مدعيان سفارت و نيابت

مشخصات كتاب

شماره كتابشناسي ملي : ايران

سرشناسه : ساده، مجتبي

عنوان و نام پديدآور : مدعيان سفارت و نيابت/مجتبي الساده ؛ مترجم: اهپور حسيني

منشا مقاله : موعود ،ش 87 ، ارديبهشت 1387 : ص 16 - 19

يادداشت : قسمت دوم

توصيفگر : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم ، 255ق -

توصيفگر : احمدالبصري، عبدالوهاب حسن

توصيفگر : Muhammad ibn Hasan, Imam

توصيفگر : گروه سفارت يا باب المولي

توصيفگر : مهدويت

توصيفگر : دروغ گويي

توصيفگر : بحرين

شناسه افزوده : ، مترجم حسيني، اهپور

مقدمه

دعوي سفارت، همان ادعاي ارتباط با امام حجّت (ع) در زمان غيبت كبرا است. مدعيان سفارت، ادعا مي كنند كه احكام شرعي و مسائل فقهي را از امام(ع) دريافت مي كنند؛ گاهي اين احكام و مسائل درست و راست و مبتني بر نظر فقها است و برخي از آنها نيز نادرست و باطل است.

اشاره

پيش از اين، به معرفي گروه هاي مدّعي سفارت و نيابت امام زمان(ع) در بحرين و عراق پرداختيم. در بخش اول از اين قسمت، ديدگاه علماي عراق را در برابر گروه انصارالمهدي كه رهبر آنان _ احمد الحسن _ خود را يماني موعود مي دانست، مي خوانيم. در بخش دوم نيز، موضوع ادعاي مهدويت را بررسي خواهيم كرد.

اقدام علماي عراق در برابر گروه يماني

علماي عراق به رويارويي با جنبش مشكوك احمد حسن كه از جانب دشمنان اسلام و دستگاه هاي اطلاعاتي كشورهاي غربي عليه اسلام، تشيع [1] و به ويژه بر ضد مستحكم ترين دژ اين مذهب يعني مرجعيت كارگرداني و هدايت مي شد، پرداختند. علما، اقداماتي را براي كشف حقيقت جنبش و جلوگيري از گسترش آن انجام دادند. از جمله اين اقدامات، موارد ذيل بود: _ مناظره دفتر آيت الله سيستاني با آنها، _ مناظره دفتر شهيد محمد صادق صدر(ره)، در بصره و بغداد _ مناظره دفتر سيد محمود الحسني در العماره _ دعوت مناظره شيخ علي كوراني از آنها و فرار آنها از اين كار شيخ كوراني، احمد حسن را يك شخص بسيار نا آگاه توصيف كرد و گفت: «احمد حسن از مناظره مي گريزد و هنگامي كه ما از او در مورد معجزاتش پرسش مي كنيم _ معجزاتي كه از نظر او تأييد كننده اين وصايت او از امام مهدي(عج) است _ از پاسخ گفتن ابا مي كند». [2] . اما خطر اين گروه، همچنان پا برجاست و كشف حقيقت آن، نيازمند تلاش و وقت بيشتري است. در اينجا خالي از فايده نيست كه اشاره اي به توقيع شريفي كه از امام زمان(ع) خطاب به نماينده اش _ سمري _ صادر شده و

در كتاب كمال الدين آمده است، داشته باشيم: شيخ صدوق _ كه خداوند او را قرين رحمت خود كند _ روايت كرده است: «ابومحمد احمد بن الحسن المكتب براي ما روايت كرد و گفت: در سالي كه شيخ ابوالحسن علي بن محمد السمري(قدّس سره) در آن وفات يافت، در بغداد بودم. چند روز پيش از وفات او به ديدارش رفتم و او توقيعي را به من نشان داد كه مضمون آن چنين بود: بسم الله الرحمن الرحيم اي علي بن محمد السمري، خداوند بزرگ در مصيبت درگذشت تو پاداش برادران ديني ات را افزون كند. تو تا شش روز ديگر از دنيا خواهي رفت، بنابراين كارهايت را سامان ده و به پايان بر و كسي را به عنوان جانشين پس از خود تعيين مكن، زيرا غيبت دوم [تامّ و كامل] آغاز شده است. بنابراين، پس از اين هيچ ظهوري مگر به اذن خداوند عزوجل نخواهد بود و اين ظهور نيز پس از گذشت زمان بسيار و پس از سنگدلي مردم و پس از زماني كه زمين سرشار از ستم شود، خواهد بود. در اين زمان كساني نزد شيعيان ما مي آيند و ادعاي مشاهده [مرا] مي كنند. آگاه باش، هر كه پيش از خروج سفياني و صيحه، ادعاي ديدار و مشاهده مرا كند، [بسيار] دروغگو است و افترا مي بندد. لاحول و لاقوّة إلّا بالله العليّ العظيم. [3] . علامه مجلسي پس از نقل اين توقيع، گفته است: شايد منظور از اين، كساني باشند كه ادعاي مشاهده امام و نيابت از ايشان را مي كنند و مي گويند آنها همانند نايبان امام زمان(ع) اخباري از جانب ايشان به شيعيان

