سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1391
عنوان و نام پديدآور:جوان و موسيقي/ مهدي آقابابايي.
مشخصات نشر ديجيتالي:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان، 1391.
مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه , رايانه
موضوع: جوان - موسيقي
بِسْمِ اللَّه الرحمن الرحيم
اخوان الصفا درباره ي ريشه موسيقي مي گويند:
«يكي از اسباب وضع قواعد و قوانين موسيقي اينست كه چون حوادث و وقايعي از ناحيه موجبان نجومي و تاثيرات كه كواكب و اجرام مساوي پديد مي آيد مانند قحط و @غلاء و خشك سالي و جز آنها، خواستند راهي پيدا كنند كه از اين گونه بليات و حوادث ناگوار نجات يابند و به جهت اين كه هنگام اشتغال به عبادت حالت رقت قلبي به آنها دست دهد، الحاني به كار مي بردند كه لحن محزون مي ناميدند. كم كم لحن ديگري را استخراج نمودند به نام مشجع، كه رؤساي لشكر در جنگ ها به كار مي بردند و لحن ديگري استخراج كردند كه در بيمارستانها و اوقات سحر، براي تخفيف مرضها به كار مي بردند و بسياري از امراض را به وسيله آن الحان علاج مي كردند.
لحن ديگري را استخراج كردند كه در هنگام انجام كارهاي دشوار مانند حمّالي، بنايي و ملاحي به كار مي بردند تا بدين وسيله دشواري كار را احساس نكنند.
لحن ديگري استخراج كردند كه در هنگام فرح و لذت و سرور و عروسيها و وليمه ها به كار مي رفت. الحاني خاص براي حيوانات و تشويق آنها درست كردند كه شتربانان آن را در سفر به كار بردند و يا در تاريكي شب به كار بردند تا اين كه شتران به نشاط آيند و بار را بر آنها سبك نمايد. همين طور گوسفندچرانها و گاوچرانها و اسب چرانها در هنگام آب
دادن به حيوانات سوت مي زنند و صفير مي كشند كه اين خود لحني از موسيقي است.
همين طور شكارچيان الحاني در تاريكي شب به كار مي بردند تا طيور و حيوانات به آنها نزديك شوند. زنان براي اطفال خود الحاني درست كردند تا گريه آنها را آرام نموده، خوابشان نمايند. (معارف معاريف)
اين حالاتي از موسيقيست كه در زمان گذشته استفاده مي شده، ولي در حال حاضر با موسيقي چگونه برخورد مي شود؟
البته اين حالات هنوز هم كم و بيش در بين مردم موجود است، ولي بحث ما بر سر آن موسيقيست كه متاسفانه جامعه ما را به طرف فساد و تباهي مي كشاند، افكار جوانان ما را منحرف و تخريب مي نمايد و بعضاً ضررهاي بسيار مخربي را بر پيكره آنها وارد مي كند.
يك سري اصوات و الحان نابود كننده ي فكر و اعصاب و روان. آيا موسيقي كه اكثر جوانان ما در حال حاضر از آن استفاده مي كنند، اصلاً بهره اي از هنر موسيقي دارد يا صرفاً براي لهو و لعب، مجالس عيش و نوش، شب نشينيها و عروسيهاست؟
آيا اين گونه موسيقي ها – كه بيشتر منافع دشمنان ما را در بر دارد تا خود ما – ابزاري براي روح و تسلي خاطر است؟
يا ابزاريست براي دشمنان و نابود كننده ي اعصاب و روان ما كه به شدت باعث نامتعادل شدن اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك مي گردد؟!
چرا شرع مقدس ما آن را حرام كرده؟ چه سودي در تحريم اين گونه موسيقي نصيب شرع مقدس مي شود كه سر مخالفت با آن گذاشته؟ چرا ائمه اطهار عَلَيْهمُالسَّلَام با آن مخالفت نموده اند؟ شما اين ضرر را متوجه چه كسي مي دانيد؟ متوجه شارع، يا متوجه مراجع يا علماء كه تبيين كننده
نظرات ائمه عَلَيْهمُالسَّلَام هستند، يا صرفاً متوجه خود شخص استفاده كننده؟
اگر از جنبه و ديدگاه علمي به آن نگريسته شود متوجه مي شويم همانطوري كه تاكنون اثبات شده، ائمه معصومين عَلَيْهمُالسَّلَام و علماء و مراجع صرفاً به فكر سلامت بشر هستند و بر همين اساس مي فرمايند:
«موسيقي مهيج و مطرب باعث مضرات مختلفه براي اعصاب و روح و روان خود استفاده كننده است».
و الا چه اشكالي دارد كه شارع مقدس مي فرمود:
براي آرامش روح و روان خود روزي چند دقيقه صرف گوش كردن موسيقي كنيد؟ ولي مي بينيم خلاف اين مطلب را بيان مي فرمايد! چرا؟ چون ساختار فيزيكي و متافيزيكي ما با موسيقي هاي مبتذل سنخيتي ندارد.
كتابي كه پيش رو داريد پيرامون جوان و موسيقي مي باشد كه شامل هشت فصل مي باشد، كه برگرفته از آيات و روايات و سخنان بزرگان و انديشمندان و فتاواي مراجع بزرگوار تقليد و بيماري ها و امراض موسيقي مي باشد و در پايان هم آلات موسيقي معرفي شده است و از خداوند تبارك و تعالي خواستار توفيق روز افزون فراگيري احكام و عقائد و اخلاق هستيم.
اگر هم نقصي و مشكلي در كار است ما را با انتقادات سازنده و ارزنده ي خود ياري نمائيد.
ثواب اين كتاب را هديه مي كنم به ولي نعمت ما ايرانيها، حضرت ثامن الحجج علي بن موسي الرضا عليهما السلام.
پايان يافت در شام شهادت صديقه ي كبري، فاطمه زهرا عَلَيْهاالسَّلَام.
ميرزا مهدي آقابابايي
18 / 3 / 1387
فاطميه 1429
قبل از آنكه به موضوع بحث بپردازيم لازم است با مفهوم لغوي و فقهي غنا و موسيقي و آنچه مربوط به اين دوست آشنا شويم، زيرا چنان چه ماهيت غنا و موسيقي براي ما روشن نشود موضوع بحث مجهول
خواهد ماند و اين موجب ابهام در حكم نيز مي گردد.
اصل واژه ي موسيقي يوناني است كه در زبان عربي و فارسي نيز استعمال مي شود.
اهل لغت مفهوم آن را با عبارتهاي گوناگون بيان كرده اند كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم.
الف: در اقرب الموارد آمده است:
«الموسيقي فنُّ الغناء و التطريب، يونانيتها موسيكي و صاحب الفن موسيقي».
موسيقيا به معناي فن آوازه خواني، سرود خواني و شادي كردن است؛ لفظ يوناني آن موسيكا مي باشد و صاحب اين فن [در زبان عربي] موسيقي مي گويند. (1)
ب: در المعجم الوجيز مي خوانيم:
«الموسيقي يطلق علي فنون العزف علي آلات الطرب – الموسيقي المنسوب الي الموسيقي، الموسيقار: مَنْ حِرْفَتَهُ الموسيقي».
موسيقا لفظيست كه بر فنون و نواختن آلان طرب اطلاق مي شود.
موسيقي به كسي گفته مي شود كه با موسيقي ارتباط داشته باشد و به آن منسوب گردد.
موسيقار كسيست كه حرفه و شغلش موسيقي باشد (2)
عبارت فوق در المعجم الوسيط نيز آمده است (3)
شكي نيست كه موسيقي مطرب را همه ي علما حرام مي دانند. بسياري از مردم فكر مي كنند كه موسيقي بايد به نظر هر شخص و طبع هر فردي طرب آور باشد، در حالي كه مطرب بودن عرفي و نوعيست و بسياري از مردم موسيقي اصيل و سنتي را حلال و موسيقي مبتذل را حرام مي دانند؛ در حالي كه اگر مطرب باشد، فرقي بين اصيل و غير آن نمي كند.
فرهنگ زبان فارسي «نوت» را اين گونه معنا كرده است:
نوت ( = نت): نشانه هايي كه به وسيله ي آنها آوازهاي موسيقي را نشان مي دهند، دو، ر، مي، فا، سل، لا، سي.
در فرهنگ معين نيز «نوت» را شبيه عبارت فوق معنا كرده و سپس چگونگي كاربرد هر يك از آن هفت نشانه را توضيح داده است (4)
اكثر علماء و لغويين «غناء» را تفسير كرده اند به: ترجيع آوازي كه شنونده را به طرب آورد. (5)
صوت لهو يعني؛ آوازي كه از روي لهو و التذاذ از قوه ي شهويه بيرون آيد اعم از اين كه در عرف آن را سرود و خوانندگي بگويند مانند غناي در اشعار يا نگويند به واسطه ي آن كلمات قرآن يا مرثيه باشد اگر چه مشتمل بر طرب نباشد، پس در تحقيق غناء فرقي نيست بين اشعار و قرائت قرآن يا مرثيه و غير اينها، چون اذان بلكه حرمت غناء در مراثي و قرآن شديدتر است و معصيت آن بيشتر و عقاب آن مضاعف است (6)
فقهاي عالي قدر در تعريف غناء مي فرمايند:
«مد الصوت المشتمل علي الترجيع المطرب»
غناء عبارت است از: كشيدن و چرخانيدن صدا در حلق به حالتي كه مناسب مجالس لهو و باطل (مطرب) باشد (7)
غناء و جميع خوانندگي را در فارسي «سرود» مي گويند و در ميان عرب اكنون هم مي شنويم كسي را كه مي خواهند بگويند خوانندگي كن، مي گويند:
«تَغَنَّ»
يعني:
غناء بكن. (8)
ترجيع را تفسير كرده اند به: تكرير و حركت دادن آواز در گلو. (9)
صاحب قاموس و صحاح گفته اند:
ترجيع، گردانيدن آواز در حلق است و صاحب نهايه توجيع را تصور نموده به اين كه بگويد:
اآ اآ اآ و ساير اهل لغت هم قريب به همين مضمون گفته اند و خلاصه ترجيع همانست كه در اصطلاح خواننده ها تحريرش گويند. (10)
بنا بر اين ترجيع عبارت است از: آوا، آهنگ دادن به صدا، زير و بم و چهچه ي صدا.
حالتيست كه از آن براي آدمي خوشحالي يا اندوه حاصل مي شود. (11)
طرب را در صحاح اين طور معني كرده:
(الطرب خفه يصيب الانسان شده حزن او سرور) (صحاح، قاموس)
طرب يك سبكيست كه به سبب اندوه زياد يا خوشحالي فوق العاده به انسان دست مي دهند.
و قريب به همين معني را ساير اهل لغت ذكر كرده اند.
پس طرب حركتيست در طبع، از سرور يا اندوهي كه ناشي از شنيدن سازها و آوازهاي خوش است حاصل مي شود. (12)
به فيض كاشاني (قدّس سره) و خراساني (قدّس سره) نسبت داده اند كه اين دو بزرگوار منكر حرمت غناء شده اند.
امام خميني (قدّس سره) در اين مورد مي فرمايد:
اين نسبت بر خلاف ظاهر كلام اين دو بزرگوار است؛ بلكه ظاهر كلامشان اينست كه غناء دو قسم است:
غناي حق و غناي باطل.
غناي حق در مورد اشعاريست كه ذكر بهشت و جهنم و تشويق مردم به آخرت را در بر دارد.
غناي باطل همان چيزيست كه در مجالس اهل لهو و باطل مثل مجالس بني اميه و بني عباس بوده است و سخن مرحوم فيض و مرحوم خراساني ثابت نشده است كه بر خلاف اجماع يا مذهب باشد.
(13)
پس طرب عبارت است از: حالتي كه در اثر
غم يا شادي به انسان دست مي دهد به گونه اي كه در اثر آن، حركات سبك و خلاف شأن، وقار و متانت از او صادر گردد.
خلاصه اي از تعريف ها و واژه ي لهو و مشتقات آن:
در اين بيانات كه نسبت به واژه ي لهو و مشتقات ديگرش در اين تعريفها هست در هر يك گوشه اي از ابعاد معناي آن را روشن كرده اند كه خلاصه اش از اين قرار است:
1 - لهو آن است كه از حالت جدي و واقعي به حالت هزل و شوخي مي كشد.
2 - و آن كه دوام و بقاء ندارد، بلكه زودگذر است.
3 - و از آخرت فراموشي مي آورد و عاقبت انديشي را از ذهن بيرون مي برد.
4 - نفس انسان را يك ترويح و خوشي مي بخشد كه غير حكيمانه و غير عقلايي است.
5 - انسان را مشغول به چيز باطل و دروغين كرده و از حقايق واقعيات و حتي ياد آنها به كلي منصرف مي كند.
اين لغت با دقتهايي كه علماي لغت در آن كرده اند داراي اين چنين ابعاديست كه هر يك از علماي ادبيات عرب به گوشه اي از آن توجه كرده اند.
(14)
در كتاب جوامع الجامع در معناي لهو و لهو الحديث چنان آمده است:
لهو: يعني هر نوع باطلي كه انسان را از كار خير باز دارد و لهو الحديث عبارت است از: طعنه زدن در حق و استهزاي به آن و بيان خرافات و سخنان خنده آور و غنا و آلات موسيقي. (15)
در پايان اين فصل شايسته است با برخي از سخنان بزرگان و مراجع و فقهاي اسلام در تعريف اين واژه ها آشنا شويم.
1 - مرحوم سيد در رساله ي وسيله اين طور مي فرمايد:
غناء حرام است و گوش دادن به آن و كسب كردن به آن حرام است و تنها صداي خوب غناء نيست بلكه عبارت است از: كشيدن صدا و گردانيدن
آواز در حلق به كيفيت مخصوصه اي كه طرب آور و مناسب مجالس لهو و لعب و محفل اهل معصيت و طرب باشد و نيز با آلات موسيقي ملايم و موافق باشد (16)
2 - بين فقهاي شيعه در حرام بودن غناء اختلافي نيست و اجماع و اتفاق ايشان در حرمت غناء مسلم است و صاحب مستند حرمت غناء را از جمله ي ضروريات دين دانسته و صاحب ايضاح اخبار وارده در حرمت غناء را به حد تواتر شمرده است.
بلي در معني غناء و حقيقت آن مختصر اختلافيست و آنچه را كه شيخ انصاري عليه الرحمه در معني غناء بيان فرموده مورد تأييد و فتواي اكثر مراجع و علماي اعلام است.
غناء عبارتست از: آوازي كه طرب آور بوده (يعني بالقوه، هر چند بالفعل هم به سبب موانعي طرب آور نباشد) و مطابق با لحن فساق و فجار باشد و نيز مناسب با آلات موسيقي و رقص (مانند اقسام تصنيفها) باشد چنانچه در عرف آن را آواز پاي تار، يا تنبك مي گويند و از شنيدن آن جهت شهوت تحريك شده و شخص به التذاذات شهوانيه مايل مي شود. (17)
3 - موسيقي مطرب و لهوي آن است كه به سبب ويژگي هايي كه دارد انسان را از خداوند متعال و فضائل اخلاقي دور نموده و به سمت بي بند و باري و گناه سوق مي دهد و مرجع تشخيص موضوع عرف است (18)
موسيقي مطرب: معناي مطرب اينست كه حالت غير عادي از نظر وجد و نشاط به وجود آورد. (19)
موسيقي به يك تعريف، تركيب اصوات است به نحوي كه خوش آيند باشد اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است و گر نه
اشكالي ندارد. (20)
4 - آيت الله گلپايگاني (قدّس سره) در معناي غنا و حكم آن مي فرمايند:
غنا كشيدن صدا و دور دادن آن به كيفيت خاصه ي طرب آور است كه مناسب با مجالس انس و طرب و موافق با آلات لهو ولعب است و خواندن به نحو غنا و گوش دادن به آن و تكسب به آن حرام است و فرقي نمي كند كه همراه با آلات لهو خوانده شود يا نه و در كلام باطل استعمال شود يا در قرآن يا دعا يا مرثيه يا شعر. (21)
مقام معظم رهبري (دامت بركاته) پيرامون غنا و موسيقي و موسيقي و اصيل و سنتي مي فرمايند:
غنا خوانندگي مطرب و ملهي متناسب با مجالس عيش و نوش است و موسيقي نوازندگي با همان اوصاف است و در حكم با هم فرقي ندارند و هر دو حرام است.
آيت الله العظمي تبريزي (قدّس سره): غنا (آوازه خواني مناسب مجالس خوشگذراني كه از مضمون باطل باشد) گوش دادن به آن حرام است و بنا بر احتياط واجب بايد از مطلق خوانندگي كه با ترجيع صوت و (چهچهه) است و لو در مضمون باطل نباشد اجتناب نمود و نيز موسيقي لهوي (نواختن با آلات مخصوصه كه مناسب خوشگذراني باشد) و گوش دادن به آن حرام است موسيقي اي كه مناسب خوشگذراني باشد حرام است و بين انواع آن فرقي نيست چه سنتي باشد يا غير آن.
آيت الله العظمي فاضل لنكراني (قدّس سره): غنا: آوازيست كه در آن صدا را در گلو مي گردانند كه بر زيان عربي چهچهه مي گويند و طرب انگيز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد اين حرام است و
موسيقي به يك تعريف تركيب اصوات است له نحوي كه خوش آيند باشد لذا اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است (22)
براي نشاط بخشيدن به هنگام انجام كارهاي مشكل، آن گونه كه در تاريخ اسلام در مسأله ي حفر خندق آمده يا اشعاري كه «انجشه» به هنگام حركت قافله به سوي مكه در حجه الوداع براي تحريك شتران مي خوانده است؛ اما آنچه امروز در ميان «صوفيه» معمول است كه انواع آلات طرب را در اين زمينه به كار مي برند حرام است.
آنچه را قرطبي به صورت استثناء بيان كرده از قبيل: خواندن «حدي» (آواز مخصوص) براي شتران يا اشعار مخصوصي كه مسلمانان با آهنگ به هنگام حفر خندق مي خواندند، به احتمال قوي اصلاً غنا نبوده و نيست و شبيه اشعاريست كه گروهي با آهنگ مخصوص در راهپيمايي ها يا مجالس جشن و عزاداري مذهبي مي خوانند.
ذكر اين نكته لازم است كه گاه براي غنا دو معني ذكر مي شود:
«معني عام» و «معني خاص».
معني خاص: يعني آهنگ هاي تحريك شهوات و متناسب با مجالس فسق و فجور؛ ولي معني عالم، هر گونه صورت زيباست و لذا آنها كه غنا را به معني عام تفسير كرده اند بر آن دو قسم قائل شده اند؛ «غناي حلال» و «غناي حرام».
منظور از غناي حرام همان است كه گفته شد و منظور از غناي حلال، صداي زيبا و خوشيست كه مفسده انگيز نباشد و متناسب با مجالس فسق و فجور نگردد. (23)
در حديث نشانه هاي نزديكي قيامت مي فرمايد:
مردماني مي آيند كه قرآن را براي منظور دنيوي ياد مي گيرند و قرآن را مانند خواندن و نواختن در آلات موسيقي و به طرز غناء مي خوانند.
قال رسول الله صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم:
فعندها يكون اقوام يتعلمون القرآن لغير الله و يتخذونه مزامير و يتغننون بالقرآن (24)
احاديث وارده در استحباب نيكو خواندن
قرآن (25) منافاتي با حرمت غناء در قرآن ندارد زيرا مجرد تحسين صوت و كشيدن و يا ترجيع و گردانيدن صدا كه آواز را نيكو گرداند غناء نيست چنان چه بيان گرديد.
ولي اگر تنها صداي خوب و كشانيدن و گردانيدن در حلق بدون كيفيت مزبور باشد (طرب آور نباشد) مانع ندارد. چنانچه رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
قرآن را با لحن و لهجه ي عرب بخوانيد و از خواندن و لهجه ي اهل فسق و گناهان كبيره بپرهيزيد، به درستي كه مردماني مي آيند كه در خواندن قرآن ترجيع مي كنند مانند ترجيع غنايي (يعني به كيفيت غناء قرآن را مي خوانند) و مثل خواندن نوحه گر و رهبانيه ( چنانچه بين نصارا متداول است) و قرآن از گلوي آنها نمي گذرد (يعني مقصودشان تدبر در معاني قرآن نيست بلكه آواز خواني است) دلهاي ايشان و كساني كه كارشان را مي پسندند وارونه و از حق كج است.
