نقدي بر فرقه بهاييت از آغاز تا دوره معاصر

مشخصات كتاب

مؤلف: حسين قدمي

مقدمه

قريب يكصد و هفتادسال قبل ايران سرزمين پاكان شاهد ادعاي دروغين وبي اساس يكي ديگر از مكذّبين و سوء استفاده كنندگان از احساسات و عواطف بسيط جامعه بشري بود. در كتاب «ديد» از كتب مقدس هندوان آمده: «در آخر الزمان ملكي ظهور خواهد كرد كه پيشواي مردم و مقتداي آنها خواهد بود و نامش منصور است و بر تمام اهل عالم چيره خواهد شد و تمام انسانهاي مؤمن و كافر را مي شناسد.» (بشارات العهدين - ص245) و ما نيز با اين نام حضرت را در دعاي زيارت عاشوراء مي ناميم. در كتاب «جاماسب» شاگرد زرتشت آمده: «.. مردي ظهور خواهد كرد كه بر دين جدش مي باشد و زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد و از شدت عدالت او گرگ و ميش با هم در يك ظرف تناول خواهند كرد.» (بشارات العهدين - ص258). نظير همين تعابير در كتاب «زند» نيز موجود مي باشد. (همان مصدر - ص 238) در كتاب آسماني «تورات» متعلق به امت يهود آمده است: «درباره ي نسل اسماعيل نيز شنيدم و من نيز مبارك و خجسته مي دانم و از نسل آن پيامبر دوازده امام و سيد بزرگوار مي آيند و آنها را امتي بزرگ قرار مي دهم.» (كتاب التكوين: 20- 17) در قرآن كريم نيز آيات و روايات فراواني دال بر اين موضوع وجود دارد(سوره مباركه انبياء- آيه شريفه: 105) (سوره مباركه نور- آيه شريفه: 55) (سوره مباركه قصص- آيه شريفه: 5) (سوره مباركه توبه- آيه شريفه: 33). در كتب برادران شريف اهل سنت نيز اشارات زيادي شده است كه از باب اختصار به چند كتاب اشاره مي شود: (تفسيرابن كثير دمشقي - ج2- ص45 - ج3- ص401) (تفسير قرطبي - ج8- ص111) (الدر المنثور - سيوطي - ج7- ص483-484) (روح المعاني - آلوسي- ج7- ص111- ج12- ص14- ج13- ص171) (المنار المنيف - محمد ابن ابي بكر ايوب الزرعي-ج1- ص155) (فتح الباري - ابن حجر العسقلاني-ج7- ص169) (ابن حجر هيثمي - الصواعق المحرقه - ج2- ص480) (الفتوحات الاسلاميه - احمد زيني دحلان - ج2- ص299-300) (التاج الجامع للاصول - شيخ منصور علي ناصف - ج5 - ص341-360) (نور الابصار - محمد شبلنجي - ص189) و........ كه ذكر همه ي آنها در حوصله ي اين مقال نمي گنجد. اين اسناد و كتب گواه و شاهدي بر ظهور سيدي مطهر از ذريه ي غضنفر و از احفاد ابي قاسم طوبي و سقر و نسل ابي شبير و شبر حضرت صاحب العصر و القدر مي باشند. نكته اي كه در بحث و گفتگوي محترمانه با اتباع فرقه ي معدود بهاييت به ذهن هر انسان ساده انديشي خطور مي كند آن است كه: كدام كتاب آسماني و الهي مژده و بشارت به ظهور «بهاءالله» داده است؟ «قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين. بدون ترديد در كتب عهد عتيق موجود نمي باشد. و شايد در آينده با كمك بني اسراييل زمان در اين كتب ارجمند دستبردي شود و آياتي مفتريه ساخته شود كه جاي تعجب نيز نمي باشد چون محصول خودشان مي باشد. جالب است كج فهمي و عدم درايت مبررين اين فرقه را در فهم بعضي از آيات كريمه الهي اشاراتي داشته باشم.

