سرشناسه : سعیدی، احمد، 1346 -
عنوان و نام پدیدآور : روز شمار تاریخ پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)/ گردآورنده احمد سعیدی.
مشخصات نشر : قم: مسجد مقدس جمکران 1385.
مشخصات ظاهری : 216 ص. 12×16س م.
شابک : 5000 ریال: 964-973-015-X ؛ 5000ریال (چاپ دوم)
یادداشت : چاپ دوم: زمستان 1386.
یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.
موضوع : محمد (ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق --
سرگذشتنامه
شناسه افزوده : مسجد جمکران (قم)
رده بندی کنگره : BP22/9/س685ر9
رده بندی دیویی : 297/93
شماره کتابشناسی ملی : م85-18581
ص: 1
ص: 2
روزشمار تاریخ پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم)
ص: 3
سرشناسه : سعیدی، احمد، 1346 -
عنوان و نام پدیدآور : روز شمار تاریخ پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)/ گردآورنده احمد سعیدی.
مشخصات نشر : قم: مسجد مقدس جمکران 1385.
مشخصات ظاهری : 216 ص. 12×16س م.
شابک : 5000 ریال: 964-973-015-X ؛ 5000ریال (چاپ دوم)
یادداشت : چاپ دوم: زمستان 1386.
یادداشت : کتابنامه به صورت زیرنویس.
موضوع : محمد (ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق --
سرگذشتنامه
شناسه افزوده : مسجد جمکران (قم)
رده بندی کنگره : BP22/9/س685ر9
رده بندی دیویی : 297/93
شماره کتابشناسی ملی : م85-18581
ص: 4
تصویر
ص: 5
تصویر
ص: 6
تصویر
ص: 7
تصویر
ص: 8
تصویر
ص: 9
تصویر
ص: 10
تصویر
ص: 11
تصویر
ص: 12
تصویر
ص: 13
تصویر
ص: 14
تصویر
ص: 15
تصویر
ص: 16
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
الحمد للَّه رب العالمین و صلّی اللَّه علی سیدنا محمّد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة اللَّه علی اعدائهم اجمعین.
«قال رسول اللَّه صلی الله علیه وآله: ما اُوذِی نَبِی مِثْلَ ما اُوذِیتُ»(1)
«هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشد»
چه کسی باور می کرد دینی که روزگاری پیامبرش یکّه و تنها از غار حرا به پایین آمد تا ندای الهی را به گوش جهانیان برساند، اکنون بیش از یک میلیارد و چند صد میلیون نفر پیرو و جان نثار داشته باشد؟
ص: 17
در ابتدای بعثت، روزگاری بر این دین گذشته است که روی کره زمین فقط دو نفر پشت سر این پیامبر می ایستادند و خدا را عبادت می کردند.
حال خود تصور کنید که این پیامبر باید چقدر زحمت و سعی و تلاش کرده باشد؛ چقدر صبر و تحمل داشته باشد تا بتواند اصحابی را دور خود جمع کند و یارانی را شیفته و عاشق خود نماید تا پیام او به اقصی نقاط عالم گسترش پیدا کند.
کدام تاریخ نگار و سیره نویس توانسته است آن همه تلاش شبانه روزی پیامبر رحمت صلی الله علیه وآله وسلم و شکنجه های یاورانش را در کتابی جمع کرده باشد؟
کدام کتاب تاریخ را سراغ دارید که توانسته باشد گوشه ای از رنج ها، تهمت ها، زخم زبان ها و شکنجه های مشرکان و کافران را که نثار پیامبر می کردند، به تصویر بکشد؟
ص: 18
چه کسی درک می کند که وقتی پیامبر رحمت و رأفت و پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم پیام و ندای توحید را سرداد، او را ساحر و مجنون و ... خواندند؟
چه می دانیم که پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم از دست مردم مشرک و کافر چه کشیده و چه صبر و تحملی داشته است؟
با این که امین مردم بود ولی در میان آنان؛ حتی اقوام خویش نیز غریب بود؛ خصوصاً آن گاه که ابوطالب رحلت کرده بود، پیامبر به نحوی به طائف پناهنده شد که آن ها هم ناجوانمردانه و توسط بچه های کوچه و بازار، او را از خود راندند.
آن گاه که به مدینه هجرت کرد، حدود 53 سال سن داشت امّا تازه، رزم و جنگ و گریز و سریه ها و غزوه ها شروع شده بود؛ از جنگی به جنگی، اردو در اردو، سریه به سریه؛ از دشمن داخلی و خارجی؛ از منافق و کافر و مشرک. علاوه بر این می بایست کار بیان احکام جدید و تغییر آداب قدیم و ابطال رسوم خرافی را هم انجام می داد و سران جهان را هم به دین خود دعوت می کرد.
ص: 19
یعنی لحظه به لحظه زندگی پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم سراسر کار و زحمت و افتخار و برجستگی است که به یقین می توان گفت هیچ تاریخ نگاری نیست که توانسته باشد همه آن ها را به تصویر کشیده باشد. امّا آب دریا را اگر نتوان کشید، آیا به قدر تشنگی هم نباید چشید؟!
لذا در سالی که توسط مقام معظم رهبری به نام مبارک پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم مزین شده است، برآن شدیم تا نگاهی اجمالی، آن هم فقط به فهرست برخی از برجستگی های تاریخ پر فراز و نشیب پیامبر رحمت و جهاد به صورت روز شمار داشته باشیم تا مورد استفاده همه؛ خصوصاً جوانان و نوجوانان عزیز قرار گیرد.
در این جزوه از برخی کتاب های تاریخی معتبر؛ از جمله منتهی الآمال و کتاب وقایع الایام مرحوم شیخ عباس قمی، سیره معصومان ترجمه حجتی کرمانی، تاریخ پیامبر اسلام شیخ
ص: 20
عباس صفایی حایری، حیاة القلوب مرحوم علامه مجلسی؛ خصوصاً فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام و فروغ ابدیت استاد بزرگوار حضرت آیت اللَّه سبحانی که کار تحقیق و تألیف آن بیش از 13 سال به طول انجامیده، و همچنین سر رسید روز شمار پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم استفاده شده است.
امید است در سال پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم با آگاهی از تاریخ پر فراز و نشیب آن حضرت، قدردان زحمات ایشان باشیم.
در پایان از مدیریت محترم انتشارات مسجد مقدّس جمکران حجة الاسلام والمسلمین حسین احمدی «دام عزه» و همکاران گرامی در واحد پژوهش انتشارات؛ خصوصاً برادر سید حمیدرضا موسوی تشکر می شود.
مسجد مقدّس جمکران
جمادی الاول 1427 ه.ق
احمد سعیدی
ص: 21
ص: 22
6163 سال بعد از هبوط (فرود)
حضرت آدم به زمین
570 سال بعد از میلاد مسیح
53 سال قبل از هجرت نبوی
سال عام الفیل
ص: 23
سال 569 میلادی
ماه جمادی الآخر
عبدالمطلب نذر کرده بود که هرگاه تعداد فرزندانش به ده نفر رسید، یکی از آنان را در راه خدا قربانی کند.(1) و چنین شد، لذا باید بنابر قرعه، یکی انتخاب می شد که قرعه به نام عبداللَّه افتاد. امّا هم برادران و هم سایر مردم مانع این کار شدند. لذا قرار شد بین عبد اللَّه و شتران قرعه انداخته شود. پس از این که مراسم قرعه کشی برای قربانی شدن یا عبداللَّه یا صد شتر انجام گرفت و او از مرگ نجات یافت، حدود 24 سال از سن عبداللَّه گذشته بود که عبدالمطّلب دست فرزند خود را گرفت و عازم خواستگاری از آمنه بنت وهب مخزومیه شد.(2)
ص: 24
سال 569 میلادی
شب 19 جمادی الآخر
سید بن طاووس معتقد است در شب جمعه دوازده شب مانده به آخر جمادی الآخر حضرت آمنه به وجود شریف پیامبر حامله شد و نوری که تا آن موقع در پیشانی عبداللَّه هویدا بود به آمنه منتقل گشت.(1)
لذا سزاوار است که مسلمانان این شب را احیاء نمایند و به طاعت و عبادت بپردازند.(2)
ص: 25
سال570 میلادی
اوّل ماه محرم
53 سال قبل از هجرت
هنوز پیامبر به دنیا نیامده بود که عبداللَّه به سفارش عبدالمطّلب جهت تجارت، به شام سفر کرد. وی هنگام بازگشت از شام در یثرب بیمار شد و پس از چند روز در همانجا از دنیا رفت. پیکر ایشان را در خانه نابغه جعدی به خاک سپردند. این محل تا چندی پیش شناخته شده بود، ولی با توسعه مسجد النبی آثار آن را معدوم کردند.
میراث عبداللَّه، فقط 5 شتر و یک گله گوسفند و یک کنیز به نام امّ ایمن بود که بعدها پرستار پیامبر شد.(1)
ص: 26
570 میلادی
اوّل ماه محرم
هجوم سپاه ابرهه به مکّه معظمه جهت تخریب خانه خدا به فرماندهی ابرهة الاشرم در این زمان واقع شده است. آنان می خواستند با تخریب کعبه، همه دل ها را به کلیسای ساختگی خود در صنعا متوجه کنند.
این سپاه که به اصحاب فیل معروف شد، با معجزه الهی و پرندگان آسمانی نابود شدند. لذا آن سال را عام الفیل نامیدند.(1) سوره فیل که بعدها نازل شد مؤید این جریان است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمانِ الرَّحِیمِ أَلَمْ تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ أَلَمْ یجْعَلْ کَیدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ وَأَرْسَلَ عَلَیهِمْ طَیراً أَبابِیلَ تَرْمِیهِم بِحِجارَةٍ مِّن سِجِّیلٍ فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَّأْکُولٍ»
ص: 27
6163 سال بعد از هبوط(1)
سال 570 میلادی
سال عام الفیل
17 ربیع الاول سال عام الفیل بنابر مشهور علمای شیعه هنگام طلوع آفتاب، پیامبر گرامی اسلام متولد شد.
پدر ایشان عبداللَّه و مادرش آمنه نام داشت.
سال و ماه تولد حضرت، قطعی و اتفاقی است، فقط در روز آن اختلاف است که اهل سنت و برخی علمای شیعه 12 ربیع الاول را روز تولد می دانند.(2)
برخی از حوادث هنگام تولد آن حضرت:
1 - ممنوعیت شیطان از سفر به آسمان ها؛
ص: 28
2 - سرنگونی بت ها؛
3 - لرزش ایوان عظیم کاخ مدائن؛
4 - خشکیدن دریاچه ساوه؛
5 - جریان یافتن رود سماوه بین کوفه و شام؛
6 - خاموشی آتشکده فارس بعد از هزار سال؛
7 - خواب دیدن مؤبدان مجوس.(1)
پیامبر که قبل از تولد، پدر بزرگوار خود را از دست داده بود تحت سرپرستی جدّ خود عبدالمطلب که بزرگ قریش بود قرار گرفت. ایشان نیز نهایت احترام و محبت را نسبت به «محمد» ابراز می داشت.
ص: 29
سال عام الفیل
20 ربیع الاول
«محمّد» فقط سه روز از مادر خود شیر خورد و بعد دو زن دیگر به افتخار دایگی پیامبر نایل شدند.
1 - ثوبیه: وی چهار ماه او را شیر داد. که قبلاً نیز حمزه را شیر داده بود.
2 - حلیمه: از قبیله سعد بن بکر بن هوازن.
از چهار ماهگی به بعد «محمّد» به حلیمه سپرده شد تا در مناطق خوش آب و هوای اطراف مکّه بزرگ شود و رشد و نمو و استخوان بندی محکم تری داشته باشند. در ضمن زبان عربی فصیح را فرا بگیرد.
این برنامه تا پنج سال ادامه داشت.(1)
ص: 30
سال عام الفیل
24 ربیع الاول
روز هفتم ولادت پیامبرصلی الله علیه وآله، عبدالمطلب برای عرض سپاسگزاری به درگاه الهی، گوسفندی کشت و گروهی را دعوت نمود و در آن جشن باشکوه که از عموم قریش دعوت شده بود، نام فرزند خود را «محمّد» گذارد.
وقتی از علت این نام گذاری پرسیدند که در عرب کم سابقه است، گفت: خواستم در آسمان و زمین، ستوده باشد.
البته مادرش نیز قبل از جدش نام او را «احمد» گذاشته بود.(1)
آیه شریفه قرآن: «وَإِذْ قالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ یابَنِی إِسْرَآئِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکُم مُّصَدِّقاً لِّما بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ یأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ....»(2)
ص: 31
سال 5 عام الفیل
48 سال قبل از هجرت
کودک عبدالمطلب از قبیله بنی سعد بعد از 5 سال به مکّه، بازگردانده شد. البته قبل از این هم دو سه بار حلیمه او را پیش مادر آورده بود که یک نوبت آن بعد از پایان شیرخوارگی بود، که با اصرار حلیمه مجدداً او را به قبیله خود برد. علت اصرار هم این بود که در این مدت آثار خیر و برکت فراوانی از وی دیده بود؛ لذا شیوع بیماری وبا در مکّه نیز باعث شد که مادرش با این درخواست موافقت کند.(1)
ص: 32
سال 6169 هبوط
سال 576 میلادی
سال 6 عام الفیل
پیامبر در شش سالگی برای زیارت قبر پدر، همراه مادر و ام ایمن از مکّه به یثرب مسافرت کردند.
در بازگشت از این سفر و در محلی به نام «ابوا» مادرش نیز فوت کرد و در همان منطقه وی را دفن کردند. و چه داغ سنگینی! اگرچه این داغ «محمد» را بیش از پیش در بین اقوام خود عزیز و گرامی کرد.
مادر پیامبر در هنگام فوت حدود 30 سال سن داشت.(1)
ص: 33
578 میلادی
سال 8 عام الفیل
10 ربیع الاول
عبدالمطلب جدّ بزرگوار پیامبر خدا و سرپرست ایشان که از بزرگان قریش بود، در چنین روزی وفات یافت وی از آغاز تولد «محمد» تا هشت سالگی، سر پرستی و حمایت از ایشان را برعهده داشت. وی بین 80 تا 120 سال عمر داشت.
