جامع المسائل استفتائات آیت الله محمد فاضل لنکرانی

مشخصات کتاب

سرشناسه : فاضل لنکرانی محمد، 1310 - 1386.

عنوان و نام پدیدآور : جامع المسائل استفتائات آیت الله محمدفاضل لنکرانی

مشخصات نشر : قم امیر العلم [13]-

مشخصات ظاهری : 1ج.

شابک : 22500 ریال

موضوع : فقه جعفری -- رساله عملیه

رده بندی کنگره : /ف 18ج 2 1300ی BP 183/9

رده بندی دیویی : 297/3422

شماره کتابشناسی ملی : 2123198

ص :1

اشاره

ص :2

بسم الله الرحمن الرحیم

ص :3

جامع المسائل استفتائات آیت الله محمد فاضل لنکرانی

ص :4

فهرست مطالب

پیشگفتار 25

احکام تقلید 27

اجتهاد،تقلید،احتیاط 27

تقلید اعلم 28

تبعیض در تقلید 29

رجوع از حیّ به حیّ 29

بقاء بر تقلید میت 30

مسائل متفرقه تقلید 31

نشانه های بلوغ 33

طهارت و نجاست 35

مطهرات 35

روش تطهیر چیزهای نجس 36

نجاسات 39

نجاست کافر 42

ص:5

مسائل متفرقۀ طهارت و نجاست 45

وضو 48

طریقۀ وضو 48

مسح 50

رفع مانع در وضو 51

کمک کردن دیگری در وضو 51

وضو گرفتن قبل از وقت 52

تجدید وضو 52

وضو در مقابل نامحرم 53

وضوی جبیره ای 53

زخم در محلّ وضو 54

وضوی بیمار و کسی که عضوی از او قطع شده است 54

مسائل متفرقۀ وضو 56

غسل 58

مسائل غسل 58

احکام بانوان 59

سنّ یائسگی 62

استفاده از دارو برای جلوگیری از حیض 63

مسّ اسماء و آیات خداوند و آیات قرآن و اسامی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و ائمه علیهم السّلام 63

تیمم 66

احکام اموات 69

غسل،کفن و دفن 69

ص:6

غسل دادن مصدومین و مجروحین 71

روش تیمّم دادن میت 72

نماز میت 73

مسائل دفن و نبش و تعمیر قبر 73

مسائل متفرقه اموات 75

شرایط نماز 77

وقت نماز 77

قبله 78

بدن و لباس نمازگزار 79

همراه داشتن چیز نجس در نماز 83

مکان نمازگزار 83

احکام مسجد 86

عنوان مسجد به چه چیز محقق می شود؟86

احداث،تعمیر،تجدید بنا،توسعه و کم کردن مسجد 86

تبدیل مسجد به غیر آن 88

داخل شدن جنب یا حائض در مسجد 89

ورود غیر مسلمان به مسجد 90

موقوفات،هدایا و نذورات مسجد 90

اشیای متعلّق به مسجد 91

جای گرفتن برای نماز 93

مسائل متفرقه مسجد 93

نماز 98

اذان و اقامه 98

ص:7

قرائت 99

رکوع و سجده 101

سجدۀ واجب قرآن 103

قنوت 103

عدول از نمازی به نماز دیگر 104

تعقیب نماز 104

نماز قضا 105

نماز قضای پدر و مادر 108

نماز استیجاری 109

نماز جماعت 112

عدالت امام جماعت 114

پرداخت اجرت به امام جماعت 115

امامت غیر روحانی 116

پیدا شدن خلل در نماز امام جماعت 116

امامت شخص ناقص 116

اقتدای به اهل سنت 117

مسائل متفرقه نماز جماعت 118

نماز جمعه 120

نماز آیات 123

نماز عید فطر 124

احکام نماز مسافر 125

حد ترخّص 125

ص:8

مسافت شرعی 126

کم شدن مسافت به جهت توسعه محلّ 126

وطن 126

عبور مسافر از وطن خود 128

اعراض از وطن 129

تبعیت زن و اولاد در وطن 129

قصد اقامت 131

کسی که محل کار یا تحصیل او در غیر وطن اوست 134

کسی که شغل او سفر کردن است 136

مسافری که نمی داند چند روز در محل می ماند 139

بلاد کبیره 141

سفر معصیت 141

مسائل متفرقه سفر 141

مسائل متفرقه نماز 142

احکام روزه 145

نیّت روزه 145

مبطلات روزه 146

روزه با حال جنابت 149

استفاده از قرص جلوگیری از حیض یا بارداری 150

روزۀ بیماران و ضعفا 150

روزۀ مسافر 152

نذر روزه در سفر و غیر آن 154

روزۀ استیجاری 154

قضا و کفارۀ روزه 155

ص:9

هلال ماه 158

اعتکاف 160

زکات 161

زکات غلاّت 161

زکات طلا و نقره 162

پرداخت و مصرف زکات 163

زکات فطره 165

خمس 167

مازاد بر مخارج سال 167

کسب و درآمد زن 169

کسب و پول کودک غیر بالغ 170

خریدوفروش و تعویض خانه 170

خریدوفروش زمین برای خانه 172

وام،قرض،پس انداز برای خانه 173

فروش یا پرداخت قسمتی از لوازم زندگی یا سرمایه کسب برای خرید خانه 175

خانۀ رهنی 175

مصالح ساختمانی 176

خانۀ اضافی و اجاره ای 177

ماشین سواری 178

ماشین برای کار 180

ابزار کار 181

مؤونه 183

جهیزیه 187

ص:10

زمین و باغ و محصولات کشاورزی 189

سرمایه کسب 192

تلف و جبران سرمایه 194

محلّ کسب 195

گوسفند و گاو 196

مال مخمّس 197

تصرف در مال متعلّق خمس 198

تلف شدن یا غصب مال متعلق خمس یا اصل خمس 201

سال خمسی حقوق بگیران و طلاب 202

حساب خمس 204

شک در تعلّق خمس 207

فرار از خمس 208

مطالبات 208

بدهی ها 210

خمس اموال میّت 212

موارد متفرقۀ خمس 214

ارث 214

مهریه زن 215

دیه و ارش جنایات 215

پول بیمه و بازنشستگی 216

طلا و زیور آلات زنان 216

هدیه و بخشش و صدقات مستحبی 217

خمس،زکات،ردّ مظالم 219

سود بانکی 219

ص:11

سرقفلی 220

معدن 220

مال حلال مخلوط به حرام 221

پرداخت خمس و دستگردان 221

بخشش و مصالحه خمس 223

مصرف خمس 224

مسائل حکومتی 225

ولایت فقیه 225

لزوم عمل به قوانین جمهوری اسلامی 226

تصرف در اموال بیت المال 227

زمینها و خانه هایی که از دولت گرفته می شود 227

خیابانهایی که توسط دولت احداث می شود 229

امر به معروف و نهی از منکر 230

شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر 230

ترک معاشرت به عنوان نهی از منکر یا امر به معروف 233

امر به معروف و نهی از منکر 235

کسبهای حرام 237

پاسور و شطرنج 237

ریش تراشی 238

سحر و جادو 239

شعبده بازی 239

مواد مخدر 239

ص:12

استفادۀ مردان از طلا 240

رشوه 241

فروش خون 241

غنا و خوانندگی 241

غیبت کردن 242

استمنا 243

موسیقی و آلات لهو 243

نقاشی و مجسمه سازی 248

خریدوفروش 250

فروش مال دیگران 250

اگر مبیع متعلّق حق غیر باشد 251

فرار از ربا 252

احکام پول و طلا و خریدوفروش آن 252

مسائلی مربوط به پول 253

خریدوفروش چک 256

معامله با چک جعلی 257

جلوگیری مشتری از تصرف در مبیع 258

نقد و نسیه 258

بیع شرط 259

خیار تأخیر 260

خیار غبن 260

خیار عیب 261

قرار دادن حق فسخ در معامله 263

انتقال سند 264

ص:13

مسائل متفرقۀ خریدوفروش 265

احکام بانکها 271

قراردادها و معاملات بانکی 271

وام بانکی 272

سپرده های ثابت 273

تصرف بانک در پس اندازها 274

جایزۀ بانکی 274

اجاره 275

غبن در اجاره 275

صحت اجاره بدون ذکر مدت 275

لزوم تخلیۀ مورد اجاره پس از تمام شدن مهلت 275

اجاره دادن مستأجر 277

رهن و اجاره 277

مسائل متفرقۀ اجاره 278

سرقفلی 281

صلح 285

مضاربه 288

مزارعه 291

شرکت 293

تصرف در مال شرکت 293

تقسیم مال شرکت 296

ص:14

مسائل متفرقۀ شرکت 296

دین و قرض 299

معنی دین و سبب آن 299

وجوب پرداخت دین 299

شرط زیاده در قرض 300

شرط قرض در ضمن عقد 302

فروش دین 302

تقاص 303

مستثنیات دین 303

پرداخت دین 304

خسارت تأخیر ادای دین 306

مخارج وصول دین 307

مسائل متفرقۀ قرض و دین 308

ضمان 310

هبه و بخشش 314

وقف 316

تحقق و اثبات وقفیت 316

نامعلوم بودن کیفیت وقف 318

تغییر وقف 318

متولی وقفی 322

اجارۀ موقوفه 323

فروش موقوفه 325

ص:15

مسائل متفرقۀ وقف 327

وصیت 330

اثبات وصیت 330

وصیت در ثلث نافذ است 332

معین نبودن مصرف ثلث 333

عمل نکردن به وصیت 334

تصرفات مریض 336

تبدیل وصیت 338

مسائل متفرقۀ وصیت 338

نذر 345

متعلّق نذر 346

صیغۀ نذر 346

تصرف در مال منذور 346

وجوب عمل به نذر 346

کفارۀ مخالفت با نذر 348

مسائل متفرقۀ نذر 348

مسابقات 351

سر بریدن حیوان 353

شرایط ذبح 353

ذبح به وسیلۀ دستگاه 354

گوشتهایی که از خارج آورده می شود 356

ص:16

مسائل متفرقۀ ذبح 356

خوردنیها و آشامیدنیها 358

گوشتهای حلال و حرام 358

غذای اهل کتاب 359

مسائل متفرقۀ خوردن و آشامیدن 360

غصب و سرقت 362

خرید مال غصبی با علم به غصب 362

سرقت در کودکی 362

املاک اصلاحات ارضی 363

ملاک قیمت در مال مغصوب 363

مسائل متفرقۀ غصب 364

احیای موات 366

حیازت و تحجیر 367

حریم 368

مشترکات 371

مجهول المالک 372

چیزی که انسان پیدا می کند 374

مسائلی پیرامون حق 376

گرفتن نوبت دیگران 376

خریدوفروش حق 376

ص:17

آیا جواز استفاده از چیزی موجب اثبات حق است؟377

حق تألیف کتاب و حق تکثیر نوار و فیلم 377

مسائل متفرقۀ حقوق 378

ازدواج 380

صیغۀ عقد نکاح 380

اولیای عقد 382

لزوم رضایت طرفین در عقد نکاح 383

محارم سببی 385

مواردی که موجب حرمت ابدی می شود 385

محارم رضاعی 389

ازدواج با اهل کتاب و فرقه های دیگر 390

مهریه 390

شیربها 394

تدلیس و فریب 396

عیوب موجب فسخ 398

شرط ضمن عقد نکاح 403

راههای محرمیت فرزندخوانده 407

ازدواج موقت 409

دعاوی زوجین 410

احکام اولاد 411

مسائل متفرقۀ ازدواج 415

ازدواج دو فامیل 416

طلاق 418

صیغۀ طلاق 418

ص:18

شرایط صحت طلاق 418

طلاق با حکم حاکم شرع 420

مفقود شدن شوهر 424

رجوع 427

طلاق خلع 428

عدّه 429

ظهار،ایلاء 429

مسائل متفرقۀ طلاق 430

احکام خانواده 431

خروج زن از منزل 431

کار کردن زن در خانه 435

احکام مقاربت 437

تمکین،اطاعت،نشوز 440

نفقه و مخارج زن و فرزند 444

پوشش زن و مرد 450

نظر به نامحرم و گفتگو و تماس با او 453

گوش دادن به آواز و تلاوت زنان نامحرم 454

فیلم و عکس نامحرم 455

دست زدن و رقص 456

ارتداد یا اعتقادات فاسد زن یا شوهر 457

کنترل جمعیت و جلوگیری از بارداری 458

کورتاژ(سقط جنین)459

صلۀ رحم 463

ارث 465

اگر میت دارای زن و فرزند باشد 465

ص:19

اگر میت دارای مادر و فرزند باشد 465

ارث زوجین 466

ارث اعمام و اخوال 469

ارث کسانی که تقدیم و تأخیر فوت آنها معلوم نیست 470

تصرف در ترکۀ میت بدون اجازۀ وارث 472

تقسیم ارث 473

مسائل متفرقۀ ارث 476

قضا 483

شرایط قاضی 483

تعدد قاضی در یک محاکمه 484

اعتبار علم قاضی 484

نظریۀ کارشناسی 485

محاکمۀ غیابی 486

تحت فشار قرار دادن متهم 487

ادّعای خسارت علیه شاکی توسط متهم 487

اقرار به امضا و انکار محتوا 487

مسائل متفرقۀ قضا 488

حدود 492

ارتداد 492

شرب خمر 493

قیادت 493

قذف 494

سرقت 494

ص:20

محاربه 496

انکار بعد از اقرار 497

اجرای حدود 497

تعزیرات 498

مسائل متفرقۀ حدود 500

قصاص و دیات 503

انواع قتل 503

جهل قاتل به حکم قصاص 504

قصاص پسر به جهت قتل عمدی پدر یا مادر 504

اذن فقیه در مورد قصاص قاتل 504

به هوش آمدن کسی که به عنوان قصاص نفس حلق آویز شده است 505

لوث و قسامه 505

تعدد جنایت با ضربه واحد 506

اگر قتل مجنی علیه علاوه بر جنایت به امور دیگر نیز مستند باشد 507

قصد قتل شخص معین و اشتباه در تطبیق 507

حکم انواع قتل 509

کفّارۀ قتل 509

تصرفات جانی در دیه 510

قتل کودک در اثر خطای مادر 510

احتمال جنون در قاتل 510

دیۀ جراحات وارده بر زن 511

دیۀ دندان 512

دیۀ شکستن استخوان 513

دیۀ سقط جنین 514

ص:21

اسقاط و دیۀ ولد الزنا 517

زدن فرزند 518

دیۀ سیلی و جراحات وارده به سر و بدن 519

دیۀ فلج عضو 521

جنایات وارده توسط کودکان 521

پرداخت دیه و مسائل مربوط به آن 523

مقدار دیه و مسائل مربوط به آن 524

موارد پرداخت دیه از بیت المال 526

اگر قتل مستند به چند نفر باشد 527

محدودۀ ولایت ولیّ نسبت به صغیر 528

ضمانت کارفرما نسبت به جراحات وارده بر کارگر 530

سهل انگاری پزشک و نجات غریق در نجات جان افراد 530

سهل انگاری تعمیرکاران و مسئولین کارگاهها 531

وارد کردن جراحت و سرایت آن 533

سرایت جنایت پس از عفو جانی توسط مجنی علیه 533

قتل در اثر تصادف با اتومبیل 534

مجروح و مصدوم شدن در اثر تصادف 536

عاقله 538

مسائل متفرقۀ دیات 539

معنای ارش 540

مسائل پزشکی 541

عوارض درمان 541

فراموشی و جهل پزشک 544

روشهای درمان 548

ص:22

درمان خانمهای باردار 549

آزمایشگاه و مسائل آن 551

شرط عدم ضمان 552

دارو و تحقیقات جدید 554

حق ویزیت 556

تماس با نامحرم 557

تلقیح 564

فروش و اهدای اعضای بدن،و وصیت بر آن 568

برداشتن اعضاء از بیمارانی که دچار ضایعۀ مغزی می شوند 573

تشریح و کالبد شکافی 575

عمل به دستورات پزشک 578

عزاداری 579

سینه زنی و زنجیرزنی 579

تعزیه و شبیه خوانی 580

استفاده از لباس سیاه 581

قمه زنی 582

استفاده از علم و علامت 582

استفاده از طبل و دهل و آلات موسیقی 582

مسائل متفرقۀ عزاداری 583

عناوین متفرقه 586

اصول اعتقادات 586

اطاعت از پدر و مادر 587

بیمه 587

ص:23

تجسّس در مسائل شخصی افراد 587

تقلب در امتحان 587

خانقاه 588

دعانویسی 589

روایات و کتب روایی 589

شک و وسوسه 590

قرآن 590

قرعه کشی 591

کتب ضالّه 592

مجبور شدن بر گناه 592

ورزش 592

هیپنوتیزم 593

مسائل متفرقه 594

ص:24

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم جایگاه و مرتبت رفیع و بلند علم فقه و بیان احکام شرعی بر هیچ صاحب اندیشه ای پوشیده نیست.بشر در جمیع حرکات و امور زندگی چه فردی و چه اجتماعی نیاز مبرم به هدایت و راهنمایی این علم دارد.این نیاز با پیشرفت زمان و بوجود آمدن موضوعات و مسائل جدید و رخداد حوادث بیشتر می شود و به تناسب احتیاجات و گسترده تر شدن جوامع بشری و پیچیده تر گشتن ارتباطات،دامنه علم فقه و پاسخ او به این گونه امور فزونی می یابد.

روحانیت بزرگوار شیعه خصوصا مراجع عالیقدر تقلید که در طول زمان مرزبانان همیشگی خستگی ناپذیر بوده و هستند،قافله سالار و صاحبان اصلی این علم و امانتداران مطمئن رسل و اوصیاء خدایند.شیعه در پرتو هدایتهای ائمه معصومین سلام اللّه علیهم اجمعین که در موارد متعدد امر بر رجوع به فقیهان فرموده اند،به خوبی آگاهند که اینان ابواب احکام الهی اند و برای بدست آوردن حکم خدا در هر زمینه ای باید به این طایفه مخصوص از علما مراجعه نمود و از رساله های علمیه آنان بهره مند گشت.

اینان به حکم آیه شریفۀ نفر: فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ (1)بر خود مشقت و رنج هجرت از دیار را هموار ساختند تا اینکه در دین خدا تفقه کنند و مردم را بیم دهند.

اینان کتمان احکام خدا را جایز نمی دانند زیرا که خداوند فرموده است:

إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاّعِنُونَ (2)

ص:25


1- 1) -توبه:124.
2- 2) -بقره:155.

اینان خود را مسئول و موظف در برابر زبانهای گویای که ملتمسانه به دنبال یافتن حکم خدایند،می دانند؛چرا که خداوند به مردم فرموده است: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (1)

و از طرفی خداوند از کسانی که نیاموخته اند و سؤال نکرده اند و به احکام دین عمل ننموده اند مؤاخذه می کند،آنچنان که امام جعفر صادق علیه السّلام در ذیل آیه مبارکه قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ (2)فرموده است خداوند متعال در روز قیامت بندۀ خود را مخاطب قرار می دهد و می فرماید آیا می دانستی؟اگر بگوید بلی می فرماید چرا به آنچه می دانستی عمل نکردی و اگر بگوید جاهل بودم می فرماید چرا یاد نگرفتی تا عمل کنی،پس بنده جوابی ندارد و در برابر خداوند محکوم می شود. (3)

با توجه به فتوای سید الفقهاء در کتاب شریف عروة الوثقی مبنی بر وجوب تقلید در واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات و مباحات بلکه وجوب تعلیم و یادگیری حکم هر فعلی که از مکلف صادر می شود اعم از عبادات و معاملات و عادیات (4)لازم است انسان مسائل مورد ابتلا را یاد بگیرد تا آنجا که شیخ اعظم انصاری حکم به فسق کسانی فرموده است که چنین مسائلی را یاد نگیرند. (5)

مجموعه ای که به نام«جامع المسائل»در اختیار عموم اهل ایمان قرار دارد.با عنایت به تقاضای مکرر جمعی از علمای جلیل القدر بلاد و درخواست عده کثیری از مؤمنین و مقلدین، منتخبی از مجموعه عظیم استفتاءات و سؤالاتی است که از مرجع عالیقدر تشیع حضرت آیة اللّه العظمی آقای حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی مد ظله العالی گردیده و معظم له بدانها پاسخ داده اند و توسط حضرت مستطاب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی عطایی دامت افاضاته تهیه و تنظیم گردیده است.ضمن تشکر از زحمات ایشان امید است مورد استفادۀ همگان قرار گیرد.

ص:26


1- 1) -نحل:45.
2- 2) -انعام:151.
3- 3) -بحار الانوار،ج 2،ص 29.
4- 4) -عروة الوثقی،ج 1،مسأله 29،اجتهاد و تقلید.
5- 5) -اجود التقریرات،باب مقدمه واجب،ص 158.

احکام تقلید

اجتهاد،تقلید،احتیاط

سؤال 1:در رساله فرموده اید:تقلید در اصول دین جایز نیست،آیا اصول دین را با دلیل باید اثبات کرد یا اعتقاد به آن کافی است؟

جواب:از هر طریقی عقیده به اصول دین پیدا کند کافی است.

سؤال 2:کسی که مجتهد نیست،آیا می تواند تقلید نکند و در اعمال خود به احتیاط عمل نماید؟

جواب:در جواز عمل به احتیاط بین علما اختلاف نظر وجود دارد و کسی که می خواهد احتیاط کند یا باید مجتهد باشد و یا در اصل جواز عمل به احتیاط و عدم آن از مجتهد تقلید کند.

سؤال 3:منظور از احتیاط چیست؟و چه کسی می تواند به احتیاط عمل کند؟

جواب:احتیاط آن است که شخص اعمال خود را به نحوی انجام دهد که یقین کند مطابق وظیفه خود عمل کرده و تکلیف خود را انجام داده است.و اگر کسی بخواهد در همۀ مسائل احتیاط کند باید خودش مجتهد یا قریب الاجتهاد باشد تا بتواند در بین اقوال علمای گذشته و حال آنچه موافق احتیاط است تشخیص دهد.

سؤال 4:آیا تقلید لازم است که مقدّم بر عمل باشد و آیا اگر کسی مقارن عمل تقلید

ص:27

نماید صحیح است یا خیر؟

جواب:تقلید همان عمل با استناد به فتوای مجتهد است.

تقلید اعلم

سؤال 5:آیا اعلمیت در مرجع تقلید شرط است؟

جواب:بلی شرط است.

سؤال 6:در صورتی که فتوای مجتهد اعلم در مسأله ای مشخص نباشد،آیا می توان به مجتهد غیر اعلم رجوع کرد؟

جواب:اگر به دست آوردن فتوای مجتهد اعلم امکان ندارد لازم است احتیاط کند.

سؤال 7:اگر اعلم مجتهدین مشخص نباشد،وظیفه چیست؟

جواب:باید به فتوای محتمل الأعلمیة عمل کند.

سؤال 8:در صورت تعارض شهادت اهل خبره نسبت به اعلمیت مجتهدین،وظیفه چیست؟

جواب:در فرض سؤال،مقلّد مخیّر است از هر کدام خواست تقلید کند.

سؤال 9:آیا تقلید از اعلم واجب است؟در صورت وجوب آیا ملاک اعلمیّت در فقه است یا آشنایی به زمان و حوادث نیز شرط است؟

جواب:تقلید از اعلم واجب است و مراد از اعلمیت آشنایی بیشتر و قدرت کاملتر در استنباط احکام الهیه از منابع معتبره می باشد.

سؤال 10:کسی که مقلّد مجتهدی بوده و به دستور او عمل کرده و بعدا متوجه شده که علم و عدالتش کمتر از مجتهدین دیگر است،آیا اعمال گذشتۀ او نتیجه دارد یا خیر؟

جواب:اگر در تشخیص اوّل،جهات شرعیه را رعایت کرده باشد اعمال گذشته او صحیح است.

ص:28

تبعیض در تقلید

سؤال 11:آیا صحیح است که شخصی در قسمتی از اعمال خود از یک مجتهد تقلید کند و در بعض اعمال دیگر از مجتهد دیگر تقلید کند؟

جواب:اگر اعلمیت یکی از آنها ثابت یا محتمل نباشد جایز است.

سؤال 12:آیا تبعیض در تقلید در عمل واحد جایز است یا نه؟مثلا اگر فتوای یکی از مجتهدین وجوب جلسۀ استراحت و استحباب 3 بار گفتن در تسبیحات اربعه باشد و فتوای دیگری عکس آن باشد،آیا مقلّد می تواند در استحباب تثلیث از مجتهد اوّل و در استحباب جلسۀ استراحت از مجتهد دوّم تقلید کند؟

جواب:تبعیض در تقلید به نحوی که به قول هر دو،عمل باطل باشد صحیح نیست.

سؤال 13:چنانچه انسان یقین کند عملی که انجام می دهد مطابق با فتوای یکی از مراجع محترمی است که جایز التّقلید می باشد کافی است یا خیر؟

جواب:کفایت می کند.

رجوع از حیّ به حیّ

سؤال 14:چنانچه پس از تقلید از مجتهدی معلوم گردد دیگری اعلم است،آیا می توان به او رجوع کرد؟

جواب:لازم است به اعلم رجوع شود.

سؤال 15:شخصی پس از رحلت آیة اللّه اراکی رحمه اللّه برای اینکه اعمال خود را بدون تقلید انجام نداده باشد بدون تحقیق از مجتهدی تقلید کرده است،آیا اکنون می تواند به دیگری رجوع کند؟

جواب:اگر شرایط مرجعیت در او موجود نبوده،لازم است عدول کند.

سؤال 16:شخصی به گفتۀ دو نفر عادل که خبره بودن آنان معلوم نیست به مجتهدی رجوع کرده،آیا این رجوع صحیح است؟

ص:29

جواب:چنانچه از اهل خبره نباشند شهادت آنها اعتبار ندارد.

بقاء بر تقلید میت

سؤال 17:این جانب در زمان حیات مرحوم آیة اللّه اراکی رحمه اللّه تصمیم داشتم از ایشان تقلید کنم و خود را مقلّد ایشان می دانستم ولی فتوای ایشان را یاد نگرفته و مطابق با احتیاط عمل می کردم،در چنین صورت بقای بر تقلید ایشان چه حکمی دارد؟

جواب:در فرض سؤال بقای بر تقلید ایشان جایز نیست،زیرا تقلید از ایشان تقلید ابتدایی از میت خواهد بود.

سؤال 18:این جانب پس از رحلت حضرت امام رحمه اللّه تعدادی از مسائل را به آیة اللّه اراکی رحمه اللّه رجوع کرده ام،آیا می توانم در آن مسائل به فتوای ایشان باقی باشم؟

جواب:اگر اعلمیت امام رحمه اللّه نزد شما محرز باشد،باید در تمام مسائل بر تقلید ایشان باقی بمانید.

سؤال 19:آیا بقای بر تقلید میت جایز است؟و آیا می توان به مجتهد حیّ عدول کرد یا نه؟

جواب:بقای بر تقلید میت در همۀ مسائل-حتی مسائلی که عمل نکرده-جایز است و با فرض اعلم بودن میّت از حیّ،بقای بر تقلید او واجب است.

سؤال 20:چنانچه مرجعی که انسان از او تقلید می کرده،و از دنیا رفته اعلم از حیّ باشد، آیا لازم است بر تقلید او باقی بماند؟

جواب:لازم است باقی بماند.

سؤال 21:شخصی از حضرت امام رحمه اللّه تقلید می کرده،بعد از رحلت ایشان طبق فتوای آیة اللّه اراکی رحمه اللّه بر تقلید امام رحمه اللّه باقی مانده است،آیا این شخص می تواند به تقلید هر دو آن بزرگواران باقی بماند؟

جواب:اگر اعلمیت یکی از این دو بزرگوار نسبت به دیگری محرز نباشد مانعی ندارد و در غیر این صورت لازم است در تمام مسائل بر تقلید اعلم باقی بماند.

ص:30

سؤال 22:آیا کسانی که به فتوای حضرتعالی بر تقلید امام رحمه اللّه باقی هستند می توانند در بعضی از مسائل از خود جنابعالی تقلید کنند؟

جواب:چنانچه به اعتقاد آنها اعلمیّت حضرت امام رحمه اللّه نسبت به این جانب محرز نباشد مانعی ندارد.

سؤال 23:این جانب از حضرت امام خمینی رحمه اللّه تقلید می کردم،پس از رحلت ایشان بنابر فتوای مرحوم آیة اللّه اراکی رحمه اللّه بر تقلید امام رحمه اللّه باقی ماندم،جز مسأله بلاد کبیره که به آیة اللّه اراکی رجوع کردم و پس از فوت آیة اللّه اراکی به حضرتعالی رجوع کردم؛حال بنابر فرمودۀ شما که بقای بر تقلید از میت اعلم را واجب می دانید بر تقلید حضرت امام رحمه اللّه باقی ماندم،حال بفرمایید در مسأله بلاد کبیره به فتوای کدامیک از این دو بزرگوار عمل کنم؟

جواب:اگر اعلمیت حضرت امام رحمه اللّه محرز نباشد به فتوای هر یک می توانید باقی بمانید.

سؤال 24:این جانب از حضرت امام رحمه اللّه تقلید می کرده ام،سپس از آیة اللّه گلپایگانی رحمه اللّه و سپس از آیة اللّه اراکی رحمه اللّه تقلید کرده ام،آیا می توانم بر تقلید هر کدام باقی بمانم؟

جواب:می توانید باقی بمانید و اگر یکی از آن سه بزرگوار را اعلم بدانید لازم است بر تقلید او باقی بمانید.

مسائل متفرقه تقلید

سؤال 25:اعمالی که انسان بر طبق فتوای مجتهدی انجام داده در صورتی که مخالف فتوای مجتهد بعدی باشد،آیا اعاده لازم دارد؟

جواب:اعاده لازم نیست.

سؤال 26:آیا بر اجیر لازم است سؤال کند که مستأجر مقلّد چه کسی است؟

جواب:خیر،طبق وظیفه خود عمل کند.

سؤال 27:اگر کسی از مسأله گو مسأله ای را سؤال کرد،آیا مسأله گو می تواند جواب او را طبق فتوای مرجع تقلید خودش بیان کند؟

ص:31

جواب:اگر بداند مرجع تقلید خودش و سؤال کننده یکی است می تواند و همچنین است اگر مسأله گو اعلمیّت مجتهدی را که خود از او تقلید می کند احراز کرده باشد،ولی اگر احتمال دهد تقلید سؤال کننده صحیح است و اعلمیّت مجتهد خود را احراز نکرده است باید فتوای مجتهد او را بگوید.

سؤال 28:کسی از اوّل بلوغ بدون توجه به مسأله تقلید،اعمالی انجام داده است و اکنون از حضرتعالی تقلید می کند،تکلیف اعمالی که انجام داده چیست؟

جواب:اگر اعمالش مطابق با فتوای مجتهدی بوده که تقلید از او لازم بوده صحیح است.

سؤال 29:کسی که از مجتهدی تقلید کرده و پس از فوت او با اجازۀ مجتهد زنده به تقلید او باقی مانده است،وجوهات شرعی خود را به چه کسی باید پرداخت کند؟

جواب:باید به مجتهد زنده ای که به او رجوع کرده پرداخت کند.

سؤال 30:پسر بزرگتر که می خواهد نماز و روزۀ پدر را قضا کند،آیا باید به فتوای مرجع تقلید پدرش عمل کند یا به فتوای مرجع تقلید خودش؟

جواب:مطابق فتوای مرجع تقلید خودش عمل کند.

سؤال 31:کسی که نایب می شود برای انجام عباداتی چون نماز و روزه و حج،آیا باید به فتوای مرجع تقلید خودش عمل کند یا به فتوای مرجع تقلید منوب عنه؟

جواب:اگر هنگام عقد اجاره قید نکرده باشد که طبق فتوای مرجع تقلید منوب عنه عمل کند باید مطابق فتوای مرجع تقلید خودش عمل کند و در صورت امکان بهتر است طوری عمل کند که با فتوای هر دو آنها مطابق باشد.

سؤال 32:کسانی که شغلشان در سفر است با توجه به اینکه قبلا مقلّد حضرت امام رحمه اللّه بوده اند و بعد از رحلت ایشان به فتوای آیات عظام خوئی و گلپایگانی و اراکی رحمه اللّه بر تقلید امام باقی مانده اند نسبت به نماز و روزه چه وظیفه ای دارند؟

جواب:به نظر این جانب نماز این افراد در غیر از وطن خودشان بنابر احتیاط

ص:32

شکسته است،ولی این قبیل افراد که شغلشان در سفر است می توانند در این مسأله به فتوای یکی از این سه بزرگوار رضوان اللّه علیهم عمل کنند یا به فالاعلم مراجعه کنند و نماز را تمام بخوانند و روزه را بگیرند.

سؤال 33:شخصی به قصد قربت،عبادتی را انجام داده ولی طبق فتوای مجتهدی که از او تقلید می کرده باطل بوده است،بعد از فوت این مجتهد به مجتهد اعلم بعد از او رجوع کرده است؛حال اگر عمل مذکور بر طبق فتوای مجتهد دوّم صحیح باشد،آیا اعاده لازم دارد؟

جواب:در فرض سؤال،اعاده لازم نیست.

سؤال 34:در محله یا شهری یک فرد عالم و روحانی هست که یقین داریم از مجتهد جامع الشرائط تقلید نمی کند،تکلیف مردم در مراجعه به او در کارهایی مثل نماز جماعت،عقد نکاح و وجوهات شرعیه چیست؟

جواب:اگر اعمال او طبق نظر مرجع مردم صحیح است و وجوهات را هم نزد مرجع مردم می فرستد و قبض برای آنها می گیرد،مانعی ندارد.

نشانه های بلوغ

سؤال 35:نشانه بلوغ چیست؟و انسان در چند سالگی مکلّف می شود؟

جواب:بلوغ در پسر به یکی از سه چیز مشخص می شود:

1-روییدن موی خشن و زبر در زیر شکم(بالای عورت).

2-خروج منی چه در خواب و چه در بیداری.

3-کامل شدن 15 سال قمری که 163 روز و 6 ساعت از 15 سال شمسی کمتر است.

و بلوغ دختر به یکی از سه چیز:

1-روئیدن موی خشن و زبر در زیر شکم(بالای عورت).

2-بیرون آمدن منی چه در خواب و چه در بیداری.

3-تمام شدن نه سال قمری که 97 روز و 22 ساعت و 48 دقیقه از نه سال

ص:33

شمسی کمتر است. (1)

سؤال 36:شخصی در سالهای قبل از 15 سالگی یقین به خروج منی پیدا کرده ولی از روی جهل به مسأله و نبود مسأله گو نماز نخوانده و روزه هم نگرفته است؛اکنون نسبت به عبادات آن زمان چه وظیفه ای دارد؟

جواب:در فرض سؤال که یقین دارد منی از او خارج شده،بالغ بوده و نماز و روزه های فوت شده اش را باید قضا کند و خوردن روزه ها اگر از روی جهل بوده و در یاد گرفتن مسائل کوتاهی نکرده کفاره ندارد.

سؤال 37:پسر بچه ای در سنّ 6 سالگی علائم بلوغ در او دیده شده از قبیل موی بالای عورت و زیر بغل و ضخیم و پر شدن صدای گلو و دیده شدن علامت جنابت بطور نادر در لباس زیرین،آیا او مانند افراد مکلف باید نماز و روزه و سایر واجبات را انجام دهد؟

جواب:چنانچه علاوه بر علائم مذکور دارای تمییز متناسب با بلوغ باشد، مکلف خواهد بود.

ص:34


1- 1) -سال قمری از اوّل محرم شروع و به آخر ذی حجه ختم می شود و هر ماه قمری 29 روز و دوازده ساعت و 24 دقیقه است و یک سال قمری 354 یا 355 شبانه روز می باشد.و سال شمسی از اول فروردین شروع و به آخر اسفند ختم می شود و شش ماه اوّل سال هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه اسفند در سالهای عادی 29 روز و در سال کبیسه 30 روز می باشد.روی این محاسبه هر سال شمسی 11 روز بیشتر از سال قمری خواهد بود و چون ملاک عبادت و تکالیف شرعیه از نظر قرآن و روایات،ماههای قمری است لذا بلوغ شرعی که اوّل تکلیف است به حساب قمری تعیین شده است.

طهارت و نجاست

مطهرات

اشاره

سؤال 38:آبهای لوله کشی شهر و روستا گاهی به واسطۀ آنکه کلر به آن می زنند به رنگ سفید درمی آید،آیا در آن حال مضاف است یا نه و تطهیر و وضو با آن چگونه است؟

جواب:اگر در آن حال به آن آب تنها گفته می شود احکام مضاف را ندارد و تطهیر و وضو با آن صحیح است و نیز اگر شک کنند که مضاف شده یا نه،محکوم به مطلق بودن است،امّا اگر کلر به قدری زیاد باشد که به آن آب تنها گفته نشود مضاف شده و باید برای تطهیر و وضو صبر کنند تا صاف شود.

سؤال 39:اگر آفتاب از پشت شیشه بر چیز متنجس بتابد،آیا پاک می شود یا نه؟و اگر پشت خود شیشه نجس باشد،چطور؟

جواب:اگر شیشه صاف باشد ظاهرا حائل و مانع تابش نور خورشید نمی شود و با رعایت شرایطی که در توضیح المسائل بیان شده مطلقا پاک کننده می باشد.

سؤال 40:آیا شیشه های معمولی درب و پنجره مانع از مطهریّت آفتاب است؟

جواب:مانع مطهریّت نیست ولی شرایط معتبره باید در آن رعایت شود.

سؤال 41:آیا کف پا و ته کفش با راه رفتن روی زمینی که با موزاییک فرش شده یا آسفالت شده پاک می شوند؟

ص:35

جواب:بلی،ظاهرا با راه رفتن روی زمینی که با موزاییک فرش شده پاک می شوند ولی روی آسفالت مشکل است مگر اینکه خاک،روی آسفالت را گرفته باشد.

سؤال 42:آیا تینر پاک کننده است؟

جواب:تینر و امثال آن پاک کننده نیستند و مطهرات همانها است که در توضیح المسائل بیان شده است.

روش تطهیر چیزهای نجس

سؤال 43:لباس نجس را بعد از ازالۀ نجاست در ظرف آبی که مقدار کمی آب دارد ولی از طریق شیر آب متصل به کرّ است،آیا می توان پاک کرد؟

جواب:پاک می شود ولی احتیاط آن است که آن را طوری فشار دهند که آب داخل آن خارج شود.

سؤال 44:زمین سنگفرش یا آجر فرش به بول و غیره نجس شده،آیا پس از آنکه آب شلنگ را به آن وصل کردیم و عین نجاست از بین رفت پاک می شود یا لازم است غسالۀ آن را جمع کنیم؟

جواب:اگر آب شلنگ متصل به آب کر یا جاری باشد وقتی آب تمام محل نجس را احاطه کرد پاک می شود و جمع کردن غساله شرط نیست.

سؤال 45:آیا در اتصال آب کر یا آب باران،برای تطهیر آب نجس،مخلوط شدن شرط است؟

جواب:بلی،بنابر احتیاط واجب امتزاج شرط است.

سؤال 46:کیفیت تطهیر موکت نجسی که به زمین چسبیده چگونه است؟

جواب:بعد از زوال عین نجاست اگر توسط شلنگ به آب کر یا جاری متصل شود و آب آن را احاطه کند و در آن فرو برود پاک می شود و احتیاط واجب آن

ص:36

است که آن را طوری فشار دهند که آب داخل آن خارج شود.

سؤال 47:ماشینهای لباسشویی که لباس را شسته و خشک تحویل می دهند،با توجه به قطع و وصل شدن آب آیا لباس را پاک می کنند؟

جواب:به طوری که مطلعین می گویند آب در حال اتصال به کر لباس نجس را احاطه می کند و همۀ اجزای لباس را فرا می گیرد و در صورت قطع شدن چنانچه سه مرتبه آب لباس ها را فرا بگیرد و آبها را گرفته تخلیه کند،اگر عین نجاست در لباس باقی نمانده باشد،پاک می شود.

سؤال 48:آیا آرد،خمیر و شیر نجس قابل پاک شدن هستند؟

جواب:هیچ کدام قابل پاک شدن نیستند.

سؤال 49:آیا فرش یا ظرف نجس زیر باران پاک می گردد؟

جواب:در صورتی که عین نجاست در آن باقی نماند پاک می شود و در فرش فشار هم لازم نیست.

سؤال 50:پوست گوسفندی را در آب نمک گذارده اند موشی در آن مرده،کیفیت پاک کردن آن چگونه است؟

جواب:چنانچه احراز شود که آب نجس در باطن پوست گرچه بصورت رطوبت نفوذ کرده امکان تطهیر برای چنین پوستی وجود ندارد،و در غیر این صورت مثل سایر اشیاء قابل تطهیر است.

سؤال 51:اگر آب شیر به قدر شیر سماور معمولی باشد اتصال صدق می کند یا نه؟

جواب:بلی،صدق می کند.

سؤال 52:اگر نفت،گازوئیل،بنزین نجس باشد و بعد از سوختن بصورت دوده درآید، پاک می شود یا نه؟

جواب:پاک است.

سؤال 53:آیا شیره یا شربت نجس قابل پاک شدن می باشند یا نه؟

ص:37

جواب:خیر،قابل پاک شدن نیستند،مگر آنکه آنها را در آب کر بریزند یا به آب شیر متصل کنند و آن قدر آب در آنها داخل شود که مستهلک شوند به طوری که به آنها آب مطلق بگویند که در این صورت پاک و خوردن آنها بی اشکال است.

سؤال 54:آیا برنج و ماش و گندم و صابون نجس قابل تطهیر هستند؟

جواب:اگر ظاهر آنها نجس شده مثل چیزهای دیگر تطهیر می شوند،ولی اگر باطن آنها نجس شده قابل پاک شدن نیستند.

سؤال 55:لباس نجس بعد از ازالۀ نجاست،در ظرف آب قلیل که از طریق شیر متصل به آب کرّ است زده می شود،آیا پاک می گردد؟

جواب:پاک می شود.

سؤال 56:این جانب دندان مصنوعی دارم و دهانم خونی شد و عین خون زائل گشت،آیا دندان مصنوعی با دهانم پاک می شود؟

جواب:دندان مصنوعی اگر در داخل دهن نجس شده است،با زوال عین نجاست پاک می شود.

سؤال 57:دندانم را پر کرده ام و دهانم به خون لثه نجس شده،آیا پس از زایل شدن خون این دندان هم پاک می شود؟

جواب:بلی،در فرض سؤال پاک می شود. چون جزء دندان محسوب می شود.

سؤال 58:کسی که نمی تواند با آب تطهیر کند چه وظیفه ای دارد؟

جواب:برای نماز باید محل غائط را با سنگ و دستمال تمییز کند ولی اگر اعضای دیگر او نجس باشد بهمان صورت نماز بخواند.

سؤال 59:بیماری که امکان تطهیر را ندارد(قطع نخاع شدگان)برای نماز چه وظیفه ای دارد؟

جواب:در صورت امکان واجب است ازدواج کند و همسر او متکفل تطهیر او شود و اگر امکان ندارد تطهیر از او ساقط است.

ص:38

نجاسات

اشاره

سؤال 60:زمینی نجس بوده و لحاف روی آن گذاشته ایم نم کشیده و سنگین شده،آیا نجس است؟

جواب:اگر زمین مرطوب بوده و لحاف نم کشیده و سنگین شده نجس نیست ولی اگر زمین تر بوده و تری آن به لحاف رسیده نجس شده است.

سؤال 61:دیوار دستشویی و توالت حدود یک متر نم کشیده،آیا نجس است یا خیر؟

جواب:خیر در فرض سؤال دیوار نجس نشده است.

سؤال 62:آیا بخار بول یا آب متنجس نجس است؟

جواب:بخار مطلقا پاک است.

سؤال 63:دود نفت نجس یا دود چوب و چیزهای نجس دیگر پاک است یا نه؟

جواب:پاک است،مگر آنکه بصورت دوده جمع شود و ذرات متنجس در آن باشد.

سؤال 64:چیز نجس تا چند واسطه نجس کننده است؟

جواب:تا سه واسطه نجس کننده است.

سؤال 65:آیا از آبی که مردار در آن است می شود برای تطهیر یا آشامیدن استفاده کرد؟

جواب:اگر قلیل باشد و یا رنگ و یا بو و طعم آن به واسطۀ مردار تغییر کرده باشد جایز نیست.

سؤال 66:گاهی وقت جدا کردن پوست بدن که موقع افتادنش رسیده گاهی وقت جدا کردن مقدار دیگری هم که زمان ساقط شدنش نرسیده جدا می شود ولی سوزش و درد و خونریزی ندارد،آیا جدا کردنش اشکال دارد و آیا نجس است؟

جواب:اشکال ندارد و نجس نمی باشد.

سؤال 67:آیا سگ شکاری یا سگ چوپان حکم سایر سگها را دارد؟

جواب:از نظر نجاست با سگهای دیگر فرق نمی کند.

ص:39

سؤال 68:آیا تخم مرغ و گوشت مرغ نجاست خوار نجس است؟

جواب:خیر،نجس نیست،ولی باید از خوردن آن اجتناب شود.

سؤال 69:موقع دوشیدن شیر روی آن کف جمع می شود،حال اگر لکّه یا ذرّۀ خون خشکی روی آن کف افتاد شیر نجس می شود؟

جواب:نجس می شود،مگر اینکه آن خون و کف اطراف آن را طوری بردارند که با شیر تماس پیدا نکند به نحوی که پس از برداشتن آن بازهم روی شیر کف باشد.

سؤال 70:آیا خون حیوان حلال گوشت نجس است؟

جواب:نجس است.ولی اگر کمتر از درهم باشد نماز با آن اشکال ندارد.

سؤال 71:اگر در تخم مرغ مقداری خون مشاهده گردد،حکمش چیست؟

جواب:نجس نیست،ولی باید از خوردن آن خون اجتناب شود.

سؤال 72:آیا خونی که درون شیر است نجس می باشد و آن را نجس می کند؟

جواب:اگر محرز باشد که خون در درون آن است،تمام آن نجس می باشد.

سؤال 73:آیا الکل زرد و سفید نجس است؟

جواب:الکل صنعتی و الکلهایی که در مداوا و آمپول زدن و امثال آن بکار می رود نجس نیست.

سؤال 74:غذاها یا مایعاتی مانند سرکه که بطور طبیعی مقدار دو یا سه درصد از آن را الکل تشکیل می دهد،آیا نجس است؟

جواب:وجود این مقدار الکل که با تجزیه و آزمایش مشخص می شود و بصورت طبیعی وجود دارد نه آنها را نجس می کند و نه حرام است.

سؤال 75:آیا مایعاتی که از کیسه آب جنین(مایع آمینوتیک)خارج می شود،حکم نجاست را دارد؟شایان ذکر است که کیسه آب جنین،ممکن است قبل از زایمان،پاره شود و از طریق مجرای تناسلی زن خارج گردد.

جواب:این مایع پاک است.

ص:40

سؤال 76:آیا تماس اشیاء با رطوبت بدن میّت،بعد و قبل از سرد شدن بدن،باعث نجاست اشیاء می شود یا نه؟

جواب:در هر دو صورت اگر رطوبت مسری باشد موجب نجاست است.

سؤال 77:آیا پوششی که روی زخمها به وجود می آید و معمولا متشکل از خون و ترشحات زخم می باشد،حکم نجاست را دارد یا نه؟

جواب:چنانچه عنوان پوست بدن را از نظر عرف داشته باشد حکم نجاست را ندارد؛مانند محلّی که خون زیر آن مرده باشد.

سؤال 78:اگر جزئی از بدن نجس العین مانند سگ و کافر را به بدن مسلمی پیوند بزنند چه حکمی دارد؟

جواب:حکم بدن مسلمان را پیدا می کند.

سؤال 79:اگر دهنده عضو،کافر و گیرنده مسلمان باشد عضو بریده شده قبل و بعد از دمیدن روح در بدن مسلمان حکمش چیست؟

جواب:بعد از دمیدن روح پاک می شود.

سؤال 80:پلاسما و سرم که از تصفیه و تجزیه خون در آزمایشگاه به دست می آید پاک است یا نجس؟

جواب:پلاسما و سرم که عرفا خون بر آن صدق نمی کند به واسطه استحاله ذاتا پاک است امّا چون در همان ظرفی که خون در آن ریخته شده،بدست می آید در اثر تماس با ظرف نجس نجس است.(متنجس می شود)

سؤال 81:ما هو حکم خرء الخفاش و بوله؟هل هی طیر ام حیوان؟

جواب:الظاهر ان الخفاش طیر من الطیور و حکمها،حکمها بالنسبة الی الخرء و البول.قال امیر المؤمنین علیه السّلام فی ذیل خطبة 155 نهج البلاغة،فی بدیع خلقة الخفاش«و جعل لها اجنحة من لحمها تعرج بها عند الحاجة الی الطیران...لها جناحان تطیر و ولدها لاصق بها،الخ.

ص:41

و فی مجمع البحرین،الخفاش کرمان طائر باللیل.

و فی العروة الوثقی فی النجاسات:الأقوی فی الطیور المحرمة عدم النجاسة (ای عدم نجاسة الخرء و البول)لکن الأحوط فیها الاجتناب خصوصا الخفاش و خصوصا بوله.

مضافا الی انها طایر عرفا و علی هذا فالحق أنها طایر و خرئها و بولها طاهر علی الأقوی نعم ورد روایة مرسلة(الوسائل ب 10 من ابواب النجاسات ح 4)امر فیها بغسل الثوب من بولها و لذا افتوا برجحان الاجتناب من خرئها و بولها،هذا و مع ذلک فقد ادعی انه اختبر الخفاش فوجدت انها مما لیس لها نفس سائلة و الأمر علی هذا اسهل مما تقدم.

نجاست کافر

سؤال 82:چرا کسانی که از دین اسلام خارجند نجس می باشند،با اینکه می بینیم نظافت آنها خیلی خوب است؟

جواب:نظر این جانب اینست که اهل کتاب در صورتی که مشرک نباشند پاکند و نجاست ذاتی ندارند ولی اگر مشرک باشند نجسند.ولی قول به نجاست حکمتهایی دارد؛از قبیل اینکه مسلمانان با آنان آمیزش و معاشرت نکنند و تحت تأثیر اخلاق و رفتار آنان قرار نگیرند.آنان هم در برابر مسلمانان احساس ذلت و حقارت کنند و متوجه شوند که پلید و نجس می باشند و مصالحی غیر از اینها که در دستورات اسلام محقق و مسلم است.

سؤال 83:آیا می توان از طعام اهل کتاب مانند یهود و نصاری استفاده کرد؟

جواب:به نظر این جانب اهل کتاب در صورتی که مشرک نباشند نجاست ذاتی ندارند بنابراین طعام آنها نجس نیست مگر اینکه از گوشت نجس تهیه کرده باشند یا معلوم باشد که به واسطه شراب و امثال آن نجس شده است.ولی در نظر کسانی که اهل کتاب را نجس می دانند در صورت علم به تماس آنها با غذا،غذای آنها نجس است.

ص:42

سؤال 84:آیا زرتشتیها اهل کتاب آسمانی هستند؟

جواب:ظاهر این است که اهل کتاب می باشند.

سؤال 85:در استفتایی که به شما نسبت داده اند آمده است که یهود و نصاری و مجوس اگر مشرک نباشند طاهرند معنای مشرک بودن چیست؟آیا اعتقاد به دو خدا(مجوس)و سه خدا(نصاری)که اکنون معمول است شرک است؟

جواب:اگر به عنوان خدایی و الوهیت باشد شرک است.

سؤال 86:از کجا تشخیص داده می شود کدامیک از یهود و نصاری پاک و کدامیک نجس می باشند؟

جواب:در صورتی که مشرک نباشند و یا شک در شرک آنها داشته باشید پاک می باشند.

سؤال 87:این جانب مقلد حضرت امام بوده ام و با اجازۀ حضرتعالی به تقلید آن مرحوم باقی مانده ام؛اکنون شنیده ام شما اهل کتاب را پاک می دانید؛آیا می توانم در این مسأله از شما تقلید کنم چون با اهل کتاب زیاد سر و کار دارم!؟

جواب:اگر اعلمیت امام برای شما محرز نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 88:آیا علیّ اللّهی ها که طریق خاصی برای خود دارند پاکند؟و ازدواج با آنان چه حکمی دارد؟و نیز معاشرت و هم غذا شدن با آنها چگونه است؟

جواب:اگر حضرت امیر علیه السّلام را العیاذ باللّه خدا بدانند یا منکر معاد و یا یکی از ضروریات دین مثل نماز و روزه باشند کافر و نجس هستند و ازدواج با آنان جایز نیست و معاشرت و هم غذا شدن با آنان صحیح نمی باشد چون به هر چیزی دست تر بزنند نجس می شود ولی اگر چنین عقیده ای ندارند و منکر معاد و ضروریات دین نیستند مسلمان و پاک می باشند و در جهات سؤال شده با دیگر مسلمانان فرقی ندارند.

سؤال 89:شخصی در حال ناراحتی و عصبانیت به خدا و پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله العیاذ باللّه ناسزا

ص:43

گفت ولی بعد پشیمان نشد؛آیا این دشنام و ناسزا موجب ارتداد و نجس شدن او شده است؟

جواب:اگر عصبانیت او به حدی بوده که از خود بی خود شده در این صورت مرتد نشده و نجس نیست؛ولی اگر عصبانیت به این حد نبوده مشکل است و باید توبه کند.

سؤال 90:آیا فرقه هایی از قبیل صوفیه و دراویش حتی شیخیه با وجود بدعتهایی که در اعمال آنها مشاهده می شود محکوم به طهارتند؟

جواب:محکوم به طهارت می باشند ولی بهتر آن است که کمتر با آنان معاشرت شود.

سؤال 91:اگر دست تر به درب یا دیوار یا اشیاء متعلق به مسیحیان،یهودیان یا هندوها بخورد،آیا نجس می شود؟

جواب:با عدم علم به نجاست،پاک است.

سؤال 92:تکلیف آموزگاران با دانش آموزان بهایی چیست،آیا جایز است قرآن را در اختیار آنان قرار دهند؟

جواب:باید با آنها معامله نجاست کرد و قرار دادن قرآن در اختیار آنان جایز نیست.

سؤال 93:شخصی است که عمدا نماز نمی خواند و تارک الصلاة است ولی منکر نماز نیست،آیا کافر و نجس است؟

جواب:چنین شخصی که منکر نماز نیست فاسق و معصیت کار است و محکوم به کفر و نجاست نمی باشد.

سؤال 94:آیا با توهین و فحاشی به قرآن(العیاذ باللّه)مسلمان مرتد می شود و تکلیف کسانی که می بینند او مکرّر توهین می کند چیست؟

جواب:اگر توهین و فحاشی از روی عصبانیت باشد و عصبانیت به حدی بوده که از خود بی خود شده باید توبه کند.اما اگر با قصد و اراده و ناشی از عداوت با

ص:44

پیامبر صلّی اللّه علیه و آله یا ائمه علیهم السّلام باشد محکوم به نجاست است و اگر به انکار رسالت برگشت کند علاوه بر نجس بودن محکوم به ارتداد هم هست.در هر حال وظیفۀ کسانی که متوجه این عمل او می شوند نهی از منکر و اجتناب از اوست تا حاکم شرع تکلیف او را معین کند.

سؤال 95:آیا شش امامی مسلمان است؟

جواب:مسلمان است.

سؤال 96:کسی که به دادن خمس و زکات اعتقاد و اعتنایی ندارد و گاهی تمسخر هم می کند آیا تمام اعمال و عباداتش باطل و زندگیش نجس می باشد؟

جواب:تصرف در اموال او جایز نیست ولی عباداتی که ارتباط با این مسأله ندارد صحیح است.

مسائل متفرقۀ طهارت و نجاست

سؤال 97:آیا سوسیسهایی که از کشور اجنبی وارد می شود پاک است؟

جواب:اگر از اجزاء حیوانات حرام گوشت یا حیوانی که ذبح اسلامی نشده در آن باشد حرام می باشد.

سؤال 98:کنسرو ماهی که در کشورهای خارج بسته بندی شده و به فروش می رسد و همچنین روغن ماهی که از خارج وارد می شود،آیا پاک است و خوردن آن چه حکمی دارد؟

جواب:چنانچه احراز شود که موت آنها در خارج آب یا در تور ماهیگیری و بدست انسان بوده،پاک و خوردن آن نیز حلال است،ولی مجرد اخبار کافر به این معنی کفایت نمی کند.

سؤال 99:آیا غذایی که گربه به آن دهان زده نجس است؟

جواب:نجس نیست.

سؤال 100:آیا داروهایی که در بازار مسلمانان خریدوفروش می شود و ساخت کفار است

ص:45

پاک می باشد؟

جواب:محکوم به طهارت است.

سؤال 101:چیزهایی مانند کاپشن و کفش که از کشورهای غیر مسلمان می آورند و در آنها پوست و چرم حیوانات بکار رفته است چه حکمی دارد؟

جواب:اگر از مسلمان خریداری شود محکوم به طهارت است،ولی اگر بدانند که آن مسلمان از کافر گرفته و رسیدگی نکرده که از حیوانی است که به دستور شرع کشته شده یا نه،نجس نیست،ولی نماز خواندن در آن جایز نمی باشد.

سؤال 102:بلند بودن موی عورت و زیر بغل چه حکمی دارد؟

جواب:ازاله آنها لازم نیست،فقط باید رعایت شود که مانع تطهیر و یا غسل نباشد.

سؤال 103:آیا بعد از پاک شدن بدن در حمام یا دستشویی قسمتهای داخلی آن مکانها نیز پاک می شود؟

جواب:موارد مختلف است.

سؤال 104:ماهیهایی هستند که در پوستشان دانه های ریزی می باشد که در فلس بودن آنها تردید است،خوردن آنها چگونه است؟

جواب:اگر افراد موثق اظهار کنند که دارای فلس است حلال می باشد.

سؤال 105:اگر سکه ای که روی آن نام امام معصوم علیه السّلام نقش بسته است در توالت بیفتد و بیرون آوردن آن،موقوف بر هزینه زیادی است که مقدور نیست،با توجه به انحصار دستشویی آیا می توان از آن استفاده کرد؟

جواب:در فرض مذکور مانعی ندارد.

سؤال 106:شخص وسواسی در طهارت و نجاست،چه حکمی دارد و آیا وسواس داشتن اشکال شرعی دارد؟

جواب:وسواسی در حقیقت به منزله قبول نداشتن حکم خدا و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله

ص:46

در مورد طهارت می باشد و گاهی موجب بطلان وضو می شود.لذا شرعا و عقلا لازم است از این تخیلات شیطانی اجتناب شود و با بی اعتنایی مکرر می توان آن حالت را از خود دور کرد.

سؤال 107:استفاده از ادکلن و وسایلی از این قبیل که از خارج وارد می شود و نمی دانیم پاک است یا نجس،چه حکمی دارد؟

جواب:اگر علم نداشته باشید که از چیز نجس ساخته شده یا با نجسی ملاقات کرده،طاهر است.

سؤال 108:اگر دست تا آرنج نجس باشد و آن را تا مچ در آب فرو برده یا زیر شیر بگیرد-با توجه به ارتباط بین خشکی و تری-آیا دست از مچ به پایین پاک می شود یا خیر؟

جواب:بلی پاک شده است.

سؤال 109:گوشه ای از یک هندوانه یا خربزه نجس شده است،آیا تمامی آن نجس می شود یا خیر؟

جواب:خیر،تمامی آن نجس نمی شود مگر اینکه آب قسمت نجس شده به بقیه آن سرایت کند.

سؤال 110:اگر دست انسان تا آرنج نجس باشد و برای خوردن غذا دستش را با آب قلیل تا مچ آب بکشد،آیا تا مچ دست پاک می شود یا بخاطر اتصال به بالای دست که نجس است قابل پاک شدن نیست؟

جواب:پاک می شود چون سرایت،موجب تنجیس است نه اتصال.

سؤال 111:اگر تمام لباس یا پارچه ای نجس شده باشد؛آیا می شود قسمتی از آن را آب کشید،به صورتی که نیمی از آن پاک و نیمی دیگر نجس باقی بماند؛و آیا در این مورد فرقی بین تطهیر با آب قلیل یا کر و جاری وجود دارد؟

جواب:بلی پاک می شود و فرقی بین آب قلیل و کثیر وجود ندارد.چون ملاک در نجس شدن سرایت است نه اتصال.

ص:47

وضو

طریقۀ وضو

سؤال 112:آیا در وضو شستن هر مرتبه به یک مشت آب حاصل می شود که مشت سوم حرام باشد؟

جواب:شستن یک مرتبه تنها به آب ریختن نیست بلکه به این است که تمام عضو کاملا شسته شود.بنابراین ممکن است چند مشت آب به قصد وضو بریزد تا تمام عضو شسته شود و این یک مرتبه حساب می شود و همینطور شستن مرتبه دوم و اگر دست چپ را بیش از دو مرتبه بشوید لازم می آید که مسح با آب غیر وضو انجام شود و آن سبب بطلان وضو است.

سؤال 113:اگر صورت و دست راست را سه مرتبه بشویند ولی دست چپ را دو دفعه بشویند که در مسح اشکال پیدا نشود،آیا وضو صحیح است؟

جواب:اگر قصد داشته باشد که وضو را تشریعا و بر خلاف دستور شرع اینگونه بگیرد،وضو باطل است ولی اگر چنین قصدی نداشته باشد،در فرض سؤال وضو صحیح است.

سؤال 114:اگر کسی مدتها صورت و دو دست را در وضو سه مرتبه می شسته و نمی دانسته که مسح او اشکال پیدا می کند؛آیا در این صورت نمازهایی را که خوانده باطل

ص:48

است؟

جواب:بلی،در فرض سؤال که دست چپ را هم سه مرتبه شسته وضو باطل و نمازهایی را که با این وضو خوانده باید اعاده و قضا کند.

سؤال 115:اگر دستها را زیر شیر بگیریم یا در آب فرو ببریم و به قصد وضو بیرون بیاوریم بدون دست کشیدن،آیا وضو صحیح است؟

جواب:اشکال ندارد و با همان تری کف دست مسح سر و پاها را بکشید.

سؤال 116:بعضی در مورد غسل وجه در وضو تصریح کرده اند که سفیدی دو طرف جلو سر که نزعتان باشد از حدّ وجه خارج است،بفرمایید این مطلب اتفاقی است یا مانند دخول عارض در وجه مورد خلاف است؟

جواب:بین علمای امامیه اتفاق است که نزعتان خارج از حدّ وجه است و شستن آن لازم نیست تنها برخی از علمای اهل سنت شستن آن را در وضو واجب دانسته اند.

سؤال 117:بیماری که عضو و یا بعضی از اعضای وضو را به دلایل پزشکی و یا عدم توانایی،نمی تواند حرکت دهد و یا مشکل می باشد،وظیفه طهارات ثلاث و چگونگی انجام آنها را در موارد زیر چیست؟

الف:حرکت نداشتن دست چپ.

ب:حرکت نداشتن دو دست.

جواب:الف:غسل که مسأله ای ندارد و برای وضو با دست راست صورت را می شوید و دست راست را وضوی ارتماسی می دهد و اگر ممکن نشد کمک می گیرد.و دست چپ را با دست راست وضو دهد و مسح سر و پای راست و پای چپ را با دست راست انجام دهد.و برای تیمم دست راست را به زمین بزند و اگر ممکن است کمک بگیرد و دست چپ را با دست راست به زمین بزند و با هم به پیشانی بکشد.و اگر نشد همان دست راست را به تمام پیشانی بکشد و بعد پشت دست راست را به زمین بکشد و سپس پشت دست چپ را با دست راست مسح کند.

ص:49

ب:در فرض عدم حرکت دو دست نیز،صورت را وضوی ارتماسی دهد و برای وضوی دستها و مسح کمک بگیرد و همینطور برای تیمم،مانند آنچه گذشت.

مسح

سؤال 118:اگر سر و روی پا کمی رطوبت دارد،آیا مسح روی آن کافی است یا باید خشک باشند؟

جواب:اگر رطوبت به قدری کم باشد که بعد از مسح بگویند تری از کف دست است و تری دست بر رطوبت جای مسح سر و پاها غلبه کند خشک کردن لازم نیست.وگرنه باید رطوبت آنها را کم کنند.

سؤال 119:چنانچه کسی قبل از مسح سر،شیر آب را که قطرات آب بر روی آن است ببندد،بعد مسح کند وضویش چطور است؟

جواب:اگر رطوبت روی شیر آب به قدری کم باشد که به دست منتقل نشود مانعی ندارد.

سؤال 120:چنانچه در وضو یک بار پا را مسح کنیم ولی آب خوب آن را فرا نگرفت وظیفه چیست؟

جواب:محل را خشک کنید و دوباره مسح کنید یا چنانچه قسمتی را که خشک مانده از سر یکی از انگشتان پا تا برآمدگی روی پا مسح کنید بی اشکال است.

سؤال 121:اگر جلوی سر موی زیاد جمع شده باشد،آیا مسح کشیدن روی آنها صحیح است یا خیر؟

جواب:در فرض سؤال موهای جلوی سر را باز کند و بیخ موها را مسح کند.

سؤال 122:هرگاه موقع مسح سر،دست به پیشانی برسد وضو صحیح است؟

جواب:مسح سر صحیح است ولی مسح پا را با قسمتی از کف دست بکشد که با آب صورت مخلوط نشده باشد.

ص:50

سؤال 123:اگر روی پا نجس باشد و نتواند برای مسح آن را آب بکشد،وظیفه چیست؟

جواب:باید برای نماز تیمم کند.

رفع مانع در وضو

سؤال 124:آیا رنگ و جوهر خودکار که روی دست است مانع از صحت وضو است و همچنین سرمه و رنگهایی که زنها به کار می برند؟

جواب:اگر جرم داشته باشد مانع از صحت وضو می باشد،ولی رنگ تنها مانعی ندارد.

سؤال 125:اگر اعضای وضو چرب باشد،آیا وضو صحیح است؟

جواب:در صورتی که چربی کم بوده و مانع رسیدن آب به پوست نباشد اشکالی ندارد.

سؤال 126:اگر کسی بعد از وضو متوجه شود که چیزی به اعضای وضو چسبیده ولی خیلی کم است،آیا باید وضو را اعاده کند؟

جواب:بلی،اگر آن چیز قبل از وضو بوده و جرمیت داشته،که مانع رسیدن آب شده هر چند خیلی کم باشد باید آن را برطرف کرده و مجددا وضو بگیرد.

سؤال 127:آیا رنگی که خانمها برای موی سر،استفاده می کنند،مانع از رسیدن آب می شود یا نه؟

جواب:اگر جرم داشته باشد مانع است و اگر رنگ تنها باشد مانعی ندارد.

کمک کردن دیگری در وضو

سؤال 128:اگر شخصی آمادۀ وضو شده و دیگری شیر آب را برای او باز کند یا شلنگ را نگهدارد و او وضو بگیرد،آیا وضوی این شخص اشکال پیدا می کند؟

جواب:در فرض سؤال که وضو به شخص وضوگیرنده مستند است،اشکال ندارد.

ص:51

سؤال 129:بیماران قلبی که در استراحت مطلق به سر می برند و حتی دستها را نمی توانند حرکت دهند برای وضو چه وظیفه ای دارند؟

جواب:اگر می توانند دستها را حرکت دهند گرچه با کمک دیگران،باید با دست خود هر چند با تر کردن باشد به صورت و دستها بکشند و مسح سر و پا را بکشند و اگر نمی توانند و یا ضرر دارد،نایب آنان را وضو بدهد؛به این نحو که دست تر کند و بر صورت و دستهای آنان بکشد و وضو دهد و نایب با دست خود از رطوبت کف دست آنان مسح سر و پای آنان را انجام دهد و اگر وضو به این نحو ممکن نشد یا مشقّت داشت آنان را تیمم دهند به این کیفیت که دست خودشان را اگر حرکت می کند به زمین یا روی خاک یا روی هر چیزی که تیمّم بر آن صحیح است بزنند و مریض را تیمم دهند و اگر نشد نایب دست خود را به زمین بزند و به پیشانی و پشت دست آنان بکشد.

سؤال 130:اگر کسی با آفتابه و امثال آن در دست دیگری آب بریزد،تا او وضو بگیرد،آیا این وضو صحیح است؟

جواب:اگر آنکه آب می ریزد به قصد وضو دادن کسی که وضو می گیرد نباشد، وضو اشکال ندارد.

وضو گرفتن قبل از وقت

سؤال 131:آیا وضو گرفتن قبل از وقت به نیت نماز صحیح است؟

جواب:اگر به قصد اینکه با طهارت باشد وضو بگیرد صحیح است و نیز اگر نزدیک وقت نماز به قصد مهیا بودن برای نماز وضو بگیرد اشکال ندارد.

تجدید وضو

سؤال 132:شخصی به خیال اینکه وضو دارد تجدید وضو کرد،و نماز خواند،بعد یادش آمد که وضوی قبلی اش باطل شده،آیا نمازی که با این وضوی جدید خوانده صحیح است؟

جواب:در فرض سؤال نماز او صحیح است و می تواند با همین وضو نماز و کارهای دیگری که مشروط به وضو است،انجام دهد.

ص:52

وضو در مقابل نامحرم

سؤال 133:وضو گرفتن مرد در جایی که زن نامحرم به او نگاه می کند چه حکمی دارد؟

جواب:وضو صحیح است ولی زن نباید نگاه کند.

سؤال 134:در صحنهای حرم امام رضا علیه السّلام و بعضی امامزاده ها و مساجد عمومی زنها کنار حوض در حضور نامحرم وضو می گیرند آیا وضوی آنها صحیح است؟

جواب:در فرض سؤال لازم است بدن خود را از نامحرم بپوشانند،ولی در هر حال وضوی آنها صحیح است.

وضوی جبیره ای

سؤال 135:شخصی مدتی دستش را برای وضوی جبیره ای در کیسۀ پلاستیکی کرده و وضوی ارتماسی گرفته و یا به جای دست کشیدن،آن را شسته و نماز خوانده،آیا نمازهای او صحیح است؟

جواب:در فرض سؤال وضوی او باطل است و باید نمازهایی که با این وضو خوانده قضا کند و در صورتی که وقت باقی است اعاده کند.

سؤال 136:کسی که دست راستش تماما در گچ است چگونه باید وضو بگیرد؟

جواب:ابتدا صورت را بشوید-با گرفتن زیر شیر یا فرو بردن در آب و یا بوسیلۀ دست چپ-سپس دست راست را وضوی جبیره ای بدهد و بعد دست چپ را با فرو بردن در آب یا گرفتن زیر شیر آب وضو بدهد و با رطوبت دست چپ،سر و روی پاها را مسح کند.

سؤال 137:دست کسی مجروح است و باید وضوی جبیره ای بگیرد،آیا اگر قسمت مجروح را که تا مچ یا آرنج است در کیسۀ پلاستیکی بگذارد و وضو بگیرد چطور است؟

جواب:مانعی ندارد،ولی نباید کیسه،قسمتهایی را که می شود شست بگیرد و با دست دیگر که سالم است به قصد وضو روی کیسه بکشد،نه آنکه آن را بشوید.

سؤال 138:اگر بیمار به جهت خوف از ضرر وضوی جبیره ای بگیرد و پس از نماز معلوم

ص:53

شود خوف او بی مورد بوده است تکلیف او چیست؟

جواب:اعاده لازم نیست ولی اگر اعاده کند بهتر است.

زخم در محلّ وضو

سؤال 139:اگر در جای وضو زخمی باشد که خون بند نمی آید ولی آب برای آن ضرر ندارد،برای وضو چه باید کرد؟

جواب:در فرض سؤال محل زخم را در آب کر یا زیر شیر بگیرد و دست بکشد تا خون شسته شود و دست را روی آن فشار دهد که جلو خارج شدن خون گرفته شود و بلافاصله با نیّت وضو آب را به آن محل جاری کند و بعد از آن بقیه عضو را وضو دهد.

وضوی بیمار و کسی که عضوی از او قطع شده است

سؤال 140:کسی که مبتلا به بیماری است که مجرای مقعدش مسدود شده و روده را از شکم خارج و به کیسه ای وصل می کنند برای وضو و نماز چه کند؟

جواب:اگر غائط یا ادرار پی درپی خارج می شود در صورتی که نتواند هیچ مقداری از نماز را با وضو بخواند،می تواند با یک وضو یک نماز را بخواند.

سؤال 141:کسی دست راستش از بالای مرفق قطع شده،آیا مسح پای راست از او ساقط است؟

جواب:در فرض سؤال با دست چپ اول پای راست و بعد پای چپ را مسح کند.

سؤال 142:شخصی که دست یا پا ندارد یا یک دست و یک پا ندارد چگونه وضو بگیرد؟

جواب:اگر هر دو دستش از بالای مرفق قطع شده برای وضو گرفتن در صورتی که خودش می تواند صورتش را بشوید؛مثلا صورت را در آب فرو ببرد و به قصد شستن وضویی با رعایت ترتیب یعنی از بالا به پایین از آب خارج کند، یا زیر شیر بگیرد و برای مسح سر و پاها نایب بگیرد تا با رطوبت صورت او سر و پاهای او را مسح کند و اگر نمی تواند صورت را در آب فرو برد مثلا آب در آفتابه

ص:54

است نایب صورت او را بشوید و سر و پاهای او را مسح کند و اگر از مرفق به پایین چیزی باقی مانده آن را خودش به قصد وضو بشوید و با همان مقدار سر و پاها را مسح کند و احتیاط این است که علاوه بر وضو تیمم هم کند به این نحو که پیشانی را خودش به زمین مسح کند و نایب نیز بگیرد تا با دست خود به زمین بزند و پیشانی او را مسح بکشد و اگر دو پا را از مچ ندارد مسح پاها ساقط است و اگر مقداری از روی پاها باقیمانده است همان مقدار از روی پاها را مسح کند و اگر یک دست از بالای مرفق ندارد شستن این دست در وضو ساقط است و دست دیگر را به همان روش که در صورت قبل گفته شد وضو بدهد و با همان یک دست سر و پاها را مسح بکشد و اگر از مرفق به پایین مقداری باقیمانده است آنچه تا مرفق مانده به قصد وضو بشوید و دست دیگر را نیز بشوید و برای مسح اگر دست راست ناقص است با همان باقیمانده سر و پای راست را مسح کند و با دست چپ پای چپ را مسح کند و اگر در یک پا از قدم(روی پا)چیزی باقی است همان مقدار را مسح بکشد و اگر از قدم چیزی نمانده مسح آن ساقط است و فقط پای دیگر را مسح بکشد.

سؤال 143:اگر به دست بیماری آنژیوکت (1)بسته شده باشد طریقه عملی انجام طهارت سه گانه چگونه است؟

جواب:آنژیوکت در فرض سؤال در حکم جبیره است و باید وضو و غسل جبیره انجام دهد.

سؤال 144:در فرض فوق نظر به اینکه در اغلب موارد،داخل لوله پلاستیکی و قسمت خارجی آن خون جمع می شود،وجود خون اشکالی برای نماز دارد یا نه؟

جواب:اگر مشقت ندارد لوله را تبدیل یا تخلیه و تطهیر نماید و الاّ با همان وضع نماز بخواند و صحیح است.

ص:55


1- 1) آنژیوکت،لوله پلاستیکی است که داخل رگ قرار داده شده و از طرف دیگر به شلنگ سرم وصل می شود و آنژیوکت به وسیله چسب به بدن چسبانده می شود.

مسائل متفرقۀ وضو

سؤال 145:قبل از شروع به وضو دست و صورت را شسته ایم،آیا باید آنها را برای وضو خشک کنیم؟

جواب:خشک کردن لازم نیست.

سؤال 146:شخصی از منزل همسایه و بدون اطلاع سازمان آب،لولۀ فرعی کشیده و پول آب را به همسایه می دهد،وضو و غسل با آن آب چه حکمی دارد؟

جواب:اگر لوله را موقّتا کشیده و بنا دارد وقتی مقدماتش فراهم شد طبق مقررات،لوله کشی مستقیم کند،فعلا اشکالی ندارد.ولی اگر بنایش بر این باشد که حتی با قدرت و امکان هم از آن لوله فرعی استفاده کند جایز نیست و با علم به عدم جواز،صحت وضو و غسل محل اشکال است.

سؤال 147:اگر در زمینی که اطراف امامزاده و محل دفن اموات بوده حوض درست کنند، وضو در آن چه حکمی دارد؟

جواب:در مورد سؤال ظاهرا وضو صحیح است.

سؤال 148:شخصی بعد از وضو خونی در صورت می بیند و نمی داند آیا در بین وضو بوده یا بعدا بیرون آمده،آیا وضویش صحیح است؟

جواب:وضو صحیح است.

سؤال 149:آیا آب وضو باید از آب تصفیه شده باشد؟

جواب:لازم نیست تصفیه شده باشد،بلکه لازم است آب مطلق باشد.

سؤال 150:وضو گرفتن با کفش غصبی چه حکمی دارد؟

جواب:اشکال ندارد.

سؤال 151:شک در وضو که آیا درست انجام شده یا نه،چه حکمی دارد؟

جواب:اگر بعد از آنکه از وضو فارغ شده شک کرده اعتنا نکند و وضویش صحیح است؛ولی اگر در اثنا شک کرده باید برگردد و مشکوک را بیاورد،پس از آن به ترتیب وضو را تمام کند.

ص:56

سؤال 152:اگر انسان در اثنای نماز شک کند وضو گرفته یا نه،چه وظیفه ای دارد؟

جواب:اگر حالت سابق خود را نمی داند نماز را رها کند و پس از وضو،از اوّل نماز را بخواند و بهتر است این نماز را با همین حالت شک تمام کند و بعد وضو گرفته نماز را اعاده کند،امّا اگر حالت سابق خود را می داند بنابر حالت سابق بگذارد،پس اگر حالت سابقه او طهارت بوده نماز را ادامه دهد و اعاده لازم نیست و اگر حالت سابقه را می داند که وضو نداشته و بعد احتمال وضو گرفتن می دهد،نماز را رها کند و وضو بگیرد و از اول نماز را بخواند.

سؤال 153:آیا وضوی بچۀ غیر بالغ صحیح است و می توان قرآن به دست او داد؟

جواب:بلی وضویش صحیح است و قرآن دادن به دست او اشکال ندارد.

ص:57

غسل

مسائل غسل

سؤال 154:بیمارانی که زخم آنان باز است مانند زخمهای شکمی که مرتبا ترشح به خارج می کند چگونه غسل کنند و نماز بخوانند؟

جواب:اگر آب برای آنان ضرر ندارد حکم سالم را دارند و باید بطور معمول غسل کنند و اگر ضرر دارد باید اطراف زخمها را به قصد غسل بشویند و چنانچه کشیدن دست تر بر زخمها ضرر ندارد احتیاط آن است که دست تر بر آنها بکشند و بعد پارچۀ پاکی روی آنها بگذارند و دست تر روی پارچه هم بکشند و اگر این مقدار هم ضرر دارد یا زخم نجس است و نمی شود آب کشید.باید اطراف زخمها را بطور معمول و به ترتیب اول سر و گردن بعد طرف راست و بعد طرف چپ را بشویند و بنابر احتیاط تیمم بدل از غسل هم بکنند.

سؤال 155:در اثر کهولت سن یا بعض عوارض جسمی،قسمتی از ظاهر بدن بوسیلۀ قسمتی از پوست بدن پوشیده شده آیا باید برای غسل قسمتی که پوشیده شده بشویند یا جزء باطن محسوب می شود؟

جواب:بلی،قسمتی را که قبلا جزء ظاهر بدن بوده و فعلا مشکوک است باید برای غسل بشویند.

سؤال 156:آیا غسل واجب از غسل واجب دیگر کفایت می کند؟

ص:58

جواب:بلی غسل واجب از غسل واجب دیگر کفایت می کند.

سؤال 157:آیا غسلهای واجب از غسل مستحب کفایت می کند؟عکس آن چطور؟

جواب:اگر نیت غسل مستحب نداشته باشد غسلهای واجب از غسل مستحب کفایت نمی کند.

سؤال 158:آیا غسل مستحب از غسل مستحب دیگر کفایت می کند؟

جواب:خیر کفایت نمی کند مگر نیت تمامی غسل ها را بکند.

سؤال 159:آیا رنگی که خانمها،برای موی سر،استفاده می کنند،مانع از رسیدن آب می گردد یا نه؟

جواب:اگر رنگ مذکور،جرم داشته باشد مانع رسیدن آب است و چون بنابر احتیاط واجب باید برای غسل موها نیز شسته شود.بنابراین لازم است رنگی را که جرم است برطرف کنند.اما،اگر رنگ تنها باشد مانعی ندارد.

سؤال 160:اگر بیمار به جهت خوف از ضرر غسل جبیره ای انجام دهد و پس از نماز معلوم شود خوف او بی مورد بوده تکلیف او چیست؟

جواب:اعاده لازم نیست ولی اگر اعاده کند بهتر است.

احکام بانوان

اشاره

سؤال 161:خانمی بعد از پنج روز ایام عادتش پاک شده و غسل کرده،روز هشتم یک قطره خون می بیند،این خون چه حکمی دارد؟

جواب:در فرض سؤال حیض است و باید دو مرتبه غسل کند.

سؤال 162:زن پس از ایام عادت که معمولا شش یا هفت روز است پاک شده ولی بعد از آن باز خون زرد رنگی می بیند و شک دارد که خون حیض است یا نه و آیا تا ده روز تمام می شود یا نه،وظیفه اش چیست؟

جواب:اگر خون بر آن صدق کند و از ده روز نگذرد احکام حیض را دارد.

ص:59

سؤال 163:زنی جنب بوده و قبل از غسل جنابت حیض شده آیا صحیح است که قبل از پاک شدن از حیض غسل جنابت کند و غسلهای دیگر چطور؟

جواب:بلی می تواند و اثر جنابت مرتفع می شود و غسلهای دیگر مثل غسل جمعه و غیره نیز از او صحیح است.

سؤال 164:زنی پس از شش روز از خون حیض پاک می شود و هیچ خونی نمی بیند و روز نهم ترشح خونی بسیار کمی می بیند بعد هم کاملا پاک می شود حکم این خون چیست؟

جواب:در فرض سؤال،خونی که روز نهم دیده خون حیض است و روزهایی که در بین پاک بوده،حکم حیض را دارد و اگر معمولا با چنین وضعی مواجه می شود و اطمینان دارد که ترشحی خواهد بود.بنابر احتیاط واجب کارهایی که بر حائض حرام است ترک کند و خوبست کارهای مستحاضه را نیز رجاء بجا آورد.

سؤال 165:زنی حیض شد،روز دوم حیض رحمش را با عمل جراحی در آوردند،که حیض سه روز نشد،آیا غسل حیض واجب است؟

جواب:خیر غسل حیض واجب نیست،چون موضوع احکام حیض خونی است که کمتر از سه روز نباشد،و در فرض سؤال غسل استحاضه بکند.

سؤال 166:رحم زنی را طی یک عمل جراحی برداشته اند،خونهایی که بعدا می بیند محکوم به چیست؟

جواب:اگر یائسه نشده و خون نشانه های حیض را دارا باشد،احتیاطا احکام حیض را بر آن جاری کند.

سؤال 167:آیا زن حائض می تواند در مجالس ختم قرآن که معمولا در ماه مبارک رمضان تشکیل می شود شرکت کند و قرآن را گوش بدهد و می داند در آن حال سوره های سجده دار را هم می خوانند

جواب:مانعی ندارد و خواندن سوره های سجده دار جایز نیست ولی گوش دادن به آنها اشکال ندارد،ولی اگر آیه سجده را شنید باید مانند دیگران سجده کند.

ص:60

سؤال 168:گاهی بانوان در مجالس ترحیم در مساجد با حالت عادت ماهانه شرکت می کنند و جهل به حکم آن دارند،باید چه کرد؟

جواب:لازم است آنها را آگاه کنند که در چنین حالی به مسجد وارد نشوند و در صورت جهل معصیتی نکرده اند.

سؤال 169:آیا زن در حال عادت می تواند در حرم امامزادگان برود؟

جواب:اشکال ندارد.

سؤال 170:بچه را بوسیله عمل جراحی از مجرای غیر طبیعی از رحم خارج کرده اند ولی خون از مجرای طبیعی خارج می شود آیا این خون احکام نفاس را دارد؟

جواب:بلی در فرض سؤال خون محکوم به احکام نفاس است.

سؤال 171:آیا داخل شدن حائض و جنب در رواقها و قسمتهای متصل به حرم امام رضا علیه السّلام جایز است؟

جواب:اگر مسجد نباشد مانعی ندارد.

سؤال 172:زنی حائض بوده و غسل حیض را فراموش کرده و مدتی نماز خوانده،البته برای نمازهای خود وضو می گرفته،آیا اگر در این مدت غسل مستحبی انجام داده باشد نمازهای خود را قضا کند؟

جواب:چون غسل مستحبی کفایت از واجب نمی کند باید غسل حیض کند و لازم است نمازهای خود را قضا کند.

سؤال 173:زنی حائض بوده و غسل حیض را فراموش کرده و مدتی نماز خوانده،البته برای نمازهای خود وضو می گرفته آیا نمازهای او صحیح است؟

جواب:لازم است نمازهایی که در این مدت خوانده قضا کند بلی اگر در این مدت یک غسل واجب صحیح انجام داده،نمازهایی که بعد از آن غسل انجام داده صحیح است.

سؤال 174:در صورتی که بعد از خروج ناقص جنین،خونی مشاهده شود،حکم این خون

ص:61

چیست؟

جواب:چنانچه در مسأله 504 توضیح المسائل آمده،این خون خون نفاس است.

سؤال 175:زنی جنب بوده و فراموش کرده و مدتی نماز خوانده ولی در این بین غسل حیض انجام داده است و فعلا متوجه شده،تکلیف او نسبت به نمازهای گذشته چیست؟

جواب:نمازی که بعد از غسل حیض خوانده اعاده و قضا ندارد.

سؤال 176:در صورت شک بین خون نفاس و خون زخم:الف-تکلیف زن در این مورد چیست؟ب-چنانچه لباس بیمار،آغشته به خون باشد،حکم خون نفاس دارد یا زخم؟

جواب:الف:در فرض سؤال بنابر احتیاط،خون احکام نفاس را دارد.

جواب:ب:از جهت نماز خواندن در آن لباس این خون حکم خون زخم را دارد و اگر بیش از درهم نیست معفوّ است.

سؤال 177:زنی برای جلوگیری از حاملگی از دستگاه آی یودی )DUI( استفاده می کند، اگر در این حالت خونریزی رخ دهد تکلیف چیست؟

جواب:اگر یقین دارد این خون مربوط به زخم است باید برای نماز تطهیر کند و حکم خاصی ندارد و در غیر این صورت اگر امکان حیض بودن آن وجود داشته باشد-به اینکه در زمان عادت باشد یا صفات حیض را داشته و اقل طهر بین حیض قبلی او و این خون فاصله شده باشد-محکوم به حیض بودن است و در غیر این صورت حکم استحاضه را دارد.

سؤال 178:زنی را که عمل جرّاحی می کنند جهت سقط جنین،خونی که از مجرای عادی او خارج می شود چه حکمی دارد؟

جواب:اگر خون مربوط به ولادت و سقط جنین باشد احکام نفاس را دارد.

سنّ یائسگی

سؤال 179:لطفا بفرمایید زن تا چند سال حیض می بیند؟و به سال شمسی یا قمری

ص:62

چگونه محاسبه می گردد؟با توجه به اینکه در شناسنامه ها تاریخ به سال شمسی است؟

جواب:زنهای سیّده تا شصت سال قمری حیض می شوند که معادل 58 سال شمسی و 77 روز و 12 ساعت می شود.و زنهایی که سیّده نیستند تا پنجاه سال قمری که معادل 48 سال شمسی و 179 روز می باشد حیض می شوند.

سؤال 180:خانمی شک دارد که به سن یائسگی رسیده یا نه و خونی می بیند که نمی تواند یقین به ادامه آن تا سه روز پیدا کند وظیفه او نسبت به نماز و روزه چیست؟

جواب:در فرض سؤال اگر خون در ایام عادت اوست یا نشانه های حیض را دارا باشد محکوم به حیض بودن است و در غیر این صورت محکوم به استحاضه است.

استفاده از دارو برای جلوگیری از حیض

سؤال 181:خانمی برای جلوگیری از عادت ماهانه قرص خورده و در بین آن بر اثر ترک قرص کمی خون دیده ولی پیش از سه روز قطع شده است،آیا این خون که در ایام عادت بوده حکم حیض را دارد؟

جواب:اگر سه روز پی درپی خون ندیده حکم حیض را ندارد.

سؤال 182:بعضی از خانمها برای اینکه روزۀ ماه رمضان را بگیرند یا برای اینکه در حج بتوانند اعمال حج را انجام دهند قرص می خورند ولی گاهی با اینکه قرص خورده اند در ایام عادت یکی دو روز خون می بینند،این خون چه حکمی دارد؟

جواب:اگر سه روز متوالی خون نبیند،حکم حیض را ندارد،اگر چه در ایام عادت باشد و روزه اش صحیح و اعمال حج را می تواند انجام دهد و این خون احکام استحاضه را دارد و همین که می داند سه روز متوالی نمی شود،احکام حیض را مترتب نکند.

مسّ اسماء و آیات خداوند و آیات قرآن و اسامی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و ائمه علیهم السّلام

سؤال 183:آیا مسّ کردن نقش آرم جمهوری اسلامی ایران که روی اسکناسها و بلیطها و

ص:63

غیره می باشد بدون وضو جایز است؟

جواب:بهتر است آنها را بدون وضو مسّ نکنند،بلی اگر مس آنها مستلزم هتک و بی احترامی باشد جایز نیست.

سؤال 184:آیا اسم مشتمل بر کلمه(اللّه)مانند عبد اللّه و حبیب اللّه و امثال آن را می توان بدون وضو مسّ کرد و همچنین برای زنانی که وضو ندارند و گردنبندی که روی آن کلمۀ مبارکه اللّه نقش بسته به گردن می آویزند و گاهی لفظ اللّه روی بدنشان قرار می گیرد چگونه است؟و نیز اسم پیامبران و ائمه علیهم السّلام چطور؟

جواب:خوب است اسم خداوند متعال را به هر نحو و در هرکجا و به هر زبانی که نوشته شده بدون وضو مسح نکنند.یعنی جایی از بدن را بدون وضو به آنها نرسانند و همچنین است اسامی پیامبران و ائمه علیهم السّلام ولی اگر هتک و بی احترامی باشد جایز نیست.

سؤال 185:دست کشیدن بر کلماتی نظیر ابلیس و غیر آن که در قرآن وجود دارد،بدون وضو و طهارت جایز است یا خیر؟

جواب:در صورتی که بعنوان قرآن و حکایت از آن باشد جایز نیست.

سؤال 186:آیا جایز است شخص جنب در حال جنابت،دست روی آرم جمهوری اسلامی، یا چیزهای دیگری که اسم خدا روی آنها نقش شده،بگذارد؟اسکناسها و بلیطها که کلمة اللّه روی آن چاپ شده چطور؟اسامی ائمه علیهم السّلام و پیامبران چه حکمی دارد؟

جواب:بر جنب حرام است که جایی از بدن خود را به اسم خدا برساند و بنابر احتیاط واجب اسامی پیامبران و ائمه علیهم السّلام هم حکم اسم خدا را دارند و فرق بین موارد نیست.

سؤال 187:زن حائض است و گردنبند او با نقش اللّه می باشد که گاهی بی اختیار روی بدنش قرار می گیرد،آیا جایز است چنین گردنبندی را گردن کند؟

جواب:اگر می داند اسم خدا به بدنش تماس پیدا می کند جایز نیست.

سؤال 188:کسانی که اسماء جلاله و آیاتی از قرآن را بر روی بدن خود خالکوبی کرده اند

ص:64

لطفا بفرمایید تکلیف این افراد نسبت به طهارت و جنابت و مسّ بدن خود بدون وضو چیست؟

جواب:اگر آیات قرآن را بر روی بدن خود خالکوبی کرده،مسّ آن قسمت، بدون طهارت جایز نیست.بلکه بعید نیست که قبل از محدث شدن محو آیات لازم باشد.و نیز اگر جنب باشد در موقع غسل کردن،مسّ اسماء جلاله حرام است.و در صورت امکان باید آنها را محو کند،یا با جاری کردن آب بدون دست کشیدن غسل کند و نیز لازم است بعد از محدث شدن فورا غسل کند یا وضو بگیرد و اگر خالکوبی زیر پوست باشد و مسّ آن هتک نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 189:مس قرآن توسط دانش آموزانی که در کلاسهای قرآن در مدرسه شرکت می کنند،اما وضوی آنان تمام شرایط را دارا نیست چه حکمی دارد و وظیفۀ مربّی آنان چیست؟

جواب:فی نفسه اشکالی ندارد.ولی اگر عرفا بی احترامی تلقی شود مربّی آنان باید دستور رعایت کردن یا وضو گرفتن را بدهد و اگر مسّ کردن آنان هتک باشد، لازم است آنها را از مسّ کردن منع کند.

ص:65

تیمم

تیمّم سؤال 190:شخص جنب که در شب دسترسی به آب ندارد،آیا می تواند جهت نماز شب تیمم کند؟

جواب:بلی،در صورتی که می داند تا اذان صبح نمی تواند غسل کند می تواند با تیمم نماز شب را بخواند.

سؤال 191:کیفیت تیمم دادن نایب را بیان فرمایید؟

جواب:به این طریق است که نایب دستهای کسی را که نمی تواند تیمم کند در صورت امکان به زمین یا چیزهایی که تیمّم بر آن صحیح است بزند و به پیشانی و پشت دستهای او بکشد و اگر دستهای او قابل حرکت نیست نایب دستهای خود را به زمین بزند و به پیشانی و پشت دستهای او بکشد.

سؤال 192:آیا تیمم بر موزاییک و یا بر سنگ مرمر صحیح است؟

جواب:تیمم بر خاک و سنگ و ریگ صحیح است و با نبودن آنها بر موزاییک مانع ندارد.

سؤال 193:کسی که به خاطر بیماری،ناگزیر از تیمّم شده است،اگر قبل از شروع به نماز، بتواند وضو یا غسل کند،تکلیف چیست؟

ص:66

جواب:اگر قبل از شروع به نماز عذر مجوز تیمم برطرف شود تیمّم باطل می شود و باید وضو بگیرد.

سؤال 194:شخصی که به علّت بیماری،برای انجام وضو و غسل،نمی تواند از آب سرد استفاده کند و آب گرم در دسترس نباشد،چنانچه تیمم کرد،تکلیف او در دو مورد زیر،بعد از امکان استفاده از آبگرم چیست؟

الف-قبل از نماز صبح؟

ب-بعد از نماز؟

جواب:الف:تیمم باطل است.

ب:نماز صحیح است.

سؤال 195:اگر بیمار به جهت خوف از ضرر،تیمم جبیره ای انجام دهد و پس از نماز معلوم شود خوف او بی مورد بوده است،چه تکلیفی دارد؟

جواب:اعاده نماز لازم نیست،ولی اگر اعاده کند بهتر است.

سؤال 196:آیا توصیه پزشک و پرستار،به بیمار مبنی بر ضرر داشتن روزه و یا حرکت اعضا و استعمال آب برای وضو و نماز،از نظر شرعی مجوّز محسوب می شود یا نه؟

جواب:چنانچه متخصص و متعهد باشد،گفته وی را لازم است قبول کرد.

سؤال 197:آیا با تیمم بدل از غسل جنابت می توان وارد مسجد شد و یا در نماز جماعت شرکت کرد؟

جواب:مادامی که عذر باقی است ورود به مسجد و شرکت در نماز جماعت اشکال ندارد.ولی اگر به علت ضیق وقت تیمم کرده تنها به مقدار خواندن نماز واجب می تواند در مسجد بماند.

سؤال 198:با توجّه به اینکه برخی از فتاوی،منوط به عنوان«ضرورت»و«عسر و حرج» می گردد،خواهشمند است مقصود از این دو عنوان را بیان فرمایید

جواب:ضرورت به معنای ناچاری و نیاز و احتیاج است و موارد فرق می کند و

ص:67

دارای مراتبی است.

عسر به معنای سختی و فشار و مشکل و دشوار بودن است و مراتبی دارد.

حرج به معنای تنگنا و جبر و واداشتن و گناه است.فعل حرجی یعنی کاری طاقت فرسا و مشقّت دار و حرج هم مراتبی دارد و موارد بکار بردن اینها متفاوت است که باید مورد توجه قرار داد،و اثر مترتب کرد.

ص:68

احکام اموات

غسل،کفن و دفن

سؤال 199:شخصی اهل نماز و روزه نبوده ولی انکار هم نمی کرده،آیا احکام اموات دیگر مسلمانان برای او هست؟

جواب:بلی،تمام احکام جاری است،هرچند میت فاسق است.

سؤال 200:کسی که غسل مس میت برایش واجب باشد می تواند میت دیگری را غسل دهد و چرا سدر و کافور در غسل میت استعمال می شود؟

جواب:بلی،می تواند میت دیگر را غسل دهد و احکام شرع تعبّدی است و شاید از مصالح آن نظافت خاص باشد.

سؤال 201:شخصی بدون وصیت و با داشتن صغیر فوت کرده،ولی برای خود کفنی که مشتمل بر قطعات اضافی و مستحبی است مهیا کرده،آیا چون وصیت نکرده و صغیر دارد باید به قدر واجب کفن اکتفا کرد،یا قطعات مستحبی را به او بپوشانند؟

جواب:تعیین و مشخص کردن کفن به منزلۀ وصیت است و اگر زاید بر ثلث نباشد قطعات مستحبی را جدا نکنند.

سؤال 202:بچه در شکم مادر بوده و هر دو فوت کرده اند،آیا لازم است بچه را بیرون آورند و جدا غسل دهند؟

ص:69

جواب:باید مادر را با همان حال غسل دهند و کفن کنند و مانند زنهای غیر حامله دفن کنند و بیرون آوردن بچه جایز نیست.

سؤال 203:شخصی دندان عاریه داشته و فوت کرده،آیا باید دندانها را از دهان او بیرون بیاوریم یا به همان حال او را غسل دهیم و دفن کنیم؟

جواب:در صورتی که برای میت اذیت نباشد می توانند دندانها را بیرون بیاورند ولی اگر صدمه داشته باشد به همان حال او را غسل دهند.

سؤال 204:فردی تصادف می کند و پایش می شکند هنگامی که او را عمل می کنند میله طلا در پای او می گذارند،آیا بعد از فوت می توان او را عمل کرد و میله طلا را خارج کرد.در صورتی که روکش دندان طلا یا دندان طلا داشته باشد چه حکمی دارد؟

جواب:اگر درآوردن میله طلا بدون شکافتن پا ممکن نباشد خارج کردن آن جایز نیست،کندن دندان هم جایز نیست،بله اگر دندان مصنوعی باشد که به راحتی می توانند از دهان مرده درآورند اشکالی ندارد.

سؤال 205:خانمی در حین وضع حمل در حالی که سر بچه از رحم خارج شده فوت کرده و بچه هم در همان حال مرده است.نسبت به غسل و کفن و دفن مادر و بچه چه باید کرد؟

جواب:در صورتی که خارج کردن بچه موجب مثله شدن او یا مادر نشود بچه را از رحم خارج کنند و جدای از هم غسل دهند و کفن کنند.وگرنه آنها را به همان حال با هم غسل دهند و کفن و دفن کنند و احتیاط این است که سر بچه را نیز جدا غسل دهند.

سؤال 206:خانمی فوت کرده و حامله بوده ولی یقین به زنده بودن یا مرده بودن حمل نیست،وظیفه چیست؟

جواب:باید صبر کنند تا معلوم شود و اگر احتمال عقلایی به زنده بودن بچه داده شود شکم مادر را بشکافند و بچه را درآورند.چون حفظ نفس محترمه واجب است.

سؤال 207:آیا کفن کردن با کفنهایی که روی آن سوره هایی از قرآن مثل یس و غیره

ص:70

نوشته شده و احتمال نجس شدن هم دارد اشکال دارد؟

جواب:مانعی ندارد.

غسل دادن مصدومین و مجروحین

سؤال 208:شخصی در اثر حادثه رانندگی فوت شده و برای غسل خون بدنش به هیچ وجه قطع نمی شود،وظیفه چیست؟

جواب:در صورت امکان صبر کنند تا خون قطع شود وگرنه جاهایی را که خون می آید به وسیلۀ چسب یا چیز دیگری مسدود کنند و جلوی خون را بگیرند و غسل دهند و اگر ممکن نشد به همان حال با آب جاری و یا کر غسل دهند.به این طریق که آب سدر و کافور را در ظرفی بریزند و آب لوله را که در حکم جاری است بوسیلۀ شلنگ به آن ظرف متصل کنند و به بدن میت بریزند و غسل دهند،یا مقداری سدر و کافور در آب بریزند به مقداری که آب مضاف نشود و آب سدر و آب کافور به او صدق کند و میت را داخل آن فرو ببرند و به ترتیب غسل دهند-همانگونه که در توضیح المسائل ذکر شده-و احتیاط این است که پس از غسل مواضع تیمم را خشک کنند و تیمم هم بدهند.

سؤال 209:جسدی در اثر حادثه ای مجروح شده،نه با چسب و نه با گچ و نه به وسیله دیگری می توان جلوی خون را گرفت،آیا چنین جسدی را در کیسه پلاستیکی بگذاریم و از روی پلاستیک،لنگ و پیراهن و سراسری را بپوشانیم صحیح است؟چون بدون پلاستیک کفن هر مقدار باشد،خونی می شود.

جواب:در صورتی که به غیر از این نحو ممکن نیست،همان کار را پس از غسل یا تیمم انجام دهید.

سؤال 210:شخصی در اثر تصادف به کلّی سر و سینه و شکم او از بین رفته،وظیفه چیست؟

جواب:هر قسمتی که استخوان در او باشد،آن را غسل دهند و در پارچه ای بپیچند و دفن کنند و اگر سینه باشد که قلب در آن موجود باشد علاوه بر غسل و

ص:71

کفن،نماز هم بر آن بخوانند.

سؤال 211:شخصی در یک حادثه رانندگی کشته شده و سر او از بین رفته و تمام بدنش له شده،او را در کیسه ای گذاشته اند،اکنون وظیفه نسبت به غسل او چیست؟

جواب:اگر غسل دادن او موجب تفرق و متلاشی شدن اعضا نمی شود،او را غسل دهند و در غیر این صورت اگر دستهای او هست،دستها را تیمم بدهند و اگر سر و دستها قابل غسل و تیمم نیست،غسل و تیمم هر دو ساقط است،با همان کیسه نماز بخوانند و دفن کنند.

سؤال 212:شخصی در آب خفه شده و مدتی در آب مانده و بدنش متورم شده،در رابطه با غسلش چه باید کرد؟

جواب:اگر با غسل دادن،اعضای میت متفرق و پراکنده نمی شود،غسل دهند و اگر متفرق می شود تیمم دهند.

سؤال 213:جنینی را که بیش از چهار ماه داشته به ناچار قطعه قطعه کرده اند و از رحم خارج کرده اند،وظیفه چیست؟

جواب:قطعاتی که استخوان ندارد،به همان صورت در پارچه ای بپیچید و دفن کنید ولی قطعاتی که استخوان دارد و سینه و قلب در آنها است غسل دهید و کفن کنید و دفن کنید.

سؤال 214:جنازه ای را کالبد شکافی کرده اند،پس از آن بدن را دوخته اند،مقداری از پوست مخفی و دوخته شده،بطوری که آب به تمام پوست نمی رسد،چه باید کرد؟

جواب:در فرض سؤال میت را به همان نحو که هست غسل دهند و احتیاطا تیمم هم بدهند.

روش تیمّم دادن میت

سؤال 215:در مواردی که باید میت تیمم داده شود چگونه باید او را تیمم داد؟

جواب:کسی که می خواهد او را تیمم دهد باید دست خود را به زمین بزند و به

ص:72

صورت و پشت دستهای میت بکشد و بنابر احتیاط واجب اگر ممکن است با دست میت هم او را تیمم دهند.

نماز میت

سؤال 216:اگر در اثنای نماز میت جنازۀ دیگری آورده شود آیا جایز است دوّمی را با اوّلی در بقیه تکبیرات شرکت داد؟

جواب:بلی جایز است ولی باید برای هر یک دعای مربوط به او را بخواند و پس از تمام شدن نماز جنازۀ اوّل بقیه تکبیرات و ادعیه مربوط به جنازۀ دوّم را بخواند.

سؤال 217:اگر میت بالغ نباشد امام رحمه اللّه در رساله می فرماید بعد از تکبیر چهارم این دعا خوانده شود:«اللهم اجعل لأبویه و لنا سلفا و فرطا و اجرا»آیا نظر حضرتعالی هم همین است؟

جواب:تکبیر چهارم را که گفتید در مورد سؤال،دعای مذکور را بخوانید و بعد تکبیر پنجم را بگویید و نماز را تمام کنید.

مسائل دفن و نبش و تعمیر قبر

سؤال 218:آیا دفن کردن میّت در قبری که شخصی در آن سالیان پیش دفن شده است- با احتمال قوی به اینکه میّت اولی از بین رفته و تنها استخوانهایش باقیمانده است-جایز است یا خیر؟

جواب:دفن میّت در قبر شخص دیگر در صورتی که مستلزم نبش قبر و ظهور جسد و هتک حرمت باشد جایز نیست و تا علم حاصل نشود که استخوانهای صاحب قبر پوسیده شده و به خاک تبدیل شده نبش قبر او جایز نیست.بلی،اگر نبش قبر محقق شد گرچه عصیانا،دفن میت دیگری در قبر او منع شرعی ندارد، بلکه مکروه است.

سؤال 219:شخصی دفن شده و ظاهرا در اثر ضربه و تجاوز از دنیا رفته،آیا جایز است

ص:73

نبش قبر کنند و جنازه را جهت تعیین علّت مرگ معاینه کنند؟

جواب:در صورتی که اثبات حق متوقف بر نبش باشد مانعی ندارد.

سؤال 220:ملاک در حرمت نبش قبر میت چیست؟

جواب:ملاک حرمت نبش قبر ظاهر شدن جسد میت یا هتک شدن حرمت او می باشد.پس اگر مقداری از خاک قبر را بردارند و جسد ظاهر نشود و عرفا هم صدق هتک نکند،نبش محقق نشده و حرام نیست.خلاصه،مدار در حرمت نبش محرّم ظاهر شدن جسد یا صدق هتک است که ممکن است این دو با هم جمع شوند و ممکن است ظهور تنها سبب باشد یا هتک تنها باشد.

سؤال 221:قبری است دو طبقه که در طبقه تحتانی آن خانمی دفن شده است آیا می توان در طبقه فوقانی آن مردی که هیچ گونه محرمیتی با آن خانم ندارد دفن کرد؟

جواب:اگر مستلزم نبش قبر میت طبقه پایین نباشد مانعی ندارد.

سؤال 222:مقبره ای در یکی از روستاها معروف به پیر غیب پیدا شده و سالمندان می گویند دارای ساختمان بوده ولی شجره نامه ندارد آیا احداث ساختمان بر روی آن مانعی ندارد؟

جواب:اگر افراد مزبور اطمینان دارند که صاحب قبر از امامزادگان صالح می باشد مانعی ندارد ساختمان روی قبر او احداث شود.

سؤال 223:آیا زینت کردن قبر از سنگهای مرمر سفید یا سیاه اشکال دارد؟

جواب:حرام نیست.

سؤال 224:قبرستانی در اثر جاده و فضای سبز از بین رفته و قبری کنار جوی آب پیدا شده و طوری است که موجب اهانت به او می شود آیا جایز است نبش باقیمانده قبر و بردن به قبرستان عمومی؟

جواب:اگر تغییر جوی آب امکان نداشته باشد در فرض مذکور جایز است انتقال داده شود.

ص:74

سؤال 225:شخصی وصیت کرده بعد از فوت از محل مدفون به اعتاب مقدسه حمل شود آیا جایز است؟

جواب:به نظر این جانب نبش قبر جهت حمل به مشاهد مشرّفه خلاف احتیاط است هر چند وصیت کرده باشد.بلی اگر وصیت کرده که جنازه اش را قبل از دفن به مشاهد مشرفه منتقل کنند و عمدا یا به هر جهتی بر خلاف وصیت او عمل شده است.جایز بلکه واجب است قبر را نبش و جنازه را به محل مورد وصیت منتقل کنند.مگر اینکه بدن فاسد شده باشد؛یا نبش مستلزم هتک باشد.

مسائل متفرقه اموات

سؤال 226:میت را قبل از غسل در مسجد گذاشته اند،آیا جایز بوده یا نه؟

جواب:اگر موجب نجس شدن مسجد نشود مانعی ندارد.

سؤال 227:مخارجی که اقوام و بستگان شخصی که از دنیا رفته و احیانا فقیر و بی بضاعت هستند در ایام ثلاثه و شب هفتم و چهلم...صرف می کنند چگونه است؟

جواب:تحمل اینگونه مخارج نه تنها واجب نیست بلکه شبهه دارد.زیرا که فقرا را به زحمت می اندازد و چه بسا آبروی آنها را می برد.

سؤال 228:در مراسم هفته و چهلم چه عملی باید انجام داد و بردن گلهای طبیعی گران قیمت آیا اسراف است؟

جواب:بهتر آن است که برای میت خیرات و مبرّات بدهند و از کارهای بی فایده پرهیز کنند.

سؤال 229:هنگام عبور از قبرستان یهود یا نصاری می توان فاتحه خواند؟

جواب:اگر به قصد آنها باشد نمی توان فاتحه خواند.

سؤال 230:جنازه ای را که ناشناس بوده در بهشت زهرا دفن کرده اند.مثلا اولیای او

ص:75

شناسایی شده و شهرستانی هستند و رفت و آمد برای آنان مشقت دارد و از سویی مادر و خویشان او آرام نمی گیرند و می خواهند مرتب سر قبر بروند.آیا در چنین صورتی نبش قبر و انتقال جنازه جایز است یا نه؟

جواب:در فرض سؤال نبش قبر مشکل است.

ص:76

شرایط نماز

وقت نماز

سؤال 231:آیا در شبهای مهتابی لازم است بعد از اذان صبح مقداری خواندن نماز صبح را تأخیر انداخت تا روشنی صبح بر نور ماه غلبۀ محسوس پیدا کند؟

جواب:به نظر این جانب وقت نماز صبح موقعی است که فجر صادق طلوع کند چه دیده شود و چه دیده نشود و در این جهت فرقی بین شبهای مهتابی و غیر مهتابی نیست.البته باید یقین به طلوع فجر حاصل شود و با شک نباید وارد نماز شود.

سؤال 232:وقت نماز ظهر و عصر تا غروب است یا تا اذان مغرب؟

جواب:تا اذان مغرب است.

سؤال 233:آیا می توان در مورد وقت نماز و روزه به اذانی که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می شود اکتفا و عمل کرد؟

جواب:کسانی که در محل پخش یا قریب الأفق باشند می توانند طبق اذان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران عمل کنند.

سؤال 234:آیا حضرتعالی ساعات شرعی مستخرج مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران را

ص:77

اجازه تبعیت می فرمایید؟

جواب:برای کسانی که اطمینان پیدا می کنند،مانعی ندارد.

سؤال 235:در کشور سوئد در بعضی از مناطق به مدت 52 روز خورشید در آسمان غروب نمی کند.و در بعضی از مناطق دیگر طول روز 23 ساعت است.و در بعضی از مناطق دیگر طول روز 17 ساعت است.تکلیف نماز و روزه برادران مسلمان در این مناطق چیست؟

جواب:در فرض اوّل ملاک را برای نماز و روزه بلاد و شهرهای متعارفه که شب و روز آنها تقریبا مساوی است(مثل مکه و مدینه)قرار دهند،یعنی نماز ظهر و عصر را بخوانند،شش ساعت بعد نماز مغرب و عشاء را بخوانند و یازده ساعت بعد نماز صبح را بخوانند و روزه را هم به همین ملاک بگیرند و در همین فرض می توانند ملاک را وطن و شهر خود قرار دهند،مثلا اگر از تهران رفته اند با اذان ظهر تهران،نماز ظهر و عصر را بخوانند و با اذان مغرب و عشاء،نماز مغرب و عشاء را و با اذان صبح،نماز صبح را بخوانند و روزه را نیز به همین ملاک بگیرند و در عین حال اگر سفر به آن منطقه لزومی ندارد به مناطقی سفر کنند که بتوانند عبادات خود را در اوقات شرعیه انجام دهند.در فرض دوم و سوّم نماز صبح را قبل از طلوع خورشید بخوانند و نماز ظهر و عصر را در نیمه دوم روز (بعد از زوال)بخوانند و نماز مغرب و عشاء را بعد از غروب(مغرب)بخوانند و روزه را از قبل از اذان صبح تا مغرب بگیرند هر چند مقداری طولانی است و در فرض دوّم که روز 23 ساعت است،اگر سفر لزومی ندارد و ممکن است به منطقه ای سفر کنند که شب طولانی تر باشد تا بتوانند با فاصله بیشتر بین نمازها، نماز بخوانند و روزه بگیرند.

قبله

سؤال 236:این جانب وارد منزل دوستم شدم و برای نماز از قبله سؤال کردم و او جهتی را معین کرد و من توجه نداشتم که باید یقین به قبله داشته باشم و نماز را خواندم،اکنون نماز چه صورتی دارد و بعدها اگر چنین پیشامدی کرد چه وظیفه ای دارم؟

ص:78

جواب:اگر از گفته صاحب منزل اطمینان پیدا کرده اید نمازتان صحیح است، مگر اینکه علم به خلاف پیدا کنید و بطور کلی در صورت قدرت،واجب است علم به قبله تحصیل کنید و با عدم قدرت و تنگی وقت نماز،به ظنّ قوی اکتفا کنید و اگر از گفته صاحب خانه گمان به قبله پیدا کنید ولی بتوانید از راه دیگر مثل قبله نما و غیره گمان قوی تری پیدا کنید،نباید به حرف صاحب خانه اکتفا کنید.

سؤال 237:نماز خواندن روی تختی که جهت قبله آن مخالف بوده و امکان تغییر آن مشکل است،چه حکمی دارد؟

جواب:در فرض سؤال هر مقدار که ممکن است به سمت قبله نماز بخوانند، ولی اگر نماز را به سمتی بخواند که نگویند رو به قبله نماز خوانده باید بعدا نماز را رو به قبله اعاده یا قضا کند.

سؤال 238:اگر بیمار به جهت خوف ضرر نماز را در جهت خلاف قبله بخواند و بعد از اتمام نماز متوجه شود خوف او بی مورد بوده است،تکلیف او چیست؟

جواب:باید اعاده کند.

سؤال 239:چنانچه برای بیمار،خواندن نماز به سوی قبله امکان نداشته باشد،آیا جهات دیگر،برایش یکسان است؟

جواب:در فرض سؤال به هر جهتی که به قبله نزدیکتر است نماز بخواند.در هر حال،نمازهایی را که به سوی قبله نخوانده است باید اعاده و قضا کند.

سؤال 240:در اثر بیماری سر شخصی بطور کامل معکوس شده و صورتش به پشت برگشته است وظیفه او در نماز چیست؟

جواب:باید صورتش به طرف قبله باشد و رکوع و سجود را با اشاره انجام دهد به گونه ای که صورتش را از قبله برنگردد.

بدن و لباس نمازگزار

سؤال 241:شخصی خمس نمی دهد و سال خمسی برای خود معین نکرده،آیا با لباسی

ص:79

که می خرد نمازش صحیح است؟

جواب:اگر با پولی که خمس به آن تعلق گرفته و خمس آن را نداده لباس بخرد نماز در آن باطل است و حکم لباس غصبی را دارد.

سؤال 242:آیا زن برای اقامۀ نماز باید چادر سر کند؟یا با روسری و لباس معمولی که جای چادر را می گیرد نماز صحیح است؟

جواب:برای نماز خواندن،زن باید بدنش را-همانگونه که در توضیح المسائل بیان شده-بپوشاند و شرط نیست ساتر خصوص چادر باشد،اگر چه چادر بهتر است،بلکه سزاوار است خانمها چه در نماز و چه در غیر نماز از چادر استفاده کنند خصوصا که چادر در کشور اسلامی ایران از مظاهر و شعائر اسلام می باشد «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ» .

سؤال 243:کسی لباسش را که نجس بود شست و یقین به پاک شدن آن پیدا کرد و نماز خواند بعد فهمید که پاک نشده،آیا نمازش صحیح است؟

جواب:بنابر احتیاط واجب نماز را اعاده کند و اگر وقت گذشته قضا کند.

سؤال 244:اگر زن با بلوز و شلوار و جوراب و روسری(بدون چادر یا روپوش)نماز بخواند، آیا نمازش صحیح است؟

جواب:بهتر آن است که از چادر استفاده کند.

سؤال 245:شخصی آمپول زده و کمی خون آمده که آن را با پنبه برطرف و خشک کرده ولی موقع نماز فراموش کرده آنجا را تطهیر کند،آیا نمازش صحیح است؟

جواب:اگر خون را با پنبه یا پارچۀ خشک برطرف کرده است چنانچه محل نجاست خون بیشتر از درهم نباشد مانعی ندارد و نماز صحیح است ولی اگر خون را با پنبه الکلی یا دستمال مرطوبی برطرف کرده است چنانچه در اثناء یا بعد از نماز یادش بیاید باید پس از تطهیر نماز را اعاده کند.

سؤال 246:کسی که به علتی نتواند بعد از بول خود را بشوید،اگر با پارچه ای تمیز کند،آیا

ص:80

می تواند نماز بخواند؟

جواب:با فرض آنکه آب برای او ضرر داشته باشد می تواند با خشک کردن محل بول نماز بخواند،ولی محلّ نجس است و تطهیر آن منحصر به آب است.

سؤال 247:دندانهای مصنوعی به واسطۀ خون دهان یا به سبب دیگر نجس شده آیا تطهیر آن برای نماز لازم است یا نه؟

جواب:اگر ظاهر دهان پاک باشد نماز صحیح است.

سؤال 248:دندانم را پر کرده ام و دهانم نجس شده،آیا باید برای نماز دهانم را آب بکشم؟

جواب:اگر ظاهر دهان پاک است نماز صحیح است.

سؤال 249:شخصی بخاطر بیماری هر شب محتلم می گردد و قادر نیست هر روز غسل کند و لباس خود را تطهیر کند آیا می تواند با تیمم و لباس نجس نماز بخواند؟

جواب:با عدم تمکّن از غسل،وظیفۀ او تیمم است هر چند مدت عذر طولانی باشد.ولی باید لباس را برای نماز عوض کند و با لباس پاک نماز بخواند و اگر غیر از لباس نجس،ساتر دیگری نداشته باشد باید به دستوری که در توضیح المسائل- مسأله 802-در مورد نماز برهنگان گفته شده عمل کند.بلی اگر به خاطر سرما یا عذر دیگر نمی تواند برهنه نماز بخواند نماز خواندن او در همان لباس نجس صحیح است.

سؤال 250:لباسها و کفشهایی از خارج می آورند که قسمتهایی از آنها چرم است ولی نمی دانیم چرم مصنوعی است یا چرم طبیعی و آیا از حیوان حرام گوشت است یا حلال گوشت،پوشیدن و نماز خواندن در آنها چه حکمی دارد؟

جواب:در فرض سؤال که محتمل است چرم مصنوعی باشد محکوم به طهارت است و نماز در آنها اشکال ندارد.

سؤال 251:در صورتی که ملافه،لباس و یا وسایل پزشکی که همراه بیمار است،نجس و یا احتمال نجاست داده شود و تعویض آن برای بیمار غیر ممکن و یا مشکل باشد،نماز

ص:81

خواندن در آنها چه حکمی دارد؟

جواب:در فرض سؤال نماز خواندن با آنها،اشکالی ندارد و صحیح است.

سؤال 252:بیماری که مبتلا به خونریزی در زیر پوست می باشد،گاهی به علل گوناگون، خون از روی پوست جریان پیدا می کند،تکلیف نماز و طهارت ثلاث در حال خونریزی چیست؟

جواب:خونریزی مزبور مانع از صحّت نماز نیست و طهارت را در حالی انجام دهد که خونریزی نباشد و در صورت وقوع تکرار کند.

سؤال 253:نماز خواندن با کراوات چه حکمی دارد؟

جواب:کراوات مربوط به مسیحی ها و شعار آنها است لذا بهتر است مسلمانان از آن اجتناب کنند.گرچه با شیوع آن در بین مسلمانان از آن جنبه خارج شده است و لذا نماز خواندن با آن فعلا اشکالی ندارد.

سؤال 254:دندان طلا برای زینت حلال است یا حرام؟

جواب:زینت کردن مرد به طلا مطلقا حرام و نماز با آن باطل است.

سؤال 255:آیا استفاده از روکش طلا برای دندانها در مورد مردان اشکال دارد یا نه؟و نماز چنین اشخاصی چه حکمی دارد؟

جواب:اگر برای اصلاح دندان باشد-نه برای زینت-مانعی ندارد.

سؤال 256:آیا استفاده از حلقۀ پلاتین بر مرد حرام است؟و آیا نماز با آن صحیح است؟

جواب:اگر پلاتین فلز دیگری غیر از طلا محسوب می شود یا طلا بودن آن مشکوک است استعمال آن مانعی ندارد و نماز با آن صحیح است ولی چنانچه از جنس طلا باشد استعمال آن برای مرد حرام و مبطل نماز است.

سؤال 257:آیا نماز خواندن با چادرهای بدن نما صحیح است؟

جواب:اگر چادر نازک و بدن نما باشد نماز با آن باطل است.مگر اینکه زیر چادر لباسهای دیگری پوشیده باشد که ستر صلاتی موجود و حاصل باشد.

ص:82

سؤال 258:بطوری که مشهود است بسیاری از خانواده ها بر اساس یک سنّت غلط به دامادهای خود انگشتر طلا یا ساعت طلا یا گردنبند طلا یا صلیب هدیه می دهند و آنها نیز از آن استفاده می کنند،بفرمایید ساختن این چیزها و هدیه دادن آنها چه صورت دارد؟

جواب:استفاده مردان از انگشتر طلا و دیگر زیور آلات طلا حرام و نماز با آن باطل است و ساختن آنها چنانچه استفادۀ از آنها مشترک بین زن و مرد نباشد و همین طور خریدوفروش و هدیه دادن آنها حرام می باشد.

همراه داشتن چیز نجس در نماز

سؤال 259:اگر مادر،بچۀ خود را که بدن او نجس است در حال نماز در آغوش بگیرد آیا نمازش اشکال پیدا می کند؟

جواب:اگر همراه بچه عین نجاست نباشد و یا همراه او لباس متنجسی که به تنهایی بتوان با آن ستر عورت کرد نباشد مانعی ندارد.

سؤال 260:آیا نجس بودن دست یا پای مصنوعی خللی به نماز وارد می کند؟

جواب:مانعی ندارد.

مکان نمازگزار

سؤال 261:پدر این جانب خمس نمی دهد،آیا می توانم در خانه و روی فرش او نماز بخوانم؟

جواب:اگر علم به تعلق خمس به زمین خانه یا فرش ندارید،نماز خواندن اشکالی ندارد.

سؤال 262:شخصی است که تا بحال خمس نداده و حاضر به پرداخت خمس هم نیست، آیا جایز است به خانۀ او وارد شویم و روی فرش منزلش نماز بخوانیم یا وضو و غسل در خانه اش انجام دهیم؟

جواب:وارد شدن بر او برای صلۀ رحم و ارشاد و امر به معروف بی اشکال است و اگر یقین به بودن خمس در منزل و فرش و زندگی او نباشد نماز در آن

ص:83

مانع ندارد و آب هم اگر مباح باشد وضو و غسل با آن صحیح است.

سؤال 263:زنی که از وظایف لازم زناشویی سرپیچی می کند و ناشزه شده به طوری که طبق دستور شرع حق نفقه و لباس و مسکن ندارد در صورتی که در خانۀ شوهر یا با لباسی که شوهر در اختیار او گذاشته است نماز بخواند آیا نمازش صحیح است؟

جواب:در فرض سؤال اگر شوهر راضی نباشد نمازش باطل است.

سؤال 264:منزل موروثی متعلق به چند وارث است،آیا نماز خواندن بعضی از ورثه در آن خانه بدون رضایت سایر ورثه صحیح است؟

جواب:به طور کلی در خانه و ملکی که مشترک است اگر بعضی از شریکها بخواهند نماز بخوانند یا تصرف دیگری بکنند بدون اجازۀ سایر شرکا جایز نیست و نماز در آن باطل است.

سؤال 265:برادرانم سهم الارث من و دیگر خواهرانم را نداده و تمام خانه را تصرف کرده در آن نشسته اند با آنکه ما راضی نیستیم،نماز خواندن آنها در خانه صحیح است یا نه؟

جواب:تصرف و نماز خواندن در مال مشترک بدون رضایت شریکهای دیگر جایز نیست و نماز در آن باطل است.

سؤال 266:آیا نماز خواندن در قبرستان جایز است؟

جواب:مانعی ندارد اگر چه کراهت دارد.

سؤال 267:آیا نماز خواندن در نمازخانه های اماکن عمومی و یا دولتی جایز است؟

جواب:جایز است.

سؤال 268:آیا خواندن،روی تخت بیمارستان صحیح می باشد یا نه؟

جواب:در صورتی که تخت بی حرکت و محل سجده ثابت و آرام باشد نماز خواندن روی آن اشکالی ندارد.

سؤال 269:مدتی در زمینهایی که توسط طاغوت از مالکین اصلی به کشاورزان داده شده بود بدون توجه در آنها نماز خوانده ام حال متوجه شده ام،نمازهای گذشته ام چه صورتی دارد؟

ص:84

جواب:اگر به کلّی غافل از حکم مسأله بوده اید نمازهای گذشته صحیح است و قضا ندارد،ولی فعلا که ملتفت شده اید باید مراعات کنید و احراز اباحۀ مکان نماز را بکنید.بلی چون در زمان حضرت امام خمینی رحمه اللّه به عنوان حکم ثانوی مالکیت زمینهای فوق نسبت به کشاورزان پذیرفته شده است نمازهایی که بعد از آن خوانده شده صحیح است.

سؤال 270:نماز خواندن بر سجّاده یا قالیچه هایی که بر آنها آیات قرآن نوشته شده است چه صورتی دارد،در حالی که در موقع نشستن و به سجده رفتن آیات قرآن زیر پا قرار می گیرند؟

جواب:اگر شخص متوجه است و از روی بی اعتنایی آن را زیر پا قرار می دهد، هتک حرمت قرآن است و جایز نیست.علاوه بر این،نماز هم اشکال دارد.

سؤال 271:آیا نماز خواندن در محلّی که صدای موسیقی بلند است صحیح است؟

جواب:نماز خواندن در محلی که آلات لهو و لعب مانند تار و غیره استعمال می کنند و نمازگزار می شنود محل اشکال است و اگر بعد از شروع در نماز صدای موسیقی مهیج که مناسب مجالس لهو و لعب است بگوش برسد و گوش ندهد نماز صحیح است.ولی اگر قبل از شروع به نماز از محل دیگر صدا به گوش برسد در صورت امکان نماز را جای دیگر بخواند.

ص:85

احکام مسجد

عنوان مسجد به چه چیز محقق می شود؟

سؤال 272:زمینی را که متصل به مسجد است برای ساختمان مسجد واگذار کرده اند و شخصی برای اینکه واگذار کنندگان پشیمان نشوند دو رکعت نماز در آن خوانده است.آیا این زمین جزء مسجد شده است یا خیر؟آیا می توان در زیرزمین آنجا دستشویی ساخت یا آن را جهت تهیه مخارج مسجد اجاره داد

جواب:اگر زمین را به نیت مسجد بودن تحویل متولی بدهند وقفیت محقق می شود و در این صورت استفاده غیر مسجدی از آن جایز نیست،و نمی شود زیر آن دستشویی و غیره ساخت.مگر این که واقف از اوّل غیر از طبقه زیر را برای مسجد وقف کرده باشد،ولی اگر واقف آن را تحویل متولی نداده است و خودش هم متولی نبوده است وقفیت محقق نشده و فعلا اختیار با واقف و هیأت امنای مسجد است و هر طور صلاح دانستند می توانند از آن استفاده کنند و می توانند یک طبقه را مسجد قرار دهند و زیرزمین آن را برای دستشویی و غیره قرار دهند.

احداث،تعمیر،تجدید بنا،توسعه و کم کردن مسجد

سؤال 273:مسجدی در اثر زلزله خراب شده و اهالی آن به دو کیلومتری نقل مکان کرده اند و مسجد جدیدی ساخته اند.مسجد اوّل موقوفاتی دارد که باید صرف تعمیراتش شود، آیا در مسجد دیگر می توان استفاده کرد؟

ص:86

جواب:لازم است که همان مسجد مخروبه را تعمیر و مرمّت کنند و در بعض مواقع مناسب جلسات عزاداری و اقامه جماعت را در آن مسجد برپا کنند تا مسجد متروک نشود.

سؤال 274:موقع ساختن مدرسه یا مسجد یا حسینیه استخوان میتی از زیر زمین بیرون آمده است آیا وجود این استخوان دلیل بر وجود قبرستان قدیمی در آن مکان می باشد؟

جواب:مجرّد پیدا شدن استخوان،دلیل بر قبرستان بودن آن مکان نیست.و در فرض سؤال استخوان را در زیر زمین یا مکان دیگر دفن کنید.

سؤال 275:آیا عقب نشینی هنگام تجدید بنای مسجد طبق قوانین شهرداری جایز است به نحوی که چند متر از مسجد داخل خیابان واقع شود؟

جواب:اگر ضرورتی در کار نباشد جایز نیست.

سؤال 276:مسجد و حسینیه ای کنار هم قرار داشته و با تجدید بنای مسجد یک سالن حسینیه داخل مسجد قرار گرفته است آیا این عمل شرعا جایز است؟و آیا سالن جزء مسجد محسوب می شود و حکم مسجد را دارد؟

جواب:ساختن سالن مذکور اشکال ندارد ولی باید قسمت مسجد و حسینیه معین باشد و احکام هر یک در آن قسمت رعایت شود.

سؤال 277:مسجد متروکه و مخروبه ای در صد متری مسجد جامع قرار دارد آیا نذورات برای این مسجد صحیح است؟

جواب:مرمت و تعمیر این مسجد جایز است و بهتر است که نماز خواندن در آن نیز رعایت شود.

سؤال 278:اگر تعمیر این مسجد موجب لطمه به مسجد جامع بشود از لحاظ تعمیر آن و اقامه جماعت در آن چه حکمی دارد؟

جواب:سعی شود که به مسجد جامع به هیچ وجه لطمه ای وارد نشود.

سؤال 279:مسجدی است محتاج به توسعه یک طرف آن کوچه عمومی است که کلیه

ص:87

اهل محل راضی هستند جزء مسجد شود طرف دیگر خانه مسکونی است که قبلا برای مسجد خریداری شده می خواهند مسیر کوچه عام را تغییر داده و آن خانه را مسیر عبور قرار دهند آیا جایز است؟

جواب:بهتر آن است که خانه خریداری شده را جزء مسجد کنند و شارع عامر را به همان حال خود باقی بگذارند.

سؤال 280:مسجدی است که نیاز مبرم به تعمیرات کلی دارد،آیا از زکات فطره می شود صرف آن کرد؟

جواب:بهتر است فطره را به مصرف فقرای محل برسانند ولی در مسجد و مانند آن نیز مانعی ندارد.

تبدیل مسجد به غیر آن

سؤال 281:مسجدی است که ادعا می شود به زور اربابان ساخته شده است و مکان آن هم خیلی سرد است که بعد از شهریور ماه نمی شود در آن نماز خواند و امکان گرم کردن آن هم نیست و در ضمن مسجد دیگری در دویست متری این مسجد ساخته شده که بسیار مناسب است.آیا می توان مسجد را خراب کرده و جای آن کشاورزی کرد و حاصل آن را صرف مسجد جدید کرد؟

جواب:تخریب مسجد به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی جایز نیست و بهتر است در صورت امکان در تعمیر آن و اقامه نماز در آن سعی شود که «إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ».

سؤال 282:آیا تخریب مسجد جهت ایجاد فضای سبز،بدون هیچ نیاز و ضرورتی،در حالی که ابقای مسجد با طرح مذکور سازگار است،جایز است؟

جواب:در مفروض سؤال که هیچ گونه ضرورتی برای تخریب مسجد وجود ندارد و صرفا به منظور تبدیل به فضای سبز می باشد،به هیچ وجهی شرعا جایز نیست.

سؤال 283:روستایی آب آشامیدنی بهداشتی ندارد جهاد سازندگی اقدام به حفر چاه در

ص:88

جایی کرده است که بعدا معلوم شد آنجا مسجد بوده و در اثر زلزله ویران شده است و الآن هیچ استفاده ای از زمین مسجد نمی شود،آیا استفاده از چاه جایز است؟و در صورت جواز،آیا می شود اطراف آن را برای محافظت دیوارکشی کرد؟

جواب:در فرض سؤال جواز استفاده از آب بعید نیست،و برای نصب لوله و موتور آلات در زمین و چاه به حاکم شرع مراجعه شود.

سؤال 284:مسجد و حسینیه ای را در زمان سابق به مدرسه تبدیل کرده اند،آیا این عمل جایز است؟

جواب:لازم است به حالت اول برگردد.

داخل شدن جنب یا حائض در مسجد

سؤال 285:در بعضی از مناطق به دلیل کمبود سالن،امتحانات دانش آموزان در مساجد برگزار می شود،با توجه به اینکه اکثریت خواهران شرکت کننده بالغ بوده و قطعا عده ای از آنها در حال عادت ماهانه اند و از طرفی مجبور به شرکت در همان جلسۀ امتحان می باشند و عدم شرکت آنها موجب از بین رفتن زحمات یک سالۀ آنها خواهد شد،لطفا بفرمایید آیا مشخص کردن مسجد برای برگزاری امتحانات خواهران جایز است؟و آیا در صورت برگزاری امتحان در مسجد خواهرانی که در حال عادت ماهانه اند می توانند شرکت کنند؟

جواب 1:لازم است برگزار کنندگان امتحان خواهران این جهات را رعایت کنند و حد اقل در حسینیه ها برگزار کنند نه در مساجد.

جواب 2:در صورت ضرورت که مورد فوق یکی از آنهاست رفتن به داخل مسجد مانعی ندارد.

سؤال 286:شخص جنب که نمی تواند غسل کند،آیا می تواند با تیمم وارد مسجد شود و نمازش را به جماعت بخواند؟

جواب:اگر بواسطه عذر شرعی مثل مریضی،یا نبود آب و امثال آن مکلف به تیمم باشد،می تواند با تیمم وارد مسجد شود و مثل دیگران در مسجد بماند اما اگر عذرش تنگی وقت است،تنها به مقدار خواندن نماز می تواند وارد مسجد شود.

ص:89

ورود غیر مسلمان به مسجد

سؤال 287:ورود اهل کتاب به مساجد برای شرکت در مجلس ترحیم دوستان و آشنایانشان جایز است یا باید از آنها جلوگیری کرد؟

جواب:اگر موجب هتک مسجد نباشد جلوگیری آنها واجب نیست.

سؤال 288:زمین مشاعی بین مسلمان و ارمنی با رضایت مالکین آن تبدیل به مسجد شده است و شخص ارمنی در مراسم مسلمانان در مسجد شرکت می کند حتی مراسم درگذشت پدرش را در مسجد گرفته است،آیا شرعا جایز است و موجب هتک حرمت مسجد نیست؟

جواب:برگزاری مراسم فوت ارمنی و غیر مسلمان در مسجد جایز نیست.

موقوفات،هدایا و نذورات مسجد

سؤال 289:آیا می توان ظروف وقفی حسینیه و مسجدی را که به جهت قدیمی بودن مورد استفاده واقع نمی شود فروخت و تبدیل به احسن کرد و ظروف جدید قابل استفاده تهیه کرد؟

جواب:چنانچه قابل استفاده نباشد تبدیل آنها به ظروف متداول روز مانعی ندارد.

سؤال 290:شخصی مسجد و مدرسه کوچکی ساخته و املاک و مستغلاتی را وقف آن کرده است،بعدا فوت می کند و شخص دیگری مسجد و مدرسه بزرگی به جای آن دو می سازد،آیا درآمد موقوفات آن را می توان صرف این دو کرد،یا باید به فقرا داد؟

جواب:اگر مسجد و مدرسه جدید همان مسجد و مدرسه است ولی با تغییر کیفیت،لازم است درآمد موقوفات صرف آنها شود.

سؤال 291:زمینی وقف شده تا درآمد آن صرف روشنایی مسجد شود حال در اثر احداث خیابان قسمت اعظم آن از بین رفته است،آیا اگر روی زمین باقیمانده،ساختمانی تجاری یا مسکونی ساخته شود ساختمان نیز جزء موقوفه خواهد شد یا وقف فقط مربوط به زمین است؟

جواب:وقف مربوط به خود زمین است و لازم است اجارۀ زمین را صرف روشنایی مسجد کنند.

ص:90

سؤال 292:خادم مسجدی میان دو نماز پول به عنوان کمک برای مسجد جمع می کند،آیا می شود آن را به امام جماعت یا سخنران داد و یا در جهات دیگر صرف کرد؟

جواب:اگر مقصود پول دهندگان کمک به مخارج مربوط به مسجد باشد مانعی ندارد.

سؤال 293:چیزهایی که به مسجد به عنوان نذر داده می شود،مانند:پنکه،چراغ،استکان و نعلبکی چنانچه زاید بر احتیاج باشد،آیا متولی می تواند زیاده را بفروشد و به سایر هزینه های لازم مسجد برساند؟

جواب:در صورتی که مورد نیاز سایر مساجد نباشد مانعی ندارد.

سؤال 294:حسینیه ای بصورت مخروبه در آمده و مردم قدرت تعمیر آن را ندارند،آیا اجازه می دهید از موقوفات آن در تعمیر حسینیه استفاده شود؟

جواب:چنانچه موقوفات مزبوره برای خصوص روضه خوانی و عزاداری و مخارج آن وقف نشده باشد بلکه برای همه اموری که با امام حسین علیه السّلام ارتباط دارد وقف شده باشد در این صورت مانعی ندارد که از آنها جهت تعمیر و یا تجدید بنای حسینیه مزبور صرف شود.

اشیای متعلّق به مسجد

سؤال 295:مسجدی قدیمی را جهت تجدید بنا خراب کردیم،پس از تجدید بنا مبلغ دویست هزار تومان بدهکار شدیم،آیا می توان گچ و آهن اضافه آمده و چوب و فرشهای مستعمل قبلی را که مورد نیاز مسجد نیست برای پرداخت قرض مسجد به فروش برساند؟

جواب:فروش مصالح اضافه آمده برای پرداخت قرض مسجد مانعی ندارد، ولی چوب و فرشهای مستعمل قبلی را در مسجد دیگری که مورد نیاز است استفاده کنند و در صورتی که مورد نیاز هیچ مسجد دیگری نباشد،فروش آنها نیز مانعی ندارد.

ص:91

سؤال 296:سماور ذغالی را فردی وقف مسجد کرده و اکنون مورد استفاده قرار نمی گیرد، آیا می شود آن را فروخت و به جای آن فرش تهیه کرد؟

جواب:اگر مسجد دیگری نیاز به چنین سماوری داشته باشد به آنجا داده شود و اگر چنین نیست آن را تبدیل به سماور گازی و مثل آن کنند و در صورت عدم نیاز پول آن را صرف در آبدارخانه مسجد کنند.

سؤال 297:آیا وسایل مسجد و حسینیه را می توان به جای دیگر برای استفاده عمومی انتقال داد؟

جواب:اگر وقف بر مسجد یا حسینیه باشد تغییر و انتقال آن جایز نیست.

سؤال 298:مسجدی است گاهی در آن نماز خوانده می شود تا خراب نشود،آیا می توان لوازم آن مانند:فرش،آهن و آجر را به مسجد دیگری انتقال داد؟

جواب:جایز نیست،بلکه باید همان مسجد را مرمت و تعمیر کرد و بر مؤمنین لازم است که حرمت مسجد را حفظ کنند.

سؤال 299:مسجدی فقط یک خط تلفن در اطاق خادم دارد به طوری که اگر نباشد کسی جوابگوی مردم نخواهد بود،آیا می توان از آن سیمی به مغازه ای کشید که همیشه از آن استفاده شود؟

جواب:در صورتی که هیأت امنا مصلحت را در این ببینند مانعی ندارد.

سؤال 300:مسجد جامعی خراب شده که در حال تجدید بنای آن می باشیم و فعلا از آن مسجد و لوازم آن استفاده نمی شود،آیا می توان از وسایل مسجد در مهدیه ای که نزدیک مسجد است استفاده کرد؟

جواب:مانعی ندارد مشروط به اینکه به مجرد امکان استفاده در مسجد به آنجا انتقال داده شود.

سؤال 301:فرشهای مسجدی فرسوده شده و در صورت عدم تعویض از بین می رود،آیا جایز است آنها را فروخته یا تبدیل به احسن کنیم؟

ص:92

جواب:اگر فرشها را به مسجد اهدا و یا تملیک کرده اند تعویض آن در صورت حاجت مانعی ندارد.اما اگر برای مسجد وقف کرده اند،بدون مجوّز شرعی تغییر و تبدیل آن جایز نیست.

سؤال 302:اجناسی مانند قند و چای را که در مساجد و غیره زیاد می آید و در اثر گذشت ایام احتمال فاسد شدن آنها وجود دارد،آیا می توان فروخت و پول آن را خرج همان مسجد کرد،یا باید به مسجد دیگر برد؟

جواب:اگر بشود از عین آن در مساجد دیگر و یا در وقت دیگر استفاده کنند این امر تقدّم دارد.

سؤال 303:مسجدی است پنجاه سال پیش درست شده و فعلا چون در مسیر سیل قرار دارد امکان تعمیر ندارد،آیا می توان مسجد دیگری ساخت و از امکانات مسجد مخروبه صرف آن کرد؟

جواب:باقی ماندن مسجد حدود 50 سال،دلیل بر این است که امکان بقا دارد مگر اینکه جدیدا در راه سیل قرار گرفته باشد که در این صورت چنانچه تغییر راه سیل امکان نداشته باشد و سیل خطری برای مسجد باشد می توان از امکانات آن در مسجد دیگر استفاده کرد.

