عنوان و نام پديدآور: نماز و عبادت امام رضا عليهالسلام / عزيزي، عباس، ۱۳۴۲.
مشخصات نشر: قم: صلاة، انتشارات، ۱۳۸۶.
مشخصات ظاهري: ۱۲۶ ص.
شابك: ۸۵۰۰ ريال 964-7436-55-6: ؛ ۱۵۵۰۰ ريال: چاپ سوم 978-964-7436-55-6:
يادداشت: چاپ دوم.
يادداشت: چاپ سوم: ۱۳۸۹.
يادداشت: كتابنامه به صورت زيرنويس.
عنوان ديگر: نماز و عبادت امام رضا(ع).
موضوع: عليبن موسي (ع)، امام هشتم، ۱۵۳؟ - ۲۰۳ق -- عبادات
موضوع: عليبن موسي (ع)، امام هشتم، ۱۵۳؟ - ۲۰۳ق. -- احاديث
رده بندي كنگره: BP۴۷ /ع۴ن۸ ۱۳۸۶
رده بندي ديويي: ۲۹۷/۹۵۷
شماره كتابشناسي ملي: ۱۳۱۲۳۴۸
امام رضا عليهالسلام به نماز شب عشق ميورزيد.
امام رضا عليهالسلام شبها كم خواب بود و بيداري زياد داشت، اكثر شبها تا سحر امام مشغول دعا و عبادت و راز و نياز بود.
امام رضا عليهالسلام، هنگام صبح نماز خوانده، سپس در جايگاه نماز مينشست و به تسبيح و حمد خداوند مشغول ميشد و بر پيامبر و آل او صلوات و درود ميفرستاد تا آنكه خورشيد طلوع مينمود.
امام رضا عليهالسلام در طول شبانهروز هزار ركعت نماز ميخواند.
امام رضا عليهالسلام دعاي خود را با صلوات بر پيامبر و آل او شروع نموده و در نماز و غير آن بسيار صلوات ميفرستاد.
امام رضا عليهالسلام از لحاظ شجاعت و سخاوت بينظير بود.
امام رضا عليهالسلام با رفتار و كردار نيكوي خود، مأمون عباسي را حيرت زده نمود. مأمون نتوانست بر امام غلبه كرد، زيرا امام با اخلاق نمونهاي كه داشت توانست مردم را جذب كرده و با فضايل اخلاقي اش پيروز گردد.
[صفحه 8]
امام رضا عليهالسلام از حيث اخلاق نمونه بود، به گونهاي كه هرگز با كلام خويش كسي را نرنجانيد و سخن كسي را قطع نميكرد تا اين كه سخن خود را تمام كند و هرگز حاجت كسي را كه توان اداي آن را داشت، رد نميكرد.
امام رضا عليهالسلام عاشق قرآن بود و هر سه روز يكبار قرآن را ختم مينمود و ميفرمود «اگر بخواهم آن را در كمتر سه روز هم بخوانم ميتوانم؛ اما از هيچ آيهاي نميگذرم مگر اين كه در آن تفكر و دقت ميكنم كه دربارهي چه موضوعي و چه زماني نازل شده است به همين خاطر قرآن را در كمتر از سه روز تمام نميكنم.»
امام رضا عليهالسلام شبها در بستر بسيار قرآن تلاوت مينمود و هنگامي كه به آيهاي ميرسيد كه صحبت دوزخ بود ميگريست و آيههاي بهشتي را كه تلاوت ميفرمود از خداوند بهشت را ميطلبيد و از آتش دوزخ به خدا پناه ميبرد.
شيعيان ايراني بايد بسيار شاكر درگاه الهي باشند كه مزار حضرت ثامن الحجج امام رضا (ع) در ايران واقع شده است، خداوند خواست كه امام از مدينه هجرت كند و در مشهد غريبانه به شهادت برسد و مزار پاكش زيارت گه و شفاخانه شيعيان است و زيارت مزارش فضيلت و ثواب زيادي در بردارد.
با تمامي وجود از خداوند خواهانيم كه دستي محبتآميز بر سر ما بكشد؛ زيرا او كريم اهلبيت است و حتي اگر كسي از دور بر آن حضرت صلوات بفرستد، پاسخ ميدهد.
يا امام رضا! اميد همهي شيعيان به شماست.
[صفحه 9]
اين شماييد كه مركز برآورده شدن حاجات و نياز شيعيانيد. شماييد كه با نگاهها و دستان پرمهر تان شفا و سلامتي را در جسم و جان مؤمنين وارد ميكنيد. يا امام رضا! ما شرمندهايم كه نشد شيعيان خوبي براي شما باشيم، اما شما كريم و بزرگواريد، پس محبت خودتان را در قلب ما جاي دهيد.
پاييز 1381 عباس عزيزي حوزهي علميهي قم
نام: علي
لقب معروف: رضا
كنيه، ابوالحسن
نام پدر و مادر: امام موسي (ع)، نجمه
وقت و محل تولد: يازده ذيقعده سال 148 هجري قمري در مدينه متولد شد.
دوران امامت: بيست سال (از سال 183 تا 203 ه ق)
خلفاي غاصب در زمان آن حضرت: هارونالرشيد، امين، مأمون عباسي
وقت و محل شهادت: آخر سفر سال 203 هجري قمري در سن 55 سالگي به دست مأمون به شهادت رسيد.
[صفحه 10]
مرقد شريفش: در مشهد مقدس (در كشور ايران) قرار دارد.
دوران زندگي آن حضرت را ميتوان در دو بخش خلاصه كرد:
1 - دوران قبل از امامت (از سال 148 تا 183 ه. ق (35 سال
2 - دوران امامت (سه سال در خراسان) كه حساسترين زندگي سياسي آن حضرت در اين سه سال بوده است.
تنها فرزند امام رضا حضرت امام جواد بود كه در موقع شهادت امام رضا در حدود هفت سال داشتيد.
حساسترين دورهي زندگي امام رضا: دوران امامت آن حضرت و در مدت سه سالي كه در خراسان حضور داشتيد.
ما چه كم داريم!
يادم هست يك روز طلبهاي آمد خدمت آقاي قزويني و از بعضي كمبودها و مشكلات، شكايت داشت مثلا ميگفت: آقا وضع مالي چطور است، مسكن فلان است، خرج زندگي مشكل است و … هكذا.
آقاي قزويني به همهي حرفهايش - با كمال خونسردي و آرامش - گوش دادند و بعد فرمودند:
آقا جان، عزيز من، ما چه كم داريم، ميگي خداي خوب و مهرباني نداريم كه داريم، علاوه بر اين ما، ما 124 هزار پيغمبر داريم، ما 14 معصوم داريم، ما 12 امام داريم، تازه دوازدهمي آنها زنده هم هست! چه از اين بهتر! پس ما ديگه چه كم داريم؟! [1].
[صفحه 11]
علي بن ميثم از قول پدرش گفت:
از مادرم شنيدم كه گفت: از نجمه مادر امام رضا عليهالسلام شنيدم كه ميگفت: وقتي حامله بودم به فرزندم علي عليهالسلام سنگيني او را احساس نميكردم. و در هنگام خواب صداي تسبيح و تحليل و تمجيد از درون خود ميشنيدم، از ترس بيدار ميشدم، ديگر چيزي نميشنيدم، همين كه فرزندم به دنيا آمد دستهاي خود را بر زمين گذارد در حالي كه سرش به سوي آسمان بلند بود، لبهاي خود را حركت ميداد، مثل اينكه تكلم ميكرد، در اين هنگام پدرش حضرت موسي بن جعفر عليهالسلام وارد شد و به من فرمود: «هنيئا لك يا نجمة كرامة ربك؛ «اي نجمه! گوارا باد تو را كرامت پروردگارت، آنگاه فرزندم را در حالي كه به پارچهاي سفيد پوشانده بودم به او دادم، حضرت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت، آب فرات طلبيد، و كام او را با آب فرات برداشت، سپس او را به من برگرداند و فرمود: «خذيه فانه بقية الله تعالي في ارضه؛ بگيرش كه اوست نماينده خداي تعالي در
[صفحه 12]
زمين و حجت بعد از من». [3] [3].
حضرت نجمه عليهاالسلام به قدري به عبادت و مناجات و ذكر خدا علاقه داشت كه در آن مدتي كه به حضرت رضا عليهالسلام شير ميداد، به بستگان گفت: «با يافتن دايه، مرا كمك كنيد.»
از او سؤال شد: مگر شيرت كم شده؟
در پاسخ گفت:
«لا اكذب و الله، نانقص الدر، و لكن علي ورد من صلاتي و تسبيحي، و قد نقص منذ ولدت؛
«سوگند به خدا، دروغ نميگويم، شيرم كم نشده؛ ولي براي من ذكرهايي از نماز و تسبيح هست كه از هنگام پرستاري و شير دادن به اين نوزاد، از آن عباداتم كاسته شده است.» [4] [5].
[صفحه 13]
رجاء بن ضحاك سرپرست مأمورين آوردن امام رضا عليهالسلام از مدينه به خراسان، ضمن بيان مشروحي از عبادات شبانهروزي امام رضا عليهالسلام در مسير راه، ميگويد:
«فو الله ما رأيت رجلا كان اتقي تعالي منه، و لا اكثر ذكرا لله في جميع اوقاته منه، و لا اشد خوفا لله عزوجل منه.؛ «سوگند به خدا، مردي را نديدم كه با تقواتر از حضرت رضا عليهالسلام باشد، و در همهي ساعات بيشتر از او به ياد خدا باشد، و بيشتر از او از خدا بترسد.» [6] [7].
ابراهيم بن عباس در ضمن شرح حالات امام رضا عليهالسلام ميگويد:
امام اكثر شبها از آغاز تا بامداد، به عبادت و مناجات با خدا اشتغال داشت، بسيار روزه ميگرفت، و روزهي سه روز در هر ماه را ترك
[صفحه 14]
نميكرد، و ميفرمود: «سه روز روزه گرفتن در هر ماه، معادل روزه گرفتن همهي روزهاي سال به حساب ميآيد» [8] [9].
امام رضا عليهالسلام فرمودند: همانا روزه امام حسين عليهالسلام پلك چشمان ما را مجروح كرده و اشك ما را جاري و عزيز ما را در سرزمين كربلا ذليل و غم و اندوه را تا روز قيامت براي ما بجاي گذارد.
پس براي مثل حسين عليهالسلام بايد گريه كنندگان گريه كنند، و ناله كنندگان ناله كنند، كه گريه براي او گناهان بزرگ را ميريزد. [10] [11].
دعبل خدمت حضرت امام رضا عليهالسلام آمد. آن حضرت دربارهي شعر و گريه بر سيدالشهداء كلماتي چند فرمودند، تا اينكه فرمودند: اي دعبل، كسي كه بر مصائب جدم حسين عليهالسلام گريه كند خداوند گناهان او را ميآمرزد. آنگاه حضرت رضا عليهالسلام بين حاضرين و خانوادهي خود پردهاي زدند تا بر مصائب امام حسين عليهالسلام اشك بريزند.
سپس به دعبل فرمودند: براي امام حسين عليهالسلام مرثيه بخوان، كه تا زندهاي تو ناصر و مادح ما هستي. تا قدرت داري از نصرت ما كوتاهي مكن. دعبل در حالتي كه اشك از چشمانش ميريخت، قرائت كرد:
افاطم لو خلت الحسين مجدلا
و قد مات عطشانا بشط فرات
صداي گريهي امام حسين عليهالسلام و اهلبيت آن حضرت بلند شد. [12].
[صفحه 15]
شخصي از شيعيان از زيارت سيدالشهداء عليهالسلام برگشته بود و خدمت حضرت رضا عليهالسلام رسيده مقداري از تربت جدش حسين عليهالسلام را براي آن حضرت آورده بود. هنگامي كه امام رضا عليهالسلام تربت جدش سيدالشهداء عليهالسلام را ديد بسيار گريست. [13].
ثقه جليل ريان بن شبيب گفت: در روز اول محرم بر امام ابي الحسن رضا عليهالسلام وارد شدم، به من فرمود: «اي پسر شبيب! آيا روزه داري؟»
گفتم: نه. گفت: «اين روز، روزي است كه زكرياي پيامبر در آن پروردگار خود را خواند و گفت: «رب هب لي من لدنك ذرية طيبة انك سميع الدعاء» [14].
يعني «اي پروردگار من! مرا از نزد خويش ذريتي پاك ببخش، همانا كه تو دعا را شنوندهاي».
پس خداي تعالي دعاي او را مستجاب كرد، و ملائكه را فرمود تا زكريا را در حالتي كه وي در محراب ايستاده بود و نماز ميگزارد،ندا كردند كه: «خداوند تو را به يحيي مژده ميدهد!»
پس هر كس اين روز را روزه بدارد و خداي تعالي را بخواند، خداي تعالي او را اجابت كند، چنان كه زكريا را».
آن گاه گفت: «اي پسر شبيب! محرم آن ماه است كه مردم جاهليت در گذشته حرمت آن ماه را نگاه ميداشتند، اما اين امت نه حرمت ماه را شناختند و نه حرمت پيمبر خود را. و در اين ماه ذريه او را كشتند، و
[صفحه 16]
زنان او را اسير كردند، و اثاث او را تاراج بردند، خداوند هرگز آنان را نيامرزد!
اي پسر شبيب! اگر براي چيزي گريه خواهي كرد، براي حسين بن علي بن ابيطالب عليهمالسلام گريه كن، براي آن كه او را مانند گوسفند ذبح كردند، و هيجده مرد از خاندان او با او كشته شدند كه روي زمين مانند آنها نبود.
اي پسر شبيب! اگر خوشحال ميكند تو را كه در درجات بلند بهشت با ما باشي، براي اندوه ما، اندوهناك باش و از فرح ما شادمان.
و بر تو باد دوستي ما كه اگر مردي سنگي را دوست بدارد، خدا او را روز قيامت با آن سنگ محشور گرداند. [15].
امام هشتم عليهالسلام با طي الارض از مدينه به بغداد رفته و در بالين امام كاظم عليهالسلام هنگام وفات (يا در كنار جنازهي آن حضرت) به طور ناشناس حاضر شده و در غسل دادن و كفن كردن و نماز و دفن جنازهي پدر، حاضر بود، سپس بيدرنگ به مدينه بازگشت.
ابن ابيالحديد معتزلي يكي از علماي بزرگ اهل سنت ميگويد: علي بن موسي الرضا عليهالسلام داناترين، با سخاوت ترين و بزرگوار ترين مردم از جهت اخلاق و رفتارهاي انساني بود. [16].
[صفحه 17]
ابراهيم بن عباس ميگويد:
هرگز نديدم كه امام رضا عليهالسلام با سخن خود كسي را برنجاند و سخن كسي را قطع كند، تا اينكه سخن خود را تمام بكند، و هرگز حاجت كسي را توان اداي آنرا داشت رد نميكرد. [17].
در حديث ريان بن شبيب از امام رضا عليهالسلام نقل است كه آن حضرت فرمود: «اي پسر شبيب! اگر ميخواهي كه به درجات اعلاي بهشت رسي، با ما باش! به غم ما غمگين باش و به شادي ما شاد! و بر تو باد ولايت ما! كه هر كس سنگي را دوست داشته باشد، خداوند در روز قيامت با آن محشور ش كند».
شبي در حشر و معاد خود فكر ميكردم و به نامهي اعمال خويش نظر ميافكند م، و اين كه چگونه به اعمالم رسيدگي خواهد شد كه ديدم چيزي، لازمه نفسم شده، با آن محشور گشته و از آن جدا نميشود، وقتي دقت كردم ديدم كتابي خطي است كه آن را به شدت دوست دارم. در اين وقت اين حديث را به ياد آوردم كه: «هر كس سنگي را هم دوست داشته باشد با آن محشور ميشود». و كتاب هم مانند سنگ، از جمادات است و از اين جهت با آن فرقي ندارد. [18].
[صفحه 18]
پس از مجلس بيعت براي ولايتعهدي حضرت امام رضا عليهالسلام كه در روز 5 رمضان سال 203 رخ داد، (25 روز بعد) روز عيد فطر فرا رسيد [19].
مأمون توسط شخصي، براي امام رضا عليهالسلام پيام داد كه براي نماز عيد آماده شو، و آن را اقامه كن و خطبهي آن را بخوان.
امام رضا عليهالسلام به مأمون پيام داد: «به شروطي كه در مورد ولايتعهدي بين من و تو بود، آگاه هستي، بنابراين مرا از خواندن نماز عيد و خطبه (كه از شؤون حكومت است) معاف بدار.»
مأمون: ميخواهم با انجام اين كار، احساسات مردم آرام گردد، و آنها فضايل و كمالات تو را بشناسند.
حضرت امام رضا عليهالسلام كرارا از مأمون خواست كه مرا معاف بدار، ولي مأمون با اصرار و پافشاري، ميگفت: «بايد نماز عيد را شما اقامه كني!!»
[صفحه 19]
سرانجام حضرت رضا عليهالسلام به مأمون پيغام داد كه اگر بنا است من نماز را بخوانم، من مانند روش پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و اميرمؤمنان عليهالسلام نماز را ميخوانم (نه مانند روش خلفا)
مأمون: «هر گونه ميخواهي بخوان.»
آن گاه مأمون دستور داد تمام مردم صبح زود به در خانهي امام رضا عليهالسلام آمده و اجتماع كنند.
ياسر خادم ميگويد: سرداران و سپاهيان در خانهي امام، و اطراف آن اجتماع كردند، مردم از بزرگ و كوچك و زن و مرد و كودك سر راه امام، صف كشيدند، عدهاي در پشت بامها رفتند (شكوه ملكوتي خاصي همه جا را فراگرفت) هنگامي كه خورشيد طلوع كرد، امام رضا عليهالسلام غسل نمود و عمامهي سفيدي كه از پنبه بود بر سر نهاد، يك سرش را روي سينه و سر ديگرش را ميان دو شانه انداخت، و دامن به كمر زد، و به همهي پيروانش دستور داد چنان كنند.
سپس عصاي پيكان داري را به دست گرفت و بيرون آمد، ما در پيشاپيش آن حضرت حركت ميكرديم، اما پابرهنه بود، وقتي كه حركت كرد و سر به سوي آسمان بلند كرد و چهار بار تكبير گفت (آن چنان تكبيرهاي آن حضرت پر جذبه و ملكوتي بود كه) ما گمان كرديم آسمان و در و ديوار، همه با او هماهنگ و همنوا ميگويند: الله اكبر …
ارتشيان و كشوريان، با شكوه ويژهاي، صف در صف ايستاده بودند، امام رضا عليهالسلام دم در خانه ايستاده و فرمود:
«الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر، (الله اكبر) علي ما هدانا، الله اكبر علي ما رزقنا من بهيمة الانعام و الحمدلله علي ما ابلانا»
[صفحه 20]
همهي جمعيت، صداي خود را به اين تكبيرها بلند كردند (آن چنان آواي ملكوتي تكبير در فضاي ملكوتي محضر امام، پيچيد و اثر بخش بود) كه سراسر شهر «مرو» يكپارچه به گريه و شيون و فرياد تبديل گرديد، هنگامي كه سردمداران و رؤسا، ديدند امام رضا عليهالسلام با كمال سادگي و با پاي برهنه از خانه بيرون آمده، از مركبها پياده شدند و پابرهنه گشتند و همراه امام حركت نمودند، حضرت در هر ده قدمي ميايستاد و سه تكبير ميگفت، زمين و زمان با احساسات پرشوري در حالي كه گويا اشك ميريزند، با غرش تكبير، همنوا شده بودند.
وضع آن صحنهي عظيم ملكوتي را به مأمون گزارش دادند، فضل بن سهل ذو الرياستين (نخستوزير و رييس ارتش) در نزد مأمون بود، به مأمون گفت:
«اي اميرمؤمنان! اگر امام رضا عليهالسلام با اين شكوه به مصلي برسد، مردم شيفتهي مقام او گردند (آن گاه براي مقام شما خطرناك خواهد شد)، صلاح اين است كه از او بخواهي تا بازگردد.»
مأمون، شخصي را نزد امام رضا عليهالسلام فرستاد و توسط او درخواست بازگشت كرد.
امام رضا عليهالسلام بيدرنگ كفش خود را طلبيد و سوار بر مركب شد و بازگشت [20].
شيخ مفيد (ره) در ارشاد مينويسد:
مأمون براي حضرت رضا عليهالسلام چنين پيام داد: «ما تو را زحمت داديم، و نميخواهيم، زحمت ديگري بر تو افزون گردد، كرم فرما و
[صفحه 21]
بازگرد، و بايد همان پيش نمازي كه (قبلا) با آنها اقامهي نماز ميكرد، نماز را اقامه كند.» امام عليهالسلام بازگشت، سر و صدا و فرياد و اختلاف مردم بلند شد و در آن روز، نماز عيد به درستي انجام نشد. [21] [22].
ابوالحسن صائغ از عمويش كه همراه امام رضا عليهالسلام بود نقل ميكند كه گفت: چند ماه پشت سر امام رضا عليهالسلام براي نماز اقتدا كرديم، در نمازهاي واجب روزانه، همواره در ركعت اول بعد از حمد سورهي (انا انزلناه … ) را ميخواند، و در سورهي دوم بعد از حمد سورهي توحيد (قل هو الله احد … ) ميخواند. [23] [24].
