تقويم شمسي تاريخ اسلام حضرت امام حسن عسكري عليه السلام

مشخصات كتاب

عنوان : تقويم شمسي تاريخ اسلام : حضرت امام حسن عسكري (عليه السلام)
پديدآورندگان : امام حسن عسكري عليه السلام(توصيف گر)
1321-زماني قمشه اي، علي(پديدآور)
موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان
توصيفگر : تقويم
تقويم هجري شمسي
وضعيت نشر : قم: موسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
يادداشت : ,ملزومات سيستم: ويندوز 98+ ؛ با پشتيباني متون عربي؛ + IE6شيوه دسترسي: شبكه جهاني وبعنوان از روي صفحه نمايش عنوانداده هاي الكترونيكيفصلنامه مكتب اسلام _شماره 5(سال78)
شناسه : oai:tebyan.net/6058
تاريخ ايجاد ركورد : 1387/12/3
تاريخ تغيير ركورد : 1387/12/3
تاريخ ثبت : 1389/6/28

مقدمه

ولادت خجسته امام عسكري عليه السلام در مدينه طيبه در ماه ربيع الثاني اتفاق افتاده و در تعيين روز آن اختلاف است. برخي دوشنبه چهارم، برخي جمعه هشتم و بعضي دهم آن ماه دانسته اند، همچنين در سال آن اختلاف است بين 230، 231، 232، در اين ميان اشهر آن است كه هشتم ربيع الثاني سال 232 هجري واقع شده است تاريخ مزبور برابر است با هشتاد و يك هزار و نهصد و پنجاه و شش (81956) روز بعد از مبدا هجرت و به امر و بسط مطابق است با روز چهارشنبه چهاردهم آذر (14 / 9 / 225) سال دويست و بيست و پنج شمسي. نام مادر بزرگوار او به اختلاف، سوسن، سليل، حريبه، حديثه و جده به نگارش آمده، و كنيه آن حضرت ابو محمد و ابن الرضا، و مشهورترين القاب ايشان عسكري، هادي، زكي، سراج، صامت و رفيق است.

خلفاي معاصر

امام حسن عسكري عليه السلام در دوران خلافت معتز، مهتدي و معتمد زيست و پس از گذشت پنج سال از خلافت معتمد عباسي و به دستور او مسموم و شهيد و در منزل خود دفن گرديد [1] . ما در اين مقاله نيز به اقتضاي سخن به موضوع مناسب اختران خواهيم پرداخت و از ديگر جوانب چشم خواهيم پوشيد.