پس از عبدالمطالب، سرپرستی پیامبر به عمویش، ابوطالب پدر امام علی رسید. و سزاوار نیز همین بود چرا که ابوطالب و عبداللَّه از یک پدر و مادر بودند.(1)
ص: 34
سال 6175 هبوط
پیامبر در سن 12 سالگی، همراه عمویش ابوطالب و با کاروان تجارتی به مقصد شام سفر کردند. این مسافرت از سفرهای شیرین ایشان به شمار می رود، چون از مدین، وادی القری، دیار ثمود عبور کرد و مناظر زیبای طبیعی سرزمین شام را دیدن کرد.
بالاخره در سرزمین بُصری بود که بَحیرای راهب معروف، با دیدن «محمّد» گفت: این طفل آینده درخشانی دارد و همان پیامبر موعود است.(1) چه مضحک است تهمت برخی از مشرکان و کافران که می گفتند: محمد تمام معارف بلند آسمانی و احکام الهی را در همین ملاقات کوتاه فرا گرفته است!
ص: 35
سال 15 عام الفیل
38 سال قبل از هجرت
پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم از همان دوران جوانی شجاع و دارای روحیه ظلم ستیزی بود که یک نمونه آن این بود که در سن 15 سالگی در یکی از جنگ های قریش با طایفه «هوازن» که آن را حرب فجار می نامند شرکت داشت. کار پیامبر در این جنگ تیر رساندن به عموهای خود بود.(1)
ص: 36
590 میلادی
33 سال قبل از هجرت
ماه ذی قعده
20 سال پیش از بعثت و در سن 20 سالگی پیامبر جهت دفاع از حقوق افتادگان و ستمدیدگان پیمانی به نام «حلف الفضول» منعقد شد که پیامبر هم عضو آن بود.
اعضای این پیمان که بیشتر از جوانان تشکیل شده بود تعهد کرده بودند که از حقّ مظلومان، از هر قوم و قبیله ای که باشند دفاع کنند.
پیامبر تا آخر به این پیمان افتخار می کرد و می فرمود هنوز هم بر سر آن پیمان هستم.(1)
ص: 37
سال 6188 هبوط
595 میلادی
10 ربیع الاول
پیامبر به هنگام ازدواج 25 ساله و خدیجه نیز حدود 40 سال داشت که پیشنهاد ازدواج از جانب خدیجه صورت گرفته بود. ثمره این ازدواج عبارت بودند از دو پسر؛ قاسم و عبداللَّه و چهار دختر؛ زینب و رقیه و ام کلثوم و فاطمه علیها السلام.
دو شوهر قبلی خدیجه که قبلاً مرده بودند عتیق بن عائذ و ابوهالة مالک بن نباش التمیمی نام داشتند.
مهریه ایشان 400 دینار و بعضی گفته اند 20 شتر بوده است. فرزندان پسر او یعنی قاسم و عبداللَّه قبل از بعثت فوت کردند.(1)
خطبه عقد ایشان را ابوطالب خواند که بسیار معروف است.
ص: 38
سال 600 میلادی
سال 6193 هبوط
13 ماه رجب
حضرت علی علیه السلام 30 سال بعد از تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در 13 رجب به دنیا آمدند.(1)
محل تولد وی شریف ترین و گرامی ترین نقطه روی زمین؛ یعنی در خانه خدا بود که نه قبل از او و نه بعد از وی کسی چنین افتخاری پیدا نکرده است.
پدر حضرت علی، ابوطالب فرزند عبدالمطلب است که به مدت 42 سال سرپرستی و حمایت از پیامبر را بر عهده داشت و مادرش، فاطمه بنت اسد که پیامبر او را مادر خود می خواند.
ص: 39
سال 6198 هبوط
5 سال قبل از بعثت
قریش تصمیم گرفتند بنای کعبه را که بر اثر سیل آسیب دیده بود، تخریب و از نو بازسازی کنند. این کار انجام گرفت، لکن هنگام نصب حجرالاسود با اختلاف رو به رو شدند که این افتخار نصیب چه کسی شود. این اختلاف که می رفت به جنگ منتهی شود، با داوری و حکمیت پیامبر اکرم که به دست مبارک خود حجرالاسود را در محل مخصوص قرار داد، پایان یافت.(1)
چون همه مردم او را به امانت و صداقت می شناختند و معروف به «محمد امین» بود.
ص: 40
سال 6203 هبوط
سال 610 میلادی
13 سال قبل از هجرت
روز دوشنبه 27 رجب
حضرت محمّد بن عبداللَّه صلی الله علیه وآله وسلم در سن 40 سالگی که در غار حرا مشغول عبادت بود، مبعوث به رسالت شدند، رسالتی همگانی و جهانی که با آمدن این دین پیروان تمام ادیان دیگر باید آن را قبول کنند چنان که پیامبران سابق نیز به آمدن خاتم الانبیاء بشارت داده و آنرا قبول داشتند.
نزول آغاز سوره علق در همین موقع بود. اگرچه کل قرآن در ماه رمضان و در لیلة القدر نازل شده و منافاتی ندارد.(1)
ص: 41
13 سال قبل از هجرت
نخستین روز بعثت
اولین مرد و زنی که به پیامبر ایمان آوردند، خدیجه همسر پیامبر و امام علی علیهما السلام پسر عموی ایشان بودند.(1)
امام علی علیه السلام: «ولم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم و خدیجة و انا ثالثهما اری نور الوحی والرسالة واشمّ ریح النبوة...»؛(2) هیچ خانه ای بر اساس اسلام نبود جز خانه رسول اللَّه و خدیجه که من سومین ایشان بودم، نور وحی و رسالت را می دیدیم و بوی نبوت را استشمام می کردم.
ص: 42
سال 6207 هبوط
سال اوّل تا سوم بعثت
دعوت و تبلیغ مخفیانه پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم سه سال طول کشید. در این مرحله که مرحله فرد سازی مسلمانان بود، حدود 40 نفر مسلمان شدند و سپس مرحله علنی ساختن دعوت اسلام فرا رسید.
برخی از بزرگان صحابه که حدود 40 نفر از بهترین یاران پیامبر بودند، در این سه سال مسلمان شدند؛از جمله: حضرت خدیجه، حضرت علی علیه السلام، زید بن حارثه، زبیربن عوام، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، طلحة بن عبیداللَّه، ابو عبیده جراح، ابو سلمة، ارقم بن ابی الارقم، قدامة بن مظعون، عبداللَّه بن مظعون، ابوذر، عبیدة بن حارث...(1)
ص: 43
سال 3 بعثت
10 سال قبل از هجرت
پیامبر بر اساس آیه «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ»(1)، ضیافتی برای نزدیکان خود ترتیب داد.اگر چه در جلسه اول ابولهب که عموی ایشان نیز بود مجلس را به هم زد ولی در جلسه دوم خویشاوندان خود را به اسلام دعوت نمود و در همان جلسه، خلافت و وصایت امام علی علیه السلام را نیز اعلان فرمود.(2)
ص: 44
سال 3 بعثت
10 سال قبل از هجرت
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم در همان موقعی که اقوام خود را به اسلام دعوت کرد، فرمود: ای فرزندان عبدالمطلب! من جوانمردی در عرب سراغ ندارم که بهتر از آنچه برای شما آورده ام چیزی آورده باشد. من خیر دنیا و آخرت را آورده ام و از جانب خداوند مأمورم هستم تا شما را دعوت کنم. حال کدام یک از شما بر این امر کمک من می باشد تا در مقابل این عمل، برادر، وصی و خلیفه من در میان شما باشد؟
پس تمام قوم ساکت ماندند، تنها علی قبول کرد. آن گاه رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: این برادر، وصی و خلیفه من در میان شماست؛ از او اطاعت کنید و سخنانش را بشنوید.(1)
ص: 45
سال 6209 هبوط
سال 2 یا 5 بعثت
20 جمادی الثانی
در چنین روزی میلاد حضرت فاطمه زهراعلیها السلام واقع شد. که به افتخار آن حضرت، در نظام جمهوری اسلامی این روز به نام زن نام گذاری شده است.(1)
سوره مبارکه کوثر در شأن دختر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نازل شد، چون تا قبل از آن مشرکان با طعنه به پیامبر می گفتند: او نسلی نخواهد داشت و ابتر است. اما خداوند با تولد «فاطمه» بزرگ ترین نسل روی زمین را در دامان وی پرورش داد.
ص: 46
سال 5 بعثت
ماه رجب
بر اثر شدت شکنجه ها و آزار و اذیت مسلمانان از طرف مشرکان قریش، پیامبر صلاح دید آن عده که دارای حامی و پناهی نبودند به حبشه هجرت کنند. انتخاب ماه رجب به این علت بود که قریش احترام ماه حرام را نگه می داشتند و کمتر متعرض مسلمانان می شدند.
مهاجران ماه شعبان و رمضان را در حبشه بودند. وقتی خبردار شدند که قریش دیگر مسلمانان را اذیت نمی کنند در ماه شوال به مکّه برگشتند ولی وقتی آمدند دیدند اوضاع این گونه نیست لذا برای بار دوم راه حبشه را در پیش گرفتند.
مهاجران اوّل حدود 10 یا 15 نفر بودند.(1)
ص: 47
سال 5 بعثت
ماه شوال
پس از بازگشت گروه اوّل مهاجران به مکّه وقتی اوضاع را نامناسب دیدند به همران عده دیگری و به مسئولیت جعفر بن ابی طالب به مقصد حبشه حرکت کردند. مجموع مسلمانان در حبشه با آنان که در آنجا مسلمان شده یا به دنیا آمدند، حدود 83 نفر شدند.(1)
مسلمانان مهاجر همان طور که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم فرموده بود حبشه را سرزمینی آباد و آرام، توأم با آزادی یافتند.
ص: 48
سال 5 بعثت
8 سال قبل از هجرت
نمایندگان قریش یعنی عمرو بن عاص و عبداللَّه بن ابی ربیعه با هدایای زیادی جهت بازگرداندن مهاجران به مکّه راهی حبشه شدند؛ لکن با درایت نجاشی پادشاه آن جا و روشنگری سرپرست مهاجران جعفربن ابی طالب که در مورد معارف اسلامی و تولد عیسی مسیح علیه السلام توضیحاتی داد، موفق نشدند.(1)
لذا نجاشی به مهاجران آزادی کامل داد و هدایای قریش را به آنان پس داد.
ص: 49
سال 7 بعثت
اوّل محرم
سران قریش برای محاصره اقتصادی مسلمانان در چنین روزی عهدنامه ای لازم الاجرا صادر کردند:
1) هر نوع خرید و فروش با هواداران «محمّد» ممنوع شد.
2) ارتباط و معاشرت با آنان ممنوع است.
3) کسی حقّ ندارد با آنان ارتباط زناشویی کند.
4)در تمام پیش آمدها از مخالفان آنان حمایت شود.
لذا پیامبر ومسلمانان به پیشنهاد ابوطالب به شعب ابی طالب رفتند، که سخت ترین روزهای زندگی خود را گذراندند.(1)
ص: 50
سال 6211 هبوط
سال 7 بعثت تا 10 بعثت
محاصره اقتصادی پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و مسلمانان به مدت سه سال طول کشید. آنان چون عرصه را در مکّه بر خود تنگ دیدند، به پیشنهاد ابوطالب به دره ای خارج از مکّه که به شعب ابی طالب معروف است پناه بردند و زندگی را با سختی فراوان و غذایی اندک می گذراندند.
مسلمانان فقط ماه های حرام بود که می توانستند به مکّه برگردند، البته باز هم از آزار و اذیت آنان در امان نبودند.(1)
ص: 51
سال 10 بعثت
سه سال قبل از هجرت
پس از سه سال رنج و سختی که پیامبر و ابوطالب و خدیجه تمام دارایی خود را از دست داده بودند پیک وحی نازل شد و گزارش داد که موریانه تمام پیمان نامه قریش را خورده و فقط جمله نخست آن یعنی «بسمک اللهم»باقی مانده است.
ابوطالب با پیامبر و جمعی دیگر به مسجد الحرام آمدند و قریش را از جریان آگاه کردند اما آنان با این که این معجزه آشکار را دیدند ولی نه تنها هدایت نشدند بلکه به عناد خود افزودند، لذا پیامبر به شعب برگشتند تا موقعی که عهد نامه توسط هشام نقض شد.(1)
ص: 52
سال 10 بعثت
26 ماه رجب
با خروج از تبعید، وضع مسلمانان داشت خوب می شد که وفات حضرت ابوطالب پدر گرامی امام علی علیه السلام یگانه حامی پیامبر که 42 سال تمام از وی حمایت می کرد، پیامبر و مسلمانان را در غم و اندوه فرو برد.
بنا بر قولی سه روز بعد هم حضرت خدیجه علیها السلام دار فانی را وداع گفت. (البته قول مشهور 10 ماه رمضان است).
بالاخره این سال را به همین خاطر عام الحزن نامیده اند که پیامبر با از دست دادن این دو یار مهربان و فداکار، بسیار مغموم و محزون شدند.(1)
ص: 53
سال 10 بعثت
10 ماه رمضان
وفات حضرت خدیجه علیها السلام در چنین روزی واقع شده است. وی مادر گرامی ام الائمه فاطمه زهراعلیها السلام می باشد.
خدیجه اولین همسر پیامبر و زن ثروتمند قریش، اولین زنی است که به رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم ایمان آورد. حتی گفته می شود وی قبل از بعثت نیز پیامبری ایشان را پیش بینی کرده بود.(1)
وفات خدیجه و رحلت ابوطالب که بزرگ ترین حامیان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم بودند، برای ایشان بسیار سخت گذشت. حضرت خدیجه را در مکّه و در قبرستان معلّی دفن کردند لکن بقیه همسران پیامبر در مدینه دفن شده اند.
ص: 54
سال 6214 هبوط
سال 10 بعثت
11 ماه شوال
سفر تبلیغی پیامبر به شهر طائف که در نزدیکی مکّه بود صورت گرفت، این در حالی بود که پیامبر با از دست دادن ابوطالب بزرگ ترین حامی خود، با آزار و اذیت فراوان قریش مواجه بود. لذا حضرت تصمیم گرفت به محیط دیگری برود، و در حقیقت به آن شهر پناهنده شود تا بهتر بتواند به تبلیغ اسلام بپردازد. امّا بزرگان طائف هم مردم و بچه های کوچه و بازار را تحریک کرده، پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم را بسیار اذیت و آزار نمودند.(1)
ص: 55
سال 6214 هبوط
سال 10 بعثت
ازدواج پیامبرصلی الله علیه وآله با سَوده بنت زمعة در چنین سالی واقع شده است.
