حقوق بین الملل و کاربرد و سلاحهای شیمیایی در جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران

مشخصات كتاب

سرشناسه : زمانی، سیدقاسم، 1346 -

عنوان و نام پديدآور : حقوق بین الملل و کاربرد و سلاحهای شیمیایی در جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران/ تدوین و نگارش قاسم زمانی؛ بازنگری متن نگارش و ویراستار حسن یونسی؛ تهیه معاونت تحقیقات و مرکز اسناد بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس

مشخصات نشر : تهران: بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس مدیریت، انتشارات و ادبیات ، 1376.

مشخصات ظاهری : 216 ص.، [8] ص.[عکس]: مصور.

شابک : 6000 ریال: 964-6660-00-2

يادداشت : پشت جلد به انگلیسی:Ghasem Zamani. International law and the use of chemical weapons in imposed war of Iraq against Islamic Republic of Iran.

یادداشت : کتابنامه: ص. [211] - 216 ؛ همچنین به صورت زیر نویس.

موضوع : جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 -- جنگ شیمیایی

موضوع : حقوق بین الملل

موضوع : جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 -- جنبه های حقوقی

شناسه افزوده : بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس. مدیریت انتشارات و ادبیات

رده بندی کنگره : DSR1620/5 /ز8ح 7 1376

رده بندی دیویی : 955/0843

شماره کتابشناسی ملی : م 77-18561

چكيده

اين مقاله با يك ورود تاريخي به موضوع، ابتدا به اجمال با بيان تاريخچه اي از كاربرد سلاح هاي شيميايي در جريان جنگ جهاني اول و جنگ جهاني دوم و ديگر جنگ هاي محدود پيش از وقوع جنگ تحميلي عراق عليه ايران، به بررسي موازين بين المللي جلوگيري از استفاده و اشاعه اين قبيل سلاح ها مي پردازد. در بحث مربوط به جنگ ايران و عراق، سير استفاده اين كشور از سلاح هاي شيميايي عليه نيروهاي نظامي و مردم غير نظامي ايران و همچنين عليه مردم خودش مورد بررسي قرار گرفته و در پايان برخورد سازمان ملل و كشورهاي

غربي با اين اقدام غير انساني عراق تشريح شده است.

واژه هاي كليدي: سلاح هاي شيميايي، كنترل تسليحات، جنگ جهاني اول، جنگ جهاني دوم، جنگ ايران و عراق، دادگاه صدام.

مقدمه

در تاريخ زندگي بشر شواهد زيادي حاكي از تلاش انسان به منظور استيلا بر ديگران وجود دارد. در اين راستا، انسان ها به دلايل مختلف در قالب قبايل و در مناطق گوناگون با يكديگر جنگيده و در اين ستيزها از ابزارهاي مختلف از جمله سلاح هاي شيميايي استفاده كرده اند. در زماني كه حقوق قراردادي جنگ هنوز تدوين و لازم الاجرا نشده بود، غلبه بر نيروهاي دشمن يكي از اهداف غايي طرفين جنگ محسوب مي شد ولو اين هدف از طريق به كارگيري سلاح هاي شيميايي تحقق يابد، به عبارت ديگر، در اين دوران اصل حاكم، مثل معروف «ضرورت، قانون نمي شناسد» [1] بود.

به طور كلي، كاربرد سلاح هاي شيميايي در جنگ، تاريخچه اي دارد كه با بررسي اين دوره، علاوه بر اينكه برخي از حقايق مربوط به اين امر آشكار مي شود، بر اساس يك مطالعه تطبيقي مي توان نوع، ميزان، روند و ماهيت آثار و پيامدهاي هر كدام از جنگ هايي را كه در آنها سلاح شيميايي به كار رفته است، به طور مقايسه اي سنجيد. اين امر، به ويژه از ديدگاه كشور ما كه طعم تلخ جنايات شيميايي صدام را

[ صفحه 34]

چشيده و در طول تاريخ بزرگترين و آخرين قرباني كاربرد وسيع و سازمان يافته سلاح هاي شيميايي بوده است، اهميت اين مطالعه را دو چندان مي سازد. زيرا، به هر تقدير علاوه بر اين كه تجربه فوق، بخشي از تاريخ ما را تشكيل مي دهد و واكاوي و

ارائه آن، درس هاي برگرفته از آن را براي نسل هاي آينده و ملت هاي ديگر ماندگار خواهد ساخت؛ پيامدهاي استراتژيك و نقش موثر كشورمان را در همكاري سازنده براي تأمين و تقويت صلح و امنيت بين المللي روشن كند.

بنابراين، در مقاله حاضر با نگاهي مقايسه اي به تاريخ كاربرد سلاح هاي شيميايي، به خصوص با تمركز بر كاربرد اين سلاح ها در طول جنگ تحميلي عراق عليه ايران، روند كاربرد، نتايج و پيامدهاي آن را در رابطه با هر كشور درگير و نيز در سطح نظام بين الملل پي مي گيريم.

استفاده از سلاح هاي شيميايي تا قرن 19

تاريخ دقيق اولين كاربرد ماده شيميايي به عنوان يك سلاح جنگي مشخص نيست. طبق اسناد و شواهد موجود از ابتدا به طور غير منظم، ناقص و محدود و به صورت ساده از عوامل شيميايي در جنگ ها استفاده مي شد. در زمان هاي گذشته، براي اولين بار بشر از نفت و قير به عنوان عامل شيميايي استفاده كرده است. استفاده از مواد شيميايي دودزا در زمان قديم نيز رايج بود. در جنگ هاي ساسانيان و رومي ها به منظور تسخير دژهاي دشمن، سپاه ساساني نقب هايي حفر مي كرد و به هنگام برخورد با نقب دشمن «دو طرف مي كوشيدند سربازان حريف را با سوزاندن گوگرد بيرون برانند» [3] همچنين در يونان قديم با تركيب قير، گوگرد و مواد چسبنده، ماده اي مي ساختند كه هنگامي كه در آب ريخته مي شد،: آتش مي گرفت، اين ماده را آتش يوناني مي خواندند. در جنگ تركان عثماني براي فتح استانبول به سال 1453 م. «مدافعان شهر براي مقابله... با پخش دود حاصل از سوزاندن گوگرد كه همان SO2 مي باشد ترك ها را دچار خفگي مي نمودند.» [3] .

عصر نوين جنگ هاي شيميايي

تاريخ جديد جنگ هاي شيميايي به سال 1899 در جنگ انگلستان با بوئرها (مهاجرين هلندي ساكن آفريقاي جنوبي) برمي گردد. «در آن جنگ ارتش انگلستان از توپ هاي حاوي اسيد پيكريك استفاده كرد كه اثر تهوع زا داشتند» و نيز بنا به نوشته شارل روسو حقوقدان معروف «در جنگ ترانسوال، انگلستان از گلوله هاي توپي استفاده مي كرد كه حاوي ليديت بود و پس از انفجار گازي متصاعد مي كرد كه موجب خفگي مي شد». [13] .