امام عسكري بيدارگر « كندي » فيلسوف و اخترشناس معروف

امام عسكري عليه السلام در جمله اي درخشنده، ژرف و جالب مي فرمايد: «و لولا محمد صلي الله عليه وآله والاوصياء من بعده لكنتم حياري كالبهائم لا تعرفون فرضا من الفرائض و هل يدخل قرية الا من بابها» [2] . «اگر محمد صلي الله عليه وآله و اوصياي بعد از او نبودند، شما [اي جهان بشريت] مانند چهارپايان حيران و سرگردان بوديد، هيچ وظيفه اي از وظائف را نمي دانستيد، و آيا مي توان وارد شهري جز از در ورودي آن [محمد صلي الله عليه وآله و آل او عليهم السلام] گرديد؟ ! . يعني اگر پيامبر و جانشينان راستين او عليهم السلام نباشند، هيچ ارزش و معرفتي نتيجه مطلوب نخواهد داد و هيچ كرداري ثمره شايسته نخواهد بخشيد. سخن امام درباره همه آحاد بشر، صادق است و فرقي ميان دانشمند، دانش پژوه و عامي وجود ندارد. امام عسكري عليه السلام در اين زمينه با ايجاد شبهه در معلومات كندي توانست يك اختلال بزرگ در اندوخته هاي ذهني و شبكه فكري او به وجود آورد و او را از هلاك و سقوط نجات بخشد. ما پيش از آن كه به معرفي كندي بپردازيم نخست اشتباه اين اخترشناس و فيلسوف بزرگ را مي نگاريم: ابن شهرآشوب، اين محدث و تاريخ نگار نامي مي نويسد: «اسحاق كندي » فيلسوف اسلام و عراق كتابي به نام «تناقضهاي قرآن » ! به نگارش آورد وي مدتي در منزل نشست، گوشه نشيني اختيار كرد و خود را به نوشتن آن مشغول داشت. روزي برخي از شاگردان او خدمت حضرت امام حسن عسكري عليه السلام شرفياب شدند. هنگامي كه چشم حضرت به او افتاد فرمود: آيا در ميان شما مردي رشيد وجود ندارد كه گفته هاي استادتان «كندي » را پاسخ گويد و او را از اين كار باز دارد؟ شاگرد گفت: ما همگي از شاگردان او هستيم، چگونه مي توانيم به اشتباه استاد در اين زمينه و يا زمينه ديگر اعتراض كنيم؟» .
امام عليه السلام فرمود: اگر مطلبي به تو تلقين و تفهيم كنم مي تواني به او برساني و براي او نقل كني؟ شاگرد گفت: آري. امام فرمود: از اينجا كه برگشتي به حضور استاد برو و با او به گرمي و محبت رفتار كن، او را كمك كن و هنگامي كه كاملا انس و آشنائي به عمل آمد، به او بگو: براي من مساله اي پيش آمده كه غير از شما كسي شايستگي پاسخ آن را ندارد و آن مساله اين است كه آيا ممكن است گوينده قرآن از گفتار خود معاني و مقاصدي غير از آن معاني كه شما اراده و حس كرده ايد، اراده كرده باشد؟ كندي در پاسخ خواهد گفت: بلي ممكن است چنين منظوري داشته باشد، زيرا كندي مردي است كه هر سخني را بشنود خوب مي فهمد، او مردي هوشمند است. در اين هنگام به او القاء شبهه كن و بگو: چه مي داني شايد گوينده قرآن معاني و مقاصدي غير از آنچه تو مي پنداري اراده كرده باشد و سخنان شما از جايگاه و موضوع اصلي خويش بيرون باشد؟ شاگرد به حضور استاد خود كندي رفت و طبق دستور امام رفتار كرد با او به ملاطفت و مهرباني عمل نمود تا اين كه زمينه براي طرح مطلب مساعد گشت، سپس سئوال امام را به همان شيوه مطرح ساخت و گفت: آيا ممكن است گوينده اي سخني بگويد و از آن مطلبي اراده كند كه به ذهن خواننده نيايد؟ يعني مقصود گوينده چيزي باشد مغاير با آنچه در ذهن مخاطب است، كندي به دقت به سئوال شاگرد گوش داد و گفت: سئوال خود را تكرار كن. شاگرد سئوال خويش را باز گفت استاد چون اهل تعقل، تفكر و تدبر بود، مدتي در خود فرو رفت، تامل كرد و گفت: هيچ بعيد نيست، امكان دارد چيزي در ذهن گوينده سخن باشد كه به ذهن مخاطب نيايد و شنونده از ظاهر كلام گوينده چيزي بفهمد كه وي خلاف آن را اراده كرده باشد. استاد كه مي دانست شاگرد او چنين سئوالي را نمي تواند از پيش خود مطرح كند و در حد انديشه او نيست، رو به شاگرد كرد و گفت: تو را سوگند مي دهم كه حقيقت را به من بگويي چنين سئوالي از كجا به فكر تو خطور كرد؟
شاگرد گفت: چه ايرادي دارد كه چنين سئوالي به ذهن خود من آمده باشد؟
استاد گفت: نه، تو هنوز زود است كه به چنين مسائلي رسيده باشي، به من بگو اين سئوال را از كجا ياد گرفته اي؟ شاگرد گفت: حقيقت اين است كه حضرت «ابومحمد» (امام عسكري عليه السلام) مرا بدين امر رهبري فرمود. كندي گفت: اكنون واقع امر را گفتي، سپس افزود: چنين سخناني تنها زيبنده اين خاندان است. آنگاه با درك واقعيت و پي بردن به اشتباه خود دستور داد آتشي روشن كردند و آنچه را درباره تناقضهاي قرآن (به عقيده خود) به رشته تحرير آورده بود، سوزاند [3] .