سوء برداشت از كريمه پنجم از سوره مباركه «سجده»

بسيار تلاش نمودند تا بتوانند آيه ي شريفه پنجم از سوره مباركه سجده را سند قرآني در بشارت به ظهور پيامبر!! خود قرار دهند - يدبّر الأمر من السماء إلي الأرض ثم يعرج إليه في يوم كان مقداره ألف سنه مما تعدّون - صدق الله العلي العظيم «او امر عالم را (نظام اكمل و احسن) از آسمان تا زمين تدبير مي كند سپس روزي كه مقدارش به حساب شما بندگان هزار سال است باز به سوي او بر مي گردد (ترجمه ي مرحوم الهي قمشه اي). فرقه بهاييت معتقد است با شهادت امام حسن عسكري عليه السلام به سال 259 قمري با استناد به اين كريمه عدد 1259حاصل مي گردد كه به زعم آنها سال ظهور طلعت باب است. چرا با اين همه غفلت دوران ولايت امام زمان عليه السلام را ناديده انگاشتيد؟ حال آنكه اين موضوع چنانكه پيشتر اشاره شد بر كسي جز جناب بهاءالله پوشيده نيست و بشارت به ظهور كسي داديد كه در هيچ كتاب آسماني و معتبر ارضي وجودش قابل اثبات نيست. البته نگارنده در سطور بعدي وجودش را ثابت خواهد كرد. در كتب تعليمي فرقه ي بهاييت در شرح و بررسي كريمه 105 و106 از سوره مباركه «انبياء» كه مژده به ارث بردن زمين توسط عباد صالح خداست آورده اند: «از امام باقر عليه السلام نقل شده است مقصود از بندگان در اين آيه همان ياران مهدي موعود است و دليل درستي اين روايت اتفاق عامه و خاصه از فرق شيعي و سني است». (گلگشتي در قرآن مجيد - ص60- چاپ: كانادا) چگونه است در كتب سماوي بطور مباشر و غير مباشر به ظهور حضرت در آخر الزمان اشاره شده ولي فرقه بهاييت معتقد است تدبير و تنظيم عرش الهي بوسيله محمد بن عبدالله و يازده وصي او كامل شد و حال آنكه در ديگر كتب آورده اند: پيغمبر گفت: اگر نماند از دنيا مگر يك روز خداي آن روز را چنان درازش گرداند تا برانگيزد مردي صالح از اهل بيتم وآن مرد از اولاد فاطمه سلام الله عليها است. (مسند احمد حنبل - ج1-ص376 - ص430 - ص 99) (المستدرك علي الصحيحين - ج 4- ص 557) كدام مفسر و عالم علوم قرآن از صدر اسلام تا كنون از اين آيه كريمه برداشت بشارت به ظهور داشته كه وي چنين برداشت نمود.؟؟؟!!! نگارنده اين مقال كه خداوند او را توفيق مطالعه هفتاد و نه دوره از كتب ارجمند تفسيري شيعه و سني داده تاكنون به چنين موضوعي برخورد نكرد.

سوء استفاده از واژه «خاتم» و اراده باطل از اين سخن حق

در كريمه ي چهل از سوره مباركه ي احزاب اين واژه شريف آمده در فرهنگهاي لغت عربي مانند لسان العرب ابن منظور آمده است: «ختَم يختم ختماً و ختاماً و الختَم و الخاتم و الخاتم و الخاتام: من الحلي كأنه اول وهله ختم به: به معني: از زيبايي است گويا آن نخستين مرتبه چيزي است كه بدان نيز پايان يافته است (لسان العرب ابن منظور ماده ختم) اين معني را قواميس ذيل نيز آورده اند: (العين - خليل بن احمد - النوادر - ابوزيد انصاري - جمهره اللغه - ابن دريد - تهذيب اللغه - ازهري - الصحاح - جوهري - اساس البلاغه - زمخشري - القاموس المحيط - فيروز آبادي - تاج العروس - زبيدي - مفردات القرآن - راغب اصفهاني) و بسياري از كتب لغت عربي و تفسيري كه اين معني را تاييد نمودند. با اين معني فرقه بهاييت كه معتقد است اين واژه اسم فاعل نيست و معني پايان بخشي از آن اراده نمي شود نه تنها اثبات ظهور نيست بلكه اثبات ختم نبوت است چون معتقديم پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله وسلم اول و آخر نبوت است و ساير انبياء و رسل از نور وجودي ايشان بهره مندند. در صورتي كه اين معني را نپذيرند و اين واژه را به معني مهر و انگشتر بدانند بازهم چنانكه بر جامعه بشري و مناسبات انساني و اجتماعي حاكم است مهر را در پايان و ختم هر قرار داد و قانون مي زنند و سطور و مطالب بعد از آن فاقد هرگونه اعتبار است. چگونه است خط دهندگان فرقه بهاييت اين آيات الهي را در قرآن نمي بينند: إنَّ الدين عند الله الاسلام (آل عمران: 19) رضيت لكم الاسلام دينا (مائده: 3) من يبتغ غير الاسلام ديناً فلن يقبل منه و هو في الآخره من الخاسرين (آل عمران: 85) اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي (مائده:5) صدق الله العلي العظيم.

