شماره كتابشناسي ملي : ايران
عنوان و نام پديدآور : رهنمودهاي تربيتي امام كاظم عليهالسلام
منشا مقاله : مسجد ،ش ۱۴۱ ، شهريور ۱۳۸۸ : ص ۹۸ - ۱۰۱
توصيفگر : موسيبن جعفر (ع)، امام هفتم، ۱۲۸ - ۱۸۳ق.
توصيفگر : آموزشو پرورش +
توصيفگر : اسلام
توصيفگر : فرزندان
توصيفگر : كودكان
توصيفگر : احاديث
آنچه در امر تربيت مهم و اساسي است ارائه شيوههاي اطمينان بخش تربيتي است كه ضمن دربرداشتن همه ابعاد زندگي انسان او را به سعادت حقيقي كه همان مقام قرب الهي است نائل گرداند و بيشك چنين شيوههاي تربيتي جز از سيره قولي و عملي اسوههاي راستين دين يعني معصومين (عليهمالسلام) ميسر نيست. بدين جهت ضروري مينمايد كه زندگاني معصومين (عليهمالسلام) را بطور كامل و دقيق از منظر تربيت نگريست و از خلال سيره رفتاري و گفتاري آنها تربيت صحيح را عرضه نمود. در اين مقاله تلاش بر آن است كه گوشههايي از سيره امام كاظم (عليه السلام) در تربيت فرزندان را هر چند ناقص به تصوير بكشانيم.
از ويژگيهاي انحصاري اسلام نگاه عميق و ريشهاي به امر تربيت است، از ديدگاه اسلام زمينههاي تربيت را نه از لحظه تولد كه از مدتها قبل بايد فراهم نمود، از بزرگترين اهداف ازدواج تربيت فرزندان صالح و شايسته است، ازدواج تنها يافتن شريك در زندگي مشترك و پيوند ساده ميان زن و مرد نيست بلكه مرد بايد مادري شايسته و زن، پدري لايق براي فرزندان آينده خود برگزيند امام كاظم (عليه السلام) فرموده است:... واختاروا لنطفكم... براي نطفههاي خود انتخاب كنيد[مادران شايستهاي براي فرزندان آيندهتان برگزينيد] [1] و نيز آن حضرت ويژگيهايي را براي انتخاب همسر فرمود كه رعايت آنها شرط موفقيت در زندگي آينده است، برخي از اين معيارها عبارتند از:
آن حضرت از پيامبر اكرم (صليالله عليه وآله وسلم) نقل ميكند كه رسول خدا (صليالله عليه وآله وسلم) فرمود: خداوند فايدهاي بهتر از همسر صالحه به انسان نداده تا وقتي او را ميبيند خوشحال گردد و هر گاه شوهر خارج از منزل است خود و مال شوهر را حفظ نمايد. [2] همچنين آن حضرت دعايي را به اصحاب تعليم دادند كه از خداوند طلب همسر صالح و مهربان كنند: «اللّهم ارزقني زوجة صالحة ودودا...» [3] و سفارش كردند كه اين دعا را بعد از نماز و قرائت سوره فاتحه و يس بخوانند. [4] .
هم شأن بودن والدين، در تربيت اولاد نقش بسزايي دارد، چنانچه والدين از نظر سطح سواد و فرهنگ و مسائل اخلاقي و اعتقادي به هم نزديك نباشند دچار تضاد و ناهماهنگي در تربيت خواهند شد و تربيت مطلوب حاصل نخواهد گشت. امام كاظم (عليه السلام) در حديثي ميفرمايد: وانكحوا الاكفاء... با همسراني كه همسطح و كفو شما باشند ازدواج كنيد... [5] .
فرزند بيش از هر چيز بويژه در دوران كودكي نياز به محبت دارد، با محبت بودن همسر از دو جهت اهميت دارد از طرفي كانون خانواده را صفاي بيشتر ميبخشد و باعث نيرو و توان بيشتر مدير خانواده يعني شوهر ميگردد و از طرف ديگر فرزندان تشنه محبت خود را از چشمه زلال محبت سيراب و روان آنها را طراوت ميبخشد. امام كاظم (عليه السلام) در دعايي كه به اصحاب تعليم دادند طلب همسر ودود و باعاطفه زياد را از خداوند، سفارش نمودند. [6] .