سؤال 304:آیا آوردن مهر از مسجد به منزل و نماز بر روی آن جایز است؟

جواب:جایز نیست.

جای گرفتن برای نماز

سؤال 305:شخصی برای نماز در مسجد جا گرفته و می رود وضو بگیرد،دیگری جانماز او را کنار زده و جای او مشغول نماز می شود آیا نماز او صحیح است؟

جواب:بنابر احتیاط واجب نمازش را دوباره در محل دیگر بخواند.

مسائل متفرقه مسجد

سؤال 306:آیا تشکیل کلاسهای تابستانی و نمایش فیلمهای سینمایی در مساجد جایز

ص:93

است؟

جواب:احترام مساجد لازم است و باید رعایت شود و تأسیس کلاسهای مذهبی منافاتی با حرمت مسجد ندارد،اما پخش برخی فیلمها مناسب نیست.

سؤال 307:در اعیاد مذهبی و جشن ولادت ائمه در مسجد یا حسینیه مجلس جشن گرفته می شود و اشعار مذهبی خوانده می شود،آیا کف زدن در این مجالس جایز است؟

جواب:بطور کلّی کف زدن در مساجد و حسینیه ها و اماکن مقدس،به هر عنوان که باشد جایز نیست،و در غیر آنها هم با توجّه به اینکه در طول تاریخ اسلام و تشیّع،شعار مسلمانان ذکر صلوات بوده است،خصوصا در مجالسی که به نام و یاد ائمّه علیهم السّلام تشکیل می شده،لذا مناسب است مسلمانان احساسات و علایق مذهبی خویش را با فرستادن صلوات ابراز دارند.

سؤال 308:اگر برگزاری مجالس ترحیم در مساجد مزاحم نمازگزاران یا کسانی که مشغول تعقیب نمازند باشد،از نظر شرعی چه صورت دارد؟

جواب:جایز نیست،مگر اینکه تعقیب بیش از حد معمول طول بکشد.

سؤال 309:مسجدی است که در آن فعالیتهای فرهنگی،ورزشی انجام می پذیرد و کتابخانه و نوارخانه در زیرزمین آن تأسیس شده و هیچ گونه تضاد و مزاحمتی با موضوع وقف و موقوف علیهم ندارد و در ساعات غیر نماز فعالیتهای مزبور و احیانا ورزش در زیرزمین انجام می شود.نظر مبارک را در این مورد بیان فرمایید.

جواب:در صورتی که موجب هتک مسجد و اهانت به آن نباشد مانعی ندارد.

سؤال 310:در صورت جایز نبودن،رفتن و ماندن در چنین مجالسی(بدون دست زدن) چه حکمی دارد؟

جواب:اگر در مساجد و حسینیه ها باشد شرکت مانعی ندارد ولی دست نزنید و در صورت احتمال اثر،نهی کنید چون دست زدن در چنین مکانهای مقدس نوعی هتک و بی احترامی است و با شئون آنها منافات دارد.

سؤال 311:گذاشتن عکس یا کشیدن تصویر انسان یا حیوان در مسجد چه حکمی دارد؟

ص:94

جواب:گذاشتن عکس به جهت اینکه می خواهند در مسجد نماز بخوانند، مکروه است و احتیاط واجب آن است که صورت ذی روح در مسجد نکشند.

سؤال 312:مسجدی را بازسازی کرده و توسعه داده اند و معمار مقداری از مال خود را خرج کرده است و مزد کارگر و بنّاء هم پرداخت نشده است و افراد طلبکار می گویند تا پول ما را ندهید،راضی نیستیم در مسجد نماز بخوانید،حکم آن را روشن کنید.

جواب:نماز خواندن در مسجد منوط به رضایت کسی نیست و دیون مسجد را اگر مسجد موقوفه دارد از آن پرداخت کنید و اگر ندارد مؤمنین باید بپردازند.

سؤال 313:کتابخانه ای در قسمت بالکن مسجد قرار دارد و چون راه پله آن غیر اصولی و ناراحت کننده بود برای خوب ساختن آن،آن را تخریب کرده ایم؛البته برای اجرای طرح جدید مقداری دیگر از مسجد تخریب شده است،حال متوجه شده ایم این امر نیاز به اجازۀ حاکم شرع دارد،چه می فرمایید؟

جواب:پله را به طور اصولی بسازید و سعی کنید از خرابی جلوگیری شود.

سؤال 314:سالها فردی در مسجد اقامه جماعت می کرده است و بعد از فوت او فرزندش چند سالی اقامه جماعت کرده است و فعلا امام جمعه شهر طبق مصالحی مسجد را توسعه داده و امام جماعت جدیدی نصب کرده است و امام جماعت قبلی اظهار نارضایتی می کند؛ نماز در این مسجد چه حکمی دارد؟

جواب:نسبت به امامت مسجد هیچ کس حق پیدا نمی کند و رضایت و عدم رضایت کسی معتبر نیست.

سؤال 315:آیا روی زمین اصلاحات ارضی می توان مسجد و سایر اماکن عمومی از قبیل:

حمام،مدرسه دینی طلاب و اماکن فرهنگی درست کرد؟

جواب:ظاهرا حضرت امام رحمه اللّه به عنوان حکم ثانوی تصرف در این اراضی را اجازه داده اند.لذا احداث اماکن مذکور در این زمینها مانعی ندارد.

سؤال 316:اگر در مسجد روضه برقرار باشد،آیا می توان برای ضبط شخصی از برق آن استفاده کرد؟

ص:95

جواب:جایز نیست،مگر آنکه پول برق مصرف شده را بدهند.

سؤال 317:چندین سال قبل 12 نفر به قصد زیارت به کربلا رفته اند مجتهد برای تیمّن حکم هیأت امنایی مسجد به نام حضرت ابو الفضل علیه السّلام را به آنها می دهد،ولی فعلا مجتهد و هیأت فوت کرده اند،آیا اولاد آنان حقّ دارند ادعا کنند که جزء هیأت امناء می باشند؟

جواب:اولاد آنها حقّی ندارند.

سؤال 318:مدت چهل سال است در خدمت مسجد هستم،آیا می توانم وصیت کنم در آستانه آن(کفش کن)دفنم کنند؟

جواب:جایز نیست.

سؤال 319:زمینی را به عنوان مسجد در اختیار مسجد گذاردم مبنی بر اینکه قیمت نصف آن را به من بدهند امّا وقتی دیوار کشیده شد از ادامه کار انصراف پیدا کردند،آیا می توان آن را تبدیل به زمین کرد با توجه به اینکه نه صیغه خوانده شده و نه تحویل نمازگزاران داده شده؟

جواب:با توجه به خصوصیات ذکر شده بهتر آن است که زمین را تدریجا بصورت مسجد درآورند و از آن استفاده کنند.

سؤال 320:در بعضی از مساجد معمول است هنگام مجالس ختم و فاتحه صدای بلندگو در فضای بیرون مسجد پخش می شود با توجه به اینکه چه بسا بیماران و سالخوردگانی از صدای بلندگو اذیت می شوند،آیا این عمل جایز است؟

جواب:محلّ اشکال است.

سؤال 321:تخریب بناها و مکانهایی که آیات قرآن بر آنها نوشته شده یا حک شده است به قصد تعمیر چه حکمی دارد؟و در صورت تخریب با خاک و باقیماندۀ آنها به چه نحو عمل شود؟

جواب:در صورتی که تعمیر و بازسازی لازم باشد،تخریب مانعی ندارد و خاک باقیمانده را در جایی بریزند که بی احترامی نشود یا در آب روان بریزند یا دفن کنند یا در بیابان دوردست بریزند.

ص:96

سؤال 322:آیا تشکیل مجلس عروسی در مسجد یا حسینیه فقط برای غذا خوردن عیب دارد؟

جواب:بطور کلی هر چه موجب هتک و وهن مسجد شود حرام است،لذا انشاء عقد ازدواج و اجرای صیغۀ عقد در مساجد،مانعی ندارد اما انجام مراسم عقد و عروسی به نحوی که امروزه متعارف است جایز نیست.

ص:97

نماز

اذان و اقامه

سؤال 323:آیا اذان رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی ایران حجّت است و می شود با آن نماز خواند و روزه را افطار کرد؟

جواب:بلی،برای اهالی شهر محل پخش و اهالی اطراف که با آن شهر نزدیک و هم افق هستند حجّت است و نماز و افطار مطابق آن مانعی ندارد.

سؤال 324:آیا گفتن اقامه مشروط به گفتن اذان است،یا می توان آن را بدون اذان گفت؟

جواب:استحباب اقامه مشروط به گفتن اذان نیست.

سؤال 325:کسی نماز ظهر را به نماز عصر امام جماعت اقتدا کرد،آیا پس از آن برای نماز عصر اقامه بگوید یا همین که صفوف جماعت متفرق نشده اقامه از او ساقط است؟

جواب:در فرض سؤال اقامه ساقط نیست.

سؤال 326:بلندگوی مسجد اذان را با نوار ضبط صوت پخش می کند،آیا صحیح است که با همان اذان نماز خوانده شود و ثواب دارد یا اذان دیگر گفته شود؟

جواب:اذان نوار ضبط صوت مجزی از اذان نماز نیست.

سؤال 327:آیا جملۀ أشهد أنّ علیّا ولیّ اللّه جزء اذان و اقامه است؟و آیا گفتن«اشرف الانبیاء و المرسلین»در اذان و اقامه صحیح است؟

ص:98

جواب:جملات مذکور جزء اذان و اقامه نیست ولی گفتن آنها بدون قصد ورود و جزئیت مانعی ندارد بلکه رجحان هم دارد.

سؤال 328:بلند کردن صدای اذان و غیر آن در صورتی که موجب آزار همسایگان می شود چگونه است؟

جواب:صدای اذان در موقع نماز جماعت مانعی ندارد و غیر آن جایز نیست.

سؤال 329:در نمازهای یومیه که باید اذان و اقامه گفته شود اگر اذان را از رادیو بشنود و خود اقامه بگوید نماز چگونه است؟

جواب:اذان برای نماز واجب نیست،ولی برای درک استحباب بعید نیست اذان رادیو کفایت کند اگر پخش مستقیم باشد و الا کفایت نمی کند.

قرائت

سؤال 330:کسی که دندانش افتاده یا کشیده و نمی تواند قرائت را درست بخواند آیا لازم است دندان مصنوعی بگذارد تا بتواند نماز را صحیح بخواند؟

جواب:بلی،در صورت قدرت واجب است.

سؤال 331:آیا غلط خواندن یا از مخرج ادا نکردن اذکار مستحبی نماز،موجب بطلان نماز می شود؟

جواب:اگر غلط فاحش نباشد و موجب تغییر معنی نگردد نماز باطل نیست.

ولی اگر عمدا غلط بخواند احتیاطا نماز را پس از خواندن اعاده کند.

سؤال 332:تکرار بعضی کلمات حمد و سوره و ذکرهای نماز جایز است یا نه؟

جواب:در صورت شکّ در صحت آنها تکرار عیب ندارد.و اگر از محلّ آن نگذشته آن کلمه را تکرار کند تا یقین به ادای صحیح آن کند.ولی مشروط به اینکه منشأ شک،وسواس نباشد.

سؤال 333:تلفّظ صحیح ضاد در نماز چگونه است و در صورت مشکل بودن تلفظ وظیفه چیست؟

ص:99

جواب:تلفّظ حرف ضاد به این کیفیت است که زبان را به جانب دندانهای طرف راست یا چپ می برد و با تکیه به آنها ادا می کند و در صورت عدم امکان یا مشکل بودن به همان صورت معمولی تلفظ مانعی ندارد.

سؤال 334:اگر نون «وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ» و«اشهد ان لا اله الا اللّه»بطور ادغام تلفظ نشود، صحیح می باشد یا نه؟

جواب:بهتر این است که در موارد ذکر شده ادغام کنند،ولی بدون ادغام هم صحیح است و در هر حال باید نون یا بنحو ادغام یا بدون آن ادا شود.

سؤال 335:اگر کسی در تسبیحات اربعه شک کند،3 تا گفته یا 2 تا،وظیفه اش چیست؟

جواب:بنا را بر اقل بگذارد و یک مرتبه دیگر بگوید.

سؤال 336:اگر در رکعت سوّم یا چهارم سهوا تسبیحات اربعه را 4 بار بگوییم،وظیفه چیست؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 337:اگر انسان بفهمد شخصی نماز خود را غلط می خواند آیا لازم است به او تذکر دهد؟

جواب:لازم نیست.

سؤال 338:کسی که روز جمعه نمازش را فرادی می خواند آیا مستحبّ است حمد و سوره را بلند بخواند؟و همچنین امام جماعت در روز جمعه که نماز را به جماعت می خواند؟

جواب:بلی،مستحب است خصوص حمد و سورۀ نماز ظهر روز جمعه بلند خوانده شود،چه نماز فرادی باشد،چه جماعت.

سؤال 339:آیا در نماز ظهر و عصر غیر از حمد و سوره باید ذکرهای نماز را آهسته خواند؟

جواب:فقط واجب است حمد و سوره را آهسته بخواند.

سؤال 340:آیا حرکت دادن سر در حال قرائت و سایر ذکرهای نماز اشکال دارد؟

جواب:اگر حرکت کم باشد مانعی ندارد.

ص:100

سؤال 341:آیا قرائت سوره های طویل،مثل بقره،در نمازهای واجب سبب خروج از حالت نمازگزار نمی شود؟حتی اگر هر رکعت یک ساعت طول بکشد؟

جواب:خیر،قرائت سوره های طولانی موجب خروج از نماز نمی شود؟

رکوع و سجده

سؤال 342:آیا سجده بر سیمان و موزاییک صحیح است؟

جواب:در صورتی که سیمان به واسطۀ پخته شدن از حال سنگ بودن خارج نشده باشد سجدۀ بر آن صحیح است و همچنین است موزاییک.

سؤال 343:یکی از دو طرف مهرهای نماز ناصاف است و مقداری برجستگی دارد آیا سجده روی سطح ناصاف آن صحیح است؟

جواب:لازم نیست سجده بر سطح صاف باشد و همین که پیشانی به قدر یک دوریالی روی مهر قرار گیرد و صدق سجده کند نماز صحیح است.

سؤال 344:آیا گذاشتن کف دست بر زمین به هنگام سجده،انگشتان را هم شامل می شود؟

جواب:کف دست شامل انگشتان نیز می شود ولی در سجده استیعاب عرفی کافی است.یعنی عرفا بگویند تمام دست(انگشتان و کف دست)را روی زمین گذاشته است.

سؤال 345:اگر کف دست در حال سجده روی زمین باشد،ولی انگشتان دست حرکت کند، آیا اشکال دارد؟

جواب:حرکت جزئی که منافی با وضع باطن کف نباشد،مانع ندارد.

سؤال 346:بیماری که رکوع و سجده را با اشاره انجام می دهد،در صورتی که شک کند در حال رکوع است یا سجده،تکلیف چیست؟

ص:101

جواب:در فرض سؤال بنا را بر این می گذارد که در حال رکوع است و ذکر رکوع را می گوید و بقیۀ اعمال نماز را ادامه می دهد.

سؤال 347:اگر در موقع گذاردن پیشانی روی مهر در حال سجده،قسمتی از موی سر انسان پیشانی را فراگیرد و مانع چسبیدن پیشانی روی مهر گردد چه باید کرد؟آیا باید سر را از روی مهر جدا ساخت و مجدّدا سر را بگذارد یا در همان حالت ذکر سجده را بگوید؟

جواب:لازم است در حال سجده خود پیشانی روی مهر قرار گیرد و چنانچه موی سر مانع از این امر باشد باید به کیفیتی مانع را برطرف کند که تعدّد سجده لازم نیاید یا بکشیدن پیشانی و یا بکشیدن موهای مانع.

سؤال 348:آیا ناخن می تواند بعنوان محلّ سجده و سجده گاه قرار گیرد؟

جواب:عنوان ناخن محلّ سجده نیست،بلکه محل سجده پشت دست است آن هم در صورت نبودن زمین و گیاهان و پنبه و کتان و سایر لباسها.

سؤال 349:گاهی در پیشانی انسان جوشهایی پیدا می شود که هنگام سجده درد می گیرد، آیا می توان برای سجده صورت را کج روی مهر گذاشت و اگر بعد از سر برداشتن از سجده، مهر آلوده به خون جوشها شود،نماز چه حکمی دارد؟

جواب:در فرض سؤال یکی از دو طرف پیشانی را روی مهر بگذارید و اگر بعد از سر برداشتن متوجه شدید روی مهر از جوش پیشانی کمی خونی شده نماز صحیح است.ولی برای سجده های بعدی به قسمت خون آلود مهر سجده نشود.

سؤال 350:روی بعضی از سجاده ها و مهرهای نماز،عکس بارگاه ائمه علیهم السّلام کشیده شده است،آیا نماز روی آنها جایز است؟

جواب:نماز اشکال ندارد،ولی با توجه به اینکه بعضی از مغرضین و مخالفین در مقام تهمت زدن به شیعه هستند و این قبیل چیزها را شاهد تهمت های خود قرار می دهند و می گویند شیعه«العیاذ باللّه»بر گنبد و بارگاه سجده می کند،لذا بهتر است سجاده و مهر،ساده و بدون نقش باشد.گذشته از اینکه این چیزها سبب به

ص:102

هم خوردن حواس و عدم حضور قلب می شود.

سؤال 351:بعضی اوقات انسان در سجدۀ اوّل پیشانیش دو بار به مهر می خورد،آیا دو سجده حساب می شود؟

جواب:اگر مرتبۀ دوم قابل کنترل و جلوگیری نباشد مجموعا یک سجده حساب می شود و در غیر این صورت دو سجده.

سجدۀ واجب قرآن

سؤال 352:اگر زن حائض آیه سجده را بشنود،آیا لازم است سجده کند؟

جواب:بلی باید سجده کند.

قنوت

سؤال 353:اگر در رکعت اوّل،اشتباها قنوت بجا آورد،آیا سجدۀ سهو لازم می شود؟

جواب:واجب نیست ولی مستحب است.

سؤال 354:اگر در رکعت دوّم،قنوت را فراموش کند و در رکوع یادش بیاید،آیا می تواند بعد از رکوع قنوت را بخواند؟

جواب:بلی،می تواند.

سؤال 355:بعضی ها به هنگام قنوت سمت نگین انگشتر عقیق خود را به طرف صورت می گیرند،آیا این عمل مستند است و آیا ثوابی دارد؟

جواب:برای عمل مورد سؤال در خصوص قنوت روایتی به نظر نرسیده است، ولی در روایت به نحو مطلق از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله از نگاه به عقیق مدح شده است.

(مستدرک الوسائل،ج 3،ص 297).

سؤال 356:آیا دعا کردن به زبان فارسی در قنوت و سجده نمازهای واجب جایز است؟

جواب:خلاف احتیاط وجوبی است.

ص:103

عدول از نمازی به نماز دیگر

سؤال 357:شخصی مشغول نافلۀ ظهر شد،یادش آمد نماز صبح را نخوانده،آیا می تواند از نافله به نماز صبح عدول کند؟

جواب:خیر،عدول از نافله به فریضه صحیح نیست.

تعقیب نماز

سؤال 358:بعضی از افراد بعد از نماز،انگشتان را روی چشمان خود گذاشته و آیة الکرسی می خوانند،آیا در خصوص این عمل روایتی وارد شده است؟

جواب:در کتاب جنّات الخلود خاتون آبادی رحمه اللّه(ص 58)در قسمت درد چشم از ائمه معصومین علیهم السّلام نقل شده که برای درد چشم بخوانند«اعیذ نور بصری بنور اللّه الّذی لا یطفی»و آیة الکرسی را به قصد عافیت بخوانند و نیز در حاشیه مفاتیح الجنان(ص 409)در عوذات مأثوره آمده:برای درد چشم وارد شده که بخواند بر آن آیة الکرسی و نیت کند خوب شدن آن را و اگر پیش از آن دست بر چشم نهد و بگوید«اعیذ نور بصری بنور اللّه الذی لا یطفی»برای ضعف باصره نافع است.

ص:104

نماز قضا

اشاره

سؤال 359:شخصی مدتی نماز قضا دارد،آیا باید به ترتیب نمازها را قضا کند؟

جواب:در نمازهایی که در ادای آنها ترتیب لازم است،مانند نماز ظهر و عصر لازم است در قضا ترتیب بین آنها رعایت شود و در غیر آنها نیز مقتضای احتیاط وجوبی رعایت ترتیب است.

سؤال 360:کسی که نمی داند چه مقدار نماز قضا دارد،چه وظیفه ای دارد؟

جواب:مقداری را که یقین دارد قضا کند و بهتر است مشکوکها را نیز قضا کند.

سؤال 361:این جانب در اثر بی توجّهی،لباسهایی از پول خمس نداده خریده ام و با آنها نماز خوانده ام،آیا باید نمازهایم را قضا کنم؟

جواب:اگر به طور کلّی توجّه نداشته اید و احتمال نمی داده اید در چنین لباسی، نماز صحیح نباشد،نمازها صحیح است و قضا ندارد.

سؤال 362:شخصی نمی داند که نماز و روزه ای از او فوت شده یا خیر،آیا تکلیفی دارد؟

جواب:با فرض شک در فوت نماز و روزه،چیزی بر او نیست.

سؤال 363:کسی که مدّتی نماز قضا دارد،آیا می تواند با هر نماز واجب ادای خود یک یا دو نماز قضا هم بخواند،یا باید نمازهای قضای خود را پشت سر هم بخواند؟

ص:105

جواب:به هر دو صورت صحیح است.بلی اگر ترتیب نمازهای قضای خود را بداند لازم است به ترتیب قضا کند.

سؤال 364:شخصی نماز مغرب را خواند ولی نماز عشا را فراموش کرد یا خوابش برد و نمازش قضا شد،آیا روزۀ فردای آن شب بر او واجب است؟

جواب:اگر خوابش برد و نماز عشا قضا شد،احتیاط مستحب آن است که فردایش را روزه بگیرد.

سؤال 365:کسی می خواهد نمازهای خود را که زیاد هم هست قضا کند،آیا اذان و اقامه لازم است؟

جواب:واجب نیست بلکه مستحب است و اگر هر مرتبه که شروع به قضا می کند یک اذان و یک اقامه بگوید و بعد برای هر نمازی یک اقامه بگوید به مستحب عمل کرده است.

سؤال 366:عده ای در شبهای قدر ماه مبارک رمضان نماز قضا می خوانند،و گاهی با جماعت خوانده می شود،آیا افضل نافله شبهای قدر است یا نماز قضا و آیا به جماعت خواندن صحیح است یا خیر؟

جواب:خواندن نمازهای قضا اهم است،خصوصا اگر احتمال دهند که بعدا توفیق قضای نمازهایشان را پیدا نمی کنند،هر چند که نماز قضا جای نافله را نمی گیرد و خواندن به جماعت نیز در صورتی صحیح است که امام جماعت هم نماز قضا داشته باشد و یا به نیابت از کسی که فوت شده و نماز قضای حتمی دارد نماز بخواند.

سؤال 367:مریضی روی تخت افتاده و قادر به حرکت نبوده و نتوانسته خود را تطهیر کند، و با همان بدن و لباس نجس،با تیمم نمازش را خوانده،آیا فعلا که خوب شده باید آن نمازها را قضا کند؟

جواب:در فرض سؤال که به وظیفۀ خود عمل کرده،قضا لازم نیست.

سؤال 368:شخصی چهار روز بیهوش بوده،آیا نمازهایی را که در این چند روز نخوانده،

ص:106

قضا دارد؟

جواب:اگر تمام وقت بیهوش بوده،و سبب بیهوشی،خودش نبوده،قضا ندارد.

سؤال 369:شخصی سکته کرده و مدتی قدرت بر حرکت نداشته و حواسش هم بجا نبوده، آیا نمازهای این مدتش قضا دارد؟

جواب:اگر حواس نداشته بطوری که اوقات نماز را تشخیص نمی داده، نمازهای فوت شده اش قضاء ندارد،ولی اگر ملتفت بوده و مسامحه کرده قضای نمازها را بجا آورد و چنانچه از دنیا رفته است،برایش قضا کنند.

سؤال 370:این جانب،از مرجعی تقلید می کردم که به فتوای او نماز با غسل جمعه،صحیح بوده و فعلا از جنابعالی تقلید می کنم که فرمایید با غسل جمعه،بدون وضو،نماز صحیح نیست.اکنون آن نمازهایی که با غسل جمعه خوانده ام،قضا دارد؟

جواب:صحیح است و اعاده هم لازم نیست.ولی فعلا با غسل جمعه لازم است وضو هم بگیرید.

سؤال 371:شخصی اطلاعی از قرائت نماز نداشته و کسی هم به او نگفته،فعلا فهمیده که نمازش غلط بوده،آیا باید نمازها را قضا کند؟

جواب:اگر برای یادگرفتن دنبال کرده و نماز خود را صحیح می دانسته و بعد فهمیده غلط خوانده لازم نیست دوباره بخواند.

سؤال 372:شخصی چندین سال نماز خوانده و فعلا فهمیده که نمازهایش غلط بوده،آیا لازم است نمازها را قضا کند؟

جواب:اگر می توانسته یاد بگیرد و صحیح بخواند ولی کوتاهی کرده و غلط خوانده باید آنها را قضا کند.

سؤال 373:مسافری در بازگشت از سفر،نماز ظهر و عصر را در راه نخوانده و یک ساعت به روز به وطنش رسیده،ولی فراموش کرده نماز ظهر و عصر را بخواند اکنون قضای آنها را

ص:107

شکسته بخواند یا تمام؟

جواب:در فرض سؤال که وقت نماز ظهر و عصر باقی بوده و به وطن رسیده، نماز ظهر و عصر را تماما قضا کند.

سؤال 374:شخصی اول ظهر در وطن بوده و نمازش را نخواند و به مسافرت رفت در سفر هم نمازش را تا مغرب به هر علت نخوانده و قضا شده،حال که به وطن برگشته آن نماز را شکسته قضا کند یا تمام؟

جواب:چون در آخر وقت که نماز قضا شده مسافر بوده است لذا قضای آن را شکسته بخواند.

نماز قضای پدر و مادر

سؤال 375:پدر و مادر این جانب در تمام عمر نمازشان را غلط خوانده اند و وصیت هم نکرده اند،آیا بر من که پسر بزرگ آنان هستم واجب است تمام نمازهای آنان را قضا کنم؟

جواب:اگر احتمال دهید که غلط خواندن آنان از جهت عدم قدرت بر تصحیح بوده و در یاد گرفتن کوتاهی نکرده اند،قضا ندارد.

سؤال 376:برادر این جانب بعد از پدرم فوت کرده و عمر او کفاف نداد که نمازهای پدرم را قضا کند،آیا بر من که بعد از او هستم ولی یک سال و نیم از او کوچکترم واجب است نمازهای پدرم را قضا کند؟

جواب:خیر،بر شما واجب نیست،ولی اگر قضا کنید ثواب دارد.

سؤال 377:برادر بزرگ این جانب بعد از فوت پدرم و قبل از بلوغ،فوت کرد و من که کوچکتر بودم فعلا بالغ شده ام،آیا نماز قضای پدرم بر من واجب است؟

جواب:خیر بر شما واجب نیست،ولی اگر بخوانید ثواب دارد.

سؤال 378:برادر بزرگ این جانب در زمان حیات پدرم فوت شد و وقتی پدرم از دنیا رفت من اولاد ارشدش بودم،آیا نماز قضاهای پدر بر عهدۀ من است؟

جواب:بلی،نماز قضای پدر و مادر بر پسر بزرگتر وقت فوت آنان می باشد.

ص:108

سؤال 379:اگر پدر یا مادر نماز آیات را ترک کرده یا فراموش کرده باشند اگر بر پسر بزرگتر آنها واجب است بعد از فوت آنان قضای نماز آیات را بخواند؟

جواب:بلی فرقی بین قضای نمازهای واجب یومیه و نماز آیات نیست.

سؤال 380:آیا پسری که هنوز به تکلیف نرسیده می تواند نماز قضای پدر و مادر خود را بخواند؟

جواب:اگر ممیز باشد و مسائل وضو و نماز را بداند که نمازها را صحیح بخواند،بلی جایز و صحیح است.

سؤال 381:شخصی در اواخر عمر بهایی شده و به همان حال از دنیا رفته،آیا بر پسر بزرگش واجب است نمازهای او را قضا کند؟

جواب:خیر،واجب نیست و هر کس به هر عنوان منکر نماز و روزه شد و با حال انکار از دنیا رفت،نماز و روزه اش بر کسی نیست و قضا ندارد.

سؤال 382:برادر بزرگتری داشتم که قبل از پدر این جانب فوت کرده است،آیا فعلا که پدرم فوت شده نماز و روزه او بر من واجب است یا خیر؟

جواب:در فرض سؤال که برادر بزرگتر شما قبل از پدر فوت کرده،فعلا شما فرزند پسر بزرگتر هستید که واجب است قضای نماز پدر خود را بخوانید و همچنین روزه قضای او را بگیرد.

سؤال 383:مسلمانی حدود 45 سال قبل با زن کافره ازدواج کرده و صاحب پسری شده است و سپس آنها را رها کرده و سی و پنج سال قبل ازدواج مجدد کرده است و صاحب پسری شده است و فعلا که فوت شده،از زن و پسر اول او هیچ اطلاعی در دست نیست،آیا نماز و روزه او بر پسر زن دوم او واجب است یا خیر؟

جواب:در فرض سؤال قضای نماز و روزۀ پدر بر پسر زن دوّم با فرض بزرگتر بودن پسر زن اول وی واجب نیست.هر چند خوب است تبرعا انجام دهد.

نماز استیجاری

سؤال 384:آیا در نماز استیجاری باید به ترتیب قضا شدن نماز خواند یا لازم نیست؟

ص:109

جواب:اگر علم به ترتیب نمازهای فوت شده داشته باشد،لازم است ترتیب رعایت شود.

سؤال 385:شخصی نماز و روزه پدر و مادرش که بر او واجب بوده انجام نداده،آیا می تواند برای غیر اجیر شود؟

جواب:مانعی ندارد،مگر اینکه اجیر شدن او موجب تأخیر بیش از حد نماز و روزه والدین او بشود،که در این صورت نماز و روزه والدین را مقدم بدارد.

سؤال 386:شخصی روزه و نماز قضایی از خودش دارد،آیا می تواند برای غیر اجیر شود و نماز و روزه استیجاری بگیرد؟

جواب:نماز مانعی ندارد ولی در مورد روزه باید زمانی را معین کند که تا آن زمان امکان گرفتن روزه های واجب خود را داشته باشد.

سؤال 387:پدر این جانب 75 سال عمر کرد و اهل نماز هم بود و در عین حال وصیت کرد که ثلث مالش را هرچه از مخارج کفن و دفنش زیاد آمد برایش نماز و روزه استیجاری بگیریم، اکنون که مخارج معمولی کفن و دفن را پرداخته ایم حساب کردیم،باقی مانده ثلث بقدری است که می شود 80 تا 85 سال نماز و روزه استیجاری گرفت در حالی که مقدار نماز و روزه او بر فرض که هیچ هم نخوانده حدود 60 سال است،آیا واجب است به وصیت او عمل کنیم و همه را بابت استیجار نماز و روزه بدهیم یا بقدر 60 سال کافی است و اگر 60 سال کافی است باقی مانده را کجا و به چه صورت مصرف نماییم؟

جواب:این مسأله دارای وجوهی است:

1-اگر مقصود میت این بوده که ثلث مالش مصرف خودش بشود،مازاد را به نیت خودش صرف خیرات کنید.

2-اگر احتمال عقلایی داده شود که علاوه بر نماز و روزۀ خودش نماز و روزه غیر یا کفاره و امثال آن به عهده اش بوده باید تمام باقیمانده را برای نماز و روزه استیجاری بدهید.

3-اگر احتمال داده شود که غرض ایشان این بوده که نماز و روزه های

ص:110

فوت شدۀ او انجام شود و علت اینکه اینگونه وصیت کرده این بوده که خواسته مطمئن شود حتما به مقداری که در ذمه دارد انجام شود و شاید به این معنی توجه داشته که بعضی از اجیرها به وظیفه خود عمل نمی کنند یا صحیح نمی خوانند در این فرض نیز باید همۀ مازاد را برای نماز و روزۀ استیجاری بدهید.

4-اگر ورثه یقین دارند که هیچ کدام از موارد فوق نبوده و میت از روی بی توجهی اینگونه وصیت کرده مازاد بر مقدار یقینی را بین خود تقسیم کنند، اگر چه احتیاط در این است که با اجازۀ ورثه به نیت میت صرف خیرات کنند.

سؤال 388:این جانب نماز و روزۀ قضاشدۀ زیادی دارم،که می دانم نمی توانم خودم تا آخر عمر،آنها را قضا کنم،آیا اجازه می فرمایید،خودم اجیر و نایب بگیرم؟

جواب:تا زنده هستید،اجیر گرفتن برای نماز و روزه،صحیح نیست.و باید وصیّت کنید تا هر مقداری که خود نخوانده اید بعد از فوت شما،برایتان نایب بگیرند و قضا کنند.

سؤال 389:کسی که خودش نماز قضا در ذمه دارد،آیا می تواند برای قضای نماز اموات اجیر شود؟

جواب:بلی،اجیر شدن برای غیر در فرض سؤال مانعی ندارد،ولی جایز نیست در قضای نماز خود مسامحه کند.

سؤال 390:شخصی از گرفتن وضو معذور است و نماز خود را با تیمم می خواند،آیا می تواند اجیر شود؟

جواب:نمی تواند،بلکه لازم است که اجیر در غسل و وضو و نماز معذور نباشد.

سؤال 391:آیا جایز است زن را برای قضای نمازهای میت اجیر کرد؟

جواب:اگر قرائت و مسائل نماز را که مورد ابتلا است بداند و انجام نماز میت با حقوق و وظایف مربوط به زناشویی منافات نداشته باشد،اشکالی ندارد.

ص:111

نماز جماعت

اشاره

سؤال 392:اگر کسی فرادی نماز بخواند با حال و حضور قلب بیشتری می خواند ولی در نماز جماعت به عللی کسل می شود،آیا کدام را انتخاب کند؟

جواب:حتی الامکان در نماز جماعت شرکت کند و سعی کند حضور قلب خویش را در آنجا داشته باشد.

سؤال 393:مأمومی که در رکعت سوم نماز مغرب یا عشا به امام اقتدا می کند و تکلیفش خواندن حمد و سوره است،آیا باید آنها را بلند بخواند یا آهسته؟

جواب:لازم است آهسته بخواند.

سؤال 394:در مساجدی که نماز جماعت اقامه می شود و افراد نمازگزار پشت سر امام جماعت،صف کشیده به هم اتصال دارند،اگر مسجد،طبقه فوقانی داشته باشد که زنها در آنجا نماز جماعت می گذارند،اتصال صف جماعت آنها به صف طبقه پایین به چه کیفیت است؟

جواب:اتصال آنها به این است که اگر بالا نبودند و محاذی همان مکان بالا در طبقه پایین قرار داشتند اتصال برقرار بود.

سؤال 395:آیا نرده های آهنی که در بالکن مساجد هست حائل بین صفوف نماز جماعت محسوب می شود؟

ص:112

جواب:در صورتی که نرده مشبک باشد جماعت آنهایی که در بالکن نماز می خوانند چه مأمومین زن باشند چه مرد صحیح است و اگر مشبک نباشد و مانع از دیدن امام باشد اقتدای زنها صحیح ولی اقتدای مردها صحیح نیست.

سؤال 396:اگر وقت اقامه جماعت کسی به قصد ساقط کردن امام از اعتبار،در همان مکان مسجد بصورت فرادی نماز بخواند،آیا نماز این شخص اشکالی دارد؟

جواب:اگر عمل او بقصد هتک امام جماعت باشد یا موجب هتک جماعت یا امام شود جایز نیست و چنانچه نماز فرادی خواندن تفسیق عملی امام جماعت باشد نماز هم محل اشکال است؟

سؤال 397:اگر امام جماعت پشت سر هم سه سجده انجام دهد،آیا به نماز او خللی وارد می شود؟

جواب:اگر عمدی نباشد نماز صحیح است.

سؤال 398:آیا ثوابی که برای نماز جماعت گفته شده به کسانی که بوسیله تکبیر مأمومین را آگاه می سازند داده می شود؟

جواب:امید است خداوند ثواب مأموم و یا بیش از آن را به مکبّر عنایت فرماید.

سؤال 399:اگر در نماز جماعت مکبر نباشد،آیا می شود یکی از مأمومین به قصد ذکر، تکبیرات نماز خود را بلندتر بگوید که سایر مأمومین،استفاده کرده به اشتباه نیفتند؟

جواب:اشکالی ندارد.

سؤال 400:اگر مأموم در رکعت سوّم یا چهارم به نماز جماعت برسد،کیفیت اقتدا کردن چگونه است؟

جواب:اگر قبل از رکوع اقتدا کند واجب است حمد و سوره را بخواند و اگر فرصت برای خواندن سوره نیست فقط حمد را بخواند و اگر بداند که در صورت اقتدا مهلت برای خواندن حمد نیز وجود ندارد بنابر احتیاط واجب باید بعد از

ص:113

اینکه امام به رکوع رفت اقتدا کند.و اقتدا کردن بعد از تمام شدن تسبیحات و قبل از رکوع امام خلاف احتیاط وجوبی است.

سؤال 401:آیا بیماری که روی تخت یا ویلچر نماز می خواند،موجب به هم خوردن اتصال صفوف نماز جماعت می شود یا نه؟

جواب:خیر اشکالی ندارد.

عدالت امام جماعت

سؤال 402:شخص غریبی در شهری وارد شد و برای ادای نماز به مسجد رفت و دید جماعت برپا شده ولی این شخص،امام جماعت را نمی شناسد،آیا می تواند به آن امام جماعت اقتدا کند؟

جواب:تا احراز عدالت امام جماعت را نکند اقتدا جایز نیست.ولی اگر از اقتدای جمعی از مؤمنین ظاهر الصلاح اطمینان به عدالت امام پیدا کرد جایز است؟

سؤال 403:یک نفر از اهل علم وارد شهر یا قریه ای می شود،اهالی که او را نمی شناسند آیا می توانند به او اقتدا کنند؟

جواب:در صحت اقتدا،وثوق و اطمینان به عدالت لازم است و ممکن است با همان معاشرت با او اطمینان حاصل شود و یا تحقیق کنند.

سؤال 404:آیا صاحب دفتر ازدواج بودن به عدالت امام جماعت ضرر وارد می کند؟

جواب:در جمهوری اسلامی ایران مضرّ نیست.

سؤال 405:مسافری که وارد شهرهای زیارتی،مانند مشهد مقدس و قم می شود و ائمه جماعت را نمی شناسد و افراد موثقی را پیدا نمی کند که از آنها اطلاع بگیرد،آیا می تواند در جماعت شرکت کند؟

جواب:اگر از طریق مأمومین کمّا و کیفا اطمینان به عدالت امام حاصل شود اقتدا جایز و در غیر این صورت جایز نیست.

ص:114

سؤال 406:امامت زن در نماز آیا صحیح است؟

جواب:امامت زن برای مأمومین مرد جایز نیست و برای زنها خلاف احتیاط وجوبی است.

سؤال 407:شخصی استحقاق حد شرعی پیدا کرده ولی قبل از اجرای حد توبه کرده است یا تعزیر شده یا زندان و یا تبعید شده ولی فعلا توبه کرده است،آیا می تواند امام جماعت شود و ما می توانیم به او اقتدا کنیم؟

جواب:بلی،در فرض سؤال مانعی ندارد.ولی کسی که حد شرعی خورده است بنابر احتیاط واجب نباید امام جماعت شود.

سؤال 408:آیا در مواردی که انسان امام جماعت را نمی شناسد و از عدالت یا فسق او اطلاعی ندارد اقتدا صحیح است؟و آنچه برای اثبات عدالت کفایت می کند چیست؟

جواب:با عدم احراز عدالت اقتدا صحیح نیست.ولی در اسلام حسن ظاهر اماره شرعی برای عدالت است.یعنی با فردی معاشرت متعدد داشته باشد و خلاف شرعی از او ندیده باشد.

سؤال 409:آیا اقتدای ظهر به نماز عصر امام جمعه در روز جمعه صحیح است یا خیر؟

جواب:صحیح است.

پرداخت اجرت به امام جماعت

سؤال 410:آیا پرداخت وجه به امام جماعت بابت حق رفت و آمد برای برپایی و اقامه نماز ظهر و عصر در نمازخانه اداره جایز است؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 411:اجرتی که بعضی از دوائر دولتی به بعضی از روحانیان می دهند که در آنجا اقامۀ نماز می کنند و یا مسأله می گویند،چه صورت دارد؟

جواب:اگر به عنوان قربة الی اللّه بدهند و او هم قربة الی اللّه نماز بخواند اشکال ندارد.و نیز اگر به عنوان مخارج رفت و آمد به او پرداخت کنند،مانعی ندارد.

ص:115

امامت غیر روحانی

سؤال 412:اقامه جماعت توسط غیر روحانی که دارای شرایط آن باشد چگونه است؟

جواب:با وجود روحانی اگر امامت غیر روحانی عرفا هتک روحانیت تلقی شود،جایز نیست.

سؤال 413:آیا در مسجدهای درون شهر غیر روحانی می تواند اقامه نماز جماعت کند؟

جواب:در صورت امکان امامت روحانی و وجود او،از روحانی استفاده شود.

پیدا شدن خلل در نماز امام جماعت

سؤال 414:اگر امام جماعت،به علتی نمازش باطل بوده،آیا لازم است که به مأمومین اطلاع دهد تا آنان نماز خود را اعاده کنند؟

جواب:اگر بعد از نماز فهمید که نمازش باطل بوده نماز مأمومین صحیح است،و اظهار امام،لازم نیست.

سؤال 415:اگر از امام جماعت در بین نماز حدثی سر بزند چه حکمی دارد؟

جواب:نماز امام باطل می شود و مأمومین لازم است نماز را بصورت فرادی یا به امامت دیگری تمام کنند.

سؤال 416:امام جماعتی نمازش شکسته است ولی فراموش می کند و بعد از سلام یادش می آید که نمازش شکسته بوده ولی کامل خوانده است،تکلیف مأمومین که نمازشان را می بایست کامل بخوانند چیست آیا باید اعاده کنند یا اگر وقت گذشته قضا کنند؟

جواب:اعاده و قضا ندارد.

امامت شخص ناقص

سؤال 417:شخصی که کمرش مقداری خمیدگی داشته باشد،آیا می تواند امام جماعت شود؟

جواب:اگر خمیدگی به حد رکوع نمی رسد،اشکال ندارد.

سؤال 418:آیا نقص عضو امام جماعت اشکالی در نماز جماعت بوجود می آورد؟

ص:116

جواب:نقص عضو اگر ارتباطی به خصوصیات نماز نداشته باشد،مثل اینکه امام جماعت مثلا نابینا باشد اشکالی در نماز جماعت وجود ندارد و اگر مانند قطع پا و یا دست باشد به گونه ای که در سجده نتواند هفت عضو را روی زمین بگذارد مقتضای احتیاط وجوبی عدم اقتدای به او است.

سؤال 419:شخصی پایش از مچ قطع شده،آیا می تواند بدون اطلاع دادن به مأمومین امام جماعت بشود،در صورتی که مأمومین اطلاع ندارند؟

جواب:خیر،جایز نیست.

سؤال 420:در فرض فوق اگر اطلاع نداد و امامت کرد،آیا لازم است بعد از نماز به مأمومین اطلاع دهد تا نمازهایشان را اعاده کنند؟

جواب:در فرض سؤال که نمی دانسته اند،نمازشان اعاده و قضا ندارد و لازم نیست اطلاع دهد.

سؤال 421:کسی که بعضی انگشتان دست را فاقد باشد می تواند اقامه جماعت کند؟

جواب:جواز بعید نیست،گرچه احتیاط در ترک است.

سؤال 422:این جانب جانبازم و از ناحیه دست مجروح می باشم که برای نماز نمی توانم کف دست راستم را بطور کامل روی زمین قرار دهم،آیا می توانم امامت جماعت کنم؟

جواب:اگر نمی توانید کف دست را بطور معمول روی زمین بگذارید، نمی توانید امامت جماعت کنید.

اقتدای به اهل سنت

سؤال 423:اهل تسنن نماز مغرب را پیش از مغرب می خوانند،آیا در ایام حج یا غیر آن می توانیم به آنان اقتدا کرده و به همان نماز اکتفا کنیم؟

جواب:در مواقع تقیّه مانع ندارد و نماز صحیح است.

سؤال 424:آیا در مکه و مدینه خصوصا مسجد الحرام و مسجد النبی صلّی اللّه علیه و آله هنگام اقتدای به

ص:117

اهل سنّت لازم است مهر بگذاریم یا بدون آن مجزی است؟

جواب:لازم نیست مهر بگذارید،بلکه می توان از حصیر و یا از سنگهای مسجد استفاده کرد.

سؤال 425:آیا اقتدا به جماعت اهل سنت در صورتی که رعایت فاصله نشده باشد جایز و مکفی است؟

جواب:از ناحیه شما لازم است رعایت شود.

مسائل متفرقه نماز جماعت

سؤال 426:اگر امام و مأموم نماز واجب یومیه را منفردا خوانده باشند،آیا می توانند دوباره با جماعت اعاده کنند؟

جواب:مشکل است،مگر اینکه فردی که نماز خود را نخوانده است با آنان نماز جماعت بخواند.

سؤال 427:اگر امام جماعت نماز واجبی را با جماعت اقامه کرده باشد،آیا دفعه دوم یا سوم می تواند با افراد دیگر اعاده کند؟

جواب:در فرض مزبور دفعه دوّم مانعی ندارد.

سؤال 428:نماز خواندن پشت سر امام جماعتی که مرجع تقلید او با مرجع تقلید مأمومین فرق می کند چه صورتی دارد؟

جواب:اگر طبق نظر مرجع تقلید مأمومین نمازش صحیح باشد،اقتدا مانعی ندارد.

سؤال 429:شخصی امام جماعت می شود و نمازش شکسته است و مأمومین جاهل به مسأله هستند و نمی دانند که بعد از دو رکعت باید بصورت فرادی ادامه دهند،در اینجا تکلیف امام جماعت چیست؟

جواب:باید قبل از شروع به نماز مأمومین را آگاه سازد.و یا بعد از سلام دادن خود بلافاصله به مأمومین تذکر دهد.

ص:118

سؤال 430:کسی که موقع اقامه جماعت در مسجد خوابیده،آیا می شود او را بیدار کرد؟

جواب:اگر مزاحمتی با نماز جماعت داشته باشد بیدار کردن او مانعی ندارد.

سؤال 431:آیا دست دادن مأمومین با یکدیگر بعد از نماز استحباب دارد؟

جواب:استحباب امر مذکور ثابت نشده است،ولی رجاء مانعی ندارد (1).

سؤال 432:آیا امام جماعت می تواند در یک روز در دو مسجد یا بیشتر نماز جماعت برپا کند؟اگر بتواند نماز را چگونه باید نیّت کند؟

جواب:با وجود اختلاف مأمومین فقط دو بار می تواند امامت کند و نماز دوم را بعنوان استحباب انجام می دهد.

ص:119


1- 1) -در سفینة البحار مادۀ«عرج»وارد شده است: «وقتی حضرت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به معراج برده شد،جماعت زیادی از انبیا به آن حضرت در نماز اقتدا کردند و پس از تمام شدن نماز حضرت ابراهیم علیه السّلام ابتدا با حضرت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سپس با حضرت علی علیهم السّلام مصافحه کرد».ولی استفاده استحباب مصافحه بعد از نماز از این روایت مشکل است.

نماز جمعه

سؤال 433:نماز جمعه در زمان غیبت امام زمان علیهم السّلام چه حکمی دارد؟

جواب:واجب تخییری است و از نماز ظهر مجزی است.

سؤال 434:اقامه نماز جمعه به امامت فرد مسافر جایز است یا خیر؟

جواب:خلاف احتیاط است.

سؤال 435:شرکت مسافرین در نماز جمعه،و اقتدای به امام جمعه،صحیح است یا باید نماز ظهر خود را جداگانه بخوانند؟

جواب:شرکت جایز،بلکه مستحب است،و خواندن نماز ظهر لازم نیست.

سؤال 436:هنگامی که نماز جمعه منعقد است،عدّه ای در مساجد و غیره،نماز ظهرشان را فرادی می خوانند و یا به جماعت می خوانند،آیا اشکال دارد؟

جواب:مانعی ندارد.اگر چه در صورت عدم عذر بهتر است در نماز جمعه شرکت کنند.

سؤال 437:در موقع خواندن خطبۀ نماز جمعه باید مأمومین به حال نماز بنشینند یا اینکه نگاه کردن به اطراف جایز است؟

جواب:نگاه به اطراف،اشکال ندارد.

ص:120

سؤال 438:اعاده نماز ظهر بدنبال نماز جمعه،بعد از تمام شدن نماز جمعه چگونه است؟و اقتدای به امام جمعه در نماز عصر برای کسی که نماز ظهر را احتیاطا خوانده چگونه است؟

جواب:اعاده مانعی ندارد و اقتدای نماز عصر به امام جمعه در هر حال صحیح است.

سؤال 439:آیا در کشورهای خارجی خواندن نماز جمعه را اجازه می فرمایید؟

جواب:با وجود شرایط آن مانعی ندارد.

سؤال 440:اگر مأموم در رکعت دوّم نماز جمعه پس از قنوت اشتباها به رکوع رفت و متوجّه شد که اشتباه کرده و باید همراه جماعت به سجده می رفت،لذا سر از رکوع برداشته و به سجده رفت،آیا این زیادی رکوع مبطل نماز است؟

جواب:بلی،در فرض سؤال نماز جمعۀ او به واسطۀ زیاد کردن رکن باطل شده،چون در این فرض تبعیّت نیست و این شخص باید نماز ظهرش را بخواند.

سؤال 441:اگر در رکعت اوّل نماز جمعه،مأموم اشتباها به رکوع رفت و در رکوع متوجّه شد که امام مشغول قنوت شده،سر از رکوع برداشت و قنوت را با امام خواند و دو مرتبه به رکوع رفت،آیا این زیادی رکوع مبطل نماز است؟

جواب:در فرض سؤال که به قصد تبعیّت از رکوع برگشته،زیادی رکوع مبطل نیست.

سؤال 442:گوش دادن خطبه ها،بر مأمومین واجب است یا نه؟آیا در اثنای خطبه، خواندن نماز مستحب یا واجب صحیح است؟

جواب:واجب است که خطبه ها را گوش بدهند و از نماز خواندن خودداری کنند.

سؤال 443:اگر کسی به خطبه های نماز جمعه نرسید و فقط به نماز جمعه رسید و اقتدا کرد،آیا از نماز ظهرش کفایت می کند؟

جواب:بلی،کفایت می کند.

ص:121

سؤال 444:اگر نمازگزار تنها یک رکعت از نماز جمعه را درک کرد و وظیفه اش چیست،آیا باید رکعت دوم را فرادی بخواند و یا باطل است و باید نماز ظهر را هم بخواند؟

جواب:باقی نماز را خودش بجا آورد و مستحب است احتیاطا نماز ظهر را هم بخواند.

ص:122

نماز آیات

سؤال 445:نماز آیات را باید بلند خواند یا آهسته؟و آیا در این جهت فرقی بین فرادی و جماعت وجود دارد؟

جواب:مکلّف در بلند خواندن یا آهسته خواندن نماز آیات مخیر است و فرقی بین فرادی و جماعت نیست.

سؤال 446:اگر در حال حیض یا نفاس زن،یکی از اسباب وجوب نماز آیات اتفاق افتاد، زن در این حال چه وظیفه ای دارد؟

جواب:اگر تا آخر مدتی که خورشید یا ماه باز می شوند پاک نشود و نتواند به جهت عادت نماز را بخواند،بنابر احتیاط مستحب بعد از پاک شدن بخواند و همچنین است نسبت به سایر چیزهایی که موجب نماز آیات می شود.

سؤال 447:آیا زلزله ای که یک ماه قبل صورت گرفته و من امروز مطلع شدم در ذمۀ بنده تکلیف نماز آیات مثل قضای در خسوف و کسوف ایجاد می کند یا خیر؟

جواب:احتیاط وجوبی در مثل زلزله اقتضای انجام نماز آیات را دارد.

ص:123

نماز عید فطر

سؤال 448:یکی از ائمه جماعات در دو مسجد اقامه جماعت می کند،آیا در عید فطر هم می تواند در هر دو مسجد اقامه نماز عید فطر کند؟

جواب:خلاف احتیاط وجوبی است.

سؤال 449:آیا یک نفر روحانی می تواند دو بار نماز عید فطر را در دو روستا یا دو مسجد بخواند،و اگر جایز نباشد آنچه قبلا انجام گرفته چه حکمی دارد؟

جواب:اقامه چند نماز عید فطر برای یک امام جایز نیست،ولی آنچه قبلا خوانده شده است صحیح است،مضافا بر اینکه نماز عید را بصورت فرادی هم می توان خواند و اگر کسی به قصد و نیت اینکه در شرع مقدس وارد شده که یک امام دو نماز عید بخواند،نماز را تکرار کند جایز نیست.

ص:124

احکام نماز مسافر

حد ترخّص

سؤال 450:حد ترخّص چیست؟

جواب:محلّی است که دیوارهای شهر دیده نشود و اذان شهر هم شنیده نشود.

و حد ترخص به اختلاف موارد از نظر مسطح بودن زمین و وجود و عدم وجود حائل مانند کوه فرق می کند.

سؤال 451:دو منطقۀ مسکونی(روستا)که قبلا جدا بودند ولی الآن به هم متصل شده اند و هنوز اسمشان فرقی نکرده ساکنین این دو محل حد ترخص را از کجا باید حساب کنند؟

جواب:اگر یک محل شناخته شوند گرچه دارای دو اسم باشند حد ترخّص را از مجموعه باید حساب کرد.

سؤال 452:کسی که اهل تهران است اگر به قصد قم حرکت کند،کجا می تواند نماز را شکسته و روزه اش را افطار کند و چنانچه به شهر ری برسد نمازش چه حکمی دارد؟

جواب:در صورتی که وطن او تهران است همین که از آخر خانه های تهران به طرف شهر ری و قم حرکت کرد،وقتی به جایی رسید که دیگر خانه های آخر تهران را نبیند و صدای اذان محله های آخر تهران را نشنود نمازش شکسته و روزه اش را افطار کند.

ص:125

مسافت شرعی

سؤال 453:مسافت شرعی چه مقدار است؟

جواب:مسافت شرعی هشت فرسخ است که حدود 45 کیلومتر می باشد و کسی که مجموع رفت و برگشت او هشت فرسخ باشد،به شرط آنکه رفتن او کمتر از چهار فرسخ نباشد باید نماز را شکسته بخواند.

سؤال 454:مسافت شرعی از کجا تا کجا محاسبه می شود؟

جواب:از جایی که عرفا آخر محل است تا ابتدای محل دیگر محاسبه می شود.

سؤال 455:این جانب از وطنم که اطراف شهر اصفهان است به قصد اصفهان می روم،تا اوّل شهر چهار فرسخ نیست لکن تا محلی که قصد این جانب است،مثل بازار اصفهان چهار فرسخ می باشد،نماز و روزه ام چه حکمی دارد؟البته بنا دارم همان روز برگردم

جواب:در فرض سؤال نماز تمام و روزه صحیح است.

کم شدن مسافت به جهت توسعه محلّ

سؤال 456:چند سال قبل،قریه ای با شهری چهار فرسخ فاصله داشت،و اهل قریه در سفر به شهر نماز را قصر و روزه را افطار می کردند،ولی فعلا شهر بزرگ شده و فاصلۀ بین شهر و قریه حدود سه فرسخ گردیده،فعلا وظیفۀ اهالی قریه هنگام سفر به شهر چیست؟

جواب:در صورتی که فاصله کمتر از مسافت شرعی شده،نماز را تمام و روزه را بگیرند.

سؤال 457:آیا تهران و شهر ری و باقرآباد که فعلا متصل یا نزدیک به متصل شدن هستند یک شهر حساب می شوند؟

جواب:خیر،از جهت احکام مسافر سه شهر مستقل می باشند.

وطن

سؤال 458:مقصود از وطن اصلی که در رساله توضیح المسائل برای آن احکامی بیان

ص:126

فرموده اید چیست؟

جواب:مقصود از وطن اصلی جایی است که شخص در آنجا متولد شده و جایگاه پدری او بوده است.

سؤال 459:در صورت اتخاذ وطن جدید،چه مدت باید در آن اقامت کرد تا وطن صدق کند؟

جواب:بعد از قصد توطن دائمی مقداری که عرفا بگویند آنجا ساکن شده،و ظاهرا شش ماه کافی است.

سؤال 460:منظور از مدّت زمانی که مردم محل بگویند اینجا وطن اوست چقدر است؟

جواب:میزان صدق عرفی است.

سؤال 461:در توضیح المسائل مسأله 1353 فرموده اید:«تا انسان قصد ماندن همیشگی در جایی که غیر وطن اصلی خودش است،نداشته باشد،وطن او حساب نمی شود،مگر آنکه بدون قصد ماندن آن قدر بماند که مردم محل بگویند وطن اوست»،اکنون با توجه به این مسأله این جانب که مدت 8 سال است در قم مشغول تحصیل هستم و ازدواج هم کرده ام،ولی قصد حتمی ماندن دائم در قم را ندارم،وظیفۀ من چیست،البته قصد رفتن حتمی هم ندارم و فعلا نمی توانم برای آینده ام تصمیم جدی بگیرم

جواب:در صورتی که قصد رفتن گرچه در چند سال آینده نداشته باشید و مردم شما را اهل قم بشمارند،قم برای شما حکم وطن را دارد،هر چند که قصد ماندن همیشگی را نداشته باشید.

سؤال 462:این جانب ساکن تهران می باشم و در 36 کیلومتری تهران در منطقه ای کوهستانی باغ و خانه دارم،که گاهی برای تفریح و استفاده از آب و هوا به آنجا می روم،با توجه به اینکه در آن محل بدنیا نیامده ام،نماز و روزه ام در آنجا چه حکمی دارد؟

جواب:در فرض سؤال نماز شما قصر است و روزه تان صحیح نیست،مگر اینکه قصد ده روز یا قصد توطن دائمی-اگر چه سالی چند ماه باشد-در آنجا بکنید.

ص:127

سؤال 463:اگر پسر در وطن اوّلی پدر به دنیا بیاید و مدت کمی در همانجا باشد و بعد بجای دیگر برود و آنجا را محل سکونت قرار دهد،کدام محل وطن او محسوب می شود؟

جواب:مکان دوم.

سؤال 464:زنانی که بدون توجه به اعراض و عدم اعراض از وطن اصلی شان به شهر دیگر به منزل شوهر می روند و پس از توجه و التفات هم نوعا قصد دارند که اگر زناشویی شان تا آخر عمر برقرار و باقی بماند در وطن شوهر اقامت کنند و الاّ به وطن خودشان برگردند، بفرمایید که حکم نماز و روزۀ این زنها در وقتی که به وطن اصلی شان می آیند چگونه است؟

جواب:تا از وطن اصلی چشم نپوشیده و اعراض نکرده اند حکم وطن باقی است و نمازشان در آنجا تمام است.

سؤال 465:اگر مسافر بعد از ظهر از وطن خود به قصد مسافت شرعی حرکت کند حکم نماز و روزۀ او چگونه است؟

جواب:روزه آن روز صحیح است ولی نماز خود را اگر بخواهد در سفر بخواند باید شکسته بخواند.

عبور مسافر از وطن خود

سؤال 466:مسافری که اهل اراک است به قم آمده،سپس از قم به قصد بروجرد حرکت کرده و از میان زمینهای مزروعی خودش که در کمتر از حد ترخص شهر اراک است(یعنی دیوار خانه های اراک را می بیند و صدای اذان شهر را می شنود)عبور کرده و برای نماز پیاده می شود،آیا نماز او قصر است یا تمام؟

جواب:در فرض سؤال نماز او تمام است.

سؤال 467:وطن این جانب قم است ولی ساکن اراک می باشم،حال اگر مسافرت کنم و از قم بگذرم و به ده کیلومتری آن طرف قم که مقصدم می باشد برسم،آیا نمازم در اینجا تمام است؟و آیا مسافت را باید از قم حساب نمایم یا از اراک؟

جواب:در فرض سؤال نماز شما تمام است و مسافت را باید از قم حساب کنید.

ص:128

اعراض از وطن

سؤال 468:اعراض از وطن یعنی چه؟

جواب:اعراض از وطن ترک وطن و تصمیم به عدم اقامت در آن می باشد،به اینکه دیگر قصد زندگی در آنجا را نداشته باشد.

سؤال 469:این جانب در شهری شغلی دارم،وقتی بوطن برگردم نمازم چگونه است؟

جواب:اگر از وطن خود اعراض نکرده اید،نماز شما تمام است.

سؤال 470:دختری در شهری غیر از زادگاه خود شوهر کرده و هم اکنون در وطن شوهر خود زندگی می کند،اگر به وطن اصلی خود بیاید نماز و روزه اش چگونه است؟

جواب:اگر از وطن اصلی خود اعراض و چشم پوشی کرده و تصمیم دارد برای همیشه در وطن شوهرش زندگی کند،وطن شوهر وطن او نیز می شود و اگر احیانا برای صله رحم یا غیره به وطن اصلی خود آمد نمازش شکسته است و روزه اش صحیح نیست،مگر اینکه قصد ده روز کند.

تبعیت زن و اولاد در وطن

سؤال 471:آیا زن در وطن تابع شوهر است؟

جواب:زن تابع نیست و میزان تصمیم و قصد خودش می باشد.

سؤال 472:در مورد تبعیت اولاد از والدین در قصر و اتمام نماز،اولا آیا اولاد تابع پدر و مادر هر دو هستند یا تابع پدر؟و چنانچه وطن مادر غیر از وطن پدر باشد وظیفۀ اولاد چیست؟با توجه به اینکه پدر در وطن مادر مسافر است؟و ثانیا این تبعیت تا چه زمانی است؟ و ثالثا شهری که فرزند در آن متولد شده لکن نه وطن پدر او است و نه وطن مادر او آیا وطن او محسوب می شود؟

جواب:به طور کلی تبعیت به این است که شخص در اراده و زندگی استقلال نداشته باشد و تابع اراده و زندگی دیگری باشد و در این جهت فرقی بین صغیر و کبیر و پدر و مادر و همسر و بیگانه نیست.بنابراین اگر فرزند تابع مادر بوده و

ص:129

خواه ناخواه با مادر و در وطن مادر زندگی کند و در آنجا بزرگ شود،وطن مادر او هم خواهد بود اگر چه وطن پدر محسوب نشود و پدر در آنجا مسافر باشد و این تبعیت تا زمانی است که فرزند در زندگی و اراده مستقل شود و به میل خود تصمیم ماندن یا اعراض بگیرد.

سؤال 473:تابعیت زن و فرزند از شوهر و پدر در توطن و اعراض قهری است یا اختیاری و مربوط به نظر و تصمیم خود زن و فرزند است یا نه؟

جواب:زن و فرزند در توطن و اعراض تابعیت ندارند،مگر اینکه بنا داشته باشند هرکجا شوهر و پدر زندگی می کند زندگی کنند و خود در تصمیم گیری استقلال عرفی نداشته باشند،در این صورت تابعیت عرفی در توطن و اعراض هست.ولی در صورتی که خود مستقل در تصمیم گیری هستند و زن از وطن اصلی خود چشم نپوشیده اعراض محقق نمی شود،اگر چه شوهر مثلا چشم پوشیده باشد و همینطور است فرزند.پس فرزند وقتی در زندگی مستقل شد،از تابعیت خارج می شود.

سؤال 474:شخصی از قم به تهران رفته است و در آنجا ساکن شده و ازدواج کرده است، ولی از وطن خود(قم)اعراض نکرده،اکنون بفرمایید اگر همسرش را از تهران برای دو یا سه روز زیارت و صله رحم به قم بیاورد در حالی که خودش نماز را در قم تمام می خواند،همسرش چه وظیفه ای دارد؟

جواب:در فرض سؤال،نماز همسر در قم قصر است،مگر اینکه قصد ماندن ده روز بکند.

سؤال 475:دختری که شوهر کرده،آیا در انتخاب وطن تابع شوهر است و یا خود باید مستقلا تصمیم بگیرد و اگر به وطن اصلی خود برود،چه وظیفه ای دارد؟

جواب:زن در انتخاب وطن تابع شوهر نیست و در صورتی که از وطن اصلی خود اعراض نکرده باشد،نماز وی در آنجا تمام و روزه واجب است.

سؤال 476:آیا زن در وطن یا اعراض از وطن تابع شوهر خود می باشد یا می تواند مستقل

ص:130

باشد؟

جواب:زن در وطن تابع شوهر خود نیست،بلکه در صورتی که بخواهد همراه شوهر و در محل زندگی او زندگی کند،وطن زوج وطن او هم می شود.ولی اگر بخواهد با توافق شوهر یا حتی بدون توافق شوهر در جای دیگری زندگی دائمی داشته باشد،همانجا وطن او می باشد.

سؤال 477:آیا فرزند در وطن یا اعراض از آن تابع پدر است یا می تواند مستقل باشد؟

جواب:فرزند تا وقتی مستقل نشده،در وطن تابع سرپرست خود می باشد.اما هرگاه زندگی مستقل پیدا کرد،می تواند برای خود وطن انتخاب کند یا اعراض کند.

سؤال 478:اگر انسان از شهر دیگر زن بگیرد،وطن زن شهر خودش می باشد یا شهر شوهرش؟

جواب:اگر قصد شوهر این باشد که تا آخر عمر در وطن خودش زندگی کند و قصد زن هم این باشد که تا آخر عمر همراه شوهر و در شهر او زندگی کند،شهر شوهر وطن زن می شود و شهر خود زن دیگر وطن او نیست.

قصد اقامت

سؤال 479:کسی که تصمیم دارد ده روز جایی بماند تا روزه و نمازش تمام باشد،آیا لازم است نیت خود را به زبان آورد؟

جواب:همین که تصمیم دارد ده روز در جایی بماند،نمازش تمام و روزه اش صحیح است و لازم نیست بزبان یا قلب بگذراند.

سؤال 480:اگر کودکی قبل از بلوغ وارد مشهد شود و بنا دارد جمعا ده روز بماند و روز پنجم اقامت بالغ شد،آیا باید در پنج روز باقی مانده نمازش را تمام بخواند یا شکسته؟

جواب:همین که از اوّل قصد ده روز داشته،باید نماز را تمام بخواند.

سؤال 481:زن مسافر،در ایام عادت وارد مشهد مقدّس شده است،و سه روز از ایام

ص:131

عادتش باقی است،و بنا دارد جمعا ده روز در مشهد بماند،آیا باید صبر کند تا پاک شود و قصد کند یا اینکه از اوّل ورود قصد ده روز کند،به طوری که 3 روز اوّل جزء ده روز باشد؟

جواب:مجرّد قصد ده روز کافی است.اگر چه مقداری از آن را در حال عادت بگذراند.بلکه اگر از اوّل ورود تا دهم حائض باشد،قصد ده روز کافی است که بعد از آن اگر یک روز هم بماند،باید نماز را تمام بخواند.

سؤال 482:شخصی به مشهد مقدس رفته است و بنا دارد ده روز در آنجا بماند،در کجا می تواند نماز را تمام بخواند؟

جواب:وقتی به شهر مشهد رسید نماز را تمام بخواند.ولی اگر بخواهد قبل از رسیدن به مشهد مقدس در جایی که دیوارهای شهر پیداست یا صدای اذان به گوش می رسد نماز بخواند،احتیاط واجب آن است که نماز را هم تمام بخواند و هم شکسته.

سؤال 483:اگر شخصی قصد کرده ده روز در محلّی بماند،ولی بعدا برای کاری پیش بینی نشده بخواهد چندین بار،و چندین ساعت تا کمتر از مسافت 22/5 کیلومتر از محلّ اقامت خود خارج شود،آیا به اقامت او ضرر می زند؟

جواب:به قصد اقامت ضرر نمی زند،حتی اگر از ابتدا قصد داشته باشد، مشروط بر اینکه شب در محل قصد اقامت بماند و رفت و آمد کمتر از 6 ساعت باشد.

سؤال 484:اگر شخصی احتمال بدهد که به دلیل پیش آمدن کاری نتواند ده روز بماند تکلیف او چیست،آیا می تواند قصد کند و اگر آن کار پیش آمد،از قصد خود اعراض کند؟

جواب:اگر پیش آمد احتمالی،امری غیر منتظره باشد،لطمه ای بقصد اقامت ده روز نمی زند.

سؤال 485:مسافری قصد کرده ده روز در محلّی بماند،بعد از آنکه ده روز در آنجا اقامت کرد روز یازدهم به قریه ای رفته که فاصلۀ آن تا محل اقامت 2 فرسخ است و روز یا شب را در آنجا ماند،آیا در آن یک روز یا شب که آنجا مانده،نمازش شکسته است یا نه؟و همچنین

ص:132

پس از بازگشت به محل اقامت،آیا لازم است دوباره قصد ده روز بکند؟

جواب:اگر موقع رفتن به آن محل،قصد سفر جدید ندارد،و قصد دارد به همان محلّی که اوّل قصد ماندن کرده برگردد،نمازش در آن محل و در محلّ اقامت تمام است و نیازی به تجدید قصد اقامت نیست.

سؤال 486:دانشجویی قصد کرده ده روز در محلی بماند،سپس به دلیل ملغی شدن کلاس روز پنجشنبه می خواهد به مسافرت برود،آیا این مسافرت جایز است؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 487:طلاّبی که بنا دارد در ماه رمضان در یک قریه بمانند و از اول بنا دارند به روستاهای اطراف که در پنج کیلومتری یا پانزده کیلومتری قرار دارند برای تبلیغ روزانه بیشتر از چندین ساعت بروند و گاهی شب هم آنجا می مانند.لطفا راه تمام خواندن نماز و گرفتن روزه شان را بفرمایید؟

جواب:در صورتی که در یک محل قصد اقامه کنند که ده روز در آنجا بمانند، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی از جاهای دیگر او را دعوت کنند،نماز و روزه آنان در محل اقامت و روستاهای اطراف تا به چهار فرسخی نرسد تمام و صحیح است،هر چند شب در آن روستاهای دیگر بمانند،و نیز اگر ده روز در یک محل با قصد اقامت بمانند از روز یازدهم به بعد می توانند به اطراف و قریه های مجاور که به چهار فرسخی نمی رسد رفت و آمد کنند و نماز و روزه آنان تمام و صحیح است،هر چند شبها هم در آن روستاها بمانند.

سؤال 488:این جانب برای تبلیغ در دو قریه نزدیک به هم می مانم،آیا قصد اقامت در این دو قریه جایز است؟

جواب:اگر آن دو قریه به نظر عرف یک محل حساب شود قصد اقامت صحیح است.ولی اگر یکی محسوب نشود چنانچه در یکی از آن دو قریه قصد اقامت کنید و بنا داشته باشید همه روزه به قریه دیگر بروید ولی شب آنجا نمانید،در این صورت قصد اقامت محقق می شود و اگر بخواهید چهار فرسخ بروید باز قصد

ص:133

اقامت محقق نمی شود.

سؤال 489:کسی که در غیر وطن اصلی اش زندگی می کند و برای رفتن به محلّ کار باید از حدّ ترخص بگذرد،حکم نماز و روزۀ او در محلّ زندگی و محلّ کار چیست؟

جواب:اگر قصد اقامت ده روز در محلّ سکونت فعلی نداشته باشد،در هر دو محلّ نماز او شکسته و روزه اش باطل است.

سؤال 490:شخصی در غیر وطن اصلی خود برای تحصیل آمده است.اگر این شخص در محلّ تحصیل خود قصد اقامت ده روز کند،آیا می تواند در طول اقامت خود به شهرهای هم جوار محل تحصیل خود مسافرت کند؟

جواب:اگر به حد مسافت شرعی مسافت کند قصد اقامت او به هم می خورد.

ولی اگر حدود چند ساعت در کمتر از مسافت شرعی سفر کند،قصد اقامت او به هم نمی خورد.

سؤال 491:این جانب از وطن اصلی خود به تهران آمده ام و قصد اقامت ده روز کرده ام و از اوّل بنا داشته ام همه روزه برای کار به بهشت زهرا بروم،آیا نماز و روزه ام صحیح است؟

جواب:نماز شکسته و روزه صحیح نیست،چون قصد اقامت ده روز در یک مکان را ندارید.

کسی که محل کار یا تحصیل او در غیر وطن اوست

سؤال 492:کسانی که شغلشان در سفر است مانند دانشجویانی که از شهرستانها به تهران آمده و معمولا جمعه ها به وطن برمی گردند،یا معلمانی که همه روزه از تهران برای تدریس به کرج می روند و عصر برمی گردند،با توجه به اینکه این افراد قبلا مقلد حضرت امام رحمه اللّه بوده اند و بعد از رحلت ایشان با اجازۀ آیات عظام آقای اراکی و آقای گلپایگانی و آقای خویی به تقلید امام باقی مانده اند،نسبت به نماز و روزه چه وظیفه ای دارد؟

جواب:به نظر این جانب نماز این افراد در غیر از وطن خودشان بنابر احتیاط شکسته است ولی این قبیل افراد که شغلشان در سفر است می توانند در این مسأله

ص:134

به فتوای یکی از این سه بزرگوار«رضوان اللّه علیهم»عمل کنند یا به فالاعلم رجوع کنند.و نماز را تمام و روزه را بگیرند.

سؤال 493:آیا حکم کثیر السفر و دائم السفر یکی است،یعنی مثلا افرادی که برای تحصیل از شهری به شهر دیگری می روند با کسی که شغل او سفر است در تمام خواندن نماز و گرفتن روزه برابرند؟

جواب:ملاک در اتمام نماز و صحت روزه این است که شغل او سفر باشد، مانند راننده و خلبان و امثال آنها و دوام و کثرت سفر برای کسی که شغل او سفر نیست اثری ندارد،بلکه نماز این افراد به احتیاط واجب شکسته و روزه صحیح نیست.

سؤال 494:پاسداری هستم که محل سکونتم گلپایگان و خدمتم در اصفهان می باشد و هر هفته از شنبه تا دوشنبه در محل خدمت و مابقی هفته در شهر و وطنم می باشم.نماز و روزه من چگونه است؟

جواب:در محل خدمت و در بین راه نماز به احتیاط واجب شکسته و روزه صحیح نیست.

سؤال 495:کسی که در طول سال پانزده روز در جایی کار می کند و پانزده روز در وطن می ماند.نماز و روزۀ او چگونه است؟

جواب:در وطن که حکمش معلوم است و در محل کار چنانچه در یک محل 15 روز بماند نمازش تمام است.

سؤال 496:کسی که در غیر وطنش کار می کند،یعنی هر هفته یک بار یا بیشتر می رود و برمی گردد،آیا در بین راه که عبور و مرور می کند نمازش تمام است؟بعضی از معلّمین در غیر وطن تدریس می کنند و هر هفته یک بار به دانشگاه برای درس خواندن می روند،نمازشان چه صورت دارد؟

جواب:در هر دو صورت نماز به احتیاط واجب شکسته و روزه صحیح نیست.

سؤال 497:افرادی که به عنوان کارمند و کارگر در شرکت ذوب آهن کار می کنند،که سابقه

ص:135

کار آنها گاهی بیش از 20 سال است.اگر فاصله وطن و محلّ کار آنها چهار فرسخ یا پیش از آن باشد و هر روز این مسیر را رفت و آمد کنند،حکم نماز و روزۀ آنها در محلّ کار چگونه است؟

جواب:در فرض سؤال،نماز به احتیاط واجب قصر است و روزه صحیح نیست.

سؤال 498:دانشجویی که در هفته یک یا دو بار مسافت شرعی را طی می کند،مثلا پنج روز در شهری برای تحصیل سکونت دارد و دو روز آخر هفته را به شهر خود بازمی گردد ،آیا حکم دائم السفر را دارد؟

جواب:در فرض سؤال،نماز به احتیاط واجب شکسته است و روزه صحیح نیست.

سؤال 499:استادی بین دو شهر که هیچ کدام وطن او نیست و با وطن او بیش از هشت فرسخ فاصله دارند رفت و آمد دارد و در یک جا تحصیل و در جای دیگر تدریس می کنند،آیا هر دو به عنوان شغل او محسوب می شود؟

جواب:بلی هر دو شغل او محسوب می شود و نماز او در هر یک از این دو شهر و نیز در مسیر به احتیاط واجب شکسته و روزه صحیح نیست.

کسی که شغل او سفر کردن است

سؤال 500:این جانب رانندۀ یک شرکت مسافربری می باشم.اکنون دوازده روز مرخصی گرفته ام و بنا دارم به مدت یک هفته به همراه خانواده ام به مشهد مقدس مسافرت کنم،آیا در سفر مشهد نمازم قصر است یا تمام؟و آیا بعد از دوازده روز که به کارم برمی گردم در سفر اوّل نمازم قصر است یا تمام؟

جواب:در فرض سؤال،در سفر مشهد مقدس نماز شما قصر است.ولی پس از بازگشت به کار خودتان چون ده روز در یک جا نمانده اید در سفر اول نمازتان تمام است.بلی اگر ده روز در وطن خود یا در غیر وطن با قصد اقامت بمانید،در سفر اول نمازتان شکسته است.

سؤال 501:راننده ای در بین راه ماشینش خراب شده و مجبور است برای تهیّۀ وسایل

ص:136

یدکی،با ماشین دیگری به شهرستانی در پنج فرسخی برود و برگردد.با توجه به اینکه ماشین،وسیلۀ شغل و کار او می باشد،آیا در این سفر،که برای تهیّۀ لوازم ماشین سفر کرده نمازش قصر می شود یا این سفر جزء سفر شغلی محسوب می شود؟

جواب:این سفر شغل محسوب نمی شود و احکام مسافر را دارد.

سؤال 502:فرموده اید:کسی که شغلش مسافرت است اگر ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند چه قصد ماندن ده روز را داشته باشد و چه بدون قصد بماند،باید در سفر اول که می رود نماز را شکسته بخواند.حال اگر کسی در غیر وطن خود ده روز بماند وظیفه اش در سفر اول چیست و آیا فرقی بین قصد ده روز و عدم قصد وجود دارد؟

جواب:اگر قصد ده روز در غیر وطن کرده،در سفر اولی که بعد از ده روز می رود نماز را شکسته بخواند.ولی اگر ده روز در غیر وطن بدون قصد اقامت مانده در سفر اول بنابر احتیاط واجب نماز را هم تمام و هم شکسته بخواند.

سؤال 503:این جانب اهل قم می باشم و شغلم رانندگی است که مسافر به تهران می برم.

در یکی از سفرها ده روز با قصد اقامه در تهران ماندم و مجددا مسافر به قم آوردم و بنا دارم باز مسافر ببرم،بفرمایید سفر اول من تا کجا پایان می یابد؟

جواب:وقتی از تهران سفر خود را آغاز کردید و به قم رسیدید سفر اول شما محقق شده و همین که مجددا و بدون ماندن ده روز در قم،مسافر بردید سفر دوّم شما شروع و نماز تمام و روزه صحیح است.

سؤال 504:شخصی که شغلش مسافرت بوده،بعد از ماندن ده روز در وطن جنسی را از شهر خود به اصفهان که فاصله آن بیش از هشت فرسخ است برده و جنس در آنجا فروش نرفته لذا آن را به شهرکرد برده،آیا همین که به شهر کرد رفته،سفر دوم است و نماز را تمام بخواند؟

جواب:سفر اول از وطن به مقصد(اصفهان)است و از آنجا به مقصد دیگر (شهرکرد)سفر دوم محسوب می شود و باید نماز را تمام بخواند.

سؤال 505:شخصی که شغلش سفر است و اهل آبادان می باشد،در سفر شغلی به

ص:137

بندرعباس رفته است و تا یک ماه در حال تردد مانده تا اینکه کشتی آمده و با او به سفر دریا رفته،آیا در سفر اول نمازش شکسته است یا تمام؟

جواب:در فرض سؤال نماز در سفر اول قصر است.(چون سی روز متردّدا ماندن بمنزله قصد اقامت عشرة و قاطع سفر است)

سؤال 506:در فرض فوق اگر بدون قصد،ده روز مانده در سفر اول چه وظیفه ای دارد؟

جواب:در این صورت،در سفر اول احوط جمع بین قصر و اتمام است.

سؤال 507:پیله ورها که هر روز یا هر هفته در مسافرت می باشند و کارشان پیله وری است، تکلیف آنان نسبت به نماز و روزه چه می باشد؟

جواب:پیله ور حکم راننده را دارد.

سؤال 508:سربازی از شهرستان به یکی از پادگانهای تهران آمده و مأموریتش گشت زنی در اطراف تهران تا شعاع بیش از مسافت شرعی است و مقرّش در تهران است.نماز و روزه او چگونه است و سفر اول وی چه وقت و کجا پایان می یابد،که از سفر دوم نماز را تمام و روزه را بگیرد؟

جواب:در فرض سؤال وقتی از شهرش به مقصد تهران حرکت کرد و به پادگان رسید،سفر اولش محقق شده و با شروع گشت زنی،سفر دوم شروع و باید نماز را تمام و روزه را بگیرد.

سؤال 509:این جانب در پاسگاه نگهبان می باشم و عدّه ای در حوزۀ محل کار بیش از چهار فرسخ به گشت زنی مشغول می باشند.لطفا وظیفۀ ما را نسبت به نماز و روزه بیان فرمایید؟

جواب:افرادی که شغلشان نگهبانی در پاسگاه است،در صورتی که از وطنشان چهار فرسخ یا بیشتر فاصله دارند و رفت و آمد می کنند،حکم مسافر را دارند و نمازشان در پاسگاه قصر است.مگر اینکه قصد ده روز کنند.ولی افرادی که شغل آنها گشت زنی در حوزۀ محل کار است،و تا مسافت چهار فرسخ و بیشتر گشت زنی می کنند،در گشت زنی،نمازشان تمام و روزه صحیح است.

سؤال 510:برادران سپاهی که کارشان گشت زنی با اتومبیل در محدودۀ بیش از چهار

ص:138

فرسخ خارج از شهر می باشد،حکم نماز و روزۀ آنها به چه صورتی است؟

جواب:اگر شغلشان گشت زنی است،نمازشان تمام و روزه صحیح است.

سؤال 511:افرادی که در مسافت شرعی،نامه های پستی را ردّ و بدل می کنند،و یا سیم های تلفن و یا لوله های گاز و امثال آن را تعمیر می کنند.یا برای تعمیر راه آهن در حال گشت زنی در مسافت شرعی هستند،حکم نماز و روزۀ آنها چیست؟

جواب:اشخاصی که مانند نامه رسان و یا مسئول تدارکات هستند که باید چیزهایی را با خود ببرند بطوری که کار آنان به نحو دوره گردی است،نمازشان تمام و روزه آنها صحیح است و همچنین افرادی که مانند کارمند یا مهندس راه آهن و غیره که بین راهها سرکشی می کنند به طوری که صدق کند کار آنان به نحو دوره گردی است،نمازشان تمام و روزه صحیح است.

سؤال 512:شخصی از اهل«اصفهان»در«شهرضا»که حدود 20 فرسخ است باغی خریده و در آنجا لوازم زندگی فراهم کرده و دورۀ سال،روزهای جمعه به آن باغ می رود و گاهی شب جمعه هم در آنجا می ماند،و فقط برای تفریح و آب و هوا به آنجا رفت و آمد می کند،نماز و روزۀ او چگونه است؟

جواب:چون شغل او سفر نیست،نمازش شکسته است و روزه اش را هم در آنجا باید افطار کند.

سؤال 513:اگر کسی بدون نیاز به سفر دائما سفر کند تا کثیر السفر شود،آیا حکم کثیر السفر را دارد؟

جواب:مناط در قصر و اتمام این است که سفر شغل شخص محسوب شود مثل راننده و دوره گرد که نمازش تمام است.ولی اگر شغل شخص سفر نباشد بلکه شغل او در سفر است،مثل دانشجویان،معلمان،کارگران کارخانه ها نمازشان به احتیاط واجب شکسته است،هر چند کثیر السفر باشند.

مسافری که نمی داند چند روز در محل می ماند

سؤال 514:گاهی فردی دستگیر می شود و به زندانی فرستاده می شود که در فاصله 45

ص:139

کیلومتری شهر او قرار دارد و نمی داند حبس او چه مقدار طول می کشد،حکم نماز و روزۀ او چیست؟

جواب:اگر زندانی نمی کند که به کجا برده شده،نمازش را تمام بخواند و اگر می داند ولی او بدون اختیار در ماشین گذاشته اند و برده اند،باید احتیاط کند و نماز را هم تمام و هم شکسته بخواند.مگر اینکه سی روز مردّد در آنجا بماند که پس از آن باید نماز را تمام بخواند.

روزه را هم در مواردی که نماز را تمام می خواند باید بگیرد و در مورد جمع هم باید روزه ماه مبارک رمضان را بگیرد و قضای آن را هم بگیرد.

سؤال 515:اگر زندان در فاصله 22/5 کیلومتری شهر قرار داشته باشد،نماز و روزۀ زندانی چگونه است؟

جواب:در تمام موارد نمازش را تمام می خواند و روزه را هم می گیرد.چون قصد مسافرت نکرده است.

سؤال 516:اگر زندان در فاصله کمتر از 22 کیلومتری شهر واقع شده باشد،حکمش چیست؟

جواب:نماز او تمام است و باید روزه بگیرد.

سؤال 517:اگر زندانی را از زندان به جای دیگر مثل بیمارستان بردند که با زندان فاصله دارد و دو مرتبه به آن برگرداندند،حکم نماز و روزۀ او چیست؟

جواب:اگر فاصله بیمارستان و زندان هشت فرسخ باشد و او را بی اختیار به آنجا برده باشند،باید احتیاط کند و جمع بخواند و روزه را هم بهمان نحو که ذکر شد بگیرد.مگر اینکه سی روز در آنجا مردد بماند،که بعد از آن نمازش تمام است.یا از ابتدا بداند که ده روز در آنجا می ماند.

سؤال 518:بیماری که در شهری غیر از وطن خود بستری است و مدت یک ماه از بستری شدن او می گذرد و معلوم نیست که درمان او چه مدت دیگر طول می کشد تکلیف نماز و روزۀ او چیست؟

جواب:بعد از گذشت سی روز نماز او تمام و روزۀ او صحیح است.

ص:140

بلاد کبیره

سؤال 519:مقصود از بلاد کبیره چیست؟

جواب:بلاد کبیره به شهرهای فوق العاده بزرگ گفته می شود،بگونه ای که حرکت از شمال به جنوب یا مشرق به مغرب آن سفر شناخته شود.

سؤال 520:آیا تهران از بلاد کبیره است؟

جواب:به نظر این جانب تهران از بلاد کبیره نیست و در ایران بلاد کبیره وجود ندارد.

سفر معصیت

سؤال 521:با توجه به اینکه استفاده شخصی از ماشین دولتی جایز نیست،آیا اگر کارمند دولت از ماشین دولتی جهت سفرهای شخصی خود استفاده کند،سفر او معصیت است تا نماز او تمام و روزه اش صحیح باشد؟و نیز اگر کسی برای مسافرت بلیط کسی را غصب کند و با آن سفر کند،چه حکمی دارد؟

جواب:هر چند عمل او در موارد فوق جایز نیست،ولی سفر او سفر معصیت نیست و نمازش شکسته است.

سؤال 522:اگر در مسافرت از نوبت بلیط دیگران استفاده شود یا با بلیطی که پول آن را دیگری پرداخته بدون جلب رضایت صاحب بلیط استفاده شود،نماز و روزه فرد استفاده کننده چه صورتی دارد؟

جواب:در صورتی که از نوبت دیگران استفاده کند و پول بلیط را خودش بدهد نماز او شکسته است و نباید روزه بگیرد.و همین طور اگر از بلیط دیگری استفاده کند که حکم مرکب غصبی را دارد ولی به احتیاط مستحب در فرض دوم نماز را هم تمام و هم شکسته بخواند و روزه را بگیرد و قضای آن را نیز بگیرد.

مسائل متفرقه سفر

سؤال 523:شخصی که اهل تهران است اگر بیاید به باقرآباد و برگردد-با توجه به اینکه تهران تا باقرآباد بیش از چهار فرسخ است-نسبت به نماز و روزه اش چه وظیفه ای دارد؟

ص:141

جواب:اگر از آخر تهران تا اول باقرآباد چهار فرسخ باشد،نماز شکسته و روزه را باید افطار کند و اگر فاصله بین آن دو کمتر باشد،نماز تمام و روزه صحیح است.

سؤال 524:شخصی که اهل تهران است اگر به قم بیاید،در برگشت که به مرقد حضرت امام یا بهشت زهرا می رسد،نماز او در این دو محل قصر است یا تمام؟

جواب:تا وقتی به تهران نرسیده،نمازش قصر است.

سؤال 525:نیت نماز مسافر چگونه است؟

جواب:همان نیت نماز غیر مسافر است و فرقی نمی کند و در نیت نماز ذکر قصر یا اتمام لازم نیست.

مسائل متفرقه نماز

سؤال 526:شخصی برای نماز،قادر بر بلند شدن نیست،ولی ممکن است دیگران او را بلند کنند،یا به وسیلۀ عصا یا دست گرفتن به دیوار بلند شود و گاهی در حال ایستادن و قرائت، بدنش حرکت می کند،مگر اینکه به چیزی تکیه نماید،آیا باید او را بلند کنند و یا تکیه دهد و نماز را ایستاده بخواند و یا می تواند در حال نشسته نمازش را بخواند؟

جواب:در هر دو صورت،واجب است نماز را ایستاده بخواند.

سؤال 527:بیدار کردن مهمان و همسایه و غیره برای نماز واجب،چگونه است،آیا شرعا اشکال دارد و آیا بین اولاد و دیگران فرقی هست؟

جواب:بیدار کردن دیگران لازم نیست،ولی اولاد را به لحاظ اینکه عادت به نماز کنند جایز،بلکه لازم است.

سؤال 528:اگر در حال نماز،در همان اتاق محلّ نماز،صدای موسیقی بلند شود وظیفۀ نمازگزار چیست؟

جواب:اگر گوش دادن نباشد،اشکال ندارد و اگر قبل از نماز بداند که صدای موسیقی حرام برقرار می شود،در صورت امکان برای نماز،به محلّ دیگر برود.

ص:142

سؤال 529:آیا می شود نماز شب یا سایر نمازهای مستحبّی را در حال حرکت خواند؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 530:کسانی که می دانند اگر تا آخر شب بیدار بمانند برای نماز صبح بیدار نمی شوند، آیا جایز است بیدار بمانند؟

جواب:در فرض سؤال احوط ترک بیدار ماندن است،مگر اینکه مطمئن بشوند برای نماز بیدار می شوند.

سؤال 531:در صورتی که بیمار به خاطر خوف ضرر،یا عذر دیگری،نماز را در فروض زیر انجام دهد،ولی بعد از اتمام،متوجّه شود که خوف او بی مورد بوده است،تکلیف در موارد زیر چیست؟

الف-به جای غسل و وضو،تیمّم نماید.

ب-طهارات ثلاث را به صورت جبیره انجام دهد.

ج-نماز را در حالت نشسته یا اشاره بخواند.

د-در جهت خلاف قبله نماز بخواند.

جواب الف-اعاده لازم نیست.

جواب ب-اعاده لازم نیست،اما اگر اعاده کند بهتر است.

جواب ج-اعاده لازم است.

جواب د-اعاده لازم است.

سؤال 532:تکلیف شخصی که به دلایلی نتواند و یا مشکل باشد،طهارات ثلاث را خود یا توسط نایب انجام دهد چیست؟آیا لازم است،نمازی که بدون طهارت خوانده شده،اعاده گردد؟

جواب:در فرض سؤال،اعاده لازم است.

سؤال 533:چنانچه ضرورت ایجاب کند،در حال نماز به بیمار دارو خورانده شود،در صورت امکان اعاده نماز،آیا خواندن دوباره آن لازم است؟

جواب:اگر صورت نماز به هم بخورد،نماز باطل و اعاده لازم است و اگر

ص:143

صورت نماز به هم نخورد،احتیاط واجب آن است که نماز را اعاده کند.

سؤال 534:به عقیده من نماز برای پیامبر به زبان عربی نازل شده چون زبان پیامبر عربی بوده است و آن را درک می کرده اند،اما ما که زبان فارسی داریم چرا نتوانیم به زبان فارسی بخوانیم که بهتر آن را درک کنیم؟

جواب:فرزند عزیزم (1)قسمت اول سخن شما کاملا صحیح است،ولی از لحاظ دلیل شرعی آنچه پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله به ما دستور داده است این است که همه نماز را به زبان عربی بخوانند،حتی کسانی که زبان مادری آنها عربی نباشد،راه حلّ مشکل شما این است که لااقل معنای نماز را یاد بگیرید و همانطور که عربی می خوانید، معنای آن را هم درک کنید و شاید یک علت آن این باشد که اگر همه مسلمانها نماز را به زبان عربی بخوانند،اتحاد و هماهنگی کامل در نماز که مهمترین فریضه الهی است واقع می شود و علاوه بر این،مقدمۀ آشنایی با زبان قرآن خواهد بود.

ص:144


1- 1) -این جواب در پاسخ به سؤالات یکی از دانش آموزان داده شده است.

احکام روزه

نیّت روزه

سؤال 535:آیا نیت در اوّل ماه مبارک رمضان کافی است؟

جواب:بلی،اگر در شب اوّل ماه رمضان نیت کند که برای امتثال امر الهی این یک ماه را روزه می گیرم کفایت می کند.ولی احوط آن است که هر شب هم نیت روزه فردا را بکند.

سؤال 536:کسی که در ماه مبارک رمضان برای گرفتن یک ماه روزه نیت می کند،اما نمی تواند همه آن را بگیرد،چه حکمی دارد؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 537:آیا قصد افطار و روزه خوردن مبطل روزه می شود و قضا و کفّاره دارد؟

جواب:نیّت افطار و خوردن موجب بطلان روزه نمی شود.ولی اگر نیت کند که روزه نباشد روزه او باطل است و فقط قضای آن روز بر او واجب است و کفاره ندارد،چون کفّاره وقتی واجب می شود که یکی از مفطرات را مرتکب شود.

سؤال 538:اگر کسی قبل از طلوع فجر،عمدا قصد روزه نکند،ولی در روز هیچ یک از مفطرات روزه را مرتکب نشود،آیا قضا و کفّاره بر او واجب است؟

جواب:فقط قضا بر او واجب است،همانگونه که در مسأله قبل بیان شد.

ص:145

سؤال 539:آیا می توان قبل از ظهر نیت روزۀ استیجاری کرد؟

جواب:در صورتی که مفطری انجام نداده باشد،مانعی ندارد.

سؤال 540:شخصی بعد از طلوع فجر محتلم شده و قبل از ظهر غسل کرده و چیزی نخورده است،آیا می تواند نیت روزۀ استیجاری کند؟

جواب:اگر قبل از ظهر نیت کند،صحیح است.

سؤال 541:شخصی در غیر ماه رمضان قصد روزه کرد،بعد منصرف شد ولی چیزی نخورده است،آیا می تواند دوباره قبل از ظهر نیت روزه قضای ماه رمضان کند؟

جواب:اگر پیش از ظهر نیّت کند،روزه صحیح است.

سؤال 542:شخصی احتمال می دهد که روزه قضایی داشته باشد و روزه گرفته است،به این نیت که اگر قضا بر ذمّه او است قضای واجب باشد وگرنه مستحب باشد،آیا این روزه صحیح است؟

جواب:اگر قصد ما فی الذّمة کند،بی اشکال است.

مبطلات روزه

سؤال 543:اگر در روزۀ واجب یا مستحب سهوا مبطلی بجا آورده شود،روزه چه صورت دارد؟و آیا فرقی بین روزۀ ماه رمضان و غیر آن هست یا نه؟و آیا فرقی در روزه ای که وقتش موسّع است با غیر آن وجود دارد؟

جواب:مفطر سهوی در هیچ روزه ای مبطل نیست و روزه صحیح است.

سؤال 544:آیا مسواک کردن در روز ماه رمضان،اشکال دارد؟

جواب:اشکال ندارد،ولی باید پس از مسواک،کاملا آب دهان را جمع کرده بیرون بریزد که آب مسواک فرو نرود.

سؤال 545:آیا فرو بردن خلط گلو باعث بطلان روزه می شود؟

جواب:اگر خلط وارد فضای دهان نشود،فرو بردن آن موجب بطلان نیست.

ص:146

سؤال 546:شخصی در ماه رمضان یک ربع به اذان صبح بیدار شده و جنب است و این مدت برای خوردن سحری و غسل کفایت نمی کند،وظیفۀ او چیست؟

جواب:اگر می تواند بدون سحری روزه بگیرد،غسل کند.ولی اگر بدون سحری نمی تواند روزه بگیرد و خوف ضرر دارد،سحری بخورد و قبل از اذان تیمم کند.

سؤال 547:در روزۀ استیجاری شخص بیدار شد و معلوم شد پیش از طلوع فجر محتلم بوده،آیا روزه او صحیح است؟

جواب:بلی صحیح است.

سؤال 548:آیا غلط خواندن قرآن،در ماه مبارک رمضان روزه را باطل می کند یا خیر؟

جواب:خیر،روزه باطل نمی شود.ولی سعی کند قرآن را صحیح بخواند.

سؤال 549:روضه که بعنوان زبان حال خوانده می شود،یا اشعار که معمولا زبان حال است،آیا مبطل روزه است؟

جواب:اگر مناسبت داشته باشد و به امام علیه السّلام نسبت ندهند مبطل نیست و اگر اطمینان به صحت آنها ندارند،نام کتابی که آنها را نقل کرده ببرند و از آن کتاب نقل کنند.

سؤال 550:شخصی مبتلا به«آسم»و نفس تنگی شدید است و نوعی داروی طبّی استعمال می کند و آن دارو به صورت پودر گاز از راه دهان به ریه ها می رسد و باعث تسکین می گردد،و گاهی روزانه چندین بار،از آن استفاده می کند،و بدون آن نمی تواند براحتی تنفس کند،آیا روزه اش باطل می شود؟

جواب:داروی نامبرده در فرض سؤال،که بر استعمال آن اکل و شرب صدق نمی کند مبطل روزه نیست.

سؤال 551:مقصود از بخار غلیظ که در رساله فرموده اید مبطل روزه است،چه بخاری است؟

ص:147

جواب:مقصود بخاری است که مانند دود است و از نزدیک دیده می شود و مشتمل بر ذرّات آب است،مانند بخار سماور در حال جوش و امثال آن،و امّا بخار داخل حمام معمولی مانعی ندارد.

سؤال 552:این جانب می توانم روزه بگیرم،ولی برای تنفس از وسیله ای استفاده می کنم که بصورت بخار به حلقم می رسد،آیا روزه ام صحیح است؟

جواب:بلی،در فرض سؤال که ناچار از استعمال آن هستید،روزه صحیح است.

سؤال 553:آیا وارد کردن دستگاه آندوسکوپی در معده برای عکسبرداری-بدون این که چیزی که مبطل روزه است همراه آن داخل معده شود-روزه را باطل می کند؟

جواب:مبطل نیست.بلی اگر وارد کردن دستگاه آندوسکوپی مستلزم ارتکاب یکی از مبطلات روزه باشد روزه را باطل می کند مثلا به لولۀ آن آب دهان و خلق بچسبد و بعد از خروج از دهان مجددا با همان رطوبت وارد حلق شود.

سؤال 554:اخلاط سر و سینه وقتی وارد محوطۀ دهان می شود،اگر قهرا فرو داده شود، روزه را باطل می کند؟

جواب:اگر بی اختیار فرو داده شود،روزه را باطل نمی کند.

سؤال 555:آیا موزیک زدن در ماه مبارک رمضان با کیفیتی که در پایین می آید روزه را باطل می کند و قضا و کفاره دارد؟

الف-تعدادی از سازها زیر زبان رفته و در آورده می شود و مجدّدا به داخل دهان می رود و فرصتی برای پاک کردن رطوبت یا بیرون ریختن آب دهان نیست.

ب-دسته دیگر سازها روی لب گذاشته و مدام باید زبان زد و بعد از برداشتن از لب و گذاشتن مجدد بر لب آب داخل لوله آنها در نتیجه دم و بازدم به داخل دهان آمده و فرو بردن آن اجتناب ناپذیر است و امکان دور انداختن نیست.

جواب:بطور کلی اگر ساز با آب دهان تر شود و پس از در آوردن،مجدّدا داخل دهان برده شود و رطوبت آن را فرو برند،روزه باطل می شود و در صورتی

ص:148

که از روی عمد و با اختیار این کار را انجام دهند قضا و کفاره دارد.ولی اگر اجبار باشد کفاره ندارد،فقط قضا دارد.بلی اگر رطوبت بطوری با آب دهان مخلوط و در آب دهان از بین برود که رطوبت خارج به آن گفته نشود مبطل نیست و روزه صحیح است و قضا و کفاره ندارد.

سؤال 556:در صورت اجبار فرماندهان ارتش به زدن موزیک،تکلیف دانش آموزان و پرسنل موزیک چه می باشد؟

جواب:در فرض سؤال،سعی کنند آب دهان را که مجدّدا به دهان برمی گردد در آب دهان مستهلک و مخلوط کنند که رطوبت خارجی به آن گفته نشود،در این صورت روزه صحیح است و در غیر این صورت قضا دارد،هر چند که کفاره ندارد.

روزه با حال جنابت

سؤال 557:اگر کسی شب جنب شود و مثلا ساعت 3 بامداد بیدار شود و ببیند جنب است و دوباره بخوابد و ساعت 9 صبح از خواب بیدار شود آیا قضا و کفّاره دارد؟

جواب:اگر تصمیم داشت که بعد از ساعتی مثلا بیدار شود و برود غسل کند و اتفاقا بیدار نشد،روزه را قضا کند ولی کفاره ندارد ولی اگر در اثر بی مبالاتی بوده روزه اش باطل است و قضا و کفاره دارد.

سؤال 558:این جانب در قریه ای بودم که تبلیغات و بیان احکام،کم بود.لذا از مسائل شرعی بی اطّلاع بودم.و فقط می دانستم که نماز و روزه واجب است.ولی از مسأله جنابت و غسل آن آگاهی نداشتم و مدّتی نماز و روزه انجام دادم،بدون اینکه غسل کنم.اکنون متوجّه شدم،تکلیفم چیست؟البته یقین دارم که مقداری از نماز و روزه ها،با حال جنابت انجام شده.

جواب:در فرض سؤال که شما تقصیر در یاد گرفتن مسائل نداشته اید،روزه ها صحیح و قضا ندارد.ولی نمازها را که می دانید با حال جنابت خوانده اید،باید قضا کنید.

سؤال 559:کسی که در ماه مبارک رمضان بر او غسل واجب شده و تمکن از آن ندارد،چه

ص:149

باید بکند؟

جواب:در فرض سؤال تکلیف او تیمم بدل از غسل است و با تیمّم روزه او صحیح است.

سؤال 560:اگر کسی در ماه مبارک رمضان با آب نجس غسل کند و پس از سه روز بفهمد که آب نجس بوده،نمازهای این مدت و روزه اش چه حکمی دارد؟

جواب:روزه هایش صحیح است.ولی باید پس از غسل نمازهایش را قضا کند.

سؤال 561:اگر خانمی با همسر خود در ماه مبارک رمضان شوخی و مزاح کند بعدا ترشّحی در خود ببیند،وظیفه چیست؟

جواب:ترشح مزبور اگر منی باشد و زن بداند که با این عمل منی خارج می شود روزه را باطل می کند.

سؤال 562: هرگاه زنی با شوهر خود در شب معاشقه کند و بعد بخوابد و در خود ترشحی را ببیند،وظیفه چیست؟

جواب:زن نیز مانند مرد محتلم می شود ولی تا یقین پیدا نکرده است که آن ترشح منی است،لازم نیست غسل کند.

استفاده از قرص جلوگیری از حیض یا بارداری

سؤال 563:زنی،برای اینکه روزه اش را بگیرد،قرص جلوگیری از عادت ماهیانه،مصرف کرده است،آیا روزه اش صحیح است؟

جواب:اگر با مصرف قرص،عادت نشده،روزه اش صحیح است.

سؤال 564:خوردن قرص ضد بارداری،در ماه مبارک رمضان چه حکمی دارد؟

جواب:اگر ضرر مهمّی نداشته باشد،اشکال ندارد و فرقی بین ماه رمضان و غیر آن نیست.

روزۀ بیماران و ضعفا

سؤال 565:این جانب مبتلا به سینه درد هستم و گاهی به ضعف غیر قابل تحمل مبتلا

ص:150

می شوم و در عین حال راضی نمی شوم روزه ام را بخورم،آیا اگر با این حال روزه بگیرم صحیح است؟

جواب:اگر روزه باعث پیدایش مرض یا شدید شدن بیماری شود صحیح نیست و باید روزه را افطار کنید.

سؤال 566:این جانب مبتلا به ضعف چشم می باشم و خیلی مایلم روزه بگیرم،ولی می ترسم برای چشمانم ضرر داشته باشد،آیا روزه بگیرم؟

جواب:در صورتی که خوف و ترس ضرر برای چشم داشته باشید،روزه گرفتن جایز نیست.

سؤال 567:کسی که در اثر روزه گرفتن دچار کم خونی یا سردرد شدید می شود،آیا می تواند روزه نگیرد؟

جواب:اگر ضعف و کم خونی و سردرد به گونه ای باشد که عادتا نمی تواند تحمل کند،روزه واجب نیست.

سؤال 568:دختر این جانب نه سالش شده،ولی روزه گرفتن برایش مشکل است و گاهی به ضعف شدید مبتلا می شود،آیا افطار کند؟در صورت افطار آیا قضا بر او لازم است؟

جواب:اگر روزه موجب ضعف غیر قابل تحمل بشود و برای او مشقت و حرج داشته باشد روزه نگیرد.ولی بعدا در صورت تمکن و قدرت قضا کند.

سؤال 569:دکتر،این جانب را از روزه گرفتن منع کرده و اظهار داشته که روزه برایت ضرر دارد،آیا باید به گفته او روزه ام را افطار کنم؟

جواب:اگر خوف ضرر باشد،نباید روزه بگیرد.

سؤال 570:چنانچه دکتر شخصی را از گرفتن روزه منع کند،آیا نظر او قابل اجرا است؟

جواب:اگر دکتر متخصص باشد و از گفتۀ او اطمینان حاصل شود،گفتار او حجت است. (1)

ص:151


1- 1) -مسائلی در این زمینه تحت عنوان مسائل پزشکی«بحث عمل به دستورات پزشک»ص 618 مطرح شده است.

روزۀ مسافر

سؤال 571:آیا مسافری که نماز شکسته می خواند،می تواند نماز قضای تمام بخواند و روزۀ قضا بگیرد؟

جواب:روزۀ قضا در سفر صحیح نیست،ولی نماز قضا را می تواند تمام بخواند.

سؤال 572:شخصی در سفر بود و قصد داشت پیش از ظهر به وطن برسد و نیت روزه کند،ولی در بین راه سهوا چیزی خورد،آیا می تواند آن روز را روزه بگیرد؟

جواب:مشکل است.

سؤال 573:شخصی قبل از ظهر به حدّ مسافت شرعی مسافرت کرده و قبل از ظهر به وطن خود برگشته است،وظیفه او چیست؟

جواب:اگر در سفر مفطری نیاورده،واجب است قصد روزه کند.

سؤال 574:کسی که از سفر برمی گردد و قبل از ظهر به حد ترخص وطن می رسد،آیا روزۀ آن روز برایش واجب است؟

جواب:در فرض سؤال،احتیاط واجب جمع بین گرفتن روزه و قضای آن است.

سؤال 575:آیا در سفر معصیت که نماز تمام است روزه را هم باید بگیرد؟

جواب:بلی،باید روزه را بگیرد.

سؤال 576:شخصی در ماه مبارک رمضان قبل از ظهر از وطنش یا از محل اقامه خود حرکت می کند و خروج او از حد ترخّص (1)بعد از ظهر انجام می شود.آیا روزۀ آن روز بر او واجب است یا نه؟

ص:152


1- 1) -حدّ ترخص جایی است که دیوار شهر دیده نمی شود و صدای اذان هم شنیده نمی شود.همان طوری که در توضیح المسائل شرط هشتم نماز مسافر ذیل مسأله 1339 بیان شده و در مسأله 450،ص 125 همین کتاب هم بیان شده است.

جواب:چنانچه شروع به مسافرت قبل از ظهر باشد و خروج از حدّ ترخص بعد از ظهر،احتیاط واجب جمع بین گرفتن روزه و قضای آن است.

سؤال 577:اگر شخصی در ماه مبارک رمضان هنگام مراجعت از سفر،پیش از ظهر به حدّ ترخّص وطنش یا جایی که می خواهد ده روز در آنجا بماند برسد،ولی بعد از ظهر به وطن یا محلّی که می خواهد بماند برسد،و کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد،آیا روزۀ آن روز بر او واجب است یا نه؟

جواب:در فرض سؤال،احتیاط واجب جمع بین گرفتن روزه و قضای آن است.

سؤال 578:شخصی که در ماه مبارک رمضان مسافر است برای اینکه بتواند روزه بگیرد اگر قبل از ظهر به حدّ ترخص بیاید و نیت روزه کند و همین که ظهر شد از همانجا مجددا مسافرت کند،آیا روزه اش صحیح است یا نه؟

جواب:اگر بخواهد روزه اش صحیح باشد و قضا نداشته باشد باید قبل از ظهر وارد وطنش شود و بعد از ظهر از وطن خارج شود،و الاّ بنابر احتیاط واجب لازم است بین گرفتن روزه و قضای آن جمع نماید.

سؤال 579:آیا حکم نماز و روزۀ مسافر در باب حدّ ترخص فرق می کند؟

جواب:بلی،در خصوص مسافرت از وطن،اگر بخواهد در فاصلۀ بین وطن و حدّ ترخص نماز بخواند معینا نماز تمام است.ولی نسبت به روزه در این فاصله به نحوی که در دو مسأله قبل بیان شد باید احتیاط کند.اما در محلی که قصد اقامت کرده،اگر مسافرت کند و بخواهد پیش از حد ترخص نماز بخواند،بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.همانگونه که روزه را نیز بنابر احتیاط واجب باید بگیرد و قضای آن را هم بگیرد.

سؤال 580:شخصی در ماه مبارک رمضان به خارج از کشور مسافرت می کند،آیا این مسافر باید با اذان ایران افطار کند یا به اذان محل ورود؟نماز وی چگونه است؟

جواب:طبق اذان محلّ ورود باید افطار کند و نماز بخواند.

ص:153

نذر روزه در سفر و غیر آن

سؤال 581:آیا انسان می تواند نذر کند که روزۀ ماه رمضان را در سفر بگیرد؟

جواب:جایز نیست.

سؤال 582:شخصی نذر کرده تمام روزهای جمعه ماه رجب و شعبان را روزه بگیرد،آیا اگر سفری برای او پیش آید عمل به این نذر واجب است؟

جواب:اگر نذر کرده این روزها را حتی اگر مسافر هم شد روزه بگیرد باید در سفر نیز بگیرد و در غیر این صورت قضای روزۀ نذری کافی است،کفارۀ مخالفت با نذر بر او نیست.

سؤال 583:آیا روزۀ مستحبی را می توان در سفر گرفت؟

جواب:نمی شود،مگر این که نذر کرده باشد در سفر روزه بگیرد،یا نذر کرده باشد روز معین را چه در سفر و چه در حضر روزه بگیرد.

سؤال 584:آیا می توان در سفر نذر روزۀ مستحبی کرد؟مثلا در راه مشهد یا پس از رسیدن به آنجا بدون قصد اقامت نذر روزۀ مستحبی کند؟

جواب:خیر.

سؤال 585:کسی که قضای روزۀ ماه رمضان بر عهده دارد،آیا می تواند نذر کند و روزۀ نذر بجا آورد؟

جواب:اگر روز معینی را نذر کند که گرفتن قضای روزه های خودش قبل از آن ممکن باشد،مانعی ندارد.

روزۀ استیجاری

سؤال 586:کسی که روزۀ قضای رمضان به عهده اوست،آیا می تواند برای دیگری اجیر شود یا تبرّعا روزۀ غیر را بگیرد؟روزه قضایی پدر را چطور؟

جواب:روزه قضای پدر را می تواند بگیرد اما در صورتی می تواند اجیر شود که زمان آن را به وقتی موکول کند که امکان گرفتن روزه های واجب خود را داشته باشد.

ص:154

سؤال 587:آیا بچۀ نابالغ می تواند برای گرفتن روزه اجیر شود؟

جواب:خلاف احتیاط است.

سؤال 588:کسی که روزۀ کفّاره بر عهده دارد و برای او مقدور نیست بطور متوالی روزه بگیرد،آیا می تواند روزۀ استیجاری بگیرد؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 589:اگر پسر بزرگ میت نابالغ باشد،آیا می تواند قبل از بلوغ روزه های پدر خود را بگیرد؟

جواب:اگر ممیز باشد و شرایط صحت روزه را مراعات کند،مانعی ندارد.

سؤال 590:اگر کسی روزۀ استیجاری را بعد از ظهر افطار کند،کفاره دارد؟

جواب:کفاره ندارد.

قضا و کفارۀ روزه

سؤال 591:اشخاصی که جاهل به حکم بوده اند و در اوایل تکلیف روزه را خورده اند، مضافا بر قضا،آیا کفارۀ افطار عمدی دارد؟

جواب:بطور کلی اگر جاهل به مسأله بوده اند و از یاد گرفتن غفلت داشته اند، فقط قضا بر آنان واجب است.ولی اگر ملتفت بوده اند و احتمال می داده اند و قدرت یادگیری مسائل را داشته اند و از روی بی اعتنایی و سهل انگاری سؤال و تحقیق نکرده اند،علاوه بر قضا،کفاره هم بر عهدۀ آنان می باشد.

سؤال 592:کسی که روزۀ قضا داشته باشد،آیا می تواند روزۀ مستحبی بگیرد؟

جواب:خیر،نمی تواند.

سؤال 593:کسی که نمی تواند روزه های قضای خود را بگیرد،چه حکمی دارد؟

جواب:هر وقت توانست بگیرد.

سؤال 594:شخصی در ماه مبارک رمضان،می دانسته که قبل از ظهر،به مسافرت می رود

ص:155

و نباید روزه بگیرد،لذا صبح،قبل از حرکت در منزل افطار کرد(صبحانه خورد)آیا فقط قضای آن روز را بگیرد یا کفّاره هم دارد؟

جواب:روزه را باید قضا کند و کفّاره هم بدهد.مگر اینکه احتمال هم نمی داده که نباید افطار کند،که در این صورت فقط قضا دارد.

سؤال 595:اگر انسان،در روزۀ واجب،سهوا چیزی بخورد و به خیال اینکه روزه اش باطل شده است،افطار کند،آیا غیر از قضا کفّاره هم بر او واجب است؟

جواب:اگر جاهل مقصّر بوده،یعنی در یاد گرفتن مسأله،کوتاهی کرده و روزۀ مورد سؤال،روزۀ ماه رمضان بوده،قضا و کفّاره واجب است.

سؤال 596:شخصی به جهت مریضی روزۀ ماه رمضان را نگرفته،آیا می تواند پول کفارۀ تأخیر آن را به فقیر بپردازد؟

جواب:پول دادن کفایت نمی کند.ولی در صورتی که به فقیر وکالت دهد که با آن پول،از جانب پرداخت کننده طعام خریداری کند و خودش تملک کند،مانعی ندارد.البته باید فقیر مورد اطمینان باشد.

سؤال 597:شخصی به سنّ پانزده سال قمری رسیده و به او تذکر داده اند که مکلّف شده، ولی باور نکرده و خیال می کرده که سن تکلیف تمام شدن پانزده سال شمسی است،لذا روزۀ آن سال را نگرفته،فعلا چه وظیفه ای دارد؟

جواب:اگر در سؤال و تحقیق سهل انگاری و بی اعتنایی کرده،علاوه بر قضا، کفّاره هم واجب است.

سؤال 598:کسی که کفارۀ روزه به گردن او است،اما درآمدی ندارد و تحت تکفل پدر است،چگونه باید آن را بدهد؟

جواب:هر وقت قدرت پیدا کرد بدهد.

سؤال 599:شخصی برای قضای روزۀ ماه رمضان اجیر شده و بعد از ظهر افطار کرده،آیا کفاره دارد؟

ص:156

جواب:خیر،کفاره ندارد.

سؤال 600:کسی که روزۀ ماه مبارک رمضان را بدون عذر شرعی باطل کند،اگر بخواهد بعنوان کفّاره شصت فقیر را اطعام کند،آیا می تواند قیمت آن را حساب کرده و پول آن را به فقیر بدهد؟

جواب:می تواند پول آن را به فقیر مورد اطمینان بدهد و او را وکیل کند تا از طرف او نان بخرد و مصرف کند.

سؤال 601:دختری 4 سال روزه های خود را نگرفته و از طرفی می باید برای خودش جهیزیّه تهیه کند،اگر بخواهد برای هر روز 60 فقیر اطعام کند جمعا چقدر می شود؟آیا دادن کفاره مقدّم است یا تهیّه جهیزیه؟

جواب:قضای روزه هایی را که نگرفته است انجام دهد و برای کفاره هر روز حدود 45 کیلو گندم یا قیمت آن را در نظر گرفته و تدریجا به فقرا برای صرف نان بپردازد و به تأخیر انداختن کفاره اگر به قصد بی اعتنایی و مسامحه نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 602:آیا غیر سید می تواند کفارۀ روزه اش را به سید بدهد؟

جواب:خلاف احتیاط استحبابی است و مستحب است صدقات واجبه اعم از کفارات مربوط به روزه و غیره را،غیر سید به سید ندهد.

سؤال 603:آیا در کفاره می توان به جای آرد یا نان و گندم،برنج به فقیر داد؟

جواب:بلی،جایز است ولی مقدار برنج باید از جهت وزن به همان مقداری باشد که در مورد گندم لازم است،یعنی به جای یک مد گندم یک مد برنج بدهند نه کمتر.

سؤال 604:آیا می توان یک مد نان از نانوایی خرید و جهت کفاره روزه به فقیر داد،یا حتما باید یک کیلو باشد؟

جواب:بلی،یک مد(750 گرم)نان کفایت می کند ولی بهتر است یک کیلو بدهد.

ص:157

سؤال 605:شخصی مدتی غسل جنابت خود را باطل انجام داده است،روزه های او چه حکمی دارد؟

جواب:روزه ها صحیح است و قضا و کفاره ندارد.

سؤال 606:شخصی با آب نجس یا مضاف غسل کرده و بعد از چند روز متوجه شده آیا نماز و روزه های او صحیح است؟

جواب:روزه صحیح است،ولی نمازهایش باطل است.

هلال ماه

سؤال 607:آیا با محاسبات منجمان مخصوصا در حال حاضر که امکانات دقیقی در اختیار دارند،اول ماه ثابت می شود؟

جواب:هر کس از گفته آنها یقین یا اطمینان پیدا کند،باید به آن عمل کند.

سؤال 608:اگر ماه در کشورهای شرقی رؤیت شود،آیا برای کشورهای غربی حجت است؟

جواب:بلی،رؤیت هلال در مشرق زمین،برای مغرب زمین حجت است و خودبخود ثابت می شود.ولی رؤیت هلال در مغرب برای شهرهای مشرق حجت نیست.

سؤال 609:اگر در جمهوری اسلامی هلال رؤیت شود،با توجه به اینکه افغانستان در شرق ایران قرار گرفته،در بعضی از مناطق آن که تقریبا یک ساعت از نظر طلوع و غروب آفتاب با تهران اختلاف دارند،رؤیت ثابت می شود یا نه؟و در صورت عدم ثبوت،اگر تاکنون بر طبق رادیو ایران افطار کرده باشند،آیا موجب قضا و کفاره یا قضای تنها می شود؟

جواب:بطور کلی اگر در شهری اول ماه ثابت شود برای مردم شهر دیگر که با آن هم افق یا نزدیک به هم باشند نیز ثابت می شود و نیز وقتی اول ماه در تهران ثابت شد برای شهرهایی که در قسمت غرب تهران واقع شده اند حجت است.

ولی برای شهرهایی که در قسمت شرق تهران واقع هستند حجت نیست و اگر

ص:158

بر خلاف عمل کرده اند باید روزۀ خود را قضا کنند و اگر در یاد گرفتن کوتاهی کرده اند،کفاره هم دارد.

سؤال 610:آیا متطوّق و مرتفع بودن هلال دلالت بر شب دوم می کند؟

جواب:شرعا دلالت نمی کند.

سؤال 611:آیا رؤیت هلال در بلاد بعیده کفایت از سایر بلاد می کند؟

جواب:اگر قریب الافق باشند کافی است.

سؤال 612:در صورتی که عید فطر مشکوک باشد و معلوم نیست ماه مبارک 29 روز می باشد یا 30 روز،حکم حاکم هم دیر می رسد،وظیفه چیست؟

جواب:اول ماه به چند چیز ثابت می شود،که در توضیح المسائل مسأله 1780 بیان شده و روزی را که نمی داند آخر رمضان است یا اوّل شوّال،واجب است روزه بگیرد.

سؤال 613:روزی که در ایران عید فطر اعلام می شود،آیا مردم افغانستان می توانند عید بگیرند؟اگر نمی شود،چطور با عید در تهران،مردم خرمشهر و آبادان و بندرعباس می توانند عید بگیرند،ولی افغانستان نمی توانند؟

جواب:حکم حاکم شرع در مورد اول ماه در شهر محل اعلام و شهرهایی که با آن شهر هم افق یا قریب الافق هستند یا در غرب آن شهر واقع شده اند مجزی است و حتی برای مقلدین همان حاکم که در شهرهای شرقی ساکن هستند ثابت نمی شود.لذا با اعلام رؤیت هلال در تهران،در بندرعباس و بوشهر و آبادان اول ماه ثابت می شود.ولی در شرق ایران،مثل مشهد و افغانستان ثابت نمی شود.

سؤال 614:اگر در ایران هلال رؤیت شد،آیا در افغانستان هم اول ماه ثابت می شود یا خیر؟

جواب:اگر رؤیت هلال در ایران باشد برای افغانستان ثابت نمی شود.بلی اگر رؤیت هلال در شرق ایران باشد،در شهرهای غربی افغانستان که هم افق شهرهای

ص:159

شرقی ایران یا قریب الافق با آنها باشد،ثابت می شود.

سؤال 615:شخص معتبری تلفن می کند که فردا عید فطر است،آیا قبول می شود؟

جواب:اگر موجب اطمینان بشود،ترتیب اثر داده شود.

اعتکاف

سؤال 616:معتکف در روز سوّم اعتکاف برای غسل مستحبّی از مسجد خارج می شود،آیا اعتکاف باطل می شود یا خیر؟بر فرض بطلان،تنها قضا لازم است یا کفّاره هم لازم می باشد؟

جواب:اعتکاف باطل نمی شود.

سؤال 617:آیا در تهران بزرگ در مسجد جامع هر محلّه می توان اعتکاف کرد؟

جواب:یکی از شرایط صحت اعتکاف این است که در مسجد جامع باشد، یعنی مسجد عمومی که محل اجتماع عامه مردم است و اختصاص به اهل یک محله و گروه خاصی نداشته باشد،مثل مسجد اعظم و مسجد امام در قم و مسجد امام و مسجد جمعه در تهران و امثال آن.بنابراین در مسجد بازار و محله ها اعتکاف صحیح نیست.

سؤال 618:آیا در حال اعتکاف می توان در صحن و حیاط مسجد توقف کرد؟

جواب:اگر صحن و حیاط مسجد به گونه ای است که در آن نماز می خوانند و صیغه مسجدیت بر آن خوانده شده،مثل مسجد امام حسن عسکری علیه السّلام در قم، می توان در آن توقف کرد.وگرنه نباید در آن توقف کرد.

سؤال 619:آیا شخص معتکف می تواند برای شرکت در نماز جمعه از مسجد محل اعتکاف خارج شود؟

جواب:ظاهرا از مواردی است که می توان خارج شد.ولی باید حد اقل زمان لازم را رعایت کند و در رفت و آمد به احتیاط مستحب زیر سایه نرود.

ص:160

زکات

زکات غلاّت

سؤال 620:کسی زمینی را کشت کرده و با مالک قرار گذاشته است که بعد از برداشت محصول صدی سی من گندم به او بدهد،آیا زکات به این گندم تعلق می گیرد؟

جواب:اگر کارگر در بذر شریک نباشد و سهمیه او تنها به جهت حق العمل و اجرت کارگری باشد زکات ندارد.ولی اگر از مؤونه سالش زیاد بیاید،خمس دارد.

سؤال 621:اگر کسی مقداری زمین مزروعی را بدون اجاره یا مزارعه به دیگری،رها کرده و به محل دیگر برود و برادر مالک آن را با زمین خودش کشت کند و محصول هر دو به حد نصاب باشد،آیا بر او زکات واجب است؟

جواب:اگر گندم را برای خودش کشت کرده و به نصاب برسد،زکات آن واجب است و اجرت المثل زمین را به برادر مدیون خواهد بود.ولی اگر به قصد شراکت کشت کرده که مقداری از گندم مال برادر باشد،در صورتی که سهم خودش به حد نصاب نرسد،زکات ندارد.

سؤال 622:مالکی مقداری زمین مزروعی خود را به صورت اجاره به دیگری واگذار کرده و مال الاجاره از گندم آن تعیین شده،گندمی که از بابت اجرت به دست می آید،اگر به تنهایی به حد نصاب برسد یا با گندم باقیمانده زمین در دست خود مالک برداشت می شود به نصاب

ص:161

برسد،آیا متعلق زکات می شود؟

جواب:گندمی که بابت مال الاجاره می گیرد متعلق زکات نمی شود.اگر چه به حد نصاب برسد.بلی اگر گندمی که از زراعت و زمین در دست خودش برداشت می کند به تنهایی به حد نصاب برسد،زکات دارد.

سؤال 623:این جانب در زمین خود گندم و جو کشت کرده ام و برای بدست آوردن محصول خرجهایی کرده ام،که از جملۀ آنها خرید یک تراکتور و مقداری وسایل کشاورزی است،آیا می توانم اینها را از حاصل کسر کنم و بعد اگر گندم به حدّ نصاب رسید،زکات بدهم؟

جواب:بلی،تمام مخارجی که برای بدست آوردن گندم و جو کرده اید استثنا کنید و اگر بدون تراکتور نمی توانید زراعت کنید،فقط استهلاک آن کسر می شود و نیز اگر مقداری از قیمت آن کاسته شود می توانید آن مقدار را جزء مخارج حساب کنید،ولی باید توجه داشته باشید که اگر پیش از کم کردن اینها حاصل شما به حد نصاب برسد،یعنی به 288 من،45 مثقال کم برسد،بنابر احتیاط واجب باید زکات باقیماندۀ آن را بدهید.

سؤال 624:در برخی روایات زکات برنج را مطرح کرده اند که حمل بر استحباب شده است، آیا با وضع فعلی که در بعضی مناطق به صورت وسیعی برنج می کارند،نمی توان حکم به وجوب زکات آن داد.نظر مبارک خود را بیان فرمایید.

جواب:فعلا،فتوا عدم وجوب زکات در مثل برنج است.

زکات طلا و نقره

سؤال 625:آیا به سکّه های بهار آزادی زکات تعلّق می گیرد؟

جواب:تعلّق نمی گیرد.

سؤال 626:سکّه هایی که مخصوص زمان تزار روسیّه بود(ده روبل طلا)تقریبا صد سال قبل از سوی همین رژیم درست شده است،الآن در کشورهای مختلف شوروی سابق بین مردم رایج است و به قیمتهای مختلف آن را خریدوفروش می کنند.با اینکه بین مردم رایج

ص:162

است ولی هیچ دولتی آن را به رسمیّت نمی شناسد،آیا زکات به آن سکّۀ طلا تعلّق می گیرد؟

جواب:به نظر این جانب زکات طلا در صورتی واجب است که علاوه بر سایر شرایط،سکّه دار و معامله با آن رایج باشد و رایج بودن به این است که با آن مانند روبل(اسکناس)معامله شود و همانطور که در هنگام معامله گفته می شود این جنس را به چند روبل یا چند تومان می فروشی،گفته شود این جنس را به چند روبل طلا می فروشی.و ظاهرا روبل طلای قدیم یا زمان حاضر به این نحو معامله نمی شود،بلکه خود آن مانند اجناس خریدوفروش می شود و قیمت آن مانند اجناس مختلف کم و زیاد می گردد.بنابراین،رایج نیست و زکات به آن تعلّق نمی گیرد.

ضمنا نقره هم همین حکم را دارد.و سکّه های بهار آزادی نیز که فعلا در ایران معامله می شود همین حکم را دارد و زکات به آن تعلق نمی گیرد.

پرداخت و مصرف زکات

سؤال 627:آیا مصرف زکات در خرید ظرف برای مسجد به این صورت که وقف مسجد باشد و کرایه دادن آن برای کارهای خصوصی هم جایز باشد،جایز است؟

جواب:چنانچه مال الاجاره آن نیز صرف در مصالح مسجد شود،مانعی ندارد.

سؤال 628:آیا می شود به عنوان زکات،به فقرا مواد غذایی داد؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 629:مالک که باید زکات بپردازد،آیا می تواند بدون اذن حاکم شرع جنس مورد تعلق زکات را بفروشد و سپس به مقدار پول زکات از ثمن آن جدا کرده و بپردازد؟

جواب:جایز است.

سؤال 630:آیا می شود از پول زکات به مردم برای کار خیر قرض داد؟

جواب:جایز نیست.

سؤال 631:اگر انسان توانایی نداشته باشد که زکات غلاّت را از خود آنها بدهد و نیز نتواند

ص:163

پول آنها را بپردازد،آیا می تواند جنس دیگری مثل لباس و...پرداخت کند؟

جواب:در فرض سؤال،جنس دیگر را به عنوان قیمت یکی از غلاّت چهارگانه حساب کرده و بپردازد.ان شاء اللّه مجزی است.

سؤال 632:از گذشته قبری به عنوان امامزاده شهرت یافته،اما شجره نامه آن دقیقا معلوم نیست،آیا تعمیر آن از زکات جایز است؟

جواب:اگر مقبره مزبوره در میان عامّه مردم محلّ،مورد احترام و تجلیل است و بعنوان امامزاده می شناسند،صرف زکات در تعمیر آن بقدر حاجت مانع ندارد.

سؤال 633:مصرف زکات اهالی روستا جهت ساختن انبار برای نگه داری کالاهای سهمیّه متعلّق به عموم روستا-با توجه به نیاز مبرم مردم برای آن و نبودن بودجه غیر از وجوهات- جایز است یا خیر؟

جواب:جایز است.

سؤال 634:شخصی که حتی حدود 500 تومان پول ندارد.ولی از لحاظ خوراکی چندان در مضیقه نیست،آیا می توان به او زکات داد یا خیر؟

جواب:میزان فقر عدم قدرت تأمین هزینه زندگی مطابق با شأن خودش در طول یک سال می باشد.

سؤال 635:شخصی که زکات باید بپردازد،اگر فرزند یا دامادش و یا یکی از بستگانش طلبه باشد،آیا می تواند به صورت هدیه،لوازم خانه و یا کتاب مورد نیاز او را خریده و از زکات خود محاسبه کند یا خیر؟

جواب:مانعی ندارد،مگر اینکه طلبه مذکور فقیر نباشد.

سؤال 636:آیا جایز است غیر سید کفارات و مظالم و صدقات خود را به سید بدهد یا نه؟

جواب:احتیاط واجب این است که غیر سید زکات مال و زکات فطره خود را به سید ندهد.بلی پرداخت صدقات واجب و مستحبی و نذورات به آنان جایز است،گرچه بهتر است حتی المقدور از گرفتن صدقات هم خودداری کنند.

ص:164

زکات فطره

سؤال 637:اگر کسی شب عید فطر میهمان باشد و فطره خود را با صلاحدید صاحبخانه بدهد آیا از گردن میزبان ساقط می شود؟

جواب:چنانچه با اجازه صاحب خانه باشد،ساقط می شود.

سؤال 638:آیا زکات فطره را می توانیم مصرف تعمیر و توسعه مسجد کنیم و مقداری هم به امام جماعت مسجد که فقیر است بدهیم؟

جواب:مانعی ندارد.ولی بهتر است در صورتی که در محل فقیر باشد به جای صرف مسجد به فقیر بدهید.

سؤال 639:آیا از زکات فطره می شود بلندگو و مانند آن خرید،یا باید به مستحق برسانیم؟

جواب:بهتر آن است که به فقرا و مساکین داده شود.

سؤال 640:آیا امروزه طلاب را با وضعیّت شهریه کنونی مستحق زکات فطریه می دانید؟ در صورت عدم استحقاق اگر زکات را صرف خرید کتابهای لازم کند،چه حکمی دارد؟

جواب:وضع طلاّب مختلف است.اگر فقیر باشد گرفتن فطره برای او مانع ندارد.اگر استحقاق از نظر فقر ندارد،جایز نیست فطره بگیرد.

سؤال 641:کسانی که در شب عید فطر زندانی باشند چه کسی باید فطریه آنها را بدهد؟

جواب:اگر خود زندانیان تمکن مالی دارند باید خودشان بدهند و اگر نداشته باشند فطریه آنها ساقط است.

سؤال 642:آیا سه نفر می توانند فطریه خود را به دو فقیر هر کدام به مقدار یک صاع و نیم بدهند یا نه؟

جواب:بلی،اشکال ندارد.

سؤال 643:این جانب دو خواهرزاده و یک خواهرزن دارم که وضع مادّی آنها چندان خوب نیست و کسی را به غیر از من ندارند تا به آنها رسیدگی کنند آیا زکات فطره بر گردن آنها هست یا خیر؟و آیا من می توانم با بستگان خودم به اینها فطریه بدهم؟

ص:165

جواب:زکات فطره بر آنها واجب نیست و شما می توانید فطریه خودتان را به آنها بدهید.

سؤال 644:در یک روستایی که 600 نفر جمعیّت دارد،می شود زکات فطره خودشان را در زدن چاه آب و حمّام و...به مصرف برسانند.با اینکه می توانند از جای دیگر تأمین کنند؟در صورت مثبت بودن جواب،آیا می توانند پول جمع شده را بعد از چند ماه به مصرف برسانند؟

جواب:می توانند از زکات فطره جهت امور مذکوره استفاده کنند و چنانچه استفاده متوقف بر گذشتن مدتی باشد،مانعی ندارد.

ص:166

خمس

اشاره

سؤال 645:آیا وجوب خمس مانند وجوب نماز و روزه از ضروریات اسلام است و منکر آن کافر می شود؟

جواب:بلی،اصل وجوب خمس از ضروریات اسلام است و انکار آن موجب کفر است.

مازاد بر مخارج سال

سؤال 646:آیا به مازاد مواد غذایی و حبوباتی که سر سال خمسی در خانه باقی مانده است خمس تعلّق می گیرد؟اگر تعلّق می گیرد،باید به قیمت خرید محاسبه شود یا به قیمت روز بازار؟

جواب:خمس دارد و باید به قیمت فعلی بازار محاسبه شود.

سؤال 647:اگر جنسی با کوپن یا غیره خریداری شده و الآن سر سال قیمت آن بالا رفته، به کدام قیمت حساب می شود؟

جواب:یا خمس عین را بپردازد و یا قیمت فعلی آن را.

سؤال 648:اگر سکّه بهار آزادی یک سال بماند،آیا خمس به آن تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر سکّه از درآمد سال تهیه شده باید خمس آن را بپردازد و اگر هبه و

ص:167

بخشش باشد بنابر احتیاط واجب باید خمس آن را بپردازد.

سؤال 649:مواد لازم مانند صابون و پودر لباسشویی و حبوبات که با بن کارمندی به ما می دهند اگر از مصرف سال زیاد بیاید،آیا خمس دارد؟

جواب:اگر آنها را از درآمد سال خریداری کرده اید و اضافه آمده است باید خمس آن را به قیمت فعلی بازار بپردازید و اگر آنها را به شما بخشیده اند و اضافه آمده است بنابر احتیاط واجب باید خمس آن را بپردازید.

سؤال 650:دانشجویی که برای تأمین هزینه تحصیلی خود مدتی سر کار می رود،آیا خمس درآمد خود را باید بپردازد؟

جواب:اگر تمامی درآمد خود را صرف هزینه تحصیل و زندگی کرده،خمس ندارد و اگر چیزی از آن در آخر سال اضافه بیاید،باید خمس آن را بپردازد.

سؤال 651:این جانب منزلی خریداری کردم،چون سند آن آماده نبود مبلغی از پول را به عنوان گرو نزد خود نگه داشتم تا سند آماده شود ولی سند آماده نشد و سال خمسی ام رسید، آیا به این مقدار خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:خیر،خمس ندارد مگر اینکه به منزل مذکور احتیاج نداشته باشید.

سؤال 652:شخصی مبلغی پول از کسی گرفته تا برای او کاری انجام دهد و سال خمسی او فرا رسیده در حالی که مقداری از پولها باقی مانده و هنوز در مقابل آن کار نکرده است،آیا به این پول خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:مقداری که در مقابل آن کار نکرده،فعلا خمس ندارد.

سؤال 653:مقداری پول در یک صندوق قرض الحسنه گذاشته ام تا پس از گذشت مدتی به من وام بدهند و سال خمسی ام رسیده است،آیا به این پول خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:خمس پس انداز لازم است.

سؤال 654:این جانب از مهاجرینی هستم که داخل ایران زندگی می کنم و خانواده ای تحت تکفّل خود دارد،اگر پولی جمع آوری کنم به این امید که وقتی به کشور خود بازگشتم بتوانم

ص:168

برای خود مایحتاج زندگی تأمین کنم آیا به این پول خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:چنانچه برای تهیه مایحتاج جز این طریق،راه دیگری نداشته باشید خمس ندارد.

سؤال 655:پولی که انسان از درآمد سال برای حساب حج تمتّع واریز کرده و پس از چند سال مشرف می شود،آیا خمس دارد؟

جواب:پولی که برای حج واجب واریز می کنند،چنانچه از درآمد همان سال باشد خمس ندارد؛اما اگر متعلق خمس بوده مثل این که سال خمسی نداشته و از سرمایه برداشته یا بر آن پول سال گذشته است باید خمس آن را بدهند؛همچنین اگر پول را سال بعد پس بگیرند باید خمس آن را بدهند.اما پولی را که برای حج مستحبی یا عمرۀ مفرده واریز کرده و سال بعد می روند باید خمس آن را بدهند چون مؤونه نشده است.

سؤال 656:در حسابرسی سالانه صندوق قرض الحسنه مقداری پول اضافه آمده است، آیا به این مبلغ خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر پول مذکور از درآمد صندوق است خمس ندارد.ولی اگر مجهول المالک است یعنی به صورت اشتباه از مردم گرفته شده است بنابر احتیاط واجب باید با اجازۀ مجتهد جامع الشرائط به فقرا داده شود.

سؤال 657:حجاجی که مبلغی از درآمد سال خمسی خود را همراه دارند و در اثنای حج، سال خمسی آنها فرا می رسد،آیا باید خمس آن را بپردازند؟

جواب:هرگاه سال خمسی برسد هر مقدار که مصرف نشده خمس دارد.و همچنین است نسبت به آذوقه ای که همراه برده اند.

کسب و درآمد زن

سؤال 658:خانم این جانب آموزگار است،آیا حقوقی که دریافت می کند متعلّق خمس است؟

ص:169

جواب:بلی،آنچه از حقوق ایشان که در مؤونه زندگی مصرف نشود و سال بر آن بگذرد خمس دارد.

سؤال 659:زنی قالی بافی می کند،آیا به درآمد او خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر در مؤونه زندگی مصرف نشود و سال بر آن بگذرد،باید خمس آن را بپردازد.

سؤال 660:اگر زن با سرمایه شوهر قالی بافی می کند،آیا باید خمس درآمد خود را بپردازد؟

جواب:بلی،آنچه از درآمد او در مؤونه صرف نشود و سال بر آن بگذرد، خمس دارد.

کسب و پول کودک غیر بالغ

سؤال 661:آیا پولی که بچه غیر بالغ از راه کسب جمع آوری کرده،متعلّق خمس است؟

جواب:بلی،بر ولیّ او لازم است خمس آن را بپردازد.

سؤال 662:پولی که به بچه غیر بالغ بعنوان هدیه و عیدی می دهند،یا والدین او بعنوان مخارج بچه گانه و توجیبی به او می دهند ولی او خرج نکرده است،آیا به آن خمس تعلق می گیرد؟

جواب:بلی،بر ولیّ او لازم است خمس آنها را بپردازد.

خریدوفروش و تعویض خانه

سؤال 663:این جانب با پول خمس داده،خانۀ مورد نیاز خود را خریداری کردم.اکنون بعد از گذشت دو سال می خواهم خانۀ بزرگتر خریداری کنم،آیا پس از فروش خانۀ اول باید خمس قیمت آن را بپردازم؟

جواب:اصل پول خانه که خمس آن را داده اید،بعد از فروش خمس ندارد.و ترقی قیمت آن اگر در همان سال فروش به مصرف خانۀ مورد نیاز برسد خمس

ص:170

ندارد.ولی اگر سال بر آن بگذرد و مصرف مؤونه نشود خمس دارد.

سؤال 664:شخصی خانه ای جدید خریده است و برای پرداخت قیمت آن،خانۀ سابق خود را فروخته است،آیا به پول آن خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر خانه جدید را برای سکونت خود خریده است و در خانه سابق هم سکونت داشته است،خمس ندارد.

سؤال 665:کارمندی به شهرستان دیگر منتقل شده است،به همین جهت خانۀ خود را می فروشد تا در شهر جدید خانه ای خریداری کند،آیا به پول حاصل از فروش خانۀ اوّل خمس تعلق می گیرد؟

جواب:در فرض مذکور لازم نیست خمس پول فروش خانه را بدهد.

