تحقیق و ترجمه كتاب تفسير العياشي

مشخصات کتاب

سرشناسه : عیاشی محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي - فارسی

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه كتاب تفسير العياشي / تالیف ابو النضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج 1 0 - 573 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيها

یادداشت : کتاب نامه : ص 644 - 679؛ هم چنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

تحقیق و ترجمه کتاب شریف تفسير العيّاشي

جزء اوّل

تألیف محدّث جلیل القدر ابو النضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیّاشی رضوان الله تعالی علیه

محقق و مترجم: عبدالله صالحی

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم مریم محققیان

ص: 1

المجلد 1

مشخصات کتاب

سرشناسه : عیاشی محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي - فارسی

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه كتاب تفسير العياشي / تالیف ابو النضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج 1 0 - 573 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيها

یادداشت : کتاب نامه : ص 644 - 679؛ هم چنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

تحقیق و ترجمه کتاب شریف تفسير العيّاشي

جزء اوّل

تألیف محدّث جلیل القدر ابو النضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیّاشی رضوان الله تعالی علیه

محقق و مترجم: عبدالله صالحی

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم مریم محققیان

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

سرشناسه : عیاشی محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي - فارسی

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه كتاب تفسير العياشي / تالیف ابو النضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج 1 0 - 573 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيها

یادداشت : کتاب نامه : ص 644 - 679؛ هم چنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

ذوى القُربى

قم - خیابان ارم - پاساژ قدس - پلاک 59

تلفن : 02537744663

تحقیق و ترجمه کتاب شریف تفسير العيّاشي

مؤلف : محمد بن مسعود عیاشی

محقّق و مترجم : عبدالله صالحی

چاپ خانه سلیمان زاده * تیراژ : 1500 جلد * تاریخ چاپ : 1395ه . ش

نوبت چاپ: اول * شابک ج 1 : 0 - 573 - 518 - 964 - 978

قیمت دوره : 180000 تومان

ص: 3

پیش گفتار

با سپاس و ستایش بی نهایت خداوند یکتا را به پاس نعمت های بی منتهایش به ویژه که برای هدایت بندگانش کتاب حکمت آمیز و سعادت بخش قرآن را نازل نمود تا راه گشای حقیقی برای رسیدن به کمالات دنیا و آخرت بندگان باشد و ما را از معتقدان و پیروان آن و نیز موالیان و علاقه مندان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام قرار داد؛ و سلام و درود بر اشرف موجودات و افضل پیامبران، حضرت محمد مصطفى صلی الله علیه و آله ، و بر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام پیشوایان بر حقّ و هدایت گران راستین بشریّت

لعن و نفرین بی حدّ بر ظالمان و دشمنان آنان باد که در حقیقت دشمنان خدا و رسول او هستند.

* حیات و زندگی انسان - در مادیات و معنویات - بستگی به معرفت و شناخت دارد که اگر معرفت و شناختی برایش نباشد راه به جایی نمی برد پس شناخت برای انسان یک هدف می باشد که بدون شناخت وسیله و سبب رسیدن به کمالات امکان پذیر نخواهد بود بنابر این از هر طریق صحیحی که شده باید وسیله را کاملاً بشناسد تا به هدف نهایی شناخت پیدا کند.

که یکی از وسائل و اسباب شناخت، قرآن حکیم می باشد، ولی باید توجّه داشت که شناخت قرآن نسبت به دیگر حقائق و اسباب از امتیاز و ویژگی خاصی برخوردار می باشد و آن این است که خوشبختانه شناخت خود قرآن نیاز به اسباب دیگری ندارد بلکه خودش وسیله شناخت خودش خواهد بود و اساساً

ص: 4

قرآن شناسی برای هر کسی که جویای آن باشد امکان پذیر است هم چنان که خداشناسی هم دارای چنین ویژگی است همان طوری که گفته اند: ﴿ يا مَنْ دَلَّ عَلى ذاتِهِ بِذاتِهِ ﴾ ای خدایی که خود وسیله شناساندن ذات خود هستی که او در همه آثار و آفرینش جهان هستی آشکار است و از باب نمونه گفته شده است:

برگ درختان سبز در نظر هوشیار *** هر ورقش دفتری است معرفت کردار

بنابر این هم چنان که برای نزدیک شدن به خدا از قدرت آفرینش استفاده خواهد شد راه نزدیک شدن به قرآن ،هم از محتوای خود قرآن خواهد بود که این مطلب به خوبی برای اهل معرفت روشن و از بدیهیات می باشد

و از طرفی دیگر قرآن سند حقانیت رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله می باشد و برای حقانیت آن همین بس که تا کنون حدود 1431 سال از نزول آن می گذرد و هیچ انسانی نتوانسته حتی آیه ای از آن را بیاورد با این که خود قرآن به طور مکرر فریاد می زند اگر می توانید مثل آن را و یا سوره ای و یا حتی آیه ای از آن را بیاورید که تا کنون با تمام تجهیزات علمی پیشرفته نتوانسته اند و بعد از این هم نخواهند توانست.

پس ضمن آنکه قرآن از هر جهت معجزه ای جاوید می باشد نیز وسیله ای برای شناخت دیگر اسبابی است که انسان را به هدف سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت میرساند البته اگر درست و دقیق جستجو کنیم و درست و صحیح بفهمیم و درست طبق خودش به اجرا در آوریم و آن را در ابعاد گوناگون زندگی بدون هیچ گونه توجیه نفسانی، سیاسی و شخصی، پیاده کنیم.

* شرافت و عظمت قرآن بر هیچ صاحب دانش و ادب - از هر ملّت و مذهبی

ص: 5

که باشد - پوشیده نیست که چنان چه در حقانیت آن شک و تردیدی می داشتند آن را به هر نوع ممکن تضعیف و نابود می کردند و حد اقل آیه ای همانند آن را ارائه می کردند ولی چون خود را از چنین معارضه ای ناتوان دیده و می بینند این همه توطئه ها سمپاشی ها تهمت ها خونریزی ها و جنگ های تسلیحاتی و تبلیغاتی از همان دوران نزول آن به راه انداخته اند

* نکته دیگری که نیاز به اشاره دارد این است که قرآن مادر دیگر قوانین گوناگون - مورد نیاز جوامع بشری - است و استفاده از این قوانین برای همه افراد قابل تشخیص و بهره گیری نیست بلکه طبق تصریح خود قرآن باید به اهل قرآن مراجعه نمود که همان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند و چون علوم ایشان اکتسابی نیست بلکه ( به اصطلاح) لدنّی می باشد و علوم ایشان متّصل به علوم الهی است و لذا برای ایشان سن و سال مطرح نیست همان طوری که برای انبیا مطرح نبوده مثلاً حضرت عیسی علیه السلام در دو سه روز بعد از ولادت خود که به دلائلی واهی و پوچ خود و مادر معصومش مورد اعتراض افراد غرض ورز و کینه توز قرار گرفت خداوند چنین حکایت می فرماید: ﴿ قَالُواْ كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا﴾ (1) (اعتراض کنندگان مُغرض) گفتند: ما چگونه با یک بچه شیرخوار و تازه به دنیا آمده صحبت کنیم، ﴿ قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ وَ اتَئنِيَ الْكِتَبَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا * وَ جَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَ أَوْصَنِي بِالصَّلَوَةِ وَ الزَّكَوْةِ مَا دُمْتُ حَيًّا * وَ بَرِّمَ ابِوَلِدَتِي وَ لَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴾ (2) (نوزاد) اظهار

ص: 6


1- سوره مریم 29/19
2- سورة مريم: 30/19 - 32

داشت:« من بنده خدا هستم خداوند برای من (از طرف خودش) کتاب فرستاده و مرا پیامبر خود قرار داده است * و تا زمانی که زنده باشم ، مرا به انجام نماز و پرداخت زکات سفارش نموده * و این که به مادرم نیکی و احسان کنم، خداوند مرا ستمگر و بدبخت خود سر قرار نداده است.»

و امير المؤمنين على علیه السلام در ابتدای ولادتش روی دستان مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله ، قرآن را - که هنوز کسی از آن اطلاعی نداشت - تلاوت نمود و بلکه دیگر کتاب های آسمانی پیشین را هم خواند (1) و یا حضرت جواد الأئمه علیهم السلام در شش ماهگی نامه خواند و حتی چشم نابینا را به اذن خداوند شفا بخشید. (2) و در 9 سالگی با دانشمندان و درباریان مأمون عباسی به مناظره و مباحثه علمی پرداخت و مسائل بسیار مشکل را پاسخ فرمود و حتی حضرت مسائلی را مطرح نمود که علما و اندیشمندان در جواب آن ها ماندند و از حضرت تقاضا کردند تا خودش جواب گوید.(3) و در دو سالگی در جمع خطیبان و شاعران و دیگر دانشمندان سخنرانی کند (4) و با بچه ها مشغول بازی بود که چون مأمون عباسی خواست از بین آن ها عبور کند همه فرار کردند ولی حضرت ماند و با او احتجاج نمود و سپس از وجود دریا در آسمان ها خبر داد. (5)

ص: 7


1- شجره طوبی ج 2 ص 219 و مدينة المعاجز: ج 1 ص 48 تصریح کرده است که آیات سوره مبارکه «مؤمنون» را تلاوت نمود
2- خرائج مرحوم راوندی: ج 1 ص ،372، بحار ج 50 ص 46 ح 20.
3- احتجاج طبرسی ج 2 ص ،472، کشف الغمّة: ج 2 ص 370
4- حلية الأبرار: ج 4 ص 534 ح 2.
5- اثبات الهداة : ج 4 ص 351

پس استفاده صحيح از قرآن در بسیاری از آیات بدون مراجعه به اهل بیت رسالت علیهم السلام، امکان پذیر نمی باشد و در مقدمات همین تفسیر شریف دلیل بر یکایک ادعا ها مطرح شده که از دید خوانندگان گرامی خواهد گذشت

* قرآن بنا بر آن چه در روایات و بین مفسّرین مشهور است دو مرحله نزول داشته است که برخی از آیات شریفه بر آن دلالت دارد یکی نزول «انزالی» است (از باب افعال) که یک مرتبه مجموعه قرآن از طرف خداوند بر آسمان چهارم و یا بر قلب نازنین حضرت محمد صلی الله علیه و آله در شب قدر نازل گردید ﴿ إِنَّا أَنزَلْتَهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴾ (1) و دوم نزول «تنزیلی» است (از باب تفعیل) که به مرور زمان و مقتضیات جامعه و نیاز زمان توسط فرشته وحی، جبرئیل امین علیه السلام بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله در مدت 23 سال - نازل گردید ﴿ وَ نَزَّلْتَهُ تَنزِيلاً ﴾ (2) و نيز ﴿ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ تَنزيلاً ﴾ (3) و سپس آن حضرت در اختیار اهل بيت علیهم السلام و اصحاب قرار می داد.

*نکته ای پیرامون تفسیر عیّاشی

این کتاب یکی از تفسیر های کهن شیعه در عصر غیبت صغرا، تأليف ابو نضر محمد بن مسعود عیاشی می باشد که مورد استفاده بزرگان قرار می گرفته و حتی به آن استناد می نموده و در استدلالات خود از آن بهره می گرفته اند.

ص: 8


1- سوره قدر 1/97
2- سورة إسراء: 106/17.
3- سورة إنسان: 23/76.

مؤلف این تفسیر محمد بن مسعود سمرقندي ( عیاشی) است ابتدا دارای مذهب تسنّن بود و بعد تشیّع را پذیرفت او معاصر محدّث بزرگ محمد بن يعقوب کلینی بوده است.

این تفسیر که به شیوه و سبک روائی تألیف و تنظیم گردیده است در ضمن تفسیر آیات مبارکه قرآن، اهمیّت ویژه ای در بیان مناقب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مبذول داشته و با استناد به روایات از طریق تشیع و تسنّن - درج گردیده است هم چنین توجه خاصی به آیات الاحکام و مسائل فقهی دارد که بیش تر از دیگر تفاسیر کهن امامیه - هم چون تفسیر فرات کوفی و تفسیر علی بن ابراهیم قمی - به چشم می خورد

در تفسیر عیاشی علاوه بر مطالب تفسیری و فقهی به مسائل کلامی نیز پرداخته شده است که خواننده محترم با مطالعه منظّم و توجّه کامل به این نکات و دیگر نکات ارزشمند خواهد رسید.

جلد اول - بر مقیاس چاپ رحلی حجری - این تفسیر شامل مطالب و عناوین بسیار مهمی پیرامون قرآن است - که در فهرست موضوعات اشاره شده است و نیز شامل سوره «حمد» تا آخر سوره «کهف» می باشد که به مقیاس و شیوه چاپ جدید در دو جلد وزیری در اختیار دانشمندان و دانش پژوهان علوم قرآنی قرار گرفته است.

و اما جلد دوم این تفسیر از کتاب های مفقود به حساب آمده - که هم چون بسیاری از دیگر آثار بزرگان شیعه به دلائل مختلفی مفقود گشته است ولی ظاهراً دو نسخه قدیمی از این تفسیری که مفقود شده نزد علامه مجلسی بوده و که در کتاب شریف و ارزشمند بحار الأنوار و دیگر تألیفات گران قدرشان مورد

ص: 9

استفاده قرار گرفته و همانند این نسخه های موجود سند آن ها حذف شده است.

انتخاب متن برای ترجمه

متن موجود از این کتاب شریف به دو نوع در اختیار عموم اهل تفسیر و حدیث قرار دارد یکی همان متنی است که توسط حجة الإسلام حاج سيد هاشم رسولی محلاتی - در 2 جلد وزیری - تصحیح و تحقیق شده که از آن سه ، مرحله - توسط انتشارات علامه در قم توسط مکتبه علمیه اسلامیه در تهران و مؤسّسه اعلمی در بیروت - چاپ گردیده است

دومین متن توسط هیئت تحقيقاتي دراسات الاسلامية، مؤسّسه بعثت در قم تصحیح و با چهار نسخه معتبر - در 3 جلد - تصحیح و تحقیق شده است که ما برای برنامه تحقیق و ترجمه از هر دو متن استفاده نموده ایم، چون هر کدام دارای مزایا و نیز نواقصی هستند و این روال طبیعی برای این نوع کار ها می باشد ، گر چه همّت هر شخصی در این است که کار او به نحو احسن و بدون نقص و اشکال قرار گیرد ولی در نهایت مواجه با برخی از ایراد ها و اشکال هایی می شود که خود مؤلّف، محقق و مترجم متواضعانه ناچار به پذیرش و عذرخواهی و پوزش طلبی می گردد «العُذرُ عِندَ کِرامِ النّاسِ مَقبولٌ» و چون «الانسان محلّ الخطإ و النسيان» می باشد مورد اعتراض و تضعیف نباید قرار گیرد

*نکات قابل توجه

- چنانچه اختلاف مهمّی با دیگر منابع و مصادر بوده است، در متن با علامت کروشه [ ] و یا در ذیل همان عبارت در پاورقی و یا در ضمن آدرس دهی منابع اشاره به اختلاف شده است

ص: 10

- آیات مربوط به احادیث در متن اصل کتاب آورده نشده است ولی ما هر آیه مربوط به احادیث را - با علایم آیه و قلمی روشن تر - در جایگاه مناسب افزوده ایم هم چنین ترجمه این آیات را قبل از ترجمه همان احادیث آورده ایم تا خواننده محترم با اطلاع از مضمون آیه احادیث را بهتر مورد مطالعه استفاده قرار دهد.

- ترجمه و توضیح برای لغت های مشکل عبارات مبهم با استفاده از کتابهای لغت و یا بیان بزرگان در پاورقی مربوطه اشاره شده است.

- راویانی که احیاناً نیاز به ترجمه و توضیح رجالی داشته باشند، در ذیل نام همان شخص (با استفاده از کتاب های رجال و درایه) توضیح لازم انجام گرفته است.

- آدرس منابع و مصادری که حدیث را آورده اند، در پاورقی همان حدیث انجام گرفته با توجه به این که آن منابع و مصادری که حدیث را مستقیماً از کتاب «التفسير العيّاشي» نقل کرده اند اولین منبع با عبارت - عنه ... ثبت شده و سپس دیگر منابع و مصادری که حدیث را با همان سند و عبارات؛ و یا با سندی دیگر و یا با اختلاف در الفاظ نقل نموده اند ثبت گردیده است.

- در ترجمه از هر گونه توضیح تأویل و توجیه دربارۀ عبارت ها و سند ها، خودداری شده و بر عهده خواننده محترم واگذار گردیده است تا با معلومات و ذکاوت های علمی و فکری خود به نحو احسن استفاده و بهره برداری نماید.

- همان طور که ملاحظه خواهید نمود در جلد سوم این کتاب شریف که جلد پنجم این تحقیق و ترجمه می شود قسمتی به عنوان مستدرکات اختصاص یافته که این قسمت در تحقیقات آقای رسولی محلاتی وجود ندارد - و با این که

ص: 11

زحمت زیادی کشیده اند ولی طبیعی است که نواقصی وجود دارد ولی در این تحقیق به مواردی دیگر دست یافته که در جایگاه مربوط خود افزوده ایم؛ و چنان چه به اشتباهی در کلمات عبارات عناوین و یا راویان برخورد شود در پاورقی همراه با اصلاح توضیحی - هر چند مختصر - داده شده است.

- فهرست آیات در پایان هر جلد به همراه هفت فهرست دیگر: احادیث، آثار، أعلام 14 معصوم علیهم السلام ، اعلام پیامبران و اوصیاء علیهم السلام ، اعلام راویان حدیث مکان ها و شهر ها مصادر و منابع جهت استفاده بیشتر و بهتر خوانندگان و علاقه مندان محترم در پایان آخرین جلد آورده می شود.

- برای هر حدیث در متن عربی دو شماره - یکی برای مجموع احادیث کتاب و دیگری برای احادیث هر فصل و هر سوره - ثبت نموده، ولی در ترجمه ها فقط به شماره فرعی بسنده شده است.

- در نهایت از خوانندگان گرامی تقاضامندم که از نظرات، پیشنهادات و انتقادات سازنده خود حقیر را بهره مند فرمایند تا در چاپ های بعدی و دیگر تألیفات و تحقیقات و ترجمه ها مورد استفاده قرار گیرد و قبلاً از همه بزرگان و صاحب نظران کمال تشکّر و قدر دانی را دارم.

- امید است که این اثر ارزشمند مورد استفاده و افاده عموم مقبول افتد و هم چنین مورد قبول خداوند کریم و ذخیره ای «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ - لي و لمن له على حقّ المؤلّفه» قرار گیرد. آمین یا ربّ العالمین

معرفی مؤلّف محترم رحمة الله علیه

ابو نضر محمد فرزند مسعود فرزند محمد فرزند عیّاش از قبیله سلمی و

ص: 12

از اهالی سمرقند - معروف به عیّاشی - می باشد.

جدّ او عيّاش پادشاه سمرقند بوده و یکی از رؤسای بزرگ قبیله تمیم به حساب می آمده است و در سال 112 کشته شد. (1)

بعضی بر آنند که او اهل سمرقند بوده و برخی گفته اند از قبیله بنی تمیم بوده (2) و عدّه ای هم بر این عقیده اند که او عراقی و از اهالی کوفه بوده است. (3)

با کمال تأسّف هم چون برخی دیگر از بزرگان شیعه در کتاب ها نسبت به تاریخ ولادت و رحلت و نیز محل دفن او اشاره ای نشده است، گر چه بعضی از بزرگان تخمین زده و گفته اند: تاریخ وفات او سال 320 ه . ق می باشد (4)

و در مجموع از بین کلمات بزرگان و معاصران او می توان ادعا کرد که او از بزرگان دوران غیبت صغرا بوده و در نیمه قرن دوم زندگی می کرده است. (5)

بیان بزرگان در تعریف و توثیق مؤلّف

*شیخ طوسی رحمة الله علیه متوفای سال 560 ه. ق:

در کتاب رجال خود او را در قسمت افرادی که مستقیماً از ائمّه علیهم السلام روایت نکرده اند وارد نموده و گفته است: او در زمان خود از جهت دانش ،ادب فضل و

ص: 13


1- تاریخ :طبری ج 7 ص 76 - 80 (حوادث سال 112 ه ) و اعلام زرکلی: ج 3 ص 145
2- فهرست شیخ طوسی: ص 136 رقم 593 معالم العلماء ابن شهر آشوب: ص 99 فهرست ابن ندیم: ص 274
3- روضات الجنّات : ج 6 ص 129، ريحانة الأدب: ص 220
4- برای اطلاع بیشتر به معجم المفسّرین ج 2 ص 636 و اعلام زرکلی: ج 7 ص 95 مراجعه شود. .
5- هم چنین برای اطلاع بیشتر به ريحانة الأدب: ج 4 ص 221 مراجعه شود.

فهم و ذکاوت، نسبت به بسیاری از افراد بالا تر بوده او بیش از دویست کتاب نوشته است که تعدادی از آن ها را در کتاب فهرست درج کرده ایم، او دو مجلس (درس و سخن) داشت: یکی برای اهل سنّت و دیگری برای شیعه

هم چنین نامبرده در کتاب فهرست خود ص 126 گفته است: عیّاشی اهل سمرقند بود و برخی گفته اند: از قبیله بنی تمیم و کنیه اش: ابو النضر بوده است او جليل القدر، عظيم الشأن، واسع الأخبار و نسبت به روایت شناسی بصیر و آشنای کامل بوده است.

*نجاشی متوفای سال 450 ه. ق:

درباره او گفته است: مورد وثوق صدوق و راستگو، عينٌ مِن عُيون هذه الطائفة - بزرگی از بزرگان این شیعه - بوده است ولی بسیار از افراد ضعیف روایت کرده او در ابتدا مذهب اهل سنّت را داشت سپس بصیرت یافت و چون حقیقت برایش آشکار شد مذهب شیعه امامیه را پذیرفت او جوان بود و از بسیاری از محدّثین و راویان همچون علی بن حسن فضّال، عبد الله بن محمد بن خالد طیالسی و جماعتی از بزرگان کوفه بغداد و قم روایت نقل کرده است منزل او همانند مسجد محل افراد بسیاری از نسخ کنندگان ( که از نوشته ها و دست خط دیگران رونویسی می کرده اند) مقابله کنندگان نسخه ها و نوشته ها با یک دیگر خوانندگان عبارات و متون نوشته ها تعلیقه و حاشیه نویس های متعدّد بوده است، او بیش از دویست کتاب در موضاعات مختلف نوشته که از بین آن ها فقط همین کتاب تفسیر در دسترس عموم قرار گرفته است. (1)

ص: 14


1- نام کتاب ها در این کتاب - رجال نجاشی - آمده است و ما به خاطر خلاصه گویی از درج آن ها خودداری کرده ایم

هم چنین از بیانات مرحوم نجاشی استفاده می شود که عیّاشی عشق و علاقه وافری به کسب علوم، فنون و دیگر معارف داشته و برای دست یابی به آن ها مکان و زمان برایش مطرح و ملاک نبود و بر همین اساس به شهر های مختلفی هم چون ،کوفه ،بغداد خراسان و قم هجرت کرده و از بزرگان به شیوه های مختلف شفاهی کتبی و استنساخی حدّاکثر بهره را می گرفته است. (1)

*ابن ندیم متوفای سال 380 ه. ق

عّیاشی از فقهای بزرگ شیعه امامیه و از جهت دانش و کمال از نمونه های نایاب دوران خود بود و در نواحی خراسان از موقعیت خاصی برخوردار بود (2)

*علامه حلّى متوفای سال 707 ه. ق:

او شخصیتی مورد وثوق صدوق، مورد اعتماد طایفه امامیه و از بزرگان ایشان بود او بسیار مأنوس با روایات و احادیث و اهل بصیرت به رجال و درایه بود ولی از افراد ضعیف بسیار نقل روایت می کرد او در ابتدا عامی مذهب بود و سپس با پی بردن به حقیقت و بصیرت یافتن مذهب حقه امامیه را پذیرفت. (3)

*ابن شهر آشوب متوفای سال 588 ه. ق:

او از علمای برجسته دوران خود و از دانشمند ترین و فاضل ترین اهل شرق در زمان خود بود. (4)

ص: 15


1- گزیده ای از اظهارات رجال نجاشی ص 350 شماره 944
2- الفهرست ص 275
3- رجال علامه حلّى : ص 184 رقم 1502.
4- معالم العلماء: ص 88

*سید ابن طاووس متوفای سال 664 ه. ق:

از جمله کسانی که در بین علمای شیعه به علم نجوم آشنا بوده و در این زمینه کتاب نوشته است استاد بزرگواری است که همگان بر عدالت و جلالت او تصریح و اعتقاد دارند آقای محمد بن مسعود عیّاشی که بزرگانی هم چون شیخ طوسی، نجاشی و ابن ندیم از او با تجلیل فراوانی نام برده اند و کتابی را در علم نجوم برای او یادآور شده اند.(1)

*علّامه و محدّث بزرگوار محمد تقی مجلسی متوفای 1111 ه. ق:

او از رؤسا بزرگان و شاخص های مهم شیعه است او جليل القدر، عظيم الشأن كثير الروايه بوده و اهل نقد و بررسی رجال و درایه است بزرگان ما نام او را در کتابهای تراجم و اعلام با تجلیل و ثنای خاصی نقل نموده اند. (2)

*علامه و مفسّر محمد حسین طباطبائی، متوفای سال 1402 ه.ق

او از اعیان و دانشمندان برجسته شیعه بود او از اسطوانه های حدیث و تفسیر بود که در اواخر قرن سوم هجری قمری زندگی می کرد تمام دانشمندان و بزرگانی که بعد از او آمده اند بر جلالت و منزلت علمی و تقوای او بر کثرت فضائل و مناقب او اتفاق نظر دارند و از مجموع گفتار و نظریات بزرگان چنین استفاده می شود که او شخصیتی مورد وثوق و اعتماد، در بیان سخن و نقل حدیث راست گو و از مشایخ روایت و حدیث بوده که اعیان محدّثین هم چون کشّی صاحب رجال - که خود شاگرد عیّاشی - بوده و فرزندش جعفر بن محمد

ص: 16


1- فرج المهموم: ص 124.
2- بحار الأنوار: ج 1 ص 97 (در مقدمه دوم).

ابن مسعود عیّاشی از او روایت نقل کرده اند. (1)

اساتید و شاگردان مؤلّف

علامه مجلسی شخصیت هایی را که مرحوم عیّاشی از آنان نقل روایت نموده و نیز بزرگانی را که از او نقل کرده اند در ضمن حالات او بیان نموده است (2) هم چنین به طور مبسوط در مقدمه چاپ جدید تفسیر عیاشی آورده شده است، که تعداد 65 نفر از مشایخ و شخصیتهای برجسته و ممتاز بوده اند و آن هایی که از او نقل روایت کرده اند بیش از 40 نفر از شخصیت های ممتاز هستند که برخی از شاگردان و برخی از دیگر بزرگان هم عصر او می باشند که به جهت اختصار از نقل و یاد آوری آن ها خودداری می شود

محقق و مترجم: عبد الله صالحی

27 / رجب المرجّب / 1435 ه. ق

ص: 17


1- برگرفته شده از تقریض مرحوم علامه طباطبایی است که بعد از دو سه صفحه آینده می آید.
2- بحار الأنوار: ج 1 ص 99 - 100 (در مقدمه دوم).

مقدّمة من العلّامة الفيلسوف المفسّر الطباطائي رحمة الله علیه

بسمه تَعَالَى ، اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيْنَا بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةُ ، مُحَمَّدِ الَّذِي أَرْسَلْتُهُ بِكِتَابِكَ الْكَرِيمِ ، وَ بالطاهرين مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ الَّذِينَ هَدَيْتَنَا بِهِمْ إِلَى مَعَارِفُ كِتَابِكَ وَ مَعَالِمِ دِينُكَ ، وَ وَ فَقُتْنَا لاقتفاء آثَارَ هُمْ وَ تَعَاطِي أَخْبَارِهِمْ ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ ، وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ .

أما بعد : فإنّ من البين اللائح الذي لا يرتاب فيه ذو ريب : أن الكتاب الكريم هو الأساس القويم الذي تقوم عليه بنية الدين الحنيف، و هو الروح السماوية التي بها حياة العلّة البيضاء ، و أنّ النبيّ الكريم هو الذي خصّه الله ببيان ما أنزل إلى الناس من ربّهم و تعليمه كما قال عزّ من قائل: ﴿ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴾ (1) . وقال : ﴿ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴾ (2)

و أن الطاهرين من أهل بيته هم الذين قارنهم النبي صلی الله علیه و آله بكتاب الله ، فسمّاهما الثقلين ، و أوقفهم موقف البيان و التعليم، و أمر بالتمسّك بهم و أخذ الكتاب عنهم ، فهم الهداة ، يهدي الله بهم لنوره من يشاء ، و هم المعلّمون القائمون بتعليم ما فيه من حقائق المعارف و شرائع الدين.

و قد بعث الله رجالاً من أولى النهى و البصيرة ، و ذوي العلم و الفضيلة على الاقتباس من مشكاة أنوارهم، و الأخذ و الضبط العلومهم و آثارهم، و إيداع ذخائرها في كتبهم، و تنظيم شتاتها في تأليفهم ليذوق بذلك الغائب من منهل

ص: 18


1- سورة النحل : 44/16 .
2- سورة البقرة : 129/2

ترجمه پیش گفتار فیلسوف و مفسّر علامه طباطائی رحمة الله علیه

به نام خداوند متعال خداوندا! سپاس مخصوص تو می باشد که بر ما به وسیله پیامبر رحمت خود نعمت عطا کردی حضرت محمد صلی الله علیه و آله که او را به همراه کتاب (قرآن) کریم ارسال نمودی و به وسیله اهل بیت پاک و پاکیزه او ما را به معارف کتاب و احکام دین هدایت (و آشنا) نمودی و به ما توفیق دادی تا پیرو آثار و اجرا کننده اخبار ایشان باشیم. خداوندا بر او و بر ایشان درود فرست و از سوی خودت بر ما رحمت عنایت فرما همانا تو بخشنده ای

اما بعد از آن به درستی از چیز هایی که روشن و آشکار می باشد و شک و تردیدی در آن راه نمی یابد این است که کتاب (قرآن) کریم همان اساس محکمی است که بنای دین حنیف (اسلام) بر آن استوار می باشد آن همان روح آسمانی است که علت زندگی روشن و سعادت بخش قرار گرفته و پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله همان شخصیتی است که خداوند او را برای به آن (کتاب) برای مردم و آموزش به آنان مختص گردانید؛ هم چنان که خداوند عزیز فرموده است: «تا آن چه را که برای مردم نازل می شود، برای آنان بیان نمایی، شاید که بیندیشند (و در گفتار و کردار خود تجدید نظر نمایند)» و نیز فرموده: «و خداوند به ایشان کتاب و حکمت می آموزد و ایشان را تزکیه می نماید به راستی که تو عزیز و بخشنده هستی»

و به درستی که پاکان از اهل بیت آن حضرت، کسانی هستند که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله آنان را همتای کتاب خدا معرفی نموده و هر دو را به عنوان دو چیز گران بها نامیده است و آنان را در جایگاه بیانگر قرار داده و امر نموده تا به آنان تمسّک شود و از آنان دریافت گردد پس ایشان هدایت گر هستند و خداوند هر کسی را که بخواهد به وسیله نور هدایت ایشان هدایت می نماید ایشان تعلیم دهندگانی هستند که بر تعلیم آن چه درون آن (کتاب حکیم) - از حقایق معارف و مسائل (مختلف) دین – می باشد، ایستاده اند.

ص: 19

الشاهد ، ویرد به اللاحق مورد السابق

و إنّ أحسن ما ورثناه من ذلك كتاب التفسير المنسوب إلى شيخنا العيّاشي - رحمه الله -، و هو الكتاب القيّم الذي يقدمه النشر اليوم إلى القرّاء الكرام ، فهو لعمري أحسن كتاب ألّف قديماً في بابه، وأوثق ما ورّثناه من قدماء مشايخنا من كتب التفسير بالمأثور.

أمّا الكتاب فقد تلقّاه علماء هذا الشأن منذ ألف إلى يومنا هذا - و يقرب من أحد عشر قرناً - بالقبول من غير أن يذكر بقدح أو يغمض فيه بطرف.

و أمّا مؤلّفه : فهو الشيخ الجليل أبو النضر (النصر) محمّد بن المسعود بن محمّد بن العيّاش التميمي الكوفي السمرقندي من أعيان علماء الشيعة، و أساطين الحديث و التفسير بالرواية ممن عاش في أواخر القرن الثالث من الهجرة النبويّة.

أجمع كلّ من جاء بعده من أهل العلم على جلالة قدره، و علوّ منزلته ، وسعة فضله ، و أطراه علماء الرجال متسالمين على أنّه ثقة ، عين ، صدوق في حديثه ، من مشايخ الرواية ، يروي عنه أعيان المحدّثين كشيخنا الكشّي صاحب الرجال وهو من تلامذته ، و شيخنا جعفر بن محمّد بن المسعود العيّاشي و هو ولده.

كان شيخنا المترجم عنه نشأ على مذهب أهل السنّة، ثمّ تشيّع فكان أحد أساطين العلم و أعيان الطائفة. اشتغل فى حداثة من سنّه بتحصيل العلم ، فلم يلبث كثيراً حتى برع و تمهّر في شتّى العلوم، و تضلّع في مختلفها كالفقه و الحديث و الطبّ و النجوم و القيافة و غيرها.

ص: 20

و به تحقیق مردانی را مبعوث نمود که از خردمندان بزرگ و بصیرت می باشند صاحبان دانش و فضیلت هستند که از مشکات انوار ایشان اقتباس می گردد و بهره گرفتن و مواظبت بر علوم و آثار ایشان و نگهداری در نوشته ها و تنظیم و تألیف آن ها (وظیفه شرعی و عقلی است) تا افراد و نسل های غایب از دست پرورده شاهدان حاضر بچشند و استفاده (و افاده) نمایند و آیندگان در جایگاه سابقین قرار گیرند.

و به راستی بهترین چیزی که به ارث برده ایم کتاب تفسیری است که به استاد ما عیّاشی رحمه الله منسوب می باشد و آن کتاب ارزشمندی است که امروزه به خوانندگان گرامی عرضه می گردد سوگند به جان خودم آن بهترین کتابی است که در موضوع خود نگاشته شده و معتبرترین اثری می باشد که از مشایخ گذشته ما در باب تفسیر به وسیله احادیث معصومین عليهم السلام به دست ما رسیده است.

اما این کتاب که از (حدود) هزار سال پیش در اختیار دانشمندان قرار گرفته تا زمان کنونی ما که نزدیک به 11 قرن می شود مورد قبول همگان بوده و هست بدون آن که خدشه و ایرادی بر آن وارد شده باشد

و اما نویسنده ،آن شیخ جلیل القدر ابو نضر محمد فرزند مسعود، فرزند محمد، فرزند عيّاش تمیمی کوفی سمرقندی است که از شخصیت های برجسته شیعه و از استوانه های حدیث و تفسیر روائی می باشد او در اواخر قرن سوم هجری می زیسته است تمام دانشمندانی که بعد از او آمده اند بر جلالت قدر او، عظمت منزلت او و بسياري فضل او وحدت کلمه و اتّفاق نظر داشته اند و تمامی دانشمندان علم رجال که متعرّض او شده اند همگی معتقد هستند بر این که او موثّق مورد اعتماد راستگو در سخن و از مشایخ روایت هماهنگ بوده است شخصیت های بر جسته ای همانند شیخ بزرگوار کشّی - صاحب علم رجال - که خود از شاگردان او بوده و شیخ بزرگوار جعفر بن محمد بن مسعود عیّاشی که فرزند او است از او روایت نقل کرده اند

شیخ بزرگوار ما که مورد بحث می باشد در ابتدا بر مذهب اهل سنّت بوده و سپس تشیّع را پذیرفته است و یکی از استوانه های علم و شخصیت های برجسته

ص: 21

و كان ( رحمه الله) ذا جدّ بليغ في ما اندرس من رسوم العلم، و رفع ما عفى من قواعده، فكانت داره مجمع رجال العلم و الثقافة و طلّاب الفضيلة كالمدرسة المملوءة بأهلها من محصّل وباحث وكاتب و مقابل و ناسخ حتّى قيل: إنّه أنفق في سبيل العلم جمیع ما کان عنده من مال و ثروة بالغة ، و قد كان ورث من أبيه ثلاث مائة ألف دینار، و كان له مجلس مع العامّ و مجلس مع الخاصّ.

وفّق رحمه الله لتأليفات جمّة فى مختلف العلوم و الفنون، ربما انهميت إلى مأتي كتاب أو أزيد ، و أشهرها ذكراً و أعرفها عند القوم تفسيره المعروف بتفسير العيّاشي في جزئين، يروي عنه علمائنا. و قد أصيب الكتاب من جهتين أحدهما: أنّ جلّ رواياته كانت مسندة فاختصره بعض النسّاخ بحذف الأسانيد و ذكر المتون ، فالنسخة الموجودة الآن مختصر التفسير.

و الثانية : إنّ الجزء الثانى منه صار مفقوداً بعده حتّى أنّ أرباب التفاسير الروائية و المحدّثين لم ينقلوا منه إلّا ما في جزئه الأوّل (1) من الروايات كالبحراني في تفسير البرهان ، و الحويزي في نور الثقلين، و الكاشاني في الصافي ، و المجلسي في البحار ، نعم ربّما يذكر فيما يذكر أنّ بعض خزائن الكتب من بلاد ايران الجنوبيّة يحتوي على الكتاب بجزئيه ، و لم يتحقّق ذلك و لا اهتدينا إليه بعد ، و نسأل الله عزّ اسمه أن يوفّقنا للحصول عليه و نشره بتمامه، إنّه سمیع الدعاء، قريب مجيب.

محمد حسين الطباطبائي - آخر ذي القعدة 1380 ه -.

ص: 22


1- يستفاد من هذه العبارة بأنّ هذين الجزءين الموجودين عندنا وعند العلماء - الماضين منهم والباقين كانا قبل الطبع مجلّداً واحداً، و أنّ محقّقيهما جزأ ذلك المجلّد بهذه الصورة المطبوعة الموجودة في أيدينا، فالموضوع في المجموع قابل للتدبّر و البحث والتفحّص المحقّق و المترجم.

شیعه قرار گرفت از دوران نوجوانی به تحصیل علم مشغول گردید و مدّت زمانی نگذشت که در بسیاری از رشته های علوم آشنا و کارشناس گردید و در انواع علوم پهلو گرفت همانند ،فقه ،حدیث ،طبابت ستاره شناسی چهره شناسی و غیر این ها

آن مرحوم علاقه و تلاش خستگی ناپذیری در بحث و بررسی و بهره وری علوم داشت و بر همین اساس خانه او همانند مدرسه ای محل تجمع مردان علم فرهنگ و دانشجویان فضل و کمال بود که برخی تحصیل می کردند برخی مباحثه می نمودند برخی می نوشتند برخی نسخه ها را مقابله و برخی هم استنساخ می کردند به طوری که گفته شده در راه ترویج علم تمام ثروت و اموال انبوه خود را، انفاق و هزینه می کرد، او سی صد هزار دینار (طلا) از پدر خود ارث گرفته بود که همه آن ها را هزینه این امور نمود، او دارای دو جلسه درس و بحث داشت یکی برای عموم و دیگری برای خواص

او توفیق یافت تا در علوم و فنون مختلف تألیفی داشته باشد و متجاوز از دویست كتاب تأليف نماید که مشهور ترین آن ها در نزد شیعه تفسیر معروف به تفسیر عیّاشی است که در دو جلد می باشد و علمای ما از آن نقل می نمایند گرچه این کتاب از دو جهت آسیب دیده است یکی این که بیشترین روایاتش مستند بوده ولی ناسخین به جهت اختصار و خلاصه نویسی سند های آن را حذف کرده و فقط به ثبت متن (روایات) اکتفا نموده اند.

بنابر این نسخه موجود (از جهت سند) خلاصه نویسی شده. دیگر این که جلد دوم آن بعد از خودش مفقود گشته و بزرگان تفسیر روایی ،هم چیزی از آن نقل نکرده مگر آن چه را که در جلد اول موجود بوده همانند بحرانی در تفسیر برهان حویزی در نور الثقلين، کاشانی در تفسیر صافی و مجلسی در بحار الأنوار

بلی چه بسا گفته شود: در بعضی کتاب خانه های جنوب ایران هر دو جلد موجود می باشد ولی تا کنون ثابت نگشته و ما به آن دست نیافته ایم از خداوند عزیز درخواست می کنیم تا توفیقی بر تحصیل مجموعه و نشر آن عطا نماید به درستی که او اجابت کننده نزدیکی است. محمد حسین طباطبایی - آخر ماه ذی القعده، 1380 قمری (تاریخ ترجمه: 22 ماه رمضان 1432 قمری، صالحی)

ص: 23

مقدّمة المحقّق، السيّد رسولى المحلّاتي

مصادر التصحيح، اعتمدت في تصحيح الكتاب : اولاً : على نسخة مخطوطة عتيقة من مكتبة دانشكاه تهران و هي من جملة ما أهداه الأستاذ العلّامة الحاجّ السيّد محمّد - المشتهر بمشكوة – إلى تلك المكتبة من الكتب القيّمة ، و قد توسّط في إيصالها إلينا الأخ الأعزّ المفضال السيّد محمود الزرندي دامت توفيقاته العالية.

و ثانياً : على نسخة مصحّحة للفاضل الكامل الشيخ عبد الله الشاه ميري التفرشي - نزيل تهران - و قد استنسخها بخطه من نسخة العلّامة المحدّث النورى رضوان الله عليه ، ثم سافر إلى المشهد المقدّس الرضوي - أرواحنا له الفداء - و قابلها دامت توفيقاته مع نسخة المكتبة الرضويّة. و ثالثاً : الموسوعات الكبيرة و الجوامع المتأخّرة الناقلة عن الكتاب، و إليك أسماء بعضها : 1 - كتاب تفسير البرهان لمؤلّفه العلّامة المحدّث المتبحّر السيّد هاشم التوبلي البحراني (رحمه الله) ، المتوفّى سنة 1107 - 1109.

و قد نقل (رحمه الله ) تمام الكتاب إلا ما شذّ مما يحتمل سقطه من قلم النسّاخ - في مطاويه. 2 - كتاب بحار الأنوار تأليف العلّامة النحرير المحدّث ، المولى محمّد باقر المجلسى (رحمه الله ) ، المتوفّى سنة ،1111 ، المطبوع بطهران بالطبعة الحروفيّة، سنة 1375 3 - كتاب الصافي في تفسير القرآن لمؤلّفه العارف المحقّق المحدّث محمّد ابن المرتضى ، المدعوّ ابالمحسن ، الملّقب بالفيض الكاشاني، المتوفّى سنة 1091.

4 - كتاب وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة ، لمؤلّفه المحدّث الشهير

ص: 24

الشيخ محمّد بن الحسن الحرّ العاملي ( رحمه الله) ، المتوفّى سنة 1104. 5 - كتاب ، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات له ( رحمه الله) أيضاً. 6 - كتاب مجمع البيان في تفسير القرآن، لمؤلّفه العلّامة المحقّق الأديب الشيخ أبي علىّ الفضل بن الحسن الطبرسي (رحمه الله ) ، المتوفّى سنة 548 ، و غير ذلك من كتب الحديث و التفسير على كثرتها. و قد قابلنا أحاديث الكتاب مع ما نقل منه في هذه الكتب، و ذكرنا موارد الاختلاف و رقم صفحاتها في الذيل، تتميماً للفائدة. و لا تسأل أيّها الأخ الكريم عمّا قاسينا في تصحيح الكتاب و مقابلته و تهذيبه من الكدّ و التعب إلى أن خرج من الطبع بهذه الصورة البهيّة ، فللّه الحمد على هذا التوفيق العظيم. و لا يسعني دون أن أقدّم ثنائي العاطر إلى كلّ من وازرني و ساعدني في هذا المشروع من الأصدقاء الكرام و العلماء العظام سيّما الزميل الفاضل الشيخ حسين الدارابي، المشتهر بالكرماني حيث ساعدني في مقابلة الكتاب مع كتابي البحار و البرهان ، وفّقه تعالى لمرضاته، و نسأل الله تعالى أن يوفّقنا و جميع إخواننا لخدمة الدين و إحياء آثار سيّد المرسلين و أولاده الطاهرين المعصومين - صلوات الله عليهم أجمعين- و آخر دعوانا : أن الحمد لله ربّ العالمين. قمّ المشرّفة : السيّد هاشم الرسولي المحلّاتي، 12 ذي الحجّة 1380 . (1)

ص: 25


1- نیاز برای ترجمه این مقدمه نیست چون فقط بیان مصادر و منابعی است که مورد استفاده محقق محترم قرار گرفته است.

بسم الله الرحمن الرحيم، و به نستعين

* مقدّمة ناسخ الكتاب :

الحمد لله على إفضاله و الصلوة على محمّد و آله.

قال العبد - الفقير إلى رحمة الله - إنّي نظرت في التفسير الذي صنفّه أبو النضر محمّد بن مسعود بن محمّد بن عيّاش السلمى بإسناده، و رغبت إلى هذا وطلبت من عنده سماعاً من المصنّف ، أو غيره فلم أجد في ديارنا من كان عنده سماع أو إجازة منه، حذفت منه الأسناد ، و كتبت الباقي على وجهه ليكون أسهل على الكاتب و الناظر فيه، فإن وجدت بعد ذلك من عنده سماع أو إجازة من المصنّف أتبعت الأسانيد ، و كتبتها على ما ذكره المصنّف ، أسأل الله تعالى التوفيق لإتمامه ، و ما توفيقي إلا بالله عليه توكّلت و إليه أنيب.

***

ص: 26

27

به نام خداوند بخشاینده مهربان و از او کمک می طلبیم

*پیش گفتار بازنویس کتاب:

شکر و سپاس مخصوص خداوند است در برابر نعمت ها و بخشش های والايش و درود و تحیت بر حضرت محمد و بر اهل بیت (طاهرین) او باد این بنده نیازمند رحمت خداوند گوید: به راستی در تفسیری که جناب ابو نضر محمد بن مسعود بن محمد بن عیّاش سلمی با سند خود نگاشته با دقت نگاه کردم و شیفته آن شدم و در مورد شخص و اشخاصی که از مصنّف و یا از غیر او شنیده باشند جستجو کردم ولی کسی را در مناطق خود نیافتم که شنیده و یا اجازه ای در نقل داشته باشد به همین علت سند های آن را حذف کردم و ما بقی آن ها را به همان شیوه خودش بازنویسی کردم تا برای نویسنده و نگاه (مطالعه) کننده آسانتر باشد پس اگر بعد از این شخصی را یافتم که از مصنف شنیده و یا اجازه داشته باشد سند آن را نیز همراه قرار می دهم

و من بر همان شیوه ای که مصنّف تألیف و تصنیف نموده بازنویسی کرده ام از خداوند متعال درخواست توفیق می کنم که بتوانم آن را به پایان برسانم و توفیقی برای من نیست مگر به خواست خداوند بر او توکّل می کنم و به سوی او بازگشت و توبه می نمایم

ص: 27

في فضائل القرآن

1 / [1] - روی جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبيه، عن أبي عبد الله جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ها عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّکُمْ فِی زَمَانِ هُدْنَهٍ وَ أَنْتُمْ عَلَی ظَهْرِ اَلسَّفَرِ وَ اَلسَّیْرُ بِکُمْ سَرِیعٌ فَقَدْ رَأَیْتُمُ اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهَارَ وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ یُبْلِیَانِ کُلَّ جَدِیدٍ،وَ یُقَرِّبَانِ کُلَّ بَعِیدٍ وَ یَأْتِیَانِ بِکُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا اَلْجَهَازَ لِبُعْدِ اَلْمَفَازِ

فَقَامَ اَلْمِقْدَادُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا دَارُ اَلْهُدْنَهِ؟

قَالَ دَارُ بَلاَءٍ وَ اِنْقِطَاعٍ فَإِذَا اِلْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ اَلْفِتَنُ کَقِطَعِ اَللَّیْلِ اَلْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَی اَلنَّارِ وَ هُوَ اَلدَّلِیلُ یَدُلُّ عَلَی خَیْرِ سَبِیلٍ وَ هُوَ کِتَابُ تَفْصِیلٍ وَ بَیَانٍ وَ تَحْصِیلٍ ،وَ هُوَ اَلْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حِکْمَهٌ [حكم ] وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَی نُجُومِهِ نُجُومٌ(1) ، لاَ تُحْصَی عَجَائِبُهُ وَ لاَ تُبْلَی غَرَائِبُهُ فِیهِ مَصَابِیحُ اَلْهُدَی وَ مَنَازِلُ اَلْحِکْمَهِ وَ دَلِیلٌ

ص: 28


1- في بعض النسخ و كذا تحقيق المحلاتى : له تخوم و على تخومه تخوم . و قال العلامة المجلسي رحمه الله : لعلّ المراد بقوله : له نجوم أي آيات تدل على أحكام يهتدى بها، وفيه آيات تدلّ على على هذاه الآيات و توضّحها . أو المراد بالنجوم الثالث : السنّة، فإنّ السنّة توضح القرآن أو الأئمّة علیهم السلام العالمون بالقرآن أو المعجزات فإنّها تدلّ على حقيقة الآيات لمن عرف الصفة، أي الصفات التي توجب المغفرة من القرآن، أو الصفة التعرّف و الاستنباط . مرآة العقول : 479/12 .

بیان فضائل قرآن

1) - امام صادق علیه السلام ، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام روایت نموده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

ای مردم: به راستی شما در زمان هدنه قرار گرفته اید و در فراهم سازی سفر (آخرت) هستید عُمر به سرعت می گذرد حرکت شب و روز خورشید و ماه را ملاحظه کرده اید که هر تازه ای را کهنه و هر دوری را نزدیک می گردانند و هر وعده ای را می رساند پس بار سفر و نیاز هایش را فراهم سازید که این سفر بسی طولانی و پر زحمت است سپس مقداد برخاست و عرض کرد: ای رسول خدا! هُدنه چیست؟

فرمود سرای آزمایش، سختی و جدایی (از براهین و حجت های الهی) است هر گاه فتنه هایی همانند قطعه های شب تاریک شما را فرا گیرد بر شما باد به قرآن؛ زیرا قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعتش پذیرفته شود و گواهی دهنده ای راست گو است.

هر کس قرآن را پیشوای خویش قرار دهد او را به بهشت هدایت می کند و هر که قرآن را پشت سر خود اندازد او را به دوزخ می کشاند قرآن راهنمایی است که به سوی بهترین صراط (خیر و سعادت) هدایت می نماید کتابی است که در آن تشریح ( جریانات) بیان (احکام و اخلاق) و راه تحصیل (سعادت یا شقاوت) می باشد.

این کتاب تشریح کننده حقایق و واقعیات است فاصل و دایی (بین حق و باطل) ،است باطل و شوخی نیست دارای (عبارات و الفاظی) ظاهر و درونی پر محتوا است؛ ظاهرش حکمت و درونش دانش است ظاهرش ساده و پسندیده ولی درونش بسیار عمیق و شگفت انگیز است؛ مرز های بی شماری دارد و برای هر یک از آن ها مرز های دیگری می باشد که شگفتی ها و امور غریبه اش قابل محاسبه نیست؛ کُهنه و پوسیده نگردد (و برای همه جوامع و زمان ها کافی است) درون آن چراغ های هدایت،

ص: 29

عَلَی اَلْمَعْرُوفِ لِمَنْ عَرَفَهُ (1)

2 / [2] - عَنْ یُوسُفَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ رَفَعَهُ إِلَی اَلْحَارِثِ اَلْأَعْوَرِ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ إِنَّا إِذَا کُنَّا عِنْدَکَ سَمِعْنَا اَلَّذِی نَسُدُّ (نشدّ) هِ دِینَنَا وَ إِذَا خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِکَ سَمِعْنَا أَشْیَاءَ مُخْتَلِفَهً مَغْمُوسَهً لاَ نَدْرِی مَا هِیَ؟

قَالَ أَوَ قَدْ فَعَلُوهَا؟

قُلْتُ نَعَمْ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ أَتَانِی جَبْرَئِیلُ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ سَیَکُونُ فِی أُمَّتِکَ فِتْنَهٌ قُلْتُ فَمَا اَلْمَخْرَجُ مِنْهَا؟

فَقَالَ کِتَابُ اَللَّهِ فِیهِ بَیَانُ مَا قَبْلَکُمْ مِنْ خَیْرٍ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ وَ هُوَ اَلْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ مَنْ ولّاه مِنْ جَبَّارٍ فَعَمِلَ بِغَیْرِهِ قَصَمَهُ اَللَّهُ وَ مَنِ اِلْتَمَسَ اَلْهُدَی فِی غَیْرِهِ أَضَلَّهُ اَللَّهُ وَ هُوَ حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِینُ وَ هُوَ اَلذِّکْرُ اَلْحَکِیمُ وَ هُوَ اَلصِّرَاطُ اَلْمُسْتَقِیمُ لاَ تُزَیِّفُهُ اَلْأَهْوَاءُ وَ لاَ تُلَبِّسُهُ اَلْأَلْسِنَهُ وَ لاَ یَخْلُقُ عَنِ اَلرَّدِّ وَ لاَ تَنْقَضِی عَجَائِبُهُ وَ لاَ یَشْبَعُ مِنْهُ اَلْعُلَمَاءُ هُوَ اَلَّذِی لَمْ تُکِنَّهُ اَلْجِنُّ إِذَ سَمِعَهُ أَنْ قَالُوا: ﴿ إِنَّا سَمِعْنَا قُرْءَانًا عَجَبًا * يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَامَنَّا بِهِ وَ لَن نُّشْرِكَ

ص: 30


1- عنه بحار الأنوار: 17/92 ح 16 فيه : بأسانيد عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن آبائه علیهم السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله ، و البرهان في تفسير القرآن : 19/1 ح 4، و نور الثقلين : 13/4 ح 47 . الكافي : 598/2 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 171/6 ح 7657 قطعة منه، أعلام الدين : 333 (الحديث الخامس)، فيه : عن أبي سعيد الخدري قال : خطبنا رسول الله صلی الله علیه و آله عنه البحار : 177/74 ح 5 إرشاد القلوب : 79/1 ( باب 19 في قرائة القرآن) مرسل و بتفاوت، النوادر للراوندي : 143، عنه البحار : 134/77 ح 46، و 179 إرشاد القلوب : 79/1 (الباب التاسع ، عشر في قراءة القرآن)، کنز العمّال: 288/2 ح 4027 بتفاوت يسير في الجميع .

منزل های حکمت آمیز و راهنمایی (برای کردار گفتار و برنامه های) خوب و مفید، ( تمامی آن ها) برای کسی است که نسبت به آن ایمان و معرفت داشته باشد.

2)- از یونس بن عبد الرحمان از حارث اعور روایت کرده است که گفت:

بر امير المؤمنين علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: ای امیر مؤمنان! هنگامی که در محضر شما هستیم چیزی ما می شنویم که دین و ایمان ما محکم می گردد و چون از نزد شما بیرون می رویم چیز های گوناگونی را می شنویم که سرگردان کننده است؛ نمی دانیم این تغییر حالت برای چیست؟

فرمود: آیا آن ها چنین حرکاتی را انجام داده اند؟ عرضه داشتم: بلی.

فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمد! به زودی در بین امّت تو فتنه و آشوبی تحقّق می یابد

گفتم: راه چاره چیست؟

گفت: ارتباط با کتاب خدا که اخبار و جریانات گذشته و آیندگان و هم چنین شرح وظایف کنونی شما در آن وجود دارد این کتاب تشریح حقایق و واقعیّات است هر ستمگری که آن را وسیله قرار دهد و بر خلاف آن عمل کند خداوند او را بر زمین زند و کسی که از غیر آن هدایت جوید خداوند گمراهش نماید.

و این کتاب ریسمان محکم خدا تذکّر دهنده و یاد آورنده ای حکیم و صراط مستقیم است؛ هوا ها و امیال آن را منحرف و کج نمی گرداند و به وسیله زبان ها پوشانده و پنهان نگردد؛ به وسیله رد کردن و یا ایراد گرفتن کهنه و مندرس نشود؛ شگفتی هایش پایان نیابد دانشمندان از آن سیر و بی رغبت نمی شوند آن چنان کتابی است که جنیان در آن نفوذ نکرده و هنگامی که (نزول) قرآن را شنیدند گفتند: یعنی «به راستی که ما قرآنِ شگفت آوری را شنیدیم * که به سوی سعادت و کمال هدایت می نماید و ما به آن ایمان آوردیم و به پروردگارمان شرک نمی آوریم».

هر که آن را بپذیرد و بر طبق آن عمل نماید مأجور است و هر که به آن چنگ

ص: 31

بِرَبِّنَا أَحَدًا ﴾ (1) ، مَنْ قَالَ بِهِ صُدِّقَ وَ مَنْ عَمِلَ بِهِ أُجِرَ وَ مَنِ اِعْتَصَمَ بِهِ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ هُوَ اَلْکِتَابُ اَلْعَزِیزُ اَلَّذِی لا یَأْتِیهِ اَلْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ .(2)

3/[3] - عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ (3) ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ:

[ لمّا ] خَطَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ - بَعْدَ صَلاَهِ اَلظُّهْرِ اِنْصَرَفَ عَلَی اَلنَّاسِ - فَقَالَ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنِّی قَدْ نَبَّأَنِی اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ أَنَّهُ لَنْ یُعَمَّرَ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ نِصْفَ عُمُرِ اَلَّذِی یَلِیهِ مِمَّنْ قَبْلَهُ وَ إِنِّی لَأَظُنُّنِی أَوْشَکَ أَنْ أُدْعَی فَأُجِیبَ،وَ إِنِّی مَسْئُولٌ وَ إِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ، فَهَلْ بَلَّغْتُکُمْ؟فَمَا ذَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ؟

قَالُوا: نَشْهَدُ بِأَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ جَاهَدْتَ، فَجَزَاکَ اَللَّهُ عَنَّا خَیْراً

ص: 32


1- سورة الجنّ : 1/72 - 2.
2- عنه بحار الأنوار: 24/92 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن : 19/1 ح 5. مجمع البيان: 45/1 ، اعلام الدین : 99 ، فيه : روى الشيخ الفقيه أبو الفتح الكراجكي في كتابه كنز الفوائد، مرفوعاً إلى الحارث الأعور ، مناقب أمير المؤمنين علیه السلام لمحمّد بن سليمان الكوفي : 30 بتفاوت يسير، و نحوه شرح الأخبار: 310/2 ح 6321 ، كشف الغمّة : 48/1 عن زيد بن أرقم قال : أقبل نبيّ الله من حجّة الوداع حتّى إذا نزل بغدير الجحفة - بين مكّة و المدينة - قام بالدوحات فقم ما تحتهنّ من شوك و نادى الصلاة جامعة قال : فخرجنا إلى رسول الله صلی الله علیه و آله في يوم شديد الحرّ و إنّ منّا من يضع بعض ردائه تحت قدميه من شدّة الرمضاء حتّى انتهينا إلى رسول الله صلی الله علیه و آله فصلّى بنا ثمّ انصرف فقال ... بتفاوت يسير، و نحوه الصوارم المهرقة : 180 ، سنن الترمذي : 172/5 ح 2906 ، سنن الدارمي : 435/2، و المصنّف لابن أبي شيبة : 164/7 ح 2 و الدرّ المنثور للسيوطي : 337/6، و كنز العمّال: 1 / 375 ح 1636 بتفاوت يسير في الجميع .
3- المفضلّ بن صالح ، عدّه الشيخ في رجاله من أصحاب الصادق علیه السلام ، قائلاً : أبو عليّ مولى بنی أسد يكنّى بأبي جميلة مات في حياة الإمام الرضا علیه السلام راجع قاموس الرجال: /203/10 رقم 7695 ، و رجال الشيخ: 307 رقم

زند به سوی صراط مستقیم هدایت می شود این کتابی شریف، نیرومند و بی مانندی است که باطل - نه از پیش رو و نه از پشت سر - در آن راه ندارد؛ کتابی است که از طرف خدای حکیم و حمید نازل شده است.

3) - از ابو جميله مفضّل بن صالح نقل نموده که یکی از اصحاب گفته است:

رسول خدا صلی الله علیه و آله روز جمعه بعد از نماز ظهر رو به مردم نمود و خطبه ای برای آنان ایراد نمود ای مردم! خداوند مرا خبر داده که هر پیامبری نصف عمر پیامبر قبل از خود را می نماید من گمان می کنم که به زودی دعوت حقّ را لبیک گویم از من سؤال خواهند کرد و از شما نیز سؤال خواهد شد؛ سپس از آن فرمود: آیا من رسالت خود را به شما رسانده ام؟! شما چه می گوئید؟

گفتند: ما گواهی می دهیم که شما تبلیغ رسالت نمودی و نصیحت کردی و در راه خدا جهاد نمودی خداوند جزای خیر به شما عنایت کند

اظهار نمود: خدایا تو شاهد باش

آن گاه فرمود: ای مردم! مگر شما گواهی نمی دهید که خدائی جز آفریدگار جهان نیست؟ و اینکه محمد بنده و رسول اوست؟ و بهشت حقّ است و جهنّم واقعیّت دارد؟ و زنده کردن بعد از مرگ حقّ است؟

گفتند: (خداوندا)، بلی.

اظهار نمود: خدایا تو گواه باش بعد فرمود: ای مردم! به راستی خدا مولای من است و من نسبت به مؤمنین از جانشان اولی تر هستم بدانید که هر کس من سرور و رهبر اویم علی نیز سرور و رهبر اوست خدایا دوست بدار هر که علی را ولیّ خود بداند و دشمن بدار هر که علی را دشمن دارد

بعد از آن فرمود: ای مردم! من (در رفتن سفر آخرت) بر شما سبقت می گیرم

ص: 33

قَالَ: اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ ثُمَّ قَالَ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ أَ لَمْ تَشْهَدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ اَلْجَنَّهَ حَقٌّ وَ أَنَّ اَلنَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ اَلْبَعْثَ حَقٌّ مِنْ بَعْدِ اَلْمَوْتِ قَالُوا: [اَللَّهُمَّ] نَعَمْ، قَالَ: اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ،هد.

ثُمَّ قَالَ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ مَوْلاَیَ وَ أَنَا « أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ »، أَلاَ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ

ثُمَّ قَالَ: أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنِّی فَرَطُکُمْ وَ أَنْتُمْ وَارِدُونَ عَلَیَّ اَلْحَوْضَ وَ حَوْضِی أَعْرَضُ مَا بَیْنَ بُصْرَی وَ صَنْعَاءَ فِیهِ عَدَدَ اَلنُّجُومِ قِدْحَانٌ مِنْ فِضَّهٍ أَلاَ وَ إِنِّی سَائِلُکُمْ حِینَ تَرِدُونَ عَلَیَّ عَنِ اَلثَّقَلَیْنِ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا حَتَّی تَلْقَوْنِی

قَالُوا: وَ مَا اَلثَّقَلاَنِ؟ یَا رَسُولَ اَللَّهِ!

قَالَ: اَلثَّقَلُ اَلْأَکْبَرُ کِتَابُ اَللَّهِ سَبَبٌ طَرَفُهُ بِیَدَیِ اَللَّهِ وَ طَرَفٌ فِی أَیْدِیکُمْ، فَاسْتَمْسِکُوا بِهِ لاَ تَضِلُّوا وَ لاَ تُذِلُّوا وَ اَلثَّقَلُ اَلْأَصْغَرُ عِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی فَإِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِیَ اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ أَنْ لاَ یَتَفَرَّقَا حَتَّی یَلْقَیَانِی وَ سَأَلْتُ اَللَّهَ لَهُمَا ذَلِکَ فَأَعْطَانِیهِ فَلاَ تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا، وَ لاَ تَقْصُرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِکُوا، فَلاَ تُعَلِّمُوهُمْ فَهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ (1)

4 / [4] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ مَوْلَی بَنِی هَاشِمٍ عَنْ أَبِی سُخَیْلَهَ قَالَ:

حَجَجْتُ أَنَا وَ سَلْمَانُ اَلْفَارِسِیُّ مِنَ اَلْکُوفَهِ فَمَرَرْتُ بِأَبِی ذَرٍّ فَقَالَ: اُنْظُرُوا إِذَا کَانَتْ بَعْدِی فِتْنَهٌ وَ هِیَ کَائِنَهٌ فَعَلَیْکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ، بِکِتَابِ اَللَّهِ وَ بِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ، فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ لِعَلِیٍّ علیه السلام : هذا أوّل من آمن بي ، هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِی وَ أَوَّلُ مَنْ یُصَافِحُنِی یَوْمَ اَلْقِیمَهِ ، وَ هُوَ اَلصِّدِّیقُ اَلْأَکْبَرُ وَ هُوَ اَلْفَارُوقُ یُفَرِّقُ

ص: 34


1- عنه بحار الأنوار: 141/23 ح 92 و البرهان في تفسير القرآن : 26/1 ح 9، و إثبات الهداة : 539/3 . الخصال : 65/1 ح 98 بتفاوت يسير عنه البحار : 121/37 ، عنه البحار : 121/37 ح 15 الصوارم المهرقة في جواب الصواعق المحرقة : 180 ، فيه : أنه صلی الله علیه و آله خطب بغدير خمّ تحت شجرات فقال أيّها الناس! إنّه قد نبأني ...

و شما در کنار حوض (کوثر) بر من وارد می شوید حوضی که پهنای آن به اندازه فاصله بین بصره و صنعاء است در آن حوض به تعداد ستارگان قدح های نقره ای است بدانید که وقتی در کنار حوض بر من وارد شوید من از شما راجع به دو ذخیره گران بها پرسش می کنم مواظب باشید که با آن دو، پس از من چگونه رفتار خواهید کرد.

گفتند: ای رسول خدا! آن دو ذخیره گرانب ها چیست؟

فرمود: ذخیره اکبر، کتاب خداست که یک طرف آن به دست خدا و یک طرف دیگرش به دست شماست به آن تمسّک جویید تا گمراه نشوید و خوار نگردید؛ و ذخیره اصغر، عترت و اهل بیت من هستند خداوندِ لطیف و خبیر به من اطلاع داده است که آن ها از یک دیگر جدا نخواهند شد تا بر من وارد شوند من نیز از خداوند همین را درخواست داشته ام و او اجابت نمود، پس بر آن ها سبقت نگیرید که گمراه می شوید و از آنان عقب نمانید و گرنه هلاک خواهید شد و به چیزی نیاموزید که از شما داناترند

4) - از ابو عبد الله مولی بنی هاشم از ابو سخیله روایت کرده است که گفت:

من با سلمان از کوفه برای انجام حجّ حرکت نمودیم چون به اباذر برخوردیم اظهار داشت: پس از من فتنه و آشوبی بر پا شود - که خواهد شد – بر شما باد که دو موضوع را از دست ندهید: که یکی کتاب خداوند و دیگری علی بن ابی طالب است؛ زیرا که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که به علی علیه السلام اشاره فرمود: این اوّل کسی است که به من ایمان آورد؛ اول کسی است که در قیامت با من مصافحه می کند؛ راست گویی بزرگ است؛ فارق و جدایی انداز بین حقّ و باطل می باشد علی علیه السلام رئیس و پیشوای مؤمنین است و ثروت پیشوای منافقین

ص: 35

یْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ، وَ هُوَ یَعْسُوبُ اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ اَلْمَالُ یَعْسُوبُ اَلْمُنَافِقِینَ.(1)

5/ [5] - عن زرارة ، عن أبي جعفر علیه السلام :

خَطَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالْمَدِینَهِ فَکَانَ فِیمَا قَالَ لَهُمْ اَلْحَدِیثَ (2)

6/[6] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: عَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَمَا وَجَدْتُمْ آیَهً نَجَا بِهَا مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ فَاعْمَلُوا بِهِ، وَ مَا وَجَدْتُمُوهُ هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ فَاجْتَنِبُوا (3)

7/[7] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُوسَی اَلْخَشَّابِ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لاَ یُرْفَعُ اَلْأَمْرُ وَ اَلْخِلاَفَهُ إِلَی آلِ أَبِی بَکْرٍ أَبَداً وَ لاَ إِلَی آلِ عُمَرَ وَ لاَ إِلَی آلِ بَنِی أُمَیَّهَ وَ لاَ فِی وُلْدِ طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ أَبَداً وَ ذَلِکَ أَنَّهُمْ بَتَّرُوا اَلْقُرْآنَ وَ أَبْطَلُوا اَلسُّنَنَ وَ عَطَّلُوا اَلْأَحْکَامَ

وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْقُرْآنُ هُدًی مِنَ اَلضَّلاَلَهِ وَ تِبْیَانٌ مِنَ اَلْعَمَی وَ اِسْتِقَالَهٌ مِنَ اَلْعَثْرَهِ وَ نُورٌ مِنَ اَلظُّلْمَهِ وَ ضِیَاءٌ مِنَ اَلْأَحْزَانِ وَ عِصْمَهٌ مِنَ اَلْهَلَکَهِ وَ رُشْدٌ مِنَ اَلْغَوَایَهِ وَ بَیَانٌ مِنَ اَلْفِتَنِ وَ بَلاَغٌ مِنَ اَلدُّنْیَا إِلَی اَلْآخِرَهِ وَ فِیهِ کَمَالُ دِینِکُمْ

ص: 36


1- عنه بحار الأنوار : 26/92 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 6 . الأمالي للطوسي : 147 ح 242(المجلس الخامس فيه بقية أحاديث) بإسناده عن أبي سخيلة، قال : حججت أنا و سلمان الفارسي، فمررنا بالربذة و جلسنا إلى أبي ذرّ الغفاري، عنه ، عنه البحار 424/22 ح 34، و نحوه بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله: 84 و 103 و 152 ، عنه البحار : 38 : 217 ح 22 شرح الأخبار : 257/2 ح 559 بتفاوت يسير، و كشف الغمة : 385/1 (فصل في - ذكر مناقب شتّى)، و نحوه تاريخ مدينة دمشق : 41/42 و فرائد السمطين: 140/1، سير أعلام النبلاء : 73/23 مختصراً و نحوه مجمع الزوائد : 102/9
2- البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ذيل ح 6 .
3- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح ،43 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 7.

5 )- از زراره از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدینه خطبه ای را ایرد نمود در ضمن آن فرمود:.. .

6) - از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: بر شما باد به قرآن پس هر آیه ای را یافتید که پیشینیان شما به وسیله آن نجات یافته اند به آن عمل نمایید و هر چه را دیدید که باعث نابودی پیشینیان شما گردیده است، از آن اجتناب ورزید.

7)- از حسن بن موسی خشّاب نقل کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امر خلافت در دودمان ابو بکر و عمر هرگز باز نگردد، نه در بنی امیّه و نه در فرزندان طلحه و زبیر باز نخواهد گشت برای آن که اینان قرآن را به یک سور ها و سنّت ها (ی رسول خدا صلی الله علیه و آله را باطل و احکام (الهی) را تعطیل (و بی اهمیّت رها) کردند

و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرموده است: قرآن راهنمایی در گمراهی ها، بینائی برای هر کوری است؛ و سبب بخشش و گذشت از لغزش ها و روشنی در هر (نوع) تاریکی و نوری از غم و اندوه ها خواهد بود سدّی در برابر پیشامد ها (و بدعت ها) ،است نگاهدارنده از هر هلاکتی ره جوئی در هر گمراهی و بیانگر هر فتنه و اشتباهی است انسان را (از پستی های دنیا به سعادت های) آخرت می رساند و در آن کمال دین شماست.

پس توصیف رسول خدا صلی الله علیه و آله برای قرآن این گونه می باشد که هیچ کس از قرآن روی گردان نشود جز به سوی دوزخ

ص: 37

فَهَذِهِ صِفَهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِلْقُرْآنِ وَ مَا عَدَلَ أَحَدٌ عَنِ اَلْقُرْآنِ إِلاَّ إِلَی اَلنَّارِ .(1)

8/[8] - عن مسعدة بن صدقة ، قال :

قال أبو عبد الله : إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَا یتنا أَهْلَ الْبَیْتِ قُطْبَ الْقِرَانِ وَ قُطْبَ جَمِیعِ الکتب عَلَیْهَا یَسْتَدُّ یرمحکم الْقِرَانِ وَ بِهَا یُوهَبُ الکتب وَ یَستَبیین الْإِیمَانِ، وقَد أمَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أن یُقتَدی بِالقُرآنِ وآلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام ، وذلِکَ حَیثُ قالَ فی آخِرِ خُطبَهٍ خَطَبَها:إنّی تارِکٌ فیکُمُ الثَّقَلَینِ:الثَّقَلَ الأَکبَرَ،وَالثَّقَلَ الأَصغَرَ؛فَأَمَّا الأَکبَرُ فَکِتابُ رَبّی،وأمَّا الأَصغَرُ فَعِترَتی أهلُ بَیتی،فَاحفَظونی فیهِما،فَلَن تَضِلّوا ما تَمَسَّکتُم بِهِما. (2)

9/ [9] - عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْقُرْآنِ؟

فَقَالَ لِی: هُوَ کَلاَمُ اَللَّهِ . (3)

10 / [10] - وَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

قِیلَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ أُمَّتَکَ سَتُفْتَتَنُ، فَسُئِلَ مَا اَلْمَخْرَجُ مِنْ ذَلِکَ؟

فَقَالَ: کِتَابُ اَللَّهِ اَلْعَزِیزِ اَلَّذِی لاَ یَأْتِیهِ اَلْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ مَنِ اِبْتَغَی اَلْعِلْمَ فِی غَیْرِهِ أَضَلَّهُ اَللَّهُ، وَ مَنْ وَلِّیَ هَذَا اَلْأَمْرَ مِنْ جَبَّارٍ فَعَمِلَ بِغَیْرِهِ قَصَمَهُ اَللَّهُ، وَ هُوَ اَلذِّکْرُ اَلْحَکِیمُ، وَ اَلنُّورُ اَلْمُبِینُ، وَ اَلصِّرَاطُ اَلْمُسْتَقِیمُ. فِیهِ خَبَرُ مَا کَانَ قَبْلَکُمْ، وَ نَبَأُ مَا بَعْدَکُمْ، وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ، وَ هُوَ اَلْفَصْلُ لَیْسَ بِالْهَزْلِ، وَ هُوَ

ص: 38


1- عنه بحار الأنوار: 94/9 ح 43 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 8. الكافي : 600/2 ح 8 عنه البحار : 26/89 ح 28 .
2- عنه بحار الأنوار: 142/23 ذيل ح 92 أشار إليه، و 27/92 ح 29، البرهان في تفسير القرآن: . 26/1 ح 8
3- عنه بحار الأنوار: 120/92 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 9 .

8 )- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خداوند ولایت ما اهل بیت را قطب و محور قرآن و محور تمامی کتاب های آسمانی قرار داد؛ محکمات قرآن بر گرد این موضوع می گردد که کتاب ها (ی آسمانی هم) به آن اشاره نموده اند و ایمان به وسیله آن آشکار می شود.

و همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمان داد که به قرآن و به آل محمد علیهم السلام اقتدا شود و این در آخرین خطبه ای بود که ایراد نمود و فرمود: من در میان شما دو ذخیره ای گران بها برجای می گذارم: ذخیره اکبر و ذخیره اصغر.

اما اکبر کتاب پروردگارم است و اصغر عترت من – اهل بيتم – خواهند بود حُرمت مرا در مورد آن ها رعایت کنید که اگر به آن ها تمسّک جویید هرگز گمراه نخواهید شد.

9) - از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام (درباره قرآن) سؤال کردم؟ فرمود: قرآن سخن خداوند است.

10) - از امام حسن مجتبی علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفته شد: به راستی امّت تو به زودی مورد فتنه ها و دسیسه ها قرار می گیرد سؤال شد که راه نجات چگونه است؟

فرمود: تمسّک به کتاب عزیز ،خداوند که باطل - نه از پیش رو و نه از پشت سر - در آن راه ندارد، کتابی است که از طرف خدای حکیم و حمید نازل گردیده؛ هر که دانش را در غیر آن جستجو کند خداوند او را گمراه کند و کسی که در این امر ( ولایت و امامت) از ستمگری پیروی نماید و به غیر از قرآن عمل کند خداوند او را با شکست مواجه کند قرآن تذکر دهنده و یادآورنده ای حکیم و نوری روشنایی بخش و صراطی مستقیم است.

ص: 39

اَلَّذِی سَمِعَتْهُ اَلْجِنُّ فَلَمْ تَنْأَهَا أَنْ قَالُوا: ﴿ إِنَّا سَمِعْنَا قُرْءَانًا عَجَبًا * يَهْدِى إِلَى الرُّشْدِ فَنَامَنَّا بِهِ﴾ (1) ، لاَ یَخْلَقُ عَلَی طُولِ اَلرَّدِّ، وَ لاَ تَنْقَضِی عِبَرُهُ، وَ لاَ تَفْنَی عَجَائِبُهُ (2)

11/[11] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا خَلَقَ اَلْخَلْقَ فَجَعَلَهُ فِرْقَتَیْنِ، فَجَعَلَ خِیَرَتَهُ فِی إِحْدَی اَلْفِرْقَتَیْنِ، ثُمَّ جَعَلَهُمُ أَثْلاَثاً فَجَعَلَ خِیَرَتَهُ فِی إِحْدَی اَلّأَ ثْلاَثِ ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یَخْتَارُ حَتَّی اِخْتَارَ عَبْدَ مَنَافٍ ، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ عَبْدِ مَنَافٍ هَاشِمَ ، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ هَاشِمٍ عَبْدَ اَلْمُطَّلِبِ ، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ عَبْدَ اَللَّهِ ، وَ اِخْتَارَ مِنْ عَبْدِ اَللَّهِ مُحَمَّداً رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَکَانَ أَطْیَبَ اَلنَّاسِ وِلاَدَهً وَ أَطْهَرَهَا، فَبَعَثَهُ اَللَّهُ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً ، وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ اَلْکِتَابَ فَلَیْسَ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ فِی اَلْکِتَابِ تِبْیَانُهُ .(3)

12/[12] - عَنْ عَمْرِو بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَدَعْ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ اَلْأُمَّهُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ إِلاَّ أَنْزَلَهُ فِی کِتَابِهِ وَ بَیَّنَهُ لِرَسُولِهِ ، وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَیْءٍ حَدّاً وَ جَعَلَ دَلِیلاً یَدُلُّ عَلَیْهِ، وَ جَعَلَ عَلَی مَنْ تَعَدَّی ذَلِکَ اَلْحَدَّ حَدّاً .(4)

ص: 40


1- سورة الجن : 1/72 - 2.
2- عنه بحار الأنوار: 27/92 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن : 20/1 ح 10 . إعجاز القرآن للباقلاني : 185 .
3- عنه بحار الأنوار : 94/92 ح 44 فيه : عن محمّد بن حمدان و البرهان في تفسير القرآن : 21/1 ح 11 . المحاسن للبرقى : 267/1 ح (354 ( باب 36) عنه البحار : 89/89 ح 33
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 21/1 ح 12 . الكافي : 59/1 ح 2، عنه وسائل الشيعة : 16/28 ح 34103، بصائر الدرجات : 6 - 3 بتفاوت يسر (باب - 3 معرفة العالم الذي من عرفه) عنه البحار : 84/89 ح 16 .

اخبار گذشتگان پیش از شما، جریانات دوران خودتان و حوادث بعد از شما، در آن موجود می باشد این کتاب تشریح حقایق و واقعیّات است آن چنان کتابی که جنیّان (هنگام نزول قرآن) شنیدند ولی به آن دست نیافتند و گفتند: «به راستی که ما قرآنِ شگفت آوری را شنیدیم* که به سوی سعادت و کمال هدایت می نماید پس به آن ایمان آوردیم» به وسیله ردّ و ایراد کهنه و مندرس نشود عبرت ها و شگفتی هایش نابود نگردد (آری) شگفتی های این کتاب بی پایان است.

11) - از محمد بن حُمران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: موقعی که خداوند بندگان را آفرید، آن ها را دو گروه قرار داد پس برترین مخلوق خود را در یکی از آن دو گروه قرار داد و ایشان را سه دسته گردانید؛ برترین مخلوق خود را در یکی از آن سه قرار داد سپس بر همین شیوه برترین ها را برگزید تا آن که عبد مناف را انتخاب نمود و از عبد مناف هاشم را و از هاشم عبد المطلب را و از عبد المطلب، عبد الله را و از عبد الله محمّد رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم را برگزید که از جهت ولادت پاک و پاکیزه ترین مردمان بود؛ پس خداوند او را بر حقّ و بشارت دهنده و انذار کننده بندگان مبعوث نمود و کتابی را بر او نازل کرد که چیزی موجود نیست مگر آن که در آن کتاب تبیین گشته است.

12) - از عمرو بن قیس روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که خداوند تبارک و تعالی چیزی را که مورد نیاز این امت تا قیامت باشد رها نکرده مگر آن که در کتاب (قرآن) بیان کرده و بر رسول گرامی اش نازل کرده است و برای هر چیزی محدوده ای همراه با راهنما و دلیل قرار داده است و هر کس از آن حدود تجاوز نماید برایش مجازات مقرّر نموده است.

ص: 41

13 / [13] - عن زرارة ، قال : سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام عَنِ القُرآنِ؟

فَقالَ لي: لا خالِقٌ ولا مَخلوقٌ (1)، ولكِنَّهُ كَلامُ الخالِقِ (2)

14 / [14] -عَنْ زُرَارَهَ قَالَ ، قال : سَأَلتُهُ عَنِ القُرآنِ ، أخالِقٌ هُوَ؟

قال : لا، قُلتُ : أمَخلوقٌ؟

قالَ : لا، ولكِنَّهُ كَلامُ الخالِقِ - یَعْنِی أَنَّهُ کَلاَمُ اَلْخَالِقِ بِالْفِعْلِ - (3)

15 / [15] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام، عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ:

خَطَبَنَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ خُطْبَهً فَقَالَ فِیهَا :

نَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِکِتَابٍ فَصَّلَهُ وَ أَحْکَمَهُ وَ أَعَزَّهُ وَ حَفِظَهُ بِعِلْمِهِ وَ أَحْکَمَهُ بِنُورِهِ وَ أَیَّدَهُ بِسُلْطَانِهِ وَ کَلَأَهُ مَنْ لَمْ یَتَنَزَّهْ هَوًی لا (4) تمِیلُ بِهِ شَهْوَهٌ لا یَأْتِیهِ اَلْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ وَ لاَ یُخْلِقُهُ طُولُ اَلرَّدِّ وَ لاَ یَفْنَی عَجَائِبُهُ مَنْ قَالَ بِهِ صُدِّقَ وَ مَنْ عَمِلَ أُجِرَ وَ مَنْ خَاصَمَ بِهِ فَلَجَ وَ مَنْ قَاتَلَ بِهِ نُصِرَ وَ مَنْ قَامَ بِهِ

ص: 42


1- هذا الخبر وأشباهه ممّا يتمسّك به في البحث عن مخلوقية ،القرآن، و قد عنونه كثير من العلماء والمحدّثين من الخاصّة و غيرهم في كتبهم ، فراجع البحار : 147/2 و 31/19، و كتاب البيان في تفسير القرآن : 283/1 ، و كتاب الملل و النحل (ط مصر ) : 117/1 ، و تاريخ الخلفاء : 207 ، و غير ذلك .
2- عنه بحار الأنوار: 120/92 ح 8 و البرهان في تفسير القرآن : 21/1 ح 13. ، الأمالي للصدوق : 545 ح 12 (المجلس 81) بإسناده عن الحسين بن خالد، قال : قلت للرضا علیه السلام...، و نحوه التوحيد : 223 ج 1، عنهما البحار : 117/89 ح 1 .
3- عنه بحار الأنوار: 120/92 ،ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن : 21/1 ح 14 .
4- في النسخ أو ، و ما أثبتناه فمن البحار .

13) - و از زراره روایت کرده است که گفت: از امام باقر علیه السلام پیرامون قرآن سؤال کردم؟

فرمود: قرآن نه خالق است و نه مخلوق، بلکه سخن و کلام خالق (خداوند) است.

14) - نیز زراره گفت:

از آن حضرت پیرامون قرآن سؤال کردم که آیا خالق است؟

فرمود: نه گفتم: آیا مخلوق است؟

فرمود: نه ولكن سخن خالق است - یعنی قرآن سخن خالق می باشد که به فعلیّت و حالت کنونی در آمده است -

15) - از مسعدة بن صدقه از امام صادق از پدر و جدّ بزرگوارش علیهم السلام، روایت نموده است که فرمود:

امير مؤمنان على علیه السلام خطبه ای خواند و در آن فرمود: شهادت می دهیم که خدایی جز خدای یگانه نیست و شریکی ندارد؛ و این که حضرت محمد صلی الله علیه و آله بنده و رسول اوست او را با کتابی (قرآن) محکم و روشن و آیاتی ماندگار (برای راهنمائی بشر) محفوظ (از دستبرد اجانب) فرستاد با نور حکمت خود محکمش نمود و با قدرت خود تأیید و پایدارش ،گردانید آن را دور نمود از این که هوا ها پراکنده و متلاشی اش کند و یا شهوات متمایل آن شود و یا باطل نتواند - از پیش رو و نه از پشت سر - در آن راه یابد کتابی است که از طرف خدای حکیم و حمید نازل گردیده ایراد شبهه ها آن را کهنه و تضعیف نکند شگفتی هایش نابود و فانی نگردد هر که گویای به آن باشد راست گو هر که بر طبق آن عمل نماید مأجور؛ هر که به وسیله آن مخاصمه و محاجّه کند رستگار و پیروز باشد؛ هر که به وسیله آن مقاتله نماید نصرت یابد؛ و هر که به وسیله آن به پا ایستد به سوی صراط مستقیم هدایت یابد.

ص: 43

هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ فِیهِ نَبَأُ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ وَ اَلْحُکْمُ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ خَیرُة مَعَادِکُمْ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ أَشْهَدَ اَلْمَلاَئِکَهَ بِتَصْدِیقِهِ

قَالَ اَللَّهُ جَلَّ وَجْهُهُ : ﴿ لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ، وَالْمَلَئكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفَى بالله شهيدًا ﴾ (1)،فَجَعَلَهُ اَللَّهُ نُوراً یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَ قَالَ : ﴿فَإِذَا قَرَأْنَهُ فَاتَّبِعْ قُرْءَانَهُ ﴾ (2)، وَ قالَ: ﴿ أَتَّبِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَ لَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ وَ أَوْلِيَاءَ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ ﴾ (3)

و َقالَ: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ مَن تَابَ مَعَكَ وَ لَا تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴾ (4) ، فَفِی اِتِّبَاعِ مَا جَاءَکُمْ مِنَ اَللَّهِ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ وَ فِی تَرْکِهِ اَلْخَطَأُ اَلْمُبِینُ قَالَ: ﴿فَإِما يَأْتِيَنَكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى﴾ (5) ، فَجَعَلَ فِی اِتِّبَاعِهِ کُلَّ خَیْرٍ یُرْجَی فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ فَالْقُرْآنُ آمِرٌ وَ زَاجِرٌ حُدَّ فِیهِ اَلْحُدُودُ وَ سُنَّ فِیهِ اَلسُّنَنُ وَ ضُرِبَ فِیهِ اَلْأَمْثَالُ، وَ شُرِعَ فِیهِ اَلدِّینُ إِعْذَاراً من نَفْسِهِ وَ حُجَّهً عَلَی خَلْقِهِ أَخَذَ عَلَی ذَلِکَ مِیثَاقَهُمْ وَ اِرْتَهَنَ عَلَیْهِ أَنْفُسَهُمْ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ مَا یَأْتُونَ وَ مَا یَتَّقُونَ ﴿ لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ إِنَّ اَللّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ .﴾ (6). (7)

ص: 44


1- سورة النساء : 166/4 .
2- سورة القيامة: 18/75
3- سورة الأعراف: 3/7
4- سورة هود 112/11
5- سورة طه : 123/20
6- سورة الأنفال : 42/8
7- عنه بحار الأنوار: 25/92 ح ،26 ، و البرهان في تفسير القرآن: 21/1 ح 15 .

در آن سرگذشت پیشنیان شما و احکام و برنامه ها معاد و قیامت شما را (بر دنیای فانی) برتری داد آن را با علم خود نازل کرد و فرشتگان را بر تصدیق آن گواه گرفت که خداوند جلیل فرموده است: «و لکن خداوند به آن چه بر تو فرستاده گواهی می دهد که با علم خویش نازل کرده و فرشتگان نیز گواهی می دهند هر چند که گواهی خداوند کفایت می کند».

پس آن را نوری قرار داد که هدایت گر کسانی باشد که ثابت و پا برجا هستند؛ و فرمود: هر گاه آن را خواندی از آن پیروی نما و با آن همراه باش؛ و فرمود: از چیزی که از طرف پروردگارتان برای شما نازل گشته پیروی نمایید و با غیر خدا مأنوس نشوید و از آن ها پیروی نکنید که افراد اندکی از شما متذکّر خواهید شد و فرمود: «پس بر همان گونه که دستور یافته ای با کسانی که با تو (به سوی خدا آمده و) توبه نموده اند، محکم و با استقامت باش و طغیان نکنید که آن چه را انجام دهید خداوند به آن بینا است».

بنابراین در پیروی آن چه از سوی خدا آمده سعادتی عظیم و در رهایی از آن اشتباهی آشکار خواهد بود که فرموده است: « پس هرگاه هدایت من بر شما آمد هر کس از آن پیروی کند نه گمراه خواهد شد و نه در شقاوت قرار گیرد» پس تمام خیر های دنیا و آخرت را در پیروی از آن قرار داد.

پس قرآن هم امر کننده است و هم بیم دهنده حدّی است که در آن حدّ و مرز ها تعیین گشته در آن روش ها و آداب اخلاقی ترسیم شده ضرب المثل ها(ی سازنده) ،مطرح گشته مسایل دین در آن تشریع گردیده تا آن که عذر موجّه خود را بیان نماید و حجّتی برای بندگان باشد و بر این مطلب از ایشان عهد و پیمان گرفته و خودشان را بر آن شاهد گرفت تا آن چه را که انجام داده و آن چه را که رعایت و اجتناب کرده اند

ص: 45

16 / [16] - عَنْ یَاسِرٍ اَلْخَادِمِ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ اَلْقُرْآنِ؟

فَقَالَ: لَعَنَ اَللَّهُ اَلْمُرْجِئَهَ (1) وَ لَعَنَ اَللَّهُ أَبَا حَنِیفَة [أبا عُبيدة]، أنَّهُ کَلاَمُ اَللَّهِ غَیْرُ مَخْلُوقٍ حَیْثُ مَا تَکَلَّمْتَ بِهِ، وَ حَیْثُ مَا قَرَأْتَ وَ نَطَقْتَ فَهُوَ کَلاَمٌ وَ خَبَرٌ وَ قِصَصٌ .(2)

17 / [17] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

إِنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ کِتَابَهُ وَ هُوَ اَلصَّادِقُ اَلْبَرُّ، فِیهِ خَبَرُکُمْ وَ خَبَرُ مَنْ قَبْلَکُمْ وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَکُمْ، وَ خَبَرُ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ، وَ لَوْ أَتَاکُمْ مَنْ یُخْبِرُکُمْ عَنْ ذَلِکَ لَتَعَجَّبْتُمْ مِنْ ذَلِکَ. (3)

ص: 46


1- وهم الذين يعتقدون بأنه لا يضرّ مع الإيمان ،معصية، كما لا ينفع مع الكفر طاعة، و قيل غير ذلك
2- عنه بحار الأنوار: 120/92 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن: 22/1 ح 16 .
3- عنه بحار الأنوار: 90/92 ذيل ح 35 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 22/1 ح 17. المحاسن: 267/1 ح 353(36 ، باب إنزال الله في القرآن تبياناً) بتفاوت يسير، عنه البحار 90/92 ح 35 ، الكافي: 599/2 ح 3 ، و نور الثقلين: 77/3 ح 189

اخبار گذشتگان پیش از شما جریانات دوران خودتان در آن موجود است برایشان تبیین کند «تا آن که از روی حجّت و برهان هلاک (و گمراه) شوند و از روی حجّت و برهان زنده (و هدایت) گردند و به راستی که خداوند شنوا و داناست.»

16)- از یاسر خادم روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام درباره قرآن سؤال شد؟

فرمود: خدا لعنت کند (طایفه) مُرجئه (1) را، خدا لعنت کند ابو حنيفه (ابو عبيده) را به راستی که قرآن بدون آن که مخلوق باشد به هر طوری که قرائت نمائی و بر زبان جاری کنی سخن خداست براستی که قرآن (مجموعه ای از) سخنان اخبار و داستان ها می باشد

17) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند کتابی را بر شما نازل کرد که راست گو و نیکو است در آن احوال شما اخبار گذشتگان و آیندگان بعد از شما اخبار آسمان و زمین را در بر دارد چنان چه از آن اخبار برایتان بیان شود، به شگفت درآیید.

ص: 47


1- آن ها گروهی هستند که عقیده دارند با داشتن ایمان گناه و معصیت ضرری نمی رساند هم چنان که با کفر اطاعت (و عبادت) سودی نخواهد داشت.

باب ترك رواية التي بخلاف القرآن

18/[1] - عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - فِی خُطْبَهٍ بِمِنًی أَوْ بِمَکَّهَ -: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ! مَا جَاءَکُمْ عَنِّی یُوَافِقُ اَلْقُرْآنَ فَأَنَا قُلْتُهُ وَ مَا جَاءَکُمْ عَنِّی لاَ یُوَافِقُ اَلْقُرْآنَ فَلَمْ أَقُلْهُ .(1)

19 / [2] - عن إسمعيل بن أبي زياد السكوني، عن أبي جعفر ، عن أبيه ، عن علي صلوات الله عليهم ، قال :

اَلْوُقُوفُ عِنْدَ اَلشُّبْهَهِ خَیْرٌ مِنَ اَلاِقْتِحَامِ فِی اَلْهَلَکَهِ وَ تَرْکُکَ حَدِیثاً لَمْ تُرْوَهُ خَیْرٌ مِنْ رِوَایَتِکَ حَدِیثاً لَمْ تُحْصِهِ ، إِنَّ عَلَی کُلِّ حَقٍّ حَقِیقَهً وَ عَلَی کُلِّ صَوَابٍ نُوراً فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اَللَّهِ فَخُذُوا بِهِ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اَللَّهِ فَدَعُوهُ(2)

20/[3] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«یَا مُحَمَّدُ ، مَا جَاءَکَ فِی رِوَایَهٍ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یُوَافِقُ اَلْقُرْآنَ فَخُذْ بِهِ، وَ مَا جَاءَکَ فِی

ص: 48


1- عنه بحار الأنوار : 244/2 ح 49، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 304/17 ح 21414 المحاسن: 221/18 ح 120 ، (باب 11، الاحتياط في الدين) عنه البحار : 242/2 ح 39 .
2- عنه بحار الأنوار: 165/2 ح 25 و 243 ذيل ح 44 أشار إليه، و وسائل الشيعة : 171/27 ح 33520 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 8 و مستدرك الوسائل : 303/17 ح 21415 . المحاسن : 226/12 ح 150 ، (باب 14، حقيقة الحقّ) فيه : عن قوله : إن على كلّ حقّ .... عن رسول الله صلی الله علیه و آله عنه البحار : 243/2 ح 44 و 259 ح 7 قطعة منه، و نحوه الكافي : 65/1 ح 1 عنه وسائل الشيعة : 109/27 ح 33343، و الأمالي للصدوق : 367 ح 16، (اللمجلس 57) عنه البحار : 227/2 ح 4.

باب - رها کردن روایات مخالف قرآن

1) - از هشام بن حکم از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که فرمود:

رسول خدا صلی الله علیه و آله در مِنی - یا مکه - خطبه ای ایراد نمود و فرمود: ای مردم! آن چه که از من به شما رسد اگر موافق کتاب خدا بود، آن را گفته ام و آن چه بر خلاف کتاب خدا باشد آن را نگفته ام.

2) - و از سکونی از امام باقر علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیهما السلام روایت کرده که فرمود:

امام علی علیه السلام فرمود: تأمّل و توقّف نزد چیزی که شبهه ناک و حقّ از باطل نا معلوم است بهتر از افتادن در سختی هلاکت و تباه شدن می باشد؛ ترک نمودن حدیث و سخنی که آن را (از دیگری) روایت نکرده ای برایت بهتر است از روایت حدیثی که آن را خوب حفظ نکرده ای به درستی که برای هر جریان حقّی واقعیتی است و در هر جریان ،درستی نوری وجود دارد پس هر آن چه که موافق کتاب خدا (قرآن) است آن را دریافت کنید و آن چه را که مخالف کتاب خداست رهایش نمائید

3) - و از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای محمد! اگر روایتی به شما رسید و چه گوینده آن، خوب و چه بد باشد، چنان چه آن روایت با قرآن موافقت کند آن را بگیر و (بر طبق آن) عمل کن؛ ولی اگر با قرآن مخالف بود آن را مورد عمل قرار مده

ص: 49

رِوَایَهٍ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یُخَالِفُ اَلْقُرْآنَ فَلاَ تَأْخُذْ بِهِ. (1)

21 / [4] - عَنْ أَیُّوبَ بْنِ الْحُرِّ ، قَالَ :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه علیه السلام یَقُولُ : کُلُّ شَیْءٍ مَرْدُودٌ إِلَی الْکِتَابِ وَالسُّنَّهِ ، وَکُلُّ حَدِیثٍ لَا یُوَافِقُ کِتَابَ اللّه ، فَهُوَ زُخْرُفٌ (2)

22 / [5] - عَنْ کُلَیْبٍ اَلْأَسَدِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: مَا أَتَاکُمْ عَنَّا مِنْ حَدِیثٍ لاَ یُصَدِّقُهُ کِتَابُ اَللَّهِ فَهُوَ بَاطِلٌ .(3)

23 / [6] - عَنْ سَدِیرٍ قَالَ: کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ يَقولان : لاَ یُصَدِّقُ عَلَیْنَا إِلاَّ بِمَا یُوَافِقُ کِتَابَ اَللَّهِ وَ سُنَّهَ نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه. (4)

24 / [7] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْجَهْمِ عَنِ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا کَانَ جَاءَکَ اَلْحَدِیثَانِ اَلْمُخْتَلِفَانِ فَقِسْهُمَا عَلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ عَلَی أَحَادِیثِنَا، فَإِنْ أَشْبَهَهُمَا فَهُوَ حَقٌّ وَ إِنْ لَمْ یُشْبِهْهُمَا فَهُوَ بَاطِلٌ .(5)

ص: 50


1- عنه بحار الأنوار : 244/2 ح 50، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 9 و مستدرك الوسائل : 304/17 ح 21416 .
2- عنه بحار الأنوار: 242/2 ذيل ح 37 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 10 و مستدرك الوسائل : 303/17 - 21417. المحاسن : 220/1 ح 128 عنه البحار : 242/2 ح 37 ، الكافي : 69/1 ح 3، عنه وسائل الشيعة : 116/27 ح 33347، مشكاة الأنوار : 152 (الفصل 12 في الأخذ بالسنّة .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح ،11، و مستدرك الوسائل : 303/17 ح 21418 . المحاسن : 221/1 ح 129 عنه البحار : 242/2 ح 38 و مستدرك الوسائل : 304/17 ح 21418 .
4- عنه بحار الأنوار: 244/2 ح 51 ، و وسائل الشيعة : 123/27 ح 33380 ، و البرهان في تفسیر القرآن : 73/1 ح 12
5- عنه بحار الأنوار: 244/2 ح 52، و وسائل الشيعة : 123/27 ح 33381، و البرهان في تفسير القرآن : 73/1 ح 13

4) - از ایوب بن حُرّ روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر چیزی به کتاب خدا و سنّت (حضرت رسول صلی الله علیه و آله) ارجاع و تطبیق داده می شود؛ هر حدیثی که موافق کتاب خدا نباشد مزخرف و دروغی فریبنده است.

5) - و از کُلیب اسدی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: آن چه از احادیث ما به شما می رسد چنان چه کتاب خدا آن را تصدیق نکند باطل و غیر حق است.

6) - و از سُدیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام می فرمودند: حدیثی را از ما قبول نکنید مگر آن که موافق کتاب خدا و سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشد

7). و از حسن بن جهم روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: چنان چه دو حدیث مختلف به شما رسید آن ها را بر کتاب خدا و بر دیگر احادیث ما عرضه کنید اگر همانند آنها بود حقّ است و گرنه باطل و غیر حق خواهد بود

ص: 51

في ما أنزل [في] القرآن

25/[1] - عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: یَقُولُ: نَزَلَ اَلْقُرْآنُ عَلَی أَرْبَعَهِ أَرْبَاعٍ رُبُعٌ فِینَا، وَ رُبُعٌ فِی عَدُوِّنَا، وَ رُبُعٌ فِی فَرَائِضَ وَ أَحْکَامٍ، وَ رُبُعٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ لَنَا کَرَائِمُ اَلْقُرْآنِ .(1)

26 / [2] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ : قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْفُرْقَانِ ، قَالَ: اَلْقُرْآنُ جُمْلَهُ اَلْکِتَابِ وَ أَخْبَارُ مَا یَکُونُ، وَ اَلْفُرْقَانُ اَلْمُحْکَمُ اَلَّذِی یُعْمَلُ بِهِ، وَ کُلُّ مُحْکَمٍ فَهُوَ فُرْقَانِ (2)

27 / [3] - وَ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: نَزَلَ اَلْقُرْآنُ أَثْلاَثاً ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی عَدُوِّنَا وَ ثُلُثٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ وَ ثُلُثٌ فَرَائِضُ وَ أَحْکَامٌ .(3)

28 / [4] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِیَّاکِ أَعْنِی! وَاسْمَعِی یَا جَارَةُ (4).(5)

ص: 52


1- عنه بحار الأنوار: 114/92 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 53/1 ح 4. . الكافي : 459/2 ح 4 .
2- عنه بحار الأنوار: 15/92 ح ،11، و البرهان في تفسير القرآن : 53/1 ح 5 و 2/6 ح 4. الكافي : 481/2 ح 11 بتفاوت يسير معاني الأخبار : 189 ح 1 ، عنه البحار : 28/92 ح 32
3- عنه بحار الأنوار: 114/92 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 53/1 ح 6 . الكافي : 459/2 ح 2 .
4- و هذا مثل يضرب لمن يتكلّم بكلام و يريد به شيئاً غيره ، و قيل : إن أوّل من قال ذلك سهل بن مالك الفزاري، ذكرت قصّته في مجمع الأمثال (ج 1 - 50 - 51 ط مصر)، و قال الطريحي : هو مَثَل يراد به التعريض للشيء يعني أنّ القرآن خوطب به النبي صلی الله علیه و آله ، لكنّ المراد به الأمّة
5- عنه بحار الأنوار : 382/92 ح ،17 و البرهان في تفسير القرآن : 55/1 ح 2. الكافي : 461/2 ح 14 .

درباره (کلیاتی از) آن چه در قرآن نازل شده است

1) - از ابی الجارود روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: قرآن بر چهار قسمت نازل شده: یک چهارم آن درباره ما (اهل بیت)؛ یک چهارم درباره دشمنان ما یک چهارم آن واجبات و احکام یک چهارم دیگر آن دربارۀ سنّت ها و مَثَل ها؛ که عالی ترین برگزیده های قرآن مخصوص ما می باشد

2) - (هم چنین با سند خود) از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام پیرامون قرآن و فرقان سؤال کردم؟

فرمود: قرآن مجموعه ای از مطالب و خبر هایی است که رخ می دهد و فرقان، محکمات (و دستور العمل هایی) است که بر طبق آن ها عمل می شود و هر محکمی فرقان می باشد

3) - از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

از امیر المؤمنين على علیه السلام شنیدم که می فرمود: قرآن بر سه قسمت نازل شده است: یک سوم آن درباره ما (اهل بیت) و دشمنان ما و یک سوم پیرامون سنّت ها و مَثَل ها؛ و یک سوم هم درباره واجبات و احکام

4) - از عبد الله بن بُکیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: قرآن همانند این ضرب المثل عربي: «إيّاك أعنى و اسمعى يا جارة» نازل شده است ،یعنی تو را قصد می کنم ولی ای همسایه تو گوش کن

ص: 53

29 / [5] - عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

مَا عَاتَبَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ فَهُوَ یَعْنِی بِهِ مَنْ قَدْ مَضَی فِی اَلْقُرْآنِ ، مِثْلُ قَوْلِهِ: : ﴿ وَ لَوْلَا أَن ثَبَّتْنَكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلاً ﴾ (1) عَنَی بِذَلِکَ غَیْرَهُ (2)

30/[6] - عن أبي بصير ، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ لا يَقُولُ : إنَّ القُرآنَ زاجِرٌ و آمِرٌ،یَأمُرُ بِالجَنَّهِ و یَزجُرُ عَنِ النّارِ (3).

31 / [7] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ اَلْکَرْخِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ إِلَی خَیْثَمَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام:

یَا خَیْثَمَهُ اَلْقُرْآنُ نَزَلَ أَثْلاَثاً: ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی أَحِبَّائِنَا، وَ ثُلُثٌ فِی أَعْدَائِنَا وَ عَدُوِّ مَنْ کَانَ قَبْلَنَا وَ ثُلُثٌ سُنَّهٌ وَ مَثَلٌ، وَ لَوْ أَنَّ اَلْآیَهَ إِذَا نَزَلَتْ فِی قَوْمٍ ثُمَّ مَاتَ أُولَئِکَ اَلْقَوْمُ مَاتَتِ اَلْآیَهُ لَمَا بَقِیَ مِنَ اَلْقُرْآنِ شَیْءٌ، وَ لَکِنْ اَلْقُرْآنُ یَجْرِی أَوَّلُهُ عَلَی آخِرِهِ ما دامَتِ اَلسَّماواتُ وَ اَلْأَرْضُ ، وَ لِکُلِّ قَوْمٍ آیَهٌ یَتْلُونَهَا [وَ] هُمْ مِنْهَا مِنْ خَیْرٍ أَوْ شَرٍّ . (4)

ص: 54


1- سورة الإسراء : 74/17.
2- عنه بحار الأنوار : 382/92 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 55/1 ح 3، و نور الثقلين: 198/3 ح 365. الكافي : 461/2 ح 14
3- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 54/1 ح 9
4- عنه بحار الأنوار: 115/92ح4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 54/1 ح 7

5 )- از ابن ابی عُمیر، به نقل از کسی که برایش نقل حدیث نموده، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود مواردی که خداوند پیغمبرش صلی الله علیه و آله را در قرآن مورد عتاب و سرزنش قرار داده مانند فرمایش خداوند: «چنان چه ما تو را ثابت قدم نمی گرداندیم چه بسا که به آنها تمایل پیدا می کردی»؛ مقصود غیر حضرت است.

6) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که قرآن بازدارنده و فرمان دهنده است فرمان دهنده به سمت بهشت و بازدارنده از آتش دوزخ می باشد

7)- و از محمد بن خالد کرخی، از بعضی اصحابش، از خیثمه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای خیثمه! قرآن بر سه قسمت نازل شده یک سوم آن درباره ما و دوستان ما و یک سوم دربارۀ دشمنان ما و دشمنان کسانی که پیش از ما بوده اند؛ و یک سوم درباره سنّت ها و مَثَل ها است و اگر آیه ای درباره گروهی نازل شده که آن ها از دنیا رفته اند در صورتی که منظور و مفهوم آیه نیز از بین رفته باشد دیگر از قرآن چیزی باقی نمی ماند تمام قرآن از ابتدا تا انتهایش (در تمام دورا ن ها و برای تمامی طبقات) قابل تطبیق و اجرا شدن است تا وقتی که آسمان ها و زمین پایدار باشند برای هر گروهی (در هر دوره ای) آیه ای است، - سعادت باشد یا شقاوت - ، که آن را تلاوت می کنند.

ص: 55

تفسير الناسخ و المنسوخ و الظاهر و الباطن و المحكم و المتشابه

32 / [1] - عن أبي محمد الهمداني ، عن رجل ، عن أبي عبد الله الله قال : سَأَلتُهُ عَنِ النّاسِخِ وَالمَنسوخِ وَالمُحكَمِ وَالمُتَشابِهِ؟

قالَ : النّاسِخُ الثّابِتُ ، وَ المَنسوخُ ما مَضى ، وَ المُحكَمُ ما يُعمَلُ بِهِ ، وَ المُتَشابِهُ الَّذي يُشبِهُ بَعضُهُ بَعضاً (1)

33/[2] - عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

یَا جَابِرُ ، إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً، وَ لِلْبَطْنِ ظَهْراً. ثُمَّ قَالَ: یَا جَابِرُ! ، وَ لَیْسَ شَیْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنْهُ، إِنَّ اَلْآیَهَ لَیَنْزِلُ أَوَّلُهَا فِی شَیْءٍ، وَ أَوْسَطُهَا فِی شَیْءٍ، وَ آخِرُهَا فِی شَیْءٍ، وَ هُوَ کَلاَمٌ مُتَّصِلٌ یُتَصَرَّفُ عَلَی وُجُوهٍ(2)

34/[3] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام قال :

نَزَلَ القُرآنُ ناسِخاً و مَنسوخاً (3)

35 / [4] - عن حمران بن أعين ، عن أبي جعفر علیه السلام قال :

ظَهرِ القُرآنِ الَّذينَ نَزَلَ فيهِمُ القُرآنُ ، وبَطنُهُ الَّذينَ عَمِلوا بِمِثلِ أعمالِهِم. (4)

ص: 56


1- عنه بحار الأنوار: 93/69 و 383/92 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 6 .
2- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح 45، و وسائل الشيعة : 204/27 ح 33605، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 7.
3- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح 46، و 383 ح 20 ، و وسائل الشيعة : 203/27 ح 33603، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 8.
4- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح 46 ، و 383 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 9.

تفسیر ناسخ ،منسوخ ،ظاهر ،باطن، محکم و متشابه

1) - از ابو محمد همدانی به نقل از مردی روایت نموده که گفت: از امام صادق علیه السلام دربارۀ ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه سؤال کردم؟

فرمود: ناسخ آن چیزی است که ثابت و پا بر جا باشد و منسوخ سپری گردیده و محکم بر طبق آن عمل می شود و متشابه آن چیزی است که بعضی از (مطالب) آن با بعضی دیگر شبیه می باشد

2) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای جابر! همانا برای قرآن باطنی است و هر باطنی ظاهری دارد سپس افزود: ای جابر! چیزی دورتر از تفسیر قرآن نسبت به عقل و اندیشه مردمان نیست چه بسا آیه ای نازل شده که ابتدایش درباره چیزی وسطش در مورد چیزی دیگر و پایانش هم چیز دیگری باشد قرآن کلامی متصل و مرتبط به هم است که بر شکل های مختلف قابل توجیه و تفسیر است.

3)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: قرآن به حالت ناسخ و منسوخ نازل شده است.

4)- از حمران بن اعین روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ظهر (ظاهر) قرآن کسانی هستند که قرآن در شأن آن ها نازل شده؛ و بطن (باطن) قرآن کسانی هستند که بر طبق (محتوای) آن عمل می نمایند.

ص: 57

36 / [5] - عن الفضیل بن یسار ، قال :

سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ علیه السلام عَن هذِهِ الرِّوایَهِ : ما فِی القُرآنِ آیَهٌ إلّا ولَها ظَهرٌ و بَطنٌ ، و ما فیهِ حَرفٌ إلّا و لَهُ حَدٌّ ، و لِکُلِّ حَدٍّ مُطَّلَعٌ (1) ، ما یَعنی بِقَولِهِ : لَها ظَهرٌ و بَطنٌ ؟

قال علیه السلام : ظَهرُهُ و بَطنُهُ تَأویلُهُ ، مِنهُ ما مَضی و مِنهُ ما لَم یَکُن بَعدُ ، یَجری کَما یجرِی الشَّمسُ وَ القَمَرُ ، کُلَّما جاءَ مِنهُ شَیءٌ وَقَعَ ، قالَ اللّهُ تَعالی : «وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ» (2) ، [نَحنُ نَعلَمُهُ] (3).

37 / [6] - عن أبي بصير ، قال :

سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : إنّ القرآنَ فیهِ مُحکَمٌ و مُتَشابِهٌ ، فأمّا المُحکَمُ فنُؤمِنُ بهِ و نَعمَلُ بهِ و نَدینُ بهِ ، وأمّا المُتَشابِهُ فنُؤمِنُ بهِ و لا نَعمَلُ به.(4)

38/[7] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ ، قَالَ :

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلنَّاسِخِ وَ اَلْمَنْسُوخِ وَ اَلْمُحْکَمِ وَ اَلْمُتَشَابِهِ؟ قَالَ: «اَلنَّاسِخُ اَلثَّابِتُ اَلْمَعْمُولُ بِهِ، وَ اَلْمَنْسُوخُ مَا قَدْ کَانَ یُعْمَلُ بِهِ ثُمَّ جَاءَ مَا

ص: 58


1- قال الفيض : المطّلع مكان الاطلاع من موضع عال و يجوز أن يكون بوزن مصعّد و معناه : أي مصعد يصعد إليه من معرفة علمه، و محصّل معناه قريب من معنى التأويل و البطن كما أنّ معنى الحدّ قريب من معنى التنزيل و الظهر
2- سورة آل عمران : 7/3
3- عنه بحار الأنوار: 94/92 ح 47 ، و البرهان في تفسير القرآن : 50/1 ح 10 .
4- عنه بحار الأنوار : 283/89 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 11. بصائر الدرجات : 233ح 3 (باب 10 - في الأئمة عليهما السلام أنهم راسخون في العلم)، بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 27/ 198 ح 33583 . ،

5) - از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره این روایت سؤال کردم: در قرآن آیه ای نیست مگر آن که دارای ظاهر و باطنی است؛ و حرفی در قرآن نیست مگر آن که دارای حدّی و برای هر حدّی آغاز سخنی است مقصود از ظهر و بطن چیست؟

فرمود: ظاهر و باطن آن تأویل و تفسیر آن است که بعضی مربوط به گذشته و برخی مربوط به آینده است که با گذشت زمان و گردش خورشید و ماه (و پدید آمدن شب و روز)، روشن خواهد شد، هر وقت تأویل آیه ای از قرآن به وقوع انجامد نسبت به آن هائی می باشد که از دنیا رفته اند هم چنان که برای افراد زنده هم خواهد بود خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «کسی غیر از خداوند و راسخان در دانش تأویل قرآن را نمی داند» (و آن ها کسانی هستند که آگاه به تمام علوم و صاحبان امور بوده و اهل استنباط می باشند)

(پس از آن افزود:) (به درستی که) ما علم تأویل آن (قرآن) را می دانیم.

6)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که قرآن در بر دارنده محکم و متشابه می باشد محکم همان است که به آن ایمان داریم و بر طبق آن عمل می کنیم و به آن پایبند هستیم به متشابه ایمان داریم ولی بر طبق (ظاهر) آن عمل نمی کنیم.

7) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه سؤال کردم؟

فرمود ناسخ ثابت و پایدار است که بر طبق آن عمل می شود؛ و منسوخ چیزی است که مدّتی به آن عمل شده سپس چیز دیگری می آید و حکم آن را

ص: 59

نَسَخَهُ، وَ اَلْمُتَشَابِهُ مَا اِشْتَبَهَ عَلَی جَاهِلِهِ (1)

39/ [8] - عَنْ جَابِرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ شَیْ ءٍ فِی تَفْسِیرِ الْقُرْآنِ فَأَجَابَنِی ثُمَّ سَأَلْتُهُ ثَانِیَهً فَأَجَابَنِی بِجَوَابٍ آخَرَ. فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ کُنْتَ أَجَبْتَ فِی هَذِهِ الْمَسْأَلَهِ بِجَوَابٍ غَیْرِ هَذَا قَبْلَ الیَوْمِ؟!

فَقَالَ علیه السلام لِی : یَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ وَ ظَهْرٌ وَ لِلظَّهْرِ ظَهْرٌ یَا جَابِرُ (2) وَ لَیْسَ شَیْ ءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ الرِّجَالِ مِنْ تَفْسِیرِ الْقُرْآنِ ، إِنَّ اَلْآیَهَ لَتَکُونُ أَوَّلُهَا فِی شَیْءٍ وَ آخِرُهَا فِی شَیْءٍ وَ هُوَ کَلاَمٌ مُتَّصِلٌ یُتَصَرَّفُ عَلَی وُجُوهٍ . (3)

40 / [9] - عن أبي عبد الرحمن السُّلّمى:

إنَّ عَلِيّاً عليه السلام مَرَّ عَلى قاضٍ فَقالَ: تَعرِفُ النّاسِخَ مِنَ المَنسوخِ؟

فَقالَ: لا فَقالَ: هَلَكتَ و أهلَكتَ، تَأويلُ كُلِّ حَرفٍ مِنَ القُرآنِ عَلى وُجوهٍ. (4)

ص: 60


1- عنه بحار الأنوار: 93/66 و 93/69 ، و 283/92 ح 22 ، و تفيسر الصافي ،30:1 ، و البرهان ، في تفسير القرآن : 51/1 ح 12 . و يأتى قطعة منه في سورة آل عمران ح3 .
2- في تحقيق المحلّاتي : و للبطن ظهراً يا جابرا .
3- بحار الأنوار: 95/92 ح 48 ، و 110 ح 10، وسائل الشيعة : 203/27 ح 33604 ، و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 13 . المحاسن : 300/2 ح 5 ، (کتاب العلل)، عنه وسائل الشيعة : 192/27 ح 33572، و البحار : 91/89 ح 37، تأويل الآيات الظاهرة : 23
4- عنه بحار الأنوار 95/92 ح 45، و 110 ح 9 ، و 265/101 ح 10 و 265/104 ح 10، و وسائل الشيعة : 202/27 ح 33596 بتفاوت يسير و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 14 .

نسخ و از مرحله عمل می اندازد متشابه هم چیزی است که برای افراد نادان مشتبه و نا مفهوم می باشد

8) - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ چیزی از تفسیر قرآن سؤال کردم پس جواب مرا را داد دو مرتبه سؤال کردم و پاسخی دیگر بیان نمود سپس عرضه داشتم: فدایت گردم! برای این سؤال قبلاً جواب دیگری بیان نمودید؟

فرمود: ای جابر! همانا قرآن در بر دارنده باطنی است؛ و هر باطنی، باطن و ظاهری دارد و هر ظاهری هم، دارای ظاهر دیگری می باشد

ای جابر! چیزی دورتر از تفسیر قرآن نسبت به عقل و اندیشه مردمان نیست چه بسا آیه ای نازل شده که ابتدایش درباره چیزی وسطش در مورد چیزی دیگر و پایانش هم چیز دیگری باشد قرآن کلامی متّصل و مرتبط به هم است که بر شکل های مختلف قابل توجیه و تفسیر است.

9) - از ابو عبد الرحمان سُلّمی روایت کرده است که گفت:

همانا امام علی علیه السلام با یک نفر قاضی برخورد نمود، به او فرمود: ناسخ را از منسوخ می شناسی و تشخیص می دهی؟

اظهار داشت: خیر. فرمود: (با ندانستن آن) هم خویش را هلاک کرده ای و هم دیگران را به هلاکت انداخته ای (همانا) تأویل و تفسیر هر حرفی از قرآن بر شکل های مختلفی قابل تفسیر است

ص: 61

تأويل كلّ حرف من القرآن على وجوه

*تأويل كلّ حرف من القرآن على وجوه (1)

41 / [1] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

إِنَّ فِی اَلْقُرْآنِ مَا مَضَی وَ مَا یَحْدُثُ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ، کَانَتْ فِیهِ أَسْمَاءُ اَلرِّجَالِ فَأُلْقِیَتْ، وَ إِنَّمَا اَلاِسْمُ اَلْوَاحِدُ مِنْهُ فِی وُجُوهٍ لاَ تُحْصَی، یَعْرِفُ ذَلِکَ اَلْوُصَاهُ (2) .(3)

42/[2] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : إِنَّ اَلْأَحَادِیثَ تَخْتَلِفُ عَنْکُمْ؟

قَالَ: فَقَالَ علیه السلام: ﴿إِنَّ اَلْقُرْآنَ نَزَلَ عَلَی سَبْعَهِ أَحْرُفٍ ، وَ أَدْنَی مَا لِلْإِمَامِ أَنْ یُفْتِیَ عَلَی سَبْعَهِ وُجُوهٍ ثُمَّ قَالَ: ﴿هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسابٍ﴾ (4).(5)

ص: 62


1- هذا العنوان لم يؤت في تحقيق المحلّاتي و وقعا الحديثان الآتيان ذيل الأحاديث السابقة .
2- قال الفيض رحمه الله : لعلّ المراد بأسماء الرجال الملقية أعلامهم و بالإسم الواحد ما کنی به تارة عنهم و تارة عن غيرهم من الألفاظ التي لها معان متعدّدة، و ذلك كالذكر فإنّه قد يراد به رسول الله صلی الله علیه و آله ، و قد يراد به أمير المؤمنين علیه السلام، و قد يراد به القرآن و كالشيطان فإنّه قد يراد به الثاني، و قد يراد به إبليس، و قد يراد به غيرهما، أراد علیه السلام أن الرجال كانوا مذكورين في القرآن تارة بأعلامهم فألقيت و أخرى بكنايات فألقيت فهم اليوم مذكورون بالكنايات بألفاظ لها معان آخر يعرف ذلك الأوصياء . تفسير الصافي : ج 1 : 25
3- عنه بحار الأنوار: 55/92 ح 23 و 95 ح 50 ، و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 15 بصائر الدرجات : 215 ح 6، عنه البحار : 95/92 ح 50 .
4- سورة ص: 39/38 .
5- عنه بحار الأنوار: 83/92 ذيل ح 13 و البرهان في تفسير القرآن : 51/1 ح 16، و نور الثقلين : 462/4 ح 65 ، و مستدرك الوسائل : 303/17 ح 21419 . الخصال : 358 ح 43 ، عنه البحار : 83/92 ح 13 .

تأویل هر حرفی از قرآن بر وجوهی است

1)- از ابراهیم بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که در قرآن چیز هایی است که بعضی سپری گشته و بعضی ایجاد می شود و بعضی هم در حال وقوع و اجراء می باشد می باشد در قرآن اسامی مردانی بوده که انداخته شده، همانا اسم یک چیزی (در قرآن) می باشد که وجوهی مختلف و معانی بسیاری دارد، آن ها را فقط اوصیا(ی رسول خدا علیهما السلام) می شناسند.

2) - و از حماد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: (چرا) احادیث و فرمایشات شما به صورت های مختلف و گوناگون به دست ما می رسد؟!