از جمله پيامدهاي مهم استفاده ارتش انگلستان از سلاح هاي شيميايي اين بود كه ديگر قدرت هاي استعماري نيز به توليد و توسعه

اين گونه سلاح ها رو بياورند. «اين روند به قدري گسترش يافت كه در آستانه جنگ جهاني اول طرفين متخاصم مقادير بسيار زيادي از گازهاي سمي را در انبارهاي خويش ذخيره نموده بودند. عدم آگاهي نسبت به آثار زيانبار و وحشتناك اين نوع از سلاح ها و عدم امكانات تدافعي نيروهاي مسلح آن روز، سبب شد تا به كارگيري آنها تلفات و صدمات عظيمي را ببار بياورد.» [11] در طول جنگ جهاني اول، آلمان ها به دفعات از

[ صفحه 35]

جنگ افزارهاي شيميايي استفاده كردند. «در اكتبر 1914 در نوشايل گلوله هاي حاوي گاز اشك آور به سوي فرانسوي ها پرتاب كردند، اما به سبب پراكندگي سربازان و محدود بودن شمار گلوله ها اين تاكتيك چندان كارساز نبود حتي فرانسوي ها متوجه آن نشدند.... در سوم فوريه نيز آلماني ها با گلوله هاي بزرگتري در منطقه يويسمف وارد كارزار شدند، ولي اين بار نيز به خاطر سردي هوا گازهاي متصاعد شده از اين گلوله ها موثر واقع نگرديد.» [12] .

آلماني ها براي اولين بار گاز كلر را در 22 آوريل 1915 در ايپر بلژيك عليه سربازان مستعمراتي فرانسه و پياده نظام كانادايي كه هيچ ماسكي براي حفاظت نداشتند، به كار بردند. تلفات ناشي از كاربرد اين گاز در حدود بيست تا بيست و پنج هزار نفر بود، ولي دو روز بعد كه آلماني ها قصد داشتند با كاربرد گاز خردل به پيشروي تازه اي دست بزنند، با سربازان ماسك داري كه حوله هاي خيس داشتند و ملحفه هاي مرطوب به خود پيچيده بودند، رو به رو شدند. در نتيجه، گاز فقط 25 درصد سپاهيان دشمن را از فعاليت جنگي بازداشت. در آغاز سال

1916 بار ديگر آلماني ها در وردن طي شش روز جنگ دو ميليون و پانصد هزار گلوله كه صدها هزار آنها گلوله گاز دار بود، شليك كردند كه منجر به خفگي و مرگ يا تشنج دهها هزار فرانسوي شد». [13] .

«علاوه بر آلماني ها كشورهايي كه در جنگ جهاني اول به كار بردن جنگ افزارهاي شيميايي مبادرت ورزيدند، عبارت بودند از: مجارستان، بريتانيا، فرانسه، ايتاليا، روسيه و آمريكا. نيروهاي تركيه در اين جنگ به جنگ افزارهاي شيميايي مجهز بودند ولي ظاهرا از آنها استفاده نكردند». [11] .

متفقين براي مقابله به مثل سلاح هاي شيميايي به كار بردند، در LOOS (گينه) در 25 سپتامبر 1915، وردن و سوم (SOOM) در 1916 و سپس در ژوئيه 1918 گازهاي فسژن، ايپريت و نسنيت و آكرولنين از همه بيشتر استفاده شد.

در مجموع در طول چهار سال جنگ جهاني اول حدود يك صد و بيست هزار تن از مواد شيميايي استفاده كردند كه شامل «12 نوع گاز اشك آور، 15 نوع گاز خفه كننده، 3 نوع گاز خون، 4 نوع گاز تهوع آور و تاول زا و ديگر گازهاي سمي مورد استفاده قرار گرفت». [12] .

آمار تلفات و مصدومين گازهاي شيميايي طي اين جنگ چشمگير بود و تعداد افرادي كه بر اساس اطلاعات و آمار رسمي در معرض خطر مواد شيميايي قرار گرفتند، بيش از يك ميليون و سيصد هزار نفر بود كه حدود صد هزار نفر آنها كشته شدند.

تا اين زمان، مهمترين تاثير اشاعه و كاربرد سلاح هاي شيميايي، در سطح بين المللي به خصوص در سوق دادن كشورها براي انعقاد معاهده اي جهت

منع كاربرد اين سلاح بود. به عبارت ديگر، بازتاب آثار وحشتناك استفاده از سلاح هاي شيميايي در جنگ جهاني اول، كشورها را به انعقاد معاهده اي جديد مبني بر ممنوعيت استفاده از گازهاي خفه كننده سمي و ديگر گازها و روش هاي بيولوژيك جنگ (پروتكل 1925 ژنو) رهنمون مي كرد و در نتيجه، روند مذاكرات خلع سلاح تسريع مي شد. هر چند، كشورهاي زيادي آن را امضا كردند ولي تصويب و الحاق به پروتكل بسيار كند بود. [13] پروتكل ژنو به دليل نواقص موجود از ايفاي نقش موثر در صحنه جهاني بازماند كه نواقص آن عبارتند از:

پروتكل، تعهد عدم استفاده سلاح هاي شيميايي را به تحقق شرايط جنگ به معناي وسيع كلمه محدود دانسته و آن را به برخوردهاي مسلحانه منطقه اي و محدود توسعه نمي دهد. به علاوه، اين ممنوعيت تنها اعضاي پروتكل را متعهد مي سازد و ساير دولت ها را شامل نمي شود.

ممنوعيت استفاده نيز مشروط شده است، زيرا بيش از 40 كشور در موقع الحاق به اين معاهده اعلام كردند تا زماني به مفاد پروتكل پايبند خواهند بود كه قواي مسلح ساير دولت ها به ممنوعيت هاي مربوطه احترام بگذارند.

پروتكل ژنو مكانيسمي براي بررسي، نظارت بر حسن اجرا و ضمانت اجراي كافي به ويژه در مورد تحقيق در موارد نقض و يا مجازات كشور خاطي در صورت اثبات ندارد و نيز توسعه، توليد و انباشت سلاح هاي

[ صفحه 36]

شيميايي موضوعي مبهم است. در مورد سلاح هاي تركيبي و دوگانه كه داراي موادي هستند كه هر كدام به تنهايي مضر نبوده و به هنگام شليك مخلوط شده و به گاز كشنده اي تبديل مي شوند، مشكل بتوان

با استناد به پروتكل، تركيبات دو تايي را ممنوع ساخت يا توليد آنها را در صنايع غير نظامي كنترل نمود. تفاسير ارائه شده در تعريف سلاح ها و به تبع آن شمول اين تعريف بر مواد، مشكلاتي به وجود مي آورند. مثلا بعضي از كشورها سلاح هاي آتش زا را مشمول منع استعمال مي دانند و برخي بر عكس؛ مجادلات ديگري نيز در مورد گازهاي اشك آور و عوامل ضد گياه وجود دارد.

