چیزها همه مقدمه آن است و اینها را باید رها كرد و خذالغایات باید شد ، از این جهت اعتنا به (البته نه همه ، بعضى از آنها) به فقه و فقها و اعتنا به اخبار و اعتنا به ظواهر قرآن و كثیرى ازاحكامى كه در قرآن هست ، نداشتند اینها را كارى نداشتند رد نمى كردند لكن مثل رد كردن بود ، همان كار نداشتن و بیطرف بودن و چى كردن و از آن طرف هم اصحاب اینها را تخطئه كردن و - عرض مى كنم - قشرى خواندن اینها ، این معنایش این بود كه ما (نؤمن ببعض و نكفر ببعض ) دیگر ما كار نداریم و یا قبول نداریم .

اما حالا كه جنبه مادیت در دنیا غلبه پیدا كرده است به این سختى و دنیا با زرق و برق زیاد شده است و - عرض مى كنم كه - اصحاب دنیا خیلى زیاد شده اند ، حالا هم یك دسته پیدا شده اند كه اصل تمام احكام اسلام را مى گویند براى این است كه یك عدالت اجتماعى پیدا بشود ، طبقات از بین برود و اصلا اسلام دیگر چیزى ندارد ، توحیدش هم عبارت است از توحید در نسل ملت ها در زندگى توحید داشته باشند ، واحد باشند ، عدالتش هم عبارت از این است كه ملت ها همه به طور عدالت و به طور تساوى با هم زندگى كنند یعنى زندگى حیوانى على السواء ، با هم زندگى بكنند و - عرض مى كنم - با هم كار نداشته باشند . این همه آیاتى كه وارد شده است راجع به معاد و راجع به - عرض مى كنم - كه توحید و آن همه براهینى كه وارد شده است راجع به اثبات یك نشات دیگرى ، اینها ، آنى كه متدین است غمض عین مى كند ، چشم هایش را از این آیات مى پوشد و مى رود سراغ آیات دیگر ، آنكه خیلى تدینش قوى نیست تاویل مى كند .

ص: 236

در این ایام جوانى ، یك روز ما دیدیم كه دو سه تا از این طلبه ها آمدند (كه البته مقدارى اعوجاج داشتند ، اما این حرف ها هنوز پیدا نشده بود) یك چیز تازه اى آورده بودند ، گفتند: (ما یك چیز تازه اى فهمیده ایم و آنهم عبارت از این است كه قیامت همین جاست ، هر چه هست همین است ، اگر قیامت هست ، همین است . همین جا جزاست و همین جا هر چه هست ختم مى شود به همین . حیات ، یك حیات حیوانى است و تمام و مابقى اش همین جاست دیگر) نمى گفت كه قیامت را قبول ندارم ، مى گفت (قیامت این جاست ) ، نه این كه اصل آیات قیامت را من قبول ندارم ، مى گفت : (آیات قیامت مقصود همین جاست ) .

این طایفه اى كه حالا پیدا شدند و متدینند و انسان به آنها علاقه دارد لكن اشتباه كارند ، مشتبه اند انسان وقتى نگاه مى كند همه كتاب هایشان را و همه نوشته هایشان را ، و چیزهایى كه در مجلات و در غیر مجلات نوشتند و اینها ، مى بیند كه مى گویند: (اسلام آمده است كه انسان بسازد یعنى یك آدمى كه طبقه نداشته باشد) (همین را گفته اند) یعنى حیوان باشد . (اسلام آمده است كه انسان بسازد ، انسان بى طبقه ) یعنى همین ، یعنى در این زندگى یك جور زندگى بكنند و در این عالم یك نحو زندگى بكنند و یك دولت باشد و به اینها جیره بدهند همه على السواء جیره بدهند و همه هم خدمت دولت را بكنند و اینها .

اینها كانه آیات و ضروریاتى كه در همه ادیان است ، اینها را ندیده مى گیرند ، آیات را آن قدرى را كه دلشان مى خواهد و مى توانند ، تاویل مى كنند به همین مطالب آنهایى كه دیگر نمى توانند تاویل كنند ، اصلا ذكرى از آن نمى كنند و منسى است .

چنانچه آنها هم وقتى كه هر كدام از آیات را كه مى شد برگردانید به آن معناى عرفانى كه آقا فهمیده است ، ذكرش مى كرد و آن را بر میگرداند به همان معناى عرفانى . ملاحظه مى فرمایید كه در قضیه موسى و آن خضر ، آنهایى كه اهل این مطالب بودند چه مطالبى دراین جاگفته اند . از كجا گفتند ؟ خوب خدا مى داند خوب دیگر به این حد كه انسان رسید یعنى بعد از این كه تمام توجه نفس به آن معانى غیبیه شد و به كلى از این تربیت زمینى غفلت كرد ، اینهایى هم كه ظاهر در یكى مطلبى نیست به نظر او ظاهر مى آید ، به نظر او ظاهرش همین معناست و غیر از این معنا نیست . قضیه خضر و موسى ظاهرش همین معناست كه مثلا پرداخته شد . اصلا وقتى كه انسان اشتغال به یك علمى پیدا كرد و منحصر شد به او تمام توجهش انحصار به آن پیدا كرد ، قلب همچو مى شود كه همه اش عرفان مى شود دیگر ، كار به این ندارد كه دنیا یك چیزى است تربیت هاى دنیایى یك چیزى است و عبادات هم یك مطلبى است و - عرض مى كنم كه - ادعیه هم یك مطلبى است . او مى گوید تمام اینها برگشتنش به همان معناست (عرفان ) و در دلش غیر از این معنا نیست و لهذا آن چیزهایى كه برخلاف اوست اصلا ادراك نمى كند و همه اینها را برمى گرداند به آن مطلبى كه كه در پیش خودش مسلم است .

از آن طرف هم وقتى كه افتاد در آن طرف ها و دیگر غیر از این عالم چیزى سرش نشد ، احساسش ناقص است ، نمى فهمد ، اینها نمى فهمند چى است ، ادراكشان ناقص است ، اینها اصحاب

ص: 237

برهان نیستند كه با برهان اثبات بشود فلان ، اینها اصحاب بیانند كه دلشان مى خواهد یك بیان قشنگى بكنند ، اینها ادراك نمى كنند ماعداى این جا را . ولهذا آیات را تاءویل مى كنند به فكر خودشان به همین زندگى حیوانى دنیایى ، منتهى این زندگى بى طبقه ، مرفه و این كه همه شان یك جور باشند و اینها ، اگر امكان داشته باشد .

اسلام درست شناخته نشده است

و باید گفت كه اسلام بدا غریبا و هنوز هم غریب است . از اول تا حال اسلام غریب بوده است و كسى اسلام را نشناخته است . آن عارف ، اسلام شناسى را به آن معانى عرفانى ، آن معانى غیبیه مى داند ، آن آدمى هم كه حالا پیدا شده است و این اشخاصى هم كه حالا در مجلات و اینها چیز مى نویسند ، اینها هم اسلام شناسى را عبارت از این مى دانند كه حكومتش چه جورى باشد و تربیتش و ظاهرش و عدالتش چه جور باشد و - عرض مى كنم كه - همین كه به یك زندگى مادى طبیعى رسید غایت اسلام حاصل است . اسلام غایتش این است كه همین زندگى مرفه حیوانى باشد مثل سایر حیواناتى كه در كوهستان ها مى چرند و به هم كار ندارند و هر كدام علف على السواه مى خورند و مثل آن انسان هائى كه مثلا مى گویند در اول ها بوده است و همه از ماهى ها على السواء مى گرفته اند و از دریاها ماهى مى گرفته اند و از بیابانها آهو مى گرفته اند و یا حیوانات دیگر رامى خورده اند و به هم كارى نداشته اند آن مرتبه اعلائى بوده است كه داشته اسلام ، دنبال این است كه آن را پیدا كند . اسلام آمده است و سایر مكاتب الهى آمده اند كه مردم را برگردانند به آن جور كه زندگى یك زندگى مرفه حیوانى باشد ، آن جا با ماهى دریا زندگى مى كنند ، این جا با مرغ و ماهى ! اما زندگى مرفهى باشد و - عرض مى كنم - عبا و كلاه انسان و علف انسان درست باشد . ماعداى معارف الهیه ، ماعداى این عالم ، مافوق این طبیعت ، ادراك این را نمى توانند بكنند كه مافوق این طبیعت چى هست ، یك عالمى است ، چه جور عالمى است ؟ نمى توانند ادارك بكنند ، وقتى نتوانستند ادراك بكنند چه بكنند ؟ !

هشدار به اعتراضات

بنابراین شما آقایان كه مشغول به تحصیل علوم هستید نه آنها حق دارند به شما بگویند كه ، بر حسب واقع این كسى كه اسلام را مى شناسند و مى داند كه اسلام چى هست ، نه حق مى دهد به آنها كه بگویند آن ریش و عمامه ها به درد نمى خورد و این درس ها به درد نمى خورد (این براى این است كه اسلام را نشناخته اند) و نه شما حق دارید كه بگوئید كه این معانى معرفت و این - عرض مى كنم كه - معارف الهیه ، اینها دیگر چى است ؟ (این هم براى این است كه اگر یك همچنین چیزى بگوئید شما هم مثل آنهاهستید) و نه حق دارید كه هر دو دسته ، حرف هایى كه اینها (دسته سوم ) مى زنند كه باید رفع ظلم بشود و عرض مى كنم كه عدالت بسط پیدا كند ، تخطئه كنید ، براى اینكه همه اینها هست ، محصور نیست اسلام به اینها ، اسلام انسانى مى سازد عدالتخواه و عدالت پرور ، صاحب اخلاق كریمه ، صاحب

ص: 238

معارفه الهیه كه وقتى كه ازاین جا رفت ، رخت بربست و وارد شد در یك عالم دیگرى ، به صورت انسان باشد ، آدم باشد .

بینش وسیع اسلام

آنهائى كه این طرف را مى بینند و آن طرف را نمى بینند ناقصند ، (اهدناالصراط المستقیم غیرالمغضوب علیهم ، و لا الضالین ) . در یك روایتى هست (من نمیدانم وارد هست یا نه ) نقل مى كنند كه قضیه (مغضوب علیهم ) بر حسب قول مفسرین عبارت از یهود است و (ضالین ) عبارت از نصارى . در یك روایتى نقل مى كنند (من نمى توانم تصدیق كنم ، من نقل مى كنم از آنهائى كه نقل كرده اند) كه رسول اللّه فرموده است كه : (كان اخى موسى عینه الیمنى عمیاء و اخى عیسى عینه الیسرى عمیاء و انا ذوعینین ) آنهایى كه بخواهند تاویل كنند مى گویند كه : چون تورات بیشتر توجه به مادیات و امور سیاسى و دنیوى داشته است ، یهود هم كه مى بینید كه دو دستى چسبیده اند و دارند مى خورند دنیا را و باز هم بس شان نیست ، آمریكا هم آنها دارند مى خورند ، ایران را هم الان اینهامى خورند باز هم بس شان نیست ، همه جا و همه را مى خورند ، و در كتاب حضرت عیسى توجه به معنویات و روحانیت بیشتر بوده است ، از این جهت (عین الیسرى ) كه عبارت از طرف طبیعتش بوده است (عمیاء) بوده است (البته من نمى توانم بگویم این از پیغمبر صادر شده است لكن گفته اند) یعنى توجه به این جهت ، (یسار) كه عبارت از طبیعت است نداشته است و كم داشته است و او هم (حضرت موسى ) بر حسب طبیعتش توجهش به مادیات زیاد بوده است . (و انا ذوعینین ) هم جهات معنوى ، هم جهات مادى ، شما احكامى را كه مى بینید شهادت بر این چیزاست . احكام معنوى دارد و بسیارى از احكامش سیاسى است .

دین از سیاست جدا نیست

البته در اذهان بسیارى بلكه اكثرى ، بیشتر از مردم ، بیشترى از اهل علم ، بیشترى از مقدسین این است كه اسلام به سیاست چه كار دارد ، اسلام و سیاست جداست از هم . همین چیزى كه حكومت ها نمى گذارند ، همین كه از اول القاء كردند این اجانب در اذهان ما و حكومت ها در اذهان ما كه اسلام به سیاست ، آخوند چه كار دارد به سیاست . فلان آخوند را وقتى عیبش را مى گیرند مى گویند: آخوند سیاسى است ، اسلام مى گویند از سیاست كنار است ، دین على حده است ، سیاست على حده ، اینها اسلام را نشناخته اند . اسلامى كه حكومتش تشكیل شد در زمان رسول اللّه و باقى ماند این حكومت به عدل یا به غیر عدل و در زمان حضرت امیر بود باز حكومت عادله اسلامى بود ، یك حكومتى بود با سیاست با همه جهاتى كه بود . مگر سیاست چى است ؟ روابط مابین حاكم و ملت ، روابط ما بین حاكم با سایر حكومت ها - عرض مى كنم كه - جلوگیرى از مفاسدى كه هست ، همه اینها سیاست است احكام سیاسى اسلام بیشتراز احكام عبادى آن هست . كتابهائى كه اسلام در سیاست دارد بیشتر از كتابهائى است كه در عبادت دارد . این غلط را در ذهن ما جاى گیر كرده اند و حتى حال باورشان آمده

ص: 239

است آقایان به اینكه اسلام با سیاست جداست ، یك احكام عبادى است مابین خود و خدا ، بروید توى مسجدتان و هر چى میخواهید دعا كنید ، هر چه مى خواهید قرآن بخوانید ما هم با شما كار نداریم اما این اسلام نیست اسلام در مقابل ظلمه ایستاده است ، حكم به قتال داده ، حكم به كشتن داده ، در مقابل كفار و در مقابل متجاسرین و كسانى كه چیز هستند احكام دارد . این همه احكام در اسلام نسبت به اینها هست ، این همه احكام حكم به قتال و حكم به جهاد و حكم به اینها هست ، اسلام از سیاست دور است ؟ ! اسلام فقط این مسجد رفتن و قرآن خواندن و نماز خواندن است ؟ این نیست ، این احكام را دارد و باید این احكام هم اجراء بشود .

ارزش عبادات

از آن طرف هم اگر كسى بگوید: چرا مى روید توى مسجد ؟ اصلا نماز خواندن یعنى چه ؟ این هم غلط است . اسلام نماز دارد (بنى الاسلام على الصلاه ) نماز دارد ، فقط دنیا نیست و زندگى حیوانى تا تو بگوئى كه وقتى من زندگیم درست شد دیگر نماز را مى خواهم چه بكنم ؟ ! دیگر دعا را مى خواهم چه بكنم ؟ !

بله اگر ماعداى این عالم را كسى انكار بكند حق بااوست ، وقتى ماعدایى نباشد اصلا هیچ یك از این مسائل دیگر نباید باشد اما وقتى كه یك ماعدائى است ، وقتى برهان قائم است ، ادیان همه قائل هستند ، برهان قائم است بر اینكه یك عالم دیگرى ماوراى این عالم طبیعت هست ، آن وقت همان طورى كه عالم طبیعت باید با ابزار خودش درست بشود و عدالت اجتماعى در بین مردم جریان پیدا كند و حكومت عادله بسط عدل بدهد در بین مردم و این جا را ، این عالم را تنظیمش بكند ، این اگر واقف بود تا همین حدود ، مانعى نداشت كه حكومت وقتى این كار را كرد تمام است مطلب . اما بعد از اینكه به برهان و به ضرورت همه ادیان ، ماعداى این عالم هست ماعداى این ، یك زندگى ابدى هست ، آن جا هم یك ابزارى دارد ، زندگى آن جا هم یك ابزارى دارد ، یك چیزهائى دارد براى زندگى آن جا ، اینها را انبیا آوردند ، دعا و ذكر و قرآن و نماز و همه اینها ابزار آن جاست ، این احكام عبادى ابزارى است براى زندگى آن طرف ، معارف الهیه یك فیضى است براى زندگى آن طرف ، براى نورانیت آن طرف .