فرمود: همانا قرآن بر هفت (گونه) حرف (قابل تفسیر) نازل شده کمترین موارد آن ها این است که امام (معصوم) می تواند به هفت نوع بیان نماید، سپس فرمود: «این است عطای ما (به هر کس که می خواهی منّت گذار و) عطایش کن و یا امساک و خودداری نما بدون آن که محاسبه ای در کار باشد

ص: 63

ما عنى به الأئمة علیهم السلام من القرآن

43/[1] -عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ

مَنْ لَمْ یَعْرِفْ أَمْرَنَا مِنَ اَلْقُرْآنِ لَمْ یَتَنَکَّبِ اَلْفِتَنَ (1)

44/[2] - عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

یَا أَبَا اَلْفَضْلِ لَنَا حَقٌّ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمُحْكَمِ مِنَ اللَّهِ لَوْ مَحَوْهُ فَقَالُوا لَیْسَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ، أَوْ لَمْ یَعْلَمُوا، لَکَانَ سَوَاءً. (2)

45/[3] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

یَا مُحَمَّدُ! إِذَا سَمِعْتَ اَللَّهَ ذَکَرَ أَحَداً مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ بِخَیْرٍ فَنَحْنُ هُمْ وَ إِذَا سَمِعْتَ اَللَّهَ ذَکَرَ قَوْماً بِسُوءٍ مِمَّنْ مَضَی فَهُمْ عَدُوُّنَا (3)

46/[4] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَوْ قَدْ قُرِئَ اَلْقُرْآنُ کَمَا أُنْزِلَ لَأَلْفَیْتَنَا فِیهِ مُسَمَّیْنَ (4)

47 / [5] وَ قَالَ سَعِیدُ بْنُ اَلْحُسَیْنِ اَلْکِنْدِیُّ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: بَعْدَ مُسَمَّیْنَ کَمَا سُمِّیَ مَنْ قَبْلَنَا (5)

ص: 64


1- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 1 .
2- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن: 56/1 ح 2، و مستدرك الوسائل: 277/7 ح 8216.
3- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 3.
4- عنه بحار الأنوار: 55/92 ح 24 و 115 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 4 .
5- عنه بحار الأنوار : 55/92 ح 24 و 115 ذيل ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 5 . قال السيد الخوئي رحمه الله : في الروايات التي تدلّ على أن بعض الآيات المنزّلة من القرآن قد ذكرت فيها أسماء الأئمة علیهم السلام : إنّ بعض التنزيل كان من قبيل التفسير للقرآن، و ليس من القرآن ،نفسه، فلا بدّ من حمل هذه الروايات على أنّ ذكر أسماء الائمّة علیهم السلام في التنزيل من هذا القبيل، و إذا لم يتمّ هذا الحمل فلا بدّ من طرح هذه الروايات لمخالفتها للكتاب و السنّة و الأدلّة القائمة على نفى التحريف، و قد دلّت الأخبار المتواترة على وجوب عرض الروايات على الكتاب و السنّة، و أنّ ما خالف الكتاب منها يجب طرحه و ضربه على الجدار. البيان في تفسير القرآن : 230 . قوله : ( لولا أنه زيد في كتاب الله و نقص منه ...) لقد أجمع المسملون على عدم الزيادة في القرآن و أقاموا الأدلّة على ذلك من القرآن و السنة، و قالوا : إن مجموع ما بين الدّفّتين كلّه من القرآن، ممّن ادّعى الإجماع الشيخ المفيد و الطوسي، و البهائي و غيرهم من الأعاظم . أمّا النقيصة؛ فلا بدّ من حملها على وجه معيّن، و إلّا فلابدّ من طرحها لمخالفتها للكتاب و السنّة . البيان في تفسير القرآن : 233

مواردی که در قرآن مقصود از آن ها امامان علیهم السلام هستند

1) - از ابن مسکان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که (موقعیّت و عظمت) ما را در قرآن نشناخته باشد، از فتنه ها و انحرافات کناره گیری نکرده است.

2) - از حنّان بن سُدیر از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا الفضل! برای ما (اهل بیت رسالت) از طرف خداوند (متعال) در کتابش حقّی محکم و حتمی وجود دارد پس عدّه ای گفته اند: از طرف خدا نیست آیا اینان نمی دانند که اگر چنین بود یک سان می گشت.

3) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای محمد! چنان چه شنیدی که خداوند در قرآن شخصی از این امّت را به خوبی یاد نماید مقصود ما هستیم؛ و چنان چه شنیدی که خداوند (در قرآن) گروهی از گذشتگان از این امّت را به زشتی و بدی یاد نماید مقصود دشمنان ما هستند.

4) - از داود بن فرقد، از کسی که به او خبر داده روایت کرده ،است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه قرآن به کیفیّتی که نازل شده خوانده شود، خواهی یافت که ما (اهل بیت رسول) از نام برده شدگان هستیم

5) - و از سعید بن حسین کندی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: (به درستی که) ما از نام برده شدگانیم هم چنان که گذشتگان ما نام برده شده اند.

ص: 65

48/[6] - عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَوْ لاَ أَنَّهُ زِیدَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ وَ نَقَصَ مِنْهُ مَا خَفِیَ حَقُّنَا عَلَی ذِیّ حِجًا وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا فَنَطَقَ صَدَّقَهُ اَلْقُرْآنُ (1)

49/[7] - عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عليهما السلام ، قال : قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: سَمُّوهُمْ بِأَحْسَنِ أَمْثَالِ الْقُرْآنِ - یَعْنِی عِتْرَةَ النَّبِیِّ صلی اللّه علیه و آله - هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا. (2)

50 / [8] - عن عمر بن حنظلة ، عن أبي عبد الله عَلَیْهِ السَّلاَمُ، عن قول الله : ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدَ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَبِ ﴾ (3) فَلَمَّا رَآنِی أَتَتَبَّعُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنَ اَلْکِتَابِ قَالَ علیه السلام: حَسْبُکَ کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْکِتَابِ مِنْ فَاتِحَتِهِ إِلَی خَاتِمَتِهِ مِثْلُ هَذَا، فَهُوَ فِی الْأَئِمَّةِ عُنِیَ بِهِ (4)

ص: 66


1- عنه بحار الأنوار: 55/92 ح 25 و 115 ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 115/92 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن : 56/1 ح 7 .
3- سورة الرعد : 43/13 .
4- عنه بحار الأنوار: 116/92 ح 11 ، و البرهان : 56/1 ح 8 و نور الثقلين : 523/2 ح 215 .

6) - و از میسّر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اگر در کتاب خداوند کم و زیاد نشده بود، حقّ ما بر صاحبان عقل پنهان نمی ماند و چنان چه قائم ما ( حقایق) سخن را بیان نماید، قرآن او را تصدیق و تأیید می کند

7) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام از پدرش، از جدش علیهما السلام نقل نماید که امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: آن ها را با بهترین نام ها و مثال های قرآن بخوانید، یعنی عترت و اهل بیت پیغمبراکرم علیهم السلام را، این آب گوارای شیرین است از آن بیاشامید و این هم آب

شور و تلخ است از آن دوری و اجتناب کنید

8) - از عمر بن حنظله روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام (پیرامون) آیه شریفه قرآن: (ای پیغمبر!) «بگو: خداوند، به عنوان شاهد کفایت می کند بین من و شما و کسی که علم کتاب نزد اوست» (سؤال کردم)؟ و چون حضرت متوجّه شد که درباره این آیه و امثال آن تتبّع و کنجکاوی دارم فرمود: (همین مقدار) تو را کافی است که هر چیزی در این کتاب از ابتدا تا انتهایش همانند این مورد بود مقصود امامان علیهم السلام هستند.

ص: 67

علم الأئمّة علیهم السلام بالتأويل

51/[1] -عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهُ قَالَ:

لَمَّا تَقَدَّمَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْکُوفَهَ صَلَّی بِهِمْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً یَقْرَأُ بِهِمْ ﴿سَبِّحِ اِسْمَ رَبِّکَ اَلْأَعْلَی﴾ ، قالَ : فَقَالَ اَلْمُنَافِقُونَ: لاَ وَ اَللَّهِ مَا یُحْسِنُ اِبْنُ أَبِی طَالِبٍ أَنْ یَقْرَأَ القُرآنَ، ولَو أحسَنَ أن يَقرَأَ القُرآنَ لَقَرَأَ بِنا غَيرَ هذِهِ السّورَةِ،.

قالَ: فَبَلَغَهُ ذلِكَ، فَقالَ: وَيلٌ لَهُم! إنّي لَأَعرِفُ ناسِخَهُ مِن مَنسوخِهِ، ومُحكَمَهُ مِن مُتَشابِهِهِ، وفَصلَهُ مِن وِصالِهِ، وحُروفَهُ مِن معانيهِ، وَاللّهِ ما مِن حَرفٍ نَزَلَ عَلى مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله إلّا إنّي أعرِفُ فيمَن انزِلَ، وفي أيِّ يَومٍ، وفي أيِّ مَوضِعٍ،

وَيلٌ لَهُم أما يَقرَؤونَ ﴿إِنَّ هَذَا لَفِى الصُّحُفِ الْأُولَى * صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى ﴾ (1) ، وَ اللّهِ عِندي، وَرِثتُهُما مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وقَد أنهى رَسولُ اللّهِ من إبراهيم و موسى علیهما السلام وَيلٌ لَهُم! وَاللّهِ أنَا الَّذي أنزَلَ اللّهُ فِيَّ ﴿ وَ تَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ ﴾ (2)، فَإِنَّما كُنّا عِندَ رَسولِ اللّه صلى الله عليه و آله فَيُخبِرُنا بِالوَحيِ فَأَعيهِ أنَا ومَن يَعيهِ، فَإِذا خَرَجنا قالوا: ماذا قالَ آنِفاً.؟ (3)

52 / [2] - سُلَیْمُ بْنُ قَیْسٍ اَلْهِلاَلِیُّ قَالَ: سَمِعْتُ أمير المؤمنين علیه السلام یَقُولُ:

مَا نَزَلَتْ آية عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ أَقْرَأَنِیهَا وَ أَمْلاَهَا عَلَیَّ فَأَکْتُبُهَا بِخَطِّی - وَ عَلَّمَنِی تَأْوِیلَهَا وَ تَفْسِیرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْکَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا - وَ دَعَا اَللَّهَ

ص: 68


1- سورة الأعلى : 18/87 - 19.
2- سورة الحاقة : 12/69
3- عنه بحار الأنوار: 88/92 ذيل ح 23 ، و البرهان في تفسير القرآن : 40/1 ح 13. بصائر الدرجات : 155 ح 3، عنه البحار : 87/91ح 23

علوم امامان علیهم السلام در تأویل قرآن

1) - از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

چون امیر المؤمنین علی علیه السلام به کوفه آمد، چهل روز نماز صبح را برای اهل کوفه امامت نمود و سوره «سبّح اسم ربك الأعلی» را قرائت می نمود منافقین گفتند: نه به خدا سوگند! پسر ابو طالب قرآن را خوب نمی داند اگر می توانست قرآن را نیک می خواند و برای ما سوره ای غیر از این را تلاوت می نمود

اصبغ گوید: چون این مطالب به حضرت رسید ،فرمود: وای بر این افراد! همانا ناسخ قرآن را از منسوخ آن محکم آن را از متشابه آن، اتصال و انفصال آن را، الفاظ آن را از معانیش می شناسم؛ به خداوند سوگند! حرفی بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل نشده مگر آن که من می شناسم درباره چه کسی و در چه روزی و در چه مکانی نازل شده است وای بر ایشان! آیا نمی خوانند: «به راستی که این در صحیفه های پیشینیان است * در صحیفه های حضرت ابراهیم و موسی علیهما السلام می باشد».

وای بر ایشان به خداوند سوگند من آن کسی هستم که خداوند درباره ام نازل نمود: «گوش های شنونده و نگهدارنده آن ها را می شنود و نگه می دارد» همانا که ما در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم و ما را بر وحی آگاه می نمود پس من و دیگران آن را حفظ می کردیم چون بیرون می رفتیم دیگران می گفتند: چند لحظه پیش چه فرمود؟ (البته که از روی بی اعتنایی و بی توجّهی سریع فراموش می کردند.)

2) - از سلیم بن قیس هلالی روایت کرده است که گفت:

از امیر المؤمنین علیه السلام شنیدم که می فرمود: آیه ای (از قرآن) بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل نگشته مگر آن که آن را برای من خوانده و برایم املا فرموده که با خط خود بنویسم و تأویل و تفسیر آن را ناسخ و منسوخ آن را محکم و متشابه آن را

ص: 69

لِی أَنْ یُعَلِّمَنِی فَهْمَهَا وَ حِفْظَهَا ، فَما نَسيتُ آيَةً مِن كِتابِ اللّهِ و لا عِلماً إملائهُ عَلَيَّ و كَتَبتُهُ مُنذُ دَعَالی بِما دَعا، و ما تَرَكَ شَيئاً عَلَّمَهُ اللّهُ مِن حَلالٍ و لا حَرامٍ، و لا أمرٍ و لا نَهيٍ كانَ أو يَكونُ مِن طاعَةٍ أو مَعصِيَةٍ إلّاعَلَّمَنيهِ وحَفِظتُهُ، فَلَم أنسَ حَرفاً واحِداً، ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلى صَدري ودَعَا اللّهَ لي أن يَملَأَ قَلبي عِلماً وفَهماً وحكمة و نوراً ، لَم أنسَ شَيئاً ولَم يَفُتني شَيءٌ لَم أكتُبهُ

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَ وَ تَخَوَّفْتَ عَلَیَّ اَلنِّسْیَانَ فِیمَا بَعْدُ؟

فَقَالَ: لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکَ نِسْیَاناً وَ لاَ جَهْلاً، وَ قَدْ أَخْبَرَنِی رَبِّی أَنَّهُ قَدِ اِسْتَجَابَ لِی فِیکَ وَ فِی شُرَکَائِکَ اَلَّذِینَ یَکُونُونَ مِنْ بَعْدِکَ

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَنْ شُرَکَائِی مِنْ بَعْدِی

قَالَ: اَلَّذِینَ قَرَنَهُمُ اَللَّهُ بِنَفْسِهِ وَ بِی فَقَالَ: اَلْأَوْصِیَاءُ مِنِّی إِلَی أَنْ یَرِدُوا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ کُلُّهُمْ هَادٍ مُهْتَدٍ لاَ یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ، هُمْ مَعَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْقُرْآنُ مَعَهُمْ، لاَ یُفَارِقُهُمْ وَ لاَ یُفَارِقُونَهُ بِهِمْ تُنْصَرُ أُمَّتِی وَ بِهِمْ یُمْطَرُونَ، وَ بِهِمْ یُدْفَعُ عَنْهُمْ وَ بِهِمْ اِسْتَجَابَ دُعَاءَهُمْ،

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! سَمِّهِمْ لِی فَقَالَ: اِبْنِی هَذَا - وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رَأْسِ اَلْحَسَنِ - ثُمَّ اِبْنِی هَذَا- وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنُ-، ثُمَّ اِبْنٌ لَهُ یُقَالُ لَهُ عَلِیٌّ سَیُولَدُ فِی حَیَوتِکَ فَاقْرَأْهُ مِنِّی اَلسَّلاَمَ، [ثُمَّ] تُکْمِلُهُ اِثْنَا عَشَرَ من ولد محمد صلی الله علیه و آله.

فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ [وَ أُمِّی] فَسَمِّهِمْ لِی فَسَمَّاهُمْ رَجُلًا رَجُلًا. فِيهِمْ وَاللهِ يَا أَخَی بَنِي هِلَالٍ! - مهديّ أمّة محمّد صلی الله علیه و آله ، الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً ، وَ اللهِ إِنِّي لَأَعْرِفُ مَنْ يُبَايِعُهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ المَقَامِ، وَ أَعْرِفُ أَسْمَاءَ

ص: 70

به من تعلیم نموده است؛ و از خداوند خواست که (قدرت) فهم و حفظ آن ها را عطایم نماید پس هیچ آیه ای از کتاب خدا و دانشی را که بر من املا نموده و نوشته،ام از روزی که برایم دعا نموده فراموش نکرده ام

و چیزی را که خداوند از علوم حلال و حرام از امر و نهی را - مربوط به طاعت و یا معصیت - که تعلیمش داد او نیز مرا تعلیم داد و من آن ها را حفظ نموده و حتی یک حرفش را هم فراموش نکرده ام؛ سپس (رسول خدا صلی الله علیه و آله) دستش را بر سینه ام نهاد و به درگاه خدا برایم دعا کرد که قلب مرا از علم و فهم و نور حکمت انباشته کند؛ و چیزی را فراموش نکرده و نوشته هایم را از دست نداده ام.

پس از آن اظهار داشتم: ای رسول خدا! می ترسی که من بعد از این فراموش کنم؟

فرمود :ترسی از فراموشی و ندانستگی برایت ندارم زیرا که پروردگارم مرا آگاه نمود که (دعایم را) دربارۀ تو و شریکان پس از تو مستجاب نمود.

اظهار داشتم: ای رسول خدا! شرکای من چه کسانی هستند؟

فرمود: آن شریکانی که خداوند قرین خود و قرین من قرار داده است پس فرمود: پس فرمود: اوصیاء از جانب او می باشند تا آن که کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند همه ایشان هدایت گر و هدایت شده هستند توهین و ستم افراد به ایشان آسیبی نمی رساند ایشان با قرآن و قرآن با ایشان است و از یک دیگر جدا نخواهند شد، امّت به وسیله ایشان یاری و حمایت ،شوند به وسیله ایشان باران می بارد به وسیله ایشان دفع عذاب می شوند و به وسیله ایشان دعا ها مستجاب می گردد.

عرضه داشتم: ای رسول خدا! نام ایشان را برایم بفرما

فرمود: این فرزندم - و دست خود را بر سر حسن علیه السلام نهاد سپس این فرزندم - و دست خود را بر سر حسین علیه السلام نهاد - ، سپس پسر او که علی نام دارد و به زودی در حیات تو تولّد می یابد سلام مرا به او برسان سپس ایشان

ص: 71

آبَائِهِمْ وَقَبَائِلِهِمْ (1)

53 / [3] - عَنْ سَلَمَهَ بْنِ کُهَیْلٍ ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ ، عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: :

لَوِ اِسْتَقَامَتْ لِیَ اَلْإِمْرَهُ وَ کُسِرَتْ - أَوْ ثُنِیَتْ - لِیَ اَلْوِسَادَهُ لَحَکَمْتُ لِأَهْلِ اَلتَّوْرَاهِ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی اَلتَّوْرَاهِ ، حَتَّی تَذْهَبَ إِلَی اَللَّهِ أَنِّی قَدْ حَکَمْتُ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِیهَا، وَ لَحَکَمْتُ لِأَهْلِ اَلْإِنْجِیلِ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی اَلْإِنْجِیلِ ، حَتَّی یَذْهَبَ إِلَی اَللَّهِ أَنِّی قَدْ حَکَمْتُ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِیهِ، وَ لَحَکَمْتُ فِی أَهْلِ اَلْقُرْآنِ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ ، حَتَّی یَذْهَبَ إِلَی اَللَّهِ أَنِّی قَدْ حَکَمْتُ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِیهِ(2)

54/[4] - عَنْ أَیُّوبَ بْنِ حُرٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: اَلْأَئِمَّهُ بَعْضُهُمْ أَعْلَمُ مِنْ بَعْضٍ؟

قَالَ: نَعَمْ وَ عِلْمُهُمْ بِالْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ تَفْسِیرِ اَلْقُرْآنِ وَاحِدٌ (3)

55 / [5] - عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ اَلْجُهَنِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ صَاحِبَ حَلاَلٍ وَ حَرَامٍ وَ عِلْمٍ بِالْقُرْآنِ ، وَ نَحْنُ عَلَی مِنْهَاجِهِ (4)

ص: 72


1- عنه بحار الأنوار: 100/92 ذيل ح 69 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 40/1 ح 14، و نور الثقلين : 554/5 ح 8 قطعة منه إكمال (كمال) الدّين و إتمام (تمام) النعمة : 284 ح 37 عنه البحار: 98/92 ح 69، و شواهد ، التّنزيل: 35/1 ح 41
2- عنه بحار الأنوار: 95/92 ح51 ، و البرهان في تفسير القرآن : 41/1 ح 15
3- عنه بحار الأنوار: 95/92 ح52 ، و البرهان في تفسير القرآن : 41/1 ح 16
4- عنه بحار الأنوار: 95/92 ح53 ، و البرهان في تفسير القرآن : 41/1 ح 17

تکمیل یابند تا به دوازده نفر از فرزندان محمد (صلی الله علیه و آله) برسند.

عرضه داشتم: پدر و مادرم فدایت باد! نام ایشان را برایم بفرما

پس نام یکا یک ایشان را بیان نمود.

به خدا سوگند ای برادر بنی هلال! مهدی از امّت محمد صلی الله علیه و آله است که زمین را پُر از عدل و داد می نماید هم چنان که پُر از ظلم و ستم گشته به خدا سوگند! من می شناسم آن هایی را که بین رکن و مقام (کنار کعبه الهی) با او بیعت می کنند و اسامی پدران و قبایل آن ها را می شناسم

3)- از سلمة بن کهیل، و او از کسی که برایش حدیث گفته، روایت نمود:

امام علی علیه السلام فرمود: چنان چه برایم مسند قضاوت و ریاست قرار داده شود و برایم تکیه گاهی نهاده گردد ، برای اهل تورات از آن چه که خداوند بر ایشان نازل نموده حکم می نمایم به طوری که اگر نزد خدا رود شهادت دهد که حکم من در تورات مطابق با آن چه است که خداوند نازل نموده و برای اهل انجیل از آن چه که خداوند بر ایشان نازل نموده حکم می نمایم که چون نزد خدا رود شهادت دهد حکم من در انجیل مطابق است با آن چه که خداوند نازل نموده و برای اهل قرآن بر آن چه که خداوند بر ایشان نازل نموده حکم می نمایم به طوری که نزد خدا رود شهادت دهد که حکم من در قرآن مطابق می باشد با آن چه که خداوند نازل نموده است.

4) - از ایوب بن حرّ روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم آیا امامان علیهم السلام، بعضی بر بعضی دیگر ترجیح و برتری دارند؟

فرمود: بلی، ولی علم ایشان نسبت به حلال و حرام و تفسیر قرآن یک سان می باشد.

5) - از حفص بن قرط جهنی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: امام علی علیه السلام صاحب (آشنائیت به) حلال و

ص: 73

56 / [6] - عَنِ اَلسَّکُونِیِّ، عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَبِیهِ علیهم السلام قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ فِیکُمْ مَنْ یُقَاتِلُ عَلَی تَأْوِیلِ اَلْقُرْآنِ کَمَا قَاتَلْتُ عَلَی تَنْزِیلِهِ، وَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ . (1)

57 / [7] - عَنْ بَشِیرٍ اَلدَّهَّانِ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: «إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ طَاعَتَنَا فِی کِتَابِهِ فَلاَ یَسَعُ اَلنَّاسَ جَهْلاً، لَنَا صَفْوُ اَلْمَالِ، وَ لَنَا اَلْأَنْفَالُ، وَ لَنَا کَرَائِمُ اَلْقُرْآنِ وَ لاَ أَقُولُ لَکُمْ: إِنَّا أَصْحَابُ اَلْغَیْبِ، وَ نَعْلَمُ کِتَابَ اَللَّهِ وَ کِتَابَ اَللَّهِ یَحْتَمِلُ کُلَّ شَیْءٍ، إِنَّ اَللَّهَ أَعْلَمَنَا عِلْماً لاَ یَعْلَمُهُ أَحَدٌ غَیْرُهُ، وَ عِلْماً قَدْ أَعْلَمَهُ مَلاَئِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ، فَمَا عَلِمَتْهُ مَلاَئِکَتُهُ وَ رُسُلُهُ فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ .(2)

58 / [8] - وَ عَنْ مُرَازِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَمْ یَزَلِ اَللَّهُ یَبْعَثُ فِینَا مَنْ یَعْلَمُ کِتَابَهُ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَی آخِرِهِ. و إنَّ عِندَنا مِن حَلالِ اللّهِ و حَرامِهِ ما يَسَعُنا [من] كِتمانُهُ ما نَستَطيعُ أن نُحَدِّثَ بِهِ أحَداً (3)

ص: 74


1- عنه بحار الأنوار: 96/92 ح 54، و وسائل الشيعة : 203/27 ح 33606 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 18 .
2- عنه بحار الأنوار: 96/92 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 19.
3- عنه بحار الأنوار : 96/92 ح 56 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 20، و مستدرك الوسائل : 334/17 ح 21511. بصائر الدّرجات : 155 ح 3 .

حرام و عالم به قرآن بود و ما (اهل بیت رسالت، بعد از او) بر راه و روش او هستیم

6) - سکونی از امام صادق از پدران بزرگوارش علیهم السلام روایت نموده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به راستی که در بین شما کسی است که بر تأویل قرآن می جنگد هم چنان که من بر تنزیل قرآن جنگیدم و او علی بن ابی طالب علیه السلام است.

7)- از بشیر دهّان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که خداوند فرمانبرداری از ما (اهل بیت) را در قرآن واجب نموده پس مردم راهی (برای رسیدن به سعادت) جز فراگیری آن ندارند و جهلشان مانع از آن نمی شود، اموال برگزیده پاکیزه و غنیمت های جنگی از برای ماست آیات کریمه قرآن مخصوص ما نازل گردیده است.

من نمی گویم: ما اصحاب غیب هستیم و غیب می دانیم، ولی ما به کتاب خداوند عالم هستیم و کتاب خدا در بر دارنده هر چیزی است خداوند ما را به علمی تعلیم داد که دیگران آن را نمی دانند؛ و علمی را هم به فرشته ها و رسولانش آموخت، پس آن چه را که به فرشته ها و رسولانش آموخت ما نیز می دانیم.

8)- از مرازم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: ما اهل بیتی هستیم که خداوند، همیشه از ما کسی را بر می گزیند که آشنای به کتابش (قرآن) - از ابتدا تا انتهای آن - باشد و به راستی که نزد ما از حلال و حرام خداوند علومی است که چاره ای جز کتمان و پنهان داشتن آن نداریم زیرا که توان بیان آن ها را با هیچ کس نداریم

ص: 75

59 / [9] -عَنِ اَلْحَکَمِ بْنِ عتینة (عُیَیْنَهَ) قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ - وَ سَأَلَهُ عَنْ شَیْءٍ - : لَوْ لَقِیتُکَ بِالْمَدِینَهِ لَأَرَیْتُکَ أَثَرَ جَبْرَئِیلَ فِی دُورِنَا، وَ نُزُولِهِ عَلَی جَدِّی بِالْوَحْیِ وَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْعِلْمِ، فَیَسْتَسْقِی اَلنَّاسُ اَلْعِلْمَ مِنْ عِنْدِنَا فَیَهْدُونَهُمْ وَ ضَلَلْنَا نَحْنُ؟! هَذَا مُحَالٌ (1)

60 / [10] - عَنْ یُوسُفَ بْنِ اَلسَّخْتِ اَلْبَصْرِیِّ قَالَ:

رَأَیْتُ اَلتَّوْقِیعَ بِخَطِّ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ (2) فَکَانَ فِیهِ: اَلَّذِی یَجِبُ عَلَیْکُمْ وَ لَکُمْ أَنْ تَقُولُوا إِنَّا قُدْوَهُ اَللَّهِ وَ أَئِمَّهٌ ، وَ خُلَفَاءُ اَللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَی خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فِی بِلاَدِهِ، نَعْرِفُ اَلْحَلاَلَ وَ اَلْحَرَامَ وَ نَعْرِفُ تَأْوِیلَ اَلْکِتَابِ وَ فَصْلَ اَلْخِطابِ (3)

61/[11] - عَنْ ثُوَیْرِ بْنِ أَبِی فَاخِتَهَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَا بَیْنَ اَللَّوْحَیْنِ شَیْءٌ إِلاَّ وَ أَنَا أَعْلَمُهُ .(4)

62 / [12] - عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْأَعْمَشِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَا نَزَلَتْ آیَهٌ إِلاَّ وَ أَنَا عَلِمْتُ فِیمَنْ أُنْزِلَتْ وَ أَیْنَ نَزَلَتْ وَ عَلَی مَنْ

ص: 76


1- عنه بحار الأنوار: 96/92 ح 57 فيه : عن الحكم بن عيينة، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 21.
2- كذا في نسختي الأصل و البحار، و في نسخة البرهان في تفسير القرآن : محمّد بن محمّد بن الحسن بن عليّ و الظاهر : محمّد بن الحسن بن عليّ، و هو الحجّة المنتظر صلوات الله عليه و على آبائه الطاهرين.
3- عنه بحار الأنوار: 96/92 ح 58 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح22 .
4- عنه بحار الأنوار: 97/92 ح 58 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح23 .

9) - از حکم بن عتيبه ( عُيِينه) روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به مردی از اهل کوفه - که چیزی را از حضرت سؤال کرده بود - فرمود: چنان چه تو را در مدینه ملاقات می کردم جای پای جبرائیل را در منزلمان و داخل شدنش بر جدّ ما که وحی قرآن و علوم را می آورد نشانت می دادم پس مردم از علوم ما سیراب خواهند شد آیا مردم هدایت یافته گانند ما گمراه شدگانیم؟ این محال و غیر ممکن است

10) - از یوسف بن سخت بصری روایت کرده است که گفت:

توقیع و دست خط حضرت محمد بن الحسن بن علی (امام زمان عجّل الله تعالى فرجه الشریف) را مشاهده نمودم در آن چنین بود: آن چه بر شما (شیعیان و دوستان ما) واجب است که دربارۀ ما (اهل بیت رسالت) بگویید این است که ما برای شما الگو پیشوا و خلفای خداوند در ،زمین امینان بر مخلوقاتش و حجّت هایی در برابر جنایتکاران هستیم ماییم که حلال و حرام تأویل کتاب و فصل الخطاب را می شناسیم

11) - از ثویر بن ابی فاخته از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام فرمود: ما بین دو لوح (کتاب (خدا) چیزی وجود دارد که من بر آن آگاه هستم

12) - از سلیمان اعمش از پدرش روایت کرده است که گفت: امام علی علیه السلام فرمود: آیه ای (از قرآن) نازل نشده مگر آن که من می دانم درباره

ص: 77

نَزَلَتْ، إِنَّ رَبِّی وَ هَبَ لِی قَلْباً عَقُولاً وَ لِسَاناً طِلْقاً (1)

63 / [13] - عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ قَالَ:

قال أبو عبد الله علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ عَلَّمَ نَبِيَّهُ صلی الله علیه و آله التَّنْزِيلَ وَ التَّأْوِيلَ فَعَلَّمَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِيّاً علیه السلام(2)

ص: 78


1- عنه بحار الأنوار: 97/92 ح 60 ، و البرهان في تفسير القرآن : 42/1 ح 24.
2- عنه بحار الأنوار: 97/92 ح 61 ، و البرهان في تفسير القرآن : 43/1 ح 25، و مستدرك الوسائل : 334/17 ح 21512 .

چه کسی در کجا و در چه موردی نازل شده است همانا خداوند قلب درّاک و هوشمندی با زبانی رسا و گویا به من عطا نموده است.

13) - و از ابو الصباح (کنانی) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند (متعال) علم تأويل و تنزیل را به پیغمبرش صلی الله علیه و آله آموخت و او (نیز) به علی علیه السلام آموخت

ص: 79

في من فسّر القرآن برأيه

64/[1] - عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ: لَیْسَ شَیْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنْ تَفْسِیرِ اَلْقُرْآنِ ، إِنَّ اَلْآیَهَ یَنْزِلُ أَوَّلُهَا فِی شَیْءٍ، وَ أَوْسَطُهَا فِی شَیْءٍ، وَ آخِرُهَا فِی شَیْءٍ ، ثُمَّ قَالَ:﴿ إِنَّما یُرِیدُ اَللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ﴾ (1) مِنْ مِیلاَدِ اَلْجَاهِلِیَّهِ (2)

65/[2] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ (3) ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

مَنْ فَسَّرَ اَلْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَأَصَابَ لَمْ یُؤْجَرْ، وَ إِنْ أَخْطَأَ کَانَ إِثْمُهُ عَلَیْهِ (4)

66/[3] - عن أبى الجارود ، قال : قال أبو جعفر

مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا ، وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا : اللّه أَعْلَمُ ؛ فإِنَّ الرَّجُلَ لَیَنْزِل بالْایَهَ فیَخِرُّ بهَا أَبْعَدَ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ (5)

ص: 80


1- سورة الأحزاب : 33/33 .
2- عنه بحار الأنوار: 110/92 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 46/1 ح 7، و نور الثقلين : 277/4 ح 110 .
3- و في نسخة من البرهان في تفسير القرآن : هشام بن سالم عن أبي جعفر علیه السلام ، ولكنّ الظاهر هو المختار، فإنّه لا يروي عن أبي جعفر الباقر علیه السلام
4- عنه بحار الأنوار: 110/92 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 9 و مستدرك الوسائل : 334/17 ح 21513
5- عنه بحار الأنوار: 110/92 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 10 الكافي : 33/1 ح 4.

کسی که قرآن را با رأی و نظر خود تفسیر کند

1) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: نسبت به عقل و اندیشه مردمان، چیزی دورتر از تفسیر قرآن نیست همانا آیه ای نازل شده که ابتدایش درباره چیزی وسطش چیز دیگری و پایانش هم چیز دیگری باشد، و پایانش هم چیز دیگری باشد سپس فرمود: «همانا خداوند اراده کرده است که هر نوع پلیدی و گناه را از شما اهل بیت (رسالت) دور نماید؛ و شما را پاک و منزّه گرداند» که از (فرزندان و) تربیت یافته گان زمان جاهلیّت نباشند!!

2)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که قرآن را با (رأی و) نظر خود تفسیر نماید چنان چه حقیقت را درک کند پاداشی ندارد و اگر خطا کند گناه و عقابش بر خود اوست.

3)- از ابی الجارود روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آن چه را که فرا گرفته اید و می دانید پاسخ دهید و آن چه را که نمی دانید بگویید خداوند داناتر است همانا مردی (برای این که ادّعای خویش را ثابت کند) آیه ای از قرآن را می رباید ولی (با این کار) از حقیقت منحرف گشته و گویا به اندازه فاصله آسمان تا زمین سقوط کرده است.

ص: 81

67/[4] - عَنْ أبی بَصِیرٍ عَنْ أبی عَبْدِاللهِ علیه السلام قَالَ:

مَنْ فَسَّرَ القُرآنَ برَأیِهِ إنْ أصَابَ لَمْ یُؤجَرْ وَ إن أخْطَأَ خَرَّ أبْعَدَ مِنَ السَّمَاءِ. (1)

68/[5] -عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لَیْسَ أَبْعَدُ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنَ اَلْقُرْآنِ .(2)

69/[6] - عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سُئِلَ عَنِ اَلْحُکُومَهِ قَالَ: مَنْ حَکَمَ بِرَأْیِهِ بَیْنَ اِثْنَیْنِ فَقَدْ کَفَرَ، وَ مَنْ فَسَّرَ [بِرَأْیِهِ] آیَهً مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ فَقَدْ کَفَرَ . (3)

ص: 82


1- عنه بحار الأنوار: 110/92 ح 13، وسائل الشيعة : 202/27 ح 33597، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 11.
2- عنه بحار الأنوار: 111/92 ح 14، وسائل الشيعة : 203/27 ح 33600 ، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 12 و مستدرك الوسائل : 334/17 ح 21514
3- عنه بحار الأنوار: 111/92 ح 15 و 264/104 ح 9، و وسائل الشيعة : 60/27 ح 33195 و 203 ح 33598، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 13

4) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که قرآن را با رأی و نظر خود تفسیر نماید، اگر حقیقت را درک کند پاداشی ندارد و اگر خطا کند (فاصله او با حقیقت و معنویت) هم چون دوری و فاصله آسمان (تا زمین) است.

5) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چیزی دورتر از تفسیر (و تأویل قرآن) نسبت به عقل و اندیشه انسان نیست

6) - از عمّار بن موسی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره حکم و قضاوت سؤال شد؟

فرمود: هر کسی که بین دو نفر با (رأی و) نظر خود قضاوت کند کافر گشته؛ و هر که آیه ای از قرآن را با رأی و نظر خود تفسیر کند کافر شده است.

ص: 83

كراهية الجدال في القرآن

70/[1] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِیَّاکُمْ وَ اَلْخُصُومَهَ فَإِنَّهَا تُحْبِطُ اَلْعَمَلَ وَ تَمْحَقُ اَلدِّینَ وَ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَنْزِعُ بِالْآیَهِ یَقَعُ [منها] فِیهَا أَبْعَدَ مِنَ اَلسَّمَاءِ (1)

71/[2] - عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ (2) ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

قَالَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : مَا ضَرَبَ رَجُلٌ اَلْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ (3) إِلاَّ کَفَرَ (4)

عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ یَاسِرٍ [الخادم] عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام یَقُولُ:

الْمِرَاءُ فِی كِتَابِ اللَّهِ كُفْرٌ (5)

ص: 84


1- عنه بحار الأنوار: 111/92 ح 16، وسائل الشيعة : 203/27 ح 33602 ، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 14 .
2- في بعض النسخ : القاسم بن المعمّر و في بعضها القاسم بن القمر، و لعلّ الظاهر ما أثبتاه كما في جامع الرواة : 17/2 ، و معجم رجال الحديث : 20/14
3- و قال الفيض ( رحمه الله ) : لعلّ المراد بضرب بعضه بعض : تأويل بعض متشابهاته إلى بعض، بمقتضى الهوى من دون سماع من أهله، أو نور و هدى من الله . تفسير الصافي : ج 1 : 21 .
4- عنه بحار الأنوار: 39/92 ذيل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 15 . المحاسن : 212 ح 86، و الكافي : 462/2 ح 17، و عقاب الأعمال: 280 ، و معاني الأخبار : 19 ح 1 عنهم البحار : 39/92 ح 1.
5- عنه بحار الأنوار: 111/92 ح 17، وسائل الشيعة : 203/27 ح 33601، و البرهان في تفسير القرآن : 47/1 ح 16.

ناپسند بودن جدال پیرامون قرآن

1) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام : فرمود بر شما باد دوری از خصومت و دشمنی با یکدیگر زیرا که (این روش) عمل را بی تاثیر و دین را نابود می نماید و چه بسا یکی از شما (برای ادّعای خود) آیه ای (از قرآن) را برباید، و در آن سخن گوید، ولی فاصله او دورتر از فاصله بین آسمان و زمین است.

2) - از قاسم بن سلیمان از یاسر (خادم) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: شخصی که قسمتی از (آیات) قرآن را با آیاتی دیگر مورد استفاده قرار نداده و تفسیر نکرده مگر آن که کافر گشته است.

3)- از یعقوب بن یزید روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام می فرمود: مراء و جدال پیرامون قرآن، کفر و بی دینی است.

ص: 85

73 / [4] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لاَ تَقُولُوا لِکُلِّ آیَهٍ هَذِهِ رَجُلٌ وَ هَذِهِ رَجُلٌ إِنَّ مِنَ اَلْقُرْآنِ حَلاَلاً وَ مِنْهُ حَرَاماً وَ فِیهِ نَبَأُ مَنْ قَبْلَکُمْ، وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ، فَهَکَذَا هُوَ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُفَوَّضٌ فِیهِ إِنْ شَاءَ فَعَلَ اَلشَّیْءَ وَ إِنْ شَاءَ تَذَکَّرَ حَتَّی إِذَا فُرِضَتْ فَرَائِضُهُ، وَ خُمِّسَتْ أَخْمَاسُهُ، حَقَّ عَلَی اَلنَّاسِ أَنْ یَأْخُذُوا بِهِ، لِأَنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ ما آتاکُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهئکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ﴾. (1). (2)

ص: 86


1- سورة الحشر : 7/59
2- عنه بحار الأنوار : 111/92 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 47/12 ح17.

4)- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: برای هر آیه ای نگویید: این مردی است و آن مردی همانا بعضی از آیات (قرآن) بیان حلال و بعضی بیان محرّمات (الهی) است، بعضی سرگذشت پیشینیان برخی خبر های آیندگان و بعضی هم احکام بین شما است (آری) قرآن چنین خواهد بود.

این امر بر رسول خدا صلی الله علیه و آله تفویض شده، چنان چه مایل بود انجام می داد و اگر می خواست تذکّر می داد؛ و چون واجبات مطرح گشت و حقّ الناس تخمیس (یک پنجم) گردید (مأمور شد) که بر طبق آن عمل نماید، چون خداوند فرمود: «آن چه را که رسول خدا صلی الله علیه و آله را برایتان آورده دریافت و عمل کنید و آن چه را که نهی نموده آن را رها و ترک نمایید»

ص: 87

ص: 88

سورة المباركة [1] ﴿الحمد - فاتحة الكتاب﴾

ص: 89

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

فضلها و بعض خواصها

74 / [1] - بِأَسَانِیدَ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ اَلْبَطَائِنِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : اِسْمُ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمُ مُقَطَّعٌ فِی أُمِّ اَلْکِتَابِ .(1)

75/[2] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ لِأَبِی حَنِیفَهَ: مَا سُورَهٌ أَوَّلُهَا تَحْمِیدٌ وَ أَوْسَطُهَا إِخْلاَصٌ وَ آخِرُهَا دُعَاءٌ

فَبَقِیَ مُتَحَیِّراً ثُمَّ قَالَ: لاَ أَدْرِی فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلسُّورَهُ اَلَّتِی أَوَّلُهَا تَحْمِیدٌ، وَ أَوْسَطُهَا إِخْلاَصٌ، وَ آخِرُهَا دُعَاءٌ: سُورَهُ «اَلْحَمْدِ» (2)

76/ [3] - عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، عَمَّنْ رَفَعَهُ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :[عن] ﴿وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ اَلْمَثانِی وَ اَلْقُرْآنَ اَلْعَظِیمَ ﴾؟ (3)

فَقَالَ: هِیَ سُورَهُ «اَلْحَمْدِ» ، وَ هِیَ سَبْعُ آیَاتٍ مِنْهَا ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ اَلْمَثَانِیَ لِأَنَّهَا تُثَنَّی فِی اَلرَّکْعَتَیْنِ.(4)

ص: 90


1- عنه بحار الأنوار: 234/92 ح 16 ، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 12 . ثواب الأعمال : 104 عنه البحار : 234/92 ح 16 .
2- عنه بحار الأنوار: 235/92 ح 22 ، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 13.
3- سورة الحجر : 87/15
4- عنه بحار الأنوار : 20/85 ح 10 و 235/92 ح 23، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 14، و نور الثقلين: 6/1 ح 11 و 27/3 ح 98 ، و مستدرك الوسائل : 159/4 ح 4361، و 164 ح 4385 بحذف الذيل .

به نام خداوند بخشاینده مهربان

1)- با سند هایی از ابو حمزه بطائنی به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (حروفِ) اسم اعظم خداوند، در «أم الكتاب»، تقطيع و پراکنده است.

2) - از محمد بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام کاظم از پدر بزرگوارش علیهما السلام نقل نموده که به ابو حنیفه فرمود: چیست آن سوره ای که ابتدای آن ستایش وسط آن اخلاص و پایان آن دعا و نیایش می باشد؟ ابو حنیفه سرگردان ماند و گفت: نمی دانم

امام صادق علیه السلام فرمود: سوره ای که ابتدای آن ستایش وسط آن اخلاص و پایان آن نیایش ،باشد، سوره «حمد» است.

3)- از یونس بن عبد الرحمان روایت کرده است که بعضی از اصحاب گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره (فرمایش خداوند: ) «به تحقیق ما هفت تا از جفتی ها را با قرآن عظیم به تو دادیم»، سؤال کردم؟

فرمود: سوره «حمد» است که دارای هفت آیه می باشد و ﴿ بسم الله الرّحمن الرّحیم﴾ جزئی از آن هاست: و به آن «مثانی» گفته شده، چون دو بار در دو رکعت نماز خوانده می شود

ص: 91

77/[4] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَرَقُوا أَکْرَمَ آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ: ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ (1)

78/[5] - عن صفوان الجمّ قال: قال ابو عبدالله علیه السلام

ما أنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ کِتابا إلّا و فاتِحَتُهُ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ ، و إنَّما کانَ یُعرَفُ انقِضاءُ السّورَهِ بِنُزولِ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ ابتِداءً لِلاُخری . ﴾ (2)

79/[6] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَجْهَرُ بِ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ وَ یَرْفَعُ صَوْتَهُ بِهَا، فَإِذَا سَمِعَهَا اَلْمُشْرِکُونَ وَلَّوْا مُدْبِرِینَ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی اَلْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً﴾ (3).(4)

80/[7] - قَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ خُرَّزَادَ ، وَ رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

إذَا أَمَّ اَلرَّجُلُ اَلْقَوْمَ، جَاءَ شَیْطَانٌ إِلَی اَلشَّیْطَانِ اَلَّذِی هُوَ قَرِیبٌ اَلْإِمَامِ، فَیَقُولُ: هَلْ ذَکَرَ اَللَّهَ - یَعْنِی هَلْ قَرَأَ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾» -؟ فَإِنْ قَالَ: نَعَمْ، هَرَبَ مِنْهُ، وَ إِنْ قَالَ: لاَ، رَکِبَ عُنُقَ اَلْإِمَامِ، وَ دَلَّی رِجْلَیْهِ فِی صَدْرِهِ، فَلَمْ یَزَلِ اَلشَّیْطَانُ إِمَامَ اَلْقَوْمِ حَتَّی یَفْرُغُوا مِنْ صَلاَتِهِمْ (5)

ص: 92


1- عنه بحار الأنوار: 20/85 ذيل ح 10 ، و 236/92 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 15 ، و نور الثقلين: 6/1ح 12، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح 4386 .
2- عنه بحار الأنوار : 20/85 ضمن ح 10 و 236/92 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن : 101/1 ح 16 ، و نور الثقلين: 6/1 ح 13 و 238/2 ح 223، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح ، 4383 ، و 166 ح 4393 عن السيّاري في كتاب التزيل .
3- سورة الإسراء : 46/17 .
4- عنه بحار الأنوار: 82/85 ح 24 و 236/92 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 17، و نور الثقلين: 173/3 247 .
5- عنه بحار الأنوار: 20/85 ضمن ح 10 و 236/92 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 18، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح 4388 .

4) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: گرامی ترین آیات کتاب خدا را سرقت کرده اند که ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ می باشد.

5)- و از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کتابی از آسمان نازل نگشته مگر آن که در ابتدای آن ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ بوده است و پایان هر سوره با نزول ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ شناخته می شد چون در ابتدای دیگری می بود.

6) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ را با صدای بلند تلاوت می نمود و چون مشرکین آن را می شنیدند پشت کرده و می رفتند لذا خداوند در آیه فرمود: «هنگامی که خدا را به تنهایی نام می بری ، (مشرکان) با نفرت پشت کرده و می روند».

7) - حسن بن خرّزاد :گفت و از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند که فرمود:

هنگامی که مردی برای گروهی امام جماعت شود، ابلیس نزد شیطانی می آید که کنار امام جماعت است و می گوید: آیا خدا را نام برده یعنی ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ را قرائت کرده است؟

پس اگر بگوید: بلی فرار می کند؛ ولی چنان چه بگوید نه بر گردن او سوار شود و پا های خود را بر سینه اش اندازد پس شیطان امام جماعت آن ها خواهد بود تا از نماز فارغ شوند.

ص: 93

94

81/[8] - عَنْ عَبْدِ اَلْمَلِکِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ إِبْلِیسَ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ (1) أَوَّلُهُنَّ یَوْمَ لُعِنَ، وَ حِینَ هَبَطَ إِلَی اَلْأَرْضِ، وَ حِینَ بُعِثَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلی فَتْرَهٍ مِنَ اَلرُّسُلِ ، وَ حِینَ أُنْزِلَتْ أُمُّ اَلْکِتَابِ ﴿ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ ﴾، وَ نَخَرَ نَخْرَتَیْنِ (2) حِینَ أَکَلَ آدَمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلشَّجَرَهِ، وَ حِینَ أُهْبِطَ آدَمُ إِلَی اَلْأَرْضِ

قَالَ: وَ لَعَنَ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ . (3)

82/[9] - عن إسمعيل بن أبان ، يرفعه إلى النبي صلى الله عليه و آله و سلم قال :

قال رسول الله صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ : يَا جابِرُ، ألا اُعَلِّمُكَ أفْضَلَ سُورَةٍ أنْزَلَهاَ اللّه في كِتابِهِ؟

قال : فَقَالَ جَابِرٌ : بَلَی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَلِّمْنِیهَا

قال: فَعَلَّمَهُ «اَلْحَمْدَ لله» - أُمَّ اَلْکِتَابِ-

قال: ثُمَّ قَالَ له : یَا جَابِرُ! أَلاَ أُخْبِرُکَ عَنْهَا؟

قَالَ: بَلَی بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی! فَأَخْبَرَنی

قَالَ: هِیَ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ إِلاَّ اَلسَّامَ یعنی اَلْمَوْتُ (4)

ص: 94


1- الرنّة : صوت المكروب أو المريض.
2- نخر الإنسان أو الدّابة : مدّ الصوت و النفس في خياشيمه
3- عنه بحار الأنوار: 237/92 ح 32 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 19 الخصال : 263 ح 141 .
4- . عنه مجمع البيان: 88/1، فيه السام الموت، و بحار الأنوار: 237/92 ح 33، و وسائل الشيعة : 232/6 ح 7813 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 20

8)- از عبد الملک بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: شیطان در چهار مرحله ناله کنان، فریاد زده است: اولین بار روزی بود که لعن شد دومین بار هنگامی بود که به زمین هبوط کرد، سومین بار موقعی بود که (خداوند متعال) حضرت محمد صلی الله علیه و آله را پس از فاصله ای از پیامبران مبعوث نمود چهارمین بار وقتی بود که «أمّ الكتاب» نازل شد.

و دو بار از شادی باد در بینی خود انداخت (و به خود بالید): اول هنگامی بود که آدم علیه السلام از (میوه آن) درخت خورد؛ و دوم هنگامی که آدم (از بهشت) به زمین فرود آمد

حضرت افزود: و بر این (روش) کارش بود که لعنت شد

9) - از اسماعیل بن ابان به طور مرفوعه از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت کرده که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله به جابر بن عبد الله (انصاری) فرمود:

ای جابر! آیا تو را تعلیم ندهم بر افضل و برترین سوره هایی که خداوند نازل کرده است؟

جابر گفت: بلی، پدر و مادرم فدایت باد ای رسول خدا آموزشم بدهید.

حضرت رسول صلی الله علیه و آله سورة «الحمد لله» - امّ الکتاب – را برایش قرائت نمود و سپس فرمود: ای جابر آیا تو را از (خاصیّت) آن آگاه نگردانم؟

جابر گفت: بلی پدر و مادرم فدایت باد مرا آگاه فرما

فرمود: این سوره شفابخش و درمان هر دردی است مگر مرض سام که همان مرگ باشد.

ص: 95

83/[10] - عن سلمة بن محرز [محمّد]، قال :

سمعت أبا عبد الله علیه السلام یَقُولُ: مَنْ لَمْ تبْرِئْهُ «الْحَمْدِ» لم یبْرِئْهُ شيء (1)

84/ [11] - عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَاقْرَأِ اَلْمَثَانِیَ وَ سُورَهً أُخْرَی وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ اُدْعُ اَللَّهَ، قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ! وَ مَا اَلْمَثَانِی؟ قَالَ (علیه السلام): «فَاتِحَهُ اَلْکِتَابِ» ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ﴾... (2)

85/[12] -عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ [عبید] اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: بَلَغَهُ أَنَّ أُنَاساً یَنْزِعُونَ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ فَقَالَ: هِیَ آیَهٌ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ أَنْسَاهُمْ إِیَّاهَا اَلشَّیْطَانُ .(3)

86/[13] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ أَقْرَبُ إِلَی اِسْمِ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ اَلْعَیْنِ إِلَی بَیَاضِهَا .(4)

ص: 96


1- عنه بحار الأنوار: 237/92 ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 21 . الكافي : 458/2 ح 22، و مجمع البيان: 88/1.
2- عنه مجمع البيان: 18/1 مختصراً، و بحار الأنوار : 20/85 ضمن ح 10 و 237/92 ح 35 ، و وسائل الشيعة : 232/6 ح 7814 مختصراً، و البرهان في تفسير القرآن : 102/1 ح 22، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح 4389، و 312/6 ح 6889 . و يأتي الحديث أيضاً في سورة «الحجر» ح 35
3- عنه بحار الأنوار: 20/85 ضمن ح 10 و 237/92 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 103/1 ح 23، و مستدرك الوسائل : 165/4 ح 4390 .
4- عنه بحار الأنوار : 233/92 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 103/1 ح 24 . عيون أخبار الرضاء علیه السلام : 5/2 ح 11، تحف العقول: 487، عنهما البحار : 233/92 ح 15، تهذيب الأحكام : 389/2 ح 1159 مجمع البيان: 89/1، كشف الغمة : 420/2، و البحار 371/78 ح 6.

10) - از سلمة بن محرز [محمد] روايت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر دردمندی که سوره حمد شفایش نبخشد چیز دیگری درمانش نکند.

11) - از ابو بکر حضرمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه حاجتی داشتی سوره «مثانی» را به همراه سوره ای دیگر تلاوت کن و پس از آن دو رکعت نماز به جای آور و سپس حاجت خود را بخواه

عرضه داشتم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! «مثانی» چیست؟

فرمود: «فاتحة الكتاب»: ﴿ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحْیم * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ...﴾

12) - از عیسی بن عبد [عبید] الله، به نقل از پدر از جدّش، از امام علی علیه السلام روایت کرده است که گفت:

چون به امام علی علیه السلام خبر رسید که مردم ﴿ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحْیم﴾ از (از ابتدای سوره ها) می اندازند فرمود: این آیه ای از کتاب خداوند است که شیطان آن ها (مخالفین) را به فراموشی انداخته است.

13) - از اسماعیل بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: ﴿ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحْیم﴾ از نزدیک ترین اسماء به اسم اعظم خداوند متعال است (حتّی) از فاصله سیاهی چشم به سفیدی آن هم نزدیک تر می باشد

ص: 97

18/[14] - عن سليمان الجعفري ، قال :

عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «إِذَا أَتَی أَحَدُکُمْ أَهْلَهُ، فَلْیَکُنْ قَبْلَ ذَلِکَ مُلاَطَفَهٌ، فَإِنَّهُ أَلْیَنُ لِقَلْبِهَا، وَ أَسَلُّ لِسَخِیمَتِهَا (1)، فَإِذَا أَفْضَی إِلَی حَاجَتِهِ، قَالَ: بِسْمِ اَللّهِ -ثَلثاً، فَإِنْ قَدَرَ أَنْ یَقْرَأَ أَیَّ آیَهٍ حَضَرَتْهُ مِنَ اَلْقُرْآنِ فَعَلَ، وَ إِلاَّ قَدْ کَفَتْهُ اَلتَّسْمِیَهُ»

فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ فِی اَلْمَجْلِسِ فَإِنْ قَرَأَ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ أُوجِرَ بِهِ؟

فَقَالَ: وَ أَیُّ آیَهٍ أَعْظَمُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ؟

فَقَالَ: ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ (2)

15/88] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ خُرَّزَادَ قَالَ:

کَتَبْتُ إِلَی اَلصَّادِقِ علیه السلام: أَسْأَلُ عَنْ مَعْنَی اَللَّهِ؟

فَقَالَ: اِسْتَوْلَی عَلَی مَا دَقَّ وَ جَلَّ. (3)

89/[16] - عَنْ خَالِدِ بْنِ مُخْتَارٍ قَالَ:

سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ یَقُولُ: مَا لَهُمْ قَاتَلَهُمُ اَللَّهُ عَمَدُوا إِلَی أَعْظَمِ آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ، فَزَعَمُوا أَنَّهَا بِدْعَهٌ إِذَا أَظْهَرُوهَا، وَ هِیَ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ . (4)

ص: 98


1- السخيمة: الحقد و الضغينة و المَوْجِدة في النفس، و في الحديث: اللهم اسْلُلْ سخيمة قلبي. لسان العرب: 282/12 (سخم).
2- عنه بحار الأنوار: 238/92 ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن : 103/1 ح 25، فيه قطعة منه .
3- عنه بحار الأنوار : 238/92 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 108/1 ح 10 . الكافي : 114/11 ح 3 ، التوحيد: 230 ح 4 فيه: عن الحسن بن راشد عن أبي الحسن موسى علیه السلام، و نحوه معاني الأخبار: 4 ح 1.
4- عنه بحار الأنوار: 21/85 ضمن ح 10 و 238/92 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 103/1 ح 26 ، و مستدرك الوسائل : 166/4 ح 4391 .

14) - از سلیمان جعفری روایت کرده است که گفت:

شنیدم که امام رضا علیه السلام می فرمود: هنگامی که یکی از شما بخواهد با همسر خود هم بستر شود باید قبل از آن با همسرش ملاطفت و معاشقه کند تا دل او را به دست آورد و برای انجام عمل جنسی آماده گردد (و با رغبت خود را در اختیار شوهر قرار دهد)

و چون خواست مجامعت کند، سه بار «بسم الله» بگوید؛ و نیز اگر توانست یک آیه دیگر هم بخواند ولی اگر نتوانست همان «بسم الله» کفایت می کند

پس مردی به حضرت عرض کرد: اگر فقط ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ را بخواند پاداش خواهد داشت؟

فرمود: و چه آیه ای عظیم تر از آن می باشد؟

پاسخ داد: ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾

15) - از حسن بن خُرّزاد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام نوشتم و پیرامون معنای «الله» از آن حضرت سؤال کردم؟

فرمود: خداوند (تبارک و تعالی) بر هر چیز کوچک، ظریف بزرگ و جلیل تسلّط و استیلاء دارد

16) - از خالد مختار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: ایشان را چه شده؟! خدا آنان را بکشد عظیم ترین آیه در کتاب خداوند را قصد کردند و گمان نموده اند که اگر آن را آشکار کنند بدعت است و آن ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ می باشد.

ص: 99

قوله تعالى : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿1﴾ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴿2﴾ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿3﴾

90/[17] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عز وجل: ﴿ وَ لَقَدْ آتَيْنَكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ ﴾؟ (1)

فَقَالَ: « فَاتِحَهُ اَلْکِتَابِ [یُثَنَّی فِیهَا اَلْقَوْلُ،

قَالَ: وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : إِنَّ اَللَّهَ مَنَّ عَلَیَّ بِفَاتِحَهِ اَلْکِتَابِ] مِنْ کَنْزِ اَلْجنة، فِیهَا ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ اَلْآیَهُ اَلَّتِی یَقُولُ فِیهَا: ﴿وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی اَلْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَ لَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً﴾ .(2) وَ ﴿اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ اَلْعالَمِینَ﴾ دَعْوَی أَهْلِ اَلْجَنَّهِ ، حِینَ شَکَرُوا اَللَّهَ حُسْنَ اَلثَّوَابِ.وَ ﴿مالِکِ یَوْمِ اَلدِّینِ﴾ قَالَ جَبْرَئِیلُ : مَا قَالَهَا مُسْلِمٌ قَطُّ إِلاَّ صَدَّقَهُ اَللَّهُ وَ أَهْلُ سَمَاوَاتِهِ. ﴿إِیّاکَ نَعْبُدُ﴾ إِخْلاَصُ اَلْعِبَادَهِ. ﴿وَ إِیّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ أَفْضَلُ مَا طَلَبَ بِهِ اَلْعِبَادُ حَوَائِجَهُمْ. ﴿اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ﴾ صِرَاطَ اَلْأَنْبِیَاءِ، وَ هُمُ اَلَّذِینَ أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ. ﴿غَیْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ﴾ اَلْیَهُودُ وَ ﴿وَ غَیْرِ اَلضَّالِّینَ﴾ اَلنَّصَارَی ﴾(3)

91 / [18] -﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی تَفْسِیرِ ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ فَقَالَ: ﴿اَلْبَاءُ﴾ بَهَاءُ اَللَّهِ وَ ﴿اَلسِّینُ﴾ سَنَاءُ اَللَّهِ وَ ﴿اَلْمِیمُ﴾ مَجْدُ اَللَّهِ .﴾(4)

ص: 100


1- سورة الحجر : 87/15
2- سورة الإسراء : 46/17 .
3- عنه مجمع البيان : 109/1، و بحار الأنوار : 21/85 ذیل ح 10، و 238/92 ح 40، و البرهان في : تفسير القرآن : 120/1 ح 28، و مستدرك الوسائل : 166/4 ح 4392 قطعة منه
4- عنه بحار الأنوار: 231/92 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 108/1 ح 9. المحاسن: 238 ح 213، و الكافي : 89/1 ح 1، و معاني الأخبار: 3 ،1، و التوحيد : 213 ح 2

فرمایش خداوند متعال: به نام خداوند بخشاینده مهربان (1) حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است (2) (که او) بخشاینده و مهربان است. (3)

17) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند «ما آیات هفت گانه دوتایی و قرآن عظیم را بر تو نازل کردیم»، سؤال کردم؟

فرمود: سورة «فاتحة الكتاب» است که دو بار «در نماز» خوانده می شود.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا خداوند بر من منّت نهاد و «فاتحة الكتاب» را از گنجینه عرش برایم فرستاد در آن ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾ است همان آیه ای که دربارۀ آن می فرماید: «هنگامی که پروردگارت را به تنهایی در قرآن یاد نمودی، (کافران) با حالت نفرت روی گردانده و پشت کنند؛ و ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ﴾، ادّعای اهل بهشت است که این گونه خدا را بر پاداش نیکویش سپاس گویند؛ و ﴿مَلِكِ يَوْمِ الدِّینِ﴾ که جبرئیل فرموده است: مسلمانی آن را نگوید مگر آن که خداوند و اهل آسمان ها تصدیقش نمایند.

و ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ﴾، سخن اخلاص بندگان است؛ ﴿وَإِيَّاكَ نَسْتَعِين﴾، برترين خواسته ای است که بندگان در حاجت های خود درخواست می کنند؛ و ﴿اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ﴾، صراط همان پیامبرانی هستند که خداوند بر آن ها نعمت، ارزانی داشته است؛ ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ﴾، يهوديان هستند؛ و﴿وَ لاَ الضَّالِّينَ﴾ نصرانی ها می باشند

18) - از عبد الله بن بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره تفسير ﴿ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴾، سؤال کردم؟

فرمود: ﴿باء﴾ بهاء خداوند، ﴿سین﴾ سناء خدا، ﴿میم﴾ مجد و عظمت خدا است

ص: 101

92 / [19] - وَ رَوَى غَيْرُهُ عَنْهُ علیه السَّلَامُ : « الْمِيمُ » مُلْكُ اللَّهُ ، « اللَّهُ » إِلَهَ الْخُلُقِ ، « الرَّحْمنُ » بِجَمِيعِ الْعَالِمُ « الرَّحِيمُ » بِالْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهُ (1)

93 / [20] -وَ رَوَوی غَیْرَهُ عَنْهُ : وَ اَللَّهُ إِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ .(2)

قوله تعالى : مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿4﴾

94 / [21] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنُ عَلِیٍّ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ کَانَ یَقْرَأُ ﴿ مالِکِ یَوْمِ اَلدِّینِ ﴾ .(3)

95/[22] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقْرَأُ مَا لاَ أُحْصِی ﴿ ملِکِ یَوْمِ اَلدِّینِ ﴾ (4)

96/ [23] - عَنِ اَلزُّهْرِیِّ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ :

لَوْ مَاتَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ لَمَا اِسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ اَلْقُرْآنُ مَعِی ،كَانَ إِذَا قَرَأَ ﴿ملِكِ یَوْمِ الدِّینِ﴾ یُكَرِّرُهَا وَ یَكَادُ أَنْ یَمُوتَ (5)

ص: 102


1- عنه بحار الأنوار: 231/92 ذيل ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 104/1 ذيل ح 9. المحاسن : 238 ذيل ح 213 ، و الكافي : 89/1 ذيل ح 1 ، و معاني الأخبار: 3 ح 1، و التوحيد : 213 ذیل ح 2 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 108/1 ذيل ح 9. تفسیر قمي : 1/28 .
3- عنه مجمع البيان: 109/1 ، و بحار الأنوار: 85/22 ضمن ح 11 ، و 22/85 ح11 و 239/92 ح 41، و البرهان في تفسير القرآن : 121/1 ح 29 ، و نور الثقلين: 19/1 ح 79.
4- عنه بحار الأنوار: 85/22 ضمن ح 11 و 22/85 ذیل ح 11 و 239/92 ح 42، و البرهان في تفسير القرآن : 121/1 ح 30 ، و نور الثقلين : 19/1 ح 80
5- عنه بحار الأنوار : 22/85 ذيل ح 12 قطعة منه، 239/92 ح 43، و البرهان في تفسیر القرآن : 121/1 ح 31 و مستدرك الوسائل : 463/3 ح 4003، و 221/4 ذيل ح : 4542 . الكافي : 440/2 ح 13، و مشكاة الأنوار : 120، عنه مستدرك الوسائل : 221/4 ح 4542 .

19) - و غیر از او دیگران از آن حضرت علیه السلام روایت کرده اند:

«میم» ملک خداوند ؛ - «الله» معبود و مورد پرستش آفریده ها؛ «رحمن» بخشاینده به همه آفریده ها و موجودات «رحیم» فقط نسبت به مؤمنان مهربان است .

20) - و دیگران از آن حضرت علیه السلام روایت کرده اند:

«الله» خداوند تمامی موجودات است.

فرمایش خداوند متعال: او مالک روز جزا خواهد بود. (4)

21) - از محمد بن علی حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام همیشه (آیه شریفه) ﴿مَالِكِ يَوْم الدِّينِ﴾ را قرائت می نمود.

22)- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که ﴿مَلِكِ يَوْمِ الدِّینِ﴾ را بی نهایت قرائت می نمود.

23) - از زهری روایت کرده است که گفت:

امام زین العابدين علیه السلام فرمود: اگر (تمامی موجودات) ما بين مشرق و مغرب بمیرند چون قرآن با من باشد از تنهایی هراسی ندارم

و آن حضرت آن چنان ﴿مَالِكَ يَوْمِ الدِّينِ﴾ را قرائت و تکرار می کرد که گویا مرگش نزدیک می باشد

ص: 103

قوله تعالى : ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾ ﴿5﴾

97 / [24] - عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ الْجَمَّالِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ:

بَعَثَ عَبْدُ الْمَلِكِ بْنُ مَرْوَانَ إِلَى عَامِلِ الْمَدِينَةِ أَنْ وَجِّهُ إِلَى مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ لَا تُهَيِّجْهُ وَ لَا تُرَوِّعُهُ وَ اقْضِ لَهُ حَوَائِجَهُ. وَ قَدْ كَانَ وَرَدَ عَلَى عَبْدِ الْمَلِكِ رَجُلٌ مِنَ الْقَدَرِيَّةِ (1) فَحَضَرَ جَمِيعُ مَنْ كَانَ بِالشَّامِ فَأَعْيَاهُمْ جَمِيعاً فَقَالَ: مَا لِهَذَا إِلَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ فَكَتَبَ إِلَى صَاحِبِ الْمَدِينَةِ أَنْ يَحْمِلَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٌّ إِلَيْهِ، فَأَتَاهُ صَاحِبُ الْمَدِينَةِ بِكِتَابِهِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرِ (علیه السلام) : إِنِّي شَيْخُ كَبِيرٌ لَا أَقْوَى عَلَى الْخُرُوجِ وَ هَذَا جَعْفَرٌ ابْنِي يَقُومُ مَقَامِي فَوَجَّهَهُ إِلَيْهِ، فَوَجِّهُهُ إِلَيْهِ فلَمّا قَدِمَ عَلَی الاُمَوِیِّ ازدَراهُ (2) لِصِغَرِهِ و کَرِهَ أن یَجمَعَ بَینَهُ و بَینَ القَدَرِیِّ مَخافَهَ أن یَغلِبَهُ ، و تَسامَعَ النّاسُ بِالشّامِ بِقُدومِ جَعفَرٍ لِمُخاصَمَهِ القَدَرِیِّ ، فَلَمّا کانَ مِنَ الغَدِ اجتَمَعَ النّاسُ بِخُصومَتِهِما . فَقالَ الاُمَوِیُّ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : إنَّهُ قَد أعیانا أمرُ هذَا القَدَرِیِّ ، و إنَّما کَتَبتُ إلَیکَ لِأَجمَعَ بَینَکَ و بَینَهُ ، فَإِنَّهُ لَم یَدَع عِندَنا أحَدا إلّا خَصَمَهُ .

فَقالَ علیه السلام: إنَّ اللّهَ یَکفیناهُ

لَمّا قَدِمَ عَلَی الاُمَوِیِّ ازدَراهُ لِصِغَرِهِ وکَرِهَ أن یَجمَعَ بَینَهُ وبَینَ القَدَرِیِّ مَخافَهَ أن یَغلِبَهُ ، وتَسامَعَ النّاسُ بِالشّامِ بِقُدومِ جَعفَرٍ لِمُخاصَمَهِ القَدَرِیِّ ، فَلَمّا کانَ مِنَ الغَدِ اجتَمَعَ النّاسُ بِخُصومَتِهِما . فَقالَ الاُمَوِیُّ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : إنَّهُ قَد أعیانا أمرُ هذَا القَدَرِیِّ ، وإنَّما کَتَبتُ إلَیکَ لِأَجمَعَ بَینَکَ وبَینَهُ ، فَإِنَّهُ لَم یَدَع عِندَنا أحَدا إلّا خَصَمَهُ . فَقالَ : إنَّ اللّهَ یَکفیناهُ .

قالَ : فَلَمَّا اجتَمَعوا ، قالَ القَدَرِیُّ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : سَل عَمّا شِئتَ .

فَقالَ لَهُ : اِقرَأ سورَهَ «الحَمدِ»

قالَ : فَقَرَأَها ، و قالَ الاُمَوِیُّ - و أنَا مَعَهُ - : ما فی سورَهِ «الحَمدِ» علِینا إنّا لِلّه وَ إنّا

ص: 104


1- القدريّ في الأخبار يطلق على الجبريّ و على التفويضيّ، و المراد في هذا الخبر هو الثاني، و قد أحال كلّ من الفريقين ما ورد في ذلك على الآخر، و قد ورد في ذمّهم أحاديث كثيرة في كتب الفريقين مثل قوله : لعن الله القدريّة على لسان سبعين نبيّاً، و قوله صلی الله علیه و آله: القدريّة مجوس أمّتي ، و قوله صلی الله علیه و آله: إذا قامت القيامة نادى مناد أهل الجمع : أين خصماء الله؟ فتقوم القدريّة، إلى غير ذلك
2- از درأه: احتقره و استخفّ به و أصله من زری، ثمّ از ترى ثمّ ازترأ، فادراً.

فرمایش خداوند متعال ما فقط تو را عبادت می کنیم و تو را کمک می طلبیم(5)

24) - از حسن بن محمد جمال به نقل بعضی از اصحاب روایت کرده که گفت: عبد الملک بن مروان به استاندار مدینه پیام فرستاد: محمد بن علی بن الحسين (علیهم السلام) را به سوی من بفرست و او را تحریک و ناراحت مگردان او را نترسان و خواسته هایش را برآورده کن در همین حال مردی از طایفه قدریّه بر عبد الملک وارد شده بود، پس تمامی اهل شام را (برای احتجاج و مناظره با او) به حضور دعوت کرد و همگی در مقابل او درمانده گشتند، چون چنین دید گفت: فقط محمد بن علی علیهما السلام از عهده این کار بر می آید و نامه ای (با این مضمون) برای استاندار مدینه نوشت: محمد بن علی را به نزد عبد الملک بفرستد.

چون استاندار مدینه نامه را خدمت حضرت آورد فرمود: من پیرمردی بزرگ سال هستم و توان بیرون رفتن را ندارم فرزندم جعفر جانشین من است، او را به نزد عبدالملک بفرست

موقعی که (امام صادق علیه السلام) بر عبد الملک اموی وارد شد، حضرت را به خاطر سنّ کم و کوتاهی عمرش تحویل نگرفت و احترام لازم را به جای نیاورد و دوست نداشت که او را با دانشمند قدّری کنار هم بنشاند، مبادا که (مرد) قَدری بر حضرت پیروز آید - و اهالی شام از آمدن امام صادق علیه السلام برای احتجاج با (مرد) قدّری آگاه شده بودند - به ناچار چون فردای آن روز شد مردم جهت مشاهده و مناظره آن دو نفر اجتماع کردند عبد الملک اموی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: این (دانشمند) قدّری تمامی ما را درمانده کرده من نامه نوشتم که بیایی و با او اجتماع (و احتجاج) نمایی؛ زیرا کسی نمانده که با او مخاصمه نکرده باشد.

حضرت فرمود: خداوند ما را کفایت می نماید.

ص: 105

إِلَیْهِ راجِعُونَ ، قَالَ: فَجَعَلَ اَلْقَدَرِیُّ یَقْرَأُ سُورَهَ «اَلْحَمْدِ» حَتَّی بَلَغَ قَوْلَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعِینُ﴾ فَقَالَ لَهُ جَعْفَرٌ علیه السلام: قِفْ مَنْ تَسْتَعِینُ؟ وَ مَا حَاجَتُکَ إِلَی اَلْمَعُونَهِ؟ إِنَّ اَلْأَمْرَ إِلَیْکَ

فَبُهِتَ اَلَّذِی کَفَرَ وَ اَللّهُ لا یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّالِمِینَ .(1)

قوله تعالى : ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾ ﴿6﴾

98 / [25] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ قَالَ: ﴿ اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ ﴾، يَعْنِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ (2)

99 / [26] - قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ اَلْحَلَبِیُّ:

سَمِعْتُهُ علیه السلام مَا لاَ أُحْصِی وَ أَنَا أُصَلِّی خَلْفَهُ یَقْرَأُ: ﴿اِهْدِنَا اَلصِّراطَ اَلْمُسْتَقِیمَ﴾ .(3)

قوله تعالى: غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ﴿7﴾

100/[27] - عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی : ﴿ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ

ص: 106


1- عنه بحار الأنوار : 55/5 ح 98 و 239/92 ح 44، و في تفسير القرآن البرهان : 121/1 ح 32 و نور الثقلين : 20/1 ح 83
2- عنه بحار الأنوار: 23/85 ح 12 و 240/92 ح 45، و البرهان في تفسير القرآن: ح121/1 ح 33 . تفسير قمّي : 28/1، و معاني الأخبار : 32 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار: 240/92 ح 45 ، و البرهان في تفسير القرآن : 122/1 ح 34 ، و مستدرك الوسائل : 221/4 ح 4543 .

و چون اجتماع نمودند دانشمند قدّری به امام صادق علیه السلام گفت: از آن چه می خواهی سؤال کن

حضرت فرمود: سوره «حمد» را قرائت کن هنگامی که خواست بخواند اموی (در پیش خود) گفت: در سوره «حمد» چیزی بر ضرر ما نیست، ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾، پس شروع بخواندن کرد تا رسید به فرمایش خداوند متعال: ﴿ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِين﴾.

امام صادق علیه السلام به او فرمود: همین جا بایست چه کسی را کمک می طلبی؟

اگر امور به دست خودت می باشد چه نیازی به کمک داری

پس او مبهوت ماند؛ زیرا خداوند ظالمان را هدایت نمی کند

فرمایش خداوند متعال: ما را بر صراط مستقیم هدایت نما (6)

25) - از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ یعنی (صراط و طريق) امير المؤمنين علیه السلام.

26) - از محمد بن علی حلبی روایت کرده است که گفت:

هنگامی که پشت سر آن حضرت (امام صادق علیه السلام) نماز می خواندم بسیار می شنیدم که ﴿اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ را قرائت می نمود

فرمایش خداوند متعال: همان صراط و راهی که بر ایشان نعمت دادی نه آنهایی غضب شدند و نه آن هایی که گمراه کشتند(7)

27)- از معاوية بن وهب روايت کرده است که گفت:

ص: 107

وَ لاَ الضَّالِّينَ ﴾؟ قال : هم اليهود و النصارى (1)

101/ [28] - عَنْ رَجُلٍ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ رَفَعَهُ: فِی قَوْلِهِ: «غَیْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ غَیْرِ اَلضَّالِّینَ» هَکَذَا نَزَلَتْ؟ (2)

قَالَ: اَلْمَغْضُوبُ عَلَیْهِمْ: فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ اَلنُّصَّابُ وَ اَلضَّالِّینَ: اَلشُّکَّاکُ اَلَّذِینَ لاَ یَعْرِفُونَ اَلْإِمَامَ (3)

ص: 108


1- عنه بحار الأنوار: 23/85 ضمن ح 11 و 240/92 ح 46، و البرهان في تفسير القرآن : 122/1 ح 35 . الاستبصار : 319/1 ح 1 .
2- مسألة اختلاف النزول و القراءات في الآيات الكريمة القرآنيّة من العويصات التي عنونها المفسّرون في كتبهم، و ذهب كلّ إلى قول، و نقل أقوالهم و ما هو الحقّ فيها خارج عن وضع هذه التعليقة، و من أراد الوقوف على شتّى الأقوال و معتقد الإمامية في ذلك، فليراجع كتاب البيان في تفسير القرآن للمرجع المعظّم العلّامة الخوئي قدّس الله نفسه، و غيره من الموسوعات ،و التفاسير، و رأيت أخيراً في مجلّة الهادي (العدد الأوّل من السنّة الثانية) مقالة في كيفيّة نزول القرآن من الزميل الفاضل الدكتور السيّد محمد باقر الحجّتي، و قد جمع فيها الأقوال و الآراء و لا تخلو مطالعتها عن الفائدة، و كيف كان فهذا الحديث و نظائره ممّا مرّ و قد ورد عن أئمة أهل البيت علیهم السلام بقرائة «غير الضالّين» بدل «و لا الضالّين»، و قد نقل هذه القرائة عن عمر بن الخطّاب و غيره أيضاً . قال الطبرسي : و قرأ «غير «الضالّين» عمر بن الخطّاب، و روي ذلك عن عليّ علیه السلام، و قد مرّ نظير هذا الحديث في اختلاف النزول أحاديث أخرى فيما تقدّم و يأتي في مطاوي الكتاب أيضاً، و لا يخفى عن معنى النزول في تلك الروايات ليس هو التحريف المدّعى في بعض الكلمات، بل المراد من النزول هو التفسير و التأويل من حيث المعنى، كما صرّح به معظم العلماء بل المنتمين إلى ذلك القول، كالمحدّث الحرّ العاملي في كتاب إثبات الهداة و المولى محسن الفيض في الوافي و غيرهم، و الّا فهى أخبار آحاد لا تعارض ما ثبت بالتواتر بين المسلمين هامش المطبوع لمكتبة الإسلامية
3- عنه بحار الأنوار: 23/85 ضمن ح 12، و 240/92 ح 47، و البرهان في تفسير القرآن: 122/1 ح 36 .

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ﴾ - غضب شدگان و گمراهان ، سؤال کردم؟

فرمود: یهودی ها و نصرانی ها هستند.

28) - از مردی که از ابن ابی عمیر نقل نموده روایت کرده است که گفت:

كه ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ﴾ این چنین نازل شده است، ﴿ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ﴾، فلان و فلان و فلان و ناصبی ها هستند؛ و ﴿الضالّین﴾، شک اندازانی می باشند که امام (زمان شان) را نشناخته اند.

ص: 109

ص: 110

سورة المباركة [2] البقرة

ص: 111

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

فضلها و بعض خواصّها

102/[1] - عَنْ سَعْدٍ اَلْإِسْکَافِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أُعْطِیتُ اَلطِّوَالَ مَکَانَ اَلتَّوْرَاهِ ، وَ أُعْطِیتُ اَلْمِئِینَ مَکَانَ اَلْإِنْجِیلِ ، وَ أُعْطِیتُ اَلْمَثَانِیَ مَکَانَ اَلزَّبُورِ ، وَ فُضِّلْتُ بِالْمُفَصَّلِ (1) سَبْعَ وَ سِتِّینَ سُورَهً .(2)

103/[2] -عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ قَرَأَ اَلْبَقَرَهَ وَ آلَ عِمْرَانَ جَائتَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ تُظِلاَّنِهِ عَلَی رَأْسِهِ مِثْلَ اَلْغَمَامَتَیْنِ

ص: 112


1- اختلف الأقوال في تفسير هذه الألفاظ أقربها إلى الصواب : أنّ الطول كصُرَد، هي السبع الأول بعد الفاتحة على أنّ بعد الأنفال و البرائة واحدة لنزولهما جميعاً في المغازي و تسميتهما بالقرينتين، و المثين من بني إسرائيل إلى سبع سور؛ سمّيت بها لأن كلّا منها على نحو مائة آية و المفصل من سورة محمّد صلی الله علیه و اله إلى آخر القرآن؛ سمّيت به لكثرة الفواصل بينهما و المثاني بقيّة السور، و هي التي تقصر عن المنين و تزيد على المفصّل .
2- عنه بحار الأنوار: 27/92 ح 31 و البرهان في تفسير القرآن : 123/1 ح 1. الكافي : 601/2ح 10 بتفاوت يسر، عنه نور الثقلين: 638/1 ح 232 و 29/3 ح 112 و 25/5 ح 4 المناقب لابن شهر آشوب : 229/1 بتفاوت عنه البحار : 335/16 ذيل ح 28، المعجم الكبير للطبراني : 258/8 ، تفسير الثعلبي : 68/9 ، الدّر المنثور للسيوطي : 189/1 و 101/6 ،كنز العمّال: 573/1 ح 2585

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فضائل و بعض از خواصّ آن

1) - از سعد اسکاف روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: سوره های طولانی به جای تورات به من عطا شده است و سوره های صد آیه ای به جای انجیل، سوره های مثانی (که تفسیر آن می آید) به جای زبور

و به وسیله سوره های مفصّل (که آیات کم و کوتاه دارند) - و شصت و شش سوره هستند - برتری یافته ام

2) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که سورۀ «بقره» و «آل عمران» را بخواند، روز قیامت به گونه ای وارد (صحرای محشر) شود که هم چون دو کبوتر و یا دو عبا بر سرش سایه افکنند.

ص: 113

أَوْ غَیَابَتَیْنِ﴾. (1)

104/[3] - عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ ، رَفَعَهُ إِلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِ اَلْبَقَرَهِ ، وَ آیَهَ اَلْکُرْسِیِّ ، وَ آیَتَیْنِ بَعْدَهَا، وَ ثَلاَثَ آیَاتٍ مِنْ آخِرِهَا، لَمْ یَرَ فِی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ شَیْئاً یَکْرَهُهُ، وَ لَمْ یَقْرَّبْهُ اَلشَّیْطَانُ، وَ لَمْ یَنْسَ اَلْقُرْآنَ(2)

ص: 114


1- عنه بحار الأنوار: 265/92 ذيل ح 8 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 123/1 ح 2، و مستدرك الوسائل : 332/4 - 4809 . ثواب الأعمال : 104 (ثواب من قرأ سورة البقرة و آل عمران) عنه وسائل الشيعة : 249/6 ح 7859 ، و البحار : 265/92 ح 8، و نور الثقلين: 309/1 ح 1 مجمع البيان: 75/1، جوامع الجامع : 61/1، أعلام الدين: 369 ( باب عدد أسماء الله تعالى و هي تسعة) .
2- عنه بحار الأنوار: 265/92 ذيل ح 9 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 123/1 ح 3. الكافي : 621/2 ح 5 عنه وسائل الشيعة : 250/6 ح 7860 ، ثواب الأعمال : 104 (ثواب ، من قرأ أربع آيات من أول البقرة)، عنه البحار : 265/92 ح 9، عدّة الداعي : 294، المصباح للكفعمي : 193، جامع الأخبار : 45 ( الفصل الثاني و العشرون).

3)- از عمرو بن جميع روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که چهار آیه از اول سوره «بقره» و «آیة الکرسی» و دو آیه بعد از آن و سه آیه آخر این سوره را بخواند در بین خویشان و خانواده و اموالش چیزی را که برایش ناخوش باشد نخواهد دید و شیطان نزدیکش نشود و قرآن را فراموش نکند

ص: 115

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قوله تعالى : الَمَ ( 1 ) ذَلِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ ( 2 )

105/[4] - عن سعدان بن مسلم عن بعض أصحابه ، عن أبي عبد الله علیه السلام فى قوله: ﴿ الَمَ * ذَلِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ ﴾ ، قال : [في] كتاب علىّ ﴿ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ﴾ ، قال : المتقون شيعتنا ﴿ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴾،وَ مِمَّا عَلَّمْنَاهُمْ یَبُثُّونَ. ﴾ (1)

106/[5] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یُحَدِّثُ، قَالَ: «إِنَّ حُیَیّاً وَ أَبَا یَاسِرٍ اِبْنَیْ أَخْطَبَ وَ نَفَراً مِنَ یَهُودِ أَهْلِ خَیْبَرَ أَتَوْا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَقَالُوا لَهُ: أَ لَیْسَ فِیمَا تَذْکُرُ، فِیمَا أُنْزِلَ عَلَیْکَ: ﴿الم﴾ ؟ قَالَ: بَلَی. قَالُوا: أَتَاکَ بِهَا جَبْرَئِیلُ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ؟

قَالَ: نَعَمْ. قَالُوا: لَقَدْ بُعِثَتْ أَنْبِیَاءُ قَبْلَکَ، وَ مَا نَعْلَمُ نَبِیّاً مِنْهُمْ أَخْبَرَ مَا مُدَّهُ مُلْکِهِ، وَ مَا أَجَلُ أُمَّتِهِ غَیْرُکَ!

فَأَقْبَلَ حَیٌّ عَلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ لَهُمْ: اَلْأَلِفُ وَاحِدٌ، وَ اَللاَّمُ ثَلاَثُونَ، وَ اَلْمِیمُ أَرْبَعُونَ، فَهِیَ أَحَدٌ وَ سَبْعُونَ، فَعَجَبٌ مِمَّنْ یَدْخُلُ فِی دِینٍ مُدَّهُ مُلْکِهِ وَ أَجَلُ أُمَّتِهِ

ص: 116


1- عنه بحار الأنوار: 22/2 ح 59 و 18/67 ، و البرهان في تفسير القرآن : 124/1 ح 2. تفسير القمّي : 30/1 بإسناده عن سعدان بن مسلم، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه معاني الأخبار: 23 ح 2 بإسناده عن سعدان عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام ، يتفاوت يسير عنه البحار : 16/2 ح 38 و 375/92 ح 3، تأويل الآيات الظاهرة : 33 باسناده عن جميل بن صالح، عن المفضل، عن جابر ، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير .

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال: الف لام، میم (1) این همان کتابی است که شکی در آن (و حقانیت آن که هدایت گر پرهیزکان است) نخواهد بود. (2)

4) - از سعدان بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «الف لام میم * در این کتاب هیچ شکی و تردیدی وجود ندارد فرمود» (منظور از) کتاب، امام علی علیه السلام است که شکّی در آن نیست و فرمود: منظور از متّقین شیعیان ما هستند که از آن چه تعلیم ایشان داده ایم پخش و منتشر می کنند

5)- از محمد بن قیس روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم: که می فرمود: روزی حُيَی و ابو یاسر از فرزندان أخطب با گروهی از یهود خیبر نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و اظهار داشتند: آیا در آن چه که می گوئی خدا بر تو نازل کرده است «الم» هم هست؟

فرمود: بلی. گفتند: آیا آن را جبرئیل از جانب خدا آورده است؟

فرمود: بلی گفتند: قبل از تو پیامبرانی هم مبعوث شده اند، ولی ما پیامبری را که از مدّت حکومت و زمان انقراض امّتش خبر داده باشد نمی شناسیم مگر جنابعالی را

ص: 117

إِحْدَی وَ سَبْعُونَ سَنَهً [قال :] ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صلى الله عليه وآله و سلم فقال له : يَا مُحَمَّدُ هَلْ هَذَا غَيْرٌ؟ فقَالَ: نَعَمْ، قَالَ فهَاتِهِ

قَالَ ﴿المص﴾ قَالَ هذه أَثْقَلُ وَ أَطْوَلُ، اَلْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اَللاَّمُ ثَلاَثُونَ (1) وَ اَلْمِيمُ أَرْبَعُونَ وَ اَلصَّادُ تِسْعُونَ فَهَذِهِ مِائَةٌ وَ إِحْدَى وَ سِتُّونَ سَنَةً

ثُمَّ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : هَلْ مَعَ هَذَا غَيْرُهُ؟ قَالَ نَعَمْ، قَالَ هَاتِه.

قَالَ صلی الله علیه و آله: ﴿المر﴾ قَالَ هَذَا أَثْقَلُ وَ أَطْوَلُ، اَلْأَلِفُ وَاحِدٌ وَ اَللاَّمُ ثَلاَثُونَ وَ اَلرَّاءُ مِائَتَانِ، ثُمَّ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ : فَهَلْ مَعَ هَذَا غَيْرِهِ ؟

قال : نَعَمْ . قَالَ : هَاتِهِ قَالَ : ﴿المر﴾ ، قَالَ : هَذِهِ أَثْقَلُ وَ أَطْوَلُ ، الْأَلْفُ وَاحِدٍ ، وَ اللَّامُ ثَلَاثُونَ ، وَ الْمِيمُ أَرْبَعُونَ ، وَ الرَّاءُ مِائَتَانِ ، ثُمَّ قَالَ لَهُ : هَلْ مَعَ هَذَا غَيْرِهِ ؟

قَالَ : نَعَمْ . قالُوا : قَدِ الْتَبَسَ عَلَيْنَا أَمْرِكَ ، فَمَا نَدْرِي مَا أُعْطِيَتْ . ثُمَّ قَامُوا عَنْهُ

ثُمَّ قَالَ أَبُو يَاسِرِ للحيىّ أَخِيهِ ما يُدْرِيكَ! لَعَلَّ مُحَمَّداً قَدْ جَمَعَ لَهُ هَذَا كُلُّهُ وَ أَكْثِرْ مِنْهُ .

قَالَ : فَذَكِّرْ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السَّلَامُ : إِنَّ هذِهِ الْآيَاتِ أُنْزِلَتْ فِيهِمْ ﴿ مِنْهُ ءَايَتٌ مُحْكَمَتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَبِ وَ أُخَرُ مُتَشَبِهَتْ﴾ (2)

قَالَ : وَ هِيَ تَجْرِي فِي وَجْهٍ آخَرَ عَلَى غَيْرِ تَأْوِيلِ حَيِيَّ وَ أَبَا يَاسِرٍ وَ أَصْحَابِهِمَا .(3)

ص: 118


1- من هنا إلى آخر الحديث ساقط عن تفسيره فيما بأيدينا، فأضفناها من تفسير القمي و معاني الأخبار و البحار .
2- سورة آل عمران : 7/3.
3- عنه بحار الأنوار : 374/92 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 129/1 ح 10، فيه إلى قوله : و اللام ثلاثون تفسير القمّي : 223/1 بتفاوت يسير عنه البحار : 209/9 ح 79، معاني الأخبار: 3/23 عنه و عن القمّي البحار : 374/92 ح 2 تفسير ابن كثير : 40/2 ، الدر المنثور للسيوطي : 23/1 ، و 4/2 .

سپس حيّي (بن أخطَب) به همراهانش روی کرد و گفت: «الف» (به حساب ابجد) یک «لام» سی، «میم» «چهل که جمعش هفتاد و یک سال می شود با این حساب شگفت انگیز است کسی دینی را بپذیرد که هفتاد و یک سال بیشتر دوام ندارد، سپس روی به رسول خدا صلی الله علیه و آله کرد و گفت ای محمد! آیا غیر از آن کلمه دیگری هم هست؟

فرمود:بلی گفت: آن را بگو فرمود: «المص» عرض کرد: این سنگین تر و طولانی تر است «الف» یک «لام» سی، «میم» چهل «صاد» نود تازه این حساب را هم که بگیریم یک صد و شصت و یک سال می شود.

سپس به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: آیا چیز دیگری هم هست؟

فرمود بلی گفت: آن را بگو.

فرمود: «الر» حییّ گفت: این پرمحتواتر و طولانی تر است «الف» یک «لام» سی «ر» دویست است بعد از آن به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: آیا غیر از این ها (باز هم) هست؟ فرمود ،بلی گفت آن را هم بیان کن فرمود: «المر».

گفت: این سنگین تر و طولانی تر است «الف» یک «لام» سی، «میم» چهل، «ر» دویست سپس گفت: آیا چیز دیگری اضافه بر آن ها هست؟

فرمود: بلی گفتند: ما از کار تو سر در نمی آوریم و نمی فهمیم که به تو چه چیزی داده شده است سپس از جای خود برخاستند. أبو ياسر به برادرش حيىّ گفت: چه (چیزی) دستگیرت شد؟ شاید همۀ این ها با هم جمع شود و نیز شاید بیشتر از این هایی که حُییّ و ابو یاسر و یارانشان یافته اند باشد.

سپس امام باقر علیه السلام یادآور شد که این آیات «این آیات محکمات امّ الکتاب و برخی دیگر متشابهات هستند» در مورد آن ها نازل شده و فرمود این آیات به نوعی دیگر غیر از تأويل حیّى و ابو ياسر و همراهمانشان جاری می گردد.

ص: 119

قوله تعالى: وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةٌ قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿30﴾ وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَئكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَدِقِينَ﴿31﴾ قَالُوا سُبْحَنَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿32﴾

107/[6] - حدثنا مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ قال: حدثنا مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَحَبَّ [اراد] أَنْ یَخْلُقَ خَلْقاً بِیَدِهِ - وَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا مَضَی لِلْجِنِّ وَ النَّسْنَاسِ (1) فِی الْأَرْضِ سَبْعَةُ آلَافِ سَنَةٍ -

قَالَ: وَ لَمَّا كَانَ مِنْ شَأْنِ اللَّهِ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ علیه السلام لِلَّذِی أَرَادَ مِنَ التَّدْبِیرِ وَ التَّقْدِیرِ لِمَا هُوَ مُكَوِّنُهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ عِلْمِهِ لِمَا أَرَادَهُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَشَطَ عَنْ أَطْبَاقِ

ص: 120


1- النسناس : قيل : خلق على صورة الناس أشبهوهم في شيء وخالفوهم في، ليسوا من بني آدم ، و قيل : إن حيّاً من قوم عاد عصوا رسولهم، فمسخهم الله نسناساً لكل منهم يد و رجل من شقّ واحد ينقرون كما ينقر الطائر و يرعون كما يرعون البهائم، و قيل : هم يأجوج و مأجوج . مجمع البحرين: 306/4، (نسنس).

فرمایش خداوند متعال: آن هنگامی را به خاطر بیاور که پروردگارت به فرشتگان گفت: من روی زمین جانشین (و نماینده ای را) قرار خواهم داد فرشتگان اظهار داشتند: پروردگارا! آیا کسی را در زمین قرار می دهی که فساد و خونریزی می کند؟ (زیرا موجودات زمینی دیگری که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شده بودند پس اگر هدف از آفرینش این انسان عبادت است) ما تسبیح و حمد تو را بجا می آوریم و تو را تقدیس می کنیم فرمود: من حقایقی را می دانم که شما نمی دانید (30) سپس علم و دانش تمامی اسماء (و اسرار آفرینش و نام گذاری موجودات) را به آدم آموخت و سپس آن ها را بر فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می گویید، اسامی این ها را به من خبر دهید (31) (فرشتگان) اظهار داشتند: (خداوندا!) تو منزّه هستی، ما چیزی جز آن چه را که به ما تعلیم نموده ای، نمی دانیم تو دانا و حکیم هستی (32)

6 )- ... از عمرو بن ابی المقدام به نقل از جابر (بن یزید جعفی) روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود:

امیر المؤمنين علیه السلام فرموده است: به درستی که خداوند تبارک و تعالی هنگامی که اراده نمود تا موجودی را به دست (قدرت) خود (در زمین) بیافریند - در حالی که این جریان بعد از گذشت هفت هزار سال از خلقت جنّ و نسناس بر روی زمین بود -، حضرت افزود: از شأنیت خداوند چنین بود که - به جهت تدبیر و تقدیری را که اراده کرده بود تا در آسمان ها و زمین تکوین گردد - آدم علیه السلام را آفرید و چون خداوند تمامی آن (امور و مقدّرات) را می دانست، از تمامی طبقات آسمان ها پرده برداشت

ص: 121

السَّمَاوَاتِ ثُمَّ قَالَ لِلْمَلَائِكَةِ: انْظُرُوا إِلَی أَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ خَلْقِی مِنَ الْجِنِّ وَ النَّسْنَاسِ فَلَمَّا رَأَوْا مَا یَعْمَلُونَ فِیهَا مِنَ الْمَعَاصِی وَ سَفْكِ الدِّمَاءِ وَ الْفَسَادِ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الحقّ ،عَظُمَ ذَلِكَ عَلَیْهِمْ وَ غَضِبُوا لِلَّهِ وَ أَسِفُوا عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ وَ لَمْ یَمْلِكُوا غَضَبَهُمْ أَنْ قَالُوا یَا رَبِّ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْقَادِرُ الْجَبَّارُ الْقَاهِرُ الْعَظِیمُ الشَّأْنِ وَ هَذَا خَلْقُكَ الضَّعِیفُ الذَّلِیلُ فِی أَرْضِكَ یَتَقَلَّبُونَ فِی قَبْضَتِكَ وَ یَعِیشُونَ بِرِزْقِكَ وَ یَسْتَمْتِعُونَ بِعَافِیَتِكَ وَ هُمْ یَعْصُونَكَ بِمِثْلِ هَذِهِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ لَا تَأْسَفُ وَ لَا تَغْضَبُ وَ لَا تَنْتَقِمُ لِنَفْسِكَ لِمَا تَسْمَعُ مِنْهُمْ وَ تَرَی وَ قَدْ عَظُمَ ذَلِكَ عَلَیْنَا وَ أَكْبَرْنَاهُ فِیكَ

فَلَمَّا سَمِعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ قَالَ ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً﴾ لِی عَلَیْهِمُ فَیَكُونُ حُجَّةً لِی عَلَیْهِمْ فِی أَرْضِی عَلَی خَلْقِی

فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ سُبْحَانَكَ ﴿ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ﴾ ، وَ قَالُوا فَاجْعَلْهُ مِنَّا فَإِنَّا لَا نُفْسِدُ فِی الْأَرْضِ وَ لَا نَسْفِكُ الدِّمَاءَ

قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ یَا مَلَائِكَتِی! ﴿إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ﴾ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَخْلُقَ خَلْقاً بِیَدِی أَجْعَلُ ذُرِّیَّتَهُ أَنْبِیَاءَ مُرْسَلِینَ وَ عِبَاداً صَالِحِینَ وَ أَئِمَّةً مُهْتَدِینَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِی عَلَی خَلْقِی فِی أَرْضِی یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعَاصِیَ وَ یُنْذِرُونَهُمْ عَذَابِی وَ یَهْدُونَهُمْ إِلَی طَاعَتِی وَ یَسْلُكُونَ بِهِمْ طَرِیقَ سَبِیلِی وَ أَجْعَلُهُمْ حُجَّةً لِی عُذْراً أَوْ نُذْراً وَ أُبِینُ النَّسْنَاسَ مِنْ أَرْضِی فَأُطَهِّرُهَا مِنْهُمْ وَ أَنْقُلُ مَرَدَهَ اَلْجِنِّ اَلْعُصَاهَ عَنْ بَرِیَّتِی وَ خَلْقِی وَ خِیَرَتِی وَ أُسْکِنُهُمْ

ص: 122

سپس به فرشته ها فرمود: به زمین بنگرید و از آفریده های من - جنّ و نسناس را - ببینید. پس موقعی که نگاه کردند و دیدند که چه معصیت هایی از آن ها سر می زند و بر روی زمین بدون حق خون ریزی و فساد می کنند بر ایشان بسیار بزرگ و دشوار گشت و برای خداوند غضباناک شده و بر اهل زمین تأسّف خورده و نتوانستند خشم خود را کنترل و مهار کنند لذا اظهار داشتند: پروردگار تو ،عزیز ،قادر جبّار غالب و عظیم الشأن ،هستی این ها آفریده های ضعیف و ذلیل در زمین تو هستند که در قبضه (قدرت) تو تقلب و حرکت می کنند و با روزی تو زندگی خود را می گذرانند و با عافیت و تندرستی تو (که عطایشان کرده ای) خوش گذرانی می کنند و نافرمانی و با چنین گناهانی بزرگ معصیت تو را انجام می دهند و بر آنها تأسّف نمی خوری و خشمگین نمی گردی و به خاطر آن چه از آن ها مشاهده می نمایی برای خودت انتقام نمی گیری و این جریان برای ما بسی سخت و سنگین گشته است و آن ها را در برابر تو بزرگ (ستیزی) می پنداریم

پس چون خداوند عزیز و جلیل این نکات را از آنان شنید، فرمود: «به درستی که من در زمین جانشینی را قرار می دهم که حجت من در (بین اهل) زمین باشد»، و حجّت من بر آن ها باشد و (این جانشین) حجت من در زمین حجتی بر آفریده هایم خواهند بود فرشته ها گفتند: تو منزّه می باشی «آیا در زمین موجودی را می آفرینی که (همانند جنیّان) در زمین فساد کنند و خونریزی انجام دهند ما همیشه ستایش و تسبیح تو را می گوئیم و تو را تقدیس می نمائیم» و اظهار داشتند: این حجّت را از بین ما انتخاب فرما؛ زیرا ما در زمین فساد نمی کنیم و خون ریزی (و نافرمانی) نخواهیم کرد.

خدای عزیز و جلیل فرمود: ای فرشته های من! «همانا من چیزی را می دانم که شما نمی دانید» به درستی که من اراده کرده ام با دست (قدرت) خود آفرینشی را بیافرینم و از ذریّه او پیامبران و رسولان و بندگان صالح و امامان هدایت یافته ای

ص: 123

فِی اَلْهَوَاءِ وَ فِی أَقْطَارِ اَلْأَرْضِ لاَّ یَجْأَرُونَ نَسْلَ خَلْقِی: وَ أَجْعَلُ بَیْنَ اَلْجِنِّ وَ بَیْنَ خَلْقِی حِجَاباً، وَ لاَ یَرَی نَسْلُ خَلْقِی اَلْجِنَّ وَ لاَ یُؤَانِسُونَهُمْ وَ لاَ یُخَالِطُونَهُمْ وَ لاَ یُجَالِسُونَهُمْ فَمَنْ عَصَانِی مِنْ نَسْلِ خَلْقِیَ اَلَّذِینَ اِصْطَفَیْتُهُمْ لِنَفْسِی أَسْکَنْتُهُمْ مَسَاکِنَ اَلْعُصَاهِ وَ أَوْرَدْتُهُمْ مَوَارِدَهُمْ وَ لاَ أُبَالِی،

فَقَالَتِ اَلْمَلَئِکَهُ: یَا رَبَّنَا! اِفْعَلْ مَا شِئْتَ ﴿لا عِلْمَ لَنا إِلاّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَلِیمُ اَلْحَکِیمُ﴾ (1)

فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ لِلْمَلَائِكَةِ :﴿ إِنِّى خَلِقُ بَشَرًا مِّن صَلْصَلٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ، وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَجِدِينَ ﴾ (2)

وَ كَانَ ذَلِكَ مِنَ أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلٍ تَقَدَّمَ إِلَى الْمَلَائِكَةُ فِي آدَمَ علیه السَّلَامُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَخْلُقَهُ ، وَ احْتِجَاجاً مِنْهُ عَلَيْهِمْ .

قال ( علیه السلام ) : فَاغْتَرَفَ رَبُّنَا تَبَارَکَ وَ تَعَالَی غُرْفَهً [بِیَمِینِهِ] مِنَ اَلْمَاءِ اَلْعَذْبِ اَلْفُرَاتِ - وَ کِلْتَا یَدَیْهِ یَمِینٌ- فَصَلْصَلَهَا فِی کَفِّهِ فَجَمَدَتْ ثُمَّ قَالَ لَهَا مِنْکِ أَخْلُقُ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِیَ اَلصَّالِحِینَ وَ اَلْأَئِمَّهَ اَلْمُهْتَدِینَ وَ اَلدُّعَاهَ إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ أَتْبَاعَهُمْ إِلَی یَوْمِ اَلدِّینِ وَ لاَ أُبَالِی وَ لاَ أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ - يعني بذلك خلقه - .

ص: 124


1- سورة البقرة : 32/2
2- سورة الحجر : 28/15 - 29 .

قرار دهم و آنان را جانشینان خود بر آفریده های خود در زمین قرار دهم تا آن ها را از معصیت و نافرمانی بازدارند و آن ها را از عذاب (سوزان و دردناک) من دور گردانند و به طاعت و فرمان برداری از من هدایتشان نمایند و در مسیر راه من هدایتشان کنند و من ایشان را حجّت های خود بر آن ها قرار می دهم تا عذر و بهانه ای نداشته باشند و زمین خود را از لوث نسناس پاک سازم و جنّیان عصیان گر را پراکنده کرده و از بین خوبان و نیکانی که آفریده هایم جدایشان کرده و در هوا و اطراف زمین سکونت می دهم تا مجاور ذریه این آفریده ام قرار نگیرند و بین آن ها و آفریده ام حجابی قرار می دهم که ذریه آفریده ام جن را نخواهند دید و با آن ها مأنوس و هم نشین نخواهند گشت

پس هر که از ذریه این آفریده ام -که برای خود برگزیده ام - معصیت و نافرمانی مرا کند همنشین معصیت کاران قرارشان می دهم و ایشان را در جایگاه آن ها وارد می گردانم و واهمه ای نخواهم داشت. سپس فرشته ها گفتند: ای پروردگار !ما هر چه مایل هستی انجام ده و ایجاد فرما، «علم و آگاهی برای ما نیست مگر آن چه را که به آموخته ای همانا تو همان دانای حکیم هستی»

خداوند جلیل به فرشته ها فرمود: «من انسانی را از گل و لای کهنه و دگرگون یافته خواهم آفرید* پس هر گاه او را آفریدم و از روح خود در (کالبد) او دمیدم بر او سجده کنید.»

و این جریان امر خداوند بود که در مورد آدم علیه السلام که پیش از آن که آفریده شده باشد به فرشته ها ارائه گردید در حالی که حجابی بر ایشان قرار داشت.

(امام علیه السلام) فرمود: پس خداوند تبارک و تعالی با دست (قدرت) راستش مشتی از آب خالص فرات را برگرفت - در حالتی که هر دو دست (قدرت) او راست می باشد - و آن را چرخانید تا منجمد گردید سپس به آن فرمود: پیامبران رسولان بندگان شایسته

ص: 125

ثُمَّ إنّه اِغْتَرَفَ غُرْفَهً أُخْرَی مِنَ اَلْمَاءِ اَلْمَالِحِ اَلْأُجَاجِ (1) فَصَلْصَلَهَا فِی کَفِّهِ فَجَمَدَتْ

ثُمَّ قَالَ لَهَا: مِنْکِ أَخْلُقُ اَلْجَبَّارِینَ وَ اَلْفَرَاعِنَهَ وَ اَلْعُتَاهَ وَ إِخْوَانَ اَلشَّیَاطِینِ و ائمة الکفر وَ اَلدُّعَاهَ إِلَی اَلنَّارِ و اتباعهم إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ لاَ أُبَالِی وَ لاَ أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ وَ اشَترَطَ فِی ذَلِکَ اَلْبَدَاءَ فِیهِمْ وَ لَمْ یَشْتَرِطْ فِی أَصْحَابِ اَلْیَمِینِ اَلْبَدَاءَ لله فیهم ثُمَّ خَلَطَ اَلْمَائیْنِ فِی کَفِّهِ جمیعا! فَصَلْصَلَهُا ثُمَّ کَفَأَهُمَا قُدَّامَ عَرْشِهِ وَ هُمَ بلّة [ثلّة] مِنْ طِینٍ

ثُمَّ أَمَرَ اللهُ الْمَلَائِکَةَ الْأَرْبَعَةَ -الشَّمَالَ وَالدَّبُور وَالصَّبَا وَ الْجَنُوبَ - أَنْ جَوِّلُوها عَلَی هَذِهِ الثلّةِ الطِّینَ فَأَبْرثوهَا وَ أَنْشَئُوهَا ثمّ جَزَّوهَا وَ فَصّلُوهَا وَ أَجروا فِیهَا الطَّبَائِعَ الْأَرْبَعَة: الرِّیحَ وَالْبَلْغَمَ وَالْمِرَّةَ وَ الدَّمَ

قَالَ: فَجَالَتْ عَلَیْهِ اَلْمَلاَئِکَهُ اَلشَّمَالُ وَ اَلْجَنُوبُ وَ اَلدَّبُورُ وَ اَلصَّبَا وَ أَجْرَوْا فِیهَا اَلطَّبَائِعَ فَالرِّیحُ فِی اَلطَّبَائِعِ اَلْأَرْبَعَهِ مِنْ قِبَلِ اَلشِّمَالِ وَ اَلْبَلْغَمُ فِی اَلطَّبَائِعِ اَلْأَرْبَعَهِ فِی اَلْبَدَنِ مِنْ نَاحِیَهِ اَلصَّبَا

قَالَ وَ اَلْمِرَّهُ فِی اَلطَّبَائِعِ اَلْأَرْبَعَهِ مِنْ نَاحِیَهِ اَلدَّبُورِ قَالَ: وَ اَلدَّمُ فِی اَلطَّبَائِعِ اَلْأَرْبَعَهِ مِنْ نَاحِیَهِ اَلْجَنُوبِ قَالَ فَاسْتَعْلَتِ اَلنَّسَمَهُ وَ کَمَلَ اَلْبَدَنُ قَالَ: فَلَزِمَهَا مِنْ نَاحِیَة اَلرِّیحِ حُبُّ اَلْحَیَاهِ وَ طُولُ اَلْأَمَلِ وَ اَلْحِرْصُ وَ لَزِمَهَا مِنْ نَاحِیَهِ اَلْبَلْغَمِ: حُبُّ

ص: 126


1- قد وقع إلى هنا من النسخ في صدر الحديث سقط كما هو ظاهر و الله أعلم به، و تمامه مذكور في علل الشّرائع : 104/1 ح 1 ،(الباب 96 علّة الطبائع و الشهوات و المحبّات) و هكذا الحديث مذكور في تفسير القمّي رحمه الله عند تفسير قوله تعالى :﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا﴾ -(32) : 52/1 - و نحن أوردناه من صدر الحديث إلى هنا، بلفظ علل الشرائع .

و امامان هدایت یافته را که تا برپایی روز قیامت دعوت کننده به بهشت هستند و (نیز) پیروان ایشان را از تو می آفرینم و باک و واهمه ای نخواهم داشت و از آن چه انجام دهم بازخواست نخواهم شد ولی آفریده ها بازخواست می شوند

بعد از آن مشتی از آب شور و تلخ مزه را برگرفت و آن را گردانید تا منجمد گردید سپس به آن فرمود: ستمگران ،فرعونیان سرکشان برادران شیطان ها، پیشوایان کفر و دعوت کنندگان به آتش تا روز قیامت را از تو می آفرینم و باک و واهمه ای نخواهم داشت و از آن چه انجام دهم بازخواست نخواهم شد ولی آفریده ها بازخواست می شوند.

و در همین موقعیت (موضوع) بدا (در امور تشریعی و تکوینی) را با آن ها شرط نمود (که در تمام امور کلی و جزئی برای خداوند بدا وجود خواهد داشت) هر دو آب را در مشت (قدرت) خود مخلوط یکدیگر نمود و آن ها را گردانید و بعد از آن آن ها را که هم چون گلی مرطوب نیمه پخته بود جلوی عرش خود قرار داد و فرشته های چهارگانه - (باد) شمال، دبور (مغرب) صبا (مشرق) و مغرب دستور داد تا بر آن گل مرطوب نیمه پخته - به شکل جولان - بدمند، سپس آن را خشکاندند و بعد از آن تجزیه و جدایش کردند و طبیعت های چهارگانه - باد ،بلغم سوداء و خون را بر آن ها جاری گردانند.

(امام علیه السلام) فرمود: فرشته های باد شمال، جنوب ، دبور (مغرب) و صبا (مشرق) را بر آن ها جاری کردند و طبیعت های چهارگانه را در آن ها جریان دادند.

پس باد در بین طبیعت های چهار گانه از ناحیه شمال می باشد و بلغم در بین طبیعت های چهارگانه بدن از صبا خواهد بود و سوداء در طبیعت های چهارگانه از ناحیه مغرب است و خون در طبیعت های چهارگانه از ناحیه جنوب می باشد

ص: 127

اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ وَ اَللِّبَاسِ وَ اَللِّینُ وَ اَلْحِلْمُ وَ اَلرِّفْقُ وَ لَزِمَهَا مِنْ نَاحِیَهِ اَلْمِرَّهِ: اَلْغَضَبُ وَ اَلسَّفَهُ وَ اَلشَّیْطَنَهُ وَ اَلتَّجَبُّرُ وَ اَلتَّمَرُّدُ وَ اَلْعَجَلَهُ وَ لَزِمَهَا مِنْ نَاحِیَهِ اَلدَّمِ: اَلشَّهْوَهُ لِلنِّسَاءِ وَ اللَّذَّاتِ وَ رُكُوبُ الْمَحَارِمِ فِي الشَّهَوَاتِ .

قَالَ أَبُو عَلِیٍّ اَلْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ: وَ أَخْبَرَنِی عُمَرُ عَنْ جَابِرٍ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَخْبَرَهُ أَنَّهُ قَالَ وَجَدْنَا هَذَا اَلْکَلاَمَ مَکْتُوباً فِی کِتَابٍ مِنْ کُتُبِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام. (1)

108 / [7] - قَالَ : قَالَ هِشَامِ بْنُ سَالِمٍ :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ : وَ مَا عَلِمَ الْمَلَائِكَةُ بِقَوْلِهِمْ : ﴿ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ﴾ لَولَا أَنَّهُمْ قَدْ كَانُوا رَأَوْا مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ . (2)

109/[8] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ)، قَالَ:

إِنِّی لَأَطُوفُ بِالْبَیْتِ مَعَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ طُوَالٌ جُعْشُمٌ (3) مُتَعَمِّمٌ بِعِمَامَهٍ، فَقَالَ: اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ، یَا بْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، قَالَ: فَرَدَّ عَلَیْهِ أَبِی، فَقَالَ: أَشْیَاءُ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْهَا، مَا بَقِیَ أَحَدٌ یَعْلَمُهَا إِلاَّ رَجُلٌ أَوْ رَجُلاَنِ،

قَالَ: فَلَمَّا قَضَی أَبِی اَلطَّوَافَ دَخَلَ اَلْحِجْرَ فَصَلَّی رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ قَالَ هَهُنَا

ص: 128


1- عنه بحار الأنوار : 103/11 ح 10 و 298/61 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 109/1 ح 107. تفسير القمّي : 36/1، عنه البحار : 103/11 ح 10 علل الشّرائع : 104 ح 1، عنه البحار : 298/61 ح 7 فيه : عن أبي عبد الله علیه السلام ، 82/63 ح 39 نور الثقلين : 51/1 ح 80
2- عنه بحار الأنوار: 103/11 ح 10 و 117 ح 47، 298/61 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن : 165/1 ح 3 تفسير القمّي : 36/1، و علل الشرائع : 104 ح 1 ، دعائم الإسلام: 291/18 (ذكر الرغائب في الحجّ) فيه : روينا عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهما السلام ، عنه مستدرك الوسائل : 324/9 ح 11011 ، و البحار : 46/99 ح 36 بتفاوت .
3- الجعشم : الرجل الغليظ مع شدة .

(امام علیه السلام) فرمود: در نهایت وجود برتری یافت و (اجزای) بدن کامل شد بنابر این از ناحیه باد عشق بر زندگی آرزو های طولانی، حرص و طمع لازمه آن گردید و از ناحیه بلغم عشق به طعام (و خوردنی ها) نوشیدنی، لباس، ملایمت و مدارا بردباری و رفاقت لازمه آن شد و از ناحیه سوداء غضب، نادانی، شیطنت، ،زورگویی سرکشی و عجله حادث می شود و از ناحیه ،خون تمایل و شهوت به زنان و دیگر لذت ها و ارتکاب کار های حرام و انواع شهوت ها لازم می آید.

ابو علی حسن بن محبوب گفت: عمرو از جابر به من خبر داد که امام باقر علیه السلام به من خبر داد که این کلمات را در کتابی از کتاب هایی که امام علی بن ابى طالب علیه السلام نوشته است یافته ایم.

7)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود فرشته ها مفهوم گفته خود را نمی دانستند، «آیا در زمین موجودی را می آفرینی که در زمین فساد کنند و خونریزی انجام دهند»، اگر ندیده بودند که آنان در زمین فساد و خون ریزی نموده اند.

8 )- از محمد بن مروان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: من با پدرم در حال طواف کعبه الهی بودیم که مردی بلند قد و تنومند که عمامه بر سر داشت وارد شد و گفت: سلام بر تو ای فرزند رسول خدا و پدرم جواب سلامش را داد پس از آن گفت چیز هایی را می خواهم از شما سؤال کنم که کسی جواب آن ها را نمی داند مگر یکی دو نفر.

فرمود هنگامی که پدرم از طواف فارغ گردید داخل حجر (اسماعیل) شد و دو رکعت نماز خواند سپس به من فرمود: ای جعفر! همین جا بمان و به آن مرد رو کرد و فرمود گویا که غریب هستی؟

ص: 129

یَا جَعْفَرُ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی اَلرَّجُلِ فَقَالَ لَهُ أَبِی کَأَنَّکَ غَرِیبٌ؟

فَقَالَ: أَجَلْ فَأَخْبِرْنِی عَنْ هَذَا اَلطَّوَافِ کَیْفَ کَانَ؟ وَ لِمَ کَانَ؟

قَالَ إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا قَالَ لِلْمَلاَئِکَهِ ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها﴾ (1) إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ کَانَ ذَلِکَ مَنْ یَعْصِی مِنْهُمْ فَاحْتَجَبَ عَنْهُمْ سَبْعَ سِنِینَ فَلاَذُوا بِالْعَرْشِ یَلُوذُونَ یَقُولُونَ: لَبَّیْکَ ذَا اَلْمَعَارِجِ لَبَّیْکَ حَتَّی تَابَ عَلَیْهِمْ فَلَمَّا أَصَابَ آدَمُ اَلذَّنْبَ طَافَ بِالْبَیْتِ حَتَّی قَبِلَ اَللَّهُ مِنْهُ

قَالَ فَقَالَ صَدَقْتَ قَالَ فَعَجِبَ أَبِی مِنْ قَوْلِهِ صَدَقْتَ قَالَ: فَأَخْبِرْنِی عَنْ ﴿ن * وَ اَلْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ﴾ (2) قَالَ: نُونُ نَهَرٌ فِی اَلْجَنَّهِ أَشَدُّ بَیَاضاً مِنَ اَللَّبَنِ،

قَالَ: فَأَمَرَ اَللَّهُ اَلْقَلَمَ فَجَرَی بِمَا هُوَ کَائِنٌ وَ مَا یَکُونُ، فَهُوَ بَیْنَ یَدَیْهِ مَوْضُوعٌ مَا شَاءَ مِنْهُ زَادَ فِیهِ، وَ مَا شَاءَ نَقَصَ مِنْهُ، وَ مَا شَاءَ کَانَ، وَ مَا لاَ یَشَاءُ لاَ یَکُونُ.

قَالَ: صَدَقْتَ، فَعَجِبَ أَبِی مِنْ قَوْلِهِ: صَدَقْتَ. قَالَ: فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِهِ: ﴿فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ﴾ (3) مَا هَذَا اَلْحَقُّ اَلْمَعْلُومُ؟

قَالَ: هُوَ اَلشَّیْءُ یُخْرِجُهُ اَلرَّجُلُ مِنْ مَالِهِ لَیْسَ مِنَ اَلزَّکَوة، فَیَکُونُ لِلنَّائِبَهِ وَ اَلصِّلَهِ.

قَالَ: صَدَقْتَ، قَالَ: فَعَجِّبَ أَبِی مِنْ قَوْلِهِ: صَدَقْتَ. قَالَ: ثُمَّ قَامَ اَلرَّجُلُ، فَقَالَ أَبِی : عَلَیَّ بِالرَّجُلِ، قَالَ: فَطَلَبْتُهُ فَلَمْ أَجِدْهُ ﴾ (4)

ص: 130


1- سورة البقرة : 30/2
2- سورة القلم : 1/68
3- سورة المعارج : 24/70
4- عنه بحار الأنوار : 369/57 ح 7 ، و 95/96 ح 10 فيهما قطعتان منه، و 204/99 ح 17، و البرهان في تفسير القرآن : 165/1 4، و مستدرك الوسائل : 35/7 ح 7584، و 369/9ح 11098 قطعتان منه فيهما .

گفت: آری (اکنون) مرا خبر بده این طواف چگونه بوده؟ و برای چه می باشد؟

فرمود: چون خداوند به ملائکه فرمود: به راستی من در روی زمین جانشینی قرار می دهم گفتند: آیا در زمین کسی را قرار می دهی که فساد می کند و خون می ریزد این جریان از برخی مخالفین معصیت کار بود پس هفت سال در پرده حجاب قرار گرفتند و به عرش الهی پناهنده گشته و می گفتند: بلی ای صاحب مقامات و درجات بلی تا آن که خداوند توبه آنان را پذیرفت؛ و چون آدم علیه السلام مرتكب آن لغزش شد بر این خانه (الهی) طواف کرد تا خداوند (توبه) او را پذیرفت

آن مرد اظهار داشت راست گفتی سپس پدرم از این سخن تعجّب کرد.

سپس گفت: مرا از ﴿ن * وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ﴾ خبر ده؟

فرمود: ﴿ن﴾ نهری در بهشت است که از شیر سفیدتر می باشد پس خداوند قلم را دستور داد و بر هر بود و نبودی به جریان افتاد و حرکت کرد، آن قلم در پیشگاه خداوند قرار گرفته و آن چه را که خدا اراده نماید به آن افزوده شود و آن چه را که بخواهد نقصان یابد خلاصه هر چه را اراده نماید وجود یابد و هر چه را اراده نکند تحقّق نیابد

آن مرد اظهار داشت، راست گفتی مرا از فرمایش خداوند: ﴿فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ ﴾ خبر ده که این حق چه حقّی می باشد؟

فرمود: این چیزی که مرد از اموال خود خارج می نماید زکات نیست بلکه برای جبران کمبود ها و خسارت دیدگان و کمکی به خویشاوندان است.

آن مرد اظهار داشت راست گفتی پس پدرم از این سخن تعجّب کرد.

