عنوان : سيره عملي امام باقر (عليه السلام)
پديدآورندگان : الله اكبري، محمد، 1342-(پديدآور)
نوع : متن
جنس : مقاله
الكترونيكي
زبان : فارسي
صاحب محتوا : موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان
توصيفگر : سيره ائمه اطهار ( ع )
امام محمد باقر ( ع )
وضعيت نشر : قم: موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
ويرايش : -
خلاصه :
مخاطب :
يادداشت : ,ملزومات سيستم: ويندوز 98+ ؛ با پشتيباني متون عربي؛ + IE6شيوه دسترسي: شبكه جهاني وبعنوان از روي صفحه نمايش عنوانداده هاي الكترونيكيمنشأ مقاله: ماهنامه كوثر، شماره 19، مهر 1377
شناسه : oai:tebyan.net/6255
تاريخ ايجاد ركورد : 1387/12/3
تاريخ تغيير ركورد : 1387/12/3
تاريخ ثبت : 1389/6/28
قيمت شيء ديجيتال : رايگان
نام شريفش محمد، كنيهاش ابوجعفر و لقبش باقر بود. [1] از آن روي باقر ناميده شد، كه شكافنده علم، پرچمدار دانش و آشكار كننده گنجهاي نهان علوم و معارف بود. [2] . آن گرامي به پيامبر شباهت بسيار داشت، [3] مردي بود، گندم گون [4] ، ميانه بالا [5] و ميان باريك [6] قوي هيكل [7] و سنگين وزن، [8] صورتي گرد داشت [9] و ريشي سياه [10] ، پوستش نرم و لطيف بود [11] و صدايش نيكو، [12] تابنده روي، [13] پيوسته ابروي [14] و پيچيده موي [15] بود. چشماني بزرگ، [16] بيني كشيده، [17] و دندانهايي درشت داشت، [18] به گاه خنده دندانهايش چون درّ ميدرخشيد، [19] قهقه نميزد. [20] . و چون خندهاش تمام ميشد ميفرمود: خدايا بر من خشمگين مشو، [21] رخسارش را خالي زينت بخشيده بود، [22] و بدنش خال قرمزي داشت [23] و سرش به پائين متمايل بود، [24] چون خشمگين ميشد، خشمگينانه به آسمان مينگريست، چنانكه بيننده خشم را در چهرهاش ميديد. [25] .
جانشين پدر بود و بزرگ علويان، در علم و تقوا، زهد و پارسايي بزرگي و آقايي سرآمد بنيهاشم بود، نامش در ميان مردم مشهور بود و بزرگياش در بين شيعه و سني آشكار [26] و دوست و دشمن به فضل و برترياش معترف. [27] در ميان سران مذاهب و بزرگان فقها، علم و فضلش ضرب المثل بود. [28] . مسلمانان در هر مسألهاي در ميماندند به گنجينه دانش وي روي ميآوردند. [29] دانشمندان بزرگ در نزد وي چون كودكي دانشآموز، در نزد معلّم، بودند. [30] . «جابر بن عبداللّه انصاري» آخرين بازمانده ياران پيامبر، در مجلس درسش حاضر ميشد و علم ميآموخت. [31] ارباب مذاهب و جويندگان دانش، پرسشهاي مشكل خود را از حضرتش ميپرسيدند. [32] .
هميشه به ياد خدا بود، در همه حال نام خدا بر لب داشت، [33] نماز زياد ميخواند [34] و چون سر از سجده بر ميداشت. سجده گاهش از اشك چشمشتر شده بود. [35] . امام صادق [36] فرمود:پدرم در مناجات شبانهاش ميگفت:«خدايا، فرمانم دادي نبردم، نَهْيَمْ كردي، اطاعت نكردم، اكنون بندهات، نزد تو آمده و عذري ندارم». [37] . آنگاه كه به سفر حج ميرفت، چون به حرم ميرسيد، غسل ميكرد، كفشهايش را در دست ميگرفت و مسافتي را پياده ميرفت. [38] و چون وارد مسجد الحرام ميشد به كعبه نگاه ميكرد و با صداي بلند ميگريست، غلامش أفلح ميگويد:با امام باقر حج گزاردم، چون وارد مسجدالحرام شد، به «بيت» نگاه كرد و گريست تا آنكه صدايش بلند شد، گفتم:«فدايت شوم، مردم به شما نگاه ميكنند، آهستهتر گريه كنيد»، فرمود:«واي بر تو اي افلح، چرا گريه نكنم، شايد خداوند از رحمت به من نگاه كند، و فرداي قيامت بدين سبب، نزدش رستگار شوم». [39] حتي در شب وفاتش، مناجات شبانهاش را ترك نكرد. [40] چون غمگين ميشد، زنان و كودكان را جمع ميكرد، او دعا ميكرد و آنها آمين ميگفتند. [41] .
