امام مهدي عليه السلام و ميراث سلف صالح

مشخصات كتاب

سرشناسه : جلاليان حسن عنوان و نام پديدآور : امام مهدي عليه السلام و ميراث سلف صالح / حسن جلاليان ؛ با مقدمه صابري همداني

مشخصات نشر : تهران موعود عصر (عج 1388.

مشخصات ظاهري : 96 ص. 21 x 11 س م.

شابك : 8000 ريال 978-964-6968-85-1 : ؛ 6000ريال چاپ اول 964-6968-85-6

يادداشت : چاپ اول: زمستان 1384.

يادداشت : چاپ دوم: 1388.

يادداشت : كتابنامه به صورت زيرنويس

موضوع : محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم 255ق -

شناسه افزوده : صابري همداني احمد، 1302 - مقدمه نويس

رده بندي كنگره : BP51 ج 8‮الف 8

رده بندي ديويي : 297/959

شماره كتابشناسي ملي : م 84-40705

اشاره

بي ترديد هر يك از انبيا و اوليا آيات و معجزاتي داشته اند كه هم دليل صدق آنها و هم ياور آنها در رويارويي با دشمنانشان بوده است، اما نكته جالب توجه ايناست كه به اعتقاد ما همه اين آيات و معجزات و يادگارهاي انبياي پيشين اكنون در نزد آخرين حجت حق حضرت صاحب الامر (ع) است. چنانكه در زيارت آن حضرتمي خوانيم:السلام علي بقيه الله في بلاده و حجته علي عباده المنتهي إليه مواريث الأنبياء و لديه موجود اثار الأصفياء... [1] .سلام بر بقيه خدا در شهرهايش و حجت او بر بندگانش؛ همو كه مواريث پيامبران به او رسيده و آثار اصفيا در نزد او موجود است....در اين مقاله شما با برخي از اين يادگارها آشنا مي شويد.وجود مبارك امام عصر (ع) علاوه بر صحف انبياي الهي، علم انبيا و اسم اعظم، ودايع و آثار انبياي الهي را نيز به ارث برده است كه در اينجا با بهره گيري از رواياتمعصومين (ع) به برخي از اين

ودايع اشاره مي كنيم:

عصاي موسي (ع)

امام باقر (ع) فرمود:عصاي موسي از آن آدم (ع) بود كه به شعيب رسيد و سپس به موسي بن عمران رسيد، آن عصا نزد ماست و اندكي پيش نزدم بود؛ مانند وقتي كه از درختشجدا شده سبز است و چون از او سؤال شود جواب گويد و براي قائم ما (حضرت مهدي (ع)) آماده گشته است، او (حضرت مهدي) با آن، همان كار كه موسيمي كرد انجام دهد. آن عصا هراس آور است و ساخته هاي جادوگران را مي بلعد و به هر چه مأمور شود انجام دهد؛ چون حمله كند هر چه به نيرنگ ساخته اندمي بلعد و برايش دو شعبه باز شود كه يكي در زمين و ديگري در سقف باشد و ميان آنها (ميان دو فكش) چهل ذراع باشد و نيرنگ ساخته ها را با زبانش مي بلعد.(به طوري كه در زمان حضرت موسي (ع) سحر ساحران را بلعيد). [2] .امام صادق (ع) نيز فرمود:الواح موسي (ع) (تورات) و عصاي او نزد ماست و ما وارث پيامبرانيم. [3] .با توجه به اين روايت مي توان گفت: عصاي حضرت موسي (ع) و تورات دست به دست به حضرت صادق (ع) و پس بعد از ايشان هم دست به دست به سايرائمه رسيده است و اكنون نيز اين عصا در اختيار امام مهدي (ع) - كه خداوند ظهورش را نزديك گرداند - قرار دارد.عصاي حضرت موسي چندين معجزه داشته كه قرآن به آنها اشاره كرده است:1. مار شدن عصا هنگام مبعوث شدن حضرت موسي (ع) به پيامبري: در سوره قصص آيه 31 مي فرمايد:و أن ألق عصاك فلمّا رءاها تهتزّ كأنّها جانّ ولّي مدبراً و لم يعقّب يا موسي أقبل ولا تخف