(26)
متأسفانه در زمان حال كه وسايل گناه و موسيقي پيشرفت كرده و تنوع خاصي در رنگارنگي بزهكاري ها مشاهده مي شود، عده اي كه مي توان گفت كم هم نيستند، شب عروسي خويش را شب گناهان كبيره اي مانند:
ترانه خواني، رقاصي و … (كه گفتن و نوشتن، عرق شرم را بر چهره ي انسان مي نشاند) به پايان مي رسانند با اين توجيه شيطاني كه «يك شب هزار شب نمي شود و حال اين كه زماني اين كار، زشتي و قبح بيشتري به خود مي گيرد كه اكثر اين افراد، شب عروسي خود را به اصطلاح براي تيمن و تبرك شب ميلاد پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و ساير معصومين عَلَيْهمُالسَّلَام. يا اعياد مبارك و مقدس چون عيد قربان، عيد غدير خم، شب ميلاد مولي الموحدين اميرالمؤمنين علي عَلَيْهِ السَّلَام و مانند آن قرار مي دهند و ان شب هاي پاك و با صفا را با گناهان مختلف و متنوع
شب عروسي، ضايع مي كنند.
پيامبر صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم وقتي متولد شد.
بساط فساد، مظاهر فسق، فجور، ظلم و جور به لرزه افتاد، اينها در شب ميلاد او بساط فسق بر پا مي كنند.
جاي بسي تأسف است كه گاهي ديده مي شود عده اي از انسان هاي متدين و نماز خوان، در مراسم عروسي خويش يا فرزندانسان نسبت به گناهان سهل انگاري و بي مبالاتي مي نمايند و در مجلس خويش به بهانه ي اين كه «يك شب هزار شب نمي شود» موسيقي، آوازه خواني، بي حجابي و … را امري جايز مي دانند. اي غافلان! اگر در همان لحظات عمرتان به پايان برسد و مرگتان فرا رسد در پيشگاه خداوند عز و جل چه جوابي داريد كه بدهيد؟ آيا نمي شود كه مراسم عروسي را با شادي و خوشي به انجام رسانيد و معصيت خدا را هم مرتكب نشد؟ برگزاري برنامه هايي چون مداحي و خواندن اشعار و اجراي نمايش و … (البته مباح و موافق شرع) از اموري هستند كه مي توان در مراسم شادي مورد استفاده قرار داد. اين گونه برنامه ها ضمن اين كه مهمان ها را سرگرم و راضي مي كند، سبب مسرت و شادي ايشان مي گردد، گناهي هم صورت نمي گيرد.
اسلام حتي براي شب عروسي و زفاف آدابي را متذكر شده است، از جمله اين كه شب زفاف وقتي عروس و داماد در منزل خود جهت آغاز زندگي مشترك وارد شوند، وضو بگيرند و دو ركعت نماز شكر به جا آورند و به اين وسيله از خداوند متعال، خير و بركت را براي خويشتن مسألت نمايند و كام زندگي مشتركشان را با ياد خدا باز كنند؛ ولي متأسفانه غالباً كام زندگي مشتركشان با گناه بر
داشته مي شود كه با اين توصيف معلوم است كه چه شب زفافي مي شود و چگونه زندگي اي خواهد داشت. غفلت و بدبختي اين چنين افرادي به حدي مي رسد كه دست به گناهان گوناگون و بزرگي مي زنند و در عين حال مباهات و افتخار مي كنند كه گناه مي كنند، چنان به عمل خويش مغرورند كه در هنگام گناه انسانيت را به فراموشي مي سپارند و متوجه نيستند كه چه جنايت بزرگي را مرتكب مي شوند به راستي چگونه مي شود كه آدمي گناه مي كند و بر آن افتخار مي كنند! (27)
عده اي از فقهاء غنا را در مجلس عروسي به سه شرط از موضوع حرمت غنا خارج كرده اند:
اول:
مرد، هر چند محرم باشد در آن مجلس نباشد.
دوم:
در خواندن نشان باطلي نگويند (دروغ و فحش)
سوم:
آلات لهو و وسايل موسيقي استعمال نكنند و نيز جمعي از فقهاء، استعمال دف (دايره) را در مجلس عروسي جايز دانسته اند و شهيد و محقق ثاني فرموده اند به شرط آنكه حلقه نداشته باشد.
ليكن احتياط در ترك هر دو است؛ يعني استعمال آلات لهو حتي در مجلس عروسي و آواز خواندن زنان در مجلس مزبور حتي با اجتماع شرايط سه گانه مزبور بايد ترك شود. (28)
گاهي خوبي و بدي چيزي را از طريق شناخت مخترع و بنيانگذار آن مي توان به دست آورد؛ يعني اگر عمل و روشي به وسيله ي شخص محترمي، يا با سفارش او بنيان گذاشته شود يا رواج يابد، معلوم مي شود آن عمل پسنديده و موجب تقرب به خداست.
همچنين اگر عمل و سنتي به وسيله ي شخص خبيثي تأسيس و بنيان گذاشته شود در مي يابيم كه آن عمل ناپسند و باعث دوري از رحمت خدا مي شود.
بر اساس دلايل موجود و رواياتي كه در دست داريم، موسيقي و غنا به وسيله ي شيطان ملعون اختراع شده و در طول تاريخ به وسيله ي افراد غير متعهد و بي مبالات به دين، مانند:
سلاطين جود و مأموران فاسق آنان رواج يافته است.
همان طوري كه اشاره شد در برخي روايات، اختراع موسيقي به شيطان نسبت داده شده است:
1 - امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام مي فرمايد:
وقتي حضرت آدم عَلَيْهِ السَّلَام رحلت نمود، ابليس و قابيل با رحلت او خوشحال شدند آن دو در اجتماعي شركت جستند و به نشانه شادي براي مرگ آدم عَلَيْهِ السَّلَام از طنبورها (29) و وسايل لهو (موسيقي) استفاده كردند.
پس هر كسي در روي زمين از اين وسايل لذت مي برد از پيروان ابليس و قابيل مي باشد.
(30)
از اين حديث استفاده مي شود كه مخترع اصلي موسيقي و نوازندگي شيطان و قابيل مي باشند.
در برخي ديگر از روايات اختراع غنا به شيطان منسوب و از او به عنوان اولين خواننده ياد شده است.
در تفسير عياشي ا ز جابر بن عبدالله انصاري و از پيامبر گرامي اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم روايت كرده است:
شيطان نخستين كسيست كه آوازه خواني كرد و اولين كسيست كه نوحه گري نمود و اولين كسيست كه حدي خواند، هنگامي كه آدم عَلَيْهِ السَّلَام از (ميوه ي) درخت خورد، شيطان آواز خواند و هنگامي كه از بهشت اخراج شد و هبوط كرد، حدا خواند و زماني كه در زمين مستقر شد نوحه گري را آغاز كرد كه به وسيله ي آن نعمت هاي بهشت را براي آدم عَلَيْهِ السَّلَام يادآوري مي كرد و تا اندوه آدم عَلَيْهِ السَّلَام افزون گشته و شيطان خوشحال گردد. (31)
از اين دو حديث روشن مي شود كه غنا (آوازه خواني) و موسيقي (نوازندگي) از كارهاييست كه به دست شيطان تأسيس شده است.
بديهيست كه شيطان هميشه دنبال كارهاي خلاف و دستور خدا بوده و هيچ كار مطلوبي انجام نمي دهد و از همين جا مي توان به
بدي غنا و موسيقي پي برد.
غنا و موسيقي در ايران سابقه اي طولاني دارد و مردم اين مرز و بوم با آن مأنوس بوده اند.
در كتاب تاريخ ايران، مشيرالدوله مي نويسد:
«بهرام گور از هند دوازده هزار موسيقيدان را جهت نوازندگي آورد».
راجع به همين بهرام گور «فخر الاسلام» از تاريخ اصفهاني نقل مي كند كه: بهرام گور دستور داد مردم نصف روز كار كنند و نيمي ديگر را به عيش و عشرت بگذرانند، باده بنوشند و نواي موسيقي بنوازند، از اين رو مقام آوازه خوانان اوج يافت، روزي بر گروهي عبور كردند كه مي نوشيدند؛ ولي گوش نمي دادند.
پرسيد:
كو آوازه خوان؟ جواب دادند:
مي خواستيم از وجودشان استفاده كنيم، اما هزينه شان به واسطه ي كميابي زياد است.
بهرام نامه اي به پادشاه هند نوشت و رامشگر (نوازنده و خواننده) خواست.
دوزاده هزار رامشگر از هند آمدند و بهرام آنها را به شهرهاي ايران تقسيم نمود.
عرب با موسيقي و غنا به صورت بسيط و ساده اش آشنا نبود؛ پس از امتزاج با ايرانيان لهو و غنا به سرعت انتشار يافت. عجب اينست كه سرزمين حجاز از خود سرزمين هاي عراق و شام كه مركز اصلي اين صنعت بود جلو افتاد.
حجاز از نيمه ي دوم قرن اول هجري، هم مركز فقه و حديث بود و هم مركز لهو و موسيقي. امرا و حكام اموي سخت از لهويات ترويج مي كردند و به آنها سرگرم بودند. بر عكس ائمه ي اهل بيت عَلَيْهمُالسَّلَام. شديداً مخالفت مي كردند كه در فقه و حديث منعكس است.
اگر مطلب را در سطح عامه ي مردم بررسي كنيم، مي بينيم توده ي مسلمان ايراني و همچنين علماي ايراني نژاد با آن همه سوابق ملي در اين كار، بيش از توده ي عرب و علماي عربي نژاد عكس العمل و مخالفت
نشان دادند.
درباره ي «مالك بن انس» امام معروف اهل سنت كه نژاد عرب دارد، نوشته اند:
در آغاز كار مي خواست رشته ي موسيقي را تعقيب كند.
مادرش او را منع كرد و گفت:
چون چهره و قيافه اي زيبا نداري بهتر است رشته ي فقه را دنبال كني و همين كار را كرد. (32)
آنچه تأمل بر مي انگيزد اينست كه اولاً ايرانيان، اهل فن غنا و موسيقي بودند و در آن كار سابقه اي زيادي داشتند و عادتاً آنها بايد از نظر شرعي دنبال توجيه و تأويل بروند، ثانياً شيوع لهو و غنا در حجاز به وسيله ي ايرانيان صورت گرفت. مغنيان معروف آن عصر بيشتر ايراني بوده اند، در عين حال در حالت مذهبي آن روز، ايرانيان بيش از ساير ملت ها تورّع و پرهيزگاري نشان داده اند و همچنان كه اشاره شد، محل بحث حالت و محيط مذهبي است؛ اما محيطهاي غير مذهبي؛ مانند «دربار هارون و دستگاه برامكه» شكل ديگر بود.
(33)
بعضي از سور در مكه نازل شده است مانند سوره ي فرقان، سوره لقمان، سوره اسراء و سوره نجم و بعضي در مدينه نازل شده است مانند سوره حج و سوره جمعه. از اين سور مي توان فهميد كه قرآن از همان ابتداي بعثت با موسيقي مبارزه مي كرده و آن را مورد نكوهش و حتي چنانچه از آيات سوره لقمان روشن مي شود صريحاً مورد تحريم قرار داده و مبارزه با موسيقي مانند مبارزه با بت پرستي از ابتدايي ترين احكام اسلام قرار داشته است.
قرآن كريم نياز به مفسر دارد و مفسران حقيقي آن، ائمه ي معصومين عَلَيْهمُالسَّلَام. مي باشند. هر آيه اي از قرآن بطني دارد و هر بطن آن هفتاد بطن دارد ما آياتي كه پيرامون موسيقي بود را آورده ايم و روايات آن آيات را از لسان مبارك ائمه اطهار عَلَيْهمُالسَّلَام. ذكر مي نماييم. در قرآن كريم آياتي پيرامون موسيقي مي باشد كه ما به پنج آيه پيرامون موسيقي مي پردازيم. كه آنها عبارتند از:
«فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثان و اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور» (34)
ترجمه: از پليديها، از بتها اجتناب كنيد و از سخن باطل و بي اساس بپرهيزيد.
ابوبصير مي گويد:
از امام جعفر صادق عَلَيْهِ السَّلَام درباره ي سخن خداي تعالي كه مي فرمايد:
«از پليديها، از بتها اجتناب كنيد و از سخن باطل و بي اساس بپرهيزيد». سؤال كردم، امام عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:
منظور غناء (آواز طرب انگيز) است.
(35)
امام جعفر صادق عَلَيْهِ السَّلَام درباره ي آيه ي شريفه فرمود:
منظور از پليدي شطرنج و مراد از سخن باطل غنا و آواز طرب انگيز است.
(36)
آنجا كه قرآن كريم اوصاف بندگان صالح و عباد الرحمن را بر مي شمارد مي فرمايد:
«و الذين لا يشهدون الزور و اذا مرّوا باللغو مرّوا كراماً» (37)
ترجمه: و آنانند كه حاضر شوند در مجالس غنا و …
امام جعفر صادق عَلَيْهِ السَّلَام در مورد سخن خداي تعالي كه مي فرمايد:
بندگان خاص خداوند كساني هستند كه هرگز شهادت به باطل نمي دهند. (38) فرمود:
منظور غناء است.
(39)
علي بن ابراهيم قمي در تفسيرش كه به طور كامل يك تفسير روايي مي باشد - «زور» را به غناء و مجالس لهو تفسير نموده است.
(40)
در تفسير جوامع الجامع آمده است:
منظور از اين آيه اينست كه بندگان خاص خداوند در مجالس بي فايده و بدكاران شركت ن مي كنند.
(41)
در تفسير شريف لاهيجي آمده است كه: احاديث اهل بيت متكثر الورد است كه، مراد از «زور» غناست، ليكن علي بن ابراهيم روايت كرده كه مراد از «زور» غنا و مجالست با اهل لهو است، اعم از آنكه غنا باشد يا غير آن. (42)
آيه سوم:
«و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله بِغير علم و يتخذها هزواً اولئك لهم عذاب مهين» (43)
ترجمه: بعضي از مردم هستند كه سخنان بيهوده
خريداري مي كنند تا مردم را از روي جهل و ناداني از راه خداوند گمراه كنند و به دنبال آن، آيات الهي را مسخره مي كنند.
خداوند بدين عمل آنها را به عذاب خوار كننده اي مبتلا مي سازد
امام محمد باقر عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:
غنا از جمله چيزهاييست كه خداوند براي ارتكاب آن وعده ي عذاب جهنم داده است.
سپس آن حضرت اين آيه شريفه را تلاوت فرمود:
بعضي از مردم هستند كه سخنان بيهوده خريداري مي كنند تا مردم را از روي جهل و ناداني از راه خداوند گمراه كنند و به دنبال آن، آيات الهي را مسخره مي كنند.
خداوند بدين عمل آنها را به عذاب خوار كننده اي مبتلا مي سازد. (44)
امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:
مجلس خوانندگي لهو و باطل، مجلسيست كه خداوند به اهل آن نمي نگرد ( آنها را مورد لطفش قرار نمي دهد) و اين مصداق همان چيزيست كه خداوند عز و جل فرموده:
«بعضي از مردم هستند كه سخنان بيهوده خريداري مي كنند تا مردم را از روي جهل و ناداني از راه خدا گمراه سازند». (45)
مردي مي گويد:
نزد امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام بودم، كسي به ايشان گفت:
پدر و مادرم فداي شما باد، همسايگان من كنيزاني دارند كه آواز مي خوانند و با عود (يكي از آلات موسيقي) مي نوازند من هنگامي كه براي قضاي حاجت مي روم، چه بسا نشستن خودم را طول مي دهم تا صداي آنها را بيشتر بشنونم!!
امام عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:
اين كار را انجام مده! در روز قيامت در برابر خداوند هيچ عذر و بهانه اي نداري، مگر سخن حق تعالي را در قرآن كريم نشنيده اي كه مي فرمايد:
«ان السمع و البصر و الفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤولاً» (46)
«گوش و چشم و دل همگي مسؤولند و در برابر
كارهايي كه انجام داده اند از آنها سؤال مي شود».
مرد گفت:
به خدا سوگند گويا تا به حال اين آيه قرآن را از عرب و غير عرب نشنيده بودم. ديگر به خداوند اين كارها را انجام نمي دهم و از او آمرزش مي طلبم.
بعد امام عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:
برخيز و غسل كن و آنچه مي تواني نماز بخوان تاكنون به گناه بزرگي مشغول بودي و چقدر حال بدي داشتي اگر بر اين حال مي مردي. (47)
لهو الحديث هر سخن نادرستيست كه انسان را از شنيدن و پذيرفتن سخن حق كه كلام خدا و قرآن مجيد است باز دارد؛ مانند داستان هاي خرافي و قصه هايي كه شنونده را به فساد، فسق و فجور مي كشاند و نيز مانند آوازه خواني و سرگرمي به آلات موسيقي.
آشكار است كه سرگرمي به هر يك از امور باطله آدمي را از شنيدن و پذيرفتن معارف اعتقادي قرآن مجيد و دستورات عمليه ي آن و داستان هاي عبرت بخش آن و گزارشات عجيبه ي عالم آخرت و بهشت و دوزخ كه بيان فرموده، باز مي دارد و اگر شخص سخنان حق را بشنود مسخره مي كند و چنين آدمي هرگاه آيات قرآن مجيد برايش خوانده شود، كبر ورزد و از پذيرفتن آنها رو برگرداند؛ مانند اين كه اين آيات را اصلاً نشنيده و نديده است، چنانچه در آيه ي 7 سوره ي لقمان اين چنين مي فرمايد:
«و هرگاه بر اين مردم آيات قرآن تلاوت شود چنان با غرور و تكبر پشت گردانند كه گويي هيچ آن آيات الهي را نشنيدند، پنداري از هر دو گوش كر هستند اين مردم را به عذاب دردناك بشارت ده».
و خلاصه كسي كه به ساز و آواز و ساير اباطيل سرگرم شد و مشتري
آنها گرديد كجا به خدا و آخرت و حقايق قرآن مجيد آشنا و مشتري مي گردد و آنها را خواهان مي شود و نتيجه ي گرويدن به اباطيل، بي ايماني و موهوم پنداشتن حقايق است و چنين شخص ناداني گمراه و گمراه كننده و مورد وعده ي عذاب الهي در آيه هاي 6 و 7 سوره ي لقمان است.
از آنچه كه توضيح داده شد معلوم گرديد كه غنا لهو الحديث است و بر آن وعده ي عذاب داده شده، پس گناه كبيره است (48)
از گناهاني كه به كبيره بودنش تصريح شده، سرگرمي به آلات موسيقي و نواختن انواع سازها مانند تار و كمانچه و پيانو و طنبور و نظائر آن يا گوش دادن به آنهاست و يكي از ملاكهاي گناه كبيره آن است كه: خداي تعالي بر آن وعده آتش دوزخ داده است.
(49)
پس غناء (آواز طرب انگيز) يكي از گناهان كبيره مي باشد زيرا امام هشتم حضرت رضا عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:
«اعلم ان الغناء مما وعدالله عليه النار في قوله: «و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله به غير علم و يتخذها هزواً اولئك لهم عذاب مهين» (50)
بدان همانا غناء از چيزهاييست كه خداي تعالي در سخنش بر آن وعده ي آتش داده است:
«و بعضي از مردم سخنان بيهوده را مي خرند تا مردم را از روي ناداني، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهي را به استهزاء گيرند، براي آنان عذابي خوار كننده است.
(51)
در تفسير قمي «حديث لهو» به عناء و نوشيدن خمر و تمام آلات لهو تفسير شده است.
(52)
و مرحوم طبرسي با استفاده ي از سخن امام محمد باقر و امام جعفر صادق و حضرت رضا عَلَيْهمُالسَّلَام و بسياري از
مفسرين، «حديث لهو» را به غنا تفسير نموده است.
(53)
مرحوم علامه سيد عبدالله شبر (قدّس سره) مي فرمايد:
هر چيزي كه انسان را از كارهاي خوب باز دارد، مانند غناء و سخنان دروغ و مضحكه ها و سخنان بي فايده، حديث لهو به شمار مي آيد. (54)
آيه چهارم:
و الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون» (55)
ترجمه: مؤمنان كساني هستند كه از هر گونه لغو و سخن بيهوده دوري مي كنند.
1 - «و الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون»
يعني عن الغناء و الملاهي.
مؤمنان كساني هستند كه از هر گونه لغو و سخن بيهوده دوري مي كنند (يكي از مصاديق لغو، غناء و آلات لهو مي باشد). (56)
با توجه به مطالب فوق روشن مي شود كه مجلس ساز و آواز يكي از نمونه هاي آشكار مجالس باطل مي باشد.
آيه پنجم:
«أَ فَمِنْ هذَا الْحَديثِ تَعْجَبُون / وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُون / و أَنْتُمْ سامِدُون» (57)
ترجمه: آيا از اين سخن تعجب مي كنيد و مي خنديد و نمي گرييد و پيوسته در غفلت و هوسراني به سر مي بريد.
برخي از مفسران قرآن كلمه ي «سامدون» را در اين آيه شريفه به معناي اشتغال به غنا و آوازه خواني داسنته اند.