همانگونه كه حضرت رضا عليهالسلام در مقام معرفي امام فرمودند كه:
امام كسي است كه عابدترين مردم باشد [25]، الحق كه خود آن حضرت از مصاديق كامل و بارز آن هستند، و جهت اينكه امام عابدترين مردم است، اين است كه معرفت امام نسبت به ذات اقدس الهي از همگان بيشتر است، هر چه معرفت بيشتر باشد، شخص به انجام وظيفه عبوديت مصمم تر و كوشا تر است، تا جائي كه به عبادت عشق ميورزد، و در هيچ حال از معبود خود غافل نيست، هميشه در حال
[صفحه 22]
عبادت است، يا اشتغال به نماز دارد يا مشغول دعاء و مناجات است، لبها به ذكر و تسبيح در حركت، يا در حال احسان به بندگان خداست كه اين هم خود عبادت است يا مشغول كسب حلال است براي امرار معاش كه اين نيز عبادت است، غذا و خوراك، خواب و استراحت هم چون به منظور تجديد قوا براي عبادت است، باز خود عبادت محسوب ميشود [26].
حضرت رضا عليهالسلام در نيشابور به محلهاي كه نام آن «فوزا» بود رفت، در آن جا دستور داد يك باب حمام ساختند، و چشمهاي را لاي روبي نمودند و نيز دستور داد در بالاي آن، حوضي ساختند، و پشت آن حوض را محل نماز قرار داد، سپس خود آن حضرت در آن حوض غسل كرد، و در پشت آن نماز گزارند، و اين موضوع سنت گرديد [27].
حضرت رضا عليهالسلام با همراهان از نيشابور بيرون آمده و به سوي مرو حركت كرد، در مسير راه، به روستايي كه «ده سرخ» نام داشت رسيدند، شخصي عرض كرد: «اي پسر رسول خدا! وقت ظهر فرارسيده است.»
امام رضا عليهالسلام همان دم از مركب پياده شد، براي وضو آب طلبيد، گفتند همراه ما و در اينجا آب نيست.
[صفحه 23]
آن حضرت با دست مبارك خود خاك نقطهاي از زمين را رد كرد، ناگاه از همان جا چشمهي آبي پيدا شد، حضرت و همراهان از آب آن حوض وضو گرفتند، و اثر آن چشمه تا امروز باقي است. [28] [29].
مجالس بحث و مناظرهي حضرت رضا عليهالسلام گرچه در آغاز با اظهار علاقهي مأمون برگزار ميشد؛ ولي به روايت عبدالسلام بن صالح هروي، به مأمون گزارش دادند كه ادامهي اين مجالس براي ملك و كشور شما خطرناك است، زيرا مردم فريفتهي بيانات حضرت رضا عليهالسلام شده و از شما روي ميگردانند.
مأمون دربان خود «محمد بن عمرو طوسي» را مأمور تعطيل آن مجالس كرد، سپس مأمون، حضرت رضا عليهالسلام را به حضور طلبيد و آن حضرت را سرزنش و تحقير كرد، امام عليهالسلام در حال خشم از نزد مأمون خارج شد، در حالي كه ميفرمود: «به حق مصطفي و مرتضي و سيدهي بانوان جهان، به گونهاي او را نفرين كنم كه زندگيش را واژگون سازد … » هنگامي كه امام به خانه رسيد وضو گرفت و به نماز ايستاد، در قنوت نماز مدتي طولاني به راز و نياز و نفرينهاي شديد، براي نابودي حكومت ننگين مأمون پرداخت، يكي از فرازهاي آن اين بود: «و انتقم لي ممن ظلمني و استخف بي و طرد الشيعة عن بابي، و اذقه الذل و الهوان؛
[صفحه 24]
خدايا! انتقام مرا از كسي كه به من ستم كرد و تحقير نمود، و شيعه را از در خانهي من پراكنده ساخت بگير، و تلخي ذلت و خواري را بر او بچشان.» [30] [31].
حضرت رضا عليهالسلام به خانه حميد بن قحطبه وارد شد، و از آن جا به داخل قبهاي كه قبر هارون الرشيد در آن بود رفت، در كنار آن قبر خطي كشيد و سپس فرمود:
«قبر من در همين جا قرار ميگيرد، و به زودي خداوند اين مكان را محل رفت و آمد شيعيان و دوستانم كند، سوگند به خدا، هيچ كس از آنها مرا زيارت نكند و سلام بر من ننمايد؛ مگر اين كه در پرتو شفاعت ما خاندان رسالت مشمول آمرزش و رحمت خدا قرار ميگيرد.»
سپس به نماز ايستاد و پس از نماز مشغول دعا شد، سپس به سجده رفت،سجدهاش به طول انجاميد، و در آن سجده پانصد بار گفت، «سبحان الله». [32] [33].
يكي از همراهان حضرت رضا عليهالسلام در سفر خراسان ميگويد: به روستايي رسيديم، آن حضرت به نماز ايستاد، به سجده رفت آن را
[صفحه 25]
طول داد، شنيدم با كمال تواضع در سجده ميگفت:
«لك الحمد ان اطعتك … »؛
«خدايا! اگر تو را اطاعت كنم، حمد و سپاس مخصوص تو است، و اگر نافرماني كنم حجت و عذري برايم نخواهد بود، من و ديگران در احسان تو شركتي نداريم، اگر به راه خطا رفتم، معذور نيستم، اگر نيكي به من رسد از جانب تو است، اي خداي بزرگوار! مردان و زنان با ايمان را در مشرق و مغرب در هر كجا كه هستند بيامرز.» [34] [35].
عبدالسلام هروي ميگويد: وقتي كه امام عليهالسلام به سناباد رسيد، در خانهي حميد بن قحطبه به نماز ايستاد و پس از نماز به سجده رفت، شمردم پانصد بار گفت: «سبحان الله»؛ يعني: «خداوند از هر گونه عيب و نقص، منزه است.» [36] [37].
در آن سالي كه امام رضا عليهالسلام عازم خراسان بود، هماره پسرش حضرت جواد عليهالسلام براي انجام حج عمره به مكه رفتند، حضرت رضا عليهالسلام با چشمي گريان در كنار كعبه ايستاده بود و با خانهي خدا وداع ميكرد، و پس از طواف، به مقام ابراهيم عليهالسلام رفت و در آن جا به نماز ايستاد.
[صفحه 26]
موفق غلام حضرت رضا عليهالسلام ميگويد: حضرت جواد عليهالسلام را كنار حجر اسماعيل ديديم نشسته و به راز و نياز مشغول است، نشستن آن حضرت به طول كشيد، به او عرض كردم: «فدايت شوم برخيز!»
فرمود: «نميخواهم از اين جا برخيزم مگر اين كه خدا بخواهد.»
او در اين هنگام بسيار غمگين بود، نزد حضرت رضا عليهالسلام رفتم و ماجرا را گفتم، امام رضا عليهالسلام نزد حضرت جواد عليهالسلام آمد و فرمود: «اي محبوب دلم برخيز!»
حضرت جواد عليهالسلام عرض كرد: «نميخواهم از اين مكان برخيزم.»
امام رضا عليهالسلام فرمود: چرا برنميخيزي؟
او عرض كرد: چگونه برخيزم با اين كه شما را ميبينم به گونهاي با خانهي خدا وداع ميكني كه گويي ديگر به اينجا باز نميگردي.»
حضرت رضا عليهالسلام فرمود: محبوب دلم برخيز، در اين هنگام او برخاست و همراه پدر حركت كرد. [38] [39].
وشاء ميگويد: خدمت حضرت رضا عليهالسلام رسيدم، نزد حضرت ظرف آب بود، كه ميخواستند وضوء بگيرند، من نزديك رفتم تا آب روي دست حضرت بريزم، نگذاشتند و فرمود: دست نگهدار اي حسن! عرض كردم: چرا مرا نهي فرموديد و نگذاشتيد روي دستان شما آب بريزم نخواستيد كه من اجر ببرم؟
حضرت فرمود: تو اجر ببري و من وزر؟
[صفحه 27]
عرض كردم: چگونه اينطور است؟
فرمود: آيا نشنيدهاي خداي عزوجل ميفرمايد: «فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعبادة ربه أحدا، [40].
پس كسي كه اميد دارد لقاء پروردگارش را، بايد عمل صالح انجام دهد و بر عبادت پروردگارش احدي را شريك نكند.» من وضوء ميگيرم براي نماز، اين وضوء عبادت است، اما اكراه دارم كه در آن احدي با من شركت كند. [41] [42].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
«در سجده بودم كه باد (سختي) وزيد و هر كس به دنبال پناهگاهي ميگشت و من همچنان در سجده بر خدايم ميناليدم تا هوا آرام شد [43] [44].
چون صبح ميشد در اول وقت نماز ميگزارد و پس از آن به سجده ميرفت، و سر مبارك را از سجده بر نميداشت تا آفتاب بالا ميآمد، پس از آن بر ميخواست و با مردم مينشست و يا سوار ميشد و بيرون ميرفت. [45].
[صفحه 28]
نماز حضرت امام رضا عليهالسلام شش ركعت است، در هر ركعت حمد يك مرتبه و بعد از حمد «هل اتي علي الانسان … » ده مرتبه. دعاي آن حضرت در مفاتيح الجنان ذكر شده است.
احمد بن علي انصاري گفت: از رجاء بن ابي الضحاك شنيدم كه ميگفت: مأمون مرا فرستاد كه علي بن موسي عليهالسلام را از مدينه بياورم و امر كرده بود كه از طريق بصره و اهواز و فارس حضرت را بياورم و از راه قم نياورم و امر كرده بود كه روز و شب خودم محافظ او باشم تا نزد او بياورم، لذا من از مدينه تا مرو با آن حضرت بودم، فو الله ما رأيت رجلا كان أتقي لله منه، و لا أكثر ذكرا لله في جميع أوقاتة منه، و لا أشد خوفا لله عزوجل منه، به خدا قسم مردي را متقي تر نسبت به خداي تعالي از او نديدم، و نديدم كسي را كه در همه اوقاتش بيش از او به ياد خدا باشد، و نديدم كسي را كه بيش از او از خدا بترسد، هرگاه صبح
[صفحه 29]
ميشد نماز صبح را به جا ميآورد، همين كه سلام ميداد در مصلا و جاي نماز خود مينشست و مشغول تسبيح و تحميد و تكبير و تهليل و صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ميشد تا آفتاب را طلوع كند، سپس سر به سجده ميگذاشت و در حال سجده ميماند تا روز بالا ميآمد، ثم أقبل علي الناس يحدثهم و يعظهم الي قرب الزوال، سپس رو به مردم ميكرد و آنها را حديث و موعظه مينمود تا نزديك زوال، بعد تجديد وضوء ميكرد و به مصلاي خود برميگشت و ظهر كه ميشد بر ميخواست و شش ركعت نماز به جا ميآورد در ركعت اول حمد و قل يا أيها الكافرون و در ركعت دوم حمد و قل هو الله ميخواند، و در چهار ركعت ديگر، در ركعت حمد و قل هو الله احد، و در هر دو ركعت سلام ميداد، و در ركعت دوم قبل از ركوع و بعد از قرائت قنوت ميخواند، و پس از آن اذان ميگفت بعد از آن دو ركعت ديگر نماز ميگزارد و بعد از آن اقامه ميگفت و نماز ظهر ميخواند، همين كه سلام ميداد الي ما شاء الله تسبيح و تكبير و تهليل خدا ميكرد، پس از آن سجده شكر مينمود و در آن صد مرتبه شكرا لله ميگفت و چون سر خود را از سجده برميداشت، برميخاست و شش ركعت نماز به جا ميآورد در هر ركعت سوره حمد و قل هو الله قرائت ميكرد، و در هر دو ركعت سلام ميداد و در ركعت دوم هر دو نماز قبل از ركوع و بعد از قرائت قنوت ميخواند، پس از آن اذان ميگفت و بعد دو ركعت نماز ميگزارد و در ركعت دوم قنوت ميخواند و چون سلام ميداد برميخاست و نماز عصر به جا ميآورد، سلام كه ميداد در مصلاي خود مينشست، و الي ما شاء
[صفحه 30]
الله تسبيح و تحميد و تكبير و تهليل خدا ميگفت، پس از آن يك سجده ميكرد و صد مرتبه حمدالله ميگفت، چون آفتاب غروب ميكرد وضوء ميساخت و سه ركعت نماز مغرب با اذان و اقامه به جا ميآورد و در ركعت دوم قبل از ركوع و بعد از قرائت قنوت ميخواند و چون سلام ميداد در مصلاي خود نشسته و الي ما شاء الله تسبيح و تكبير و تهليل خدا ميگفت، پس آن سجده شكر را به جا ميآورد و با كسي سخن نميگفت تا اينكه برميخاست و چهار ركعت نافله نماز مغرب ميخواند به او سلام و هر دو ركعت در ركعت دوم قبل از ركوع و بعد از قرائت قنوت ميخواند و در ركعت اول از اين چهار ركعت سوره حمد و قل يا أيها الكافرون ميخواند و در ركعت دوم سوره حمد و قل هو الله و در آن دو ركعت باقي نيز سوره حمد و قل هو الله ميخواند، بعد از سلام مينشست و الي ما شاء الله تعقيب ميخواند و بعد از آن افطار ميكرد وبعد از افطار به قدري صبر ميكرد تا قريب ثلث شب ميگذشت و بعد از آن برميخاست و چهار ركعت نماز عشاء ميگزارد ودر ركعت دوم قبل از ركوع و بعد از قرائت قنوت ميخواند و چون سلام ميداد، در جايگاه نماز خود نشسته بود و ذكر خدا ميگفت والي ما شاء الله تسبيح و تحميد و تكبير و تهليل مينمود و بعد از تعقيب سجده شكر ميكرد، پس از آن به رختخواب خود ميرفت، و چون ثلث آخر شب ميشد برميخاست در حالي كه تسبيح و تحميد و تكبير و استغفار مينمود.
بعد مسواك ميكرد و وضوء ميگرفت و برميخاست براي نماز شب، هشت ركعت نماز ميگزارد هر دو ركعت به يك سلام در دو
[صفحه 31]
ركعت اول از هشت ركعت يك مرتبه حمد و سي مرتبه قل هو الله ميخواند، پس نماز جعفر بن ابيطالب عليهالسلام را چهار ركعت ميخواند و در هر دو ركعت سلام ميداد، در ركعت دوم هر كدام قبل از ركوع و بعد از تسبيح قنوت ميخواند و اين چهار ركعت را از نماز شب محسوب ميكرد، بعد دو ركعت باقي را به جا ميآورد و در ركعت اول حمد و سورهي ملك و در ركعت دوم حمد و سوره هل اتي علي الانسان ميخواند.
پس برميخاست و دو ركعت نماز شفع ميگذاشت و در هر ركعت از آن يك مرتبه حمد سه مرتبه قل هو الله ميخواند و در ركعت دوم قبل از ركوع قنوت ميخواند و سلام ميداد.
و برميخاست و يك ركعت وتر ميخواند و در آن توجه ميكرد حمد را يك مرتبه و قل هو الله احد سه مرتبه و قل اعوذ برب الفلق يك مرتبه و قل اعوذ برب الناس را يك مرتبه ميخواند و قبل از ركوع قنوت ميكرد و در قنوت ميگفت: اللهم صل علي محمد و آل محمد اللهم فيمن هديت و عافنا فيمن عافيت و تولنا فيمن توليت و بارك فيما أعطيت و قنا شر ما قضيت، فانك و لا يقضي عليك انه لا يذل من و اليت و لا يعز من عاديت تباركت ربنا و تعاليت.
بعد هفتاد مرتبه ميگفت، استغفر الله و اساله التوبة.
هنگامي كه نماز را سلام ميداد مينشست از براي خواندن تعقيب ما شاء الله، وقتي نزديك فجر ميشد دو ركعت نافله صبح را ميخواند، در ركعت اول حمد و قل يا أيها الكافرون، و در ركعت دوم حمد و قل هو الله أحد ميخواند.
[صفحه 32]
صبح كه ميشد اذان و اقامه ميگفت و دو ركعت نماز صبح را بجا ميآورد بعد از سلام نماز مشغول تعقيب ميشد تا طلوع آفتاب بعد سجده ميكرد سجده شكر تا روز بالا ميآمد.
در تمام نمازهاي واجب در ركعت اول حمد و انا أنزلناه و در ركعت دوم حمد و قل هو الله احد ميخواند مگر نماز صبح و ظهر و عصر جمعه كه حمد و سوره جمعه و منافقين ميخواند و در نماز عشاء روز جمعه ركعت اول حمد و سوره و ركعت دوم و سبح اسم ربك الأعلي ميخواند.
در روزهاي دوشنبه و پنجشنبه در ركعت اول حمد و سورههاي هل اتي علي الانسان، و در ركعت دوم حمد و هل أتاك حديث الغاشية ميخواند.
و اين چنين بود كه قرائت (حمد و سوره را) در نمازهاي مغرب و عشاء، نافله شب و شفع و وتر و نماز صبح بلند ميخواند و در ظهر و عصر آهسته ميخواند، و در ركعتهاي آخر (سه و چهار) سه بار سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر، ميگفت، و در قنوت همه نمازها ميگفتند: رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انك أنت الاعز الاجل الاكرم.
و معمولا اگر در شهري ده روز اقامت ميفرمودند روزه ميگرفتند و شب كه ميشد اول نماز ميخواندند بعد افطار ميكردند و در بين راه نمازهاي فريضه را دو ركعت و مغرب را سه ركعت ميخواند و نماز و نماز نافله مغرب و نماز شب و شفع و وتر و نافله صبح را در سفر و حضر ترك نميكرد.
[صفحه 33]
ليكن نوافل روز را در سفر به جا نميآورد.
و اينطور بود كه بعد از هر نماز شكسته ميگفت: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر سي مرتبه، و ميگفت: هذا تمام الصلاة، اين متمم نماز قصر است، و نديدم نماز ضحي بخواند نه در سفر و نه در حضر (نماز ضحي و تراويح از بدعتها ي عمر است) و هيچگاه در سفر روزه نميگرفت و همواره در دعايش ابتدا ميكرد به صلوات بر محمد و آل محمد و آن را در نماز و غير نماز زياد ميگفت و شيوه حضرت اين بود كه شبها در رختخواب زياد قرآن ميخواند و در هر آيه كه برخورد ميفرمود به ذكر بهشت و جهنم گريه ميكرد و از خدا درخواست بهشت مينمود و از آتش به خدا پناه ميبرد، همواره بسم الله الرحمن الرحيم را در همه نمازها در شب و روز بلند ميگفت، و هرگاه قل هو الله أحد ميخواند آهسته ميگفت (الله أحد) و از اين سوره كه فارغ ميشد ميگفت: (كذلك الله ربنا) سه مرتبه و هرگاه سوره حجر را قرائت ميكرد سرا ميگفت: (يا أيها الكافرون) و وقتي از اين سوره فارغ ميشد ميگفت: (ربي الله و ديني الاسلام) سه مرتبه و هرگاه و التين و الزيتون ميخواند پس از قرائت اين سوره ميگفت: (بلي و أنا علي ذلك من الشاهدين)، و هرگاه لا اقسم بيوم القيامة را قرائت ميكرد بعد از فراغ ميگفت: (سبحانك اللهم بلي) و ميخواند در سوره جمعه: (قل ما عند الله خير من اللهو و من التجارة (للذين اتقوا) و الله خير الرازقين)، و هرگاه از سورهي حمد فارغ ميشد ميگفت: (الحمد لله رب العالمين) و هرگاه ميخواند (سبح اسم ربك الاعلي) آهسته ميگفت: سبحان ربي الاعلي، و هرگاه ميخواند يا أيها
[صفحه 34]
الذين آمنو، آهسته ميگفت: لبيك اللهم لبيك.
حضرت در هر شهري پياده ميشد مردم ميآمدند و احكام دينشان را از او سؤال ميكردند و او جواب ميداد و بسيار از پدرش از آباء گراميش از علي عليهمالسلام، از رسول خدا عليهالسلام حديث بيان ميكرد.
و هنگامي كه به مأمون وارد شديم او از حالات حضرت در بين راه از من پرسيد، من هم آنچه از او مشاهده كرده بودم در شب و روز در اقامت و رحلت گزارش كردم، مأمون به من گفت: يا بن أبيالضحاك! هذا خير أهل الأرض و أعلمهم و أعبدهم فلا تخبر أحدا بما شاهدته منه لئلا يظهر فضله الا علي لساني.
اي پسر ابي ضحاك! اين مرد بهترين اهل زمين و داناترين و عابدترين آنهاست، اما آنچه از آن ديدي به كسي مگو تا آنكه فضيلت او ظاهر نشود مگر به زبان من، و من از خدا كمك ميجويم بر آنچه بنا دارم از بالا بردن او و شيوع كمالاتش [46] [47].