سؤال 666:اگر کسی خانۀ کوچکتر خود را با خانه ای بزرگتر تعویض کند و تفاوت قیمت آن را از درآمد سال خود بپردازد،آیا خمس به آن تعلّق می گیرد؟

جواب:در صورتی که خانۀ بزرگتر مطابق شأن او باشد،خمس ندارد.

سؤال 667:اگر کسی خانۀ بزرگ خود را با خانۀ دیگری تعویض کرده و مقداری پول نیز دریافت کند،آیا به این پول خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر خانۀ اوّل را از درآمد سالهای قبل خریده باشد باید بلافاصله خمس این پول را بپردازد.و اگر از پول مخمس خریداری کرده پولی که دریافت کرده جزء درآمد امسال اوست.

سؤال 668:فرزند این جانب قرار است جهت تحصیل چند سال به شهر دیگری برود،آیا به خانه ای که برای استفادۀ او در آن شهر خریداری می کنم،خمس تعلق می گیرد؟

جواب:اگر به گونه ای باشد که عرفا مورد نیاز او و در شأن اوست،تا زمانی که از آن استفاده می کند خمس ندارد.

سؤال 669:شخصی منزل مسکونی خود را که چند سال قبل با پول مخمس و مبلغی قرض تهیه کرده،به علت تنگدستی می فروشد که هم بدهکاری خود را بپردازد و هم مبلغی از

ص:171

آن را سرمایه کسب قرار دهد،آیا باید خمس قیمت اضافی منزل را بپردازد؟

جواب:خمس قیمت اضافی در صورتی لازم است که سال خمسی وی برسد و مصرف نشده است.

سؤال 670:خانه ای را برای استفاده شخصی،از درآمد سال خریداری کردم،ولی فروشنده گفته است 3 ماه بعد خانه را تخلیه می کنم.حال سال خمسی این جانب رسیده است،ولی هنوز خانه در دست فروشنده است و من نتوانسته ام از آن استفاده کنم،آیا به این خانه خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر مورد نیاز شما بوده خمس ندارد.مگر اینکه مدت تحویل منزل به اندازه ای طولانی باشد که عرفا جزء مؤونه سال خمسی بحساب نیاید.

سؤال 671:این جانب در اداره ای بکار مشغولم،از طرف اداره مذکور خانه ای در اختیارم گذارده شده است.ولی چون خانۀ شخصی ندارم از درآمد سال خود خانه ای تهیه کرده ام تا پس از بازنشستگی از آن استفاده کنم،آیا به این خانه خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:چون فعلا مورد احتیاج نیست،خمس دارد.

سؤال 672:شخصی منزل مسکونی مورد نیاز خود را می فروشد و پول آن را به عنوان تضمین قرارداد خرید خانه می گذارد و یا نزد خود نگه می دارد تا موقع مناسب خانه مناسب با شأن خود بخرد،آیا این پول متعلّق خمس می شود؟

جواب:اگر منزل خود را فروختید،پول آن جزء درآمد سال شما واقع می شود که اگر تا آخر سال صرف تهیه منزل یا مؤونه دیگر شد خمس ندارد و الاّ باید خمس آن را بپردازید.

خریدوفروش زمین برای خانه

سؤال 673:شخصی زمینی برای ساختن خانه خریده و آن را فروخته تا خانه خریداری کند،آیا پول این زمین متعلّق خمس است؟

جواب:اگر زمین را از درآمد سال خود خریده و در همان سال خرید به فروش

ص:172

رسانده و خانه خریده است خمس ندارد.و همین طور اگر پس از گذشت سال برای تهیه خانه مورد نیاز فروخته و چنانچه با پول مخمّس خریداری کرده،ترقّی قیمت خرید،از منافع سال فروش است که اگر تا پایان سال صرف مؤونه نشود خمس دارد.

سؤال 674:تهیه خانه مورد نیاز برای این جانب مقدور نیست،آیا می توانم از درآمد امسال خود زمینی تهیه کنم و در سالهای آینده هر وقت تمکّن پیدا کردم در آن ساختمان بسازم؟

جواب:در صورتی که تهیه خانه منحصر به همین راه باشد،مانعی ندارد.

وام،قرض،پس انداز برای خانه

سؤال 675:شخصی برای ساختن خانه مورد نیاز خود مقداری وام گرفته است،آیا با فرارسیدن سال خمسی باید خمس این پول را بپردازد؟

جواب:عین پول وام خمس ندارد،هر چند سال بر آن بگذرد.

سؤال 676:این جانب کارمندم،جهت خرید خانه از ادارۀ خودم مبلغی وام گرفته و به حساب بانک مسکن واریز کردم تا بتوانم در سالهای آینده با گرفتن وام مسکن خانه ای تهیه کنم.حال با توجه به اینکه اقساط این پول از حقوقم کسر می گردد و بقیه حقوق نیز به زندگی من کفاف نمی دهد،آیا باید خمس این پول را بپردازم؟

جواب:در فرض سؤال که برای تهیه منزل مورد نیاز خود،راهی غیر از این ندارید،این پول که پس انداز می شود خمس ندارد.

سؤال 677:جهت خرید خانۀ مورد نیاز خود مقداری پول از دوستانم قرض گرفتم و خانه ای خریداری کردم،سپس مقداری از دین خود را در سال خرید خانه و مقداری از آن را در سال بعد،از درآمد سالم پرداخت کردم،آیا به این خانه خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:در فرض سؤال،خمس ندارد.

سؤال 678:شخصی مبلغی پول در بانک مسکن گذاشته تا بعد از رسیدن به مبلغ معینی به او خانه بدهند،اگر بر این پول سال بگذرد،آیا خمس دارد؟

ص:173

جواب:اگر در مقابل این پول به او خانه می دهند و راهی جز این ندارد،خمس به آن تعلق نمی گیرد.

سؤال 679:معلّمی هستم که با پدر و مادرم زندگی می کنم و هر ماه مبلغی از حقوق خود را پس انداز می کنم تا بتوانم برای خود مسکن تهیه کنم،آیا به این پول خمس تعلق می گیرد؟

جواب:اگر برای تهیه منزل مورد نیاز،راهی غیر از این ندارید و نتوانید خانه را به تدریج تهیه کنید،خمس ندارد.

سؤال 680:این جانب معلّم هستم.مبلغی پول که در سال قبل خمس آن را پرداخت کرده ام به صورت علی الحساب به شرکت تعاونی مسکن فرهنگیان واریز کرده ام تا در آینده قطعه زمینی به این جانب بدهند.اکنون سال خمسی ام فرارسیده،آیا به این پول خمس تعلق می گیرد؟

جواب:در فرض سؤال،خمس لازم نیست.

سؤال 681:شخصی جهت منزل مورد نیاز خود،قطعه زمینی خریده است و نمی تواند یکجا آن را بسازد و ناچار است از درآمد و حقوق تدریجی خود پس انداز کند تا مصالح ساختمانی را سال بعد تهیه و بسازد.و اگر بخواهد در همین سال مصالح را خریداری کند ضایع می شود و چه بسا دزد ببرد.آیا اگر این درآمد را پس انداز کند به آن خمس تعلق می گیرد یا خیر؟

جواب:در فرض سؤال که برای تهیه منزل مورد نیاز خود راهی غیر از این ندارد و خرید مصالح ساختمانی هم به ضرر تمام می شود یا در معرض تلف شدن است،خمس به پس انداز تعلق نمی گیرد.

سؤال 682:این جانب خانه ندارم و فعلا اجاره نشین هستم و عائله مند و کم درآمد هستم و مختصر حقوق و درآمدم را پس انداز کرده ام.ناچار هستم چند سال پس انداز کنم تا بتوانم زمین لازم برای خانه را بخرم یا خانه کوچکی خریداری کنم تا از اجاره نشینی نجات پیدا کنم، آیا به این پس انداز خمس تعلق می گیرد یا نه؟

جواب:در فرض سؤال،خمس به پس انداز تعلق نمی گیرد.

ص:174

فروش یا پرداخت قسمتی از لوازم زندگی یا سرمایه کسب برای خرید خانه

سؤال 683:اگر کسی قسمتی از سرمایه کسب یا ابزار کار خود را برای خرید خانه بفروشد، آیا باید خمس آن را بپردازد؟

جواب:اصل سرمایه و ابزار کار اگر مخمّس بوده خمس ندارد.ولی ترقی آن در صورتی که در سال فروش مصرف نشود،خمس دارد.

سؤال 684:این جانب چند سال پیش حساب خمسی داشتم،ولی به واسطه سهل انگاری چند سالی است که حساب نکرده ام و فعلا سال خمسی ندارم.چند ماه قبل مقداری تلمبه کشاورزی داشتم و آن را فروخته و جهت سکونت خود در قم خانه ای خریداری کردم،آیا به این منزل خمس تعلق می گیرد؟

جواب:اگر خمس تلمبه ها را پرداخته اید منزل شما خمس ندارد،و اگر خمس آنها را نداده باشید و با عین پول متعلق خمس منزل را خریده باشید باید تخمیس کنید،یا به حاکم شرع مراجعه کنید،تا امر شما را اصلاح کند.

سؤال 685:شخصی منزل مورد نیاز خود را خریداری کرده و بابت پرداخت پول آن قسمتی از اثاث منزل و طلای همسر خود را به فروشنده داده است.آیا باید خمس اثاث منزل و طلای همسر را بپردازد؟

جواب:در فرض سؤال،خمس ندارد.

خانۀ رهنی

سؤال 686:آنچه امروزه مرسوم است که پولی به صاحب خانه می دهند و در مقابل آن در خانه سکونت می کنند و به آن رهن منزل می گویند در چه صورت صحیح است و آیا صاحب پول باید پس از گذشت سال خمس آن پول را بپردازد؟

جواب:می توان از طریق بیع شرط و یا اجارۀ منزل به شرط قرض،این کار را انجام داد و بیع شرط به این صورت است که صاحب خانه،منزل خود را به مبلغی بفروشد و با خریدار شرط کند که مثلا اگر تا یک سال پولت را به تو پرداختم حق فسخ داشته باشم و با پرداخت پول به خریدار،بیع را فسخ کند.و شرط قرض در

ص:175

ضمن اجاره به این صورت است که صاحب منزل،خانۀ خود را به مبلغ کمی به مستأجر برای مدت معین اجاره دهد و در ضمن عقد اجاره شرط کند که مستأجر مبلغی را برای مدت مذکور به او قرض دهد.اما نسبت به خمس پول مذکور،در صورتی که پول از درآمد سال باشد و تهیه منزل منحصر به همین راه باشد فعلا خمس ندارد.

سؤال 687:این جانب خانه ای را با پول وام و قرض،رهن کردم و بعد بتدریج قرض مذکور را در مدت چند سال پرداخت کردم،آیا به آن پول خمس تعلق می گیرد؟

جواب:اگر راه تهیه منزل برای شما منحصر به همین است فعلا خمس ندارد.

ولی پس از اینکه پول را از راهن گرفتید هر مقدار از پول که در همان سال دریافت،در مؤونه صرف نشد،باید خمس آن پرداخت شود.

سؤال 688:این جانب چند سال از طریق وام و قرض و پس انداز مبلغی پول جمع آوری کردم و بالأخره اقساط و بدهی های مربوط به آن را پرداختم.اکنون این پول را برای رهن منزل در اختیار صاحب خانه گذارده ام،آیا به این پول خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:در فرض سؤال،که ظاهرا برای تهیه منزل مورد نیاز خود راهی غیر از این نداشته اید،فعلا به این پول خمس تعلق نمی گیرد.

سؤال 689:این جانب منزلم را که کوچک بود دادم و منزل دیگری که مناسب شأنم بود گرفتم و تفاوت قیمت آن را از درآمد سالم دادم،آیا خمس دارد؟

جواب:تبدیل منزل به منزل دیگر موجب تعلق خمس نمی شود.

مصالح ساختمانی

سؤال 690:خریدن خانه بصورت یک جا برای ما مقدور نیست.اگر امسال مقداری از لوازم آن،چون مصالح ساختمانی،آهن و...را خریداری کنیم،تا در سال بعد خانه بسازیم،آیا باید خمس آنها را بپردازیم؟

جواب:در صورتی که تهیه منزل منحصر به این راه باشد و در سال آینده

ص:176

نتوانید تهیه کنید،خمس ندارد.

سؤال 691:آیا مصالح ساختمانی که شخص به علت نداشتن قدرت مالی نتوانسته است آنها را در تعمیر یا نوسازی منزل خود استفاده کند و سال خمسی او فرا رسیده است،باید خمس آنها را بپردازد؟

جواب:در فرض سؤال،اگر تعمیر یا نوسازی منزل مورد نیاز و در شأن او باشد،خمس ندارد.

خانۀ اضافی و اجاره ای

سؤال 692:شخصی ساکن روستا است و در شهر خانه ای خریداری کرده و یک اطاق آن را برای استفاده خود-برای مواقعی که به شهر می رود-اختصاص داده و بقیه را اجاره داده است،آیا به خانۀ مزبور خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر یک اطاق بر حسب شأن او مورد نیازش باشد به آن خمس تعلق نمی گیرد ولی خمس بقیه را باید بپردازد.

سؤال 693:این جانب خانه ای دارم که قسمتی از آن را اجاره داده و قسمت دیگر را خودم ساکنم،آیا قسمت مورد اجاره خمس دارد؟

جواب:خمس دارد،مگر اینکه جهت امرار معاش خود به مال الاجارۀ آن نیاز داشته باشید.

سؤال 694:شخصی دارای خانۀ مسکونی است و در بین سال از درآمد خود زمینی خریداری کرده و خانۀ جدیدی بنا می کند،آیا به این خانه خمس تعلق می گیرد؟

جواب:در فرض سؤال،اگر خانۀ قبل برای او قابل استفاده نیست و عرفا به خانۀ جدید نیاز دارد و خانۀ جدید از شأن او زیاد نیست،زمین و خانۀ جدید خمس ندارد.ولی خانۀ قبل متعلّق خمس است که وقتی به خانۀ جدید منتقل شد، باید خمس خانۀ قبلی را به قیمت فعلی بپردازد.مگر اینکه خانۀ قبلی را از پول مخمس خریداری کرده باشد که در صورت فروش،مازاد بر قیمت خرید جزء

ص:177

درآمد سال فروش بوده و اگر تا آخر سال مصرف نشود،خمس دارد.

سؤال 695:این جانب دارای خانه ای هستم که آن را اجاره داده ام،آیا پولی که صرف تعمیرات منزل می کنم،همانند اصل خانه متعلّق خمس است؟

جواب:تعمیراتی که برای بقای منزل مذکور لازم باشد جزء مؤونه است و خمس ندارد.ولی تعمیراتی که موجب افزایش قیمت منزل یا مال الاجاره باشد- مثل سنگ کاری و نوسازی و تجدید بنا-باید خمس مقداری را که به قیمت منزل یا مال الاجاره آن از جهت تعمیرات افزوده شده بپردازد.

سؤال 696:این جانب خانه ای برای سکونت خود تهیه کردم،پس از مدتی که در آن سکونت داشتم به جهت دور بودن فاصلۀ خانه تا محل کارم ناچار شدم خانه را اجاره داده و با پول آن در محلی نزدیک به محل کارم خانه ای اجاره کنم،آیا به خانۀ من خمس تعلق می گیرد؟

جواب:در فرض سؤال خمس ندارد.بلی اگر از درآمدهای دیگر بتوانید مال الاجاره منزل اجاره ای را بدهید و خانه خودتان از مؤونه بودن خارج شود و سرمایه شود باید خمس آن را به قیمت فعلی بدهید.

سؤال 697:این جانب منزل مسکونی مورد نیازم را تبدیل به منزل بزرگتر در حدّ نیاز و شأن خود کردم،و تفاوت آن را از درآمد سالم دادم،آیا باید خمس منزل را بدهم؟

جواب:در فرض سؤال،خمس به آن تعلق نمی گیرد.

ماشین سواری

سؤال 698:آیا به ماشین سواری خمس تعلّق می گیرد؟ موتورسیکلت و دوچرخه چطور؟

جواب:در صورتی که برای کسب نباشد و مورد نیاز انسان باشد و از شأن او زیاد نباشد،چنانچه از درآمد سال خریداری کند خمس ندارد.و حکم موتورسیکلت و دوچرخه نیز همین است.

سؤال 699:این جانب مقداری پول خمس داده شده را به عنوان پیش قسط خرید اتومبیل

ص:178

سواری مورد نیاز پرداختم و سایر اقساط آن را بطور ماهیانه از درآمدم پرداخت می کنم.آیا به این اتومبیل خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:در فرض سؤال چنانچه اتومبیل از شأن شما زیاد نباشد،خمس ندارد.

سؤال 700:این جانب اتومبیل سواری خود را که مورد نیازم بود فروختم و با پول آن اتومبیل نو و مدل جدید خریداری کردم و بقیه پول آن را نیز از درآمد سالم پرداختم.آیا باید خمس بپردازم؟

جواب:چنانچه اتومبیل در شأن شما بوده،خمس ندارد.

سؤال 701:آیا به کپسول آتش نشانی و تایر زاپاس و یخ شکن که برای اتومبیل شخصی خود خریداری کرده ام و ممکن است در طول سال مورد استفاده قرار نگیرد خمس تعلق می گیرد؟

جواب:در فرض سؤال،چون در معرض استفاده است به آن خمس تعلق نمی گیرد.

سؤال 702:چند سال قبل با گرفتن وام،یک اتومبیل سواری تهیه کردم و بعد وام را پرداختم و امسال با فروش آن اتومبیل،یک ماشین مدل جدید به اقساط خریداری کردم و مقداری از پول ماشین اول را صرف زندگی کردم و مقداری از آن نیز موجود می باشد،آیا باید خمس بپردازم؟

جواب:خمس مبلغی که موجود است باید بپردازد.

سؤال 703:این جانب مقداری پول جهت خرید اتومبیل سواری مورد نیازم به حساب شرکت اتومبیل سازی واریز کردم و پس از دو سال به من اتومبیل دادند.آیا به این پول خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر پول مذکور از درآمد سال شما بوده و ماشین مذکور مطابق با شأن شما بوده و طریقه تهیه آن منحصر به این راه باشد،خمس ندارد.

سؤال 704:شخصی از درآمد سال خود یک دستگاه اتومبیل سواری که مورد نیاز زندگی او

ص:179

بوده خریداری کرده و در همان سال آن را بفروش رسانده و اتومبیل گرانتری خریداری کرده و بقیه پول آن را از درآمد همان سال پرداخته است،آیا به این اتومبیل ها خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:در فرض سؤال که خریدوفروش اتومبیل در اثنای سال بوده،در صورتی که اتومبیل در شأن او باشد،خمس ندارد.

ماشین برای کار

سؤال 705:آیا به ماشینی که مربوط به کسب و کار انسان است خمس تعلق می گیرد؟

جواب:بلی،جزء سرمایه است و خمس دارد.

سؤال 706:ماشین مورد نیاز زندگیم را تبدیل به ماشین مناسب خود کردم،آیا خمس دارد؟

جواب:اگر ماشین اول خمس نداشته و تبدیل کرده اید،خمس ندارد.

سؤال 707:این جانب مقداری پول که از درآمد سال خمسی ام بوده،برای خرید یک وانت پرداخته ام و بقیه آن را نیز از درآمد سال می پردازم.با توجه به اینکه وانت مذکور برای کسب و کار و امرار معاش من است،آیا خمس دارد؟

جواب:خمس دارد.مگر اینکه ماشین وسیله امرار معاش شما باشد و اگر خمس آن را بپردازید یا بقیۀ آن نتوانید امرار معاش کنید،که در این صورت فعلا خمس ندارد.

سؤال 708:شخصی مقداری پول خمس داده شده به عنوان پیش قسط برای خرید تراکتور پرداخت کرده است،آیا قسطهای بعدی آن که پرداخت می کند خمس دارد؟

جواب:اگر از درآمد سال پرداخت می کند،باید خمس قسطهای قبلی را که پرداخت کرده بدهد.

سؤال 709:این جانب مقداری پول از خویشاوندانم برای خرید یک دستگاه اتومبیل نیسان قرض کردم تا با آن کسب و کار کنم.کیفیت پرداخت خمس آن را بیان فرمایید.

جواب:در فرض سؤال باید هر مقدار از قرض را که پرداخت کرده اید خمس

ص:180

آن را نیز بپردازید مگر اینکه اتومبیل وسیله امرار معاش شما باشد و درآمد آن از مخارج زندگی زیاد نیاید،که در این صورت فعلا خمس ندارد.

سؤال 710:وسیلۀ نقلیه مانند وانت که گاهی برای استفاده شخصی و گاهی برای باربری و اجرت و کسب و کار است،آیا خمس دارد؟

جواب:به نسبت استفاده برای باربری و اجرت،متعلّق خمس است.

سؤال 711:تراکتور و اتومبیل وانت که برای کسب خریداری شده و خمس آن پرداخت نشده است،آیا قیمت خرید ملاحظه می شود یا قیمت فعلی؟

جواب:لازم است به قیمت فعلی حساب شود.

سؤال 712:این جانب دارای اتومبیلی سواری هستم که با آن مسافرکشی می کنم و از این طریق مخارج زندگی خود را تأمین می کنم.آیا مخارجی که اتومبیل مذکور دارد مانند اصل اتومبیل متعلّق خمس است یا جزء مؤونه است و خمس ندارد؟

جواب:اگر مخارج مذکور برای بقای اتومبیل و استفاده از آن است-مانند خرج بنزین و روغن و لوازم یدکی مورد نیاز-خمس ندارد.ولی اگر مخارج بگونه ای است که موجب افزایش قیمت اتومبیل می شود جزء سرمایه است.و مانند اصل اتومبیل خمس به آن تعلّق می گیرد.و باید خمس مقداری که به قیمت اتومبیل افزوده شده پرداخت شود.

سؤال 713:این جانب قبل از فرارسیدن سال خمسی تراکتوری خریداری کرده ام تا در ارتباط با کشاورزی خود از آن استفاده کنم،آیا خمس آن را باید بپردازم؟و اگر از این تراکتور برای انجام کارهای دیگران استفاده کنم و اجرت بگیرم،آیا تراکتور خمس دارد؟

جواب:اگر تراکتور را از درآمد سال خریداری کرده اید باید خمس آن را بپردازید، خواه فقط مربوط به کشاورزی خودتان باشد یا برای کارهای دیگران نیز باشد.

ابزار کار

سؤال 714:آیا به ابزار کسب و کار انسان که از درآمد سال تهیه می کند،خمس تعلق می گیرد؟

ص:181

جواب:بلی،باید خمس آن پرداخت شود.

سؤال 715:کارمندی که برای بهبود وضع مالی خود یک باب مغازه باز می کند،آیا به ابزار کاری که برای کار در مغازه تهیه می کند،خمس تعلق می گیرد؟

جواب:بلی،خمس تعلّق می گیرد.

سؤال 716:این جانب دانشجوی رشتۀ پزشکی می باشم.اگر برای استفادۀ آیندۀ خود بعضی از دستگاهها و لوازم پزشکی را خریداری کنم،با توجه به اینکه فعلا به آنها نیازی ندارم،آیا باید خمس آنها را بپردازم؟اگر از دستگاههای مذکور برای یادگیری دروس خود یا مثلا سنجش فشار خون اعضای خانواده خود استفاده کنم،خمس آن چگونه است؟

جواب:اگر دستگاههای فوق مربوط به کسب شما باشد خمس دارد.و اگر بگونه ای است که در امر تحصیل و یا سنجش فشار خون اعضای خانواده مورد نیاز باشد،خمس ندارد.

سؤال 717:اگر کسی ماشین کار یا ابزار خود را به صورت قسطی خریداری کند،خمس آن چگونه است؟

جواب:هرچه از اقساط را که پرداخت خمس آن را نیز بپردازد.

سؤال 718:مبلغ سی هزار تومان وام گرفتم و با آن یک دستگاه کلیدسازی تهیه کردم و با آن کار می کنم.سال بعد وام مربوط به آن را پرداختم،آیا خمس باید بپردازم؟

جواب:بلی،خمس مبلغ مزبور باید پرداخته شود.

سؤال 719:این جانب قسمتی از لوازم زندگی مورد نیاز خود را فروخته و با آن ابزار کار تهیه کرده ام.آیا به پول آن خمس تعلق می گیرد؟

جواب:اگر لوازم زندگی را از درآمد سال،یا با مال غیر مخمس خریداری کرده اید،باید خمس آنها را بپردازید.و اگر با مال مخمس خریداری کرده اید،باید خمس ترقی قیمت آن را بپردازید.

سؤال 720:شخصی اتومبیل وانت خود را که جهت کار و کسب استفاده می کرده بفروش

ص:182

رسانده تا خانه ای خریداری کند،آیا به پول آن خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اصل پول اتومبیل در صورتی که خمس آن را قبلا داده،خمس ندارد.

ولی ترقی قیمت آن اگر در سال فروش مصرف نشود خمس دارد.و اگر اتومبیل را از درآمد سال خریداری کرده،و در سال بعد بفروش رسانده،باید خمس قیمت فعلی آن را بلافاصله بپردازد.

سؤال 721:شخص کشاورزی با یک تراکتور که جزء ضروری اسباب کار او بوده زندگی می کرده و فعلا نمی تواند کار کند و تراکتور را-با اینکه احتیاج به آن دارد-فروخته تا با پول آن به مکّه مشرّف شود،آیا این پول خمس دارد؟

جواب:اگر تراکتور را از درآمد سالهای قبل تهیه کرده،لازم است به مجرّد فروش خمس همۀ قیمت آن را بپردازد و اگر از پول خمس داده شده خریده است مازاد بر قیمت خرید آن،جزء درآمد سال فروش است،که اگر تا پایان سال مصرف در مؤونه نشود،خمس دارد.

مؤونه

سؤال 722:چه خرجهایی به عنوان مؤونه بحساب می آید و خمس به آنها تعلق نمی گیرد؟

جواب:آنچه که انسان برای خود و خانوادۀ خود خرج می کند و نیز آنچه در زیارت و جوایز و هدایا و انفاقات و مهمانی ها مصرف می کند و آنچه در حقوق لازمه،مثل:نذورات،کفارات،اداء دین،ارش جنایت،غرامت و خسارت چیزی که انسان تلف کرده است و نیز سایر مایحتاج زندگی،مثل:خانه،ماشین سواری، فرش،کتاب،سایر لوازم مورد نیاز زندگی و آنچه برای تزویج اولاد و یا درمان بیماری آنها و نیز هزینۀ مربوط به موت اولاد یا عیال انسان و سایر احتیاجات عرفی انسان مصرف شود،مؤونه حساب می شود.بنابراین آنچه انسان از درآمد سال خود و به حسب شأن خود در رابطه با این امور صرف کند خمس به آنها تعلق نمی گیرد.بلی اگر مخارج فوق از شأن انسان زیاد باشد یا به عنوان عملی سفیهانه باشد و یا از روی اسراف باشد و نیز اگر مخارجی در راه حرام صرف شود

ص:183

جزء مؤونه بحساب نیامده و باید خمس آن پرداخت شود.و نیز مخارجی که در راه تحصیل فایده مصرف می شود جزء مؤونه است،مثل:مزد کارگر،خرج آبیاری،گازوئیل برای تراکتور و بنزین اتومبیل.

سؤال 723:آیا تلفن جزء مایحتاج زندگی انسان است،یا خمس دارد؟

جواب:تلفن منزل اگر در شأن انسان باشد جزء مایحتاج است و خمس ندارد.

ولی تلفن محل کسب در حکم سرمایه است و خمس دارد.

سؤال 724:آیا چرخ خیاطی مورد احتیاج،خمس دارد؟

جواب:اگر فقط برای حاجت خانه باشد خمس ندارد و اگر برای کسب باشد خمس دارد.

سؤال 725:آیا به وسایل زینتی داخل منزل مثل گل و گلدان و قاب عکس و لوستر خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر بیش از حدّ متعارف نباشد و از درآمد سال تهیه شود،خمس ندارد.

سؤال 726:کشاورزی است یک گاو شیرده دارد که از درآمد سال خود خریداری کرده است.

آیا به آن خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر برای استفادۀ خود و خانوادۀ خود از شیرش خریداری کرده،جزء مؤونه حساب می شود و خمس ندارد.

سؤال 727:آیا پولی که حجّاج به عنوان ارز همراه می برند،خمس دارد؟

جواب:اگر از درآمد همین سال باشد و در سال خمسی مصرف شود،خمس به آن تعلّق نمی گیرد.

سؤال 728:شخصی مقداری از درآمد سال خود را برای خرید نوارهای مبتذل ویدیویی مصرف کرده است،آیا این پول جزء مؤونه او بحساب می آید؟

جواب:پولی که در راه حرام صرف شود جزء مؤونه نیست و باید خمس آن پرداخت شود.

ص:184

سؤال 729:آیا به پولی که در راه اسراف و یا خرید اشیای غیر ضروری و چیزهایی که در شأن انسان نیست-مثل بعضی دکورها و قابهای نفیس-مصرف می شود،خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:بلی،باید خمس آنها را بپردازد.

سؤال 730:شخصی برای پسرش که هنوز ازدواج نکرده و تحت تکفّل او می باشد خانه ای خریداری می کند که مقداری از آن غیر مخمّس بوده است.آیا این پول از مخارج او محسوب می شود؟

جواب:مقداری از پول که از قبل به آن خمس تعلّق گرفته باید خمس آن را بپردازد.و مقداری که از درآمد سال بوده در صورتی که هبه مناسب شأن او بوده خمس ندارد.

سؤال 731:لباسی جهت پوشیدن خریداری کرده ام،با وجود اینکه مورد احتیاج بوده یک سال بدون استفاده مانده است،آیا خمس دارد؟

جواب:در فرض سؤال که مورد احتیاج بوده،خمس ندارد.

سؤال 732:آیا به اشیای جزئی،مثل:شیشۀ عطر،مهر،تسبیح کربلا و جانماز که انسان خریداری کرده و در اثنای سال مورد استفاده قرار نگرفته،خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر از منافع سال خریداری کرده و در معرض استفاده باشد،خمس ندارد.

سؤال 733:آیا به کتابهایی که اهل علم خریداری می کنند و بعضی از آنها ممکن است هیچ گاه مورد استفاده قرار نگیرند خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر در معرض استفاده باشند و امکان نیاز به آنها وجود داشته باشد، خمس به آنها تعلّق نمی گیرد.

سؤال 734:سال خمسی این جانب اول فروردین است.در اسفند ماه اجناسی خریداری کردم تا در ایّام عید به بستگانم هدیه بدهم،آیا به این اجناس خمس تعلّق می گیرد؟

ص:185

جواب:اگر در وقت متعارف خریداری کرده اید و مناسب با شأن شما است، خمس ندارد.

سؤال 735:آیا طلا و زیورآلاتی که بانوان خریداری می کنند جزء مؤونه است؟

جواب:اگر از درآمد سال باشد و بیشتر از شأن آنها نباشد و از آن استفاده کنند، خمس ندارد.

سؤال 736:کسی که سال خمسی نداشته و مقداری پول صرف ساختمان مسجد و حسینیه و بیمارستان و حمّام کرده،آیا به این پول خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر از درآمد سال او بوده و صرف در موارد مذکوره مطابق شأن او بوده،خمس ندارد.ولی اگر یقین دارد سال بر آن گذشته است،خمس دارد.

سؤال 737:پیرزنی که فرزندانش مخارج او را می دهند مبلغی پول دارد و با اینکه از استفاده زینت افتاده با آن پولها طلا می خرد تا زمانی که راه کربلا بازشد خرج سفر کربلا کند، آیا این طلاها خمس دارد؟

جواب:در فرض سؤال،اگر سال از آنها بگذرد خمس دارد.

سؤال 738:آیا پولی که انسان برای بیمه می پردازد جزء مؤونه است،یا باید خمس آن پرداخته شود؟

جواب:اگر پرداخت پول برای بیمه مورد نیاز شخص باشد،خمس ندارد.

سؤال 739:امسال عازم زیارت بیت اللّه الحرام می باشم،مبلغی پول به مدیر کاروان دادم که در عربستان پول و ارز آنجا را به من بدهد و هنوز مشرف نشده ام و سال خمسی ام فرا رسیده است.آیا به این پول خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:در فرض سؤال،خمس تعلّق می گیرد.

سؤال 740:کسی که در بین سال خمسی چیزی را برای رفع احتیاجات خود و خانواده اش خریداری می کند و بعد از سال خمسی آن را می فروشد تا چیز دیگری تهیه کند یا تبدیل به احسن کند،آیا به پول فروش آن خمس تعلّق می گیرد؟

ص:186

جواب:پول فروش جزء درآمد سال فروش محسوب می شود بنابراین اگر قبل از گذشت سال صرف مؤونه شود خمس ندارد و اگر باقی بماند باید تخمیس شود.

سؤال 741:جنسی را به صورت سلف خریداری کرده ام و پول آن را پرداخته ام ولی پیش از تحویل جنس،سال خمسی ام فرا رسیده است،آیا باید خمس پول را بپردازم؟

جواب:اگر جنس خریداری شده مربوط به مؤونه باشد و در وقت آن نتوانید تهیه کنید،خمس ندارد.و در غیر این صورت پرداخت خمس لازم است.

سؤال 742:خانمی مقداری طلا و زیورآلات خریداری کرده و از آن استفاده کرده است و بعد از چند سال آنها را می فروشد،آیا به محض فروش باید خمس آنها را بپردازد؟

جواب:اگر از درآمد سال خریداری کرده و در سالهای بعد فروخته قیمت آن جزء درآمد سال فروش محسوب می شود،که اگر تا پایان سال صرف مؤونه نشود، خمس دارد.

جهیزیه

سؤال 743:آیا به جهیزیۀ دختران که در طول چند سال بتدریج تهیه می شود،خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر انسان نتواند یکجا تهیه کند و ناچار باشد هر سال مقداری از آن را تهیه کند یا در شهری باشد که معمولا هر سال مقداری از جهیزیه را تهیه می کنند و تهیه آن مورد حاجت باشد،چنانچه در بین سال از منافع سال جهیزیه خریداری کند خمس ندارد.ولی اگر از منافع سالهای قبل خریداری کند،باید خمس آن را پرداخت کند.

سؤال 744:اگر چیزی به عنوان جهیزیۀ دختر اول خریداری شود و در منزل برای دختر دوم بماند،آیا خمس دارد؟

جواب:در صورتی که تهیه جهیزیه برای دختر دوم نیز مورد نیاز باشد،خمس ندارد.

ص:187

سؤال 745:دختری کارمند است و در خانۀ پدر زندگی می کند.مقداری از حقوق ماهیانه خود را جهت تهیه جهیزیه و سایر لوازم زندگی پس انداز می کند،آیا به این پول خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:خمس تعلّق می گیرد.مگر اینکه برای تهیه جهیزیۀ مورد نیاز و در حد شأن خود،راهی غیر از این نداشته باشد و نتواند یکجا تهیه کند.که در این صورت به پس انداز،خمس تعلق نمی گیرد.

سؤال 746:این جانب برای دخترم دفترچه حساب پس انداز بانکی باز کرده ام و هر ماه مقداری پول به حساب آن واریز می کنم تا پس از گذشت چند سال که موقع ازدواج او فرا می رسد برایش جهیزیه و لوازم زندگی تهیه کنم.آیا به این پول خمس تعلّق می گیرد؟و اگر از طرف بانک سودی مشروع به این پول تعلق بگیرد،آیا متعلّق خمس است؟

جواب:اگر برای تهیه جهیزیه مورد نیاز و در حدّ شأن راهی غیر از این نداشته باشید و در موقع نیاز نتوانید تهیه کنید،که در این صورت خمس به آن تعلق نمی گیرد.

سؤال 747:آیا حکم جهیزیه دختر در مورد پسر نیز جاری است؟یعنی اگر پسر از درآمد سال لوازم مورد نیاز زندگی آیندۀ خود را خریداری کند یا پدر و مادر برایش خریداری کنند،آیا خمس ندارد؟

جواب:حکم جهیزیه را دارد.و همچنین است نسبت به پس انداز خود پسر یا پدر برای او،در صورتی که بموقع باشد و نتوانند یکجا تهیه کنند و در حدّ شأن باشد.

سؤال 748:این جانب مقداری وام برای تهیه جهیزیۀ دخترم از بانک گرفتم تا اقساط آن را در مدت چهار سال بپردازم.آیا می توانم اقساط آن را از درآمد سالهای آینده بپردازم؟

جواب:می توانید بپردازید.

سؤال 749:اگر پدری جهیزیه دختر را از مال غیر مخمّس تهیه کرده باشد و خمس آن را نپردازد،پرداخت خمس بر دختر لازم است؟

ص:188

جواب:بلی،در فرض سؤال،لازم است دختر خمس جهیزیه را بپردازد.

سؤال 750:این جانب جهیزیه مورد نیاز خود را خریده ام و پول آنها را قرض کرده ام آیا لازم است طلای زینتی خود را که از درآمد سال خریده ام بفروشم و بلافاصله قرض خود را پرداخت نمایم و آیا باید خمس آن را بپردازم؟

جواب:اگر به مقدار شأن شما باشد واجب نیست بفروشید و اگر هم بفروشید لازم نیست خمس آن را فورا بدهید.

سؤال 751:این جانب دختری دارم که ناچارم برایش جهیزیه تهیه کنم و نمی توانم آن را یکجا خریداری کنم و از طرفی اگر جهیزیه را از درآمد سال بتدریج خریداری کنم نوعا ضایع می شود و بموقع از قابلیت استفاده خارج می شود و باصطلاح از رواج و مطلوبیت می افتد و چه بسا نگهداری آنها مشکل است و جای حفظ آن را نداریم.در این صورت اگر پول را پس انداز کنم تا بموقع مایحتاج را تهیه کنم،آیا خمس به آن تعلق می گیرد یا نه؟

جواب:در فرض سؤال،با توجه به مشکلات مزبور،خمس به آن تعلق نمی گیرد.

زمین و باغ و محصولات کشاورزی

سؤال 752:آیا به زمین زراعتی و باغ که از درآمد سال خریداری شوند،خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:در فرض سؤال،اگر باغ برای استفادۀ خود و خانواده از میوۀ آن خریداری شده و مناسب با شأن او و در حدّ نیاز او باشد خمس ندارد.و اگر برای فروش میوۀ آن باشد خمس دارد.ولی زمین زراعتی در حکم سرمایه است،و طبق احکام خمس سرمایه خمس دارد.

سؤال 753:شخصی باغی برای استفادۀ خود و خانواده اش خریداری کرده است،در بعضی سالها بطور اتفاقی میوۀ آن بیش از مصرف خانواده او بوده و بفروش می رسد،آیا به این باغ خمس تعلّق می گیرد؟

ص:189

جواب:در فرض سؤال،اگر باغ زاید بر مؤونه نیست خمس آن واجب نیست.

ولی میوۀ آن اگر زاید بر مؤونه باشد،خمس دارد.

سؤال 754:شخصی حساب سال نداشته است و زمین موروثی خود را به صورت باغ در آورده تا از میوۀ آن استفاده کند.پس از چند سال،مقداری محصول میوۀ باغ،زائد بر احتیاج او شده است.اکنون می خواهد حساب سال قرار دهد،خمس این باغ چگونه است؟

جواب:در فرض سؤال،اگر مخارج باغ از درآمد سال او بوده باغ مذکور خمس ندارد ولی میوه آن مقداری که زاید بر مؤونه است خمس دارد.

سؤال 755:شخصی با مقداری پول خمس داده زمینی خریداری کرده و به صورت باغ در آورده تا از میوۀ آن جهت تجارت استفاده کند،آیا به این باغ خمس تعلق می گیرد؟

جواب:خمس تفاوت قیمت زمین و نیز خمس درختها را باید بپردازد.

سؤال 756:این جانب زمین مواتی را احیاء کرده ام،آیا به این زمین خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر زمین را به صورت باغ در آورده اید تا از میوۀ آن برای خود و خانواده تان استفاده کنید و قصدتان فروش میوه نبوده و زاید بر حاجت نیز نباشد، خمس ندارد.بلی اگر باغ را بفروشید باید خمس قیمت فعلی آن را بپردازید.و اگر زمین را به منظور زراعت یا به عنوان باغی که میوه آن را بفروشید آباد کرده اید، خمس قیمت فعلی آن باید پرداخت شود.هر چند باغ را نفروخته باشید.

سؤال 757:آیا زمین های کشاورزی خمس دارد؟

جواب:زمین کشاورزی در حکم سرمایه است و خمس دارد.ولی چنانچه زمین به مقداری است که فقط برای تأمین زندگی و معاش اوست و اگر خمس آن را بدهد قادر به ادامۀ زندگی نخواهد بود،لازم نیست فعلا خمس آن را بپردازد.و در صورتی که بعدا متمکن شد بپردازد.اگر چه تدریجی باشد.

سؤال 758:شخصی زمینی را برای زراعت گندم مورد نیاز خانوادۀ خود خریداری کرده است و چیزی از آن را بفروش نمی رساند.آیا این ملک متعلق خمس است؟

ص:190

جواب:بلی خمس آن را باید بپردازد.مگر اینکه بمقدار امرار معاش باشد که فعلا خمس ندارد.

سؤال 759:این جانب دارای چند هکتار زمین کشاورزی هستم که خمس آن را پرداخته ام.و هر ساله مقداری گندم از آن برداشت می کنم که قسمتی از آن را جهت تأمین معاش خانوادۀ خود مصرف می کنم و بقیه را به فروش می رسانم.لطفا کیفیت خمس آن را بیان فرمایید.و آیا مخارجی که برای کشت و برداشت گندم مزبور صرف کرده ام می توانم از حاصل کسر کنم؟

جواب:مقداری از محصول گندم مزبور که از مخارج سال خود و خانوادۀ شما زیاد بیاید،باید خمس آن را بپردازید.و مخارجی که برای بدست آوردن محصول مصرف کرده اید اگر چیزی است که عین آنها باقی نیست می توانید از حاصل کسر کنید و اگر چیزی است که عین آنها باقی است،مثل ابزار و آلاتی که برای شخم زدن و درو کردن،از درآمد سال خریداری کرده اید باید خمس آنها را بپردازید و نمی توانید از حاصل کسر کنید.

سؤال 760:این جانب هر ساله مقدار مشخصی بذر گندم کشت می کنم،آیا هر سال باید خمس آن را بپردازم؟

جواب:سال اوّل که خمس آن را دادید،آن مقدار در سالهای بعد خمس ندارد.

سؤال 761:شخصی از درآمد سال،ملک یا چیز دیگری را برای تجارت و سرمایه خریده، و تا آخر سال ترقی کرده و 100 هزار تومان ارزش پیدا کرده و خمس آن را نداده است.در پایان سال دوم،ارزش آن 200 هزار تومان شده است،فعلا خمس آن چگونه محاسبه می شود؟

جواب:در فرض سؤال،خمس آن 56 هزار تومان می شود.چون آخر سال اوّل،خمس آن را که 20 هزار تومان بوده،نداده است.و همانگونه که سهم صاحب سرمایه ترقی کرده،خمس هم ترقی کرده است.لذا فعلا باید خمس سال اول و ترقی سال دوم آن را،باضافۀ خمس ترقی سهم صاحب سرمایه بدهد.و اگر سال دوم نیز آن را نپرداخت،باید همینطور خمس را بصورت تصاعدی محاسبه و

ص:191

بپردازد.

بنابراین،در فرض سؤال،خمس سال اول 20 هزار تومان بوده،که در سال دوم 20 هزار تومان ترقی و سود داشته،جمعا 40 هزار تومان می شود.و سهم صاحب سرمایه که سال اول 80 هزار تومان بوده،در سال دوم 80 هزار تومان ترقی و سود داشته،که خمس آن 16 هزار تومان می شود.در نتیجه خمس سرمایۀ فعلی 56 هزار تومان است و سرمایۀ خالص 144 هزار تومان می باشد.

سؤال 762:شخصی زمینی دارد که قیمت آن بالا رفته و بواسطه همین زمین مستطیع شده است.حال قسمتی از زمین را فروخته تا صرف حج کند،آیا باید پول آن را تخمیس کند؟

جواب:در فرض سؤال،اگر اصل زمین متعلّق خمس نباشد،مثل اینکه ارث یا صداق بوده خمس ندارد ولی اگر آن را از پول مخمس خریداری کرده ترقی قیمت مقداری که بفروش رسانده جزء درآمد سال اوست که اگر تا پایان سال در مؤونه صرف نشود خمس دارد(ترقی قیمت نسبت به زمانی که خریده است ملاحظه می شود)ولی اگر به عنوان مال التجاره و استفاده از ترقی قیمت، خریداری کرده در صورتی که با پول مخمس خریداری کرده باید خمس ترقی قیمت زمین را همه ساله بپردازد.و در همین فرض اگر با پول غیر مخمس خریداری کرده،باید خمس زمین را به قیمت فعلی بپردازد.و در سالهای بعد نیز خمس ترقی قیمت آن را بپردازد.

سؤال 763:این جانب زمینی خریداری کرده ام تا پس از ترقی قیمت بفروشم،آیا پس از فرا رسیدن سال خمسی خمس قیمت فعلی آن را باید بپردازم یا خمس قیمت خرید را؟

جواب:خمس قیمت فعلی را لازم است بپردازید.

سرمایه کسب

سؤال 764:آیا به سرمایه کسب و تجارت خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:بلی،به سرمایه خمس تعلّق می گیرد.مگر اینکه برای تأمین معاش خود و عائله اش مطابق شأنش به همۀ سرمایه نیاز داشته باشد.بطوری که اگر خمس آن

ص:192

را بپردازد نتواند با بقیۀ آن امرار معاش کند،که در این صورت خمس ندارد.ولی اگر تمکن پیدا کرد یا سرمایه را فروخت،باید خمس آن را پرداخت کند.

سؤال 765:این جانب مقداری سهام خریداری کرده ام و خمس آنها را نیز پرداخته ام،حال اگر بخواهم این سهام را چند سال نگهداری کنم،آیا خمس ترقی قیمت آن را همه ساله باید بپردازم یا پس از فروش آنها؟

جواب:در صورت افزایش قیمت،باید خمس مقدار اضافه شده در هر سال را در همان سال بپردازید.

سؤال 766:اشخاصی که شغل آنها طلافروشی و زرگری است گاهی ممکن است مثلا در اول سال یک کیلوگرم طلا دارند ولی در آخر سال به جهت افزایش بی رویه قیمت،مقدار طلای آنها به نیم کیلوگرم رسیده ولی قیمت آن نسبت به یک کیلوگرم اول سال بیشتر است و اگر به همین ترتیب چند سال بگذرد سرمایه از بین رفته و چیزی به عنوان موجودی ندارند.

آیا این افراد می توانند مقداری طلا را سرمایه خود قرار دهند و میزان در سود و زیان را بر اساس خود طلا محاسبه کنند،بدون اینکه به قیمت کاری داشته باشند؟

جواب:اوّلا این سؤال تنها در مورد طلافروشی مطرح نیست،بلکه در مورد سایر تجّار و کسبه نیز مطرح است و ثانیا معیار در وجوب خمس،قیمت و ثروت است نه وزن و مقدار و ثالثا ترقی قیمت هر چند ممکن است موجب کم شدن سرمایه از نظر وزن بشود ولی هیچ گاه منجر به از بین رفتن آن نمی شود بنابراین در مفروض سؤال،شخص باید خمس زاید را بپردازد.

سؤال 767:شغل این جانب کاسبی است و دارای سال خمسی می باشم،سال گذشته حدود یکصد گونی برنج داشتم که سرمایه کسبم بوده و آن را نیز تخمیس کرده ام،امسال قیمت برنج افزایش یافته و موجب شده است که سرمایۀ کسب من به مقدار دوازده گونی کاهش پیدا کند، آیا خمس بدهکارم؟

جواب:ملاک و معیار در باب خمس،قیمت و ثروت است نه وزن و مقدار.

بنابراین هر مقدار بر قیمت برنجها افزوده شده خمس دارد.هر چند که به حسب

ص:193

وزن کمتر شده باشد و اگر مسأله بر عکس شود یعنی مقدار جنس افزایش یابد ولی قیمت اضافه نشود،خمس به مقدار اضافی تعلّق نمی گیرد.

سؤال 768:آیا تخمیس سرمایه باید از آغاز کسب باشد یا بعد از گذشتن سال؟

جواب:اگر سرمایه از درآمد همان سالی است که می خواهد در آن تجارت و کسب کند،ملاک آخر سال خمسی است و اگر می خواهد درآمد سالهای قبل را به عنوان سرمایه کسب قرار دهد،باید در آغاز کسب آن را تخمیس کند.

سؤال 769:شخصی لوازم زندگی خود را با وجود احتیاجی که به آنها داشته فروخته تا سرمایه کسب قرار دهد،آیا تا زمانی که مثل آنها را خریداری نکرده،به این سرمایه خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:در فرض سؤال،اگر لوازم زندگی را از درآمد سال یا مال غیر مخمس خریداری کرده،مازاد بر قیمت خرید لوازم زندگی که جزء سرمایه شده،متعلّق خمس است.

سؤال 770:اشخاصی که سرمایۀ کسب آنها غیر مخمس بوده و از درآمد آن لوازم زندگی مورد نیاز خود را خریداری کرده اند،آیا به این لوازم زندگی نیز خمس تعلق می گیرد؟

جواب:در فرض سؤال،باید خمس سرمایه و آنچه از درآمد این سرمایه خریده شده به قیمت فعلی بپردازند.

سؤال 771:این جانب بعد از چند سال کار در یک کارخانه،خود را بازخرید کردم و مبلغی را که به عنوان بازخرید گرفتم،آن را به عنوان مضاربه به کسی داده ام و با سود آن امرار معاش می کنم و راه دیگری برای تأمین معاش ندارم،آیا باید خمس مبلغ بازخرید را بدهم؟

جواب:در فرض سؤال که مبلغ مزبور تنها به مقداری است که معاش شما را تأمین می کند،خمس ندارد.

تلف و جبران سرمایه

سؤال 772:از سرمایه کسب این جانب مصرف مؤونه زندگی ام شده است،آیا می توانم در همین سال خمسی اگر منفعتی بدستم آید آن را جبران کنم؟

ص:194

جواب:می توانید جبران کنید و خمس ندارد.

سؤال 773:پولی مخمّس به عنوان مضاربه در اختیار بانک قرار داده ام،پس از مدتی آن پول را گرفته و مصرف زندگی کرده ام،آیا می توانم از منافع همین سال آن را جبران کنم؟

جواب:می توانید جبران کنید و خمس ندارد.

سؤال 774:اگر سرمایۀ تجارت انسان که مخمّس بوده در اثنای سال مصرف یا تلف شود و در سال آینده سرمایه تهیه کند،آیا خمس دارد؟

جواب:بلی،خمس دارد.

محلّ کسب

سؤال 775:شخصی یک اطاق از منزل مسکونی خود را به عنوان مغازه قرار می دهد تا در آن کسب و کار کند،آیا باید خمس آن را بپردازد؟

جواب:بلی،خمس مغازه را باید به قیمت فعلی بپردازد.

سؤال 776:حدود پنجاه سال قبل زمینی جهت بنای منزل خریداری کردم و بعد بتدریج قسمتی از آن را جهت کار و کارگاه فنّی اختصاص دادم.اکنون ساختمان کارگاه به عنوان ملک تجاری تقریبا پنجاه میلیون تومان ارزش دارد،آیا پس از فروش این کارگاه به مبلغ آن خمس تعلّق می گیرد؟در ضمن یک طبقه از منزلم را نیز اجاره داده ام،با توجه به اینکه منزل را برای سکونت خود ساخته ام ولی فعلا به آن احتیاج ندارم و آن را اجاره داده ام،آیا به آن خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:بلی در فرض سؤال کارگاه حکم سرمایه را دارد.و واجب است خمس آن را به قیمت فعلی بپردازید.هر چند آن را نفروخته باشید و پس از فروش در صورتی که قیمت آن ترقی کرد،خمس ترقی قیمت را بپردازید.و حکم یک طبقه منزل که اجاره داده اید نیز همین است.

سؤال 777:آیا مخارجی چون تعمیر مغازه و یا خرید لوازمی چون پنکه،تلفن،یخچال و...

که مورد نیاز محلّ کسب است جزء مؤونه است یا جزء سرمایه؟

ص:195

جواب:چیزهایی چون تلفن و یخچال که عین آنها باقی است،حکم سرمایه را دارد،و باید خمس آنها پرداخت شود.و تعمیر مغازه در صورتی که موجب زیاد شدن قیمت مغازه یا مال الاجارۀ آن گردد،خمس مقداری که به قیمت مغازه یا مال الاجاره از جهت تعمیرات افزوده شده،باید پرداخت.

گوسفند و گاو

سؤال 778:شخصی تعدادی گوسفند دارد که خمس آنها را داده است.سال بعد تعداد گوسفندان همین مقدار است ولی قیمت آنها دو برابر شده است،آیا خمس دارد؟

جواب:بلی،ترقی قیمت آنها خمس دارد.

سؤال 779:شخصی تعدادی گوسفند برای استفادۀ زندگی خود دارد اگر از بچه و پشم آنها در غیر مؤونه استفاده کند،آیا خمس گوسفند را باید بپردازد؟

جواب:لازم نیست.ولی نسبت به بچه و پشم اگر برای سرمایۀ تجارت و کسب استفاده کند،باید خمس آنها را بپردازد.

سؤال 780:بچه های گاو و گوسفند که نگهداری می شوند تا مثلا بعد از دو سال از شیر آنها استفاده شود،آیا خمس دارند؟و آیا پشم آنها که در ضمن این دو سال استفاده می شود،خمس دارد؟

جواب:آنچه به مقدار معاش است خمس ندارد.

سؤال 781:شخص گوسفنددار برای پرداخت خمس گوسفندها آیا باید قیمت آنها را حساب کند یا محاسبه به تعداد نیز صحیح است؟

جواب:محاسبه هر دو صحیح است.ولی در صورتی که به تعداد حساب کند، باید در سالهای بعد علاوه بر خمس تعدادی که افزایش یافته،خمس نماء متصل گوسفندان قبلی را نیز بپردازد.

سؤال 782:آیا صاحبان گوسفند می توانند قیمت علوفه مصرف شده در زمستان را از نموّ گوسفندان کسر کنند و خمس باقیمانده را بپردازند؟

ص:196

جواب:اگر علوفه را از پول خمس داده شده خریداری کنند می توانند.

سؤال 783:گاو و گوسفندی که بیش از یک سال عمر دارند،اگر در بین سال خمسی فروخته شوند چه موقع متعلّق خمس واقع می شوند؟

جواب:اگر از درآمد سالهای قبل به عنوان استفاده شخصی از شیر آنها خریداری شده است جزء درآمد سال فروش قرار می گیرد یعنی اگر تا آخر سال خمسی صرف مؤونه نشده باید تخمیس شود.

سؤال 784:کشاورزی یک گاو داشته که با زاد و ولد افزایش پیدا کرده و پس از حدود پنج سال،چهار گاو شده است.سپس آنها را فروخته و برای مخارج جهیزیه دخترش هزینه کرده است.پس از آن یک گاو شیرده خریده که گوساله آن بزرگ شده،حکم خمس آن را بیان فرمایید.

جواب:لازم است به مجرّد فروش،خمس مجموع قیمت را بپردازد.و چنانچه گاو شیرده را از پول خمس داده نشده خریده باشد،باید خمس آن و گوساله آن را بپردازد.

مال مخمّس

سؤال 785:پولی که خمس آن پرداخت شده،اگر تا سال بعد بماند و به مصرف نرسد،آیا دوباره باید خمس آن پرداخت شود؟

جواب:لازم نیست.

سؤال 786:شخصی مقداری از موجودی نقدی خود را که از سالهای قبل جمع آوری کرده و خمس آن را پرداخت کرده،در مؤونه خود صرف کرده است،آیا می تواند این مبلغ را از درآمد سال بعد جبران کند؟

جواب:نمی تواند.

سؤال 787:شخصی سال خمسی داشته و تعدادی سکّه طلا خریداری کرده و خمس آنها را داده و در اثنای یک سال بعد،سکّه ها را فروخته و پول آنها را مصرف زندگی کرده است.آیا

ص:197

در این سال می تواند از درآمد سال آن را جبران کند؟و آیا حکم چیزهای دیگر مانند گندم، برنج و پول نقد چگونه است؟

جواب:بلی،می تواند جبران کند.و در این حکم فرقی بین طلا و پول نقد و گندم و غیره نیست.

سؤال 788:شخصی دارای مقداری پول است که خمس آنها را سال قبل پرداخته است و در سال بعد مقداری از آن را صرف کرده است،آیا می تواند آخر سال خمسی خود،کسری آن مال مخمّس را جبران کند؟

جواب:بلی،می تواند جبران کند.

سؤال 789:شخصی دارای دو نوع پول است،یکی پولی که خمس آن را قبلا پرداخته یا خمس به آن تعلّق نمی گیرد و دیگری پولی که از درآمد سال اوست،اگر این پولها با یکدیگر مخلوط باشند،آیا می تواند با نیّت،یکی از آنها را مشخص کند؟مثلا از پولی که درآمد سال اوست در مؤونه صرف کند تا پول دیگر برای او باقی بماند.اگر پولهای مذکور در بانک باشد چطور؟

جواب:در فرض سؤال که پولها با یکدیگر مخلوط شده اند به مجرّد نیت نمی تواند یکی را معین کند.بلکه باید به حاکم شرع مراجعه کرده و مصالحه کند و در مورد بانک نیز حکم همین است.مگر اینکه در دو حساب جداگانه واریز شده باشند.

تصرف در مال متعلّق خمس

سؤال 790:کسانی که خمس بدهکارند و پرداخت نمی کنند،وظیفه زن و فرزند آنها چیست؟

جواب:اگر بدانند عین مال مورد ابتلای ایشان متعلّق خمس است خوردن و تصرّف در آن قبل از ادای خمس جایز نیست.ولی می توانند با اذن حاکم شرع خمس آنچه را مصرف کرده اند بر ذمّه بگیرند و هر وقت توانستند پرداخت کنند.و اگر تعلّق خمس به عین مالی که مورد ابتلای آنها است مشکوک باشد تصرّف در آن جایز است.و در هر صورت با وجود شرایط امر به معروف لازم است ایشان را امر به معروف کنند.

ص:198

سؤال 791:گوسفندی را که خمس به آن تعلّق گرفته صاحب گوسفند به قصّاب فروخته است،کسانی که از گوشت آن خریداری کرده اند بعد از اینکه علم پیدا کردند،آیا باید خمس آن را بدهند؟

جواب:باید خمس آن را بپردازند.

سؤال 792:فردی نود و نه درصد احتمال می دهد پدرش خمس نمی دهد،تکلیف پولهایی که از او می گیرد یا غذایی که در خانۀ او می خورد چیست؟

جواب:چنانچه اطمینان داشته باشد که موارد فوق متعلّق خمس است،باید خمس چیزهایی را که استفاده می کند بپردازد.

سؤال 793:اگر کسی با پول خمس داده نشده لباس خریداری کند و در آن نماز بخواند، حکم آن چیست؟

جواب:نماز او اشکال دارد.

سؤال 794:رفتن به منزل افرادی که انسان علم دارد خمس اموال خود را نپرداخته اند،چه حکمی دارد؟

جواب:اصل رفتن مانعی ندارد.خصوصا اگر برای صله رحم و امر به معروف و نهی از منکر باشد.ولی اگر چیزی مصرف کرد که می داند متعلّق خمس است، باید خمس آن را بپردازد.

سؤال 795:شخصی دارای سال خمسی است اگر در اثنای سال فوت کند،آیا ورثه او می توانند قبل از پرداخت خمس او از ترکۀ او در تجهیز و تکفین و سایر مخارج میت مصرف کنند؟

جواب:آنچه از درآمد سال فوت صرف مؤونه نشده،باید خمس آن پرداخت شود.و از مال خمس داده شده به مصرف تجهیز و تکفین میت برسانند و حتی کفنی را که خود میت از درآمد سال فوت خریده باید خمس آن را بپردازند.

سؤال 796:آیا تصرف در مال متعلّق خمس مطلقا جایز نیست؟حتی اگر به ارث به انسان

ص:199

برسد یا کسی به انسان هبه کند و یا پدری جهیزیه دختر را با آن خریداری کند؟

جواب:خیر،مطلقا جایز نیست.

سؤال 797:شخصی که وجوهات و مظالم عباد و کفارات در مالش هست و می خواهد به حج برود،آیا می تواند فقط مخارج حج را تخمیس کند و به مکه برود و پس از مراجعت خمس تمام اموال خود را بدهد.آیا حج او صحیح است؟

جواب:همانطور که قبلا اشاره شد،تصرف در مال متعلق خمس قبل از ادای خمس جایز نیست و شما همین مقدار که می خواهید از اموال خود بردارید و خمس آن را بدهید و با آن به حج بروید،تصرف در مال غیر مخمس است و جایز نیست.لذا این کار منع از تصرف را بر طرف نمی کند.

بلی می توانید مقداری از مال را با اجازۀ مرجع تقلید خود جدا کنید و سپس خمس آن را بپردازید.و یا اگر اموال شما عبارت از اشیای مختلفه باشد،مانند خانه،باغ و غیر اینها خمس یک نوع معین را بپردازید و یا اگر پول است و در بانکهای متعدد وجود دارد خمس پول مربوط به بانک معین را بپردازید و یا در فرض سؤال مقداری از مال را به قصد ادای خمس به مرجع تقلید یا وکیل او بدهید و او بعد از قبول،آن را به شما قرض بدهد و مخارج حج خود را از این پول یا پولی که اصلا خمس به آن تعلق نگرفته بدهید.در این صورت حج شما صحیح است.

سؤال 798:شخصی که اموال خود را تخمیس نکرده و عازم سفر عمره است،آیا می تواند فقط مخارج عمره را تخمیس کند و بدون تخمیس بقیه اموال به عمره برود؟و آیا عمرۀ وی بدین صورت صحیح است؟و در صورت عدم صحت،آیا راه حلی برای این موارد وجود دارد؟

جواب:تصرف در مالی که خمس به آن تعلّق گرفته،قبل از پرداخت خمس آن،جایز نیست و برداشت مخارج عمره و دادن خمس آن،تصرف در مال غیر مخمس است و جایز نیست.و این کار منع از تصرف را برطرف نمی کند.بلی می توانید مقداری از مال را به قصد ادای خمس به مرجع تقلید یا وکیل او بدهید و او بعد از قبول آن را به شما قرض بدهد و شما آن را صرف مخارج عمره کنید،در

ص:200

این صورت عمره شما صحیح است.یا فروضی را که در مسأله قبل ذکر شده رعایت کنید.

و اگر خمس ندهید گرچه تصرف در مال حرام است اما همراه داشتن پول غیر مخمس و خرج آن موجب بطلان عمره نمی شود.مشروط بر اینکه لباس احرام از مالی که خمس به آن تعلق نگرفته تهیه شود،یا به ذمه خریده شود،که در این صورت عمره صحیح است.

تلف شدن یا غصب مال متعلق خمس یا اصل خمس

سؤال 799:این جانب از درآمد سالیانۀ خود زمینی برای محلّ کسب خریداری کردم اکنون سال خمسی ام فرا رسیده و زمین مذکور در مسیر خیابان قرار گرفته است،آیا این زمین متعلّق خمس است؟

جواب:اگر قبل از اینکه در مسیر خیابان قرار گیرد خمس به آن تعلّق گرفته و استقرار یافته باشد و آن را نپرداخته اید،باید اکنون بپردازید،زیرا که مدیون شده اید.

سؤال 800:در فرض قبل اگر از طرف دولت زمینی در مقابل زمین فوق واگذار شود چه حکمی دارد؟

جواب:اگر خمس زمین قبلی را پرداخته اید این زمین خمس ندارد و اگر نپرداخته اید باید خمس زمین جدید را به قیمت فعلی بپردازید.مگر اینکه خمس زمین قبلی مستقر شده باشد و از خمس این زمین بیشتر باشد،که باید خمس را به قیمت زمین قبلی بپردازید.

سؤال 801:شخصی مقداری پول داشته که به آن خمس تعلّق گرفته و قبل از پرداخت خمس،پولهای مذکور مفقود شده است،تکلیف او چیست؟

جواب:در فرض سؤال،اگر در پرداخت خمس پولها کوتاهی کرده ضامن است و باید خمس آن را پرداخت کند.

سؤال 802:شخصی دارای زمینی است که دو نفر آن را غصب کرده اند بدون اینکه از

ص:201

منافع آن به مالک زمین بدهند،آیا خمس این زمین بر مالک واجب است؟

جواب:اگر قبل از غصب،خمس به آن تعلّق گرفته،باید خمس آن را بپردازد و می تواند به مقدار خمس از همان زمین به مرجع تقلید واگذار کند.

سؤال 803:این جانب طلبه ام،در ماه رمضان که به تبلیغ رفته بودم بعضی از مؤمنین مقداری پول خمس جهت ایصال به دفتر حضرتعالی به من دادند،ولی متأسفانه پول مذکور در راه مفقود شد،آیا من ضامن می باشم یا نه؟و آیا ذمّۀ پرداخت کننده بری شده است؟

جواب:اگر در نگهداری و محافظت از پول کوتاهی نکرده اید ضامن نمی باشید.و نسبت به برائت ذمّۀ پرداخت کننده،اگر به عنوان وکالت شما از مرجع تقلید،پول را به شما داده است و شما نیز وکالت داشته اید بری الذّمة شده است.و اگر فقط به عنوان واسطه در رساندن پول به شما داده است بری الذّمة نیست و باید دوباره بپردازد.

سؤال 804:طلاب و اهل علمی که جهت تبلیغ و غیره به منزل افرادی می روند که می دانند اهل خمس نیستند و در خانه و روی فرش آنها نماز می خوانند و از غذای آنها مصرف می کنند،بفرمایید در این موارد چه وظیفه ای دارند؟

جواب:به طلاب و اهل علم اجازه داده می شود که در این موارد تصرف کنند و لازم نیست خمس موارد مذکور را خود بدهند.

سال خمسی حقوق بگیران و طلاب

سؤال 805:آیا تعیین سال خمسی به اختیار خود شخص است یا باید ابتدای شروع به کسب را ابتدای سال خود قرار دهد؟

جواب:در مثل تجارت که فایدۀ آن تدریجی حاصل می شود،باید از هنگام شروع در کسب قرار دهد.ولی در مثل زراعت و درختکاری که فایده آن دفعی حاصل می شود،از هنگام حصول فایده است.

سؤال 806:کسی که درآمدی ندارد یا اگر دارد کفاف مخارج او را نمی کند،آیا لازم است

ص:202

سال خمسی قرار دهد؟

جواب:لازم نیست.بلی اگر در اثنای سال منفعتی برای او حاصل شد و تا یک سال صرف مؤونه نشد،باید خمس آن را بپردازد.

سؤال 807:آیا برای تعیین سال خمسی،بهتر است سال شمسی محاسبه شود یا قمری؟

جواب:سال شمسی را قرار دهد.

سؤال 808:آیا می توان سال خمسی را تغییر داد؟چگونه؟

جواب:در صورتی که ضرری به اهل خمس وارد نشود،جایز است.به این طریق که در اثنای سال،منافع خود را تخمیس کند و پس از گذشت یک سال تمام از تخمیس مذکور به حساب سال خود رسیدگی کند.

سؤال 809:حقوق بگیران و افرادی که ماهیانه مبلغی دریافت می کنند،آیا می توانند برای هر حقوق دریافتی،سال جداگانه ای قرار دهند؟

جواب:بلی می توانند.

سؤال 810:بنیاد شهید مبلغی را به عنوان خانواده شهید به این جانب می دهد،بفرمایید که وظیفۀ من راجع به خمس چیست؟

جواب:بطور کلی کسانی که حقوق ماهیانه می گیرند می توانند برای خود سال خمسی قرار دهند و از موقعی که اوّلین حقوق ماهیانه خود را دریافت کردند، یک سال که گذشت مقداری که از خرج سالشان زیاد آمد خمس آن را بدهند.و نیز جایز است برای دریافتی هر ماه و برج،سال قرار دهند،و دریافتی هر برج را جدا نگهدارند.پس اگر تا سال آینده از خرجشان زیاد آمد خمس آن را بدهند.ولی در مورد پولی که بنیاد شهید به خانوادۀ شهید می دهد چون ظاهرا بعنوان هبه و بخشش است نه بعنوان حقوق و ماهیانه در برابر عمل و کار،تعلق خمس بنحو احتیاط وجوبی است نه فتوا.

سؤال 811:این جانب سال خمسی خود را اول محرّم قرار داده ام و فعلا که اول محرّم شده

ص:203

مقداری از درآمد تبلیغی ماه رمضان مانده است،آیا باید خمس آن را بدهم؟

جواب:می توانید خمس زاید را بدهید.ولی جایز است پرداخت خمس درآمد تبلیغی ماه رمضان را تا ماه رمضان آینده تأخیر بیندازید و اگر چیزی از آن باقی ماند،خمس آن را بدهید و نیز درآمد محرّم هم تا محرّم سال آینده در نظر گرفته شود،که اگر زیاد آمد خمس آن را بدهید.

سؤال 812:این جانب طلبه ای هستم که سال خمسی ام رسیده و مقداری از شهریه ام مانده است و نیز با پول شهریه مقداری برنج و حبوبات خریده ام که مانده است،آیا به اینها خمس تعلق می گیرد یا نه؟

جواب:به هیچ کدام خمس تعلق نمی گیرد.

سؤال 813:کارمندی که سال خمسی او رأس یکی از ماههای شمسی است و بطور عادی حقوق او به زحمت تا پایان ماه کفاف مخارج او را می دهد،اگر حقوق خود را یک یا دو روز قبل از رسیدن سال خمسی دریافت کند،آیا باید خمس آن را بپردازد؟

جواب:حقوق بگیر می تواند برای خود سال خمسی قرار دهد و از موقعی که اولین حقوق خود را گرفت یک سال گذشت مقداری که از خرج سالش زیاد آمد خمس آن را بدهد و نیز جایز است برای دریافتی و حقوق هر ماه و برج،سال قرار دهد و حقوق هر برج را جدا نگهدارد.پس اگر تا سال آینده از خرجش زیاد آمد خمس آن را بدهد.بنابراین کارمند مورد سؤال لازم نیست خمس حقوق خود را فعلا بدهد.

حساب خمس

سؤال 814:اگر کسی خمس اموال خود را پرداخت کرده است و اموال مخمّس تا سال بعد باقی بماند،آیا لازم است دوباره خمس آنها را بپردازد؟

جواب:لازم نیست.مگر اینکه از سرمایه مخمّس چیزی را برای تجارت خریده باشد،که در سال بعد باید خمس ترقی قیمت آن را بپردازد،هر چند آن را نفروخته باشد.

ص:204

سؤال 815:تاجری جنسی را به قیمت ارزان خریداری می کند و تا سال بعد در مغازه می ماند و قیمت آن بالا می رود و خمس آن را نمی دهد،در سال بعد حکم خمس آن چگونه است؟

جواب:خمس جنس موجود را باید بپردازد.مگر اینکه در اثنای سال قیمت آن خیلی بالا رفته باشد و به طمع زیادتر شدن،آن را نفروخته باشد و سپس قیمت آن تنزل کرده باشد،که در این صورت خمس مقداری که بالا رفته بر او واجب است.

سؤال 816:کسی که سال خمسی نداشته و ماشین سواری و لوازم زندگی خریداری کرده، آیا به این وسایل خمس تعلّق می گیرد؟و اگر خمس دارد،آیا قیمت فعلی را باید بپردازد یا قیمت خرید را؟

جواب:اگر اجناس مذکور را از پول خمس داده نشده خریداری کرده،باید خمس آنها را به قیمت فعلی بپردازد و اگر از درآمد سال خریداری کرده،در صورتی که لوازم فوق مورد نیاز زندگی او بوده،خمس ندارد

سؤال 817:شخصی که سال خمسی ندارد و می خواهد برای خود سال خمسی قرار دهد و چند روز قبل مبلغی درآمد داشته،آیا به این پول خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر قبل از آن درآمدی نداشته،پس از دریافت این مبلغ تا یک سال فرصت دارد و چنانچه قبلا درآمد دیگری داشته،ملاک گذشتن یک سال از درآمد اوّل است.

سؤال 818:شخصی خمس اموال خود را حساب کرده و پرداخته است ولی برای سالهای بعد حساب خود را نگاه نداشته.بعد از چند سال می خواهد اموال خود را حساب کند،آیا خمسی که قبلا پرداخت کرده کسر می شود؟

جواب:بلی،تمام اموال را حساب کند و آنچه قبلا خمس داده از خمس فعلی کسر کند.

سؤال 819:خمس قالی که بافتن آن ممکن است چند سال طول بکشد،چگونه حساب می شود؟

ص:205

جواب:اگر بگونه ای است که آن را می خرند و ضرر غیر قابل تحمّلی ندارد باید خمس آن را سر سال حساب کند و در سالهای بعد نیز خمس مقداری که در آن سال بافته است پرداخت کند و همچنین است اگر صاحب کار بخواهد به او مزد پرداخت کند و او قبول نکند و بگوید مزدم را آخر کار می گیرم.بلی اگر مزد خود را در اثنای سال دریافت کند و در مؤونه خرج کند،خمس ندارد.

سؤال 820:شخصی دارای مغازه ای است و برای او ممکن نیست سر سال حساب خود را رسیدگی کند،تکلیف خمس او چیست؟

جواب:در فرض سؤال باید در آخر سال منافع خود را بطور حدسی تعیین کرده و خمس آن را بپردازد و بعد رسیدگی کند،اگر بیش از مقدار تعیین شده بود بقیه را نیز بپردازد و اگر کمتر بود از آن کسر کند.

سؤال 821:شخصی می خواهد خمس اموال خود را حساب کند،آیا اموال را به قیمت خرید حساب کند یا به قیمت فعلی بازار؟

جواب:قیمت روز پرداخت خمس را باید محاسبه کند.

سؤال 822:در صورت تعلّق خمس به چیزی و اختلاف قیمت خرید با قیمت روز،کدام قیمت میزان است؟

جواب:قیمت روز.

سؤال 823:این جانب سال گذشته صد هزار تومان داشتم مبلغ بیست هزار تومان آن را به عنوان خمس دستگردان کردم و تمام صد هزار تومان را در بانک گذاشتم اکنون سال خمسی ام فرا رسیده،آیا اگر بیست هزار تومان از درآمد امسال پرداخت کنم کافی است؟

جواب:در فرض سؤال باید اوّل خمس درآمد امسال را که مانده است بدهید و بعد بدهی سال گذشته را بپردازید.در نتیجه برای اینکه صد هزار تومان سال قبل متعلّق به خود شما گردد باید مبلغ بیست هزار تومان به عنوان خمس صد هزار تومان سال قبل و مبلغ پنج هزار تومان به عنوان خمس بیست هزار تومانی که از درآمد امسالتان پرداخت کرده اید بپردازید.(که جمعا 25 هزار تومان می شود)

ص:206

سؤال 824:الف-در مورد سرمایۀ مخمس که استهلاک پیدا کرده و فرسوده شده و در نتیجه قیمت آن کمتر شده است،آیا جایز است که استهلاک و تفاوت قیمت را از سود و ربح سال کسر کرد؟ب-چنانچه قیمت و سرمایۀ مخمس،تنزّل کرده،آیا از ربح و سود بین سال جبران می شود؟

جواب:الف-بلی جبران و کسر کردن تفاوت قیمت و استهلاک از سود بین سال مانعی ندارد.

جواب:ب-حکم مسأله سابق را دارد و می توانند کسر کنند.

سؤال 825:اگر شخصی چیزی را به عنوان مال التجاره خریداری کرده باشد یعنی خریده باشد تا با افزایش قیمت بفروشد و سود ببرد.آیا در موقع حساب خمس قیمت خرید حساب می شود یا قیمت فعلی؟

جواب:قیمت فعلی ملاحظه می شود.

شک در تعلّق خمس

سؤال 826:در مورد شک در تعلّق خمس چه باید کرد؟

جواب:اگر یقین به درآمد دارد و شک دارد که آیا درآمد او تا سر سال باقیمانده یا نه،باید تفحّص کند ولی اگر شک در اصل درآمد دارد تفحص لازم نیست.و اگر نسبت به مال معینی شک دارد که آیا متعلّق خمس است یا نه؟اصل عدم تعلّق خمس است.

سؤال 827:اگر کسی شک کند آیا پولهایی که در سالهای قبل مصرف کرده متعلّق خمس بوده یا نه؟تکلیف او چیست؟

جواب:اصل برائت ذمّۀ اوست.

سؤال 828:طلبه ای که سهم امام علیه السّلام مصرف می کند و گاهی نیز از راه تبلیغ درآمدی دارد، اگر در آخر سال چیزی اضافه بیاید و نداند از کدام است خمس دارد یا نه؟

جواب:باید با مرجع تقلید مصالحه کند.

ص:207

فرار از خمس

سؤال 829:آیا جایز است انسان قبل از رسیدن سال خمسی برای فرار از خمس،اموال خود را به دیگری ببخشد؟

جواب:در صورتی که بخشش مناسب با شأن انسان نباشد راه فرار از خمس نمی باشد و باید خمس آن را بدهد و همچنین است اگر بخشش به عنوان حیله ای برای فرار از خمس باشد،مثل اینکه مال خود را به کسی ببخشد و با او قرار بگذارد که بعد از فرارسیدن سال خمسی،مال را به صاحب مال ببخشد.

سؤال 830:آیا انسان می تواند قبل از فرارسیدن سال خمسی برای فرار از خمس،مازاد درآمد خود را برای خرید قالی،یخچال،تلویزیون و سایر لوازم زندگی مصرف کند؟

جواب:اگر لوازم فوق مورد احتیاج زندگی او و در شأن اوست جزء مؤونه است و خمس ندارد و اگر زائد بر احتیاج او یا غیر مناسب با شأن اوست،باید خمس آنها را بپردازد.

سؤال 831:اگر کسی قبل از فرارسیدن سال خمسی وسایل ضروری زندگی خود را خریداری کند و تصمیم داشته باشد بعد از فرارسیدن سال آنها را بفروشد آیا باید خمس آنها را بپردازد؟و آیا فرقی بین اینکه از اوّل قصد فرار از خمس داشته باشد یا قصد نداشته باشد وجود دارد؟

جواب:اگر وسایل ضروری خانه را از درآمد سال خریداری کرد و سال بعد فروخت قیمت آن جزء درآمد سال فروش قرار می گیرد که اگر تا آخر سال صرف مؤونه نشد باید تخمیس شود.و در این جهت فرقی بین قصد فرار و عدم آن وجود ندارد.

مطالبات

سؤال 832:مقداری پول به عنوان قرض الحسنه به کسی داده ام و او پس نمی دهد و سال خمسی این جانب رسیده است،آیا باید خمس آن را بپردازم؟

جواب:در فرض سؤال،هر وقت وصول شد،خمس آن را بلافاصله بپردازید.

ص:208

سؤال 833:مقداری از مطالبات کارهایی که در سال خمسی انجام داده ام هنوز وصول نشده و سال خمسی ام فرارسیده است،آیا خمس اینها را باید بپردازم؟

جواب:آن را از درآمد سال دریافت قرار دهید.

سؤال 834:پولی از کسی طلب دارم و سال خمسی ام فرارسیده و بدهکار نمی تواند بپردازد،آیا به این پول خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:لازم نیست قبل از وصول بپردازید.

سؤال 835:مقداری پول به کسی قرض داده ام و چند سال است آنها را پس نداده است،آیا باید خمس آن را بپردازم؟

جواب:اگر بعد از گذشت سال و استقرار خمس پولها را قرض داده اید،باید خمس آن را بپردازید و اگر قبل از گذشت سال قرض داده اید در صورتی که اطمینان به پس گرفتن آن دارید،باید خمس آن را بپردازید و در غیر این صورت پس از وصول،خمس آن را پرداخت کنید.

سؤال 836:در سر سال خمسی،قبل از دریافت حقوق ماه قبل،خمس مال خودم را محاسبه کردم و پرداخته ام و بعد از چند روز حقوق خود را گرفته ام،آیا این حقوق مربوط به سال آینده است یا باید همین سال محاسبه شود؟

جواب:افراد حقوق بگیر می توانند برای هر حقوق خود سال جداگانه قرار دهند لذا می توانند برای حقوق ماه آخر،سال مستقل قرار دهند و پرداخت خمس آن الان واجب نیست.

سؤال 837:مقداری اضافه کار در مهر و آبان داشته ام که حقوق آن را در اسفند داده اند.با توجه به اینکه سال خمسی این جانب اوّل دی ماه است،آیا هنگام دریافت حقوق اضافه کاری باید خمس آن را بدهم؟

جواب:حکم این سؤال از جواب قبل معلوم شد.

سؤال 838:اگر حقوق کارمند با تأخیر پرداخت شود و در این مدت سال خمسی او فرا رسد،

ص:209

آیا این حقوق از درآمد سال قبل به حساب می آید یا از درآمد سال دریافت؟

جواب:از درآمد سال دریافت است و می تواند پرداخت خمس آن را تا سال آینده تأخیر بیندازد،پس از آن اگر در مؤونه خرج نشد خمس آن را بدهد.

سؤال 839:در یک کارخانه هر ماه مقداری از حقوق کارکنان کسر می شود و مجموع آن پس از چند ماه به آنها پرداخت می شود،آیا اگر این پول بعد از سال خمسی دریافت شود از درآمد سال دریافت به حساب می آید یا از درآمد سال کسر حقوق؟

جواب:از درآمد سال دریافت است.

سؤال 840:مقداری جنس به صورت نسیه و اقساط فروخته ام.بعضی از اقساط آن مربوط به سال بعد است آیا موقع حساب سال منافع این معامله جزء منافع سال فروش است یا از درآمد سال دریافت اقساط؟

جواب:منافع اقساط دریافت شده در سال فروش مربوط به سال فروش و منافع اقساط بعدی جزء درآمد سال بعد است.

سؤال 841:مقداری پول به کسی قرض دادم تا قبل از فرارسیدن سال خمسی ام به من برگرداند ولی او بعد از سال خمسی برگرداند،آیا این پول خمس دارد؟

جواب:اگر از درآمد سال شما بوده است خمس دارد.

بدهی ها

سؤال 842:مقداری وام گرفته ام که در طول چهار سال بپردازم،آیا به این پول خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:اگر صرف مؤونه شده است خمس ندارد.ولی اگر برای سرمایه کسب و تجارت مصرف شده و بصورت سرمایۀ موجود است در هر سال هر مقداری از قرض را که ادا می کند،خمس آن را باید بپردازد.

سؤال 843:شخصی به کسی بدهکار است،مقداری پول از درآمد سال خود را برای بدهی کنار گذاشته،ولی موفق نشده تا پایان سال خمسی،آن را به شخص طلبکار برساند آیا به این

ص:210

پول خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:خمس تعلّق می گیرد.

سؤال 844:کسی بدهی اقساطی دارد و اقساط آن چند سال طول می کشد،آیا می تواند همۀ بدهی را از درآمد سال کسر کند؟

جواب:نمی تواند.بلکه در صورتی که بدهی مربوط به مایحتاج زندگی او بوده اقساط هر سال در صورت پرداخت جزء مؤونۀ سال پرداخت حساب می شود.

سؤال 845:مغازه داری هنگام حساب سال خود،مقداری بدهی و مقداری طلب و مقداری پول نقد دارد تکلیف خمس او چیست؟

جواب:آنچه بدهکار است از موجودی کسر می شود و آنچه طلبکار است در صورتی که بداند اگر از مشتری طلب کند وصول می شود،باید خمس آن را حساب کند.ولی اگر با مطالبۀ او مشتری پول را نمی دهد هر وقت نقد شد،باید بلافاصله خمس آن را بپردازد.

سؤال 846:شخصی در اثنای سال مهریۀ همسر خود را می پردازد و سپس از او قرض می کند تا با آن کسب و کار کند آیا باید خمس مبلغ مذکور را بپردازد؟

جواب:در فرض سؤال خمس ندارد.

سؤال 847:سال خمسی شخصی فرا رسیده،آیا می تواند مهریه همسر خود را-که عند المطالبه باید بپردازد-جزء قرض حساب کرده و از موجودی کسر کند؟

جواب:نمی تواند.

سؤال 848:مغازه داری مقداری جنس به صورت نسیه خریداری کرده و هنوز پول آن را نپرداخته و سال خمسی او فرا رسیده است،حساب خمس او چگونه است؟

جواب:مقداری از اجناس که به فروش رفته است،لازم است خمس سود حاصل از آن را در صورتی که از مؤونه او زیاد بیاید بپردازد و مقداری که به فروش نرفته،در صورتی که قیمت سوقیه بالا رفته باشد مقدار ترقی قیمت سوقیه

ص:211

متعلّق خمس است.

سؤال 849:به وام دانشجویی که به افراد به عنوان کمک هزینه تحصیلی داده می شود و بعد از فارغ التحصیل شدن پس گرفته می شود،آیا خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:خمس ندارد.

خمس اموال میّت

سؤال 850:شخصی دارای سال خمسی است،اگر در اثنای سال فوت کند،آیا ورثۀ او می توانند قبل از پرداخت خمس او از ترکۀ او در تجهیز و تکفین و سایر مخارج میت مصرف کنند؟

جواب:آنچه از درآمد سال فوت،صرف مؤونه نشده،باید خمس آن پرداخت شود و از مال خمس داده شده به مصرف تجهیز و تکفین میت برسانند و حتی کفنی را که خود میت از درآمد سال فوت خریده باید خمس آن را بپردازند.

سؤال 851:اگر میت خمس بدهکار باشد،آیا از اصل مال خارج می شود یا از ثلث؟

جواب:از اصل مال خارج می شود.

سؤال 852:میتی خمس بدهکار است و دارای وارث صغیر می باشد،آیا باید خمس او پرداخت شود یا باید صبر کرد تا وارث او کبیر شوند؟

جواب:پرداخت خمس واجب است و در صورتی که میت وصیّ دارد، پرداخت بر وصی واجب است و اگر ندارد در فرض سؤال که صغیر دارد،باید با اذن حاکم شرع خمس مال او را بپردازند.

سؤال 853:شخصی از دنیا رفته و مقداری خمس و زکات بدهکار است و ترکۀ او برای ادای هر دو کافی نیست وظیفه چیست؟

جواب:اگر متعلّق خمس داخل ترکه است،خمس مقدم است و اگر متعلق زکات داخل ترکه است زکات مقدم است و در غیر این صورت تقسیط می شود.

سؤال 854:شخصی فوت کرده و مقداری دین و خمس بدهکار است و ترکۀ او برای ادای

ص:212

هر دو کافی نیست،وظیفه چیست؟

جواب:اگر عین موجود متعلّق خمس است خمس مقدم است و در غیر این صورت دین مقدم است.

سؤال 855:شخصی مال غیر مخمّس خود را به دیگری هبه نموده و موهوب له،خمس آن را بدون اطلاع او پرداخت است.آیا خمس از عهدۀ واهب ساقط است؟آیا بری الذّمة شده یا نه؟و اصولا پرداخت خمس دیگری تبرّعا چه حکمی دارد؟و آیا تکلیف از صاحب خمس ساقط می شود هر چند مال متعلّق خمس نزد او موجود باشد؟مثلا شوهر خمس مال همسرش را تبرّعا بدهد با اینکه مال متعلق خمس نزد زن موجود است.

جواب:به طور کلّی پرداخت تبرّعی خمس شخص دیگر و لو بدون اطلاع وی باشد.مبرء ذمّه او می باشد و از عهدۀ او ساقط می گردد هر چند از ثواب این عبادت محروم شده است لذا در فرض سؤال خمس از عهده هبه کننده و دیگری که خمس او را تبرعا پرداخته اند ساقط و او بری الذّمة شده است حتّی اگر مال متعلق خمس نزد صاحب مال موجود باشد.

ص:213

موارد متفرقۀ خمس

ارث

سؤال 856:ارث باقی مانده از پدرم تعدادی موتور لنج است که هنوز تقسیم نشده است و فعلا با آنها کار می کنند و از درآمد آنها سهم این جانب را که طلبه هستم می فرستند،آیا اصل ارث و سود حاصل از آن خمس دارد؟

جواب:در صورتی که پدر خمس می داده،ارث او خمس ندارد.ولی هر مقدار سود حاصل از آن که از مخارج سال شما اضافه بیاید متعلق خمس است و فرقی نمی کند که وارث طلبه باشد یا نباشد.

سؤال 857:کسی از دنیا رفته است و خمس بدهکار است،ورثۀ او فعلا قدرت مالی ندارند که کلّ خمس را بپردازند.لذا ناچارند دستگردان کنند،تا پس از تمکّن پرداخت کنند.آیا بعد از دستگردان،میّت بری الذمه می شود،و از عذاب الهی خلاص خواهد شد؟

جواب:بعد از آنکه وارث دین میت را با دستگردان بعهده گرفت و تصمیم داشت عند القدرة بپردازد.میت بری الذمه می شود.و ان شاء اللّه از عذاب خلاص می شود.

در روایت است که ابو سعید خدری می گوید:ما با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله همراه جنازه ای بودیم.هنگام نماز بر او،حضرت سؤال کرد که آیا این شخص مدیون بوده است؟گفتند بلی،دو درهم بدهکار بود.حضرت بر او نماز نخواند و فرمود:

شما بر او نماز بخوانید.حضرت علی علیه السّلام عرضه داشت یا رسول اللّه،من بدهی او را

ص:214

به عهده می گیرم.سپس رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله برخاست و بر او نماز خواند.بعد به حضرت امیر علیه السّلام فرمود:خداوند جزای خیر به تو عطا کند و آزادت کند،همانگونه که برادر ایمانی خود را از بدهی آزاد کردی (1).

سؤال 858:عینی که متعلّق خمس است و به ارث رسیده،آیا برای پرداخت خمس باید قیمت فعلی آن را حساب کرد،یا وقت اشتغال ذمّۀ مورّث را؟

جواب:در فرض سؤال قیمت فعلی را باید حساب کرد.

سؤال 859:زمینهای موروثی که متعلّق خمس نیست،اگر قیمت آن بالا رود،آیا ترقی قیمت آن خمس دارد؟

جواب:از فرض سؤال ترقی آن هم خمس ندارد.

سؤال 860:زمینی است موروثی است که به آن خمس تعلّق گرفت و قبل از پرداخت خمس تقسیم شده است،الآن وظیفه چیست؟

جواب:لازم است هر یک از ورثه به نسبت سهم خود،خمس آن را بپردازند.

مهریه زن

سؤال 861:آیا مهریه ای که زن از شوهر می گیرد خمس دارد؟

جواب:خمس ندارد.اگر چه احتیاط مستحب این است که در صورتی که سال بر آن بگذرد خمس آن را بپردازد ولی اگر شوهر مهریه را از مالی که خمس به آن تعلق گرفته بپردازد لازم است زن خمس آن را بپردازد.

دیه و ارش جنایات

سؤال 862:پولی که انسان به عنوان دیه یا ارش دریافت می کند،آیا خمس دارد؟

ص:215


1- 1) عن ابی سعید الخدری،قال:کنّا مع رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله فی جنازة،فلمّا وضعت.قال صلّی اللّه علیه و آله:هل علی صاحبکم من دین؟قالوا:نعم،در همان.فقال صلّی اللّه علیه و آله:صلّوا علی صاحبکم.فقال علی علیه السّلام:هما علیّ یا رسول اللّه،و انا لهما ضامن:فقام رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله فصلّی علیه،ثم اقبل علی علیّ علیه السّلام فقال:جزاک اللّه عن الاسلام خیرا و فکّ رهانک کما فککت رهان اخیک.(وسائل الشیعة/ج /13ص /151باب /3ح 2).

جواب:خمس ندارد.بلی احتیاط مستحب این است که خمس آن پرداخت شود.و در این حکم فرقی بین دیۀ عضو و دیۀ نفس وجود ندارد.

پول بیمه و بازنشستگی

سؤال 863:پولی که بیمه،طبق قرارداد به انسان می دهد،آیا خمس دارد؟

جواب:در صورتی که از مخارج سال اضافه بیاید،خمس دارد.

سؤال 864:آیا حقوق بازنشستگی خمس دارد؟با توجه به اینکه در دوران خدمت کارمند، هر ماه مقداری از حقوق او برای بازنشستگی کسر می شود.

جواب:اگر از مخارج سال زیاد بیاید،خمس دارد.

سؤال 865:معمولا پس از بازنشستگی افراد،پولی به صورت یکجا به عنوان سابقه کار به آنها می دهند،آیا این پول متعلّق خمس است؟

جواب:اگر تا پایان سال خمسی در مؤونه مصرف نشود،خمس ندارد.

سؤال 866:حقوقی که بعد از فوت شخص کارگر یا کارمند از طرف سازمان تأمین اجتماعی یا دولت یا شرکتهای مختلف یا بیمه به خانواده متوفی داده می شود.آیا از درآمد سال محسوب می شود؟که بر مازاد آن از مخارج سال خمس تعلق می گیرد.یا به محض دریافت، باید خمس آن را بپردازد؟

جواب:از درآمد سال محسوب می شود.که اگر از مخارج زیاد آمد به احتیاط واجب خمس دارد.

طلا و زیور آلات زنان

سؤال 867:آیا طلا و زیور آلاتی که بانوان خریداری می کنند جزء مؤونه است؟اگر وقت زینتشان گذشته باشد و آنها را بعنوان ذخیره نگهداری می کنند،چه حکمی دارد؟

جواب:اگر از درآمد سال باشد و بیشتر از شأن آنها نباشد و از آن استفاده کنند خمس ندارد،ولی بعد از این که دیگر به آن نیاز نداشتند اگر صرف امور دیگر

ص:216

زندگی خود نمودند خمس ندارد و اگر یک سال باقی ماند باید تخمیس کنند.

سؤال 868:پیرزنی که فرزندانش مخارج او را می دهند،مبلغی پول دارد.و با اینکه وقت زینت او گذشته است،با آن پولها طلا می خرد تا زمانی که راه کربلا بازشد خرج سفر کربلا کند آیا این طلاها خمس دارد؟

جواب:در فرض سؤال اگر سال از آنها بگذرد،خمس دارد.

سؤال 869:خانمی مقداری طلا و زیور آلات خریداری کرده و از آن استفاده کرده است و بعد از چند سال آنها را می فروشد،آیا به محض فروش باید خمس آنها را بپردازد؟

جواب:اگر از درآمد سال خریداری کرده و در سالهای بعد فروخته باید خمس همۀ آنها را فورا بپردازد و اگر از مال مخمّس خریداری کرده،ترقی قیمت آن جزء درآمد سال فروش محسوب می شود،که اگر تا پایان سال صرف در مؤونه نشود، خمس دارد.

سؤال 870:شوهری با مال متعلّق خمس مقداری طلا و زیور آلات برای همسرش خریداری کرده و به او بخشیده است،اگر شوهر خمس آنها را نپردازد،آیا پرداخت خمس بر همسر او واجب است؟

جواب:بلی،در فرض سؤال،لازم است همسر خمس طلا و زیورآلات را بپردازد.

هدیه و بخشش و صدقات مستحبی

سؤال 871:چند سال است در ایّام عید مبلغی به عنوان عیدی از پدر بزرگ و دیگر فامیلها به من داده شده است و این پولها در دفترچه پس انداز می باشد،آیا خمس دارد؟

جواب:در فرض سؤال،احتیاط واجب این است که پولهایی که سال از آنها گذشته،تخمیس کنید.

سؤال 872:پولی که پدر به عنوان خرجی به انسان می دهد،آیا خمس دارد؟

جواب:اگر پول را به فرزند خود می بخشد،آنچه که سال از آن بگذرد،بنابر احتیاط واجب خمس دارد.

ص:217

سؤال 873:شخصی زنی را برای خود عقد کرده و پس از مدتی او را طلاق می دهد و طلا و هدایایی که به او داده پس می گیرد،با توجه به اینکه اینها را در سال قبل خریداری کرده،آیا خمس دارد؟

جواب:اگر به او هبه کرده،وقتی پس گرفت در صورتی که تا پایان سال خمسی آنها را در مؤونه مصرف نکند،باید خمس آنها را بپردازد.و اگر به او هبه نکرده،بلکه به عنوان اینکه زن اوست به او اجازۀ تصرف داده،باید پس از گرفتن فورا خمس آنها را بپردازد.

سؤال 874:این جانب قبل از رسیدن سال خمسی برای فرزندانم که سن آنها کمتر از یازده سال است خانه ای تهیه کرده و به آنها هدیه کرده ام،آیا به این خانه خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:در صورتی که شرایط شغلی و شأنی شما مناسب با تهیه خانه برای فرزندان زیر یازده سال نباشد،لازم است خمس قیمت فعلی ساختمان را بپردازید و اگر توان پرداخت ندارید،می توانید بعد از دستگردان،بتدریج بپردازید.

سؤال 875:هبه و بخشش و هدایا و صدقات مستحبی در صورتی که از مخارج سال انسان زیاد بیاید،آیا خمس دارد؟

جواب:بنابر احتیاط واجب خمس دارند.

سؤال 876:اگر مقداری از پولی را که شوهر برای خرجی خانه به زن می دهد،پس انداز کند،آیا خمس به آن تعلّق می گیرد؟

جواب:در صورتی که از مخارج سال زیاد بیاید،باید خمس آن را بپردازد.

سؤال 877:پدر این جانب قسمتی از زمین زراعتی خود را که خمس آن را پرداخته،به این جانب بخشیده است و من در آن کشاورزی می کنم،آیا به این زمین خمس تعلّق می گیرد؟

جواب:بنابر احتیاط واجب باید خمس آن را بپردازید.و زمان پرداخت آن گذشت یک سال از زمان بخشش است.مگر اینکه به مقدار امرار معاش شما باشد و زیاد نیاورید.

سؤال 878:حضرت امام رحمه اللّه مبلغ پرداختی بنیاد شهید به خانوادۀ شهدا را هدیه دانسته و

ص:218

مشمول خمس نمی دانند،نظر حضرتعالی چیست؟

جواب:به نظر این جانب اگر از مخارج سال زیاد بیاید،بنابر احتیاط واجب باید خمس آن را بپردازند.

سؤال 879:اگر کسی چیزی که متعلّق خمس است به دیگری هبه کند،آیا بر شخص گیرنده واجب است خمس آن را بپردازد؟

جواب:اگر هبه کننده خمس آن را نمی دهد،بر گیرنده واجب است پرداخت کند.

خمس،زکات،ردّ مظالم

سؤال 880:آیا به شهریه طلاب در صورتی که از مخارج سال آنها اضافه بیاید خمس تعلق می گیرد؟

جواب:به شهریه خمس تعلّق نمی گیرد و چنانچه محتاج نباشد شهریه نگیرد.

سؤال 881:خمسی که سادات می گیرند،در صورتی که از مخارج سال آنها اضافه بیاید،آیا خمس دارد؟

جواب:خمس تعلّق نمی گیرد.

سؤال 882:پولی را که فقیر بابت زکات دریافت کرده،اگر از مخارج سالش زیاد بیاید،آیا خمس دارد؟

جواب:خمس ندارد.

سؤال 883:وجهی که فقیر بابت ردّ مظالم دریافت کرده و از مؤونه سال اضافه آمده،آیا خمس دارد؟

جواب:خمس ندارد.چون رد مظالم ملحق به صدقات واجبه است.

سود بانکی

سؤال 884:آیا سودی که به سپرده های بانکی تعلق می گیرد حلال است؟و آیا خمس دارد؟

جواب:سود بانکی با توجه به رعایت ضوابط شرعی حلال است و اگر از

ص:219

مخارج سال انسان زیاد بیاید،متعلّق خمس است.

سؤال 885:اگر انسان مقداری پول مخمّس یا پولی که به آن خمس تعلّق نمی گیرد در بانک داشته باشد و سودی مشروع به آن تعلّق بگیرد،آیا این سود متعلّق خمس است،یا همانند اصل پول خمس ندارد؟

جواب:اگر از مخارج سال انسان زیاد بیاید،خمس دارد.

سؤال 886:این جانب مقلّد حضرت امام رحمه اللّه هستم مقداری پول به من بخشیده شده است و آنها را در بانک گذاشته ام و هر سال مقداری سود به آنها تعلّق گرفته است،آیا خمس آنها را باید بپردازم؟

جواب:هر یک از سودهای ذکر شده که سال بر آن گذشته است،خمس دارد.و نسبت به اصل پول نیز به نظر آقا بنابر احتیاط واجب باید خمس آن را بپردازید.

هر چند طبق فتوی امام رحمه اللّه خمس ندارد.

سرقفلی

سؤال 887:پولی که شخص بابت سرقفلی مغازه از منافع سال خود پرداخت کرده،آیا خمس دارد؟

جواب:در فرض سؤال،حکم سرمایه را دارد و باید خمس آن پرداخته شود.

سؤال 888:شغل کسی خریدوفروش سرقفلی مغازه است.در موقع رسیدن سال خمسی که بعضی از سرقفلی ها را نفروخته،چگونه خمس خود را حساب کند؟

جواب:نسبت به مقداری که فروخته،منفعت حاصل از آن متعلق خمس است، که اگر از مخارج سالش زیاد بیاید خمس دارد و آنچه را نفروخته،باید به قیمت سر سال حساب کند و خمس ترقی قیمت آن را بپردازد.

معدن

سؤال 889:اگر معدنی به حد نصاب برسد و خمس آن پرداخت شود و از مؤونه سال زیاد بیاید،آیا دوباره باید خمس آن پرداخته شود؟

جواب:در معدنی که به حد نصاب رسیده،یک خمس واجب است.

ص:220

مال حلال مخلوط به حرام

سؤال 890:مال حلال مخلوط به حرام در چه صورتی باید دوباره تخمیس شود؟

جواب:در صورتی که شخص خمس نمی داده.و از طرفی مال حرامی با مال حلال او مخلوط شده باشد،که نه صاحب آن را می شناسد و نه مقدار آن معلوم است،در این صورت ابتدا باید خمس آن را جهت مخلوط شدن به حرام بپردازد و سپس خمس بقیه را از جهت منافع کسب پرداخت کند.

پرداخت خمس و دستگردان

سؤال 891:بدهی خمسی خود را چگونه باید پرداخت کنیم؟

جواب:خمس به دو قسمت تقسیم می شود:یک قسمت آن سهم سادات است، که بنابر احتیاط واجب باید یا به مجتهد جامع الشرائط بدهند و یا با اذن او به سید فقیر یا سید یتیم یا به سیّدی که در سفر درمانده شده بدهند.و نصف دیگر آن سهم امام رحمه اللّه است،که در این زمان باید به مجتهد جامع الشرائط بدهند یا به مصرفی که او اجازه می دهد برسانند.

سؤال 892:اگر کسی با مرجع تقلید خود سهمین را دستگردان کند و بعد مجتهد فوت کند، تکلیف او چیست؟

جواب:لازم است به مجتهد زنده ای که به او رجوع کرده،تسلیم کند.

سؤال 893:کسی از مرجعی اجازۀ اخذ وجوهات و تصرف در قسمتی از آن را دارد،آیا می تواند از مقلّدین مراجع دیگر هم وجوهات دریافت کند؟

جواب:در صورتی که از مراجع دیگر نیز اجازه داشته باشد،می تواند.

سؤال 894:مقلّدین حضرتعالی که با یکی از وکلای شما دستگردان کرده اند،آیا می توانند بقیه بدهی خود را به وکیل دیگر شما بدهند؟

جواب:مانعی ندارد،ولی بهتر است به همان وکیل بدهند.

سؤال 895:شخصی مبلغی وجوهات از سال قبل بدهکار بوده و با یکی از وکلای مرجع

ص:221

تقلید خود دستگردان کرده،آیا می تواند بطور مستقیم به دفتر مرجع تقلید ارسال کند؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 896:بعضی از علمای محل ضمن،محاسبه خمس آن را اخذ کرده و خود قبض می دهند،نظر حضرتعالی چیست؟

جواب:لازم است سهمین مبارکین به مرجع تقلید یا نماینده مسلّم وی پرداخت شود.

سؤال 897:زن می داند شوهرش خمس نمی دهد،آیا می تواند خمس چیزی که در خانه از مخارج سال زیاد آمده بدون اجازۀ شوهر بپردازد؟

جواب:اگر مرد از پرداخت امتناع کند و مفسده ای در کار نباشد،زن می تواند با اجازۀ حاکم شرع،خمس آن را بپردازد.

سؤال 898:پول به کسی داده می شود تا بابت خمس به مرجع تقلید برساند،آیا می تواند آن پول را برای خود برداشته و از پول خود به جای آن بگذارد؟

جواب:اگر به عنوان امانت به او داده نمی تواند،بلکه باید عین آن پول را بپردازد.مگر اینکه بداند صاحب پول به این امر راضی است.

سؤال 899:کسی از اوّل تکلیف بنا داشته خمس بدهد ولی مسامحه کرده و خمس نداده و اکنون فقیر شده و توانایی پرداخت خمس ندارد،تکلیف او چیست؟

جواب:لازم است استغفار کند و تصمیم بگیرد هر وقت تمکن پیدا کرد،بپردازد.

سؤال 900:این جانب خانه ای به فرزندم بخشیدم و در اختیار او گذاردم،پس از مدتی که در خانه بود به جهت بعضی اختلافات خانه را از او گرفتم و فروختم،سپس پول را به او دادم تا برای خود خانه ای تهیه کند و از طرفی خمس این پول را پرداختم سپس متوجه شدم که چون خانه را به فرزندم بخشیده بودم حق رجوع نداشته ام و خانه شرعا متعلق به او بوده است،آیا خمسی را که پرداخت کرده ام می توانم از خمس سال بعد کسر کنم؟

جواب:نمی توانید کسر کنید،بلی اگر عین پولی که داده اید موجود باشد می توانید آن را بگیرید.

ص:222

سؤال 901:در موقع رسیدن سال خمسی مبلغ ده هزار تومان خمس بدهکار شدم و با وکیل مجتهد دستگردان کردم،آیا می توانم از منافع سال آینده بپردازم؟

جواب:در صورتی که از منافع سال آینده پرداختید،باید خمس مبلغی را که می پردازید نیز بپردازید و در فرض سؤال اگر دوازده هزار تومان بپردازید بری الذّمة خواهید شد.

سؤال 902:معنی دستگردان در خمس و ثمرۀ آن چیست؟

جواب:دستگردان به معنی این است که کسی که خمس به مال او تعلق گرفته، خمس مال خود را به مجتهد جامع الشرائط یا وکیل او می دهد و بعد همان مقدار را از او قرض می کند تا در آینده بدهد.

و ثمرۀ آن این است که شخص قبل از دستگردان،حق تصرف در اموال خود را ندارد و اگر با آن کار کند اموال او به مقداری که رشد می کند به صورت تصاعدی متعلق خمس می شود یعنی سود مقدار خمس داخل مال خود را هم باید بدهد.ولی بعد از دستگردان می تواند در مال خود تصرف کند و اگر هم کار کند، خمس آن تصاعدی محاسبه نمی شود.

سؤال 903:کسانی که سال قرار می دهند و دستگردان می کنند و بعدا وجه دستگردان شده را نمی دهند یا مقدار کمی از بدهکاری خود را داده و بقیّه را نمی دهند،آیا تصرّف در خانه و اثاث خانه و بقیّۀ اموالشان جایز است یا نه؟

جواب:اگر از اوّل،که دستگردان کرده،قصد دادن نداشته،اموال او متعلّق خمس است و تصرّف در آن،جایز نیست و امّا اگر در موقع دستگردان قصد پرداختن داشته و بعد،مسامحه می کند.تصرّف در آن اموال،مانعی ندارد.ولی باید بدهی خود را بپردازد.

بخشش و مصالحه خمس

سؤال 904:کسانی که از حضرتعالی اجازه اخذ وجوهات و دستگردان و مصالحه دارند،آیا می توانند در موقع حساب خمس اشخاص،مقداری از خمس را به آنها ببخشند؟

ص:223

جواب:مجاز نیستند.بلی در مواردی که تعلّق خمس مشکوک است،می توانند مصالحه کنند.

سؤال 905:آیا با فرض اشتغال ذمّه به خمس و تمکّن از ادای آن،مصالحه به کمتر جایز است؟

جواب:در فرض سؤال،جایز نیست.چون بر خلاف وضع خمس است.

مصرف خمس

سؤال 906:آیا می توان سهم سادات را به سادات فقیر محلّ داد؟

جواب:بنابر احتیاط واجب،پرداخت سهم سادات باید به اذن مرجع تقلید باشد.

سؤال 907:آیا اجازه می فرمایید سهمین را برای ساختن مسجد،حسینیه و سایر امور عامّ المنفعه مصرف کرد؟

جواب:جایز نیست.

سؤال 908:پدر و مادرم وضع مناسبی ندارند،آیا می توانم مبلغی از سهم امام علیه السّلام را به آنها کمک کنم؟

جواب:در صورتی که پدر و مادر قدرت ادارۀ زندگی خود را نداشته باشند و فرزند تمکّن مالی داشته باشد،لازم است از مال شخصی خود نفقه آنها را بپردازد یا کمبود آن را جبران کند و نمی تواند سهم امام علیه السّلام را به آنها بپردازد.

سؤال 909:شخصی وجوهات شرعیّه از قبیل سهم امام علیه السّلام یا سهم سادات بر ذمّه دارد و می خواهد به دیدن یک طلبه یا یک سیّد مستحق برود،آیا می تواند چیزی خریده و بعنوان هدیۀ منزل یا عروسی به خانه آنها برده و از بابت وجوهات خود حساب کند؟

جواب:صرف سهمین مبارکین باید با اجازه از مجتهد جامع الشرائط و مرجع تقلید باشد.

ص:224

مسائل حکومتی

ولایت فقیه

سؤال 910:آیا اطاعت از حکم ولی فقیه برای همه،از جمله کسانی که مقلّد او نیستند واجب است؟

جواب:بر همه لازم است.

سؤال 911:آیا در مسائل سیاسی و حکومتی نیز از مجتهد جامع الشرائط باید تقلید کرد؟ مثلا در جمهوری اسلامی اطاعت از قوانین و مقررات دولت که به تصویب مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان رسیده و در رأس آنها ولی فقیه آن را تأیید کرده واجب شرعی است؟

جواب:واجب شرعی است و تخلف از آن غیر مشروع می باشد.

سؤال 912:آیا احکامی که از سوی ولی امر مسلمانان در جمهوری اسلامی صادر می شود، برای مسلمانان سایر کشورها نیز لازم الاجراست؟

جواب:احکام ولی فقیه اگر در رابطه با منطقه خاص باشد برای خصوص آن منطقه لازم الاجراست و اگر عمومی باشد برای همه لازم الاجرا است.

سؤال 913:مخالفت با ولی فقیه از سوی یک عده،از جمله بعضی از مجتهدین چگونه است؟

ص:225

جواب:اطاعت از ولیّ فقیه لازم است و مخالف با وی صلاحیّت تصدی هیچ سمتی را ندارد.

سؤال 914:کسی که ولایت فقیه را منکر شود،آیا عباداتش اشکال دارد؟

جواب:خیر،اشکال ندارد،هر چند انکار آن کاملا بی مورد است،زیرا که ولایت فقیه امری مسلّم است.

سؤال 915:بعضی از خطبا که امام جمعه یا جماعت هستند حکومت اسلامی و ولایت فقیه را حکومت اختراعی قلمداد می کنند آیا اقتدا به اینگونه افراد و گوش دادن به تبلیغشان جایز است؟

جواب:شرکت در مجالس چنین اشخاصی و گوش دادن به تبلیغات سوء آنها جایز نیست.

سؤال 916:آیا از نظر حضرتعالی ارتکاب هر معصیتی(صغیره-کبیره)شرعا قابل تعزیر است؟و آیا حکومت اسلامی هر موردی را که اختلال در نظام است می تواند مورد عقوبت تعزیری قرار دهد؟

جواب:ارتکاب صغیره فی نفسه موجب تعزیر نمی شود مگر این که با اصرار بر آن تبدیل به کبیره شود.

ب:بلی

لزوم عمل به قوانین جمهوری اسلامی

سؤال 917:عمل کردن به قوانین که در مجلس شورای اسلامی تصویب شده و به تأیید شورای نگهبان یا مجمع تشخیص مصلحت می رسد،از جهت شرعی چه حکمی دارد؟

جواب:احکام مزبوره لازم الاجراء است.

سؤال 918:این جانب که تبعه ایران نیستم می خواستم با یک دختر ایرانی با رضایت دختر و والدین او ازدواج کنم و مقدمات کار فراهم شد و حتی مهمان هم دعوت کردیم،ولی نیروهای انتظامی مرا احضار کرده،بعد از چند ساعت بازداشت از من تعهد گرفتند که با ایرانی

ص:226

ازدواج نکنم.تکلیف بنده چیست؟

جواب:از قضیه مورد سؤال خبری ندارم،ولی بطور کلی لازم است قوانین مصوب جمهوری اسلامی رعایت شود.

سؤال 919:این جانب در سال 1365 به عنوان برادر شهید،طبق قانون بنیاد شهید و با رضایت پدرم که قیم شرعی فرزندان برادرم بود،از معافیت سربازی استفاده کردم،حال آنها بزرگ شده اند،در صورتی که من استفاده نکرده بودم آنها می توانستند استفاده کنند.آیا حقی به گردن من وجود دارد؟

جواب:اگر استفاده شما بر خلاف قانون جمهوری اسلامی نبوده هیچ گونه حقی به شما ندارند.

سؤال 920:آیا نصب دکّه در پیاده رو خیابانها و خریدوفروش در آنها اشکالی دارد؟

جواب:اگر مزاحمت با عابرین نداشته و مخالف با قوانین جمهوری اسلامی نباشد،مانعی ندارد.

تصرف در اموال بیت المال

سؤال 921:استفاده شخصی از تلفن و وسایل بیت المال در صورتی که وجهی در قبال آن داده شود،چگونه است؟

جواب:تابع مقررات و قوانین اداره و نظر مسئول آنجا می باشد.

سؤال 922:آیا استفادۀ بدون قید و شرط از بیت المال جایز است؟

جواب:تصرف در بیت المال جایز نیست.مگر در مواردی که مسئولان مربوطه اجازه دهند و در صورت اجازۀ تصرف،باید به مقداری که اجازه داده شده است اکتفا شود.

زمینها و خانه هایی که از دولت گرفته می شود

سؤال 923:شخصی با داشتن منزل مسکونی به ملاحظه داشتن بدهی برای آن تقاضای منزل سازمانی کرده و بالاخره به او داده می شود و او هم منزل مسکونی را اجاره داده و در

ص:227

خانه سازمانی سکونت می کند،آیا مانعی ندارد؟رفت و آمد خویشان به آنجا چگونه است؟

جواب:در صورتی که طبق ضوابط و مقررات در اختیار ایشان قرار داده شده باشد،سکونت وی و رفت و آمد به آنجا مانعی ندارد.

سؤال 924:شخصی خانه مجهول المالک را از دولت جمهوری اسلامی خریده،ولی قصدش این است هر وقت مالک مشخص گردید ملک را مسترد کرده و پول را ارجاع کند سکونت و نماز در آن چه حکمی دارد؟و آیا بهای فعلی را می توان در مقابل واگذاری به شهرداری از او گرفت؟

جواب:لازم است ملاحظه شود که دولت به چه عنوانی خانه مزبور را فروخته اگر بعنوان مجهول المالک فروخته علی القاعده احکام بعدی را در نظر گرفته و بر خریدار لازم نیست چیزی بدهد،اگر چه مالک بعدا مشخص شود.زیرا دولت لازم است از عهدۀ ضمان او برآید.و اگر بصورت مصادره بوده چنانچه مصادره واجد شرایط باشد در این صورت نیز خانه ملک خریدار شده و انواع و اقسام تصرفات در آن جایز است.

سؤال 925:زمینهای دایر یا بایر که از طریق سازمان زمین شهری به افراد برای ساخت منزل واگذار می شود،از لحاظ تصرف شرعا چگونه است؟

جواب:چون با توجه به ضوابط شرعی است مانعی ندارد.

سؤال 926:در مملکت غیر اسلامی زمینهایی را از طرف حکومت به مردم می دهند،آیا خریدار لازم است جستجو کند؟

جواب:اگر بداند زمین مال مردم است جایز نیست و در آنها تصرف کند،مگر اینکه صاحبان آنها را بشناسد و از آنان اجازه بگیرد.

سؤال 927:ملک مزروعی است بدون معارض،که دارای سند مالکیّت قانونی بوده و با رعایت جمیع جوانب شرعی لا ینقطع همه ساله توسط مالکین کشت آبی و دیمی گردیده است،آیا ارگانهای دولتی یا شخصی می توانند شرعا از آنان سلب مالکیت کنند؟

جواب:چنانچه بعضی از عناوین مصوبۀ نظام اسلامی بر آن منطبق نباشد سلب

ص:228

مالکیت به هیچ وجه جایز نیست.

خیابانهایی که توسط دولت احداث می شود

سؤال 928:خیابانهایی که توسط حکومتها احداث می شود و چه بسا مجهول المالک است و یا مالک آن معلوم است و یا از موقوفات است،آیا عبور و مرور از آنها اشکال دارد؟

جواب:عبور و مرور مانعی ندارد.

ص:229

امر به معروف و نهی از منکر

شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر

سؤال 929:شرایط امر به معروف و نهی از منکر را بیان کنید.

جواب:شرایط امر به معروف و نهی از منکر پنج چیز است:

اول:آنکه آمر و ناهی،معروف و منکر را بشناسد و یقین داشته باشد به وجوب معروف و حرمت منکر،و خودش از اشتباه ایمن باشد.

دوّم:آنکه احتمال بدهد که امر و نهی او تأثیر داشته باشد،پس اگر احتمال عقلایی بدهد که امر و نهی او اثر ندارد،وجوب آن ساقط می شود.

سوّم:آنکه کسی که واجب را ترک کرده و یا فعل حرام را بجا آورده،اصرار به آن داشته باشد،پس اگر بداند که مرتدع شده و بعد مرتکب نمی شود،ساقط می شود.

چهارم:آنکه واجب بودن معروف و حرام بودن منکر در حقّ فاعل منجّز و ثابت باشد و در ترک واجب و فعل حرام عذری نداشته باشد،پس اگر فاعل، معتقد باشد به مباح بودن فعل حرامی و یا به جواز ترک واجبی،در این صورت امر به معروف و نهی از منکر ساقط می شود و همینطور است در هر موردی که تارک واجب و فاعل حرام عذر داشته باشد،بلی از راه تنبیه غافل و ارشاد جاهل، تنبیه و ارشاد لازم است.

ص:230

پنجم:آنکه در امر و نهی او مفسده و ضرری برای خود او یا مسلمان دیگری نباشد،پس با احتمال عقلایی به ضرر و مفسده،ساقط می شود.

سؤال 930:مراتب امر به معروف و نهی از منکر را بیان کنید.

جواب:چون مقصود از امر به معروف و نهی از منکر آن است که مرتکب فعل حرام و ترک واجب،این عمل را ترک کند،پس اگر به مجرّد اظهار کراهت از این عمل-و لو به اعراض و ترک معاشرت و مراوده-مرتکب،مرتدع می شود و ترک می کند،کافی است و ادای وظیفۀ امر به معروف و نهی از منکر شده است و حاجت به امر و نهی بیشتر نیست.و این،درجۀ اوّل از امر به معروف و نهی از منکر است.

-درجۀ دوّم از امر به معروف و نهی از منکر آن است که اگر مرتکب منکر،با اظهار کراهت،ترک معصیت نکرد با حسن خلق و کلام حسن او را امر به معروف و نهی از منکر کند و مصالح ترک منکر و فعل معروف و مفاسد عکس آن را بیان کند تا مرتکب،متنبّه شود و ترک معصیت کند،و اگر به همین مقدار مرتکب،متنبّه شد و معصیت را ترک کرد ادای وظیفه شده است.

-درجۀ سوّم از امر به معروف و نهی از منکر آن است که اگر معصیت کار،به زبان خوش و کلام حسن،ترک معصیت نکرد،با غلظت و کلام خشن و تعییر و سرزنش،امر و نهی کند.با مراعات ترتیب درجات زبری و خشونت.

درجۀ چهارم از امر به معروف و نهی از منکر در موردی است که معصیت کار،از درجات مذکوره،ترک معصیت نکند و مصرّ باشد،در این صورت اگر بداند به زدن،ترک می کند و یا اقلا احتمال عقلایی باشد که زدن،مؤثّر است و از ضرر به جان و مال و عرض خود یا مسلمان دیگری ایمن باشد،واجب است زدن به مقداری که ترک معصیت کند.به شرط آنکه منجرّ به جرح و قتل یا سرخی و کبودی که دیه دارد،نشود.

سؤال 931:افرادی که مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند یا رعایت حجاب و اصول اسلامی-کلّی و جزئی-را نمی کنند یا وضع کسب و درآمدشان از نظر شرعی مشکوک یا حرام

ص:231

و یا مخلوطی از حرام و حلال است،نظر مبارکتان راجع به رفت و آمد و سایر ارتباطات با آنان، همچون:گفتگو و مصافحه،صله رحم،صرف غذای آنان،نماز خواندن در منزل ایشان،هدیه دادن و گرفتن،چیست؟

جواب:گفتگو و رفت و آمد با آنان اشکال ندارد،بخصوص اگر موجب هدایت آنها شود.ولی تصرّف در اموال آنها در صورتی جایز است که علم به وجود مال حرام در آنچه مورد تصرّف است نباشد.

سؤال 932:تنبیه دانش آموزان جایز است یا نه؟

جواب:با اذن ولیّ در موارد نهی از منکر و جلوگیری از فساد،به نحوی که دیه واجب نشود با اقتصار به مقدار ضرورت،جایز است.

سؤال 933:ما برای خریداری اجناس و لوازم زندگی ناچار به مسافرت می باشیم و همیشه با راننده هایی برخورد می کنیم که ساز و آواز گوش می کنند،آیا نهی از منکر بر ما واجب است یا نه؟

جواب:اگر مفسده ای مترتّب نشود به قدر امکان،نهی از منکر کنید و حتّی الامکان با وسایل دیگری که توأم با معصیت نباشد،مسافرت کنید.

سؤال 934:زنی از نظر روابط و معاشرت با نامحرمان و پوشیدن لباس به شیوۀ نامناسب پروایی ندارد و در این باره به حرفهای شوهر اعتنا نمی کند وظیفۀ شوهرش چیست؟

جواب:لازم است با موعظه و نصیحت یا به هر وسیلۀ دیگری که ممکن است او را به احکام شرع ارشاد و از معصیت کردن جلوگیری کند.

سؤال 935:پدری دارای چند فرزند است که بعضی از آنها با آنکه بزرگ و بالغ می باشند از فرائض دینی روگردانند،از این راه ناراحتی پدر را فراهم می کنند،آیا پدر راجع به امر عبادات آنها مقصّر است یا نه؟

جواب:وظیفۀ پدر آن است که تا وقتی احتمال تأثیر می دهد اولاد را به اتیان واجبات و ترک محرّمات به هر نحوی که صلاح بداند خواه به موعظه و نصیحت باشد خواه به تهدید یا به نحو دیگر،وادار کند و چنانچه پدر به وظیفۀ شرعی خود

ص:232

عمل کند و در آنان اثر نکند،پدر،گناهکار نیست.

سؤال 936:اگر زنی در زندگی،اولا اطاعت از شوهر نکرد،ثانیا برای شوهرش ارزش قائل نبود،ثالثا اسرار زندگی را در همه جا فاش کرد،رابعا در زندگی مرتب دروغ گفت،تکلیف مرد از نظر شرعی با چنین زنی چیست؟

جواب:باید او را امر به معروف و نهی از منکر کند.

سؤال 937:این جانب پدری دارم که خوش اخلاق نیست و مغرور و خودپسند می باشد،در حق خانوادۀ خود ظلم روا می دارد و من از وقتی که به تکلیف رسیده ام در حال مبارزه با پدرم هستم،اگر جوابش را همان موقع در حضور دیگران بدهم،کار نادرست و ناشایست انجام داده ام و اگر تنها با پدرم صحبت کنم حرفم را قبول نمی کند و می گوید در مقابل پدرت درشتی نکن،خلاصه نمی دانم چه کنم؟وظیفه ام چیست؟

جواب:حفظ احترام والدین و مراعات ادب در صحبت با آنان لازم است و در موارد لزوم امر به معروف و نهی از منکر،اگر مأیوس از تأثیر باشید،تکلیف ساقط است.

سؤال 938:کسانی هستند که هرچه از رادیوهای بیگانه می شنوند قبول می کنند و برای دیگران هم نقل می کنند.آیا لازم است که ما به این رادیوها گوش کنیم و جواب این افراد را بدهیم یا خیر؟(چون از بعضی ها شنیده ام که حرام است حال می خواستم نظر حضرت عالی را بدانم).

جواب:اگر موجب انحراف و مفسده است،نباید گوش کنید.

ترک معاشرت به عنوان نهی از منکر یا امر به معروف

سؤال 939:صلۀ رحم و رفت و آمد با همسایۀ مسلمان که قرآن مجید و شارع مقدّس و پیشوایان عظیم الشّأن امر و سفارش به آن فرموده اند با وضع بی بندوباری و پرده دری و بی اعتنایی و سرکشی که بعضی ها دارند و آنچه نصیحت و کناره گیری می شود اثر نمی بخشد چگونه است؟و آیا در چنین شرایطی باید به کلّی قطع رابطه کرد یا اینکه مثلا سالی یک

ص:233

مرتبه معاشرت با ایشان لازم است؟

جواب:صلۀ رحم منحصر به رفت و آمد نیست.اگر این طریق معاشرت موجب فساد است،به طریق دیگر از قبیل:مکاتبه و احسان،صله کنید،و ضمنا از موعظه و نصیحت،تا ممکن است خودداری نکنید که بزرگترین صله و احسان در حقّ آنها،بازداشتن آنها از معصیت است.

سؤال 940:بعضی از بستگان ما بکلّی،توجّه به نماز و روزه و سایر واجبات ندارند و موعظه و نصیحت هم در آنها اثر نمی کند،اکنون صلۀ رحم با آنها چه صورت دارد؟

جواب:اگر ترک صله،موجب تنبّه و ارتداع آنها از معصیت می شود ترک کنید و اگر به معاشرت و نصیحت،احتمال ارتداع آنان از معصیت بدهید معاشرت و صلۀ رحم کنید،تا آنان را وادار به اطاعت خداوند سبحان کنید.

سؤال 941:آیا قطع رابطه از ارحامی که تجاهر به گناهان می کنند جایز است یا نه؟

جواب:اگر قطع مراوده،موجب تنبّه و ارتداع آنها از معصیت باشد،لازم است قطع مراوده شود.

سؤال 942:آیا انسان می تواند از نظر شرعی با خویشاوندانی که بی تقوا و بی نماز و ضد انقلابند از قبیل:پدر و مادر،خواهر و غیره قطع رحم کند؟

جواب:قطع رحم جایز نیست.ولی باید آنها را با مراعات موازین،امر به معروف و نهی از منکر کند.

سؤال 943:کمک به کسی که نماز نمی خواند ولی اعتقاد به وجوب آن دارد،چگونه است؟

جواب:در صورتی که ترک اعانت به او موجب تنبّه و خواندن نماز شود اعانت نکنند.مگر در مواردی که ترک اعانت،موجب تلف او شود که این صورت،حفظ نفس او لازم است.

سؤال 944:اگر در محیط کار و اداره خلاف شرعی دیده شد و اگر تذکر بدهیم مؤثر واقع نمی شود یا اصلا تذکر دادن ممکن نباشد،تکلیف ما چیست؟

ص:234

جواب:در تخلفات اداری باید به مقامات مربوطه گزارش شود و در خلاف شرعهای دیگر شرایط امر به معروف و نهی از منکر ملحوظ گردد و اطاعت در اموری که خلاف شرع است جایز نیست.

سؤال 945:اصولا در فقه اسلام برای پیشگیری از وقوع جرم در جامعه و تأمین جامعه از خطر مجرمین چه راههای حقوقی وجود دارد و این اقدامات در صورت وجود،تحت چه عناوین فقهی و مطابق کدام دلیل می باشند؟

جواب:اساس سؤال عبارت است از اینکه پیشگیری از وقوع جرم آیا مشروعیت دارد یا نه؟و در صورت اوّل،تحت چه عنوانی قرار می گیرد؟جواب این است که اصولا مسأله نهی از منکر که یکی از فرائض مهمّه اسلام است و حتی بعنوان ستون برای واجبات دیگر معرفی شده است.زیرا بعد از تحقق جرم و ارتکاب عمل نامشروع جایی برای نهی و زجر باقی نمی ماند.کسی که مثلا شرب خمر انجام داد و یا خدای ناکرده زنا کرد،پس از وقوع عمل،وی را از چه چیز نهی می کنند؟و آیا نهی می تواند تأثیری در ما وقع داشته باشد و انقلاب محال را بوجود آورد؟از اینجا استفاده می کنیم که نهی از منکر در رابطه با آینده و یا ادامۀ فعل واقع شده می باشد.در این صورت پیدا است که مورد آن اشخاصی است که زمینۀ ارتکاب جرم در آنان وجود دارد و در غیر این اشخاص محلّی برای آن وجود ندارد.با توجه به این مطلب تمام مراتب موجود در نهی از منکر در مورد سؤال قابل پیاده شدن می باشد و بعید نیست که حتی جریمه های مالی در صورتی که تنها راه ترک منکر و عدم ارتکاب فحشا باشد،بعنوان نهی از منکر مشروعیت داشته باشد.البته تعیین مقدار جریمه مالی و همینطور تعیین مقدار زندان و سایر کیفرهای مربوطه به عهدۀ حاکم شرع است.

امر به معروف و نهی از منکر

سؤال 946:از آنجایی که امر به معروف و نهی از منکر از واجبات شرعی می باشند وظیفۀ انسان در قبال مجالس لهو و لعب و افراد بی بندوبار چیست؟

ص:235

جواب:اگر احتمال تأثیر در ارشاد و نصیحت خود بدهید،باید نهی از منکر کنید.بلی باید با ملایمت و مهربانی تذکر دهید،شاید نتیجه بگیرید.

سؤال 947:اگر شخصی در اتومبیلی سوار شده که نوار موسیقی یا غنا گذاشته اند و بداند نهی از منکر سودی ندارد،وظیفه چیست؟

جواب:در صورت امکان از اتومبیل پیاده شود و اگر ممکن نباشد توجه خود را معطوف به امور دیگر کند.

سؤال 948:در شرایط کنونی در برخی از مراسم عروسی از نوارهای مبتذل استفاده می شود،با توجه به اینکه ممکن است عدم شرکت در مراسم موجب تیرگی روابط فامیلی شود و از طرف دیگر نهی از منکر هم مفید نیست،شرکت در این مجالس چگونه است؟

جواب:شرکت جایز نیست،اگر چه موجب تیرگی روابط شود.

سؤال 949:تماس گرفتن با افرادی که سر و کار با نوارهای مبتذل و فیلمهای نامشروع دارند چگونه است؟اگر امر به معروف و نهی از منکر باعث مسخره خود آمر و ناهی شود چطور است؟

جواب:اگر تماس موجب تشویق و یا بی اعتنایی به حرام باشد،جایز نیست.

سؤال 950:شخصی یکی از اقوامش علاوه بر تارک الصلاة بودن،به بعضی از مقدسات بی احترامی می کند و او برای احترام پدر و مادر حرفی به او نمی زند ولی قلبا از او ناراضی و ناراحت است،آیا همین مقدار در نهی از منکر کافی است؟

جواب:اگر می توانید او را نصیحت کنید و امر به معروف و نهی از منکر نمایید و ناراحت شدن پدر و مادر مسقط تکلیف نمی شود و اگر رفت و آمد با چنین افرادی تأیید آنان باشد ترک کنید.

ص:236

کسبهای حرام

پاسور و شطرنج

سؤال 951:بازی کردن با پاسور چه حکمی دارد؟

جواب:اگر از آلت قمار بودن خارج شده باشد و برد و باختی در کار نباشد، مانعی ندارد.

سؤال 952:آیا بازی کردن با شطرنج حرام است؟

جواب:اگر از آلت قمار بودن خارج شده باشد و برد و باختی در کار نباشد، مانعی ندارد.

سؤال 953:ورزشی که در آن برد و باخت مطرح است،مثل مسابقات فوتبال،والیبال، کشتی و...چه صورتی دارد؟آیا حلال است یا حرام؟

جواب:شرطبندی و برد و باخت حرام است.بلی اگر شرطبندی نشود،ولی جایزه ای به برنده بدهند،اشکالی ندارد.

سؤال 954:بیشتر اوقات مشاهده می شود که بعضی در مسابقات فوتبال،والیبال، بخصوص پینگ پنگ،مبلغ 40 یا 50 تومان پول می سپارند و روی آن شرطبندی می کنند و هر گروه یا تیمی که برنده می شود،با آن پول میوه یا شیرینی خریداری کرده و می خورند؛آیا این بازی حکم قمار را دارد یا خیر؟

جواب:شرطبندی و گرفتن و دادن پول،حرام است.

ص:237

ریش تراشی

سؤال 955:حکم تراشیدن ریش با تیغ چیست؟موهای روی گونه چطور؟

جواب:تراشیدن ریش بنابر احتیاط واجب حرام است ولی تراشیدن موهای روی گونه،مانعی ندارد.

سؤال 956:تراشیدن موهای صورت که هنوز بطور کامل در نیامده و جلوۀ ناموزونی دارند، چه صورتی دارد؟

جواب:خلاف احتیاط وجوبی است.

سؤال 957:تراشیدن ریش و ماشین کردن آن،چه حکمی دارد؟

جواب:تراشیدن و ماشین کردن که در حکم تراشیدن باشد،بنابر احتیاط واجب جایز نیست.

سؤال 958:آیا می توان برای رشد بهتر ریش،آن را با تیغ تراشید،افرادی که در اثر نتراشیدن ریش،در صورت خود احساس خارش می کنند،چطور؟

جواب:در هیچ یک از دو صورت جایز نیست،بنابر احتیاط وجوبی.

سؤال 959:این جانب در کارم با گرد و غبار سرکار دارم،ریش صورتم را تا چه اندازه می توانم بزنم؟

جواب:با دیگران در این حکم فرقی ندارید.

سؤال 960:گفته می شود که هیچ مردی اجازه ندارد از اول عمرش تا آخر عمرش صورتش را با تیغ بتراشد،مگر این که موردی پیش آید و مثلا مریض شود و لازم باشد که صورتش را تیغ بتراشد.

اولا:تقاضا دارم که بنویسید آیا این مطلب مطابق با فتوای جنابعالی است یا خیر؟

ثانیا:آیا مرد جوانی که حدود 18-19 سال سن دارد،اجازه دارد که فقط به منظور روییدن مو در صورتش(ریش و سبیل)و بهتر روییدن آن،صورتش را دو یا سه بار با تیغ بتراشد یا خیر؟در مورد تراشیدن سبیل چه می فرمایید؟

ص:238

جواب:بنابر احتیاط واجب نباید ریش را بتراشند،ولی تا ریش بیرون نیامده تیغ به صورت کشیدن مانع ندارد و تراشیدن سبیل اشکال ندارد.

سحر و جادو

سؤال 961:در بعض سور قرآنی سحر و جادو تأیید شده است،آیا ممکن است اگر خانواده ای مورد آن قرار گرفته باشد،بطور کلی نابود گردد؟

جواب:آری سحر و جادو دارای چنین اثری می تواند باشد.از این جهت سحر و جادو امری است حرام و برای ساحر حدّ معین شده.از این رو لازم است از آن کاملا اجتناب شود ولی اگر برای ابطال سحر دیگران،تعلّم و یا اعمال شود،مانعی ندارد.

شعبده بازی

سؤال 962:آیا شعبده بازی و تردستی در صورتی که انجام دهنده اعلام کند:این امور حقیقت ندارد،جایز است؟دیدن آنها چه حکمی دارد؟

جواب:امور مذکوره خالی از اشکال نیست حتی در فرض مزبور،و مؤمنین باید از آنها اجتناب کنند.

مواد مخدر

سؤال 963:کشیدن و خریدوفروش تریاک و کشت خشخاش چه صورتی دارد؟

جواب:اعتیاد به تریاک جایز نیست و معتاد در صورت عدم ضرر باید آن را ترک کند و خریدوفروش یا کشت منوط است به مقررات دولت اسلامی و تخلف جایز نیست.

سؤال 964:استعمال دخانیات و مواد مخدر و تهیّه و توزیع آن چه حکمی دارد؟

جواب:استعمال مواد مخدّر و خریدوفروش آنها حرام است و استعمال دخانیات نیز اگر زمینۀ اعتیاد را ایجاد کند،حرام است.

ص:239

سؤال 965:کسی که هرویین فروش بوده و مبالغی از این راه به دست آورده و الآن توبه کرده،آیا آنچه از این راه پیدا کرده،باید به صاحبان وجوه برگرداند و در صورت عدم شناسایی آنان صدقه دهد،یا اینکه مالک است؟

جواب:مالک نیست و باید پولهایی را که گرفته،به صاحبان آنها برگرداند و در صورت عدم شناخت آنان،به نیت صاحبان آن به فقیر صدقه دهد و احتیاطا هم از حاکم شرع اجازه بگیرد.

سؤال 966:کشیدن سیگار به صورت تفریحی در صورتی که اعتیاد نیاورد چه حکمی دارد؟

جواب:بهتر،بلکه مقتضای احتیاط،اجتناب است.

سؤال 967:استعمال تریاک برای جوانان و پیران چه حکمی دارد؟

جواب:برای جوانان جایز نیست و در پیران در صورت عدم اعتیاد جایز نیست.

سؤال 968:آیا خریدوفروش و استفادۀ هرویین،حشیش و سایر مواد مخدر،جایز است؟

جواب:جایز نیست.

استفادۀ مردان از طلا

سؤال 969:آیا پلاتین یا طلای سفید برای مردان اشکال دارد؟

جواب:ظاهرا پلاتین غیر از طلای سفید است،لذا پلاتین برای مردان حلال است،اگر چه طلای سفید حرام است.

سؤال 970:ساختن و خریدوفروش طلا برای استفادۀ مردان،چه حکمی دارد؟

جواب:ساخت و خریدوفروش انگشتر طلا برای مردان جایز نیست و همچنین است ساخت و خریدوفروش طلاهای زینتی دیگر برای مردان،مانند زنجیر طلا که به سینه می آویزند،ساعت مچی طلا،عینک طلا و امثال اینها.

سؤال 971:آیا خریدوفروش انگشتر طلای مردانه که فقط مردان از آن استفاده می کنند،

ص:240

فقط حرام است یا علاوه بر حرمت،معامله نیز باطل است؟

جواب:اگر مختص مردان باشد فروش آن باطل است.مگر به ملاحظه ماده آن بدون ملاحظه قیمت هیأت آن.

رشوه

سؤال 972:اگر گرفتن حق،مستلزم دادن رشوه باشد،آیا دادن رشوه جایز است؟

جواب:در صورت انحصار،مانعی ندارد.

فروش خون

سؤال 973:فروش خون چه حکمی دارد؟

جواب:فروش جایز است،ولی بهتر است که به قصد رفع ید از آن پول بگیرد.

غنا و خوانندگی

سؤال 974:غنا چیست؟

جواب:صوتی که با ترجیع و طرب همراه باشد و مناسب با مجالس لهو و لعب باشد غنا و حرام است.

سؤال 975:آموزش و فراگیری آهنگهای قرآنی به منظور تلاوت چگونه است؟

جواب:اگر غنا نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 976:خواندن شعر در مجالس عروسی چه حکمی دارد؟

جواب:اگر غنا نباشد و مشتمل بر جهت محرّم دیگری نیز نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 977:آواز زن در بین زنان و جمع خوانی زنان و مردان چه حکمی دارد؟

جواب:آواز زن در بین زنان اگر غنا نباشد و همراه محرماتی از قبیل استعمال آلات لهو و لعب و دایره نباشد و صدای او به گوش مرد نامحرم نرسد مانعی ندارد،و جمع خوانی زن و مرد نیز اگر غنا نباشد و موجب تهییج و مفسده نشود و

ص:241

رعایت مسائل محرم و نامحرمی بشود،مانعی ندارد.

سؤال 978:غنا چیست و حکم آن را بیان کنید؟

جواب:غنا آوازی است که در آن صدا را در گلو می گردانند.که به زبان عرفی چهچهه می گویند،و طرب انگیز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد که این حرام است.

سؤال 979:آیا غنا و موسیقی دو مقولۀ جدا از هم هستند؟و طرب به چه معناست؟و معاملۀ آلات موسیقی چگونه است؟

جواب:غنا و موسیقی دو مقوله می باشند.ولی علت حرمت در هر دو،یک چیز است و آن ایجاد طرب است.و مقصود از طرب تحول غیر اختیاری است که در مستمع پیدا می شود.و معامله آلات لهو و لعب حرام است.

غیبت کردن

سؤال 980:آیا انتقاد از مسئولین کشور و شهر،غیبت محسوب می شود؟

جواب:چنانچه هدف کوچک کردن آنها باشد،حرام است.

سؤال 981:آیا در مسائل سیاسی و اجتماعی غیبت جایز است؟ملاک و میزان چیست؟

جواب:اگر عنوان غیبت داشته باشد،جایز نیست.

سؤال 982:اگر فردی غیبت فرد دیگر را کرد،آیا باید برای توبه کردن،از طرف مقابل طلب رضایت کند،یا اینکه تنها استغفار کافی است؟در صورت مانع بودن شرم و حیا،چه باید کرد؟

جواب:استغفار کافی است.

سؤال 983:اگر عادلی غیبت عادل دیگری را کند،آیا غیبت کننده از عدالت ساقط می شود یا نه؟و وظیفه ما در قبال او چیست؟

جواب:اگر عدالت هر دو محرز بوده،تا یقین به فسق یکی پیدا نشده،هر دو

ص:242

محکوم به عدالت هستند و کار هر کدام محکوم به صحت است.ولی اگر معلوم است که غیبت کننده بدون مجوز غیبت می کند،از عدالت ساقط می شود.