این اولین زنی بود که بعد از وفات حضرت خدیجه با پیامبر خداصلی الله علیه وآله ازدواج کرد.(1)
ص: 56
سال 11 بعثت
ماه ذی حجه
در ایام حج سال 11 بعثت ملاقات پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم با 6 نفر از یثربی ها واقع شد، این ملاقات مخفیانه و به دور از چشم قریشیان انجام شده بود. چون آنان خیلی سعی می کردند که کار «محمد» از محدوده مکّه خارج نشود و به آقایی آنان لطمه وارد نگردد .
این شش نفر مشغول تبلیغ اسلام شدند و نتیجه آن این شد که سال بعد 12 نفر از یثربی ها به مکّه آمده، با پیامبر ملاقات و پیمان بستند.(1)
ص: 57
سال 12 بعثت
شب شنبه 17 رمضان
سفر آسمانی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم که البته در روز و ماه دقیق آن اختلاف است واقع شد. برخی آن را در سال دهم بعثت می دانند.(1)
این سفر از مکّه به بیت المقدس و مسجد الاقصی شروع شد و سپس از آنجا به آسمان ها پرواز نمود.
آیه شریفه اول سوره اسرا به این واقعه اشاره دارد:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «سُبْحانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصا الَّذِی برَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»(2)
ص: 58
سال 12 بعثت
ماه ذی حجه
تعدادی از یثربی ها که اسلام آورده بودند و در ظاهر برای زیارت بت ها و کعبه به مکّه آمده بودند، در عقبه با رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم ملاقات و پیمانی را منعقد کردند که این پیمان به عنوان پیمان عقبه اوّل معروف شد.
تعداد این مسلمانان را 12 نفر ذکر کرده اند.(1)
ص: 59
سال 6216 هبوط
سال 13 بعثت
13 ذی حجه
73 تن از مسلمانان مدینه که دو تن آنان زن بودند، با هماهنگی مصعب بن عمیر، مبلغ و گوینده نامی اسلام که از جانب پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به مدینه اعزام شده بود، در سرزمین مقدّس منی با پیامبر بیعت کردند و این یعنی آغاز جهانی گردیدن دین اسلام و بیرون شدن از حصار و نجات از محاصره مشرکان قریش.(1) سال قبل نیز پیمانی منعقد شده بود ولی در این پیمان چون هم تعداد بیشتری در آن شرکت داشتند و هم علنی تر شد، از اهمیت بیشتری برخوردار شد.
ص: 60
سال 14 بعثت/ سال اوّل هجری
شب اوّل ربیع الاول
یعنی شبی که پیامبرخداصلی الله علیه وآله وسلم مأمور شد جهت حفظ جان خود از سوء قصد و توطئه مشرکان قریش شهر مکّه را ترک کند، و امام علی علیه السلام در بستر ایشان بخوابد.
آیه «وَمِنَ النّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغآءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبادِ»(1) در این مورد و در شأن امام علی علیه السلام نازل شد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله سه شب و سه روز در غار ثور مخفی ماند که فقط امام علی علیه السلام و غلام ابوبکر از آن خبر داشتند و سپس به طرف مدینه حرکت کردند.
ص: 61
امام علی علیه السلام به دستور پیامبرصلی الله علیه وآله سه شتر را با راهنمای امینی به نام اریقط در شب چهارم به طرف غار ثور فرستاد و پیامبر و همراهش (ابوبکر) به طرف مدینه حرکت کردند.(1) و این حرکت و هجرت، سرآغاز سال هجری قمری گردید.(2)
مسافت حدود 400 کیلومتری از مکّه تا مدینه را پیامبر به سرعت و سختی طی کردند. ناگفته نماند که پیامبر جزء آخرین افراد از مسلمانان بود که مکّه را ترک می کرد یعنی قبل از آن، بسیاری از مسلمانان را به آنجا فرستاده بود و این گونه نبود که خودش فرار کرده و یارانش را باقی گذاشته باشد.
ص: 62
سال 14 بعثت
سال اوّل هجری
12 ربیع الاول
روز دوشنبه رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم وارد قبا در دو فرسخی مدینه، مرکز قبیله بنی عمرو بن عوف شدند. و مورد استقبال مسلمانان قرار گرفتند.
پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم بر خلاف اصرار سایر افراد، چند روزی در آنجا توقف کردند تا امام علی علیه السلام نیز به ایشان ملحق شود.
و در پایان هفته پس از آمدن حضرت علی و همراهان، وارد شهر مدینه شدند.(1)
ص: 63
سال اوّل هجری
12 ربیع الاول
به محض ورود رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به دهکده قبا که تا آخر هفته نیز طول کشید، بنای مسجد قبا، اولین مسجد و پایگاه عبادی مسلمانان برای برپایی مراسم و اجتماعات در قبا و به دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله طرح ریزی شد، این مسجد در قبیله بنی عمرو بن عوف ساخته شد.(1)
ص: 64
سال اوّل هجری
15 ربیع الاول
امام علی علیه السلام سه روز پس از پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم در مکّه ماند و سپرده های مردم را که نزد پیامبر امانت گذاشته بودند به آنان بازگرداند. و به همراه فواطم (فاطمه زهرا، فاطمه بنت اسد و فاطمه زبیر) به پیامبر ملحق شد.(1)
پیامبر از همان ابتدا به درستکاری و امانت معروف بود لذا مردم اشیای قیمتی خود را نزد ایشان به امانت می گذاشتند. با این حال وقتی ندای توحید را سر داد، چون با قدرت و ثروت سران قریش ناسازگاری داشت انواع تهمت ها را نثار وی کردند.
ص: 65
سال اوّل هجری
16 ربیع الاول
اقامه اولین نماز جمعه تاریخ اسلام توسط پیامبر اکرم در قبا، در نزدیکی مدینه انجام گرفت. این نماز در طایفه بنی سالم بن عوف برگزار شد.(1)
نماز جمعه یکی از اجتماعات مهم عبادی - سیاسی است که در هر هفته و در روز جمعه با حضور همه مردم و با شرایط خاصی انجام می گیرد.
آیه 9 سوره جمعه به همین موضوع اشاره دارد:
«یأَیها الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِی لِلصَّلَواةِ مِن یوْمِ الْجُمُعَةِ فاسْعَوْا إِلَی ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُواالْبَیعَ ذَ لِکُمْ خَیرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ».
ص: 66
سال اوّل هجری
16 ربیع الاول
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در روز جمعه و پس از اقامه نماز جمعه، در میان استقبال با شکوه مسلمانانی که از مکّه آمده بودند و آنان که در یثرب سه سال بود که مسلمان شده بودند، وارد شهر شد.
مهم ترین مطلب، محل اسکان ایشان بود که هر کسی می خواست این افتخار نصیب وی شود؛ لذا پیامبر فرمودشتر من مأمور است مهار او را رها کردند و در قطعه زمینی که از دو یتیم بود توقف کرد. ولی چون در این فاصله ابو ایوب انصاری وسایل حضرت را زودتر به خانه خود برده بود، حدود هفت ماه در خانه وی ساکن شد تا مسجد و خانه پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم آماده شد.(1)
ص: 67
سال اوّل هجری
18 یا 22 ربیع الاول
پیامبر به محض ورود به مدینه تصمیم گرفت یک مرکز عمومی به نام مسجد برای کارهای عمومی و سیاسی و آموزشی درست کند؛ لذا زمینی که شتر پیامبر در آن زانو زده و توقف کرد و مربوط به دو طفل یتیم بود را رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به 10 دینار خریداری کرد.
پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم دستور ساخت مسجد را صادر کردند و توسط مهاجران و انصار بنا گردید. که اینک از مهم ترین مساجد مسلمانان است و بعد از مسجد الحرام دومین مسجد مهم اسلام است.(1)
ص: 68
سال اوّل هجری
12 ربیع الثانی
پیش از هجرت پیامبرخداصلی الله علیه وآله وسلم از مکّه به مدینه، تمام نمازهای واجب یومیه به صورت دو رکعتی خوانده می شد که مجموع آن ده رکعت بود. تا این که یک ماه بعد از هجرت به فرمان خدا هفت رکعت دیگر به آن ها اضافه شد.(1) که هم اکنون نیز همان 17 رکعت نماز واجب می باشد؛ اگرچه دو برابر آن هم یعنی 34 رکعت نماز به عنوان نافله، نمازهای مستحب روزانه هستند.
ص: 69
سال اوّل هجری
12 رمضان
وقتی آیه «إِنَّما الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»(1) نازل شد پیامبر دو به دو بین یاران خود از مهاجر و انصار عقد اخوت بست، و فقط علی مانده بود که با چشمانی اشکبار خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یاران خود را با یکدیگر برادر کردید ولی مرا با کسی برادر نساختید؟
پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم رو به علی بن ابی طالب کرد و فرمود: تو در دنیا و آخرت برادر من هستی.(2)
در مورد جانشینی و برادری پیامبر و امام علی علیهما السلام احادیث فراوانی وجود دارد که می توان به کتب حدیثی مراجعه کرد.
ص: 70
سال اوّل هجری
ماه شوال
پیامبر جهت تظاهرات نظامی و مانورهای جنگی از ماه هشتم سال اوّل هجری تا رمضان سال دوم گروه های رزمی، گشتی را به اطراف می فرستاد.
نخستین آن ها را به فرماندهی حمزه به همراهی سی نفر از مهاجران تا کرانه های دریای احمر که مسیر کاروان قریش بود فرستاد.(1)
آن ها با کاروان سیصد نفری ابوجهل رو به رو شدند، ولی جنگی در نگرفت.
ص: 71
سال اوّل هجری
ماه شوال
خطر حمله قریش به مدینه قوت گرفت. پیامبر گروهی شصت یا هشتاد نفره از مهاجران را فرستاد. آن ها تا آبگاهی پایین تر از شنیة المره تاختند، با گروه انبوهی از قریش رو به رو شدند، در این واقعه جنگی رخ نداد. فقط سعد بن ابی وقاص، تیری از کمان رها کرد که آن تیر نخستین تیری بود که در تاریخ اسلام از کمان رها شد.(1)
ص: 72
سال اوّل هجری
ذی القعده
وی با هشت نفر از همراهان به دستور پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم برای تحقیق از وضع قریش به خارج مدینه فرستاد شد.
آنان تا سرزمین خرّار پیش رفت تا از حمله دشمن جلوگیری کند. البته این گروه بدون درگیری بازگشتند.(1)
ص: 73
سال 2 هجری
21 محرم
پنج شنبه بیست یکم ماه محرم مطابق قول مشهور، شب عروسی امام علی و حضرت زهراعلیهما السلام می باشد.
حضرت زهراعلیها السلام 9 ساله و امام علی علیه السلام 23 ساله بودند.(1)
ص: 74
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در طول مدت بعد از هجرت در حدود بیست و هشت جنگ شخصاً شرکت داشت. و حدود چهل و هفت سریه نیز برای مقابله با دشمن فرستاد. اسامی غزوات چنین است:
1) بواط 2) عشیره 3) سفوان 4) بدرکبری 5)بنی سلیم 6)بنی قینقاع 7) سویق 8) قرقرة الکدر 9) غطفان یا ذی امر 10) بحران الحجاز 11) احد 12) حمراء الاسد 13) بنی نضیر 14) ذات الرقاع 15) بدر دوم «بدر الموعد» 16) دومة الجندل 17) بنی مصطلق یا مریسیع 18) خندق 19) بنی قریظه 20) بنی لحیان 21) حدیبیه 22) ذی قرد 23) خیبر 24) وادی القری 25) عمره قضا 26) فتح مکّه 27) حنین و طائف 28) تبوک.(1)
ص: 75
سال 2 هجری
12 صفر
پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم به همراه 60 نفر از مهاجران به قصد تعقیب کاروان قریش و بستن پیمان با قبیله بنی ضمره تا محلی به نام ابواء آمد ولی با کاروان قریش رو به رو نشد و فقط با آن قبیله پیمان بست.
رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم حدود 15 شب از مدینه دور بود لذا برای خود جانشینی را انتخاب کرد که جانشین ایشان در مدینه، سعد بن عباده بود.(1)
ص: 76
سال 2 هجری
ماه ربیع الاول
عدّه سپاهیان اسلام دویست نفر بود و مقصد آنان کاروانی صد نفره از قریش بود که مدینه در خطر تجاوز آنان قرار داشت.
پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم سائب بن عثمان یا سعد بن معاذ را جانشین خود در مدینه کرد و تا نقطه بواط واقع در ناحیه رضوی پیش رفتند ولی چون با دشمن برخورد نکردند به مدینه بازگشتند.(1)
ص: 77
سال 2 هجری
ماه ربیع الاول
کرزبن جابر فهری رمه ها و گله های مردم مدینه را غارت می کردند.
پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم در تعقیب وی تا وادی سفوان از نواحی بدر شتافت ولی بر وی دست نیافت و به مدینه برگشت. به این غزوه بدر الاولی هم می گویند.
جانشین رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم در مدینه زید بن حارثه بود.(1)
ص: 78
سال 2 هجری
نیمه جمادی الاولی
گزارشی به مدینه رسید که ابوسفیان با کاروان تجارتی مهمّی که بسیاری از قریشیان در آن شریک هستند، از مکّه به شام می رود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به تلافی کار قریش که اموال مسلمانان را در مکّه غارت و مصادره کرده بودند، برای تعقیب این کاروان و گرفتن اموال آنان تا ذات العشیره رفت و تا اوائل ماه جمادی الآخر ماند، امّا به کاروان دست نیافت ولی با قبیله بنی مدلج پیمان بست.(1)
ص: 79
سال 2 هجری
اوائل جمادی الآخر
پیامبر ابو سلمة بن عبدالاسد را جانشین خود در مدینه کرد و با حدود 150 تا 200 نفر به طرف کاروانی که عازم شام بود حرکت کردند. این همان کاروانی است که در راه بازگشت آن، جنگ بدر رخ داد.
خطاب «ابوتراب» از جانب پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم برای امام علی علیه السلام نیز در همین جا بود. و سبب آن این بود که امام علی و عمار در گوشه ای خوابیده بودند که گرد و خاک، سر و صورت آنان را فرا گرفته بود. رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم رو به علی بن ابی طالب فرمود: مالک یا اباتراب؟
و از این زمان به بعد ایشان به ابوتراب معروف شد.(1)
ص: 80
سال 2 هجری
15 ماه رجب
در چنین روزی یعنی هفده ماه پس از هجرت، پیامبرصلی الله علیه وآله در مسجد بنی سالم مشغول نماز بودند که جبرئیل ایشان را از بیت المقدس به طرف کعبه برگردانید. لذا این مسجد را ذوقبلتین نامیده اند.
