بانك جامع اشعار مداحان جلد 8

مشخصات كتاب

سرشناسه:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان،1390

عنوان و نام پديدآور:بانك جامع اشعار مداحان (جلد 8)/ مهدي سروري (مداح)

مشخصات نشر:اصفهان:مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان ، 1390.

مشخصات ظاهري:نرم افزار تلفن همراه و رايانه

موضوع : حضرت امام جعفر صادق (ع)

حضرت امام جعفر صادق (ع)

ولادت

1- بوي خصال محمد آمد، صادق آل محمد آمد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

بوي خصال محمد آمد، صادق آل محمد آمد

*****

صل_وات خ_دا ب_ه م_ه جمالش

به مه جمالش به رسول و آلش

آين_ه ي محمدي ام__ام ص_ادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

*****

بي_ت ولاي_ت آم_ده گلشن

امام باق_ر چشم ت_و روشن

روي سينه قرص قمرت مبارك

دي_دن جم_ال پس_رت مبارك

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

آينه ي محمدي يا امام صادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

*****

ام_ام قرآن پيام قرآن

تمام احمد تمام قرآن

عرفاي عالم نوري از چراغش

علماي اسلام لاله هاي باغش

آينه ي محمدي يا امام صادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

آين_ه ي محم_دي يا امام صادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

*****

از دو ولادت دل ش_ده خ_رم

ام__ام ص__ادق رس_ول اك_رم

زين دو گشته داير مكتب تشيع

مكتب تشي_ع م_ذهب تشي__ع

آينه ي محمدي يا امام صادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

*****

ز صبح ص_ادق پيام صادق

رس_د ك_ه آمد امام صادق

آينه ي محمدي يا امام صادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

*****

دوب_اره مي_لاد احم_د آم_د

تك_رار عي_د محم_د آم__د

اين عيد نبوت اين جشن ولايت

از لطف اله_ي ب_ر ما شد عنايت

آينه ي محمدي يا امام صادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

*****

2- شب ميلاد تو مولا، شب عشق و شور ياره

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

شب ميلاد تو مولا، شب عشق و شور ياره

عاشقِ شيعه در اين شب به كسي كاري نداره

فقط از تو _ مي گه مولا _ همه ي كارش همينه

مي خواد امشب _ واسه يك بار _ ببري اون و مدينه

يا امام صادق _ مولا امام صادق (2)

*****

كمي از صدق و صفاتو، به دل ما گر بريزي

تو كه دنياي كمالي، كم نمي شه از تو چيزي

مي خوام امشب _ تا بتونم _ شيعه ي عشقِ تو بمونم

آخه آقا _ تا جوونم _ مي خوام نامت رو بخونم

يا امام صادق _ مولا امام صادق (2)

*****

3- اي علم خدا در نفس روح فزايت

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي علم خدا در نفس روح فزايت

اي بوسه زده صدق به خاك كف پايت

آغ_وش خ_دا ب_از ب_ه هنگام دع_ايت

لبري_ز ش_ده ظ_رف زمان ه_ا ز ثنايت

عالم همه لب تشنه تو، درياي علومي

است_اد كلي_م الله و عيس_اي عل_ومي

*****

تو نخل علوم است_ي و دان_ش رط_ب تو

آي__ات خ__دا شيفت__ه ي لع__ل ل__ب تو

خ_ورشيد چراغ_ي است به بزم ادب تو

تا هست شب و روز بوَد روز و شب تو

علم است يكي لاله ز بستان وسيعت

تا حشر، اساتي_د جهانن_د م_طيعت

*****

درياي كمالات، يكي جرعه ز جامت

توحيد زده بوسه به لب هاي هشامت

آي_ات خ_دا دان__ه ي م_رغ ل_ب بامت

جبريل امين مست ز صهباي كلامت

تو شعله ي روشنگ_ر مصب_اح هدايي

تو نخل شكوفا شده ي خ_ون خدايي

*****

عترت به تو مي بالد و قرآن به تو نازد

نازند به ايمان هم_ه، ايم_ان به تو نازد

علم و ادب و حكمت و عرفان به تو نازد

والله قس_م، داور من_ان ب_ه ت__و نازد

تو علمي و انصار تو دور تو رواقت

در هر دو جهان طاق بوَد مؤمنِ طاقت

*****

بي مه_ر ت_و ب_ر نخل ولايت ثمري نيست

بي نطق ت_و از خون شهيدان اثري نيست

بي ن_ور تو ب_ر گمشدگان راهبري نيست

غير از سر كوي تو به عالم خبري نيست

از شدت ايمان به تو بودش چو توسل

شد آتش سوزنده به هارون درت گل

*****

رخسار تو خورشيد دل اهل يقين است

وصف ت_و به پيشان_ي قرآن مبين است

اخبار و

روايات تو سرماي_ه ي دين است

گلخانه ي فقه تو سماوات و زمي_ن است

استاد چو حمران ت_و ديدند، نديدند

چون جاب_ر حيان تو ديدند، نديدند

*****

پ_رواز دع_ا بست_ه ب_ه آيي_ن تو باشد

شيرين_ي ج_ان از لب شيرين تو باشد

جبري_ل امي_ن بن_ده ي تمكي_ن تو باشد

آيي__ن م__ن آيين__ه ي آيي_ن ت_و باشد

جز مذهب حق تو، به قرآن، به پيمبر

لا مذهب_يِ محض ب_وَد مذهب ديگر

*****

ق_رآن هم_ه رازي ك_ه ب_وَد زير زبانت

آي__ات خ__دا ريخت_ه از دُرج دهانت

سوگند به قرآن همه وحي است بيانت

مهمان ب_ه سر سفره ي علم است جهانت

نه شافعي و مالكي و حنبلي ام من

والله قس_م پي_رو آل عل_ي ام من

*****

حكمت شده لطف و كرم حضرت صادق

دانشگ__ه ق__رآن، ح_رم حضرت صادق

جاري است مسيحا ز دَمِ حضرت صادق

عل_م است ب_ه ظلِّ عل_م حضرت صادق

علمش همه نور است به طور دلِ آگاه

نوري است كه فرموده خدا يقذفه الله

*****

اولاد پيمب__ر هم_ه نورن_د ك__ه نورن_د

يك سلسله زين طايفه دورند كه دورند

اين_ان ب_ه دو دنيا همه كورند كه كورند

پامال صف حش_ر چو مورند كه مورند

هفت_اد و دو فرقه كه هلاكند، هلاكند

يك فرقه فقط اهل نجاتند كه پاكند

*****

تا چند به اين سوي و به آن سو نگرانيد

ق_رآن بگشايي__د و بخواني_د، بخواني_د

خ_ود را هم_ه ب_ر آل محم_د برسانيد

آن فرق_ه ك_ه از اه_ل نجاتن_د، بدانيد

والله قس_م ذريّ_ه ي پ_اك رسولن_د

نسل علي و حضرت زهراي بتولند

*****

والله ب_وَد راه خدا، عترت و قرآن

پيغمبر ما داده ندا عترت و قرآن

بنوشت_ه ب_ه خ_ون شه_دا عت_رت و قرآن

يك لحظه ز هم نيست جدا عترت و قرآن

«ميثم» درِ اين خانه

نجات است نجات است

خ_اك درشان خوب تر از آب حي_ات است

*****

4- خيزيد دو آيينه ي توحيد ببينيد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

خيزيد دو آيينه ي توحيد ببينيد

در مشرق يك صبح، دو خورشيد ببينيد

دو مطلع الانوار درخشيد، ببينيد

در عيد نبي بار دگر عيد ببينيد

عي_د دگ_ري ب_از دل از خل__ق رب__وده

چون حضرت صادق به جهان چشم گشوده

*****

امروز گشودند ز رحمت در ديگر

گرديد عيان حُسنِ خدامنظر ديگر

از جوفِ حرم گشت برون حيدر ديگر

يا آمده ميلاد پيام آور ديگر؟

اين عيد جهان گستر شيعه است ببينيد

ميلاد شش_م رهبر شيعه است ببينيد

*****

انوار خدا تافته بر بام مدينه

پيراهن نور است بر اندام مدينه

دل مي برد از اهل ولا نام مدينه

پيچيده به گوش همه پيغام مدينه

كامروز دميده است به تن روح امامت

تبريك كه آمد به جهان نوح امامت

*****

اين آينه ي روي خداوند جليل است

اين گمشدگان را به خط نور، دليل است

اين بر علي و فاطمه پاكيزه سليل است

اين راهبر آدم و موسا و خليل است

اي_ن ت_ا اب_د است_اد اساتيد جهان است

با آنكه عيان است، نهان است، نهان است

*****

دانش ببرَد سجده به خاك قدم او

تكميل شده فيض مسيحا ز دم او

درياي كرم بوده نمي از كرم او

پيوسته بوَد علم به ظل علم او

بر بام سپهرِ شرفِ اوست ستاره

تا عمر جهان جابر حيان و زراره

*****

انفاس مسيحاست مسيحاي نسيمش

موسي «ارني» گو شده در طور حريمش

دل مخزن اسرار خداوند حكيمش

تا حشر رسد بر همگان فيض عظيمش

دي_وار تج_لاي اله_ي اس_ت رواقش

طاق است ميان همگان مؤمن طاقش

*****

بي منطق او علم بريده است زبانش

روييده گل «علّم الانسان» ز بيانش

دائم گهر علم بوَد ريگ روانش

علم است و ابوحمزه

و حمران و ابانش

ت_ا حش_ر امي_ران سخ_ن بنده ي اويند

تنها نه همين است بنده او زنده اويند

*****

اين است كه قرآن شده روشن زكلامش

اين است كه برتر ز مقام است مقامش

اين است كه دانش شده مرهون قيامش

اين است كه داده است خداوند سلامش

س_ر ت_ا ق_دم آيين_ه ي خي_رالبشر است اين

دردانه ي شش بحر و يمِ شش گهر است اين

*****

اي ملك خداوند گلستان بقيعت

دل ها همه زوّار بيابان بقيعت

ارواح رسل، ساكن ايوان بقيعت

جنت همه يك گوشه ز دامان بقيعت

هر زائر دلداده كه بشناخت شما را

از پنجره هاي حرمت ديد خدا را

*****

مهر تو چو روح آمده در پيكر جبريل

فرش ره زوار حريمت پر جبريل

هر شب حرم خلوت تو مشعر جبريل

از روز ازل سايه ي تو بر سر جبريل

اوص_اف ت__و را غي_ر خ_داون_د ن_دان__د

«ميثم» چه سرايد؟ چه بگويد؟ چه بخواند؟

*****

5- شب عيد دانش، شب جشن بينش ...

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

شب عيد دانش، شب جشن بينش، به ملك مبارك، به بشر مبارك

شب آشنايي، شب روشنايي، به ستاره تبريك، به قمر مبارك

شب وصل جانان، شب رؤيت جان، به طلوع فجر و به سحر مبارك

شب مدح خواني، شب دُرفشاني، به صدف مبارك، ب_ه گهر مبارك

شب عيد صادق، پدر حقايق، به پدر مبارك، به پسر مبارك

همه لاله بركف، همه شور در سر، همه خنده برلب، همه شاد و خرم

*****

صلوات داور، صلوات احمد، صلوات حيدر، به امام صادق

صلوات طاها، صلوات ياسين، صلوات كوثر به ام_ام صادق

صلوات رضوان، صلوات ميزان، صلوات محشر به امام صادق

صلوات مهر و صلوات ماه و صلوات اختر به ام_ام صادق

صلوات مك_ه، صل_وات كعبه، صلوات مشع_ر به امام صادق

همه دم سلامش، همه جا درودش ز خداي منان ز رسول اكرم

*****

شده مات گردون به جلال وحسنش، زده بوسه قرآن به لب و دهانش

گل وحي رويد ز رياض علمش، دُر فضل ريزد ز لب و دهانش

هم_ه راز خلقت به درون سينه همه علم هستي ب_ه سر زبانش

زده علم بوسه به لب هشامش، شده روح ج_اري ز دم ابانش

زُعماي گيتي همه خاك راهش، علماي عالم گ_ل بوستانش

همه آفرينش هم_ه اه_ل بينش زده اند هر دم ز ثناي او دم

*****

به خداي منان، به رسول اكرم، به مقام عترت، به جلال قرآن

به حجر، به كعبه، به صفا، به مروه، به مقام و زمزم به مني، به قربان

به حساب ومحشر، به بهشت وكوثر، به جزاي مؤمن، به صراط و ميزان

كه به جز در او، كه به جز ره او همه جاست ظلمت همه جاست نيران

هم از او حمايت، هم از او ولايت هم از او عنايت هم از اوست احسان

همه جا پيامش، همه جا كلامش، چو خطاب مبرم، چو كتاب محكم

*****

تويي آن معلم كه علوم نازد ب_ه مفضل تو، به زراره ي ت__و

همه آسمان را مه و كهكشان را نگه توسل ب_ه ست_اره ي ت_و

نه عجب كه شعله به تنور آتش گل و لاله گردد به نظاره ي تو

نه عجب كه كافر چو شود مسلمان برسد به سلمان به اشاره ي تو

هم__ه لحظه هايم شده يادواره، همه روزهايم چو هزاره ي تو

به تو راز گويم، ز تو چاره جويم كه تو رهنمايي به هزار عالم

*****

تو تمام علمي، تو تمام حلمي، تو تمام فضلي، تو تمام نوري

تو به حق رواني، تو مسيح جاني، تو كليم وحيي، تو كلام نوري

تو ولي سبحان، تو چراغ ايمان، تو زبان فرقان، تو پيام نوري

تو تجلي رب، ت_و رئيس مذهب، تو زعيم مكتب، تو امام نوري

تو ولي مطلق، تو حقيقت حق، تو نگاه بينش، تو نظام نوري

تو كتاب ناطق تو امام صادق تو ول_ي آدم تو وصي خ_اتم

*****

تو اگر نبودي ب_ه سپهر دانش، به فضاي بينش قمري نبودي

ت_و اگ_ر نبودي ب_ه رياض قرآن، ز بهار ايمان اثري نبودي

تو اگ_ر نب_ودي يم مع_رفت را صدفي نب_ودي، گهري نبودي

تو اگر نبودي، شب اهرمن را شب تيرگي را سحري نبودي

تو اگر نبودي ز كتاب و عترت

ز قيام و نهضت خبري نبودي

تو ز جهل بودي همه دم مبرّي تو ز علم بودي هم_ه جا مقدم

*****

قم_ر ه_دايت، گه__ر ولايت، متجلي آمد ز رخ مني_رت

زعم_ا گ_دايت، عرفا فقيرت، صلحا مطيعت، علما اسيرت

همه سرسپرده به هشام و حمران به ابان و جابر به ابوبصيرت

چه بسا سلاطين شده خاكبوست، چه بسا بزرگان كه همه حقيرت

ف_لك م_دور ش_ده ره نوردت مل_ك قرب ب_ه فلك اجيرت

تو همه حقايق، تو به از خلايق، به رهت چه لايق در مدح «ميثم»

*****

6- در جلوه جمال خالق آمد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

در جلوه جمال خالق آمد

ب_ر خل_ق كتاب ناطق آمد

در عيد ولادت محمد

مي_لاد ام__ام صادق آمد

مولا مولا يا امام صادق ميلادت مبارك(2)

*****

اين عالم عل_م ذوالجلال است

اين عبد خدا، خدا جمال است

اين اش__رفِ دودم___ان آدم

اين نوح محمد است و آل است

مولا مولا يا امام صادق ميلادت مبارك(2)

*****

اي وج_ه خدا رخ منيرت

خوبان جهان همه اسيرت

بگذاشت_ه پ_ا ب_ه قله ي علم

هم جابر و هم ابوبصيرت

مولا مولا يا امام صادق ميلادت مبارك(2)

*****

ب_ر مل_ك وج_ود ج_ان مبارك

اين عيد به انس و جان مبارك

مي__لاد ت__و و محمد اف_روز

ب__ر جمل_ه جهاني_ان مبارك

مولا مولا يا امام صادق ميلادت مبارك(2)

*****

اي جود هماره عادت تو

اي هستي م_ا ارادت تو

عيدي بده اي امام صادق

زيرا ك_ه ب_ود ولادت تو

مولا مولا يا امام صادق ميلادت مبارك(2)

*****

اي مه_ر ت_و ب_ر هم_ه سفينه

در ق_در و ج_لال، بي قرينه

اين عيدي ما بوَد كه م_ا را

بخش_ي ت_و زي_ارت مدينه

مولا مولا يا امام صادق ميلادت مبارك(2)

*****

7- اي روح صداقت از دم تو

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب مثنوي

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 1

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي روح صداقت از دم تو

اي گوهر علم از يم تو

زيبنده ي توست نام صادق

الحق كه تويي امام صادق

بر هر سخنت ارادت علم

در هر نفست ولادت علم

ميلاد تو اي وليّ سرمد

شد روز ولادت محمد

در هفدهم ربيع الاول

شد نور تو بر زمين محوّل

از صبح ازل امام علمي

تا شام ابد تمام علمي

دانش ز دم تو راست قامت

استاد علوم تا قيامت

قرآن به دم تو خو گرفته

ايمان ز تو آبرو گرفته

با نطق تو زنده تا قيامت

توحيد و نبوت و امامت

اي در دهنت زبان قرآن

قرآن همه جان، تو جان قرآن

رويد چو به بوستان شقايق

از لعل لبت دُر حقايق

وصف تو هماره بر لب ماست

راه و روش تو مكتب ماست

با تو همه جا مدينه ي ماست

اين گفت تو نقش سينه ي ماست:

«هركه شمرد سبك صلاتش

فردا نبود ره نجاتش»

دور است ز خط طاعت ما

بر او نرسد شفاعت ما

تو مخزن علم كبريايي

تو وارث ختم الانبيايي

حق را نفس تو نوشخند است

قرآن به دمت نيازمند است

قرآن كه دُر كلام سفته

با نطق تو حرف خويش گفته

هر آيه كه جبرئيل آرد

بي نطق شما زبان ندارد

او راه و شما چراغ راهيد

ناگفته و گفته را گواهيد

تو بر تن پاك علم، جاني

استاد مفضّل و اباني

دانشگه نور حق، پيامت

صدها چو زراره و هشامت

دارند جهانيان بصيرت

از مؤمن طاق و بوبصيرت

اي زندگيم هدايت تو

دين و دل من ولايت تو

مهر تو همه عقيده ي من

مشي تو مرام و ايده ي من

روزي كه گِل مرا سرشتند

بر لوح دلم خطي نوشتند

اين خط نوشته را بخوانيد

من جعفريم همه بدانيد

دلباخته اي

ز اهل بيتم

خاك ره عبدي و كُميتم

فرياد دوازده امامم

نور است به هر دلي كلامم

باشد كه به خاك پاي ميثم

«ميثم» بشود فداي ميثم

8- سينه امشب به زمزمه آمد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

سينه امشب به زمزمه آمد

لطف يزدان سوي همه آمد

صاحب مكتب تشيّع ما

صادق آل فاطمه آمد

9- ذكر خدا مي شنوم از لب شيعه

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

ذكر خدا مي شنوم از لب شيعه

آمده مثل روز روشن شب شيعه

سلام ما به مكتب و مذهب شيعه

دست_ه گل محمّدي امام صادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

*****

تو دُرِّ شش بحر و ششم نور خدايي

تو نور و فرقاني و الشمس ضحايي

تو افتخار شيعه تا روز جزايي

دست_ه گل محمّدي امام صادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

*****

عيان شده كواكب اقبال محمّد

بر لب او حكم خدا، قال محمّد

سلام ما به صادق آل محمّد

دست_ه گل محمّدي امام صادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

*****

اي همه مرهون تو و عنايت تو

چشم همه به مشعل هدايت تو

جهان پر از تجلّيِ ولايت تو

دست_ه گل محمّدي امام صادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

*****

تو آسمان علم و سه مهر منيرت

زراره و مفضل و ابابصيرت

قلب تمام عالِمان مرغ اسيرت

دست_ه گل محمّدي امام صادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

*****

تو قبله ي مراد و عالِمان مريدت

صدوق و مجلسي، دو شاگرد رشيدت

سلام بر «كليني» و «شيخ مفيد»ت

دست_ه گل محمّدي امام صادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

*****

علم بوَد در همه جا پشت سر تو

علامه ي حلي چراغ ديگر تو

سلام بر مكتب عالِم پرور تو

دست_ه گل محمّدي امام صادق

خوش آمدي خوش آمدي امام صادق

*****

10- آينه وشمعدون، گل و گلاب دون، هر ملكي ...

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

آينه وشمعدون، گل و گلاب دون، هر ملكي داره مي ياره

ساغر و جامي، شهد و شرابي، هر كدومش دستِ ستاره

نوشته رو برگِ گلِ شقايق

خوش آمدي خوش آمدي يا صادق

هديه اي از آسمونه

مادر تو چشماش مي خونه

از لحظه اي كه اومده

امامِ باقر خندونه

يا سيدي يا سيدي امام صادق مددي (2)

*****

هر كي نظر بر، روي مهش كرد، كارِ دلش سوز و گدازه

همه مي دونه، امام صادق، مكتب شيعه رو مي سازه

يه روز مي آد سختي مي شه چه آسون

با همّتش شيعه مي شه فراوون

عالمي گشته مستِ تو

قربون بود و هستِ تو

بينانگذارِ مذهبم

فداي نازِ شصتِ تو

يا سيدي يا سيدي امام صادق مددي (2)

*****

11- يا محمد يا محمد چشم تو روشن

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بهار امامت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

يا محمد يا محمد چشم تو روشن

ام ائمه كوثر احمد چشم تو روشن

امام باقر حجّت سرمد چشم تو روشن

روز ولادت محمّد، عيد امام صادق آمد (2)

*****

امام باقر امام باقر مباركت باد

ذات الهي جلّ جلاله بر تو پسر داد

همسرت امشب وقت سحرگه قرص قمر زاد

روز ولادت محمّد، عيد امام صادق آمد (2)

*****

سلامِ وحي و سلام داور بر سخن او

كلام داور زبان قرآن، در دهن او

جان دو عالم شود فداي جان و تن او

روز ولادت محمّد، عيد امام صادق آمد (2)

*****

اين آفتاب سپهرِ نور خيرالانام است

پيمبران را به محضر او عرض سلام است

ششم وصي و ششم ولي و ششم امام است

روز ولادت محمّد، عيد امام صادق آمد (2)

*****

بحر علوم خالق سرمد امام صادق

عبد مؤيد روح مجرّد امام صادق

كعبه ي جان آل محمّد امام صادق

روز ولادت محمّد، عيد امام صادق آمد (2)

*****

محمّديّون مگر دوباره پيمبر آمد؟

اي علويّون دوباره ازكعبه حيدر آمد؟

به جعفريّون مژده رسانيد كه جعفر آمد

روز ولادت محمّد، عيد امام صادق آمد (2)

*****

منم كه مست جام ولاي كوثري استم

پس از محمّد حيدري استم حيدري استم

جعفري استم، جعفري استم، جعفري استم

روز ولادت محمّد، عيد امام صادق آمد (2)

*****

12- آفرينش را كتاب ناطقي

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك مرثيه

قالب مثنوي

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

آفرينش را كتاب ناطقي

اهل بينش را امام صادقي

صدق از باغ بياناتت گلي

مرخ وحي از بوستانت بلبلي

اهل دانش سائل كوي توأند

تشنه كامان لب جوي توأند

خضر در اين آستان هويي شنيد

بو علي زين بوستان بويي شنيد

قلب هستي شد منير از اين چراغ

بوبصير آمد بصير از اين چراغ

مكتب فضلت مفضّل ساخته

شورها در اهل فضل انداخته

آسمان معرفت خاك درت

سائل درس ذراره پرورت

تا تو هستي پيشواي مكتبم

ذكر حق آني نيفتد از لبم

شرح فضلت را چه حاجت بر كتاب

آفتاب آمد دليل آفتاب

از تو دل درياي نور داور است

چون بحار مجلسي پر گوهر است

شيعه را از تو زلالي صافي است

كافي شيخ كليني كافي است

شيعه باشد تا قيامت رو سفيد

كز توأش پيري است چون شيخ مفيد

مشعل تقوي و دينداري ز توست

شيخ طوسي شيخ انصاري ز توست

گوهر بحر العلوم از بحر توست

ابن شهر آشوبها از شهر توست

مكتبت شيخ بها مي پرورد

سيد طاووسها مي پرورد

در رياض فضل تو شاخه گلي است

كيست آن گل شيخ حر عاملي است

با دمت روح خدا مي پروري

چون خميني مقتدا مي پروري

اين شعار ما به هر بام و دري است

اهل عالم مذهب ما جعفري است

13- آقا جون قربونتم ، تا جون دارم مديونتم

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

آقا جون قربونتم ، تا جون دارم مديونتم

اي صادق آل نبي كعبه ي دل سراي تو

به يمن مقدمت شها جوونيم فداي تو

*****

با دلي پر از غم و پر از بهونه

كفتر دلم آقا برات مي خونه

دوست دارم كه بشينم كنار گهواره ي تو

شايد آقا ببينم جلوه ي مستانه ي تو

*****

آقا جون جون و دلم شد بيقرارت

قربون چشم تو و خال سياهت

قبله ي راز مني اي همه ي حاصل من

مايه ي ناز مني عشق تو شد قاتل من

*****

اينو از جوونيم هميشه گفتم

سگ مي شم آي آقا جون به پات مي افتم

تو كريمي و منم با لقمه نوني مي سازم

سگ خوبي مي شم و با استخوني مي سازم

*****

يابن الزهرا آقا جون برات بميرم

شب عيده اومدم عيدي بگيرم

ما گدائيم و بدين در به اميد آمده ايم

دردمنديم و به اميد دوا آمده ايم

*****

دوست دارم مانند كفترا بمونم

تو بقيع گريه كنم اينو بخونم

تو كه آخر گره رو وا مي كني آي آقا جون

پس چرا امروز و فردا مي كني آي آقا جون

*****

من مي خوام پيشت بمونم آقا جونم

از در خونت نرونم آقا جونم

دم جون دادن اگه روي تو بينم چه خوش است

روي ارباب و رخ فاطمه بينم چه خوش است

*****

14- در سحر بودم كه شب آخر رسيد

مشخصات

مناسبت ولادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

در سحر بودم كه شب آخر رسيد

دست خالي بودم و ساغر رسيد

آمد آن دلدار مه رويم ز ره

با رخي روشن تر از خورشيد و مه

از ازل بوي شقايق مي رسد

از مدينه صبح صادق مي رسد

ثاني تمثال احمد آمده

صادق آل محمد آمده

يابن الزهرا مدد(2)

*****

چهره اش وجه خدايي بي نياز

جمله ي عالم به سويش در نماز

در نمازش چون اقامت مي كند

قامت يارم قيامت مي كند

در قيامت ناخدايي مي كند

من چه مي گويم خدايي مي كند

ساقي كوثر بود همچون علي

نور رحماني ز رويش منجلي

ثاني تمثال احمد آمده

صادق آل محمد آمده

يابن الزهرا مدد(2)

*****

فضائل

1- سيدي مدح تو گويم كه تو ممدوح خدايي

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

سيدي مدح تو گويم كه تو ممدوح خدائي

ششمين حجت حق نجل رسول دو سرائي

صادق الوعدي و مصداق صداقت همه جائي

مخزن علم خدا مشعل انوار هدائي

گوه_ر پنج ي_م نور و يم شش دُرِ نابي

همدم پنج رس_ل همسخن چاركتابي

*****

علم چون سايه به هر عصر به دنبال تو آيد

حلم پيش گل لبخند تو آغوش گشايد

روي ناديده ات از چشم همه دل بربايد

كه تواند كه تو را غير خدا مدح نمايد؟

مگر از چشمه ي عرفان دهن خويش بشويم

ت_ا توان_م سخ_ن از جاب_ر حيان تو گويم

*****

دانش خلق بوَد قطره اي از بحر كمالت

حسن غيب ازلي جلوه گر از مهر جمالت

عرشيان يكسره زانو زده در پيش جلالت

ملك و جن و بشر را عطش جام وصالت

هم_ه گوشن_د ك_ه گيرن_د تج_لاّ ز ك_لامت

همه مشتاق سخن از لب جانبخش هشامت

*****

مؤمن طاق تو بر طاق سپهر است ستاره

بوبصير تو بصيرت به بشر داده هماره

چشم هارون درت لاله برآرد ز شراره

دو درخشان دُرِ ناب تو هشام است و زراره

مكتب دهر دگر مثل تو استاد ندارد

ت_ا كه شاگرد همانند ابوحمزه بيارد

*****

توئي استاد و اساتيد جهان آينه دارت

بوده شاگرد در ايراد سخن چار هزارت

تا لب خويش گشائي همه بي صبر و قرارت

باغباني و نكويان همه گل هاي بهارت

جلوه گ_ر در فلك، علم س_ه خورشيد منيرت

«شيخ طوسيِ»تو و«مجلسي»و«خواجه نصير»ت

*****

«شيخ انصاري»يك شاخه گل

از باغ كمالت

زهي از «شيخ مفيد» تو و آن بحر زلالت

«كافيِ» «شيخ كليني» است فروغي ز جلالت

«مرتضي» و «رضي» استاد اصولند و رجالت

«ابن طاوس» تو در مكتب توحيد درخشد

ت_ا قي_امت ب_ه دل و دي_ده ي ما نور ببخشد

*****

نهضت كرب و بلا داد بر از علم كلامت

بلكه اعجاز حسين بن علي كرد قيامت

جوشش خون امام شهدا داشت پيامت

تا صف حشر ز خون شهدا باد سلامت

تا ابد مشعل توحيد تو خاموش نگردد

انق_لاب ت_و و ج_د ت_و فرام_وش نگردد

*****

چه ستم ها كه ز منصور ستم كار كشيدي

جگرت سوخت از آن زخم زبان ها كه شنيدي

سوختي، دم نزدي، داغ بني فاطمه ديدي

دل شب، پاي پياده ز پيِ خصم دويدي

ريخت در خانه تو خصم ستمگر به چه جرمي؟

شعل_ه ي آت_ش و بي_ت اللهِ اكب_ر ب_ه چه جرمي؟

*****

گريه ها عقده شد اي يوسف زهرا به گلويت

دشمنان شرم نكردند نكردند ز رويت

همه ديدند غبار غم و اندوه به مويت

قاتلت تيغ كشيد از ره بيداد به سويت

عاقبت دست عدو زهر جفا ريخت به كامت

بضع_ه ي پ_اك نب__ي ب_ر جگ_ر پ_اره سلامت!