علي شريحي در تفسير البشائر:
«سمود» به معناي لهو و «سامد» به معناي لاهيست و معناي آيه ي «أَنْتُمْ سامِدُون» اين است، شما مشغول لهو و لعب هستيد و از هدف آفرينش غافليد. (58)
علامه اميني (قدّس سره) در كتاب الغدير از دوازده تفسير اهل سنت نقل كرده است كه طبق روايت عكرمه از ابن عباس، منظور از «سمود» غنا و آوازه خواني است، زيرا در لغت قبيله ي حمير هرگاه بگويند:
«سمِّدلَنا» منظورشان اينست كه براي ما آواز بخوان. (59)
در اين فصل مي پردازيم به رواياتي كه پيرامون غنا و موسيقي مي باشد.
قبل از هر
چيز به اين روايت مهم توجه نمائيد:
رسول گرامي اسلام صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
«ان الله بعثني هدي و رحمه للعالمين و امرني ان امحوا المزامير و المغازف و الاوتار و الاوثان و امور الجاهليه …»
خداوند مرا براي هدايت و رحمت جهانيان مبعوث نمود و دستور داده به من تا آلات غناء و موسيقي (مانند ناي و طنبور و تار و …) و بتها و آداب و رسوم جاهليت را از بين ببرم. (60)
استعمار گران جهان هميشه از بيداري مردم مخصوصاً نسل جوان، وحشت داشته اند؛ به همين دليل بخشي از برنامه هاي گسترده ي آنها براي ادامه ي استعمار، فرو بردن جامعه ها در غفلت، بي خبري، ناآگاهي و گسترش انواع سرگرمي هاي ناسالم است.
امروزه مواد مخدر، تنها جنبه ي تجارتي ندارد، بلكه يك ابزار مهم سياسي؛ يعني سياست هاي استعماري است.
ايجاد مراكز فحشاء، كلوپ هاي قمار و همچنين سرگرمي هاي ناسالم ديگر و از جمله توسعه ي غنا و موسيقي، يكي از مهم ترين ابزاريست كه آنها براي تحذير افكار مردم بر آن اصرار دارند و به همين دليل قسمت عمده ي وقت راديوهاي جهان را موسيقي تشكيل مي دهد و از برنامه ي عمده ي وسايل ارتباط جمعي همين موضوع است.
حال به عواقب آن در دوران زندگي در اين جهان كه همان هدف استعمار گران است از ديدگاه روايات مي پردازيم.
امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:
خانه اي كه در آن غنا باشد از مرگ و مصيبت دردناك ايمن نيست و دعا در آن به اجابت نمي رسد و فرشتگان وارد آن نمي شوند. (61)
امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:
نواختن موسيقي (مثل تار و …) نفاق را در دل مي روياند همان طوري كه آب سبزه را مي روياند. (62)
رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
«الغناء رقيه الزناء»
غنا و (موسيقي) كاريست كه انسان را به زنا مي كشاند. (63)
در حديث آمده:
از غناء و موسيقي دوري كنيد زيرا موسيقي حياء را از بين مي برد و سبب زياد شدن غريزه جنسي مي شود، مردانگي را نابود مي سازد و هر كاري كه شراب مي كند موسيقي هم انجام مي دهد و اگر مبتلا به موسيقي شديد از زنان بپرهيزيد براي آن كه موسيقي و غناء انسان را به زنا مي كشاند. (64)
از امام سجاد عَلَيْهِ السَّلَام روايت شده است:
«لا يقدس الله امة فيها بربط يُقَعقع»
پاك و سعادتمند نمي شوند ملتي كه در ميان آنان بربط (كه يكي از آلات موسيقي مي باشد) به صدا در آيد. (65)
امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:
كسي را كه خداوند سبحان نعمتي به او عطا كند و او در اثر نعمت به وسايل آواز خواني و موسيقي رو كند با اين عملش ناسپاسي حق تعالي را مرتكب شده و همچنين كسي كه مصيبتي ( براي امتحان و …) به او برسد و آه و ناله كند او هم كفران نعمت نموده است.
(66)
امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:
به شيطان قفندر (بد قيافه) گفته مي شود زماني كه در خانه كسي چهل روز با وسايل موسيقي (چون تار بنوازد) و مردان و زنان در آن مجلس باطل گرد آيند شيطان تمام اعضاي بدن صاحبخانه را لمس مي كند (به طوري كه چشم و گوش، زبان و ساير اعضايش در مسير و فرمان شيطان و گناه قرار مي گيرند) بعد از آن براي اين كه كاملاً او را در زشتي و ظلمت غرق كند نفسي شيطاني در او مي دمد كه بعد از آن غيرت را از دست مي دهد آن چنان كه نسبت به رابطه نا مشروع ديگران با همسرش بي تفاوت مي شود. (67)
حضرت محمد صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
فرشتگان به خانه اي كه شراب و وسايل موسيقي و قمار (مثل دايره، طنبور، نرد) در آن باشد وارد نمي شوند و دعاي اهل خانه مستجاب نمي گردد، خير و بركت هم از آنجا مي رود. (68)
رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
كسي كه اهل طنبور است روز قيامت محشور مي شود در حالي كه سياهترين صورت را دارد و به دستش تنبوري از آتش جهنم است و بالاي سرش هفتاد هزار فرشته عذاب همراه با گرزي كه در دست دارند بر سر و صورتش مي كوبند و كسي كه اهل (غناء و موسيقي) است از قبرش بيرون مي آيد در حالي كه نابينا و گنگ و كر خواهد بود.
همچنين زنا كار و آنكه فلوت و دايره مي زند همانند ايشان محشور مي شود. (69)
از ابي هريره روايت شده كه پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
گروهي از اين امت مسخ شده و به صورت بوزينه و خوك در مي آيند.
گفتند:
يا رسول الله، مگر آنها شهادت به لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ و محمد رسول الله نمي دهند؟
فرمود:
بلي، روزه هم مي گيرند، نماز نيز مي خوانند، حج نيز به جاي مي آورند.
گفتند:
پس عيب آنها چيست؟
فرمود:
آنها وسايل ساز و موسيقي و دايره را به كار مي برند و كنيزان آوازه خوان مي گيرند و با شب نشيني به مي گساري و لهويات خويش را به صبح مي رسانند كه مبدل به بوزينه و خوك خواهند شد.
(70)
به اتفاق جميع فقهاء ساختن و خريد و فروش آلات لهو و معامله اش باطل است و مانند آلات قمار نگهدارش نيز حرام و از بين بردنش واجب است.
چنان چه در ضمن حديثي مفصلي كه در كتاب تحف العقول از حضرت امام جعفر صادق عَلَيْهِ السَّلَام نقل مي كند و همچنين شيخ حر عاملي در فصول المهمه روايت مي كند كه حضرت فرمود:
صنعتي را كه هيچ جهت حلالي در آن نباشد و جز شر و فساد چيزي بر
آن مترتب نيست مانند بربط (آلت موسيقيست شبيه عود كه به آن مي نوازند) و مانند مزمارها و ني و شطرنج و هر آلت و وسيله لهوي و صليب نصاري و بتها و هر چه شبيه اينها باشد پس ياد دادنش و ياد گرفتن و عمل كردن به آن و اجرت گرفتن بر آن و جميع تصرفات در آن حرام است.
(71)
رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
آموزش دادن خوانندگان و خريد و فروش كنيزكان آوازه خوان حرام است و در آمدي كه از اين راه به دست مي آيد نيز حرام مي باشد، گواه اين مطلب آيه ايست كه خداوند در كتابش فرموده است:
«بعضي از مردم سخنان بيهوده را خريداري مي كنند». (72)
امام رضا عَلَيْهِ السَّلَام فرمود:
كسي كه از غناء دوري كند در عوض، درختي در بهشت است كه خداوند دستور مي دهد باد آن را به حركت در آورد. نغمه خوشي از آن درخت بهشتي بلند مي شود كه مانند آن را تا به حال نشنيده است و كسي كه از غناء اجتناب نكند آن صوت زيبا را نمي شنود. (73)
در كتاب مهدي منتظر نوشته ي حاج شيخ محمد جواد خراساني (قدّس سره) در مورد حوادث و وقايعي كه در دوران غيبت و نزديك ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف رخ مي دهد چنين مي خوانيم:
در اين زمان مردم غنا و آوازه را دوست دارند.
رقص و طرب و غنا را حلال مي شمرند.
آلات ساز و آواز ظاهر مي شود.
تار و طنبور زني را مستحسن شمارند و نيكو بياموزند.
زن هاي آوازه خوان و رقاصه آشكار مي شوند.
زن هاي آوازه خوان و آلات آواز براي خود اتخاذ كنند.
لهو و آلات لهو ظاهر شود، عابرين بروي بگذرند و احدي، احدي را منع نكند.
براي غنا و آوازه مالها، خرج مي كنند.
همچنين آلات غنا و موسيقي در حرمين (مكه و مدينه) ظاهر مي شود. (74)
نقل شده است كه: حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام ديد مردي طنبور مي زد.
حضرت او را از اين كار باز داشت و حتي طنبور را گرفت و شكست. سپس او را نصيحت فرمود و او توبه كرد. آن گاه حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام به او فرمود:
آيا مي داني طنبور هنگامي كه به صدا در مي آيد چه مي گويد؟
مرد عرض كرد:
وصي رسول خدا صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم داناتر است.
حضرت فرمود:
طنبور هنگام نواختنش مي گويد:
سَتَندِمُ سَتَندِمُ أيا صاحِبي
سَتَدخُلُ جَهَنَّمَ أيا ضارِبي
به زودي پشيمان مي شوي، به زودي پشيمان مي شوي اي صاحب من! به زودي داخل دوزخ مي گردي اي زننده ي من! (75)
امام خميني (قدّس سره) در مورد موسيقي مي فرمايد:
«… از جمله چيزهايي كه مغزهاي باز جوان ها را مخدر و تخدير مي كند موسيقي است.
موسيقي اسباب اين مي شود كه مغز انسان وقتي چند وقت به موسيقي گوش كرد، تبديل مي شود به يك مغز غير آن كسي كه جدي باشد، انسان را از جديت بيرون مي كند و متوجه جهات ديگر مي كند.
تمام اين وسايلي كه در هر مملكتي رواج دارد، همه براي اينست كه ملت خود را از مقدرات خودشان غافل كنند».
«… موسيقي از اموريست كه البته هر كسي بر حسب طبع، خوشش مي آيد لكن از اموريست كه انسان را از جديت بيرون مي برد و به يك مطلب هزل مي كشاند. ديگر يك جوان كه عادت كرده روزي چند ساعت با موسيقي سر و كار داشته باشد و اكثر اوقاتش را صرف بكند و پاي موسيقي بنشيند و اينها، از مسائل زندگي و از مسائل جدي به طور كلي غافل مي شود، عادت مي كند، همان طور كه به مواد مخدر عادت مي كند ديگر نمي تواند يك انسان جدي باشد كه بتواند در مسائل سياسي فكر بكند، فكر انسان را موسيقي طوري بار مي آورد كه ديگر انسان نتواند در غير هما ن محيط مربوط به شهوت و موسيقي فكر بكند».
«… نبايد دستگاه تلويزيون طوري باشد كه 10 ساعت موسيقي بخواند و جوان هايي كه نيرومند هستند از نيرومندي آنها كاسته شود و به حال خمار و خلسه آور تبديل شوند، مثل همان ترياك، موسيقي با ترياك فرقي ندارد.
اگر بخواهيد مملكتتان يك مملكت صحيح باشد، موسيقي را حذف كنند، نترسيد از اين كه به شما بگويند كهنه پرست شده ايد، باشد ما كهنه پرستيم، همه ي اين كلمات نقشه است براي اين كه شما را از كار جدي عقب بزنند. اين كه مي گويند اگر چنانچه موسيقي در راديو نباشد آنها مي روند از جاي ديگر موسيقي مي گيرند، بگذاريد از جاي ديگر بگيرند. شما عجالتاً آلوده نباشيد، آنها كم كم بر مي گردند به اين جا. اين عذر نيست كه اگر موسيقي نباشد در راديو آنها مي روند از جاي ديگر موسيقي مي گيرند، حالا اگر از جاي ديگر مي گيرند آيا ما بايد به آنها
موسيقي بدهيم! ما بايد خاينت بكنيم! موسيقي، خيانت است به يك مملكت و خيانت است به جوان هاي ما، اين موسيقي را حذفش كنيد، آن را به طور كلي عوض كنيد و يك چيز ديگري بگذاريد كه آموزنده باشد كم كم مردم و جوان ها را عادت به امور زندگي بدهيد، از آن عادت خبيثي كه داشتند برگردانيد. آنهايي را كه مي بينيد مي گويند اگر تلويزيون موسيقي پخش نمي كند مي رويم سراغ موسيقي، براي اينست كه اينها عادت كرده اند.» (76)
«يك مغزي اگر دنبال اين رفت كه موسيقي گوش كند، اين مغز مريض مي شود، اين نمي تواند فكر بكند كه كشورش به چه حال دارد مي گذرد، ديگر دنبال اين نيست، مثل آدم هروئيني مي ماند …». (77)
«سرودهايي كه مهيج است و سرودهايي كه مفيد است، اشكال ندارد، از جمله سرودي كه درباره ي آقاي مطهري ساخته شده است اشكال ندارد». (78)
مقام معظم رهبري راجع به موسيقي و روش مقابله با تهاجم فرهنگي مي فرمايد:
اين كه ما بگوييم موسيقي بهترين راه مقابله با تهاجم فرهنگي است، نه من به اين معتقد نيستم كه موسيقي يك چنين كششي داشته باشد؛ بهتر است بگوييم يكي از راه هاي مبارزه با تهاجم فرهنگي است.
البته با شرايطي مي تواند باشد اما بهترين راهش را اين نمي دانم.
در مورد موسيقي دو حرف وجود دارد، يكي اين كه ببينيم اساساً مشخصه هاي موسيقي حلال و حرام چيست؟
ديگر اين كه بياييم در مصداق، مرزهايي را مشخص كنيم تا به قول شما جوانان بدانند كه اين يكي حرام است و اين يكي حلال. البته اين دومي كار آساني نيست، كار دشواريست كه انسان از اين همه اجراي موسيقي هاي گوناگون، موسيقي خارجي، موسيقي ايراني هم با انواع و اقسامش، با كلام، بي كلام بخواهد يكي يكي اينها را مشخص كند؛ اما مشخصه هاي كلي دارد كه آن را مي شود گفت. البته من هم در جاهايي به بعضي از اشخاص كه دست اندر كار بودند، آنچه را كه مي توانستم گفته ام. حالا هم مختصري براي شما عرض مي كنم.
ببينيد موسيقي اگر انسان را به بيكاري و ابتذال، بي حالي و واخوردگي از موقعيت هاي زندگي و احوال اينها بكشاند، اين موسيقي، موسيقي حلال نيست موسيقي حرام است.
موسيقي اگر چنانچه انسان را از معنويت از خدا و از ذكر غافل كند اين موسيقي حرام است.
موسيقي اگر انسان را به گناه و شهوتراني تشويق كند اين موسيقي حرام است.
نظر اسلام اين است، موسيقي اگر اين خصوصيات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن وقت حرام نيست. اينهايي را كه من گفتن بعضي از آنها در موسيقي
بي كلام و سازهاست بعضي هم حتي در كلمات است؛ يعني ممكن است فرضاً يك موسيقي ساده ي بي ضرر را اجرا كنند، ليكن شعري كه در اين موسيقي خوانده مي شود، شعر گمراه كننده اي باشد.
شعر تشويش كننده ي به بي بند و باري به ولنگاري، شهوتراني، غفلت و اين طور چيزها باشد آن وقت حرام مي شود.
بنا بر اين آن چيزي كه شاخص حرمت و حليت در موسيقيست و نظر شريف امام در اواخر حيات مباركشان كه آن نظريه را در باب موسيقي دادند همين مطلب بود.
لهو يعني غفلت، يعني دور شدن از ذكر خدا، دور شدن از معنويت، دور شدن از واقعيتهاي زندگي، دور شدن از كار و تلاش و فرو غلتيدن در ابتذال و بي بند و باري پس اين موسيقي مي شود حرام.
«… شما مي گوييد زبان بين المللي آن موسيقي كه به قول خود شما، مرزها را در نورديده و در جاهايي پخش شده، آيا اين لزوماً موسيقي خوبي است؟
صرف اين كه يك موسيقي از مرز فلان كشور خارج شد و توانست به كشورهاي مختلف برود و يك عده طرفدار پيدا كند؛ مگر دليل، خوب بودن موسيقي است؟
نه، به هيچ وجه، ممكن است يك موسيقي باشد كه به شهوتراني و تحريكات نشاطهاي شهوي جواني را تحريك كند، طبيعيست كه يك مشت جواني كه غفلت زده هستند از اين موسيقي خوششان مي آيد، هر جايي كه در دنيا اين نوار به دستشان بيفتد، از آن نوار استفاده مي كنند؛ اين دليل خوب بودن موسيقي نيست.
مقام معظم رهبري راجع به موسيقي اصيل و سنتي مي فرمايد:
من نمي توانم به طور مطلق بگويم كه موسيقي اصيل ايراني، موسيقي حلال است، نه اين طور نيست. بعضي خيال مي كنند كه مرز موسيقي حلال و حرام موسيقي سنتي است، نه اين طور نيست. آن موسيقي كه مناديان دين و شرع هميشه در دوره هاي گذشته با آن مقابله مي كردند و مي گفتند:
حرام است، همان موسيقي سنتي خودمان است كه به شكل حرامي در دربارهاي سلاطين، در نزد افراد بي بند و بار، در نزد افرادي كه به شهوات تمايل داشتند اجرا مي شده، اين همان موسيقي حرام است.
بنا بر اين مرز موسيقي حرام و حلال عبارت از ايراني بودن، سنتي بودن، قديمي بودن، كلاسيك بودن، غربي بودن يا شرقي بودن نيست. مرز آن چيزيست كه من عرض كردم. اين ملاك را مي شود به دست شما بدهيم؛ اما اين كه اين نوار جزو كدام گروه است، اين را من نمي توانم مشخص
كنم.
البته الآن دستگاههايي هستند كه دارند مميزي مي كنند؛ اما من هم خيلي اطمينان ندارم كه اين مميزها صد در صد درست باشد، گاهي مي آيند به ما مي گويند يك نوار بسيار بد يا مبتذلي را دارند به صورت مجاز پخش مي كنند، گاهي هم ممكن است عكس اين اتفاق بيفتد.
من الآن نمي دانم واقعاً اين مميزها چقدر از روي واقع بيني و ضابطه انجام مي گيرد؛ اما آن چيزي كه من مي توانم به شما به عنوان يك جوان خوب و به عنوان كسي كه مثل فرزندان خودم هستيد به عنوان نصيحت و نظر خود بگويم اينست كه عرض كردم. به نظر مي رسد كه موسيقي مي تواند گمراه كننده باشد، مي تواند انسان را به شهوات چار كند، مي تواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستي بكند، مي تواند هم اين نباشد و مي تواند عكس اين باشد، مرز حلال و حرام اينجاست.
من اميد دارم كه شما جوانان با اين زاد و تقوا بتوانيد وارد ميدان بشويد و توليدهايي داشته باشيد كه به معناي كلمه خصوصيات موسيقي خوب و بليغ را داشته باشد و به معناي حقيقي تأثيرگذار مثبت باشد و حقيقتاً جوانان و روح ها را، به صفا و معنويت و به حقيقت رهنمون كند.
(79)
عده اي سعي مي كنند جوان ايراني را با بهانه هاي گوناگون، به سمت مسائل سرگرم كننده، موسيقي هاي مضر، سرگرمي جنسي و از اين قبيل سوق دهند اين همان لجنزاريست كه جوان آمريكايي و اروپايي را در خودش دارد غرق مي كند در مقابل اين بايستيد. (80)
استاد فيلسوف مرتضي مطهري راجع به غنا و موسيقي چنين بيان مي كند:
آن چيز كه شايد بيشتر از همه نياز به مطالعه دارد، اينست كه آيا
اسلام هيچ عنايتي به بعد چهارم انسان، يعني استمداد هنري نموده و در اسلام به زيبايي و جمال عنايتي شده يا نه؟
بعضي چنين تصور مي كنند كه اسلام، از اين نظر، خشك و جامد و بي عنايت است و به عبارت ديگر، اسلام ذوق كش است و البته اينها چنين ادعا مي كنند، به خاطر اينست كه اسلام روي خوش به موسيقي نشان نداده و نيز بهره برداري از جنس زن به طور عام و هنرهاي زنانه؛ يعني رقص و مجسمه سازي را منع كرده است؛ ولي به اين شكل قضاوت كردن درست نيست.
ما بايد راجع به مواردي كه اسلام با آن مبارزه كرده، تامل كنيم و ببينيم آيا اسلام با آنها مبارزه كرده، از آن جهت كه زيباييست يا از آن جهت كه مقارن با امر ديگريست كه بر خلاف استعدادهاي فردي يا اجتماعي انسان است و به علاوه ببينيم در غير مورد ممنوعه آيا با هنري مبارزه شده است!