سپس آن مرد برخاست (و رفت) پدرم فرمود: او را بیاورید من دنبال او رفتم و پیدایش نکردم

ص: 131

110/[9] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: کُنْتُ مَعَ أَبِی فِی اَلْحِجْرِ فَبَیْنَا هُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی إِذْ أَتَاهُ رَجُلٌ فَجَلَسَ إِلَیْهِ فَلَمَّا اِنْصَرَفَ سَلَّمَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: إِنِّی أَسْئَلُکَ عَنْ ثَلَاثَهِ أَشْیَاءَ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ أَنْتَ وَ رَجُلٌ آخَرُ، قَالَ: مَا هِیَ؟

قَالَ: أَخْبِرْنِی أَیُّ شَیْءٍ کَانَ سَبَبَ اَلطَّوَافِ بِهَذَا اَلْبَیْتِ ؟

فَقَالَ. إِنَّ اَللَّهَ تبارک و تَعَالَی لَمَّا أَمَرَ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ یَسْجُدُوا لِآدَمَ ، رَدَّتِ اَلْمَلاَئِکَهُ فَقَالَتْ: ﴿أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ اَلدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ ﴾ (1)

فَغَضِبَ عَلَیْهِمْ، ثُمَّ سَأَلُوهُ اَلتَّوْبَهَ فَأَمَرَهُمْ أَنْ یَطُوفُوا بِالضُّرَاحِ - وَ هُوَ اَلْبَیْتُ اَلْمَعْمُورُ - فَمَکَثُوا بِهِ یَطُوفُونَ سَبْعَ سِنِینَ، یَسْتَغْفِرُونَ اَللَّهَ مِمَّا قَالُوا، ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِکَ وَ رَضِیَ عَنْهُمْ، فَکَانَ هَذَا أَصْلَ اَلطَّوَافِ. ثُمَّ جَعَلَ اَللَّهُ اَلْبَیْتَ اَلْحَرَامَ حِذَاءَ اَلضُّرَاحِ، تَوْبَهً لِمَنْ أَذْنَبَ مِنْ بَنِی آدَمَ وَ طَهُوراً لَهُمْ،

فَقَالَ: صَدَقْتَ ثُمَّ ذَکَرَ اَلْمَسْأَلَتَیْنِ نَحْوَ اَلْحَدِیثِ اَلْأَوَّلِ ثُمَّ قَامَ اَلرَّجُلُ (2) فَقُلْتُ: مَنْ هَذَا اَلرَّجُلُ یَا أَبَهْ ؟

فَقَالَ: یَا بُنَیَّ هَذَا اَلْخَضِرُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .(3)

ص: 132


1- سورة البقرة : 30/2 .
2- و في نسخة البرهان في تفسير القرآن : ثم قال الرجل : صدقت
3- عنه بحار الأنوار : 205/99 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 166/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 424/32 ح 3919 قطعة منه ، و 370 ح 11099 بتمامه . الكافي : 188/4 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 295/13 ح 17782 قطعة منه ، البحار : 59/58 ، ح 7 نقلاً عن الدرّ المنثور ، قال : أخرج الأزرقي عن عليّ بن الحسين علیهما السلام بتفاوت

9)- از محمد بن مروان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: من با پدرم در داخل حجر (اسماعیل) بودیم پس در حالی که پدرم نماز می خواند مردی وارد شد و در محضر او نشست و چون از نماز فارغ گشت به پدرم سلام کرد و گفت: درباره سه چیز از تو سؤال دارم که کسی جز تو جواب آن ها را نداند.

پدرم فرمود چیست؟ گفت: مرا خبر بده که علّت طواف بر این خانه چیست؟

فرمود: چون خداوند متعال ملائکه را دستور داد تا بر آدم سجده کنند دستور خدا را رد کرده و اظهار داشتند« آیا در زمین کسی را قرار می دهی که فساد کند و خون بریزد؟ ما تو را تسبیح و تقدیس می کنیم خداوند فرمود: من چیزی را می دانم که شما نمی دانید،» پس خداوند بر آن ها غضب نمود و آن ها درخواست توبه کردند لذا دستور داد تا بر اطراف «ضراح» که همان بیت معمور می باشد (در کنار عرش الهی که مساوی کعبه ) است با ناله طواف کنند

پس به مدت هفت سال در آن جا طواف می کردند و از آن چه گفته بودند استغفار می نمودند بعد از آن (خداوند) توبه آنان را پذیرفت و راضی گشت این اصل و اساس طواف بود. سپس خداوند کعبه را محاذی و مساوی «صراخ» و بیت معمور - را حالت طهارت - برای پذیرش توبه گناه کاران بنی آدم، قرار داد.

آن مرد اظهار داشت راست گفتی؛ و پس از آن دو سؤال دیگر خود را مطرح نمود که در حدیث قبل آمده بود و باز آن مرد گفت: راست فرمودی من پرسیدم ای پدرم! این مرد کیست؟

پدرم فرمود: ای فرزندم! او حضرت خضر علیه السلام است.

ص: 133

111 / [10] - عليّ بن الحسين علیه السلام في قوله : ﴿ وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ ﴾ (1) ، [قال:] رَدُّوا عَلَي اللهِ فَقَالُوا «أَتَجعَلُ فيها مَن يُفسِدُ فيها وَ يَسفِكُ الدِّماءَ؟ وَ اِنَّمَا قالُوا ذلِكَ بِخَلقٍ مَضَي - يَعنِي الجَانَّ ابنَ الجِنَّ - ، ﴿ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ ﴾، فَمَنُّوا عَلَي اللهِ بِعِبادَتِهِم اِيَّاهُ فَأَعرَضَ عَنهُم ثُمَّ عَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَ كُلَّها ،ثُمَّ قالَ لِلمَلائِكَةِ : ﴿ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ ﴾ ، قالوا : ﴿لَا عِلْمَ لَنَا ﴾ ، قالَ : ﴿ يَادَمُ أَنبِئُهُم بِأَسْمَائهِمْ﴾ ،فَأَنبَأَهُم ثُمَّ قالَ لَهُمُ: ﴿ اسْجُدُوا لِأَدَمَ فَسَجَدُواْ ﴾ (2) ، وَ قَالُوا فِی سُجُودِهِمْ فِی أَنْفُسِهِمْ مَا کُنَّا نَظُنُّ أَنْ یَخْلُقَ اَللَّهُ خَلْقاً أَکْرَمَ عَلَیْهِ مِنَّا نَحْنُ خُزَّانُ اَللَّهِ وَ جِیرَانُهُ وَ أَقْرَبُ اَلْخَلْقِ إِلَیْهِ

فَلَمَّا رَفَعُوا رُءُوسَهُمْ قالَ: الله مَا تُبْدُونَ مِنْ رَدِّکُمْ عَلَیَّ وَ مَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ ظَنَنَّا أَنْ لاَ یَخْلُقَ اَللَّهُ خَلْقاً أَکْرَمَ عَلَیْهِ مِنَّا وَ هُمُ الَّذِينَ أُمِرُوا بِالسُّجُودِ فَلَاذُوا بِالْعَرْشِ وَ قَالُوا بِأَيْدِيهِمْ - وَ أَشَارَ بِإِصْبَعِهِ يُدِيرُهَا فَهُمْ يَلُوذُونَ حَوْلَ الْعَرْشِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَمَّا أَصَابَ آدَمُ الْخَطِيئَةَ جَعَلَ اللَّهُ هَذَا الْبَيْتَ لِمَنْ أَصَابَ مِنْ وُلْدِهِ خَطِيئَةً أَتَاهُ فَلَاذَ بِهِ مِنْ وُلْدِ آدَمَ علیه السلام كَمَا لَاذَوا أُولَئِكَ بِالْعَرْشِ

فَلَمَّا هَبَطَ آدَمُ إِلَی اَلْأَرْضِ طَافَ بِالْبَیْتِ ، فَلَمَّا کَانَ عِنْدَ اَلْمُسْتَجَارِ دَنَا مِنَ اَلْبَیْتِ فَرَفَعَ یَدَیْهِ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَقَالَ: یَا رَبِّ اِغْفِرْ لِی فَنُودِیَ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَکَ،

ص: 134


1- سورة البقرة : 30/2
2- سورة البقرة : 30/2 - 32 .

10) - امام علی بن الحسين علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: چون به ملائکه فرمود: «به - راستى من روی زمین جانشینی قرار می دهم به عنوان ردّ بر فرمایش خدا، گفتند: آیا در زمین کسی را قرار می دهی که فساد می کند و خون می ریزد؟! البته این موضوع را از آفریده هایی که سپری گشته بودند می دانستند، که جنّیان باشند.

(سپس (افزودند:) «ما تو را تسبیح و تقدیس می گوییم»؛ و با این طرح ،عبودیّت بر خداوند منّت نهادند ولی خدا اعتنایی ننمود و تمامی نام ها را به آدم تعلیم داد و به ملائکه فرمود: «نام های ایشان را به من بگوئید.»

گفتند خداوندا! تو منزّه هستی «ما که علمی نداریم»

لذا به حضرت آدم علیه السلام دستور داد آن اسامی را به ایشان خبر بده؛ و چون ایشان را آگاه نمود خداوند دستورشان داد: «برای آدم سجده کنید، پس سجده کردند» و گفتند: گمان نمی کردیم که خداوند مخلوقی بیافریند که از ما برتر باشد ما خزینه داران خداییم در جوار عرش او می باشیم و نزدیک ترین خلق او هستیم.

هنگامی که سر از سجده برداشتند خداوند اظهار نمود: آن چه را آشکارا در ردّ من می گویید و یا پنهان می دارید به آن عالم و آگاه هستم (که با خود می گویید): گمان می کردیم که خداوند مخلوقی نمی آفریند که از ما برتر باشد پس چون ملائکه متوجّه شدند که در اشتباه می باشند - اینان جمعی از ملائکه بودند که چنین اندیشه ای را کرده بودند و مأمور به سجده برای آدم شدند - به عرش پناهنده شدند و با دست خود می گفتند - و امام علیه السلام انگشت خود را می چرخانید - و تا روز قیامت در اطراف عرش پناهنده خواهند بود.

چون آدم علیه السلام به خطا مبتلا شد خداوند این بیت (کعبه) را برای بعضی از فرزندان آدم که خطا کار هستند قرار داد که همانند ملائکه به آن پناهنده شوند؛ و چون آدم بر زمین فرود آمد در اطراف این خانه طواف نمود هنگامی که به محلّ مستجار رسید

ص: 135

قَالَ: یَا رَبِّ! وَ لِوُلْدِی قَالَ: فَنُودِیَ یَا آدَمُ مَنْ جَاءَنِی مِنْ وُلْدِکَ فَبَاءَ بِذَنْبِهِ بِهَذَا الْمَكَانِ غَفَرْتُ لَهُ (1)

112/[11] - عَنْ عِیسَی بْنِ حَمْزَهَ قَالَ:

قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اَلنَّاسَ یَزْعُمُونَ أَنَّ اَلدُّنْیَا عُمُرُهَا سَبْعَهُ آلاَفِ سَنَهٍ

فَقَالَ: لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ لَهَا خَمْسِینَ أَلْفَ عَامٍ فَتَرَکَهَا قَاعاً قَفْرَاءَ خَاوِیَهٌ (2) عَشْرَهَ أَلْفَ عَامٍ، ثُمَّ بَدَا لِلَّهِ بَدْأُ اَلْخَلْقِ فِیهَا، خَلْقاً لَیْسَ مِنَ اَلْجِنِّ وَ لاَ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ لاَ مِنَ اَلْإِنْسِ، وَ قَدَّرَ لَهُمْ عَشْرَهَ أَلْفَ عَامٍ، فَلَمَّا قَرُبَتْ آجَالُهُمْ أَفْسَدُوا فِیهَا فَدَمَّرَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ تَدْمِیراً ثُمَّ تَرَکَهَا قَاعاً قَفْرَاءَ خَاوِیَهٌ عَشْرَهَ أَلْفَ عَامٍ، ثُمَّ خَلَقَ فِیهَا اَلْجِنَّ وَ قَدَّرَ لَهُمْ عَشْرَهَ أَلْافَ عَامٍ، فَلَمَّا قَرُبَتْ آجَالُهُمْ أَفْسَدُوا فِیهَا وَ سَفَکُوا اَلدِّمَاءَ وَ هُوَ قَوْلُ اَلْمَلاَئِکَهِ :﴿ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ ﴾ (3) ، کَمَا سَفَکَتْ بَنُو اَلْجَانِّ، فَأَهْلَکَهُمُ اَللَّهُ.

ثُمَّ بَدَا لِلَّهِ فَخَلَقَ آدَمَ ، وَ قَدَّرَ لَهُ عَشَرَهَ آلاَفِ عَامٍ، وَ قَدْ مَضَی مِنْ ذَلِکَ سَبْعَهُ آلاَفِ عَامٍ وَ مِائَتَانِ، وَ أَنْتُمْ فِی آخِرِ اَلزَّمَانِ.(4)

ص: 136


1- عنه بحار الأنوار: 205/99 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 166/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 370/9 ح 11100 دعائم الإسلام : 291/1 (ذكر الرغائب في الحجّ) فيه : روينا عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهما السلام أنه قال : .... عنه البحار : 3646/99، و مستدرك الوسائل : 386/9 ح 11141.
2- القاع : المستوى من الأرض، و خاوية : أي خالية من الأهل
3- سورة البقرة : 30/2
4- عنه بحار الأنوار : 86/57 ح 72 فيه : عن عيسى بن أبي حمزة و البرهان : 167/1 ح 7 . تفسير القمّي: 36/1 (ابتداء خلفة آدم علیه السلام) بإسناده عن جابر، عن أبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين، عن أبيه ، عن آبائه علیهم السلام، عن أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت عنه البحار: 103/11 ح 10 .

کنار بیت آمد و دو دست خود را بلند کرد و اظهار داشت ای پروردگارا مرا بیامرز پس ندایی به او رسید: من تو را آمرزیدم ،گفت: پروردگارا! فرزندانم را هم بیامرز ندا آمد ای آدم هر که از فرزندانت نزد من آید و در این محل از خطای خود توبه کند، او را می آمرزم.

11) - از عیسی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت :

مردی به امام صادق علیه السلام عرضه داشت: فدایت گردم: مردم می پندارند که عمر دنیا هفت هزار سال است. حضرت فرمود چنان نیست که آنان می گویند همانا خداوند دنیا را به مدت پنجاه هزار سال آفریده که مدّت ده هزار سال به آن حالت بیابانی هموار و بدون آبادانی رهایش نمود

سپس برای خداوند بدا (و تجدید اراده) حاصل شد و اراده کرد که در آن خلقی بیافریند پس موجودی آفرید که نه جن بود نه فرشته و نه آدمی؛ و مدّت ده هزار سال به آنان مهلت داد

و چون و عدشان فرا رسید فساد کردند و خداوند آن ها را نابود کرد و سپس ده هزار سال آن را بیابانی ویران و بدون سکَنه رها نمود، پس از آن جنیّان را آفرید و ده هزار سال به آنان مهلت داد و چون موعدشان نزدیک شد در آن فساد و خون ریزی کردند که این (معنای) همان گفتار فرشته ها است «آیا در آن کسی را قرار می دهی که فساد و خون ریزی کند»

هم چنان که جنیّان انجام دادند پس خداوند آن ها را نابود کرد و آدم را آفرید و نیز مدّت ده هزار سال به او مهلت داد که البته هفت هزار و دویست سال آن گذشته است و شما در آخرین مراحل زمان هستید.

ص: 137

113 / [12] - قَالَ: قَالَ زُرَارَهُ :

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: أَیُّ شَیْءٍ عِنْدَکَ مِنْ أَحَادِیثِ اَلشِّیعَهِ

فَقُلْتُ: إِنَّ عِنْدِی مِنْهَا شَیْئاً کَثِیراً قَدْ هَمَمْتُ أَنْ أُوقِدَ لَهَا نَاراً ثُمَّ أُحْرِقَهَا

فَقَالَ و بَیَّنّا [وَارِهَا تَنْسَا] مَا أَنْکَرْتَ مِنْهَا فَخَطَرَ عَلَی بَالِ الآدمیّون فَقَالَ لِی: مَا کَانَ عِلْمُ اَلْمَلاَئِکَهِ حَیْثُ قَالُوا ﴿ أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ اَلدِّماءَ ﴾ (1)

114 / [13]- قالَ: وَ کَانَ یَقُولُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : - إِذَا حَدَّثَ بِهَذَا اَلْحَدِیثِ -: هُوَ کَسْرٌ عَلَی اَلْقَدَرِیَّهِ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ آدَمَ کَانَ لَهُ فِی اَلسَّمَاءِ خَلِیلٌ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ فَلَمَّا هَبَطَ آدَمُ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ اِسْتَوْحَشَ اَلْمَلَکُ وَ شَکَی إِلَی اَللَّهِ وَ سَأَلَهُ أَنْ یَأْذَنَ لَهُ فَیَهْبِطَ عَلَیْهِ فَأَذِنَ لَهُ فَهَبَطَ عَلَیْهِ، فَوَجَدَهُ قَاعِداً فِی قَفْرَهٍ مِنَ اَلْأَرْضِ، فَلَمَّا رَآهُ آدَمُ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رَأْسِهِ وَ صَاحَ صَیْحَهً

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَرْوُونَ أَنَّهُ أَسْمَعَ عَامَّهَ اَلْخَلْقِ، فَقَالَ لَهُ اَلْمَلَکُ: یَا آدَمُ! مَا أَرَاکَ إِلاَّ قَدْ عَصَیْتَ رَبَّکَ وَ حَمَلْتَ عَلَی نَفْسِکَ مَا لاَ تُطِیقُ، أَ تَدْرِی مَا قَالَ اَللَّهُ لَنَا فِیکَ فَرَدَدْنَا عَلَیْهِ؟

قَالَ: لاَ قَالَ: «قَالَ ﴿ إِنِّی جاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَهً ﴾

قُلْنَا ﴿ أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ اَلدِّماءَ ﴾ فَهُوَ خَلَقَکَ أَنْ تَکُونَ فِی اَلْأَرْضِ یَسْتَقِیمُ أَنْ تَکُونَ فِی اَلسَّمَاءِ:

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ اَللَّهِ عُزِّیَ بِهَا آدَمُ ثَلاَثاً (2)

ص: 138


1- عنه بحار الأنوار: 282/25 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 167/1 ح 8. بصائر الدرجات : 236 - 6 (باب - 10 في الأئمة علیهم السلام ، عنه البحار : 282/25 ح 28
2- عنه بحار الأنوار: 211/11 ح 18 فيه : عن زرارة، و البرهان في تفسير القرآن : 167/1 ح 9، ملاحظة : قطعة صدر الحديث وقع ذيل الحديث السابق، فأصلحناه

12) - زراره گفته است: موقعی که در محضر امام باقر علیه السلام شرفیاب شدم، به من فرمود: چه احادیثی از شیعه داری؟

عرضه داشتم: احادیث زیادی از آن ها دارم که تصمیم داشته ام آتشی بیفروزم و همه آن ها را بسوزانم فرمود: آن هایی را که قبول نداری و انکار می کنی پنهان کن

در همین حال چند مطلب به ذهنم خطور کرد و حضرت به من فرمود: دانش ملائکه چه مقدار بود که (به خداوند اعتراض کردند و گفتند: «آیا کسانی قرار می دهی تا در زمین فساد و خون ریزی نمایند» (همانا حکمت خداوند قابل درک نمی باشد)

13)- (هم چنین زراره) گفته است:

هرگاه امام صادق علیه السلام این حدیث را مطرح می نمود، می فرمود: (این مطالب)، اعتقادات قدریه را در هم می شکند.

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: همانا آدم در آسمان دوستی از ملائکه داشت، هنگامی که از آسمان بر زمین فرود آمد وحشت وجود آن دوست را فرا گرفت و به خدا شکایت نمود و درخواست کرد که اجازه فرماید تا بر زمین فرود آید، خداوند هم اجازه داد و چون بر آدم فرود آمد مشاهده کرد که آدم بر زمینی بدون آبادانی و امکانات و خالی از سکنه نشسته است دست خود را بر آدم نهاد و فریادی زد.

امام صادق علیه السلام افزود: گویند که تمامی موجودات و آفریده ها صدای او را شنیدند، سپس اظهار داشت: ای آدم! در تو چنین حالتی نمی بینم مگر آن که نافرمانی خدا نمودی و کاری را که طاقت و تحمل آن را نداشتی انجام دادی آیا می دانی که خداوند درباره تو به ما چه گفت، که جواب رد به او دادیم؟

پاسخ داد: نه. فرشته گفت : خدا فرمود: «می خواهم در زمین خلیفه ای قرار دهم»؛ و ما گفتیم: «آیا می خواهی کسی را بیافرینی که در زمین فساد و خون ریزی نماید» پس او تو را آفریده تا در زمین باشی و توان دارد که تو در آسمان واقع شوی.

سپس امام صادق علیه السلام افزود: خداوند به وسیله او، آدم را سه بار تعزیت نمود.

ص: 139

115 / [14] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ [قَالَ]: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ کُلَّها﴾ مَاذَا عَلَّمَهُ؟ قَالَ: اَلْأَرَضِینَ، وَ اَلْجِبَالَ، وَ اَلشِّعَابَ ، وَ اَلْأَوْدِیَهَ ثُمَّ نَظَرَ إِلَی بِسَاطٍ تَحْتَهُ، فَقَالَ: وَ هَذَا اَلْبِسَاطُ مِمَّا عَلَّمَهُ (1) .

116 / [15] - عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ عَبَّاسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ کُلَّها ﴾ مَا هِیَ؟

قَالَ: أَسْمَاءُ اَلْأَوْدِیَهِ وَ اَلنَّبَاتِ وَ اَلشَّجَرِ وَ اَلْجِبَالِ مِنْ اَلْأَرْضِ:(2)

قوله تعالى: ﴿ قَالَ يَادَمُ أَنبِتْهُم بِأَسْمَائهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّى أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿33﴾

117/[16] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ اَلْعَطَّارِ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَدَعَا بِالْخِوَانِ فَتَغَدَّیْنَا ثُمَّ جَاءُوا بِالطَّشْتِ وَ اَلدَّسْتِ سِنَانَهْ (3) فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ قَوْلُهُ: ﴿ وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ کُلَّها ﴾ اَلطَّشْتُ وَ اَلدَّسْتُ سِنَانَهْ مِنْهُ فَقَالَ: وَ اَلْفِجَاجُ (4) وَ اَلْأَوْدِیَهُ وَ أَهْوَی بِیَدِهِ کَذَا وَ کَذَا .(5)

ص: 140


1- عنه بحار الأنوار: 147/11 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 168/1 ح 10 . مجمع البيان: 180/1 عنه البحار : 146/11 ذيل ح 16 .
2- عنه بحار الأنوار: 147/11 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن: 168/1 ح 11 فيه: عن الفضل أبي العبّاس تفسير القمّي : 45/1 ( حجّ آدم علیه السلام مرسلاً و بتفاوت يسير، عنه البحار : 146/11 ح 16.
3- كذا في النسخ ، و استظهر في هامش نسخة البحار أن الصحيح : ثمّ جاؤا بالطشت و الدست سويه - في الموضعين - و عليه فالكلمة فارسيّة، و هو الإناء المعدّ لغسل اليد
4- الفجاج جمع الفجّ : الطريق الواضح بين الجبلين. و في بعض النسخ : العجاج، و هو بمعنى الغبار.
5- عنه بحار الأنوار: 147/11 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن : 168/1 ح 12 ،

14) - از ابو العباس روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «تمامی اسم ها را به آدم تعلیم نمود» پرسش کردم که آن علم و دانش چه بود؟

فرمود: (همان علمی که مربوط به) زمین ها ،کوه ها، راه ها، درّه ها و رود ها است سپس حضرت به گلیمی که روی آن نشسته بود نگاهی انداخت و فرمود: این گلیم نیز جزء علم و دانش آدم است.

15) - از فضل بن عباس روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «تمامی اسم ها را به آدم تعلیم نمود» سؤال کردم که آن چه بود؟

فرمود: اسامی رود ها، نباتات و گیاهان درختان کوه ها و زمین بود.

فرمایش خداوند متعال: فرمود: ای آدم! آنان را از اسامی (و اسرار این) موجودات آگاه نما پس هنگامی که آنان را آگاه نمود (خداوند) فرمود: آیا به شما نگفتم: من غیب آسمان ها و زمین را می دانم؟ و نیز آن چه را که شما آشکار می کنید و آن چه را پنهان می دارید (همه را) می دانم (33)

16) - از داود بن سَرحان عطار روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که دستور داد سفره ای آوردند و غذا خوردیم سپس تشت و ظرف آب آوردند پس اظهار داشتم: فدایت گردم فرمایش خداوند: «تمامی اسم ها را به آدم تعلیم نمود» مربوط به تشت و ظرف آب هم بود؟

فرمود: (آری، حتّی) راه های بیابانی و کوهستانی درّه ها. سپس با دست خود اشاره به چنین و چنان نمود.

ص: 141

118 / [17] - عَنْ حَرِیزٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا أَنْ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ أَمَرَ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ یَسْجُدُوا لَهُ، فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ فِی أَنْفُسِهَا: مَا کُنَّا نَظُنُّ أَنَّ اَللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً أَکْرَمَ عَلَیْهِ مِنَّا، فَنَحْنُ جِیرَانُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ خَلْقِهِ إِلَیْهِ،

فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنّى أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴾ (1) فِیمَا أَبْدَوْا مِنْ أَمْرِ بَنِی اَلْجَانِّ، وَ کَتَمُوا مَا فِی أَنْفُسِهِمْ فَلاَذَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ اَلَّذِینَ قَالُوا مَا قَالُوا بِالْعَرْشِ. (2)

119 / [18] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ إِبْلِیسَ أَکَانَ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ؟ أَوْ کَانَ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ؟

فَقَالَ: لَمْ یَکُنْ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ کَانَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ تَرَی أَنَّهُ مِنْهَا، وَ کَانَ اَللَّهُ یَعْلَمُ أَنَّهُ لَیْسَ مِنْهَا، وَ لَمْ یَکُنْ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ وَ لاَ کَرَامَهَ،

فَأَتَیْتُ اَلطَّیَّارَ (3) فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا سَمِعْتُ فَأَنْکَرَ وَ قَالَ: کَیْفَ لاَ یَکُونُ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ؟ و اَللَّهُ یَقُولُ لِلْمَلاَئِکَهِ ﴿ اُسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبْلِیسَ ﴾ (4) فَدَخَلَ عَلَیْهِ اَلطَّیَّارُ فَسَأَلَهُ وَ أَنَا عِنْدَهُ، فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! قَوْلُ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا ﴾ فِی غَیْرِ مَکَانٍ فِی مُخَاطَبَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ أَ یَدْخُلُ فِی هَذِهِ اَلْمُنَافِقُونَ؟

فَقَالَ: نَعَمْ یَدْخُلُونَ فِی هَذِهِ اَلْمُنَافِقُونَ وَ اَلضُّلاَّلُ وَ کُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَهِ اَلظَّاهِرَهِ. (5)

ص: 142


1- سورة البقرة : 33/2
2- عنه بحار الأنوار: 148/11 ح 21، و البرهان في تفسير القرآن : 168/1 ح 13.
3- المشهور بهذا اللقب محمّد بن عبد الله، و قد يطلق على ابنه حمزة بن الطيّار.
4- سورة البقرة : 34/2 .
5- عنه مجمع البيان: 190/1 ، و بحار الأنوار: 148/11 ح 22 و 217/63 ح 54 ، و البرهان في تفسير القرآن : 177/1 ح 13، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 28 ( الفصل الأول في فضلهما) . الكافي : 274/8 ح 413 ، عنه البحار : 217/63 ذيل ح 54

17) - از حریز به نقل از کسی که خبر داده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که خداوند آدم را آفرید به ملائکه دستور داد تا برایش سجده کنند پس آنان با خود گفتند گمان نمی کردیم خداوند مخلوقی را بیافریند که از ما برتر باشد با این که ما در جوار خدا و از نزدیک ترین مخلوقات او به او می باشیم پس خداوند فرمود: «مگر نگفتم: من غیب آسمان ها و زمین را می دانم و آن چه آشکار و یا کتمان نمایید همه را می دانم».

در آن چه پیرامون جنیّان آشکار کرده و آن چه را که در افکار و اذهان خود می پروراندند و ملائکه هایی که چنین گفتند و یا نگفتند، به عرش خداوند، پناهنده شدند.

18) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره ابلیس پرسیدم که آیا از فرشته ها بود و یا برخی از برنامه های آسمان را در دست داشت؟

فرمود: فرشته نبود ولی فرشته ها او را از خود می دانستند و فقط خدا می دانست که از فرشته ها نیست و متصدّی هیچ کاری در آسمان نبود و کرامتی هم نداشت.

من نزد (حمزة بن محمد) طیّار آمدم و آن چه را که شنیده بودم برایش گفتم و او انکار کرد و گفت: چگونه از فرشته ها نبود (در صورتی که) خدا به فرشته ها می فرماید: «به آدم سجده کنید و همه سجده کردند جز ابلیس». پس طیّار نزد آن حضرت آمد و سؤال کرد که من حضور داشتم گفت: فدایت گردم فرمایش خدا: ای کسانی که ایمان آورده اید! - که در جاهای مختلف خطاب به مؤمنان نموده ، آیا شامل منافقان نیز می گردد؟

فرمود: بلی گمراهان و هر که دعوت آشکار (اسلام) را اقرار کرده شامل می شود.

ص: 143

120/ [19] -عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَنْ إِبْلِیسَ أَ کَانَ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ؟ أَوْ هَلْ کَانَ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ؟

قَالَ: لَمْ یَکُنْ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ لَمْ یَکُنْ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ وَ کانَ مِنَ اَلْجِنِّ ، وَ کَانَ مَعَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ کَانَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ تَرَی أَنَّهُ مِنْهَا، وَ کَانَ اَللَّهُ یَعْلَمُ أَنَّهُ لَیْسَ مِنْهَا (1) فَلَمَّا أُمِرَ بِالسُّجُودِ کَانَ مِنْهُ اَلَّذِی کَانَ . (2)

121 / [20] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ أَوَّلَ کُفْرٍ کُفِرَ بِاللَّهِ حَیْثُ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ کُفْرُ إِبْلِیسَ حَیْثُ رَدَّ عَلَی اَللَّهِ أَمْرَهُ، وَ أَوَّلَ اَلْحَسَدِ حَیْثُ حَسَدَ اِبْنَ آدَمَ أَخَاهُ، وَ أَوَّلَ اَلْحِرْصِ حِرْصُ آدَمَ ، نُهِیَ عَنِ اَلشَّجَرَة فَأَکَلَ مِنْهَا فَأَخْرَجَهُ حِرْصُهُ مِنَ اَلْجَنَّهِ .(3)

ص: 144


1- قال المجلسي رحمه الله بعد ذكر احاديث: ما حاصله: أنّ الله تعالى إنّما أدخله في لفظ الملائكة لأنّه كان مخلوطاً بهم و كونه ظاهراً منهم، و إنّما وجّه الخطاب في الأمر بالسجود إلى هؤلاء الحاضرين، و كان من بينهم فشمله الأمر ، أو المراد أنّه خاطبهم بيا أيها الملائكة! مثلاً و كان إبليس أيضاً مأموراً، لكونه ظاهراً منهم و مظهراً لصفاتهم، كما أن خطاب يا أيها الذين آمنوا يشمل المنافقين لكونهم ظاهراً من المؤمنين. و أما ظنّ الملائكة فيحتمل أن يكون المراد أنهم ظنوا أنّه منهم في الطاعة و عدم العصيان؛ لأنه يبعد أن لا يعلم الملائكة أنه ليس منهم مع أنّهم رفعوه إلى السماء، و أهلكوا قومه فيكون من قبیل قولهم : سلمان منّا أهل البيت على أنّه يحتمل أن يكون الملائكة ظنّوا أنّه كان ملكاً جعله الله حاكماً على الجان. و يحتمل أن يكون هذا الظنّ من بعض الملائكة الذين لم يكونوا بين جماعة منهم قتلوا الجانّ و رفعوا إبليس
2- عنه بحار الأنوار: 218/63 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 177/1 ح 14 و قصص الأنبياء علیهم السلام الجزائري : 36 ( الفصل الثاني في سجود الملائكة). مجمع البيان : 190/1 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 42 ح 6 ، عنه البحار : 144/11 ح 14، و 63 / 249 ح 109 . و يأتي الحديث أيضاً في سورة «الكهف»، الحديث 36.
3- عنه بحار الأنوار: 149/11 ح 23 ، و البرهان في تفسير القرآن : 178/1 ح 15 .

19) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ ابلیس سؤال کردم که آیا از فرشته ها بود و یا این که برخی برنامه های آسمان را در دست داشت؟

فرمود: فرشته نبود و متصدّی هیچ کاری هم در آسمان نبود، او از جنیّان و در کنار و و هم ردیف فرشته ها بود، ولی فرشته ها او را از خود می دانستند؛ و خدا می دانست که از فرشته ها نیست و چون امر به سجده شدند درون خود را آشکار کرد

20) - نیز از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اولین مرحله (کفر ابلیس)، موقعی بود که خداوند متعال آدم علیه السلام را آفرید و ابلیس در آن حالتی که از دستور خدا سر باز زد کافر گشت

و اولین کاربرد حسادت زمانی بود که فرزند آدم برادر خود را کشت

و اولین جایی که حرص و طمع واقع شد زمانی بود که آدم از خوردن (میوه) آن درخت ممنوع گردید ولی از آن تناول نمود و همین طمع، سبب بیرون راندنش از بهشت شد.

ص: 145

122/[12] - عَنْ بَدْرِ بْنِ خَلِیلٍ اَلْأَسَدِیِّ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ قَالَ:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ صلوات الله علیه : أَوَّلُ بُقْعَهٍ عُبِدَ اَللَّهُ عَلَیْهَا ظَهْرُ اَلْکُوفَهِ لَمَّا أَمَرَ اَللَّهُ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ یَسْجُدُوا لآِدَمَ سَجَدُوا عَلَی ظَهْرِ اَلْکُوفَهِ (1)

قوله تعالى: ﴿ وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئكَةِ اسْجُدُوا لأدمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَفِرِينَ ﴿34﴾ وَ قُلْنَا يَادَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْهَا رغَدًا حَيْثُ شَئتُمَا وَ لَا تَقْرَبَا هَذه الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّلِمِينَ ﴿35﴾

123 [22] - عَنْ مُوسَی بْنِ بَکْرٍ اَلْوَاسِطِیِّ (2)، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْکُفْرِ وَ اَلشِّرْکِ، أَیُّهُمَا أَقْدَمُ؟

فَقَالَ: مَا عَهْدِی بِکَ تُخَاصِمُ اَلنَّاسَ!. قُلْتُ: أَمَرَنِی هِشَامُ بْنُ اَلْحَکَمِ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ ذَلِکَ. فَقَالَ لِی: اَلْکُفْرُ أَقْدَمُ وَ هُوَ اَلْجُحُودُ قَالَ [اَللَّهُ عزّوجلّ] ﴿ الِّا إبْلِیسَ أَبی وَ اِسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ اَلْکافِرِینَ﴾.(3)

ص: 146


1- عنه بحار الأنوار: 149:11 ح 24 و 232/100 ح 25 و البرهان في تفسیر القرآن: 178/1 ح 16 و مستدرك الوسائل : 484/4 ح 5227 و 206/10 - 11865، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجرائري : 36 (الفصل الثاني في سجود الملائكة)
2- فيه بكر بن موسى الواسطي، وما أثبتناء عن البحار و البرهان
3- عنه بحار الأنوار: 97/72 ح 14 و البرهان في في تفسير القرآن 178/1 ح 17 الکافی 385/2 ح 6 باسناد عن موسى بن بكير، قال: سألت أبا الحسن علیه السلام بتفاوت يسير.

21)- از بدر بن خلیل اسدی از مردی اهل شام روایت کرده است که گفت: امير المؤمنين علیه السلام فرمود: اولین محل و جایگاهی که: خداوند پرستش شد. کوفه بود چون خداوند به فرشته ها دستور سجده برای آدم را داد که بر بلندای کوفه انجام گرفت.

فرمایش خداوند متعال و هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده (و فروتنی) کنید پس همگی سجده کردند جز ابلیس که امتناع ورزید و تکبر کرد (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران گردید (34) و گفتیم: ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت نما و از (نعمت های انبوه) آن - از هر جا که می خواهید گوارا - بخورید (ولی مواظب باشید) به این درخت نزدیک نشوید (و نخورید) که از ستمگران خواهید شد. (35)

22)- از موسی بن بكر واسطی روایت کرده است که گفت: از امام کاظم علیه السلام سؤال کردم که کدام یک از کفر و شرک جلوتر بوده است؟

فرمود: من سابقه ستیزه گی و مخاصمه تو را با مردم نداشتم.

عرض کردم: هشام بن حکم مرا دستور داده که این را از شما سؤال کنم

فرمود: کفر جلوتر است و آن (به معنای) انکار است خداوند عزیز و جلیل فرموده است: (همه سجده کردند) «مگر ابلیس که سرپیچی و تکبّر کرد و از کافران گردیده»

ص: 147

124 / [23] - عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ : ﴿ وَ لَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ ﴾ : یَعْنِی لاَ تَأْکُلاَ مِنْهَا (1)

125 / [24] - عَنْ عَطَاءٍ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ، عَنْ أَبِيهِ ، عَنْ آبَائِهِ ، عَنْ عَلِيٍّ عليهم السلام ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله ، قَالَ :

إِنَّمَا كَانَ لَبِثَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ فِي الْجَنَّةِ حَتَّى خَرَجَا مِنْهَا سَبْعَ سَاعَاتٍ مِنْ أَيَّامِ الدُّنْيَا حَتَّى أَكَلا مِنَ الشَّجَرَةِ ، فَأَهْبَطَهُمَا اللَّهُ إِلَى الْأَرْضِ مِنْ يَوْمِهِمَا ذَلِكَ ،

قَالَ : فَحَاجَّ آدَمُ رَبَّهُ فَقَالَ : يَا رَبِّ أَرَأَيْتُكَ قَبْلَ أَنْ تَخْلُقَنِي كُنْتَ قَدَّرْتَ عَلَىَّ هَذَا الذَّنْبَ وَ كُلَّ مَا صِرْتُ وَ أَنَا صَائِرٌ إِلَيْهِ ، أَوْ هَذَا شَيْ ءٌ فَعَلْتُهُ أَنَا مِنْ قَبْلُ لَمْ تُقَدِّرْهُ عَلَيَّ ، غَلَبَتْ عَلَيَّ شِقْوَتِي، فَكَانَ ذَلِكَ مِنِّي وَ فِعْلِي لا مِنْكَ وَ لا مِنْ فِعْلِكَ ؟

قَالَ لَهُ : يَا آدَمُ أَنَا خَلَقْتُكَ...وَ عَلَّمْتُكَ أَنِّي أُسْكِنُكَ وَ زَوْجَتَكَ الْجَنَّةَ ، وَ بِنِعْمَتِي وَ مَا جَعَلْتُ فِيكَ مِنْ قُوَّتِي قَوِيتَ بِجَوَارِحِكَ عَلَى مَعْصِيَتِي ، وَ لَمْ تَغِبْ عَنْ عَيْنِي ، وَ لَمْ يَخْلُ عِلْمِي مِنْ فِعْلِكَ وَ لا مِمَّا أَنْتَ فَاعِلُهُ ، قَالَ آدَمُ : يَا رَبِّ! الْحُجَّةُ لَكَ عَلَيَّ يَا رَبِّ!

قال :فحِينَ خَلَقْتَنِي وَ صَوَّرْتَنِي وَ نَفَخْتَ فِيَّ مِنْ رُوْحِک! قال الله تعالی: یا آدم انّی أَسْجَدْتُ لَكَ مَلائِكَتِي (2)، وَ نَوَّهْتُ بِاسْمِكَ فِي سَمَاوَاتِي ، وَابْتَدَأْتُكَ بِكَرَامَتِي

ص: 148


1- عنه مجمع البيان: 194/1، و بحار الأنوار: 187/11 ح 41 ، و البرهان في تفسير القرآن : 188/1 ح14 الكافي : 447/7 ضمن ح 2 عنه وسائل الشيعة : 253/23 ح 29506 ، و البحار: 289/16 ح 149 ، النوادر للأشعري : 55 ضمن ح 107 (باب - 8 الاستثناء في اليمين)، عنه البحار : 306/76 ح 7 و 231/104 ح 73 ، و مستدرك الوسائل : 16 / 60 ح 19146
2- ما أثبتاه عن البرهان، و الأصل هكذا و نفخت فيّ من روحي، أسجدت لك ملائكتي ...

23) - از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «نزدیک این دخت نشوید»، فرمود: یعنی از آن درخت نخورید

24) - از عطا به نقل از امام باقر، از پدران بزرگوارش، از امام علی علیهم السلام روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

همانا آدم و حوّا مدّت هفت ساعت از ساعات روز های دنیا در بهشت ماندند که در همان روز خداوند آنان را بر زمین فرود فرستاد

سپس فرمود: آدم با خداوند احتجاج کرد و گفت: ای پروردگار! فکر می کنم پیش از آن که مرا بیافرینی بر من مقدّر نموده ای که چنین گناهی را مرتکب شوم و به سمت چنین سرنوشتی رهسپار گردم؟ و یا آن که چنین کاری را که من کردم از روی شقاوت خودم بوده است؟! که در این صورت گناه از خودم سرچشمه گرفته و ربطی به مقدّرات تو ندارد؟

خداوند فرمود: ای آدم! من تو را آفریدم و می دانستم که با همسرت ساکن بهشت من خواهی شد و با استفاده از نعمت ها و توانایی هایی که به تو دادم مرا معصیت می کنی؛ و هیچ موقع از من پنهان نگشته ای و علم من بر اعمال و حالات تو تداوم داشته است.

آدم اظهار داشت: ای پروردگار! بنابراین در همان لحظه ای که مرا آفریدی و از روح خود در من دمیدی حجّت تو بر علیه من تمام گشته است.

خدای متعال فرمود: ای آدم! فرشته هایم را دستور دادم تا برایت سجده کنند و نام تو را در آسمان ها یم بالا برده و منتشر کردم آفرینش تو را با تکریم خود

ص: 149

وَ أَسْكَنْتُكَ جَنَّتِي ، وَ لَمْ أَفْعَلْ ذَلِكَ إِلّا بِرِضاً مِنِّي عَلَیْکَ أبلوک [اِبْتَلَیْتُکَ] بِذَلِکَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونَ عَمِلْتَ لِی عَمَلاً تَسْتَوْجِبُ بِهِ عِنْدِی مَا فَعَلْتُ بِکَ،

قَالَ آدَمُ : یَا رَبِّ اَلْخَیْرُ مِنْکَ وَ اَلشَّرُّ مِنِّی، قَالَ اَللَّهُ: یَا آدَمُ أَنَا اَللَّهُ اَلْکَرِیمُ خَلَقْتُ اَلْخَیْرَ قَبْلَ اَلشَّرِّ، وَ خَلَقْتُ رَحْمَتِی قَبْلَ غَضَبِی، وَ قَدَّمْتُ بِکَرَامَتِی قَبْلَ هَوَانِی، وَ قَدَّمْتُ بِاحْتِجَاجِی قَبْلَ عَذَابِی، یَا آدَمُ! أَ لَمْ أَنْهَکَ عَنِ اَلشَّجَرَهِ وَ أُخْبِرْکَ أَنَّ الشَّیْطَانَ عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجَتِكَ؟ وَ أُحَذِّرْكُمَا قَبْلَ أَنْ تَصِیرَا إِلَی الْجَنَّةِ وَ أُعَلِّمْكُمَا أَنَّكُمَا إِنْ أَكَلْتُمَا مِنَ الشَّجَرَةِ كُنْتُمَا ظَالِمَیْنِ لِأَنْفُسِكُمَا عَاصِیَیْنِ لِی یَا آدَمُ! لَا یُجَاوِرُنِی فِی جَنَّتِی ظَالِمٌ عَاصٍ لِی

قَالَ: فَقَالَ: بَلَی یَا رَبِّ! الْحُجَّةُ لَكَ عَلَیْنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَ عَصَیْنَا وَ إِن تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا نَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِینَ قَالَ: فَلَمَّا أَقَرَّا لِرَبِّهِمَا بِذَنْبِهِمَا وَ أَنَّ الْحُجَّةَ مِنَ اللَّهِ لَهُمَا تَدَارَكَهُمَا رَحْمَةُ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ فَتَابَ عَلَیْهِمَا رَبُّهُمَا إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ

قَالَ اللَّهُ: یَا آدَمُ! اهْبِطْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ إِلَی الْأَرْضِ فَإِذَا أَصْلَحْتُمَا أَصْلَحْتُكُمَا وَ إِنْ عَمِلْتُمَا لِی قَوَّیْتُکُمَا، وَ إِنْ تَعَرَّضْتُمَا لِرِضَایَ تَسَارَعْتُ إِلَی رِضَاکُمَا، وَ إِنْ خِفْتُمَا مِنِّی آمَنْتُکُمَا مِنْ سَخَطِی.

قَالَ: فَبَکَیَا عِنْدَ ذَلِکَ، وَ قَالاَ: رَبَّنَا!، فَأَعِنَّا عَلَی صَلاَحِ أَنْفُسِنَا، وَ عَلَی اَلْعَمَلِ بِمَا یُرْضِیکَ عَنَّا.

قَالَ اَللَّهُ لَهُمَا: إِذَا عَمِلْتُمَا سُوءاً فَتُوبَا إِلَیَّ مِنْهُ أَتُبْ عَلَیْکُمَا، وَ أَنَا اَللَّهُ اَلتَّوَّابُ اَلرَّحِیمُ. قَالاَ: فَأَهْبِطْنَا بِرَحْمَتِکَ إِلَی أَحَبِّ اَلْبِقَاعِ إِلَیْکَ؛

ص: 150

شروع نمودم تو را ساکن بهشتم گرداندم این چنین کار ها را با رضا و رغبت خویش برایت انجام داده ام؛ (به درستی که) تو را با آن برنامه ها آزمایش می کنم بدون این که عملی برایم انجام داده باشی و مستحقّ آن همه تکریم باشی

آدم گفت: ای پروردگار! خیر و خوبی از آن تو و شرّ و بدی از سوی من است

خداوند فرمود: ای آدم! من خدای کریمی هستم خیر و خوبی ها را پیش از شرّ و بدی ها آفریدم رحمت خود را پیش از غضب آفریدم، کرامت و بزرگواری من پیش از خواری و ذلّت می باشد؛ قبل از آن که به عذاب من مبتلا گردی با من احتجاج می کنی؟ ای آدم! آیا تو را از آن درخت نهی نکردم؟ و آیا تو را آگاه نساختم که شیطان دشمن (آشکار) تو و همسرت می باشد؟ و آیا پیش از آن که وارد بهشت شوید شما را متوجه نکردم که اگر از آن درخت تناول نمایید بر خود ستم کرده و مرا نیز معصیت و نافرمانی نموده اید؟ ای آدم! کسی که ستم و عصیان نموده هم جوار من در بهشت نمی شود

حضرت فرمود: آدم اظهار داشت: بلی قبول دارم حجت تو بر ما تمام است ما بر خود ستم و تو را نافرمانی کردیم اگر ما را نیامرزی و به ما رحم ننمایی از خسارت دیدگان می باشیم

حضرت فرمود: چون هر دو بر گناه خود اقرار کرده و پذیرفتند که حجّت خداوند بر ایشان انجام گرفته است رحمت خدای بخشاینده مهربان شامل حالشان گردید و توبه شان را پذیرفت زیرا که او توبه پذیر و مهربان است.

خداوند فرمود: ای آد! تو با همسرت بر زمین فرود آیید، پس اگر خود را اصلاح نمودید (امور) شما را اصلاح می نمایم اگر برای من کاری کردید شما را نیرو می بخشم اگر خواستار رضایت و خوشنودی من بودید، سریع از شما راضی می شوم اگر از من ترسیدید شما را از خشم خود در امان می دارم

ص: 151

قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی جَبْرَئِیلَ : أَنْ أَهْبِطْهُمَا إِلَی اَلْبَلْدَهِ اَلْمُبَارَکَهِ مَکَّهَ

قَالَ: فَهَبَطَ بِهِمَا جَبْرَئِیلُ فَأَلْقَی آدَمَ عَلَی اَلصَّفَا ، وَ أَلْقَی حَوَّاءَ عَلَی اَلْمَرْوَهِ .قالَ : فَلَمّا اُلقِیا ، قاما عَلی أرجُلِهِما و رَفَعا رُؤوسَهُما إلَی السَّماءِ ، و ضَجّا بِأَصواتِهِما بِالبُکاءِ إلَی اللّهِ ، و خَضَعا بِأَعناقِهِما . قالَ : فَهَتَفَ اللّهُ بِهِما : ما یُبکیکُما بَعدَ رِضایَ عَنکُما ؟

قالَ : فَقالا : رَبَّنا! أبکَتنا خَطیئَتُنا ، وهِیَ أخرَجَتنا مِن جِوارِ رَبِّنا .وَ قَدْ خَفِيَ عَنَّا تَقْدِيسُ مَلائِكَتِكَ لَكَ رَبَّنَا! ، وَ بَدَتْ لَنَا عَوْرَاتُنَا وَاضْطَرَّنَا ذَنْبُنَا إِلَى حَرْثِ الدُّنْيَا وَ مَطْعَمِهَا وَ مَشْرَبِهَا ، وَ دَخَلَتْنَا وَحْشَةٌ شَدِيدَةٌ لِتَفْرِيقِكَ بَيْنَنَا.

قَالَ : فَرَحِمَهُمَا الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ عِنْدَ ذَلِكَ وَ أَوْحَى إِلَى جَبْرَئِيلَ : أَنَا اللَّهُ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ، وَ أَنِّي قَدْ رَحِمْتُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ لِمَا شَكَيَا إِلَيَّ فَاهْبِطْ عَلَيْهِمَا بِخَيْمَةٍ مِنْ خِيَامِ الْجَنَّةِ ، وَ عَزِّهِمَا (1) عَنِّي بِفِرَاقِ الْجَنَّةِ ، وَاجْمَعْ بَيْنَهُمَا فِي الْخَيْمَةِ فَإِنِّي قَدْ رَحِمْتُهُمَا لِبُكَائِهِمَا وَ وَحْشَتِهِمَا وَ وَحْدَتِهِمَا ، وَانْصِبْ لَهُمَا الْخَيْمَةَ عَلَى الترعة (2)

ص: 152


1- من التعزية بمعنى التسلية .
2- و قال المجلسي رحمه الله في بيان الحديث : الترعة بالتاء المثناة من فوق و الراء المهملة : الدرجة و الروضة في مكان مرتفع، و لعلّ المراد هنا الدرجة لكون قواعد البيت مرتفعة، و في بعض النسخ بالنون و الزاي المعجمة ، أي المكان الخالي عن الأشجار و الجبال، تشبيهاً بنزعة الرأس، و ظفائر الأرجوان في أكثر نسخ الحديث بالظاء، و لعلّه تصحيف الضاد، قال الجزري : الضفر : النسج و الضفائر الذوائب المضفورة و الضفير حبل مفتول . انتهى . و الأرجوان صبغ أحمر شديد الحمرة، و كأنّه معرّب أرغوان . و هبوطه تعالى كناية عن توجّه أمره و اهتمامه بصدور ذلك الأمر كما قال تعالى : ﴿ هَلْ يَنظُرُونَ إِلا أَن يَأْتِيَهُمُ اللهُ في ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَام وَ الْمَلَئكة﴾ . (البقرة : 210/2). و الظلال ما أظلك من شيء، و ههنا كناية عن كثرة الملائكة و اجتماعهم : أي اهبط أمرى مع جمّ غفير من الملائكة، و اليوم المذكور في آخر الخبر لعلّ المراد به اليوم من أيّام الآخرة، كما مرّ، و قد سقط فيما عندنا من نسخ العيّاشي من أوّل الخبر شيء تركناه كما وجدنا .

حضرت فرمود: در این لحظه هر دو گریستند و گفتند: ای پروردگار! ما را بر اصلاح نفس خویش و بر کاری که موجب رضای تو باشد، یاری فرما.

خداوند به هر دوی آنان فرمود: چنان چه خلافی انجام دهید و به درگاه من توبه کنید تو به شما را می پذیرم زیرا که من توبه پذیر مهربانی هستم اظهار داشتند پس ما را در بهترین جایگاه زمین فرود آور

حضرت فرمود: پس خداوند به جبرئیل وحی فرستاد: هر دو را در سرزمینی مبارک - به نام مکه - فرود آور؛ و جبرئیل آنان را فرود آورد و آدم را در کوه صفا و حوا را در کوه مروه نهاد و چون بر زمین قرار گرفتند بر پای خود ایستادند و سر خود را به سمت آسمان بلند کرده و با حالت تواضع و صدای بلند به درگاه خدای متعال گریه کردند.

خداوند به آنان ندا داد: با این که از شما راضی شدم چرا گریه می کنید؟

اظهار داشتند پروردگارا! بر خطای خود گریه می کنیم که سبب بیرون راندن ما از بهشت و جدائی از جوار پروردگارمان شد؛ و از طرف دیگر ارزش تکریم و تقدیس فرشته ها ندانستیم و عورت های ما نمایان گشت گناه ما سبب شد که ما (برای امرار معاش خویش) در زمین کار کنیم تا خوردنی و آشامیدنی خویش را تهیّه نماییم و حشت سختی بر ما وارد گشته چون بین ما جدایی انداخته ای

حضرت فرمود: پس خداوند بخشاینده مهربان به آنان رحم کرد و به جبرئیل وحی نمود: من خدای بخشاینده مهربان هستم من آدم و حوا را چون شکایت خود را با من گفتند رحمشان کردم خیمه ای از خیمه های بهشتی برایشان فرود آور و آن ها را به خاطر فراق بهشت، از طرف من تسلیت بگو و آنان را در خیمه کنار هم جمعشان کن زیرا که من آنان را به سبب گریه و تنهایی و ترسشان رحم کردم و خیمه را نیز بر تُزعه گلزار بین کوه های مکه بر پا گردان

ص: 153

الَّتِي بَيْنَ جِبَالِ مَكَّةَ

قَالَ وَ التُّرْعَةُ مَكَانُ الْبَيْتِ وَ قَوَاعِدِهِ الَّتِي رَفَعَتْهَا الْمَلائِكَةُ قَبْلَ ذَلِكَ ، فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ بِالْخَيْمَةِ عَلَى مِقْدَارِ أَرْكَانِ الْبَيْتِ وَ قَوَاعِدِهِ فَنَصَبَهَا.

قَالَ: وَ أَنْزَلَ جَبْرَئِيلُ آدَمَ مِنَ الصَّفَا وَ أَنْزَلَ حَوَّاءَ مِنَ الْمَرْوَةِ وَ جَمَعَ بَيْنَهُمَا فِي الْخَيْمَةِ ، قَالَ : وَ كَانَ عَمُودُ الْخَيْمَةِ قَضِيبَ يَاقُوتٍ أَحْمَرَ فَأَضَاءَ نُورُهُ وَ ضَوْؤُهُ جِبَالَ مَكَّةَ وَ مَا حَوْلَهَا ، قَالَ : وَ کلّما امْتَدَّ ضَوْءُ الْعَمُودِ فَجَعَلَهُ اللَّهُ حَرَماً فَهُوَ مَوَاضِعُ الْحَرَمِ الْيَوْمَ ، كُلُّ نَاحِيَةٍ مِنْ حَيْثُ بَلَغَ ضَوْءُ الْعَمُودِ فَجَعَلَهُ اللَّهُ حَرَماً لِحُرْمَةِ الْخَيْمَةِ وَ الْعَمُودِ لِأَنَّهُنّ مِنَ الْجَنَّةِ ، قَالَ : وَ لِذَلِكَ جَعَلَ اللَّهُ الْحَسَنَاتِ فِي الْحَرَمِ مُضَاعَفَةً وَ السَّيِّئَاتِ فِيهِ مُضَاعَفَةً ، قَالَ : وَ مُدَّتْ أَطْنَابُ الْخَيْمَةِ حَوْلَهَا فَمُنْتَهَى أَوْتَادِهَا مَا حَوْلَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ، قَالَ : وَ كَانَتْ أَوْتَادُهَا مِنْ غُصُونِ الْجَنَّةِ ، وَ أَطْنَابُهَا مِنْ ظَفَائِرِ الْأُرْجُوَانِ

قَالَ : فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ : أَهْبِطْ عَلَى الْخَيْمَةِ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ يَحْرُسُونَهَا مِنْ مَرَدَةِ الْجِنِّ ، وَ يُؤْنِسُونَ آدَمَ وَ حَوَّاءَ ، وَ يَطُوفُونَ حَوْلَ الْخَيْمَةِ تَعْظِيماً لِلْبَيْتِ وَ الْخَيْمَةِ ،

قَالَ : فَهَبَطَتِ الْمَلائِكَةُ فَكَانُوا بِحَضْرَةِ الْخَيْمَةِ يَحْرُسُونَهَا مِنْ مَرَدَةِ الشَّيَاطِينِ وَ الْعُتَاةِ ، وَ يَطُوفُونَ حَوْلَ أَرْكَانِ الْبَيْتِ وَ الْخَيْمَةِ كُلَّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ كَمَا كَانُوا يَطُوفُونَ فِي السَّمَاءِ حَوْلَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ، وَ أَرْكَانُ الْبَيْتِ الْحَرَامِ فِي الْأَرْضِ حِيَالَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ الَّذِي فِي السَّمَاءِ .

قَالَ : ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى جَبْرَئِيلَ بَعْدَ ذَلِكَ : أَنِ اهْبِطْ إِلَى آدَمَ وَ حَوَّاءَ فَنَحِّهِمَا عَنْ مَوَاضِعِ قَوَاعِدِ بَيْتِي فَإِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَهْبِطَ فِي ظِلالٍ مِنْ مَلائِكَتِي إِلَى أَرْضِي فَأَرْفَعَ

ص: 154

حضرت (رسول صلی الله علیه آله) فرمود: «تُرعه» جایگاه کعبه و پایه های آن است که قبل از این ،مورد ملائکه آن ها را بالا برده بودند پس جبرئیل بر جایگاه کعبه و پایه های آن به همراه خیمه بر آدم فرود آمد و خیمه را بر پا داشت، سپس آدم را از کوه صفا و حوا را از کوه مروه پایین آورد و در خیمه جمعشان نمود.

تیرک و ستون خیمه از یاقوت قرمز بود که تمام مکه و کوه ها و حوالی آن را نور افشانی کرد و تا هر کجا که نور پرتو افکند به احترام خیمه و تیرک آن، در محدوده حرم قرار گرفت زیرا که خیمه و تیرک آن از بهشت بود.

حضرت فرمود: بر همین اساس خداوند کار های حسنه و یا سیّئه ای که در حریم کعبه انجام شود جزایشان را چند برابر قرار داد

و چون می خواستند طناب های خیمه را ببندند آن قدر کشاندند تا آن که میخ های آن در اطراف مسجد الحرام کوبیده شد که (البته) میخ های طناب ها از شاخه های پیچا پیچ بوته گل قرمز بهشتی بود.

حضرت فرمود: پس از آن خداوند بر جبرئیل وحی فرستاد: که هفتاد هزار فرشته برای نگهبانی خیمه - از نزدیک شدن شیطان و نوادگان جنیان - فرود آور تا این که مونس آدم و حوا باشند و اطراف خیمه به عنوان تعظیم خیمه و جایگاه کعبه طواف کنند پس فرشته ها فرود آمدند و از ورود شیطان و نوادگانش به خیمه، نگهبانی می دادند و اطراف آن هر شبانه روز طواف می کردند که این جایگاه در موازی «بیت المعمور» قرار گرفته که فرشته های آسمان اطراف آن طواف می کنند و پایه های کعبه روی زمین در قبال «بیت المعمور» در آسمان قرار دارد.

حضرت فرمود: بعد از آن خداوند به جبرئیل وحی فرستاد بر آدم و حوا فرود آی و آنان را از جایگاه و پایه های خانه من دورشان ،گردان زیرا که می خواهم با جمعی از فرشتگان بر زمین وارد شویم و پایه های خانه ام را برای فرشته ها

ص: 155

أَرْكَانَ بَيْتِي لِمَلائِكَتِي وَ لِخَلْقِي مِنْ وُلْدِ آدَمَ

قَالَ : فَهَبَطَ جَبْرَئِيلُ عَلَى آدَمَ وَ حَوَّاءَ فَأَخْرَجَهُمَا مِنَ الْخَيْمَةِ وَنَ حَّاهُمَا عَنْ تُرْعَةِ الْبَيْتِ الْحَرَامِ وَ نَحَّى الْخَيْمَةَ عَنْ مَوْضِعِ التُّرْعَةِ ،

قَالَ : وَ وَضَعَ آدَمَ عَلَى الصَّفَا ، وَ وَضَعَ حَوَّاءَ عَلَى الْمَرْوَةِ ، وَ رَفَعَ الْخَيْمَةَ إِلَى السَّمَاءِ ، فَقَالَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ : يَا جَبْرَئِيلُ! بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ حَوَّلْتَنَا وَ فَرَّقْتَ بَيْنَنَا أَمْ بِرِضًى تَقْدِيراً مِنَ اللَّهِ عَلَيْنَا ؟

فَقَالَ لَهُمَا : لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ سَخَطاً مِنَ اللَّهِ عَلَيْكُمَا ، وَ لَكِنَّ اللَّهَ لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ ، يَا آدَمُ : إِنَّ السَّبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ الَّذِينَ أَنْزَلَهُمُ اللَّهُ إِلَى الْأَرْضِ لِيُؤْنِسُوكَ وَ يَطُوفُونَ حَوْلَ أَرْكَانِ الْبَيْتِ وَ الْخَيْمَةِ سَأَلُوا اللَّهَ أَنْ يَبْنِيَ لَهُمْ مَكَانَ الْخَيْمَةِ بَيْتاً عَلَى مَوْضِعِ التُّرْعَةِ الْمُبَارَكَةِ حِيَالَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ فَيَطُوفُونَ حَوْلَهُ كَمَا كَانُوا يَطُوفُونَ فِي السَّمَاءِ حَوْلَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيَّ : أَنْ أُنَحِّيَكَ وَ حَوَّاءَ وَ أَرْفَعَ الْخَيْمَةَ إِلَى السَّمَاءِ ،

فَقَالَ آدَمُ : رَضِينَا بِتَقْدِيرِ اللَّهِ وَ نَافِذِ أَمْرِهِ فِينَا ، فَكَانَ آدَمُ عَلَى الصَّفَا وَ حَوَّاءُ عَلَى الْمَرْوَةِ ، قَالَ : فَدَخَلَ آدَمَ لِفِرَاقِ حَوَّاءَ وَحْشَةٌ شَدِيدَةٌ وَ حُزْنٌ

قَالَ : فَهَبَطَ مِنَ الصَّفَا يُرِيدُ الْمَرْوَةَ شَوْقاً إِلَى حَوَّاءَ وَ لِيُسَلِّمَ عَلَيْهَا وَ كَانَ فِيمَا بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَادٍیاً

وَ كَانَ آدَمُ يَرَى الْمَرْوَةَ مِنْ فَوْقِ الصَّفَا ، فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى مَوْضِعِ الْوَادِي غَابَتْ عَنْهُ الْمَرْوَةُ فَسَعَى فِي الْوَادِي حَذَراً لِمَا لَمْ يَرَ الْمَرْوَةَ مَخَافَةَ أَنْ يَكُونَ قَدْ ضَلَّ عَنْ طَرِيقِهِ ، فَلَمَّا أَنْ جَازَ الْوَادِيَ وَ ارْتَفَعَ عَنْهُ نَظَرَ إِلَى الْمَرْوَةِ فَمَشَى حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْمَرْوَةِ فَصَعِدَ عَلَيْهَا فَسَلَّمَ عَلَى حَوَّاءَ ، ثُمَّ أَقْبَلا بِوَجْهِهِمَا نَحْوَ مَوْضِعِ التُّرْعَةِ يَنْظُرَانِ هَلْ رُفِعَ قَوَاعِدُ الْبَيْتِ وَ يَسْأَلانِ اللَّهَ أَنْ يَرُدَّهُمَا إِلَى مَكَانِهِمَا حَتَّى هَبَطَ مِنَ الْمَرْوَةِ فَرَجَعَ إِلَى الصَّفَا فَقَامَ عَلَيْهِ وَ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ نَحْوَ مَوْضِعِ التُّرْعَةِ فَدَعَا اللَّهَ ،

ص: 156

و بنی آدم مقرر گردانم. فرمود: پس جبرئیل بر آدم و حوا فرود آمد و آنان را از خیمه بیرون کرد و از حوالی جایگاه کعبه دورشان کرد هم چنین خیمه را هم از حوالی آن دور نمود؛ و آدم را بر کوه صفا و حوا را بر کوه مروه قرار داد و خیمه را به آسمان برد، آدم و حوا اظهار داشتند: ای جبرئیل! آیا با خشم خدا جای ما را تغییر دادی و بین ما جدایی انداختی؟ یا آن که با رضایت و مقدّرات خداوند چنین کردی؟

در پاسخ گفت: از روی خشم و غضب خدا نبود ولی بدانید که خداوند هر چه را انجام دهد مورد سؤال و پرسش قرار نمی گیرد ای آدم هفتاد هزار فرشته را خداوند بر زمین فرستاد تا مونس تو باشند و در اطراف جایگاه خیمه و کعبه طواف نمایند از خدا تقاضا کردند که در ساختمانی به جای خیمه مقابل «بیت المعمور» ساخته شود تا در اطراف آن طواف کنند هم چنان که در آسمان اطراف «بيت المعمور» طواف می نموده اند خداوند بر من وحی فرستاد: تا تو و حوا را از این جا دور گردانم و خیمه را به آسمان ببرم آدم گفت: به مقدرات خداوند و آن چه بر ما حکم فرماید راضی شدیم.

پس آدم بر کوه صفا و حوا بر کوه مروه ماندند؛ آدم از فراق حوا به وحشت و ناراحتی سختی افتاد پس از صفا پایین آمد که بر مروه کنار حوا رود و بر او سلام کند ما بین صفا و مروه درّه ای بود - و آدم از بالای صفا حوا را در مروه می دید- چون به انتهای وادی رسید مروه از دید او ناپدید گشت پس شروع به سعی و تلاش در وادی نمود که چرا مروه را نمی بیند و نکند که راه را اشتباه پیموده و چون از وادی بیرون شد و بالا آمد چشمش به مروه افتاد و به راه خود ادامه داد تا به مروه رسید پس بر بالای آن رفت و بر حوا سلام کرد و سپس با هم به سمت «تُرعه» روی کرده و نگاه می کردند که آیا پایه های کعبه بالا رفته است یا نه؟ و از خداوند تقاضا می کردند که به جایگاهشان برگردند. سپس از مروه پایین آمد و چون در بالای صفا ایستاد روی خود را به سمت ترعه گرداند و به درگاه خدا دعا کرد.

ص: 157

ثُمَّ إِنَّهُ اشْتَاقَ إِلَى حَوَّاءَ فَهَبَطَ مِنَ الصَّفَا يُرِيدُ الْمَرْوَةَ فَفَعَلَ مِثْلَ مَا فَعَلَهُ فِي الْمَرَّةِ الْأُولَى ، ثُمَّ رَجَعَ إِلَى الصَّفَا فَفَعَلَ عَلَيْهِ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِي الْمَرَّةِ الْأُولَى ، ثُمَّ إِنَّهُ هَبَطَ مِنَ الصَّفَا إِلَى الْمَرْوَةِ فَفَعَلَ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِي الْمَرَّتَيْنِ الْأُولَيَيْنِ ، ثُمَّ رَجَعَ إِلَى الصَّفَا فَقَامَ عَلَيْهِ وَ دَعَی اللَّهَ أَنْ يَجْمَعَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ زَوْجَتِهِ حَوَّاءَ

قَالَ: فَكَانَ ذَهَابُ آدَمَ مِنَ الصَّفَا إِلَى الْمَرْوَةِ ثَلاثَ مَرَّاتٍ وَ رُجُوعُهُ ثَلاثَ مَرَّاتٍ فَذَلِكَ سِتَّةُ أَشْوَاطٍ ، فَلَمَّا أَنْ دَعَيَا اللَّهَ وَ بَكَيَا إِلَيْهِ وَ سَأَلاهُ أَنْ يَجْمَعَ بَيْنَهُمَا اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُمَا مِنْ سَاعَتِهِمَا مِنْ يَوْمِهِمَا ذَلِكَ مَعَ زَوَالِ الشَّمْسِ ، فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ وَ هُوَ عَلَى الصَّفَا وَاقِفٌ يَدْعُو اللَّهَ مُقْبِلاً بِوَجْهِهِ نَحْوَ التُّرْعَةِ

فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ : انْزِلْ يَا آدَمُ! مِنَ الصَّفَا فَالْحَقْ بِحَوَّاءَ ، فَنَزَلَ آدَمُ مِنَ الصَّفَا إِلَى الْمَرْوَةِ فَفَعَلَ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِي الثَّلاثِ الْمَرَّاتِ حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْمَرْوَةِ فَصَعِدَ عَلَيْهَا وَ أَخْبَرَ حَوَّاءَ بِمَا أَخْبَرَهُ جَبْرَئِيلُ فَفَرِحَا بِذَلِكَ فَرَحاً شَدِيداً وَ حَمِدَا اللَّهَ وَ شَكَرَاهُ ، فَلِذَلِكَ جَرَتِ السُّنَّةُ بِالسَّعْيِ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ ، وَ لِذَلِكَ قَالَ اللَّهُ : ﴿ إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما ﴾(1) قَالَ : ثُمَّ إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَاهُمَا فَأَنْزَلَهُمَا مِنَ الْمَرْوَةِ وَ أَخْبَرَهُمَا أَنَّ الْجَبَّارَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ فَرَفَعَ قَوَاعِدَ الْبَيْتِ الْحَرَامِ بِحَجَرٍ مِنَ الصَّفَا ، وَ حَجَرٍ مِنَ الْمَرْوَةِ وَ حَجَرٍ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ وَ حَجَرٍ مِنْ جَبَلِ السَّلامِ وَ هُوَ ظَهْرُ الْكُوفَةِ ، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ أَنِ ابْنِهِ وَ أَتِمَّهُ ، قَالَ : فَاقْتَلَعَ جَبْرَئِيلُ الْأَحْجَارَ الْأَرْبَعَةَ بِأَمْرِ اللَّهِ مِنْ مَوَاضِعِهِنَّ بِجَنَاحَيْهِ فَوَضَعَهُمَا حَيْثُ أَمَرَهُ اللَّهُ فِي أَرْكَانِ الْبَيْتِ عَلَى قَوَاعِدِهِ الَّتِي قَدَّرَهَا الْجَبَّارُ وَ نَصَبَ أَعْلامَهَا ،

ص: 158


1- سورة البقرة : 158/2 .

باز هم مشتاق (دیدار) حوا شد از صفا پایین آمد و به طرف مروه رفت – و کار هایش را همانند دفعه اول انجام داد - و باز به صفا بازگشت - و همانند دفعه قبل کار ها را انجام داد - و باز هم از صفا به قصد مروه فرود آمد – و همانند دو دفعه قبل عمل کرد - و به صفا بازگشت و از خداوند درخواست نمود که او را با همسرش کنار هم آورد

حضرت فرمود: رفت و آمد آدم به مروه سه مرتبه واقع شد که روی هم شش مرحله (رفت و برگشت) انجام گرفت پس چون خدا را خواندند و به درگاهش گریه کردند و تقاضا نمودند که کنار یک دیگر باشند خداوند همان روز پیش از غروب آفتاب دعایشان را مستجاب نمود و جبرئیل نزد او آمد در حالی که بالای به سمت «ترعه» ایستاده و دعا می کرد پس جبرئیل به او گفت: ای آدم! از کوه صفا پایین بیا و نزد حوا برو پس آدم از صفا به قصد مروه فرود آمد و همانند سه مرحله قبل عمل نمود تا به مروه رسید و بالا رفت و حوا را بر آن چه جبرئیل بود آگاهش نمود و بسیار خوشحال گشتند و خدا را سپاس گزاری کردند.

و بر همین اساس سعی بین صفا و مروه (برای حاجیان) سنّت گردید و خداوند فرمود: همانا (سعی بین) صفا و مروه از شعائر الهی است پس هر که حجّ انجام دهد باکی بر او نیست که ما بین آن دو را سعی و طواف کند

حضرت فرمود: سپس جبرئیل نزد هر دو آمد و آنان را از مروه پائین آورد و خبر داد که خدای جبّار متعال بر زمین هبوط نموده و پایه های (چهار دیواری) کعبه را به وسیله سنگ هائی از کوه «صفا»، «مروه»، «طور سینا» و «سلام» - که در پشت کوفه قرار دارد - (ساخته و) مرتفع نموده است. بعد از آن خداوند بر جبرئیل وحی فرستاد: بنای کعبه را به اتمام رسان

پس جبرئیل به وسیله بال های خود سنگ هایی را به امر خداوند از چهار کوه جدا می کند و طبق دستور خدا در پایه های دیواری که خداوند مهندسی آن را

ص: 159

ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِيلَ : أَنِ ابْنِهِ وَ أَتْمِمْهُ بِحِجَارَةٍ مِنْ أَبِي قُبَيْسٍ وَ اجْعَلْ لَهُ بَابَيْنِ : بَابَ شَرْقيٍّ ، وَ بَابَ غَرْبِيٍّ ،

قَالَ : فَأَتَمَّهُ جَبْرَئِيلُ ، فَلَمَّا انْفَرَغَ مِنْهُ طَافَتِ الْمَلائِكَةُ حَوْلَهُ فَلَمَّا نَظَرَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ إِلَى الْمَلائِكَةِ يَطُوفُونَ حَوْلَ الْبَيْتِ انْطَلَقَا فَطَافَا بِالْبَيْتِ سَبْعَةَ أَشْوَاطٍ ، ثُمَّ خَرَجَا يَطْلُبَانِ مَا يَأْكُلانِ وَ ذَلِكَ مِنْ يَوْمِهِمَا الَّذِي هَبَطَ بِهِمَا فِيهِ(1)

126/ [25] - عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ:

إِنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنَ الْأَرْضِ جَمِیعاً مَكَّةَ وَ اخْتَارَ مِنْ مَكَّةَ بَكَّةَ فَأَنْزَلَ فِی بَكَّةَ سُرَادِقاً مِنْ نُورٍ مَحْفُوفاً بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ ثُمَّ أَنْزَلَ فِی وَسَطِ السُّرَادِقِ عَمَداً أَرْبَعَةً وَ جَعَلَ بَیْنَ الْعَمَدِ الْأَرْبَعَةِ لُؤْلُؤَةً بَیْضَاءَ وَ كَانَ طُولُهَا سَبْعَةَ أَذْرُعٍ فِی تَرَابِیعِ الْبَیْتِ وَ جَعَلَ فِیهَا نُوراً مِنْ نُورِ السُّرَادِقِ بِمَنْزِلَةِ الْقَنَادِیلِ وَ كَانَتِ الْعَمَدُ أَصْلُهَا فِی الثَّرَی وَ الرُّوسُ تَحْتَ الْعَرْشِ وَ كَانَ الرُّبُعُ الْأَوَّلُ مِنْ زُمُرُّدٍ أَخْضَرَ وَ الرُّبُعُ الثَّانِی مِنْ یَاقُوتٍ أَحْمَرَ وَ الرُّبُعُ الثَّالِثُ مِنْ لُؤْلُؤٍ أَبْیَضَ وَ الرُّبُعُ الرَّابِعُ مِنْ نُورٍ سَاطِعٍ وَ كَانَ الْبَیْتُ یَنْزِلُ فِیمَا بَیْنَهُمْ مُرْتَفِعاً مِنَ الْأَرْضِ وَ كَانَ نُورُ الْقَنَادِیلِ یَبْلُغُ إِلَی مَوْضِعِ الْحَرَمِ وَ کَانَ أَکْبَرُ اَلْقَنَادِیلِ مَقَامَ إِبْرَاهِیمَ فَکَانَ اَلْقَنَادِیلُ ثَلاَثَ مِائَهٍ وَ سِتِّینَ قِنْدِیلاً فالرُکن

ص: 160


1- عنه بحار الأنوار: 182/11 ح 36، وسائل الشيعة : 224/13 ح17606 ، قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 188/1 ح 15، و مستدرك الوسائل : 322/9 ح 11009، و 334 ح 11013 قطعتان منه الكافي : 195/4 ح 2 بإسناده عن محمّد بن إسحاق، عن أبي جعفر، عن آبائه علیهم السلام بتفاوت، و نحوه علل الشرائع : 420/2 ح 3 (باب - 159) عنه البحار: 208/11 ح 11 و 70/99 ح 1 الخصال: 396/2 ح 103 - إلى قوله من يومها ذلك عنه البحار 142/11 ح 10، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 35 (الفصل الثاني في سجود الملائكة).

نموده بود قرار می داد سپس خدا به جبرئیل وحی نمود: باقی مانده پایه ها را با سنگ های کوه «ابو قبیس» به پایان رسان و دو درب ورودی - درب شرقی و درب غربی - برایش قرار بده

حضرت فرمود: جبرئیل آن را به پایان رساند و چون فارغ گشت فرشته ها اطراف آن طواف کردند موقعی که آدم و حوا دیدند که فرشته ها اطراف کعبه طواف می کنند به راه افتادند و هفت دور طواف انجام دادند سپس حرکت کردند تا چیزی را برای خوردن تهیّه کنند تمامی این برنامه ها و جریانات در همان روزی انجام گرفت که از بهشت فرود آمدند.

25) - و از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگواش علیهم السلام فرمود: همانا که خداوند از بین تمامی زمین ها مکه را برگزید و از مجموع مکه، بکّه (جایگاه بیت) را برگزید پس خیمه و پرده ای را که از نور و آغشته به درّ و یاقوت بود برای آن ،قرارداد سپس چهار تیرک (ستون) برای وسط خیمه فرستاد و در بین هر تیرک لؤلؤی سفید قرار داد درازای آن خیمه هفت ذراع (30/3 متر) برای چهار گوشه بیت بود و درون آن نور هایی از سرادق عرش - به جای چند قندیل (چراغ های آویز) - ایجاد نمود و اصل ستون ها در زمین نمناک و سر آن ها زیر عرش بود که یک چهارم اول آن از زمرّد سبز، یک چهارم دوم آن از یاقوت قرمز، یک چهارم سوم آن از لؤلؤ سفید و یک چهارم آخر آن از نور پرتو افکن بود.

و بیت در بین آن ها بلند تر از زمین قرار داشت؛ و روشنایی نور قندیل ها تا جایگاه حرم، نور افشانی می کرد؛ بزرگ ترین قندیل در مقام (کنونی) حضرت ابراهيم علیه السلام بود؛ که تعداد مجموعه قندیل ها 360 قندیل بود.

ص: 161

الْاسْوَدُ بَابُ الرَّحْمَهِ إِلَی الرُّکْنِ الشَّامِیِّ فَهُوَ بَابُ الْانَابَهِ وَ بَابُ الرُّکْنِ الشَّامِیِّ بَابُ التَّوَسُّلِ وَ بَابُ الرُّکْنِ الْیَمَانِیِّ بَابُ التَّوْبَه وَ هُوَ بَابُ آلِ مُحَمَّد (علیهم السلام) وَ شِیعَتِهِمْ إِلَی الْحَجَرِ. فَهَذَا الْبَيْتُ حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ عَلَى خَلْقِهِ.

فَلَمَّا هَبَطَ آدَمُ إِلَى الْأَرْضِ هَبَطَ إِلَى الصَّفَا وَ لِذَلِكَ اشْتَقَّ اللَّهُ لَهُ اسْماً مِنِ اسْمِ آدَمَ لِقَوْلِ الله: ﴿إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ﴾ (1) وَ نَزَلَتْ حَوَّاءُ عَلَى الْمَرْوَةِ فَاشْتَقَّ اللَّهُ لَهُ اسْماً من اسْمِ المَرْأَةِ وَ كَانَ آدَمُ نَزَلَ بِمِرْآةٍ مِنَ الْجَنَّةِ فَلَمَّا لَمْ يَخْلُقْ آدَمَ الْمِرْآةَ إِلَى جَنْبِ الْمَقَامِ وَ كَانَ يَرْكَنُ إِلَيْهِ سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ يُهْبِطَ الْبَيْتَ إِلَی الْأَرْضِ فَأَهْبَطَ فَصَارَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ فَكَانَ آدَمُ يَرْكَنُ إِلَيْهِ وَ كَانَ ارْتِفَاعُهَا مِنَ الْأَرْضِ سَبْعَةَ أَذْرُعٍ وَ كَانَتْ لَهُ أَرْبَعَةُ أَبْوَابٍ وَ كَانَ عَرْضُهَا خَمْسَةً وَ عِشْرِينَ ذِرَاعاً فِي خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ ذِرَاعاً تَرَابِيعِهِ وَ كَانَ السُّرَادِقُ مِائَتَيْ ذِرَاعٍ فِي مِائَتَيْ ذِرَاعٍ(2)

127 / [26] - عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ:

کَانَ إِبْلِیسُ أَوَّلَ مَنْ تَغَنَّی وَ أَوَّلَ مَنْ نَاحَ وَ أَوَّلَ مَنْ حَدَا لَمَّا أَکَلَ آدَمُ مِنَ اَلشَّجَرَهِ تَغَنَّی، فَلَمَّا أُهْبِطَ حَدَا بِهِ فَلَمَّا اِسْتَترَّ عَلَی اَلْأَرْضِ نَاحَ یُذَکِّرُهُ مَا فِی اَلْجَنَّهِ. (3)

ص: 162


1- سورة آل عمران : 33/3
2- عنه بحار الأنوار: 63/99 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن: 191/1 ح 16، و مستدرك الوسائل : 329/9 ح 11019 قطعة منه، و 335 ح 11034 .
3- عنه بحار الأنوار: 247/79 ح 25 ، وسائل الشيعة : 310/17 ح 22621 ، و البرهان في تفسير القرآن : 192/1 ح 17 ، و الحديث قطعة من الحديث 278 في سورة «النساء» فتأتي تخريجاته هناك . و زاد بعده في نسخة البحار فقال آدم ربّ! هذا الذي جعلت بيني و بينه العداوة لم أقو عليه و أنا في الجنّة و إن لم تعني عليه لم أقو عليه، فقال الله : السيّئة بالسئيّة و الحسنة بعشر أمثالها إلى سبعمائة ، قال : رب زدني ، قال : لا يولد لك ولد إلا جعلت معه ملكاً أو ملكين يحفظانه قال : رب زدني، قال : التوبة مفروضة في الجسد مادام فيها الروح، قال : ربّ! زدني ، قال : أغفر الذنوب و لا أبالي قال : حسبي ، قال : فقال إبليس : ربّ! هذا الذي كرّمت عليّ و فضّلته و إن لم تفضّل عليّ لم أقو عليه ، قال : لا يولد له ولد إلا ولد لك ولدان، :قال ربّ زدني، قال : تجري منه مجرى الدم في العروق، قال: ربّ زدني ، قال : تتخذ أنت وذرّيّتك في صدورهم مساكن، قال : ربّ زدني، قال : تعدهم وتمنيهم : ﴿ وَ مَا يَعِدُهُمْ الشَّيْطَنُ إِلَّا غُرُورًا ﴾ النساء : 120/4 . انتهى

پس رکن سیاه همان باب رحمت است که به سمت رکن شامی - ركن انابه - (زاری و توبه) می باشد؛ و رکن شامی همان باب توسّل است، رکن یمانی همان باب توبه است که باب آل محمد علیهم السلام و شیعیانشان می باشد.

این بیت در زمین حجّت خداوند بر آفریده هایش خواهد بود و موقعی که آدم بر زمین فرود آمد بر کوه صفا وارد شد و به همین خاطر نام آن یکی از نام های آدم (علیه السلام) برگرفته شده است در آن جایی که خداوند فرموده: «به راستی که خداوند آدم را برگزید» که اصل «اصطفی» «صفا» بوده است .

حوا بر کوه مروه وارد شد و خداوند نام آن را از نام زن «مرأة» برگرفته است

(آدم به همراه آئینه ای از بهشت فرود آمد و آن را در کنار مقام حضرت ابراهیم علیه السلام آویزان و ایجاد کرد) - آن جا تکیه گاه آدم بود - و از پروردگار خود تقاضا نمود که «بیت» را از آسمان بر زمین فرود فرستد

پس (خداوند متعال) آن را فرستاد و روی سطح زمین قرار داد و تکیه گاه آدم شد که ارتفاع آن از زمین هفت ذراع (3/50 متر) بود چهار درب داشت، پهنای سطح آن 25 × 25 ذراع - چهار گوش - بود و خیمه و سرادقی که برای آن آورده شد 200 × 200 ذراع بوده است.

26) - از جابر بن عبد الله روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ابلیس اول کسی بود که سرود و آوازه خوانی غنا، نوحه و آهنگ حداخوانی را انجام داد.

(و نیز) هنگامی که آدم از آن درخت تناول نمود غنا و آواز موسیقی را سرایید.

(هم چنین) زمانی که از بهشت بیرون شد: آهنگ حدا سرداد و موقعی که بر زمین مستقر گردید نوحه و ناله کرد و او را بر نعمت های بهشت یادآور می شد.

ص: 163

128/[27] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَللَّهَ حِینَ أَهْبَطَ آدَمَ إِلَی اَلْأَرْضِ أَمَرَهُ أَنْ یَحْرِثَ بِیَدِهِ فَیَأْکُلَ مِنْ کَدِّهِ بَعْدَ اَلْجَنَّهِ وَ نَعِیمِهَا فَلَبِثَ یَجْأَرُ (1) وَ یَبْکِی عَلَی اَلْجَنَّهِ مِائَتَیْ سَنَهٍ ثُمَّ إِنَّهُ سَجَدَ لِلَّهِ فَلَمْ یَرْفَعْ رَأْسَهُ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ وَ لَیَالِیَهَا .ثُمَّ قَالَ یَا رَبِّ! ثُمَّ قَالَ : أَيْ رَبِّ أَلَمَ تخلقني ؟

فَقَالَ اللَّهُ : قَدْ فَعَلْتُ ، فَقَالَ : أَلَمَ تَنْفُخْ فِى مِنْ رَوْحِكَ ؟

قَالَ : قَدْ فَعَلْتُ ، قَالَ : أَلَمَ تسكنى جَنَّتَكَ ؟

قَالَ: قَدْ فَعَلْتُ ، قَالَ : أَلَمَ تَسْبِقُ لِي رَحْمَتُكَ غَضَبُكَ ؟

قَالَ اللَّهُ : قَدْ فَعَلْتُ ، فَهَلْ صَبَرْتَ أَوْ شَكَرْتَ؟

قَالَ آدَمَ : « لا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي ، فَاغْفِرْ لِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ » ، فَرَحِمَهُ اللَّهُ بِذَلِكَ وَ تَابَ عَلَيْهِ ، إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ».(2)

ص: 164


1- جار : رفع صوته بالدعاء .
2- عنه بحار الأنوار: 212/11 ح 19، و وسائل الشيعة : 36/19 ح 24096 ، و البرهان في تفسير القرآن : 195/1 ح 7 و مستدرك الوسائل : 475/4 ح 5203 قطعة منه، و 24/13 ذيل ح 14633 أشار إليه . قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 49 ح 21 بإسناده عن عامر، عن أبي جعفر علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله - إلى قوله : ثلاثة أيام ولياليها- عنه وسائل الشيعة : 382/6 ح 8244، و البحار : 210/11 ح 159 و مستدرك الوسائل : 461/13 ح 15901 .

27) - از جابر (بن یزید جرفی) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به راستی هنگامی که خداوند آدم را بر زمین فرود آورد دستور داد که با دست خود زراعت کند - و با توجه به از دست دادن بهشت و نعمت هایش - و با زحمت، روزی خود را تهیّه نماید و بخورد پس مدتی را (به همین منوال) گذراند و با صدای بلند استغاثه می کرد و تا دویست سال در فراق بهشت گریه می نمود.

بعد از آن در برابر خداوند سجده ای کرد و مدّت سه شبانه روز سر از سجده نداشت، سپس اظهار داشت: ای پروردگار من! آیا تو مرا نیافریده ای؟

خداوند فرمود: بلی چنین کردم

گفت: از روح خودت در من ندمیدی؟

فرمود: بلی چنین کردم

گفت: آیا نسبت به من رحمت تو بر غضبت پیشی نگرفته بود؟

فرمود: بلی چنین انجام دادم ولی آیا تو صبر کردی؟ یا شکر بجای آوردی؟

آدم گفت نیست خدایی مگر خدای یکتا خداوندا! تو منزّه هستی من بر خودم ستم کردم پس (بر من رحم کن) و مرا بیامرز همانا تو بهترین آمرزندگان و برترین مهربانان هستی

پس خداوند او را بر چنین حالتش رحم نمود و توبه او را پذیرفت به درستی که او توبه پذیر مهربانی است

ص: 165

129/ [28] - عَن مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

قَالَ: اَلْکَلِمَاتُ اَلَّتِی تَلَقَّیهُنَّ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتَابَ عَلَیْهِ وَ هَدَی، قَالَ: «سُبْحَانَکَ اَللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِکَ! إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی، فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ ، اَللَّهُمَّ إِنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی، فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ خَیْرُ اَلْغَافِرِینَ، اَللَّهُمَّ إِنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَکَ وَ بِحَمْدِکَ) ، إِنِّی عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی، فَاغْفِرْ لِی إِنَّکَ أَنْتَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ».(1). (2)

130 / [ 29] -وَ قَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ رَاشِدٍ :

إِذَا اِسْتَیْقَظْتَ مِنْ مَنَامِکَ فَقُلْ اَلْکَلِمَاتِ اَلَّتِی تَلَقَّی بِهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ اَلرُّوحِ سَبَقَتْ رَحْمَتُکَ غَضَبَکَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سبحانک إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی وَ اِرْحَمْنِی إِنَّکَ أَنْتَ اَلتَّوَّابُ اَلرَّحِیمُ اَلْغَفُورُ» (3).

ص: 166


1- الدعاء في الطبع المكتبة الإسلامية هكذا : «سبحانك اللّهم و بحمدك! إنّي عملت سوءاً و ظلمت نفسي، فاغفر لي إنك خير الغافرين، اللّهم إنّه لا إله إلا أنت سبحانك و بحمدك، إنّي عملت سوءاً و ظلمت نفسي، فاغفر لي، إنّك أنت الغفور الرحيم»
2- عنه بحار الأنوار: 186/11ح 37، و 193/95 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 195/1 ح 8 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 53 ح 29 بتفاوت يسير عنه البحار : 181/11 ح 35 ، و 354/95 ح 9.
3- عنه بحار الأنوار: 186/11 ح 38 ، و 195/76 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 195/1 ح 9 .

28)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: کلماتی را که آدم (علیه السلام) از خداوند دریافت کرد و بعد از آن توبه نمود و هدایت یافت چنین بود که اظهار داشت:

خداوندا! تو منزّه و اهل سپاسی به درستی که من کار بدی را مرتکب شده ام و بر خود ستم نمودم پس مرا بیامرز همانا تو بسیار آمرزنده و مهربان هستی ای خداوند! همانا خدایی غیر از تو وجود ندارد تو منزّه و اهل سپاسی، کار بدی کرده ام و بر خود ستم نمودم پس مرا بیامرز که تو برترین آمرزنده ها هستی ای خداوند! همانا خدایی غیر از تو نیست تو منزّه و اهل سپاسی

همانا من کار بدی انجام داده ام و بر خود ستم نمودم پس مرا بیامرز همانا تو خودت آمرزنده و مهربان هستی

29) - از حسن بن راشد روایت کرده است که گفت:

هر گاه از خواب بیدار شدی کلماتی را که آدم (علیه السلام) از پروردگار خود دریافت نمود بگو: بسیار منزّه و مقدّس است پروردگار فرشته ها و روح رحمت تو بر غضبت پیشی گرفته است نیست خدایی مگر خدای یکتا همانا من بر خود ستم نمودم پس مرا بیامرز که تو بسیار توبه پذیر مهربان و آمرزنده هستی.

ص: 167

قوله تعالى : ﴿ فَتَلَقَّى ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ، كَلِمَةٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿37﴾ قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّى هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴾ ﴿37﴾

131/ [30] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَرَضَ عَلَی آدَمَ فِی اَلْمِیثَاقِ ذُرِّیَّتَهُ، فَمَرَّ بِهِ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ مُتَّکِئٌ عَلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، وَ فَاطِمَهُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَما تَتْلُوهُمَا، وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ یَتْلُوَانِ فَاطِمَهَ علیهم السلام،

فَقَالَ اَللَّهُ: یَا آدَمُ ، إِیَّاکَ أَنْ تَنْظُرَ عَلَیْهِمْ بِحَسَدٍ، أُهْبِطْکَ مِنْ جِوَارِی.

فَلَمَّا أَسْکَنَهُ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ ، مُثِّلَ لَهُ اَلنَّبِیُّ وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ -صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ بِحَسَدٍ، ثُمَّ عُرِضَتْ عَلَیْهِ اَلْوَلاَیَهُ فَأَنْکَرَهَا فَرَمَتْهُ اَلْجَنَّهُ بِأَوْرَاقِهَا، فَلَمَّا تَابَ إِلَی اَللَّهِ مِنْ حَسَدِهِ وَ أَقَرَّ بِالْوَلاَیَهِ وَ دَعَا بِحَقِّ اَلْخَمْسَهِ؛ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ - غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ (تبارک و تعالی): ﴿فَتَلَقّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ﴾ اَلْآیَهَ. (1)

ص: 168


1- عنه بحار الأنوار: 187/11 ح 39 و 326/26 ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن : 196/1 ح 10.

فرمایش خداوند متعال: پس از آن آدم از پروردگار خود کلماتی را دریافت داشت و (به وسیله آن ها) به درگاه خداوند توبه کرد و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه پذیر و مهربان است (37) گفتیم: همگی از (درون) آن (بهشت) فرود آیید پس چنان چه هدایتی از طرف من برای شما آمد، کسانی که از آن پیروی کنند نه ترسی بر آن ها خواهد بود و نه غمگین خواهند شد . (38)

30 - از عبد الرحمان بن كثير روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند هنگام گرفتن میثاق، ذریه آدم را بر او عرضه کرد، پس چشم آدم بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله افتاد که کنار علی علیه السلام بود فاطمه و نیز حسن و حسین علیهم السلام در کنار ایشان بودند.

خداوند به آدم فرمود: مواظب باش که با نگاه حسادت به آنان نظر نکنی که از جوار من پایین خواهی رفت

و چون خداوند آدم را در بهشت جای داد (انوار) پیامبر اکرم ،علی ،فاطمه ، حسن و حسین علیهم السلام در مقابلش تجسّم یافتند و آدم با حسادت بر (مقام و منزلت) ایشان نگریست سپس (پذیرش) ولایت ایشان بر آدم اعلام شد و او نپذیرفت با این کار لباس بهشتی که بر وجودش بود ریخت. هنگامی که به درگاه خداوند - نسبت به حسادت خود - توبه نمود و اقرار بر ولایت ایشان کرد و خدا را به حقّ خمسه طيّبه - حضرت محمد علی فاطمه حسن و حسين علیهم السلام - خواند، خداوند او را آمرزید و این همان فرمایش خداوند است:

«پس آدم کلماتی را از پروردگارش دریافت کرد»

ص: 169

132 / [ 31] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْکَلِمَاتُ اَلَّتِی تَلَقَّیهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ قَالَ: «یَا رَبِّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ لَمَّا تُبْتَ عَلَیَّ» ، قَالَ: وَ مَا عِلْمُکَ بِمُحَمَّدٍ

قَالَ: رَأَیْتُهُ فِی سُرَادِقِکَ اَلْأَعْظَمِ مَکْتُوباً وَ أَنَا فِی اَلْجُنَّهِ .(1)

133 / [32] - عَنْ جَابِرٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ فِی بَاطِنِ اَلْقُرْآنِ : ﴿فَإِمّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدیً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ﴾ .

قَالَ: «تَفْسِیرُ اَلْهُدَی عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ اَللَّهُ فِیهِ: ﴿فَمَنْ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴾ (2)

قوله تعالى : يَنبَنِي إِسْرَءِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُواْ بِعَهْدِى أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّيَ فَارْهَبُونِ ﴿40﴾ وَ ءامِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ وَ لَا تَكُونُواْ أَوَّلَ كَافِرِ بِهِ، وَ لَا تَشْتَرُواْ بِايَتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَ إِيَّىَ فَاتَّقُونِ ﴿41﴾

ص: 170


1- عنه بحار الأنوار: 187/11 ح 40، و 367/16 ح 74، و البرهان في تفسير القرآن : 196/1 ح 11 . اليقين: 190 (باب - 42 فيما نذكره من كتاب القاضي) بإسناده عن الحميري رفعه و 234 (باب - 74 فيما نذكره من كتاب الإمامة) بإسناده عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير في كليهما عنه البحار : 7/27 ح 15 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 200/1 ح 18 . . تفسير فرات الكوفي : 58 ح 17 بتفاوت .

31) - از محمد بن عیسی بن عبد الله علوی به نقل از پدرش از جدّش روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام فرمود: کلماتی را که آدم از پروردگارش دریافت نمود، چنین بود که اظهار داشت ای پروردگار تو را به حق حضرت محمد سوگندت می دهم که توبه مرا قبول فرمایی خداوند خطاب نمود محمد را از کجا می شناسی؟

گفت: زمانی که در بهشت بودم او را در سرادق (سراپرده عرش) دیدم که ثبت گردیده بود.

32) - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون تفسیر باطن این آیه شریفه پس هرگاه هدایتی از طرف من برای شما آید کسانی که از آن پیروی کنند ترس و وحشتی بر آن ها نخواهد بود و ناراحت و غمگین نخواهند شد سؤال کردم؟

فرمود: تفسیر «هدی» علی علیه السلام است که خداوند فرمود: هر کسی که هدایت مرا پیروی کند (در برزخ و روز قیامت) ترس و اندوهی برایش نخواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: ای فرزندان اسرائیل! نعمت هایی را که به شما ارزانی داشتم یاد آور شوید! و به عهد و پیمانی که با من بسته اید وفا کنید تا من نیز به پیمان شما و فاکنم (و در انجام وظیفه و بندگی) فقط از من واهمه داشته باشید (40) و به آن چه (از کتاب های آسمانی و قرآن) نازل کرده ام ایمان بیاورید! که (این قرآن) تصدیق کننده کتاب های شما است می باشد و نخستین کافر به آن نباشید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! و تنها از من (و از مخالفت دستور های من) بترسید (41)

ص: 171

134 / [33] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ﴾ (1) قَالَ: أَوْفُوا بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ فَرْضاً مِنَ اَللَّهِ أُوفِ لَکُمْ اَلْجَنَّهَ. (2)

135 / [34] - عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ فِی بَاطِنِ اَلْقُرْآنِ ﴿وَ آمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ﴾ (3) ، [قَالَ:] «یَعْنِی فُلاَناً وَ صَاحِبَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُمْ وَ دَانَ بِدِینِهِمْ، قَالَ اَللَّهُ یَعْنِیهِمْ: ﴿وَ لا تَکُونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ.(4)

قوله تعالى : وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ وَاتُواْ الزَّكَوْةَ وَ ارْكَعُواْ مَعَ الرَّكِمِينَ ﴿43﴾ أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَ أَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَبَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿44﴾

136 / [35] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿ وَ أَقِیمُوا اَلصَّلاهَ وَ آتُوا اَلزَّکوة﴾ قَالَ: هِیَ اَلْفِطْرَهُ اَلَّتِی اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ . (5)

ص: 172


1- سورة البقرة : 40/2 .
2- عنه بحار الأنوار : 97/36 ح 35 ، و 341/69، و البرهان في تفسير القرآن : 203/1 ح 7 . تفسیر فرات الكوفي : 58 ح 18 و 19 بإسنادهما عن سماعة بن مهران عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنهما البحار : 130/36 ح 80 و 62/37 ح 31 .
3- سورة البقرة : 41/2 .
4- عنه بحار الأنوار : 97/36 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 204/1 ح 2 .
5- عنه بحار الأنوار: 6/96 ، و 6/104 ، و البرهان في تفسير القرآن : 205/1 ح 3.

33) - از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند «به عهد و میثاق من وفا کنید، به عهد شما وفا می نمایم» سؤال کردم؟ حضرت فرمود: بر ولایت علی علیه السلام که از طرف خداوند بر شما واجب گردیده و فادار باشید تا بر بهشت وفا کنم.

34) - از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون باطن تفسیر آیه شریفه «ایمان بیاورید به آن چه نازل کرده ام که تصدیق کننده است آن چه را که نزد شما و همراه شما است و اولین فرد کافر نسبت به آن نباشید» سؤال کردم؟

فرمود: یعنی فلانی و رفیقش و کسانی که از آن ها پیروی و آئین آن ها را عمل کردند که خداوند آنان را قصد نمود «اولین فرد کافر نسبت به او نباشید» یعنی (مقصود از ضمیر در «به») علی علیه السلام می باشد (که اولین کافر و انکار کننده ولایت و امامت او نباشید)

فرمایش خداوند متعال: و نماز را بیا دارید و زکات (و خمس) را بپردازید و همراه رکوع کنندگان رکوع (و پیروی) کنید)! (43) آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او در تورات) آمده دعوت می کنید ولی خودتان را فراموش می نمایید با این که شما کتاب (آسمانی) را می خوانید آیا (در سرنوشت خود) نمی اندیشید؟! (44)

35) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «و نماز را به پا دارید و زکات (مال خود) را بپردازید»، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه در مورد زکات فطره است که خداوند بر مؤمنان واجب نموده است.

ص: 173

137 / [36] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ صَدَقَهِ اَلْفِطْرِ أَ وَاجِبَهٌ هِیَ بِمَنْزِلَهِ اَلزَّکَة؟

فَقَالَ: هِیَ مِمَّا قَالَ اَللَّهُ: « أَقِیمُوا اَلصَّلاهَ وَ آتُوا اَلزَّکاهَ » هِیَ وَاجِبَهٌ .(1)

138 / [37] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ لَیْسَ عِنْدَهُ غَیْرُ اِبْنِهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السلام) عَنْ زَکَوة اَلْفِطْرَة؟

فَقَالَ: یُؤَدِّی اَلرَّجُلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ عِیَالِهِ وَ عَنْ رَقِیقِهِ اَلذَّکَرِ مِنْهُمْ وَ اَلْأُنْثَی وَ اَلصَّغِیرِ مِنْهُمْ وَ اَلْکَبِیرِ، صَاعاً مِنْ تَمْرٍ عَنْ کُلِّ إِنْسَانٍ أَوْ نِصْفَ صَاعٍ مِنْ حِنْطَهٍ، وَ هِیَ اَلزَّکَاهُ اَلَّتِی فَرَضَهَا اَللَّهُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ مَعَ اَلصَّلاَهِ عَلَی اَلْغَنِیِّ وَ اَلْفَقِیرِ مِنْهُمْ، وَ هُمْ جُلُّ اَلنَّاسِ وَ أَصْحَابُ اَلْأَمْوَالِ أَجَلُّ اَلنَّاسِ، قَالَ: قُلْتُ: وَ عَلَی اَلْفَقِیرِ اَلَّذِی یُتَصَدَّقُ عَلَیْهِمْ؟

قَالَ: نَعَمْ یُعْطِی مَا یُتَصَدَّقُ بِهِ عَلَیْهِ .(2)

139 / [38] - عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

نَزَلَتِ اَلزَّکَاهُ وَ لَیْسَ لِلنَّاسِ اَلْأَمْوَالُ وَ إِنَّمَا کَانَتِ اَلْفِطْرَهُ . (3)

ص: 174


1- عنه بحار الأنوار: 104/96 ح 7 و وسائل الشيعة : 320/9 ح 12119، و البرهان في تفسير القرآن : 205/1 ح 4.
2- عنه بحار الأنوار: 108/96 ح 12، و وسائل الشيعة : 320/9 ح 12120 قطعة منه و 339 ح 12178 بتمامه، و البرهان في تفسير القرآن : 205/1 ح 5. الكافي : 172/4 ح 11 القطعة الأخيرة منه، و نحوه تهذيب الأحكام : 74/4 ح 16 ، و الاستبصار : 41/2 ح 10 ، عنهم وسائل الشيعة : 324/9 ح 12134، و نحوهم دعائم الإسلام : 267/1 ( ذكر زكاة الفطر)، عنه مستدرك الوسائل : 139/7 ح 7849 .
3- عنه بحار الأنوار : 6/96 ، و 8/104 ، و البرهان في تفسير القرآن : 206/1 ح 6 . الكافي : 171/4 ح 3 مع زيادة في أوّله، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 180/2 ح 2075 ، و تهذيب الأحكام : 85/4 ح 3 عنهم وسائل الشيعة : 317/9ح 12110، و نحوهم علل الشرائع : 30/22 ح 1 (باب - 128)، عنه البحار : 106/96 ح 8.

36)- از ابراهیم بن عبد الحميد روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام دربارۀ صدقه فطره سؤال کردم: آیا همانند زکات پرداخت آن واجب است؟

فرمود: این از موارد فرمایش خداوند (متعال) است: نماز را اقامه نمایید و زکات را بپردازید

37)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام - هنگامی که غیر از فرزندش جعفر علیه السلام کسی در محضرش نبود - پیرامون زکات فطره سؤال کردم؟

فرمود: مرد از طرف خود و عیال و دیگر افراد خود، مرد باشند یا زن کوچک باشند یا بزرگ یک صاع (سه کیلو) خرما برای هر نفر یا نصف صاع گندم می پردازد و این همان زکاتی است که خداوند آن را همراه نماز بر مؤمنان - خواه فقیر باشند و یا ثروتمند - واجب نموده است که این افراد اکثریّت مردم می باشند و صاحبان ثروت اکثریّت جامعه خواهند بود.

زراره گوید: اظهار داشتم: آیا بر فقیری هم که صدقه می گیرد، (پرداخت فطره) واجب است؟

فرمود: بلی از همان چیزی که گرفته است پرداخت می کند

38)- از هشام بن حکم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آیه زکات در موقعی نازل شد که مردم مال و اموالی نداشتند؛ و این آیه در رابطه با زکات فطره بود.

ص: 175

140 / [39] - عَنْ سَالِمِ بْنِ مُکْرَّمٍ اَلْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

أَعْطِ اَلْفِطْرَهَ قَبْلَ اَلصَّلاَهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ وَ أَقِیمُوا اَلصَّلاهَ وَ آتُوا اَلزَّکاهَ﴾ (1) وَ اَلَّذِی یَأْخُذُ اَلْفِطْرَهَ عَلَیْهِ أَنْ یُؤَدِّیَ عَنْ نَفْسِهِ وَ عَنْ عِیَالِهِ وَ إِنْ لَمْ یُعْطِهَا حَتَّی یَنْصَرِفَ مِنْ صَلاَتِهِ فَلاَ تعدّ فِطْرَه. (2)

141 / [ 40] - عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ قَوْلُهُ تعالی: ﴿ أَ تَأْمُرُونَ اَلنّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ ﴾

قَالَ: فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَی حَلْقِهِ قَالَ: کَالذَّابِحِ نَفْسَهُ .(3)

142 / [41] - وَ قَالَ اَلْحَجَّالُ عَنِ اِبْنِ إِسْحَاقَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ : ﴿ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ ﴾ أَیْ تَتْرُکُونَ .(4)

قوله تعالى: وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَوَةِ وَ إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَشِعِينَ ﴿45﴾ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَقُواْ رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿46﴾ يَبَنِي إِسْرَءِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّى فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَلَمِينَ ﴿47 ﴾

ص: 176


1- سورة البقرة : 43/2 .
2- عنه بحار الأنوار : 108/96 ح 13 ، و وسائل الشيعة : 355/9 ح 12223 ، و البرهان في تفسير القرآن : 206/1 ح 7.
3- عنه بحار الأنوار: 84/100 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 208/1 ح 2، و مستدرك الوسائل : 202/12 ح 13883
4- عنه بحار الأنوار: 85/100 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 209/1 ح 3 و مستدرك الوسائل : 202/12 ذیل ح 13883. تفسير القمّي : 199/1 (سورة الأنعام) مرسلاً، عنه البحار : 204/9 ذيل ح 67 .

139) - از سالم بن مکرم جمال روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زکات فطره را پیش از انجام نماز (عید) بپردازد که همان فرمایش خداوند: «نماز را اقامه نمایید و زکات را بپردازید می باشد».

و کسی هم که زکات دریافت می کند بر او لازم است که از طرف خود و خانواده اش ( زکات) بپردازد و چنان چه پرداخت نکند تا از نماز فارغ گردد. فطره ای برایش محسوب نمی شود

120) - از یعقوب بن شعیب روایت کرده است که گفت:

به امام صادق لیه السلام عرضه داشتم: ( درباره) فرمایش خداوند: «آیا مردم را دستور به احسان و نیکی می دهید ولی خودتان را فرموش می کنید» ( که احسان نمایید)؟ پس حضرت دست خود را بر حلق خود نهاد و فرمود: هم چون کسی خواهد بود که خود را ذبح کرده باشد.

41 )- و حجّال به نقل از ابو اسحاق از شخصی که از او روایت شده (فرمود: )و ﴿وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ ﴾ یعنی خود را رها (و از دیگران جدا) می نمایید.

فرمایش خداوند متعال: به وسیله شکیبایی (در امور) و نماز یاری جویید (و با مهار کردن هوس ها از پروردگار نیرو بگیرید) و این برنامه (یاری جستن) برای غیر خشوع کنندن سنگین و سخت است (45) آنان (خاشعین) کسانی هستند که می دانند با پروردگار خود دیدار کننده هستند و (برای حسابرسی اعمال و پاداش) به سوی او باز می گردند (49) ای بنی اسرائیل! نعمت هایی را که به شما ارزانی داشتم به خاطر بیاورید و (توجه داشته باشید که) من شما را بر جهانیان برتری بخشیدم (47)

ص: 177

143 / [42] - عَنْ مِسْمَعٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

یَا مِسْمَعُ! مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ اَلدُّنْیَا أَنْ یَتَوَضَّأَ ثُمَّ یَدْخُلَ مَسْجِدَهُ وَ یَرْکَعَ رَکْعَتَیْنِ فَیَدْعُوَ اَللَّهَ فِیهِمَا أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ ﴾. (1)

144 / [43] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ طَلْحَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : [فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:] ﴿ وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ ﴾ قَالَ: اَلصَّبْرُ هُوَ اَلصَّوْمُ .(2)

145 / [44] - عَنْ سُلَیْمَانَ الفرّاء عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ ﴾ قَالَ:

اَلصَّبْرُ اَلصَّوْمُ إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ اَلشِّدَّهُ أَوْ اَلنَّازِلَهُ فَلْیَصُمْ قَالَ: اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ ﴾ اَلصَّبْرُ (3) :اَلصَّوْمُ .(4)

ص: 178


1- عنه بحار الأنوار: 342/69، و 348/91 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 210/1 ح 4، و مستدرك الوسائل : 319/6 ح 6903 . مصباح المتهجّد : 323 (صلوات الحوائج في يوم الجمعة)، عنه وسائل الشيعة : 134/8 ح 10242، مجمع البيان: 217/1 ، عنه وسائل الشيعة : 138/8 10251، و البحار : 342/69 .
2- عنه بحار الأنوار: 254/96 ح 29 ، وسائل الشيعة : 408/10 ح 13718 ، و البرهان في تفسير القرآن : 210/1 ح 5، و نور الثقلين : 76/1ح 181 و يأتي الحديث أيضاً في هذه السورة - الحديث 127 -.
3- البرهان في تفسير القرآن : ج 1 ص 94 . وزاد بعده : إذا نزلت بالرجل الشدّة أو النازلة، فليصم، فإنّ الله عزّ و جلّ يقول: ﴿ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِينَ ﴾ ، و الخاشع الذليل في صلاته المقبل عليها، يعني رسول الله صلی الله علیه و آله و أمير المؤمنين علیه السلام
4- عنه بحار الأنوار : 254/96 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 210/1 ح 6 . الكافي : 63/4 ح 7، الدعوات للراوندى : 26 - 42 بتفاوت يسير فيهما، عنه البحار: 313/9 ضمن ح 17 .

42) - از مسمع روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای مسمع! یکی از شما (مؤمنین) را چه می شود که وقتی غم و اندوه دنیایی برایش روی آورد وضو بگیرد و وارد مسجد شود، دو رکعت نماز بخواند و از درگاه خداوند برای بر طرف شدن غم و اندوه خود دعا نماید آیا نشنیده ای که خداوند متعال می فرماید: «به وسیله صبر و نماز درخواست کمک نمایید»

43) - از عبد الله بن طلحه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال فرمود: (منظور از) «صبر» روزه گرفتن است.

44) - از سلیمان فراء روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به وسیله صبر و نماز درخواست کمک و یاری نمایید» فرمود

«صبر» روزه گرفتن است موقعی که بر مردی مشکل و سختی وارد شود روزه بگیرد هم چنان که خداوند می فرماید «به وسیله صبر و نماز درخواست کمک نمایید» صبر روزه داری است.

ص: 179

146 / [45] - وَ عَنْ أَبِی مَعْمَرٍ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ اَلَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ ﴾ یَقُولُ علیه السلام: یُوقِنُونَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ وَ اَلظَّنُّ مِنْهُمْ یَقِینٌ.(1)

147 / [46] - عَنْ هَارُونَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یا بَنِی إِسْرائِیلَ ﴾ قَالَ: هُمْ نَحْنُ خَاصَّهً .(2)

148/ [47] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ ﴿ یا بَنِی إِسْرائِیلَ ﴾

قَالَ: هِیَ خَاصَّهٌ بِآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ .(3)

149/[ 48] - عَنْ أَبِی دَاوُدَ عَمَّنْ سَمِعَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ:

أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ اِسْمِی أَحْمَدُ وَ أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ (4) اِسْمِی إِسْرَائِیلُ فَمَا أَمَرَهُ فَقَدْ أَمَرَنِی وَ مَا عَنَاهُ فَقَدْ عَنَانِی (5)

ص: 180


1- عنه بحار الأنوار: 42/7 ح 16، و 193/82، و البرهان في تفسير القرآن : 211/1 ح 10 . التوحيد : 267 ضمن ح 5 (باب - 36 في الردّ على الثنوية و الزنادقة) بإسناده عن أبي معمر السعداني أن رجلاً أتى أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب علیه السلام، الاحتجاج : 250/1 (احتجاجه علیه السلام على الزنديق) بتفاوت يسير فيهما، عنه و عن التوحيد و العيّاشي البحار: 193/83 ح 5، و 138/93 ضمن ح 2.
2- عنه بحار الأنوار: 397/24 ح 117، و البرهان في تفسير القرآن : 212/1 ح 1
3- عنه بحار الأنوار: 397/24 ح 118 و البرهان في تفسير القرآن : 212/1 ح2
4- و قال المجلسي ( رحمه الله ) : لعل المعنى : أن المراد بقوله تعالى : ﴿ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴾ في الباطن آل محمّد صلی الله علیه و آله ؛ لأن إسرائيل معناه : عبد الله و انا ابن عبد الله و أنا عبد الله، لقوله سبحانه : ﴿سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ﴾ فكلّ خطاب حسن يتوّجه إلى بنى اسرائيل في الظاهر يتوّجه إليّ و إلى أهل بيتي في الباطن .
5- عنه بحار الأنوار: 397/24 ح 119 و البرهان في تفسير القرآن : 212/1 ح 3.

45) - و از ابو مُعمّر روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کسانی که گمان می کنند بر این که پروردگارشان را ملاقات می کنند و به سوی او باز می کردند» می فرمود:

آنان یقین دارند که (پس از مرگ) زنده و محشور می شوند و «ظنّ» آنان به معنای یقین است.

46)- از هارون بن محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند «ای فرزندان اسرائیل!» سؤال کردم؟

فرمود مقصود فقط ما (اهل بیت رسالت) هستیم

47)- از محمد بن علی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «ای فرزندان اسرائیل!»، سؤال کردم؟

فرمود: مقصود فقط آل محمّد علیهم السلام هستند.

48) - از ابو داود به نقل از کسی که از او شنیده روایت کرده است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: من بنده خدا هستم، نامم احمد است، من عبد الله هستم نام من اسرائیل می باشد آن چه که به او امر شده، به من نیز امر گردیده و (نیز) هدف او، هدف من می باشد

ص: 181

قوله تعالى: وَ إِذْ وَعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ، وَ أَنتُمْ ظَلِمُونَ ﴿51﴾

150 / [ 49] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ إِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعِینَ لَیْلَهً » قَالَ: کَانَ فِی اَلْعِلْمِ وَ اَلتَّقْدِیرِ ثَلاَثِینَ لَیْلَهً، ثُمَّ بَدَا لِلَّهِ فَزَادَ عَشْراً فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ لِلْأَوَّلِ وَ اَلْآخِرِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً .(1)

قوله تعالى : ( وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَ قُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَيْكُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿58﴾ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْرًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ ﴿59﴾

151/ [50] - عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ قُولُوا حِطَّهٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ ﴾ قَالَ: فَقَالَ (2) أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: نَحْنُ بَابُ حِطَّتُکُمْ (3)

ص: 182


1- عنه بحار الأنوار: 226/13 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 218/1 ح 2، و قصص 226/13 الأنبياء علیهم السلام الجزائري : 274 (الفصل السادس في نزول التوراة).
2- في المصدر فقال، و ما أثبتاه عن البحار.
3- عنه بحار الأنوار: 122/23 ح 46، و البرهان في تفسير القرآن : 230/1 ح 3.

فرمایش خداوند متعال: و (هم چنین بیاد آورید) هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاردیم (و او برای گرفتن فرمان های الهی به میعادگاه آمد.) سپس شما گوساله را بعد از او برای خود انتخاب کردید در حالی که شما ستمکار بودید (51)

49) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و هنگامی که به موسی وعده چهل شب دادیم» فرمود: در علم و مقدّرات الهی سی شب بود سپس تصمیم خداوند بر آن شد که ده شب افزایش یابد بنابراین وعده خداوند چهل شب پایان یافت

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر آورید) زمانی را که گفتیم: در این شهر (بیت المقدس) وارد شوید و هر چه می خواهید از نعمت های فراوان آن بخورید و از درب ( معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد شوید و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بریز تا خطا های شما را ببخشیم و به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد (58) ولی افراد ستمگر این سخن را که به آن ها گفته شده بود تغییر دادند (و به جای آن جمله استهزا آمیزی را مطرح کردند) لذا بر ستمگران در برابر این نا فرمانی عذابی از آسمان فرستادیم (59)

50) - از سلیمان جعفری روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند: «و بگویید: حطّه ای هستیم که خطایای شما را می آمرزیم» به نقل از امام باقر علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت رسالت) حطّه شما ( شیعیان و پیروانمان) هستیم

ص: 183

152/[51]- عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ : ﴿ وَ قُولُوا حِطَّهٌ ﴾ مَغْفِرَهً حُطَّ عَنَّا، أَیْ اِغْفِرْ لَنَا .(1)

153/[52]- عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿فَبَدَّلَ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ قولاً غَیْرَ اَلَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَی اَلَّذِینَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ رِجْزاً مِنَ اَلسَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ.﴾ (2)

154/[53]- عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

قال الله تعالى لقوم موسى : ﴿وَ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا و قُولُوا حِطَّةٌ فَبَدَّل الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْر الذي قِیلَ لَهُمْ﴾ الآية .(3)

قوله تعالى : ﴿وَ إِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَ قِثَّائِهَا وَ فُومِهَا وَ عَدَسِهَا وَ بَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ بَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَ كَانُوا يَعْتَدُونَ﴿61﴾

ص: 184


1- عنه بحار الأنوار: 266/13 ح 23، و البرهان تفسير القران : 2301 ح 4 .
2- عنه بحار الأبرار: 222:24 ح8 ، و البرهان في تفسير القرن : 230/1ح 5. تفسير القمّى : 47/1 ( حجّ آدم) مرسلاً القطعة الأدنى منه الكافي : 423/1 ح 58 بإسناده عن محمّد بن الفضيل، عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 121/24 ح و نحوه تأويل الایات الظاهرة: 69 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن 230/1 ح 6

51)- از ابو اسحاق از کسی که از او نقل کرده روایت کرده است که «و قُولُواْ حِطَّةٌ» مغفرت و آموزش است و «حطاً عنّا» یعنی برای ما بیامرز

52)- از زید شحّام روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: جبرئیل این آیه را این چنین نازل کرد: پس کسانی که به محمد و آل او علیهم السلام ستم کردند سخنان را تبدیل و تغییر دادند به غیر از آن طوری برای ایشان گفته شده بود پس بر کسانی که در حق محمد و آل او علیهم السلام ستم کردند از آسمان عذابی سخت فرستادیم به خاطر آن که فاسق شدند

53)- از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند متعال به قوم موسی فرمود:

«با حالت سجده وارد دروازه (شهر بیت المقدس) شوید و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بیامرز پس آن هایی که ستم کردند سخنان را تغییر دادند به غیر از آن طوری برای ایشان گفته شده بود»

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر آوورید) زمانی را که گفتید: ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک خوراک اکتفا کنیم از پروردگار خود بخواه از آن چه زمین می رویاند از سبزیجات ،خیار ،سیر عدس و پیازش برای ما فراهم سازد. موسی گفت: آیا غذای پست تر را به جای غذای بهتر انتخاب می کنید؟! (اکنون که چنین است بگوشید از این بیابانی) در مصر فرود آیید زیرا هر چه خواستید در آن جا برای شما هست و (مهر) ذلت و نیاز بر پیشانی آن ها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند چرا که آنان نسبت به آیات الهی کفر می ورزیدند و پیامبران را به ناحق می کشتند این افراد به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند. (61)

ص: 185

155/ [54] - ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اَللّهِ وَ یَقْتُلُونَ اَلنَّبِیِّینَ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ ﴾ فَقَالَ: وَ اَللَّهِ! مَا ضَرَبُوهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ لاَ قَتَلُوهُمْ بِأَسْیَافِهِمْ وَ لَکِنْ سَمِعُوا أَحَادِیثَهُمْ فَأَذَاعُوهَا فَأُخِذُوا عَلَیْهَا فَقُتِلُوا فَصَارَ قَتْلاً وَ اِعْتِدَاءً وَ مَعْصِیَهً .﴾ (1)

قوله تعالى: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا ءَاتَيْنَكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿63﴾

156/[55] - ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّهٍ﴾ أَ قُوَّهٌ فِی اَلْأَبْدَانِ؟، أَمْ قُوَّهٌ فِی اَلْقُلُوبِ؟

قَالَ: فِیهِمَا جَمِیعاً.﴾ (2)

157/[56] - ﴿ عَنْ عُبَیْدِ اَللَّهِ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ:

قَالَ: ﴿ اُذْکُرُوا ما فِیهِ ﴾ وَ اُذْکُرُوا مَا فِی تَرْکِهِ مِنَ اَلْعُقُوبَهِ﴾ (3)

ص: 186


1- عنه بحار الأنوار: 74/2 ذيل ح 44 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 231/1 ح 7 و مستدرك الوسائل : 296/12 ح 14128 و 213/18 ، ح 22535 المحاسن : 256/1 ح 291 (باب - 31 في التقيّة) بإسناده عن إسحاق بن عمّار قال : تلا أبو عبد الله علیه السلام عنه البحار : 74/2ح 44، و نحوه قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 181 ح 219 عنه البحار : 420/75 ح 76. و يأتي الحديث أيضاً في الحديث 132 من سورة «آل عمران» .
2- عنه بحار الأنوار: 226/13 ح 24 ، و البرهان في تفسير القرآن : 232/1 ح 3. المحاسن: 261/1 ح 319 (باب - 33 في النيّة) بإسناده عن إسحاق بن عمّار و يونس قالا : سألنا أبا عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 52/1 ح 104، و نحوه مشكاة الأنوار: 147 (الفصل العاشر في قول الخير و فعله) . و يأتي الحديث أيضاً في الحديث 101 من سورة «الأعراف» .
3- عنه بحار الأنوار : 226/13 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن : 233/1 ح 4 . مجمع البيان : 262/1 ، فيه : عن الإمام الصادق علیه السلام ، عنه البحار : 267/70 .

54) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام این آیه قرآن «و این بدان سبب بود که به آیات خدا کافر شدند و پیامبران را به ناحق کشتند و نافرمانی کردند و تجاوز می ورزیدند» را قرائت نمود و فرمود: به خدا سوگند! پیامبران را با دست کتک نزدند و با شمشیر نکشتند ولی احادیثی را از آنان شنیدند و منتشر کردند پس دشمنان و مخالفان آنان را برای همان احادیث دستگیر کرده و کشتند پس به جهت کار کشتن، دشمنی و معصیت نمودند.

فرمایش خداوند متعال: و (نیز به یاد آورید) زمانی را که از شما عهد و پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما قرار دادیم (و به شما گفتیم:) آن چه را (از آیات و احکام) به شما داده ایم با قدرت بگیرید و آن چه را که در آن قرار دارد به یاد داشته باشید (و به آن عمل کنید) شاید پرهیزکار شوید (63)

55)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «آن چه را که به شما داده ایم با اطمینان بگیرید» سؤال کردم که مقصود قوّت و نیروی جسم است یا نیروی قلب؟

فرمود: مقصود هر دوی آن ها می باشد.

56) - از عبید الله حلبی روایت کرده است که گفت:

(امام صادق علیه السلام) فرمود: به یاد آورید (و عمل نمایید) آن چه را که در ترک آن عذاب و عقوبت می باشد

ص: 187

158/[57]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ ابی حَمْزَهَ عَنْ بعض اصحابنا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: « خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّهٍ » قَالَ: اَلسُّجُودُ وَ وَضْعُ اَلْیَدَیْنِ عَلَی اَلرُّکْبَتَیْنِ فِی اَلصَّلاَهِ وَ أَنْتَ رَاکِعٌ ﴾.(1)

159/[58] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَرَّارٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: کَانَتِ اَلْقِرَدَهُ وَ هُمُ اَلْیَهُودُ اَلَّذِینَ اِعْتَدَوْا فِی اَلسَّبْتِ فَمَسَخَهُمُ اَللَّهُ قُرُوداً. ﴾(2)

﴿فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَ مَا خَلْفَهَا وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ ﴿66﴾ وَ إِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿67﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَ لَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ ﴿68﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ﴿69﴾ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَ إِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿70﴾ ﴾

ص: 188


1- عنه بحار الأنوار. 266/13ح 36 و البرهان في تفسير القران 233/1 ح5 يأتي التحديث أيضاً في سورة «الأعراف» الحديث 102
2- عنه بحار الأنور 55/14 ح 8، و البرهان في تفسير القراد : 233/1 ح 6 . الكافى 246/6 ضمن ح 14 بإسناده عن محمّد بن الحسن الأشعري، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام و نحوه تهذیب الأحکام 39/9 ح 166 عنهما وسائل الشیعه 106/24 ح 30095

57) - از محمد بن ابی حمزه از بعضی اصحاب روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «آن چه را که به شما داده ایم با اطمینان بگیرید» فرمود: حالت سجود و نهادن دو کف دست بر سر زانو ها در حالت رکوع می باشد.

58) - از عبد الصمد بن برار روایت کرده است که گفت:

شنیدم که امام کاظم علیه السلام می فرمود: بوزینه و میمون همان یهودیانی بودند که در روز شنبه تعدّی و مخالفت کردند پس خداوند آنان را به بوزینه مسخ و تبدیل کرد.

فرمایش خداوند متعال: پس ما این کیفر را درس عبرتی برای مردم آن زمان و نسل های بعد از آن ها و (نیز) پند و اندرزی برای پرهیزکاران قرار دادیم (66) و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما دستور می دهد که گاو ماده ای را ذبح کنید (و قطعه ای از آن را به مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرفی کند) گفتند: (ای موسی! آیا ما را مسخره می کنی؟ گفت: به خدا پناه می برم از این که من از جاهلان باشم! (67) گفتند: از پروردگار خود بخواه تا برای ما روشن نماید این گاو ماده چگونه باشد؟ گفت: (خداوند) می فرماید: گاو ماده ای که نه پیر، نه از کار افتاده و نه کوچک باشد بلکه میان این دو باشد پس آنچه به شما دستور داده شد انجام دهید (68) گفتند: از پروردگار خود بخواه تا برای ما روشن گرداند که رنگ آن چگونه باشد؟ گفت: می فرماید: گاوی باشد زرد یک دست که رنگ آن، بینندگان را شاد و مسرور سازد (69) گفتند: از پروردگارت بخواه برای ما روشن کند که چگونه گاوی باید باشد؟ زیرا این گاو برای ما مبهم شده است! و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد! (70)

ص: 189

160 / [59] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَجَعَلْناها نَکالاً لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ ﴾ قَالَ: [قالا]:

لِمَا مَعَهَا یَنْظُرُ إِلَیْهَا مِنْ أَهْلِ اَلْقُرَی وَ لِمَا خَلْفَهَا قَالَ [قالا]: وَ نَحْنُ وَ لَنَا فِیهَا مَوْعِظَهً. (1)

161 / [ 60] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبی نَصْرِ البِزَنْطِیِّ قالَ:

سَمِعْتُ أَبَا الحَسَن الرِّضا عَلَیْهِ السَّلامُ یَقُولُ: إِنَّ رَجُلاً مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَتَلَ قَرَابَهً لَهُ ثُمَّ أَخَذَهُ فَطَرَحَهُ عَلَی طَرِیقِ أَفْضَلِ سِبْطٍ مِنْ أَسْبَاطِ بَنِی إِسْرَائِیلَ ثُمَّ جَاءَ یَطْلُبُ بِدَمِهِ فَقَالُوا لِمُوسَی: إِنَّ سِبْطَ آلِ فُلانٍ قَتَل فُلاناً فَأَخْبِرْنَا مَنْ قَتَلَهُ؟ فقَالَ: ائْتُونِی بِبَقَرَهٍ ﴿ قَالُوا أَتَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ﴾

قال: وَ لَوْ عَمَدُوا إِلَی بَقَرَهٍ أَجْزَئتْهُمْ وَ لَکِنْ شَدَّدُوا فَشَدَّدَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ ﴿قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَهٌ لا فارِضٌ وَ لا بِکْرٌ عَوانٌ بَیْنَ ذلِکَ﴾ وَ لَوْ أَنَّهُمْ عَمَدُوا إِلَی بَقَرَة أَجْزَأَتْهُمْ وَ لَکِنْ شَدَّدُوا فَشَدَّدَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ

﴿قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَّنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَهٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ﴾ وَ لَوْ أَنَّهُمْ عَمَدُوا إِلَی بَقَرَة لاجْزَأَتْهُمْ وَ لَکِنْ شَدَّدُوا فَشَدَّدَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ

﴿قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ * قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَهٌ لا ذَلُولٌ تُثِیرُ الأَرْضَ وَ لا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَهٌ لا شِیَة فِیها قالُوا الآْنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ ﴾

ص: 190


1- عنه بحار الأنوار: 55/14 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن : 233/1 ح 7.

59)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام پیرامون فرمایش خداوند: «پس قرار دادیم آن را ، عبرت و مجازات سختی برای حاضران و آیندگانشان هم چنین موعظه ای برای پرهیزکاران باشد» فرمودند: بر آن چه ناظران و یا آیندگان، بر آن (مسخ بوزینه) نگاه می اندازند سپس افزودند: شخص برای ما و وجود ما نیز در آن موعظه ای است.

60) - و از احمد بن محمد بزنطی روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: مردی از بنی اسرائیل یکی از خویشان خود را کشت سپس جنازه او را در سر راه بهترین قبیله از قبیله های بنی اسرائیل انداخت آن گاه خود مطالبه خون او را نمود بنی اسرائیل به موسی علیه السلام گفتند: فلان شخص از فلان قبیله، فلانی را کشته است به ما خبر بده که چه کسی او را کشته است؟

فرمود: گاوی را نزد من آورید، «گفتند: ما را مسخره کرده و دست انداخته ای؟ گفت: به خدا پناه می برم که از نادانان باشم»

(امام علیه السلام) فرمود: اگر آنان (به دستور موسی) عمل کرده بودند و هر گاوی را که آورده بودند کفایت می کرد ولی سخت گرفتند و خدا هم بر آنان سخت گرفت؛ زیرا که گفتند: «از پروردگارت بخواه که چه گاوی باشد، موسی گفت : خدا می فرماید: آن گاوی که نه چندان بزرگ و از کار افتاده و نه کوچک باشد میان حال و متوسّط باشد.

(امام علیه السلام) فرمود: اگر آنان عمل کرده بودند هر گاوی را که آورده بودند کفایت می کرد ولی سخت گرفتند و خدا هم بر آنان سخت گرفت و باز گفتند: «از پروردگارت بخواه که برای ما توضیح دهد که رنگش چگونه باشد؟ * موسی گفت : خدا می فرماید: آن گاوی است که زرد پر رنگ و خالص و شاد کننده بینندگان باشد».

(امام علیه السلام) نیز فرمود: اگر آنان عمل کرده بودند، هر گاوی را که می آوردند کفایت می کرد ولی سخت گرفتند و خدا هم بر آنان سخت گرفت؛ و به موسی

ص: 191

فَطَلَبُوهَا فَوَجَدُوهَا عِنْدَ فَتًی مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَقَالَ: لا أَبِیعُهَا إِلا بِمِلْیءِ مَسْکِهَا ذَهَباً فَجَاءُوا إِلَی مُوسَی عَلَیْهِ السَّلامُ فَقَالُوا قَالَ: اشْتَرُوهَا

قال: فَقَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلامُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ: إِنَّ هَذِهِ الْبَقَرَهَ لَهَا نَبَأٌ

فَقَالَ: وَ مَا هُوَ؟

قَالَ: إِنَّ فَتًی مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانَ بَارّاً بِأَبِیهِ وَ إِنَّهُ اشْتَرَی بَیْعاً فَجَاءَ إِلَی أَبِیهِ والأَقَالِیدُ تَحْتَ رَأْسِهِ فَکَرِهَ أَنْ یُوقِظَهُ فَتَرَکَ ذَلِکَ فَاسْتَیْقَظَ أَبُوهُ فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ له: أَحْسَنْتَ خُذْ هَذِهِ الْبَقَرَهَ فَهِیَ لَکَ عِوَض بما فَاتَکَ

قَالَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله : انْظُرُوا إِلَی الْبِرِّ مَا بَلَغَ بِأَهْلِهِ(1)

162 / [61] -عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ (2)، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنْ یَذْبَحُوا بَقَرَهً، وَ إِنَّمَا کَانُوا یَحْتَاجُونَ إِلَی ذَنَبِهَا، [فَشَدَّدُوا] ، فَشَدَّدَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ (3)

ص: 192


1- عنه مجمع البيان: 273/1، و بحار الأنوار: 262/13 ذيل ح 2 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 137/1 ذیل ح 161 أشار إليه، و مستدرك الوسائل : 213/15 ذيل ح 18033 أشار إليه . تفسير القمّي : 49/1 ( قصّة البقرة) بإسناده عن ابن أبي عمير، عن بعض رجالهم، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت عنه البحار: 1259/13 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 283 (الفصل السابع في قصّة قارون و ذبح البقرة)، عيون أخبار الرضا علیه السلام: 13/2 ح 31، عنه بحار الأنوار: 262/13 ح2 و 68/74 ح 41 ، و البرهان في تفسير القرآن : 244/1 ح 2، و مستدرك الوسائل : 211/15 ح 18032
2- في طبع القديم: عن الحسن بن عليّ بن محبوب، عن عليّ بن يقطين، قال: سمعت أبا الحسن علیه السلام .
3- عنه بحار الأنوار: 266/13 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/1 ح 4 .

گفتند: «از پروردگارت بخواه که این چگونه گاوی است؟ * جریان آن گاو بر ما مشتبه و مشکل شده است همانا که اگر خدا بخواهد ما از هدایت شدگانیم موسی گفت : خدا می فرماید : آن گاوی است که نه رام باشد که زمین شخم زند و نه با آن از چاه آب کشند و زراعت را آب دهند و دارای رنگ خالص یک دست ،باشد (در این موقع) گفتند: اکنون حقیقت را برای ما بیان نمودی»

پس جستجو کردند آن گاو را با آن خصوصیّات نزد جوانی از بنی اسرائیل یافتند ولی او گفت: آن را نمی فروشم مگر این که پوست آن را پر از طلا کنید، بنی اسرائیل نزد موسی آمده و خبر را گزارش دادند موسی فرمود: باید آن را خریداری کنید

پس بعضی از اصحاب موسی علیه السلام به او گفتند: به درستی که این گاو حکایتی دارد! فرمود: آن حکایت چیست؟

گفتند: جوانی از بنی اسرائیل بسیار بر پدرش نیکوکار بود تا آن که معامله ای را انجام داد و خواست که آن را تحویل (خریدار دهد ولی) کلید (محل آن) زیر سر پدرش قرار داشت (که خوابیده بود) پس دوست نداشت که پدر خود را بیدار کند پس معامله را رها کرد چون پدرش از خواب برخاست و به او جریان را گفت (پدر هم) وی را تحسین کرد و گفت: این گاو را - عوض آن سودی که در آن معامله از دست داده ای - بگیر

امام رضا علیه السلام افزود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به عمل نیک و نیکوکاری بنگرید که اهلش را تا کجا می برد

61)- از حسن بن علی بن فضّال روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند دستور داد که بنی اسرائیل، گاوی را سر ببرند و آنان فقط دم گاو را نیاز داشتند، پس (با بهانه جویی) سخت گرفتند و خداوند نیز بر آنان سخت گرفت.

ص: 193

163 / [62] - عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ لَبِسَ نَعْلاً صَفْرَاءَ لَمْ یَزَلْ مَسْرُوراً حَتَّی یُبْلِیَهَا، کَمَا قَالَ اَللَّهُ ﴿ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ اَلنّاظِرِینَ﴾ (1)

164 /[63] - وَ قَالَ علیه السلام: مَنْ لَبِسَ نَعْلاً صَفْرَاءَ لَمْ یُبْلِهَا حَتَّی یَسْتَفِیدَ عِلْماً أَوْ مَالاً (2)

قوله تعالى : ﴿قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةً لَّا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَ لَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَّاشِيَةَ فِيهَا قَالُواْ الْانَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَ مَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ﴾ ﴿71﴾

165/[64] - عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ (3)، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ أَهْلَ مَکَّهَ یَذْبَحُونَ اَلْبَقَرَهَ فِی اَللَّبَبِ فَمَا تَرَی فِی أَکْلِ لُحُومِهَا؟ قَالَ فَسَکَتَ هُنَیْهَهً ثُمَّ قَالَ: قَالَ اَللَّهُ ﴿فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ ﴾ لاَ تَأْکُلْ إِلاَّ مَا ذُبِحَ مِنْ مَذْبَحِهِ. (4)

ص: 194


1- عنه وسائل الشيعة : 70/5 ح 5940 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/1 ح 5. الكافي : 466/6 ح 5 بإسناده عن أبي البختري ، عن أبي عبد الله علیه السلام، و ح 6 بإسناده عن جابر الجعفي، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، عنه وسائل الشيعة: 69/5 ح 5936 ، و ح 5937 ، و البحار 261/13 ، مجمع البيان: 274/18 عنه وسائل الشيعة: 70/5 ح 5939، و مكارم الأخلاق 124 ( في خلع النعال و الخفاف إذا جلس).
2- عنه وسائل الشيعة : 70/5ح 5940 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/1 ذيل ح 5 عيون أخبار الرّضاء علیه السلام : 13/2 ح 31 مجمع البيان: 273/1
3- و في البرهان في تفسير القرآن: يونس بن عبد الرحمن، بدل يونس بن يعقوب .
4- عنه بحار الأنوار : 323/65 ح 27 وسائل الشيعة : 15/24 ذيل ح 529865 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 246/1 ح 6 مجمع البيان : 132/2، عنه وسائل الشيعة : 14/24 ذيل 529865

62) - از فضل بن شاذان به نقل از بعضی اصحاب ما، به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که نعلین زردی بپوشد، همیشه خوشحال است تا آن نعلین را کهنه کند هم چنان که خداوند فرمود: «رنگ آن زرد بسیار روشن است که بینندگان از دیدن آن شادمان شوند».

63)- و حضرت فرمود: کسی که نعلین زردی بپوشد آن را کهنه نمی کند تا آن که از مال و یا از علم و دانشی استفاده نماید.

فرمایش خداوند متعال: (موسی) گفت: خداوند می فرماید: گاوی باشد که نه برای شخم زدن رام شده و نه برای زراعت آبکشی کند و از هر عیبی بر کنار باشد و حتى هیچ گونه رنگ دیگری در آن نباشد، گفتند: اکنون حق مطلب را آوردی! سپس (چنان گاوی را پیدا کردند و) آن را سر بریدند ولی مایل نبودند این کار را انجام دهند (71)

64) - از یونس بن يعقوب روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام گفتم: اهل مکه گاو ها را از گودی زیر گلو ذبح می کنند، در مورد خوردن گوشت آن ها چه می فرمائی؟

حضرت اندکی سکوت نمود و سپس فرمود: خدا فرموده است: «آن را سر بریدند و نزدیک بود که انجام ندهند» از آن نخور مگر آن که از محلّ ذبح آن، سر بریده شده باشد.

ص: 195

قوله تعالى : ﴿ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَبَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ، ثَمَنًا قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا يَكْسِبُونَ﴾ ﴿79﴾

166 / [65] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ [مُسْلِمٍ]، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ:

قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام: خَرَجَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ اَلْعَاصِ مِنْ عِنْدِ عُثْمَانَ فَلَقِیَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ ، فَقَالَ لَهُ: یَا عَلِیُّ! بَیَّتْنَا اَللَّیْلَهَ فِی أَمْرٍ نَرْجُو أَنْ یُثَبِّتَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْأُمَّهَ فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: لَنْ یَخْفَی عَلَیَّ مَا بَیَّتُّمْ فِیهِ حَرَّفْتُمْ وَ غَیَّرْتُمْ وَ بَدَّلْتُمْ تِسْعَ مِائَهِ حَرْفٍ، ثَلاَثَمِائَهٍ حَرَّفْتُمْ وَ ثَلاَثَمِائَهٍ غَیَّرْتُمْ وَ ثَلاَثَمِائَهٍ بَدَّلْتُمْ ﴿فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ اَلْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اَللّهِ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - مِمّا یَکْسِبُونَ ﴾ .(1)

167/ [66] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی ﴿ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً﴾ قَالَ: قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُقَالَ لَکُمْ فَإِنَّ اَللَّهَ یُبْغِضُ اَللَّعَّانَ اَلسَّبَّابَ اَلطَّعَّانَ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ اَلْمُتَفَحِّشَ، اَلسَّائِلَ اَلْمُلْحِفَ، وَ یُحِبُّ اَلْحَیِیَّ اَلْحَلِیمَ اَلضَّعِیفَ اَلْمُتَعَفِّفَ (2)

ص: 196


1- عنه بحار الأنوار: 126/30 ح 38 و 55/92 ح 26 ، و البرهان في تفسير القرآن : 260/1 ح 2 .
2- عنه بحار الأنوار: 309/71 قطعة منه ، و 161/74 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 265/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 82/12 ح 13573 بحذف الذيل، و نحوه 387 ح 14367. الكافي : 165/2 ح 10 بإسناده عن جابر بن يزيد عن أبي جعفر علیه السلام - إلى قوله : أن يقال فيكم - عنه وسائل الشيعة : 341/16 ح 21711 ، و البحار : 341/74 ح 125، الأمالي للصدوق : 254 ح 4 (المجلس الرابع و الأربعون)، تحف العقول: 300 ، عنه البحار: 181/78، روضة الواعظين : 370/2 (مجلس في ذكر الحثّ على اصطناع المعروف)، مشكاة الأنوار : 189 (الفصل الثاني في آداب المعاشرة)، مجموعة ورام : 197/2 نحو الكافي.

فرمایش خداوند متعال گفت: پس وای بر آن افرادی که نوشته ای را با دست خود می نویسند سپس می گویند این از طرف خداوند می باشد تا آن را به بهای ناچیزی بفروشند پس وای بر آن ها از آن چه با دست خود نوشتند و وای بر آن ها از آن چه از این راه به دست می آورند! (79)

65) - از محمد بن سالم (مسلم) از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: عبد الله بن عمرو بن عاص از نزد عثمان بیرون آمد و در بین راه علی علیه السلام را ملاقات نمود به حضرت عرض کرد: ای علی! امشب را در جریان و برنامه ای سپری کردیم که امید است خداوند این امّت را پایدار بدارد

امير المؤمنين على علیه السلام فرمود: برنامه شما از من مخفی و پنهان نمی باشد، شما (حقایق و واقعیّات را) تحریف و دگرگون کردید و نه صد حرف را تبدیل نموده سی صد حرف آن ها را ،تحریف سی صد حرف را تغییر و سی صد حرف را تبدیل کردید «عذاب وَیل برای کسانی است که کتابی را با دست خود (و از پیش خود) می نویسند و می گویند این نوشته (و مطالب) از طرف خداست ... و (این عذاب به خاطر) آن چه است که کسب می کنند و به دست می آورند».

66) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «با مردم سخن نیکو بگویید»، فرمود: به مردم بهترین سخنی را بگویید که دوست دارید درباره شما بگویند زیرا خداوند افراد فحش دهنده بد زبان طعنه زن و زخم زبان زننده به مؤمنین را مبغوض و دشمن می دارد آن که فحش دهد و هرزگی کند، پُر توقّع و پُر حرف است ولی (خداوند) افراد شرمگین ،بردبار، عفیف و آبرومند را دوست دارد.

ص: 197

168 / [67] - عَنْ حَرِیزٍ عَنْ بریرٍ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أُطْعِمُ رَجُلاً سَائِلاً لاَ أَعْرِفُهُ مُسْلِماً؟

قَالَ: نَعَمْ أَطْعِمْهُ مَا لَمْ تَعْرِفْهُ بِوَلاَیَتِهِ وَ لاَ بِعَدَاوَهِ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً ﴾. وَ لاَ تُطْعِمْ مَنْ یَنْصِبُ لِشَیْءٍ مِنَ اَلْحَقِّ، أَوْ دَعَا إِلَی شَیْءٍ مِنَ اَلْبَاطِلِ . (1)

169/[68] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ لاَ تَحْمِلُوا اَلنَّاسَ عَلَی أَکْتَافِکُمْ، إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً ﴾ قَالَ: وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ اِشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ صَلُّوا مَعَهُمْ فِی مَسَاجِدِهِمْ حَتَّی اَلنَّفْسِ (2) وَ حَتَّی یَکُونُ اَلْمُبَایَنَهُ .(3)

170/ [69] - عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ فَسَیْفٌ عَلَی أَهْلِ اَلذِّمَّهِ قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً ﴾ نَزَلَتْ فِی أَهْلِ اَلذِّمَّهِ ثُمَّ نَسَخَتْهَا أُخْرَی قَوْلُهُ ﴿ قاتِلُوا

ص: 198


1- عنه بحار الأنوار : 31371 ح 15، إلى آخر الآية، و 367/74 ح 53، و البرهان في تفسير القرآن : 265/12 ح 9 ، و نور الثقلين: 94/1 ح 262 - إلى قوله تعالى : للناس حسناً -، و مستدرك الوسائل : 198/7 ح 8022، و 238/16 ح 19719 قطعة منه الكافي : 13/42 ح 1 بإسناده عن سدير الصيرفي قال : قلت لأبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 107/4 ح 40 عنهما وسائل الشيعة : 414/9 ح 12363، و البحار: 370/74 ، المقنعة للمفيد : 263 (باب - 28 من الزيادات في الزكاة).
2- في البحار حتّى ينقطع النفس
3- عنه بحار الأنوار: 313/71 ح 16 إلى آخر الآية، و 161/74 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 265/1 ح 10، و نور الثقلين : 94/1 ح 263 إلى قوله تعالى: للناس حسناً، 94/1ح ، و مستدرك الوسائل : 457/6 ح 7228 و 509 ح 7386 و 314/8 ح 9532 بحذف الذيل. المحاسن: 18/1 ح 51 (باب - 11 في وصايا أهل بيته علیه السلام) بتفصيل، عنه وسائل الشيعة: 301/8 ح 10724 ، و البحار : 159/74 ح 14 و 419/75 ح 75 و 73/88ح 24 صفات الشيعة : 27 ح 38 نحو المحاسن، مستطرفات السرائر : 599 عنه وسائل الشيعة : 7/12 ح 15500 .

67 - از حریز از بریر روایت کرده ،است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: چه بسا درخواست کننده (فقیری) را که نمی شناسم مسلمان است یا نه طعام دهم؟

فرمود: بلی، کسی را که نمی شناسی معتقد به ولایت اهل حقّ (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام )هست یا نیست عطایش کن زیرا خداوند می فرماید: «با مردم سخن نیکو بگویید» ولی کسی که ناصبی و دشمن سرسخت جزئی از حق هم که باشد و یا دعوت به باطل کند عطایش نکن

68) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: از (عذاب) خدا بترسید و مردم را بر خود وا ندارید که همانا خدا در کتابش فرموده است: «با مردم سخن نیکو بگویید» از بیمار های آنان عیادت کنید در تشییع جنازه هایشان حاضر شوید و همراه آنان در مساجدشان نماز بخوانید تا نفس بند آید و آن چه میان شما و آنان است جدا و مشخّص گردد

69) - از حفص بن غیاث روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را با پنج شمشیر مبعوث نمود که یکی از آن ها بر علیه اهل ذمّه می باشد زیرا که خداوند فرمود: «با مردم سخن نیکو بگویید» و دربارۀ اهل ذمّه نازل گردید که پس از مدّتی به واسطه آیه: «با آن گروه از اهل کتاب که ایمان به خدا نمی آورند، جنگ نمایید» نسخ و حکم آن لغو گردید.

ص: 199

الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾ (1) - الآية - (2)

قوله تعالى: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ ﴿83﴾ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَ لَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿84﴾ ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ إِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿85﴾

171 /[70] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْکُفْرُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ فَمِنْهَا کُفْرُ اَلْبَرَائهِ [وَ هُوَ عَلَی قِسْمَیْنِ:] کُفْرِ اَلنِّعَمِ وَ اَلْکُفْرِ بِتَرْکِ أَمْرِ اَللَّهِ فَالْکُفْرُ بِمَا نَقُولُ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ (3) فَهُوَ کُفْرُ اَلْمَعَاصِی وَ تَرْکُ مَا أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تعالی: ﴿ وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ

ص: 200


1- سورة التوبة : 29/9
2- عنه بحار الأنوار: 67/100 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن : 265/1 ح 11 . يأتي الحديث بتفصيل في سورة «البراءة» حديث 42 .
3- في العبارة تشويش ، يحتمل فيها السقط

فرمایش خداوند متعال و (به یاد آورید آن) زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر مادر نزدیکان یتیمان و بینوایان نیکی کنید و با مردم گفتار نیک داشته و نماز را برپا دارید و زکات بدهید سپس همه شما - جز افراد اندکی - سرپیچی کردید و از آن روی گردان شدید (83) و (نیز) هنگامی را که از شما پیمان گرفتیم که خون هم دیگر را نریزید و یک دیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید پس شما اقرار کردید (و بر این پیمان) گواه بودید (84) اما این شما هستید که یک دیگر را می کشید و جمعی از خودتان را از سرزمینشان بیرون می کنید و در این گناه و تجاوز، به یک دیگر کمک می نمایید در حالی که اگر بعضی از آن ها به صورت اسیران نزد شما آیند، فدیه می دهید و آنان را آزاد می سازید! با این که بیرون ساختن آنان بر شما حرام بود آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می آورید و به بعضی کافر

می شوید؟ برای هر کسی از شما که این عمل را انجام دهد، جز رسوایی در این جهان چیزی نخواهد بود و روز قیامت به شدیدترین عذاب ها گرفتار می شوند و خداوند از آن چه انجام می دهید غافل نیست (85)

70)- از ابو عمر و زبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کفر در کتاب خداوند بر پنج حالت می باشد، بعضی از آن کفر بیزاری و برائت است که بر دو قسم خواهد بود و کفران نعمت ها نیز بر دو قسم می باشد کفر و ترک دستورات خداوند و کفر آن چه به خدا نسبت داده می شود

ص: 201

دِماءَکُمْ - إِلَی قَوْلِهِ (تعالی): أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ اَلْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ﴾ فَکُفْرُهُمْ بِتَرْکِهِمْ مَا أَمَرَ اَللَّهُ وَ نَسَبَهُمْ إِلَی اَلْإِیمَانِ وَ لَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُمْ وَ لَمْ یَنْفَعْهُمْ عِنْدَهُ، فَقَالَ: ﴿ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاّ خِزْیٌ - إِلَی قَوْلِهِ: - وَ مَا اللَّهُ بِغَفِل عَمَّا تَعْمَلُونَ عَمّا تَعْمَلُونَ﴾ .(1)

قوله تعالى : ﴿وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَ آتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ ﴿87﴾

172/[71] -عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: أَمَّا قَوْلُهُ ﴿أَفَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوی أَنْفُسُکُمُ ﴾ اَلْآیَهَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، ذَلِکَ مَثَلُ مُوسَی وَ اَلرُّسُلِ مِنْ بَعْدِهِ وَ عِیسَی صلوات الله علیهم ضُرِبَ مَثَلاً لِأُمَّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله، فَقَالَ اَللَّهُ لَهُمْ. فَإِنْ جَاءَکُمْ مُحَمَّدٌ بِمَا لاَ تَهْوَی أَنْفُسُکُمُ بِمُوَالاَهِ عَلِیٍّ اِسْتَکْبَرْتُمْ وَ فَرِیقاً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ کَذَّبْتُمْ، وَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ فَذَلِکَ تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ. (2)

ص: 202


1- عنه بحار الأنوار: 52/71 ح 78 ، و البرهان في تفسير القرآن : 270/1 ح 2 الكافي : 389/22 ح 1 بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 32/1 ح 48 ، و البحار: 308/8 ح 73 ، و أيضاً البحار: 100/2 ح 30 و مستدرك الوسائل: 76/1 ح 18 كلاهما عن تفسير النعماني، في كتاب فضل القرآن عن أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت يسير . - و تأتي قطعة منه في الحديث 124 في هذه السورة
2- عنه بحار الأنوار: 307/24 ح 8 ، و البرهان في تفسير القرآن : 272/1 ح 3 و نور الثقلين: 99/1 ح 275. الكافي : 418/12 ح 31 بتفاوت يسير عنه البحار : 374/23 ح 54 ، و البحار : 307/24 ح 7 المناقب لابن شهر آشوب : 206/3 ( فصل في بغضه علیه السلام) ، عنه البحار : 262/39 ذيل ح 35

همان کفر معصیت و گناه و ترک کردن دستورات او خواهد بود «و آن هنگام را که از شما پیمان گرفتیم که خونریزی نکنید - تا جایی که فرمود - آیا به بعضی از کتاب ایمان می آورید و بعض دیگر را انکار می کنید؟» که خداوند آنان را به خاطر ترک دستورات و نسبتشان به ایمان تکفیرشان نموده و کردارشان را نپذیرفته که (اعمالشان) سودی هم برایشان نخواهد داشت سپس فرمود: «پاداش کسی که چنین کند در دنیا جز خواری نیست تا جایی که فرموده: - و خدا از آن چه می کنید غافل نیست» جزای کسانی که آن چنان انجام می دهند چیزی جز خواری و ذلّت نخواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: و به تحقیق ما به موسی کتاب (تورات) دادیم و بعد از او پیامبرانی را پشت سر هم فرستادیم و به عیسی بن مریم دلایل روشنی را دادیم و او را به وسیله روح القدس تأیید نمودیم، آیا چنین نیست که هر زمان پیامبری چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد در برابر او تکبّر کردید (و ایمان نیاوردید) پس عده ای را تکذیب کرده و جمعی را به قتل رساندید؟! (87)

71) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اما فرمایش خداوند: «آیا چنین نیست که پیامبری برایتان آمده، برنامه ای بر خلاف هوای نفس شما آورده است»؛ همانند موسی و پیامبران بعد از او و عیسی - درود خدا بر او و بر دیگر پیامبران باد - مثلی است برای امّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، که خداوند به ایشان فرموده است: اگر محمد نکات و دستوراتی - همانند موالات علی علیه السلام - را آورد که هوای نفس شما پذیرای آن نباشد تکبّر نموده و عدّه ای از آل محمد علیهم السلام را تکذیب نمودید و بعضی را هم می کشید و به شهادت می رسانید این تفسیر باطن و درون آیه شریفه بود.

ص: 203

قوله تعالى : ﴿ وَ لَمَّا جَاءَهُمْ كِتَبٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَ كَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ﴾ ﴿89﴾

173 / [ 72] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ كَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا ﴾ ،فَقَالَ:

کَانَتِ اَلْیَهُودُ تَجِدُ فِی کُتُبِهَا أَنَّ مُهَاجَرَ مُحَمَّدٍ علیه الصوة و السلام مَا بَیْنَ عَیْرٍ (1) وَ احِدٍ فَخَرَجُوا یَطْلُبُونَ اَلْمَوْضِعَ، فَمَرُّوا بِجَبَلٍ یُسَمَّی حِدَادَاً فَقَالُوا، حِدَادٌ وَ أُحُدٌ سَوَاءٌ فَتَفَرَّقُوا عِنْدَهُ.

فَنَزَلَ بَعْضُهُمْ بِفَدَکَ وَ بَعْضُهُمْ بِخَیْبَرَ وَ بَعْضُهُمْ بِتَیْمَاءَ (2) ، فَاشْتَاقَ اَلَّذِینَ بِتَیْمَاءَ إِلَی بَعْضِ إِخْوَانِهِمْ فَمَرَّ بِهِمْ أَعْرَابِیٌّ مِنْ قَیْسٍ...فَتَکَارَوْا مِنْهُ وَ قَالَ لَهُمْ: أَمُرُّ بِکُمْ مَا بَیْنَ عَیْرٍ وَ أُحُدٍ فَقَالُوا لَهُ: إِذَا مَرَرْتَ بِهِمَا فَآذِنَّا بِهِمَا،

فَلَمَّا تَوَسَّطَ بِهِمْ أَرْضُ اَلْمَدِینَهِ قَالَ لَهُمْ: ذَلِکَ عِیرٌ وَ هَذَا أُحُدٌ ،

فَنَزَلُوا عَنْ ظَهْرِ إِبِلِهِ. فَقَالُوا لَهُ: قَدْ أَصَبْنَا بُغْیَتَنَا (3) فَلاَ حَاجَهَ لَنَا فِی إِبِلِکَ، فَاذْهَبْ حَیْثُ شِئْتَ وَ کَتَبُوا إِلَی إِخْوَانِهِمُ اَلَّذِینَ بِفَدَکَ وَ خَیْبَرَ : أَنَّا قَدْ أَصَبْنَا اَلْمَوْضِعَ فَهَلُمُّوا إِلَیْنَا فَکَتَبُوا إِلَیْهِمْ: أَنَّا قَدِ اِسْتَقَرَّتْ بِنَا اَلدَّارُ وَ اِتَّخَذْنَا

ص: 204


1- العَيْر: الجَبلُ ، و قد غلب على جبل بالمدينة ، و عَيْر جبلان بالمدينة. انظر لسان العرب: 620/4 ، و مجمع البحرين: 418/3 ( عير) . و قيل : إن بالمدينة جبلين يقال لأحدهما : عير : الوارد و الآخر غير الصادر.
2- تيماء : اسم أرض على عشر مراحل من مدينة النبي صلی الله علیه و آله شامياً، و على خمس مراحل من خيبر شامياً. مجمع البحرين: 24/6(تيم).
3- البغية - بضم الموحدة - الحاجة نفسها مجمع البحرين: 53/1 (بغو - بغا).

فرمایش خداوند متعال: و بعد از آن که از طرف خداوند کتابی برای آن ها آمد که موافق نشانه هایی بود که با خود داشتند و پیش از این به خود نوید پیروزی بر کافران را می دادند (که به وسیله آن بر دشمنان پیروز خواهند شد) با این حال هنگامی که این کتاب و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آن ها آمد به او کافر شدند پس لعنت خدا بر کافران باد! (89)

72) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند « (مشرکان اهل کتاب) از قبل پیش بینی می کردند که بر کافران پیروز می شوند ولی هنگامی که چیزی برایشان وارد شد که نسبت به آن معرفت داشتند، به آن کافر شدند و ایمان نیاوردند» فرمود:

یهودیان در کتاب های خود یافته بودند که هجرت گاه حضرت محمد صلی الله علیه و آله میان کوه «عیر» (در مدینه) و کوه «اُحد» (در حجاز) است، به همین جهت در جستجوی آن حضرت از دیار خود خارج شده و به آن جا رفتند تا این که به کوهی – به نام «حداد» - برخورد کردند و با خود گفتند: «حداد» و «اُحد» یکی است و در اطراف آن کوه توقّف کرده و پراکنده شدند پس برخی از ایشان در «تیماء» (صحرای بین وادى القُرى و شام) و برخی دیگر در «فدک» و برخی هم در «خیبر» منزل گرفتند.

آن هایی که در «تیماء» بودند اشتیاق دیدار بعضی از برادران خود را پیدا کردند پس مردی بیابان نشین از قبیله قیس به آن ها برخورد کرد و (برای دیدن برادران خود) از او شتر کرایه کردند و آن مرد قیسی گفت: من شما را از میان دو کوه «عَیر» و «اُحد» عبور می دهم آن ها گفتند: هر زمان که به آن دو کوه رسیدی ما را خبر کن هنگامی که به وسط سرزمین مدینه رسید به آن ها گفت: این کوه «عَیر» است و آن دیگری کوه «اُحد» می باشد یهودیان از شتر ها پیاده شدند و گفتند: ما به خواسته خود رسیدیم و دیگر نیازی به شتر های تو نداریم و تو به هر کجا که می خواهی برو.

سپس نامه ای به برادران خود که در «فدک» و «خیبر» بودند نوشتند: ما آن

ص: 205

اَلْأَمْوَالَ وَ مَا أَقْرَبَنَا مِنْکُمْ وَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَمَا أَسْرَعَنَا إِلَیْکُمْ فَاتَّخَذُوا بِأَرْضِ اَلْمَدِینَهِ اَلْأَمْوَالَ

فَلَمَّا کَثُرَتْ أَمْوَالُهُمْ بَلَغَ تُبَّعَ (1) فَغَزَاهُمْ فَتَحَصَّنُوا مِنْهُ فَحَاصَرَهُمْ، فَکَانُوا یَرِقُّونَ لِضُعَفَاءِ أَصْحَابِ تُبَّعٍ ، فَیُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِاللَّیْلِ اَلتَّمْرَ وَ اَلشَّعِیرَ.

فَبَلَغَ ذَلِکَ تُبَّعَ فَرَقَّ لَهُمْ وَ آمَنَهُمْ فَنَزَلُوا إِلَیْهِ فَقَالَ لَهُمْ: إِنِّی قَدِ اِسْتَطَبْتُ بِلاَدَکُمْ وَ لاَ أَرَی إِلاَّ مُقِیماً فِیکُمْ،

فَقَالُوا لَهُ: إِنَّهُ لَیْسَ ذَلِکَ لَکَ إِنَّهَا مُهَاجَرُ نَبِیٍّ وَ لَیْسَ ذَلِکَ لِأَحَدٍ حَتَّی یَکُونَ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُمْ: فَإِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمْ مِنْ أُسْرَتِی مَنْ إِذَا کَانَ ذَلِکَ سَاعَدَهُ وَ نَصَرَهُ،

فَخَلَفَ فِیهِمْ حَیَّیْنِ اَلْأَوْسَ وَ اَلْخَزْرَجَ فَلَمَّا کَثُرُوا بِهَا کَانُوا یَتَنَاوَلُونَ أَمْوَالَ اَلْیَهُودِ ، فَکَانَتِ اَلْیَهُودُ تَقُولُ لَهُمْ: أَمَا لَوْ بُعِثَ مُحَمَّدٌ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ دِیَارِنَا وَ أَمْوَالِنَا،

فَلَمَّا بَعَثَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ آمَنَتْ بِهِ اَلْأَنْصَارُ وَ کَفَرَتْ بِهِ اَلْیَهُودُ ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی اَلَّذِینَ کَفَرُوا - إِلَی قوله: - فَلَعْنَهُ اَللّهِ عَلَی اَلْکافِرِینَ ﴾.(2)

ص: 206


1- تبّع كسُكّر من ملوك حمير سمّي تبّعاً لكثرة اتّباعه و قال الطريحي : هو ذو القرنين الذي قال الله فيه : ﴿أَهُم خَيرٌ أَم قَومُ تُبَّع.﴾
2- عنه مجمع البيان : 310/1، و بحار الأنوار: 225/15 ح 49، و البرهان في تفسير القرآن : 278/1 ذيل ح 2 أشار إليه. الكافي : 308/8 ح 481 بتفاوت يسير عنه البحار : 225/15 ذيل ح 49 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 277/1 ح 2.

محلی را که می خواستیم پیدا کردیم شما هم نزد ما بیائید

در پاسخ نوشتند: ما در این جا خانه ساخته ایم و اموالی به دست آورده ایم و فاصله ما با شما نزدیک است هرگاه جریان هجرت محمد پیش آمد شتابان نزد شما خواهیم آمد و این گروه در شهر مدینه اموالی را به دست آوردند و چون دارائی آن ها زیاد شد «تُبَّع» ( پادشاه «یمن» در آن زمان) از وضع آن ها آگاه گشت و به جنگ ایشان آمد آن ها از روی ناچاری به قلعه های خود پناهنده و در محاصره مهاجمان قرار گرفتند؛ و چنان بودند که برای ضعیفان و ناتوانان از همراهان «تُبّع» دل سوزی می کردند و چون شب فرا می رسید برای آن ها از بالای قلعه ها خرما و (نان) جو پائین می ریختند

این جریان به گوش «تُبّع» رسید و دلش به حال آنان سوخت و ایشان را امان داد یهود از قلعه ها نزد او آمدند سپس «تُبّع» به ایشان گفت: من از شهر شما خوشم آمده و تصمیم گرفته ام در میان شما بمانم یهودیان به او گفتند: تو نمی توانی چنین کاری را بکنی چون این جا هجرت گاه پیغمبر است و هیچ کس پیش از او نمی تواند این کار را بکند تا موقعی که جریان واقع شود. «تُبّع» گفت: پس من از خاندان خود کسانی را در میان شما بر جای می گذارم که چون آن پیغمبر بیاید او را یاری و کمک دهند. پس دو طایفه «اوس» و «خزرج» را جایگزین خود کرد و چون افراد این دو طایفه در آن جا زیاد شدند بر اموال یهودیان دست انداخته و به تصرّف خود در می آوردند یهودیان به آن ها می گفتند: توّجه داشته باشید که چون محمد مبعوث گردد شما را از شهر های خود بیرون می نماییم و دست شما را از اموال خود کوتاه می گردانیم. موقعی که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را مبعوث نمود، انصار به او ایمان آوردند و یهودیان کافر شدند؛ و این است (معنای) فرمایش خداوند:

« (مشركان اهل کتاب) از قبل پیش بینی می کردند که بر کافران پیروز می شوند ولی هنگامی که چیزی بر ایشان وارد شد که نسبت به آن معرفت داشتند، به آن کافر شده و ایمان نیاوردند پس لعنت خدا بر کافران باد»

ص: 207

قوله تعالى : ﴿بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَ لِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿90﴾ وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَ يَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿91﴾

174 / [7] - عَنْ جَابِرٍ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ، منْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ فَلَمّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ ﴾؟

قَالَ: ﴿تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ: لَمَّا جَائهُمْ مَا عَرَفُوا فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَفَرُوا بِهِ، فَقَالَ اَللَّهُ تعالی: [فِیهِمْ: ﴿فَلَعْنَهُ اَللّهِ عَلَی اَلْکافِرِینَ﴾] : «یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ، هُمُ اَلْکَافِرُونَ فِی بَاطِنِ اَلْقُرْآنِ».

وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله هَکَذَا:﴿بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِيَ أَنْفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُوا بِمَا أَنزَلَ الله - فى علىّ - بَغْيًا ﴾.

قَالَ اَللَّهُ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿أَنْ یُنَزِّلَ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿فَباءؤا بِغَضَبٍ عَلی غَضَبٍ﴾ یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ ﴿ وَ لِلْکافِرِینَ﴾ یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ ﴿عَذابٌ مُهِینٌ﴾. (1)

ص: 208


1- عنه بحار الأنوار : 98/36 ح 38، و البرهان في تفسير القرآن : 279/1 ح 4 القطعة الأولى 279/1 منه و نور الثقلين: 101/18 ح 281 و 282 . تفسير فرات الكوفي : 60ح 60 بتفاوت يسير عنه البحار : 129/36 ح 78 .

فرمایش خداوند متعال: ولی آن ها در مقابل بهای بدی (ارزش) خود را فروختند و به ناروا به آیاتی که خداوند فرستاده بود کافر گشتند و اعتراض داشتند که چرا خداوند به فضل خویش بر هر شخصی از بندگانش بخواهد آیات خود را نازل می کند ؟ از این رو به خشمی بعد از خشمی (از سوی خدا) گرفتار شدند و برای کافران عذایی خوار کننده است (90) و اگر به آن ها گفته شود: به آن چه خداوند نازل نموده است ایمان آوریدگویند: به آن چه بر ما نازل گشته ایمان می آریم و به ماورای آن کفر می ورزند. و حال آن که (این قرآن ) تصدیق کننده همان چیز هایی است که با آن ها می باشد نگو: پس چرا پیامبران خدا را می کشتید اگر ایمان دارید ؟! (91)

173 - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره این آیه از فرمایش خداوند: «و چون برای ایشان از جانب خدا چیزی (کتابی) آمد آن را شناختند، به آن ایمان نیاوردند»، سؤال کردم؟

فرمود: تفسیر آن در معنا و باطن چنین است: چون بر ایشان مطالبی پیرامون على علیه السلام ما وارد شد نسبت به آن کفر ورزیدند و خداوند فرمود: «پس لعنت خدا بر کافران باد» که مقصود از کافران - در باطن قرآن - ، بنی امیّه هستند.

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه چنین بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است: «بد معامله ای با خودشان کردند، آن گاه که از روی حسادت و ستم، به آن چه از جانب خدا - درباره علی- نازل گردید، کافر شدند» و خداوند در (شأن و منزلت ) على علیه السلام ، فرمود «و از این که خدا فضل و کرم خویش را به هر کس از بندگان خود بخواهد نازل می نماید (حسد بردند)» که مقصود علی علیه السلام می باشد؛ (هم چنین) فرمود: «پس قرین خشمی افزون بر خشم دیگر قرار گرفتند» که مقصود بنی امیّه هستند «و برای کافران» هم چنین منظور بنی امیّه است. «عذابی خوارکننده خواهد بود»

ص: 209

175/ [74] - وَ قَالَ جَابِرٌ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَکَذَا وَ اَللَّهِ - ﴿ وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ - مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ فِی عَلِیٍّ- ) یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ، ﴿قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا﴾ یَعْنِی فِی قُلُوبِهِمْ، بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَیْهِ ﴿وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ﴾ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی عَلِیٍّ ﴿ وَ هُوَ اَلْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً علیه السلام. (1)

176/[75] - عَنِ اِبْنِ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَللَّهُ تعالی فِی کِتَابِهِ - یَحْکِی قَوْلَ اَلْیَهُودِ - ، ﴿ إِنَّ اَللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتّی یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ﴾ (2) اَلْآیَهَ فقَالَ «فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اَللّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾ وَ إِنَّمَا نَزَلَ هَذَا فِی قَوْمٍ [مِنَ] اَلْیَهُودِ وَ کَانُوا عَلَی عَهْدِ محمّد صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لَمْ یَقْتُلُوا اَلْأَنْبِیَاءَ بِأَیْدِیهِمْ، وَ لاَ کَانُوا فِی زَمَانِهِمْ، وَ إِنَّمَا قُتِلَ أَوَائِلُهُمْ اَلَّذِینَ کَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ، فَجَعَلَهُمْ اَللَّهُ مِنْهُمْ وَ أَضَافَ إِلَیْهِمْ فِعْلَ أَوَائِلِهِمْ بِمَا تَبِعُوهُمْ وَ تَوَلَّوْهُمْ.(3)

ص: 210


1- عنه بحار الأنوار: 98/36 ذيل ح 38 و البرهان في تفسير القرآن: 282/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 102/1 ح 283 دعائم الإسلام : 29/1 ( ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و على آل محمّد علیهم السلام) بتفصیل.
2- سورة آل عمران : 183/3 .
3- عنه بحار الأنوار: 95/100 ح 5، و البرهان في تفسیر القرآن : 282/1 ح 3 و نور الثقلين : 102/1 ح 284.

74) - و از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه شریفه این چنین بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است: «و هنگامی که به آن ها گفته می شود: - پروردگار شما دربارۀ علی چه چیزی نازل نموده؟ - » که منظور بنی امیّه می باشند، «گفتند: ایمان می آوریم بر آن چه که بر ما نازل شده» یعنی در دل هایشان (ایمان بیاورند)، به آن چه که خداوند نازل نموده «ولی نسبت به ما ورای آن کفر می ورزند» یعنی به آن چه که خداوند در شأن و منزلت علی نازل کرده است «و حال آن که او بر حقّ و تصدیق کننده است آن چه را که آن ها (از کتاب های آسمانی مانند تورات و انجیل) همراه دارند» یعنی، علی علیه السلام

75)- از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند در کتاب خود به نقل از قول یهودیان حکایت فرماید: «همانا خداوند با ما عهد و پیمان بسته است که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم مگر آن که یک نوع قربانی بیاوریم.»

و( خداوند در جواب) فرمود: «پس اگر ایمان آورده اید، چرا پیامبران الهی را می کشتید؟!» این آیه درباره گروهی از یهود نازل شد چون که یهودیان زمان حضرت محمد صلی الله علیه و آله شخصاً در کشتار پیامبران دخالت و مشارکتی نداشتند و در زمان گذشته هم با کشندگان نبودند، بلکه پیشینیان آن ها پیامبران را کشته بودند پس این آیه دربارۀ پیشینیان آن ها نازل شده است و خداوند آن ها را شریک آن کشندگان قرار داده چون از آنان پیروی کرده و به آنان اظهار علاقه می کردند

ص: 211

قوله تعالى : ﴿وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَ عَصَيْنَا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿93﴾

177/[76] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قول الله عزّ و جلّ:﴿وأُشْرِبُوا فِي قُلُوبهمْ الْعِجْلُ بِكَفْرِهِمْ ﴾

قَالَ: لَمَّا نَاجَی مُوسَی علیه السلام رَبَّهُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنْ یَا مُوسَی! قَدْ فَتَنْتُ قَوْمَکَ، قَالَ: وَ بِمَا ذَا یَا رَبِّ؟ قَالَ: بِالسَّامِرِیِّ، قال و ما فعل السَّامِرِیِّ؟

قالَ: صَاغَ لَهُمْ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلاً، قَالَ: یَا رَبِّ! إِنَّ حُلِیَّهُمْ لتحْتَمِلُ أَنْ یُصَاغَ مِنْهُ غَزَالٌ أَوْ تِمْثَالٌ أَوْ عِجْلٌ فَکَیْفَ فَتَنْتَهُمْ؟!

قَالَ: انّه صَاغَ لَهُمْ عِجْلاً فَخَارَ، قَالَ: یَا رَبِّ! وَ مَنْ أَخَارَهُ؟

قَالَ: أَنَا، فقَالَ عِنْدَهُا مُوسَی : ﴿ إِنْ هِیَ إِلاّ فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ ﴾ (1). قَالَ: فَلَمَّا اِنْتَهَی مُوسَی إِلَی قَوْمِهِ وَ رَآهُمْ یَعْبُدُونَ اَلْعِجْلَ أَلْقَی اَلْأَلْوَاحَ مِنْ یَدِهِ فَتَکَسَّرَتْ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : کَانَ یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ عِنْدَ إِخْبَارِ اَللَّهِ إِیَّاهُ قَالَ: فَعَمَدَ مُوسَی فَبُرِّدَ (2) اَلْعِجْلُ مِنْ أَنْفِهِ إِلَی طَرَفِ ذَنَبِهِ ثُمَّ أَحْرَقَهُ بِالنَّارِ ، فَذَرَّه فِی الْیَمِّ قَالَ: فَکَانَ أَحَدُهُمْ لَیَقَعُ فِی اَلْمَاءِ وَ مَا بِهِ إِلَیْهِ مِنْ

ص: 212


1- سورة الأعراف : 155/7
2- البرد: سحكك الحديا بالمبرد أی السوهان ( بالفارسيه) كتاب العين: 27/8 (برد).

فرمایش خداوند متعال: و زمانی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما برافراشتیم (و گفتیم:) این دستوراتی را که به شما داده ایم محکم بگیرید و درست بشنوید (و مورد عمل قرار دهید)! آن ها گفتند: شنیدیم ولی مخالفت کردیم دل های آن ها بر اثر کفرشان با محبت گوساله آمیخته شده، به آن ها بگو: ایمان شما، چه فرمان بدی به شما می دهد اگر ایمان داشته باشید! (93)

76) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و در درون و دل هایشان گوساله نوشانیده شد» فرمود: چون موسی علیه السلام با پروردگار خود مناجات کرد، به او وحی نمود ای موسی! قوم تو مبتلا به آزمایش و فتنه شده اند موسی گفت: پروردگارا! چگونه چنین امری انجام شده است؟

خطاب رسید: به وسیله (گوساله) سامری

گفت: (گوسالۀ) سامری چگونه ساخته شد؟

فرمود: (سامری با ذوب کردن) از طلا ها و زیور آلات خودشان (گوساله) را ساخت موسی گفت: پروردگارا! زیور آلات آنان به قدری بود که بتوانند آهو، مجسّمه و یا گوساله بسازند ولی چگونه ایشان را آزمایش نمودی؟

فرمود: او گوساله ای را ساخت و در آن صدای مخصوص گوساله را در آورد.

گفت: چه کسی آن را ایجاد کرد؟

فرمود من. پس موسی اظهار داشت: «این نیست مگر آزمایشی از جانب خودت که به واسطۀ آن هر کسی را بخواهی گمراه و یا هدایت می کنی»

امام علیه السلام افزود: موقعی که موسی به قوم خود رسید و آن ها را در حال گوساله پرستی مشاهده کرد الواح تورات از دست او افتاد و شکست.

ص: 213

حَاجَهٍ، فَیَتَعَرَّضُ بِذَلِکَ لِلرَّمَادِ فَیَشْرَبُهُ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ اَلْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ ﴾ (1)

قوله تعالی: ﴿ وَ لَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ ﴿101﴾

178/[77] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا هَلَکَ سُلَیْمَانُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَضَعَ إِبْلِیسُ اَلسِّحْرَ، ثُمَّ کَتَبَهُ فِی کِتَابٍ فَطَوَاهُ وَ کَتَبَ عَلَی ظَهْرِهِ: هَذَا مَا وَضَعَ آصَفُ بْنُ بَرْخِیَا مِنْ مُلْکِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنْ ذَخَائِرِ کُنُوزِ اَلْعِلْمِ، مَنْ أَرَادَ کَذَا وَ کَذَا فَلْیَقُلْ کَذَا وَ کَذَا ثُمَّ دَفَنَهُ تَحْتَ اَلسَّرِیرِ ثُمَّ اِسْتَشَارَهُ لَهُمْ فَقَالَ اَلْکَافِرُونَ: مَا کَانَ یَغْلِبُنَا سُلَیْمَانُ إِلاَّ بِهَذَا، وَ قَالَ اَلْمُؤْمِنُونَ: وَ هُوَ عَبْدُ اَللَّهِ وَ نَبِیُّهُ فَقَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ وَ اِتَّبَعُوا ما تَتْلُوا اَلشَّیاطِینُ عَلی مُلْکِ سُلَیْمانَ ﴾ أَیْ اَلسِّحْرَ (2)

ص: 214


1- عنه بحار الأنوار: 227/13 ح 28، و البرهان في تفسير القرآن : 284/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 102/1 ح 285 قطعة منه، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 274 (الفصل السادس في نزول التوراة)
2- عنه مجمع البيان : 337/1، و بحار الأنوار : 138/14 ذيل ح 3 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 299/1 ذيل ح 3 أشار إليه، و مستدرك الوسائل : 105/13 ح 14903 . تفسير القمّي : 55/1 (أصل السحر ) مفصّلاً، و 199/2 ( سورة سبا) بتفاوت يسير، عنه البحار : 138/14 ح3 ، و 279/63 ح 167 ، و البرهان في تفسير القرآن: 298/1 ح 3، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 384 (الفصل الثالث في قصّته علیه السلام مع بلقيس)، و مستدرك الوسائل: 105/13 ذيل ح14903.

آنگاه امام باقر علیه السلام افزود: وقوع این امر در علم الهی مقدر شده بود سپس موسی از (سر) بینی تا دم آن گوساله را به وسیله ارّه و سوهان سایید و سپس آن را به آتش سوزانید و در آب دریا ریخت.

پس بعضی از آن ها آن قدر به آن گوساله علاقه داشت که خود را به آب می انداخت و از خاکستر آن گوساله (که در آب دریا ریخته شده بود می نوشید بدن آن که حاجتی داشته باشد و این همان فرمایش خداوند است: «و در درون و دل هایشان گوساله نوشانیده شد»

فرمایش خداوند متعال: بگو: و هنگامی که فرستاده ای از سوی خدا به سوی آن ها آمد، و با نشانه هایی که نزد آن ها بود مطابقت داشت جمعی از آنان که به آن ها کتاب (آسمانی) داده شده بود کتاب خدا را پشت سر افکندند، گویا که هیچ از آن خبر ندارند (101)

77) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: موقعی که سلیمان درگذشت ابلیس جادو را ساخت و آن را در کتابی نوشت و در هم پیچید و بر پشت آن نوشت: این توسط آصف بن برخیا برای سلیمان بن داود علیهما السلام ساخته شده که از گنجینه های دانش می باشد هر که خواهد چنین و چنان شود چنین و چنان کند

پس آن را زیر تخت خود در خاک پنهان کرد و آنان را بر آن آگاه نمود و برایشان خواند که کافران گفتند: سلیمان بر ما چیره نشده بود مگر به این برنامه ولی مؤمنان گفتند: بلکه او بنده خدا و پیغمبر بوده است.

ص: 215

179 / [78] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ - وَ سَأَلَهُ عَطَا وَ نَحْنُ بِمَکَّهَ - عَنْ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ؟

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ کَانُوا یَنْزِلُونَ مِنْ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَهٍ یَحْفَظُونَ أَعْمَالَ أَهْلِ أَوْسَاطِ اَلْأَرْضِ مِنْ وُلْدِ آدَمَ وَ اَلْجِنِّ فَیَکْتُبُونَ أَعْمَالَهُمْ وَ یَعْرُجُونَ بِهَا إِلَی اَلسَّمَاءِ،

قَالَ فَضَجَّ أَهْلُ اَلسَّمَاءِ مِنْ مَعَاصِی أَهْلِ أَوْسَاطِ اَلْأَرْضِ فَتَآمَرُوا بَیْنَهُمْ مِمَّا یَسْمَعُونَ وَ یَرَوْنَ مِنْ اِفْتِرَائِهِمْ اَلْکَذِبَ عَلَی اَللَّهِ وَ جُرْأَتِهِمْ عَلَیْهِ وَ نَزَّهُوا اَللَّهَ فِیمَا یَقُولُ فِیهِ خَلْقُهُ وَ یَصِفُونَ

قَالَ: فَقَالَتْ طَائِفَهٌ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ : یَا رَبَّنَا! مَا تَغْضَبُ مِمَّا یَعْمَلُ خَلْقُکَ فِی أَرْضِکَ مِمَّا یَفْتَرُونَ عَلَیْکَ اَلْکَذِبَ وَ یَقُولُونَ اَلزُّورَ وَ یَرْتَکِبُونَ اَلْمَعَاصِیَ وَ قَدْ نَهَیْتَهُمْ عَنْهَا ثُمَّ أَنْتَ تَحْلُمُ عَنْهُمْ؟ وَ هُمْ فِی قَبْضَتِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ خِلاَلِ عَافِیَتِکَ

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ أَحَبَّ اَللَّهُ أَنْ یَرَی اَلْمَلاَئِکَهُ قُدْرَتَهُ وَ نَافِذَ أَمْرِهِ فِی جَمِیعِ خَلْقِهِ وَ یَعْرِفَ اَلْمَلاَئِکَهُ مَا مَنَّ بِهِ عَلَیْهِمْ مِمَّا عَدَلَهُ عَنْهُمْ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِهِمْ وَ مَا طَبَعَهُمْ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلطَّاعَهِ وَ عَصَمَهُمْ بِهِ مِنَ اَلذُّنُوبِ،

قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی اَلْمَلاَئِکَهِ أَنِ اُنْدُبُوا (1) مِنْکُمْ مَلَکَیْنِ حَتَّی أُهْبِطَهُمَا إِلَی اَلْأَرْضِ ثُمَّ أَجْعَلَ فِیهِمَا مِنْ طَبَائِعِ اَلمَطْعَمِ وَ اَلْمَشْرَبِ وَ اَلشَّهْوَهِ وَ اَلْحِرْصِ وَ اَلْأَمَلِ مِثْلَ مَا جَعَلْتُ فِی وُلْدِ آدَمَ ثُمَّ أَخْتَبِرُهُمَا فِی اَلطَّاعَهِ لِی،

قَالَ: فَنَدَبُوا لِذَلِکَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ کَانُوا [کانا] مِنْ أَشَدِّ اَلْمَلاَئِکَهِ قَوْلاً

ص: 216


1- ندبه إلى الأمر و للأمر : دعاه وحثّه عليه، و في بعض النسخ: انتدبوا، و هو بمعناه، واستظهره المجلسي .

78) - از محمد بن قیس روایت کرده است که گفت:

در مکه بودیم که عطا از امام باقر علیه السلام دربارۀ هاروت و ماروت سؤال کرد؟

حضرت فرمود: فرشته ها هر روز و هر شب از آسمان بر زمین وارد می شدند و کردار ساکنان زمین را از آدمی و جنّی نگهبانی می دادند و می نوشتند و به آسمان می بردند

فرمود: پس اهل آسمان از دیدن گناهان اهل زمین ضجّه و شیون می کردند و با هم در این باره گفتگو کردند و سخن چینی نمودند نسبت به آن چه که می شنیدند و می دیدند از نسبت دادن دروغ به خداوند و از جرأت داشتن در برابر خدا، هم چنین خدا را از آن چه به او نسبت می دادند و یا او را به اوصافی توصیف می کردند منزّه می دانستند.

پس گروهی از فرشته ها اظهار داشتند پروردگارا خشم نمی کنی نسبت به آن چه که خلق تو در زمین انجام می دهند و به تو نسبت دروغ می دهند و اوصاف نادرست می گویند و گناهانی را مرتکب می شوند با این که آن ها را نهی کرده ای باز هم بردباری می کنی با آن که آن ها در قبضه قدرت تو هستند و آسایش و امنیت از طرف تو دارند

امام باقر علیه السلام فرمود: خدا خواست که به فرشته ها قدرت و نفوذ فرمان خود را در همه آفریده هایش بنمایاند و به فرشته ها بفهماند که چه منّتی بر آن ها دارد از این که آن چه با خلق خود کرده از آن ها برگردانده و چه آمادگی به آن ها برای پذیرش اطاعت ارزانی داشته که از گناهان معصوم بمانند.

فرمود: به همین خاطر، خداوند به فرشته ها وحی نمود: از میان خود دو فرشته را انتخاب کنید تا به زمین بفرستم و طبیعت و منش خوردن نوشیدن شهوت طمع و آرزو که خوی آدم ها می باشد به ایشان بدهم و ایشان را در فرمان بری خود آزمایش کنم.

ص: 217

فِی اَلْعَیْبِ لِوُلْدِ آدَمَ.

قَالَ: ثُمَّ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِمَا اُنْظُرَا أَلاَّ تُشْرِکَا بِی شَیْئاً وَ لاَ تَقْتُلاَنِ اَلنَّفْسَ اَلَّتِی حَرَّمْتُ، وَ لاَ تَزْنِیَانِ وَ لاَ تَشْرَبَانِ اَلْخَمْرَ،

قَالَ: ثُمَّ کَشَطَ (1) عَنِ اَلسَّمَاوَاتِ اَلسَّبْعِ لِیُرِیَهُمَا قُدْرَتَهُ ثُمَّ أَهْبَطَهُمَا إِلَی اَلْأَرْضِ فِی صُورَهِ اَلْبَشَرِ وَ لِبَاسِهِمْ، فَهَبَطَا بِرحته بَابِلَ مَهْرُوزٍ (2) فَرُفِعَ لَهُمَا بِنَاءٌ مُشْرِفٌ فَأَقْبَلاَ نَحْوَهُ فَإِذَا بِحَضْرَتِهِ اِمْرَأَهٌ جَمِیلَهٌ حَسْنَاءُ مُزَیَّنَهٌ مُعَطَّرَهٌ مُسْفِرَهٌ مُقْبِلَهٌ نَحْوَهُمَا، فَلَمَّا نَظَرَا إِلَیْهَا وَ نَاطَقَاهَا وَ تَأَمَّلاَهَا وَقَعَتْ فِی قُلُوبِهِمَا مَوْقِعاً شَدِیداً لِمَوْضِعِ اَلشَّهْوَهِ اَلَّتِی جُعِلَتْ فِیهِمَا، ثُمَّ إِنَّهُمَا اِئْتَمَرَا بَیْنَهُمَا وَ ذَکَرَا مَا نُهِیَا عَنْهُ مِنَ اَلزِّنَا فَمَضَیَا ثُمَّ حَرَّکَتْهُمَا اَلشَّهْوَهُ اَلَّتِی جُعِلَتْ فِیهِمَا فَرَجَعَا إِلَیْهَا رُجُوعَ فِتْنَهٍ وَ خِذْلاَنٍ، فَرَاوَدَاهَا عَنْ نَفْسِهَا فَقَالَتْ لَهُمَا: إِنَّ لِی دِیناً أَدِینُ بِهِ وَ لَسْتُ أَقْدِرُ فِی دِینِی اَلَّذِی أَدِینُ لهُ عَلَی أَنْ أُجِیبَکُمَا إِلَی مَا تُرِیدَانِ إِلاَّ أَنْ تَدْخُلاَنِ فِی دِینِی اَلَّذِی أَدِینُ بِهِ،

فَقَالاَ لَهَا: وَ مَا دِینُکِ؟

فَقَالَتْ: لِی إِلَهٌ مَنْ عَبَدَهُ وَ سَجَدَ لَهُ کَانَ لِی اَلسَّبِیلُ إِلَی أَنْ أُجِیبَهُ إِلَی کُلِّ مَا سَأَلَنِی فَقَالاَ لَهَا: وَ مَا إِلَهُکِ؟

قَالَتْ: إِلَهِی هَذَا اَلصَّنَمُ،

قَالَ: فَنَظَرَ أَحَدُهُمَا إِلَی صَاحِبِهِ فَقَالاَ هَاتَانِ اَلْخَصْلَتَانِ مِمَّا نُهِینَا عَنْهُمَا اَلشِّرْکُ

ص: 218


1- كشط الغطاء عن الشيء : نزعه و كشف عنه
2- كذا في النسخ، و في نسختي البحار و الصافي : فهبطا في ناحية ،بابل، فرفع لهما ....، و الظاهر هو الصحيح

فرمود: پس دو فرشته را به نام هاروت و ماروت که بیش از دیگران آدمیان را نکوهش و سرزنش می کردند انتخاب کردند و خداوند به آن دو سفارش کرد مواظب باشید که برای من شریک قرار ندهید و بت پرستی نکنید آدمی را بی تقصیر نکشید زنا نکنید و شراب ننوشید.

و فرمود: سپس آسمان های هفت طبقه را گشود تا قدرت خود را به آن ها بنمایاند و سپس آن ها را به صورت انسان و با پوشش و لباس آنان به زمین فرستاد و آن دو در سرزمین بابل فرود آمدند و یک ساختمان با شکوه نظر آن ها را جلب کرد و به سمت آن رفتند که نا گاه در آن ساختمان زنی نیکو، زیبا، خوش بو و آرایش کرده به استقبال آن ها ،آمد موقعی که او را دیدند و با او سخن گفتند، به او خیره شدند و او سخت دل آن ها را به غریزه شهوتی که داشتند بر افروخت و در نتیجه عاشق او شدند ولی (هر دو با هم) گفتگو کرده و بیاد نهی خداوند از زنا افتادند پس منصرف گشتند و به آن زن اعتنایی نکردند.

اما به لحاظ شهوتی که در آن ها قرار گرفته بود تحریک شدند و به سمت آن زن به حالت ذلّت و خواری بازگشتند و از او خواستند تا کامی برگیرند

زن گفت: من کیش و آئینی دارم که جز با هم کیش خود هم بستر نخواهم شد مگر این که شما هم به کیش من در آیید و آئین مرا بپذیرید، گفتند: آئین تو چیست؟

گفت: من یک بُت دارم هر کسی که آن را بپرستد و به او سجده کند می تواند از من کام گیرد گفتند خدا و معبود تو کدام است؟

گفت: این بت خدای من می باشد

(امام علیه السلام) فرمود: آن دو به یکدیگر نگاه کرده و گفتند: این دو کار است که خداوند ما را از آن نهی کرده بت پرستی و زنا چون اگر به این بت سجده کنیم شرک به خدا آورده ایم پس باید بت پرستیم تا به زنا برسیم

ص: 219

وَ اَلزِّنَا، لِأَنَّا إِنْ سَجَدْنَا لِهَذَا اَلصَّنَمِ وَ عَبَدْنَاهُ أَشْرَکْنَا بِاللَّهِ، وَ إِنَّمَا نُشْرِکُ بِاللَّهِ لِنَصِلَ إِلَی اَلزِّنَا، وَ هُوَ ذَا نَحْنُ نَطْلُبُ اَلزِّنَا فَلَیْسَ نُعْطَاهُ إِلاَّ بِالشِّرْکِ،

قَالَ: فَأْتَمَرَا بینهما فَغَلَبَتْهُمَا اَلشَّهْوَهُ اَلَّتِی جُعِلَتْ فِیهِمَا، فَقَالاَ لَهَا: نُجِیبُکِ إِلَی مَا سَأَلْتِ، قَالَتْ: فَدُونَکُمَا فَاشْرَبَا هَذَا اَلْخَمْرَ فَإِنَّهُ قُرْبَانٌ لَکُمَا عِنْدَهُ، وَ بِهِ تَصِلاَنِ إِلَی مَا تُرِیدَانِ، فَقَالَ فَأْتَمَرَا بَیْنَهُمَا فَقَالاَ: هَذِهِ ثَلاَثُ خِصَالٍ مِمَّا قَدْ نَهَانَا رَبُّنَا عَنْهُ: اَلشِّرْکُ وَ اَلزِّنَا، وَ شُرْبُ اَلْخَمْرِ، وَ إِنَّمَا نَدْخُلُ فِی شُرْبِ اَلْخَمْرِ حَتَّی نَصِلَ إِلَی اَلزِّنَا فَأْتَمَرَا بَیْنَهُمَا ثُمَّ قَالاَ لَهَا: مَا أَعْظَمَ اَلْبَلِیَّهَ بِکِ قَدْ أَجَبْنَاکِ إِلاَّ مَا سَأَلْتِ،

قَالَتْ: فَدُونَکُمَا فَاشْرَبَا مِنْ هَذَا اَلْخَمْرِ وَ اُعْبُدَا اَلصَّنَمَ وَ اُسْجُدَا له

قَالَ: فَشَرِبَا اَلْخَمْرَ وَ سَجَدَا لَهُ، ثُمَّ رَاوَدَاهَا عَنْ نَفْسِهَا فَلَمَّا تَهَیَّئتْ لَهُمَا وَ تَهَیَّئَا لَهَا دَخَلَ عَلَیْهِمَا سَائِلٌ یَسْئلُ فَلَمَّا أَنْ رَأَیَاهُ ذَعِرَا مِنْهُ، فَقَالَ لَهُمَا: إِنَّکُمَا لَمُرِیبَینِ ذَعِرَینِ قَدْ خَلَوْتُمَا بِهَذِهِ اَلْمَرْأَهِ اَلْعَطِرَهِ اَلْحَسْنَاءِ إِنَّکُمَا لَرَجُلاَ سَوْءٍ وَ خَرَجَ عَنْهُمَا،

فَقَالَتْ لَهُمَا: لاَ وَ إِلَهِی! لا تصِلان إِلَیّ أَنْ تَقْرَبَانِی وَ قَدِ اِطَّلَعَ (1) هَذَا اَلرَّجُلُ عَلَی حَالِکُمَا وَ عَرَفَ مَکَانَکُمَا خَرَجَ اَلْآنَ فَیُخْبِرُ بِخَبَرِکُمَا، وَ لَکِنْ بَادِرَا إِلَی هَذَا اَلرَّجُلِ فَاقْتُلاَهُ قَبْلَ أَنْ یَفْضَحَکُمَا وَ یَفْضَحَنِی، ثُمَّ دُونَکُمَا فَاقْضِیَا حَاجَتَکُمَا وَ أَنْتُمَا مُطْمَئِنَّانِ آمِنَانِ،

قَالَ: فَقَامَا إِلَی اَلرَّجُلِ فَأَدْرَکَاهُ فَقَتَلاَهُ ثُمَّ رَجَعَا إِلَیْهَا فَلَمْ یَرَیَاهَا وَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا، وَ نُزِعَ عَنْهُمَا رِیَاشُهُمَا، وَ أُسْقِطَا فِی أَیْدِیهِمَا،

قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِمَا: أَنَّمَا أَهْبَطْتُکُمَا إِلَی اَلْأَرْضِ مَعَ خَلْقِی سَاعَهً مِنْ نَهَارٍ فَعَصَیْتُمَانِی بِأَرْبَعِ مَعَاصِی کُلِّهَا قَدْ نَهَیْتُکُمَا عَنْهَا، وَ تَقَدَّمْتُ إِلَیْکُمَا فِیهَا فَلَمْ تُرَاقِبَانِی وَ لَمْ تَسْتَحِیَا مِنِّی وَ قَدْ کُنْتُمَا أَشَدَّ مَنْ یَنْقِمُ عَلَی

ص: 220


1- و في نسختي البحار و الصافي : لا تصلان الآن إليّ و قد اطّلع .

فرمود: آن دو با هم در این مورد مشورت کردند و شهوت بر آن ها غلبه کرد و از آن زن پذیرفتند و او گفت این شراب است آن را بنوشید که شما را آماده کار کند با هم مشورت کردند که این سه کار - شرک به خدا زنا و شراب خواری که خدا ما را از آن ها نهی کرده بود و شراب خواری هم که برای انجام زنا می باشد و پس از مشورت و گفتگوی با هم به زن گفتند ای زن تو چه بلای خطرناکی هستی خواسته تو را پذیرفتیم

زن گفت: بسیار خوب پس از این شراب بنوشید و برای این بت سجده کنید و آن ها هم این کار ها را انجام دادند و چون از او کام خواستند و او هم آماده شد و آن ها هم آماده شدند یک گدا بر آن ها وارد شد و درخواست چیزی کرد از دیدن او ترسیدند و او به آن ها گفت شما دو مرد هراسناک و ترسو هستید و با این زن زیبایی که عطر زده خلوت کرده اید شما دو مرد بدی هستید و از نزد آن ها بیرون رفت.

آن زن گفت: نه به خدایم سوگند! به من دست نخواهید یافت چون با اطلاع این مرد به حال شما و شنیدن سخنان شما و دیدن موقعیت شما الان می رود و برای دیگران مطرح می کند زود بروید و تا شما و مرا رسوا نکرده او را بکشید و پس از آن کار خود را با دلی آرام و آسوده انجام دهید.

(امام باقر علیه السلام) فرمود: آن دو برخاستند و آن مرد را گرفتند و کشتند و نزد آن زن بازگشتند ولی او را ندیدند و پشیمان شدند و پرهایشان ریخت و سرافکنده گشتند و خداوند به آن ها وحی نمود من شما را یک ساعت به زمین فرستادم و از چهار گناه مخصوص نهی کردم اما شما مرا در نظر نداشتید و از من شرم نکردید و شمایی که از همه بیشتر بر اهل زمین عیب می گرفتید و از افسوس و خشم من

ص: 221

أَهْلِ اَلْأَرْضِ مِنَ اَلْمَعَاصِی وَ أسَجَرَ سعیر غَضَبِی عَلَیْهِمْ و لِمَا جَعَلْتُ فِیکُمْ مِنْ طَبْعِ خَلْقِی وَ عِصْمَتِی إِیَّاکُمْ مِنَ اَلْمَعَاصِی فَکَیْفَ رَأَیْتُمَا مَوْضِعَ خِذْلاَنِی فِیکُمَا، اِخْتَارَا عَذَابَ اَلدُّنْیَا أَمْ عَذَابَ اَلْآخِرَهِ؟

فَقَالَ أَحَدُهُمَا: نَتَمَتَّعُ مِنْ شَهَوَاتِنَا فِی اَلدُّنْیَا إِذْ صِرْنَا إِلَیْهَا إِلَی أَنْ نَصِیرَ إِلَی عَذَابِ اَلْآخِرَهِ، وَ قَالَ اَلْآخَرُ: إِنَّ عَذَابَ اَلدُّنْیَا لَهُ مُدَّهٌ وَ اِنْقِطَاعٌ، وَ عَذَابُ اَلْآخِرَهِ دَائِمٌ لاَ اِنْقِطَاعَ لَهُ، فَلَسْنَا نَخْتَارُ عَذَابَ اَلْآخِرَهِ اَلدَّائِمَ اَلشَّدِیدَ عَلَی عَذَابِ اَلدُّنْیَا اَلْفَانِی اَلْمُنْقَطِعِ،

قَالَ: فَاخْتَارَا عَذَابَ اَلدُّنْیَا، فَکَانَا یُعَلِّمَانِ اَلسِّحْرَ بِأَرْضِ بَابِلَ ، ثُمَّ لَمَّا عَلَّمَا اَلنَّاسَ [اَلسِّحْرَ] رُفِعَا مِنَ اَلْأَرْضِ إِلَی اَلْهَوَاءِ فَهُمَا مُعَذَّبَانِ مِنَکَّسَانِ مُعَلَّقَانِ فِی اَلْهَوَاءِ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ.(1)

180/[79]- عن زرارة ، عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ قَالَ:

کُنْتُ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ فَسَمِعْتُ عَلِیّاً علیه السلام وَ هُوَ عَلَی اَلْمِنْبَرِ- وَ نَادَاهُ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ وَ هُوَ فِی مُؤَخَّرِ اَلْمَسْجِدِ - فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! مَا الْهُدَی؟

فقَالَ علیه السلام لَعَنَكَ اللَّهُ! - وَ لَمْ یُسْمِعْهُ - مَا الْهُدَی تُرِیدُ وَ لَكِنَّ الْعَمَی تُرِیدُ ثُمَّ قَالَ لَهُ ادْنُ فَدَنَا مِنْهُ فَسَأَلَهُ عَنْ أَشْیَاءَ فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ: أَخْبِرْنِی عَنْ هَذِهِ الْكَوْكَبَةِ الْحَمْرَاءِ؟ یَعْنِی الزُّهَرَةَ

قَالَ: إِنَّ اللَّهَ اطَّلَعَ مَلَائِكَتَهُ عَلَی خَلْقِهِ وَ هُمْ عَلَی مَعْصِیَةٍ مِنْ مَعَاصِیهِ

فَقَالَ الْمَلَكَانِ هَارُوتُ وَ مَارُوتُ: هَؤُلَاءِ الَّذِینَ خَلَقْتَ أَبَاهُمْ بِیَدِكَ وَ أَسْجَدْتَ لَهُ مَلَائِكَتَكَ یَعْصُونَكَ؟

ص: 222


1- عنه مجمع البيان: 339/1، و بحار الأنوار: 319/59 ذيل ح 2 أشار إليه . تفسير القمي : 55/1 (قصّة هاروت و ماروت) بإسناده عن محمّد بن قيس عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار : 316/59 ح 2 ، و نور اليقلين: 112/1 ح 304، و مجمع البيان: 338/1

بر آن ها سخن می گفتید چون شما را معصوم ساخته و از گناه بدور داشتم اکنون چگونه می خواهید شما را کیفر و مجازات کنم آیا عذاب دنیا را می خواهید و یا عقاب آخرت را می طلبید؟ یکی به دیگری گفت: اکنون که به این دنیا آمده ایم از دلخواه های آن بهرمند شویم تا روزی که به عذاب آخرت برسیم دیگری گفت: عذاب دنیا اندازه دارد و تمام می شود ولی عذاب آخرت پیوسته و بی نهایت است و نباید عذاب آخرت را بر عذاب دنیا برگزینیم که آن تمام شدنی نخواهد بود .

فرمود: آن ها عذاب دنیا را اختیار کردند و در سرزمین بابل به مردم جادو یاد می دادند و چون آموزش دادند از زمین به هوا بالا برده شدند و در فضا آویزان گشتند و تا روز قیامت چنین خواهند بود.

79) - از زراره از أبو طفیل روایت کرده است که گفت:

در مسجد کوفه بودم شنیدم که امام علی علیه السلام بر بالای منبر است و این کوّاء از آخر مسجد فریاد زد: ای امیرالمؤمنین! هدایت چیست؟

فرمود: خدا تو را لعنت کند تو طالب هدایت نیستی بلکه کور دلی می خواهی - ولی او کلام حضرت را نشنید - سپس به او فرمود: نزدیک بیا و او نزدیک رفت و از چیز هایی سؤال کرد و حضرت جواب او را داد. سپس گفت: از ستاره سرخ - یعنی زهره - به من خبر بده

فرمود: خداوند فرشته ها را نسبت به خلق خود آگاه کرد که در حال انجام گناهی از گناهان بودند. و هاروت و ماروت- که دو فرشته بودند - گفتند: این هایی که پدرشان را به دست (قدرت) خود آفریدی و فرشته ها را به سجده برای او واداشتی ،اکنون در نافرمانی و معصیت تو می باشند.

خداوند فرمود: شاید شما اگر مانند آن ها آزموده شوید و دارای شهوت باشید نیز همانند آن ها مرا نافرمانی و معصیت کنید.

اظهار داشتند: به عزّت خودت سوگند! نه (ما چنان نخواهیم کرد)

ص: 223

قَالَ فَلَعَلَّكُمْ إِذَا ابْتُلِیتُمْ بِمِثْلِ الَّذِی ابْتَلَیْتُهُمْ (1) بِهِ عَصَیْتُمُونِی كَمَا عَصَوْنِی قَالا: لَا وَ عِزَّتِكَ! قَالَ: فَابْتَلَاهُمَا بِمِثْلِ الَّذِی ابْتَلَی بِهِ بَنِی آدَمَ مِنَ اَلشَّهْوَهِ ثُمَّ أَمَرَهُمْ أَنْ لاَ یُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ لاَ یَقْتُلُوا اَلنَّفْسَ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللّهُ ، وَ لاَ یَزْنُوا وَ لاَ یَشْرَبُوا اَلْخَمْرَ

ثُمَّ أَهْبَطَهُمَا إِلَی اَلْأَرْضِ فَکَانَا یَقْضِیَانِ بَیْنَ اَلنَّاسِ هَذَا فِی نَاحِیَهٍ وَ هَذَا فِی نَاحِیَهِ، فَکَانَا بِذَلِکَ حَتَّی أَتَتْ إِحْدَاهُمَا هَذِهِ اَلْکَوْکَبَهُ تُخَاصِمُ إِلَیْهِ، وَ کَانَتْ مِنْ أَجْمَلِ اَلنَّاسِ فَأَعْجَبَتْهُ فَقَالَ لَهَا: اَلْحَقُّ لَکِ وَ لاَ أَقْضِی لَکِ حَتَّی تُمْکِنَیِنِی مِنْ نَفْسِکِ فَوَاعَدَتْ یَوْماً ثُمَّ أَتَتِ اَلْآخَرَ فَلَمَّا خَاصَمَتْ إِلَیْهِ وَقَعَتْ فِی نَفْسِهِ وَ أَعْجَبَتْهُ کَمَا أَعْجَبَتِ اَلْآخَرَ، فَقَالَ لَهَا مِثْلَ مَقَالَهِ صَاحِبِهِ، فَوَاعَدَتْهُ اَلسَّاعَهَ اَلَّتِی وَعَدَتْ صَاحِبَهُ فَاتَّفَقَا جَمِیعاً عِنْدَهَا فِی تِلْکَ اَلسَّاعَهِ، فَاسْتَحَیا کُلُّ وَاحِدٍ مِنْ صَاحِبِهِ حَیْثُ رَآهُ وَ طَأْطَأَ رُؤوسَهَما وَ نَکَسَا، ثُمَّ نُزِعَ اَلْحَیَاءُ عنْهُمَا، فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ: یَا هَذَا! جَاءَ بی اَلَّذِی جَاءَ بِکَ،

قَالَ: ثُمَّ أَعْلَمَاهَا وَ رَاوَدَاهَا عَنْ نَفْسِهَا فَأَبَتْ عَلَیْهِمَا حَتَّی یَسْجُدَا لِوَثَنِهَا وَ یَشْرَبَا مِنْ شَرَابِهَا، وَ أَبَیَا عَلَیْهَا وَ سَأَلاَهَا فَأَبَتْ إِلاَّ أَنْ یَشْرَبَا مِنْ شَرَابِهَا فَلَمَّا شَرِبَا صَلَّیَا لِوَثَنِهَا وَ دَخَلَ مِسْکِینٌ فَرَآهُمَا، فَقَالَتْ لَهُمَا: یَخْرُجُ هَذَا فَیُخْبِرُ عَنْکُمَا فَقَامَا إِلَیْهِ فَقَتَلاَهُ، ثُمَّ رَاوَدَاهَا عَنْ نَفْسِهَا فَأَبَتْ حَتَّی یُخْبِرَاهَا بِمَا یَصْعَدَانِ بِهِ إِلَی اَلسَّمَاءِ وَ کَانَا یَقْضِیَانِ بِالنَّهَارِ، فَإِذَا کَانَ اَللَّیْلُ صَعِدَا إِلَی اَلسَّمَاءِ فَأَبَیَا عَلَیْهَا وَ أَبَتْ أَنْ تَفْعَلَ فَأَخْبَرَاهَا، فَقَالَتْ ذَلِکَ لِتُجَرَّبَ مَقَالَتُهُمَا وَ صَعِدَتْ، فَرَفَعَا أَبْصَارَهُمَا إِلَیْهَا فَرَأَیَا أَهْلَ اَلسَّمَاءِ مُشْرِفِینَ عَلَیْهِمَا یَنْظُرُونَ إِلَیْهِمَا وَ تَنَاهَتْ إِلَی اَلسَّمَاءِ، فَمُسِخَتْ فَهِیَ اَلْکَوْکَبَهُ اَلَّتِی تَرَی .(2)

ص: 224


1- في نسخة البحار : إذا ابتليتم بمثل الذي ابتلوهم.
2- عنه بحار الأنوار: 324/59 ح 9 و البرهان في تفسير القرآن : 149/1 ح 181 . تأتي قطعتان منه في سورة «بني إسرائيل»، الحديث 30 و 99.

پس خداوند آن ها را همانند بنی آدم گرفتار شهوت کرد و به آن ها دستور داد: برای من شریکی قرار ندهید و بُت نپرستید شخصی را به نا حق نکشید زنا نکنید و شراب ننوشید و سپس آن ها را بر زمین فرستاد

آن ها در میان مردم قضاوت می کردند و هر کدام در یک ناحیه ای قرار گرفتند و به این کار مشغول بودند تا این ستاره ای که زیباترین مردم بود برای مرافعه و حل نزاع نزد یکی از آن ها آمد و چون از او خوشش آمد به او گفت حق با تو است ولی حکم برای تو نمی کنم تا خود را بر من عرضه کنی و روزی را با او وعده گذاشت

بعد از آن او برای مرافعه و حلّ نزاع نزد دیگری رفت و دل او را به خود جلب کرد و همان وعده را در همان ساعت با او گذاشت.

و در همان ساعت هر دو با وی ملاقات کردند و هر کدام از رفیق خود خجالت کشید و سر های خود را به زیر انداختند ولی شرم و حیا از آن ها رفت و یکی به دیگری گفت: من برای همان مقصودی آمده ام که تو آمده ای و با هم از او کام جویی خواستند، ولی او قبول نکرد و گفت تا بت مرا نپرستید و از شراب من ننوشید نمی شود آن ها پیشنهاد او را نپذیرفتند و خواسته خود را تکرار کردند و او اصرار ورزید که باید شراب بنوشند و چون شراب نوشیدند به بت او هم سجده کردند.

در همین بین مسکینی وارد شد و آن ها را (با آن حالت) دید، زن گفت: این مسکین می رود و گزارش شما را می دهد پس (هر دو) برخاستند و آن مسکین را کشتند و از او خواستند تا کام برگیرند گفت: نه (امکان ندارد) مگر آنکه به من بیاموزید به چه وسیله ای به آسمان می روید - چون روز ها برای مردم قضاوت می کردند و شب ها به آسمان می رفتند گفتند: نه و او هم گفت: نه تا در نهایت به او خبر دادند. پس او هم به عنوان آزمایش به آسمان بالا رفت و آن ها دیده از او برنداشتند و دیدند که اهل آسمان آن ها را می نگرند و آن زن هم به آسمان رسید و به صورت این ستاره که می بینی درآمد.

ص: 225

قوله تعالى: ﴿ مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿106﴾

181/[80] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها﴾ .

قَالَ: اَلنَّاسِخُ مَا حُوِّلَ، وَ مَا یَنْسَیهَا مِثْلُ اَلْغَیْبِ اَلَّذِی لَمْ یَکُنْ بَعْدُ، کَقَوْلِهِ: ﴿یَمْحُوا اَللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتبِ﴾. (1)

قَالَ: فَیَفْعَلُ اَللَّهُ مَا یَشَاءُ وَ یُحَوِّلُ مَا یَشَاءُ، مِثْلُ قَوْمِ یُونُسَ إِذْ بَدَا لَهُ فَرَحِمَهُمْ، وَ مِثْلُ قَوْلِهِ: ﴿فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ﴾ (2) قَالَ: أَدْرَکَتهُمْ رَحْمَتِهِ﴾.(3)

182/[81]- عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها﴾؟

فَقَالَ: کَذَبُوا مَا هَکَذَا هِیَ، إِذَا کَانَ یُنْسِی وَ یَنْسَخُهَا أَوْ یَأْتِ بِمِثْلِهَا لَمْ یَنْسَخْهَا

قُلْتُ: هَکَذَا قَالَ اَللَّهُ؟

قَالَ: لَیْسَ هَکَذَا قَالَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی،

قُلْتُ: فَکَیْفَ قَالَ؟

قَالَ لَیْسَ فِیهَا أَلِفٌ وَ لاَ وَاوٌ قَالَ: ﴿ مَا نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ

ص: 226


1- سورة الرعد : 39/13
2- سورة الذاريات : 54/51
3- عنه بحار الأنوار: 116/4 ح 42، 324:59 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن 303/1 ح2

فرمایش خداوند متعال: هر حکمی را که نسخ کنیم و یا نسخ آن را به تأخیر بیندازیم بهتر از آن یا همانند آن را می آوریم، آیا نمی دانستی که خداوند بر هر چیزی توانمند است؟! (106)

80) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «ما آیه ای را نسخ و یا باطل نمی کنیم مگر بهتر از آن و یا همانند آن را می آوریم» فرمود ناسخ و نسخ متحوّل و دگرگون یافته است نسیان مانند هر چیز پنهان و پوشیده ای است که هنوز واقع نشده باشد همانند فرمایش خداوند: «خداوند آن چه را بخواهد محو و نابود و آن چه را که بخواهد ثابت و پایدار می نماید و مادر تمامی علوم در پیشگاه او می باشد پس هر چه را بخواهد و مصلحت بداند انجام می دهد و آن چه را که نخواهد دگرگون می گرداند؛ همانند قوم یونس هنگامی که مشیّت خدا تعلّق گرفت مورد رحمت قرار گرفتند؛ و همانند فرمایش خداوند: «تو از آنان روی گردان پس مورد ملامت و سرزنش قرار نمی گیری» یعنی آنان را به وسیله رحمت خویش نجات داد.

81) - از عمر بن یزید روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «ما آیه ای را نسخ و یا باطل نمی کنیم مگر بهتر از آن و یا همانند آن را می آوری»، سؤال کردم؟

فرمود: دروغ گفته اند آیه این طور نیست زیرا اگر آیه را نسخ کند و مانند آن را بیاورد پس نسخ نکرده است گفتم: آیا خداوند این طور بیان نموده است؟

فرمود: ،نه خدای تبارک و تعالی چنین نفرموده است.

گفتم: پس چگونه فرموده است؟

فرمود: در آیه الف و واو «أَوْ» نبوده بلکه خداوند چنین فرموده: «ما آیه ای را نسخ و یا باطل نمی کنیم مگر بهتر از آن همانند آن را بیاوریم» هیچ امامی

ص: 227

مِنْهَا مِثْلِهَا ﴾ ، یَقُولُ: مَا نُمِیتُ مِنْ إِمَامٍ أَوْ نُنْسِهِ ذِکْرَهُ نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْهُ مِنْ صُلْبِهِ مِثْلَهُ ﴾.(1)

قوله تعالى: ﴿ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ سَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿114﴾ وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿115﴾

183/[82] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی : فِی قَوْلِهِ ﴿ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاّ خائِفِینَ﴾ یَعْنِی اَلْإِیمَانَ لاَ یَقْبَلُونَهُ إِلاَّ وَ اَلسَّیْفُ عَلَی رُءُوسِهِمْ .﴾(2)

184 / [83] - عَنْ حَرِیزٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

أَنْزَلَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْآیَهَ فِی اَلتَّطَوُّعِ خَاصَّهً ﴿ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ ﴾ وَ صَلَّی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِیمَاءً عَلَی رَاحِلَتِهِ أَیْنَمَا تَوَجَّهَتْ بِهِ حَیْثُ خَرَجَ إِلَی خَیْبَرَ ، وَ حِینَ رَجَعَ مِنْ مَکَّهَ وَ جَعَلَ اَلْکَعْبَهَ خَلْفَ ظَهْرِهِ .﴾ (3)

ص: 228


1- عنه بحار الأنوار: 116/4 ح 3 و 208/23 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 304/1 ح ، و نور الثقلين : 115/1 ح 312
2- عنه بحار الأنوار: 341/83 قطعة منه، و 26/100 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن : 150/1 ح 184 .
3- عنه بحار الأنوار : 70/84 ح 29 ، و وسائل الشيعة : 333/4 ح 5317، و البرهان في تفسير القرآن : 314/1 ح 5 ، و مستدرك الوسائل : 191/3 ح 3330.

را نمی میرانیم یا او را از خاطر نمی بریم مگر آن که بهتر (1) از او را (از صلب او ) مانند خودش می آوریم.

فرمایش خداوند متعال: و چه کسی ستم کار تر از آن فردی است که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کند و سعی در ویرانی آن ها را دارد؟ شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت وارد این (کانون های عبادت) شوند بهره آن ها در دنیا (فقط) رسوایی است و در آخرت عذاب عظیمی خواهند داشت! (114)

(ای پامبر بگو: ) مشرق و مغرب از آنِ خداوند است! و به هر سو و سمتی رو کنید خدا آن جا می باشد خداوند بی نیاز و دانا است (115)

82) - از محمد بن یحیی روایت کرده است که گفت:

منظور از فرمایش خداوند «حق نداشتند وارد آن شوند مگر به حالت ترسناک» این است که ایمان را نمی پذیرند مگر آن که شمشیر بالای سرشان باشد.

83)- از حریز ( سجستانی) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند این آیه را فقط در مورد نماز های مستحبّی نازل نمود: «پس به هر سمتی رو گردانید، به طرف خدا خواهد بود ، به درستی که خداوند گسترش دهنده و دانا است»؛ و رسول خدا صلی الله علیه و آله آن موقعی که به طرف خیبر می رفت هم چنین زمانی که از مکه به سوی مدینه باز می گشت سوار بر مرکب بود و به هر سمت که مرکب می رفت سمت نماز می خواند که (گاهی) مکه پشت سرش قرار می گرفت

ص: 229


1- شاید منظور از بهتر بودن در تمام این عبارات از نظر مصلحت است نه از جهت فضائل و كمالات مترجم.

185/[84] -قَالَ زُرَارَهُ :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اَلصَّلاَهُ فِی اَلسَّفَرِ وَ اَلْمَحْمِلِ سَوَاءٌ؟

قَالَ: اَلنَّافِلَهُ کُلُّهَا سَوَاءٌ تُومِی إِیمَاءاً أَیْنَمَا تَوَجَّهَتْ دَابَّتُکَ وَ سَفِینَتُکَ وَ اَلْفَرِیضَهُ تَنْزِلُ لَهَا عَنِ اَلْمَحْمِلِ إِلَی اَلْأَرْضِ إِلاَّ مِنْ خَوْفٍ فَإِنْ خِفْتَ أَوْمَأْتَ وَ أَمَّا اَلسَّفِینَهُ فَصَلِّ فِیهَا قَائِماً وَ تَوَخَّ [توجّه] اَلْقِبْلَهَ بِجُهْدِکَ فَإِنَّ نُوحاً علیه السلام قَدْ صَلَّی اَلْفَرِیضَهَ فِیهَا قَائِماً مُتَوَجِّهاً إِلَی اَلْقِبْلَهِ وَ هِیَ مُطْبِقَهٌ عَلَیْهِمْ

قَالَ: قُلْتُ وَ مَا کَانَ عِلْمُهُ بِالْقِبْلَهِ فَیَتَوَجَّهَهَا وَ هِیَ مُطْبِقَهٌ عَلَیْهِمْ

قَالَ: کَانَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یُقَوِّمُهُ نَحْوَهَا

قَالَ: قُلْتُ: فَأَتَوَجَّهُ نَحْوَهَا فِی کُلِّ تَکْبِیرَهٍ؟

قَالَ أَمَّا فِی اَلنَّافِلَهِ فَلاَ إِنَّ مَا تُکَبِّرُ فِی اَلنَّافِلَهِ عَلَی غَیْرِ اَلْقِبْلَهِ أَکْثَرُ ثُمَّ قَالَ کُلُّ ذَلِکَ قِبْلَهٌ لِلْمُتَنَفِّلِ إِنَّهُ قَالَ: ﴿فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ ﴾.(1)

186 / [85] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ یَقْرَأُ اَلسَّجْدَهَ وَ هُوَ عَلَی ظَهْرِ دَابَّتِهِ؟

قَالَ یَسْجُدُ حَیْثُ تَوَجَّهَتْ بِهِ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یُصَلِّی عَلَی نَاقَتِهِ اَلنَّافِلَهَ وَ هُوَ مُسْتَقْبِلُ اَلْمَدِینَهِ ، یَقُولُ (اَللَّهُ تعالی): ﴿فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ ﴾ .(2)

ص: 230


1- عنه بحار الأنوار: 70/84 ذيل ح 29 ، و 45/87 ح 36، وسائل الشيعة : 324/4 ح 5283، و البرهان في تفسير القرآن : 315/1 ح 6 .
2- عنه بحار الأنوار: 100/84 ح 18 ، و 169/85 ذيل ح 4 أشار إليه، 50/87 ذيل ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 315/1 ح 7 علل الشرائع: 2 358 ح 1 (باب- 76 العلّة التي من أجلها يسجد) بإسناده عن حمّاد، عن الحلبي ، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 248/6 ح 7857 ، و البحار : 70/84 ح 28 و 169/85 ح 4 ، و 40/87 ح 30.

84) - زراره گفته است: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا نماز در حال مسافرت، داخل کشتی و کجاوه یکسان است؟

فرمود: (نماز های) نافله فرقی نمی کند هر کجا در هر حالتی در کشتی و یا بر روی حیوان و به هر سمتی که باشی (برای رکوع و سجود) اشاره می کنی؛ ولی برای (نماز های) واجب از مرکب سواری فرود می آیی و نماز را روی زمین (در محلی ثابت) بجای می آوری مگر آنکه ترسی وجود داشته باشد که در این صورت نیز با اشاره انجام می دهی و اما نسبت به کشتی در آن نماز به جا می آوری و سعی می کنی رو به قبله باشی حضرت نوح علیه السلام نماز واجب خود را در کشتی رو به قبله به حالت ایستاده به جای آورد با این که کشتی دارای چند طبقه (و تاریک) بود. عرض کردم: قبله را چگونه تشخیص می داد و در سمت آن قرار می گرفت با این که کشتی دارای چند طبقه بود؟

فرمود: جبرئیل او را به سمت قبله می گردانید، گفتم: آیا در هر تکبیری باید رو به سمت قبله کنم؟

فرمود: در نماز مستحبی لازم نیست و می توانی به سمت غیر قبله می توانی تکبیر بگویی سپس افزود: برای نماز نافله همه جهت ها و قبله است «به طرف خدا خواهد بود به درستی که خداوند گسترده و دانا است».

85) - از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره شخصی که بر پشت چهار پا سوار است و می خواهد سجده انجام دهد سؤال کردم؟

فرمود: به هر سمتی که می تواند رو کند همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله سوار بر شتر بود و به سمت مدینه می رفت و نماز می خواند خداوند فرموده: «پس به هر سمتی که رو گردانید ، به طرف خدا خواهد بود به درستی که خداوند گسترده و دانا است».

ص: 231

قوله تعالى : ﴿الَّذِينَ آتَيْنَهُمُ الْكِتَبَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ ى أُوْلَئكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ﴾ ﴿121﴾

187/[86] - عَنْ أَبِی وَلاَّدٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ اَلَّذِینَ آتَیْناهُمُ اَلْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ﴾؟

قَالَ: فَقَالَ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ علیهم السلام. (1)

188/[87] - عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ﴾ فَقَالَ: اَلْوُقُوفُ عِنْدَ ذِکْرِ اَلْجَنَّة وَ اَلنَّارِ ﴾. (2)

189/[88] - ﴿عَنْ یَعْقُوبَ الْأَحْمَرِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْعَدْلُ الْفَرِیضَةُ.﴾ (3)

190/[89] - ﴿وَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: «الْعَدْلُ» فِی قَوْلِ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام: الْفِدَاءُ.﴾ (4)

ص: 232


1- عنه بحار الأنوار: 189/23 ح 6 ، و 189/89 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن : 316/1 ح 2 . الكافي : 168/1 ح 4، تأويل الآيات الظاهرة : 77/1 ح 56 .
2- عنه بحار الأنوار : 214/92 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن 317/1 ح 3 و مستدرك الوسائل : 237/4 ح 4590. عدّة الداعي : 153 مرسلاً و بتفاوت يسير .
3- عنه بحار الأنوار: 61/8 ح 83 ، و البرهان في تفسير القرآن : 317/1 ح 1، و نور الثقلين : 77/1 ح 188.
4- عنه بحار الأنوار : 61/8 ح 84، و البرهان في تفسير القرآن : 317/1 ح 2، و نور الثقلين: 77/1 ح 189

فرمایش خداوند متعال: کسانی (یعنی یهود و نصارا) که کتاب آسمانی را به آن ها داده ایم آن را چنان که شایسته آن است می خوانند، آن ها به او (پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله) ایمان می آورند. (121)

86) - از ابو ولّاد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «آن کسانی که کتاب را عطایشان کردیم و آن را با درک حقیقت و توجّه تلاوت می کنند، آن ها به او ایمان می آورند» فرمود: آن ها ائمه علیهم السلام هستند.

87)- از منصور از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «آن را با درک حقیقت و توجّه تلاوت می کنند» پرسیدم؟

فرمود: (هنگام تلاوت قرآن) وقتی به اسم بهشت و دوزخ می رسند، توقّف می کنند (که اهل کدام می باشند)

88) - از یعقوب احمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ( منظور از) «العدل»، واجبات (الهی) است.

89)- از ابراهیم بن فضیل روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «العدل» در نظر حضرت ابو جعفر (امام باقر) علیه السلام: قربانی است.

ص: 233

قوله تعالى: ﴿ وَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَ لَا تَنفَعُهَا شَفَعَةٌ وَ لَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴾ ﴿123﴾

191/[90] - قَالَ: وَ رَوَاهُ أَسْبَاطٌ اَلزُّطِّیُّ قَالَ:

قُلْتُ: لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ «لاَ یَقْبَلُ اَللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لاَ عَدْلاً»

قَالَ: اَلصَّرْفُ: اَلنَّافِلَهُ وَ اَلْعَدْلُ اَلْفَرِیضَهُ. (1)

ص: 234


1- عنه بحار الأنوار: 61/8 ح 85 و البرهان في تفسير القرآن : 317/1 ح 3 و نور الثقلين : 1/ 77 ح 190

فرمایش خداوند متعال: از روزی بترسید که هیچ کسی از دیگری کفایت و دفاع نمی کند و هیچ گونه عوضی از او قبول نمی شود و شفاعت هم برای او سودی نخواهد داشت و (از هیچ سویی) یاری نمی شوند! (123)

90) - گفت: و نیز اسباط زطّی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام و عرض کردم: تفسیر فرمایش خداوند متعال: «خداوند از او هیچ عملی را - چه مستحب و چه واجب - نمی پذیرد» (1) (چیست)؟

فرمود: (منظور از) «صرف»، مستحبّات و «عدل» (در این مورد) واجبات (الهی) است.

ص: 235


1- این عبارت در قرآن نیست یا ناسخ اشتباه کرده و احتمالاً در كلام سائل: ﴿ وَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ﴾ - بقره آیه 123 بوده است و یا آن که عبارت «قوله تعالی» در حدیث نبوده و ناسخ آن را افزوده است. خداوند به حقایق امور عالم می باشد مترجم

قوله تعالى: وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿124﴾ وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْنًا وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعَاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴿125﴾ وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿126﴾

192/ [91] - رَوَاهُ بِأَسَانِیدَ عَنْ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ ، قَالَ:

کُنَّا بِمَکَّهَ فَجَرَی اَلْحَدِیثُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تبارک و تعالی: ﴿ وَ إِذِ اِبْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ﴾ قَالَ: أَتَمَّهُنَّ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ اَلْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِمْ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ ذُرِّیَّهً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اَللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴾،(1) ثُمَّ قَالَ: ﴿إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی اَلظّالِمِینَ﴾ قَالَ: یَا رَبِّ!، وَ یَکُونُ مِنْ ذُرِّیَّتِی ظَالِمٌ؟

قَالَ: نَعَمْ، فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ مَنِ اِتَّبَعَهُمْ. قَالَ: یَا رَبِّ! فَعَجِّلْ لِمُحَمَّدِ وَ عَلَیٍّ

ص: 236


1- سورة آل عمران : 34/3

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که خداوند ابراهیم را با برنامه های گوناگونی آزمود و او آن ها را به پایان رساند پس (خداوند) به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم ابراهیم اظهار داشت: از ذریه و دودمان من (نیز امامانی قرار بده!) (خداوند) فرمود: عهد و پیمان من به ستم کاران نمی رسد! (124) و هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم پس از مقام ابراهیم عبادت گاهی برای خود انتخاب کنید و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه گردانید (125) و هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا! این سرزمین را شهر امنی قرار ده و اهل آن را - که به خدا و روز آخرت ایمان آورده اند - از ثمرات (گوناگون آن) روزی ده فرمود: و به آن هایی که کافر شدند بهره ناچیزی خواهیم داد سپس آن ها را به عذاب آتش می کشانیم و چه بد سرانجامی خواهد بود! (126)

91) - با سند هایی از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

در مکّه بودیم که بحثی از فرمایش خداوند به میان آمد: «و زمانی که خداوند ابراهیم را به کلمات (و برنامه هایی) مورد ابتلا قرار داد و او آن ها را به پایان رساند» فرمود: کلمات را به وسیله محمد علی و امامان از فرزندان علی علیهم السلام تکمیل کرد؛ و آن تفسیر این فرمایش خداوند است که: «دودمان و ذریّه ای که بعضی از بعضی دیگرند و خداوند شنوا و دانا است»

ص: 237

مَا وَعَدْتَنِی فِیهِمَا، وَ عَجِّلْ نَصْرَکَ لَهُمَا وَ إِلَیْهِ أَشَارَ بِقَوْلِهِ تعالی : ﴿ وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّهِ إِبْراهِیمَ إِلاّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ، وَ لَقَدِ اصْطَفَيْنَهُ فِي الدُّنْيَا وَ إِنَّهُ، فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّلِحِينَ﴾ (1) فَالْمِلَّهُ : اَلْإِمَامَهُ

فَلَمَّا أَسْکَنَ ذُرِّیَّتَهُ بِمَکَّهَ قَالَ: ﴿رَبِّ اِجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ اُرْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ﴾ (2) ، فَاسْتَثْنَی ﴿مَنْ آمَنَ﴾ خَوْفاً أَنْ یَقُولَ لَهُ: لاَ، کَمَا قَالَ لَهُ فِی اَلدَّعْوَهِ اَلْأُولَی: ﴿ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی اَلظّالِمِینَ﴾ .

فَلَمَّا قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی عَذابِ اَلنّارِ وَ بِئْسَ اَلْمَصِیرُ ﴾ قَالَ: یَا رَبِّ! وَ مَنِ اَلَّذِی مَتَّعْتَهُمْ؟

قَالَ: اَلَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِی فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ.(3)

193/[92]- عَنْ حَرِیزٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ لا یَنالُ عَهْدِی اَلظّالِمِینَ ﴾ أَیْ لاَ یَکُونُ إِمَاماً ظَالِماً .(4)

ص: 238


1- سورة البقرة : 130/2.
2- سورة البقرة : 126/2 في الطبع القديم (الرحلي)، بدل الآية الموجودة، هكذا جائت : ﴿ رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ ﴾ - إلى قوله : - ﴿ مِنَ الثَّمَرَاتِ مِنْ أمَنَ ﴾ .
3- عنه بحار الأنوار: 201/25 ح 14 و البرهان في تفسير القرآن : 324/1 ح 6 .
4- عنه بحار الأنوار: 202/25 ح 50، و البرهان في تفسير القرآن : 324/1 ح 7.

سپس به او فرمود: «من تو را امام و پیشوا قرار داده ام، اظهار داشت: و در دودمان و فرزندانم؟ جواب داد: عهد و خلافت من به ستمگران نمی رسد»

ابراهیم گفت: ای پروردگار! آیا در دودمان و ذریّه من ظالم و ستمگر وجود خواهد داشت؟ پاسخ داد: بلی فلان و فلان و فلان پیروان آن هایند.

ابراهیم اظهار نمود: ای پروردگار! آن چه را که در مورد محمد و علی (علیهما السلام) به من وعده داده ای عجله فرما و زود ایشان را یاری فرما که به همین مطلب با فرمایش خود اشاره نموده است: «و کسی از دین و ملت ابراهیم کناره گیری نخواهد کرد مگر آن که سفیه و نادان باشد ما او را در دنیا برگزیدیم و او در آخرت از صالحین و نیکان خواهد بود» که منظور از ملت (در این آیه) امامت می باشد

موقعی که (حضرت ابراهیم علیه السلام ) خانواده خود را ساکن مکه گردانید گفت: «پروردگارا! این شهر را امن قرار ده و آن دسته از اهالی که ایمان به خداوند و قیامت آورند، از میوه ها روزیشان گردان» از اهالی آن «کسانی که ایمان آورده اند» را استثنا نموده که مبادا به او بگویند: نه چنان چه در دعای قبلی خود به او گفتند: «عهد (خلافت) به ظالمان نمی رسد»

و چون خداوند فرمود: «هر کسی که کافر شود او را (در دنیا) مختصری بهره مند می کنیم و پس از آن به سوی عذاب جهنم رهسپارش خواهیم نمود که آن گرفتاری بدی است؛ ابراهیم اظهار داشت: ای پروردگار! آن هایی که مختصری بهره مندشان می کنی چه کسانی هستند؟ (خداوند) فرمود: آنان کسانی هستند که به آیات من کفر می ورزند که فلانی و فلانی و فلانی می باشند.

92) - از حریز (سجستانی) به نقل از کسی که یادآورش شده روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «عهد (خلافت) به ظالمان نمی رسد» فرمود: یعنی امام و پیشوا نمی تواند ظالم و ستمگر باشد.

ص: 239

194/[93]-﴿ عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً ﴾ قَالَ: فَقَالَ: لَوْ عَلِمَ اَللَّهُ أَنَّ اِسْماً أَفْضَلُ مِنْهُ لَسَمَّانَا بِهِ ﴾.(1)

195/[94] -﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ [عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ ] قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ نَسِیَ أَنْ یُصَلِّیَ اَلرَّکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلطَّوَافِ فِی اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ ؟

فَقَالَ: إِنْ کَانَ بِالْبَلَدِ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام ، فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿وَ اِتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی ﴾ وَ إِنْ کَانَ اِرْتَحَلَ وَ سَارَ فَلاَ آمُرُهُ أَنْ یَرْجِعَ .﴾ (2)

196/[95] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَافَ بِالْبَیْتِ طَوَافَ اَلْفَرِیضَهِ فِی حَجٍّ کَانَ أَوْ عُمْرَهٍ وَ جَهِلَ أَنْ یُصَلِّیَ رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: یُصَلِّیهَا وَ لَوْ بَعْدَ أَیَّامٍ؛ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ اِتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّی ﴾(3)

197/[96] - ﴿ عَنِ اَلْمُنْذِرِ اَلثَّوْرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْحَجَرِ؟ فَقَالَ علیه السلام : نَزَلَتْ ثَلاَثَهُ أَحْجَارٍ مِنَ اَلْجَنَّهِ : اَلْحَجَرُ اَلْأَسْوَدُ اِسْتَوْدَعَهُ إِبْرَاهِیمَ ، وَ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَ حَجَرُ بَنِی إِسْرَائِیلَ

ص: 240


1- عنه بحار الأنوار: 104/25 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 324/1 ح 8
2- عنه بحار الأنوار : 215/99 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن : 327/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 414/9 ح 11218، و 415 ح 11222 .باختصار . الكافي : 425/4 ح 1 تهذيب الأحكام : 139/5 ح 130، الاستبصار : 235/2 ح 6، عنهم وسائل الشيعة : 431/13 ح 18138
3- عنه بحار الأنوار: 215/99 ح 10، و وسائل الشيعة : 433/13 ح 18142 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 328/1 ح 8 مجمع البيان : 203/1 ، عنه وسائل الشيعة : 432/13 ح 18141 .

93)- از هشام بن حکم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «به درستی که من تو را برای مردم امام و پیشوا قرار داده ام» فرمود: چنان چه خداوند اسمی بهتر و برتر از آن می دانست، آن را برای ما نام می نهاد.

94)- از محمد بن الفضيل [از ابو الصباح] روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق درباره مردی که دو رکعت نماز طواف حج یا عمره را فراموش کرده است که در کنار مقام (ابراهیم علیه السلام) بخواند، سؤال شد؟

فرمود: اگر در شهر مکه است دو رکعت نماز را کنار مقام ابراهیم علیه السلام انجام دهد همانا که خدای عزّ و جلّ می فرماید «از کنار مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز برگزینید» ولی اگر کوچ کرده و رفته است دستورش نمی دهم که برگردد.

95) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی طواف واجب کعبه - در حج یا عمره – را انجام داد ولی نمی دانست که باید دو رکعت نماز را در کنار مقام ابراهیم علیه السلام بخواند سؤال کردم؟

فرمود: آن نماز را انجام دهد، گر چه چند روزی هم گذشته باشد زیرا که خداوند فرموده است از مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز برگزینید».

96) - از منذر ثوری روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ «حَجَر» (سنگ)، سؤال کردم؟

فرمود سه عدد سنگ از بهشت فرود آمد: (اول) «حجر الأسود» که إبراهيم علیه السلام آن را به ودیعه نهاد؛ (دوم) سنگ موجود در مقام إبراهيم و (سوم) سنگی که (همراه) بنی اسرائیل بود.

ص: 241

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام : إِنَّ اَللَّهَ اِسْتَوْدَعَ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام اَلْحَجَرَ اَلْأَبْیَضَ وَ کَانَ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ اَلْقَرَاطِیسِ فَاسْوَدَّ مِنْ خَطَایَا بَنِی آدَمَ .﴾ (1)

198/[97] - ﴿عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام:

یَا جَابِرُ! مَا أَعْظَمَ فِرْیَهَ أَهْلِ اَلشَّامِ عَلَی اَللَّهِ یَزْعُمُونَ أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی حَیْثُ صَعِدَ إِلَی اَلسَّمَاءِ وَضَعَ قَدَمَهُ عَلَی صَخْرَهِ بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ ، وَ لَقَدْ وَضَعَ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِ اَللَّهِ قَدَمَهُ عَلَی حَجَرٍ فَأَمَرَنَا اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ نَتَّخِذَهَا مُصَلًّی، یَا جَابِرُ! إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لاَ نَظِیرَ لَهُ وَ لاَ شَبِیهَ، تَعَالَی عَنْ صِفَهِ اَلْوَاصِفِینَ وَ جَلَّ عَنْ أَوْهَامِ اَلْمُتَوَهِّمِینَ، وَ احْتَجَبَ عَنْ عَیْنِ اَلنَّاظِرِینَ لاَ یَزُولُ مَعَ اَلزَّائِلِینَ وَ لاَ یَأْفُلُ مَعَ الآفِلِینَ ﴿ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ ﴾ ﴾ (2)

199/[98] - ﴿ عَنْ الْحَلَبِیِّ عن أَبَی عَبْدِ اللّه ِعلیه السلام قال:

سألته: أَتَغْتَسِلُ النِّسَاءُ إِذَا أَتَیْنَ الْبَیْتَ؟

قَالَ: نَعَمْ إِنَّ اللّه یَقُولُ: ﴿وَ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ ﴾ یَنْبَغِی لِلْعَبْدِ أَنْ لا یَدْخُلَ إِلاَّ وَ هُوَ طَاهِرٌ قَدْ غَسَلَ عَنْهُ الْعَرَقَ وَ الأَذَی وَ تَطَهَّرَ ﴾ (3)

ص: 242


1- عنه بحار الأنوار : 227/99 ح 27، و البرهان في تفسير القرآن : 333/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 431/9 ح 11270 . البحار : 84/12، و قصص الأنبياء علیه السلام للجزائري :120 (الفصل الرابع في أحوال أولاده علیه السلام و أزواجه) كلاهما عن الطبرسي رحمه الله قال : روي عن الباقر علیه السلام
2- عنه بحار الأنوار: 291/3 ح 6، و 270/102 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 334/1 ح 6 . التوحيد : 179 ح 13 ، عنه البحار: 329/3 ح 31
3- عنه بحار الأنوار : 193/99 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 282/13 ذيل ح 17749 ، و البرهان في تفسير القرآن : 329/1 ح 5 علل الشرائع : 411/2 ح 1 (باب - 151 علّة غسل دخول البيت)، عنه وسائل الشيعة : 281/13 ح 17749 ، و البحار : 369/99 ح 3، تهذيب الأحكام : 251/5 ح 12 عنه وسائل الشيعة : 247/14 ح 19112 .

سپس امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند «حجر الأسود» را به إبراهيم وديعه داد، که سفیدتر از کاغذ بود پس (دست) خطا کاران و گناه کاران بنی آدم آن را سیاه کرد.

97)- از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام : فرمود ای جابر! بزرگ ترین نسبت ناروای اهل شام به خداوند این بود که عقیده داشتند خدای متعال به آسمان بالا رفته و پای خود را روی سنگ بیت المقدس نهاده است حال آن که بنده ای از بندگان خدا پای خود را روی آن سنگ نهاده که خداوند پس از آن دستور داد تا آن را مصلای خود قرار دهیم.

ای جابر! همانا خداوند متعال مانندی و شبیهی ندارد خداوند والاتر است از آن چه که توصیفش می کنند شریف تر است از آن چه که خیال اندیشان در ذهن خود می پرورانند خداوند از چشم هر بیننده ای ناپیداست او به همراه از بین روندگان نابود نمی شود و با خاموش شوندگان خاموش نمی گردد، چیزی همانند او نخواهد بود او شنوا و دانا می باشد.

98) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: آیا زنانی که می خواهند وارد خانه (کعبه) شوند باید غسل کنند؟

فرمود: بلی زیرا خداوند (سبحان) فرموده است: «خانه مرا برای طواف کنندگان و رکوع و سجود کنندگان (نمازگزاران) تطهیر و پاک گردانید»، پس مقتضی است که بنده خدا وارد مکه نشود مگر با طهارت که بدن خود را از عرق و گرد و خاک و (و...) شستشو دهد.