*****

دوست دارم كه نهم چهره به خاك حرم تو

سوزم و شمع صفت اشك فشانم ز غم تو

چه شود اي به فداي تو و لطف و كرم تو

كه دم مرگ بوَد بر سر چشمم قدم تو

چه شود اي به دل «ميثم» دلسوخته داغت

ك_ه بس_وزم به سر تربت بي شمع و چراغت؟

*****

2- سلام من به مدينه به غربت صادق

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك ولادتي

قالب قصيده

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد

استفاده 0

متن شعر

سلام من به مدينه به غربت صادق

سلام من به بقيع و به تربت صادق

سلام من به مدينه به آستان بقيع

سلام من به بقيع و كبوتران بقيع

سلام من به مزار معطر صادق

كه مثل ماه درخشد به آسمان بقيع

سلام من به شب ماه فاطمي بقيع

سلام من به گل ياس هاشمي بقيع

ز غربتش چه بگويم كه سينه ها خون است

براي صادق زهرا مدينه محزون است

3- عرشيان دسته اي از خاك نشينان توأند

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

عرشيان دسته اي از خاك نشينان توأند

فرشيان از همه سو دست به دامان توأند

علم ها گوهري از لعل دُرافشان توأند

حلم ها ذكر خوشي بر لب و دندان توأند

بحرها تشنه ي يك قطره ي باران توأند

سرو قدّان جهان سر به گريبان توأند

علم از روز ازل سائل ديرينه ي توست

آنچه در سينه ي خلق است در آيينه ي توست

*****

لاله اي نيست كه از دامن بستان تو نيست

طايري نيست كه در باغ ثناخوان تو نيست

آيه اي نيست كه محتاج به برهان تو نيست

گوهري نيست كه از بحر خروشان تو نيست

ذره اي نيست كه از مهر درخشان تو نيست

پدر شيمي به جز جابر حيان تو نيست

علم تو مشعل و خلق دو جهان انجمني

آيه الكرسي از كرسي درست سخني

*****

كثرت سن تو و اين همه آزار اي واي

آفتاب حق و بيداد شب تار اي واي

برق شمشير و رخ حجت دادار اي واي

دوست در سلسله ي دشمن غدار اي واي

خانه ي حجت حق و شرر نار اي واي

ظلم خار و ستم بر گل بي خار اي واي

پاسخ آن همه خوبي شرر آذر بود

بيت آتشزده ارثيه اي از مادر بود

*****

اي سلام همه بر تربت بي زوارت

غم بسيار محبان ز غم بسيارت

به چه تقصير عدو اينهمه داد آزارت

وامصيبت كه چه كردند به قلب زارت

برد سر بر فلك از خانه شرار نارت

ريخت اعجاز خليل از لب گوهر بارت

در عزاي تو جهان صحنه ي محشر گرديد

تازه در ماتم تو داغ پيمبر گرديد

*****

4- هر كي بقيع و نديده ايشا ا... حاجت روا شه

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك نوحه سنگين جديد

قالب آهنگين

شاعر عبدالكريمي مهدي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

هر كي بقيع و نديده ايشا ا... حاجت روا شه

دعا كنه تا به زودي زائر اون غمسرا شه

ايشا ا... روزي تو شيعه بقيع نديده نباشه

تنگه دلم ، ياد بقيع ، خدا ميدونه دل من مبتلاشه

مدينه ، فداي نام و نشونت

فداي ، قبور بي سايبونت2

واويلا ، شور محشر بپا شد

واويلا ، مدينه كربلا شد2

*****

تو كوچه هاي مدينه يوسف زهرا رو خاكاست

چشاي موسي بن جعفر گريون چشماي باباست

مثل علي ، تو كوچه ها ، با دست بسته غريب و زار و تنهاست

مدينه ، زخم زبون شنيدي

دوباره ، دستاي بسته ديدي2

مدينه ، زهرا حرم نداره

دل ما ، از غصه كم نداره2

*****

واويلا ، شور محشر بپا شد

واويلا، مدينه كربلا شد 2

5- سلام خلق و خداوند بي همتا

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

سلام خلق و خداوند بي همتا

به پيشگاه تو اي پيشواي مذهب ما

تويي كه از نفست گشته دين حق احيا

بناي علم تو چون كوه مانده پا برجا

اگر قيام حسيني قيام اكبر بود

قيام علمي تو خود قيام ديگر بود

*****

مدينه بود و شب تيره بود و شهر خموش

تو در نماز و مناجات و سوز و شور و خروش

به ديده اشك و به لب ناله و به نغمه سروش

صداي ياربت آهسته مي رسيد بگوش

كه ريخت خصم حق از بام خانه ات به سرت

نكرد شرم ز جد و ز مادر و پدرت

*****

چو ره ز بام در آن بيت كبريا بردند

سر برهنه در آن نيمه شب ترا بردند

چه بود جرم تو آخر ترا چرا بردند؟

دو دست بسته به همراه خود كجا بردند

به جرم آنكه سخن در مسير حق گفتي

به پاي خود به سوي قتلگاه خود رفتي

*****

6- اي كه از روز اول خلقت

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك شور سينه زني

قالب قافيه پريشان

شاعر قانع ابراهيم

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي كه از روز اول خلقت

صادق آل احمدي مولا

انبيا در مقام تو خوانند

افتخار محمدي مولا

*****

اي كه مهر و محبتت مولا

رنگ و بوي عبادت بشر است

صادقيّ و صداقت سخنت

چلچراغ سعادت بشر است

*****

عزت و رفعت و مقام تو

هست بي انتها و نامحدود

عبد معبود آنچنان بودي

كه ز تو فخر مي كند معبود

*****

اي تو شيرازه ي ولايتيان

بي ولايت همه ز هم پاشيم

خود دعا كن كه در اطاعت تو

شيعه هاي تنوريت باشيم

*****

تا خدا مي كند خدايي ، تو

بر همه جن و انس مولايي

هم منور ز نور حيدري و

هم معطر ز عطر زهرايي

*****

اي كه نور خداي لم يزلي

در دل و جان و قلب و سينه ي توست

بار ديگر هواييم كردي

چه بگويم دلم مدينه ي توست

*****

گر چه سخت است بهر ما هر آن

ديدن آن مزار ويرانت

ليك چون شمع جمله مي سوزيم

تا كه يك شب شويم مهمانت

*****

اي غريب مدينه يا صادق

تو به عمرت چه ظلمها ديدي

هيچكس را ز خود نيازردي

ليك از عده اي جفا ديدي

*****

اي كه گفتي به دشمنت آنشب

كه ميا نيمه شب به بردن من

اهل بيتم ز ترس مي لرزند

شعله گيرد ز ترسشان تن من

*****

كربلا هم حسين در خون گفت

ظلم بر اقرباي من نكنيد

چشم من باز و زنده ام هنوز

حمله بر خيمه هاي من نكنيد

*****

آن جماعت تمام بر گشتند

نيزه در دست و دست بر شمشير

عده اي هم به دامن پر سنگ

عده اي در كمان نهاده تير

*****

واي آنقدر بر حسين زدند

كه دگر از نفس حسين افتاد

تازه گرديد كار شمر شروع

تا به

مقتل رسيد و پاي نهاد

*****

7- اي ز همه بهتر و معصوم تر

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي ز همه بهتر و معصوم تر

خون جگري از همه مظلومتر

اي حرمت خاكي و بي بارگاه

جان به فداي تو حبيب خدا

گشته اي تو اي پسر فاطمه

پاره جگر اي جگر فاطمه

بنده ي حقي ، علوي زاده اي

عشق رخت را به دلم داده اي

مذهب شيعه ز عنايات توست

مكتب حق هم ز كرامات توست

راهگشاي قائميه شدي

پايه گذار فاطميه شدي

بس كه تو از راز حرم سوختي

در غم آن كوچه ي غم سوختي

اشك تو را كوچه ي غم حس نمود

بر تو جفا به كوچه ناكس نمود

شد جگر سوخته ات بر ملا

آينه ي غربت كرببلا

8- از اين زندگي سيرم = بيا بيا بيا مادر

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

از اين زندگي سيرم = بيا بيا بيا مادر

دعا كن كه بميرم = بيا بيا بيا مادر

*****

دلاي هر پير و جوون ، هر كسيكه دل عاشقه

داد مي زنه رو به بقيع ، آقام امام صادقه

مياد ميون كوچه ها ، بازم صداي يه غريب

تو نفساي آخرش ، مي خونه هي امن يجيب

افتاده بود يه گوشه و ، فاطمه رو صدا مي زد

از شدت زهر جفا ، رو خاكا دست و پا مي زد

دل خون شده داره = ز غصه دل بيقراره

تو اين نفسهاي آخر = بياد در و ديوار ديواره

*****

اين بي حيا مردم خدا ، قلب مرا بشكسته اند

ميون كوچه چون علي ، دستاي من رو بسته اند

تو يه شب سرد و تاريك ، يه عده اي وحشيونه

خونمو آتيش كشيدند ، نامرداي اون زمونه

نه عمامه و نه عبا ، به روي دوشم اي خدا

من مي دويدم به يادِ ، مادر ميون كوچه ها

از اين زهر جفا جو = دلم شد پاره پاره

لب تشنه ام اكنون = ياد لب تشنه ي ياره

*****

9- اي روي تو قبله ي حقايق

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب مثنوي

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي روي تو قبله ي حقايق

يا حضرت كاشف الحقايق

اركان علوم ، پاي بستت

سر رشته ي نُه فلك بدستت

درياي معارف و معاني

استاد كتاب آسماني

نطق تو به علم ارتقا داد

بر نهضت كربلا بقا داد

مفتاح نجات مذهب تو

اسلام رهين مكتب تو

عرفان و طريقت و بصيرت

دلباخته ي ابو بصيرت

حاكم به زمان ، اشاره ي تو

استاد جهان زُراره ي تو

آواي ملك نداي درست

ارواح رُسل به پاي درست

جز خواجه ي كائنات احمد

بوالقاسم و مصطفي محمد

از هر نبيي مقدّمي تو

حتي ز رُسل مقدّمي تو

هارون تو در تنور آتش

گل سبزه كند ز نور آتش

جان بخش وجود ، مُرده ي تو

منصور شكست خورده ي تو

هم زمره ي اولياء مطيعت

هم كعبه ي انبياء بقيعت

در محفل بحث مومن طاق

شد طاقت بوحنيفه ها طاق

اين مؤمن طاق آيه ي توست

شاگرد بلند پايه ي توست

بايد چو توئي امام ديگر

كآيد به جهان هشام ديگر

آنكو كه به سن نوجواني

شد پير معاني و مباني

از كرسي درس تو نمايان

استاد چو جابربن حيان

محصول مقدس بيانت

حمران و مفضّل و ابانت

سه جام جهان نماي دانش

سه عبد خدا ، خداي دانش

من نور ز مكتب تو دارم

با مذهب اين و آن چكارم

من مرغ و ترانه ام تويي تو

آب و گل دانه ام تويي تو

بگذار به دفترم بخوانند

من جعفريم همه بدانند

افسوس كه حرمتت شكستند

پيوسته دلت ز كينه خستند

از خانه برون به حال خسته

بردند ترا دو دست بسته

دشنام ز خصم خود شنيدي

شب در پي مركبش دويدي

با پا و سر برهنه آن شب

جانت ز الم رسيد بر لب

بردند ترا به قصر

حمرا

لرزيد به خُلد ، قلب زهرا

منصور ترا نمود تحقير

بر كشتن تو كشيد شمشير

چون ديد نبي كند نگاهش

لرزيد تن و دل سياهش

دردا كه ترا به قهر كشتند

آخر ز شرار زهر كشتند

اندام تو قطره قطره شد آب

رفتي ز شرار زهر از تاب

سوگند به قبر بي چراغت

پيوسته به قلب ماست داغت

بزم غم تو مدينه ي ماست

قبر تو هميشه سينه ي ماست

اي دوستي تو هست ميثم

فردا تو بگير دست ميثم

10- گر قول تو با عمل مطابق باشد

مشخصات

مناسبت مدح

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

گر قول تو با عمل مطابق باشد

جانت به وصال دوست لايق باشد

گر شيعه ي صادقي بجز راست مگو

كين شيوه ي پيروان صادق باشد

11- امان امان از غم غريبي

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي گل فاطمه يا صادق(3)

*****

امان امان از غم غريبي ، ناله ها از ماتم غريبي

ضجه ها شد مرهم غريبي ، پر ز خون شد جام هر شقايق

*****

در دلم داغ مدينه دارم ، آتش هجران به سينه دارم

ناله ها از زهر كينه دارم ، شعله ور گرديده قلب عاشق

*****

من و عزا و بلا و غربت ، همه با هم بوديم از ولادت

مادرا كي مي رسي فدايت ، ببرم امشب بسوي خالق

*****

خانه ام آتش كشيده دشمن ، تازه شد اندوه مادر من

بخدا سخت است مدينه ماندن ، اي خدا دلتنگم از خلايق

*****

12- تو امام صادقي و مكتبت علامه سازه

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك نوحه سنگين جديد

قالب آهنگين

شاعر عبدالكريمي مهدي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

تو امام صادقي و مكتبت علامه سازه

آخرين وصيت تو با سفارش نمازه

بخدا ولايت تو واسه دلها سرنوشته

قبر ويرونت آقا جون خاك گلزار بهشته

يابن زهرا نور عيني ، نور چشمان حسيني

*****

پسر حضرت زهرا تو به درد ما دوايي

بخدا كه تو شفاي درد لاعلاج مايي

دوست دارم امشب و با جون توي بزم ماتم تو

بنويسم اسممو تو دفتر زائراي تو

يابن زهرا نور عيني ، نور چشمان حسيني

*****

دست بسته دل شكسته شعله كينه رو ديدي

مثل حيدر تو به كوچه طعم غربت رو چشيدي

ايكه گريد در غم تو در و ديوار مدينه

خون بگريد بر عزايت چشم بيدار مدينه

يابن زهرا نور عيني ، نور چشمان حسيني

*****

13- مه ربيع نخستين مه سرور خداست

مشخصات

مناسبت مدح

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

مه ربيع نخستين مه سرور خداست

مه تبرّي و ماه نشاط اهل ولاست

مه مبارك ميلاد خواجه ي لولاك

مه ولادت پنجم سلاله ي زهراست

شكفته در ارم باقرالعلوم گلي

كه عالم از نفسش رشك جنت الاعلاست

به امّ فروه بگوئيد اختري زادي

كه در تجلي او آفتاب نا پيداست

دميد هفده ماه ربيع، خورشيدي

كه چون ولادت احمد وجود را آراست

هزار يوسف صديق را به صدق امام

هزار ديده ي يعقوب را فروغ و ضياست

هزار موسي عمران به طور او مدهوش

هزار عيسي مريم به فيض او احياست

علوم مشرق و مغرب به پيش دانش او

چو قطره اي است كه پنهان به وسعت درياست

به پاي كرسي درسش هزارها عالم

كه همچنان عَلَمند و مقامشان والاست

علوم كل ز لب جان فزايشان جاري

يكي به لحن حديث و يكي به ذكر و دعاست

يكي چو جابر جُعفي يكي ابوحمزه

يكي زُراره كه كوه كمال سرتاپاست

هنوز مؤمن طاقش به هفت طاق يكي است

هنوز جابرحيان ز علم چهره گشاست

هنوز مانده اروپا به علم او محتاج

هنوز شيفته اش آسيا و افريقاست

به وصف او گهر نظم و نثر قابل نيست

كه نارساست به مدحش كلام هر چه رساست

رخش چراغ جمال و جمال آيت حق

دمش حيات كلام و كلام آب بقاست

حديث صدق و صفا و كمال دانش اوست

هر آنچه در نفس روح بخش باد صباست

براي يافتن يك حديث او همه خلق

اگر كه سير، تمام جهان كنند رواست

پيام سينه فروزش چراغ محفل دل

كلام روح فزايش به درد روح دواست

مه سپهر كمال، آفتاب غيب و شهود

امام جن و بشر شهريار ارض و

سماست

به كل علم قسم بي چراغ دانش او

مسير خلق چو راه ابوحنيفه خطاست

شروع مكتب او همچو بعثت نبوي

قيام علمي او خون سيدالشهداست

وجود، تشنه ي علم است و علم تا علم است

هماره تشنه ي نطق امام صادق ماست

خلاصه اي ز متون كتاب تدريسش

تواضع و ادب و علم و حكمت و تقواست

از اينكه مذهب من جعفري است مي بالم

فضيلت و شرف و اقتدار ما اينجاست

كلاس شيعه هميشه معلمي دارد

كه نور علم ز كرسيّ درس او برخاست

به هر كجا كه ز توحيد مي رود سخني

تو گويي آنكه هشام و مفضّلش گوياست

هر آنكه گشت جدا از امام صادق ما

خدا گواست ز قرآن و اهل بيت جداست

به يك مباحثه ي او هزار باب كمال

به يك مكاتبه ي او دو صد چراغ هدي است

هزار مرتبه گفتيم و باز مي گوئيم

كه خط شيعه ز خط ابوحنيفه جداست

زبان«ميثم» و اوصاف حضرت صادق

عنايتي است كه فوق همه عنايت هاست

14- اي صداقت تا قيامت بنده اي از بندگانت

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي صداقت تا قيامت بنده اي از بندگانت