[صفحه 35]
در اين مجلس مقداري از عبادات و حالات معنوي آن حضرت اهتمام ورزيدن و وادار نمودن به عبادت و بندگي ذات اقدس الهي را بيان ميكنيم حضرت رضا مأمور قرار ميدادند كه كنيزان را هم براي نافله شب بيدار كنند كه بعضي از آنها دوست ميداشتند كه در خانه حضرت نباشند تا آن كه براي نماز از خواب بيدار نشوند، با اينكه ميدانيم مردم ملزم نيستند كه غير واجبات و فرائض را انجام دهند و حتي اگر نماز واجب را هم در اواخر وقت بجا بياورند صحيح است، اما شايد حجت خدا ميخواهند كساني كه با او هستند از فيض نماز اول وقت، بلكه از فيوضات سحر خيزي، و نوافل شب و لحظات طلائي استجابت دعا محروم نمانند، باشد كه آرام آرام متوجه آن اوقات شريفه شده، و طعم مناجات با ذات اقدس الهي را بچشند، و بدين وسيله آبي بر آتش معاصي ريخته، و در آخرت از نعم بيپايان الهي در جوار محمد و ال محمد عليهمالسلام برخوردار است. [48].
«اللهم اني اسألك بحرمة من عاذ بك منك، و لجأ الي عزك و استظل، بفيئك، و اعتصم بحبلك، و لم يثق الا بك.
يا جزيل العطايا، يا مطلق الاساري، يا من سمي نفسه من جوده و هابا، ادعوك رهبا و رغبا، و خوفا و طمعا، و الحاحا و الحاقا، و تضرعا و تملقا، و قائما و قاعدا، و راكعا و ساجدا، و راكبا و ماشيا، و ذاهبا و جائيا، و في كل حالاتي. و اسألك ان تصلي علي محمد و ال محمد و ان تفعل بي كذا و كذا
[49].
«پروردگارا! از تو ميخواهم به احترام هر كه از تو به خودت پناه برده و به عزتت پناهنده گرديد، و در پناهت قرار گرفت و به ريسمانت چنگ زده و تنها به تو اعتماد نمود.
اي بسيار عطا كننده، و اي رها كنندهي اسيران، اي آن كه از جود و بخشش خود را بخشنده ناميد، تو را ميخوانم با ترس و اميد، و خوف و طمع، و اصرار و ابرام، و با تضرع و تملق، و ايستاده و نشسته، و در حالت ركوع و سجده، و در حالي كه سوار بر چيزي بوده و پياده رو ميباشم، و در رفت و آمد و در تمامي حالات.
و از تو ميخواهم كه بر محمد و خاندانش درود فرستي و در حق من اين كار را انجام دهي» [50].
«اللهم صل علي محمد و ال محمد، اللهم اهدنا فيمن هديت، و عافنا فيمن هديت، و عافنا فيمن عافيت، و تولنا فيمن توليت، و بارك لنا فيما
[صفحه 37]
اعطيت، و قنا شر ما قضيت، فانك تقضي و الا يقضي عليك، انه لا يذل من واليت، و لا يعز من عاديت، تباركت ربنا و تعاليت؛
پروردگارا! بر محمد و خاندانش درود فرست، خداوندا! مرا در زمرهي آنان كه هدايت نمودي هدايت، و به همراه آنان كه عافيت عنايت كردي عافيت عنايت كن، و در زمرهي كساني كه سرپرستي نمودي، سرپرستي كن، و در آن چه دادي بركت عطا فرما، و شر آن چه مقدر فرمودهاي را از ما دور دار، به درستي كه تو حكم كرده و بر تو حكم نميشود، هر كه را سرپرستي نمودي ذليل نشده، و با هر كه دشمني نمودي عزيز نميگردد، مبارك است پروردگار ما و برتر ميباشد.» [51].
هفتاد مرتبه: «استغفر الله و اسأله التوبة؛ خداوندا! از تو طلب بخشايش دارم، و بازگشت به سوي تو را خواهانم» [52].
از بعضي از روايات استفاده ميشود كه امام هشتم حضرت رضا عليهالسلام مدتي در شهر سرخس، زنداني و تحت نظر بوده است از جمله:
اباصلت هروي ميگويد: در سرخس به كنار خانهاي كه امام هشتم عليهالسلام در آن زنداني بود رفتم، از زندانبان اجازه خواستم تا با امام ملاقات كنم.
آنها گفتند: «نميتواني با امام ملاقات كني!»
گفتم: چرا؟
گفتند: زيرا امام رضا عليهالسلام در شبانهروز هزار ركعت نماز ميخواند. [53].
«احتفظ بهذا القميص، فقد صليت فيه الف ليلة، كل ليلة، الف ركعة و ختمت فيه القرآن الف ختمة؛
[صفحه 39]
در حفظ اين پيراهن بكوش، چرا كه من با اين پيراهن (كه در تنم بود) هزار شب و در هر شب آن هزار ركعت نماز خواندهام و هزار بار قرآن را ختم نمودهام.» [54] [55].
عبد السلام بن صالح هروي گفت: رفتم در آن خانهاي كه حضرت رضا عليهالسلام در آن محبوس بودند در سرخس در حالي كه حضرت مقيد بودند، از زندانبان اجازه خواستم كه حضرت را ملاقات كنم، گفت: ممكن نيست تو او را ملاقات كني!
گفتم: به سبب چيست؟
گفت: چه بسا حضرت در شبانهروز هزار ركعت نماز ميگزارد، فقط ساعتي در صدر نهار و قبل از زوال، و هنگام زردي آفتاب از نماز فارغ است كه در اين اوقات در جايگاه نمازش نشسته و با پروردگارش مناجات ميكند (وقتي براي ملاقات ندارد)
عبد السلام ميگويد: من به او گفتم: در همين ساعات كه از نماز فارغ است، براي من اجازه بگير، زندانبان اجازه گرفت، خدمت حضرت رسيدم و هو قاعد في مصلاة متفكرا، در حالي كه جايگاه نمازش نشسته بود متفكر، ابوالصلت ميگويد، به حضرت عرض كردم: يا بن رسول الله! ما شيء يحكيه عنكم الناس؟ اين چيست كه مردم از شما حكايت ميكنند؟
[صفحه 40]
فرمود: چه ميگويند؟
عرض كردم: شما ادعا ميكنيد كه مردم بندگان ما هستند.
حضرت گفتند:
اللهم فاطر السماوات و الارض عالم الغيب و الشهادة أنت شاهد باني لم أقل ذلك قط و لا سمعت أحدا من آبائي عليهمالسلام قاله قط و أنت العالم بما لنا من المظالم عند هذه الامة و ان هذه منها.
بار خدايا! توئي به وجود آورنده آسمانها و زمين، عالم به غيب و شهود، تو شاهدي كه من هيچگاه اين مطلب را نگفتهام و هيچگاه نشنيدم از پدرانم چنين حرفي بزنند.
سپس حضرت رو كرد به من و فرمود: اي عبد السلام! اگر مردم همه بندگان ما باشند بنابر آنچه از قول ما حكايت كردهاند؛ پس از براي چه كسي بيعت از آنها ميگيريم؟
عرض كردم: يا بن رسول الله! درست فرموديد.
بعد فرمود: يا عبد السلام! أمنكر أنت لما أوجب الله تعالي لنا من الولاية كما ينكره غيرك؟ قلت: معاذ الله بل أنا مقر بولايتكم. [56].
آيا تو منكري ولايتي را كه خداوند متعال براي ما واجب كرده است، كما اينكه ديگران انكار ميكنند؟
عرض كردم: به خدا پناه ميبرم، بلكه من كسي هستم كه مقر به ولايت شما هستم
[57].
[صفحه 41]
حضرت رضا عليهالسلام به نيشابور وارد شدند در محلهاي پياده شدند كه آن را محلهي فرويني ميگفتند، در آنجا حمامي بود كه امروز معروف است به حمام حضرت رضا عليهالسلام و در آنجا چشمهاي بود كه آبش كم بود معمولا يك نفر بالاي چشمه ميايستاد و آب ميكشيد تا كمكم زياد شود، و بيرون آن حوضي بود پله هائي ميخورد تا از آن چشمه آب به آن حوض ميريخت.
حضرت رضا عليهالسلام داخل آن حوض شده و غسل كردند، سپس بيرون آمدند روي سقف آن حوض نماز گذاردند. از آن پس مردم مرتب وارد حوض شده غسل ميكردند و از آن براي تبرك ميخوردند و بر پشت آن نماز ميگذاردند و دربارهي حوائج خود دعا ميكردند، و الان آن چشمه معروف است به چشمه كهلان كه تا با مردم براي استشفاء و تبرك جستن به آنجا ميروند. [58] [59].
[صفحه 42]
ابوالحسن صائغ از قول عمويش نقل ميكند كه گفت: با حضرت رضا عليهالسلام به سوي خراسان ميرفتيم، با او دربارهي كشتن رجاء بن ابي الضحاك مشورت كردم حضرت مرا نهي فرمود، فقال: تريد أن تقتل مؤمنة بنفس كافرة، فرمود: ميخواهي مؤمني را به خاطر كافري بكشي؟
چون به اهواز رسيديم فرمود: نيشكري براي من تهيه كنيد، بعضي از بيخردان آنجا گفتند: اين اعرابي و باديهنشين است نميداند كه نيشكر در تابستان پيدا نميشود! عرض كردند: اين فصل نيشكر پيدا نميشود و مختص به زمستان است.
فرمود: بلي اطلبوه فانكم ستجدونه، طلب كنيد، تفحص نمائيد پيدا خواهيد كرد.
اسحاق بن ابراهيم گفت: به خدا قسم آقاي ما چيزي را كه يافت نشود طلب نميفرمايد.
پس فرستادند به نواحي و اطراف، رعاياي اسحاق آمدند و گفتند: ما مقداري ذخيره كرده بوديم براي بذر بكاريم، تقديم نمودند، اين يكي از براهين آن حضرت بود در اين سفر.
حضرت به قريهاي رسيدند، شنيدم در حال سجده ميگفت: لك الحمد ان أطعتك، و لا حجة لي ان عصيتك، و لا صنع لي و لا لغيري في احسانك، و لا عذر لي ان أسأت، ما اصابني من حسنة فمنك يا كريم اغفر لمن في مشارق الارض و مغاربها من المؤمنين و المؤمنات.
راوي گفت: بيش از چند ماه پشت سرش نماز گزارديم در نمازهاي
[صفحه 43]
واجب در ركعت اول حمد و انا انزلناه، و در ركعت دوم حمد و قل هو الله احد ميخواند. [60] [61].
امام رضا عليهالسلام در جواب دو نفر مسافر كه هر دو از يك نقطه حركت كرده بودند و از كيفيت نماز خود سؤال كرده بودند، دو جواب متفاوت داد و فرمود: نماز اولي شكسته است و دومي بايد نمازش را شكسته بخواند.
امام در بيان دليل تمام بودن نماز مسافر دوم فرمود: چون تو به قصد زيارت سلطان (مأمون ظالم) آمدهاي و بنابراين سفر تو، سفر گناه است و سفر گناه موجب شكسته خواندن نماز نميشود، لذا به اين ترتيب، امام رضا عليهالسلام حتي در بيان مسائل، مردم را از طاغوت برحذر ميداشتند. [62].
[صفحه 44]
ابوجعفر محمد بن ابيالقاسم بن محمد بن فضل تيمي هروي رحمه الله گفت: از ابي الحسن علي بن حسن قهستاني شنيدم كه گفت: من در (مرو رود) بودم كه مردي از اهل مصر را ملاقات كردم كه نامش حمزه بود و از آنجا ميگذشت، برايم نقل كرد كه:
من از مصر به قصد زيارت مشهد الرضا عليهالسلام به طوس آمدم و هنگام غروب آفتاب به زيارت حضرت رضا عليهالسلام رفتم، پس از زيارت و نماز ديدم غير از من زائري در حرم نيست، خادم آمد كه مرا بيرون كند تا درب را ببندد من از خادم خواهش كردم كه مرا در حرم بگذارد و درب را ببندد تا شب در حرم به نماز بگذرانم زيرا از راه دور آمدهام، و گفتم كه تا به صبح احتياجي به رفتن بيرون پيدا نميكنم، خادم قبول كرده و درب حرم مطهر را بسته و رفت، من هم مشغول نماز شدم به تنهائي تا آنكه خسته شدم و نشستم و سر خود را از روي زانو گذارده تا ساعتي استراحت كنم، همين كه سرم را از روي زانو برداشتم ديدم مقابل صورتم يك رقعهاي به ديوار است، و اين دو بيت بر آن نوشته شده:
[صفحه 45]
من سره أن يري قبرا برؤيتة
يفرج الله عمن زاره كرب
فليأت ذا القبر ان الله أسكنه
سلالة من نبي الله [63] منتجبه
گفت: برخاسته و شروع كردم به نماز تا وقت سحر و باز مثل قبل سر خود را روي زانو گذاردم اين بار كه سر برداشتم ديگر آن نوشته و رقعه را به ديوار نديدم، در آن هنگام كه نوشته را ديدم تازه بود مثل اينكه همان وقت نوشته شده بود، هنگام صبح كه درب حرم باز شد از حرم مطهر بيرون آمدم. [64] [65].
[صفحه 46]
معمر بن خلاد ميگويد: شيوه حضرت ابوالحسن الرضا عليهالسلام اين بود كه هرگاه غذا ميل ميفرمود كاسه بزرگي نزديك سفره ميگذاشت، از هر طعامي كه در سفره بود از بهترين مواضع او مقداري برميداشت و در آن كاسه ميگذاشت پس امر ميكرد آن را به بينوايان بدهند، آن وقت اين آيه را تلاوت ميكرد: (فلا اقتحم العقبه) بعد ميفرمود: علم الله عزوجل أن ليس كل انسان يقدر علي عتق رقبة فجعل لهم السبيل الي الجنة باطعام الطعام؛ [66].
خداوند عزوجل ميدانست كه هر كس قادر بر عتق رقبه (بنده آزاد كردن) نيست، پس راهي براي آنها به سوي بهشت قرار داد، به سبب اطعام طعام. [67].
رجاء بن ضحاك ميگويد: امام رضا عليهالسلام شبها بسيار تلاوت قرآن ميكرد، هنگامي كه به آيهاي ميرسيد كه در آن سخن از بهشت و
[صفحه 47]
دوزخ به ميان آمده بود، گريه ميكرد، و از درگاه خدا تقاضاي بهشت مينمود، و گفت: پناه ميبرم به خدا از آتش دوزخ [68].
آن حضرت در سه روز يك بار تمام قرآن را تلاوت ميكرد، و ميفرمود: «اگر خواسته باشم كه در كمتر از سه روز، قرآن را ختم كنم ميتوانم؛ ولي هيچ آيهاي را نخواندم مگر اين كه در معني آن انديشيدم، و دربارهي اين كه آن آيه در چه موضوع و در چه وقت نازل شده فكر كردم، از اين رو هر سه روز، همهي قرآن را تلاوت ميكنم.» [69] [70].
رواي ميگويد: از امام رضا عليهالسلام شنيدم كه فرمودند: كسي كه به هنگام خواب آيةالكرسي بخواند، ان شاء الله از فلج شدن ترسي نخواهد داشت. و هر كه آن را پس از هر نمازي بخواند، هيچ گزندهي زهر داري به او آسيب نخواهد رساند [71] [72].
علي بن نعمان گفت: به امام رضا عليهالسلام گفتم پسري دارم كه زگيل (دانههاي بر آمدهي سفت و بي درد) دارد و اين، مرا غمگين كرده است.
فرمود: براي هر زگيل، هفت دانه جو برگير و بر هر دانه جو هفت
[صفحه 48]
بار اول سورهي واقعه تا «هباء منبثا» و «يسألونك عن الجبال … تا و لا أمتا» را بخوان، آنگاه جوها را دانه دانه بردار و بر زگيل بمال و در پارچهاي نو بگذار و سنگي به پارچه ببند و در مستراح انداز.
او گفت: من چنين كردم، به خدا سوگند روز هفتم يا هشتم نگريستم، چون كف دستم، صاف شده بود.
خوب است اين درمان در آخر ماه قمري باشد، به خواست خدا از بين ميرود. [73].
اسماعيل بن سهل گفت: به امام رضا عليهالسلام نوشتم: دعايي به من بياموز كه چون آن را بگويم در دنيا و آخرت با شما باشم.
نوشت: «انا أنزلناه» را بسيار تلاوت كن و لب هايت را با استغفار تر و تازه كن (همواره استغفار بر زبانت باشد) [74].
و امام رضا عليهالسلام فرمود: هر كس به (زيارت) قبر برادرش برود و دستش را روي قبر او بگذارد و هفت بار (سوره)انا انزلناه را بخواند، از هراس روز رستاخيز در امان ميماند.
«حسن بن جهم» از امام صادق عليهالسلام نقل ميكند و مرحوم فيض «قدس سره» آن را در باب «اختلاف حديث و حكم» در كتاب وافي
[صفحه 49]
آورده است: راوي ميگويد: به امام رضا عليهالسلام عرض كردم: روايتهاي مختلفي از شما به ما ميرسد، ما چه كار كنيم؟
آن حضرت فرمودند: «هر روايتي كه از ما به شما رسيد، با قرآن و احاديث ما مقايسه كنيد؛ اگر به آن دو شباهت داشت، راست است و اگر شباهت نداشت دروغ است و آن را نگفتهايم.» [75].
كليني در باب «ابطال الروية» از كتاب كافي، از «محمد بن يحيي» و او از «احمد بن محمد» از «ابي هاشم جعفري» از امام رضا عليهالسلام نقل ميكند كه از آن حضرت درباره خدا پرسيدم كه: آيا به وصف در ميآيد؟
فرمود: «آيا قرآن نخواندهاي؟»
گفتم آري! خواندهام.
فرمود: «اين آيه را نخواندهاي كه ميفرمايد: «لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار» [76].
گفتم: چرا خواندهام.
فرمود: «ميدانيد «ابصار» يعني چه؟»
گفتم: آري.
فرمود: «يعني چه؟»
گفتم: ابصار، يعني ديدگان (ديدن چشمان).
فرمود: «اوهام قلوب بزرگتر از ديدگان چشم است. پس اوهام نميتوانند او را درك كنند، ولي او اوهام را درك ميكند.» [77].
[صفحه 50]
روايت شده: حضرت رضا عليهالسلام پس از نماز صبح، در آغاز فجر، تا طلوع خورشيد با هيچ كس سخن نميگفت، و اگر نياز به سخن مهم پيدا ميكرد، با جا به جايي و اشاره، آن را ادا مينمود.
به اميد استفاده و بهرهمند شدن از فيوضات و بركات بسيار ارجمند ساعت بين طلوع فجر و طلوع خورشيد، استغفار و قرائت قرآن و مناجات و راز و نياز با خدا، در اين وقت بسيار مطلوب است. و نيز چنان كه قبلا ذكر شد، در اين ساعت دست بر سينهات بگذار و هفتاد بار بگو: «يا فتاح» (اي خداوند گشايش بخش) و دعاي زير را مكرر بخوان:
«لا اله الا الله وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد، يحيي و يميت، و يميت و يحيي، و هو حي لا يموت، بيده الخير و هو علي كل شي قدير» [78].
[صفحه 51]
هنگامي كه براي روا شدن حاجت به آن حضرت متوسل شدي، بگو: «يا ابا الغوث ادركني» (اي پدر پناه دهندگان! به فريادم برس، و به من پناه ده) [79].
بعضي از علما گفتهاند: واژه «عباس» به حساب حروف ابجد، معادل عدد 113، است. بعد از نماز روز جمعه به حضرت ابوالفضل عباس عليهالسلام متوسل شو و 133 بار بگو «يا كاشف الكرب عن وجه الحسين، اكشف كربي بحق اخيك الحسين» (اي عباسي كه اندوه را از چهرهي حسين عليهالسلام برطرف ساختي، به حق برادرت حسين عليهالسلام اندوه مرا بر طرف كن.)
اميد بسيار است كه نتيجه بگيري و به مقصود نايل گردي. [80].
به خط امام رضا عليهالسلام ديده شده كه براي شفاي تب به سه قطعه كاغذ بنويسد:
بر قطعهي اول: «بسم الله الرحمن الرحيم لا تخف انك انت الاعلي».
بر قطعهي دوم: «بسم الرحمن الرحيم لا تخف نجوت من القوم الظالمين».
و بر قطعهي سوم: «بسم الله الرحمن الرحيم الا له الخلق و الامر تبارك
[صفحه 52]
الله رب العالمين».
پس بخواند بر هر قطعه سه مرتبه توحيد، و ببلعد آن را در سه روز هر روزي يكي از آنها را كه خوب خواهد شد، ان شاء الله. [81].
از امام علي بن موسي الرضا عليهالسلام نقل شده كه فرمود: پدرم را در خواب ديدم كه فرمود: فرزندم هرگاه به تو هم و غم روي آورد، اين ذكر را زياد بگو: «يا رؤوف يا رحيم».
بعد فرمود: آنچه ما در خواب ميبينيم مثل آن است كه در بيداري ميبينيم. [82].
از حضرت صادق عليهالسلام و از حضرت رضا عليهالسلام روايت شده كه فرمودند: براي رفع هر مرضي بخوانيد: «يا منزل الشفاع و مذهب الداء صل علي محمد و آله و انزل علي و جعي الشفاء» (اي فرستند و عطا كننده شفا، و اي كسي كه به لطف خويش دردها را از جانها و جسمها ميبري، بر محمد رحمت فرست و بر دردهاي من شفا عنايت فرما) [83].