استمنا

سؤال 984:اگر شخصی با خود بازی کند،اما هنگام خروج منی از آن جلوگیری کند و منی خارج نشود،چگونه است؟

جواب:اگر قصد خروج منی داشته باشد عمل حرام است و در صورت عدم قصد و عادت نداشتن خروج منی،مانعی ندارد.اگر چه منی خارج شود.

سؤال 985:اگر در آزمایش قبل از ازدواج به مقداری منی احتیاج باشد،آیا به لحاظ نبودن همسر می توان استمنا کرد؟

جواب:اگر آزمایش مزبور ضرورت داشته باشد و از راه دیگری غیر از استمنا امکان نداشته باشد،مانعی ندارد.

سؤال 986:آیا جایز است شوهر با بدن همسر خود استمنا کند؟

جواب:بلی،جایز است.

موسیقی و آلات لهو

سؤال 987:آیا موسیقی را مطلقا حرام می دانید؟

جواب:چیزی که مناسب مجالس لهو باشد حرام است.

سؤال 988:کدام موسیقی حرام است؟و آیا گوش دادن به آن برای رفع خستگی ناشی از کار یا افسردگی و مانند آن،اشکال دارد؟

جواب:موسیقی که دارای طرب و ترجیع باشد حرام است و فرقی بین رفع خستگی و غیر آن نمی کند.

سؤال 989:نظر مبارکتان در مورد موسیقی و آواز موسیقی چه می باشد اگر با صدای زن باشد چه حکمی دارد؟

ص:243

جواب:موسیقی که مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرامست و اگر صدای زن باشد حرمت مؤکد می شود.

سؤال 990:شرکت در مجالس عروسی یا جشنهایی که در آن برنامه های موسیقی اجرا می شود،چگونه است؟

جواب:جایز نیست.

سؤال 991:استعمال آلات موسیقی در دسته های عزاداری،آیا جایز است؟

جواب:استعمال آلات لهو و لعب مطلقا حرام است.

سؤال 992:آیا تعلیم ارگ که یک وسیله موسیقی است و خریدوفروش آن و همچنین استفاده از آن آزاد است و در رادیو و تلویزیون هم استفاده می شود،جایز است؟این جانب معلّم این وسیله موسیقی هستم نظر حضرتعالی در مورد تعلیم آن چیست؟

جواب:اگر به صورت مطرب و مناسب مجالس لهو و لعب نواخته شود اصل آن حرام و تعلیم آن هم حرام است و الا حرام نیست.

سؤال 993:این جانب علاقه وافری در زمینه فراگیری موسیقی به عنوان وسیله ای برای پر کردن بخشی از اوقات فراغت بصورت تئوری و عملی را دارم،نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟

جواب:صرفنظر از اینکه موسیقی لهوی و مناسب مجالس خوشگذرانی چه از نظر تعلیم و تعلم و چه از نظر عملی حرام است باید توجه داشت که وقت چقدر ارزش دارد و در کنار آن اطلاعات نسبت به مسائل اسلامی بسیار کم.آیا بهتر نیست که از وقت برای آشنا شدن هرچه بیشتر به مسائل مختلف اسلامی استفاده کرد؟مخصوصا برخی از آنها نشاط انگیز می باشد،مانند قصه های قرآن و تاریخ اسلام و شخصیتهای اسلامی از زمان رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله به بعد.و آیا صحیح است که یک مسلمان دهها سال بر او بگذرد و سالهای آخر عمرش فرا رسد و با دست تهی از اطلاعات اسلامی از این جهان رخت بربندد!

سؤال 994:استفاده تنبک و دایره در مجالس عروسی چه حکمی دارد؟

ص:244

جواب:جواز آن،محل اشکال است.

سؤال 995:نظر حضرتعالی در مورد آهنگهایی که از رادیو و تلویزیون پخش می شود چیست؟

جواب:آهنگهای مناسب مجالس لهو و لعب و مهیج حرام است و اگر چنین نیست،مانعی ندارد.

سؤال 996:اگر کسی هیچ نوع آهنگی برای او ایجاد تحریک نکند،گوش دادن او به آهنگها چگونه است؟

جواب:ملاک نوع مردم است،نه شخص انسان.

سؤال 997:لطفا حکم دایره و دف زدن در عروسی زنان و مجلس عقد و مجلس جشن بعد از عقد و خواندن زن در مجالس زنانه و زدن دایره در مراسم ختنه کردن فرزند را بیان فرمایید؟

جواب:تنها غنا و آواز در مجالس عروسی زنانه مستثنی است و در بقیه موارد حرام است.

سؤال 998:حکم نگاه کردن به فیلمهای تلویزیونی که برخی اوقات زنهای بی حجاب نیز دارد و نیز گوش دادن به صدای تاری که نواخته می شود،چه صورت دارد؟

جواب:نگاه کردن به فیلم اجنبیه که او را نمی شناسد،به شرطی که ریبه و فساد در آن نباشد اشکال ندارد.و موسیقی مطرب حرام است و صداهای مشکوک مانع ندارد.

سؤال 999:بعضی از سرودهایی که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود آهنگهای تندی دارد که حتی انسان را از حالت طبیعی خارج می کند،شنیدن این نوع سرودها چه حکمی دارد؟و آیا شنیدن کلیه آهنگهایی که از رادیو پخش می شود موافق شرع است؟

جواب:موسیقی مطرب حرام است و صداهای مشکوک مانع ندارد.

سؤال 1000:گیتار و یا سایر وسایلی را که هم اکنون ما در منزل داریم-اگر چه اصلا از آنها

ص:245

استفاده نمی شود-چه کار کنیم؟

جواب:آلات لهو را باید از بین ببرید.

سؤال 1001:آیا خرید و نصب آنتن های ماهواره ای در منازل جایز است؟و ثانیا استفاده افراد از برنامه ها چگونه است؟و ثالثا آیا منع کودکان از دیدن برنامه ها،مجوّز تهیه و نصب آنتن و استفادۀ بزرگترها(پدر و مادر)می باشد یا خیر؟

جواب:اولا،با توجه به آنچه مطّلعین اظهار می دارند برنامه های ماهواره اکثرا موجب شیوع فحشا و منکر مخصوصا در رابطه با نسل جوان می باشد.لذا خرید و نصب آنتن های ماهواره ای جایز نیست.

ثانیا،صرف استفاده از برنامه ها،اگر خارج از برنامه های فوق الذکر باشد و موجب انحراف اخلاقی و یا اعتقادی و غیره نباشد،مانعی ندارد.

ثالثا،اگر استفاده بزرگترها در همان محدوده ای باشد که در جواب دوم ذکر شد،مانعی ندارد.ولی در عین حال عدم جواز خرید و نصب به قوّت خود باقی است.

سؤال 1002:این جانب پای تلویزیون می نشینم و بچه ها از 5 ساله تا 20 ساله،از دختر و پسر،از محصل مدرسه تا طلبه همه به تلویزیون نگاه می کنند.و بنده مواردی خلاف شرع مشاهده می کنم و به خاطر اینکه فرهنگ اسلامی بچه ها خراب نشود و حرام را حلال ندانند و منکر را معروف نشناسند،این موارد را به آنان گوشزد می کنم.امّا بعضی از طلاّب برخورد شدیدی با بنده می کنند.می گویند حضرت امام رحمه اللّه همۀ برنامه های تلویزیون را حلال می دانند.

حال بفرمایید در مقابل نشان دادن زنهای نامحرم با آرایش و خنده و نازی که می کنند و موسیقی که پخش می کنند تکلیف چیست؟

جواب:هنوز برنامه های تلویزیون و رادیو صد در صد اسلامی نیست و در میان آنها احیانا برخی از موارد غیر مشروع وجود دارد،که با عنایت خاص مسئولان اصلاح خواهد شد.ولی لازم است در برخورد با جوانها و نوجوانها بگونه ای عمل شود که اعتقاد آنها نسبت به اصل نظام مقدس جمهوری اسلامی تزلزل پیدا نکند.زیرا که نظام مذکور حافظ اساس اسلام و تشیع است همانطور که در صدر

ص:246

اسلام احکام الهی بصورت تدریج نازل و پیاده می شد،در این نظام هم که مسبوق به رژیم ضد اسلامی طاغوت بوده،نباید انتظار داشت که جمیع احکام اسلام در زمان کوتاهی پیاده شود.بلکه نیاز به مرور زمان دارد،امید است در آیندۀ نزدیک شاهد پیاده شدن همۀ احکام اسلام در سایه حکومت اسلامی باشیم.در عین حال از مواردی که اطمینان به حرمت دارید اجتناب کنید و چنانچه مفسده ای در کار نباشد،دیگران را ارشاد کنید.

سؤال 1003:نظر حضرتعالی پیرامون موزیکهای غم انگیز چیست؟

جواب:موزیکهای غم انگیز که برای ایجاد غم و حزن و اندوه وضع شده،حرام نیست.

سؤال 1004:آیا گوش دادن به موسیقی رادیو و تلویزیون،حرام است؟

جواب:برخی از آنها حرام است و ان شاء اللّه در آینده نزدیک مشکل آنها حل می شود.

سؤال 1005:موسیقی چیست؟و آیا همه انواع آن از نظر اسلام حرام است؟

جواب:موسیقی به یک تعریف،ترکیب اصوات است به نحوی که خوش آیند باشد،لذا اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است،وگرنه اشکالی ندارد.

سؤال 1006:بفرمایید موسیقی مطرب یعنی چه؟

جواب:معنای مطرب این است که حالت غیر عادی از نظر وجد و نشاط بوجود آورد.

سؤال 1007:غنا به چه معناست؟چه حالاتی بر آن مترتب است؟

جواب:غنا عبارت از صوتی است که علاوه بر مطرب بودن به معنایی که ذکر شد،مشتمل بر ترجیع یعنی زیر و بم و فرو بردن و بیرون آوردن صدا باشد.

سؤال 1008:هل یحرم السفر من اجل اللهو؟

جواب:نعم یحرم اذا کان لأجل اللهو المحرم بحیث لو لم یکن ذلک لم یسافر

ص:247

اصلا و وجب ح اتمام الصلاة و المشهوران السفر لأجل الصید اللهوی ایضا حرام و لکن فی حرمته تأمل و اشکال و ان وجب فیه التمام للنصوص المعتبرة کما حقق فی محله.

سؤال 1009:هل هناک تعریف محدد اللهو؟هل هناک لهو مباح و آخر حرام؟

جواب:علی نحو الاجمال و التخلیص،اللهو ما یشغل الإنسان عما یعینه و یهمّه یقال لهوت بکذا و عن کذا،اشتغلت عنه بلهو،و له اصناف و اسباب مختلفة فمنها مباح بالضرورة کاللعب بالسبحة و اللحیة و کالاشتغال بامور الدنیا من المال و الأولاد ما لم یصدّا عن ذکر اللّه «وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ» (العنکبوت، ی 64)، «لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ» (المنافقون،ی 9)،و منها حرام بالضرورة کالاشتغال بالتغنی و المیسر و ضرب الأوتار «اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» (الحج، ی 32) «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ» (المائدة،ی 93).

نقاشی و مجسمه سازی

سؤال 1010:نقاشی کردن و ترسیم چهرۀ اشخاص و حیوانات،آیا حرام است یا حکم دیگری دارد؟

جواب:اگر برجستگی نداشته باشد،مانع ندارد.

سؤال 1011:نقش و نگار و عکس حیوان و مانند آن بر روی پارچه،حکمش چیست؟

جواب:در صورتی که نقش حیوان برجستگی داشته باشد جایز نیست،اگر چه خریدوفروش آن مانعی ندارد.

سؤال 1012:نقاشی کردن صورت شخصیتهای اسلامی معاصر و مراجع عظام(ایدهم اللّه تعالی)جهت تبلیغات اسلامی چه صورت دارد؟

جواب:اگر دارای برجستگی نباشد و صدق مجسّمه نکند،اشکال ندارد.

سؤال 1013:آیا نقاشی کردن عکسهای چهارده معصوم علیهم السّلام مانعی ندارد و آیا موجب وهن

ص:248

مقام مقدسشان نمی شود؟

جواب:نقاشی عکسهای تخیّلی معصومین علیهم السّلام در صورتی که برجستگی نداشته باشد و موجب هتک آنان نباشد،فی نفسه حرام نیست.ولی اعتقاد به آنها بی وجه است.

سؤال 1014:نگهداری مجسمه در منزل و نصب آن در میادین و معابر چگونه است؟

جواب:نگهداری آن محل اشکال ندارد.

سؤال 1015:ساختن مجسمه چه حکمی دارد؟

جواب:حرام است.

سؤال 1016:آیا ساختن مجسمه و عروسک،بوسیله خمیر توسط کودکان و یا خریدن آن برای کودک اشکال دارد؟

جواب:کودکان مکلّف نیستند.و امور مذکوره نسبت به آنها مانعی ندارد.

ص:249

خریدوفروش

فروش مال دیگران

سؤال 1017:اتومبیلی داشتم،به کسی داده بودم تا با آن کار کند،ولی او خیانت کرد و با مدارک مالکیت من آن را ربود،فعلا اتومبیل را نزد کس دیگری پیدا کرده ام که می گوید از سارق خریده است،آیا می توانم اتومبیل را از او بگیرم؟

جواب:اگر برای خریدار محرز باشد که اتومبیل خریداری شده مسروقه بوده و مالک واقعی آن شما هستید،باید اتومبیل را در اختیار شما قرار دهد و پول خود را از فروشنده پس بگیرد.

سؤال 1018:چندین نفر در یک قطعه زمین شریک بودند،یک نفر از آنها کل زمین را به کسی فروخته است و من هم این زمین را از او خریده و بعد از مدتی به کس دیگری فروخته ام و من یقین به عدم رضایت شرکای اولیه زمین دارم،لطفا حکم مسأله را بیان کنید؟

جواب:خریدوفروش اموال و املاک دیگران بدون اجازه و رضایت آنها جایز نیست و در صورت فروش نسبت به سهام شرکا معامله فضولی است و در صورت عدم قبول صاحب یا صاحبان اصلی،معامله باطل است.

سؤال 1019:اگر کسی چیزی را بخرد و بخواهد از پول حرام قیمت آن را بپردازد،چه حکمی دارد؟

جواب:حرام است و صحت معامله مشکل است.

ص:250

سؤال 1020:اگر کسی جنسی را نسیه بخرد و بعد پول آن را از مال حرام بدهد،آیا معامله او صحیح است؟

جواب:معامله او صحیح است.ولی باید پول حلال بدهد و پول حرام را گرفته و به صاحب آن برگرداند.حتی اگر فروشنده متوجه شد،باید پول حرام را به صاحب آن برگرداند و قیمت جنس خود را از مشتری بگیرد.

اگر مبیع متعلّق حق غیر باشد

سؤال 1021:سالها پیش خانه ای را خریدم و قبض و اقباض ثمن و مثمن انجام شد و حتی سند رسمی نیز تنظیم گردید.مدتی بعد فروشندۀ خانۀ مزبور ممنوع المعامله شد،و حکم به مصادره تمامی اموال او شده است.حال آیا خریدوفروش ما،قبل از صدور حکم مذکور صحیح است؟

جواب:در فرض سؤال،معامله شما صحیح است،بلی اگر حکم مصادره اموال قبل از معامله شما بوده،معامله باطل است.

سؤال 1022:شخصی زمین همسر خود را بدون رضایت همسر خود فروخته است و همسر او چیزی نگفته است و مشتری سالها در زمین تصرف کرده و درخت کاشته است.اکنون ورثۀ زن ادعای فسخ معامله را دارند،آیا می توانند معامله را فسخ کنند.و در صورت فسخ،حکم اشجار و زراعت زمین مذکور چیست؟و آیا می توانند اجاره چندین سالۀ زمین را بگیرند؟

جواب:اگر زن در حال حیات خود به این معامله راضی نشده است،ورثه حق فسخ دارند و اگر فسخ کردند اشجار و زراعت برای کسی است.که آنها را کاشته است البته باید اجرت المثل این مدت را به ورثه بدهد و ضرری را که متحمل شده،از فروشنده بگیرد.

سؤال 1023:کسی زمینی را که از همسرش به او و فرزندانش به ارث رسیده است،بدون اجازه فرزندان خود فروخته است،آیا فرزندان او حق بهم زدن معامله مذکور را دارند؟

جواب:اگر پدر زمین مشاع را فروخته باشد،در سهم پسران فضولی می شود و

ص:251

بدون رضایت پسران باطل است و معامله فقط در سهم پدر صحیح است.هر چند خریدار می تواند کل معامله را فسخ کند.

فرار از ربا

سؤال 1024:اگر کسی صد هزار تومان به دیگری بدهد و برای فرار از ربا او را وکیل کند که از جانب او مالی را بخرد و بفروشد او همچنین می کند و بعد از خرید،آن را شش ماهه به صد و بیست هزار تومان به خودش می فروشد،آیا این عمل رفع ربا می کند؟

جواب:اگر همانطور که وکالت در خرید دارد وکالت در فروش حتی به خودش داشته باشد مانعی ندارد و ربا تحقق پیدا نمی کند.

سؤال 1025:زید فرشی را به مبلغ 200 هزار تومان از عمرو می خرد و پول آن را می پردازد و شرط می کند که همان فرش را به مبلغ 220 هزار تومان به مدت 4 ماه به خود عمرو بفروشد آیا این معامله صحیح است؟و گرفتن 20 هزار تومان سود صحیح می باشد؟

جواب:صحت چنین معامله ای،محل اشکال است.

احکام پول و طلا و خریدوفروش آن

سؤال 1026:آیا اجازه می فرمایید مثلا مبلغ یک میلیون تومان را نقدا به مبلغ یک میلیون و صد هزار تومان بفروشیم؟

جواب:اگر معامله عقلایی باشد مانعی ندارد.(مثلا بخواهند پول ریز را به درشت یا کهنه را به نو تبدیل کنند).

سؤال 1027:آیا اجازه می فرمایید مثلا یک میلیون تومان را به یک میلیون و دویست تومان بصورت نسیه بفروشیم که شش ماه دیگر بگیریم؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 1028:در مسأله 2137 توضیح المسائل ذکر شده:که اسکناس را می توان به قیمت بالاتری فروخت.مثلا هزار تومان را بفروشد به هزار و دویست تومان که شش ماه دیگر

ص:252

بپردازد.آیا این ربا محسوب نمی شود و حال آنکه در بازار هم همین کار را می کنند؟

جواب:آنچه در این مسأله ذکر شده است صحیح است و خریدوفروش بصورت نسیه می باشد و مطابق موازین شرعی است.بلی اگر ربا باشد یعنی قرض بدهد به شرط اینکه شش ماه دیگر دویست تومان زیادتر بگیرد ربا می باشد و حرام است.

بطور کلی گاه دو چیز در نظر عرف یکسان می باشد،ولی در اثر وجود مصالحی که بر ما معلوم نیست،از لحاظ شرعی یکی حرام و دیگری حلال است.

و در همین مورد آیه شریفه می فرماید: «قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا» (1)یعنی:«گفتند بیع مثل ربا است،ولی اینطور نیست.چون خدای سبحان بیع را حلال کرده است و ربا را حرام»،و مسلمانان باید تابع امر خدای سبحان باشند.

سؤال 1029:نظر حضرتعالی پیرامون خریدوفروش پول چیست؟لطفا پاسخ را همراه با دلیل مرقوم فرمایید؟

جواب:گرچه خریدوفروش اسکناس از نظر موازین فقهی مانعی ندارد،و فرقی بین کم و زیاد،و وجود و عدم مدت،و کوتاه و دراز بودن مدت نمی کند.

زیرا که اسکناس از مکیل و موزون نیست.و ربای معاوضی تنها در مکیل و موزون جریان دارد.ولی بهتر آن است که از انجام آن اجتناب شود.

سؤال 1030:تبدیل طلا و گرفتن مبلغی به عنوان مزد ساخت چه حکمی دارد؟

جواب:فروش طلا به طلا و گرفتن مبلغی اضافه،گرچه به عنوان مزد ساخت جایز نیست و ربا محسوب می شود و راه تخلص از ربا این است که طلا را به قیمت معین بخرد و طلای دیگر را با قیمت مورد توافق بفروشد.

مسائلی مربوط به پول

سؤال 1031:الف-اگر کسی بیست سال پیش،مبلغی به دیگری بدهکار بوده است،با توجه

ص:253


1- 1) بقره:275.

قدرت خرید،آن رقم به یک صدم و احیانا کمتر کاهش یافته است!آیا ادای بدهی مطابق با رقم پیشین،امروز او را بریء الذّمة می کند؟یک نمونۀ عام البلوی از این دیون،مهریۀ همسران است،که معمولا بعد از فوت شوهر یا طلاق،پس از دهها سال محاسبه و پرداخت می شود.

ب-اگر سرمایۀ کسی مخمس شد و با گذشت یک سال مالی،در اثر تورم ناشی از افزایش حجم پول در گردش،ارزش پولی آن افزایش یافت،آیا در اینجا ربح صدق می کند و مشمول خمس می شود یا خیر؟

ج-اگر کسی مبلغی را به مدت یک سال به دیگری قرض داد و تورم ناشی از افزایش حجم پول در گردش،قدرت خرید پول او را به شدت کاهش داد،آیا حق مطالبۀ ما به التفاوت را دارد یا خیر؟

د-با توجه به اینکه افزایش حجم پول با سیاستهای انبساطی پول،موجب کاهش قدرت خرید پول در دست مردم می شود،این اقدامات از سوی دولت،آیا مطلقا مجاز و مشروع است؟یا در صورت ضرورت،و با وجود مصلحت ملزمه و احیانا با اعمال ولایت،مجاز شمرده می شود؟

ه-آیا خریدوفروش اسکناس صحیح می باشد؟و آیا احکام ربای معاملی در آن جریان می یابد یا نه؟

و-آیا دیگر احکام صرف(معامله نقدین)مانند وجوب قبض و اقباض در مجلس عقد،در مورد پول اعتباری هم مترتب است؟

ز-آیا زکات-که بر درهم و دینار تعلق می گیرد-شامل اسکناس و سکه های ریالی نیز می شود؟

ح-طبق فتوای مشهور،در مضاربه،سرمایه باید درهم و دینار باشد،آیا اسکناس می تواند جایگزین درهم و دینار در سرمایه گذاری گردد؟

ط-آیا پول از مثلیات است یا قیمیات،و اصولا ملاک مثلی و قیمی چیست؟

جواب:الف و ب و ج-پول رایج روز گرچه دارای ارزش اعتباری است،ولی ارزش اعتباری مستقل دارد و ارزش اعتباری آن ارتباطی به قدرت خرید ندارد.به عبارت دیگر پول گرچه از نظر مصرف استقلال ندارد به خلاف کالا،ولی از نظر

ص:254

ارزش اصالت دارد.به نحوی که ارزش اشیاء دیگری با آن معلوم می شود.البته این ارزش تا زمانی است که اعتبار همراه آن است و امّا کالاهایی که با پول معامله می شوند،ارزش آنها با مقایسه پول مطرح است و از این جهت این معنا مورد بحث است که در قیمیات مضمونه با تفاوت قیمت سوقیه،آیا قیمت یوم الضمان ملاک است یا قیمت یوم التلف و یا قیمت یوم الاداء؟و اعتبار نیز با این معنا مساعد است.زیرا اگر کسی یک سال قبل صد تومان مدیون باشد،نمی توان به اعتبار ارزانی و گرانی هر روز مقدار دین را تعیین کرد.بطوری که یک روز صد تومان بدهکار باشد و روز دیگر دویست تومان و روز سوم صد و پنجاه تومان.و نیز لازم می آید نوعا ربای قرض تحقق پیدا نکند.زیرا که قدرت خرید هزار تومان قرض از هنگام آن،با قدرت خرید هزار و پانصد تومان هنگام ادای دین مساوی است،و التزام به این معنا جایز نیست.و معیار در تعلق خمس نیز،همین ارزش مالی متناسب با پول است.

در جواب سؤال«د»باید گفت پیداست که این معنا در صورتی مجاز و مشروع است که ناشی از مصلحت باشد و بالاخره به ولایت فقیه برمی گردد.

در جواب سؤال«ه»چنین گفته می شود که چون ربای معاوضی در مکیل و موزون است و اسکناس و امثال آن از معدودات می باشد،لذا ربای معاوضی در آن راه ندارد.

در جواب از سؤال«و»گفته می شود که ادلّۀ دالّه بر وجوب قبض و اقباض در مجلس عقد مربوط به درهم و دینار است.

در جواب از سؤال«ز»گفته می شود که مورد ادلۀ وجوب زکات،درهم و دینار است.یعنی طلا و نقرۀ مسکوک،آن هم در صورتی که شمش باشند.لذا به سکه های موجود زمان ما که عنوان کالا دارند نه ثمن،زکات تعلق نمی گیرد.

و در جواب از سؤال«ح»اسکناس می تواند سرمایه در مضاربه باشد،زیرا اجماع بر عدم صحّت مضاربۀ به کالا است،نه بر عدم صحت در غیر از درهم و دینار.

ص:255

در جواب از سؤال«ط»گفته می شود که پول از مثلیات است و از این جهت به هیچ وجه ارتباطی به قدرت خرید ندارد و باید مثل پرداخت شود.

خریدوفروش چک

سؤال 1032:در میان مردم خریدوفروش چک یا خرد کردن آن به کمتر از مبلغ چک رایج است.بلکه گاهی اگر پولی در حساب صادرکننده چک نباشد آن را به فروشنده یا خردکننده برمی گردانند،آیا این عمل صحیح است؟

جواب:در صورتی که چک مربوط به خود فروشنده نباشد و در واقع ذمه دیگری را که مشغول است می فروشد مانعی ندارد.و اگر چک خود فروشنده باشد جایز نیست.

سؤال 1033:آیا می توان چک مدت دار را به قیمت کمتر فروخت،فرضا چک مال خودش است و می داند بعد از یک ماه پول به دستش می رسد؟

جواب:در فرض سؤال که چک مال خودش می باشد،فروختن آن باطل است.

چون چک مالیت ندارد.

سؤال 1034:شخصی چکی را می فروشد و پشت آن را امضا می کند که در صورتی که چک به پول تبدیل نشود ضامن آن باشد،آیا فروشنده چک ضامن است یا خیر؟

جواب:در صورتی که فروشندۀ چک،طلب خود را که از صاحب چک داشته فروخته باشد،معامله صحیح است.و چون ضامن پرداخت آن شده،لازم است آن را بپردازد.

سؤال 1035:خریدوفروش چک به صورتی که در بازار رواج دارد چه حکمی دارد؟

جواب:چک تضمین نشده به منزله سند است و فی نفسه مالیت ندارد.و در صورتی که صاحب چک برئ الذمه باشد خریدوفروش آن صحیح نیست.بلی اگر فروشندۀ چک طلبکار باشد می تواند ذمه مدیون را بفروشد و معامله صحیح است.

ص:256

سؤال 1036:خریدوفروش چک با رعایت مدت معامله اش اشکال ندارد.خریدوفروش پول مثلا فروش هزار تومان به مدت شش ماه به هزار و دویست تومان آیا مانعی ندارد،یا مشمول ادلۀ ربا است؟به عبارت دیگر آیا خریدوفروش مذکور ظاهرا بیع است و در واقع قرض ربوی و یا واقعا بیع است و مشمول ادلّه ربای قرضی نمی باشد؟

جواب:معاملات بالمعنی الاعم عناوین اعتباریه و قصدیه می باشند و هر کدام دارای موضوع و آثار و احکام خاصی می باشند.در موضوع فروش پول،چنانچه مقصود معامله بیعی باشد،با توجه به اینکه عنوان بیع در فرض مزبور جریان دارد، بیع تحقق پیدا می کند و احکام آن مترتب می شود.و یکی از احکام آن این است که جریان ربا در بیع،مشروط به این است که مورد بیع مکیل و موزون باشد و چون اسکناس از معدودات است نه از مکیل و موزون،لذا ربای معاوضی در آن جریان ندارد.ولی احکام بیع از هر نظر جاری می شود.و این منافات ندارد با اینکه اگر اسکناس را بصورت قرض بدهد با فرض زیاده،ربای قرضی تحقق پیدا می کند زیرا که در ربای قرضی مسأله مکیل و موزون نقش ندارد.

معامله با چک جعلی

سؤال 1037:شخصی با پرداخت چک جعلی و بدون محل،معامله ای انجام داده و متاعی را خریده است،آیا این معامله صحیح است؟

جواب:چون به حسب ظاهر طرفین قصد معامله داشته اند،معامله انجام شده و خریدار نسبت به ثمن ضامن است و فروشنده حق مطالبه ثمن را دارد.

سؤال 1038:شخصی چک جعلی را با علم مشتری به عدم پول در حساب صاحب چک می فروشد و مشتری به طمع اینکه بتواند به نحوی آن را نقد کند و سود زیادی ببرد می خرد، ولی بعدا نمی تواند آن را نقد کند،آیا مشتری در فرض سؤال حق فسخ دارد؟

جواب:چنین معامله ای باطل است و مشتری می تواند پول خود را از فروشندۀ چک پس بگیرد.

ص:257

جلوگیری مشتری از تصرف در مبیع

سؤال 1039:این جانب زمینی را به کسی فروختم و او بعد از تحویل در آن تصرف کرد.

سپس عده ای کشاورز از او گرفته و وی به دادگاه شکایت کرده و می گوید زمین را به من برگردانید،آیا وظیفه حقیر دادن وجه زمین است یا اصل آن؟

جواب:اگر زمین از اوّل مربوط به همان کشاورزان بوده،معامله شما باطل بوده و لازم است پول خریدار را به او برگردانید و اگر کشاورزان به زور و ظلم گرفته اند،شما چیزی بدهکار نمی باشید.

سؤال 1040:شخصی زمینی را به مبلغ یک میلیون تومان فروخته است و مقداری به عنوان بیعانه گرفته است و قرار شده مابقی آن را هنگام انتقال سند پرداخت کند،ولی قبل از انتقال سند،شهرداری زمین را تملک می کند،حال ممکن است شهرداری بدل زمین را به خریدار بدهد یا مقداری از همان زمین را به او بدهد،آیا فروشنده در این بین وظیفه ای دارد؟

جواب:در فرض مسأله،زمین ملک خریدار است و باید باقیماندۀ ثمن را به فروشنده بدهد و هر مقدار از زمین که به خریدار واگذار شود،ملک او است و فروشنده چیزی بدهکار نیست،مگر اینکه زمین از اول دارای چنین نقضی بوده یا در معامله غبن صورت گرفته،که در این صورت مشتری حق فسخ دارد.

نقد و نسیه

سؤال 1041:فروشنده ای به مشتری می گوید نقدا 45 هزار تومان و با سه ماه مدت 50 هزار تومان کدام یک از این دو معامله صحیح است؟

جواب:چنانچه هنگام معامله نقد بودن و یا نسیه بودن مشخص باشد،هر دو صورت صحیح است.

سؤال 1042:شخصی پولی را در اختیار دیگری قرار می دهد و وکالت می دهد تا از طرف ایشان جنسی را نقدا بخرد و بعد از خرید بصورت نسیه و با قیمت بیشتر برای خودش بردارد، آیا صحیح است؟

جواب:اشکال ندارد.

ص:258

سؤال 1043:شخصی جنسی را از مغازۀ خودش نقدا به شخص دیگر می فروشد-بدون تحویل جنس به مشتری-سپس همان جنس را به صورت نسیه به مدت سه ماه،با قیمت بالاتر خودش بر می دارد،آیا جایز است؟

جواب:اگر قصد جدّی معامله را داشته باشند و سایر شرایط معامله محقق باشد و در معاملۀ اول،شرط بر معامله دوم نکرده باشند،اشکال ندارد.

سؤال 1044:زمینی در چند سال قبل بر اساس قراردادی فروخته شده است و پرداخت مبلغ آن بصورت مشروط به نه سال بعد موکول شده،امّا علاوه بر پرداخت نشدن این مبلغ از طرف خریدار،هیچ گونه مشورت و یا تقاضای مهلتی برای تمدید پرداخت آن نشد و از پایان تاریخ مهلت پرداخت حدودا چهار سال می گذرد،حال آیا فروشنده می تواند معامله را فسخ کرده و زمین را از خریدار تقاضا کند؟

جواب:ظاهر این سؤال این است که شما زمین را نسیه فروخته اید و شرط نکرده اید که اگر در مدت تعیین شده پول آن را نداد حق فسخ داشته باشید،لذا طبق ظاهر سؤال شما حق فسخ ندارید و تنها می توانید طلب خود را مطالبه کنید.

بیع شرط

سؤال 1045:شخصی قسمتی از کارگاه یا منزل خود را به کسی فروخته،مشروط به اینکه بعد از یک سال به همین قیمت به خود او بفروشد.سپس ملک مزبور را از او اجاره کرده است، آیا چنین معامله ای صحیح است؟

جواب:اگر حقیقتا قصد خریدوفروش داشته و صوری نبوده است،معامله و اجارۀ مذکور صحیح و بدون اشکال است.

سؤال 1046:مغازه ای را به بیع شرط می فروشند به ده میلیون تومان،و شرط می کنند که بعد از یک سال اگر این پول را پس دادند،مغازه مال خود فروشنده باشد،آیا چنین معامله ای صحیح است؟

جواب:معاملۀ فوق صحیح است و آن را بیع شرط می گویند.

ص:259

سؤال 1047:شخصی منزل خود را به بیع شرط می فروشد،به این صورت که هرگاه بایع پول را پس داد معامله فسخ شود،آیا این معامله صحیح است؟

جواب:حکم کلی مسأله این است که در بیع شرط باید مدت معلوم باشد وگرنه شرط فاسد است.و شرط فاسد گرچه مفسد نیست،ولی در مورد سؤال چون شرط مجهول است و جهل آن به معامله سرایت می کند،لذا این نوع معامله باطل است.

خیار تأخیر

سؤال 1048:قطعه زمینی حدود سه سال پیش فروخته شده است و خریدار حدود نصف قیمت را داده است و از دادن مابقی آن خودداری می کند.در صورتی که صیغه معامله با رضایت طرفین جاری شده باشد،ضرر این معامله بعد از این مدت متوجه فروشنده است یا خریدار؟

جواب:از مورد سؤال اطلاع ندارم.ولی به طور کلی،پس از آنکه معامله با توافق و رضایت طرفین قطعی شد،ضرر و استفادۀ زمین مربوط به خریدار است و ضرر و استفادۀ پول آن مربوط به فروشنده،و اگر اختلاف وجود دارد به دادگاه مراجعه شود تا ان شاء اللّه حل گردد.

سؤال 1049:شخصی متاعی را فروخته است و به صورت مجزّا نگهداری می کند و خریدار برای بردن آن مراجعه نکرده است.بایع در مورد این کالا چه وظیفه ای دارد؟

جواب:اگر پول آن را دریافت نکرده،با شرایط خیار تأخیر ثمن،حق خیار دارد و اگر پول آن را دریافت کرده،لازم است جنس را به عنوان امانت حفظ کند.

خیار غبن

سؤال 1050:این جانب معامله ای کردم با قیمتی که بعدا متوجه شدم این مقدار ارزش نداشته وظیفه چیست؟

جواب:در صورت ثبوت غبن،خیار غبن ثابت است و در فرض اختلاف باید به دادگاه مراجعه شود.

ص:260

سؤال 1051:شخصی زمین مزروعی خود را با شخص دیگر معاوضه می کند و بعد معلوم می شود که مغبون شده و چند سال هم گذشته است،آیا خیار فسخ تا حال باقی است؟

جواب:اگر واقعا در حین معاوضه مغبون بوده است خیار غبن دارد و خیار غبن فوریت دارد و چنانچه شخص مغبون بعد از علم به غبن اعمال خیار نکند، خیار او ساقط می شود.مگر اینکه جاهل به فوریت باشد و در نزاع موضوعی محتاج به مرافعه شرعیه است.

سؤال 1052:زمینی که حدود شش میلیون تومان قیمت داشت،در اثر غفلت و ندانستن قیمت روز،به چهار میلیون فروخته ام.حال با توجه به اختلاف دو میلیون تومان که من مغبون شده ام،آیا حق دارم معامله را فسخ کنم؟

جواب:غبن به مقدار مزبور موجب خیار و حق الفسخ می باشد،به شرطی که در معامله اسقاط خیار نشده باشد و مغبون از قیمت واقعی بی اطلاع باشد.

خیار عیب

سؤال 1053:در حالت ظهور عیب در مبیع،خریدار حق فسخ معامله را دارد،آیا حق دارد مبیع را به قیمت معیب از فروشنده مطالبه کند؟

جواب:در مورد عیب،هم حق فسخ و هم حق ارش،یعنی گرفتن تفاوت بین صحیح و معیب به نسبت ثمن معامله را دارد.

سؤال 1054:خانه ای معامله شده و در قولنامه به صورت چاپی کلیه خیارات اسقاط شده است و مبلغ صد هزار تومان به عنوان واقولی نوشته شده است.ولی در ضمن صیغۀ عقد، اسقاط تمامی خیارات نشده است و بعد معلوم شده که خانه عیب دارد و دارای عقب نشینی است،آیا مشتری می تواند معامله را فسخ کند؟و آیا علم و جهل بایع در این مورد اثری دارد؟و آیا گرفتن واقولی در این صورت مشروع است؟و اصولا با چنین وضعی اسقاط تمامی خیارات شده یا خیر؟

جواب:1-در فرض سؤال،اگر حکم عقب نشینی قبل از معامله تصویب شده باشد،خریدار حق به هم زدن معامله را دارد.

ص:261

جواب 2-علم و جهل بایع در فرض سؤال تأثیری ندارد.

جواب 3-گرفتن واقولی در خصوص مورد سؤال مشروع نیست و اکل مال به باطل است.

جواب 4-در صورتی که در ضمن عقد،اسقاط کافه خیارات نشده باشد،خیار محفوظ است.و بودن در قولنامه کفایت نمی کند.

سؤال 1055:شخصی منزلش را بدون خیار فروخته است و برای انتقال سند به شهرداری مراجعه کرده است،ولی شهرداری با توجه به اضافه بنا وی را جریمه کرده و دستور تخریب بالکن را داده است،که با تخریب آن،یک متر از اطاق بالا هم خراب می شود و بدون دادن جریمه و تخریب انتقال سند ممکن نیست.لذا فروشنده باید جریمه را بدهد و اضافه بنا را خراب کند و خانه را با کمتر از قیمت مورد معامله به خریدار بدهد و این ضرر برای فروشنده است.آیا فروشنده حق دارد معامله را بهم بزند و پول خریدار را پس بدهد؟

جواب:خیر،فروشنده در فرض سؤال حق فسخ نداشته و حق فسخ با مشتری است و در صورت عدم فسخ،می تواند به نسبت تفاوت قیمت،از ثمن استرداد کند.

سؤال 1056:شخصی گاوی را خریده و برای ذبح به کشتارگاه برده است.بعد از ذبح به دلیل مرضی که داشته،طبق تشخیص دامپزشک،گوشت آن غیر قابل استفاده بوده و سوزانده شده است.و فقط از پوست گاو استفاده شده است.بایع و مشتری هر دو مدعی هستند که از مرض گاو اطلاعی نداشته اند.بر فرض اینکه گاو،غیر قابل درمان بوده،یا اینکه قابل درمان بوده، ولی بدون درمان ذبح شده است،آیا معاملۀ مزبور صحیح است؟و آیا خریدار می تواند اعمال خیار کند؟

جواب:در هر دو فرض سؤال که طبق نظر دامپزشک،گاو معیوب بوده است و مشتری مطلع نبوده است،معامله صحیح است و چنانچه اسقاط خیار عیب نشده، مشتری خیار عیب دارد.گاو ذبح شده است،حق فسخ ساقط است و مشتری می تواند ارش بگیرد که در فرض سؤال،کل قیمت به جز قیمت پوست آن می باشد.و در فرض دوم،احوط مصالحه است.

ص:262

قرار دادن حق فسخ در معامله

سؤال 1057:در قولنامه های عادی،بین متعاملین مرسوم است مبلغی بابت حق فسخ معامله شرط می کنند:

الف)آیا قرار دادن این شرط در معامله صحیح است؟

ب)هر کدام از طرفین معامله اگر معامله را به هم زد،آیا طرف دیگر می تواند مبلغ حق فسخ را از دیگری مطالبه و اخذ کند و برای او شرعا حلال می باشد؟

ج)اینگونه قولنامه ها که معمولا قبل از معاملات رسمی و قانونی انجام می گیرد،جنبه شرعی دارد و طرفین ملزم به رعایت آن هستند؟

ج:الف-اگر شرط مذکور به معنای ثبوت حق فسخ با پرداختن مبلغ معین باشد و مدت نیز معلوم باشد،چنین شرطی مشروع و لازم الوفا است.

ب-با توجه به جواب قسمت الف،می تواند مبلغ را بگیرد و حلال است.

جواب:ظاهرا قولنامه بر دو نوع است:

1-متعاملین معامله را به نحو شرعی و به طور قطعی انجام می دهند و چون تنظیم سند رسمی در هنگام معامله مقدور نیست،لذا یادداشتی به نام قولنامه می نویسند.که این صورت شرعیت دارد و متعاملین ملزم به رعایت آن هستند.

2-گاهی مورد معامله را گفتگو می کنند بدون اینکه شرعا معامله را انجام دهند و این گفتگو را به عنوان قولنامه می نویسند تا در وقت تنظیم سند معامله را طبق قولنامه انجام دهند.که در این صورت اصل قولنامه خلاف شرع نیست،ولی طرفین ملزم به رعایت آن نیستند و می توانند قولنامه را نادیده گرفته و از معامله صرف نظر کنند.

سؤال 1058:منزلی فروخته شده است و معین شده که تا وقت تنظیم سند(وقت خاصی معین نشده)هر یک از طرفین نخواست،50 هزار تومان به طرف دیگر بدهد،آیا چنین شرطی صحیح و لازم الوفا است؟

جواب:شرط مجهول که مدت آن معین نشده،غرری است و غرر آن به اصل بیع سرایت کرده و موجب بطلان آن می شود.علاوه حق فسخ در صورتی ثابت

ص:263

است که تحت یکی از موارد مذکوره در توضیح المسائل مسأله 2186 تا 2203 باشد و ظاهرا مورد سؤال از آن موارد نیست.

سؤال 1059:شخصی ملک خود را فروخته و مقداری از قیمت آن را نقدا دریافت کرده و با رضایت طرفین قرار بر این شده که بقیه آن را بعد از سه ماه بپردازد،ولی خریدار در موعد مقرر پول را نپرداخته است؛آیا فروشنده می تواند معامله را فسخ کند یا خیر؟

جواب:در فرض سؤال،حق فسخ ندارد.فقط می تواند بقیه قیمت را مطالبه کند،بلی اگر در ضمن عقد بیع شرط کرده باشند که باید مشتری در موعد مقرر بقیه پول را پرداخت کند،در این صورت،اگر خریدار به شرط عمل نکرد،فروشنده به عنوان خیار تخلف شرط،حق فسخ دارد.

سؤال 1060:شخصی ملک خود را به کسی فروخته،خریدار مبلغی را نقدا پرداخته و قرار شده بقیه را به اقساط و در سه نوبت پرداخت کند،ولی خریدار اقساط را رأس موعد معین نپرداخته و هر قسط از موعد معین آن گذشته است،آیا فروشنده حق فسخ معامله را به عنوان خیار تخلف شرط یا خیار تأخیر دارد؟

جواب:مورد از موارد خیار تأخیر نیست.بلی اگر در ضمن معامله شرط شده باشد که ثمن در مواعد مقرره به اقساط معینه پرداخت شود و مشتری تخلف کرده است،فروشنده می تواند به خیار تخلف شرط،معامله را فسخ کند.

انتقال سند

سؤال 1061:شخصی زمینی را فروخته است و خریدار هم آن را به شخص دیگری فروخته است و قبض و اقباض ثمن و مثمن هم در هر دو معامله انجام شده است.حال فروشندۀ اول چون به جهت دیگر طلبکار است،از انتقال سند خودداری می کند،حکم شرعی آن را بیان کنید؟

جواب:چنانچه انتقال سند در معامله اولیه شرط شده باشد،لازم است به شرط وفا کند و نمی تواند از انتقال سند خودداری کند.

ص:264

مسائل متفرقۀ خریدوفروش

سؤال 1062:معنای حدیث«من لا معاش له لا معادله»چیست؟اگر فقر و تنگدستی ممکن است باعث انحراف از راه راست باشد،ثروت و غنا نیز ممکن است انسان را به فساد بکشد.

ولی لحن حدیث قاطعیت دارد و اگر منظور اهمیت دادن به معاش و کسب است،نه تنها تمام انسانها بلکه تمام حیوانات بطور فطری و غریزی از صبح تا شب در تلاش معاشند و عمده فعالیت موجود زنده برای امر معیشت است و احتیاج به تشویق و راهنمایی نیست.پس از حدیث مذکور چه باید بفهمیم؟

جواب:همان معنای دوّم مقصود است و تشویق و ترغیب منافاتی با فطری بودن تلاش و فعالیت ندارد.

سؤال 1063:اگر کسی جنسی را بفروشد و بعد همان را از خریدار اجاره کند و بعد از مدت اجاره به همان قیمتی که فروخته بود از او بخرد آیا اشکال دارد؟

جواب:اگر این مراحل و عناوین واقعیت داشته باشد و صورت سازی نباشد، مانعی ندارد.

سؤال 1064:اگر کسی در معامله ای دروغ بگوید و روی آن قسم یاد کند این معامله چه صورتی دارد؟

جواب:دروغ حرام است و حرمت قسم دروغ از دروغ خیلی بیشتر است.ولی معامله فی نفسه باطل نیست.

سؤال 1065:اگر قیمت جنس کمی بالا برده شود تا چنانچه مشتری تخفیف خواست آن مقدار کم شود،آیا این عمل جایز است؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 1066:خریدوفروش نان به صورت دانه ای صحیح است یا خیر؟

جواب:با فرض اینکه اکثر نانها هم وزن بوده و تفاوت زیادی ندارند و تراضی و تصالح هم در بین است،خریدوفروش آن به نحو مذکور اشکالی ندارد.

ص:265

سؤال 1067:حکم پوسترهایی که در بازار به عنوان تمثال معصومین علیهم السّلام به فروش می رسد،چیست؟

جواب:خریدوفروش آنها به عنوان مشابهت مانعی ندارد.

سؤال 1068:در بعضی از کشورها دختران توسط والدین به فروش می رسند،آیا از لحاظ شرعی می توان گفت حکم کنیز را دارند؟و استفاده از آنان به هر گونه جایز است؟

جواب:به هیچ وجه جایز نیست و پولی که در مقابل فروش آنان گرفته می شود حرام است و آنان حکم کنیز را ندارند و این از ضروریّات فقه است.

سؤال 1069:شخصی مقداری پول به دندان ساز داد،ولی دندانها به دهانش نخورد،آیا می تواند پول خود را پس بگیرد؟

جواب:در فرض سؤال،اگر دندان ساز در شغل خود خبرویّت و مهارت داشته به صورتی که پزشک مقصر نباشد اجرت عمل و مصالح مصرف شده را حق دارد.

بلی اگر دندانساز متخصص در شغل خود نبوده و در صرف مصالح مضایقه کرده یا به هر علتی مقصر بوده است باید تدارک کند و در نزاع موضوعی محتاج به مرافعه شرعیه است.

سؤال 1070:دو نفر به شراکت زمینی را خریدند و بعد از مدتی زمین را با نظر مهندس شهرداری و اداره ثبت تقسیم کردند.که در سند یکی از آنها متراژ زمین 460 متر نوشته شده است.بعدا این زمین را فروخته است،ولی فعلا 17 متر کمتر از متراژ مزبور است و خریدار ادعا می کند که باید قیمت 17 متر را به او پس بدهند،آیا فروشنده-با اینکه خود در این نقصان دخیل نبوده است-مدیون است؟

جواب:در فرض سؤال،اگر معامله روی سهم معیّن این فرد واقع شده باشد، بدون توجه به مقدار دقیق زمین و طرفین به اشتباه خیال می کرده اند 460 متر بوده، فروشنده ضامن کسری مساحت زمین نیست.ولی اگر زمین به حساب 460 متر فروخته شده است و طبق متراژ زمین،پول رد و بدل شده است،فروشنده ضامن کسری است و باید جبران کند.

ص:266

سؤال 1071:کسی که چیزی را به قیمتی می فروشد اما برای اینکه سود بیشتری ببرد به مشتری می گوید به قیمت بیشتری خریده ام و فلان مقدار هم سود می خواهم.آیا این کار حلال است؟

جواب:دروغ گفتن حرام است و پول اضافی که می گیرد حرام است.ولی معامله باطل نیست و در این فرض اگر مشتری فهمید می تواند معامله را بهم بزند.

بلکه اگر فروشنده اشتباها قیمت بیشتری گفته باشد مشتری وقتی فهمید می تواند معامله را بهم بزند و پول خود را پس بگیرد.

سؤال 1072:خرید جنس از کودک و یا فروش جنس به کودک صحیح است یا خیر؟

جواب:معامله با بچه نابالغ باطل است،اگر چه با اجازه پدر یا جد کودک باشد.

اما اگر کودک ممیز باشد و چیز کم قیمت،که معاملۀ آن برای بچه ها متعارف است معامله کند اشکال ندارد.و اگر طفل فقط وسیله رد و بدل کردن جنس و پول باشد و معامله در واقع بین دو فرد بالغ انجام گرفته باشد،مانعی ندارد.

سؤال 1073:کسی که از طریق نوبت گذاری یا شرکت تعاونی،ماشین یا وسیله ای را به نرخ رسمی می خرد،آیا می تواند آن را در بازار آزاد با قیمتی بیشتر بفروشد،بدون اینکه روی آن کاری انجام داده باشد؟

جواب:در صورتی که شرکت شرطی در ضمن معامله مبنی بر عدم فروش نداشته باشد.جایز است و اگر شرط کرده باشد باید مشتری به شرط عمل کند و در صورت تخلف،شرکت حق دارد معامله را فسخ کند.

سؤال 1074:شخصی جنسی را می فروشد و قیمت و مدت تحویل جنس معین می شود و تمامی پول را فروشنده تحویل می گیرد و خریدار در ضمن معامله شرط می کند که اگر تا تاریخ معین شده جنسها را تحویل ندهد خسارت وارده به عهده فروشنده باشد.حال اگر فروشنده جنس را تحویل ندهد و جنس تنزل کند،خسارت به عهده کیست؟

جواب:در فرض سؤال،خریدار حق ندارد خسارت را از فروشنده بگیرد.

سؤال 1075:شخصی با صاحب کالا قرار می گذارد که مشتری بیاورد و جنس را به او گرانتر

ص:267

بفروشد و آنچه گرانتر فروخت به این واسطه بدهد،آیا این عمل و معامله شرعا اشکال دارد؟

جواب:اشکال ندارد،ولی چنانچه مشتری مغبون شود حق فسخ دارد.

سؤال 1076:آیا خرید سه کیلو آرد از نانوایی جهت درست کردن حلوا جایز است؟

جواب:ظاهرا این مقدار و امثال آن از محدودۀ منع بیرون است.

سؤال 1077:شخصی به نجار یا آهنگر یا آلومینیوم کار مقداری پول می دهد تا برای او درب یا پنجره بسازد و بعد نجار یا آهنگر درب را برای او می سازد.حال آیا می تواند درب یا پنجره ساخته شده را به دیگری بفروشد و دوباره برای او بسازد؟و اگر این کار را کرد مشتری می تواند معامله را فسخ کند؟و همینطور آیا نجار و آهنگر می توانند در بیعانه تصرف کنند؟و آیا مشتری می تواند از خرید درب و پنجره ساخته شده منصرف شود؟

جواب:نجار و آهنگر تا درب و پنجره را نفروخته است ملک خودش است و می تواند آن را به دیگری بفروشد،به شرط اینکه درب و پنجره دیگری تهیه کرده و در زمان مورد نظر به مشتری بدهد و تصرف در بیعانه هم موکول به اذن صاحب پول و نحوه قرار داد است.و مشتری هم می تواند از خرید درب و پنجره منصرف شود.

سؤال 1078:خریدوفروش اجناسی که دولت از قاچاقچیان و محتکرین می گیرد یا اموال گران فروشان را که می گیرد و به قیمت ارزان می فروشد و پول آن را به صاحبان آن می دهد،چه حکمی دارد؟

جواب:مقررات و ضوابط حکومت اسلامی مشروع و لازم الاتباع است.

سؤال 1079:خریدوفروش اجناس قاچاق که بدون اجازه دولت،مخفیانه وارد کشور می شود،چه حکمی دارد؟

جواب:چنانچه مخالف مقررات جمهوری اسلامی ایران باشد وارد کردن و خریدوفروش آن حرام است.

ص:268

سؤال 1080:آیا خریدوفروش زمین موات و احیای آن جایز است؟و احیای آن به چه صورتی محقق می شود؟

جواب:زمینی که در اصل موات بوده چنانچه حریم نباشد،تا زمانی که احیا نشود قابل فروش نیست،و هر کسی حق احیای آن را دارد،و به احیاء مالک آن می شود و بعد می تواند بفروشد مگر اینکه بر خلاف مقررات نظام باشد.و احیاء اگر به منظور سکنی باشد به ساختن بنای قابل سکونت تحقق پیدا می کند و اگر به منظور زراعت باشد به آماده کردن آن برای کشت و زرع و اجرای آب و امثال آن می باشد.

سؤال 1081:یک مزرعه و چشمه ای واقع در آن،چند مالک داشته است.چشمه خشک می شود و تعدادی از مالکین به خرج خود قناتی حفر می کنند،یکی از مالکین که در مخارج قنات،دخالت نداشته است؛بعد از چندی زمین خود را می فروشد،حال خریدار به حساب اینکه زمین مذکور از چشمه سابق آب داشته،ادعای حق آب از قنات را دارد،آیا او چنین حقی را دارد؟

جواب:در فرض سؤال،که خریدار یکی از مالکین زمین مذکور را بعد از خشک شدن آب چشمه و با علم به آن خریده است،نسبت به آب قنات،حقی ندارد و از آن سهمی نمی برد و اگر اختلاف وجود دارد به دادگاه مراجعه شود.

سؤال 1082:شخصی خانۀ خود را به مبلغ معین،مسلوب المنفعه مادام العمر،می فروشد،آیا چنین معامله ای صحیح است؟

جواب:این معامله باطل است چون مسلوب المنفعه بودن،مجهول و غرری است و جهل آن به اصل بیع سرایت می کند و بیع را غرری می کند و موجب بطلان آن می شود.

سؤال 1083:مقادیری زمین کشاورزی به همراه آب مربوطه،موافق عرف محلی،طبق سند عادی در سال 70 خریداری و عوض و معوّض به قبض طرفین رسیده است و به همین مناسبت در اجرای تصرف مالکانه،خریدار اقدام به احداث تأسیساتی،کرده است.در سال 72 دادگاه انقلاب اسلامی اقدام به مصادره اموال فروشنده،از جمله،اراضی مزبور کرده است.با توجه به موارد فوق،حقوق خریدار در خصوص اهل زمین،توسعه آب و آبادانی،و تأسیسات

ص:269

احداثی به چه کیفیت قابل استیفا است؟

جواب:در فرض سؤال،که مصادرۀ زمین،طبق موازین شرع،انجام شده است.

اگر فروشنده،خریدار را فریب داده باشد،فروشنده ضامن اصل پول و تمام خسارات وارده است و نسبت به تأسیسات و توسعۀ آب و آبادانی هم مصادره کننده با خریدار توافق کنند و زمین را به او اجاره دهد.یا تأسیسات و توسعۀ آب و غیره را از او اجاره کند و بدین طریق خریدار،حق خود را استیفا کند.ولی در صورت عدم توافق، مصادره کننده می تواند تأسیسات و هرچه هست جمع آوری و به خارج زمین منتقل کند و هر خسارتی از این بابت وارد شد،خریدار می تواند از فروشنده بگیرد.

و اگر فریب در کار نبوده و طرفین می دانسته اند که زمین در معرض مصادره است و در عین حال اقدام به معامله کرده اند در این فرض خریدار می تواند به فروشنده مراجعه کند و هر مقدار پول زمین را که موجود است از وی پس بگیرد و هرچه که تلف شده یا مصرف شده نمی تواند مطالبه کند،چون خودش تسلیط مجانی کرده است و تأسیسات و آبادانی هرچه هست مال خریدار است که می تواند مانند فرض سابق با مصادره کننده توافق و عمل کند.ولی در این فرض اگر خسارتی وارد شد به عهدۀ خود خریدار است چون خود اقدام کرده و خسارت مستند به فروشنده نیست.

و اگر هیچ یک از طرفین نمی دانسته اند و بعدا متوجه شده اند و هنگام معامله، زمین ملک طلق فروشنده بوده است.در این فرض خریدار می تواند پول اصل زمین را که داده از فروشنده بگیرد و تأسیسات و غیره مال خریدار است که یا زمین را اجاره کند یا به مصادره کننده اجاره دهد که حق خود را بدین طریق استیفا کند و متضرر نشود و در عین حال مصادره کننده،می تواند تأسیسات را جمع و به خارج منتقل کند و در این فرض خسارات وارده به عهده کسی نیست چون کسی مقصر نیست و مستند به فروشنده نمی باشد.

ص:270

احکام بانکها

قراردادها و معاملات بانکی

سؤال 1084:معاملاتی که در بانکها تحت عنوان عقود اسلامی انجام می گیرد،چگونه است؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 1085:شخصی به منظور احداث یک باب ساختمان جهت استقرار مدرسه غیر انتفاعی با نظارت اداره آموزش و پرورش محل،مبلغی را بعنوان وام از بانک گرفته و به تعهد خود بر احداث مدرسه عمل می کند ولی به علت نبود محصّل،مدرسه تعطیل و غیر قابل انتفاع می گردد.با توجه به اینکه ملکیت ساختمان رسما به وام گیرنده منتقل شده،در چنین وضعیّتی آیا وام گیرنده مالک است یا اداره آموزش و پرورش؟

جواب:ساختمان از نظر ملکیت ارتباط به وام گیرنده دارد.ولی لازم است اقساط بانک را بپردازد.

سؤال 1086:سفته هایی در بازار و بنگاهها معمول است که از ضامن می گیرند و به محض امضا ضامن محسوب می شود،پس از آن بانک یا صندوق قرض الحسنه وامی می دهد و در صورت عدم پرداخت،از صاحب سفته می گیرند،آیا صورت شرعی دارد؟

جواب:در صورت متعارف معهودیت در بازار،صورت شرعی دارد.ولی از باب ضمان خارج است و تعهد مستقلی محسوب می شود.

ص:271

وام بانکی

(1)سؤال 1087:آیا پولهایی که بانکهای جمهوری اسلامی بابت سود می گیرند یا به عنوان مضاربه یا ساخت خانه می دهند،اشکال دارد؟با توجه به اینکه سود نسبتا تضمین شده است و مورد زیان مشترکا تقسیم نمی شود.

جواب:مبنای بانکها بر رعایت ضوابط اسلامی است و اضافه ای را که می دهند یا می گیرند جایز است.

سؤال 1088:صندوقهای قرض الحسنه با توجه به مخارج خود،مثل حقوق کارمندان،اجاره ساختمان،هزینه آب و برق و تلفن و لوازم التحریر،دفترچه اقساط،مبلغی به عنوان کارمزد که به صور مختلف محاسبه می شود از وام گیرندگان دریافت می کنند،حکم آن را بیان فرمایید.

جواب:پولی که برای امور مذکوره با رضایت وام گیرندگان دریافت می شود، مانعی ندارد و دارای مشروعیت است.

سؤال 1089:کسی به مقداری پول برای جهتی نیاز دارد،لکن بانک به جهت تعمیر ساختمان وام می دهد،آیا می توان به عنوان تعمیر ساختمان وام گرفت و در جای مورد نیاز مصرف کرد؟

جواب:چون این کار بر خلاف مقررات جمهوری اسلامی است،جایز نیست.

سؤال 1090:آیا می توان وام گیرنده را موظف به پرداخت حق بیمه کرد تا بیمه در صورت مرگ یا محجوریت قرض او را تکفل کند؟

جواب:ظاهرا مانعی ندارد.

سؤال 1091:شخصی از بانک وام گرفته است و بعد اصل پولی را که گرفته به اضافه مقدار سودی که بانک طلب کرده،داده است،آیا فعلا می تواند به عنوان تقاص مقداری پول در بانک بگذارد و سود آن را به مقدار سودی که به بانک داده،بگیرد؟

جواب:چون برنامه بانکها در گرفتن و دادن پول بر مبنای مضاربه و سایر عقود

ص:272


1- 1) -مسائلی در این زمینه در بحث قرض و دین(شرط زیاده در قرض)ص 317 مطرح شده است.

اسلامی است.لذا سود از هر طرف برای طرف دیگر حلال است و مجالی برای تقاص وجود ندارد.

سؤال 1092:وامهایی را که بانکها به شرط بهرۀ چند درصدی می دهند،چه صورتی دارد؟

جواب:بانکها موظفند طبق مقررات اسلامی عمل کنند و برای کسی که علم به خلاف ندارد،اشکالی نیست.

سؤال 1093:دریافت دیرکرد توسط بانکهای دولتی و ادارات دولتی چه حکمی دارد؟

جواب:گرفتن دیرکرد جایز نیست.و فرقی بین بانک و غیر بانک نیست.

سپرده های ثابت

سؤال 1094:شخصی پولی را در بانک به صورت درازمدت می گذارد و بانک هر ماه به صاحب پول سود می دهد.با توجه به اینکه شخص پول را برای گرفتن آن سود در بانک گذاشته،آیا ربا محسوب می شود یا خیر؟

جواب:چون بانکهای جمهوری اسلامی ایران به صورت مضاربه و سایر عقود اسلامی عمل می کنند،سود مزبور حلال است.

سؤال 1095:اگر کسی منبع درآمد خود را از گذاشتن مبلغی پول در بانک و گرفتن سود آن قرار دهد،چه حکمی دارد؟

جواب:با توجه به اینکه بانکهای جمهوری اسلامی طبق ضوابط شرعی عمل می کنند؛مانعی ندارد.

سؤال 1096:شخصی سپرده ای در بانک به عنوان سرمایه گذاری دارد و بانک از جانب او وکیل می شود بر اینکه این سپرده یا سایر سپرده ها را به نحو مشاع در جریان معاملات بدون ربا قرار دهد و دیگر اینکه وکیل باشد منفعت حاصله را هر مقدار صلاح بداند برای خودش قرار بدهد و باقیمانده را نسبت به سپرده ها توزیع کند،مع الوصف قبل از هر چیزی بانک نرخ بهره را قبلا اعلام می کند و بر اساس نرخ تعیین شده هر ماه سود را علی الحساب به حساب صاحب سپرده منظور می دارد،تا آخر سال که سود قطعی را اعلام می کند،حکم این سود چیست؟و در

ص:273

صورت جواز اخذ اگر صاحب سپرده بدون توجه یا اطلاع از این قرارداد سپرده را در بانک بگذارد حکم سود چنین سپرده ای را هم بیان فرمایید؟

جواب:در فرض توجه به قرارداد،سود مزبور حلال است و در صورت عدم توجه یا بی اطلاعی از قرارداد،نظر به اینکه صاحب سپرده اباحه و اجازه تصرف می دهد،لذا سپرده قهرا قرض یا ودیعه می شود و چون شرط صریح یا ضمنی سود نکرده است،لذا آنچه را بانک مطابق مقررات خود می دهد حلال است هرچند صاحب پول می دانسته که بانک به رسم خود مبلغی به او می دهد.

تصرف بانک در پس اندازها

سؤال 1097:آیا بانکها و صندوقهای قرض الحسنه می توانند برای تأمین مخارج خود و حقوق کارمندان پس اندازهای موجود را در امر تولید بکار گرفته یا از طریق عقود اسلامی در راه فعالیت اقتصادی بکار گیرند؟

جواب:اگر صاحبان وجوه راضی باشند،مانعی ندارد.

جایزۀ بانکی

سؤال 1098:جایزه ای که بانکها برای تشویق دارندگان حساب به آنها پرداخت می کنند،آیا حلال است؟

جواب:اشکالی ندارد.

ص:274

اجاره

غبن در اجاره

سؤال 1099:یک سال قبل خانه ای را به مدت 21 ماه به اجارۀ صحیح شرعی به ماهی دوازده هزار تومان اجاره کردم و فعلا موجر مدعی است مغبون واقع شده است،لطفا حکم شرعی را بیان کنید.

جواب:اگر موجر شرعا ثابت کند که در حین عقد مغبون بوده و از غبن اطلاع نداشته،می تواند عقد اجاره را فسخ کند و الاّ حق فسخ ندارد.

صحت اجاره بدون ذکر مدت

سؤال 1100:در بعضی از بلاد مازندران مثل بابلسر و نواحی آن مرسوم است زمینی را جهت زراعت از شخصی اجاره می کنند و مال الاجاره بین آنان معلوم است ولی مدت اجاره را معلوم نمی کنند.چنین اجاره ای صحیح است یا خیر؟

جواب:بلی صحیح است،همانطور که در مسأله 2252 توضیح المسائل آمده:که اگر مدت اجاره معلوم نشود،ولی مقدار اجاره هر ماه معین باشد،اجاره صحیح است.

لزوم تخلیۀ مورد اجاره پس از تمام شدن مهلت

سؤال 1101:منزلی را از سال 1366 اجاره کرده ام و در آن ساکن هستم،البته هر سال

ص:275

با اضافه کردن اجاره بها قرارداد اجاره تجدید شده است.امّا امسال در مورد اجاره بها به توافق نرسیدیم و مالک می گوید بعد از تمام شدن قرارداد سال قبل،راضی نیستم در منزل بمانید و باید منزل را روز آخر طبق قرارداد تخلیه کنید.و من هم با تمام تلاشی که کرده ام به نتیجه نرسیده ام و نتوانسته ام منزلی پیدا کنم.البته در نظر عرف بعد از پایان سال مدتی معقول مهلت می دهند تا مستأجر منزل جدید پیدا کند،لطفا وظیفه مرا بیان کنید.

جواب:در فرض سؤال،در پایان مدت اجاره اختیار با مالک است و مستأجر بدون رضایت او شرعا حق ندارد و در منزل وی بماند و در صورت اضطرار و ناچاری رضایت او را تحصیل کنید و نظر عرف در این قبیل موارد مشروعیت ندارد.

سؤال 1102:در روابط موجر و مستأجر عدم تخلیۀ مورد اجاره،بعد از انقضای مدت اجاره با عدم رضایت موجر غصب می باشد،آیا این صحیح است؟

جواب:با منقضی شدن مدت اجاره،حق تخلیه برای موجر ثابت است و مستأجر باید مورد اجاره را تخلیه و در اختیار مالک قرار دهد و با عدم تخلیه بدون رضایت موجر،حکم غصب را دارد.

سؤال 1103:در مسأله قبل،آیا فرقی بین إعسار مستأجر و عدم اعسار او وجود دارد؟

جواب:در این مورد اعسار و عدم اعسار فرقی نمی کند.

سؤال 1104:اگر کسی محل کسبی را از کسی اجاره کرده باشد و در آنجا مشغول به کسب مشروع باشد،آیا قبل از انقضای مدت اجاره مالک یا کسی دیگر می تواند مزاحم او شده و محل کسب را از او بگیرد یا نه؟

جواب:در اثنای مدت اجاره،مالک بدون حق فسخ نمی تواند از مستأجر بخواهد محل را تخلیه کند.

سؤال 1105:نظر مبارک در مورد مالکین منازلی که حکم تخلیه می گیرند،چیست؟و چنانچه مالک دارای بیش از یک منزل باشد،آیا مستأجر می تواند تخلیه نکند؟چون مازاد بر

ص:276

احتیاج شخص مالک است،و جنبه انتفاعی دارد!

جواب:مستأجر بعد از مدّت اجاره در صورت مطالبۀ مالک،باید مورد اجاره را تخلیه کند.

اجاره دادن مستأجر

سؤال 1106:اگر مغازه یا خانه ای را کسی اجاره کند،سپس دیگری به او بگوید من مبلغی به شما سرقفلی می دهم که به من واگذار کنی و این سرقفلی امروز معمول است،آیا صورت شرعی دارد یا نه؟

جواب:اگر مالک اجازه داده که به غیر واگذار کند،اگر چه به این نحو که مبلغی هم بگیرد،اشکال ندارد و اگر مالک اجازه نداده صورت شرعی ندارد و اگر دکان در اجارۀ مستأجر باشد و شرط مباشرت نشده باشد،می تواند به غیر اجاره بدهد.

ولی به همان قیمتی که اجاره کرده و نمی تواند به زیادتر از مال الاجارۀ قبل اجاره بدهد،مگر تعمیر کرده باشد یا تغییری در آن داده باشد.

رهن و اجاره

سؤال 1107:غالبا مستأجرین برای مقابله با اجاره بهای کلان سعی می کنند که مقداری از پس انداز خود را به عنوان ودیعه و رهن در نزد مالک قرار دهند،تا در اثر این ودیعه هم صاحب خانه با پول آنها کار کند و هم از این بابت از کرایه منزل آنها کاسته شود و با پولی که صاحب خانه می گیرد مثلا به ازای هر هزار تومان حدود بیست تومان از کرایه او کاسته می شود و طرفین به معامله راضی می شوند،لطفا بفرمایید این قبیل معامله و اجاره چه حکمی دارد؟

جواب:اگر در ضمن اجاره شرط شود که مبلغی به صاحب خانه قرض یا ودیعه داده شود،اشکال ندارد هرچند وجه اجاره از این جهت کم شود.ولی اگر پول را قرض دهد به شرطی که مقدار اجاره را کم کند یعنی شرط اجارۀ کمتر در ضمن قرض باشد،ربا و باطل است.

ص:277

مسائل متفرقۀ اجاره

سؤال 1108:خانمی چند سال پیش یک میلیون تومان به پسرش پرداخته تا پسرش ماهی 15 هزار تومان به او بدهد،مشروط بر اینکه اصل مبلغ باقی باشد.ولی برای اینکه از لحاظ شرعی اشکال نداشته باشد مادر شفاها و بدون تنظیم سند خودرو وانت پسر را به مقدار یک میلیون تومان می خرد و آن را به ماهی 15 هزار تومان اجاره به فرزند خود واگذار می کند.فعلا بعد از چند سال مادر می گوید یک میلیون پولم را بده و ماشین برای خودت باشد.آیا این معامله صحیح است؟

جواب:نوشتن و تنظیم سند،شرط صحت معامله و اجاره نیست و معامله بدون آنها نیز صحیح است و معامله مجدد ماشین از طرف مادر که شرعا مالک آن بوده صحیح است و با توافق طرفین قهرا اجاره فسخ و مال الاجاره قطع می شود و مادر مالک پول می گردد و خلاصه اگر از اول ارادۀ جدی معامله را داشته اند عمل آنها اشکال شرعی ندارد.

سؤال 1109:این جانب دارای یک دستگاه کمباین هستم که برای برداشت شالی با آن کار می کنم و با کسی قرار کردم که شش هکتار زمین او را درو کنم و مزد آن را دریافت کردم بعد از درو 5 هکتار کمباین خراب شد و مدتی طول می کشید تا تعمیر شود و صاحب زمین شخص دیگری را آورد تا بقیه را درو کند،آیا مزد او را من باید بدهم؟

جواب:بلی،شما باید مزد دروی یک هکتار را پس بدهید.

سؤال 1110:شخصی باغ مرکبات خود را اجاره داده و شرط کرده که ضرر بر عهدۀ مستأجر باشد و فعلا مستأجر مقدار زیادی ضرر کرده،آیا موجر می تواند همه پول را دریافت کند؟

جواب:با توجه به شرط مذکور اجاره لازم است،و می تواند همۀ مال الاجاره را دریافت کند.

سؤال 1111:کسانی پلاک تاکسی را از شهربانی می خرند و سپس آن را به فرد دیگری اجاره می دهند،آیا صحیح است؟

جواب:این مورد از مصادیق اجاره نمی باشد.ولی واگذاری پلاک تاکسی به

ص:278

صورت موقت در مقابل پول،در صورتی که مخالف مقررات جمهوری اسلامی نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 1112:آیا در شرع مقدس اسلام اجاره دادن«جواز»جایز است؟

جواب:اجارۀ جواز معنا ندارد.ولی صاحب جواز می تواند در مقابل استفادۀ دیگری از جواز او،در صورتی که مخالف مقررات جمهوری اسلامی نباشد،پول بگیرد.

سؤال 1113:در صورتی که دو نفر با قرارداد رسمی و سرمایۀ مساوی به مدّت یک سال و با توافق طرفین شریک شوند،به این صورت که یکی در مغازه شاغل باشد و روزانه مبلغ دویست تومان به عنوان حقوق برداشت کند،پس از انقضای یک سال از مدت قرارداد،با توجه به زیاد شدن اجرت کارگر و گران شدن دستمزد و کرایه مدتی شخص شاغل بیشتر از دویست تومان تعیین شدۀ قبلی را به امید اینکه به توافق روزمرّه خواهند رسید به طور علی الحساب برداشت کرده است.حال طرف مقابل می گوید که باید پس از انقضای قرارداد هم همان دویست تومان تعیین شده قبلی را برداشت می کردی.بفرمایید وضع حقوقی شخص شاغل با در نظر گرفتن یک ساله بودن قرارداد قبلی،چگونه خواهد بود؟

جواب:پس از پایان مدت قرارداد اگر شاغل به دستور شریک به کار ادامه داده است،اجرت المثل کار انجام شده را استحقاق دارد.

سؤال 1114:مدیر و آموزگارانی در یک مدرسه مشغول انجام وظیفه می باشند.آموزگار و مدیر طبق آیین نامه موظف هستند هفته ای 28 ساعت کار کنند و مدیر هم باید اگر آموزگار نیاید گزارش بدهد.حال اگر آموزگاری یک روز نیامد و به مدیر مدرسه گفت کار داشتم و مدیر هم گزارشی نداد،از ترس اینکه مبادا برخوردی پیش بیاید یا کم رویی کرد.آیا مسئولیت شرعی دارد؟و مسئولیت بر گردن آموزگار است که نیامده یا مدیر یا هر دو؟

جواب:هر دو مسئولیت شرعی دارند.علاوه آموزگار که غیبت کرده، استحقاق اجرت روز غیبت را ندارد و اگر بگیرد ضامن است.

سؤال 1115:اگر مدیر مدرسه گزارش غیبت را نداد و به آموزگار گفت من گزارش نمی دهم

ص:279

امّا مسئولیت شرعی آن به گردن خودت باشد،آیا با این بیان سلب مسئولیت از مدیر می شود یا خیر؟

جواب:خیر،از مدیر سلب مسئولیت نمی شود.

سؤال 1116:آموزگاری پیمان بسته است که در مقابل 24 ساعت کار در هفته،حقوق دریافت کند؛حال اگر بعضی ساعتها کارهای شخصی انجام داده،و دانش آموزان بدون معلم بوده اند،یا معلم دیگری به جایش بوده،آیا حق استفاده از حقوق دارد؟و اگر بگیرد جایز است یا خیر؟و اگر چنانچه مریض شود و سر کلاس حاضر نشود،گرفتن آن مقدار پولی که در برابرش هیچ گونه کاری انجام نداده است جایز و قابل تصرف است یا خیر؟

جواب:تابع مقرّرات استخدامی است و اگر بر خلاف عمل کرده،استحقاق اجرت ندارد.

سؤال 1117:شخصی یک قطعه زمین خود را به مدت پنج سال به دیگری اجاره داده است، آیا مستأجر بعد از انقضای این مدت از درختهایی که از سابق بوده و بزرگ شده یا خود کاشته است حق دارد یا نه؟

جواب:در فرض مسأله مستأجر به درختهایی که قبلا بوده حقی ندارد و درختهایی که خود مستأجر غرس کرده،اگر اصل نهالش ملک خودش بوده، درخت هم ملک او است.و اگر اصل نهالش از مالک بوده،درخت هم ملک مالک است.

سؤال 1118:این جانب مغازه ای را با پرداخت سرقفلی آن به نرخ روز در سی سال قبل اجاره کردم.چون مدّت اجاره سر آمده بود،چند سال با توافق طرفین مال الاجاره زیاد شده و پرداخت گردید.ولی در یکی دو سال اخیر توافق حاصل نشده و قراردادی فیما بین نبوده است.مالک از طریق دادگاه درخواست اجرة المثل مغازۀ خود را کرده و در عرف مردم اجارۀ مغازه با خرید حقّ سرقفلی آن به مراتب کمتر از اجارۀ آن بدون خرید حق سرقفلی می باشد و اصولا سرقفلی را می خرند تا از مزایای آن که از جمله اجارۀ کمتر است استفاده کنند،آیا در این فرض مالک می تواند اجرة المثل مغازۀ خود را بدون واگذاری سرقفلی آن به مستأجر مطالبه کند؟

ص:280

جواب:روشن نیست که آیا سرقفلی را به مالک پرداختید یا به مستأجر قبلی و آیا مستأجر قبلی حق گرفتن سرقفلی را داشته است یا نه و ظاهرا به مالک پرداخت نشده و مالک اصولا سرقفلی نگرفته و در این صورت می تواند مال الاجاره را به هر مقداری که می خواهد بالا ببرد.

سؤال 1119:شخصی خانه ای را اجاره کرده و قرار بوده که یک سال در آن اقامت کند.اما بعد از هشت ماه خانه را تخلیه کرده است بفرمایید مستأجر باید آن چهار ماهی که زودتر رفته اجاره اش را بدهد یا لازم نیست؟

جواب:چنانچه مدت اجاره یک سال تعیین شده باشد و مستأجر قبل از پایان مدت،خانه را بدون اینکه خانه از قابلیت سکونت خارج شده باشد،تخلیه کند لازم است اجارۀ همۀ مدت را بپردازد.

سرقفلی

سؤال 1120:سرقفلی چیست؟و آیا مشروع است یا خیر؟

جواب:منشأ پیدایش سرقفلی از اینجاست که چون مال الاجاره محل کسب ترقی می کرد و مالک نمی توانسته اجاره را بالا ببرد یا مستأجر را از آن محل بیرون کند و گاهی یک محل کسب و مغازه سالهای متمادی در دست مستأجر با همان مبلغ اجاره سابق باقی می ماند،بدون اینکه چیزی به مال الاجاره افزوده شود و مالک نه قدرت داشته مستأجر را بیرون کند و نه بر مال الاجاره بیفزاید،در حالی که نظایر محل مزبور چندین برابر اجاره داده می شده است.بر این اساس باید گفت این گونه محل کسبها و گرفتن سرقفلی روی آنها اقسامی دارد که بعضی از آنها مشروع و حلال و بعضی از آنها نامشروع و حرام می باشد و فعلا بعضی از اقسام آن را که بیشتر محل سؤال و ابتلا است بیان می کنیم:

1-مالک در اول امر که می خواهد مغازه و محل کسبی را به کسی اجاره دهد، می تواند هر مقداری که بخواهد بعنوان سرقفلی از مستأجر بگیرد که محل را به او اجاره دهد و گرفتن این نوع سرقفلی مشروع و حلال است و پس از اجاره،

ص:281

مستأجر حق رجوع به مالک را ندارد.

2-اگر مستأجر حق داشته باشد(طبق قرارداد اولیّه اجاره)محل را به شخص ثالثی اجاره دهد،می تواند از او مبلغی به عنوان سرقفلی بگیرد که محل را به او اجاره دهد نه به دیگری و این نحو سرقفلی نیز حلال و بی مانع است و در این صورت نیز مستأجر دوم حق رجوع به مستأجر اوّل را برای پس گرفتن سرقفلی ندارد.

3-اگر مستأجر در ضمن عقد اجاره یا غیر آن با موجر شرط کند که مال الاجاره را تا مدتی معین زیاد نکند و علاوه حق بیرون کردن او را نداشته باشد.در این فرض اگر مالک بخواهد او را خارج کند،مستأجر می تواند مبلغی بعنوان سرقفلی از مالک برای اسقاط حق خود و تخلیه محل بگیرد.این قسم سرقفلی نیز حلال و مشروع است.

4-اگر مالک حق بالا بردن مال الاجاره و یا حق تخلیه محل اجاره را داشته باشد در این صورت پس از پایان مدت اجاره،مستأجر حق گرفتن سرقفلی ندارد و بدون رضایت و اذن مالک نمی تواند در محل بماند و اگر مالک اجازه ماندن در محل را نداد،مستأجر شرعا موظف به تخلیه محل است و ماندن او در محل حرام می باشد و در این فرض فرقی نیست بین اینکه اجاره کوتاه مدت بوده یا بلند مدت،چه بودن مستأجر در مدت اجاره موجب زیاد شدن ارزش محل شده باشد یا نه،چه بیرون رفتن او از محل،موجب ضرر و زیان در کسب او بشود یا نشود و خلاصه در چنین فرضی گرفتن مبلغی به عنوان سرقفلی نامشروع،و گیرنده مدیون و ضامن است.

5-در صورتی که مالک مغازه ای را که مثلا مال الاجاره ماهانه اش ده هزار تومان است ولی چون نیاز به مبلغی پول دارد با رضایت مغازه را به مدت مثلا یک سال به ماهی دو هزار تومان اجاره می دهد به علاوه مبلغ پانصد هزار تومان یا کمتر یا زیادتر بعنوان سرقفلی نقد می گیرد و در ضمن شرط می کنند تا زمانی که مستأجر در محل مزبور ساکن است ماه به ماه و سال به سال اجاره را به همان دو

ص:282

هزار تومان تمدید کند و حق افزودن بر مال الاجاره نداشته باشد و چنانچه مستأجر بخواهد محل را به دیگری اجاره دهد حق داشته باشد و مالک هم حق داشته باشد که از شخص ثالث که مغازه را اجاره کرده همان مال الاجاره اول یعنی فقط دو هزار تومان را بگیرد نه بیشتر و سال به سال اجاره را با همان مال الاجاره تمدید کند،در این صورت مستأجر اول می تواند محل را به مستأجر دوم اجاره دهد و واگذار کند و مبلغی هم بعنوان سرقفلی به همان مقدار که خودش داده یا بیشتر یا کمتر،در مقابل رفع ید و تخلیۀ محل از آن شخص که به او اجاره داده و تحویل داده بگیرد و در این فرض مالک حق مخالفت ندارد،چون مستأجر طبق شرطی که کرده ذی حق بوده و حق گرفتن سرقفلی و واگذاری به غیر را داشته است.

سؤال 1121:چه راهی برای تصحیح معاملۀ سرقفلی وجود دارد؟

جواب:برای مالک جایز است مقداری به عنوان ماهیانه مال الاجاره قرار بدهد و مقداری هم نقدا بگیرد و این سرقفلی فی الحقیقه جزء مال الاجاره است و برای غیر مالک جایز نیست مگر آنکه در ضمن عقد اجاره یا عقد خارج لازم ملتزم شود که تا مستأجر راضی نشود به دیگری اجاره ندهد و او هم قبول کند.در این صورت اگر مستأجر بگوید چنانچه این مقدار بدهی راضی می شوم و خلع ید می کنم،مانع ندارد.

سؤال 1122:شخصی مغازه ای را بدون سرقفلی اجاره کرده است،آیا حق دارد بعد از انقضای مدت اجاره،از موجر تقاضای سرقفلی کند؟

جواب:در فرض سؤال،مستأجر حقی نخواهد داشت و باید محل مورد اجاره را تخلیه کند.

سؤال 1123:شخصی مغازه ای را با سرقفلی معین،اجاره کرده است،حال بعد از انقضای مدت اجاره که می خواهد سرقفلی را پس بگیرد،به موجر می گوید سرقفلی امروز مغازه را باید بدهی،نه سرقفلی سابق را که من به تو دادم،آیا مستأجر می تواند سرقفلی روز را بگیرد،یا

ص:283

باید همان مقدار که داده بگیرد نه بیشتر؟

جواب:در صورت گرفتن سرقفلی هنگام تخلیه،تنها پولی را که داده طلبکار است و نمی تواند پول بیشتری طلب کند.اگر چه قیمت سرقفلی بالاتر رفته باشد.

ص:284

صلح

(1)سؤال 1124:شخصی در زمان حیات خویش جمیع مایملک خود را صلح کرده به همسرش مشروط به شرایط زیر:

1-مادام الحیاة اختیارات و منافع آن حتی خیار فسخ با شخص مصالح باشد.

2-بعد از فوت مصالح،متصالح لها هزینه تجهیز و انجام وصایای او را بپردازد.

3-متصالح لها حق واگذاری املاک مورد مصالحه را به دیگری در زمان حیات خود ندارد.

4-بعد از وفات متصالح لها نصف از کلیه مایملک بین ورثۀ مصالح تقسیم شود و نصف دیگر نیز با اذن ورثه در خیرات و مبرات مصرف شود.

با توجه به اجمالی که گذشت،آیا این صلح با شرایط مذکور صحیح است یا خیر؟

جواب:گرچه صحت شرط اوّل و دوّم به سبب مجهول بودن مدت حیات مصالح و مجهول بودن مقدار منافع و هزینه تجهیز و وصایا محل اشکال واقع شده،ولی به نظر این جانب این مقدار جهالت در باب صلح مضر نیست،لذا صلح مزبور،ظاهرا از جهت شرط اوّل و دوّم محکوم به صحت است و این دو شرط که در ضمن آن واقع شده و مورد قبول متصالح لها قرار گرفته لازم الوفا می باشد.

ص:285


1- 1) در این رابطه رجوع شود به بحث وصیت عنوان«تصرفات مریض»،ص 358.

ولی شرط سوّم فاسد است و لزوم وفا ندارد.چون منافی با مقتضای عقد صلح است.زیرا مقتضای عقد صلح،سلطنت مالک یعنی متصالح لها بر ملک خویش می باشد و حق واگذاری آن را به غیر دارد.در حالی که این شرط چنین حقّی را از او سلب کرده است،به همین جهت فاسد می باشد.ولی ظاهرا شرط فاسد موجب فساد عقد نیست و اصل صلح مزبور به لحاظ شرط سوّم نیز محکوم به صحت است.هر چند که این شرط لازم الوفا نیست.

شرط چهارم نیز منافی با مقتضای عقد صلح است.چون مقتضای عقد نقل ملک از مالک اوّل که مصالح است به متصالح لها و عدم عود آن به ملک مالک اوّل می باشد.مگر به سبب ناقل شرعی،مثل بیع یا صلح یا هبه و امثال آن.و شرط تقسیم نصف آن بین ورثه مصالح و صرف نصف در خیرات،در حقیقت شرط عود و برگشت ملک از متصالح لها به ورثه مصالح بدون تحقیق سبب ناقل است.

بنابراین چنین شرطی فاسد بوده و لازم الوفا نیست.ولی موجب فساد عقد صلح نمی شود.در نتیجه صلح مزبور محکوم به صحت است.

بلی اگر صلح به این صورت واقع شود که مصالح مایملک خود را صلح کند به شرط اینکه متصالح لها آن را واگذار نکند(نه اینکه حق واگذار کردن نداشته باشد)و یا به شرط اینکه بعد از فوت متصالح لها،ورثۀ او نصف آن را به سبب یکی از طرق شرعی از قبیل صلح یا هبه یا بیع به ورثه مصالح برگردانند و واگذار کنند(نه اینکه خودبخود به آنها برگردد)و نصف را در خیرات مصرف کنند،در این صورت شرطها صحیح و لازم الوفا می شوند و عدم دقت بعضی موجب شده است که بین این دو نوع شرط فرقی نگذاشته و به اشتباه بیفتند.

سؤال 1125:اگر کسی یک حیاط مسکونی،به انضمام تمامی مخلّفات خانه از هر قبیل که بوده باشد،کائنا ما کان،در هر محلّی که موجود است مطلقا،و کلیّۀ مطالبات و نقود را-از هر کس و به هر عنوان،خواه به موجب سند رسمی و یا عادی و یا سفتۀ تجارتی که در ذمّۀ اشخاص بوده باشد-در مقابل دویست و پنجاه هزار ریال مصالحه کند.که مبلغ دویست هزار ریال آن را ابراء کرده و مبلغ پنجاه هزار ریال دین ثابت می باشد،در صورتی که مقدار وجه

ص:286

سفته ها و مطالبات از اشخاص و نقد موجودی چندین برابر وجه المصالحه است-آیا این معامله در دین مقدس اسلام صحیح است یا باطل؟

جواب:با فرض اینکه به صورت مصالحه معامله شده،اشکال ندارد.

سؤال 1126:هرگاه شخصی منافع اموال منقول و غیر منقول خود را به کسی صلح کند.که «مصالح له»مادامی که زنده است از منافع آن به هر نحو که خواسته باشد استفاده کند،در صورتی که شخص مصالح قبل از مصالح له فوت شود،آیا مفاد صلح مزبور به قوّت خود باقی است یا محتاج به تنفیذ ورثۀ مصالح خواهد بود؟

جواب:صلحی که طبق ضوابط شرعی در حیات مصالح انجام گرفته،پس از فوت او نیز به قوت خود باقی است و نیاز به تنفیذ ورثه ندارد.

سؤال 1127:در سال 1316 شمسی،ملکی از پدرم به این جانب و برادرم به ارث رسیده،در مدرکی که از آن زمان مانده چون سهم بنده کمی بیشتر از برادرم بوده،قید شده که مبلغ ده تومان و نیم باید به برادرم بدهم و این مبلغ به برادرم پرداخت شد،ولی رسیدی ندارم،چون برادرم رسید نداده.حالا چون متأسفانه نه مادرم در قید حیات است و نه برادرم،برادرزاده هایم اظهار طلب ملک می کنند.خواهشمندم بفرمایید اکنون چه مبلغی باید بپردازم.آیا همان ده تومان و نیم را یا بیشتر؟

جواب:بیش از مبلغی که در ضمن مصالحه قرارداد شده را حق ندارند و چنانچه مدعی پرداخت آن هستید باید شرعا اثبات نمایید و اختلاف باید در دادگاه حلّ شود یا به طوری با هم مصالحه نمایید.

سؤال 1128:شخصی نصف یک ماشین نفت کش را خریده است،تا با آن کار کند و سهم شریک خود را به مبلغ ماهی 20 هزار تومان،مصالحه کرده است و قرار شده که کل مخارج ماشین هم به عهده این فرد باشد،آیا این معامله و مصالحه صحیح است؟

جواب:مصالحه مزبور با اطمینان به اینکه سهم شریک این حدود می شود، مانعی ندارد و شرط در ضمن آن که تمام خرجها و کم وکاستها را به عهده می گیرد،اشکالی ندارد.

ص:287

مضاربه

سؤال 1129:در شرایط فعلی که سکه طلا و نقره رایج نیست،آیا مضاربه با پول رایج را اجازه می دهید؟

جواب:جایز است.

سؤال 1130:فردی یک کیلو طلا را یک ساله به زرگری می دهد که با آن کار کند و سودی به او بدهد،ولی چون با طلای دیگر مغازه مخلوط شده آخر سال مشکل است دقیق حساب کنند و سود واقعی را بدست آورند،آیا جایز است روی مبلغی توافق کنند که هر ماه بعنوان سود بپردازد؟

جواب:چنانچه اصل قرارداد بصورت مضاربه باشد،مانعی ندارد مبلغ معیّنی را مورد توافق قرار دهند،در صورتی که اطمینان بحصول مبلغ معین وجود داشته باشد.

سؤال 1131:کسی پولی را به دیگری می دهد تا کار کند و هرچه سود کرد نصف آن را به مالک پول بدهد،به شرط اینکه اصل سرمایه را تضمین کند که اگر از بین برود خودش بدهد، آیا گرفتن سود این پول جایز است؟و آیا لازم است چنین شرطی در ضمن عقد لازمی باشد یا در ضمن عقد مضاربه هم صحیح است؟

جواب:چنانچه به صورت مضاربه باشد و شرط کند که اگر تلف یا خسارتی

ص:288

متوجه سرمایه شد،عامل ضامن باشد که از مال خودش جبران کند،مانعی ندارد و گرفتن سود جایز است.و چنین شرطی در ضمن عقد مضاربه هم صحیح و لازم الوفاء است.

سؤال 1132:کسی مبلغ صد تومان وام می گیرد و به شخص دیگری می دهد،به شرط اینکه ماهیانه قسط آن را بپردازد و بعد اصل پول را به وی بازپس دهد،آیا این ربا محسوب می شود؟

جواب:اگر بصورت مضاربه به دیگری واگذار کرده باشد و اطمینان داشته باشند که لا اقل این مقدار سود حاصل می شود،مانعی ندارد.

سؤال 1133:شخصی مبلغ صد هزار تومان به یک نفر کاسب می دهد و شرط می کند که هر ماه پنج هزار تومان بدهد،آیا گرفتن پول مذکور جایز است؟

جواب:چنانچه به عنوان مضاربه باشد و اطمینان داشته باشند که لا اقل این مقدار سود حاصل می شود،مانعی ندارد.

سؤال 1134:آیا در مضاربه قبل از آنکه سودی بدست آید،می توان سود احتمالی را مصالحه کرد؟و اگر بعدا سود کمتر از مقدار احتمالی شد،چه حکمی دارد؟

جواب:در صورتی که اطمینان به حصول سود دارند،می توانند سود احتمالی را به مبلغ مورد توافق مصالحه کنند.و این مصالحه لازم الوفاء است حتی اگر سود حاصله کمتر از مقدار تخمینی باشد.بلی اگر اصلا سود حاصل نشود نمی توان مقدار مورد مصالحه را گرفت.

سؤال 1135:شخصی پولی به دوستش داده به عنوان مضاربه،با توجه به اینکه دوست وی فعالیتهای شغلی متعدد دارند،آیا این شخص در کل فعالیتهای او شریک است یا تنها در یکی شریک است؟ضمنا شرط کرده که فقط در سود سهیم باشد نه در ضرر!حکم آن چگونه است؟

جواب:لازم است نوع عمل مشخص شود و اگر همه را ذکر کند در همه سهیم است و ضرر مربوط به مالک است،مگر اینکه شرط کند که در صورت ضرر عامل

ص:289

از مال خود جبران کند.

سؤال 1136:شخصی به عنوان واسطه پولی را از چند نفر گرفته تا به کاسبی بدهد که با آن پول کار کند و نصف فایده را به صاحبان پول بپردازد.پس از مدتی کسب اظهار ورشکستگی می کند،آیا واسطه ضامن است یا کاسب؟

جواب:اگر واسطه به عنوان امین مطرح بوده و با تحقیق کافی این کار را انجام داده،ضامن نیست.

سؤال 1137:آیا لازم است در مضاربه سود به صورت درصد حاصله برای صاحب مال و عامل معین شود(کسر مشاع)یا اگر هم مقداری معین شود کافی است؟

جواب:تعیین به نحو کسر مشاع و به صورت درصد لازم نیست و می توانند مقداری را که اطمینان دارند عادتا حاصل می شود،تعیین کنند.

ص:290

مزارعه

سؤال 1138:در عقد مزارعه شرط شده که طبق عرف محل عمل شود و به گفته مالک ثلث مرسوم است و بعد از برداشت محصول معلوم شده نزد عرف محل بیشتر از ثلث مرسوم است، آیا عاملین حق ثلث محصول را دارند یا بیشتر؟

جواب:اگر عقد قرارداد روی ثلث بسته شده زارعین همان ثلث را طلبکارند و اگر عقد روی عرف محلی بسته شده ولی خیال می کرده اند ثلث است،زارعین همان مقدار که عرف محلی است طلبکارند و اگر شبهه دارند که چگونه بوده با مصالحه مسأله را خاتمه دهند.

سؤال 1139:در گیلان معمول است که مزرعه و تخم شالی و کود شیمیایی را به زارع تحویل داده و قرار می کنند که نصف محصول را به مالک زمین بدهد،اکنون عده ای می گویند این عمل صحیح نیست و با تبلیغات خود زارعین را منصرف می کنند و در نتیجه چون مالک زمین پیر شده و قدرت کشت ندارد،مزارع بلا استفاده می ماند.بدیهی است مالک زمین که روزی قدرت داشته و زمین موات را آباد کرده و یا با پول خریداری کرده است،اکنون حاضر نیست که زمین خود را مجانا در اختیار دیگری قرار دهد،مستدعی است حکم شرعی مسأله را بیان فرمایید تا زارعین با دلگرمی بکار خود اشتغال ورزند؟

جواب:قرارداد مذکور مزارعه و شرعا از معاملات صحیحه است و تصرف در

ص:291

ملک دیگران بدون رضایت مالک جایز نیست.

سؤال 1140:اگر صاحب زمین تمام خرج یک صیفی را تا هنگام محصول فراهم کند و برای این زمین چند کارگر را به عنوان شریک-که تمام کار این صیفی کاری را انجام دهند-به کار گیرد(مالک زمین فقط خرج محصول را می دهد و دیگر کاری انجام نمی دهد)و در موقع برداشت محصول،هرچه خرج کرده از فروش محصول بردارد و بعدا بقیه محصول را بین خود و کارگران به نام شریک نصف کند.آیا از نظر اسلام حلال و جایز است یا خیر؟

جواب:اگر مطابق شروط مزارعه قرارداد بستند،اشکال ندارد.

سؤال 1141:این جانب پیرمردی هشتادساله هستم مدت شصت سال است که در زمین شخصی مشغول کشاورزی می باشم و سهم مالکانه را نیز سالیانه به او پرداخت می کنم و در زمین مذکور تعداد شش درخت گردو کاشته ام که بارور شده اند و سالیان قبل نصف محصولات گردو و زمین را به ایشان می دادم،اکنون صاحب زمین می گوید طبق قانون اسلام چون درختان گردو در زمین این جانب می باشد تمام محصول گردو مربوط به من است،با توجه به اینکه محصول گردوی مذکور در انجمن اسلامی به طور امانت گذاشته شده تا پاسخ شرعی اخذ گردد،تمنا دارم برای حفظ حقوق دو مسلمان بفرمایید محصول گردو به صاحب زمین می رسد یا به کسی که درختان گردو را غرس کرده است؟و اگر به صاحب زمین می رسد به چه عنوان؟

جواب:درخت گردو ملک هر کس هست گردو هم ملک او است.اگر از مال مالک زمین غرس کرده اید از او است و اگر از مال خودتان غرس کرده اید از شما است و در صورت اول مالک باید اجرت عمل شما را بدهد و در صورت دوم شما اجرت زمین مالک را باید به او بدهید.

ص:292

شرکت

اشاره

سؤال 1142:دو نفر با هم شرکت داشتند و با سرمایۀ مساوی و نفع و ضرر مساوی با یکدیگر مشغول کار بودند،اگر یکی از آن دو شریک بخواهد از نظر عمل جدا شود ولی در ماه مقداری بعنوان حق الشرکه بگیرد،آیا جایز است یا نه؟

جواب:حق الشرکه عنوان شرعی ندارد.بلی اگر پول او نزد شریک باشد،و او با این پول کار کند،می تواند طبق احکام شرکت،سهم خود را بگیرد.

تصرف در مال شرکت

سؤال 1143:یکی از مالکین در مزرعه مشاعی بدون رضایت دیگران،با مخارج خود اقدام به حفر چاه می کند ایا ملک طلق او می شود؟و دیگران در آن حقی دارند یا نه؟

جواب:در فرض سؤال،تصرف حفرکننده جایز نبوده ولی ملک طلق او می شود و اگر آبی استخراج شود متعلق به او می باشد و در هر حال باید رضایت آنان را تحصیل کند و الاّ می توانند او را وادار به پر کردن چاه و پرداخت خسارت وارده کنند.

سؤال 1144:چند نفر با هم شریک بوده اند و فعلا بعضی از این افراد فوت کرده اند،حکم شراکت آنها چگونه می شود؟

ص:293

جواب:از قضیه شخصیه اطلاع ندارم ولی بطور کلی اگر بعضی از شرکا فوت کردند بقیۀ شرکا بدون اجازه و رضایت ورثۀ شریک فوت شده نمی توانند در مال مشترک تصرف کنند و اگر هم از مال مشترک منافعی بدست آمد،باید سهم میّت را به ورثه او بدهند.

سؤال 1145:خانه ای است مشترک بین چند نفر،اگر یکی از شرکا از بعض دیگر تقاضا و طلب کند که اجازۀ تصرف در آن خانه را بدهد،آیا بر آن بعض اجازۀ تصرف در آن خانه واجب است یا اینکه برای او امتناع هم جایز است؟

جواب:منع شریک به نحو کلی از تصرف در مال مشترک جایز نیست،باید اجازۀ در تصرف به مقدار سهم او بدهد و یا حاضر به قسمت شود و سهم هر یک مفروز گردد و یا حاضر به قسمت مهایاتی شود.یعنی تقسیم به حسب ازمنه که مثلا مدتی یکی تصرف کند و مدتی را دیگری.یا حاضر به خریدوفروش شود و چنانچه از همۀ شقوق استنکاف کند،حاکم شرع او را به اختیار یکی از امور مذکوره مجبور می کند.

سؤال 1146:چه می فرمایید در این مسأله که شخصی فوت کرده در حالی که دارای باغات و زراعات بوده،فرزند ارشدش بعد از فوت پدر،محصولات و زراعات را بوسیلۀ خود و کارگر و غیره جمع آوری کرده و مخارج خود و عائله اش هم از مال پدری بوده،آیا در صورت عدم شرط اجرت می تواند برای عمل خودش اجرت از سایر وراث بگیرد یا خیر؟

جواب:در صورتی که بدون اجازۀ سایر ورثه محصول را جمع آوری کرده باشد،حق مطالبۀ اجرت از آنها ندارد.

سؤال 1147:زمین لم یزرعی مال سه نفر است به نحو مشاع.یکی از این سه نفر قسمتی از آن را آباد کرده و بقیۀ آن به صورت لم یزرع باقی است،آیا آن دو نفر دیگر از قسمت آباد شده با بودن قسمت آباد نشده سهمی دارند یا خیر؟و تکلیف این دو نفر نسبت به آبادکننده چیست؟

جواب:در فرض مسأله،اگر زمین را قبل از تقسیم آباد کرده باشد،همۀ شرکا

ص:294

کما فی السابق در آن شریک می باشند.در نهایت اگر با اذن آنها آباد کرده حق الزحمۀ آباد کردن سهم آنها را طلب دارد و اگر بدون اذن آباد کرده حق الزحمه را طلب ندارد و اگر شرکا اذن داده اند که این قسمت را آباد کن برای خود بدون تقسیم،فعلا می توانند از اذن برگردند و بگویند همه باید تقسیم شود.ولی حق الزحمۀ آباد کردن را باید بدهند و آنچه اشجار و زراعت و بنا ایجاد کرده مال خود آبادکننده است.ولی اگر اذن داده اند برای خود احداث بنا و غرس اشجار نماید.تا هنگامی که از اذن خود برنگشته اند حق مطالبۀ چیزی ندارند و هر وقت از اذن خود برگردند از آن موقع به بعد برای بقای بنا و اشجار در زمین،حق مطالبۀ اجرت المثل زمین را نسبت به سهم خودشان دارند و چنانچه نزاع موضوعی در بین باشد،لازم است به دادگاه مراجعه شود.

سؤال 1148:چند نفر با هم شریک شدند که تجارت کنند.یک نفر از آنها فوت کرده است و مقدار اموال شرکتی را تعیین کردند و مال چندین برابر شده است و می خواهند شرکت را به هم بزنند،آیا به ورثۀ متوفی باید سهم روز فوت پدرشان را بدهند یا روزی که شرکت به هم می خورد.

جواب:اگر از مال میت شریک در نزد شرکا باقی بوده و با آن معامله کرده اند، به نسبت مالی که در شرکت باقیمانده،باید منافع آن را در موقع تفکیک شرکت،به ورثۀ شریک بدهند.

سؤال 1149:دو نفر با یکدیگر شروع به کار می کنند،به این کیفیت که پول و سرمایه از یکی و کار از دیگری و استفاده هم به نصف،بعد از مدتی یکی از این دو حاضر می شود سهمیّۀ استفادۀ دیگری را به ماهی یک هزار تومان بخرد،[این خرید]چگونه است؟

جواب:خرید مذکور صحیح نیست.بلی می توانند با همدیگر به این مبلغ مصالحه کنند.

سؤال 1150:اگر زمینی را دو نفر به طور مشاع شریک باشند و یکی از شریکها بدون اجازۀ شریک دیگر اقدام به احداث بنا کند،آیا شریک دیگر می تواند او را اجبار به خراب کردن کند یا

ص:295

نه؟و اگر نمی تواند تکلیف او چیست؟

جواب:مالک ساختمان باید رضایت شریک را به هر نحو شده جلب کند.

سؤال 1151:دو قطعه زمین در بین دو شخص مشاع بوده،یکی از مالکین یک قطعۀ آن را فروخته و قرینه ای بر تعیین هم ندارد بعد از چند سالی مالک دیگر ادعا کرده که این دو قطعه زمین مشاع بوده،این زمین مبیعه از طرف یکی از شرکا چه صورت دارد؟

جواب:اگر مقدار حصۀ مشاعۀ خود را فروخته بیع صحیح و نافذ است و مشتری با شریک سابق شریک است ولی اگر قطعۀ معینی را فروخته معامله در حصه شریک در آن قطعه فضولی و موقوف بر اجازۀ شریک است.

تقسیم مال شرکت

سؤال 1152:دو نفر در یک ساختمان شریک بودند و یکی از آنها که دارای فرزند صغیر هم بوده از دنیا رفته است،آیا فرد دیگر می تواند قسمت خود را جدا کند و بفروشد؟

جواب:با موافقت قیم بچه ها یا اذن حاکم شرع و نظارت وی می تواند.

سؤال 1153:آیا می شود مال مشترک را بدون حضور بعضی از شرکا تقسیم کرد و با قرعه حصه هر یک را معین کرد و اگر بعدا یکی از شرکا که غایب بوده به این تقسیم راضی نشد، حکم آن چیست؟

جواب:در تقسیم مال مشترک لازم است همه شرکا یا وکلای آنها حضور داشته باشند و در غیر این صورت اگر بعدا شریک غایب راضی به تقسیم نبود،باید از نو تقسیم و قرعه کشی انجام شود.

مسائل متفرقۀ شرکت

سؤال 1154:سه نفر در زمینی شریک بودند،یکی از آنها با پول مشترک نهالی را می خرد یا نهال مشترک را می کارد،با توجه به اشتراک در همه امور،این نهال بعد از بزرگ شدن برای هر سه نفر است یا متعلق به غارس است؟

جواب:در فرض سؤال اگر نهال را به قصد اشتراک و برای هر سه نفر غرس

ص:296

کرده درخت متعلق به هر سه نفر است و اما اگر پول مشترک را غصب کرده و با آن برای خودش نهال خریده و برای خودش غرس کرده،فعلا درخت مال غارس است.هر چند که در زمین مشترک غرس کرده و معصیت هم کرده است و در این فرض دو شریک می توانند اجرت زمین را به سهم خود بگیرند و درخت را نیز می توانند ریشه کن و به خارج آن منتقل کنند.

سؤال 1155:دو نفر با هم در یک قالی شریک بودیم و آن را به دو میلیون تومان فروختیم و مقداری پول نقد و بقیه را چک گرفتیم،شریک من که بعد از مدتی برای گرفتن به بانک مراجعه کرد،متوجه شد که پول در حساب صاحب چک وجود ندارد،لذا به خریدار مراجعه کرده و گفت یا پول را بده و یا فرش را و خریدار فرش را پس داده است و فعلا فرش ارزان شده و من حدود 500 هزار تومان ضرر کرده ام،آیا این ضرر را باید خریدار بدهد یا شریک من؟و آیا شریک من حق فسخ معامله را داشته است؟

جواب:در مورد سؤال حق فسخ معامله وجود نداشته و بر فرض وجود حق فسخ،شریک به تنهایی حق نداشته معامله را فسخ کند.به هر حال قالی مربوط به مشتری است و لازم است چکها را بپردازد.

سؤال 1156:منزلی توسط مادرم خریداری شد و حقیر مقدار پنجاه هزار تومان تحویل ایشان دادم و مدت دو سال در آنجا بودم و بعد نقل مکان کردم با توجه به اینکه یک سوم وجه خانه را من داده ام،آیا سهمی از آن دارم؟

جواب:اگر منزل بصورت اشتراک با مادر خریداری شده به اندازۀ پول سهم شما از خانه محفوظ است و اگر پول را به مادر قرض داده و یا هبه کرده اید سهمی از خانه ندارید.

سؤال 1157:شخصی یک ساختمان و دو زن و ده فرزند پسر و دختر در شهری داشته است،بعد از فوت او یکی از پسرها و یکی از زنها و یکی از نوۀ پسرهایش از آن زمان در آن خانه نشسته اند و یک اطاق هم خالی بوده که یکی از دخترهایش این اطاق را به تصرف درآورده و به یک زن بی شوهر و بی بچه داده،آن پسری که از زمان پدر تا حالا در آن خانه

ص:297

نشسته به آن دختر می گوید این زن را از خانه بیرون کن یا او باید ماهانه مبلغ 5000 تومان کرایه بدهد،آیا اولا از نظر شرعی در این مدت که پدر آن شخص فوت کرده و خودش در خانه می نشسته و وارث های دیگر راضی نبوده اند،چه حکمی دارد؟و ثانیا این کرایه ای که می خواهد از آن زن بی سرپرست بگیرد،به او می رسد یا نه؟و از طرف دیگر نماز و روزه آن زن صحیح است یا خیر؟و ضمنا حاضر نیستند اموال این مرحوم را تقسیم بکنند و هر کدام از این بچه ها مقداری از ملک و باغ را تصرف کرده و حاصلش را می برند.از نظر شرعی این مسأله چه حکمی دارد؟

جواب:الف-تصرف در مال مشترک باید با اجازۀ همه شرکا باشد و بدون اجازه غصب و موجب ضمان اجرت المثل است.

ب-خیر کرایه به همۀ ورثه می رسد و او به مقدار سهم الارث خود حق دارد.

ج-بدون اجازه تمام ورثه اشکال دارد.

د-اشکال دارد.

سؤال 1158:اهالی یک منطقه بابت هزینۀ لوله کشی محل،مبلغی را جمع کرده و تحویل شورای محل دادند.پس از پایان کار لوله کشی،مقداری از آن پول اضافه آمد،که با تصویب کلیه صاحبان وجه،مقرر شد مبلغ اضافی جهت تعمیر لوله ها و هزینه های جنبی آن،نزد شورا باقی بماند.

با توجه به اینکه این مبلغ در یکی از بانکها پس انداز شده،آیا می توان آن را تحت عنوان یکی از عقود اسلامی به جریان انداخته،و از سود حاصلۀ آن،در جهت خدمات عمومی آن منطقه استفاده کرد؟و آیا می توان این پول را به عنوان قرض الحسنه در اختیار هیئت عزاداران حضرت امام حسین علیه السّلام قرار داد،تا صرف رونق بخشیدن به اینگونه جلسات مذهبی گردد؟در صورت مثبت بودن جواب،آیا رضایت اکثریت صاحبان پول شرط است،یا رضایت کلیۀ آنان؟

جواب:در فرض مزبور،کل پول بین تمام افراد مشاع می باشد و تصرف در آن به هر نحو،چه به صورت سرمایه گذاری یا قرض دادن به مسجد و غیره،منوط به رضایت کلیه افراد است و رضایت اکثریت افراد کفایت نمی کند،مگر اینکه همه روی نظر اکثریت توافق کرده باشند.

ص:298

دین و قرض

معنی دین و سبب آن

سؤال 1159:مستدعی است معنی دین و سبب آن را بیان فرمایید؟

جواب:دین عبارت است از مال کلی ثابت در ذمۀ شخصی برای دیگری.و سبب آن یا قرض گرفتن است یا امور اختیاریۀ دیگر،مانند مبیع قرار دادن دین در معاملۀ سلم،یا ثمن قرار دادن آن در معاملۀ نسیه،یا اجرت در اجاره،یا صداق در نکاح،یا عوض در طلاق خلع و غیر اینها و یا امور قهریه،مانند موارد ضمانتها و نفقۀ زوجۀ دائمه و نظیر اینها.

وجوب پرداخت دین

سؤال 1160:هرگاه موعد پرداخت دین رسیده و طلبکار مطالبه می کند و مدیون متاعی یا چیزی دیگر که از مستثنیات دین نیست دارد،ولی به فروش نمی رود مگر به کمتر از قیمت،آیا واجب است به همان قیمت کم بفروشد یا خیر؟

جواب:بلی،واجب است و تأخیر آن به جهت انتظار مشتری دیگری که به قیمت عادله بخرد جایز نیست.ولی اگر بقدری کم می خرند که اگر بفروشد صدق بیع ضرری می کند یا اینکه فروش به آن قیمت بر او حرجی باشد،بعید نیست بیع واجب نباشد.

ص:299

سؤال 1161:مدیونی که در عسرت است و نمی تواند دین خود را بپردازد،آیا طلبکار می تواند او را تحت فشار قرار دهد و مطالبۀ دین کند یا خیر؟و اگر مدیون قدرت دارد ولی به تأخیر می اندازد،آیا گناهی مرتکب شده؟

جواب:در فرض سؤال،مطالبۀ دین بر طلبکار حرام است و باید مدیون را مهلت دهد تا وقتی که متمکن از پرداخت شود.و در صورتی که مدیون قدرت بر ادای دین داشته باشد،مسامحه و تأخیر در ادای آن معصیت کبیره است.بلکه لازم است مدیون در موقعی که قدرت بر ادای دین ندارد،نیت ادای دین عند التمکن را داشته باشد.

شرط زیاده در قرض

سؤال 1162:کسی که مبلغ صد هزار تومان به کسی به عنوان قرض الحسنه به مدت یک سال بدهد،مشروط به اینکه سر سال پول فوق را به اضافه پنجاه کیلو گندم بدهد،که طلبکار به ارزش کمتر بخرد،چه حکمی دارد؟

جواب:این قرض ربوی و باطل است.

سؤال 1163:آیا قرض دادن به شرط اینکه قرض گیرنده هر ماه مبلغی به قرض دهنده بدهد،صحیح است؟

جواب:این قرض ربوی و باطل است.

سؤال 1164:کسی مقداری وام گرفته،آیا می تواند پول را به عنوان قرض در اختیار دیگری بگذارد مشروط به اینکه اقساط آن را بپردازد و در آخر اصل پول را هم برگرداند؟

جواب:این عمل ربا و حرام است.مگر اینکه تحت عنوان مضاربه یا سایر عقود اسلامی در آید (1).

سؤال 1165:آیا صحیح است که مبلغی بعنوان رهن به صاحب خانه بدهند،به شرط اینکه منزلش را با اجارۀ کمتر در اختیار مستأجر قرار دهد؟

ص:300


1- 1) -مسائلی در این رابطه در احکام بانکها(وام بانکی ص 286)مطرح گردیده است.

جواب:این عمل رهن نیست،بلکه قرض با شرط است و ربا می باشد،بلی راه صحیح و بی اشکال آن است که منزل را به مال الاجاره کمی اجاره کند و در ضمن عقد اجاره،شرط کنند که مبلغی هم قرض الحسنه به صاحب منزل بدهد.

سؤال 1166:ملکی را مالک در اثر پریشانی و ضرورت نزد شخصی به رهن ربوی گذاشته و قیمت ملک چندین برابر وجه الرهانه است و راهن برای حفظ آبروی خود آنچه مرتهن بعنوان ربا از او مطالبه کرده لاعلاج پرداخته و چندین برابر عایدات ملک بوده و عین مرهونه هم مطلقا به تصرف مرتهن در نیامده است.سر انجام چون راهن قدرت پرداخت وجه الرهانه را پیدا نکرده مرتهن بدون اجازۀ راهن و بدون پرداخت قیمت واقعی،ملک را مطابق مقررات اداری به همان مبلغ وجه الرهانه که در حدود عشر قیمت واقعی ملک بوده تملک نموده است، چنانچه دیگران بخواهند این ملک را از مرتهن خریداری کنند آیا شرعا بدون رضایت راهن حلال و جایز است یا نه؟

جواب:از موضوع شخصی اطلاع ندارم.بطور کلی قرض ربوی خواه رهن داشته باشد یا بدون رهن،باطل و حرام است.ولی به نظر حقیر قرض دهنده می تواند به مقداری که واقعا طلبکار است و بدهکار از ادای آن امتناع دارد به قیمت عادله از عین مذکوره تقاص کند و احتیاط لازم آن است که از حاکم شرع هم اجازه بگیرد.پس اگر بیش از مقداری که به قیمت عادله مساوی با طلب او است تقاص کرد مالک نمی شود.و اگر معامله به نحو دیگر مثل بیع شرط بوده حکم دیگر دارد.و در فرض مذکور در سؤال،آنچه را که مرتهن از راهن علاوه بر قرض گرفته چون ربا و حرام است مقابل دین محسوب می شود.و اگر نزاع موضوعی در بین باشد به دادگاه مراجعه شود.

سؤال 1167:شخصی به منظور سرمایه گذاری پول قرض می کند و در شرایط کنونی مجبور است که به ازای آن ربحی بپردازد.اگر این عمل شخص بصورت نیمه اجباری باشد،مثلا شرکت مسافربری داشته و هر دو یا سه سال هم باید ماشین را عوض کند،یعنی خرید قدیمی را چون مستهلک می شود مجبور است که تجدید کند،و الاّ احتمال ورشکستگی می رود و برای این موضوع پول به اندازۀ کافی ندارد و ناچار است متوسل به وام با بهره بشود و در

ص:301

صورت عدم اخذ وام،متحمل زیان فراوان در شغل مشروع خودش که به آن مشغول است خواهد شد.بنابراین آیا شخص مرتکب گناه شده و در نتیجه این وام بصورت پول حرام وارد اموالش خواهد شد یا نه؟

جواب:اینگونه اضطرار موجب جواز ربا نمی شود و اگر از اشخاص قرض می تواند به نحو بیع شرط معامله کند.یا اینکه یکی از ماشینها را به قرض دهنده به مبلغی که مورد حاجت او است بفروشد و بعد از او به مبلغ بیشتر نسیه بخرد.

شرط قرض در ضمن عقد

سؤال 1168:آیا جایز است کسی مالی را به دیگری به کمتر از قیمت بازار بفروشد،به شرط اینکه خریدار مقداری به او قرض بدهد؟

جواب:اگر جدّا قصد معامله داشته باشد و شرط قرض کند،مانعی ندارد.

سؤال 1169:آیا می توان در ضمن صلح،شرط قرض کند؟مثلا بگوید 50 هزار تومان به تو صلح می کنم به شرط آنکه 200 هزار تومان یک ساله به من قرض بدهی؟

جواب:در صورتی که قصد جدی داشته باشد،مانعی ندارد.

سؤال 1170:آیا می توان در ضمن عقد اجاره،شرط قرض کند؟مثلا موجر خانۀ خود را به مبلغ کمی به مستأجر به مدت یک سال اجاره دهد،مشروط به اینکه مبلغ معینی در این مدت به او قرض بدهد؟

جواب:جایز است.

فروش دین

سؤال 1171:شخصی از شخص دیگر طلبی دارد و مدرکی هم از او دارد،مثلا سی تومان به موعد یک ماه،و اکنون می خواهد این مدرک را بفروشد به مبلغ 29 تومان نقدا.آیا جایز است یا خیر؟و بر فرض عدم جواز،آیا می شود فعلا سی تومان را شخص دائن حواله کند که مشتری از مدیون در رأس موعد بگیرد و آن یک تومان را که از سی تومان کسر می گذارد برای حق الجعالۀ مشتری که وجه را رأس موعد از مدیون وصول می کند قرار دهد؟

ص:302

جواب:فروش ما فی الذمۀ مدیون به نقد کمتر اشکال ندارد.مگر آنکه ما فی الذمه مکیل یا موزون باشد و به مثل خودش بفروشند به کمتر که ربا و حرام است.

مثل نقره به نقره یا گندم به گندم و فرض دوّم که زیادی را بعنوان جعاله بردارند، اشکال ندارد.

تقاص

سؤال 1172:آیا طلبکار می تواند بنابر اصل تقاصّ معادل طلب خود،از ملک بدهکار تملک و تصاحب کند؟

جواب:در صورتی که طلب او مسلم باشد و مدیون قدرت بر پرداخت دارد و امتناع می کند،می تواند بقدر طلب خود تقاص و تملک کند.و احتیاط آن است که با اذن حاکم شرع باشد.

سؤال 1173:این جانب مدت 48 روز برای شخصی به عنوان پیمانکار کار کرده ام.در این مدت مبلغ 46 هزار تومان پول به عنوان مساعده دریافت کردم،ولی به دلیل پاره ای از اختلافات کار را ناتمام گذاشتم.حالا شخص مدعی طلب است و هرچه من اصرار بر این دارم که بیاید و حسابرسی کرده و مابقی را به او رد کنم امتناع می کند،بنده مبلغ فوق را تهیه کرده ام،آیا می توانم در غیاب او که حاضر به حسابرسی نیست،مقداری از آن را به عنوان ضرر تصاحب کنم یا خیر؟

جواب:شما باید طلب او را بدهید.بلی اگر می دانید که با حسابرسی دقیق شما طلبکار می شوید و او حاضر نیست به شما بدهد می توانید به عنوان تقاص طلب او را ندهید.

مستثنیات دین

سؤال 1174:مستثنیات دین در زمان فعلی چه چیزهایی است؟

جواب:مستثنیات دین عبارت است از:منزل مسکونی،و لباس مورد احتیاج اگر چه برای تجمّل باشد،و در شهر وسیله سواری مورد نیاز،و در روستا حیوان یا

ص:303

هر وسیلۀ دیگری که برای سوار شدن به آن محتاج باشد،و لوازم منزل،از قبیل فرش و پرده و ظروف برای خوردن و آشامیدن و پختن غذا برای خود یا میهمان با در نظر گرفتن مقدار حاجت به حسب شأن.بطوری که اگر آنها را بفروشد در زحمت و مضیقه قرار می گیرد و موجب منقصت او می شود،بلکه کتب علمیه نیز برای کسی که اهل استفاده از آنها می باشد به مقدار احتیاج و به حسب شأن و مرتبه علمی،از مستثنیات دین می باشد.

سؤال 1175:آیا تلفن و ماشین جزء مستثنیات دین محسوب می شوند یا خیر؟

جواب:ماشین اگر مطابق شأن او باشد و تلفن اگر مورد نیاز باشد،بصورتی که بدون آن به عسر و حرج می افتد،از مستثنیات دین می باشد.

پرداخت دین

سؤال 1176:در حال حاضر که ارزش و قدرت خرید اسکناس هر روز کمتر می شود،نظر خود را در کیفیت ادای دین یا مضمون به بیان فرمایید.

جواب:در مواردی که ذمۀ شخص به مثلی مشغول شده،همان مثل را مدیون و ضامن است و در مواردی که قیمی به ذمه تعلق گرفته،قیمت را ضامن است و کم و زیاد شدن قدرت خرید،یا گران شدن و ارزان شدن،مغیر تکلیف و ذمه نمی شود.البته در مورد قیمیات لازم است همان قیمت روز ادا را بپردازد.

سؤال 1177:شخصی ده سال پیش مبلغی را به دیگری قرض داده،آیا جایز است بعنوان تورّم،پول زیادتری بگیرد؟

جواب:جایز نیست.

سؤال 1178:اگر شخصی به کسی مدیون باشد و او خبر ندارد،آیا می تواند آن دین را بعنوان هدیه به او بدهد یا کادویی بخرد و تحویل دهد و موضوع را نگوید؟

جواب:اگر دین پول بوده می تواند به عنوان هدیه بدهد،یا همان مقدار پول را

ص:304

با پست بفرستد و بنویسد که مال شما است بدون اینکه خود را معرفی کند و یا در پاکت بگذارد و داخل منزل او بیندازد و راههای دیگر.اما تبدیل آن به کادو یا چیزی دیگر مبری ذمّه نیست.مگر اینکه احراز کند که او راضی می شود.و اگر دین پول نبوده باید به هر نحو ممکن مثل آن را-اگر مثلیست-یا قیمت آن را-اگر قیمی بوده-به او برساند.

سؤال 1179:شخصی با کسی قراردادی برای انجام کاری بسته است.ولی بعد از تمام شدن از پرداخت وجه خودداری می کند.با توجه به اینکه مالی از کارفرما نزد کارگر موجود است،آیا می تواند به اندازۀ طلب در آن تصرف کند؟

جواب:چنانچه قرارداد شرعی باشد و شما از پرداخت وی مأیوس باشید، مجازید به اندازۀ طلب از مال سپرده شده نزد شما،بردارید.

سؤال 1180:در صورت علم به صاحب دین و جهل به مقدار آن وظیفه چیست؟

جواب:مقداری را که یقین دارد مدیون است بپردازد.

سؤال 1181:کسی از دیگری مبلغی اسکناس یا چک به قرض الحسنه می گیرد و پس از دو سال که عین همان اسکناس را پس می دهد در حدود سی درصد قدرت خرید خود را از دست می دهد؛حال اگر داین و مدیون در اوّل قرض الحسنه شرط کنند که مدیون در بازپرداخت دین، مبلغی را ادا کند که قدرت خریدی معادل مبلغ فعلی قرض الحسنه داشته باشد،آیا چنین قراردادی شرعا مجاز و قابل اجرا است؟

جواب:شرط مذکور نافذ نیست و همان مبلغی را که قرض گرفته ضامن است و قدرت خرید پول در این مسأله اثر ندارد.

سؤال 1182:این جانب کاسب بودم و برادر کوچکی داشتم که به تقاضای پدرم بنا شد نزد من زندگی کند و از کلاس چهارم ابتدایی کلیه مخارج او را پرداخته ام تا این که دیپلم گرفت،در این مدت کمکهای زیادی در امور خانه و مغازه به من کرده است،و از قبل هم قراردادی برای گرفتن و دادن اجرت در بین نبوده.پس از مدتی بنا شد بیست هزار تومان به او بدهم و الآن از آن تاریخ چند سالی می گذرد.اما ایشان چون به این مبلغ رضایت نداشت برای گرفتن آن به

ص:305

من مراجعه نکرد،با اینکه من بارها جریان پول را به ایشان متذکر شده بودم.با توجه به مطالب فوق به سؤالات ذیل پاسخ بفرمایید:

1-آیا بر اثر گذشت زمان به پول او چیزی اضافه شده یا نه؟

2-اکنون او مدعی است که چون با پول من کاسبی کرده ای،به پول من هم اضافه شده، آیا این ادعای او صحیح است یا نه؟

جواب 1 و 2-اگر سرمایه از شما است،منافع سرمایه از خود شما است و او فقط پول خود را حق دارد و اگر در سرمایه شریک است به نسبتی که شرکت دارد،در سود هم شریک است.

خسارت تأخیر ادای دین

سؤال 1183:اگر به علت تأخیر تادیه،خسارت و ضرر مسلّم به شخصی وارد شده باشد،آیا می توان این نوع خسارت را گرفت؟

جواب:به عنوان خسارت و ضرر تأخیر ادای دین،نمی توان چیزی گرفت.

مضافا بر این که تأخیر پرداخت نوعا مستلزم عدم منفعت است که مشتبه به ضرر می شود.

سؤال 1184:اخذ خسارت تأخیر تأدیه توسط بانکها به جهت مصلحت و مقتضیات زمان، آیا جنبۀ شرعی دارد؟

جواب:اخذ خسارت تأخیر ادای دین مطلقا مشروع نیست و فرقی بین بانک و غیره نمی باشد.

سؤال 1185:آیا اخذ این نوع خسارت از کفّار جایز است؟

جواب:گرفتن خسارت تأخیر از کفاری که خود ملتزم به پرداخت آن هستند و نیز کفار حربی مانعی ندارد.

سؤال 1186:اگر خسارت تأخیر تأدیه بصورت شرط ضمن عقد لازم باشد،آیا اخذ این خسارت جایز است؟

ص:306

جواب:شرط پرداخت خسارت در ضمن عقد لازم،در صورتی که مقدور طرف باشد و حدود آن تقریبا معین گردد،ظاهرا بی اشکال است.و اخذ آن در این فرض مانعی ندارد.

سؤال 1187:با توجه به اینکه ارزش پول در حال کاهش می باشد،آیا می توان خسارت تأخیر تأدیه را گرفت؟

جواب:به نظر این جانب پولهای فعلی مثلی است.و اخذ تفاوت قیمت به عنوان خسارت مشروع نیست.

مخارج وصول دین

سؤال 1188:هرگاه شخصی حقی به عهده اش باشد و نسبت به ادای آن اقدام نکند و طلبکار به دادگاه مراجعه و هزینه هایی(چون ابطال تمبر و هزینه کارشناسی و...)پرداخت کند،آیا می تواند علاوه بر گرفتن حق خود،این هزینه ها را از بدهکار طلب کند؟

جواب:در فرض سؤال،گرچه من علیه الحق معصیت کرده است.امّا ضامن هزینه ها نیست و جایز نیست من له الحق از او هزینه ها را بگیرد.مگر اینکه در ضمن عقد لازمی با او شرط کرده باشد.

سؤال 1189:شخصی از فردی طلبکار است،بدهکار با داشتن قدرت پرداخت،از دادن بدهی خودداری می کند،طلبکار به دادگاه مراجعه می کند و این کار مخارجی(از قبیل:تمبر، پوشه و هزینۀ دادرسی)برمی دارد،آیا این مخارج به عهدۀ بدهکار است؟

جواب:این قبیل مخارج بر عهدۀ بدهکار نیست.

سؤال 1190:خسارتی که محکوم برای گرفتن حق خود،از قبیل:هزینه دادرسی و حقّ کارشناسی و حقّ الوکاله و غیر آن متحمّل شده،در صورتی که محکوم علیه با علم و عمد آن حق را انکار کرده،آیا می تواند از محکوم علیه بگیرد؟

جواب:وجهی برای گرفتن خسارت از محکوم علیه نیست،و انکار محکوم

ص:307

علیه از روی علم و عمد موجب تضمین نمی شود.چون تسبیبی و تعزیری در کار نیست و او با اختیار خود برای اخذ حق خود خرج کرده.مثلا اگر کسی شخصی را در آب بیندازد و ثالثی برای انجام وظیفۀ شرعی خود و نجات دادن غریق، مخارجی را متحمل شود،نمی تواند از سبب اصلی مطالبه کند.و تسبیب در جایی موجب ضمان است که مباشر فاعل غیر ذی شعور باشد.

مسائل متفرقۀ قرض و دین

سؤال 1191:آیا قرض کردن در مواقع احتیاج واجب است؟

جواب:در بعضی احتیاجات واجب است.و موارد فرق می کند.

سؤال 1192:الف-آیا معاملات حقیقی غیر معوّض که مدیون غیر محجور نسبت به اموالش به قصد فرار از دین انجام می دهد،نافذ است؟

ب-معاملات حقیقی معوّض که این مدیون به قصد پنهان کردن اموال و فرار از دین انجام می گیرد،چگونه است؟

ج-تحت چه شرایطی معاملات مدیون غیر محجور را نافذ نمی دانید؟

جواب:بطور کلی مدیون مادامی که از طرف حاکم شرع محجور و ممنوع از تصرفات در اموالش نشده،کلیۀ تصرفات و نقل و انتقالاتش نافذ است.هر چند که دیونش بیش از اموالش باشد.بلی اگر صلح یا هبه و مانند آن به منظور فرار از ادای دین باشد،حکم به صحّت مشکل است.خصوصا اگر امید نباشد که بعدا بتواند از راه کسب و غیره پولی بدست آورد و دیونش را بدهد.

سؤال 1193:اگر شخصی به علت بدهکاری و عدم قدرت بر پرداخت،پول نزولی بگیرد،آیا اشکالی دارد؟

جواب:نزول و ربا گرفتن و دادن حرام است و با عدم قدرت بر ادای دین،بر طلبکار است که صبر کند و شرعا حق مطالبه ندارد.

سؤال 1194:اگر شخصی مثلا پنج هزار تومان بابت سهم مبارک امام علیه السّلام مقروض باشد،و

ص:308

همین مقدار هم به دیگری،ولی قدرت بر ادای یکی از اینها را داشته باشد،کدام مقدّم است؟

جواب:هر دو دین است،اگر یکی دارای رجحان باشد،ترجیح دهد و الاّ مخیّر است و چنانچه بتواند-در فرض مسأله-به حاکم شرع مراجعه و اجازه بگیرد که صرف در دین غیر از سهم مبارک کند.

سؤال 1195:ملاک اعسار،در نظر حضرتعالی چیست؟و منظور از اقربا،را چه کسانی می دانید؟

جواب:ملاک اعسار،عدم تمکن مالی و نداشتن قدرت بر کسب مناسب شأن و لایق خود بدون حرج می باشد و مراد از اقربا و ارحام منسوبین عرفی شخص هستند.یعنی کسانی هستند که به نظر عرف از فامیل و خویشان انسان محسوب می شوند و آنان را به وی نسبت می دهند و در این جهت فرقی بین محرم و غیر محرم و وارث و غیر وارث نمی باشد.البته این مسأله غیر از مسأله عاقله در باب دیات است.

ص:309

ضمان

سؤال 1196:کسی است که تخصص ندارد و وسائل برقی را تعمیر می کند،از جمله وسایل وقفی مسجد را تعمیر می کند که اکثرا به صورت رایگان درست می کند.در بعضی از موارد آن وسیله خراب تر می شود،آیا ضامن است؟

جواب:چنانچه خراب شدن وسیله مستند به تعمیرکار باشد،او ضامن است و فرقی بین متخصص و غیر متخصص نیست.

سؤال 1197:ساعتهای مغازه ساعت سازی که مقداری از آن مال مردم بود به سرقت رفته، آیا ساعت ساز مسئولیتی در قبال آنها دارد؟

جواب:چنانچه در حفظ ساعتها و حراست دکان مسامحه ای صورت نگرفته باشد،ضامن نیست.

سؤال 1198:شخصی کنار جادۀ عمومی را که کشت و کار خودش بوده،نانهای مسمومی گذاشته که اگر حیوانی خواست میان کشت و کارش برود از آن نانها بخورد و بمیرد،و حیوانهایی به این وسیله مرده اند،آیا این فرد ضامن حیوانهای تلف شده است؟

جواب:در فرض سؤال که جاده عمومی و محل عبور حیوانها بوده و نانهای مسموم را در معرض خوردن حیوانها قرار داده است،اگر به صاحب حیوانها اطلاع نداده باشد،ضامن حیوانهای تلف شده است.

ص:310

سؤال 1199:اگر زوج سالها مال زوجه را صرف کند و زوجه کراهت داشته باشد،ولی در اثر کم رویی یا برای حفظ حیثیت و آبروی خود یا ترس یا جهات دیگر در محذور بماند و نتواند عدم رضایت خود را نسبت به صرف مالش اظهار کند،آیا صرف مال مزبور برای زوج جایز بوده یا نه؟و آیا زوجه پس از چند سال می تواند نسبت به مال خود که در سالهای گذشته حیف و میل شده ادعا کند؟

جواب:در صورتی که زوجه اذن تصرف به زوج نداده،تصرفات او جایز نبوده است.اگر چه در بعضی موارد ممکن است معذور باشد.و زوجه می تواند آنچه را بدون اذن و رضایت او تلف کرده و از بین برده مطالبه کند.

سؤال 1200:شخصی با اتومبیل خود،در روز و در خیابان گاوی را می کشد و به اتومبیل هم خسارت وارد می شود.در صورتی که گاوهای زیادی هم وجود داشت.آیا راننده قیمت گاو را ضامن است یا نه؟و همچنین خسارت واردۀ ماشین به عهدۀ صاحب گاو می آید یا نه؟

جواب:در فرض سؤال،راننده ضامن قیمت گاو است و هرگاه بعد از برخورد زنده بماند به اندازه ای که بشود او را ذبح شرعی کرد و صاحب گاو در ذبح کوتاهی کند،راننده فقط تفاوت قیمت را ضامن است.

سؤال 1201:شخصی یک تخته قالی به رسم امانت نزد این جانب آورد که بفروش برسانم.

آن را به قیمت عادله به مدت سه ماهه فروختم و صورت آن را برای صاحب فرش فرستادم.

طی این سه ماه خریدار قالی ورشکست شد،فعلا تکلیف چیست؟

جواب:در صورتی که واسطه تقصیر نکرده باشد ضامن نیست،ولی اگر عین قالی نزد خریدار ورشکسته موجود باشد صاحب آن با رجوع به حاکم شرع و حکم به حجر و افلاس شخص نامبرده می تواند عین قالی را برگرداند،و احق از سایر غرما می باشد.

سؤال 1202:شخصی فرشی داده است به یک فرش فروشی که برای او بفروشد.نگفته است که فرش را نقد بفروشد یا نسیه،وی فرش را نسیه به مدت دو ماه به نام خودش فروخته و سفتۀ آن را هم به نام خودش گرفته است.فعلا معلوم شده که خریدار فرش ورشکسته است،

ص:311

آیا آن فرش فروش که فرش را با این کیفیت فروخته،ضامن است یا نه؟

جواب:در فرض مسأله،در صورتی که بدون اذن و اجازۀ صاحب فرش فروخته،آنکه فروخته ضامن است.و اگر با اذن و اجازه فروخته ضامن نیست.و در فرض مذکور که از نقد و نسیه اسم نبرده محمول است بر متعارف بازار،مگر قرینه بر خلاف باشد.

سؤال 1203:شخصی از چند نفر پول می گیرد که برای آنان کاری انجام دهد.ولی خسارت می بیند و ورشکست می شود و فعلا قدرت ادای پول را هم ندارد و شاید بالقوه داشته باشد،آیا صاحبان پول می توانند از پدر و بقیه بستگان وی طلب خود را بگیرند؟

جواب:نمی توانند.

سؤال 1204:شاخه های درخت همسایه از دیوار تجاوز کرده و موجب خسارت و زیان به مزرعۀ این جانب شده است،خواهشمندم نظر اسلام را در این مورد بیان فرمایید؟

جواب:لازم است خسارت را جبران کند و بعلاوه مقدار شاخه هایی که باعث خسارت و زیان به شما می شود را قطع کند و یا طوری کند که موجب ضرر و خسارت نشود.

سؤال 1205:شخصی امانتی را به شخص دیگر داده که بررسی کند و بدهد.این امانت را دزد به سرقت برده و آن شخص هم تفریط نکرده،آیا شخص دوّم ضامن است یا آنکه ضرر بعهدۀ شخص اوّل است؟

جواب:در صورتی که تعدی و تفریط نباشد،امین ضامن نیست.

سؤال 1206:اگر ضامن در ضمن ضمانت شرط کند که ذمّۀ مضمون عنه هم مشغول باشد و یا مضمون عنه هم مسئولیت پرداخت داشته باشد،آیا صحیح است؟

جواب:شرط مزبور صحیح نیست.ولی اگر ضامن با اذن مضمون عنه ضمانت کرده بعد از ادا می تواند به او رجوع کند.

سؤال 1207:اگر ضامن شرط کند که من ضامن می شوم بدین گونه که اگر مضمون عنه نپرداخت من بپردازم.حال یا به طور واجب مشروط یا معلق،آیا اینگونه ضمانت صحیح است یا نه؟

ص:312

جواب:ضمان از لحاظ شرعی صحیح نیست ولی قرارداد عقلانی است و لازم الوفاء است.

سؤال 1208:یک گاراژ باربری،محموله ای را در کامیون گذاشته و پس از چادرکشی و طناب کشی و سایر وسایل حفاظت،طبق صورت حساب گاراژ،این کامیون به راننده ای داده شده که آنها را به مقصد شهرستان برساند.راننده پس از پیمودن صد کیلومتر از راه متوجه می شود که محمولۀ ماشین آتش گرفته،فورا پیاده شده و با کمک دیگران آن را خاموش می کند که مقداری از محموله و اطاق عقب ماشین می سوزد.ژاندارمری راه از قضیه اطلاع پیدا کرده و آن را به صورت جلسۀ قانونی کرده و قید می کند که ماشین به علت نامعلومی آتش گرفته است.حال با توجه به اینکه گاراژدار ماشین را کاملا چک و کنترل کرده و محموله از قبیل مواد آتش زا نبوده و این پیش آمد پس از صد کیلومتری شهر بوده،آیا ضمانتی برای گاراژدار در مقابل بازرگانان صاحب بار هست یا خیر؟

جواب:اگر کوتاهی در حفظ بار نشده و بدون تعدّی و تفریط مسئول گاراژ یا راننده تلف شده است،کسی ضامن نیست.

سؤال 1209:آیا خسارت وارده به اتومبیل شرکت ملی شده،که در اثر قصور استفاده کننده ایجاد شده است،به عهدۀ آن شرکت می باشد یا شخص استفاده کننده؟

جواب:عیب و نقص یا تلف اگر مستند به فعل استفاده کننده باشد،وی ضامن است.

سؤال 1210:شخصی با مراجعه به دادگاه سند مالکیت خود را به عنوان وثیقه،در ضمانت یک زندانی گذاشته است و پس از چندی زندانی از مرخصی اعطایی با همان ضمانت برای اجرای حکم برنگشته است،آیا ضبط و فروش وثیقه در ضمان وجه شرعی دارد یا خیر؟

جواب:بلی می شود و شرعا مانعی ندارد،چون دادگاهها طبق قوانین تصویب شده عمل می کنند و ضامن هم خود اقدام کرده و با توجه به مقررات وثیقه گذاشته است.

ص:313

هبه و بخشش

سؤال 1211:پدرم چند سال پیش قطعه باغی به این حقیر دادند و سند آن را نوشتند و من سند را نزد خودشان به ودیعه گذاشتم.بعد از مدتی که در آن کار می کردم پدرم آن را بدون اجازه من فروخته و می گوید که شما هیچ حقی نسبت به باغ و پول آن ندارید.آیا بعد از مدتی تصرف و آبیاری و خرید لوازم باغبانی برای آن پدرم می توانسته باغ را از من بگیرد؟

جواب:در صورتی که پدر باغ مزبور را به شما هبه کرده و به تصرف داده است،حق فروش نداشته و معاملۀ او فضولی است که اگر شما امضا نکنید باطل است.

سؤال 1212:پدری در زمان حیات خود به یک پسرش گفته است تا در زمینی برای خودش خانه ای بسازد و او هم خانه را ساخته است.حال بعد از فوت پدر،آیا ورثه دیگر از آن زمین ارث می برند یا خیر؟

جواب:اگر زمین را به او بخشیده باشد،کسی حق مزاحمت او را ندارد.و بقیه از آن ارث نمی برند.