تكلیف است كه علم بیاموزیم و عمل كنیم

پس اینهائى كه این طرف افتاده اند حق ندارند تخطئه كنند آن طرفى ها را و اشكال به آنها تخطئه است و انحصار است . آنهایى هم كه آن طرف هستند حق ندارند به آنهائى كه مى گویند: باید عدالت اجتماعى در بین مردم باشد ، باید با ظلم و با تعدى و اینها مبارزه كرد ، تخطئه كنند و بگویند كه نه ، ما تكلیف مان این است كه بنشینیم و درس بخوانیم . نه ، همه مسلمانان ها تكلیف شان این است كه هم عمل بكنند ، هم علم پیدا بكنند ، هم عمل داشته باشند ، هم مبارزه با ظلم و با فساد به اندازه قدرتشان بكنند و اگر این تكلیف را همه مردم عمل مى كردند امكان نداشت كه یك دولتى بتواند در بین ملت خودش

ص: 240

تعدى بكند و یا یك دولت دیگرى بتواند به دولت دیگر تعدى بكند . همه اینها براى این است كه پشتوانه این اشخاصى كه حكومت ها به دست آنها هست ملت نیست ملت راهش على حده است ، اینها راهشان على حده . اینها یك جورى نكرده اند با مردم كه ملت همراهشان باشد ، اینها یك كارى كرده اند كه ملت ها مخالفشان هست .

شكاف بین دولت و ملت

ما وقتى كه اوضاع مملكت خودمان را ملاحظه مى كنیم ، اینها یك جورى درست كرده اند كه الان شكاف ما بین دولت و ملت جورى است كه اگر یك وقت ان شاء اللّه ساقط بشود این دولت ، همه چراغان خواهند كرد ، شما نمى دانید این چراغانى چقدر باشكوه است . چرا ؟ اگر حضرت امیر هم ساقط مى شد این جور بود ؟ ! ملت این طور بود ؟ ! براى این كه اینها جدا هستند از مردم . اینها كارى به مردم ندارند نه ، كار دارند اما كار ظلم و تعدى ، كار اشاعه فحشاء و شما نمى دانید كه اخیرا چه فحشائى در ایران شروع شده است . شما اطلاع ندارید ، گفتنى نیست كه چه فحشائى در ایران شروع شده است ، در شیراز عمل شد و در تهران مى گویند بناست عمل بشود و كسى حرف نمى زند! آقایان ایران هم حرف نمى زنند ، من نمیدانم چرا حرف نمى زنند ؟ ! این همه فحشا دارد مى شود و این دیگر آخرش هست یا نمیدانم از این دیگر آخرتر هم دارد . در بین تمام مردم ، جمعیت ، نمایش داد اعمال جنسى ، خود عمل را و نفسشان هم در نیامده است دیگر براى كجا گذاشته اند ؟ براى كى ؟ چه وقت مى خواهند یك صحبتى بكنند ؟ یك حرفى بزنند ؟ یك اعتراضى بكنند ؟

نقش دستگاه در تخدیر مردم

خوشمزه این است كه خود سازمان ها و خود دولت و خود مردیكه كذ ، همین معنا با رضایت آنهاانجام میشود بدون رضایت آنهامگر امكان دارد یك همچو امرى واقع بشود ؟ یك همچو فحشائى واقع بشود ؟ بعد روزنامه نویس ها را وادار مى كنند كه انتقاد كنند كه كار قبیحى بود ، كار وقیحى بود . حالا به گوش مردم برود ، آن جا به چشم مردم بخورد! این جا هم به گوش مردم بخورد كه یك خرده آرام بشوند ، آتش ها اگر باشد خاموش بشود .

باید اعتراض شود

فردا هم در تهران خداى نخواسته این كار خواهد انجام گرفت و نه آخوندى و نه سیاسیى و نه دكترى و نه مهندسى و نه دیگرى اعتراضى نمى كند . اینها باید اعتراض بشود . باید گفته بشود . اگر ملت همه با هم ، ملت همه با هم مطلبى را اعتراض كنند و احكام اسلام را بایستند و بگویند ، امكان ندارد یك همچو قضایائى واقع بشود . اینها واقع مى شود از سستى ما و از ضعف ما و استفاده از ضعف ما .

مى گویند اینها دسته اى هستند ضعیف و بیچاره ، در صورتى كه قوه دارید شما ، شما پشتوانه تان ملت

ص: 241

است ، ملت مسلمان است ، این ملت مسلمان علاقه دارد به اسلام ، علاقه دارد به روحانى اسلام . روحانى اسلام باید خدمت بكند ، اگر خدمت نكند مردم عمل روحانى با او نمى كنند .

اسلام ، جامع تمام جهات مادى و معنوى

در هر صورت ، اسلام همه این معانى را دارد و جامع تمام جهات مادى و معنوى و غیبى و ظاهرى هست براى این كه انسان داراى همه مراتب است و قرآن كتاب انسان سازى است . انسان چون بالقوه همه مراتب را دارد ، كتاب خدا آمده است كه انسان را انسان كند و همان طورى كه جامعه اش را اصلاح بكند خودش هم كامل كند تا برسد به مرتبه عالى . و نباید آن طایفه به این طایفه تعرض كند و این طایفه به آن طایفه . اینها هر كدام مساله اى است براى خودش مستقل ، مساله است على حده ، تو عقلت نمى رسد كه مثلا فقه چیست ، چرا به فقه جسارت مى كنى ؟ تو عقلت نمى رسد ، تو عقلت نمى رسد به فلسفه و مافوق فلسفه ، چرا جسارت به اصحاب آن مى كنى ؟ عقلت نمى رسد . آن هم كه نمى تواند بفهمد كه این طایفه چى مى گویند و اینها دنبال چى هستند ، آن هم حق اعتراض ندارد ، این هم شاید فكرش كوتاه باشد .

دست به دست هم دهید و از زیربار بیرون روید

اینها همه باید دست به دست هم بدهند ، باید اجتماع كنند ، فقیهش با مهندسش ، با دكترش ، با محصلش ، دانشگاهى با مدرسه اى دست به دست هم بدهند تا بتوانند یك كارى انجام بدهند و بتوانند از زیر این بارهائى كه به آنها تحمیل دارد مى شود و هر روز زیادتر مى شود ، از زیر این بارها بیرون بروند و نمى كنند! من نمى دانم چرا ؟ !

حالا یك قدرى شروع شده است در ایران ، یك مقدارى شروع شده ، و فرصتى پیدا شده و امید است ان شاء اللّه كه فرصت هاى خوب پیش بیاید .

ان شاء اللّه خداوند تبارك و تعالى به همه شما توفیق بدهد و اسلام را تایید كند و علماى اسلام را تایید كند و محصلین را تایید كند و مسلمین را تایید كند .

والسلام علیكم ورحمة اللّه وبركاته

ص: 242

نامه امام خمینى به انجمن اسلامى دانشجویان در آمریكا و كانادا

بسم اللّه الرحمن الرحیم

انجمن اسلامى دانشجویان امریكا و كانادا

مرقوم شریف واصل مطالبى كه مرقوم شده است جزئى از مفاسد رژیم فاسد دست نشانده حاضراست و برگى از گرفتارى هاى ملت مسلمان ایران است . مطالب پشت پرده بیش از آنست كه ما بتوانیم تصور كنیم . كارهائى كه تا كنون بدست این پدر و پسر دو عنصر دست نشانده اجانب واقع شده مقدمه كارهاى اساسى دیگر است كه ملت ایران باید در انتظار آن باشند ، اگر خداى نخواسته فرصت پیدا كند و ملت و سران آن فرصت ها را از دست بدهند . اكنون به واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعكاس جنایات رژیم در مجامع و مطبوعات خارجى فرصتى است كه باید مجامع علمى و فرهنگى و رجال وطن خواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمن هاى اسلامى در هر جاست بى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپاخیزند و به وضع حاضر و جنایات پنجاه سال حكومت غیر قانونى رژیم نوكرماب پهلوى اعتراض كنند و صداى خود را به مجامع بین المللى برسانند و به رئیس جمهور آمریكا بفهمانند كه ملت اسلامى جنایات این خاندان را خصوصا در سالهاى اخیر از روساى جمهور آمریكا مى دانند . دولت امریكا با پشتیبانى از این عناصر در نظر مسلمین در راس ستمكاران و جنایتكاران تاریخ است دولت آمریكا براى استفاده رایگان از منابع زرخیز مسلمین ملیون ها مردم شریف را به چنگال عناصرى كثیف و دور از انسانیت گرفتار كرده و اگر رئیس جمهور فعلى تجدید نظر نكند و راه خود را از سلف ناصالح جدا نكند مسئولیت همه جنایات كه بدست مشتى از خدا بیخبر و دور از انسانیت مى شود بعهده اوست .

نادیده گرفتن حقوق صدها ملیون مسلم و مسلط نمودن مشتى اوباش بر مقدرات آنها و مجال دادن به رژیم غیرقانونى ایران و دولت پوشالى اسرائیل براى غصب حقوق مسلمین و سلب آزادى و معامله قرون وسطائى نمودن ، جنایاتى است كه در پرونده روساى جمهور آمریكا ثبت مى شود و لازم است رئیس فعلى كه وعده هائى داده است از كارهاى جنایت بار دولت هاى سابق اجتناب كند .

ما اكنون در انتظاریم : كه دولت فعلى آمریكا شرافت خود و ملت خود را فداى منافع مادى مى كند و با نفت ملتى فقیر و ، خود و ملتش را شستشو مى كند یا با ترك پشتیبانى از این عناصر كثیف اعاده حیثیت و شرافت حكومت خود را مى نماید .

من از انجمن هاى اسلامى در هر جا هست

ص: 243

تقاضا دارم كه روابط خود را با هم هر چه بیشتر مستحكم كنند و عناصر مرموزى كه در صدد تفرقه و شكاف بین آنهاست طرد كنند و به دیگران معرفى كنند و اسلام و احكام نجات بخش آن را سرلوحه برنامه خود قرار دهند . از خداوند تعالى توفیق و تایید تمام مسلمین را در به كار بستن احكام نورانى قرآن و اسلام خواستارم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 244

عکس

ص: 245

ص: 246

تاریخ : 13 / 8 / 56

پاسخ امام خمینى به تلگراف تسلیت یاسر عرفات در شهادت آیة اللّه حاج آقامصطفى خمینى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

جناب آقاى یاسر عرفات

رئیس كمیته اجرائى سازمان آزادیبخش فلسطین .

مرقوم شریف كه حاكى از عواطف جناب عالى بود موجب تشكر گردید ، این مصیبت ها در مقابل مصائبى كه بر امت اسلام و مسلمین وارد شده و مى شود ناچیز است .

اسلام عزیز قرن هاست با نفوذ اجانب مواجه با انحراف و كج فهمى ها است . اسلام را كه یكتا مكتب الهى مبارز است ، با تبلیغات سوء عمال اجانب به شكلى دیگر جلوه داده اند ، قرآن كریم را كه دستور الهى در قتال با مشركین و مترفین و تنها كتاب آسمانى محرك بر ضد استعمار و ظلم است ، به گونه اى دیگر وانمود كرده اند ، احكام نورانى و نجاتبخش اسلام عزیز یكى پس از دیگرى پایمال اغراض استعمار به وسیله عمال خبیث آنان مى شود .

اسلام بزرگ سد مقابل اجانب به دست خودفروختگانى بى مایه شكسته مى شود تا راه براى چپاول و غارتگرى اجانب باز شود . سهل انگارى براى ممالك اسلامى و تشتت و تفرقه آنان موجب سلطه روزافزون مستعمرین بر مقدسات و مقدرات مسلمین شده است . ما در طول پنجاه سال سلطنت غیرقانونى دودمان سیاهروى پهلوى كه مستقیما و به حسب اعترافات شاه فعلى مامور اجانب بوده اند ، مبتلا به مصائبى بوده ایم كه (تصغر عنده المصائب ) . ما در زمان شاه سابق شاهد كشتارها ، چپاول ها ، اختناق هاى طاقت فرسا بودیم . ما شاهد قتل عام مسجد گوهرشاد جنب حرم مطهر ثامن الائمه علیهم السلام بودیم . ما شاهد اسارت علماى بزرگ خراسان و آذربایجان و قتل بعض آنها بودیم . ما شاهد چیزهائى بودیم كه تفصیل آن در تاریخ آتیه ثبت خواهد شد .

ما در زمان شاه فعلى شاهد فجایعى بودیم كه روى چنگیز را سفید كرد . شاهد قتل عام فجیع غیرانسانى پانزدهم خرداد (دوازدهم محرم ) بودیم كه عدد كشتگان آن به قرارى كه مى گویند بر 15 هزار نفر بالغ و تعداد زخمى ها را خدا مى داند . ما شاهد هجوم به مدارس دینیه و دانشگاه ها بودیم كه در آنها قتل ها و غارت هاى فراوان و اهانت به قرآن كریم و كتب مقدس اسلامى و هتك و ضرب طلاب علوم دینى و آتش زدن كتاب هاى آنها و در دانشگاه ضرب و جرح جوانان و دختران بودیم . ما شاهد زندان هاى مملو از علماء و دانشمندان و آزادى خواهانى كه در آنها شكنجه هاى قرون وسطائى امرى

ص: 247

عادى بوده و هست بودیم .

ما شاهد بودیم كه در زمانى كه مسلمین با كفار اسرائیل در حال جنگ بودند ، دولت ایران به امر شاه دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و علماء مخالفت كردند . ما شاهد كمك هاى این مرد سیاه دل به اسرائیل بودیم و در حالى كه مسلمین را آواره مى كردند و به خاك و خون مى كشیدند ، نفت و اسلحه و كمك هاى دیگرى كه بودجه آن از خون و دسترنج ملت ایران تهیه مى شد در اختیار آنها مى گذاشت . ما شاهد به اصطلاح (اصلاحات ارضى ) بودیم كه زراعت ایران را به باد داد و بازار براى امریكا درست كرد و ایران را تا لب پرتگاه كشاند . ما شاهد این همه مصیبت ها و انحراف ها و خیانت ها بوده و هستیم كه مصیبت شخصى را باید فراموش كنیم .

و من چون مسائل لبنان را با اهمیت و متعهدانه تعقیب میكنم خوف آن دارم كه همانطور كه ایران را به شكل مستعمره براى امریكا درآورده است با حیله هاى عمال خبیث سفارت در لبنان نیز چون ایران عمل شود و اسرائیل با خیال راحت نقشه هایش را در منطقه پیاده كند . شما باید با كمال هشیارى اعمال سفارت ایران را تحت نظر بگیرید و از نیرنگ هاى آن جلوگیرى كنید .

من آنچه گفتنى است چه در ایران و چه در حال تبعید گفته ام و هر چه بگویم جزئى از مصیبت امت است ولى ناچارم براى چندمین بار تكرار كنم كه تاسف شدید من در عدم وحدت كلیه سران دول اسلامى است بخصوص دول عرب است تا زمزمه وحدت و اتفاق مى شود عمال استعمار با نیرنگ هاى خاص خودشان موجبات اختلاف و تفرقه ایجاد مى كنند .

هفتصد میلیون یابیشتر مسلم و صد میلیون یا بیشتر عرب نتوانسته اند استقلال حقیقى بدست بیاورند و نتوانسته اند از چنگ استعمار رهائى یابند و نتوانسته اند مشتى یهود اسرائیل غاصب را كه سرزمین مردم و تاریخ و میراث ما را به خطر تهدید مى كنند از منازل خودشان و سرزمین هاى خودشان بیرون كنند . اینها و بسیارى مطالب دیگر است كه در طول قریب به 15 سال گفته ام و نوشته ام .

وظیفه اسلامى و ملى شماست كه اضافه بر وظایف انقلابیتان در راه آزاد كردن سرزمین فلسطین ، در راه وحدت دول عرب و اتفاق كلمه آنها جدیت و فداكارى كنید . ما فداكارى و جهاد مقدس شما را فراموش نمى كنیم و از خداوند تعالى توفیق و نصرت شما را در راه عظمت اسلام و مسلمین خواهانیم و قطع ایادى استعمار و اشرار را امیدواریم و آرزوى ما آنست كه سرزمین فلسطین و مسجداقصى از صهیونیسم تطهیر شود و مردم فلسطین به سرزمین خویش باز گردند .