مي رسانند. [4] . اين نكته اي است كه برخي از علما براي تكذيب مشاهده امام در دوران غيبت كبرا به آن استناد مي كنند و از نظر آنها هر كس ادعاي نيابت يا تبليغ از جانب امام(ع) كند، دروغگو است و تقريباً تمام علما در مورد اين مسئله اتفاق نظر دارند.

فتواي مراجع تقليد

در ماه جمادي الثاني سال 1427 ق. سؤالي از مراجع عظام شيعه در مورد مدعيان ارتباط با امام زمان(ع) شد. در آن سؤال به موارد ذيل اشاره و از آنها نظرخواهي شده بود: 1. ديدن امام مهدي(ع) 2. اينكه برخي ادعا مي كنند رابط ميان امام مهدي(ع) و مردم هستند و نامه ها و پيام هاي مردم را به ايشان مي رسانند. 3. كساني كه ادعا مي كنند اوامري از جانب امام صادر شده و مردم بايد بدان عمل كنند. 4. برخي ادعا مي كنند از جانب امام(ع) تأييد شده اند. مراجع عظام طيّ فتواهايي، بر كذب و نادرست بودن چنين ادعاهايي تأكيد كردند. برخي از مراجع عظام كه چنين حكمي را صادر فرمودند، عبارتند از: 1. سيد صادق شيرازي 2. ناصر مكارم شيرازي 3. سيد علي سيستاني 4. لطف الله صافي گلپايگاني 5. ميرزا جواد تبريزي 6. سيد عبدالكريم اردبيلي 7. سيد محمد صادق روحاني 8. سيد كاظم حائري 9. سيد محمد شاهرودي 10. شيخ فاضل المالكي 10. علامه شيخ علي كوراني 12. سيد محمد حسين فضل الله 13. سيد علوي گرگاني و... مدعيان ارتباط با امام(ع) يا مدعيان نيابت از ايشان، از عشق و علاقه ما به امام(ع) سوء استفاده مي كنند. آنها به خوبي از ميزان عشق و تعلق خاطر ما به امامت آگاهند و با استفاده از اين، دام هايي

براي اشخاص ساده لوح و ضعيف الايمان مي تنند. در اينجا ما به يك نمونه كه در اخبار آمده است، اشاره مي كنيم: «مردي كه [در ايران] ادعاي ارتباط با امام مهدي(ع) را داشت، دستگير شد. محمود 37 ساله در شهر زنجان، يك مركز دعا و حرزنويسي به وجود آورده بود و ادعا مي كرد پيوسته با امام زمان(ع) در ارتباط است. برخي از شهروندان ساده لوح، برخي از دانشجويان و دختران از جمله مهم ترين مشتري هاي اين شخص حيله گر بودند. او در مدت كوتاهي از طريق دعاها و حرزهايي كه ادعا مي كرد از طرف امام مهدي(ع) است، ثروت بسيار زيادي به دست آورد. نيروهاي امنيتي ايران نيز، از وي غافل نبوده، در كمين او بودند و در آغاز اطلاعاتي در مورد او كسب كرده، تحقيقات كافي در مورد او و قربانيان اين دروغگو و شياد به عمل آوردند. پس از آن، دستور قضايي براي بازرسي منزل او به عمل آمد و دستگير شد. نيروهاي امنيتي در محل زندگي اش، مقدار زيادي ترياك، مواد مخدر، شمشير، عصا، شال ها و كلاه هاي سبز و كتاب هاي ورد و دعا پيدا كردند. اين نيروها دريافتند كه يك دختر بيست ساله تهراني به شدت تحت تأثير او قرار گرفته و در خانه اش ماندگار شده بود. اين شخص در آستانه عزيمت به سمت تهران همراه با آن دختر بود تا دوستان وي را نيز بفريبد و از اين راه حدود 30هزار دلار به دست آورد». [5] .