مسأله موسيقي و غنا مسأله ي مهمي است؛ اگر چه غنا حدودش روشن نيست.
غنا ضرب المثل مسائليست كه فقهاء به عنوان موضوعات «مجمل»
يعني موضوعاتي كه حدودش مفهوم و مشخص نيست به كار مي برند. مي گويند در مواردي اصل برائت جانشين مي شود؛ مثلاً در مورد فقدان نص، تعارض نصيين و شبهه ي موضوعي وقتي مي خواهند مقال به اجمال نص بزنند، همين غنا را ذكر مي كنند؛ ولي البته قدر مسلمي در غنا هست و آن اين است:
«آوازهايي كه موجب خفت عقل مي شود»
يعني شهوات را آن چنان تهييج مي كند كه عقل به طور موقت از حكومت ساقط مي شود و همان خاصيتي را دارد كه شراب يا قمار دارا است.
تعبير «خفت عقل» هم تعبير
فقهاء و از جمله شيخ انصاري است.
آنچه مسلم است اينست كه اسلام خواسته است از عقل انسان حفاظت و حراست كند و در عمل هم نشان داده كه مطلب از همين قبيل است.
چندي پيش در روزنامه، در مورد زن و شوهري نوشته بود كه كارشان به طلاق و محكمه كشيده است.
شوهر مي خواست زن خود را طلاق بدهد به اين دليل كه مي گفت:
زن من با وجود اين كه عهد كرده بود كه هيچ وقت در مجالس و در حضور مردان بيگانه نرقصد، مع ذلك در يك عروسي رقصيده، زن هم گفته ي او را تصديق كرده گفته بود:
وقتي در آن مجلس آهنگي نواختند، آن چنان تحت تأثير قرار گرفته كه بي اختيار برخاسته و شروع به رقص كرده است.
مسعودي در مروج الذهب مي نويسد:
«در زمان عبدالملك يا يكي ديگر از خلفاي بني اميه كه لهو و موسيقي خيلي رايج بود خبر به خليفه دادند كه فلان كس خواننده است و كنيز زيبايي دارد كه او هم خواننده است وتمام جوان هاي مدينه را فاسد كرده و اگر به كار او نرسيد اين زن تمام مدينه را فاسد مي كند.
خليفه دستور داد كه غل به گردن آن مرد انداختند و آنها را به شام بردند. وقتي به حضور خليفه نشستند آن مرد گفت:
معلوم نيست آن چه او مي خواند غنا باشد و از خليفه خواست كه خودش امتحان كند.
خليفه دستور داد كه كنيز بخواند. او شروع به خواندن كرد، كمي كه خواند ديد سر خليفه تكان مي خورد. كم كم كار به جايي رسيد كه خود خليفه شروع كرد به چهار دست و پا راه رفتن و مي گفت:
بيا جانم بر اين مركوب خود
سوار شد.
واقعاً موسيقي قدرت عظيم و فوق العاده اي مخصوصاً از جهت پاره كردن پرده تقوا و عفت دارد، … بنا بر اين از اين موارد نمي توان استثناء كرد كه اسلام مبارزه ي با ذوق نموده است.
اسلام مخالفتي با جمال و زيبايي ندارد و با اين حس نه تنها مبارزه نكرده، بلكه در قسمت هايي اين حس را تأييد هم كرده است.
در «اصول كافي» بابي داريم تحت عنوان «الزي و التجمل» كه تجمل همان خود را زيبا كردن است.
حديثي داريم كه: «إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ» خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد و از همه بالاتر خود زيبايي بيان است كه در اسلام در حد اعلايي به آن توجه شده است.
اسلام خود اعجازش – يا لا اقل يكي از موارد اعجازش - زيبايي كلام قرآن است.
(81)
انسان ها به جهت داشتن كيفيت هاي رواني مختلف، برداشت ها و دريافت هاي گوناگوني از موسيقي دارند. لذا در تعريف موسيقي گفته شده است:
«موسيقي هنريست كه از تنظيم و تركيبات اصوات به وجود مي آيد و زيبايي آن بر حسب اثريست كه در ذهن شنونده دارد سنجيده مي شود».
كسي ديگر درباره ي موسيقي چنين مي گويد:
«نواي موسيقي از احساسات و انفعالات دروني انسان ناشي مي شود و معرف غم و شادي، هيجان و آرامش روحي انسان است» و ما چون نمي دانيم كه پديده ي موسيقي در سطوح خود آگاه، نيمه خود آگاه و ناخود آگاه چه اثري ايجاد مي كند، لذا نمي توانيم يك تعريف روشني مانند تعريف يك نمود فيزيكي، در پديده ي موسيقي داشته باشيم. از مجموع مطالعات درباره ي اين پديده مي توان به دو اصطلاح عمده دسترسي پيدا كرد:
1 - مفهوم عمومي موسيقي: اين مفهوم شامل هر صدا و آهنگي مي باشد كه تاثير در روان آدمي از نظر احساسات و تموجات رواني به وجود مي آورد.
2 - مفهوم خاص موسيقي: اين نوع موسيقي به انواع گوناگون تقسيم مي گردد؛ مانند موسيقي كليسا، اپرت، ليد، سنفوني و …
البته
تقسيم ديگري در باره موسيقي گفته شده:
موسيقي طبيعي: نغمه ي جويبارها، صداي آبشارها، صداي وزش بادهاي ملايم در درختان، نواي پرندگان، كه اين گونه نواهاي طبيعي چون غالباً يك رنگ و يك نواخت و بر يك آهنگ و ميزان ملايم است مسرت بخش مي باشد.
موسيقي هنري: عبارت است از همان آهنگ هايي كه بشر آنها را ساخته است و وسايل مصنوعي آن در دنياي كنوني عبارت است از: تار، ويلون، سنتور، اكوردئون، گيتار، پيانو و غيره.
آهنگ هاي مصنوعي داراي زير و بم و ارتعاشات و تحريكات گوناگوني است كه گاه مي خنداند و زماني مي گرياند و گاهي به حد افراط نيروي نشاط را در آدمي تحريك مي كند.
زماني او را سخت به ديار غم و اندوه مي فرستد يا او را در حيرت و بهت فرو مي برد و گاهي انديشه هاي منطقي او را به خيالات و پندهايي تبديل مي كند، در صورتي كه آهنگ هاي طبيعي چنان كه متذكر شديم نمودهاي مستقيم واقعيت هاييست كه در جريانند.
لذت و احساس خوشي كه معلول شنيدن موسيقيست در تاريخ بشري دوشادوش در تمام جوامع وجود داشته است به اين معنا كه هر يك از جوامع با در نظر گرفتن تنوع و دوران هايش، نوع يا انواعي از موسيقي را مورد بهره برداري قرار داده و روان خود را با موسيقي نوازش داده اند.
انگار اين موضوع بي شباهت به انكار مردن طبيعت گرايي بشر نيست.
اگر كمي دقت داشته باشيم، خواهيم ديد كه لذت خودگرايي نه تنها بالاتر از لذت موسيقي است، بلكه اصلاً قابل مقايسه نيست؛ زيرا خودگرايي كه اجراي اميال بي نهايت را در اين زندگاني ضروري مي بيند به متن حيات نزديك تر از موسيقي است؛ زيرا افراد فراواني پيدا
مي شوند كه موسيقي را متن حيات خود قرار نمي دهند در صورتي كه خود خواهي براي اكثريت قريب به اتفاق مانند محور اساسي زندگي تلقي شده است و هيچ جاي ترديد نيست كه همه ي مكتب هاي انساني اعم از ديني، اخلاقي و ساير مكتب هايي كه شايستگي انسان را مطرح مي كنند، خودخواهي را محكوم نموده و لذتش را فريبنده و بي احساس دانسته اند؛ بنا بر اين اگر دليل شايستگي موسيقي همان احساس لذت بوده باشد به هيچ منطقي تكيه نمي كند.
درست است كه تحريك مثبت و تشجيعي را كه موسيقي انجام مي دهد ما را از موجوديت حقيقي خود با يك گروه نوسانات بالاتر مي برد؛ ولي هنگامي كه موسيقي تمام مي شود يك سرازيري حقيقي در خود احساس مي كنيم و مي بينيم كه موسيقي سايه اي از براي ما ساخته. اكنون شبح مصنوعي از بين رفته، واقعيات با همان خشونت براي ما نمودار مي شود.
به همين جهت بوده است كه در جنگ هاي صدر اسلام كه در حدود هشتاد جنگ و دفاع بوده است، نمي بينيم كه مسلمين براي تهييج سربازان خود به موسيقي متوسل شوند، بلكه آنها شعارهاي واقعي خود را به طور دسته جمعي گفته تحريك مي گشتند، چنان كه در يكي از جنگ ها، قريش شعار ذيل را با موسيقي و هيجان رزم مي گفتند:
اُعلُ هُبَل، اٌعلُ هُبَل
بلند باد هبل، بلند باد هبل.
و مسلمانان هم در مقابل مي گفتند:
الله اعلي و اجل؛ خداوند بالا و بلند مرتبه است و با اين كه كفار به هر گونه وسايل موسيقي آن زمان براي تحريك سربازان خود متوسل مي گشتند، مسلمانان كوچك ترين اعتنايي به مسأله ي موسيقي نداشتند.
بايستي گفت بشر از نظر كمبودي كه در معرفت توانايي مواجه با واقعيت دارد، موسيقي را براي تسلي خود تأئيد مي كند، پس نام آن را ضرورت مي گذارد و به همين جهت است كه اسلام به موسيقي روي نشان نمي دهد و مي خواهد انسان ها در زندگاني روحي و طبيعي با خود واقعيات روبرو گردند.
علتي كه براي ممنوعيت موسيقي در منابع اسلامي ذكر شده است، مسأله ي لهو و لعب است با نظر به اين علت، كاملاً روشن مي شود كه اسلام مي خواهد انسان در اين دنيا خود را در مقابل هيجانات نبازد و آمادگي واقعي خود را از دست ندهد تا بتواند اختيار را از خود سلب كند.
اگر موسيقي آن چنان كه عاشقان دلباخته اش مي گويند حقيقتاً روح انساني را تصفيه مي كند، چرا با شيوع موسيقي در شرق و غرب، بيماري هاي رواني و فساد اخلاقي به حديست كه گفت و گو درباره ي آن باعث شرمساري است.
ما نمي دانيم كه اگر انسان ها به اين موسيقي اشتغال نمي ورزيدند و با خود واقعيات رو به رو مي گشتند چه اندازه راه ترقي و اعتلا را مي پيمودند!
مي گويند امروزه مانند دوران هاي گذشته، موسيقي از آن موضوعات است كه اكثريت به اتفاق آن را تأييد مي كنند.
اگر واقعاً ضرر داشت آيا مي توانست اين اندازه مردم را به خود مشغول بدارد.
مي گوييم:
صحيح است، ولي فراموش نكنيم كه بشر در دوران هاي گذشته بردگي را هم زير بناي تمام مسائل اجتماعي و سياسي خود قرار داده بود و به فكر هيچ كس نمي رسيد كه يك اصل خلاف انساني بوده باشد.
حتي ارسطوها و افلاطون ها كه از آنها با تمام تأكيد دفاع مي كردند.
امروزه اگر مردم از انديشه هاي عميق درباره ي مسائل ديني، اجتماعي، رواني و تكامل به معناي عمومي سرباز مي زدند، آيا مي توان گفت اين اكثريت بدون علت صحيح نمي تواند از انديشه ي صحيح سرباز بزند، پس ناچاريم اين هم يك واقعيت است كه بايستي تمامي موضوعات را از نظر سطحي آنها رسيدگي كرد.
امروزه جوان اروپا، آمريكا و كشورهاي زيادي از آسيا در مستي شگفت آوري به سر مي برند. براي آنان زندگي شكل هدفمند خود را نشان نمي دهد. آيا مي توان گفت زندگاني هدفي ندارد؛ زيرا اگر هدفي داشت جوانان امروزي ما هم در جستجوي آن تلاش مي كردند؟
خلاصه براي انسان خردمندي كه مي خواهد همه ي موضوعات را همه جانبه بنگرد روش اكثريتي كه «برتراندراسل» فيلسوف انگليسي درباره ي آن مي گويد:
هر فردي از
انسان زاويه اي براي جنون دارد! او راه اعتدال بشر را هنوز نمي شناسد يا راه اعتدال را نمي رود!! هيچ گونه ملاك نمي باشد و نمي تواند راه واقعي را به او نشان بدهد.
كسي كه مي گويد:
موسيقي چاشني روح است، اين مطلب را در نظر نمي گيرد كه ارواح آدمي كه در شعله هاي انحراف از واقعيت ها مي سوزد چه نتيجه اي از تحريكات خيالات و رؤياهاي غير علمي به دست خواهد آورد. آيا اين تحريكات امضا و ادامه ي تخدير در مقابل واقعيت ها نيست؟
آن كه مي گويد:
خشونت، جريانات طبيعت، بدبختي ها و ناگواري هاست كه ما را به موسيقي پناهنده مي كند.
اولاً:
كدامين فرمول علمي و رياضيست كه بتواند حدود واقعي موسيقي را مشخص نموده و بگويد:
اين نوع آهنگ مي تواند علاج دردهاي ناشي از خشونت زندگي باشد و آن نوع نمي تواند حال روي اين منطق بايستي براي هر فرد از انسان ها به شماره بدبختي ها و ناگواري هاي زندگاني اش يك آهنگ معين بسازيم.
ثانياً:
آيا با اعتبار به موسيقي، موضوع خشونت و ناملايمات زندگي مبدل به خوشي و آسايش مي شود يا عينك تار به ديدگان آدمي مي زند كه واقعيت ها را دگرگون ببيند. كار اين انسان خيلي تعجب آور است؛ مثل اينست كه سوگند خورده است كه براي بازي گري خود در جهان واقعيات حد و اندازه هايي قائل نشود.
مي گويند:
آزمايش كرده اند وقتي در كارگاه ها موسيقي نواخته مي شود؛ راندمان كارگران بيشتر مي شود. اين پديده را چگونه مي توان با تحريم موسيقي توجيه كرد؟
مي گوييم چون مسلماً افزايش راندمان مار انرژي مي خواهد، خود تموجات صوتي نمي تواند در داخل بدن انرژي توليد كند، پس آن كارگر مجبور است انرژي بيشتري را در زمان كوتاه تري از دست بدهد تا پديده ي فوق به وقوع بپيوندد. به اين ترتيب ملاحظه مي شود كه ظاهراً موسيقي در اينجا نقش مثبتي داشته؛ ولي همان طور كه گفته شد، اين نقش مثبت ظاهريست و در واقع موسيقي در اينجا هيچ عمل مثبتي انجام
نداده بلكه جنبه ي منفي هم داشته است كه باعث شده انرژي كارگران در زمان كوتاه تري صرف شود به علاوه كدامين اصل انساني مي گويد:
براي افزايش دادن منافع سود، كارگران را در خيالات و تجسمات بي اساس غوته ور سازيم؟
«… مكتبي كه ممنوعيت موسيقي را گوشزد مي كند (اسلام)، در حقيقت بزرگترين حمايت را از درون آدميان به عهده گرفته است.
حال اگر ما در درون موسيقي دانان و آهنگ سازان و نه شنوندگان موسيقي هيچ اختلالي نمي بينيم؛
اولاً:
اين ادعاي كلي به هيچ وجه قابل اثبات نيست؛ زيرا مگر نمي گويند موسيقي حافظه ي آدمي را از كار مي اندازد يا كم مي كند.
ثانياً:
فرض مي كنيم كه ما هيچ ضرر محسوسي در آن اشخاص كه با موسيقي سرو كار دارند نمي بينيم؛ اما نبايد فراموش كنيم كه هيچ حقوق دان، فيزيك دان و هيچ يك از دانشمندان علوم تحقيق، نه تنها از موسيقي براي كارهاي خود بهره برداري نكرده اند، بلكه به جهت مخالف بودن موسيقي با فعاليت هاي علمي مغز همواره راه تعقل و انديشه را از موسيقي جدا كرده اند.
اين حقيقت دليل آن است كه انديشه و تعقل با تحريكات و تجسمات موسيقي سازش ندارد؛ بنا بر اين ما نوعي از اختلال تعقل در موسيقي مي يابيم.
در مواردي كه اداي موسيقي را در مي آوريم يا به برخي از موسيقي ها كه گمان مي كنيم جزء موسيقي هاي ممنوع نيست گوش فرا مي دهيم. اگر اين گونه امور ممنوع نباشد حداقل قدم روي نوار باريكي گذاشته ايم كه يك طرف آن قطعاً قلمرو ممنوعيت و حرمت مي باشد و چون نفس آدمي لذت طلب است، لذا تدريجاً قانون را پايمال مي سازد. اين را هم بدانيم كه طبق خاصيت پديده ي تقليد و مقتضاي قانون محاكمات نوعي از تأثير و تلقين ناخود آگاه در درون به وجود مي آيد كه تدريجاً سطح مربوط روان ساييدگي پيدا كرده و كم كم از ممنوعيت موضوع تقليد مي كاهد. (82)
1 - ايجاد عدم تعادل و توازن بين اعصاب سمپاتيك و پاراسماتيك (83)
2 - مرض ماني (Maniae) نوعي جنون است كه درجات متعددي دارد
3 - مرض سيكلموتي (Cyclothmie) (84)
4 - كوتاهي عمر
5 - مرض پارانو (Paranoia) (85)
6 - ضعف اعصاب
7 - اختلالات دماغي (اغتساسات مغزي، هيجانات روحي – جنون)
8 - تأثيرات قلبي
9 - واسطه انتحار و خود كشي
10 - بيماري فشار خون
11 - عامل فحشا
12 - تضعيف و تضييع حس شنوايي (سامعه)
13 - تضعيف و تضييع حس بينايي (باصره)
14 - هيجان
15 سلب اراده و شكست شخصيت
16 - سلب غيرت
17 - عامل جنايت
18 - جلب توجه غير طبيعي
19 - از دست دادن نيروي فكري
20 - تضييع نيروي قضاوت
21 - افسردگي و خمودگي
22 - تهييج عشق (86)
23 - شكست عمر و جوان مرگي
24 - زنجير بردگي
25 - روش لغو
26 - اتلاف وقت (87)
1 - امام حنيفه آن را حرام دانسته و آن را و شنيدنش را از گناهان شمرده و اين معني نظريه ي مشايخ اهل كوفه است، مانند سفيان، حماد، ابراهيم و شعبي و عكرمه.
2 - از مالك، امام مالكيه نقل شده كه او نهي كرده از غنا و از گوش دادن به آن و گفته است اگر كسي كنيزي خريداري كرد بعداً ديد او مغنيه و آوازه خوان است مي تواند به واسطه ي اين عيب آن را رد كند و اين نظريه ي ساير اهل مدينه نيز هست جز ابراهيم بن سعد تنها. (88)
در مفتاح السعاده ج1 ص 334 است كه گفته شده لذت بردن به آوازه ي غنا و نواختن وسايل موسيقي كفر است.
(89)
يزيد بن الوليد ناقص گفت:
اي بني اميه! خود را نگاه داريد از آوازه ي غنا،
زيرا آن حياء را كم مي كند، شهوت را مي افزايد، مردانگي را منهدم مي سازد و آن جايگزين شراب كار مي كند و عمل مي كند همان را كه مستي انجام مي دهد، پس اگر شما ناچار انجام مي دهيد پس از زن ها دور نگهداريد زيرا آوازه ي موسيقي دعوت به زنا مي كند.
(90)
و گفته شده كه آوازه ي غنا جاسوس دل است و دزد مردانگي عقلها و به سرعت در شهرهاي دل مي تازد و بر رازهاي دلها آشنا مي شود و مي خزد، به خانه ي خيالبافي و تحريك و پراكنده مي سازد آنچه را در خفتگي فرو رفته بود از هواهاي نفساني و شهوات و سخافت و جِلفگي. پس در حالي مي يابي يك مرد را كه بر او حاكم است نشانه ي وقار و سنگيني و درخشندگي عقل و بهجت ايمان و آرامش علم و سخنش حكمت است و سكوتش پند. ولي ناگاه آوازه ي غنا را مي شنود عوض شده و به عكس عقل و خيالش كم مي شود، مردانگي و بزرگواريش از بين مي رود، پس از آن نيكو مي شمارد آنچه را قبلاً زشت مي ديد و آشكار مي كند از درون خود آنچه را قبلاً مي پوشاند و بر مي گردد از آن سكوت و آرامش به پُر گويي و هذيان گويي و نا آرامي، گويا جني و يا جن زده شده و چه بسا با دستها به كف زدن و با پا به پاي كوبي مي افتد و ميگساري نيز به چنين حالي مي كشد و غير از اينها. (91)
بر اساس نظر بسياري از روان شناسان، موسيقي احساسات بشر را در مسير غير طبيعي و غير عادي توسعه مي دهد و انسان را در يك عالم ناخودآگاهي كامل فرو مي برد و قوه ي خيالبافي غيرطبيعي و غير واقعي را در انسان زياد مي كند.