عفاف و پاكدامني از معيارهاي ضروري انتخاب همسر است؛ زيرا فرزندان طيب و پاكيزه از دامان مادران پاكدامن و با عفت پرورش خواهند يافت. امام كاظم (عليه السلام) از رسول خدا (صليالله عليه وآله وسلم) نقل ميكند كه فرمود: با زنان فلان طايفه ازدواج كنيد زيرا آنها با عفت هستند و زنان آنان نيز با عفتند و با زنان فلان طايفه ازدواج نكنيد زيرا آنان با عفت نيستند و زنانشان نيز با عفت نخواهند بود [7] و نيز علي بن جعفر ميگويد از برادرم سؤال كردم آيا استفاده از شير زني كه از راه زنا بچه زاييده صلاح هست؟ فرمود: استفاده از شير او و شير دختر او كه از زنا متولد شده صلاح نيست. [8] .
امام هفتم (عليه السلام) بيش از آنكه ديگران را به انتخاب همسر شايسته توصيه كند خود بدين امر اساسي اهميت ميداد و براي فرزندان خود مادران صالح و شايسته انتخاب نمود، نكته قابل توجه اينكه هر كدام از همسران ايشان كه از نظر تقوي و فضيلت برجستهتر بودند فرزندان بلند مرتبهتري داشتند براي نمونه به منزلت دو نفر از همسران آن حضرت اشاره ميكنيم:
از عون بن محمد كندي روايت شده كه من مردي را آگاهتر از علي بن ميثم به كارهاي ائمه (عليهمالسلام) و ازدواجشان نديدم او ميگفت كه حميده مصفاة مادر حضرت ابوالحسن موسي بن جعفر (عليه السلام) كه از اشراف و بزرگان عجم بود كنيزي خريد و اسم آن تكتم بود و او در عقل و دين و احترام به حميده بهترين زن بود بطوري كه به احترام حميده هيچگاه در مقابل او نمينشست، حميده به فرزندش گفت: پسرم من كنيزي بهتر از تكتم سراغ ندارم و شكي ندارم اگر فرزندي داشته باشد خداوند او را پاكيزه ميگرداند و من اين كنيز را به تو بخشيدم، درباره او سفارش به نيكي كن، آنگاه كه حضرت رضا (عليه السلام) از آن بانو متولد شد او را طاهره ناميد، نوزادش سالم بود و از او شير زيادي ميخورد، آن بانو درخواست كرد دايهاي بگيرند كه در شير دادن به او كمك كند. از او پرسيدند مگر شير تو كم شده؟ گفت شيرم كم نشده اما من اوراد، اذكار و عبادتهايي داشتم و از هنگامي كه فرزندم به دنيا آمد، كمتر به آنها ميرسم. [9] .
ام احمد تنها زني است كه امام كاظم (عليه السلام) در وصيتنامه خود از او ياد ميكند، مرحوم مجلسي درباره او مينويسد: مادر احمد از زنان مورد احترام بود و امام كاظم (عليه السلام) علاقه شديدي به او داشت، هنگامي كه حضرت ميخواست از مدينه به سوي بغداد حركت كند، وديعههاي امامت را پيش او سپرد و فرمود: هرگاه كسي پيش تو آمد، در هر وقتي از اوقات كه باشد و اين امانت را از تو طلب كرد، بدان كه من به شهادت رسيدم و او جانشين بعد از من و امامي است كه اطاعت او بر شما و ديگران واجب است. [10] .
انتخاب نام نيكو از حقوق فرزند بر والدين و نشانه احترام و اهميت آنها به آينده فرزند ميباشد. نام علامتي است كه فرزند آن را تا پايان عمر به همراه دارد اگر نيكو باشد مايه سرور و شادي فرزند و اگر ناپسند و زشت باشد باعث اندوه و حسرت او ميگردد. موسي بن بكر از امام كاظم (عليه السلام) نقل ميكند كه فرمود: اولين كار نيك پدر براي فرزند اين است كه نام نيكو برايش انتخاب نمايد. [11] در حديث ديگري آن حضرت برخي از اسامي نيكو را ذكر مينمايد. سليمان جعفري ميگويد از حضرت كاظم (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: خانهاي كه يكي از اسمهاي محمد، احمد، علي، حسن، حسين، جعفر، طالب و فاطمه در آن باشد فقر در آن داخل نميشود. [12] . اهميت نام نيكو