امام رضا عليهالسلام فرمود: هر كه به وقت سوار شدن گويد: «بسم الله لا
[صفحه 53]
قوة الا بالله الحمد لله الذي سخر لنا هذا و ما كنا له مقرنين» (به نام خدا و جز از طرف خدا نيرويي وجود ندارد، سپاس خدايي را كه اين مركب را براي ما تسخير كرد، و گرنه ما قادر بر تسخير آن نبوديم)، جان او و مركبش مصون بماند، تا اين كه فرود آيد. [84].
امام رضا عليهالسلام فرمود: چون پدرم از منزل خود بيرون ميشد، ميگفت: «بسم الله الرحمن الرحيم، خرجت بحول الله و قوته لا بحول مني و لا قوتي بل بحولك و قوتك يا رب متعرضا لرزقك فأتني به في عافية». [85].
امام رضا عليهالسلام فرمودند: صلوات بر محمد و آل محمد، معادل با پاداش و ثواب تسبيح و تكبير گفتن است. [86].
ياسر از امام رضا عليهالسلام نقل كرده است كه فرمود: مثل استغفار همچون برگي است بر درختي كه بجنبد و پياپي فرو ريزد و آن كه از گناهش آمرزش جويد و باز گناه كند، چون مسخره كنندهي پروردگار خود باشد [87].
[صفحه 54]
امام رضا عليهالسلام فرمود: هر كس پس از نماز صبح صد بار «بسم الله الرحمن الرحيم، لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» بگويد، به اسم اعظم خدا از سياهي چشم به سفيدي آن نزديكتر شده و به راستي كه در مدار اسم اعظم قرار گرفته است. [88].
از امام رضا عليهالسلام روايت شده كه هر كس با تربت امام حسين عليهالسلام بگويد «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر» با هر ذكر خداوند شش هزار حسنه براي او ثبت ميكند و شش هزار گناه او را محو نمود شش هزار درجه بالا برده و شش هزار شفاعت براي او مينويسد. [89].
از امام رضا عليهالسلام روايت شده كه رسول گرامي خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: هر كس در هر روز صد بار بگويد «لا اله الا الله الملك الحق المبين» توانگري به او جلب ميشود و فقر و مستمندي از او دفع ميگردد و در دوزخ بر او بسته شده و در بهشت به رويش باز ميگردد. [90].
وقتي كه امام رضا عليهالسلام به نيشابور رسيد، به هنگام حركت به طرف مأموران محدثان اطراف او را گرفته و گفتند: اي فرزند رسول خدا! از پيش ما ميروي و حديثي نميفرمايي كه از آن استفاده كنيم! حضرت كه در كجاوه نشسته بودند، سر از كجاوه بيرون آورده و فرمودند: از پدرم موسي بن جعفر عليهالسلام شنيدم كه فرمود: از پدرم جعفر بن محمد عليهالسلام شنيدم كه فرمودند از پدرم محمد بن علي عليهالسلام شنيدم كه فرمودند از پدرم علي بن الحسين عليهالسلام شنيدم كه فرمودند از پدرم حسين بن علي عليهالسلام شنيدم كه فرمودند از پدرم اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليهالسلام شنيدم كه فرمودند از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه فرمودند شنيدم كه جبرئيل ميگفت: از خداي عزوجل شنيدم كه فرمودند: «لا اله الا الله» پناهگاه من است، كسي كه وارد پناهگاه من شود از عذاب من ايمن است. [91].
علي بن حسن بن فضال به نقل از پدرش ميگويد: از حضرت امام رضا عليهالسلام تفسير «بسم الله الرحمن الرحيم» را پرسيدم.
حضرت فرمود: گوينده كه ميگويد «بسم» معنايش اين است كه: سمهاي از سمههاي خداي را كه همان عبادت است بر خود ميگذارم. گفت، عرض كردم: سمه چيست؟ فرمود: يعني علامت و نشانه. [92].
امام رضا عليهالسلام فرمودند: «بسم الله الرحمن الرحيم» به اسم اعظم (خداوند) از سياهي چشم به سفيدي آن نزديكتر است. [93].
و امام رضا عليهالسلام فرمودند:
در گردن كنيزي از ما، غدههايي سخت و چركين بر آمد، (ناشناسي) نزدم آمد و گفت: اي علي، به او بگو تا «يا رؤوف يا رحيم، يا رب يا سيدي» را بگويد، و بارها بگويد. كنيز اين را گفت و غدهها از بين رفت [94].
و امام رضا عليهالسلام فرمود:
مردي ورقي يافت و آن را نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله آورد. پيامبر ندا داد: نماز جماعت برپا ميشود. هيچ مرد و زني از آمدن تخلف نكرد و او بالاي منبر رفت و آن نوشته را خواند. مكتوبي از يوشع بن نون، جانشين موسي عليهالسلام بود، و در آن نوشته بود:
بسم الله الرحمن الرحيم. پروردگار شما به شما رئوف و مهربان است. آگاه باشيد كه بهترين بندگان خدا كسي است كه پرهيزكار و پاكيزه و ناشناخته باشد، و بدترين بندگان خدا كسي است كه انگشتنما باشد. پس هر كه دوست دارد با پيمانهي پر ثواب بردارد و
[صفحه 57]
حقوقي را كه خداي سبحان به او بخشيده است به تمام در يابد، هر روز بگويد «سبحان الله كما ينبغي لله و لا حول و لا قوة الا بالله كما ينبغي لله، و صلي الله علي محمد النبي و أهل بيته و جميع المرسلين و النبيين حتي يرضي الله» و از منبر به زير آمد. مردم پاي فشردند (تا فايدههاي بيشتري از اين دعا بدانند.) او اندكي درنگ كرد، آن گاه بر منبر رفت و فرمود: هر كس دوست دارد كه ثناي او از ثنا گويان كوشا بالاتر رود، اين دعا را هر روز بخواند؛ اگر حاجتي دارد برآورده ميشود و اگر دشمني دارد سرنگون ميشود و اگر قرضي دارد ادا ميگردد و اگر اندوهي دارد زدوده ميشود، و كلام او آسمان هاي هفتگانه را ميشكافد تا در لوح محفوظ نگاشته شود. [95].
امام رضا عليهالسلام فرمود: برخي امور اندوه مرا برانگيخته بود، ابوجعفر، امام باقر عليهالسلام، (به خوابم) آمد و فرمود: فرزندم، خدا را بخوان و «يا رؤوف يا رحيم» را بسيار بگو. [96].
[صفحه 58]
امام رضا عليهالسلام فرمود:
«بر شما باد به نماز شب؛ زيرا هر بندهاي كه در آخر شب بيدار شود و هشت ركعت نماز شب، و دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر بخواند و در قنوت آن، هفتاد بار استغفار كند، خداوند او را از عذاب قبر و آتش در امان دارد و عمر او را طولاني كرده و به زندگي او گشايش خواهد داد. [97].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
«رضوان الله الصلواة بالليل؛
نماز شب، رضوان (خشنودي) خدا را به همراه دارد.» [98].
[صفحه 59]
امام رضا عليهالسلام فرمود:
«انما جعلت الجماعة لئلا يكون الاخلاص و التوحيد و الاسلاك و العبادة لله الا ظاهرا مكشوفا مشهودا؛
نماز جماعت قرار داده شده است، تا اخلاص و يگانگي و اسلام و عبادت براي خداوند آشكار، باز و ظاهر باشد» [99].
امام رضا عليهالسلام فرمود: «الصلواة في جماعة افضل؛
نماز به صورت جماعت با فضيلتترين است» [100].
امام رضا عليهالسلام فرمود «و لا تصلي خلف فاجر و لا يقتدي الا باهل الولاية؛ پشت سر آدم فاجر نماز نخوان، اقتدا فقط بر شخص اهل ولايت اهلبيت عصمت وطهارت جايز است.» [101].
امام رضا عليهالسلام فرمود: من قوله تعالي: «ويل للمصلين، الذين هم عن صلاتهم ساهون»، يقول عن وقتهم يتغافلون؛ در تفسير اين آيه: «واي بر
[صفحه 60]
نمازگزاران، آنهايي كه از نماز خويش غافلند»، ميفرمايد: «ساهون آنهايي هستند كه غافل از اوقات نمازهاي واجب خود هستند.» [102].
امام رضا عليهالسلام فرمود: «و ان كنت خلف الامام فلا تقوم في الثاني ان وجدت في الاول موضعا؛
اگر ميخواهي در پشت امام جماعت قرار بگيري، تا زماني كه در صف اول جاي خالي براي تو هست در صف دوم قرار نگير.» [103].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
«حافظوا علي مواقيت الصلوات فان العبد لا يأمن الحوادث و من دخل عليه وقت فريضة فقصر عنها عمدا متعمدا فهو خاطي؛
محافظت بر اوقات نماز كنيد، پس همانا انسان از حوادث در امان نيست و كسي كه وقت نماز فريضه بر او داخل شد و عمدا كوتاهي كرد، خطا كننده است.» [104].
امام رضا عليهالسلام فرمود: «اذا دخل الوقت عليك فصلها فانك لا تدري ما يكون؛
[صفحه 61]
هنگامي كه وقت نماز فرا ميرسد، بر تو باد به خواندن نماز، پس به درستي كه نميداني چه پيش خواهد آمد.» [105].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
«ان لكل صلوة اوقات: اول و اوسط و اخر فاول الوقت رضوان الله، و اوسطه عفو الله و اخره غفران الله و اول الوقت افضله؛
براي هر نمازي سه وقت وجود دارد: اول وقت، وسط وقت و آخر وقت. پس در اول وقت نماز به جاي آوردن مايهي خشنودي خداست، در وسط وقت (نماز بخواند) موجب عفو خداست، و در آخر وقت (نماز بخواند) سبب آمرزش خداست، و اول وقت با فضيلتتر است.» [106].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
«غفر الله لك لا تؤخرن صلوة عن اول وقتها الي اخر وقتها من غير علة، عليك ابدا باول الوقت فاذنت و صلينا؛
خدا تو را بيامرزد، بدون عذر نماز را از اول وقت به تأخير نينداز، بر تو باد كه هميشه نماز را در اول وقت آن به جاي آوري» [107].
[صفحه 62]
امام رضا عليهالسلام فرمود: «اعلم ان لكل صلاة وقتين اول و اخر فأول الوقت رضوان الله و اخره عفو الله؛
بدان كه هر نماز دو وقت دارد: اول وقت و آخر وقت.
اول وقت خشنودي پروردگار و آخر آن بخشش خداوند است» [108].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
شيعيان و پيروان ما را به سه مسأله امتحان كنيد:
1 - اهميت به اوقات نماز، كه آيا اول وقت نماز را بر پاي ميدارند يا خير؟ 2 - حفظ اسرار، يعني در حفظ اسرار و مسايل محرمانه كوشا هستند يا خير؟
3 - و از حيث توانمنديهاي مالي، يعني آيا در مال خود براي برادران ديني سهمي قائلند و دست آنها را ميگيرند يا خير؟ [109].
امام رضا عليهالسلام فرمود: «اول عباده الله معرفته و اصل معرفة الله توحيده؛
نخستين گام در عبادت حقيقي، شناخت خداوند است و اساس شناخت خدا، به يگانگي خواندن او است.» [110].
[صفحه 63]
امام رضا عليهالسلام فرمود: «ان الصلوة افضل العبادة لله؛
همانا نماز، بهترين وسيلهي بندگي براي خداست.» [111].
امام رضا عليهالسلام فرمود: «يؤخذ الغلام بالصلاة و هو ابن سبع سنين؛
چون پسر به هفت سالگي رسيد، او را به خواندن نماز وادار كنيد.» [112].
امام رضا عليهالسلام فرمود: سه چيز با سه چيز همراه است:
1 - نمازگزاري كه به او زكات تعلق گيرد و نپردازد، نمازش پذيرفته نيست.
2 - و به سپاسگزاري براي خود و پدر و مادر فرمان داد، آن كه سپاس پدر و مادر نكند، هرگاه خدا را سپاس كند پذيرفته نيست.
3 - به پرهيزگاري از خدا و پيوند با خويشاوند فرمان داد. آن كه پيوند با خويشان ندارد از خدا بيمناك نيست. [113].
امام رضا عليهالسلام فرمود: «اذا كان يوم القيامة يدعي بالعبد فاول شيء يسئل عنه الصلاة فاذا جاء بها تامة و الا زخ في النار؛
[صفحه 64]
وقتي قيامت شود بنده را ميخوانند اول چيزي كه از او ميپرسند نماز است، پس اگر نمازش را تام و تمام به جاي آورده باشد، نجات مييابد و اگر نمازش را با شرايط و آداب صحت يا قبولي آن به جاي نياورده باشد، او را به آتش ميافكنند. [114].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
«همانا اصل نماز دو ركعت مقرر گرديد و بر بعضي يك ركعت و بر بعضي ديگر دو ركعت افزوده شد و بر بعضي ديگر هيچ افزوده نشده؛ بدان جهت كه اصل نماز يك ركعت است، زيرا اصل، عدد يك است، پس اگر نمازي از يك ركعت كمتر بشود، نماز نيست و پس (چون)خداي عزوجل ميدانست كه بندگان همين يك ركعت را، كه كمتر از آن نمازي نيست، به نحو كامل و تام به جاي نياورده و بدان رو نميآورند، يك ركعت ديگر به آن منضم كرد تا نقصان ركعت اول با به جاي آوردن ركعت دوم (جبران و)تمام شود؛ از اين رو خداوند عزوجل اصل نماز را دو ركعت، واجب كرد. آنگاه رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم دانست كه بندگان حتي همين دو ركعت را به طور كامل و توأم با آن چه بدان امر شدهاند به جاي نميآورند، پس به هر يك از نمازهاي ظهر و عصر و عشاء دو ركعت افزود تا با به جاي آوردن دو ركعت آخر، دو ركعت اول به تمام انجام شده باشد. [115].
[صفحه 65]
امام رضا عليهالسلام فرمودند:
«ان الله - عزوجل - انما فرض علي الناس في اليوم و الليلة سبع عشر ركعة، من اتي بها، لم يسئله الله - عزوجل - عما سواها؛
همانا خداوند عزوجل در شبانهروز هفده ركعت نماز بر مردم واجب كرده است كسي كه آن را به جاي آورد خداوند غير از نماز از او سؤال نميكند. [116].
امام رضا عليهالسلام فرمودند: «اعلم ان افضل الفرائض بعد معرفة الله - جل و عز - الصلوة الخمس؛
بدان كه افضل واجبات بعد از معرفت خداي عزوجل نماز پنجگانه است. [117].
امام رضا عليهالسلام فرمود: «الصلوة طلب الوصال الي الله من العبد؛
(نماز)مطالبه وصال و تقرب بنده به سوي خداوند است.»
امام رضا عليهالسلام فرمود: «الصلوة» صلة الله للعبد با لرحمة؛
نماز عطيه و احساني است از طرف خداوند براي بنده، كه از راه
[صفحه 66]
رحمت و عنايت بخشيده است. [118].
امام رضا عليهالسلام فرمود: «من صلي و لم يزك تقبل صلوتة؛
هر كس نماز بخواند، ولي زكات و ماليات اسلامي نپردازد، نمازش قبول نميشود. [119].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
«انما امر بالوضوء ليكون العبد طاهرا اذا قام بين يدي الجبار و عند مناجاتة …؛
همانا امر شده است به وضو، تا آن كه بنده پاك باشد، به هنگامي كه ميايستد در مقابل خداوند جبار و همچنين وقت مناجات نمودن. [120].
امام رضا عليهالسلام فرمود: «همانا امر شده است به وضو تا آن كه بنده پاك باشد هنگامي كه ميايستد مقابل خداي جبار و وقت مناجات نمودن او حق را و براي آن كه مطيع باشد در آن چه او را امر فرموده و پاكيزه باشد از گناهان و نجاست با آن كه در آن است فوايد ديگر از
[صفحه 67]
قبيل بر طرف شدن كسالت و رفع شدن چرك و پاكيزه شدن دل براي ايستادن در مقابل خداي جبار و همانا واجب شد بر رو و دو دست و سر و دو پا، زيرا بنده وقتي كه در حضور حضرت جبار ايستاد، همانا منكشف ميشود از جوارح او و ظاهر گردد آن چه كه وضو در آن واجب شود، زيرا با رويش سجده كند و خضوع نمايد و با دستش سؤال و رغبت و رهبت نمايد و منقطع به حق شود و با سرش استقبال كند حق را در ركوع و سجود، و با پاهايش بايستد و بنشيند. [121].
از امام رضا عليهالسلام سؤال شد: فدايت شوم معناي حقيقي نماز چيست؟ امام فرمود: 1 - نماز صله و موهبتي است از طرف خداوند مهربان براي بنده از راه حرمت و عنايت.
2 - نماز مطالبهي وصال و تقرب بنده به سوي خداوند است.
3 - وقتي كه با نيت داخل نماز گرديد و با تعظيم و اجلال هر چه بيشتر براي خداوند تكبير گفت و با ترتيل قرائت كرد و با خشوع ركوع كرد و با تواضع از ركوع بلند شد و با ذلت و خضوع سر به سجده گذاشت و با اخلاص و آرزو تشهد خواند.
4 - سپس نمازش را با رغبتي تمام و با اميد به رحمت واسعهي الهي سلام داده و به پايان رساند.
5 - در حالي كه بين خوف و رجا باشد (چون نميداند كه آيا نمازش مقبول درگاه حضرت حق قرار گرفته يا خير؟)
[صفحه 68]
پس هرگاه چنين نمازي را به جاي آورد، رعايت مسايل ياد شده را نموده، نمازي با حقيقت به جاي آورده است. [122].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
1 - هنگامي كه اراده نمودي براي انجام نماز، پس با بيرغبتي، كسالت، خواب آلودگي، عجله و … مشغول به چيزي نماز، به جا نياور.
2 - با حالت حضور قلب و سكون و آرامش و تأني، مشغول نماز نشو.
3 - بر شما باد در نماز به صورت خشوع و خضوع.
4 - در پيشگاه الهي چنان خاشع و خاضع باش كه خشيت و خوف از سيماي تو ظاهر گردد، و به وسيلهي طمأنينه خوف و رجاء در تو ظهور پيدا كند.
5 - از كثرت ترس و ورعي كه بر قلبت عارض گرديده است، پس در اين حالت مقابل پروردگارت چون بنده فراري گناهكار كه در مقابل مولايش قرار گرفته بايست.
6 - قدم هايت را منظم كن و خود را براي اطاعت از مولايت مستعد و مهيا ساز.
7 - و به چپ و راست توجه مكن.
8 - و خدا را مثل اين كه تو را ميبيند به حساب آور؛ زيرا اگر تو خدا را نميبيني همانا خدا تو را ميبيند.
9 - با ريش و ساير اعضا و جوارحت و با جامهات بازي مكن.
[صفحه 69]
10 - در حال گرفتگي بيني نماز نخوان.
11 - و براي زنان نيز درست نيست كه با نقاب و دو بند نماز بخوانند.
12 - چشمت را در هنگامي كه ايستادهاي به موضع سجده بينداز.
13 - و در هنگام نماز از خودت جزع و هول و ترس از خدا ظاهر كن و با اين حالات مخصوص، نشان بده كه تو راغب الي الله هستي و به خدا عشق ميورزي.
14 - در حال قيام گاهي به اين پا و گاهي به آن پا تكيه مكن.
15 - نمازي به جاي آورد مثل اين كه نماز وداع است كه ديگر موفق به اداي آن نميشوي.
16 - بدان كه همانا تو در برابر خداوند جبار هستي، بنابراين با چيزي از اشياء به بازي مشغول مشو و حديث نفس مكن و قلبت را از همه چيز غير از ياد خدا و عبادت او فارغ كن، و فقط بايد به كار نماز بپردازي.
17 - هنگام نماز در حال قيام دستهايت را روي ران هاي پايت قرار بده.
18 - و در شروع نمازت تكبير بگوي.
19 – دست هايت را تا نرمه گوشت بلند كن، به طوري كه انگشتهاي ابهامت از گوش و مقابل آن تجاوز نكند.
20 - و در قنوت نماز واجب دست هايت از سر تجاوز نكند و اما در نماز نافله و وتر مانعي نيست.
21 - هرگاه به ركوع رفتي، پس دست هايت را به زانوهايت بگذار و انگشتانت را بگشا و دست هايت را جمع نموده از محاذي زانوها و پاها
[صفحه 70]
خارج مكن.
22 - هنگام برخاستن از ركوع به تمام قامت بايست تا آن كه مفاصلت تماما به مكان اصلي خود برگردد، و عروق رگها جا بهجا شود.
23 - در سجده جبين و پيشاني و كف دست هايت را بر زمين بگذار.
24 - و انگشتان دست هايت را هنگام سجده ببند و به طرف قبله قرارش ده.
25 - و هرگاه نشستي، پس به قسمت راست بدن ننشين، بلكه طرف راست را بلند نموده و بر طرف چپ بگذار و روي ران هاي خود بنشين.
26 - دست روي دست مگذار، بلكه دست هايت را آزاد كن و مستقيم بر رانها قرارش بده زيرا اين عمل دست روي دست گذاشتن،عمل اهل كتاب است.
27 - در هنگام نماز خميازه مكش و دست و پا را دراز مكن و آروغ نزن؛ و هرگاه اين دو، تو را فشار آوردند با جد و جهد از خود دفع كن و تحمل نما.
28 - هرگاه عطسه زدي «الحمدلله» بگو.