تغییر قبله هم به اعتراضات یهود پایان داد که می گفتند این چه پیامبری است که به طرف قبله ما نماز می خواند. و هم جنبه امتحانی داشت برای مسلمانان.(1)
آیه 143 سوره بقره نیز در همین زمینه نازل شد.
ص: 81
سال 2 هجری
آخر ماه رجب
هنگام بازگشت از بدر اولی پیامبر، عبداللَّه جحش را همراه هشتاد نفر رهسپار محلی به نام نخله نمود و فرمود در کمین قریش باشند و اخبار آنان را جمع آوری کنند.
هنگامی که آنان با دشمن برخورد کردند ماه حرام بود، لکن اگر منتظر می شدند که ماه حرام تمام شود کاروان دشمن وارد حرم می شد که آنجا هم جنگ حرام بود. لذا جنگ در ماه حرام را بر جنگ در حرم ترجیح دادند. وقتی به مدینه برگشتند مورد اعتراض مسلمانان قرار گرفتند که آیه 217 سوره بقره نازل شد که جنگ در ماه حرام، گناه است ولی گناه بزرگ تر، اخراج مسلمانان از مسجد الحرام است.(1)
ص: 82
سال 2 هجری
دوم یا آخر ماه شعبان
در این روز وجوب روزه ماه رمضان اعلان شد و آیه «کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون»؛(1) «ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.» نازل شد.(2)
ص: 83
سال 2 هجری
8 ماه رمضان
حرکت پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم از مدینه به سوی منطقه بدر آغاز شد که بر اساس دستور پیامبرصلی الله علیه وآله فرمانده لشکر اسلام علی بن ابی طالب بود.
تعداد سپاه اسلام 313 نفر (82 مهاجر، 170 خزرجی، 61 اوسی)، که هدف آنان تعقیب کاروان تجارتی قریش بود که گزارش رسیده بود از سفر شام بر می گردد و تمام اهل مکّه نیز در آن شریک هستند.
لکن کاروان ابوسفیان متوجه این حرکت شده، و با تغییر مسیر خود را به مکّه رساند. از آن طرف نیز وقتی قریش اموال خود را در خطر دیده بودند برای نجات کاروان حرکت کردند.(1)
ص: 84
سال 2 هجری
15 ماه رمضان
نیمه رمضان روز تولد امام حسن مجتبی علیه السلام می باشد.(1)
هفت روز بعد جبرئیل برای عرض تبریک خدمت پیامبر نازل شد و گفت برای او نام و کنیه انتخاب کند، سرش را بتراشند و برایش عقیقه کنند. رسول خداصلی الله علیه وآله در گوش راست امام حسن علیه السلام اذان و در گوش چپش اقامه گفت.(2)
از آنجا که فرزندان پسر پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم از دنیا رفته بودند، این تولد برای رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام بسیار مسرت بخش بود.
ص: 85
سال 2 هجری
17 ماه رمضان
در بامداد چنین روزی لشکر قریش به دشت بدر سرازیر شدند و جنگ بدر که اولین و یکی از نبردهای بزرگ صدر اسلام است، در چنین روزی واقع شد.
لشکر اسلام 313 نفر و تجهیزات آنان 70 شتر و 3 اسب بود.
ولی سپاه باطل سه برابر آنان بودند؛ یعنی حدود 900 تا 1000 نفر بودند.
شهدای اسلام 14 نفر و کشته شدگان مشرکان 70 نفر که بسیاری از آنان از سران شرک بودند، به قدرت و شجاعت امام علی علیه السلام از پای درآمدند و اسیران آنان نیز 70 نفر بود.(1)
ص: 86
سال 2 هجری
ماه رمضان
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم عبد اللَّه بن رواحه و زید بن حارثه را مأمور کرد تا خبر پیروزی مسلمانان و کشته شدن سران کفر را به مدینه برسانند. ولی آنان وقتی به مدینه وارد شدند که مردم از دفن دختر پیامبر، همسر عثمان بر می گشتند. در این حال سرور پیروزی با غم و اندوه مرگ دختر پیامبر به هم آمیخت.
خبر شکست مشرکان قریش، ترس و وحشت عجیبی در دل منافقان و یهودیان و مشرکان مدینه انداخت لذا سعی کردند آن را تکذیب کنند، لکن با ورود لشکر پیروز اسلام، همه چیز مسلّم شد.(1)
ص: 87
سال 2 هجری
ماه شوال
و آن آبی بود از بنی سلیم در سه منزلی مدینه، و علت این غزوه خبری بود که به پیامبر رسید مبنی بر این که جماعتی از بنی سلیم و بنی غطفان در آن محل جمع شده اند تا به مدینه و پیامبر حمله کنند. پیامبرصلی الله علیه وآله پرچمی را به امام علی علیه السلام داد و با دویست نفر حرکت کردند لکن دشمن فرار کرده بود و جنگی رخ نداد.(1)
ص: 88
سال 2 هجری
روز شنبه نیمه شوال
یهود بنی قینقاع که خیلی هم شجاع بودند با پیامبر پیمان سازش و عدم تعرض داشتند امّا پس از واقعه بدر، از پیشرفت روزافزون نیروی حکومت جوان بیمناک شدند و موجودیت خود را در لب پرتگاه نیستی می دیدند، از راه نافرمانی و حسد درآمدند و پیمان خود را نقض کردند.
پیامبر که از آنان پاسخ درشتی شنیده بود آنان را محاصره کرد (نیمه شوال یا اوّل ذوالقعده) اگرچه تسلیم شدند ولی پیامبر دستور داد آن ها را از مدینه اخراج کنند، لذا به اذرعات شام رفتند.(1)
ص: 89
سال 2 هجری
5 ماه ذی حجه
عرب جاهلیت نذرهای عجیبی می کردند؛ مثلاً ابوسفیان نذر کرده بود تا انتقام کشته شدگان بدر را نگیرد با زن خود همبستر نشود، لذا برای این کار دست به حمله زد و با مردانی به سوی مدینه تاخت و در ناحیه ای به نام عریض نخلستان و چند خانه را آتش زدند. مردی از انصار هم کشتند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به همراه تعدادی از نیروهای اسلام به تعقیب ابوسفیان پرداخت؛ امّا به آن ها نرسید و پس از 5 روز توقف به مدینه برگشتند.(1)
ص: 90
سال 3 هجری
12 ربیع الاول
گزارشی به مدینه رسید که گروهی از قبایل ثعلبه و طایفه غطفان در محلی به نام ذوامر تجمع کرده اند و قصد تسخیر مدینه را دارند، پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم با 450 نفر از مسلمانان برای مقابله با دشمن به سوی آنان حرکت کردند. آیه 11 سوره مائده درباره همین غزوه نازل شد.(1)«یأَیها الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَن یبْسُطُوا إِلَیکُمْ أَیدِیهُمْ فَکَفَّ أَیدِیهُمْ عَنکُمْ...»؛ای کسانی که ایمان آورده اید! نعمتی را که خدا به شما بخشید، به یاد آورید؛ آن زمان که جمعی (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوی شما دراز کنند (و شما را از میان بردارند)، اما خدا دست آن ها را از شما باز داشت!...
ص: 91
سال 3 هجری
14 ربیع الاول
کعب بن اشرف یهودی با سرودن اشعار بی ادبانه علیه پیامبر و مسلمانان، مشرکان را بر ضدّ مسلمانان می شوراند. آن گاه جنگ بدر پیش آمد به حقارت و خواری افتاد. به مکه رفت و بر کشته گان آنان گریست و سپس به مدینه آمد.
وی از طرف رسول خداصلی الله علیه وآله مفسد فی الارض شناخته شد و به دست محمّد بن مسلمه و همکاری چند نفر دیگر به قتل رسید.(1)
ص: 92
سال 3 هجری
اوّل جمادی الآخر
زید بن حارثه از نزدیکان و خاصان پیامبر بود که مأموریت های ویژه ای به وی محول می شد. این نخستین سریه ای بود که زید بن حارثه فرماندهی آن را به عهده داشت و بعد از آن سریه های متعددی داشت و سرانجام در یکی از سریه ها یعنی جنگ موته یکی از سه فرمانده ای بود که شهید شد.(1)
ص: 93
سال 3 هجری
چهارم شوال
قریش پس از شکست سخت غزوه بدر، به فکر انتقام کشته شدگان خود بودند لذا به جمع آوری نیرو و هزینه جنگی پرداختند.
عباس عموی پیامبر که اسلام خود را ظاهر نکرده بود و هنوز در مکّه به سر می برد پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم را از نقشه قریش آگاه کرد.
رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم شب پنجشنبه، چهارم شوال برای کسب خبر بیشتر، انس و مونس - فرزندان فضاله - را به بیرون مدینه فرستاد تا او را از اخبار قریش آگاه سازند. و آنان خبر آوردند که قریش به نزدیکی مدینه رسیده اند و اردو زده، مرکب های خود را برای چرا در کشتزارهای مدینه رها کرده اند.(1)
ص: 94
سال 3 هجری
پنجم ماه شوال
حباب بن منذر خبر آورد که نیروهای قریش عصر روز پنجشنبه در دامنه کوه احد پیاده شدند.
پیامبر همان روز و شب جمعه را در مدینه ماند و روز جمعه برای چگونگی دفاع از شهر و زمان و مکان درگیری تشکیل شورای نظامی داد و از آنان نظر خواهی کرد.(1)
ص: 95
سال 3 هجری
6 ماه شوال
در شورای نظامی اقلیتی گفتند در شهر بمانیم و دفاع کنیم. این نظر پیران و سال خوردگان از مهاجر و انصار بود؛ امّا نظریه اکثریت ؛ خصوصاً جوانان و آنان که در جنگ بدر شرکت نداشتند و ذوق و شوق مجاهدت داشتند این بود که به بیرون از شهر رفته با دشمن مقابله کنیم و این نظریه پذیرفته شد.
لذا پیامبر نماز جمعه را خواندند و با لشکری بالغ بر 1000 نفر حرکت کردند، البته منافقان و یهودیان که حدود 300 نفر می شدند به سرکردگی عبداللَّه بن اُبی از نیمه راه؛ یعنی از منطقه شوط برگشتند.(1)
ص: 96
سال 3 هجری
شنبه ، 7 شوال
32 ماه بعد از هجرت، در بامداد روز هفتم و در دامنه کوه احد دو لشکر اسلام و کفر مقابل یکدیگر قرار گرفتند.
در این غزوه علیرغم پیروزی اولیه مسلمانان، به جهت سرپیچی از دستورات پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم لشکر مسلمانان شکست خوردند و حمزه عموی رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به همراه 70 نفر دیگر شهید شدند، پیشانی و دندان پیامبر نیز شکسته شد که با رشادت و شجاعت چند نفر از اصحاب؛ خصوصاً امام علی صلی الله علیه وآله وسلم نجات یافتند.
تعداد نیروهای اسلام 700 نفر.
تعداد نفرات دشمن 3000 نفر.(1)
ص: 97
سال 3 هجری
8 تا 14 شوال
هشتم شوال که جنگ احد پایان یافت، رسول خدا به مدینه بازگشت. شب هنگام بعد از اذان بلال، به پیامبر خبر رسید که ابوسفیان و مشرکان قصد دارند به مدینه حمله کنند، پیامبر با مشورت مسلمانان تصمیم گرفت دشمن را تعقیب کند، لذا اعلام فرمود فقط همان افرادی که در جنگ احد شرکت داشتند تجمع کنند. پیامبر با یاران خود سر شب را در حمراء الاسد ماند و دستور داد در تمام نقاط بیابان و ارتفاعات آتش روشن کنند تا دشمن تصور کند که جمعیت آنان زیادتر است. لذا ترسیدند و گفتند به همان پیروزی احد اکتفا می کنیم و برگشتند.
جنگ احد با غزوه حمراء الاسد در 14 شوال پایان یافت.(1)
ص: 98
سال 3 هجری
15 ماه شوال
روزی پیامبر در کنار امام علی علیه السلام خوابیده بود و سر مبارک خود را روی پای حضرت علی گذاشته بود. امام که هنوز نماز عصر خود را نخوانده بود، راضی هم نبود که پیامبر را از خواب بیدار کند، وقتی پیامبر بیدار شد، نماز دیر شده بود. لذا پیامبر دعا کرد تا خورشید به عقب برگردد و امام نماز عصرش را بخواند.
این واقعه در محل مسجد فضیح روی داد که به ردّالشمس مشهور گردید.
ص: 99
سال 3 هجری
6 ماه ذی حجة
رسول خدا خبر یافت که گروه بسیاری از بنی سلیم در ناحیه بحران جمع شده اند. ایشان عبداللَّه بن امّ مکتوم را در مدینه جانشین خود کرد و با 300 نفر رهسپار بحران شد امّا برخوردی روی نداد و دشمن متفرق شد.
پیامبر پس از 10 روز به مدینه بازگشت.(1)
ص: 100
سال 4 هجری
اوّل ماه محرم الحرام
خبر رسیده بود که طایفه بنی غطفان و بنی محارب و انمار و ثعلبه به قصد حمله به مدینه نیروهای خود را تجهیز کرده اند. پیامبر با لشکر اسلام به سرزمین نجد رفتند. امّا آنان که از سوابق درخشان و پیروزی ارتش اسلام اطلاع داشتند بدون کوچک ترین مقاومتی عقب نشینی کردند.(1)
ص: 101
سال 4 هجری
5 ماه محرم
فرستادن عبداللَّه بن انیس، جهت مقابله با سفیان بن خالد هذلی لحیانی که در ناحیه عرفه اردو زده و برای جنگ با پیامبر یارگیری می کردند، در چنین ایامی انجام گرفت.