با ارزيابي مفاد كنوانسيون لاهه [11] و پروتكل 1925 ژنو مي توان نتيجه گرفت كه اين دو سند بين المللي، بيشتر مقررات بشر دوستانه و نه قراردادهاي كنترل تسليحات تلقي مي شوند؛ زيرا هيچ يك از آنها توسعه، ذخيره سازي و به خدمت گرفتن جنگ افزارهاي شيميايي را غير قانوني اعلام نكرده اند». [12] در حالي كه منع سلاح هاي شيميايي در اين پروتكل و بسط آن به جنگ افزارهاي ميكربي در سطح جهاني پذيرفته شده است و با وجود عضويت اكثر كشورهاي جهان در اين پروتكل، مقررات آن زير پا گذاشته شده و كشورهاي مختلف از جنگ افزارهاي شيميايي استفاده كرده اند، مثلا عراق عضو اين پروتكل مي باشد. مفرهاي زياد اين پروتكل براي شانه خالي كردن از اجراي تعهدات، برغم منع سلاح هاي شيميايي، با تفسير قدرت هاي بزرگ، پروتكل را به قرارداد عدم استفاده اول تبديل كرد.

در مورد شرط استفاده از عمل متقابل بعضي كشورها نسبت به پروتكل ژنو ذكر نكته اي ديگر قابل توجه است.

تعدادي از كشورها در حالي كه مذاكرات كنوانسيون سلاح هاي شيميايي رو به پايان بود. شرط فوق را پس گرفتند. استراليا در سال 1989، روماني، چكسلواكي و مغولستان در سال 1990، بلغارستان و شيلي

در سال 1991، اسپانيا در سال 1992 جزء اين كشورها بودند. همچنين كانادا و انگلستان در سال 1991 حضور خود در اين كنوانسيون را تنها در مورد سلاح هاي بيولوژيك پس گرفتند. كشور باربادوس به عنوان دولت جانشين بريتانيا و روسيه نيز در سال 1992 موضع مشابهي اتخاذ كردند. [13] .

استفاده از سلاح هاي شيميايي بين دو جنگ جهاني

در بين دو جنگ جهاني برغم امضاي پروتكل 1925 ژنو مبني بر منع استفاده از سلاح هاي شيميايي و تلاش هاي نافرجام جامعه ملل در زمينه خلع سلاح، كشورهايي چند از اين تسليحات استفاده كردند. «در نوامبر 1935، به هنگام حمله ايتاليا به اتيوپي سربازان موسوليني عليه مردم بي پناه اتيوپي از گاز سمي استفاده كردند كه در اين تهاجم شيميايي 15 هزار نفر قرباني شدند.» [14] در طول جنگ هاي داخلي اسپانيا كه از سال 1936 آغاز شد و روس ها جمهوري خواهان اسپانيا به رهبري فرانكو را در مقابل جبهه ناسيوناليست ها ياري مي كردند، «به فرمان استالين در دو منطقه اسپانيا، گلوله هاي گاز سمي و خردل به كار برده شد كه در نتيجه شمار زيادي از افراد غير نظامي در روستاها و شهرها كشته شدند». [15] استفاده از سلاح هاي شيميايي همچنان ادامه داشت. دو سال بعد يعني در سال 1937 «ژاپن در جنگ با چين به استفاده از سلاح هاي شيميايي اقدام كرد و اين امر تا سال 1945 ادامه داشت.» [16] .

عدم استفاده عمده تسليحات شيميايي در جنگ جهاني دوم

رقابت تسليحاتي چند سال قبل از جنگ جهاني دوم بين قدرت هاي بزرگ آغاز شده بود، به خصوص در زمينه تحقيق و توسعه سلاح هاي شيميايي كه در اين باره كشورها به نتايج جديدي رسيدند. پيشرفت هاي به دست آمده در اين دوره بسيار مهم بودند، به طوري كه خردل هاي نيتروژنه و عوامل گاز توليد شدند و آلمان ها دو سال قبل از آغاز جنگ، گاز عصبي سارين و تابون را كشف كردند. با دسترسي كشورهاي متخاصم به تسليحات شيميايي و

[ صفحه 37]

انبارهاي موجود از اين سلاحها، ترديدي نبود كه اين كشورها در مقابله،

با دشمن به توسل به سلاح هاي شيميايي وسوسه شوند.

در جنگ جهاني دوم همه متخصصان اصلي (انگلستان، فرانسه، آمريكا، شوروي، ژاپن، آلمان و ايتاليا) گازهاي سمي مختلفي داشتند، «احتمالا در اين زمان ميزان كل ذخاير جنگ افزارهاي شيميايي توسط قدرت هاي اصلي متخاصم، به بيش از 25 ميليون تن مي رسيد، دو برابر آنچه كه در طول جنگ اول استفاده شد». [17] ولي در اين جنگ، سلاح هاي شيميايي به طور عمده مورد استفاده قرار نگرفت، «نيروهاي آلمان فقط در چندين تك در مقابل پارتيزان هاي شوروي در اودسا و كريمه از جنگ افزارهاي شيميايي استفاده كردند» [18] انگليسي ها و آمريكايي ها ماده اي تحت نام ناپالم (نفت ژله شده كه ماده اي سوزان و خطرناك است) ساختند و از طريق بمباران هاي هوايي در آتش زدن شهرها و سربازان حريف استفاده كردند، «بر اثر بمباران هامبورگ توسط هواپيماهاي متفقين در سال 1942، حدود 200 هزار غير نظامي سوختند... در 1945 نيز آمريكايي ها در سدان از ناپالم استفاده كردند كه تلفات ناشي از آن را حدود 400 هزار نفر گزارش كرده اند». [19] دليل اين خودداري وسيع از سلاح هاي شيميايي چيزي نبود جز اين كه «هيچ يك از دول متخاصم از قدرت و توانايي آنچنان بالايي كه بتواند يك تهاجم شيميايي وسيع و تمام كننده را سازماندهي كند، برخوردار نبود و همين امر دول متخاصم را در كاربرد سلاح هاي شيميايي محتاط مي نمود. دول قدرتمند متحد عليه آلمان در مواقعي كه از جانب نيروهاي آلماني به شدت تحت فشار قرار داشتند حتي مسئله استفاده سلاح هاي شيميايي عليه آن كشور را مورد بررسي قرار دادند اما از آنجا كه از اقدام مقابله به مثل ارتش

نيرومند آلمان وحشت داشتند از اين اقدام خودداري نمودند». [20] كارشناسان نظامي معتقدند كه يك كشور در شرايط جنگي تنها از عواملي ممكن است استفاده كند كه فن مقابله و درمان مصدومين ناشي از آن عوامل را نيز داشته باشد. در جنگ جهاني دوم، زراد خانه هاي شيميايي كشورهاي متخاصم با هم فرق داشت. به طور عمده آلمان ها عوامل اعصاب و متفقين عوامل خون را در اختيار داشتند. در نتيجه استفاده از سلاح هاي شيميايي بدون داشتن وسايل درماني مقابله با آنها، احتمال آسيب پذيري در مقابل عوامل ناشناخته را افزايش مي داد. همچنين گفته شده است كه «تأثيرات رواني به جا مانده از كاربرد اين جنگ افزارها در جنگ جهاني اول و اينكه هيتلر خود از مصدومان ناشي از كاربرد اين جنگ افزار در درگيري هاي جنگ اول بوده است»، [21] در عدم تمايل آلمان ها به استفاده از سلاح هاي شيميايي موثر افتاد.