ادعاي سفارت

دعوي سفارت، همان ادعاي ارتباط با امام حجّت(ع) در زمان غيبت كبرا است. مدعيان سفارت، ادعا مي كنند كه احكام شرعي

و مسائل فقهي را از امام(ع) دريافت مي كنند؛ گاهي اين احكام و مسائل درست و راست و مبتني بر نظر فقها است و برخي از آنها نيز نادرست و باطل است. اما خطر اصلي چنين اشخاصي در اين نهفته است كه آنها اعتقاد دارند، مردم از فقيهان بي نياز هستند زيرا فقها (بر اساس اصول اجتهاد و فقه) براساس ظاهر امور، حكم صادر مي كنند. از نظر مدعيان، اين دوران با ظهور سفير يا نماينده امام _ يعني خود اين اشخاص _ كه مستقيماً به امام وصل است، به پايان رسيده است. از نظر آنها، سفير و نماينده امام احكام و مسائل واقعي و راستين را مستقيماً از امام دريافت مي كند و به مردم ابلاغ مي نمايد. شايان ذكر است كه جايگاه امامت و ارتباط با امامت از نظر مالي و اجتماعي اهميت زيادي دارد. علما و فقها ادعاي سفارت و بابيت را به ويژه زماني كه كسي، چيزي را به امام نسبت مي دهد، باطل و حرام دانسته اند. علاوه بر اين اگر مدعيان، چيزي را به امام نسبت دهند كه ايشان نفرموده يا انجام نداده باشند، اين دروغ بستن بر امام نيز هست و به همين دليل اين گونه اعمال و رفتارها بسيار خطرناك بوده، مجازات سنگيني دارد. تاكنون مبحث ادعاي سفارت امام (ع) را بيان كرديم. از اينجا به بعد به بحث درباره ي ادعاي مهدويت خواهيم پرداخت.

ادعاي مهدويت

واقعيت تلخ و ناخوشايندي كه امت اسلامي و مسلمانان با آن روبرو هستند، اين است كه، به دليل افزايش ناكامي ها، شكست ها و وجود موانع سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فكري براي مسلمانان، مدعيان مهدويت پيوسته در

حال افزايش اند و تا زماني كه خطّ ستم و كارگردانان مستكبر آن همچنان با قدرت به فعاليت هاي خود ادامه مي دهد، فشارهاي رواني نيز به تبع آن بر مسلمانان افزايش مي يابد. در چنين اوضاعي، مجموعه ي مشكلات رواني، پي درپي و زنجيره وار در جوامع اسلامي پديد آمده كه از آن جمله مي توان سرگرداني، نااميدي، گمراهي، موضع گيري هاي يأس آور و از دست دادن روح شكيبايي و پايداري، اظهار ترديد در برخي معتقدات و دگرگوني احساسات را نام برد. اين مشكلات به ويژه هنگامي كه سختي ها زياد شده و بر حجم فشارهاي ستمگران و مستكبران افزوده مي شود، نمود بيشتري مي يابد. وجود اين شرايط در ميان مسلمانان باعث شده كه با اشخاصي برخورد كنيم كه سراسر وجود آنها را نگراني، آشفتگي، عدم تشخيص حقّ از باطل و ندانستن حقيقت زندگي، فراگرفته و اين گونه در ظلمات طيّ مسير مي كنند و به پرواز در آسمان اوهام و خيالات واهي پرداخته يا گرفتار مرداب گمراهي و سرگرداني مي شوند. نمي توان گفت كه حسّ شكست، سرخوردگي و حقارت همه مردم را فرا گرفته، بلكه در ميان مسلمانان متغيّرهاي مثبتي نيز همچون وجود مژده ها و بشارت هاي نبوي درباره ي وجود يك نجات بخش و خروج او در آخرالزمان، وجود دارد. اما كساني كه افكاري بيمار دارند، تحت تأثير هوا و هوس نفساني، از اين گونه خبرها سوء استفاده كرده، به مقابله با حقيقت مي پردازند. اين گونه اشخاص، با ديدگاهي نادرست و مسموم با مردم رفتار مي كنند. و اين گونه، مدعيان و فريب كاران با سوء استفاده از شرايط، مسلمانان را كه مدت هاي مديدي آرزوي ظهور آن منجي موعود را داشته اند