ص: 102
سال 4 هجری
ماه صفر
پس از پایان جنگ احد، آثار سیاسی و اجتماعی شکست مسلمانان کاملاً آشکار بود. لذا پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم برای دفع خطرات احتمالی هم گروه های نظامی و هم گروه های تبلیغی به اطراف ارسال کرد. لکن برخی قبایل وحشی و پست، با گروه های تبلیغی از در حیله و مکر وارد شدند. در یکی از این فجایع، مبلغان اسلام که آمادگی جنگی نداشتند و فقط برای تبلیغ و ترویج اسلام رفته بودند، در سرزمین رجیع توسط قبایل عضل و قاره و به کمک قبیله هذیل مورد تجاوز قرار گرفتند و به شهادت رشیدند. پس از آن نیز فاجعه بئر معونه واقع شد.(1)
ص: 103
سال 4 هجری
ماه صفر
پس از غزوه احد، گروهی از قبیله عضل و دیش به مدینه آمدند و اظهار اسلام کردند و گفتند: افرادی را برای ما بفرست تا اسلام را آموزش دهند. رسول خدا 6 یا 10 نفر از اصحاب را به سرپرستی مرثد بن ابی مرثد به سوی آنان فرستاد.
وقتی به رجیع رسیدند، گروهی از قبیله هزیل بیرون آمدند و مبلغان مسلمان را که آمادگی جنگی نداشتند را به شهادت رساندند.(1)
ص: 104
سال 4 هجری
22 ربیع الاول
کشتار 40 نفر از رجال علمی اسلام که حافظ قرآن و معلم احکام بودند و برای تبلیغ و ترویج اسلام رفته بودند در سرزمین نجد به وقوع پیوست؛ یعنی قبل از آن که خبر شهادت مبلغان رجیع برسد ابو براء عامری وارد مدینه شد، گفت افرادی را بفرستید تا به منطقه ما بیایند و تبلیغ اسلام کنند، اما عامر بن طفیل به کمک عشایر و قبایل اطراف، این فاجعه را به وجود آوردند.(1)
ص: 105
سال 4 هجری
22 ربیع الاول
پیامبر با کمتر از ده نفر از اصحاب خویش برای کمک خواستن از بنی نضیر به سوی ایشان رهسپار شدند. آنان هم قول مساعدت دادند، لکن مخفیانه توطئه سوءقصد به پیامبر را نقشه کشیدند.
رسول خدا به وسیله وحی از توطئه آنان با خبر شد و به بهانه قضای حاجت، به طرف مدینه آمد.
پیامبر، محمّد بن سلمه را نزد ایشان فرستاد و فرمود از شهر من بیرون بروید، آن ها هم قبول کردند و رفتند.(1)
سوره حشر در این مورد نازل شده است.
ص: 106
سال 4 هجری
27 جمادی الاول
این غزوه برای خاموش کردن جرقه ای بود که در شرف اشتعال بود. و هدف خفه کردن جنب و جوش هایی بود که دو تیره بنی محارب و بنی ثعلبه از غطفان بر ضد اسلام در حال انجام آن بودند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم با ستون مخصوصی، آهنگ نجد کرد و در نزدیکی سرزمین دشمن فرود آمد.
این غزوه البته درگیری نداشت لکن با غنایمی برگشتند و دشمن عقب نشینی کرد.(1)
ص: 107
سال 4 هجری
27 جمادی الاول
او پسرعمو و برادر رضاعی پیامبرصلی الله علیه وآله بود. چون هر دو مدتی را از ثویبه، کنیز ابولهب شیر نوشیدند، وی در جنگ احد به دست یکی از مشرکان زخمی شد.
در سریه دیگری هم که به نام وی معروف شده فرماندهی سریه را به عهده داشت که در همان سریه شهید شد.(1)
ص: 108
تولد امام حسین دومین نواده پیامبر و فرزند امام علی و حضرت زهراعلیهم السلام در چنین روزی واقع شده است.
سال 4 هجری
سوم شعبان
وفات فاطمه بنت اسد، مادر امام علی علیه السلام نیز در سال چهارم هجری بوده است. پیامبر نهایت احترام را نسبت به وی ادا نمود؛ چرا که از هشت سالگی تحت حمایت ابوطالب بود؛ لذا به امام علی علیه السلام فرمود: او اگر مادر تو بود مادر من هم بود.
هنگام دفن فاطمه نیز نماز بی نظیری را بر پیکر ایشان خواند.(1)
ص: 109
سال 4 هجری
آغاز ماه ذی قعده
بعد از جنگ احد ابوسفیان گفته بود سال بعد همین موقع به هم خواهیم رسید و انتقام بیشتری خواهیم گرفت.
لذا مسلمانان که هزار و پانصد نفر بودند و ده اسب داشتند در حالی که پرچم به دست علی بن ابی طالب بود، به محل موعود رفتند.
پیامبر هشت شب در بدر به انتظار ابوسفیان ماند. آن ها با دو هزار نفر از مکّه بیرون آمدند تا به عسفان رسیدند. ابوسفیان گفت: امسال با این قحطی و خشکسالی روا نیست به جنگ برویم لذا از همان جا برگشتند. و درگیری روی نداد.(1)
ص: 110
سال 5 هجری
15 ربیع الاول
گزارشی به مدینه رسید که گروهی در دومة الجندل گرد آمده اند و به قتل و غارت مشغول شده اند.
پیامبر برای دفع دشمنانی که در آنجا تجمع کرده و به مسافران و رهگذران ستم می کردند با هزار سرباز حرکت کرد.
دشمنان که از حرکت نیروهای لشکر اسلام خبردار شدند، اجتماع خود را به هم زدند و پیامبر 20 ربیع الآخر به طرف مدینه برگشتند.(1)
ص: 111
سال 5 هجری
ماه رجب
هیئت بنی سعد بن بکر خدمت پیامبرصلی الله علیه وآله رسیدند و از چگونگی بعثت و این که چه کسی او را مبعوث کرده سؤال کردند.
پیامبرصلی الله علیه وآله به همه سؤالات آنان پاسخ فرمود و ایشان نیز مسلمان شدند.(1)
ص: 112
سال 5 هجری
3 ماه شعبان
حارث بن ابی ظرار رئیس قبیله توانسته بود مردم را برای جنگ با پیامبر جمع کند و با گروه های دیگری از اعراب نیز ائتلاف نماید.
پیامبر نیز مسلمانان را فرا خواند و دو شب از شعبان گذشته حرکت کردند. در این جنگ بسیاری از منافقان نیز به طمع غنیمت شرکت کرده بودند ؛ که البته پیروزی و غنایم شایان توجهی هم نصیب مسلمانان شد.
در این جنگ فقط یک نفر از مسلمانان، آن هم به اشتباه کشته شد. پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم در آغاز ماه رمضان به مدینه برگشت.(1)
ص: 113
سال 5 هجری
17 ماه شوال
قبایل و طوایف قریش با تحریک یهودیان با سپاهی حدود 10 تا 24 هزار نفر به مدینه هجوم آوردند و مدت یک ماه آن را محاصره کردند. مسلمانان به فرماندهی پیامبر و پیشنهاد سلمان، دور مدینه را خندق کندند و با سپاه 3000 نفری دفاع و مقاومت سختی کردند.(1)
ص: 114
سال 5 هجری
24 ذی قعده
در چنین روزی غائله احزاب با شکست مشرکان و کافران پایان یافت.(1)
یهود و قریش که برای نابودی مسلمانان و مدینه آمده بودند پایان یافت و هیچ نتیجه ای به دست نیاوردند و پس از کشته شدن عمرو بن عبدودّ پهلوان نامی عرب توسط امام علی علیه السلام شبانه با ترس و اضطراب منطقه را ترک کردند.(2)
ص: 115
سال 5 هجری
24 ماه ذی قعده
هنگامی که مسلمانان از اطراف خندق به مدینه بازگشتند و اسلحه خود را زمین نهادند، هنگام ظهر جبرئیل نازل شد و رسول خدا را گفت، خدا می فرماید: بر سر بنی قریظه که پیمان شکنی کردند، رهسپار شوی.
آنان در جریان جنگ احزاب با مشرکان قریش همکاری کرده بودند. پیامبر 25 روز آنان را در محاصره گرفت. پس از آن به جهت ترس و با مشورت ابولبابه تسلیم شدند. و غائله بنی قریظه در 19 ذی حجّه پایان یافت.(1)
ص: 116
سال 5 هجری
ماه ذی حجّه
صد مرد از قبیله اشجع به ریاست مسعود بن رخیله که در جنگ خندق فرمانده بود به مدینه آمدند و در کوه «سلع» منزل کردند.
پیامبر نزد آنان رفت. گفتند ما خواهان صلح هستیم رسول خدا نیز با آن ها صلح کرد.
اعضای این هیئت را از صد نفر تا هفتصد نفر گفته اند.(1)
ص: 117
سال 5 هجری
1 - ازدواج پیامبر با زینب بنت جحش؛ وی همسر زید بن حارثه پسر خوانده پیامبر بود که از وی جدا شده بود و ایشان برای کوبیدن خرافات دوران جاهلیت، این ازدواج را انجام دادند.
2 - فوت سعد بن معاذ از شخصیت های بزرگ اسلام؛(1)
3 - پیش آمدن جریان افک.
ص: 118
سال 6 هجری
10 ماه محرم
قرطاء نام گروهی از قبیله بنی بکر بن کلاب بود که با مسلمانان دشمنی داشتند.
پیامبر برای تنبیه آنان محمّد بن سلمه را با 30 رزمنده مأمور کرد. این سریه به نفع مسلمانان خاتمه یافت.
ص: 119
سال 6 هجری
ربیع الاول
شیخ طبرسی فرموده است: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم عکاشة بن محصن را با 40 نفر به غمره فرستاد. اگرچه با شتاب به آنجا رفتند ولی دشمن مطلع شد و فرار کرد البته غنایمی از جمله 200 شتر به دست آوردند.(1)
ص: 120
سال 6 هجری
4 ربیع الآخر
این غزوه در مکانی به نام غابه بین مشرکان و مسلمانان اتفاق افتاد. عیینة بن حصن، از مشرکان و معاندان سرسخت پیامبر به همراه 40 نفر دیگر به شتران پیامبر هجوم آورده و با کشتن یکی از فرزندان ابوذر و فراری دادن ساکنان غابه، شتران را غارت کرده بودند.
رسول خدا در این غزوه به همراه تعدادی از اصحاب خود با آنان به نبرد پرداخت.(1)
ص: 121
سال 6 هجری
ربیع الآخر
پیامبر خداصلی الله علیه وآله محمّد بن مسلمه را با ده نفر جهت رویارویی با بنی ثعلبه و بنی عوال به طرف ذی القصه گسیل داشت.
آنان بر دشمن یورش بردند. تعداد دشمنان 100 نفر بودند لذا بر مسلمانان غالب شدند، و همگی آنان شهید شدند، فقط محمّد را که بین کشته ها بی حرکت افتاده بود، مردی از مسلمانان که از آنجا عبور می کرد به مدینه منتقل کرد.(1)
ص: 122
سال 6 هجری
ربیع الآخر
بلاد بنی ثعلبه و انمار، به قحطی گرفتار شده بودند، لذا تصمیم گرفتند، گوسفندان مدینه را در هیفا غارت کنند.
پیامبرصلی الله علیه وآله پس از نماز مغرب، ابوعبیده جراح را با 40 نفر به طرف آنان در منطقه هیفا فرستاد.
در تاریکی صبح به ذی القصّه رسیدند. امّا دشمن فرار کرده و در پناه کوه ها مخفی شدند.(1)
ص: 123
سال 6 هجری
جماد الاول
برای ادب کردن قبیله بنی لحیان که مبلغان اسلامی را کشته بودند، پیامبرصلی الله علیه وآله ابن امّ مکتوم را جانشین خود در مدینه ساخت و حرکت کرد. کسی هم از مقصد آگاه نکرد.
اگر چه آن ها بالاخره آگاه شدند و فرار کردند لکن این عملیات تأثیر نظامی و معنوی خود را به جا گذاشت و دل آن ها را پر از ترس کرد.(1)
ص: 124
سال 6 هجری
15 جماد الاولی
خبر به مدینه رسیده بود که جماعتی از غطفان، بنی محارب، انمار و ثعلبه قصد حمله به مدینه را دارند.
پیامبرصلی الله علیه وآله ابوذر را جانشین خود در مدینه کرد و با 400 یا 700 نفر حرکت نمود.
لکن آنان از ترس و وحشت فرار کردند حتی برخی از زنان خود را هم جا گذاشتند.(1)
ص: 125
سال 6 هجری
21 جمادی الاول
چند روزی از بازگشت رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به مدینه نگذشته بود که عیینة بن حصن فزازی، با سوارانی از غطفان بر شتران ماده شیرده رسول خداصلی الله علیه وآله در غابه غارت بردند و مردی از بنی غفار را کشته و زن او را با خود بردند. نخستین کسی که از اصحاب خبر یافت سلمة بن عمرو بن اکوع اسلمی بود که با تیر و کمان خویش رهسپار غابه شد.(1)
ص: 126
سال 6 هجری
جمادی الآخر
پیامبر زید را به فرماندهی 15 مرد به سوی بنی ثعلبه فرستاد.
شتران و گوسفندانی را غنیمت گرفتند ولی چون اعراب فرار کرده بودند، بدون جنگ و پس از چهار شب به مدینه بازگشتند.(1)
ص: 127
سال 6 هجری
جمادی الآخر
رحیة بن خلیفه کلبی که از نزد قیصر روم بر می گشت در سرزمین جزام در محلی به نام شنار به وی حمله کردند و کالاهای وی را غارت کردند، به پیامبر گزارش داد و ایشان زید را با 500 نفر برای تنبیه غارتگران فرستاد.(1)
ص: 128
سال 6 هجری
2 شعبان
بنی مصطلق گروهی از قبیله خزاعه بودند که با قریش هم جوار و در حال توطئه علیه اسلام و پیامبر بودند.
لذا پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم «بریده» را برای تحقیق بیشتر فرستاد، وقتی خبر تأیید شد، با یاران خود عازم قبیله شد،که پس از جنگ و 10 نفر کشته از دشمن، آنان متفرق شده و فرار کردند و اموال زیادی نصیب ارتش اسلام شد.(1)
ص: 129
سال 6 هجری
ماه شعبان
رسول خدا خبر یافت که بنی سعد بن بکر قصد دارند تا به یاری یهودیان خیبر رفته، برای مسلمانان ایجاد مزاحمت کنند، ایشان علی بن ابی طالب را با صد مرد جنگجو روانه ساخت.