29 - در موضع سجدهات حركت نكن و راه مرو و به جلو و عقب نرو و ثابت و بدون حركت باش.
30 - و در حالي كه در فشار از ادرار و مدفوع هستي به نماز نايست و اگر در نماز بودي و احساس فشار و ناراحتي از آنها نمودي، پس از نماز منصرف شو؛ مگر اين كه خفيف باشد كه توان تحمل آن را بدون زيان و ضرر به نمازت داشته باشي.
31 - وقتي كه به نماز ايستادي به تمام توجه قلبي و با همه
[صفحه 71]
وجودت به خداوند روي آور، تا خدا به تو روي آورد.
32 - و هرگاه خواستي براي نماز وضو بگيري وضويي كامل بساز.
33 - و هرگاه خواستي سجده كني پيشانيت را بر خاك بگذار.
34 - هرگاه به نماز روي آوردي و با توجه و حضور كامل قلبي به نماز ايستادي و آداب و شرايط نماز را حفظ كردي و با همه وجودت به سوي خدا رفتي او نيز با همه رحمت و مغفرت و عنايتش به تو روي خواهد آورد. و هرگاه از خدا رو گردان شدي و اعراض كردي خداوند نيز از تو رو گردان شود. [123].
از امام رضا عليهالسلام سئوال شد: آداب نماز چيست؟
امام فرمود:
1 - حضور قلب
2 - آزاد گذاشتن جوارح (بازي نكردن با آنان)
3 - خوار شمردن خود در پيشگاه خداي تعالي.
4 - قرار دادن بهشت سمت راست.
5 - آتش جهنم را سمت چپ.
6 - صراط را در مقابل مشاهده كردن.
7 - خدا را در مقابل خود ديدن. [124].
[صفحه 72]
از امام رضا عليهالسلام سؤال شد: فدايت شوم، معناي حقيقي نماز چيست؟
امام رضا عليهالسلام فرمود: نماز صله و موهبتي است از طرف خداوند مهربان براي بنده از راه رحمت و عنايت، و نماز مطالبهي وصال و تقرب بنده به سوي خداوند است.
1 - با نيت داخل نماز گرديد.
2 - با تعظيم و اجلال هر چه بيشتر براي خداوند تكبير گفت.
3 - با ترتيل قرائت كرد.
4 - خشوع و ركوع كرد.
5 - با تواضع از ركوع بلند شد.
6 - با ذلت و خضوع سر به سجده گذاشت.
7 - با اخلاص و آرزو تشهد خواند.
8 - سپس نمازش را با رغبتي تمام و با اميد به رحمت واسعهي الهي سلام داد و به پايان رساند.
9 - در حالي كه بين خوف و رجاء باشد (چون نميداند كه آيا نمازش مقبول درگاه حضرت حق قرار گرفته يا خير؟)
پس از هرگاه چنين نمازي را به جا آورد، رعايت مسايل ياد شده را نموده، نمازي با حقيقت به جا آورده است. [125].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
[صفحه 73]
1 - نماز اقرار به ربوبيت خدا و نفي هرگونه شريك براي او و ايستادن با كمال خضوع و كوچكي و بيچارگي در پيشگاه خداست.
2 - ايستادني كه با اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان پيشين و صورت نهادن بر زمين، پنج نوبت در شبانهروز به احترام عظمت خدا، مقرون ميباشد.3 - (نماز) موجب ياد خدا و دوري از غفلت و سركشي، و باعث خشوع، فروتني و اشتياق، و خواهان طلب افزايش معنوي و مادي است.
4 - نماز انسان را به مداومت بر ذكر خدا در شب و روز برميانگيزاند تا بنده، مولا و آقا و مدبر و آفريدگار خويش را فراموش نكند، چرا كه فراموشكاري موجب طغيان و سركشي خواهد شد.
5 - انسان در حال نماز، در پيشگاه خدا و در ياد خداست و همين حالت او را از گناهان باز ميدارد و از انواع تباهيها، جلوگيري مينمايد. [126].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
بپرهيزيد از اين كه در نماز سستي و تنبلي كنيد و يا حدودش را ضايع كنيد يا از روي دستپاچگي ركوع و سجده نماييد يا آن چنان به جاي آوريد كه گويي همچو خروس منقار ميزنيد يا اين كه نماز را سبك بشماريد يا اين كه به جاي نماز به امور دنيوي مشغول شويد و
[صفحه 74]
يا در غير وقت نماز بخوانيد، در هر حال رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: از من نيست كسي كه نمازش را سبك بشمارد. قسم به خدا، بر حوض كوثر بر من نخواهد رسيد. [127].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
چون خواستي به نماز باستي، به حال كسالت، خواب آلودگي، شتاب و لهو و بازي نايست؛ بلكه با آرامش و وقار نماز را به جاي آور.
و بر تو باد كه (در نماز) خاشع و خاضع باشي و براي خدا تواضع كني و خشوع و خوف را بر خود هموار سازي در آن حال كه بين بيم و اميد ايستاده باشي و پيوسته نگران و محترز باشي. پس، بسان بندهاي گريخته و گنهكار كه (بازگشته) در محضر مولايش ايستاده، در پيشگاه خدا بايست؛ پاهاي خود را كنار هم نه و قامتت را راست نگهدار و به راست و چپ روي مگردان؛ و چنين بدان كه گويي خدا را ميبيني؛ كه اگر تو او را نميبيني او تو را ميبيند. [128].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
مردي از اصحاب امام علي عليهالسلام كه به او قيس ميگفتند، به نماز ايستاد. وقتي ركعتي خواند ناگهان مار سياهي آمد، و در موضع سجدهي
[صفحه 75]
قيس قرار گرفت، قيس با بيتوجهي كامل به ركوع و سجود رفت. وقتي پيشاني از موضع سجده برداشت، مار به گردن قيس پيچيد.
سپس از يقه وارد پيراهن شد. ولي اين بندهي صالح خدا كه حقيقت نماز را دريافته بود به نمازش ادامه داد و آسيبي هم از مار نديد. [129].
امام رضا عليهالسلام فرمود: «امر الناس بالقراءة في الصلوة لئلا يكون القرآن مهجورا مضيعا؛
مردم به خواندن حمد و سوره در نماز به اين جهت موظف شدهاند كه قرآن مجيد متروك و ضايع نشود». [130].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
اگر كسي بپرسد: چرا واجب شده كه در نماز قرآن خوانده شود؟
جواب اين است كه تا قرآن ترك نشود و ضايع نگردد؛ بلكه محفوظ مانده و درس داده شود و به اين وسيله از نابودي و نخواندنش جلوگيري شود و سورهي حمد واجب شده در هر نماز؛ زيرا در سورهي حمد خير و حكمت دنيا و آخرت جمع شده است. [131].
[صفحه 76]
امام رضا عليهالسلام فرمود:
چنان چه سؤال شود كه چرا در دو ركعت اول نماز، حمد و سوره، و در ركعت آخر، تسبيحات اربعه واجب شده؟ گفته ميشود: تا فرق باشد بين دو ركعتي كه خدا خودش واجب كرده (كه فرض الله است) و دو ركعتي كه با خواست پيغمبرش واجب كرده (كه فرض النبي) است.» [132].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
در نمازهايي كه با صداي آهسته خوانده ميشود، مثل ظهر و عصر صداي خواندن حمد و تسبيح را به گوش خود برسان و در نمازهايي كه با صداي بلند خوانده ميشود، بلندتر از آن بخوان.» [133].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
اگر كسي بگويد: چرا دستور تسبيح در ركوع و سجود داده شده؟ در پاسخ گفته ميشود علتهايي دارد، از جمله اين كه بنده در برابر خدا، خضوع و خشوع و تعبد و ورع و آرامش و خواري و فروتني نمايد و تقربش به سوي خدا باشد، و او را تقديس و تسبيح و تمجيد و تعظيم نمايد و سپاسگزار آفريننده و روزي دهندهي خود باشد و
[صفحه 77]
انديشه و فكر و آرزوهايش وي را به سوي غير خدا نكشاند.» [134].
امام رضا عليهالسلام فرمود: «چون بنده در حال سجده به خواب رود، خداوند - عزوجل - به فرشتگان گويد: بندهام را ببينيد كه روحش را در حال اطاعتم قبضه كردم». [135].
امام رضا عليهالسلام ضمن نامهاي به مأمون چنين نوشت:
«از سيرهي پيشوايان: ورع و عفت و راستگويي و صلاح و طول سجده است.» [136].
«در قنوت نماز واجب دست هايت از سر تجاوز نكند، اما در نماز نافله و وتر مانعي نيست.» [137].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
«كمترين چيزي كه در تشهد كفايت ميكند، شهادتين ميباشد.» [138].
[صفحه 78]
امام رضا عليهالسلام فرمود:
«ان الجنة و الحور لتشتاق الي من يكسح المسجد او يأخذ منه القدي؛
بهشت و حوريان بهشتي مشتاق كسي هستند كه مسجد را تميز كند، يا آلودگيهاي آن را بگيرد.» [139].
امام رضا عليهالسلام فرمود:
«به اين دليل خطبههاي نماز جمعه قبل از نماز و خطبههاي نماز عيد بعد از نماز ايراد ميشود كه نماز جمعه در طول ماه و سال زياد تكرار ميشود و به همين دليل مردم از حضور در تمام مراسم و همهي بخشهاي آن خسته ميشوند و براي شنيدن خطبهها نمينشينند؛ اما نماز عيد در طول سال دو بار برگزار ميشود و ازدحام و حضور مردم نيز در آن بيشتر است و مردم براي شركت در آن مشتاق ترند و اگر تعدادي هم بعد از نماز متفرق شوند، اكثريت آنان خواهند ماند.» [140].
امام رضا عليهالسلام فرمود: «يؤذن الرجل و هو جالس و يؤذن و هو راكب؛
شخص اذان گو چه نشسته و چه سواره اذان ميگويد.» [141].
[صفحه 79]
حضرت رضا عليهالسلام هنگامي كه با مأمون خلوت ميكرد، او را بسيار موعظه مينمود، و او را در مورد كارهاي زشتش سرزنش ميكرد، و از عذاب الهي هشدار ميداد، مأمون در ظاهر ميپذيرفت، ولي در باطن ناراحت ميشد.
روزي امام رضا عليهالسلام بر مأمون وارد شد، ديد او وضو ميگيرد و غلامش به دست او آب ميريزد، امام رضا عليهالسلام فرمود:
«اي رئيس مؤمنان! هيچ كس را در عبادت خدا شريك قرار نده!» [142].
مأمون غلام را رد كرد و خود وضويش را به پايان رسانيد.
همين تذكر امام عليهالسلام بر كينه و خشم باطني مأمون نسبت به امام عليهالسلام افزود. [143].
[صفحه 80]
ياسر خادم ميگويد: حضرت علي بن موسي الرضا عليهماالسلام فرمود:
نبايد شدت رحال كنند و بار سفر ببندند براي زيارت قبوري مگر براي زيارت قبور ما خاندان، الا و اني مقتول بالسم ظلما و مدفون في موضع غربة. بدانيد كه من به وسيله سم جفا مظلومانه كشته ميشوم و در ديار غربت مدفون ميگردم، فمن شد رحله الي زيارتي استجيب دعائه و غفر ذنوبه؛ [144].
كسي كه بار سفر بندد، براي زيارت من، دعايش مستجاب و گناهانش بخشيده است. [145].
نعمان بن سعد از اميرالمؤمنين عليهالسلام نقل ميكند كه فرمود: زود باشد كه مردي از اولاد من در سرزمين خراسان بوسيلهي سم جفا كشته شود،
[صفحه 81]
نام او نام من و نام پدر او نام فرزند عمران (موسي) است ألا فمن زاره في غربتة الله تعالي ذنوبه ما تقدم منها و ما تأخر و لو كانت مثل عدد النجوم و قطر الأمطار و ورق الاشجار. [146].
ابوهاشم داود بن قاسم جعفري گفت: از اباجعفر محمد بن علي (امام جواد عليهالسلام) شنيدم كه ميفرمود: همانا بين دو كوه طوس قبضهاي است كه از بهشت برداشته شده من دخلها كان آمنا يوم القيامة من النار [147].
، كسي كه در اين سرزمين داخل بشود، در روز قيامت از آتش دوزخ در امان است. (معلوم است كه منظور كسي است كه به قصد زيارت امام هشتم عليهالسلام بيايد و يا در آن سرزمين دفن شود و شيعه باشد؛ زيرا طبق اخبار وارده اشخاص از قبيل هارون ملعون ولو بين جبلين بلكه در همان قبه و نزديك قبه و نزديك مزار آن امام عظيم الشأن قرار دارد، اما نه تنها بهرهاي از رحمت الهي ندارد، بلكه پس از دفن او را به جايگاه مناسب خودش حمل نمودند.) [148].
عبد الرحمن بن ابي نجران گفت: سالت اباجعفر عليهالسلام ما تقول لمن زارك؟ قال عليهالسلام: الجنة و الله [149].
، از امام جواد عليهالسلام پرسيدم چه ميفرماييد
[صفحه 82]
درباره كسي كه پدر بزرگوارتان را زيارت كند؟
فرمود: به خدا قسم، جزاي او بهشت است. [150].
علي بن اسباط گفت: از امام جواد عليهالسلام سؤال كردم چه اجري دارد كسي كه پدرت را در خراسان زيارت كند؟
فرمود: الجنة و الله الجنة و الله. [151] [152].
سليمان بن حفض مروزي گفت: از ابي الحسن موسي بن جعفر عليهماالسلام شنيدم كه فرمود: همانا فرزند من علي، بوسيله سم كشته ميشود، و در كنار هارون به خاك سپرده ميشود در طوس، من زاره كمن زار رسول الله، كسي كه او را زيارت كند، مثل اين است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را زيارت كرده است. [153] [154].
علي بن حسن بن علي بن فضال از قول پدرش نقل ميكند كه گفت: مردي از اهل خراسان به ابي الحسن علي بن موسي الرضا عليهالسلام عرض كرد: يا بن رسول الله! من در عالم رؤيا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را ديدم
[صفحه 83]
مثل اينكه آن حضرت به من ميفرمود: كيف أنتم اذا دفن في أرضكم بضعتي و استحفظتم و ديعتي و غيب في ثراكم نجمي؟
چگونه خواهيد بود هنگامي كه پاره تن من در سرزمين شما دفن شود و عهدهدار امانت من باشيد و در خاك شما ستاره من پنهان گردد؟
حضرت رضا عليهالسلام فرمود: منم پارهي تن پيغمبرتان! و منم وديعه و نجم، ألا فمن زارني و هو يعرف ما أوجب الله (تبارك و تعالي) من حقي و طاعتي فأنا و آبائي شفعائه يوم القيامة، آگاه باشيد كه هر كس مرا زيارت كند، در حالي كه عارف باشد به حق من و طاعت از من كه خداوند واجب فرموده است در روز قيامت، من و پدرانم شفيعان او هستيم، هر كس كه ما شفيع او باشيم، اهل نجات است، اگر چه گناه جن و انس به گردن او باشد.
هر آينه مرا حديث فرمود پدرم از قول جدم كه پدرش (امام باقر عليهالسلام) از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نقل كرد كه فرموده است: هر كس كه در خواب مرا ببيند، خودم را ديده است؛ زيرا شيطان هرگز به صورت من و اوصياء من و شيعيان آنها نخواهد شد و همانا رؤيا (خواب ديدن) جزئي از هفتاد جزء نبوت است. [155] [156].
احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي گفت: در كتاب (نامه)حضرت ابوالحسن الرضا عليهالسلام خواندم كه: به شيعيان من ابلاغ كن كه زيارت من
[صفحه 84]
نزد خداوند معادل هزار حج است.
احمد گفت: به امام نهم جواد الائمه عليهالسلام عرض كردم: آيا معادل هزار حج است؟
فرمود: آري به قسم، حج است براي كسي كه از روي معرفت به حق آن بزرگوار، او را زيارت كند. [157] [158].
ابوالصلت عبد السلام بن صالح هروي گفت: از حضرت امام عليهالسلام شنيدم كه ميفرمود: و الله ما منا الا مقتول شهيد، به خدا قسم، همه ما ائمه كشته و شهيد ميشويم.
شخصي عرض كرد: يا بن رسول الله! چه كسي شما را ميكشد؟
فرمود: بدترين خلق خدا در زمان من مرا با زهر ميكشد، سپس در خانهاي ضيق در بلاد غربت دفن ميكند، بدان هر كس مرا در غربت زيارت كند، خداوند متعال ثواب و مزد صد هزار شهيد و صد هزار صديق و صد هزار حج كننده و عمره كننده و صد هزار مجاهد در نامه عملش مينويسد و در زمرهي ما محشور نموده و در درجات بلند بهشت همنشين ما قرارش ميدهد. [159] [160].
علي بن حسن بن علي بن فضال از قول پدرش خبر داد كه
[صفحه 85]
ابوالحسن حضرت امام علي بن موسي الرضا عليهالسلام، فرمود: ان بخراسان لبقعة يأتي عليها زمان تصير مختلف الملائكة و لا يزال فوج ينزل من السماء و فوج يصعد الي أن ينفخ في الصور، همانا در خراسان بقعهاي است كه زماني محل رفت و آمد ملائكه گردد، همواره فوجي از آسمان نزول نمايند و بالا روند و اين ادامه دارد تا آنكه در صور دميده شود (تا قيامت).
عرض كردند: يا بن رسول الله! اين كدام بقعه است؟
فرمود: در سرزمين طوس و آن باغي از باغستانهاي بهشت است، من زارني في تلك البقعة كان كمن زار رسول الله، كسي كه در آن بقعه مرا زيارت كند همانند كسي است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را زيارت كرده است و خداوند متعال براي او بنويسد ثواب هزار حج نيكو و هزار عمره قبول شده، و كنت أنا و آبائي شفعائه يوم القيامة. [161] [162].
امام رضا عليهالسلام فرمود: كسي كه مرا در دوري از وطن و غربت زيارت كند، روز قيامت در سه جا به فريادش ميرسم تا او را از هول، آن سه موقف نجات دهم: 1 - هنگامي كه نامههاي اعمال از طرف راست و چپ در پرواز است (كه اگر به دست راست داده شود نشانه نجات است.)
2 - نزد پل صراط (كه از مو باريكتر و از شمشير برندهتر است)
[صفحه 86]
3 - نزد ميزان كه اعمال بندگان را ميسنجند. [163].
اينجانب بنابر فرموده شيخ الرئيس كه فرمود: «از عوامل ضعف بينايي چشم، خوابيدن با شكم سير است و لازم است بين غذاي شب و خوابيدن فاصله انداخت.»، هميشه مقيد بودم شام را سر شب صرف كنم تا فاصله مورد نظر شيخ را مراعات كرده باشم كه مبادا خداي نكرده چشمم كه يكي از مهمترين سرمايههاي كسب دانش و پيمودن راه كمال است ضرر ببيند و اين امر سبب شود كه از تحصيل علم و كمال باز بمانم (يا در شب حتي الامكان از خوردن غذا خوداري كنم.)
ولي با اين همه شبي از شبها (در شب چهارشنبه 29 جمادي الاول 1405 قمري برابر با اول اسفند 1363) شامم به تأخير افتاد و متأسفانه بعد از شام خواب شديدي بر من عارض شد.
براي اينكه فرمودهي شيخ را عمل كرده باشم، بلند شدم و شروع كردم به قدم زدن و تا دوازده نصف شب بيدار بودم، ولي بر اثر شدت حالت خواب نتوانستم از خوابيدن خودداري كنم، لذا خوابيدم.
خواب شيرين بود و رؤياي شيرينتر كه به زيارت حضرت ثامن الحجج، علي بن موسي الرضا عليهالسلام تشرف حاصل كردم. در ابتدا به اشاره تفهيم فرمودند كه: چرا كمتر خودت را به ما نشان ميدهي و پس از آن به عبارت صريح به من فرمودند: «اين قدر خودت را زحمت
[صفحه 87]
مده، ما چشم تو را تا آخر عمر ضمانت ميكنيم».
الحمد لله كه از اين بشارت آن ولي الله اعظم كه به لقب ضامن هم شناخته شده است، برايم يقين حاصل است كه هر دو كريمه من تا آخرين دقايق عمرم بينا خواهند بود، چون ضامن شان معتبر است، چنانكه مشمول الطاف ديگر آن حضرت نيز بوديم و هستيم.
و آن كه حضرت فرمود: «چرا كمتر خودت را به ما نشان ميدهي؟»
شايد علتش اين بود كه در آن اوان، بر اثر تراكم اشتغال درس و بحث و تصنيف و تصحيح، مدتي به زيارت حضرت بيبي ستي فاطمه معصومه عليهماالسلام خواهر آن جناب توفيق نيافتم و تشرف حاصل نكردم. شگفت اين كه در آن شب اصلا انديشه آن جناب در خاطرم نبود. [164] [165].
[صفحه 88]
«اللهم اني اسألك باقبال نهارك و ادبار ليلك، و حضور صلواتك، و اصوات دعاتك، و تسبيح ملائكتك، ان تتوب علي انك انت التواب الرحيم؛
پروردگارا! از تو ميخواهم به روي آوردن روزت و پشت كردن شبت، و هنگام نمازهايت و صداهاي خوانندگانت و تسبيح فرشتگانت، كه توبهام را بپذيري، به درستي كه تو توبهپذير و مهرباني». [166].