سؤال 1213:آیا هبۀ زن به شوهر و بالعکس،حکم هبه به اجنبی را دارد،که بتوانند رجوع کنند؟

جواب:بلی،بنابر اقوی حکم هبه به اجنبی را دارد و تا عین باقی است

ص:314

می توانند رجوع کنند.

سؤال 1214:آیا زن می تواند از مال خودش بدون اجازۀ شوهر،چیزی را به کسی ببخشد؟

جواب:بلی می تواند،حتی اگر شوهر نهی کند.

سؤال 1215:فرق بین هبه و صدقه چیست؟

جواب:هبه(بخشش)این است که چیزی را مجانا به دیگری بدهند به قصد جلب محبت و دوستی و امثال آن و قصد قربت و ثواب در آن شرط نیست.اما صدقه این است که چیزی را مجانا به دیگری بدهند برای ثواب و قربة الی اللّه.

سؤال 1216:شخصی پولی را به قصد صدقه کنار گذاشته و هنوز به فقیر نداده است آیا می تواند آن را بردارد و مصرف کند و مجددا پولی به جای آن صدقه دهد؟

جواب:بلی،جایز است.

سؤال 1217:شخصی پولی را صدقه داده است،حال پشیمان شده،آیا می تواند آن را پس بگیرد؟

جواب:خیر،بعد از آنکه صدقه را به تصرف فقیر دادند نمی توانند آن را پس بگیرند اگر چه فقیر ذی رحم نباشد و عین مال هم موجود باشد.

ص:315

وقف

تحقق و اثبات وقفیت

سؤال 1218:قطعه زمینی است که به هیچ وجه آثار وقفیت و مدرک و سندی که حاکی از موقوفه بودن باشد و شاهدی که گواهی عینی بر وقفیّت بدهد ندارد آیا می توان به گفتۀ یک عده آن را وقف دانست؟

جواب:با فرض اینکه در محل شهرت به وقفیت نداشته باشد و قرینه و مدرکی برای وقفیت در دست نباشد موقوفه محسوب نمی شود.در عین حال از طریق ادارۀ اوقاف مربوطه می توان تحقیق کرد.

سؤال 1219:زمینی متروکه بوده و عده ای از مؤمنین آن را برای حسینیّه معین کرده اند و عدّه ای می گویند برای دفن اموات است،وظیفه چیست؟

جواب:از خصوص زمین مزبور اطلاع ندارم،بطور کلّی اگر زمین برای جهت خاص وقف شده باشد باید به همان نحو عمل شود[الوقوف علی حسب ما یوقفها اهلها]و اگر وقف نیست بطوری که از ظاهر سؤال استفاده می شود که متروکه و بلا معارض بوده،خوب است مؤمنین با یکدیگر توافق کنند و به یکی از دو امر اختصاص دهند.هر چند محل دفن مؤمنین باشد و اگر آنجا را محل دفن قرار دهند،عزاداری حضرت ابا عبد اللّه الحسین علیه السّلام هم در آنجا اشکالی ندارد.

سؤال 1220:زمینی به مساحت 500 متر با مساعدت افراد خیّر خریداری شده و جهت

ص:316

مسجد وقف گردیده است ولی تا به حال وقف محقق نشده و کسی در آن به عنوان مسجد نماز نخوانده است.اکنون متولیان وقف می خواهند در زیرزمین حسینیه و در طبقۀ همکف مسجد و در طبقۀ بالای بنای تجاری بسازند،آیا جایز است؟

جواب:چنانچه تحویل متولی داده شده باشد وقفیت محقق شده است و تبدیل آن جایز نیست.

سؤال 1221:زمینی است به صورت بایر و بلا استفاده که در سی سال گذشته تنها چند جنازۀ کودک در آن دفن گردیده است و هیچ مدرکی مبنی بر وقف بودن آن وجود ندارد.آیا اهالی می توانند دور آن را حصارکشی کرده و حسینیه ایجاد کنند؟

جواب:اگر وقف بودن زمین برای دفن اموات محرز نباشد و تأسیس حسینیه مستلزم نبش قبری که آثار و بقایای میت در آن است نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 1222:الف-مسجدی در زمین شخصی بدون اذن و اجازه آن شخص ساخته شده است و چندین سال گذشته است،فعلا مالک آن پیدا شده است،تکلیف چیست؟

ب-آیا می توان مقداری از مسجد مزبور را تخریب کرده و دستشویی و سایر امکانات را در آن ساخت؟

جواب:الف-با جلب رضایت صاحب آن،خود او فعلا وقف کند.

ب-چون قبل از رضایت در آن نماز خوانده شده مسجد نبوده و فعلا با توجه به خواست صاحب آن عمل شود.هرچه او گفت و به هر نحو که وقف کرد، عمل شود.

سؤال 1223:انواع وقف را توضیح دهید و تفاوت آنها را بیان کنید.

جواب:بطور اجمال گاهی نظر واقف به عنوان وقف است،مانند وقف مساجد و مشاهد.و در این صورت وقف،فک و تحریر ملک است.و لذا به هیچ وجه قابل فروش و تبدیل نیست.و گاهی نظر او به تملیک منفعت است مانند وقف دکاکین یا املاک برای مساجد و ذریه.یعنی نظر او از وقف این است که فواید و منافع دکاکین یا ملکها مال مسجد یا ذریه خود باشد.و گاهی نظر او از وقف،

ص:317

تملیک انتفاع است مانند وقف کاروانسرا و حمام.یعنی می خواهد مردم از اینها استفاده سکونتی و استحمامی کنند و این دو نوع وقف در موارد خاصی که در کتب فقهی ذکر شده قابل فروش و تبدیل است.ضمنا فرق تملیک منفعت با انتفاع این است که منفعت ملک طلق موقوف علیه یا علیهم می شود و می توانند آن را بفروشند و یا اجاره دهند،مثل گندمی که از زمین وقفی سهم موقوف علیه شده است.و اگر کسی آن را غصب کند،ضامن و مدیون مغصوب منه است.ولی انتفاع،ملک طلق نیست و غیر قابل فروش است.مثل حق سکونت در کاروانسرا یا حق استفاده از حمام وقفی یا مدارس وقفی که موقوف علیه نمی تواند حق انتفاع سکونت یا استحمام خود را به دیگری بفروشد.و محل تفصیل این اجمال کتب استدلالی است.

سؤال 1224:اگر با پول فروش موقوفه،چیزی برای وقف خریده شده،آیا خواندن صیغه وقف لازم است یا خیر؟

جواب:اجرای صیغه لازم نیست.ولی برای تحقق وقفیت علاوه بر نیّت،انشاء نیز لازم است.اگر چه مظهر و مبرز آن فعل و به تصرف دادن به موقوف علیهم باشد.

نامعلوم بودن کیفیت وقف

سؤال 1225:خانه ای است موقوفه که هر ساله در آن مراسم عزاداری برپا می شود،اما نمی دانیم چگونه وقف شده است،وظیفه چیست؟

جواب:در فرض مسأله اگر خانه مزبور را با استیذان و استرضای اولاد واقف و اولیای آنها به عنوان ثلث،وقف بر عزاداری امام حسین علیه السّلام شود،و به همین عنوان به ثبت رسانده شود،ظاهرا مطابق با احتیاط است.

تغییر وقف

سؤال 1226:شخصی دو دانگ از مزرعۀ خودش را به اضافه چند ساعت آب در شبانه روز

ص:318

به وقف صحیح و شرعی با متولی معلوم،وقف عزاداری امام حسین علیه السّلام کرده است،آیا جایز است آب موقوفه را جهت شرب مردم به جای دیگر منتقل کرد؟

جواب:با توجه به اینکه آب وقف مزرعه موقوفه است،جایز نیست در جای دیگر استفاده شود.

سؤال 1227:زمینی را برای مسجد در نظر گرفته بودم و ساختن آن را به اهالی محل واگذار کرده بودم،چندین سال می گذرد و هیچ اقدامی برای ساختن آن از طرف اهالی به عمل نیامده و صیغه وقف هم خوانده نشده و نماز هم در آن خوانده نشده است،آیا می توان از نیت خود برگشته و زمین را صرف امور خیریۀ دیگر بکنم؟

جواب:می توانید صرف امور دیگری کنید.

سؤال 1228:شخصی به علت ناراحتی از فرزندان خود و به جهت محروم کردن آنها بدون رضایت قلبی خانه مسکونی خود را وقف کرده است و در محضر هم ثبت کرده است و بعد از مدتی پشیمان شده و مدت ده سال به مقتضای وقف عمل نکرده است و اکنون فوت کرده و وراث هم به این خانه احتیاج دارند،آیا چنین وقفی صحیح است و عمل به آن لازم است؟

جواب:چنانچه شرایط صحت وقف وجود داشته،صحیح است.و وراث نمی توانند به صرف احتیاج آن را به هم بزنند و رضایت قلبی چیزی نیست که مشاهده شود.همینطور که پشیمانی نقشی ندارد.

سؤال 1229:شخصی در سال 1369 ملکی را با متولی و ناظر معلوم،وقف عزاداری سید الشهداء علیه السّلام کرده است و چند سالی طبق آن عمل می شد،بعد از فوت او وقفنامۀ دیگری مربوط به همین ملک به تاریخ 1374 بدست آمده است که نسبت به قبلی فرق دارد و کمتر از آن مقدار است،به کدامیک از دو وقفنامه باید عمل کرد؟

جواب:چنانچه صیغۀ وقف جاری شده باشد و شرایط آن صحیح باشد،تغییر آن جایز نیست.وقف مثل وصیت نیست که هر کدام تأخر زمانی داشته باشد، واجد اعتبار باشد.

سؤال 1230:چند نفر سه هزار متر زمین وقف گلستان شهدای محل کرده اند،اخیرا اهالی،

ص:319

نیاز شدید به دبیرستان دارند،نصف آن را اداره آموزش و پرورش برای تأسیس مرکز فرهنگی لازم دارد و باقیمانده کفاف برای گلستان می دهد،وظیفه چیست؟

جواب:چنانچه میّتی در زمین مزبور دفن نشده باشد و صاحبان زمین موافق باشند،می توانند قسمتی از آن را برای تأسیس مرکز فرهنگی اختصاص دهند.

سؤال 1231:یک ملک موقوفه با سابقۀ 60 ساله در حال تخریب می باشد،برای اینکه این ملک از بین نرود تصمیم داریم که سرقفلی این ملک فروخته شود و به جای آن ملک دیگری خریداری شود تا زیر نظر اوقاف،درآمد حاصلۀ آن صرف امور خیریه گردد.با توجّه به اینکه طبق وصیّت می بایست پشت در پشت در حفظ آن کوشا و آن را اداره کنند تا درآمد آن صرف امور خیریه گردد،متمنّی است بفرمایید آیا می توانیم سرقفلی این ملک مخروبه را تبدیل به مکان دیگری کنیم؟تا علاوه بر اینکه باعث حفظ موقوفه شویم،بتوانیم طبق وصیّت نامۀ میّت عمل کرده و درآمد حاصله صرف امور خیریه گردد؟

جواب:چنانچه راه حفظ عین موقوفه منحصرا فروش سرقفلی آن به نحو مشروع باشد،مانعی ندارد.

سؤال 1232:آیا اشیای وقف شده برای مسجد،از قبیل قالی و فرش که در حال فرسوده شدن است،و اهل خبره می گویند هرچه بماند به ضرر مسجد است و این فرشهای کهنه را خوب می خرند و می شود فرشهای نو از پول آنها خرید،آیا این تبدیل به احسن جایز است؟و آیا اشیای دیگر که قابل استفاده و احتیاج نیست و چنانچه بماند وسایل آن می پوسد،آیا فروختن آنها و خریدن چیز دیگر که مسجد احتیاج دارد،جایز است یا خیر؟

جواب 1-در مفروض سؤال،تبدیل به احسن جایز است.

جواب 2-چنانچه در مسجد دیگری نیز امکان استفاده نداشته باشد و در مسجد اصلی زمینه ای برای استفاده آینده در کار نباشد،فروختن آنها و صرف پول آن در مصالح مسجد بلا مانع است.

سؤال 1233:اگر قبرستانی را نبش کنند و یا بدون نبش روی آنها شن ریزی کنند در صورتی که همۀ اجساد موجود در آن از بین نرفته باشند و سپس مؤسسات عامّ المنفعه از قبیل:مدرسه،

ص:320

هلال احمر،مخابرات و غیره در آنها بنا کنند نظر مبارک حضرتعالی دربارۀ آن مؤسسات چیست؟

جواب:چنانچه زمین وقف برای قبرستان باشد،تأسیس مؤسسات مذکوره در آنجا جایز نیست و اگر وقف نباشد در صورتی که نبش قبر نشود و قبور علما و صلحای معروف در آن نباشد،تأسیس آنها مانعی ندارد.

سؤال 1234:بعضی از موقوفات هست که عرصه و اعیان موقوفه بوده و به مرور زمان اعیان،از بین رفته و فعلا زمین تنها به اجاره واگذار می شود،که مستأجر ایجاد اعیان برای خود کند.آیا موقوفه به اعتبار اعیان سابق حقّی بر اعیان مستحدثه پیدا می کند یا خیر؟و آیا می شود مستأجر را مقید کرد که قسمتی از اعیان را به موقوفه تملیک کند؟یا اینکه می توان بدون چنین قیدی فقط عرصه را اجاره داد؟

جواب:اجاره جایز است.و به اعتبار اعیان سابقه موقوفه حقی پیدا نمی کند،و تملیک یا عدم تملیک نیز تابع قراردادی است که با مستأجر منعقد می کنند و نمی توان مستأجر را ملزم به این کار کرد.

سؤال 1235:آب انبار قدیمی وقف است،ولی فعلا با وجود لوله کشی،از آن هیچ استفاده ای نمی شود،آیا اجازه می فرمایید آن را تخریب کرده و به جای آن مراکز ورزشی یا فرهنگی بسازیم؟

جواب:اگر محل آب انبار،قابل استفاده جهت تأمین آب آشامیدنی مردم،حتی با لوله کشی از آب شهر نباشد،متولی شرعی آن می تواند آنجا را اجاره دهد و اجاره بهای آن را به مصرف آب آشامیدنی مردم برساند.

سؤال 1236:حوض و آب انبار و اراضی وقفی،که با لوله کشی شهری از استفاده افتاده و بعضی آن را تصرف و خانه و محل کار و زراعت کرده اند،لطفا وظیفۀ متولی آنها را بیان فرمایید؟

جواب:الوقوف علی حسب ما یوقفها اهلها،از مورد سؤال اطلاع ندارم،ولی حکم کلی مسأله این است که لوله کشی سبب نمی شود که حوض و آب انبار وقفی

ص:321

و اراضی موقوفۀ مربوط به آن از وقف بودن خارج شود و تصاحب و تصرف در آنها بدون اذن متولی شرعی آن خلاف شرع و جایز نیست و بر متولی لازم است که با تمکن،از تصرف متصرفین منع و آنها را برگرداند،بلکه بر دیگران نیز لازم است از باب نهی از منکر با تحقق شرایط آن از تصرف غیر متولی ممانعت و نهی کنند و باید از محل موقوفه به نحوی که به نظر واقف،اقرب باشد با نظر متولی شرعی استفاده شود.

متولی وقفی

سؤال 1237:زمینی موقوفۀ اولاد ذکور سادات می باشد و در وقفنامه متولی تعیین نشده است و فعلا کسی را امام جمعه و اداره اوقاف به عنوان متولی منصوب کرده اند،آیا موقوف علیهم در این مورد وظیفه ای ندارند؟یا باید طبق نظر متولی عمل کنند؟

جواب:چنانچه از طریق حاکم شرع یا سازمان اوقاف متولّی تعیین شود،اگر چه با پیشنهاد و معرفی برخی از موقوف علیهم باشد،همان متولی شرعی خواهد بود و لازم است طبق نظر وی عمل شود.

سؤال 1238:وقفنامه مدرسه علمیه ای گم شده است،یکی از علمای محل با اذن مرجع تقلید آن را بازسازی و احیا کرده است،آیا شخص دیگری می تواند ولایت آن را بدست بگیرد؟

جواب:با فرض اینکه با نظر مجتهد جامع الشرائط احیا شده است باید با نظر و نظارت همان مجتهد در جهت وقف اداره شود.

سؤال 1239:در صورت معین بودن متولی وقف،آیا اداره اوقاف یا دیگران می توانند در آن تصرف کنند؟

جواب:با توجه به تولیت منصوص،کسی حق دخالت ندارد.مگر اداره اوقاف که مسئولیت نظارت را دارد.

سؤال 1240:آیا وارث واقف شرعا می تواند در وقف تصرف کند یا خیر؟

جواب:وارث اگر متولی شرعی نباشد،هیچ گونه حقی ندارد.

ص:322

سؤال 1241:کسی وصیت کرده است که ملک و آبی صرف روضۀ حضرت سید الشهداء علیه السّلام بشود و اولادش را نسلا بعد نسل متولی قرار داده،اکنون اداره اوقاف می خواهد آنها را بصورت موقوفه درآورد،اگر چنین کند،آیا باید مثل سابق عمل گردد و تولیت اولاد چگونه خواهد بود؟

جواب:از آنچه مسطور است ظاهر می شود که ملک و آب وقف است و باید با آن معاملۀ وقف بشود و چنانچه متولّی منصوص داشته باشد،اختیار با متولی شرعی است و اگر تولیت فرزندان به نحو شرعی ثابت نشود،اختیار با حاکم شرع است و نظارت اوقاف بر آب و ملک مزبور در حال حاضر که حکومت اسلامی است،مانع ندارد.

سؤال 1242:شخصی چیزی را وقف کرده و تولیت آن را مادام الحیات برای خود و پس از فوت برای اولاد ارشد ذکور نسلا بعد نسل و طبقه بعد طبقه قرار داده،آیا تولیت بعد از فوت ارشد اولاد بلاواسطه به اولاد او می رسد یا به عموی آنها؟

جواب:تا از طبقۀ اول یک نفر هست اگر چه سنّش کم باشد مقدم است بر طبقۀ بعد.اگر چه سن او بیشتر باشد،پس عمو مقدم است بر پسر برادر.

سؤال 1243:اگر متولی موقوفه به وقف عمل نکند یا بر خلاف نظر واقف عمل کند چه حکمی دارد؟

جواب:اگر متولی نصوص،از عمل به وقف امتناع کرد،باید حاکم شرع یا نمایندۀ او شخص امینی را منصوب کند تا با همکاری متولی به وقف عمل کنند و اگر بازهم متولی امتناع کرد،شخص منصوب به تنهایی به مفاد وقف عمل کند.

اجارۀ موقوفه

سؤال 1244:اگر متولی وقف بدون رعایت مصلحت موقوف علیهم،زمین موقوفه را اجاره دهد،چه حکمی دارد؟

جواب:در فرض سؤال،اجاره باطل است.

سؤال 1245:اگر کسی بدون اجازۀ متولی شرعی زمین موقوفه را به اجاره بدهد،و

ص:323

مال الاجاره را به مصرف وقف برساند،چه حکمی دارد؟و آیا اجاره کننده ضامن است؟

جواب:اگر مصلحت در اجازۀ عقد اجاره و قبض و اقباض و دیگر تصرفات باشد،با اجازۀ متولی شرعی،آنچه واقع شده تصحیح می شود و برائت ذمه حاصل می شود.

سؤال 1246:آیا اجاره دادن زمین موقوفه به مدت طولانی،مثل صد سال صحیح است؟

جواب:اجاره دادن زمین موقوفه به مدت طویل،در صورتی که به مصلحت وقف و موقوف علیهم باشد مانعی ندارد.اگر چه حدود صد سال باشد،بلی اگر بطن موجود هنگام اجاره منقرض شدند و هنوز مدت اجاره باقی است،اجاره فسخ می شود.و تجدید آن منوط به امضای بطن فعلی می شود.البته اگر متولی مصلحت وقف را ملحوظ داشته یا ملاحظه مصلحت بطن بعدی را کرده و اجاره طویل المدت داده است،بنابر اقوی اجاره به قوت خود باقی می ماند.

سؤال 1247:کسی زمین وقفی را ده ساله اجاره کرده است،آیا جایز است در آن زمین چاه بزند و مازاد بر مصرف خود را به افراد دیگر بفروشد و پول آن را برای خود بردارد؟

جواب:مشروعیت حفر چاه و فروش آب آن،منوط به نظر متولّی شرعی و ادارۀ اوقاف است و در این رابطه از آنان نظرخواهی شود.

سؤال 1248:بعضی از متصرفین موقوفات افراد کم بضاعتی هستند،آیا می شود مال الاجارۀ موقوفه را کمتر از مقدار تعیین شده گرفت؟

جواب:تخفیف مانعی ندارد ولی ما به التفاوت را از اوقاف منطقۀ دیگر محسوب کنید.

سؤال 1249:ملکی موقوف بر اولاد ذکور بطنا بعد بطن،توسط یکی از موقوف علیهم اجاره داده می شود و قبل از انقضای مدت فوت می کند،آیا به مجرد فوت،اجاره باطل می شود؟

جواب:اجاره باطل می شود.ولی اگر اجاره دهنده متولی باشد و مصلحت همه بطون را در نظر گرفته باشد،اجاره باطل نمی شود.

ص:324

سؤال 1250:متولی وقف،زمین موقوفه را چند سال اجاره داده است و مستأجر آن را به نفر سوم واگذار کرده،آیا متولی می تواند جهت موافقت واگذاری مبلغی دریافت کند؟

جواب:در صورت مصلحت مانعی ندارد.ولی مبلغ مزبور باید صرف موقوفه شود.

فروش موقوفه

سؤال 1251:شخصی چند اصله نخل وقف مطلق خیرات یا وقف عزاداری خامس آل عبا علیهم السّلام کرده،ولی اکنون به علّت بیماری یا جهت دیگر نمی تواند آن را نگهداری یا سرپرستی کند و کس دیگری هم نیست چنین کند،آیا می تواند آن را بفروشد؟در این صورت پول آن را به چه مصرفی برساند؟

جواب:اگر کسی دیگر هم یافت نشود آن را سرپرستی کند،اگر چه اوقاف باشد،می تواند آن را بفروشد.و در فرض اوّل پول را صرف کارهای خیر،مانند کمک به فقرا و در فرض دوم صرف خصوص عزاداری کند.

سؤال 1252:شخصی باغ انگوری را وصیت کرده تا ده سال صوم و صلاة بگیرند و بعد مادامی که از آن اثری باقی است وقف سید الشهدا علیه السّلام کنند.حالا چندین سال است خشکیده، آیا زمین جزء وقف است یا مال ورثه می شود؟

جواب:اگر امکان نداشته باشد مجددا بصورت باغ و اگر چه غیر انگور باشد درآید،آن را بفروشند و صرف در مجالس روضه خوانی سید الشهدا علیه السّلام کنند.

سؤال 1253:درخت گردویی را وقف روضه خوانی حضرت سید الشهداء کرده ام و فعلا با ساختن ساختمانی در کنار آن،آب آن قطع شده و دارد خشک می شود،آیا می توانم چوب آن را بفروشم و با پول آن درخت گردوی دیگری در محل دیگری خریده و وقف روضه خوانی کنم؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 1254:قطعه ای از زمین مربوط به مسجد الرضا علیه السّلام که قبلا جزء مسجد و جزء وضوخانه و حیاط مسجد بوده است در اثر مسامحه و غفلت به مغازه تبدیل شده است.

ص:325

بازگرداندن قسمت مذکور به وضع سابق و ملحق شدن این قطعه زمین به صحن مسجد،چه حکمی دارد؟

جواب:لازم است به وضع سابق برگردد.

سؤال 1255:ملکی در زمان طاغوت قبرستان بوده و شهرداری وقت،تصرفاتی انجام داده است و به افراد واگذار کرده و چند دست گشته و احداث بنا در آن شده و در انقلاب حکم به وقفیت آن شده است،آیا خرید آن،اگر چه مشتری جاهل باشد جایز است؟و مستحدثات چه حکمی دارند؟و مال الاجاره را به چه کسی باید پرداخت؟صاحبان ساختمان و اعیان یا متولی؟

ج:1-خریدوفروش موقوفه در موارد عدم جواز باطل است،اگر چه مشتری جاهل باشد.

2-چنانچه وقف برای قبرستان شده باشد لازم است مستحدثات برداشته شود و به حالت اولیه برگردد.

3-بر فرض جواز بقای مستحدثات،لازم است مال الاجاره بین زمین و اعیان تقسیم گردد و به نسبت داده شود.قسمت زمین مربوط به سازمان اوقاف و قسمت ساختمان مربوط به صاحبان آنها است.

سؤال 1256:این جانب متولی قطعه زمینی موقوفه به مساحت 113 متر مربع می باشم،که موقعیت آن طوری است که فاقد درآمد می باشد،و صرف هزینه جهت بهره برداری از آن مقرون به صرفه نیست.لذا تصمیم گرفته ام زمین مورد بحث را که جنب مسجد جامع واقع شده،جهت ساختن وضوخانه و دستشویی که نیاز مبرم به آن می باشد،به مسجد واگذار کنم.

در غیر این صورت آن را به مسجد فروخته و کل وجه دریافتی آن را در محل دیگری زمین بهتری خریداری و تبدیل به احسن کنم.عنایت فرمایید در صورت امکان مجوز شرعی صادر کرده،تا بتوانم به وظیفۀ شرعی خود در این رابطه عمل کنم؟

جواب:در فرض سؤال که زمین موقوفه از قابلیت استفاده در جهت وقف افتاده و نیز امکان اجاره دادن و گرفتن مال الاجارۀ آن و به مصرف وقف رساندن نیست،متولی شرعی مجاز است آن را تبدیل به احسن،که اقرب به نظر واقف باشد بنماید.

ص:326

سؤال 1257:در مواردی که فروش عین موقوفه جایز است؟پول آن را چه کنیم؟و در چه موردی مصرف کنیم؟

جواب:اگر موقوف علیهم احتیاج شدید دارند،پول آن را بین آنان تقسیم کنند.

ولی اگر جواز فروش،امری غیر از حاجت موقوف علیهم باشد،بنابر احتیاط با پول آن مالی که اقرب به نظر واقف است،خریداری و وقف کنند.

مسائل متفرقۀ وقف

سؤال 1258:حسینیه ای است که چند سال قبل بنا شده،ولی به علت نمناک بودن قابل استفاده نیست،آیا می توان آن را خراب کرد و از نو بصورت بهتر و قابل استفادۀ مطلوب ساخت؟

جواب:در صورتی که با وضع فعلی امکان استفادۀ مطلوب از آن نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 1259:آیا فرش مسجد یا حسینیه را که وقف خاصّ است،می توان در مجالس شخصی،خارج از آنها استفاده کرد؟

جواب:جایز نیست.

سؤال 1260:مسجدی است که فعلا در بین باغات قرار گرفته است و ملک موقوفه ای دارد که مؤذّن باید هر سه نوبت اذان بگوید و از آن استفاده کند.آیا مؤذن با یک بار اذان گفتن و آن هم در ظهر،می تواند از تمام آن ملک استفاده کند؟

جواب:چنانچه اذان در دو موقع دیگر،به لحاظ اینکه کسی در اطراف مسجد وجود ندارد،فایده ای نداشته باشد با همان اذان ظهر،مؤذّن می تواند در ملک موقوفه تصرف کند.وگرنه لازم است در سه نوبت اذان بگوید تا بتواند در موقوفه تصرف کند.

سؤال 1261:واقف زمینی را وقف کرده و غیر از آن هم زمینی نداشته است.در هنگام ثبت، در اثر اشتباه ثبت کننده ،آدرس زمین و همینطور متراژ آن تغییر کرده است،آیا ورثه نسبت به

ص:327

زمین موقوفه-با توجه به اشتباه مذکور-حقی پیدا می کند یا خیر؟

جواب:در صورتی که می دانید مورد وقف چیست و قبض و اقباض هم شده است،اشتباه ثبتی موجب حقی برای ورثه نمی شود،چه محل آن یا مقدار آن اشتباه شده باشد یا متراژ آن.

سؤال 1262:زمینهایی است که سازمان زمین شرعی،به متقاضیان واگذار کرده است.فعلا بعضی افراد ادعا می کنند آنها وقف بوده است.فعلا وظیفه ما که در آنجا ساکن هستیم، چیست؟

جواب:از قضیه مورد سؤال اطلاعی ندارم،اما آنچه را سازمان زمین شهری، طبق مقررات جمهوری اسلامی عمل کرده است،صحیح است.و تصرف در آن املاک بی اشکال است.اما آنچه یقین دارید وقف بوده است.باید با متولی شرعی منصوص آن،یا اگر ندارد با حاکم شرع در آن مورد صحبت کنید و مال الاجاره زمین را بدهید تا در مورد وقف،مصرف شود.

سؤال 1263:شخصی زمینی را وقف کرده است،و مؤمنین در آنجا مسجد ساخته اند؛ولی این شخص خود را متولی قرار داده است و نسبت به تعیین امام جماعت و هیأت امنا،دخالت می کند،آیا رعایت نظر او که خود در جماعت شرکت نمی کند،لازم است؟

جواب:کسی که زمینی را برای مسجد وقف کرده،نسبت به مسجد نقشی ندارد و حضور او در نماز جماعت همان مسجد و عدم حضور در این جهت فرقی ایجاد نمی کند،به هر حال در تعیین امام و هیأت امنا نظر او شرعا مؤثر نیست، گرچه بهتر آن است که در این موارد توافق همه جلب شود از اختلاف دوری شود.

سؤال 1264:در بعضی از مساجد قرآنهای خطی وجود دارد که اکثرا خراب شده و در حال از بین رفتن می باشد.حتی ممکن است به سرقت برود،آیا جایز است به عنوان امانت به نام همان مسجد،در موزه نگه داری شود؟

جواب:اگر وقف مسجد باشند،باید در مسجد نگه داری و از آنها استفاده شود.

و اگر به طور کلی از قابلیت استفاده و خواندن خارج شده،با اجازۀ متولی

ص:328

می توانید آنها را برای نگه داری به محل مناسبی منتقل کنید.

سؤال 1265:در بعضی از مساجد تعداد زیادی چراغ نفتی و وسایلی که فعلا قابل استفاده نیست وجود دارد،آیا می توان آنها را جهت نگهداری به نام همان مسجد در موزه گذاشت؟

جواب:اگر وقف مسجد شده و به طور کلی قابل استفاده نیستند،با اجازۀ متولی بفروشند و پول آنها را صرف چراغ همان مسجد کنند.و اگر وقف نیست با اجازۀ متولی می توانید به جای دیگر منتقل کنید.و بهتر است آنها را به قیمت درآورده و قیمت آنها را صرف چراغ مسجد کنند.

سؤال 1266:حسینیه ای دو طبقه ساخته شده،پایین به عنوان حسینیه و بالا به عنوان اینکه اجاره داده شود،آیا این عمل صحیح است؟

جواب:چنانچه طبقۀ دوم از اول به همین منظور ساخته شده باشد،مانعی ندارد.

سؤال 1267:احتراما به استحضار می رساند محلّی که از زیرزمین تا کف به نام حسینیّه،و از کف به بالا به نام مسجد از مردم پول گرفته شده است،و 65 درصد آن را جهاد،جهت احداث مسجد پرداخته است،چه حکمی دارد؟مسجد است یا حسینیّه؟

جواب:اگر از ابتدا مقداری به حساب حسینیّه و مقداری به عنوان مسجد ساخته شده و وقف گردیده،اشکال ندارد.و هر یک از حسینیّه و مسجد حکم خود را دارد.

سؤال 1268:حسینیه ای است قدیمی که یک یا دو نوبت در سال،در آن مراسم مذهبی برگزار می شود،آیا می توان در بقیّه سال که استفاده ای از آن نمی شود به عنوان مرکز ورزش باستانی یا مرکز کارهای فرهنگی و...از آنجا استفاده کرد،بطوری که هیچ گونه تغییر شکل یا خسارتی به ساختمان حسینیه وارد نشود؟

جواب:استفاده در کارهای فرهنگی،که منافاتی با شئون حسینیه و مزاحمتی با عزاداری نداشته باشد،مانعی ندارد،ولی استفادۀ ورزشی در حسینیه جایز نیست.

ص:329

وصیت

اشاره

سؤال 1269:بنده جوانی هستم بیست ساله و غیر از وسایل معمولی منزل،چیز دیگری ندارم.در این صورت وصیت بر من واجب است یا نه؟

جواب:وصیت بر کسی واجب است که دینی یا امانتی از مردم نزد او باشد،یا واجباتی بر عهدۀ او باشد.اما کسی که هیچ یک از آنها بر ذمۀ او نیست وصیت بر او واجب نیست.

سؤال 1270:آیا در وصیت،لفظ خاصی معتبر است یا خیر؟

جواب:لفظ خاص لازم نیست.لذا هر کلامی که دلالت بر وصیت کند و به هر لغتی باشد،کفایت می کند.

سؤال 1271:آیا وصیت لازم است در نوشته و امضا باشد،یا زبانی هم کافی است؟

جواب:نوشته و امضا لازم نیست.همین که معلوم باشد نظر موصی چه بوده و به قصد وصیت چه گفته است.باید به وصیت او عمل شود.

اثبات وصیت

سؤال 1272:شخصی فوت کرده است و چند پسر کوچکتر او می گویند که غیر از خانه،بقیۀ اموال به ما تعلق دارد.چون پدر قبل از فوت،به مادر و یکی از برادران گفته که اموال برای

ص:330

اینها باشد و 500 هزار تومان برای مادر،آیا با نبود وصیت نامه،قول این ورثه قابل قبول است؟

جواب:چنانچه مسلم شود وصیت شفاهی داشته،و وصیت بیش از ثلث اموالش نباشد،باید به وصیت عمل شود.و اگر زائد بر ثلث باشد،زائد بر ثلث نیاز به اجازۀ ورثه دارد.اما اگر وصیت شفاهی او مسلّم نباشد،به مجرد ادعای بعضی از ورثه ثابت نمی شود.

سؤال 1273:زنی فوت کرده و در زمان حیات خودش یکی از دخترهایش که نسبتا با ایمان و معتقد بوده به مادر تأکید کرده که وصیّت کن،مادر گفته هر طور خودت صلاح می دانی عمل کن،آیا به همین مقدار که مکرّر گفته شده،وصیّت صادق است یا خیر؟و اگر وصیّت محسوب است به چه اندازه نافذ است؟آیا می تواند این دختر ثلث ماترک را برای خود آن میّت خرج کند یا خیر و آیا رضایت سایر ورثه هم مدخلیّتی دارد یا ندارد؟

جواب:اگر احراز شود که آن مرحومه این حرف را به قصد وصیت زده است، در این فرض صدق وصیت می کند.و چنانچه این مطلب مورد قبول سایر ورثه باشد،یا به طریق شرعی ثابت شود،آن دختر می تواند ثلث را به هر نحو صلاح دانست برای میت مصرف کند.و در این رابطه رضایت سایر ورثه مدخلیتی ندارد.

سؤال 1274:مرحوم پدرم حدود دو سال قبل از فوت،در حضور چند نفر شاهد،این جانب را که فرزند ذکور و ارشد می باشم وصیّ خود قرار داد و طبق اظهاراتش همۀ اولاد را مطابق شرع مقدّس اسلام به سهم پسری و دختری از ماترک خود تعیین سهم کرد و ثلث از منزل مسکونی را برای مخارج خویش قرار داد.ولی محلّ وصیتنامه را مشخص نکرد گویا توسّط سایر ورّاث از بین رفت.ولی بعد از فوت وصیتنامۀ دیگر که اصالت آن محرز نیست توسّط ورثۀ دیگر(برادرانم)مطرح گردید،که با اظهارات مرحوم پدرم مغایرت دارد.در صورت صحت آیا پدرم می تواند مرا از ارث محروم کند؟و آیا اصولا بیش از میزان ثلث اموالش را می تواند وصیّت کند؟و با توجه به اینکه متوفی از محل دفن خویش در باغ بهشت از شش سال قبل اطلاع داشته،و می دانسته که خرید قبر در صحن حضرت معصومه علیها السّلام برای ورّاث از نظر مالی مقدور نمی باشد،آیا وصیّت به چنین چیزی می کند؟و آیا این وصیتنامه جدید که فاقد شهود و

ص:331

تاریخ تنظیم بوده و اثر انگشت در آخر صفحه نیز تیره و تار است و امضا ندارد وجه شرعی دارد؟

جواب:توجه به چند مطلب لازم است:

1-می تواند کسی بعد از وصیت،اگر چه بصورت مکتوب باشد،وصیت دیگری داشته باشد.

2-مقدار وصیّت اگر بیش از ثلث باشد،نیاز به اجازۀ تمام ورثه دارد.

3- وصیت کننده حق ندارد احدی از ورثه را از ارث محروم کند.

4-می تواند در صورت عدم زیاده بر ثلث هرکجا که بخواهد وصیت کند او را دفن کنند.

5-صحّت وصیت باید محرز و مورد قبول باشد.

حال با توجه به مطالب فوق،محروم کردن از ارث جایز نیست،و وصیت در مورد آن نفوذ ندارد.همانطور که وصیت کردن به دفن در صحن مطهر،با توجه به گرانی قیمت آن،اگر بیش از ثلث نباشد جایز است.امّا صحت و عدم صحت وصیتنامه مربوط به دادگاه است.

وصیت در ثلث نافذ است

سؤال 1275:زمینی داشتم که با تلاش دو پسرم ساخته شد.می خواهم در وصیت نامه بنویسم برای هر دختر پنجاه هزار تومان و باقی مال این دو باشد.آیا مانعی ندارد؟

جواب:بهتر آن است که هرچه می خواهید در حال حیات به آن دو پسر منتقل کنید.وگرنه در صورت وصیّت بیش از مقدار ثلث،نیاز به اجازۀ همۀ ورثه دارد.

سؤال 1276:بسیاری از آقایان به جهت اینکه پس از فوت،همسرشان در مضیقه قرار نگیرد و خدای ناخواسته آزاری از سوی فرزندان به او نرسد،در وصیّت پیش بینی می کنند و می نویسند یا می گویند پس از من فلان اطاق منزل یا فلان دستگاه ساختمان مسکونی به ضمیمۀ فلان قطعه زمین زراعی یا باغ یا مقداری از پول نقد در اختیار همسرم باشد و وراث دیگر حق دخالت و تصرف و هیچ گونه اعتراضی ندارند.آیا این نوع وصیت شرعی است؟یا

ص:332

باید مصالحه صورت پذیرد؟و یا روش دیگری را پیش گرفت؟

جواب:وصیت نسبت به زوجه و غیر زوجه حکمش یکی است.و در صورتی نافذ است که زاید بر ثلث نباشد.وگرنه محتاج به امضای ورثه است.

سؤال 1277:شخصی مبلغی را که زاید بر ثلث اموالش می باشد،جهت نماز و روزه وصیت کرده است.ورثه بیش از ثلث را امضا نمی کنند.در این صورت آیا بر وصی واجب است طبق وصیت،تمام آن مبلغ را صرف نماز و روزه کند،گرچه ورثه راضی نباشند؟

جواب:نفوذ وصیت در زاید بر ثلث اموال متوفی،موقوف به امضای ورثه است،ولی در وصیت زاید بر ثلث،اگر واجب و غیر واجب هر دو ذکر شده، واجب مقدم است.

سؤال 1278:شخصی وصیت کرده که از ثلث مالش بیست سال نماز و روزه استیجار کنند.و اندازۀ معینی هم از ثلث به پسر بچۀ صغیری که دارد بدهند.حال برای هر دو کافی نیست،کدام از آنها مقدم است؟

جواب:ظاهرا نماز و روزه مقدم است.

معین نبودن مصرف ثلث

سؤال 1279:این جانب وصیّ پدرم می باشم که گفته است ثلث تمام دارایی او مال خودش باشد و مدت یک سال سه جلسۀ فاتحه گرفته شود و در آنها صرف شود و هزار تومان هم رد مظالم بدهند.رسم منطقه این است که علاوه از مخارج ترحیم،در استیجار صوم و صلاة و رد مظالم خرج می شود.لذا مصرف ثلث برای من مبهم مانده،تکلیف چیست؟و آیا ثلث از قیمت زمان وصیت جدا شود یا به قیمت فعلی و چه مبلغی برای صوم و صلاة و رد مظالم منظور می گردد؟

ج:1-چنانچه مصرف ثلث معین نشده باشد طبق معمول منطقه عمل شود.

2-به قیمت فعلی.

3-به مقداری که احتمال می دهند نماز و روزه دارد یا رد مظالم بر عهدۀ او

ص:333

است بدهند مشروط به این که زاید بر ثلث نشود.

سؤال 1280: هرگاه وصی مصرف وصیت را فراموش کند،وظیفه اش چیست؟

جواب:لازم است موصی به را در امور خیریه ای که احتمال می رود از موارد مصرف وصیت باشد صرف کند.ولی اگر خصوص امر خیری را بداند که از مصرف وصیت خارج است نمی تواند در آن صرف کند.این در صورتی است که محتملات غیر محصوره باشد.اما چنانچه امور خیری که محتمل است مورد وصیت باشد محصور و معین باشد باید مصرف را با قرعه یا تصالح تعیین کند.

عمل نکردن به وصیت

سؤال 1281:شخصی زمینی را مورد وصیت قرار داده که وصی با آن حج به جا آورد و وصی حج را به جا آورده است.ولی ورثه از دادن زمین مذکور به وصی امتناع می کنند.تصرف آنان در زمین مذکور چه حکمی دارد؟و آیا واجب است اجرت مدتی را که دست آنها بوده است بدهند؟

جواب:در صورتی که زمین به مقدار وصیّت بوده،و ورثه هم راضی شدند که کسی وصیّت را در قبال زمین انجام دهد،زمین شرعا برای کسی است که حج رفته است و تصرف دیگران در آن غصب است.و باید اجرة المثل مدتی که به صورت غاصبانه در تصرف داشته اند به مالک آن بپردازند.

سؤال 1282:شخصی وصیت کرده است یک مبلغ معینی را به دیگری بدهند،ولی متصدی به وصیت عمل نمی کند آیا آن شخص می تواند مقداری که اختصاص به او داده شده،خودش از آن مال بردارد یا نه؟

جواب:در صورت صحت وصیت و عدم اقدام وصی،موصی له می تواند با اذن حاکم شرع مال الوصایه را اخذ کند.

سؤال 1283:شخصی یک نفر را وصی خود قرار داد که پس از مرگ او خمس او را بپردازد.

بعد از فوتش ورثۀ او از دادن خمس خودداری کردند و اظهار می دارند که متوفی دارای اولاد

ص:334

صغار است،اگر به وصیت موصی عمل شود و از این اموال برداشته شود اولاد صغار او مستأصل می شوند،بنابراین از دادن خمس استنکاف دارند.در این صورت وصی مقصر است یا نه؟

جواب:اگر وصی قدرت عمل به وصیت متوفی را ندارد بر او تکلیفی نیست.

ولی بر ورثه لازم است ممانعتی از پرداخت حقوق واجبۀ میت نکنند و اشخاصی که ممانعت از عمل به وصیت کنند، معصیت کارند.

سؤال 1284:شخصی عیالش را وصی خود قرار داده که ثلث اموال او را در امور خیریه مصرف کند،ولی اولادش که دو پسر و چهار دختر هستند راضی نشدند که مادرشان ثلث اموال مزبوره را در امور خیریه خرج کند.از طرفی مقداری پول که شخصی به متوفی مدیون بوده،به عیالش داده است.در این صورت عیال متوفی آیا می تواند این پول را به فرزندان متوفی ندهد و در راه شوهرش عوض ثلث که اولادش مانع شدند،در امور خیریه خرج نماید یا نه؟

جواب:در فرض مسأله،تا مقدار ثلث مجموع ترکه،که از جمله همین پول است می تواند بلکه لازم است به مصرف وصیت برساند.در صورتی که وصیت مسلّم باشد.

سؤال 1285:شخصی پسر دوم خود را وصی و پسر اول را که بزرگتر است ناظر در امر وصایت کرده است.چنانچه وصی برای انجام کارهای میت،از قبیل نماز و غیره تعلل و مسامحه کند،تکلیف ناظر چیست؟آیا می تواند بدون اجازۀ وصی اقدام در کارهای میت کند،یا آنکه خود وصی باید انجام دهد؟یا آنکه باید با اجازۀ حاکم شرع عمل کند.

جواب:در فرض مسأله ناظر با اجازۀ حاکم شرع وصی را الزام به عمل کند و اگر امتناع کرد با اجازۀ حاکم شرع ناظر می تواند به وصیت عمل کند.

سؤال 1286:اگر بیشتر ماترک میت املاک باشد و وصیت کند که ثلث اموالش را برای خود او خرج کنند.ورثۀ او اظهار می دارند قطعه ای از ملک را برای همیشه کنار بگذاریم و از عوایدش سال به سال خرج کنیم،آیا می شود که یک قطعه از آن ملک را کنار بگذارند؟یا لازم است بفروش برسانند و خرج کنند؟

ص:335

جواب:با فرض وصیت به ثلث،باید خود مال را صرف کنند.نه اینکه کنار بگذارند و عوایدش را صرف کنند.

سؤال 1287:زید وصیت کرده که از ثلث مالش صرف مخارج مسجد و پل سازی بشود.آیا می شود از این پول برای تکمیل ساختمان کتابخانه که داخل مسجد ساخته شده و چسبیده به مسجد است مصرف شود یا نه؟

جواب:باید طبق وصیت صرف مسجد و پل سازی شود.و صرف آن در تکمیل ساختمان کتابخانه بر خلاف وصیت است و جایز نیست.

سؤال 1288:زنی فوت کرده،که استطاعت جهت حجّ داشته است،در وصیت برادرش را وصی و کفیل حج قرار داده،و اموال و زمین خود را به برادرش واگذار کرده است.حال چند سؤال مطرح است:

الف-با داشتن ورثه،انجام حج مقدم تر است یا حقوق ارث؟

ب-تا زمانی که حجّ انجام نگرفته،فایدۀ زمین و اموال به چه کسی تعلّق دارد؟

ج-شخص کفیل با داشتن عذر،آیا می تواند نایب بگیرد؟یا باید صبر کند تا عذرش بر طرف شود؟

جواب الف-چنانچه حج بر زن واجب بوده حج مقدم بر ارث است.

ب-اگر تمامی ورثه وصیت را پذیرفته باشند به برادرش اختصاص دارد.

ج-باید نایب غیر معذور انتخاب نماید.

سؤال 1289:شخصی با اینکه خودش مکه رفته،باز وصیت کرده که برایش یک حج بلدی بخرند،آیا می شود این حج را به میقاتی تبدیل کرد یا نه؟

جواب:چنانچه وصیت کرده که حج بلدی استیجار شود،واجب است طبق وصیت حج بلدی استیجار شود.

تصرفات مریض

سؤال 1290:شخصی دو سال قبل از فوتش با وجود مرضی که منجر به فوت او شده است

ص:336

جمیع مایملک خود را به همسرش فروخته است که در نتیجه،ورثۀ شرعی او از ارث محروم شده اند،مستدعی است بفرمایید:

1-آیا این معامله صحت شرعی دارد یا خیر؟

2-اگر معامله صوری باشد،صحیح است یا خیر؟

3-اگر احتمال اجبار در معامله باشد،حکم آن چیست؟

4-اگر احتمال قصد ضرر زدن به ورثه باشد،حکم آن چیست؟

جواب:معامله در مرض موت،در صورتی که واجد شرایط مذکور در مسأله 2142 و 2151 توضیح المسائل باشد،صحیح است.و تا احراز صوری بودن یا اجباری بودن آن نشود،محکوم به صحت است.و نیز احتمال قصد ضرر زدن به ورثه،مانع از حکم به صحت نمی شود.

سؤال 1291:شخصی در زمان حیات خویش حقوق تنها وارث خود را که خواهرش بوده، بعنوان مصالحه از او سلب کرده،که با پرداختن مبلغ 14000 تومان به مشار الیها،هیچ گونه حقی نسبت به ارث برادر خود،بعد از وفات وی نداشته باشد.و جمیع مایملک خود را به همسر خویش صلح کرده است.این صلح و مصالحه دو سال قبل از فوت مشار الیه و در حالت مرضی بوده است که منجر به وفات وی شده است.آیا این صلح و مصالحه صحیح است و مانع ارث می شود یا خیر؟

جواب:اقوی صحت صلحی است که در مرض موت واقع شده.و اگر صلح مورد سؤال سایر شرایطی را که در توضیح المسائل مسأله 2223 بیان شده دارا بوده است،نافذ و صحیح است.و در فرض سؤال،با صحت صلح مایملک به همسر،مالی باقی نمی ماند که به خواهر ارث برسد.

سؤال 1292:شخصی در مرضی که منجر به موت وی شده است،منزل مسکونی خود را به نوه هایش مصالحه کرده،و زمین زراعتی خود را فروخته است.آیا این تصرفات جایز است؟

جواب:بلی،اظهر این است که معامله و فروش و مصالحۀ انسان،در مرضی که به آن مرض از دنیا می رود،صحیح است.اگر چه مازاد بر ثلث باشد.

ص:337

تبدیل وصیت

سؤال 1293:شخصی چند سال قبل وصیت کرده که اموالم بعد از خودم تماما مال پسر برادرم باشد و اولاد هم ندارد.بعدا چون عیالش کسی را نداشت پشیمان شد،چند نفر از اهالی محل را جمع کرده و وصیت کرد که اموالم برای عیالم باشد و بعد از فوت عیال مخارج روضه خوانی باشد و تصریح کرده که وصیت اول باطل است در این صورت وصیت دوم دربارۀ عیالش نافذ است یا نه؟

جواب:اگر وصیت دوم معلوم باشد باید طبق آن عمل شود و در فرض سؤال اگر ورثۀ دیگر این وصیت را امضا نکردند،باید ابتدا ثلث ترکۀ میت در اختیار زوجه گذارده شود،و از بقیه هم که به ورثه می رسد،از عین ترکۀ منقول ربع،و از قیمت اشجار و هوایی خانه هم ربع سهم الارث زوجه است،و باید به او داده شود.

سؤال 1294:شخصی چند سال قبل از فوت خود وصیت غیر رسمی کرده و یک نفر را وصی خود قرار داده،ولی در زمان حیات املاک مورد وصیت را در معرض فروش گذاشته و مقداری را فروخته است،آیا این وصیت به قوت خود باقی است و وصی بعد از مرگ موصی می تواند به وصیت نامه عمل کند؟و وصی شرعی می باشد یا خیر؟

جواب:ظاهر آن است که نسبت به آنچه از اموال مورد وصیت باقی مانده،باید طبق وصیت عمل شود.مگر آنکه تصرفاتی که در زمان حیات کرده،اماره بر عدول او از اصل وصیت باشد.

مسائل متفرقۀ وصیت

سؤال 1295:شخصی در زمان حیات گفته است:خانۀ من بعد از فوت من وقف باشد.آیا وقف است یا مثل سایر وصایا است که زاید بر ثلث نیاز به اذن وارث داشته باشد؟

جواب:حکم سایر وصایا را دارد.

سؤال 1296:شخصی به گمان اینکه قطعه زمینی ثلث مال او است نسبت به آن وصیت کرده است.مثلا گفته است این زمین را که ثلث مال من است در فلان راه مصرف کنید.بعد

ص:338

معلوم شد که ثلث مال او چند برابر قیمت زمین است،آیا فقط همان زمین متعلق وصیت می باشد یا ثلث مال او؟

جواب:متعلق وصیت،همان زمین است که خود معین کرده است.

سؤال 1297:شخصی دو نفر را با هم وصی قرار داده که در ثلث مالش هرچه می خواهند انجام دهند.یکی از اوصیا می خواهد ثلث مال او را به نام خود کند،در حالی که وصی دیگر راضی نیست.آیا جایز است؟

جواب:طبق وصیت باید هر دو با موافقت هم ثلث را خرج کنند،و یکی از آنها به تنهایی نمی تواند تصرف کند،در ضمن،ظاهرا باید ثلث را صرف امور خیریه کنند،نه اینکه ملک خود قرار دهند.

سؤال 1298:دو نفر شریک بوده اند که یکی وصی دیگری بوده است.بعد از فوت شریک که وصی دیگری هم داشته است،شریک ادعا می کند بنابر وصایت سهم متوفی را خریده است.

آیا این معامله صحیح است؟

جواب:در فرض سؤال،فروش وصی با چهار شرط صحیح است:اول اینکه هر یک از دو وصی،مستقل در وصایت باشند.دوم اینکه در امر فروش،وصایت داشته باشند.سوم اینکه وصیت به فروش،از شخص وصیّ انصراف نداشته باشد.

چهارم اینکه مورد وصیت به فروش،زاید بر ثلث ترکه نباشد.بنابراین اگر شروط ذکر شده احراز نشوند،فروش وصیّ فضولی است و صحت آن منوط به اجازه و رضایت وراث است و بدون اجازۀ آنان معامله باطل است.بلی اگر سه شرط اول احراز شود و مورد فروش زاید بر ثلث باشد،معامله تا ثلث صحیح است و نسبت به زاید،منوط به امضای ورثه می باشد.

سؤال 1299:هرگاه خیانت یا عجز وصی ظاهر شود،تکلیف چیست؟

جواب:در مورد خیانت،بعضی فرموده اند حاکم شرع می تواند او را عزل کند.

ولی بعید نیست به نفس خیانت منعزل شود و حاکم شرع می تواند شخص دیگری را بجای او نصب کند یا امینی را به او منضم کند(هر طور صلاح دانست)و در

ص:339

صورت عجز،اگر طوری باشد که احتیاج به معاون دارد،حاکم شرع امینی را تعیین می کند که او را کمک کند و اگر بکلی عاجز شود،شخص دیگری را بجای او نصب می کند.

سؤال 1300:آیا وصی بعد از موت موصی،می تواند خود را عزل کند یا امر وصایت را به دیگری تفویض کند؟

جواب:حق عزل خود را ندارد.و نیز نمی تواند وصایت را به دیگری تفویض کند.بلی می تواند در انجام بعضی از امور مربوط به وصیت که مقصود،وقوع آن امور از هر مباشری است،دیگری را وکیل کند.خصوصا اگر عادت جاری بر این نباشد که در امثال آن امور،وصی شخصا مباشرت کند.و موصی هم شرط مباشرت نکرده باشد.

سؤال 1301:چنانچه شخصی وصایای متعدّد غیر متضاد کرده،که از ثلث بیشتر باشد و ورثه اجازه ندهند،تکلیف چیست؟

جواب:اگر تمام موارد تبرعی است و جملات متعدد مستقل دارد،مثلا به فلان شخص این مقدار بدهید و به فلان مسجد فلان فرش و...،مسبوق الذّکر مقدّم است و تقسیط نمی شود.اما اگر جملۀ واحده است و به صورت مفعول به عطف شده، مثلا گفته به فلانی و فلانی هزار تومان بدهید،بر هر دو تقسیط می شود.

سؤال 1302:اگر کسی مال خود را به موجب وصیت،وقف بر مستمندان کند،آیا تحقّق چنین وقفی منوط به قبول حاکم است؟

جواب:موصی می تواند وصیت به وقف کند که بعد از فوت او وقف کنند.و چنین وقفی منوط به قبول حاکم نیست.

سؤال 1303:اگر شخصی به نفع دیگری وصیت کند،به این شرط که موصی له نیز مالی به او ببخشد،حکم قضیه چیست؟

جواب:صحت این وصیت محلّ اشکال است.

سؤال 1304:آیا صغیر ممیز و یا سفیه می توانند با اذن ولی یا قیم خود انشاء وصیت کنند؟و

ص:340

آیا می توانند رأسا وصیت را قبول و موصی به را تملک کنند؟

جواب:در هر دو صورت می توانند.

سؤال 1305:آیا متوفی می تواند سهم هر یک از وارثان را معین کند یا به وارثی اختیار استیفای از ترکه را بدهد؟

جواب:بصورت ارث جایز نیست.فقط می تواند سهم خاص هر یک را در زمان حیات به او ببخشد و تملیک کند.

سؤال 1306:اگر کسی دخترش را شوهر دهد و در وصیتنامه قید کند که علاوه بر جهیزیه، فلان مال را بابت حقوق به او داده ام و دیگر حق ارث ندارد،حکم قضیه چیست؟

جواب:صحیح نیست.بلکه حق الارث دختر به قوت خود باقی است.

سؤال 1307:آیا تصرّفات منجز مریض،تابع احکام وصیّت است و نفوذ زاید بر ثلث آن نیاز به اجازه وارثان دارد؟

جواب:منجزات مریض مانند وصیت نیست.

سؤال 1308:آیا موصی می تواند به وصی مأموریت دهد تا با فروش اموال خاصّی از ترکه، دیون او را بپردازد؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 1309:اگر موصی پس از وصیّت به حق سکنای خانه ای در مدّت یک سال،آن را یک سال اجاره دهد و در این فرض موصی قبل از پایان مدّت اجاره فوت کند،حکم قضیّه چیست؟

جواب:اجاره نسبت به مابقی مدت باطل نیست.و پس از پایان مدت اجاره، یک سال در اختیار موصی له قرار می گیرد.

سؤال 1310:این جانب وصی برادرم هستم که محصول زمین او را در امور خیریه مصرف کنم.وی سفارش کرده که من نیز همینطور وصیت کنم.ولی خوف آن می رود که به وصیت من عمل نکنند.آیا می توانم آن زمین را فروخته و در امور خیر مصرف کنم؟

جواب:اگر می توانید با انتخاب وصی متدین و نیرومند عمل به وصیت را ادامه

ص:341

دهید لازم است وصی انتخاب کنید.و اگر اطمینان دارید که بعد از فوت شما به وصیت عمل نمی شود،می توانید آن را بفروشید و در امور خیریه مصرف کنید.

سؤال 1311:شخصی وصیت کرد که ثلث مال او را در نماز و روزه و رد مظالم و برگزاری مراسم ترحیم خرج کنند.ولی وصی مقداری بیش از>CS

ص:342

سؤال 1314:شخصی وصیت کرده است که بعد از فوت او سه ختم قرآن و حج انجام دهند و مبلغی به مسجد کمک کنند،آیا ورثه می توانند ختم قرآن را مقدم بدارند یا خیر؟

جواب:اگر ثلث مال میّت برای انجام امور وصیت شده کفایت کند،یا در فرض عدم کفایت،ورثه اجازه دهند از بقیۀ مال میت برای انجام این امور استفاده شود، وصیت نافذ است و مقدم داشتن ختم قرآن در مقام عمل مانعی ندارد.اما اگر ثلث مال میت برای انجام این امور کافی نیست و ورثه هم اجازۀ استفاده از بقیۀ اموال میت را نمی دهند،باید از میان اموری که به آنها وصیت شده،آنهایی را که واجبند مقدم بدارند.و مسأله دارای صور دیگری نیز هست که فعلا مجال ذکر آنها نیست.

سؤال 1315:شخصی یک نفر را بعنوان ناظر در امور وصیّت قرار داده و بدون اطلاع او اموری انجام شده این عمل صحیح است یا خیر؟

جواب:چنانچه وصی طبق وصیت عمل کرده باشد،اموری را که انجام داده صحیح است.ولی در امور بعدی لازم است عنوان نظارت را رعایت کند.

سؤال 1316:شخصی وصیت کرده که ثلث اموال او را بمصرف خاصی برسانند و ملکی را برای این منظور معین کرده و پس از مدتی از دنیا رفته است.اکنون ملکی را که معین کرده اگر نسبت به موقع وصیت سنجیده شود نصف ترکه بوده،و اگر نسبت به حین فوت حساب شود ثلث ترکه می باشد.مستدعی است بفرمایید وظیفه چیست؟

جواب:اگر وصیت به عین معین یا مقدار کلی از مال مثلا پنجاه هزار تومان باشد ثلث یا کمتر و بیشتر بودن نسبت به اموال حین وفات موصی سنجیده می شود.یعنی اگر ارزش آن عین در حین وصیت بمقدار نصف ترکه بود و بعد به جهت نقصان قیمت یا زیادی آن یا بدست آمدن مال دیگری برای موصی،ارزش آن در حین وفات موصی بقدر ثلث ترکه است،تمامی آن عین ثلث است.و اگر در حین وصیت ارزش آن به مقدار ثلث بود و بعد به جهت بالا رفتن قیمت یا پایین آمدن اموال دیگر موصی یا تلف بعضی از اموال او ارزش آن در حین وفات به مقدار نصف است،آن عین زاید بر ثلث است.و اگر وصیت به کسر مشاع باشد، مثل اینکه موصی بگوید ثلث مال من بعد از مرگم مال زید باشد و بعد اموال

ص:343

دیگری تحصیل کند،به حسب موارد،حکم آن مختلف می شود.پس اگر قرینه ای بود که معلوم شد مراد موصی ثلث حین الوصیة است یا مرادش ثلث حین الفوت است بر طبق آن عمل می شود.و اگر قرینه ای که مراد او را معلوم کند نبود،باید به مقدار کمتر اکتفا کرد.و زاید بر آن ملک ورثه است.

سؤال 1317:هرگاه موصی بگوید ثلث مال من بعد از مرگم مال زید باشد،یا بگوید ثلث مال مرا در فلان مورد مصرف کنید،آیا لازم است تعیین آن با رضایت ورثه باشد یا خیر؟

جواب:در فرض سؤال،موصی با ورثه به نحو مشاع شریک است و باید تعیین و افراز ثلث با رضایت همۀ ورثه باشد.

سؤال 1318:زنی در حال صحت و ثبات عقل وصیت کرده که برادرم وصی من است و شوهرم وکیل که وصایای مرا بر طبق وصیت نامه عمل کند.وکیل که شوهر زن است می گوید چون من اطلاع نداشتم و بی خبر من وصیت کرده من این وصیت را قبول ندارم و این وصیت باطل است،تکلیف چیست؟

جواب:در فرض سؤال،اگر وصیت محرز باشد،زوج که تا بعد از فوت اطلاع نداشته،باحتیاط لازم عملی که در عهدۀ اوست باید انجام دهد،و ردّ نکند.بلی نسبت به سهم الارث،زاید بر ثلث را می تواند امضا نکند.

ص:344

نذر

اشاره

سؤال 1319:کاسبی مثلا به این لفظ نذر کرده که:یا ابا الفضل العباس علیه السّلام اگر من از این کسب استفاده کنم صدی پنج از این درآمد مال جناب شما باشد.گاهی در نظر می گیرد که از سهم آن حضرت مس بخرد یا صرف برق کند یا پارچۀ سیاه جهت سینه زنهای هیأت ابو الفضل خریداری و یا اطعام کند.و امثال ذلک.ولی صیغۀ مخصوصی را که در نذر شرط است(للّه علیّ کذا)تلفظ نکرده است،آیا ملزم است به این نذر عمل کند یا نه؟و اگر به آن صیغۀ مخصوص تلفظ می کرد می توانست در مطلق امور خیریه مصرف کند؟یا باید در همان مصرفی که در نظر داشته صرف کند؟

جواب:در فرض مذکور وفای به نذر واجب نیست.و اگر ناذر بخواهد در هر راه خیری آن را به قصد اهدای ثواب آن به حضرت ابو الفضل العباس علیه السّلام صرف کند خوب است.و در نذر صحیح،غیر از آنچه در نظر گرفته خلاف احتیاط است.

سؤال 1320:اگر شخصی بگوید:خدایا اگر حاجت من برآورده شد فلان کار را می کنم.آیا در انعقاد نذر کافی است؟

جواب:کافی نیست.و در انعقاد نذر باید صیغۀ مخصوص یعنی«للّه علیّ کذا» خوانده شود،یا لفظی مرادف آن،مانند اینکه بگوید:برای خدا بر من است که چنین کاری بکنم.

ص:345

متعلّق نذر

سؤال 1321:آیا ورزش می تواند متعلّق نذر باشد؟

جواب:در موارد رجحان،مانعی ندارد.

سؤال 1322:آیا ترک سیگار می تواند متعلّق نذر باشد؟

جواب:می تواند.

صیغۀ نذر

سؤال 1323:این جانب گفته ام چنانچه مسافر من به سلامت بیاید برای خدا بر من است که یک گوسفند سر ببرم و به فقرا بدهم،آیا این نذر صحیح است؟

جواب:بلی صحیح است و صیغۀ نذر باید به زبان گفته شود و قصد آن در دل کافی نیست.

تصرف در مال منذور

سؤال 1324:حیوان نری را برای قربانی نذر کرده ام،آیا می توان آن را به ماده نزدیک کرد، با فرض اینکه عمل مذکور موجب لاغر شدن حیوان می شود؟

جواب:در فرض سؤال که موجب نقصان حیوان می شود،اشکال دارد.

وجوب عمل به نذر

سؤال 1325:کسی که نذر کرده روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه بگیرد و نمی گوید هر هفته،اگر چند هفته عمل کند و چند هفته یا چند ماه فاصله بیندازد و دوباره شروع کند،آیا ایرادی ندارد؟

جواب:اگر در وقت نذر،در نیت او این بوده که جهت جبران گناهان خود مدتی دوشنبه ها و پنجشنبه ها روزه بگیرد،همین که مدتی گرفته کافی است.و اگر هم شک دارد که چگونه عهد کرده است،باز به همان مقدار کافی است.

سؤال 1326:شخصی ده گوسفند جهت قربانی روز عاشورا نذر کرده آیا می شود در طول

ص:346

محرّم قربانی کرد؟

جواب:چنانچه نذر کرده باشد که روز عاشورا ذبح کند،لازم است وفای به نذر کند.

سؤال 1327:>CS

ص:347

کرده و وجوه آن را با نظارت نمایندۀ ولی فقیه،در تأسیس مراکز عام المنفعة،مانند مدرسه مصرف کنند،تکلیف چیست؟

جواب:فروش آنها و گرفتن قیمت اگر چه مناسب باشد ظاهرا جایز نیست.و هدف صاحبان گوسفند صرف مجّانی آنها است.از این جهت لازم است یا بین فقرا و مستمندان توزیع شود،یا در مجالس عزاداری اطعام شود.

سؤال 1332:زنی نذر کرده که اگر شوهرش سیگار را ترک کرد،خرج هر هفتۀ سیگار او را صدقه دهد.حال اگر شوهر یک هفته سیگار نکشید فورا باید بپردازد یا منتظر باشد تا از ترک سیگار وی مطمئن شود؟در صورتی که در ذهن زن ترک موقت یا دائمی نبوده است.اگر شوهر مدتی ترک کرده و دو مرتبه شروع کرد تکلیف زن چیست؟و اگر چند هفته به نذر خود وفا نکرد،آیا تعدد کفاره لازم است؟

جواب:با توجه به اینکه ترک همیشگی معمولا نمی تواند مورد نظر نذرکننده باشد،زیرا که احراز آن متوقف بر ملاحظه زندگی شوهر تا آخر عمر خواهد بود، لذا بنظر می رسد که مورد نظر ترک موقت است.در این صورت برای هر هفته لازم است صدقه بدهد،و ظاهرا تعدد کفاره وجود ندارد.

کفارۀ مخالفت با نذر

سؤال 1333:اگر نذر کرده بود در وقت معین روزه بگیرد.ولی در آن روز روزه نگرفت و زمان دیگر انجام داد،آیا کفاره دارد و چقدر است؟

جواب:اگر عمدا به نذرش عمل نکرد،کفارۀ تخلّف از نذر بر عهدۀ او است.و کفارۀ عمل نکردن به نذر با قدرت بر عمل و تخلف عمدی این است که دو ماه پی درپی روزه بگیرد یا به شصت فقیر طعام دهد یا یک بنده آزاد کند.

مسائل متفرقۀ نذر

سؤال 1334:چنانچه زن در غیاب شوهر و یا با عدم اطلاع و یا با عدم رضایت او نذر کند، در صورتی که مال منذور از شوهر باشد و یا مشترک و یا از مال مختص به زن،از قبیل ارث و

ص:348

یا اجرت کاری که از شوهر می گیرد،چه صورت دارد؟

جواب:نذر زن اگر مزاحم حقوق شوهر باشد بی اجازۀ او باطل است.و اگر مزاحم نباشد احتیاط واجب آن است که با اجازۀ او باشد،خصوصا در نذر مال گرچه مال متعلّق به خود زن باشد.

سؤال 1335:افرادی که در دهۀ محرم اشیایی را نذر حضرت ابا عبد اللّه الحسین علیه السّلام کرده اند.

از قبیل قند و شکر و چای و آرد برای دور دیگ و غیره.منذورات را تحویل امین مسجد و یا حسینیه داده اند.در صورتی که از مصارف روضه خوانی در مورد خودش زیاد بیاید و اگر بخواهند خود عین را برای عاشورا نگهدارند فاسد می شود و یا از بین می رود،آیا می توانند آن اشیا را به مستحق شرعی بدهند؟و یا فروخته وجه آن را صرف مایحتاج حسینیه کنند؟و یا اعیان را در غیر اوقات معلومه در سایر روضه خوانیها صرف کنند؟و یا وجه آن را نگهداشته و در سال آینده مثل همان اشیا را جهت مصرف خریداری کنند؟نظر مبارک را مرقوم فرمایید.

جواب:اگر اشیای مذکوره را برای آن می دهند که در دهۀ محرم صرف شود و از قرائن معلوم باشد که مقید بصرف آن را در خصوص محرم سال جاری نیست، عین مازاد را اگر ممکن است نگاه دارند.وگرنه بفروشند و قیمت آن را سال دیگر در دهۀ محرم به مصرف برسانند.و اگر مخصوص دهۀ محرم سال جاری داده اند، باید از دهندگان آن برای صرف در محل دیگر اذن بگیرید.

سؤال 1336:مردم مسلمان ایران همه ساله مبالغی به امامزاده ها و بقاع متبرکه اهدا می کنند.آیا سازمان اوقاف می تواند مقداری از این وجوه را جهت تبلیغ و نشر معارف اسلام، تعمیر و تکمیل مساجد،خرید کتب مذهبی و اهدا به کتابخانه ها از اماکن مذکور بگیرد؟

جواب:چنانچه برای مصارف خاصی اهدا نشده و خود امامزاده یا بقعه نیاز نداشته باشد،صرف در موارد مذکوره با رعایت مقررات اسلامی مانعی ندارد.

سؤال 1337:در بعضی از شهرها امامزاده هایی می باشد که زائران نذوری را در ضریح آنها واریز می کنند،که مقداری از آن صرف مخارج خود امامزاده می شود،آیا مصرف مازاد در امور زیر جایز است:1-احداث مسجد 2-تعمیرات مسجد 3-تکمیل مساجد نیمه کاره 4-تزیین

ص:349

مساجد 5-فرش مساجد 6-درب مساجد 7-کولر مساجد 8-فرش و تعمیرات حسینیه ها

جواب:پس از استثنای مصارف خود بقعه و مخارج مربوط به آن،صرف در امور مذکوره مانعی ندارد.

ص:350

مسابقات

سؤال 1338:آیا مسابقه با اسلحه های امروزی از مصادیق رمی به حساب می آید؟

جواب:بلی محسوب می شود.

سؤال 1339:آیا مسابقه با دوچرخه و اتومبیل از مصادیق سبق محسوب می شود؟

جواب:با توجه به نیاز جبهه ها به این امور،مسابقه با مراکب امروزی از مصادیق سبق محسوب می شود.

سؤال 1340:جوایزی که به برندگان مسابقات فوتبال و هندبال و غیر آن داده می شود چه حکمی دارد؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 1341:آیا برپا کردن مسابقات فرهنگی از زندگی ائمه علیهم السّلام و احکام شرعی یا قرآن و نهج البلاغه جایز است؟

جواب:مسابقات مزبوره که به منظور اشاعه و نشر فرهنگ اسلام و تشیع است، مانعی ندارد بلکه رجحان دارد،مشروط بر اینکه از شرکت کنندگان پول نگیرند تا جایزه را با آن وجوه تهیه و به افراد بدهند.

سؤال 1342:آیا برپا کردن مسابقات فرهنگی و دریافت وجوه از شرکت کنندگان جهت ثبت

ص:351

نام در مسابقه و پرداخت جوایز از وجوه اهدایی جایز است؟

جواب:خیر،جایز نیست.

سؤال 1343:آیا برپا کنندگان مسابقات فرهنگی می توانند حق الزحمۀ خود را از وجوه اهدایی بردارند؟

جواب:در صورتی که عنوان کار به حسب ظاهر تبرّع و مجانیت نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 1344:آیا می توان برای بدست آوردن هزینۀ مسجد و مراکز فرهنگی،مسابقات فرهنگی ترتیب داد و مقداری از وجوه اهدایی شرکت کنندگان را صرف مسجد یا مرکز فرهنگی و مقداری را صرف پرداخت جوایز به شرکت کنندگان ممتاز کرد؟

جواب:جایز نیست.

ص:352

سر بریدن حیوان

شرایط ذبح

سؤال 1345:گوسفندی را سر بریدند.بعد معلوم شد چهار رگ بریده نشده است،ولی زنده است،آیا می شود حلال شود؟

جواب:در فرض سؤال،اگر سر گوسفند از بدن جدا نشود و بلافاصله چهار رگ را از زیر برآمدگی گردن قطع کنند،گوسفند تماما(سر و بدن)حلال می شود.

ولی اگر سر از بدن جدا شده باشد،دو صورت دارد:اول آنکه سر را از بیخ،از زیر چانه جدا کرده اند،در این صورت اگر از زهاق روح چهار رگ را از زیر برآمدگی قطع کنند،ظاهرا بدن گوسفند حلال است ولی سر گوسفند حرام و مردار است،صورت دوم آنکه سر را از پایین حلقوم قطع کنند و حلقوم در قسمت سر مانده باشد،در این فرض اگر بلافاصله چهار رگ را قطع کنند،سر حلال است ولی بدن حرام و مردار خواهد بود.

سؤال 1346:ذبح حیوان با کارد استیل چگونه است؟

جواب:جایز است.

سؤال 1347:در رساله ذکر شده است که سر گوسفند را باید از زیر برآمدگی گلو برید،یعنی برآمدگی در طرف سر باشد.حال اگر اشتباه شد و برآمدگی به طرف بدن بود،آیا گوسفند حرام می شود؟

ص:353

جواب:بلی باید سر گوسفند را از پایین برآمدگی زیر گلو ببرند تا چهار رگ بریده شود.و اهل خبره می گویند اگر سر را از بالای برآمدگی ببرند چهار رگ قطع نمی شود و حیوان حرام می شود.ضمنا در این جهت فرقی بین عمد و اشتباه نیست و اگر از بالای برآمدگی بریده شده حرام است و لو اشتباها.

سؤال 1348:گاوی است قوی که نمی توانند بخوابانند و سر او را ببرند،آیا می شود ایستاده رو به قبله سرش را ببرند؟

جواب:بلی از اخبار چنین استفاده می شود که استقبال در صورت عدم امکان بخاطر سرکشی و طغیان،ساقط است.

سؤال 1349:آیا می توان گاو را قبل از ذبح کردن با چوب یا سنگ یا وسیله ای دیگر بی حس کرد و سپس آن را ذبح کرد؟

جواب:حیوان اگر در موقع ذبح کردن جان داشته باشد،گرچه با ذبح کردن حلال می شود،ولی زدن حیوان برای بی حسّ کردن آن،جایز نیست.

سؤال 1350:سر حیوانی را بریده اند و حیوان هم مرده است،سپس معلوم می شود که مقداری از اوداج اربعه،مثلا ربع یا ثلث یا نصف کمتر یا بیشتر در بدن باقی مانده است آیا پاک است و خوردن آن جایز است یا نه؟

جواب:جایز نیست،حکم میته دارد.

سؤال 1351:مرغی را ذبح کرده اند،به علّت تیزی کارد سرش جدا می شود،در حالی که مرغ زنده است و رگ همه به طرف بدن مرغ رفته است،آیا تا مرغ زنده است می توان مقدار رگ را به طرف سر مرغ برید یا خیر؟

جواب:اگر تا زنده است اوداج اربعه بریده شود،حلال می شود.ولی سر که قبل از ذبح شرعی جدا شده حرام است.

ذبح به وسیلۀ دستگاه

سؤال 1352:آیا استفاده از گوشت گوسفند و مرغ که توسط ابزار برقی که در کشتارگاه ذبح

ص:354

می شوند،جایز است؟و اگر ذبح توسط انسان و پرکنی مرغ توسط کارخانه انجام شود و قبل از ذبح شوک به مرغ وارد شود،آیا استفاده از آن جایز است؟

جواب 1-چنانچه ابزار از جنس آهن باشد ولی حرکت آن بوسیله برق انجام گیرد با توجه به رعایت سایر شرایط مانند قبله و بسم اللّه،مانعی ندارد.

جواب 2-استفاده از آن مانعی ندارد.

سؤال 1353:در کشتارگاههای صنعتی مرغ که اخیرا در بعضی شهرها دایر شده است،روزانه قریب به هزار مرغ را آویزان می کنند و یک نفر مأمور بریدن سر آنها است.حال آویزان کردن آنها با اینکه معلوم نیست رو به قبله باشند،چگونه است؟و همین طور آیا برای بریدن سر هزار مرغ یک بار بسم اللّه بگویند،کافی است یا خیر؟

جواب 1-لازم است رو به قبله بودن احراز شود.

جواب 2-در صورتی که تدریجا سر بریده شود،لازم است برای هر یک بسم اللّه گفته شود و اگر دفعتا انجام گیرد،یک مرتبه کافی است.

سؤال 1354:در مورد ذبحهای بعضی از کشتارگاهها که با دستگاه و دسته جمعی انجام می گیرد،چه می فرمایید؟

جواب:با توجه به اینکه کشتارگاههای کشور رعایت مقررات و ضوابط شرعیه را می کنند مشکلی در کار نیست.و اصولا ذبح با دستگاه دسته جمعی با رعایت سایر شرایط معتبره،مانعی ندارد.

سؤال 1355:روزانه 500 عدد مرغ در کشتارگاه شهر ذبح و در اختیار مردم قرار می گیرد، بعضی می گویند اولا رو به قبله ذبح نمی شوند و ثانیا در موقع ذبح بسم اللّه گفته نمی شود، وظیفه ما چیست؟

جواب:عمل مسئولان حمل بر صحت می شود.و مرغها محکوم به طهارت و حلیت هستند.مگر آنکه یقین کنید که خلاف طریق شرعی ذبح شده اند.

ص:355

گوشتهایی که از خارج آورده می شود

سؤال 1356:آیا گوشت حیوانات حلال گوشت،مانند ماهی،مرغ،گوسفند و گاو که توسط دولت از کشورهای غیر اسلامی آورده می شود،با توجه به اینکه هنگام ذبح نام خدا برده نمی شود و حیوان رو به قبله نیست،آیا حلال است؟اگر بلامانع است چرا وقتی در آن کشور با چنین گوشتی مواجه می شویم حکم به حرمت می شود؟

جواب:گوشتهایی که فعلا توسط دولت وارد می شود با نظارت و دخالت مسلمان که دولت فرستاده ذبح می شود،لذا اشکالی ندارد.اما آنچه در آن کشورها به دست خودشان ذبح می شود محکوم به حرمت است،مگر احراز شود ذابح مسلمان بوده.و در خصوص ماهی اگر احراز شود فلس دار بوده و بدانید یا اطمینان پیدا کنید زنده از آب گرفته شده و بیرون آب جان داده،یا اینکه در تور ماهیگیر در آب مرده حلال است،گرچه گیرنده آن مسلمان نباشد.

مسائل متفرقۀ ذبح

سؤال 1357:آیا حیوان حلال گوشت را قبل از ذبح می توان توسط آمپول یا چیز دیگر بی حس کرد،تا احساس درد کمتر داشته باشد؟

جواب:اشکالی ندارد.

سؤال 1358:حیوان اهلی که به علتی ذبحش ممکن نیست،یعنی وسیلۀ سر بریدن مانند چاقو نباشد،آیا می توان آن را با تیر تیز مثل شکار صحرایی بزنیم؟

جواب:اگر به وسیله همان تیر تیز رگهای چهارگانه را قطع کنند،با حفظ سایر شرایط لازم حلال خواهد بود.

سؤال 1359:اگر حیوان درنده ای قسمتی از حیوان اهلی را خورده باشد،چه حکمی دارد؟

جواب:چنانچه نمرده باشد و آن را ذبح شرعی کنند،خوردن آن مانعی ندارد.

سؤال 1360:اگر غیر مسلمان بگوید این گوشت ذبح اسلامی شده،آیا می توان پذیرفت؟

جواب:اگر از بازار مسلمانها خریداری شده باشد،کافی است.

ص:356

سؤال 1361:اگر یک نفر مسلمان ولی نه چندان مورد اعتماد مدعی شود که گوشت ذبح اسلامی شده،آیا می توان پذیرفت؟

جواب:می توان پذیرفت.

ص:357

خوردنیها و آشامیدنیها

گوشتهای حلال و حرام

سؤال 1362:آیا گوشت خرگوش حرام است؟

جواب:بلی حرام است.

سؤال 1363:اگر ماهی در تور صیادی در زیر آب بمیرد،حلال است یا حرام؟

جواب:حلال است.

سؤال 1364:در بعضی از مناطق نوعی صید ماهی رایج است که در کنار رودخانه یعنی آنجایی که آب هست ولی خیلی کم است و بعضی از انواع ماهیان حلال گوشت در آنجا تخم گذاری می کنند.حلبی یا ظرف دیگری را زیر خاک می کنند،به شکلی که دهانۀ حلب مساوی است با سطح آب.ماهیان هنگام تخمگذاری درون ظرف می ریزند و نمی توانند بیرون بروند.

بعضی از این ماهی ها ممکن است درون این ظرف بمیرند.حال حضرت مستطاب عالی بفرمایید:

1-حکم این ماهیها از جهت حلّیت و حرمت چه می باشد؟

2-به فرض حلال بودن،حکم آن ماهیهایی که می میرند چه می باشد؟در ضمن این نوع صید تقریبا می توان گفت رایج است.

جواب:اگر حلبی یا ظرف را به قصد صید ماهی می گذارند،به نظر این جانب ماهیهایی که درون آب می ریزند اگر چه در آب ظرف هم بمیرند همه حلال هستند.

ص:358

سؤال 1365:مورد دیگری از صید که رایج است این است که اگر رودخانه دو شط باشد یعنی دو خط جریان داشته باشد و آب را از یکی از این دو شط به دیگری برگردانند به شکلی که آب شط مذکور خشک شود و ماهیها در خشکی واقع شوند.بفرمایید اولا آیا این نوع صید از حیث شرعی جایز است؟و ثانیا در صورت جایز بودن اگر ماهیها پیش از دسترسی به آنها بمیرند، چه حکمی دارد؟

جواب:ماهیهایی که در شط وارد می شوند اگر زنده از آب گرفته شوند یا در تور ماهیگیری اگر چه در آب بمیرند حلال هستند،اما آنچه داخل شط می میرند حلال نیستند.

سؤال 1366:آیا ماهی ها از لحاظ اشکال در حلیت و حرمت فرق می کنند؟

جواب:ماهی فلس دار حلال است به هر شکل و از هر نوعی باشد،و غیر فلس دار حرام است به هر شکل و نوعی باشد.

سؤال 1367:اگر انسان با گاو وطی کند،گوساله هایی که از آن بوجود می آیند چه حکمی دارند؟

جواب:گوساله هایی که بعد از وطی از آن به عمل آیند بنابر احتیاط واجب حرامند.

سؤال 1368:در فرض سؤال قبل،اگر هنگام وطی گاو حمل داشته است،آیا حمل و بچه در شکم او نیز حرام است؟

جواب:خیر،حرام نیست و فقط گوساله ای که نطفه اش بعد از وطی منعقد شود بنابر احتیاط واجب حرام است.

غذای اهل کتاب

سؤال 1369:آیا خوردن غذای اهل کتاب جایز است؟

جواب:در غیر گوشت جایز است.اما گوشتی که غیر مسلمان آن را ذبح کرده باشد جایز نیست.

ص:359

سؤال 1370:آیا غذا خوردن با اهل کتاب(مسیحی،یهودی،زردشتی)جایز است؟

جواب:در صورت مشرک نبودن پاک می باشند.و غذای آنان محکوم به طهارت و حلال است.

مسائل متفرقۀ خوردن و آشامیدن

سؤال 1371:غذایی که نیم خوردۀ بچه باشد یا به نحو دیگر در سفره ریخته می شود،اگر برای پرندگان بیرون بریزیم،آیا اشکال دارد؟

جواب:در موردی که اسراف نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 1372:آیا می شود میوۀ شاخۀ درخت همسایه را که وارد خانۀ دیگری شده مصرف کرد؟

جواب:جایز نیست.

سؤال 1373:اگر به بوتۀ گوجه فرنگی جهت تقویت کود انسانی یا شراب بدهند،آیا تأثیر در حلیّت گوجه فرنگی دارد؟

جواب:تأثیری ندارد.

سؤال 1374:خوردن مقداری از خاک که در بازار به نام تربت مطهر امام حسین علیه السّلام به فروش می رسد،چه حکمی دارد؟

جواب:در صورتی که مریض به قصد شفا بخورد،مانعی ندارد.

سؤال 1375:نظر حضرتعالی در ارتباط با استعمال دخانیات تریاک و مواد مخدر و سیگار چیست؟

جواب:استعمال تریاک و مواد مخدر،اگر زمینۀ اعتیاد داشته باشد حرام است.

و سیگار را بهتر آن است که شروع نکند.

سؤال 1376:اگر مقداری انگور جهت سرکه شدن در ظرفی بریزیم و هر بار مقداری انگور به آن اضافه کنیم در صورتی که انگورهای قبلی به اصطلاح جوش آمده باشد،آیا سرکه پاک

ص:360

است یا حرام؟و پختن کشمش به همراه غذا حکمش چگونه است؟

جواب:بعد از سرکه شدن حلال است.و باد کردن کشمش و جوش آمدن آن در غذا موجب حرمت آن نیست.

سؤال 1377:کسی که مشغول خوردن غذا است اگر در بین ظرف غذا فضله موش پیدا کند آیا لازم است که به باقی افراد خانواده بگوید یا نه،و همینطور گفتن به میهمان چه حکمی دارد؟

جواب:لازم نیست اطلاع دهد.مگر اینکه غذا دادن به آنها مستند به این فرد باشد،مثل صاحب منزل و کسی که غذا را جلوی مهمان می گذارد،که در این صورت باید اطلاع دهد.

سؤال 1378:هنگام رفتن به مزارع و باغات بزرگ و کوچک،لطفا حکم موارد ذیل را بیان فرمایید:

استفاده از محصول آنها و همچنین آبهای جاری آن چه بصورت قنات و چشمه و یا چاه که بوسیله ای آب آن را خارج می کنند،وضو گرفتن و غسل و تیمّم و شستن لباس و مصرف خوردن و غیر ذلک.

همینطور در راههای عمومی و یا خصوصی که با بعضی از مزارع و باغها برخورد می شود عنوان حق المارّه و همچنین میوه درختهایی که در بعضی اماکن و راهها و دیوار باغ بیرون آمده و یا روی زمین ریخته و یا گاهی در جوی آب بدست می آید،حکمش چیست؟

جواب:دخول در مزارع و باغهایی که مالک خصوصی دارد به هیچ وجه جایز نیست.و همچنین است استفاده از میوۀ آنها و چاه آب یا قنات یا چشمه ای که در آنها وجود دارد.ولی استفاده از نهرهای بزرگ که ملک شخصی نباشد و یا اگر هم باشد این مقدار تصرف معمول است و علم به رضایت مالک وجود دارد جایز است.

ضمنا حق المارّه را هم این جانب تجویز نمی کنم،لذا مصرف آنها جایز نیست.

مگر در مواردی که احراز شود مالک آنها از آنها اعراض کرده است.

ص:361

غصب و سرقت

خرید مال غصبی با علم به غصب

سؤال 1379:طبق قوانین موجود،خرید مال مسروقه جرم است،آیا می توان خریدار اموال مسروقه را محکوم کرد؟

جواب:بلی،اگر ثابت شود که کسی با علم به مسروقه بودن مال و علم به عدم جواز خرید آن،آن را خریده،حاکم می تواند به هر مقدار که صلاح دانست،او را تعزیر کند.

سرقت در کودکی

سؤال 1380:اگر کسی در کودکی چیزی را از کسی بردارد،بعد از اینکه بالغ شد،وظیفۀ او چیست؟

جواب:باید در اختیار صاحبش قرار دهد.

سؤال 1381:حدود ده سال پیش کودکی یک وسیلۀ زیبا را که جلب توجه می کرد از مغازه ای برداشته و الآن که بزرگ شده می خواهد آن را جبران کند.البته هنوز هم آن وسیله هست ولی یکی از قسمتهایش گمشده،از طرفی احتمال می دهد صاحب مغازه عوض شده باشد.وظیفه چیست؟

جواب:لازم است تحقیق کند،چنانچه صاحب مغازه و یا فرزندان وی را پیدا

ص:362

کرد،باید با آنها مطرح کند.و در صورتی که موفق نشد طبق قیمت روز برای او صدقه بدهد.

سؤال 1382:بچه ای به ملاحظۀ ندانستن احکام،چیزی را سرقت کند بعد از بلوغ و فهمیدن وظیفۀ او چیست؟

جواب:اگر عین آن مال موجود است باید آن را به صاحبش برگرداند و در صورتی که موجود نباشد،مثل یا قیمت آن را باید به وی بپردازد.

املاک اصلاحات ارضی

سؤال 1383:حکم زمینهایی که در زمان طاغوت به عنوان اصلاحات ارضی بین کشاورزان تقسیم شده چیست؟

جواب:حکم اوّلی این است که تصرف در ملک دیگری،بدون رضایت او غصب و حرام است.ولی ظاهرا در زمان حضرت امام رحمه اللّه به عنوان حکم ثانوی اجازه داده شده است.بنابراین همۀ تصرفات در آن جایز است.

ملاک قیمت در مال مغصوب

سؤال 1384:اگر شخصی جنسی را از کسی غصب و تلف کند.بعد پشیمان شود و بخواهد عوض آن را بدهد،آیا قیمت زمان تلف را بپردازد یا زمان پرداخت؟

جواب:قیمت روز ادا را باید بپردازد.

سؤال 1385:میزان در ادای مال مغصوب با اختلاف قیمت وقت غصب و زمان پرداخت، کدام است؟

جواب:اگر مال مغصوب مثلی بوده،باید مثل همان را به صاحبش بدهد، هر چند قیمت آن زیاد شده باشد.و اگر مال قیمی بوده،باید قیمت روزی را که می خواهد بپردازد بدهد.و اگر معلوم نیست با مصالحه رضایت او را حاصل کند.

سؤال 1386:سارقی به سرقت اعتراف کرده،ولی دسترسی به اصل مال ندارد،آیا باید

ص:363

قیمت آن را به نرخ روز سرقت پرداخت کند یا به نرخ روز ادا؟

جواب:اگر عین مال مسروقه تلف شده یا در دسترس نیست،قیمت یوم الاداء را پرداخت کند.

سؤال 1387:شخصی با اصرار زیاد ماشین بنده را به امانت تحویل گرفته که حد اکثر تا فردا ظهر تحویل دهد.ولی با ماشین تصادف کرده،و از بیمه خسارت وارده را یکصد و سی هزار تومان تحویل گرفته و به دروغ به بنده وانمود کرده که بیشتر از سی هزار تومان نگرفته است من هم با توجه به این مبلغ و از جهت عاطفی و اخلاقی،سخت نگرفته و ماشین را که به صورت ناقص تعمیر شده بود از ایشان تحویل گرفتم،امّا بعدا متوجه شدم که مبلغ واقعی یکصد و سی هزار تومان بوده است.حال طرف مدّعی است آن مبلغ حلال و روزی شان می باشد.لطفا بفرمایید حق با چه کسی می باشد(ضمنا ماشین به جای یک روز و نصف حدود نه روز معطل بوده است).

جواب:ظاهرا شرکت بیمه پول را برای خسارت ماشین داده است.و برداشتن مقداری از آن توسط فرد واسطه جایز نیست.و باید به شما بدهد.

مسائل متفرقۀ غصب

سؤال 1388:کشف و استخراج معدن از باغ و مزرعۀ شخصی،بدون اجازۀ مالک آن چه حکمی دارد؟

جواب:معدن مال مالک زمین است.و استخراج آن بدون اذن مالک صحیح نیست.و در صورت استخراج تماما مال مالک زمین می باشد،(و در شرایط فعلی جمهوری اسلامی ایران،تابع مقررات است)البته اگر به حد نصاب برسد،خمس دارد.

سؤال 1389:شخصی از افرادی از جمله پدر خود چیزی را به سرقت می برد.بعدا متوجه بدی عمل شده و چون چیزی نداشته،از مال مربوط به پدر مابقی دیون را می پردازد.سپس از پدر حلالیت می گیرد و او را به نحوی راضی می کند،آیا این پرداخت باعث برائت ذمه می شود؟

جواب:در فرض سؤال،اگر پدر خریدوفروشی را که با مال او انجام شده

ص:364

امضا کند،بطوری که تصرفات آن شخص و ادای دیونش از طرف پدر امضا شود، ان شاء اللّه بری الذمه شده و توبه هم که کرده است.غفر اللّه لنا و لکم و له.

سؤال 1390:کسی چندین سال قبل به ملک شخصی تجاوز کرده و تصرف عدوانی کرده است،صاحب ملک موضوع را به دادگاه ارجاع داده و پس از سالها محاکمه،بالأخره شخص متصرّف حاضر شده که اجارۀ سالهای قبل را بپردازد و ملک در تصرف او باشد ولی صاحب زمین راضی به این کار نیست و در اثر بیکاری خود و فرزندانش می خواهد خودش در آن کشت و زرع کند.چون در اسلام رضایت طرفین شرط است و صاحب زمین در این مدت راضی نبوده و نیست،لذا متمنی است بفرمایید که:

اولا:آیا ملک به صاحب آن بر می گردد؟یا اینکه باید در دست متجاوز باشد و او اجرت آن را بپردازد؟

ثانیا:در این چند سال کارهایی که در آن زمین از قبیل خواندن نماز و غیره انجام داده حلال بوده یا حرام؟

جواب:الف-بلی باید ملک را به صاحب آن برگرداند و از این به بعد هم حق تصرف در آن را ندارد مگر با رضایت صاحب آن.

ب-اگر با علم به غصبیت در آنجا نماز خوانده باطل است.

سؤال 1391:مالی که به عنوان جهیزیّه زن به شوهر سپرده شده و پس از مطالبه آن را نمی دهد،آیا احکام ودیعه و امانتداری در این مورد جاری است یا احکام غصب؟

جواب:اگر به عنوان امانت سپرده شده و پس از مطالبه پس نمی دهد،در حکم غصب است.

ص:365

احیای موات

اشاره

سؤال 1392:زمینی است که حدود 35 سال قبل،کشاورزانی در این زمین کشاورزی می کردند.و تقریبا بیست سال بدون کشت و زرع ماند،و به صورت موات در آمده و حدود پنج سال قبل شخصی با اجاره و اجازۀ از مالکین اولی و اصلی در زمین مزبور،یک حلقه چاه عمیق زده و زمین را احیا می کند زارعین بیست سال قبل که در طول این مدت زمین را ترک کرده بودند،آیا حقی در زمین احیا شده دارند یا خیر؟

جواب:اگر قبلا زارعین،زمین را به احیاء مالک شده اند یا خریده اند،تا اعراض نکرده اند به ملکیت آنها باقی است.

سؤال 1393:25 سال پیش انباری از شخصی خریده ام،بالای آن انبار،زمینی بوده که آباد نبوده و این جانب نیروی جوانی خود را در آباد کردن آنجا به کار گرفته ام،پس از 25 سال پسرهای فروشندۀ انبار می گویند زمینی که شما گرفته اید مال ما بوده است.چون در مجاورت خرمن ما می باشد،در این باره دستور اسلام را بیان فرمایید؟

جواب:اگر موات بوده و حریم ملک دیگری نبوده و شما آن را احیای کرده اید، مالک شده اید.

سؤال 1394:آیا جایز است مراتع و چراگاهها را که چندین سال مورد استفاده قرار گرفته است،احیا کرد؟

ص:366

جواب:در جمهوری اسلامی ایران این امور تابع مقررات موجود است،و باید از سازمان مراتع مجوز گرفته شود.

سؤال 1395:آیا شخص می تواند جلوی عبور راه عام مراتع را بگیرد؟

جواب:فرد خاص نمی تواند این کار را انجام دهد.و این هم تابع مقررات سازمان مراتع می باشد.

حیازت و تحجیر

سؤال 1396:این جانب مقداری زمین در جای معینی خریدم.دو سال بعد دور آن را سنگ چین نموده و روی آن نخود دیم کاشتم.در سال 1350 دولت سابق آن را ملی اعلام کرد،آیا شرعا من مالک آن زمین هستم؟

جواب:با توجه به خصوصیات مذکور،مالک شرعی شما هستید.

سؤال 1397:بعد از چندین سال زحمت،آبی از چاه برای زراعت بیرون آورده ام،آیا این آب جزء انفال است یا متعلق به خودم؟و آیا می توانم وقف کنم؟

جواب:با فرض اینکه محل چاه از اراضی موات بوده و به قصد تملک حیازت کرده و حفر چاه کرده اید،آن چاه متعلق به شما است و وقف آن مانع ندارد.

سؤال 1398:چند نفر مدتها قبل زمین مواتی را تحجیر می کنند و بعد از حفر چاه و نصب موتور آب پشیمان می شوند و محل را رها کرده و می روند،بعدها چند نفر از اهالی،همانجا را تصرف و احیا می کنند.یعنی باغ درست می کنند یا خانه می سازند،آیا کسانی که قبلا علامتگذاری کرده اند روی این زمینها حقی دارند؟

جواب:حکم کلی مسأله این است که حفر چاه تحجیر است و موجب حق اولویّت می شود.ولی اگر پس از تحجیر زمین را مدتی طولانی مهمل و معطل گذاشتند،حق اولویت ساقط می شود.و دیگران می توانند آن را تصرف و احیا کنند ولی در این فرض احتیاط این است که با اجازۀ حاکم شرع باشد.و در فرض سؤال،ظاهرا حق اولویت آقایان ساقط شده و مردمی که زمین را تصرف و احیا

ص:367

کرده اند اگر با اجازۀ حاکم شرع بوده،فعلا مالک آن هستند.و اگر هم با اجازه نبوده ولی فعلا مسئولان مربوطه عمل آنان را امضا کرده و منع نکرده اند،اشکالی ندارد و زمینها ملک احیا کنندگان است.

حریم

سؤال 1399:شخصی در زمین موات نهری ایجاد کرده است.بعد صاحبان زمینهای اطراف،زمینهای تا کنار نهر را احیا کرده و درخت کاشته اند،اکنون ادعای حریم برای زمینهای خود می کنند.حکم آن را مشروحا بیان فرمایید.

جواب:بطور کلی حریم نهری که در زمینهای موات بالأصل احداث شده،به مقداری است که عادتا و عرفا برای ریختن گل ولای و رفت و آمد در دو طرف آن مورد حاجت باشد.و زاید بر آن حریم محسوب نمی شود.و در این جهت فرقی بین زمین نرم و غیره نیست.و تصرف دیگران در این مقدار از حریم تصرف غاصبانه است و مالک نمی شوند.ولی تصرف در خارج از این مقدار مانعی ندارد.

و نیز حریم زمین مزروعی اگر در اراضی موات بالأصل احیا شده،به مقداری است که عرفا و عادتا برای استفاده از آنها مورد نیاز باشد.و مقدار حریم تابع مقدار زمین مزروعی و ملک احیا شده است.پس اگر مزرعه توسعه داشته باشد قهرا حریم بیشتری لازم دارد.و اگر مزرعه کم باشد حریم کمتری لازم است.و خلاصه تعیین مقدار حریم به نظر عرف و عادت هر محلی می باشد.و تصرف دیگران در این مقدار جایز نیست و مالک نمی شوند.ولی در خارج این مقدار مانعی ندارد.و اگر اختلاف وجود دارد به حاکم شرع مراجعه شود.

سؤال 1400:عده ای می خواهند برای منطقه ای جوی آب بسازند،اما اهالی منطقۀ همجوار می گویند چون محل جوی آب در حریم زمینهای ما قرار گرفته،حق ندارید جوی آب را بسازید،حکم آن را بیان فرمایید.

جواب:اگر جزء حریم آنها باشد،چنین حقی را دارند.

ص:368

سؤال 1401:کسانی که در دامنۀ کوه یا تپه خانه می سازند،آیا حق دارند از احیای زمین های بالاتر از خانۀ خودشان در دامنۀ کوه یا تپه،به عنوان حریم ممانعت کنند؟

جواب:حق مزاحمت ندارند.

سؤال 1402:ساکنان قدیمی حدود صد و پنجاه خانوار می باشند و از سال 1980 میلادی حدود 300 خانوار بتدریج در این منطقه زمین خریدند.چراگاه و حریم این منطقه تا بحال بین ساکنان قدیمی تقسیم بود.حالا خانوارهایی که در این منطقه زمین خریده اند مدّعی هستند که چراگاه و حریم و منافع دیگر منطقه بین ما هم تقسیم شود.ساکنان قدیمی مدّعی هستند که شما تعدادتان بیشتر از ما است،اگر تقسیم کنیم برای ما چیزی نمی ماند.آیا آنهایی که در این منطقه زمین خریده اند،در چراگاه و حریم شریک هستند یا خیر؟در صورت شریک بودن، آیا به اندازۀ زمینی که خریده اند در حریم و چراگاه سهم دارند یا در بین چهار صد و پنجاه بالتساوی تقسیم شود؟(در حالی که خرید زمین از طرف افراد غیر منطقه هنوز ادامه دارد)،یا مازاد بر احتیاج ساکنان قدیمی بین ساکنان جدید تقسیم شود؟

جواب:حریم قریه و روستا مرتع و چراگاه عمومی ساکنان آن می باشد.و هیچ کس حق تملک و فروش آنها را ندارد.و حق استفاده از آنها تابع حق استفاده از خود روستا و قریه می باشد.و بعضی حق مزاحمت بعض دیگر را ندارند، بنابراین در فرض سؤال،عموم ساکنان فعلی روستا نسبت به حریم و مرتع مساوی اند.و فرقی بین ساکنان قبلی و فعلی نیست.

سؤال 1403:آبی است که از صدها سال قبل،به نام اجداد و پدران اهل یک قریه بوده و استفاده می شده است،و در حال حاضر هم در اختیار و تصرّف اهل قریۀ مذکور طبق اسناد می باشد،مدتی است چند نفر از قریۀ دیگر بدون هیچ گونه مجوّز شرعی و قانونی آب را بسته و از مسیر اصلی آن را منحرف کرده اند،استدعا دارم نسبت به حلیّت و حرمت این عمل، فتوای خود را بیان فرمایید.

جواب:آب مذکور اختصاص دارد به کسانی که از قدیم الایّام در کنار و پایین آن باغ یا مزرعه یا آبادی،به حساب استفاده از آن آب احداث کرده اند و دیگران

ص:369

حق ندارند بدون اجازۀ صاحبان آن املاک،مسیر آب مذکور را تغییر دهند،و یا اینکه از آن آب به مقداری بردارند که از حاجت اهالی سابق کم بماند.

سؤال 1404:فرموده اید که حریم ده را کسی مالک نمی شود.بنابراین اکثر دهات و قصبات که اول کوچک بوده و به تدریج زمینهای اطراف آنها را که موات بوده گرفته و خانه ساخته اند.

همچنین فعلا زمینهای مواتی که متصل به دیوار دهات و قصبات است و بلامانع است می گیرند و خانه می سازند،آیا متصرفان حریم،مالک اینگونه زمینها شده اند؟یا اینکه غصب است یا حکم دیگری دارد؟

جواب:اگر قبل از احداث قریه،مزرعه احداث شده و قریه در زمین محیاة ایجاد شده است،قریه حریم ندارد.و چنانچه در اراضی موات احداث شده باشد حریم دارد.و نباید در حریم خانه بسازند و می توانند به مقدار حریم رها کنند و بعد از آن خانه بنا کنند و اگر در حریم بسازند،حکم غصب را دارد.

سؤال 1405:نظریۀ حضرت عالی در مورد زمینهای موات تحجیرشدۀ اطراف روستاها چیست؟آیا تحجیرکنندگان می توانند زمینهای مزبور را احیای کنند؟و تصرف آنها در زمینهای مزبور جایز است یا خیر؟و در ضمن آیا معاملۀ زمینهای تحجیرشده ای که خریدوفروش شده اند،صحیح است یا باطل

جواب:اگر زمین موات بالاصل بوده و حریم نبوده،با وجود شرایط تحجیر آن صحیح است و تحجیرکننده می تواند آن را احیا کند،و یا حق تحجیر خود را در مقابل عوض منتقل به دیگری کند.

ص:370

مشترکات

سؤال 1406:آیا رفت و آمد و سایر تصرفات آقایان اهل علم به قراء معلوم الحال و استفاده از آبهای انهار،جهت نشر احکام مقدسۀ اسلام را اجازه می فرمایید یا خیر؟

جواب:رفت و آمد در مرافق عمومی و اراضی وسیعه مانع ندارد،و از انهار کبار نیز استفاده به مقدار متعارف مانع ندارد و در منازل اشخاص با عدم علم به غصبیّت مانع ندارد.

سؤال 1407:برخی از مغازه ها برای عرضۀ بیشتر،قسمتی از اجناس مغازه شان را در کنار پیاده رو یا خیابان قرار می دهند.و همچنین برخی از دستفروشان گاری دستی یا چرخ یا وانت بار و امثال آن را در محل عبور مردم در پیاده رو یا کنار خیابان یا کوچه مستقر می کنند.

چنانچه این کار مغایر با مقرّرات شهرداری باشد یا مزاحم عبور مردم یا موجب سدّ معبر شود، از نظر شرعی چه حکمی دارد؟

جواب:در فرض مذکور جایز نیست.

ص:371

مجهول المالک

سؤال 1408:این جانب سرپرست یک گروه فعالیتهای علمی بودم که مدتی پیش کار گروه تعطیل شد و وسایلی از آنان در دست من ماند.حال وظیفۀ این جانب نسبت به آن وسایل چیست؟

جواب:اگر آن افراد را می شناسید باید با آنها مطرح کنید.و در صورتی که راهی برای شناسایی آنها نداشته باشید،به قیمت روز بفروشید و به نیت صاحب واقعی آنها صدقه بدهید.

سؤال 1409:اگر شخصی به کسی بدهکار باشد،ولی هرچه جستجو می کند او را پیدا نمی کند،آیا می تواند از طرف او صدقه بدهد،یا در صندوق صدقات بیندازد،یا به دست خادم مسجدی که می گوید من فقیر را می شناسم و به او می دهم بدهد؟

جواب:اگر از دستیابی به طلبکار خود مأیوس شد،آن را به نیت صاحبش صدقه دهد به فقیر و بنابر احتیاط لازم از مجتهد جامع الشرائط اجازه بگیرد.

بنابراین جایی برای سؤالهای بعد باقی نمی ماند.

سؤال 1410:در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی فروشگاه تعاونی از سهام مردم در محلی تشکیل و سالها مورد استفادۀ سهامداران بوده است.ولی در حدود چهار سال پیش به علل نارساییها تعطیل و منحل شدۀ و وجوه مربوط به سهامداران بر اساس مدارک به آنها مسترد

ص:372

گردید.تعدادی از صاحبان سهام در مدت چهار سال برای استرداد و بازپس گرفتن حق خود مراجعه نکرده اند.و بارها به آدرس آنان مراجعه شده،ولی اغلب آنان تغییر منزل داده و آثاری از آنان به دست نیامده است.اکنون مبلغ سیصد هزار تومان در دست هیأت امنا مانده،تکلیف چیست؟

جواب:اگر از اطلاع به صاحبان وجوه بطور کلی مأیوس باشید،مبلغ مزبور را به نیت آنها به فقرا صدقه دهید،ان شاء اللّه موفق و مؤید باشید.

ص:373

چیزی که انسان پیدا می کند

سؤال 1411:دو سال پیش خدمت یکی از دوستان در یکی از اماکن مقدّسه نشسته بودم که چند نفر وارد شدند و گفتند دستبند طلایی پیدا کرده اند و دفتر اشیای گمشده نیز تعطیل بود.و به هر حال به من سپردند.فردا به متصدی دفتر و چند نفر خدمه جریان را گفتم و بالأخره کسی سراغش نیامد.و همان شخصی که در دفتر نزدش نشسته بودم به قدری محتاج است که گاهی به ده یا صد تومان نیازمند می شود و دارای دو فرزند و یک زن است و هم اکنون در منزل پدر عیالش به سختی زندگی می کند،آیا اجازه هست آن را از طرف صاحبش بفروشم و به ایشان بدهم؟

جواب:خود طلا را به نیت صاحب واقعی اش،به شخص مزبور به عنوان صدقه بپردازید.

سؤال 1412:اجناس و وسایل قیمتی که در سرزمینهای غیر اسلامی پیدا می شود،اگر مورد احتیاج افراد مسلمان،باشد حکمش چیست؟

جواب:اگر بطور کلی از شناخت صاحبان آنها مأیوس باشند،مجازند خودشان تصرف کنند.

سؤال 1413:این جانب چوپان می باشم.روزی در بیابان اشیایی قدیمی شبیه به سکه به همراه دو انگشتر پیدا کردم که بعدا معلوم شد قدمت هزار و چهار صدساله دارند و نیروی

ص:374

انتظامی سکه ها را از من گرفته و ضبط کردند،آیا چنین حقی را دارند؟

جواب:اشیای یافته شده ظاهرا حکم گنج را دارد،و شرعا متعلق به یابنده است و لازم است خمس آن را طبق احکام خمس گنج بدهد ولی اگر مقررات جمهوری اسلامی ایجاب می کند که آنها را به نفع عموم و به عنوان اشیای عتیقه ضبط و نگهداری کنند،مخالفت یابنده و ادعای روی آنها جایز نیست.

ص:375

مسائلی پیرامون حق

گرفتن نوبت دیگران

سؤال 1414:آب رودخانه در روستا برای آبیاری زمینها به نوبت صورت می گیرد.اگر کسی بدون رعایت نوبت از آن استفاده کند،آیا اشکال دارد؟

جواب:اشکال دارد،و جایز نیست.

سؤال 1415:زراعتی که با آب غیر نوبتی در مسألۀ قبل رشد یافته است چه حکمی دارد؟

جواب:حاصل آن زراعت حرام نیست.

خریدوفروش حق

سؤال 1416:آیا کشاورزان می توانند حق آب خود را بفروشند؟

جواب:حق فروش را در قسمتی که ذی حق هستند دارند.

سؤال 1417:آیا فروختن عناوین حقوقی از قبیل«مجوز صدور،کد بازرگانی و...»به افراد دیگر شرعا اشکال دارد؟

جواب:چون اینها مالیت ندارد خریدوفروش آنها جایز نیست و باطل است.

بلی در صورتی که مخالف مقررات موجود نباشد،پول گرفتن برای رفع ید از آنها مانعی ندارد.

ص:376

آیا جواز استفاده از چیزی موجب اثبات حق است؟

سؤال 1418:اتومبیلم دست راننده ای بود که با آن کار می کرد و نصف درآمد آن را به من می داد.حال بعد از چند سال تصمیم دارم اتومبیل را بفروشم.راننده می گوید من هم شریک هستم چون چند سال زحمت کشیده ام،آیا وی در اصل قیمت حق دارد؟

جواب:راننده در فرض سؤال،هیچ حقی نسبت به ماشین و قیمت آن ندارد.

سؤال 1419:آب رودخانه ای از قدیم بین کشاورزان تقسیم می شده است،آیا این تقسیم حقی برای آنها ایجاد می کند،به طوری که دیگران حق استفاده از آب رودخانه را نداشته باشند؟

جواب:حق برای کشاورزان ایجاد کرده است.ولی به اندازۀ نیاز و احتیاج.و نسبت به مازاد حقی ندارند.

سؤال 1420:قناتی است در روستایی،مشترک بین دو دسته از اهالی،به علّت آمدن سیل قابل استفادۀ کامل نیست و احتیاج به لایروبی دارد.عدّه ای حاضر شده اند و دسته ای همکاری نمی کنند،آیا اینان حق چنین چیزی را دارند؟

جواب:در فرض سؤال،افراد مزبور نمی توانند مانع از لایروبی قنات شوند.

مگر اینکه طریق اصلحی در کار باشد.

حق تألیف کتاب و حق تکثیر نوار و فیلم

سؤال 1421:قراء معروفی سوره یا آیاتی از قرآن را با صوت زیبا می خوانند و آن را بر روی نوار کاست یا ویدئو ضبط می کنند.آیا قاری می تواند امتیاز آن را خریدوفروش کند یا خیر؟و آیا دیگران در موقع تکثیر لازم است از او اجازه بگیرند؟

جواب:می تواند.زیرا که اینها حقوق عقلائیّه می باشند.و شارع ردعی از آنها ندارد.

سؤال 1422:نقشۀ قالی را اجاره کرده ام،برای اینکه در یک قالی از آن استفاده کنم،آیا جایز است بدون اجازۀ مالک از روی آن نقشه نمونه برداری کنم،بطوری که ضرری به نقشه وارد

ص:377

نشود؟و آیا اگر در مدّت اجاره همان نقشه را جهت استفادۀ دو قالی به کار ببرم،چه حکمی پیدا می کند؟

جواب:تجاوز از مورد اجاره و خصوصیات مذکوره در آن جایز نیست.

مسائل متفرقۀ حقوق

سؤال 1423:در طول جنگ تنها سه ماه موفق شدم به جبهه بروم.ولی با کمک یکی از برادران سپاه که از سابق با من آشنایی داشت،گواهی مربوط به حضور 6 ماهه دریافت کردم و به ادارۀ خود دادم که بابت آن یک گروه حقوقی به من اضافه شده و مقداری حقوق بیشتر می گیرم.با توجه به نیاز زیادی که به آن دارم،آیا گرفتن آن جایز است؟

جواب:چنانچه حقوق مربوط به شش ماه جبهه باشد و شما واجد این شرط نباشید،نمی توانید آن را بگیرید.و به هر نحو ممکن لازم است به آنها برگردانید.و نیاز داشتن مجوز گرفتن آن نمی شود.

سؤال 1424:هیأت امنای شهرک،پولی که از مردم گرفته بودند برای دریافت زمین به حساب بانک گذاشته و سود آن را بدون اطلاع و کسب رضایت صاحبان آن،برای ساختن ادارات شهرک و بیمارستان مصرف کرده اند.آیا صرف این پول در این موارد جایز است؟

جواب:چنانچه پولها به صورت امانت در دست هیأت امنا بوده،سود حاصله مربوط به صاحبان پول است و با عدم رضایت آنها صرف در امور دیگر،اگر چه مؤسسۀ عام المنفعه می باشد،جایز نیست.

سؤال 1425:پمپ آبی جهت آب کشیدن برای حمام عمومی خریداری شده.ولی چون حمام قدیمی بوده مخروبه شده و جدیدا ساخته اند.عده ای می گویند پمپ را بفروشند و برای خرید مصالح آب مشروب مصرف کنند و دیگران عقیده دارند پول آن را صرف احتیاجات حمام جدید کنند.وظیفه چیست؟

جواب:در مفروض سؤال،عمل به طریق دوّم اقرب است که به مصرف احتیاجات حمام جدید برسد.

ص:378

سؤال 1426:همسایۀ ما روی منزل خود دو طبقۀ دیگر ساخته است،امّا به بهانۀ این که یک متر حیاط خلوت به طرف حیاط ما دارد،در هر دو طبقه شیشه های پنجره را ساده انداخته اند که کاملا بر حیاط ما اشراف دارد و آرامش را از ما سلب کرده اند،آیا همسایه چنین حقی را دارند یا نه؟

جواب:ساختمان در ملک خودش اشکال ندارد.ولی چنانچه ساده بودن شیشه ها موجب مزاحمت همسایه است،باید طوری عمل کنند که مزاحمت مرتفع شود.

ص:379

ازدواج

صیغۀ عقد نکاح

سؤال 1427:اگر بین زن و مردی بدون اجرای صیغه،به قصد علقه زوجیّت،عمل زناشویی صورت گیرد،حکم فرزندان و نکاح چگونه است؟

جواب:نکاح صحیحی واقع نشده.و در صورت جهل ولد عنوان ولد شبهه را دارد.

سؤال 1428:آیا می توان مانند سایر عقود در نکاح نیز قائل به معاطات شد؟علّت را بیان فرمایید.

جواب:جایز نیست.و بیان علّت مربوط به فقه استدلالی است.

سؤال 1429:آیا انشاء عملی در نکاح متصور است؟

جواب:انشاء فعلی همان معاطات است که جایز نیست.

سؤال 1430:من شیعه ام و در کشوری هستم که عالم شیعه نیست،آیا عقد را اهل تسنّن بخوانند یا اینکه رضایت طرفین کافی است؟

جواب:لازم است عقد خوانده شود.و رضایت طرفین کفایت نمی کند و حتما لازم نیست عاقد شیعه باشد.

ص:380

سؤال 1431:در صورت جواز متعه،اهل کتاب در کشورهای غربی،آیا صیغه عقد باید به زبان عربی خوانده شود،یا همان توافق بین دو نفر بر زمان و مهریه معلوم(در قالب هدیّه) کفایت می کند؟

جواب:متعۀ اهل کتاب مانعی ندارد و صیغۀ عقد باید به عربی صحیح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی بخوانند،چنانچه ممکن باشد احتیاط واجب آن است که کسی را که می تواند به عربی صحیح بخواند وکیل کنند.

و اگر ممکن نباشد،خودشان می توانند به غیر عربی بخوانند.اما باید لفظی بگویند که معنی زوّجت و قبلت را بفهماند و هدیه هم به عنوان مهریه کفایت نمی کند.

سؤال 1432:اگر فردی به علت ندانستن حکم،ازدواج معاطاتی کرده باشد،وظیفه اش چیست؟

جواب:باید بلافاصله از هم جدا شوند و در صورت تمایل می توانند صیغۀ ازدواج بخواند.

سؤال 1433:اگر عاقد از شرایط نکاح و معنای صیغه،آگاهی نداشته باشد،آیا عقد نکاح صحیح است؟

جواب:در صورتی که معنای صیغۀ نکاح و قصد انشا را نداند،نکاح باطل است.

سؤال 1434:اگر کسی سواد خواندن و نوشتن داشته باشد و هنگام عقد خواندن،قصد انشاء کند،آیا می تواند صیغه را جاری کند؟

جواب:لازم است از خصوصیّات و شرایط عقد،اطّلاع داشته باشد.

سؤال 1435:در بعضی از محلاّت ایران،مشاهده می شود که اهالی،پایبند به عقاید مذهبی نیستند و مسائل دینی را بلد نیستند.مثلا در امر ازدواج و موضوع عقد به تراضی بین زن و مرد،اکتفا می کنند و قباله ای درست می کنند و در محضر در دفتری ثبت می کنند و پس از عروسی و امر زناشویی اگر به اهل علم و عالمی رسیدند،صیغۀ عقد را جاری می کنند و این

ص:381

سیرۀ مستمرّۀ ایشان است.آیا این تراضی بین زن و مرد،ایجاد علقۀ زوجیّت می کند یا نه،و نظیر عقد معاطاتی می شود یا نه؟

جواب:مجرّد تراضی و معاطات،در نکاح کافی نیست.بنابراین اگر زوجین، جاهل به حکم بوده اند و خیال کرده اند که مجرّد تراضی،کافی در زوجیّت و جواز وطی است،اولاد آنها حکم اولاد حلال زاده را دارند.و اگر می دانستند که ازدواج،موقوف به اجرای صیغۀ عقد است،هر چند به لفظ فارسی باشد و بدون عقد،عمل زناشویی انجام داده اند،اولاد آنها حکم اولاد زنا را دارند.

اولیای عقد

سؤال 1436:آیا اذن پدر در ازدواج دختر باکره،شرط است؟و آیا فرقی بین ازدواج دائم و موقّت وجود دارد؟

جواب:بنابر احتیاط واجب،اذن پدر در مورد باکره شرط است و در این جهت فرقی بین ازدواج دائم و موقّت وجود ندارد.

سؤال 1437:اگر پدر فوت کند،آیا مادر می تواند اجازۀ صیغۀ دخترش را بدهد؟

جواب:چنانچه پدر دارای پدر باشد حقّ اجازه با اوست.در غیر این صورت نیاز به اجازۀ کسی نیست.

سؤال 1438:دختری که شوهر کرده و قبل از دخول،طلاق خلع گرفته است،اگر بخواهد به عقد موقّت پسری درآید،آیا صحیح است که پسر شخصا با موافقت دختر صیغۀ عقد را بدون اجازۀ پدر جاری کند؟

جواب:احتیاط واجب آن است که از پدر دختر،اذن گرفته شود.

سؤال 1439:اگر دسترسی به پدر و جدّ پدری وجود نداشته باشد،آیا اذن آنها ساقط است؟

جواب:در صورتی که دختر رشیده باشد و احتیاج به شوهر کردن داشته باشد، در فرض فوق نیاز به اذن نیست.

سؤال 1440:زنی که در اثر زنا بکارتش از بین رفته باشد،آیا برای ازدواج موقّت اجازه

ص:382

گرفتن از پدرش لازم است یا خیر؟

جواب:لازم نیست.

سؤال 1441:اگر پدر و جدّ پدری،نسبت به ازدواج دختر با شخص خاصّی مخالفت کنند و دختر تمایل به ازدواج با او داشته باشد،آیا اذن لازم است؟

جواب:اگر شخص مورد نظر شرعا و عرفا کفو او باشد و مخالفت پدر و جدّ پدری بدون دلیل قانع کننده باشد،اجازۀ آنها لازم نیست.

سؤال 1442:دختر نابالغی را پدر به عقد کسی در آورده است،بعد از بلوغ می خواهد با شخص دیگری ازدواج کند،و پدر هم راضی است.قبل از فسخ عقد اوّل با شخص دوّم؛ازدواج کرده است و دخول هم صورت گرفته،وظیفه چیست؟

جواب:اگر عقد اوّل با در نظر گرفتن مصلحت دختر نابالغ انجام شده است، دختر بعد از بلوغ حق ندارد آن را به هم بزند و در این صورت عقد دوم باطل است.

و در فرض سؤال که دخول محقق شده شوهر دوّم حرمت ابدی پیدا کرده است.و اگر عقد اول بدون در نظر گرفتن مصلحت دختر نابالغ واقع شده باشد آن عقد باطل بوده،و در این صورت عقد دوّم صحیح است و دختر زوجۀ شوهر دوّم است.

سؤال 1443:دختری قبل از بلوغ توسط پدر به مردی عقد می شود.بعد از بلوغ حاضر به زندگی با او نیست،زیرا در گروهی داخل گردیده که قائل به کفر شیعه هستند و ترس دارد از ضرر جانی،تکلیف او چیست؟

جواب:در صورت مفروضه که نکاح دختر مصلحت نداشته و یا علاوه بر آنکه مصلحت نداشته موجب مفسده و فتنه نیز می باشد نکاح باطل است و دختر می تواند ازدواج کند.

لزوم رضایت طرفین در عقد نکاح

سؤال 1444:شخصی دختر 12 ساله را به مرد 39 ساله بدون مشورت او نامزد کرده و مبلغی را از بستگان مرد گرفته است.موقع عقد دختر مخالفت کرده،ولی پدر با تهدید و کتک

ص:383

او را مجبور به عقد کرده،عاقد هم طرفداری از پدر کرده و با گرفتن بله بطور جبر و اکراه صیغه را جاری کرده است،حکم چنین عقدی چیست؟

جواب:از قضیّه شخصیّه اطلاع ندارم.بطور کلی عقد نکاح بدون اذن و رضایت دختر صحیح نیست.و قبول هم اگر از روی اکراه باشد اثر شرعی ندارد.

بنابراین اگر عقد مذکور بدون رضایت دختر بوده و یا قبول او با اکراه بوده عقد صحیح نیست،و احتیاج به طلاق ندارد.و آنچه را که پدر دختر از بستگان پسر گرفته است باید برگرداند و اگر در خصوصیات ذکر شده نزاع و اختلاف باشد محتاج به مرافعه شرعیه است.

سؤال 1445:تزویج دختر بالغه و رشیده به اجبار به صورتی که قطعا راضی نیست،چه حکمی دارد؟آیا پدر شرعا می تواند چنین کاری کند؟

جواب:این ازدواج باطل است.و پدر و دیگران نمی توانند دختر را اجبار کنند.

سؤال 1446:در فرض فوق اگر زوجه بعد از چند سال به این ازدواج راضی شود،چه حکمی دارد؟

جواب:لازم است عقد نکاح را مجدّدا بخوانند.

سؤال 1447:در فرض فوق حکم فرزندانی که از این ازدواج پیدا شده اند چیست؟

جواب:اگر زوجین فکر می کرده اند ازدواج مزبور صحیح است اولاد آنها در حکم حلال زاده خواهد بود.

سؤال 1448:عقدی که با نظریه مادر و بدون رضایت پسر واقع شده،چه حکمی دارد؟

جواب:ملاک صحت عقد ازدواج رضایت پسر است نه دلخواه مادر.

سؤال 1449:دختری داشتم با اکراه شوهر رفته حتی من هم بخاطر ترس از جانم مجبور به امضا و موافقت شدم،این عقد چگونه است؟

جواب:عقد اجباری و اکراهی باطل است.اما اینکه در مورد شما اکراهی بوده یا نه،باید از طریق دادگاه روشن شود.

ص:384

محارم سببی

سؤال 1450:آیا زن پدر محرم انسان است در صورتی که زن جوان هم باشد؟مادر زن پدر چطور؟

جواب:زن پدر محرم است،ولی مادر او محرم نیست.

سؤال 1451:آیا محارم سببی مانند مادر زن و ربیبه بعد از قطع سبب بازهم محرمند؟

جواب:محرمیّت ابدی است.

سؤال 1452:هرگاه مردی زن خود را طلاق دهد و زن با دیگری ازدواج کند و از او دختری پیدا کند،آیا این دختر بر مرد اول محرم است؟

جواب:چنانچه شوهر اوّل دخول کرده باشد به زوجۀ خود،دختر او به وی محرم است.

سؤال 1453:هرگاه مردی با زنی ازدواج کند و او از شوهر قبلی دارای دختری باشد و به حدّ بلوغ برسد آیا بر این مرد محرم است؟

جواب:در فرض دخول به زوجه محرم است.

سؤال 1454:شخصی با جهل به مسأله،با دو خواهر ازدواج کرده است و فعلا با آگاهی از مسأله،زن دوم را رها نمی کند.آیا زناشویی با خواهر دوم زنا محسوب می شود؟و اگر زن راضی باشد،زانیه می باشد؟

جواب:بلی،زنا محسوب می شود و زن هم زانیه است.ولی برای مرد زنای محصنه است و برای زن زنای محصنه نیست،چون شوهر ندارد.

سؤال 1455:مردی دو زن دارد،دختر زن اول خود را که دختر خودش نیز هست به عقد برادر زن دوم خود در می آورد،آیا صحیح است؟

جواب:صحیح است.

مواردی که موجب حرمت ابدی می شود

سؤال 1456:شخصی با پسر بچه ای وطی کرده و خواهر او را گرفته است.بعد فهمیده بر او

ص:385

حرام بوده،ولی نمی داند این کار قبل از بلوغ بوده یا بعد،دستور چیست؟

جواب:در فرض سؤال که ظاهرا شک در بلوغ و عدم بلوغ واطی وجود دارد، موجب حرمت ابدی نمی شود.

سؤال 1457:من فعلا دارای همسر و چهار فرزند می باشم و متدین هم هستم،ولی در زمان طفولیت با برادر همسرم-به علت شرایط بد آن زمان-متأسفانه لواط کرده ام،در موقع ازدواج هم ملتفت بودم ولی به خاطر مادرم قبول کردم و فعلا بسیار ناراحتم،بفرمایید تکلیفم چیست؟

جواب:در فرض سؤال که ظاهرا شما واطی بوده اید،اگر یقین به دخول ندارید،یا شکّ در بلوغ خود در وقت وطی دارید همسر شما حلال است.ولی اگر یقین یا اطمینان دارید که دخول بعد از بلوغ شما محقق شده است در حالی که برادر همسر شما در آن زمان غیر بالغ بوده در این صورت همسر شما حرام است و باید از او جدا شوید و طلاق هم لازم نیست.

سؤال 1458:اگر مردی دارای دو زن باشد،آیا داماد یکی از این زنها به زن دیگر آن مرد محرم است،فرزندان داماد چطور؟

جواب:دامادها فقط به مادر زن خودشان محرمند.اما فرزندان،چه بدون واسطه و چه با واسطه به هر دو زن محرمند.

سؤال 1459:اگر زنی به زوجیّت مردی در آید و از شوهر سابق خود پسری داشته باشد،آیا این پسر به زن دیگر این مرد محرم است؟

جواب:محرم نیست.

سؤال 1460:آیا دختر ربیبه مثل خود ربیبه محرم است؟دختر ربیب و دختر پسر زن،چه حکمی دارد؟

جواب:هر دو محرم هستند.

سؤال 1461:پدرم را قبل از تولد از دست دادم و مادرم ازدواج مجدد کرد و من با ناپدری بزرگ شدم و تا به حال در کنار هم بوده ایم.حال من ازدواج کرده ام و دختری دارم.آیا همسر و

ص:386

دخترم با ناپدری من محرم هستند؟

جواب:ناپدری شما به همسر شما نامحرم است.ولی به دختر شما محرم است.

سؤال 1462:زن و شوهری بچه دار نمی شوند و قصد دارند بچه دیگران را بزرگ کنند ولی اگر دختر باشد بعدا به مرد نامحرم و اگر پسر باشد به زن.آیا حکم ربیبه اینجا جریان ندارد؟

جواب:حکم ربیبه را ندارد،ولی چنانچه شوهر پدر داشته باشد و دختر صغیره را با اذن ولی او یا حاکم شرع مثلا یک ساعت به ازدواج موقت وی در آورند و این امر به مصلحت دختر صغیره باشد،به شوهر محرم می شود.

سؤال 1463:آیا صیغۀ عقد می تواند صرفا به قصد محرم شدن باشد نه لذّت بردن؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 1464:دختری نامزد جوانی بوده است و برای رعایت مسائل شرعی صیغه عقد خوانده بودند و با هم خلوت می کرده اند و جوان از راه دبر با دختر نزدیکی می کرده است.ولی بعد از مدتی از هم جدا می شوند و دختر که جاهل بوده و نمی دانسته این آمیزش هم عده دارد، در زمان عدۀ شرعی،به عقد دائم جوان دیگری در آمده و فعلا بعد از چند سال زندگی متوجه شده است،حکم او چیست؟

جواب:در فرض سؤال که از راه دبر نزدیکی شده و عقد در عدّه واقع شده و دخول هم انجام شده است،این زن بر زوج دوم،حرام مؤبد است،بلی اگر جاهل بوده اند و عقد در عده واقع شده امّا دخول بعد از انقضای عدّه صورت گرفته است،حرمت ابدی بنابر احتیاط است.و لذا می توانید در این مسأله به مجتهد دیگر رجوع کنید.

سؤال 1465:مردی زنی را به عقد موقت خود در می آورد.بعد از یک سال متوجه می شوند که زن در هنگام عقد در عدۀ وفات شوهر خود بوده است.لذا عقدشان باطل بوده است،فعلا بعد از چند ماه می خواهند با هم ازدواج دائم کنند،آیا جایز است؟

جواب:در فرض سؤال،این زن بر آن مرد حرام شده و دیگر نمی تواند با او ازدواج کند.

ص:387

سؤال 1466:مدتی است دختری را به عقد خود درآورده ام.پس از گذشت یک سال به توضیح المسائل امام قدس سرّه مراجعه و متوجه بطلان آن گردیده ام،آیا وظیفه حفظ آبرو است یا فسخ عقد؟

جواب:چنانچه ازدواج باطل شد،حفظ آبرو و امثال آن مجوّزی برای ادامۀ آن نیست.

سؤال 1467:آیا زنا با زن شوهردار،موجب حرمت ابدی می شود یا نه؟

جواب:ثبوت حرمت ابدی در زنای با زن شوهردار محل اشکال است.

سؤال 1468:اگر مردی با زنی ازدواج کند و پسر همان مرد با دختر این زن که از شوهر قبلی است ازدواج کند،آیا صحیح است یا خیر؟

جواب:صحیح است.

سؤال 1469:آیا پدر و پسر می توانند با دو خواهر ازدواج کنند،پسر یک خواهر را و پدر خواهر دیگر را بگیرد؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 1470:دختری به عقد جوانی در آمده و پس از گذشت یک سال از عقد آنان،بدون اینکه عروسی صورت گیرد،به علت رفتار غیر اسلامی زوج از او تقاضای طلاق می کند که با مخالفت زوج مواجه می شود،دختر نیز بدون طلاق گرفتن،از منزل فرار می کند و با جوان دیگری که خبر از وضعیت این دختر نداشته ازدواج می کند،در ضمن،شوهر دوم هنوز از قضیه زن خود مطلع نیست.اکنون وظیفۀ این زن که بدون طلاق از زوج اول با دومی ازدواج کرده و دارای دو فرزند می باشد،چیست؟

جواب:در فرض سؤال،زن بر این مرد حرام مؤبد است و باید بدون طلاق از او جدا شود و چون نمی دانسته که زن شوهردار،نمی تواند به عقد مرد دیگری در آید،لذا دو بچه ملحق به آنان و حکم ولد حلال را دارند.

سؤال 1471:شخصی زن دیوانه ای دارد و می خواهد با دختر خواهر یا دختر برادر آن زن

ص:388

ازدواج کند،آیا اجازه ولیّ او یا حاکم شرع به جای اجازۀ زوجه کفایت می کند؟

جواب:ظاهرا کفایت می کند،ولی احتیاط این است که او را طلاق دهد و پس از انقضای عدّۀ وی،دختر خواهر یا دختر برادر او را بگیرد و پس از آن اگر مایل بود،زن دیوانه را مجدّدا با اجازۀ ولیّ شرعی وی برای خود عقد کند.

سؤال 1472:شخصی زن دیوانه ای دارد و با دختر خواهر آن زن به اعتقاد اینکه اشکال شرعی ندارد ازدواج می کند.نظر به اینکه اذن خاله در تزویج با دختر خواهر شرط است و با توجه به دیوانه بودن خاله،آیا راهی برای صحت ازدواج دوم هست یا خیر؟

جواب:بعید نیست که عقد فضولی باشد.لذا اگر ولیّ شرعی زن دیوانه،آن را به ولایت از طرف زن اجازه کند بی اشکال است و احتیاط این است که طبق حکم مسأله قبل عمل شود.

محارم رضاعی

سؤال 1473:خانمی هستم که دختر خواندۀ خود را مدت یک هفته تمام شیر داده ام.آیا جایز است او را به عقد فرزندم درآورم؟

جواب:جایز نیست.

سؤال 1474:آیا دختر خواهر رضاعی بر انسان محرم است،حکم ازدواج با او چگونه است؟

جواب:خواهرزاده رضاعی محرم است و ازدواج با او جایز نیست.

سؤال 1475:در مورد ازدواج موقت با دختر شیرخواره برای ایجاد محرمیت با زن برادر،آیا این ازدواج باید به مصلحت دختر باشد؟

جواب:بلی،باید به مصلحت او باشد.مثلا مهریه ای که برای او قرار می دهد به مصلحت او باشد.

سؤال 1476:پسر و دختری چند سال پیش،به احتمال قوی به علت خوردن شیر مادران همدیگر،برادر و خواهر رضاعی شده اند(احتمالا یا یقینا)حال پسر می خواهد با خواهر همان دختر ازدواج کند،آیا این ازدواج جایز است یا خیر؟

ص:389

جواب:اولا در باب محرمیت به وسیله شیر خوردن،اگر یقین یا اطمینان پیدا نکنند.محرمیت حاصل نمی شود و ازدواج مانعی ندارد.

ثانیا بلی اگر پسر به مقداری که رضاع محقق شود از زنی شیر بخورد، نمی تواند با فرزندان آن زن ازدواج کند.

ازدواج با اهل کتاب و فرقه های دیگر

سؤال 1477:اگر انسان در کشور کفر مشغول تحصیل باشد و نتواند با زن مسلمانی ازدواج کند،آیا با زن کافره می توان ازدواج کرد؟

جواب:ازدواج موقت با زنهای کافره کتابیه،مانعی ندارد.

سؤال 1478:آیا یک نفر مسلمان شیعه می تواند از خانواده ای که موسوم به اهل حق می باشند زن بگیرند و یا به آنها زن بدهد،با وصف آنکه صیغۀ عقد ازدواج بوسیله یک نفر شیعه خوانده شود؟

جواب:اگر نعوذ باللّه حضرت علی علیه السّلام را خدا بدانند یا منکر معاد باشند یا منکر یکی از ضروریات دین مثل نماز یا روزه باشند کافر و نجس می باشند و زن دادن یا زن گرفتن از ایشان جایز نیست.

مهریه

سؤال 1479:مهریۀ خانمی شصت سکۀ بهار آزادی بوده است،چند سال قبل زن مطالبه کرده،و هر سکه به دوازده هزار تومان قیمت شده است.ولی زوج نپرداخته،حال آیا زوج مکلّف به دادن شصت سکه است یا باید قیمت آن را بدهد؟و اگر باید قیمت را بدهد،قیمت چه زمانی را؟آیا آن روز که قیمت گذاری شده یا قیمت روز ادا را؟

جواب:لازم است یا خود شصت سکۀ بهار آزادی پرداخت شود،یا قیمت روز مطالبه،مگر آنکه قبلا بین آنها مصالحه ای روی قیمت شده باشد.

سؤال 1480:اگر پدر شوهر مهریه عروس را قبول کند،آیا بر او واجب می شود یا بر عهدۀ شوهر است.و اگر بمیرد مهریه ساقط می شود یا از مال او باید بدهند یا به عهدۀ شوهر انتقال

ص:390

پیدا می کند؟

جواب:بر عهدۀ پدر شوهر است و حکم سایر دیون را دارد.

سؤال 1481:اگر مهریۀ زن،یک جلد کلام اللّه باشد،آیا هنگام طلاق همان را به زن باید داد؟

جواب:همان قرآنی که مهر قرار داده شده،باید به او بدهد.

سؤال 1482:مهری که در عقد ازدواج در سالها قبل تعیین شده و اکنون ارزش پول کاسته شده به چه میزان بر ذمّه زوج ثابت است؟این سؤال در مورد هر نوع دین دیگر نیز جاری است؟

جواب:به همان مقداری که در ابتدا بر ذمّه آمده است.و کم شدن ارزش آن یعنی قدرت خرید نقشی ندارد.زیرا که پول از مثلیات است نه قیمیّات.

سؤال 1483:در محضر رسمی برای زوجه حین العقد مبلغی صداق جهت ازدواج دائم تعیین گردیده است.و پس از گذشتن زمانی زوجه از زوج خود در شرایط نامساعدی مبلغی اسناد رسمی بعنوان افزایش مهریه که در سند قید شده گرفته است.حال بفرمایید هرگاه زیادی مهریه قابل مطالبه نباشد،آیا در حکم بذل زوجه است و شرعا زوجه می تواند بعنوان رجوع به بذل خود آن را مطالبه کند یا خیر؟

جواب:زاید بر آنچه در عقد ذکر شده حق مطالبه ندارد.مگر آنکه به یکی از عقود لازمه زوج متعهد شده باشد آن را بپردازد.یا در مقابل چیزی که مالیت دارد تعهد کرده باشد.

سؤال 1484:در مهرنامه مهریه خانمی به این صورت ذکر شده است و ظاهرا عقد هم بر این معنی واقع شده است.«مقدار بیست مثقال طلا به قیمت ده هزار تومان».حال سؤال این است که آیا مهریه بیست مثقال طلا است یا ده هزار تومان؟

جواب:ظاهر از تعیین مقدار طلا آن است که مهریه همان مقدار طلا است.و تقدیر قیمت میزان نیست بنابراین فعلا همان مقدار طلا بر ذمۀ زوج است.و چنانچه بخواهد قیمت طلا را بدهد،باید قیمت فعلی آن را بدهد.

ص:391

سؤال 1485:خانمی در اثر زنا حامله شده است و ادعا می کند که مکره بوده است.اما مرد زانی منکر است،آیا زانیه مستحق مهر المثل می باشد؟آیا حد زنای اکراهی بر زانی جاری می شود یا خیر؟

جواب:اگر زن نتواند اکراه را اثبات کند،می تواند مرد را قسم بدهد.و اگر مرد قسم را به او رد کند و او قسم بخورد حکم اکراه نسبت به حق او جاری می شود؛ یعنی استحقاق مهر المثل را دارد و حد نمی خورد،ولی بر مرد حد اکراه جاری نمی شود.

سؤال 1486:این جانب از شوهر خود طلاق خلعی گرفته بودم.در زمان عدّه رجوع انجام گرفته و با توافق هم مهریّۀ جدیدی معیّن شد.آیا از نظر شرعی ایرادی بر مهریۀ جدید است یا خیر؟

جواب:عنوان مهریه و مقدار آن تغییرناپذیر است.ولی در مفروض سؤال،زن می تواند در مقابل رجوع در بذل که زمینۀ جواز رجوع شوهر را آماده می کند چیزی مطالبه کند،به عنوان مصالحه یا هبه یا امثال آنها.به این نحو که زن بگوید در مقابل رجوع در بذل فلان مقدار به یکی از عناوین فوق به من منتقل شود.

سؤال 1487:در عقد متعه شوهر نصف مدت را می بخشد،آیا مهر هم تقسیط می شود یا همۀ مهریه را باید بپردازد؟

جواب:پس از تحقّق دخول،تمام مهر را باید بپردازد.و مهر تقسیط نمی شود.

سؤال 1488:هرگاه زن بعد از عقد و قبل از دخول خود را آتش بزند و خودکشی کند،آیا تمام مهر را می برد یا نصف را؟

جواب:به نظر این جانب ورثه زن می توانند تمام مهر را مطالبه کنند.