علم و تقوايش، زهد و پارسايياش، چنان عظمت، جلالت و ابهّتي به وي داده بود كه كسي نميتوانست او را سير نگاه كند. [42] و دانشمندان بزرگ از جمله «حكم بن عُتَيْبه» با همه عظمت و بزرگياش، در نزد او، كودكي دانشآموز مينمود، [43] يكي از همراهان هشام بن عبدالملك خليفه اموي، به هنگام حج، چون توجه و احترام مردم به آن حضرت را ديد، تصميم گرفت با طرح سؤالي او را شرمنده كند، و چون به نزد آن گرامي رسيد و چشمش به او افتاد، تنش لرزيد، رنگش پريد و زبانش بند آمد. [44] . يا آنكه در ميان مردم چون يكي از آنها بود، و از متواضعترين مردم به شمار ميآمد، ولي در مقابل ستمكاران، شجاعانه ميايستاد و از حق و حقيقت دفاع ميكرد. آنگاه كه خليفه اموي هشام بن عبدالملك، آن حضرت را به دمشق احضار كرده بود، در مجلسي كه تمام سران اموي گرد آمده بودند ابتدا هشام و سپس ديگر بزرگان بنياميه آن حضرت را سرزنش كردند. مردانه به پاخاست و از اسلام و اهل بيت پيامبر دفاع كرد، چنانكه هشام از سخن آن حضرت، كه امويان را غاصب حقوق اهل بيت معرفي ميكرد، به اندازهاي خشمگين شد كه فرمان داد امام را زنداني كنند. [45] در مجلسي ديگر در نزد هشام در حالي كه در كنار او و بر تخت وي نشسته بود، در پاسخ هشام، حقانيت خانواده خود را اثبات كرد، هشام از پاسخ امام چنان به خشم آمد، كه صورتش سرخ شد و چشمانش برگشت. [46] . حتي در شب وفاتش، مناجات شبانهاش را ترك نكرد. چون غمگين ميشد، زنان و كودكان را جمع ميكرد، او دعا ميكرد و آنها آمين ميگفتند.
آن بزرگوار، يارانش را به همدردي و برادري و نيز ياري مسلمانان سفارش ميكرد و ميفرمود: «دوست داشتنيترين كارها نزد خدا اين است كه مسلماني، شكم مسلماني را سير كند، غمش را بزدايد و دينش را ادا كند». [47] با همه مهربان بود. [48] حتي با كساني كه نسبت به او رفتار بدي داشتند، از بد كاران در ميگذشت، [49] اگر نيمه شب مهماني ميرسيد با مهرباني در برويش باز ميكرد و در باز كردن بار و بنهاش به او كمك ميكرد، [50] در تشييع جنازه مردم عادي شركت ميكرد، [51] لغزشهاي ياران را ناديده ميگرفت [52] و ميفرمود:«اصلاح امور زندگي و روش برخورد با مردم چون پيمانه پري است كه دو سوم آن زيركي و يك سوم آن گذشت است». [53] . از تحقير مسلمانان نهي ميكرد و به غلامان و كنيزانش ميفرمود: «گدايان را گدا نناميد و آنها را با اين نام نخوانيد، بلكه آنان را به بهترين نامهايشان صدا بزنيد». [54] . در أمر اصلاح جامعه و جلوگيري از فساد و تنبيه بدكاران، تلاش ميكرد آنگاه كه از دزدي افرادي آگاه شد، به غلامانش دستور داد. آنها را گرفتند و به والي مدينه تحويل دادند و اموال دزديده شده را خود به صاحبان آنها برگرداند. [55] ياران و همراهان را غذا ميداد و چون كمي از آنان فاصله ميگرفت در برخورد مجدد با آنان چنان احوال پرسي ميكرد كه گويا مدتها است آنها را نديده است. [56] .
