عنوان : امر به معروف در نهضت حسيني (ع)
پديدآورندگان : امام سوم حسين بن علي(ع)(توصيف گر)
عباس كوثري(پديدآور)
وضعيت نشر : قم: مؤسسه فرهنگي و اطلاع رساني تبيان، 1387
نوع : متن
جنس : مقاله
الكترونيكي
زبان : فارسي
توصيفگر : امر به معروف
قيام عاشورا
زائر در سفر معنوي زيارت به ديدار آمران به معروف و الگوهاي نهي از منكر ميرود و گامهاي بلند آنان در جهت پاسداري از ارزشها را يادآور ميشود. از اين مقال به نمونههايي از «معروفگرايي و «منكرستيزي از درسهاي «مكتب زيارت آشنا ميشويم.امام حسين(ع) در بيان هدف خودش از نهضت الهي و عظيم عاشورا از امر به معروف و نهي از منكر ياد ميكند و ميفرمايد: و انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر: من بدين هدف (از مدينه) بيرون آمدم كه امت جد خويش را اصلاح نمايم و تصميم دارم امر به معروف و نهي از منكر كنم.جهت معرفي امر به معروف و نهي از منكر به نمونههايي از آن اشاره ميكنيم.
1. امام صادق(ع) به يكي از شيعيان خود به نام «عذافر» فرمود: بلغني انك تعامل «ابا ايوب و «ابا الربيع فما حالك اذا نودي بك في اعوان الظلمة: به من اينگونه خبر رسيده كه با «ابي ايوب و «ابا الربيع همكاري ميكني! حالت چگونه خواهد بود اگر تو را در قيامت در رديف همكاران ظالمان صدا بزنند.چون «عذافر» چهره در هم كشيد.حضرت فرمود: من تو را به چيزي ترساندم كه خداوند مرا به او ترسانده است.ب. صفوان جمال از ياوران و اصحاب امام موسي بنجعفر(عليهماالسلام) شترهاي خويش را به هارون اجاره ميدهد و پس از اينكه خدمت حضرت ميرسد با اين كلمات مورد عتاب قرار ميگيرد كه «كل شيء منك حسن جميل ما خلا شيئا واحدا» همه كارهاي تو نيكوست مگر يكي از آنها. از حضرت ميپرسد: فدايت شوم، كداميك از كارها؟ امام ميفرمايد: كرايه دادن شترهايت به هارونالرشيد! عرضه ميدارد به خدا قسم كه من فقط آنها را براي رفتن او به مكه دادهام بدون اينكه حتي خودم به همراه او باشم. حضرت ميفرمايد: آيا دوست داري آنها تا هنگام پرداخت كرايه شترانت زنده بمانند؟ ميگويد: بلي! امام ميفرمايد: «من احب بقائهم فهو منهم و من كان منهم كان وروده علي النار» هر كس زنده بودن آنها را دوست بدارد از آنها خواهد بود و همراه آنها به آتش وارد خواهد شد. پس از فرمايش امام (ع) بود كه صفوان به بهانه اينكه پير شده است و توان اداره شتران خويش را ندارد تمامي آنها را فروخت.