عوام فريبي در نزد فرقه بهاييت

سوره مباركه بقره آيه شريفه يكصد و سيزده به اختلافات دو گروه يهود و نصاري اشاره دارد

و قالت اليهود ليست النصري علي شيء و قالت النصري ليست اليهود علي شيء و هم يتلون الكتاب صدق الله العلي العظيم. اين دو گروه در حالي كه صاحب شريعت الهي مي باشند يكديگر را تحقير مي نمودند. فرقه بهاييت معتقد است: «بديهي است حل اين اختلافات و بيان حقيقت مسائل بايستي در اين جهان شود تا شايد سبب هدايت شود. اين كيفيت در ظهور اعظم الهي و نزول آيات محكمه شريعت بهايي به تمام معني تحقق يافت.» (گلگشتي در قرآن مجيد - ص139- چاپ: كانادا). و گفته اند حل اين مشكلات در قرآن به قيوم قيامت موكول شد در حالي كه در شريعت بهايي حل شد. جناب بهاء! پيروان شما شاهد جنگهاي جهاني اول و دوم و سوزاندن سه ميليون يهود در كوره هاي آدم سوزي نبودند؟ و همين امروز شاهد هتاكي و بي حرمتي يهود و نصاري نسبت به هم نمي باشند. در يك انديشه عقلاني اين اختلاف موجود چگونه در فرقه بهاييت حل شده و كشور غاصب اسرائيل كه به لحاظات مختلف مورد توجه اين فرقه است قادر به حل مشكلات فيما بين نمي باشد؟ چگونه همين رژيم غاصب از تفكرات شما استفاده نمي كند؟ پس همان پيش بيني قرآني صحيح مي باشد.

عرفان در نزد فرقه بهاييت

«براي شناخت آن مراحل شما را به مطالعه كتاب «هفت وادي» نازله از قلم حضرت بهاءالله توصيه مي كنيم: وادي اول: طلب دوم: عشق سوم: معرفت چهارم: توحيد پنجم: استغناء ششم: حيرت هفتم: فناء في الله. جناب بهاء! اگر قريب 170سال قبل اين موضوعات در ديدگاه شما بكر و جديد و با استعانت حق با قلم شما نازل گرديد بهتر است بدانيد و به اتباع خود بگوييد 1200سال قبل از ولادت خودتان عرفاء و حكماء اسلام شكل كاملتر آنرا بيان نمودند كه از باب اختصار نام چند تن از اين بزرگان را كه هرگز مانند....... ادعايي ننمودند يادآور مي شوم: رابعه عدويه - سفيان ثوري - فضيل عياض - معروف كرخي - بايزيد بسطامي - سري سقطي - سهل بن عبدالله تستري - جنيد بغدادي - شبلي - ابونصر سراج - ابوعلي دقاق - شيخ ابوالحسن خرقاني - شيخ ابوسعيد ابوالخير - خواجه عبدالله انصاري - امام محمد غزالي - احمد غزالي - شيخ احمد جام - سنايي غزنوي - عبدالقادر گيلاني - شيخ شهاب الدين سهروردي - ابوحفص سهروردي - شيخ عطار - ابن عربي - صدر الدين قونيوي - مولوي - حافظ - سعدي - محمود شبستري - صفي الدين اردبيلي - علاءالدوله سمناني - اوحدي - عماد فقيه - سيدقاسم انوار- جامي - شمس الدين لاهيجي و عثمان هجويري و...........