سؤال 1489:هرگاه زنی به خانۀ شوهر آمده و پس از مدت کمی خانۀ شوهر را بدون جهت و اجازۀ شوهر ترک کند و به خانه پدرش برود و دیگر حاضر به آمدن به خانه شوهر نباشد و تقاضای طلاق کند،آیا حقی به مهریه دارد یا نه؟

جواب:پس از انجام عروسی زن تمام مهر را مالک می شود.و باید شوهر آن را

ص:392

تأدیه کند.ولی اگر زن تقاضای طلاق کند چون امر طلاق با مرد است و توافق کنند که مرد در مقابل بذل تمام یا قسمتی از آن،زن را مطلقه به طلاق کند،جایز و بی اشکال است.

سؤال 1490:مهریۀ خانمی که 40 سال قبل،ازدواج کرده،در قباله و مهرنامه 2000 تومان ذکر شده و عقد بر این اساس واقع شده است.زن می گوید،مهریۀ من،نیم دانگ آب و زمین بوده است و چون مشکل ثبتی داشت به 2000 تومان تبدیل شد،و حال شوهر باید آب و زمین را بدهد.و زوج این را قبول دارد و می گوید مهر شما 2000 تومان است نه آب و زمین، آیا زن حق دارد بیش از 2000 تومان مهریه بگیرد یا نه؟

جواب:به نظر این جانب پول دارای ارزش اعتباری مستقل است.و وجود پشتوانه دلیل این نیست که ارزش پول با آن مقایسه شود و با زیاد و کم شدن قدرت خرید تفاوت کند.و در یک کلام پول از مثلیات است،و در مثلیات ترقی و تنزّل قیمت مطرح نیست.مگر اینکه بطور کلی از مالیت و اعتبار خارج شود.

بنابراین در مورد سؤال،آنچه در نهایت شرعا و قانونا مهریه واقع شده و عقد روی آن خوانده شده مبلغ دو هزار تومان بوده است.با توجه به بیان فوق زوج بیش از این مبلغ مدیون نیست.بلی اگر عقد روی آب و منزل خوانده شده بود و در آن زمان قیمت آنها دو هزار تومان محاسبه می شد.فعلا زوج آب و خانه را مدیون بود نه چیز دیگر را.و در عین حال مناسب است زوج رضایت همسر را تحصیل کند.

سؤال 1491:آیا پدر داماد می تواند مهریۀ عروس خود را مستقیما به عهده بگیرد و بپردازد؟ یا باید مهریه را به پسر خود ببخشد و پسر خودش مهریه را بدهد؟

جواب:هر دو طریق جایز است.

سؤال 1492:آیا پدر داماد می تواند ملکی یا مالی از اموال خود را مستقیما(بدون اینکه ابتدا به فرزند خود ببخشد)صداق عروس خود قرار دهد؟

جواب:بلی می تواند،ولی بهتر است ابتدا آن را تملیک داماد کند و داماد خود

ص:393

آن را صداق قرار دهد.

سؤال 1493:آیا زن می تواند در عقد ازدواج شرط کند که داماد علاوه بر مهریه مقداری پول هم به پدر یا مادر عروس بدهد؟و آیا چنین شرطی لازم الوفا است؟

جواب:شرط مزبور جایز و لازم الوفا است.

سؤال 1494:آیا شیربها که در بعضی بلاد مرسوم است جزء مهریه می باشد،که اگر طلاق قبل از دخول صورت گرفت،پرداخت نصف آن لازم باشد؟

جواب:اگر شیربها جزئی از مهریه در نظر گرفته شده که بایستی نقدا پرداخت شود،به طلاق قبل از دخول تنصیف می شود.ولی اگر غیر از مهریه و غیر از شرط در ضمن عقد باشد،دادن آن بر مرد لازم نیست.و بر فرض که داده باشد،مادامی که عینش موجود است می تواند بنابر تفصیلی که در مسأله 1499 خواهد آمد،پس بگیرد.

شیربها

سؤال 1495:مرسوم است داماد مقداری پول به عنوان شیربها به خانوادۀ عروس می دهد و آنان پول را جهیزیه می خرند و به عروس می دهند،آیا این لوازم شرعا متعلق به عروس است یا داماد؟

جواب:در فرض سؤال،اگر داماد شیربها را بعنوان پیش کشی و هبه داده است و از طرف عروس با آن جهیزیه خریده اند،جهیزیه متعلق به عروس است نه داماد.

و اگر هدیه نکرده بلکه داده است که جهیزیه بخرند و همراه عروس کنند،در این صورت متعلق به داماد است و چون شهرها و محلّها فرق می کنند،لذا اگر شبهه در بین هست به عرف و عادت محل مراجعه و طبق آن عمل کنید.و بهتر اینکه با مصالحه رضایت یکدیگر را تحصیل کنید.

سؤال 1496:اگر زنی بخواهد طلاق بگیرد،آیا شوهر می تواند شیربهایی را که به پدر زن خود داده،پس بگیرد؟

ص:394

جواب:اگر شیربها را به پدر زن مصالحه نکرده باشد،بلکه بخشیده باشد و عین آن وجود داشته باشد،شوهر می تواند استرداد کند.

سؤال 1497:شیربها که متعارف است می گیرند،به این نحو است که کسی می آید به خواستگاری دختر شخصی،آن شخص قبول می کند به شرط اینکه مثلا هزار تومان پول نقد و دو قطعه فرش یا اجناس دیگر به عنوان شیربها بدهد.و گاه است که اینها را مادر یا برادر یا عمو یا غیر اینها می گیرند،آیا گرفتن آن حلال است؟و پس از عقد چنانچه زوج پشیمان شود، آیا پس گرفتن آن جایز است؟

جواب:دادن و گرفتن شیربها اگر به عنوان جعاله باشد.که مثلا این مال را به پدر یا به برادر دختر می دهد که واسطه شود و رضایت او را حاصل کند حلال است.و پس از عقد،زوج حق استرجاع آن را ندارد.و اگر مجرد پیشکشی و هبه به پدر زوجه و یا عمو و برادر او باشد حلال است،و مادام که عین آن باقی است می تواند استرجاع کند.و اگر زوج آن را به رضایت و طیب نفس نمی دهد،بلکه برای اینکه گیرنده-با اینکه زوجه راضی به تزویج است-مانع از ازدواج نشود،حرام است.

سؤال 1498:در هنگام ازدواج،پدر یا اقوام عروس علاوه بر مهریه،پول زیادی به عنوانهای مختلف،مثل:جعاله،شیربها،مهر حاضر،پدر وکیلی،تهیه جهیزیه می گیرند.لطفا حکم آن را بیان کنید؟

جواب:آنچه به عناوین مختلف غیر از مهریه و زاید بر آن گرفته می شود،چند صورت دارد:

1-اگر به عنوان جعاله،اخذ شود،شرعا اشکال ندارد و حلال است و زوج هم بعدا حق رجوع ندارد.

2-اگر برای جلب رضایت پدر دختر،یا جلب رضایت خود دختر می پردازد،گرفتن آن جایز است.ولی اگر زوج بخواهد می تواند آن را تا وقتی موجود است،پس بگیرد.

3-اگر پسر و دختر راضی به ازدواج باشند و پدر هم اصل ازدواج را اجازه دهد ولی مبلغی را با زور و اجبار به عنوان اینکه رسم است،از زوج بگیرد گرفتن

ص:395

آن جایز نیست.و باید آن را به زوج پس بدهد.و حتی اگر تلف شده باشد باید مثل آن را پس بدهد.

4-بلی،اگر پول را جهت تهیه جهیزیه بگیرد و با آن جهیزیه تهیه کند،و همراه دختر به منزل زوج بفرستد،با رضایت زوج اشکالی ندارد.در این صورت جهیزیه به مقداری که از این پول تهیه شده،ملک زوج است.

تدلیس و فریب

سؤال 1499:تدلیس چیست؟

جواب:تدلیس این است که زن یا مرد را طوری توصیف کنند که موجب گول خوردن و اشتباه طرف دیگر در امر ازدواج شود.مثل اینکه عیبهای او را نگویند یا صفاتی را برای او ذکر کنند که نداشته باشد.مثلا بگویند دکتر است یا مغازه دار است یا در فلان شرکت با فلان مقدار حقوق کار می کند یا فلان سمت اداری را دارد که اگر این اوصاف را نمی گفتند یا عیوب او را می گفتند،طرف مقابل راضی به این ازدواج نمی شد.

سؤال 1500:حکم تدلیس را بیان فرمایید.

جواب:اگر تدلیس به اخفای عیبهایی باشد که موجب فسخ عقد می گردد، طرف مقابل می تواند نکاح را فسخ کند.اما اگر به اخفای آن عیبها نباشد،بلکه به اخفای عیوب دیگر یا ابراز صفات کمال باشد،در صورتی که حق فسخ پیدا می شود که امور مذکوره،به نحو شرط در ضمن عقد آمده باشد.یا اگر قبلا از این امور صحبت شده،عقد مبنی بر این امور خوانده شده باشد.

سؤال 1501:اگر از طرف زوجه اظهاراتی شود که موجب تدلیس و فریب زوج گردد و عقد بر طبق آن جاری گردد،آیا مهر المسمّی به گردن او است یا مهر المثل؟

جواب:در صورتی که دخول محقق شده باشد،و شوهر اختیار کند استمرار زوجیت را،لازم است مهر المسمّی را بپردازد.و در صورت اختیار فسخ،زن استحقاق مهر ندارد.

ص:396

سؤال 1502:مردی در ازدواج با دختری تدلیس کرده و خود را عوضی معرفی کرده است.

مثلا خود را دکتر یا مهندس معرفی کرده،که اگر خود را اینگونه معرفی نمی کرد حتما دختر راضی نمی شد،آیا به خاطر ندانستن موضوع،برای دختر اختیار فسخ عقد هست یا نه؟

جواب:در صورتی که در عقد ازدواج شرط دکتر یا مهندس بودن زوج شده باشد،یا به نحوی توصیف کرده که عقد مبنی بر آن وصف واقع شده،که به منزلۀ شرط ضمنی بوده،و بعد تخلف وصف ظاهر و واضح شده است،زن اختیار فسخ عقد را دارد.و چنانچه قبل از دخول فسخ کند،حق مهر ندارد.و اگر بعد از دخول فسخ کند،حق مهر دارد.

سؤال 1503:مردی به عنوان داشتن شغل معین،زنی را به عقد دائم خود در آورده است.و بعد معلوم شده که زمان عقد و بعد از عقد دارای شغل معین نبوده است.آیا این مورد هم از موارد تدلیس محسوب می گردد یا خیر؟

جواب:در فرض مسأله،اثبات خیار برای زوجه،به این نحو تدلیس مشکل است.

سؤال 1504:در صورتی که اطرافیان دختر بعضی از عیوب دختر را مثل پیسی،سوختگی، کچلی،بیان نکنند،آیا به مجرد نگفتن تدلیس می باشد؟و شوهر حق پیدا می کند عقد را فسخ کند؟

جواب:مجرد نگفتن عیب تدلیس نیست.

سؤال 1505:اگر در ازدواج تدلیس صورت گیرد،ولی زوج ازدواج را به امید برطرف شدن عیب فسخ نکند،و بعد ناچار شود زن را طلاق دهد،آیا می تواند در مهر(نصف یا تمام آن)به مدلس رجوع کند؟

جواب:در فرض سؤال،استقرار نصف یا تمام مهریه مستند به خودش می باشد و حق رجوع به مدلّس را ندارد.

سؤال 1506:شوهر دیوانه شده است و همسر او عقد را فسخ نکرده است،ولی حال که شوهر بهبودی یافته،آیا همسرش حق دارد با ادعای اینکه نمی دانسته می تواند عقد را فسخ

ص:397

کند،فعلا عقد را فسخ کند؟

جواب:بعد از رفع عیب،فسخ کردن مشکل است.

سؤال 1507:زنی که دارای عیب قرن است،اما با عمل جراحی می توان رفع عیب کرد،آیا شوهر در این صورت هم می تواند عقد را فسخ کند؟

جواب:قبل از رفع عیب حق فسخ دارد.ولی اگر فسخ نکرده باشد،بعد از رفع عیب مشکل است.

سؤال 1508:مردی در هنگام ازدواج می گوید که قبلا ازدواج نکرده است و زن به گمان و به اعتقاد این عنوان قبول و اجازه داده است.و بعد معلوم می شود که قبلا زنی داشته و او را طلاق داده است،آیا زن در این صورت حق فسخ پیدا می کند؟

جواب:در فرض مزبور،زن حق فسخ ندارد.

سؤال 1509:اگر شخصی در ازدواج تدلیس کرد،بعد زوج متوجه شد و نکاح را فسخ کرد،آیا باید مهر دختر را بدهد یا لازم نیست؟و اگر داد آیا می تواند به مدلّس رجوع کند؟

جواب:اگر قبل از دخول نکاح را فسخ کند،لازم نیست مهر را بپردازد.ولی اگر بعد از دخول فسخ کند در صورتی که مدلّس خود زن باشد،لازم نیست مهر را بپردازد.ولی اگر مدلس غیر زن باشد،باید مهریه زن را کاملا بپردازد.و می تواند به مدلس رجوع کند.

عیوب موجب فسخ

سؤال 1510:شخصی دختر نابالغ خود را به عقد پسری در می آورد.و بعد از بلوغ دختر متوجه می شود که پسر قبل از ازدواج،یعنی بعد از تولد دیوانه بوده است،آیا دختر می تواند عقد را فسخ کند؟

جواب:بلی،در فرض سؤال دختر می تواند عقد را فسخ کند.

سؤال 1511:خانمی است که به مدت 6 سال به جهت جنون زوج بلاتکلیف مانده و شوهر وی نه مخارج او را می دهد و نه طلاق،وظیفۀ ایشان چیست؟

ص:398

جواب:اگر جنون شوهر مسلم باشد،زوجه می تواند نکاح را فسخ کند،و نیازی به طلاق زوج یا ولیّ وی ندارد.

سؤال 1512:خانمی قبل از ازدواج به بیماری روانی مبتلا بوده و هنگام ازدواج آن را مخفی کرده است،آیا شوهر بعد از آگاهی می تواند نکاح را فسخ کند؟

جواب:اگر ثابت شود که بیماری جنون است و مرد هم هیچ اطلاعی نداشته، می تواند نکاح را فسخ کند.

سؤال 1513:در فرض فوق،آیا شوهر با فسخ می تواند ادعای خسارت کند و مخارج خود را از زن بگیرد؟

جواب:نمی تواند.

سؤال 1514:آیا فرقی بین جنون ادواری و جنون دائمی در فرض فوق وجود دارد؟

جواب:فرقی نیست.

سؤال 1515:پنج سال پیش ازدواج کردم و حدود چند ماه پیش مطلع شدم همسر این جانب مبتلا به بیماری صرع از نوع ارثی می باشد.پیش از ازدواج آن را به اطلاع من و خانواده ام نرسانیده اند و پس از ازدواج در اثر روشن شدن آن به خاطر مریضی می خواهم از حق فسخ عقد خودم استفاده کنم.لطفا حکم شرعی مسأله را بیان فرمایید؟

جواب:موارد حق فسخ در مسأله 2448 توضیح المسائل ذکر شده است.

بیماری صرع از مواردی نیست که زوج یا زوجه حق فسخ داشته باشند.و شما نمی توانید عقد را بهم بزنید.بلی امر طلاق با زوج است و می توانید طبق شرایط و ضوابط آن اقدام کنید.

سؤال 1516:اگر بعد از ازدواج معلوم شود که شوهر بدون خصیتین بوده است،آیا زن حق فسخ عقد را دارد؟

جواب:اگر مقصود این باشد که بیضتین او را کشیده اند یا کوبیده اند یا اصلا نداشته باشد،زن حق دارد عقد را فسخ کند.

ص:399

سؤال 1517:بعد از عقد و قبل از دخول متوجه شدم که دختری به صورت مادرزادی یک پستان ندارد،من از ازدواج امتناع کردم و می خواهم نکاح را فسخ کنم،اما او راضی نبوده و نیمی از مهر خود را می خواهد،آیا من می توانم نکاح را فسخ کنم؟

جواب:مورد مزبور از موارد فسخ نیست.زیرا که در عقد شرط نشده و به صورت توصیف هم نیامده و از عیوب مجوّز فسخ هم نمی باشد.و اگر او را طلاق دهید باید نصف مهر او را بدهید.

سؤال 1518:دختری به عقد کسی در آمده است.پس از عقد معلوم شده دارای عیبی است که مانع از دخول است و شوهر فورا و بدون هیچ گونه تصرفی نکاح را فسخ کرده،آیا به زن مهر تعلّق می گیرد؟

جواب:در فرض سؤال،مهریه ساقط است و دختر حق ندارد.

سؤال 1519:زن و شوهری سه سال است با یکدیگر ازدواج نموده و اولادی ندارند.با مراجعۀ به دکتر معلوم شده است که زوجه عقیم است و به احتمال یک درصد با عمل جراحی امکان دارد صاحب فرزند شود.اگر زوج بخواهد به واسطۀ عقیم بودن زن،این عقد را به هم بزند،آیا می تواند یا خیر؟و آیا عقیم بودن از جملۀ عیوبی است که موجب فسخ نکاح می شود یا نه؟با این وصف در مورد مهر چگونه عمل می شود،تمام مهر را زوجه می برد یا خیر؟

جواب:عقیم بودن از عیوب موجب خیار برای مرد نیست.بلی اگر بخواهد می تواند زن را طلاق دهد و اگر طلاق قبل از دخول باشد،باید نصف مهر را بپردازد.و اگر بعد از دخول باشد،باید تمام مهر را بپردازد.

سؤال 1520:دختری به عقد مردی درآمده است.و پس از مدتی معلوم شده خانوادۀ دختر دچار عقب افتادگی ذهنی و بیماریهایی مانند انحراف چشم تا حدّ کوری و سنگینی گوش تا حدّ کری هستند و دختر قبلا دچار سکته شده،آیا چنین عیوبی موجب فسخ است؟

جواب:عیوبی که موجب فسخ عقد می شود در توضیح المسائل،مسأله 2448 بیان شده است.اما عیوبی که در سؤال ذکر شده،در صورتی موجب حق فسخ عقد است که در ضمن عقد شرط عدم عیب خاص یا مطلق عیب بشود.یا زوجه

ص:400

به وصف سلامت از عیب توصیف شده،و قبل از عقد در مقام گفتگو دختری سالم معرفی شده و عقد مبنی بر آن واقع شده باشد که در این صورت مرد می تواند عقد را فسخ کند در غیر این صورت حق فسخ ندارد.بلی می تواند او را طلاق بدهد و در صورت طلاق اگر نزدیکی نشده،زن نصف مهر را طلبکار است و خلاصه عقد شرعا صحیح می باشد.

سؤال 1521:اگر زوج پس از عروسی دچار کسالت مغزی و روانی بشود،آیا می توان نکاح را فسخ کرد؟

جواب:در فرض سؤال،اگر کسالت مغزی و روانی زوج به سر حد جنون رسیده است،بطوری که اوقات نماز را تشخیص نمی دهد،زوجه اختیار فسخ دارد و نیازی به طلاق ندارد.البته این اختیار فسخ فوری است که اگر با علم به جنون زوج،فسخ را تأخیر انداخت،خیار فسخ ساقط می شود.ولی اگر از جهت جهل به مسأله فسخ نکرده،هر وقت علم به خیار فسخ پیدا کرد،می تواند فورا فسخ کند،و رجوع به حاکم و مرجع تقلید لازم نیست.بلکه در این صورت زوجه می تواند بدون مراجعه،عقد را فسخ کند.

ضمنا در مورد سؤال که نزدیکی و دخول واقع شده،تمام مهر بر عهدۀ خود زوج است که اگر دارد باید بدهد و اگر ندارد کسی ضامن نیست.مگر اینکه پدر زوج،مهر را به ذمه گرفته باشد.

سؤال 1522:دست چپ این جانب فلج است و بدون اطلاع دختر از این مطلب،او را به عقد من درآوردند و فعلا که متوجه شده به هیچ وجه حاضر به زندگی با من نیست،آیا دختر می تواند نکاح را فسخ کند؟و آیا من می توانم به هیچ عنوان او را طلاق ندهم؟در هر صورت وضع مهریه او چطور است؟

جواب:اگر در عقد،مرد توصیف به صحت و سلامت شده باشد،و عقد مبنی بر آن واقع شده باشد،زن حق فسخ دارد.و در صورتی که قبل از دخول باشد نسبت به مهریه حقی ندارد.و اگر شرط نشده باشد زن حق فسخ ندارد.ولی چنانچه در حق او ظلم و بی انصافی می شود بهتر است او را طلاق دهید.

ص:401

سؤال 1523:در مواردی که زوج یا زوجه حق فسخ عقد را دارند،آیا فسخ طلاق حساب می شود یا خیر؟

جواب:در مورد فسخ،به طلاق احتیاجی نیست.فسخ،طلاق محسوب نمی شود و احکام طلاق را ندارد.مثلا حکم طلاق سوم را ندارد که پس از آن احتیاج به محلّل باشد و در موقع فسخ کردن،لازم نیست از حیض و نفاس پاک باشد و نیز حضور عدلین لازم نیست.

سؤال 1524:در مواردی که فسخ عقد برای زوج یا زوجه جایز است،آیا اجازۀ حاکم شرع لازم است یا خیر؟

جواب:در مورد سؤال،اجازه لازم نیست.بلی در موردی که عنّین بودن مرد ثابت شود،مراجعه به حاکم شرع لازم است تا برای صبر کردن زن مدتی قرار دهد.و بعد از رجوع به حاکم و قرار دادن مدت،هر وقت مدت تمام شد و در تمام مدت مذکور مرد قادر به نزدیکی با زن نبود،زن می تواند بدون مراجعه به حاکم شرع عقد را فسخ کند.

سؤال 1525:عیوبی که به واسطۀ آنها می شود عقد نکاح را فسخ کرد،به چه چیز ثابت می شود؟

جواب:به اقرار صاحب عیب،یا شهادت دادن دو مرد عادل به اقرار او،و نیز شهادت دو مرد عادل به عیب.

سؤال 1526:عیوب باطنۀ زن به چه چیز ثابت می شود؟

جواب:به شهادت دادن چهار زن عادله یا اقرار خود زن.

سؤال 1527:مردی که قبل از ازدواج قدرت بر وطی داشته است،از بدو ازدواج عاجز شده است،آیا احکام عنن را دارد؟

جواب:اگر از وطی زوجۀ دیگر نیز عاجز باشد،زوجۀ فعلی حق فسخ دارد.اما پس از مراجعه به حاکم شرع و رعایت آنچه که در مسأله 2502 توضیح المسائل بیان شده است.

ص:402

سؤال 1528:اگر در مدت یک سال مهلت به فرد عنین زوجه از تمکین خودداری کند،آیا بعد از اتمام مدت زوجه حق فسخ دارد یا باید مدت بیشتری تمدید شود؟

جواب:اگر با اقرار زوج یا غیر آن ثابت شود که با فرض تمکین قدرت بر وطی نداشته،زوجه می تواند فسخ کند وگرنه باید تجدید مهلت شود.

شرط ضمن عقد نکاح

سؤال 1529:در ضمن عقد،زوجه شرط می کند به اینکه زوج حق ندارد بدون رضایت زوجه او را مثلا از شهر مقدس قم به جای دیگر ببرد.پس از ازدواج زوجه با رضایت خودش با زوج رفته در روستا زندگی کرده اند.پس از مدتی به قم برگشته و می گوید که من نمی توانم در جای دیگر زندگی کنم و از زوج می خواهد که محل سکونت و مایحتاج وی را در قم تأمین کند.زوج هم می گوید که باید بروند در روستا زندگی کنند،آیا زوجه می تواند از رفتن به روستا استنکاف کرده و مسکن و مخارج در قم را از زوج مطالبه کند؟یا اینکه پس از رفتن وی از قم به خارج قم،حق قبلی از بین می رود؟به عبارت دیگر آیا با رفتن زوجه از قم به خارج قم حق اختیار مسکن وی ساقط می شود یا نه؟

جواب:در فرض سؤال که زوجه از شرط ضمن عقد چشم پوشی کرده و با رضایت خود عملا حق اختیار مسکن خود را اسقاط کرده،دیگر نمی تواند از رفتن استنکاف و سرپیچی کند.

سؤال 1530:اگر عقد نکاح مشروط به باکره بودن دختر باشد،در صورت باکره نبودن دختر، آیا شوهر حق فسخ دارد؟

جواب:بلی،قابل فسخ می باشد.

سؤال 1531:دخترم را شوهر دادم مشروط بر اینکه او را از قم بیرون نبرد.و اما شوهر بر خلاف شرط او را از قم به شهر دیگر برد و زمانی که به او اعتراض کردم،دختر را رها کرد و نفقه هم نداد.تکلیف چیست؟

جواب:لازم است بر طبق شرط عمل کند.و در صورت تمکین زوجه،لازم است نفقه را بپردازد.

ص:403

سؤال 1532:در عقدنامه ها دو بند زیر ذکر شده است:

الف-ضمن>CSCS

ص:404

زوجیت باقی است،برای زوجه محفوظ است و قابل به هم زدن و عزل نیست.

حتی با توافق طرفین.

سؤال 1533:آیا زوج می تواند در ضمن عقد نکاح،زوجۀ خود را وکیل کند که اگر ازدواج مجدد کرد یا نفقۀ او را مثلا به مدت 6 ماه نداد،خود را مطلقه کند؟و آیا چنین وکالتی صحیح است؟بر فرض صحت آیا قابل عزل می باشد یا خیر؟

جواب:اگر به نحو شرط نتیجه شرط شده که زن،وکیل باشد،این وکالت صحیح است و قابل عزل نیست،به این صورت که زن در وقت اجرای صیغۀ عقد، بگوید من خودم را به شرط اینکه وکیل بلاعزل در طلاق باشم،به زوجیت تو در آوردم؛و مرد هم قبول کند.چنین شرطی لازم و غیر قابل عزل است.و چنانچه وکیل زن نیز به وکالت از زن،صیغه را به نحو مذکور اجرا کند،همین حکم را دارد.

سؤال 1534:شخصی دختری را بنابر باکره بودن و با مهریۀ معمولی زنان باکره عقد کرده، ولی شرط در ضمن عقد نبوده است.بعد معلوم شده که باکره نبوده است،حکم آن را بیان کنید؟

جواب:در فرض سؤال،زوج حق فسخ عقد را ندارد.ولی تفاوت ما بین مهر دختر باکره و غیر باکره از مهر دختر کم می شود.

سؤال 1535:زنی مبتلا به صرع یا بیماریهای دیگر است که ذاتا مجوز فسخ نکاح نمی باشد.

ولی خود را به شرط سلامتی به عقد دیگری در می آورد.اگر زوج بعد از دخول متوجه شود،آیا حق فسخ دارد؟و در صورت فسخ،آیا باید مهریه زوجه را بدهد یا خیر؟

جواب:در فرض سؤال که به شرط سلامتی ازدواج کرده و بعد معلوم شده که قبل از عقد مبتلا به صرع بوده است،زوج حق فسخ دارد.و چون خود زن شرط سلامت کرده بوده،اگر زوج فسخ کند،زن استحقاق مهریه ندارد.

سؤال 1536:دختری که بیماری صرع داشته است،بدون اطلاع دادن به شوهر ازدواج می کند.شوهر بعد از اطلاع روی مسائل عاطفی،اعتراض نمی کند و راضی می شود و دخول

ص:405

هم صورت می گیرد،بعد از مدتی که شوهر می بیند ادامه زندگی مشکل است،می خواهد عقد را فسخ کند،آیا حق دارد یا خیر؟و اگر طلاق دهد باید مهریه او را بدهد یا خیر؟و آیا می تواند در مهریه به پدر و مادر دختر رجوع کند؟

جواب:در فرض سؤال که بعد از توجه به مرض،تصمیم به ادامۀ زندگی گرفته و دخول هم واقع شده است،حق فسخ ندارد.و اگر او را طلاق داد،تمام مهریه را باید به زوجه بدهد و حق رجوع به پدر و مادر او را هم ندارد.

سؤال 1537:زوج ادعا می کند که زوجه و بستگان وی قبل از عقد در توصیف زوجه گفته اند سال پنجم ابتدایی را خوانده است و پس از وقوع عقد و گذشت چند سال از زندگی،زوج متوجه می شود که زوجه در امتحان سال پنجم مردود شده است.و به زعم خودش که خلاف وصف بوده حق فسخ دارد،لذا عقد را فسخ کرده و حدود بیست روز پس از عقد،مجددا زوجه را به عقد انقطاعی،زن خود قرار داده است.زوجه هم تصدیق می کند که گفته است سال پنجم ابتدایی را خوانده است.و می گوید که من خوانده بودم و همان را هم گفته و صحبت از مدرک به میان نیامده است.آیا زوج حق فسخ را داشته یا نه؟و آیا با فسخ انجام شده،زوجه از زوجیت وی بیرون رفته و با عقد موقت زوجیت انقطاعی برقرار شده است یا زوجیت دائم از بین نرفته است؟

جواب:بطور کلی در صورتی که قبل از عقد دختر به صفت کمالی توصیف شده،و عقد مبنیّا بر آن واقع شده که به منزلۀ شرط ضمنی بوده و بعد کشف خلاف شده است،زوج حق فسخ دارد.و ظاهرا در مورد سؤال،عقد مبنی بر آن صفت واقع نشده.لذا اثبات حق فسخ مشکل است.به علاوه ظاهر مورد سؤال این است که دختر و بستگان او حرفی از داشتن مدرک نزده و فقط گفته اند سال پنجم را خوانده است.بنابراین اگر معلومات او به مقدار سال پنجم بوده بر خلاف توصیف نبوده،و حق فسخ در بین نیست.بنابراین در فرض سؤال،فسخ عقد بی وجه و بی اثر بوده و زوجۀ همچنان زوجه دائمی آن شخص است.

سؤال 1538:شخصی با دختری ازدواج کرده،سپس معلوم شده به این دختر دخول شده است ولی پرده بکارت حالت کششی داشته پاره نشده است،آیا زوج حق فسخ دارد؟

ص:406

جواب:بکارت از صفات کمال است.و عدم آن در سه صورت موجب حق فسخ می شود:1-در ضمن عقد،باکره بودن شرط شده باشد،2-در ضمن اجرای صیغۀ عقد،دختر با صفت بکارت توصیف شده باشد،3-در هنگام خواستگاری و در گفتگوهای تعیین مهر دختر را به عنوان باکره معرفی کنند.و عقد بر اساس همان گفتگوها واقع شود و دختر و ولیّ او سکوت کنند و حرفی از عدم بکارت نزنند.در این سه صورت اگر کشف خلاف شد،زوج حق فسخ دارد.در غیر این سه صورت اگر کشف خلاف شد زوج حق فسخ ندارد،هر چند که در عرف باکره نبودن عیب محسوب شود،یا زوج گمان و حتی اعتقاد به باکره بودن داشته باشد.

ضمنا موضوع فسخ در مورد سؤال،خصوص پردۀ بکارت است.پس اگر به هر جهت پرده بکارت محفوظ باشد،حق فسخ وجود ندارد.

سؤال 1539:شخصی با دختری ازدواج کرده است.و قبل از عروسی معلوم شده دختر قبل از این با شخصی ازدواج کرده و طلاق گرفته است،آیا زوج حق فسخ دارد؟

جواب:صرف ازدواج قبلی موجب حق فسخ نمی شود،چه دخول شده باشد چه نشده باشد.

سؤال 1540:هرگاه مردی با زنی به شرط بکارت ازدواج کند و زن ثیّبه در آید،در این صورت، آیا از مهر چیزی کم می شود یا نه و نیز عقد فسخ می گردد یا خیر؟

جواب:در فرض سؤال که شرط بکارت کرده،اگر معلوم شود که قبل از عقد باکره نبوده،شوهر اختیار دارد عقد را فسخ کند.و با فسخ عقد اگر دخول نکرده، زن چیزی بابت مهر حق ندارد و اگر بعد از دخول فسخ کند و یا فسخ نکند و زندگی را ادامه دهد باید مهر زن را بدهد منتهی حق دارد به نسبت تفاوت مهر ثیبه بودن و باکره بودن چنین زنی،از مهر المسمی کسر کند.

راههای محرمیت فرزند خوانده

سؤال 1541:طریقۀ محرمیت کودکانی که به عنوان فرزند نگهداری می شوند،چگونه است؟

ص:407

جواب:اگر کودک،دختر شیرخواره باشد،از راههای زیر بین او و مرد(پدر خوانده)محرمیت ایجاد می شود:

1-شیر همسر انسان را بخورد،که در این صورت دختر رضاعی مرد می شود.

2-شیر مادر مرد را بخورد،که در این صورت خواهر رضاعی مرد می شود.

3-شیر خواهر مرد را بخورد،که دختر خواهر رضاعی مرد می شود و یا شیر دختر خواهر مرد را بخورد.

4-شیر زن برادر مرد را بخورد،که دختر برادر رضاعی او می شود و یا شیر دختر برادر او را بخورد.

5-اگر شیرخوار نباشد یا اگر شیرخوار است،افراد مذکور وجود ندارند می توان بوسیلۀ صیغۀ نکاح موقت بین دختر و پدر مرد یا پدر بزرگ او محرمیت ایجاد کرد.که در این صورت این دختر،زن بابای مرد می شود،ولی باید توجه داشت که اگر دختر نابالغ باشد نکاح مذکور باید به اذن ولیّ شرعی او باشد.و در صورت نبودن ولیّ،باید از مجتهد جامع الشرائط اذن گرفت.و در هر صورت نباید صیغۀ محرمیت برای دختر بچه مفسده داشته باشد.بلکه رعایت مصلحت او لازم است.کما اینکه اگر دختر بالغ باشد اذن پدر یا جد پدری به احتیاط واجب معتبر است.

و اگر کودک پسر و شیرخوار باشد،از راههای زیر می توان بین او و زن(مادر خوانده)ایجاد محرمیت کرد:

1-شیر همان زن را بخورد،که فرزند رضاعی او می شود.

2-شیر مادر زن را بخورد،که برادر رضاعی زن می شود.

3-شیر خواهر زن را بخورد،که پسر خواهر رضاعی زن می شود یا شیر دختر خواهر زن را بخورد.

4-شیر زن برادر زن را بخورد،که پسر برادر رضاعی زن می شود یا شیر دختر برادر زن را بخورد.

ص:408

5-اگر پسر شیرخوار نباشد و مادر خوانده،مادر بدون شوهر داشته باشد و او را به عقد دائم یا موقت پسر در آورند،پس از دخول به او مادر خوانده،ربیبۀ او می شود و به او محرم می شود.

البته راههای دیگری هم وجود دارد،که فعلا محل ذکر آنها نیست.

سؤال 1542:این جانب فرزند ندارم.اخیرا نوزادی را از بنیاد حمایت مادران و نوزادان به عنوان فرزندی گرفته و او را حسن نامگذاری و به همین اسم شناسنامه گرفته ام در صورتی که پدر و مادر کودک معلوم نیست،از نظر شرع مقدس اسلام چه صورت دارد؟

جواب:الحاق فرزند غیر به خود،و بعنوان فرزندی،شناسنامه برای او گرفتن، جایز نیست.چنانچه شناسنامه موجب اشتباه در مسائل شرعی از قبیل توارث و محرم و نامحرمی،گرچه در آینده بشود،لازم است آن را باطل کنید.

ازدواج موقت

سؤال 1543:آیا ازدواج موقت با مجوسیة جایز است یا نه؟

جواب:جایز است.

سؤال 1544:آیا ازدواج موقت 99 ساله صحیح است و حکم عقد دائم را پیدا می کند یا خیر؟

جواب:بلی صحیح است و حکم عقد دائم را پیدا نمی کند،چون ممکن است مدت را ببخشند.

سؤال 1545:شخصی دختری را صیغه کرده و با وی آمیزش کرده و دختر حامله شده است، آیا می تواند مدت صیغه را ببخشد و در زمان حمل آن دختر را به عقد دائم خود در آورد؟

جواب:بلی می تواند مدت باقیمانده را ببخشد و در زمان حمل او را برای خود به عقد دائم در آورد.و حمل در فرض سؤال مانع عقد نیست.

سؤال 1546:آیا در ازدواج موقت،اذن پدر شرط است یا نه؟

جواب:بلی،در صورتی که دختر باکره باشد،به احتیاط واجب اذن پدر لازم است.

ص:409

سؤال 1547:اگر شخصی دختر بچۀ خود را که قابل تمتع نیست به مدت کوتاهی به منظور محرم شدن مادر آن بچه به داماد،به عقد انقطاعی وی درآورد،آیا مادر آن بچه به آن شخص محرم می شود؟

جواب:اگر برای کودک مصلحت داشته باشد،مانعی ندارد و محرم می شوند.

دعاوی زوجین

سؤال 1548:کسی ادعا می کند فلان زن به عقد او در آمده است،و زن منکر می باشد.برای حلّ دعوی شخص عاقد را احضار کرده اند،او نیز منکر می شود،ولی بعدا می گوید به علت ترس انکار کردم چون ناموس از اهم مسائل است.این زن بعد از مدت دو سال،اگر بخواهد شوهر کند،آیا محتاج به طلاق است؟در صورتی که مدّعی او را طلاق نمی دهد.

جواب:در فرض سؤال،اگر زن یقین دارد شرعا زن آن شخص نشده و به عقد او در نیامده است می تواند شوهر کند و نیاز به طلاق نیست.

سؤال 1549:زن می گوید ازدواج دائمی کرده ام و مرد می گوید ازدواج انقطاعی بوده است.

دلیل و بیّنه هم ندارند.قول کدام مقدم می باشد؟

جواب:در فرض سؤال عقد با قسم خوردن مدعی دوام محکوم به دوام است.

مگر آنکه خلاف آن شرعا ثابت شود.

سؤال 1550:زنی به شخصی اجازه داده که او را به عقد دائمی در آورد.آن شخص زن را به عقد انقطاعی به مدت پنج سال یا ده سال صیغه کرد و به آن زن هم تذکر نداد و چند اولاد هم از ایشان به دنیا آمد.پس از مدتی زن مطلع شد که عقد انقطاعی بوده است،لطفا حکم مسأله را بیان فرمایید؟

جواب:در فرض سؤال،اگر زن بعد از اینکه متوجه شد که عقد انقطاعی بوده، به آن رضایت داد-چون اصل عقد فضولی بوده و رضایت کاشف از صحت آن می شود-اولاد آنها حلال زاده است و تا پایان مدت می توانند با هم زندگی کنند.

اما اگر زن بعد از اطلاع اجازه نداد،عقد باطل است و باید فورا از همدیگر جدا شوند.و اولاد نسبت به مادر،اولاد شبهه هستند.که از همدیگر ارث می برند.و اما

ص:410

نسبت به مرد،پس اگر او عقد را صحیح می دانسته و به اعتقاد اینکه زن به او حلال است مقاربت می کرده،فرزندان نسبت به او نیز اولاد شبهه هستند و از همدیگر ارث می برند.ولی اگر می دانسته که عقد باطل بوده است،اولاد نسبت به او ولد زنا هستند و از همدیگر ارث نمی برند.

سؤال 1551:زوجین در اصل عقد اتفاق دارند.امّا زوج می گوید عقد منقطع است و زوجه ادعای دائم بودن عقد را دارد،قول کدامیک مسموع است؟

جواب:قول مدعی دوام با خوردن سوگند مقدم است.

احکام اولاد

سؤال 1552:پس از فوت پدر،آیا مادر در قبال حضانت فرزندان صغیر می تواند از جدّ پدری مطالبۀ اجرت کند؟

جواب:مادر در مقابل حضانت،چیزی استحقاق ندارد.

سؤال 1553:کسی همسرش را به خاطر انحراف اخلاقی طلاق داده است و دختر سه ساله ای دارد که حضانت آن به عهدۀ زن است،آیا این زن می تواند حضانت دختر را به عهده داشته باشد؟

جواب:اگر خوف انحراف در دختر وجود داشته باشد،حق حضانت مادر ساقط است.

سؤال 1554:شخصی در کودکی ختنه شده است.ولی بر اثر سهل انگاری و عدم دقت ختنه کننده،نیمی از حشفه مغلّف مانده است(ضمنا در هنگام نعوظ،آلت کاملا از غلاف خارج می گردد.)مستدعی است تکلیف شرعی این شخص را معین فرمایید.

جواب:اگر غلفه به قدری است که مانع صدق مختون بودن است،گرچه در بعضی حالات،واجب است خود را ختنه کند.

سؤال 1555:مادری حق حضانت خود را اسقاط می کند و سپس پشیمان می گردد،آیا می تواند مجددا حق خود را مطالبه کند؟

ص:411

جواب:مشکل است و احوط آن است که به مصالحه حل اختلاف کنند.

سؤال 1556:زن اگر حق قسم یا حق نفقۀ خود را اسقاط کرد و بعد پشیمان شد،آیا می تواند آن را مطالبه کند؟

جواب:آنچه را از حقوق گذشته اسقاط و شوهر را برئ الذمه کرده،پشیمانی سودی ندارد،و نمی تواند مطالبه کند،ولی نسبت به آینده می تواند مطالبه کند.

سؤال 1557:در مواردی که مادر حق حضانت شرعی دارد،آیا می تواند بدون اجازۀ پدر کودکان،آنها را به مسافرت ببرد یا حتی در شهرهای دیگر سکنا دهد؟

جواب:مادامی که حق حضانت مادر باقی است،می تواند فرزندان خود را به مسافرت ببرد،و یا در هر شهری که مناسب بداند اقامت گزیند.

سؤال 1558:آیا حاکم و قاضی می تواند پدر یا مادر ممتنع از حضانت را مجبور سازد که به حق الحضانة عمل کند؟

جواب:صرف حق الحضانة در آن مقدار که فقط حق من له الحضانة است،قابل الزام و اجبار نیست.بلکه صاحب حق می تواند از حق خود بگذرد و از حضانت صرف نظر کند.ولی نسبت به حق فرزند در تر و خشک کردن وی و در تربیت و نگهداری و حفظ او اگر من علیه الحق امتناع ورزد،حاکم شرع می تواند او را به رعایت حق فرزند ملزم کند.

سؤال 1559:آیا بر پدر واجب است که خواندن و نوشتن را به فرزندان خود(چه دختر چه پسر)یاد دهد؟

جواب:بلی،به مقدار ضروری لازم است و بر پدر واجب است که احکام دین و مسائل شرعی مورد ابتلای فرزندان خود را به آنان یاد دهد.اگر چه با واسطه و گرفتن معلم.

سؤال 1560:فردی بچه ای را که سر راه گذاشته بوده اند بر می دارد و بزرگ می کند،بعد از چند سال زن و مردی آمده و اظهار می دارند که کودک بچۀ آنها بوده است و آن فرد انکار

ص:412

می کند،آیا می توان بدون بینه کودک را گرفته و به زن و مرد مدعی داد؟

جواب:در فرض مرقوم،اگر بچه صغیر و غیر بالغ باشد با اقرار جدّی و صریح زن و مرد،نسبت ثابت می شود و نیاز به بیّنه ندارد.ولی اگر بچه در زمان اقرار زن و مرد بالغ باشد،ثبوت نسبت به اقرار زن و مرد منوط به این است که بچه آنها را تصدیق کند.

سؤال 1561:خانمی بیوه و بدون شوهر حمل برداشته و سپس ضمن عمل سقط جنین،زن و جنین شش ماهه اش هر دو فوت کرده اند و معلوم نیست که حمل از نکاح بوده است یا از زنا، لطفا بفرمایید که اولا-آیا حکم ولد حلال را دارد یا ولد زنا؟ضمنا یادآور می شود که زن مدعی نکاح نبوده و در ایام حاملگی خائف بوده است.ثانیا-بر فرض ولد زنا شمردن،آیا بچه های آن زن شرعا خواهر و برادر آن جنین محسوب می شوند و نسب حاصل می شود یا نه؟از جهت احکام نکاح و توارث حکم چگونه است؟

جواب:در فرض سؤال،با توجه به اینکه با طرق شرعیه زنا ثابت نشده است، نمی توان گفت جنین احکام ولد زنا را دارد و محتمل است از ازدواج موقت یا جذب منی بوده باشد و خوف زن دلیل بر زنا نمی شود.چون نوعا ازدواج موقت ناشایست تلقی می شود.عدم ادعای نکاح دلیل عدم آن اگر چه بنحو موقت نمی شود،بنابراین محلی برای طرح سؤال بعدی باقی نمی ماند.ولی بطور کلی آنچه که مورد اتفاق است این است که بین ولد زنا و زانی و اقارب زانی توارثی نیست.اما نسبت به زانیة و اقارب او مسأله محل خلاف است،و احوط تصالح می باشد.

بلی،ظاهر این است که بین اولاد ولد زنا و زانی نسب وجود دارد،و لذا از جهت نکاح،ظاهر این است که موضوع حرمت نکاح اعم از نسب شرعی و غیر شرعی است.خلاصه ولد زنا متکون از زانی و زانیة است.و لغة و عرفا ولد بر او صدق می کند.لذا مزاوجت بین آنان حرام می باشد.و نیز بین ولد زنا و فرزندان زانی و زانیه احکام اخوت مترتب است.بلکه احکام سایر اقربا،مثل عم و خال و غیرهما نیز مترتب می باشد.

ص:413

سؤال 1562:مردی با یکی از محارم نسبی خویش عنفا زنا کرده است،آیا طفل حاصله نسبت به مادر ولد شبهه حساب می شود یا خیر؟مستندا ذکر فرمایید.

جواب:قدر متیقن از ولد شبهه موردی است که وطی به ظن حلال بودن انجام شود و در مکرهه مسلّما حد جاری نمی شود.و اما اینکه ولد ولد شبهه باشد مشکل است.همانگونه که در تفصیل الشریعة،کتاب الحدود،ص 28،ملاک در شبهه بودن را ظن به اباحۀ وطی بیان کرده ام و نیز در صفحۀ 9 بیان شده که اکراه بر زنا عنوان و حقیقت زنا را مرتفع نمی کند.و نیز ظاهر جواهر الکلام ج 41،ص 258،این است که اختیار،شرط در حد است،نه در تحقق زنا.و نیز در ج 31،ص 248 فرموده:لو اشتبهت علیه اجنبیة،فظنها زوجته فوطئها،لحق به الولد.و در ج 29،ص 243 قریب به همین مطلب را فرموده است.و در تحریر الوسیله مسأله 4، احکام اولاد فرموده:الوطء بشبهة کما اذا وطأ اجنبیة بظن انها زوجته.در منهاج، ج 2،مسأله 1376 فرموده است:المراد بوطء الشبهة الوطء غیر المستحق مع بناء الواطی علی استحقاقه له.الخ.

خلاصه از مجموع کلمات گذشته و ظاهر روایات وارده در کتاب حدود که حد را از مکرهه اسقاط کرده است،معلوم می شود که در صورت علم به حرمت، شبهه نیست.و فقط حدّ ساقط است.بلی در جواهر ج 41،ص 267 از مبسوط نقل کرده:اذا استکره امرأة علی الزنا.فلا حدّ علیها،لأنها لیست بزانیة و علیه الحد،لأنه زان.و نیز صاحب جواهر رحمه اللّه در همین جلد ص 268 فرموده است:و اما لحوق الأولاد فقد یقضی به ایضا بعض ما سمعته من تعریف الشبهة،و قاعدة اللحوق بأشرف الأبوین،فی ما لو فرض الإکراه فی احدهما دون الآخر و غیر ذلک.فیکون شبهة شرعا.و ان کان لم یحضرنی الآن من النصوص المعتبرة ما یدل علیه بالخصوص.

بنابراین حکم به ولد زنا کردن طفل در مورد سؤال مشکل است.و حکم به ولد شبهه کردن او اشکل است.و در این جهت فرقی بین محارم و غیر محارم بنظر نرسید.

ص:414

ضمنا ولد شبهه و ولد زنا در احکام محرم و نامحرمی و نکاح فرقی ندارند.و در مسأله توارث فرق هست.آن هم نسبت به مادر محل تأمل است،که احوط تصالح است.

مسائل متفرقۀ ازدواج

سؤال 1563:حضرتعالی در مناسک حج فرموده اید:«کسی که نیاز به ازدواج دارد بطوری که ترک آن سبب مرض یا ضرر یا مشقّت گردد و برای آن پول لازم باشد در صورتی مستطیع می شود که علاوه بر مخارج حجّ مصارف ازدواج هم داشته باشد»،این حکم آیا فرزند شخصی را که به حد بلوغ رسیده شامل می شود؟

جواب:بلی شامل می شود،به این معنی که اگر شخصی پسر یا دختری دارد که نیاز به ازدواج دارند و ترک آن موجب ضرر یا مشقت یا به حرام افتادن آنان می شود لازم است اول مخارج ازدواج آنان را طبق شأن و متعارف،تأمین کند، پس از آن اگر مصارف حج را داشت مستطیع می شود.

سؤال 1564:شرطبندی بین زن و شوهر چه حکمی دارد؟

جواب:شرطبندی که در آن برد و باخت باشد حرام است.مگر در خصوص سبق و رمایه.

سؤال 1565:زوجه بعد از متارکۀ زندگی،مدتی جهیزیه اش در منزل شوهر بوده است حال هنگام تحویل ادعا می کند که مقداری از جهیزیۀ او کم شده است.ولی شوهر می گوید من به آن دست نزده ام و اگر کم شده خود زن یا اقوام او برده اند،قول کدامیک مقدم است؟

جواب:شوهر ضامن جهیزیه نیست.مگر اینکه زن به مرافعۀ شرعیّه ثابت کند که شوهر جهیزیه را بدون اذن زن تلف کرده است.

سؤال 1566:آیا ازدواج مردان کهن سال با دختران جوان جایز است؟

جواب:هر چند ازدواجهای مذکور شرعا مانعی ندارد،ولی به هیچ وجه مصلحت نیست.و لازم است اولیای دختران،مصلحت آنان را مراعات کنند.

ص:415

سؤال 1567:اگر فرزند کسی به هیچ وجه قادر بر ازدواج نباشد،یعنی همیشه در امور زندگی با شکست مواجه شده و اختلالاتی در بدنش بوجود آید،آیا به همین جهت می تواند با دارو یا عمل جرّاحی رجولیت خود را از بین ببرد؟

جواب:از بین بردن رجولیّت،به هیچ وجه جایز نیست.

سؤال 1568:آیا جایز است دختر شیعه به شوهر سنّی داده شود؟

جواب:بهتر است از این کار اجتناب شود.

سؤال 1569:فرزند اگر محتاج همسر باشد،و پدر به فکر او نباشد،آیا می تواند بدون اذن او در اموالش تصرف کند و زن بگیرد؟

جواب:تصرف در اموال پدر بدون اذن پدر جایز نیست.در چنین مواردی لازم است پدر توسط افرادی نصیحت شود تا آماده گردد.

سؤال 1570:آیا در ازدواج قول زن در مورد فوت شوهر و یا پاک بودن حجت است؟

جواب:قول زن در رابطه با فوت شوهر و یا پاک بودن معتبر است.

سؤال 1571:آیا شرعا می شود روی حرف زنان بی بندوبار در پاک بودن از حیض و نداشتن شوهر و انقضای عده حساب کرد؟

جواب:اگر زن در ادعایش متهم نباشد،گفتارش مورد قبول است.

ازدواج دو فامیل

سؤال 1572:لطفا نظر مبارک را در رابطه با ازدواج دو فامیل بیان فرمایید؟

جواب:در خصوص این مسأله روایت معتبری به نظر نرسیده است (1).

ص:416


1- 1) -شهید رحمه اللّه در مسالک،اول کتاب نکاح مرسلا نقل کرده که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود:«لا تنکحوا القرابة القریبة فإن الوالد یخرج ضاویا ای نحیفا».یعنی با خویشان نزدیک ازدواج نکنید،چون بچه نحیف و لاغر متولد می شود. و علامه رحمه اللّه در تذکرة الفقهاء،کتاب النکاح ج /1ص 569 ذیل مقدمه ششم ظاهرا استحباب نکاح با بیگانه را پذیرفته و همین حدیث را نقل کرده و سپس فرموده است:و لعل ذلک لنقصان الشهوة بسبب القرابة. یعنی،شاید این مطلب برای این باشد که قرابت و خویشاوندی سبب نقصان شهوت است.-

سؤال 1573:آیا قول مرد در مورد اینکه همسر خود را طلاق داده است بدون بینه،قبول است یا نیاز به بینه دارد؟

جواب:اقرار مرد در ترتیب آثار طلاق کافی است.مگر آنکه زوجه یا دیگری علم به کذب مرد داشته باشد.که در این صورت باید عالم مطابق علم خود عمل کند هر چند در ظاهر اگر حاکم مطابق اقرار زوج حکم کرده،نمی تواند حکم را رد کند.

سؤال 1574:زوجین اصل طلاق را قبول دارند.زوجه ادعا می کند که طلاق خلع است،ولی زوج مدعی رجعی بودن طلاق می باشد.مستدعی است بفرمایید قول چه کسی مسموع است؟

جواب:قول مدعی طلاق رجعی با قسم خوردن مقدم است.

سؤال 1575:زوجین در اصل طلاق اتفاق دارند.زوج می گوید طلاق دوم است و طلاق رجعی است،ولی زوجه می گوید طلاق سوم است و بائن می باشد.قول کدامیک مسموع است؟

جواب:قول مدعی طلاق رجعی با خوردن قسم مقدم است.

ص:417

طلاق

صیغۀ طلاق

سؤال 1576:در مورد صیغۀ طلاق،آیا عبارت(انت مطلقة)یا(هی مطلقه)یا(طلقت فلانة) مجزی است یا خیر؟

جواب:هیچ یک از مذکورات در سؤال،مجزی نیست و باید به لفظ(انت طالق)یا(هی طالق)یا(هذه طالق)باشد.

سؤال 1577:هرگاه زوجه از طرف زوج وکالت در مطلقه کردن خود داشته باشد و بخواهد خودش اجرای صیغه کند،باید چه بگوید؟

جواب:باید بگوید(انا طالق).

شرایط صحت طلاق

سؤال 1578:در عدالت عادلهایی که شاهد طلاق می شوند،آیا حسن ظاهر کافی است یا احراز عدالت واقعی لازم است؟

جواب:حسن ظاهر،کافی است.ولی اگر بعدا کشف خلاف شود؛طلاق باطل است.

سؤال 1579:آیا لازم است که عدلین در طلاق،زبان عربی را بدانند و به معنای الفاظ واقف باشند یا لازم نیست؟

ص:418

جواب:همین قدر بدانند که انشاء صیغۀ طلاق می کنند،کفایت می کند.

سؤال 1580:شخصی را وکیل کرده ام تا همسرم را طلاق دهد و نمی دانم دو شاهد عادل لازم در طلاق واقعا عادل بوده اند یا خیر؟

جواب:لازم نیست شما خصوصیات دو شاهد عادل را بدانید و گفته شخص طلاق دهنده که مورد اعتماد شما بوده و به او وکالت داده اید،برای شما حجت است،مگر اینکه علم به خلاف پیدا کنید.بلی اگر شما دو شاهد را بشناسید و اعتقاد به عدالت آنان نداشته باشید،جواز ترتیب آثار طلاق برای شما مشکل است.

سؤال 1581:چند سال قبل با کسی ازدواج کردم و بعد از مدتی در حال حیض،طلاق گرفتم،بعد از گذشت عده،چون نمی دانستم طلاق در حال حیض صحیح نیست،دو مرتبه ازدواج کردم و فعلا یک بچه دارم،لطفا مرا راهنمایی کنید و حکم شرعی را بیان کنید.

جواب:طلاق در حال حیض باطل است و شما همسر شرعی شوهر اول خود می باشید؛ولی چون معتقد بوده اید که طلاق صحیح است و بعد از عده،ازدواج کرده اید،مرتکب عمل حرامی نشده اید و بچه شما در حکم حلال زاده است.اما ازدواج دوم باطل است و باید هرچه سریعتر از شوهر دوم خود جدا شوید.

سؤال 1582:در صورتی که ضمن عقد ازدواج،یا عقد لازم دیگر،زوج زوجۀ خود را وکیل در طلاق کند،آیا این وکالت قابل عزل می باشد یا خیر؟

جواب:اگر به نحو شرط نتیجه،شرط شده که زن وکیل باشد،این وکالت قابل عزل نیست.

سؤال 1583:خانمی که جراحی کرده و رحمش را خارج کرده اند،عادت ماهانه ندارد و خونی هم نمی بیند،بفرمایید زمان طهر غیر مواقعۀ او،جهت اجرای صیغۀ طلاق چگونه است؟

جواب:در فرض سؤال،سه ماه پس از آخرین مواقعه،می توانند صیغۀ طلاق را جاری کنند.

سؤال 1584:آیا در طلاق حامل،لازم است آثار حمل ظاهر شده باشد یا با علم به حمل،

ص:419

کفایت می کند،اگر چه آثار حمل ظاهر نشده باشد؟

جواب:در فرض سؤال،وجود حمل در حین طلاق در طهر مواقعه،در صحت طلاق کافی است.هر چند آثار آن ظاهر نشده باشد.

طلاق با حکم حاکم شرع

سؤال 1585:شوهر این جانب به خاطر ناراحتی خانوادگی،مدت 9 سال از ما کناره گیری کرده و نامه داده است که منتظر من نباشید،و شما را هم طلاق نمی دهم و من هم به دادگاه مراجعه کردم و آنها مرا طلاق دادند،آیا بعد از انقضای عده،می توانم شوهر کنم؟

جواب:چنانچه دادگاه طلاق داده باشد،پس از انقضای عدّه می توانید شوهر اختیار کنید.

سؤال 1586:دختری دو هفته بعد از ازدواج به منزل پدرش برگشته و حاضر به بازگشت به منزل شوهرش نیست و شوهر هم از روی عناد،حاضر به طلاق نمی شود و دختر نیز به هیچ وجه حاضر به زندگی با او نیست،آیا در این گونه موارد حاکم شرع و وکلای او مجاز به اجرای صیغۀ طلاق،برای نجات زندگی دختر هستند یا خیر؟

جواب:چنانچه احراز شود ادامه زوجیت با زوج مزبور همراه با عسر و حرج شدید است و زوج از دادن طلاق،امتناع ورزد و حتی اجبار به طلاق،ممکن نباشد،در این صورت حاکم شرع یا نمایندگان وی می توانند طلاق دهند.

سؤال 1587:بین زن و شوهری اختلاف شدید واقع شده،به حدی که به دادگاه کشیده شد، و حکم به مطلقه شدن در مقابل مهر،صادر گردیده است و شوهر به خارج فرار کرده،آیا زن می تواند در غیاب مرد،خود را مطلقه کند؟

جواب:در صورتی که از مراجعت وی به ایران مأیوس باشند؛دادگاه می تواند وی را طلاق دهد.

سؤال 1588:این جانب سردفتر می باشم،خانمی مراجعه کرده که با بخشیدن مهریۀ خود و نفقه در ایام عده،طلاق می خواهد.توضیح اینکه:خانم از دیوان عالی کشور حکم طلاق را

ص:420

دارد.اما شوهر وی به هیچ وجه رضایت نمی دهد،آیا طلاق دادن زن شرعا جایز است؟

جواب:در فرض سؤال،ظاهرا دیوان عالی کشور که حکم طلاق را صادر کرده و برای شما محرز شد که حکم صادره از ناحیه دیوان عالی کشور است،معلوم می شود که بعنوان حاکم شرع،چنین حکمی را صادر کرده.لذا شما می توانید طبق همان حکم و نوشته با رعایت شرایط طلاق،صیغۀ طلاق را جاری کنید اگر چه شوهر معترض باشد.

سؤال 1589:طلاقی که حاکم بالإجبار در مورد زوجه شخصی می دهد،آیا رجعی است؟آیا بائن که زوج حق رجوع نداشته باشد؟

جواب:ظاهر این است که طلاق حاکم و یا طلاقی که به اجبار زوج تحقق پیدا می کند،از نظر رجعی بودن و نبودن با طلاقهای دیگر فرقی ندارد.

سؤال 1590:مردی عیال خود را اذیّت می کند و نفقه نمی دهد و از دادن طلاق خودداری می کند،آیا آن زن می تواند شوهر دیگر اختیار کند؟

جواب:در فرض سؤال،زن باید به حاکم شرع رجوع کند و یا به هر طریق ممکن،حقوق و نفقۀ خود را از شوهر بگیرد؛ولی به هیچ وجه نمی تواند بدون طلاق،به دیگری شوهر کند.و خلاصه زن شوهردار اگر شوهر دیگر بکند زانیه خواهد بود و احکام زنا بر او مترتب می شود.

سؤال 1591:زنی که از شوهر خود اکراه شدید دارد و مهریۀ خود را می بخشد تا طلاق خلع جاری شود؛ولی شوهر حتّی به مازاد بر مهر قبول نمی کند،تکلیف چیست؟

جواب:در صورتی که ثابت شود ادامۀ زندگی برای زن همراه با عسر و حرج شدید است،حاکم شرع می تواند طلاق خلعی مزبور را انجام دهد،اگر چه شوهر راضی نباشد.

سؤال 1592:مردی بعد از سه ماه زندگی با یک زن،حدود چهار سال است که به جمهوری روسیه رفته و در این مدّت نفقۀ زن را هم نداده است،هیچ شرطی در خصوص عدم نفقه و رفتن به مسافرت و مدت آن در ضمن عقد نوشته نشده است.زن چند بار وکیل خود را

ص:421

فرستاده و اعلان کرده است که حاضر به طلاق است،ولی مرد هیچ توجّهی نکرده است.عدم وجود حاکم شرع در جمهوری آذربایجان باعث شده است که زن بعد از چهار سال،بدون نفقه سر بار خانواده پدری باشد.لذا با این وضع که مرد به خارج از کشور رفته است و هیچ نفقه ای هم حاضر نیست بدهد و حتّی در خصوص طلاق نیز اقدامی نمی کند،آیا زن می تواند طلاق بگیرد یا نه؟و نحوۀ طلاق گرفتن زن در حالی که مرد حاضر نیست(با شرایط ذکر شده)چطور می شود؟

جواب:در فرض سؤال که زوج حاضر به نفقه دادن نیست و طلاق هم نمی دهد و حاکم شرع نیز در آن جمهوری وجود ندارد،زن می تواند به نمایندۀ حاکم شرع مراجعه کند.یعنی کسی که از طرف مجتهد جامع الشرائط،مجاز در تصدی امور حسبیّه است(که در آن جمهوری چنین افرادی وجود دارند)تا او به زوج اخطار کند و او را ملزم به پرداخت نفقه یا طلاق کند.پس اگر حاضر نشد و از پرداخت نفقه و طلاق امتناع کرد و یا اصلا امکان دسترسی و اخطار به او نبود و امکان انفاق از مال او هم نبود،در این صورت زن را به تقاضای خودش،مطلقه می کند.و پس از مطلقه شدن و گذشتن عدۀ طلاق،به هر کس مایل بود می تواند شوهر کند.و در این مسأله فرقی بین حاضر و غایب بودن زوج نیست.بلکه ملاک رعایت امور مذکوره است.و مفقود الأثر احکام خاصی دارد که باید رعایت شود.

سؤال 1593:آیا حاکم شرع می تواند مرد را مجبور به طلاق دادن زنش کند؟یا اینکه خودش زن را مطلقه کند؟

جواب:بلی،اگر حاکم،مجتهد جامع الشرائط باشد،در بعضی از موارد که صلاح دانست،می تواند زوج را وادار به طلاق کند و چنانچه زوج،حاضر به طلاق نشد،حاکم خودش زن را مطلقه می کند.

سؤال 1594:شخصی مدّت شانزده سال است که در کشور ایران می باشد و زن و بچّه اش در افغانستان بدون سرپرست بسر می برند و پدر زنش آمده هرچه اصرار می کند حاضر به بازگشت نمی شود،آیا پدر زن می تواند که شرعا طلاق دخترش را بگیرد؟یا او را اجبار به بازگشت کند یا خیر؟

ص:422

جواب:در فرض سؤال که زوج حاضر به نفقه دادن نیست،زن می تواند به حاکم شرع مراجعه کند،تا او به زوج اخطار کند و او را ملزم به پرداخت نفقه یا طلاق کند.پس اگر حاضر نشد و از پرداخت نفقه و طلاق امتناع کرد.در این صورت زن را به تقاضای خودش مطلقه می کند و پس از مطلقه شدن و گذشتن عدّۀ طلاق،به هر کس مایل بود می تواند شوهر کند.

سؤال 1595:شخصی جهت اشتغال به کار در کویت،از منزل خارج و در دریا اسیر نیروهای عراقی می گردد.بعد از مدّتی که از غیبت او می گذرد،زنش که اطلاعی از او نداشته جهت تعیین تکلیف و طلاق به دادگاه مراجعه و بعد از گذشت مدّت شش سال از روزی که شوهرش از منزل خارج شده،به موجب حکم دادگاه مطلقه می گردد و با رعایت عدّۀ شرعی به عقد ازدواج دیگری در می آید،که صاحب یک فرزند نیز می شود؛بعد از آزادی اسرا،شوهر بانوی مزبور پیدا می شود ولی زن مزبور مجدّدا تقاضای طلاق می کند و دادگاه حکم طلاق از همسر اوّل را صادر،و زن در دفترخانه مطلّقه می گردد.آیا این زن می تواند با شوهر دومش که دارای فرزندی نیز او هست ازدواج کند یا خیر؟

جواب:چنانچه دادگاه شرعی و با رعایت شرایط طلاق او را طلاق داده است، و بعد از انقضای عده،شوهر رفته است،پس از آمدن شوهر اوّل،وی حقی ندارد و زن به زوجیت شوهر دوم باقی است.مگر آنکه شوهر دوم وی را مطلقه کند.

سؤال 1596:مردی است که نفقۀ همسر خود را نمی دهد و او را مورد ایذاء و اذیت قرار می دهد و حاضر به طلاق دادن او حتی طلاق خلع نمی باشد،آیا می شود او را مجبور به طلاق دادن کرد؟

جواب:اختیار طلاق با شوهر است و حاکم شرع می تواند در صورت مطالبۀ زوجه،شوهر را وادارد که حقوق زن را داد کند.و در بعضی از موارد حاکم شرع می تواند طلاق دهد.

سؤال 1597:در ضمن عقد به زوجه وکالت می دهند که در بعضی موارد خود را مطلقه کند.

در صورت مطلقه کردن آیا مستحق مهر است یا خیر؟و آیا طلاق رجعی می شود یا بائن؟و در

ص:423

هر صورت آیا زوج می تواند در عده رجوع کند یا خیر؟

جواب:اگر زوجه مدخول بها بوده،تمام مهریه و اگر مدخول بها نبوده،نصف مهریه بعد از طلاق باید داده شود و طلاق رجعی با شرط بائن نمی شود و چنانچه طلاق رجعی بوده شوهر می تواند در عدّه رجوع کند،هر چند بدون رضایت زن باشد.

سؤال 1598:یکی از شروط مذکوره که به موجب آن زن وکیل است خود را طلاق دهد در موردی است که زوج،همسر دیگری اختیار کند،حال اگر زوج در اثر عدم تمکین زوجه و با رأی دادگاه اقدام به ازدواج مجدد کند،آیا زوجه می تواند با توجه به وکالت خود،خود را مطلقه کند؟

جواب:ظاهرا این شرط،منصرف به موردی است که ازدواج دوّم به این علل نباشد.لذا در فرض مذکور،زن نمی تواند خود را طلاق دهد.

مفقود شدن شوهر

سؤال 1599:همسر خانمی مفقود شده و یقین حاصل کردیم که کشته شده است،آیا می توان با اجازۀ مرجع تقلید زن را طلاق داد و ازدواج دیگری بکند؟

جواب:چنانچه یقین حاصل شده که شخص از دنیا رفته،زن نیاز به طلاق ندارد،بلکه پس از عدۀ وفات،می تواند ازدواج کند و اگر یقین یا اطمینان حاصل نشده باشد،لازم است به حاکم شرع مراجعه شود و در این صورت برنامۀ خاصی دارد که حاکم پیاده می کند.

سؤال 1600:شخصی همسر خود را رها کرده؛مدت 2 سال به خارج می رود و همسرش با تبانی چند نفر با شهادت دروغ که شوهر او مدت 4 سال است که مفقود شده است،باعث می شود که فرد عالمی او را طلاق می دهد و بعد از عده،با کسی ازدواج می کند حال شوهر اول برگشته است،حکم او را بیان کنید.

جواب:در فرض سؤال،عقد دوم باطل است و زن،همسر شوهر اوّل است.

ص:424

سؤال 1601:این جانب اهل افغانستان می باشم،از مدت حکومت کمونیسم شوهرم مفقود شد و بعد از 7 سال تفحص،هیچ گونه اطلاعی پیدا نکردیم.به علمای منطقه و وکیل مرحوم حضرت امام قدس سرّه مراجعه و با درخواست طلاق،مطلقه ام کردند و عدّه نگهداشتم و بعد از یک سال صبر و شوهر کردم،آیا این ازدواج خلاف شرع است؟

جواب:علی القاعده،علمای منطقه و نمایندۀ حضرت امام قدس سرّه همۀ جوانب مسأله را رعایت کرده و طلاق داده اند؛لذا طلاق صحیح و در نتیجه ازدواج بعدی شما نیز صحیح است.

سؤال 1602:سربازی پنج سال است که ناپدید شده است.زنش به پدر شوهر می گوید یا پیدایش کنید یا طلاقم دهید.کسانی که وکالتی از حاکم نداشتند جبرا طلاق دادند و او شوهر کرد و بعد معلوم شد شوهرش زنده است،این ازدواج چه حکمی دارد؟

جواب:اگر شرایط رعایت نشده باشد،ازدواج دوّم باطل است و وطی دوّمی، وطی شبهه خواهد بود.

سؤال 1603:برای فحص از شوهر مفقود الاثر،آیا اعلان در جراید و وسایل ارتباط جمعی مثل رادیو،کفایت می کند؟

جواب:در فرض سؤال،اعلان در جراید و رادیو و ارائۀ عکس شخص مفقود، و درخواست از کسانی که از او خبر دارند کافی است.

سؤال 1604:آیا عسر و حرج باعث جواز طلاق،برای حاکم می شود؟مخصوصا اگر غیبت به وسیلۀ رفتن و فرار کردن خود زوج می باشد؛یا موردی که منفقی نیست که نفقۀ زوجه را بدهد.

جواب:در صورتی که زوجه برای نداشتن شوهر در حرج است،نه از جهت نفقه،بطوری که در صبر کردن معرضیت فساد است؛حاکم پس از گذشت مدت چهار سال می تواند طلاق بدهد.

سؤال 1605:زنی که مدتی است شوهرش،مفقود شده و هیچ گونه اطلاعی از او در دست نیست،آیا می تواند خود را مطلقه کرده و با شخص دیگری ازدواج کند؟

ص:425

جواب:چنانچه یقین به فوت او پیدا کرده،عدۀ وفات بگیرد و پس از آن می تواند شوهر کند.و اگر یقین به فوت همسر خود ندارد،ولی از ترس وقوع در فساد و نابسامانی زندگی و یا نداشتن زندگی و یا نداشتن نفقه،نمی تواند در بلاتکلیفی بسر برد،در این صورت نیز مجاز است به حاکم شرع مراجعه کند و درخواست طلاق کند و بعد از بررسی و حصول شرائط حاکم او را طلاق دهد و پس از طلاق،احتیاطا عدۀ وفات گرفته و پس از آن ازدواج کند.

سؤال 1606:شوهر زنی مفقود الاثر شده و زن علم به فوت او پیدا کرده و ازدواج کرده است.

بعد از مدتی شوهر اول برگشته،حکم زن چیست؟

جواب:در فرض سؤال زن باید از شوهر دوم جدا شود و به شوهر اول حلال است.ولی اگر شوهر دوم با او نزدیکی کرده باشد،باید عدّه نگهدارد.

سؤال 1607:هفت سال از شوهرم هیچ اطلاعی نداشتم؛بعد از جستجوی بسیار،یقین به فوت او پیدا کردم.و بعد از مدت هفت الی هشت ماه،با فردی ازدواج موقت نمودم؛و در این ازدواج یک دختر هم پیدا کردم،و بعد با گرفتن طلاق رسمی از دادگاه،به ازدواج دائم همان مرد در آمدم،آیا این ازدواج من صحیح است یا خیر؟

جواب:از قضیۀ مورد سؤال اطلاع ندارم،ولی حکم کلی مسأله این است که اگر زن بین خود و خدا یقین کند که شوهرش فوت شده است،بعد از گذشتن عدّه وفات می تواند شوهر کند.و در این صورت فرقی بین ازدواج موقت و دائم نیست و کسی هم حق اعتراض به او ندارد.بنابراین اگر شما یقین به فوت شوهر خود پیدا کرده اید و پس از آن اقلا چهار ماه و ده روز گذشته و بعد از آن ازدواج موقت یا دائم کرده اید،ازدواج شما شرعا صحیح و بی اشکال است.

سؤال 1608:همسر این جانب بعد از یک ماه زندگی با من منزل را ترک کرده و تا به حال مراجعه نکرده است.من مدتها بدنبال او گشتم،ولی اثری از او پیدا نکردم،با وجود اینکه جوان هستم و بدون شوهر ممکن است به فساد کشیده شوم و کسی هم نیست نفقه من را بدهد و راهی هم برای امرار معاش ندارم،وظیفه من را مشخص کنید؟

ص:426

جواب:در فرض سؤال که زوج را پیدا نکرده اید،و امکان دستیابی به زوج هم نیست و به هیچ وجه نمی توانید حتی با نامه به وی اخطار کنید و امکان تأمین نفقه از مال او نیست،شما می توانید به حاکم شرع مراجعه کنید و خود را مطلقه کنید.و پس از طلاق عدّه نگهدارید که احتیاط این است عدّه وفات نگهدارید.یعنی پس از طلاق چهار ماه و ده روز صبر کنید.پس از گذشتن عدّه،ازدواج شما اشکال ندارد.

رجوع

سؤال 1609:این جانب با همسرم متارکه کردم.بعد از خارج شدن از محضر طلاق حدود نیم ساعت درباره مسائل گوناگون صحبت کردیم.آیا این حالت و گفتگو مصداق رجوع است؟

جواب:صرف گفتگو کافی نیست،بلکه به نظر این جانب تحقق رجوع،به کارهایی مثل لمس و تقبیل،اگر به قصد رجوع نباشد،مشکل است،بلی اگر مواقعه انجام شود،رجوع محقق می شود.اگر چه قصد رجوع هم نداشته باشند.

سؤال 1610:زنی با بذل مهر طلاق می گیرد و قبل از تمام شدن عدّه،از بذل رجوع می کند، مرد با علم به اینکه حق دارد رجوع کند،رجوع نکرده تا عدّه منقضی می شود،آیا حق مهر دارد؟

جواب:در فرض سؤال،زن حق مهر دارد.

سؤال 1611:شخصی کسی را وکیل کرده که همسرش را طلاق دهد و همسر برای اینکه زوج،دیگر حق رجوع نداشته باشد،مهر خود را بذل کرده تا طلاق مبارات انجام شود و وکیل با کسب رضایت موکل خود طلاق مبارات داده است.آیا در فرض مسأله حق رجوع برای زوج وجود دارد؟

جواب:در طلاق مبارات مانند طلاق خلع،اگر زن در بذل خود در عده رجوع کند،زوج می تواند در طلاق رجوع کند و الاّ حق رجوع ندارد.

سؤال 1612:همین زن،در زمان عدّۀ طلاق،رجوع به یک هزار تومان که بنا شده بود بدهد

ص:427

و نداده،کرده است و شوهر هم رجوع کرده،آیا این رجوع صحیح است یا نه؟حکم شرعی را بیان فرمایید.

جواب:بلی،بر فرض وقوع طلاق خلع،اگر زن در بین عدّه،از بخشش خود برگردد؛شوهر می تواند رجوع کند و بدون عقد دوباره او را زن خود قرار دهد.

سؤال 1613:آیا رجوع به صرف کتابت تحقق پیدا می کند؟

جواب:اگر به قصد رجوع بنویسد،ظاهرا رجوع محقق می شود.

سؤال 1614:آیا نگاه شهوی به زوجه در طلاق رجعی،رجوع محسوب می شود؟

جواب:بعید نیست رجوع محسوب شود،اگر قصد رجوع کرده باشد.

طلاق خلع

سؤال 1615:زنی در طلاق خلع مهریۀ خود را که در ذمۀ شوهر بوده به عنوان بذل،اسقاط کرده است،آیا این زن می تواند در عده به بذل(ذمه ساقط شده)رجوع کند؟

جواب:اختصاص به اعیان،معلوم نیست و لذا می تواند رجوع کند.

سؤال 1616:در طلاق خلع که قبل از دخول صورت گرفته است،تمام مهر بذل شده است آیا زوج حق دارد نصف مهر را مطالبه کند؟

جواب:بلی در این صورت حق دارد مطالبه کند مگر اینکه بذل،نسبت به مقدار مهری باشد که زن استحقاق داشته است.

سؤال 1617:زنی کلیه حقوق خود را از مهریه و جهیزیه گرفته است؛و طلاق گرفته،ولی در ضمن طلاق قرار شده که هزار تومان به زوج بدهد،آیا این طلاق رجعی است یا خلع؟

جواب:طلاق خلع،در موردی است که زن از شوهرش ناراضی است و مهریه یا مال دیگر خود را به او می بخشد که طلاقش دهد.و باید صیغۀ طلاق به این مضمون واقع شود:که زن در مقابل چیزی که بخشیده رها و مطلقه است(خالعتها علی ما بذلت هی طالق)همانگونه که در مسأله 2597 توضیح المسائل بیان شده است.و اگر زن چیزی نبخشد یا صیغۀ طلاق به این مضمون و عبارت واقع نشود

ص:428

طلاق رجعی است نه خلع.در مورد سؤال،ظاهرا بخشش واقع نشده و صرف بنا و قرار بخشش،بوده است که اگر چنین بوده،طلاق واقع شده رجعی است نه خلع.

عدّه

سؤال 1618:زنی که در ازدواج موقت،مطمئن است که حامله نشده است(چون رحم او را خارج کرده اند)آیا باید عده نگه دارد؟

جواب:اگر در سن زنانی باشد که حیض می بیند،باید عدّه نگه دارد.

سؤال 1619:آیا زن در ایام عدۀ طلاق،لازم است در خانۀ شوهر بماند؟

جواب:در طلاق رجعی شوهر نمی تواند او را از خانه بیرون کند همانطور که زن نمی تواند از خانه شوهر خارج شود و در طلاق خلع اگر به بذل رجوع کند، طلاق رجعی می شود.

ظهار،ایلاء

سؤال 1620:زنی قرآن را بر سر شوهر زده و گفته از این به بعد برادر من هستید،آیا بر این مرد حرام می شود؟

جواب:زن بر شوهر،حرام نیست.

سؤال 1621:اگر مردی قسم بخورد که با همسرش نزدیکی نکند،آیا بر این قسم اثری مترتب می شود؟

جواب:اگر قسم با شرایط خاص خود-که در کتب فقهی مذکور است-واقع شده باشد در صورتی که مرد با همسر خود نزدیکی کند،باید کفارۀ مخالفت با قسم را پرداخت کند.و اگر به همسر خود مراجعه نکند،همسر می تواند به حاکم شرع مراجعه کند و حاکم مرد را چهار ماه مهلت می دهد.اگر در این چهار ماه به همسر خود مراجعه نکرد حاکم او را مجبور بر یکی از دو امر می کند یا رجوع و یا طلاق،و اگر هیچ کدام را نپذیرفت مأکل و مشرب را بر او تنگ می گیرد تا یکی از آن دو را اختیار کند و اگر امتناع کرد حاکم او را طلاق می دهد.

ص:429

مسائل متفرقۀ طلاق

سؤال 1622:اگر زوج با زوجۀ خود بر خلاف امساک به معروف رفتار کند و حاضر به طلاق هم نشود،آیا در صورت درخواست طلاق توسط زوجه از دادگاه،دادگاه می تواند زوج را محکوم به تطلیق زوجه اش کند و در صورت امتناع،خود طلاق بدهد یا نه؟

جواب:در صورتی که با رسیدگی کامل،احراز شود که با رعایت حقوق زوج از طرف زوجه و عدم نشوز او با تمکین از مرد،زوج امساک به معروف ندارد.

حاکم شرع او را ملزم به یکی از دو امر از امساک به معروف یا تسریح به احسان، می کند و در صورت امتناع،زوجه را به تقاضای خودش،مطلقه می کند.

سؤال 1623:اگر پدر یا مادر به فرزند بگویند زنت را طلاق بده؛آیا باید اطاعت امر ایشان کرد یا خیر؟

جواب:در صورتی که مخالفت امر آنها موجب اذیت و بحد عقوق نرسد؛ طلاق دادن لازم نیست.

سؤال 1624:اگر زن ادعا کند که من مطلقه می باشم،آیا قولش بدون بیّنه،قبول می شود یا نه؟

جواب:بلی،بدون بیّنه قبول می شود.

ص:430

احکام خانواده

خروج زن از منزل

سؤال 1625:لطفا حکم شرعی خروج زوجه دائم،از منزل را بیان کنید و دلیل و فلسفه آن را ذکر فرمایید.

جواب:بر اساس منابع فقهی،لازم است زوجۀ به عقد دائم،جهت خروج از منزل رضایت زوج را جلب کند.

از این قانون کلی موارد زیر استثنا شده است:

1-خروج از منزل برای کسب معارف اعتقادی بمقدار لازم و ضروری و همینطور برای فراگیری وظایف شرعی الزامی.

2-خروج برای معالجۀ بیماری،چنانچه امکان درمان در منزل نباشد.

3-خروج برای فرار از ضررهای جانی و مالی و عرضی.

4-خروج برای انجام واجبات عینی که موقوف بر خروج از منزل است.

مانند سفر حج،شرکت در انتخابات و یا نجات نفس محترمه.

5-چنانچه ماندن در منزل،توأم با عسر و حرج غیر قابل تحمل باشد،خروج جایز است.

6-چنانچه در ضمن عقد نکاح انتخاب مسکن و اشتغال به مشاغل اداری به زوجه محوّل شده باشد.و به عنوان شرط در ضمن عقد،برای خود سلب

ص:431

محدودیت کرده است.

7-خروج برای تأمین معاش،چنانچه شوهر او قادر به آن نباشد یا از انفاق سرپیچی کند.

8-خروج از منزل برای تظلّم و دادخواهی.

در غیر این موارد جایز نیست زن بدون اذن شوهر از منزل خارج شود و دلیل این مطلب عبارت از آیۀ شریفۀ:

«الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ».

روایاتی که صاحب کتاب وسائل الشیعة در جلد 14،ص 112؛نقل کرده است،و دلالت دارد که«و لا تخرج من بیتها الا باذنه».

و برای آگاهی از فلسفۀ لزوم پیروی زن از شوهر،در خروج از منزل و امثال آن نیاز به بیان مقدماتی است:

1-فقهای امامیه عقیده دارند که احکام شرعیه،ناشی از ملاکات و اهدافی است که از آنها تعبیر به مصالح و مفاسد می کنند.بر این اساس بایدها بر اساس جلب مصلحت و نبایدها برای فرار از مفاسد است.

2-مصالح و مفاسد،منحصر به امور مادی نیست.بلکه بر اساس جهان بینی اسلامی عمدتا برای تأمین مصالح معنوی و سعادت اخروی است:

3-در تشخیص ملاکات احکام اتکای ما بر وحی است.که از علم بی نهایت الهی سرچشمه می گیرد و هیچ گونه خطا و اشتباه در آن تصور نمی شود.بنابراین ما اجمالا می دانیم که هر دستوری،دارای ملاک مناسب است؛هرچند از شناخت تفصیلی آن عاجز باشیم.

4-در ازدواجهای دائم،هزینۀ زندگی بر عهدۀ شوهر است،که شرح آن در کتابهای فقهی مسطور است.

5-بر اساس تحقیقات روانشناسان و تجربه تاریخی،مردان نوعا موجودی هستند که قدرت آنها در تحمل مشکلات و برخورد با ناملایمات بیشتر

ص:432

از زنان است.

6-در تشریع قوانین اسلامی،معیار وجود نوعی،ملاکات است نه موارد استثنایی،البته این جهت در مصوبات پارلمانی نیز مورد توجه عقلا می باشد.

7-یکی از اهداف تربیتی،تحکیم مبانی نظام خانواده است که اساس تمام نظامهای اجتماعی است و چون این نظام هم مانند سایر نظامها،نیاز به مدیر دارد، اسلام از میان اعضای خانواده،شوهر را که تحمل او در مشکلات بیشتر است انتخاب کرده،و هزینه زندگی و مسئولیت فرزندان را در بسیاری از موارد به عهدۀ او قرار داده است.همانگونه که حضانت فرزندان را تا مدت محدودی برای مادر که از عواطف زیادتر برخوردار است مقرر فرموده است.

با توجه به این امور هفت گانه می توان گفت که تحصیل رضایت شوهر در خروج از منزل بر اساس مدیریت شوهر و در قبال پرداخت هزینۀ همسر،و تحکیم نظام خانواده و حفظ حقوق حقۀ مردان و فرزندان است و ثمرات این مدیریت در برتری نظام خانوادگی افراد متدین،بر سایر خانواده ها مشاهده می شود.

سؤال 1626:اگر مردی برای انتقام و اذیت کردن زن خود به او اجازه ندهد که از منزل خارج شود،آیا زن باید اطاعت کند؟مثلا همیشه اجازه می داده به محلی برود؛ولی حالا برای انتقام اجازه نمی دهد؟

جواب:انتقام گرفتن و اذیت کردن مرد،بر خلاف کرامت انسانی است و مناسب اخلاق اسلامی نمی باشد.ولی اگر به هر جهت اجازۀ خروج نداد،بر زن است که اطاعت کند.

سؤال 1627:زنی با تحصیلات عالیه و تخصص در امور مختلف،می خواهد در ادارات یا کارخانه مشغول به کار شود و از تخصص خود استفاده کند؛اما شوهر او مخالفت می کند.آیا منع شوهر جایز است؟آیا زن مدیون هزینه هایی که از بیت المال،خروج تحصیل او شده نیست؟

جواب:چون اشتغال نوعا ملازم با خروج از منزل و صرف ساعاتی از وقت می باشد،لذا شوهر می تواند منع کند.در این صورت زن مدیون نیست.زیرا

ص:433

تعهدی نسبت به اشتغال ندارد.

سؤال 1628:اگر شوهری همسر خود را از شرکت در انتخابات و خروج از منزل برای این کار منع کند،آیا زن می تواند بدون اذن او از منزل خارج شده و در انتخابات شرکت کند؟

جواب:در واجب عینی،اذن شوهر به هیچ وجه دخالت ندارد.

سؤال 1629:مردی کارمند با زن کارمندی ازدواج می کند؛پس از ازدواج،شوهر رضایت به ادامۀ کارمندی همسرش نمی دهد،با توجه به این که زن در زمان ازدواج کارمند بوده،آیا شوهر حقی دارد یا نه؟

جواب:در فرض سؤال،چنانچه زوج می دانسته که زوجه اجیر است و با این حال اقدام به ازدواج کرده،حق ممانعت از ادامۀ کار او را ندارد.

سؤال 1630:آیا محل سکونت فقط با انتخاب شوهر تعیین می گردد،یا این که زن می تواند از قبول سکونت در محل مورد نظر شوهر،خودداری کند؟

جواب:حق تعیین محل سکونت با زوج است،مگر این که در ضمن عقد نکاح این حق برای زوجه شرط شده باشد.

سؤال 1631:زنی در یکی از ادارات شغلی دارد،به شرط ادامۀ شغل،با مردی ازدواج کرده و زوج هم این شرط را پذیرفته است،آیا بعد از ازدواج زوج می تواند از ادامۀ شغل زوجه ممانعت کند یا نه؟و اگر قبل از ازدواج،شاغل نباشد،ولی بعد از ازدواج شغلی اختیار کند و زوج هم مانع نشود،آیا بعد از مدتی می تواند مانع از ادامۀ شغل زوجه شود یا نه؟

جواب:در فرض سؤال اول،زوج نمی تواند مانع ادامۀ شغل زوجۀ خود شود و همچنین در فرض دوم که زوج متوجه بوده و مانع نشده،تا مدت قرارداد تمام نشود،زوج نمی تواند مانع از ادامۀ شغل او بشود.

سؤال 1632:با وجود این که احسان به والدین واجب است،اگر شوهر اجازه رفتن به منزل آنها را ندهد،آیا می شود،بدون اذن او به منزل والدین رفت؟

جواب:شوهر می تواند زن را از رفتن به خانۀ پدر منع کند،امّا نمی تواند از

ص:434

احسان به وی منع کند،چون احسان اعم از رفتن به خانۀ پدر است.

سؤال 1633:اگر زنی از شوهر خود اجازۀ رفتن به محلّی را گرفت،آیا می تواند به محلّ دیگر برود؟

جواب:اگر رضایت شوهر نسبت به محلّ دیگر محرز باشد،می تواند برود.

سؤال 1634:آیا زن می تواند بدون اجازۀ شوهر،برای فراگیری مسائل شرعی یا مسجد یا نماز جمعه یا مجالس مذهبی از خانه خارج شود؟

جواب:اگر فراگیری مسائل شرعی،از واجبات زن باشد و راهی برای فراگیری ندارد جز به خروج از منزل،و مفسده ای نداشته باشد؛به قدر ضرورت و به اندازه واجب می تواند خارج شود.ولی برای مسجد و غیره بدون اجازه نمی تواند خارج شود.

سؤال 1635:آیا اذن شوهر برای خروج از منزل،در هر خروج باید احراز شود؟یا همین که بداند راضی است می تواند خارج شود؟

جواب:باید اطمینان به اجازه و رضایت داشته باشد.

سؤال 1636:اگر مرد زنش را از رفتن به مسجد یا نماز یا مجالس مذهبی نهی کند،اگر زن مخالفت کرده و برود،نمازش در این مکانها چگونه خواهد بود؟

جواب:بدون اجازه حرام است برود و اگر رفت با عدم رضایت شوهر،نماز خواندن با لباسی که مال شوهر است و راضی نیست باطل است.

سؤال 1637:خوشبو کردن زنان خودشان را،هنگام رفتن به عروسی و جشن و احساس آن توسط مردان اجنبی چه حکمی دارد؟

جواب:چنانچه موجب تهییج مرد اجنبی شود،جایز نیست.

کار کردن زن در خانه

سؤال 1638:آیا زن می تواند در مقابل کارهایی چون آشپزی و نظافت که در منزل انجام

ص:435

می دهد،مزد طلب کند؟

جواب:می تواند مزد طلب کند،ولی سزاوار است زن و مرد در امور زندگی با یکدیگر همکاری داشته باشند،که پیوند زناشویی و نظام خانواده،استحکام بیشتری پیدا کند.

سؤال 1639:در عرف معمول است که زن کارهای خانه را انجام می دهد،آیا می توان گفت زن و شوهر با توجه به این عرف،به صورت ارتکازی،عقد را به این مبنا انجام می دهند که زوجه در منزل کار کند؟لذا زوجه جهت انجام کارهای منزل،آیا مزدی طلبکار نیست؟

جواب:بطور کلی زحمات و کارهایی را که زوجه در خانه شوهر انجام داده است،اگر به دستور شوهر بوده و قصد مجانی بودن و تبرّع نکرده،حق مطالبه اجرت المثل را دارد.امّا صرف عرف بلد و ارتکاز موجب عدم استحقاق اجرت نمی شود.و اینکه عقد مبینا علیها واقع شده صرف تخیّل است.

سؤال 1640:زنی چند سال قبل در خانۀ شوهر،علاوه بر انجام امور خانه داری،فرش هم می بافته و قیمت آن صرف در معاش و خرید لوازم خانه و تعمیرات خانه می شده است.ضمنا جهیزیه ای با پول شیربها که قبلا از شوهر گرفته،به خانۀ شوهر برده است،که بعضی از آنها فروخته شده،و بعضی مستهلک شده و از بین رفته،فعلا شوهرش می خواهد او را طلاق بدهد.آیا زن مزبور،حقی دارد یا نه؟

جواب:در فرض سؤال،اموالی که ملک زن بوده،اگر شوهر بدون اذن او فروخته و صرف در تعمیر خانه یا لوازم دیگر کرده،ضامن است و فرقی در این نیست که از جهیزیه فروخته باشد یا از اموال دیگر زن.اما اگر زن به شوهر اذن داده که اموال او را بفروشد،و چیزی را برای خود بخرد،یا مال او در اثر استعمال از بین رفته باشد،شوهر ضامن نیست.و اما فرشی که برای شوهر بافته،اگر به قصد مجانی بوده،حق مطالبۀ اجرت ندارد.و اگر به امر شوهر و به عنوان اخذ اجرت یافته است،استحقاق اجرت دارد.

سؤال 1641:زید زوجۀ خودش را مطلقه کرده است.قبل از این که جریان طلاق پیش بیاید،

ص:436

زوجه را مطابق عرف محلی جهت کارگری شالیزار،به کار واداشته است،بفرمائید آیا دست مزد زوجه،به زوج تعلق می گیرد یا به زوجه؟

جواب:مزد کار،زوجه متعلق به خود زوجه است و به زوج مربوط نیست.مگر این که به او بخشیده باشد.

سؤال 1642:زنی که با اجازۀ شوهر جهت مردم بطور مزدی قالی بافته،آیا این مزد قالی به شوهر می رسد،یا مال خود زن است؟

جواب:اجرت قالی بافی،ملک خود قالی باف است.

سؤال 1643:جهیزیه ای که پدر به دخترش داده،آیا می تواند پس بگیرد یا نه؟

جواب:اگر پدر جهیزیه را تملیک دختر خود کرده،یا به او بخشیده است؛ چنانچه ظاهرا یکی از این دو است،دیگر نمی تواند پس بگیرد.

سؤال 1644:زن کارمندی است که با اجازۀ شوهر کار می کند و حقوق می گیرد،آیا می تواند حقوق خود را بدون اجازۀ شوهر مصرف کند،یا صدقه دهد،یا هدیه به کسی بدهد،یا در تمام این موارد،اجازۀ شوهر لازم است؟

جواب:تصرفات زن در اموال خودش جایز و صحیح است.حتی اگر شوهر نهی کند.بلی در نذر،نذر زن بدون اجازه شوهر باطل است و لازم است با اجازۀ شوهر باشد.

سؤال 1645:مردی همسرش را طلاق داده است،زن می گوید خدمات من در خانه تبرعی نبوده،لذا مطالبۀ اجرت المثل می کند.آیا ادعای زن مسموع است یا خیر؟

جواب:از قضیّۀ مورد سؤال اطلاع ندارم.ولی بطور کلی اگر زن به تقاضا و دستور شوهر کار کرده،و قصد تبرع و مجانی نداشته است،حق اجرت المثل دارد.

و ادّعای زن مسموع است.مگر این که بیّنه بر خلاف اقامه شود.

احکام مقاربت

سؤال 1646:آیا استحاضه نیز از نظر روابط زناشویی،حکم حیض را دارد؟

ص:437

جواب:خیر،حکم حیض را-که حرمت نزدیکی علی الإطلاق باشد-ندارد، بلکه اگر مستحاضه،غسلهای واجب خود را انجام دهد؛نزدیکی شوهر با او حلال است.

سؤال 1647:آیا وطی در دبر زوجه از نظر شرع جایز است؟

جواب:اگر ضرر معتنی به نداشته باشد و زن راضی باشد،کراهت شدیده دارد.

سؤال 1648:حدیث«من لا یحضر»از قول پیامبر صلّی اللّه علیه و آله که وطی در دبر زنان امت من بر مردان امتم حرام است،آیا صحت دارد؟

جواب:در مسائل فقهی معمولا روایات مختلف وارد شده و تحقیق دربارۀ آنها شأن فقیه است.و از نظر فقهی حکم همان است که در مسأله قبل بیان شد.

سؤال 1649:جماع کردن رو به قبله یا پشت به قبله و همینطور صحبت کردن در حال جماع چه حکمی دارد؟

جواب:کراهت دارد.

سؤال 1650:وطی در دبر زن حائض،چه حکمی دارد؟و آیا کفاره دارد؟

جواب:اگر ضرر معتنی به نداشته باشد و زن راضی باشد،کراهت شدیده دارد.

ولی کفاره ندارد.

سؤال 1651:اگر پزشکان مردی را از عمل زناشویی منع کنند،آیا زن حق دارد مرد را وادار به این کار کند؟

جواب:اگر از گفته پزشک اطمینان حاصل شد که عمل زناشویی مستلزم ضرر معتد به برای مرد است؛نباید او را وادار به این عمل کند و همچنین است عکس مسأله.

سؤال 1652:اگر شوهری زنش را در مدت حیض،مجبور به تمکین کرد،حکمش چیست؟

جواب:اگر اجبار به حدی برسد که از زوجه سلب اختیار شود،تکلیفی متوجه او نیست.

ص:438

سؤال 1653:اگر زنی در زمان حیض،شوهر خود را مجبور به انجام روابط زناشویی کند، حکمش چیست؟

جواب:البته مجبور کردن زن،شوهر خود را به طوری که از وی سلب اختیار شود،عادتا بعید است.ولی بر فرض تحقق چنین امری،مرد گناه ندارد.ولی کفاره آن را بنابر احتیاط،طبق مسأله 453 توضیح المسائل بپردازد،و در هر حال کفاره به عهده زن نمی آید.

سؤال 1654:آیا زن و شوهر در زمان حرمت روابط زناشویی می توانند دیگر استمتاعات را از یکدیگر بگیرند؟اگر چه انزال صورت بگیرد؟

جواب:بلی،اشکال ندارد.

سؤال 1655:اگر مرد بخواهد به مسافرتی بیش از چهار ماه برود،آیا باید از همسرش اجازه بگیرد؟و اگر زن اجازه نداد مسافرت او حرام است؟

جواب:اجازه گرفتن از همسر فی نفسه،لازم نیست.اما چون زن هر چهار ماه یک بار حق مواقعه دارد،لذا در فرض سؤال لازم است اجازه بگیرد که در حقیقت به معنای طلب اسقاط حقش است.و اگر بدون اجازه سفر کرد در صورتی که سفر او به قصد ادا نکردن حق زوجه و ترک واجب باشد،سفر او معصیت و حرام است و باید نماز را تمام بخواند.لکن اگر به این قصد نباشد،حرام نیست.هر چند که در این صورت احوط جمع بین قصر و اتمام است.بلی در خصوص سفر واجب تکلیف ساقط است و نیز در سفرهای ضروری عرفی مثل سفر تجارت یا زیارت یا تحصیل علم و نحو آنها تکلیف ساقط است و سفر حرام نیست.

سؤال 1656:آیا جایز است شوهر با آلت مصنوعی یا با چیز دیگری غیر از جسدش همسر خود را از لحاظ جنسی اشباع کند؟

جواب:با دست و هر جای بدن،مانعی ندارد.ولی با غیر جسد هرچه باشد، جایز نیست.

ص:439

تمکین،اطاعت،نشوز

سؤال 1657:با چند مرتبه تمکین نکردن،زن ناشزه (1)می شود؟

جواب:زن حتی اگر برای یک مرتبه بدون عذر از استمتاع شوهر،جلوگیری کند؛ناشزه می شود.

سؤال 1658:اگر مرد در روابط زناشویی افراط می کند که برای سلامتی زن یا شوهر مضر می باشد،آیا زن می تواند تمکین نکند؟

جواب:اگر برای زن ضرر داشته باشد،می تواند تمکین نکند.بلکه برای حفظ سلامتی خود،عدم تمکین لازم است؛اما اگر ضرر متوجه شوهر است؛نمی تواند تمکین نکند.

سؤال 1659:اگر زن دارای ضعف شدید بدنی باشد و توان تمکین نداشته باشد؛می تواند تمکین نکند؟

جواب:ضعف غیر قابل تحمل و بیماری،مسقط تکلیف است و زن می تواند تمکین نکند.

سؤال 1660:زنی به خانه شوهر رفته است و سایر استمتاعات صورت گرفته و تنها ازالۀ بکارت نشده است و حال می گوید:تمکین نمی کنم تا مهر مرا کامل بپردازی.در صورتی که ثابت شود از اول قصدش مطالبه مهر بوده،آیا حق امتناع دارد؟

جواب:بلی؛می تواند از تمکین ممانعت کند تا مهریّه را بگیرد.

سؤال 1661:آیا زنی که با افراد نامحرم ارتباط نامشروع دارد ناشزه محسوب می شود؟

جواب:خیر،ناشزه محسوب نمی شود.

سؤال 1662:اگر زن ناشزه حامله باشد،آیا از جهت حمل استحقاق نفقه دارد؟

جواب:در فرض سؤال،زوجه نفقه ندارد.اگر چه حامله باشد.

سؤال 1663:آیا نفقۀ زوجه مشروط به تمکین است یا مشروط به عدم تحقق نشوز؟

ص:440


1- 1) -ناشز و ناشزه به مرد یا زنی گفته می شود که حقوق لازمه و وظایف زناشویی را رعایت نمی کند.

جواب:در هر چیزی که اطاعت زوج لازم است،در صورت مخالفت نشوز محقق و نفقه ساقط می شود،مگر در زوجۀ صغیرۀ غیر قابل استمتاع که نفقۀ او واجب نیست.اگر چه نشوز دربارۀ او مفهوم ندارد.

سؤال 1664:آیا زوجۀ غیر مدخوله،همانطور که می تواند تمکین نکند تا مهریّۀ خود را بگیرد،آیا می تواند تمکین نکند تا اجازۀ ادامۀ تحصیل،یا غیره را بگیرد؟ولی سخنی از گرفتن مهر نگوید؟

جواب:معلق کردن تمکین به غیر ادای مهریه که قبول آن بر زوج واجب نیست،جایز نمی باشد.

سؤال 1665:عدم تمکین زوجۀ غیر مدخوله،برای اخذ مهریه منحصر به دخول است؟یا شامل سایر استمتاعات و خروج از منزل هم می شود؟

جواب:از سایر استمتاعات نیز می تواند ممانعت کند.ولی نسبت به خروج از خانه ظاهرا استیذان لازم است.

سؤال 1666:زن در چه صورتی ناشزه می شود؟

جواب:در صورتی که بدون اذن شوهر از خانه خارج شود یا خود را برای لذتهای جنسی در مواقعی که شوهر می خواهد،بدون عذر شرعی مثل ایام عادت در اختیار او قرار ندهد،و از موجبات نفرت مرد پرهیز نکند.

سؤال 1667:آیا حکم نشوز در مورد مرد نیز تحقق دارد؟

جواب:بلی،مرد هم اگر حقوق واجب زن را از قبیل نفقه،و همخوابی رعایت نکرد و امتناع کرد،ناشز می شود و زن می تواند به حاکم شرع مراجعه کند.

سؤال 1668:اگر خانمی بدون اجازۀ شوهر از منزل خارج شده تکلیف او از لحاظ نماز و روزه چیست،آیا او ناشزه می شود؟

جواب:اگر با لباسی که شوهر در اختیار او گذاشته نماز بخواند،چنانچه شوهر راضی نباشد نمازش باطل است،ولی روزۀ او صحیح است.

ص:441

سؤال 1669:آیا مخالفت کردن امر زوج در هر باب موجب نشوز است یا مخصوص است به امر وقاع؟

جواب:مخالفت امر زوج به عدم تمکین و عدم ازالۀ منفّرات و مضاد با تمتع، بلکه ترک تنظیف و تزیین با مطالبۀ زوج،و بیرون رفتن از خانه بدون اذن زوج، نشوز است.

سؤال 1670:در صورتی که مردی بخواهد علی رغم کراهت،با زوجۀ خود از دبر نزدیکی کند،آیا زوجه می تواند امتناع کند و تمکین نکند؟

جواب:بلی،می تواند تمکین نکند.و دلیلی نداریم که تمکین کردن نسبت به هر استمتاع جایزی،لازم است.

سؤال 1671:مرد با چند بار تمکین نکردن به عمل زناشویی ناشز می شود؟

جواب:به طور کلی شوهر نمی تواند بدون عذر،از قبیل خوف ضرر یا سفر ضروری و امثال آن،نزدیکی با زوجه خود را بیش از چهار ماه ترک کند.و اگر بیشتر از چهار ماه ترک کرد،ناشز می شود،اما اگر ترک تمکین در کمتر از چهار ماه موجب وقوع زن در حرج یا خوف وقوع وی در حرام باشد،احتیاط آن است که به مقدار رفع این امور تمکین کند.

سؤال 1672:اگر مهریه زوج حالّ باشد،می فرمایید که زوجه می تواند از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد خودداری کند تا مهر به وی تسلیم شود.آیا در صورتی که عروسی واقع شده و زوجه به خانه زوج رفته و خود را تسلیم زوج کرده ولی زوج قادر به مقاربت نشده است،باز زوجه می تواند پس از آن مهریه را به شرح مذکور مطالبه کند و قبل از تسلیم مهریه از ایفای وظایف خودداری کند؟یا اینکه حق استنکاف با تسلیم تام از بین می رود و فقط زوجه حق مطالبه مهریه را دارد؟

جواب:بلی،در فرض سؤال که مهر حالّ بوده،زوجه می تواند از ایفای وظایف مربوطه خودداری کند تا تمام مهر خود را بگیرد و تا دخول محقق نشده حق مطالبه مهر باقی است.ولی پس از دخول اگر چه یک بار باشد،دیگر نمی تواند تمکین نکند.

ص:442

سؤال 1673:اگر مرد به زن امر کند،فلان شکل برایش آرایش کند،یا فلان لباس را در منزل بپوشد و یا به نحو خاصی نظافت کند.آیا زن باید اطاعت کند؟با توجه به این که زن باید منافیات را از خود دور کند؟

جواب:اطاعت زن از شوهر در امور مربوط به استمتاعات واجب است.و امور مذکوره اگر در این راستا باشد یا ترک آنها موجب نفرت شود،باید اطاعت کند.

وگرنه لازم نیست.

سؤال 1674:اگر خانمی ببیند شوهر او چشم چرانی می کند و با زنهای نامحرم بیش از او گرم می گیرد،آیا می تواند برای متوجه کردن او به این عمل زشتش،تا مدتی به او تمکین نکند؟

جواب:تمکین نکردن جایز نیست.ولی با رعایت مراتب و شرایط نهی از منکر،نهی از منکر کند.

سؤال 1675:اگر مردی به همسرش اجازه ندهد به فیلمهای خاصی نگاه کند،با این که منافی عفت نیست،آیا بدون قصد ریبه می تواند نگاه کند؟

جواب:اگر نگاه کردن منافی حقوق شوهر نباشد و مفسده ای همراه نداشته باشد،اجازه ندادن وجهی ندارد.

سؤال 1676:اگر مرد به همسرش بگوید نباید با فلان شخص مثلا مادر،خواهر،برادر...

رفت و آمد کنی،آیا زن می تواند آنان را به منزل دعوت کند؟اگر به نام زن باشد چطور و چنانچه به اسم شوهر بود،چه حکمی دارد؟

جواب:اگر منافات با حقوق مرد داشته باشد یا منزل شخصی شوهر باشد یا مشترک،زن شرعا حق دعوت ندارد.و نیز اگر ملک شخصی زن است و فرش و اثاث البیت مال شوهر یا عوارض دیگری داشته باشد که با حقوق شوهر منافی است،حق دعوت ندارد.

سؤال 1677:دختری که عقد شده و تاکنون عروسی نکرده است،آیا بیرون رفتن او باید با اجازه پدر باشد یا با اجازه شوهر؟و نفقۀ او با کیست؟

ص:443

جواب:بیرون رفتن او از خانه بدون اجازۀ شوهر خلاف احتیاط است.و نسبت به نفقه اگر حاضر به تمکین و رفتن به خانۀ شوهر است و شوهر کوتاهی می کند، نفقۀ او به عهدۀ شوهر است.

سؤال 1678:زن ناشزه ای با ترک منزل بدون اجازۀ شوهر درخواست کرده که مهر خود را بگیرد و چون شوهر نقدا نمی تواند بپردازد،می گوید به صورت قسطی در چند سال می دهم.

اما زن اصرار دارد که شوهرش منزل مسکونی خود را بفروشد و مهریه او را بدهد،آیا بر مرد لازم است خانه را فروخته و مهریه او را بدهد؟

جواب:در صورتی که شوهر قدرت بر پرداخت مهریه را ندارد،باید به او مهلت داد و در فرض سؤال منزل مسکونی از مستثنیات دین است و توقیف و فروش آن جایز نیست و اگر اختلاف وجود دارد به دادگاه مراجعه شود.

نفقه و مخارج زن و فرزند

سؤال 1679:زنی که تا به حال در روستا زندگی می کرده است و فرزندان وی هم در روستا زندگی می کنند به شهر آمده و از فرزندان خود،نفقۀ مناسب با شهر را طلب می کند،حکم آن را بیان کنید.

جواب:به طور کلی نفقۀ مادر در صورت توان فرزند و فقر مادر لازم است و در فرض سؤال،اگر فرزند توان مالی ندارد،تکلیفی ندارد و اگر توان دارد و مادر فقیر است،باید نفقه را مطابق شأن مادر بدهد،یعنی اگر شأن فعلی مادر این است که در شهر زندگی کند،مثل اینکه همه یا اکثر فرزندان و فامیل او در شهر زندگی می کنند و عرفا شأن او هم این است که در شهر زندگی کند،باید نفقۀ شهر را به او بدهد،ولی اگر چنین نیست،باید همان نفقه روستا را به او بدهد.

سؤال 1680:اگر زنی حاضر نشود با شوهر به منزل وی برود و بدون اجازۀ شوهر در خانۀ پدر بماند،آیا حق نفقه دارد؟

جواب:به طور کلی نفقۀ زوجۀ دائمه وقتی بر شوهر واجب است که از او اطاعت کند و در امور مربوط به زناشویی بدون عذر شرعی سرپیچی نکند،و اگر

ص:444

بدون اذن از خانه خارج شد،نفقه اش ساقط می شود.

سؤال 1681:زوجه ای با مراجعه به دادگاه تقاضای نفقه و مهریه کرده است.دادگاه زوج را برای ادای توضیحات احضار کرده است.زوج در دادگاه اعلام کرده که نفقه در قبال تمکین است و نامبرده فعلا منکوحه غیر مدخوله است.آیا با توجه به عرف متعارف ایران که چند ماهی زوجین بصورت نامزد می مانند زوجه حق مطالبه نفقه در مدت زمان نامزدی دارد یا خیر؟

جواب:اگر زوجه حاضر به تمکین نبوده،استحقاق نفقه را ندارد.

سؤال 1682:زید با دختر عموی خود ازدواج کرده بعد به جهت اختلاف وی را طلاق می دهد،آیا علاوه بر مهریه،مخارج لباس و نفقۀ بعد از عقد و قبل از زفاف به عهدۀ زوج می آید؟

جواب:اگر پس از عقد آمادگی برای هرگونه استمتاع داشته،لباس و نفقه دارد.

و در غیر این صورت ندارد.

سؤال 1683:آیا زن می تواند مخارج روزهای آینده را از شوهر مطالبه کند؟

جواب:خیر.

سؤال 1684:آیا زن می تواند مخارج روزهای گذشته را که مرد نپرداخته و زن از پول خود یا پس انداز مخارج روزهای قبل خرج کرده،از شوهر طلب کند؟

جواب:نفقۀ زن از دیون است که به عهدۀ مرد می باشد.و اگر نپرداخته می تواند مطالبه کند.ولی اگر پس انداز مال شوهر بوده و خرج کرده حق مطالبۀ مجدد ندارد.چون به حقش رسیده است.

سؤال 1685:در صورتی که زن از شوهر خود مطالبۀ منزل جدا کند و بگوید در منزلی که پدر و مادر شوهر باشند حاضر به زندگی نیستم،آیا بر شوهر لازم است که به خواستۀ زن خود جامۀ عمل بپوشد یا خیر؟در صورتی که مرد به خواستۀ زن جامۀ عمل نپوشاند و زن هم حاضر به زندگی نشود و به منزل پدرش برود و بگوید تا منزل جداگانه تهیه نکنی به خانه ات

ص:445

نمی آیم،آیا زن ناشزه می شود؟در صورتی که زوج تمکن مالی نداشته باشد و قادر به جدا کردن منزل نباشد،وظیفه اش چیست؟

جواب:از قضیۀ شخصیه اطلاع ندارم.به طور کلی بر شوهر واجب است مسکن مناسب با شأن زن و متعارف محل تهیه کند و منزل جداگانه لازم نیست.

مگر این که داشتن منزل جداگانه از شئون آن زن باشد.

سؤال 1686:شخصی عیال گرفته و بعد از ازدواج معلوم شده که چند سال قبل از ازدواج عیال نامبرده مبتلا به مرضی بوده است.در موقع خواستگاری هم زوج نمی دانسته که این مرض را دارد،حال احتیاج به عمل جراحی و مخارج زیادی می باشد،آیا مخارج درمان چنین مرضی به عهدۀ زوج است یا به عهدۀ زوجه؟و بر فرض این که به عهدۀ زوج باشد،آیا در صورت عدم اقدام زوج به معالجه،می تواند او را اجبار کند یا خیر و همچنین اگر به عهدۀ زوجه باشد،آیا زوج می تواند او را اجبار به معالجه کند یا خیر؟

جواب:مخارج معالجۀ زوجه به مقدار متعارف بر عهدۀ زوج است و زاید بر آن به عهدۀ خود زوجه است و در این مسأله فرقی بین مریضی قبل از ازدواج و بعد از آن نیست.در عین حال سزاوار است که زوج کوتاهی نکند،خصوصا اگر زن توان مالی نداشته باشد.و در مقدار متعارف،زوجه حق دارد زوج را الزام کند و در زاید بر متعارف که بر عهدۀ خود زوجه است،زوج حق الزام ندارد،مگر از باب امر به معروف.

سؤال 1687:آیا زن حق دارد از زندگی در خانه ای که در آنجا پدر شوهر و مادر شوهر زندگی می کنند امتناع و درخواست منزل جداگانه بکند؟

جواب:به طور کلی بر شوهر واجب است مسکن مناسب به شأن زن و متعارف محل،تهیه کند و منزل جداگانه لازم نیست.مگر این که داشتن منزل جداگانه از شئون آن زن باشد.

سؤال 1688:اگر اولاد قدرت بر کسب و کار داشته باشند و دنبال کار نروند،آیا در این فرض نفقۀ آنان بر پدر واجب است؟

ص:446

جواب:در این فرض انفاق واجب نیست.چون در صورتی انفاق بر فرزندان واجب است که فقیر باشند و کسانی که قدرت بر کسب و کار دارند و کار نمی کنند،فقیر محسوب نمی شوند.

سؤال 1689:اگر خانمی ماهانه از شوهرش برای مخارج تغذیۀ خانواده پول می گیرد و هر ماه مقداری را پس انداز می کند آیا می تواند بدون اذن شوهر برای خودش یا بچه ها با این پول لباس یا چیز دیگری بخرد؟

جواب:اگر ماهانه را تملیک او کرده و اختیار مصرف را به او داده است، می تواند لباس و غیره بگیرد و نیز اگر ماهانه نفقۀ واجب خود زن است که به او داده،اختیار با زن است.اما نسبت به مخارجی که برای بچه ها داده زن چنین اختیاری ندارد،مگر از پدر آنان اذن بگیرد.

سؤال 1690:آیا مرد می تواند پولهایی را که زن با صرفه جویی در مخارج خانه پس انداز کرده،از زن طلب کند؟

جواب:اگر حق النفقه زن بوده و به مقدار متعارف و به عنوان حق النفقه به او داده است،و زن از مخارج خود کم گذاشته،حق پس گرفتن ندارد.و اگر زیادتر داده یا به عنوان دیگر داده و کم گذاشته است،مثلا مصرف بچه ها نکرده،می تواند پس بگیرد.

سؤال 1691:آیا جایز است زن بدون اجازۀ شوهر دست در جیب او کرده و برای مخارج خانه یا فرزندان پولی را بردارد؟در فرض اینکه شوهر نفقه می پردازد و یا نمی پردازد؟

جواب:در صورتی که نفقه را می پردازد جایز نیست.و در صورت دوّم می تواند بدون اجازۀ شوهر نفقۀ خود را از مال او بردارد.

سؤال 1692:اگر زنی بدون اجازۀ شوهر از مال او بردارد و می داند رضایت وی را،یا احتمال می دهد،چه حکمی دارد؟

جواب:با احراز رضایت مانعی ندارد.ولی در صورت احتمال جایز نیست.

سؤال 1693:اگر زنی از پولی که شوهر برای مخارج خانه می دهد مجلس روضه یا ختم

ص:447

انعام و امثال اینها را بگیرد،آیا جایز است؟

جواب:اگر پول را تملیک او کرده و اختیار مصرف آن را به زن داده یا بداند راضی است،مانعی ندارد وگرنه جایز نیست

سؤال 1694:خانمی مریض است و هر ماه چند هزار تومان خرج دارو و دکتر او می شود و شوهر او هم به همین علت چندین هزار تومان قرض دارد و این خانم زمینی دارد که یک میلیون تومان ارزش دارد.آیا شوهر می تواند بابت مخارجی که کرده است از قیمت زمین خانم کسر کند؟و آیا خانم با چنین وضعی مستطیع بوده و حج بر او واجب است؟

جواب:در صورتی که شوهر پولی که پرداخته به قصد مجانیت و رایگان نبوده، می تواند از همسر خود مطالبه کند.و زن اگر بتواند با فروش زمین به مکه برود و مشکلی در زندگی نداشته باشد و نیاز به همراه داشتن کسی در سفر نداشته باشد، حج بر او واجب است.

سؤال 1695:زنی به سبب آتش سوزی در خانه شوهر،در بیمارستان بستری و سپس فوت شده است،آیا هزینۀ بیمارستان او بر عهدۀ شوهر است یا خیر؟

جواب:هزینۀ بیمارستان به عهدۀ شوهر نیست.ولی اگر مخارج را بدون خواهش زن انجام داده و قصد قرض نداشته است،نمی تواند از مال او بردارد.

سؤال 1696:زنی منزل شوهر خود را بی اجازۀ شوهر ترک کرده و تمکین نمی کند.بعدا معلوم شد که علت این بود که شوهر او را اذیت می کرده و کتک می زده و موجبات شکنجۀ روحی او را فراهم می کرده است،آیا در این فرض حق مطالبۀ نفقۀ خود را دارد؟

جواب:اذیت و کتک زدن هر کس خصوصا زوجه انسان کار زشت و حرامی است و کتک زدن در مواردی موجب دیه می شود؛در هر صورت نفقۀ زن در صورت عدم تمکین ساقط است.ولی اگر زوج بواسطۀ اذیت کردن و کتک زدن امکان تمکین زوجه را از بین برده و او مضطر به ترک منزل شده است مستحق نفقه می باشد.

سؤال 1697:زنی بعد از طلاق پسر خود را که بیش از دو سال داشته به مدت دو سال نزد

ص:448

خود نگه داشته است و فعلا که پدر بچه می خواهد بچه را بگیرد می گوید باید مخارج دوساله بچه را بدهی تا او را تحویل دهم.آیا مادر حق مطالبۀ نفقۀ گذشتۀ کودک را دارد؟

جواب:در صورتی که شوهر نفقۀ فرزند خود را نپرداخته معصیت کرده است.

امّا مادر حق مطالبۀ نفقۀ گذشتۀ فرزند خود را ندارد.

سؤال 1698:زن ناشزه ای که بدون اجازۀ شوهر منزل شوهر را ترک کرده است،دختر دو سالۀ خود را همراه خود برده است و نسبت به ملاقات پدر با او محدودیت قائل می شود،آیا جایز است این زن چنین کاری بکند؟و آیا در این حال نفقه دختر بر مرد است و زن می تواند مطالبه کند؟

جواب:حکم کلی مسأله این است که مادر نسبت به تربیت و نگهداری دختر بچه تا هفت سالگی بر پدر حق تقدم دارد و جایز نیست پدر در این مدت بچه را از مادرش بگیرد.ولی مادر حق محدود کردن ملاقات پدر و دختر را ندارد.و نفقۀ بچه بر پدر است.اما ملزم نیست آن را به صورت نقدی یا غیر نقدی تحویل مادر دهد.و مادر حق مطالبه و درخواست نفقۀ کودک را ندارد.

سؤال 1699:آیا پرداخت نفقۀ ولد الزنا بر پدر عرفی واجب است یا خیر؟

جواب:بلی،بعید نیست نفقه بر زانی باشد.

سؤال 1700:آیا ولایت و حضانت ولد الزنا با پدر عرفی است یا خیر؟

جواب:در فرض سؤال،ظاهرا ولایت و سرپرستی ولد با پدر عرفی و زانی است.البته در صورتی که پسر باشد تا 2 سال و اگر دختر باشد تا 7 سال حق حضانت با مادر است.بعد از آن با پدر عرفی است.

سؤال 1701:نفقۀ زندانی بر عهدۀ چه کسی است؟بیت المال یا خود افراد؟آیا تمکن مالی و عدم آن،نوع جرم،قدرت و توان بر کار و غیر آن،حدود و تعزیری بودن،فرقی در تأمین نفقۀ وی دارد یا خیر؟افراد واجب النفقۀ زندانی چطور؟

جواب:بطور کلی در مواردی که زندان کردن شخص مشروع باشد و خود شخص تمکن تأمین نفقۀ خود را دارد،وجهی برای پرداخت نفقۀ او از بیت المال

ص:449

مسلمانان نیست.بلی اگر فقیر باشد و زندانی شدن او مانع تهیۀ معاش خود و عائله اش شده،حکم او حکم سایر فقرا است.که نفقۀ او و عائله اش از بیت المال تأمین می شود و خلاصه مقتضای قاعده این است که نفقۀ هر کس به عهده خودش می باشد.ولی در مورد زندانی باید تفصیل داد بین غنی و فقیر،که فقیر به جهت فقر از بیت المال تأمین می شود.بلی در موردی که زندانی متهم شده و هنوز جرم او به اثبات نرسیده تا قبل از ثبوت جرم نفقه اش بر بیت المال است چون زندانی شدن او به لحاظ مصالح نظام و عامه مردم است.بلی ظاهرا مصلحت حکومت ایجاب می کند که فرقی بین زندانیان نگذارد و یا مصلحت نباشد که نفقه زندانی از خارج تأمین شود.البته روایاتی وارد شده(وسائل،کتاب الحدود)که نفقۀ محکوم به حبس ابد و سارق و مرتد از بیت المال تأمین می شود،ولی ظاهر این موارد همان موارد فقر زندانی است،لذا اقوی همان تفصیل می باشد.

پوشش زن و مرد

سؤال 1702:آیا استفاده از مقنعه و مانتو و روسری بهتر است یا چادر؟

جواب:استفاده از چادر بهتر است.

سؤال 1703:زنی هستم دوست دارم مانتو و روسری بپوشم،اما شوهرم می گوید باید چادر بپوشی.وظیفۀ من چیست؟

جواب:نظر شوهر را رعایت کنید.

سؤال 1704:دانشجوی دکتری هستم و در بعضی بخشهای بیمارستان با وجود نامحرم باید چادر خود را بردارم،که ناچار حجاب کمتر می شود.لطفا بفرمایید تکلیف من چیست؟

جواب:اصرار مسئولان مجوّز عدم رعایت پوشش به مقدار واجب نمی شود.

و موافقت آنان جایز نیست.ولی با توجه به لزوم و اهمیت تحصیل و تخصّص در رشته مامایی،در صورتی که ضرورت یعنی ناچاری اقتضا کرد،به مقدار ضرورت از پوشش واجب خود بکاهید.و در هر صورت نگاه عمدی نامحرم جایز نیست.و اگر ضرورت پزشکی و حفظ جان مسلمانان گرچه در آینده متوقف بر تحصیل و

ص:450

آموزش فعلی باشد،ارتکاب فعل حرام،مثل نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم و امثال آن به قدر ضرورت مانعی ندارد.

سؤال 1705:پوشش زن در مقابل زن چه مقدار است؟

جواب:مقدار واجب پوشاندن عورتین(قبل و دبر)است و مازاد واجب نیست.و این که برخی از زنها فکر می کنند که حتی به عورت زن دیگر می توانند نظر کنند و یا ستر عورت واجب نیست،اشتباه محض است.

سؤال 1706:آیا زنان و مردان محرم که رعایت ستر را نسبت به یکدیگر نمی کنند مرتکب حرام می شوند؟

جواب:چنانچه مواضعی را که معمولا از محارم پنهان نمی کنند نپوشانند، مانعی ندارد.

سؤال 1707:پوشاندن صورت و دستها تا مچ و روی پاها برای زن در نماز واجب است یا نه؟و در صورت واجب نبودن اگر زن بداند مرد اجنبی بقصد ریبه و شهوت به او نگاه می کند، آیا ستر آنها بر او واجب می شود یا خیر؟

جواب:اگر نامحرمی نباشد پوشاندن آنها در نماز واجب نیست،و در صورت علم به نگاه نامحرم-چه در حال نماز و چه در غیر نماز-پوشاندن روی پا لازم است،و بنابر احتیاط صورت و دستها را نیز بپوشاند.

سؤال 1708:آیا موی ابرو گرفتن،سرمه کشیدن،ساعت مخصوص بستن،انگشتر و عینک زیبا زدن،برای خانمها زینت محسوب می شود،که پوشش آنها لازم باشد؟

جواب:بطور کلی آنچه عرفا زینت محسوب می شود،پوشش آن لازم است.

سؤال 1709:پوشیدن لباسهایی که حجم بدن در آنها پیداست،اگر چه پوست بدن پیدا نباشد،در خارج از منزل چه حکمی دارد؟

جواب:اگر مهیج نباشد و مفسده هم نداشته باشد،و زینت هم محسوب نشود، مانعی ندارد.

ص:451

سؤال 1710:آیا مرد می تواند زن را مجبور به زدن پوشیه یا پوشیدن لباس خاصّی کند؟

جواب:اگر به ملاحظه حفظ عفت و عصمت او باشد و یا نهی از پوشیدن لباس خاصی بکند،که پوشیدن آن محرک شهوت دیگران و موجب انحراف افراد و بی حیایی و بی حجابی است،لازم است مرد او را موعظه و نصیحت کند.و بر زن است که نصایح او را گوش کند.

سؤال 1711:مقصود از لباس شهرت چیست؟و آیا چادر سفیدی که موجب انگشت نما شدن شود از مصادیق لباس شهرت است؟

جواب:مقصود از لباس شهرت لباسی است که عرفا زننده باشد و از جهت زننده بودن انگشت نما باشد.یا مناسب زیّ و شأن شخص،از حیث جنس یا رنگ یا نوع دوخت و امثال آن نباشد.

سؤال 1712:آیا زن می تواند بدون پوشش نزد برادر شوهر ظاهر شود؟

جواب:برادر شوهر مانند سایر مردهای اجنبی،نامحرم است.

سؤال 1713:پوشیدن جوراب تنها برای خانمها در صورتی که چادر داشته باشند،چه حکمی دارد؟

جواب:اگر جوراب بشره را بپوشاند و مفسده نداشته باشد،مانعی ندارد.

سؤال 1714:اشخاصی در یک خانه و یک طبقۀ عمارت می باشند،با اینکه فامیل هستند نامحرم نیز هستند،ولی هیچ گونه خطری از جهت ریبه و غیر از آن در کار نیست و همیشه با هم نشست و برخاست دارند.و از لحاظ خورد و خواب و خرید لوازم منزل مخلوط هستند.

دست و صورت باز و از حیث حجاب محجوب نیستند.چون از این حیث برایشان دشوار است، آیا ترخیصی هست؟یا مثل خارج منزل وظیفۀ نامحرم که اجنبیه باید از اجنبی مستور باشد، در اینجا هم جاری شود؟

جواب:دلیلی بر تفاوت حکم بین غیر محارم بنظر نرسیده است.

سؤال 1715:آیا خواهر،مادر،عمه،خالۀ ولد الزنا با او محرم می باشند یا خیر؟

جواب:بلی،همه اینها محرم می باشند.

ص:452

نظر به نامحرم و گفتگو و تماس با او

سؤال 1716:شرکت یک خانم مسلمان متدین در مراکز آموزشی و دانشکده ها جهت تعلیم و تعلّم چه صورت دارد؟در صورتی که اکثر اساتید مردند و در کلاسها اغلب خانمها حجاب ندارند؟

جواب:با رعایت حجاب و اکتفا به مقدار ضروری از نگاه و صحبت،مانعی ندارد.و عدم رعایت دیگران برای کسی که رعایت می کند،اشکالی بوجود نمی آورد.

سؤال 1717:در بعضی ممالک مسألۀ محرم و نامحرم چندان مورد اهمیت نیست.خصوصا روستانشینان،مثلا زن خود را از برادر شوهر حفظ نمی کند و او را به منزلۀ برادر واقعی می داند.

چنانچه متقابلا او هم وی را خواهر خویش می داند و چه بسا مصافحه می کنند یا همدیگر را می بوسند یا دختر عمو و دختر دایی با پسرخاله یا عموزاده مصافحه و روبوسی می کنند،این عمل چون از روی سادگی و بدون قصد ریبه می باشد آیا اشکال دارد؟و بر فرض محذور داشتن،از روی پارچه حکمش چیست؟

جواب:هیچ یک از موارد فوق جایز نیست.و بهتر است از روی پارچه نیز اجتناب شود.

سؤال 1718:در محیط دانشگاههای کشورهای غربی هنگام برخورد با اساتید زن یا دانشجویان دختر،ناگزیر از مصافحه هستیم.وگرنه حمل بر سوء ادب دانشجویان مسلمان می شود،تکلیف چیست؟

جواب:لازم است به آنها تفهیم کنید که عدم مصافحه با زن اجنبی ناشی از سوء ادب نیست.بلکه معلول عقیدۀ اسلامی و تعهد به احکام آن است (1).

سؤال 1719:صحبت کردن مرد با زن نامحرم چه حکمی دارد؟

جواب:اگر توأم با قصد لذت و شهوت نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 1720:شخصی علاقه مند به دختری است جهت ازدواج،و چون تمکن مالی ندارد و

ص:453


1- 1) مسائلی در این زمینه در احکام پزشکی تحت عنوان تماس با نامحرم ص 594 مطرح گردیده است.

حیاء مانع است پدر و مادر را در جریان بگذارد،آیا می تواند با او صحبت کند یا بنویسد که خواهان ازدواج با او می باشد؟

جواب:اطلاع به او فی نفسه اشکالی ندارد.مگر این که موجب مفسده یا متهم شدن بشود.

سؤال 1721:در یک خانه چند برادر با خانوادۀ خود زندگی می کنند.گاهی به حسب اتفاق برادر به زن برادر نگاه و گاهی هم شوخی می کند.با عادی بودن این جریان،حکم مسأله چیست؟

جواب:نگاه به زن نامحرم جایز نیست.اگر چه زن برادر باشد و در یک جا زندگی کنند و مزاح و شوخی توأم با قصد لذت جایز نیست.

گوش دادن به آواز و تلاوت زنان نامحرم

سؤال 1722:استماع صدای زنان نامحرم به هنگام تلاوت قرآن از طریق نوار ضبط صوت جایز است یا نه؟

جواب:اگر موجب تهییج شود،اشکال دارد.

سؤال 1723:آیا شنیدن صدای زن در مورد قرآن،سرود،همخوانی جایز است؟

جواب:اگر به قصد ریبه (1)و التذاذ باشد جایز نیست و الاّ مانعی ندارد.

سؤال 1724:استماع معلم مرد،صدای زن نامحرم را به هنگام تلاوت قرآن با لحن،در امر آموزش چه حکمی دارد؟

جواب:بهتر،بلکه لازم است در آموزش از آموزگاران زن استفاده شود.

سؤال 1725:گوش فرادادن به خوانندۀ زن اگر باعث تحریک نشود،چگونه است؟

جواب:جایز نیست.

سؤال 1726:گوش دادن به دکلمه زن که از صدای جمهوری اسلامی پخش می شود

ص:454


1- 1) -ریبه،یعنی ترس وقوع در گناه و فساد.

چگونه است؟

جواب:اگر عنوان غنا نداشته باشد و محرک نیز نباشد،مانعی ندارد.

فیلم و عکس نامحرم

سؤال 1727:دیدن زنان غیر مسلمان در تلویزیون که پوشش مناسب و کافی ندارند،آیا جایز است؟

جواب:در صورتی که قصد ریبه و لذّت نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 1728:نظر حضرتعالی پیرامون فیلمهای تحریک آمیز که از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود چیست؟

جواب:تماشا کردن فیلم های محرّک،جایز نیست.

سؤال 1729:نظر کردن به تصویر زنان جوان و آرایش کرده در فیلمهای سینمایی که از تلویزیون پخش می شود چه حکمی دارد؟فیلم های خارجی چطور؟

جواب:در صورتی که شناخته شده باشند و یا موجب تهییج شود،اشکال دارد.

سؤال 1730:استفاده از فیلمهای مستهجن و ماهواره ای چگونه است؟

جواب:استفاده از فیلمهای فوق که به منظور انحراف تدارک دیده شده،جایز نیست.

سؤال 1731:آیا بانوان می توانند عکسهایی را که بدون پوشش گرفته اند،به دوستانشان هدیه بدهند؟

جواب:در صورتی که اطمینان داشته باشند در اختیار مرد اجنبی قرار نمی گیرد،مانعی ندارد.

سؤال 1732:تکلیف کسانی که به کشورهای خارجی سفر می کنند و با عکسهای سکسی مواجه می گردند چیست؟

جواب:از نظر به آنها اجتناب کنند.

ص:455

سؤال 1733:گرفتن عکس از بانوان بدون پوشش اسلامی در صورتی که عکس گیرنده، محرم و ظاهر کنندۀ فیلم نامحرم است،آیا جایز است؟

جواب:در مفروض سؤال،گرفتن عکس مانعی ندارد.و ظاهر کردن در صورتی که صاحب عکس ناشناخته باشد و احتمال مفسده در کار نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 1734:در صورت جایز نبودن عکس گرفتن بدون پوشش،آیا بر مرد واجب است همسرش را از این عمل بازدارد؟

جواب:از موارد نهی از منکر است.

دست زدن و رقص

سؤال 1735:دست زدن و کف زدن به جهت شادی در عروسی یا برای تشویق یا برای اعیاد و میلاد معصومین علیهم السّلام چه حکمی دارد؟

جواب:به طور کلّی کف زدن در مساجد و حسینیه ها و اماکن مقدس،اگر عرفا هتک باشد جایز نیست،و در غیر آنها هم با توجّه به اینکه در طول تاریخ اسلام و تشیع،شعار مسلمانان ذکر صلوات بوده است،خصوصا در مجالسی که به نام و یاد ائمه علیهم السّلام تشکیل شده،لذا مناسب است مسلمانان احساسات و علائق مذهبی خویش را با فرستادن صلوات ابراز دارند.

سؤال 1736:دست زدن در مجالس جشن عروسی و غیره چه حکمی دارد؟اگر همراه با دست به قابلمه و طشت زده شود چه حکمی دارد؟

جواب:مانعی ندارد.مشروط بر اینکه مجلس لهو و لعب نشود.

سؤال 1737:رقص زن برای زن و رقص مرد برای مرد چگونه است؟

جواب:به طور کلی رقص نوعا منشأ فساد و از بین رفتن حیاء است و احتیاط در ترک رقص و عدم حضور در مجلس رقص است.

سؤال 1738:رقص زن در مقابل شوهر چه حکمی دارد؟

ص:456

جواب:جایز است.

سؤال 1739:حکم نشستن زن در تالارها و مجالس عروسی چیست؟در صورتی که خانمی مشغول رقص باشد؟

جواب:احتیاط در عدم حضور در مجلس رقص است.

سؤال 1740:اخیرا در محلّ ما موقعی که خانمها دور هم جمع می شوند،برای سرگرمی بدون غنا و آواز،دایره و دف می زنند و کف و دست افشانی می کنند،حکم شرعی را مرقوم فرمایید؟

جواب:کف و دست زدن مانعی ندارد.ولی از دایره و دف اجتناب نمایید.

ارتداد یا اعتقادات فاسد زن یا شوهر

سؤال 1741:شخصی نسبت به ائمۀ اطهار علیهم السّلام و عزاداری اهانت می کند،آیا مرتد شده و زن وی از او جدا می شود؟

جواب:اگر ناصبی شود،یعنی دشمنی با اهل بیت علیهم السّلام را جزء وظایف دینی خود بداند،مرتد است.و زن او خودبخود از او جدا خواهد شد.

سؤال 1742:زن یا شوهر با اینکه منکر نماز نیست،اما نماز نمی خواند.آیا می شود با او زندگی کرد؟

جواب:زوجیت باقی است.ولی باید امر به معروف و نهی از منکر را ادامه دهید.

سؤال 1743:مردی بهایی خود را شیعۀ دوازده امامی معرفی کرده و با یک دختر شیعه ازدواج دائمی کرده است.پس از مدتی کشف خلاف شده،وظیفه چیست؟

جواب:در فرض سؤال که بهایی بودن زوج برای زوجه محرز شده باشد،باید بلافاصله از او جدا شود و بودن نزد بهایی حرام است و محتاج به طلاق نیست و پس از منقضی شدن عدّه،می تواند بدون طلاق با مرد مسلمان ازدواج کند.

سؤال 1744:زنی در خانۀ شوهر آزادی کافی در انجام واجبات ندارد،فقط شوهرش چند

ص:457

روزی از ماه مبارک رمضان را روزه می گیرد و نماز می خواند و بقیه سال را بدون عذر نماز نمی خواند:وظیفۀ همسرش بعد از مراحل امر به معروف و نهی از منکر و عدم تأثیر چیست؟ آیا حق جدایی دارد؟

جواب:شوهر حق منع همسر از انجام واجبات را ندارد و زن باید واجبات را انجام دهد و لو با مخالفت شوهر مواجه شود و اگر نمی گذارد باید به دادگاه شرعی مراجعه کند و از او شکایت کند و حتی حاکم شرع در برخی اوقات می تواند حکم به طلاق دهد.

کنترل جمعیت و جلوگیری از بارداری

سؤال 1745:با توجه به لزوم کنترل جمعیت،آیا بستن لوله های رحم در خانمها اشکال دارد؟

جواب:برای مدت موقّت مانعی ندارد.

سؤال 1746:بستن مجرای تناسلی مرد و زن برای عقیم شدن،چه حکمی دارد؟

جواب:قطع رگ و عقیم شدن نقص است.و جایز نیست انسان خود را عقیم و ناقص کند.برای کنترل موالید راههای دیگر هست،مثل عزل نطفه و غیره که شرعا بی اشکال است.و همین طور است نسبت به بانوان.بلی بستن لوله ها به نحو موقت با رعایت مسائل محرم و نامحرمی مانعی ندارد.

سؤال 1747:آیا اسلام موافق با رشد جمعیت است؟

جواب:اسلام موافق با رشد جمعیت است از نظر این که آمار مسلمانان هرچه بیشتر باشد دلیل بر عظمت و قدرت آنها است.ولی در برخی از شرایط خاص به عنوان آن شرایط موافق با رشد جمعیت نیست.

سؤال 1748:آیا گذاشتن دستگاه آی.یو.دی )DUI( درون رحم برای جلوگیری از بارداری جایز است؟

جواب:از نظر جلوگیری از حمل با رضایت زن و شوهر مانعی ندارد.ولی اگر

ص:458

مستلزم نظر غیر به عورت زن است اشکال دارد،اگر چه دکتری که این کار را انجام می دهد زن باشد.

سؤال 1749:خانمی نمی دانسته که گذاشتن دستگاه درون رحم اگر مستلزم نظر به عورتین باشد جایز نیست و این کار را انجام داد.حالا که فهمیده است آیا باید آن را بیرون بیاورد؟با توجه به این که اگر آن را خارج نکند مجبور است هر چند وقت یک بار برای معاینه نزد دکتر برود و این مستلزم نگاه غیر به عورتین اوست؟

جواب:خارج کردن آن بالفعل لازم نیست.ولی در زمانی که بیرون نیاوردن آن ملازم با نگاه غیر به عورتین او باشد،لازم است آن را خارج کند.

سؤال 1750:اگر دکترها به خانمی بگویند در صورتی که حامله شوی برایت خطر جانی دارد.

آیا زن می تواند لوله های رحم خود را ببندد؟اگر چه مستلزم عقیم شدن دائم،یا مستلزم نگاه غیر به عورتین باشد؟آیا این از مصادیق اضطرار است؟

جواب:اگر پزشک متخصّص بگوید و از گفتۀ او اطمینان حاصل شود،مانعی ندارد.و نگاه غیر در حدّ اضطرار و ناچاری جایز است.

سؤال 1751:آیا جایز است که زن بدون اذن و رضایت شوهر خود،کاری کند که حامله نشود،مثل این که قرص مصرف کند؟

جواب:اگر ضرر زیاد نداشته باشد جایز است.اگر چه شوهرش راضی نباشد.

کورتاژ(سقط جنین )

(1)

سؤال 1752:حکم اسلام در مورد سقط جنین چیست؟

جواب:اسقاط جنین جایز نیست،مگر این که در جان مادر در معرض خطر باشد یا بقای جنین منجر به بیماری غیر قابل تحمل مادر شود.که با احراز یکی از این دو امر،اسقاط مانعی ندارد.

ص:459


1- 1) -در ارتباط با دیه سقط جنین به مباحث دیات ص 547 مراجعه شود و در ارتباط با کفاره به مسأله 1928، ص 541 مراجعه شود.

سؤال 1753:اگر زن و شوهر مجتمعا جنین را اسقاط کنند،آیا دیه تنصیف شده و یا اینکه به بقیۀ وارث می رسد؟و آیا دیه را در هر حال باید بدهند و یا در صورت طلب ورّاث و یا حاکم؟

جواب:دیه به سایر وراث می رسد،اگر چه لامحاله طبقه بعدی خواهند بود.و نیازی به حکم حاکم ندارد.

سؤال 1754:لطفا مواردی که اسقاط حمل در آن موارد اشکال ندارد،بیان کنید؟

جواب:اسقاط حمل در موارد زیر بلامانع است:

1-اگر طبق تشخیص پزشک متخصص و مورد اطمینان بقای جنین موجب مرگ جنین و مادر،هر دو بشود.ولی اگر جنین سقط شود،مادر زنده می ماند.

2-اگر ولوج روح نشده است و طبق تشخیص پزشک متخصص و مورد اطمینان بقای حمل برای مادر خطر جانی دارد،یا مستلزم ضرر و درد غیر قابل تحمل باشد.