والسلام على من اتبع الهدى

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 248

تاریخ : 21/8/56

پیام امام خمینى به ملت ایران پس از شهادت آیة اللّه حاج آقا مصطفى خمینى

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اناللّه و انا الیه راجعون

این جانب از عموم طبقات ملت مظلوم ایران كه در این حادثه ناگهانى اظهار محبت و همدردى نموده تشكر مى كنم . از مراجع عظام دامت بركاتهم ، از علماى اعلام دام بقاء هم از خطباء محترم و دانشمندان و مدرسین و محصلین علوم دینیه و روشنفكران محروم و دانشگاهیان ، از بازرگانان و كسبه تحت فشار دولت غاصب و از سایر طبقات مظلوم ایران ایدهم اللّه تعالى سپاسگزارم . ما با گرفتارى عظیم و مصیبت هاى دلخراشى مواجه هستیم كه باید ذكرى از مصائب شخصى نكنیم ، لكن این تظاهرات عظیم در این فرصت جواب قولى و عملى به یاوه سرائى چندین ساله این عنصر نالایق بود كه تمام حیثیت و شرافت و استقلال و اقتصاد این ملت بزرگ شریف را پایمال هواى خود و فامیل چپاولگر خود نمود . این تظاهرات براى شخص نبود ، اظهار تنفر از دستگاه جبار و رفراندم حقیقى و راءى عدم اعتماد به دستگاه خیانتكار بود .

باید اینها بدانند كه اگر یك روز در پناه سرنیزه اجانب نباشند ، ملت نجیب ایران انتقام خون جوانان و عزیزان خود را از آنها مى گیرند .

من ناچارم اعلام خطر بزرگى بكنم و ملت را از اغفال و خدعه اجانب و عمال آنها نجات دهم . این مسامحه اخیر دولت كه نویسندگان را مجال نوشتن و گویندگان را مجال گفتن داد حیله بزرگى است براى تطهیر شاه و وانمود كردن آزادى ادعائى و جنایات را به گردن دولت كه آلتى بیش نیست انداختن . نویسندگان نیز نمى توانند در این محیط خفقان و ارعاب هسته مركزى جنایات را كه شخص شاه است معرفى كنند و شاید نویسندگانى از خودشان نیز باشند كه در بین نویسندگان با شرف خود را جا بزنند و به دولتها حمله كنند و بعض جنایات را ذكر كنند و مردم را از نقطه حساس جنایت و خیانت اغفال كنند و اذهان ساده زود باور را منحرف كنند در حالى كه تمام گرفتارى ملت ایران در این پنجاه سال سطنت غیر قانونى دودمان خیانتكار پهلوى از شخص آن پدر و این پسر سیاه روى بوده و هست ، اینها بودند و هستند كه دستشان تا مرفق در خون ملت مظلوم فرو رفته . آن پدر كه قتل عام مسجد گوهرشاد و اهانت به مرقد مطهر ثامن الحجج - علیه السلام - كرد واین پسر كه قتل عام 15 خرداد را مرتكب شد و اهانت به مرقد مطهر فاطمه معصومه نمود . آن پدر كه علماى بزرگ و فقهاى عظیم الشاءن

ص: 249

و آزادى خواهان را به جرم حق گویى حبس و زجر و شكنجه و تبعید و كشتار كرد و این پسر كه همان معامله را سخت تر با علما و خطبا و آزادى خواهان و روشنفكران و سایر طبقات نمود . آن پدر كه چنان سلب آزادى از ملت كرد كه نه حق یك كلمه حق گوئى داشت و نه مجلس و نه مطبوعات و این پسر كه همه مى بینید و حال طبقات ملت و مجلس و مطبوعات به همه معلوم است . آن پدر كه تمام املاك شمال را با زور و حبس و تبعید و قتل از مردم گرفت و براى خودش ثبت داد و این پسر كه ذخایر ملت را در بانك هاى خارجى انبار كرد و خون مردم را خود و فامیل و بستگانش تا آخرین قطره مكیده و مى مكند . ما آن پدر را با تمام جنایات و خیانت هایش دیدیم و رنج ها كشیدیم و اكنون ما و شما مواجه با جنایات این خلف صدق هستیم و رنج ها مى كشیم . اكنون مى خواهند این شخص را تطهیر كنند تا به جنایاتش ادامه دهد ، مى خواهند با آزادى محدود در چهارچوب توجه دادن جنایات را به دولت ها قلوب ساده را آرامش دهند و اذهان صاف را منحرف كنند و هسته مركزى خیانت ها و جنایت ها را فراموش كنند ، غافل از آن كه وقت گذشته و ملت از روحانى و دانشگاهى تا طبقه كارگر و زارع ، مرد و زن بیدار شده اند . این رنجدیده ها و مصیبت كشیده ها محال است با این دودمان آشتى كنند و با ادامه سلطنت باطل ولو براى یك روز موافق باشند .

ملت ایران مسلمان است و اسلام را مى خواهد ، آن اسلامى كه در پناه آن آزادى و استقلال است ، رفع ایادى اجانب است ، هدم پایگاه ظلم و فساد است ، قطع كردن دست هاى خیانتكار و جنایتكاران است .

ملت آن دودمانى را نمى خواهد كه تمام مقدسات و مقدرات آنها رابه دست اجانب سپرده ، تمام مخازن نفت و غیر آن را به باد داده ، اقتصاد كشور را به فنا سپرده ، كشاورزى را ساقط كرده ، اختیار ارتش را به دست صاحب منصبان و كارشناسان آمریكا داده و آنها را مصون و مختار كرده است و دیگر جنایات و خیاناتى كه در تاریخ آتیه ثبت خواهد شد . اكنون با همه كثافت كارى ها چون به حسب اقتضاى وقت و بحران اقتصادى و اجتماعى و سیاسى در تنگنا قرار گرفته در صدد است كه با آزادى محدود بى معنى ، خود را از معركه خارج و مقام خود را مستحكم كند و محیط را مهیا براى اجازه بقاء و حكومت خود كند و بار دیگر حمله سبعانه را با وضعى فجیع تر و دردناك تر شروع كند و بر حرث و نسل رحم نكند .

اكنون وظیفه عموم مسلمانان و خصوص علماى اعلام و روشنفكران و دانشگاهى هاى علوم قدیمه و جدیده است كه براى دفاع از اسلام عزیز و حفظ احكام حیات بخش آن كه ضامن استقلال و آزادى است و از میهن بزرگ خود كه مهد بزرگان و آزادى خواهان بوده و اكنون در شرف سقوط است از فرصت استفاده كنند و گفتنى ها را بگویند و بنویسند و به گوش مقامات بین المللى و سایر جوامع بشرى برسانند و بر ارتش و سران آن است كه خود را از ننگ اسارت در دست اجانب نجات دهند و مملكت خود را از هلاكت و سقوط برهانند . و اخیرا تذكر مى دهم كه اشخاص ارزنده و متعهدى كه ابتكار عمل در دست آنهاست از معرفى خود شدیدا احتراز كنند و از تجربیات سابق پند بگیرند و

ص: 250

در پناه اسلام و چهار چوب موازین اسلامى به فعالیت بپردازند و از همكارى با كسانى كه صد در صد در این چهار چوب فعالیت ندارند احتراز نمایند .

از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستار و قطع ایادى اجانب را امیدوارم و سلامت و توفیق و تایید همه طبقات را خواهانم . والسلام علیكم ورحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 251

تاریخ : 24/9/56

پاسخ امام خمینى به تسلیت دانشجویان و مسلمانان خارج از كشور در شهادت آیة اللّه حاج آقا مصطفى خمینى

امید نصرت و پیروزى در سایه تلاش براى حق

بسم اللّه ارحمن الرحیم

خدمت عموم دانشجویان محترم خارج كشور و سایر گروه ها و افراد ارزنده اى كه در اروپا و امریكا و هندوستان و سایر اقطار جهان وقت و عمر خود را در راه اهداف عالیه اسلامى براى وصول به مدارج كامله انسانیت و نجات بشریت از اسارت به دست اقشارى آدم نما و درندگانى در لباس بشر صرف مى كنند .

اینجانب از تمام حضرات آقایان كه در این حادثه كه جزئى ناچیز از حوادثى است كه برفرزندان اسلام مى گذرداظهار محبت كرده و تسلیت داده اند تشكر مى كنم و به همه گروه ها یا افرادى كه از وطن عزیز خود به علت نابسامانى ها و اختناق پلیسى هجرت نموده اند ، در جوار قبر مولاى متقیان علیه الصلوة والسلام دعا مى كنم و توفیق هر چه بیشتر همه را در خدمت به اسلام كه كفیل نجات بشریت از همه ابعاد عقب ماندگى هاست از خداوند متعال مى طلبم .

من به شما و سایر برادران كه در داخل كشور زیر چكمه پلیس و در زندان ها و شكنجه گاه ها به سر مى برند و با محرومیت ها و مصیبت هاى جانفرسا دست به گریبان هستند و به خاندان كسانى كه در راه حق ، زیر شكنجه شاه جان خود را فدا كردند ، امید نصرت و پیروزى مى دهم به شرط آنكه كوشش ها براى حق باشد و براى نصرت دین حق كه با پیوستگى به آن از نصرت خداى تعالى برخوردار خواهید شد و به شرط كوشش در وحدت كلمه و هم پیوستگى در راه حق و براى نجات كشور خود و سایر كشورهاى اسلامى تحت فشار اجانب .

جنبش و بیدارى عمومى تا خاتمه دادن به ظلم ستمكاران ادامه دارد .

من به این جنبش و بیدارى عمومى كه در كشورهاى اسلامى عموما و در ایران خصوصا پدید آمده و به این تنفر و انزجار عمومى از دستگاه هاى ظلم و وحشیگرى و استعمار و استعمارگران امیدها دارم . این بیدارى و تنفر عمومى موقت و زودگذر نیست و تا پایان دادن به دستگاه جباران و خاتمه دادن

ص: 252

به ظلم ستمكاران ادامه دارد و به دنبال ظلم بیحد دستگاه هاى جبار و محرومیت هاى روزافزون ملت هاى ستمدیده انفجارى است كه قدرت هاى دست نشانده اى را كه براى دربند كشیدن ملت ها و چاپیدن مخازن آنها گماشته شده اند در كام خود فرو مى برد و انتقام الهى از ستمكاران گرفته مى شود .

كوشش براى رفع اختلافات .

شما و ما در هر كجا كه هستیم و با هر وضعى ، باید خود را برادر دانسته و با هم ، پیوستگى مستمر برقرار بسازیم و بابرادران داخل كشور در هر لباس كه هستند دست برادرى بدهیم و براى رفع اختلافات كه به دست اجانب رخ داده و دستگاه جبار و عمال اجانب پیوسته بر آن دامن مى زنند كوشش كنیم . باید بدانیم تا اختلاف بین طبقات ملت خصوصا بین روحانیون و دانشجویان با روشنفكرانشان وجود دارد باید از پیروزى ماءیوس باشیم .

خطر افراد فرصت طلب .

اكنون كه فرصت موقت به دست آمده است باید با هشیارى و دوراندیشى و وحدت كلمه ، گروه هاى صد در صد پایبند به اسلام و علاقه مند به مسلمین از آن استفاده كنند و نگذارند فرصت جویانى كه یك قدم و یك قلم براى اسلام و ملت شریف ایران برنداشته اند اكنون از این فرصت استفاده كنند و خود را به صورت وطنخواهى و آزادیخواهى در بین مردم رنجدیده براى رسیدن به وزارت و وكالت داخل كنند یا با نوشتن چند مقاله كه در آن نه اسمى از اسلام و نه اسمى از هسته مركزى فساد است ، جاى خود را بین ملت باز كنند و اگر خداى نخواسته به مقامى برسند ، همان خیانت ها و همان سرسپردگى ها و همان رنج ها و مصیبت ها تكرار شود . این نحو مقالات و اعلامیه ها از بعض عناصر شناخته شده اگر با دست سازمان امنیت براى نگه داشتن شاه كه سرچشمه همه بدبختى هاى كشور و ملت است نباشد ، بى شك براى صلاح ملت و حفظ اساس اسلام كه حافظ و نگهبان استقلال و تمامیت كشورها و ضامن عدالت اجتماعى و آزادى هاست ، نیست . آن روز كه طبقات مختلفه مردم مسلمان از روحانى گرفته تا دانشگاهى ، از مهندس ها و دكترها گرفته تا بازارى ها و كارگران و دهقانان در زیر چكمه عمال اجانب خرد مى شدند ، آن روزى كه قتل عام 15 خرداد و غارت مدارس دینى و غیر آن به دست عمال اجانب رخ داد ، آن روزى كه زندان ها از مدافعین اسلام و آزادیخواهان مملو بود ، آن روزى كه تاریخ پرافتخار اسلام را كه مبداء عدالت و آزادى و رشد فردى و اجتماعى و سیاسى است ، به تاریخ ارتجاعى شاهنشاهى و مجوسى گرایى برگرداندند ، آن روز كه حزب مفتضح رستاخیز را براى سركوبى ملت و رواج هر چه بیشتر دزدى و ستمكارى اعلام كردند ، آن روز كه به اسم انقلاب سفید كه خونین ترین انقلاب بود بازار براى اربابان خود درست كردند و كشاورزى كشور را به دست فنا سپردند ، آن روز كه همه فجایع ضد مذهبى و ملى را مرتكب شدند ، یك نفر از اینها نفس نكشید! و جوانان روحانى و دانشگاهى با پشتیبانى ملت از كشاورز و كارگر تا بازارى جان

ص: 253

خود را به كف گرفته از حق دفاع كردند ، اكنون كه احتمال استفاده است (یا از شاه به پاداش انحراف اذهان از او و توجه دادن جنایات را به دولت ، یا از ملت به احتمال تغییر رژیم ) قلم ها را به دست گرفته و به طور محدود و ریاكارانه مطالبى نوشته اند . ملت ایران و تمام طبقات روحانى و غیره باید با كمال احتیاط و روشن بینى ابتكار عمل را در دست بگیرند و این چند نفر منفعت طلب را ماءیوس كنند . تا نجات اسلام از دست دودمان پهلوى ، مبارزه ادامه دارد . و باید شاه و دار و دسته اش بدانند كه چه در ملاقات با رئیس جمهور امریكا موفق به تجدید نوكرى و تثبیت مقام غیرقانونى بشود یا نشود ، ملت ایران او را نمى خواهند و دست از مبارزه بر نمى دارند تا انتقام جوانان به خون آغشته خود را بگیرند و اسلام واحكام آن را از دست این دودمان نجات دهند .

از خداوند تعالى اصلاح حال مسلمین و نجات كشورهاى اسلامى را از دست اجانب چپ و راست مسالت مى نمایم .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

روح اللّه الموسوى الخمینى

ص: 254

تاریخ : 10 / 10 / 56

بیانات امام خمینى پس از شهادت آیة اللّه حاج آقا مصطفى خمینى

الطاف خفیه الهى

اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

بنده قبلا باید از عموم طبقات ، طبقات روحانیین در همه بلاد ، چه عراق ، چه ایران ، و چه سایر كشورها كه اظهار محبت كرده اند تشكر كنم و چه مراجع اسلام - دامت بركاتهم - و چه علماى اعلام بلاد در ایران و در اینجا و در سایر جاها - دامت عزهم - و چه خطباى عظام و چه طبقه محصل ، دانشگاهى یا غیر دانشگاهى و چه كسانى كه از خارج كشور مثل امریكا و اروپا و هندوستان و سایر جاها اظهار محبت كرده اند . از همه آقایان تشكر مى كنم و توفیق و سلامت همه را از خداوند تعالى مساءلت مى كنم و اگر من در این جلساتى كه آقایان اظهار محبت مى كنند و تشكیل مى دهند نتوانم در همه اش شركت كنم یا نتوانم در بازدید آقایان با این سن پیرى بروم از همه تشكر مى كنم و از همه عذر مى خواهم و امید است كه آقایان عذر من را بپذیرند .