بدان حد است كه گاهي حضرت از نامهاي ناپسند نهي ميفرمود و حتي در كودكي نسبت به آن حساس بود: يعقوب سراج نقل ميكند كه بر حضرت ابيعبدالله (امام صادق) (عليه السلام) وارد شدم در حاليكه بر بالين فرزندش (امام كاظم عليه السلام) ايستاده بود و موسي (عليه السلام) در گاهواره جاي داشت و حضرت با او نجوي ميكرد و آهسته سخناني ميگفت آنقدر تأمل كردم تا سخنانش با فرزند تمام شد، آنگاه فرمود: نزديك بيا و سلام كن، رفتم و سلام كردم، آن طفل با بياني فصيح و روشن جواب سلام مرا داده و فرمود: برو و نام دخترت را كه ديروز[حميراء]نام نهادهاي تغيير بده، به درستي اين نامي است كه خداوند را به غضب ميآورد، آنگاه حضرت صادق (عليه السلام) به من فرمود: زود برو و آنچه موسي (عليه السلام) گفت عمل كن تا كامياب شوي، سپس من نام دخترم را از حميراء تغيير دادم. [13] . سيره عملي امام كاظم (عليه السلام) گواه صادقي بر اهميت نام نيكو براي فرزندان است، آن حضرت با كثرت فرزندان براي آنها نام نيكو برگزيد و حتي در مواردي اسامي مشترك انتخاب نموده و با پسوند اكبر، كبري، وسطي و صغري آنها را از هم جدا ميكرد. مرحوم مجلسي در بحارالانوار تعداد فرزندان آن حضرت را 37 نفر ذكر ميكند و از اسامي آنان چنين ياد ميكند: الف) پسران: علي (رضا عليه السلام)، ابراهيم، عباس، قاسم، جعفر، اسماعيل، هارون، حسن، احمد، محمد، حمزه، عبدالله، اسحاق، عبيدالله، زيد، حسين، فضل و سليمان. ب) دختران: فاطمه كبري، فاطمه صغري، رقيه، حكيمه، ام ابيها، رقيه صغري، كلثوم، ام جعفر، لبانة، زينب، خديجة، علية، آمنه، حسنة، بريهة، عائشة، ام سلمة، ميمونه و ام كلثوم. [14] . همچنين از عمدة الطالب، ابراهيم اكبر و ابراهيم اصغر را نقل ميكند. [15] علاوه بر مرحوم مجلسي برخي، نامهاي مشترك ديگري را چون زينب، زينب الكبري، خديجه، خديجة الكبري، ام كلثوم الكبري، ام كلثوم الوسطي و ام كلثوم الصغري را براي فرزندان امام كاظم (عليه السلام) ذكر كردهاند. [16] .
عقيقه و وليمه علاوه بر آثار اجتماعي چون اطعام فقراء و مؤمنين، براي كودك نيز مؤثر خواهد بود؛ زيرا از طرفي نشانه احترام والدين به كودك است و از طرف ديگر به منزله تأمين و حفظ سلامتي فرزند است. از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه فرمود: كل مولد مرتهن بالعقيقه: هر نوزادي در گروه عقيقه است. [17] . اهميت عقيقه تا بدانجاست كه امام كاظم (عليه السلام) فرمود: هنگام تولد فرزند عقيقه براي او واجب است، [18] تعبير به وجوب هر چند از نظر فقهي واجب شرعي نيست و عقيقه يك عمل مستحبي است، اما نشانه اهميت آن ميباشد. در مورد وليمه، علي بن حكم از بعضي اصحاب نقل ميكند كه امام كاظم (عليه السلام) براي بعضي فرزندانش وليمه داد و اهل مدينه را تا سه روز از اقسام فالودهها (غذاي معمول آن زمان) در ديگهاي بزرگ در مساجد و برزنها طعام دادند، بعضي از اهل مدينه به خاطر اين كار بر حضرت عيب گرفتند، خبر به گوش حضرت (عليه السلام) رسيد، فرمود: خداوند هيچ چيزي را به پيامبري نداده الا اينكه مانند آن را به پيامبر[خاتم]عطا كرده و بلكه به او چيزهايي داده كه به ديگران نداده است، به سليمان فرمود «هذا عطائنا فامنن او امسك بغير حساب» [19] . محمد (صليالله عليه وآله وسلم) فرمود: «ما اتيكم الرسول فخذوه و ما نهيكم عنه فانتهوا» هر آنچه پيامبر به شما آموخت فرا گيريد و عمل كنيد و از آنچه شما را منع كرده پرهيز نماييد. [20] .