اي كرامت سائلي از سائلان آستانت

اي علوم انبيا و اوليا زير زبانت

اي اساتيد جهان پيوسته مرهون بيانت

اي سلام حق به آباء تو و بر خاندانت

جان جان عالمي جانها فداي جسم و جانت

*****

كيستي تو كيستي تو، وجه رب العالميني

نور داور، روي قرآن، روح ايمان، ركن ديني

چشم حق در كل عالم دست حق در آستيني

صادق آل نبي فرزند ختم المرسليني

هم زعيم راستاني هم امام راستيني

راستي خيزد فروغ راستي از داستانت

*****

علم و دانش با بيان جان فزايت جان گرفته

صدق از نام امام صادقت عنوان گرفته

جن و انست در توسل دست بر دامان گرفته

هر كه گيرد دامنت را دامن قرآن گرفته

پيش تر از بودن تو حق ز ما پيمان گرفته

تا بگيرم از تو فرمان ، اي به فرمان انس و جانت

*****

اي كمال دين كه دين كامل شده در مكتب تو

با خدا هر روز تو، هر لحظه ي تو، هر شب تو

مهر، زانوي ادب بنهاده نزد كوكب تو

عيسي مريم زند گل بوسه بر لعل لب تو

موسي عمران اسير ذكر يارب يارب تو

انبياء و اوليا دل داده ي نطق و بيانت

*****

داشتي در سايه ي كرسيّ درست بي شماره

هم مفضّل، هم اَبان، هم ابن نُعمان، هم زُراره

نام تو پاينده تر گرديده بعد از يك هزاره

كلّ دانش از چراغ تابناكت يك شراره

آسماني ها مطيع حضرتت با يك اشاره

چون زميني ها گداي صبح و شام آستانت

*****

كيستي تو اي هزاران حاتم طايي فقيرت

روي هر شيخ كبيري جانب طفل

صغيرت

مرغ روح روهروان علم تا محشر اسيرت

سربلندان خاكسار و سرفرازان سر به زيرت

اهل دل را مي دهد چشم بصيرت، بو بصيرت

ابن حيّان ها مفضّل ها گلي از بوستانت

*****

آسماني ها زمين بوسان ايوان جلالت

لاله اي چون شيخ طوسي غنچه كرده از نهالت

مجلسي ها پاي بند مجلس قال و مقالت

ابن شهر آشوب ها گمگشته ي شهر كمالت

سركشان با ادعاي علم و دانش پايمالت

عالمان دهر محكوم كلاس امتحانت

*****

نخل سر سبز كهنسال امامت كيست جز تو

خالق بخشنده را دست كرامت كيست جز تو

پيش سيل فتنه كوه راست قامت كيست جز تو

اسوه ي ايمان و صبر و استقامت كيست جز تو

صادق آل محمد تا قيامت كيست جز تو

اي صداقت پاي بند و دست بوس خاندانت

*****

اي نهان در سينه ي نورانيت درياي غم ها

زخم ها بر سينه ي مجروحت از تير اِلَم ها

ديده از منصور دون در كثرت پيري ستم ها

عاجزند از وصف غم هايت زبان ها و قلم ها

با وجود آنكه ديدند از تو اعجاز و كرم ها

شعله افكندند از زهر ستم بر جسم و جانت

*****

اي عزيز جان كه شد پامال عمري عزت تو

نسل آدم تا ابد مرهون علم و حكمت تو

اشك مهدي ريخته هر شب به روي تربت تو

اي بقيع بي چراغ تو كتاب غربت تو

اي عيان تا صبح محشر درد و رنج و محنت تو

هم ز قبر بي چراغت هم ز قدر بي نشانت

*****

كاش بودم خاك زير پاي زوار بقيعت

كاش بودم زائري در پشت ديوار بقيعت

كاش سوزم چون چراغي در شب تار بقيعت

كاش مي گشتم چو مرغي دور گلزار بقيعت

كاش مي شد قسمتم هر سال ديدار بقيعت

كاش قلبم بود چاه درد و غم هاي نهانت

*****

سالها در سينه بودي

حبس، درد و سوز و آهت

سال ها مي ريخت چون باران خون اشگ از نگاهت

بارها بردند جسم خسته سوي قتلگاهت

گرد ره بنشست بر رخسار زيباتر ز ماهت

نيمه شب آزارها آمد به جان، در بين راهت

رفت از كف بارها و بارها تاب و توانت

*****

بس كه ديدي ظلم و بيداد و ستم از خصم غافل

لحظه لحظه آب گشتي سوختي چون شمع محفل

نيمه هاي شب تو را بردند سوي قصر قاتل

سر برهنه، دست بسته، پاي خسته، راه مشكل

بس كه با ياد غمت درياي آتش داشت در دل

شعر«ميثم» شعله شد سر زد ز قلب شيعيانت

*****

15- اي مشعل دانش از تو روشن

مشخصات

مناسبت مدح

سبك مرثيه

قالب مثنوي

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي مشعل دانش از تو روشن

اي باغ صداقت از تو گلشن

قرآن هميشه ناطق ما

تا حشر امام صادق ما

خط تو تمام مكتب ما

شخص تو رئيس مذهب ما

پيران طريق، طفل راهت

تا بلكه فتد دمي نگاهت

روي تو چراغ اهل بينش

قلب تو كتاب آفرينش

با هر سخنت كليم خيزد

از هر نفست مسيح ريزد

از دشمن و دوست دل ربوده

حتي دشمن، تو را ستوده

درياي كمال سينه ي توست

خورشيد در آبگينه ي توست

رخسار تو مشعل ولايت

گفتار تو ميوه ي ولايت

اي در نفس تو جان قرآن

اي در دهنت زبان قرآن

علم تو فروغ بي نهايت

از جود تو بحر، يك روايت

دانشگه تو تمام عالم

از روز ازل امام عالم

ايمان، كشتي، تو لنگر او

قرآن، دريا، تو گوهر او

هر دو، دو امانت رسوليد

مانند محمد و بتوليد

آيينه ي سرمديد هر دو

گويي دو محمديد هر دو

هركس پي علم مي زند بال

علم است تو را همي به دنبال

ايمان ز تو شور مي ستاند

دانش ز تو نور مي ستاند

توحيد، تمامي مسيرت

... مشعل آن ابو بصيرت

استاد بزرگ چون تو بايد

... مكتب او مفضل آيد

حمران تو يك كتاب توحيد

تابنده چو آفتاب توحيد

غير تو كه پرورد به دوران

شاگرد چو جابربن حيان

هارون تو در تنور آتش

گل سبز كند ز نور آتش

چرخ ادبت ستاره بارد

در دامن خود زُراره دارد

ما راست ز تو چراغ ايمان

مانند محمد بن عثمان

بوحمزه، ابان به نام داري

شمشميري چون هشام داري

پرورده ي تو دو صد معلم

مانند محمد بن مسلم

دارند ز مكتب تو عرفان

عمران و فضيل و فيض و صفوان

در مكتب توست مؤمن طاق

عبد ا... و بريد و

اسحاق

بودند به مكتب تو مأنوس

طوسيّ و مفيد و ابن طاووس

باغ ادب تو راست بلبل

بر شاخه چو شيخ حرّ عامل

دو لاله به گلبن ولايت

سيد رضي است و مرتضايت

يك شعله ز مشعلت كليني است

يك جلوه ز مكتبت خميني است

تو پرده ي جهل را دريدي

علامه ي حلّي آفريدي

كي آورد اي وليّ دادار؟

چون مجلسي ات بحارالانوار

بگذشته هزار و چند صد سال

تو پيشي و دانشت به دنبال

خورشيد كمال در حجازي

در كلّ علوم پيشتازي

با آن همه اقتدار و علمت

حيرت زده شد عدو ز حلمت

علم تو علوم سرمدي بود

خُلق تو همه محمدي بود

ما را چه نياز بر سقيفه

بر مالك و بر ابوحنيفه

ما را ره و رسم حنبلي نيست

جز راه محمد و علي نيست

تو وارث علم مصطفايي

فرزند علي مرتضايي

صادق تويي اي امام صادق

ناطق تويي اي كتاب ناطق

ايمان تويي اي قوام ايمان

قرآن تويي اي تمام قرآن

فرياد كه حرمتت شكستند

با شخص تو طرح كينه بستند

بر خانه ي تو زدند آتش

اين بود جواب نشر دانش

بردند به سوي قتلگاهت

دادند شكنجه بين راهت

صدبار ميان ره در آن شب

جانت ز اِلَم رسيد بر لب

منصور تو را نمود تحقير

بر كشتن تو كشيد شمشير

دردا كه در آن شب اسارت

كردند به حضرتت جسارت

بردند تو را به قهر اي واي

كشتند تو را به زهر اي واي

بگسست تمام تار و پودت

شد آب سراسر وجودت

سوگند به اشك و درد و داغت

سوگند به قبر بي چراغت

سوگند به عزت رفيعت

سوگند به غربت بقيعت

سوگند به چشم نيم بازت

سوگند به آخرين نمازت

ماييم و چراغ مكتب تو

زنده است هميشه مذهب تو

«ميثم» كه حياتش از دم توست

تا لحظه ي مرگ ميثم توست

16- من ولي الله اعظم مقتداي راستينم

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب تركيب بند

شاعر سازگار

حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

من ولي الله اعظم مقتداي راستينم

چشمه ي عين الحياتم صاحب علم اليقينم

رهنماي اهل ايمان مقتداي اهل دينم

آفتاب علم و دانش در سما و در زمينم

گوهر شش بحر نورِ ذاتِ رب العالمينم

من ششم مولاي خلق اولين و آخرينم

*****

علم در عالم تجلي مي كند از منبر من

نور دانش بود از اول هاله اي دور سر من

اهل عرفان چهره بنهادند بر خاك در من

تا ابد جوشد شراب معرفت از كوثر من

وارث علم و كمال و حلم ختم المرسلينم

من ششم مولاي خلق اولين و آخرينم

*****

در حيات علم مي جوشد مسيحا از لب من

بس اساتيد جهاني كآمدند از مكتب من

روزها باشد همه روز من و شبها شب من

سالكان را رستگاري نيست جز در مذهب من

كلك دانش در كف و دست خدا در آستينم

من ششم مولاي خلق اولين و آخرينم

*****

جابر حيان من تا صبح محشر مي درخشد

مؤمن طاقم چو خورشيد منور مي درخشد

از لب بوحمزه ام پيوسته گوهر مي درخشد

در دم گرم هشامم نطق حيدر مي درخشد

دوست دارم منطق كوبند? او را ببينم

من ششم مولاي خلق اولين و آخرينم

*****

من سپهر معرفت، اصحاب و انصارم ستاره

دانش آموزان درسم تا قيامت بي شماره

تا زمان باقي است باشد لحظه هايم يادواره

مكتب گيتي فروزم راست حمران و زراره

ابن نعمان ها زند موج از يسار و يمينم

من ششم مولاي خلق اولين و آخرينم

*****

انقلاب علمي من بود عاشوراي ديگر

باز شد از آن به اهل معرفت دنياي ديگر

دهر شد از نور علمم جنت الاعلاي ديگر

علم پيدا كرد از قدر و جلالت جاي ديگر

عالمي شد در بهشت علم و دانش خوشه چينم

من ششم مولاي خلق اولين و آخرينم

*****

من ز بحر نور باغ كربلا را آب دادم

من در دانش به روي عالم و آدم گشادم

من بناي مذهب جعفر در اين عالم نهادم

سال ها سينه سپر كردم، مقاوم ايستادم

مي نشد يك لحظه در نشر كمال از پا نشينم

من ششم مولاي خلق اولين و آخرينم

*****

من همان صندوق اسرار علوم ذوالجلالم

نيست در ملك خداي لايزال خود زوالم

سركشان علم گرديدند يكسر پايمالم

لال گرديدند پيش منطق علم و كمالم

پنج حجت را به فرمان الهي جانشينم

من ششم مولاي خلق اولين و آخرينم

*****

داغ ها ديدم ز اولاد پيمبر صبر كردم

ظلم ها ديدم ز منصور ستمگر صبر كردم

خصم در كاشانه ام افروخت آذر صبر كردم

مثل بابايم علي مانند مادر صبر كردم

حبس شد در سين? سوزان شرار آتشينم

من ششم مولاي خلق اولين و آخرينم

*****

برد با پاي پياده خصم سوي قتلگاهم

دست بسته، سر برهنه، در همان شام سياهم

لب فروبستم، وليكن بر فلك مي رفت آهم

بود فرزندي زهرا و علي تنها گناهم

زخم ها از طعنه ها آمد به قلب نازنينم

من ششم مولاي خلق اولين و آخرينم

*****

حق من اين بود كز حقم همه محروم باشم

همچو جد خود اميرالمؤمنين مظلوم باشم

با همه قدر و جلالم تا ابد مغموم باشم

با هزاران غصه از زهر جفا مسموم باشم

هم بسوزم هم شود خاموش آواي حزينم

من ششم مولاي خلق اولين و آخرينم

*****

من كه برتر باشد از اوج گمان، جاه رفيعم

من كه خلقت

را مطاعم، من كه خالق را مطيعم

من كه در روز قيامت اهل محشر را شفيعم

حق ندارد كس نهد صورت به ديوار بقيعم

نظم «ميثم» گشته فرياد دل اندوهگينم

من ششم مولاي خلق اولين و آخرينم

*****

17- اي خوشه اي ز خرمن فيضت تمام علم

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي خوشه اي ز خرمن فيضت تمام علم

با منطق تو اوج گرفته مقام علم

پرواز كرده دور سرت مرغ بام علم

برپا به پاي كرسي درست قيام علم

با صد زبان به علم كلامت سلام علم

هر جا كه علم بود تو بودي امام علم

تو وارث كمال و جلال محمدي

مصداق صدق و صادق آل محمدي

*****

ميلاد دانش از نفس مشك بوي توست

آيينه ي تمام كمالات روي توست

ياد آور رسول خدا خلق و خوي توست

دارالشفاي هر دل بيمار كوي توست

پيوسته علم، تشنه لب آب جوي توست

گلواژه هاي وحي پر از رنگ و بوي توست

علم و كمال بر سخنت بوسه مي زند

آيات وحي بر دهنت بوسه مي زند

*****

دانشوران چو مرغ اسيرند رام تو

آب حيات خورده فضيلت ز جام تو

بگرفته هوش از سر دشمن هشام تو

دل نيست آن دلي كه نيفتد به دام تو

علم و كمال و فضل و ادب فيض عام تو

جوشد هماره علم كلام از كلام تو

ملك وجود محفلي از يادواره ات

هر لحظه از گذشت زمان يك هزاره ات

*****

بي منطق رساي تو قرآن زبان نداشت

بي معجز كلام تو، توحيد جان نداشت

بي طاعت تو پيكر تقوي روان نداشت

بي مكتب تو طاير وحي آشيان نداشت

بي همت تو دين، شرف جاوادن نداشت

بي سينه ي وسيع تو دانش مكان نداشت

گفتار علمي تو فزون از شماره بود

درس تو انقلاب حسيني دوباره بود

*****

ملك خداست معركه ي اقتدار تو

خوبان دهر جدّ توأند و تبار تو

توحيد معتبر شده از اعتبار تو

گلخانه ي وسيع امامت بهار تو

بحرالعلوم قطره اي

از جويبار تو

شيخ مفيد لاله اي از لاله زار تو

طوسي و مجلسي و صدوقت سه آيتند

با نور دانش تو چراغ ولايتند

*****

آنانكه راه عترت و قرآن گرفته اند

تو نيستي و از نفست جان گرفته اند

فضل و كمال و دانش و عرفان گرفته اند

قدر و جلال و عزت و ايمان گرفته اند

نور از زراره1 فيض ز حمران2 گرفته اند

بينش ز بوبصير3 فراوان گرفته اند

اي وارث علوم امامان راستين

داري هزار جابر حيان4 در آستين

*****

بي نطق تو رياض نيايش ثمر نداشت

درياي موج خيز ولايت گهر نداشت

در سينه آسمان امامت قمر نداشت

آيات روحبخش الهي اثر نداشت

قرآن زبان و دين ، سند معتبر نداشت

نخل اميد خون خداوند بر نداشت

اي در تو هيبت حسن و غيرت حسين

فرقي نداشت نطق تو و نهضت حسين

*****

با آنكه خاك پاك مدينه ديار توست

ويرانه ي بقيع دل ما مزار توست

تا روز حشر سينه ي ما داغدار توست

هر شيعه ي شكسته دلي اشكبار توست

قلبش ز دور مشعل شب هاي تار توست

هر شب امام منتظران بيقرار توست

صورت نهاده يوسف زهرا به خاك تو

گريد هماره بر جگر چاك چاك تو

*****

اي آفتاب زائر صحن و سراي تو

عمري مدينه ي دل ما كربلاي تو

گردون پر از ستاره ي اشك عزاي تو

خاموش شد چگونه صداي دعاي تو

چون شمع آب گشت ز سر تا بپاي تو

چشمي بده كه گريه كنم از براي تو

جرمت چه بود اي پسر فاطمه، چرا؟

منصور كشت از ره كين بارها تو را

*****

شرح غم تو خون به دل سنگ خاره كرد

منصور دون به تو ستم بي شماره كرد

مانند شمع، آب، تنت را هماره كرد

قلب تو را ز زهر جفا پاره پاره كرد

با كشتن تو بغض دل خويش چاره كرد

در ناي سوخته

نفست را شراره كرد

تنها نه در غم تو روان اشك«ميثم» است

گريان به ياد غربت تو چشم عالم است

*****

18- سلام ذات خداي منان سلام احمد سلام قرآن

مشخصات

مناسبت مدح و مرثيه

سبك مرثيه

قالب قصيده

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

سلام ذات خداي منان سلام احمد سلام قرآن

سلام جنت سلام رضوان سلام حوري سلام غلمان

سلام توحيد سلام ايمان سلام دانش سلام عرفان

سلام خلقت سلام خالق به جان پاك امام صادق

*****

امام آدم، وصي خاتم، كتاب محكم، خطاب مبرم

رئيس مذهب، ولي عالم، به قدر، اعلا، به علم، اعلم

هزار عيسي هزار مريم به او مؤيد به او مكرم

ششم ولي خداي سرمد، شريك قرآن وصي احمد

*****

نسيم جنت وزان ز كويش شراب كوثر روان ز جويش

نگاه خورشيد به ماه رويش درود احمد به خُلق و خويش

نياز دانش به گفتگويش وجود، بسته به تار مويش

سپهر فيضش پر از ستاره پر از مفضل پر از زُراره

*****

كتاب عرفان رخ منيرش هزار برهان به يك ضميرش

بزرگواران همه حقيرش زمامداران همه اسيرش

رجال دانش همه فقيرش فقير علم ابو بصيرش

جلال، خاك ره غلامش حيات عرفان، دم هشامش

*****

حيات دين از قيام علمش رموز قرآن پيام علمش

ز وهم برتر مقام علمش كليم محو كلام علمش

عطاي كوثر ز جام علمش هماره جاويد نظام علمش

دو جابر او دو آفتابند كه همچو خورشيد هماره تابند

*****

امام صادق كه تا قيامت به كل خلقت كند امامت

به ملك دلها ورا زعامت به كشور جان كند اقامت

وجود دين را از او سلامت ز ما توسل از او كرامت

فلك مطيع اشارت او ملك مريد زيارت او

*****

دُرِ سخن را دلش خزانه سپاه دانش پيش روانه

چه در تكامل چه در زمانه علوم بي او همه فسانه

به هر كتابت از او نشانه به هر قرائت از او ترانه

به پور

حيان دري گشوده كه دانشش را بشر ستوده

*****

خرد، تفكر دو پايبندش نماز، قرآن، نيازمندش

كتاب و حكمت دو مستمندش، مسيح را جان ز نوشخندش

كليم را دل اسير پندش، رسيد دائم به جان گزندش

گهي به منزل، گهي به محفل، گهي ز دشمن، گهي ز قاتل

*****

هماره كوه غمش به شانه نبود راحت در آشيانه

كه تاخت دشمن بر او شبانه كشيد او را برون ز خانه

سر برهنه در آن ميانه به قصر منصور شدي روانه

به سينه دردش به لب دعايش نسوخت آنجا دلي برايش

*****

درون سينه غم جهانش بسوز اي دل به داستانش

ستم به جان شد ز دشمنانش جفا فزون شد به خاندانش

زدند آتش بر آستانش ز خانه شد دود بر آسمانش

شرر ز بيتش گرفت بالا گريست چشمش به ياد زهرا

*****

فكند زهرش شراره بر جان، وجود او سوخت چو شمع سوزان

گرفت عمرش به غصه پايان نشست داغش به قلب ياران

هزار عالم چو ابن حيان به ماتم او شدند گريان

ز سوز داغش به ياد صبرش سرشك «ميثم» نثار قبرش

*****

شهادت

1- گوشه اي از حراي حجره ي خويش

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب قافيه پريشان

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

گوشه اي از حراي حجره ي خويش

نيمه شبها، خدا خدا مي كرد

طبق رسمي كه ارث مادر بود

مردم شهر را دعا مي كرد

*****

هر ملك در دل آرزويش بود

بشنود سوز ربنايش را

آرزو داشت لحظه اي بوسد

مهر و تسبيح كربلايش را

*****

هر زمان دل شكسته تر مي شد

«فاطمه اشفعي لنا» مي خواند

زيرلب با صداي بغض آلود

روضه ي تلخ كوچه را مي خواند

*****

عاقبت در يكي از آن شبها

دل او را به درد آوردند

بي نمازان شهر پيغمبر

سرسجاده دوره اش كردند

*****

پيرمرد قبيله ي ما را

در دل شب، كشان كشان بردند

با طنابي كه دور دستش بود

پشت مركب، كشان كشان بردند

*****

ناجوانمردهاي بي انصاف

سن وسالي گذشته از آقا!؟

مي شود لااقل نگهداريد

حرمت گيسوي سپيدش را

*****

پا برهنه، بدون عمامه

روح اسلام را كجا برديد؟

سالخورده ترين امامم را

بي عبا و عصا كجا برديد؟

*****

نكشيدش، مگر نمي بينيد!؟

زانويش ناتوان و خسته شده

چقدر گريه كرده او !!! نكند؟

حرمت مادرش شكسته شده

*****

اي سواره، نفس نفس زدنش

علت روشن كهن سالي است

بسكه آقاي ما زمين خورده!؟

در نگاه تو برق خوشحالي است

*****

جگرم تير مي كشد آقا

چه بلاهايي آمده به سرت!