اینطور قضایا مهم نیست خیلى ، پیش مى آید ، براى همه مردم پیش مى آید و خداوند تبارك و تعالى الطافى دارد به ظاهر و الطافى خفیه است . یك الطاف خفیه اى خداى تبارك و تعالى دارد كه ماها علم به آن نداریم ، اطلاعى بر او نداریم و چون ناقص هستیم از حیث علم ، از حیث عمل از هر جهتى ناقص هستیم ، از این جهت در اینطور امورى كه پیش مى آید جزع و فزع مى كنیم ، صبر نمى كنیم این براى نقصان معرفت ماست به مقام بارى تعالى ، اگر اطلاع داشتیم از آن الطاف خفیه اى كه خداى تبارك و تعالى نسبت به عبادش دارد و (انه لطیف على العباد) و اطلاع بر آن مسائل داشتیم ، در اینطور چیزهایى كه جزئى است و مهم نیست ، آنقدر بى طاقت نبودیم ، مى فهمیدیم كه یك مصالحى در كار است ، یك الطافى در كار است ، یك تربیت هایى در كار است . این دنیا ، دنیایى است كه عبور از آن باید بكنیم ما ، دنیایى نیست كه در اینجا ما زیست كنیم ، این راه است ، این صراط است كه اگر توانستیم مستقیما این صراط را طى كنیم همانطورى كه اولیاى خدا طى كردند (جزنا و هى الخامده ) اگر توانستیم كه از این صراط به طور سلامت عبور بكنیم سعادتمندیم و اگر خداى نخواسته در اینجا ، در این راه لغزش داشته باشیم ، در آنجا هم همین لغزش ظهور پیدا مى كند ، در آنجا هم موجب لغزش ها مى شود ، موجب گرفتارى ها مى شود . از خداى تبارك و تعالى مسالت مى كنم كه ما را بیدار كند ،

ما رابه

ص: 255

آن الطافى كه خفى است و ما مطلع بر آ ن نیستیم ، ما را بر آنها مطلع بفرماید تا اینكه ما هم مثل اشخاصى كه معرفت دارند به مقام ربوبیت ، معرفت دارند به مدارج انسانیت و دنیا را مد نظرشان نمى آورند ، استقلال به آن نمى دهند ، مآرب دنیایى شان تحت نظرشان نیست مستقلا و اینجا را طریق مى دانند از براى جاهاى دیگر ، از براى سعادت هاى بزرگ دیگر ، اگر ما هم ان شاء اللّه توفیق خدا بدهد و ما هم برسیم به یك همچو مرتبه اى ، آن مرتبه هایى كه ما نمى توانیم ادراكش بكنیم نمى توانیم در این عالم كه هستیم - نمى توانیم - بفهمیم چه مدارجى است ، چه عوالمى است ، چه بساطى است ، این بساط دنیا- را- چشم مان را همه اش را باز كردیم و این دنیایى كه (ما نظر اللّه الیه منذخلقه ) (به حسب روایت ) ، به عالم اجسام در روایت هست كه نظر لطف خداى تبارك و تعالى نكرده است منذخلقه . (از آغاز خلقت ) با اینكه این عالم اجسام و این عالم طبیعت ، اینطورى كه تا حالا ادراك كرده اند ، تا حالا كشف كرده اند محیرالعقول است ، عقول ماها به آن نمى رسد ، آنقدرى كه تا حالا فهمیده اند و ماعدایش هم الى ما شاء اللّه هست كه كسى دستش به نورش نمى رسد ، ستاره هایى هست كه - نورشان 6 بیلیون سال - 6 بیلیون سال نورشان به زمین مى رسد ، این عدد را تفهیم آنرا نمى توانیم بكنیم . در بعضى نوشته ها هست كه بعضى از ستاره ها اگر جوفش را باز كنند 500 میلیون شمس در آنجا جایش مى شود و بعضى از ستاره ها هست كه اگر در مركز شمس بگذارند تا زمین مى آید ، بزرگیش هست ، این پهناورى كه عقول به آن نمى رسد ، كسى نمى تواند بر آن اطلاع پیدا كند ، اینها همه اش عالم دنیاست عالم پست است . بعضى از اهل معرفت مى گفتند اینكه این عالم را دنیا گذاشته است اسمش را ، براى اینكه خجالت مى كشد واقع این قضیه را ، واقع دنیا را بفرماید ، از این جهت - همین - با همین اسم به دنیا تعبیر كرده است . این عالم با این پهناورى ، با این بساط ، عالم دنیاست . این آسمان ها با همه چیزهایى كه تا حالا كشف شده است ، (به حسب لسان قرآن (زینا السماء الدنیا بزینة الكواكب )) ، آسمان پایین ، پایین ، اینكه همه تا حالا كشفش كرده اند اینها همه در لسان قرآن ، آسمان پایین است ، آن آسمان هاى بالا را باز كشف نكرده اند كه چه خبر است ، در عین حال بر حسب روایت (مانظر الیه نظر لطف منذ خلقه ) و بر حسب قرآن هم كه متاع اسمش باشد حیات دنیا . حیات آخرت ، حیات است ، زنده است ، اینجا زندگى نیست ، مردگى است اینجا ، حیات آخرت ، حیات است (دارالاخرة لهى الحیوان ) ما اطلاع نداریم در آن .

از تكالیف الهیه كه الطافى الهى است ، غفلت نكنید

در عین حال ما در اینجا كه هستیم ، از قبل خداى تبارك و تعالى ماءموریت ها داریم . ما تا دراین حیات دنیوى هستیم ، تا در اینجا هستیم ، ماءموریت ها از طرف خداى تبارك و تعالى داریم و باید قیام كنیم به این ماءموریت ها ، باید غفلت نكنیم از تكالیف الهیه ، تمام تكالیف الهیه الطافى است الهى و ما خیال مى كنیم تكالیفى است ، همه اش الطاف است ، چه تكالیف فردى كه براى هر نفرى هست براى تربیت او ، براى تكمیل او ، براى اینكه غیر از این راه ، راه تكمیل و راه ترقى نبوده است ، درجاتى

ص: 256

هست كه

بدون این راه نمى شود به آن درجات رسید و چه تكالیف اجتماعى كه ما مكلف هستیم ، در اجتماع تكالیفى داریم و باید به آن تكالیف عمل كنیم براى تنظیم این اجتماع . انبیا هم ، همه چیزهایى كه مربوط به روح و مربوط به مقامات عقلیه و مربوط به مراكز فیضیه است براى ما بیان كرده اند و قرآن هم بیان كرده است و اهلش مى دانند و هم آن چیزهایى كه وظایف شخصیه است و دخیل در ترقیات انسان و تكامل انسان است در سنت و در كتاب بیان شده است و هم آن چیزهایى كه مربوط به اجتماع است و امور سیاسى است و امور اجتماعى است و راجع به تنظیم وتربیت اجتماع است ، بیان فرموده است و ما همه و همه بشر مكلفند بر اینكه همه این مراتب را ، همه این مقامات را مواظبت كنند و منحصر به یك طرف نكنند .

به همه جناح هاى خادم اسلام علاقه دارم

من با تمام این جناح هایى كه هستند و براى اسلام خدمت مى كنند ، چه جناح هاى روحانى كه از اول تا حالا خدمت كرده اند و چه جناح دیگر از سیاسیون ، از روشنفكران كه براى اسلام خدمت مى كنند ، من به همه اینها علاقه دارم و از همه اینها هم گلایه دارم اما علاقه ، باید هر مسلمى ، اشخاصى كه گروه هایى كه براى اسلام خدمت مى كنند ، قلما ، قدما ، براى اسلام خدمت مى كنند ، باید هر مسلمى ، باید هر انسانى كه ببیند اینها براى انسانیت ، براى اسلام یعنى براى انسانیت - اسلام مكتب انسان سازى است - وقتى كه انسان ببیند كه گروه هایى در خدمت انسان هستند ، در خدمت انسانیت هستند ، در خدمت اسلام كه انسان ساز است هستند ، چاره ندارد الا اینكه علاقه داشته باشد به آن ، این اشكال نیست كه علاقه مند است .

علما حافظ اسلام در همه ابعادش بوده اند

از آن طرف گلایه هم هست از همه گروه ها ، گلایه ارادتمندانه . اما آن گروههاى روشنفكر و دانشگاهى و محصلین جدید و آنها (ایدهم اللّه ) ، آنهایى كه خدمتگزارند براى اسلام ، خداوند تاءییدشان كند ، من از آنها گلایه دارم براى اینكه مى بینم كه در نوشته هایشان ، بعضى نوشته هایشان ، اینها راجع به فقها ، راجع به فقه ، راجع به علماى اسلام ، راجع به فقه اسلام ، اینها یك قدرى زیاده روى كرده اند ، یك قدرى حرفهایى زده اند كه مناسب نبوده است بزنند ، اینها غرض ندارند ، من مى دانم كه غالبا اینها براى اسلام مى خواهند خدمت كنند ، نه این است كه مغرض باشند و از روى سوء نیت حرفى بزنند ، اینها اطلاعشان كم است . من هم اطلاعم از تاریخ كم است لكن من هشتاد سالم است و قریب 60 سال در جوامع علمى بوده ام و قریب سى سال در مجارى امور ، من یك مشاهداتى خودم دارم و در این صد و چند سالى كه دیگر نزدیك است به ما ، ما از آن سوابق - سوابق - كم اطلاع ، یعنى بنده كم اطلاع هستم ، اینقدرى كه اطلاع داریم از سوابق ، از زمان اول ، عصرهاى اول اسلام تا حالا اطلاعات اجمالى است . ما مى بینیم كه این اسلام را به همه ابعادش روحانیون حفظ كرده اند ، به همه ابعادش یعنى

ص: 257

معارضش را روحانى حفظ كرده است ، فلسفه را روحانى حفظ كرده است ، اخلاقش را روحانى حفظ كرده است ، فقه اش را روحانى حفظ كرده است ، احكام سیاسیش را روحانى حفظ كرده است ، همه اینها با زحمت هاى طاقت فرساى روحانیین محفوظ شده . الان كه شما یك همچو فقه غنى اى مى بینید كه فقه شیعه غنى ترین فقهى است كه در دنیا هست ، این قانونى است كه با زحمت هاى علماى شیعه توضیح و تصریح شده است ، غنى ترین فقه است . غنى ترین قوانین است در دنیا ، قوانینى در دنیا به این غنا نیست ، قوانین دیگر ، آنهایى كه آسمانى است البته غنى بوده اما دیگر به ما نرسیده ، آنهایى كه زمینى است و اهل زمین درست كرده اند اینها به اندازه همان ادراركات ضعیفى كه اگر چنانچه مغز انسان (روایت است ) یك گنجشك بخورد سیر نمى شود با این مغزها درست شده است ، آنهایى كه مغزهایشان درست كار مى كند (آنهایى كه درست كار نمى كند كه اطلاع ندارند) همه اینهایى كه اینها درست كرده اند ناقص است ، در هر جایى كه این قوانین درست شده است یك قوانین ناقصى است ، آن هم براى یك محیط خاصى ، آن هم براى یك وضع خاصى ، براى مثلا تمشیت امور یك مملكتى ، براى سیاست بین مملكت و مملكت دیگر ، اما دیگر ، قوانین دیگرى ندارد ، آنى كه دارد اسلام است و در اسلام آن فقهى كه غنى ترین فقه هاست ، فقه شیعه است ، همچو فقهى در دنیا نیست ، نه در بین مسلمین هست (الى كثرتهم ) و نه بین غیر مسلمین و این با زحمات طاقت فرسا از علماى شیعه درست شده است ، از اول كه زمان پیغمبر بوده است و دنبالش زمان ائمه ، این علماى شیعه بودند كه جمع مى شدند دور ائمه (علیه السلام) و احكام را از آنها اخذ مى كردند و در اصولى كه چهار صد تا كتاب بوده است ، نوشته اند و آن اصول بعد در اصول دیگرى كه این كتب اربعه ما و سایر كتب است ، تدوین شده است و اینها همه با زحمت علماى شیعه و فقهاى شیعه درست شده است . تمام ابعادى كه اسلام دارد و قرآن دارد ، آن مقدارى كه در خور فهم بشر است ، تمام اینها را این جماعت عمامه به سر به قول این آقایان ، عمامه به سر و ریش دار ، اینها درست كرده اند ، تا اینجا اسلام را اینها رسانده اند و كتابهایى كه اینها نوشته اند ، در هر رشته اى از رشته ها كه شما ملاحظه كنید ، كتابها نوشته شده است ، زحمت ها كشیده شده است ، تا حالا رسیده است به این طبقه . این در رشته علم ، علم اسلام . در رشته علوم اسلامى است .

هدف علما از نزدیك شدن به سلاطین ، ترویج مذهب تشیع بوده است

در باب امور سیاسى ، آن مقدارى كه من ، عرض كردم كه تاریخ نمى دانم و اگر دیده باشم یادم نمانده است دیگر حالا ، اما خوب این تاریخ صد ساله ، صد و چند ساله اخیر در دست است ، ما یك خرده جلوترش مى رویم مى بینیم كه یك طایفه از علما ، اینها گذشت كرده اند از یك مقاماتى و متصل شده اند به یك سلاطین ، با اینكه مى دیدند كه مردم مخالفند لكن براى ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامى و ترویج مذهب حق ، اینها متصل شده اند به یك سلاطینى و این سلاطین را وادار كرده اند خواهى نخواهى براى ترویج مذهب ، مذهب تشیع . اینها آخوند دربارى نبودند ، این اشتباهى است كه بعضى نویسندگان ما مى كنند ، اطرافیان سلاطین این آقایان بودند ، اینها اغراض سیاسى داشتند ،

ص: 258

اغراض دینى داشتند .

نباید یك كسى تا به گوشش خورد كه مثلا مجلسى رضوان اللّه علیه ، محقق ثانى رضوان اللّه علیه ، نمى دانم شیخ بهایى رضوان اللّه علیه ، با اینها روابط داشتند و مى رفتند سراغ اینها ، همراهى شان مى كردند ، خیال كند كه اینها مانده بودند براى جاه و - عرض مى كنم - عزت و احتیاج داشتند به اینكه سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتى بكنند ، این حرف ها نبوده در كار ، آنها گذشت كردند ، یك گذشت ، یك مجاهده نفسانى كرده اند براى اینكه این مذهب را به وسیله آنها ، به دست آنها ترویج كنند . در یك محیطى كه اجازه مى گرفتند كه شش ماه دیگر اجازه بدهید ما حضرت امیر را سب كنیم ، وقتى جلوگیرى از سب حضرت امیر مى خواستند بكنند (در یكى از بلاد ایران شنیدم اجازه خواستند كه خوب شش ماه دیگر صبر كنید ما سب اش بكنیم ) اینها در یك همچو محیطى كه سب حضرت امیر اینطورها بوده و رایج بوده و از مذهب تشیع هیچ خبرى نبود و هیچ اسمى نبوده ، اینها رفته اند مجاهده كرده اند - خودشان را پیش مردم - مردم آن عصر شاید اشكال به آنها داشتند از باب نفهمى ، چنانچه حالا هم اگر كسى اشكال كند نمى داند قضیه را ، غرض ندارد ، نمى داند قضیه را ، زمان ائمه هم - خوب - بودند ، على بن یقطین از وزرا بود ، در زمان ائمه هم بودند ، حضرت امیر بیست و چند سال به واسطه مصالح عالیه اسلام در نماز اینها رفت - عرض بكنم كه - تبعیت از اینها كرد براى اینكه یك مصلحتى بود كه فوق این مسائل بود ، سایرائمه (علیه السلام) هم گاهى مسالمت مى كردند ، یك وقتى نمى شد آنوقت چه مى كردند . مصالح اسلام فوق این مسائلى است كه ما خیال مى كنیم ، این دسته از علمائى كه جانفشانى كردند و خودشان را جورى كردند كه حالا شما به آنها اشكال مى كنید از باب اینكه اطلاع بر واقعه ندارید ، نه اینكه سوء قصد دارید ، نه اینكه سوء نیت دارید ، اطلاع از واقعیات ندارید ، این آدم سازى است ، نه این است كه اینها دربارى شدند ، اینها مى خواهند آدم بسازند ، من گله دارم .