افراد نسبت به رعايت ادب و احترام ديگران متفاوتند، برخي به نحو شايستهاي نسبت به ديگران رعايت ادب و احترام مينمايند و در اصل احترام و ادب فرقي ميان بزرگترها و كوچكترهاي اعضاي خانواده خود و ديگران قايل نيستند، برخي ديگر در خارج از كانون خانواده خويش و نسبت به ديگران بسيار مؤدب مينمايند و چه بسا به رعايت ادب و احترام شهرت يافتهاند اما در كانون خانواده خويش چنان احترامي را لازم نميدانند و رفتار و گفتاري مؤدبانه و محترمانه آنچنان كه ميبايست در مقابل فرزندان خود ندارند، عدهاي ديگر هستند كه فقط بزرگترها را شايسته رعايت ادب و احترام ميدانند و به كودكان وقعي نمينهند و با پندار خود آنان را بچه ميانگارند غافل از آنكه گرچه ما آنان را كودك ميپنداريم اما آنان خود را كوچك و كودك نميپندارند بلكه در حد فهم خود تصور بزرگي از خويشتن دارند، بايد دانست كه رعايت ادب و احترام صرفا نه در خارج منزل شايسته است و نه هم فقط نسبت به بزرگترها بايسته، بلكه همچنانكه احترام به بزرگترها لازم است و شايسته نسبت به كوچكترها نيز ضروري است و بايسته زيرا كودك ادب و احترام را در آموزشگاه خانواده فرا گرفته و آن را در صحنه اجتماع به نمايش ميگذارد. از سليمان بن حفص مروزي نقل شده كه گفت: موسي بن جعفر فرزند خود علي را «رضا» ناميد و هر زمان كه نام او را بدون خطاب به او بر زبان جاري ميكرد، ميفرمود: بگوييد فرزند من رضا، نزد من بيايد و به فرزند خود «رضا» چنين گفتم و فرزند من رضا چنان گفت و هرگاه آن جناب را مخاطب قرار ميداد، ميفرمود: يا ابالحسن [21] . امام (عليه السلام) نه تنها در زمان حيات فرزندان آنها را احترام مينمود كه بعد از مرگ آنها نيز براي آنها احترام قائل ميشد و اين رفتار براي فرزنداني كه در قيد حيات بودند بسيار جالب و با اهميت بود. يونس بن يعقوب نقل ميكند هنگامي كه امام موسي (عليه السلام) از بغداد به مدينه برگشت، فرزند او در «فيد» [22] وفات يافت. حضرت او را در همانجا دفن نمود و به بعضي از دوستانش سفارش كرد كه قبر او را با گچ بسازند و نام او را بر لوحي نوشته، بر قبرش بگذارند. [23] .
فرزندان گلهاي بوستان زندگيند و كام تشنه آنها جز با محبت والدين سيراب نميگردد، هر نوع كوتاهي در سيراب نمودن آنها اثري جز پژمرده شدن اين گلهاي معطر به دنبال ندارد، برخي والدين از نقش محبت در رشد معنوي و حتي جسماني فرزندان خود غافلند و كمتر به اهميت و تأثير سحرآميز آن توجه دارند در حالي كه محبت داروي شفابخش بسياري دردهاست، بسياري از ناسازگاريها و پرخاشگريهاي فرزندان را با محبت ميتوان پيشگيري نمود، نكته مهم در محبت و عاطفه به فرزندان اظهار و ابراز آن است چه بسا والديني كه فرزندان خود را بسيار هم دوست ميدارند، اما كمتر اين عاطفه قلبي خود را ابراز ميكنند. از بهترين شكلهاي اظهار محبت در آغوش گرفتن و بوسيدن فرزند در كودكي و هديه دادن در نوجواني و جواني است. مفضل بن عمر نقل ميكند كه بر موسي بن جعفر (عليه السلام) وارد شدم در حاليكه فرزندش علي (عليه السلام) در كنارش نشسته بود و او را ميبوسيد و زبان او را ميمكيد و او را بر شانه خود ميگذاشت و او را به خود ميچسباند و ميفرمود: پدر و مادرم به فداي تو باد چقدر خوشبو و پاكيزه است بوي تو و چقدر خلقت تو پاك و طاهر است و چقدر فضل تو ظاهر است... [24] .
پيوند عاطفي والدين و فرزندان از نشانههاي خداوند است؛ پيوند ناگسستني و بيشائبهاي كه بر اساس محبت است نه نياز و منفعت. وابستگي عاطفي فرزند بهوالدين بيش از تعلق خاطر والدين به فرزند است. نياز به عاطفه سراسر وجود كودك را فرا گرفته و او را به عنايت والدين نيازمند ساخته است. كودك تواندوري از والدين را ندارد و هرگونه بيتوجهي پدر و مادر به اين وابستگي ميتواند در آينده براي كودك مشكلآفرين باشد. متأسفانه امروزه برخي از والدين، بيآنكه ناگزير باشند، فرزندان خود را به مهدكودك ميسپارند. هر چند مهدكودك بعد اجتماعي كودكان را پرورش ميدهد، اما هرگز پاسخگوي نياز حياتي كودك به عاطفه نيست. بنابراين شايسته است والدين، در حد امكان، فرزندان خود را از حلاوت مهر مادري و عطوفت پدري محروم نسازند. توجه به وابستگي كودك چنان مهم است كه حتي در محافل نبايد ميان پدر و فرزند كه كنار هم نشستهاند، فاصله انداخت. امام كاظم (ع) ميفرمايد: رسول خدا (ص) از فاصله انداختن بين پدر و فرزند نهي فرمود. [25] .