3-اگر ولوج روح نشده و زن حامل اطمینان دارد که بدون اسقاط حمل، مورد اذیت و آزار روحی یا جسمی غیر قابل تحمل قرار می گیرد و در عسر و حرج شدید واقع می شود،در این صورت نیز اسقاط بعید نیست که حرام نباشد.

ضمنا در تمام این موارد اگر اسقاط کرد،دیه دارد،که بر عهده اسقاطکننده است و اگر سقط بعد از ولوج روح باشد علاوه بر دیه کفاره هم دارد.

سؤال 1755:اگر زن آبستن به طبیب مراجعه کند و طبیب او را سقط جنین کند،آیا طبیب قصاص می شود؟

جواب:خیر،بلکه محکوم به دیه است.

سؤال 1756:فعلا با دستگاههای مجهّز تشخیص می دهند که جنین چه وضعیتی دارد.

حال اگر متوجه شدند که جنین مرده به دنیا می آید یا بعد از چند روز می میرد،آیا اجازه دارند که جنین را سقط کنند؟

جواب:اولا حصول یقین و قطع به مسأله بعید است و بر فرض حصول قطع نیز،سقط جایز نیست.

ص:460

سؤال 1757:در میان پزشکان متخصص دو نظریه در رابطه با دستگاه درونی رحم )D.U.I( وجود دارد:الف-ممانعت از انعقاد نطفه می کند.ب-بعد از انعقاد نطفه موجب دفع نطفه می گردد.در فرض سؤال،تکلیف در دو مورد زیر چیست؟

الف-استفاده از آن در صورت شک بین دو نظریه.

ب-استفاده از آن در صورت تبعیت نظریه(ب).

جواب:الف-در صورت شک مانعی ندارد.مگر این که موجب عقیم شدن دائمی شود.ب-اگر بدانند که موجب دفع نطفه می شود جایز نیست.

سؤال 1758:تکلیف عقیم کردن بانوان که در زایمانهای قبلی فرزندان ناقص الخلقه و یا دارای بیماری ارثی(جسمی و روانی)به دنیا آورده اند چیست؟

جواب:صرف ناقص الخلقه بودن نوزاد قبلی یا بیماری ارثی مجوز عقیم کردن نمی شود.بلی اگر محرز باشد که زایمانهای بعدی ملازم با عسر و حرج شدید و غیر قابل تحمل است،مانعی ندارد.

سؤال 1759:بستن لوله های رحم منجر به قطع حاملگی می شود و ایجاد زمینه برای امکان آبستنی مجدد،مستلزم عمل جراحی میکروسکوپیک و دقیق است که در مراکز مجهز امکان پذیر است،و شانس حاملگی مجدد در بهترین مراکز دنیا در حدود 50% می باشد.با در نظر گرفتن شرایط فوق،آیا بستن لوله های رحم در بانوان سالم مجاز است؟

جواب:در فرض سؤال،چنین مواردی حکم عقیم شدن دائمی محسوب می شود و جایز نیست.

سؤال 1760:در مورد بیمارانی که حاملگی برای آنان خطر جانی دارد و امکان بهبود وضع جسمی و روانی آنان از نظر مساعد شدن حاملگی در آینده هم وجود ندارد.به عبارت دیگر:

ضرورتهای پزشکی ایجاب می کند هیچ گاه یا حتی الامکان حامله نشوند،آیا قطع دائم حاملگی جایز است؟

جواب:در فرض سؤال،مانعی ندارد.

سؤال 1761:آیا سقط درمانی در مورد مادرانی که بیماری پیشرفته ای دارند و ادامۀ حاملگی

ص:461

برای مادر خطر جانی در پی دارد،در دو فرض سن جنین قبل و بعد از چهارماهگی مجاز است یا خیر؟

جواب:نسبت به جنین قبل از چهارماهگی مجاز است،ولی نسبت به بعد از چهارماهگی مشکل است.

سؤال 1762:در مورد مادران بیماری که ادامه حاملگی با حیات مادر مغایرت پیدا می کند و جنین از نظر سنی در وضعیتی است که امکان ادامۀ حیات وی،خارج از رحم مادر وجود ندارد و بعد از مرگ مادر او هم فوت خواهد نمود،آیا می توان به منظور نجات جان یک نفر-یعنی مادر-به حاملگی خاتمه داد؟

جواب:در فرض سؤال،اسقاط آن به منظور حفظ جان مادر،مانعی ندارد.

سؤال 1763:چنانچه زنی که مبتلا به جنون است آبستن شود،با توجه به امکان انتقال بیماری روانی به جنین و همچنین عدم امکان مراقبت بیمار از فرزند خود،آیا سقط جنین جایز است؟

جواب:صرف امکان انتقال بیماری به جنین و یا عدم امکان مراقبت بیمار از فرزند خود،مجوز سقط نمی شود.

سؤال 1764:اگر دکترها به خانمی بگویند بچه ای که در رحم دارد از لحاظ ذهنی یا بدنی عقب مانده خواهد بود،آیا زن می تواند او را کورتاژ کند یا کاری کند که بچه بیفتد؟

جواب:خیر،جایز نیست.

سؤال 1765:آیا حفاظت از بچه در رحم واجب است؟یعنی مادر باید تمام شرایط لازم جهت حفظ و سلامتی بچه را فراهم کند؟

جواب:لازم است شرایط متعارف و معمول را فراهم و رعایت کند.

سؤال 1766:اگر حاملگی برای خانمی ضرر داشته باشد،آیا می تواند جنین خود را قبل از هفتۀ سوم کورتاژ کند؟

جواب:در صورت دمیده شدن روح انسانی جایز نیست،و در غیر این صورت

ص:462

اگر بقای حمل خطر جانی برای مادر داشته باشد،یا مستلزم درد غیر قابل تحمل برای مادر بشود،اسقاط مانعی ندارد.ولی نسبت به دیۀ آن با پدر جنین مصالحه کنند.

سؤال 1767:اگر مادری برای سقط بچه اش کاری انجام ندهد،ولی با مراعات نکردن موارد لازم و تهیه نکردن شرایط لازم برای حفظ جنین،باعث سقط بچه بشود،آیا حرام است؟

جواب:اگر سقط بچه مستند به او شود حرام است.

سؤال 1768:اگر دکترها بگویند در صورتی که زن کورتاژ نکند،در هنگام تولد یا زن می میرد یا بچه،آیا می توان جنین را قبل از تولد سقط کرد؟

جواب:در فرض سؤال اگر از گفتۀ پزشک متخصّص اطمینان حاصل شود، کورتاژ مانعی ندارد.

سؤال 1769:داروی ضد حاملگی که در هفتۀ اول بعد از آمیزش می خورند،اگر حامله باشد جنین را سقط می کند ولی اگر حامله نباشد اثری ندارد،استفاده از این دارو چه حکمی دارد؟

جواب:در صورتی که علم به حامله بودن خود ندارد،مانعی ندارد.

سؤال 1770:آیا پزشک مسلمان می تواند جنین زن کافری را در صورتی که پدر آن هم کافر باشد،سقط کند؟

جواب:اسقاط جنین کافر که والدین او هر دو کافر باشند،مانعی ندارد.

سؤال 1771:اگر پزشک متخصص تشخیص دهد که جنین ناقص الخلقه می باشد،آیا می توان آن را سقط کرد؟

جواب:جایز نیست،مگر در موارد ضرورت.

صلۀ رحم

سؤال 1772:صلۀ رحم به چه مقدار و چگونه محقق می شود؟آیا در این مسأله رفتن به خانۀ اقوام لازم است با این که گاهی مستلزم عسر و حرج یا کار حرامی می باشد؟

جواب:در صلۀ رحم رفتن به خانۀ اقوام لازم نیست و کمترین مرتبۀ آن،سلام

ص:463

کردن و احوال پرسی و دلجویی کردن از آنها است اگر چه به منزل آنها نرود و در راه یا با تلفن این کار را بکند،البته این حد اقل لازم است.ولی بهتر است در مواقعی که مشکلی نیست به این مقدار اکتفا نشود.و حضرت امیر علیه السّلام می فرماید «صلوا ارحامکم و لو بالتسلیم» (1).

سؤال 1773:آیا خویشاوندان زن از ارحام شوهر محسوب می شوند،که صله با آنان واجب باشد یا خیر؟و همین طور خویشاوندان شوهر از ارحام زن محسوب می شوند یا خیر؟

جواب:خیر،خویشاوندان زن یا شوهر جزء ارحام دیگری نمی باشند.

ص:464


1- 1) -سفینة البحار ماده رحم.

ارث

اگر میت دارای زن و فرزند باشد

سؤال 1774:مردی فوت کرده است و اموالی مثل باغ،ساختمان،زمین مزروعی و پول نقد از او باقی مانده است.ورثۀ او هنگام فوت چند پسر و دختر است با یک زن دائم که از این زن فرزندی ندارد.لطفا بفرمایید سهم الارث هر کدام چه مقدار می باشد؟و همسر وی از چه چیزهایی ارث می برد؟

جواب:سهم همسر متوفی>CS

ص:465

ارث زوجین

سؤال 1776:شخصی از دنیا رفته و غیر از زوجه اش وارث دیگری ندارد.حکم اموال او چگونه است؟

جواب:>CSCS

ص:466

جواب:زوجه از اصل چاه و آبی که به تدریج از آن استخراج می شود ارث نمی برد؛ولی از قیمت موتور آب و لوله های نصب شده و ساختمان موتورخانه ارث می برد.

سؤال 1782:آیا زن از میوۀ درختهایی که از قیمت آن ارث می برد سهم می برد،یا خیر؟

جواب:از میوه هایی که در زمان فوت وجود دارد ارث می برد،ولی از میوه هایی که بعدا پیدا می شود،ارث نمی برد.

سؤال 1783:آیا ورثه می تواند پول(قیمت هوایی و درخت)سهم الارث زوجه را بدون رضایت زوجه به او بدهند.

جواب:بلی می تواند.

سؤال 1784:زوجۀ مقتول آیا از عین زمین یا ساختمان که به عنوان دیه و خون بها داده شده است،ارث می برد یا نه؟

جواب:بلی،از عین آن ارث می برد.

سؤال 1785:خانمی سی سال قبل با فوت شوهرش مالک یک هشتم اعیانی تعدادی درخت گردو و متفرقه در دو پلاک زمین مشجّر گردیده،و در این مدت حاضر به تقویم و دریافت بهای سهم الارث خود نشده،و هر ساله یک هشتم از محصول سردرختی را برده است،متمنی است در موارد ذیل حکم شرعی را بیان فرمایید:

1-نحوۀ تقویم اشجار و پرداخت بهای یک هشتم اعیانی به چه طریق می باشد؟آیا درختها به قیمت زنده که در محلّ خود باقی بماند باید قیمت شود،یا قیمت درختی که باید ریخته شود؟و نیز زمینی که درخت در فضای آن قرار دارد،مشمول یک هشتم خواهد بود یا خیر؟

2-خانم مذکور می تواند از فروش سهم یک هشتم امتناع کند،و به مالکیّت خود ادامه دهد،که در نتیجه هرگونه عمران و غرس اشجار دیگر در زمین متوقف باشد،و هر ساله یک هشتم از محصول را ببرد،یا باید به قیمت عادله بفروشد؟و اگر حاضر برای فروش نشود تکلیف چیست؟

ص:467

3-آیا خانم مالک بهای یک هشتم اعیانی درختها به قیمت امروز است که نموّ بیشتری نموده،یا قیمت سی سال قبل که شوهرش فوت کرده؟

جواب 1-در مورد سؤال،با فرض وجود ولد برای شوهر،زوجه یک هشتم از اموال منقول و یک هشتم از قیمت بنا و اشجار را به قیمت روز موت زوج،از زوج خود ارث می برد.و اگر هنگام موت شوهر اشجار بهره و ثمرۀ موجودی داشته باشد،از عین آن بهره و ثمره نیز یک هشتم ارث می برد.و اما از بهره و ثمرۀ سالهای بعد بکلّی ارث نمی برد.و چنانچه ورثۀ میّت رضایت ندهند باید عوض هرچه را که برده به ورثه برگرداند.و در صورتی که ورثه،در آن زمان،قیمت اشجار و بنا را به زن نداده باشند،الآن باید قیمت همان روز را بدهند،نه قیمت امروز را.و اشجار آن روز نیز با قیمت آن روز با فرض بقا،قیمت شود.و خود زمین را نباید قیمت کرد،چون زوجه از زمین ارث نمی برد.نه عینا و نه قیمتا.

جواب 2-زن مالک یک هشتم عین اشجار نیست،تا اختیار فروش در دست او باشد.و سهم او یک هشتم از قیمت اشجار است.و حق امتناع از گرفتن قیمت را ندارد.

جواب 3-مالک قیمت همان سی سال قبل است.

سؤال 1786:مردی با زن شوهردار رابطۀ نامشروع داشته و عمل منافی عفّت انجام می داده،این زانی و زانیه شوهر را می کشند،و شبانه نعش او را مفقود می کنند،پس از اقرار و اعتراف زانی و زانیه،زن محکوم به حبس ابد می شود،آیا این زن که ممسک در انجام قتل بوده و محکوم به حبس ابد شده،از مال شوهر مقتول ارث می برد یا خیر؟

جواب:در فرض مسأله،اگر زن شریک در قتل بوده ارث نمی برد.و اگر شریک نبوده و فقط نگاه داشته،بنابر احتیاط واجب یا سایر ورّاث در سهم الارث تصالح کنند.

سؤال 1787:شخصی در اثر تصادف با ماشین فوت کرده است.و رانندۀ ماشین خودش صاحب ماشین است با رضایت ورثه،وجهی بعنوان خون بهای مقتول داده است،آیا زن هم نسبت به هشت یک خود،از این وجه،حق دارد یا نه؟

ص:468

جواب:بلی،زن نیز از دیه ارث می برد.

سؤال 1788:شخصی فوت کرده و وارثان او عبارتند از همسر و مادر و چند پسر و دختر، لطفا در میراث آنها بفرمایید اول سهم الارث همسر جدا می شود یا سهم الارث مادر؟

جواب:در فرض سؤال تقدمی در بین نیست و سهم الارث همسر متوفی>CSCS

ص:469

عمه است و در فرض سؤال فرقی بین ابوینی و ابی نیست.بلی با بودن عمه و عموی ابوینی،عمه و عموی ابی،ارث نمی برد و نیز با بودن دایی و خاله ابوینی، دایی و خاله اربی ارث نمی برد.

ارث کسانی که تقدیم و تأخیر فوت آنها معلوم نیست

سؤال 1792:زید به همراه مادر و همسر خود در سانحۀ رانندگی فوت می کنند.و معلوم نیست فوت کدامیک مقدم است.با توجه به این که مادر زید دارای دو پسر و یک دختر دیگر می باشد،و همسر او نیز دارای پدر و مادر است،و از زید و همسرش نیز یک دختر باقی مانده است،کیفیت ارث بردن آنها را بیان فرمایید:

جواب:ترکۀ مادر بین چهار فرزندش تقسیم شده و سهم زید به دخترش می رسد.و اموال زید بین مادر و همسر و فرزندش تقسیم می شود.و سهم مادر به سه فرزندش می رسد.و سهم همسر نیز به دختر و پدر و مادرش می رسد.و نیز اموالی که همسر قبل از سانحه داشته،بین شوهر و دختر و پدر و مادرش تقسیم می شود.

سؤال 1793:این جانب فرزندی داشتم که صاحب زن و سه فرزند بود که در اثر سانحه از بین رفتند و هیچ کس نماند.از ایشان یک منزل مسکونی و اثاثیۀ منزل و مبلغ دوازده میلیون ریال که بابت بیمۀ عمرش که در شرکت کار می کرد مانده است.از این مبلغ ده میلیون ریال خرج گردیده،که از جمله مقداری بدهی داشته که از اموال مرحوم پرداخت کردم.حال بفرمایید پدر و مادر زن مرحوم از اموال مرحوم ارث می برند یا خیر؟

جواب:هشت یک از قیمت هوایی منزل مزبور و پول بیمه عمر،از طریق زن به پدر و مادر او می رسد و همینطور>CS

ص:470

نسبتی است؟

جواب:در فرض سؤال،اموال کودک که در حال حیات داشته است،سه قسمت می شود.یک قسمت که سهم الارث مادر او می شده به اجداد مادری او می رسد.و دو قسمت آن که سهم الارث پدر است به عمو و عمه های پدری می رسد.و نیز آنچه که در این حادثه به عنوان خون بها به کودک تعلق می گیرد،سه قسمت می شود.و به همان نسبت تقسیم،و سهم مادر به اجداد مادری و سهم پدر به عمو و عمه های پدری می رسد.بلی سهم الارث کودک که از اموال و خونبهای پدر و مادرش به او تعلق می گیرد،تماما به اجداد مادری او می رسد.چون باید فرض شود که پدر و مادر او قبل از او فوت شده اند.و ارث به طبقۀ دوم می رسد که اجداد هستند.و با وجود اجداد مادری نوبت به عمو و عمه که طبقه سوم هستند،نمی رسد.

سؤال 1795:در یک تصادف سه عضو یک خانواده،یعنی زن و شوهر و تنها فرزند آنها در آن واحد از دنیا می روند.حال پدر و مادر زن و برادران شوهر در قید حیات هستند،بیان بفرمایید سهم الارث این افراد را؟

جواب:اگر یقین دارند که افراد مذکور در آن واحد و در یک لحظه فوت شده اند و احتمال تقدم و تأخر نمی دهند،در این فرض وارث شوهر برادران او هستند.و وارث خانم متوفات و بچه،پدر و مادر خانم هستند.که پدر و مادر علاوه بر مهریۀ دخترشان،تمام دارایی و اموال دختر و نوۀ دختری خود را نیز به ارث می برند.ولی یقین پیدا کردن به اینکه فوت افراد در چنین حوادثی همزمان و در یک لحظه واقع شده،مشکل است.و در صورتی که علم و یقین به تقارن و همزمان بودن فوت حاصل نشود،حکم غرقی و مهدوم علیهم را پیدا می کنند.

سؤال 1796:شخصی همراه زن و سه فرزندش در یک تصادف فوت می کند.هم خود مرد و هم همسر او پدر و مادر دارند و فرزند دیگری هم ندارند،حکم تقسیم ارث را بین والدین اینها بیان فرمایید؟

جواب:در فرض سؤال که تقدم و تأخر فوت معلوم نیست و وارث آنها

ص:471

منحصر به پدر و مادر زوج و پدر و مادر زوجه است،اموالی که زوج در حال حیات داشته،که بیمۀ عمر نیز از اموال زوج محسوب می شود،پس از ادای دیون او و مهریۀ زوجه اش>CSCSCSCSCSCSCS< به پدر و مادر خود زوجه می رسد.و بقیۀ آن اثلاثا بین پدر و مادر زوج و زوجه تقسیم می شود.یعنی>CSCSCS< به مادر زوج و>CSCS< به مادر زوج و>CS

ص:472

وی بگیرند؟

جواب:بعد از فوت آن فرد همه ورثه از آن ارث می برند.و اگر بدون اذن ورثه دیگر در آن سکونت کرده،آنها حق مطالبۀ مال الاجاره را دارند.

سؤال 1799:وراث یک شخص سه برادر بوده اند،که یکی بالغ و دو نفر دیگر صغیر بوده اند، و برادر بالغ کل زمین موروثی را فروخته است،آیا این بیع صحیح است؟آیا حق شفعه برای برادران در مال برادر کبیر ثابت است؟

جواب:اگر برادر بالغ از ناحیۀ حاکم شرع قیم دو برادر خود بوده و رعایت مصلحت دو برادر را کرده است،معامله صحیح است.و الاّ معامله نسبت به سهم دو برادر باطل است.و حق شفعه در فرض سؤال ثابت نیست.

سؤال 1800:آیا مهریه زوجه پس از ادای تمام دیون متوفّی تأدیه می شود یا قبل از آنها داده می شود؟و آیا زوجه قبل از تقسیم ترکه زوج متوفّی حق سکونت در خانه او را دارد یا خیر؟

جواب:مهر زوجه حکم سایر دیون متوفّی را دارد.که اگر ترکه او وافی باشد باید از اصل ترکه اخراج شود.و اگر وافی نباشد باید ترکۀ او به نسبت دیونش در بین طلبکارها تقسیم شود.و زوجه بدون توافق ورثۀ زوج حق ادامۀ سکونت در خانه زوج را ندارند.و ورثه هم بنابر احتیاط واجب قبل از ادای سهم الارث زوجه از قیمت هوایی ساختمان،بدون رضایت زوجه حق تصرف در خانه را ندارد.

تقسیم ارث

سؤال 1801:میت دارای چند فرزند صغیر و مادر می باشد،آیا می شود سهم الارث مادر را با تقسیم،از سهم الارث کودکان صغیر جدا کرد؟

جواب:تقسیم باید با موافقت ولیّ صغار که جد پدری آنها است انجام گیرد.و اگر جد پدری ندارند با دخالت حاکم شرع یا نمایندۀ وی صورت گیرد.

سؤال 1802:آیا با وجود صغار می توان اموال میّت را تقسیم کرد؟

ص:473

جواب:با اذن حاکم شرع و نظارت او یا مأذون از طرف او مانعی ندارد.

سؤال 1803:ورثۀ شخصی چندین سال در زمین موروثی به صورت شراکت کار کرده اند و هر کس هر کار که قدرت داشته انجام می داده است.مثلا یکی درخت کاشته و یکی آبیاری کرده است و...حالا تصمیم به تقسیم زمین دارند،برادری که درختها را کاشته می گوید آنها مال من است و نباید تقسیم شود،سایر ورثه می گویند چون کل کار مشترک بوده باید مثل اصل زمین تقسیم شود.حکم مسأله را بفرمایید؟

جواب:اگر نهال درخت را از پول مشترک خریده باشند و در زمین مشترک کاشته باشند متعلق به همه است.ولی اگر آن را از پول شخصی خریده باشد؛مال خود او است،و شرکای زمین حق دارند اجرت زمین را بگیرند،یا او را وادار کنند درخت ها را ریشه کن کند و از زمین خارج کند.

سؤال 1804:برادر و خواهری از پدر املاکی به آنان ارث رسیده،و هر دوی آنها از دنیا رفته اند،و هیچ گونه مدرکی از آنان در دست نیست که خواهر حق خود را بخشیده یا نه،حالا اولاد آن خواهر می توانند از اولاد برادر مطالبۀ حق مادرشان را بنمایند یا نه؟در صورتی که فعلا تمام املاک موروثی در تصرف اولاد برادر است.

جواب:در فرض سؤال که علم دارند املاک مزبوره بعنوان ارث بوده،اولاد خواهر حقّ مطالبه دارند.مگر اینکه شرعا ثابت شود که خواهر سهم خود را به برادر تملیک کرده است.

سؤال 1805:شخصی فوت کرده،یک برادر ابوینی دارد و یک خواهر ابی،تقسیم ارث چگونه است؟

جواب:ماترک او به برادر پدر و مادری می رسد.و خواهر پدری از او ارث نمی برد.

سؤال 1806:شخصی فوت کرده یک دخترزاده دارد و یک برادر،ارث متوفّی به کدام یک می رسد؟

جواب:در فرض سؤال،ارث متوفّی به دخترزادۀ متوفّی می رسد.و به برادر متوفّی چیزی نمی رسد.

ص:474

سؤال 1807:میت،پسر،دختر و دو نوه ای که پدرشان قبل از او مرحوم شده دارد،آیا نوه ها از جدّشان ارث می برند یا وجود عمو و عمه مانع می شود؟

جواب:در فرض مسأله نوه ها از ترکۀ جدشان ارث نمی برند.بلکه از ترکۀ پدر خودشان ارث می برند.

سؤال 1808:یکی از اقوام فوت کرده که من هم شرعا وارث او محسوب می شدم و بقیۀ وراث بدون حضور من اموال را تقسیم کرده اند و من نسبت به تقسیم اعتراض دارم.آیا تقسیم بدون حضور من صحیح بوده یا من حق اعتراض دارم؟

جواب:تقسیم باید با رضایت و حضور همه شرکا انجام شود.مگر اینکه بعضی از شرکاء غایب باشند یا از حضور امتناع ورزند.که در این صورت بقیه با مراجعه به حاکم شرع و مراجع ذی صلاح و با نظر او اموال را تقسیم می کنند.که در این صورت حق اعتراض ندارد.

سؤال 1809:زمین موروثی از شخصی به ورثه اش منتقل شده است.ورثه آن را بین خودشان تقسیم کرده اند.بعدا ثابت شده که حصّۀ یکی از ورثه غصبی بوده،آیا این وارث یا ورثه های او حقّ به هم زدن آن تقسیم اوّلی زمین موروثی مذکور را دارند یا خیر؟

جواب:در صورتی که سایر ورثه غصبی بودن آن را تأیید کنند،تقسیم مزبور باطل است.

سؤال 1810:ارثی بیش از ده سال است میان ورثه تقسیم شده و همه ورّاث در آن تصرف کرده اند،حال یکی از ورثه مدعی است که باید اموال موروثی دوباره از نو تقسیم شود.آیا چنین ادعایی وجه شرعی دارد یا خیر؟

جواب:اگر تقسیم با توافق همۀ ورثه که بالغ و عاقل بوده اند انجام شده و با رضایت تصرف کرده اند،ادعای فعلی بعضی از آنها وجهی ندارد.خصوصا اگر با قرعه تقسیم شده باشد.بلی اگر یکی از آنها ادعای اشتباه و غلط بودن تقسیم را بکند،و بینه بر دعوای خود اقامه کند،تقسیم سابق نقض می شود.و اگر بینه ندارد می تواند سایر شرکا را که منکر اشتباه هستند،قسم بدهد.

ص:475

مسائل متفرقۀ ارث

سؤال 1811:پدرم چند سال قبل برای حج نام نویسی کرد.ولی قبل از رسیدن نوبت او فوت کرد و قید کرده که فرزند بزرگ او به جای او به حج برود و من که فرزند بزرگ او بودم با مخارج خود به حج رفتم،آیا می توانم مقداری را که خرج کرده ام از مال او قبل از تقسیم بردارم؟

جواب:در فرض سؤال،اگر حج در ذمه پدر شما مستقر بوده است،یعنی خودش سابقا می توانسته مشرف شود و مسامحه کرده تا فوت کرده است.در این صورت مخارج حج او از اصل ترکه برداشت می شود.و بقیه هرچه ماند بین تمام ورثه کما فرض اللّه تقسیم می شود.و اگر مستقر نبوده ولی وصیت به حج کرده است،در این صورت مخارج حج از ثلث ترکه برداشت می شود.پس اگر ثلث اموال به مقدار حج بوده،ورثه حق مخالفت ندارند.و پس از برداشت مخارج حج طبق معمول و متعارف بقیۀ اموال بین همۀ ورثه کما فرض اللّه تقسیم می شود.و اگر ثلث اموال به قدر حج بلدی نبوده،باز در صورتی که ورثه اجازۀ برداشت مخارج حج بلدی را داده باشند،فعلا نمی توانند از سهم الارث شما کم کنند.ولی اگر اجازه نداده اند و شما به میل خود و از پول شخصی خود خرج کرده اید فعلا نمی توانید مخارج زاید بر ثلث را از اموال بردارید.و در این فرض حق با برادرها می شود.

سؤال 1812:بیست و یک سال پیش پدرم که 12 وارث کوچک و بزرگ داشته فوت کرد و شش هزار تومان کل ثروتش بود که چهار هزار تومان او خرج کفن و دفن او شد.و مابقی را که دو هزار تومان بود،همان سال اوّل خرج چهار وارث تحت تکفل خود کردم.و زندگی بعدی آنها را خودم تأمین کردم.حالا اینها از من تقاضای ارث پدری می کنند،آیا من بدهکار هستم؟ و اگر هستم همان شش هزار تومان را یا بیشتر؟

جواب:در صورتی که ماترک پدری با موافقت ورثه خرج شده باشد،حق ارث ندارند.در غیر این صورت همان شش هزار تومان باید بین همه تقسیم می شود.

سؤال 1813:اگر میّت ضمان مالی به ذمه اش باشد،آیا دیون از اصل ترکه پرداخت

ص:476

می گردد؟و یا صبر کنند تا بچه های صغیر بالغ گردند؟و یا ولیّ آنها ضامن است؟

جواب:چنانچه وصی معین نکرده باشد،حاکم شرع یا نمایندۀ او دیون را از اصل ترکه می پردازد.

سؤال 1814:مادر ما چند سال زودتر از پدرمان فوت کرده است.مقداری طلا داشته که نزد پدرمان بوده است که نمی دانیم خودش خریده یا پدرمان برایش خریده است.و پدرمان بعد از ازدواج مجدد،فعلا از دنیا رفته است حکم تقسیم طلاها چگونه است؟

جواب:ربع طلا از مادر به پدرتان،و از پدر به ورثۀ او که از جمله زن دوم است می رسد.و سه ربع دیگر طلا به شما و خواهر و برادر شما تعلق می گیرد.

سؤال 1815:خانمی فوت کرده،و مقداری اثاثیه و هدایایی که اقوام و فامیل به آنها داده اند باقیمانده است،لطفا بفرمایید چه چیزهایی ارث خانم محسوب می شود؟و چه چیزهایی متعلق به شوهر وی می باشد؟

جواب:جهیزیّه که پدر به دخترش داده ظاهرا تملیک دختر شده،و ارث او می شود.و هدایایی که معلوم است زنانه است،مثل طلا و لباس زنانه هم مال زن و ارث می شود.و هدایای مردانه هم مال شوهر است.و هدایایی که برای زندگی مشترک استفاده می کنند نصف می شود،نصف آن متعلق به شوهر است و نصف دیگر آن ارث می شود.و هدایایی هم که معلوم نیست از کدام دسته است،مصالحه کنند.

سؤال 1816:مادر مقداری آب داشته است که چند سهم آن دست یکی از فرزندانش بوده است و بعد از وفات مادر هم به همین صورت بوده است.فعلا که قصد تقسیم دارند فرزند مزبور ادعای حق دسترنج چندساله را می کند،آیا دسترنج حق او است؟

جواب:اگر حفظ و نگهداری آب و مجرای آن هزینه ای برای این فرزند نداشته،و مادر هم نگفته مبلغی بعنوان دسترنج به او بدهید،او حق مطالبۀ دسترنج ندارد،و اگر اختلافی وجود دارد به دادگاه مراجعه شود،تا حل و فصل گردد.

سؤال 1817:مادر این جانب 45 سال قبل در ازدواج اول خود در شهرستان دیگری دارای

ص:477

فرزندی شده است که فعلا برادر من می باشد.ولی در شناسنامه او قید نشده است.حال چگونه می توانم برادری خود را ثابت کنم؟و اگر او قبول نکرد،من چه وظیفه ای دارم؟

جواب:نسبت با دو شاهد عادل یا شهرت اگر مفید علم و یا اطمینان باشد ثابت می شود.و او باید سخن شما را در صورت داشتن دو شاهد عادل قبول کند و اگر متقاعد نشد،مشکل شرعی خاصی ایجاد نمی کند.البته شما باید به وظایف برادری عمل کنید.

سؤال 1818:اگر کارمند دولت غیر اسلامی بمیرد،و دولت بعنوان حقوق بازنشستگی مبلغی را به خانوادۀ او بدهد،آیا آن هم میراث خواهد بود؟و اگر در زندگانی میّت از حقوق ماهیانۀ او این مبلغ کسر نشده باشد،آیا بین وراث تقسیم می شود؟

جواب:اگر دولت مزبور مقررات خاصی دارد،طبق همان عمل شود.و الاّ اگر برای میت می دهند،مانند دیه کما فرض اللّه تقسیم شود.

سؤال 1819:ارث بچه ای که در کودکی بعد از پدر بمیرد،چگونه حساب می گردد؟و همچنین فوت بعد از مادر؟

جواب:ارثی که از پدر یا مادر به او رسیده،به وارث آن بچه خواهد رسید.

سؤال 1820:این جانب هشت سال پیش به علت اختلاف خانوادگی همسرم را طلاق دادم،و بنا شد مهریه و جهیزیه را بدهم.ولی مراجعه نکرد،تا در اثر تصادف فوت کرد.وظیفۀ من چیست؟

جواب:لازم است مهریّه و جهیزیّه را به وارث یا وارثهای او بدهید.اعم از فرزندان و پدر و مادر او.اگر دارای پدر و یا مادر و یا هر دو باشد.

سؤال 1821:خواهرم که حق ارث پدری از من طلبکار بود موقع احتضار با حضور فرزندانش به این جانب بخشید.حالا اگر اولاد او ادعای حق کنند،چه باید کرد؟

جواب:از خصوصیّت مورد سؤال اطلاع ندارم.اگر واقعا خواهر حق خود را با شرایط مربوط به بخشش به شما بخشیده،متعلق به شما است.و اگر مورد اختلاف است احتیاج به مرافعه شرعیه دارد.

ص:478

سؤال 1822:زنی که شوهرش فوت شده،و ورثۀ او عبارت از دو فرزند صغیر و پدر و مادرش می باشند.و هدایایی است که از طرف بستگان زوجه در موقع ازدواج برده شده،آیا این هدایا به زوجه تعلق دارد یا خیر؟

جواب:هدایایی که به حساب زوجه و برای او آورده اند،به زوجه تعلّق دارد.

جزء ترکۀ شوهر محسوب نمی شود.

سؤال 1823:در مورد امتیاز آب و برق و تلفن و گاز و غیر ذلک حکم چگونه است،منقول است یا غیر منقول؟

جواب:در مورد سؤال احوط مصالحه است.

سؤال 1824:زنی فوت کرده مهریه و جهیزیه ماترک اوست.ورثۀ او عبارتند از شوهر و پدر و مادر و یک دختر.چگونه ماترک را تقسیم کنند؟

جواب:در فرض،سؤال شوهر ربع و ابوین هر یک،یک ششم ارث می برند و باقی متعلّق به دختر است.یعنی اموال متوفی در فرض سؤال به 12 قسمت تقسیم می شود و سه قسمت به شوهر و پدر و مادر هر یک دو قسمت می رسد و پنج قسمت باقیمانده سهم دختر می شود.

سؤال 1825:زمین مزروعی و باغ و اشجار چگونه به ارث می رسند؟و سهمیّه پسر و دختر و همسر چگونه است؟

جواب:زوجه از زمین ارث نمی برد ولی از قیمت اشجار و زراعت موجود در زمین هنگام فوت ارث می برد.و فرزندان کما فرض اللّه پسر دو برابر دختر ارث می برد.چه در زمین و باغ و چه در منقولات.

سؤال 1826:شخصی فوت می کند که چیزی ندارد.و وارثی هم ندارد مگر همسرش.ولی مقداری قرض دارد،و همچنین مهر زنش را نپرداخته است.این شخص سهم الارث پدری دارد که هنوز تقسیم نشده است و حدود چهار صد تومان می شود که مادرش با رضایت بقیه وارثین در خانه موروثی پدری ساکن است،آیا می شود خانه را از مادر گرفته و تقسیم کرده و دین و مهر زوجه متوفی را پرداخت؟

ص:479

جواب:بلی،سهم الارث پدری متوفی که چهار صد تومان است لازم است فورا به طلبکار و زوجه نسبت به سهم هر یک تقسیم شود.و در صورت مطالبه تأخیر جایز نیست.

سؤال 1827:در 25 سال پیش پسر بزرگ خانواده مبلغ 20/000 تومان جهت تکمیل ساختمانی که 150/000 تومان ارزش داشت،پرداخته است.فعلا این شخص علاوه بر سهم الارث خود از خانه،نسبت به آن بیست هزار تومان چه سهمی دارد؟

جواب:پسر بزرگ چنانچه مبلغ مزبور را به عنوان قرض پرداخته باشد،تنها همان مقدار را یعنی 20/000 تومان را علاوه بر سهم الارث خود استحقاق دارد.

ولی اگر رایگان داده است نسبت به آن هیچ حقی ندارد.و اگر به عنوان شراکت داده باشد،علاوه بر سهم الارث خود،به نسبت پولی که آن روز داده از عین ساختمان حق دارد.

سؤال 1828:پدری در زمان حیات و سلامت کامل،منزل مسکونی خود را به نام کوچکترین دختر خود که صغیر هم بوده کرد.و فعلا پدر و مادر فوت کرده اند.و در وصیت وصیت نامه اشاره ای به منزل نشده،تکلیف چیست؟

جواب:منزل اختصاص به دختر دارد.و سایر ورثه سهمی در آن ندارند.

سؤال 1829:کسی که از دنیا رفته و دارای فرزندان صغیر است،آیا رفتن به خانۀ آنها برای فاتحه خوانی و تصرفات متعارف در آن اشکال دارد؟

جواب:اگر رفت و آمد به صلاح ایتام باشد،مانعی ندارد.

سؤال 1830:آیا برادران پدر و مادری می توانند خواهران را از ارث پدر،اعم از منقول و غیر منقول مانند جنگل و زمین کشاورزی منع کنند؟

جواب:برادر و خواهر در یک طبقه وارثند.و هیچ کدام نمی توانند دیگری را محروم کند.

سؤال 1831:شخصی خانۀ خود را فروخته تا بدهیهای خود را بدهد و خانۀ کوچکتری بخرد.

ص:480

خانۀ کوچکتری را قولنامه کرده است.ولی چون مشتری خانۀ اوّل به تعهدات خود عمل نکرده است و قسط دوم خانه را نداده است،فروشنده نتوانسته به تعهد خود نسبت به خانۀ دوم عمل کند.لذا فروشندۀ خانه دوم،معامله را فسخ می کند.و در این بین فرد می میرد،با توجه به فرزندان صغیر میت،آیا معامله اوّل فسخ می باشد یا خیر؟

جواب:معاملۀ اوّل خودبخود فسخ نمی شود.بلکه لازم است مشتری به تعهدات خود عمل کند و در صورتی که عمل نکرد،وارث می تواند معامله را فسخ کند.که در این صورت خانه به وارث انتقال پیدا می کند.و پولی را که مشتری داده باید پس بدهند.

سؤال 1832:شخصی با سه فرزند کبیر خود با هم کار می کردند و مال زیادی تحصیل کرده اند.حالا پدرشان فوت کرده و شراکت ایشان معلوم نیست.نه هر کدام سرمایۀ معلومی داشتند و نه قراری گذاشته اند.فقط با هم کار می کردند و با هم خرج می کردند.حالا به چه قسمی اموال را قسمت می کنند؟اگر شریک بودند سهم هر کدام چقدر است و اگر شرکت باطل است بازهم برای هر کدام چقدر تعیین کنند؟

جواب:از قضیّۀ شخصیه اطلاع ندارم.بطور کلّی اگر همۀ فرزندان برای پدر خود کارگر بوده اند و مخارج آنها را پدر می داده و حسابی بین آنها نبوده،چنانکه ظاهر حال این است،اموال باقیماندۀ بعد از پدر باید بین ورثۀ پدر کما فرض اللّه تقسیم شود.و اگر مدّعی شرکت هستند باید شرعا ثابت کنند.

سؤال 1833:زنی که در موقع زاییدن فوت کند،و بچّۀ او هم بمیرد،و آن زن پدر و مادر داشته باشد،ماترک آن زن تمامی به شوهرش می رسد،یا به پدر و مادر؟و مهریۀ آن زن هم به پدر و مادرش می رسد یا خیر؟و شوهر می تواند از اثاثیۀ او بفروشد و قرض او را بدهد یا نه؟

جواب:در فرض مسأله ابتداء قروض از اصل ترکه خارج می شود.و اگر طفل زنده به دنیا آمده و بعد از مادرش مرده یا زن بچه دیگری داشته باشد شوهر چهار یک ترکه را از مهر و غیره طلب دارد.و پدر و مادر هر یک شش یک می برند و بقیّه مال اولاد است.و پس از مردن او سهم او به پدرش می رسد.و اگر طفل مرده به دنیا آمده و این زن غیر او اولاد نداشته باشد-نه از این شوهر و نه از شوهر دیگر-

ص:481

نصف ترکه مال زوج و ثلث ترکه مال مادر است و بقیه مال پدر،اگر مادر حاجب نداشته باشد.و اگر مادر حاجب داشته باشد،سدس ترکه مال مادر است و بقیه مال پدر.و حاجب عبارت از دو برادر یا چهار خواهر و یا یک برادر و دو خواهر ابی یا ابوینی میّت است.

سؤال 1834:شخصی با زنی ازدواج کرده است.بعد از مدتی زن مذکوره به تحریک مادرش سبب قتل شوهر خود را فراهم کرده است.یعنی با حیله و تزویر شوهر خود را به مکانی که قاتل در آنجا بوده است برده،ولی خود زن در قتل شوهر شرکت نکرده،آیا این زن از شوهر مقتول خود ارث و مهریه می برد یا خیر؟

جواب:در فرض مسأله که مباشر اقوی از سبب،است زن از شوهر ارث و مهریه می برد.هر چند تقصیر کرده و گناهکار است،و به عقاب اخروی گرفتار است.

سؤال 1835:آیا مجرد اطلاع و رضایت شوهر از سقط جنین که توسط همسر او انجام شده، مانع ارث بردن شوهر از دیۀ سقط جنین می باشد یا نه؟بلکه باید به نحوی هر چند به شکل دستور یا ترغیب و تشویق همسر در انجام سقط دخالت داشته باشد؟و یا غیر مباشر،محروم از ارث بردن از دیه نمی شود؟

جواب:مجرد اطلاع و رضایت،موجب محرومیّت از ارث نیست.

ص:482

قضا

شرایط قاضی

سؤال 1836:در شرایط فعلی،آیا غیر مجتهد می تواند قاضی کند؟و اگر شد،همکاری با او، شرعا جایز است؟

جواب:در صورتی که از طرف ولیّ فقیه و مجتهد جامع الشرائط مأذون باشد، مانعی ندارد.

سؤال 1837:آیا به نظر حضرتعالی قاضی باید مجتهد باشد،یا قاضی مأذون نیز مجاز به حکم است؟

جواب:قاضی منصوب می تواند غیر مجتهد باشد،ولی باید طبق قوانین و مقررات نصب حکم کند.

سؤال 1838:آیا غیر حاکم شرع می تواند،برای حل و فصل خصومات اقدام کند؟و با داشتن اذن-در صورت احتیاج-می تواند طلب بیّنه و سماع و احلاف کند؟

جواب:در صورتی که از طرف مجتهد جامع الشرائط مأذون باشد،مانعی ندارد.

سؤال 1839:اگر گرفتن حق بستگی به مراجعه به قضات اهل تسنّن داشته باشد،آیا مراجعه جایز است؟

جواب:مانعی ندارد.

ص:483

سؤال 1840:آیا مراجعه به محاکم دادگستری با عنایت به این که قضات شاغل،دارای درجۀ اجتهاد نیستند،جایز است یا خیر؟

جواب:با توجه به ارتباط مشروعیت قضاوت آنها با ولایت فقیه،مراجعه به حاکم مزبور بلامانع است.

سؤال 1841:آیا باید قاضی به فتوای مرجع تقلید محکوم علیه حکم کند،یا مرجع خودش؟ یا اگر مجتهد است به فتوای خودش؟

جواب:قاضی اگر مجتهد جامع الشرائط باشد،طبق نظر خود حکم می کند.و قاضی منصوب از طرف مجتهد جامع الشرائط،تابع نصب است.و غیر این دو دسته،حق حکم کردن ندارند و حکم آنها اثری ندارد.

تعدد قاضی در یک محاکمه

سؤال 1842:آیا سیستم تعدد قاضی در نظام دادرسی اسلامی پذیرفته شده است؟در صورت مثبت بودن جواب کیفیت آن را به نحو اجمال بیان فرمایید.

جواب:با توجه به این که قضاوت و حکم کردن به معنی انشاء خاص و فصل خصومت است،لذا تعدد قاضی در مورد واحد و به عنوان انشاء کنندگان حکم، معنی ندارد.چون هنگامی که قاضی واجد شرایط نظر داد و انشاء حکم کرد، محلّی برای انشاء و نظر دادن دیگران باقی نمی ماند.و خلاصه مسبب واحد سبب واحد دارد و تشریک معنی ندارد؛مضافا بر این که قضاوت نوعی ولایت و امارت است و ولایت از امور ذات اضافه می باشد و تعدد در آن صحیح نیست؛بلی قاضی می تواند در مقدمات حکم با اهل خبره و با دیگر قضات مشورت کند.ولی تصمیم نهایی و انشاء حکم با خودش که در رأس قرار دارد،می باشد.

اعتبار علم قاضی

سؤال 1843:گاهی قاضی از طریق تصاویر یا گفتگوی متخاصمین در دادگاه یا محتویات پرونده و قرائن موجود،علم حاصل می کند،آیا می تواند طبق چنین علمی حکم کند؟و آیا

ص:484

فرقی بین حق اللّه و حق الناس وجود دارد؟

جواب:بلی؛قاضی می تواند به علم خود از هر طریقی حاصل شود،حکم کند.

و فرقی بین حق اللّه و حق الناس نیست؛ولی در خصوص حق الناس،حکم منوط به مطالبۀ ذی حق است.

سؤال 1844:علمی که برای قاضی از طریق مشاهده و حس و خارج از محتویات پرونده حاصل می شود،آیا حجیت دارد؟بر فرض اعتبار،اگر با اقرار و شهادت تعارض کند،کدام مقدم است؟

جواب:علم قاضی از هر طریق حاصل شود،می تواند منشأ حکم حاکم قرار گیرد.و فرقی میان حق اللّه و حق الناس نمی کند.و ظاهر آن است که فرقی بین قضات نیز وجود ندارد.و هر قاضی که تصدی حکم برای او جایز باشد،می تواند طبق علم خود حکم کند.و علم قاضی بر اقرار و شهادت مقدم است.

سؤال 1845:آیا صرف علم قاضی برای اثبات جرم،کافی است؟

جواب:علم قاضی شرع حجت است،و می تواند طبق آن حکم کند.

سؤال 1846:آیا به نظر حضرتعالی قاضی باید مجتهد باشد،یا قاضی مأذون نیز مجاز به حکم است؟

جواب:قاضی منصوب می تواند غیر مجتهد باشد،ولی باید طبق قوانین و مقررات نصب حکم کند.

نظریۀ کارشناسی

سؤال 1847:نظریات کارشناسان،از قبیل:پزشکی قانونی،افسران راهنمایی و مانند آنان را از چه بابی حجت می دانید؟

جواب:ملاک در باب قضاوت،علم حاکم شرع یا اقرار مجرم یا بیّنۀ معتبره است و امور مذکوره اگر موجب علم و اطمینان حاکم شوند یا در بین آنها بیّنه معتبره باشد،مفید خواهند بود و الا فی نفسه اعتبار و حجیّتی ندارد.

ص:485

سؤال 1848:نظریه پزشکی قانونی،آیا جزء ادله محسوب می شود یا قرینه بر علم قاضی است؟

جواب:جزء ادله محسوب نمی شود،بلی اگر قاضی بدین وسیله علم پیدا کرده است،می تواند طبق علم خود عمل کند.

محاکمۀ غیابی

سؤال 1849:آیا شاکی می تواند بدون حضور در دادگاه،کتبا شکایت کند و دادگاه موضوع را مورد بررسی قرار دهد؟

جواب:احتیاط در حضور شاکی و مطالبۀ دادرسی و صدور حکم از ناحیۀ وی می باشد.

سؤال 1850:آیا به صورت تلفنی می توان شخصی را محاکمه کرد؟

جواب:خلاف احتیاط است.

سؤال 1851:معیار در حکم حضوری چیست؟آیا رؤیت متهم،خصوصیّتی دارد یا ملاک این است که متهم بتواند مثلا کتبا از خود دفاع کند؟

جواب:در حدود و تعزیرات بدون حضور متهم تشکیل دادگاه و محکوم کردن او علی الظاهر وجه شرعی ندارد،ولی در حقوق الناس می توان بدون حضور خوانده تشکیل دادگاه داد،و به ادلّه خواهان رسیدگی کرد و با اقامۀ بینه و یا علم قاضی حکم صادر کرد؛ولی این حکم غیابی است.و احکام آن را دارد.

سؤال 1852:در مواردی که با اخطارهای متعدد،متهم در جلسه محاکمه حاضر نمی شود،آیا می توان حکم غیابی صادر کرد یا خیر؟و آیا چنین حکمی شرعی است؟

جواب:بلی حکم بر غایب در حقوق الناس با وجود بیّنه،صحیح است و شرعی می باشد،ولی غایب بعد از حضور می تواند ادلۀ خود را اقامه کند و سخن او شنیده می شود.

سؤال 1853:آیا صدور حکم تعلیقی و غیابی را از نظر شرعی مجاز می دانید یا خیر؟

ص:486

جواب:در مورد حق الناس،حکم غیابی ممکن است،اما حکم تعلیقی معنای واضحی ندارد و صحیح نیست.بلکه باید منجز باشد.بلی در بعضی از موارد اجرای حکم معلق است،که طبق قوانین موجود مانعی ندارد.

تحت فشار قرار دادن متهم

سؤال 1854:آیا مراجع قضایی می توانند جهت اقرار و اعتراف متهم،او را تحت فشار قرار دهند؟

جواب:خیر،اقرار اجباری،منشأ اثر نخواهد بود.

ادّعای خسارت علیه شاکی توسط متهم

سؤال 1855:شخصی با مراجعه به دادگاه تقاضای مطالبۀ خسارات جهت هزینۀ رفت و آمد خود به مراجع قضایی و انتظامی کرده است.در خصوص پرونده ای که بدون جهت از او شکایت شده بود؛آیا پیگیری و حکم قاضی در این زمینه وجه شرعی دارد یا خیر؟در صورتی که شاکی تقاضای هزینۀ رفت و آمد به خاطر تعقیب امر کیفری را بکند چطور؟و آیا خسارت به آن اطلاق می شود؟

جواب:در صورتی که شاکی قصد اضرار نداشته،و خود را محق می دانسته، ولی نتوانسته حقّانیت خود را به اثبات برساند؛مطالبه خسارت و پیگیری او وجه شرعی ندارد.و اگر اعتقاد به حقانیت خود نداشته،و موجب اضرار به مدعی علیه شده است،حاکم می تواند نسبت به مقدار خسارتی که مستند به شاکی است پیگیری کند.بلکه در این فرض استحقاق تعزیر هم دارد.

شاکی نیز حق مطالبه هزینه مصرف شده را ندارد و در صورتی که حقانیّتش ثابت شود فقط حق خود را می تواند مطالبه و دریافت کند.

اقرار به امضا و انکار محتوا

سؤال 1856:در اوراق بهادار،آیا می شود کسی به امضای پای ورقه،اعتراف کند،امّا

ص:487

محتوای آن ورقه را انکار کند؟

جواب:بلی اقرار به امضا،اقرار به محتوای ورقه نمی باشد.و ملازمه ای در بین نیست،چون احتمال خطا و اشتباه یا اجبار می رود،مگر این که قرائنی بر خلاف باشد.

مسائل متفرقۀ قضا

سؤال 1857:شخصی شکایت کرده که فلان شخص مرا کتک زد،ولی متهم منکر است.

پس از بازجویی،شاکی دلیل کافی نمی آورد،آیا متهم را باید سوگند داد؟در صورت لزوم قسم، اگر بدون سوگند،حکم به برائت شود صحیح است یا قابل نقض می باشد؟

جواب:حق سوگند وجود دارد.و در فرض سؤال،اگر شاکی نمی دانسته که حق احلاف متهم را دارد و قاضی او را آگاه نکرده و مبادرت به حکم کرده است، حکم صحیح نیست و نقض می شود.بلی اگر شاکی می دانسته که حق دارد،ولی صرف نظر کرده،و قاضی حکم کرده است،صحیح و غیر قابل نقض می باشد.مگر این که پس از صدور حکم برای قاضی کشف خلاف شود.و معلوم گردد که حق با شاکی بوده،که در این صورت واجب است حکم را نقض کند.حتی در صورتی که متهم را سوگند داده باشد.

سؤال 1858:یک نفر مقتول است،اولیای دم کسی را به عنوان قاتل معرفی می کنند،ولی در دادگاه دلیل کافی اقامه نمی کنند،مورد از موارد لوث خارج می شود،آیا در صورت استحلاف باید متهم یک قسم یاد کند یا چند قسم؟و اگر بدون سوگند حکم به برائت شود صحیح است یا باید نقض شود؟

جواب:در صورتی که اولیای دم از قاضی تقاضای استحلاف متهم را کنند، قاضی باید او را سوگند دهد.و در فرض سؤال که مورد از موارد لوث نیست،یک قسم-به نحوی که در کتب فقهیه آمده-کفایت می کند.و جواب تتمه سؤال از جواب قبل معلوم می شود.

سؤال 1859:شخصی مجروحی شکایت کرده که فلان شخص مرا زد و قرائن دیگر نیز

ص:488

وجود دارد،یک شاهد شهادت داده که درگیر شدند یا اقرار به درگیری لفظی دارد،ولی منکر کتک است،مورد از موارد لوث است و دادگاه بدون مراسم قسامه حکم به پرداخت دیه می دهد،متهم اعتراض می کند؛آیا این حکم صحیح است یا باید نقض شود؟

جواب:مورد از موارد لوث است و ظاهرا محکوم کردن متهم بدون قسامه وجهی ندارد و اعتراض او بجا است و حکم نقض می شود.

سؤال 1860:کسی مدعی است که دیگری او را مدتی حبس غیر قانونی کرده است.ولی متهم منکر است و بینه هم وجود ندارد،آیا می شود از طریق یمین،قضیه را فیصله داد؟یا متهم در فرض سؤال تبرئه می شود؟

جواب:حلف در موارد مشابه با فرض فوق جریان دارد.و تبرئه متهم بدون قسم،جایز نیست.

سؤال 1861:اگر زنی به دادگاه خانواده،مراجعه و اظهار کند که از طرف شوهرش تحت فشار و اذیت می باشد و هیچ گونه دلیل و بیّنه شرعی هم نداشته باشد.آیا صرف ادّعا برای صدور حکم طلاق کافی است؟

جواب:البته صرف ادعا کافی نیست؛اما قاضی محکمه اگر مجتهد جامع الشرائط باشد،می تواند به علم خود از هر طریقی حاصل شده،حکم کند.و اگر مجتهد جامع الشرائط نیست،تابع نصب است.

سؤال 1862:آیا حاکم شرع می تواند مرد را مجبور به طلاق دادن زنش کند،یا این که خودش زن را مطلقه کند؟

جواب:بلی،اگر حاکم مجتهد جامع الشرائط باشد،در بعضی از موارد که صلاح دانست می تواند زوج را وادار به طلاق کند.و چنانچه زوج حاضر به طلاق نشد،حاکم خودش زن را مطلقه می کند.

سؤال 1863:در بعضی موارد اصل جرم گزارش می شود،ولی کیفیت آن و مجرم معلوم نیست؛آیا بر قاضی لازم است موضوع را پیگیری کرده و مشغول تحقیق و تعقیب شود؟

جواب:خیر،لازم نیست.مگر در صورتی که برای بر هم زدن نظم،یا براندازی

ص:489

جمهوری اسلامی باشد.

سؤال 1864:شخصی با مراجعه به دادگاه اظهار می دارد که فلانی با زدن سیلی به این جانب در میان جمعی موجب هتک حیثیت اجتماعی بنده گردیده است و تقاضای قصاص در همان جمع یا جمع مشابه را دارم،آیا حکم به قصاص به سیلی در این خصوص وجه شرعی دارد یا خیر؟

جواب:با حکم حاکم و صلاحدید او،شرعا مانعی ندارد.

سؤال 1865:آیا نقض حکم قاضی توسط خود قاضی یا دیگری جز در موارد سه گانه مقرره در شرع را جایز می دانید یا خیر؟

جواب:نقض حکم قاضی توسط خود قاضی با علم به اشتباه بودن حکم قبلی، لازم است.و توسط قاضی دیگر در موارد منصوص و در مورد قاضی منصوب غیر مجتهد،طبق مقررات نصب عمل می شود.که در شرایط خاص امکان دارد.

سؤال 1866:اخیرا شایع است که با کنترل تلفن افراد به مدت طولانی سعی و تلاش در این می کنند که جرمی برای فردی پیدا کنند.اولا:آیا قاضی حق اعطای چنین حکم کنترلی را(در غیر مصالح حکومتی)دارد یا خیر؟ثانیا:آن نوار دلیل شرعی به محکومیت فرد هست یا خیر؟

جواب:نظر به اینکه هدف از حکومت حقه الهیه تثبیت موازین شرع و تنفیذ احکام اسلام است لذا لازم بلکه ضروری است که بر خلاف موازین شرع عمل نشود.بلی در بعض موارد حفظ نظام یا مصالح عامه مردم یا برقرار کردن واجبی مهم،متوقف بر ارتکاب محرّم و خلاف شرعی است که به درجه اهمیت آن امور نمی رسد و در چنین مواردی مسأله تزاحم و اهم و مهم پیش می آید که لازم است رعایت مرجحات و اهم و مهم بشود و در حد ضرورت اقدام شود.و چنانچه در موارد ضروری نواری بدست آمد،نفس نوار دلیل نمی شود و قاضی باید طبق موازین باب قضا و اقرار و شهود و علم خود عمل کند.

سؤال 1867:آیا حبس عاقله در صورت استنکاف از پرداخت دیه یا عدم عمل به کفالت وجه شرعی دارد؟

ص:490

جواب:در موردی که دیه را باید عاقله پرداخت کند،یا یکی از عاقله کفیل شود و هنگام حکم،جانی حاضر نشود می توان عاقله را طبق شرایطی برای تأدیۀ حق یا احضار جانی حبس کرد.

ص:491

حدود

ارتداد

سؤال 1868:چنانچه فرد مسلمان فطری،در مقام احتجاج و منازعه با عدّه ای در مورد ائمه اطهار علیهم السّلام این کلمات را به زبان آورد:(کدام دین؟کدام قرآن؟پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و علی علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام چه کسی بودند؟همه اینها دروغ است)،آیا استعمال الفاظ فوق،از مصادیق سبّ و دشنام به آن بزرگواران می باشد؟

جواب:اگر در شرایط عادی و با توجه و التفات،جملات مذکوره را به زبان بیاورد،و از طرفی مانند حضرت ابراهیم علیه السّلام در مقام تمهید مقدمه،برای ابطال نظر دیگران نباشد،جملات مذکوره چون انکار اصل دین و قرآن و رسالت است، موجب ارتداد است.و داخل در عنوان سبّ نیست.و در مفروض سؤال،ارتداد فطری است.

سؤال 1869:شخصی نه اهل نماز و نه روزه است.در حین صحبت با همکارانش،نعوذ باللّه نسبت به خداوند متعال فحّاشی خواهر کرده است و بار دوّم تکرار کرده و گفته است:که چه کسی آخرت را دیده،تکلیف شرعی ما در این باره چیست؟مرقوم بفرمایید.

جواب:از موضوع شخصی اطلاع ندارم.بطور کلّی اگر کسی با قصد و التفات و اختیار نسبت به خداوند-العیاذ باللّه-فحّاشی کند.هر چند به نحو مفروض در سؤال،فحش بدهد قتلش واجب می شود:ولی تا به مطالب مذکوره یقین حاصل

ص:492

نشود،قتل جایز نیست (1).

سؤال 1870:شخصی برای فرار از پاکستان و سکنی در کشورهای اروپایی خود را قادیانی معرفی کرده است،حال در مراجعت می خواهد با دختر مسلمانی ازدواج کند،آیا می توان با او ازدواج کرد؟

جواب:اگر فرد مزبور،منکر نبوّت نبیّ اکرم صلّی اللّه علیه و آله یا یکی از ضروریات دین باشد؛ کافر محسوب می شود و نمی توان با او ازدواج کرد.امّا اگر دروغ گفته و برای گرفتن گذرنامه این تمهید را به کار برده،هر چند گناه کرده است،ولی کافر نیست و می توان با او ازدواج کرد.

شرب خمر

سؤال 1871:شخصی الکل سفید و شکر و آب را مخلوط کرده و نوشیده است،آیا حکم شرب خمر را دارد؟

جواب:اگر مخلوط مذکور،مسکر باشد و شخص می دانسته که مسکر است و آشامیده،استحقاق حدّ شرب خمر را دارد.

قیادت

سؤال 1872:در بعضی شهرها زنهایی هستند که منزلی فراهم می کنند(چه ملکی چه اجاره ای)و عده ای از زنان را در آن اسکان داده و مشتریانی برایشان فراهم می کنند و بدین وسیله،کاسبی می کنند،آیا این چنین اشخاص که به اصطلاح خانم رئیس به آنها گفته می شود،محکوم به حکم قوّادند یا مفسد فی الارض و باید اعدام شوند؟

جواب:حکم قیادت بر چنین زنی جاری است.و اگر بعد از سه بار اجرای حدّ، مرتبۀ چهارم مرتکب این گناه شد،حکم او قتل است.

سؤال 1873:حکم زنی که دختری را فریب می دهد و در اختیار مردها می گذارد و آنها با آن

ص:493


1- 1) مسائلی در این زمینه در بحث طهارت و نجاست تحت عنوان«نجاست کافر»مطرح شده است.

دختر زنای به عنف و اکراه انجام می دهند،چیست؟

جواب:بر زن مذکور،حکم قیادت جاری است.امّا حکم مردهایی که با آن دختر زنای به اکراه کرده اند،قتل است.

قذف

(1)

سؤال 1874:آیا رمی به قذف با لفظ است؟یا اگر کسی را به نوشته یا اشاره قذف کند.حدّ دارد؟

جواب:قدر متیقن لفظ است.و الحدود تدرأ بالشبهات (2).بنابراین شامل اشاره و نوشتن نمی شود.ولی اگر اشاره یا نوشته،متوجه شخص معینی باشد،و او از حاکم شرع مطالبۀ مجازات کند؛حاکم هر مقدار صلاح دانست،او را تعزیر می کند.

سرقت

سؤال 1875:در راستای اجرای حدود الهی،سارقی محکوم به قطع ید شده است.نظر به اینکه معلوم نیست منظور شارع تنها قطع ید است،یا احساس درد نیز باید با آن همراه باشد، آیا تقاضای سارق را مبنی بر بی حس کردن دست،یا بیهوش کردن وی هنگام اجرای حد، می توان پذیرفت یا خیر؟

جواب:استفاده از مواد بی حس کننده یا بی هوش کردن سارق هنگام اجرای حد،محل اشکال است و احوط ترک است.

سؤال 1876:کسی که انگشتان او به جهت سرقت قطع شده است،آیا می تواند به هزینۀ خود انگشتان دست را پیوند بزند؟

جواب:قطع انگشتان برای این است که موجب نکال و عبرت برای دیگران باشد،و از دزدی دست بردارد.و نمی تواند دوباره آن را پیوند بزند.

سؤال 1877:در مورد اجرای حدّ سرقت،آیا شاکی و مالباخته الزاما باید از دادگاه تقاضای

ص:494


1- 1) قذف نسبت زنا یا لواط دادن به کسی می باشد.
2- 2) یعنی:حدود با اندک شک و شبهه ای جاری نمی شود.

اجرای حد کند؟و یا صرف شکایت از سارق با وجود سایر شرایط،موجبات اجرای حد را فراهم می سازد؟

جواب:خیر،وقتی شکایت کرد و موضوع ثابت شد،حد اجرا می شود و لو شاکی نخواهد.

سؤال 1878:سارقی به سرقت اعتراف کرده است،ولی دسترسی به اصل مال ندارد،آیا باید قیمت روز ادا پرداخت شود یا قیمت روز سرقت؟

جواب:اگر عین مسروقه تلف شده،یا در دسترس نیست،باید قیمت روز ادا را پرداخت کند.

سؤال 1879:آیا حدّ سرقت که قطع دست است،شامل هر دزدی می شود؟مثلا اگر کسی به جهت گرسنگی و تنگدستی دزدی کند،باید دستش قطع شود یا خیر؟

جواب:بریدن دست دزد شرایطی دارد و تا سرقت با آن شرایط ثابت نشود اجرای حدّ نمی شود.و تشخیص وجود شرایط نیز با مجتهد و دادگاه است.و اگر تنگدستی بحدّ اضطرار شرعی برسد،حدّ جاری نمی شود.و همچنین قبل از این که سرقت نزد حاکم شرع ثابت شود،اگر سارق توبه کند،حدّ جاری نمی شود.

سؤال 1880:آیا سرقت را قابل گذشت می دانید؟و آیا بین سرقت موجب حدّ و غیر حدّی تفصیلی قائلید؟

جواب:در مورد مال مسروقه گذشت و عدم گذشت حق صاحب مال است که در هر زمانی می تواند ببخشد اما در مورد حد اگر مسروق منه شکایت نکرده و سرقت به اقرار سارق یا به علم حاکم ثابت شده است،حد ساقط است.و نیز اگر مسروق منه قبل از آنکه به حاکم رجوع و گزارش کند سارق را عفو کند یا مال را به او هدیه کند یا سارق مال را خریداری کند در تمام این صور،ساقط است ولی اگر سرقت با بیّنه یا اقرار یا علم حاکم شرع ثابت شود،حد ساقط نمی شود.

سؤال 1881:در قوانین مدوّنۀ رایج،خرید مال مسروقه جرم است.با توجه به این که در معاملات و مبادلات رایج عادی فعلی،فاکتور فروش و غیره،معمول نیست.در این موارد،آیا

ص:495

می توان خریدار اموال مسروقه را محکوم کرد؟

جواب:اگر به اقرار یا بیّنه یا علم حاکم شرع،ثابت شود که شخص مسلمانی با علم به مسروقه بودن مال و با علم به عدم جواز خرید مال مسروقه و تملک غاصبانۀ آن،اقدام به خرید آن کرده است،حاکم می تواند به هر مقدار صلاح دانست او را تعزیر کند.

سؤال 1882:شخصی شکایت می کند که شخصی اموال مرا به سرقت برده و قرائنی ذکر می کند،مثلا می گوید آمده بود اطراف ساختمان مرا بازدید می کرد و غیره.ولی دلیل کافی اقامه نکرده،آیا باید منکر سرقت را قسم داد؟و اگر بدون قسم حکم به برائت متهم شد،حکم صحیح است یا باید نقض شود؟

جواب:مورد از موارد مدعی و منکر است.و چون مدعی اقامۀ بینه نکرده، می تواند از قاضی بخواهد متهم را قسم دهد.و بدون قسم،حکم به برائت متهم صحیح نیست.

محاربه

سؤال 1883:در ادلۀ نقلیه از کتاب و سنت نسبت به نفی بلد برای کیفر محارب،اطلاق مشهود است.و در نتیجه شامل مرد و زن محارب می شود،آیا راهی برای انصراف اطلاق ادله،در خصوص نفی بلد،به عنوان یکی از اقسام کیفر محارب نسبت به زن محاربه وجود دارد؟و آیا می شود حکم عدم جواز نفی بلد مرئه را در باب حدّ زنا-که بر آن ادّعای اجماع شده -به باب محاربه،از باب وجود وحدت ملاک و موضوع«زن بودن و رعایت مصالح»،تسرّی داد یا نه؟

جواب:اوّلا حکم نفی مرئه در باب زنا،در روایات صحیحه و صریحه مورد تصریح واقع شده است.ولی اتفاق فتاوی بر خلاف آن کشف می کند که این مطلب یدابید از ائمّۀ معصومین علیهم السّلام به آنها رسیده است.و الاّ بر طبق روایات،لازم بود که بر خلاف آن حکم شود.

و ثانیا در مورد زن محارب،علاوه بر عدم اختصاص آیۀ شریفه و همین طور

ص:496

روایات وارده به خصوص مرد،و شمول کامل نسبت به زن،مقتضای فتاوی نیز عموم است و قائل به اختصاص تنها یک نفر از قدما است.و استبعادی که در مورد نفی زن وجود دارد،علاوه بر این که فی نفسه وارد نیست،در مورد محارب چون مسأله به نحو تخییر مطرح است،و حاکم شرع نسبت به عقوبات چهارگانه مخیر است،گرچه به صورت استحباب انتخاب عقوبت متناسب مطرح است،اشکالی به وجود نمی آورد.

انکار بعد از اقرار

سؤال 1884:اگر زنی بعد از اقرار چهارگانه انکار کرد؛حد رجم ساقط است.آیا این حکم مخصوص رجم است،یا در مواردی که حد عبارت از قتل باشد،مثل زنای با محارم یا زنای بعنف یا لواط ایقابی،هم وجود دارد؟

جواب:حکم در مورد رجم به طور مسلّم ثابت است.و احتیاط الحاق قتل به رجم می باشد.پس اگر به عملی که شرعا حدّ آن قتل است اقرار کرد و بعد انکار کرد،حد آن ساقط است.و تفاوتی بین موارد وجود ندارد.

سؤال 1885:آیا انکار بعد از اقرار،تنها حد قتل را ساقط می کند؟یا موجب سقوط هر حدی، مثل صد ضربه یا هشتاد ضربه شلاق هم می شود؟

جواب:تنها حد قتل ساقط می شود.و سایر حدود ساقط نمی شود.مثلا کسی که به دزدی اقرار کرده،اگر چه بعد منکر شود حاکم می تواند دست او را قطع کند یا در مورد اقرار به شرب خمر هشتاد ضربه بزند.اگر چه بعدا انکار کند.

اجرای حدود

سؤال 1886:در مواردی که مجتهد و نایب او برای اجرای حدود و احقاق حقوق و رفع خصومات نباشد؛وظیفه عامۀ مردم چیست؟

جواب:علمایی که از طرف مجتهد جامع الشرائط مجاز در تصدی امور حسبیّه، و منصوب برای اجراء حدود هستند،تابع نصبند.و به هر نحوی که مجاز باشند،

ص:497

می تواند عمل کنند.و اگر منصوب نیستند،از باب امر به معروف و نهی از منکر مردم را نصیحت کنند.

سؤال 1887:آیا اجرای حکم شلاّق در ملأ عام،که مستلزم هتک حیثیت مضروب، می شود،در هر مجازاتی وجه شرعی دارد؟

جواب:اجراء حدود در ملأ عام مشروع است.و حضور عدّه ای برای دیدن عذاب مجرم،اگر واجب نباشد،مسلّم رجحان و استحباب دارد.و بعضی قائل به وجوب آنند.بلی در خصوص شلاقهای تعزیری،تابع نظر حاکم است،که اگر صلاح دانست،می تواند در ملأ عام تعزیر کند.

سؤال 1888:آیا محکوم به اعدام می تواند درخواست کند که قبل از اجرای حکم،او را توسط داروی بیهوشی،بیهوش کنند و در حال بیهوشی او را اعدام کنند؟

جواب:خیر؛محکوم به اعدام استحقاق عذاب پیدا کرده است.و باید سختی و تلخی آن را بچشد و عمل و ظلم خود را جبران کند.

تعزیرات

سؤال 1889:آیا قاضی در تعزیرات،حق دارد گذشت کند؟

جواب:در گناهانی که جنبۀ حق الناس دارد،مثل غیبت و تهمت،بعد از ثبوت و مطالبه طرف دعوی،تعزیر لازم می شود.و حاکم حق عفو ندارد.ولی اگر طرف دعوی مطالبه نکرد،حاکم می تواند عفو کند.و در گناهانی که جنبۀ حق الناس ندارند،حاکم جامع الشرائط،طبق صلاحدید خود عمل می کند.

سؤال 1890:در فرض بالا،آیا بین تعزیرات فقهی و تعزیراتی که حکومتی می باشد،فرقی هست؟

جواب:فرقی نیست،ولی قاضی منصوب تابع نصب است،و باید طبق مقررات آن عمل کند.

سؤال 1891:آیا صرف نگهداری نوار مبتذل و غیر مجاز،و نیز صرف نگهداری شراب،جرم

ص:498

و قابل تعزیر می باشد؟

جواب:خیر،صرف نگهداری چیزهای مذکور،موجب تعزیر نمی شود.بلکه باید معلوم شود که هدف از نگهداری آنها چه بوده؟و بعد از طی مراحل امر به معروف و نهی از منکر،اگر قاضی مجتهد جامع الشرائط باشد،طبق نظر خود عمل کند.و الاّ تابع نصب است.

سؤال 1892:در مورد پوشیدن طلا توسط مردان و تظاهر به آن،با صرف مشاهده توسط قاضی می توان تعزیر کرد یا خیر؟

جواب:در تظاهر به گناه و حرام پس از طی مراحل امر به معروف و نهی از منکر،قاضی که مجتهد جامع الشرائط باشد،طبق نظر خود عمل می کند،و اگر منصوب است،تابع نصب است.

سؤال 1893:آیا جریمه و جزای نقدی،دین است یا مجازات؟و در صورت نپرداختن جریمه از ناحیه محکوم،آیا می شود جریمه را تبدیل به حبس کرد؟

جواب:جریمه و جزای نقدی که بجای تعزیر بدنی است و حاکم شرع صلاح دانسته و تعزیر بدنی را به جزای نقدی تبدیل کرده دین نیست.و حاکم می تواند آن را به حبس تبدیل کند.

سؤال 1894:با توبۀ مجرم در اموری که باعث تعزیر می شود،آیا حاکم می تواند عفو کند؟

جواب:در این امور بعد از ثبوت توبه حاکم مخیر است طبق نظر و مصلحت عمل کند.

سؤال 1895:در تعزیراتی که حق الناس محسوب می شود،آیا با گذشت شاکی تعزیر ساقط می گردد؟

جواب:بلی،در حق الناس با عفو شاکی،تعزیر ساقط می شود.

سؤال 1896:ضابطه تشخیص حق اللّه و حق الناس به نظر حضرتعالی چیست؟

جواب:ظاهرا حق الناس حقی است که سلطنت و ولایت استیفا یا عفو از آن، برای ذی حق جعل شده و منوط به اختیار و مطالبه اوست.مانند:قصاص،حدّ

ص:499

قذف،تعزیر در فحش و امثال آن،و حق اللّه حقی است که استیفا یا عفو از آن منوط به امر الهی است.مانند:حدّ زنا،شرب خمر،تعزیر مرتکب کبیره و یا تارک واجبات.

سؤال 1897:در جنایتی که موجب قصاص نفس یا اعضای بدن می شود،مجنی علیه به هر دلیلی جانی را عفو می کند؛آیا حاکم می تواند به خاطر مصالحی از جمله حفظ اجتماع و یا تجری جانی،وی را تعزیر کند؟

جواب:اگر برای حفظ نظم،لازم می داند یا از قرائن معلوم است که بدون تعزیر،جنایت را تکرار می کند،باید تعزیر شود.

سؤال 1898:شخصی مقدمات جنایت را فراهم کرده است،ولی در اثر حادثه ای نتوانست جنایت را انجام دهد و دستگیر شده است،آیا می توان او را تعزیر کرد؟

جواب:اگر اقدام در جهت بر هم زدن نظم یا براندازی جمهوری اسلامی است، باید تعزیر شود.

مسائل متفرقۀ حدود

سؤال 1899:آیا حدّ زنای زن حامله،باید بعد از وضع حمل و بعد از دو سال-جهت شیر دادن طفل-انجام شود،یا لازم است فورا جاری شود؟

جواب:اگر حد آن رجم باشد،باید صبر کنند تا وضع حمل کند.بعد از آن اگر کسی بود که فرزند او را نگهداری کند و شیر دهد،حدّ او جاری می شود.و الاّ باید صبر کنند تا کودک خود را شیر دهد.

و اگر حد آن جلد باشد،در صورتی که حد زدن به او در هنگام حمل یا در حال نفاس برای کودک،خطر آفرین باشد،یا حتی در موقع رضاع موجب ضرر برای کودک باشد،و کسی نباشد که متکفل کودک شود،باید صبر کنند.و الاّ در اولین زمان ممکن،حد جاری می شود.

سؤال 1900:شخصی متهم شده به عمل خلاف عفت.پدر دختر شکایت به دادگاه برده،و

ص:500

گفته اگر شصت هزار تومان بدهید،رضایت می دهم.او هم این مقدار را پرداخت کرده آیا برای پدر دختر حلال است؟

جواب:حلال نیست.

سؤال 1901:اگر محارب بعد از دستگیری و قبل از محاکمه توبه کند.آیا حدّ از او ساقط می شود؟

جواب:توبه بعد از دستگیری،موجب سقوط حدّ نمی شود.

سؤال 1902:شخصی از روی غیظ و عصبانیت به مقام مقدس پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و ائمّه علیهم السّلام توهین و جسارت کرده،و مدّعی است که به خاطر عصبانیت بوده است،آیا حکم ساب النبی صلّی اللّه علیه و آله و ائمّه علیهم السّلام از او برداشته می شود؟

جواب:اگر مدعی باشد که به خاطر شدّت ناراحتی و عصبانیت توهین کرده است،و قصد معنای کلام خود را نداشته و بدون قصد از او صادر شده،و احتمال صدق داده شود،حکم به ارتداد و کفر او نمی شود.و حدّ سابّ،بر او جاری نمی شود.

سؤال 1903:آیا بدون احراز شرعی در یک محکمۀ صالحه،می توان کسی را به ارتداد یا انحراف یا فسق محکوم کرد؟و اگر جایز نباشد،آیا مفتری از عدالت خارج می شود؟

جواب:در مورد ارتداد،احراز لازم است و در مورد فسق علاوه بر احراز باید مجوز افشا هم وجود داشته باشد.و در صورت ادعای علم،مرافعه شرعیه لازم است.و علی ای حال افتراء از گناهان کبیره نیست و مسقط عدالت نیست مگر در برخی موارد خاص.

سؤال 1904:شخصی پس از دستگیری در دادگاه اظهار می دارد که من در حرم امن الهی یا حرم حضرت نبوی صلّی اللّه علیه و آله و یا یکی از ائمه معصومین علیهم السّلام در حضور دو شاهد عادل از گناهان خود توبه کرده ام و بر گفتۀ خود نیز نوشته ای با امضای دو نفر ارائه می کند،آیا حد از او ساقط می گردد یا خیر؟تعزیر چطور؟

ص:501

جواب:مکتوب اگر موجب اطمینان قاضی به موضوع می شود یا دو شاهد عادل حضورا شهادت دهند،موضوع ثابت و حد ساقط می شود،حتی با احتمال صدق هم حد ساقط می شود،الحدود تدرء بالشبهات.

ص:502

قصاص و دیات

انواع قتل

سؤال 1905:لطفا انواع قتل را بیان فرمایید؟

جواب:قتل بر سه نوع است:

1-قتل عمد.و آن دو قسم است:قسم اول آن که شخصی به قصد کشتن انسانی،کاری را نسبت به او انجام دهد که منجر به مرگش شود،قسم دوم آنکه با توجه،کاری را که معمولا کشنده است نسبت به انسانی انجام دهد،و او بمیرد، هر چند قصد قتل او را هم نداشته باشد.

2-قتل شبه عمد.و آن در صورتی است که قصد کشتن را نداشته ولی با توجه،کاری را که معمولا کشنده نیست،نسبت به شخصی انجام دهد،و بر حسب اتفاق و تصادف منجر به مرگ وی شود،مثل این که کودک را به قصد ادب کردن بزند،و بر حسب تصادف،زدن او سبب مرگ وی شود.

3-قتل خطایی.و آن در صورتی است که نه قصد کشتن مقتول را داشته است.و نه خواسته کاری را نسبت به او انجام دهد،بلکه مثلا به قصد شکار،تیری رها کرده و بر حسب تصادف به شخصی خورده و او را کشته است.

سؤال 1906:شخصی بدون اجازۀ بهداری،در امر پزشکی دخالت و آمپول تزریق کرده است،با این که اجازۀ تزریق نداشته،و این امر منجر به فوت مریض شده،آیا دیه لازم است

ص:503

بپردازد یا نه؟و غیر از دیه تعزیر هم از جنبۀ عمومی جایز است یا خیر؟

جواب:تزریق آمپول اگر موجب فوت مریض شود،موجب ضمان است.

هر چند با اجازۀ وزارت بهداری باشد،پس اگر عمدی بوده قصاص دارد.و اگر شبه عمد بوده،دیه بر عهدۀ خود تزریق کننده است.و در صورت خطای محض بر عهدۀ عاقلۀ او می باشد.بلی،اگر مریض شخصی را در مقام معالجه ابراء کند، دیه ندارد.ولی اگر نمی دانسته که در این امر مجاز نمی باشد،و به خیال مجاز بودن،ابراء نماید؛موجب رفع ضمان نمی شود.

جهل قاتل به حکم قصاص

سؤال 1907:در صورتی که قاتل ادعا کند که جهل به حکم دارد،و نمی دانسته مجازات قتل عمد،قصاص است.و این ادعا از نظر دادگاه مقرون به واقع باشد،و احتمال صدق آن وجود داشته باشد؛آیا تأثیری در اعمال قصاص دارد یا خیر؟

جواب:علم قاتل به مجازات قتل عمد،از شرایط قصاص نیست،بنابراین در فرض سؤال،حق قصاص برای ولی دم ثابت است.

قصاص پسر به جهت قتل عمدی پدر یا مادر

سؤال 1908:اگر پسری عمدا پدر خود را بکشد،آیا می توان با اذن اولیای دم او را قصاص کرد؟

جواب:بلی،اگر فرزندی پدر یا مادر خود را عمدا و به ناحق بکشد،قصاص می شود.و رضایت ورثه،مانند سایر موارد،مسقط حکم قصاص می شود.

اذن فقیه در مورد قصاص قاتل

سؤال 1909:برای قصاص قاتل،نیاز به اذن ولی امر یا نمایندۀ او می باشد.در صورتی که این اذن داده نشود،تکلیف قاتل چیست؟آیا باید تا زمان اذن،گرچه دهها سال طول بکشد در حبس بماند و یا فورا آزاد شود؟در صورت دوم چه تأمینی باید اخذ شود؟

جواب:در مفروض سؤال،اگر قاتل در معرض فرار نیست،فورا آزاد شود تا

ص:504

تکلیف او از طرف ولی امر یا نمایندۀ او معلوم گردد.

چون پس از ثبوت جرم،قصاص یا دیه یا عفو است.و حق حبس ندارد.و اگر در معرض فرار است،تا حدودی که عرفا جهت تحصیل اذن لازم است،او را حبس،و پس از آن با اخذ وثیقه یا کفیل یا دیه به نحو مشروط او را آزاد کنند.

چون مورد از مورد تزاحم حقین است.و حق ولی دم،اهم می باشد.

سؤال 1910:آیا اولیای دم بدون اجازۀ حاکم شرع می توانند قصاص کنند یا نه؟

جواب:خیر،قصاص حتما باید با اجازه و حکم حاکم شرع صورت گیرد.

به هوش آمدن کسی که به عنوان قصاص نفس حلق آویز شده است

سؤال 1911:چنانچه کسی محکوم به قصاص باشد.و به عنوان قصاص نفس،حلق آویز شود.و پزشک متخصص گواهی دهد که فوت کرده است،و در سردخانه بهوش بیاید و زنده شود.اولا:حکم قصاص به قوت خود باقی است یا ساقط است؟ثانیا:در صورت باقی بودن به قوّت خود،آیا دیۀ حلق آویزی اوّل به جانی تعلق می گیرد یا خیر؟

ج:1-در فرض سؤال،حکم قصاص به قوّت خود باقی است.

2-در مورد سؤال،حلق آویزی اول،دیه ندارد.

سؤال 1912:آیا حلق آویز کردن یا تیر باران کردن جای قصاص را می گیرد،یا باید حتما به همان وسیله و آلت قتاله،قصاص صورت بگیرد؟

جواب:بلی،جای قصاص را می گیرد.

لوث و قسامه

سؤال 1913:کودکی بعد از اینکه سالم متولد شده،فوت کرده است که به نظر پزشک قانونی،کودک در اثر ضربۀ مغزی فوت کرده است و مسئولیت آن کودک در این مدت به عهدۀ چهار پرستار بوده است که هر یک اظهار بی اطلاعی می کنند.لطفا بفرمایید با علم به اینکه یکی از اینها سبب قتل کودک بوده،کدامیک ضامن هستند؟

جواب:ظاهرا مورد از موارد لوث و قسامه است.که اگر اصل قتل محرز شده و

ص:505

ولیّ دم یقین دارد که قاتل یکی از چهار متهم هستند و برای قاضی شرع، اماره ظنیّه بر صدق ولی دم قائم شده و متهمین بیّنه بر رفع اتهام خود ندارند.

بر ولیّ دم است که اقامۀ قسامه کند.که اگر اقامه کرد،دیه ثابت می شود و متهمین باید بالسّویّه بپردازند و اگر قسامه اقامه نکرد بر متهمین است که هر یک، جدا جدا برای رفع اتهام خود،اقامۀ قسامه کنند.که اگر اقامه کردند،تبرئه می شوند و دیه بر بیت المال است و اگر نکول کردند دیه بر آنان ثابت می شود که باید بالسّویّه بپردازند و اگر بعضی از آنان اقامه قسامه کردند،تبرئه می شوند و دیه بر بقیه است.

تعدد جنایت با ضربه واحد

سؤال 1914:چنانچه جانی با یک ضربه به چشم مجنی علیه بزند،و باعث جراحت از نوع دامیه یا غیر آن یا سیاه شدگی توأما گردد؛آیا دیۀ متعلق به این دو اثر،دو نوع است یا فقط بدامیه تعلق می گیرد؟

جواب:مقتضای تعدد جنایت-در صورتی که هر یک دیه معینی داشته باشد- تعدد دیه است.هر چند به ضربۀ واحده باشد.ولی احوط تصالح است.

سؤال 1915:اگر در نافذه گلوله یا نیزه از یک طرف پا وارد شود و از طرف دیگر خارج شود، آیا یک دیه ثابت است یا دو دیه؟

جواب:یک دیه ثابت است.و مقدار آن صد دینار است.

سؤال 1916:اگر در اثر فرو رفتن نیزه و ایجاد نافذه،استخوان پا هم بشکند،آیا دو دیه باید بدهد یا یک دیه؟

جواب:اگر نیزه دست یا پا را سوراخ کند و از طرف دیگر خارج شود و سبب شکستگی استخوان هم بشود،دو دیه لازم است.یکی دیۀ سوراخ کردن که صد دینار است،و دیگری دیۀ شکستن استخوان،که اگر کاملا خوب شود 80 دینار،و اگر کاملا خوب نشود،صد دینار است.

ص:506

اگر قتل مجنی علیه علاوه بر جنایت به امور دیگر نیز مستند باشد

سؤال 1917:در اثر ضربۀ وارده به سر شخصی،جمجمۀ او می شکند،با انتقال به بیمارستان و عمل جراحی کمی بهبود یافته؛ولی مبتلا به خونریزی دستگاه گوارش می شود و با عمل جراحی و انتقال به یک بیمارستان دیگر،بالأخره از دنیا می رود.پزشکان،مرگ را به چند علت ذکر می کنند،و 70 درصد را به شکستگی جمجمه نسبت می دهند.لطفا حکم دیه ضارب را بیان فرمایید.و آیا قتل عمدی محسوب می شود یا غیر عمدی؟

جواب:در صورتی که قتل عرفا مستند به ضارب باشد باید تمام دیه را بدهد.

قصد قتل شخص معین و اشتباه در تطبیق

سؤال 1918:در صورتی که قاتل به قصد کشتن به زید تیراندازی کند،و بعد از مرگ،معلوم شود شخص مقتول،بکر بوده است(اشتباه در هویت)آیا قتل عمد است یا شبه عمد؟در هر صورت علت آن چیست؟

جواب:اگر هر دو محقون الدم بوده اند،قتل واقع شده حکم عمد را دارد.چون با قصد و با آلت قتاله شخص محقون الدم حاضر و معین را کشته است.گرچه در تطبیق خطا کرده و خیال کرده زید است.

سؤال 1919:شخصی برای کشتن کسی که مهدور الدم بوده،به در خانۀ او رفته و در زده و فردی را که در را باز کرده،به تصور این که شخص مهدور الدم است؛بلافاصله کشته است.بعد معلوم شده مقتول،شخص مورد نظر نبوده است؛حکم قتل مذکور را بیان کنید؟

جواب:چنانچه مهدور الدمی باشد که قتل وی بر قاتل جایز بوده،در فرض سؤال،قتل واقع شده شبه عمد است.و دیه بر عهدۀ قاتل می باشد.

سؤال 1920:چنانچه قاتل به قصد(الف)تیری را به سوی او پرتاب کند،غافل از این که شخص مورد هدف(ب)است؛قتل واقع شده چه نوع قتلی دارد؟(با توجه به این که هم تعهد در فعل بر روی مجنی علیه،و هم تعهد در قتل وجود دارد).

جواب:قتل عمد محسوب می شود.چون با آلت قتاله و عمدا و به قصد قتل به شخص معین زده است.منتهی در هویت او اشتباه کرده است.

ص:507

سؤال 1921:چنانچه به قصد قتل شخصی تیری را به سوی او پرتاب کند،و تیر به مانع خارجی برخورد کرده،و به شخص دیگری در آن حوالی،اصابت کند و او را بکشد،

قتل واقع شده چه نوع قتلی است؟

جواب:شبیه به عمد است.چون با آلت قتاله و به قصد قتل زده است؛منتهی خطا رفته و دیگری را کشته است.

سؤال 1922:شخصی قصد کشتن مهدور الدمی را دارد.ولی به علّت اشتباه در هویت مجنی علیه،شخص محقون الدمی را به جای وی می کشد؛قتل واقع شده از چه نوعی خواهد بود؟

جواب:اگر به اعتقاد مهدور الدم بودن کشته،شبه عمد است.

سؤال 1923:شخصی قصد کشتن مهدور الدمی را دارد و یا قصد شکار حیوانی را دارد،ولی به علت خطای در هدف گیری یا خطای در تیراندازی،شخص محقوق الدمی را می کشد.قتل واقع شده از چه نوعی خواهد بود؟

جواب:اگر به اعتقاد مهدور الدم بودن کشته،قتل واقع شده شبه عمد است.

سؤال 1924:در صورتی که شخصی قصد کشتن محقون الدمی را دارد،ولی به علّت خطای در تیراندازی یا خطای در اصابت،شخص محقون الدم دیگری را می کشد،قتل واقع شده از چه نوعی خواهد بود؟

جواب:ظاهرا از نوع شبه عمد است.

سؤال 1925:اگر کسی قصد کشتن محقون الدمی را داشته باشد،ولی به علّت اشتباه در هویت مجنی علیه،دیگری را که او نیز محقون الدم است،بکشد.قتل واقع شده از چه نوعی خواهد بود؟

جواب:قتل واقع شده از نوع عمد است.

سؤال 1926:در صورتی که نظر حضرتعالی در بعضی از شقوق مبنی بر قصاص باشد.آیا می توان قاتل را به مجازات دیگری محکوم کرد یا خیر؟

ص:508

جواب:در قتل عمد،حکم اولی قصاص است و اولیاء دم یا می توانند قصاص کنند یا با اولیاء دم به دیه مصالحه کنند و حق ندارند مجازات دیگری را مطالبه کنند.

حکم انواع قتل

سؤال 1927:لطفا قصاص یا دیۀ اقسام قتل را بیان فرمایید؟

جواب:در کشتن عمدی،اگر قاتل بالغ و عاقل باشد،ولیّ مقتول حق قصاص دارد.ولی می تواند با قاتل بر گرفتن دیه توافق کند،یا او را به طور کلی عفو کند.و در کشتن شبیه عمد،ولیّ مقتول حق قصاص ندارد،و فقط می تواند از قاتل دیه بگیرد یا عفو کند.و در قتل خطایی قصاص نیست.و اگر قتل به اقرار قاتل ثابت شود دیه بر خود قاتل است.و اگر به دو شاهد عادل ثابت شود،دیه بر عاقله و خویشاوندان قاتل است.و در هر صورت،ولیّ مقتول می تواند عفو کند.

کفّارۀ قتل

سؤال 1928:آیا علاوه بر قصاص یا پرداخت دیه،وظیفۀ دیگری هم متوجه قاتل هست یا نه؟

جواب:بلی،در قتل خطا و شبیه عمد،علاوه بر دیه،خود قاتل باید کفاره نیز بدهد.یعنی یک بنده آزاد کند و اگر نتواند،شصت روز روزه بگیرد.و اگر این را هم نتواند،شصت فقیر را طعام بدهد تا سیر شوند و در قتل عمدی اگر ولیّ مقتول عفو کند یا دیه بگیرد قاتل باید کفارۀ جمع بدهد،یعنی یک بنده آزاد کند و شصت روز روزه بگیرد و شصت فقیر را هم سیر کند و در این زمانها که بنده نیست،دو عمل دیگر را انجام دهند.و در این مسأله فرقی بین اینکه مقتول،زن باشد یا مرد، صغیر باشد یا کبیر،وجود ندارد.

سؤال 1929:اگر چند نفر با هم یک نفر را کشتند؛آیا باید هر کدام کفاره جدا بدهند؟

جواب:بلی،هر یک باید کفاره جدا و کامل بدهد.

ص:509

سؤال 1930:آیا برای قتل جنین هم باید کفاره داد؟

جواب:اگر بعد از ولوج روح بقتل برسد،بنابر احتیاط باید قاتل،کفاره آن را بدهد.

تصرفات جانی در دیه

سؤال 1931:دو نفر کسی را کشته اند.ولیّ دم با پرداخت دیۀ یک نفر،خواستار قصاص هر دو نفر شده است،آیا قبل از قصاص قاتل می تواند در دیۀ مأخوذه تصرف مالکانه بکند؟

جواب:تصرف مالکانه در دیه،مشکل است.

سؤال 1932:اگر در فرض قبل،قاتل تصرف کرده و عین مال را فروخته باشد و بعد اولیای دم،از قصاص منصرف شوند؛آیا می توانند عین مال را پس بگیرند،یا باید قیمت یا مثل آن را بگیرد؟

جواب:احکام بیع فضولی را دارد.

قتل کودک در اثر خطای مادر

سؤال 1933:اگر مادری خطأ موجب کشتن فرزندش بشود(مثلا در حالت خواب مجرای تنفس نوزاد را مسدود کند و نوزاد بمیرد)آیا دیه واجب است؟

جواب:اگر مرگ فرزند مستند به مادر باشد،دیه ثابت و بر عاقلۀ مادر است.

ولی اگر مستند به او نباشد،دیه ندارد،و کسی ضامن نیست.

احتمال جنون در قاتل

سؤال 1934:شخصی که احتمالا دارای نارسایی عقلی است،خواهر خود و فرزند 28 ماهۀ او را به وسیلۀ چاقو مورد ضرب و جرح قرار داده،و سپس با پاشیدن بنزین،آنان را آتش زده و از محلّ جنایت گریخته است.پس از 15 روز خانم مذکور،فوت کرده ولی کودک زنده مانده است.و قاتل نیز شخصا مالی ندارد!لطفا حکم شرعی را بیان فرمایید:

جواب:بطور کلی در صورتی قصاص ثابت است،که احراز شود جانی در

ص:510

هنگام ارتکاب جنایت،عاقل بوده است(اگر چه با استصحاب)و با عدم احراز عقل،قصاص جایز نیست.دیه نیز در صورتی بر عاقله محرز است که جنون جانی محرز شود.و در فرض سؤال که عاقل بودن جانی محرز نیست،قصاص جایز نیست.و چون جنون هم محرز نیست،دیه هم بر عاقله ثابت نیست.بلی،برای این که خون مسلمانی ضایع نشود،باید دیۀ او را از مال جانی بپردازند.و چون در مورد سؤال،جانی فاقد مال است از بیت المال دیۀ او باید پرداخت شود.و محتمل است در این موارد دیه مطلقا بر بیت المال باشد،گرچه جانی مال هم داشته باشد.

علی ایّ حال تشخیص و تعیین امر مذکور،مربوط به دادگاه و نظر قاضی شرع است.

دیۀ جراحات وارده بر زن

سؤال 1935:دیۀ زن تا کمتر از>CS

ص:511

سؤال 1937:اگر نیزه یا گلوله در دست یا پا فرو رود،در مورد مرد یکصد دینار دیه ذکر شده، آیا در مورد زن هم همین است یا فرق می کند؟

جواب:به طور کلی دیۀ زن از لحاظ شرعی تا ثلث دیه،مساوی مرد است و تفاوتی نمی کند.و اگر به ثلث دیه برسد یا بیشتر شود،نصف دیه مرد می شود.و در موارد ثبوت دیه فرقی بین آلات متعدده وجود ندارد.بلی ظاهر این است که در نافذه اطراف زن،حکومت یعنی ارش ثابت است.همانطور که در کتاب الدیات(تفصیل الشریعة)،ص 261،م 3،آمده است.

سؤال 1938:می دانیم که دیۀ زن تا ثلث دیه،مساوی دیۀ مرد است؛و اگر بیش از ثلث شد، نصف دیۀ مرد می شود،حال اگر چند ضربه و جراحت وارد شده باشد که مجموع زاید بر ثلث می شود ولی هر یک کمتر از ثلث است،آیا دیه تنصیف می شود یا خیر؟

جواب:اگر جراحات وارده،به یک ضربت و در یک عضو وارد شده،ملاک در ثلث،مجموع صدمات می باشد و اگر با ضربات متعدده یا در اعضای مختلف واقع شده باشد،دیۀ هر صدمه و جراحتی،جداگانه محاسبه می شود که اگر زاید بر ثلث باشد تنصیف می شود و الاّ تنصیف نمی شود،اگر چه مجموع آن بیشتر از ثلث باشد.

دیۀ دندان

سؤال 1939:در اثر ضربه ای دندان طفلی افتاده(دندان مذکور لق و ناسالم بوده و بعد از چند روز خودش می افتاده است)بعد از افتادن در مدت کوتاهی بجای آن دندان روییده،حکم آن چیست؟آیا ارش است یا دیۀ دندان سالم؟

جواب:در فرض سؤال،اگر افتادن دندان مستند به ضربه باشد؛ظاهرا حکم آن دیه است.اما اگر به ارش مصالحه کنند اقرب به احتیاط است.و اگر افتادن آن مستند به ضربه نباشد،دیه و ارش ثابت نیست،هر چند ضارب گناهکار و مستحق تعزیر است.

سؤال 1940:شخصی زده و دندان کسی را شکسته و از بین برده است،لطفا مقدار دیۀ آن را بیان فرمایید.

ص:512

جواب:به طور کلی دیۀ شکستن و از بین بردن هر یک از دوازده دندان جلوی دهان-که شش عدد بالا و شش عدد پایین است-50 مثقال شرعی(18 نخودی) طلای سکه دار است؛و دیۀ هر یک از شانزده دندان عقب-که 8 عدد آنها بالا و 8 عدد پایین است-25 مثقال شرعی،طلای سکه دار است.و فرقی نیست که دندان را از اصل و ریشه بکنند.و از بین ببرند یا آن را بشکنند و نیز فرقی بین صغیر و کبیر نیست؛مگر نسبت به دندان طفل.به طوری که حکم آن در سؤال قبل بیان شد.

سؤال 1941:در مواردی دیده می شود که افرادی بیشتر از 28 دندان دارند و از مجموع دندانها 28 عدد آن را کسی عمدا از بین برده است،آیا 28 عدد موضوعیت دارد یا به نسبت تعداد دندانهای شکسته شده و دندانهای مانده دیه تعیین می گردد؟

جواب:در 28 دندان،دیه کامل اخذ می شود اگر چه چند دندان دیگر مانده باشد.البته اگر 28 دندان اصلی شکسته شده باشد،اما اگر چند دندان اصلی باقی باشد در دندانهای اضافی غیر اصلی،ارش تعیین می شود و دیۀ دندانهای اصلی شکسته نشده کسر می گردد.

دیۀ شکستن استخوان

سؤال 1942:در ساق پا و ساعد دست دو استخوان به نام های درشت نی و نازک نی وجود دارد،چنانچه با یک ضربه،هر دو استخوان شکسته شود.آیا برای هر دو یک دیه واجب است یا برای هر کدام یک دیه لازم است؟

جواب:نمی توان بطور قطع و یقین نظر داد که کسر ساعد و ساق پا دیه مقدره دارد و(چون مدرک عمده،معتبرۀ ظریف است و آن علاوه بر اضطراب در متن،با نسخ متفاوت نقل شده و در عین حال به لحاظ اعتبار آن با توجه به نسخ فقیه و تهذیب و بعضی از نسخ کافی)احتیاط آن است که در خصوص کسر ساعد(هر دو استخوان)چنانچه بدون عیب بهبود حاصل شد>CS

ص:513

جداگانه منظور شود و فرقی نیست که در اثر ضربه واحده یا متعدد حادث شده باشد چون مقتضای تعدد جنایت تعدد دیه و اصل عدم تداخل است و چنانچه استخوانها معیوب بمانند علاوه بر دیۀ ذکر شده دیه عیب موجود با ارش تعیین شود و احتیاط بیشتر آن است که در تمام صور مذکوره مسأله را با مصالحه خاتمه دهند و اگر ساق پا بشکند و بدون عیب خود شود 200 دینار پرداخت شود و اگر معیوب بماند>CS

ص:514

جواب:ظاهر این است که جنین از وقتی که در رحم قرار می گیرد،به مدت 40 روز نطفه است.و دیۀ اسقاط آن در این مدت 20 مثقال شرعی طلای سکه دار است که هر مثقال،هیجده نخود می باشد،پس از آن 40 روز علقه یعنی خون بسته شده است و دیۀ آن 40 مثقال است،بعد 40 روز مضغه،یعنی پارۀ گوشتی است، که دیۀ آن 60 مثقال است.(که مجموع چهار ماه می شود)پس از آن بصورت استخوان می شود.و دیۀ آن 80 مثقال است.بعد گوشت روییده و صورت بندی می شود،و دیۀ آن 100 مثقال است.و همین که روح در آن دمیده شد،چنانچه پسر باشد دیۀ او هزار مثقال و اگر دختر باشد 500 مثقال شرعی طلای سکه دار است.و در تمام این صور،اگر عوض هر یک مثقال طلا،ده درهم نقره بدهند کافی است و اگر زن حامله از روی عمد کاری کند که جنین او سقط شود باید دیۀ آن را به تفصیلی که بیان شد به وارث جنین بپردازد و خود او از این دیه ارث نمی برد،بلی چنانچه ورثۀ جنین،او را عفو کنند دیه ساقط می شود ولی در جنینی که روح دمیده شده،کفاره قتل-به شرحی که در سؤال 2158 گذشت-بر او واجب است.

سؤال 1947:اگر سقط جنین با رضایت کامل پدر و مادر،توسط دکتر جراح،یا تزریق آمپول، انجام شود،دیۀ آن به عهدۀ کیست؟و اگر دکتر دارو را بدهد و مادر مصرف کند و جنین سقط شود،به عهدۀ کیست؟

جواب:دیه به عهدۀ مباشر است.مگر این که مباشر،که مثلا آمپول را تزریق می کند،یا دارو را مصرف می کند،نداند که آمپول یا دارو سبب سقط جنین است.

که در این فرض دیه به عهدۀ دستور دهنده است.و در صورتی که مباشر،چه دکتر و چه آمپول زن و چه خود مادر،بداند و به دستور پدر جنین،اقدام به اسقاط جنین کند،بنابر احتیاط،در دیۀ آن با پدر جنین مصالحه کنند،یا وی آنها را برئ الذمه کند.

سؤال 1948:اگر ادامۀ حمل برای مادر،ضرر معتنابه یا خطر جانی داشته باشد،آیا اسقاط آن جایز است یا نه؟و بر فرض جواز،حکم دیۀ آن چیست؟

جواب:اگر طبق تشخیص دکتر متخصص و مورد اطمینان،بقای حمل برای

ص:515

مادرش خطر جانی داشته باشد یا مستلزم ضرر،یا درد غیر قابل تحمل باشد، اسقاط مانعی ندارد.و نسبت به دیۀ آن با پدر جنین مصالحه شود،یا وی مباشر سقط را برئ الذمه و حلال کند.

سؤال 1949:این جانب دارای سه فرزند هستم و به خاطر ضعف و ناتوانی جسمی و سختی معاش،بچه چهارمم را که هنوز نطفه و حدود 35 روزه بود،سقط کردم.فعلا فهمیده ام گناه کرده ام و می گویند:دیه،هم مدیون می باشم.لطفا بفرمایید:چه وظیفه ای دارم و باید چه کنم؟

جواب:شما گناه بزرگی مرتکب شده اید و باید فورا توبه کنید.و دیۀ جنین در فرض سؤال،20 دینار،یعنی 15 مثقال 24 نخودی طلای سکه دار است و چنانچه مباشر سقط،مادر یا پزشک بوده،دیۀ آن به پدر جنین می رسد.

سؤال 1950:ماده 91 قانون تعزیرات که به تأیید فقهای شورای نگهبان رسیده و لازم الاجرا می باشد،مقرر می دارد:«اگر زن حامله برای سقط جنین به طبیب و یا قابله مراجعه کند،و طبیب هم عالما و عامدا مباشرت به اسقاط جنین کند،دیۀ جنین به عهدۀ اوست.و اگر روح در جنین دمیده باشد،باید قصاص شود.و اگر او را به وسایل اسقاط جنین راهنمایی کند، به شش ماه تا سه سال حبس محکوم می شود.»

نظر به این که فقهای شیعه در مورد جنین بین حلول روح و غیر آن فرقی قائل نیستند و در هر حال سقط جنین،موجب ثبوت قصاص نمی شود؛آیا ماده قانونی مذکور منطبق با شرع می باشد یا خیر؟در صورت منفی بودن،با توجه به عدم مخالفت شورای نگهبان با آن،تکلیف قاضی در صدور حکم چیست؟

جواب:بلی،اسقاط جنین گرچه بعد از ولوج روح موجب قصاص نمی شود،و فقط دیه دارد.و قاضی اگر خود مجتهد جامع الشرائط است،به نظر خود عمل کند.وگرنه تابع نصب است.

سؤال 1951:شخصی زن حامله را کشته و بچۀ او هم تلف شده است،آیا قاتل علاوه بر دیۀ زن،باید دیۀ بچۀ او را نیز بدهد،یا یک دیه کافی است؟

جواب:در فرض سؤال باید دیۀ بچه را نیز بدهد.

ص:516

سؤال 1952:زنی که بدون اطلاع شوهر خود جنین دوماهه را سقط کرده است،چه وظیفه ای دارد،و دیه آن به چه کسی می رسد؟

جواب:مرتکب گناه شده و باید فورا توبه کند و در فرض سؤال،دیۀ آن به پدر جنین می رسد.

سؤال 1953:در صورتی که پزشک متخصص با رضایت زن و شوهر،بچۀ ناقص الخلقه ای را که نواقص جسمی او با دستگاه تشخیص داده شده است،از روی ندانستن مسأله سقط کنند،آیا دیه ای باید پرداخت شود؟و در صورت وجوب دیه،پرداخت آن متوجه چه کسی است؟و اگر مباشر سقط،پدر و مادر را نمی شناسد،دیه را باید به چه کسی بپردازد؟

جواب:بلی،دیه دارد و دیه بر عهدۀ مباشر است.مگر این که مباشر نداند که آمپول یا دارو جهت سقط جنین است،که در این فرض دیه به عهدۀ دستور دهنده است.و اگر پزشکی با رضایت پدر و مادر اقدام به اسقاط کرده،احتیاط این است که پزشک و مباشر،با پدر جنین و کسانی که بعد از پدر وارث هستند،در دیه مصالحه کنند،در عین حال توبه هم بکنند.و اگر مباشر سقط،پدر و مادر را نمی شناسد،دیه را به فقیر صدقه دهد.و بنابر احتیاط این صدقه با اجازۀ حاکم شرع باشد.و اگر مباشر سقط،مادر یا پزشک بوده و پدر اطلاع نداشته،دیه را به پدر جنین بدهند.بلی اگر پدر،دیه را حلال کند،مباشر برئ الذمه می شود.

اسقاط و دیۀ ولد الزنا

سؤال 1954:دختری اغفال شده،و بر اثر عمل زنا،دارای حمل گردیده است و پدر و برادرهای او فهمیده اند و تصمیم دارند بخاطر حفظ آبروی خود و جلوگیری از رسوایی بیشتر،دختر را بکشند و ناپدید کنند،آیا چنین تصمیم و عملی بخاطر امور مذکوره جایز است،و حکم آن چیست؟

جواب:ارتکاب چنین عملی حرام است،و قتل نفس محترمه از گناهان کبیره می باشد.و امور مذکوره مجوز آن نمی شود.و هر کس العیاذ باللّه مرتکب قتل شود، مستحق قصاص،و یا پرداخت دیه و کفارۀ جمع می شود.

سؤال 1955:در فرض بالا دختر از پدر و برادرهای خود ترس دارد و احتمال می دهد اگر

ص:517

بفهمند،او را بکشند؛یا لااقل اذیت و آزار جسمی و روحی غیر قابل تحمل کنند،آیا در چنین فرضی جایز است قبل از آنکه آنان متوجّه قضیه شوند،بچه را سقط کند؟

جواب:در فرض سؤال،اذیت و ترساندن دختر حرام است.در صورتی که دختر اطمینان دارد و احتمال عقلایی بدهد که اگر جنین را سقط نکند مورد اذیت و آزار غیر قابل تحمل قرار می گیرد و در عسر و حرج شدید واقع می شود،در چنین فرضی بعید نیست که سقط جنین حرام نباشد.ولی باید دیۀ آن را بدهد.و مشهور بین فقها این است که دیۀ ولد الزنا به مقدار دیۀ حلال زاده است.ولی احتیاطا دیۀ آن را با حاکم شرع مصالحه کنند.

سؤال 1956:زنی از زنا دارای حمل شده،و بچه را که حدود هفت ماهه بوده،سقط کرده است،آیا باید دیه بدهد؟و بر فرض که دیه لازم است،به چه کسی بدهد؟و آیا تکلیف دیگری هم از جهت سقط جنین متوجه او شده است یا نه؟

جواب:در فرض سؤال که اسقاط جنین موجب قتل او شده است دیه دارد.که بنابر مشهور بین فقها،دیۀ ولد الزنا به مقدار دیۀ حلال زاده است.ولی احوط آن است که با حاکم شرع مصالحه کنند.و دیۀ آن حکم ترکۀ شخص بدون وارث را دارد.که وارث آن امام علیه السّلام است،و در زمان غیبت باید به مجتهد جامع الشرائط بپردازد،و علاوه بر دیه باید فورا توبه کند.و بنابر احتیاط کفارۀ جمع نیز بر عهدۀ او می باشد.

زدن فرزند

سؤال 1957:آیا پدر یا مادر می تواند فرزند خود را برای تأدیب بزنند؟

جواب:در صورت انحصار طریق تأدیب به زدن،مانعی ندارد.ولی باید موجب دیه نشود.

سؤال 1958:اگر پدر فرزند خود را برای تأدیب بزند،و عمل او موجب جراحت یا سیاهی یا قرمزی پوست شود،آیا دیه دارد؟و اگر برای تشفّی خاطر و در اثر غضب بزند،آیا دیه دارد یا نه؟

جواب:در هر صورت دیه ثابت است.

ص:518

دیۀ سیلی و جراحات وارده به سر و بدن

سؤال 1959:بخاطر فحاشی یک پسر بچه سیزده سالی،سیلی و کتک محکمی به او زدم، آیا مشغول الذّمة هستم؟

جواب:بلی،اگر سیلی زدن به صورت،موجب سرخی صورت شده،باید یک مثقال و نیم طلا که هر مثقال 18 نخود است به او بپردازید.و اگر موجب کبود و سبز شدن صورت گردیده سه مثقال،و اگر سیاه شده شش مثقال شرعی طلا باید به او بپردازید.و اگر جای دیگر بدن او را به واسطۀ زدن سرخ یا کبود یا سیاه کرده اید،باید نصف آنچه را گفته شد به او بدهید.

سؤال 1960:اگر پزشک برای بهوش آمدن بیمار سیلی به صورت او بزند،آیا دیه دارد؟

جواب:در فرض سؤال،دیه ندارد.چون جنایت صدق نمی کند.

سؤال 1961:لطفا دیۀ جراحات وارده بر سر و صورت را بیان فرمایید:

جواب:به طور کلی اگر کسی پوست سر یا صورت مسلمانی را پاره کند،دیۀ آن یک شتر است.و اگر به گوشت برسد و قدری از آن را هم ببرد،دیۀ آن دو شتر است.و اگر خیلی از گوشت را پاره کند،دیه سه شتر است.و اگر به پردۀ نازک روی استخوان برسد،دیه چهار شتر است.و اگر استخوان نمایان شود،پنج شتر است.و اگر استخوان بشکند،دیه ده شتر است.و اگر بعضی از اجزای استخوان جا به جا شود،دیه پانزده شتر است.و اگر به پردۀ مغز سر برسد،دیه 33 شتر است که باید به مجروح بدهد.و ظاهرا شتر خصوصیت نداشته باشد بلکه مقصود از یک شتر،>CS

ص:519

سؤال 1964:شخصی بر اثر ضربه شخص دیگری،مبتلا به ضربه مغزی شده و مدتی را بصورت بیهوشی بسر برده است،و در دیات برای ضربه مغزی دیه خاصی در نظر گرفته نشده است تکلیف در این مورد چیست؟

جواب:در این گونه موارد ارش به نظر حاکم تعیین می گردد.

سؤال 1965:گردن و گلو جزء سر و صورت محسوب می شود،یا دیۀ مخصوص دارند؟

جواب:جزء سر و صورت محسوب شدن آنها مشکل است.و ظاهرا جراحات آنها حکم جراحات وارده بر بدن را دارد.و احتیاط در تراضی و مصالحه است.

سؤال 1966:شخصی همسر خود را کتک زده و دست او را مجروح کرده است.دیۀ آن چه مقدار است؟

جواب:به طور کلی دیۀ خراش و پارگی پوست دست،پنج دینار است.و اگر کمی از گوشت را نیز پاره کرده،دیۀ آن ده دینار است.و اگر گوشت را عمقا زیاد پاره کرده،ولی به پردۀ نازک روی استخوان نرسیده،دیۀ آن پانزده دینار است.و اگر به پردۀ نازک روی استخوان رسیده و آن را پاره نکرده،دیه بیست دینار است.

و اگر پرده را پاره کرده،بیست و پنج دینار است.و در این مقدار دیات فرقی بین بزرگ و کوچک و زن و مرد و همسر و غیره نیست.

سؤال 1967:فرق دیۀ زن و مرد چگونه است؟

جواب:دیۀ زن تا به ثلث دیۀ کامله نرسیده،با دیۀ مرد برابر است.و اگر به ثلث دیه کامله برسد یا از آن تجاوز کند،دیۀ زن نصف دیۀ مرد می باشد.

سؤال 1968:چند نفر هجوم برده و با هم شخصی را مجروح کرده اند.جراحات وارده مختلف است.بعضی قابل قصاص و بعضی قابل قصاص نیست.و معلوم است که هر یک از مهاجمین جرحی بر او وارد کرده اند.ولی معلوم نیست کدام جرح از کدام مهاجم است و مجروح نیز ادّعایی نسبت به فرد خاصی ندارد؛لطفا کیفیت فصل نزاع را بیان فرمایید:

جواب:در فرض سؤال،دیۀ جروح با قرعه تعیین شود.

ص:520

دیۀ فلج عضو

سؤال 1969:همان طور که مستحضرید دیۀ فلج هر عضوی،دو ثلث دیۀ همان عضو می باشد.با عنایت به این که عضو صدمه دیده،همیشه فلج کامل نیست،بلکه حسب نظر کارشناسان احیانا 20%و یا 30%و یا 50%از عضو فلج می شود.آیا دیۀ کسی که 20%عضو او فلج گردیده،20% از دو ثلث دیۀ مصدوم می باشد؟یا این که از طریق تعیین ارش باید قضیه فیصله یابد؟

جواب:در فرض سؤال که شلل و فلج عرفا بنحو کامل نیست،برای آن در شرع مقدس دیه ای تقدیر نشده است.لذا دیۀ آن از طریق تعیین ارش پرداخت،و قضیه فیصله یابد.

جنایات وارده توسط کودکان

سؤال 1970:کودکی در هنگام بازی چاقوی میوه خوری را پرتاب،و به چشم کودک دیگر خورده و آن را نابینا کرده است.در این میان والدین کودک هیچ دخالت و تقصیری نداشته اند، مستدعی است حکم آن را بیان فرمایید:

جواب:در فرض سؤال،چنانچه ثابت شود که در اثر ضربۀ کودک،چشم بچۀ دیگر از دید افتاده و نابینا شده است،دیه آن نصف دیۀ کامله است.و بر عاقلۀ کودک ضارب است که دیه را بپردازند.

سؤال 1971:در منازعۀ بین دو کودک یکی از آنان دیگری را تعقیب کرده و فرد فراری پایش به جدول خورده،به زمین افتاده و پایش شکسته است،آیا ولیّ تعقیب کننده،ضامن دیه می شود؟

جواب:اگر ثابت شود،تعقیب سبب زمین خوردن و شکسته شدن پا شده،دیه دارد.و در صورتی که تعقیب کننده غیر بالغ بوده،دیه بر عاقلۀ او می باشد.ولی اگر تعقیب سبب زمین خوردن او نبوده است،کسی ضامن نیست.

سؤال 1972:در جنایات اطفال نابالغ،آیا مجنی علیه می تواند ولیّ قهری طفل،مانند پدر و جدّ را به محاکمه بکشاند؟و با فرض انکار ولیّ،او را سوگند بدهد یا خیر؟

ص:521

جواب:اگر مجنیّ علیه،مدّعی علم ولیّ صغیر،به جنایت صغیر باشد و ولیّ انکار علم کند،مجنیّ علیه می تواند ولیّ را بر نفی علم قسم دهد.

سؤال 1973:بچۀ نابالغ صدمۀ جانی به کسی می رساند.آیا ولیّ آن بچه ضامن است یا نه؟ و همچنین اگر دیوانه صدمه ای بکسی بزند،تکلیف چیست؟

جواب:بچه اگر ممیّز باشد و صدمۀ مالی و یا جانی کمتر از موضحه به کسی وارد کند،خود او ضامن است و اگر صدمۀ جانی،موضحه و بالاتر باشد،دیه بر عاقلۀ بچه است،و اگر ممیّز نیست،کسی ضامن نیست.مگر مستند به تقصیر و عدم حفظ متصدی و حافظ طفل باشد.که در این صورت او ضامن است.

دیوانه اگر ضرری وارد آورد کسی ضامن نیست.مگر آنکه شخصی سبب شده باشد،که در این صورت آن شخص ضامن است.

سؤال 1974:دو بچه،یکی یازده ساله و دیگری دوازده ساله،با دو بچۀ دیگر با هم درگیر شده و سنگ اندازی کرده اند.در این بین سنگی به دندان بچۀ دوازده ساله خورده است.دیۀ آن چقدر است و چه کسی باید بدهد؟

جواب:اگر دندان از جای خود کنده شده دیه دارد.و دیۀ آن بر عاقلۀ طفل است.و دندان مزبور اگر یکی از دوازده دندان جلو باشد،دیۀ آن پنجاه مثقال شرعی طلای مسکوک است.و اگر یکی از شانزده دندان آخر است،دیۀ آن بیست و پنج مثقال شرعی طلا است.و اگر بشکند نیز همان دیۀ دندان کنده شده را بدهد.

سؤال 1975:دو بچه بازی می کرده اند.یکی از بچه ها در حین بازی با کار دستی چشم دیگری را زخمی کرده است،پس از 72 ساعت،چشم بچۀ مضروب بکلی کور شده،آیا دیۀ شرعی دارد یا خیر؟

جواب:در فرض سؤال،چنانچه ثابت شود که در اثر ضربۀ یکی از بچه ها، چشم بچۀ دیگر نابینا شده،دیۀ چشم بچۀ مضروب بر عاقلۀ بچۀ ضارب است.دیۀ یک چشم نصف دیۀ تمام انسان است.

سؤال 1976:چند پسر بچّه که بحدّ بلوغ نرسیده اند،با هم بازی می کنند.در بین این بازی

ص:522

دندان یکی از این بچه ها از بین می رود،یعنی می افتد،دیه دارد یا نه؟و همچنین اگر چشم یکی را نابینا کند؟

جواب:اگر یکی از بچّه ها دیگری را نابینا کند یا دندانش را بشکند،دیه دارد.و دیه بر عاقله است.ولی اگر خود بچّه در اثر دویدن،بیفتد و معیوب شود،بر بچّه های دیگر چیزی نیست.

پرداخت دیه و مسائلی مربوط به آن

سؤال 1977:آیا تخییر جانی در انتخاب نوع دیه،ابتدایی است یا استمراری؟

جواب:ظاهرا تخییر و انتخاب یکی از انواع دیه،استمراری است.و جانی قبل از پرداخت آن هر کدام را مایل بود،می تواند انتخاب کند.هر چند قبل از آن نوع دیگری را انتخاب کرده باشد.

سؤال 1978:جانی که مخیر است بین انواع دیات،یکی را انتخاب کند،آیا باید در دادگاه تعیین کند تا حاکم طبق آن حکم کند یا می تواند بعدا انتخاب کند؟

جواب:قاضی می تواند در قتل غیر عمد،جانی را به طور سطحی،محکوم به دیۀ کامله کند و تعیین نوع آن،به زمان اجرا موکول شود.

سؤال 1979:در دیات،در صورت تمکن از اصول،آیا می توان به قیمت اکتفا کرد؟

جواب:در صورت تمکن جانی،از پرداخت اصول،گیرندۀ دیه ملزم به اخذ قیمت نیست،بلی در صورت توافق و رضایت اکتفا به قیمت مانعی ندارد.

سؤال 1980:مدت پرداخت دیه،در قتل شبیه به عمد چقدر است؟

جواب:مدت پرداخت دو سال است.

سؤال 1981:در زمان فعلی،منظور از حلّه در دیه چیست؟

جواب:حله دو پارچه است.و قدر متیقن،آن است که از یمن به کیفیت معمولۀ زمانهای سابق باشد.و تهیه آن فعلا مشکل یا غیر مقدور است.

سؤال 1982:آیا دیۀ جراحات را هم عند الاعسار باید از بیت المال داد یا خیر؟

ص:523

جواب:دیۀ جراحات،مثل سایر دیون است و نمی توان آن را از بیت المال داد و اگر نداشت،مجنی علیه باید صبر کند تا جانی بتواند آن را بپردازد.

سؤال 1983:به نظر حضرتعالی آیا دیه در حکم ماترک میت است؟یعنی باید اول دیون برداشته شود.بعد بین وراث تقسیم شود یا خیر؟

جواب:بلی،جزء ماترک محسوب می شود،که اگر متوفی دین داشته باشد،باید اول دین او را از دیه و باقی ترکه پرداخت و بعد مابقی را بین ورثه تقسیم کرد.

مقدار دیه و مسائل مربوط به آن

سؤال 1984:آیا در تغلیظ دیۀ قتل در ماههای حرام،فرقی بین قتل عمد و خطا وجود دارد؟

جواب:خیر،ظاهرا فرقی نیست،حتّی در مواردی که دیه بر عاقله باشد.

سؤال 1985:آیا دیه به نظر حضرتعالی دین است یا مجازات،و با مرگ مدیون ساقط می شود؟

جواب:دیه،دین است و با مرگ مدیون ساقط نمی شود.

سؤال 1986:با وجود این که محکوم به دیه دارای امکانات مالی خوبی است،از پرداخت دیه امتناع می ورزد،آیا حبس وی برای وادار کردن او به پرداخت دیه،مشروعیت دارد یا خیر؟

جواب:دیه حکم سایر دیون را دارد.و اگر ثابت شود که محکوم علاوه بر مستثنیات دین چیزی دارد و می تواند ادا کند و امتناع می کند؛حاکم می تواند او را حبس کند تا مجبور به پرداخت دیه شود.

سؤال 1987:آیا می توان برای تأخیر پرداخت دیه،چیزی به عنوان خسارت از جانی گرفت؟

جواب:چون دیه دین است و حکم سایر دیون را دارد،اخذ خسارت تأخیر ادای آن،مشروع نیست.

سؤال 1988:هرگاه دیۀ جراحات واردۀ متعدده مجموعا به قدر دیۀ موضحه باشد.ولی هر جراحتی به تنهایی کمتر از موضحه است،آیا در چنین فرضی دیه در صورت خطا بر عاقله

ص:524

است یا در مال جانی؟

جواب:در فرض سؤال،اظهر این است که دیه در مال خود جانی است.

سؤال 1989:چنانچه جارح،معسر شناخته شود،آیا می توان دیه را به ترتیب الأقرب فالاقرب از نزدیکان او مطالبه کرد؟و چنانچه نزدیکانش هم نداشته باشند،آیا می توان آن را از بیت المال پرداخت؟

جواب:در مواردی که دیه بر جارح باشد و معسر شناخته شود،دیه حکم سایر دیون را دارد،پس اگر قدرت دارد کار کند و بپردازد و الاّ معذور است.و ثابت نشده که در چنین مواردی دیه بر عاقله یا بیت المال باشد و(عدم الدلیل دلیل العدم)مگر در مواردی که دلیل خاص اقامه شود که بر عاقله یا بیت المال است.

سؤال 1990:در جرح عمدی و خطای محض چطور؟

جواب:در مورد سؤال،فرقی بین عمد و خطا نیست.به طور کلی در هر موردی که دیه بر خود قاتل یا ضارب باشد حکم دین را دارد.که در صورت اعسار و عدم قدرت بر پرداخت،به مقتضای آیۀ مبارکۀ «فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ» ،باید به او مهلت داد،بلی در صورت جرح عمد،می توان قصاص کرد و در قتل خطای محض،اصل دیه بر عاقله است.

سؤال 1991:احتراما بفرمایید در صورتی که قاتل دو نفر باشند و نمی توانند دیۀ لازمه را پرداخت کنند،تکلیف آنان چیست؟آیا باید چندین سال،در زندان بمانند و یا حکم دیگری دارد؟زندانی شدن قاتل و یا قاتلین شرعا چگونه است؟

جواب:ظاهر سؤال این است که ولیّ مقتول،به جای قصاص حاضر به قبول دیه شده و دو قاتل نیز پذیرفته اند؛در این صورت دیه بمنزلۀ دین است.و در صورت عدم امکان پرداخت،لازم است تأخیر بیفتد تا قدرت حاصل شود.و در صورت قدرت اگر نپرداخت،و حاکم شرع نتوانست وی را اجبار کند؛مورد برای زندان حاصل می شود و در جواب از سؤال دوم باید گفت اگر زندانی شدن به منظور فرار نکردن باشد،مانعی ندارد.و در غیر این فرض مجوزی برای آن نیست.

ص:525

سؤال 1992:در موردی که کسی خطاء جرحی بر کسی وارد کند،آیا مانند قتل خطایی دیۀ آن بر عاقله است یا نه؟

جواب:جرح مراتب متعدده دارد.یک مرتبه اش موضحه است که در آن و بالاتر از آن در صورت خطا دیه بر عاقله است.و در مادون موضحه،دیه در مال خود جانی است اگر چه خطایی باشد.و مراد از موضحه،جراحتی است که پردۀ روی استخوان را پاره کرده و سفیدی استخوان نمایان شده باشد.

سؤال 1993:تصادفی در اثر بی احتیاطی راننده ای،در سال 74 رخ داده،جلسه دادگاه در سال 75 برگزار شده و حکم دیه افرادی که در این صحنه زیان دیده اند،توسط دادگاه مشخص شده(ناگفته نماند که قیمت یک نفر شتر در سال 74 حدودا 22000 تومان بوده و حال اینکه در سال 75 حدودا 42000 تومان است)نظر حضرتعالی در این خصوص که آیا بایستی دیه افراد را با سال 74 سنجید یا با تاریخی که حکم دیه صادر شده است؟

جواب:در دیه عین مال،مثل طلا یا نقره یا شتر تعیین می شود که هنگام پرداخت،عین آن یا قیمت روز،تعیین می گردد.مگر اینکه قبلا روی قیمت آن مصالحه،صورت گرفته باشد.

موارد پرداخت دیه از بیت المال

سؤال 1994:موارد پرداخت دیه از بیت المال را مرقوم فرمایید:

ج:1-در قتل عمد و شبه عمد،اگر قاتل فرار کرد و مال نداشت،دیه بر الاقرب فالاقرب است.و با نبود قرابت بر بیت المال است و همینطور در هر قتلی که قاتل مشخص نباشد.

2-اگر اجرای حد یا تعزیر،سبب قتل شود؛دیه بر بیت المال است.

3-اگر بعد از قتل،فسق شهود ظاهر شود،دیه بر بیت المال است.

4-در قطع ید و ظهور فسق شهود،دیه بر بیت المال است.

5-اگر اهل ذمه مرتکب جنایت موجب دیه شوند و مالی نداشته باشند،دیه بر بیت المال است که مشروط به پرداخت جزیه است.

ص:526

6-در مواردی که دیه بر عاقله است و عاقله وجود ندارد یا از پرداخت آن عاجز است.

7-در موردی که قاضی شرع،مطابق موازین شرعیه حکم کند و پس از اجرای آن خطای او معلوم شود؛دیه بر بیت المال است.

اگر قتل مستند به چند نفر باشد

سؤال 1995:چندین نفر همزمان به شخصی تیراندازی کرده اند و آن شخص بوسیله یک یا چند گلوله کشته شده است امّا معلوم نیست تیر کدام یک از تیراندازان به او اصابت کرده است،امّا قدر مسلم تیر یکی از این چند نفر بوده است،حکم قضیه چگونه است؟

جواب:در فرض سؤال،حاکم شرع با قرعه قاتل را معین و ملزم به پرداخت دیه می کند و احتیاط در ترک قصاص است.

سؤال 1996:چند نفر جمعا شخصی را به قتل رسانده اند.و پزشک قانونی تشخیص داده که ضربۀ معینی که به جای معین مقتول اصابت کرده،موجب قتل او شده است.حال اگر معلوم باشد آن ضربۀ معیّن توسط چه کسی وارد شده،آیا همۀ ضاربین قصاص می شوند یا کسی که ضربۀ کاری را زده است؟

جواب:در فرض سؤال،اگر عرفا قتل مستند به کسی باشد که ضربه کاری را زده است.او قصاص می شود و نمی توان بقیه را قصاص نمود.

سؤال 1997:در یک درگیری،شخصی بدون اینکه کسی به او ضربه ای بزند،در اثر سکته از دنیا رفته است.و پزشک قانونی تشخیص داده است که 15%سکته،در اثر درگیری بوده است.

حال مسئول قتل این فرد کیست؟و چه کسی باید دیه او را بدهد؟

جواب:در فرض سؤال،اگر عرفا قتل مستند به افراد درگیر باشد،باید دیه کامل یک مرد را بدهند.

سؤال 1998:اگر چند نفر در ضرب و جرحی مداخله داشته باشند،بدون اینکه مشخصا معلوم باشد که هر کدام چه عملی انجام داده اند،تکلیف در صدور حکم چگونه است،آیا تساوی

ص:527

است یا چیز دیگر؟

جواب:بلی،در فرض مزبور دیۀ مفسده را باید همه بالتساوی و با تصالح بپردازند.

محدودۀ ولایت ولیّ نسبت به صغیر

سؤال 1999:آیا به فتوای حضرتعالی دایرۀ ولیّ قهری بر مولی علیه صرفا ناظر بر حقوق مالی است و یا اطلاق داد؟به عبارت دیگر آیا ولی قهری در حق قصاص نفس و عضو،از باب ولایت می تواند قاتل و جانی را عفو کند؟و یا این که لزوما غبطۀ صغیر در اخذ دیه است و بدون اخذ آن مجاز به عفو نیست؟در صورتی که غبطۀ صغیر و مولی علیه در اخذ دیۀ نفس و عضو باشد.با اخذ آن از جانی،آیا او به اعتبار ولایت،می تواند هر گونه دخل و تصرفی را در سهم مالی مولی علیه گرچه به نفع خود،انجام دهد؟

جواب:ولایت در مثل حق قصاص یا عفو یا بخشش دیه ای که حق صغیر است،ثابت نشده و مشکل است.بلی،اگر ولی مصلحت صغیر را اخذ دیه بداند، بعید نیست که در این صورت بتواند دیه بگیرد.و دخل و تصرف ولی که اب و جدّ باشند در مالی مولّی علیه نباید مفسده داشته باشد.بلکه احتیاط آن است که مصلحت داشته باشد.و اگر تصرف به نفع ولی باشد،اما برای مولّی علیه مفسده داشته باشد؛مسلّما جایز نیست.و با عدم مصلحت خلاف احتیاط است.و در خصوص قیّم منصوب از طرف اب و جدّ ظاهرا رعایت مصلحت معتبر است.و عدم مفسده،کفایت نمی کند.

سؤال 2000:اگر زنی به عمد کشته شود و دارای فرزندی صغیر باشد،آیا پدر او می تواند از جانب فرزند صغیر خود و به عبارت صحیحتر ولایتا از سوی او از قصاص بگذرد و قاتل را عفو کرده،یا دیه از او اخذ کند؛اگر ولیّ قهری(پدر-جد پدری)ولایت بر قصاص یا عفو از قصاص از جانب صغیر نداشته باشد؛تکلیف قاتل تا رسیدن صغیر به سن بلوغ چیست؟

جواب:در فرض سؤال،پدر نسبت به عفو یا اخذ دیه یا قصاص ولایت ندارد.

و باید از قاتل کفیل مطمئن یا دیۀ مشروط بگیرند و او را آزاد کنند.تا صغیر بعد از

ص:528

کبیر شدن به هر نحو بخواهد عمل کند و در صورت عدم امکان یکی از این دو، ولیّ صغیر یا حاکم شرع طبق مصلحت صغیر،تصمیم گرفته و عمل کند.

سؤال 2001:آیا پدر یا جد پدری و یا قیم صغیر،می توانند در مورد صدمات و جراحاتی که به وی وارد می شود و با رعایت غبطۀ صغیر.اعلام رضایت کنند؟و یا این که باید منتظر ماند تا صغیر به سن رشد برسد؟

جواب:بخشیدن دیۀ جنایت وارده بر صغیر از طرف ولیّ،جایز نیست.مگر اینکه از مال خودش به مقدار دیه،به صغیر بدهد،بلی،پدر یا پدر بزرگ اگر مصلحت صغیر را در عفو و رضایت بداند،می تواند رضایت دهد.

سؤال 2002:شخصی برادر خود را که دو فرزند صغیر داشته است،کشته است و اولیای دم یعنی پدر و مادر رضایت داده اند و همسر هم نمی تواند طلب قصاص کند و جدّ پدری بچه های مقتول ولایتا از طرف بچه ها گذشت کرده است،با این وضع در مورد قصاص یا اخذ دیه چه می فرمایید؟

جواب:جد پدری نمی تواند ولایتا از حق قصاص بچه های صغیر گذشت کند، و لازم است تا بعد از بلوغ بچه ها صبر کنند.

سؤال 2003:آیا پدر و جد پدری ولایت دارند تا حق کودک در مورد دیۀ صدمات وارده به او و ضرب و جرح،یا فحاشی و اهانت به او را ببخشند؟

جواب:در صورتی که مصلحت کودک،لحاظ نشود؛پدر و جد حق گذشت ندارند.

سؤال 2004:شخصی که فرزند صغیری دارد فوت کرده است.پدر او مقداری از خانه وی را تصاحب کرده،و قرضهای او را از مال خود داده است،آیا این کار او صحیح است؟و آیا فرزند صغیر متوفی،می تواند هنگام بلوغ اصل دین پدر را انکار کرده و کلّ منزل را از پدر بزرگ خود مطالبه کند؟

جواب:اگر پدر آن مرحوم به عنوان ولایت پدری سهمی از خانه را تملک کرده است،یعنی به ملک خود در آورده و پول آن را بابت قرض پسرش داده،و

ص:529

دین او را ادا کرده است و جهت ادای دین او راهی جز این نبوده است،عمل او صحیح است.و چون پدر بزرگ ولایت داشته و تصرفات او مطابق وظیفه شرعی و به منظور ادای دین متوفی بوده است،وجهی برای منکر شدن فرزند متوفی نمی باشد.بلی اگر او در اصل مقروض بودن متوفی شک دارد یا آن را انکار کند، پدر بزرگ باید مدیون بودن متوفی را ثابت کند.

سؤال 2005:مرسوم است که فردی را تحت عنوان قیم برای صغار،نصب می کنند.آیا قیم حق عفو و گذشت و تخفیف دیه را دارد یا خیر؟

جواب:در مورد قصاص و دیه چنین حقی را ندارند.

ضمانت کارفرما نسبت به جراحات وارده بر کارگر

سؤال 2006:کارگری که در کارگاه کار می کرده است.به دلیل پریدن تکه آهن در چشم او کور شده است.و چشم مصنوعی برای او قرار داده اند و تمام هزینۀ معالجه را کارفرما داده است.آیا کارفرما،باید دیۀ چشم او را بپردازد؟و اگر شرکت بیمه مقداری از آن را بدهد،چه حکمی دارد؟

جواب:در فرض سؤال،اگر کارفرما از اول ضمانت این قبیل حوادث را به عهده نگرفته و با کارگر شرط ضمان نکرده،دیه ندارد.ولی اگر شرط ضمان کرده یا وقوع این حادثه مستند به کارفرما باشد و عرفا او را مقصر بدانند،دیه دارد.و دیۀ یک چشم پانصد دینار طلا یعنی پانصد مثقال طلای سکه دار است به مثقال شرعی که هر مثقال 18 نخود می باشد.و در این صورت هر مقدار آن را بیمه پرداخت، محسوب می شود و بقیه به عهدۀ کارفرما است،ضمنا هزینه درمان و معالجه،به عهدۀ کارفرما نیست.مگر این که قانون کار تصویب کرده باشد.و کارفرما ملتزم به آن شده باشد.که در این صورت لازم است طبق تعهدش عمل کند.

سهل انگاری پزشک و نجات غریق در نجات جان افراد

سؤال 2007:شخصی نسبت به دیگری کاری انجام می دهد که یا نوعا کشنده است،مثل

ص:530

سم مهلک دادن،یا نوعا کشنده نیست،مثل ایراد جرح جزئی به بازوی دیگری،در هر حال طرف مقابل به بیمارستان منتقل می شود.و پزشک از انجام وظیفه و تخلیۀ مواد سمی-در فرض اول-خودداری می کند.و یا با سهل انگاری و به کار بردن مواد و ابزار آلوده و غیر بهداشتی،-در فرض دوم-موجب ایجاد عفونت و تسری آن و قطع عضو یا مرگ مجروح می گردد.در دو فرض مذکور چه کسی قاتل است؟نوع قتل چیست؟در صورتی که پزشک و ضارب هر دو مسئول باشند،میزان مسئولیت هر کدام چگونه است؟

جواب:در فرض اول که کار انجام شده نوعا کشنده است،قتل،عمد محسوب می شود.گرچه قصد قتل نداشته باشد.و در فرض دوم قتل،مستند به ضارب نیست بلکه عرفا پزشک مسئول است.

سؤال 2008:در صورتی که نجات غریق که وظیفۀ امداد دارد،از نجات شخص غریق امتناع ورزد،و آن شخص غرق شود،آیا مسئولیتی متوجه نجات غریق خواهد بود یا خیر؟

جواب:از نظر مخالفت وظیفۀ استخدامی و وظیفۀ شرعی،حفظ نفس محترمه مسئولیت کامل دارد؛امّا از نظر قصاص و دیه مسئولیتی ندارد.

سؤال 2009:شخصی در اثر سوختگی به بیمارستان منتقل می شود و پزشک معالج در انجام معالجه کوتاهی می کند و شخص مصدوم فوت می کند.پزشک قانونی اعلام می کند میزان سوختگی به حدی بوده است که در نهایت منجر به فوت می شده است.امّا سهل انگاری پزشک باعث گردیده بیمار زودتر فوت کند.آیا در این فرض مسئولیتی متوجه پزشک می باشد یا خیر؟

جواب:جواب همان جواب مسألۀ سابق است.

سهل انگاری تعمیرکاران و مسئولین کارگاهها

سؤال 2010:تعمیرکار یا نمایندگی مجاز،بخاری گازی را در منزل شخصی بدون رعایت اصول ایمنی یا با نقص فنی یا بدون دودکش نصب می کند.و در نتیجۀ استفاده از آن تمام اعضای خانواده در اثر گازگرفتگی،فوت می کنند.و اولیای دم از مقصر شکایت می کنند.در صورتی که نمایندگی یا تعمیرکار،نقص فنی یا عدم رعایت اصول ایمنی را به صاحب خانه

ص:531

اطلاع و تذکر داده یا نداده باشد،مسئولیت متوجه چه کسی است؟در هر حال چه نوع قتلی اتفاق افتاده است؟

جواب:اگر این نحو عدم رعایت غالبا کشنده باشد،به طوری که فوت افراد مستند به تقصیر و تفریط تعمیرکار بوده،ظاهرا حکم قتل عمد را دارد،گرچه قصد قتل در کار نبوده است.و در صورت عدم غلبه که گاهی منجر به فوت می شده،و بی اعتنایی و تقصیر تعمیرکار سبب شده،حکم شبه عمد را دارد.مگر اینکه عدم رعایت اصول فنی را به اطّلاع صاحب منزل رسانده باشد.و اگر تعمیرکار جاهل به اصول فنی بوده و هیچ گونه تقصیر و تفریطی در بین نبوده،حکم خطایی دارد.

و اگر نقص فنی اصلا قابل پیش بینی نبوده و تقصیر و تفریطی در کار نبوده،کسی ضامن نیست.

سؤال 2011:کارگری در کارخانه دستش لای دستگاه رفته و قطع شده،آیا کارفرما ضامن است یا خیر؟

جواب:کارفرما ضامن نیست.مگر در صورتی که کارخانه برای استخدام مقرراتی در این باره داشته باشد،که اگر استخدام مطابق مقررات بوده،باید بر طبق آن عمل شود.

سؤال 2012:کارخانه پتروشیمی بر خلاف اصول بهداشتی و امنیتی،ضایعات و سموم خطرناک خود را،جهت صرفه جویی در هزینه،در برکۀ آبی در حوالی کارخانه تخلیه می کند و چند کودک بدون اطلاع در آنجا شنا می کنند و دچار مسمومیت می شوند و بعد از مدتی فوت می کنند،آیا مسئولیتی متوجه کارخانه می باشد یا خیر؟

جواب:در فرض سؤال،اگر زمین مذکور،مربوط به خود کارخانه باشد؛هیچ گونه مسئولیتی متوجه کارخانه نیست.