علما پرچمدار نهضت هاى ضد استبدادى

این راجع به فقه شان و راجع به این جهات و آن مقدارى كه من حالا اطلاع داشتم . راجع به جهت سیاسى كه اینها داشتند ، آن مقدارى كه من مطلعم و نزدیك بوده به ما ، نهضت هایى كه واقع شده است بر خلاف چیزهایى كه مخالف مصالح اسلام بوده ، در این صد و چند سال یكى از آنها قضیه تنباكو بود كه همه مطلع هستید ، میرزا(رضوان اللّه علیه ) میرزاى شیرازى بزرگ (رضوان اللّه علیه ) امر فرمود و علماى ایران ، علماى بلاد ایران (رضوان اللّه علیهم ) كه در راءسشان میرزاى آشتیانى بود در تهران ، اجرا كردند این مطلب را و دولت ساقط شده ایران را زنده كردند . ساقط كرده بودند اینها براى یك مقدار كمى كه مى خواستند بروند تعیش كنند و دوره گردى كنند ، اینها فروخته بودند ایران را به خارجى ها و میرزاى شیرازى (رضوان اللّه علیه ) امر فرمود و سایر علماى ایران جانفشانى كردند و زجر كشیدند ، زحمت كشیدند ، قیام كردند ، مردم را به قیام وا داشتند تا اینكه لغو شد . این نهضت در مقابل استبداد و مشروطیت ، این نهضت از نجف شروع شد به دست علما ، در ایران هم با دست علما

ص: 259

بود كه این استبداد سخت كه هر كارى مى خواهد بكند ، هر كس را بكشد ، كشته نتیجه این كار ، این سربازهاى بیچاره از اطراف آورده بودند ، به آنها نان نمى دادند ، كالسكه اعلیحضرت همایونى از طرف حضرت عبدالعظیم مى رفت ، اینها جمع شده بودند آنجا شكایت كنند ، یكى هم سنگى زده بود ، فرستاد اینها را - از قرارى كه در تاریخ هست - آوردند و جمع كردند اینها را و گفت اینها را خفه كنید ، عده كثیر اینها را خفه كردند تا یكى از مستوفى الممالك بود ، او بود رفت فریاد كرد آخر این چه كارى است ، شفاعت كرد . یك همچو مردمى بودند ، یك همچو مستبدهایى بودند . آن محمد على میرزایش را همه مى شناسند چه آدم ، چه جانورى بوده است دیگرانش هم همین طور . در مقابل این مشت استبداد ، علما قیام كردند و یك نهضتى به وجود آوردند و در صف اول علما بودند كه مى خواستند بشود ، نشد ، نه اینكه شد ، اگر شده بود خوب بود ، نتوانستند ، خوب وقتى نتوانستند ، چه بكنند ؟ (وضع ) آنها از ما بهتر شده بود آنوقت ، از آنوقت كه یك مردیكه اى هر كارى بكند (لا یسئل عمایفعل ) از آنوقت بهتر شد ، منتهى نه مثل آنچیزى كه مى خواستند . خوب متمم قانون اساسى با زحمت علما درست شد لكن عمل نكردند به متمم قانون . الآن این دولت ایران رسمى نیست ، دولت رسمى نیست قانونى نیست . الآن این وكلاى ایران قانونى نیستند ، اینها رسمى نیستند به حسب قوانین اساسى ، این مجلس ایران الآن رسمى نیست ، مجلس ایران به حسب قانون اساسى باید پنج نفر از فقها ناظر بر آن باشند ، حالا یك نفرش هم هست ؟ اصلا نظارتى در كار هست ؟ اصلا وكالتى در كار هست ؟ یا نصب است ؟ دیگر نصب است ، نخواستید ، خواستند بشود ، نشد . خوب باز هم تا آن اندازه اى كه بود باز نهضت روحانیون بود ، باز همت روحانیون بود و دیگران هم تبعیت مى كردند ، البته دیگران هم سهم داشتند اما روحانیون هم در صف اول بودند . در قضیه عراق اگر چنانچه این مجاهدات علماى عراق نبود از دست مى رفت . پسر سید در جنگ كشته شد ، پسر مرحوم آسید محمد كاظم در جنگ كشته شد ، علماى اینجا تفنگ به دوش گرفتند رفتند مقابله ، مرحوم آقاى خوانسارى ، آقاى آسید محمد تقى خوانسارى (رضوان اللّه علیه ) به حبس رفت یعنى گرفتند اسیرش كردند ، با یك عده دیگرى اسیر كردند و بردند در خارج كه ایشان فرمودند كه ما را مى شمردند ، یك ، دو ، سه ، چهار تحویل یك كسى مى دادند آنوقت مى گفتند اینها آدم مى خورند ، اینكه مى شماریم براى این است كه اینها آدم خورند ، رعایایى بودند كه آدم مى خورند و ما مى شماریم كه مبادا شما را بخورند .

قضیه عراق را میرزاى شیرزاى دوم ، این شخص عظیم الشاءن ، این شخص بزرگ ، این شخص عالى مقام در علم و در عمل ، این نجات داد این عراق را . او حكم جهاد داد و فرستاد اینها را به چیز و - عرض مى كنم - آنوقت هم تبعیت مى كردند عشایر از علما ، مثل حالا نبود ، تبعیت مى كردند ، عشایر آمدند خدمت ایشان و ایشان حكم داد ، حكم جهاد داد ، جهاد كردند ، كشته دادند ، كشته شدند تا مستقل كردند عراق را ، اگر نبود حالا ما اسیر بودیم ، حالا ما هم جزو مستعمره انگلستان بودیم ، آن هم با جدیت علما واقع شد . این علماى عراق را كه تبعید كردند به ایران ، براى مخالفتى بود كه مى كردند با دستگاه ها . مرحوم آسید ابوالحسن و مرحوم آقا نائینى و مرحوم شهرستانى و مرحوم خالصى و اینها را

ص: 260

كه تبعید كردند از عراق به ایران ، براى این بود كه اینها برخلاف آنها صحبت مى كردند ، خلاف این دستگاه ها حرف مى زدند ، از این جهت تبعید كردند و اینها را هم فرستادند به ایران كه ما خودمان دیگر اینها را شاهدیم . در زمان این مرد سیاه كوهى ، در زمان این رضاخان قلدر نانجیب ، یك قیام از علماى اصفهان بود ، علماى اصفهان از اصفهان آمدند به قم و علماى بلاد هم از اطراف جمع شدند در قم و نهضت كردند بر خلاف اینها ، حالا این نهضت را شكستند ، خوب ، اینها زور كه نداشتند ، آنها نهضت را شكستند حالا با فریب یا با هر چى . یك نهضت ، نهضت علماى خراسان بود ، مرحوم آقازاده و مرحوم آسید یونس و سایر علماى آنوقت ، همه را گرفتند آوردند در حبس ، در تهران و من خودم مرحوم آقازاده (رضوان اللّه علیه ) را ، آمیرزا محمود آقازاده (رضوان اللّه علیه ) را دیدم كه یك جایى نشسته بود بدون عمامه ، با اینكه تحت مراقبت بود ، یك جایى نشسته بود بدون عمامه و كسى هم حق نداشت پیش او برود و ایشان را بدون عمامه مى بردند توى خیابان به دادگسترى محاكمه مى كردند ، آنوقت هیچ خبرى از این احزاب نبود ، در این قیام هایى كه اینها كردند از این احزاب اصلا خبرى نبود ، بودند اما مرده بودند . یك نهضت هم از آذربایجان شد ، مرحوم آمیرزا صادق آقا ، مرحوم انگجى ، اینها هم نهضت كردند ، آنها را هم گرفتند بردند ، مدت ها در تبعید بودن كه مرحوم آمیرزا صادق آقا بعد از آن هم كه گفتند كه شما آزادید ، دیگر نرفت به آذربایجان در صورتى كه آذربایجان او را خیلى گرامى مى داشتند ، هیچ دیگر نرفت ، در قم آمدند و تا آخر عمرشان در قم بودند و ما هم خدمتشان مى رسیدیم . مرحوم مدرس (رحمة اللّه ) خوب من ایشان را هم دیده بودم ، این هم یكى از اشخاصى بود كه در مقابل ظلم ایستاد ، در مقابل ظلم آن مرد سیاه كوهى ، آن رضاخان قلدر ایستاد و در مجلس بود . ایشان را به عنوان طراز اول ، علما فرستادند به تهران و ایشان با گارى آمد تهران از قرارى كه آدم موثقى نقل مى كرد ، ایشان یك گارى آنجا خریده بود و اسبش را شاید خودش مى راند تا آمد به تهران ، آنجا هم یك خانه مختصرى اجاره كرد و من منزل ایشان مكرر رفتم ، خدمت ایشان (رضوان اللّه علیه ) مكرر رسیدم ایشان به عنوان طراز اول آمد لكن ، طراز اول كه اصلا از اول مجلسش منتفى شد ، بعد ایشان وكیل مى شد ، هر وقت هم كه ایشان وكیل مى خواست بشود ، وكیل اول ، در تهران وكیل اول مدرس بود .

ایشان در مقابل ظلم ، تنها مى ایستاد و صحبت مى كرد و اشخاص دیگرى از قبیل ملك الشعرا و دیگران همه دنبال او بودند اما او بود كه مى ایستاد و برخلاف ظلم ، برخلاف تعدیات آن شخص صحبت مى كرد . یك اولتیماتوم در همان وقت دولت روسیه فرستاد براى ایران و سربازش هم ، قارداشش هم به اصطلاح خودشان تا قزوین آمدند و آنها از ایران (من حالا یادم نیست چه مى خواستند ، تاریخ است ) یك مطلبى را مى خواستند كه تقریبا اسارت ایران بود و مى گفتند باید از مجلس بگذرد ، آن را به مجلس بردند و همه اهل مجلس ماندند كه چه باید بكنند ، ساكت كه چه كنند ، در یك مجله خارجى نوشته است كه یك روحانى با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت : (حالا كه ما بناست از بین برویم ، چرا خودمان از بین ببریم خودمان را ؟ ) راءى مخالف داد بقیه جراءت پیدا كردند و راءى مخالف دادند ، رد كردند اولتیماتوم را ، آنها هم هیچ غلطى نكردند . بناى سیاسیون هم همین معناست كه یك چیزى را

ص: 261

تشر مى زنند ببینند طرف چه جورى است ، اگر چنانچه طرف ایستاد مقابلشان ، آنها عقب مى روند و اگر چنانچه نه ، آن بیچاره عقب رفت اینها هم جلو مى آیند حیوانات هم همین جورند ، حیوانات هم همین خصوصیت را دارند كه اول مى آیند جلو ببینند این چه آدمى است ، اگر این آدم ایستاد دستش را بلند كرد ، فرار مى كند اگر این فرار كرد دنبالش مى روند این خوى حیوانى است . آن هم باز یك روحانى بود كه در مقابل یك چنین قدرت بزرگ یك چنین قدرت شوروى بزرگ ایستاد یا به اصطلاح آن دست لرزان ، گفت (حالا كه ما بناست از بین برویم ، چرا خودمان ، خودمان را از بین ببریم ؟ ) راءى مخالف داد ، دیگران هم جراءت كردند راءى مخالف دادند ، اینها ایستادند ، این نهضت آخرى هم كه منتهى شد به 15 خرداد و اینهمه كشته دادند مردم ، این هم در صف اولش اهل علم بودند ، علما بودند ، تا حالا هم دنباله اش كشیده شده است ، تا حالا هم آن كه بیشتر هیاهو مى كند باز اهل علم است ، البته دانشگاهى هم حالا داخل است آنها هم داخلند ، سایر مردم هم به تبعیت علما مى رفتند نه به تبعیت دیگران . علماى تهران را تقریبا اكثرشان را گرفتند حبس كردند ، از خطبا ، از علما گرفتند حبس كردند ، چندین روز حبس بودند ، زجر دیدند اینها .

جناح روحانى را كه جناج ملت است كنار نزنید

آقا ، اینهااینطور نیست كه شما خیال بكنید كه ما اسلام را مى خواهیم اما ملا نمى خواهیم مگر مى شود اسلام بى ملا ، مگر شما مى توانید بدون ملا كار را انجام بدهید ، باز این ملاها هستند كه جلو مى افتند كار انجام مى دهند ، اینها هستنند كه جانشان را مى دهند . الان هم ما تو حبس ملاها داریم ، الان هم علما داریم ، الان هم علماى فداكار داریم ، الان هم هستند تو حبس و زیر بار این ظلم ها نمى روند و چیزشان مى دهند كه شما هم عذرى بخواهید و نمى خواهند . خوب الان هم داریم ، الان هم داریم ، الان هم علماى ما در حبس هستند ، علماى بزرگ ما در حبس هستند من این كه عرض كردم یك چیزهایى بود كه خود من مشاهده كردم و خیلى هایش هم یادم نیست و جلوترش هم كه ما دیگر اهل تاریخ نیستیم كه ببینیم . این گله هم كه من دارم از این آقایان روشنفكرها این است كه یك همچو جناح بزرگى كه ملت پشت سرش ایستاده ، این را از خودتان كنار نزنید بگویید كه (ما اسلام مى خواهیم ملا نمى خواهیم ) این خلاف عقل است ، این خلاف سیاست است ، شما باید اینها را باآغوش باز بگیرید و اگر چنانچه اینها در مسائل سیاسى اطلاعاتى ندارند ، ضم به ایشان بشوید ، اطلاعات سیاسى به اینها بدهید . اینها بهتر از شما توى مردم ، بهتر یعنى كه شما نفوذ ندارید ، اینها دارند ، در بین مردم نفوذ دارند ، هر ملایى در محله خودش نافذ است . شما باید شمایى كه دلسوزید براى اسلام ، شمایى كه مى گویید ما اسلام را مى خواهیم ، نگوئید كه ما اسلام را مى خواهیم آخوند نمى خواهیم ، شما بگویید اسلام را مى خواهیم آخوند هم مى خواهیم . آخوند ، ملتفت مثلا بعضى مسایل سیاسى نیست ، جمع بشوید دور آن آخوندى كه مسایل سیاسى را نمى داند ، یادش بدهید آن مسایل را تا او عمل كند تا من بعد دنبالش باشد ، تا بتوانید اجرا كنید . اگر شما بخواهید خودتان باشید و منهاى آخوند ، تا قیامت هم در زیر بار دیگران هستید .

ص: 262

شما همه جمع بشوید ، همه با هم باشید ، همه برادر باشید ، اینها را رد نكنید ، این یك قدرت لایزال است ، این قدرت ملت است ، شما این قدرت ملت را كنار نگذارید بگویید ما نمى خواهیم ، شما هر چه هم بگویید ما نمى خواهیم - خوب - مردم مى خواهند ، شما یك عده اى هستید ، دیگران همه هستند ، بازارها مى خواهند اینها را ، خیابان ها اینها را مى خواهند . گله من از این طبقه روشنفكر در عین حالى كه من علاقه دارم به اینهایى كه خدمت مى كنند به اسلام خصوصا این خارج اینهایى كه خارج كشور هستند ، اینهایى كه در امریكا هستند ، اینهایى كه در اروپا هستند ، اینهایى كه در هندوستان هستند ، من با اینها روابط دارم ، اینها خدمتگزارند ، اینها مى خواهند به اسلام خدمت بكنند ، اینها گاهى كه اشكالاتى كه در آنجا شده است با تمام قوت رفع كرده اند ، اینها مى خواهند رفع ظلم بكنند ، اینها علاقه به اسلام دارند لكن نباید اینهایى كه علاقه به اسلام دارند ، بعضى از اینها خدمت علماى اسلام و آخوند جماعت را ندیده بگیرند و بگویند كه ما اسلام مى خواهیم منهاى آخوند ، نمى شود آقا این ، اسلام بى آخوند مثل این است كه بگویید ما اسلام مى خواهیم ، اسلامى كه سیاست نداشته باشد و اسلام و آخوند اینطور توى هم هستند ، اسلام بى آخوند اصلا نمى شود . پیغمبر هم آخوند بود ، یكى از آخوندهاى بزرگ پیغمبر است ، راءس همه علما پیغمبر است . حضرت جعفر صادق هم یكى از علماى اسلام است ، اینها فقهاى اسلامند ، راءس فقهاى اسلام هستند . (من آخوند نمى خواهم ) حرف شد ؟ ! من گله دارم از اینها .