إنّك من الأمنين.و ]فرمود:[ «عصاي خود را بيفكن» پس چون ديد آن مثل ماري مي جنبد، پشت كرد و برنگشت. «اي موسي، پيش آي و مترس كه تو در اماني».2. اژدها شدن عصا نزد فرعون: در سوره شعراء آيه 32 مي فرمايد:فألقي عصاه فإذا هي ثعبان مبين.پس عصاي خود بيفكند و به ناگاه آن اژدهايي نمايان شد.3. بلعيدن سحر ساحران توسط عصا: در سوره شعراء آيات 45 و 46 مي فرمايد:فألقي موسي عصاه فإذا هي تلقف ما يأفكون فألقي السّحره ساجدين.پس موسي عصايش را انداخت و به ناگاه هر چه را به دروغ برخاسته بودند بلعيد. در نتيجه، ساحران به حالت سجده درافتادند.4. زدن عصا به دريا و باز شدن راه براي نجات قوم بني اسراييل: در سوره شعراء آيه 63 مي فرمايد:فأوحينآ إلي موسي أن اضرب بعصاك البحر فانفلق فكان كلّ فرق كالطود العظيم.پس به موسي وحي كرديم: «با عصاي خود برين دريا بزن». تا از هم شكافت، و هر پاره اي همچون كوهي سترگ بود.5. زدن عصا به سنگ و بيرون آمدن دوازده چشمه آب براي اسباط بني اسراييل: در سوره بقره آيه 60 مي فرمايد:و إذ استسقي موسي لقومه فقلنا اضرب بعصاك الحجر فانفجرت منه اثنتا عشره عيناً....و هنگامي كه موسي براي قوم خود در پي آب برآمد، گفتيم: «با عصايت بر آن تخته سنگ بزن». پس دوازده چشمه از آن جوشيدن گرفت....اين عصا، در ابتدا متعلق به حضرت آدم (ع) بوده و سپس به حضرت شعيب (ع) رسيده و آنگاه كه موسي (ع) به خدمت حضرت شعيب (ع) درآمد آن عصا به اورسيد. در كتابهاي تاريخ انبيا براي اين عصا حوادث و وقايع گوناگوني نقل شده است.

سنگ حضرت موسي (ع)

قرآن كريم در دو

مورد از اين سنگ ياد كرده است؛ يكي آيه 60 سوره بقره - كه پيش از اين ذكر آن گذشت - و ديگري آيه 160 سوره اعراف كه مي فرمايد:و قطّعناهم اثنتي عشره أسباطاً أمماً و أوحينا إلي موسي إذ استسقاه قومه أن اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشره عيناً قد علم كلّ أناس مشربهم.و آنان را به دوازده عشيره كه هر يك امتي بودند تقسيم كرديم، و به موسي - وقتي قومش از او آب خواستند - وحي كرديم كه با عصايت بر آن تخته سنگ بزن.پس، از آن دوازده چشمه جوشيد. هر گروهي آبشخور خود را بشناخت.امام باقر (ع) درباره اين سنگ مي فرمايد:چون حضرت قائم در مكه قيام كند و خواهد كه متوجه كوفه شود مناديش فرياد كشد كه كسي خوردني و آشاميدني همراه خود برندارد و سنگ حضرتموسي (ع) كه به وزن يك بار شتر است با آن حضرت است. در هر منزلي كه فرود آيند، چشمه آبي از آن سنگ بجوشد كه گرسنه را سير و تشنه را سيراب كند وهمان سنگ توشه آنهاست تا هنگامي كه در نجف به پشت كوفه فرود آيند. [4] .در خصوص سنگ موسي (ع) ذكر چند نكته لازم است:الف) الف و لام «حجر» در اين آيه (بعصاك الحجر)، الف و لام معرفه است؛ يعني اين سنگ خاص و نه هر سنگي، لذا اين سنگ به عنوان يكي از ودايع نبوت بهدست امام عصر (ع) رسيده است و در هنگام ظهور و قيام حضرت مهدي (ع) اين سنگ به عنوان توشه بين راه ياران آن حضرت مورد استفاده قرار مي گيرد واحاديث مربوط مبين اين موضوع است.ب)

در زمان موسي (ع) چون قوم بني اسراييل دوازده سبط بودند، [5] و اين اسباط با هم اختلاف داشتند، دوازده چشمه از آن سنگ بيرون آمد تا هر گروهيچشمه آبي براي خود داشته باشند، اما در هنگام ظهور و قيام حضرت مهدي (ع) چون اختلاف و تفرقه اي بين ياران امام مهدي (ع) نيست، از آن سنگ فقط يكچشمه آب بيرون خواهد آمد و اين توضيح قسمت ديگر آيه است كه فرمود: «فانفجرت منه اثنتا عشره عيناً».سنگ حضرت موسي (ع) به عنوان يكي از ودايع نبوت دست به دست به وسيله اوصياي بعد از موسي (ع) به دست پيامبر اكرم (ص) رسيده و بعد از ايشان همبه دست امام الوصي، علي (ع)، تا حال حاضر كه نزد خاتم الاوصياء، مولانا المهدي (ع) است.