وفاي به وعده، حتي در برابر كفار، از صفات پسنديده و مورد توجه پيشوايان دين است. اين عمل مهم در برخورد با كودكان از اهميت بيشتري برخودار است. كودكان جز به تحقق وعده والدين نميانديشند، در وفاي والدين ترديد ندارند و هماره به انتظار لحظه موعود مينشينند. هر گونه تاخير و تخلف در وفاي به وعده آنها را ميآزارد و به تخريب روحيه اعتماد به والدين ميانجامد. افزون بر اين، چنين كردار ناپسندي غير مستقيم درس پيمانشكني به آنان ميآموزد. كليب صيداوي نقل ميكند كه، امام كاظم (ع) فرمود: اذا وعدتم الصبيان وفوا لهم...؛ هنگامي كه به فرزندانتان وعده داديد، وفا كنيد؛ همانا كودكان چنان ميپندارند كه شما به آنها روزي ميدهيد. خداوند متعال به خاطر هيچ چيزي به اندازه زنان و كودكان خشمگين نميشود. [26] .
نماز ستون دين و سرچشمه همه نيكيهاست. هرچند اين امر مهم همزمان با سن تكليف بر انسان واجب ميشود؛ اما هر چه زودتر فرزندان با آن آشنا گردند، سريعتر تحت الطاف الهي قرار ميگيرند و شتابانتر در راه كسب فضايل اخلاقي گام خواهند گذاشت. انساني كه از كودكي با نماز آشنا و مانوس شود، زودتر شيريني عبادت و ارتباط با پروردگار را ميچشد و ديگر هرگز ذائقه دلش طعم تلخ گناه را نميپسندد. از بعد اجتماعي نيز نماز، نوجوان را به جماعت نيك رفتاران و پسنديدگان پيوند ميدهد و از فرو رفتن در گرداب آشنايي با آلودگان و تبهكاران بازميدارد. نماز در نوجواني و قبل از تكليف، تجربهاي شيرين و جذاب است، هنگام تكليف، احساس سختي فرايض را از انسان دور ميسازد. بدين جهت ائمه عليهم السلام فرزندان خود را، قبل از سن تكليف، با نماز آشنا ميساختند. امام كاظم (ع) فرمود: مروا صبيانكم بالصلاه اذا كانوا سبع سنين...؛ هنگامي كه فرزندانتان به سن هفت سالگي رسيدند، آنها را به نماز فرمان دهيد. [27] .
اسلام به پيشگيري از گناه اهميت بسيار ميدهد و براي از بين بردن زمينههاي گناه تاكيد ميكند. رعايت حجاب، پرهيز از اختلاط زنان و مردان، كراهت سخن گفتن بسيار با نامحرمان و... از همين باب است. جدا كردن بستر فرزندان در آستانه سن تميز نيز بخشي از برنامه پيشگيري از گناهان است. امام كاظم (ع) فرمود:... هنگامي كه فرزندانتان به ده سالگي رسيدند، بسترشان را از هم جدا كنيد. [28] .
مسووليت دادن به فرزندان از روشهاي مؤثر تربيتي است. مسووليت، اگر متناسب با توان كودكان باشد و در انجام دادن آن ياري شوند، اعتماد به نفسشان را تقويت ميكند و آنان را براي پذيرش و به انجام رساندن مسووليتهاي بزرگتر آماده ميسازد علاوه بر اين، كودكان احساس ميكنند كه والدين براي آنها احترام قايلند و آنها را ناتوان نميانگارند. پيشواي هفتم شيعيان، در فرصتهاي مناسب، به فرزندانش مسووليت ميداد. سليمان جعفري ميگويد: هنگامي كه يكي از فرزندان امام كاظم (ع) در بستر مرگ بود، حضرت به فرزندش قاسم فرمود: بر بالين برادرت سوره صافات بخوان. قاسم قرائت سوره صافات را شروع كرد و چون به آيه «اهم اشد خلقا ام من خلقناه...؛ رسيد، برادرش وفات يافت...» [29] . آن حضرت همچنين، همزمان با وصي اصلي قرار دادن حضرت رضا (ع) سه تن از فرزندانش (عباس، اسماعيل و احمد) را در مسووليت وصايت با امام هشتم (ع) همراه ساخت.