لزوم وحدت جناح هاى روحانى و دانشگاهى

از آقایان هم ، علماى اعلام هم گله دارم ، اینها هم غفلت از بسیارى از امور دارند ، اینها هم از باب اینكه یك اذهان صافیه اى دارند ، تحت تاءثیر یك تبلیغات سویى كه دستگاه راه مى اندازد واقع مى شوند . هر روزى یك الم شنگه درست مى كنند براى یك امر جزئى ، این امر بزرگ را ، این امرى كه همه گرفتار آن هستیم ، از آن غفلت مى كنند و اینها را به غفلت وامى دارند یعنى دست هایى هست كه یك چیزى درست مى كنند ، دنبالش یك صدایى راه مى اندازند . هر چند وقت یكدفعه یك مساءله اى درست مى شود در ایران ، تمام وعاظ محترم ، تمام علماى اعلام ، وقت شان را كه باید صرف بكنند در یك مسائل سیاسى اسلام ، در یك مسائل اجتماعى اسلام ، صرف مى كنند در اینكه زید كافر و عمرو مرتد و آن وهابى است و عالمى كه پنجاه سال زحمت كشیده است ، فقه اش از اكثر اینهایى كه هستند ثقیل تر است مى گویند وهابى است این ، آخر اشتباه است این حرف ها ، آقا جدا نكنید همه را از هم ، شما یكى یكى را هى كنار بگذارید و بگوئید كه این كه وهابى است ، این هم كه بى دین است ، این هم كه نمى دانم چه ، خوب چى مى ماند براى ما ؟ پیغمبر اكرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) (اصلا من تاریخ درست نمى دانم اما اینهایى كه به گوشم مانده ) بعد از اینكه فتح حنین را كردند ، دو مطلب كه آموزنده است براى اشخاصى كه بخواهند چیز بفهمند ، دو كار ایشان كرده اند از قرارى كه در تاریخ است یكى اینكه یكى از سران این كفار فرار كرد و رفت به جده كه توى كشتى بنشیند و فرار كند ، پیغمبر اكرم جبه مباركشان را (به حسب این نقل ) دادند به كسى كه ببر به او بده ، من از او گذشتم ، بیاورش .

این ابوسفیان كه تا آخر

ص: 263

عمرش هم اسلام نیاورد همین صورت بود ، آن اولادش هم همین طور ، آن ابوسفیان با این همه چیز و آن كفار قریش با آن همه كذا غنائم را وقتى كه آوردند ، غنائم جنگ حنین را وقتى كه آوردند ، حضرت به اینها داد ، صد شتر به این ، صد شتر به این ، سیصد شتر به آن ، چقدر شتر به اینها داد با اینكه - خوب - حضرت كه مى دانست اینها كافرند ، حضرت كه مى دانست اینها مشركند ، مقدسین ایستادند كه آقا آخر ما چكاره ایم ؟ حضرت فرمود كه اینها شتر بردند ، من همراه شما هستم ، شما میل ندارید رسول اللّه به جاى شتر همراه شما بیاید ؟ ! شما ببینید چه بزرگى بود ، چه آدم بزرگى بوده است این مرد ، با قطع نظر از باب نبوت ، مغز ، چه مغز عالى است از آن طرف كفار قریش را آنطور استمالت مى كند كه اینها لا اقل اگر در باطن خبیث هستند ظاهرشان ، ظاهر مسلم باشد ، بیایند بچسبند به اسلام ، از این طرف هم آنهایى كه اشكال مى كنند ، به آن طور نرم و خوب و قشنگ جواب مى دهد و قانعشان مى كند . آنهایى كه دارند الان براى اسلام كار مى كنند و چیزى مى نویسند - و عرض مى كنم كه چیزند - حتما یك خطایى هم كرده اند ، خطایش را رفع بكنید ، طرد نكنید . آقا ما امروز یك دانه آدم را لازم داریم ، یك دانه هم براى ما غنیمت است الآن ، در یك زمانى كه همه قلم ها و همه قدم ها و همه تبلیغات بر ضد ماها هست ، نه رادیو داریم كه حرف ما را به كسى برساند ، نه مطبوعاتى داریم ، نه مطبوعات آزاد است كه بگذارند كه یك كلمه توى آن نوشته بشود ، در یك همچو زمانى كه ما دستمان بسته است هیچ كاراز ما نمى آید ، به این معنا كه تبلیغات نداریم ، راهى نداریم در یك همچو زمانى ما هر فرد را لازم داریم آنهائى كه قلم دستشان گرفته اند و دارند ترویج مى كنند از شیعه ، فرض كنید چهار تا هم غلط دارد خوب غلطش را رفع بكنید ، طرد نكنید ، بیرون نكنید ، شما دانشگاه را رد نكنید از خودتان ، این دانشگاهى ها فردا مقدرات مملكت دست اینهاست تو كه وزیر نمى شوى ، من و تو كه وزیر نمى شویم ، ما شغلمان على حده است . فردا مقدرات این مملكت دست این دانشگاهى هاست ، اینها هستند كه مى آیند یا وكیل مى شوند یا وزیر مى شوند یا - عرض مى كنم كه - چه مى شوند ، شما اینها را براى خودتان حفظ كنید ، هى طرد نكنید ، هى منبر نروید و بد بگوئید ، منبر بروید و نصیحت كنید ، نه منبر بروید و فحش بدهید ، فحش هم چیز شد در عالم ؟ ! نصیحت كنید اینها را . شما بخواهید این جناح بزرگ را كه الان دارند فعالیت مى كنند ، آنها هم توى حبس رفته اند ، آنها هم زجر دیده اند ، آنها هم تبعید شده اند ، آنها هم بیرون از مملكت شان هستند ، آنها هم جراءت نمى كنند وارد مملكت بشوند . آنهایى كه الان در این جا چیز مى نویسند ، منتشر مى كنند مسائل اسلامى را ، مسائل دینى را دارند مى نویسند ، منتشر مى كنند ، درج مى كنند ، شما اینها را از خودتان طرد بكنید فردا اگر چنانچه این مقدرات مملكت دست یك دسته اى از اینها بیفتد و ببیند كه اینهمه آخوند بود كه اینها را اینقدر زجر داد ، با این آخوندها بعد كه مى آیند چه خواهند كرد ؟ همه دست به هم بدهید ، آقا مملكت ، ممالك اسلامى ، نه مملكت ایرانى ، ایران هم یكى از آن است ، ممالك اسلامى در نزدیك پرتگاه هاست . من خدا مى داند گاهى وقت ها تاءسف مى خورم به اینكه ، خوف این معنا دارم كه اگر خداى نخواسته یك جنگى پیدا بشود ، ایران چند روز مى تواند آذوقه داشته باشد ، اگر این كشتى هاى آذوقه بیاید یك وقتى نخواهند آذوقه بدهند به ایران ، آنهایى كه

ص: 264

كارشناسند مى گویند كه ایران سى و سه روز براى خودش مى تواند ارزاق تهیه كند . چه ایرانى ؟ آن ایرانى كه یك خراسانش براى همه ایران تا آخر سالش بس بود ، یك خراسانش ، باقى اش را باید بدهند به غیر . اصلاحات ارضى براى ما كردند ، چه كردند ؟ آن اصلاحات ارضى كه خدا ان شاء اللّه لعنتشان كند ، اینها این كار را كردند كه زراعت را از دست مردم بكلى گرفت و الان طورى شده است كه تمام این چیزهائى كه روى هم بگذارند - اگر این مجله راست گفته باشد - سى سه و روز و الا ممكن است كمتر هم باشد . اگر یك روز نیایند این كشتى ها و آنهایى كه یك بازار درست كرده اند براى این چیزهائى كه مى خواهند ، آذوقه ها را بفرستند اینجا ، بازار درست كرده اند ، اصلاحات ارضى یعنى بازار درست كردن براى مملكت خارجى است ، اینها گندم هایشان را دریا مى ریختند زیاد بود ، دریا مى ریختند - اصلاحات ارضى - خوب حالا گندم را به ایران مى فرستند و وقتى ایران فرستادند پول مى گیرند ، چرا به دریا بریزند ؟ زراعت ایران را فلج كردند ، حالا همه چیز از آنجا مى آید ، همه چیز از خارج مى آید . شما ببینید مجلات را ، اینها گاهى وقت ها خودشان خیلى با مبالغه ، خیلى با مباهات كه ما چقدر گندم وارد كردیم ، چقدر جو وارد كردیم ، چقدر مثلا چه وارد كردیم ، خوب بیچاره ، اینكه باید خجالت بكشید ، شمایى كه باید گندم صادر كنید ، شما كه یك آذربایجانتان بس بود برایتان و باقیش را باید صادر كنید ، حالا نشستید مباهات مى كنید كه مائیم كه باید وارد كنیم ! باید خجالت بكشید از این اصلاحات ارضى تان و هكذا و هكذا همه اصلاحاتتان .

من گله ام از آقایان هم این است كه آقایان هى جدا نكنند ، این جناح ها را از خودشان جدا نكنند ، این جناح ها را ، این جناح ها را با هم ربط بدهند ، از این طرف هم روحانیون باید قدر این جمعیتى كه براى اسلام دارند كار مى كنند ، براى اسلام دارند چیز مى نویسند ، بدانند اینها را باید بیاورند توى كار ، آقایان گوش تان را باز كنید ، نگویید كه این دانشگاهى هاى - عرض كنم كه - فاسق ، فاجر و كذا ، دائما جدا نكنید ، آنها شما را جدا كنند كه این نمى دانم مرتجع است و قدیمى ، كى آخوند مرتجع است ؟ آخوند در صف اول پیشروها واقع است ، این مرتجع است ؟ ! شما هم از آن طرف بگوئید كه این نمى دانم دانشگاهى است و این بى دین است و این نمى دانم چطور و فلان ، نخیر غلط است اینها ، هر دو با هم دست برادرى بدهید ، دست برابرى بدهید ، مسائلتان را طرح بكنید . امروز یك فرجه پیدا شده ، من عرض مى كنم به شما یك فرجه پیدا شده ، اگر این فرجه پیدا نشده بود ، این اوضاع امروز نمى شد در ایران ، یك فرجه اى است این ، اگر الان - از این - غنیمت بشمارند این را ، این فرصت است این فرصت را غنیمت بشمارند آقایان ، بنویسند ، اعتراض كنند ، الان نویسنده هاى احزاب دارند مى نویسند ، امضا مى كنند ، مى نویسند ، اشكال مى كنند امضا مى كنند ، شما هم بنویسید ، صد نفر از علما امضا بكنند ، مطالب را گوشزد بكنید ، اشكالات را بگویید ، امروز روزى است كه باید گفت و پیش مى برید و من خوف این را دارم كه خداى نخواسته اگر این فرصت از دست برود و اگر این مرد پایش یك خرده اى محكم بشود ، همچو لطمه اى بزند به مردم كه آن طرفش پیدا نباشد و اولش شما روحانیون هستید ، من خوف این را دارم ، نگذارید این فرصت از دست برود ، با هم بنویسید ، بنویسید ، اشكالات را

ص: 265

به دنیا اعلام كنید ، نمى توانید تو ایران ، بفرستید در خارج منتشر مى كنند براى شما ، به یك وسیله اى بفرستید اینجا ، ما مى فرستیم منتشرش مى كنند ، اشكالاتتان را بنویسید ، به خودشان اعتراض كنید ، مثل آن كسى كه اعتراض كرد خوب ما دیدیم كه چندین نفر اشكال كردند - و چیز كردند - و همه حرف ها ، بسیارى از حرف ها را زدند و امضا كردند و كسى هم كاریشان نداشت . فرصتى است این ، این فرصت را نگذارید از دست برود و من خوف این را دارم كه خداى نخواسته اگر این فرصت از دست برود و این حسابهایش را جور كند با آنها ، اینها الان مشغول این هستند كه حساب ها را درست بكنند ، مشغولند كه نوكرى را همچو خیلى محكمش كنند ، آنها نمى پذیرند ، اینها دنبال این هستند كه محكم كنند قضیه را ، آنها را بیاورند و خودشان بروند ، هى چه بكنند تا كارشان تمام بشود ، اگر خداى نخواسته كار اینها تمام شد و این پایش را محكم دانست ، این دفعه دیگر مثل آن دفعه ها نیست ، لطمه بزرگى به اسلام وارد خواهد كرد . من از خداوند تعالى توفیق همه شما را مى خواهم . عظمت اسلام را مى خواهم . خدایا ترا به اولیاءات اسلام راعظیم كن ، عظمت بده ، ما را از خواب غفلت بیدار كن ، همه جناح ما را با هم متصل كن ، اتفاق كلمه به ما عنایت كن .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 266

تاریخ : 19/10/56

بیانات امام خمینى پس از فاجعه كشتار نوزدهم دى

از چه كسانى باید تشكر كرد ؟ به چه كسانى باید تسلیت گفت ؟

بسم اللّه الرحمن الرحیم

من متحیرم كه این فاجعه را ، این فاجعه بزرگ را به كى باید تسلیت بگویم ؟ آیا به رسول اكرم صلى اللّه علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام و به حضرت حجت سلام اللّه علیه تسلیت بگویم یا به امت اسلام ، به مسلمین ، به مظلومین در تمام اقطار عالم تسلیت بگویم ، یا به ملت مظلوم ایران تسلیت بگویم ، یا به اهالى محترم قم داغدیده تسلیت بدهم ، یا به پدر و مادرهاى مصیبت دیده تسلیت بدهم ، یا به حوزه هاى علم و علماى اعلام تسلیت بگویم ؟ به كى باید تسلیت گفت و از كى باید تشكر كرد در این قضایا كه براى اسلام پیش مى آید و این ملت بیدار ایران در مقابل این مصیبت ها استقامت مى كند ، كشته میدهد ، هتك مى شود . بى جهت و بدون هیچ مجوزى مردم را به مسلسل بستند و تاكنون آنچه به ما اطلاع دادند گر چه مختلف است لكن بعضى از خبرگزارى ها هفتاد و بعضى صد و غالبا كه به ما تذكر داده اند صد تا دویست و پنجاه نفر و از بعضى تلگرافاتى كه از اروپا آمده است یا از امریكا ، عدد را سیصد نوشتند و باز هم معلوم نیست . عدد مجروحین الان معلوم نیست بعد احصائیه لابد پیدا مى كند اگر بتواند ، اگر مثل 15 خرداد به دریاچه حوض سلطان مردم را نریخته باشند ، اگر بتوانند آمار پیدا كنند . گفته شد ، تایید هم شد كه اشخاصى رفتند كه خون خودشان را بدهند به این اشخاصى كه محتاج به خون بودند در مریضخانه ها و آنها را گرفته اند و آنهایى كه خون به آنها نرسیده بعضى مرده اند و كشته ها را ندادند به صاحبانش ، اگر یكى هم اصرار كرده ، مى گوید پانصدتومان گرفتند براى اینكه كشتند او را ، اینها را باید ما از كى تشكر كنیم ؟ به كى تسلیت بگوئیم ؟

ایستادگى ها نتیجه خواهد داد

ملت ایران را باید ما از آنها تشكر كنیم ، ملت بیدارى است ، ملت هوشیار و مقاومى است در مقابل ظلم . در عین حالى كه اینهمه ظلم مى بیند ، اینهمه كشته میدهد ، در عین حال مقاومت مى كند ، ایستادگى مى كند و این ایستادگى به نتیجه خواهد رسید . هیچ اشكالى نیست كه بعد از اینكه ملت ها بیدار شدند و بعد از اینكه حتى زن ها قیام كردند بر ضد دولت و بر ضد این جباران ، یك همچنین ملتى پیروز مى شود ان شاءاللّه .

ص: 267

گرفتن اسلحه از افراد نالایق ، از اهداف انبیاء

من شنیده ام كه در زمان رضاخان ، مرحوم مدرس به رضاخان پدر این خان گفته بوده است كه من شنیدم كه شیخ الرئیس گفته من از گاو مى ترسم براى اینكه اسلحه دارد و عقل ندارد . این حرف اگر از شیخ الرئیس هم مثلا ثابت نباشد یك حرفى است حكیمانه كه اسلحه وقتى در دست اشخاص غیر صالح افتاد و ناشایسته ، چه مفاسدى دارد . از اول بشر مبتلاى به همین مشكل بوده كه اسلحه در دست اشخاص ناصالح بوده است . از اولى كه بشر تمدن پیدا كرد به خیال خودش ، اسلحه ها در دست ناصالح ها بوده و همه مشكلات بشر همین معناست . تا خلع سلاح نشوند این اسلحه دارهاى ناشایسته ، كار بشر سرانجام پیدا نمى كند . انبیا هم آمدند كه این اسلحه دارهاى بى صلاحیت بى عقل را خلع سلاح كنند و نتوانستند ، آنها قلدر بودند . در هر عصرى هم اشخاص لایق كه خواستند این اسلحه را از نالایق ها بگیرند و خود در دست بگیرند موفق نشدند و این اسلحه در دست نالایق ها و بى عقل ها و غیر صالح ها بود . همه این مشكلاتى كه شما ملاحظه مى كنید همین معناست . از اولى كه بشر در دنیا آمده است و باب تنازع بین صالح و غیر صالح پیدا شده است ، در همه این دوره ها اسلحه ها دست غیر صالح ها بوده (مگر بسیار كم بسیار نادر ) و با این اسلحه ها چه جنایت ها كه واقع شده است . حالا ما به آن تاریخ هاى خیلى دور نمى رویم ، این جنگ هایى كه اخیرا" یعنى در این صد سال در دنیا اتفاق افتاده است ، جنگ اول جهانى ، جنگ دوم جهانى ، این جنگ هایى كه در ویتنام در این آخر اتفاق افتاده ، این كشتارهایى كه از مردم شد براى این بود كه اسلحه ها در دست غیر صالح ها بود ، ناشایسته ها اسلحه ها را به دست داشتند .