تابوت الشهاده (تابوت سكينه)

امام صادق (ع) فرمود:داستان سلاح در خاندان ما، داستان تابوت است در بني اسراييل؛ تابوت در هر خانداني از بني اسراييل كه پيدا مي گشت، نبوت به آنها داده مي شد، هر كس ازما هم كه سلاح به دستش رسد امامت به او داده مي شود. [6] .نام «تابوت سكينه» يك بار در سوره بقره، آيه 248 ذكر شده است كه مي فرمايد:و قال لهم نبيّهم إنّ آيه ملكه أن يأتيكم التّابوت فيه سكينه من ربّكم و بقيّه ممّا ترك آل موسي و آل هارون تحمله الملائكه إنّ في ذلك لأيه لّكم إن كنتم مؤمنين.و پيامبرشان گفت: دليل و نشانه بر پادشاهي او اين است كه تابوتي به سوي شما مي آيد كه در آن سكينه و آرامشي از ناحيه پروردگارتان وجود دارد و از آنچهرا كه آل موسي و آل هارون باقي گذاشته اند و آن تابوت به وسيله فرشتگان حمل مي شود، به

راستي در آن معجزه و دليل براي شماست چنانكه مؤمن باشيد.«تابوت سكينه» با نامهاي صندوق عهد، تابوت يهوديان، تابوت مقدس، صندوق تورات، تابوت بني اسرائيل و تابوت الشهاده ناميده شده است. كه اين نام اخير دردعاي «سمات» وارد شده است، آنجا كه مي فرمايد:و أسئلك اللّهمّ بمجدك الذي كلمّت به عبدك و رسولك موسي بن عمران، عليه السلام، في المقدّسين فوق إحساس الكروبين فوق غمائم النّور، فوق تابوتالشّهاده في عمود النّار و في طور سيناء و في جبل حوريث و.... [7] .تابوت سكينه، طبق نوشته ها، صندوقي بوده است كه الواح سنگي و احكام ده گانه (تورات) در آن قرار داشته بود و هر وقت قوم بني اسراييل حركت مي كرد،اين صندوق را با حرمت فراوان در ارابه اي نهاده و پيشاپيش خود روان مي داشتند و در جنگ نيز آن را پيشاپيش صفوف قرار مي دادند تا باعث ثبات قدم و آرامشلشكريان گردد. اين صندوق به فرمان حضرت موسي (ع) ساخته شده بود و علاوه بر آن الواح (دو لوح سنگي)، كاسه اي از «منّ»؛ يعني همان غذاي آسماني كهدر سوره اعراف، آيه 160 از آن ياد شده است، نيز در آن قرار داده بودند.تا اينكه فلسطينيها به يهوديان تاختند و بر آنها مسلط شدند و صندوق عهد را از ايشان گرفتند. بعد از آن حضرت داود (ع) جالوت، پادشاه فلسطينيها را كشت وصندوق را به يهوديان باز گرداند.تا زمان حضرت سليمان (ع) اين صندوق در معبد «قبهالرّمان» قرار داشت.گفتني است كه از قبهالرّمان نيز در دعاي سمات ياد شده است:و بمجدك الّذي ظهر لموسي بن عمران عليه السلام علي قبّهالرّمان و.... [8] .مطالب ديگري نيز در خصوص تابوت سكينه وارد شده است؛ از جمله در كتاب

قرب الإسناد حميري (ص164) حديثي از امام موسي بن جعفر (ع) نقل شده كهحضرت درباره تفسير «سكينه» در آيه «فيه سكينه من ربّكم...» فرمود:اين سكينه رايحه اي است بهشتي كه به شكل صورت انساني از صندوق خارج مي شد و آن صندوق هم اينك نزد ماست.و همين معنا نيز از حضرت رضا (ع) وارد شده است.تابوت الشهاده اكنون نزد امام مهدي (ع) است. پيامبر اكرم (ص) دراين باره مي فرمايد:صندوق مقدس از درياچه طبريه به دست وي (امام مهدي (ع)) آشكار مي شود و آن را آورده و در پيشگاه مقدس او در بيت المقدس قرار مي دهند و چون يهوديانآن را مشاهده مي نمايند به جز اندكي، بقيه آنان ايمان مي آورند. [9] .