موسيقي لذت نيست بلكه قوه ي خيال را تحريك مي كند و انسان را از آن خيال هاي خود لذت مي برد به خاطر آن كه اگر چند نفر حتي يك موسيقي گوش دهند. لذتي كه اينها از موسيقي مي برند يك
جور نيست و آن تخيلاتي كه در آن فرو مي روند يك شكل نيست؛ بلكه هر كس يك نوع لذتي مي برد و در يك عالم خيالي سير مي كنند لذا مي گويند اكثر بيماريهاي رواني از همين جا شروع مي شود كه انسان در يك عالم گنگ فرو مي رود كه خود نمي تواند تعريف نمايد. (92)
و اين كه به نظر بعضي از دانشمندان در اين مورد توجه فرماييد:
1 - ويكتور هوگو (نويسنده مشهور فرانسه) مي گويد:
«علت اين كه ما از موسيقي خوشمان مي آيد اينست كه در عالم خيال ها و روياها فرو مي رويم» (93)
2 - آرون كوپلند مي گويد:
«موسيقي انسان را از عالم اصوات بيرون مي برد و به يك دنياي خيالي و رؤيايي مي راند.» (94)
3 - لئوتولستوي (نويسنده روسي) مي نويسد:
«موسيقي محصول احساسات و هدف احوال نفساني و عواطف انساني است». (95)
4 - دكتر ولف آدلر (پرفسور دانشگاه كلمبيا) مي گويد:
«موسيقي علاوه بر اين كه سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقت خارج از طبيعي آن، سخت خسته مي كند، عمل ارتعاش صوتي كه موسيقي انجام مي شود توليد تعرض خارج از حد طبيعي در جلد مي نمايد كه بسيار زيانمند است». (96)
5 - دكتر آلكسيس كارل (فيزيو لوژيست بزرگ فرانسوي) مي گويد:
«ساز و آ و از و كنسرت ها و اتومبيل و ورزش نمي توانند جاي فعاليت ها و كارهاي سودمند اجتماعي را بگيرند. راديو نيز مانند سينما و موزيكال، كاهلي كاملي به كساني مي بخشد كه با آن سر گرمند. بدون شك الكليسم كارگران ما را از پا در مي آورند و سر و صدا ي راديو، سينما و ورزش نا مناسب روحيه ي فرزندان ما را فلج مي كند.» (97)
6 - هگل (فيلسوف مشهور فرانسوي): «ذكر و عبادت مسلمانان در معابد بي آلايش
خود فكر مي آورد و دعاي (مسيحيان) كليسا با عربده ي ناقوس و نقش و نگار در و ديوار، تشويش خاطر و انصراف ناظر.» (98)
7 - كانت (فيلسوف آلماني): «موسيقي اگر از همه ي موسيقي ها مطبوع تر باشد ولي چون به بشر چيزي نمي آموزد از تمام هنر ها پست تر است». (99)
8 - دكتر آرلوند فريد ماني (پزشك بيمارستان نيويورك و رئيس كلينيك سردرد): «او با كمك دستگاه هاي الكتروني، تعيين امواج مغز و تجربياتي كه در طي مراجعه هزاران بيمار به دست آورد ثابت كرده است كه يكي از عوامل مهم خستگي هاي روحي و فكري و سردردهاي عصبي، گوش دادن به موسيقي راديوست مخصوصاً براي كساني كه به موسيقي آن دقت و توجه كنند». (100)
9 - دكتر ربرت (متخصص روانشناسي كودك در انگليس) مي گويد:
«اطفال در رحم مادر تحت تأثير موسيقي قرار مي گيرند و اگر مادر حامله به موسيقي گوش دهد ضربان قلب طفل در رحم زياد مي شود اين حالت از 6 ماهگي به بعد است» (101)
10 - دكتر اوريزن اسوت مارون مي گويد:
«هيجان بزرگترين عامل سكته هاي قلبيست هنرمندان اغلب به علت سكته قلبي در گذشته اند از اين بيان معلوم مي شود هيجان حاصله از موسيقي تا چه حد خطرناك است.» (102)
11 - دانشمندان روانشناسي در مورد موسيقي مي گويند): موسيقي) آثار مرموزي را در دماغ و قواي مغز به جاي مي گذارد و آن اثري كه از اين حالت يعني توجه غير طبيعي محسوس است اينست كه اراده تضعيف مي گردد و شنونده ي موسيقي تمام قواي غدد را گويا در گوش متمركز كرده و هيچ يك از اعضاي بدن او در آن حال با اراده ي او حركت نمي كند، لذا گاهي دست و پاي شنونده طبق ارتعاشات
صوتي و نواهاي موسيقي بناي حركت كردن را مي گذارد و خلاصه يك رقص خفيف بدون اراده ي شنونده انجام مي شود. (103)
سؤال 1: گوش دادن به نوارهايي كه توسط وزارت ارشاد و يا حوزه هنري تبليغات تهيه مي شود و از نظر آنان مجاز است چه حكمي دارد؟
مقام معظم رهبري (دامت بركاته): اگر فيلم ها يا نوارها به نظر مكلف عرفاً مشتمل بر غنا يا موسيقي مطرب و لهوي مناسب با مجالس لهو و گناه باشد، توزيع و عرصه ي آنها و همچنين ديدن و گوش دادن به آنها براي او جايز نيست و مجرد تأييد برخي از ادارات مربوطه زماني كه نظر مكلف در تشخيص موضوع با نظر تأييد كنندگان مخالف است دليل شرعي براي جواز محسوب نمي شود. (104)
آيت الله العظمي بهجت (دامت بركاته): نواري كه فساد انگيز است استماع آن حرام است و همينطور اگر مطرب باشد استماع آنها حرام است.
آيت الله العظمي تبريزي (قدّس سره): گوش دادن به موسيقي لهوي حرام است چه از نوار باشد يا غير نوار. اجازه دادن يا ندادن يك موسسه يا سازمان اعتبار و اثري ندارد.
آيت الله العظمي فاضل لنكراني (قدّس سره): اگر مطرب و مهيج و مناسب مجالس خوشگذراني باشد حرام است.
در غير اين صورت اشكالي ندارد و عناوين مختلف يا مركز پخش و مجوز ارشاد تأثيري در اين حكم ندارد.
آيت الله العظمي صافي گلپايگاني (دامت بركاته): اگر مشتمل بر غناء و موسيقي (ساز و آواز) باشد حرام است.
آيت الله العظمي مكارم شيرازي (دامت بركاته): كليه صداها و آهنگهايي كه مناسب لهو و فساد است حرام و غير آن حلال است و تشخيص آن با مراجعه به اهل عرف خواهد
بود و مجوز وزارت ارشاد حرام را حلال نمي كند.
(105)
سؤال 2: متأسفانه اخيراً نوارهاي موسيقي همراه با خوانندگي زن با مجوز وزارت ارشاد منتشر شده است آيا تكثير و استماع اين گونه نوارها چگونه است؟
آيت الله العظمي بهجت (دامت بركاته): جايز نيست.
آيت الله العظمي صافي گلپايگاني (دامت بركاته): استماع آنها حرام و تكثير يا به ديگر دادن حرام است و مجوز وزارت ارشاد وجه شرعي ندارد بلكه اشاعه فساد است.
آيت الله العظمي مكارم شيرازي (دامت بركاته): تكثير و استماع اين گونه نوارها حرام است و مجوز وزارت ارشاد حكم الهي را تغيير نمي دهد.
آيت الله العظمي فاضل لنكراني (قدّس سره): جايز نيست.
آيت الله العظمي تبريزي (قدّس سره): گوش دادن و تكثير نوارهاي مزبور حرام است، موسسه يا شخصي اجازه بدهد يا ندهد. (106)
سؤال 3: اجرت گرفتن جهت تكثير فيلم و نوارهاي مبتذل و حرام آيا حلال است يا حرام؟ و در صورت كسب از اين راه پولهاي به دست آمده را چه بايد كرد؟
مقام معظم رهبري (دامت بركاته): در فرض سؤال اجرت حلال نيست و پولهاي به دست آمده بايد به صاحبان آن برگردانده شود و اگر از يافتن ايشان مأنوس است از طرف ايشان به فقير صدقه بدهد.
آيت الله العظمي سيستاني (دامت بركاته): حرام و مالك اجرت نمي شود.
آيت الله العظمي تبريزي (قدّس سره): اجرت گرفتن جهت امر مزبور اكل مال به باطل بوده و جايز نيست و پولي كه از اين طريق به دست آمده بايد به صاحبان آن برگردانده شود و چنانچه شخص صاحبان پول را نمي شناسد بايد آن را از طرف آنها به فقير صدقه بدهد.
آيت الله العظمي فاضل لنكراني (قدّس سره): حرام است.
در صورتي كه صاحب آن را نمي شناسد آن
را به فقير صدقه بدهد.
آيت الله العظمي صافي گلپايگاني (دامت بركاته): اجرت مذكوره حرام است و پولهاي به دست آمده را بايد به صاحبانش برگرداند اگر دسترسي به صاحبان نداشته باشد بايد از طرف آنها به عنوان صدقه به فقير غير سيد داده شود و احتياطاً براي اين كار از مجتهد هم اجازه بگيرد.
آيت الله العظمي بهجت (دامت بركاته): حرام است و در آمد از حرام هم حرام است و پولهاي به دست آمده را به صاحبان آن برگردانيد و در صورت يأس در حكم مجهول المالك است.
آيت الله العظمي مكارم شيرازي (دامت بركاته): اجرت كار حرام نيز حرام است و بايد به صاحبان آنها باز گردد و اگر دسترسي به آنها نيست از طرف آنها به فقيري صدقه بدهيد. (107)
سؤال 4: آيا به نظر حضرت عالي استماع آهنگهايي كه از صدا و سيما پخش مي شود چگونه است؟
امام خميني (قدّس سره): موسيقي مطرب جايز نيست و آهنگهاي مشكوك اشكال دارد.
شركت در مجالس عروسي يا جشن هايي كه در آن برنامه موسيقي اجرا مي شود چگونه است؟
آيت الله گلپايگاني (قدّس سره): شركت در مجالس مذكوره جايز نيست.
سؤال5: برخي از رانندگان بي تعهد از نوارهاي موسيقي مبتذل و ترانه استفاده مي كنند و موجبات اذيت مسافران مؤمن را فراهم مي آورند آيا عمل آنان چگونه است؟
مقام معظم رهبري (دامت بركاته): مرتكب كار حرام مي شوند.
آيت الله تبريزي (قدّس سره): پخش نوار موسيقي لهوي و گوش دادن به آن حرام است.
آيت الله العظمي مكارم شيرازي (دامت بركاته): مرتكب كار حرامي شده اند و از امر به معروف و نهي از منكر با زبان خوش و مؤدبانه نا اميد نشويد.
آيت الله العظمي فاضل لنكراني (قدّس سره): حرام است.
آيت الله العظمي صافي گلپايگاني (دامت بركاته): استفاده از نوارهاي مذكور بر راننده و غيره حرام است.
آيت الله العظمي بهجت (دامت بركاته): بايد از نوارهاي مذكور اجتناب كرد.
آيت الله العظمي سيستاني (دامت بركاته): مرتكب گناه مي شوند. (108)
سوال 6: آيا موسيقي سنتي كه ميراث ملي ايران مي باشد حرام است يا خير؟
مقام معظم رهبري (دامت بركاته): چيزي كه از نظر عرف موسيقي لهوي مناسب با مجالس لهو و معصيت محسوب مي شود به طور مطلق حرام است و در اين مورد فرقي بين موسيقي ايراني و غير ايراني و موسيقي سنتي و غير آن نيست. (109)
آيت الله العظمي سيستاني (دامت بركاته): معيار حرام و حلال سنتي بودن نيست.
آيت الله العظمي بهجت (دامت بركاته): موسيقي مطرب حرام است و موسيقي ملهي نيز مورد احتياط است.
آيت الله العظمي صافي گلپايگاني (دامت بركاته): حرام است.
آيت الله العظمي فاضل لنكراني (قدّس سره): سنت حرام بايد ترك شود.
آيت الله العظمي تبريزي (قدّس سره): موسيقي لهوي حرام است و فرقي بين سنتي و غير سنتي نيست. (110)
سؤال 7: كميته امداد و برخي نهادها و ادارات در مراسم عروسي يا جمع آوري كمكهاي مردمي از گروه هاي اركستر موسيقي و گروه هاي سرود پسر و دختر استفاده مي كنند، آيا شرعاً جايز است؟
آيت الله العظمي فاضل لنكراني (قدّس سره): اگر مفسده داشته باشد جايز نيست و بايد توجه داشت كه نوعاً بر چنين مواردي مفسده مترتب است.
آيت الله العظمي صافي گلپايگاني (دامت بركاته): حرام است.
آيت الله العظمي تبريزي (قدّس سره): عمل مذكور حرام است.
استعمال آلات موسيقي به كيفيت لهوي حتي در مراسم عروسي جايز نيست.
آيت الله العظمي مكارم شيرازي (دامت بركاته): براي كارهاي خير تنها از درآمدهاي مشروع بايد استفاده كرد.
آيت الله العظمي بهجت (دامت بركاته): استفاده از آلات لهو در لهو حرام است و در غير لهو مبني بر احتياط است و موسيقي مطرب و لو در عروسي جايز نيست. (111)
سؤال 8: خريد و فروش و استعمال و نگهداري تنبك و دايره و فلوت چه صورت دارد؟
مقام معظم رهبري (دامت بركاته): خريد و فروش آلات مختص حرام جايز نيست.
آيت الله العظمي فاضل لنكراني (قدّس سره): استعمال و نگهداري آلات مختصه ي لهو و لعب حرام است.
آيت الله العظمي بهجت (دامت بركاته): جايز نيست.
آيت الله العظمي تبريزي (قدّس سره): خريد و فروش و استعمال آلات لهو جايز نيست.
آيت الله العظمي مكارم شيرازي (دامت بركاته): با توجه به اين كه بيشترين استفاده از اين وسايل در حال حاضر استفاده حرام است خريد و فروش و نگهداري آنها جايز نيست.
آيت الله العظمي صافي گلپايگاني (دامت بركاته): جايز نيست. (112)
سؤال 9: مصرف بيت المال و در اختيار نهادن امكانات عمومي براي ساخت فيلمهاي انحرافي اجراي تئاترهاي ضد اخلاقي و كنسرتهاي موسيقي چه صورت دارد؟
آيت الله العظمي فاضل لنكراني (قدّس سره): جايز نيست.
آيت الله العظمي مكارم شيرازي (دامت بركاته): جايز نيست
آيت الله العظمي بهجت (دامت بركاته): جايز نيست.
آيت الله العظمي صافي گلپايگاني (دامت بركاته): واضح است كه جايز نيست و نياز به سؤال ندارد و از گناهان كبيره است.
آيت الله العظمي تبريزي (قدّس سره): ظاهر سؤال شما اينست كه جواب را مي دانيد و در اين صورت چه نياز به بيان است.
آيت الله العظمي سيستاني (دامت بركاته): بر فرض ثبوت اين اوصاف @لهوب بودن موسيقي جايز نيست. (113)
سؤال 10: گوش دادن به موسيقي غم انگيز چه حكمي دارد؟
همه مراجع: در موسيقي حرام تفاوتي بين شاد و غم انگيز بودن آن نيست و گوش دادن به هر دو حرام است.
(114)
سؤال 11: اگر گوش دادن به موزيك باعث نيرو گرفتن و علاقه پيدا كردن به كار باشد حكمش چيست؟
همه مراجع: اگر از نوع موسيقي حرام باشد گوش دادن به آن جايز نيست. هر چند باعث علاقه پيدا كردن به كار شود. (115)
سؤال 12: آيا استماع موسيقي و يا غنا به قصد تفريح، تفنن و گذراندن اوقات فراغت اشكال دارد؟
همه مراجع: اگر از نوع موسيقي حرام باشد گوش دادن به آن جايز نيست. هر چند به منظور هدف ياد شده باشد.
(116)
سؤال 13: آيا گوش دادن به موسيقي، (حد و اندازه و زمان) مشخص دارد؟
براي مثال اگر كسي دو دقيقه به قطعه اي از موسيقي لهوي گوش دهد آيا مرتكب گناه شده است؟
همه مراجع: تفاوتي ميان موسيقي كوتاه مدت و بلند مدت نيست. (117)
سؤال 14: اگر موسيقي يك هنر مبتني بر اصول و قواعد علمي و تاريخيست آيا بهتر نيست فقيهان – كه نه جزء عرف محسوب مي شوند و نه كارشناس موسيقي هستند درباره ي مصداق موسيقي حكم ندهند؟
ترديدي نيست كه موسيقي، يك هنر و دانش به شمار مي آيد و داراي قواعد علمي و فرمول هاي پيچيده ايست و نيز تشخيص موضوع و مصاديق موسيقي حرام و حلال، بر عهده ي عرف و مكلف نهاده شده و وظيفه ي فقيهان تنها بيان و تبيين حكم است و به هيچ وجه نظر خاص فقهي آنان در اين زمينه (موضوعات) معتبر و حجت نيست؛ جز در مواردي كه موضوع از موضوعات شرعي باشد و يا شرع مقدس موضوع را با معيارهاي خاص خود پايه و صدور حاكم قرار داده باشد ولي با وجود آن اشاره به چند نكته در اين راستا بايسته است:
يكم:
بسياري از مصاديق موسيقي حرام، طوريست كه همه آن را درك مي كنند و مجتهد نيز به عنوان يك مكلف و فرد ( همانند ديگران) نظر عرفي خود را بيان مي كند و مصاديق موسيقي حرام و حلال را از يكديگر جدا مي سازد.
دوم:
با اندكي تأمل در رساله ها و استفتائات مراجع تقليد، روشن مي شود كه آنان به هيچ وجه پا به عرصه موضوع نگذاشته و در آن حكم صادر نكرده اند؛ بلكه تنها در حكم كلي موسيقي نظر خود را بيان نموده اند.
براي مثال وقتي از
آنان در باره ي برخي از آلات موسيقي (از قبيل پيانو، گيتار، سه تار و …) سؤال مي شود، در پاسخ مي گويند:
استفاده از آنها به طور لهوي و مناسب مجالس فساد و خوش گذراني حرام است و تشخيص آن بر عهده ي عرف است.
در برخي موارد نيز به طور صريح اظهار داشته اند كه تشخيص موسيقي حرام بر عهده ي عرف عام است؛ نه فقيه و يا كارشناس موسيقي. (118)
سوم:
شارع مقدس فهم و شناخت الفاظ و مفاهيمي را كه داراي حكم شرعي بوده، بر عهده ي عرف واگذار مرده و نظر تشخيص او را مورد تأييد خود قرار داده است (مگر در موارد خاص) (119) و ترديدي نيست كه عرف متدين و متشرع موسيقي لهوي را به خوبي مي شناسد؛ هر چند از اصول و قواعد علمي آن هيچ گونه اطلاعي نداشته باشد.
اين امر در بسياري از موضوعات صادق است؛ براي مثال قمار، قانون و قواعد علمي دارد و مؤمناني كه از اهل قمار نيستند و از قواعد آن بي خبرند، قمار بودن آن را به خوبي مي شناسند. بنا بر اين لازم نيست كه فقيه از قواعد دقيق و پيچيده علم موسيقي آگاهي داشته باشد تا بتواند فتوا صادر كند؛ بلكه همين اندازه براي او كافيست كه ديدگاه دين را به كليت خود بيان كند و تشخيص مصاديق و نمونه ها را به عرف مردم واگذار نمايد. افزون بر آنكه برخي از فقيهان از علم موسيقي و رموز و دقايق آن آگاهي داشته اند.
(120)
سؤال 16: امروزه موسيقي براي معالجه بعضي از بيماريهاي رواني (مانند افسردگي، اضطراب، مشكلات جنسي و سرد مزاجي زنان) به كار مي رود، حكم آن چيست؟
همه مراجع: اگر نظر پزشك متخصص و
امين بر اينست كه تنها راه معالجه و درمان آن، استفاده از موسيقي است، گوش دادن به آن مقداري كه درمان بيمار اقتضا مي كند، اشكال ندارد. (121)
تبصره: فرض فوق بسيار نادر است و خداوند متعال در كارهاي حرام – از جمله موسيقي ممنوع - شفا قرار نداده است و پاسخ ياد شده تنها هنگام ضرورت به كار مي آيد.
سؤال 17: حكم تشكيل نمايشگاه آلات موسيقي چيست؟
همه مراجع: حكم نگه داري آلات موسيقي را دارد.
سؤال18: طبق برنامه ريزيهاي اعلام شده بنا بر اينست كه خانه ها و هنرستانهاي موسيقي در شهرستانها تشكيل شود كه با عكس العمل مردم مواجه شده است.