ص: 243

200/[19] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِّ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، ﴿ رَبِّ اِجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ اُرْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللّهِ﴾ إِیَّانَا عَنَی بِذَلِکَ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَهَ وَصِیِّهِ، قَالَ: ﴿وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلی عَذابِ اَلنّارِ﴾ قَالَ: عَنَی بِذَلِکَ مَنْ جَحَدَ وَصِیَّهُ وَ لَمْ یَتْبَعْهُ مِنْ أُمَّتِهِ، وَ کَذَلِکَ وَ اَللَّهِ هَذِهِ اَلْأُمَّهُ.﴾ (1)

201 / [100] - ﴿عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْهُ علیه السلام قَالَ:

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام لَمَّا أَنْ دَعَا رَبَّهُ أَنْ یَرْزُقَ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَرَاتِ قَطَعَ قِطْعَهً مِنَ اَلْأُرْدُنِّ فَأَقْبَلَتْ حَتَّی طَافَتْ بِالْبَیْتِ سَبْعاً ثُمَّ أَقَرَّهَا اَللَّهُ فِی مَوْضِعِهَا وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ اَلطَّائِفَ بِالطَّوَافِ بِالْبَیْتِ .﴾ (2)

202/ [101] - ﴿ عَنْ أَبِی سَلَمَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

أَنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ اَلْحَجَرَ اَلْأَسْوَدَ مِنَ اَلْجَنَّهِ لِآدَمَ علیه السلام وَ کَانَ اَلْبَیْتُ دُرَّهً بَیْضَاءَ فَرَفَعَهُ اَللَّهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ وَ بَقِیَ أَسَاسُهُ فَهُوَ حِیَالَ هَذَا اَلْبَیْتِ

وَ قَالَ: یَدْخُلُهُ کُلَّ یَوْمٍ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ لاَ یَرْجِعُونَ إِلَیْهِ أَبَداً فَأَمَرَ اَللَّهُ

ص: 244


1- عنه بحار الأنوار: 84/99ح 43، و البرهان في تفسير القرآن : 334/1 ح 7، و نور الثقلين : 24/1 ح 360.
2- عنه بحار الأنوار: 109/12 ذيل ح 31، و 80/99 ح 21 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 334/1 ح .8 المحاسن : 340/2 ح 130 (كتاب العلل) بإسناده عن أحمد بن محمد أبي نصر قال : قال أبو الحسن علیه السلام ، الكافي : 428/4 ح 7 بتفاوت يسير علل الشرائع : 442/2 ح 1 ( باب - 189) بإسناده عن إبراهيم بن مهزيار، عن أخيه علىّ بإسناده قال : قال أبو الحسن علیه السلام ، عنه البحار : 109/12 ح 3، و 79/99 ح 18 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 127 (الفصل الرابع في أحوال أولاده علیه السلام و أزواجه.)

99) - از عبد الله بن غالب او از ،پدرش به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام سجاد علیه السلام درباره سخن حضرت ابراهیم: «پروردگارا! این شهر را محل امن قرار ده و از انواع میوه ها روزی اهل آن گردان آن هایی که به خداوند ایمان آورند» فرمود: مقصود ما (اهل بيت عصمت و طهارت) با دوست داران و شیعیان وصیش می باشیم

و فرمود «و کسانی که کفر ورزند، پس اندک متاعی در اختیارشان قرار می دهم سپس به عذاب آتش مجبورشان می نمایم»، مقصود کسانی هستند که وصیّ (حضرت رسول صلی الله علیه و آله) را انکار کرده و از امّت او پیروی و متابعت ننموده اند.

100) - از احمد بن محمد روایت کرده است که گفت:

آن حضرت امام ابو الحسن علیه السلام فرمود: هنگامی که ابراهیم به درگاه پروردگارش دعا کرد که خداوند اهل مکه را از ثمرات بهره مند نماید، خداوند نیز قطعه ای از زمین اردن را جدا نمود و آن قطعه آمد و در اطراف کعبه هفت دور طواف نمود سپس خداوند آن را در جایگاه خودش برگردانید؛ و این که چرا آن را طائف گویند؟ فرمود: چون در اطراف کعبه طواف نموده است.

101) - و از ابو سلمه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خداوند «حجر الأسود» را از بهشت برای آدم فرستاد و خانه کعبه هم چون درّی سفید و شفّاف بود، سپس خداوند آن را به آسمان بالا برد ولی اساس و جایگاهش باقی ماند آن خانه ای که بالا رفته در موازی و قبال این (خانه ای است که در زمین موجود) می باشد

سپس افزود: هر روز هفتاد هزار فرشته در آن وارد می شوند که باز نمی گردند؛

ص: 245

إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ علیهما السلام أَنْ یَبْنِیَا اَلْبَیْتَ عَلَی اَلْقَوَاعِدِ .﴾. (1)

203/[102] - ﴿ وَ قَالَ اَلْحَلَبِیُّ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْبَیْتِ أَ کَانَ یُحَجُّ قَبْلَ أَنْ یُبْعَثَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ؟

قَالَ: نَعَمْ وَ تَصْدِیقُهُ فِی اَلْقُرْآنِ قَوْلُ شُعَیْبٍ علیه السلام حِینَ قَالَ لِمُوسَی علیه السلام - حَیْثُ تَزَوَّجَ - : ﴿عَلی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ﴾ (2) وَ لَمْ یَقُلْ ثَمَانِیَ سِنِینَ. وَ إِنَّ آدَمَ وَ نُوحاً علیهما السلام حَجَّا وَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ علیهما السلام قَدْ حَجَّ اَلْبَیْتَ بِالْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ وَ اَلطَّیْرِ وَ اَلرِّیحِ وَ حَجَّ مُوسَی علیه السلام عَلَی جَمَلٍ أَحْمَرَ یَقُولُ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ، وَ إِنَّهُ کَمَا قَالَ اَللَّهُ: ﴿ إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ اَلْقَواعِدَ مِنَ اَلْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ ﴾ (4) وَ قَالَ ﴿ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ اَلْعاکِفِینَ وَ اَلرُّکَّعِ اَلسُّجُودِ﴾ وَ إِنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ اَلْحَجَرَ لِآدَمَ وَ کَانَ اَلْبَیْتُ ﴾.(5)

ص: 246


1- عنه مجمع البيان 389/1 ، و بحار الأنوار: 86/12 و 64/99 ح 40 ، و البرهان في تفسير القرآن : 334/12 ح 9 و مستدرك الوسائل : 322/9 ح 11008 . الكافي : 188/4 ح 2 بإسناده عن أحمد بن عائذ، عن أبي خديجة قال : ...، عنه وسائل الشيعة : 208/13 ح 17580، علل الشرائع : 398/2 ح 1 (باب - 140) بإسناده عن أبي خديجة، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 57/58 ح 2 و 1258/99 .
2- سورة القصص : 27/28
3- سورة آل عمران : 96/3
4- سورة البقرة: 127/2
5- عنه بحار الأنوار : 64/99 ح 42 ، و البرهان في تفسير القرآن : 334/1 ح 10، و نور الثقلين: 124/4 ح 54 قطعة منه، و مستدرك الوسائل: 9/8 ح 8922، كذا قطعة فيه

و خداوند ابراهیم و اسماعیل را دستور داد تا این خانه را بر همان پایه ها (اولیه اش) بسازند.

102 - و حلبی گفته است:

از امام صادق علیه السلام پیرامون خانه (کعبه) سؤال شد که آیا (مردم در آن زمان) پیش از بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حج به جا می آوردند؟

فرمود: بلی؛ و تأیید آن در قرآن به نقل از سخن شعیب که به موسی علیه السلام در موقع ازدواجش گفت: «بنابر آن که هشت مرحله حج انجام دهی» و نگفت هشت سال دیگر آن که آدم و نوح عليهما السلام حج را انجام دادند.

هم چنین سلیمان علیه السلام به همراه ،جنیان ،انسیان، پرندگان و باد ها، حج را به جای آورد، موسی علیه السلام سوار بر شتر سرخ رنگ حج انجام داد و می گفت: «لبّيك لبّيك».

و هم چنان که خداوند متعال فرموده است «همانا اولین خانه ای که روی زمین نهاده شد آن خانه ای است که در مکّه با برکت واقع شد که هدایت گر جهانیان می باشد» و فرموده «و هنگامی که ابراهیم با اسماعیل پایه های خانه را بالا می بردند» و (نیز) فرموده: «خانه مرا برای طواف کنندگان و رکوع و سجود کنندگان (نمازگزاران) تطهیر و پاک گردانید» خداوند متعال حجر الأسود را نازل نمود در حالی که کعبه وجود داشت.

ص: 247

قوله تعالى : ﴿ وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾ ﴿127﴾ ﴿ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَ تُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾ ﴿128﴾

204/ [103] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلْوَرْقَاءِ [ أبى الورد] قَالَ:

قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَوَّلُ شَیْءٍ نَزَلَ مِنَ اَلسَّمَاءِ مَا هُوَ؟

قَالَ: أَوَّلُ شَیْءٍ نَزَلَ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ فَهُوَ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی بِمَکَّهَ أَنْزَلَهُ اَللَّهُ یَاقُوتَهً حَمْرَاءَ فَفَسَقَ قَوْمُ نُوحٍ فَرَفَعَهُ حَیْثُ یَقُولُ ﴿ وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ اَلْقَواعِدَ مِنَ اَلْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ﴾ .﴾(1)

205/[104] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ هُمْ؟

قَالَ: أُمَّهُ مُحَمَّدٍ بَنُو هَاشِمٍ خَاصَّهً،

قُلْتُ: فَمَا اَلْحُجَّهُ فِی أُمَّهِ مُحَمَّدٍ أَنَّهُمْ أَهْلُ بَیْتِهِ اَلَّذِینَ ذَکَرْتَ دُونَ غَیْرِهِمْ؟

قَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ اَلْقَواعِدَ مِنَ اَلْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ *`رَبَّنا وَ اِجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّهً مُسْلِمَهً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا إِنَّکَ أَنْتَ اَلتَّوّابُ اَلرَّحِیمُ ﴾ فَلَمَّا أَجَابَ اَللَّهُ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ جَعَلَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا أُمَّهً مُسْلِمَهً وَ بَعَثَ فِیهَا رَسُولاً مِنْهَا - یَعْنِی مِنْ تِلْکَ اَلْأُمَّهِ - یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ اَلْکِتابَ وَ اَلْحِکْمَهَ رَدِفَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام

ص: 248


1- عنه بحار الأنوار: 64/99 ح 42 و البرهان في تفسير القرآن : 335/1 ح 11، و نور الثقلين: 126/1 ح 365 .

فرمایش خداوند متعال: و زمانی که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه (کعبه) را بالا می بردند (می گفتند:) پروردگارا! از ما بپذیر همانا تو شنوا و دانا هستی! (127) پروردگار ما را تسلیم فرمان خود قرار ده و از نسل و دودمان ما امتی که تسلیم فرمان تو باشند به وجود آور و شیوه عبادت و مناسک ما را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر به درستی که تو توبه پذیر و مهربان هستی (128)

103) - از ابو ورقاء روایت کرده است که گفت:

به امیر المؤمنين علیه السلام عرض کردم: اولین چیزی که از آسمان فرود آمد، چه بود؟

فرمود: اولین چیزی که از آسمان بر زمین نازل شد خانه ای است که در مکه می باشد که خداوند آن را هم چون یاقوتی قرمز نازل نمود، ولی قوم نوح فسق و فجور کردند تا این که خداوند آن را به آسمان بالا برد همان طوری که فرمود: «در آن هنگامی که ابراهیم و اسماعیل اساس و پایه های خانه (کعبه) را بالا بردند».

104) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مرا از امّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و آگاه فرما چه کسانی هستند؟

فرمود: امّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله فقط بنی هاشم می باشند.

عرض کردم: چه دلیلی است که فقط اهل بیت آن حضرت از امّت او هستند؟ فرمود: فرمایش خداوند است که می فرماید: «هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه ( کعبه) را بالا می بردند گفتند: پروردگارا! از ما بپذیر که تو شنوا و دانا هستی * پروردگارا! ما و فرزندان ما را فرمان بردار خویش قرار ده و مناسک ما را به ما بیاموز و توبه ما را بپذیر که تو ، توبه پذیر و مهربان هستی» پس چون خداوند ( دعای) ابراهیم و اسماعیل را اجابت نمود بعضی از دودمان و ذریّه،

ص: 249

دَعْوَتَهُ اَلْأُولَی بِدَعْوَتِهِ اَلْأُخْرَی فَسَأَلَ لَهُمْ تَطْهِیراً مِنَ اَلشِّرْکِ وَ مِنْ عِبَادَهِ اَلْأَصْنَامِ لِیَصِحَّ أَمْرُهُ فِیهِمْ وَ لاَ یَتْبَعُوا غَیْرَهُمْ، فَقَالَ ﴿ وَ اُجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ اَلْأَصْنامَ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیراً مِنَ اَلنّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴾ (1) فَهَذِهِ دَلاَلَهٌ عَلَی أَنَّهُ لاَ تَکُونُ اَلْأَئِمَّهُ وَ اَلْأُمَّهُ اَلْمُسْلِمَهُ اَلَّتِی بُعِثَ فِیهَا مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ مِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام لِقَوْلِهِ ﴿ وَ اُجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ اَلْأَصْنامَ ﴾ (2). (3)

قوله تعالى : ﴿أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَ إِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿133﴾ ﴾

206/[105]- ﴿ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ مِنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِدا؟ ﴾

ص: 250


1- سورة إبراهيم : 36/14 .
2- سورة إبراهيم : 35/14
3- عنه بحار الأنوار: 154/24 ح 7 و 229/68 قطعة منه ، و البرهان في تفسير القرآن : 335/1 ح 12، و نور الثقلين : 129/1 ح 379 دعائم الإسلام : 33/1 ( ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و على آل محمّد علیهم السلام) بتفاوت .

ایشان را امّت مسلمان قرار داد و از بین خود آن امّت پیامبری را برگزید، که آیات خداوند را برای ایشان تلاوت می نمود و ایشان را تزکیه و تربیت می کرد و کتاب و حکمت را تعلیم شان می داد

هم چنین حضرت ابراهیم علیه السلام به دنبال دعای اولش، دعای دیگری نمود و درخواست کرد که (امّت مسلمان و ذریّه اش) از هر نوع شرک و بت پرستی پاک و منزّه باشند تا آن که دستور خداوند صحیح و درست اجرا شود و از هر گونه تمایل به غیر خدا اجتناب نمایند هم چنان که فرمود: «(خداوندا!) مرا و فرزندانم را از بت پرستی دورگردان * پروردگارا! آنان بسیاری از انسان ها را گمراه کردند پس هر که مرا پیروی نماید از من است و هر کسی که مخالفت و معصیت مرا کند، تو دربارۀ او آمرزنده و مهربان هستی» بنابراین استفاده می شود که امامان و امّت مسلمانی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله از بین آنان برانگیخته شد فقط از ذریّه ابراهیم علیه السلام هستند؛ زیرا که فرمود: «من و فرزندان مرا از بت پرستی دور گردان».

فرمایش خداوند متعال: آیا هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید شما حاضر بودید؟ در آن هنگامی که به فرزندانش گفت: بعد از (در گذشت) من چه چیز را می پرستید؟ گفتند: خدای تو، و خدای پدرانت ابراهیم اسماعیل و اسحاق را همان خداوند یکتا را (پرستش می نماییم) و ما در برابر او تسلیم هستیم (133)

105) - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون تفسیر این آیه از فرمایش خداوند: «هنگامی که (یعقوب) به فرزندان خود گفت: بعد از من چه کسی را پرستش می کنید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را به عنوان خدای یکتا

ص: 251

قَالَ جَرَتْ فِی اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .﴾ (1)

207/[106] -﴿ عَنِ اَلْوَلِیدِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اَلْحَنِیفَهَ هِیَ اَلْإِسْلاَمُ ﴾. (2)

208/[107]- ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :[قال]:

مَا أَبَقَتْ اَلْحَنِیفِیَّهُ شَیْئاً حَتَّی إِنَّ مِنْهَا قَصَّ الشّارب وَ قلم وَ اَلْأَظْفَارِ اَلْخِتَانَ ﴾. (3)

قوله تعالى : ﴿قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَ مَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتِيَ مُوسَى وَ عِيسَى وَ مَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿136﴾ فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ ۖ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴾ ﴿137﴾

209/[108] - ﴿ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ (4) ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿قُولُوا آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ اَلْأَسْباطِ ﴾ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿قُولُوا﴾ فَهُمْ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ قَوْلُهُ: ﴿ فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اِهْتَدَوْا﴾ سَائِرُ اَلنَّاسِ.﴾ (5)

ص: 252


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 337/1 ح 1 و نور الثقلين: 131/1 ح 387.
2- عنه بحار الأنوار: 281/3 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن: 337/1 ح 1.
3- عنه بحار الأنوار : 33/67 و 68/76 ح 4 ، و وسائل الشيعة : 437/21 ح 27521 ، و البرهان في تفسير القرآن : 337/1 ح 2 و نور الثقلين : 94/3 ح 263 .
4- في تحقيق المحلّاتي : الفضل بن صالح
5- عنه بحار الأنوار : 355/23 ح 5 و 152/24 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 338/1 ح 1.

می پرستیم» سؤال کردم که مقصود کیست؟

فرمود: دربارۀ حضرت قائم (آل محمد علیهم السلام) می باشد

106) - از ولید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که «حنيفية»، همان اسلام می باشد.

107) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر لیه السلام فرمود: دین حنیف (اسلام واقعی) چیزی را (از شرح وظایف برای انسان ها) ترک نکرده است بلکه حتی کوتاه کردن شارب (سبیل)، ناخن و ختنه کردن را هم آورده است.

فرمایش خداوند متعال: بگویید: ما به خدا ایمان آورده ایم و به آن چه که بر ما نازل شده و آن چه که بر ابراهیم، اسماعیل ،اسحاق، یعقوب و (بر دیگر) پیامبران از فرزندان او نازل گردیده و آن چه به موسی عیسی و پیامبران (دیگر) از طرف پروردگار داده شده (ایمان آوردیم) و در میان هیچ یک از آن ها جدایی قائل نمی شویم و در برابر فرمان خدا تسلیم هستیم (136) پس اگر آن ها نیز به مانند آن چه شما ایمان آورده اید ایمان بیاورند هدایت یافته اند ولی اگر سرپیچی کنند از حق جدا شده اند و خداوند شرّ آن ها را از تو برطرف می نماید و او شنونده و دانا است (137)

108) - از مفضّل بن صالح، به نقل از بعضی اصحابش پیرامون فرمایش خداوند: «بگویید: ما به خدا و آیاتی که بر ما نازل شده ایمان آورده ایم و نیز آن چه بر ابراهیم اسماعیل ، اسحاق ، يعقوب و سبط ها نازل آمده است» روایت کرده است که مقصود از «قُولُوا» آل محمّد علیهم السلام هستند و «پس اگر به آن چه شما ایمان آورده اید، آنان نیز ایمان بیاورند، هدایت یافته اند» سایر انسان ها می باشند

ص: 253

210/[109] - ﴿ عَنْ حَنَّانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ: کَانَ وُلْدُ یَعْقُوبَ أَنْبِیَاءَ؟

قَالَ: لاَ وَ لَکِنَّهُمْ کَانُوا أَسْبَاطَ أَوْلاَدِ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ لَمْ یَکُونُوا یُفَارِقُوا اَلدُّنْیَا إِلاَّ سُعَدَاءَ تَابُوا وَ تَذَکَّرُوا مَا صَنَعُوا.﴾ (1)

211/[110] - ﴿ عَنْ سَلاَّمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا ﴾ قَالَ: [إِنَّمَا] عَنَی بِذَلِکَ عَلِیّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ وَ فَاطِمَهَ علیهم السلام، وَ جَرَتْ بَعْدَهُمْ فِی اَلْأَئِمَّهِ علیهم السلام قَالَ: ثُمَّ یَرْجِعُ اَلْقَوْلُ مِنَ اَللَّهِ فِی اَلنَّاسِ فَقَالَ: ﴿ فَإِنْ آمَنُوا ﴾ یَعْنِی اَلنَّاسَ ﴿ بِمِثْلِ ما ءآمَنْتُمْ بِهِ ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ وَ اَلْأَئِمَّهَ علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِمْ ﴿ فَقَدِ اِهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ ﴾ .(2)

قوله تعالى : ﴿ صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عَبدُونَ﴾ ﴿ 138﴾

212 / [111] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام

ص: 254


1- عنه مجمع البيان: 405/1، و بحار الأنوار: 9/11 و 291/12 ذيل ح 75 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 338/1 ح 2 الكافي : 246/82 ح 343 مع زيادة في آخره، عنه البحار: 30 269 ح و 26930 ح 137 قطعه منه، و البرهان في تفسير القرآن : 338/1 ذيل ح 2 أشار إليه . و تأتي قطعتان منه في الحديث ح 83 سورة «آل عمران» و الحديث 77 من سورة «يوسف».
2- عنه بحار الأنوار: 355/23 ح 6 ، و 152/24 ح 40 ، و 20/67، و البرهان في تفسير القرآن : 339/1 ذيل ح 3 أشار إليه . الكافي : 344/1 ح 19 عنه تأويل الآيات الظاهرة : 84 ، و البحار : 356/23 ذيل ح 6 أشار إليه، و عنه و عن العيّاشي، البحار : 20/67

109) - از حنّان بن سُدیر، به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: آیا فرزندان یعقوب، پیامبر بودند؟

فرمود: نه ولی آنان اسباط و فرزندان پیامبران بودند و از دنیا نرفتند، مگر آن که خوشبخت و رستگار گردیدند چون موفق به توبه شدند و از کردار گذشته خویش استغفار کردند.

110) - از سلّام روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: « (ابراهیم علیه السلام اظهار نمود:) ما به خدا و آیاتی که بر ما نازل شده ایمان آورده ایم» فرمود: مقصود علی، فاطمه حسن و حسین علیهم السلام هستند که بعد از ایشان در دیگر امامان علیهم السلام نیز جاری می باشد سپس سخن خداوند به دیگر مردم باز می گردد که فرموده است: «پس اگر ایمان آوردند» یعنی مردم هم چنان که شما ایمان آورده اید» که علی فاطمه ،حسن ،حسین و دیگر امامان علیهم السلام هستند «پس هدایت یافته اند، اما اگر روی برگردانند و پشت کنند در شقاوت و بدبختی خواهند بود»

فرمایش خداوند متعال رنگ خدایی را رنگ ایمان و توحید و اسلام (بپذیرید) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما فقط او را عبادت می کنیم(138)

111) - از زراره از امام باقر علیه السلام ، و (نیز) از حمران از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند که (دربارۀ این آیه شریفه) فرموده اند «صبغة»، (همان معارف و احکام) اسلام است

ص: 255

قَالَ: اَلصِّبْغَهُ اَلْإِسْلاَمُ .﴾ (1)

213 /[112] - ﴿ عَنْ عمر و بن عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ الهاشمی-مولی أبی جعفر- عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿صِبْغَهَ اَللّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اَللّهِ صِبْغَهً ﴾ قَالَ: اَلصِّبْغَهُ مَعْرِفَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْوَلاَیَهِ فِی اَلْمِیثَاقِ.﴾ (2)

قوله تعالى : ﴿ وَ كَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَ مَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴾ ﴿143﴾

214 / [113] -﴿ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ اَلْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ

قُلْتُ لَهُ ﴿وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی اَلنّاسِ وَ یَکُونَ اَلرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً ﴾ قَالَ: نَحْنُ اَلْأُمَّهُ اَلْوُسْطَی وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اَللَّهِ

ص: 256


1- عنه بحار الأنوار: 281/3 ح 19 و البرهان في تفسير القرآن : 340/1 ح 6 . المحاسن : 240/12 ح 221 (باب - 24 جوامع من التوحيد) بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام قال: عروة الله الوثقى التوحيد و الصبغة الإسلام عنه البحار: 279/3 ح 14
2- عنه بحار الأنوار: 281/3 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن : 340/1 ح 7. تفسير فرات الكوفي : 53 ح 25 عنه البحار: 366/23 ح 32 بتفاوت، و نحوه الكافي: 422/1 ح 53، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 85 و البحار: 379/23 ح 65، الصراط المستقيم: 291/1 (الباب الثامن فيما جاء في تعيينه).

112) - از عمرو بن عبد الرحمان بن کثیر هاشمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق درباره فرمایش خداوند: «این رنگ خداست و رنگ چه کسی از رنگ خدا بهتر است» فرمود: مقصود از «صبغة» امیر المؤمنین علیه السلام می باشد که این آیه نسبت به ولایت آن حضرت در (عالم ذرّ و) میثاق است.

فرمایش خداوند متعال: و هم چنین شما را ،نیز امت میانه ای قرار دادیم (که در حد اعتدال بوده) تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه خواهد بود و ما آن قبله ای را که قبلاً بر آن ،بودی تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پیروی می کنند از آن افرادی که به جاهلیت باز می کردند مشخص شوند و این حکم بر غیر از کسانی که خداوند آن ها را هدایت کرده دشوار بود و خداوند هرگز ایمان (و نماز) شما را ضایع نمی گرداند؛ زیرا خداوند، نسبت به مردم رحیم و مهربان است .(143)

113) - از برید بن معاویه روایت کرده است که گفت :

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (مقصود از) فرمایش خدای تبارک و تعالی: «ما شما را این چنین از بهترین امّت ها قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید و رسول هم بر شما گواه باشد»، (چه کسانی هستند)؟

فرمود: ما امّت وسط هستیم و ما گواهان خدا بر آفریده هایش خواهیم بود

ص: 257

عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ فِی أَرْضِهِ ﴾. (1)

215 /[114] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: نَحْنُ نَمَطُ اَلْحِجَازِ (2) فَقُلْتُ: وَ مَا نَمَطُ اَلْحِجَازِ؟

قَالَ: أَوْسَطُ اَلْأَنْمَاطِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً ﴾ قَالَ: ثُمَّ قَالَ: إِلَیْنَا یَرْجِعُ اَلْغَالِی وَ بِنَا یَلْحَقُ اَلْمُقَصِّرُ ﴾.(3)

216 /[115] - ﴿وَ رَوَی عُمَرُ بْنُ حَنْظَلَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: هُمُ اَلْأَئِمَّهُ ﴾ (4)

217 / [116] -وَ قَالَ أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: ﴿لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی اَلنّاسِ ﴾ قَالَ: بِمَا عِنْدَنَا مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ بِمَا ضَیَّعُوا مِنْهُ ﴾.(5)

ص: 258


1- عنه بحار الأنوار : 342/23 ذيل ح 23 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 345/1 ح 7. بصائر الدرجات 77 ح 11 (الباب 3)، عنه البحار : 342/23 ح 23 ، الكافي : 190/1 ح 2 بتفصيل عنه البحار : 357/16 ح 48 و 336/23 ح 2 .
2- قال المجلسي رحمه الله : كأنه كان النمط المعمول في الحجاز أفخر الأنماط، فكان يبسط في صدر المجلس وسط سائر الأنماط، و في النهاية : في حديث علي علیه السلام : خير هذه الأمة النمط الأوسط، النمط : الطريقة من الطرائق إلى أن قال: و الأنماط: ضرب من البسط له خمل رقيق، واحدها نمط . انتهى ، ثمّ ذكر كلام صاحب القاموس في ذلك، فراجع أن شئت.
3- عنه بحار الأنوار : 349/23 ح 57 ، و 441/22 ، و 334/23، و البرهان في تفسير القرآن : 345/1 ح 8، و نور الثقلين : 134/1 ح 407 .
4- عنه بحار الأنوار : 343/23 ذيل ح 28 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 346/1 ح 10 بصائر الدرجات : 82 ح2 (باب - 13- في الأئمة علیهم السلام أنّهم شهداء لله)، عنه البحار : 343/23 ح 28 .
5- عنه البرهان في تفسير القرآن : 345/1 ح 9 و نور الثقلين : 135/1 ح 408. بصائر الدرجات : 82 ح 1 (باب - 13 في الأئمة علیهم السلام أنّهم شهداء لله)، و 516 ح 45 (باب - 18 النوادر فى الأئمة علیهم السلام) ، عنهما البحار : 34/23 ح 27 .

و حجّت های او در زمینش می باشیم.

114) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: ما (اهل بیت رسالت) نمط حجاز هستیم گفتم: نمط حجاز چیست؟

فرمود: بهترین و برترین مردم حجاز می باشند همان طوری که خداوند فرموده است «و ما شما را این چنین از بهترین امّت ها قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید»، سپس فرمود: هر بلند پروازی به سوی ما باز می گردد و هر کندرو و عقب افتاده ای به ما ملحق می شود

115) - و از عمر بن حنظله روایت کرده است:

امام صادق علیه السلام فرمود: ایشان، امامان و پیشوایان می باشند.

116) - و نیز از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند متعال): «تا بر مردمان گواه باشید» فرمود: به خاطر آن چه از حلال و حرام نزد ما می باشد و بر آن چه که دیگران ضایع کردند.

117)- از ابو عمر و زبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند متعال می فرماید: «هم چنین ما شما را امّت میانه و از بهترین امّت ها قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید و رسول هم بر شما گواه باشد» پس اگر گمان می کنی که خداوند در این آیه تمام اهل قبله - از یکتا پرستان - را اراده نموده است (گمان نادرستی است) آیا (چنین تفسیری صحیح است) کسی که شهادتش در دنیا برای یک من خرما پذیرفته نمی شود

ص: 259

218/[117] - ﴿عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی اَلنّاسِ وَ یَکُونَ اَلرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً ﴾ فَإِنْ ظَنَنْتَ أَنَّ اَللَّهَ عَنَی بِهَذِهِ اَلْآیَهِ جَمِیعَ أَهْلِ اَلْقِبْلَهِ مِنَ اَلْمُوَحِّدِینَ أَفَتَرَی أَنَّ مَنْ لاَ یَجُوزُ شَهَادَتُهُ فِی اَلدُّنْیَا عَلَی صَاعٍ مِنْ تَمْرٍ یَطْلُبُ اَللَّهُ شَهَادَتَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ یَقْبَلُهَا مِنْهُ بِحَضْرَهِ جَمِیعِ اَلْأُمَمِ اَلْمَاضِیَهِ کَلاَّ لَمْ یَعْنِ اَللَّهُ مِثْلَ هَذَا مِنْ خَلْقِهِ، یَعْنِی اَلْأُمَّهَ اَلَّتِی وَجَبَتْ لَهَا دَعْوَهُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام ﴿ کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ ﴾ (1) وَ هُمُ اَلْأُمَّهُ اَلْوُسْطَی وَ هُمْ خَیْرُ أُمّة أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ .﴾ (2)

219/[118] قَالَ أَبُو عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَ لاَ تُخْبِرُنِی عَنِ اَلْإِیمَانِ أَ قَوْلٌ هُوَ وَ عَمَلٌ أَمْ قَوْلٌ بِلاَ عَمَلٍ؟

فَقَالَ علیه السلام: اَلْإِیمَانُ عَمَلٌ کُلُّهُ وَ اَلْقَوْلُ بَعْضُ ذَلِکَ اَلْعَمَلِ، مَفْرُوضٌ مِنَ اَللَّهِ مُبَیَّنٌ فِی کِتَابِهِ وَاضِحٌ نُورُهُ، ثَابِتَهٌ حُجَّتُهُ یَشْهَدُ لَهُ بِهَا اَلْکِتَابِ وَ یَدْعُو إِلَیْهِ وَ لَمَّا أَنْ أَصْرَفَ نَبِیَّهُ صلی الله علیه و آله إِلَی اَلْکَعْبَهِ عَنْ بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ قَالَ اَلْمُسْلِمُونَ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله: أَرَأَیْتَ صَلاَتَنَا اَلَّتِی کُنَّا نُصَلِّی إِلَی بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ مَا حَالُنَا فِیهَا، وَ مَا حَالُ مَنْ مَضَی مِنْ أَمْوَاتِنَا وَ هُمْ یُصَلُّونَ إِلَی بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ؟

فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ وَ ما کانَ اَللّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ إِنَّ اَللّهَ بِالنّاسِ لَرَءؤُفٌ رَحِیمٌ ﴾ فَسَمَّی اَلصَّلاَهَ إِیمَاناً فَمَنِ اِتَّقَی اَللَّهَ حَافِظاً لِجَوَارِحِهِ مُوفِیاً کُلَّ جَارِحَة مِنْ جَوَارِحِهِ بِمَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَیْهِ، لَقِیَ اَللَّهَ مُسْتَکْمِلاً لِإِیمَانِهِ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ

ص: 260


1- سورة آل عمران : 110/3 .
2- عنه بحار الأنوار: 350/23 ح 58، و البرهان في تفسير القرآن: 346/1 ح 11، و نور الثقلين: .135/1 ح 409. دعائم الإسلام : 35/1 ( ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و على آل محمد علیهم السلام ) بتفصيل .

خداوند در روز قیامت از او شهادت بطلبد و در مقابل تمام امّت های گذشته شهادت او را بپذیرد؟

هرگز چنین چیزی را خداوند اراده نکرده که مانند چنین فردی منظورش باشد ابراهیم علیه السلام برای چنین فردی دعا نکرده است، بلکه منظور افرادی هستند که دعوت ابراهیم علیه السلام شاملشان گشته باشد هم چنان که فرمود: «شما بهترین و برترین امّت هایی می باشید که برای مردم آفریده شده اید» و ایشان معتدل ترین امّت و بهترین امّت از میان مردم خواهند بود.

118) - ابو عمر و زبیری گفته است:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا مرا از ایمان آگاه نمی فرمایی، که آیا سخن و کردار با هم است؟ یا سخن بدون کردار؟

فرمود: مجموعه ایمان همان کردار است و سخن، بخشی از کردار می باشد که خداوند آن را واجب گردانده و در کتابش (قرآن) بیان نموده که نورش فراگیر است برهانش آشکار و پایدار می باشد کتاب (قرآن) بر آن گواه و دعوت کننده به آن است.

چون خداوند (قبله) پیامبرش را از بیت المقدس به سمت مکه بازگردانید عدّه ای از مسلمانان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفتند: نمازی را که (تا کنون) به سمت بيت المقدس خوانده ایم (حکمش) چیست؟ وظیفه ما و مردگان ما که با آن حالت نماز خوانده اند چگونه است؟

پس خداوند ( متعال ) فرمود: «خدا ایمان شما را تباه نمی کند او بر مردمان مهربان و بخشاینده است و نماز را ایمان نامید بنابراین هر کسی که نگهدار اعضا و جوارح خود باشد و هر عضوی را در انجام وظیفه ای که خداوند بر آن نهاده وادار کند؛ خداوند را در حالی ملاقات می کند که ایمانش کامل و اهل بهشت باشد؛ و کسی که در یکی از آن موارد خیانت کند خداوند را

ص: 261

وَ مَنْ خَانَ فِی شَیْءٍ مِنْهَا أَوْ تَعَدَّی مَا أَمَرَ اَللَّهُ فِیهَا لَقِیَ اَللَّهَ نَاقِصَ اَلْإِیمَانِ .(1)

قوله تعالى: ﴿ قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ حَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴿144﴾

220/ [119] - ﴿ عَنْ حَرِیزٍ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اِسْتَقْبِلِ اَلْقِبْلَهَ بِوَجْهِکَ وَ لاَ تُقَلِّبْ وَجْهَکَ مِنَ اَلْقِبْلَة فَتَفْسُدَ صَلاَتُکَ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله فِی اَلْفَرِیضَهِ: ﴿ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ ﴾ .(2)

221 / [120] - ﴿عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

اِلْزَمِ اَلْأَرْضَ، لاَ تُحَرِّکنّ یَدَکَ وَ لاَ رِجْلَکَ أَبَداً حَتَّی تَرَی عَلاَمَاتٍ أَذْکُرُهَا لَکَ فِی سَنَهٍ

ص: 262


1- عنه بحار الأنوار: 199/19 ح 1 قطعة منه، 66/84 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن: 347/1 ح 4، و مستدرك الوسائل : 172/3 ح 3293 قطعة منه . الكافي : 33/2 ح 1 بإسناده عن أبي عمرو الزبيري، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و 38 ح 7 بإسناده عن حمّاد بن عمرو النصيبي قال: سأل رجل العالم علیه السلام بتفصيل في كليهما، عنه البحار: 23/69 ح 6 ، دعائم الإسلام 4/1 (ذكر الإيمان)
2- عنه بحار الأنوار: 55/84 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 348/1 ح 2 ، و مستدرك ، الوسائل : 182/3 ح 3306 . من لا يحضره الفقيه : 278/1 ح 856 عنه وسائل الشيعة : 312/4 ح 5243 .

در حالی ملاقات می کند که ایمانش ناقص خواهد بود

فرمایش خداوند متعال: همانا ما نگاه های انتظار آمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله نهایی) می بینیم! پس اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن خشنود باشی باز می گردانیم پس روی خود را به سوی مسجد الحرام بگردان! و هر جا باشید روی خود را به سوی آن بگردانید و کسانی که کتاب آسمانی به آن ها داده شده بخوبی می دانند که این فرمان حقی است که از ساحیه پروردگارشان صادر شده است و خداوند از اعمال آن ها (در مخفی داشتن این آیات) غافل نیست! (144)

119) - از حریز ( سجستانی ) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که با صورت خود رو به قبله قرار گرفتی صورت خویش را از قبله بر مگردان و گرنه نمازت باطل می شود زیرا که خدای عزّ وجّل درباره نماز واجب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «پس روی خود را به سمت مسجد الحرام برگردانید؛ و در هر کجا که بودید صورت های خود را به سمت آن برگردانیده»

120) - از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام (به جابر) فرمود: در جای خود بنشین و حرکتی از خود نشان نده تا موقعی که علائمی را در سال طاق رخ می دهد مشاهده کنی که اکنون آن علائم را برای تو یادآور می شوم در دمشق فریاد گری را ببینی که صدا می زند. در یکی از روستا های آن فرورفتگی پدید می آید قسمتی از مسجد آن فرو می ریزد پس از آن طایفه ترک را می بینی که از آن جا (دمشق) می گذرند و در جزیره (موصل - بین

ص: 263

وَ تَرَی مُنَادِیاً یُنَادِی بِدِمَشْقَ ، وَ خَسْفاً بِقَرْیَهٍ مِنْ قُرَاهَا، وَ تَسْقُطُ طَائِفَهٌ مِنْ مَسْجِدِهَا، فَإِذَا رَأَیْتَ اَلتُّرْکَ جَازُوهَا، فَأَقْبَلَتِ اَلتُّرْکُ حَتَّی نَزَلَتِ اَلْجَزِیرَة ، وَ أَقْبَلَتِ اَلرُّومُ حَتَّی نَزَلَتِ اَلرَّمْلَهَ ، وَ هِیَ سَنَهُ اِخْتِلاَفٍ فِی کُلِّ أَرْضٍ مِنْ أَرْضِ اَلْعَرَبِ .وَ أَنَّ أَهْلَ اَلشَّامِ یَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِکَ عَلَی ثَلاَثِ رَایَاتٍ: اَلْأَصْهَبِ ، وَ اَلْأَبْقَعِ، وَ اَلسُّفْیَانِیِّ، مَعَ بَنِی ذَنَبِ اَلْحِمَارِ مُضَرُ، وَ مَعَ اَلسُّفْیَانِیِّ أَخْوَالُهُ مِنْ کَلْبٍ، فَیَظْهَرُ اَلسُّفْیَانِیُّ، وَ مَنْ مَعَهُ بَنِی ذَنَبِ اَلْحِمَارِ، حَتَّی یَقْتُلُوا قَتْلاً لَمْ یَقْتُلْهُ شَیْءٌ قَطُّ

وَ یَحْضُرُ رَجُلٌ بِدِمَشْقَ، فَیُقْتَلُ هُوَ وَ مَنْ مَعَهُ قَتْلاً لَمْ یَقْتُلْهُ شَیْءٌ قَطُّ ، وَ هُوَ مِنْ بَنِی ذَنَبِ اَلْحِمَارِ، وَ هِیَ اَلْآیَهُ اَلَّتِی یَقُولُ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ﴾. (1) یظْهَرُ السُّفْیانِی وَ مَنْ مَعَهُ حَتَّى لَا یكُونَ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا آلَ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وَ شِیعَتَهُمْ

فَیبْعَثُ والله! بَعْثاً إِلَى الْكُوفَةِ فَیصَابُ بِأُنَاسٍ مِنْ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ بِالْكُوفَةِ قَتْلًا وَ صَلْبا و تُقبِلُ رایَهٌ مِن خُراسانَ حَتّی تَنزِلَ ساحِلَ الدِّجلَهِ، یَخرُجُ رَجُلٌ مِنَ المَوالی ضَعیفٌ ومَن تَبِعَهُ، فَیُصابُ بِظَهرِ الکوفَهِ، و یَبعَثُ بَعثاً إلَی المَدینَهِ فَیَقتُلُ بِها رَجُلاً،و یَهرُبُ المَهدِیُّ وَ المَنصورُ مِنها،و یُؤخَذُ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام صَغیرُهُم و کَبیرُهُم،لا یُترَکُ مِنهُم أحَدٌ إلّاحُبِسَ،و یَخرُجُ الجَیشُ فی طَلَبِ الرَّجُلَینِ، و یَخرُجُ المَهدِیُّ علیه السلامِ منها عَلی سُنَّهِ موسی علیه السلام خائِفاً یَتَرَقَّبُ، حَتّی یَقدَمَ مَکَّهَ،

و تُقبِلُ الجَیشُ حَتّی إذا نَزَلُوا البَیداءَ و هُوَ جَیشُ الهَمَلاتِ، خُسِفَ بِهِم

ص: 264


1- سورة مريم : 37/19.

دجله و فرات -) فرود می آیند و رومیان هم در رمله فرود خواهند آمد. در آن سال، در تمام سرزمین عرب اختلاف روی می دهد، اهل شام در اطراف سه پرچم مختلف جمع می شوند یکی زرد و سفید دیگری سرخ و سفید و سوم پرچم سفیانی است.

سفیانی با دائی های خود - که از قبیله «کلب» هستند - خروج می کنند و بر قبیلۀ «بنی ذنَب الحمار» - از قبیله «مُضَر» - حمله می کنند و چنان جنگی می شود که تا آن روز آن چنان جنگی واقع نشده است سپس مردی از «بنی ذنب الحمار» وارد دمشق می شود و با همراهانش به طوری کشته می گردد که کسی را بدان گونه نکشته باشند؛ و این همان معنای آیه شریفه است که خداوند متعال فرموده: «طوائف و احزاب از میان مردم به جان هم می افتند پس وای بر کافرانی که در آن روز بزرگ در جنگ شرکت می کنند». سفیانی و پیروانش خروج می کنند و قصدی جز آزار و کشتن ذراری پیغمبر و شیعیان آنان را ندارند به خدا سوگند او یک لشکر به سمت کوفه می فرستد و جمعی از شیعیان آن جا را به قتل می رساند و عدّه ای را به دار می آویزد و لشکری از سمت خراسان می آیند و در ساحل رود دجله وارد می شوند

مرد ضعیفی از شیعیان (و دوستداران اهل بیت رسالت) با طرفداران و یارانش (برای مقابله با سفیانی) به بیرون کوفه می رود و مغلوب می گردد سپس (سفیانی) لشکر دیگری به مدینه می فرستد و مردی در آن جا کشته می شود و مهدی و منصور از آن جا فرار می کنند؛ و سفیانی بزرگ و کوچک سادات و ذریّه پیغمبر را گرفته و تمامی آنان را زندانی می كند آن گاه لشکری را برای پیدا کردن آن دو (مهدی و منصور) می فرستد. مهدی علیه السلام اما هم چون موسی بن عمران (که هراسان از مصر خارج شد) هراسان و نگران از مدینه بیرون می رود تا بدین گونه وارد مکه شود؛ و لشکری که به دنبال وی آمده اند (و قصد جان او را دارند) حرکت می کنند تا به بیابان «بیداء» (بین مکه و مدینه) می رسند زمین آنان را در خود فرو می برد و همه هلاک می شوند جز یک نفر که خبر آن ها را

ص: 265

فَلا یُفلِتُ مِنهُم إلّا مُخبِرٌ،فَیَقومُ القائِمُ علیه السلام بَینَ الرُّکنِ وَ المَقامِ، فَیُصَلّی و یَنصَرِفُ و مَعَهُ وَزیرُهُ، فَیَقولُ:«یا أیُّهَا النّاسُ! إنّا نَستَنصِرُ اللّهَ عَلی مَن ظَلَمَنا و سَلَبَ حَقَّنا، مَن یُحاجَّنا فِی اللّهِ فَأَنَا أولی بِاللّهِ، و مَن یُحاجَّنا فی آدَمَ فَأَنَا أولَی النّاسِ بِآدَمَ، و مَن حاجَّنا فی نوحٍ فَأَنَا أولَی النّاسِ بِنوحٍ، و مَن حاجَّنا فی إبراهیمَ فَأَنَا أولَی النّاسِ بِإِبراهیمَ،و مَن حاجَّنا بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَأَنَا أولَی النّاسِ بِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، و مَن حاجَّنا فِی النَّبِیّینَ فَنَحنُ أولَی النّاسِ بِالنَّبِیّینَ، و مَن حاجَّنا فی کِتابِ اللّهِ فَنَحنُ أولَی النّاسِ بِکِتابِ اللّهِ.

إنّا نَشهَدُ و کُلُّ مُسلِمٍ الیَومَ أنّا قَد ظُلِمنا و طُرِدنا و بُغِیَ عَلَینا، و اُخرِجنا مِن دِیارِنا وأَموالِنا و أَهالینا و قُهِرنا،إلّا أنّا نَستَنصِرُ اللّهَ الیَومَ و کُلَّ مُسلِمٍ.

ویَجیءُ وَ اللّهِ ثَلاثُمِئَهٍ و بِضعَهَ عَشَرَ رَجُلاً، فیهِم خَمسونَ امرَأَهً، یَجتَمِعونَ بِمَکَّهَ عَلی غَیرِ میعادٍ قَزَعاً کَقَزَعِ الخَریفِ (1) ،یَتبَعُ بَعضُهُم بَعضاً، و هِیَ الآیَهُ الَّتی قالَ اللّهُ تبارک و تعالی: ﴿ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴾ فَیَقولُ رَجُلٌ مِن آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام :و هِیَ القَریَهُ الظّالِمَهُ أهلُها.

ثُمَّ یَخرُجُ مِن مَکَّهَ هُوَ و مَن مَعَهُ الثَّلاثُمِئَهِ و بِضعَهَ عَشَرَ یُبایِعونَهُ بَینَ الرُّکنِ وَ المَقامِ، و مَعَهُ عَهدُ نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله و رایَتُهُ و سِلاحُهُ و وَزیرُهُ مَعَهُ،فَیُنادِی المُنادی بِمَکَّهَ بِاسمِهِ و أَمرِهِ مِنَ السَّماءِ، حَتّی یَسمَعَهُ أهلُ الأَرضِ کُلُّهُم، اسمُهُ اسمُ نَبِیٍّ، صلی الله علیه و آله.

ص: 266


1- قال الجزري في النهاية : و منه حديث علي علیه السلام: يجتمعون إليه كما يجتمع قزع الخريف، أي قطع السحاب المتفرقة، و إنّما خصّ الخريف؛ لأنّه أوّل الشتاء، و السحاب يكون فيه متفرّقاً غير متراكم و لا مطبق ثمّ يجتمع بعضه إلى بعض بعد ذلك .

گزارش دهد و او باقی می ماند حضرت قائم علیه السلام در بین رکن (کعبه) و مقام (ابراهیم) می ایستد و نماز می خواند سپس منصرف شده و بر می گردد در حالی که وزیر حضرت نیز با وی می باشد حضرت در آن هنگام می فرماید: ای مردم! من از خداوند می خواهم که مرا بر آن هایی که بر ما (آل محمد علیهم السلام) ظلم کردند و حقّ ما را گرفتند نصرت و یاری دهد.

هر که درباره خداوند متعال با ما گفتگویی دارد (بگوید زیرا که) ما از هر کسی دیگر به خداوند نزدیک تریم. هر کسی درباره آدم علیه السلام با ما گفتگویی دارد، (بگوید زیرا که) ما از هر کسی به آدم نزدیک تریم هر فردی دربارۀ نوح علیه السلام با ما گفتگویی دارد، (با ما بگوید که) ما از هر شخصی به او نزدیک تر می باشیم هر که درباره ابراهیم علیه السلام با ما گفتگویی دارد (بگوید زیرا که) ما از هر شخص دیگری به ابراهیم نزدیک تریم

هر شخصی که درباره محمد صلی الله علیه و آله و با ما گفتگو و احتجاجی دارد (با ما بگوید زیرا که) ما از هر کس دیگر به محمد صلی الله علیه و آله و نزدیک تر خواهیم بود. هر کسی که دربارۀ دیگر پیغمبران علیهم السلام اما با ما گفتگویی دارد (بگوید زیرا که) ما از هر کسی به پیغمبران .نزدیک تریم و (خلاصه) هر فردی که در خصوص کتاب خدا (قرآن) با ما گفتگویی دارد (بگوید زیرا که) ما در این خصوص از هر کس دیگری سزاوارتر می باشیم

ما و هر مسلمان دیگری امروز گواهی می دهیم که (دشمنان) بر ما (خاندان پیغمبر) ستم کردند ما را آواره کردند و از خانه و دیار خود بیرون نمودند اموال ما را چپاول و ضبط کردند ما را از خانواده هایمان جدا نمودند ما را از همه چیز محروم و مقهور نمودند؛ توجّه نمایید که اکنون ما از خداوند و از هر مسلمانی کمک و یاری می طلبیم.

(سپس امام علیه السلام افزود: ) به خدا سوگند! 313 مرد، که در بین ایشان پنجاه زن نیز می باشند همانند قطعه های ابر در فصل پاییز در غیر موسم حج در مکه اجتماع می کنند؛ هم چنان که خداوند فرموده است: «هر کجا که باشید خداوند همگی شما را

ص: 267

ما أشکَلَ عَلَیکُم فَلَم یُشکِل عَلَیکُم عَهدُ نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله و رایَتُهُ و سِلاحُهُ وَ النَّفسُ الزَّکِیَّهُ مِن وُلدِ الحُسَینِ، فَإِن أشکَلَ عَلَیکُم هذا فَلا یُشکِلُ عَلَیکُمُ الصَّوتُ مِنَ السَّماءِ بِاسمِهِ و أَمرِهِ،

و إیّاکَ و شُذّاذاً مِن آلِ مُحَمَّدٍ، فَإِنَّ لِآلِ مُحَمَّدٍ و عَلِیٍّ علیهما السلام رایَهً و لِغَیرِهِم رایاتٍ. فَالزَمِ الأَرضَ و لا تَتَّبِع مِنهُم رَجُلاً أبَداً حَتّی تَری رَجُلاً مِن وُلدِ الحُسَینِ علیه السلام مَعَهُ عَهدُ نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله و رایَتُهُ و سِلاحُهُ،فَإِنَّ عَهدَ نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله صارَ عِندَ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام ، ثُمَّ صارَ عِندَ مُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ علیهما السلام، و یَفعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ، فَالزَم هؤُلاءِ أبَداً و إیّاکَ و مَن ذَکَرتُ لَکَ،

فَإِذا خَرَجَ رَجُلٌ مِنهُم مَعَهُ ثَلاثُمِئَهٍ و بِضعَهَ عَشَرَ رَجُلاً، و مَعَهُ رایَهُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله عامِداً إلَی المَدینَهِ،حَتّی یَمُرَّ بِالبَیداءِ، حَتّی یَقولَ هنا مَکانُ القَومِ الَّذینَ یُخسَفُ بِهِم، و هِیَ الآیَهُ الَّتی قالَ اللّهُ: ﴿ أَ فَأَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ * أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ ﴾ (1) ؟

فَإِذا قَدِمَ المَدینَهَ، أخرَجَ مُحَمَّدَ بنَ الشَّجَرِیِّ عَلی سُنَّهِ یوسُفَ علیه السلام ،

ثُمَّ یَأتِی الکوفَهَ فَیُطیلُ بِهَا المَکثَ ما شاءَ اللّهُ أن یَمکُثَ حَتّی یَظهَرَ عَلَیها. ثُمَّ یَسیرُ حَتّی یَأتِیَ العَذراءَ هُوَ و مَن مَعَهُ، و قَد لَحِقَ بِهِ ناسٌ کَثیرٌ، وَ السُّفیانِیُّ یَومَئِذٍ بِوادِی الرَّملَهِ، حَتّی إذَا التَقَوا و هُم یَومَ الأَبدالِ، یَخرُجُ اناسٌ کانوا مَعَ السُّفیانِیِّ مِن شیعَهِ آلِ مُحَمَّدٍ، و یَخرُجُ ناسٌ کانوا مَعَ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله إلَی السُّفیانِیِّ، فَهُم مِن شیعَتِهِ حَتّی یَلحَقوا بِهِم، و یَخرُجُ کُلُّ

ص: 268


1- سورة النحل : 45/16 - 46 .

گرد هم می آورد ، همانا خداوند بر همه چیز توانا است»؛ پس در آن موقع مردی از خاندان پیغمبر می گوید: از این جا بیرون برو که شهر (مکه) مردمی ستمگر دارد.

پس از آن او (حضرت مهدی علیه السلام) در حالی که عهد، علم و بیرق، سلاح و ابزار پیغمبر خدا با او می باشد به همراه 313 نفر خروج نموده و بین رکن ( کعبه) و مقام (ابراهیم) با او بیعت می کنند سپس منادی در مکه و از آسمان، آن حضرت را با نام صدا می زند که مردم صدای او را می شنوند (و از ظهورش اطلاع می یابند)؛ به طوری که تمام اهل زمین اسم آن حضرت را می شنوند که نام وی نام پیغمبر است.

پس اگر (شناخت و نام او) برای شما مشکل باشد ،عهد پرچم و سلاح پیغمبر و این که او (حضرت مهدی علیه السلام) یا مردی پاکدل از فرزندان امام حسین علیه السلام است باعث اشتباه و اشکال نخواهد ،بود ولی اگر این هم باعث اشتباه گردد، با آن صدای آسمانی که او را با نام و ظاهر شدنش صدا میزند دیگر اشتباهی نخواهد شد.

(سپس امام باقر علیه السلام به جابر جعفی فرمود:) مبادا به تعدادی اندک از سادات (که مدّعی مهدویّت می شوند) اعتنا کنی زیرا علم و بیرق آل محمد و علی علیهم السلام جدای از دیگران است پس خودداری کن و مواظب باش که از این افراد (مدّعی دروغین مهدویّت) پیروی نکنی، تا هنگامی که مردی از فرزندان امام حسین علیه السلام را ببینی که عهد نامه، علم و سلاح پیغمبر صلی الله علیه و آله با او خواهد بود. زیرا عهد نامه پیغمبر صلی الله علیه و آله به علی بن الحسین رسید، سپس به محمد بن علی علیهم السلام (که خود امام باقر علیه السلام باشد) رسید بعد هم خداوند هر چه بخواهد انجام می دهد؛ پس همیشه با این افراد باش و از آنان - که برای تو ذکر کردم - جدا مباش موقعی که مردی از آل محمد که علم و بیرق پیغمبر با اوست به همراه 313 نفر مرد قیام و خروج کند و به سوی مدینه حرکت نماید و چون از بیابان «بیداء» عبور کند گوید: این جا جایگاه کسانی است که زمین آن ها را در خود فرو برده است هم چنان که خداوند می فرماید: «آیا مکّاران حیله گری که کار های

ص: 269

ناسٍ إلی رایَتِهِم و هُوَ یَومُ الأَبدالِ.

قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام: و یَقتُلُ یَومَئِذٍ السُّفیانِیَّ و مَن مَعَهُ حَتّی لا یُترَکَ مِنهُم مُخبِرٌ، وَ الخائِبُ یَومَئِذٍ مَن خابَ مِن غَنیمَهِ کَلبٍ، ثُمَّ یُقبِلُ إلَی الکوفَهِ فَیَکونُ مَنزِلُهُ بِها، فَلا یَترُکُ عَبداً مُسلِماً إلَّااشتَراهُ وأَعتَقَهُ، و لا غارِماً إلّا قَضی دَینَهُ،و لا مَظلِمَهً لِأَحَدٍ مِنَ النّاسِ إلّا رَدَّها،و لا یُقتَلُ مِنهُم عَبدٌ إلّا أدّی ثَمَنَهُ دِیَهً مُسَلَّمَهً إلی أهلِها، و لا یُقتَلُ قَتیلٌ إلّا قَضی عَنهُ دَینَهُ ، و أَلحَقَ عِیالَهُ فِی العَطاءِ حَتّی یَمَلَأَ الأَرضَ قِسطاً و عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جَوراً و عُدواناً،

و یَسکنُه هُوَ و أَهلُ بَیتِهِ الرُّحبَهَ، وَ الرُّحبَهُ إنَّما کانَت مَسکَنَ نوحٍ علیه السلام، و هِیَ أرضٌ طَیِّبَهٌ، و لا یَسکُنُ رَجُلٌ مِن آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام و لا یُقتَلُ إلّا بِأَرضٍ طَیِّبَهٍ زاکِیَهٍ، فَهُمُ الأَوصِیاءُ الطَّیِّبونَ.(1)

ص: 270


1- عنه بحار الأنوار: 222/52 ح 87، و البرهان في تفسير القرآن : 352/1 ح 10 و 456/4 ح 3 و120/5 ح 1 قطعتان منه، و تأويل الآيات الظاهرة : 87 مختصراً

زشت و خلاف انجام دادند، خود را در امان دانستند که خداوند آن ها را در زمین فرو ببرد یا عذابی بر آنان وارد شود که انتظارش را نداشتند * یا در هنگامی که (برای کسب و تجارت) رفت و آمد می کنند عذاب شوند و ناتوان از فرار باشند؟»

و موقعی که وارد مدینه گردد (شخصی به نام) محمد بن شجری را مانند یوسف (از زندان) در می آورد سپس به کوفه می آید و مدّتی طولانی را که خداوند اراده نماید در آن جا توقّف می نماید و بر کوفه غلبه می کند سپس با همراهان خود به «عذراء» می رود، در آن جا مردم بسیاری به حضرت می پیوندند؛ و سفیانی در آن اوقات در بیابان «رمله» است (با لشکر حضرت مهدی علیه السلم) با هم برخورد می کنند آن روز، روز تبدیل و تحوّل می باشد که جمعی از لشکر سفیانی به اصحاب و شیعیان آل محمد علیهم السلام ملحق می شود و جمعی از کسانی که همراه آل محمد بوده اند به سفیانی می پیوندند (و این عدّه غیر از آن 313 نفر هستند) آنان از پیروان سفیانی قرار می گیرند در این وقت هر کسی به صف واقعی خود می پیوندد آن روز، روز تبدیل و تحوّل است. (1)

ص: 271


1- این قطعه ادامه متن است: امیر المؤمنين علیه السلام فرمود: در آن روز سفیانی با تمام پیروانش کشته می شوند به طوری که حتی یک نفر هم باقی نمی ماند که خبر و گزارش آن ها را بیان کند؛ بدبخت و بیچاره کسی است که در آن روز از غنیمت قبیله کلب بی نصیب بماند. آن گاه (قائم آل محمد علیهم السلام) به سمت کوفه حرکت می نماید و جایگاهش آن جا می باشد پس از آن هر جا مسلمانی را به بردگی فروخته باشند او را می خرد و آزاد می کند هر جا قرض داری باشد، قرض او را می پردازد هر کس مظلمه (حقّ الناس) به گردن داشته باشد آن را ادا می کند اگر یک نفر از ایشان کشته شود دیه یک مسلمان او را به ولیّ او می پردازد هم چنین اگر فردی کشته شود و قرض داشته باشد، قرض او را ادا می نماید و به خانواده اش کمک (های لازم را) می کند تا جایی که زمین پر از عدل و داد می شود چنان که پر از ظلم و ستم و دشمنی ها شده باشد حضرت و خانواده اش در «رحبه» سکونت می نماید که «رحبه» قبلاً محل سکونت حضرت نوح علیه السلام بوده و سرزمینی پاک می باشد؛ و ذریّه آل محمد علیهم السلام در محلّی سکونت نمی کنند و به شهادت نمی رسند مگر در زمین هایی که پاک و پاکیزه بوده باشد زیرا که ایشان جانشینان پاک سرشت پیغمبران خواهند بود.

قوله تعالى: ﴿ وَ لِكُلِّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَمَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾ ﴿148﴾

222/[121] -﴿ عَنْ أَبِی سُمَیْنهَ عَنْ مَوْلًی لِأَبِی اَلْحَسَنِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ عزّ و جلّ: ﴿ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اَللّهُ جَمِیعاً ﴾

قَالَ: وَ ذَلِکَ وَ اَللَّهِ! أَنْ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا یَجْمَعُ اَللَّهُ إِلَیْهِ شِیعَتَنَا مِنْ جَمِیعِ اَلْبُلْدَانِ. ﴾(1)

223/[122] - ﴿عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِذَا أُوذِنَ اَلْإِمَامُ دَعَا اَللَّهَ بِاسْمِهِ اَلْعِبْرَانِیِّ اَلْأَکْبَرِ فَانْتَحَتْ لَهُ (2) أَصْحَابُهُ اَلثَّلاَثُ مِائَهِ وَ اَلثَّلاَثَهَ عَشَرَ قَزَعاً کَقَزَعِ اَلْخَرِیفِ وَ هُمْ أَصْحَابُ اَلْوَلاَیَهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُفْتَقَدُ مِنْ فِرَاشِهِ لَیْلاً فَیُصْبِحُ بِمَکَّهَ ، وَ مِنْهُمْ مَنْ یَرَی یَسِیرُ فِی اَلسَّحَابِ نَهَاراً یُعَرَّفُ بِاسْمِهِ وَ اِسْمِ أَبِیهِ وَ حَسَبِهِ وَ نَسَبِهِ

قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّهُمْ أَعْظَمُ إِیمَاناً؟

قَالَ: اَلَّذِی یَسِیرُ فِی اَلسَّحَابِ نَهَاراً وَ هُمُ اَلْمَفْقُودُونَ، وَ فِیهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ

ص: 272


1- عنه بحار الأنوار: 291/52 ح 37 و 42/84، و البرهان في تفسير القرآن : 354/1 ح 11 الاختصاص : 255 ( حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن عمرو بن أبي المقدام، عن جابر الجعفي قال: قال لي أبو جعفر علیه السلام: ... بتفاوت يسير .
2- في بعض النسخ فانتخب له، و في بعضها : فانتحيت له، و في الغيبة : فأتيحت له أي تهيّأت له .

فرمایش خداوند متعال: و برای هر طایفه ای قبله ای خواهد بود که خداوند آن را تعیین نموده است (بنا بر این زیاد درباره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن) در نیکی ها و اعمال خیر بر یک دیگر سبقت گیرید هر جا که باشید خداوند همه شما را (برای پاداش و کیفر در روز قیامت) حاضر می کند؛ زیرا او بر هر کاری توانمند است. (148)

121)- از ابو سمينه - مولا و پیش خدمت امام کاظم علیه السلام - روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «هر کجا باشید خداوند تمامی شما را احضار می نماید» سؤال کردم؟

فرمود: آن به خدا سوگند! در رابطه با قائم آل محمد علیهم السلام است که چنان چه قیام و خروج نماید خداوند تمام شیعیان ما را از همه شهر ها در کنار او جمع می نماید.

122)- از مفضّل بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که به امام اجازه (ظهور) داده شود، او خدای بزرگ را به نام عبرانی اش می خواند پس از آن 313 نفر یاران آن حضرت برای آن حضرت هم چون پاره پارۀ ابر پاییزی، گرد آورده می شوند آنان پرچم داران حضرت می باشند بعضی از ایشان شبانه در بسترشان ناپدید می گردند و صبحگاهان در مکه ظاهر می شوند؛ و بعضی از ایشان در روز دیده می شوند که در میان ابر راه می روند که نام آنان و نام پدر ان ایشان و مشّخصات و نسب ایشان شناخته شده است.

عرض کردم: فدایت گردم! کدام یک از ایشان از نظر ایمان برتر است؟

فرمود آنانی که در روز به وسیله ابر راه می روند ایشان مفقود شدگانند

ص: 273

اَلْآیَهُ ﴿ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اَللّهُ جَمِیعاً ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ أَشْكُرُوا لِي وَ لَا تَكْفُرُونِ﴾ ﴿152﴾

224/[123] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَلْمَلَکَ یُنْزِلُ اَلصَّحِیفَهَ أَوَّلَ اَلنَّهَارِ، وَ أَوَّلَ اَللَّیْلِ یَکْتُبُ فِیهَا عَمَلَ اِبْنِ آدَمَ فَأَمْلُوا فِی أَوَّلِهَا خَیْراً وَ فِی آخِرِهَا خَیْراً فَإِنَّ اَللَّهَ یَغْفِرُ لَکُمْ مَا بَیْنَ ذَلِکَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ ﴾ ﴾(2)

22/[124]- ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ لِلشُّکْرِ حَدٌّ إِذَا فَعَلَهُ اَلرَّجُلُ کَانَ شَاکِراً؟ قَالَ: نَعَمْ قُلْتُ: مَا هُوَ؟

قَالَ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی کُلِّ نِعْمَهٍ أَنْعَمَهَا عَلَیَّ وَ إِنْ کَانَ لَکُمْ فِیمَا أَنْعَمَ عَلَیْهِ حَقٌّ أَدَّاهُ.

قَالَ: وَ مِنْهُ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا﴾ (3) حَتَّی عَدَّ آیَاتٍ ﴾.(4)

ص: 274


1- عنه بحار الأنوار : 368/52 ذيل ح 153 إليه و البرهان في تفسير القرن : 354/1 ح 12 الغيبة للنعماني : 312 ح 3، عنه البحار : 368:52 ح 153
2- عنه بحار الأنوار: 247/96 ذيل ح 7، و البرهان في تفسير القرآن ، 358/1 ج 2، و مستدرك الوسائل : 202/5 ح 5695، و 295 ح 5902 لأماني المفيد: 1 ح 1 (المجلس الأوّل مجلس يوم السبت)، بتفاوت يسير عنه فلاح السائل 215 (الفضل الثاني و العشرون)، و وسائل الشيعة : 99/16 ح 26086, و البحار : 328/5 ح 25 245/86 ح 4 و مستدرك الوسائل 204/5 ح 5700، جامع الاخبار: 100 (الفصل السادس و الخمسون في الإخلاص.)
3- في النسخ هكذا، و الآية في سورة الزخرف : 13/43، و هي : ﴿ سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا﴾
4- عنه البيان: 63/9، و بحار الأنوار: 212/93 ح 14 و البرهان في تفسیر القرآن : 358/1 ح 3 و مستدرك الوسائل : 309/5 ح 5942 .

که این آیه در مورد آنان نازل شده است هر کجا باشید. خداوند همگی شما را گرد هم خواهد آورد»

فرمایش خداوند متعال: پس (همیشه و در هر کجا) به یاد من باشید تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (بر نعمت های من) کفران نکنید! (152)

123)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: همانا اول هر صبح گاه و سر شب فرشته ای نامه ای را می آورد و در آن کردار و گفتار انسان ها نوشته می شود پس سعی نمایید که اول و آخر آن نامه خوب باشد تا اعمال در میان آن ها مورد آمرزش قرار گیرد. ان شاء الله؛ زیرا که خداوند فرموده است: «پس مرا بیاد آورید تا شما را بیاد آورم.»

124) - با سند خود از سماعه بن مهران روایت کرده است. که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا برای انجام شکر و سپاس حدّ و اندازه ای می باشد که اگر شخصی آن را انجام دهد شکرگزار گردد؟

فرمود: بلی. عرض کردم: چگونه است؟

فرمود: «الحمد لله على كل نعمة أنعمها علىّ» شکر مخصوص خداوندی می باشد بر هر نعمتی که بر من ارزانی داشته است و اگر شما نسبت به نعمت های الهی حقی داشته باشید آن ادا شده است. سپس حضرت افزود: و از همین موارد می باشد. این فرمایش خداوند «منزّه است خدایی که این (حیوانات) را در تسخیر ما در آورده» و آیات دیگری را نیز حضرت متذکّر شد.

ص: 275

226/[125] - ﴿ عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْکُفْرُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ علیه السلام عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ فَمِنْهَا کُفْرُ اَلنِّعَمِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی یَحْکِی قَوْلَ سُلَیْمَانَ علیه السلام ﴿هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ ﴾ (1) اَلْآیَهِ؟ وَ قَالَ اَللَّهُ ﴿ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ﴾ (2) وَ قَالَ: ﴿ فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اُشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُون﴾ (3)

227 / [126] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ الْكَثِيرِ الَّذِي قَالَ تعالی: ﴿ فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ﴾ (4)

228/[127] - ﴿ عَنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ یَا فُضَیْلُ بَلِّغْ مَنْ لَقِیتَ مِنْ مَوَالِینَا عَنَّا اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُمْ: إِنِّی أَقُولُ: إِنِّی لاَ أُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اَللَّهِ شَیْئاً إِلاَّ بِوَرَعٍ فَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ عَلَیْکُمْ

ص: 276


1- سورة النمل : 40/27
2- سورة إبراهيم : 7/14 .
3- عنه بحار الأنوار : 52/68 ح 78 و البرهان في تفسير القرآن : 358/1 ح 4. تفسير القمّي : 32/1 ( معاني الكفر) بتفصيل عنه البحار : 92/72 ح 2 ، و مستدرك الوسائل: 78/1 ح 22 ، و نحوه باختلاف الكافي : 389/2 ح 1 عنه وسائل الشيعة : 32/1 ح 48، و البحار: 308/8 ح 73 قطعة منه .
4- عنه بحار الأنوار : 331/85 ذيل ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 358/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 36/5 ح 5304 معاني الأخبار: 193 ذيل ح 5 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 442/6 ح 8393، و البحار :331/85 ح 8 و 155/93 ح 19 تأويل الآيات الظاهرة : 446 (سورة الأحزاب)، عنه مستدرك الوسائل : 36/5ح 5305 .

(125 - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کفر در کتاب خداوند (متعال) بر پنج شکل آمده است:

بعضی از آن در قبال کفران نعمت ها می باشد که خداوند به نقل از سلیمان (علیه السلام) فرموده است: «این (موقعیّت و امکانات همه) از فضل خداوند است تا مرا آزمایش نماید که سپاسگزارم و یا کفرگو؟»

هم چنین فرموده است: «چنان چه شکرگزار و سپاس گو (از نعمت ها) باشید بر شما می افزایم»

و نیز فرموده است: «پس به یاد من باشید تا به یاد شما باشم شکرگزار (نعمت های) من باشید و کفر نگویید».

126) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: تسبیح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام یادآوری و ذكر كثير می باشد هم چنان که خداوند (متعال) فرموده است: «پس مرا به یاد آورید تا شما را به یاد آورم»

127) - از فضیل روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای فضیل! از دوستان ما هر شخصی را که دیدی، سلام ما را به او برسان و بگو همانا من می گویم:

برای شما در پیشگاه خداوند هیچ چیزی را بر عهده نمی گیرم، مگر با رعایت تقوا و پرهیزکاری؛ پس زبان های خود را حفظ نموده و دست های خود را کنترل نمایید ،شکیبایی و به پا داشتن نماز را پیشه خود قرار دهید به راستی که خداوند با صبر پیشگان می باشد.

ص: 277

بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاهِ إِنَّ اَللّهَ مَعَ اَلصّابِرِینَ ﴾ .(1)

229/[128]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ طَلْحَهَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

اَلصَّبْرُ هُوَ اَلصَّوْمُ .﴾ (2).(3)

قوله تعالى: ﴿وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأمْوَالِ وَ الأنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّبِرِينَ﴾ ﴿155﴾

230/[129] - عَنِ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ﴾ ؟ قَالَ: ذَلِکَ جُوعٌ خَاصُّ وَ جُوعٌ عَامٌ، فَأَمَّا بِالشَّامِ فَإِنَّهُ عَامٌّ وَ أَمَّا اَلْخَاصُّ بِالْکُوفَهِ یَخُصُّ وَ لاَ یَعُمُّ، وَ لَکِنَّهُ یَخُصُّ بِالْکُوفَهِ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلصَّلاَهُ وَ اَلسَّلاَمُ فَیُهْلِکُهُمُ اَللَّهُ بِالْجُوعِ، وَ أَمَّا اَلْخَوْفُ فَإِنَّهُ عَامٌّ بِالشَّامِ وَ ذَاکَ اَلْخَوْفُ إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ أَمَّا اَلْجُوعُ فَقَبْلَ قِیَامِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تعالی « وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ

ص: 278


1- عنه البرهان فی تفسیر القرآن: 358/1 - 1، و نور الثقلين. 141/1 ح 441 . دعائم الإسلام : 113/1 (ذكر الرغائب في الصلاة)، عنه مستدرك الوسائل : 76/3 ح 3070 مستطرفات السرائر 1587 (من ذلك ما استطر فناه ممن كتاب حريز)، عنه وسائل الشيعة : 195/12 ح 16067 . و البحار: 308/70 ح 36 مشكاة الأنوار : 46 (الفصل الثاني عشر في التقوى و الورع)، عنه البحار، 132/82، و مستدرك الوسائل: 268/11 ح 12966
2- فی نسخة البحار هكذا: عى عبد الله بن طلحة، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى :﴿ وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ ﴾، قال : الصبر هو الصوم
3- عنه البرهان فی تفسیر اقرآن : 359/1 ح2 و تقدّم أيضاً في الحديث 40 في هذه السورة

128) – از عبد الله بن طلحه روایت کرده است که گفت:

امام صادق عليه السلام فرمود: «الصبر» همان روزه می باشد.

فرمایش خداوند متعال: حتماً همه شما را با چیزی همانند ترس گرسنگی کاهش در اموال جان ها و میوه ها آزمایش می کنیم و شکیبایان از استقامت کنندگان را بشارت ده! (155)

129)- از ثمالی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند عزیز و جلیل: «و هر آینه شما را به مختصری از ترس و گرسنگی آزمایش می کنیم» سؤال کردم؟

فرمود: جوع و گرسنگی در این آیه شریفه دو نوع است:

گرسنگی خاص و گرسنگی عام، امّا گرسنگی عام در شهر شام می باشد ولی گرسنگی خاص در شهر کوفه است ولی عمومیّت ندارد بلکه اختصاص به دشمنان آل محمّد علیهم السلام دارد که خداوند به وسیله همین گرسنگی آن ها را به هلاکت می رساند.

اما خوف و ترس فقط در (سرزمین) شام عمومیّت دارد و آن هنگامی است که حضرت قائم علیه السلام قیام نماید که آن گرسنگی پیش از قیام حضرت خواهد بود. هم چنان که در فرمایش خداوند متعال آمده است: «و هر آینه حتماً شما را به مختصری از ترس و گرسنگی آزمایش می کنیم»

ص: 279

بِشَیْءٍ مِنَ اَلْخَوْفِ وَ اَلْجُوعِ ﴾(1)

قوله تعالى : الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿156﴾ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿157﴾

231/ [130] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

لَمَّا قُبِضَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَعَلْنَا نُعَزِّی أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَقَالَ بَعْضُ مَنْ کَانَ مَعَنَا فِی اَلْمَجْلِسِ: رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً وَ صَلَّی عَلَیْهِ، کَانَ إِذَا حَدَّثَنَا قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، قَالَ: فَسَکَتَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ طَوِیلاً وَ نَکَتَ فِی اَلْأَرْضِ (2)

قَالَ: ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَیْنَا فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: إِنِّی أَعْطَیْتُ اَلدُّنْیَا بَیْنَ عِبَادِی فَیْضاً

فَمَنْ أَقْرَضَنِی مِنْهَا قَرْضاً أَعْطَیْتَهُ لِکُلِّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ عَشْراً إِلَی سَبْعِمِائَهِ ضِعْفٍ وَ مَا شِئْتُ، فَمَنْ لَمْ یُقْرِضنی مِنْهَا قَرْضاً فَأَخَذْتُهَا مِنْهُ قَهْراً أَعْطَیْتُهُ ثَلاَثَ خِصَالٍ لَوْ أَعْطَیْتُ وَاحِدَهً مِنْهُنَّ مَلاَئِکَتِی رَضُوا بِهَا عنّی ثُمَّ قَالَ: ﴿ اَلَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ * أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ

ص: 280


1- عنه بحار الأنوار: 229/52 ذيل ح 94 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 363/1 ح 9 و نور الثقلين: 120/1 ح 446 . الغيبة للنعماني : 68 ح 27 بتفاوت يسير عنه البحار : 229/52 ح 94.
2- نكت الأرض بقضيب أو بإصبعه : ضربها به حال التفكّر فأثّر فيها .

فرمایش خداوند متعال: آن افرادی که هرگاه مصیبتی به ایشان می رسد می گویند ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم! (156) این افراد، همان هایی هستند که الطاف و رحمت های خدا شامل حالشان شده و آن ها هدایت یافتگان هستند. (157)

130)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

موقعی که امام باقر علیه السلام قبض روح شد (و به شهادت رسید)، شروع نمودیم که به امام صادق علیه السلام تسلیت بگوییم پس بعضی از افراد حاضر در مجلس، به حضرت اظهار داشتند: خداوند او را رحمت نماید خوب بنده ای بود و درود خدا بر او باد موقعی که می خواست برای ما سخنی مطرح نماید، می فرمود: رسول خدا فرموده است. (1)

امام صادق علیه السلام مدّتی طولانی ساکت ماند و روی زمین نگاه می کرد و خط می کشید پس از آن نگاهی به ما کرد و اظهار نمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال فرموده است من دنیا را در میان بندگانم به عنوان قرض، قرار داده ام پس هر کسی که از آن به من قرض دهد (همانند صدقه هدیه صله به امام و انفاق) در برابر هر یکی ده برابر تا هفت صد برابر و چنان چه بخواهم بیشتر از آن را هم عطایش می کنم و کسی که به من قرض ندهد بر خلاف میلش چیزی را از او می گیرم پس اگر صبر کند سه خصلت عطایش می نمایم که اگر یکی از آن ها را به فرشتگانم دهم خوشحال و از من راضی می شوند سپس فرمود: «کسانی که اگر مصیبت و حادثه ای به آن ها برسد، بگویند - ﴿ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ -

ص: 281


1- مقصود این است که آن حضرت فرمایشات خود را به فرمایشات حضرت رسول صلی الله علیه و آله مستند می نمود

مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأَوْلَبِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴾ (1)

232/[131] -﴿ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ زِیَادٍ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَتَبَهُ اَللَّهُ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ : مَنْ کَانَتْ عِصْمَتُهُ شَهَادَهَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ،

وَ مَنْ إِذَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنِّعْمَهَ قَالَ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ،

وَ مَنْ إِذَا أَصَابَ ذَنْباً قَالَ: أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ،

وَ مَنْ إِذَا أَصَابَتْهُ مُصِیبَهٌ قَالَ: ﴿ إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ﴾ (2)

233/[132] - ﴿ عَنْ أَبِی عَلِیِّ اَلْمُهَلَّبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ فِی نُورِ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمِ: مَنْ کَانَ عِصْمَهُ أَمْرِهِ شَهَادَهَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ، وَ مَنْ إِذَا أَصَابَتْهُ مُصِیبَهٌ قَالَ: ﴿ إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ﴾ ، وَ مَنْ إِذَا أَصَابَ خَیْراً قَالَ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ

ص: 282


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 363/1 ح 10. الخصال : 130/1ح 135 بإسناده عن عبدالله بن سنان قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار : 85/71ح 32 و 395/74 ح 21 .
2- عنه بحار الأنوار: 213/93 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 364/1 ح 11، و مستدرك الوسائل : 309/5 ح 5943 الأمالي للمفيد : 76 ح 1 (المجلس التاسع مجلس يوم السبت) بإسناده عن محمّد بن عليّ ابن جعفر، عن أبيه، قال: حدثني أخي موسى بن جعفر، عن أبيه، عن آبائه علیهم السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله عنه البحار : 396/69 ح 82، و 129/82 ح 8 و مستدرك الوسائل :403/2ح 2307، مسائل عليّ بن جعفر علیه السلام: 340 ح 837 مكارم الأخلاق: 306 ( في التسبيح و التحميد و التهليل)، جامع الأخبار: 50 (الفصل الرابع والعشرون في التهليل).

تا آن جایی که فرمود: «و ایشان هدایت یافتگان و سعادت مندان هستند».

131) - از اسماعيل بن زیاد سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: هر کسی که دارای چهار خصلت باشد خداوند او را از اهل بهشت ثبت می نماید:

1- کسی که پناهگاه او شهادت بر یکتایی خداوند باشد.

2- کسی که چنانچه خداوند متعال نعمتی را عطایش کند حمد و ستایش خداوند را گوید.

3- کسی که مرتکب گناهی شود توبه و درخواست آمرزش کند

4 - کسی که مصیبتی دچارش شود (با معرفت) بگوید: ما از خداییم و به سوی او بازمی گردیم

132) - از ابو علی مهلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق صلی الله علیه و آله فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: هر کسی که دارای چهار خصلت باشد در نور (رحمت) عظیم خداوند می باشد:

1 - کسی که پناهگاه امور و برنامه هایش شهادت بر یکتایی خداوند و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله باشد.

2- کسی که مصیبتی دچارش شود (با معرفت) بگوید: ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم

3- کسی که چنان چه خیری و نعمتی به او برسد حمد و ستایش خدا را گوید.

ص: 283

وَ مَنْ إِذَا أَصَابَ خَطِیئَهً قَالَ: أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ .﴾ (1)

234/[133] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ صَالِحٍ اَلْخَثْعَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : قَالَ اَللَّهُ تعالی: عَبْدِی اَلْمُؤْمِنُ إِنْ خَوَّلْتُهُ وَ أَعْطَیْتُهُ وَ رَزَقْتُهُ وَ اِسْتَقْرَضْتُهُ، فَإِنْ أَقْرَضَنِی عَفْواً أَعْطَیْتَهُ مَکَانَ اَلْوَاحِدِ مِائَهَ أَلْفٍ فَمَا زَادَ، وَ إِنْ لاَ یَفْعَلْ أَخَذْتُهُ قَسْراً بِالْمَصَائِبِ فِی مَالِهِ فَإِنْ یَصْبِرْ أَعْطَیْتُهُ ثَلاَثَ خِصَالٍ، إِنْ أَخْتَبِرْ بِوَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ مَلاَئِکَتِی اِخْتَارُوهَا ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَبَتْهُم مُّصِيبَةٌ -إلى قوله تعالى : - وَ أَوْلَئكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾(2)

235 /[134] - قَالَ إِسْحَاقُ بْنُ عَمَّارٍ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : هَذَا إِنْ أَخَذَ اَللَّهُ مِنْهُ شَیْئاً فَصَبَرَ وَ اِسْتَرْجَعَ .(3)

ص: 284


1- عنه بحار الأنوار: 213/93 ح 16 ، و البرهان في تفسير القرآن : 364/1 ح 12، و مستدرك الوسائل : 310/5 ح 5944 فيه : عن أبي عليّ اللهبي. المحاسن: 7/1 ح 19 (باب - 2 في الأربعة) بإسناده عن عمرو بن جميع، عن أبي عبد الله، أبيه علیهما السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله، عنه وسائل الشيعة : 70/16 ح 21008، من لا يحضره الفقيه : 175/1 ح 514 عنه وسائل الشيعة : 248/3 ح ح 3539 ثواب الأعمال : 166 ، عنه البحار 280/93 ح 17، الخصال: 222/18 ح 49 نحو المحاسن، عنه البحار : 371/69 ح 14 ، تحف العقول: 40 عنه البحار : 146/77 ح 37 مشكاة الأنوار: 148 (الفصل الحادي عشر في الخصال المعدودة)، عنه البحار : 145/82 ح 30 ، جامع الأخبار : 50 (الفصل الرابع و العشرون في التهليل)، مسكّن الفؤاد : 110 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 364/1 ح 13
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 364/1 ح 14 . الكافي : 92/2 ذيل ح 21 بإسناده عن إسحاق بن عمّار، عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام ، قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله، بتفاوت عنه البحار: 78/71 ذيل ح 15 و 126/82، الخصال: 130/1 ذيل ح 135 نحو الكافي

4- کسی که مرتکب گناهی شود توبه و درخواست آمرزش کند و بگوید أستغفر الله و أتوب إليه.

133)- از عبد الله بن صالح خثعمی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

خداوند متعال فرموده است: هرگاه چیزی را به بنده ام ببخشم و عطایش کنم و روزی او گردانم بعد از مدتی از او درخواست قرض می کنم پس هر کسی که از آن به من قرض دهد (همانند ،صدقه ،هدیه، صله به امام و انفاق به تهیدستان) در برابر هر یکی صد هزار برابر و چنان چه بخواهم بیشتر از آن را هم عطایش می کنم.

و کسی که انجام ندهد بر خلاف میلش مقداری از اموالش را می گیرم پس اگر صبر کند، سه خصلت عطایش می نمایم که اگر یکی از آن ها را به فرشتگانم دهم خوشحال و از من راضی می شوند.

سپس فرمود: «کسانی که چنان چه مصیبتی به آن ها برسد - تا آنجا که فرمود: - آن ها هدایت یافتگان هستند»

134)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: این در صورتی است که خداوند متعال چیزی (فرزندی، مالی و....) را از او بگیرد و او نیز بردبار و صبور باشد و (در هر موردی از این موارد) ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ بگويد.

ص: 285

قول تعالی: ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ ﴾﴿158﴾

236/[135]- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِنَّ اَلصَّفا وَ اَلْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اَللّهِ فَمَنْ حَجَّ اَلْبَیْتَ أَوِ اِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما ﴾ أَیْ لاَ حَرَجَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا ﴾.(1)

237/[136]- ﴿عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّ اَلصَّفا وَ اَلْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اَللّهِ ﴾ یَقُولُ:

لاَ حَرَجَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما فَنَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ، فَقُلْتُ: هِیَ خَاصَّهٌ أَوْ عَامَّهٌ؟

قَالَ: هِیَ بِمَنْزِلَهِ قَوْلِهِ (تعالی)﴿ ثُمَّ أَوْرَثْنَا اَلْکِتابَ اَلَّذِینَ اِصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا ﴾(2) فَمَنْ دَخَلَ فِیهِمْ مِنَ اَلنَّاسِ کَانَ بِمَنْزِلَتِهِمْ یَقُولُ اَللَّهُ تعالی﴿ وَ مَنْ یُطِعِ اَللّهَ وَ اَلرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ اَلَّذِینَ أَنْعَمَ اَللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَداءِ وَ اَلصّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً ﴾ (3). (4)

ص: 286


1- بحار الأنوار: 336/99 ح13 و البرهان في تفسير القرآن: 367/1 ح 7 و مستدرك الوسائل، 436/9 ح11276 .
2- سورة فاطر: 32:35
3- سورة النساء : 69/4 .
4- بحار الأنوار 237/99 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن: 367/1 ح 8، و مستدرك الوسائل: 436/9 ح 11277 و 438 ج 11280 كليهما عن عاصم بن حميد، عن أبي عبد الله علیه السلام

فرمایش خداوند متعال: همانا (کوه) صفا و مروه از شعائر (و نشانه های) خداوند است؛ بنابر این کسانی که حج خانه خدا و یا عمره انجام می دهند مانعی نیست که دور آن دو طواف کنند (و سعی بین صفا و مروه را انجام دهند) و کسی فرمان خدا را - در انجام کار های نیک - اطاعت کند. خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار و (از اعمال او) آگاه است.(158)

135) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «به درستی که (سعی و هروله بین کوه) صفا و مروه از شعار های خداوند است پس هر کسی که حجّ و یا عمره به جای آورد مشکلی برایش نیست که بین آن دو (کوه) طواف و سعی نماید». فرمود: یعنی منعی و گناهی بر او نیست که طواف و سعی بین از دو (کوه) را انجام دهد

136) - از عاصم بن حمید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره (آیه شریفه:) «به درستی که (سعی و هَروَله بین کوه) صفا و مروه از شعار های خداوند است» فرمود: طبق این آیه، گناهی بر او نیست که بین (كوه) صفا و مروه طواف و سعی نماید به حضرت عرض کردم: این حکم برای زمان و جامعه ای خاص است و یا آن که کلی و عمومی می باشد؟

فرمود: این آیه همانند فرمایش دیگر خداوند می باشد که فرموده: «سپس کتاب را در بین بندگان خود به ارث قرار دادیم» (که نسلی پس از نسلی از آن بهره می برند). پس هر کسی از مردم جزئی از بندگان گردد همانند آنان خواهند بود، هم چنین فرمایش دیگر خداوند متعال: «و کسانی که از خداوند و رسولش پیروی نمایند با افرادی خواهند بود که خداوند نعمت خود را بر آنان ارزانی داشته که پیامبران راستگویان شهیدان و نیکوکاران می باشند که بهترین رفیقان و همنشینان خواهند بود».

ص: 287

238 / [137 ] - ﴿ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلسَّعْیِ بَیْنَ اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ فَرِیضَهٌ هُوَ أَوْ سُنَّهٌ؟

قَالَ: فَرِیضَهٌ

قَالَ: قُلْتُ: أَ لَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما ﴾؟

قَالَ: کَانَ ذَلِکَ فِی عُمْرَهِ اَلْقَضَاءِ وَ ذَلِکَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ شَرْطُهُ عَلَیْهِمْ (1) أَنْ یَرْفَعُوا اَلْأَصْنَامَ فَتَشَاغَلَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ حَتَّی أُعِیدَتِ اَلْأَصْنَامُ فَجَاءُوا إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَسَأَلُوهُ وَ قِیلَ لَهُ: إِنَّ فُلاَناً لَمْ یَطُفْ وَ قَدْ أُعِیدَتِ اَلْأَصْنَامُ، قَالَ: فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ إِنَّ اَلصَّفا وَ اَلْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اَللّهِ فَمَنْ حَجَّ اَلْبَیْتَ أَوِ اِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما ﴾ أَیْ وَ اَلْأَصْنَامُ عَلَیْهِمَا﴾ (2)

239/ [138] - ﴿وَ عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُهُ فَقُلْتُ: وَ لِمَ جُعِلَ اَلسَّعْیُ بَیْنَ اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَة؟

قَالَ: إِنَّ إِبْلِیسَ تَرَاءَی لِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلْوَادِی فَسَعَی إِبْرَاهِیمُ علیه السلام مِنْهُ کَرَاهِیَهَ

ص: 288


1- قال الفيض ( رحمه الله ) في الوافي : يعني شرط على المشركين أن يرفعوا أصنامهم التي كانت على الصفا والمروة حتّى ينقضي أيّام المناسك ثمّ يعيدوها، فتشاغل رجل من المسلمين عن السعي حتّى انقضت الأيّام وأعيدت الأصنام، فزعم المسلمون عدم جواز السعي حال كون الأصنام على الصفا و المروة.
2- عنه بحار الأنوار : 237/99 ح 15 ، و البرهان في تفسير القرآن 367/1 ح 9، و مستدرك الوسائل : 435/9 ح 11274. تفسير القمّي : 64/1 بتفاوت يسير عنه مستدرك الوسائل : 435/9 ذيل ح 11274 أشار إليه الكافي : 435/4 ح 8 بإسناده عن الحسن بن عليّ الصيرفي، عن بعض أصحابنا قال : سئل أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت، تهذيب الأحكام : 149/5 ح 15 عنه وسائل الشيعة : 468/13 ح 18227، المناقب لابن شهر آشوب : 257/4 .

137) - از بعضی اصحاب ما روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون سعی بین کوه صفا و مروه سؤال نمودم که آیا واجب است یا مستحب؟

فرمود: واجب است عرض کردم: آیا خداوند متعال نفرموده است: «پس باکی آن ها نیست که بین آن دو (کوه صفا و مروه) طواف کنند»؟

فرمود: این موضوع در مورد (حج) عمره قضا می باشد که رسول خدا صلی الله علیه و آله با مشرکین شرط نمود تا بت های خود را از روی کوه صفا و مروه بردارند پس مردی در سعی بین صفا و مروه به جمع آوری آن ها مشغول گردید و سعی را ترک کرد تا آن که ایام حج پایان یافت و ثبت ها بازگردانده شدند، پس نزد آن حضرت آمده و اظهار داشتند: ای رسول خدا! فلانی سعی بین صفا و مروه را انجام نداد تا بت ها بازگردانده شدند.

پس خدای عزّ و جلّ (این آیه) «به درستی که (سعی و هَرْوَله بین کوه) صفا و مَرْوَه از شعار های خداوند است پس هر کسی که حجّ و یا عمره به جای آورد، مشکلی برایش نیست که بین آن دو (کوه) طواف و سعی نماید» را نازل نمود که مقصود حالتی است که بت ها روی کوه صفا و مروه باشند.

138) - و ابن مسکان، از حلبی روایت کرده است که گفت:

از او (امام صادق علیه السلام) سؤال کردم و گفتم: برای چه بین صفا و مروه، سعی قرار داده شده است؟

فرمود: ابلیس در آن وادی (و سرزمین) خود را برای حضرت ابراهیم علیه السلام ظاهر گردانید پس ابراهیم تلاش نمود که از او دور شود تا مبادا با او سخن گوید؛

ص: 289

أَنْ یُکَلِّمَهُ وَ کَانَ مَنَازِلَ اَلشَّیَاطِینِ ﴾ (1)

240/ [139] - قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي خَبَرِ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ:

أَنَّهُ كَانَ عَلَى الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ أَصْنَامٌ فَلَمَّا أَنْ حَجَّ النَّاسُ لَمْ يَدْرُوا كَيْفَ يَصْنَعُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ هَذِهِ الْآيَةَ فَكَانَ النَّاسُ يَسْعَوْنَ وَ الْأَصْنَامُ عَلَى حَالِهَا فَلَمَّا حَجَّ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَمَی بِهَا.(2)

قوله تعالى: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَ الْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ ﴿159﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿160﴾

241/[140]- ﴿ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ (3) عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: (قال) ﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيْنَتِ و الهُدَى ﴾ في علىّ علیه السلام (4)

ص: 290


1- بحار لأنور: 237/99 ح 16 و البرهان في تفسير القرآن: 368/1 ح 10، و مستدرك الوسائل: 436/9 ح 11275 مستطرفات السرائر561 (ما استطرقيه من نوادر أحمد)، عنه وسائل الشيعة وسائل الشيعة : 471/13 ذيل ح 18233
2- عنه بحار الأنوار: 237/99 ح 17، و وسائل الشيعة : 504/13 - 18316، و البرهان في تفسير القرآن 368/1 ح 11، و مستدرك الوسائل : 452/19 ح 11314
3- في الطبع القديم : عن بن أبي عميه .
4- عنه بحار الأنوار: 76/2 ح 53 و البرهان في تفسير القرآن: 368/1 ح1 و نور الثغلين: 148/1 ح 473

و در آن وادی منزلگاه های شیاطین بود

139) - و در روایتی از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت :

امام صادق علیه السلام فرمود: بت ها بین کوه صفا و مروه بود چون مردم خواستند حج به جای آورند نمی دانستند چه کنند خداوند این آیه را نازل نمود، پس مردم در همان حالتی که بت ها موجود بود سعی خود را انجام می دادند؛ و هنگامی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله حج نمود بت ها را دور انداخت

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که دلایل روشن و وسیله هدایتی را که نازل کرده ایم بعد از آن که در کتاب برای مردم بیان نمودیم. کتمان کنند خدا آن ها را لعنت می کند و همه لعن کنندگان نیز آن ها را لعن می کنند (159) فرمایش خداوند متعال: مگر آن کسانی که توبه و بازگشت کردند و (اعمال بد خود را به وسیله اعمال نیک) اصلاح نمایند (و آن چه را کتمان کرده اند آشکار سازند.) پس من توبه آن ها را می پذیرم؛ زیرا که من توّاب و رحیم هستم (160)

140) - از این ابی عمیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «همانا کسانی که آن چه را از براهین و نشانه ها فرستادیم کتمان می کنند» درباره امام علی علیه السلام می باشد که آن حضرت نشانه و برهان خواهد بود)

ص: 291

242 / [141] - ﴿ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ اَلْبَیِّناتِ وَ اَلْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی اَلْکِتابِ ﴾ یَعْنِی بِذَلِکَ نَحْنُ وَ اَللَّهُ اَلْمُسْتَعَانُ .﴾ (1)

243/ [142] - ﴿عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ عَذَابِ اَلْقَبْرِ؟

قَالَ إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَدَّثَنَا أَنَّ رَجُلاً أَتَی سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیَّ فَقَالَ حَدِّثْنِی فَسَکَتَ عَنْهُ ثُمَّ عَادَ فَسَکَتَ فَأَدْبَرَ اَلرَّجُلُ وَ هُوَ یَقُولُ وَ یَتْلُو هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ اَلْبَیِّناتِ وَ اَلْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی اَلْکِتابِ﴾ فَقَالَ لَهُ أَقْبِلْ إِنَّا لَوْ وَجَدْنَا أَمِیناً لَحَدَّثْنَاهُ وَ لَکِنْ أَعِدَّ لِمُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ إِذَا أَتَیَاکَ فِی اَلْقَبْرِ فَسَأَلاَکَ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَإِنْ شَکَکْتَ أَوِ اِلْتَوَیْتَ (2) ، ضَرَبَاکَ عَلَی رَأْسِکَ بِمِطْرَقَهٍ (3) مَعَهُمَا تَصِیرُ مِنْهَا رَمَاداً،

فَقُلْتُ: ثُمَّ مَهْ؟ قَالَ: یَعُودُ، ثُمَّ تعَذَّبُ، قُلْتُ: وَ مَا مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ ؟

قَالَ: هُمَا قَعِیدَا اَلْقَبْرِ(4) قُلْتُ: أَ مَلَکَانِ یُعَذِّبَانِ اَلنَّاسَ فِی قُبُورِهِمْ؟

قَالَ: نَعَمْ ﴾. (5)

ص: 292


1- عنه بحار الأنوار: 76/2ح 54 ، و البرهان في تفسير القرآن : 368/1 ح 2، و نور الثقلين : 148/1 ح 474 .
2- التوى عليه الأمر : اشتدّ و امتنع .
3- المطرقة: آلة من حديد و نحوه يضرب بها الحديد و نحوه.
4- القعيد : الذي يصاحبك في قعودك، فعيل بمعنى مقاعد.
5- عنه بحار الأنوار: 76/2ح 55 و 235/6 ح 53 ، و البرهان في تفسير القرآن : 368/1 ح 3، و مستدرك الوسائل : 295/12 ح 14126 قطعة منه

141) - از حمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «همانا کسانی که آن چه را از براهین و نشانه ها فرستادیم، کتمان می کنند بعد از آن که آن چه را در کتاب است برای مردم بیان کرده ایم» مقصود (از آن براهین و نشانه ها) ما (اهل بیت رسالت) هستیم؛ و خداوند کمک خواسته (کمک دهنده) می باشد

142) - از زید شحّام روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره عذاب قبر سؤال شد، حضرت فرمود: همانا امام باقر علیه السلام فرموده است: مردی نزد سلمان فارسی آمد و گفت: برایم حدیثی بیان کن سلمان سکوت نمود او سخن خود را تکرار کرد و باز سلمان سکوت نمود پس پشت کرد و در حال رفتن این آیه را «همانا کسانی که آن چه را از براهین و نشانه ها فرستادیم ، کتمان می کنند، بعد از آن که آن چه را در کتاب است برای مردم بیان کرده ایم» می خواند

سلمان گفت: برگرد اگر ما امینی را بیابیم برایش سخن می گوییم مواظب باش که خود را برای فرشته نکیر و منکر باید آماده کنی که چنان چه درباره رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال کنند (باید پاسخی صحیح داشته باشی) که اگر شک داشتی و یا متحیّر بودی آن دو با پتکی که همراه دارند چنان بر سرت می کوبند که خاکستر شوی

عرض کردم: سپس چه خواهد شد؟

فرمود: بر می گردد و باز عذاب می شود.

گفتم: نکیر و منکر چه کسانی هستند؟

فرمود: جایگاه آن ها در قبر می باشد.

گفتم: آیا دو فرشته الهی مردم را عذاب می کنند؟ فرمود: بلی.

ص: 293

244 / [143] - ﴿عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ اَلْبَیِّناتِ وَ اَلْهُدی مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنّاهُ لِلنّاسِ فِی اَلْکِتابِ ﴾

قَالَ: نَحْنُ یُعْنَی بِهَا وَ اَللّهُ اَلْمُسْتَعانُ ، إِنَّ اَلرَّجُلَ مِنَّا إِذَا صَارَتْ إِلَیْهِ لَمْ یَکُنْ لَهُ أَوْ لَمْ یَسَعْهُ - إِلاَّ أَنْ یُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَنْ یَکُونُ بَعْدَهُ ﴾ (1)

245/[144] - ﴿ وَ رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ قَالَ: هُمْ أَهْلُ الْکِتَابِ.﴾ (2)

246/[145] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ ﴿ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّعِنُونَ ﴾ قَالَ: نَحْنُ هُمْ وَ قَدْ قَالُوا: هَوَامُّ الْأَرْضِ.﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ ﴿165﴾ إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذَابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ ﴿166﴾ وَ قَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَ مَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ ﴿167﴾

ص: 294


1- عنه بحار الأنوار: 76/7 ح 56 و البرهان في تفسير القرآن: 369/1 ح 4، و نور الثقلين: 149/1 ح 475.
2- عنه بحار الأنوار: 76/2 - 57، و البرهان في تفسير القرآن: 369/1 ح 5، و نور الثقلين : 149/1 ح 476 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 247 فصل (2)
3- عنه بحار الأنوار : 76/2 ح 58، و البرهان في تفسير القرآن : 369/1 ح 6، و نور الثقلين. 149/1 ح 477

143) - از بعضی اصحاب روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مرا درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا کسانی که آن چه را از براهین و نشانه ها فرستادیم کتمان می کنند. بعد از آن که را آن چه در کتاب است برای مردم بیان کرده ایم». آگاه فرما

فرمود: مقصود از آن ما هستیم؛ و خداوند کمک کننده می باشد همانا یک نفر از ما موقعی که مطلبی به او برسد و نتواند و یا مجاز نباشد که برای مردم بیان نماید باید آن را برای (جانشین) بعد از خود بیان کند.

144)- و از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت: مقصود اهل کتاب می باشند.

145) - از عبدالله بن بكير، به نقل از کسی که حدیث گفته روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آنان را خداوند و هر لعنت کننده ای لعنت می کند» فرمود: ما همان ها ( یعنی لعنت کنندگان) هستیم و حال آن که مخالفین گفته اند ،مقصود حشرات و جانداران زمینی هستند!

فرمایش خداوند متعال: و آن هایی که ستم کردند و غیر از خدا را برگزیدند) چون که عذاب را مشاهده کنند می فهمند که تمام قدرت از آن خدا (وند یکتا) است و او دارای مجازات شدید می باشد(165) در آن هنگام رهبران (گمراه کننده) از پیروان خود بیزاری می جویند و کیفر خدا را مشاهده می کنند و از هر وسیله ای قطع (و نا امید) شده اند (166) و پیروان آن ها گویند: ای کاش بار دیگر به دنیا باز می گشتیم تا از آن ها بیزاری جوییم آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزاری جسته اند! خداوند این چنین اعمال آن ها را به صورت حسرت آمیز به آنان نشان می دهد و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد. (167)

ص: 295

247/[146] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اَللّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اَللّهِ ﴾؟

قَالَ: فَقَالَ: هُمْ أَوْلِیَاءُ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ اِتَّخَذُوهُمْ أَئِمَّهً مِنْ دُونِ اَلْإِمَامِ اَلَّذِی جَعَلَ اَللَّهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلِذَلِکَ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ وَ لَوْ یَرَی اَلَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ اَلْعَذابَ أَنَّ اَلْقُوَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اَللّهَ شَدِیدُ اَلْعَذابِ * إِذْ تَبَرَّأَ اَلَّذِینَ اُتُّبِعُوا ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: ﴿ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ اَلنّارِ ﴾ قَالَ: ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ اَللَّهِ! یَا جَابِرُ! هُمْ أَئِمَّهُ اَلظُّلْمِ وَ أَشْیَاعُهُمْ.﴾ (1)

248/[147] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیهما السلام [في] قوله تعالى: ﴿ وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُون اللَّه أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ﴾ ، قال : هم آل محمد ﴾ (2)

249/[148] - ﴿ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ کَذلِکَ یُرِیهِمُ اَللّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ ﴾ ﴾

ص: 296


1- عنه بحار الأنوار: 363/8 ح 41 ، و 157/30 ح 85 و البرهان في تفسير القرآن : 374/1 ح 3 و مستدرك الوسائل: 176/18 ح 22430 الكافي : 374/2 ح 11 بإسناده عن عمرو بن ثابت عن جابر قال : سألت أبا جعفر علیه السلام. عنه تأويل الآيات الظاهرة : 88 (سورة البقرة)، الاختصاص : 334 ( حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن عمرو بن ثابت قال : سألت أبا جعفر علیه السلام ، عنه البحار : 137/72 ح 23 و مستدرك الوسائل : 178/18 ح 22437 ، الغيبة للنعماني : 131 ح 12 نحو الكافي، عنه البحار : 359/23 ح 16.
2- عنه بحار الأنوار: 158/30 ح 86، و البرهان في تفسير القرآن : 374/1 ح 4، و نور الثقلين : 151/1 ح 487

146) - از جابر روایت کرده است که گفت: از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و برخی از مردم کسانی هستند که به غیر از خداوند ، شریکانی را برای او قرار می دهند و به آن ها همانند خدا عشق می ورزند»، سؤال کردم؟

فرمود: به راستی که آن ها دوستداران و پیروان فلان و فلان و فلان هستند که آنان را امام و پیشوای خود قرار داده اند بدون توجّه به افرادی که از طرف خداوند به عنوان امام و پیشوایان انسان ها منصوب شده اند؛ و به همین خاطر خداوند متعال فرموده است: «کسانی که ستم کرده اند هنگامی که عذاب را ببینند ، متوجّه می شوند که همۀ قدرت ها به (دست توانا و) قدرت خداوند است به راستی که عذاب خداوند سخت است * موقعی که پیروی شدگان از پیروان خود بیزاری می جویند عذاب را می بینند و رشتۀ اسباب آنان گسیخته می شود * و پیروان آن ها می گویند: ای کاش ما را بازگشتی می بود تا ما نیز از آنان بیزاری می جستیم - تا جایی که فرمود: - امکان خارج شدنشان از آتش نخواهد بود».

سپس امام باقر علیه السلام فرمود: ای جابر! به خدا سوگند! آنان (همان) پیشوایان ظالم و پیروان آنان می باشند.

147) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و برخی از مردم کسانی هستند که به غیر از خداوند شریکانی را برای او قرار می دهند و به آن ها همانند خدا عشق می ورزند ولی آن هایی که اهل ایمان هستند کمال ایمان را مخصوص به خدا می دانند» فرمودند: ایشان آل محمد علیهم السلام هستند.

148) - از عثمان بن عیسی به نقل از دیگری روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام درباره تفسیر فرمایش خداوند متعال: «این چنین خداوند اعمال ایشان را نشان شان می دهد که موجب حسرتشان خواهد شد» فرمود:

ص: 297

قَالَ هُوَ اَلرَّجُلُ یَدَعُ مَالَ وَ لاَ یُنْفِقُهُ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ بُخْلاً ثُمَّ یَمُوتُ فَیَدَعُهُ لِمَنْ هو یَعْمَلُ فِیهِ بِطَاعَهِ اَللَّهِ أَوْ فِی مَعْصِیَهِ اَللَّهِ فَإِنْ عَمِلَ به فِی طَاعَهِ اَللَّهِ رَآهُ فِی مِیزَانِ غَیْرِهِ فَزاد حَسْرَهً وَ قَدْ کَانَ اَلْمَالُ لَهُ وَ إِنْ عَمِلَ بِهِ فِی مَعْصِیَهِ اَللَّهِ قَوَّاهُ بِذَلِکَ اَلْمَالِ حَتَّی أعَمِلَ بِهِ فِی مَعْاصِیَ اَللَّهِ (1)

250/[149] - ﴿عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ اَلنّارِ﴾؟

قَالَ: أَعْدَاءُ عَلِیٍّ علیه السلام هُمُ اَلْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ أَبَدَ اَلْآبِدِینَ وَ دَهْرَ اَلدَّاهِرِینَ .﴾ (2)

قوله تعالى :﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾ ﴿168﴾

251/[150]- ﴿ عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام: أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ اِمْرَأَهٍ جَعَلَتْ مَالَهَا هَدْیاً وَ کُلَّ مَمْلُوکٍ لَهَا حُرّاً إِنْ کَلَّمَتْ أُخْتَهَا أَبَداً؟

قَالَ: تُکَلِّمُهَا وَ لَیْسَ هَذَا بِشَیْءٍ إِنَّمَا هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیَاطِینِ.﴾ (3)

ص: 298


1- عنه بحار الأنوار: 147/73 ح 20، و البرهان في تفسير القران: 375/1 ح 7 و مستدرك الوسائل : 274/15 ح 18222.
2- عنه بحار الأنوار 158/30 ح 87 و البرهان في تفسير القرن 375/1 ح 8 و نور الثقلين: 151/1 ح 488 و يأتي الحدث أيضاً في الحديث 101 من سورة «المائدة»
3- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن 376/1 ح 6 و مستدرك الوسائل 43/16 - 19078 أشار اليه . من لا يحضره الفقيه : 360/3 ح 4274 عنه وسائل الشیعه : 218/23 ح 29407، النوادر للأشعري: 26 ح 16 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام، عنه البحار 231/104 ح 77، و مستدرك الوسائل : 43/16 ح 19077، و نحوه فقه القرآن: 235/2

مردی مالی از خود بجا می گذارد که چون بخیل بوده آن را در مسیر طاعت و فرمان خدا هزینه و مصرف نکرده است پس موقعی که بمیرد دیگران آن را در طاعت و یا معصیت خدا مصرف می کنند چنان چه در طاعت خدا باشد، ثواب و پاداش آن را در میزان و نامه عمل دیگری می بیند و افسوس و حسرت می خورد که مال او بوده (ولی نتوانسته در راه خیر مصرف کند و ثواب ببرد) ولی اگر دیگری آن را در معصیت خدا مصرف کرده که در این صورت به وسیله آن کمک و تقویتی در گناه و معصیت او گردیده است (و صاحب اولیه مال را نیز عذاب می کنند.

149) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: منظور از «و آنان از آتش خارج و نجات نخواهند یافت» چیست؟

فرمود: دشمنان و مخالفان امام علی علیه السلام می باشند که در باشند که در آتش جهنم جاوید خواهند بود.

فرمایش خداوند متعال: ای مردم! آن چه در زمین است از حلال و پاکیزه اش بخورید و از (وسوسه ها و) گام های شیطان پیروی نکنید! چون که او دشمن آشکار شما است. (168)

150)- از علاء بن رزین از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهما السلام درباره زنی که نذر کرده اگر با خواهرش کلامی سخن بگوید هر چه مال دارد همۀ آن ها را به کعبه هدیه دهد و هر آن چه برده در اختیار دارد همه را آزاد کند سؤال شد؟

فرمود: با خواهرش سخن بگوید این (نذر ها) چیزی نیست این ها و امثال این موارد از خطوات و گام های شیطان است.

ص: 299

252 / [151] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ :

أَنَّ اِمْرَأَهً مِنْ آلِ اَلْمُخْتَارِ حَلَفَتْ عَلَی أُخْتِهَا أَوْ ذَاتِ قَرَابَهٍ لَهَا قَالَتْ: اُدْنُی یَا فُلاَنَهُ! فَکُلِی مَعِی، فَقَالَتْ: لاَ فَحَلَفَتْ عَلَیْهَا بِالْمَشْیِ إِلَی بَیْتِ اَللَّهِ وَ عِتْقِ مَا یَمْلِکُ إِنْ لَمْ تَدْنِی فَتَأْکُلِی مَعِی، أَنْ لاَ أَظَلَّ وَ إِیَّاکِ سَقْفُ بَیْتٍ أَوْ أَکَلْتُ مَعَکِ عَلَی خِوَانِی أَبَداً، قَالَ: فَقَالَتِ اَلْأُخْرَی مِثْلَ ذَلِکَ.

فَحَمَلَ عُمَرُ بْنُ حَنْظَلَهَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَقَالَتَهُمَا، فَقَالَ علیه السلام: أَنَا أَقْضِی فِی ذَا، قُلْ لَهُمَا: فَلْتَأْکُلْ وَ لْیُظِلَّهَا وَ إِیَّاهَا سَقْفُ بَیْتٍ، وَ لاَ تَمْشِی وَ لاَ تُعْتِقُ وَ لْتَتَّقِ اَللَّهَ رَبَّهُمَا وَ لاَ تَعُودَا إِلَی ذَلِکَ فَإِنَّ هَذَا مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیَاطِینِ. (1)

253 / [152] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَ مَا سَمِعْتَ بِطَارِقٍ؟ أَنَّ طَارِقاً کَانَ نَحَّاساً بِالْمَدِینَهِ فَأَتَی أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: یَا أَبَا جَعْفَرٍ! إِنِّی هَالِکٌ إِنِّی حَلَفْتُ بِالطَّلاَقِ وَ اَلْعَتَاقِ وَ اَلنُّذُورِ،

فَقَالَ لَهُ: یَا طَارِقُ! إِنَّ هَذِهِ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ﴾ .(2)

254 / [153] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ حَلَفَ أَنْ یَنْحَرَ وَلَدَهُ؟

ص: 300


1- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 376/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 45/16 ح 19086. الكافي : 440/7 ح 8 عنه وسائل الشيعة : 220/23 ح 29415، النوادر للأشعري : 27 ح 19 عنه البحار: 232/104 ح 80
2- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 376/1 ح 8 و مستدرك ، الوسائل : 48/16 ح 19099. تهذيب الأحكام : 287/8 ح 50 ، عنه وسائل الشيعة : 231/23 ح 29450، النوادر للأشعري : 31 /27 عنه البحار : 234/104 ح 88، و مستدرك الوسائل : 296/15 ح 18295، و 48/16 ح 1900 أشار إليه .

151) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

زنی از آل مختار بر خواهرش و یا یکی دیگر از خویشانش سوگند خورد و گفت: ای فلانی! بیا با من غذا بخور پاسخ داد: نه نمی خورم.

پس آن زن بر علیه او سوگند خورد که اگر نیایی و با من غذا نخوری، به حج خانه خدا پیاده می روم و هر چه برده دارم آزاد می باشند و هیچ موقع من با تو در زیر یک سقف جمع نخواهم شد مگر این که بیایی و همراه من غذا بخوری

او نیز مانند اول پاسخ داد: نه نمی آیم

عمر بن حنظله گفت و گوی آن دو زن را به عرض امام باقر علیه السلام رساند، حضرت فرمود: حکم می کنم که به آن زن بگویی: با او غذا بخورد و هر دو زیر یک سقف قرار گیرند و لازم نیست پیاده به حج برود و برده هایش را آزاد کند؛ و سعی نماید که تقوای الهی را پیشه خود قرار دهد و بداند که این ها از خطوات و گام های شیطان است.

152) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به من فرمود: آیا جریان طارق را شنیده ای؟ او مردی بود که در مدینه برده (غلام و کنیز) خرید و فروش می کرد روزی محضر امام باقر علیه السلام آمد و گفت: ای ابا جعفر! به درستی که من در هلاکت قرار گرفته ام همانا من سوگند خورده ام که (همسرم را) طلاق دهم و (برده هایم را) آزاد نمایم؛ و نذر هایی کرده ام.

حضرت فرمود: ای طارق! این ها از خطوات شیطان است (و اعتنایی نکن)

153) - و از عبد الرحمان بن ابی عبد الله روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که سوگند خورده است فرزندش را سر ببرد سؤال کردم؟

ص: 301

فَقَالَ: ذَلِکَ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ﴾ (1)

255/[154] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ﴾ قَالَ: کُلُّ یَمِینٍ بِغَیْرِ اَللَّهِ فَهِیَ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ ﴾. $ عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 33، و البرهان في تفسير قرآن: 376/1 ح 10، و نور الثقلين: 152/1 ح 492

وسائل الشيعة : 46/22 ح 27987 عن الفضل بن الحسن الطيربي في مجمع ميان، بتفاوت یسیر. $

قوله تعالى : ﴿ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾ ﴿173﴾

256 / [155] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ رَفَعَ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ: ﴿فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ﴾ قَالَ:

اَلْبَاغِی اَلظَّالِمُ وَ اَلْعَادِی اَلْغَاصِبُ﴾ (2)

257/[156] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اَلْمُضْطَرُّ لاَ یَشْرَبُ اَلْخَمْرَ لِأَنَّهَا لاَ تَزِیدُهُ إِلاَّ

ص: 302


1- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 32، و البرهان في تفسير القرآن : 376/6 ح 9. تهذيب الأحكام: 288/8 ح 55 و.24 و 317 ح 59 الاستبصار : 48/4 ح 2 عنهما وسائل الشيعة : 222/23 ح 29419 و 282 ح 29574 و 325 ح 29661 ، النوادر للأشعري : 33 ح 36، عنه البحار : 235/104 ح 97، و مستدرك الوسائل : 77/16 ح 19200
2- عنه بحار الأنوار: 136/65 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن 380/1 ح 3، و مستدرك الوسائل : 200/16 ح 19583 . و البحار : 137/65 ح 8 عن دعائم الإسلام

فرمود: این موارد از خطوات و گام های شیطان است.

154) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: «از خطوه ها و وسوسه های شیطان متابعت و پیروی نکنید» هر نوع سوگندی به غیر از سوگند به خداوند از خطوات و گام های شیطان است.

فرمایش خداوند متعال: (خداوند) فقط مردار، خون، گوشت خوک و آن چه را نام غیر خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود حرام نموده است (ولی) آن کسی که مضطر و مجبور شود در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد گناهی بر او نیست (و می تواند به مقدار حفظ جان خود، از آن بخورد) خداوند بخشنده و مهربان است. (173)

155) - از محمد بن اسماعیل روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد، ستمگر و متجاوز نمی باشد، فرمود باغی، ظالم و ستمگر است و عادی غاصب و متجاوز می باشد.

156) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: مضطر کسی است که شراب (مست کننده) نیاشامد؛ زیرا چیزی به غیر از شرّ برایش به بار نمی آورد که اگر بنوشد سبب هلاکت و بیچارگی او گردد، پس نباید حتّی قطره ای از آن را بیاشامد.

ص: 303

شَرّاً فَإِنْ شَرِبَهَا قَتَلَتْهُ فَلاَ یَشْرَبَنَّ مِنْهَا قَطْرَهً .﴾ (1)

258/[157] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلْمَرْأَهِ أَوِ اَلرَّجُلِ یَذْهَبُ بَصَرُهُ فَیَأْتِیهِ اَلْأَطِبَّاءُ فَیَقُولُونَ: نُدَاوِیکَ شَهْراً أَوْ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً مُسْتَلْقِیاً کَذَلِکَ یُصَلِّی فَرَجَعْتُ إِلَیْهِ لَهُ، فَقَالَ: ﴿ فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ ﴾ .﴾ (2)

259/[158] - ﴿ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ ﴾ قَالَ:

اَلْبَاغِی اَلْخَارِجُ عَلَی اَلْإِمَامِ وَ اَلْعَادِی اَللِّصُّ ﴾.﴾(3)

260/ [159] - ﴿ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: أَتَتِ اِمْرَأَهٌ إِلَی عُمَرَ فَقَالَتْ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! إِنِّی فَجَرْتُ فَأَقِمْ فِیَّ حَدَّ اَللَّهِ، فَأَمَرَ بِرَجْمِهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَاضِراً، قَالَ: فَقَالَ لَهُ: سَلْهَا کَیْفَ فَجَرْتِ؟

ص: 304


1- عنه بحار الأنوار: 83/62 ذيل ح 5 أشار إليه، و 157/65 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 380/1 ح 4، و مستدرك الوسائل : 67/17 ح 20778، و 76 ح 20807. علل الشرائع : 164/2 ح 1 عنه (باب - 227 علة منع شرب الخمر)، عنه وسائل الشيعة : 347/25 ح 32093 و 378 ح 32172 ، و البحار : 83/62 ح 5 ، و 157/65 ذيل ح 34 ، و 137/79 ح 34 .
2- عنه بحار الأنوار: 66/62 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن : 380/1 ح 6. الكافي: 410/3 ح 4 بإسناده عن محمّد بن مسلم قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 496/5 ح 7155
3- عنه بحار الأنوار : 136/65 ح 6 و زيادة في آخره : و العادي الذي يقطع الطريق، لا يحل لهما الميتة، و البرهان في تفسير القرآن : 380/1 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 201/16 ح 19584 . الكافي : 265/6 ح 1 بإسناده عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر عمّن ذكره عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 216/24 ح 30378، و البحار : 104/65، و نحوه معاني الأخبار: 213 ح 1، عنه البحار : 136/65 ح 3 و 137/65 ح 9 عن دعائم الإسلام

157) - و (نیز با سند خود) از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره زن یا مردی که بینائی خود را از دست بدهد، پس وقتی به پزشکان مراجعه می کند می گویند: باید یک ماه یا چهل شب به پشت بخوابی تا درمان شوی با همین حالت نماز می خواند و چشمش بهبود می یابد

سپس در مورد او به امام علیه السلام رجوع کردم فرمود: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد، ستمگر و متجاوز نمی باشد هر کسی که به حال اضطرار بیفتد و این اضطرار دستاورد خودش نباشد مانعی ندارد

158) - از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد ، ستمگر و متجاوز نمی باشد» فرمود: «باغی» کسی است که بر امام و پیشوا خروج کند و «عادی» دزد می باشد

159) - از بعضی از اصحاب روایت کرده است که گفت:

زنی نزد عمر آمد و اظهار داشت من فحشا مرتکب شده و زنا داده ام بر من حدّ خداوند را جاری کن پس عمر دستور داد تا او را سنگسار کنند.

امیر مؤمنان على علیه السلام حضور داشت به عمر بن خطاب فرمود: از زن سؤال کن که چگونه اقدام به چنین عملی کرده است؟

(موقعی که سؤال کردند) گفت: در بیابانی تشنه بودم خیمه ای دیدم و نزدیک آن رفتم مردی بیابان نشین در آن بود از او درخواست آب کردم و او از آب ممانعت کرد و گفت مگر آن که خود را در اختیارش قرار دهم پس از او دور شده و فرار کردم تشنگی بر من غلبه کرد به طوری که چشمانم جایی را نمی دید و زبانم از کار افتاد و بی حال روی زمین افتادم.