برخي از كودكان بسيار شلوغ، پرتحرك و ناآرامند؛ به هر كاري دست ميزنند و چه بسا سبب آزار والدين ميشوند. برخي از والدين در برابر آنها موضع ميگيرند، لب به سرزنش ميگشايند و آنان را نابهنجار به شمار ميآورند؛ در حالي كه تحرك و ناآرامي كودكان معمولا طبيعي است و كساني كه در كودكي شلوغ و پرتحرك باشند، در جواني آرام و بردبار خواهند شد. بنابراين بجاست والدين كمر همت ببندند و با صبر و حوصله، خود را براي گذر از اين دوره حساس و چه بسا طاقت فرسا مهيا سازند. امام كاظم فرمود: تستحب عرامه [30] الصبي في صغره ليكون حليما في كبره؛... ما ينبعي ان يكون الا هكذا؛ سزاوار است فرزند در كودكي شلوغ و پرتحرك باشد تا در بزرگي صبور و بردبار شود؛... و جز اين روا نيست. [31] .
تبعيض و تفاوت دو واژه نزديك، ولي متفاوت است. تبعيض بدين معناست كه در ميان افراد همپايه و همسان بيدليل فرد يا افرادي را برتر به شمار آوريم؛ ولي تفاوت عبارت است از برتري شايستگان. در سيره تربيتي امام كاظم (ع) تبعيض ممنوع و تفاوت مجاز شمرده شده است. تبعيض ميان فرزندان بذر كينه و اختلاف و بدبيني به والدين را در دل كودكان ميپراكند. امام كاظم (ع) از پدرانش چنين نقل ميكند: مردي يكي از دو فرزندش بوسيد و ديگري را رها كرد. رسول خدا(ص) [با ناراحتي] فرمود: چرا بين آنها به مساوات رفتار نميكني؟ [32] . تفاوت اگر بجا و منطقي باشد، موجب پيشرفت فرزندان ميشود؛ زيرا حس رقابت سالم را در آنها تقويت ميكند. امام كاظم (ع) در مواردي ميان فرزندانش تفاوت قايل ميشد. رفاعه از حضرت موسي بن جعفر(ع) پرسيد: اي فرزند رسول الله، مردي چند پسر دارد؛ آيا برتر شمردن يكي بر ديگران، درست است؟ امام (ع) پاسخ داد: نعم، لا بأس؛ قد كان ابي (ع) يفضلني علي عبدالله؛ بلي، مانعي ندارد؛ زيرا پدرم [حضرت صادق(ع)] مرا بر عبدالله، برادر بزرگترم ترجيح ميداد. [33] . حضرت رضا (ع) نيز فرمود: پدر بزرگوارم اسماعيل را، با آنكه از عباس كوچكتر بود، در توليت صدقه اموال بر عباس مقدم داشت. [34] . شيخ مفيد مينويسد: «احمد بن موسي شخصي بخشنده، بزرگوار و با ورع بود، امام كاظم (ع) او را دوست ميداشت، بر ديگران مقدم ميشمرد و مزرعه خود را به او بخشيد.» [35] . تفاوت نهادن ميان فرزندان امري بسيار ظريف و حساس است و نياز به كمال دقت و ظرافت دارد؛ زيرا ممكن است فرزندان آن را تبعيض پندارند. پس والدين بايد: 1- هنگام تفاوت نهادن ميان فرزندان، به گونهاي رفتار كنند كه كسي آن را تبعيض به شمار نياورد؛ 2- دقت كنند كه سبب برتري فرزندي كه برتر ميشمارند، كاملا آشكار باشد؛ 3- در صورت امكان، امتياز فرزند برتر را، با عباراتي سازنده، بيان كنند. امام هفتم (ع) در مواردي حضرت رضا (ع) را بر ديگران ترجيح ميداد، او را الگوي ديگر فرزندان معرفي ميكرد و وجه برترياش را آشكار ميساخت. اسحاق بن موسي (ع) ميگويد: امام كاظم (ع) به فرزندانش ميفرمود: برادرتان علي (ع) دانشمند آل محمد (ص) است، درباره دينتان از او بپرسيد و آنچه بيان ميكند، به خاطر بسپاريد. همانا ابوجعفر (ع) به من فرمود: دانشمند آل محمد در شمار فرزندان تو خواهد بود. كاش وي را درك ميكردم. بيترديد او همنام اميرمؤمنان [علي] است. [36] .