نظر حضرت عالي درباره ي با رواج موسيقي چيست؟
مقام معظم رهبري (دامت بركاته): آموزش موسيقي و ترويج آن براي نوجوانان با اهداف نظام جمهوري اسلامي سازگار نيست.
آيت الله بهجت (دامت بركاته): موسيقي مطرب، شنيدن و تعليم و تعلم آن و مقارن آن حرام است.
آيت الله تبريزي (قدّس سره): موسيقي لهوي تعليم و تعلم و اجرت گرفتن براي آن حرام است و اينها مظاهر فساديست كه به خاطر مسامحه بعضي از متصديان شروع شده است.
آيت الله مكارم شيرازي (دامت بركاته): بدون شك تأسيس اين گونه مراكز موجب گسترش فساد است و جايز نيست. (122)
سؤال 19: در برخي مراكز دولتي و حقوقي كلاسهاي آموزش موسيقي و تئاتر براي دختران تشكيل شده و مربيان مرد آموزش را به عهده دارند آيا تشكيل چنين كلاسها و شركت دختران در اين كلاسها جايز است يا خير؟
مقام معظم رهبري (دامت بركاته): نگاه كردن به نامحرم و هر گونه كاري كه مستلزم حرام و موجب مفسده باشد حرام است.
آيت الله تبريزي (قدّس سره): موسيقي لهوي تعليم و تعلم و اجرت گرفتن براي آن حرام است و اينها مظاهر فساديست كه به خاطر مسامحه بعضي از متصديان شروع شده است.
آيت الله مظاهري (دامت بركاته): حرام است.
آيت الله صافي گلپايگاني (دامت بركاته): حرام است.
آيت الله مكارم شيرازي (دامت بركاته): جايز نيست. (123)
با توجه به آيات و رواياتي كه در بحث موسيقي گذشت روشن شد كه از نظر اسلام موسيقي مطرب جزء پليدترين كارها است، تا جايي كه شارع مقدس آن را در رديف شراب و مقدمه ي زنا و ساير گناهان قرار داده است از لحن شديد احاديث بر مي آيد كه انسان عاقل براي نجات از اين سم كشنده در جايي كه شك هم دارد اجتناب مي نمايد تا چه رسد مجالسي تحت عنوان موسيقي سنتي و اصيل ايراني و امثال اينها را بر پا نمايد و جوايزي از بيت المال مسلمين به مروجين موسيقي بدهد آيا در كشور ما مشكل مردم از جهت اقتصادي، اشتغال و بيكاري، تورم، ازدواج جوانان، فرهنگ ناب اسلامي و صدها امور ديگر حل شده تا به اين كارهاي باطل بپردازيم؟!
بر فرض كه همه مشكلات ما حل شده، مگر اسلام عزيز اجازه مي دهد اموال مردم صرف امور پوچ و بيهوده گردد، در
كجاي تاريخ معتبر اسلام داريم كه پيامبر اكرم صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم و يا حضرت علي عَلَيْهِ السَّلَام و ساير ائمه عَلَيْهمُالسَّلَام. العياذ بالله جلسه اي تحت عنوان موسيقي اصيل عربي و … تشكيل داده و مروجين موسيقي اعم از موسيقي حرام يا مشكوك را با بيت المال تقدير نامه و صوت و كف مورد تشويق قرار دهند.
و اينك به فتاواي اسلام شناسان واقعي كه همان علماء رباني و مراجع عظيم الشأن هستند توجه فرمائيد:
سؤال 20: متأسفانه برخي متصديان فرهنگي كشور، بعضي از نويسندگان طاغوتي را تشويق كرده و يا با برپايي جشنواره هاي موسيقي هدايايي را به عنوان تشويق به موسيقي دانان مي پردازند. آيا صرف بيت المال مسلمين در اين راستا و اهداي هدايا از بيت المال به اين گونه افراد جايز است و اساساً اين حركات در نظام اسلامي چه صورت دارد؟
مقام معظم رهبري (دامت بركاته): صرف بيت المال بايد طبق موازين قانوني و شرعي صورت پذيرد.
آيت الله تبريزي (قدّس سره): تشويق كساني كه موسيقي لهوي مي زنند حرام است و كسي كه اموال عمومي را صرف آنها مي كند ضامن است و نزد خداوند متعال مسؤول اعمالش مي باشد و بايد توجه كند و گر نه در آخرت مسؤول خواهد بود.
آيت الله صافي گلپايگاني (دامت بركاته): موسيقي متداول فعلي به تمام اقسامه حرام است و تعليم و تعلم و صرف بيت المال مسلمين در اين گونه امور حرام است و موجب اشتغال ذمه مسؤولين مربوطه است.
آيت الله مكارم شيرازي (دامت بركاته): تشويق كساني كه موسيقي مي نوازند جايز نيست.
آيت الله فاضل لنكراني (قدّس سره): مربوط به نظر مسؤولين است ولي به طور كلي اگر كار
حرامي صورت گيرد به هيچ وجه جايز نيست.
آيت الله مظاهري (دامت بركاته): حرام است و ضمان آور مي باشد.
(124)
سؤال 21: در برخي موارد مرثيه خواني و يا مداحي زنان در مجلس خودشان به گونه ايست كه صداي آنان با بلندگو به گوش مردان رهگذر مي رسد، آيا اين عمل جايز است؟
همه مراجع (به جز مكارم): اگر صداي آنان در معرض ريبه، تلذذ و تهييج شهوت باشد جايز نيست. (125)
آيت الله مكارم:
خير، جايز نيست. (126)
سؤال 22: حكم استماع صداي گريه زن نامحرم، چه حكمي دارد؟
همه مراجع: اگر باعث تهييج شهوت و مفسده نشود، اشكال ندارد. (127)
سؤال23: لبخند و خنديدن هنگام صحبت با مرد نامحرم چه حكمي دارد؟
همه مراجع: اگر خنده ي او طوري باشد كه باعث تهييج شهوت نامحرم شود، جايز نيست. (128)
سؤال: شنيدن صداي خنده زنان در مجلس فاميلي و غيره، چه حكمي دارد؟
همه مراجع: اگر شنيدن آن باعث تلذذ و ترس افتادن به گناه نباشد، اشكال ندارد. (129)
سؤال 24: از آنجايي كه اينجانب در رشته ي علوم و فنون كتابت و قرائت قرآن مجيد، در دانشگاه تحصيل مي كنم و قرائت صوت جزء درسهاي اصلي مي باشد، خواندن قرآن با صوت زيبا براي يادگيري در مقابل استاد مرد چگونه است؟
همه مراجع (به جز مكارم): اگر به صورت غنا نباشد و باعث تهييج شهوت شنونده نگردد و مفسده ي ديگري نيز نداشته باشد اشكال ندارد.
آيت الله مكارم:
جايز نيست. (130)
سؤال 25: گوش كردن به صداي زن كه به صورت شعر و دكلمه خوانده مي شود و گاهي با احساسات شاعرانه نيز همراه است چه حكمي دارد؟
همه مراجع (به جز صافي) اگر باعث تهييج شهوت و مفسده نشود، اشكال ندارد.
آيت الله صافي گلپايگاني: جايز نيست. (131)
سؤال 26: آيا زن مي تواند در برنامه هاي كودكان و امثال آن صداي خود را به لحن كودكان در بياورد و آواز بخواند؟
آيات عظام:
امام، بهجت، صافي، فاضل و مكارم:
خير خوانندگي زن (به هر شكلي كه باشد) جايز نيست و گوش دادن به آن نيز حرام است.
آيات عظام:
تبريزي، خامنه اي، سيستاني، نوري و وحيد:
اگر به صورت غنا نباشد و باعث تهييج شهوت شنونده نشود و مفسده اي بر آن مترتب نگردد اشكال ندارد و گوش دادن به آن نيز جايز است.
(132)
سؤال 27: همخواني زنان در سرودها، تواشيح چه حكمي دارد و آيا شنيدن آن جايز است؟
آيات عظام:
امام، تبريزي، خامنه اي، سيستاني، فاضل، نوري و وحيد:
اگر باعث تهييج شهوت و مفسده نگردد اشكال ندارد.
آيات عظام:
بهجت، صافي و مكارم:
اگر باعث مفسده شود، حرام است و بدون آن نيز بنا بر احتياط واجب جايز نيست. (133)
سؤال28: همخواني زنان و مردان در سرودها و تواشيح چه حكمي دارد؟
آيا شنيدن آن جايز است؟
آيات عظام:
امام، تبريزي، خامنه اي، سيستاني، فاضل، نوري و وحيد:
اگر به صورت غنا نباشد و باعث تهييج شهوت نشود و مفسده ي ديگري نداشته باشد، اشكال ندارد.
آيات عظام:
بهجت، صافي و مكارم:
اگر باعث مفسده شود حرام است و بدون آن نيز بنا بر احتياط واجب جايز نيست. (134)
سؤال 29: آيا آواز خواندن زن براي شوهرش جايز است؟
همه مراجع: اگر به صورت غنا باشد، جايز نيست. (135)
سؤال: در شب عروسي آواز زن را بر روي نوار يا سي دي ضبط مي كنند آيا بر زنان جايز است در روزهاي ديگر آن را گوش كنند؟
همه مراجع: خير، جواز استماع، آواز خواني زن، مختص به شب عروسيست و گوش دادن در غير اين شب جايز نيست. (136)
سؤال 30: آيا جايز است زن در شب عروسي (در مجلس زنان) غنا و آواز بخواند و عده اي برقص و زدن بر روي ميز و صندلي مشغول شوند؟ حكم چنين مجلسي از نظر شرع چيست (البته از آلات موسيقي استفاده نمي شود)؟
همه مراجع به جز تبريزي و خامنه اي: در فرض مذكور اشكال دارد.
آيت الله تبريزي: اگر مرد يا پسر مميز در مجلس زنانه حضور نداشته باشد و از موسيقي لهوي نيز استفاده نكنند، آواز زن در مجلس زنان و رقص زن براي زنان و زدن بر ميز و صندلي و مانند آن – كه از آلات موسيقي محسوب نمي شود – اشكال ندارد.
آيت الله خامنه اي: اگر كيفيت زدن به شيوه ي متداول در عروسي هاي سنتي باشد و لهو محسوب نشود و نيز رقص زن بر اي زنان، باعث تحريك شهوت و يا مفسده ي ديگر نگردد، اشكال ندارد. (137)
علماي علم فيزيولوژي دستگاه اعصاب انسان را به دو قسمت تقسيم كرده اند:
سلسله اعصاب ارتباطي و سلسله اعصاب نباتي.
سلسله اعصاب ارتباطي شامل ستون مركزي اعصاب از نخاع گرفته، نيمكره هاي مغز و نيز اعصاب محيطي مي باشد و سلسله اعصاب نباتي شامل سيستم سمپاتيك و پاراسماتيك مي باشد.
سيستم اعصاي سمپاتيك فقط از ابتداي ستون فقرات آغاز گرديده و دنباله ي آن به ساير اعضا پخش مي گردد. اما سلسله اعصاب پاراسماتيك از مغز و دماغ شروع شده و بعد از ستون فقرات گذشته به موازي سمپاتيك به تمام بدن تقسيم مي گردد. عمل سمپانيك عبارت است از تنگ كردن رگ ها، اتساع عضلات صاف، جلوگيري از ترشح، فشار خون و كار پاراسماتيك گشاد كردن رگ ها، انقباض عضلات صاف، ايجاد ترشح و تقليل فشار خون مي باشد.
پاراسماتيك پس
از اين كه از دماغ و مخ جدا شده همينكه به سمپاتيك، يعني همان اعصابي كه از ستون فقرات شروع مي شود مصادف شده از همان جا اين دو عصب به موازات يكديگر به تمام بدن دوش به دوش و همراه يكديگر حركت مي كنند و چون اعمال اين دو عصب مخالف يكديگر است تا هنگامي كه تحريكاتي از خارج بر آنها وارد نيايد و هر دو به موازات يكديگر كار مي كنند تعادل بدن را حفظ نموده و اين تعادل در صحت و سلامي روحي و جسمي انسان مدخليت تام دارد. ولي هر گاه يكي از اين دو تعادل و توازن خود را از دست داد آن گاه به نسبت عدم تعادل هر يك اختلال رواني و كالبدي (روحي و جسمي) براي شخص ايجاد مي نمايد
كار حساسه ي اعصاب سمپاتيك ايجاد امور فعاله بدن است از قبيل بيداري و جديت و فعاليت در كارها (كه در اصطلاح طب قديم، با صاحب آن را حرارتي مزاج و خون گرم مي نامند). ولي كار حساسه ي اعصاب پاراسماتيك درست مخالف سمپاتيك است يعني عمل آن ايجاد سستي، خواب، غفلت، سهو و نسيان، اندوه، حزن، بيهوشي، نزع و بالاخره مرگ است.
وقتي كه از خارج تحريكاني در درون اعصاب شروع مي شود اعصاب سمپاتيك يا پاراسماتيك به ميزان تحريكات خارجي تعادل خود را از دست داده پايين يا بالا مي روند، بديهيست به هر اندازه كه فاصله بين اين دو سيستم اعصاب ايجاد شود به همان اندازه نگراني هاي رواني، اغتشاشات فكري و خلاصه عدم تعادل روحي آغاز مي شود.
از جمله علل تحريكات خارجي كه عدم تعادل بين اعصاب سمپاتيك و پاراسماتيك ايجاد مي كند ارتعاشات موسيقي است، موسيقي وقتي
كه به آهنگ هاي نشاط انگيز يا نوارهاي حزن انگيز و مخصوصاً اگر با ارتعاشات عجيب و غريب موسيقي (سمفونيك) همراه گردد، به طور مسلم تعادل لازمي را كه بايستي بين دو دسته عصب «سمپاتيك و پاراسماتيك» وجود داشته باشد بر هم زده و در نتيجه اول حساس زندگي را اعم از هضم و جذب و
دفع و ترشحات و ضربات قلب و وضع فشار مايعات بدن از جمله خون و غيره را مختل ساخته و رفته رفته شخص را به گرفتاري ها و امراضي نزديك مي سازد كه طب جديد با تمام پيشرفت هاي حيرت انگيز خود اغلب موارد از مطالب آن عاجز مي ماند (138)
و در صفحه 6 مي نگارد:
امراض مختلف رواني، اغتشاشات فكري، عدم تعادل روحي، انواع و اقسام ديوانگي ها، وفور سكته هاي قلبي و مغزي كه در تمام دنيا روز به روز رو به فزوني است و فكر پزشكان بزرگ را به خود جلب نموده است، صدي نود پنج آنها نتيجه ي آثار همين تمدن شوم جديد است كه قسمت حساس آن تعميم موسيقي به وسيله راديو ها و ازدياد مجالس ساز و آواز و كنسرت مي باشد.
در اثر ايجاد سر و صداها، كنسرت ها، موسيقي هاي گوناگون و فيلم ها و كاباره ها و دانسينگهاست كه آمار ديوانگان و بيماران رواني را در تمام كشورها رو به ازدياد رفته و هر روز بر شماره تيمارستان هاي كشورهاي جهان مخصوصاً اروپا و آمريكا افزوده مي شود.
در صفحه 10 مي نويسد:
اي كاش بشر مي فهميد كه استعمارگران به منظور تسلط بر اعصاب و نيروي فكري ملت ها چگونه از راه موسيقي و الكل در تحذير و ضعف اعصاب و ايجاد اغتشاشات فكري و بيماريهاي رواني فعاليت مي كنند و اي كاش انسان عصر
اتم به خود مي آمد كه براي ساعتي كيف و عيش و نوش چگونه نيروهاي فعاله خويش را با دست خود در اختيار دشمنان خود گذاشته است.
پرفسور دانشگاه كلمبيا دكتر ولف آدلر ثابت كرد كه بهترين و دلكش ترين نواهاي موسيقي شوم ترين آثار را روي سلسله اعصاب انسان مي بخشد مخصوصاً ٌ اگر هوا گرم باشد اين تأثير مخرب خيلي بيشتر مي شود و در مناطق حاره چون عربستان و بعض نقاط ايران منتهاي سوء اثر را دارد.
دكتر آدلر رساله مفصلي در بيان زيان هاي موسيقي منتشر نموده و در آمريكا هزاران تن از مردم پيرو او شده و موسيقي را بر خود حرام نموده و لايحه مفصلي تهيه كرده و به مجلس سناي آمريكا تقديم داشتند كه براي نجات جامعه و جلوگيري از ضعف اعصاب كه يكي از بدبختي هاي دنياي متمدن امروزيست لازم است هر گونه كنسرت عمومي قدغن گردد. (139)
موسيقي با نواهاي حزن انگيز خود گاهي آن چنان تعادل بين اعصاب سمپاتيك و پاراسماتيك را از بين مي برد كه اصول زندگي حيوان يعني جذب، دفع، هضم، ترشحات و ضربان قلب، فشار خون مايعات ديگر را مختل ساخته و شخص را به امراض مختلفي نزديك مي كند.
آهنگ هاي شور انگيز موسيقي در اثر تحريك اعصاب نباتي گاهي آن چنان موجب اغتشاشات رواني شده كه شخص را وادار به فعاليت هاي بي موقع و خوشي هاي ناگهاني، خنده هاي بي جا گفتن سخنان مسخره آميز مي نمايد و در اثر ادامه ي اين عمل ممكن است كم كم شخص به مرض هايي كه نوعي از جنون است مبتلا گردد. (140)
در اثر فشار شديدي كه ارتعاشات و تحريكات خارجي موسيقي رواني روي اعصاب وارد مي كند، قدرت انديشه و فكر را از انسان مي گيرد.
زيرا قوه ي انديشه ي انسان در بين ارتعاشات موسيقي زنداني مي گردد و به تدريج منجر به اغتشاشات فكري و نگراني هاي روحي مي شود جايي كه موسيقي نيروي خِرد را فلج مي كند و آثار جنون براي چنين افرادي پيش مي آيد و اكنون به نمونه هايي از اين ديوانگي توجه فرماييد:
1 - مجله روشنفكر درباره ي يك كنسرت موسيقي مي نويسد:
… وقتي دخترها و پسرها آهنگ هاي تندرو، رعشه انگيزشان را مترنم مي سازند سالن به لرزه مي افتد، دختر ها جيغ مي كشند، به سر و گوش هم مشت مي كوبند، غش مي كنند، موهاي خود را چنگ چنگ مي سازند و پسرها از هوش مي روند. همه ي اينها در تأثير آهنگ هاي موسيقي در آنهاست (141)
2 - در جريان كنسرت پر شر و شور گروه موزيك (ولينك استونر) مردي از شدت هيجان برهنه شد و با حالت جنون آميز بر سر و كول انبوه خلايق به راه افتاد كه
توسط پليس دستگير شد (142)
3 - چندي پيش (براون) خواننده انگليسي ضمن اجرا ي برنامه اي در فستيوال موسيقي پوپ تمام لباس هايش را از تن بيرون آورد و در برابر جمعيَّتي بيش از 15000 نفر برنامه اجرا كرد. ابتدا پيراهنش را در آورد و چون تماشاگران به هيجان آمدند وي هنگام خواندن آواز به كلي لخت و عريان شد و به خواندن و رقصيدن پرداخت. در اين موقع افراد پليس خود را به صحنه رساندند و به خواننده عريان را دستگير كردند.
(143)
4 - در ملبورن 50000 ( پنجاه هزار) نفر بعد از گوش دادن به كنسرت موسيقي چنان آنها را به هيجان آورد ناگهان همه به هم ريختند و بدون جهت يكديگر را زخمي و مصدوم كردند تا پليس خود را رساند چند نفر به ضرب چاقو از پاي در آمدند و به چند دختر تجاوز شد و تعداد زيادي مجروح شدند. (144)
5 - در ايالت لتيل راك، خانم 64 ساله اي به نام نيكيام به جواني پيانو مي آموخت نغمات موسيقي چنان در روح جوان هيجان ايجاد كرد كه بدون دليل از جا برخاست و با 19 ضربه چاقو معلم موسيقي خود را از پاي در آورد. (145)
6 - در يك كنسرت موسيقي به دسته اي از جوانان براي اولين بار (هيستري (يك نوع بيماري روحي) دست داد. آنها پس از برنامه پيتلها به خيابان ها ريختند. اتومبيل ها را به آتش زدند، شيشه مغازه ها را شكستند و مغازه ها را غارت كردند و تعداد 315 نفر از آنها از فرط هيجان غش كرده و به بيمارستان انتقال داده شدند. (146)
از بسياري ار آيات قرآن كريم (147) و روايات ائمه
اطهار عَلَيْهمُالسَّلَام. استفاده مي شود كه اعمال خير بر وسعت رزق و طول عمر مي افزايد. ولي گناه و لهو و لعب بركت را از بين خواهد برد و از عمر انسان مي كاهد و چون موسيقي مطرب گناه محسوب مي شود و معمولاً مروجين موسيقي با وضع نا مناسب و عمر كوتاه از دنيا رفته اند.