ص: 305

قَالَتْ: کُنْتُ فِی فَلاَهٍ مِنَ اَلْأَرْضِ أَصَابَنِی عَطَشٌ شَدِیدٌ فَرُفِعَتْ لِی خَیْمَهٌ فَأَتَیْتُهَا فَأَصَبْتُ فِیهَا رَجُلاً أَعْرَابِیّاً فَسَأَلْتُهُ اَلْمَاءَ، فَأَبَی عَلَیَّ أَنْ یَسْقِیَنِی إِلاَّ أَنْ أُمَکِّنَهُ مِنْ نَفْسِی، فَوَلَّیْتُ عَنْهُ هَارِبَهً فَاشْتَدَّ بِیَ اَلْعَطَشُ حَتَّی غَارَتْ (1) عَیْنَایَ وَ ذَهَبَ لِسَانِی، فَلَمَّا بَلَغَ ذَلِکَ مِنِّی أَتَیْتُهُ فَسَقَانِی وَ وَقَعَ عَلَیَّ

فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : هَذِهِ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿ فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ﴾ وَ هَذِهِ غَیْرُ بَاغِیَهٍ وَ لاَ عَادِیَهٍ فَخَلِّ سَبِیلَهَا، فَقَالَ عُمَرُ : لَوْ لاَ عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ .﴾ (2)

261 /[160] - ﴿ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ فَمَنِ اُضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ﴾ قَالَ: اَلْبَاغِی طَالِبُ اَلصَّیْدِ وَ اَلْعَادِی اَلسَّارِقُ لَیْسَ لَهُمَا أَنْ یُقَصِّرَا مِنَ اَلصَّلاَهِ وَ لَیْسَ لَهُمَا إِذَا اُضْطُرَّا إِلَی اَلْمَیْتَهِ أَنْ یَأْکُلاَهَا وَ لاَ یَحِلُّ لَهُمَا مَا یَحِلُّ لِلنَّاسِ إِذَا اُضْطُرُّوا .﴾(3)

262/[161 ] - ﴿ عَنْ اِبْنِ مُسْکَانَ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فی قَوْلُهُ تعالی: ﴿ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی اَلنّارِ ﴾ (4) قَالَ:

مَا أَصْبَرَهُمْ عَلَی فِعْلِ مَا یَعْمَلُونَ أَنَّهُ یُصَیِّرُهُمْ إِلَی اَلنَّارِ ﴾. (5)

ص: 306


1- غارت عينه : دخلت في الرأس وانخسفت
2- بحار الأنوار: 51/79 ح 40 ، و البرهان : 380/1 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 58/18 ح 22025 . من لا يحضره الفقيه : 35/4 ح 5025 بإسناده عن محمّد بن عمرو بن سعيد رفعه، تهذيب الأحكام 49/10 ح 186 بإسناده عن محمد بن عمرو بن سعيد عن بعض أصحابنا قال .... عنهما وسائل الشيعة : 111/28 ح 34346، عوالي اللئالي : 156/2 ح 433، فقه القرآن : 370/2
3- عنه بحار الأنوار : 157/65 ح 35 ، و 68/89 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 381/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 531/6 ح 7437، و 201/16 ح 19585.
4- سورة البقرة : 175/2
5- عنه بحار الأنوار: 298/8 ح 51 ، و البرهان في تفسير القرآن: 382/1 ح 2 . الكافي : 268/2 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 299/15 ح 20566، و البحار : 313/73 ح 2 .

پس آن مرد آمد و مقدار آبی به من نوشانید و سپس با من عمل فحشای زنا انجام داد (که توان دفاع نداشتم)

امام علی علیه السلام فرمود: این از موارد فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد، ستمگر و متجاوز نمی باشد» این زن نه باغی است و نه عادی او را آزاد بگذارید

در این موقع عمر گفت: « لو لا علیّ لهلك عمر» اگر علی (علیه السلام) نمی بود (و این مشکل را حلّ نمی کرد) عمر به هلاکت می رسید.

160) - از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «پس کسی که مضطر و ناچار باشد، ستمگر و متجاوز نمی باشد»، فرمود: «باغی»، جوینده شکار است و «عادی» دزد می باشد این دو نفر نمی توانند (در سفر) نماز خود را شکسته بخوانند و حتّی نباید در ضرورت گوشت مردار بخورند؛ و آن چه (در حکم) بر دیگر مسلمان ها حلال است بر این دو نفر حلال نمی باشد

161) - از ابن مسکان، به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس چه چیزی آنان را در برابر آتش بردبار کرده است» فرمود: (خداوند) آنان را بر عملی که می دانند نتیجه اش آتش می باشد، مهلت شان نمی دهد

ص: 307

قوله تعالى: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾﴿178﴾

263/[162]- ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:

﴿اَلْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ اَلْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ اَلْأُنْثی بِالْأُنْثی﴾ ، قَالَ لاَ یُقْتَلُ حُسر بِعَبْدٍ وَ لَکِنْ یُضْرَبُ ضَرْباً شَدِیداً وَ یُغَرَّمُ دِیَهَ اَلْعَبْدِ وَ إِنْ قَتَلَ رَجُلٌ اِمْرَأَهً فَأَرَادَ أَوْلِیَاءُ اَلْمَقْتُولِ أَنْ یَقْتُلُوا أَدَّوْا نِصْفَ دِیَتِهِ إِلَی أَهْلِ اَلرَّجُلِ.﴾ (1)

264/[163]- ﴿ مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ اَلْبَرْقِیُّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلْقِصاصُ﴾ هِیَ لِجَمَاعَهِ اَلْمُسْلِمِینَ مَا هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً.﴾ (2)

265/[164]- ﴿ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: ﴿ فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْ ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسنٍ﴾؟

ص: 308


1- عنه بحار الأنوار: 406/104 ح 7، و وسائل الشيعة : 86/29 ح 35219، و البرهان في تفسیر القرآن 386/1 ح 6 و نور الثقلين: 157/1 ح 514 الکافی: 304/7 ح 1 بإسناده عن أبي بصير، عن أحادهما علیهما السلام - إلى قوله : دية العبد، و نحوه تهذیب الأحكام 191/10 ح 51. و الاستبصار. 272/4 ح 4، عنهم وسائل الشيعة : 96/29 ح 35240، عوالي اللئالي : 583/3 ح 27
2- عنه بحار الأنوار: 396/104 ح 39، و وسائل الشيعة : 118/29 ح 35293. و البرهان في تفسير القرن : 387:1 ح 7، و نور الثقلين: 156/1 ح 513 و 162 ح 545

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! حکم قصاص در مورد کشته شدگان بر شما نوشته (و با این بیان واجب) شده است آزاد در برابر آزاد برده در برابر برده و زن در برابر زن پس اگر کسی از سوی برادر دینی خود چیزی به او بخشیده شود باید از راه پسندیده پیروی کند و قاتل نیز به نیکی دیه را (به ولیّ مقتول) بپردازد این تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما! و کسی که بعد از آن تجاوز کند عذاب دردناکی خواهد داشت. (178)

162) - از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «شخص آزاده در برابر آزاده و (زرخرید) در برابر عبد و زن در برابر زن قصاص می شود» فرمود: انسان آزاد در برابر برده قصاص و کشته نمی شود بلکه کتک سختی بر او زده می شود و خون بهای او به عنوان یک برده پرداخت خواهد شد ولی اگر مردی زنی را کشت و اولیا و ورثه زن خواستند مرد را بکشند باید نصف خون بهای مرد را به اولیا و ورثه مرد بپردازند

163) - محمد بن خالد برقی، به نقل بعضی از اصحاب خود روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! قصاص بر شما نوشته و واجب شده است» فرمود: منظور جمعیّت مسلمانان هستند این آیه مخصوص مؤمنان نمی باشد

164) - از حلبی روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس کسی که حقّ خود را به برادر (دینی خود) ببخشد و با او رفتار خوب داشته باشد و با نیکی به او ادا نماید» سؤال کردم که چیست؟

ص: 309

قَالَ علیه السلام: یَنْبَغِی لِلَّذِی لَهُ اَلْحَقُّ أَنْ لاَ یَضُرَّ (1) أَخَاهُ إِذَا کَانَ قَادِراً عَلَی دِیَهٍ، وَ یَنْبَغِی لِلَّذِی عَلَیْهِ اَلْحَقُّ [بالمعنی أصلحت] أَنْ لاَ یُمَاطِلَ أَخَاهُ إِذَا قَدَرَ عَلَی مَا یُعْطِیهِ، وَ یُؤَدِّیَ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ، قَالَ: یَعْنِی إِذَا وُهِبَ اَلْقَوَدُ أَتْبَعُوهُ بِالدِّیَهِ إِلَی أَوْلِیَاءِ اَلْمَقْتُولِ لِکَیْ لاَ یَبْطُلَ دَمُ اِمْرِئٍ مُسْلِمٍ.﴾ (2)

266/[165]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ ﴾ مَا ذَلِکَ؟

قَالَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یَقْبَلُ اَلدِّیَهَ فَأَمَرَ اَللَّهُ اَلَّذِی لَهُ اَلْحَقُّ أَنْ یُتْبِعَهُ بِمَعْرُوفٍ وَ لاَ یُعْسِرَهُ، وَ أَمَرَ اَللَّهُ اَلَّذِی عَلَیْهِ اَلدِّیَهُ أَلاَّ یَمْطُلَهُ وَ أَنْ یُؤَدِّیَ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ إِذَا أَیْسَرَ.﴾ (3)

267 / [166] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَمَنِ اِعْتَدی بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِیمٌ ﴾؟

قَالَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یَقْبَلُ اَلدِّیَهَ أَوْ یَعْفُو أَوْ یُصَالِحُ ثُمَّ یَعْتَدِی فَیَقْتُلُ ﴿ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴾

ص: 310


1- و في بعض النسخ : أن لا يعسر، و في نسخ أخرى : أن لا يعتر.
2- عنه بحار الأنوار: 409/104 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن: 387/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 250/18 ح 22664 . الكافي : 358/7 ح 1 بتفاوت في آخره، و نحوه تهذيب الأحكام : 179/10 ح 16، عنهما وسائل الشيعة : 119/29 ح 35296 .
3- عنه بحار الأنوار : 409/104 ح 13 و البرهان في تفسير القرآن : 387/1 ح 9 و مستدرك الوسائل : 250/18 ح 22665 الكافي : 359/7 ح 4 بإسناده عن سماعة ، عن أبي عبد الله علیه السلام مع زيادة في آخره، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 111/4 ح 5218 ، و تهذيب الأحكام : 178/10 ح 14، عنهم وسائل الشیعه: 120/29 ح 35298 ، دعائم الإسلام : 412/2 ح 1439 مختصراً عنه مستدرك الوسائل : 251/18 ح 22666 ..

فرمود: کسی که صاحب حق می باشد سزاوار نیست که به برادر (دینی) خود ضرر و خسارتی وارد کند اگر چه توان پرداخت خون بها را داشته باشد؛ و نیز سزاوار است کسی که مدیون و بدهکار شده اگر توان پرداخت خون بها را دارد تأخیر نیندازد بلکه به نیکی پرداخت نماید.

(حضرت در ادامه) افزود: معنای آن این می شود که اگر ورثه و اولیای مقتول از قصاص صرف نظر کردند باید خون بها به روش نیکی پرداخت گردد تا مبادا خون مسلمانی پایمال گردد و یا به وی توهین شود.

165 - از ابو بصیر روایت کرده ،است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «کسی که حقّ خود را به برادر (دینی خود) ببخشد»، (سؤال کردم که) منظور چیست؟

فرمود: او مردی است که خون بها را پذیرفته است پس خداوند به کسی که صاحب حق می باشد دستور داده تا با خوبی رفتار کند و بر او سخت نگیرد؛ و نیز به کسی که خون بها را بدهکار است دستور داده تا تأخیر نیندازد و در حد توان به نیکی ادا نماید.

166)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که پس از عفو و بخشش دشمنی و ظلم کند، عذابی دردناک برایش خواهد بود»، سؤال کردم؟

فرمود: مردی است که خون بها را قبول کرده و یا بخشیده و یا مصالحه نموده است ولی بعد از آن عداوت و دشمنی کرده و (طرف مقابلش را) می کشد پس برای او عذابی دردناک خواهد بود»

ص: 311

وَ فِی نُسْخَهٍ أُخْرَی فَیَلْقَی صَاحِبَهُ بَعْدَ اَلصُّلْحِ فَیُمَثِّلَ بِهِ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿ كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿180﴾ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿181﴾ ﴾

268/ [167] - ﴿ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿إِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّهُ ﴾.؟

قَالَ: حَقٌّ جَعَلَهُ اَللَّهُ فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ.

قَالَ: قُلْتُ: لِذَلِکَ حَدٌّ مَحْدُودٌ؟

قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: کَمْ؟

قَالَ: أَدْنَاهُ اَلسُّدُسُ، وَ أَکْثَرُهُ اَلثُّلُثُ. ﴾(2)

269/[168] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْوَصِیَّهِ تَجُوزُ لِلْوَارِثِ؟

ص: 312


1- عنه بحار الأنوار: 409/104 ح 14 و البرهان في تفسير القرآن 387/1 ج 10، و مستدرك الوسائل : 252/68 ح 22668 الكافي : 358/7 ذيل ح 1، من لا يحضره الفقيه : 111/4 ذیل ح 5218 تهذيب الأحكام: 178/10 ذیل ج 14 و 179 ذيل 13 ح 16، عنهم وسائل الشيعة : 120/29 ذيل ح 35300، و 121/29 ذیل ح 35302.
2- عنه بحار الأنوار: 199/103 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 3، و مستدرك الوسائل : 142/14 ح 16327.

و در نسخه ای دیگر آمده است: پس بعد از مصالحه برادر (دینی) خود را می بیند و او را قصاص می کند، ﴿ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾.

فرمایش خداوند متعال: (هم چنین) بر شما نوشته شده: هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا می رسد اگر چیز خوبی همانند بعضی اموال از خود به جای گذارده برای پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته وصیت کند که این حقی است بر پرهیزکاران (180) پس کسانی که بعد از شنیدن (حکم وصیت) آن را تغییر دهند گناه آن فقط بر کسانی است که آن (وصیّت) را تغییر می دهند. خداوند شنوا و دانا می باشد. (181)

167) - از عمّار بن مروان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «اگر چیز ارزشمند و خوبی را به عنوان وصیّت رها کند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور وصیّت حقّی است که خداوند آن را در اموال مردم برای صاحب این امر قرار داده است.

گفتم: برای آن حدّ و حدودی هم هست؟ فرمود بلی گفتم: چگونه و چیست؟

فرمود کمترین آن یک ششم و بالاترین آن یک سوم (از تمامی اموال) می باشد.

168)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره وصیّت برای وارث سؤال کردم آیا جایز و صحیح است؟

ص: 313

قَالَ: نَعَمْ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ إِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ .﴾ (1)

270/ [169] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ أَوْصَی بِوَصِیَّهٍ لِغَیْرِ اَلْوَارِثِ مِنْ صَغِیرٍ أَوْ کَبِیرٍ بِالْمَعْرُوفِ غَیْرِ اَلْمُنْکَرِ فَقَدْ جَازَتْ وَصِیَّتُهُ .﴾ (2)

271/[170] ﴿عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ لَمْ یُوصِ عِنْدَ مَوْتِهِ لِذَوِی قَرَابَتِهِ مِمَّنْ لاَ یَرِثُ فَقَدْ خَتَمَ عَمَلَهُ بِمَعْصِیَهٍ .﴾ (3)

272/[171]- ﴿ عَنْ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام: قَوْلُهُ تعالی﴿ کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ اَلْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ ﴾

قَالَ: هِیَ مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْفَرَائِضِ اَلَّتِی هِیَ اَلْمَوَارِیثُ ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ﴾ یَعْنِی بِذَلِکَ اَلْوَصِیَّ .﴾ (4)

ص: 314


1- عنه بحار الأنوار: 199/103 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 4، و مستدرك الوسائل : 101/14 ح 16207 فيه : هل يجوز للوارث؟
2- عنه وسائل الشيعة : 435/19 ح 24897 ، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1ح 5 .
3- عنه بحار الأنوار: 200/103 ح 32 ، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 91/14 ح 16169 و 138 ح 16312 . ، من لا يحضره الفقيه : 182/4 ح 5415، تهذيب الأحكام : 174/9 ح 8، عنهم وسائل الشيعة : 263/19 ح 24553 و 418 ح - 24873، روضة الواعظين : 482/2 ( مجلس في ذكر الوصيّة)، عوالي اللئالي : 116/2 ح 320 ، مشكاة الأنوار : 335 ( في ذكر الوصيّة)، مكارم الأخلاق: 363 ( في الوصيّة).
4- عنه بحار الأنوار: 200/103 ح 33، و وسائل الشيعة : 290/19 ح 24630 و 71/26 ح ، 32506 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 7 ، و نور الثقلين: 159/1 ح 528 .

فرمود: بلی جایز است؛ و سپس این آیه شریفه را چنان چه برای پدر و مادر و دیگر خویشاوندان وصیّتی کند بهتر می باشد» تلاوت نمود.

169)- از محمد بن قیس روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که برای غیر ورثه وصیّت پسندیده ای کند، خواه صغیر باشند یا کبیر، چنان چه منکر (و خلاف شرع) نباشد، وصیّتش نافذ و جایز می باشد

170) - از سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام ، از امام علی علیه السلام، فرمود:

کسی که هنگام مرگ خود برای خویشاوندانی که وارث او نمی باشند، وصیّت نکرده باشد اعمال او با معصیت پایان یافته است.

171) - از ابن مسکان از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مقرّر شد که هر گاه مرگ یکی از شما فرا رسد و مالی بر جای گذارد درباره پدر، مادر و خویشاوندان از روی انصاف وصیت کند، این (روش) شایسته پرهیزکاران است».

فرموده اند: این آیه به وسیله آیه فرائض - که همان آیه ارث باشد - نسخ گردیده که آن عبارت است از: «کسانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند، گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند» که منظور وصایت و جانشینی می باشد

ص: 315

273/[172 ] - ﴿عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ إِنْ تَرَکَ خَیْراً اَلْوَصِیَّهُ لِلْوالِدَیْنِ وَ اَلْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ.﴾ قَالَ: شَیْءٌ جَعَلَهُ اَللَّهُ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ قَالَ: قُلْتُ: فَهَلْ لِذَلِکَ حَدٌّ؟

قَالَ: نَعَمْ قُلْتُ: وَ مَا هُوَ؟

قَالَ: أَدْنَی مَا یَکُونُ ثُلُثُ اَلثُّلُثِ.﴾ (1)

274/[173] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی بِمَالِهِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ؟

قَالَ علیه السلام أَعْطِهِ لِمَنْ أَوْصَی لَهُ، وَ إِنْ کَانَ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ﴾.﴾ (2)

275/[174]- ﴿ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی فِی حِجَّهٍ فَجَعَلَهَا وَصِیُّهُ فِی نَسَمَهٍ؟

قَالَ: یَغْرَمُهَا وَصِیُّهُ وَ یَجْعَلُهَا فِی حِجَّتِهِ کَمَا أَوْصَی بِهِ إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ : ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ﴾.﴾ (3)

ص: 316


1- عنه بحار الأنوار: 200/103 ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 389/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 142/14 ح 16326. من لا يحضره الفقيه : 235/4 ح 5562
2- عنه بحار الأنوار: 203/103 ح 6 و البرهان في تفسير القرآن : 391/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 117/14 ح 16248 . من لا يحضره الفقيه : 200/4 ح 5462، تهذيب الأحكام : 203/9 ح 5، الاستبصار : 129/4 ح 5 عنهم وسائل الشيعة : 337/19 ح 24722 ، و 345 ح 24734 عن عليّ بن موسى بن طاووس في كتاب غياث سلطان الورى عوالي اللئالي : 271/3 ح 10
3- عنه بحار الأنوار: 204/103 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 391/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 119/14 ح 16254 . الکافي: 22/7 ح2 من لا يحضره الفقيه : 443/3 ح 2923 و 207/4 ح 5480، تهذيب الأحكام : 493/5 ح 416، و 230/9 ح 52 عنهم وسائل الشيعه 207/11 ح 14636 ، 350/19 ح 24745 فقه القرآن: 323/2 : (باب الزيادات)

172) - و از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اگر مالی را بر جای گذارد، دربارۀ ،پدر مادر و خویشاوندان از روی انصاف وصیت کند این (روش) شایسته پرهیزکاران است» فرمود: وصیّت چیزی است که خدای عزّ و جلّ آن را برای صاحب این امر قرار داده است. گفتم: برای آن حدّ و حدودی هم هست؟

فرمود: بلی. گفتم چگونه و چیست؟

فرمود: کمترین آن یک سوم از یک سوم (تمامی اموال شخص) می باشد.

173) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره مردی که وصیّت کرده تا اموالش در راه خداوند مصرف شود سؤال کردم؟

فرمود: به هر کسی (و هر چیزی) که وصیّت کرده، عطا کن، اگر چه، یهودی و یا نصرانی باشد؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «پس کسانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند، گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند.»

174) - از ابو سعید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی سؤال کردند که وصیت کرده تا یک برایش حجی را انجام دهند ولی وصیّ او آن (مال) را درباره آزاد کردن برده ای هزینه کرد؟

فرمود: وصی باید غرامت و خسارت آن را بر عهده گیرد و همان گونه که درباره حج وصیّت کرده است انجام دهد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «پس کسانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند، گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند»

ص: 317

276/[175]- ﴿ عَنْ مُثَنَّی بْنِ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أُوصِیَ لَهُ بِوَصِیَّهٍ فَمَاتَ قَبْلَ أَنْ یَقْبِضَهَا وَ لَمْ یَتْرُکْ عَقِباً؟

قَالَ: اِطْلُبْ لَهُ وَارِثاً أَوْ مَوْلًی فَادْفَعْهَا إِلَیْهِ فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ﴾

قُلْتُ: إِنَّ اَلرَّجُلَ کَانَ مِنْ أَهْلِ فَارِسَ دَخَلَ فِی اَلْإِسْلاَمِ لَمْ یُسَمَّ وَ لاَ یُعْرَفُ لَهُ وَلِیٌّ.

قَالَ اِجْهَدْ أَنْ تَقْدِرَ لَهُ عَلَی وَلِیٍّ فَإِنْ لَمْ تَجِدْهُ وَ عَلِمَ اَللَّهُ مِنْکَ اَلْجَهْدَ تَتَصَدَّقُ بِهَا .﴾ (1)

قوله تعالى : فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿182﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿183﴾

277/[176] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُوقَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ ما سَمِعَهُ فَإِنَّما إِثْمُهُ عَلَی اَلَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ﴾؟

قَالَ علیه السلام: نَسَخَتْهَا اَلَّتِی بَعْدَهَا ﴿ فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً ﴾

ص: 318


1- بحار الأنوار: 204/103 ح 8 ، و وسائل الشیعه : 334/19 ذيل ح 24717 أشارإليه، و البرهان في تفسير القرأن 391/1 ح 9. و مستدرك وسائل 114/14 - 16238 . الکافي 13/7 ح 3 بإسناده عن العبّاس بن عامر قال : سأله من لا يحضره الفقيه . 311/4 ح5490 إسماده عن العبّاس بن عامر، عن مثنّي قال: سألته، و نحوه تهذيب الأحكام. 231/9 ح 3. و الاستبصار : 138/4 ح 3 عنهم وسائل شيعة: 334/19 ح 24717

175( - نیز از مثّنى فرزند عبد السّلام روایت کرد است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که وصیّتی به نفع او انجام گرفته، ولی او پیش از آن که (مورد) وصیّت را دریافت کند فوت کرده در حالی که وارث فرزندی هم ندارد سؤال کردم؟ فرمود: وارثی دیگر و یا مولا و اربابی برای او جستجو کن و آن را به او بپردار؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «پس کسانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند»

گفتم: این مرد از اهالی فارس است و تازه مسلمان شده، بدون آن که اسم و شهرتی داشته باشد ولیّ و سرپرستی هم برای او شناخته نیست

فرمود: کوشش کن تا ولیّ و سرپرستی برایش پیدا کنی؛ پس اگر نیافتی و خداوند از کوشش و تلاش تو آگاه شد، پس آن را از طرف او صدقه قرار بده

فرمایش خداوند متعال: پس کسی که از انحراف وصیت کننده با از گناه او (که مبادا وصیّت به کار خلافی کند) بترسد و میان آن ها را اصلاح دهد گناهی بر او نیست خداوند آمرزنده و مهربان است(182) ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته (و واجب) شده است - همان گونه بر افرادی که قبل از شما بودند نوشته شده بود- تا پرهیزکار شوید. (183)

176) - از محمد بن سوقه روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «پس کانی که بعد از شنیدن آن (وصیّت) ، تغییرش دهند گناه آن بر افرادی است که آن را تغییر می دهند» سؤال کردم؟

فرمود: این آیه را، آیه ای که بعد از آن می باشد، نسخ کرده است که گفت:

«پس کسی که از (محتوای) وصیّت بترسد که از حق منحرف شود و یا

ص: 319

یَعْنِی اَلْمُوصَی إِلَیْهِ إِنْ خَافَ جَنَفاً مِنَ اَلْمُوصِی فِی ثُلُثِهِ جَمِیعاً فِیمَا أَوْصَی بِهِ إِلَیْهِ مِمَّا لاَ یَرْضَی اَللَّهُ بِهِ فِی خِلاَفِ اَلْحَقِّ فَلاَ إِثْمَ عَلَی اَلْمُوصَی إِلَیْهِ أَنْ یُبَدِّلَهُ إِلَی اَلْحَقِّ وَ إِلَی مَا یَرْضَی اَللَّهُ بِهِ مِنْ سَبِیلِ اَلْخَیْرِ ﴾.(1)

278/[177]- عَنْ یُونُسَ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ﴾ قَالَ: یَعْنِی إِذَا مَا اِعْتَدَی فِی اَلْوَصِیَّهِ وَ زَادَ فِی اَلثُّلُثِ. (2)

279/[178] - ﴿عَنِ اَلْبَرْقِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلصِّیامُ ﴾ قَالَ: هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً .﴾ (3)

280/[179]- ﴿عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تبارک و تعالی: ﴿ کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلْقِتالُ ﴾(4) وَ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلصِّیامُ ﴾؟

قَالَ: فَقَالَ علیه السلام هَذِهِ: کُلُّهَا یَجْمَعُ اَلضُّلاَّلَ وَ اَلْمُنَافِقِینَ وَ کُلُّ مَنْ أَقَرَّ بِالدَّعْوَهِ اَلظَّاهِرَهِ.﴾ (5)

ص: 320


1- عنه بحار الأنوار: 204/103 ح 9 و البرهان في تفسير القرآن : 392/1 ح 10، و مستدرك الوسائل : 120/14 ح 16255. الكافي : 21/7 ح 2 تهذيب الأحكام : 186/9 ح 5 عنهما وسائل الشيعة : 351/19 ح 24746 .
2- عنه بحار الأنوار: 204/103 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن : 392/1 ح 11، و مستدرك الوسائل : 98/14 ح 16195 . علل الشرائع : 567/2 ح 4 (باب - 369) بإسناده عن يونس بن عبد الرحمن رفعه إلى أبي عبد الله علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 275/19 ح 24581، و البحار : 198/103 ح 26
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 394/1ح 3.
4- سورة البقرة: 216/2
5- عنه البرهان في تفسير القرآن: 394/1 ح 4، و نور الثقلين : 159/1 ح 528 و 162 ح 544 قطعة منه .

معصیت و خلافی ایجاد گردد» یعنی؛ کسی که وصیّت نموده و از وصیّ خود می ترسد که مبادا نسبت به ثلث (یک سوم) مورد وصیّت، در جهت رضایت خداوند عمل و هزینه نکند بلکه بر خلاف حق انجام نماید، پس گناهی بر وصیّت کننده نیست که بر مبنای حقّ و رضایت خداوند در جهت امور خیر وصیّت خود را تبدیل و اصلاح نماید

177) - از یونس به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس کسی که از (محتوای) وصيّت بترسد که از حق منحرف شود و یا معصیت و خلافی ایجاد گردد ، گناهی بر او نیست» فرمود: آن هنگامی است که در عمل به وصیّت تعدّی و خلاف شود و بیشتر از ثلث (یک سوم) هزینه گردد.

178) - از برقی به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! بر شما روزه ثبت و واجب گردیده است» فرمود: این اختصاص به مؤمنین دارد.

179) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «جنگ و قتال بر شما ثبت (و واجب) شده است» و نیز از: «ای کسانی که ایمان آورده اید! بر شما روزه ثبت و واجب گردیده است» سؤال کردم؟

فرمود: تمامی این موارد مربوط به گمراهان و منافقان و هر کسی که به ظاهر، دعوت به اسلام را پذیرفته می باشد.

ص: 321

قوله تعالى: ﴿ أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ ﴿184﴾

281/[180] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

فِی قَوْلِهِ ﴿ وَ عَلَی اَلَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ﴾

قَالَ: اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی یَأْخُذُهُ اَلْعُطَاشُ .﴾ (1)

282/[181] ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ عَلَی اَلَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ﴾؟

قَالَ: هُوَ اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ اَلَّذِی لاَ یَسْتَطِیعُ، وَ اَلْمَرِیضُ. (2)

283/[182]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مَرِضَ مِنْ رَمَضَانَ إِلَی رَمَضَانٍ قَابِلٍ وَ لَمْ یَصِحَّ بَیْنَهُمَا وَ لَمْ یُطِقِ اَلصَّوْمَ؟

قَالَ: یتَصَدَّقَ مَکَانَ کُلِّ یَوْمٍ، أَفْطَرَ عَلَی مِسْکِینٍ مُدّاً مِنْ طَعَامٍ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ حِنْطَهٌ فَبمِدّ من تَمْرٍ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ﴾ فَإِنِ اِسْتَطَاعَ أَنْ

ص: 322


1- عنه بحار الأنوار : 320/96 ح 3، و البرهان في تفسیر القرآن 397/1 ح 14. و مستدرك الوسائل 385/7 ح 8483 الكافي : 116/4 ح 1 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 237/4 ح 2، منهما وسائل الشيعة 210/10 ح 13242. فقه القرآن : 185/1
2- عنه بحار الأنور: 320/96 ح 4، و وسائل الشيعة : 212/10 ح 13246، البرهان في تفسيرالقرآن 39711 ح 13. و مستدرك الوسائل، 386/7 ح 8484 ح 8493

فرمایش خداوند متعال: چند روز معدود و معیّنی را (باید روزه بگیرید) و هر کسی از شما بیمار با مسافر باشد تعدادی از روز های دیگر را (روزه بگیرد) و بر کسانی که روزه برای آن ها طاقت فرسا می باشد لازم است کفّاره بدهند: (یعنی) مسکینی را اطعام کنند و کسی که کار خیری انجام دهد برای او بهتر است و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید (184)

180) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بر کسانی که توان و طاقت آن (روزه) را ندارند لازم است که قدیه (به مقدار یک وعده) طعام مسکین بپردازند سؤال کردم؟

فرمود: منظور پیر کهن سال است و کسی که حالت تشنگی (مشقّت بار) داشته باشد.

181) - از سماعه، به نقل از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر کسانی که توان و طاقت آن (روزه) را ندارند لازم است که فدیه (به مقدار یک وعده) طعام مسكين بپردازند» سؤال کردم؟

فرمود: (این در مورد) پیر کهن سالی است که نمی تواند روزه بگیرد و (یا) مریض می باشد.

182)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام در باره مردی که از ماه رمضان تا رمضان بعدی مریض است و در بین آن هم، سلامتی خود را باز نیافته و توان روزه گرفتن نداشته سؤال کردم؟

ص: 323

یَصُومَ اَلرَّمَضَانَ اَلَّذِی یَسْتَقْبِلُ وَ إِلاَّ فَلْیَتَرَبَّصْ إِلَی رَمَضَانٍ قَابِلٍ فَیَقْضِیَهُ فَإِنْ لَمْ یَصِحَّ حَتَّی جَاءَ رَمَضَانٌ قَابِلٌ فَلْیَتَصَدَّقْ کَمَا تَصَدَّقَ مَکَانَ کُلِّ یَوْمٍ أَفْطَرَ مُدّاً وَ إِنْ صَحَّ فِی مَا بَیْنَ اَلرَّمَضَانَیْنِ فَتَوَانَی (1) أَنْ یَقْضِیَهُ حَتَّی جَاءَ رَمَضَانٌ اَلْآخَرُ فَإِنَّ عَلَیْهِ اَلصَّوْمَ وَ اَلصَّدَقَهَ جَمِیعاً یَقْضِی اَلصَّوْمَ وَ یَتَصَدَّقُ مِنْ أَجْلِ أَنَّهُ ضَیَّعَ ذَلِکَ اَلصِّیَامَ.﴾ (2)

284/[183] - ﴿ عَنِ اَلْعَلاَءِ عَنْ مُحَمَّدٍ بن مسلم عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ عَلَی اَلَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ ﴾

قَالَ: اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی یَأْخُذُهُ اَلْعُطَاشُ ﴾ (3)

285 / 184] - ﴿عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ وَ عَلَی اَلَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَهٌ طَعامُ مِسْکِینٍ﴾

قَالَ: اَلْمَرْأَهُ تَخَافُ عَلَی وَلَدِهَا وَ اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ.﴾ (4)

ص: 324


1- توانى في الأمر : ترفّق و تمهّل فيه و لم يجعل . و في نسخة البحار: متوالي، و هو تصحيفه .
2- عنه بحار الأنوار : 333/96 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 339/10 ح ،13553 ، و البرهان في تفسير القرآن : 397/1 ح 15 تهذيب الأحكام : 251/4 ح 20 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار : 111/2 ح 4 عنهما وسائل الشيعة : 337/10 ح 13458 .
3- عنه بحار الأنوار: 320/96 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن: 397/1 ح 16، و مستدرك ، الوسائل : 386/7 ح 8485 تقدّم مع تخريجاته بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام في الحديث 180 في هذه السورة .
4- عنه بحار الأنوار : 320/96 ح 6، و وسائل الشيعة : 212/10 ح ،13247 ، و البرهان في تفسير القرآن : 398/18 ح 17 و مستدرك الوسائل : 388/7 ح 8490.

فرمود برای هر روزه ای که افطار کرده یک مدّ طعام به مسکین صدقه دهد و اگر دسترسی به گندم نداشت یک مدّ خرما بدهد که این همان فرمایش خداوند: «فدیه (به مقدار) طعام مسکین بپردازند» می باشد.

بعد از آن اگر توانست باید رمضان آینده را روزه بگیرد و گر نه بعد از آن باید قضا و جبران کند پس چنان چه بعد از آن هم سالم نگشت تا رمضان بعدی فرا رسید، هم چنین مانند قبل باید برای هر روز یک مدّ طعام صدقه دهد.

اما اگر سالم شد و توانست روزه بگیرد ولی در اثر سُستی کردن قضای آن ها را به عقب انداخت تا رمضانی دیگر آمد، بر او لازم است که هم قضایش را بگیرد و هم صدقه دهد؛ چون عمداً قضای آن ها را تضییع کرده است.

183) - از علاء از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر کسانی که توان و طاقت آن (روزه) را ندارند لازم است که فدیه (به مقدار) طعام مسکین بپردازند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور پیر کهن سال می باشد و کسی است که حالت تشنگی (شدید) داشته باشد.

184)- از رفاعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بر کسانی که توان و طاقت آن (روزه) را ندارند لازم است که فدیه (به مقدار) طعام مسكين بپردازند» فرمود: (آنان دو دسته اند یکی) آن زنی است که بر فرزند (نوزاد) خود بترسد (خواه حامله باشد یا شیر دهد) و (دوم) پیر مرد کهن سال می باشد.

ص: 325

286/[185] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی بِهِ اَلْعُطَاشُ لاَ حَرَجَ عَلَیْهِمَا أَنْ یُفْطِرَا فِی رَمَضَانَ وَ تَصَدَّقَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِی کُلِّ یَوْمٍ بمُدَّ مِنْ طَعَامٍ وَ لاَ قَضَاءَ عَلَیْهِمَا وَ إِنْ لَمْ یَقْدِرَا فَلاَ شَیْءَ عَلَیْهِمَا .﴾ (1)

287/[186] - ﴿عَنِ اَلْحَارِثِ اَلْنصْرِیِّ [البصری]، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ:

قَالَ فِی آخِرِ شَعْبَانَ : ﴿ إِنَّ هَذَا اَلشَّهْرَ اَلْمُبَارَکَ اَلَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ اَلْقُرْآنَ ، وَ جَعَلْتَهُ هُدًی لِلنَّاسِ، وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ اَلْهُدَی وَ الْفُرْقانِ، قَدْ حَضَرَ، فَسَلِّمْنَا فِیهِ، وَ سَلِّمْهُ لَنَا، وَ سَلِّمْهُ مِنَّا فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَهٍ. ﴾ (2)

288/[187] - ﴿ عَنْ عُبْدُوسٍ اَلْعَطَّارِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ فَقُلِ: «اَللَّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدِ اِفْتَرَضْتَ عَلَیْنَا صِیَامَهُ وَ أَنْزَلْتَ فِیهِ اَلْقُرْآنَ : هُدیً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ اَلْهُدی وَ اَلْفُرْقانِ اَللَّهُمَّ أَعِنَّا عَلَی صِیَامِهِ وَ تَقَبَّلْهُ مِنَّا وَ سَلِّمْنَا فِیهِ وَ سَلِّمْهُ مِنَّا وَ سَلِّمْنَا لَهُ فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَهٍ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ .﴾ (3)

ص: 326


1- عنه بحار الأنوار : 320/96 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 398/1 ح 18، و مستدرك الوسائل : 388/7 ح 8491. الكافي : 116/4 ح 4 من لا يحضره الفقيه : 133/2 ح 1947 ، تهذيب الأحكام : 238/4 ح 4 : الاستبصار : 104/2 ح 3، عنهم وسائل الشيعة: 209/10 ح 13240 ، عوالي اللئالي: 145/3 ح 45 فقه القرآن : 185/1 .
2- عنه بحار الأنوار : 383/96 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 399/1 ح 8. الكافي : 71/4 ح 2 بإسناده عن عمّار بن موسى الساباطي قال : قال لي أبو عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 322/10 ح 13511، و نحوه إقبال الأعمال : 23 (دعاء آخر في أوّل ليلة من شهر رمضان)
3- عنه بحار الأنوار: 383/96 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 400/1 ح 9. الكافي : 74/4ح 5 بإسناده عن علىّ بن أبي حمزة، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 325/10 ح 13518 . إقبال الأعمال: 18 (فصل فيما تذكره من الدعوت عند رؤية الهلال)، و 62 (دعاء أخر في هذه الليلة)، عن ابن أبي قرّة بإسناده إلى الصادق علیه السلام

185) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: پیر مرد کهن سال و کسی که حالت تشنگی (شدید) دارد بر آنان مشکلی نیست که روزه خود را افطار کنند و برای هر روز آن یک مدّ (طعام) صدقه دهند (و در نوشته ای: دو مدّ وارد شده است) و قضا بر آنان نیست و اگر هم نتوانستند (پرداخت کنند)، باکی بر آنان نمی باشد

186) - از حارث نصری [بصری] روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در آخرین روز ماه شعبان (خطاب به خداوند) اظهار داشت: «به راستی این ماه مبارکی است که قرآن را در آن نازل نمودی و آن را هدایت گر انسان ها قرار دادی و روشنایی بخش هدایت و جدایی گرداندی این ماه فرا رسید ما را در آن سالم بدار و در حالت سادگی و تندرستی، آن را از ما سالم تحویل بگیر».

187) - از عبدوس ،عطار به نقل از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که ماه رمضان فرا می رسد، بگو: «خداوندا! ماه رمضان فرا رسید و روزه آن را بر ما واجب نمودی قرآن را در آن نازل کردی که هدایت گر انسان ها و بیانگر هدایت و فرقان می باشد خداوندا! ما را بر روزه آن کمک نما (روزه) آن را از ما قبول فرما ما را در آن سالم بدار و در سلامتی و آسانی و تندرستی آن را از ما بپذیر به راستی تو بر هر چیزی توانمندی ای که رحم کننده ترین رحم کنندگان هستی»

ص: 327

قوله تعالى: ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ ﴿185﴾

289/[188] - ﴿ عَنْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تبارک و تعالی:﴿ شَهْرُ رَمَضانَ اَلَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ اَلْقُرْآنُ ﴾ کَیْفَ أُنْزِلَ فِیهِ اَلْقُرْآنُ؟ وَ إِنَّمَا أُنْزِلَ اَلْقُرْآنُ فِی عِشْرِینَ سَنَهً مِنْ أَوَّلِهِ إِلَی آخِرِهِ

فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: نَزَلَ اَلْقُرْآنُ جُمْلَهً وَاحِدَهً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَی اَلْبَیْتِ اَلْمَعْمُورِ ، ثُمَّ أُنْزِلَ مِنَ اَلْبَیْتِ اَلْمَعْمُورِ فِی طُولِ عِشْرِینَ سَنَهً، ثُمَّ قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَزَلَتْ صُحُفُ إِبْرَاهِیمَ فِی أَوَّلِ لَیْلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَتِ اَلتَّوْرَاهُ لِسِتٍّ مَضَیْنَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَتْ اَلْإِنْجِیلُ لِثَلاَثَ عَشْرَهَ لَیْلَهً خَلَتْ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ، وَ أُنْزِلَ اَلزَّبُورُ لِثَمَانِیَ عَشْرَهَ مِنْ رَمَضَانَ وَ أُنْزِلَ اَلْقُرْآنُ لِأَرْبَعٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ رَمَضَانَ .﴾ (1)

ص: 328


1- عنه مجمع انیان 497/2 و بحار الأنوار 25/97 ح 61 و البرهان في تفسير القرآن : 400/1 ح 10، و بحار الأنوار 106/20 تفسير القمّي : 66/1 (ابراهيم علیه السلام و بناء البيت) مرسلاً ، و باختصار عنه البحار: 237/9 ح 132 و 12/97 ح 19، الكافي : 628/2 ح 6 بإسناده عن حفص بن عباك، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه الأمالي للمصدوق : 62 ح 5 (المجلس الخامس عشر). فضائل الأشهر الثلاثة : 87 ح 67 عنهما البحار 11/97 ح 14

فرمایش خداوند متعال (روزه در) ماه رمضان است ماهی که قرآن برای راهنمایی مردم و نشانه های هدایت و فرق میان حق و باطل در آن نازل شده است پس آن کسی که از شما در ماه رمضان در (وطن و منزل خود) حاضر باشد باید روزه بگیرد و آن کسی که بیمار یا در سفر است روز های دیگری را به جای آن روزه بگیرد (آری) خداوند آسایش و راحتی شما را می خواهد نه زحمت شما را و هدف این است که این روز ها را تکمیل کنید و خدا را بر این که شما را هدایت کرده بزرگ شمارید باشد که شکر گزاری کنید. (185)

188) - از ابراهیم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام به درباره فرمایش حدى عزّ و جلّ: «ماه رمضان همان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است» سوال کردم که چگونه قرآن در ماه رمضان نازل گردید؟ (و افزودم:) با این که قرآن از اول تا آخر آن در مدّت بیست سال نازل شده است.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: تمامی قرآن یک جا در ماه رمضان در «بیت المعمور» نازل شد سپس در طول بیست سال تدریجاً نازل گردید؛ پس از آن افزود: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: صحف ابراهیم در شب اول ماه رمضان نازل شد و تورات در موقعی نازل شد که شش شب از آن گذشته بود و انجیل در وقتی نازل شد که سیزده شب از آن باقی مانده بود و زبور هیجدهم ماه رمضان و قرآن در بیست و چهارم آن نازل شده است

ص: 329

290/[189]- ﴿ عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْفُرْقَانِ أَهُمَا شَیْئَانِ أَوْ شَیْءٌ وَاحِدٌ؟

قَالَ: فَقَالَ اَلْقُرْآنُ جُمْلَهُ اَلْکِتَابِ، وَ اَلْفُرْقَانُ اَلْمُحْکَمُ اَلْوَاجِبُ اَلْعَمَلِ بِهِ﴾ (1)

291/[190]- ﴿ عَنِ اَلصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ اِبْنَ أَبِی یَعْفُورٍ أَمَرَنِی أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ مَسَائِلَ فَقَالَ علیه السلام: وَ مَا هِیَ؟

قَالَ: یَقُولُ لَکَ: إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ أَنَا فِی مَنْزِلِی إِلَی أَنْ أُسَافِرَ؟

قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ اَلشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ﴾ فَمَنْ دَخَلَ عَلَیْهِ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هُوَ فِی أَهْلِهِ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یُسَافِرَ إِلاَّ لِحَجٍّ أَوْ عُمْرَهٍ أَوْ فِی طَلَبِ مَالٍ یَخَافُ تَلَفَهُ﴾ (2)

292/[191] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ اَلشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ﴾ قَالَ:

فَقَالَ: مَا أَبْیَنَهَا لِمَنْ عَقَلَهَا، قَالَ: مَنْ شَهِدَ رَمَضَانَ فَلْیَصُمْهُ، وَ مَنْ سَافَرَ فَلْیُفْطِرْ.﴾ (3)

ص: 330


1- عنه بحار الأنوار: 28/92 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 400/1 ح 11 الكافي : 630/2 ح 11، عنه وسائل الشيعة : 183/27 ح 33552، معاني الأخبار : 189 ح 1، عنه البحار : 15/92 ح 10.
2- عنه بحار الأنوار : 324/96 ح 14 ، و البرهان في تفسير القرآن : 402/1 ح 4، و نور الثقلين: 169/1 ح 580 ، و مستدرك الوسائل : 377/7 ح 8459.
3- عنه بحار الأنوار: 325/96 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 395/1 ح 4 و 402 ح 5، و مستدرك الوسائل : 372/7 ح 8449 الكافي : 118/4 ح 3 بإسناده عن يونس عن سماعة قال: سألته علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 256/4 ح 2 ، الاستبصار : 114/2 ح 2 عنهم وسائل الشيعة : 220/10 ح 13264، فقه القرآن : 180/1

189) - از ابن سنان از کسی که نامش را برده روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره قرآن و فرقان پرسیدم که آیا دو چیز می باشند، یا یک چیز هستند؟

پس فرمود: قرآن همۀ کتاب است و فرقان همان آیات محکم است که عمل به آن ها واجب می باشد

190)- از صباح بن سیابه روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ابن ابي يعفور مرا امر کرده تا مسائلی را از شما سؤال کنم حضرت فرمود: آن ها چیست؟

گفت: سؤال او این است: موقعی که ماه رمضان فرا رسد و من در منزل خود باشم آیا می توانم مسافرت کنم؟

فرمود: همانا خداوند فرموده است پس کسی که در ماه رمضان حضور داشته باشد باید آن ماه را روزه بگیرد، پس کسی که ماه رمضان برایش فرا رسد و در (کنار) خانواده (و شهر) خود باشد حق مسافرت ندارد مگر برای حج و یا عمره و یا برای به دست آوردن اموالی که می ترسد تلف شود.

191)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس کسی که در ماه رمضان حضور دارد باید آن ماه را روزه بگیرد»، فرمود:

برای کسی که اندیشه و تعقّل نماید چه قدر واضح و روشن می باشد که چون فرموده ماه رمضان فرا رسد و در منزل خود باشد باید روزه بگیرد و کسی که مسافر باشد باید افطار کند

ص: 331

293/ [192] - ﴿ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: «فَلْیَصُمْهُ » قَالَ:

اَلصَّوْمُ فُوهُ لاَ یَتَکَلَّمُ إِلاَّ بِالْخَیْرِ .﴾ (1)

294/[193] - ﴿عَنْ ابی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ حَدِّ اَلْمَرَضِ اَلَّذِی یَجِبُ عَلَی صَاحِبِهِ فِیهِ اَلْإِفْطَارُ کَمَا یَجِبُ عَلَیْهِ فِی اَلسَّفَرِ فِی قَوْلِهِ ﴿ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ» ؟

قَالَ: هُوَ مُؤْتَمَنٌ عَلَیْهِ مُفَوَّضٌ إِلَیْهِ، فَإِنْ وَجَدَ ضَعْفاً فَلْیُفْطِرْ، وَ إِنْ وَجَدَ قُوَّهً فَلْیَصُمْ، کَانَ اَلْمَرِیضُ عَلَی مَا کَانَ.﴾ (2)

295/[194 ] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَصُومُ فِي السَّفَرِ تَطَوُّعاً وَ لَا فَرِيضَةً يَكْذِبُونَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ وَ رَسُولُ اللَّهِ بِكُرَاعِ الْغَمِيمِ (3) عِنْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِإِنَاءٍ فَشَرِبَ وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ يُفْطِرُوا فَقَالَ قَوْمٌ: قَدْ تَوَجَّهَ النَّهَارُ وَ لَوْ صُمْنَا يَوْمَنَا هَذَا فَسَمَّاهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْعُصَاةَ فَلَمْ يَزَالُوا یُسَمَّوْنَ بِذَلِکَ اَلاِسْمِ حَتَّی قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴾ (4)

296/[195] - ﴿ عَنِ اَلثُّمَالِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یُرِیدُ اَللّهُ بِکُمُ اَلْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ اَلْعُسْرَ ﴾. قَالَ:

ص: 332


1- عنه بحار الأنوار: 325/96 ذيل ح 15، و البرهان في تفسير القرآن : 402/1 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 325/96 ح 16، و البرهان في تفسير القرآن : 395/1ح 5، و نور الثقلين : 164/1 ح 552 ، و مستدرك الوسائل : 389/7ح 8494.
3- كُراع الغميم : موضع بناحية الحجاز بين مكة و المدينة. معجم البلدان : 503/4 .
4- عنه مجمع البيان : : 493/1، و فقه القرآن : 206/1 ، و بحار الأنوار: 325/96 ح 16، وسائل الشيعة : 204/10 ح 13223، و البرهان في تفسير القرآن : 395/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 164/1 ح 553 ، و مستدرك الوسائل : 382/7 ح 8474

192) - و امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند:) «پس روزه بگیرد»، فرمود: روزه دهان این است که سخن نگوید، مگر به خیر و خوبی.

193) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره حدود و مقدار مریضی که سبب می شود صاحبش روزه نگیرد همان طوری که مسافر در سفر واجب است افطار کند طبق فرمایش خداوند متعال پس کسی که ماه رمضان را (در محل خود) حاضر باشد، باید آن (ماه) را روزه بگیرد» سؤال کردم؟

فرمود: تشخیص آن به خود شخص واگذار شده پس اگر (مریض) ضعف و ناتوانی دچارش شود باید افطار نماید ولی اگر توان و نیرو داشت - در هر وضعیّتی که باشد - باید روزه بگیرد

194- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسافرت، نه روزه مستحبی می گرفت و نه روزه واجب بر آن حضرت دروغ می بندند، موقعی که آیه قرآن نازل شد، هنگام نماز صبح بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله در محلی به نام «کراع غمیم» بود پس حضرت ظرف آبی را طلبید و نوشید سپس دستور داد تا دیگران هم افطار کنند بعضی افراد اعتراض کردند: روز روشن شده و ما روزه گرفته ایم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله آنان را گروه عصیان گر نامید و بر همین عنوان در بین اصحاب بودند تا موقعی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رحلت نمود.

195)- از ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند نسبت به شما آسان می طلبد و (کار های) سخت را نمی خواهد» فرمود:

ص: 333

اَلْیُسْرُ: عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ اَلْعُسْرُ، فَمَنْ کَانَ مِنْ وُلْدِ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لَمْ یَدْخُلْ فِی وَلاَیَهِ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ﴾. (1)

297/[196] - ﴿ عَنِ اَلزُّهْرِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

صَوْمُ اَلسَّفَرِ وَ اَلْمَرَضِ أَنَّ اَلْعَامَّهَ اِخْتَلَفَتْ فِی ذَلِکَ فَقَالَ قَوْمٌ: یَصُومُ وَ قَالَ قَوْمٌ لاَ یَصُومُ، وَ قَالَ قَوْمٌ: إِنْ شَاءَ صَامَ وَ إِنْ شَاءَ أَفْطَرَ، وَ أَمَّا نَحْنُ فَنَقُولُ یُفْطِرُ فِی اَلْحَالَیْنِ جَمِیعاً فَإِنْ صَامَ فِی اَلسَّفَرِ أَوْ فِی حَالِ اَلْمَرَضِ فَعَلَیْهِ اَلْقَضَاءُ، ذَلِکَ بِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّهٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ ﴾ - الی آخر قوله تعالی: - ﴿یُرِیدُ اَللّهُ بِکُمُ اَلْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ اَلْعُسْرَ﴾ .﴾ (2)

298/[197] - ﴿ عَنْ سَعِیدٍ اَلنَّقَّاشِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یقول: إِنَّ فِی اَلْفِطْرِ لَتَکْبِیراً وَ لَکِنَّهُ مَسْتُورٌ (مسنون) یُکَبِّرُ فِی اَلْمَغْرِبِ لَیْلَهَ اَلْفِطْرِ وَ فِی اَلْعَتَمَهِ وَ اَلْفَجْرِ وَ فِی صَلاَهِ اَلْعِیدِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ

ص: 334


1- عنه بحار الأنوار: 99/36 ح 41، و نور الثقلين : 169/1 ح 581 . المحاسن : 186/1 ح 199 (باب - 47 الرادّ لحديث آل محمّد علیهم السلام) عن بعض أصحابه رفعه، عنه البحار : 220/24 ح 18 ، المناقب لابن شهر آشوب : 103/3 (فصل في أنّه الرضوان و الإحسان، عنه البحار : 103/36
2- عنه بحار الأنوار: 325/96 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 396/1 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 374/7 ح 8450 تفسير القمّي: 187/1 (أقسام الصوم) ضمن حديث طويل، عنه البحار : 262/96 ح 1، الكافي : 86/4 ضمن ح 1 بإسناده عن سفيان بن عيينة، عن الزهري، عن عليّ بن الحسين عليهما السلام ، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 81/2 ضمن 1784 ، و تهذيب الأحكام : 296/4 ضمن ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 174/10 ح 13142 ، الخصال : 537/2 ح 2 (الصوم على أربعين ، وجهاً)، فقه الرضا علیه السلام : 23 ، عنه مستدرك الوسائل : 374/7 ذيل ح 8450 أشار إليه، كشف الغمّة : 103/2 (ثبتت له الإمامة من وجوه.)

منظور از «اليُسر» امام علی علیه السلام و منظور از «العُسر» فلان و فلان می باشند، پس هر کسی که از فرزندان حضرت آدم علیه السلام باشد داخل در ولایت فلانی و فلانی نمی شود

196) - و از زهری روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام (ضمن حدیثی مفصّل) فرمود: و اما در مورد روزه مسافر و مریض که علمای اهل سنّت در آن اختلاف دارند عدّه ای گفته اند: باید روزه بگیرد، عدّه ای دیگر گفته اند: نباید بگیرد، عدّه ای هم گفته اند: مختار است، اگر خواست می تواند روزه بگیرد و اگر خواست افطار کند؛ ولی ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) می گوییم: در هر دو حالت اگر مسافر و یا مریض روزه بگیرد باید قضای آن را هم به جا آورد؛

زیرا که خدای عزّ و جلّ فرموده است: «هر کسی که مریض و با مسافر باشد باید در روز های دیگری (که مریض و یا مسافر نباشد) جبران نماید» - تا آخر فرمایش خداوند متعال: - «خداوند نسبت به شما آسان میطلبد و (کار های سخت را از شما نمی خواهد» پس او (عمل و عبادت) آسان را انتخاب می کند (که طبق فرمان و خواسته اش باشد) و سختی (غیر قابل تحمّل) را نمی خواهد

197) - از سعید نقّاش روایت کرده است که گفت:

شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: همانا در (عید) فطر تکبیری است که مستحبّ می باشد و آن در (نماز) مغرب عشا و صبح (عید) فطر و در نماز عید است پس تکبیر بگو که (گفتن) آن فرمایش خداوند متعال است:

ص: 335

تبارك وتعالى : ﴿ وَ لِتُکْمِلُوا اَلْعِدَّهَ وَ لِتُکَبِّرُوا اَللّهَ عَلی ما هَداکُمْ ﴾- وَ اَلتَّکْبِیرُ أَنْ تَقُولَ « اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ وَ لِلَّهِ اَلْحَمْدُ »

قَالَ فِی رِوَایَهِ أَبِی عَمْرٍو: اَلتَّکْبِیرُ اَلْأَخِیرُ أَرْبَعُ مَرَّاتٍ .﴾ (1)

299/[198] - ﴿ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ! مَا يُتَحَدَّثُ بِهِ عِنْدَنَا أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله صَامَ تِسْعَةً وَ عِشْرِينَ أَكْثَرَ مِمَّا صَامَ ثَلَاثِينَ أَحَقٌّ هَذَا؟

قَالَ: مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ هَذَا حَرْفاً مَا صَامَهُ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله إِلَّا ثَلَاثِينَ لِأَنَّ اللَّهَ تعالی يَقُولُ: ﴿ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ﴾ فَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يَنْقُصُهُ ؟!﴾ (2)

300 /[199] - ﴿ عَنْ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ فِی اَلْفِطْرِ تَکْبِیراً قَالَ: قُلْتُ: مَا تَکْبِیرٌ إِلاَّ فِی یَوْمِ اَلنَّحْرِ

قَالَ: فِیهِ تَکْبِیرٌ وَ لَکِنَّهُ مَسْنُونٌ فِی اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ وَ اَلْفَجْرِ وَ اَلظُّهْرِ وَ اَلْعَصْرِ وَ رَکْعَتَیِ اَلْعِیدِ .﴾ (3)

ص: 336


1- عنه بحار الأنوار: 133/90 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن: 403/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 137/6 ح 6638 .
2- عنه بحار الأنوار: 299/96 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 403/1 ح 7، و نور الثقلين : 170/1 ح 585 و مستدرك الوسائل : 412/7 ح 8561. من لا يحضره الفقيه: 170/22 ح 2042 بإسناده عن شعيب، عن أبيه، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، تهذيب الأحكام : 167/4 ح 49 بإسناده عن معاذ بن كثير قال : قلت لأبي عبد الله علیه السلام ، و 171 ح 55 بتفاوت يسير فيهما، و نحوهما الاستبصار : 65/2 ح 13، و67 ح 18 عنهم وسائل الشيعة : 268/10 ح 13392، و 271 ح 13400 ، و البحار : 215/57 ح 186 ، معاني الأخبار : 382 ح 14 نحو الفقيه، عنه البحار : 298/96 ح 8
3- عنه بحار الأنوار: 133/90 ذيل ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 403/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 137/6 ح 6639 الكافي : 166/4 ح 1 بإسناده عن سعيد النقّاش قال : قال بو عبد الله علیه السلام بتفصيل ، و نحوه من لا يحضره الفقه:167/2 ح 2034. و تهذيب الأحكام: 138/3 ح 43، عنهم وسائل الشیعه: 455/7 ح 9847، إقبال الأعمال : 271 (لباب السادس و الثلاثون) بإسناده عن معاوية بن عمّار قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 116/91 ح 2

«بر آن چه که شما هدایت نموده خداوند را بزرگ شمارید و تکبیرگو باشید»؛ و اما تکبیر عبارت است از: «الله أكبر الله أكبر، الله أكبر ، لا إله إلا الله و الله أكبر، الله أكبر و لله الحمد» یعنی خدا بزرگ است، خداوند بزرگ است خداوند بزرگ است نیست خدایی مگر خدای یکتا و خداوند بزرگ است و حمد مخصوص خداوند است

و در روایت ابو عمرو آمده است که تکبیر آخر چهار مرتبه گفته شود.

198) - از ابن ابی عمیر، به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! آن چه نزد ما بحث می شود این است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بیست و نه روز بیشتر روزه می گرفت تا سی روز، آیا این واقعیّت دارد؟

فرمود: حتی یک حرف از آن را هم خدا نیافریده است پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آل غیر از سی روز روزه نگرفت؛ زیرا خداوند می فرماید: «باشد که عدد را تکمیل نمایید» آن وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را ناقص انجام می داد؟!

199) - از سعید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا برای (عید) فطر تکبیری است عرضه داشتم: تکبیری نمی باشد مگر در عید قربان

فرمود: در آن هم تکبیر هست ولی مستحب می باشد که آن برای نماز مغرب، عشا، صبح، ظهر، عصر و هم چنین برای دو رکعت نماز عید خواهد بود.

ص: 337

قوله تعالى: ﴿ وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿186﴾ أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَ لَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ﴾ ﴿187﴾

301/[200] - ﴿ عَنِ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تبارک و تعالی: ﴿ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی﴾ یَعْلَمُونَ أَنِّی أَقْدِرُ عَلَی أَنْ أُعْطِیَهُمْ مَا یَسْأَلُونَ .﴾ (1)

ص: 338


1- عنه بحار الأنوار: 323/93 ح 37 و البرهان في تفسير القرآن: 405/1 ح و مستدرک الوسائل 190/5 ح 5654

فرمايش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) هنگامی که بندگان من از تو درباره من سؤال کنند (بگو:) من (به شما و هر چیزی) نزدیک هستم. دعای دعا کننده را هنگامی که مرا می خواند پاسخ می گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا ارشاد شوند (و به مقصد برسند.) (186 ) آمیزش جنسی بما همسرانتان در شب (اول ماه رمضان و) روز هایی که روزه می گیرید حلال است آن ها لباس شما هستند و شما لباس آن ها (هر دو زینت هم و سب حفظ یک دیگر می باشید) خداوند می دانست که شما به خود خیانت می کردید پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید اکنون با آن ها آمیزش کنید و آن چه را خدا برای شما مقرر داشته طلب نمایید و بخورید و بیاشامید تا سفیده صبح از سياه (شب) برای شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب تکمیل کنید و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید با زنان آمیزش نکنید! این ها حدود و مرز های الهی است پس به آن نزدیک نشوید خداوند آیات خود را این چنین برای مردم روشن می نماید باشد که پرهیز کار گردند. (187)

200) - از ابن ابی یعفور روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام پيرامون فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «پس باید (دعوت) مرا اجابت نمایند و به من ایمان آورنده و به من ایمان آورنده» فرمود آنان علم و اطمینان دارند که من (خدا) توان دارم بر این که هر چه را درخواست کنند عطایشان کنم

ص: 339

302 / [201] - ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَهَ اَلصِّیامِ اَلرَّفَثُ إِلی نِسائِکُمْ هُنَّ لباسٌ - إِلَی- وَ کُلُوا وَ اِشْرَبُوا ﴾ قَالَ: نَزَلَتْ فِی خَوَّاتِ بْنِ جُبَیْرٍ وَ کَانَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی اَلْخَنْدَقِ وَ هُوَ صَائِمٌ فَأَمْسَی عَلَی ذَلِکَ وَ کَانُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَنْزِلَ هَذِهِ اَلْآیَهُ إِذَا نَامَ أَحَدُهُمْ حَرُمَ عَلَیْهِ اَلطَّعَامُ فَرَجَعَ خَوَّاتٌ إِلَی أَهْلِهِ حِینَ أَمْسَی فَقَالَ عِنْدَکُمْ طَعَامٌ فَقَالُوا: لاَ تَنَمْ حَتَّی نَصْنَعَ لَکَ طَعَاماً فَاتَّکَأَ فَنَامَ فَقَالُوا: قَدْ فَعَلْتَ؟

قَالَ: نَعَمْ فَبَاتَ عَلَی ذَلِکَ فَأَصْبَحَ فَغَدَا إِلَی اَلْخَنْدَقِ فَجَعَلَ یُغْشَی عَلَیْهِ فَمَرَّ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَلَمَّا رَأَی اَلَّذِی بِهِ سَأَلَهُ فَأَخْبَرَهُ کَیْفَ کَانَ أَمْرُهُ فَنَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿أحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ- إِلَی- وَ کُلُوا وَ اِشْرَبُوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ اَلْخَیْطُ اَلْأَبْیَضُ مِنَ اَلْخَیْطِ اَلْأَسْوَدِ مِنَ اَلْفَجْرِ .﴾ (1)

303/[202]- ﴿ عَنْ سَعْدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْهُمَا علیهما السلام فِی رَجُلٍ تَسَحَّرَ وَ هُوَ شَاکٌّ فِی اَلْفَجْرِ؟ قَالَ: لاَ بَأْسَ ﴿ کُلُوا وَ اِشْرَبُوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ اَلْخَیْطُ اَلْأَبْیَضُ مِنَ اَلْخَیْطِ اَلْأَسْوَدِ مِنَ اَلْفَجْرِ﴾ وَ أَرَی أَنْ یَسْتَظْهِرَ فِی رَمَضَانَ وَ یَتَسَحَّرَ قَبْلَ ذَلِکَ.﴾ (2)

ص: 340


1- عنه بحار الأنوار: 269/96 ح 2، و البرهان في تفسير القرآن : 408/1 ح 8، و مستدرك الوسائل : 344/7ح 8369 الكافي : 98/4 ح 4 بإسناده عن أبي بصير، عن أحدهما علیهما السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 130/2 ح 1935 ، و تهذيب الأحكام : 184/4 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 112/10 ح 12990 ، و البحار : 267/20 ح 21 ، و 131/83 ح 95، فقه القرآن : 196/1 (الفصل الثامن في صوم الاعتكاف)
2- عنه بحار الأنوار: 270/96 ح 3، و وسائل الشيعة : 121/10 ح 13008 ، و البرهان في تفسير القرآن : 408/1 ح 9

201) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «شب ماه رمضان برای شما حلال گردید هم خوابی و زناشویی با همسرتان- ... - بخورید و بیاشامید» سؤال کردم؟

فرمود: درباره خوّات بن جبیر انصاری نازل شده است که با رسول خدا صل الله علیه و آله در کندن خندق با حالت روزه شرکت داشت پس با همان حالت (روزه و تلاش روز را) به شب رسانید؛ و تا پیش از نزول این آیه اگر کسی هنگام افطار می خوابید افطار (خوردن و آشامیدن) بر او حرام می شد. موقعی که خوّات شب به منزل نزد خانواده اش ،رسید به اهل منزل گفت: آیا غذایی دارید؟

گفتند: نه، (غذای حاضر نداریم) ولی خوابت نبرد تا غذایی برایت تهیه کنیم

خوّات( به پشتی) تکیه داد و (چون خسته بود )خوابش برد پس اهل منزل غذایی را تهیه کرده و گفتند غذایت را بخور خوّات از خواب بیدار شد و به ناچار دوباره خوابید و با شکم خالی روزۀ خود را ادامه داد صبح روز بعد برای کندن خندق به دیگران پیوست و (در اثر گرسنگی) مرتّب به حالتِ ضعف و بیهوشی دچار می شد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله بر خوّات عبور کرد و چون وضعیّت او را دید احوال را او پرسید، و او هم ماجرای خود را برای حضرت بیان کرد سپس این آیه نازل شد «شب ماه رمضان برای شما زناشویی با همسرتان حلال گردید - تا جایی که فرمود: - و بخورید و بیاشامید تا موقعی که خیط ابیض (سفیده فجر) از تاریکی آشکار و روشن گردد.»

202) - از سعد به نقل بعضی از اصحاب روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام دربارۀ مردی که سحری خورده و شک کرده که آیا فجر طلوع کرده یا نه؟ فرمودند: مشکلی برایش نیست، «بخورید و بیاشامید تا رشته سفیدی صبح از سیاهی شب بر شما پدیدار شود» ولی بهتر است که در ماه رمضان تفحّص نماید و پیش از آن سحری میل کند

ص: 341

304/[203] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلَیْنِ قَامَا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ أَحَدُهُمَا: هَذَا اَلْفَجْرُ وَ قَالَ اَلْآخَرُ: مَا أَرَی شَیْئاً قَالَ لِیَأْکُلِ اَلَّذِی لَمْ یَسْتَیْقِنِ اَلْفَجْرَ وَ قَدْ حَرُمَ اَلْأَکْلُ عَلَی اَلَّذِی زَعَمَ قَدْ رَأَی إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ کُلُوا وَ اِشْرَبُوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ اَلْخَیْطُ اَلْأَبْیَضُ مِنَ اَلْخَیْطِ اَلْأَسْوَدِ مِنَ اَلْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا اَلصِّیامَ إِلَی اَللَّیْلِ.﴾ (1)

305/[204] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أُنَاسٍ صَامُوا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَغَشِیَهُمْ سَحَابٌ أَسْوَدُ عِنْدَ مَغْرِبِ اَلشَّمْسِ فَظَنُّوا أَنَّهُ اَللَّیْلُ فَأَفْطَرُوا أَوْ أَفْطَرَ بَعْضُهُمْ ثُمَّ إِنَّ اَلسَّحَابَ فَصَلَ عَنِ اَلسَّمَاءِ فَإِذَا اَلشَّمْسُ لَمْ تَغِبْ؟

قَالَ عَلَی اَلَّذِی أَفْطَرَ قَضَاءُ ذَلِکَ اَلْیَوْمِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ثُمَّ أَتِمُّوا اَلصِّیامَ إِلَی اَللَّیْلِ﴾ فَمَنْ أَکَلَ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ اَللَّیْلُ فَعَلَیْهِ قَضَاؤُهُ لِأَنَّهُ أَکَلَ مُتَعَمِّداً .﴾ (2)

306/[205] - ﴿عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ جَرَّاحٍ عَنْ الصادق علیه السلام قَالَ قَالَ اللَّهُ (تبارک) و تعالی: ﴿ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ﴾ يَعْنِي صَوْمَ رَمَضَانَ

ص: 342


1- عنه بحار الأنوار: 271/96 ح 4 ، و البرهان في تفسير القرآن: 408/1 ح 10، و مستدرك الوسائل : 348/7 ح 8378 دعائم الإسلام : 274/12 ( ذكر ما يفسد الصوم) بتفصيل، عنه البحار : 284/96 ح ضمن ح 13، و مستدرك الوسائل: 348/7 ح 8379
2- عنه بحار الأنوار : 278/96 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن 409/1 ح 11، و مستدرك الوسائل: 328/7 ح 8310 فيه قطعة منه، و 349 ح 8381 الكافي : 100/4 ح 1 بإسناده عن سماعة قال: سألته علیه السلام، و ح 2 بإسناده عن أبي بصير و سماعة ، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 270/4 ح 8 ، و الاستبصار : 115/2ح 4، عنهم وسائل الشيعة: 121/10 ح 13009.

203) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ آن دو مردی که هر دو در ماه رمضان (برای خوردن سحری) برخاستند پس یکی گفت: فجر طلوع کرده و دیگری گفت: چیزی احساس نمی کنم سؤال کردم؟

فرمود: آن کسی که یقین به طلوع فجر ندارد می تواند بخورد، ولی بر کسی که یقین دارد (که طلوع کرده) خوردن حرام است زیرا خداوند می فرماید: «و بخورید و بیاشامید تا رشته سفیدی صبح از سیاهی شب بر شما پدیدار شود، سپس روزه را تا شب به پایان رسانید».

204) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ گروهی که در ماه رمضان روزه گرفته اند، پس نزدیک غروب خورشید ابر سیاهی بالا آمده و گمان کردند که شب شده است پس بعضی از آنان افطار ،نمودند سپس ابر کنار رفت و خورشید نمایان گشت فرمود: کسی که افطار کرده همان را باید قضا نماید؛ زیرا خداوند می فرماید: «سپس روزه را تا شب به پایان رسانید» بنابراین هر کسی که قبل از ورود شب چیزی بخورد (یا بیاشامد) واجب است روزۀ آن روز را قضا کند؛ چون عمداً باطل کرده است.

205)- از قاسم بن سلیمان به نقل از جرّاح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از این که خدای متعال فرموده است: «سپس روزه را تا شب به پایان رسانید» منظور روزه ماه مبارک رمضان می باشد

ص: 343

فَمَنْ رَأَى الْهِلَالَ بِالنَّهَارِ فَلْيُتِمَّ صِيَامَهُ.﴾ (1)

307/[206]- ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

عَلَی اَلَّذِی أَفْطَرَ اَلْقَضَاءُ لِأَنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ ثُمَّ أَتِمُّوا اَلصِّیامَ إِلَی اَللَّیْلِ ﴾ فَمَنْ أَکَلَ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ اَللَّیْلُ فَعَلَیْهِ قَضَاؤُهُ لِأَنَّهُ أَکَلَ مُتَعَمِّداً .﴾ (2)

308/[207]- ﴿ عَنْ [عُبَیْدِ] اَللَّهِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ ﴿ اَلْخَیْطِ اَلْأَبْیَضِ مِنَ اَلْخَیْطِ اَلْأَسْوَدِ ﴾؟

فَقَالَ: بَیَاضُ اَلنَّهَارِ مِنْ سَوَادِ اَللَّیْلِ .﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿ و َلَا تَأْكُلُواْ أَمْوَلَكُم بَيْنَكُم بِالْبَطِل وَ تُدْلُوا بهَا إِلَى الْحُكّام لتَأْكُلُوا فَرِيقًا مَنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْم وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ ﴿188﴾

ص: 344


1- عنه بحار الأنوار، 299/96 ح 12، و وسائل الشيعة : 280/10 ح 13417 و البرهان في تفسير القرآن : 409 ح 12، و نور الثقين. 175/1 - 606 . تهذيب الأحكام: 178/4 ح 64 بإسناده عن جرّاح المدائني قال : قال أبو عبد الله علیه السلام. و نحوه الاستبصار: 73/3 ح 3 عنهما وسائل البشعة : 378/10 - 13411
2- عنه بحار الأنوار: 278/96 ح 2. و البرهان في تفسير القرآن 409/1 13 الكافي : 100/4 ذیل ح 1، و ذیل تهذيب الأحكام 270/4 ذيل ح 8 الاستبصار : 115/2 ذیل ح 4، عنهم وسائل الشيعة : 121/10 ذيل ح 13009
3- عنه بحار الأنوار: 271/96 ح 5 و البرهان في تفسير القرآن. 409/1 ح14 تفسير القمّي. 66/1 (إبراهيم علیه السلام و بناء البيت) ، مرسلاً، الكافي : 98/4 ح 3 بإسناده عن الحلبي قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام مع زياده في آخره. من لا يحضره الفقيه : 131/2 ح 1936، و تهذيب الأحكام 184/4 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 111/10 ح 12987، و البحار: 265/22ح 7، و 111/83 ح 13، و 131ح 96 عن الكافي و الفقيه .

بنابراین کسی که در روز ماه را می بیند باید روزه را به پایان برساند

206) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

کسی که افطار کرده همان را باید قضا نماید؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «سپس روزه را تا شب به پایان رسانید» بنابراین هر کسی که قبل از ورود شب چیزی بخورد (یا بیاشامد) واجب است روزه آن روز را قضا کند؛ چون عمداً باطل کرده است.

207)- از عبید الله حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره «خيط ابيض و خیط اسود» سؤال کردم؟

فرمود: مقصود سفیدی و روشنایی روز از سیاهی و تاریکی شب می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و اموال یک دیگر را به باطل (و ناحق ) در بین خود نخورید و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید در حالی که شما می دانید (که این کار، خلاف و گناه است) (188)

ص: 345

309/ [208] - ﴿ عَنْ زِیَادِ بْنِ عِیسَی[عبدالله] ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ﴾ . قَالَ: کَانَتْ قُرَیْشٌ تُقَامِرُ اَلرَّجُلَ فِی أَهْلِهِ وَ مَالِهِ، فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ ﴾ (1)

310/[209] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: قَوْلُ اَللَّهِ تبارک و تعالی: ﴿ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَی اَلْحُکّامِ ﴾ فَقَالَ: یَا أَبَا بَصِیرٍ! إِنَّ اَللَّهَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ فِی اَلْأُمَّهِ حُکَّاماً یَجُورُونَ، أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَعْنِ حُکَّامَ أَهْلِ اَلْعَدْلِ وَ لَکِنَّهُ عَنَی حُکَّامَ أَهْلِ اَلْجَوْرِ، یَا أَبَا مُحَمَّدٍ! أَمَا إِنَّهُ لَوْ کَانَ لَکَ عَلَی رَجُلٍ حَقٌّ فَدَعَوْتَهُ إِلَی حُکَّامِ أَهْلِ اَلْعَدْلِ فَأَبَی عَلَیْکَ إِلاَّ أَنْ یُرَافِعَکَ إِلَی (حُکَّامِ) أَهْلِ اَلْجَوْرِ لِیَقْضُوا لَهُ کَانَ مِمَّنْ یُحَاکِمَ إِلَی اَلطَّاغُوتِ .﴾ (2)

311 /[210] - ﴿ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ:

قَرَأْتُ فِی کِتَابِ أَبِی اَلْأَسَدِ إِلَی أَبِی اَلْحَسَنِ اَلثَّانِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : وَ جَوَابَهُ بِخَطِّهِ، سَأَلَ مَا تَفْسِیرُ قَوْلِهِ تَعَالَی، ﴿ وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ، وَ تُدْلُوا بِها إِلَی اَلْحُکّامِ﴾؟

قَالَ فَکَتَبَ علیه السلام إِلَیْهِ: اَلْحُکَّامُ اَلْقُضَاهُ، قَالَ: ثُمَّ کَتَبَ تَحْتَهُ هُوَ أَنْ یَعْلَمَ

ص: 346


1- عنه بحار الأنوار: 234/79 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 410/1 ح 4 . الكافي : 122/5 ح 1 بإسناده عن زياد بن عيسى - و هو أبو عبيدة الحذّاء - قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 164/17 ح 22254
2- عنه بحار الأنوار: 264/104 ح 8، و وسائل الشيعة : 13/27 ذيل ح 33081 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 410/1 ح 5 . الكافي : 411/7 ح 3 بإسناده عن أبي بصير قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام، و نحوه تهذيب الاحکام : 219/6 ح 9، عنهما وسائل الشيعة : 12/27 ح 33081 ، دعائم الإسلام : 530/2 ح 1884 ، و مستدرك الوسائل : 240/17 ح 21226 ..

208) - از زیاد بن عیسی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خدای عزّ و جلّ «و اموال خود را در بین یک دیگر از روی ناحق و باطل نخورید» سؤال کردم؟

فرمود: قریش قماربازی می کردند و خانواده و اموال خود را در معرض برد و باخت قرار می دادند پس خدای عزّ و جلّ آنان را نهی کرده و از انجام چنین کار جلوگیری نمود.

209) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت :

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «و اموالتان را میان خود به باطل نخورید و آن را به حاکمان ستمگر ندهید» سؤال کردم؟

فرمود: ای ابا بصیر! خداوند می دانست که در میان امّت حاکمانی ستمگر خواهند بود هرگز مقصود او حاکمان عادل نیست بلکه حكّام ستمگر را در نظر داشته است.

ای ابا محمد (1) اگر از شخصی ادعای حقّی را داشته باشی و برای داوری نزد حاکمانی از اهل عدل مراجعه کنی ولی آن شخص دادرسی را نپذیرد مگر با مراجعه به حاکم ستمگر آن شخص از جمله کسانی است که داوری را نزد طاغوت می برند

210) - از حسن بن علی (بن فضّال) روایت کرده است که گفت:

در نامه ای از ابی اسد به امام رضا علیه السلام همراه با جواب و دست خط حضرت خواندم که نوشته بود: سؤال شده است که تفسیر فرمایش خداوند متعال: «و اموالتان را میان خود به باطل نخورید و آن را به حاکمان ستمگر ندهید» چیست؟

حضرت در جوابش مرقوم فرموده بود منظور از آیه شریفه حکّام و قاضیان هستند. سپس در پایین آن افزوده بود همانند کسی که می داند او حاکم ستمگری است

ص: 347


1- ظاهراً كنيه دوم برای ابا بصیر می باشد.

اَلرَّجُلُ أَنَّهُ ظَالِمٌ عَاصٍ هُوَ غَیْرُ مَعْذُورٍ فِی أَخْذِهِ ذَلِکَ اَلَّذِی حَکَمَ لَهُ بِهِ إِذَا کَانَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهُ ظَالِمٌ.﴾ (1)

312/ [211] - ﴿ عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلرَّجُلِ یَکُونَ عِنْدَهُ شَیْءٌ یَتَبَلَّغُ بِهِ وَ عَلَیْهِ الدَیْنٌ أَیُطْعِمُهُ عِیَالَهُ حَتَّی یَأْتِیَهُ اَللَّهُ بمیْسَرَة فیَقْضِیَ دَیْنَهُ أَوْ یَسْتَقْرِضُ عَلَی ظَهْرِهِ؟

فقال: یَقْضِی بِمَا عِنْدَهُ دَیْنُهُ، وَ لاَ یَأْکُلُ أَمْوَالَ اَلنَّاسِ إِلاَّ وَ عِنْدَهُ مَا یُؤَدِّی إِلَیْهِمْ حُقُوقَهُمْ، إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ ﴾ (2)

قوله تعالى : ﴿ يَسْتَلُونَكَ عَن الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَج وَ لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَ لَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وأتوا البيوتَ مِنْ أَبْوَبهَا وَاتَّقُوا الله لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ ﴿189﴾

ص: 348


1- عنه بحار الأنوار: 265/104 ح 12، و البرهاب في تفسير القرآن: 410/1 ح 6، و نور الثقلين: 176/1 ح 613 تهذيب الأحكم 219/6 ح 10 عنه وسائل الشيعة : 15/27 ح 33087
2- عنه بحر الأنوار: 144/103 ح 17 قطعة منه و البرهان في تفسير القرآن : 411/1 ح 7 الكافي : 95/5 ح 2 بتفصيل، من لا يحضره العقيه : 184/3 ح3690 و تهذيب الأحكام. 185/6 ح 8 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 297/9 ح 12061، و 325/18 ح 23773، مستطرفات السرائر : 590 عنه البحار ، 144/103 ح 18، فقه القرآن: 380/1، و مجموعة ورّام: 264:2 ( باب ذكر جمل من مناهي رسول الله صلی الله علیه و آله) ، فیهما من أيّوب عن مسلمة قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام. و يأتي أیضا في الحديث 101 من سورة «النساء» .

و برای داوری و قضاوت به او مراجعه می کند و او هم برایش حکم می نماید پس او حق ندارد آن چه را که حکم کرده بگیرد؛ (البته) اگر می دانسته که او ستمگر و ظالم است.

211) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردی سرمایه ای دارد که با آن (معاش) زندگی خود و خانواده اش را می گذراند و هم چنین بدهکاری و دینی بر عهده اش است آیا می تواند سرمایه اش را هزینه خوراک و مخارج خانواده خود کند و به انتظار گشایشی باشد تا دین خویش را از آن طریق پرداخت کند؟ یا دین خود را پرداخت نماید و برای مخارج خانواده) قرض کند؟

فرمود: از موجودی خویش دین خود را بپردازد و با نداشتن سرمایه چیزی از کسی قرض (و وام) نگیرد؛ همانا خداوند متعال فرموده است: «اموال خود را با یک دیگر به باطل نخورید»

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) دربارۀ هلال های ماه از تو سؤال می کنند بگو: آن ها بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (تعیین زمان) حج است و کار نیک آن نیست که از پشت خانه ها وارد شوید بلکه کار نیک این است که پرهیزگار باشید و از درب خانه ها وارد شوید و تقوا را پیشه خود قرار دهید تا رستگار گردید. (189)

ص: 349

313/[212] - ﴿ عَنْ زَیْدٍ أَبِی أُسَامَهَ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْأَهِلَّة؟

قَالَ: هِیَ اَلشُّهُورُ فَإِذَا رَأَیْتَ اَلْهِلاَلَ فَصُمْ وَ إِذَا رَأَیْتَهُ فَأَفْطِرْ.

قُلْتُ: أَرَأَیْتَ إِنْ کَانَ اَلشَّهْرُ تِسْعَهً وَ عِشْرِینَ أَیَقْضِی ذَلِکَ اَلْیَوْمَ؟

قَالَ: لاَ إِلاَّ أَنْ تَشْهَدُ ثَلاَثَهَ عُدُولٍ فَإِنَّهُمْ إِنْ شَهِدُوا أَنَّهُمْ رَأَوُا اَلْهِلاَلَ قَبْلَ ذَلِکَ فَإِنَّهُ یَقْضِی ذَلِکَ اَلْیَوْمَ.﴾ (1)

314/ [213] - ﴿ عَنْ زِیَادِ بْنِ اَلْمُنْذِرِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: صُمْ حِینَ یَصُومُ اَلنَّاسُ، وَ أَفْطِرْ حِینَ یُفْطِرُ اَلنَّاسُ فَإِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَلْأَهِلَّهَ مَوَاقِیتَ .﴾ (2)

315/ [214] - ﴿عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ لَیْسَ اَلْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ اَلْبِرَّ مَنِ

ص: 350


1- عنه بحار الأنوار : 300/96 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن : 412/1 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 403/7 ح 8530 الكافي : 76/4 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام - إلى قوله : فأفطر - عنه البحار : 356/58، تهذيب الأحكام : 155/4 ح 2 بإسناده عن زيد الشحّام جميعاً عن أبي عبد الله علیه السلام بتمامه ، و نحوه 156/4 ح 6، و 161 ح 27 ، و 163 ح 31 عن عبد الله بن بن سنان قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام، و ح 32 عن أبي أحمد عمر بن الربيع البصري قال : .... و نحوهم الاستبصار : 62/2 ح 2 ، و 63 ح 6 ، عنهم الجميع وسائل الشيعة : 252/10 ح 13339 ، و 262 ح 13372، و 267 ح 13387 .
2- عنه بحار الأنوار: 300/96 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن : 412/1 ح 3، و مستدرك الوسائل : 418/7 ح 8580. جوابات أهل الموصل (للشيخ المفيد): 30، عنه مستدرك الوسائل : 404/7ح 8536، تهذيب الأحكام : 164/4 ح 34 عنه وسائل الشيعة : 293/10 ح 13450.

212) - از زید بن ابی اسامه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره «الأهِلَّةِ»، سؤال کردند؟

فرمود: منظور ماه ها می باشد چنان چه هلال ماه مبارک رمضان را مشاهده کردی روزه بگیر و چون (در پایان آن ماه را) دیدی (فردایش) روزه خود را افطار کن

گفتم: آیا اگر ماه (رمضان) بیست و نه روز شود یک روز آخر را باید قضا و جبران نمود؟

فرمود نه، مگر آن که سه نفر عادل گواهی دهند که ماه را دیده ایم در این صورت باید آن روز را قضا و جبران کند.

213) - از زیاد بن منذر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: هنگامی که مردم (اهل سنّت) روزه می گیرند (تو نیز برای رعایت تقیّه) روزه بگیر و چون افطار کنند، تو نیز افطار کن؛ همانا خداوند (سبحان) ماه ها را وقت های مخصوصی (برای شناسایی زمان ها مقرّّر نموده است

214) - از سعد روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره این آیه (شریفه): راه و روش پسندیده و نیک چنین نیست که از پشت خانه ها وارد (خانه) شوید، بلکه روش پسندیده این است که با رعایت تقوا و ادب، از درب آن وارد شوید»، سؤال کردم؟

فرمود: آل محمد علیهم السلام (وسیله و) درب های ورودی خداوند (به سوی سعادت ها و کمال) هستند و ایشان وسیله و دعوت کنندگان به بهشت می باشند

ص: 351

اِتَّقی وَ أْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها ﴾ فَقَالَ علیه السلام: آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَبْوَابُ اَللَّهِ وَ سَبِیلُهُ وَ اَلدُّعَاهُ إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ اَلْقَادَهُ إِلَیْهَا وَ اَلْأَدِلاَّءُ عَلَیْهَا إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾ (1)

316 / [215] - ﴿عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ لَیْسَ اَلْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها ﴾ اَلْآیَهِ قَالَ:

یَعْنِی أَنْ یَأْتِیَ اَلْأَمْرَ مِنْ وَجْهِهَا أَیُّ اَلْأُمُورِ کَانَ .﴾ (2)

317 /[216] - ﴿قَالَ: وَ رَوَی سَعِیدُ بْنُ مُنَخَّلٍ فِی حَدِیثٍ لَهُ رَفَعَهُ قَالَ: ﴿اَلْبُیُوتُ﴾ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ اَلْأَبْوَابُ أَبْوَابُهَا .﴾ (3)

318/[217] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿وَ أْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها﴾ قَالَ اِئْتُوا اَلْأُمُورَ مِنْ وَجْهِهَا ﴾(4)

قوله تعالى: ﴿ وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿193﴾ الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَ الْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾ ﴿194﴾

ص: 352


1- عنه بحار الأنوار : 104/2 ح 60، وسائل الشيعة : 20/27 ح 33099، و البرهان في تفسير القرآن : 416/1 ح 5 ، و نور الثقلين : 177/1 ح 622
2- عنه بحار الأنوار: 104/2 ح 61 ، و البرهان في تفسير القرآن : 416/1 ح 6 . المحاسن: 224/1 ح 143 ( باب - 11 الاحتياط في الدين) عنه البحار : 262/2 ح 8 .
3- عنه بحار الأنوار: 105/2 ح 62 ، و البرهان في تفسير القرآن : 416/1 ح 7.
4- عنه بحار الأنوار: 105/2 ح 63، و البرهان في تفسير القرآن : 416/1 ح 8.

وایشان تا زمان برپایی قیامت رهبران و راهنمایان به سوی بهشت خواهند بود.

215) - از جابر بن یزید روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «راه و روش پسندیده و نیک چنین نیست که از پشت خانه ها وارد شوید»، فرمود: منظور این است که برای ورود در امور و انجام برنامه ها - هر جریان و برنامه ای که باشد - از مقابل و راه صحیح و طريق مستقیم باید وارد شد.

216) - و سعيد بن مُنخّل در حدیثی به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت: «البيوت امامان معصوم علیهم السلام هستند و «الأبواب» نیز درب های همین خانه ها باشند.

217) - از جایر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره «و خانه ها را از درشان وارد شوید» فرمود: برای ورود در جریان ها و برنامه ها، از طریق آن ( یعنی از طریق اهل بیت علیهم السلام و واسطه های فيض الهى) وارد شويد.

فرمایش خداوند متعال: و با آن ها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستی و سلب آزادی از مردم) از بین برود و دین مخصوص خدا گردد پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند (مزاحم آن ها نشوید زیرا) تعدّی جز بر ستم کاران روا نمی باشد (193) ماه حرام در برابر ماه حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند، و در آن با شما جنگیدند شما نیز حق دارید مقابله به مثل

کنید و بجنگید) و (در) تمام ماه های ،حرام (قابلِ) قصاص است پس هر کسی که به شما تجاوز کند همانند آن بر او تجاوز کنید و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید) و بدانید که خدا با پرهیزگاران است. (194)

ص: 353

319/[218]- ﴿ عَنِ اَلْحَسَنِ بَیَّاعِ اَلْهَرَوِیِّ یَرْفَعُهُ عَنْ أَحَدِهِمَا : فِی قَوْلِهِ « فَلا عُدْوانَ إِلاّ عَلَی اَلظّالِمِینَ » قَالَ إِلاَّ عَلَی ذُرِّیَّهِ قَتَلَهِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .﴾(1)

320 / [219] - ﴿ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ الْفُضَیْلِ قَالَ:

سَألْتُهُ عَنِ الْمُشْرِکِینَ أیَبْتَدِئُهُمُ الْمُسْلِمُونَ بِالْقِتَالِ فِی الشَّهْرِ الْحَرَامِ؟

فَقَالَ:إذَا کَانَ الْمُشْرِکُونَ ابْتَدِؤوهُمْ بِاسْتِحْلَالِهِم، و رَأی الْمُسْلِمُونَ أنَّهُمْ یَظْهَرُونَ عَلَیْهِمْ فِیهِ؛ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللهِ سبحانه: ﴿ اَلشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ﴾ (2)

321/[220] - ﴿عَنْ إِبْرَاهِیمَ قَالَ أَخْبَرَنِی مَنْ رَوَاهُ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: قُلْتُ: « فَلا عُدْوانَ إِلاّ عَلَی اَلظّالِمِینَ » قَالَ: لاَ یَعْتَدِی اَللَّهُ عَلَی أَحَدٍ إِلاَّ عَلَی نَسْلِ قَتَلَهِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .﴾ (3)

ص: 354


1- عنه بحار الأنوار : 298/45 ح 8 ، و وسائل الشيعة : 142/16 ح 21191 ، و البرهان في تفسير القرآن : 417/1 ح 3 و نور الثقلين : 178/1 ح 627.
2- عنه بحار الأنوار: 53/100 ح 4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 419/1 ح 3 و نور الثقلين: ، 179/1 ح 630 ، و مستدرك الوسائل : 48/11ح 12400 بتفاوت يسير . تهذيب الأحكام : 142/6 ح 3 مع زيادة في آخره، عنه وسائل الشيعة : 70/15 ح 20006
3- عنه بحار الأنوار : 298/45 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 142/16 ح 21192، و البرهان في تفسير القرآن : 417/1 ح 4، و نور الثقلين: 178/1 ح 628 .

218) - از حسن بیّاع هروی (1)، به طور مرفوعه روایت کرده است، که گفت: یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خصومت و دشمنی وجود ندارد مگر علیه ستمگران» فرمود: منظور ذریّه و نسل قاتلان امام حسین علیه السلام می باشند.

219) - از علاء بن فضیل روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت درباره مشرکین سؤال کردم آیا در ماه های حرام می توان با آنان شروع به جنگ کرد؟

فرمود: اگر مشرکین شروع جنگ در ماه های حرام را حلال بدانند و مسلمانان بدانند که مشرکین می خواهند بر علیه ایشان جنگ کنند مانعی ندارد که این فرموده خداوند است: «ماه حرام در برابر ماه حرام است و در ماه های حرام قصاص صحیح می باشد»

220)- از ابراهیم به نقل یکی از اصحاب خود روایت کرده است، که گفت: به یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام عرض کردم: (منظور از فرمایش خداوند): «پس خصومت و دشمنی وجود ندارد مگر علیه ستمگران چیست»؟

فرمود: خداوند سبحان بر هیچ کسی ستم روا نمی دارد مگر بر نسل قاتلان امام حسین علیه السلام (که بر اعمال شنیع و دلخراش اجداد خود راضی هستند.)

1).

ص: 355


1- یعنی فروشنده نوع لباس مخصوصی بوده که منسوب به هَرَوِی در حوالی خراسان می باشد مجمع البحرين: 424/4 (هرو).

قوله تعالى: ﴿ وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛوَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿195﴾ وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ ﴿196﴾

232/[221] - ﴿ عَنْ حَمَّادٍ اَللَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَوْ أَنَّ رَجُلاً أَنْفَقَ مَا فِی یَدَیْهِ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ مَا کَانَ أَحْسَنَ وَ لاَ وُفِّقَ أَ لَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی اَلتَّهْلُکَهِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلْمُحْسِنِینَ﴾؟ یَعْنِی اَلْمُقْتَصِدِینَ .﴾ (1)

ص: 356


1- عنه بحار الأنوار، 167/96 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن: 420/1 ح 2، و مستدرك الوسائل 241/7 ح 8140 الكافي: 53/4 ح 7، عنه وسائل الشيعة: 552/21 ح 27847 ، فقه القرآن 336/1 ( باب من لیس له نهضة إلى الجهاد).

فرمایش خداوند متعال: و در راه خدا انفاق کنید و (با ترک انفاق) خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست می دارد. (195 و حج و عمره را برای خدا به اتمام رسانید و اگر محصور شدید، (و مانعی همانند: ترس از دشمن یا بیماری، مانع از ورود به مکه شد.) آن چه از قربانی فراهم شود (ذبح) کنید و از احرام خارج شوید) ولی سر های خود را نتراشید تا قربانی به محل خود برسد (و در قربانگاه ذبح شود) و اگر کی از شما بیمار بود و یا ناراحتی در سر داشت (و ناچار بود که سر خود را بتراشد). باید قدیه و کفّاره ای از قبیل روزه گرفتن یا صدقه و یا گوسفندی (به فقیر دادن) بدهد و هنگامی که (از بیماری و یا از دشمن) در امان بودید هر کس با پایان یافتن عمره حج را آغاز کند و آن چه از قربانی برای او امکان پذیر است (ذبح کند) و هر کی که (قربانی) نیافت سه روز در ایام حج و هفت روز هنگامی که باز می گردد روزه بدارد! این ده روز کامل است (البته) این برای کسی است که خانواده او نزد مسجد الحرام نباشد (یعنی اهل مکّه و اطراف آن نباشد) و از خدا بپرهیزید! و بدانید که او دارای کیفری سخت است. (196)

221)- از حماد لحّام روایت کرده است. که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه مردی تمام آن چه را که در دست دارد در راه خدا انفاق کند، کار خوبی انجام نداده و توفیقی هم نداشته است. مگر نه این که خداوند فرموده: «و با دست خود، خود را در هلاکت و بیچارگی نیندازید و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد» مقصود: صرفه جویان هستند.

ص: 357

323/[222] - ﴿ عَنْ حُذَیْفَهَ قَالَ: ﴿ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی اَلتَّهْلُکَة﴾ قَالَ هَذَا فِی اَلنَّفَقَهِ ﴾(1). (2).

324/[223]- ﴿ عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ:

إِنَّ اَلْعُمْرَهَ وَاجِبَهٌ بِمَنْزِلَهِ اَلْحَجِّ، لِأَنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ﴾ ما ذلک؟ هِیَ وَاجِبَهٌ مِثْلُ اَلْحَجِّ، وَ مَنْ تَمَتَّعَ أَجْزَأَتْهُ، وَ اَلْعُمْرَهُ فِی أَشْهُرِ اَلْحَجِّ مُتْعَهٌ ﴾ (3)

325/[224] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ ﴾ قَالَ: إِتْمَامُهُمَا إِذَا أَدَّاهُمَا، یَتَّقِی مَا یَتَّقِی اَلْمُحْرِمُ فِیهِمَا.﴾ (4)

326/[225] - ﴿عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ ﴾ قَالَ: اَلْحَجُّ جَمِیعُ اَلْمَنَاسِکِ وَ اَلْعُمْرَهُ لاَ یُجَاوَزُ بِهَا مَکَّهَ.﴾ (5)

ص: 358


1- و في بعض النسخ : «في التقيّة».
2- عنه بحار الأنوار: 270/96 ح 13، و وسائل الشيعة : 213/16 ح 21391 فيه: هذا فی التقيّة، و البرهان في تفسير القرآن : 420/1 ح 3
3- عنه بحار الأنوار : 97/99 ح 11 و 332 ح 10 إلى قوله : مثل الحجّ، و وسائل الشيعة : 307/14 ح 19272، و البرهان في تفسير القرآن : 424/1 ح 14، و مستدرك الوسائل : 92/8 ح 9137، و 96 ح 9150 فيهما القطعة الأخيرة منه، و 176/10 ح 11781 باختصار . تهذيب الأحكام : 433/5 ح 148 بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 295/14 ح 19229، دعائم الإسلام : 333/1 ( ذكر العمرة المفردة) عنه البحار : 332/99 ح 11 .
4- عنه بحار الأنوار : 332/99 ح 6، و البرهان في تفسير القرآن : 424/1 ح 15 . الكافي : 264/4 ح 1 بإسناده عن عمر بن أذينة قال : كتبت إلى أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 7/11ح 14108 .
5- عنه بحار الأنوار : 332/99 ح 7، و وسائل الشيعة : 316/14 ح 19303، و البرهان في تفسير القرآن : 424/1 ح 16.

222) - از حذیفه روایت شده است، که گفت:

«و با دست خود خود را در هلاکت و بیچارگی نیندازید» درباره نفقه و هزینه زندگی می باشد. (1)

223)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: عمره همانند حج (بر کسی که توان داشته باشد) واجب است زیرا خداوند متعال می فرماید: «و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید» پس عمره مثل ،حج واجب می باشد و کسی که حج تمتّع بجا آورد (از عمره) کفایت می کند ضمناً عمره در ماه های حج تمتّع محسوب می شود.

224)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید» فرمود اتمام و تکمیل آن ها چنین است: از آن چه در احرام حج باید اجتناب شود نیز همان را (در احرام عمره) باید رعایت کند

225) - از ابو عبیده روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید»، فرمود: در حج باید تمام مناسک و برنامه ها انجام شود ولی اعمال عمره عمره فقط در محدوده مکه می باشد.

ص: 359


1- و در نسخه ای دیگر آمده است که درباره تقیّه می باشد.

327/[226] - ﴿عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال :

﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلَّهِ﴾ قُلْتُ: یَکْتَفِی اَلرَّجُلُ إِذَا تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ مَکَانَ ذَلِکَ اَلْعُمْرَهَ اَلْمُفْرَدَهَ

قَالَ نَعَمْ کَذَلِکَ أَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أصحابه﴾ (1)

328/[227]- ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ اَلدُّهْنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَلْعُمْرَهَ وَاجِبَهٌ عَلَی اَلْخَلْقِ بِمَنْزِلَهِ اَلْحَجِّ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ ﴾ وَ إِنَّمَا نَزَلَتِ اَلْعُمْرَهُ بِالْمَدِینَهِ وَ أَفْضَلُ اَلْعُمْرَهِ عُمْرَهُ رَجَبٍ .﴾ (2)

329/[228] - ﴿عَنْ أَبَانٍ عَنِ اَلْفَضْلِ [بْنِ] أَبِی اَلْعَبَّاسِ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: عَنْ أَبَانٍ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی اَلْعَبَّاسِ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ:﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ ﴾ قَالَ: هُمَا مَفْرُوضَانِ .﴾ (3)

330 / [229] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالُوا: سَأَلْنَاهُمَا عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی ﴿ وَ أَتِمُّوا اَلْحَجَّ وَ اَلْعُمْرَهَ لِلّهِ﴾

ص: 360


1- عنه بحار الأنوار: 97/99 ح 12 ، و البرهان في تفسير القرآن : 424/1 ح 17، و مستدرك الوسائل : 178/10 ح 11789.
2- عنه بحار الأنوار: 332/99 ح 8 ، و البرهان في تفسير القرآن : 425/1 ح 18، و مستدرك الوسائل : 176/10 ح 11783. الكافي : 265/4 ح 4 تهذيب الأحكام : 433/5 ح 148 بإسناده عن زرارة بن أعين قال : قلت ح لأبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير فيهما عنهما، وسائل الشيعة : 9/11 ح 14111، و 295/14 ح ،19229 ، علل الشرائع : 408/2 ح 1 (باب - 144) نحو الكافي عنه البحار : 331/99 ح 2 .
3- عنه بحار الأنوار : 332/99 ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن: 425/1 ح 19، و مستدرك الوسائل : 8/8 ح 8920 ، و 176/10 ح 11780 فيهما : مفروضتان. الكافي : 265/4 ح 2، تهذيب الأحكام : 459/5 ح 239 عنهما وسائل الشيعة : 7/11 ح 14107 ، و 8 ح 14109 ، و 295/14 ح 19228.

226) - از یعقوب بن شعیب روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ «حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید»، سؤال کردم و گفتم: اگر مردی بجای عمره مفرده عمره تمتّع را تبدیل به حج کرد آیا این کفایت می کند؟

فرمود ،بلی، رسول خدا صلی الله علیه و آله اصحاب خود را این چنین دستور داد.

227) - از معاوية بن عمّار دُهنى روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: عمره بر تمام مسلمان هایی که توان داشته باشند، همانند حج واجب است؛ زیرا که خداوند متعال فرموده: «و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید» که آیه عمره در مدینه نازل شد و با فضیلت ترین (زمان انجام) حج عمره در ماه رجب خواهد بود.

228) - به نقل از ابان از فضل بن ابی العباس روایت کرده است که گفت:

(امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید»، فرمود: هر دوی آن ها واجب هستند.

229) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر و صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: و حج و عمره را برای خدا انجام داده و (آن را) کامل گردانید»، سؤال کردیم؟

فرمودند: همانا به پایان رساندن حج و عمره این است که در آن ها «رفث»، فحش و ناسزاگویی (و یا همبستر شدن) «فسوق» گناه و خلاف «جدال» نزاع و کشمکش نبوده باشد.

ص: 361

قَالاَ فَإِنَّ تَمَامَ اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ أَنْ لاَ یَرْفُثَ وَ لاَ یَفْسُقَ وَ لاَ یُجَادِلَ .﴾ (1)

331/ [230] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْهَدْیُ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ اَلْبَقَرِ وَ اَلْغَنَمِ وَ لاَ یَجِبُ حَتَّی یُعَلَّقَ عَلَیْهِ یَعْنِی إِذَا قَلَّدَهُ فَقَدْ وَجَبَ، وَ قَالَ: ﴿ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ﴾ شَاهٌ .﴾ (2)

332/[231] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ ﴾ قَالَ: یُجْزِیهِ شَاهٌ وَ اَلْبَدَنَهُ وَ اَلْبَقَرَهُ أَفْضَلُ .﴾ (3)

333/[232] - ﴿عَنْ زَیْدٍ [بِن] أبی أُسَامَهَ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ بَعَثَ بِهَدْیٍ مَعَ قَوْمٍ یُسَاقُ فَوَاعَدَهُمْ یَوْمَاً یُقَلِّدُونَ فِیهِ هَدْیَهُمْ وَ یُحْرِمُونَ فِیهِ؟، قَالَ: یَحْرُمُ عَلَیْهِ مَا یَحْرّمُ عَلَی اَلْمُحْرِمِ فِی اَلْیَوْمِ اَلَّذِی وَاعَدَهُمْ حَتَّی یَبْلُغَ اَلْهَدْیُ مَحِلَّهُ، قُلْتُ: أَرَأَیْتَ إِنِ اِخْتَلَفُوا فِی مِیعَادِهِمْ أَوْ أَبْطَئُوا فِی اَلسَّیْرِ عَلَیْهِ وَ هُوَ جُنَاحٌ أَنْ یَحِلَّ فِی اَلْیَوْمِ اَلَّذِی وَاعَدَهُمْ؟ قَالَ: لاَ.﴾ (4)

ص: 362


1- عنه بحار الأنوار: 173/99 ح 16، و وسائل الشيعة : 316/14 ح 19304 ، و البرهان في تفسير القرآن : 425/12 ح 20 ، و مستدرك الوسائل: 215/9 ح 10711 الكافي : 337/4 ح 2 بإسناده عن النضر بن سُويد، عن عبد الله بن سنان بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 466/12 ح 16793 ، الخصال : 605/2 ضمن ح 9 بإسناده عن الأعمش، عن جعفر بن محمد علیهما السلام ، عنه البحار : 169/99 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 102/99 ح 7 و 278 ح 1، و وسائل الشيعة : 144/14 ح 18828، و البرهان في تفسير القرآن: 425/1 ح 21 ، و مستدرك الوسائل : 93/8 ح 9142 .
3- عنه بحار الأنوار : 278/99 ح 2 و وسائل الشيعة : 101/14 ح 18704، و البرهان في تفسير القرآن : 425/1 ح 22 .
4- عنه بحار الأنوار : 329/99 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن 425/1 ح 23، و مستدرك الوسائل : 314/9 ح 10989 الكافي : 539/4 ح 1 بإسناده عن أبي الصبّاح الكناني قال: سألت أبا عبد الله 7 ، و نحوه تهذيب الأحكام: 424/5 ح 117 ، عنهما وسائل الشيعة : 190/13 ح 17545 و 191 ح 17548 .

230) - از عبد الله بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هدی و قربانی عبارت است از: شتر، گاو و گوسفند، ضمناً آن واجب نمی شود مگر آن که بر گردن آن چیزی و علامتی آویزان کرده باشد به این معنا که اگر علامتی بر آن آویزان کرده واجب می شود سپس افزود: «پس آن چه نسبت به انجام قربانی ممکن باشد»، منظور گوسفند می باشد.

231) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «اگر محصور و مجبور گشتید ، پس از هر آن چه میسور و ممکن باشد، قربانی انجام گیرد» فرمود: گوسفند کفایت کند گر چه شتر و گاو با فضیلت تر می باشد.

232) - از زید [بن] ابی اسامه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که شتر قربانی خود را به همراه عدّه ای فرستاده که خودشان علامتی بر آن بیاویزند و نیز با آن احرام بندند سؤال کردند؟

فرمود: از آن روزی که قرار گذاشته اند احرام ببندند، هر چه بر آنان حرام گشته بر این مرد نیز حرام می باشد تا موقعی که قربانی به محل خود برسد (و قربانی شود)

به حضرت عرض کردم: روزی را که قرار گذاشته اند چنانچه تخلّف شود و یا در حرکت مسیر خود آهسته (و یا سریع) بروند آیا بر او مشکلی ایجاد می شود که در همان روزی که قرار گذاشته اند (مُحرم شود و یا) از احرام بیرون گردد؟

فرمود نه (مشکلی برایش نخواهد بود)

ص: 363

334/[233] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

خَرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حِینَ حَجَّ حِجَّهَ اَلْوَدَاعِ ، خَرَجَ فِی أَرْبَعٍ بَقِینَ مِنْ ذِی اَلْقَعْدَهِ حَتَّی أَتَی اَلشَّجَرَهَ فَصَلَّی ثُمَّ قَادَ رَاحِلَتَهُ حَتَّی أَتَی اَلْبَیْدَاءَ.

فَأَحْرَمَ مِنْهَا وَ أَهَلَّ بِالْحَجِّ وَ سَاقَ مِائَهَ بَدَنَهٍ وَ أَحْرَمَ اَلنَّاسُ کُلُّهُمْ بِالْحَجِّ، لاَ یُرِیدُونَ عُمْرَهً وَ لاَ یَدْرُونَ مَا اَلْمُتْعَهُ، حَتَّی إِذَا قَدِمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَکَّهَ ، طَافَ بِالْبَیْتِ وَ طَافَ اَلنَّاسُ مَعَهُ

ثُمَّ صَلَّی عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَاسْتَلَمَ اَلْحَجَرَ

ثُمَّ قَالَ: أَبْدَأُ بِمَا بَدَأَ اَللَّهُ بِهِ، ثُمَّ أَتَی اَلصَّفَا فَبَدَأَ بِهَا،

ثُمَّ طَافَ بَیْنَ اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ ، فَلَمَّا قَضَی طَوَافَهُ خَتَمَ بِالْمَرْوَهِ قَامَ یَخْطُبُ أَصْحَابَهُ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ یُحِلُّوا وَ یَجْعَلُوهَا عُمْرَهً وَ هُوَ شَیْءٌ أَمَرَ اَللَّهُ بِهِ فَأَحَلَّ اَلنَّاسُ﴾ (1)

335/ [234] - ﴿ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: لَوْ کُنْتُ اِسْتَقْبَلْتُ مِنْ أَمْرِی مَا اِسْتَدْبَرْتُ لَفَعَلْتُ مَا أَمَرْتُکُمْ وَ لَمْ یَکُنْ یَسْتَطِیعُ أَنْ یُحِلَّ مِنْ أَجْلِ اَلْهَدْیِ اَلَّذِی کَانَ مَعَهُ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَکُمْ حَتّی یَبْلُغَ اَلْهَدْیُ مَحِلَّهُ ﴾

فَقَالَ سُرَاقَهُ بْنُ جُعْشُمٍ اَلْکِنَانِیُّ : یَا رَسُولَ اَللَّهِ! علّمنا [عَلَّمْتَنَا] دِینَنَا کَأَنَّمَا خُلِقْنَا اَلْیَوْمَ أَرَأَیْتَ لِهَذَا اَلَّذِی أَمَرْتَنَا بِهِ لِعَامِنَا هَذَا أَوْ لِکُلِّ عَامٍ﴾

ص: 364


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 425/1 ح 24 ، و مستدرك الوسائل : 75/8 ح 9108 الكافي : 248/4 ح 6 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 222/11 ح 14657 ، و البحار: 395/21 ح 18 ، علل الشرائع : 412/2 ح 1 (باب - 153) نحو الكافي عنه البحار: 88/99 ح 6

233) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله برای انجام حجّة الإسلام، از ماه ذى القعده چهار روز باقی مانده بود که (از مدینه) خارج شد تا به (مسجد) «شجرة» آمد و نماز خواند سپس مرکب خود را راند تا به «بیداء» رسید و در آن جا لباس احرام پوشید و مشغول انجام حج گردید و صد شتر همراه خود سوق و حرکت داد و تمام مردم نیز به عنوان حج، احرام پوشیدند آنان نیّت عمره نکردند و نمی دانستند که (عمره) تمتّع چیست؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله با حال احرام آمد تا به مکّه رسید و اطراف خانه (کعبه) طواف کرد و مردم با آن حضرت طواف کردند، سپس دو رکعت نماز طواف در کنار مقام (ابراهیم علیه السلام) بجای آورد و پس از آن «حجر الأسود» را لمس کرد و آن را بوسید سپس فرمود: به آن چه خدای عزّ و جلّ (در قرآن) ابتدا نموده شما نیز شروع نمایید (به همین خاطر) به سمت (کوه) صفا رفته و از آن جا آغاز نمود و مابین صفا و مروه هفت بار طواف و رفت و آمد انجام داد چون هفت دور را به پایان رسانید در (کوه) مروه قرار گرفت (و در همان جا) ایستاد و (برای اصحاب) سخنرانی نمود و پس از آن دستور داد تا همگی لباس احرام خود را در آورند و حج را بدل به عمره کنند زیرا دستور خدای عزّ و جلّ چنین بود. پس مردم از احرام بیرون آمدند و مُحِل گشتند (یعنی چیز هایی که در احرام بر آنان حرام بود حلال شد.)

(234 - و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: با برنامه ای که مواجه شدم با آن مخالفت نخواهم کرد و همان کار و برنامه ای را که به شما دستور دادم انجام می دهم کسی که برای قربانی شتری همراه دارد نمی تواند از احرام بیرون بیاید مگر پس از رسیدن به محل قربانگاه؛ زیرا خدای عزّ و جلّ می فرماید و سر خود را نتراشید (و بدین وسیله از احرام بیرون نیایید) مگر پس از رساندن قربانی به محل قربانگاه».

ص: 365

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لاَ بَلْ لِلْأَبَدِ .﴾ (1)

336/[235] - ﴿ عَنْ حَرِیزٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تبارک و تعالی ﴿ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ بِهِ أَذیً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَهٌ مِنْ صِیامٍ أَوْ صَدَقَهٍ أَوْ نُسُکٍ﴾ فامَره رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ یَحْلِقَ رَأْسُهُ وَ جَعَلَ اَلصِّیَامَ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ وَ اَلصَّدَقَهَ عَلَی سِتَّهِ مَسَاکِینَ مُدَّیْنِ لِکُلِّ مِسْکِینٍ وَ اَلنُّسُکَ شَاهً .﴾ (2)

337/[236] -﴿ قَالَ: وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْقُرْآنِ «أَوْ» فَصَاحِبُهُ بِالْخِیَارِ، یَخْتَارُ مَا یَشَاءُ، وَ کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْقُرْآنِ «فَإِنْ لَمْ یَجِدْ» فَعَلَیْهِ ذَلِکَ .﴾ (3)

ص: 366


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 426/1 ذيل ح 24 ، و مستدرك الوسائل : 13/8 ح 8935، و 75 ذیل ح 9108 و يظهر من البرهان و المستدرك بل و من المصادر بأنّ هذا الحديث مرويّ ضمن حديث سابقه فراجع المصادر المذكورة هناك. هذا الحديث مروي ضمن مصادر حديث سابقه فراجع إليها
2- عنه بحار الأنوار: 180/99 ح 4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 426/1 ح 25، و مستدرك الوسائل : 302/9 ح 10971 بتفاوت يسير . الكافي : 358/4 ح 2 مع زيادة في آخره عنه البحار : 402/21 ح 37 و نحوه تهذيب الأحكام : 333/5 ح 60 ، و الاستبصار : 195/2 ح 1 ، عنهم وسائل الشيعة : 165/13 ح 17494 ، النوادر للأشعري : 72 ح 150 .
3- عنه بحار الأنوار: 336/96 ح 6 ، و 180/99 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن : 426/1 ذيل ح 25 و مستدرك الوسائل : 303/9 ذیل ح 10971. كذا هذا الحديث مرويّ ضمن مصادر حديث سابقه فراجع إليها.

در این موقع سراقة بن مالک بن جعشم کنانی برخاست و اظهار داشت: ای رسول خدا! ما را به احکام و مسائل دینمان آشنا نما گویا که امروز خلق شده ایم، آیا فرمانی که صادر نمودی نسبت به امسال است؟ یا هر سال؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خیر، اختصاص به امسال نداشته بلکه تا ابد ادامه خواهد داشت.

235) - از حریز به نقل از کسی که به او خبر داده روایت کرده است:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس هر کس از شما بیمار باشد ، یا موی سرش به علّت مرض یا حشراتی که در سر او باشند»، فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله بر کعب بن عجره که لباس احرام پوشیده بود مرور کرد در حالی که شپش بر سر ابرو ها و چشمانش پُر شده بود پس به او فرمود: آیا این حشرات تو را اذیّت می کنند؟

گفت: آری. پس این آیه شریفه نازل شد: «پس هر کس از شما بیمار باشد یا موی سرش به علّت مرض یا حشراتی که در سر او باشند، او را آزار دهد، باکی نیست که سر خود را بتراشد و با فدیه ای (کفاره ای): از گرفتن روزه یا دادن صدقه یا انجام مناسک آن را جبران کند» پس رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد تا سر او را تراشیدند.

و روزۀ امساک سه روز است و دادن صدقه به شش ،مسکین که هر نفر دو مدّ (طعام، هر مدّى 10 سير - 750 گرم - می باشد) خواهد بود و «نُسک»، قربانی کردن گوسفند است.

236) - (راوی) گفت: امام صادق علیه السلام افزود: هر کجا در قرآن کلمه «أو» آمده مخاطب آن می تواند هر کدام را که مایل بود انتخاب و عمل کند. ولی هر کجا در قرآن عبارت «فمن لم يجد كذا ، فعليه كذا» - هر کسی که نیافت پس بر او چنین و چنان است - باشد بهتر می باشد که آن عمل را انجام دهد

ص: 367

338 /[237] - ﴿وَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْه عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنِ اِسْتَمْتَعْتَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ فَإِنَّ عَلَیْکَ اَلْهَدْیَ ﴿ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ﴾ إِمَّا جَزُورٌ وَ إِمَّا بَقَرَهٌ وَ إِمَّا شَاهٌ فَإِنْ لَمْ تَقْدِرْ فَعَلَیْکَ اَلصِّیَامُ کَمَا قَالَ اَللَّهُ﴾(1)

339/[ 238] - ﴿ و ذكر أبو بصير عنه علیه السلام قَالَ:

وَ نَزَلَتِ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْمُتْعَهُ ، وَ هُوَ عَلَی اَلْمَرْوَهِ بَعْدَ فَرَاغِهِ مِنَ اَلسَّعْیِ .﴾(2)

340 /[239] - ﴿عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ فَمَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ» قَالَ: لْیَکُنْ کَبْشاً سَمِیناً فَإِنْ لَمْ یَجِدْ فَعِجْلاً مِنَ اَلْبَقَرِ وَ اَلْکَبْشُ أَفْضَلُ، فَإِنْ لَمْ یَجِدْ جَذَع فَمَوْجِاً مِنَ اَلضَّأْنِ وَ إِلاَّ مَا اِسْتَیْسَرَ مِنَ اَلْهَدْیِ شَاهٌ .﴾ (3)

341/[240] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ قَالَ:

کُنْتُ قَائِماً أُصَلِّی وَ أَبُو اَلْحَسَنِ مُوسَی بْنُ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَاعِداً قُدَّامِی وَ أَنَا لاَ أَعْلَمُ، قَالَ: فَجَاءَهُ عَبَّادٌ اَلْبَصْرِیُّ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ جَلَسَ وَ قَالَ: یَا أَبَا اَلْحَسَنِ! مَا تَقُولُ فِی رَجُلٍ تَمَتَّعَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ هَدْیٌ؟

قَالَ: یَصُومُ اَلْأَیَّامَ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ،

قَالَ: فَجَعَلْتُ سَمْعِی إِلَیْهِمَا قَالَ عَبَّادٌ : وَ أَیُّ أَیَّامٍ هِیَ﴾

ص: 368


1- عنه بحار الأنوار: 278/99 ح 3، و وسائل الشيعة : 102/14 ح 18704 ، و البرهان في تفسير القرآن : 431/1 ح 17 .
2- عنه بحار الأنوار: 278/99 ح 4 ، و وسائل الشيعة : 102/14 ذيل ح 18704، و البرهان في تفسير القرآن : 431/1 ح 18 و مستدرك الوسائل : 85/8 ح 9117 من لا يحضره الفقيه : 236/2 صدر ح 2288، عنه وسائل الشيعة : 231/11 صدرح 14668
3- عنه بحار الأنوار: 278/99 ح 4، و وسائل الشيعة : 102/14 ح 18705 ، و البرهان في تفسير القرآن : 431/1 ح 19، و مستدرك الوسائل : 86/10 ح 11528 .

237)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه عمره را به حج متصل کردی باید قربانی «هَدْی» همراه داشته باشی خواه آن که شتر یا گاو یا گوسفند باشد، پس اگر توان آن را نداشتی باید همان طوری که خداوند فرموده است روزه بگیری

238) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (این آیه در حالی) بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد که او بعد از انجام سعی (بین کوه صفا و مروه) بر بالای مروه قرار داشت.

239) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلا درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که حج تمتّع به وسیله عمره انجام دهد، ، آن چه از قربانی ممکن باشد باید انجام دهد»، فرمود: قربانی گوسفند فربه ای باشد ولی اگر گوساله نیافت گوسفند برتر خواهد بود و چنان چه آن را هم نیافت گوسفندی باشد که آن را اخته کرده باشند و اگر آن را نیز نیافت پس هر چه که برایش از (انواع) گوسفند مقدور باشد (مانعی ندارد)

240) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

من ایستاده مشغول نماز بودم و امام موسی بن جعفر علیهما السلام جلوی من نشسته بود؛ و من از همه چیز بی خبر بودم که ناگهان عبّاد بصری وارد شد و سلام کرد و نشست پس از آن گفت ای ابا الحسن درباره مردی که در حج تمتّع است ولی قربانی به همراه نیاورده چه می فرمایی؟

حضرت فرمود: روز هایی را که خداوند دستور داده است روزه بگیرد - عبد الرحمان گوید: خوب به سخنان ایشان گوش می کردم -.