تو فقط خيزران نخورده اي و

شمر و خُولي نبوده دور و برت

*****

به خدا خاك بر دهانم باد

شعر آقا كجا و شمر كجا!؟

حرف خُولي چرا وسط آمد؟

سرتان را كسي نبرد آقا

*****

به گمانم شما دلت مي خواست

شعر را سمت كربلا ببري

دل آشفته ي محبان را

با خودت پاي نيزه ها ببري

*****

شك ندارم شما دلت مي خواست

بيت ها را پر از سپيده كني

گريه هايت اگر

امان بدهد

يادي از حنجره بريده كني

*****

2- اگه مي بيني كه دل شيعه پر از تاب و تبه

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

اگه مي بيني كه دل شيعه پر از تاب و تبه

آخه عزادار غم و داغ رئيس مذهبه

اگه لباس سياه به تن در به در مدينه ايم

سياه پوشان آخرين كبوتر مدينه ايم

پرپر شد از كين، گل شقايق

مي سوزد از درد، امام صادق

واي از غريبي(4)

*****

يه نيمه شب مدينه با تازيونه مي بردنش

جلو چشاي بچه هاش وحشيونه مي بردنش

وقتي زمين خورد روضه ي فاطميه زنده شده

انگار بازم علي جلو فاطمه شرمنده شده

به ياد ياس، پهلو شكسته

زد زير گريه، با دست بسته

واي از غريبي(4)

*****

اونا كه با زخم زبون به قلب مولا نيش زدند

بازم تو شهر مدينه يه خونه رو آتيش زدند

وقتي كه دود شعله ها از رو خونه شد بر ملا

شير خدا گريه مي كرد به حال پير كربلا

با دل سوزان، با لب تشنه

حسين به زير، نيزه و دشنه

واي از غريبي(4)

*****

3- مدينه نجل زهرا را چه كردي؟

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

مدينه نجل زهرا را چه كردي؟

امام صادق ما را چه كردي؟

واوي_لا واوي_لا، از اين ماتم عظما

*****

شده كرب و بلا شهر مدينه

زند زهرا و پيغمبر به سينه

واوي_لا واوي_لا، از اين ماتم عظما

*****

جنازه شسته شد از پاي تا سر

ز اشك ديده ي موسي بن جعفر

واوي_لا واوي_لا، از اين ماتم عظما

*****

ز بس از زهر كين بي تاب گرديد

سراپاي وجودش آب گرديد

واوي_لا واوي_لا، از اين ماتم عظما

*****

خزان شد لاله ي باغ امامت

سر پيغمبر و زهرا سلامت

واوي_لا واوي_لا، از اين ماتم عظما

*****

بزن بر سينه و بر سر زراره

كه شد قلب امامت پاره پاره

واوي_لا واوي_لا، از اين ماتم عظما

*****

«مفضّل» گريه كن بهر امامت

«ابوحمزه» سرت بادا سلامت

واوي_لا واوي_لا، از اين ماتم عظما

*****

شود در قلب شيعه تازه داغش

كنار قبر بي شمع و چراغش

واوي_لا واوي_لا، از اين ماتم عظما

*****

4- سال ها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

سال ها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم

آخر اي زهر جفا شعله زدي بر جگرم

كشت منصور ستم پيشه ز بيداد مرا

كاش مي كرد دمي شرم ز جد و پدرم

دلِ شب بود كه دشمن به سرايم آمد

برد از خانه برون وقت نماز سحرم

سال ها داغ بني فاطمه را مي ديدم

كس ندانست كه يك عمر چه آمد به سرم

من جگرپاره ي زهرايم و بايد به چه جرم

عوض گل، جگر پاره برايش ببرم

بارها تيغ كشيدند پي كشتن من

بارها سيل بلا برد به موج خطرم

دشمن آن لحظه كه بر خانه ي من آتش زد

ياد آمد ز غم مادر نيكو سيرَم

دل شب خصم مرا برد به قصر منصور

ياد از بزم يزيد آمد و از طشت زرم

«ميثم» از تربت بي شمع و چراغم پيداست

كه چو جد و پدرم از همه مظلوم ترم

5- آسمان است و زمين دور سرش مي گردد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت 3

تعداد استفاده 0

متن شعر

آسمان است و زمين دور سرش مي گردد

آفتاب است و قمر خاك درش مي گردد

اين قد و قامت افتاده درخت طوبي است

اين محاسن بخدا آبروي دين خداست

اين حرمخانه ي زهراست مسوزانيدش

اين حسينيه ي دنياست مسوزانيدش

شعله پشت حرم فاطمه زاده نبريد

پسر فاطمه را پاي پياده نبريد

آي مردم بگذاريد عبا بردارد

پيرمرد است و خميده است عصا بردارد

ببريدش، ببريد از وسط مردم نه

هر چه خواهيد بياريد ولي هيزم نه

بگذاريد لبش ياد پيمبر بكند

وسط شعله كمي مادر مادر بكند

از مسيري ببريدش كه تماشا نشود

چشمي از اين در و همسايه به او وانشود

اصلاً اين مرد مگر پاي دويدن دارد؟

پيرمردي كه خميده است كشيدن دارد؟

شعله ي تازه به چشمان غمينش نزنيد

آسمان است و در اين كوچه زمينش نزنيد

شايد اين كوچه همان كوچه ي زهرا باشد

شايد آن كوچه ي باريك همين جا باشد

شايد اين كوچه همان جاست كه زهرا اُفتاد

گر چه هم دست به ديوار شد اما اُفتاد

اين قبيله همگي بوي پيمبر دارند

در حسينيه ي خود روضه ي مادر دارند

6- من چراغ راهم در آسمان هستي

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك نوحه سنگين سنتي

قالب آهنگين

شاعر شاهنوري محمود

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

من چراغ راهم در آسمان هستي

من كيم دليل خلق جهان هستي

مظهر حقايق ، مولا امام صادق

*****

در شب غريبي در شهر درد و كينه

مي كشم ز غربت آهي ز عمق سينه

من امام عشق و با من چه كرده دنيا

واي از اين زمانه فرياد از اين مدينه

مظهر حقايق ، مولا امام صادق

*****

خون شده دل من كه دشمن ، شكسته حرمت مرا

مي روم پياده به ياد مادر ميان كوچه ها

تازيانه را بلا را از جان تحمل مي كنم

ياد درب و ديوار و سيليّ و صورت گل مي كنم

مي روم دلغمين ، گريه دارد زمين ، مي روم به سوي زهرا

*****

منكه دين حق را مردانه كردم احيا

شيعه را رساندم تا اوج عرش اعلي

صورتم كبود از تأثير ضرب كينه

مي روم شتابان امشب كنار زهرا

مظهر حقايق ، مولا امام صادق

*****

گرچه ديدنش را هميشه در دل نمودم آرزو

تاب اين ندارم كه يكدم با او شوم من روبرو

من كه در مدينه چو مادر در كوچه ها خوردم زمين

او شهيد سيلي ولي من مي ميرم از اين زهر كين

مي روم دلغمين ، گريه دارد زمين ، مي روم به سوي زهرا

*****

7- در آن ساعت كه با پاي برهنه

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

در آن ساعت كه با پاي برهنه

پياده پشت مركب مي دويدم

بياد راه شام و عمه خود

ز ديده خون دلها مي چكيدم

8- بر من هر آنچه خواست دلت ناروا بگو

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب تك بيتي ها

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

بر من هر آنچه خواست دلت ناروا بگو

اما بيا به مادر من ناسزا مگو

9- شبانه دشمنانم چون رسيدند

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

شبانه دشمنانم چون رسيدند

غريبي ام چو در كاشانه ديدند

ميان كوچه با پاي برهنه

مرا هم مثل جدم مي كشيدند

10- نيمه شب دشمن مرا تا ميان خانه زد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب قصيده

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

نيمه شب دشمن مرا تا ميان خانه زد

بال پرواز مرا در ميان لانه زد

در حريم امن من آمد او آتش به دست

هم جثارتها نمود هم نمازم را شكست

در بلا همدردي قلب حيدر كرده ام

در ميان شعله ها ياد مادر كرده ام

در سكوت كوچه ها دلشكسته مي روم

بي عمامه بي عبا دست بسته مي روم

پشت مركب مي دوم با دلي زار و حزين

پيرمردي خسته ام مي خورم گاهي زمين

11- آتش گرفته خانه من ...

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

آتش گرفته خانه من ، دشمن هجوم آرد سوي كاشانه من

بغضي نشسته در گلويم (با كه گويم 2)

از بي حيايي عدويم (با كه گويم 2)

*****

دستان من از كينه بسته ، با اين جثارتها دل من را شكسته

او يك سواره من پياده (مي كشاند 2)

اين پيرمرد خسته جان را (مي دواند 2)

*****

بر گردنم تيغش گذارد ، از نام زهرا هم دگر شرمي ندارد

سوزانده از پا تا سرم را (آتشم زد 2)

تا برد نام مادرم را (آتشم زد 2)

*****

12- برهنه سر برهنه پا شرار غم به سينه

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

برهنه سر برهنه پا

شرار غم به سينه

ببر مرا از كوچه ها

ي غربت مدينه

از كوچه هاي ماتم ، از كوچه هاي پر غم

از كوچه هاي شهر خاتم

*****

اما مبر به كوچه اي

كه زخم دل نمك خورد

مادر بي گناه من

از چهل نفر كتك خورد

ما بين اشقيا بود ، در زير دست و پا بود

ياريگر علي مرتضي بود

*****

13- تنها نشد ز زهر ستم آب پيكرت

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

تنها نشد ز زهر ستم آب پيكرت

يك عمر ريخت آتش اندوه بر سرت

هر روز بود روز تو از دود آه ، شب

هر لحظه ريخت خون دل از ديده ي ترت

آنشب كه شعله گشت ز كاشانه ات بلند

ياد آمد از شكستن پهلوي مادرت

بردند دست بسته ترا چون علي ولي

نقش زمين نگشت در خانه همسرت

(سيلي نخورد پشت در خانه همسرت)

خصمت نگاه داشت سه ساعت به روي پا

ديگر نبود بسته دو بازوي خواهرت

بودند اهل بيت تو بعد از تو بس عزيز

سيلي نزد كسي به گل روي دخترت

تيغ ستم سه بار به رويت كشيده شد

ديگر نخورد چوب به لبهاي اطهرت

اين غم مرا كشد كه به شهر مدينه نيست

جز بوسه ي نسيم به قبر مطهرت

غربت نگر كه پشت در بسته ي بقيع

صورت نهد به دامن ديوار زائرت

در حيرتم چگونه كفن شد جنازه ات

چيزي نمانده بود ز اندام لاغرت

ميثم گداي توست مرانش ز كوي خويش

اي مهر و مه دو خاك نشين سائل درت

14- گر چه در خاك رفت ، پيكر تو

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

گر چه در خاك رفت ، پيكر تو

ديگر از تن جدا نشد سر تو

دود آتش ز خانه ات بر خواست

پشت در جان نداد همسر تو

ظلم بر عترتت رسيد ولي

به اسيري نرفت دختر تو

بدنت آب شد ز زهر ولي

تازيانه نخورد خواهر تو

قامتت گشت خم ولي نشكست

پشت تو در غم برادر تو

ظلم ديدي و ليك كشته نشد

كودك شيرخواره در بر تو

سوخت قلبت ولي نشد صد چاك

تن فرزند در برابر تو

زهر دادند بر تو ليك نخورد

چوب كين بر لب مطهر تو

سوخت پا تا سرت ز زهر ولي

پاره پاره نگشت پيكر تو

مي سزد در غم تو گريه كند

چشم شيعه به جد اطهر تو

بوده يك عمر در عزاي حسين

اشك ، جاري ز ديده تر تو

نه از اين غم سرشك ميثم ريخت

اشك خونين ز چشم عالم ريخت

15- اي زهر چه كردي (2) با قلب و دل امام صادق

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك شور سينه زني

قالب آهنگين

شاعر قانع ابراهيم

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي زهر چه كردي (2) با قلب و دل امام صادق

زين داغ بعالم (2) خون شد دل هر شيعه ي عاشق

اي واي ، از ظلم ستمگر

گرديده عزادار ، مولاي غريب موسي بن جعفر

مظلوم مظلوم يا امام صادق

مسموم مسموم يا امام صادق

*****

او بود و غريب و (2) جان و دل او ز غم فسردند

او را ز خانه (2) با پا و سر برهنه بردند

دردا ، آن دشمن نامرد

بر حال امام خنده مي كرد

*****

تا بود بعالم (2) قلبش ز زمانه بود خسته

مي سوخت بياد(2) آن سينه و پهلوي شكسته

مي سوخت بياد(2) درد علي و درد زمانه

مي سوخت بياد(2) آن آتش و آن حمله به خانه

دردا ، از كينه نامرد

مولا ، راحت شد از اين درد

*****

16- پيش من وصف رخ نيلي زهرا نكنيد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

پيش من وصف رخ نيلي زهرا نكنيد

نزد مجنون سخن از ظلم به ليلا نكنيد

گر چه بگذشته اگر از سر من آب ولي

نيمه شب هيچ دري را به لگد وا نكنيد

17- بي ياورم و تنهايم ، از حق خودم محرومم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 40