نوروز در نزد بهاييان است

در كتاب «اقدس» آمده: «يا قلم الاعلي قل يا ملأ الانشاء.... وجعلنا النيروز عيداً لكم بعد اكما لها» (اقدس - ص 15- بند 43) قطعاً ايرانيان پاك سرشت و فرخ نهاد و صاحب بيش از 7000 سال تمدن و فرهنگ مي دانند چنانكه تمام ايران شناسان فرهيخته همچون پروفسور گوستاولوون و پروفسور آرتور كريستن سن و ريچارد و...نيك مي دانند نوروز و رسوم و آداب وابسته به آن قبل از ظهور بسياري از اديان الهي و حتي دين مبين اسلام در ايران اجراء مي شد و اينك نيز مي شود و در آينده نيز خواهد شد. آيا نوروز متعلق به تمام جهانيان است يا متعلق به پارسي زبانان خوش گفتار؟ آيات و احكام يك دين متعلق به بشريت است يا يك قوم خاص؟؟.اسلام نيز با آشنايي كامل از نوروز و اين سنت حسنه ايراني آنرا تصديق نمود و بدان سفارش نمود. اين موضوع چه ارتباطي با اقدس دارد جاي بسي انديشه است. و اگر قرار باشد اين آيه الهي باشد بايد براي تمام آداب و سنن كشورهاي جهان آيه آيد و در آن صورت اقدس و كتب مشابه آن بايد چند صد جلد باشد و اين از خصايص كتب الهي دور به نظر مي رسد. واعلم

ايرادات ادبي «اقدس»

اشكالات صرفي و نحوي و زبان شناسي و بلاغي در كتاب «اقدس» كه در ديدگاه آنان منزل الهي است بسيار ديده مي شود. چگونه تاكنون ابناء البشر حتي يك اشتباه قابل اثبات از قرآن مطرح ننموده اند ولي هر كسي تنها با مطالعه يك دوره زبان و ادبيات عربي متوجه بسيط ترين اشكالات مذكور در اين كتاب خواهد شد. اگر آسماني است چگونه اين همه اشكال وجود دارد؟! آيا نعوذ بالله من الشيطان و شبهه دانش خداوند به هنگام نزول اين كتاب دچار نوسان مي شده؟؟؟؟!!!! بنابراين خلاف اين مدعي به سهولت ثابت است.

زبان «اقدس»

در قرآن كريم بيان شده: و ما أرسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبّين لهم - صدق الله العلي العظيم. (ابراهيم: 4) خداوند مي فرمايد: هر پيامبري را با زبان قوم خود فرستاديم. آقا ميرزا حسينعلي خان نوري مازندراني از توابع مازندران كه افتخار علوي بودن و اولين نژاد ايراني در محبت و عشق به اهل البيت عليهم السلام را دارند مي بايست كتاب منزلش يا به لهجه مازندراني باشد يا به زبان فارسي ولي چنانكه مشهود است به زبان عربي مي باشد. نيك مي دانيم تورات به زبان (عبري) و انجيل به زبان (سرياني) و قرآن به زبان (عربي) و اقدس به زبان (عربي)!!!!!!! شايد شما نيز مانند نگارنده ي اين مقال گمان كنيد «مردم مازندران و به ديگر تعبير ايرانيان پارسي گوي در 169 سال قبل عربي صحبت مي نمودند و دوباره ايراني گشتند؟؟!!!!!!!!! و يا بايد و به ناچار به بطلان اين كتاب و.... معتقد باشيم.»

رد نبوت بهاء از زبان فرزندش

اشاره

عبد البهاء غصن اكبر بهاءالله به ميرزا حسن نامي اطلاع داده است: «ما داعيه نداريم ما كه دعوي نبوت و امامت و رسالت نكرده ايم چه سؤالي و چه جوابي؟ من بنده اي از بندگان جمال مباركم. و در راه محبت در بين بشر خدمت مي كنم. آقاي ميرزا حسن اگر سؤالي دارد علماء و فقهاء و حكماء در عالم بسيارند مشكل غامضه و مطالب معضله حل مي كنند و ما كه دعوي علم و دانش نكرده ايم و به ما چه كار دارد؟» (خاطرات نه ساله - ص107). نوشته هاي عبد البهاء و يارانش تناقض دارد و آنانكه سخن او و پدرش را وحي ميدانند حكم دلسوزان مشفق تر از مادر دارند.