سلاح هاي شيميايي بعد از جنگ جهاني دوم

بعد از جنگ جهاني دوم، رقابت تسليحاتي نه تنها فروكش نكرد، بلكه با دو قطبي شدن جهان، ظهور كشورهاي تازه استقلال يافته و پيشرفت علم و تكنولوژي، اين رقابت جان تازه اي به خود گرفت و سلاح هاي شيميايي اشاعه بيشتري يافتند.

«در جنگ ويتنام (1965 - 1972) آمريكايي ها با پاشيدن مواد سمي بر كشتزارها و جنگل ها كه چريك هاي ويتنام از آنها در استتار خود استفاده مي كردند، حيات گياهي و جانوري را از بين بردند و از بمب ناپالم نيز در حد وسيعي عليه ويت كنگ ها استفاده كردند». [22] در اين جنگ «سلاح هاي شيميايي نه به شكل گازهاي سمي بلكه به صورت علف كش و گازهاي اشك آور در حد زياد، مخصوصا بين سال هاي 1965 -

1970 مورد استفاده قرار گرفت كه ميزان اين استفاده چيزي در حدود مقدار مذكور در جنگ جهاني اول بود». [23] .

در جنگ هاي يمن (1963 - 1967)، مصر از جنگ افزارهاي شيميايي استفاده كرد كه به دليل مسائل خاورميانه و نيز مسائل وحدت اعراب موضوع مسكوت ماند. در افغانستان نيز نيروهاي شوروي و دولتي در مقابله با چريك هاي افغاني از عوالم شيميايي موسوم به «باران زرد» استفاده كرده اند.

[ صفحه 38]

كاربرد سلاح هاي شيميايي عليه ايران

اما فاجعه آميزترين كاربرد سلاح هاي شيميايي در طول تاريخ، استفاده عراق از اين جنگ افزارها در طول هشت سال جنگ تحميلي بود. در اين جنگ نيروهاي عراقي پس از شكست هاي متعدد در مناطق مختلف جبهه جنگ به استفاده از انواع عوامل شيميايي عليه افراد نظامي و غير نظامي روي آوردند و در اين مدت با استفاده از انواع مهمات شيميايي از قبيل بمب، گلوله هاي توپ و خمپاره كه حاوي گازهاي سمي و كشنده اي همچون عوامل عصبي، گازهاي خردل، سيانور و عوامل خفه كننده بودند، به نقض آشكار تعهدات مربوطه خود در كنوانسيون هاي بين المللي پرداختند. «در طي اين مدت بيش از 252 مورد حمله شيميايي (عراق) عليه ايران صورت گرفت كه در سازمان ملل متحد ثبت شده است». [24] .

در ادامه با استفاده از مهمترين منبع ثبت حملات شيميايي عراق عليه ايران، روند اين حملات را مورد بررسي قرار مي دهيم. [25] اين حملات را به سه بخش مي توان تقسيم نمود: 1. دي ماه 1359 تا تيرماه 1362 به صورت حملات و مانورهاي آزمايشي؛ 2. مردادماه 1362 تا بهمن ماه 1362 به صورت حملات محدود ولي متمركز؛ و

3. اسفندماه 1362 تا خاتمه جنگ به صورت حملات گسترده و سنگين. لذا در دوران جنگ تحميلي كشور ما به مدت پنج سال از مردادماه 1362 تا تيرماه 1367 مورد تهاجم جدي شيميايي عراق قرار گرفت. اگر وقايع گذشته را يك بار به سرعت مرور كنيم متوجه يك روند رو به رشد خواهيم شد كه در ماه هاي آخر جنگ به اوج خود رسيد.

روند رو به رشد حملات شيميايي عراق

عراق از سال 1362 تا اوايل 1363 ابتدا از گاز خردل و سپس از گاز تابون استفاده كرد. در آن زمان اختلالي در وسايل پخش گاز شيميايي و ساختمان بمب ها وجود داشت و حملات شيميايي به طور نسبتا ناموفقي صورت مي گرفت، لذا رقم مصدومين و شهدا كمتر از حدي بود كه از به كارگيري آن حجم عظيم عامل شيميايي محاسبه مي شد. در طي اين مرحله اغلب مصدومين دچار ضايعات خفيف و متوسط شده و تعداد كمتري آسيب شديد ديدند.

در اواخر سال 1363 و سال هاي 1364 و 1365 نارسايي هاي گذشته به وضوح اصلاح شد و روش پخش عوامل شيميايي به نحو موثري بهبود يافت. علاوه بر اين احتمالا از سيستم هاي پخش كننده عامل شيميايي به روش اسپري نيز به ميزان محدودي استفاده شد.

در اوايل سال 1366 نخستين حمله با گاز عصبي سارين در خرمشهر توسط موشك هاي كاتيوشا صورت گرفت. لازم به بذكر است كه قدرت كشندگي سارين بسيار بيشتر از تابون است. در آخرين مراحل جنگ، عراق حملاتي را به خصوص با گاز سارين به خطوط مقدم دفاعي رزمندگان ايران به ترتيب در منطقه فاو، شلمچه و جزاير مجنون انجام داد تا مقاومت آنها را از بين برده

و به سهولت منطقه را تصرف كند. در اين حملات گلوله هاي گاز اعصاب توسط توپخانه، به تعداد زياد و معمولا در شب و به طور دقيق در مقدمه حمله عراقي ها استفاده مي شد. با يك جمع بندي ساده سير پيشرفت جنگ شيميايي چنين مشخص مي گردد:

[ صفحه 39]

كيفيت پخش عامل، سال هاي اول: ابتدايي بودن وسايل پخش عامل و اشكال در گلوله ها و بمب ها، در سال هاي آخر: رفع نواقص

نوع وسايل، سال هال اول: بمب و توپ، در سال هاي آخر: بمب و توپ به اضافه موشك.

حجم گاز در هر حمله، در سال هاي اول: محدود، در سال هاي آخر: گسترده و غلظت زياد.

نوع گاز، در سال هاي اول: خردل به اضافه تابون، سال هاي آخر: خردل به اضافه سارين به اضافه GF.

جسارت در به كارگيري، در سال هاي اول: بيشتر در مناطق نظامي و مصدوم شدن غير نظاميان به طور جانبي، در سال هاي آخر: علاوه بر اهداف نظامي حمله به نقاط كاملا مسكوني و غير نظامي.