اخترشناسي كندي

شايان ذكر است اشتباه فوق چيزي از شخصيت و بزرگي كندي نمي كاهد، گرچه همه دانشمندان و فرهيختگان اولين و آخرين در برابر دانش و علم لدني پيامبران و پيشوايان دين عليهم السلام قابل سنجش نيستند، چنان كه فرموده اند: «لا يقاس بنا بشر، لا يقاس بنا احد» [4] و امام حسن عسكري عليه السلام در اين زمينه فرمود: جهان بشريت بدون وجود پيامبر و امام حيران و سرگردان است. ليكن با اين وجود دانشمندان در مقايسه با ساير مردم بسيار ارجمند، محترم و والا مرتبه اند، از اينرو كندي از چند جهت شايسته احترام است: 1- امام عليه السلام در عين حالي كه اشتباه او را گوشزد فرمود، وي را ستود، يعني كندي را اهل فكر، فهم، درايت، هوشمندي، تعقل، ژرف نگري دانست. سوزاندن كندي تاليف خود را در اين زمينه مي توان نشانه انصاف و تسليم حق شدن او به حساب آورد.
2- تشيع كندي: يعقوب بن اسحاق كندي كه زاده شده حدود 185 هجري است، درگذشت او به اختلاف بين سالهاي 252، 260، 265 به نگارش آمده و از نظر تاريخ نگاران به چند دليل شيعه است: الف) كندي در زمان خلافت متوكل عباسي از دربار رانده شد و برخي مورخان سبب اين كار را روح تشيع او دانسته اند، چرا كه متوكل با شيعه دشمن سرسخت بوده است. ب) سيد بن طاوس نام او را اسحاق بن يعقوب ضبط كرده و نوشته است او از دانشمندان اخترشناس شيعه است و در اين علم شهرت دارد، باز مي گويد: آنچه از تاليفات او به ما (سيد بن طاوس) رسيده و در دانش نجوم است، رساله او در اين علم در پنج جزء مي باشد، ابن نديم در فهرست گفته است: او كه از فرزندان محمد بن اشعث بن قيس به شمار مي رود، فاضل عصر در دانشها و يگانه عصر خويش در نجوم است [5] تهراني (آقا بزرگ) نيز او را در شمار مؤلفان شيعه قلمداد كرده است. ج) چون كندي در پايتخت و مركز تشيع «كوفه » ولادت يافته و كوفه وطن پدران و اجداد او بوده، طبعا تحت تاثير روح محيط قرار گرفته است. د) كندي رساله هاي خود را با عباراتي كه عادتا شيعيان به كار مي برند و از ويژگيهاي آنان به حساب مي رود، ختم كرده است. وي در پايان برخي از رساله ها چنين مي نگارد: «والحمد لله رب العالمين والصلاة علي محمد المصطفي و آله الطاهرين » و ذيل برخي ديگر نگاشته است «والحمد لله رب العالمين و صلواته علي محمدالنبي و آله اجمعين » اين قبيل تعبيرات را مي توانيم قرينه محكمي بر شيعه بودن او قرار دهيم و نيازي به قرائن ديگر نداشته باشيم [6] .