تعداد استفاده 0

متن شعر

بي ياورم و تنهايم ، از حق خودم محرومم

در شهر مدينه يارب ، چون مادر خود مظلومم

عدو به خانه حمله ور شد = نصيب من غم سحر شد

دل فلك ز آه من سوخت

خدا تمام حاصلم سوخت = به ياد كربلا دلم سوخت

دل فلك ز آه من سوخت

*****

در سينه ي محزون من ، صد لشكر غم جا دارد

سيماي من دلخسته ، از غصه نشانها دارد

عدوي بي حياي نامرد = مرا شبيه مادرم كرد

دلم اسير غصه ها شد

غريب اين مدينه هستم = طناب كين زده به دستم

دلم اسير غصه ها شد

*****

18- هست تقديرم سراسر سوختن

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب قصيده

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 5

تعداد استفاده 0

متن شعر

هست تقديرم سراسر سوختن

با بلا از پاي تا سر سوختن

از سقيفه بارها و بارها

در شرار شعله ها پر سوختن

گشته تكرار غم و درد علي

باز آتش باز هم در سوختن

اهل بيتم باز در دلواپسي

مضطر و گريان ز ترس بي كسي

*****

بي حيا آخر چرايم مي بري؟

مي كشي از چه كجايم مي بري؟

دست بسته پا برهنه دل غمين

بي عمامه بي ردايم مي بري

پيرمردم قد كمانم مو سپيد

پا پياده از جفايم مي بري

مي كشاني ام به سوي قتلگاه

خود به مركب از قفايم مي بري

من سفير ناله هاي حيدرم

داغدار لاله هاي بي سرم

*****

كينه و بغض تو را آماده ام

اين تو و اين تار و پود پيكرم

ارباً اربا كن بسوزان جسم من

بعد از آن بر باد ده خاكسترم

هر چه مي خواهي بياور بر سرم

ناسزا اما مگو بر مادرم

*****

19- تا جسارت مي كنه قلبمو از جا مي كنه

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 40

تعداد استفاده 0

متن شعر

تا جسارت مي كنه قلبمو از جا مي كنه

تا مي خوام چيزي بگم با تازيانه ميزنه

زهري كه داده به من نقش زمين كرده منو

مثل جدّ غريبم خونه نشين كرده منو

يادم اومد ميون اين همه شور و همهمه

از دَرِ سوخته ي خونه ي علي و فاطمه

ياد اون نيمه شب و غصه و غمهاي علي

ياد اون ميخ در و سينه ي زهراي علي

وقتي دشمنم منو با تازيانه مي زنه

وقتي ناله مي زنم كه بي بهانه مي زنه

تو دلم ميون اين غصه و ماتم و بلا

زنده مي شد ياد عمه زينب و كرببلا

قبر بي سايبونت آتيش بعالم مي زنه

صحن بي زائر تو دنيا رو بر هم مي زنه

اي بقيع خلوتت چشم و چراغ عالمين

يابن زهرا برسون منو به تربت حسين

كربلا قبله ي اين دل گرفته ي منه

عشق شش گوشه هنوز شعر نگفته ي منه

اگه تا روز ازل بخونم از ياد حسين

بخدا سير نمي شم از اين همه ناله و شين

تا ابولفضلي ام اين زمزمه روي لبمه

من مريد زينبم خداي من زينبمه

مگه عشق كسي با عشق شما حريف مي شه

با ابوالفضل حسين همه كارم رديف مي شه

آقا تويي ارباب من كه عالمين تو چنگته

همه ي دلخوشي من حرم قشنگته

يه كاري كن كه مرا زيارت تو و حسين

قسمتم بشه بازم بيام تو بين الحرمين

آخه بين الحرمين قبله ي اميد منه

هنوزم ياد ضريحت دل و آتيش مي زنه

ياد اون روزا بخير كنار شش گوشه بوديم

شب جمعه تا سحر برا شما سينه زديم

20- آسوده شدم خصم ستمكار مرا كشت

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

آسوده شدم خصم ستمكار مرا كشت

يكبار مگوئيد كه صد بار مرا كشت

گه روز مرا برد پياده سوي مقتل

گه تيغ كشيد و به شب تار مرا كشت

من نجل علي بودم و دشمن به همين جرم

با دشمني حيدر كرار مرا كشت

آنروز كه زد خصم به كاشانه ام آتش

فرياد ميان در و ديوار مرا كشت

آن شب كه عدو از ره كين دست مرا بست

زنجير تن عابد بيمار مرا كشت

«ميثم» ز سرشك غم و خون جگر خود

بنويس كه منصور جفا كار مرا كشت

21- شب آخر و دل پر از واهمه است

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 5

تعداد استفاده 0

متن شعر

شب آخر و دل پر از واهمه است

كه وقت خزان گل فاطمه است

به بستر گل فاطمه بي شكيب

به گِردش همه گرم امن يجيب

گل فاطمه زار و دل خسته است

دلش در خروش و لبش بسته است

غم و محنتش گشته از حد فزون

لبش هم ز خون جگر غرقه خون

ز زهر جفا دست و پا مي زند

ز جان مادرش را صدا مي زند

نفسهاي آخر كند زمزمه

گل ياس نيلي شده فاطمه

مرا خاطرات غمت مي كُشد

مرا داغ عمر كمت مي كُشد

ببين مادر ارثت به صادق رسيد

قد چون كمان گشته موي سپيد

مرا زخم غربت شكوفا شده

دَرِ خانه ام با لگد وا شده

شبي دشمنم سوز و سازم شكست

جسارت نمود و نمازم شكست

مرا دست بسته ز كين مي كشيد

در آتش مرا بر زمين مي كشيد

دل اهل بيتم همه در خروش

نه عمامه اي نه ردائي به دوش

زمن چون علي يا علي مي شنيد

مرا از جفا سخت تر مي كشيد

22- كوچه هاي مدينه دوباره يك غريب ديده

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب فولكوريك

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 5

تعداد استفاده 0

متن شعر

كوچه هاي مدينه دوباره يك غريب ديده

يكي رو پاي برهنه روي خاكها كشيده

دوباره عمامه از سر يه مظلوم افتاده

كوچه اين منظره رو يه بار ديگه هم ديده

تو همه عالم و ادم انگاري فقط خدا

غريبي رو برا اهل اين كوچه آفريده

شبونه سجاده رو هم از زير پاش كشيدن

اينقدر غريبي رو كسي تو دنيا نديده

يه بار ديگه به آشيونه اي آتيش زدن

طعم سوختن و دوباره درِ كوچه شنيده

كجاست اون خونه اي كه مردم همه آتيش زدن

كجاست اون بانوي غمديده و قامت خميده

صداي ناله مي ياد يكي ميگه واي مادرم

زير دست و پاي گل به خاك و خونها تپيده

هر كسي تو مدينه جون بده با غربت و غم

مي بينه يه قد كمون لحظه ي آخر رسيده

23- وقتي كه شعله ي كين در خانه ام بر افروخت

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 40

تعداد استفاده 0

متن شعر

وقتي كه شعله ي كين در خانه ام بر افروخت

آمد به يادم آندم ياد دري كه مي سوخت

آنجا كه مادر من از بغض و كينه مي سوخت

در شعله ي غريبي ياس مدينه مي سوخت دشمن چو حمله ور شد با ضرب تازيانه

يادم ز عمه زينب آمد در آن ميانه

از ياد كربلا و جور بني اميه

از غصه هاي شام و از عمه ام رقيه

من خود ز غصه هايم صد بار جان سپردم

اي زهر جان تن را گير و رها كن از غم

در بين راه لعن بني اميه كردم

پايم چو زخم مي شد ياد رقيه كردم

24- مادر مادر گرم ذكر شبانه

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 15

تعداد استفاده 0

متن شعر

مادر مادر گرم ذكر شبانه

از خانه ام آتش مي زد زبانه

*****

مادر مادر در بين آتش و دود

دست بسته ذكر من يا علي بود

*****

مادر مادر در خانه ام رسيدند

بي عمامه بين كوچه كشيدند

*****

پشت مركب خسته با آه و ناله

مي دويدم مثل عمه سه ساله

*****

25- من كه ارث از مادر خود برده ام

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

من كه ارث از مادر خود برده ام

من كه مثل او كتك ها خورده ام

دشمن از خانه مرا كرده برون

قلب زهرا مادرم را كرده خون

همچو حيدر دست من را بسته اند

قلب زهرا مادرم را خسته اند

سر برهنه پا برهنه در تبم

ياد رنج و غصه هاي زينبم

تا عدو در خانه ام بسيار شد

خاطرات مادرم تكرار شد

كس نديده پيرمردي دلغمين

گه دوان باشد گهي افتد زمين

26- باز هم تاريخ غم تكرار شد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

باز هم تاريخ غم تكرار شد

ظلم يثرب باز هم تكرار شد

باز هم يك خانه را آتش زدند

پيش بلبل لانه را آتش زدند

باز گلچيني شقايق را شكست

حرمت قرآن ناطق را شكست

باز گلچين رونق از گلخانه برد

عندليب عشق را از لانه برد

باز از بيداد قلبي خسته شد

دستهاي راد مردي بسته شد

باز هم در پيش چشم كودكان

يك پدر با دست بسته شد روان

نيمه شب از خانه صاحب خانه رفت

در حصار ظلم مظلومانه رفت

يوسفي عازم به سوي چاه شد

پا برهنه سوي قربانگاه شد

بين ره مي كرد با خود زمزمه

بار خود را بسته ام يا فاطمه

مادرا امشب به سويت پر كشم

جام زهر از شوق وصلت سر كشم

مادرا امشب بنوشم زهر را

تا نبينم كوچه هاي شهر را

كوچه هايي كه دهد بوي تو را

بوي اشك و خون پهلوي تو را

سالها رفت و هنوز از خانه ات

مي رسد آواي مظلومانه ات

هر زمان چشمم بر آن در اوفتد

بر همه عضو من آذر اوفتد

تا كشم بر آستان تو سري

گو هنوزم بين ديوار و دري

27- اي گل حق امام صادق، من به عشق تو پرگشودم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك شور سينه زني

قالب آهنگين

شاعر قانع ابراهيم

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

يا مظلوم (وا اماما 3) يا مسموم (وا اماما 3)

*****

اي گل حق امام صادق ، من به عشق تو پر گشودم

در شب و روز ماتم تو ، كاش منهم مدينه بودم

*****

من به غير از زيارت تو ، آرزويي دگر ندارم

گر شبي را مدينه باشم ، سر به خاك تو مي گذارم

*****

عشق تو در سراي سينه ، مِهر تو در درون جانم

ذكر تو شد نماز عشقم ، نام تو بر سر زبانم

*****

اي كه آگاهي از درونم ، داغ سوزان تو چكرده

خود تو داني كه با دل من ، قبر ويران تو چكرده

*****

زد شرر بر تمام عالم ، گريه و آه آتشينت

از ستمها و زهر دشمن ، پاره شد قلب نازنينت

*****

28- بار ديگر كينه توزي با علي آغاز شد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب مثنوي

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 15

تعداد استفاده 0

متن شعر

بار ديگر كينه توزي با علي آغاز شد

نيمه ي شب خانه اي را با لگد در باز شد

در هجوم غم ، سكوت كوچه ها در هم شكست

اين نواي جان خراش پيرمردي خسته است

بار ديگر از سقيفه آتشي افروختي

خانه را با بودن اهل و عيالم سوختي

همچو حيدر دست بسته بي عمامه بي ردا

مي كشاني از ميان خانه بين كوچه ها

خسته جان بودم شدم با ياد مادر خسته تر

از نفس افتادم آخر بي حيا آهسته تر

29- اي آنكه خدا ستوده در قرآنت

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي آنكه خدا ستوده در قرآنت

جانم بفداي سينه ي سوزانت

اي جعفر صادق اي امام مسموم

سوزد دل ما ز تربت ويرانت

30- امشب چراغ محفل ما آرميده است

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت

تعداد استفاده 0

متن شعر

امشب چراغ محفل ما آرميده است

فردي كه دل به خون جگر پروريده است

تاريخ در حمايت قرآن پس از علي

مظلومتر ز حضرت صادق نديده است

31- بين كوچه با دستاي بسته پريشون و خسته ...

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك نوحه سنگين جديد

قالب آهنگين

شاعر عبدالكريمي مهدي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

بين كوچه با دستاي بسته پريشون و خسته

افتاده رو خاكا يه پيرمردي زار و دلشسكته

در آتش خونش و مي بينه رو خاكا مي شينه

با چشماي گريون همش ميگه مادر غريب و خسته

آه تن ضعيف و اين ضرب كتك چكنم چكنم

شده برام تازه داغ فدك چكنم چكنم

بين همين كوچه يه روز زدند سيلي به مادر من

بيا ببين مادر كه دشمنت آورد چي بر سر من

*****

بي عمامه از سر سجاده رو خاكا افتاده

پسر پيغمبر همش ميگه يارب برس بدادم

مثل شعله سراپا مي سوزم ز زندگي سيرم

تا خونمو ديدم ياد خيام كر بلا فتادم

32- نمي دونم چرا امشب دل من گرفته بونه

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب فولكوريك

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 15

تعداد استفاده 0

متن شعر

نمي دونم چرا امشب دل من گرفته بونه

شده بيقرار و مضطر به سوي بقيع روونه

سوي اون مزار خاكي كه ازش غربت مي باره

نه چراغ داره نه يك شمع قبري كه گنبد نداره

مي خوام آي مردم دنيا از آقاي مهربونم

از همون كه اهل درده براتون قصه بخونم

گمونم تو عالم ما هر كي از فاطمه باشه

به جاي جواب خوبيش سيلي و لگد سزاشه

چرا هر كي از عليّه دو تا دستاشو مي بندن

حرمتش رو مي شكنند و به غريبي هاش مي خندن

عده اي نامرد و مزدور نسلي از نسل اميه

همونا كه روزي بستند دو تا دستاي رقيه

هر چي بغض و كينه داشتن به امام ما رسوندن

آقاي غريب ما رو بين كوچه ها كشوندن

همونا كه تو مدينه حق مولامونو خوردن

يه باره ديگه به خونش با آتيش هجوم آوردن

گمونم امام صادق از رقيه ارث برده

پشت ناقه مي دويده رو خاكا زمين مي خورده

دست پر سخاوتش رو مثل اون سه ساله بستن

حرمت موي سفيد امام ما رو شكستن

تا ديدن كسي نداره اونو چون گلي فشردن

مولاي غريب ما رو با پاي برهنه بردن

33- حسرت گرفته باز حصار مدينه را

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك واحد جديد

قالب غزل

شاعر مؤيد سيد رضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

حسرت گرفته باز حصار مدينه را

غم تيره كرده است ديار مدينه را

آثار حزن فاطمه و غربت علي

پُر كرده است گوشه كنار مدينه را

در كوچه هاي شهر چو ماه علي گرفت

رنگي دگر نماند عذار مدينه را

داغ عزاي حضرت صادق فكنده باز

با اشك و آه ما سر و كار مدينه را

تا خاك ريختند بر اندام آن امام

كردند دفن دار و ندار مدينه را

گويا فشانده اند بر آن قبر بي چراغ

غمهاي بي نشانه مزار مدينه را

مي گريم از مصيبت جانسوز او مگر

بر ديده ام زنند غبار مدينه را

در خلوت بقيع بجز اشك مهديش

شمعي كجا بود شب تار مدينه را

من جان نثار مكتب اويم مؤيدم

دارم از او اميد جواز مدينه را

34- سر سجاده به سجده از تو خونم منو بردند

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك نوحه سنگين جديد

قالب آهنگين

شاعر عبدالكريمي مهدي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

سر سجاده به سجده از تو خونم منو بردند

بي عبا نيمه ي شب از آشيونم منو بردند

بردنم از كوچه ايكه مادرم يه روز كتك خورد

نانجيبي با لگد از او قباله ي فدك برد

مي زدندم تازيانه دلاشون از سنگ و خون بود

هر چي ديدم بخدا بغض علي تو چشاشون بود

خونمو مثل خيام توي كربلا سوزوندند

مثل عمه ي سه سالم منو رو خاكا كشوندند

35- جفا و كينه ي منصور كارم ساخت مادر جان

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

جفا و كينه ي منصور كارم ساخت مادر جان

ميان بستر بيماريم انداخت مادر جان

گهي چون خانه ي تو آتش اندر خانه ام افروخت

گهي بر قتل من شمشير كين افراخت مادر جان

براي ديدنم هر كس كنار بسترم آمد

ز بس كاهيده بود جسمم مرا نشناخت مادر جان

گذشت از كار كارِ من دگر از زندگي سيرم

ز بس با من ز بيداد و ستم پرداخت مادر جان

اگر جدم نمي آمد مرا آن شب عدو مي كشت

پي قتلم چو تيغ دشمني افراخت مادر جان

36- ز هر طرف به كمان ، تير غم ، زمانه گرفت

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 1

تعداد استفاده 0

متن شعر

ز هر طرف به كمان ، تير غم ، زمانه گرفت

دل مرا كه بسي بود ، خون ، نشانه گرفت

چو جدّ خويش علي سالها به خانه نشاند

ز ديده ام همه شب اشك دانه دانه گرفت

هنوز خانه ي زهرا نرفته بود از ياد

كه آتش از در و ديوار من زبانه گرفت

سپاه كفر به كاشانه ام هجوم آورد

مرا به زمزمه و ناله ي شبانه گرفت

ز باغ فاطمه صياد ، مرغ سوخته را

دل شب آمد و در كنج آشيانه گرفت

سر برهنه و پاي پياده برد مرا

پي اذيت من بارها بهانه گرفت

هنوز خستگي راه بود در بدنم

كه خصم ، تيغ به قتلم در آن ميانه گرفت

هزار شكر كه زهر جفا نجاتم داد

مرا به موج غم از مردم زمانه گرفت

چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول

كه گه به زهر جفا گه به تازيانه گرفت

گرفت تا سمت نوكري ز ما «ميثم»