اين روند رو به رشد استفاده از جنگ افزارهاي شيميايي، زير ديد ناظران بين المللي و به ويژه تيم هاي كارشناسي اعزام سازمان ملل متحد عليرغم هشدارها و اعلام خطرهاي آنان، ادامه يافت و جنگ در هاله گرد و غبار ابرهاي شيميايي به اتمام رسيد.

حملات شيميايي تا قبل از عمليات خيبر

حملات شيميايي دي 1359 با تا تير 1362

جنگ تحميلي در 31 شهريور 1359 با تجاوز عراق به ايران آغاز شد. از زمستان سال 1359 يعني چند ماه پس از آغاز جنگ تحميلي، عراق اولين بار از گلوله هاي شيميايي استفاده كرد كه اغلب از مواد اشك آور و تهوع زا و عصبي كننده، تشكيل يافته بود و

البته موارد آن بسيار محدود بود و به نظر مي رسيد بيشتر جنبه آزمايشي داشته باشد. مجموع اين موارد تا ابتداي مرداد ماه 1362 كه شروع انجام چند عمليات بزرگ در غرب كشور بود،به 25 مورد مي رسيد.

حملات شيميايي مرداد 1362 تا بهمن 1362

مجموعه حملات شيميايي اين دوره تقريبا 25 مورد است كه مهم ترين آنها را خواهيم گفت. در مرداد ماه 1362، هفت حمله شيميايي مهم در مناطق عملياتي شمال غرب كشور (والفجر 2) و در پيرانشهر، روستاهاي مجاور و حاج عمران صورت گرفت كه در اين حمله در دو مورد بمباران سنگيني كه انجام شد افراد غير نظامي نيز آسيب ديدند (حاج عمران؛ 6:30 بعد از ظهر 17 مرداد و 7 صبح 18 مرداد).

در آبان ماه 1362 منطقه وسيعي از غرب كشور، يعني چند روز پس از عمليات و الفجر 4، با گاز خردل بمباران شيميايي شد كه به جز مناطق نظامي، شهرهايي چون مريوان، سردشت (3 آبان)، بانه (8و9 آبان) و روستاهاي مجاور را نيز شامل مي شد. اين حملات منجر به مصدوم شدن عده اي از رزمندگان و نيز گروهي از مردم غير نظامي اعم از زنان و كودكان شد.

دولت جمهوري اسلامي ايران طي نامه هاي متعددي جزئيات حوادث فوق را به اطلاع شوراي امنيت سازمان ملل متحد رسانيدند و درخواست نمودند تا در اسرع وقت هيأتي جهت بررسي شواهد به جاي مانده از حادثه و معاينه بيماران به ايران اعزام شود،ولي متأسفانه هيچ اقدامي صورت نپذيرفت.

در ماه هاي آذر، دي و بهمن سال 1362 نيز به طور پراكنده و بسيار محدود حملات شيميايي صورت گرفت. تا اينكه عمليات بزرگي در جنوب كشور در جزاير مجنون

(عمليات خيبر) آغاز گشت كه سومين مرحله جنگ شيميايي محسوب مي شد و تا آخر جنگ ادامه داشت. حملات بسيار گسترده اي كه با گاز خردل صورت گرفت و نخستين تشكيلات درماني ويژه مصدومين شيميايي در جنوب كشور ايجاد شد.

حملات شيميايي در عمليات خيبر

در تاريخ 3 / 12 / 62 در جنوب كشور عمليات گسترده اي به نام خيبر آغاز شد، نخستين حمله گسترده و شديد با گاز خردل در اين عمليات صورت گرفت. در ابتدا دانش كمي

[ صفحه 40]

در مورد مكانيسم اثر و چگونگي برخورد با گاز خردل وجود داشت و به طور كلي سيستم مناسبي براي مقابله با اين گونه حملات نبود اما به تدريج سيستم درمان مصدومين شيميايي شكل گرفت.

حملات شيميايي در عمليات بدر

اهميت گازهاي اعصاب كه در عمليات بدر مورد استفاده وسيع قرار گرفت، در ايجاد آثار كشنده و سريع و نيز تأثير قطعي درمان مناسب و سريع مصدومين مربوطه مي باشد. در اين مرحله از جنگ، نقش حياتي سيستم درماني مستقل مصدومين شيميايي كه در سال 1362 بسيار ساده و مختصر بود، تجربه شد و تا خاتمه جنگي يكي از وظايف مهم بهداري به شمار مي رفت، پس از شروع عمليات بدر، مقامات كشور ما به طور رسمي به سازمان ملل متحد هشدار دادند كه عراق در تدارك تهاجم گسترده شيميايي عليه ايران است.

حملات شيميايي در عمليات فاو (والفجر 8)

عمليات بزرگ فاو (و الفجر 8) در تاريخ 20 / 11 / 64 رقم خورده است. پس از گذشت 3 روز طاقت فرسا و استقرار نيروها در منطقه فاو، پاتك هاي سنگين عراق شروع شد و جنگ سختي در گرفت كه طي آن عراقي ها از امكانات متنوعي از جمله تسليحات شيميايي استفاده نمودند. پس از گذشت حدود دو ماه و نيم، جنگ نيروها در زمين، هوا و دريا به اتمام رسيد و با استحكام خطوط دفاعي ايران در منطقه كارخانه نمك، براي مدتي طولاني آرامش نسبي بر شبه جزيره فاو حاكم شد.

فاو منطقه اي نيمه باتلاقي و پر از گياهان و نيزارهاي بلند و نخلستان هايي به ويژه در حاشيه هاي مجاور آب قرار دارد. با توجه به محدود بودن منطقه و امكان پايداري بيشتر عوامل شيميايي، امكان حملات شديد شيميايي بسيار بود. در روزهاي اول عمليات، به دليل بارندگي هاي شديد و بي وقفه و هواي ابري، پرواز هواپيماهاي عراقي به ندرت صورت مي گرفت، تا اينكه بالاخره حملات شيميايي آغاز شد.

در عمليات فاو، در

بهمن و اسفند 1364، نيروهاي عراق از گاز عصبي سارين به شكل بي سابقه اي استفاده كردند و استفاده از اين گاز تا خاتمه جنگ به عنوان يكي از موثرترين گازهاي ناپايدار جنگي، موقعيت خود را حفظ نمود. در اين مرحله از جنگ شيميايي كه با عمليات فاو همزمان بود، اگرچه گاز اعصاب به خصوص سارين به عنوان اصلي ترين سلاح شيميايي محسوب مي شد؛ حملات گاز خردل نيز به دفعات به وسيله هواپيما و توپخانه ها انجام گرفت.