نزد متوكل خليفه عباسي از امام علي النقي (ع) شكايت كردند كه قصد شورش عليه حكومت تو را دارد. از اين رو دستور داد شبانه امام (ع) را نزد او بياورند. متوكل چون امام را ديد احترام كرد و آن حضرت را در كنار خود نشاند، سپس جام شرابي را به امام تعارف كرد! حضرت سوگند ياد كرد كه گوشت و خون من با چنين چيزي آميخته نشده است، مرا معاف دار. او دست برداشت و گفت شعري بخوان. حضرت فرمود: من چندان از شعر بهرهاي ندارم. متوكل گفت: چارهاي از آن نيست. امام اشعاري خواند كه ترجمه آن چنين است: زمامداران جهانخوار و مقتدر بر قله كوهسارها شب را به روز درآوردند در حالي كه مردان نيرومند از آنان پاسداري ميكردند ولي قلهها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند. آنان پس از مدتها عزت از جايگاههاي امن به زير كشيده شدند و در گودالها و گورها جايشان دادند. چه منزل و آرامگاه ناپسندي! پس از آنكه به خاك سپرده شدند فريادگري فرياد برآورد كجاست آن دستبندها و تاجها و لباسهاي فاخر؟ كجاست آن چهرهاي در ناز و نعمت پرورش يافته كه به احترامشان پردهها ميآويختند؟ گور به جاي آن پاسخ دهد: اكنون كرمها بر سر خوردن آن چهرهها با هم ميستيزند. آنان مدت درازي در دنيا خوردند و آشاميدند ولي امروز آنان كه خورنده همه چيز بودند خود خوراك حشرات و كرمهاي گور شدهاند. چه خانههايي ساختند تا آنان را از گزند روزگار حفظ كنند ولي سرانجام پس از مدتي اين خانهها و خانوادهها را ترك گفته به خانه گور شتافتند. چه اموال و ذخايري انبار كردند ولي همه آنها را ترك گفته رفتند و آنها را براي دشمنان خود واگذاشتند خانهها و كاخهاي آباد آنان به ويرانه تبديل شد و ساكنان آنها به سوي گورهاي تاريك شتافتند.متوكل از شنيدن اين اشعار گريست به اندازهاي كه از اشك چشمش ريشش تر شد و جام شراب را بر زمين زد و بساط عياشي و هرزگياش برچيده شد.
اسحاق كندي كه از فلاسفه عراق به شمار ميآمد در زمان خود تاليف كتابي به نام «تناقضات قرآن را آغاز كرد. او مدتهاي زيادي در منزل نشسته و خود را به نوشتن آن كتاب مشغول ساخته بود. تا آنكه يكي از شاگردان او به خدمت حضرت امام حسن عسكري(ع) رسيد. حضرت به او فرمود: آيا در ميان شما مردي رشيد وجود ندارد كه استادتان كندي را از كارش باز داشته برگرداند. شاگرد گفت: ما شاگرد او هستيم و نميتوانيم به اشتباه او اعتراض كنيم.امام فرمود: اگر مطالبي به تو تفهيم شود ميتواني به او برساني؟ گفت: آري.امام فرمود: از اينجا كه برگشتي با او به لطف و مدارا رفتار كن و هنگامي كه كاملا با او انس گرفتي به او بگو مسالهاي به نظرم رسيده ميخواهم آن را از تو بپرسم و آن اين است كه: آيا ممكن است گوينده قرآن از گفتار خود، معنايي غير از آنچه تو گمان كردهاي اراده كرده باشد؟ او در پاسخ خواهد گفت: بلي ممكن است زيرا كه او مرد باهوشي است. پس به او بگو شما چه ميدانيد شايد گوينده قرآن معاني ديگري غير از آنچه تو براي آن حدس زدهاي اراده كرده باشد.