سؤال 2013:کارگری در حین عبور از راه پله ساختمانی که در آن کار می کرده اند،سقوط کرده،و بر اثر ضربۀ مغزی فوت کرده است.از نظر مقررات ادارۀ کار نصب نرده در راه پله های ساختمانی جهت جلوگیری از سقوط کارگران،وظیفه کارفرما است،آیا در این گونه موارد

ص:532

کارفرما ضامن دیۀ مقتول می باشد یا خیر؟

جواب:اگر سقوط مستند به بی توجهی و تقصیر خود کارگر باشد،کسی ضامن نیست.و اگر مستند به تقصیر و تفریط و بی توجهی کارفرما باشد،کارفرما ضامن دیه است.و اگر مستند به طرفین باشد نصف دیه بر عهده کارفرما است.و در صورت شبهه،با تصالح مسأله را خاتمه دهند.

وارد کردن جراحت و سرایت آن

سؤال 2014:شخصی در حین نزاع به دیگری جراحتی وارد کرده،که نوعا کشنده نیست.و در صورت مراجعه به پزشک و مداوا زخم بهبود می یابد(مثلا یک بند انگشت او را قطع کرده) امّا شخص مجروح عامدا به پزشک مراجعه نمی کند و به مداوا نمی پردازد.(یا به علت فقر و نداشتن هزینه درمان یا به علت بی مبالاتی و سهل انگاری یا بر اثر لجاجت و غیره)در نتیجه موضع جراحت،دچار عفونت و سرایت به نقاط دیگر بدن شده و در نهایت منجر به مرگ شخص می گردد.در فرض مسأله آیا ضارب مرتکب قتل عمد گردیده و باید قصاص شود؟یا این که چون قصد نتیجه قتل را نداشته،شبه عمد است؟یا اساسا قتل منتسب به او نبوده و تنها باید نسبت به جراحت،محکوم به قصاص یا دیه شود؟

جواب:در فرض سؤال که جرح موجب قتل نشده،و ضارب هیچ تقصیری در عدم مراجعه مجروح به پزشک نداشته،و قتل صد در صد منتسب به خود مجروح و تقصیر او می باشد.ضارب قصاص نمی شود.و تنها نسبت به جراحت،محکوم به قصاص یا دیه می شود.بلی اگر احراز شود که فوت مستند به جراحت وارده است.ضارب ضامن دیۀ قتل می باشد.

سرایت جنایت پس از عفو جانی توسط مجنی علیه

سؤال 2015:در ضرب و جرح عمدی،اگر مجنی علیه قبل از مرگ،جانی را از قصاص نفس عفو کند،سپس همان جنایت سرایت کند و موجب مرگ مجنی علیه شود؛آیا حق قصاص نفس ساقط می شود،یا اینکه ولیّ دم می تواند قصاص را مطالبه کند؟و آیا اصولا

ص:533

مجنی علیه حق چنین عملی را دارد؟

جواب:به نظر این جانب اگر مجنی علیه از جنایت فعلی و سرایت آن،گرچه منجر به مرگ او شود،عفو کند.حق قصاص ساقط می شود.و ظاهرا مجنی علیه چنین حقی را دارد.

قتل در اثر تصادف با اتومبیل

سؤال 2016:راننده ای مقصر با عابر پیاده ای تصادف می کند.و به بهانۀ انتقال به بیمارستان،بیمار را سوار می کند.امّا از ترس و برای فرار از مجازات او را در بیابان و دور از دسترس مردم رها می سازد.و مصدوم به علت خونریزی و عدم کمک و مراقبت در همان محل فوت می کند.آیا این قتل عمد است یا شبه عمد؟

جواب:قتل مزبور شبه عمد است.

سؤال 2017:در حادثۀ تصادف در شب بین پیکان سواری و موتورسیکلت رانندۀ موتورسیکلت فوت می کند کارشناس هر دو را به میزان پنجاه درصد مقصر می داند.زیرا رانندۀ موتور چراغ نداشته و با بی احتیاطی و عدم رعایت مقررات،رانندگی می کرده و راننده پیکان نیز به علت عدم توجه به جلو و سرعت زیاد،مقصر بوده است.در فرض مسأله،حکم آن چگونه است؟در همین فرض اگر تقصیر یکی از دو نفر بیشتر باشد،ولی نتوان علت و سبب اصلی تصادف را به طور کامل و تمام به یکی از آنها منتسب دانست،زیرا قسمتی از علت تصادف به طرف مقابل منتسب است،حکم مسأله چگونه است؟

جواب:در هر دو فرض،نصف دیه به عهدۀ پیکان و نصف به عهدۀ موتور سوار است.

سؤال 2018:در یک حادثۀ رانندگی پیکان سواری با یک کامیون تصادف کرده و در وسط جاده متوقف شده است.بلافاصله یک اتوبوس از پشت سر با پیکان تصادف می کند.در حادثۀ اول رانندۀ پیکان مقصر شناخته شده،و در حادثۀ دوم رانندۀ اتوبوس،در هر حال تمام سرنشینان پیکان فوت می کنند.و به درستی معلوم نیست علت فوت تصادف اول بوده است یا دوم.حکم قضیه چگونه است؟

ص:534

جواب:ظاهرا نصف دیه ها به عهدۀ راننده اتوبوس است.و نصف آنها به عهدۀ راننده پیکان.

سؤال 2019:در اثر یک سانحه،سرنشینان یک اتومبیل کشته شده اند،آیا دیۀ مسافران به عهدۀ راننده است؟با توجه به این که راننده نیز کشته شده،آیا ورثۀ وی باید دیۀ مسافران را بپردازند؟

جواب:در فرض سؤال،اگر قتل سرنشینها مستند به راننده نباشد،کسی ضامن نیست.و اگر مستند به تقصیر راننده باشد،(راننده مقصّر باشد)دیه بر راننده است، که از اصل مال وی پرداخت می شود.و اگر مستند به او باشد،ولی مقصر نباشد، دیۀ سرنشینها بر عاقلۀ راننده است.و اگر معلوم نیست،مسأله را با مصالحه خاتمه دهند.

سؤال 2020:شخصی با اصرار زیاد از موتور سواری خواهش می کند که مرا ردیف خود سوار کن؛او هم به ردیف خودش سوار می کند و مقدار زیادی او را می برد؛یک مرتبه موتور سوار متوجه می شود که ردیف او افتاده و در اثر افتادن فوت کرده،آیا این قتل مربوط به موتور سوار می شود،که ورثۀ مقتول،دیۀ او را از موتور سوار بگیرند یا نه؟

جواب:در صورت مفروضه که آن شخص خواهش کرده،چنانچه موتور سوار در رفتن و حفظ بی احتیاطی نکرده؛ظاهرا ضمان ندارد و چیزی بر او نیست.

سؤال 2021:در مواردی که در اثر تصادف،شخصی کشته می شود و کاردانهای فنّی تقصیر را صد در صد با مقتول می دانند،و از گفتۀ آنان نیز اطمینان حاصل می شود.آیا دیه تعلق می گیرد یا خیر؟و بر فرض تعلق بر قاتل است یا بر عاقله؟

جواب:در فرض سؤال،اگر تصادف به نحوی باشد،که راننده هیچ گونه تقصیری نداشته و جلوگیری از تصادف ممکن نبوده است،نه عاقله ضامن است و نه راننده.ولی اگر جلوگیری از تصادف ممکن بوده و راننده جلوگیری نکرده، راننده قاتل است.هر چند مقتول نیز تقصیر کرده باشد.و دیه یا قصاص متوجۀ او است.

ص:535

سؤال 2022:شخصی که با گاری دستی کار می کرده است.در اثر تصادف با یک ماشین سواری از دنیا می رود،آیا دیه تعلق می گیرد؟

جواب:اگر در تصادف راننده مقصر بوده،و با احتیاط رانندگی نکرده؛باید دیه بدهد.و حکم قتل شبه عمد را دارد.اما اگر راننده مقصر نبوده،بلکه شخص متوفی مقصر بوده است،راننده ضامن نیست.و اگر هیچ یک مقصر نباشند،قتل خطایی است و دیه دارد.و دیه بر عهدۀ عاقله راننده است.و در صورت جهل به خصوصیت مصالحه کنند.

سؤال 2023:گاهی راننده بین دو محذور قرار می گیرد که یا با ماشین روبرو شود و تصادف کند،در نتیجه خودش کشته یا مجروح می شود،یا به عابر در پیاده رو تصادف کند.بناچار دومی را انتخاب می کند،آیا قتل عمد محسوب می شود یا شبه عمد؟

جواب:علی الظاهر از مصادیق قتل شبه عمد می باشد.

سؤال 2024:در تصادفی که فردی کشته شده است،و دادگاه دیۀ قانونی برای ورثه مقرر کرده است؛لکن ورثۀ آن مرحوم تردید دارند که با گرفتن آن،روح مرحوم ناراحت و معذّب باشد.لطفا وظیفه را بیان کنید؟

جواب:اگر قاتل فرد متمکن و پولداری است،دیۀ را از او گرفته و چنانچه بخواهند در خیرات برای آن مرحوم صرف کنند.و اگر فرد مستضعفی است،به نیت احسان به مقتول دیه را به او ببخشد.

سؤال 2025:در تصادف کارشناس رانندگی هر یک از طرفین را به میزان خاصی مقصر می داند؛مثلا یکی 20%و دیگری 80%،آیا این موجب می شود که دیه،به نسبت به درصد تقصیر،حساب شود یا تنصیف می شود؟

جواب: هرگاه حادثه مستند به هر دو طرف باشد،هر یک ضامن نصف دیه می باشند.

مجروح و مصدوم شدن در اثر تصادف

سؤال 2026:شخصی در تصادف سرش صدمه می بیند و جمجمۀ آن می شکند.که در اثر

ص:536

آن نیمی از بدن و دست و پای چپ فلج می شود،آیا علاوه بر دیۀ شکستگی استخوان سر،در رابطه با نقص دست و پا هم باید دیه داده شود؟

جواب:در مورد سؤال،علاوه بر دیۀ شکستگی استخوان سر،دیه فلج دست و پا نیز باید داده شود.

سؤال 2027:در اثر تصادف،خونریزی داخلی،در اثر صدمه دیدن طحال،بوجود آمده که با عمل،طحال خارج شده و پزشکی قانونی نقص عضو را 30%اعلام کرده است،آیا علاوه بر دیۀ طحال،دیه 30%را هم باید به مصدوم داد؟

جواب:در فرض مذکور فقط دیۀ طحال ثابت است.و نواقص قهری حاصله از برداشتن طحال،دیۀ جداگانه ندارد.

سؤال 2028:در تصادفی استخوان ران یک نفر از چند نقطه شکسته است.با چند عمل جراحی و پرداخت هزینۀ سنگین شکستگی ترمیم یافته،آیا مقدار دیه همان مقدار مذکور در کتب فقهی است؟یا این که با توجه به وضع موجود و هزینه های گران درمانی فرق می کند؟و آیا مخارج درمانی به عهدۀ جانی است یا مجنی علیه؟

جواب:در فرض سؤال،غیر از دیۀ مقرره،چیز دیگری ثابت نیست.

سؤال 2029:پسر بچه 11 ساله ای در اثر تصادف با ماشین،مضروب و مجروح گردیده،که موارد جرح به شرح زیر می باشد:

1-پوست و گوشت قسمت زیادی از ماهیچۀ ساق پا و ران مجروح و له گردیده(در حدی که گوشتهای جدا شده از پا به زمین ریخته).

2-باعث خورد شدن و قطعه قطعه شدن کاسۀ زانو و مفصل گردیده است.

3-بعضی از اعصاب و رگهای زیر زانو و ماهیچه ها که در سلامت و حرکت پا نقش دارند (در حد پاره شدن است).

4-صفحۀ رشد ما بین مفصل زانو(که از سنین کودکی الی 18 سالگی باعث قد کشیدن و رشد استخوان ساق پا و ران می شود)از بین رفته،و در نتیجه این پا کوتاه می ماند.و پای دیگر رشد طبیعی خود را دارد.

ص:537

نهایتا پس از جراحیهای مکرر و پیوندهای لازم،پای مصدوم کج و کوتاه و زانویش بی حرکت و مقداری خمیده مانده که طبق نظریۀ پزشکی قانونی در مجموع و شرایط فعلی 65 درصد نقص عضو(نسبت به ارزش عضوی)ایجاد شده است.

خواهشمند است مقدار دیه و یا ارش را که شخص ضارب و مقصر نسبت به موارد فوق باید بپردازد بیان فرمایید:

5-جهت ترمیم گوشت و پوست پای مصدوم،از پای دیگرش گوشت و پوست برداشته و پیوند زده اند،آیا پای سالم هم که تکه برداری شده و اثراتش باقی است،ارش دارد؟

جواب:در فرض سؤال که ظاهرا عوارض حاصله با یک ضربه پیش آمده است، دیۀ خورد شدن و شکستن پا که معیوب مانده است،ثلث دیۀ پا می باشد(حدود 166/3 دینار طلای مسکوک که هر دینار 18 نخود است)و نسبت به سایر جراحات و اثری که روی پای دیگر مانده،بهتر است با تصالح مسأله را خاتمه دهند.

عاقله

سؤال 2030:مقصود از عاقله که در بعض موارد باید دیه را بدهد کیست؟

جواب:عاقله عبارت است از مردان بالغ عاقل،از خویشاوندان پدری جانی یا قاتل،مانند برادرها،برادرزاده ها،و عموها و عموزادگان.و بنابر اقوی پدر و جد پدری و اولاد قاتل نیز از عاقله محسوب می شود.ولی بچه و زن به طور کلی و مجنون جزء عاقله نیستند و اگر کسی عاقله ندارد،یا عاقلۀ او تمکن مالی ندارند، دیه بر عهدۀ خود او است.

سؤال 2031:در مورد قتل،یا بعض جنایات خطایی که دیه بر عاقله است،آیا این حکم شامل همۀ موارد خطا می شود یا خیر؟

جواب:در مواردی که قاتل یا جانی اقرار به قتل یا جنایت خطایی کند،دیه بر عاقله نیست.بلکه بر خود قاتل یا جانی است.و نیز اگر قاتل یا جانی قتل یا جنایت را به مال دیگر غیر از دیه،صلح کند،ذمّه خودش مشغول می شود و به عاقله مربوط نیست.

ص:538

سؤال 2032:اگر بعض افراد عاقله عاجز از پرداخت دیه باشد،وظیفه چیست؟

جواب:در فرض سؤال،دیه بر متمکن از عاقله است.

سؤال 2033:در مواردی که دیه بر عهدۀ جانی است،اگر وی قادر بر پرداخت آن نباشد چه حکمی دارد؟آیا بر عهدۀ عاقله است یا بر ذمّه خود جانی می ماند،تا تمکن پیدا کند؟

جواب:در فرض سؤال،چنانچه به اقرار ثابت شود،دیه بر عاقله نیست.بلکه بر خود جانی است و حکم سایر دیون را دارد.پس اگر قدرت دارد کار کند و به تدریج بپردازد.وگرنه چیزی بر او نیست و معذور است.

سؤال 2034:دیۀ جنایات مجنون و بچۀ غیر بالغ بر عهدۀ کیست؟

جواب:بر عاقله است.

مسائل متفرقۀ دیات

سؤال 2035:شاخۀ درختی قبلا پوسیده بوده،در حیاط مسجدی در اثر باد افتاد و بچه ای فوت شد،دیۀ او به عهده کیست؟

جواب:در فرض سؤال،وجهی برای ضمان دیه به نظر نمی رسد.

سؤال 2036:فرمانده ای به علت عدم آگاهی،به افراد خود گفته:در منطقه مین وجود ندارد و افراد به محل رفته اند.مینی منفجر شده و تعدادی از افراد نظامی کشته و مجروح شده اند.آیا این فرمانده ضامن دیۀ مقتولین و مجروحین می باشد؟

جواب:اگر افراد به اعتماد حرف فرمانده رفته اند،و فرمانده آنان را مغرور کرده،به طوری که قتل و جرح مستند به فرمانده باشد،فرمانده ضامن دیه است و فرقی نمی کند که فرمانده معتقد بوده در منطقه مین وجود ندارد یا مردّد بوده است.

و الاّ کسی ضامن نیست.

سؤال 2037:تیری به پهلوی راست کسی اصابت کرده و به مقدار کمی زیر پوست وارد شده و بعد خارج شده است.پزشک قانونی می گوید:هیچ آسیبی به احشاء و امعاء وارد نشده است، سؤال این است که دیه آن چه مقدار است،جائفه است یا نافذه؟یا باید ارش گرفت؟

ص:539

جواب:در فرض سؤال که تیر به داخل بدن وارد نشده و فقط زیر پوست وارد و خارج شده جائفه و نافذه نیست و باید ارش بدهد.

سؤال 2038:کور کردن چشم ناظر صحنه قتل و همینطور حبس آمر به قتل و ممسک مقتول،آیا حق اولیای مقتول می باشد تا متوقف بر مطالبه باشد،یا اینکه حکم است؟

جواب:ظاهر این است که این امور نیز حق ورثۀ مقتول می باشد و حکم قصاص را دارد.یعنی اجرای آن موقوف به مطالبه آنها است.

معنای ارش

سؤال 2039:لطفا معنای ارش را توضیح دهید؟

جواب:ارش یعنی تفاوت قیمت،بدین نحو که شخص مجروح را فرض کنند که اگر بنده و قابل فروش بود،تفاوت قیمت قبل از جراحت و بعد از جراحت وارده چقدر بود،به همین نسبت بپردازند،و چون در حال حاضر امکان چنین ارزیابی وجود ندارد،حاکم شرع باید به نظر خودش و با مشورت کارشناسان مورد اعتماد،دیه را تعیین کند.یا با تصالح مسأله را خاتمه دهد.

ص:540

مسائل پزشکی

عوارض درمان

سؤال 2040:لطفا راههای رفع ضمان عوارض ناشی از درمان،در امر پزشکی را به صورت کلی بیان فرمایید.

ج:1-اگر پزشک با بیمار یا با ولیّ او(در صورتی که بیمار غیر بالغ یا بیهوش باشد)شرط عدم ضمان کند؛و در عین حال کوتاهی و تقصیر در معالجه نکند.و با دقت و احتیاط عمل کند،مسئول نیست.

2-اگر پزشک دارویی را تعریف کند و مصرف آن را به اختیار خود بیمار بگذارد،مسئول نیست.

3-اگر پزشک بگوید؛فلان دارو برای فلان درد خوب است،یا بگوید اگر فلان درد را داری،فلان دارو برایش خوب است؛که بیمار به اختیار و فهم خود دارو را با درد خود منطبق بداند و مصرف کند،پزشک در برابر عوارض آن مسئول نیست.

4-اگر پزشک نسخه نوشت،و امر به مصرف دارو کرد،به نحوی که بیمار از خود اختیاری نداشت و به اعتماد دستور پزشک دارو را تهیه و مصرف کرد(که سبب اقوی از مباشر باشد)در این فرض،پزشک مسئول عوارض و خسارات است.مگر اینکه شرط عدم ضمان کند؛و در عین حال دقت و احتیاط لازم را بعمل آورد.(نوع معالجات از این قسم می باشد.ولی شرط عدم ضمان نمی کنند).

ص:541

5-اگر پزشک با دست خود به بیمار دوا بدهد،یا آمپول تزریق کند مسئول است.مگر اینکه شرط عدم ضمان کند و احتیاط لازم را بعمل آورد (1).

سؤال 2041:با توجه به اینکه ممکن است جان بیمار به طور اورژانس(فوری)در خطر باشد،و زمانی جهت تعیین حساسیت فرد به دارویی خاص وجود نداشته باشد،اگر با تجویز دارو،بیمار به آن حساسیت پیدا کرده؛دچار عوارض شدید و یا مرگ شود،آیا پزشک معالج در قبال این عوارض،مسئولیتی خواهد داشت؟

جواب:اگر تجویز دارو در حد اظهار عقیده و بیان تشخیص پزشک باشد،به اینکه بگوید به نظر من فلان دارو مفید است و اختیار مصرف را با خود مریض،یا ولیّ او بگذارد،در این صورت پزشک مسئول نیست.و اگر پزشک با دست خود به مریض دارو بدهد،یا آمپول تزریق کند.یا امر کند که فلان دارو را مصرف کنید و به گفته او اعتماد کنند(که متعارف چنین است)به نحوی که در صورت رخ دادن عارضه،آن عارضه مستند به پزشک باشد،در این صورت که پزشک مسئول است.مگر اینکه شرط کند که اگر عارضه ای رخ داد ضامن نباشد؛و در عین حال دقت و احتیاط لازم را انجام دهد که در این صورت مسئول نیست.

سؤال 2042:اگر با توجه به علوم امروزی،امکان تعیین حساسیت یک دارو وجود نداشته باشد،آیا پزشک در صورت ایجاد عارضه مسئول است؟

جواب:از آنچه در پاسخ سؤال قبلی نوشته شد،جواب این سؤال نیز روشن می شود.

سؤال 2043:اگر فرصت و امکان آزمایش،وجود داشته باشد،اما به دلایل دیگری همانند:

هزینه ای که به بیمار تحمیل می شود(و احیانا وی حاضر نیست)،امکاناتی که برای ما وجود

ص:542


1- 1) -قال علی امیر المؤمنین علیه افضل صلوات المصلین:«من تطبّب او تبیطر فلیأخذ البراءة من ولیّه و الاّ فهو له ضامن».(وسائل الشیعة ج 19،ص 194،باب 24 از ابواب موجبات ضمان،حدیث 1). و قال جعفر بن محمد الصّادق علیه احسن التّحیّة و السّلام:«کل عامل اعطیته اجرا علی ان یصلح فأفسد، فهو ضامن».(وسائل الشیعة،ج 13،ص 275،باب 29،از ابواب احکام اجاره حدیث 19).

ندارد،و یا وقتی که از بیمار می گیرد،آزمایشات لازم صورت نگیرد و شخص دچار عارضه نیز گردد،در این صورت آیا پزشک مسئول است؟

جواب:اگر فرصت آزمایش هست و بیمار پول دارد و پزشک آزمایش را لازم می داند،در این فرض حق مداوا و معالجه ندارد و اگر فرصت نبود یا هزینه و امکانات وجود نداشت،در صورتی که پزشک شرط عدم ضمان کند،مسئول نخواهد بود.

سؤال 2044:بطور کلی اگر(با توجه به علم امروزی)بدانیم یا احتمال بدهیم که نجات جان بیمار وابسته به مصرف دارو یا داروهای خاصی می باشد که مضرّند(و این مضرّات به احتمال قوی برای همگان رخ خواهد داد)و با تجویز پزشک،شخص دچار یک یا چند مورد از این عوارض شود،آیا پزشک مسئول است؟

جواب:در صورتی که پزشک بداند نجات جان بیمار بستگی به مصرف داروی مذکور دارد،یا گمان قوی و احتمال عقلایی قابل قبول به مفید بودن آن دارو داشته باشد،با شرط عدم ضمان،مسئول نیست.

سؤال 2045:اگر دارویی نه برای نجات جان بیمار،بلکه جهت تسکین و مداوای بیماریهایی که باعث آزار بیمار می شوند(همانند تب،خارش،درد،زخم و...)مصرف شوند و بدانیم یا احتمال دهیم که این داروها مؤثّرند؛و با توجه به اینکه اکثر داروهای مؤثّر،در کوتاه یا درازمدت دارای عوارض زیادی می باشند،در صورت تجویز پزشک و ایجاد عارضه(که گاهی بدتر از بیماری اولیه می باشد)،آیا پزشک مسئولیتی به عهده خواهد داشت؟(لازم به ذکر است شایعترین و بیشترین تجویز دارو در چنین مواردی صورت می گیرد و لذا اهمیّت فراوانی دارد).

جواب:با شرط عدم ضمان و رعایت اهم و مهمّ و با توجه دادن بیمار به عواقب احتمالی مصرف دارو،پزشک مسئول نیست.

سؤال 2046:اگر پزشک بنا به اصرار بیمار،دارویی تجویز کند و یا سایر اقدامات درمانی که مضر است انجام دهد،در صورت ایجاد عارضه،مسئول کیست؟

جواب:اصرار بیمار مجوز اقدام به معالجه نمی شود،و رفع مسئولیت نمی کند؛

ص:543

و اگر پزشک اطمینان دارد که داروی مضرّ با همۀ عوارض و مضراتش برای مریض لازم است و داروی بی ضرر،یا کم ضرر نیست.در این صورت با شرط برائت و عدم ضمان اقدام کند و مسئول نیست.

فراموشی و جهل پزشک

سؤال 2047:با توجه به گستردگی بسیار زیاد علوم پزشکی که واقعا امکان فراگیری و بخاطر سپردن تمام بیماریها و تمامی داروهایی که بر همۀ بیماریها مؤثرند،و نیز عوارض آنها وجود ندارد،اگر پزشک بخاطر فراموشی،بنا به حدس خود،چه در موارد اورژانس و چه غیر اورژانس،جهت نجات جان و یا تسکین آلات بیمار،سهوا اقدام به تجویز دارویی غیر مؤثر بر بیماری کند،که بیمار را متحمّل هزینۀ بیهوده و یا عوارض جانبی کند،در این صورت آیا پزشک مسئول و مدیون است؟(در صورتی که امکان ارجاع به متخصص دیگری هم نباشد).

جواب:در صورتی که به حدس و گمان تجویز دارو کرده و احتمال عقلایی و قوی بر مفید بودن دارو نمی داده،مسئول است.خصوصا اگر شرط برائت نکرده باشد،و اگر تجویز داروی مضر بر اثر سهو و نسیان باشد،با شرط عدم ضمان، مسئول نیست.

سؤال 2048:اگر پزشک بخاطر فراموشی انواع و علایم بیماریها(بخاطر گستردگی موضوع)،بیماری شخص را تشخیص ندهد،و لذا نداند داروی مناسب چیست؛و در نتیجه اصلا دارویی تجویز نکند؛در صورتی که بیماری تشدید و یا منجر به مرگ گردد،این پزشک در چه حدی مسئول است؟(در صورتی که امکان ارجاع به متخصص دیگری هم نباشد).

جواب:اگر پزشک علایم بیماری،یا داروها را فراموش کرده و نمی تواند تشخیص دهد،حق معالجه ندارد و مسئولیتی هم ندارد.ولی اگر علایم مرض مشترک بین چند مرض است و مرض قابل تشخیص نیست و نیاز به مصرف چند نوع دارو دارد؛تا یکی مؤثر واقع شود؛(بدون اینکه داروها و علایم بیماری را فراموش کرده باشد)در این صورت که دسترسی به پزشک متخصص نیست، می تواند با شرط عدم ضمان،مداوا کند،و با احتمال نجات جان بیمار،با شرط

ص:544

برائت،لازم به اقدام است.و اگر عارضه ای رخ داد،مسئول نیست.

سؤال 2049:اگر بخاطر کمبود امکانات تشخیصی کافی،تشخیص ممکن نگردد و مداوای لازم صورت نگیرد و بیماری تشدید یا منجر به مرگ شود،آیا پزشک معالج مسئول است؟

جواب:در مرحله اول لازم است بیمار را به پزشک دیگری ارجاع و راهنمایی کند.و در صورت عدم متخصّص،اگر احساس کرد که تأخیر معالجه برای بیمار خطر دارد و احتمال قوی بر تأثیر مداوا بدهد؛لازم است مداوا کند؛و با شرط عدم ضمان،مسئول نیست.

سؤال 2050:اگر تشخیص بیماری به درستی صورت گیرد؛ولی داروی مؤثر در دسترس نباشد و یا بسیار گران باشد و بیمار قادر به تهیۀ آن نباشد،آیا پزشک معالج ملزم به تهیۀ آن دارو به هر طریق ممکن برای بیمار می باشد؟

جواب:در فرض مذکور،اگر جان بیمار در معرض خطر باشد،پزشک و دیگران ملزم هستند،به نحو واجب کفایی،داروی مورد نیاز را به هر طریق ممکن تهیه کنند و بیمار را نجات دهند.

سؤال 2051:با توجه به اینکه اگر بخواهیم طبابت پزشک را با توجه به مشکلات فوق،و در صورت مواجهه،با این مشکلات،تنها در صورتی مجاز بدانیم که وی در این زمینه ها دارای تخصص و تجربۀ کافی باشد؛عملا مسائل درمان با اختلال کامل روبرو خواهد شد.زیرا اولا:

هر پزشکی تا رسیدن به این تخصص و تجربۀ کافی؛باید همان مراحل اولیه را طی کند(که همان دوران بدون تجربه و تخصص است)و ثانیا:به علت جمعیت زیاد،امکانات کم، فرصتهای ناکافی و دهها علل دیگر(حد اقل در کشور ایران)نمی توان انتظار داشت؛پزشکانی -که از ابتدا کاملا مسلط باشند-به طبابت بپردازند.با توجه به مقدمه فوق و موضوعات مطرح شده در کلیۀ سؤالهای قبل،مسائل مهم ذیل مطرح می شود:

الف-در مواردی که پزشک داروی مؤثر بر بیماری یا عوارض خطرناک آن را فراموش کرده،و فرصت و امکانات کافی جهت دسترسی به اطلاعات کافی یا پزشک متخصص دیگری نیز ندارد.

ص:545

ب-مطمئن است که داروی خاصی برای بیماری مفید است،و همچنین مطمئن است و یا احتمال می دهد که در صورت تجویز آن دارو عوارضی خفیف و یا شدیدتر از خود بیماری و حتی مرگ در اثر این دارو،گریبانگیر این بیمار خواهد شد.(که البته موارد الف و ب شامل مسائل تشخیصی نیز می باشد).

آیا پزشک در این حالات می تواند مریض را به حال خود بگذارد و چنین فرض کند که:

گویا پزشکی موجود نبوده و قضا و قدر الهی هر چه باشد بر او جاری خواهد شد.و بدین ترتیب خود را در معرض خطر مؤاخذه مادی و معنوی حاصل از عوارض احتمالی و هزینه های نابجای آن قرار ندهد،و کار وی را به خداوند واگذارد که یا خود بهبودی نسبی یابد و فرصت تحقیقات بعدی فراهم گردد،و یا به تدریج دچار عوارض شدید و مرگ گردد؟

اصولا در چنین مواردی که پزشک واقعا نمی داند که برای نجات جان یا رفع تسکین آلام یک بیمار چه کاری انجام دهد؛وظیفۀ او چیست؟درمانهای بدون اطمینان و غیر قابل اعتماد؟(که ممکن است خود آنها باعث مرگ یا عوارض شدیدتر شوند)و یا عدم هر گونه اقدام درمانی؟

آیا اگر پزشک با اقدام به درمان نامطمئن،موجب خسارت و مرگ مریض گردد؛مسئول است؟

آیا اگر اقدام به هیچ درمانی نکند(با توجه به علل و توضیحات فوق)،مسئولیتی متوجۀ اوست؟

این موضوع با توجه به این نکته که گاهی،فرصت هیچ گونه مشورت یا ارجاع بیمار به پزشکان متخصص و آگاه دیگری وجود ندارد،مطرح است.

(در خاتمه جهت روشن شدن موضوع،مثالی ذکر می شود:گاهی پزشکی که دارای تجربۀ کافی نیست با بیماری در حالت بیهوشی،مواجه می شود که نمی داند این بیمار در اثر کمبود یا ازدیاد قند بدنش،دچار بیهوشی شده است،در این حالت طبیعی است که درمان کاملا متناقض است و باعث اشتباه پزشک می شود.

جواب:پزشکی،مانند سایر فنون و دانشها مراتب متعدّد دارد؛و اگر طبابت و مداوا پیش از رسیدن به حد تخصّص جایز نباشد-همانگونه که در سؤال اشاره

ص:546

شده-مسائل درمان با اختلال و کندی روبرو می شود.و پزشک متخصص هم پیدا نخواهد شد،با صرف نظر از لوازم مذکوره،هر پزشکی در حد معلوماتی که دارد، می تواند بیمار را با دقت معاینه و داروی مورد اطمینان و مفید را تجویز کند و برای رفع مسئولیت،شرط عدم ضمان کند.پاسخ فروع مورد سؤال به شرح ذیل است:

الف-فراموشی دارو و عوارض بیماری دو قسم است:1-پزشک می داند نام و خصوصیات داروها را و عوارض بیماریها را فراموش کرده است.2-متوجه فراموشی خود نیست و خصوصیات داروها و عوارض بیماریها را در ذهنش مخلوط کرده،که جواب این دو فرض در جواب سؤال 2047 و 2048 گذشت ملاحظه شود.

ب-اگر پزشک اطمینان دارد که داروی خاصی برای مریض مفید است و احتمال می دهد که عوارض جنبی دارد؛و یا می داند عوارض سبک جنبی دارد؛ باید مریض را مداوا کند،و شرط عدم ضمان کند.و اگر احتمال می دهد که دارو مفید است و احتمال عوارض نیز می دهد؛ولی عوارض جبران پذیر است،با شرط عدم ضمان می تواند بیمار را درمان کند و مسئول نیست.و در این دو صورت اگر امکان ارجاع به پزشک دیگر نیست و مداوا نکردن برای بیمار خطر دارد،بر پزشک واجب است مداوا کند؛و شرعا نمی تواند او را به حال خود واگذارد،و جهت رفع مسئولیت،شرط عدم ضمان کند و اگر اطمینان دارد که عوارض جنبی دارو شدید و خطرناک است،حق مداوا ندارد و اگر مداوا کند مسئول است.و در این صورت،شرط عدم ضمان هم رفع مسئولیت و ضمان نمی کند.

اما راجع به قسمت آخر سؤال،باید گفت:در هر موردی که پزشک دیگری نیست،و پزشک اطمینان دارد که اگر مریض را به حال خود واگذارد می میرد،و از سویی مرض و بیماری را،یا دارو را صد در صد تشخیص نمی دهد،باید بیمار را با داروهایی که احتمال می دهد مفید است مداوا کند و برای رفع مسئولیت،شرط عدم ضمان کند.

ص:547

روشهای درمان

سؤال 2052:در صورتی که داروهای کاملا مؤثر،به هر علتی در دسترس نباشد،آیا پزشک می تواند داروهایی را که احتمال می دهد،مؤثر باشند،تجویز کند؟در صورت عدم موفقیت،آیا پزشک در قبال عوارض احتمالی این داروها و یا هزینۀ بیهوده ای که بر بیمار تحمیل شده، مسئول و مدیون است؟

جواب:با احتمال مؤثر بودن داروهای موجود و اهمیت مداوا،می تواند تجویز دارو بکند و با شرط عدم ضمان،مسئول نیست.

سؤال 2053:گاهی اوقات(مثل برخی عفونتهای نه چندان مهم)پزشک جهت تسریع بهبودی بیمار،یا اطمینان از اینکه داروی تجویزی وی بسیار قوی است و در مورد خیلی از عفونتها می تواند مؤثر باشد،و یا به خاطر اینکه از هزینۀ درمان بیمار و مراجعات مکرر وی بکاهد،اقدام به تجویز داروهایی می کند که ضررهای آنها کاملا شدید بوده و به اثبات رسیده است؛و این در حالی است که شاید بتوان از طریق داروهای دیگر که ضرر بسیار کمتری دارند (ولی ممکن است با عدم اطمینان کامل و هزینۀ زیادتر همراه باشند)بیمار را معالجه کرد،با چنین فرضی،بهترین کار چیست؟انتخاب راه سریع و پرخطر یا راه کم خطر و احیانا نامؤثر؟

جواب:بستگی به تمیز و تشخیص پزشک دارد،هر یک از دو راه را که بهتر دانست،انتخاب کند.

سؤال 2054:در برخی بیماریها(همانند فشار خون بالا،به علت عوامل ناشناختۀ ایجاد کنندۀ آن)،طبق روش معمول(که اجرای آن طبق علوم روز ضروری است)،یک یا چند دارو، بکار برده می شود،و در صورت عدم تأثیر،داروهای دیگری بکار برده می شود،الی آخر.با توجه به اینکه این داروها از یک طرف،در همۀ افراد مؤثر نیستند و ممکن است نسبت به شخصی،در درمانهای اولیه و نسبت به شخصی دیگر در درمانهای آخر مؤثر باشند.و از طرف دیگر،هر یک از داروها دارای عوارض خاصی هستند،آیا پزشک معالج(که در حقیقت داروهای مختلف را به ترتیب در مورد بیمار آزمایش می کند)در قبال هزینۀ اضافه یا عوارض داروها مسئول است؟

جواب:در فرض مذکور،اگر پزشک کوتاهی نکند و با دقت کامل بیمار را به

ص:548

وسیلۀ داروها مداوا کند،با شرط برائت و عدم ضمان،مسئول نیست.

سؤال 2055:اگر بدانیم یا احتمال زیاد بدهیم،که یک بیمار در اثر نوعی بیماری(مثل برخی سرطانها)بزودی خواهد مرد؛آیا مجازیم فقط برای افزایش طول عمر وی(هر چند به مدت کوتاه)روشهای درمانی خطرناک و بسیار پرعارضه (مثل شیمی درمانی که گاهی عوارض آن شدیدتر از بیماری اولیه است)را تجویز کنیم؟

جواب:اگر با معالجه،مقدار قابل توجهی که عرفا صدق ادامۀ حیات کند،بر عمر بیمار افزوده می شود،لازم است معالجه و تجویز دارو شود؛و با شرط برائت هم ضمانی و مسئولیتی برای پزشک نیست.

سؤال 2056:گاهی اوقات مطمئن هستیم که نوعی بیماری،بیمار را به زودی خواهد کشت؛ از طرفی می دانیم که یک عمل درمانی(مثل جراحی)ممکن است یکی از دو حالت بهبودی و افزایش عمر بیمار،یا تسریع در مرگ وی گردد.وظیفۀ ما در چنین حالتی چیست؟

جواب:در صورتی که امید به بهبود بیمار،با عمل درمانی و جراحی دارید؛ باید عمل کنید و با شرط عدم ضمان،مسئول نیستید.

درمان خانمهای باردار

سؤال 2057:اگر پزشک(با توجه به گستردگی موضوع)نداند و یا فراموش کرده باشد که دارو یا روش تشخیصی وی برای خانمهای باردار یا شیرده مضر است،مسئولیت پزشک در صورت ایجاد عارضه در جنین یا مادر،در چه حدّ است؟

جواب:اگر پزشک متوجه است که نمی داند،حق مداوا ندارد و اگر جهل مرکب یا فراموشی عارض وی شده،با شرط عدم ضمان،مسئول نیست.

سؤال 2058:اگر پزشک دارو یا روش تشخیصی را که در حال حاضر کاملا غیر مضر شناخته شده،به خانم بارداری توصیه کند؛اما بعدا مشخص گردد این اعمال برای مادر یا جنین،کاملا مضر بوده اند(همانطور که این مورد در تاریخ پزشکی رخ داده است)،آیا پزشک در قبال عوارض حاصله از این موارد،مسئولیتی به عهده خواهد داشت؟

ص:549

جواب:در صورتی که پزشک کوتاهی نکند و با دقت کامل بیمار را با داروهایی که غیر مضر شناخته شده،مداوا کند و شرط عدم ضمان نیز بکند و بعدا کشف خلاف شود؛مسئول نیست.

سؤال 2059:با توجه به اینکه بارداری،در هفته های اول،از روی ظواهر و گاهی با روشهای ساده،چندان قابل تشخیص نیست و از طرفی بیشترین عوارض خطرناک روشهای درمانی- تشخیصی مضر،در همین زمان(آن هم به صورت اختلالات شدید در جنین)رخ می دهد.

بنابراین چون به خاطر کمبود امکانات یا عدم فرصت کافی یا عدم تمایل بیمار به صرف هزینه های تشخیص بارداری،یا عدم اطلاع وی از بارداری خود و جواب منفی وی در مورد پرسش پزشک از بارداری،و حتّی گاهی عدم امکان تشخیص به وسیلۀ روشهای مدرن بخاطر جوابهای منفی کاذب آزمایشات،پزشک نمی تواند تشخیص دهد،و یا نمی داند که بیمار باردار است،روشهای تشخیصی درمانی مختلف را برای وی به کار می گیرد؛حال در صورت ایجاد عارضه در مادر یا جنین،آیا پزشک معالج مسئول است؟

جواب:اگر فرصت تأخیر و یا امکان ارجاع به غیر نباشد و پزشک معاینات لازم را انجام دهد و در عین حال شرط عدم ضمان کند،نسبت به عوارض حاصله برای مادر،مسئول نیست.و نسبت به جنین هم اگر شرط برائت کند-خصوصا با پدر او-مسئول نیست.ولی اگر احتمال بارداری زن را می داده و شرط برائت از پدر نکرده،احوط این است که نسبت به عوارض مربوط به جنین،با پدر او تصالح کند.

سؤال 2060:به طور کلی آیا جواب منفی خانم بیمار،در مورد پرسش پزشک از حاملگی وی(چه خود بداند باردار است و به هر علتی نگوید و چه نداند که باردار است)از پزشک معالج در قبال عوارض احتمالی،رفع مسئولیت می کند؟

جواب:اگر از گفتۀ خانم،اطمینان حاصل کرده و دقت لازم را کرده است؛با شرط عدم ضمان،مسئول نیست.و اگر عوارض مربوط به جنین باشد؛احوط تصالح با پدر است.

سؤال 2061:اگر پزشک از بارداری بیمار سؤال نکند،و وی هم متذکر نشود،مسئولیت

ص:550

عوارض احتمالی به عهدۀ کیست؟

جواب:اگر سؤال نکردن پزشک کوتاهی و بی توجّهی به حساب آید،پزشک مسئول است و شاید شرط عدم ضمان هم رفع مسئولیت نکند.

آزمایشگاه و مسائل آن

سؤال 2062:با توجه به اینکه تشخیص بسیاری از بیماریها یا اختلالات به وسیلۀ آزمایش امکان پذیر است و از طرفی همیشه امکان اشتباه در آزمایشگاه و تفسیر آزمایشها،همیشه وجود دارد،در صورت اشتباه آزمایشگاه و در نتیجه معالجه اشتباه پزشک،مسئول خسارات و عوارض احتمالی کیست؟

جواب:اگر خسارات و عوارض مستند به آزمایشگاه و نقص و نارسایی آن بوده،مسئول آزمایشگاه است و اگر مستند به پزشک باشد،وی مسئول است.

مگر اینکه شرط عدم ضمان کرده باشد.که در این صورت،مسئول،خود بیمار یا ولیّ او می باشد و ربطی به پزشک ندارد.

سؤال 2063:در بسیاری از بیماریها و اختلالات جسمانی،پزشک دستور انجام رادیوگرافی، اسکن و...می دهد که مطمئنا(به خصوص برای برخی افراد)مضر می باشند،گرچه گاهی ممکن است این آزمایشات باعث تشخیص قطعی،نشوند؛اما می توانند همیشه کمک کننده باشند،به هر حال در فرض فوق،مسئولیت پزشک در صورت ایجاد عوارض آزمایشها؛ تا چه حدّی است؟

جواب:در صورتی که پزشک دقت کامل کرده و تشخیص دهد که آزمایش لازم است و اهمیت دارد و در عین حال بیمار را از عوارض احتمالی آگاه و شرط عدم ضمان کند،در این صورت پزشک هیچ مسئولیتی ندارد.

سؤال 2064:گاهی اوقات،پزشک تنها جهت احتیاط و مطمئن شدن در جهت تشخیص و یا ردّ یک بیماری احتمالی(مثل سل)دستور رادیوگرافی می دهد،تا یک بیماری مخفی احتمالی را کشف کند،آیا پزشک در ایجاد عوارض احتمالی و هزینۀ بیهوده درمان،مسئول است؟

ص:551

جواب:اگر رادیوگرافی برای تمیز دادن بیماری ضرورت دارد،با شرط عدم ضمان،پزشک مسئول نیست.

شرط عدم ضمان

سؤال 2065:بطور کلی و در تمامی روشهای تشخیصی و درمانی،اگر پزشک قبل از انجام هر عملی،به بیمار خود و یا ولیّ او(اگر بیمار بالغ یا عاقل نباشد)متذکر شود که این روشها،از یک طرف ممکن است بی فایده باشند(و وقت و مال او را به هدر دهند)و از طرف دیگر ممکن است عوارض متفاوتی برای او داشته باشند،و بدین ترتیب با ذکر این مطالب،پزشک قبل از هر گونه معاینه و دستور روشهای تشخیصی و درمانی و تجویز دارو از خود کاملا در قبال خسارات و عوارض احتمالی سلب مسئولیت کند؛و بیمار چه از روی ناچاری و چه از روی تمایل و یا به ظاهر از روی تمایل،این شرط را قبول کند،آنگاه در صورت اشتباه سهوی پزشک،هزینه های بیهوده،یا عوارض ناشی از روشهای تشخیصی و درمانی متوجه بیمار شود،آیا پزشک مسئول است؟(در صورتی که وی حد اکثر تلاش خود را نیز بکند).

جواب:در صورت اشتباه و سهو و نسیان،پزشک،مسئول هزینه و عوارض حاصله می باشد؛مگر اینکه شرط عدم ضمان،حتی با سهو و اشتباه،کند.و در عین حال اگر تحمیل هزینه و حصول عوارض،مستند به او باشد،احوط تصالح با بیمار است.هر چند شرط عدم ضمان نموده باشد.

سؤال 2066:اگر پزشک روش یا دارویی را تعریف کند و بگوید این دارو برای فلان بیماری، مفید است و یا بگوید درمان،مترتّب به فلان دارو است؛بدون آنکه بیمار را وادار به مصرف آن دارو کند،در این حالت آیا در صورت عدم تأثیر یا عوارض دارو،پزشک مسئول یا مدیون است؟

جواب:ظاهرا مسئول نیست.

سؤال 2067:در دو فرض فوق،اگر بیمار یا ولیّ او،شرط را قبول نکردند،آیا پزشک می تواند بیمار را رها کند؟

جواب:بلی؛می تواند رها کند و ارجاع به غیر دهد.

ص:552

سؤال 2068:در دو فرض سابق،آیا باید با تک تک بیماران شرط کرد و با امضای پرسشنامۀ مربوطه،یا گذاشتن اطلاعیه در مراکز درمانی(مبنی بر اینکه مراجعۀ بیماران نشانگر قبول این شرایط است)یا به اطلاع رساندن،حتی از طریق رسانه های گروهی که (مراجعۀ شما نزد پزشک به معنی قبول این شرایط است)،از پزشک رفع مسئولیت شرعی می شود؟به طور مثال اگر قبل از عمل جراحی،بیمار مجبور به امضای شرایطی باشد که در صورت ناموفق بودن جراحی،وی هیچ گونه حق و حقوقی بر جراح و بیمارستان ندارد،آیا کافی است؟

جواب:باید بیمار را آگاه کرد،و اگر او پس از آگاهی،امور مذکوره را بطور کامل قبول و پرسشنامۀ مربوطه را امضا کند،کافی است.و الا از پزشک سلب مسئولیت نمی شود.خصوصا در عمل جراحی.

سؤال 2069:در دو فرض سابق اگر بیمار،کاملا بیهوش باشد،آیا می توان از خویشان بالغ وی اجازه گرفت و یا با آنها شرط عدم ضمان کرد؟

جواب:در صورتی که خویش،ولی شرعی نباشد،نمی تواند اجازه بدهد و اجازۀ غیر ولیّ،مفید نیست،مگر اینکه با اجازه دهنده در ضمن عقد اجاره،یا عقد لازم دیگری شرط کنند که هرگاه ضرر و زیانی پیش آمد،بر عهده او باشد.و در عین حال مسأله خالی از اشکال نیست.

سؤال 2070:در دو فرض سابق،اگر بیمار کاملا بیهوش باشد و در حال حاضر هیچ شخص بالغ یا نابالغ که خویشاوند وی،باشد؛نیز در دسترس نباشد،و از طرفی جان بیمار در خطر فوری باشد،جهت اجازه و شرط چه باید کرد؟آیا می توان طبق وظیفۀ پزشکی هر گونه اقدام ممکن را بدون اجازه انجام داد؟اگر سهوا با اقدامات غیر مؤثر در مرگ بیمار،تسریع شود،آیا مسئولیت بر گردن پزشک معالج خواهد بود؟و اگر به خاطر خوف از عدم تأثیر درمان،و کمک به تسریع مرگ،و مدیون شدن،پزشک هیچ کاری انجام ندهد،آیا مسئول خواهد بود؟(زیرا مشاهده شده است گاهی اجل شخصی فرا رسیده،ولی علت مرگ را به غلط به پزشک معالج وی نسبت می دهند).

جواب:در فرض سؤال،پزشک باید درمان را جهت نجات جان بیمار شروع

ص:553

کند.و شرعا جایز نیست بیمار را رها کند.و اگر معلوم شود که ضرر و عوارض وارده مستند به پزشک است،وی مسئول خواهد بود.هر چند که اگر تقصیر نکرده باشد؛ظاهرا مسئول نباشد.به دلیل:ما علی المحسنین من سبیل،و معتبرۀ سکونی، و صحیحۀ حلبی (1)علی الظاهر از این صورت و امثال آن منصرف می باشند،و احوط این است که در چنین مواردی از حاکم شرع،یا عدول مؤمنین استجازه شود.

دارو و تحقیقات جدید

سؤال 2071:در اثر کشفیات و یا نتایج تحقیقات جدید،در مورد جنبه های مختلف علوم پزشکی،روشهای تشخیصی یا درمانی جدید،داروهای متفاوت و جدید یا مواد غذایی مؤثر جدید،برای انواع بیماریها پیشنهاد می شود و بر عکس،برخی روشها یا داروها یا مواد قبلی کاملا غیر مؤثر،مضر و بی فایده معرفی می شوند.آیا پزشک در قبال عوارض یا هزینه های بیهوده ناشی از روشهایی که در گذشته مطرح بوده اند(اما کسی نمی دانسته که آنها مضر یا بی فایده اند،ولی همین روشها امروزه بی فایده یا مضر شناخته شده اند)مسئول می باشد؟

جواب:مسئولیت تکلیفی و شرعی ندارد و ضمان هم،در صورتی که از گفته کاشفین جدید،یقین به مضرّ بودن داروهای گذشته پیدا نشود،ندارد.اما اگر فرضا دارو موجب ضرر مالی و یا جانی بیمار شده و بیمار فوت کرده،در صورتی که بدانند علّت آن همان داروها بوده و پزشک هم شرط عدم ضمان نکرده،ظاهرا مسئول و مدیون می باشد.

سؤال 2072:با توجه به اینکه گروههای بسیار زیادی در جهان مشغول تحقیق هستند و نتایج کار خود را دائما اعلام می کنند،و از طرفی افراد این گروهها ممکن است برخی از لحاظ علمی،برخی از لحاظ اخلاقی و صداقت و برخی از لحاظ هر دو مورد کاملا قابل تأیید نباشند، (به عبارت بهتر هیچ تضمینی نیست که نتیجۀ اعلام شدۀ تحقیق با واقعیات کاملا منطبق باشد)و از طرف دیگر هیچ مرجع واحدی،در مورد تأیید یا ردّ تحقیقات وجود ندارد و یا اگر هم

ص:554


1- 1) -ر.ک:ص 542،ذیل مسألۀ 2040.

موجود باشد،مدت زیادی طول می کشد که نتیجۀ صحیح کار ارائه شود،در چنین شرایطی،اگر نتیجۀ تحقیقاتی که در رسانه ها و مجلات اعلام می شود،با روشهای قبلی ما(که به فایدۀ کامل و قطعی آنها اطمینان نداریم)مغایر باشد و یا مکمّل آنها باشد،وظیفۀ ما چیست؟عمل به روشهای قبلی یا جدید؟

جواب:عمل به روشهای جدید،اگر مکمل قبلی ها باشد و مطمئن باشند که ضرر قابل اعتنایی برای بیمار ندارد،صحیح و بلامانع است.و اگر مغایرت دارند، باید به آنچه اطمینان هست عمل کنند.

سؤال 2073:اگر این کشفیات جدید،خیلی دیرتر از زمان کشف به اطلاع پزشک برسند و قبل از اطلاع،طبیعتا به همان روشهای قبلی عمل شود؛آیا پزشک در قبال عوارض یا هزینه های بیهودۀ روشهای قبلی،مسئول است؟

جواب:جواب این سؤال از جواب سؤال 2070 معلوم می شود و ظاهرا هزینه های بیهوده،ضمان ندارد و اگر در اثر آن روشها و داروها عارضه ای رخ داده در صورتی که شرط عدم ضمان نکرده باشند،مسئول هستند.ولی یقین به اینکه سبب عوارض همانها بوده،معمولا پیدا نمی شود.

سؤال 2074:اگر بخاطر عدم وجود امکانات کافی اطلاع رسانی،اطلاعات جدید به پزشک نرسد و وی هیچ گاه مطلع نگردد،آنگاه مسئولیت بی فایده بودن روشهای قبلی بر عهدۀ کیست؟

جواب:اگر پزشک با دقت کافی و معاینات لازم،عمل کرده است،با شرط عدم ضمان مسئول نیست.

سؤال 2075:نظر به اینکه بخاطر سپردن کامل همان روشهای قبلی نیز در دوران دانشجویی امکان پذیر نیست،چه رسد به روشهای جدید،آیا پزشک می تواند به همان روشهای قبلی اکتفا کند؟و یا فقط در حدی که وقت محدودش اجازه می دهد،به فراگیری آنها بپردازد؟در این صورت اگر متوجه مسائل مهم جدید نشود؛آیا مسئولیتی بر عهدۀ اوست؟

جواب:البته فرا گرفتن روشهای جدید خوب و گاهی لازم است و اگر پزشک

ص:555

احتمال بدهد که با ارجاع بیمار به پزشکی که روشهای جدید را فرا گرفته،صلاح است؛بهتر است به او ارجاع دهد.در هر حال اگر با دقت معاینه و به اندازۀ معلومات فعلی خود،مداوا کند و شرط عدم ضمان کند،مسئول نیست.

حق ویزیت

سؤال 2076:اگر پزشک،سعی خود را در مداوای بیمار انجام دهد،ولی بیمار بهبودی نیابد، آیا پزشک نسبت به هزینۀ درمانی که بیمار قبلا پرداخته(حق ویزیت)مدیون است؟

جواب:اگر پزشک با بیمار قرارداد بسته و وعدۀ مداوا و بهبودی داده است، باید حق ویزیت را برگرداند،و اگر بنابراین بوده که معاینه کند و طبق تشخیص، نسخه بنویسد و حق ویزیت در مقابل معاینه و نوشتن نسخه بوده،پزشک مدیون نیست،و متعارف بین پزشکان،قسم دوم است.

سؤال 2077:با توجه به اینکه حق طبابت(همانند حق وکالت و مواردی از این قبیل و بر خلاف اجناس که دارای قیمت خاصی هستند)از لحاظ مادّی،غیر قابل تعیین می باشد.به نظر حضرتعالی بهترین راه تعیین میزان حق طبابت چیست؟

جواب:بهترین راه این است که اختیار را با بیماران بگذارند و هر بیماری طبق توانش و مطابق هزینه های دیگر روزمرّه خود،حقّ طبابت را بدهد،چرا که درآمد افراد و مصارف روزانۀ آنها فرق زیادی دارد،و هر کس به قدر وسع و توانش وظیفه دارد.گذشته از این پزشکان متفاوت هستند،و مراتبی دارند که باید تخصص و زحمات و کارآیی آنان در نظر گرفته شود،و نیز مراجعین و بیماران هم مختلف و بعضی تهیدست می باشند،که پزشک باید مراعات حال آنها را بکند و در عوض از ثروتمندها و توانگران،بیشتر بگیرد که تلافی شود.و چه بهتر که از طبقۀ محروم جامعه،حق ویزیت نگیرد.و شایسته است توانگران وقتی فهمیدند، خود جبران کنند.

سؤال 2078:آیا دریافت حق طبابت،قبل از بهبود بیماری(طبق روش مرسوم)صحیح است؟

ص:556

جواب:بستگی به رضایت و قرارداد پزشک و بیمار دارد،اگر چه این قرارداد، بطور کلی و متعارف باشد.

تماس با نامحرم

با توجه به اینکه معاینه،تنها شامل اندازه گیری نبض،حرارت و فشار خون نیست؛بلکه طبق نظریات علوم پزشکی(در کتابهای نشانه شناسی)باید شامل:«نگاه،لمس،دق،سمع،و نیز معاینات فیزیکی خاص در مورد تمامی اعضا و جوارح»(که معمولا از روی لباس امکان پذیر نیست)در مورد هر بیماری و در هر شرایطی،برای تشخیص سادۀ بسیاری از بیماریها،عدم تحمیل هزینه های اضافی ناشی از آزمایشات متعدد بر بیمار،تسریع تشخیص و کاستن از خطرات تشخیص به وسیلۀ راههای دیگر است.لذا وظیفۀ پزشکی،انجام هر یک را ایجاب می کند.و در صورت عدم انجام،گاه تشخیصی که به راحتی باید صورت گیرد،انجام نمی شود و با عدم تشخیص،بیماری پیشرفت می کند و جان بیمار در معرض خطر قرار می گیرد.نظر به اینکه در فتاوای مراجع بزرگوار آمده است که اگر پزشک خانم در دسترس باشد،جایز نیست بیمار خانم به پزشک مرد مراجعه کند،خواهشمند است در موارد زیر بفرمایید:

سؤال 2079:اگر بیمار خانمی که جانش در خطر است به تنها پزشک یک روستای دور افتاده که مرد است مراجعه کند،آیا این پزشک مجاز است هر گونه معاینۀ ضروری را در مورد بیمار انجام دهد؟

جواب:اگر مرض سنگینی است و مداوای مریض و تشخیص مرض،بستگی به معاینۀ مذکور در سؤال دارد،معاینه مانعی ندارد.خلاصه در موارد ناچاری که حفظ جان بیمار،متوقف بر لمس و نظر پزشک است،و خانم پزشک در دسترس نیست،و پزشک محرم هم وجود ندارد،و حتی راهی برای محرم شدن مثل عقد موقت نباشد،نظر و لمس به قدر ضرورت گناه ندارد،بلکه گاهی لازم می شود.

سؤال 2080:در فرض قبل،اگر جان بیمار در خطر نباشد؛بلکه یک بیماری خفیف یا متوسط وجود داشته باشد؛آیا بیمار خانم حتما باید به پزشک خانم در شهر مراجعه کند و یا در

ص:557

همان جا پزشک مرد مجاز است با انجام معاینات ضروری،اقدام به تشخیص و درمان کند؟

جواب:اگر مداوا متوقف بر معاینه و لمس و نظر به بدن بیمار باشد،و بردن به شهر امکان عادی داشته باشد،باید به دکتر زن مراجعه کند.و اگر مداوا بدون نظر و لمس بدن ممکن است،پزشک مرد می تواند مداوا کند و رفتن به شهر لزومی ندارد.

سؤال 2081:همانطور که مستحضر می باشید تخصصهای علوم پزشکی بسیار زیاد است و متخصصین خانم در هر رشته معمولا(در حال حاضر در ایران بجز در برخی رشته ها)یا نادر یا کم می باشند،لذا در شهرهای کوچک و بزرگ نیز یا بخاطر تعداد زیاد بیماران و تعداد کم پزشک و یا تحمیل هزینۀ گزاف،(همانطور که بسیار شایع است)خانمهای بیمار به پزشک مرد مراجعه می کنند،در این صورت وظیفۀ پزشک مورد مراجعه چیست؟اگر بتواند و یا احتمال دهد که می تواند با معاینات مختلف و ضروری بیماری را تشخیص و درمان کند،آیا مکلّف است چنین کاری را انجام دهد؟یا باید وی را به یک پزشک خانم ارجاع دهد؟(در شرایطی که خیلی از بیماران،به دلایل فوق قادر به این کار نیستند)و در صورت ارجاع و تأخیر در تشخیص و درمان بیماری،آیا این پزشک مسئول نیست؟

جواب:در موارد اضطراری،به قدری که درد،شناسایی شود و اطمینان حاصل شود،مانعی ندارد.

سؤال 2082:اگر پزشک مرد،ناچارا مجبور به معاینۀ خانم بیمار شد و یا بر عکس خانم بیمار ناچار به مراجعه به پزشک مرد شد،با توجه به اینکه در صورت رعایت کامل مسائل شرعی و اخلاقی در معاینۀ کامل خانمها،شاید بتوان گفت بیش از 90%معاینات که در کتب پزشکی به انجام آنها تأکید شده است،باید انجام نگیرند،اگر با معاینۀ سطحی و غیر کامل،بیماری وی صحیح تشخیص داده نشد و درمان کامل صورت نگرفت،آیا پزشک مسئول است؟اگر مسئول است چاره چیست؟آیا می تواند بر خلاف مسائل شرعی عمل کند؟(تذکر این نکته ضروری است که پزشکان متخصص و مجرب بدون احتیاج به معاینات کامل ممکن است بتوانند تشخیص و درمان انجام دهند،اما برای افراد کم تجربه و دانشجویان،تا رسیدن به این مرحله،زمان زیادی لازم است).

ص:558

جواب:اگر امکان ارجاع به پزشک مماثل نباشد،و با ترک معاینه ترس بر جان بیمار باشد،لازم است اقدام به معاینات پزشکی کند،و در حدّ ضرورت و ناچاری عدم رعایت مسائل شرعی،مانعی ندارد و مسئولیت شرعی منتفی است.

سؤال 2083:اگر با یک سری تمهیدات لازم بتوانیم در سطح کشور،موفق به جداسازی مراکز درمانی خواهران از برادران بشویم،با توجه به اینکه هر پزشکی در طول دوران دانشجویی خود باید(هر چند مختصر)از انواع و اقسام اختلالات و بیماریها چه در مورد آقایان و چه خانمها آگاهی یافته و آموزش ببیند(اعم از انجام معاینات کامل،آگاهی از بیماریهای زنان و چگونگی انجام زایمان سالم و...)و با توجه به اینکه در مورد دانشجویان،این موارد بیشتر آموزشی هستند تا درمانی،(یعنی ممکن است نجات جان بیمار در همان زمان وابسته به آن نباشد،اما بوسیلۀ این آموزش که در بیمارستانهای آموزشی صورت می گیرد،دانشجو برای مراحل طبابت،که نیاز آیندۀ بیماران است،آماده می شود)و از این رو هر یک از دانشجویان در دوره های مختلف،ملزم و مجبور به گذراندن واحدهای درسی در تمامی بخشهای بیمارستان، اعم از زنان و مردان،و فراگیری تمامی مسائل و امتحان دادن در پایان دوره می باشند(تا بتوانند در نهایت،فارغ التحصیل موفقی باشند)،با در نظر گرفتن تمامی این شرایط،بفرمایید تکلیف و وظیفۀ دانشجو چیست؟آیا می تواند بخاطر رعایت مسائل شرعی،از فراگیری کامل بسیاری مسائل بگذرد و در نتیجه در گذراندن واحدهای درسی ناموفق باشد؟و یا در هر شرایطی و با هر وسیله ای،باید به فراگیری صحیح کارش بپردازد تا در آینده کمتر دچار مشکل شود؟و بطور کلی چگونه می توان بین وظیفۀ پزشکی و دانشجویی(که در کتب پزشکی، بر انجام آنها تأکید شده)و وظیفۀ شرعی و اسلامی(که طبیعتا نباید با وظیفۀ پزشکی تناقض داشته باشد)جمع کرد؟

جواب:عدم رعایت مسائل شرعی،جهت فراگیری مسائل پزشکی،در حدّی که حفظ جان(و سلامتی و مداوای)بیماران،اگر چه در آینده،متوقّف بر آنها باشد،جایز است ولی تجاوز از حدّ ضرورت و ناچاری،جایز نمی باشد.و در این جهت فرقی بین دختر و پسر،زن و مرد نیست.

سؤال 2084:در صورت لزوم،به طور کلی(چه پزشک خانم در دسترس باشد و چه نباشد)

ص:559

لمس بدن خانم بیمار از روی لباس،چه صورتی دارد؟

جواب:در صورتی که مفسده نداشته باشد و لازم باشد،ظاهرا جایز است.

سؤال 2085:در صورت لزوم،مشاهده و لمس موهای خانم بیمار،جهت معاینه،توسط پزشک مرد چه صورتی دارد؟

جواب:با نبودن پزشک زن متخصص،به مقدار ضرورت و ناچاری جایز است.

سؤال 2086:با توجه به اینکه جهت معاینۀ سادۀ پروستات،حتما باید از طریق مقعد،بیمار را مورد بررسی قرار داد،تا تشخیص قطعی بیماریهای پروستات داده شود،همچنین در بسیاری از بیماریهای ادراری-تناسلی،مشاهده و گاهی لمس عورت ضروری است،آیا در چنین مواردی پزشک مرد،می تواند بیمار مرد را بدون اشکال شرعی معاینه کند؟اگر با عدم انجام این معاینه،متوجه بیماری نشود و بیماری(مثلا سرطان)پیشرفت کند؛آیا پزشک مسئول است؟(با توجه به اینکه استفاده از آینه،همیشه امکان پذیر نیست و در ضمن عمل لمس را نیز باید با دید کامل و با دست انجام داد).

جواب:اگر با دستکش ممکن است و اطمینان حاصل می شود،دستکش بکار برده شود و اگر تشخیص درد،متوقف است به نگاه کردن و دست کشیدن،به مقدار ضرورت جایز است و اگر کوتاهی کند و معاینه را لازم را به هر طریق ممکن، انجام ندهد،مسئول است.

سؤال 2087:طبق نظرات علوم پزشکی،یکی از معایناتی که امروزه در هر بیماری (بخصوص در بیماریهای اداری-تناسلی)جزء معاینات اصلی اولیه به شمار می آید(گرچه در انجام آن،متأسفانه یا خوشبختانه مسامحه می شود)عملی به نام«توشه رکتال»(یک نوع معاینۀ نظری و لمسی از طریق مقعد)می باشد.و نیز یکی از دقیقترین روشهای تعیین درجه حرارت فرد از طریق مقعد می باشد،با توجه به این موضوعات و اینکه این معاینات،گاهی بخاطر احتیاط در جهت تشخیص یا رد برخی بیماریها انجام می شود و گاهی در تشخیص برخی بیماریها بسیار مؤثر و روش کم خرج و ساده ای به نظر می آید،آیا پزشک مرد مجاز

ص:560

است چنین معاینه ای را چه جهت آموزش دانشجویان و چه جهت تشخیص احتمالی یا قطعی در مورد بیمار مرد انجام دهد؟و اگر با عدم انجام آن،متوجه بیماری و راه درمان وی نشود،آیا مسئول نیست؟

جواب:از جواب سؤال قبل معلوم شد.ولی تشخیص درجه حرارت از طریق مقعد اگر بیمار به هوش باشد غالبا خود بیمار می تواند وسیله حرارت سنج را در مقعد بگذارد و متوقف بر لمس و نظر نیست.

سؤال 2088:مراجعۀ زن به پزشک مرد،چه حکمی دارد؟

جواب:در صورت اضطرار و ناچاری،مانعی ندارد.ولی اگر پزشک زن هست و از عهدۀ معالجه بر می آید،به او مراجعه شود.

سؤال 2089:اگر پیدا کردن دکتر زن،برای زنان مشکل باشد،آیا می توانند به دکتر مرد مراجعه کنند؟

جواب:اگر پیدا کردن دکتر زن در حد مشقت و عسر و حرج باشد؛مراجعه به پزشک مرد اشکال ندارد.

سؤال 2090:اگر پزشک مورد اطمینان مماثل و حاذق نباشد،آیا جایز است به غیر مماثل که حاذق و مورد اطمینان است،مراجعه کرد؟

جواب:با توجه به خصوصیات مرض و خطری بودن آن،مراجعه به غیر مماثل،اشکال ندارد.

سؤال 2091:وظیفۀ دانشجویان پزشکی حین آموزش در مواجهه با بیماران بخش زنان و مامایی چیست؟

جواب:در صورتی که حفظ جان بیماران در آینده،توقف بر آن داشته باشد، اشکال ندارد.ولی تجاوز از حد ضرورت،جایز نیست.

سؤال 2092:برای گرفتن فشار خون،معمولا آستین ها را بالا می زنند و گاهی منجر به لمس می شود،آیا مرد می تواند فشار خون زن را بگیرد؟

ص:561

جواب:در صورت وجود مماثل،گرفتن فشار،توسط غیر مماثل جایز نیست.

و در صورت عدم وجود مماثل،به مقدار ضرورت و ناچاری،مانعی ندارد.و اگر بدون لمس و نظر ممکن باشد،لمس و نظر مطلقا جایز نیست (1).

سؤال 2093:آیا معاینۀ افراد غیر بیمار،برای کنترل سلامتی آنان،در صورت لزوم تماس با نامحرم،جایز است یا نه؟

جواب:در غیر موارد ضرورت جایز نیست.و مورد فوق از موارد ضرورت نیست.

سؤال 2094:آیا تعیین ضرورت به عهدۀ عرف است یا شخص مکلف و یا افراد صاحب نظر؟

جواب:به عهدۀ متخصص است و در امور پزشکی،تعیین ضرورت به عهدۀ پزشک متخصص است که از گفته او اطمینان حاصل شود.

سؤال 2095:نگاه کردن به عکسهای عریان که در کتب درسی پزشکی موجود است،اگر به قصد آموزش باشد،جایز است یا نه؟در صورتی که موجب ریبه گردد تکلیف چیست؟

جواب:بدون قصد ریبه (2)مانعی ندارد و با قصد ریبه و التذاذ جنسی و یا مفسده،جایز نیست.

سؤال 2096:آموزشهایی که ملازم لمس و نظر بدن نامحرم است و به احتمال اینکه در آینده حفظ جان فردی،منوط به آن باشد،چه حکمی دارد؟

جواب:اگر حفظ جان یا سلامتی مؤمنین،گرچه در آینده،موقوف به این امور باشد،به مقدار ضرورت،جایز است و اگر با دستکش یا با نگاه کردن در آینه ممکن باشد،بدون آنها جایز نیست.

سؤال 2097:در حکم تماس بدن مرد و زن نامحرم،آیا فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان می باشد؟

ص:562


1- 1) -مسائلی در این زمینه در احکام خانواده تحت عنوان«نظر به نامحرم و گفتگو و تماس با او»مطرح گردیده است.ر.ک:ص 453.
2- 2) -ریبه،یعنی ترس وقوع در گناه و فساد.

جواب:فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نیست.

سؤال 2098:چنانچه برای آزمایش خون جهت ازدواج،نیاز به لمس یا نظر اجنبی باشد، عمل فوق جایز است؟

جواب:خیر جایز نیست،مگر اینکه مصلحت اهم در بین باشد که در این صورت به مقدار ضرورت جایز است.

سؤال 2099:نگاه کردن به اعضای جدا شده از بدن نامحرم چه حکمی دارد؟

جواب:جایز نیست خصوصا اگر قابل تشخیص باشد.

سؤال 2100:آیا حضور مختلط دانشجویان دختر و پسر برای تشریح جنازۀ مرد و زن (مسلمان یا کافر)در حالی که هیچ ساتری وجود ندارد جایز است؟

جواب:در صورت انحصار طریق،مانعی ندارد.ولی تجاوز از حد ضرورت جایز نیست.

سؤال 2101:با توجه به اینکه تمام مراجع بر این عقیده اند که خانمها نمی توانند آستین خود را برای آمپول یا فشار خون یا نبض گرفتن و غیره در مقابل نامحرم بالا بزنند مگر در مقام اضطرار،لطفا اضطرار را توضیح دهید؟

جواب:معنای اضطرار این است که اصل تشخیص بیماری و یا علاج آن جز از طریق مردها،امکان نداشته باشد.

سؤال 2102:در اتاق عمل بیمارستانها پرستارهای زن در کنار دکترهای مرد کار می کنند و وسایل و ابزار جراحی را به دست دکتر می دهند و گاهی دست آنها در دست نامحرم قرار می گیرد،آیا شرعا حرام است؟

جواب:اگر به جای خانمهای پرستار،مردها بتوانند ابزار به دکترها بدهند،و بودن خانمها ضرورت ندارد،این عمل که منجر به قرار گرفتن دست زن نامحرم در دست مرد نامحرم می شود،جایز نیست،خصوصا اگر موجب فتنه و تهییج غریزه جنسی شود و خلاصه در غیر حال ضرورت،جایز نیست.

ص:563

تلقیح

سؤال 2103:اخیرا نطفۀ زن و مرد را گرفته،در خارج از رحم با هم لقاح می دهند و در رحم زن قرار می دهند،آیا این عمل در صورتی که زن و مرد همسر هم باشند،جایز است؟

جواب:در فرض فوق مانعی ندارد.

سؤال 2104:اگر این کار مستلزم نگاه کردن به عورت غیر یا لمس آن باشد،جایز است؟

جواب:نگاه کردن و لمس جایز نیست.

سؤال 2105:در صورتی که بدون این راه بچه دار نشوند،وظیفه چیست؟

جواب:اگر بچه دار نشدن،موجب خلل و تزلزل در زوجیت شود،مانعی ندارد.

سؤال 2106:اجاره دادن یا اجاره کردن رحم زن،برای تلقیح نطفۀ مرد اجنبی،چه حکمی دارد؟

جواب:اجاره صحیح نیست و تلقیح نطفۀ مرد در رحم زن اجنبیه،شرعا جایز نیست.

سؤال 2107:اگر فرزندی از این طریق حرام بدنیا آمد،چه حکمی دارد؟و آیا آثار شرعی بر آن مترتب می شود؟

جواب:در صورت تلقیح،ولد به صاحب نطفه ملحق می شود.

سؤال 2108:انتقال جنین زنی به رحم زن دیگر،در صورتی که رحم او قدرت نگهداری جنین را نداشته باشد،چگونه است؟

جواب:انتقال جنین به رحم زن در صورتی بی اشکال است که جنین از اسپرم مردی تشکیل شده باشد که شرعا شوهر زن باشد.

سؤال 2109:زن مردی که نطفه ندارد از او طلاق می گیرد و به عقد دیگری در می آید اگر نطفۀ این مرد و زن را مخلوط و بعدا به عقد شوهر اوّل در آید و نطفه در رحمش تزریق گردد، چه صورتی دارد؟

ص:564

جواب:جایز نیست؛زیرا که نطفه مربوط به مرد دیگری است.

سؤال 2110:آیا جایز است نطفه ای را که تبدیل به جنین شده،در رحم زنی قرار دهند؟و در چنین فرضی این زن،مادر محسوب می شود یا نه؟

جواب:قرار دادن جنین متکون از نطفۀ غیر زوح در رحم زن اجنبیّه،جایز نیست؛خصوصا اگر مستلزم ارتکاب خلاف شرع باشد.ولی اگر قرار دادند و جنین از بدو رشد،در رحم زن قرار گرفت،زن مادر محسوب می شود.هر چند که در صورت علم و عمد در خصوص باب توارث،مسأله مشکل است و احوط تصالح می باشد.و قرار دادن جنین متکون از زوج در رحم زوجه،اگر مستلزم ارتکاب محرماتی نباشد،اشکالی ندارد.و در هر صورت زن مادر محسوب و بچّه ملحق به آنان می باشد.

سؤال 2111:در تاریخ 74/1/1 زن و شوهری که بچه دار نمی شدند؛جهت انجام تلقیح مصنوعی به بیمارستان مراجعه و در تاریخ 74/1/2 مرد در تصادف،فوت کرد و در تاریخ 74/1/3 تلقیح،طبق موازین پزشکی صورت گرفته،و پس از نه ماه فرزند بدنیا آمده است؛با توجه به مثال یاد شده سؤالات زیر مطرح می باشد:

1-انجام تلقیح مصنوعی،به نظر حضرتعالی از نظر شرع انور اسلام چه صورتی دارد؟

2-آیا چنین فرزندی،به خانوادۀ یاد شده،ملحق می شود یا خیر؟

3-در صورت ملحق شدن،آیا چنین فرزندی از ارث(ماترک)متوفی برخوردار می گردد یا خیر؟

جواب 1-اگر نطفه از همسر شرعی زن گرفته شود،و مستلزم امر محرّمی نباشد، مانعی ندارد.

جواب 2-فرزند به مادر ملحق است و تمام احکام مادر و فرزندی مترتب می شود.

جواب 3-ارث بردن چنین فرزندی از پدر متوفی در فرض سؤال مشکل است.

و بهتر است با ورثه مصالحه کنند.

سؤال 2112:از آنجایی که در انجام لقاح آزمایشگاهی،جهت آبستنی مصنوعی،گرفتن

ص:565

اسپرم(نطفه)از شوهر و نیز برداشت تخمک از تخمدان زن ضرورت دارد.نظر مبارک حضرتعالی،در موارد ذیل چیست؟

الف-گرفتن اسپرم،در صورتی که از طریق استمنا انجام شود.

ب-تهیۀ اسپرم،چنانچه بواسطۀ تحریک همسر و انزال منی در لوله آزمایش صورت گیرد.

ج-برداشت تخمک از تخمدان با هدایت سونوگرافی(دستگاه تصویربرداری با کمک امواج ما وراء صوت)از طریق مهبل(واژن)زن،که این کار توسط متخصص زنان و در اطاق عمل تحت شرایط کاملا استریل(بهداشتی)و با ضرورت نگاه به عورت زن انجام می پذیرد.

د-برداشت تخمک با هدایت سونوگرافی،ولی از طریق لاپاراسکوپی(یعنی باز کردن شکاف کوچک در جدار شکم)که مستلزم نگاه به عورت نیست.شایان ذکر است در سالهای اخیر بخاطر پرخطر و پرهزینه بودن،از این روش استفاده نمی شود.

جواب:الف-جایز نیست.

ب-مانعی ندارد.

ج-نگاه به عورت غیر،حتی در مماثل،جایز نیست؛مگر در مورد ضرورت.

د-اشکالی ندارد.

سؤال 2113:نظر مبارک حضرتعالی در مورد بانک اسپرم(محل نگهداری درازمدت اسپرم مرد)در حالات زیر چیست؟

الف-نگهداری اسپرم شوهر و استفاده از آن،در مواقع لزوم برای همسر خودش.

ب-نگهداری اسپرم غیر شوهر(اعم از محارم زن یا غیر محرم با زن)و استفاده از آن، در مواقع لزوم برای زن.

جواب:الف-مانعی ندارد.

ب-نگهداری اسپرم مانعی ندارد ولی قرار دادن آن در رحم زن اجنبی جایز نیست.

سؤال 2114:در صورتی که زندگی مشترک زن و شوهر منوط به باروری زن باشد و از طرفی مرد،صد در صد عقیم باشد.آیا می توان از اسپرم غیر شوهر استفاده کرد؟

ص:566

جواب:در هیچ موردی جایز نیست.

سؤال 2115:اگر تنها راه بارور شدن زن نازا به دلیل مسائل پزشکی،منوط به لقاح آزمایشگاهی باشد،آیا عمل مذکور جایز است یا نه؟لازم به یادآوری است این روش با گرفتن نطفۀ مرد و تخمک زن و لقاح در آزمایشگاه و انتقال به رحم زن صورت می گیرد.

جواب:اگر نطفه از شوهر باشد و تخمک از همسر او،و انجام این عمل مستلزم کار حرامی،مثل نگاه کردن به عورت غیر یا استمنا نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 2116:از آنجایی که روش انتقال تخم لقاح یافته،مستلزم نگاه به عورت زن و لمس آن-با دستکش-می باشد،نظر مبارک حضرتعالی در فرض زیر چیست؟

انتقال تخم لقاح یافته،توسط غیر شوهر صورت می گیرد،زیرا انتقال آن نیاز به تخصص پزشکی و دیدن دوره های خاص و مهارت کافی دارد.

جواب:جایز نیست؛مگر اینکه عدم این کار موجب عسر و حرج یا ناراحتی غیر قابل تحمل باشد.به طوری که موجب جدایی و طلاق شود.

سؤال 2117:بعد از انتقال تخم لقاح یافته،تعدادی از آنها در آزمایشگاه باقی می ماند.حکم استفاده از آنها برای زن و شوهر نازای دیگر و یا دور ریختن و یا کارهای آزمایشگاهی مانند مطالعات ژنتیک چیست؟

جواب:استفاده از نطفه و تخمک زن و مرد اجنبی در رحم زن دیگر،مطلقا و در هر شرایطی جایز نیست.اما استفادۀ مطالعاتی از آنها،مانعی ندارد.

سؤال 2118:لطفا حکم هر یک از حالات زیر را که مربوط به پرورش تخم لقاح یافته،در رحم زن می باشد،مرقوم فرمایید.

الف-گرفتن نطفه از شوهر و تخمک از همسر و تلقیح آزمایشگاهی آن و پرورش تخم لقاح یافته،در رحم همسر.

ب-گرفتن نطفه از شوهر و تخمک از همسر اوّل و تلقیح آزمایشگاهی آن و پرورش تخم لقاح یافته،در رحم همسر دوم.

ج-گرفتن نطفه از شوهر و تخمک از همسر و تلقیح آزمایشگاهی آن و پرورش در رحم

ص:567

زن دیگری(اعم از محرم یا غیر محرم).

د-گرفتن نطفه از شوهر و تخمک از غیر همسر و تلقیح آزمایشگاهی آن و پرورش در رحم همسر صاحب نطفه.

ه-گرفتن نطفه از غیر شوهر و تخمک از همسر خود و تلقیح آزمایشگاهی آن و پرورش در رحم همسر.

جواب:الف-اگر مستلزم کار حرامی نباشد،مانعی ندارد.

ب-ظاهرا مانعی ندارد.

جواب:به هیچ وجه جایز نیست.

د-مانعی ندارد.

ه-جایز نیست.

فروش و اهدای اعضای بدن،و وصیت بر آن

سؤال 2119:آیا انسان حق دارد عضوی از بدن خود را به دیگری بدهد؟اگر حق دارد کدام یک از اعضا مورد نظر است؟

جواب:اگر حیات مسلمانی منوط به اهدای عضوی مانند یک کلیه باشد،و تهیۀ آن از غیر مسلمان،مقدور نباشد و خطر جانی و یا ضرر غیر قابل تحمل برای اهداکننده نداشته باشد،اهدا مانعی ندارد.

سؤال 2120:آیا انسان زنده حق فروش اعضای بدن خود را دارد؟اگر فقیر و مسکین باشد، چطور؟

جواب:دلیلی بر عدم جواز فروش فی نفسه به نظر نرسیده.مگر اینکه خطر جانی یا عوارض غیر قابل تحمل در پی داشته باشد،که در این صورت جایز نیست.و در فرض حرمت،فقر مجوّز فروش نمی شود.

سؤال 2121:فردی محکوم به اعدام شده و می خواهد عضوی یا اعضای بدنش را به اشخاص مضطر،هدیه کند و در قبال آن از حاکم شرع تخفیفی بخواهد،آیا می تواند حکم اعدامش را تخفیف دهد؟و اگر تخفیف را شرط کند،آیا این شرط صحیح است؟

ص:568

جواب:در مواردی حاکم شرع می تواند طبق موازین شرع تخفیف بدهد.ولی ظاهرا مورد سؤال از آن موارد نباشد.در عین حال اگر حاکم شرع صلاح دانست بعید نیست،که طبق ولایت عامّه ای که دارد بتواند چنین تخفیفی را بدهد ولی محکوم را در اهدای اعضا مخیر کند،نه بصورت شرط،آن هم نسبت به اعضایی که مجاز به اهدا است نه مطلقا،بلی اگر اعدام مربوط به حق الناس باشد.حاکم چنین حقی را ندارد.

سؤال 2122:فروش عضو قطع شده در حدّ یا قصاص یا واگذاری آن به مسلمان دیگر جایز است یا نه؟اگر جایز است،رضایت چه کسی شرط است و پول فروش آن به چه کسی می رسد؟

جواب:دلیلی بر عدم جواز فروش فی نفسه به نظر نرسیده است ولی بهتر است صاحب آن به جهت رفع ید پول بگیرد.

سؤال 2123:خریدوفروش خون چه حکمی دارد؟

جواب:در شرایط فعلی که دارای منفعت حلال عقلایی است،مانعی ندارد.

سؤال 2124:آیا قطع و برداشتن عضوی از انسان زنده برای پیوند به انسان دیگر،دیه دارد؟

جواب:در صورتی که برای دهندۀ عضو ضرر نداشته باشد،و با رضایت او برداشته شود،ظاهرا دیه ندارد.

سؤال 2125:آیا اهدای کلیۀ شخص نامحرم،به دیگری جایز است؟

جواب:از این جهت،مانعی ندارد.

سؤال 2126:اگر شخص دهندۀ عضو یا گیرنده زن و مرد بیگانه باشند،حکمش چیست؟

جواب:در مواردی که دادن عضو جایز باشد،اشکالی ندارد.

سؤال 2127:اگر شخصی در زمان حیات وصیت کند که بعد از مرگش عضوی از بدنش را به شخصی یا اشخاصی که نیازمند می باشند،پیوند زنند؛آیا وصیت او نافذ است؟اگر وصیت کرده باشد که او را بعد از مرگ بفروشند،چطور؟

ص:569

جواب:اگر حفظ جان مسلمانی بر پیوند عضوی از اعضای میّت مسلمان متوقف باشد و از غیر مسلمان جایگزین نداشته باشد،قطع و پیوند جایز است.و وصیت صحیح می باشد.و بنابر احتیاط دیه آن را طبق مسأله 2158 بدهند تا برای خود میت مصرف شود؛ولی فروش صحیح نیست.

سؤال 2128:اگر انسان مسلمانی وصیت نکند،امّا اولیای میّت بخواهند عضوی از بدن میّت را به شخص نیازمندی یا غیر نیازمند،پیوند زنند،آیا حق چنین کاری را دارند؟اگر اولیا جنازه را بفروشند؛حکمش چیست؟

جواب:ملاک جواز و عدم جواز،همان است که در جواب قبل بیان شد و رضایت و عدم رضایت اولیای میّت،تأثیری ندارد.

سؤال 2129:شخصی وصیت می کند که فلان عضو مرا به فلان مریض بدهید،یا بدن مرا تشریح کنید؛آیا نافذ است؟

جواب:بعید نیست نافذ باشد.

سؤال 2130:قطع و برداشتن عضوی از اعضای بدن مسلمان برای پیوند زدن به انسان دیگر،چه حکمی دارد؟و آیا دیه دارد؟

جواب:در صورتی که برای دهندۀ عضو،ضرر نداشته باشد و راضی باشد.

جایز است و ظاهرا در این فرض دیه ندارد.

سؤال 2131:آیا برداشتن عضوی از میّت برای پیوند زدن به انسان دیگر جایز است؟و آیا در صورت برداشتن عضو،دیه باید پرداخت شود؟

جواب:قطع اعضای میت مسلمان جایز نیست،مگر اینکه حفظ جان یا سلامتی مسلمانی متوقف بر قطع و پیوند اعضای او باشد.و از غیر مسلمان جایگزین نشود،که در این صورت جایز است.ولی بنابر احتیاط دیۀ اعضای قطع شده را مطابق مسأله 2158 بپردازند،تا برای میت به صرف حج یا صدقات و خیرات برسد.

سؤال 2132:آیا می توان عضوی از بدن انسان را به حیوانی پیوند زد،حکم کلی آن چیست؟

ص:570

جواب:اگر غرض عقلایی بر آن مترتب باشد،و ضرری برای انسان نداشته باشد،مانعی ندارد.

سؤال 2133:در صورت امکان اگر سر انسان را به انسان دیگر پیوند زنند،آیا جایز است؟در صورت جواز احکام صاحب سر بر او جاری می شود،یا احکام صاحب بدن،یا شخص جدیدی است؟

جواب:این مسأله دارای فروع و تفصیلاتی است که در صورت ابتلا،حکم آن بیان خواهد شد.

سؤال 2134:اگر عضوی به خاطر حدّ یا قصاص بریده شود،آیا می توان آن را به خود جانی دوباره پیوند زد؟اگر بخواهند به دیگری پیوند بزنند،آیا رضایت جانی شرط است یا مجنی علیه؟

جواب:پیوند مجدّد عضو،در مفروض سؤال،خلاف حکمت جعل حدود و قصاص است، (1)ولی پیوند زدن آن به غیر،با رضایت مجنی علیه و اجازه حاکم شرع ظاهرا جایز باشد.

سؤال 2135:اگر شخصی وصیت کند بعد از وفاتش،اعضای قابل پیوندش را به بیماران پیوند زنند،آیا مجاز به این کار هستیم؟

جواب:اگر حفظ جان مسلمانی بر پیوند عضوی از اعضای میت مسلمان متوقف باشد،قطع و پیوند آن عضو جایز است و بنابر احتیاط،دیه آن را طبق مسأله 2158 تا برای خود میت در امور خیریه مصرف شود،و اگر آن شخص وصیت کرده،باز بنابر احتیاط دیه را بدهند تا برای او مصرف شود.

ص:571


1- 1) در روایتی آمده که علت قطع دست دزد این است که دیگران عبرت بگیرند؛و به اموال مردم طمع نکنند و جلو فساد و غصب اموال و حرام خوری گرفته شود.و در خبر دیگری آمده که دزد وقتی به قدر پول دستش،دزدی کرد،خداوند دزدی او را ظاهر و گرفتارش می کند و نیز در روایت است که قطعه ای را از بدن کسی از باب قصاص،جدا کردند.او آن قطعه را به بدن خود چسباند و خوب شد، قصاص کننده به حضرت امیر علیه السّلام شکایت برد،حضرت دستور داد مجددا آن قطعه را جدا کردند،و امر فرمود:آن را دفن کردند و فرمود قصاص برای این است که رسوایی و زشتی در قصاص شونده،بماند.

سؤال 2136:اگر شخصی وصیت کند بعد از وفاتش،اعضایش را به دیگران پیوند بزنند،اما ولیّ وی(پس از مرگش)از این کار ناراضی باشد؛آیا مجازیم این کار را بدون اجازۀ ولیّ انجام دهیم؟

جواب:اگر احراز شود که حفظ جان مسلمانی،متوقف بر پیوند مذکور است،و جایگزین از غیر مسلمان ندارد،جایز است به وصیت او عمل کنند.و در این فرض نیازی به اجازۀ ولیّ نیست.و بنابر احتیاط،دیۀ اعضای قطع شده را بدهند تا برای خود میت در امور خیریه،مصرف شود.

سؤال 2137:اگر شخصی از پیوند اعضای خود به دیگران پس از مرگش ناراضی باشد،امّا پس از وفاتش ولیّ وی مایل به این کار باشد،آیا می توان چنین کاری را انجام داد؟

جواب:ملاک جواز و عدم جواز همان است که قبلا گفته شد.و رضایت و عدم رضایت و میل و عدم میل ولیّ،تاثیری ندارد.

سؤال 2138:شخصی در طول زندگیش نظر مخالف یا موافقی در مورد پیوند اعضایش نداشت،آیا پس از مرگش می توان به اجازۀ ولیّ وی چنین کاری را انجام داد؟

جواب:اگر حفظ جان مسلمانی متوقف بر پیوند اعضای میت باشد،و جایگزین از غیر مسلمان نباشد،جایز است.

سؤال 2139:اگر احتمال بدهیم با برداشتن یک یا چند عضو از شخصی که زنده است،در آیندۀ نزدیک یا دور،وی دچار عوارض خفیف یا شدید خواهد شد،و از طرفی نجات جان بیمار دیگری وابسته به همین کار باشد،و مورد دیگری نیز در دسترس نباشد،آیا مجازیم بدون آگاهی دادن به شخص پیوند دهنده،چنین کاری را انجام دهیم؟اگر به وی اطلاع بدهیم و با تمایل وی عضو پیوندی را از بدنش خارج کنیم،در صورت ایجاد عارضه در وی،آیا پزشک مسئول است؟

جواب:اگر جان پیوند دهنده در خطر باشد جایز نیست،هر چند جان بیماری وابسته به آن باشد.و اگر بدون آگاه کردن وی چنین کاری شد و خطری متوجه او گردید،پزشک مسئول است.و در فرض آگاه کردن وی نیز،چنانچه پزشک شرط

ص:572

عدم ضمان نکرده باشد،مسئول است.

سؤال 2140:اگر مطمئن باشیم و یا احتمال دهیم که این پیوند رد خواهد شد و نهایتا مفید نخواهد بود؛آیا مجازیم با خوش بینی و به عنوان کمک به بیمار،از بدن فرد زنده یا مردۀ دیگری،عضوی را جدا و به آن بیمار پیوند بزنیم؟

جواب:خیر.

سؤال 2141:با توجه به این که بعد از پیوند،شیمی درمانی ضروری به نظر می رسد و همین عمل باعث عوارض خفیف یا شدید در بیمار می گردد،آیا پزشکی که مجبور به انجام این کار جهت عدم ردّ پیوند می باشد،در ایجاد عوارض آن،مسئول است؟

جواب:با شرط عدم ضمان و رعایت احتیاط لازم و دقت کافی و اکتفا به مقدار ضروری،مسئول نیست.

برداشتن اعضاء از بیمارانی که دچار ضایعۀ مغزی می شوند

سؤال 2142:تعدادی از بیماران به دلیل ضایعات مغزی غیر قابل بازگشت و غیر قابل جبران،فعالیتهای قشر مغز خود را از دست داده،در حالت اغمای کامل بوده و به تحریکات داخلی و خارجی پاسخ نمی دهند،ضمنا فعالیتهای ساقۀ مغز خود را نیز از دست داده،فاقد تنفس و پاسخ به تحریکات متفاوت نوری و فیزیکی می باشند.در این گونه موارد احتمال بازگشت فعالیتهای مورد اشاره مطلقا وجود ندارد،بیمار دارای ضربان خودکار قلب بوده که ادامۀ این ضربان هم موقتی و تنها به کمک دستگاه تنفس مصنوعی به مدت چند ساعت و حد اکثر چند روز مقدور می باشد.این وضعیت در اصطلاح پزشکی مرگ مغزی نامیده می شود.

از طرفی نجات جان عدۀ دیگری از بیماران منوط به استفاده از اعضای مبتلایان به مرگ مغزی است.

با عنایت به این که این اشخاص فاقد تنفس،شعور،احساس و حرکت ارادی هستند و هیچ گاه حیات خود را بازنمی یابند ،مستدعی است ارشاد فرمایید(لطفا با اشارۀ اجمالی به دلیل):

1-آیا در صورت احراز شرایط فوق،می توان از اعضای افراد مبتلا به مرگ مغزی،برای

ص:573

نجات بیماران دیگر استفاده کرد؟

2-آیا صرف ضرورت نجات جان مسلمانان نیازمند به پیوند عضو،برای جواز قطع عضو،کافی است،یا اذن قبلی و وصیت صاحب عضو،لازم است؟

3-آیا اطرافیان این فرد می توانند پس از مرگ،چنین اجازه ای بدهند؟

4-آیا انسان می تواند در زمان حیات خود با امضای کارتی رضایت خود را برای برداشت اعضای بدنش،در صورت عارضۀ مرگ مغزی،جهت پیوند به مسلمان نیازمند اعلام کند؟

5-آیا در موارد جواز قطع اعضا،دیه ثابت است یا ساقط می شود؟

6-در صورت ثبوت دیه،پرداخت آن بر عهدۀ کیست؟پزشک یا بیمار؟

7-موارد مصرف دیۀ مذکور کدام است؟

ج:1-برداشتن اعضای افرادی که به علت سکتۀ مغزی یا تصادف از لحاظ پزشکی امیدی به زنده ماندن آنان نیست؛ولی قلب آنها از کار نیفتاده است مشکل است،خصوصا قلب را که هنوز از کار نیفتاده،اگر بردارند بعید نیست که صدق قتل کند.ولی نسبت به سایر اعضا اگر حفظ جان مسلمانی متوقف بر برداشتن آنها باشد،مانعی ندارد.

2-قطع اعضای میت مسلمان جایز نیست،مگر این که حفظ جان یا سلامتی مسلمانی متوقف بر قطع و پیوند آن باشد و از غیر مسلمان جایگزین نباشد،که در این فرض جایز است.و در این صورت،اذن قبلی و وصیّت لازم نیست،ولی بنابر احتیاط،دیۀ آن را طبق مسأله 2158 بدهند تا برای میت در امور خیریه مصرف شود.

3-ملاک جواز و عدم جواز همان است که در جواب سؤال دوم بیان شد.و اجازه و عدم اجازه تأثیری ندارد.

4-می تواند وصیت کند و رضایت خود را اعلام کند.اما ملاک جواز عمل به وصیّت او همان است که در جواب سؤال دوم گفته شد.

5-بلی بنابر احتیاط دیه ثابت است و باید آن را صرف امور خیر برای میت کنند.

ص:574

6-دیه بر عهدۀ پزشک است،اما پزشک می تواند با بیمار قرار بگذارد که بیمار دیه را از طرف پزشک بپردازد.

7-صرف امور خیر برای میت شود.

تشریح و کالبد شکافی

سؤال 2143:لطفا نظر شریف خود را پیرامون کالبد شکافی و تشریح جنازۀ میّت،بیان فرمایید؟

جواب:تشریح مردۀ غیر مسلمان و قطع و پیوند اعضای او مطلقا جایز است؛ مگر این که اولیای او مخالفت کنند و فتنه و فسادی به دنبال داشته باشد.امّا تشریح جسد مسلمان جایز نیست؛هر چند که خود وصیت و اجازه داده باشد.یا اولیای او رضایت بدهند بلی در صورتی که فراگیری مسائل پزشکی در حدّی باشد که حفظ جان یا سلامتی و مداوای بیماران مسلمان،و لو در آینده متوقف،بر آن باشد و تهیۀ مردۀ غیر مسلمان گرچه با خرید آن مقدور نباشد؛در این صورت تشریح میّت مسلمان،بقدر ضرورت جایز است.ولی بنابر احتیاط دیۀ آن را طبق مسألۀ 1946 بپردازند که برای خود میّت به مصرف حج یا صدقات و خیرات برسد و چیزی از آن به ورثه نمی رسد.

سؤال 2144:در صورت جایز بودن کالبد شکافی،حکم عورتین و نگاه نامحرم به بدن میت و مس میّت موقع کالبد شکافی را بیان فرمایید؟

جواب:در موردی که تشریح جایز باشد،اگر نگاه ضرورت داشته باشد و بدون نگاه مستقیم غرض حاصل نشود،به قدر ضرورت جایز است.و اگر جسد میت مسلمان باشد و او را غسل میت داده باشند،غسل مس میت لازم نیست.و در غیر این صورت واجب است.

سؤال 2145:آیا مجازیم مسلمانی را که وصیت کرده بعد از وفاتش،وی را تشریح کنند، تشریح کنیم؟

جواب:در فرض سؤال که وصیت کرده است،و به عملی وصیت کرده که

ص:575

فایدۀ عقلایی بر آن مترتب می شود؛تشریح وی بی اشکال است،بلکه علی الظاهر واجب می باشد.

سؤال 2146:اگر ندانیم جسدی که در اختیار ماست،جسد مسلمان است یا کافر یا اهل کتاب،آیا مجازیم آن را تشریح کنیم؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 2147:آیا تفاوتی بین اهل تسنن و اهل تشیّع،در عدم جواز تشریح جسد،وجود دارد؟

جواب:خیر.

سؤال 2148:آیا می توان جسد افراد به ظاهر مسلمان(مسلمان شناسنامه ای)را که به خاطر ارتداد،فساد اخلاقی،قاچاق مواد مخدر،مسائل سیاسی و...اعدام شده اند،تشریح کرد؟

جواب:خیر،مگر این که ارتداد و کفرشان ثابت شود.و بر فرض ثبوت در صورتی تشریح جایز است که مفسده ای نداشته باشد.

سؤال 2149:آیا می توان برای تشریح،جهت آموزش،به علّت کمبود جسد و استخوان(که بدون آنها آموزش امکان پذیر نیست)اقدام به نبش قبر غیر مسلمانان کرد؟

جواب:نبش قبر کافر،اشکال شرعی ندارد.

سؤال 2150:در فرض فوق،اگر ندانیم این قبر متعلق به مسلمان یا غیر مسلمان است،آیا مجازیم نبش قبر کنیم؟

جواب:در بلاد اسلامی خیر.

سؤال 2151:در صورت کمبود جسد و استخوان،آیا می توانیم استخوانهایی را که در بیابانها و قبرستانها می یابیم و یا به وسیلۀ عملیات حفاری شهرداریها،در سطح خاک ظاهر می شوند (چه متعلق به مسلمانان و چه غیر مسلمانان)مدتی جهت آموزش استفاده کرده،و بعد از اتمام کار،به یک مرکز آموزشی هدیه کنیم و یا دفن کنیم؟

جواب:استفاده از استخوانهایی که بدانید متعلق به کفّار است،مانعی ندارد.

ص:576

ولی استخوان مسلمان را باید دفن کرد.

سؤال 2152:اگر دانشجو نداند جنازۀ مسلمان است که تشریح می کند یا کافر،تکلیف چیست؟

جواب:تحقیق لازم نیست.

سؤال 2153:آیا تشریح جنازۀ افرادی که از نظر جمهوری اسلامی مجرم بوده و اعدام شده اند جایز است؟

جواب:در عدم جواز،فرقی بین اعدامی و غیر اعدامی نیست.

سؤال 2154:در دانشگاههای علوم پزشکی،از اجساد افرادی که صاحب ندارند،برای تشریح و یادگیری دانشجویان استفاده می شود و یا اعضاء آنها را مثل قلب،کبد،و کلیه،اغلب بدون اجازۀ صاحبان میّت در شیشه ها نگهداری می کنند؛لطفا نظرتان را در این مورد بیان فرمایید؟

جواب:چنانچه راه یادگیری منحصر به همین باشد،مانعی ندارد.

سؤال 2155:اگر شخصی وصیت کند که بعد از مرگش جنازۀ او را جهت تعلیم به دانشکدۀ پزشکی هدیه کنند؛آیا وصیت او صحیح است؟در صورت صحیح بودن،آیا دیه به خاطر کالبد شکافی تعلق می گیرد؟

جواب:با عدم ضرورت و امکان استفاده از جسد کافر،گرچه به خریدن آن،به این وصیت عمل نکنند.ولی اگر ضرورت بود و جسد کافر نبود،وصیت صحیح و نافذ است و چون فایده عقلایی بر آن مترتب می شود،عمل به آن در این فرض جایز است.و دیۀ آن را بنابر احتیاط برای خود میت در خیرات مصرف کنند.

سؤال 2156:اگر شخصی وصیت نکند،اما ورّاث یا اولیای میت بخواهند جنازۀ او را به دانشکدۀ پزشکی،جهت تعلیم علم طب،هدیه کنند آیا صحیح است؟اگر جنازه را بفروشند؛آیا جایز است؟آیا ولی فقیه یا حاکم شرع بدون رضایت صاحب میت،می تواند حکم به آن بکند؟

جواب:اگر حفظ نفس مسلمانی متوقف بر آن باشد،و از غیر مسلمان

ص:577

جایگزین نباشد،مانعی ندارد.و فروش میّت جایز و صحیح نیست.و در مواردی که حاکم شرع لازم دانست می تواند به آن حکم کند.

سؤال 2157:برای آموزش دانشجویان پزشکی،از استخوان میّت که غالبا از قبرستانها، جمع آوری می شود استفاده می شود،آیا جمع آوری و فروش آنها برای این منظور جایز است؟

جواب:خریدوفروش آنها جایز و صحیح نیست و باید استخوانها بعد از استفاده دفن شوند.

سؤال 2158:دیه قطع اعضای میت و جراحات وارده بر او چه مقدار است؟

جواب:اگر سر میت را ببرند یا شکم او را پاره کنند یا با او کاری کنند که اگر زنده بود،در اثر آن می مرد،باید صد مثقال شرعی(18 نخود)طلای سکه دار، بدهند و دیه قطع اعضای و سایر جنایات وارده بر او به نسبت دیه قطع سر است.

یعنی دیه قطع یک دست 50 مثقال،و دو دست 100 مثقال،و یک انگشت 10 مثقال طلا است و همینطور است نسبت به جراحات وارده بر سر و صورت و بدن و موارد ثبوت ارش.یعنی یک دهم دیه انسان زنده و در این مسأله فرقی بین زن و مرد و کوچک و بزرگ نیست.ولی این دیه به وارث نمی رسد و باید برای خود میت در امور خیریه مصرف شود و اگر میت،مدیون است و مال ندارد،یا ورثه از دادن آن امتناع می کنند؛ظاهرا ادای آن از این دیه مشروع است.

عمل به دستورات پزشک

سؤال 2159:اگر دکتر تمرین ورزشی را به بیماری توصیه کند،در صورتی که سلامتی بیمار به آن بستگی داشته باشد؛آیا ورزش واجب می شود؟

جواب:بلی واجب می شود.

سؤال 2160:اگر پزشک به کسی بگوید کشیدن سیگار برایت ضرر دارد،در صورتی که سیگار کشیدن سلامتی او را به خطر اندازد،آیا استفاده از آن جایز خواهد بود؟

جواب:جایز نیست.

ص:578

عزاداری

سینه زنی و زنجیرزنی

سؤال 2161:دلیل سینه زدن برای ائمه علیهم السلام چیست؟

جواب:سینه زنی یکی از مظاهر مهمّ عزاداری و ابراز تنفر از ظلم بنی امیه است.

و نه تنها اشتباه نیست.بلکه در تداوم هدف عاشورا نقش مهمّی دارد.

سؤال 2162:آیا سینه زدن و زنجیر زدن در عزاداری که منجرّ به کبود و حتّی جاری شدن خون می شود جایز است؟

جواب:جایز بلکه راجح است.مشروط بر آنکه موجب ضرر مهمّ و اضرار بر نفس نباشد.

سؤال 2163:برهنه شدن مردان در حال سینه زدن و زنجیر زدن در منظر زنان چگونه است؟

جواب:بر زنان لازم است از نظر خودداری کنند.

سؤال 2164:آیا سینه زدن و زنجیر زدن ریایی جایز است؟

جواب:إن شاء اللّه از ریا خودداری کنند.

سؤال 2165:در عزاداریها مشاهده می شود عده ای بصورت نیمه عریان در مقابل افراد نامحرم اقدام به خودزنی های افراطی می کنند،آیا این عمل جایز است؟

ص:579

جواب:سنت سینه زنی که به طرز فوق انجام می گرفته شایستۀ هیچ گونه مخالفت با آن نیست.ولی در مورد مذکور بر زنان لازم است از نظر کردن خودداری کنند.

تعزیه و شبیه خوانی

سؤال 2166:آیا تعزیه و شبیه خوانی در مراسم عزاداری جایز است؟

جواب:اگر مشتمل بر حرام نباشد و موجب وهن مذهب نشود مانعی ندارد.

ولی بهتر است به جای آن مجلس روضه خوانی برپا کنند.بلکه عزاداری برای سید الشهداء علیه السّلام و اصحاب آن بزرگوار از افضل قربات است.

سؤال 2167:آیا تشبّه به اهل بیت علیهم السّلام در نمایش و تعزیه و غیر آن جایز است؟

جواب:در صورتی که مستلزم اهانت نباشد،مانعی ندارد.

سؤال 2168:اینکه فرموده اید بهتر است بجای شبیه خوانی روضه خوانی برپا کنند، روضه خوانی چیست؟مگر همان تعزیه و شبیه خوانی روی منبر نمی باشد؟

جواب:روضه خوانی بر منبر در اصطلاح عبارت است از یاد دادن احکام و بیان مسائل حلال و حرام و امر به معروف و نهی از منکر و بیان مواعظ و نصایح از آیات و کلمات پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و ائمۀ معصومین علیهم السّلام و ذکر فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السّلام و ذکر مصایب وارده بر آنان،خصوصا مصایب حضرت سید الشهداء علیه السّلام و اصحاب بزرگوار آن حضرت که چنین مجالسی علاوه بر ثواب عزاداری،ثواب بیان احکام و مواعظ را که از اهداف عالیۀ آن بزرگواران بوده،نیز خواهد داشت.

سؤال 2169:تعزیه و شبیه خوانی اشکال دارد.یا نه؟پوشیدن لباس زنان توسط مردان در شبیه خوانی و استفاده از طبل و شیپور چگونه است؟

جواب:تعزیه و شبیه خوانی به تنهایی اشکال ندارد.ولی مرد لباس زن نپوشد.

و صدای آلات مذکوره و استفاده از آنها مانعی ندارد.

سؤال 2170:آیا تعزیه خوانی که مشتمل بر تشبه مرد به زن و کوچک کردن حضرت زینب

ص:580

و معرفی امام سجاد به یک فرد بیمار و پاشیدن نقل و نبات و زدن ساز و نقاره و امثال آنهاست جایز است؟و شرکت در آن چه حکمی دارد؟

جواب:تعزیه خوانی اگر مشتمل بر استعمال آلات لهو و لعب نباشد و غنا و دروغ نخوانند و مرد لباس مختص به زن نپوشد و مستلزم وهن مذهب و هتک امام و یاران و اهل بیت آن حضرت علیهم السّلام نباشد اشکالی ندارد.

استفاده از لباس سیاه

سؤال 2171:آیا پوشیدن لباس سیاه در عزای امام حسین و دیگر ائمه علیهم السّلام چنانکه مرحوم صاحب حدائق فرموده رجحان شرعی دارد؟

جواب:چون از مصادیق تعظیم شعائر است واجد رجحان شرعی می باشد و عملا بزرگانی چون مرحوم آیة اللّه العظمی آقای بروجردی قدس سرّه در روز عاشورا از قبای سیاه استفاده می کردند.

سؤال 2172:آیا نماز خواندن با لباس سیاه مربوط به عزاداری امام حسین علیه السّلام مکروه است؟

جواب:چون لباس سیاه علامت عزاداری سید الشهداء است و عزاداری آن حضرت کمال رجحان دارد،لذا نماز خواندن با آن نیز مکروه نمی باشد. (1)

ص:581


1- 1) -در وسائل الشیعة ج 2،ص 890،از فرزند امام سجاد علیه السّلام نقل شده که وقتی حسین بن علی-علیهما السّلام -کشته شد زنهای بنی هاشم لباس سیاه و خشن پوشیدند و از گرما و سرما شکوه نمی کردند و علی بن الحسین-علیهما السّلام-برای آنان طعام درست می کرد.روایت چنین است:«لمّا قتل الحسین بن علی علیهما السّلام لبس نساء بنی هاشم السواد و المسوح و کنّ لا یشتکین من حرّ و لا برد و کان علی بن الحسین علیهما السّلام یعمل لهنّ الطعام للماتم». در مجمع البحرین آورده است:الماتم بفتح المیم و العین و هو عند العرب اجتماع النساء فی الخیر...و عند العامة المصیبة...و قیل الماتم مجتمع الرجال و النساء فی الغم و الفرح ثم خصص به اجتماع النساء للموت.و صاحب حدائق در ج 7،ص 118،فرموده است:بعید نیست استثناء کردن پوشیدن لباس سیاه در ماتم امام حسین علیه السّلام از کراهت داشتن آن،زیرا روایات مستفیضه وارد شده در امر به اظهار شعائر احزان و سپس فرموده است مؤیّد این استثنا روایتی است که استاد ما مرحوم مجلسی از برقی در کتاب محاسن نقل کرده است.-

قمه زنی

سؤال 2173:آیا قمه زنی جایز است؟چنانچه در این مورد نذری وجود داشته باشد،وظیفه چیست؟

جواب:با توجه به گرایشی که نسبت به اسلام و تشیع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در اکثر نقاط جهان پیدا شده،و ایران اسلامی به عنوان امّ القرای جهان اسلام شناخته می شود،و اعمال و رفتار ملت ایران به عنوان الگو و بیانگر اسلام،مطرح است لازم است در رابطه با مسائل سوگواری و عزاداری سالار شهیدان حضرت ابی عبد اللّه الحسین علیه السّلام به گونه ای عمل شود که موجب گرایش بیشتر و علاقه مندی شدیدتر به آن حضرت و هدف مقدس وی گردد.پیداست در این شرایط،مسأله قمه زدن نه تنها چنین نقشی ندارد،بلکه به علّت عدم قابلیت پذیرش و نداشتن هیچ گونه توجیه قابل فهم مخالفین،نتیجۀ سوء بر آن مترتب خواهد شد.لذا لازم است شیعیان علاقه مند به مکتب امام حسین علیه السّلام از آن خودداری کنند.و چنانچه در این مورد نذری وجود داشته باشد،نذر واجد شرایط صحّت و انعقاد نیست.

استفاده از علم و علامت

سؤال 2174:حکم علمهایی که در مراسم عزاداری امام حسین علیه السّلام از آنها استفاده می شود و بعضی دارای نقش و نگارهایی نیز هستند،چیست؟

جواب:استفاده در عزاداری از آنها جایز است.

استفاده از طبل و دهل و آلات موسیقی

سؤال 2175:آیا در عزاداری سید الشهداء استفاده از طبل و دهل جایز است؟

ص:582

جواب:استفاده از آلات لهو و لعب حرام است.ولی طبل و دهل و امثال آنها جزء این آلات نیست.

سؤال 2176:چند سالی است که استفاده از ابزار موسیقی به شیوۀ رقابت در برخی هیأتهای عزاداری مرسوم شده،حکمش چیست؟

جواب:استفاده از ابزار و آلات موسیقی که مختص به مجالس لهو و لعب است در هر شرایط که باشد جایز نیست.

مسائل متفرقۀ عزاداری

سؤال 2177:در ایام سوگواری ابا عبد اللّه الحسین علیه السّلام نماز مقدم است یا عزاداری؟

جواب:بهتر آن است که نماز را مقدم دارند.همانطور که امام حسین در روز عاشورا هنگام ظهر،نماز ظهر اقامه کردند.

سؤال 2178:مقاتل معتبره اعم از فارسی و عربی از نظر حضرتعالی کدامند؟

جواب:کتاب لهوف و نفس المهموم و ترجمۀ آن از کتابهای معتبرۀ مقاتل می باشند.

سؤال 2179:آیا پول دادن به مرثیه سرایانی که در لابلای اشعار خود،بعضی از مطالب بی مدرک یا ضعیف السند را طرح می کنند یا با غنا می خوانند صحیح است؟و آیا اصل عزاداری در اثر این کار خلاف،حرام می شود؟

جواب:با این گونه مسائل نمی شود در برابر سنت دیرینه عزاداری و مرثیه خوانی ایجاد شبهه کرد.البته غنا حرام است.هر چند با خواندن قرآن همراه باشد.

و لازم است از مرثیه سرایانی استفاده شود که مطالب صحیح و واقعی را بیان می کنند.

سؤال 2180:آیا جایز است پارچه و دستمالهایی را که ایام محرم بر روی علم می بندند، بفروش برسانند.و در عزاداری و تعمیر حسینیه مصرف کنند؟

جواب:اگر در مراسم عزاداری محل حاجت نباشد،و زاید بر متعارف باشد،

ص:583

می توانند بفروشند.و به مصارف عزاداری و احتیاجات حسینیه ها برسانند.و بهتر است که از اهدا کنندگان استجازه کنند.و برای مشتری هر گونه تصرفات جایز است.

سؤال 2181:در مورد تعزیه و روضه هایی که به نام ازدواج حضرت قاسم علیه السّلام در کربلا خوانده می شود،چه می فرمایید؟

جواب:آنچه در مورد عروسی حضرت قاسم مطرح شده یا می شود صحیح نیست.و اثری از این قضیه در کتب معتبره وجود ندارد.مضافا بر اینکه حضرت قاسم به سنّ ازدواج نرسیده بود.

بلی،در کتاب منتخب مرحوم طریحی چیزهایی که مناسب ازدواج آن حضرت است نقل شده،ولی ظاهرا این مطالب نادرست را بعد از آن مرحوم، افراد مغرض یا نادان به آن کتاب اضافه کرده اند.و مرحوم طریحی برتر از آن است که این مطالب را که مناسبتی با واقعۀ عاشورا ندارد،در کتاب خود بنویسد.

در عین حال آنچه در کتاب طریحی آمده به این نحو که بعضی در مراسم تعزیه داری و بصورت خرافی پیاده می کنند،نمی باشد.

سؤال 2182:آیا برپا کردن مجلس جشن میلاد ائمه علیهم السّلام یا مجلس عزاداری و یا میهمانی کردن،بدون اذن شوهر و بی رضایت او جایز است؟

جواب:بدون اذن شوهر جایز نیست.و دعوت افراد بیگانه و اجازۀ ورود در منزل شوهر،بدون اذن جایز نیست.مگر احراز رضایت شود.

سؤال 2183:در مجالس زنانۀ عزاداری،زنان مداحی و سخنرانی می کنند،و صدای آنها با بلندگو به گوش مردان رهگذر می رسد،آیا این عمل جایز است؟

جواب:شنیدن صدای ایشان اگر در معرض ریبه و التذاذ نباشد حرام نیست.

ولی با اینکه خداوند متعال می فرماید: «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» خوب است که مجالس زنانه خصوصا در رابطه با عزاداری و مداحی اهل البیت علیهم السّلام طوری باشد که کاملا مراعات عفت بشود.

ص:584

سؤال 2184:ما تقول فیما اشتهر فی ألسن الناس و جری علیه المأتم و التعزیة باسم تزویج قاسم ابن الحسن علیهما السّلام فی الکربلاء؟

جواب:کل ما یذکر فی عرس السید الممتحن.القاسم بن الحسن علیهما السّلام غیر صحیح،و لم یرد به نص صحیح من المحدثین و المورخین فی الکتب المعتبرة،مع عدم بلوغه سن الزواج.

نعم،نقل فی منتخب الطریحی رحمه اللّه بعض الأمور المناسبة للزواج،لکن الظاهر (کما قال المقرّم رحمه اللّه فی مقتله)انها مدسوسة فی کتابه،و الاّ فهو اجلّ من أن یذکر هذه القضیة غیر المناسبة لوقعة یوم العاشوراء مع اشتمالها علی امور غیر مناسبة لسید الشهدا،علیه آلاف التحیة و الثناء.مضافا الی أن المنقول فیه لیس بهذه الکیفیة الخرافیة.و علی ایّ حال لا تصح النذورات المذکورة.و بدیهی انّ وظیفة العلماء و الخطباء الکرام بیان الحوادث الواقعة من الکتب المعتبرة،مثل کتاب کامل الزیارة و اللهوف و نفس المهموم و مقتل المقرّم و امثالها.و ایضا من وظیفتهم ارشاد الجهلاء العوام،و أمرهم بالمعروف و نهیهم عن المنکرات.عصمنا اللّه و إیاکم و جمیع المؤمنین من الزلل و الهفوات.

ص:585

عناوین متفرقه

اصول اعتقادات

سؤال 2185:خداوند متعال ابلیس را چگونه با آتش عذاب می کند،در حالی که خود از جنس آتش است؟

جواب:عذاب الهی منحصر به آتش نیست.علاوه بر این به آتش نیز می تواند عذاب کند.همانطور که انسان نشأت گرفته از خاک را می شود به خاک عذاب کرد.

سؤال 2186:چگونه می شود یزید را ملعون شمرد؟با آنکه پیش از شهادت امام حسین علیه السّلام پیامبر صلّی اللّه علیه و آله عمل او را خبر داده بود،و با این فرض آیا مجبور نبوده است؟

جواب:علم به اینکه عملی در آینده از دیگری سر می زند،سبب نمی شود که وی مجبور باشد.اگر شما بدانید که رفیق شما چند روز بعد به مسافرت می رود،و این خبر را اعلام کنید،آیا این موجب می شود که رفیق شما این مسافرت را با اجبار انجام دهد؟پس خبر دادن پیامبران به عمل شنیع و فجیع یزید،موجب سلب اختیار از او نمی شود.

سؤال 2187:آیا جایز است اسم شخصی امام علی یا امام حسن و...باشد؟

جواب:اگر مستلزم اهانت باشد،جایز نیست.

سؤال 2188:چنین شایع شده که سفیانی در حال حاضر وجود دارد،آیا راست است؟

جواب:دلیلی بر این مسائل وجود ندارد.

ص:586

اطاعت از پدر و مادر

سؤال 2189:حکم پدر یا مادر دربارۀ فرزند،مثل طلاق دادن زن یا حکم و یا وصیّتی بر علیه او،آیا لازم الاجرا می باشد؟

جواب:لازم نیست.

سؤال 2190:اگر پدر بزرگ اسمی را برای نوه اش انتخاب می کند،آیا می تواند بعد از فوت ایشان عوض کند؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 2191:آیا می توان از والدین جهت تهیۀ آتش قلیان و تریاک اطاعت نکرد؟

جواب:مانعی ندارد.

بیمه

سؤال 2192:آیا می توان از دفترچه بیمۀ اجتماعی دیگران،برای مراجعه به پزشک و تهیۀ دارو استفاده کرد؟

جواب:جایز نیست.

تجسّس در مسائل شخصی افراد

سؤال 2193:تحقیق از مسائل شخصی و خانوادگی و یا مفاسد اخلاقی افراد،چه حکمی دارد؟

جواب:در صورتی که در خفا انجام گرفته،جایز نیست.

تقلب در امتحان

سؤال 2194:اگر دانش آموزی در امتحانات با تقلب،نمرۀ قبولی کسب کند و به مرحلۀ بالاتر برود و از مزایای آن استفاده کند،حکم استفاده از این مزایا چیست؟

جواب:شرعا نمی تواند از این مزایا استفاده کند.

سؤال 2195:در فرض قبل،اگر در مرحلۀ بالاتر به تعداد مشخص و محدودی نیاز باشد،و

ص:587

این فرد حق دیگری را از بین ببرد،چه حکمی دارد؟

جواب:باید مطلب را بگوید.و دیگری را از حقش محروم نکند.

سؤال 2196:در فرض قبل،اگر با این کار مدرک گرفته،و از دولت اسلامی حقوق بالاتری بگیرد،چه حکمی دارد؟

جواب:بعد از استخدام،مشکلی از نظر کار و حقوق در کار نیست مگر اینکه حقوق را برای مدرک بدهند.

سؤال 2197:برخی از دانش آموزان در جلسۀ امتحان به برگۀ دوست خود نگاه می کنند، خواه با رضایت وی یا نارضایتی،آیا این عمل جایز است؟

جواب:این عمل بر خلاف مقررات نظام بوده و جایز نیست.به علاوه اگر نگاه کردن به منظور تقلّب در امتحان و استفاده از نوشتۀ دیگران باشد،خیانت است.و خیانت در علم و دانش،به مراتب بدتر از خیانت در مال است.

خانقاه

سؤال 2198:در بعضی از نقاط خانقاهی وجود دارد،که عده ای در آن جمع و مدح حضرت علی را به قول خودشان می کنند،وظیفه چیست؟

جواب:معبد مسلمانان مسجد است.و رفتن به خانقاه اگر برای این باشد که گمان کنند آنجا خصوصیت و شرافتی بر سایر امکنه دارد،صحیح نیست.بلکه اگر بعنوان و اعتقاد این بروند که آنجا شرعا پایگاه ذکر و مدح و منقبت است،حرام می باشد.و ذکرهایی که در آنجا به هر اسم و عقیده خوانده شود،اگر مدرک معتبر نداشته باشد و به قصد ورود بخوانند جایز نیست.و چه بسا رفتن به خانقاه ترویج باطل باشد.مضافا بر اینکه یکی از طرق پراکندگی و اختلاف افکنی بیان مسلمانان همین تشکیلات بی اساس است که به نامهای مختلف بوجود آورده اند.لذا بر عموم مسلمانان است برای امور عبادی،مذهبی،اعیاد موالید ائمه علیهم السّلام در مساجد اجتماع کنند.که «إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ» .

سؤال 2199:حضور در خانقاه و اقتدا به نماز جماعت و پیروی از دستور قطب و در اصطلاح

ص:588

ایشان تشرّف و بیعت و قبول ولایت خاصۀ علویۀ،و احکام مربوط به آن چگونه است؟

جواب:مسائل فوق همگی انحراف از راه حق و ائمه علیهم السّلام می باشد و شرکت در آنها جایز نیست.

دعانویسی

سؤال 2200:نوشتن دعا از روی کتاب چه حکمی دارد؟

جواب:اگر کتاب معتبر باشد،مانعی ندارد.

سؤال 2201:آیا کار دعانویسها و فالگیرها منشأ اسلامی دارد؟

جواب:در ثبوت خواص و آثار برای برخی ادعیه جای تردید نیست.ولی دعانویسی در اسلام شغل شناخته نمی شود.

سؤال 2202:نوشتن دعا برای کسانی که احتیاج به آن دارند،و معتقد به آن هستند.از مثل جامع الدعوات چه صورتی دارد؟

جواب:دعاهای وارده مانعی ندارد.ولی اعتبار کتاب نامبرده ثابت نشده است.

سؤال 2203:آیا اعتقاد به فال و دعانویسی که با گرفتن وجهی دعایی می نویسد،که به خیال خود مشکل گشا خواهد بود،جایز است و منشأ شرعی دارد؟

جواب:فال مطلبی است خرافی.ولی دعا دارای اثر می باشد،در صورتی که از دعاهای منقوله در روایات باشد،نه دعاهای جعلی که گروهی از دعانویسان به آن مبتلا هستند.

سؤال 2204:اگر کسی در قبال نوشتن دعاهایی که در بعضی کتب برای شفا و سر درد و غیره پول بگیرد،چه حکمی دارد؟

جواب:گرفتن پول در مورد امر مذکور مانعی ندارد،ولی لازم است قبلا معین شود یا بیش از اجرت المثل نباشد.

روایات و کتب روایی

سؤال 2205:آیا احادیثی که در کتب اربعۀ شیعه آمده،یقین آور می باشند؟

ص:589

جواب:یقینی نیست.ولی در اعتبار حدیث لازم نیست یقین پیدا شود.و البته مقداری از آنها ضعیف و از درجۀ اعتبار ساقط است.

سؤال 2206:نقل اخبار و تفسیر از کتب معتبره و مسائل شرعیه،آیا مختص به کسانی است که ملبس به لباس روحانیت می باشند یا دیگران هم می توانند؟

جواب:لباس مدخلیت ندارد.ولی چون اشخاص غیر ملبس صلاحیتشان نوعا احراز نشده،و چه بسا اشخاص غیر لایقی در این وادی گام نهند.بهتر آن است که از روحانیان ملبّس شناخته شده،استفاده شود.

شک و وسوسه

سؤال 2207:در مسائلی که انسان شک می کند،تکلیف چیست؟

جواب:در هر مسأله اگر چند بار شک می کند،به شک ترتیب اثر ندهد.

سؤال 2208:مدتی است به مرض خطرناک وسواس مبتلا شده ام.در همۀ کارهایم شک می کنم.بفرمایید وظیفۀ من چیست؟

جواب:وظیفۀ شرعی شما این است که به شک اعتنا نکنید.

قرآن

سؤال 2209:آیا خواندن قرآن به غیر از زبان عربی در مجالس جایز است؟

جواب:خواندن قرآن غیر عربی،یعنی ترجمۀ آن در مجالس و غیره مانعی ندارد.ولی ثواب قرائت قرآن،مخصوص خواندن خود قرآن و الفاظی است که بر حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله نازل شده است.

سؤال 2210:با اینکه فرموده اند همزه اللّه وصل است و در درج کلام ساقط می شود، پس چرا در یا اللّه ساقط نمی شود؟

جواب:همانگونه که در لسان العرب،ج 1،ماده اله و در البیان مرحوم آیة اللّه خوئی رحمه اللّه بیان شده،در خصوص یا اللّه همزه جهت تفخیم ساقط نمی شود.

ص:590

سؤال 2211:آیا اجرت گرفتن در مقابل تعلیم قرآن جایز است؟

جواب:اشکالی ندارد.

سؤال 2212:لطفا نظرتان را دربارۀ قرائت قرآنی که همراه با ریا و خودنمایی باشد،بیان فرمایید؟

جواب:ریا که عبارت است از انجام اعمال خیر و پسندیده به منظور کسب اعتبار و منزلت در نزد مردم،عملی مذموم،بلکه از گناهان کبیره و مهلکات عظیمه است.و از طرف دیگر،تلاوت قرآن از اعمال پرفضیلت و دارای ثواب بسیار است.لذا قرائت قرآن،همراه با ریا و خودنمایی،ظلم به نفس و باطل کردن اجر عمل است و مذمومیت آن غیر قابل انکار است.عصمنا اللّه من الزلل.

سؤال 2213:آیا فروش قرآن به کفار و اهل کتاب جایز است؟بخصوص اگر بدانیم آنان قصد توهین به قرآن را ندارند،بلکه جهت مطالعه آن را تهیه می کنند؟

جواب:بنابر احتیاط،فروش قرآن به غیر مسلمان جایز نیست.بلی،اگر امید آن می رود که اگر قرآن را در اختیار آن ها قرار دهد هدایت و ارشاد می شوند،و در عین حال اطمینان دارد که نسبت به قرآن هتکی صورت نمی گیرد،این عمل مانعی ندارد.

سؤال 2214:اگر پدری به فرزندش بگوید راضی نیستم قرآن بخوانی یا در جلسۀ قرآن شرکت کنی،آیا بر فرزند اطاعت از پدر در این مورد لازم است؟

جواب:اگر نارضایتی پدر ناشی از جهات خارجی باشد(مثلا فرزند مبتلا به ضعف چشم و امثال آن باشد)و نارضایتی به نحوی است که شرکت در جلسۀ قرآن موجب اذیت و اسائۀ ادب به پدر می شود،لازم است از پدر اطاعت کند.بلکه احتیاط آن است که مطلقا از پدر اطاعت کند.امّا اگر منشأ نارضایتی پدر العیاذ باللّه عناد با قرآن یا بی اعتنایی به مجلس قرآن باشد،اطاعت از او لازم نیست.

قرعه کشی

سؤال 2215:آیا جایز است چند نفری مالی را اعمّ از پول یا کالا روی هم بگذارند و با قرعه

ص:591

تمام آن را به یک نفر واگذار کنند،بدون هیچ بازپرداختی؟

جواب:جایز نیست.

کتب ضالّه

سؤال 2216:ملاک در ضالّه بودن کتاب چیست؟

جواب:ملاک این است که موجب انحراف غالب مطالعه کنندگان شود

مجبور شدن بر گناه

سؤال 2217:اگر مسلمانی را مجبور کنند که یکی از دو گناه را مرتکب گردد،وگرنه او را می کشند،تکلیف او چیست؟

جواب:لازم است یکی از دو گناه کوچکتر را انتخاب کند.مگر اینکه او را مجبور به قتل انسان بی گناهی کنند که در این صورت ارتکاب جایز نیست.

سؤال 2218:آیا جایز است انسان برای اینکه به گناه بزرگتری مبتلا نشود،به کوچکتر روی آورد؟

جواب:لازم است انسان از مطلق گناهان دوری کند.اگر به ناچار امر دایر بین دو گناه بزرگ و کوچک شد،لازم است گناه کوچک را انتخاب کند.

ورزش

سؤال 2219:در ورزشهای رزمی ضرباتی تحت عنوان بدن سازی و افزایش استقامت جسمانی وجود دارد،نظر حضرتعالی پیرامون آن چیست؟

جواب:مانعی ندارد.بلکه اگر منظور آمادگی برای جبهه باشد،رجحان نیز دارد.

سؤال 2220:بعضی از جوانان ساعات بسیاری از وقت خود را اختصاص به ورزش می دهند، آیا این عمل جایز است؟

جواب:ورزش فی نفسه مانعی ندارد.بلکه در مواردی دارای رجحان نیز

ص:592

می باشد.ولی بر جوانان لازم است که از وقت خود حد اکثر استفاده را بکنند و ورزش و امثال آن مانع از تحصیل علم و فراگیری معارف نگردد.بویژه معارف دینی که بر هر مسلمانی لازم است.

هیپنوتیزم

سؤال 2221:آیا هیپنوتیزم از نظر اسلام جایز است؟

جواب:مشکل است.

ص:593

مسائل متفرقه

سؤال 2222:استفاده از روزنامه،جهت بسته بندی کردن داروی حمام و فروش آنها چگونه است؟

جواب:استفاده از روزنامه هایی که احیانا آیات قرآن مجید یا اسامی انبیا و ائمه علیهم السّلام در آنها چاپ شده،برای اموری که مستلزم هتک است،جایز نیست.

سؤال 2223:آیا پول حرام را می شود به فقرا داد؟

جواب:اشکال دارد و تصرف در مال حرام،حرام است.

سؤال 2224:آیا تصرف در اموال کسی که می توان او را راضی کرد،قبل از تحصیل رضایت اشکال دارد؟

جواب:جایز نیست.

سؤال 2225:عدم استفاده از بلیط در مترو و اتوبوس داخل شهری و یا تصاحب بعضی از اجناس به شکل غیر قانونی،در صورت نیاز به آنها و عدم استطاعت مالی در تهیۀ آن در بلاد کفر،چه حکمی دارد؟

جواب:جایز نیست.

سؤال 2226:نظر شهوت آمیز به خود چه حکمی دارد؟

ص:594

جواب:جایز نیست.

سؤال 2227:نظر حضرتعالی راجع به جنگ داخلی افغانستان چیست؟

جواب:جای سؤال نیست.زیرا قطع جنگ در هر لحظه بهتر است از قطع در لحظۀ دیگر.و لازم است مسلمانها متحد شده و تفاهم کنند و از جنگ و خونریزی بپرهیزند.که نتیجه ای جز خسران دنیوی و اخروی نخواهد داشت.

سؤال 2228:شخصی مدتی است در یک شرکت مشغول به کار است.در ابتدای کار قول استخدام به وی داده شده،و اکنون جواب منفی می شنود.و حد اقل دستمزد در قانون برای کارگر پانصد تومان است،و به این شخص دویست تومان می دهند،ولی ایشان بدون آنکه مسئولان شرکت بدانند سیصد تومان دیگر از شرکت بر می دارد،آیا این پول حلال است؟

جواب:بدون رضایت مسئولان شرکت،حلال نیست.

سؤال 2229:چه رنگهایی برای لباس پسندیده نیست،و چه رنگی توصیه شده است؟

جواب:رنگهای غیر مناسب مانند قرمز و احیانا سبز برای غیر سادات و مشکی جز در عزاداری خوب نیست و نسبت به خصوص رنگ سفید توصیه شده است.

سؤال 2230:به سر و سینه زدن در عزای بعضی از شخصیتهای مذهبی یا سیاسی چه حکمی دارد؟

جواب:مانعی ندارد.

سؤال 2231:خانواده ای که طفل صغیر در میان آنان است و از طرف دولت مستمری دارند، آیا میهمان شدن بر آنها چه صورتی دارد؟

جواب:مشکل است.مگر اینکه میهمان نفعی برای صغیر داشته باشد.

سؤال 2232:شرکت در مجالس جشن و عروسی توأم با مجالس لهو و لعب،چگونه است؟

جواب:جایز نیست.

سؤال 2233:آیا تعهدات یک جانبه الزام آور است؟

جواب:اگر تحت عنوان نذر و عهد و امثال آن باشد،الزام آور است.

ص:595

سؤال 2234:هرگاه مالی را به سید بدهند و معین نباشد که از سهم سادات است یا غیر آن، آیا سید بدون فحص می تواند بگیرد؟

جواب:می تواند بدون فحص در آن تصرف کند.

سؤال 2235:همسایه در زمین خود درختی می کارد که ریشه و شاخه های این درخت به زمین یا منزل همسایه وارد شده و موجب مزاحمت و خسارت شده است.آیا همسایه می تواند شاخه و ریشۀ درخت را قطع کند؟آیا می تواند از میوۀ آن بدون اجازه استفاده کند؟و آیا مالک می تواند ادعای خسارت کند؟

جواب:در فرض سؤال،همسایه حق تصرف در درخت را ندارد.و اگر ریشه یا ساقۀ درخت باعث اذیت او یا موجب ضرر او می شود،باید از صاحب درخت بخواهد که آن را قطع کند.و اگر او قطع نکرد،خود می تواند اقدام به دفع ضرر کند.اما با اجازۀ حاکم شرع و از میوه های درخت همسایه هم نمی تواند استفاده کند.مگر اینکه صاحب آن از میوه ها اعراض کرده باشد.و اگر درخت موجب ضرر او شود،صاحب آن ضامن است.

سؤال 2236:چند نفر هفتاد هکتار زمین را تحجیر می کنند و در آن چاهی حفر می کنند و موتور روی آن نصب می کنند.بعد از مدتی بدون هیچ کاری روی زمین،آن موتور را بر می دارند و در جای دیگر از آن استفاده می کنند.بعد از ده سال گروهی دیگر آن زمین را تصاحب کرده و احیا می کنند،آیا افراد اولی در این زمین حقی دارند یا خیر؟

جواب:حکم کلی مسأله این است که حفر چاه تحجیر است.و موجب حق اولویّت می شود.ولی اگر پس از تحجیر،زمین را مدتی طولانی مهمل و معطل گذاشتند،حق اولویت ساقط می شود.و دیگران می توانند آن را تصرف و احیا کنند.ولی در این فرض احتیاط این است که با اجازۀ حاکم شرع باشد.و در فرض سؤال ظاهرا حق اولویت آقایان ساقط شده،و مردمی که زمین را تصرف و احیا کرده اند اگر با اجازۀ حاکم شرع بوده فعلا مالک هستند.و اگر هم با اجازه نبوده، ولی فعلا مسئولان مربوطه عمل آنان را امضا کرده و منع نکرده اند،اشکالی وجود ندارد و زمینها ملک احیا کنندگان است.

ص:596

سؤال 2237:آیا نقل داستانهای ساختگی اشکال دارد؟

جواب:چنانچه به شخصیتهای اسلامی ارتباط نداشته باشد،مانعی ندارد.

سؤال 2238:کراوات از نظر اسلام چه حکمی دارد؟

جواب:ظاهرا کراوات اصلا زیّ و شعار نصارا بوده و بهتر است مسلمانان از آن بپرهیزند.

سؤال 2239:آیا نگهداشتن سگ در خانه،فضیلت نماز یا اعمال دیگر را کم می کند؟

جواب:نگهداشتن سگ در منزل مسکونی کراهت دارد.ففی الخبر عنه علیه السّلام:

«لا یدخل الملائکة فی بیت یکون فیه کلب».

سؤال 2240:ما تعدادی از نقاشان و هنرمندان رشته های مختلف تجسمی هستیم که مایلیم از قصص و داستانهای قرآنی بعنوان موضوع کار در تابلوهایمان استفاده کنیم.با توجه به سبکها و تکنیکهای مختلفی که هنرهای تجسمی از آنها بهره می برد و تنوّعی که به لحاظ روحیات هنرمندان در برخورد با موضوعات فوق الذکر وجود دارد،آیا مجاز هستیم؟

جواب:استفاده از داستانهای قرآن برای آفرینشهای مذکور مانعی ندارد.

مشروط به اینکه همان واقعیتی را که قرآن حکایت می کند آفریده شود.و کم و زیادی در کار نباشد.و نیز مشروط به اینکه مستلزم اهانت و خلاف شرعی نباشد.

مثلا در داستان حضرت مریم علیه السّلام طوری نباشد که ایشان بصورت یک زن غیر محجّبه در حال ظاهر بودن روی و صورت برخی از اعضای دیگر وی باشد.و نقش حکایت از چنین واقعیتی داشته باشد.به هر حال در این رابطه لازم است دقت و ظرافت خاص مبذول شود.و از افراد متخصص در مسائل اسلامی کمک گرفته شود.

سؤال 2241:وظیفۀ شرعی فرزند تحت تکفل پدری که رعایت موازین شرعیه را دربارۀ کسب و درآمد حلال نمی کند چیست؟با فرض اینکه امر و نهی تأثیر ندارد.

جواب:اگر خمس نمی دهد،باید فرزند خمس آنچه را استفاده می کند بپردازد.و اگر کسب او حرام است،فرزند نمی تواند در آن خانه و زندگی بماند.

ص:597

سؤال 2242:آیا حرف رکیک حرام است؟

جواب:اگر مستلزم اهانت یا مشتمل بر حرام باشد،حرام است؟

سؤال 2243:چه دلیلی بر سیادت حضرت ابو الفضل علیه السّلام وجود دارد؟

جواب:ملاک در سیادت حضرت ابو الفضل علیه السّلام همان ملاک سیادت امام حسن و امام حسین علیهم السّلام است.و آن انتساب از طریق امیر المؤمنین علیه السّلام به هاشم می باشد.

سؤال 2244:آیا برداشتن خاک از قبور ائمۀ بقیع علیهم السّلام و دیگر امامان در صورت امکان برای تیمّم و تبرک جایز است؟

جواب:در شرایط فعلی جایز نیست.

سؤال 2245:برخی از لطیفه و مزاحها به بعض طوایف مانند ترک،لر،عرب نسبت داده می شود و در بسیاری از موارد قصد سویی هم نیست.ولی گاهی موجب بروز اختلاف و غیره می گردد،حکم چیست؟

جواب:بهتر آن است که از این نوع مزاحها اجتناب شود.

سؤال 2246:این جانب علاقۀ زیادی به طلبه شدن دارم و از رفتن به دبیرستان یا هنرستان نسبت به اخلاق خود بیم دارم،ولی پدر این جانب با طلبه شدن من مخالفت می کنند،لطفا وظیفۀ این جانب را مشخص کنید؟

جواب:در شرایط فعلی که نیاز به روحانی متعهد زیاد است،طلبه شدن شما بسیار خوب است.اما بهتر است رضایت والدین خود را جلب کنید و اگر آنها به هر صورت قانع نشدند،لازم نیست سخن آنها را اطاعت کنید.زیرا طلبگی به نحو واجب کفایی مطرح است.و نیاز مبرم به روحانی ارزشمند وجود دارد.

سؤال 2247:کمک کردن به متکدّیان که بر سر هر کوچه و خیابان می نشینند و بسیاری از آنان به دروغ ادّعای فقر می کنند،چه حکمی دارد؟

جواب:مشکل است.زیرا کمک به آنها موجب ترویج دروغ و ترویج بیکاری است.

سؤال 2248:این جانب علاقۀ زیادی به جامعۀ روحانیت دارم.با توجه به مشکلاتی که در

ص:598

گذشته و حال داشتم از فیض تحصیل در حوزه محروم بوده ام.و اکنون بصورت آزاد به مطالعه علوم دینی و شرکت در کلاسهای قرآن مشغول و از طرفی هم بعنوان کارگر مشغولم.و مدتی است منبر می روم.آیا منبر رفتن جایز است؟

جواب:با توجه به اینکه از علوم حوزوی بهره کافی نبرده اید،و طبعا با مسائل اسلامی آشنایی کامل ندارید،رفتن به منبر به عنوان تبلیغ مشکل است.

سؤال 2249:ازالۀ موی سینه و پا توسط مردان،چه حکمی دارد؟

جواب:مانعی ندارد.بلکه ازالۀ موهای پا خواص بهداشتی نیز دارد.

ص:599

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109