ادعاي شگفت انگيز «خدا بودن (الوهيت)» جناب بهاءالله در كتب فرقه بهاييت

قبل از بيان اين بخش استعاذه مي كنم و گويم: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم و شبهه 1- ميرزا حسينعلي خان نوري معروف به «بهاءالله» در كتاب «بديع» گفته: «انني انا الله لا اله الا انا كما قال النقطه (ميرزا علي محمد الشيرازي) من قبل و بعينه يقول من يأتي من بعد». بدون ترديد من خدا هستم و خدايي جز من نمي باشد چنانكه ميرزا علي محمد شيرازي هم گفت خداست و بعد از اين افرادي مدعي اين مقام خواهند شد.!!!!!!!! (بديع - ص154) 2- عباس افندي در كتاب تاريخ صدر الصدور گفته: «مقام حضرت اعلي ميرزا علي محمد الوهيت شهودي و مقام جمال اقدس و اقدم (ميرزا حسينعلي) احديت ذات هويت وجودي و رتبه اين عبد (عباس افندي) عبوديت حقيقي وهيچ تفسير و تاويلي ندارد.!!!!!!!!!! (تاريخ صدر الصدور - ص207) 3- جمال مبارك (ميرزا حسينعلي) در قصيده و رقاييه مي گويد: «كل الالوه من رشح امري تالهت كل الربوب من طفح حكمي تربت» همه خدايان از اثر من به خدايي مي رسند و تمام پروردگاران از ريزش حكم من به مقام ربوبيت رسيدند.!!!!!!!! (مكاتيب - ج2- ص254- 255) 4- يكي از بهاييان از عبدالبهاء پرسيد: مقصود از مالك دنيا در انجيل چيست؟ پاسخ داد: مالك دنيا جمال مبارك (ميرزا حسينعلي) است..!!!!!!!! (مكاتيب - ج3- ص404) 5- عباس افندي و خواهرش (ورقه عليا) بهاييان را به پرستش و بندگي و ستايش بهاءالله تشويق مي كردند و عبوديت اغنام در برابر بهاء را مي ستودند و بهاييان را «بندگان جمال مبارك ابهي و بندگان صادق جمال مبارك» خطاب مي كردند.!!!!!!!! (مكاتيب - ج2- ص56 - ص12- 14- 33 -37) 6- «اسجدوا الله ربكم العلي الاعلي الذي كان في جبروت البقاء باسم البهاء و في ملكوت السماء بالعلي مذكورا.» در برابر پروردگار علي اعلي سجده كنيد كه در جبروت بقا آسمانها با نام بهاء است و در ملكوت اسما با نام علي خوانده مي شود.!!!!!!! (مبين - ص167)

هويت جناب بهاءالله با استفاده از كتب فرقه بهاييت

1- صفت و نعت «عليه» از آن دولت ايران و صفت «فخيمه» از آن دولت بريطانيا و صفت و نعت «بهيه» از آن دولت روسيه بود. با پناهندگي جناب بهاء به سفارت روس قول داد دينش را به پاس داشت خدمات آنها به وي «بهايي» نامد. و دخترش را «بهيه» ناميد. و آواره مينويسد: طاهره اولين كسي بود كه ميرزا حسينعلي خان را «بهاء» لقب داد. (كواكب - ج1- ص257- 271- 272) 2- مورخان بهايي معتقدند: لقب «بهاءالله» از روي قرعه در دشت بدشت انتخاب گرديد.!!! (ظهور الحق - ص110-) (كتاب حضرت بهاءالله - ص39) 3- شوقي افندي مي گويد: هدف ما در تلاشهاي روس بهيه و انگليس فخيمه ايجاد دين و مذهب نبود. (كتاب خصايل اهل بهاء - ص91) (نظر اجمالي - ص115) 4- بهاء مشوق معاشرت بهاييان با تمام اديان با روح و ريحان است الا درباره ي مسلك خود كه هيچ بهايي حق تحري حقيقت را ندارد. بنده مخلص جناب ميرزا حسينعلي (بهاءالله) و آقاي عبد البهاء كه در عوام فريبي دست اسلافش را بسته گوي سبقت را از ايشان ربود افتخار كشور انگلستان بود و در ازاي خدمات صادقانه اش!! مورد توجه دولت انگليس قرار گرفت و مفتخر به لقب «سر عبدالبهاء» گرديد. (كواكب - ج2- ص296) 5-سخن تاريخي بهاء پيامبر ادب و عرفان!!!! هر كس بهاء را منكر شود سزاوار است از مادرش وضع خود را بپرسد و هر كس دشمن او باشد قطعا شيطان در بستر و رختخواب مادرش رفته است (گنج شايان - ص78- 79) (مائده آسماني - ج 4- ص 355) جناب بهاء! عزت قلمم را بيش از آن مي دانم كه ادامه دهم و شرمنده ي خواننده ي محترم اين مقال گردم. شما كه با وحي ارتباط داشتيد نپرسيديد «ادب نبوت چيست؟؟»