پيراهن حضرت يوسف (ع)

مفضل بن عمر گويد، امام صادق (ع) به من فرمود:مي داني پيراهن يوسف (ع) چه بود؟ عرض كردم، نه فرمود: چون براي ابراهيم (ع) آتش افروختند، جبرئيل (ع) جامه اي از جامه هاي بهشت برايش آورد، او پوشيد وبا آن جامه گرما و سرما به ابراهيم زياني نمي رسانيد. چون مرگ ابراهيم رسيد، آن را در غلافي نهاد و به اسحاق آويخت و اسحاق آن را به يعقوب آويخت و چونيوسف (ع) متولد شد آن را به او آويخت و در بازوي او بود تا امرش به آنجا كه بايست رسيد (زمام حكومت مصر را به دست گرفت)؛ چون يوسف آن را در مصر ازغلاف بيرون آورد، يعقوب بوي خوش آن را دريافت و همين است كه گفت: «اگر نادانم نمي خوانيد من بوي يوسف را احساس مي كنم» [10] و آن همان پيراهني بودكه خدا از بهشت فرستاده بود. عرض كردم: قربانت گردم، آن پيراهن به چه كسي رسيد؟ فرمود: به اهلش رسيد

و هنگامي كه قائم ما (امام مهدي (ع)) ظهوركند، با او خواهد بود، سپس فرمود: هر پيغمبري كه دانش يا چيز ديگري را به ارث گذاشته به آل محمد (ص) رسيده است. [11] .همانطور كه در اين حديث طولاني آمده است، امام صادق (ع) حقيقت اين پيراهن را بيان فرموده كه از كجا آمده و در نهايت به دست اهل بيت (ع) رسيدهاست. و اين پيراهن از جمله مواريث انبيا (ع) به شمار مي آيد.همين يك حديث در توضيح پيراهن حضرت يوسف (ع) ما را كفايت مي كند. اين پيراهن نيز هم اكنون نزد حضرت حجهبن الحسن العسكري (ع) است.

طشت حضرت موسي (ع)، انگشتر حضرت سليمان (ع)، شمشير، پرچم و زره پيامبر اكرم (ص)

تعدادي ديگر از مواريث انبيا (ع) نيز هستند كه آنها هم هر كدام بنا بر حكمت و مصلحتي، در اختيار امام مهدي (ع)اند. براي روشن شدن مطلب به ذكر يك حديثمفصل اكتفا مي كنيم.بخشي از حديثي كه از امام صادق (ع) در اين زمينه نقل شده، به شرح ذيل است:همانا شمشير رسول خدا (ص)، پرچم و جوشن و زره و خُود پيامبر (ص)، پرچم ظفربخش پيامبر (ص)، الواح موسي و عصاي او، انگشتر سليمان بن داود، طشتيكه موسي (ع) قرباني را در آن انجام داد، اسمي كه نزد پيامبر (ص) بود و چون آن را ميان مسلمانان و كفار مي گذاشت كه از مشركان به مسلمانان نشانه اينرسد (و من آن را مي دانم) و هر آنچه را كه فرشتگان آورده اند نزد من است، داستان سلاح در خاندان ما همان داستان تابوت است در بني اسراييل، و بر در هرخانه اي كه تابوت پيدا مي شد، نشانه اعطاي نبوت بود و سلاح به هر كس از خانواده ما رسد امامت به او داده مي شود. همانا پدرم،

امام باقر (ع)، زره رسولخدا (ص) را پوشيد، دامنش اندكي به زمين مي كشيد و من آن را پوشيدم همچنان بود؛ قائم ما، امام مهدي (ع)، كسي است كه چون آن را پوشد به اندازهقامتش باشد. ان شاءالله. [12] .اين حديث به طور صريح بخشي از ودايع نبوت و مواريث انبياي الهي (ع) را ذكر كرده است و تصريح نموده كه همه آنها به دست ائمه رسيده و در نهايت نيز بهخدمت امام عصر، حضرت مهدي (ع) مي رسد.همچنين در كتاب الغيبه نعماني از عبدالله بن سنان روايت شده است كه امام محمدباقر (ع) فرمود:خداوند بر خلاف وقتي كه تعيين كنندگان وقت ظهور امام مهدي (ع) معين كرده اند، عمل مي كند. پرچم قائم، همان پرچم رسول خداست كه جبرييل در روز جنگبدر از آسمان آورد و آن را در ميان جنگ به اهتزاز درآورد، آنگاه جبرييل عرض كرد: اي محمد، به خدا قسم اين پرچم، از پنبه و كتان و ابريشم و حرير نيست. پيامبرفرمود: پس از چيست؟ گفت: برگ درخت بهشت است. پيغمبر آن را در جنگ برافراشت، سپس پيچيد و به دست علي (ع) داد و پيوسته نزد آن حضرت بود تا اينكهدر روز جنگ بصره (جمل) حضرت آن را برافراشته نمود و خدا او را پيروز گردانيد؛ آنگاه علي - عليه السلام - آن را پيچيد و هميشه نزد ما بوده و هست و ديگر هيچ كس آن را نمي گشايد تا اينكه قائم ما (ع) قيام كند. وقتي قائم قيام نمود، آن را به اهتزاز درمي آورد و هركس در شرق و غرب عالم باشد آن را مي بيند؛ رعب وترس از وي يك ماه زودتر، از پيش روي و چپ