مقام و سروري و قدر جاودانه گرفت

37- يابن الحسن به مجمع اهل نظر ببين

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك واحد جديد

قالب غزل

شاعر مؤيد سيد رضا

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

يابن الحسن به مجمع اهل نظر ببين

وز مرحمت به جانب ما يك نظر ببين

از درد انتظار تو جانها به لب رسيد

در اجتماع منتظِر اي منتظَر ببين

در بزم ما كه مجلس ترحيم جد توست

صاحب عزا بيا و به ما بيشتر ببين

در سينه هاي سوخته طوفان غم نگر

بر چهره هاي غمزده اشك بصر ببين

روز شهادت صادق آل علي بود

اندر مدينه بگذر و حال پدر ببين

از تاب درد ، تاب و توان رفته از كفش

وز سوز زهر ، جان و تنش پر شرر ببين

منصور را ز ماتم او شادمان نگر

پور ورا ز داغ پدر خونجگر ببين

يا صادق الائمه ز شور و عزاي خويش

در عالم تشيع شوري دگر ببين

رفتي چو در بهشت به ديدار مادرت

او را ز داغ خويش خميده كمر ببين

گفتي كه او شهيد شد از ضربت غلاف

اينك به دست و بازوي او اين اثر ببين

از دوري بقيع «مؤيد» فسرده است

اي مهربان پدر تو به حال پسر ببين

38- آن طائر بهشتي (واويلا 2)

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 55

تعداد استفاده 0

متن شعر

آن طائر بهشتي (واويلا 2)

تنها در آشيانه (واويلا 2)

چون شمع در دل شب (واويلا 2)

مي سوخت عاشقانه (واويلا 2)

سوزش شرار سينه (واويلا 2)

ذكرش ترانه ي لب (واويلا 2)

آهش به اوج افلاك (واويلا 2)

اشكش به رخ روانه (واويلا 2)

كي ديده زاهدي را (واويلا 2)

وقت عبادت شب (واويلا 2)

با دست بسته دشمن (واويلا 2)

بيرون بَرَد ز خانه (واويلا 2)

او با كهولت سن (واويلا 2)

با قامت خميده (واويلا 2)

اين با قصاوت قلب (واويلا 2)

در دست تازيانه (واويلا 2)

آن زاده ي پيمبر (واويلا 2)

ارثيه اش ز حيدر (واويلا 2)

اين بود كز سرايش (واويلا 2)

آتش كشد زبانه (واويلا 2)

هر چند خانه اش سوخت (واويلا 2)

از دود و شعله افروخت (واويلا 2)

ديگر نخورد يارش (واويلا 2)

سيلي در آستانه (واويلا 2)

آن عزت رفيعش (واويلا 2)

آن غربت بقيعش (واويلا 2)

جز تلّ خاك نبود (واويلا 2)

از قبر او نشانه (واويلا 2)

39- زين ماتمي كه چشم ملائك ز خون تر است

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

زين ماتمي كه چشم ملائك ز خون تر است

گويا عزاي صادق آل پيمبر است

يارب چه روي داده كزين سوگ جانگداز

خلقي پريش خاطر و دلها پر آذر است

مُلك و مَلك به ناله و افغان و اشك و آه

چون داغدار ، حضرت موسي بن جعفر است

خون مي رود ز فرط غم از چشم شيعيان

زيرا كه قلب عالم امكان مكدر است

40- من و دست غصه سپردند

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

من و دست غصه سپردنند

نيمه شب آتيش آوردند

بي عمامه بادست بسته

من و تو كوچه ها كشوندند

*****

در خونه ام رو شبونه

وقتي كه با لگد شكستند

پيش چشم اهل و عيالم

از جفا دستام و بستند

*****

چي بگم كه چها كشيدم

در پي مركب مي دويدم

با جثارتهاشون شكستند

حرمت اين موي سپيدم

*****

تو نفس نفس زدنهام

لعنت بر اميه گفتم

توي كوچه زمين كه خوردم

زير لب يا رقيه گفتم

*****

41- آيد از حجره اي بانگ غريبي بگوش

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

آيد از حجره اي بانگ غريبي بگوش

مي شود نغمه طائر قدسي خموش

بسكه پا تا به سر افروخته است

ديده بر راه اجل دوخته است 2

مظهر حقايق ، يا امام صادق

*****

بين بستر خموش مصحف ناطق بود

شب آزادي امام صادق بود

راحت از رنج و غم و آه شود

خون جگر راهي اين راه شود 2

مظهر حقايق ، يا امام صادق

*****

پر كشد زين قفس خسته و بي واهمه

تا شود همدم هميشه فاطمه

دلش از زهر جفا آب شده

از ستم خسته و بي تاب شده 2

مظهر حقايق ، يا امام صادق

*****

42- دست غم لاله صفت كرده بسي دل مرا پر خون

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

دست غم لاله صفت كرده بسي دل مرا پر خون

چون مرغ بسته پري نيمه شب از ، لانه برد بيرون

از پي خود مي كشدم ، عاقبت او مي كُشدم

من خسته راهم ، خون ريزد از آهم

از ظلمي كه شده بر من شده روي آسمان نيلي

از اين نالم كه به كوچه زده اند به مادرم سيلي

*****

اي گلچين از چه جدا مانده تو از وفا و احساسي

برگو اين لانه آتشزده را مگر تو نشناسي

بر لب من زمزمه است ، مادرمن فاطمه است

كه مثل گل پژمرد ، به كوچه سيلي خورد

از ظلمي كه شده بر من شده روي آسمان نيلي

از اين نالم كه به كوچه زده اند به مادرم سيلي

*****

43- امشب چراغ محفل ما اشك ديده است

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

امشب چراغ محفل ما اشك ديده است

درّي كه دل به خون جگر پروريده است

از چشمه سار سينه ي سوزان جدا شده

اشكي كه در حريم ولايت چكيده است

امشب كه ذرّه ذرّه ي عالم به غم نشست

خورشيد علم در دل خاك آرميده است

دردا كه در حجاب لحد ناپديد شد

ماهي كه جلوه هاي خدا را پديده است

تاريخ در حمايت قرآن پس از علي

مظلومتر ز حضرت صادق نديده است

منصور دل نداشت كه بر حال او نسوخت

سوزان بر او چو خاطر هر آفريده است

او جان عالم است كه از جور دشمنان

جانش ز غم فسرده و بر لب رسيده است

44- به تنگ آمد دلم از كينه ي منصور يا جدا

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

به تنگ آمد دلم از كينه ي منصور يا جدا

فلك بين با چه كس كرده مرا محشور يا جدا

نكرده شرم از روي تو در آن شام ظلماني

نموده بي حيايي بر سرم مأمور يا جدا

پياده ، سر برهنه ، از پي اسبش دوانيدم

به عذر اينكه من مأمورم و معذور يا جدا

دهد دشنام گاهي ، گه زند آتش سرايم را

عجب خوش داشتند حق تو را منظور يا جدا

ندانستم چه بُد تقصير من كآخر پي قتلم

نهاده زهر كين در دانه ي انگور يا جدا

اگر خون بارم از ديده بجاي اشك جا دارد

چو ياد آرم حسين و وقعه ي عاشور يا جدا

نمي گريم براي خود فغان دارم بر آن شاهي

كه شد با عترتش در كربلا محصور يا جدا

45- همه از من بگسسته اند ، دل من را شكسته ان

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 55

تعداد استفاده 0

متن شعر

همه از من بگسسته اند ، دل من را شكسته اند

مثل باباي من علي ، هر دو دستم را بسته اند

من كه رئيس مذهبم = جانم رسيده بر لبم

وا غربتا 4

*****

من كه هستم بي نشانه ، دارم اشك دانه دانه

نيمه ي شب دشمن مرا ، مي كشد بيرون از خانه

در پشت مركب مي دوم = در ياد عمه زينبم

وا غربتا 4

*****

من كه چون شمع سحرم ، خون چكد از چشم ترم

خانه ام را آتش زدند ، مثل خانه ي مادرم

گه بوده ام خانه نشين = گاهي شدم نقش زمين

وا غربتا 4

*****

كوه غم باشد سينه ام ، كشته ي زهر كينه ام

رفتم از ياد اما يادِ ، كوچه هاي مدينه ام

ياد گُلِ پشت درم = واي مادرم واي مادرم

وا غربتا 4

*****

46- بر جان آفرينش منصور زد شراره

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

بر جان آفرينش منصور زد شراره

قلب امام را كرد با زهر پاره پاره

شوال شد محرم باله قسم از اين غم

بايد كه ناله خيزد از قلب سنگ خاره

بر آن عزيز حيدر اين بود ارث مادر

كز خانه اش به گردون بالا رود شراره

در بين راه آن شب جانش رسيد بر لب

از بس كه ديد آزار از خصم دون هماره

او روي زين نشسته اين با دو دست بسته

اين پشت سر پياده او پيش رو سواره

يا مصطفي! نگاهي از دل بر آر آهي

بر پاره ي تن خود يك لحظه كن نظاره

با قتل صادق تو قرآن ناطق تو

داغ تو در مدينه تكرار شد دوباره

دشمن شراره اش ريخت در سينه لحظه لحظه

منصور بارها كرد بر قتل او اشاره

هر چند دخترانش ديدند داغ بابا

ديگر نبردشان خصم از گوش، گوشواره

گرديد ماه رويش در ابر خاك، پنهان

ديگر نداشت بر تن از زخم ها ستاره

«ميثم»امام صادق مظلوم از اين جهان رفت

با رنج بي حساب و با درد بي شماره

47- جامه ي تموم ملائك آسمون سياهه

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 2-69

تعداد استفاده 0

متن شعر

جامه ي تموم ملائك آسمون سياهه، از دل زمين تا نهايت كهكشون سياهه، اين مسافر خسته امشب، مي سوزه بين تاب و تب، با بغضي كه عمري بين گلوشه، چشماشو مي بنده وقتي كه، مي بينه وصلش نزديكه، آغوش باز مادر روبروشه، پر از اشك ديده، اين محاسن سپيده

واويلا واويلا واويلا يابن زهرا(3)

*****

چهره ي درخشان ماه زهرا كبوده زرده، زهر كينه ها با سلاله ي فاطمه چه كرده، اون كه چشمه ي فيض ياره، هزار هزار عاشق داره، رو دامنش اشك غربت مي باره، درد سينه شو كي ميدونه، دلش از اين عالم خونه، براي وصل يارش بيقراره، توي غم اسيره، تا دمي كه پر مي گيره

واويلا واويلا واويلا واويلا يابن زهرا(3)

*****

بيرق عزاي ولي حق دست جبرئيله، چشمه هاي چشم پر آب موسي شبيه نيله، كوچه از كوچه از دل سرشاره، سبد سبد گل مي باره، از آسمون روي تابوت صادق، بين اين همه شور و غوغا، همه مي گن يا كربلا، به حرمت خون سرخ شقايق

واويلا واويلا واويلا واويلا يابن زهرا(3)

*****

48- يه مدينه، يه بقيعه، يه امامه ولي حرم ...

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 2-69

تعداد استفاده 0

متن شعر

يه مدينه، يه بقيعه، يه امامه ولي حرم نداره

سينه زنها، كسي نيست تا، روي قبرش يه دونه شمع بذاره

غريب آقام (3) آقام امام صادق

*****

دل بيتاب، ديگه شد آب، كه تو آفتاب نه سايبوني داره

نه يه خادم، نه يه زائر، نه كنارش يه روضه خوني داره

غريب آقام (3) آقام امام صادق

*****

فدا اشكت، فدا آهت، فدا قبرت آقا فداي صبرت

يعني مي شه، بياد اون روز، كه ببينم مي ريزم آب رو قبرت

غريب آقام (3) آقام امام صادق

*****

مرد خسته، دل شكسته، دست بسته شبيه جدش حيدر

مي برندش، نيمه ي شب، به زير لب ميگه مادر مادر

غريب آقام (3) آقام امام صادق

*****

دل مضطر، آتيش در، اشك دختر دوباره تو مدينه

زنده كرده، ياد مادر، ياد بابا ياد شكسته سينه

غريب آقام (3) آقام امام صادق

*****

49- ميون حجره ي تنها، ميون غصه و غمها ...

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

ميون حجره ي تنها، ميون غصه و غمها، يه پيرد حزين

اميد هر دل عاشق، نشسته حضرت صادق، به روي خاك زمين

از شدت زهر جفا، همش خدا خدا مي كرد

ميون ناله هاي خود، مادرشو صدا مي كرد

بيا مادر من بيا بيا مُردم

دمِ آخرِ من بيا بيا مُردم

واويلا واويلا واويلا واويلا (3)

*****

نشسته اين دل خسته، به درد و داغ امامي، كه صاحب كرمه

فداي قبر غريبش، كه مثل مادر و بابا، غريب و بي حرمه

تو يه شب سرد و تاريك، يه عده اي وحشيونه

خونشو آتيش كشيدند، نامرداي اون زمونه

نه عمامه اي نه عبا، به روي دوشش اي خدا پاي برهنه مي دويد، چون فاطمه تو كوچه ها

به ياد غريبيِّ زينب و كربلا

يه رأس بريده ميون طشت طلا

واويلا واويلا واويلا واويلا (3)

*****

تاب و تووني نداره، ز غصه دل بي قراره، نشسته در انتظار

به ياد آتيش و دوده، به ياد ياس كبوده، به ياد درب و ديوار

به ياد لاله اي حزين، مادري كه نفس مي زد

وحشيونه يه بي حيا، لگد روي قفس مي زد

يه ديوار يه مسمار يه مادر دل غمين

يه نامرد يه بانو كه گشته نقش زمين

واويلا واويلا واويلا واويلا (3)

*****

50- حضرت صادق مگر فرزند پيغمبر نبود

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

حضرت صادق مگر فرزند پيغمبر نبود

يا مگر ريحانه ي صديقه ي اطهر نبود

با چه تقصير و گنه بر خانه اش آتش زدند

اجر نشر دانش او شعله ي آذر نبود

اجر و پاداش رسول و عترت مظلوم او

در دل شب حمله بر باب اله اكبر نبود

نيمه شب كز خانه مي بردند صاحب خانه را

بر روي دوشش عبا عمامه اش بر سر نبود

از براي بردن مولا كس از ابن ربيع

سنگدل تر، بي حياتر، بلكه ظالم تر نبود

او پياده مي دويد و اين به اسب خود سوار

گوئيا در سينه ي تنگش نفس ديگر نبود

ديدن بابا در آن حالت پسر را مي كشد

خوب شد همراه بابا موسي جعفر نبود

از شرار زهر مثل شمع سوزان آب شد

غير تصويري بجا ز آن نازنين پيكر نبود

پاره پاره قلبش از انگور زهر آلوده شد

از بني العباس جز اين شيعه را باور نبود

بعد عمري سوختن بر قلب او آتش زدند

اين ستم باله روا بر آل پيغمبر نبود

«ميثم» آن روزي كه شد آن پيكر پاكيزه دفن

محشر شهر مدينه كمتر از محشر نبود

51- شبي كه بند قلبم را بريدند

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك نوحه سنگين جديد

قالب آهنگين

شاعر عبدالكريمي مهدي

منبع بايگاني

تعداد استفاده 0

متن شعر

شبي كه بند قلبم را بريدند

شبي كه خونمو آتيش كشيدند

ز غم مي سوخت تماميّ وجودم

به ياد مادرم افتاده بودم

مث دستاي حيدر، دو تا دستام و بستند

مث پهلوي مادر، دل من را شكستند

*****

شبي كه خانه ام در شعله ها سوخت

دلم مثل خيام كربلا سوخت

بياد اشك زينب، بياد جسم پاره

بياد اون سه ساله، بياد گوشواره

*****

تمام هستيم را غم گرفته

ز داغت ديده ام را نم گرفته

كه در شهر مدينه، به اشك و سوز سينه

برايت فاطمه ماتم گرفته

*****

52- در شهر مدينه غوغاست

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام

تعداد استفاده 0

متن شعر

در شهر مدينه غوغاست

خون بر دل آل طاهاست

در سوگ امام صادق

از گريه قيامت برپاست

شمع ولايت گشته خاموش، موسي بن جعفر شد سيه پوش

يا فاطمه سرت سلامت

*****

قلبش شده پاره پاره

خيزد ز دلش شراره

گريد ز غمش مفضّل

بر سينه زند زُراره

ياران به دنبال جنازه، داغ همه گرديده تازه

يا فاطمه سرت سلامت

*****

افتاده خزان بر باغش

بنشسته به دلها داغش

جاري شده اشك زهرا

بر تربت بي چراغش

اندوه و اشك و آه و صبرش، با الّه بود پيدا ز قبرش

يا فاطمه سرت سلامت

*****

كي ديده كه صاحبخانه

دنبال عدو شبانه

با پا و سر برهنه

بيرون رود از كاشانه

از خانه با پاي پياده، بر قصر قاتل رو نهاده

يا فاطمه سرت سلامت

*****

53- سينه لبريز شد آخر ز شرار جگرم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع نخل ميثم 4