عبّاد اظهار داشت آن روز ها چه روز هایی می باشند؟

ص: 369

قَالَ قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ

قَالَ: فَإِنْ فَاتَهُ؟

قَالَ: یَصُومُ صَبِیحَهَ اَلْحَصْبَهِ وَ یَوْمَیْنِ بَعْدَهُ

قَالَ: أَ فَلاَ تَقُولُ کَمَا قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ اَلْحَسَنِ؟

قَالَ: وَ أَیَّ شَیْءٍ قَالَ؟

قَالَ: یَصُومُ أَیَّامَ اَلتَّشْرِیقِ قَالَ: إِنَّ جَعْفَراً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَانَ یَقُولُ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَمَرَ بِلاَلاً یُنَادِی: إِنَّ هَذِهِ أَیَّامُ أَکْلٍ وَ شُرْبٍ وَ لاَ یَصُومَنَّ أَحَدٌ،

فَقَالَ: یَا أَبَا اَلْحَسَنِ! إِنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ فِی اَلْحَجِّ وَ سَبْعَهٍ إِذا رَجَعْتُمْ ﴾

قَالَ: کَانَ جَعْفَرٌ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ کلتین أَشْهُرُ اَلْحَجِّ .﴾ (1)

342/[241] - ﴿ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ وَ لَمْ یَکُنْ مَعَهُ هَدْیٌ صَامَ قَبْلَ یَوْمِ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ، فَإِنْ لَمْ یَصُمْ هَذِهِ اَلْأَیَّامَ صَامَ بِمَکَّهَ فَإِنْ أَعْجَلُوا صَامَ فِی اَلطَّرِیقِ، وَ إِنْ أَقَامَ بِمَکَّهَ قَدْرَ مَسِیرِهِ إِلَی مَنْزِلِهِ فَشَاءَ أَنْ یَصُومَ اَلسَّبْعَهَ اَلْأَیَّامِ فَعَلَ .﴾(2)

343 /[242] - ﴿ عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّوجلّ ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ فِی اَلْحَجِّ﴾؟

ص: 370


1- عنه بحار الأنوار : 291/99 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن : 431/1 ح 20. تهذيب الأحكام : 230/5 ح 118، الاستبصار : 278/2 ح 6 ، عنهما وسائل الشيعة : 192/14 ح 18961 .
2- عنه بحار الأنوار: 292/99 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 191/14 ح 18957 ، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 21.

فرمود: یک روز قبل از ترویه (هشتم ذی حجه) و روز ترویه و روز عرفه می باشد گفت:

اگر آن روز ها را از دست بدهد و نتوانست روزه بگیرد (تکلیفش چیست)؟

فرمود: روز حصبه (1) و دو روز بعد از آن را روزه می گیرد.

گفت: آیا گفته و نظر شما همانند گفتار عبد الله بن حسن نمی باشد؟

فرمود: او چه می گوید و چه نظریه ای دارد؟ گفت: باید ایام تشریق را روزه بگیرد.

فرمود: جعفر (بن محمد علیهما السلام) می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به بلال دستور داد تا اعلام کند: این ایام (تشریق)، روز های خوردن و آشامیدن است، پس کسی حقّ گرفتن روزه (در این روز ها) را ندارد.

گفت: ای ابا الحسن! خداوند فرموده است «هر کسی که (قربانی) پیدا نکرد، سه روز در ایام حج و هفت روز هنگامی که (به محل خود) بازگردد، باید روزه بگیرد».

حضرت فرمود: جعفر (بن محمد علیهما السلام) می فرمود: ماه ذی قعده و ذی حجّه، هر دوی آن ها از ماه های حج خواهند بود.

241) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه حج تمتّع به انجام عمره و حج تبدیل شد و شخص همراه خود قربانی نیاورده باشد باید یک روز قبل از ترویه و روز ترویه و عرفه (جمعاً سه روز) را روزه بگیرد و اگر نتوانست این روز ها را روزه بگیرد در مکه انجام دهد و اگر قافله (کاروان) شتاب نمود و تحمّل ماندن را نکرد در راه روزه بگیرد ولی چنان چه در مکه قصد اقامت کند و توانست به تنهایی به دیار خود بازگردد و مایل به روزه گرفتن بود باید هفت روز را روزه بگیرد.

242) - از ربعی بن عبد الله بن جارود روایت کرده که گفت: از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس سه روزه در روز های حج» سؤال کردم؟

ص: 371


1- روزی که به سمت مکه کوچ می کنند.

قَالَ: قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ یَصُومُ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ، فَمَنْ فَاتَهُ ذَلِکَ فَلْیَقْضِ ذَلِکَ فِی بَقِیَّهِ ذِی اَلْحِجَّهِ ، فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ ﴿اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ ﴾ (1)

344/[243] - ﴿عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ فِی اَلْحَجِّ وَ سَبْعَهٍ إِذا رَجَعْتُمْ ﴾ قَالَ: إِذَا رَجَعْتَ إِلَی أَهْلِکَ.﴾ (2)

345/[244] - ﴿عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِیمَنْ لَمْ یَصُمِ اَلثَّلاَثَهَ اَلْأَیَّامِ فِی ذِی اَلْحِجَّهِ حَتَّی یُهِلَّ اَلْهِلاَلَ؟

قَالَ: عَلَیْهِ دَمٌ لِأَنَّ اَللَّهَ سبحانه و تعالی یَقُولُ: ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ فِی اَلْحَجِّ ﴾ فِی ذِی اَلْحِجَّهِ

قَالَ اِبْنُ أَبِی عُمَیْرٍ: وَ سَقَطَ عَنْهُ اَلسَّبْعَهُ اَلْأَیَّامِ .﴾ (3)

346/[245] - ﴿عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام قالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ صَوْمِ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ وَ اَلسَّبْعَهِ أَ یَصُومُهَا مُتَوَالِیَهً أَمْ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا؟

قَالَ: یَصُومُ اَلثَّلاَثَهَ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا وَ لاَ یَجْمَعُ اَلثَّلاَثَهَ وَ اَلسَّبْعَهَ جَمِیعاً﴾ (4)

347/[246] -﴿ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ صَوْمِ اَلثَّلاَثَهِ اَلْأَیَّامِ فِی اَلْحَجِّ وَ اَلسَّبْعَهِ أَ یَصُومُهَا مُتَوَالِیَهً أَوْ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا؟

ص: 372


1- عنه بحار الأنوار: 292/99 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 183/14 ح 18933، و البرهان في ، تفسير القرآن : 432/1 ح 22 .
2- عنه بحار الأنوار: 292/99 ح 10 ، و وسائل الشيعة : 183/14 ح 18934، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 23 .
3- عنه بحار الأنوار: 292/99 ح 11، و وسائل الشيعة : 187/14ح 18944 ، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 24 .
4- عنه بحار الأنوار : 293/99 ح 12، و وسائل الشيعة : 183/14 ح 18935 ، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 25 ، و مستدرك الوسائل : 492/7 ح 8727 بتفاوت يسير .

فرمود باید یک روز قبل از ترویه و روز ترویه و عرفه (جمعاً سه روز) را روزه بگیرد و کسی که این سه روز را از دست دهد در باقیمانده روز های ذى حجّه باید جبران کند همان طوری که خداوند متعال در کتاب خود فرموده است: «ایام حج در ماه های معین و معلومی است.»

243) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس سه روزه در روز های حج و هفت روز هنگامی که (به محل خود) بازگشتید» فرمود: هنگامی است که به منزل و خانواده خود بازگردی

244) - از حفص بن بختری روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره کسی که سه روز در ایام ذی حجّه را روزه نگرفته تا زمانی که ماه (شب اول محرّم) را مشاهده کند سؤال کردم؟ فرمود: باید یک گوسفند به عنوان کفاره سر ببُرد همان طوری که خداوند فرموده است: «پس سه (روز) روزه گرفتن در روز های ،حج» که آن در ماه ذی حجّه باید واقع شود.

ابن ابی عُمیر گفته است عبارت هفت روز از حدیث افتاده است.

245) - از علی بن جعفر از برادرش امام کاظم علیه السلام روایت کرده است که گفت: از ایشان سؤال کردم کسی که می خواهد سه روز و هفت روز از ایام حج را روزه بگیرد آیا آن را دنبال هم و یا جدای از هم روزه بگیرد؟

فرمود: سه روز اول را دنبال هم و بدون فاصله سپس هفت روز بعدی را نیز دنبال هم روزه بگیرد؛ ولی سه و هفت را جمع نکند.

246) - از علی بن جعفر از برادرش (امام کاظم علیه السلام) روایت کرده است که گفت: از ایشان سؤال کردم کسی که می خواهد سه روز و هفت روز ایام حج را روزه بگیرد آیا آن را دنبال هم و یا جدای از هم بگیرد؟

ص: 373

قَالَ: یَصُومُ اَلثَّلاَثَهَ وَ اَلسَّبْعَهَ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهَا وَ لاَ یَجْمَعُ اَلسَّبْعَهَ وَ اَلثَّلاَثَهَ جَمِیعاً .﴾ (1)

348/ [247] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْعَزْرَمِیِّ [العزرمی] عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی صِیَامِ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ قَالَ: قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ فَإِنْ فَاتَهُ ذَلِکَ تَسَحَّرَ لَیْلَهَ اَلْحَصْبَهِ.﴾ (2)

349/[248] - ﴿ عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ فَإِنْ فَاتَهُ ذَلِکَ تَسَحَّرَ لَیْلَهَ اَلْحَصْبَهِ ، فَصِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ وَ سَبْعَهٍ إِذَا رَجَعَ .﴾ (3)

350/[249]- ﴿ وَ قَالَ: قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام: إِذَا فَاتَ الرَّجُلَ الصِّیَامُ فَلْیَبْدَأْ صِیَامَهُ مِنْ لَیْلَةِ النَّفْرِ﴾ (4)

ص: 374


1- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 13 ، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 26 . تهذيب الأحكام : 315/4 ح 25 ، الاستبصار : 281/2 ح 2 عنهما وسائل الشيعة : 383/10 ح 13649 ، و 183/14 ح 18935، و 200 ح 18979
2- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 14، و وسائل الشيعة : 184/14 ح 18936، و البرهان في تفسير القرآن : 432/1 ح 27 . الكافي : 506/4 ح 1 بإسناده عن رفاعة بن موسى قال: سألت أبا عبد الله بتفصيل ونحوه تهذيب الأحكام : 38/5 ح 43، و 232 ح 124، و الاستبصار : 280/2 ح 5، عنهم وسائل الشيعة : 178/14 ح 18919.
3- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 15، و وسائل الشيعة : 184/14 ح 18937 ، و البرهان في تفسير القرآن : 433/1 ح 28 . قرب الإسناد : 10 بتفاوت يسير عنه البحار : 290/99 ج 1، تهذيب الأحكام : 232/5 ح 125 بإسناده عن حمّاد بن عيسى قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : قال على علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار: 280/2 ح 6 عنهما وسائل الشيعة : 198/14 ح 18974
4- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 16، و وسائل الشيعة : 184/14 ذيل ح 18937، و البرهان في تفسير القرآن : 433/1 ذيل ح 28

فرمود: هم سه روز اول و هم هفت روز بعدی را دنبال هم روزه بگیرد بگونه ای که بین سه روز و بین هفت روز فاصله ای نباشد و (دقت کند که) بین سه و هفت جمع و اتصال نگردد.

247) - از عبد الرحمان بن محمد عزرمی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره سه روز روزه گرفتن در ایام حج به نقل از پدرش از امام علی علیه السلام روایت نموده که فرمود: یک روز قبل از ترویه و (خود) روز ترویه و روز عرفه می باشد پس اگر از دستش رفت و نتوانست در شب حصبه (1) نیّت روزه کند.

248)- از غیاث بن ابراهیم به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام فرمود: سه روز روزۀ ایّام حج یک روز قبل از ترویه، یک روز ترویه و یک روز عرفه می باشد پس اگر از دستش رفت و نتوانست باید در شب حصبه نیّت روزه کند و سه روز در ایام حج و هفت روز هنگامی که باز گردد، روزه بگیرد.

249) - و امام علی علیه السلام فرمود: هنگامی که شخصی روزه های ایام حج از دستش برود باید از شبی که می خواهد کوچ کند روزه بگیرد.

ص: 375


1- معنای آن جلوتر بیان شد.

351/[250]- ﴿عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی یَحْیَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: یَصُومُ اَلْمُتَمَتِّعُ قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ فَإِنْ فَاتَهُ أَنْ یَصُومَ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ وَ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ دَمٌ صَامَ إِذَا اِنْقَضَتْ أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ ، فَیَتَسَحَّرُ لَیْلَهَ اَلْحَصْبَهِ ثُمَّ یُصْبِحُ صَائِماً .﴾(1)

352/[251]- ﴿ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ ﴾؟

قَالَ: هُوَ لِأَهْلِ مَکَّهَ لَیْسَتْ لَهُمْ مُتْعَهٌ وَ لاَ عَلَیْهِمْ عُمْرَهٌ.

قُلْتُ: فَمَا حَدُّ ذَلِکَ؟

قَالَ: ثَمَانِیَهٌ وَ أَرْبَعِینَ مِیلاً مِنْ نَوَاحِی مَکَّهَ ، کُلُّ شَیْءٍ دُونَ عُسْفَانَ وَ دُونَ ذَاتِ عِرْقٍ فَهُوَ مِنْ حَاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ.﴾ (2)

353/ [252] - ﴿ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: فِی ﴿ حاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ ﴾ قَالَ: دُونَ اَلْمَوَاقِیتِ إِلَی مَکَّهَ فَهُمْ مِنْ حَاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ وَ لَیْسَ لَهُمْ مُتْعَهٌ .﴾(3)

ص: 376


1- عنه بحار الأنوار: 293/99 ح 17، و وسائل الشيعة : 184/14 ح 18938 ، و البرهان في تفسير القرآن : 433/1 ح 29
2- عنه بحار الأنوار: 86/99 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن: 433/1 ح 30، و مستدرك الوسائل: 88/8 ح 9125. تهذيب الأحكام : 492/5 ح 412 عنه وسائل الشيعة : 260/11 ح 14742 .
3- عنه بحار الأنوار: 87/99 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن 433/1 ح 31، و مستدرك الوسائل : 89/82ح 9126 بحذف الذيل . تهذيب الأحكام: 33/5 ح 28 ، الاستبصار: 158/2 ح 4 عنهما وسائل الشيعة: 260/11 ح 14739 .

250) - و از ابراهیم بن ابی یحیی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدرش از امام علی علیهما السلام فرمود: شخصی در حج تمتّع یک روز قبل از ترویه و روز ترویه و روز عرفه روزه می گیرد؛ ولی اگر نتوانست سه روز ایام حج را روزه بگیرد و نیز قربانی همراه نداشت تا خونی را بریزد هنگامی که ایام تشریق سپری شود باید شب حصبه سحری بخورد سپس با حالت روزه وارد صبح شود.

251) - و از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (تفسیر) فرمایش خدای عزّ و جلّ در قرآن: «آن (حکم) برای کسی است که اهل او در مسجد الحرام حضور نداشته باشد» چیست؟

فرمود: یعنی بر اهالی مکه حج تمتّع نیست هر کسی که در اطراف بیست و چهار فرسخی باشد مانند «ذات عِرق» و «عَسفان» که حوالی مکه دور می زنند آیه شاملشان می شود ولی برای کسی که اهل مکه باشد و در بیش از این محدوده زندگی کند حج تمتّع بر او لازم می باشد.

252) - و از حماد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره «در (حوالی و اطراف) مسجد الحرام»، فرمود: کسانی که فاصله آن ها تا مکه کمتر از مسافت یکی از میقات ها (محل پوشیدن لباس احرام) باشد، پس آنان افراد حاضر در مسجد الحرام می باشند و برای آنان حج تمتّع نمی باشد.

ص: 377

354/[253] - ﴿عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ أَهْلِ مَکَّهَ هَلْ یَصْلُحُ لَهُمْ أَنْ یَتَمَتَّعُوا فِی اَلْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ؟

قَالَ: لاَ یَصْلُحُ لِأَهْلِ مَکَّهَ اَلْمُتْعَهُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ﴾ ﴾ (1)

355/[254] - ﴿ عَنْ سَعِیدٍ اَلْأَعْرَجِ عَنْهُ علیه السلام قَالَ:

لَیْسَ لِأَهْلِ سَرِفَ وَ لاَ لِأَهْلِ مَرٍّ وَ لاَ لِأَهْلِ مَکَّهَ مُتْعَهٌ یَقُولُ اَللَّهُ تعالی: ﴿ ذلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حاضِرِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿ الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَ لَا فُسُوقَ وَ لَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَ اتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ ﴿197﴾ ﴾

256/[356] - ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ ﴾ هُوَ شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ .﴾ (3)

ص: 378


1- عنه بحار الأنوار 8799 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن: 433/1 ح32 و مستدرك الوسائل: 89/8 ح 9127 قرب الإسناد 107 (باب الحجّ و العمرة) مرسلاً و باختصار عنه البحار 91/99 ح 11
2- عنه بحار الأنوار : 87/99 ح 4 و البرهان فی تفسير القرآن: 433/1 ح 33، و مستدرك الوسایل 89/8 ح 9128 الکافی: 299/4 ح 1 تهذيب أحكام: 497/5 ح411، عنهما وسائل الشيعة 260/11 ح 14741
3- عنه بحر الأنوار: 133/99 ح 5. و البرهان فی تفسير القرآن: 436/1 ح 11 و مستدرک الوسائل، 91/8 - 9133 الكافي : 289/4 ذیل ح 2 بتفصیل عنه وسائل الشيعة : 271/11 - 14767.

252) - و از علی بن جعفر از برادرش امام کاظم علیه السلام روایت کرده که گفت:

از آن حضرت درباره اهل مکه سؤال کردم که آیا می توانند حج عمره و تمتّع را انجام دهند؟

فرمود: نه برای اهل مکه حج تمتّع نیست؛ زیرا که خداوند فرموده است: «آن (حج تمتّع) بر کسی واجب است که اهل او در (حوالی و اطراف ) مسجد الحرام نباشد» .

254) - و از سعید اعرج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: برای اهالی منطقه سرف (حدود 3 کیلومتری مکه) و اهالی «مرّه» (فاصله مرحله ای مکه) و اهالی مکه حج تمتّعی نیست زیرا خداوند متعال می فرماید: «آن (حج تمتّع ) بر کسی واجب است که اهل او در (حوالی و اطراف) مسجد الحرام نباشند»

فرمایش خداوند متعال: حج در ماه های معلوم و معیّنی است و کسانی که (با بستن احرام و شروع به مناسک حج) حج را بر خود واجب کرده اند (باید توجه داشته باشند که) آمیزش جنسی با زنان و گناه و جدال در حج نیست و آن چه از کار های نیک انجام دهید خدا آن را می داند. پس زاد و توشه تهیه کنید که بهترین زاد و توشه تقوا و پرهیزکاری است ای صاحبان خرد! از (عذاب) من بپرهیزید. (197)

255) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خدای عزّ و جلّ: «(مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است» فرمود: ماه شوال و ذی قعده و ذی حجّه است.

ص: 379

256/[357] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ ﴾ قَالَ: شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ ، وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحْرِمَ بِالْحَجِّ فِیمَا سِوَاهُنَّ .﴾ (1)

358/ [257] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ ﴾ قَالَ: اَلْأَهِلَّهَ .﴾ (2)

359 /[258] -﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی:

﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ ﴾ وَ اَلْفَرْضُ فَرْضُ اَلْحَجِّ اَلتَّلْبِیَهُ وَ اَلْإِشْعَارُ وَ اَلتَّقْلِیدُ فَأَیَّ ذَلِکَ فَعَلَ فَقَدْ فَرَضَ اَلْحَجَّ، وَ لاَ یُفْرَضُ اَلْحَجُّ إِلاَّ فِی هَذِهِ اَلشُّهُورِ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ ﴾ وَ هِیَ شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ.﴾ (3)

360 / [ 259] -﴿ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ علیه السلام قَالَ:

مَنْ جَادَلَ فِی اَلْحَجِّ فَعَلَیْهِ إِطْعَامُ سِتَّهِ مَسَاکِینَ لِکُلِّ مِسْکِینٍ نِصْفُ صَاعٍ إِنْ کَانَ صَادِقاً أَوْ کَاذِباً، فَإِنْ عَادَ مَرَّتَیْنِ فَعَلَی اَلصَّادِقِ شَاهٌ، وَ عَلَی اَلْکَاذِبِ بَقَرَهٌ، لِأَنَّ اَللَّهَ

ص: 380


1- عنه بحار الأنوار: 133/99 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن 437/1 ح 12، و مستدرك الوسائل: 91/8 ح 9134 . الكافي : 2321/4 في حديث طول، من لا يحضره الفقيه : 456/2 ح 2959، تهذيب الأحكام: 51/5 ح 1 الاستبصار : 161/2 ح 1 كلاهما نحو الكفي، عنهم وسائل الشيعة: 273/11 ح 14773، و 323 ح 14921 .
2- عنه بحار الأنوار: 133/99 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن: 437/1 ح 13، و مستدرك الوسائل : 91/8 ح 9135
3- عنه بحار الأنوار: 133/99 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن: 437/1 ح 14، و مستدرك الوسائل: 91/8 ح 9136 الكافي : 289/4ح 2 عنه وسائل الشيعة : 271/11 ح 14767 .

256)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام پیرامون: «(مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است» فرمود: ماه شوال و ذی قعده و ذی حجّه است و کسی در غیر از این ماه ها نمی تواند حج انجام دهد

257)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: « (مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است، پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود» فرمود: (منظور) ماه ها (ی حج) می باشد

258) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «(مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود» فرمود: انجام اعمال حج با گفتن لبّیک و یا شکافتن کوهان شتر قربانی و یا آویختن نعلین (کفش یا دمپایی) بر گردن قربانی فرض و واجب می شود، هر یک از این سه کار که صورت بگیرد انجام حج واجب خواهد شد و کسی حق ندارد حج را بر خود واجب گرداند مگر در همین سه ماهی که خداوند فرموده است: «( مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است» که عبارت از ماه شوّال و ذی قعده و ذی حجّه می باشند.

259)- از ابراهیم بن عبد الحمید روایت کرده است که گفت:

امام كاظم علیه السلام فرمود: کسی که در حج جدال نماید، باید شصت مسکین را - به هر مسکین، 1/5 کیلو - طعام دهد خواه آن جدال، صادق و حق باشد و یا دروغ و باطل؛ پس اگر تکرار کرد و بر حق بود باید یک گوسفند قربانی کند ولی اگر باطل بود باید یک گاو بدهد هم چنان که خدای عزّ وجلّ فرموده است:

ص: 381

عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: ﴿ فلاَ رَفَثَ وَ لاَ فُسُوق و لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾ وَ اَلرَّفَثُ اَلْجِمَاعُ، وَ اَلْفُسُوقُ اَلْکَذِبُ، وَ اَلْجِدَالُ قَوْلُ اَلرَّجُلِ لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ وَ اَلْمُفَاخَرَهُ ﴾ (1)

361/[260] - ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَوْلُ اَللَّهِ ﴿اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾ وَ اَلرَّفَثُ هُوَ اَلْجِمَاعُ وَ اَلْفُسُوقُ اَلْکَذِبُ وَ اَلسِّبَابُ وَ اَلْجِدَالُ: قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ [وَ اَلْمُفَاخَرَهُ] .﴾ (2)

362/[261] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ وجلّ: ﴿فَمَن فَرَضَ فِيهِنّ الحَجّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الحَجّ﴾؟

قَالَ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ اِشْتَرَطَ عَلَی اَلنَّاسِ شَرْطاً وَ شَرَطَ لَهُمْ شَرْطاً، فَمَنْ وَ فَی لِلَّهِ وَ فَی اَللَّهُ لَهُ، قُلْتُ: فَمَا اَلَّذِی اِشْتَرَطَ عَلَیْهِمْ؟ وَ مَا اَلَّذِی شَرَطَ لَهُمْ؟

قَالَ: أَمَّا اَلَّذِی اِشْتَرَطَ عَلَیْهِمْ فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾

وَ أَمَّا مَا شَرَطَ لَهُمْ فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا

ص: 382


1- عنه بحار الأنوار: 173/99 ح 17 ، و وسائل الشيعة : 148/13 ح 17445 ، و البرهان في تفسير القرآن : 437/1 ح 15.
2- عنه بحار الأنوار: 173/99 ح 18 ، و وسائل الشيعة : 467/12 ح 16797 بتفاوت يسير و البرهان في تفسير القرآن : 437/1 ح 16 . تفسير القمّي : 68/1 ( كيفيّة الحجّ) بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 115/13 ح 17374 ، و البحار 169/99 ح 1 الكافي : 337/4 ح 3 في حديث طويل، تهذيب الأحكام : 296/5 ح 1 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 463/12 ح 16788 ، و 465 ح 16791 ، دعائم الإسلام: بتفاوت، عنه البحار : 137/96 ح 11 .

«(مناسک) حج در ماه های معلوم و معیّن است پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود، (پس در حال انجام مناسک حج) نباید زناشویی و هم خوابی کند ، نباید دروغ و ناسزا بگوید و نباید جدال کند»؛ «الرفث»، زناشویی و هم خوابی؛ «فسوق»، دروغ و ناسزا گویی؛ و «جدال» این است که مرد هنگام سخن گفتن بگوید: نه به خدا آری به خدا چنین است که بخواهد فخر و مباهات کند می باشد

260) - از معاوية بن عمّار روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «حج در ماه های معلوم و معینّی است پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود، (پس در حال انجام مناسک حج) نباید زناشویی و هم خوابی کند، نباید دروغ و ناسزا بگوید و نباید جدال کند»؛ «الرفث- زناشویی و هم خوابی و «فسوق»، دروغ و ناسزا گویی می باشد؛ و «جدال»، این است که مرد هنگام سخن گفتن بگوید: نه به خدا، آری به خدا چنین می باشد.

261) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که در آن ماه ها حجّ برایش واجب شود، (پس در حال انجام مناسک حج) نباید زناشویی و هم خوابی کند، نباید دروغ و ناسزا بگوید و نباید جدال کند» سؤال کردم؟

فرمود: ای محمد! به راستی خداوند (در این آیه) شرطی را بر علیه مردم و شرطی را به سود مردم مقرّر نموده کسی که وفای به شرط کند، خداوند نیز برایش وفا می نماید. گفتم: آن شرطی را که بر علیه مردم و شرطی را که به سود مردم مقرّر نموده چیست؟

فرمود: اما شرطی که بر علیه ایشان مقرّر داشته آن است که فرموده است: «(مناسک) حج در ماههای معیّنی انجام می گیرد پس کسی که در این ماه ها حج را بر خود فرض گرداند، باید از مباشرت با زنان از فحش و سخنان زشت ، از دروغ و جدال در اعمال حج دوری و اجتناب نماید.»

ص: 383

إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّقی﴾ (1) قَالَ: یَرْجِعُ لاَ ذَنْبَ لَهُ. (2)

363/[ 262] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا حَلَفَ ثَلاَثَ أَیْمَانٍ مُتَتَابِعَاتٍ صَادِقاً فَقَدْ جَادَلَ فَعَلَیْهِ دَمٌ، وَ إِذَا حَلَفَ بِوَاحِدَهٍ کَاذِباً فَقَدْ جَادَلَ فَعَلَیْهِ دَمٌ .﴾(3)

364/[263] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام: عَنْ رَجُلٍ مُحْرِمٍ قَالَ لِرَجُلٍ: لاَ لَعَمْرِی؟ قَالَ علیه السلام لَیْسَ ذَلِکَ بِجِدَالٍ إِنَّمَا اَلْجِدَالُ وَ اَللَّهِ! وَ بَلَی وَ اَللَّهِ! ﴾ (4)

365/[264] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾؟.

فقال: یَا مُحَمَّدُ! إِنَّ اَللَّهَ اِشْتَرَطَ عَلَی اَلنَّاسِ شَرَطَ لَهُمْ شَرْطاً، فَمَنْ وَ فَی لِلَّهِ وَ فَی اَللَّهُ لَهُ، قال : قُلْتُ: فَمَا اَلَّذِی اِشْتَرَطَ عَلَیْهِمْ و شَرَطَ لَهُمْ﴾

ص: 384


1- سورة البقرة : 203/2
2- عنه بحار الأنوار: 173/99 ح 19 و البرهان في تفسير القرآن : 437/1 ح 17، و مستدرك الوسائل : 215/9 ح 10712 الكافي : 337/4 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 328/22 ح 2587 ، عنهما وسائل الشيعة : 464/12 ح 16789، معاني الأخبار : 294 ح 1 عنه البحار : 170/99 ح 9 فقه القرآن : 324/1
3- عنه بحار الأنوار : 174/99 ح 20 و البرهان في تفسير القرآن: 438/1 ح 18 . الكافي: 338/4 ح 4 بإسناده عن أبي بصير، عن أحدهما علیهما السلام، عنه وسائل الشيعة : 146/13 ح 17439.
4- عنه بحار الأنوار: 174/99 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن: 438/1 ح 19 و مستدرك الوسائل: 216/9 ح 10713. الكافي : 337/4 ذيل ح 3 بإسناده عن معاوية بن عمار قال : قال أبو عبد الله علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 465/12 ذيل ح 16792. يأتي الحديث أيضاً في الحديث 265 من هذه السورة

و اما شرطی که به سود ایشان قرار داده آن است که فرموده است: «پس کسی که مناسک حج خود را شتابان در این دو روز انجام دهد ، گناهی بر او نیست؛ و هم چنین کسی که تأخیر بیندازد و در منی بماند، گناهی بر او نیست این احکام برای کسی است که تقوای الهی را پیشه خود سازد»

سپس افزود: چنین شخصی که از حج (و در چنین حالتی به دیار خود) باز می گردد هیچ گونه گناهی بر او نیست.

262) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه (در حال احرام حج) سه مرتبه دنبال هم، سوگند راست یاد کند اگر از روی مجادله بوده باید یک قربانی سر ببرد و اگر هم یک بار سوگند دروغ یاد کرد (هم چنین) باید یک قربانی سر ببرد.

263) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام درباره مردی که در حال احرام بگوید: نه به جان خودم سوگند! سؤال نمودم؟ فرمود این (از موارد) جدال نیست، جدال آن است که بگوید: نه به خدا! آری به خدا این چنین است.

264) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «حج در ماه های معیّنی انجام می گیرد ، پس کسی که در این ماه ها حج را بر خود فرض گرداند»، سؤال کردم؟

فرمود: ای محمد! به راستی خداوند (در این آیه شریفه) شرطی را بر علیه مردم و شرطی را به سود مردم مقرّر نموده پس کسی که وفای به شرط کند خداوند نیز با او وفا می نماید .گفتم آن شرطی را که بر علیه مردم و آن شرطی را که به سود مردم مقرّر ،نموده چیست؟

ص: 385

قَالَ: أَمَّا اَلَّذِی اِشْتَرَطَ فِی اَلْحَجِّ فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾

وَ أَمَّا اَلَّذِی شَرَطَ لَهُمْ فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّقی ﴾(1) یَرْجِعُ لاَ ذَنْبَ لَهُ

قُلْتُ: أَ رَأَیْتَ مَنِ اُبْتُلِیَ بِالرَّفَثِ - وَ اَلرَّفَثُ هُوَ اَلْجِمَاعُ - مَا عَلَیْهِ؟

قَالَ: یَسُوقُ اَلْهَدْیَ وَ یُفَرِّقُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَهْلِهِ حَتَّی یَقْضِیَانِ اَلْمَنَاسِکَ وَ حَتَّی یَعُودَا إِلَی اَلْمَکَانِ اَلَّذِی أَصَابَا فِیهِ مَا أَصَابَا

قُلْتُ: أَ رَأَیْتَ إِنْ أَرَادَ أَنْ یَرْجِعَا فِی غَیْرِ ذَلِکَ اَلطَّرِیقِ اَلَّذِی اُبْتُلِیَ فِیهِ؟

قَالَ فَلْیَجْتَمِعَا إِذَا قَضَیَا اَلْمَنَاسِکَ،

قُلْتُ: فَمَنِ اُبْتُلِیَ بِالْفُسُوقِ وَ اَلْفُسُوقُ اَلْکَذِبُ - فَلَمْ یَجْعَلْ لَهُ حَدّاً؟

قَالَ یَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ وَ یُلَبِّی،

قُلْتُ: فَمَنِ اُبْتُلِیَ بِالْجِدَالِ - وَ اَلْجِدَالُ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ- مَا عَلَیْهِ؟

قَالَ: إِذَا جَادَلَ قَوْماً مَرَّتَیْنِ فَعَلَی اَلْمُصِیبِ دَمُ شَاهٍ وَ عَلَی اَلْمُخْطِئِ دَمُ بَقَرَهٍ (2)

ص: 386


1- سورة البقرة : 203/2
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 438/1 ح 20. الكافي : 337/4 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 328/2 ح 2587 بإسناده عن محمّد بن مسلم و الحلبي جميعاً عن أبي عبدالله علیه السلام عنهما وسائل الشيعة : 464/12 ح 16789، معاني الأخبار : 294 ح 1 بإسناده عن عبدالله بن عليّ الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 170/99 ح، مستطرفات السرائر : 558 بإسناده عن محمّد بن مسلم قال : سألت أبا جعفر علیه السلام.

فرمود: اما شرطی که بر علیه ایشان مقرّر داشته آن است که فرموده: «حج در ماه های معیّنی انجام می گیرد پس کسی که در این ماه ها حج را بر خود فرض کند، باید از مباشرت با زنان از فحش و سخنان زشت، از دروغ و جدال در اعمال حج ، دوری و اجتناب کند»

و اما شرطی که به سود ایشان قرار داده این است که فرموده: «پس کسی که مناسک حج خود را شتابان در این دو روز انجام دهد، گناهی بر او نیست؛ و هم چنین کسی که تأخیر بیندازد و در منی بماند گناهی بر او نیست ، این احکام برای کسی است که تقوای الهی را پیشه خود سازد». سپس افزود: چنین شخصی که از حج (در چنین حالتی به دیار خود) باز می گردد، هیچ گونه گناهی ندارد.

گفتم: کسی که مبتلا به عمل زناشویی شود چه تکلیفی دارد؟

فرمود: باید یک شتر به عنوان قربانی، همراه خود حرکت دهد و ضمناً تا زمانی که مناسک و اعمال حج را انجام دهند و به همان محلی که زناشویی و خلاف کرده بودند باز گردند باید از همسر خود جدا باشد.

گفتم: چنان چه بخواهند از غیر آن راهی که رفته بودند باز گردند، آیا می توانند ؟

فرمود: پس از آن که اعمال حج را انجام دادند می توانند با هم باشند.

گفتم: کسی که مرتکب فسق و دروغ شده با توجّه بر این که محدوده ای برایش بیان نشده، تکلیفش چیست؟

فرمود: توبه می کند و سپس تلبیه می گوید.

گفتم: کسی که مرتکب جدال شده - با توجّه به معنای جدال که بگوید: نه به خدا آری به خدا چنین است ، تکلیفش چیست؟

فرمود اگر دو بار با عدّه ای جدال کند کسی که بر حق بوده یک گوسفند و کسی که بر اشتباه بوده یک گاو باید قربانی نمایند.

ص: 387

366/[265] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنِ اَلرَّجُلِ اَلْمُحْرِمِ قَالَ لِأَخِیهِ: لاَ لَعَمْرِی! قَالَ: لَیْسَ هَذَا بِجِدَالٍ إِنَّمَا اَلْجِدَالُ: لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ .﴾ (1)

قوله تعالى: لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَ اذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَ إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ ﴿198﴾ ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿199﴾

367/[266]- ﴿عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ - بَیَّاعِ اَلسَّابُرِی- عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ ﴾ یَعْنِی اَلرِّزْقَ إِذَا أَحَلَّ اَلرَّجُلُ مِنْ إِحْرَامِهِ وَ قَضَی نُسُکَهُ فَلْیَشْتَرِ وَ لْیَبِعْ فِی اَلْمَوْسِمِ﴾ (2)

368/[267]- ﴿عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ﴾؟

قَالَ: أُولَئِکَ قُرَیْشٌ کَانُوا یَقُولُونَ: نَحْنُ أَوْلَی اَلنَّاسِ بِالْبَیْتِ وَ لاَ یُفِیضُونَ إِلاَّ مِنَ اَلْمُزْدَلِفَهِ ، فَأَمَرَهُمُ اَللَّهُ یُفِیضُوا مِنْ عَرَفَهَ .﴾ (3)

ص: 388


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 43/81 ح 21 الكافي : 337/4 ذيل ح 3 باسناده عن معاوية بن عمّار قال : قال أبوعبدالله علیه السلام عنه وسائل ، الشيعه 465/12 ذیل ح 16792
2- عنه بحار الأنوار : 372/99 ح 6، و وسائل الشیعه: 60/11 ح 14238 و البرهان في تفسير القرآن 438/1 ح1 و مستدرك الوسائل : 166/10 ح 11769
3- عنه بحار الأنوار : 255/99 ح 28 و وسائل الشیعه: 553/13 ح 18433 والبرهان فی تفسیر القرآن: 4401/1 ح 3 و نور الثقلين 195/1 ح 710.

265)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت :

از امام باقر علیه السلام درباره مردی که در حال احرام بگوید: نه به جان خودم سوگند! سؤال کردم فرمود: این (از موارد) جدال نیست جدال آن است که بگوید: نه به خدا و آری به خدا ( چنین است ).

فرمایش خداوند متعال: گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان (از منافع اقتصادی در ایّام حج) طلب کنید (که یکی از منافع حج پایه ریزی یک برنامه اقتصادي صحیح است) و هنگامی که از «عرفات» کوچ کردید. خداوند را نزد مشعر الحرام یاد کنید ، او را همان گونه که شما را هدایت نمود یاد کنید و قطعاً شما پیش از این از گمراهان بودید (198) سپس از همان جا که مردم کوچ می کنند. ( به سوی سرزمین منی) کوچ کنید و از (درگاه) خداوند آمرزش طلب نمایید همانا خداوند آمرزنده و مهربان است (199)

266)- از عمر بن یزید - بيّاع سابری - روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «بر شما مشکل و مانعی نیست که بخواهید در (به دست آوردن) فضل پروردگارتان تلاش و کوشش کنید»، فرمود: منظور رزق و روزی است که چنان چه شخص از احرام خود بیرون آمده و مناسک حج را انجام داده می تواند در همان ایام حج، خرید و فروش نماید.

267) - از زید شحّام روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند»، سؤال کردم؟

فرمود: آنان قریش بودند که می گفتند: ما سزاوارترین مردم نسبت به خانه (کعبه) هستیم و کوچ نمی کردند مگر از «مزدلفه» (که «مشعر الحرام» می باشد.) پس خداوند دستور داد تا آنان از عرفات کوچ کنند و خارج شوند.

ص: 389

369/[268] - ﴿ عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ﴾؟

قَالَ: إِنَّ أَهْلَ اَلْحَرَمِ کَانُوا یَقِفُونَ عَلَی اَلْمَشْعَرِ اَلْحَرَامِ وَ یَقِفُ اَلنَّاسُ بِعَرَفَهَ وَ لاَ یُفِیضُونَ حَتَّی یَطَّلِعَ عَلَیْهِمْ أَهْلُ عَرَفَهَ ، وَ کَانَ رَجُلاً یُکَنَّی أَبَا سَیَّارٍ وَ کَانَ لَهُ حِمَارٌ فَارِهٌ وَ کَانَ یَسْبِقُ أَهْلَ عَرَفَهَ فَإِذَا طَلَعَ عَلَیْهِمْ قَالُوا: هَذَا أَبُو سَیَّارٍ ، ثُمَّ أَفَاضُوا فَأَمَرَهُمْ اَللَّهُ أَنْ یَقِفُوا بِعَرَفَهَ وَ أَنْ یُفِیضُوا مِنْهُ.﴾ (1)

370/[269]- ﴿عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ﴾ قَالَ: یَعْنِی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ.﴾ (2)

371/[270] - ﴿عَنِ عَلِیِّ [بْنِ رِئَابٍ] قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ الله تعالی: ﴿ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ﴾

قَالَ کَانَتْ قُرَیْشٌ تُفِیضُ مِنَ اَلْمُزْدَلِفَهِ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ ، یَقُولُونَ نَحْنُ أَوْلَی بِالْبَیْتِ مِنَ اَلنَّاسِ فَأَمَرَهُمُ اَللَّهُ أَنْ یُفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ اَلنَّاسُ مِنْ عَرَفَهَ .﴾ (3)

372/[271] - ﴿وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْری، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام

ص: 390


1- عنه بحار الأنوار: 255/99 ح 29 ، و وسائل الشيعة : 553/13 ح 18424 ، و البرهان في تفسير القرآن : 440/1 ح 4 و نور الثقلين: 195/1 ح 711.
2- عنه بحار الأنوار: 256/99 ح 30 ، و وسائل الشيعة : 553/13 ح 18425 ، و البرهان في تفسير القرآن : 440/1 ح 5، و نور الثقلين : 196/1 ح 712.
3- عنه بحار الأنوار: 256/99 ح 31 ، و وسائل الشيعة : 553/13 ح 18426، و البرهان في تفسير القرآن : 440/1 ح 6 . دعائم الإسلام : 320/18 ( ذكر الدفع من عرفة إلى المزدلفة) بتفاوت يسير عنه البحار: 269/99 ح 12 ، و مستدرك الوسائل : 33/10 ح 11387

268) - از رفاعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند» سؤال کردم؟

فرمود: اهالی حرم در مشعر الحرام و دیگر مردم در عرفات توقّف می کردند و از آن جا کوچ نمی کردند مگر هنگامی که اهالی عرفات بر آنان وارد و آشکار گردند در آن زمان شخصی معروف به ابو سیّار بود او الاغی چابک و تیز رو داشت و از اهالی عرفات سبقت می گرفت موقعی که (اهالی مشعر) او را می دیدند می گفتند: ابو سیّار آمد و به دنبال او کوچ می کردند، پس خداوند دستور داد که در عرفات توقّفی داشته باشند و سپس از عرفات کوچ کنند و خارج شوند.

269) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند» فرمود: منظور حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام هستند.

270)- از علی [بن رئاب ] روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند» سؤال کردم؟

فرمود: آنان قریش بودند که در زمان جاهلیّت از «مزدلفه» (که «مشعر الحرام: می باشد کوچ نمی کردند و می گفتند ما سزاوارترین مردم نسبت به خانه (کعبه) هستیم، پس خداوند دستور داد تا از همان جایی که دیگر مردم کوچ می کنند آن ها نیز کوچ کنند که منظور عرفات می باشد.

271) - و در روایتی دیگر (از حریز) چنین آمده است:

ص: 391

إِنَّ قُرَیْشاً کَانَ تُفِیضُ مِنْ جَمْعٍ(1) وَ مُضَرُ وَ رَبِیعَهُ مِنْ عَرَفَاتٍ﴾ (2)

373/[272] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ:

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام أَخْرَجَ إِسْمَاعِیلَ إِلَی اَلْمَوْقِفِ فَأَفَاضَا مِنْهُ ثُمَّ إِنَّ اَلنَّاسَ کَانُوا یُفِیضُونَ مِنْهُ حَتَّی إِذَا کَثُرَتْ قُرَیْشٌ قَالُوا لاَ نُفِیضُ مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ اَلنَّاسُ وَ کَانَتْ قُرَیْشٌ تُفِیضُ مِنَ اَلْمُزْدَلِفَهِ وَ مَنَعُوا اَلنَّاسَ أَنْ یُفِیضُوا مَعَهُمْ إِلاَّ مِنْ عَرَفَاتٍ ، فَلَمَّا بَعَثَ اَللَّهُ مُحَمَّداً عَلَیْهِ اَلصَّلاَهُ وَ اَلسَّلاَمُ أَمَرَهُ أَنْ یُفِیضَ مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ، وَ عَنَی بِذَلِکَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ عَلَیْهِما السَّلاَمُ.﴾ (3)

374 /[273] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ اَلنّاسُ ﴾ قَالَ: هُمْ أَهْلُ اَلْیَمَنِ .﴾ (4)

قوله تعالى: ﴿ فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ﴿200﴾ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿201﴾

ص: 392


1- جمع : هو المزدلفة: سمّي جمعاً، لاجتماع الناس به، معجم البلدان: 189/2
2- عنه بحار الأنوار: 256/99 ح 32 و وسائل الشيعة . 554/13 ح 18427 و البرهان في تفسير القرآن : 4401 ح 7
3- عنه بحار الأنوار: 256/99ح 33، و وسائل الشيعة : 554/13 ح 1848و البرهان في تفسير القرآن: 440/1 ح 7
4- عنه بحار الأنوار: 256/99 ح 33 و وسائل الشيعة: 554/13 ح 18429 و البرهان فی تفسير القرآن: 441/1 ح 9 ،و نور الثقلين: 196/1 ح 713

امام صادق علیه السلام فرمود: قریش از «جمع» (که همان مزدلفه است) کوچ می کردند و خارج می شدند ولی طایفه مضر و ربیعه از عرفات کوچ می نمودند.

272)- از ابو الصباح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت ابراهیم علیه السلام ( فرزندش) اسماعیل را (از مزداغه بیرون می آورد و) در «موقف» (یعنی عرفات) نگاه می داشت و سپس از آن جا کوچ می نمودند و پس از آن مردم نیز از همان جا کوچ می کردند تا آن که افراد قریش زیاد شدند و اظهار داشتند از آن جایی که مردم کوچ می کنند و بیرون می روند ما از آنجا کوچ نمی کنیم و از مزدلفه کوچ می کردند و مانع دیگر مردم می شدند تا آن که از ته از عرفات کوچ کنند

هنگامی که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را مبعوث نمود، به او دستور داد تا از آن جایی کوچ کند که دیگر مردم کوچ می کنند که منظور از دیگر مردم حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام هستند

273) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «سپس کوچ کنید از جایی که مردم کوچ کرده اند» فرمود: آنان اهالی یمن هستند.

فرمایش خداوند متعال: پس موقعی که مناسک (حج ) خود را انجام دادید خدا را یاد کنید همانند یادآوری از پدرانتان بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم مردم دو گروهند:) بعضی از مردم می گویند خداوندا! به ما در دنیا (نیکی) عطا کن که در آخرت بهره ای ندارند (200) و بعضی (از مردم) می گویند: پروردگارا! به ما در دنیا (نیکی) عطا کن و در آخرت نیز (نیکی) مرحمت فرما و ما را از عذاب آتش نگاه دار (201)

ص: 393

375 /[274] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ فَاذْکُرُوا اَللّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً ﴾

قَالَ: کَانَ اَلرَّجُلُ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ یَقُولُ: کَانَ أَبِی وَ کَانَ أَبِی فَأُنْزِلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ فِی ذَلِکَ .﴾ (1)

376/[275] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اَلْحُسَیْنِ عَنْ فَضَالَهَ بْنِ أَیُّوبَ عَنِ اَلْعَلاَءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ مِثْلَهُ سَوَاءً، أَیْ کَانُوا یَفْتَخِرُونَ بِآبَائِهِمْ یَقُولُونَ: أَبِی اَلَّذِی حَمَلَ اَلدِّیَاتِ وَ اَلَّذِی قَاتَلَ کَذَا وَ کَذَا إِذَا قَامُوا بِمِنًی بَعْدَ اَلنَّحْرِ وَ کَانُوا یَقُولُونَ أَیْضاً یَحْلِفُونَ بِآبَائِهِمْ لاَ وَ أَبِی وَ لاَ وَ أَبِی﴾ (2)

377/[276]- ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ ﴿ فَاذْکُرُوا اَللّهَ کَذِکْرِکُمْ ءاباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً ﴾؟

قَالَ: إِنَّ أَهْلَ اَلْجَاهِلِیَّهِ کَانَ مِنْ قَوْلِهِمْ: کَلاَّ وَ أَبِیکَ، بَلَی وَ أَبِیکَ، فَأُمِرُوا أَنْ یَقُولُوا: لاَ وَ اَللَّهِ، وَ بَلَی وَ اَللَّهِ.﴾ (3)

378/[277] - ﴿ وَ رَوَی مُحَمَّدُ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ فَاذْکُرُوا اَللّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً ﴾ قَالَ:

ص: 394


1- عنه بحار الأنوار: 159/93ح 35 و 311/99 ح 33 و البرهان في تفسير القرآن : 442/1 ح 4 . مستطرفات السرائر : 562 (من كتاب البزنطي ) بتفاوت، عنه البحار : 311/99ح 32 .
2- عنه بحار الأنوار : 311/99 ح 34، و وسائل الشيعة : 272/14 ذيل ح 19173 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 442/1 ح 5 . مستطرفات السرائر : 35 ح 50 عنه وسائل الشيعة : 272/14 ح 19173.
3- عنه بحار الأنوار : 311/99 ح 35 ، و 211/104 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن : 442/1 ح 6، و نور الثقلين : 199/1 ح 724.

274) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خداوند را بیاد آورید هم چنان که پدرانتان را یاد می کنید و یا یاد کردنی پر محتواتر از ایشان» سؤال کردم؟

فرمود در زمان جاهلیت می گفتند: پدرم چنین بود: پدرم چنان بود پس این آیه نازل گردید.

275) - از محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام و حسین از فضاله فرزند ایوب - از علاء از محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام همانند ( سؤال و جواب حدیث) قبل را روایت کرده و افزوده است: یعنی؛ (موقعی که بعد از قربانی به منی می آمدند) به وسیلۀ پدران خود بر یک دیگر فخر فروشی می کردند و می گفتند: پدرم کسی بود که خون بهای افراد را به عهده می گرفت و دیگری می گفت: پدرم چنان کسی بود که جنگجو و قاتل فلان و فلان بوده و در کار ها به پدران خود سوگند می خوردند (و می گفتند): نه به پدرم سوگند! آری به پدرم سوگند!

276)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خداوند را بیاد آورید هم چنان که پدرانتان را یاد می کنید و یا یادکردنی پر محتواتر از ایشان» سؤال کردم؟

فرمود: همانا از گفتار مردم در زمان جاهلیت این بود که می گفتند: به جان پدرت! هرگز چنین نیست به جان پدرت! حتماً چنین است پس مأمور شدند که بگویند: نه به خدا سوگند! آری به خدا سوگند! (که در گفتار خود) خداوند را به جای پدرانشان مطرح کنند

277) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس موقعی که مناسک حج را انجام دادید خداوند را بیاد آورید هم چنان که پدرانتان را یاد می کنید و یا یاد کردنی

ص: 395

کَانَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ: کَانَ أَبِی وَ کَانَ أَبِی فَنَزَلَتْ عَلَیْهِمْ فِی ذَلِکَ .﴾ (1)

379 / [ 278] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَی قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿ رَبَّنا آتِنا فِی اَلدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی اَلْآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ اَلنّارِ ﴾

قَالَ علیه السلام رِضْوَانُ اَللَّهِ وَ اَلْجَنَّهُ فِی اَلْآخِرَهِ وَ اَلسَّعَهُ فِی اَلْمَعِیشَهِ وَ حُسْنُ اَلْخُلُقِ فِی اَلدُّنْیَا.﴾ (2)

380/[279] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ:

رِضْوَانُ اَللَّهِ وَ اَلتَّوْسِعَهُ فِی اَلْمَعِیشَهِ وَ حُسْنُ اَلصُّحْبَهِ وَ فِی اَلْآخِرَهِ اَلْجَنَّهُ .﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ اذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾ ﴿203﴾

381/[280] - ﴿عَنْ رِفَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَیَّامِ الْمَعْدُودَاتِ»؟

ص: 396


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 443/1 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 284/5 ح 5864
2- عنه بحار الأنوار: 348/95 ذيل ح 2 أشار إليه و البرهان في تفسير القرآن : 443/1 ح 8. الكافي : 71/5ح 2 بإسناده عن جميل بن صالح، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 156/3 ح 3566 ، تهذيب الأحكام : 327/6 ح 21 عنهم وسائل الشيعة : 9/17 ح 21843، معاني الأخبار : 174 ح 1 نحو الفقيه عنه البحار : 383/71 ح 18 و 348/95 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 7/13ح 14564 ، فقه القرآن : 299/1 و 22/2
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 443/1 ح9 و مستدرك الوسائل : 7/13ح 14565 .

پر محتواتر از ایشان» فرمود: (در زمان جاهلیت) می گفتند: پدرم چنین بود پدرم چنان بود پس این آیه بر علیه آنان نازل گردید.

278)- از عبد الاعلی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پروردگارا! در دنیا حسنه و در آخرت به ما حسنه ای عطا فرما و ما را از عذاب آتش محفوظ بدار»، سؤال کردم؟

فرمود: رضوان خداوند و بهشت در قیامت می باشد و هم چنین معاش اخلاق نیکو در دنیا است.

279) - از عبد الاعلی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رضوان خداوند و توسعه در معاش و اخلاق نیکو داشتن و هم چنین بهشت در آخرت است.

فرمایش خداوند متعال: و خدا را در روز هایی که معین شده یاد کنید (که روز های 11 و 12 و 13 ماه ذی حجّه باشد) پس هر کسی که شتاب کند (و ذکر خدا را) در دو روز انجام دهد گناهی بر او نیست و هر که تأخیر اندازد (و سه روز انجام دهد نیز) گناهی بر او نیست (البته) برای کسی که تقوا پیشه کند پس از خدا بپرهیزید و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد. (203)

280) - از رفاعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره روز های (معیّن و) شمارش شده» سؤال کردم؟

ص: 397

قَالَ: هِیَ أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ .﴾(1)

382/[281] - ﴿ عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمَعْدُودَاتُ وَ اَلْمَعْلُومَاتُ هِیَ وَاحِدَهٌ أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ ﴾ (2)

383/[282] - ﴿ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ: عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿وَ اُذْکُرُوا اَللّهَ فِی أَیّامٍ مَعْدُوداتٍ ﴾ قَالَ: أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ.﴾(3)

384 / [283] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ سبحانه: ﴿وَ اُذْکُرُوا اَللّهَ فِی أَیّامٍ مَعْدُوداتٍ﴾؟

قَالَ: اَلتَّکْبِیرُ فِی أَیَّامِ اَلتَّشْرِیقِ فِی دُبُرِ اَلصَّلَوَاتِ.﴾ (4)

ص: 398


1- عنه بحار الأنوار : 309/99 ح 26 ، و وسائل الشيعة : 272/14 ح 19174 ، و البرهان في تفسير القرآن : 446/1 ح 15 . معاني الأخبار : 297 ح 2 بإسناده عن محمد بن الفضيل عن أبي الصباح، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار : 309/99 ح 23
2- عنه بحار الأنوار: 309/99 ح 25 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 446/1 ح 16 . معاني الأخبار : 296 ح 3 بتفاوت يسير عنه البحار : 309/99 ح 24 .
3- عنه بحار الأنوار : 309/99 ح 20 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 446/1 ح 18 . قرب الإسناد (الطبع (الحجري) : 10 ، عنه البحار : 309/99 ح 19، تهذيب الأحكام : 487/5 ذيل ح 382 عنه وسائل الشيعة : 271/14 ح 19172.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 446/1 ح 17 ، و مستدرك الوسائل : 138/6 ح 6642 ، فيه : في دبر الصلوات الكافي : 516/4 ح 1 بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 139/3 ح 44 و 269/5 ح 33، عنهم وسائل الشيعة : 457/7 ح 9852، و 271/14 ح 19171، عوالي اللئالي : 168/3 ح 67 ، نزهة الناظر : 34 فصل في التكبيرات الواجبة).

فرمود: منظور روز های تشریق (کوچ کردن حاجیان) می باشد.

281) - از زید شحّام روایت کرده است که گفت :

امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از معدودات و معلومات یک مفهوم است که روز های تشریق (کوچ کردن حاجیان) می باشد.

282) - از حمّاد بن عیسی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود امام علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و به یاد آورید خداوند را در روز های (معیّن و) شمارش شده» فرموده است: منظور ایام تشریق (روز های کوچ کردن حاجیان) می باشد

283) - از محمد بن مسلم روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و به یاد آورید خداوند را در روز های (معیّن و) شمارش شده» سؤال کردم؟

حضرت فرمود: تکبیراتِ روز های تشریق بعد از نماز ها(ی واجب شبانه روز) می باشد

ص: 399

385 / [284] - ﴿عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّقی﴾ مِنْهُمْ اَلصَّیْدَ وَ اِتَّقَی اَلرَّفَثَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْجِدَالَ وَ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فِی إِحْرَامِهِ .﴾(1)

386 / [ 285] - ﴿عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ ﴾ قَالَ: یَرْجِعُ مَغْفُوراً لَهُ لاَ ذَنْبَ لَهُ .﴾ (2)

387 / [286] -﴿عَنْ أَبِی أَیُّوبٍ اَلْخَزَّازِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّا نُرِیدُ أَنْ نَتَعَجَّلَ فَقَالَ لاَ تَنْفِرُوا فِی اَلْیَوْمِ اَلثَّانِی حَتَّی تَزُولَ اَلشَّمْسُ فَأَمَّا اَلْیَوْمُ اَلثَّالِثُ فَإِذَا اِنْتَصَفَ فَانْفِرُوا فأَنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ﴾ فَلَوْ سَکَتَ لَمْ یَبْقَ أَحَدٌ إِلاَّ تَعَجَّلَ وَ لَکِنَّهُ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ .﴾ (3)

ص: 400


1- عنه بحار الأنوار: 315/99 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 447/1 ح 19، و مستدرك الوسائل : 161/10 ح 11754 . من لا يحضره الفقيه : 480/2 ح 3017 عنه وسائل الشيعة : 28014 ح 19201.
2- عنه بحار الأنوار: 315/99 ح 4 و البرهان في تفسير القرآن: 447/1 ح 20، و مستدرك الوسائل : 160/10 ح 11751 من لا يحضره الفقيه : 215/2 ح 2201 عنه وسائل الشيعة : 276/14 ح 19186.
3- عنه بحار الأنوار: 315/99 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن: 447/1 ح 21، و مستدرك ، الوسائل : 159/10 ح 11750 الكافي : 519/4 ح 1 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 271/5 ج 2، و الاستبصار : 300/2 ح 2 عنهم وسائل الشيعة : 275/14 ح 19182 ، و البحار : 275/2 ح 22

284) - از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که در دو روز عجله کند ، گناهی بر او نیست و (نیز) بر کسی که تأخیر بیندازد و تقوا داشته باشد، گناهی بر او نیست فرمود: مربوط به کسانی است که از شکار حیوانات هم خوابی و زناشویی با همسر دروغ و ناسزا گویی جدال و از هر چه خداوند در حالت احرام بر او حرام نموده تقوای الهی را رعایت کرده و مرتکب نشده باشد.

285) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که در دو روز عجله کند، گناهی بر او نیست و کسی که تأخیر بیندازد (نیز) گناهی بر او نیست» فرمود: (بعد از اعمال حج) با حالت آمرزیده (شدن گناهان) باز می گردد

286) - از ابوایّوب خزّاز روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ما برای حرکت و مسافرت عجله داریم (چه ساعتی کوچ کنیم)؟

فرمود: روز دوم کوچ نکنید مگر آن که زوال خورشید شود و ظهر گردد و اما روز سوم موقعی که خورشید منتصف (و روز بلند) شد حرکت نمایید که خداوند می فرماید: «پس اگر در دو روز اول عجله و کوچ کند گناهی بر او نیست» اگر خداوند به همین جمله اکتفا نموده بود همه عجله می کردند و کسی باقی نمی ماند ولی فرموده است: «و کسی که (کوچ کردن و بیرون رفتن را) عقب بیندازد گناهی بر او نخواهد بود.»

ص: 401

388/ [287] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ:

إِنَّ اَلْعَبْدَ اَلْمُؤْمِنَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ حَاجّاً لاَ یَخْطُو خُطْوَهً وَ لاَ یَخْطُو بِهِ رَاحِلَتُهُ إِلاَّ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ بِهَا حَسَنَهً، وَ مَحَا عَنْهُ سَیِّئَهً، وَ رَفَعَ لَهُ بِهَا دَرَجَهً، فَإِذَا وَقَفَ بِعَرَفَاتٍ فَلَوْ کَانَتْ لَهُ ذُنُوبٌ عَدَدَ اَلثَّرَی رَجَعَ کَمَا وَلَدَتْهُ أُمُّهُ، یقول لَهُ: اِسْتَأْنِفِ اَلْعَمَلَ یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اِتَّقی﴾ .﴾ (1)

389/[288] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عنه علیه السلام: نَحْوَهُ وَ زَادَ فِیهِ: فَإِذَا حَلَقَ رَأْسَهُ لَمْ تَسْقُطْ شَعْرَهٌ إِلاَّ جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ بِهَا نُوراً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ مَا أَنْفَقَ مِنْ نَفَقَهٍ کُتِبَتْ لَهُ فَإِذَا طَافَ بِالْبَیْتِ رَجَعَ کَمَا وَلَدَتْهُ أُمُّهُ.﴾ (2)

390/[ 289 ] - ﴿عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ﴾ اَلْآیَهَ قَالَ أَنْتُمْ - وَ اَللَّهِ! هُمْ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: لاَ یَثْبُتُ عَلَی وَلاَیَهِ عَلِیٍّ علیه السلام إِلاَّ اَلْمُتَّقُونَ .﴾ (3)

391 /[290] - ﴿عَنْ حَمَّادٍ عَنْهُ علیه السلام: فِی قَوْلِهِ: ﴿لِمَنِ اِتَّقی ﴾ اَلصَّیْدَ فَإِنِ اُبْتُلِیَ

ص: 402


1- عنه بحار الأنوار : 315/99 ح 6 ، و البرهان في تفسير القرآن : 447 ح 22، و نور الثقلين: 203/1 ح 746. المحاسن : 63/1 ح 113 بتفاوت، عنه البحار : 8/96 ح 19 ، الكافي : 252/4 ح 2 بإسناده عن عبد الأعلى قال : قال أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت عنه وسائل الشيعة : 93/11 ح 14327.
2- عنه بحار الأنوار : 315/99 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن 447/1 ح 23، و مستدرك الوسائل : 136/10 ح 11690 .
3- عنه بحار الأنوار : 316/99 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 447/1 ح 24 ، و نور الثقلين : 203/1 ح 747

287) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که بنده خدا از منزل خود، به قصد حج (و زیارت کعبه الهی) بیرون شود قدمی بر نمی دارد و مرکب سواری او گامی بر نمی دارد مگر آن که خداوند حسنه ای برایش ثبت و سیّئه ای از او نابود کرده و یک درجه بر درجاتش می افزاید

هنگامی که در عرفات توقّف کند گناهانش اگر چه به تعداد ستارگان باشد هم چون روزی که از مادر متولد شده (آمرزیده و) از آن جا مراجعت می کند و به او خطاب شود: اعمال خود را از امروز (با دقّت) انجام بده که خداوند می فرماید: «پس کسی که در دو روز اول با عجله کوچ کند و تقوای الهی را رعایت کرده باشد گناهی بر او نیست»

288)- از ابو بصیر همانند حدیث قبل را روایت کرده است و در پایان افزوده: و اگر سر خود را بتراشد مویی از او نیفتد مگر آن که خداوند در قیامت آن را برایش نور گرداند؛ و چیزی را انفاق نکند مگر آن که خداوند برایش ثبت نماید و چون طواف خانه (کعبه) کند در حالتی به منزل خود باز گردد هم چون وقتی که از مادر متولد شده است (و گناهی برایش نباشد)

289) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس کسی که در دو روز اول با عجله کوچ کند ، گناهی بر او نیست» فرمود: به خدا سوگند! شما (شیعیان) آنان هستید، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی بر ولایت علی علیه السلام ثابت نمی ماند، مگر آن که پرهیزکار باشد.

290)- از حمّاد روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «برای کسی که تقوا را رعایت کند» فرمود:

ص: 403

بشَیْءٌ مِنَ اَلصَّیْدِ فَفَدَاهُ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَنْفِرَ فِی یَوْمَیْنِ .﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ﴿204﴾ وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ﴾ ﴿205﴾

392/ [291] - ﴿عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ بَشَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ:﴿ وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا ﴾؟ قَالَ: فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ، ﴿ وَ یُهْلِکُ اَلْحَرْثَ وَ اَلنَّسْلَ ﴾ «اَلنَّسْلُ» هُمُ اَلذُّرِّیَّهُ وَ «اَلْحَرْثُ» اَلزَّرْعُ .﴾(2)

393/[292]- ﴿عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: سَأَلْتُهُمَا عَنْ قَوْلِهِ: ﴿وَ إِذا تَوَلّی سَعی فِی اَلْأَرْضِ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ -؟ فَقَالاَ: اَلنَّسْلُ: اَلْوَلَدُ، وَ اَلْحَرْثُ: اَلْأَرْضُ ﴾ (3).

ص: 404


1- عنه بحار الأنوار: 316/99 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن: 447/6 ح 25، و نور الثقلين: 203/1 ح 748، و مستدرك الوسائل: 161/10 ح 11755 تهذيب الأحكام : 273/5 ح 8 بإسناده عن حمّاد بن عثمان عن أبی عبدالله علیه السلام بتفاوت یسير، عنه وسائل الشیعة - 279/14 ح 19196
2- عنه بحار الأنوار : 189/9 ح 22 و البرهان في تفسير القرآن، 448/1 ح 2 و نور الثقلين: 203/1 ح 749 فقه القران : 140/2 فيه : قال بن عبّاس : معنى قوله : ﴿و حَرث لَكُم﴾ مزدرع أولادكم، کأنّه قیل: محترث لكم. و إنّما الحرث، الزرع
3- عنه بحار الأنوار: 189/9 ح 23، 315/75 ح 36 وفيهما: الحرث: النسل، و البرهان في تفسير القرآن: 448/1 ح 3 و نور الثقلین: 204/1 ح 751

منظور شکار است که اگر حیوانی را شکار کرد باید کفاره بدهد و در دو روز اول نمی تواند از آن جا کوچ کند

فرمایش خداوند متعال: و بعضی از مردم کانی هستند که گفتار آنان در زندگی دنیا مایه شگفتی تو می شود (در ظاهر اظهار علاقه و محبّت می کنند) و خدا را بر آن چه در دل دارند گواه می گیرند (با این که) آنان سر سخت ترین دشمنان می باشند (204) (نشانه آن، این است) هنگامی که روی بر می گردانند (و از نزد تو می روند) در زمین کوشش در فساد می کنند و زراعت ها و چهار پایان را نابود می گردانند و (البته) خدا فاد را دوست نمی دارد. (205)

291) - از حسین بن بشّار روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «و برخی مردم هستند که گفتارشان در امور دنیایی برایت شگفت انگیز می باشد». سؤال کردم؟

فرمود: فلان و فلان (شخص) بوده اند (و درباره) «و زراعت و نسل (انسان) را هلاکت و نابود می نماید» فرمود: مقصود از «نسل» اولاد و ذریّه می باشند و «حرث» زراعت خواهد بود.

292)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «و زمانی که پشت کند. سعی و تلاش می کند تا زراعت و نسل (انسان) را هلاک و نابود کند» تا آخر ،آیه سؤال کردم؟

فرمودند: «نسل فرزندان هستند و «حرث» زمین می باشد.

ص: 405

394/ [293] - ﴿وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: اَلْحَرْثُ: اَلذُّرِّیَّهُ .﴾ .(1)

395/[294] - ﴿عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلسَّبِیعِیِّ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تبارک و تعالی: ﴿ وَ إِذا تَوَلّی سَعی فِی اَلْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ اَلْحَرْثَ وَ اَلنَّسْلَ ﴾ بِظُلْمِهِ وَ سُوءِ سِیرَتِهِ ﴿ وَ اَللّهُ لا یُحِبُّ اَلْفَسادَ ﴾. (2)

396/[295] - ﴿ عَنْ سَعْدٍ اَلْإِسْکَافِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ ﴿ وَ هُوَ أَلَدُّ اَلْخِصامِ ﴾ بَلْ هُمْ یَخْتَصِمُونَ.

قَالَ: قُلْتُ مَا «أَلَدُّ» قَالَ: شَدِیدُ اَلْخُصُومَهِ .﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿ وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَات الله و اللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾﴿207﴾

296/1397 - ﴿عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللّهِ وَ اَللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ ﴾ فَإِنَّهَا أُنْزِلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ بَذَلَ نَفْسَهُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ لَیْلَهً اِضْطَجَعَ عَلَی فِرَاشِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا طَلَبَتْهُ کُفَّارُ قُرَیْشٍ.﴾ (4)

ص: 406


1- عنه بحار الأنوار: 189/9 ذيل ح 23 و 315/75 ذيل ح 36، و البرهان في تفسير القرآن. 448/1 ح 4. و نور الثقلين . 204/1 ح 752
2- عنه بحار الأنوار: 189/9 ح 315/75،24 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن : 448/1 ح 5 الكافي: 289/8 ح 435، عنه البحار : 57/92 ح 34 .
3- عنه بحار الأنور. 190/9 ح25 و البرهان في تفسير القران : 448/1 القران: 448/1 ح 6 و نور الثقلين: 203/1 ح 750
4- عنه بحار الأنوار: 78/19 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 452/1 ح 6. تفسير فرات الكوفي : : 65 ح 31 و 32 بإسنادهما من أبي مالك عن ابن عبّاس باختصار

293) - و امام صادق علیه السلام فرمود: مقصود از «حرث» فرزندان می باشند.

294)- از ابو اسحاق سُبیعی روایت کرده است که گفت:

امير المؤمنين على علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و چون روی برگردانند و از نزد شما بیرون روند در فساد و تباهی تلاش می کنند که زراعت ها و چهارپایان را نابود نمایند» فرمود: این تلاش به خاطر ستمگری بد رفتاری و کینه توزی آن هاست و خداوند فساد و فتنه انگیزی را دوست ندارد»

295)- از سعد اسکاف روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیهما السلام فرمود: به راستی که خداوند در کتاب خود فرموده است: «بلکه آنان مخالف و دشمن کینه نوز هستند».

به حضرت عرض کردم: «ألَدُّ» به چه معنایی است؟

فرمود: درباره خصومت و دشمنی، سخت ( و لجوج) است.

فرمایش خداوند متعال: بعضی از مردم (با ایمان و فداکار هم چون امام علی علیه السلام در لیلة المبیت به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر صلی الله علیه و آله) جان خود را به خاطر خشنودی خداوند می فروشند و (البته) خداوند نسبت به بندگان مهربان است. (207)

296)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اما فرمایش خداوند: «و بعضی از مردم کسانی هستند که وجود خود را برای کسب رضای خداوند می فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان رؤوف و مهربان است» در شأن و منزلت امام علی علیه السلام نازل شد، در آن موقعی که جان خود را در راه خدا و رسولش، فدا کرد و چون کفار قریش حضرت را جستجو کردن و بر علیه رسول خدا صلی الله علیه و آله هجوم آوردند در رختخواب آن حضرت خوبید.

ص: 407

398/[297] - ﴿عَنْ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: شَرَی عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِنَفْسِهِ، لَبِسَ ثَوْبَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ نَامَ مَکَانَهُ فَکَانَ اَلْمُشْرِکُونَ یَرْمُونَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

قَالَ: فَجَاءَ أَبُو بَکْرٍ وَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ نَائِمٌ وَ أَبُو بَکْرٍ یَحْسَبُ أَنَّهُ نَبِیُّ اَللَّهِ ، فَقَالَ: أَیْنَ نَبِیُّ اَللَّهِ؟

فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام : إِنَّ نَبِیَّ اَللَّهِ قَدْ اِنْطَلَقَ نَحْوَ بِئْرِ مَیْمُونٍ فَأَدْرَکَ قَالَ: فَانْطَلَقَ أَبُو بَکْرٍ فَدَخَلَ مَعَهُ اَلْغَارَ

وَ جَعَلَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یُرْمَی بِالْحِجَارَهِ کَمَا کَانَ یُرْمَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ یَتَضَوَّرُ قَدْ لَفَّ رَأْسَهُ فَقَالُوا: إِنَّکَ! لَکِنَّهُ کَانَ صَاحِبُکَ لاَ یَتَضَوَّرُ قَدِ اِسْتَنْکَرْنَا ذَلِکَ .﴾ (1)

قوله تعالى :﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾ ﴿208﴾

399/[298] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اُدْخُلُوا فِی اَلسِّلْمِ کَافَّهً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ﴾ قَالَ: أَ تَدْرِی مَا اَلسِّلْمُ؟

قَالَ: قُلْتُ أَنْتَ أَعْلَمُ، قَالَ: وَلاَیَهُ عَلِیٍّ وَ اَلْأَئِمَّهِ اَلْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ علیهم السلام﴾

ص: 408


1- عنه بحار الأنوار: 78/19 ح 31 و البرهان في تفسير القرآن : 453/1 ح 7. تفسير فرات الكوفي: (سورة الأحزب) ح 466 بإسناده عن عمرو بن ميمون قال : إني لجالس عند ابن عبّاس رضي الله عنه إذ جاءه تسعة رهط فقالوا .. بتفصيل ، الطرائف: 36/1 ح 26 رواه عن أحمد بن حنبل في مسنده في حديث طويل يرويه عن عمر بن ميمون، و نحوه لعمدة : 237 ح 366 عنهما البحار : 41/36 ح 4، و 241/38. و كشف الغمّة. 81/1 ، و292 كشف اليقين : 26 (المبحث الأوّل ، الإيمان) مسند احمد بن حنبل 331/1، عنه الطرائف : 36/1 ح 26، و البحار، 41/36 ح 4، المناقب للخوارزمي:73 .

297)- از ابن عباس روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام خود را فدای رسول خدا صلی الله علیه و آله نمود و جامه آن حضرت را پوشید و در جایش خوابید و چون مشرکین در انتظار دستگیری رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند و چشم از خانه آن حضرت بر نمی داشتند تا در فرصت مناسبی آن حضرت را دستگیر کنند پس ابوبکر (به گمان آن که حضرت خوابیده) نزدیک آمده ولی متوجّه شد که علی علیه السلام در جای آن حضرت خوابیده، پس گفت: پیامبر خدا کجا رفته است؟

علی علیه السلام پاسخ داد به راستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به سمت محل چاه میمون عزیمت کرده است اگر مایل هستی آن حضرت را دریاب! (ابن عباس) گفته است: ابو بکر به سوی چاه میمون حرکت کرد و به اتفاق آن حضرت وارد غار ثور شد.

سپس علی علیه السلام به عنوان این که او پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می باشد، هدف سنگ های دشمن قرار گرفت ولی علی علیه السلام سر و صورت خود را (به وسیله پارچه ای) پوشانده بود (تا شناخته نشود و در ضمن سنگ ها به سر و صورتش آسیبی نرساند)، پس کافران (به او) گفتند: تو هستی؟! صاحب و رفیق تو خود را نمی پوشانید.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! همگی در صلح و آشتی در آیید و از گام های (و افکار) شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست (208)

298) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند: «ای کسانی که ایمان آورده اید! تمامی شما وارد اسلام شوید و از گام ها (و وسوسه های) شیطان پیروی نکنید»، فرمود: آیا می دانی «السِّلمِ» چیست؟ عرضه داشتم: شما آگاه تر می باشید، فرمود: منظور ولایت علی و امامان و جانشینان علیهم السلام بعد از او هستند.

ص: 409

قَالَ: وَ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ وَ اَللَّهِ وَلاَیَهُ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ .﴾ (1)

400/[299] - ﴿عَنْ زُرَارَةَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام قَالا:

سَأَلْنَاهُمَا عَنْ قَوْلِ الله جل وعزّ ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ ادْخُلُوا فِي السّلْمِ كَافَّةً﴾ ، قال : أمروا بمعرفتنا (2)

401/[300 ] - ﴿عَن جَابِرٌ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قول الله تعالى:﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ امَنُوا ادْخُلُوا فِي السّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَنِ ﴾ قَالَ: اَلسَّلَمُ: هُم آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَمَرَ اَللَّهُ بِالدُّخُولِ فِیهِ،﴾ (3)

402/[301] - ﴿ عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْکَلْبِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿اُدْخُلُوا فِی اَلسِّلْمِ کَافَّهً ﴾ هُوَ وَلاَیَتُنَا .﴾ (4)

403/[302] - ﴿وَ رَوَی جَابِرٌ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (5) قَالَ:

﴿اَلسَّلَمُ﴾ هُوَ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَمَرَ اَللَّهُ بِالدُّخُولِ فِیهِ، وَ هُمْ حَبْلُ اَللَّهِ اَلَّذِی

ص: 410


1- عنه بحار الأنوار: 159/24 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 455/1 ح 4، و نور الثقلين: 206/1ح 767.
2- عنه بحار الأنوار : 159/24 ح 2 و 230/68 باختصار، و البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 5، و نور الثقلين : 206/1 ح 768 . بصائر الدرجات : 525 ح 32 (باب - 20 في التسليم لآل محمّد علیهم السلام) بإسناده عن داود بن فرقد، عن زيد عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 204/2 ح 83.
3- عنه بحار الأنوار: 159/24 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 6، و نور الثقلين : 206/1 ح 769
4- عنه بحار الأنوار: 159/24 ح 4، و 230/68 ح باختصار، و البرهان في تفسير القرآن: 456/1 ح 7 ، و نور الثقلين: 206/1 ح 770 .
5- و في الطبع الجديد : عن أبي عبد الله علیه السلام ، و هو غير صحيح؛ لأن جابر لم يرو عنه علیه السلام

سپس افزود: و (منظور از) «خُطُوَاتِ الشَّيْطَنِ» به خدا سوگند! ولایت فلانی و فلانی می باشد

299) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفتند:

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! تمامی شما در اسلام وارد شوید»، سؤال کردیم؟

فرمودند: مؤمنین مأمور شده اند که نسبت به ما (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ) معرفت پیدا کنند.

300)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! تمامی شما در اسلام وارد شوید و از گام ها (و وسوسه های) شیطان پیروی نکنید»، فرمود: «السِّلمِ» (ولایت) آل محمد علیهم السلام می باشد، که خداوند دستور داده تا (مؤمنین) در آن وارد شوند

301) - از ابو بکر کلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش درباره فرمایش خداوند متعال: «تمامی شما در اسلام وارد شوید» فرمود: منظور از آن ولایت ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام ) می باشد

302) - و از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «السِّلمِ » آل محمد علیهم السلام هستند، که خداوند دستور داده است تا (مؤمنین) در آن وارد شوند ایشان همان ریسمان خداوند می باشند که مردم مأمور شده اند تا به آنان چنگ زنند و توسّل جویند،

ص: 411

أُمِرَ بِالاِعْتِصَامِ بِهِ قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا ﴾ (1). (2) .

404/[303] - ﴿وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ ﴾ قَالَ: هِیَ وَلاَیَهُ اَلثَّانِی وَ اَلْأَوَّلِ.﴾ (3) .

405/[304] - ﴿عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ علیهم السلام قَالَ:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَلاَ إِنَّ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمِیعُ مَا فُضِّلَتْ بِهِ اَلنَّبِیُّونَ إِلَی خَاتَمِ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ فِی عِتْرَهِ خَاتَمِ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ ، فَأَیْنَ یُتَاهُ بِکُمْ وَ أَیْنَ تَذْهَبُونَ؟ یَا مَعَاشِرَ مَنْ فُسِخَ مِنْ أَصْلاَبِ أَصْحَابِ اَلسَّفِینَهِ! ، فَهَذَا مَثَلُ مَا فِیکُمْ فَکَمَا نَجَا فِی هَاتَیْکَ مِنْهُمْ مَنْ نَجَا وَ کَذَلِکَ یَنْجُو فِی هَذِهِ مِنْکُمْ مَنْ نَجَا وَ رَهَنَ ذِمَّتِی، وَ وَیْلٌ لِمَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ فِیکُمْ کَأَصْحَابِ اَلْکَهْفِ ، وَ مَثَلُهُمْ بَابُ حِطَّهٍ، وَ هُمْ بَابُ اَلسِّلْمِ فَاُدْخُلُوا فِی اَلسِّلْمِ کَافَّهً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ ﴾(4)

406/[305]- ﴿عَنْ جَابِرٍ قَالَ. قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ الله تَعَالَی: ﴿فِی ظُلَلٍ مِنَ اَلْغَمامِ وَ اَلْمَلَئِکَهُ وَ قُضِیَ اَلْأَمْرُ﴾ قَالَ: یَنْزِلُ فِی سَبْعِ

ص: 412


1- سورة آل عمران : 102/3
2- عنه بحار الأنوار: 85/24 ح 9 ، 233/65 ، و البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 8. و يأتي الحديث في السورة «آل عمران»، الحديث 123
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 9.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 456/1 ح 10، و نور الثقلين: 206/1 ح 771 تفسير القمّي : 367/1 بإسناده عن ابن أبي عمير، عن ابن أذنية، عن أبي عبد الله علیه السلام باختصار، عنه البحار : 80/92 ح 7، الغيبة للنعماني : 44 الإرشاد للمفيد: 231/1(فصل من كلامه علیه السلام في أهل البدع) عنه البحار : 99/2 ح 59 ، الاحتجاج : 262/1 (احتجاجه علیه السلام على من قال بالرأي) عنه البحار: 285/2

هم چنان که فرموده: «همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و پراکنده نگردید»

303) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و از گام ها (و وسوسه های) شیطان پیروی نکنید» فرمود: منظور ولایت دومی و اولی می باشد

304- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش از امیر المؤمنین علیهم السلام فرمود: توجّه نمایید علومی که حضرت آدم علیه السلام به همراه آن ها فرود آمد و دیگر پیامبران تا حضرت خاتم صلی الله علیه و آله همه به وسیلۀ آن ها بر دیگران برتری یافتند، تمامی آن علوم، نزد عترت (علیهم السلام) موجود است پس شما را به کجا می برند؟ و پیش چه کسی می روید؟ ای جدا شدگان از ذریّه اصحاب کشتی (نجات اهل بیت رسالت علیهم السلام) این عترت مَثلی برای شما و در بین شماست، پس عترت هم چون کشتی نوح نجات بخش است؛ هر که بر ایشان وارد شود نیز نجات یابد و من به آن چه می گویم بر تعهّد این گفتار هستم، وای بر کسی که روی از ایشان برتابد ایشان در بین شما همانند اصحاب کهف می باشند ایشان باب حطّه بنی اسرائیل هستند ایشان باب تسلیم به درگاه خدایند پس همگی سر تسلیم فرود آورید و از (برنامه ها و) گام های شیطان پیروی نکنید.

305)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: ( آیا کافران مهلت داده می شوند هنگامی که امر) «خداوند در سایه هایی از فرشتگان وارد شود و امر الهی اجرا گردد»، فرمود: او در هفت نور گنبدی نما فرود می آید - و معلوم نیست

ص: 413

قِبَابٍ مِنْ نُورٍ لاَ یُعْلَمُ فِی أَیِّهَا هُوَ حِینَ یَنْزِلُ فِی ظَهْرِ اَلْکُوفَهِ ، فَهَذَا حِینَ یَنْزِلُ.﴾ (1)

407/[306] - ﴿عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ: یَا أَبَا حَمْزَهَ کَأَنِّی بِقَائِمِ أَهْلِ بَیْتِی قَدْ عَلاَ نَجَفَکُمْ ، فَإِذَا عَلاَ فَوْقَ نَجَفِکُمْ نَشَرَ رَایَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَإِذَا نَشَرَهَا اِنْحَطَّتْ عَلَیْهِ مَلاَئِکَهُ بَدْرٍ.﴾ (2)

408/[307] - و﴿ [ عن أبي حمزة]، وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ نَازِلٌ فِی قِبَابٍ مِنْ نُورٍ حِینَ یَنْزِلُ بِظَهْرِ اَلْکُوفَهِ عَلَی اَلْفَارُوقِ فَهَذَا حِینَ یَنْزِلُ وَ أَمَّا ﴿ قُضِیَ اَلْأَمْرُ ﴾ فَهُوَ اَلْوَسْمُ عَلَی اَلْخُرْطُومِ یَوْمَ یُوسَمُ اَلْکَافِرُ.﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ ﴿211﴾

409 / [308] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ ﴿ سَلْ بَنِی إِسْرائِیلَ کَمْ آتَیْناهُمْ مِنْ آیَهٍ بَیِّنَهٍ ﴾ (قال:) فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ جَحَدَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَقَرَّ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَنْکَرَ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُبَدِّلْ نِعْمَهَ اَللّهِ﴾ (4)

ص: 414


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 460/1 ح 4، و نور الثقلين : 206/1 ح 772 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 460/1 ح 5. الأمالي للمفيد : 45 5ح (المجلس السادس) بإسناده عن أبي خالد الكابلي قال: قال لي عليّ بن الحسين عليهما السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 135/51 ح 3، و نحوه الغيبة للنعماني : 308 ح 3 بإسناده عن أبي حمزة الثمالي قال : قال لي أبو جعفر علیه السلام، عنه البحار : 361/52 ح 130 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 460/1 ذيل ح 5 و نور الثقلين : 206/1 ح 773 ، و 395/5 ح 46
4- عنه بحار الأنوار: 190/9 ح 26 بحذف القطعة الأخيرة، و البرهان : 460/1 ح 2 . الكافي : 290/8 ح 440 ، عنه البحار : 58/92 ح 39.

که (امر و قدرت خدا) در بین کدام خواهد بود - و در حوالی کوفه فرود خواهد آمد پس این همان واقعه ای است که انجام خواهد شد.

306) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا حمزه مثل این که قائم اهل بیت خود را می بینم که بر بلندای نجف، ظهور کرده و بر بلندای آن بیرق و پرچم رسول خدا صلی الله علیه و آله در اهتزاز می باشد و فرشته های جنگ بدر همه بر او فرود آیند.

307) - و [ از ابو حمزه] روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: امر (رحمت و قدر خداوند) در هفت نور گنبدی نما در حوالی کوفه بر فاروق (قطعه ای از ابر) فرود می آید و این همان واقعه ای است که انجام خواهد شد؛ و اما «امر (خداوند) اجرا گردد» علامت و نشانه ای است که - بر بینی افراد هنگام داغ نهادن - بر کافر خواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: از بنی اسرائیل سؤال کن: چه اندازه نشانه های روشن به آن ها داده ایم؟ (ولی آنان نعمت های مادی و معنوی را که خداوند در اختیارشان نهاده بود در راه غلط استفاده کردند) و کسی که نعمت خدا را پس از آن که به سراغش آمد تبدیل کند (و در مسیر خلاف به کار گیرد، گرفتار عذاب شدید الهی خواهد شد) به درستی عقاب و عذاب خداوند سخت شدید است. (211)

308)- از ابو بصیر روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «از بنی اسرائیل سؤال کن، چه مقدار آیات و بیّنات عطایشان کردیم» پس برخی ایمان آوردند برخی انکار کردند، برخی اقرار نمودند، برخی ردّ کردند و برخی دیگر نعمت های خدا را تبدیل و تحریف می کنند.

ص: 415

قوله تعالى :﴿ كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴾ ﴿213﴾

410/[309] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ [سألوا] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اَللّهُ اَلنَّبِیِّینَ ﴾؟

قَالَا علیهما السلام: کَانُوا ضُلاَّلاً فَبَعَثَ اَللَّهُ فِیهِمْ أَنْبِیَاءَ وَ لَوْ سَأَلْتَ اَلنَّاسَ لَقَالُوا: قَدْ فَرَغَ مِنَ اَلْأَمْرِ﴾ (1)

411/[310]- ﴿ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً﴾؟

قَالَ: کَانَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَدَا لِلَّهِ فَأَرْسَلَ اَلرُّسُلُ قَبْلَ نُوحٍ ،

قُلْتُ: أَ عَلَی هُدًی کَانُوا أَمْ عَلَی ضَلاَلَهٍ؟

قَالَ: بَلْ کَانُوا ضُلاَّلاً، کَانُوا لاَ مُؤْمِنِینَ وَ لاَ کَافِرِینَ وَ لاَ مُشْرِکِینَ.﴾ (2)

ص: 416


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 461/1 ح 2. الأمالي للطوسي : 661 ح 1374 (مجلس يوم الجمعة الثانت و العشر) بإسناده عن هشام، عن أبی عبد الله علیه السلام باختصار عنه البحار : 113/4 ح 35، 48/5 ح78
2- عنه البرهان في تفسير القرآن 461/8 ح 3، و نور الثقلين: 208/1 ح 782

فرمایش خداوند متعال مردم (در آغاز) یک دسته بودند. پس خداوند پیامبران را مبعوث نمود تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی را برای دعوت به سوی حق بر آنان نازل نمود تا در میان مردم در آن چه اختلاف داشتند داوری کنند ولی کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند و نشانه های روشن به آن ها رسیده بود به خاطر انحراف از حق و ستمگری در آن اختلاف کردند و خداوند آن هایی را که ایمان آورده بودند به حقیقت آن چه مورد اختلاف بود به فرمان خودش رهبری نمود و خداوند هر کسی را بخواهد به راه راست هدایت می نماید. (213)

309) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «تمامی مردم یک امّت بودند. پس خداوند پیامبران را (برای هدایت ایشان) فرستاده» فرمودند: مردم گمراه بودند پس خدوند رسولانی را از بین آنان برگزید ولی گر از مردم (اهل سنت) سؤال کنی گویند: خداوند (از ابتدا) در امر (بعثت رسولان) فارغ پشته بود

310)- از یعقوب بن شُعیب روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «تمامی مردم یک امّت بودند» سؤال کردم؟

فرمود: مردم (یاد شده در) این آیه، مربوط به قبل از زمان نوح علیه السلام بوده که همگی یک اُمت را تشکیل می دادند خداوند قبل از نوح رسولانی را برای ایشان برگزید عرض کردم: مردم آن زمان هدایت یافته بودند یا گمراه؟

فرمود: بلکه گمراه بودند نه مؤمن و نه کافر و نه مشترک (یعنی، سرگردان و بودند).

ص: 417

412/[311] - ﴿ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً ﴾؟

قَالَ: بعد آدَمَ َعلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قبل نُوحٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ضُلاَّلاً فَبَدَا لِلَّهِ فَبَعَثَ اَللّهُ اَلنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ ، أَمَا إِنَّکَ إِنْ لَقِیتَ هَؤُلاَءِ قَالُوا: إِنَّ ذَلِکَ لَمْ یَزَلْ وَ کَذَبُوا إِنَّمَا هُوَ شَیْءٌ بَدَا لِلَّهِ فِیهِ .﴾(1)

413/[312] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اَللّهُ اَلنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ ﴾ فَقَالَ: کَانَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ علیه السلام کَانُوا ضُلاَّلاً فَبَعَثَ اَللَّهُ اَلنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ .﴾ (2)

414/[313] - ﴿ عَنْ مَسْعَدَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ کانَ اَلنّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اَللّهُ اَلنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ ﴾ فَقَالَ علیه السلام:

کَانَ ذَلِکَ قَبْلَ نُوحٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، قِیلَ: فَعَلَی هُدًی کَانُوا؟

قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : بَلْ کَانُوا ضُلاَّلاً، وَ ذَلِکَ أَنَّهُ لَمَّا اِنْقَرَضَ آدَمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ صَلَحَ ذُرِّیَّتُهُ بَقِیَ شِیثٌ وَصِیُّهُ لاَ یَقْدِرُ عَلَی إِظْهَارِ دِینِ اَللَّهِ اَلَّذِی کَانَ عَلَیْهِ آدَمُ وَ صَالِحُ ذُرِّیَّتِهِ، وَ ذَلِکَ أَنَّ قَابِیلَ تَوَاعَدَهُ بِالْقَتْلِ کَمَا قَتَلَ أَخَاهُ هَابِیلَ ، فَسَارَ فِیهِمْ بِالتَّقِیَّهِ وَ اَلْکِتْمَانِ، فَازْدَادُوا کُلَّ یَوْمٍ ضَلاَلاً حَتَّی لَمْ یَبْقَ عَلَی اَلْأَرْضِ مَعَهُمْ إِلاَّ مَنْ هُوَ سَلَفَ وَ لَحِقَ اَلْوَصِیَّ بِجَزِیرَهٍ فِی اَلْبَحْرِ یَعْبُدُ اَللَّهَ، فَبَدَا لِلَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ یَبْعَثَ اَلرُّسُلَ وَ لَوْ سُئِلَ هَؤُلاَءِ اَلْجُهَّالُ لَقَالُوا قَدْ فَرَغَ مِنَ اَلْأَمْرِ وَ کَذَبُوا إِنَّمَا [هِیَ] شَیْءٌ یَحْکُمُ بِهِ اَللَّهُ فِی کُلِّ عَامٍ.

ص: 418


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 461/1 ح 4. إن كان في هذا الحديث و بعده إشكال، يأتي جوابه في الحديث الثالث .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 461/1 ح 5 . تفسير القمّي : 70/1 (كيفيّة الحجّ) مرسلاً و باختصار، عنه البحار : 24/11 ح 1 .

311) - از یعقوب بن شُعیب روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره این آیه: «تمامی مردم یک امّت بودند» سؤال کردم؟

فرمود: مردم بعد از آدم علیه السلام و قبل از زمان نوح علیه السلام گمراه بودند، پس خداوند پیامبرانی را به عنوان بشارت دهنده (به بهشت) و انذار کننده (از دوزخ) ،برگزید ولی چنان چه از این جماعت (اهل سنّت) جویا شوی گویند: خداوند همیشه رسولانی را برایشان برگزیده است؛ آنان دروغ می گویند، بلکه خداوند این برنامه را (از زمان نوح علیه السلام) انجام داد.

312) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «تمامی مردم یک امّت بودند ، پس خداوند پیامبران را به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده (ایشان) فرستاد» فرمود مردم قبل از زمان نوح علیه السلام گمراه بودند پس خداوند پیامبرانی را به عنوان بشارت دهنده (به بهشت) و انذار کننده (از (دوزخ) برگزید.

313) - و از مسعدة روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «تمامی مردم یک امّت بودند که خداوند پیامبران را (برای هدایت آنان) فرستاد تا بشارت دهنده و انذار کننده باشند، فرمود: آن مربوط به زمان قبل از حضرت نوح علیه السلام بوده است.

سؤال کردند: آیا (مردم آن زمان) هدایت یافته بودند؟

فرمود: گمراه بودند؛ زیرا هنگامی که حضرت آدم وفات یافت ذریّه اش صالح بودند و فرزندش شیث جانشین او گردید ولی نمی توانست دین و آئینی را که آدم و ذریّه اش داشتند آشکار و تبلیغ کند؛ و این به خاطر آن بود که برادرش قابیل او را تهدید به قتل کرده همان طوری که هابیل را کشته بود

بنابراین شیث با تقیّه و حالت سرّی انجام وظیفه می کرد و بر همین اساس روز به روز بر گمراهی آنان افزوده می گشت تا آن جا که روی زمین غیر از آن ها

ص: 419

ثُمَّ قَرَأَ ﴿ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ ﴾ (1) فَیَحْکُمُ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَا یَکُونُ فِی تِلْکَ اَلسَّنَهِ مِنْ شِدَّهٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ مَطَرٍ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ

قُلْتُ: أَ فَضُلاَّلاً کَانُوا قَبْلَ اَلنَّبِیِّینَ أَمْ عَلَی هُدًی؟

قَالَ: لَمْ یَکُونُوا عَلَی هُدًی کَانُوا عَلَی فِطْرَهِ اَللَّهِ اَلَّتِی فَطَرَهُمْ عَلَیْهَا لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اَللّهِ، وَ لَمْ یَکُونُوا لِیَهْتَدُوا حَتَّی یَهْدِیَهُمْ اَللَّهُ أَ مَا تَسْمَعُ لقُولُ إِبْرَاهِیمُ: ﴿ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلضّالِّینَ﴾ (2) أَیْ نَاسِیاً لِلْمِیثَاقِ .﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ﴾ ﴿214﴾

415/[314]- ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ ، قَالَ: حَدَّثَنِی اَلْمُعَافَی بْنُ إِسْمَاعِیلَ ، قَالَ:

لَمَّا قُتِلَ اَلْوَلِیدُ ، خَرَجَ مِنْ هَذِهِ اَلْعِصَابَهِ نَفَرٌ بِحَیْثُ أَحْدَثَ اَلْقَوْمُ، قَالَ: فَدَخَلْنَا عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَقَالَ: مَا اَلَّذِی أَخْرَجَکُمْ عَنْ غَیْرِ اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ؟

قَالَ: فَقَالَ اَلْقَائِلُ مِنْهُمْ: اَلَّذِی شَتَّتَ اَللَّهُ مِنْ کَلِمَهِ أَهْلِ اَلشَّامِ ، وَ قَتْلِ خَلِیفَتِهِمْ، وَ اِخْتِلاَفِهِمْ فِیمَا بَیْنَهُمْ.

الَ: «مَا تَجِدُونَ أُعِینُکُمْ إِلَیْهِمْ؟ - فَأَقْبَلَ یَذْکُرُ حَالاَتِهِمْ - أَ لَیْسَ اَلرَّجُلُ مِنْکُمْ

ص: 420


1- سورة الدخان : 4/44
2- سورة الأنعام: 77/6
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 461/1 ح 6، و نور الثقلين : 2081 ح 783، 783 و 185/4 ح69

کسی باقی نماند و جانشین آدم (شیث) به جزیره ای در میان دریا پناهنده شد و در آن جا خدا را پرستش می کرد پس خداوند متعال اراده نمود که رسولانی را برانگیزد ولی چنان چه از نادانان سؤال کنید. گویند: خداوند از هدایت مردم فارغ گشته و مردم مشکل دینی نداشتند. اما آن ها دروغ می گویند همانا خداوند در هر سال (شب قدر) حکم می نماید حضرت این آیه را قرائت نمود: «در آن (شب قدر) هر امری را بر مبنای حکمت، مقدّر و ثبت می نماید».

پس خداوند متعال آن چه در آن سال از مشکلات و سختی ها رفاهیات و سادگی ها نزول باران و رحمت و ... را حکم (بر وقوع آن ها) می نماید.

گفتم: آیا مردم قبل از آمدن پیامبران گمراه و یا هدایت شده بودند؟

فرمود: هدایت یافته بودند ولی آشنای به معارف و مسائل نبودند بلکه بر همان فطرت خدایی می زیستند و هیچ گونه تغییری ایجاد نکرده بودند، لذا تا موقعی که خداوند پیامبرانی را برایشان نفرستنده بود ( به امور لازم) آشنا نبودند و با آمدن پیامبران خداوند هدایتشان نمود، آیا فرمایش حضرت ابراهیم را نشنیده ای: «چنان چه پروردگارم مرا هدایت نکند از گمراهان خواهم بود» که منظور فراموشي زمان عهد و میثاق (خداوند با ذرّات آفرینش) می باشد

فرمایش خداوند متعال: آیا گمان کردید وارد بهشت می شوید بدون آن که حوادثی هم چون حوادث گذشتگان به شما برسد؟ گرفتاری ها و ناراحتی هایی به آن ها رسید و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: یاری خداکی خواهد آمد؟! (پس از خدا تقاضای یاری کردند و به آن ها گفته شد:) آگاه باشید یاری خدا نزدیک است. (214)

314) - از محمد بن سنان به نقل از معافی بن اسماعیل روایت کرده است که گفت: هنگامی که ولید کشته شد. بعضی افرد حرکت کرده و به محضر امام صادق علیه السلام

ص: 421

یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ إِلَی سُوقِهِ فَیَقْضِی حَوَائِجَهُ، ثُمَّ یَرْجِعُ وَ لَمْ تَخْتَلِفْ ، إِنْ کَانَ لِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ أَتَی هُوَ عَلَی مِثْلِ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ، لِیَأْخُذَ اَلرَّجُلَ مِنْهُمْ فَیَقْطَعَ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ، وَ یَنْشُرَهُ بِالْمَنَاشِیرِ، وَ یُصْلَبَ عَلَی جِذْعِ اَلنَّخْلَهِ، وَ لاَ یَدَعُ مَا کَانَ عَلَیْهِ؟

ثُمَّ تَرَکَ هَذَا اَلْکَلاَمَ، ثُمَّ اِنْصَرَفَ إِلَی آیَهٍ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ: ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا اَلْجَنَّة وَ لَمّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ اَلَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ اَلْبَأْساءُ وَ اَلضَّرّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتّی یَقُولَ اَلرَّسُولُ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی نَصْرُ اَللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اَللّهِ قَرِیبٌ.﴾(1)

قوله تعالى : ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَ يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿219﴾

416/[315]- ﴿ حَمْدَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: کَتَبَ إِلَیْهِ إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَنْبَسَهَ - یَعْنِی إِلَی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ -: إِنْ رَأَی سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ أَنْ یُخْبِرَنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی حَمْدَوَیْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: کَتَبَ إِلَیْهِ إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَنْبَسَهَ یَعْنِی إِلَی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنْ رَأَی سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ أَنْ یُخْبِرَنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلْخَمْرِ وَ اَلْمَیْسِرِ﴾ اَلْآیَهِ فَمَا اَلْمَیْسِرُ؟ جُعِلْتُ فِدَاکَ!

ص: 422


1- عنه البرهان في تفسیر القرآن، 462/1 ح 1 الغيبة للطوسي : 458 (ذكر طرف من العلامات الكائنة)، بإسناده عن خالد العاقولي - في حدیث له - عن أبي أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار : 130/52 ح 28 .

حضور یافتند حضرت به ایشان فرمود: چه برنامه ای شما و از رفتن به حج باز داشته است؟ یکی از ایشان گفت: همان چیزی که وحدت کلمه شامیان را بر هم زده و خلیفه شان را کشته و در بین یک دیگر اختلاف و درگیری به وجود آورده است.

حضرت فرمود: چه چیزی دیدگاه شما را نسبت به آن ها جلب کرده؟ آیا فردی از شما از منزل خود به بازار نمی رود و چون کار های خود را انجام داد بدون اختلاف و درگیری به منزل باز نمی گردد. اگر وضعیت پیش از شما بر شما حاکم می بود که افراد را می گرفتند و دست و پایشان را قطع می کردند. بدنش را با ارّه می بریدند بر شاخه های درخت آویزانش می کردند و چیزی برایش باقی نمی گذاشتند، (آیا خوب بود؟!)

بعد از آن حضرت این نوع مطالب را قطع نمود و به وسیله آیه ای از آیات کتاب خداوند توجّه آنان را جلب نمود: «آیا گمان می کنید که وارد بهشت می شوید بدون آن که مشکلات پیشینیان را داشته باشید؟! تا جایی که مؤمنین به همراه پیامبرشان بگویند: نصرت و یاری خداوند چه وقت فرا می رسد؟ توجّه کنید که نصرت خداوند نزدیک خواهد بود.»

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) در مورد شراب و قمار از تو سوال می کنند، بگو:آن ها گناه و زیان بزرگی است و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بر دارد (ولی) گناه آن ها از نفعشان بیشتر است و (نیز) از تو سوال می کنند: چه چیزی را اتفاق کنند؟ بگو از ما زاد نیازمندی های خود خداوند آیات را اینچنین برای شما روشن می نماید شاید که اندیشه کنید. (219)

315) - از حمادویه به نقل از محمد بن عیسی رو روایت کرده است که گفت: ابراهيم بن عیینه برای امام هادی علیه السلام نامه ای به این مضمون نوشت: چنان چه سرور و مولایم صلاح بدند مرا از تغییر فرمایش خداوند: « (ای پیامبر!) در رابطه با

ص: 423

فَکَتَبَ کُلُّ مَا قُومِرَ بِهِ فَهُوَ اَلْمَیْسِرُ وَ کُلُّ مُسْکِرٍ حَرَامٌ .﴾ (1)

417 /[316] - ﴿ اَلْحُسَیْنُ عَنْ مُوسَی بْنِ اَلْقَاسِمِ اَلْبَجَلِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

اَلنَّرْدُ وَ اَلشِّطْرَنْجُ مِنَ اَلْمَیْسِرِ .﴾ (2)

418/[317]-﴿عَنْ عَامِرِ بْنِ اَلسِّمْطِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْخَمْرُ مِنْ سِتَّهِ أَشْیَاءَ: اَلتَّمْرِ وَ اَلزَّبِیبِ، وَ اَلْحِنْطَهِ. وَ اَلشَّعِیرِ، وَ اَلْعَسَلِ، وَ اَلذُّرَهِ .﴾ (3)

419/[318] - ﴿عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ اَلْعَفْوَ ﴾؟

قَالَ: اَلْعَفْوُ: اَلْوَسَطُ .﴾(4)

ص: 424


1- عنه وسائل الشيعة : 325/17 ح 22675 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 5، و نور الثقلين : 209/1 ح 789 و مستدرك الوسائل : 119/13 ح 14945 بتفاوت .
2- عنه وسائل الشيعة : 326/17 ح 22676 ، و البرهان في تفسير القرآن: 468/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 224/13 ح 15197 مسائل عليّ بن جعفر علیه السلام: 294 ح 750
3- عنه وسائل الشيعة : 281/25 ح 31912 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 7، و نور الثقلين: 210/1 ح 790 الكافي : 392/6 ح 1 باسناده عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ، و ح 2 عن الحسن الحضرمي عمّن أخبره، عن عليّ بن الحسين علیهما السلام، و نحو الأول تهذيب الأحكام : 101/9 ح 177 - فيهما : الخمر من خمسة أشياء ...- عنهما وسائل الشيعة : 279/25 ح 31907، و 31908 و 280 ح 31909 ، دعائم الإسلام : 133/2 ح 469 عن عليّ بن الحسین علیهما السلام - كذا فيه: الخمر من خمسة - ، عنه البحار : 495/66 ، و مستدرك الوسائل: 37/17 ح 20672.
4- عنه وسائل الشيعة : 553/21 ح 27854 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 9: الكافي : 52/4 ح 3 بإسناده عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابه، عن أبي عبد الله علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 551/21 ح 27843 ، فقه الرضاء علیه السلام: 254 ( باب - 37 النفقة و المآكل و المشارب)، عنه البحار : 72/104 ح 13، و مستدرك الوسائل : 37/13 ح 14676 فقه القرآن : 240/1 .

خمر و میسر از تو سؤال می کنند» آگاه نماید که منظور از «المَيْسِر» چیست؟

حضرت در جواب نوشت: هر چیزی است که به وسیله آن قمار بازی و برد و باخت شود؛ و (ضمناً) هر مست کننده ای حرام است.

316) - از حسین از موسی بن قاسم بجلی از محمد بن علی بن جعفر، به نقل از پدرش، از برادرش امام کاظم علیه السلام از پدرش امام صادق علیه السلام، روایت نموده است که فرمود:

نرد (تخته ای است که به وسیله آن بازی می نمایند) و شطرنج (وسایل مجسّمه ای شکلی است که به وسیله آن ها بازی می کنند و) نوعی از قمار است

317) – از عامر بن سمط روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: خمر (شراب مست کننده) از شش چیز ( گرفته و تهیه می شود) خرما ، مویز ،گندم، جو، عسل و ذرّت.

318) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: « (ای پیامبر!) از تو سؤال می کنند که چه چیز انفاق نمایند؟ بگو: عفو نمایید»، سؤال کردم؟

فرمود: «الْعَفْوَ» در این جا به معنای میانه روی و اعتدال می باشد

ص: 425

420/[319] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ یَسْئَلُونَکَ ماذا یُنْفِقُونَ قُلِ اَلْعَفْوَ﴾ ؟

قَالَ: ﴿اَلَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً﴾ (1) قَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ بَعْدَ هَذِهِ، هِیَ اَلْوَسَطُ ﴾(2)

421 /[320 ] - ﴿عَنْ یُوسُفَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ اَلْعَفْوَ ﴾ قَالَ: اَلْکَفَافُ ﴾(3)

422 / [321] - ﴿وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی بَصِیرٍ : اَلْقَصْدُ﴾ (4)

قوله تعالى : ﴿فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَ إِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿220﴾

423 / [322] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ ﴾؟

قَالَ: تُخْرِجُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ قَدْرَ مَا یَکْفِیهِمْ وَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِکَ قَدْرَ مَا یَکْفِیکَ،

ص: 426


1- سورة الفرقان : 67/25
2- عنه وسائل الشيعة : 554/21 ح 27855 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 10، و 472/5 ح 6، و نور الثقلين : 28/4 ح 99
3- عنه وسائل الشيعة : 554/21 ح 27856 ، و البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ح 11 .
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 468/1 ذيل ح 11

319) - از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «از تو سؤال می کنند که چه چیز انفاق نمایند؟ بگو: عفو نمایید»، سؤال نمودم؟

فرمود: (منظور آن در آیه ای دیگر آمده است که می فرماید:) «آن کسانی که چون انفاق و بخشش کنند نه اسراف می کنند و نه بخل می ورزند، بلکه با میانه روی بین آن دو حالت را انجام می دهند» که در آیه بعد از آن نازل شده و در مورد صرفه جویی و میانه روی است

320) - از یوسف روایت کرده است که گفت:

امام صادق و یا امام باقر علیهماالسلام درباره فرمایش خداوند: «از تو سؤال می کنند که چه چیز انفاق نمایند؟ بگو: عفو نمایید» فرمود: منظور از آن کفاف و صرفه جویی است

321)- و در روایت ابو بصیر آمده است: منظور اقتصاد و قناعت می باشد.

فرمایش خداوند متعال: دربارۀ دنیا و آخرت (بیندیشید) و (ای پیامبر!) از تو در مورد یتیمان سؤال می کنند بگو: اصلاح کار آنان بهتر است و اگر زندگی خود را با زندگی آنان بیامیزید (مانعی ندارد) آنان برادران (و خواهران دینی) شما هستند خداوند فساد کنندگان را از اصلاح گران می شناسد و اگر خدا بخواهد شما را به زحمت می اندازد (که آنان را از خودتان جدا سازید، ولی خداوند چنین نمی کند) زیرا او توانمند و حکیم است (220)

322- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر با آنان (یتیمان) مخلوط شوید، پس آن ها نیز برادران شما هستند»، سؤال کردم؟

فرمود: به مقدار کفایت از اموال یتیمان بر می دارد و مصرفشان می نماید

ص: 427

قَالَ: قُلْتُ: أَرَأَیْتَ أَیْتَامٌ صِغَارٌ وَ کِبَارٌ وَ بَعْضُهُمْ أَعْلَی فِی اَلْکِسْوَهِ مِنْ بَعْضٍ؟

فَقَالَ: أَمَّا اَلْکِسْوَهُ فَعَلَی کُلِّ إِنْسَانٍ مِنْ کِسْوَتِهِ، وَ أَمَّا اَلطَّعَامُ فَاجْعَلْهُ جَمِیعاً فَأَمَّا اَلصَّغِیرُ فَإِنَّهُ أَوْشَکَ أَنْ یَأْکُلَ کَمَا یَأْکُلُ اَلْکَبِیرُ .﴾ (1)

424/[323] - ﴿عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَوْ أَبِی الْحَسَنِ علیهما السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تعالی : وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ﴾؟

قَالَ یَعْنِی الْیَتَامَی یَقُولُ إِذَا كَانَ الرَّجُلُ یَلِی یَتَامَی وَ هُوَ فِی حَجْرِهِ فَلْیُخْرِجْ مِنْ مَالِهِ عَلَی قَدْرِ مَا یُخْرِجُ لِكُلِّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ فَیُخَالِطُهُمْ فَیَأْكُلُونَ جَمِیعاً وَ لَا یَرْزَأن مِنْ أَمْوَالِهِمْ شَیْئاً فَإِنَّمَا هُوَ نَارٌ ﴾ (2)

425/[324] - ﴿ عَنِ اَلْکَاهِلِیِّ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلَهُ رَجُلٌ ضَرِیرُ اَلْبَصَرِ فَقَالَ: إِنَّا نَدْخُلُ عَلَی أَخٍ لَنَا فِی بَیْتِ أَیْتَامٍ مَعَهُمْ خَادِمٌ لَهُمْ، فَنَقْعُدُ عَلَی بِسَاطِهِمْ وَ نَشْرَبُ مِنْ مَائِهِمْ، وَ یَخْدُمُنَا خَادِمُهُمْ، وَ رُبَّمَا أَطْعَمَنَا فِیهِ اَلطَّعَامَ مِنْ عِنْدِ صَاحِبِنَا وَ فِیهِ مِنْ طَعَامِهِمْ فَمَا تَرَی أَصْلَحَکَ اَللَّهُ؟

ص: 428


1- عنه بحار الأنوار: 10/75 ح 35 ، و البرهان في تفسير القرآن : 470/1 ح 7. الكافي : 130/5 ح 5 بإسناده عن أبي الصبّاح الكناني، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 254/17 ح 22459 ، فقه القرآن: 35/2 (باب التصرّف في أموال اليتامى).
2- عنه بحار الأنوار: 10/75 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 471/1 ح 8. الكافي: 129/5 ح 1 ، و ح 2 بإسنادهما عن سماعة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 340/6 ح 69 ، و ح 70 ، عنهم وسائل الشيعة : 251/17 ح 22451 و 254 ح 22460 ، فقه القرآن : 35/2 ( باب التصرّف في أموال اليتامى). و يأتي أيضاً في الحديث 30 من سورة «النساء».

هم چنین از اموال خودت به مقدار کفایت برداشت و مصرف می کنی.

گفتم: اگر بعضی یتیمان صغیر و بعضی کبیر بودند و بعضی از جهت زندگی نسبت به بعضی دیگر بیشتر در رفاه باشند و نیز بعضی اهل خورد و خوراک و بعضی دیگر اهل قناعت و صرفه جویی بودند با این که اموالشان یک جا درهم است نظر شما در این مورد چیست؟

فرمود: اما نسبت به لباس هر کدام به اندازه سهمشان پول داده می شود، ولی نسبت به خوراک همه افراد یک جا بر سر یک سفره از غذا استفاده می کنند که چه بسا افراد کوچک تر همانند بزرگ ترها استفاده خواهند نمود.

323) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام پیرامون فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و اگر با آنان (یتیمان) مخلوط شوید، پس آن ها نیز برادران شما هستند»، سؤال کردم؟

فرمود: مربوط به یتیمان است چنان چه مردی سرپرستی یتیمان را بر عهده دارد باید به مقدار نیاز از اموال خود برداشت نماید و با مقدار لازم برای مصرف يتيمان مخلوط کند و با هم بخورند و مواظب باشد که از اموال یتیمان چیزی بر ندارد که عقاب و جزای آن آتش می باشد.

324) - از کاهلی روایت کرده است که گفت:

نزد امام صادق علیه السلام بودم که مرد نابینایی از آن حضرت سؤال کرد: بر یکی از دوستانمان وارد می شویم که در خانه یتیمان زندگی می کند و آنان پیش خدمتی مشترک دارند ما بر فرش های ایشان می نشینیم و از آب هایشان می نوشیم و پیش خدمتشان برای ما خدمت می کند چه بسا هم از خوراکشان که مخلوط طعام دوستمان است تناول می کنیم نظر شما در این موارد چیست؟

-خداوند امورتان را اصلاح فرماید-..

ص: 429

فَقَالَ: قَدْ قَالَ اَللَّهُ ﴿ بَلِ اَلْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَهٌ ﴾ (1) فَأَنْتُمْ لاَ یَخْفَی عَلَیْکُمْ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ﴾ - إِلَی قوله:- ﴿ لَأَعْنَتَکُمْ ﴾ ثُمَّ قَالَ: إِنْ یَکُنْ دُخُولُکُمْ عَلَیْهِمْ فِیهِ مَنْفَعَهٌ لَهُمْ فَلاَ بَأْسَ، وَ إِنْ کَانَ فِیهِ ضَرَرٌ فَلاَ .﴾ (2)

426/[325] - ﴿عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

جَاءَ رَجُلٌ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنَّ أَخِی هَلَکَ وَ تَرَکَ أَیْتَاماً وَ لَهُمْ مَاشِیَهٌ فَمَا یَحِلُّ لِی مِنْهَا؟

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنْ کُنْتَ تَلِیطُ حَوْضَهَا وَ تَرُدُّ نَادِیَتَهَا وَ تَقُومُ عَلَی رَعِیَّتِهَا فَاشْرَبْ مِنْ أَلْبَانِهَا غَیْرَ مُجْتَهِدٍ وَ لاَ ضَارٍّ بِالْوَلَدِ ﴿ وَ اَللّهُ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ﴾ (3)

427/[326] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ بِیَدِهِ اَلْمَاشِیَهُ لاِبْنِ أَخٍ لَهُ یَتِیمٍ فِی حَجْرِهِ أَ یَخْلِطُ أَمْرَهَا بِأَمْرِ مَاشِیَتِهِ؟

قَالَ: فَإِنْ کَانَ یَلِیطُ حَوْضَهَا وَ یَقُومُ عَلَی هَنَاتِهَا وَ یَرُدُّ نَادَّتَهَا فَلْیَشْرَبْ عَنْ أَلْبَانِهَا غَیْرَ مُجْتَهِدٍ لِلْحِلاَبِ وَ لاَ مُضِرٍّ بِالْوَلَدِ، ﴾

ص: 430


1- سورة القيامة : 14/75
2- عنه بحار الأنوار : 10/75 ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن : 471/1 ح 9، و مستدرك الوسائل : 193/13 ح 15076 . الكافي : 129/5 ح 4 بإسناده عن عبد الله بن يحيى الكاهلي قال: قيل لأبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 68339/6 ، عنهما وسائل الشيعة : 248/17 ح 22446 ، و البحار : 272/79 ح 18
3- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 38 ، و البرهان في تفسير القرآن : 471/1 ح 10، و مستدرك الوسائل : 194/13 ح 15077 .

فرمود: خداوند فرموده است: «انسان بر نفس (و حرکات) خود (آشنا) و بینا» است، بنابراین چیزی بر شما مخفی و پنهان نخواهد بود با توجّه بر این که خدای عزّ و جلّ می فرماید: «اگر با یتیمان (در زندگی) مخلوط شدید ، آنان برادران شما هستند ، البته خداوند فسادگر را از اصلاح گر می شناسد که اگر خدا بخواهد شما را از رحمت خود دور می گرداند»

سپس افزود: اگر ورود شما بر ایشان سودمند است مانعی ندارد، ولی چنان چه ضرر بر ایشان وارد می کند جایز نیست (و تشخیص آن بر خود انسان می باشد.)

325) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: مردی به حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و اظهار داشت: ای رسول خدا! برادرم مرده است و یتیمانی را باقی گذاشته که دارای چهار پایانی هستند از آن ها برای من چه چیز و چه مقدار حلال و جایز است؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چنان چه آبخور (شتران) آن ها را تمیز و رسیدگی می کنی و فراریان آن ها را بر می گردانی و بر چرانیدن و نگهداری آنها اهمیّت می دهی می توانی از شیر آن ها استفاده نمایی ولی باید توجّه کنی که تا آخر ندوشی و خسارتی بر بچّه هایشان وارد ننمایی که خداوند فرموده است: «خداوند فسادگر را از اصلاح گر می شناسد»

326) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت درباره مردی که چهارپایانی از یتیمان برادرش در دستش می باشد که یتیمان نیز در زندگی و خانه او هستند آیا می تواند امور خود را با آنان مخلوط و مشترک گرداند؟

فرمود چنان چه آبخور آن ها را تمیز و رسیدگی می کند و فراریان آن ها را بر می گرداند و بر چرانیدن و نگهداری آن ها اهمیّت می دهد می تواند از شیر

ص: 431

ثُمَّ قَالَ: ﴿ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ (1) ﴿ وَ اَللّهُ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ﴾ (2)

428/[327]- ﴿ عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی﴿ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ وَ اَللّهُ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ﴾

قَالَ: تُخْرِجُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ قَدْرَ مَا یَکْفِیهِمْ وَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِکَ قَدْرَ مَا یَکْفِیکَ ثُمَّ تُنْفِقُهُ .

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِثْلَهُ .﴾ (3)

429/ [328]- ﴿ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ فِی اَلْیَتَامَی ﴿ وَ إِنْ تُخالِطُوهُمْ فَإِخْوانُکُمْ ﴾؟

قَالَ: یَکُونُ لَهُمُ اَلتَّمْرُ وَ اَللَّبَنُ وَ یَکُونُ لَکَ مِثْلُهُ عَلَی قَدْرِ مَا یَکْفِیکَ وَ یَکْفِیهِمْ، وَ لاَ یَخْفَی عَلَی اَللَّهِ اَلْمُفْسِدُ مِنَ اَلْمُصْلِحِ .﴾ (4)

ص: 432


1- سورة النساء : 6/4 .
2- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 39 ، و وسائل الشيعة : 252/17 ذيل ح 22455 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 471/1 ح 11 مجمع البيان : 9/2 عن محمد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام ، عنه وسائل الشيعة : 352/17 ح 22453 ، و نحوه عوالي اللئالي : 120/2 ح 332 عنه البحار: 12/75 ح 45 .
3- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 40، و البرهان في تفسير القرآن : 472/1 ح 12 . الكافي : 130/5 ضمن ح 5 عن أبي الصبّاح الكناني، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 341/6 ح 73 عنهما وسائل الشيعة : 254/17 ح 22459 .
4- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 41، و وسائل الشيعة : 255/17ح 22461 ، و البرهان في تفسير القرآن : 472/1 ح 13 ، و نور الثقلين: 212/1 ح 803. الكافي : 18/3 ح 13 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 355/1 ح 943 .

آن ها استفاده نماید ولی باید توجّه کند که تا آخر ندوشد و خسارتی بر بچّه هایشان وارد ننماید.

سپس افزود: خداوند فرموده است: «هر کسی که غنی و بی نیاز باشد باید اجتناب و احتیاط نماید و کسی که تهی دست و فقیر باشد، با خوبی و نیکی می تواند تناول کند» خداوند فرموده است: «و خداوند فسادگر را از اصلاح گر می شناسد. »

327) - از محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر با يتيمان مخلوط شوید، آنان برادران شما هستند و خداوند فسادگر را از اصلاح گر می شناسد» چه می فرمایی؟

فرمود از اموال خودتان و از اموال آنان به اندازه کافی برداشت می کنی و پس از آن انفاق و هزینه (یتیمان) می نمایی

و مانند آن نیز توسط محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت شده است.