موي سرش تميز و مرتب بود و ميفرمود:«هركس موي نگه ميدارد، آنرا مرتب كند و فرق بگذارد» [57] و به دو طرف سرشانه كند، ريش خود را كوتاه ميكرد و خط ميگرفت [58] و موهاي دو طرف صورت و زير چانهاش را ميسترد، حجامت ميكرد. [59] دستها و ناخنهايش را حنا ميگرفت. [60] دندانهايش را كه سست شده بود، با طلا محكم كرده بود [61] انگشتري در دست ميكرد، نقش انگشترياش «العزّة للّه» بود. [62] .
غذا را با «بسم الله» آغاز و با «الحمدلله» ختم ميكرد، و آنچه را در اطراف سفره ريخته بود، اگر در خانه بود، بر ميداشت و اگر در بيابان بود براي پرندگان وا مينهاد. [63] .
غذا دادن به مؤمنين به ويژه شيعيان را بسيار مهم ميشمرد [64] و به ياران خود سفارش ميكرد، كه دوستان و هم كيشان خود را ميهمان كنند و غذا بدهند [65] ميفرمود:«كمك به خانواده يك مسلمان و سير كردن شكمشان و بينياز كردن آنها از مردم، برايم از هفتاد حج بهتر است» [66] به سير كردن شكم خيلي اهميت ميداد. و سير كردن يك نفر نزد وي از آزاد كردن يك بنده بهتر بود. [67] خانهاش منزلگاه شيعيان، مسلمانان، غريبان و رهگذران بود، ميهمان زياد به خانه ميبرد. به ميهمانان غذاي لذيذ ميداد، [68] اجازه نميداد ميهمانش كاري انجام دهد. [69] .
يارانش را به كار و كسب تشويق ميكرد، از شغل آنها ميپرسيد. اگر بيكار بودند، سفارش أكيد ميكرد كه به كاري مشغول شوند [70] و ميفرمود:«من كسي را كه كار و كاسبي را رها كرده و به پشت بخوابد و بگويد؛ خدايا روزيم ده، [71] دشمن دارم» به يكي از يارانش كه بيكار بود فرمود:«مغازهاي بگير، جلويش را جاروب كن و آب بپاش، بساطي در آن بگستر، چون چنين كني وظيفهات را انجام دادهاي!» [72] به يارانش سفارش ميكرد كه اگر آب يا زميني را ميفروشند حتماً با پول آن آب و زمين بخرند. [73] آن گرامي تنها سفارش به كار نميكرد، بلكه خود نيز به باغ و مزرعه خويش ميرفت و حتي در هواي گرم تابستان، عرق ريزان كار ميكرد. آن حضرت ميفرمود:«دنيا چه ياور خوبي براي طلب آخرت است» و غلامان خويش را به كاري وا ميداشت بر آنها سخت نميگرفت و آنها را در انجام كار آزاد ميگذاشت، اگر كارشان سنگين و مشكل بود خود نيز به آنها كمك ميكرد و ميفرمود:«هرگاه غلامان خود را به كار ميگيريد، و كار بر آنان سخت است خودتان نيز با آنان كار كنيد». [74] .
امام باقر عليهالسلام با آنكه درآمدش كم، خرجش بسيار و عيال وار بود، [75] در عين حال بخشندگياش بين خاصّ و عام آشكار و بزرگوارياش - مشهور، و فضل و نيكياش معروف بود، [76] افراد زيادي به اميد بهرهمندي از جود و كرمش به سويش ميشتافتند و هيچ يك نااميد بر نميگشتند. [77] هركس به خانهاش وارد ميشد، از آنجا بيرون نميرفت، مگر آنكه غذايش ميداد، لباس نيكويش ميپوشاند و مبلغي پول به او ميبخشيد بخشش او به حدي بود كه مورد اعتراض نزديكان قرار گرفت. [78] آن حضرت ياور بيچارگان، يار درماندگان و دستگير در راه ماندگان بود. هرگاه شيعيانش از شهرهاي ديگر به ديدارش ميرفتند. زاد و توشه راه، لباس و جايزهشان ميداد، و ميفرمود:«پيش از آنكه ملاقاتم كنيد اينها برايتان آماده شده بود». [79] . جايزههايش بين پانصد تا هزار درهم بود. [80] هم خود ميبخشيد و هم به ياران و خويشانش سفارش ميكرد كه بخشنده باشند، در يك روز هشت هزار دينار به مستمندان مدينه بخشيد و خانوادهاي را كه يازده نفر بودند و همه غلام و كنيز بودند آزاد كرد. [81] به سبب بخششهايش نيازمندان زيادي به منزلش مراجعه ميكردند و آن حضرت به غلامان و كنيزانش سفارش ميكرد كه آنها را تحقير نكنند و گدا ننامند بلكه آنان را به بهترين نامهايشان صدا بزنند. [82] هر روز جمعه يك دينار صدقه ميداد [83] و ميفرمود:«نيك و زشت و صدقه روز جمعه دو چندان ميشود» [84] و نيز ميفرمود:«نيكي، فقر را ميزدايد و بر عمر ميافزايد و از مرگ بد پيشگيري ميكند». [85] پيوسته يارانش را به همدري و دستگيري يكديگر سفارش ميكرد و ميفرمود«چه بد برادري است، برادري كه چون غني باشي همراهت باشد و چون فقير شوي تو را تنها بگذارد». [86] و ميفرمود:«برادري آنگاه كامل است كه يكي از شما دست در جيب رفيقش كند و هرچه ميخواهد برگيرد». [87] .