3- آثار نجومي كندي كندي در وقتي ظهور كرد كه سرو صداهاي بسيار گوش خراش جامعه اسلامي را فراگرفته بود دوره مامون عباسي فلسفه هاي گوناگون در محيط اسلامي رخنه كرد و كندي در دوره انتقال بزرگي در فرهنگ و معرفت زندگي مي كرد، او روزي ظهور كرد كه انديشه عربي بر واردات افكار يوناني، فارسي، پهلوي، هندي و سانسكريت تكيه كرده بود و كار ترجمه فرهنگهاي ملل اجنبي گسترش بسياري داشت. مترجمان زيادي پديد آمدند و مقدم بر همه آنان كه در «بيت الحكمة » به كار اشتغال داشتند «حنين بن اسحاق » بود. مامون عباسي به وزن همه كتابهايي كه حنين ترجمه كرده بود، به او جايزه طلا داد، و به اندازه اي شد كه مي گفتند نزديك بود، خزانه كشور تهي شود. رغبت و شوق مسلمانان به ترجمه، فوق العاده بود و از نمودارهاي اين رغبت و شوق است كه مامون در بغداد يك «مجمع علمي » و يك «رصدخانه فلكي » تاسيس كرد او يك «كتابخانه عمومي » به وجود آورد كه دويست هزار (200000) دينار طلا هزينه بناي آن گرديد و براي مترجمان مقرري معين كرد. كندي كه در چنين فضايي نشو و نما كرده بود، از مترجمان زبردست دربار مامون و معتصم به شمار مي رفت و كتابهاي يوناني را به عربي ترجمه مي كرد، همچنين ترجمه ديگران را تصحيح مي كرد، افزون بر اين، به كار پزشكي و اخترشناسي نيز اشتغال داشت. كندي همچون بسياري از دانشمندان ديگر مجد و عظمت فكري اسلام را پايه گذاري كرد، وي طبيبي حاذق، فيلسوفي بزرگ و اخترشناسي ماهر بود كه در رديف اول منجمان همچون بطليموس قرار دارد، او توانست 265 رساله و كتاب در فنون مختلف از جمله حساب، هندسه، فلسفه، جغرافي، طبيعيات، سياست، موسيقي، منطق، طب، قوانين سرعت، سقوط اجسام، اخلاق و فضايل، نجوم و ساير رشته هاي دانش به نگارش آورد كه از آن جمله 19 كتاب در نجوم و اخترشناسي، 16 تاليف در فلك و هيات، 8 تاليف در كرويات، و 10 رساله در احكاميات نجوم است. افزون بر اينها رساله هايي در جذر و مد درياها، در رنگ لاجوردي، هوا، در كيهان شناسي، در برخي ابزار و آلات فلكي و ستاره شناسي، در ساختن اسطرلاب، رساله هايي در اختلاف مناظر [پارالاكس سياره ها] در علل اوضاع نجومي، مقالاتي در تحويل سالها، كتابي در براهين مساحت، در مورد حسابهاي فلكي، رساله اي در استخراج خط نصف النهار (خط نيمروز، شمال و جنوب) و تعيين سمت قبله رساله اي در انتخاب و اختيار روزها و... همه اينها نشان مي دهد كندي داراي قريحه اي سرشار و در عصر خود در علوم روز، يگانه، و به دانشهاي زمان خود احاطه داشت كه خود نشانگر وسعت دايره اطلاعات و قدرت عقلي و كوشش زياد او است [7] .