شاگرد به نزد كندي رفت و طبق دستور امام سؤال را مطرح كرد. فيلسوف با كمال دقت به سؤال شاگرد گوش داد و گفت سؤال خود را تكرار كن. او سؤال را تكرار نمود. استاد فكري كرد و گفت: بلي امكان دارد كه چيزي در ذهن گوينده سخن باشد كه شنونده، خلاف آن را فهميده باشد.استاد كه سؤال فوق را دقيق يافت رو به شاگرد كرد و گفت: قسم ميدهم تو را كه بگويي اين سؤال را از كجا آموختي؟ شاگرد گفت: همين طور به ذهنم خطور كرد. كندي گفت: اين كلامي نيست كه از مانند تو صادر شود. به من بگو از كجا آن را ياد گرفتي؟ شاگرد گفت: امام حسن عسكري(ع) مرا به آن امر فرمود. كندي گفت: آري اين مطالب فقط بر قامت اين خاندان زيبندگي دارد. سپس دستور داد آتشي روشن كنند و تمام آنچه در اين باره تاليف كرده بود سوزانيد.در زيارتنامههاي معصومين (عليهم السلام) امر به معروف و نهي از منكر يكي از شاخصهاي اساسي و مهم زندگي آنها به شمار آمده است. چنانكه در زيارت جامعه آمده است «وامرتم بالمعروف و نهيتم عن المنكر و جاهدتم في الله حق جهاده حتي اعلنتم و بينتم فرائضه : امر به معروف و نهي از منكر نموديد و حق جهاد را در دين خدا بجا آورديد تا آنكه دعوت الهي را آشكار ساخته، واجباتش را بيان نموديد.نيز در زيارت امام حسين(ع) در حرم اميرالمؤمنين(ع) ميخوانيم: «و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر و تلوت الكتاب حق تلاوته : امر به معروف و نهي از منكر نمودي و قرآن را چنانكه شايسته است خواندي.اما آنچه در اين مساله اهميت ويژه دارد شناخت شيوههايي است كه معصومين (عليهم السلام) به منظور به كار بستن اين دو فريضه مهم يعني امر به معروف و نهي از منكر انجام ميدادند، كه باختصار به چند مورد آن اشاره ميكنيم.
زماني كه حضرت موسي به همراهي برادرش هارون ماموريت مييابد كه به سوي فرعون حركت كند و او را به توحيد فرا خواند شيوه و دستورالعمل الهي براي آنها اين گونه مقرر ميشود: «و قولا له قولا الينا لعله يتذكر او يخشي : با فرعون به نرمي سخن گوييد شايد به ياد خدا افتد و ترس خدا را پيشه كند.يكي از عوامل مهم موفقيت رسول گرامي اسلام نيز محبت و نرمخويي آن حضرت به شمار آمده است. قرآن كريم در اين زمينه ميفرمايد: «و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك : اگر تندخو و سختدل بودي مردم از گرد تو متفرق ميشدند.و درباره آن حضرت نقل شده است: به هنگامي كه يكي از كافران با تندي به آن بزرگوار پرخاش كرد اصحاب تصميم گرفتند با او به ستيز و نزاع برخيزند و حضرت آنها را نهي كرد و خود نسبت به آن مرد كافر محبت فراوان نمود و با خوشرويي از او استقبال كرد به حدي كه آن فرد تحت تاثير الطاف آن حضرت قرار گرفت و اسلام آورد. سپس حضرت رو به اصحاب خود فرمود: مثل من و شما همانند فردي است كه شترش سركش شده باشد و هر يك از مردم به آن شتر نهيبي زنند و آن شتر وحشيتر شود. اما صاحب شتر ميگويد من خود آشناترم، اجازه دهيد خودم او را رام ميكنم. و سپس صاحب آن او را رام ميكند. چنانكه ديديد كه اين فرد رام شد و اسلام را انتخاب نمود.