[1] أربلي، كشفالغمة 2 / 318، 322، 329.
[2] شرواني، مناقب اهل البيت، ص 61.
[3] شيخ مفيد، الاختصاص، ص 92.
[4] مناقب، 4 / 210.
[5] همان.
[6] الارشاد، 2 / 161.
[7] جنات الخلود، ص 26.
[8] مناقب، 4 / 210.
[9] جنات الخلود، ص 26. [
[10] حلية الأولياء، 185 / 3.
[11] كشفالغمة، 2 / 326، 331، 332.
[12] بحار، 46 / 289.
[13] منبع شماره 11.
[14] مناقب، 4 / 204، 195.
[15] حلية الأولياء، 3 / 186.
[16] الأختصاص، ص 62 ـ 63؛ بحار، 46، 225، 226 ـ 227.
[17] طبرسي، احتجاج، ص 324، 326، 328، 327.
[18] بحار، 46 / 297 ـ 298.
[19] ذهبي، سير اعلام النبلاء، 4 / 403.
[20] كشفالغمة، 2 / 319، 329، 360.
[21] حلية الأولياء، 3 / 187.
[22] بحار، 46 / 300.
[23] صفة الصفوة، 2 / 110؛ بحار، 46 / 290.
[24] بحار، 46 / 213.
[25] همان، 46 / 297؛ نك كافي، 2 / 487.
[26] بحار، 46 / 244.
[27] حلية الأولياء، 3 / 186؛ كشفالغمة، 2 / 329، 319.
[28] بحار، 46 / 258.
[29] كافي، 2 / 372.
[30] طبرسي، دلائل الأمامة، ص 104 ـ 105.
[31] بحار، 46 / 302، 301.
[32] وسايل، 14 / 16 / 441.
[33] مناقب، 4 / 207.
[34] مناقب، 4 / 207.
[35] بصاير الدرجات، ص 277، ج 5، ب 14، ح 1.
[36] بحار، 46 / 300.
[37] مناقب، 4 / 204.
[38] ابنقتيبه، عيون الأخبار، 2 / 208؛ ابن ابيالحديد، 15 / 277؛ كشفالغمة، 2 / 320، 363؛ بحار، 46 / 291؛ شرواني، 261.
[39] رجال كشي، ص 228، شماره 664؛ كشفالغمة، 2 / 355؛ بحار، 46 / 272؛ ابن حمزه الثاقب في المناقب، ص 384؛ مناقب، 4 / 201.
[40] بحار، 46 / 302.
[41] وسايل، 3 / 381.
[42] مكارم الأخلاق، ص 74؛ بحار، 46 / 299.
[43] همان، ص 85؛ رجال كشي، ص 128، ش 308.
[44] همان، ص 89، 68؛ بحار 46 / 298، 299؛ نك كافي 6 / 481.
[45] بحار، 46 / 298؛ نك كافي، 6 / 482.
[46] دلائل الأمامة، ص 95؛ مكارم الأخلاق، ص 102، 103، 104، 105؛ كشفالغمة، 2 / 342؛ وسايل، 3 / 409؛ بحار، 46 / 221، 222، 223، 245.
[47] وسايل، 3 / 365.