فرزندان تا وقتي به بلوغ شرعي، عقلي و اجتماعي دست نيافتهاند، به مراقبت والدين و هدايت آنها نياز دارند. فراهم ساختن زمينه مساعد براي دستيابي فرزندان به جايگاه اجتماعي مناسب، بخشي از وظايف والدين در برابر فرزندان است. آنها بايد، براي رسيدن به اينهدف، فرزندشان را در انتخاب شغل مناسب ياري دهند. چه بسيار فرزنداني كه براثر بيتوجهي والدين به مشاغل پست و منفي تن دادهاند و به خاطر محروم بودن از راهنماييهاي سودمند والدين از موقعيتهاي ارزشمند و شايسته اجتماعي محروم شدند، سرانجامشان به رذالت و پستي گراييد و مايه ننگ و خواري والدين گرديدند. امام كاظم (ع) فرمود: شخصي [با فرزندش] خدمت رسول خدا(ص) آمد و گفت: اي رسول خدا، حق اين فرزند بر من كدام است؟ حضرت فرمود: نام نيكو برايش انتخاب كن، او را ادب بياموز و در موقعيتي نيك قرار ده.[جايگاه اجتماعي مناسب برايش فراهم ساز] [37] . در حديث ديگري ميفرمايد: شخصي همراه فرزندش خدمت پيامبر (ص) رسيد و گفت: يا رسول الله، من به فرزندم نوشتن آموختم، او را به چه كاري گمارم؟ حضرت فرمود: او را به كاري كه خشنودي خداوند در آن است بگمار و از پنج شغل بازدار: سيائي، صائغي، قصابي، حناطي و نحاسي. مرد پرسيد: سياء كيست؟ فرمود: كسي كه كفن ميفروشد و براي امتم آرزوي مرگ ميكند. همانا نوزاد امت من، نزد من از آنچه خورشيد بر آن ميتابد، محبوبتر است. صائغ كسي است كه درپي زيان [38] امت من است؛ قصاب ذبح ميكند تا آنكه رحمت از قلبش ميرود؛ حناط كسي است كه غذا را احتكار ميكند، همانا اگر خداوند محتكر را در حال دزدي مشاهده كند، بهتر است از اينكه او را چهل روز در حال احتكار ببيند؛ اما نحاس [بردهفروش] جبرئيل نزدم آمد و فرمود: اي محمد، بدترين امت كسانياند كه مردم را ميفروشند.
هرچند روش غير مستقيم و زبان عمل از زبان گفتار نافذتر است و معصومان (عليهم السلام) بيش از آنچه ميگفتند با كردار خود، مردم را ارشاد ميكردند؛ ولي پند مستقيم نيز در سيره آنها بسيار مشاهده ميشود. امام كاظم (ع) بعضي از فرزندانش را چنين اندرز ميدهد: فرزندم! بپرهيز از اينكه خداوند تو را در گناهي كه از آن نهيات كرده، ببيند؛ بپرهيز از اينكهپروردگار تو را از اطاعتي كه بدان فرمانت داده، دور مشاهده كند. بر تو باد به تلاش و كوشش. هرگز خود را از كوتاهي در عبادت خداوند تهي مشمار؛ زيراخداوند چنان كه شايسته است عبادت نميشود؛ و از مزاح بپرهيز كه نور ايمانت را ميبرد و تو را سبك ميسازد؛ و از اندوه و كسالت دور باش، كه از بهره دنيا وآخرتت جلوگيري ميكنند.» [39] .
مسافرتهاي خانوادگي ميتواند اثر تربيتي داشته باشد؛ زيرا: 1. باعث نشاط و شادابي اعضاي خانواده ميشود؛ 2. سبب استمرار نظارت پدر، كه در حيات تربيتي فرزندان ضروري است، ميگردد؛ اين امر، بويژه امروزه كه پدران به سبب مشاغل زياد در خانه كمتر حضور دارند.بسيار مهم است. 3. زمينه بروز استعدادها و شناخت نقاط ضعف و قوت كودكان را فراهم ميآورد؛ 4.ميدان مناسبي براي تجلي اخلاق اجتماعي و تمرين صفات پسنديدهاي چون همكاري، تعاون، نوعدوستي، ايثار و گذشت به شمار ميآيد؛ 5. چنانچه سفر، زيارتي باشد سبب تحكيم اعتقادات و توجه به معنويات ميشود. علي بن جعفر، برادر امام كاظم (ع) ميگويد: چهار مرتبه در ركاب حضرت كاظم (ع) بودم و حضرت همراه خانوادهاش سمت حج راه ميسپرد. اين سفرها گاه 26 روز، زماني 24 روز و گاه 21 روز به درازا ميكشيد. [40] .