امام علی شب راه می رفت و روز پنهان می شد تا به همج - آبگاهی بین خیبر و فدک - رسید. جای دشمن را پیدا کرده و حمله بردند، دشمن با گذاشتن غنایم زیادی، بدون آن که جنگی روی دهد فرار کردند.(1)
ص: 130
سال 6 هجری
ماه رمضان
ابن اسحاق می نویسد: سلاّم بن ربیع که بازرگانی از اهل حجاز بود، در فراهم ساختن لشکر بر ضد رسول خداصلی الله علیه وآله تلاش فراوانی کرده بود، لذا پس از پایان یافتن غزوه خندق و بنی قریظه، قبیله خزرج از رسول خدا اجازه خواستند که وی را به سزای عملش برسانند. پیامبر هم عبداللَّه بن عتیک را به فرماندهی آنان گماشت و فرمود: زن یا کودکی را نکشید.
آنان وارد خیبر شدند و سلاّم را مجازات نمودند.(1)
ص: 131
سال 6 هجری
ماه رمضان
پس از کشته شدن سلاّم بن ربیع، یهودیان خیبر اسیر بن زارم را فرمانده خود کردند. او در میان قبایل غطفان و ... به راه افتاد و مردم را برای جنگ با مسلمانان ترغیب نمود. پیامبر عبداللَّه را با سه نفر دیگر برای تحقیق فرستاد. عبداللَّه رفت و گزارش تحقیق خود را خدمت پیامبر آورد.(1)
ص: 132
سال 6 هجری
ماه شوال
پس از آن که عبداللَّه از خیبر بازگشت و گزارش خود را آورد، پیامبر 30 نفر داوطلب را به فرماندهی عبداللَّه به طرف خیبر فرستاد تا به اسیر بن زارم نوید دهند که اگر مسلمان شود، ریاست خیبر را به وی محول می کنند.(1)
ص: 133
سال 6 هجری
اوّل ذوالقعده
پیامبر بعد از غزوه بنی مصطلق، ماه رمضان و شوال را در مدینه بود و در ماه ذی قعده به قصد عمره آهنگ مکّه کرد و چون قصد جنگ نداشت از ذوالحلیفه محرم شد تا همه بدانند. امّا برای قریش هم سنگین بود که پیامبر و یارانش این گونه وارد مکّه شوند؛ لذا آمدند که مانع شوند که بالاخره بعد از چند دور مذاکره، پیمانی بسته شد که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم و مسلمانان امسال برگردند و سال بعد به حج بیایند.(1)
ص: 134
سال 7 هجری
ماه محرم
پس از صلح حدیبیه و آسودگی از ناحیه قریش، پیامبر فرصت پیدا کرد تا با رؤسای جهان مکاتبه کند و رسالت جهانی خود را اعلان نماید. لذا همزمان شش نفر را با شش نامه به سوی پادشاهان این مناطق فرستاد:
1) به نجاشی پادشاه حبشه توسط عمرو بن امیه ضمری؛
2) به هرقل پادشاه روم توسط دحیة بن خلیفه کلبی؛
3) به کسری پادشاه ایران توسط عبداللَّه بن حذافه سهمی؛
4) به مقوقس پادشاه قبط توسط حاطب بن ابی بلتعه لخمی؛
5) به حارث بن شمر غسانی توسط شجاع بن وهب اسدی؛
6) به هوزه فرمانروای یمامه توسط سلیط بن عمرو عامری.(1)
ص: 135
سال 7 هجری
5 جمادی الاولی
تولد حضرت زینب علیها السلام در چنین روزی واقع شده است. وی اولین فرزند دختر امام علی و حضرت زهراعلیهما السلام است.
در نظام جمهوری اسلامی ایران به پاس مصایب و زحمات زینب کبری علیها السلام این روز به نام روز پرستار نامگذاری شده است.
ص: 136
سال 7 هجری
10 یا 11 جمادی الاول
شیرویه شکم پدر خود خسرو پرویز کسری را چاک زد (پاره کرد) و او را هلاک کرد. پیامبر از این واقعه به فرستادگان کسری خبر داد.
و این بعد از آن بود که وی نامه پیامبر خدا را پاره کرده بود و پیامبر نیز وی را نفرین کرد.(1)
ص: 137
سال 7 هجری
جمادی الاولی
جلگه وسیع و حاصلخیزی که در شمال مدینه به فاصله 32 فرسنگی آن قرار داشت، وادی خیبر می نامند که همه یهودی بودند و پیوسته مشرکان و کافران را بر ضدّ مسلمانان تحریک و تشویق می کردند. ولی با این که با پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم پیمان داشتند ؛ اما هیچ گاه به عهد خود وفا نکردند. لذا باید روزی این قضیه تمام می شد.
مسلمانان با 1600 نفر سرباز به طرف خیبر حرکت کردند که محاصره خیبر قریب یک ماه طول کشید. و دژها و قلعه های هفتگانه یهود یکی پس از دیگری سقوط کرد.(1)
ص: 138
سال 7 هجری
11 جمادی الآخر
امّ حبیبه از زنانی است که به اتفاق همسرش در مکّه به پیامبر ایمان آوردند، سپس به حبشه هجرت کرد. شوهرش آنجا مسیحی شد، وقتی وی از دنیا رفت، بعد از مدتی به همسری پیامبر درآمد. مهریه اش 200 دینار بود که نجاشی از جانب پیامبرصلی الله علیه وآله به او پرداخت کرده بود.(1)
ص: 139
سال 7 هجری
جمادی الآخر
در این روز پهلوان دشمنان اسلام، مَرحب یهودی به دست توانمند امیرالمؤمنین کشته شد. و این بعد از آن بود که حارث برادرش را نیز کشته بودو مرحب آمده بود تا انتقام وی را بگیرد. وی مشغول رجز خوانی شد که با جواب قاطع امام علی علیه السلام رو به رو شد و علاوه بر مرحب چند نفر دیگر را هم به قتل رساند، در یک لحظه شمشیر علی از دستش افتاد، حضرت متوجه در قلعه شد و فوراً آن را از جا کند و به عنوان سپر گرفت. در نتیجه قلعه ای که مسلمانان 10 روز پشت آن معطل مانده بودند در مدت کوتاهی گشوده شد. و با فتح قلعه خیبر، لشکر اسلام پیروز شدند.(1)
ص: 140
سال 7 هجری
جمادی الآخر
قلعه های خیبر با زحمت فراوان یکی پس از دیگری فتح می شدند؛ اما فتح یکی از قلعه ها دشوار شد. پیامبر فرمود: «لاعطین هذه الرایة غداً رجلاً یفتح اللَّه علی یدیه یحبّ اللَّه ورسوله و یحبّه اللَّه و رسوله».
فردا علی را فراخواند و پرچم را به آن حضرت سپرد و امام علی علیه السلام توانست قلعه را فتح نماید.
در همین روز جعفر بن ابی طالب از سفر حبشه برگشت. پیامبر او را در آغوش گرفت و فرمود نمی دانم بر کدام این دو واقعه بیشتر خوشحال باشم. و پس از آن نماز معروف جعفر طیار را به او هدیه داد.(1)
ص: 141
سال هفت هجری
جمادی الآخر
این غزوه در بیابانی که بین شام و مدینه به نام وادی القری معروف است واقع شد.
پیامبر پس از فراغت از خیبر به وادی القری که ساکنان آن یهودی بودند روی آورد و ایشان را به اسلام فرا خواند اما آنان از اجابت دعوت پیامبر سر باز زدند و بنای بر نبرد گذاشتند که با پیروزی مسلمانان و شکست یهودیان پایان یافت.(1)
ص: 142
سال 7 هجری
ماه رجب
پس از فتح خیبر پیامبر سفیری به نام محیط را پیش سران فدک فرستاد. آن ها صلح را بر جنگ ترجیح دادند و تعهد کردند که نیمی از حاصل آن را در اختیار پیامبر قرار دهد.
چنین زمین هایی که بدون جنگ و اعزام نیرو به دست مسلمانان می افتاد مربوط به شخص پیامبر و امام پس از وی است که ایشان براساس دستور «وَآتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ»(1) به فاطمه علیها السلام بخشید.(2)
ص: 143
سال 7 هجری
ماه شعبان
پیامبر بشیر بن سعد را با 30 نفر به فدک فرستاد.
وی پس از غنیمت گرفتن شتران و گوسفندان به مدینه برگشت امّا شبانه مردان بنی مرّه بر آنان حمله کردند و همراهان بشیر همگی شهید شدند و خود بشیر هم بین کشته ها افتاده بود که پس از چندی خود را به مدینه رساند.(1)
ص: 144
سال 7 هجری
ماه شعبان
پیامبر 30 نفر را همراه عمر بن خطّاب در تعقیب قبیله هوازن رهسپار تربه (در ناحیه عبلاء یمن) ساخت لکن آن ها از نزدیک شدن مسلمانان با خبر شدند و فرار کردند و جنگی رخ نداد.
ص: 145
سال 7 هجری
ماه شعبان
پس از سریه تُرَبه، ابوبکر با جمعی از اصحاب مأمور این سریه شدند و تا ناحیه ضرّیه در سرزمین نجد پیش رفتند. آنجا جنگ و زد و خورد روی داده، سلمة بن اکوع هفت نفر از مشرکان را کشت، دختری هم اسیر گرفتند. پیامبر آن دختر را به مکّه فرستاد و چند اسیر مسلمان را آزاد کردند.(1)
ص: 146
سال 7 هجری
ماه رمضان
دو طایفه بنی عوال و بنی عبد بن ثعلبه از مشرکان مزاحمی بودند که در هشت منزلی مدینه سکنی داشتند.
لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم برای رفع مزاحمت های آنان غالب بن عبداللَّه را با 130 نفر به طرف آنان گسیل داشت.
ص: 147
سال 7 هجری
ماه شوال
رسول خدا خبر یافت که گروهی از قبیله غطفان گرد هم آمده اند و قصد حمله به مدینه و رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم را دارند.
پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم بشیر را فراخواند و برای وی پرچمی بست و 300 نفر را همراه وی کرد. وقتی به دشمن رسیدند مردان آنان فرار کرده بودند؛ لذا فقط با غنائمی که به دست آورده بودند به مدینه برگشتند.(1)
ص: 148
سال 7 هجری
دوشنبه 6 ذی قعده
پیامبر یک سال بعد از صلح حدیبیه و هفت سال پس از این که از مکّه هجرت کرده بودند جهت انجام عمره به سوی مکّه حرکت کردند. این عمره را عمره قضاء نامیدند. و تعداد همراهان حضرت را دو هزار نفر نوشته اند.
این سفر که بیشتر جنبه تبلیغی داشت و با شور و حال عجیبی انجام گرفت، سبب شد سرسخت ترین دشمنان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از جمله خالد بن ولید، قهرمان جنگ احد و عمروبن عاص سیاست مدار عرب نیز به اسلام متمایل شوند.(1)
ص: 149
سال 7 هجری
ماه ذی حجه
پس از پایان عمرة القضاء، میمونه خواهر امّ الفضل همسر عباس که تحت تأثیر احساسات شورانگیز مسلمانان قرار گرفته بود به عباس پیغام داد که حاضر است به طور افتخاری با پیامبر ازدواج کند. پیامبر نیز برای استحکام بیشتر ارتباط با قریش این پیشنهاد را قبول کرد.(1)
چون مهلت سه روزه قرارداد تمام شده بود پیامبر فرمود همه مسلمانان از مکّه خارج شوند و تا بعد از ظهر کسی در مکّه نماند.
و به این ترتیب رؤیای صادقه پیامبر در مورد زیارت کعبه محقق شد، که آیه 27 سوره فتح در این مورد است.
ص: 150
سال 7 هجری
ماه ذی حجة
وی به همراهی 50 نفر به سر وقت قبیله بنی سلیم رفت. لکن قبلاً به بنی سلیم خبر داده بودند و آماده جنگ بودند لذا جنگ سختی درگرفت، افراد سریه محاصره شده و همگی به شهادت رسیدند. فقط فرمانده سریه توانست بعداً خود را به مدینه برساند.(1)
ص: 151
سال 7 هجری
ماه ذی حجة
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم عبد اللَّه و دو نفر دیگر را برای تحقیق از رفاعة بن زید حشمی فرستاد که خبر آورده بودند با جمعیت انبوهی در غابه متحد شده اند تا برای جنگ با مسلمانان آماده شوند.
ص: 152
سال 7 هجری
ماه ذی حجة
ابوقتاده و محلّم بن جثامه هم در این سریه بودند.
محلّم، عامر بن اضبط اشجعی را با آن که اظهار اسلام کرده بود و سلام اسلامی داده بود، به خاطر آنچه پیش از اسلام بین آن ها رخ داده بود کشت.
لذا آیه «وَلا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَی إِلَیکُمُ السَّلامَ لست مسلماً...»(1) نازل شد و پیامبر اعلان بیزاری از وی کرد و فرمود: خدا او را نیامرزد.
ص: 153
سال 8 هجری
اوّل صفر
چند تن از سران مشرکان مکّه، از جمله عمرو بن عامر، خالد بن ولید، عثمان بن ابی طلحه... که از مکّه به مدینه آمدند، پس از سال ها دشمنی و جنگ با پیامبر، مسلمان شدند.
ص: 154
سال 8 هجری
ربیع الاول
پیامبر، حارث بن عمیر را برای تبلیغ اسلام به دربار شام فرستاد امّا شرحبیل فرماندار مرزی او را دستگیر و بعد هم شهید کرد. پیامبر از این عمل بسیار ناراحت شد از این روز سربازان خود را برای گرفتن انتقام دعوت کرد.(1)
ص: 155
سال 8 هجری
ربیع الاول
پیامبر، وی را با 15 نفر اعزام نمود تا به ذات اطلاح از اراضی شام رفته و آنان را به اسلام دعوت کنند، لکن آنان ضمن امتناع، به تیرباران مسلمانان پرداختند. آنان نیز به سختی جنگیدند و به شهادت رسیدند و فقط یک نفر توانست خودش را به مدینه برساند.(1)
ص: 156
سال 8 هجری
ربیع الاول
پیامبر وی را با 34 نفر به طرف قبیله هوازن فرستاد.
افراد این قبیله مشرکانی بودند که مزاحمت زیادی برای مسلمانان به وجود می آوردند. این سریه 15 روز طول کشید و ضمن تنبیه آنان غنائمی هم به دست آوردند.
ص: 157
سال 8 هجری
جمادی الاول
پس از شهادت کعب بن عمیر غفاری و ماجرای کشتن سفیر پیامبر به دربار شام، فرمان جهاد صادر شد و سپاه سه هزار نفری اعزام گردید امّا سپاه روم و دشمن بیش از صد هزار نفر بودند.