تعداد استفاده 0

متن شعر

سينه لبريز شد آخر ز شرار جگرم

مي زنم آب بر اين شعله ز اشك بصرم

شب و تنهايي و سجاده و اشك و من و يار

به چه تقصير شكستند نماز سحرم

وقتي از خانه كشيدند برونم دل شب

نه عبا بود به دوش و نه عمامه به سرم

كوههاي غم عالم به سر دوش من است

با وجودي كه خميده است ز پيري كمرم

من پياده به روي اسب و سوار ابن ربيع

ضعف بر پا و عرق بر رخ همچون قمرم

تا نهم جاي عصا دست روي شانه ي او

كاش مي بود به همراه در آن شب پسرم

شكر لله كه دادي تو نجاتم اي زهر

مي برم شكوه ز منصور به جد و پدرم

آب گرديد تنم چون جگر پاك حسن

پاره شد چون بدن جد غريبم جگرم

در ميان غل و زنجير بني اعمامم

برد در مقتلشان خصم ز پيش نظرم

قبر بي شمع و چراغم به همه مي گويد

من در اين دور و زمان از همه مظلومترم

«ميثم» از سوز دل و نظم جگر سوز بگو

كه چه آمد به سر از فرقه ي بيداد گرم

54- حامي قرآن و دين حافظ مكتب

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

حامي قرآن و دين حافظ مكتب

ص_ادق آل رس_ول رهبر مذهب

جان پاكش شد فدا در ره دين خدا

يامهدي يامهدي

****

تسليت بر مهدي و شيعيان يكسر

در ع__زاي ص_ادق آل پيغمب__ر

قامت تقوا و دين آمده نقش زمين

يامهدي يامهدي

****

قطره قطره همچو شمع پيكرش شد آب

رنگ خورشيد رخش گشته چون مهتاب

شد نهان آن جان پاك سروِ قدش زير خاك

يامهدي يامهدي

****

جمله شاگردان او اشكشان جاري

هم_رهِ ت_اب_وت آن حجّتِ ب__اري

روزشان شد همچو شام هم زراره هم هشام

يامهدي يامهدي

****

شرح اندوه و غم و محنت و صبرش

آشك_ارا ب_اشد از غ_ربت قب__رش

قبر او مانده خراب در ميان آفتاب

يامهدي يامهدي

****

در كن_ار ت__ربت مخف_ي م_ادر

شد نهان در خاك آن نازنين پيكر

در غم آن مقتدا شد مدينه كربلا

يامهدي يامهدي

****

روز و شب پيوسته اين آرزو دارم

ت_ا ب_ه ديوار ب_قيع چهره بگ_ذارم

خون دل ريزم مدام در غم آن چار امام

يامهدي يامهدي

****

55- يكي نيست بين شما غيرتشو محك كنه

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك غديريه

قالب آهنگين

شاعر مهربان مسعود

منبع گلواژه هاي عترت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

يكي نيست بين شما غيرتشو محك كنه

دستاي بستمو وا كنه به من كمك كنه

من پير مرد تحمل دويدن ندارم

قدرت ايستادن و دوباره رفتن ندارم

منو با خنجر و شمشير جفاتون بكُشيد

اما اينقدر توي كوچه ي اين شهر نكشيد

كوچه اي كه بين اون سيلي به زهرا مي زدند

ياس هجده ساله ي حيدر و تنها مي زدند

ظلم و بيداد شما قلب منو خون مي كنه

دل خون من ياد رقيه خاتون مي كنه

منو عمه ام رقيه هر دو تا مثل هميم

هر دو تامون پي ناقه ي شماها دويديم

هموني كه معجر از سر رقيه مي كشيد

منو با سر برهنه از خونه بيرون كشيد

هموني كه عمه ام رقيه رو كتك مي زد

من پيرمرد و با تازيونه كتك مي زد

هموني كه عمه ام رقيه رو مسخره كرد

تو كوچه با خنده هاش بند دلم رو پاره كرد

منِ پيرمرد و اينقدر اذيت نكنيد

اينقدر با دست بسته تو مدينه نكشيد

اين يه ارثه همه ي آل علي غريب باشن

حتي توي خونشون تنها و غم نصيب باشن

منم آخر از ميون جمع نامردا ميرم

مث عمه ام رقيه توي غربت مي ميرم

56- دارم وصيت مي كنم ديگه تمومه كار من

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 2-77

تعداد استفاده 0

متن شعر

دارم وصيت مي كنم ديگه تمومه كار من

هر فاطميه بخونيد روضه دم مزار من

مثل علي مي مونم تنها و بي نشونم

درب خونه شكست و آتيش زدن به خونه ام

وقتي دويدم نيمه شب دنبال مركب اي خدا

مثل رقيه خوندم از سر حسين و نيزه ها

كي تا حالا شنيده سه ساله قد خميده

شاهزاده رو كي با لباس پاره ديده

پيش نگاه بچه ها دشمن دلم رو مي سوزوند

با خنده رو خاكا منو كوچه به كوچه مي كشوند

رفتنم از خدامه هر شب و روز دعامه

دستاي بسته ي علي پيش چشامه

57- گرفته قلبم، براي صادق

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

گرفته قلبم، براي صادق

كه هستم امشب گداي صداق

نفس در سينه، دل بي كينه

به لب مي خوانم نواي صادق

شده مشق من، همه عشق من

كه گشتم منهم، گداي صادق

مي پرد مرغ قلبم ز سينه

تا كنار بقيعِ مدينه

بي تابم، مهتابم، هستي تو، اربابم

يا صادق يا صادق (2)

*****

امير مكتب، نوايش بر لب

تمام عالم، سراي صادق

تمنا دارم، تويي دلدارم

دل من كرده، هواي صادق

به عشقش مستم، بگيرد دستم

بريزم هستم، به پاي صادق

مستم از جام و صهباي عشقت

مي كُشي تو مرا پاي عشقت

اي شاهم، اي ماهم، در وا كن، ده راهم

يا صادق يا صادق (2)

*****

حسين اي روحم، حسين ريحانم

تو را مي خوانم، حسين قرآنم

به تو مديونم، ز تو ممنونم

كه بنشستي تو، به عمق جانم

كربلا قبله ي عالمينه

سجده ام روي خاك حسينه

بي تابم، مهتابم، هستي تو، اربابم

ثار ا... ثار ا... (2)

*****

58- نوشته به روي ديوار بقيع، خدايا چه غربتي

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 2-77

تعداد استفاده 0

متن شعر

نوشته به روي ديوار بقيع، خدايا چه غربتي داره بقيع

چرا بعد اين همه سال، پُرِ گرد و غباره بقيع

واي واي امون از غريبي(4)

*****

مثل شباي مدينه باز دوباره دلم گرفته

امشبو ياد بقيعت با سينه زني دم گرفته

اگه واقعاً دلو به عشق تو سپرده باشم

تا حالا بايد من از درد و غم تو مرده باشم

واي واي امون از غريبي(4)

*****

پيش مزارت يه لحظه، زائرانه ميشه بمونن

دور هم آروم يه گوشه، روضه نمي ذارن بخونن

تا مزار مادرت حضرت زهرا بي نشونه

ميدونم دلت مي خواد قبر تو بي حرم بمونه

واي واي امون از غريبي(4)

*****

گفتي حديث ثواب گريه ي غم كربلا رو

از روز اول تو ريختي طرح و بناي هيئتا رو

تو خونه ت حسينه ماه محرما به پا شد

همه عمرت به خدا وقف عزاي كربلا شد

واي واي امون از غريبي(4)

*****

59- چه ظلم ها كه به اولاد مصطفي كردند

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

چه ظلم ها كه به اولاد مصطفي كردند

خدا گواست به آل علي جفا كردند

گلوي تشنه بريدند از حسينش سر

سر مقدس او را به نيزه ها كردند

امام چارم ما را به شام آوردند

ميان خلق ورا خارجي صدا كردند

امام پنجم ما را به زهر كين كشتند

بسا ستم كه به آن حجت خدا كردند

به بيت حضرت صادق هجوم آوردند

قيامتي دگر از اين ستم به پا كردند

سر برهنه دل شب ز خانه اش بردند

چه ظلم ها كه به آن نجل مصطفا كردند

در آن سياهي شب، اهل بيت آن مظلوم

گريستند و براي پدر دعا كردند

همه سواره و او را پياده مي بردند

نه رحم كرده، نه از حضرتش حيا كردند

سه بار تيغ كشيدند بهر كشتن او

عجب به عهد رسول خدا وفا كردند!

امام صادق ما را به زهر كين كشتند

مدينه را زغمش دشت كربلا كردند

هزار مرتبه نفرين حق بر آن قومي

كه خط خويش ز آل علي، جدا كردند

براي غصب خلافت زدند زهرا را

چه شد كه كودك ششماهه را فدا كردند

به جاي شاخه ي گل بار هيزم آوردند

حقوق فاطمه را پشتِ در ادا كردند

بسوز و شعله برافروز از جگر «ميثم»

كه حمله ب_ر حرم وحي كبريا كردند

60- ديده ي اهل و عيالش ز غمش دريا بود

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب قصيده

شاعر ناشناس

منبع زمزمه هاي ولايت 2-77

تعداد استفاده 0

متن شعر

ديده ي اهل و عيالش ز غمش دريا بود

كه دگر موقع پرپر زدن مولا بود

گوشه ي بستر خود ياد گذشته مي كرد

چه قدر روضه دم رفتن او بر پا بود

خانه و آتش و دود و دو دست بسته

اين همه خاطره ارث علي و زهرا بود

اشك مي ريخت وَ از غربت حيدر مي سوخت

از غم ميخ در و پهلوي مادر مي سوخت

ياد مي كرد از آن لحظه كه جان بر لب بود

پا برهنه دل شب پشت سر مركب بود

طاقتش طاق شد و بال و پرش مي لرزيد

تا كه مي خورد زمين دشمن او مي خنديد

لحظه لحظه كه دگر وقت جدايي مي شد

رنگ و بوي سخنش كرببلايي مي شد

آه از آن روز كه جان از تن خواهر مي رفت

سنگ ها بال زنان سوي برادر مي رفت

آسمانها و زمين داشت به هم مي پيچيد

سمت گودال كسي دست به خنجر مي رفت

ساعتي بعد كه آتش به حرم بر پا شد

همه سرها به روي نيزه ي لشكر مي رفت

خيمه تاراج شد و هر طرفي دست به دست

داد و بيداد كه گهواره ي اصغر مي رفت

از يتيمان حرم نيز غنيمت بردند

گوشواره كه نه گيسو پي معجر مي رفت

61- شهر مدينه كرب و بلا شد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب آهنگين

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

شهر مدينه كرب و بلا شد زهرا در آنجا صاحب عزا شد

قرآن ن_اطق، ج_ان داده مظلوم

امام صادق، گرديده مسموم

در ي_اري دي_ن ب_ا قلب مغموم

امام صادق، گرديده مسموم

****

خون گشته دلها يكسر ز داغش از تربت بي شمع و چراغش

مظل_ومي او، گ_ردي_ده مع_لوم

امام صادق، گرديده مسموم

****

با آنكه يار قرآن و دين بود مانند جدّش خانه نشين بود

از حقّ خود ب_ود، پيوسته محروم

امام صادق، گرديده مسموم

****

در ياري دين بي جرم و تقصير گاهي به زهر و گاهي به شمشير

ظلم به عترت بوده است مرسوم

امام صادق، گرديده مسموم

****

خون گشته جاري از چشم امّت بقي? الله سرت سلامت

ق_رآن ن_اطق ج_ان داده مظلوم

امام صادق، گرديده مسموم

****

عالم همه در ماتم نشسته قلب امام اُمّت شكسته

شد كشته جدّش، مظلوم و مهموم

امام صادق، گرديده مسموم

****

62- عالم ز آه تيره تر از صبح محشر است

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

عالم ز آه تيره تر از صبح محشر است

خون جگر به ديده ي آل پيمبر است

شهر مدينه گشته عزاخانه ي وجود

رخت سياه بر تن زهرا و حيدر است

گريند بر امام ششم هفت آسمان

در نه فلك قيامت عظماي ديگر است

خواهي اگر كه بوسه زني بر مزار او

قبرش كنار تربت زهراي اطهر است

آتش زدند خانه ي او را حراميان

اين اجر خوبي پدر و ارث مادر است

بر او بريز اشك كه اين گريه نزد حق

با گريه بر حسين ثوابش برابر است

63- مادر چه گويمت كه عدو جز جفا نكرد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب غزل

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

مادر چه گويمت كه عدو جز جفا نكرد

حق تو را ادا ننمود و چه ها نكرد

در خانه دشمنان علي از در آمدند

دشمن ز بام آمد و شرم از خدا نكرد

من در نماز بودم و سجاده را كشيد

افتادم و رعايت سن مرا نكرد

چون بيد لرزه بر تن اطفال من فتاد

او هم ز هيچ جور و جفايي اِبا نكرد

پاي و سر برهنه به پيشش دوان دوان

او خود سواره بود و ز جدّم حيا نكرد

64- آن فرقه اي كه تيشه به نخل فدك زدند

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

آن فرقه اي كه تيشه به نخل فدك زدند

صبر رئيس مذهب ما را محك زدند

او را ز خانه نيمه ي شب برد خصم دون

از كوچه اي كه مادر او را كتك زدند

65- به پاي خس چو گلي زار و خسته افتادم

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

به پاي خس چو گلي زار و خسته افتادم

به دست خصم دني دست بسته افتادم

چو تازيانه ي ابن ربيع را ديدم

به ياد مادر پهلو شكسته افتادم

66- غصه نشسته است بر اين چهره چو هاله

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب رباعي

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

غصه نشسته است بر اين چهره چو هاله

تاب نفس نيست رمق رفته ز ناله

تاب دويدن ز پي اسب ندارد

پير محاسن سپيد و دخت سه ساله

67- از در خونه ي من هم شعله ها زبونه مي زد

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك ولادتي

قالب آهنگين

شاعر ناشناس

منبع گلواژه هاي عترت 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

از در خونه ي من هم شعله ها زبونه مي زد

نيمه شب بود ولي دشمن با لگد به خونه مي زد

بر سر سجاده بودم كه نمازمو شكستم

دشمناي بي مروت كمر قتلمو بستند

با طناب و تازيونه سوي من هجوم آوردند

پيش چشم گريون اهل خونه منو مي بردند

پا برهنه بي عمامه منو از خونه كشوندند

با قد خيمده من رو پشت مركب مي دووندند

بسكه درد و غصه ديدم دل خسته ام كبابه

مثل حيدر روي دستام جاي زخماي طنابه

بين راه تا كاخ دشمن لعن بر اميّه كردم

با صورت زمين كه خوردم يادي از رقيّه كردم

68- اي صداقت سجده آورده به خاك پاي تو

مشخصات

مناسبت شهادت

سبك مرثيه

قالب غزل

شاعر سازگار حاج غلامرضا

منبع از صيام تا قيام 2

تعداد استفاده 0

متن شعر

اي صداقت سجده آورده به خاك پاي تو

صدق در گفتار و در كردار و در سيماي تو

فضل و دانش ذره اي در پيش خورشيد كمال

عقل و ايمان سايه اي از قامت رعناي تو

هر چه گيرد اوج فضل و دانش و علم و كمال

كرسي تدريس باشد تا قيامت جاي تو

كوه طاعت بي ولايت كمتر است از پّرِ كاه

نام? اعمال مردود است، بي امضاي تو

فضل و توحيد و كمال و منطق و علم و اصول

زنده تر هر روز از گفتار روح افزاي تو

هست چون ذات خداوند تعالي بي مثل

در كمال بندگي شخصيت والاي تو

كعب? جان هستي و پيراهن انوار حق

چون لباس كعبه زيبد بر قد و بالاي تو

بو بصير و جابر و حمران و هارون و هشام

قطره هاي كوچكي هستند در درياي تو

با وجود آن كه چون خورشيد مي تابي به دل

همچنان مجهول مانده قدر ناپيداي تو

آيد از هارون مكّيِ تو اعجاز خليل

اي خليل الله از آغاز، رهپيماي تو

تا قيامت هر چه گل مي رويد از بستان وحي

بر روي هر برگ آن نقشي است از سيماي تو

چشم? عرفان تويي، عرفان ز فيضت چشمه اي

معني ايمان تويي، ايمان بوَد معناي تو

مهر هر پروند? طاعت همان مُهر شماست

حق پرستي بت پرستي مي شود منهاي تو

آفرينش تشن? علم است و مي بينم مدام

كوثر دانش سرازير است از صهباي تو

نخل سبز نهضت سرخ حسيني ميوه داد

از زلال دانش و از منطق گوياي تو

در عبادت، در تضرع، در مناجات و دعا

لحظه ها بودند هر شب ليل? الاحياي تو

با چه جرأت دوزخي ها در سرايت ريختند

اي دل اهل تولا جن? الماواي تو

دست بسته، سر برهنه، جسم خسته، لب خموش

ريخت بين ره عرق از طلعت زيباي تو

با وجود آنكه عمري سوختي و ساختي

آب شد از آتش زهر ستم اعضاي تو

مرغ شب مي نالد و مي گويد از سوز جگر:

حيف مولا عاقبت خاموش شد آواي تو

كاش يك شب در دل تاريك شب هاي بقيع

مي نهادم رو به روي تربت تنهاي تو

ماه شوال المكرم را محرم كرده اي

اي مدينه كربلا در ماتم عظماي تو!

آسمان هنگام دفن پيكرت با گريه گفت

اي چراغ عرشيان در خاك نَبوَد جاي تو

سوز تو از نظم «ميثم» سركشد بر آسمان

قبر ت_و ي_ادآور غم هاي جانفرساي ت_و

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109