حادثه سردشت

عراقي ها، مهمترين حملات شيميايي به مناطق غير نظامي پس از جنگ جهاني اول را در سال 1366 انجام دادند. حملات سنگين شيميايي ارتش عراق هم در شهرهاي ايران و هم در خاك عراق عليه اهداف غير نظامي بارها صورت گرفت. در گذشته نيز مناطق مسكوني، هدف قرار مي گرفتند ولي صدمات بسيار محدود بود. عراق در اين

[ صفحه 41]

مرحله از جنگ شيميايي، فشار را بر روي غير نظاميان متمركز كرد، چون اولا مي توانست مسئولين ايراني را نگران ادامه مقاومت در برابر خواسته عراق سازد و از سوي ديگر، روحيه مردم را در شهرهاي مختلف كشور كه اين بيماران را با بيماري هاي وحشتناك مي ديدند، تضعيف نمايد. ثانيا با توجه به اين نكته كه غير نظاميان در برابر حملات شيميايي آسيب پذيري بيشتري دارند،با صرف هزينه بسيار ناچيز، يعني انداختن تنها چند بمب شيميايي، هزاران بيمار را راهي مراكز درماني و نقاهتگاه هاي ايران در شهرهاي مختلف مي كرد و چون مصدومين شيميايي (خصوصا مصدومين عوامل تاول زا) بايد مدت زمان زيادي بستري شوند لذا عملا تعداد زيادي از تخت هاي فعال مراكز درماني ايران اشغال مي شد و اين

موضوع مي توانست آثار دردناك روحي براي مردم و كادر پزشكي به دنبال داشته باشد و علاوه بر آن خدمات پشتيباني درماني براي نيروهاي نظامي را مختل نمايد.

عمليات والفجر 10 حوادث مريوان و روستاهاي اطراف

در اوايل فروردين 1367 نگراني زيادي به دليل احتمال حملات شيميايي موشكي عراق به تهران و ساير شهرهاي بزرگ وجود داشت. خبرگزاري عراق در 9 / 1 / 67 به نقل از مسئولين عراقي اعلام كرد كه: «... عراق ممكن است به عنوان يك اقدام بازدارنده و كيفري، تعدادي از شهرهاي بزرگ ايران را هدف حملات شيميايي قرار دهد...». حتي در برخي از خبرها،فاجعه حمله شيميايي عراق به حلبچه و نقاط كرد نشين عراق را به ايران نسبت داده و اضافه نمودند كه به تلافي حملات فوق (!) عراق به شهرهاي پر جمعيت ايران حمله شيميايي خواهد كرد.

عليرغم اصرار مسئولين جمهوري اسلامي ايران، سازمان ملل در اعزام تيم كارشناسي اهمال مي كرد، تا اينكه سرانجام در 8 / 1 / 1367 هيأتي به تهران وارد شد. اين تأخير 12 روزه باعث شد تا شواهد مستند مربوط به گاز اعصاب و سيانيد هم از نظر مصدومين و شهدا و هم از نظر نمونه برداري (به علت ناپايداري عامل) قابل ارائه نباشند. ضعف ديگر كار هيأت اين بود كه تنها متخصص اين گروه يك پزشك بود و كارشناس مواد شيميايي و اسلحه شناس همراه تيم نبود و لذا گزارش كامل تهيه نشد، به علاوه هيأت اجازه بازديد از شهر حلبچه را نداشت.

حدود يك ماه بعد در گزارش منتشره از سوي آن هيأت ملاحظه شد كه كاربرد گاز خردل به عنوان عامل اصلي مسموميت معرفي و از عامل

اعصاب به عنوان عامل فرعي نام برده شده است؛ در حاليكه واقعيت اين نبود و شواهد باقيمانده در مورد عامل اعصاب در زمان حضور تيم در ايران از بين رفته بود و تنها به دليل تأثير سريع و ناپايداري شديد آن، بسيار ناچيز و غير قابل استفاده شده بود.

حملات عراق به مناطق فاو شلمچه مجنون

در تاريخ يكشنبه 28 / 1 / 1367، عراق حمله شيميايي خود را به منطقه فاو در خطوط مقدم و مناطق پشتيباني آن آغاز كرد. در اين حمله، عراق از توپخانه گاز اعصاب استفاده نمود، البته مقدار كمي نيز سيانيد به كاربرد. در پنجشنبه 1 / 2 / 1367 عراق برخي روستاهاي خوزستان در اطراف دارخوين و هويزه را مورد حمله با گاز اعصاب و سيانيد قرار داد كه عده اي شهيد و مصدوم شدند. عراق همچنان به تهديدهاي خود درباره تهاجم شيميايي به مناطق غير نظامي و شهرهاي بزرگ كشور، از جمله تهران ادامه داد. به دنبال تصرف فاو، عراق در تاريخ 4 / 3 / 1367 با حمله ديگري منطقه عملياتي كربلاي 5 (شلمچه) و سپس جزاير مجنون را نيز به تصرف خود درآورد. طي اين حمله، عراق از گلوله هاي توپ و بمب هاي حاوي گاز اعصاب نيز استفاده كرد.

كاربرد سلاح هاي شيميايي عليه كردهاي عراقي

علاوه بر كاربرد سلاح هاي شيميايي عليه ايران، نيروهاي تحت حاكميت صدام، رئيس جمهوري معدوم عراق، در

[ صفحه 42]

طول جنگ تحميلي به كرات براي سركوب كردهاي معارض اين كشور به قوه قهريه از جمله سلاح هايي كه سلاح خاص (شيميايي) مي ناميدند، متوسل شدند. با وجود اين، بمباران شيميايي حلبچه، در اوج جنايات شيميايي صدام قرار مي گيرد. هر چند، بمباران حلبچه نمونه اي از خشونت بارترين جنايات صدام حسين به شمار مي رود، موضوع بمباران شيميايي حلبچه چندان مورد بحث و مداقه علمي قرار نگرفته است. در زمينه دلايل عدم توجه به اين موضوع به عوامل مختلفي،از جمله عدم اقتضاي دامن زدن به اين موضوع بر اساس سياست ايالت متحده امريكا، مي توان اشاره

كرد. به عبارت ديگر، تنها بعد از حمله صدام به كويت، زماني كه سياست هاي كشور كويت ايجاب كرد، مسئوليت ارتكاب اين حملات از سوي صدام و نيروهاي تحت رهبري او مورد تائيد قرار گرفت. البته صدام در دادگاه محاكمه وي پس از دست گيري اش به دست نيروهاي امريكايي، مسئوليت كاربرد سلاح هاي شيميايي عليه ايراني ها را پذيرفته و از اين عمل ددمنشانه خود به عنوان يك افتخار ياد كرد.