جنایات پنجاه سال سلطنت غیر قانونى پهلوى

این خونریزى هایى كه در این 50 سالى كه ما یاد داریم و چه تلخى ها در ذائقه ما هست از این 50 سال و كمى از شما یا هیچ یك از شما تمام این قضایایى كه در این 50 سال سلطنت غیرقانونى این روسیاه ها منعقد شده است ، ما كه سنمان به كهولت رسیده است شاهد این سیاه بختى هاى مردم و این جنایات و این كشتارهائى كه این قداره دارهاى غیر صالح انجام دادندبودیم ازاول كه آن كودتاى اول واقع شد و ما آنوقت در اراك بودیم ، این به حسب چیزهایى كه در رادیوهاى آنوقت در بعد از اینكه این جنگ دوم شروع شد ، در رادیوهاى آنوقت این مطلب را گفتند ، مردم مى دانستند تا یك حدودى لكن درست نه ، تبلیغات سوءنمى گذاشت درست مردم بفهمند لكن بعد از آنكه آن شخص را ، آن آدم سیاه رو را ، رضاخان را از ایران بیرون كردند در رادیوهاى دهلى گفتند كه ما این را آوردیم سركار وچون خیانت كرد حالا بردیمش . رضاخان را از اول انگلیسى هاى جنایتكار ، انگلیسى هاى غیر صالح كه اسلحه در دستشان بود ، رضاخان را اسلحه دار كردند واین آدم ناشایسته بى اصل را بااسلحه آوردند و مسلط كردند برمردم وچه جنایاتى ، چه جنایاتى دراین مدتى كه آن مرد سیاه رو روى كار بود ، نمى شود تشریح كرد ، نمى توانیم تلخى هاى آن روزها را براى شما تشریح كنیم . اینها به طور اطمینان در

ص: 268

تواریخ محفوظ است و ان شاءاللّه با انقراض این دودمان سیاه رو تاریخ ها بیرون مى آید و نوشته ها بیرون مى آید و ان شاءاللّه شماها ببینید و اگر ماها و شماها ندیدیم نسلهاى بعد خواهند دید ، اگر بتوانند تشریح كنند آن جنایاتى كه آن مرد كرد ، چه خون ریخت ، چقدر از علما را اسیر كرد ، چقدربه اسم اتحاد شكل به این ملت بیچاره فشارآوردند و چقدر مظلوم ها را كتك زدند و چقدر علما را هتك كردند و چقدر عمامه ها را از سر اهل علم برداشتند این مرد بى صلاحیت وقتى كه تركیه رفت ، آن جا دید كه آتاتورك یك همچون كارها و همچون غلط هایى كرده است ، از همانجا از قرارى كه آن وقت مى گفتند تلگراف كرده است به عمال خودش كه مردم را متحد الشكل كنید . آن وقت منتهى به عذر این كه این زارعین از باب این كه در آفتاب مى خواهند بروند كار بكنند ، كلاه لبه دار داشته باشند تا این كه توى آفتاب اذیت نشوند لكن مطلب معلوم بود كه اینها نیست . وقتى هم كه از سفر آمد كه دیگر فشارها شروع شد .

یك رشته فشارهاى زیاد دنبال همین اتحاد شكل بود و جنایات . چقدر علما را در این قضایا اذیت كردند ، تبعید كردند ، بعضى را كشتند و بهانه دومى كه باز به تقلید از آتاتورك بى صلاحیت ، آتاتورك مسلح غیر صالح باز انجام داد قضیه كشف حجاب با آن فضاحت بوده . خدا مى داند كه به این ملت ایران چه گذشت در این كشف حجاب ، حجاب انسانیت را پاره كردند اینها . خدا مى داند كه چه مخدراتى را اینها هتك كردند و چه اشخاصى را هتك كردند . علما را وادار كردند با سرنیزه كه با زنهایشان در مجالس جشن یك همچو جشنى ، كه با خون دل مردم با گریه تمام مى شد . شركت كنند . مردم دیگر هم به همین ترتیب ، دسته دسته را دعوت مى كردند و الزام مى كردند كه با زن هایتان باید جشن بگیرید . آزادى زن این بود كه الزام مى كردند ، اجبار مى كردند با سرنیزه و پلیس ، مردم محترم رابازرگان هاى محترم را ، علما را اصناف را به اسم اینكه خودشان جشن گرفتند . در بعضى از جشن ها (به اصطلاح خودشان ) آن قدر گریه كردند مردم كه اینها از آن جشن شاید اگر حیایى داشتند پشیمان مى شدند . یك رشته هم این بود كه خدا مى داند كه چى كردند .

یك رشته هم جلوگیرى از منابر و جلوگیرى از روضه خوانى و خطابه به هر عنوان . در تمام ایران شاید گاهى اتفاق افتاد كه عاشورا یك مجلس نباشد . بعضى از اشخاصى كه یك قدرى مثلا جراءت داشتند ، نصف شب ، آخر شب سحر مجلس داشتند كه اول اذان مثلا تمام بشود . همه ایران را از این فیض و از اینكه حتى ذكر مصیبتى بشود ، ذكر حدیثى بشود محروم كردند . این جز این است كه اسلحه در دست بى عقل بود ؟ افاضل باید اسلحه دار باشند . اگر اسلحه در دست ناصالح باشد ، آنوقت این مفاسد از آن پیدا مى شود و آن جنایاتى و كشتار عامى كه در مسجد گوهرشاد واقع شد ، دنبال آن علماى خراسان را گرفتند آوردند ، به تهران حبس كردند ، علماى بزرگ را حبس كردند و بعضى شان را هم محاكمه كردند و بعضى شان را هم كشتند . براى اینكه اسلحه در دست بى عقل بود . علماى اصفهان ، علماى آذربایجان ، اینها به مجرد اینكه كلمه اى گفتند ، یك نهضتى كردند ، اینها را گرفتند و تبعید كردند و بردند به جاهایى . علماى آذربایجان مدت ها ظاهرا در سنقر بودند مرحوم حاج میرزا صادق آقا

ص: 269

رحمة اللّه تا آخر هم نرفت به تبریز . یك رشته هم در زمان آن مرد خبیث این رشته ها بود كه چه كردند وقابل ذكر نیست یعنى من كه حافظه ندارم ، كسى هم كه حافظه داشته باشد با یك مجلس و دو مجلس نمى شود این مصایب را ذكر كرد .

تمام كشتارها و جنایات به امر شاه است

در زمان شماها هم كه مبتلاى به این شاهزاده بى عقل شده اید گمان نكنید كه یك تفنگ انداخته بشود در ایران طرف یك آدم بدون اذن شاه ، هیچ همچو گمانى نكنید كه رئیس نظمیه قم ، رئیس سازمان قم ، پلیس قم یك چنین جراءتى داشته باشد كه تفنگ بزند و مردم كشى كند . گمان این مطلب را هیچ عاقلى نباید ببرد . تمام اینها گزارش داده مى شود كه وضع اینطور است و تصریحا خود این خبیث باید دستور بدهد كه بزنید . 15 خرداد را خود این خبیث از قرارى كه گفتند در طیاره ، در هلیكوپتر چرخ مى زد و فرمان مى داده ، فرمان مى داده كه به لشكرهاى خارجه دنیا ، لشكرهایى كه هجوم آوردند به ایران ، به آنها حمله كنند!! این بیعرضه كه در مقابل سلاطین یا در مقابل رئیس جمهورها خصوصا رئیس جمهور آمریكائى بالفعل اینقدر خاضعند و اینقدر چاپلوسند و خودشان را وابسته و پیوسته به اینها مى دانند ، همین بیعرضه ها - بیعرضگى شان - وقتى كه وارد مى شوند در جمعیت خودشان چون مسلط هستند اینها را اذیت مى كنند . آنجا دستبوسى مى كنند و چاپلوسى ، وقتى كه مى رسند به مملكت خودشان شروع مى كنند به كارهاى هرزگى . من قبلا ، كه مى گفتند آزادى هایى داده اند ، همین جا این مطلب را به آقایان عرض كردم كه اگراین آدم نوكرى خودش را تحكیم كند با این كارتر خبیث - این - این دفعه یك سیلى به صورت مردم بزند كه بالاتر از همیشه باشد . لكن ما نمى دانستیم به این زودى همچو دنبال این كه ، دنبال این معنا كه با كارتر حسابش را تمام كرد و نوكریش را تثبیت كرد بهانه درست كند كه ضرب شست نشان بدهد . بهانه درست كردند در قم و الا قم آنطورى كه همه نقل مى كنند ، آن طورى كه اشخاص نقل مى كنند ، غیر مطبوعات خودشان آنهایى كه بودن در آن جا ، باآرامش مردم مى آمدند و مى خواستند عرض حالشان را به علما بكنند ، یكى از بین آنها (از خودشان وادار مى كردند آنها) یك سنگى زده یك جایى را شكسته ، هجوم كردند و تیراندازى كردند . 15 خرداد هم همین بود ، 15 خرداد هم مردم البته خودشان براى فرض كنید كه مصالحى قیام كرده بودند لكن شلوغ كارى نبود در كار .

اینها یك دسته اى خودشان در تهران چیز كردند ، كتابخانه اى را آتش زدند و جایى را ، دكانى را غارت كردند و بهانه درست كردند ، با بهانه مردم را به مسلسل بستند ، بهانه درست كردند . این جنایت اخیر هم كه با بهانه واقع شد و الا مردم كه نمى خواستند جنگ بكنند . كسى كه اسلحه ندارد با یك گاو اسلحه دار نمى تواند جنگ بكند ، جنگى در كار نبوده است .

(همه به من راى دادند! همه با من موافقند!)

لكن ایشان باید بفهماند كه من دیگر ، آن آدمى كه قبلا بود ، نرفته ملاقات نكرده بود ، نیستم ، من

ص: 270

ملاقات كردم ، من كارم را درست كردم . من تحكیم كردم نوكرى را ، دیگر شما حق ندارید كه خیال كنید كه من نخیر دیگر وابسته نیستم ، من وابسته ام ، من مى كشم . این اشتلم ها و الدرم ها براى همین معناست كه مى خواهد به مردم ضرب شست نشان بدهد كه مبادا یك وقتى یك چیزى ، یك كسى خیال بكند ، لكن بدخوانده بود ، نمى دانست كه با این كشتار چه فضاحتى به سرش در مى آید . آدمى كه مى گوید یك ملت همه بامن موافقند ، همه راى دادند به اینكه مثلا این انقلاب سفید خونین ، همه راءى به من دادند ، مردم سرتاسر ایران بر ضد ایشان قیام كرده اند ، از قم و تهران شروع شد و رفت تا خراسان و آذربایجان و از آن طرف تا كرمان و از آن طرف تا اهواز و - عرض مى كنم كه - آبادان ، سرتاسر ایران قیام كردند بر ضد ایشان . این اشخاصى كه ایشان ادعا مى كرد كه همه با من موافقند ، ما همه هستیم ، ما را مى خواهند ، ملت من را مى خواهد ، اگر یك روز این سرنیزه امریكا از سر این برداشته بشود ، در خود دربار پوست این آدم را مى كنند ، خود دربار . یك روز ، یك همچون تجربه اى آقاى كارتر بكند ، رها كند این ملت ضعیف را ، رها كند این مردم را . این سازمانهایى كه گوش ما مى رسد سازمان مثلا چه وكذا همه اش بازى است ، امنیتى در كار نیست كه سازمان امنیت این جا باشد یا امنیت عمومى باشد اینها همه براى بازى دادن مردم است .

كمونیستى مخدر جامعه است

مى خواهند مردم را نظیر كمونیستى تخدیر كنند ، كمونیستى یك مخدرى است براى مردم ، نه این است كه یك چیزى ، یك حل عقده اى مى كند ، مگر مى شود كسى كه خودش آدم نیست براى آدم ها كار بكند . مگر مى شود كه یك مسلح غیر صالح براى مردم ضعیف كار بكند ؟ من خودم شاهد این قضیه بودم كه وقتى كه در همین جنگ عمومى كه بنا بود سران لشكرها ، سران دول در ایران با هم ملاقات بكنند ، استالین آنوقت رئیس شوروى بود ، این استالینى كه حالا هم عكس هایش را مى اندازند و چه میكنند ، گرچه اخیرا دیگر آبرویى ندارد لكن ایشان رئیس شوروى بود ، آن دو تاى دیگرى كه یكى از آن آمریكا بود و یكى دیگر از انگلستان بود ، اینها با امر عادى آمدند و رفتند (آنطور كه نقل مى كردند آنوقت ) به سفارتخانه هاى خودشان و بنا بود در تهران یك جلسه اى داشته باشند لكن استالین كه همه به او برادر مى گفتند و همه مى گفتند ما همه با هم مثل هم هستیم و براى مردم دلسوزى مى كرد و قارداش به او مى گفتند ، ایشان ، مى گفتند حتى گاوى كه از آن شیر مى خواهد بخورد آورده اند همراهش كه مبادا از گاوهاى ایران شیر بخورد ، گاو را با طیاره اى كه حامل خودش بوده ، حامل یك گاو هم بوده ، هم گاو اسلحه دار بى عقل و هم خودش اسلحه دار بى عقل ، بلكه خدا مى داند كه او بدتر از آن رفیقش (گاو) بود ، خدا مى داند كه اینطور بود . ایشان كه این آدم با حتى گاو شیرده آمد و وارد شد و این را دیگر خودم با چشمم دیدم كه در بین راه خراسان از شاهرود یا یك قدر جلوتر این دیگر منطقه آنها بود ، منطقه شوروى بود ، ایران را به چند منطقه قسمت كرده بودند ، آن منطقه شوروى بود ، من خودم دیدم كه ما در اتوبوس مى رفتیم براى زیارت ، این سربازهاى آنها مى آمدند گدایى مى كردند جلوى اتومبیل و

ص: 271

یك دانه سیگار وقتى كه به یكى مى دادند آن قدر خوشحال مى شد كه دستش راپشتش مى گذاشت و شروع مى كرد به سوت زدن كمونیستى براى این است كه مردم را بازى بدهند . مگر مى شود كسى به مبادى غیبى اعتقاد نداشته باشد و در فكر مردم باشد و در فكر اصلاحات ؟ بازى است همه اش . همه این اسلحه دارها گاهى با كتك و گاهى با تبلیغات و گاهى با كتك و تبلیغات تواءم با هم كار خود را از پیش مى برند . الان هم مى بینید كه زده اند مردم را كشته اند ، اینهمه جنایت وارد كردند . حالا تبلیغات را ببینید چه مى كند ، تبلیغات دست خودشان است ، همه گناه ها را گردن مردم مى اندازند و (كشته ها هم 6 تا بودند كه چندتاش زیر پاى مردم رفته ، یك بچه 13 ساله ، یك چیزى از طرف آنها جنایتى واقع نشده ) اینها تبلیغات دست خودشان است ، از آن طرف اینطور تبلیغات مى كنند ، از آن طرف این طور كشتار مى كنند . تمام این مفاسد براى اسلحه دار بودن غیر صلحاست ، صلحا باید اسلحه داشته باشند .