امام (ع) هنگام تولد فرزندش رضا (ع) كلمات زيباي اذان و اقامه را در گوشش زمزمه فرمود و روان نورسيده خود را با آواي توحيد صفا بخشيد. نجمه مادر حضرت رضا (ع) ميگويد: هنگامي كه وضع حمل كردم پسرم [علي بن موسي] دستهايش را بر زمين قرار داده، سر را سمت آسمان بلند كرد و لبهايش را حركت داد، گويا سخن ميگفت. پدرش موسي بن جعفر (ع) بر من وارد شد و فرمود: اي نجمه، كرامت پروردگارت گوارايت باد. آنگاه نوزاد را، كه در لباس سفيد پيچيده بودم، به حضرت دادم. امام (ع) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت؛ آب فرات خواست، كامش را با آب فرات آشنا ساخت؛ سپس او را به من داد و فرمود: بگيرش كه بقيه الله در روي زمين است. [41] حضرت حتي در لحظات پاياني عمرش نيز به تربيت فرزندانش ميانديشيد. آن بزرگوار در وصيتنامهاش نكات تربيتي مهمي به يادگار نهاده، ميفرمايد:... درباره صدقات و اموال و فرزندان وصيت ميكنم ابراهيم و عباس و اسماعيل و ام احمد و علي را، بويژه در امر زنان؛ و پسرم علي (ع) در امر آنها مختار است نه پسران ديگرم. همچنين در صدقه و ثلث پدرم و درباره اهل بيتم او اختيار دارد... من داراي اموالي هستم كه صدقه قرار دادهام؛ فرزندم علي بدان آگاه و راست گفتار است و بايد بدين وصيت عمل كند. و اگر از برخي از فرزندانم به عنوان وصي نام بردم، براي احترامشان بوده تا در اجراي وصيت شركت كنند. فرزندان و همسرانم هر يك در همان خانهاي كه هستند، اقامت و با مقداري ثابت از صدقات معين زندگي كنند... هيچ يك از فرزندانم حق شوهردادن دخترانم را ندارند، مگر به فرمان رضا (ع). اگر رضا ناخشنود بود و كسي بدين كار اقدام كرد، با خداوند و رسول و ولياش مخالفت كرده، در مقام جنگ با حق برآمده است. اگر فرزندم رضا صلاح دانست، آنها را شوهر ميدهد و اگر نخواست نگه ميدارد. [42] .
[1] سوره اعراف، آيه: 189.
[2] زندگاني امام كاظم (عمادزاده)، ج 1، ص 325.
[3] همان، ص 318.
[4] همان، ص 334.
[5] همان، ص 325.
[6] همان، ص 334.
[7] مسند امام كاظم (عليه السلام)، ج 2، ص 536.
[8] همان، ج 3، ص 12.
[9] بحار، ج 49، ص 5.
[10] همان، ج 48، ص 279 (پاورقي).
[11] الكافي، ج 6، ص 18.
[12] همان، ص 13.
[13] زندگاني امام كاظم (عليه السلام) (عمادزاده)، ج 1، ص 28.
[14] بحار، ج 48، ص 287 ـ 283.
[15] همان، ص 289.
[16] حياة الامام موسي بنجعفر(ع)، باقر شريف القرشي، ج 2.
[17] الكافي، ج 6، ص 24.
[18] همان.
[19] سوره ص، آيه: 39.
[20] بحار، ج 49، ص 110، ح 12.
[21] ترجمه عيون اخبار الرضا، ص 14.
[22] مفيده نام مكاني است كه در نيمه راه كوفه به مكه واقع است. معجم البلدان، ج 4، ص 282.
[23] بحار، ج 48، ص 289.
[24] همان، ص 23.
[25] الكافي، ج6، ص 50.
[26] مستدرك الوسائل، ج3، ص 558.
[27] همان.
[28] حياه الامام موسي بن جعفر(ع)، ج 2، ص 430.
[29] صبي عارم: بين العرام بالضم اي شرس (مجمع البحرين، ج 6، ص 113) و الشرس هو السييء الخلق، بين الشرس (همان، ج 4، ص 78)؛ عرم عرامه: اشتد و خرج عن الحد (المنجد) در برخي كتب عرامه را تحمل سختي و مشقت كودك معنا كردهاند كه به نظر ميرسد صحيح نباشد.
[30] الكافي، ج 6، ص 51.
[31] مسند امام كاظم (ع)، ج 1، ص 481.
[32] همان، ج3، ص7.
[33] عيون اخبار الرضا (ع)، ص27.
[34] الارشاد، ج 2، ص 244.
[35] كشف الغمه، ج 3، ص 107.
[36] الكافي، ج 6، ص 48.
[37] در نسخه تهذيب و استبصار «دين» امتي ذكر شده. (تهذيب، ج 6، ص 362 واستبصار، ج 3، ص 96).
[38] مسند امام كاظم (ع)، ج 2، ص 391.
[39] تحف العقول، ص306.
[40] بحار، ج 48، ص 100.
[41] عيون اخبار الرضا، ص17-16.
[42] بحار، ج 48، ص276 -280.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».