«اللهم رب هذه الدعوة التامة و الصلاة القائمة، بلغ محمدا صلي الله عليه و آله، الدرجة و الوسيلة، و الفضل و الفضيلة، و بالله استفتح، و بالله استنجح، و بمحمد رسول الله و آل محمد صلي الله عليه و عليهم اتوجه؛
[صفحه 89]
خدايا! اي پروردگار اين دعاي كامل (اذان و اقامه) و نماز به پا شده، محمد - كه درود تو بر او و خاندانش باد - را درجه و وسيله و فضل و فضيلت عطا فرما، و به نام خداوند آغاز كرده و از او طلب ياري ميكنم، و به محمد رسول او و خاندانش - كه درود خدا بر آنان باد - روي ميآورم.» [167].
«رب اغفر و ارحم، و تجاوز عما تعلم، انك انت الاعز الاجل الاكرم؛
پروردگارا! ببخشاي و رحم كن، و از آن چه ميداني در گذر، به درستي كه تو برتر والاتر و گراميتر ي.» [168].
[صفحه 90]
از حضرت امام رضا عليهالسلام روايت شده كه فرمود: «براي طلب روزي بعد از هر نماز بگو:
«يا من يملك حوائج السائلين، يا من لكل مسألة منك سمع حاضر و جواب عتيد، و لكل صامت منك علم باطن محيط؛
اي كسي كه حوايج نيازمندان در اختيار اوست، اي كسي كه از طرف تو براي هر درخواست گوشي شنوا و پاسخي مهيا، و براي هر سكوت كنندهاي آگاهي به باطن و احاطه به آن وجود دارد.» [169].
«بسم الله و صلي الله علي محمد و آله، و افوض امري الي الله ان الله بصير بالعباد، فوقيه الله سيئات ما مكروا، لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين، فاستجبنا له، و نجيناه من الغم، و كذالك ننجي المؤمنين، حسبنا الله و نعم الوكيل، فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم
[صفحه 91]
يمسسهم سوء؛
به نام خداوند و درود او بر محمد صلي الله عليه و آله و سلم و خاندانش باد، و كارم را به خداوند سپردم، به درستي كه او به بندگانش داناست، پس خداوند او را از مكر و حيلههاي زشت ايشان در امان داشت، خدايي جز تو نيست، پاكي و منزهي، به درستي كه من از گناهكاران هستم، پس دعايش را مستجاب كرده و او را از غم نجات داديم، و اين گونه ايمان آورندگان را نجات ميدهيم، خداوند مرا كفايت ميكند و او بهترين نگهبان است، با نعمت الهي و فضل او به گونهاي گرويدند كه بدي به ايشان اصابت نميكند.» [170].
از حضرت امام رضا عليهالسلام روايت شده كه فرمود: هر كه بعد از نماز صبح صد بار بگويد:
«بسم الله الرحمن الرحيم، لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم؛
«به نام خداوند بخشندهي مهربان، حول و قوهاي جز به ارادهي خداوند برتر و والاتر نيست.»
اين سخن از سياهي چشم به سپيدي آن نزديكتر است به اسم اعظم الهي است. [171].
«لك الحمد ان اطعتك، و لا حجة لي ان عصيتك، و لا صنع لي و لا
[صفحه 92]
لغيري في احسانك، و لا عذر لي ان اسأت، ما اصابني من حسنة فمنك، يا كريم اغفر لمن في مشارق الارض و مغاربها، من المؤمنين و المؤمنات؛
حمد و سپاس از آن توست اگر اطاعت تو را نمودم، و دليل و برهاني برايم نيست اگر عصيان و سرپيچي تو را كردم، در احسان و بخشش تو، من و غير من اختيار و تصرفي ندارم، و اگر گناه كردم عذر و بهانهاي ندارم؛ ولي بزرگوار آن چه از نيكي به من ميرسد از جانب توست، زنان و مردان مؤمن در شرق و غرب جهان را ببخشاي.» [172].
از حضرت امام رضا عليهالسلام نقل است كه فرمود: «بعد از نماز واجب به جهت شكرگزاري بنده به سبب موفق شدن او از طرف خدا به انجام نماز واجب، سجدهي شكر انجام ميشود، و اما كمترين چيزي كه ميتوان در اين سجده گفت آن است كه سه بار بگويد:
شكرا لله، شكرا لله.» [173].
[صفحه 93]
حضرت رضا عليهالسلام فرمايد: «چون خواهي ازدواج كني، از خدا خير بخواه؛ سپس اقدام كن، دو ركعت نماز بگزار و دستها را به درگاه خدا بردار و بگو: «خداوندا! من در انديشهي زناشويي ام، همسري برايم فراهم كن كه از نظر اندام و اخلاق پاكدامن، نگهداري مال و آبروي شوهر، زيبايي و فرزند آوري سرآمد زنان باشد.»
ابوبصير گفت كه: امام صادق عليهالسلام فرمود: «چون يكي از شما قصد تزويج كرد دو ركعت نماز بخواند و خدا را حمد كند.»
از حضرت رضا عليهالسلام نقل شده است: «چون گرفتاري شديدي برايت پيش آيد كه تو را غمگين سازد، دو ركعت نماز بخوان، در ركعت اول فاتحه و آية الكرسي، و در ركعت دوم فاتحه و سورهي قدر.
بعد قرآن را بر بالاي سر بگذار و ده بار بگو:
«اللهم بحق من ارسلتة الي خلقك و بحق كل آية و بحق كل من مدحته
[صفحه 94]
فيه عليك و بحقك عليه و لا تعرف احدا اعرف بحقك منك.»
پس ده بار بگو: «يا سيدي يا الله»
ده بار «بحق محمد»
ده بار «بحق علي»
ده بار «بحق فاطمة»
ده بار «بحق الحسن»
ده بار «بحق الحسين»
و همين طور تمام ائمه عليهمالسلام را ميشماري تا حضرت ولي (عج).
همانا از جاي خود برنخاسته باشي تا حاجت تو روا شود، ان شاء الله.
از حضرت امام رضا عليهالسلام روايت شده: «دو ركعت نماز بخوان و در هر ركعت بعد از حمد سيزده بار سورهي قدر. چون فارغ شدي سجده كن و بگو:
«اللهم يا فارج الهم و كاشف الغم و مجيب دعوة المضطرين و رحمن الدنيا و رحيم الاخرة صل علي محمد و آل محمد و ارحمني رحمة تطفي بها عني غضبك و سخطك و تغنيني بها عمن سواك.» بعد گونهي راست را به زمين بچسبان و بگو:
«يا مذل كل جبار عنيد و يا معز كل ذليل و حقك قد بلغ المجهود مني في امر كذا ففرج عني.»
پس گونهي چپ را به زمين بچسبان و بگو مانند آن را، بعد به سجود برگرد و مانند آن را بگو، خداوند غم او را فرج دهد و حاجت او را روا كند.
[صفحه 95]
به روايت شيخ در مصباح مقاتل بن سليمان گويد: به امام رضا عليهالسلام عرض كردم: فدايت شوم به من دعايي براي برآورده شدن حوائج تعليم بفرما. فرمود: چون حاجتي مهم به درگاه خداوند داشتي غسل كن و پاكترين جامهي خود را بپوش، قدري بوي خوش را استعمال كن و آنگاه به پشت بام يا جايي كه سقف نباشد برو و دو ركعت نماز بخوان. در ركعت اول سورهي حمد را بخوان و آنگاه قل هو الله احد را پانزده بار بخوان و سپس به ركوع برو و همان سوره را پانزده بار بخوان. آنگاه پس از پايان نماز سجده كن و در سجده بگو:
اللهم ان كل معبود من لدن عرشك الي قرار ارضك فهو باطل مضمحل سواك فانك الله الحق المبين اقض لي حاجة كذا و كذا الساعة الساعة.
و به جاي كذا و كذا حاجت خود را نام ميبري و در طلبيدن حاجت اصرار ميكني.
[صفحه 96]
امام علي بن موسي الرضا عليهالسلام، فرمود:
سلاح پيامبران را به همراه داشته باشيد.
گفته شد: اي فرزند رسول خدا، سلاح پيامبران چه بود؟
فرمود: دعا. [174].
«اللهم انت ثقتي في كل كرب، و انت رجائي في كل شدة، و انت لي في كل امر نزل بي ثقة وعدة، كم من كرب يضعف عنه الفؤاد، و تقل فيه الحيلة، و تعيي فيه الامور، و يخذل فيه البعيد و القريب و الصديق، و يشمت فيه العدو، انزلته بك و شكوته اليك، راغبا اليك فيه عمن سواك، ففرجته و كشفته و كفيتنيه.
فانت ولي كل نعمة، و صاحب كل حاجة، و منتهي كل رغبة فلك
[صفحه 97]
الحمد كثيرا، و لك المن فاضلا، بنعمتك تتم الصالحات.
يا معروفا بالمعروف معروف، و يا من هو بالمعروف موصوف، انلني من معروفا تغنيني به عن معروف من سواك، برحمتك يا ارحم الراحمين؛
«پروردگارا! تو محل وثوق من در هر سختي، و اميدم در هر مشكلي ميباشي، و در هر امري كه بر من وارد ميشود زاد و توشه ام تو هستي، چه بسيار مشكلاتي كه قلبها را ناتوان و چاره انديشي را ضعيف، و امور را دشوار، دور را نزديك، و راستگو در آن مخذول، و دشمن در آن شاد ميگردد، و آن را با تو در ميان گذارده و شكايت آن را به تو نمودم، در حالي كه در آن تنها اميدم به تو بوده، و تو گشايش عطا كرده و مشكل را برطرف نموده و مرا كفايت كردي. پس تو دهندهي هر نعمت، و صاحب هر حاجت، و منتهايي هر اميد ميباشي، پس سپاس فراوان بر تو و برترين منت از آن توست، به نعمت تو كارهاي نيك كامل ميگردد.
اي شناخته شدهاي كه با كارهاي نيك شناخته شدهاي! و اي كسي كه به كار نيك موصوف گرديده اي! مرا از كارهاي نيكت بهرهمند ساز تا از كار نيك غير تو بينياز گردم، و به رحمتت اي مهربانترين مهربانان.» [175].
«لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم؛
نيرو و تواني جز به ارادهي خداوند برتر و والاتر نيست.» [176].
[صفحه 98]
«يا صاحبي في شدتي، و يا وليي في نعمتي، و يا الهي و اله ابراهيم و اسحاق و يعقوب، يا رب كهيعص و يس و القرآن الحكيم.
اسألك يا احسن من سئل، و يا خير مرتجي، اسألك ان تصلي علي محمد و ال محمد.»؛
«اي سرپرستم در مشكلاتم، و اي صاحب نعمت من، و اي پروردگارم و پروردگار ابراهيم و اسحاق و يعقوب، اي پروردگار كهيعص و يس و قرآن حكيم.
از تو ميخواهم اي بهترين كسي كه از او حاجت خواسته شده، و اي بهترين كسي كه خوانده شد، و اي بخشنده ترين عطا كننده، و اي بهترين اميد داشته شده، از تو ميخواهم كه بر محمد و خاندانش درود فرستي.» [177].
از آن حضرت روايت شده كه فرمود:
«هر كه حاجتي دارد كه قادر بر آن نيست، به خداوند بزرگ عرضه دارد - تا آن جا كه فرمود: روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه گرفته، و در روز جمعه سرش را با گل خطمي ميشويد، و بهترين لباسش را پوشيده و بوي خوش استعمال ميكند، آنگاه به شخص مسلماني در حد توانش صدقه ميدهد، و زير آسمان ميرود به گونهاي كه چيزي بين او و آسمان مانع نباشد، آنگاه رو به قبله نموده
[صفحه 99]
و دو ركعت نماز ميگذارد.
در ركعت اول يك بار سورهي حمد و پانزده بار سورهي توحيد را ميخواند، آنگاه به ركوع رفته و آن را پانزده بار ميخواند، سپس سر برداشته و پانزده بار ميخواند، به سجده رفته و پانزده بار ميخواند، پس از سر برداشتن و در سجدهي دوم نيز پانزده بار سورهي توحيد را ميخواند، در ركعت دوم نيز چنين ميكند، آنگاه تشهد خوانده و سلام ميگويد و پانزده بار سورهي توحيد را ميخواند.
آنگاه به سجده رفته و اين عمل را تكرار ميكند، آنگاه گونهي راستش را روي زمين ميگزارد و عمل را تكرار ميكند، و گونهي چپ را بر زمين مينهد و عمل را مجددا ادامه ميدهد.
آنگاه سر به سجده نهاده و با حالتي گريان ميگويد:
«يا جواد يا ماجد، يا واحد يا احد يا صمد، يا من لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد، يا من هو هكذا و لا هكذا غيره، اشهد ان كل معبود من لدن عرشك الي قرار ارضك باطل الا وجهك جل جلالك.
يا معز كل ذليل، و يا مذل كل عزيز، تعلم كربتي، فصل علي محمد و آله و فرج عني».
آنگاه گونهي راستت را روي زمين گذارده و عمل را تكرار ميكني، و سپس گونهي چپ را بر زمين نهاده و عمل را مجددا تكرار ميكني. [178].
از مقاتل بن مقاتل روايت شده:
[صفحه 100]
به حضرت امام رضا عليهالسلام عرضه داشت: فدايت شوم! دعايي براي قضاء حوايج به من تعليم فرما؟
فرمود:
«هرگاه حاجت مهمي به سوي خداوند داشتي غسل كرده و بهترين لباست را بپوش و مقداري بوي خوش استعمال كرده و زير آسمان برو، و دو ركعت نماز بگزار، نماز را آغاز كرده و سورهي حمد را ميخواني و سپس پانزده مرتبه سورهي توحيد را قرائت ميكني، آنگاه به ركوع رفته و پانزده مرتبه اين سوره را ميخواني، و مانند نماز جعفر طيار ادامه ميدهي، غير از آن كه در اين نماز قرائت پانزده مرتبه ميباشد، بعد از نماز به سجده رفته و ميگويي:
اللهم ان كل معبود من لدن عرشك الي قرار ارضك فهو باطل سواك، فانك انت الله الحق المبين، اقض لي حاجة كذا، و كذا الساعة؛ و در اين مورد اصرار ميكني.
«پروردگارا! هر معبودي جز تو از عرش تا زمينت باطل ميباشد، به درستي كه تو خداوند حق آشكاري ميباشي، اين حاجت مرا برآور، همين لحظه، همين لحظه» [179].
از حضرت امام رضا عليهالسلام روايت شده:
«هرگاه امر شديدي بر تو عارض شد دو ركعت نماز بگزار، در يكي از آنها سورهي حمد و آيةالكرسي، و در ركعت دوم سورهي حمد و سورهي
[صفحه 101]
قدر را بخوان، پس قرآن را بالاي سر خود قرار بده و بگو:
اللهم بحق من ارسلته الي خلقك، و بحق كل آية فيه، و بحق كل من مدحتة فيه عليك، و بحقك عليه، و لا نعرف احدا اعرف بحقك منك.
يا سيدي يا الله - عشر مرات، بحق محمد - عشرا و بحق علي - عشرا بحق فاطمة - عشرا؛
پروردگارا! به حق كسي كه او را به سوي خلقت فرستادي، و به حق تمام آياتي كه در آن است، و به حق كساني كه در قرآن ايشان را مدح و توصيف نمودهاي، به حق تو بر آنها، و كسي را آگاهتر به حق تو از خودت نميشناسيم.
اي آقايم خدا - ده مرتبه، به حق محمد - ده مرتبه، به حق علي - ده بار، به حق فاطمه - ده بار.»
و نام هر يك از امامان بعد از او را برده و به حق آنان خداوند را ده بار سوگند ده، تا اين كه به امام زمان خودت برسي، از جايگاهت بر نميخيزي مگر اين كه حاجتت بر آورده باشد. [180].
از حضرت امام رضا عليهالسلام روايت شده:
دو ركعت نماز خوانده، در هر ركعت يكبار سورهي حمد و سيزده بار سورهي قدر خوانده شود، پس از فراغ به سجده رفته و گويد:
«اللهم يا فارج الهم، و كاشف الغم، و مجيب دعوة المضطرين، يا رحمان الدنيا و رحيم الاخرة، صل علي محمد و آل محمد، و ارحمني رحمة
[صفحه 102]
تطفيء عني غضبك و سخطك، و تغنيني بها عن رحمة من سواك؛
پروردگارا! اي برطرف كنندهي هم و زايل كنندهي غم، واجبات كنندهي دعاي بيچارگان، اي مهربان در دنيا و در آخرت، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا مشمول رحمتت بگردان، رحمتي كه به آن غضب و سخطت خاموش شده، و مرا از رحمت غير تو بينياز گرداند. [181].
از امام جواد عليهالسلام روايت شده:
شخصي نزد امام رضا عليهالسلام آمده و گفت: اي فرزند رسول خدا! فرزندان بسيار داشته و ديني بر گردن دارم و دچار مشكل شدهام، دعايي به من بياموز كه هرگاه خدا را بدان دعا بخوانم خداوند روزي به من عنايت فرمايد.
فرمود: «اي بندهي خدا! وضو بگير و آن را زيبا به عمل آور، سپس دو ركعت نماز به جاي آور، كه ركوع و سجدهي آن را كامل انجام دهي، سپس بگو:
يا ماجد يا كريم، يا واحد يا كريم، اتوجه اليك بمحمد نبيك نبي الرحمة، يا محمد يا رسول الله، اني اتوجه بك الي الله ربك و رب كل شيء ان تصلي علي محمد و علي اهل بيته.
و اسألك نفحة من نفحاتك، و فتحا يسيرا، و رزقا واسعا، الم به شعثي، و اقضي به ديني، و استعين به علي عيالي؛
«اي بخشنده! اي بزرگوار! اي يكتا! اي بزرگوار! به تو روي ميكنم
[صفحه 103]
با محمد پيامبرت پيامبر رحمت، اي محمد اي رسول خدا صلي الله عليه و آله! من با تو به سوي خدا پروردگارت هر چيزي روي كردهام، كه بر محمد و خاندانش درود فرستي.
و از تو نسيمي از رحمتت و پيروزي آسان و روزي گسترده ميخواهم،كه پراكندگي ام را به اجتماع مبدل و دينم را ادا كرده، و با آن به خانودهام كمك نمايم.» [182].
از حضرت امام رضا عليهالسلام روايت شده:
هرگاه يكي از شما خواست عليه دشمنش دعا كند، بگويد:
«اللهم اطرقه بليلة لا اخت لها، و ابح حريمه؛
خداوندا! او را به دردي كه مشابه ندارد مبتلا كن، و احترامش را زائل ساز.» [183].
خالد عيسي گويد: حضرت امام رضا عليهالسلام اين تعويذ را به من آموخت و فرمود: «اين را به برادران مؤمنت آموزش بده كه براي هر دردي است:
اعيذ نفسي برب الارض و رب السماء اعيذ نفسي بالذي اسمه بركة و شفاء؛
به پروردگار زمين و آسمان خود را پناهنده ميسازم، خود را به
[صفحه 104]
كسي كه با نام او هيچ دردي ضرر نميرساند پناهنده ميكنم، به كسي كه نامش بركت و شفاست پناهنده ميشوم.» [184].
«يا رباه يا سيداه! صل علي محمد و اهل بيته، و اكشف عني ما اجد؛
«اي پروردگار! اي آقايم! بر محمد و خاندانش درود فرست و آن چه مييابم را برطرف فرما.» [185].
زكريا بن آدم مقري كه خادم آن حضرت ميباشد گويد: روزي امام رضا عليهالسلام مرا صدا زد و فرمود: «بر تمامي بيماريها بگو:
يا منزل الشفاء و مذهب الداء، انزل علي وجعي الشفاء؛
اي نازل كنندهي شفا، و اي برطرف كنندهي درد، بر بيماريم شفا عنايت فرما.» [186].
از حسن بن علي وشاء روايت شده كه حضرت امام رضا عليهالسلام فرمود: «چرا چهرهات زرد است؟»
گفتم: به تب سختي مبتلا شدهام.
آن حضرت كاغذ و دواتي طلب كرده و نوشتند:
[صفحه 105]
«بسم الله الرحمن الرحيم، ابجد هوز، حطي عن فلان بن فلان؛
«به نام خداوند بخشندهي مهربان ابجد هوز حطي از فلان پسر فلان.» [187].
كفعمي ميگويد: به خط آن حضرت يافت شد كه: براي تب روي سه ورق كاغذ نوشته ميشود: در برگهي اول نوشته ميشود:
«بسم الله الرحمن الرحيم، لا تخف انك انت الاعلي؛
به نام خداوند بخشندهي مهربان، نترس تو برتر ميباشي.»
و در برگهي دوم بعد از: به نام خداوند بخشندهي مهربان.
«لا تخف نجوت من القوم الظالمين؛
نترس، از گروه ستمكاران نجات يافتي.»
و در برگهي سوم بعد از: به نام خداوند بخشندهي مهربان.
«الا له الامر و الخلق تبارك الله رب العالمين؛
آگاه باش عالم امر و خلق از آن اوست، مبارك است خداوند كه پروردگار جهانيان است.»
آنگاه بر هر قطعه سه بار سورهي توحيد خوانده و شخص تب دار هر برگه را در يك روز ميبلعد، تا در سه روز انجام شود، كه به ياري خدا شفا مييابد. [188].