اگر عدالت بین زمامداران باشد این مفاسد پیش نمى آید

اسلام خدایش عادل است ، پیغمبرش هم عادل است و معصوم ، امامش هم عادل و معصوم است ، قاضى اش هم معتبر است كه عادل باشد ، فقهیش هم معتبر است كه عادل باشد ، شاهد طلاقش هم معتبر است كه عادل باشد ، امام جماعتش هم معتبر است كه عادل باشد ، امام جمعه اش هم باید عادل باشد ، از ذات مقدس كبریا گرفته تا آن آخر زمامدار باید عادل باشد ولات آن هم باید عادل باشند ، این ولاتى كه در اسلام مى فرستادند ، والى هایى كه مى فرستادند به این طرف و آن طرف امام جماعت آنها هم بوده اند ، باید عادل باشد ، اگر عادل نباشد ، اگر عدالت در بین زمامداران نباشد ، این مفاسدى است كه دارید مى بینید ، اسلحه دست اشخاص غیر صالح ، اسلحه دست اشخاص ناصالح اشخاص بى انصاف ، بیعدالت . اینها از این طرف آدمكشى مى كنند ، از آن طرف (عدالت اجتماعى ، عدالت اجتماعى ) از آن طرف فشار مى آورند به زنها كه باید بى حجاب بشوید ، از آن طرف (آزادى نسوان ، آزادى نسوان ) اینها مضحكه است ، آزادى نیست . از آن طرف (اصلاحات ، اصلاحات ارضى چه ) از آن طرف بازار براى امریكا درست مى كنند . تمام اصلاحات ارضى ما این شد كه ما یك گوشه اى از مملكت مان براى تمام مملكت مان آذوقه داشت باقیش باید مى رفت بیرون و پول مى گرفتند ، حالا به هر چه دست مى زنى مى گویند از خارج باید بیاید آنوقت هم افتخار مى كنند به این كه ما آنیم كه گندم از خارج آوردیم ، جو از خارج آوردیم ، پرتقال از خارج آوردیم ، تخم مرغ از خارج آوردیم . گریه دارد این و حیا در كار نیست . اصلاحاتشان هم یك همچنین اصلاحاتى است كه همه آن مفسده است

تنها معممین ساختگى شاه با او موافقند

آنوقت مى گویند كه همه علما موافق با اصلاحاتى است كه ما كردیم و با انقلاب سفید در تمام ایران اگر یك عالم تو پیدا كردى كه موافق با انقلاب خونین تو باشد حق دارى بگویى همه علما ، این معممى كه خودت درست كردى را بگذار كنار ، این كه عالم نیست . معممى كه خودت عمامه سرش

ص: 272

گذاشتى و مى رقصانیش هر جورى دلت مى خواهد ، خوب البته در هر جا یك همچو چیزى یكى دو تا هم هست اما تو در ائمه جماعت تهران یك امام جماعت پیدا كن كه موافق با تو باشد ، كه بگوید من موافقم ، در تمام ائمه جماعت ولایات یك امام جماعت پیدا كن كه بگوید من با تو موافقم ، در قم تو یك ملا پیدا كن كه بگوید من با تو موافقم . حیا در كار نیست . همه مفسده ها را انجام مى دهند ، همه كارهاى خلاف را انجام مى دهند و بعد براى اینكه مردم را بازى بدهند مى گویند (كه بامن ، همه علما موافقند ، یكى هم كه اهل اینجا نیست مخالف است ) .

اسلحه قلم

اسلحه دست بى اصل و دست غیر صالح است ، همه اسلحه ها را ملاحظه كنید ، یك نظر عمومى بكنید ، قلم خودش یكى از اسلحه هاست ، این قلم باید دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد ، وقتى كه قلم دست اراذل افتاد ، مفسده زیاد خواهد شد . الان قلم دست اراذل است در یك محیطهایى و در یك جنبه هایى و این اراذل هر چه آن رذل انجام مى دهد ، به یك صورت زیبایى با یك قلم شیوایى اینها خوب بزك كرده نشان مى دهند . این جنایتى است كه از قلم به این ملت مى خورد . مفسده هایى كه آنها مى كنند ، جنایاتى كه آنها مى كنند ، خونریزى هایى كه آنها مى كنند ، این اهل قلم غیرصالح كه این حربه در دستش است ، این با قلمفرسایى خودش و مى نشینند توى خانه اش و قلمفرسایى مى كند و همه چیزها را وارونه نشان مى دهد ، هر مطلبى شده باشد عكسش مى كند . این هم یك رشته است كه قلم باید دست اشخاص صالح باشد .

فرهنگ ، مبداء همه بدبختى ها و خوشبختى هاست .

فرهنگ مبداء همه خوشبختى و بدبختى هاى ملت است . اگر فرهنگ ناصالح شد این جوان هایى كه تربیت مى شوند به این تربیت هاى فرهنگ ناصالح ، اینها در آتیه فساد ایجاد مى كنند . فرهنگ استعمارى ، جوان استعمارى تحویل مملكت مى دهد . فرهنگى كه با نقشه دیگران درست مى شود و اجانب براى ما نقشه كشى مى كنند و با صورت فرهنگ مى خواهند تحویل جامعه ما بدهند ، این فرهنگ ، فرهنگ استعمارى و انگلى است و این فرهنگ از همه چیزها حتى از این اسلحه این قلدرها بدتر است . این قلدرها اسلحه شان بعد از چند وقت مى شكند و حالا هم شكسته اما وقتى فرهنگ فاسد شد جوان هاى ما كه زیر بناى تاءسیس همه چیز هستند ، از دست ما مى روند و انگل بار مى آیند ، غربزده بار مى آیند ، اینها را از همان اول ، همان كلاس هاى اول توى ذهنهایشان هى مطالبى مى كنند تا برسند به آن بالا . اگر فرهنگ ، فرهنگ صحیح باشد جوان هاى ما صحیح بار مى آیند . اگرفرهنگ ، فرهنگ حق باشد ، فرهنگ الهى باشد ، فرهنگى باشد كه براى منفعت اهل ملت ، براى منفعت مسلمین باشد ، این افرادى كه مى بینید كه الان سر كار هستند ، اینها ازآن بیرون نمى آمد . فرهنگ ما یك فرهنگ استعمارى است ، فرهنگ ما در دست صلحا نیست ، صالح اداره اش نمى كند .

ص: 273

دانشگاه استقلالى و استعمارى

اگر دانشگاه ما یك دانشگاه صحیح استقلالى بود ، مستقل بود و اشخاصى كه در آن جا (اگر صالحى هم در آنجا باشد) مى توانستند كه كارى را كه مى خواهند و صلاح است انجام بدهند ، روزگار مملكت ما به اینجا نمى رسید و به بدتراز این براى نسل آتیه شاید خداى نخواسته بشود . دانشگاه ما را اشخاصى قبضه كردند كه اینها خودشان انگل هستند و خودشان استعمارى هستند و خودشان نوكرمآب هستند و تمام اینها سرچشمه اش همان یك نفر آدم است حالا مگر در دانشگاه اگر یك معلمى ، یك استادى بخواهد یك چیزى بگوید قدرت دارد ، مگر سازمان امنیت به امر اعلیحضرت مى گذارد كه یك چنین حرفى بشود . اگر دانشگاه ما یك دانشگاه صحیحى بود ، این جوان هاى ما كه در دانشگاه مى خواهند یك حرف حقى رابزنند ، با پلیس خفه شان نمى كردند . دختر را مى زنند ، پسر را مى زنند ، جوان را مى زنند ، حبس مى كنند ، چه مى كنند ، این براى این است كه دانشگاه ما استقلالى ندارد . دانشگاه ما نداریم ، دانشگاهى كه یك نفر آدم بر آن حكومت كند ، این دانشگاه نمى شود ، محیط علم باید محیط آزاد باشد .

مجلس ملى و مصونیت مستشاران نظامى !!

اگر مجلس ما یك مجلس صالحى بود و این ابزار دست صلحا بود ، این قوانین را مى گذاشتند بگذرد ؟ مصونیت مستشارهاى امریكایى كه ذلت ایران و ننگ ایران است و بود ، اینها مى گذاشتند تصویب بشود ؟ مجلس ما نداریم ، یك عده اشخاص را ماءمور هستند ، هم ماءمور سازمان امنیت اسمش را گذاشته اند مجلس اینها ماءمور هستند همه شان ، اگر اینها آزاد بودند و اگر مجلس ، مجلس ملى بود و مال مردم بود كه نمى گذاشتند اینهمه اسلحه بخرند ، نفت ما را بدهند و آهن بخرند ، آهنى كه نمى توانند به كار بیندازند ، خودشان هم متحیرند باید مستشار آمریكایى و متخصص آمریكایى بیاید نشان بدهد و به اینها هم نشان نمى دهند ، آنها یك جانورهایى هستند كه به این حرف ها تسلیم نمى شوند ، و آنها آمدند اینجابا حقوق هاى گزاف ، حقوق هاى گزاف كه مااطلاع نداریم و تصورش هم نمى كنیم كه اینها هر یكیشان ماهى چقدر مى گیرند ، همین قدر عددشان را مى گویند زیادند مستشارها و تعدادشان چند صد نفر و یا چند هزار نفر من الان نمى دانم و آن وقت (60 هزار نفر ظاهرا گفتند) با چقدر حقوق ، هر یك چقدر حقوق از این ملت مى گیرد ، از جیب این فقرا و بیچاره ها در مى آورند و به جیب این گردن كلفت ها مى ریزند و آنوقت اینها مگر به نظامى ما تعلیم نظامى مى دهند ؟ اینها مى خواهند این نظامى ها را همین طورى نگه دارند كه هر طورى دلشان مى خواهد عمل بكنند .

شاه ، سرمنشاء تمام مفاسد

اگر ما یك ارتش انگلى نداشتیم و یك ارتش مستقلى داشتیم اجازه نمى داد كه مستشارها بیایند همه چیزها در تحت دستور آنها باشد و اینها صاحب منصب هایشان جز آلت هیچ چیز نباشند براى

ص: 274

این كه ارتش ما هم یك ارتشى نیست ، همه اش در تحت نظر یك آدم است . یك آدم فاسد همه چیز را فاسد كرده است . یك بز فاسد كچل ، مى گویند یك گله را كچل مى كند . این فساد ، همه فسادها ، منتهى ایران از باب اختناقى كه هست نمى توانند دست بگذارند روى آن كه همه مفسده ها زیر سراوست ، مى گویند ماءمورین ، ماءمورین ، آقا ماءمورین از كى امر دارند كه بكشند مردم را ؟ از كى امر دارند كه بریزند توى مدرسه حجتیه و طلبه ها را بكشند ؟ از كى امر دارند كه بكشند مردم را ؟ از كى امر دارند كه در چهارراه ها مسلسل را بكشند و مردم را بكشند ؟ مگر كسى مى تواند امر بدهد الا خود آن مردك ؟ از خود اوست همه این مفاسد . مگر مجلس حق دارد كه یك كلمه اى بگوید بدون اذن این مردك ؟ مگر ارتش حق دارد یك كلمه بگوید بودن اذن این ؟ مگر قضات ما آزادند ؟ مگر استقلال قضایى ما داریم ؟ قضات ما هم حربه قضا دستشان است و صلاحیت هم ندارند . اشكال این است كه چرا رفتى قاضى شدى ، مى گویى نمى توانم حكم حق بكنم ، خوب غلط كردى رفتى قاضى شدى رها كن الان اداره مملكت ما هر گوشه اش را دست بگذارید اسلحه دست غیر صالح هاست و سر همه امور هم برمى گردد به دربار و بر مى گردد به این شخص ، این را باید از بین برد .

ملت دیگر بیدار شده است

من نمى دانم كه این ارتش چرا خواب است ، آخر چرا اینقدر ذلت مى كشد چند روز بیشتر نگذشته بود از رفتن كارتر زهرمارى این بساط را درست كرد ، حالا هم اولش است اگر مجال به او بدهند اولش است اگر تنبه پیدا نكرده باشند كه چند نفر را كشتند و یك هیاهویى پیدا شد كه موجش در همه دنیا رفت و همه عالم فهمیدند و رادیو صدایش را به خارج و همه جا برپا كرد . رادیوى خودشان هم هر چه دلشان مى خواهد بگویند ، مگر مردم دیگر بازى مى خورند از این حرفها ، ملت بیدار شده آقا ، مردم بیدار شدند ، اگر مردم بیدار نبودند كه بازارها را اینطور نمى بستند . روز جمعه ، روز پنجشنبه از قرارى كه هم نقل شده است و هم مقامات اطلاعات رسمى اطلاع داده اند بازار تهران اعتراضا تعطیل شده . مساءله تعطیل بازار تهران یك امر عادى نیست ، یك امر خلاف عادت است ، هیچ كس نمى تواند این كار را بكند ، این احساسات و بیدارى ملت است كه این كار راانجام داده . این آقا كه مى گفت كه (همه با من موافق هستند) این بازار تهران ، آن هم بازار اهواز ، آن هم اصفهان آن هم شیراز ، این كیفیت زندگى ماست .

اتحاد و تفاهم ملت ، بركننده ریشه هاى استعمار ما

امیدواریم كه همه طبقات ، چه طبقات علما و مجتهدین و چه طبقات محصلین علوم دینیه و چه بازارى ها ، بازرگان و چه لشكرى ها و كشورى ها كه همه خون دل مى خورند از دست این خبیث ما امیدواریم كه تمام اینها دست اتحاد به هم بدهند ، احزاب سیاسى ما مستقلا كار نكنند ، همه با هم روابط داشته باشند ، همانطورى كه اخیرا در این قضیه اخیر هم اظهار تنفر كردند و هم بعضى احزاب سیاسى

ص: 275

اظهار تنفر كردند و هم علماو هم اهل بازار و هم دانشگاهى ها و همه داخلى ها و هم خارجى ها براى ما تلگراف كردند واظهار تنفر خودشان را از دستگاه كردند ، از امریكا ، از اروپا و آنها بعضى شان نوشتند سیصدنفر در این قضیه از بین رفته اند ، من امیدوارم كه همه جبهه ها ، همه جبهه ها با هم همدست بشوند واگر ملت به همه ابعادش همدست بشود ، این اسلحه از دست این ناصالح ها خلع مى شود و شاخ این گاو شكسته مى شود . تشتت نكنند ، اسباب تشتت فراهم نكنند ، با بهانه هاى جزئى و بچگانه با هم جنگ نكنند ، با هم در نیفتند . این چیزها را آنها درست مى كنند و بین مردم درست مى كنند تا مردم را به هم مشغول كنند و استفاده كنند . بیدار بشوند مردم كه شده اند ان شاء اللّه و با هم بشوند ، مجتمع باشند ، تمامشان با هم دست به هم بدهند و ان شاء اللّه به حول و قوه خدا با دست هم دادن شما به هم و تفاهم همه جبهه ها با هم به زودى قطع مى شود این ریشه ، به زودى ان شاء اللّه قطع مى شود ان شاء اللّه . و من از خداى متعال سلامت همه را خواهانم و من تشكر خودم را به همه طبقات ، به همه از اینكه علماى اسلام را تنها نگذاشتند و همه جبهه خصوصا علماى اعلام ، خصوصا بازارى هاى بزرگوار ، من تشكر از همه آنها مى كنم و از همه آنها استدعا دارم كه هم دعا به اسلام بكنند و هم جبهه هاى خودشان را محكم كنند و واحد كنند و كلمه واحده باشد و آن كلمه واحده قطع ایادى ظلمه و ایادى اجانب باشد بلكه این مملكت یك سر و سامانى پیدا بكند و دست اجانب از آن كوتاه بشود ، منافعى كه خود مملكت ما دارد صرف ضعفا و صرف مصالح خود اهل مملكت بشود و همه چیزش درست بشود و این نمى شود الا اینكه خلع بكنند این سلاح را از آنها و امید است ان شاء اللّه خلع بشود این سلاح ها .

والسلام علیكم و رحمة اللّه و بركاته

ص: 276

عکس

ص: 277

عکس

ص: 278

عکس

ص: 279

عکس

ص: 280

عکس

ص: 281

عکس

ص: 282

عکس

ص: 283

عکس

ص: 284

عکس

ص: 285

عکس

ص: 286

عکس

ص: 287

عکس

ص: 288

عکس

ص: 289

عکس

ص: 290

عکس

ص: 291

عکس

ص: 292

عکس

ص: 293

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109