[48] مكارم الأخلاق، ص 122؛ سير اعلام النبلاء، 4 / 407.
[49] مكارم الأخلاق، ص 118.
[50] همان، ص 122، 119؛ سير اعلام النبلاء، 4 / 407؛ بحار، 46 / 293؛ نك كافي، 6 / 450.
[51] سير اعلام النبلاء، 4 / 407؛ مكارم الأخلاق، ص 119، 120؛ وسايل: 3 / 359، 360؛ بحار، 46 / 292 ـ 293؛ نك كافي، 6 / 447.
[52] مكارم الأخلاق، ص 119؛ بحار، 46 / 293؛ نك كافي، 6 / 450.
[53] سير اعلام النبلاء، 4 / 407؛ ابنسعد، طبقات، 5 / 322.
[54] مكارم الأخلاق، ص 119، 120؛ وسايل، 3 / 360؛ بحار، 46 / 293، 298؛ نك كافي 6 / 448.
[55] همان، ص 123.
[56] وسايل، 3 / 389.
[57] مكارم الأخلاق، ص 162؛ وسايل 16 / 484.
[58] وسايل، 16 / 413 / 5.
[59] همان، 16 / 445.
[60] بحار، 46 / 297؛ نك كافي، 6 / 298.
[61] همان، 46 / 304.
[62] مكارم الأخلاق، ص 142.
[63] بحار، 46 / 297؛ نك كافي، 6 / 298.
[64] وسايل، 16 / 443 / 27؛ ثواب الأعمال، ص 306، 315.
[65] ثواب الأعمال، ص 315.
[66] وسايل، 16 / 443 / 27 / 30؛ ثواب الأعمال، ص 306.
[67] وسايل، 16 / 458 و نيز تمام منابع شماره 68 در همان صفحه.
[68] همان، 16 / 479؛ صفة الصفوة، 2 / 112؛ كشفالغمة، 2 / 320؛ الفصول المهمة، ص 215؛ بحار، 46 / 290 ـ 291.
[69] مكارم الأخلاق، ص 180؛ وسايل: 16 / 445؛ بحار، 46 / 297 و نك كافي 6 / 298.
[70] وسايل، 16 / 457.
[71] همان، 12 / 17.
[72] همان، 12 / 34.
[73] همان، 12 / 45.
[74] الأرشاد، 2 / 161؛ شرح الأخبار، 3 / 282 ـ 283؛ مناقب، 4 / 201؛ وسايل، 12 / 10؛ كشفالغمة، 2 / 330؛ الفصول المهمة، ص 212؛ بحار، 46 / 350 ـ 351، 287 و نگاه كنيد به كافي 5 / 73 / 10؛ تهذيب، 6 / 325، ح 894.
[75] وسايل، 12 / 17.
[76] بحار، 46 / 303.
[77] ارشاد، 2 / 166؛ بحار، 46 / 294؛ ثواب الأعمال، ص 314.
[78] ارشاد، 2 / 166؛ بحار، 46 / 288؛ مناقب، 4 / 207؛ شرح الأخبار، 3 / 283؛ كشفالغمة، 2 / 333.
[79] صفة الصفوة، 2 / 112؛ كشفالغمة 2 / 320، 324؛ الفصول المهمة، ص 215؛ بحار، 46 / 290 ـ 291.
[80] شرح الأخبار، 3 / 283؛ مناقب، 4 / 207؛ كشفالغمة، 2 / 333؛ بحار، 46 / 288.
[81] مكارم الأخلاق، ص 122.
[82] ارشاد، 2 / 167؛ شرح الأخبار 3 / 283؛ مناقب، 4 / 207؛ كشفالغمة 2 / 333؛ الفصول المهمة، ص 215؛ بحار، 46 / 288.
[83] بحار، 46 / 302.
[84] بحار، 46 / 294؛ ثواب الأعمال، ص 314.
[85] مكارم الأخلاق، ص 136.
[86] ارشاد: 2 / 166؛ شرح الأخبار، 3 / 283؛ صفة الصفوة، 2 / 112؛ مناقب، 4 / 207؛ كشفالغمة، 2 / 321، 332؛ الفصول المهمة، ص 215؛ بحار، 46 / 287 ـ 288.
[87] حلية الأولياء، 3 / 187؛ صفة الصفوة، 2 / 112؛ كشفالغمة، 2 / 320، 361.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».