[صفحه 106]
از محمد بن عيسي روايت شده كه گفت: از حضرت امام رضا عليهالسلام در مورد سحر و جادو پرسيدم، فرمود:
«آن حق است و به اذان الهي ضرر ميرساند، هرگاه سحري به تو اصابت كرد دست هايت را تا مقابل چهرهات بلند كرده و بر آن بخوان:
«بسم الله العظيم، رب العرش العظيم، الا ذهبت و انقرضت؛
به نام خداوند برتر، پروردگار عرش بزرگ، جز آن كه رفته و نابود گردد.» [189].
روايت شده كه امام رضا عليهالسلام فرمود: «هرگاه حيواني يا متاعي از تو گم شده آيهي «و عنده مفاتح الغيب» را تا آخر بخوان.
سپس بگو:
«اللهم انك تهدي من الضالة، و تنجي، من العمي و ترد الضالة، صل علي محمد و آله، و اغفلي و رد ضالتي؛
پروردگارا! تو از گمراهي هدايت كرده و از كوري نجات ميدهي، و گمشده را باز ميگرداني، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا بيامرز و گم شدهام را باز گردان.» [190].
از حضرت امام رضا عليهالسلام روايت شده كه فرمود:
«اي شيعيانم! آنگاه كه هلال ماه رمضان طلوع كرد با دست بدان
[صفحه 107]
اشاره ننماييد، بلكه رو به قبله ايستاده و دستها را به سوي آسمان بلند كنيد، و هلال را مخاطب قرار داده و بگوييد:
«ربنا و ربك الله رب العالمين، اللهم اجعله علينا هلالا مباركا، و وفقنا لصيام شهر رمضان، و سلمنا فيه و تسلمنا منه في يسر و عافية و استعملنا فيه بطاعتك، انك علي كل شيء قدير؛
پروردگار ما و تو، پروردگار جهانيان است، خداوندا! اين هلال را بر ما هلال مبارك قرار ده و ما را براي روزهي ماه مبارك رمضان موفق كن، ما را در اين ماه در آسايش و سلامتي سالم گردان و از گناهان به دور دار و به اطاعتت مشغول دار، به درستي كه تو بر هر كار قادر و توانايي.» [191].
«اللهم لك صمنا بتوفيقك، و علي رزقك افطرنا بامرك، فتقبله منا و اغفرلنا، انك انت الغفور الرحيم؛
پروردگارا! به توفيق تو براي تو روزه گرفته، و به فرمانت با روزيت افطار ميكنيم، آن را از ما قبول فرما و ما را بيامرز، به درستي كه تو آمرزنده و مهرباني.» [192].
«الله اكبر، الله اكبر، علي ما هدانا، الله اكبر، علي ما رزقنا من بهيمة الانعام، و الحمد لله علي ما ابلانا؛
خداوند برتر است، خداوند برتر است، خداوند برتر است، براي
[صفحه 108]
آن كه ما را هدايت كرده، خداوند برتر است براي آن كه ما را از گوشت حيوانات روزي داده است، و سپاس مخصوص اوست كه ما را مورد آزمايش قرار داده است.» [193].
روايت شده كه:
مأمون در يك روز عيد از امام خواست كه نماز عيد بخواند، امام در حالي كه لباس سفيد بر بدن و قطعه كرباس سفيدي بر سر داشت براي نماز خارج شد، و در حالي كه بين صفهاي نماز حركت ميكرد ميفرمود:
«اللهم صل علي و علي ابوي آدم و نوح، اللهم صل علي و علي ابوي ابراهيم و اسماعيل، اللهم صل علي و علي ابوي محمد و علي؛
خداوندا! بر من و پدرانم آدم و نوح درود فرست، خدايا! بر من و بر پدرانم ابراهيم و اسماعيل درود فرست، خدايا! بر من و بر پدرانم محمد و علي درود فرست.» [194].
«بسم الله امنت بالله، توكلت علي الله، لا حول و لا قوة الا بالله؛
«به نام خدا، به خدا ايمان آورده و بر او توكل ميكنم، و حول و قوهاي جز به اراده او نميباشد.» [195].
[صفحه 109]
از حضرت امام رضا عليهالسلام روايت شده: هر كه هنگام سوار شدن بر مركب بگويد: «بسم الله، و لا قوة الا بالله، الحمد لله الذي سخر لنا هذا و ما كنا له مقرنين؛
به نام خدا و نيرويي جز به ارادهي خدا نيست، سپاس خداي را كه اين وسيله را مسخر كرد و ما قادر بر آن نبوديم.»
خود و مركبش تا زماني كه از آن پياده شود در حفظ و امنيت ميباشد.» [196].
در روايت علي بن اسباط آمده كه حضرت امام رضا عليهالسلام فرمود: اگر در دريا سفر كردي آنگاه كه بر كشتي قرار گرفتي بگو:
«بسم الله و مجراها و مرساها، ان ربي لغفور رحيم»
و آنگاه كه امواج دريا به حركت در آمد به جانب چپ خود تكيه كن و با دست راست به امواج اشاره كرده و بگو: قري بقرار الله، و اسكني بسكينة الله، و لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم؛
به سكون الهي ساكن و به آرامش او آرام شويد، و حول و قوهاي جز به ارادهي خداوند برتر و بالا نيست.» [197].
احمد بن محمد بن ابي نصر روايت ميكند كه به حضرت امام
[صفحه 110]
رضا عليهالسلام عرضه داشتم: فدايت شوم، از خدا بخواه كه روزي حلال نصيبم فرمايد تاآن جا كه گفت: امام عليهالسلام فرمود: بگو:
«اسألك من رزقك الواسع؛ از تو روزي گسترده خواستار ميباشم.» [198].
از يونس روايت شده كه گفت:
به امام رضا عليهالسلام عرضه داشتم: دعاي مختصري به من بياموز، فرمود: بگو:
«يا من دلني علي نفسه، و ذلل قلبي بتصديقه، اسألك الامن و الايمان في الدنيا و الاخرة؛
اي كسي كه مرا به خود راهنمايي كرده و قلبم را براي تصديق خود آماده نمودي، از تو امنيت و ايمان در دنيا و آخرت را خواستارم.» [199].
«يا الله يا ولي العافية، و رازق العافية، و المنعم بالعافية، و المنان بالعافية، و المتفضل بالعافية، علي و علي جميع خلقك رحمان الدنيا و الاخرة و رحيمهما، صل علي محمد و آل محمد و ارزقنا العافية، و تمام العافية، في شكر العافية، في الدنيا و الاخرة، يا ارحم الراحمين؛ خدايا! اي دهندهي عاقبت و روزي دهندهي آن و نعمت دهنده به آن و منت گذار بدان، و تفضل كنندهي به آن بر من و تمامي مخلوقاتش، اي مهربان و
[صفحه 111]
عطوف در دنيا و آخرت، بر محمد و خاندانش درود فرست، و به ما در دنيا و آخرت عافيت و سلامتي و تماميت آن را و شكر بر آن را عطا فرما، اي مهربانترين مهربانان.» [200].
موسي بن سلام گويد: از امام رضا عليهالسلام اعمال عمره را انجام داد، هنگامي كه خانه خدا را وداع كرد و به در حناطين رسيد - تا آن جا كه گويد: - هنگامي كه به كنار در رسيد فرمود:
«اللهم اني خرجت علي ان لا اله الا انت؛
خدايا! خدايا با اين عقيده از خانه تو خارج شدم كه معبود م جز تو نميباشد.» [201].
از حضرت امام رضا عليهالسلام نقل است: هر كه تسبيحي از تربت امام حسين عليهالسلام درست شده است را بچرخاند و بگويد:
«سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر؛
منزه است خداوند و سپاس مخصوص اوست، و معبودي جز او نميباشد و خداوند برتر از توصيف است.»
با هر قطعهاي از تسبيح خداوند شش هزار نيكي براي او نوشته و شش هزار گناه را محو ميكند، و شش هزار درجه مقامش بالاتر رفته، و همين مقدار شفاعت را نصيب او مينمايد.» [202].
[صفحه 112]
از عبد العزيز بن مهتدي روايت شده كه گفت: از امام رضا عليهالسلام در مورد توحيد سؤال كردم فرمود:
«كل من قرء «قل هو الله احد» و امن بها، عرف التوحيد؛
هر كه سوره توحيد را بخواند و به آن ايمان آورد، توحيد را ميشناسد.»
گفتم: آن را چگونه بخواند؟
فرمود: همان گونه كه مردم ميخوانند، و بعد از خواندن اضافه فرمود كه دو بار بگويد:
«كذالك الله ربي، كذالك الله ربي؛ اين چنين است پروردگارم.» [203].
[صفحه 113]
در عنفوان جواني و آغاز درس زندگاني كه در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف و تهجد عزمي راسخ و ارادتي ثابت داشتم؛ در رؤياي مبارك سحري به ارض اقدس رضوي تشرف حاصل كردم و به زيارت جمال دلآراي ولي الله اعظم، ثامن اللحجج، علي بن موسي الرضا - عليه و علي آبائه و ابنائه آلاف التحية و الثناء - نائل شدم.
در آن ليله مباركه قبل از آن كه به حضور با هر النور امام عليهالسلام مشرف شوم، مرا به مسجدي بردند كه در آن مزار حبيبي از احباء الله بود و به من فرمودند: در كنار اين تربت دو ركعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه كه برآورده است، من از روي عشق و علاقه مفرطي كه به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم.
سپس به پيشگاه والاي امام هشتم، سلطان دين رضا - روحي لتربته الفداء، و خاك درش تاج سرم - رسيدم و عرض ادب نمودم، بدون اين كه سخني بگويم، امام كه آگاه به سر من بود و اشتياق و التهاب و تشنگي مرا براي تحصيل آب حيات علم ميدانست فرمود: «نزديك بيا!»
[صفحه 114]
نزديك رفتم و چشم به روي امام گشودم، ديدم با دهانش آب دهانش را جمع كرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود كه: بنوش، امام خم شد و من زبانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع كه خواستم لبهاي امام را بخورم، از كوثر دهانش آن آب حيات را نوشيدم و در همان حال به قلبم خطور كرد كه اميرالمؤمنين علي عليهالسلام فرمود: «پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم كه هزار در علم و از هر دري هزار در ديگري به روي من گشوده شد.»
پس از آن امام عليهالسلام طي الارض را عملا به من بنمود، كه از آن خواب نوشين شيرين كه از هزاران سال بيداري من بهتر بود به در آمدم، به آن نويد سحرگاهي اميدوارم كه روزي به گفتار حافظ شيرين سخن به ترنم آيم كه:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و ندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي
آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند [204].
جناب آقاي محمد نورائي يگانه جريان شفا يافتن خود را چنين نگاشتند، در اثر رسيدن يك خبر ناگوار، مبتلا به مرض قلب شدم و اين بيماري هفت سال به طول انجاميد، به پزشكان معالج مراجعه كردم، نتيجهاي حاصل نشد، بلكه همواره رو به شدت ميگذاشت به
[صفحه 115]
طوري كه اگر ميخواستم از منزل كه در محله سيدان (واقع در خيابان چهار مردان) بود به حرم حضرت معصومه عليهماالسلام مشرف شوم، ميبايست چندين مرتبه بين راه استراحت كنم، يكي از اطباء گفت: آيا تاكنون به پزشك مراجعه كردهاي؟
در جواب گفتم: هفت سال و نتيجه نگرفتم.
به من گفت: نه آنها درد تو را تشخيص دادهاند نه من، اما از رنگ چهرهات معلوم است، آيا ميتواني شفا بگيري؟
در جواب گفتم: منتظر بودم كه دكترها جواب كنند، گفت: برو شفا بگير و اگر شفا گرفتي مرا هم مطلع كن.
آمدم منزل و به حضرت امام رضا عليهالسلام متوسل شدم، اما نه قادر بر مسافرت بودم نه خرجي راه را داشتم، تا آنكه يكي از بستگان به منزل ما آمده و گفت: هيئت ميخواهد به مشهد برود اتوبوسها منتظر تو هستند.
گفتم: من كه ثبت نام نكردم.
گفت: بيا بيرون و ببين، من از خانه بيرون آمده تا بگويم من نميتوانم مسافرت كنم او به من گفت: اين مبلغ را بگير و برو انشاء الله بر ميگردي و پول مرا ميدهي.
پول را گرفته و به طرف اتوبوس حركت كردم، همين كه به اتوبوس رسيدم، گفتند: كجائي چرا دير كردي؟
به اتفاق هيئت به مشهد الرضا عليهالسلام رفتم و روز سوم بالا سر حضرت قلبم گرفت بحدي كه در شرف مرگ بودم، در اين حال چند نفر از زائرين هم آمده و از من خواستند كه برايشان زيارت نامه بخوانم، گفتم: خادم براي شما ميخواند.
[صفحه 116]
گفتند: تو بخوان خادم هم متوجه شده به من امر كرد كه بخوان.
زيارتنامه را كه خواندم حالم منقلب گشت ديگر با كسي سخن نگفتم و رو به ضريح مطهر رفتم مردم هم برايم راه باز كردند، دست خود را به ضريح گرفتم و از شدت ناراحتي گفتم: سرم را به ضريح بزنم تا بميرم، يك باره به خودم آمدم كه بياحترامي كردم، لذا از حضرت معذرت خواستم كه مرا ببخشد و شروع كردم به گريه كردن، يك وقت متوجه شدم كه هيچ گونه كسالت و دردي در وجود من نيست، درد و ناراحتي قلب به كلي برطرف گشت، يكي از دوستاني كه از قم با كاروان ما آمده بود اما از قسمت پا فلج بود كه معمولا يكي از رفقا او را كول ميگرفتند و به حرم ميآورند، در بالا سر مبارك نشسته بود، و منتظر بود كه بيايند و او را ببرند، من در آن ساعت نزد او رفتم و گفتم بيا تا به مسافر خانه برويم.
گفت: بايد بيايند و مرا ببرند.
گفتم: خودم.
گفت: شما ناراحتي قلبي داري.
گفتم: من شفا گرفتم، لذا نشستم زمين و او را به دوش گفته و يك سره مسافر خانه آوردم و از پله بالا برده و در اطاقش او را زمين گذاردم.
عيالش با ديدن اين منظره صدا زد: فلاني! چرا ايشان را به زحمت انداختي، آخر او قلبش ناراحت است! او در جواب عيالش گفت: ايشان شفا گرفتند.
به طوري صحت يافتم كه وقتي به وطن برگشتم كارهاي سنگين و دشوار را به عهده ميگرفتم و هيچگاه احساس درد و ناراحتي نكردم،
[صفحه 117]
الحمد لله. [205].
در كتاب «فتح و فرج» حاج اسماعيل شكري بروجردي متخلص به «خباز» گويد مرحوم سيد حسن برد سكني (برد سكن قريه ايست در كاشمر) براي من نقل كرد و گفت:
مرضي به پهلوي من روي آورد به نحوي كه از درد خواب و راحتي از من سلب شده بود. لذا به هزار زحمت مبلغي پول براي معالجه فراهم كردم و آمدم به شهر و نزد دكتر رفتم و چون دكتر مرا معاينه كرد. پس از معاينه گفت:
اين مرض خطرناك و مهلك است و سيصد تومان هم خرج دارد. چون چنين گفت، من با خودم گفتم: چه كنم من كه اين قدر پول ندارم. اتفاقا مريضي ديگر همان وقت وارد شد كه او نيز به همان مرض من مبتلا بود. چون گفت: پهلويم درد ميكند دكتر او را معاينه كرد و پس از معاينه گفت: بايد عمل شود و سيصد تومان خرج دارد. ديدم فورا دست در بغل كرد و سيصد تومان تمام به دكتر داد. دكتر هم همان وقت او را به اطاق ديگر برد براي عمل و من در آن جا از سوراخ و روزنه نگاه ميكردم. ديدم دكتر او را براي عمل روي تخت خوابانيد و دست و پايش را محكم بست. آنگاه پهلوي او را باز كرد و ديدم به يك مرتبه تيغي بر پهلوي او كشيد كه صداي نالهي آن مرد بلند شد و دكتر سطلي در زير پهلوي او گذاشت و ديدم خون و جراحات مانند
[صفحه 118]
ناودان ميريزد و آن مرد داد ميزند و دكتر به او پرخاش و تغير مينمود و سيگار ميكشيد. من چون اين منظره را ديدم و عازم زيارت حضرت رضا عليهالسلام شدم و رو به راه نهاده تا به مشهد مقدس رسيدم. آنگاه وضوء ساخته و به حرم مشرف شدم و سرم را به ضريح آن حضرت بردم و با حال گريه عرض كردم:
اي امام رضا! اولا: من سيصد تومان ندارم كه به دكتر بدهم.
ثانيا: از آن عمل ميترسم و اگر بميرم نزد دكتر براي اين عمل نميروم.
آنگاه سرم را به ضريح زدم و غش كردم چون به حال آمدم ملتفت خود شدم كه بايد به مستراح بروم. پس از حرم شريف بيرون آمدم و خودم را به مستراح رساندم و ديدم آنچه از پهلوي مرد مريض بيرون شد از زير من بيرون آمد و درد پهلوي من آرام شد. مثل اين كه هيچ دردي نداشتهام. پس از آن توجه حضرت رضا عليهالسلام چند روز در مشهد مقدس ماندم و آن قليل پولي را كه داشتم سوغاتي خريدم و با كمال صحت و سلامتي به وطن خود برگشتم به بركت وجود مقدس حضرت ثامنالائمه عليهالسلام [206] [207].
جناب شيخ عبد الهادي سيستاني دام عزه طي نامهاي نوشت:
در تابستان سال 1367 هجري شمسي به اتفاق خانواده به منظور
[صفحه 119]
زيارت حضرت امام رضا عليهالسلام به مشهد مقدس مشرف شدم، مدتي بود كه فرزندم محمد به ضعف چشم مبتلا بود تا آنجا كه مكرر اظهار ميداشت كه در چشمم پر ميبينم و همه جا به چشمم تار است نظر به اين كه سن ايشان حدود پنج سال بود و اين چنين به تاري و ضعف چشم مبتلا شده بود براي ما بسيار نگران كننده بود، در اين تشرف، شبي با يكديگر به حرم مشرف شديم، هنگام نماز مغرب بود كه در مسجد بالا سر حضرت، محمد اظهار كرد كه سرم به شدت درد ميكند و چشمم خوب نميبيند.
به او گفتم: اينجا محضر حضرت رضا عليهالسلام است، بسياري از كورها و مردمي كه بيماريهاي بدون علاج داشتهاند شفا گرفتهاند، پدر جان! امشب خودت از امام رضا عليهالسلام بخواه تا چشم تو را نيز شفا كرامت فرمايد.
اين را گفتم و مشغول نماز مغرب شدم.
محمد از ناراحتي زياد گريه ميكرد و امام رضا عليهالسلام را صدا ميزد و صورت خود را با كاشيهاي حرم و زمين ميماليد، نماز مغرب را خواندم و از حال اين طفل، من هم منقلب شدم و متوسل به حضرت گرديده و مشغول نافله شدم، پس از نافله مغرب محمد گفت: بابا سرم خوب شد و ديگر درد نميكند؛ گفتم چشمت چطور است؟
گفت: فرقي نكرده.
گفتم: همچنان توسلت را ادامه بده باز هم از امام رضا عليهالسلام بخواه تا تو را به كلي شفا بخشد.
مشغول نماز عشاء شدم، پس از نماز و زيارت از حرم خارج شديم، محمد با خوشحالي دستم را فشرد و گفت: بابا همه چيز را
[صفحه 120]
روشن و خوب ميبينم و آن پر هم از پيش چشمم برداشته شده حتي سنگ ريزه هاي كف خيابان را هم خوب ميبينم.
و السلام علي الامام الرؤوف علي بن موسي الرضا. [208].
مرحوم استاد فاضل توني در دوران تحصيلي در امر معاش سختي بسيار كشيده و چشيده است.
وي ميفرمود: سالي در مشهد كه مشغول تحصيل بودم، در ماه مبارك رمضان آن سال فقط سه تا سحر را با نان و پياز، ولي صفاي باطن و لذت روحي و معنوي را در همان سال يافتهام. [209].
يكي از محبان امام رضا عليهالسلام را بعد از شهادت وي حبس نمودند، و زنجير گران بر گردن و پايش نهادند، و او را در خانهاي كه حبس نموده بودند آتش زدند، كه دايم مناقب امام گفتي، و درهاي مدح اولاد رسول سفتي، بعد از امر سوختن خانه چون آن فقير بيگناه از اين حال آگاه شد مناجات نمود كه يا رب به حق آن امامي كه از انگور زهرآلود چهره به باغ شهادت گردآلود كرد، و به حق رضاي آن رضا كه به تقدير تو موافق گشته و به داغ دوري فرزندان و مفارقت جان راضي شد، مرا از اين بند گران خلاصي ده، و آتش سوزان را به محبت اولاد خليل
[صفحه 121]
خود بر من گلستان كن، همان دم به كرم مجيب دعوة المضطرين (الدعاء) بندهاي آهن چون موم نرم گشت، و از آن آتش بلا به خاك جسم آب محبت زده، چون باد از آن ورطه خلاص شد كه به يك سر موي وي مضرت نرسيد. [210].