و راست او رفته و در دلها جاي مي گيرد. آنگاه گفت: اي محمد او به خونخواهي پدرانش قيام مي كند و سختخشمگين است و از اينكه خداوند بر اين خلق غضب نموده متأسف مي باشد. او پيراهن پيامبر (ص) را كه در جنگ احد پوشيده بود، به تن دارد و عمامه و زرهپيغمبر را كه به قامت وي، رساست مي پوشد و ذوالفقار، شمشير پيغمبر را در دست دارد، سپس شمشير برمي كشد و هشت ماه از كشته هاي بي دينان،پشته ها مي سازد.... [13] .دو روايت يادشده دقيقاً روشن مي كند كه تمامي مواريث انبياي الهي در نهايت به دست باكفايت جان جهان، امام مهدي (ع)، مي رسد.و حديث ذيل اثبات مي كند كه تمامي ودايع و وصاياي انبياي الهي (ع) توسط حضرت ابوطالب (ع) به دست پيامبراكرم (ص) رسيده است.درست بن ابي منصور مي گويد:از ابوالحسن اول (امام هفتم (ع)) پرسيدم: آيا رسول خدا (ص) مأمور پيروي از ابوطالب (ع) بود؟ و ابوطالب از طرف خدا بر او حجت بود؟ فرمود: نه، ولي ابوطالبنگهدار ودائع نبوت بود و وصايا نزد وي سپرده شد، و او آنها را به آن حضرت (ص) داد. گفتم وصايا را به او داد به حساب اينكه حجت بر او (پيغمبر) بود؟ فرمود: اگرحجت بر او بود وصيت را به او نمي داد. گفتم: پس ابوطالب حالش چگونه بود؟ فرمود: به پيغمبر و هر چه آورده بود اقرار كرد و وصايا را به او داد و همان روزدرگذشت. [14] .

پاورقي

[1] شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، زيارت حضرت صاحب الأمر به نقل از سيدبن طاووس.

[2] محمدبن يعقوب كليني، الكافي، ج1، باب ما عند الأئمه من آيات الأنبياء عليهم السلام، ص231، ح1؛ محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار، ج52، ص318،

ح19.

[3] محمدبن يعقوب كليني، همان، ح2.

[4] همان، ح3؛ محمدباقر مجلسي، همان، ص324؛ همو، حيوه القلوب، ج1، ص248؛ سيد عبدالحسين طيب، أطيب البيان في تفسير القرآن، ج5، ص6.

[5] اسباط دوازده گانه عبارت بودند از: 1. بني روبيل؛ 2. بني شمعون؛ 3. بني جاد؛ 4. بني يهودا؛ 5. بني يساكار؛ 6. بني زبولون؛ 7. بني يوسف؛ 8. بني بنيامين؛ 9. بني اشير؛ 10. بني دان؛ 11. بني نفتالي؛ 12. بني لاوي.

[6] محمدبن يعقوب كليني، همان، باب أنّ مثل سلاح رسول الله مثل التابوت في بني اسرائيل، ص238، ح1 و 4.

[7] شيخ عباس قمي، همان.

[8] همان.

[9] الملاحم والفتن، ص57؛ لطف الله صافي گلپايگاني، منتخب الأثر، ص309.

[10] سوره يوسف (12) آيه 94.

[11] محمدبن يعقوب كليني، همان، ص232، ح5؛ محمدباقر مجلسي، همان، ص327، ح45؛ همو، حيوهالقلوب، ج1، ص184.

[12] محمدبن يعقوب كليني، همان، باب ما عند الأئمه من سلاح رسول الله (ص) و متاعه، ص232-233، ح1؛ محمدباقر مجلسي، همان، ص360، ح129.

[13] محمدبن ابراهيم نعماني، كتاب الغيبه.

[14] محمد بن يعقوب كليني، همان، باب مولدالنبي (ص) و وفاته، ص445، ح18.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109