در حالي كه پس از اين موضع گيري صدام، قسمت اعظم معما حل شده به نظر مي رسد، با توجه به مسئوليت هاي مستقيم و غير مستقيم حاميان بين المللي صدام و ازجمله ايالت متحده آمريكا در زمان جنگ عراق عليه ايران، راه زيادي براي احقاق حقوق قربانيان اين حملات وجود خواهد داشت. البته، اذعان دولت آمريكا بر نقش صدام در بمباران شيميايي حلبچه، به طور غير مستقيم در زدودن اتهامات واهي عليه جمهوري اسلامي ايران از يك سو نشان دادن مسئوليت واقعي دولت وقت عراق و حاميان آن از سوي ديگر بسيار حائز اهميت است. در عين حال، مي توان نتيجه گرفت كه انفعال جامعه بين المللي نسبت به اقدامات مغاير با حقوق بين الملل موجب تجري بيشتر صدام شده و در نهايت او را به كاربرد سلاح هاي شيميايي حتي عليه شهروندان خود رهنمون مي كرد. [26] .

يوسف هيلتر من [27] ، در بيان بخش عمده جنايت حلبچه و براي نشان دادن نقش دستگاه حكومتي صدام در اين جنايت معتقد است كه علي شيميايي، پسر عموي صدام كه توسط وي به عنوان رئيس پليس امنيتي عراق منصوب شده بود، به مدت دو سال در اين پست مشغول

فراهم كردن منويات صدام بود و وقت كافي براي سركوب كردها در اختيار داشت. وي در مارس 1987 با ارسال پيامي به كردها اعلام كرد كه دوران كردها ديگر به سر آمده است. به دنبال اين هشدار،از اواخر سال مزبور وي با به عهده گرفتن رهبري عمليات انفال، با «سلاح هاي خاص» اين عنوان در دوره حكومت صدام به سلاحهاي شيميايي اطلاق مي شد - شورشيان كرد را سركوب كرد. در واقع كاربرد سلاح هاي شيميايي عليه كردهاي عراقي يكي از مراحل هشت گانه عمليات سركوب كردها بود كه در نتيجه آن هزاران نفر در حلبچه كشته شدند و در موارد بعدي با ايجاد رعب و وحشت ناشي از كاربرد اين سلاح ها، آن دسته از مردان، زنان و كودكان روستايي كه از اين حملات نجات پيدا كرده و پا به فرار مي گذاشتند. به دست سربازان رژيم بعثي كه از قبل در انتظار آنها بودند، اسير و تحويل پليس امنيتي عراق مي شدند. گروه ويژه قتل عام اين اسيران، كار را تمام مي كردند و آن عده كه جزء اعدامي ها نبودند، به مناطق دور دست تبعيد مي شدند.گفته مي شود كه بين هفتاد تا هشتاد هزار نفر از مردان كرد در طول اين عمليات مفقود شدند و خبري از سرنوشت آنها به دست نيامده است.

شكي نيست كه حكومت ريگان از تمام آنچه به سر كردها مي آمد، مطلع بود. اسناد دولت آمريكا و مصاحبه برخي از مسئولين اين كشور ادعاي مزبور را تائيد مي كند. مي توان گفت كه دليل حمايت هاي مختلف سياسي، اقتصادي و حتي نظامي با دادن اسلحه و اطلاعات امنيتي و نظامي مربوط به جنگ - دولت امريكا از صدام به

دليل ترس ايالات متحده آمريكا از نفوذ انقلاب اسلامي ايران

[ صفحه 43]

در منطقه بود. بديهي است كه جنگ و كاربرد سلاح شيميايي عليه ايران از ديدگاه صدام و آمريكا مي توانست بازدارنده باشد. دستگاه اطلاعاتي امريكا كاملا نسبت به اقدامات صدام آگاه بود، با وجود اين، براي ممانعت از توسل او به سلاح شيميايي به هيچ اقدامي دست نزد. در واقع،در مقابل صدام، آمريكا نه تنها با يك ژست سياسي كاربرد سلاح شيميايي توسط او را محكوم نكرد، بلكه در سال 1984 با اعزام دونالد رامسفلد به عنوان فرستاده ويژه به عراق، خواهان تجديد روابط سياسي با اين كشور شد.

جمع بندي

شايد بتوان گفت تا دهه 1980 خلع سلاح و كنترل تسليحات، موضوعات خاص دو بلوك شرق و غرب بوده و مجموعه جهان سوم به طور عمده نقش حاشيه اي در اين فرايند داشتند. با تحولات عمده اي كه در معادلات روابط بين الملل رخ داد، جهت گيري هاي خلع سلاح و كنترل تسليحات نيز وارد عرصه ديگري شد و در واقع با فروكش كردن رقابت هاي سنتي شرق و غرب شكل ديگري از معماري روابط بين الملل مطرح شد كه طي آن كنترل تسليحات از جايگاه ويژه اي برخوردار گشت.

در طول دهه 1980، اقدام عراق در كاربرد سلاح شيميايي عليه ايران و حتي شهروندان خود نيز عامل مهمي در اقناع جامعه بين المللي براي انعقاد يك معاهده بين المللي براي منع جامع سلاح هاي شيميايي بود كه در عين حال اين معاهده نواقص مكانيسم هاي قبلي را نيز نداشته باشد. بر همين اساس بود كه كنوانسيون سلاح هاي شيميايي در سال 1993 با هدف جلوگيري

از توليد، انباشت، استفاده و توسعه سلاح هاي شيميايي و الزام به انهدام كليه سلاح هاي شيميايي منعقد شد. مفاد و مقررات اين كنوانسيون به طور يكسان و غير تبعيض آميز براي تمام دول عضو الزام آور بوده و در صورت اثبات عدم پايبندي يك كشور عضو نسبت به تعهدات خود، سازمان منع سلاح هاي شيميايي، سازمان بين المللي مجري كنوانسيون، مي تواند مجازات هاي سختي را عليه كشور خاطي تعيين و اعمال نمايد.

كنوانسيون منع سلاح هاي شيميايي نسبت به ديگر معاهدات بين المللي كامل ترين و جامع ترين آنها محسوب مي گردد چرا كه ضمن ممنوعيت كامل چرخه حياتي يك سري از سلاح هاي كشتار دسته جمعي، داراي مباني محكم بازرسي و مقررات سفت و سخت نظارت بر پايبندي و حسن اجرا، ارائه اطلاعات، سازمان اجرا كننده شده است. در واقع، كنوانسيون شيميايي، نخستين سند بين المللي خلع سلاحي است كه هدف غايي آن از بين بردن يك طبقه كامل از سلاح هاي كشتار جمعي است. [28] .

اما نتيجه فوق، با تمام اهميتي كه دارد،تنها يك روي سكه را نشان مي دهد. در اين جنگ سكوت خارجي و انفعال جامعه بين المللي در مقابل كاربرد سلاح هاي شيميايي توسط عراق، هموار كننده مسير كاربرد فزاينده سلاح هاي شيميايي توسط عراق عليه ايران و حتي شهروندان عراقي بود. به عبارت ديگر، كشورهاي خارجي و به خصوص قدرت هاي خارجي و سازمان ملل با برخورد انفعالي خود صدام را در كاربرد سلاح شيميايي جري تر ساختند. زيرا عليرغم اعزام چندين هيأت بازرسي سازمان ملل به ايران و تائيديه گروه هاي حقيقت ياب در مورد كاربرد اين سلاح ها، شوراي امنيت نه تنها عراق را محكوم نكرد بلكه در عباراتي مبهم

«از طرفين خواست تا از كاربرد سلاح هاي شيميايي خودداري كنند». عباراتي كه براي دو طرف تعهد يكساني را مشخص مي كرد، هر چند ايران نقشي در كاربرد سلاح هاي شيميايي نداشت.