هم اكنون اسم هاي برخي از آنها همراه با مدت عمرشان ذكر خواهد شد.
1 - مالي ران: استاد معروف موسيقي در حال خواندن آواز در سن 27 سالگي سكته كرد.
2 - پر گولوزي: نوازنده ايتاليايي در سن 26 سالگي
3 - بليني: نوازنده ايتاليايي در سن 34 سالگي
4 - موريس ژوبر: نوازنده فرانسوي در سن 40 سالگي
5 - شوسون: نوازنده فرانسوي در سن 30 سالگي
6 - نيكلا دوگريني: نوازنده فرانسوي در سن 32 سالگي
7 - ژاربيژه: نوازنده فرانسوي در سن 37 سالگي
8 - مندلس: نوازنده آلماني در سن 38 سالگي
9 - هوگو ولف: نوازنده آلماني در سن 43 سالگي
10 - ماكس رگر: نوازنده آلماني در سن 43 سالگي
11 - موزارت: نوازنده اتريشي در سن 35 سالگي
12 - شوبرت: نوازنده اتريشي در سن 31 سالگي
13 - لانر: نوازنده اتريشي در سن 42 سالگي
14 - حبيب سماعي: نوازنده ايراني در سن 45 سالگي (148)
كساني كه عمري به دنبال ترويج موسيقي بوده اند امروز از عمل خويش پشيمان شده اند.
بر همين اساس تقاضاي ممنوعيت آن را نموده اند.
مجله صبح در اين مورد مي نويسد:
«گروهي از والدين نوجوانان، ضمن طوماري از كنگره ي آمريكا خواستند تا موسيقي «راك» و «رپ» را غير قانوني اعلام كنند زيرا باعث از بين رفتن بچه هاي آنها مي شود.
يكي از افراد به شبكه ي بي بي سي گفت كه: پسر او تحت تأثير
يكي از آهنگ هاي (رپ) قرا ر گرفته كه خود كشي را تبليغ مي كند و يك پزشك نيز گفت كه گوش دادن به اين آهنگ ها باعث تضعيف حس شنوايي مي شود. (149)
فرانكو باتياتو يكي از خواننندگان مشهور ايتاليايي كه موسيقي (راك) را رها كرده است طي اظهار نظري در مورد موسيقي راك گفت:
انسان كافيست پيام هاي برخي گروه هاي راك را گوش دهد تا شيطان پرست شود. وي افزود:
بسياري از گروه هاي راك دچار نوعي تشنج رفتاري شده و پيام هاي شيطاني را در موسيقي خود وارد مي كنند.
در چهان امروز واقعيت ها با حماقت و بي كفايتي اعلام مي شود و لذا جوانان را بايد مطلع كرد.
او كه به عارف موسيقي ايتاليايي مشهور شده است در حال حاضر طرفداران زيادي دارد. باتيوتا تنها خواننده ي غربيست كه براي پاپ رهبر كليساي كاتوليك واتيكان آواز خوانده است.
(150)
رئيس انجمن شهر كوتابارو مركز ايالت كلانتان مالزي رقص و آواز را ممنوع كرد. ايشان گفت:
مقامات دولتي معتقدند:
رقص و آواز منجر به رفتارهاي غير اخلاقي مي شود. (151)
تحقيقاتي را كه يك محقق ژاپني پيرامون اين مسأله (ضررهاي موسيقي بر آب) نموده را بررسي مي نماييم. البته تحقيقات او وسيع است و ما فقط بخشي از تحقيقات و پژوهشهاي موسيقي آن را ك از مجله سروش جوان براي شما انتخاب شده، خدمت شما عزيزان ارائه مي نماييم.
اين تحقيقات پيرامون آب و اثرات مختلفي كه از اطراف خود مي گيرد مي باشد.
اين محقق ژاپني به نام ن ماسارو ايي موتو» ديد تازه اي نسبت به آب پيدا كرده كه اين چنين بيان مي كند:
آب براي ما انسانها پيام بسيار مهمي دارد، آب به ما مي گويد:
نگاه بسيار عميق تري به خود بيندازيم.
اگر در آيينه آب به خودمان نگاه كنيم پيامش را با شفافيت و وضوح شگفت انگيزي در خواهيم يافت. مي دانيم كه حيات بشر با كيفيت آب ارتباط مستقيم دارد. چه آبي كه درون بدن ماست و چه
آبي كه اطراف ما را احاطه نموده است.
«ايي موتو» يافته هاي خود را در كتاب بسيار مهمي منتشر كرده كه نتيجه ي پژوهش هاي وي در سطح بين المللي است.
آقاي ايي موتو با استفاده از مدارك مبتني بر واقعيات نشان مي دهد كه نيروهاي ارتعاش انسان مثل افكار، كلام، تصورات و موسيقي بر ساختار مولكولي آب اثر مي گذارد. توجه شما را به اين مطلب جلب مي كنم كه: بدن ما از هفتاد در صد آب تشكيل يافته و همين ميزان از سطح زمين را نيز تشكيل مي دهد. آب سرچشمه حيات در كره ماست كيفيت و سلامت آن براي هر يك از اشكال حيات بي اندازه مهم است.
بدن انسان شباهت زيادي به يك اسفنج دارد كه از تريلياردها حفره به نام سلول تشكيل شه كه مايعات را درخود نگه مي دارد. ارتباط كيفيت زندگي ما با كيفيت آب در بدنمان كاملاً مستقيم است.
آب مايعيست بسيار انعطاف پذير، شكل فيزيكي خود را با هر محيطي كه در آن قرار بگيرد وفق مي دهد، اما علاوه بر ظاهر فيزيكي شكل مولكولي آب هم تغيير مي كند.
انرژي يا ارتعاشات محيط باعث تغيير شكل مولكولي آب مي شود، از ايننظر آب نه تنها قابليت بازتاباندن محيط را دارد - آن هم به طرزي كه مي بينيم – بلكه محيط خود را در سطح مولكولي هم انعكاس مي دهد. آقاي «ايي موتو» با به كار گيري يك شيوه خاص عكس برداري، تغييرات مولكولي آب را براي ما قابل رؤيت نموده. او قطره هاي آب را منجمد مي كند، سپس آنها را در زير ميكروسكوپي كه زمينه تيره رنگ و قابليت عكسبرداري دارد، مورد مطالعه قرار مي دهد. كار او تنوع ساختاري مولكول آب و تاثير محيط
را بر روي آن به روشني نشان مي دهد. آقاي ايي موتو تصميم گرفت تأثير موسيقي را در شكل گيري بلورهاي آب مورد مطالعه قرار دهد. شيشه آب مقطر را بين دو بلندگو قرار داد و براي آن چند ساعت موسيقي پخش كرد، صبح روز بعد آب را منجمد نموده و از بلورها عكس گرفت؛ عكس ها تأثير بازتابهاي حيرت انگيز آب را مورد توجه او قرار داد، او وقتي موسيقي هوي متال - كه از موسيقي هاي پر ارتعاش است - براي آب پخش كرد و از بلورهاي آب عكس گرفت متوجه شد كه بلورهاي آب شكسته شده اند و شكل منظمي كه بلورهاي آب داشته از بين رفته و نابود شده است.
(152)
حال شما دقت بفرماييد بدن ما كه از 70 در صد آب تشكيل شده و در تمامي سلولهاي ما نيز وجود دارد، وقتي موسيقي هاي مبتذل و طرب آور با آن برخورد كند روي آنها چه تأثيرات مخرب و نابود كننده اي خواهد گذاشت؟ ديگر قضاوت و داوري را به عهده ي فكر باز و شكوفاي خودتان مي گذاريم كه انشاء الله با فهم و انديشه والاي خود تصميم زيبايي نسبت به اين دستور شرع مقدس اسلام بگيريد.
شعبي، كه از فقهاي اهل تسنن و از تابعين محسوب است و يكي از قاضيان خلفاي بني اميه بود، اسمش ابوعمرو عامر بن شراحيل كوفي است، وارد شد بر بُشر بن مروان كه والي عراق از طرف برادرش عبدالملك بن مروان (خليفه ي اموي) بود و نزد او كنيزي بود كه در دامنش عودي (كه از وسايل موسيقي است) داشت. هنگامي كه شعبي وارد شد دستور داد آن كنيز عودش را كنار گذاشت،
پس از آن شعبي به او گفت:
سزاوار نيست براي امير كه از بنده ي خودش شرم كند.
او هم جواب داد:
راست گفتي! سپس به آن كنيز گفت:
بياور آنچه نزد توست.
آن كنيز هم عودش را گرفت به نواختن و آوازه خواندن كرد. (153)
براي مامون (خليفه ي عباسي) گروهي از آوازه خوانان موسيقي بودند و در آنها جواني به نام سوسن بود كه زيبايي داشت. روزي آوازه اي مي خواند كه يكي از كنيزانش نظرش به او (سوسن) افتاد و با او در آويخت و بعداً هرگاه سوسن به آواز مي آمد، آن كنيز هم با سازَش به نواختن مشغول مي شد و هم آواز مي شد و هرگاه سوسن نبود، خود داري مي كرد، تا آنكه مامون او را تهديد كرد كه حقيقت را بگويد. جواب داد:
در پس پرده با او آشنا شدم و با او در آويختم. مامون كنيزك را به آن آوازه خوان بخشيد و گفت:
ديگر به من نزديك نشو. (154)
از ابي بصير است كه گفت:
من همسايه اي داشتم كه از اعوان سلطان جور بود و مالي به دست آورده بود و كنيزان مغنيه اي گرفته بود و پيوسته انجمني از جماعت اهل لهو و لعب و عيش و طرب آراسته و شراب مي خوردند و مغنيات براي او مي خواندند و به جهت مجاورت با او پيوسته من در اذيت و صدمه بودم از شنيدن اين منكرات، لاجرم چند دفعه به سوي او شكايت كردم، او مُرتَدِع نشد و بالاخره در اين باب اصرار و مبالغه ي بي حد كردم. جواب گفت مرا كه: اي مرد، من مردي هستم مبتلا و اسير شيطان و هوا و تو مردي هستي مُعافي (از اسارت شيطان رها)، پس اگر حال مرا عرضه داري خدمتِ صاحبت يعني حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلَام اميد مي رود كه خدا مرا از بند نفس و هوا نجات دهد.
ابوبصير گفت:
كلام اين مرد در من اثر كرد، پس صبر كردم تا گاهي كه از كوفه به مدينه
رفتم، چون شرفياب شدم خدمت امام عَلَيْهِ السَّلَام حال همسايه را براي آن جناب نقل كردم.
فرمود:
وقتي به كوفه برگشتي، او به ديدن تو مي آيد، پس به او بگو جعفر بن محمد مي گويد ترك كن آنچه را كه به جا مي آوري از منكرات الهي، تا من ضامن شوم از براي تو بر خدا بهشت را. پس چون به كوفه مراجعه كردم مردم به ديدن من آمدند، آن مرد نيز به ديدن من آمد، چون خواست برود، من او را نگاه داشتم تا آنكه منزلم از واردين خالي شد، پس او را گفتم كه: اي مرد، همانا حال تو را به جناب صادق عَلَيْهِ السَّلَام عرض كردم، فرمود:
كه او را سلام برسان و بگو ترك كند آن حال خود را و من ضامن مي شوم بهشت را براي او. آن مرد از شنيدن اين كلمات گريست و گفت:
تو را به خدا سوگند كه جعفر بن محمد عليهما السلام چنين گفت؟ من قسم ياد كردم كه چنين فرمود.
گفت:
همين بس است مرا، اين بگفت و برفت. پس از چند روزي كه گذشت نزد من فرستاد و مرا نزد خود طلبيد، چون در خانه ي او رفتم ديدم برهنه در پشت در است و مي گويد:
اي ابوبصير، آنچه در منزل خود از اموال داشتم بيرون كردم و الآن برهنه و عريانم چنانكه مشاهده مي كني. چون حال آن مرد را ديدم نزد برادران ديني خود رفتم و از براي او لباس جمع كردم و او را به آن پوشاندم. چند روزي نگذشت كه باز به سوي من فرستاد كه من عليل شده ام، نزد من بيا. پس پيوسته به نزد او مي رفتم و مي آمدم و
او را معالجه مي كردم، تا وقتي كه مرگش در رسيد من بر بالين او نشسته بودم و او مشغول جان كندن بود كه ناگاه حالت غشي او را عارض شد، چون به هوش آمد گفت:
اي ابوبصير، صاحبت جعفر بن محمد عليهما السلام وفا كرد براي من به آنچه وعده فرموده بود، اين بگفت و دنيا را وداع نمود.
پس از مردن او چون به سفر حج رفتم، همين كه به مدينه رسيدم و خواستم خدمت امام خود شرفياب شوم، درب خانه استيذان (اذن) خواستم و داخل شدم، چون داخل خانه شدم يك پايَم در دالان بود و يك پايم در صحنِ خانه كه حضرت صادق عَلَيْهِ السَّلَام از داخل اطلاق مرا صدا زد:
اي ابوبصير، ما وفا كرديم براي رفيقت آنچه را كه ضامن شده بوديم. (155)
در اينجا بد نيست داستان حكيم و فيلسوف مسلمان شيعي، معلم ثاني، شيخ ابونصر فارابي را كه در همه ي علوم، مجتهد و مبتكر و از جمله موسيقيدان نيز بوده بشنويد.
روزي در لباس ترك ها قبل از آنكه كسي او را شناسايي كند به مجلس سلطان سيف الدوله وارد شد و مجلس او محل اجتماع دانشمندان بود.
فارابي (156) از ميان جمعيَّت حاضرين عبور كرد تا به مسند خودِ سيف الدوله رسيد و با همان لغت و زبان ساختگي مخصوصي كه سيف الدوله با خواص درباريان سخنان خصوصي مي گفت سخن گفت، سپس از چنته ي خود يك عودي در آورد و تارهاي آن را منظم كرده و بنواخت كه از آن همه ي اهل مجلس به خنده در آمدند، سپس تارهاي آن را طور ديگري تنظيم كرد و بنواخت كه از آن همه ي اهل مجلس
به گريه در آمدند، سپس تارهاي آن را به شكل ديگر تنظيم كرد و بنواخت كه از آن همه ي اهل مجلس به خواب رفتند و در حال خواب مجلس را ترك كرد و از آنجا خارج شد.
(157)
در اين قضيه ملاحظه مي كنيد يك موسيقيدان موسيقي نواز در مجلس سلطان و حاكم بر ممالك اسلامي و جمعيَّتي از دانشمندان چگونه روحيه ي همه را تحت سيطره ي خويش در آورد و ساعتي آنها را به هر شكلي خواست ساخت و به هر عالمي از تخيلات مورد نظرش به حركت برد و غرق در آن نمود. اين نمونه ي از سازندگي عميق و موثر موسيقيست و ساير اقسام آن نيز به همين طريق و همگي جز به پرواز در آوردن روح در فضاي اوهام دروني چيز ديگري نيست.
آيا اين هنر عميق مؤثر نبايد مؤكَّداً و عميقاً تحريم شود؟
موضوع قدرت نمايي يك موسيقي نواز بر روحيه ي حاكمان و سلاطين و خلفاء و فرمانفرمايان ممالك، چيز كوچكي نيست، آنها با چيره شدن بر روحيه هاي آن حاكمانِ صاحب قدرت، بر سرنوشت ميليون ها انسان چيره خواهند شد و بالاتر از آن هنگامي كه وسايل انتقال صوت و امواج راديويي و تلويزيوني به دست آنها قرار گيرد و همچنين مردم عادت به اين نوع چيزها پيدا كنند.
شما در فعاليت هاي مطربان و موسيقي دانان در دربارهاي خلفاء و سلاطين كه برخي از داستان هاي آنها را ذكر نموديم تامل و دقت كنيد و اثر سوء آن را در سرنوشت ملت بيچاره فكر كنيد و بينديشيد كه آيا اين هنر مؤثر، مثبت، عميق بايد حرام باشد يا حلال؟ (158)
الف: اصفهان مي گويد:
يزيد بن عبدالملك معبر خواننده را احضار كرد.
معبر ترانه اي خواند كه خليفه را به طرب آورد و فرياد زد:
احسنت. پدر و مادرم فدايت.
دوباره معبر همان ترانه را تكرار كرد و يزيد نيز گفته خود را تكرار كرد. لحظاتي بعد يزيد از خود بي خود شد و به كنيزانش گفت:
هر كار من كردم شما هم بكنيد، سپس به دورخانه مي چرخيد و كنيزان نيز مي چرخيدند و چنين مي خواند:
اي خانه مرا بچرخان و اي زمان مرا آرام كن! اي معشوقه من مرا رها نكن و به خاطر خدا به من رحم كن و سوگندت را فراموش نكن.
يزيد آنقدر همانند كودكان به دور خانه گرديد، تا بي حال بر روي زمين افتاد. غلامان و كنيزان به سويش رفتند و او را به اندرون بردند. (159)
چقدر زشت و ناپسند است كه خليفه اي زمام امور را به دست دارد، در برابر خواننده اي اين گونه به گرد خانه بچرخد و كنيزان و حضار او را به باد سخره و استهزاء بگيرند.
ب: مورخين پيرامون يزيد بن وليد نيز نقل كرده اند:
هنگامي كه يزيد به خلافت رسيد نامه اي به والي خودش در مدينه نوشت و از او خواست كه خواننده اي به نام «عَطَرَّد» را نزد او بفرستد خود عَطَرَّد چنين مي گويد:
بر يزيد وارد شدم در حالي كه در برابرش ظرف زيبايي قرار داشت كه لبالب از شراب بود و مردي آن را در پيمانه مي كرد. به خدا سوگند همين كه به او سلام كردم گفت:
آيا تو عَطَرَّد هستي؟ گفتم:
آري اي اميرالمؤمنين.
گفت:
اي اباهارون (لقب عَطَرَّد) به ديدار تو علاقه مند بودم برايم بخوان.
برايش خواندم به خدا سوگند هنوز برنامه ام تمام نشده بود كه ردائش را در آورد و خود را درون تشت شراب انداخت و ن
قدر نوشيد كه عقلش زايل شد هنگامي كه بيرون آمد، همانند ديوانه اي شده بود كه عربده مي كشيد. من آن رداء را برداشتم و بيرون آمدم.
فرداي آن روز نيز يزيد مرا احضار كرد و من نيز برايش ترانه اي خواندم. يزيد نيز ردايش كه بر روي آن شيء همچون طلا مي درخشيد را به كناري افكند، سپس خود را درون تشت افكند و از روز گذشته بيشتر نوشيد و سپس همانند مرده اي مست در حالي كه فرياد مي كشيد بيرون آمد و به خواب رفت و من نيز جامه را برداشتم و بيرون آمدم. (160)
اين در حاليست كه در مجلس غناء، دلقكان و بازيگران نيز حاضر مي شدند و گويا اين افراد نيز در شكوه اين مجالس نقش به سزايي داشتند. يكي از اين افراد اشعث بود.
گفته اند:
وليد بن يزيد او را احضار كرد و به ا لباسي از پوست ميمون پوشاند و دُمي بر آن آويزان كرد و به او گفت:
برقص و بخوان. (161)
حضرت موسي بن جعفر عَلَيْهِ السَّلَام، در يكي از كوچه هاي بغداد مي گذشت از خانه اي آواي زنان آوازه خوان به گوشش رسيد حضرت كه با تعجب و تأسف از كنار ديوار مي گذشت كنيزكي ديد كه براي ريختن خاكروبه به كوچه آمد.
فرمود:
اي كنيزك اين خانه مال كيست؟
عرض كرد:
مال مردي از مشاهير اين شهر به نام بِشر است، فرمود او آزاد است يا بنده؟ عرض كرد:
آزاد است و بندگان زيادي دارد.
حضرت فرمود:
راست گفتي او آزاد است كه چنين به لهو و لعب آغشته شده و اگر او بنده بود هرگز در برابر مولاي خود چنين گستاخ نبود و مرتكب چنين گناه نمي شد.