مي فريبند و اين گونه شرايط را از نظر رواني براي اعلام ظهور مهدي هاي دروغين آماده مي كنند. مهدي هايي كه داراي هيچ يك از اوصاف واقعي نبوده و هنگام ظهورشان، هيچ يك از نشانه هاي ظهور به وقوع نپيوسته است. بدين ترتيب، اشخاص نا اميد و جستجوگري كه با تمام توان در پي يافتن راه نجات هستند، براي سبك كردن بار رواني خود، به هر مهدي نمايي درمي آويزند تا خود را از رنج ها، ناكامي ها و شكست ها رهايي بخشند. زيرا ذوق و شوقي كه مژده ي ظهور مهدي(ع) در دل برخي به وجود مي آورد، باعث شده، گمراهان دست به انجام كارهايي براي تغيير واقعيت موجود بزنند و با ايجاد واقعيت ها و شرايط رواني، كه بر ذهن و فكر مسلمانان فشار وارد مي آورد، نظر مردم را به سوي خود جلب كنند و به همين دليل است كه هر از چند گاهي، ما شاهد بروز و ظهور مهديان دروغين هستيم. [6] . به دليل اينكه بسياري از گروه ها، اصول و قوانين درست اين مسئله را نمي دانند و از مفاهيم اسلامي چندان آگاهي ندارند و نيز به دليل وجود برخي از انحرافات در عقايد برخي مذاهب اسلامي، كه ادعا مي كنند مهدي(ع) در آخرالزمان متولد مي شود، او از مردم عادي است، از پيش خود را نمي شناسد بلكه پس از آن دوران، حقيقت شخصيت و وظايفش به او الهام مي شود، عرصه براي ادعاي مهدويت باز نگه داشته، زمينه براي چنين دعاويي فراهم مي شود و باعث مي گردد انحرافات رفتاري بيشتري پيش بيايد. از آنجا كه دوران كنوني ما، دوران و زمان مهدي منتظر(ع)، همان نجات بخش بشريت بوده، هر لحظه انتظار ظهور

و خروج ايشان مي رود، در سال هاي اخير در ميان اهل سنّت، افرادي پا به عرصه ي وجود نهاده اند كه ادعا مي كنند مهدي موعود(ع) هستند و خداوند بلند مرتبه آنها را براي نجات بشريّت از ستم و فساد برانگيخته، يا اين مأموريت را به آنها الهام كرده است، اما نتيجه همه اين موارد، بهره برداري آنها از اشخاص ساده لوح و اختصاص جايگاه مهدويت به خويش است. اگر هم مردم به گرد آنها جمع شوند، موجب پراكندگي و چند دستگي و وارد ساختن زخم و ضربه ي جديدي به پيكره ي امّت اسلامي مي شود. در اين بخش، با برخي از نمونه هاي مدعيان مهدويت كه به تازگي در مناطق مختلف جهان اسلام سربرآورده اند، آشنا مي شويم. البته پيش از آن، به طور بسيار خلاصه، به ذكر برخي از ادعاهاي مهدويت در تاريخ اسلام مي پردازيم. توطئه بر ضدّ عقيده ي مهدويت ابتدا، از دوران خلافت اموي آغاز شد. معاويه خود، مهدي(ع) را همان عيسي بن مريم(ع) مي دانست. او گفت: «شما گمان كرده ايد كه يك پادشاه هاشمي و يك مهدي قائم از ميان شما خواهد بود. در حالي كه حقيقت اين است كه مهدي، همان عيسي بن مريم است و اين امر در دست ماست تا آن را به او برسانيم». بسيار روشن است كه معاويه مي خواست انديشه ي مهدويت را در دين اسلام از ميان ببرد و آن را از ويژگي ها و عقايد مسيحيت بداند، پس از آن نيز چنين ادعاهايي پيوسته وجود داشته است: 1. سبئيان امام علي(ع) را مهدي مي دانستند. 2. كيسانيه، محمد بن حنفيه و پسرش ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفيه را مهدي