به هر حال، در اثر حملات شيميايي عراق هزاران نظامي و غير نظامي جان خود را از دست دادند و يا به دليل مصدوميت هاي شيميايي خود و خانواده شان با آثار و عوارض ناشي از اين مصدوميت رنج مي برند. اما از بعد امنيت منطقه اي و چشم انداز آتي آن، اين انفعال جامعه بين المللي موجب شد تا ميل به اشاعه سلاح هاي كشتار جمعي در سال هاي بعد در منطقه تقويت شود. زيرا وقتي كشورهاي منطقه شاهد بودند كه ايران در برابر حملات شيميايي صدام بي دفاع مانده و مكانيسم هاي بين المللي هيچ كمك و حمايتي براي ايران ارائه ندادند، به صورت كاملا طبيعي نتيجه گرفتند كه مهمترين اصل تأمين امنيت ملي اصل خود اتكايي و بازدارندگي در برابر تهديدات از طريق دستيابي به سلاح هاي كشتار جمعي است. [29] .

پاورقي

[1] Necessity Knows No Rule.

[2] «تاريخ جنايت بار جنگ شيميايي از آغاز تا حلبچه» رسالت،22 / 1 / 67، ص 4.

[3] حسين علايي و بابك خواجه كاوسي، صنايع شيميايي، تسليحات و خلع سلاح شيميايي، تهران؛ موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1371، ص 44.

[4] حقوق مخاصمات مسلحانه، ترجمه دكتر سيد علي هنجني، تهران: دفتر خدمات حقوقي بين المللي، 1369، ص 132.

[5] رضا نجفي «عوامل موثر و دلايل تدوين كنوانسيون سلاح هاي شيميايي»، رساله كارشناسي ارشد، دانشكده حقوق و علوم سياسي، دانشگاه تهران،1375.

[6] A. Kuntsewich and Y.Nazardim "Ban All Chemical Weapons" International Peace and Disarmament,Scientific Council on Peace

and Disarmament Naula 1987.P69.

[7] حسين علايي و بابك خواجه كاوسي، پيشين ص 45 و 44.

[8] همان، ص 45.

[9] Roblinson. A Chemical and Biological Warfare (Stevens and Sona Ltd.1968) P.47.

[10] SIPRI Biological Chemical Warfare Studies , Proceedings of SIPRI and Pugwash Conference, 1986,P106.

[11] در دومين كنفرانس لاهه در سال 1907 بود كه تلاش هاي بين المللي خلع سلاح به اولين قرارداد بين المللي كه از نظر حقوقي تعهد آور بود، نايل آمد. در اين كنوانسيون، منع قبلي استفاده از سلاح هاي سمي در جنگ تأييد شد. در ماده 23 بندهاي (الف) و (ر) اين كنوانسيون در مورد جنگ هاي زميني تصريح شده كه حق هر دو طرف متخاصم در به كارگيري وسايلي كه به دشمن صدمه بزنند، نامحدود نيست و به كارگيري جنگ افزارها، پرتاب كننده ها يا مواد با هدف ايجاد آسيب غير عقلايي به ويژه استفاده از سم يا جنگ افزارهاي سمي ممنوع است. به هر حال كنوانسيون لاهه كه محصول زمان خود بود، از هيچ مقرراتي براي اعمال بازرسي برخوردار نبود و در آن از نحوه برخورد با موارد عدم رعايت مفاد كنوانسيون ذكري به ميان نيامد. طبق ماده 3 اين كنوانسيون، در صورتي كه طرف مقابل مقررات كنوانسيون را نقض كند، با توجه به اقتضاي مورد، موظف به پرداخت غرامت است. با شروع جنگ جهاني اول كنوانسيون نتوانست از وقوع جنگ شيميايي ممانعت به عمل آورد و هر دو گروه دول متحد و متفق از سلاح هاي شيميايي استفاده كردند.

[12] Goldblate. Jozef "Chemical Disarmament from the Bon on Use to a Ban of Possession, Background Paper Number 17 , the Canadian Institute for International Peace and

Security (Feb 1988) P.1.

[13] Natalino Ronzitti Workshop on CWC, A Breakthrough in Multilateral Disarmament, Hague Academy of International Law 1994.

[14] حسين، علايي، جنگ شيميايي تهديد فزاينده، تهران: موسسه اطلاعات، 1367، ص 12.

[15] حسين علايي و بابك خواجه كاوسي، پيشين، ص 46.

[16] Glodblate, Jozef "The Problem of Chemical and Biological Warfare" Sipri CBW Studies, Vol. IV, P.2.

[17] SIPRI CB Studies Vol.1 p Xll.

[18] حسين علايي و بابك خواجه كاوسي، پيشين، ص 46.

[19] «از حشره كش تا بمب شيميايي» آدينه، شماره 1367،22، ص 13.

[20] حميد بعيدي نژاد، سيستم هاي نظارت بر اجراي تعهدات در كنوانسيون سلاح هاي شيميايي، تهران: وزارت امور خارجه، بي تا، ص 12.

[21] حسن مشهدي، «خلع سلاح و امنيت جهاني»، روزنامه اطلاعات، 30 دي ماه 1370، ص 12.

[22] Kuntsewich and Narkim Op cit P.31.

[23] SIPRI CB Studies Op cit P.Xll.

[24] رضا نجفي، پيشين، ص 13.

[25] سيد عباس فروتن، جنگ شيميايي عراق و تجارب پزشكي آن، تهران: دانشگاه علوم پزشكي بقيه ا... (عج)، 1382.

[26] Joost R Hiltermann.A Poisonous Affair: America Iraq and the Gassing of Halabja Cambridge University Press 2007 346 PP.

[27] يوست هيلترمن به عنوان مدير بخش نظارت بر تسليحات در سازمان ديده بان حقوق بشر، گزارش مفصلي از قتل عام كردهاي حلبچه با گازهاي شيميايي براي اين سازمان تهيه كرده بود. در سال 2007 نتيجه مطالعات خود در اين زمينه را در قالب يك كتاب منتشر كرد. وي اكنون مدير پروژه خاورميانه در گروه مطالعاتي بحران هاي بين المللي است.

[28] براي اطلاع بيشتر از محتوا و وضعيت اجراي كنوانسيون سلاح هاي شيميايي ر.ك: www.opcw.org.

[29] Just Hiltermaan "Qutsiders as Enablers" Chapter 6 in Lawrence G Potter and Gary Sick iran/Iraq

and the Legacies of war (NY:Palgrave Macmillan 2004).

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109