امام از آن محل گذشت و كنيزك
به خانه برگشت و سؤال و جواب را با همان بيان به (بشر) در حالي كه بر سر بساط شراب نشسته بود گفت، اين بيان جالب و موعظه ي سودمند و منطق حكيمانه آن چنان در دل او اثر گذاشت و به طوري او را تكان داد كه بي اختيار از جاي جست و با پاي برهنه شتابان به كوچه آمد و به دنبال حضرت روان شد تا اين كه به حضرت رسيد و خود را به پاهاي مباركش انداخت و بوسه داد و سپس با چهره اي اشك آلود گفت:
آقا! تا اين دقيقه غافل بودم و در مقابل مولاي خود گستاخانه رفتار مي كردم و مرتكب گناه بي شماري شدم ولي با آن بياني كه به كنيزك فرموديد تكان خوردم و دانستم كه در اشتباهم آيا توبه ي من قبول است؟
حضرت فرمود:
بلي اما به شرط اين كه از تمامي آلودگي ها پشيمان باشي و ديگر غمزه هاي گناه ديدگانت را خيره نكند و بهتر است آلات و وسايل لهو و لعب را به دور افكني، او چنين كرد و از زنان مغنيه و آوازه خوان گذشت و مسير شيطاني را عوض كرده و به راه رحماني قدم گذاشت و بالنتيجه به مقامات عاليه نائل آمد. (162)
1 - قرآن كريم
2 - گناهان كبيره
3 - عين الحيوة
4 - بهشت جوانان
5 - مكاسب محرمه شيخ انصاري
6 - وسائل الشيعه
7 - تفسير نمونه
8 - استفتائات مقام معظم رهبري
9 - استفتائات آيت الله فاضل لنكراني
10 - حق اليقين
11 - فقه الرضا عَلَيْهِ السَّلَام
12 - تفسير قمي
13 - مجمع البيان
14 - تفسير شبر
15 - جوان و موسيقي
16 - كافي
17 - تفسير نورالثقلين
18 - دعائم الاسلام
19 - مستدرك
الوسائل
20 - بحارالانوار
21 - فرهنگ عميد
22 - الدر المنثور
23 - تفسير قرطبي
24 - صحيفه ي نور
25 - روزنامه كيهان
26 - روزنامه جمهوري اسلامي
27 - تعليم و تربيت در اسلام
28 - فجر اسلام
29 - مجموعه آثار
30 - مباني فقهي و رواني موسيقي
31 - نظري به موسيقي
32 - اجوبة الاستفتائات
33 - مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع
34 - پرسشها و پاسخهاي دانشجويي
35 - العروة الوثقي
36 - استفتائات ميرزا جواد تبريزي
37 - استفتائات مكارم شيرازي
38 - ويژه نامه فرهنگ اسلام
39 - موسيقي از نظر دين و دانش
40 - مناظره دكتر و پير
41 - تأثير موسيقي بر روان و اعصاب
42 - موسيقي و غنا از ديدگاه اسلام
43 - المنجد
44 - المعجم الوجيز
45 - المعجم الوسيط
46 - تفسير شريف لاهيجي
47 - نيل الاوطار
48 - الغدير
49 - جامع احاديث شيعه
50 - تفسير عياشي
51 - تفسير جوامع الجامع
(1) اقرب الموارد ماده موسق ص 1252
(2) المعجم الوجيز ص 594
(3) المعجم الوسيط ص 891
(4) موسيقي و غنا از ديدگاه اسلام ص 26 - 27
(5) عين الحيوة ج1 ص 418
(6) گناهان كبيره ج1 ص 265 - 266
(7) مكاسب محرمه شيخ انصاري رحمة الله عليه بحث غناء
(8) عين الحيوة ج1 ص 418
(9) همان ص 418
(10) گناهان كبيره ج1 ص 265 - 266
(11) عين الحيوة ج1 ص 418
(12) گناهان كبيره ج1 ص 265 - 266
(13) مكاسب محرمه ج 1 ص 210، بهشت جوانان ص 343
(14) نظري به موسيقي ج 1 ص 206
(15) جوامع الجامع ج 2 ص 292
(16) گناهان كبيره ج 1 ص 265
(17) همان ص 272
(18) استفتائات مقام معظم رهبري ص 348، س 1130
(19) استفتائات آيت الله فاضل لنكراني ج 1 ص 285، س 1006
(20)
همان ص 285 س 1005
(21) مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد ج 1 ص 65 - 66
(22) جامع المسائل، مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد ج1 ص 47 - 48
(23) وسائل الشيعه كتاب تجارت باب 27
(24) مانند روايت ابي بصير از امام صادق عَلَيْهِ السَّلَام:
«رَجِّعْ بِالْقُرْآنِ صَوْتَكَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ الصَّوْتَ الْحَسَنَ» و مانند مرسله ي ابن ابي عمير: «إِنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ بِالْحُزْنِ فَاقْرَءُوهُ بِالْحُزْن». (مستند كتاب شهادات ص 465) (گناهان كبيره ج1 ص273)
(25) تفسير نمونه ج 17 ص 19 - 27
(26) گناهان كبيره ج 1 ص 272
(27) جوان و موسيقي ص 64 - 65 به نقل از داستان هاي عبرت انگيز از مجازات گناهكاران ص 196
(28) گناهان كبيره ج 1 ص 273
(29) يكي از آلات موسيقيست شبيه سه تار كه داراي دسته اي دراز و كاسه اي كوچك مي باشد.
فرهنگ عميد ص 417
(30) كافي ج 6 ص 431
لَمَّا مَاتَ آدَمُ عَلَيْهِ السَّلَام وَ شَمِتَ بِهِ إِبْلِيسُ وَ قَابِيلُ، فَاجْتَمَعَا فِي الْأَرْضِ، فَجَعَلَ إِبْلِيسُ وَ قَابِيلُ الْمَعَازِفَ وَ الْمَلَاهِيَ شَمَاتَةً بِآدَمَ عَلَيْهِ السَّلَام، فَكُلُّ مَا كَانَ فِي الْأَرْضِ مِنْ هذَا الضَّرْبِ الَّذِي يَتَلَذَّذُ بِهِ النَّاسُ، فَإِنَّمَا هُوَ مِنْ ذَاكَ».
(31) تفسير عياشي ج 1 ص 40، ذيل آيه ي 35 سوره بقره، بحار الانوار ج 6 ص 33 و وسايل الشيعه ج 17 ص 310.
كَانَ إِبْلِيسُ أَوَّلَ مَنْ نَاحَ وَ أَوَّلَ مَنْ تَغَنَّي وَ أَوَّلَ مَنْ حَدَا قَالَ لَمَّا أَكَلَ آدَمُ مِنَ الشَّجَرَةِ تَغَنَّي فَلَمَّا أُهْبِطَ حَدَا بِهِ فَلَمَّا اسْتَقَرَّ عَلَي الْأَرْضِ نَاحَ فَأَذْكَرَهُ مَا فِي الْجَنَّةِ
(32) فخر اسلام ص 177
(33) مجموعه آثار ج 14 ص 365
(34) حج / 30
(35) كافي ج 6 ص 431
عن
ابي بصير قال:
سألت اباعبدالله عَلَيْهِ السَّلَام عن قول الله عز و جل: «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثان و اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور» قال:
الغناء.
(36) تفسير نورالثقلين ج3 ص 496، وسايل الشيعه ج 12 ص 225
عن ابي عبدالله عَلَيْهِ السَّلَام قال في قول الله عز و جل: «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثان و اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور» قال:
الرجس من الاوثان الشطرنج و قول الزور الغناء.
(37) فرقان / 72
(38) فرقان / 72
(39) كافي ج 6 ص 431، الميزان ج 15 ص 265، دعائم الاسلام ج 2 ص 208 ح 764 به نقل از مستدرك الوسائل ج 13 ص 213 باب 78 ح 6.
عن ابي عبدالله عَلَيْهِ السَّلَام قال في قوله عز و جل: «و الذين لا يشهدون الزور» قال:
الغناء.
(40) تفسير قمي ج 2 ص 117
(41) نورالثقلين ج 4 ص 41، «و لا يشهدون الزور» اي مجالس الفساق و لا يحصرون الباطل …
(42) تفسر شريف لاهيجي ج 3 ص 353
(43) لقمان / 6 و 7
(44) كافي ج 6 ص 431، عن ابي جعفر عَلَيْهِ السَّلَام قال:
سمعته يقول:
الغناء مما وعدالله عز و جل عليه النار و تلا هذه الآيه: «و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله به غير علم و يتخذها هزواً اولئك لهم عذاب مهين».
(45) كافي ج 6 ص 433، ابا عبدالله عَلَيْهِ السَّلَام، يقول الغناء مجلس بان ينظر الله الي اهله و هو مما قال الله عز و جل: «و من الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله».
(46) اسراء / 38
(47) كافي ج 6 ص 432 و مستدرك الوسايل ج13 ص 221
(48) گناهان كبيره ج 1 ص 267
(49) حق اليقين ص 565
(50) لقمان / 6
(51) فقه
الرضا عَلَيْهِ السَّلَام ص 38 به نقل از مستدرك ج 13 ص 213 باب 78 ح 9 ط بيروت
(52) تفسير قمي ج 2 ص 161
(53) مجمع البيان ج 8 ص 313
(54) تفسير شبر ص 391 ط بيروت.
(55) مؤمنون / 3
(56) تفسير نورالثقلين ج 3 ص 539، بحارالانوار ج 76 ص 24، سوره مؤمنون / 3
(57) نجم / 59 - 61
(58) موسيقي و غنا از ديدگاه اسلام ص 122 به نقل از البشائر ج 3 ص 454
(59) الغدير ج 8 ص 68
(60) مستدرك الوسائل ج 13 ص 219 چ جديد و چ قديم ج 2 ص 458، نيل الاوصار ج 8 ص 262، درالمنثور ج 2 ص 323.
(61) كافي ج 6 ص 433، «بيت الغناء لا تومن فيه الفجيعه و لا تجاب فيه الدعوه و لا يدخله الملك».
(62) كافي ج 6 ص 434، «ضرب الله العيدان ينبت النفاق في القلب كما ينبت الماء الخضراء».
(63) الدر المنثور ج 5 ص 308، مستدرك الوسائل ج 2 ص 457 چ قديم، ج 13 ص 214 چ جديد، بحارالانوار ج 73 ص 247
(64) همان 5 ص 308، «… اياكم و العناد فانه ينقص الحياء و يزيد في الشهوه و يهدم المروه و انه لينوب عن الخمر و يغفل ما يفعل لسكر فان كنتم لا بد فاعلين فجنبوه النساء، فان الغناء داعيه الزناء.»
(65) غنا و موسيقي از ديدگاه سلام ص 141
(66) كافي ج 6 ص 432، «من انعم الله عليه بنعمه فجاء عند تلك النعمه بمزمار فقد كفرها و من اصيب بمصيبه فجاء عندك تلك المصيبه بنائحه فقد كفرها»
(67) كافي ج 6 ص 432، «ان الشيطان يقال له: القفندر اذا ضرب
في منزل رجل اربعين يوماً بالبربط و دخل عليه الرجال وضع ذلك الشيطان كل عضو علي مثله من صاحب البيت ثم نفخ فلا يغار بعدها حتي تؤتي نساء ه فلا يغار».
(68) مستدرك الوسائل ج 13 ص 218، «لا تدخل الملائكه بيتاً فيه خمرٌ او طنبور او نرد و لا تستجاب دعاء وهم و ترفع عنهم البركه».
(69) مستدرك الوسائل ج 13 ص 219 چ جديد و چ قديم ج 2 ص 459، تفسير قرطبي ج 14 ص 54، «يحشر صاحب الطنبور يوم القيامه و هو اسود الوجه و بيده طنبور من نار و فوق رأسه سبعون الف ملك بيد كل ملك مقمعه يضربون راسه و وجهه و يحشر صاحب الغنا من قبره اعمي و اخرس و ابكم و يحشر الزاني مثل ذلك و صاحب المزمار مثل ذلك و صاحب الدف مثل ذلك».
(70) نظري به موسيقي ج 2 ص 324، به نقل از درالمنثور ج 2 ص 324
(71) گناهان كبيره ج 1 ص 259، «انما حرم الله الصناعه التي هي حرام كلها التي جيء منها الفساد محضاً نظير البربط و المزامير و الشطرنج و كل ملهوبه الصلبان و الاصنام و ما اشبه ذلك الي ان قال عَلَيْهِ السَّلَام فحرام تعليمه و العمل به و اخذ الاجره عيله و جميع التقلب فيه من وجوه الحركات»
(72) مجمع البيان ج 8 ص 313، «لا يحل تعليم المغنيات و لا بيعهن و اثمانهن حرام و قد نزل تصديق ذلك في كتاب الله «و من الناس من يشتري لهو الحديث …»
(73) كافي ج 6 ص 434، «من نزه نفسه عن الغناء فان في الجنه شجره يأمرالله عز و جل الرياح ان تحركها
لها صوتاً لم يسمع بمثله و من لم يتنزه عنه لم يسمعه».
(74) جوان و موسيقي ص 20 و 21 به نقل از مهدي منتظر ص 145
(75) جوان و موسيقي ص 22 به نقل از المخازن ج 1 ص 311، جامع احاديث شيعه ج 22 ص 248 ح 31991
(76) صحيفه ي نور ج 8 ص 197 تا 201
(77) همان ج 9 ص 155
(78) همان ج 12 ص 180
(79) ديدار با جوانان در دومين روز دهه فجر سال 77، روزنامه جمهوري اسلامي يك شنبه 18 بهمن 77
(80) روزنامه كيهان 8 / 12 / 1379
(81) تعليم و تربيت در اسلام ص 70 تا ص 73
(82) مباني فقهي و رواني موسيقي صص 20 - 30
(83) بي نظمي در اين دو اعضا مشكلات زير را به همراه دارد:
1 - اضطراب گوناگون
2 - عصبانيت
3 - سستي
4 - بي ارادگي
5 - سر گيجه
6 - صُراع
7 - ماليخوليا
8 - نفخ معده
9 - تحريكات قلبي
10 - تپش قلب
11 - بي نظمي
12 - آنژين صدري
13 - انقباضات عروقي
14 - اختلالات غدد ترشح داخلي و خصوصاً تخمدان و تيروييد 15 - اسپاسم لوله گوارشي 16 - آسم (تنگي نفس) 17 - نزله ي انقباضي و … تأثير موسيقي بر روان و اعصاب، ص 38
(84) هنري باروك مي گويد:
نوعي بيماري رواني است كه شخص بيمار گاهي مي خندد و بعضي از اوقات از خود ترشرويي نشان مي دهد و گاهي گرفته و غمگين است.
(85) نوعي مرض روحيست كه شخص ادعاهاي بي مورد كرده و خود را شريفتر وبالاتر از همه مي داند.
(86) يك نوغ بيماري رواني است كه مورد بحث وتوجه روانكاوان است اين بيماري شدت آن گاهي به جايي مي رسد كه طرف، خود را براي
هلاكت خود قيام كرده، خويش را به آب و آتش مي اندازد، مسموم مي كند، خود را به زير اتومبيل معشوق رها مي كند و اين بيماري گاهي شخص را به تيمارستان مي كشاند. تأثير موسيقي بر روان و اعصاب، ص 96
(87) مباني فقهي و رواني موسيقي، ص 33
(88) نظري به موسيقي ج1 ص 131
(89) همان ج 1 ص 133
(90) همان ج1 ص 134
(91) همان ج 1 ص 134 - 135 مراجعه شود به: سنن بيهقي ج1 ص 223، نقد العلم و العلماء ابن جوزي ص 250، تفسير زمخشري ج 2 ص 411، تفسير قرطبي ج 14 ص 52، ارشاد الساري ج 9 ص 164، درالمنثور ج5 ص 151، كنزالعمال ج 7 ص 333، تفسير الخازن ج3 ص 46، تفسير شوكاني ج 4 ص 228، نيل الاوطار ج8 ص 264، تفسير آلوسي ج 21 ص 67 - 68، الغدير ج 8 ص 67 - 74
(92) موسيقي از نظر دين و دانش، بهشت جوانان، ص 355 - 356
(93) موسيقي از نظر دين و دانش، ص 30
برادران و خواهران عزيز جهت اطلاع در مورد موسيقي غير از كتببي كه در پاورقي اسامي آنها ذكر شده به اين كتاب ها هم مراجعه فرماييد:
1 - راز كاميابي مردان بزرگ
2 - تاريخ موسيقي نويسنده لرست دلين
3 - تاريخ موسيقي سعدي حسني
4 - مناظره دكتر و پير
5 - بناهاي اجتماعي قرن ها
6 - گناهان كبيره
7 - انديشه ها و اندرزها
(94) موسيقي از نظر دين و دانش، ص 31
(95) همان
(96) تأثير موسيقي ير روان و اعصاب، ص 133ومناظره دكتر و پير، ص 452
(97) تأثير موسيقي بر روان و اعصاب، ص 134
(98) همان، ص134و مناظره دكتر و پير، ص 452
- 453وموسيقي از نظر دين و دانش، ص 52
(99) همان، ص 135
(100) موسيقي از نظر دين و دانش، ص 47
(101) همان (مي خواهد قانون وراثت را هم ثابت كنند)
(102) همان، صفحه 52
(103) مناظره دكتر ويپر، ص 447
(104) اجوبة الاستفتائات ج 2 ص 42
(105) مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع ج 3 ص 79 - 80
(106) مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع ج 3 ص 77 - 78
(107) مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد ج 3 ص 83 - 85
(108) مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد ج 2 ص 59 - 60
(109) اجوبة الاستفتائات ج 2 ص 25
(110) مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد ج 3 ص 95 - 96
(111) مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد ج 3 ص 91 - 92
(112) مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد ج 1 ص 71 - 72
(113) مسائل جديد از ديدگاه علماء و مراجع تقليد ج 4 ص 199 - 200
(114) پرسشها و پاسخهاي دانشجويي ص 47
(115) همان 47
(116) همان ص 47
(117) همان ص 48
(118) استفتائات ميرزا جواد تبريزي س 1059، استفتائات مكارم شيرازي ج 2 ص 695
(119) العروة الوثقي ج 1 (التقليد) م 67
(120) پرسشها و پاسخهاي دانشجويي ص 37 - 38
(121) پرسشها و پاسخهاي دانشجويي ص 54
(122) بهشت جوانان ص 370، فرهنگ اسلام 20 / 1 / 77، ويژه نامه فرهنگ اسلام بهار 1378
(123) بهشت جوانان ص 371، ويژه نامه فرهنگ اسلام بهار 78
(124) بهشت جوانان ص 372 به بعد
(125) پرسشها و پاسخهاي دانشجويي ص 69
(126) همان ص 70
(127) همان ص 70
(128) همان ص 70
(129)
همان ص 70
(130) پرسشها و پاسخهاي دانشجويي ص 71
(131) همان ص 71
(132) همان ص 72
(133) همان ص 72
(134) پرسشها و پاسخهاي دانشجويي ص 73
(135) همان ص 73
(136) همان ص 73
(137) همان ص 74
(138) گناهان كبيره، ج 1، ص 262 - 264 نقل از رساله ي تأثير موسيقي بر اعصاب، ص 3
(139) گناهان كبيره، ج 1، 264
(140) همان، ص 445 - بهشت جوانان ص 358
(141) بهشت جوانان ص 356 - تأثير موسيقي بر روان و اعصاب نقل از مجله روشنفكر ش 556 –ص 26
(142) بهشت جوانان، ص 359 - تأثير موسيقي بر روان و اعصاب نقل از مجله جوانان سال چهارم
(143) تأثير موسيقي بر روان و اعصاب نقل از مجله اميد ايران، ش 835، ص 25
(144) موسيقي از نظر دين و دانش، ص 20 – بهشت جوانان، ص 359
(145) بهشت جوانان، ص 360 - موسيقي از نظر دين و دانش، ص 20
(146) بهشت جوانان، ص 360 - تأثير موسيقي بر روان و اعصاب ص 83 نقل از مجله روشنفكر ش 790، ص 54
(147) سوره انعام /
6 - اعراف / 96 - هود ي 52 - عنكبوت / 40 - طلاق / 2و3و4 - نوح / 10و12
(148) بهشت چوانان، 361 - به نقل ار كتاب تأثير موسيقي بر اعصاب و روان – موسيقي از نظر دين و دانش - تاريخ موسيقي از سعدي حسني
(149) بهشت چوانان، ص 363 - به نقل از مجله صبح، ش 76، آذر 76، ص
9 - نشريه شلمچه ش 20 نيمه اول آذر 76
(150) روزنامه ي جمهوري اسلامي، 4 بهمن، سال 77
(151) مجله زن، 22 مهر سال 74 و 6 آبان 74، ص 7 –
بهشت جوانان، ص 364
(152) سروش جوان شماره 42، سال چهارم.
(153) نظري به موسيقي ج 1 ص 112 به نقل از عقد الفريد ج 6 ص 14
(154) نظري به موسيقي ج 1 ص 110 - 111 به نقل از عقدالفريد ج 6 ص 60
(155) نظري به موسيقي ج1 ص 119 - 120، به نقل از منتهي الآمال ج2 ص 89 - 90
(156) «قانون» كه يكي از آلات نوازندگي موسيقي است، مبتكرش فارابي مي باشد.
(157) الكني والالقاب ج 3 ص
2 - 3
(158) نظري به موسيقي ج1 ص 166 - 167
(159) الاغاني، لابي الفرج الاصفهاني ج 1 ص 68
(160) الاغاني ج 3 ص 307
(161) الاغاني ج 3 ص 307، از اوج تا فرود، نگاهي به جامعه ي اسلامي در عصر اموي نويسنده اسميه العظم، ترجمه: سيد مهدي عليزاده موسوي صص 103 - 107
(162) واعظ خانواده ص 23 - 24 به نقل از منتهي الآمال ج 2 ص 126