مي دانستند. 3. حسنيان، محمد بن عبدالله بن حسن را مهدي موعود مي دانستند. 4. عباسيان، محمد بن عبدالله عباس را مهدي مي دانستند. 5. ناووسيه، امام صادق(ع) را مهدي مي دانستند. 6. اسماعيليان، اسماعيل فرزند امام صادق(ع) را مهدي مي دانستند. 7. فطحيه، عبدالله بن أفطح و فرزندش محمد بن عبدالله افطح را مهدي مي دانستند. 8. واقفيه، امام كاظم(ع) را امام مهدي مي دانستند. 9. محمديه، محمد، فرزند امام هادي(ع) را مهدي مي دانستند. اينان نيز همانند اسماعيليان، معتقدند كه محمد در زمان حيات پدرش وفات نيافته بلكه اصرار دارند ايشان زنده است و از نظرها غايب شده و همان مهدي موعود است. 10. برخي ديگر، امام حسن عسكري(ع) را مهدي دانسته، مي گويند: «ايشان غايب شده و از خود فرزندي به جا نگذاشته است». برخي هم جعفر فرزند امام علي هادي را امام دانسته اند. اينها به طور خلاصه، مهم ترين ادعاهاي مهدويت در دوره هاي آغازين اسلام بوده است. اما پس از دوران غيبت صغرا نيز مدعيان زيادي پا به عرصه وجود نهادند كه ما نام برخي از آنها را مي آوريم. [7] . 1. عبيدالله المهدي: او در سال 297 ق. با عنوان مهدي خروج و حكومت فاطميان را بنيان گذاري كرد. وي شهر المهديه را در يكي از سواحل تونس ساخت. 2. محمد بن عبدالله بن تُومَرت العلوي الحسن (485-524) معروف به مهدي هرغي: قبيله او به نام المصامده در مراكش سكونت داشته است. او در سال 497 ق. با عنوان مهدي، خروج و حكومت «موحّدين» را بنيان گذاري كرد. 3. ناصر الدين الله: او از خلفاي عباسي بود كه در سال 550 ق به دنيا آمد. ابن التعاويذي در دو

بيت او را به عنوان مهدي موعود مدح كرده است. «تو امام مهدي هستي، و ما امام به حق و موعودي جز تو نداريم. خلاف و نادرست به نظر ما مي آيد، اگر كسي ادعاي ديگري در مورد امام منتظر داشته باشد». 4. مردي به نام عباس الفاطمي: او در «غُماره» در سال هاي ميان 690 تا 700 خروج و ادعا كرد كه همان فاطمي موعود است. جمع كثيري از غُماره اي ها، به او پيوستند و در نهايت كشته شد. 5. مردي معروف به تويزري: تويزر يكي از فرقه هاي صوفيه است، او از رباط از قبيله ي ماسه خروج كرد و ادعا كرد كه همان مهدي فاطمي است. شمار زيادي از اهالي سوس و ديگر شهرها به او گرويدند و در پايان او نيز به قتل رسيد. 6. اسحاق البستي الزوي: او در دوران محمد چهارم، سلطان عثماني در سال 986 خروج كرده، ادعاي مهدويت داشت. 7. مردي از اهالي طرابلس: وي در سال 1219 در مصر ادعاي مهدويت كرد. او بسيار زود به جنگ ضدّ فرانسوي ها پرداخت و همراه با شماري از يارانش به قتل رسيد. 8. محمد احمد: او در سال 1260 ق. از سودان از قيبله ي دنقله اي ها خروج كرد. او در جزيره ي بنت _ مقابل دنقلا _ متولد شده بود. 9. مردي از تبار پيامر(ص): او در رباط عباد خروج كرده، خود را مهدي موعود مي دانست. در آن زمان عده اي به دور او جمع شدند. 10. احمد بن احمد الكيال: او در آغاز ادعاي امامت مي كرد، سپس ادعاي مهدويت كرد و فرقه ي «كياليه» را به وجود آورد. 11. مهدي تهامه: در تهامه