نمونه دوم: فردي از اهل شام كه نسبت به اهل بيت عصمت و طهارت دشمني ديرينه داشت به مدينه ميآيد و به امام حسن و پدرش(عليهما السلام) اهانت ميكند. امام حسن (ع) با خوشرويي و كلمات ملاطفتآميز با او برخورد ميكند. شامي كه خود را در مقابل اقيانوسي از بزرگواري و فضيلت مشاهده ميكند، ميگويد: پيش از آنكه تو را ملاقات كنم تو و پدرت دشمنترين مردم نزد من بوديد و اكنون محبوبترين فرد نزد من هستيد. و بدين ترتيب در رديف دوستداران و معتقدان خاندان پيامبر قرار گرفت.نمونه چهارم: زهير بن قين از افرادي بود كه دوست نميداشت با امام حسين (ع) روبرو شود. همراهان او ميگويند ما جمعي بوديم كه به هنگام مراجعت از مكه وقتي در بين راه به امام حسين ميرسيديم از او كناره ميگرفتيم زيرا كه حركت به همراهي حضرت ناخوشايندمان بود. در يكي از منازل بين راه مجبور به ماندن در محلي شديم كه امام حسين (ع) نيز در آنجا بود. امام قاصدي را به سوي زهير روانه كرد و از او خواست كه با حضرت ملاقات كند. زهير به خدمت حضرت رفت و زماني نگذشت كه شاد و خرم با چهرهاي برافروخته برگشت و دستور داد كه خيمه او را نزديك سراپرده حضرت نصب كنند. بدين گونه بود كه با برخورد نيك امام حسين (ع) در رديف شهداي كربلا قرار گرفت.نمونه پنجم: وقتي كه مردي نصراني به امام باقر(ع) جسارت فراوان ميكند حضرت به او ميفرمايد: «ان كنت صدقت غفر الله لها و ان كنت كذبت غفر الله لك : اگر آنچه گفتي راست است خداوند از كرده مادر من درگذرد و اگر دروغ ميگويي خداي تو را بيامرزد. راوي اضافه ميكند: چون مرد نصراني اين بردباري و بزرگواري را كه از حوصله بشر بيرون است ديد و پشيمان شد و مسلماني اختيار كرد.
قرآن، كلام زيباي حق است و پيروان خويش را دعوت كرده است كه با مردم به نيكي سخن بگويند «و قولوا للناس حسنا» و از اينكه حتي به كافران دشنام داده شود نهي كرده است. چنانكه ميفرمايد: «و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم : به آنان كه غير خدا را ميخوانند دشنام ندهيد تا مبادا آنها از روي جهالت خدا را دشنام دهند.گويا اميرمؤمنان(ع) به هنگامي كه مشاهده ميكند يكي از اصحابش به سپاه معاويه دشنام ميدهد، ميفرمايد: «اني اكره ان تكونوا سبابين : من دوست ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد. و در يكي از نقلها آمده است كه به حجر بن عدي و عمرو بن حمق فرمود: «كرهت ان تكونوا لعانين شتامين،... و لكن لو وصفتم مساوي اعمالهم فقلتم من سيرتهم كذا و كذا و من اعمالهم كذا و كذا كان اصوب في القول . ناخوشايند است براي من كه شما را دشنامگر ببينم ولي اگر اعمال بد و سيره ناپسند آنها را بيان كنيد بهتر خواهد بود. آن دو گفتند: اي اميرمؤمنان، ما موعظهات را به جان و دل پذيراييم و خود را با آدابي كه به ما ميآموزي مؤدب خواهيم ساخت.به همين سبب بود كه امام صادق (ع) دوستي چندين ساله خويش را با فردي كه به غلام و خدمتگزارش فحش و ناسزا گفت، قطع نمود.