يك حركت خزنده و فريبنده در فرقه بهاييت

بهاييان در يك حركت خزنده و حالتي حق به جانب قصد انتخاب دوست براي «بهاء الله» دارند و با تعابير خدعه آميز «اعراض از آيات الهي ظلم است و معرضين به علت انكار آيات دلهايشان مختوم و گوش هايشان ناشنوا است و هرگز راه هدايت را نخواهند يافت». جملات در ظاهر زيباست و بدون ايراد. اما نيت آنها در زير نهفته است و مي گويند يهوديان كتب بسياري را در رد عيسي بن مريم عليهما السلام و عيسويان آثار زيادي را در رد پيامبر اسلام نگاشتند و مسلمين نيز ديباچه هايي در رد بهاييت به زيور طبع رساندند. به هوش باشيم: اولا: ميان پيامبران هيچ اختلافي نيست و هرچه هست متعلق به افراد كم دانش و متعصب آنهاست. و به فرموده خداوند در سوره مباركه «بقره» لا نفرق بين احد منهم. ثانيا: شما نخست «نبوت» بهاءالله را با كتب آسماني ثابت كنيد سپس وارد اين تظلم و دادخواهي شويد. و بقول عامه: اول برادري را به اثبات برسان بعد ادعاي ارث نما. ثالثا: هيچ پيامبري رسول قبل از خود را رد نكرده و پيامبر بعد از خود را نيز معرفي نمود و در ختم رسل بودن پيامبر عظيم الشأن اسلام و ختم اوصياء بودن حضرت صاحب العصر و الزمان نه تنها شكي نيست كه مجال براي بحث نمي ماند. و از باب يادآوري به چند كتاب درباره مراجعت مي نماييم. 1- در جزء دوم از كتاب پنجم (سفر خامس) تورات آمده: «نابي أقيم لاهيم مقارب اجئهيم كاموخا ايلا وشيما عون» ترجمه عربي آن: نبيّا أقيم لهم من وسط اخوتهم مثلك به فليؤمنوا. يعني: از ميان خودتان پيامبري براي آنها انتخاب شده مانند خودت پس به او ايمان آوريد. (افحام اليهود - سموأل المغربي - ج1- ص113-تحقيق د. شرقاوي) 2- در كتاب مقدس «كتاب دانيال» ص 1567- فصل 12 - بند 31 و كتاب اشعياي نبي - باب 59 - كتاب حيقوق نبي - فصل 2- بند 3 وهمان كتاب ص1220- فصل 11 - بند 101 اشاره مستقيم به ظهور امام زمان سلام الله عليه در آخر الزمان دارند. 3- در كتاب مقدس «انجيل» (متي) باب 25- ص60- بندهاي 31- 33 در كتاب مقدس «انجيل» (لوقا) باب 12- ص154- بندهاي 35- 37 در كتاب مقدس «انجيل» (مرقس) باب 13- بندهاي 32- 37 در كتاب مقدس «انجيل» (يوحنا) باب 5 - بندهاي 26- 28 نيز به ظهور آقا صاحب الامر در آخر الزمان اشاره دارند. 4- در كتاب «زند بهمن يسن» ص19 و جاماسب نامه ص25 و بشارت ظهور ص20 نيز با چنين مفاهيمي برخورد مي كنيم. در مكتب ارجمند اهل البيت عليهم السلام نيز 148 روايت پيرامون ذريه امام حسين بودن و 147 روايت در فرزند امام حسن عسكري بودن و 39 روايت در اقتداي حضرت عيسي بن مريم پيامبر محبت به وجود نازنين امام زمان در زمان ظهور موجود مي باشد. اين كتب موجود است و فناوري اطلاعات نيز پيشرفته است. حال نوبت شماست كه جناب «بهاءالله» را در كتب پيشين ثابت كنيد. ولن تفعلوا. نگارنده قصد تبيين تاريخ پنهان را داشته و بنا بر تعاليم زيباي قرآني «لا اكراه في الدين» نيت دعوت نداشته و رجاي واثق دارد كه با مطالعه و كنكاش ره گم كرده ي خويش را بيابيد. والسلام علي من اتبع الهدي

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».