پیامبر 3 نفر را به ترتیب به عنوان فرمانده انتخاب کرده بود که یکی پس از دیگری شهید شدند. فرماندهان شهید این جنگ: جعفر بن ابی طالب، زید بن حارثه و عبداللَّه بن رواحه بودند.(1)
ص: 158
سال 8 هجری
ربیع الثانی
پیامبر طی نامه ای به مردم بحرین از آنان خواست تا 20 نفر از قوم خود را نزد وی بفرستند، در پاسخ این نامه، 20 نفر خدمت رسول خدا آمدند و ایشان ضمن خوش آمد گویی فرمود: عبدالقیس خوب قبیله ای است.(1)
ص: 159
سال 8 هجری
جمادی الاخر
پیامبر از آغاز ورود به مدینه ،که کانون اسلام شده بود همواره مراقب دشمنان داخلی و خارجی بود و کسانی را برای کسب خبر می فرستاد. از این جهت رسول خدا خبر یافت که گروهی از قبیله قضاعه متحد شده اند و قصد حمله به مسلمانان را دارند. حضرت، عمرو بن عاص را فراخواند و برای او لوای سفیدی بست و پرچم سیاهی همراه وی ساخت. وقتی به دشمن رسید دید جمعیت زیادی هستند. رافع بن مکیت جهنی را برای کمک خواهی نزد پیامبر فرستاد.(1)
ص: 160
سال 8 هجری
جمادی الاول
پیامبر یک هنگ سه هزار نفری به فرماندهی سه تن از افسران اسلام را به کرانه های شام اعزام نمود.
این سپاه چون با پیروزی چشم گیری به مدینه بازنگشتند موجب جرأت و جسارت قریش شدند، لذا کارهایی کردند که موجب نقض پیمان حدیبیه شد.(1)
ابتدا در میان قبیله بنوبکر اسلحه پخش کردند و شبانه به قبیله خزاعه که هم پیمان مسلمانان بودند حمله کردند و به همین خاطر پیامبر، لشکری فراهم ساخت تا مکّه را فتح کند.
ص: 161
سال 8 هجری
ماه رجب
پیامبر ابو عبیده را با 300 نفر از مهاجر و انصار به طرف طایفه ای از جهنیه فرستاد.
در این سریه زد و خوردی روی نداد.
ص: 162
سال 8 هجری
آغاز ماه رمضان
استعداد نیروهای سپاه اسلام:
مهاجران: 700 نفر با 300 اسب و سه پرچم؛
انصار: چهار هزار نفر با 700 اسب و چند پرچم
قبیله مزینه: هزار نفر با 100 اسب و سه پرچم
قبیله اسلم: 400 نفر با سی اسب و دو پرچم؛
قبیله جهنیه: 800 نفر با پنجاه اسب و چهار پرچم؛
قبیله بنی کعب: 500 نفر با سه پرچم؛
بقیه سپاه 10 هزار نفری را افراد قبیله های دیگر تشکیل می دادند.(1)
ص: 163
سال 8 هجری
10 ماه رمضان
سپاه هزاران نفری اسلام، متشکل از انصار و مهاجران و به فرماندهی کل پیامبر اسلام به طرف مکّه حرکت کردند. گرچه برای رعایت اصل غافلگیری، تا لحظه فرمان کسی از زمان و مسیر حرکت خبر نداشت.(1)
البته قبلاً به تمام نیروهای اطراف، اعلان آماده باش شده بود.پیامبر "ابورهم" غفاری را نماینده خود در مدینه گذاشت و حرکت کرد.
ص: 164
سال 8 هجری
20 ماه رمضان
در این روز، مکّه مکرمه توسط سپاه اسلام، بدون خونریزی فتح شد (فقط برای 10 نفر جنایت کار، حکم قتل صادر شد) که علّت این پیروزی، رعایت استتار و اصل غافلگیری و کمک عبّاس در ترساندن ابو سفیان بود. رسول خدا وارد مسجد الحرام شد و پس از استلام حجرالاسود به شکستن بت ها پرداخت که حدود 360 بت در اطراف کعبه نصب شده بود.
مردم مکّه و قریش و مشرکان منتظر بودند که پیامبرصلی الله علیه وآله چه حکمی خواهد کرد و ایشان فرمود: همه شما را آزاد کردم.
ص: 165
سال 8 هجری
ماه رمضان
پس از فتح مکّه در سال هشتم هجری این هیئت نزد پیامبر آمدند و اسلام آوردند و برای قوم خود امان نامه گرفتند و پیامبر نیز مکتوبی برای آنان نوشت که در آن فرایض و صدقات ذکر شده بود.(1)
ص: 166
سال 8 هجری
25 ماه رمضان
پنج روز به آخر ماه رمضان مانده بود که پیامبر، خالد را با 30 سوار برای ویران ساختن بتخانه عزّی که بزرگترین بت های قریش در آن جا بود گسیل داشت.
خادم سلمی چون از آمدن خالد با خبر شد شمشیری به گردن عزّی آویخت و شعری خواند که: اگر می توانی خالد را بکش و از خود دفاع کن و خودش به کوه فرار کرد.
ص: 167
سال 8 هجری
ماه رمضان
پیامبر پس از فتح مکّه، عمرو بن عاص را برای ویران ساختن بت خانه و شکستن بت «سواع» از قبیله هزیل فرستاد.
ص: 168
سال 8 هجری
29 ماه رمضان
بعد از فتح مکّه قبایل عرب بیشتر مشتاق اسلام شدند امّا قبیله هوازن و ثقیف نه.
این غزوه در حوالی مکّه واقع شد، پس از فتح مکّه گروهی از قبایل اطراف شهر برای نبرد با اسلام متحد شده بودند.
پیامبر سپاهی را روانه حنین کرد.
در این نبرد اگرچه مسلمانان با اتکای به امکانات و نیروهای خود ابتدا شکست خوردند ولی با تدبیر و تلاش پیامبر و یاران به ویژه امام علی علیه السلام دشمنان را شکست دادند و غنائم بسیاری به دست آوردند و برای تعقیب دشمن به سوی طائف حرکت کردند.(1)
ص: 169
سال 8 هجری
ماه شوال
این هیئت بعد از غزوه حنین در سال هشتم به خدمت پیامبرصلی الله علیه وآله رسیدند و اسلام آوردند.(1)
ص: 170
سال 8 هجری
5 شوال
پس از حنین پیامبر رهسپار طائف شد.
مسلمانان نتوانستند وارد شهر شوند، لذا اردو زدند و آنجا را حدود 20 روز محاصره کردند.
تعدادی از مسلمانان شهید شدند ولی طائف فتح نشد.(1)
البته خودشان بعداً به خدمت پیامبر رسیدند و اسلام آوردند.
ص: 171
سال 8 هجری
ماه شوال
از آنجا که هر قوم و قبیله ای بت مخصوص برای خود داشتند، رسول خدا در ایام محاصره طائف، امام علی را با سپاهی فرستاد و فرمود بر بت پرستان حمله برد و هر جا بتی دید در هم شکند.
ص: 172
سال 8 هجری
ماه شوال
پیامبر وقتی رهسپار طائف شد طفیل را برای شکستن بت ذی الکفّین فرستاد.
وی پس از انجام مأموریت با 400 نفر از قبیله خود به پیامبر در طائف ملحق شد.
ص: 173
سال 8 هجری
ماه شوال
رسول خدا خبر یافت که عدّه ای از فراریان هوازن در ناحیه اوطاس جمع شده اند. حضرت برای ابوعامر پرچمی بست و او را برای تعقیب فرستاد. بین دو لشکر جنگ سختی درگرفت و ابوعامر در این درگیری به شهادت رسید.
ص: 174
سال 8 هجری
ماه شوال
پیامبر خالد را فرستاد و فرمود تا نزدیک تهامه پیش برود و مردم را به خدا دعوت کند، پیامبر او را برای جنگ نفرستاده بود ولی وی بنی خزیمه را مورد حمله قرار داد و افرادی را کشت.
لذا پیامبر از کار وی اعلان بیزاری کرد.
ص: 175
سال 8 هجری
بعد از فتح مکّه
(مناة) در مشلّل بت دو قبیله اوس و خزرج و قبیله غسّان بود. پیامبر پس از فتح مکّه سعدبن زید را با 20 نفر راهی آنجا کرد. آنان در این مأموریت ضمن شکستن بت، بتخانه را ویران کردند.
ص: 176
سال 8 هجری
ماه ذی القعده
جیفر و عبد، فرزندان جلندی در عمان در یمن از قبیله ازد بودند که پیامبرصلی الله علیه وآله توسط عمر بن عاص نامه ای برای آنان فرستاد.
ص: 177
سال 8 هجری
اواخر ذی قعده
پیامبر پس از تقسیم غنایم حنین در جعرانه، به انجام عمره پرداخت. ایام حج و ماه ذی حجه نیز نزدیک بود و این اولین حجی بود که پس از فتح مکّه باید انجام می شد لکن چون مدینه که به عنوان مرکز اسلام بود حدود سه ماه از پیامبر خالی بود. لذا تصمیم گرفتند برای مکّه نماینده ای انتخاب کنند و خود به مدینه برگردند. پیامبر عتاب بن اسید 20 ساله را به عنوان فرماندار و معاذ بن جبل را برای تعلیم قرآن و احکام انتخاب کرد. حقوق عتاب یک درهم بود.(1)
ص: 178
سال 8 هجری
24 ذی قعده
پیامبر پس از فتح مکّه و جنگ حنین به طرف مدینه پایتخت حکومت اسلامی حرکت کرد و در چنین روزی به مدینه رسید.(1)
ص: 179
سال 8 هجری
در پایان سال هشتم هجری پیامبر بزرگ ترین دختر خود زینب را از دست داد، اگرچه این غم با شادی دیگری که تولد ابراهیم از ماریه بود در هم آمیخت.
ص: 180
سال 9 هجری
پس از فتح مکّه و گسترش قدرت اسلام قبایل مختلف عرب و گروهی از آنان به سرپرستی سران خود حضور پیامبرصلی الله علیه وآله می رسیدند و اسلام خود را ابراز می داشتند.
این هیئت ها را در لغت عربی وفد می گویند لذا این سال را عام الوفود نهادند.
فهرست این وفدها و هیئت ها طبق آنچه در الطبقات الکبری، محمّد بن سعد آمده چنین است:
وفد مزینه، وفد اسد، وفد تمیم، وفد عبس، فزاره، وفد مرة، وفد ثعلبه، وفد محارب، وفد سعد بن بکر، وفد کلاب، رؤاس بن کلاب، وفد عقیل بن کعب، وفد جعده، وفد قشیر بن کعب، وفد بنی البکاء، وفد کنانه، وفد اشجع، وفد باهله، وفد سلیم،
ص: 181
وفد هلال بن عامر، وفد عامر بن صعصعه، وفد ثقیفه، وفد عبد القیس، وفد بکر بن وائل، وفد تغلب، وفد حنیفة، وفد شیبان، وفد طی ء، وفد تجیب، وفد خولان، وفد جعفی، وفد صداء، وفد مراد، وفد زبید، وفد صدف، وفد خشین، وفد سعد هذیم، وفد بلی، وفد بهراء، وفد عذره، وفد سلامان، وفد کنده، وفد جهینه، وفد کلب، وفد جرم، وفد الازد، وفد غسان، وفد حارث بن کعب، وفد همدان، وفد سعد العشیره، وفد عنس، وفد الدارین، وفد الرهاوین، وفد غامد، وفد النخع، وفد بجیله، وفد خثعم، وفد الاشعریین، وفد حضرموت، وفد ازدعمان، وفد غافق، وفد بارق، وفد دوس، وفد ثماله و الحدان، وفد اسلم، وفد جذام، وفد مهره، وفد حمیر، وفد نجران، وفد حیشان، وفد السباع.(1)
ص: 182
سال 9 هجری
اوّل محرم
از سوی پیامبر جهت دریافت زکات از مسلمانان کارگزارانی انتخاب و هر کدام به منطقه ای رهسپار شدند.
ص: 183
سال 9 هجری
ماه محرم
طایفه بنی العنبر که در بین دو ناحیه سقیا و بنی تمیم ساکن بودند، به روی مأمور جمع آوری صدقات خزاعه شمشیر کشیده و از جمع زکات جلوگیری کردند.
پیامبر عیینه را همراه 50 سوار فرستاد. که آن ها هم با 52 اسیر برگشتند.
ص: 184
سال 9 هجری
ربیع الاول
پیامبر سریه ای به طرف طایفه «قرطاء» فرستاد و فرماندهی آن را به ضحاک سپرد.
طایفه قرطاء چون از پذیرش اسلام امتناع کردند بین مسلمانان و کافران جنگ درگرفت، لکن دشمن مجبور به فرار شد.(1)
ص: 185
سال 9 هجری
22 ربیع الاول
سیزده نفر از قبیله بنی کلاب نزد پیامبر آمدند و اسلام آوردند و پیامبر دستور داد آنان را در سرای رمله منزل دهند.(1)
ص: 186
سال 9 هجری
ربیع الآخر
پیامبر وی را با 300 نفر فرستاد تا با مردمی که از حبشه قصد تجاوز به جده را داشتند بجنگند، وقتی رسیدند دشمن گریخته بود و جنگی صورت نگرفت.(1)
ص: 187
سال 9 هجری
ربیع الآخر
پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم امام علی علیه السلام را با 150 مرد انصاری با پرچمی به دست سهل بن حنیف به سوی فُلس فرستاد تا بتخانه فلس را منهدم کند و آنان را به اسلام دعوت نماید که این مأموریت با موفقیت و غنائم زیادی انجام شد.(1)
ص: 188
سال 9 هجری
جمادی الاولی
در عصر خسرو پرویز رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به پیامبری رسید و پس را هجرت به مدینه نامه ای از سوی پیامبر برای پادشاه ایران ارسال شد.
ولی او به نامه پیامبر جسارت کرده و نامه رسان را تحقیر کرد، پیامبر هم او را نفرین کرد.
تا بالاخره توسط پسرش شیرو به قتل رسید.(1)
ص: 189
سال 9 هجری
ماه شعبان
دژ بلند و استواری بود که در نوار مرزی کشور سوریه میان راه «حجر» و شام قرار داشت. سوریه مستعمرات روم شرقی به شمار می رفت و مرزنشینان همگی پیرو آیین مسیح بودند و حاکمان آن دست نشانده فرمانروای شام بودند که خود نیز از امپراتور روم دستور می گرفت.