اساس دعوت پيامبران الهي را حكمت تشكيل ميدهد. آن بزرگواران به هنگام برخورد با كافران و ملحدان محكمترين استدلالها را بيان ميكردند نمونههايي از آن را قرآن كريم در داستان ابراهيم (ع) و برخورد آن حضرت با ستارهپرستان و معتقدان به الوهيت خورشيد و ماه بيان نموده است. و بر اين اساس است كه تعليم و آموزش حكمت يكي از فلسفههاي بعثت پيامبر خاتم صلي الله عليه و آله به شمار آمده است چنانكه در سوره جمعه ميخوانيم: «هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة : اوست خدايي كه ميان مردمان درس نياموخته پيغمبري از خود آنها برانگيخت تا بر آنان آيات وحي خدا را تلاوت كند و آنها را پاكيزه سازد و به آنها كتاب و حكمت آموزش دهد. و در پي همين هدف است كه پيامبر گرامي اسلام (ص) از سوي خداوند ماموريت مييابد كه: «ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة : مردم را به راه پروردگارت بر اساس حكمت و پندهاي نيك دعوت كن.تاريخ زندگي آن حضرت تجسم صفحات زريني از اينگونه رفتارهاست به طوري كه اين امر مورد اعتراف مخاطبان آن حضرت قرار ميگرفت و بر همين اساس به اسلام ميگرويدند. در يكي از نقلها آمده است هر موقع پيامبر اكرم متوجه ميشد كه شخصيتي از عرب وارد مكه شده است با او تماس ميگرفت و آيين خود را به وي عرضه ميداشت. روزي شنيد كه «سويد بن صامت وارد مكه شده است. فورا با او ملاقات نمود و حقايق نوراني آيين خود را براي او تشريح كرد. وي گفت شايد اين حقايق همان حكمت لقمان است كه البته من هم ميدانم. حضرت فرمود: گفتههاي لقمان نيكوست ولي آنچه خدا بر من نازل فرموده است بهتر و بالاتر است زيرا آن مشعل هدايت و نورافكن فروزاني است. سپس حضرت آياتي چند براي او خواند و وي نيز آيين اسلام را پذيرفت.اصولا احتجاجات و استدلالهاي معصومين (عليهم السلام) با مذاهب و مكاتب مختلف نمونه خوبي از برخوردهاي حكمتآميز ميباشد كه كتاب «احتجاج مرحوم طبرسي و كتابهايي از اين قبيل، آيينهاي از اين نوع برخوردهاست. اينكه امام رضا (ع) به (عالم آل محمد«ص ) لقب يافته است همين احتجاجات و برخوردهاي استدلالي و كلامي آن حضرت يا اديان و مكاتب گوناگون بوده است زيرا اين زمينه براي آن بزرگوار بيش از معصومين ديگر فراهم بوده است.در خاتمه به اعتراف يكي از منكران توحيد به نام ابن ابيالعوجاء كه درباره برخوردهاي حكمتآميز امام صادق (ع) ذكر نموده است ميپردازيم. مفضل در مقدمه كتاب خود (توحيد) ميگويد در يكي از روزها در مسجد پيامبر (ص) به ابن ابيالعوجاء برخوردم در حالي كه سخنان كفرآميزي بر زبان ميراند. از شدت خشم نتوانستم خودداري كنم و گفتم اي دشمن خدا، ملحد شدي و پروردگاري كه تو را به نيكوترين تركيب آفريده و از حالات گوناگون گذرانده انكار كردي...!ابن ابيالعوجاء گفت: اي مرد اگر تو از متكلماني با تو به روش آنان سخن بگويم. و اگر از ياران جعفر بن محمد صادق هستي او خود با ما چنين سخن نميگويد. او از سخنان ما بيش از آنچه تو شنيدي بارها شنيده ولي دشنام نداده است و در بحث بين ما و او از حد و ادب بيرون نرفته است. او بردبار و آرام و متين و خردمند است و هرگز خشم و سفاهت بر او چيره نميشود. سخنان و دلايل ما را ميشنود تا آنكه هر چه در دل داريم به زبان ميآوريم. گمان ميكنيم بر او پيروز شدهايم آنگاه با كمترين سخن دلايل ما را باطل ميسازد و با كوتاهترين كلام حجت را بر ما تمام ميكند چنان كه نميتوانيم پاسخ دهيم. اينك اگر تو از پيروان او هستي چنانكه شايسته اوست با ما سخن بگو. و بر اين مبناست كه در زيارتنامه معصومين (عليهم السلام) ميخوانيم:«و نصحتم له في السر و العلانية و دعوتم الي سبيله بالحكمة و الموعظة الحسنة و بذلتم انفسكم في مرضاته : به خاطر خدا مردم را در پنهان و آشكار نصيحت كرديد و به راه حق يا برهان و حكمت و پند و موعظه نيكو دعوت كرديد و در راه خشنودي خدا از جان خود گذشتيد.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».