شهادت امام عسكري

به گفته تاريخ نگاران، امام عسكري عليه السلام در روز اول ماه ربيع الاول سال 260 هجري بيمار گرديد و در روز هشتم آن ماه به جوار رحمت الهي شتافت، علت شهادت او را مسموميت از طرف معتمد عباسي نگاشته اند، اين رخداد درحالي واقع شد كه 28 يا 29 سال از عمر شريفش گذشته بود، بنابراين 8 ربيع الاول 260 برابر است با روز پنجشنبه، چهاردهم دي ماه دويست و پنجاه و دو شمسي و گذشت نود و يكهزار و هشتصد و چهل و هشت (91848) روز از مبدا هجرت. به نوشته محدث قمي، ابوسهل نوبختي (شيخ متكلمان اماميه در بغداد) گفت داخل شدم بر امام حسن عسكري عليه السلام در مرضي كه به همان بيماري از دنيا رحلت فرمود و در نزد آن حضرت بودم كه امر فرمود خادم خود «عقيد» را [عقيد خادمي بوده است از اهل نوبه كه خدمت كرده بود حضرت امام علي النقي عليه السلام و پروريده و بزرگ كرده بود امام حسن عسكري عليه السلام را] اي عقيد بجوشان از براي من آب را با مصطكي [مصطكي يوناني است و در فرانسه آن را ماستيك نامند و آن صمغي است خوشبو شبيه به كندر آن را آرا، پلاجور، رماس، و رماست نيز گويند، درختش ريزتر از كندر و سپيد آن نافع است و براي ناراحتي هاي معده، روده، جگر، سرفه كهنه مفيد است] وي آب را جوشانيد و صيقل مادر حضرت حجة عليه السلام آن را براي امام حسن آورد و همين كه قدح را به دست آن جناب داد و خواست بياشامد، دست مباركش لرزيد و قدح به دندان هاي ثناياي نازنينش خورد، پس قدح را از دست نهاد و به عقيد فرمود: داخل اطاق مي شوي مي بيني كودكي را به حال سجده است، او را نزد من بياور، ابوسهل گويد: عقيد گفت: من داخل شدم ناگاه نظرم به كودكي كه در حال سجده بود و انگشت سبابه به سوي آسمان بلند كرده بود افتاد، بر آن جناب سلام كردم آن حضرت نماز را مختصر كرد و در اين هنگام مادرش صيقل آمد دستش را گرفت و به نزد پدرش برد، ابوسهل گويد: چون آن كودك به خدمت امام حسن عليه السلام رسيد، سلام كرد و بر او نگاه كردم ديدم رنگ مباركش تلألو دارد، موي سرش بهم پيچيده و مجعد است و ما بين دندانهايش گشاده مي باشد، همين كه امام حسن عليه السلام نگاهش به كودكش افتاد، فرمود: «يا سيد اهل بيته اسقني الماء فاني ذاهب الي ربي » پس آن آقازاده او را سيراب كرد، چون امام آب را آشاميد فرمود: مرا براي نماز مهيا كنيد آن طفل پدر را به اقل واجب وضو داد، پس امام حسن عليه السلام با وي فرمود: بشارت باد تو را اي پسرك من تويي صاحب الزمان توئي مهدي و حجت خدا بر روي زمين، تويي پسر من و منم پدر تو، تويي «م، ح، م، د» بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب عليهم السلام و پدر تو است رسول خدا صلي الله عليه وآله تويي خاتم ائمه طاهرين و بشارت داد به تو رسول خدا صلي الله عليه وآله اين عهدي است از پدرم از پدرهاي طاهرين تو، «صلي الله علي اهل البيت ربنا انه حميد مجيد» و در همان لحظه امام حسن عليه السلام وفات كرد [8] .

پاورقي

[1] بحارالانوار: مجلسي، ج 50، ص 235 تا 238 و ص 335، نشر مكتبه اسلاميه، تهران 1385ه.
[2] همان، ج 50، ص 320.
[3] همان، ج 50، ص 311، منتهي الآمال، قمي، ص 266، پنجم از مكارم اخلاق آن حضرت، سيره پيشوايان، پيشوائي، ص 628، نشر مؤسسه امام صادق، قم، 1372ش.
[4] بحار، ج 26 / ص 12 ج /22 ص 406 و 407- ج 26 / ص 269- ج /46 ص 278.
[5] فرج المهموم، سيد بن طاووس ص 128- نشر رضي، قم 1363، بحار، ج 50، ص 311.
[6] فلاسفه شيعه، عبدالله نعمه، ترجمه غضبان، ص 607 و بعد، نشر كتابفروشي ايران، 1347ش.
[7] مدرك قبل.
[8] محدث قمي، همان مدرك، لغت نامه دهخدا و ياران، ماده مصطكي.

درباره مركز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان

بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بنده‌اى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او می‌فرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمت‌ها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوست‌تر می‌داری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش می‌رَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچه‌ای [از علم] را بر او می‌گشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه می‌دارد و با حجّت‌های خدای متعال، خصم خویش را ساکت می‌سازد و او را می‌شکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بی‌گمان، خدای متعال می‌فرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».