يمن در سال 1159 م. خروج و ادعا كرد كه همان امام منتظر و موعود است. گروهي از عرب هاي صحرانشين به او گرويدند. او توانست حكومت «حمداني ها» را در صنعا و حكومت «نجاحيه» را در «زبيد» از ميان ببرد. 12. احمد بن محمد الباريلي: او مهدي وهابي نيز خوانده مي شود. در سال 1224 ق. در شهر بريلي هند به دنيا آمد. او خود را از نوادگان امام حسن(ع) معرفي مي كرد. به هندوها و سيخي ها در پنجاب هند اعلام جنگ داد و پس از مدتي كشته شد. او با افكار و عقايد و دعوي هايش، راه را براي پيدايش قاديانيه هموار ساخت. 13. ميرزا غلام احمد قادياني: در سال 1826 م.از پنجاب هند خروج كرد و در آنجا با سيخي ها به عنوان اينكه او پيامبر است به جنگ پرداخت و فرقه قاديانه را كه هنوز هم پيرواني در هند دارد، به وجود آورد. 14. محمد مهدي السنوسي: او از مراكش در نيمه ي قرن نوزدهم ميلادي خروج كرد و كمي قبل از مرگش اعتراف كرد، مهدي موعود نيست. 15. علي محمد [باب] شيرازي: در شيراز در سال 1235 ق. به دنيا آمد. در ابتدا ادعا مي كرد باب و طريق رسيدن به مهدي منتظر است و پس از مدتي خود را مهدي موعود دانست. وي هنگامي كه ديد اشخاص نادان بسياري گرد او جمع شده اند، ادعاي پيامبري كرد. و در پايان ادعاي خداوندي نمود و در سال 1265 ق اعدام شد. 16. مهدي سنگال: وي در سال 1828 در سنگال پا به عرصه وجود نهاد و ادعاي مهدويت كرد. به شورش ضد حكومت وقت

پرداخت، اما در پايان شكست خورد و كشته شد. 17. مهدي صومالي: محمد بن عبدالله در سال 1899 م ادعا كرد كه او همان امام موعود و منتظر است. او مدت بيست سال در «اوجادين» در ميان قبيله اش نفوذ داشت و با انگليسي ها، ايتاليايي ها و حبشه اي ها به جنگ پرداخت و در سال 1920م. وفات يافت. [8] . اين اشخاص، از جمله بارزترين و مهم ترين اشخاصي بوده اند كه ادعاي مهدويت داشتند و نام آنها در سند مدعيان دروغين مهدويت ثبت شده است. در سال هاي اخير نيز، افرادي پا به عرصه وجود نهاده اند كه فريفته هوا و هوس نفساني خود شده، به دروغ ادعاي مهدويت كرده اند. گزارش هاي خبري و امنيتي حاكي از آن است كه در حال حاضر ده ها نفر در جهان اسلام ادعاي مهدويت دارند. اين پديده ي منحرف كه تأثير رواني و فكري زيان باري بر انديشه ي مهدويت گذاشته، در حقيقت تكرار همان ادعاهاي پيشين مهدويت است و برخي مي خواهند در جوامع اسلامي، لباس شخصيت اين امام بزرگ را بر تن كرده، نقش او را بازي كنند و كارهايي را كه ايشان پس از ظهور مباركشان انجام مي دهند، خودسرانه انجام دهند. اين پديده ي منحرف، هر از چند گاهي ظاهر شده، پس از مدتي از ميان مي رود و پيوسته ما اخباري مي شنويم كه شخص يا اشخاصي در مناطق زندگي خود ادعاي مهدويت كرده اند. در قسمت آينده چندين نمونه از مشهورترين اين گونه اشخاص مي پردازيم.

پاورقي

[1] بنگريد: كتاب مؤامر التفريق بين الأديان الإلهيه، تأليف دكتر مايكل برانت، مؤلف در اين كتاب پرده از وجود برنامه هاي در دست اجرا در اداره

ي اطلاعات آمريكا ضدّ مذهب تشيع و شيعيان برمي دارد كه هدف آن تضعيف مرجعيت تا سال 2010 م است.

[2] سايت: العربيه نت. روز جمعه 19 / 1 / 2007 برابر با 30 / 12 / 1427 ق.

[3] شيخ صدوق، كمال الدين، ص 467، شيخ طوسي، غيبت، ص 266.

[4] علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 52، ص 151.

[5] روزنامه هاي داخلي عربستان سعودي، يكشنبه 12 / 6 / 2005 برابر با 5 / 5 / 1416 ق.

[6] يوسف مدن، سيكولوجية الانتظار، ص 79.

[7] الامام المهدي و اليوم الموعود، خليل رزق، صص 161-165.

[8] همان، ص 165.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109