موسي بن سيار ميگويد: همراه حضرت رضا عليهالسلام بودم، همين كه نزديك ديوارهاي توس رسيديم صداي ناله و گريهاي شنيديم، من به جست و جوي آن رفتم، ناگهان ديدم جنازهاي را ميآورند؛ آن حضرت در حالي كه پاي از ركاب خالي كرده بود پياده شد و به طرف جنازه آمد و آن را بلند كرد و چنان بدان چسبيد همچون بچهاي كه به مادرش ميچسبيد آنگاه رو به من كرده، فرمود:
«من شيع جنازة ولي من اوليائنا خرج من ذنوبه كيوم ولدته امه لا ذنب له.»
هر كس جنازهاي از دوستان ما را تشييع كند، مثل روزي كه از مادر متولد شده:، گناهانش زدوده ميشود.
بالاخره جنازه را كنار قبر گذاشتند. امام عليهالسلام مردم را به يك طرف كرد تا ميت را مشاهده نمود و دست خود را روي سينهاش گذاشت و فرمود: فلاني! تو را بشارت ميدهم كه بعد از اين ديگر ناراحتي نخواهي ديد.
عرض كردم: فدايت شوم؛ مگر اين مرد را ميشناسي؟ اينجا
[صفحه 122]
سرزميني است كه تاكنون در آن گام ننهادهاي.
فرمود: موسي! مگر نميداني كه اعمال شيعيان ما هر صبح و شام بر ما عرضه ميشود [211].
مرحوم ملا محمدباقر بيرجندي (1276 - 1352 ق) در كتاب «كبريت احمر» صفحه 434 گويد: در سفري كه مشرف شدم به زيارت حضرت رضا عليهالسلام پاي احقر چند شبانهروز چنان به شدت درد گرفت كه خواب از من رفته بود و از شدت درد، بدن اين ضعيف مرتعش ميشد و اين درد و حال خود را از كسان خود مخفي ميداشتيم كه كدورت نكشند و بر آن صبر ميكردم با آن كه طاقت صبر نداشتيم.
روزي به حضرت ثامنالائمه عليهالسلام عرض كردم از حال خود و از خاك روي سنگهاي روضهي منوره گرفتم و بر پاي خود و مواضع درد ماليدم. فورا درد زائل گرديد و استراحت يافتم و الحمد لله بعد هم عود نكرد و اين كرامت باهره را خود مشاهده كردم از بركت آن حرم مطهر.
بگو به خازن جنت كه خاك اين مجلس
ببر به روضهي رضوان و عود مجمر كن [212] [213].
اباصلت هروي گفت: حضرت رضا عليهالسلام ميفرمود: من به زودي مظلومانه با سم كشته ميشوم و قبرم كنار قبر هارون خواهد بود
[صفحه 123]
خداوند تربت مرا محل رفت و آمد شيعيان و اهلبيتم قرار خواهد داد؛ هر كه مرا در غربتم زيارت كند، بر من واجب خواهد شد كه در روز قيامت او را زيارت كنم.
قسم به آن كسي كه محمد صلي الله عليه و آله را گرامي داشته و او را از ميان جهانيان به نبوت برگزيده است؛ هر كس در كنار قبرم دو ركعت نماز بگذارد خداوند گناهانش را ميآمرزد.
زائران قبر من در روز قيامت گراميترين وارد شوندگان بر خداي تعالي هستند هر مؤمني كه مرا زيارت كند و در راه زيارت قطرهاي از آسمان بر صورتش بچكد، خداوند بدنش را بر آتش جهنم حرام ميكند. [214].
هر وقت حضرت رضا عليهالسلام پس از نماز جمعه از مسجد جامع برميگشت، دستهاي خود را بلند كرده و ميگفت: «اللهم ان كان فرجي مما انا فيه بالموت فعجل لي الساعة و لم يزل مغموما مكروبا الي ان قبض صلوات الله عليه» [215].
«خدايا! اگر فرج من به مرگم فراهم ميشود، هم اكنون مرگ مرا برسان؛ پيوسته غمگين و محزون بود تا شهيد شد.» [216].
ابراهيم بن شبرمه گفت: روزي حضرت رضا عليهالسلام در محلي كه بوديم وارد شد و دربارهي امامت ايشان بحث كرديم وقتي خارج شد، من و
[صفحه 124]
رفيقم كه پسر يعقوب سراج بود، در پي آن جناب رفتيم؛ هنگامي كه وارد بيابان شديم، ناگهان به آهواني برخورديم. آن حضرت به يكي از آنها اشاره كرد، آهو فورا پيش آمد و در مقابل آن حضرت ايستاد. امام عليهالسلام دستي به سر آهو كشيد و آن را به غلامش داد.
آهو به اضطراب افتاد كه به چراگاه بازگردد، آن حضرت سخني گفت كه ما نفهميديم. آهو آرام گرفت.
سپس رو به من كرده فرمود: باز ايمان نميآوري؟
عرض كردم: چرا آقاي من! تو حجت خدايي بر مردم.
من از آنچه قبلا گفته بودم توبه كردم؛ آنگاه رو به آهو كرده و فرمود: برو! آهو اشك ريزان خود را به آن حضرت ماليد و به چرا رفت.
بعدا رو به من كرده، فرمود: ميداني چه گفت؟
گفتم خدا و پيامبرش بهتر ميدانند؛ آهو گفت: وقتي مرا نزد خود خواندي، به خدمت رسيدم و اميدوار شدم كه از گوشتم خواهي خورد، اما حال كه دستور رفتن مرا دادي، افسرده شدم. [217] [218].
مرحوم محدث قمي (1292 - 1359 ق) در «فوائد الرضويه» از «ثاقب المناقب» نقل نموده كه مؤلف ثاقب گفته است:
از جمله امور و قضايائي كه ما خود مطلع شديم از حضرت رضا عليهالسلام اين بود كه محمد بن علي نيشابوري هفده سال نابينا بود و هيچ چيز را نميديد.
[صفحه 125]
پس از نيشابور به قصد زيارت حضرت رضا عليهالسلام حركت و خود را به مشهد آن حضرت رسانيد، پس با حال تضرع نزد قبر مطهر مشرف گرديد و زيارت كرد.
فوضع وجهه علي قبره الشريف باكيا، رفع رأسه بصيرا و سمي بالمعجزي.
يعني: آنگاه روي خود را بر قبر شريف نهاد در حالي كه گريه ميكرد و چون سر بلند كرد ديدههاي او روشن شده بود و «معجزي» ناميده شد.
چون اين عنايت و مرحمت از آن امام ثامن عليهالسلام به او شد تا آخر عمر در مشهد رضوي اقامت كرد و هيچ گونه دردي به چشم او راه نيافت. [219] [220].
آقاي ميرزا «احمد علي هندي» مردي دانشمند، مقدس، پارسا، شايسته و پاكدامن بود، بيش از پنجاه سال در جوار سالار شهيدان حضرت ابيعبدالله عليهالسلام بود.
وي نقل ميكند: «زخمي در پاي من پيدا شد كه دكترها از معالجهي آن عاجز و از بهبودي آن نا اميد شدند. پدرم با اينكه خودش از دكترهاي بسيار خوب و حاذق هند بود، هر چه دكتر متخصص بود، همه را براي معالجهي پاي من حاضر نمود.
هر يك از آنها دقيقا معاينه كرده، به عجز و ناتواني خود اعتراف نموده، گفتند: «اين زخم غيرقابل درمان است.» تا اينكه دكتر فرنگي
[صفحه 126]
كه بسيار حاذق و فهميده و متخصص در جراحت بود، براي معالجه آوردند، جراحت را ديد و سپس فتيلهاي در داخل زخم فرو برد، بعد فتيله را بيرون آورد و نگاهي كرد و گفت: «تو را جز حضرت مسيح نميتواند معالجه كند و بهبودي بخشد.»
گفت: «اين زخم به مغز استخوان رسيده و ديگر قابل درمان نيست؛ اين مريض بيش از دو روز زنده نميماند».
چون شب فرا رسيد و به خواب رفتم، در خواب ديدم كه: سيد و مولاي من حضرت ابي الحسن الرضا عليهالسلام نزد من آمد و نور از چهرهي مباركش ميدرخشيد. بعد مرا صدا زد و فرمود: «اي احمد! به طرف ما بيا»! عرض كردم: «آقاي من! شما كه ميدانيد من قدرت و توانايي آمدن به سوي شما را ندارم.» ايشان دوباره فرمود: «بيا به طرف ما!» بلند شدم و به سوي آن حضرت رفتم، چون به خدمتش رسيدم دست مباركش را بر جاي زخم من كشيد. بعد عرض كردم: «اي مولا و آقاي من! آرزوي زيارت شما را دارم.» فرمود: «امكان پذيرد ان شاء الله تعالي».
وقتي از خواب بيدار شدم، اثري از زخم نديدم، ولي قدرت اينكه راز را افشا و آشكار كنم نداشتم، به هيچ كس نميتوانستم بگويم، زيرا از من نميپذيرفتند، و باورشان نميشد.
سرانجام راز از پرده بيرون افتاد و منتشر شد. پادشاه هند، خبردار شد و مرا خواست، به من تبرك جست و براي من حقوقي، معين و مقرر ساخت، هر سال آن حقوق را براي من ميفرستاد.» [221] [222].
[1] در محضر استاد، ص 91. (به نقل از آقاي محسن غرويان).
[2] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ص 16، ح 2، از ب 3.
[3] مجالس الشيعه، صفحه 13 - 12.
[4] همان مدرك،ص 15.اصول الكافي.
[5] نگاهي بر زندگي امام رضا عليهالسلام، ص 12.
[6] عيون اخبار الرضا، ج 2 ص 180.
[7] نگاهي بر زندگي امام رضا عليهالسلام، ص 131.
[8] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 184.
[9] نگاهي بر زندگي امام رضا عليهالسلام، ص 131.
[10] ناسخ التواريخ: در حالات امام حسين عليهالسلام: ج 3، ص 294؛ ذيل حديث از امالي صدوق رحمه الله.
[11] مجالس الشيعه، ص 19.
[12] بحارالانوار، ج 45، ص 257.
[13] بحارالانوار،ج 101، ص 131.
[14] آلعمران / 39.
[15] نامهها و برنامهها، ص 269 و 270.
[16] شرح نهجالبلاغه، 291: 15.
[17] عيون اخبار الرضا، 197: 2، بحارالانوار، 90: 49، ح 4.
[18] لقاء الله، ص 165.
[19] الائمة الاثني عشر (هاشم معروف)، ص 394.
[20] اصول كافي، ج 1، ص 489 و 490.
[21] ترجمهي ارشاد مفيد، ج 2، ص 257.
[22] نگاهي بر زندگي امام رضا عليهالسلام، ص 104.
[23] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 205 و 206.
[24] نگاهي بر زندگي امام رضا عليهالسلام، ص 86.
[25] احتجاج طبرسي، ج 2، ص 437.
[26] مجالس الشيعه، ص 330.
[27] نگاهي بر زندگي امام رضا عليهالسلام، ص 91.
[28] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 136.
[29] نگاهي بر زندگي امام رضا عليهالسلام، ص 93.
[30] عيون اخبار الرضا، ج 2 ص 172 - 173.
[31] نگاهي بر زندگي امام رضا عليهالسلام، ص 121.
[32] عيون اخبار الرضا ج 2، ص 136 - 137.
[33] نگاهي بر زندگي امام رضا عليهالسلام ص 94.
[34] بحار، ج 49، ص 117.
[35] نگاهي بر زندگي امام رضا عليهالسلام، ص 130.
[36] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 137.
[37] نگاهي بر زندگي امام رضا عليهالسلام، ص 131.
[38] كشف الغمه، ج 3، ص 215 و 216.
[39] نگاهي بر زندگي امام رضا عليهالسلام، ص 81.
[40] سورهي كهف آيه آخر.
[41] بحار، ج 49، ص 104 به نقل از كافي ج 3.
[42] ص 69، مجالس الشيعه، ص 340 و 341.
[43] بحارالأنوار، ج 85، ص 162.
[44] جامع آيات و احاديث نماز، ج 2، ص 541.
[45] مجالس الشيعه، ص 331.
[46] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2، باب 44 ح، ص 178.
[47] مجالس الشيعه، ص 337 - 332.
[48] مجالس الشيعه، ص و 342 - 343.
[49] صحيفة الرضا، ص 80.
[50] صحيفة الرضا، ص 80.
[51] صحيفة الرضا، ص 80.
[52] صحيفة الرضا، ص 82.
[53] بحارالانوار، ج 2، ص 307؛ اصول وافي، ج 2، ص 113.
[54] بحارالانوار، ج 82، ص 310.
[55] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 2، ص 98.
[56] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2، ص 182، ح 6 از باب 44.
[57] مجالس الشيعة، 337 و 338.
[58] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2، ص 134ذيل، ح 4 باب 37.
[59] مجالس الشيعة، ص 130 - 131.
[60] بحار، ج 49، ص 116، از عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2، ص 205 و 206.
[61] مجالس الشيعه، ص 128 - 127.
[62] محمد محمدي اشتهاردي، داستانهاي شنيدني از چهارده معصوم عليهالسلام، ص 149.
[63] در نسخهاي (رسول الله).
[64] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2، ص 285، ح 4، از باب 69.
[65] مجالس الشيعه، ص 440.
[66] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2، ص 176، ح 1، از باب 44.
[67] مجالس الشيعه، ص 342.
[68] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2، ص 182.
[69] مناقب آل ابيطالب، ج 4، ص 360.
[70] نگاهي بر زندگي امام رضا عليهالسلام، ص 134.
[71] ثواب الاعمال، ص 223.
[72] ذكرهاي مستحبي، ص 112.
[73] شفابخش و مشكل گشا، ص 182.
[74] شفابخش و مشكل گشا، ص 43.
[75] رساله حوله الرؤيه، ص 16.
[76] ديدگان او را درك نميكنند، ولي او ديدگان را درك ميكند.
[77] رساله حول الرؤية، ص 101.
[78] ذكرهاي مستحبي، ص 168.
[79] ذكرهاي مستحبي، ص 165.
[80] ذكرهاي مستحبي، ص 165.
[81] ذكرهاي مستحبي، ص 160.
[82] ذكرهاي مستحبي، ص 159.
[83] ذكرهاي مستحبي، ص 158.
[84] ذكرهاي مستحبي، ص 153.
[85] ذكرهاي مستحبي، ص 140.
[86] ذكرهاي مستحبي، ص 120.
[87] ذكرهاي مستحبي، ص 102.
[88] سفينة البحار، ج 1، ص 661.
[89] ذكرهاي مستحبي، ص 78.
[90] ذكرهاي مستحبي، ص 59.
[91] ذكرهاي مستحبي، ص 54.
[92] ذكرهاي مستحبي، ص 38.
[93] ذكرهاي مستحبي، ص 38.
[94] شفابخش و مشكل گشا، ص 180.
[95] شفابخش و مشكل گشا، ص40.
[96] شفابخش و مشكل گشا، ص 39.
[97] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 2، ص 168.
[98] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 2، ص 153.
[99] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 1، ص 388.
[100] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 1، ص 395.
[101] تحف العقول، ص 308.
[102] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 1، ص 330.
[103] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 1، ص 413.
[104] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 1، ص 330.
[105] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ص 328.
[106] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ص 328.
[107] مستدرك الوسايل، ج 3، ص 101.
[108] بحارالانوار، ج 82، ص 249.
[109] جامع آيات و احاديث نماز، ج 1، ص 60.
[110] عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 12.
[111] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 2، ص 365.
[112] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ص 114.
[113] جامع آيات و احاديث موضوعي، ص 231.
[114] جامع آيات و احاديث نما، ج 1، ص 229.
[115] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 1، ص 144.
[116] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 1، ص 137.
[117] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 1، ص 137.
[118] بحارالانوار، ج 84، ص 246.
[119] بحارالانوار، ج 96، ص 12.
[120] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 104.
[121] عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 104.
[122] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 2، ص 390.
[123] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 1، ص 164.
[124] جامع آيات و احاديث نماز، ج 1، ص 212.
[125] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 1، ص 100.
[126] بحارالانوار، ج 82، ص 261.
[127] مستدرك الوسايل، ج 1، ص 172.
[128] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 1، ص 213.
[129] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 1، ص 99.
[130] جامع و آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 1، ص 182.
[131] بحارالانوار، ج 85، ص 54.
[132] بحارالانوار، ج 85، ص 88.
[133] بحارالانوار، ج 85 ص 76.
[134] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 2، ص 502.
[135] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 2، ص 541.
[136] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 2، ص 541.
[137] جامع آيات و احاديث نماز، ج 2، ص 567.
[138] جامع آيات و احاديث نماز، ج 2، ص 580.
[139] جامع آيات و احاديث موضوعي نماز، ج 2، ص 298.
[140] وسايل الشيعه، ج 5، ص 112.
[141] من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 285.
[142] لا تشرك بعبادة ربك احدا، اقتباس از آيهي 110 سورهي كهف.
[143] كشف الغمه، ج 3، ص 108.
[144] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2، ص 258، ب 66، ح 1.
[145] مجالس الشيعه، ص 423.
[146] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2، ص 262، باب 66، ح 17.
[147] عيون اخبار الرضا عليهالسلام: ج 2 ص 259 باب 66 ح 6.
[148] مجالس الشيعه، ص و 424 - 425.
[149] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2، ص 261، باب 66، ح 12.
[150] مجالس الشيعه، ص 426.
[151] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2، ص 261، ح 13، باب 66.
[152] مجالس الشيعه، ص 426.
[153] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2 ت ص 264، ح 23، باب 66.
[154] مجالس الشيعه، ص 426 - 427.
[155] موسوعة الامام الصادق عليهالسلام، تأليف مرحوم آيةالله حاج سيد محمد كاظم قزويني (ره) ج 10، به نقل از امالي صدوق (ره ص 61 ح 10.
[156] مجالس الشيعه، صفحه 428 و 429.
[157] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2، ص 260، ح 10، باب 66.
[158] مجالس الشيعه، صفحه 429.
[159] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2، ص 260، باب 66 ح 9.
[160] مجالس الشيعه، صفحه 429 و 430.
[161] عيون اخبار الرضا عليهالسلام، ج 2،ص 260، باب 66، ح 9.
[162] مجالس الشيعه، ص 430.
[163] مجالس الشيعه، ص 437.
[164] هزار و يك نكته، ص 615، نكته 766.
[165] جمال سالكين، ص 181.
[166] صحيفة الرضا، ص 82.
[167] صحيفة الرضا، ص 83.
[168] صحيفة الرضا، ص 86.
[169] صحيفة الرضا، ص 92.
[170] صحيفة الرضا، ص 94.
[171] صحيفة الرضا، ص 96.
[172] صحيفه الرضا، ص 102.
[173] صحيفة الرضا، ص 102.
[174] شفابخش و مشكل گشا،ص 14.
[175] صحيفة الرضا، ص 116.
[176] صحيفة الرضا ص 122.
[177] صحيفة الرضا، ص 126.
[178] صحيفه الرضا، ص 126.
[179] صحيفة الرضا، ص 130.
[180] صحيفة الرضا، ص 131.
[181] صحيفة الرضا، ص 132.
[182] صحيفة الرضا، ص 134.
[183] صحيفة الرضا، ص 164.
[184] صحيفة الرضا، ص 170.
[185] صحيفة الرضا، ص 170.
[186] صحيفة الرضا، ص 172.
[187] صحيفة الرضا، ص 172.
[188] صحيفة الرضا، ص 174.
[189] صحيفة الرضا، ص 186.
[190] صحيفة الرضا، ص 188.
[191] صحيفة الرضا، ص 192.
[192] صحيفة الرضا، ص 195.
[193] صحيفة الرضا، ص 195.
[194] صحيفة الرضا 196.
[195] صحيفة الرضا، ص 204.
[196] صحيفة الرضا، ص 204.
[197] صحيفة الرضا، ص 208.
[198] صحيفة الرضا، ص 212.
[199] صحيفة الرضا، ص 214.
[200] صحيفة الرضا، ص 214.
[201] صحيفة الرضا، ص 218.
[202] صحيفة الرضا، ص 242.
[203] صحيفة الرضا، ص 373.
[204] هزار و يك كلمه، ج 1، ص 342 و 343.
[205] مجالس الشيعة، ج 10، ص 445.
[206] كرامات رضويه، ج 1، ص 310 و 309.
[207] شفا يافتگان، ص 209.
[208] مجالس الشيعة، ج 10، ص 443.
[209] هزار و يك نكته، ج 3، ص 32؛ و نيز بنگريد به در آسمان معرفت، ص 359.
[210] هزار و يك كلمه، ج 2، ص 356.
[211] زندگاني علي بن موسي الرضا، ص 150.
[212] كرامات رضويه، ج 2، ص 75.
[213] شفا يافتگان، ص 90.
[214] بحار، ج 102، ص 36.
[215] بحار، ج 49، ص 140.
[216] شهادت حضرت رضا، ص 65.
[217] بحار، ج 49، ص 53.
[218] زندگاني علي بن موسي الرضا، ص 131.
[219] كرامات رضويه، ج 1، ص 278.
[220] شفا يافتگان، ص 202.
[221] زندگاني امام هشتم به نقل از دار السلام نوري، ج 2، ص 106.
[222] چهل داستان از كرامات امام رضا (ع)، ص 95.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».