سقوط حکومت مکّه، امپراتوری روم را برآن داشت که با ارتش مجهز خود بر مسلمانان بتازد و آنان را غافلگیر کند؛ زیرا با گسترش و نفوذ اسلام پایه های حکومت خود را متزلزل می دیدند لذا با سپاه چهل هزار نفری در مرز شام مستقر شدند. این اخبار به پیامبر رسید و ایشان نیز به فکر چاره افتادند.(1)
ص: 190
سال 9 هجری
اوّل شعبان
سپاه 30 هزار نفری اسلام به تبوک رسید. امّا هیچ اثری از سپاه روم نیافتند. گویا به خاطر تعداد زیاد سپاه اسلام و آگاهی از رشادت آنان، سپاه روم به کشور خود بازگشتند.
به خاطر مسافت زیاد و سختی های طاقت فرسا این سپاه را جیش العسرة نامیدند.
پیامبر 10 یا 20 روز در تبوک ماندند و شاید کل زمان رفت و برگشت حدود دو ماه طول کشیده باشد(1).
ص: 191
سال 9 هجری
ماه شعبان
وی بعد از تبوک با 420 سوار به طرف اکیدر بن عبدالملک که مردی انصاری از قبیله کنده و پادشاه دومة الجندل بود فرستاده شد. خالد که وارد قلعه شد، پادشاه 800 استر و 2000 شتر و 400 زره و 500 شمشیر به خالد داد تا به خدمت پیامبر بفرستد و تقاضای صلح کند، پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم نیز تقاضای صلح را پذیرفت و قرار شد که هر سال جزیه بدهند(1).
ص: 192
سال 9 هجری
3 ماه رمضان
این غزوه به رهبری و فرماندهی پیامبر اسلام میان مسلمانان و رومیان روی داد، اگرچه بدون آن که درگیری شود به صلح انجامید.
هنگام برگشتن داستان اصحاب عقبه واقع شد که منافقانی که قصد ترور پیامبر را داشتند رسوا شدند.
تبوک آخرین غزوه پیامبر بود.(1)
ص: 193
سال 9 هجری
بعد از تبوک
منافقان به بهانه دوری مسجد پیامبر، در محله ای از قبا مسجدی ساختند تا محل توطئه های آنان باشد ولی این مسجد با وحی الهی و به دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و در بازگشت از تبوک تخریب شد که به مسجد ضرار معروف گردید.(1)
ص: 194
سال 9 هجری
ماه رمضان
بعد از بازگشت پیامبر از تبوک به مدینه، سیزده نفر از قبیله بنی مرّه خدمت رسول خدا آمدند و درخواست کمک کردند. چون به قحطی و خشکسالی دچار شده بودند، پیامبر دعا فرمود و به آنان کمک کرد. وقتی به سرزمین خود برگشتند دیدند همان روزی که پیامبر دعا کرده بود باران کافی باریده است.(1)
ص: 195
سال 9 هجری
اواخر شوال
عبداللَّه بن ابی که رئیس منافقان بود مریض شد و پس از بیست روز که در بستر بیماری افتاد، فوت کرد.(1)
ص: 196
سال 9 هجری
هئیت عبس که 9 نفر بودند؛
هیئت فزاره که 13 نفر بودند؛
هیئت کلاب 13 نفر بودند که پیامبر آنان را در خانه رمله دختر حارث جا داد.
هیئت عقیل بن کعب 7 نفر بودند، که از جانب افراد قبیله و به نمایندگی آنان آمدند و اعلام وفاداری کردند.
هیئت بنی البکاء به همراه سه نفر به نمایندگی از طرف قبیله خود نزد پیامبر آمدند و پیامبر نیز هدایایی را به آن ها داد.
ص: 197
سال 9 هجری
ده نفر از قبیله بنی اسد بن خزیمه نزد رسول خدا آمدند و به اسلام گرویدند. برخی از آنان سخنی منت آمیز بیان کردند که درباره آنان آیه ای نازل شد: «یمُنُّونَ عَلَیکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَی إِسْلامَکُم بَلِ اللَّهُ یمُنُّ عَلَیکُمْ أَنْ هَداکُمْ لِلْإِیمانِ إِنْ کُنتُمْ صادِقِینَ»؛(1) «آن ها بر تو منّت می نهند که اسلام آورده اند؛ بگو: «اسلام آوردن خود را بر من منّت نگذارید، بلکه خداوند بر شما منّت می نهد که شما را به سوی ایمان هدایت کرده است، اگر (در ادّعای ایمان) راستگو هستید!»
ص: 198
سال 9 هجری
اوّل ذی حجه
پیامبر ابوبکر را با 40 نفر روانه مکّه کرد تا آیات برائت را در مراسم حجّ اعلان کند امّا هنوز ابوبکر به مکّه نرسیده بود که پیک وحی رسید مبنی بر این که این موضوع را یا خودت یا کسی که از خودت باشد ابلاغ کند، لذا امام علی را فرستاد تا آیات و قطعنامه را از وی بگیرد.(1)
ص: 199
سال 9 هجری
10 ذی حجه
در چنین روزی امام علی علیه السلام بالای جمره عقبه قرار گرفت و 13 آیه از آغاز سوره برائت را قرائت نمود. و قطعنامه پیامبر را اعلان فرمود که مفاد قطعنامه چنین بود:
1) بت پرستان حقّ ندارند وارد خانه شوند.
2) طواف با بدن برهنه ممنوع است
3) بعد از امسال هیچ بت پرستی در مراسم حج نباید شرکت کند.
4) کسانی که با پیامبر پیمان بسته اند تا مدت پیمان، خون و مالشان محترم است.
بقیه مشرکان فقط 4 ماه مهلت دارند تکلیف خود را معین کنند یا اسلام یا اخراج یا جنگ.(1)
ص: 200
سال 10 هجری
18 ماه رجب
ابراهیم فرزند هجده ماهه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در چنین روزی وفات یافت. اگر چه روز 10 ربیع الاول هم گفته شده.
در سال های گذشته نیز پیامبر با مرگ سه پسر به نام قاسم و طاهر و طیب و سه دختر زینب و رقیه و ام کلثوم رو به رو شده بود و فقط فاطمه یگانه یادگار او بود.
پیامبر خداصلی الله علیه وآله در سال ششم هجری فرمانروای مصر را به اسلام دعوت کرد وی اگرچه نپذیرفت ولی هدایایی از جمله کنیزی به نام ماریه فرستاد. ماریه بعداً همسر پیامبر شد و ابراهیم را آورد لکن ابراهیم هم فقط 18 ماه زنده ماند. تقدیر خدا بود که نسل پیامبر فقط از فاطمه باشد.
ص: 201
سال 10 هجری
ماه ذی قعده
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در ذی قعده دستور داد همه جا اعلان کنند که امسال همه به حج بیایند چون از طرف خدا مأموریت داشت تا شکل صحیح حج را انجام و به همه نشان دهد و خرافات را از آن بزداید، لذا جمعیت فراوانی در این حج شرکت کردند.
پیامبر نیز اعمال صحیح و مراسم حج را به انجام رساند و در ضمن دستورات لازم را فرمود و خطابه های ماندگاری را ایراد کرد(1).
ص: 202
سال 10 هجری
26 ذی قعده
پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله، ابودجانه را جانشین خود در مدینه قرار داد و در حالی که بیش از 60 قربانی همراه داشت به طرف مکّه حرکت کرد و در ذوالحلیفه (مسجد شجره) امر فرمود که همه حمام وغسل نمایند و احرام ببندند. سپس نماز ظهر را در آنجا خواندند و لبیک گویان مردم را به طرف مکّه حرکت دادند.(1)
ص: 203
سال ده هجری
چهار ذی حجه
پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم در چنین روزی جهت حجة الوداع وارد مکّه شدند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از در بنی شیبه داخل مسجدالحرام شد، حمد و ثنای الهی به جا آورد، استلام حجر کرد و آن را بوسید، طواف خانه خدا و نماز آن، سپس به طرف آب زمزم و انجام سعی بین صفا و مروه....(1)
ص: 204
سال ده هجری
هشت ذی حجه
پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم هنگام زوال خورشید امر فرمود، همه غسل کردند و احرام حج بستند و سپس لبیک گویان از طریق منی عازم عرفات شد و تا طلوع آفتاب روز نهم در منی باقی ماند و سپس به طرف عرفات حرکت کرد.
ص: 205
سال 10 هجری
9 ذی حجه
در آن روز سرزمین عرفه شاهد اجتماعی عظیم بود که تا به حال کسی به یاد نداشت. سفارشات پیامبر در آن روز:
1) حرمت خون و مال یکدیگر را پاس بدارید.
2) اختلافات جاهیلت را فراموش کنید.
3) در امانت خیانت نکنید.
4) از پیروی شیطان بپرهیزید.
5) حرمت ماه های حرام را نگه دارید.
6) حقّ همسران خود را رعایت کنید.
7) دو چیز گران بها را در بین شما می گذارم، به آن ها تمسک کنید.
8) همه مسلمانان برادرند...(1)
ص: 206
سال ده هجری
ده ذی حجه
پیامبر تا غروب نهم ذی حجه در عرفه توقف کرد. وقتی خورشید در افق مغرب پنهان گشت و هوا کمی تاریک شد، بر شتر خود سوار و قسمتی از شب را در مزدلفه و فاصله طلوع فجر تا طلوع آفتاب را در مشعر به سر برد. روز دهم رهسپار منی شد و مراسم رمی جمره و قربانی و تقصیر را انجام داد و برای بقیه مراسم حجّ عازم مکّه شدند.(1)
ص: 207
سال 10 هجری
18 ذی حجه
در چنین روزی در سال دهم هجری که پیامبرصلی الله علیه وآله و مسلمانان از اعمال حج بر می گشتند در سرزمین غدیر خم، امامت و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام به فرمان خداوند متعال اعلان شد و پیامبر خطبه قرّایی ایراد فرمود.
«یا أَیها الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ»(1) در این مورد نازل شد.
ص: 208
سال 10 هجری
24 ذی حجه
گروهی از اشراف و بزرگان نصارا خدمت پیامبرصلی الله علیه وآله رسیدند و به بحث و مناظره پرداختند و چون بحث به مجادله کشیده شد، قرار شد مباهله صورت گیرد؛ یعنی دو طرف مخاصمه جمع شوند و هر کدام دیگری را نفرین کند.
پیامبر به همراه امام علی ،حضرت فاطمه، امام حسن وامام حسین علیهم السلام برای مباهله آماده شدند؛ امّا مسیحیان وقتی به این چهره ها نگاه کردند، گفتند: اگر اینان نفرین کنند همه نابود می شویم لذا از مباهله صرف نظر کردند.
در این زمینه، آیه 61 سوره آل عمران نازل شد.(1)
ص: 209
سال 10 هجری
اواخر ذی حجه
مسیلمه کذاب که ابتدا مسلمان بود، مرتد شد و سپس ادّعای نبوّت کرد. دو نفر از نمایندگان وی وارد مدینه شدند و نامه مسیلمه را تسلیم پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم کردند.
پیامبر خدا نیز نامه وی را کوتاه و محکم جواب داد.
وی بعداً به قتل رسید.
ص: 210
سال 11 هجری
نیمه یا 26 صفر
تجهیز لشکر اسامه از سوی پیامبرصلی الله علیه وآله جهت مقابله با رومیان از دستورات مهم و اکید ایشان بود که چندین بار هم تکرار فرمود: «جهّزوا جیش اسامة، لعن اللَّه من تخلّف عن جیش اسامة.»(1) لشکر اسامه را تجهیز کنید، خدا لعنت کند هر که از آن تخلف کند.
امّا بسیاری از بزرگان و افراد معروف به بهانه های واهی از این دستور پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم تخلف کردند.
ص: 211
سال 11 هجری
25 صفر
پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم روز جمعه، سه روز پیش از رحلت خویش به مسجد تشریف آورد، حلالیت طلبید و فرمود هر کسی حقی به گردن من دارد برخیزد و اظهار کند.
ص: 212
سال 11 هجری
سال 6226 هبوط
دوشنبه 28 صفر
بنابر نقل مشهور شیعه، وفات پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله در چنین روزی واقع شده است.
اگرچه برخی از علمای شیعه و اهل سنت وفات آن حضرت را 12 ربیع الاول می دانند.
عمر شریف آن حضرت هنگام رحلت به 63 سال رسیده بود.
در چهل سالگی مبعوث به رسالت شد، 13 سال در مکّه با آزار و شکنجه فراوان به تبلیغ اسلام پرداخت و 10 سال نیز در مدینه حکومت اسلامی را رهبری کرد.
صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم
ص: 214
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ کَما حَمَلَ وَحْیکَ وَبَلَّغَ رِسالاتِکَ، وصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ کَما أَحَلَّ حَلالَکَ وَحَرَّمَ حَرامَکَ وَعَلَّمَ کِتابَکَ وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ کَما أَقامَ الصَّلاةَ وَآتَی الزَّکاةَ وَدَعا إِلی دِینِکَ وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ کَما صَدَّقَ بِوَعْدِکَ وَأَشْفَقَ مِنْ وَعِیدِکَ، وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ کَما غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ وَسَتَرْتَ بِهِ الْعُیوبَ وَفَرَّجْتَ بِهِ الْکُرُوبَ، وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ کَما دَفَعْتَ بِهِ الشَّقآءَ وَکَشَفْتَ بِهِ الْغَمّآءَ، وَأَجَبْتَ بِهِ الدُّعآءَ وَنَجَّیتَ بِهِ مِنَ الْبَلآءِ، وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ کَما رَحِمْتَ بِهِ الْعِبادَ وَأَحْییتَ بِهِ الْبِلادَ، وَقَصَمْتَ بِهِ الْجَبابِرَةَ وَأَهْلَکْتَ
ص: 215
بِهِ الْفَراعِنَةَ، وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ کَما أَضْعَفْتَ بِهِ الْأَمْوالَ وَأَحْرَزْتَ بِهِ مِنَ الْأَهْوالِ، وَکَسَرْتَ بِهِ الْأَصْنامَ وَرَحِمْتَ بِهِ الْأَنامَ، وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ کَما بَعَثْتَهُ بِخَیرِ الْأَدْیانِ وَأَعْزَزْتَ بِهِ الْإِیمانَ، وَتَبَّرْتَ بِهِ الْأَوْثانَ وَعَظَّمْتَ بِهِ الْبَیتَ الْحَرامَ، وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیتِهِ الطّاهِرِینَ الْأَخْیارِ وَسَلِّمْ تَسْلِیماً.(1)
ص: 216