328) - از علی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون «ایتام» در ضمن فرمایش خداوند متعال: «و اگر با يتيمان مخلوط شوید ، آنان برادران شما هستند» سؤال کردم؟

فرمود: برای یتیمان، خرما و شیر (یا ماست) می باشد و تو نیز به همان مقدار داری که برای جمعتان کفایت می کند و البته شخص فاسد و صالح برای خداوند مخفی نمی باشد

ص: 433

430/[329]- ﴿عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ حَجَّاجٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ یَکُونُ لِلْیَتِیمِ عِنْدِیَ اَلشَّیْءُ وَ هُوَ فِی حَجْرِی أُنْفِقُ عَلَیْهِ مِنْهُ وَ رُبَّمَا أَصَبْتُ مِمَّا یَکُونُ لَهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ مَا یَکُونُ مِنِّی إِلَیْهِ أَکْثَرُ؟

فَقَالَ: لاَ بَأْسَ بِذَلِکَ إِنَّ اَللَّهَ یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿ وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَ لَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾ ﴿222)

431/ [331] - ﴿عَنْ جَمِیلٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: کَانَ اَلنَّاسُ یَسْتَنْجُونَ بِالْحِجَارَهِ وَ اَلْکُرْسُفِ ثُمَّ أُحْدِثَ اَلْوَضُوءُ وَ هُوَ خُلُقٌ حَسَنٌ فَأَمَرَ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ [وَ صَنَعَهُ] وَ أَنْزَلَهُ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ ﴿ إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلتَّوّابِینَ وَ یُحِبُّ اَلْمُتَطَهِّرِینَ ﴾ (2)

432/[331]- ﴿عَنْ سَلاَّمٍ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَدَخَلَ عَلَیْهِ حُمْرَانُ بْنُ أَعْیَنَ فَسَأَلَهُ عَنْ أَشْیَاءَ فَلَمَّا

ص: 434


1- عنه بحار الأنوار: 11/75 ح 42 و وسائل الشيعة: 255/17ح 22462و البرهان في تفسير القرن : 472/1 ح 14 و نور الثقلین: 212/1 ح 804
2- عنه بحار الأنوار : 204/80 ح 13 و البرهان في تفسیر القرآن: 475/1 ح 9 و مستدرک الوسائل : 277/1 - 593

329) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

به امام كاظم علیه السلام عرض کردم با یتیمی زندگی می کنم و او نزد من چیزی دارد که از مال خودش برایش مصرف می کنم و چه بسا مقداری از مال او را استفاده می کنم ولی بیشتر از آن را برایش جایگزین می نمایم.

فرمود با این روش مانعی ندارد البته خداوند نسبت به فسادگر و اصلاح گر آگاه و دانا می باشد

فرمایش خداوند متعال: و (نیز) از تو دربارۀ خون حیض سؤال می کنند بگو آن چیز زیان بار و آلوده است پس در حالت قاعدگی از همسران خود کناره گیری کنید و با آن ها نزدیکی ننماید تا پاک شوند و هنگامی که پاک شدند از طریقی که خدا به شما فرمان داده با آن ها آمیزش کنید، خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و پاکان را (نیز) دوست دارد. (222)

330 )- از جمیل روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود مردم خودشان را به وسیله سنگ و (پارچه از جنس) پنبه تطهیر و پاک می کردند سپس برنامه وضو (و شستشو مطرح و) اجرا شد و آن اخلاق و پدیده خوبی بود؛ پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور به وضو داد و خود نیز اجرا نمود؛ و خداوند در کتاب خود «به راستی که خداوند توبه کنندگان و پاکیزه شوندگان را دوست دارد» را نازل نمود

331) - از سلّام (بن مستنیر) روایت کرده است که گفت:

من در محضر امام باقر علیه السلام بودم که حُمران بن اعین وارد شد و چیز هایی را از آن حضرت پرسید و چون حمران خواست از جایش برخیزد، به امام باقر علیه السلام عرض کرد: -خداوند عمر شما را پاینده دارد و ما را به وجود شما بهره مند سازد

ص: 435

هَمَّ حُمْرَانُ بِالْقِیَامِ قَالَ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أُخْبِرُکَ أَطَالَ اَللَّهُ بَقَاکَ وَ أَمْتَعَنَا بِکَ! إِنَّا نَأْتِیکَ فَمَا نَخْرُجُ مِنْ عِنْدِکَ حَتَّی تَرِقَّ قُلُوبُنَا وَ تَسْلُوَ أَنْفُسُنَا عَنِ اَلدُّنْیَا وَ تَهُونَ عَلَیْنَا مَا فِی أَیْدِی اَلنَّاسِ مِنْ هَذِهِ اَلْأَمْوَالِ، ثُمَّ نَخْرُجُ مِنْ عِنْدِکَ فَإِذَا صِرْنَا مَعَ اَلنَّاسِ وَ اَلتُّجَّارِ أَحْبَبْنَا اَلدُّنْیَا

قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّمَا هِیَ اَلْقُلُوبُ مَرَّهً یَصْعُبُ عَلَیْهَا اَلْأَمْرُ وَ مَرَّهً یَسْهُلُ، ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَمَا إِنَّ أَصْحَابَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ نَخَافُ عَلَیْنَا اَلنِّفَاقَ،

قَالَ: فَقَالَ لَهُمْ: وَ لِمَ تَخَافُونَ ذَلِکَ؟

قَالُوا إِنَّا إِذَا کُنَّا عِنْدَکَ فَذَکَّرْتَنَا رُوِّعْنَا وَ وَجِلْنَا نَسِینَا اَلدُّنْیَا وَ زَهِدْنَا فِیهَا حَتَّی کَأَنَّا نُعَایِنُ اَلْآخِرَهَ وَ اَلْجَنَّهَ وَ اَلنَّارَ وَ نَحْنُ عِنْدَکَ، فَإِذَا خَرَجْنَا مِنْ عِنْدِکَ وَ دَخَلْنَا هَذِهِ اَلْبُیُوتَ وَ شَمِمْنَا اَلْأَوْلاَدَ وَ رَأَیْنَا اَلْعِیَالَ وَ اَلْأَهْلَ وَ اَلْمَالَ، یَکَادُ أَنْ نُحَوَّلَ عَنِ اَلْحَالِ اَلَّتِی کُنَّا عَلَیْهَا عِنْدَکَ وَ حَتَّی کَأَنَّا لَمْ نَکُنْ عَلَی شَیْءٍ أَ فَتَخَافُ عَلَیْنَا أَنْ یَکُونَ هَذَا اَلنِّفَاقَ؟

فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : کَلاَّ هَذَا مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ لَیُرَغِّبَنَّکُمْ فِی اَلدُّنْیَا، وَ اَللَّهِ! لَوْ أَنَّکُمْ تَدُومُونَ عَلَی اَلْحَالِ اَلَّتِی تَکُونُونَ عَلَیْهَا وَ أَنْتُمْ عِنْدِی فِی اَلْحَالِ اَلَّتِی وَصَفْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِهَا لَصَافَحَتْکُمُ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ مَشَیْتُمْ عَلَی اَلْمَاءِ

وَ لَوْ لاَ أَنَّکُمْ تُذْنِبُونَ فَتَسْتَغْفِرُونَ اَللَّهَ لَخَلَقَ اَللَّهُ خَلْقاً لِکَیْ یُذْنِبُوا ثُمَّ یَسْتَغْفِرُوا فَیَغْفِرَ لَهُمْ، إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ مُفَتَّنٌ تَوَّابٌ أَمَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ عَلَیْهِ السَّلاَم إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ

ص: 436

- من به شما گزارش می دهم که ما هرگاه خدمت شما می رسیم از نزد شما بیرون نمی رویم مگر آن که دل ما نرم و نفوس ما نسبت به این دنیا آرامش می یابد و آن چه از مال و دارائی که در دست مردم است بر ما خوار و بی ارزش می شود ولی همین که از نزد شما بیرون می رویم و پیش مردم و تجّار قرار می گیریم دنیا دوست می شویم

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا این دل ها است که گاهی سخت و سرکش و گاهی هموار و آسان می شوند. سپس امام باقر علیه السلام افزود: ولی اصحاب و یاران حضرت محمد صلی الله علیه و آله اظهار داشتند: ای رسول خدا! ما از حالت نفاق بر خود ترس داریم فرمود: چرا از آن می ترسید؟

گفتند: تا زمانی که در خدمت شما هستیم شما به ما یادآوری و موعظه می کنید و ما را به آخرت تشویق می نمایید از خدا می ترسیم و دنیا را فراموش می کنیم و نسبت به آن بی رغبت می شویم تا جایی که گویا آخرت را به چشم خود می نگریم بهشت و دوزخ را تا نزد شما هستیم در نظر داریم ولی موقعی که از نزد شما بیرون می رویم و در خانه های خود وارد می شویم و بوی فرزندان خود را می شنویم و خانواده را می نگریم نزدیک است از آن حالی که در خدمت شما داشتیم ،برگردیم تا جایی که گویا هیچ عقیده و ایمانی نداریم آیا شما هم از این که این تغییر حالت برای ما نفاق باشد نمی ترسید؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود هرگز چنین نیست این ها از وسوسه ها و نیرنگ های شیطان است که به وسیلۀ آن ها شما را به دنیا تشویق می کند به خدا سوگند اگر شما بر همان حالی که برای خود شرح دادید پیوسته می ماندید هر آینه فرشته ها با شما دست می دادند و بر روی آب راه می رفتید و اگر نبود که شما گناه می کنید و از خدا آمرزش می خواهید هر آینه خدا خلقی را می آفرید تا گناه کنند و سپس از خدا آمرزش بخواهند

ص: 437

اَلتَّوّابِینَ﴾ وَ قَالَ ﴿ اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ.﴾ (1) . (2)

433/[332] - ﴿ عَنْ أَبِی خَدِیجَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانُوا یَسْتَنْجُونَ بِثَلاَثَهِ أَحْجَارٍ؛ لِأَنَّهُمْ کَانُوا یَأْکُلُونَ اَلْبُسْرَ وَ کَانُوا یُبِعِّرُونَ بَعْراً فَأَکَلَ رَجُلٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ اَلدُّبَّاءَ فَلاَنَ بَطْنُهُ وَ اِسْتَنْجَی بِالْمَاءِ فَبَعَثَ إِلَیْهِ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

قَالَ: فَجَاءَ اَلرَّجُلُ وَ هُوَ خَائِفٌ أَنْ یَکُونَ قَدْ نَزَلَ فِیهِ أَمَرَ فَیَسُوؤَهُ فِی اِسْتِنْجَائِهِ بِالْمَاءِ قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: هَلْ عَمِلْتَ فِی یَوْمِکَ هَذَا شَیْئاً؟

فَقَالَ: نَعَمْ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! إِنِّی وَ اَللَّهِ! مَا حَمَلَنِی عَلَی اَلاِسْتِنْجَاءِ بِالْمَاءِ إِلاَّ أَنِّی أَکَلْتُ طَعَاماً فَلاَنَ بَطْنِی، فَلَمْ تُغْنِ عَنِّی اَلْحِجَارَهُ [شَیْئاً] فَاسْتَنْجَیْتُ بِالْمَاءِ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : هَنِیئاً لَکَ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ أَنْزَلَ فِیکَ آیَهَ ﴿ إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلتَّوّابِینَ وَ یُحِبُّ اَلْمُتَطَهِّرِینَ ﴾ فَکُنْتَ أَوَّلَ مَنْ صَنَعَ ذَا أَوَّلَ اَلتَّوَّابِینَ وَ أَوَّلَ اَلْمُتَطَهِّرِینَ .﴾(3)

ص: 438


1- سورة هود 90/11
2- عنه بحار الأنوار: 56/70 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 475/1 ح 10 . الكافي : 423/2 ح 1 بإسناده عن سلّام بن المستنير قال : كنت عند أبي جعفر علیه السلام عنه البحار : 41/6 ح 78 مجموعة ورّام: 210/2 (الجزء الثاني).
3- عنه بحار الأنوار: 198/80 ذيل ح 3 أشار إليه و البرهان في تفسير القرآن : 476/1 ح 11، و مستدرك الوسائل: 277/1 ح 594 . علل الشرائع : 286/10 ح 1 (باب - 205)، عنه وسائل الشيعة: 355/1ح 944، و البحار : 198/80 ح 3 ، من لا يحضره الفقيه : 30/1 ح 59 مرسلاً، عنه وسائل الشيعة : 354/1 ح 942، و البحار : 2/80

و خدا آنها را بیامرزد به راستی که مؤمن در حال امتحان و آزمایش است و بسیار توبه می نماید و درخواست مغفرت و آمرزش می کند آیا گفتار خدای عزّ و جلّ: «به راستی خداوند توبه کنندگان و پاکیزه شوندگان را دوست دارد»، را نشنیده ای؟ و نیز فرموده است: «و از پروردگار خود درخواست آمرزش کنید و به سوی او توبه نمایید»

332)- از ابو خدیجه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردم به وسیلۀ سه قطعه سنگ، خود را تطهیر و استنجا می کردند؛ زیرا که معمولاً خوراکشان خرمای نارس بود و (همانند حیوانات) پشکل می کردند پس در یک روز مردی مقداری کدوی حلوایی خورد و شکمش روان گشت و به وسیلۀ آب خود را تطهیر و استنجا کرد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله (از جریان او خبردار شد و) به دنبال او فرستاد، موقعی که او نزد حضرت آمد می ترسید که نکند آیه ای در نکوهش و سرزنش او نازل شده که چرا به وسیلۀ ،آب استنجا و تطهیر کرده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: آیا امروز کار خاصی انجام داده ای؟

عرضه داشت ،بلی ای رسول خدا! به خدا سوگند تنها چیزی که مرا بر استنجای با آب واداشت این بود که مقداری کدو خوردم و شکمم روان گشت و نتوانستم با سنگ تنها استنجا و تطهیر کنم، لذا با آب استنجا کردم.

رسول خدا ثصلی الله علیه و آله فرمود: گوارایت ،باد زیرا خدای عزّ و جلّ (در تأیید تو) آیه ای را فرستاد: «به راستی که خداوند توبه کنندگان و پاکیزه شوندگان را دوست دارد» بنابراین تو اولین کسی هستی که چنین کردی و اولین توبه کننده و اولین تطهیر کننده می باشی

ص: 439

434/[333] - ﴿عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: اَلْمَرْأَهُ تَحِیضُ یَحْرُمُ عَلَی زَوْجِهَا أَنْ یَأْتِیَهَا فِی فَرْجِهَا لِقَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّی یَطْهُرْنَ .﴾ فَيَسْتَقِيمُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَأْتِيَ امْرَأَتَهُ، وَ هِيَ حَائِضٌ فِيمَا دُونَ الْفَرْجِ.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿ نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ ﴿223﴾

435/[334]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ إِتْیَانِ اَلنِّسَاءِ فِی أَعْجَازِهِنَّ؟

قَالَ: لاَ بَأْسَ: ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ (2)

436/[335] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ قَالَ: حَیْثُ شَاءَ.﴾ (3)

ص: 440


1- عنه بحار الأنور : 293/103 ح 43. و وسائل الشيعة: 327/20 ح 25738، و البرهان في تفسير القرآن : 476/1 ح 12 . هذه قطعة من الحديث الأتي في سورة «النساء»، الحديث 78
2- عنه بحار الأنوار 28/104 ح 1، و وسائل الشيعة : 147/20 ح 25268 و البرهان في تفسير القرآن. 476/1 ح 13 و نور الثقلين، 217/1 ح 825
3- عنه بحار الأنوار: 28/104 ح 2 و وسائل الشيعة: 148/20 ح 25269 و البرهان في تفسير القرن : 476/1 ح 14، و نور الثقلين، 217/1 ح 825

333) - از عیسی بن عبد الله روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زنی که خون حیض می بیند، بر همسرش حرام است که - با استفاده از فرج و عورت - با او مجامعت نماید؛ زیرا که خداوند متعال فرموده است: «و با آنان نزدیکی نکنید تا موقعی که پاک شوند» در صورتی که مرد تحمّل نداشته باشد در حال حیض از غیر عورت فرج استفاده کند.

فرمایش خداوند متعال: زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند پس هر زمان که بخواهید می توانید با آن ها آمیزش کنید ولی (سعی نمائید از این فرصت بهره گرفته با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکی برای خود پیش فرستید و از (معصیت) خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و (ای پیامبر!) به مؤمنان بشارت ده (223)

334) - از عبد الله بن ابی یعفور روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره استمتاع مرد از پشت زن سؤال کردم؟

فرمود: حرمت و منعی برایش ،نیست سپس این آیه را «زنان شما (زمین تولید و) بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید (به هر شیوه مشروع) نزدیکی و بذر افشانی نمایید» تلاوت نمود.

335) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زنان شما، زمین تولید و بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید» فرمود: هر موقع و به هر شکلی (مشروع) که بخواهید.

ص: 441

437 / [336] - ﴿ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ﴾ فَقَالَ: مِنْ قُدَّامِهَا وَ مِنْ خَلْفِهَا فِی اَلْقُبُلِ. (1)

1438/[337] - ﴿ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ فِی إِتْیَانِ اَلنِّسَاءِ فِی أَعْجَازِهِنَّ؟

قُلْتُ: بَلَغَنِی أَنَّ أَهْلَ اَلْمَدِینَهِ لاَ یَرَوْنَ بِهِ بَأْساً، قَالَ: إِنَّ اَلْیَهُودَ کَانَتْ تَقُولُ: إِذَا أَتَی اَلرَّجُلُ مِنْ خَلْفِهَا خَرَجَ وَلَدُهُ أَحْوَلَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ فِی إِتْیَانِ اَلنِّسَاءِ فِی أَعْجَازِهِنَّ قُلْتُ: بَلَغَنِی أَنَّ أَهْلَ اَلْمَدِینَهِ لاَ یَرَوْنَ بِهِ بَأْساً، قَالَ: إِنَّ اَلْیَهُودَ کَانَتْ تَقُولُ: إِذَا أَتَی اَلرَّجُلُ مِنْ خَلْفِهَا خَرَجَ وَلَدُهُ أَحْوَلَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ یَعْنِی مِنْ خَلْفٍ أَوْ قُدَّامٍ خِلاَفاً لِقَوْلِ اَلْیَهُودِ ، وَ لَمْ یَعْنِ فِی أَدْبَارِهِنَّ .

عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مِثْلَهُ.﴾ (2)

439/[338] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ قَالَ: مَنْ قُبُلٍ.﴾(3)

ص: 442


1- عنه بحار الأنوار: 28/104 ح 3، و وسائل الشيعة : 143/20 ح 25254 ، و البرهان في تفسير القرآن : 476/1 ح 15، و نور الثقلين: 217/1 ح 826.
2- عنه بحار الأنوار: 28/104 ح 4 و 5 و البرهان في تفسير القرآن : 477/1 ح 16، و نور الثقلين : 217/1 ح 827 و مستدرك الوسائل : 231/14 ح 16580. تهذيب الأحكام: 415/7 ح 32 ، و 460 ح 49 الاستبصار : 244/3 ح 11، عنهما وسائل الشيعة: 141/20 ح 25248 .
3- عنه بحار الأنوار: 29/104 ح 6، و وسائل الشيعة : 143/20ح 25255 ، و البرهان في تفسير القرآن : 477/1 ح 17، و نور الثقلين: 217/1 ح 828

336)- از صفوان بن یحیی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «زنان شما، زمین تولید و بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید»، سؤال کردم؟

فرمود: از جلو و از پشت ولی با استفاده از جلو و فرج باشد.

337) - از مُعمر بن خلّاد روایت کرده است که گفت :

امام رضا علیه السلام فرمود: (اهل سنّت) در مورد کامیابی مرد از دبر و عقب همسرش چه می گویند؟

گفتم: اطلاع یافته ام که اهل مدینه منعی و مشکلی در آن نمی بینند

فرمود یهودیان می گفتند: چنان چه مرد از پشت زن مجامعت نماید و فرزندی منعقد گردد، لوچ می شود که خداوند این آیه: «زنان شما زمین تولید و بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید» را نازل نمود؛ که از پشت باشد و یا از جلو مانعی (و حرمتی) ندارد بر خلاف قول یهود، البته منظور در دبر و عقب نیست.

338) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زنان شما، زمین تولید و بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور استفاده و کامیابی از جلو می باشد

ص: 443

440/[339]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَأْتِی أَهْلَهُ فِی دُبُرِهَا؟

فَکَرِهَ ذَلِکَ وَ قَالَ: وَ إِیَّاکُمْ وَ مَحَاشَّ اَلنِّسَاءِ وَ قَالَ: إِنَّمَا مَعْنَی ﴿ نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنّی شِئْتُمْ ﴾ أَیَّ سَاعَهٍ شِئْتُمْ.﴾ (1)

441/[340 ]- ﴿عَنِ اَلْفَتْحِ بْنِ یَزِیدَ اَلْجُرْجَانِیِّ قَالَ:

کَتَبْتُ إِلَی اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی مِثْلِهِ فَوَرَدَ مِنْهُ اَلْجَوَابُ: سَأَلْتَ عَمَّنْ أَتَی جَارِیَتَهُ فِی دُبُرِهَا وَ اَلْمَرْأَهُ لُعْبَهُ [اَلرَّجُلِ] لاَ تُؤْذَی وَ هِیَ حَرْثٌ کَمَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی .﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿ وَ لَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿224﴾ لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾ ﴿225﴾

442/[341]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ لاَ إِلَهَ غَیْرُهُ-: ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا﴾؟

ص: 444


1- ،عنه البحار الانوار: 29/104 ح و وسائل الشيعة: 144/20 ح 25256، و البرهان في تفسير القرآن : 477/1 ح 18، و نور الثقلين: 217/1ح 829
2- عنه بحار الأنوار: 29/104 ح 9 و وسائل الشيعة : 144/20 ح 25257، و البرهان فی تفسير القران : 477/1 ح 19 و نور الثقلین : 217/1 ح 830

339) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که از پشت زن مجامعت می کند سؤال کردم؟

فرمود بر حذر باشید از این که بخواهید از محل خروج مدفوع زن استفاده و کامیابی کنید سپس افزود: معنای «زنان شما زمین تولید و) بذر افشانی شمایند پس هر زمان که بخواهید می توانید نزدیکی و بذر افشانی نمایید» هر ساعت و هر زمان می باشد.

340)- از فتح بن یزید جرجانی روایت کرده است که گفت:

نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشتم، پس حضرت در جواب مرقوم نمود: درباره کسی سؤال کرده ای که با همسر خود از پشت جماع کرده است، باید توجه نمایی که زن وسیله سرگرمی و آسایش مرد است نباید مورد اذیّت و آزار قرار گیرد همان طوری که خداوند متعال فرموده است: زن هم چون زمین کشتزار بذر می باشد (پس مواظب باش که بذر و نطفه خود را در کجا تلف می کنی)

فرمایش خداوند متعال: و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید و نیکی کنید و تقوا پیشه سازید و در میان مردم اصلاح کنید و خداوند شنوای داناست (224) خداوند شما را به خاطر سوگند هایی که بدون توجه یاد می کنید مؤاخذه نخواهد کرد اما به آن چه که افکار و دل های شما کسب کرده (و سوگند هایی که از روی اراده و اختیار یاد می کنید) مؤاخذه می کند و خداوند آمرزنده و بردبار است (225)

341) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید، نیکی نمایید و تقوا را رعایت کنید»، سؤال کردم؟

ص: 445

قَالَ: هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ! وَ بَلَی وَ اَللَّهِ، ﴾ (1)

443/[342]-﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ [قالا:]: ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ ﴾ قَالاَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یُصْلِحُ بَیْنَ اَلرَّجُلِین فَیَحْمِلُ مَا بَیْنَهُمَا مِنَ اَلْإِثْمِ.﴾ (2)

444/[343]- ﴿ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ ﴾

قَالَ: یَعْنِی اَلرَّجُلَ یَحْلِفُ أَنْ لاَ یُکَلِّمَ أَخَاهُ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ أَوْ لاَ یُکَلِّمَ أُمَّهُ.﴾ (3)

445 / [344] - ﴿ عَنْ أَیُّوبَ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: لاَ تَحْلِفُوا بِاللَّهِ صَادِقِینَ وَ لاَ کَاذِبِینَ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ ﴾

قَالَ: إِذَا اِسْتَعَانَ رَجُلٌ بِرَجُلٍ عَلَی صُلْحٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ رَجُلٍ فَلاَ تَقُولَنَّ: إِنَّ عَلَیَّ یَمِیناً أَنْ لاَ أَفْعَلَ؛ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تَجْعَلُوا اَللّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا

ص: 446


1- عنه بحار الأنوار: 98/72 ح 21 ، و 281/104 ح 15، و وسائل الشيعة : 239/23 ح 29473 ، و البرهان في تفسير القرآن: 478/1 ح 4. الكافي : 443/7 ح 1 بإسناده عن مسعدة بن صدقة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، من لا يحضره الفقيه: 228/3 ح 1076 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشیعة : 239/23 ح 29472 ، و نحو الكافي، تهذيب الأحكام: 280/8 ح 15، عنه و عن الكافي، وسائل الشيعة : 238/23 ح 29470.
2- عنه بحار الأنوار: 223/104 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن: 478/1 ح 5، و نور الثقلين : 218/1 ح 835 و كنز الدقائق : 535/12 ، و مستدرك الوسائل : 77/16 ح 19201.
3- عنه بحار الأنوار: 224/104 ح 35 ، و وسائل الشيعة : 223/23 ح 29421 ، و البرهان في تفسير القرآن: 478/1 ح 6 ، و كنز الدقائق : 535/1، و نور الثقلين: 218/1 ح 836.

فرمود: آن گفتار شخصی است که بگوید: نه، به خدا سوگند! بلی، به خدا سوگند!

342) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند: امام باقر و امام صادق علیهما السلام (درباره فرمایش خداوند:) «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید)، فرمودند: منظور آن شخصی است که بین دو نفر، صلح و دوستی بر قرار می کند و در بین ایشان (به خاطر سوگند به خداوند) مرتکب گناه می شود.

343) - از منصور بن حازم از امام صادق علیه السلام و محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که درباره فرمایش خداوند: «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید» فرمودند منظور این است که شخصی سوگند می خورد تا با برادر خود سخن نگوید و معاشرتی با او نداشته باشد و یا با مادر خود تکلّمی نکند.

344 - از ایّوب روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) شنیدم که می فرمود: به خدا سوگند نخورید، نه سوگند راست و نه دروغ؛ زیرا که خدای عزّ و جلّ فرموده است: «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید»

حضرت افزود: چنان چه شخصی برای ایجاد صلح و دوستی بین دو نفر، از دیگری کمک بخواهد پس حقّ ندارد که بگوید: من سوگند خورده ام که در چنین برنامه هایی دخالت نکنم زیرا خداوند فرموده است: «و خداوند را در معرض سوگند های خود قرار ندهید، این که خوبی کنید و تقوا را رعایت نمایید و بین مردم صلح بر قرار کنید»

ص: 447

وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ اَلنّاسِ﴾ (1)

446/[345]- ﴿ عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ لا یُؤاخِذُکُمُ اَللّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ ﴾

قَالَ: هُوَ: لاَ وَ اَللَّهِ! وَ بَلَی وَ اَللَّهِ! وَ کَلاَّ وَ اَللَّهِ! لاَ یَعْقِدُ عَلَیْهَا أَوْ لاَ یَعْقِدُ عَلَی شَیْءٍ﴾ (2)

قول تعالى : ﴿ لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿226﴾ وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ ﴿227﴾

447/[346] -﴿ عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ فِی اَلْإِیلاَءِ: «إِذَا آلَی اَلرَّجُلُ مِنِ اِمْرَأَتِهِ، لاَ یَقْرَبُهَا وَ لاَ یَمَسُّهَا وَ لاَ یَجْمَعُ رَأْسَهُ وَ رَأْسَهَا، فَهُوَ فِی سَعَهٍ مَا لَمْ یَمْضِ اَلْأَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ، فَإِذْ مَضَی اَلْأَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ فَهُوَ فِی حِلٍّ مَا سَکَتَتْ عَنْهُ، فَإِذَا طَلَبَتْ حَقَّهَا بَعْدَ اَلْأَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ وُقِفَ؛ فَإِمَّا أَنْ یَفِیءَ فَیَمَسَّهَا، وَ إِمَّا أَنْ یَعْزِمَ عَلَی اَلطَّلاَقِ فَیُخَلِّیَ عَنْهَا،

ص: 448


1- عنه بحار الأنوار: 224/104 ح 36، و وسائل الشيعة : 200/23 ح 29361 و 29362 و البرهان في تفسير القرآن: 479/1 ح 7، و نور الثقلين: 218/1 ح 837، و مستدرك الوسائل : 77/16 ح 19202
2- عنه بحار الأنوار: 224/104 ح 37، و وسائل الشيعة : 239/23 ح 29474 و البرهان في تفسير القرآن : 479/1 ح 2. الكافي : 443/7 ح 1 من لا يحضره الفقيه: 361/3 ح 4279 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام - إلى قوله: و بلى و الله- ، تهذيب الأحكام : 280/8ح 15، عنهم وسائل الشيعة: 23/ 239 ح 29472 .

345)- از ابو الصباح روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «خداوند شما را به خاطر سوگند هایی بیهوده خورده اید، مؤاخذه نمی کند» سؤال کردم؟

فرمود: لغو و بیهوده گویی شخص این است که بگوید: نه، به خدا سوگند! بلی، به خدا سوگند! نه به خدا سوگند! هرگز چنین نمی کنم ولی بر چیزی متعهّد و پایند نباشد.

فرمایش خداوند متعال: کسانی که زنان خود را ایلام می نمایند (یعنی سوگند یاد می کنند که با آن ها آمیزش جنسی نکنند) حق دارند چهار ماه انتظار بکشند (و در این چهار ماه وضعیت خود را از نظر ادامه زندگی یا طلاق، روشن سازند) پس اگر (در این فرصت) بازگشت کنند. (چیزی بر آن ها نیست؛ زیرا) خداوند آمرزنده و مهربان است (226) و اگر تصمیم به جدایی گرفتند (آن هم با شرایطش مانعی ندارد) پس خداوند شنوای داناست. (227)

346) - از برید بن معاویه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره ایلام می فرمود: چنان چه مردی همسر خود را ایلاء کند بر این که با او مجامعت و هم خوابی نکند تا مدت چهار ماه فرصت دارد که از تصمیم خود برگردد و توبه نماید ولی اگر چهار ماه سیری گشت و پشیمان نگردید، چنان چه زن ساکت و بی تفاوت باشد، مشکلی ایجاد نمی کند اما اگر مطالبه حقّ خود را کند زندانی و بازداشت می شود تا آن که یا برگردد و با او دوستی و نزدیکی کند و یا تصمیم بر طلاق گیرد و از بند زوجیت آزادش نماید و پس از این که یک بار حیض و سپس پاک شود بدون آن

ص: 449

حَتَّی إِذَا حَاضَتْ وَ تَطَهَّرَتْ مِنْ مَحِیضِهَا، طَلَّقَهَا تَطْلِیقَهً مِنْ قَبْلِ أَنْ یُجَامِعَهَا بِشَهَادَهِ عَدْلَیْنِ، ثُمَّ هُوَ أَحَقُّ بِرَجْعَتِهَا مَا لَمْ یَمْضِ اَلثَّلاَثَهُ أَقْرَاءٍ ﴾ (1)

448/[347] -﴿عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

أَیُّمَا رَجُلٍ آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ فَالْإِیلاَءُ أَنْ یَقُولَ الرجل :وَ اَللَّهِ! لاَ أُجَامِعُکِ کَذَا وَ کَذَا، وَ یَقُولَ وَ اَللَّهِ! لَأَغِیظَنَّکِ ثُمَّ یُغَایِظُهَا وَ لَأُسَوِّأَنَّکِ ثُمَّ یَهْجُرُهَا فَلاَ یُجَامِعُهَا فَإِنَّهُ یَتَرَبَّصُ بِهَا أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءَ - وَ اَلْإِیفَاءُ أَنْ یُصَالِحَ - ﴿فَإِنَّ اَللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾ وَ إِنْ لَمْ یَفِئْ أُجْبِرَ عَلَی اَلطَّلاَقِ (وَ لاَ یَقَعُ بَیْنَهُمَا طَلاَقٌ حَتَّی تُوقَفَ وَ إِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ) (2) فَهِیَ تَطْلِیقَهٌ .﴾ (3)

449/[348 ] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ : فِی رَجُلٍ آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ حَتَّی مَضَتْ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ قَالَ: یُوقَفُ فَإِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ اِعْتَدَّتِ اِمْرَأَتُهُ کَمَا تَعْتَدُّ اَلْمُطَلَّقَهُ وَ إِنْ أَمْسَکَ فَلاَ بَأْسَ﴾ (4)

ص: 450


1- عنه بحار الأنوار: 170/104 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن 482/1 ح 10، و مستدرك الوسائل: 401/15 ح 18632. الكافي: 130/6 ح 1، تهذيب الأحكام : 3/8 ح 3 الاستبصار: 255/3 ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 351/222 ح 28767 ، عوالي اللئالي : 293/2 ح 56 قطعة منه، و 405/3 ح 2.
2- ما بين القوسين لم يرد في الطبع الجديد
3- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 482/1 ح 11، و مستدرك الوسائل : 404/15 ح 18642 . الكافي : 130/6 ح 2، من لا يحضره الفقيه : 524/3 ح 4824، تهذيب الأحكام : 2/8 ح 1 الاستبصار: 252/3 ح 1 بتفاوت يسير في الجميع عنهم وسائل الشيعة : 347/22 ح 28756.
4- عنه بحار الأنوار : 171/104 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن : 482/1 ح 12، و مستدرك الوسائل : 407/15 ح 18652 تهذيب الأحكام : 7/8 ح 20 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار : 254/3 ح 6 عنهما وسائل الشيعة : 355/22ح 28779.

که مجامعت کرده باشد در حضور دو شاهد عادل، طلاق را جاری می گرداند بعد از آن اگر مایل بود می تواند رجوع کند به شرط آن که سه مرحله (پاکی از حيض) را نگذرانده باشد.

347) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مردی که همسر خود را ایلاء کند و بگوید: سوگند به خدا! با تو مجامعت و هم خوابی نمی کنم و یا بگوید سوگند به خدا! تو را غضبناک می گردانم، سپس (با بی توجّهی نسبت به او) غضبناکش کند و یا بگوید: تو را ناراحت می نمایم و سپس با ترک دوستی و زناشویی ناراحتش کند به چنین مردی چهار ماه مهلت داده می شود پس اگر وفا کرد که همان دوستی و زناشویی باشد «پس خداوند آمرزنده و مهربان است».

ولی اگر وفا نکرد مجبور به طلاق می شود و طلاق واقع نمی شود، مگر بعد از توقیف و بازداشت او پس اگر طلاق داد یک طلاق محسوب می شود.

348) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

مردی که با زن خود ایلاء کند و چهار ماه از آن گذشته باشد، توقیف و بازداشت می شود تا زن خود را طلاق دهد و چون طلاقش داد باید عدّه طلاق نگاه دارد ولی اگر پشیمان شد و توبه کرد مشکلی نخواهد بود.

ص: 451

450/[349] - ﴿ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ فَمَضَتْ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ؟

قَالَ: یُوقَفُ فَإِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ بَانَتْ مِنْهُ وَ عَلَیْهَا عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ، وَ إِلاَّ کَفَّرَ یَمِینَهُ وَ أَمْسَکَهَا .﴾ (1)

451/[350]- ﴿ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قال]:

انَّه ذُکِرَ لَنَا أَنَّ أَجَلَ اَلْإِیلاَءِ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ بَعْدَ مَا یَأْتِیَانِ اَلسُّلْطَانَ فَإِذَا مَضَتِ اَلْأَرْبَعَهُ اَلْأَشْهُرِ فَإِنْ شَاءَ أَمْسَکَ وَ إِنْ شَاءَ طَلَّقَ وَ اَلْإِمْسَاکُ اَلْمَسِیسُ .﴾ (2)

452/[351] - ﴿سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِذَا بَانَتِ اَلْمَرْأَهُ مِنَ اَلرَّجُلِ هَلْ یَخْطُبُهَا مَعَ اَلْخُطَّابِ؟ قَالَ: یَخْطُبُهَا عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ وَ لاَ یَقْرَبْهَا حَتَّی یُکَفِّرَ یَمِینَهُ .﴾ (3)

453/[352]- ﴿عَنْ صَفْوَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی اَلْمُوَلِّی إِذَا أَبَی أَنْ یُطَلِّقَ قَالَ: کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَجْعَلُ لَهُ حَظِیرَهً مِنْ قَصَبٍ وَ یَحْبِسُهُ فِیهَا وَ یَمْنَعُهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ حَتَّی یُطَلِّقَ .﴾ (4)

ص: 452


1- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 10، وسائل الشيعة : 356/22 ذيل ح 28781 ، و البرهان في تفسير القرآن : 482/1 ح 13 . من لا يحضره الفقيه : 525/3 ح 4825 ، تهذيب الأحكام : 8/8 21، الاستبصار : 254/3 ح 7 عنهم وسائل الشيعة : 355/22 ح 28781
2- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 11 وسائل الشيعة : 349/22 ح 28762 ، و البرهان في تفسير القرآن : 383/1 ح 14 .
3- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 12، وسائل الشيعة : 356/22 ح 28782 ، و البرهان في تفسير القرآن : 483/1 ح 15 .
4- عنه بحار الأنوار: 171/104 ح 13، و وسائل الشيعة : 354/22 ح 28778، و البرهان في تفسير القرآن : 483/1 ح 16 . الكافي : 133/6 ح 10 بإسناده عن حمّاد بن عثمان، عن أبي عبد الله علیه السلام ، من لا يحضره الفقيه : 524/3 ذیل ح 4824 مرسلاً و بتفاوت يسير تهذيب الأحكام: 6/8 ح 13، الاستبصار : 257/3 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 353/22 ح 28772 و 354 ح 28775، و مستدرك الوسائل : 407/15 ح 18650 عن الصدوق في المُقنع .

349) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که با زن خود ایلاء کند و چهار ماه از آن گذشته باشد، سؤال کردم؟

فرمود: او توقیف و بازداشت می شود پس اگر تصمیم بر طلاق گرفت و طلاق داد از یک دیگر جدا می شوند و باید عدّه طلاق نگاه دارد و گرنه باید کفاره سوگند پرداخت کند و با زن خود معاشرت دوستانه داشته باشد.

350) - از عباس بن هلال روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام: فرمود: مدّت ایلاء چهار ماه می باشد، سپس به سلطان (حاکم و یا قاضی) مراجعه می کنند پس اگر مایل بود و خواست با هم زندگی می کنند و اگر نپذیرفت باید طلاق دهد؛ ضمناً معنای زندگی این است که باید همراه با زناشویی باشد.

351) - از امام صادق علیه السلام سؤال شد که اگر زنی (به سبب ایلاء ) از شوهرش جدا شود و مرد بخواهد رجوع کند خطبه و عقد لازم است؟

فرمود: خطبه را جاری می کند به عنوان این که دو مرحله طلاق واقع شده است و تا زمانی که کفاره سوگند خود را نپردازد نمی تواند با او نزدیکی و زناشویی نماید.

352) - و از صفوان به نقل از بعضی از اصحابش روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره مردی که با زن خود ایلاء کند و حاضر به طلاق نشود، فرمود: امام علی علیه السلام برای چنین شخصی اتاقکی از نی تهیه می کرد و او را در آن بازداشت و زندانی می نمود و از خوردنی ها و آشامیدنی ها ممنوعش می نمود تا حاضر به طلاق گردد

ص: 453

454/[353] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی اَلرَّجُلِ إِذَا آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ، فَمَضَتْ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ وَ لَمْ یَفِئْ، فَهِیَ مُطَلَّقَهٌ، ثُمَّ یُوقَفُ؛ فَإِنْ فَاءَ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ، وَ إِنْ عَزَمَ فَهِیَ بَائِنَهٌ مِنْهُ». ﴾ (1)

455/[354] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ عَنْ زُرَارَهَ قَالاَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ .﴾(2)

456/[355] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَمِعْتُ رَبِیعَهَ اَلرَّأْیِ وَ هُوَ یَقُولُ: [إِنَّ مِنْ رَأْیِی] أَنَّ اَلْأَقْرَاءَ اَلَّتِی سَمَّی اَللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ إِنَّمَا هِیَ اَلطُّهْرُ فِیمَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ وَ لَیْسَ بِالْحَیْضِ

قَالَ: فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَحَدَّثْتُهُ بِمَا قَالَ رَبِیعَهُ ، فَقَالَ: کَذَبَ وَ لَمْ یَقُلْ بِرَأْیِهِ وَ إِنَّمَا بَلَغَهُ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَقُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ أَ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ ذَلِکَ؟

قَالَ: نَعَمْ کَانَ یَقُولُ: إِنَّمَا اَلْقُرْءُ: اَلطُّهْرُ تُقْرَأُ فِیهِ اَلدَّمُ فَیَجْمَعُهُ فَإِذَا

ص: 454


1- عنه بحار الأنوار: 172/104 ح 14، وسائل الشيعة : 356/22 ح 28783 ، و البرهان في تفسير القرآن : 483/1 ح 17 . تهذيب الأحكام : 4/8 ح 7 ، الاستبصار : 256/3 ح 5 عنهما وسائل الشيعة : 352/22 ح 28770.
2- عنه بحار الأنوار: 187/104 ح 21 ، وسائل الشيعة : 203/22 ح 28389، و البرهان في تفسير القرآن : 475/1 ح 9 الكافي : 88/6 ضمن ح 9 ، وتهذيب الأحكام : 122/8 ح 22 و 123 ح 23 ، وضمن ح 28 الاستبصار: 330/3 ح 11 و ح 12 عنهم وسائل الشيعة : 201/22 ح 28381- 28383، دعائم الإسلام : 296/2 ح 1112 ، عنه مستدرك الوسائل : 353/15 ح 18476 .

353) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردی با زن خود ایلاء کرده است بر اینکه با او مجامعت و زناشویی نکند و اگر چهار ماه از آن بگذرد و رجوع ننماید، زن (در حكم) مطلّقه قرار می گیرد پس مرد را توقیف و بازداشت می کنند، سپس اگر حاضر به دوستی و نزدیکی شد زن در حکم دو مرحله طلاق قرار گرفته است ولی چنان چه تصمیم بر طلاق گرفت زن او جدا خواهد شد.

354) - از محمد بن مسلم و زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «قُرء» پاکی بین دو مرحله خون حیض می باشد.

355)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از ربيعة الرأی (1) شنیدم که می گفت: رأی و عقیده من درباره «الأقراء» که خداوند در قرآن مطرح نموده به این معنا است که یک مرحله پاکی در بین دو مرتبه حیض می باشد. سپس به حضور امام باقر علیه السلام شرفیاب شدم و آن چه را که از ربیعه شنیده بودم بیان کردم

حضرت فرمود: دروغ گفته است این مطلب را با رأی و عقیده خود نگفته است بلکه آن را از امام علی علیه السلام دریافت کرده است.

عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! آیا امام علی علیه السلام چنین مطلبی را بیان نموده است؟

فرمود: بلی می فرمود: همان معنای «قُرء» پاکی از خون می باشد که خون در مدّت پاکی، جمع و نگهداری می شود تا وقتی که زمان حیض فرا رسد و پاکی را نابود کند.

ص: 455


1- او ابو عثمان ربيعة بن فروخ تیمی است که با نظریه خود و قیاس در احکام عمل می کرد و در مدینه مفتی اهل سنّت بود تاریخ بغداد: ج 8 ص 420 شماره 4531 و تهذيب التهذيب: ج 3 ص 258 شماره 491

جائت [حَاضَتْ] قَذَفَتْهُ،

قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ رَجُلٌ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ طَاهِراً مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ بِشَهَادَهِ عَدْلَیْنِ،

قَالَ: إِذَا دَخَلَتْ فِی اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ فَقَدِ اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا وَ حَلَّتْ لِلْأَزْوَاجِ

قَالَ: قُلْتُ: إِنَّ أَهْلَ اَلْعِرَاقِ یَرْوُونَ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: هُوَ أَحَقُّ بِرَجْعَتِهَا مَا لَمْ تَغْتَسِلْ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ، فَقَالَ: کَذَبُوا قَالَ: وَ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِذَا رَأَتِ اَلدَّمَ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ فَقَدِ اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا﴾.(1)

457/[356] - ﴿ وَ فِی رِوَایَهِ رَبِیعَهِ اَلرَّأْیِ : وَ لاَ سَبِیلَ لَهُ عَلَیْهَا، وَ إِنَّمَا اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ وَ لَیْسَ لَهَا أَنْ تَتَزَوَّجَ حَتَّی تَغْتَسِلَ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ، فَإِنَّکَ إِذَا نَظَرْتَ فِی ذَلِکَ لَمْ تَجِدِ اَلْأَقْرَاءَ إِلاَّ ثَلاَثَهَ أَشْهُرٍ، فَإِذَا کَانَتْ لاَ تَسْتَقِیمُ مِمَّا تَحِیضُ فِی اَلشَّهْرِ مِرَاراً وَ فِی اَلشَّهْرِ مَرَّهً، کَانَ عِدَّتُهَا عِدَّهَ اَلْمُسْتَحَاضَهِ ثَلاَثَهَ أَشْهُرٍ، وَ إِنْ کَانَتْ تَحِیضُ حَیْضاً مُسْتَقِیماً فَهُوَ فِی کُلِّ شَهْرٍ حَیْضَهٌ، بَیْنَ کُلِّ حَیْضَهٍ شَهْرٌ وَ ذَلِکَ اَلْقُرْءُ .﴾ (2)

ص: 456


1- عنه بحار الأنوار: 187/104 ح 22 وسائل الشيعة : 310/22 ذيل ح 28408، و البرهان في تفسير القرآن : 485/1 ح 10، و مستدرك الوسائل : 354/15 ح 18482 و 353 ح 18479 و 355 ح 18486 قطع منه فيها الكافي : 86/6 ح 1 - من قوله : قلت : أصلحك الله - ، و 89 ح 1 - إلى قوله : جاء المحيض دفقه ، عنه وسائل الشيعة : 201/22 ح 28384 عوالي اللئالي : 141/2 المسلك الرابع في أحاديث ...)، مجمع البيان: 326/1 بتفات عنه وسائل الشيعة : 309/22 ح 28408 .
2- عنه بحار الأنوار : 187/104 ذيل ح 22 و البرهان في تفسير القرآن : 485/1 ذيل ح 10، و مستدرك الوسائل : 355/15 ح 18487. الكافي : 88/6 ح 9 تهذيب الأحكام : 123/8 ح 28 ، الاستبصار : 327/3 ح 4 ، عنهم وسائل الشيعة : 204/22 ح 28393.

عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! مردی همسر خود را در حالت پاکی و بدون آن که مجامعت و نزدیکی کرده ،باشد در حضور دو شاهد عادل طلاق می دهد (حکمش چگونه است)؟

فرمود: موقعی که دو مرحله حیض دید و مرحله سوم نیز حیض شود، عدّه طلاقش پایان یافته و می تواند (با هر کسی که بخواهد) ازدواج کند.

گفتم: اهالی عراق از امام علی علیه السلام روایت کرده اند: تا زمانی که حیض سوم پایان نیافته و غسل نکرده شوهر قبلی او در رجوع اولویت دارد.

فرمود: دروغ گفته اند امام علی علیه السلام می فرمود: چنان چه زن مرحله سوم خون را ببیند عدّه اش پایان یافته است.

356) - و در روایت ربيعة الرأى آمده: مرد حقّ رجوع به زن را ندارد و همانا «قُرء» ما بین دو مرحله دیدن خون حیض می باشد و هم چنین گفته است: زن حقّ شوهر کردن ندارد مگر بعد از غسل از حیض سوم

پس موقعی که تو خوب به فتوا ها دقّت کنی در می یابی که «أقراء»، سه مرحله دیدن خون حیض است و باید سه مرحله به طول انجامد بنابراین اگر زن عادت ماهیانه منظّمی نداشته باشد بلکه چه بسا چند بار و یا فقط یک بار در یک ماه خون ببیند عدّه او همانند عدّه مستحاضه می باشد که سه ماه خواهد بود، ولی اگر عادت ماهیانه اش منظّم باشد در هر ماه یک بار خون حیض می بیند و بین هر دو مرحله حیض یک ماه فاصله می شود و منظور از «قُرء» همین مورد اخیر می باشد.

ص: 457

458/[357] - ﴿قَالَ اِبْنُ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

اَلْعِدَّهُ اَلَّتِی تَحِیضُ وَ تَسْتَقِیمُ حَیْضُهَا ثَلاَثَهُ أَقْرَاءٍ وَ هِیَ ثَلاَثُ حِیَضٍ﴾ (1)

459/[358]- ﴿ وَ قَالَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ : اَلْقُرْءُ هُوَ اَلطُّهْرُ إِنَّمَا یُقْرَأُ فِیهِ اَلدَّمُ حَتَّی إِذَا جَاءَ اَلْحَیْضُ دَفَعَتْهَا .﴾ (2)

460/[359]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ مَتَی تَبِینُ مِنْهُ؟

قَالَ: حِینَ یَطْلُعُ اَلدَّمُ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ.﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ الْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ ﴿228﴾

ص: 458


1- عنه بحار الأنوار 188/104 ح 23 و البرهان في تفسير القرآن: 485/6 ح 11 و مستدرك الوسائل : 352/15 ح 18473 بحذف الذیل ، و 353 ح 18477 بتمامه تهذيب الأحكام : 126/8 ح 33 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام و ح 34 عن أبي بصیر الاستبصار: 330/3 ح 9 و ح 10 عنهم وسائل الشیعه: 220/22 ح 28387
2- عنه بحار الأنوار: 188/104 ذیل ح 23، و البرهان في تفسير القرآن: 486/1 ح 12 ، مستدرک الوسائل: 353/15 ح 18478.
3- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 24 و البرهان فی تفسیر القرآن: 486/1 ح 13 الكافي 88/6 ح 11 بتفصيل، و نحوه تهذیب الأحكام: 124/8 ح 30، الاستبصار: 328/3 ح 6 عنهم وسائل الشیعة 205/22 ح 28395، و 210 ح28410 .

357) - ابن مسکان روایت کرده است که گفت:

ابو بصیر گفته است عدّه زنی که خون حیض می بیند و عادت ماهیانه اش منظّم است سه «قُره» می باشد که سه مرحله دیدن خون حیض خواهد بود.

358) - از احمد بن محمد روایت کرده است، که گفت:

«قُرء» همان پاکی است که از خون حیض پاک شود و چون خون حیض جاری گردد پاکی را از بین می برد.

359)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد مردی سؤال کردم که همسر خود را طلاق داده چه زمانی از یک دیگر جدای قطعی می شوند؟

فرمود: موقعی که خون حیض را در مرحله ببيند.

فرمایش خداوند متعال: زنان طلاق داده شده باید به مدت سه مرتبه عادت ماهیانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند (و عدّه نگاه دارند) و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارند برای آن ها حلال نیست که آن چه را خدا در رحم های ایشان آفریده کتمان کنند و همسرانشان برای بازگرداندن آن ها (و از سر گرفتن زندگی زناشویی) در این مدت (از دیگران) سزاوارتر خواهند بود در صورتی که خواهان اصلاح باشند و برای آنان همانند وظایفی که بر دوش آن ها می باشد. حقوق شایسته ای قرار داده شده و مردان بر آنان برتری دارند و خداوند توان مند حکیم است. (228)

ص: 459

461/[360] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ اَلْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَهَ قُرُوءٍ وَ لا یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ ما خَلَقَ اَللّهُ فِی أَرْحامِهِنَّ ﴾ یَعْنِی لاَ یَحِلُّ لَهَا أَنْ تَکْتُمَ اَلْحَمْلَ إِذَا طُلِّقَتْ وَ هِیَ حُبْلَی، وَ اَلزَّوْجُ لاَ یَعْلَمُ بِالْحَمْلِ، فَلاَ یَحِلُّ لَهَا أَنْ تَکْتُمَ حَمْلَهَا وَ هُوَ أَحَقُّ بِهَا فِی ذَلِکَ اَلْحَمْلِ مَا لَمْ تَضَعْ﴾ (1)

462/[361]- ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمُطَلَّقَهُ تَبِینُ عِنْدَ أَوَّلِ قَطْرَهٍ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ﴾(2)

463/[362]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی اَلْمَرْأَهِ إِذَا طَلَّقَهَا زَوْجُهَا مَتَی تَکُونُ أَمْلَکَ بِنَفْسِهَا؟

قَالَ: إِذَا رَأَتِ اَلدَّمَ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ فَقَدْ بَانَتْ.﴾ (3)

464/[363]- ﴿ قَالَ زُرَارَهُ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

اَلْأَقْرَاءَ هِیَ اَلْأَطْهَارُ قَالَ: اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ .﴾(4)

ص: 460


1- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 25، و وسائل الشيعة : 196/22 ح 28371 و البرهان في تفسير القرآن : 486/1 ح 14 و نور الثقلين: 221/1 ح 853.
2- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 26، و البرهان في تفسير القرآن : 486/1 ح 15، و مستدرك الوسائل 355/15 ح 18483 الكافي : 87/6 ح 3 بإسناده عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 206/22 ح 28397.
3- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 486/1 ح 16، و مستدرك الوسائل : 355/15 ح 18484 . الكافي : 87/6ح 2 و 6 بإسنادهما عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام- فيه من قوله : إذا رأت الدم ، عنهما وسائل الشيعة : 205/22 ح 28396 ، و 206 ح 28398
4- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 486/1 ح 17 . الکافی: 89/6 ح 2 و3 فیهما القطعة الثانية منه، و ح 4 القطعة الأولى منه و نحوه تهذیب الاحکام 122/8 ح 22و 23 و 123 - 4 2 عن أبي عبد الله علیه السلام ، و الاستبصار: 3303 ح 11 - 13 عنه وسائل الشيعة : 201/22 ح 28381 - 28383- عوالي اللئالي : 385/3 ح 52 نحو الكافي.

360) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و زنانی که طلاق داده شده اند، باید سه مرحله پاکی از خون حیض را عدّه نگاه دارند و جایز نیست که آن چه را خداوند در رحم ایشان آفریده (حاملگی خود را) کتمان نمایند.»

فرمود: منظور این است که زن در صورتی که طلاق داده شده، اگر آبستن باشد و شوهر نداند، حقّ ندارد حاملگی خود را کتمان نماید، با توجّه بر این که مرد تا زمانی که همسرش آبستن باشد و زایمان نکرده در اولویت می باشد

361)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: زنی که طلاق داده شده در اولین لحظه دیدن خون حیض در مرحله سوم از مرد خود جدا خواهد شد.

362) - از عبد الرحمان بن ابی عبد الله روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره زنی که شوهرش او را طلاق داده، سؤال شد: چه وقت می تواند آزاد و مالک وجود خود باشد؟

فرمود: زن در اولین لحظه دیدن خون حیض در مرحله سوم از مرد خود جدا خواهد شد.

363)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «أقراء» به معنای پاکی از خون حیض است.

و (نیز) :فرمود «قرء» پاکی بین دو مرحله دیدن خون حیض می باشد.

ص: 461

قوله تعالى : ﴿ الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَ لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ ﴿229﴾

465/[364]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: فِی اَلرَّجُلِ إِذَا تَزَوَّجَ اَلْمَرْأَهَ. قَالَ: أَقَرَّتْ بِالْمِیثَاقِ اَلَّذِی أَخَذَ اَللَّهُ: ﴿ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ.﴾(1)

466/[365]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمَرْأَهُ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ اَلَّتِی تُطَلَّقُ ثُمَّ ترَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ اَلثَّالِثَهَ، فَلا تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ » إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یَقُولُ: ﴿ اَلطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسنٍ ﴾ وَ اَلتَّسْرِیحُ هُوَ اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ﴾(2)

ص: 462


1- عنه بحار الأنوار: 154/104 ح 63. و البرهان في تفسير القرآن 488/1 ح 4 الكافي: 501/5 ح 5 بإسناده عن عبد الرحمان بن أعين قال : سمعت أبا عبدالله علیه السلام يقول : ... عنه وسائل الشيعة . 116/20 ح 25179
2- عنه بحار الأنوار: 195/104 ح 64 و البرهان في تفسير القرآن: 488/1 ح 5 . الكافي 76/6 ح 3. تهذيب الأحكام : 33/8 ح 17 بتفاوت فيهما، الاستبصار : 274/3 ج 15، عنهم وسائل الشيعة . 118/22ح 28159

فرمایش خداوند متعال طلاق، (طلاقی که مرد حق رجوع و بازگشت دارد) دو مرتبه است (که در هر مرتبه) باید همسر خود را به طور شایسته نگاهداری کند (و با او دوستی و آشتی نماید) یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود) و برای شما حلال نیست که چیزی از آن چه به آن ها داده اید پس بگیرید مگر این که هر دو همسر بترسند که حدود الهی را اجرا نکنند که اگر بترسید که آنان حدود الهی را رعایت نکنند مانعی برای آن ها نیست که زن فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد)، این ها حدود الهی است پس از آن تجاوز نکنید و هر کسی که از آن تجاوز کند ستمگر خواهد بود. (229)

364) - از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم درباره مردی که ازدواج کرده می فرمود: او بر عهد و میثاقی که خداوند از او گرفته اقرار کرده است که فرموده: «پس یا باید درست با زن زندگی کند و با او را به نیکویی رها کند و طلاقش دهد»

365) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آن زنی که شوهرش بر و (حرام گشته) حلال نمی شود. مگر آن که به دیگری شوهر کند پس اگر این شوهر بعدی طلاقش داد، می تواند به اولی ازدواج نماید و آن به این صورت می باشد: یک مرتبه طلاقش داده و به او رجوع کرده سپس طلاق (دوم) داد و باز هم رجوع نمود و بعد از آن نیر طلاق سوم داد، دیگر حق رجوع ندارد مگر آن که به دیگری شوهر نماید همان طوری که خداوند فرموده است «طلاق دو مرتبه است و بعد از آن یا باید درست با زن زندگی کند و یا او را به نیکویی رها کند» که معنای «تسریح» همان طلاق سوم می باشد.

ص: 463

467/[366] -﴿قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ ﴾ (1) قال هِیَ هَاهُنَا اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ، فَإِنْ طَلَّقَهَا اَلْأَخِیرُ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَنْ یَتَرَاجَعَا بِتَزْوِیجٍ جَدِیدٍ.﴾ (2)

468/[367] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ اَلطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ﴾ وَ اَلتَّسْرِیحُ بِالْإِحْسَانِ هِیَ اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ.﴾ (3)

469/[368] - ﴿عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمَرْأَهِ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ؟

قَالَ: هِیَ اَلَّتِی تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ اَلثَّالِثَهَ فَهِیَ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ » ، وَ تَذُوقَ عُسَیْلَتَهُ وَ یَذُوقَ عُسَیْلَتَهَا وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ اَلطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ ﴾ فانَّ اَلتَّسْرِیحُ بِالْإِحْسَانِ اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ﴾ (4)

470/[369] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلْقَاسِمِ اَلْفَارِسِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : « فَإِمْساکٌ

ص: 464


1- سورة البقرة : 230/2
2- سورة البقرة : 230/2
3- عنه بحار الأنوار: 155/104 ح 65، و البرهان في تفسير القرآن : 488/1 ح 7.
4- عنه بحار الأنوار: 155/104 ح 66، و البرهان في تفسير القرآن : 488/1 ح 8 الكافي : 76/6ح 3 بإسناده عن أبي بصير قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و ح 5 باختصار، و نحوهما تهذيب الأحكام : 33/8 ح 17، و الاستبصار : 274/3 ح 15 ، عنهم وسائل الشيعة : 114/22 ح 28152 و 118 ح 28159 ، دعائم الإسلام : 297/2 ح 1115، عن أبي جعفر وأبي عبد الله علیهما السلام ، عنه مستدرك الوسائل: 327/15 ح 18398، النوادر للأشعري : 112 ح 276 ، عنه البحار : 138/104 ح 7.

366) - (ابو بصیر) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و اگر او را طلاق داد پس برای او حلال نیست که با آن زن نکاح کند مگر آن که شوهری دیگر انتخاب کند»، فرمود: منظور از این آیه، در جایی است که زن سه طلاقه گشته که اگر شوهر بعدی طلاقش داد بر این زن و شوهر قبلی او مشکلی نیست که به یک دیگر رجوع نمایند و ازدواج جدید کنند.

367) - ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند می فرماید: «طلاق دو مرتبه است پس بعد از آن یا باید درست با زن زندگی کند و یا او را به نیکویی رها کند» که معنای «تَسْرِيحٌ بِإِحْسَنِ»، همان سه طلاقه شدن همسر می باشد.

368) - از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق و یا امام کاظم علیهما السلام ) درباره آن زنی که شوهرش بر او حلال نیست، مگر آن که به دیگری شوهر کند سؤال کردم؟

فرمود: آن زنی است که یک مرتبه طلاقش داده و به او رجوع کرده، سپس طلاق (دوم) داد و باز هم رجوع نمود و بعد از آن نیز طلاق سوم داد که دیگر حق رجوع ندارد مگر آن که به دیگری شوهر نماید و از یک دیگر کامیاب شوند همان طوری که خداوند فرموده است: «طلاق دو مرتبه است پس بعد از آن یا باید درست با زن زندگی کند و یا او را به نیکویی رها کند»، که معنای «تسریحٌ» همان طلاق سوم می باشد

369)- از ابو القاسم فارسی روایت کرده است که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! خداوند در کتابش می فرماید: «پس بعد

ص: 465

بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسنٍ﴾ وَ مَا یَعْنِی بِذَلِکَ؟

قَالَ: أَمَّا اَلْإِمْسَاکُ بِالْمَعْرُوفِ فَکَفُّ اَلْأَذَی وَ إِجْبَاءُ [إحباء] اَلنَّفَقَهِ، وَ أَمَّا اَلتَّسْرِیحُ بِإِحْسَانٍ فَالطَّلاَقُ عَلَی مَا نَزَلَ بِهِ اَلْکِتَابُ.﴾ (1)

471/[370]- ﴿ عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ: «لاَ یَنْبَغِی لِمَنْ أَعْطَی اَللَّهَ شَیْئاً أَنْ یَرْجِعَ فِیهِ، وَ مَا لَمْ یُعْطِ لِلَّهِ وَ فِی اَللَّهِ فَلَهُ أَنْ یَرْجِعَ فِیهِ، نِحْلَهً کَانَتْ أَوْ هِبَهً، جیزَتْ أَوَ لَمْ تُجزْ ، [وَ لاَ یَرْجِعُ اَلرَّجُلُ فِیمَا یَهَبُ لاِمْرَأَتِهِ، وَ لاَ اَلْمَرْأَهُ فِیمَا تَهَبُ لِزَوْجِهَا. جیزَتْ أَ وَ لَمْ تُجزْ]،(2) أَلَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً﴾؟ وَ قَالَ: ﴿فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً.﴾ (3).(4)

472 / [371] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمُخْتَلِعَهِ کَیْفَ یَکُونُ خُلْعُهَا؟

فَقَالَ: لاَ یَحِلُّ خُلْعُهَا حَتَّی تَقُولَ: وَ اَللَّهِ! لاَ أُبِرُّ لَکَ قَسَماً وَ لاَ أُطِیعُ لَکَ أَمْراً وَ لَأُوطِئَنَّ فِرَاشَکَ وَ لَأُدْخِلَنَّ عَلَیْکَ بِغَیْرِ إِذْنِکَ فَإِذَا هِیَ قَالَتْ ذَلِکَ حَلَّ خُلْعُهَا،

ص: 466


1- عنه بحار الأنوار: 155/104 ح 67 ، وسائل الشيعة : 512/21 ح 27726 ، و البرهان في تفسير القرآن: 489/1 ح 9.
2- ما بين المعقوفتين لم يرد في الطبع الجدي
3- سورة النساء : 4/4
4- عنه بحار الأنوار: 188/103 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 490/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 69/14 ح 16119 فيه إلى قوله : أو لم تجز وفيه : حيزت او لم تحز، بدل جيزت او لم تجز، و 71 ح 16125 القطعة الأخيرة منه . الكافي : 30/7 ح 3 بإسناده عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام: 152/9 ح 1 ، و الاستبصار : 110/4 ح 17 عنهم وسائل الشيعة : 231/19 ح 24479.

از آن یا باید درست با زن زندگی کند و یا او را به نیکویی رها کند» معنا و مقصود آن چیست؟

فرمود: اما «فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ» ،یعنی (به او) اذیّت و آزار نرساند و هزینه زندگی او را بدون نقصان و بدون منّت تأمین کند؛ و اما «تَسْرِيحٌ بِإِحْسَنِ» آن طلاقی می باشد که کتاب (و سنّت) بیان نموده است.

370)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: سزاوار نیست چیزی را که انسان در راه خدا داده پشیمان شود و پس بگیرد ولی آن چه را که برای خدا و در راه او نداده می تواند پس بگیرد خواه آن که به عنوان مهریه باشد و یا هدیه و بخشش و یا این که قابل تصرّف باشد یا نباشد

هم چنین چیزی را که مرد به همسر خود داده است و یا زن به شوهر خود داده - قابل حیازت و تصرّف باشد یا نباشد - حقّ رجوع ندارند؛ مگر خداوند متعال نفرموده است: «پس برای شما حلال نیست پس گرفتن مقداری از آن چه را که به همسرانتان داده اید»؟ و نیز فرموده است چنان چه همسرانتان با رغبت و رضایت چیزی را به شما دادند، بخورید که نوش جانتان و گوارایتان باد»

371) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره طلاق خُلع سؤال کردم که چگونه واقع می شود؟

فرمود: طلاق خُلع همسر صحیح نیست مگر آن که زن (به شوهر) خود بگوید: به خداوند سوگند! هیچ موقع به سوگند تو اهمیتی نمی دهم فرمان تو را رعایت و اطاعت نمی کنم مردی دیگر را در رختخواب تو وارد می گردانم و بدون اجازه تو بر تو وارد می شوم هنگامی که چنین نکاتی را بگوید طلاق خلع او حلال واقع خواهد شد.

ص: 467

وَ حَلَّ لَهُ مَا أَخَذَ مِنْهَا مِنْ مَهْرِهَا وَ مَا زَادَ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی ﴿ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما فِیمَا اِفْتَدَتْ بِهِ ﴾ وَ إِذَا فَعَلَ ذَلِکَ فَقَدْ بَانَتْ مِنْهُ بِتَطْلِیقَهٍ وَ هِیَ أَمْلَکُ بِنَفْسِهَا، إِنْ شَاءَتْ نَکَحَتْهُ، وَ إِنْ شَاءَتْ فَلاَ فَإِنْ نَکَحَتْهُ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی ثِنْتَیْنِ﴾. (1)

473/[372]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ تِلْکَ حُدُودُ اَللّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اَللّهِ فَأُولئِکَ هُمُ اَلظّالِمُونَ ﴾ فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ غَضِبَ عَلَی اَلزَّانِی فَجَعَلَ لَهُ جَلْدَ مِائَهٍ فَمَنْ غَضِبَ عَلَیْهِ فَزَادَ فَأَنَا إِلَی اَللَّهِ مِنْهُ بَرِیءٌ، فَذَلِکَ قَوْلُهُ ﴿ تِلْکَ حُدُودُ اَللّهِ فَلا تَعْتَدُوها﴾ (2)

474/[373]-﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ فَضَالَهَ عَنِ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ عِنْدَ قُرْئِهَا تَطْلِیقَهً ثُمَّ لَمْ یُرَاجِعْهَا ثُمَّ طَلَّقَهَا عِنْدَ قُرْئِهَا اَلثَّالِثَهَ فَبَانَتْ مِنْهُ، أَ لَهُ أَنْ یُرَاجِعَهَا؟

قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: قَبْلَ أَنْ یَتَزَوَّجَ زَوْجاً غَیْرَهُ؟

قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ لَهُ: فَرَجُلٌ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ تَطْلِیقَهً ثُمَّ رَاجَعَهَا ثُمَّ طَلَّقَهَا ثُمَّ رَاجَعَهَا ثُمَّ طَلَّقَهَا؟ قَالَ: لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ.﴾ (3)

ص: 468


1- عنه بحار الأنوار: 163/104 ح 5، وسائل الشيعة : 282/22 ح 28596 ، و البرهان في تفسير القرآن : 490/1 ح 6، و نور الثقلين : 224/1 ح 863 الكافي : 139/6 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 523/3 ح 4821، و تهذيب الأحكام : 95/8 ح 1 ، و الاستبصار : 315/3 ح 1 ، عنهم وسائل الشيعة : 280/22 ح 28590، عوالي اللئالي : 395/3 ح 12
2- عنه بحار الأنوار : 52/79 ح 42، و وسائل الشيعة : 18/28 ح 34311، و البرهان في تفسير القرآن : 490/1 ح 1 و نور الثقلين : 224/1 ح 864.
3- عنه بحار الأنوار: 155/104 ح 68 ، و البرهان في تفسير القرآن : 492/1 ح 8

و آن چه را که مرد از زن در برابر طلاقش بگیرد - خواه مهریه باشد و یا بیشتر از آن - جایز و حلال می باشد؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است (که فرموده:) «و برای ایشان مشکلی نیست نسبت به آن چه انجام داده است».

و موقعی که چنین جریانی انجام پذیرد زن از مرد جدا گشته و زن نسبت به خود مالک و اختیاردار می باشد اگر مایل بود با مرد (مجدداً) ازدواج می کند و اگر مایل نبود خیر، پس اگر به همان مرد شوهر کند این زن نزد او در دو مرحله (نکاح) می باشد

372)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آن چه گذشت، بیان) احکام و حدود الهی است، از آن تجاوز نکنید که هر کس از حدود خداوند تجاوز نماید، ستمگر خواهد بود» فرمود: به راستی خداوند بر زناکار غضب نموده و برای مجازاتش یک صد ضربه شلّاق قرار داده است پس هر کسی که بر او غضب کند و بیش از آن را بزند من در پیشگاه خداوند از او بیزار خواهم بود؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است (که فرموده): «آن ها احکام و حدود الهی است، از آن تجاوز نکنید»

373) - از عبد الله بن فضاله روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره مردی سؤال کردم که همسر خود را هنگام پاکی از خون حیض طلاق داده و رجوع نکرده سپس هنگام پاکی سوم نیز او را طلاق داد و از یک دیگر جدا شدند آیا می تواند به او رجوع نماید؟

فرمود: بلی. عرض کردم آیا پیش از آن که زن با مردی دیگر ازدواج کند؟! فرمود .بلی گفتم: بنابراین اگر مردی زن خود را یک بار طلاق دهد و رجوع نماید، سپس طلاق دهد و رجوع کند مرتبه سوم نیز طلاق دهد چگونه است؟

فرمود حلال نیست، مگر آن که با مردی دیگر ازدواج نماید (سپس اگر طلاقش داد می تواند با اولی ازدواج نماید)

ص: 469

475/[374]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلطَّلاَقِ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لَهُ « حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ » قَالَ لِی: أُخْبِرُکَ بِمَا صَنَعْتُ أَنَا بِامْرَأَهٍ کَانَتْ عِنْدِی فَأَرَدْتُ أَنْ أُطَلِّقَهَا فَتَرَکْتُهَا حَتَّی إِذَا طَمِثَتْ ثُمَّ طَهُرَتْ، طَلَّقْتُهَا مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ بِشَاهِدَیْنِ، ثُمَّ تَرَکْتُهَا حَتَّی إِذَا کَادَتْ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا رَاجَعْتُهَا وَ دَخَلْتُ بِهَا وَ مَسَسْتُهَا وَ تَرَکْتُهَا حَتَّی طَمِثَتْ وَ طَهُرَتْ ثُمَّ طَلَّقْتُهَا بِغَیْرِ جِمَاعٍ بِشَاهِدَیْنِ ثُمَّ تَرَکْتُهَا حَتَّی إِذَا کَادَتْ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا رَاجَعْتُهَا وَ دَخَلْتُ بِهَا وَ مَسَسْتُهَا ثُمَّ تَرَکْتُهَا حَتَّی طَمِثَتْ فَطَهُرَتْ ثُمَّ طَلَّقْتُهَا بِشُهُودٍ مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ وَ إِنَّمَا فَعَلْتُ ذَلِکَ بِهَا لِأَنَّهُ لَمْ یَکُنْ لِی بِهَا حَاجَهٌ .﴾(1)

قوله تعالى: ﴿ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴾﴿230﴾

476/[375] - ﴿عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ فَتَزَوَّجَتْ بِالْمُتْعَهِ أَتَحِلُّ لِزَوْجِهَا اَلْأَوَّلِ؟

ص: 470


1- عنه بحار الأنوار. 156/104 ح 69 و البرهان في تفسير القرآن: 492/1 ح 9 و مستدرك الوسائل : 324/15 ح 18387 الكافي 75/6 ح 1، تهذيب أحكام: 41/8 ح 44 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة: 119/22 ح 28161

374) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد طلاقی که رجوع در آن حلال نیست مگر آن که زن با مردی دیگر ازدواج کند سؤال کردم؟

فرمود: بر آن چه در رابطه با خانمی که انجام داده ام تو را شنا می نمایم موقعی که خواستم او را طلاق دهم رهایش کردم تا خون حیض دید و چون پاک شد بدون آن که بعد از آن با او نزدیکی کرده باشم در حضور دو شاهد عادل طلاقش دادم پس از آن رهایش نمودم تا اواخر عدّه اش رسید سپس رجوع کرده و با او مجامعت کردم باز وهایش نمودم تا خون حیض دید و چون پاک شد نیز بدون آن که نزدیکی کرده باشم در حضور دو شاهد عادل طلاقش دادم و به حال خود رهایش کردم موقعی که به نزدیکی پایان عدّه اش رسید رجوع کرده و زناشویی انجام دادم باز هم رهایش نمودم تا خون حیض دید و چون پاک شد نیز بدون آن که نزدیکی کرده باشم در حضور دو شاهد عادل طلاقش دادم اما دلیل این که با او چنین کردم؛ چون (مشکلاتی داشت و برای ادب و تربیت او ناچار به این برخورد بودم و چندان) نیازی به او نداشتم

فرمایش خداوند متعال: پس اگر (بعد از دو مرحله طلاق و رجوع) او را طلاق داد از آن به بعد زن بر او حلال نخواهد بود مگر این که همسر دیگری را انتخاب کند (و با او آمیزش نماید)، پس اگر (همسر دوم) او را طلاق داد گناهی

ندارد که بازگشت کنند. در صورتی که امیدوار باشند که حدود الهی را محترم می شمارند این ها حدود الهی است که خداوند آن را برای گروهی که آگاه هستند بیان می نماید. (230)

375)- از حسن بن زیاد روایت کرده است که گفت:

به آن حضرت (امام صادق علیه السلام ) عرض کردم: مردی با زنی ازدواج کرده سپس او را به نوعی طلاق داده و مرد دیگری با او ازدواج موقت کرد، آیا برای

ص: 471

قَالَ: لاَ لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَدْخُلَ فِی مِثْلِ اَلَّذِی خَرَجَتْ مِنْ عِنْدِهِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تعالی: ﴿ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یَتَراجَعا إِنْ ظَنّا أَنْ یُقِیما حُدُودَ اَللّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ﴾ اَلْمُتْعَهُ لَیْسَ فِیهَا طَلاَقٌ ﴾ (1)

477 / [376] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلطَّلاَقِ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ ؟

قَالَ: هُوَ اَلَّذِی یُطَلِّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ - وَ اَلرَّجْعَهُ هُوَ اَلْجِمَاعُ - ثُمَّ یُطَلِّقُ ثُمَّ یُرَاجِعُ ثُمَّ یُطَلِّقُ اَلثَّالِثَهَ فَلا تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ وَ قَالَ: اَلرَّجْعَهُ اَلْجِمَاعُ وَ إِلاَّ فَهِیَ وَاحِدَهٌ﴾ (2)

478/[277] - ﴿ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ عَنْهُ علیه السلام قَالَ:

إِذَا قَالَ اَلرَّجُلُ لاِمْرَأَتِهِ: أَنْتِ طَالِقَهٌ ثُمَّ رَاجَعَهَا ثُمَّ قَالَ: أَنْتِ طَالِقَهٌ ثُمَّ رَاجَعَهَا ثُمَّ قَالَ: أَنْتِ طَالِقَهٌ لَمْ تَحِلَّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا وَ لَمْ یُشْهِدْ فَهُوَ یَتَزَوَّجُهَا إِذَا شَاءَ .﴾ (3)

ص: 472


1- عنه بحار الأنوار: 156/104 ح 70، و البرهان في تفسير القرآن : 492/1 ح 10، و نور الثقلين: 225/12 ح 870 و مستدرك الوسائل: 328/15 ح 18402. کتاب درست بن أبي منصور (المطبوع ضمن الأصول الستّة عشر) : 165 بإسناده عن الحسن الصيقل، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه مستدرك الوسائل : 329/15 ح 18404، و نحوه تهذيب الأحكام: 34/8 ح 22 و الاستبصار: 275/3 ح 20، عنهما وسائل الشيعة: 132/22 ح 28199.
2- عنه بحار الأنوار: 156/104 ح 71 ، و البرهان في تفسير القرآن : 492/1 ح 110 ، و مستدرك الوسائل : 323/15 ح 18386، و 331 ح 18411. الكافي : 74/6ح 5 بإسناده عن إسحاق بن عمّار، عن أبي الحسن علیه السلام ، فيه القطعة الأخيرة منه
3- عنه بحار الأنوار: 156/104 ح 72، و وسائل الشيعة : 123/22 ح 28173، و البرهان في تفسير القرآن : 493/1 ح 12، و مستدرك الوسائل: 289/15 ح 18273

او ازدواج با شوهر اولش حلال می باشد؟

فرمود ،نه مگر اینکه با شوهر دوم ازدواج (دائم) کند (که بعد از طلاق اگر طلاقش دهد حق رجوع دارد)؛ زیرا خداوند متعال فرموده است: «پس چنان چه شوهر، همسر خود را طلاق دهد رجوع برایش جایز نیست، مگر آن که به دیگری شوهر کند، پس اگر دومی طلاقش داد مانعی نیست که با شوهر اولی ازدواج کند اگر احتمال دهند که می توانند به حدود و احکام خداوند اهمیّت داده و آن را اجرا کنند»، ضمناً در نکاح متعه و ازدواج موقّت طلاقی نمی باشد (و تا زمانی که زناشویی و سپس طلاق نباشد برای نفر اول حلال نمی شود)

376) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد طلاقی که رجوع در آن حلال نیست مگر آن که زن با مردی دیگر ازدواج کند سؤال کردم؟

فرمود: آن در موردی است که او طلاق داده و (پیش از تمام شدن عدّه) رجوع و زناشویی نموده پس از آن دو مرتبه طلاق داد و رجوع نمود تا مرتبه سوم که دیگر بر او حلال نمی باشد مگر آن که به دیگری شوهر کند (و طلاقش دهد).

377)- از عمر بن حنظله روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه مردی به همسر خود بگوید: تو را طلاق دادم سپس به او رجوع کند دو مرتبه طلاقش دهد و رجوع نماید و نیز مرتبه سوم طلاقش دهد دیگر برای او حلال نمی باشد مگر آن که به دیگری شوهر کند پس اگر شوهر بعدی طلاقش داد و رجوع نکرد می تواند در صورت تمایل با شوهر اولی ازدواج نماید.

ص: 473

479/[378] - ﴿مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ، ثُمَّ تَرَکَهَا حَتَّی اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا، ثُمَّ تَزَوَّجَهَا، ثُمَّ طَلَّقَهَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا، حَتَّی فَعَلَ ذَلِکَ بِهَا ثَلاَثاً. قَالَ: لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ﴾ (1)

480/[379] - ﴿عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ طَلاَقاً لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَتَزَوَّجَهَا عَبْدٌ ثُمَّ طَلَّقَهَا هَلْ یَهْدِمُ اَلطَّلاَقَ؟

قَالَ: نَعَمْ لِقَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ﴾ وَ هُوَ أَحَدُ اَلْأَزْوَاجِ .﴾ (2)

481/[380 ] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا أَرَادَ اَلرَّجُلُ اَلطَّلاَقَ طَلَّقَهَا مِنْ قَبْلِ عِدَّتِهَا فِی غَیْرِ جِمَاعٍ، فَإِنَّهُ إِذَا طَلَّقَهَا وَاحِدَهً ثُمَّ تَرَکَهَا حَتَّی یَخْلُوَ أَجَلُهَا وَ شَاءَ أَنْ یَخْطُبَ مَعَ اَلْخُطَّابِ فَعَلَ، فَإِنْ رَاجَعَهَا قَبْلَ أَنْ یَخْلُوَ اَلْأَجَلُ أَوْ اَلْعِدَّهُ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَهٍ، فَإِنْ طَلَّقَهَا اَلثَّانِیَهَ فَشَاءَ أَیْضاً أَنْ یَخْطُبَ مَعَ اَلْخُطَّابِ إِنْ کَانَ تَرَکَهَا حَتَّی یَخْلُوَ أَجَلُهَا وَ إِنْ شَاءَ رَاجَعَهَا قَبْلَ أَنْ یَنْقَضِیَ أَجَلُهَا فَإِنْ فَعَلَ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ فَإِنْ

ص: 474


1- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 73 و البرهان في تفسير القرآن : 493/1 ح 13، و مستدرك الوسائل : 322/15 ح 18381 تهذيب الأحكام: 65/8 ح 133 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و ح 134 عن محمّد بن مسلم، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوهما الاستبصار: 297/3 ح 5 و 6، عنهما وسائل الشيعة : 111/22 ح 28146 .
2- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 74 ، و البرهان في تفسير القرآن : 493/1 ح 14 و مستدرك الوسائل : 329/15 ح 18405 . الكافي : 425/5 ح 3 عنه وسائل الشيعة : 133/22ح 28204، النوادر للأشعري :112 ح 277، عنه البحار : 139/104 ح 8.

378) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که همسر خود را طلاق داده و بعد از سپری شدن عدّه اش با او ازدواج کرده ولی بدون عمل مجامعت طلاقش داده و این برنامه را سه مرتبه انجام داده (سؤال کردم؟)

فرمود: بر او حلال نمی باشد مگر آن که به دیگری شوهر کند (و طلاقش دهد.)

379) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مردی سؤال کردم که همسر خود را به نوعی طلاق داده که دیگر بر او حلال نمی باشد بعد از آن زن با عبد و غلامی (زر خرید) ازدواج کرد و طلاقش داد آیا اثر آن طلاق قبلی را از بین برده و بی اثر می نماید؟

فرمود: بلی چون خداوند فرموده است: «مگر آن که شوهری دیگر با او نکاح کند» و غلام هم یکی از شوهران می باشد

380) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هنگامی که مردی بخواهد همسر خویش را طلاق دهد و او را پیش از ورود به عادت ماهیانه اش - بدون آن که نزدیکی کرده باشد - طلاق داده و رهایش کند تا عدّه اش سپری گردد، چنان چه بخواهد (بعد از عدّه) رجوع و دوستی نماید باید همانند یک فرد بیگانه هم چون دیگران از او خواستگاری نماید.

ولی اگر پیش از سپری شدن عدّه اش به او رجوع کرد (مانعی ندارد و) با یک دیگر زندگی می کنند اما اگر باز هم او را طلاق داد و رجوع نکرد، همانند دیگران از او خواستگاری می کند مگر آن که پیش از پایان عدّه اش رجوع کرده باشد (که مانعی ندارد و همانند قبل، زن و شوهر هستند) و این طلاق دوم محسوب می شود اما اگر باز هم طلاقش داد سه طلاقه شده است و دیگر حقّ

ص: 475

طَلَّقَهَا ثَلاَثاً فَلا تَحِلُّ لَهُ حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ ، وَ هِیَ تَرِثُ وَ تُورَثُ مَا کَانَتْ فِی اَلدَّمِ فِی اَلتَّطْلِیقَتَیْنِ اَلْأَوَّلَتَیْنِ.﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿ وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴾ ﴿231﴾

482/[381] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ اِبْنَیْ أَعْیَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالُوا:

سَأَلْنَاهُمَا عَنْ قَوْلِهِ ﴿ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا ﴾؟

فَقَالاَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یُطَلِّقُ اَلْمَرْأَهَ تَطْلِیقَهً وَاحِدَهً ثُمَّ یَدَعُهَا حَتَّی إِذَا کَانَ آخِرُ عِدَّتِهَا رَاجَعَهَا ثُمَّ یُطَلِّقُهَا أُخْرَی فَیَتْرُکُهَا مِثْلَ ذَلِکَ فَنَهْیُهُ ذَلِکَ .﴾ (2)

ص: 476


1- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 75 ، و البرهان في تفسير القرآن : 493/1 ح 15، و مستدرك الوسائل : 322/15 ح 18379 و 198/17 ح 21138 قطعتان منه الكافي : 69/6 ح 9 ، تهذيب الأحكام : 29/8 ح 5 ، الاستبصار : 270/3 ح 3 ، عنهم وسائل الشيعة : 106/22 ح 28138 ، و 113 ح 28150
2- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 76، و وسائل الشيعة : 172/22 ح 28311 و البرهان في تفسير القرآن : 494/1 ح 4 .

رجوع و خواستگاری نخواهد داشت مگر آن که مردی دیگر با او نکاح کند

ضمناً این زنی که طلاق داده شده با شوهرش که طلاقش داده در مدّت عدّه طلاق اول و دوم (چنان چه یکی بمیرد) از یک دیگر ارث می برند

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که زنان را طلاق دادید و آنان به آخرین روز های عدّه (طلاق) رسیدند پس به شیوه ای صحیح آن ها را نگاهداری کنید و یا به گونه ای پسندیده آن ها را رها سازید و هیچ گاه به خاطر زیان رساندن و تعدّی کردن آن ها را نگاه ندارید و کسی که چنین کند. به خویشتن ستم کرده است (و با این رفتار ناپسند) آیات خدا را به استهزا نگیرید و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود و کتاب آسمانی و علم و دانشی را که بر شما نازل کرده است و شما را با آن پند می دهد پس از (غضب و عذاب) خدا بپرهیزید و بدانید که خداوند از هر چیزی (نسبت به اعمال و نیات شما، آشکار یا پنهان) آگاه است. (231)

381) - از زراره و حمران فرزندان اعین و از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: « و همسران خود را به خاطر ضرر زدن و ستم بر آن ها نگاه ندارید» سؤال کردیم؟

فرمودند: در مورد مردی است که همسر خود را طلاق می دهد و در زمان پایانی عدّه اش رجوع می کند سپس طلاقش می دهد و نیز رجوع می نماید تا سه مرتبه که خداوند از این کار نهی نموده است.

ص: 477

483/[382]- ﴿ عَنْ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا ﴾؟

قَالَ: اَلرَّجُلُ یُطَلِّقُ حَتَّی إِذَا کَادَتْ أَنْ یَخْلُوَ أَجَلُهَا رَاجَعَهَا ثُمَّ طَلَّقَهَا ثُمَّ رَاجَعَهَا یَفْعَلُ ذَلِکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ فَنَهَی اَللَّهُ عَنْهُ .﴾ (1)

484/[383]- ﴿عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ رَفَعَهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَکْتُوبٌ فِی اَلتَّوْرَاهِ: مَنْ أَصْبَحَ عَلَی اَلدُّنْیَا حَزِیناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اَللَّهِ سَاخِطاً، وَ مَنْ أَصْبَحَ یَشْکُو مُصِیبَهً نَزَلَتْ بِهِ فَقَدْ أَصْبَحَ یَشْکُو اَللَّهَ، وَ مَنْ أَتَی غَنِیّاً فَتَوَاضَعَ لِغِنَاهُ ذَهَبَ اَللَّهُ بِثُلُثَیْ دِینِهِ، وَ مَنْ قَرَأَ اَلْقُرْآنَ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ ثُمَّ دَخَلَ اَلنَّارَ فَهُوَ مِمَّنْ کَانَ یَتَّخِذُ آیاتِ اَللّهِ هُزُواً وَ مَنْ لَمْ یَسْتَشِرْ یَنْدَمْ وَ اَلْفَقْرُ اَلْمَوْتُ اَلْأَکْبَرُ .﴾ (2)

ص: 478


1- عنه بحار الأنوار: 157/104 ح 77 و وسائل الشيعة: 172/22 ذيل ح 28310 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 494/1 ح 5 و مستدرك الوسائل : 342/15 ح 18445. من لا يحضره الفقيه : 501/3 ح 4761 ، عنه وسائل الشيعة : 172/22 ح 8310، دعائم الإسلام: 294/2 ح 1108 عن الإمام عليّ و جعفر بن محمّد علیهما السلام بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 342/15 ح 18446
2- عنه بحار الأنوار: 45/72 ح 54 ، و 104/75 ح 35 و 196 ح 21 قطعة منه، و 182/92 ح 17 أخرى قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 494/1 ح 1، و مستدرك الوسائل : 235/4 ح 4583 و 341/8 ح 9607 قطعتان منه فيهما . الاختصاص : 226 ( حديث في زيارة المؤمن لله) عن رفاعة عن أبي عبد الله علیه السلام ، الأمالي للمفيد : 188 ح 15 (المجلس الثالث و العشرون) عنهما البحار: 43/77 ح 13، و نحوه الأمالی للطوسي: 229 ح 404 (المجلس الثامن) عنه البحار: 348/13 ح 35 ، و 196/78 ح 18، تحف العقول: 6 ( وصيّه صلی الله علیه و آله لأميرالمؤمنين علیه السلام) عنه البحار : 56/78 ح 118، جواهر السنيّة للشيخ الحرّ العاملي : 137، نقلاً عن الإمام الصادق علیه السلام بتفاوت يسير .

382) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و همسران خود را به خاطر ضرر زدن و ستم بر آن ها نگاه ندارید»، سؤال کردم؟

فرمودند: در مورد مردی است که همسر خود را طلاق می دهد و در زمان پایانی عدّه اش رجوع می کند سپس طلاقش می دهد و نیز رجوع می نماید تا سه مرتبه که خداوند از این کار نهی نموده است.

383) - از عمرو بن جُميع روایت کرده که به طور مرفوعه گفته است:

امير المؤمنين علیه السلام فرمود: در کتاب تورات نوشته شده است: هر کس نسبت به دنیا اندوهناک و حریص باشد در برابر مقدّرات خداوند خشمناک خواهد گشت؛ هر کس برای مصیبتی که به وی نازل شده (برای افراد درد دل و )شکایت کند از خداوند شکایت کرده است.

هر شخصی که در برابر ثروتمندی به خاطر ثروتش تواضع و فروتنی کند خداوند دو سوم دین او را از بین می برد؛ هر کسی که از این امّت ( محمد صلی الله علیه و آله) قرآن را قرائت کند سپس داخل دوزخ شود از افرادی می باشد که آیات قرآن را مسخره می دانسته اند؛ و هر کسی که در کار هایش مشورت نکند پشیمان می شود و فقر و تنگدستی برای آدمی مرگ بزرگی می باشد.

ص: 479

قوله تعالى: ﴿ وَ الْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَ لَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَ تَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ ﴿233﴾

485/[384]- ﴿ دَاوُدُ بْنُ اَلْحُصَیْنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿وَ اَلْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ ﴾ قَالَ: مَا دَامَ اَلْوَلَدُ فِی اَلرَّضَاعِ فَهُوَ بَیْنَ اَلْأَبَوَیْنِ بِالسَّوِیَّهِ فَإِذَا فُطِمَ فَالْأَبُ أَحَقُّ مِنَ اَلْأُمِّ فَإِذَا مَاتَ اَلْأَبُ فَالْأُمُّ أَحَقُّ بِهِ مِنَ اَلْعَصَبَهِ، وَ إِنْ وَجَدَ اَلْأَبُ مَنْ یُرْضِعُهُ بِأَرْبَعَهِ دَرَاهِمَ وَ قَالَتِ: اَلْأُمُّ لاَ أُرْضِعُهُ إِلاَّ بِخَمْسَهِ دَرَاهِمَ، فَإِنَّ لَهُ أَنْ یَنْزِعَهُ مِنْهَا، إِلاَّ أَنَّ ذَلِکَ خیر [أَخْیَرُ] لَهُ وَ أَقْدَمُ وَ أَرْفَقُ بِهِ أَنْ یُتْرَکَ مَعَ أُمِّهِ .﴾ (1)

ص: 480


1- عنه بحار الأنوار 133/104 ح 1 و البرهان في تفسير القرآن: 497/6 ح 9، و مستدرك الوسائل: 162/15 ح 17865 الكافي: 45/6 ح 4 من لا يحضره الفقيه : 434/3 ح4501 تهذيب الأحكام: 104/8 ح 1، الاستبصار 320/3 ح1 عنهم وسائل الشيعة: 470/21 ح 27611 عوالى اللئالي: 369/3 ح 345

فرمایش خداوند متعال: مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر می دهند (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند و بر کسی که فرزند برای او متولّد شده (یعنی بر پدر) لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور متعارف (در مدّت شیر دادن بپردازد اگر چه طلاق گرفته باشد) و هیچ کسی موظّف به بیش از مقدار توانایی خود نیست نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد و نه پدر هم چنین بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد (یعنی هزینه مادر را در دوران شیرخوارگی تأمین نماید) و اگر آن دو با رضایت یک دیگر و مشورت بخواهند کودک را (زودتر) از شیر باز گیرند گناهی بر آن ها نیست و اگر (با عدم توانایی یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه ای برای فرزندان خود بگیرید گناهی بر شما نیست به شرط این که حق گذشته مادر را به طور متعارف بپردازید و (از مخالفت با فرمان) خدا بپرهیزید و بدانید که خداوند به آن چه انجام می دهید بیناست! (233)

384)- از داود بن حصین روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مادران نوزادان خود را دو سال کامل شیر دهند» فرمود: تا موقعی که فرزند شیر خوار باشد پدر و مادر به طور مساوی حقّ نگهداری دارند و پس از شیر خوارگی پدر در اولویت می باشد و اگر پدر بمیرد مادر نسبت به دیگر ورثه در اولویت خواهد بود و چنان چه پدر زن شیر دهی را پیدا کند که مثلاً چهار درهم ولی مادر پنج در هم می گیرد پدر می تواند شیر خوار را از مادر بگیرد و به آن زن (دایه) بدهد ولی بچه را نزد مادر نهادن مناسب تر خواهد بود.

ص: 481

486/[385] - ﴿عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ لا تُضَارَّ والِدَهٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ ﴾

قَالَ: اَلْجِمَاعُ .﴾ (1)

487/[386] - ﴿عَنِ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [فی قوله تعالی:] ﴿ لا تُضَارَّ والِدَهٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ﴾ قَالَ:

کَانَتِ اَلْمَرْأَهُ مِمَّنْ تَرْفَعُ یَدَهَا إِلَی اَلرَّجُلِ إِذَا أَرَادَ مُجَامَعَتَهَا فَتَقُولُ: لاَ أَدَعُکَ إِنِّی أَخَافُ أَنْ أَحْمِلَ عَلَی وَلَدِی وَ یَقُولُ اَلرَّجُلُ لِلْمَرْأَهِ: لاَ أُجَامِعُکِ إِنِّی أَخَافُ أَنْ تَعْلَقِی فَأَقْتُلَ وَلَدِی، فَنَهَی اَللَّهُ عَنْ أَنْ یُضَارَّ اَلرَّجُلُ اَلْمَرْأَهَ وَ اَلْمَرْأَهُ اَلرَّجُلَ﴾ (2)

488/[387]- ﴿ عَنِ اَلْعَلاَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ عَلَی اَلْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ ﴾؟

قَالَ: هُوَ فِی اَلنَّفَقَهِ عَلَی اَلْوَارِثِ مِثْلُ مَا عَلَی اَلْوَالِدِ.

و عَنْ جَمِیلٍ عَنْ سَوْرَة عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مِثْلَهُ.﴾ (3)

ص: 482


1- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 44 و وسائل الشيعة: 458/21 ح 27575 ، و البرهان في تفسير القرآن: 497/1 ح 10.
2- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 45، وسائل الشيعة : 458/21 ذيل ح 27573 أشار إليه،و البرهان في تفسير القرآن 497/1 ح 11 . الكافي : 41/6 ح 6 بإسناده عن أبي الصبّاح الكناني، عن أبي عبد الله علیه السلام، و 103 ح 3 عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 418/7 ح 45، و 180/10 ح 1 عنهما وسائل الشيعة : 189/20 ح 25392 و 457/21 ح 27573
3- عنه بحار الأنوار: 75/104 ح 6 و 7، و وسائل الشيعة : 527/21 ح 27767 ، و البرهان في تفسير القرآن : 497/1 ح 12 و نور الثقلين: 228/1 ح 885 دعائم الإسلام : 290/2 ذیل ح 1091

385) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «مادر حق ندارد به نوزاد خود ضرر و آسیبی برساند» سؤال کردم؟

فرمود: مقصود حالت مجامعت و زناشویی است

386) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره (فرمایش خدای متعال: ) «مادر حق ندارد به نوزاد خود ضرر و آسیبی برساند» فرمود: برخی زنان (بچه شیرده) بودند که هرگاه شوهرش می خواست با او هم بستر شود دست خود را به سمت شوهرش بالا می برد و با گفتن: می ترسم آبستن شوم و به فرزند (شیرخوارم) ضرر و صدمه ای وارد شود مانع از مجامعت شوهر می گشت و مرد نیز متقابلاً می گفت: مجامعت نمی کنم که مبادا آبستن شوی و فرزندم از بین برود.

پس خدای عزّ وجلّ نهی نمود از این که زن و مرد بخواهند به یک دیگر ضرر وآسیب برسانند.

387) - از علاء به نقل از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر وارث همانند آن می باشد» سؤال نمودم؟

فرمود: مقصود از آن نفقه و خرجی است که بر ورثه واجب است تا نفقه (زن و شیرخوارش) را تأمین و پرداخت کنند.

همین حدیث به نقل از ،جمیل از سوره از امام باقر علیه السلام نیز وارد شده است.

ص: 483

489/[388] - ﴿عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ عَلَی اَلْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ ﴾؟

قَالَ: لاَ یَنْبَغِی اَلْوَارِثَ أَنْ یُضَارَّ اَلْمَرْأَهَ فَیَقُولَ: لاَ أَدَعُ وَلَدَهَا یَأْتِیهَا وَ یُضَارَّ وَلَدَهَا إِنْ کَانَ لَهُمْ عِنْدَهُ شَیْءٌ وَ لاَ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَقْتُرَ عَلَیْهِ .﴾ (1)

490/[389] - ﴿عَنْ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمُطَلَّقَهُ یُنْفَقُ عَلَیْهَا حَتَّی تَضَعَ حَمْلَهَا وَ هِیَ أَحَقُّ بِوَلَدِهَا أَنْ تُرْضِعَهُ مِمَّا تَقْبَلُهُ اِمْرَأَهٌ أُخْرَی، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ لا تُضَارَّ والِدَهٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَی اَلْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ ﴾ إِنَّهُ نَهَی أَنْ یُضَارَّ بِالصَّبِیِّ أَوْ یُضَارَّ بِأُمِّهِ فِی رَضَاعِهِ، وَ لَیْسَ لَهَا أَنْ تَأْخُذَ فِی رَضَاعِهِ فَوْقَ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ فَإِنْ أَرَادَ اَلْفِصَالَ قَبْلَ ذَلِکَ عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا کَانَ حَسَناً، وَ اَلْفِصَالُ هُوَ اَلْفِطَامُ.﴾ (2)

قوله تعالى : ﴿وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴾ ﴿234﴾

ص: 484


1- عنه بحار الأنوار: 75/104 ح 8 و 133 ح 2 ، و وسائل الشيعة : 528/21 ح 27768 و البرهان في تفسير القرآن : 497/1 ح 13، و نور الثقلين : 228/1 ح 886 . دعائم الإسلام 290/2 ح 1091 عن أمير المومنين علیه السلام بتفاوت عنه مستدرك الوسائل: 158/15 ح 17849 .
2- عنه بحار الأنوار: 133/104 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 498/1 ح 14، و مستدرك الوسائل : 157/15 ح 17847 ، و 162 ح 17866 قطعة منه الكافي : 103/6 ح 3 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، من لا يحضره الفقيه: 510/3 ح 4788 عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 472/21 ح 27615

388) - از ابو الصباح (کنانی ) روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند »و بر وارث همانند آن می باشد» سؤال کردم؟

فرمود: سزاوار نیست که ورثه بر زن بچه در و شیر دهنده ضرر و آسیب وارد کند و مثلاً بگویند: نمی گذاریم بچه نزد مادرش باشد و با این شیوه ضرری بر شیر خوار وارد کنند، هم چنین ورثه نمی توانند بر چنین زنی - در پرداخت نفقه - سخت گیری نمایید.

389) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زنی که طلاق داده شده (و آبستن باشد) بر او نفقه و خرجی پرداخت می شود تا موقعی که زایمان کند بعد از آن هم شیردادن و نگهداری نسبت به این فرزند حقّ اولویّت با همین مادر می باشد تا آن که آن را بخواهند به زن (و دایه ای) دیگر بدهند؛ زیرا خداوند می فرماید: «مادر حق ندارد به نوزاد خود ضرر و آسیبی برساند و مولود او هم نمی تواند سبب ضرر به نوزادش باشد و بر وارث نیز هم چنان است» که از ضرر و آسیب وارد کردن بر شیر خوار و نیز بر مادرش نهی نموده است؛ و ضمناً مادر بیش از دو سال (برای شیردادن حقّ ندارد که خرجی و نفقه دریافت کند ولی اگر ولیّ شیر خوار بخواهد فرزند را از مادر جدا کند، با رضایت و توافق هر دو طرف مانعی ندارد و منظور از «الفصام» همان قطع شیردادن و گرفتن از شیر است.

فرمایش خداوند متعال: و کسانی که از شما می میرند و همسرانی باقی می گذارند باید چهار ماه و ده روز انتظار بکشند (و عدّه نگه دارند) و هنگامی که به آخر مدتشان رسیدند گناهی بر شما نیست که هر چه می خواهند درباره خودشان به طور متعارف انجام دهند (و با مرد دل خواه خود ازدواج کنند) و خدا به آن چه عمل می کنید، آگاه است. (234)

ص: 485

491/[390] - ﴿ عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ « وَ اَلَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً » جِئْنَ اَلنِّسَاءُ یُخَاصِمْنَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قُلْنَ لاَ نَصْبِرُ، فَقَالَ لَهُنَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : کَانَتْ إِحْدَاکُنَّ إِذَا مَاتَ زَوْجُهَا أَخَذَتْ بَعْرَهً فَأَلْقَتْهَا خَلْفَهَا فِی دُوَیْرِهَا فِی خِدْرِهَا ثُمَّ قَعَدَتْ، فَإِذَا کَانَ مِثْلُ ذَلِکَ اَلْیَوْمِ مِنَ اَلْحَوْلِ أَخَذَتْهَا فَفَتَّتْهَا ثُمَّ اِکْتَحَلَتْ بِهَا ثُمَّ تَزَوَّجَتْ فَوَضَعَ اَللَّهُ عَنْکُنَّ ثَمَانِیَهَ أَشْهُرٍ .﴾(1)

492/[391] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی اِمْرَأَهٍ تُوُفِّیَ عَنْهَا زَوْجُهَا لَمْ یَمَسَّهَا قَالَ لاَ تَنْکِحُ حَتَّی تَعْتَدَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً عِدَّهَ اَلْمُتَوَفَّی عَنْهَا زَوْجُهَا .﴾ (2)

493/[392] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی ﴿ مَتاعاً إِلَی اَلْحَوْلِ غَیْرَ إِخْراجٍ ﴾؟(3)

ص: 486


1- عنه بحار الأنوار: 188/104 ح 29 ، و وسائل الشيعة : 238/22 ح 28484 ، و البرهان في تفسير القرآن: 499/1 ح 4، و نور الثقلين : 229/1 ح 895 الكافي : 117/6 ح 13 بإسناده عن أبي بصير ، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت عنه وسائل الشيعة : 235/22 ح 28477، و 244 ح 28502 و نحوه دعائم الإسلام : 285/2 ح، 1071 عن جعفر بن محمّد، عن أبيه عن آبائه، عن أمير المؤمنين علیهم السلام ، عنه مستدرك الوسائل : 362/15 ح 18511
2- عنه بحار الأنوار : 189/104 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن : 499/1 ح 5. الكافي: 119/6 ح 8 بإسناده عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قضى أمير المؤمنين علیه السلام، من لا يحضره الفقيه : 508/3 ح 4783 فيه : قضى أمير المؤمنين علیه السلام في امرأة ... و تهذيب الأحكام : 143/8 ح 95، و الاستبصار : 338/30 ح 1 كلاهما نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة: 247/22 ح 28508.
3- سورة البقرة : 240/2 .

390) - از ابو بکر حضرمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که آیه شریفه «و کسانی که فوت می نمایند و همسرانی بر جای می گذارند باید چهار ماه و ده روز صبر کنند و بنشینند» نازل شد عدّه ای از زنان برای مخاصمه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و اظهار داشتند: ما طاقت و توان تحمّل نداریم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: در سابق هرگاه یکی از شما شوهرش فوت می کرد شکنبه (و یا پشگل و گالی) را بر می داشت و پشت سر خود می انداخت و در خانه خود می نشست تا یک سال بعد در همان روز آن را بر می داشت و سورمه می کشید و خود را آرایش می نمود و سپس شوهر می کرد و خداوند (برای شما لطف نموده و) مدّت هشت ماه را از آن برداشته است.

391) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم درباره زنی که شوهرش مرده و بین ایشان مجامعتی انجام نگرفته است می فرمود: نمی تواند ازدواج کند، مگر آن که چهار ماه و ده روز از فوت شوهرش گذشته باشد.

392)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: « (همسرانی که شوهرشان فوت نموده) تا یک سال باید نگهداری شوند بدون آن که حق بیرون رفتن از منزل را داشته باشند» سؤال کردم؟

فرمود: به وسیله آیه ای دیگر: «باید چهار ماه و ده روز صبر کنند و (در خانه) بنشینند»، نسخ شده است که آن نیز توسط آیه ارث نسخ گردیده است.

ص: 487

قَالَ: مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا ﴿یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً ﴾ وَ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْمِیرَاثِ. (1)

494/ [393] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ اَلْبَاقِرِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! کَیْفَ صَارَتْ عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ ثَلاَثَ حَیْضَاتٍ أَوْ ثَلاَثَهَ أَشْهُرٍ، وَ صَارَتْ عِدَّهُ اَلْمُتَوَفَّی عَنْهَا زَوْجُهَا أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً؟

فَقَالَ: أَمَّا عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ ثَلاَثَهُ قُرُوءٍ فَلِأَجْلِ اِسْتِبْرَاءِ اَلرَّحِمِ مِنَ اَلْوَلَدِ وَ أَمَّا عِدَّهُ اَلْمُتَوَفَّی عَنْهَا زَوْجُهَا فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی شَرَطَ لِلنِّسَاءِ شَرْطاً وَ شَرَطَ عَلَیْهِنَّ شَرْطاً فَلَمْ یَجُرْ فِیمَا شَرَطَ لَهُنَّ وَ لَمْ یَجُرْ فِیمَا شَرَطَ عَلَیْهِنَّ، أَمَّا مَا شَرَطَ لَهُنَّ فَفِی اَلْإِیلاَءِ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ إِذْ یَقُولُ تعالی: ﴿ لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ ﴾ (2) فَلَنْ یُجَوِّزَ لِأَحَدٍ أَکْثَرَ مِنْ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ فِی اَلْإِیلاَءِ لِعِلْمِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنَّهَا غَایَهُ صَبْرِ اَلْمَرْأَهِ مِنَ اَلرَّجُلِ، وَ أَمَّا مَا شَرَطَ عَلَیْهِنَّ فَإِنَّهُ أَمَرَهَا أَنْ تَعْتَدَّ إِذَا مَاتَ زَوْجُهَا أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَأَخَذَ لَهُ مِنْهَا عِنْدَ مَوْتِهِ مَا أَخَذَ لَهَا مِنْهُ فِی حَیَاتِهِ.﴾ (3)

ص: 488


1- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 31، و وسائل الشيعة : 238/22 ح 28483 ، و البرهان في تفسير القرآن : 499/1 ح 6 ، و نور الثقلين : 240/1 ح 954 ، و مستدرك الوسائل : 362/15 ح 18512 عن معاوية قال: سألته ... تفسير القمّي : 5/1 ( مقدّمة المصنّف)، و 77 ( أقسام الطلاق)، عنه وسائل الشيعة : 237/22 ح 28481، أوائل المقالات : 122 (132 - القول في ناسخ القرآن و منسوخه) مرسلاً و البحار: 191/104 ح 41 عن تفسير النعماني، بالإسناد عن كتاب القرآن، عن أمير المؤمنين علیه السلام وسائل الشيعة : 237/22 ح 28480 عن عليّ بن الحسين المرتضى في رسالة المحكم و المتشابه بإسناده عن عليّ علیه السلام في بيان الناسخ و المنسوخ، بتفصيل .
2- سورة البقرة : 227/2
3- عنه بحار الأنوار: 190/104 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 499/1 ح 7، و مستدرك الوسائل : 363/15 ح 18513، فيه : محمد بن سليمان، عن أبي جعفر الثاني علیه السلام الكافي : 113/6 ح 1 بإسناده عن محمّد بن سليمان، عن أبي جعفر الثاني علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 235/22 ح 28478 ، علل الشرائع : 507/2 ح 1 (باب - 277) بإسناده عن محمد بن سليمان الديلمي، عن أبي الهيثم قال: سألت أبا الحسن الثاني علیه السلام عنه البحار : 104/ 184 ح 711 و 192 ح 48 عن كتاب الغايات، عن محمّد ابن سليمان الديلمي، عن أبي جعفر علیه السلام، بتفاوت يسير في الجميع.

393) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! چگونه عدّه زنی که طلاق داده شده است سه حیض و یا سه ماه قرار گرفته ولی عدّه زنی که شوهرش مرده چهار ماه و ده روز می باشد؟

فرمود: اما این که عدّه زن طلاق داده شده باید سه مرحله پاکی را ببیند، به خاطر آن است که رحم زن از نطفه پاک شود و اما عدّه زنی که شوهرش فوت کرده چهار ماه و ده روز است حکمتش این است که خداوند متعال یک شرط به نفع زنان و یک شرط هم بر علیه ایشان قرار داده و در این دو شرط نسبت به ایشان تقصیر و کوتاهی نکرده بلکه در شرط بر علیه شان هم چون شرط به نفعشان جانب مصلحت را رعایت نموده است.

اما شرط به نفع ایشان: این که است خداوند متعال در مورد ایلاء به نفع زنان چهار ماه را تعیین نموده؛ زیرا می داند که نهایت صبر ایشان تا این مدّت است لذا خداوند عزّ و جلّ می فرماید: «آنان که با زنان خود ایلاء می کنند، باید چهار ماه انتظار بکشند»

بنابراین خداوند متعال مرد را در ایلاء اجازه نداده که بیشتر از چهار ماه مباشرت و زناشویی با همسرش را ترک کند؛ زیرا می داند که این مدّت نهایت صبر زنان بوده که می توانند خود را از مردان باز دارند و اما شرط بر علیه ایشان: این است که اگر شوهرشان فوت نماید، باید چهار ماه و ده روز عدّه نگه دارند، بنابراین خداوند مقداری را که در زمان حیات شوهر قرار داده در زمان فوت هم قرار داده است.

ص: 489

قوله تعالى : ﴿وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَ لَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَ لَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾ ﴿235﴾

495/[394]- ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً﴾ قَالَ: هُوَ طَلَبِ اَلْحَلاَلِ ﴿ وَ لا تَعْزِمُوا عُقْدَهَ اَلنِّکاحِ حَتّی یَبْلُغَ اَلْکِتابُ أَجَلَهُ﴾ أَلَیْسَ یَقُولُ اَلرَّجُلُ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا: مَوْعِدُکِ بَیْتُ آلِ فُلاَنٍ ثُمَّ طَلَبَ إِلَیْهَا أَنْ لاَ تَسْبِقَهُ بِنَفْسِهَا إِذَا اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا.

قُلْتُ: فَقَوْلُهُ: ﴿ إِلاّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً﴾؟

قَالَ: هُوَ طَلَبُ اَلْحَلاَلِ فِی غَیْرِ أَنْ یَعْزِمَ عُقْدَهَ اَلنِّکاحِ حَتّی یَبْلُغَ اَلْکِتابُ أَجَلَهُ ﴾ (1)

ص: 490


1- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 32 و البرهان في تفسير القرآن: 501/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 414/14 ح 17141 . تفسير القمي: 77/1 (أقسام الطلاق) مرسلاً و مختصراً، الكافي : 434/5 ح 2 بإسناده عن عبد الله بن سنان قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 497/20 ح 26188 .

فرمایش خداوند متعال: و گناهی بر شما نیست که به طور کنایه (از زنانی که همسرانشان مرده اند) خواستگاری کنید و یا در دل تصمیم بر این کار بگیرید (بدون این که آن را اظهار کنید) خداوند می دانست شما به یاد آن ها خواهید افتاد (و با خواسته طبیعی شما به شکل معقول مخالف نیست) ولی پنهانی با آن ها قرار زنا شویی نگذارید مگر این که به شیوه ای پسندیده (و متعارف) اظهار کنید! اقدام به ازدواج ننمایید تا عده آن ها سرآید و بدانید خداوند آن چه را در دل دارید می داند پس از مخالفت او بپرهیزید و بدانید خداوند آمرزنده و بردبار است. (235)

394) - از عبد الله بن سنان به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «با زن ها وعده های پنهانی قرار ندهید، مگر آن که کلام معروف و پسندیده (متعارف شرعی) مطرح کنید» سؤال کردم؟

فرمود: منظور درخواست و پیشنهاد از راه حلال می باشد، «عقد و گره نکاح را بر هم نزنید تا موقعی که مهلت نوشته سر آید» بدون آن که قصد قطعی برای نکاح و مجامعت داشته باشد، مگر آن که مهلت عدّه، تمام شده باشد؛ آیا نمی تواند چنین باشد که مرد به زن پیش از آن که عدّه اش پایان یافته باشد بگوید: به تو قول می دهم همانند فلان خانواده قرار گیری؟ سپس از زن تقاضا کند که پس از پایان یافتن عدّه اش سبقت در خواستگاری و ازدواج نداشته باشد.

عرضه داشتم: پس این فرمایش خداوند متعال: «مگر آن که کلام معروف و پسندیده (متعارف شرعی) مطرح کنید،» چه معنایی دارد؟

فرمود: پیشنهاد حلال و مباح است ولی بدون آن که (در هنگام پیشنهاد خواستگاری) قصد (انشاء) نکاح نماید مگر این که مدّت عدّه پایان یافته باشد.

ص: 491

496/[395] - ﴿وَ فِی خَبَرِ رِفَاعَةَ عَنْهُ علیه السلام: ﴿قَوْلًا مَعْرُوفاً﴾ قَالَ: تَقُولُ خَیْراً﴾ (1)

497/[396] - ﴿وَ فِی رِوَایَهٍ [أُخْرَی عَنْ] أَبِی بَصِیرٍ عَنْهُ علیه السلام: ﴿ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا ﴾ قَالَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا: أُوَاعِدُکِ بَیْتَ آلِ فُلاَنٍ لِتَرْفُثَ وَ یَرْفُثَ مَعَهَا﴾ (2)

498/[397] - ﴿وَ فِی رِوَایَهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا مَوْعِدُکِ بَیْتُ آلِ فُلاَنٍ ثُمَّ یَطْلُبُ إِلَیْهَا أَنْ لاَ تَسْبِقَهُ بِنَفْسِهَا إِذَا اِنْقَضَتْ عِدَّتُهَا﴾.(3)

499/[398] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ لا تُواعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً ﴾ قَالَ: اَلْمَرْأَهُ فِی عِدَّتِهَا تَقُولُ لَهَا قَوْلاً جَمِیلاً تُرَغِّبُهَا فِی نَفْسِکَ، وَ لاَ تَقُولُ: إِنِّی أَصْنَعُ کَذَا وَ أَصْنَعُ کَذَا اَلْقَبِیحَ مِنَ اَلْأَمْرِ فِی اَلْبُضْعِ وَ کُلِّ أَمْرٍ قَبِیحٍ.﴾ (4)

ص: 492


1- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 501/1 ح 6، و مستدرك الوسائل : 414/14 ذيل ح 17141 . الكافي : 434/5 ح 2 ، عنه وسائل الشيعة : 497/20 ح 26188 .
2- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 501/1 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 414/14 ح 17142 الكافي : 434/5 ح 1 بإسناده عن الحلبي ، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و 435 ح 3 بإسناده عن عليّ بن أبي حمزة قال : سألت أبا الحسن علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 498/20 ح 26190 .
3- عنه بحار الأنوار: 189/104 ح 35، و البرهان في تفسير القرآن : 501/1 ح 8 و مستدرك الوسائل : 414/14 ح 17143 . هذا الحديث قطعة من الحديث السابق تحت الرقم 394 الذي تقدّم مع تخريجاته فراجع.
4- عنه بحار الأنوار: 190/104 ح 36، وسائل الشيعة: 499/20 ح 26193 ، و البرهان في تفسير القرآن: 502/1 ح 9 ، و نور الثقلين : 232/1 ح 906.

395) - در روایت رفاعه از امام صادق علیه السلام آمده است:

(مقصود از) ﴿قَوْلًا مَّعْرُوفًا﴾ این است که سخن خوب و دلنشین بگویی.

396) - و در روایتی دیگر از ابو بصیر از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود:

مقصود (آیه شریفه) این است که مرد به زن - پیش از آن که عدّه اش تمام شده باشد - بگوید: به تو وعده می دهم که همانند خانوادۀ فلان طایفه باشی و نسبت به یک دیگر اظهار عشق و علاقه نمایند

397)- و هم چنین با سند خود از عبدالله بن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مقصود (از آیه شریفه) این است که مرد به زن بگوید: به تو وعده می دهم که همانند خانواده فلان طایفه باشی پس از آن پیشنهاد دهد که چنان چه عدّه اش پایان یافت برای خواستگاری از او سبقت نگیرد

398) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «با زن ها وعده های پنهانی قرار ندهید مگر آنکه کلام معروف و پسندیده (متعارف شرعی) مطرح کنید» فرمود: نسبت به زن - پیش از آن که عدّه اش تمام شده باشد – گفتار خوب و دلنشین داشته باشی که او را علاقه مند به خود کنی ولی حقّ گفتن این که با تو چنین هم خوابی و یا چنین عمل زناشویی انجام می دهم را نداری که در رابطه با کیفیّت نزدیکی کردن و قصد جماع باشد.

ص: 493

500/[399] - ﴿عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تبارک و تعالی: ﴿ إِلاّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً ﴾ قَالَ: یَقُولُ اَلرَّجُلُ لِلْمَرْأَهِ - وَ هِیَ فِی عِدَّتِهَا -: یَا هَذِهِ! مَا أُحِبُّ إِلاَّ مَا أَسُرُّکَ وَ لَوْ قَدْ مَضَی عِدَّتُکِ لاَ تَفُوتُینِی إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَلاَ تَسْبِقِینِی بِنَفْسِکِ، وَ هَذَا کُلُّهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَعْزِمُوا عُقْدَهَ اَلنِّکَاحِ .﴾(1)

قوله تعالى : ﴿ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ﴾ ﴿236﴾

501/ [400] - ﴿عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی اَلرَّجُلِ یُطَلِّقُ اِمْرَأَتَهُ أَیُمَتِّعُهَا؟

فقَالَ: نَعَمْ أَ مَا یُحِبُّ أَنْ یَکُونَ مِنَ اَلْمُحْسِنِینَ أَمَا تُحِبُّ أَنْ یَکُونَ مِنَ اَلْمُتَّقِینَ﴾ (2)

502/[401] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا طَلَّقَ اَلرَّجُلُ اِمْرَأَتَهُ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا فَلَهَا نِصْفُ مَهْرِهَا، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ سَمَّی لَهَا مَهْراً فَمَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ ﴿ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ ﴾

ص: 494


1- عنه بحار الأنوار: 190/104 ح 37 ، و وسائل الشيعة : 499/20 ح 26194 ، و البرهان في تفسير القرآن : 502/1 ح 10 ، و نور الثقلين: 232/1 ح 907 . الكافي : 435/5 ح 4 بإسناده عن عبد الرحمان بن أبي عبد الله، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 498/20 ح 26191 .
2- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 49، و البرهان في تفسير القرآن : 503/1 ح 5، و مستدرك الوسائل : 88/15 ح 17617 . الكافي : 104/6 ح 1، بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام: 140/8 ح 86، عنهما وسائل الشيعة : 306/21 ح 27144 .

399) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «مگر آنکه کلام معروف و پسندیده (متعارف شرعی) مطرح کنید» فرمود: این که مرد به زن – پیش از آن که عدّه اش تمام شده باشد - بگوید: ای فلانی (خانم، عزیزم و...) من سعادت خوش بختی تو را آرزومندم اگر مهلت عدّه شما پایان یافت - ان شاء الله - مرا فراموش نکنی و بر من (نسبت به دیگری) سبقت نگیری؛ ضمناً در تمامی این گفتار و برخورد ها نباید (هیچ یک از مرد و زن) در آن موقع قصد جدّی جماع و نکاح را داشته باشد.

فرمایش خداوند متعال: اگر زنان را قبل از آمیزش یا تعیین مهر (به عللی) طلاق دهید گناهی بر شما نیست و آن ها را (به وسیله هدیه ای مناسب) بهره مند سازید آن کسی که توانایی دارد به اندازه تواناییش و آن کسی که تنگدست است به اندازه خودش هدیه ای شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد) بدهد و این برای نیکوکاران الزامی است (236)

400) - از حفص بن بختری روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که همسر خود را طلاق داده آیا لازم است که او را از اموال و امکانات خود کمک نموده و بهره مند گرداند؟

فرمود: بلی آیا دوست نداری که از محسنین و نیکوکاران باشی؟! آیا دوست ندارد که از متّقین و پرهیزکاران باشی؟!

401) - از ابو الصباح کنانی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه مردی همسر خود را پیش از آن که با او عمل مجامعت انجام دهد بخواهد طلاقش دهد پس باید نصف مهریه اش را بپردازد؛ ولی اگر مهریه ای مقرّر نشده باشد باید در حد توان خود از جهت قدرت و توان

ص: 495

وَ لَیْسَ لَهَا عِدَّهٌ، وَ تَزَوَّجُ مَنْ شَاءَتْ مِنْ سَاعَتِهَا﴾ (1)

503/[402] - ﴿عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿اَلْمُوسِعُ﴾ یُمَتِّعُ بِالْعَبْدِ وَ اَلْأَمَهِ وَ یُمَتِّعُ اَلْمُعْسِرُ بِالْحِنْطَهِ وَ اَلزَّبِیبِ وَ اَلثَّوْبِ وَ اَلدَّرَاهِمِ.﴾ (2)

504/[403] - ﴿وَ قَالَ: إِنَّ اَلْحُسَیْنَ [اَلْحَسَنَ] بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ مَتَّعَ اِمْرَأَهً طَلَّقَهَا أَمَهً و لَمْ یَکُنْ یُطَلِّقُ اِمْرَأَهً إِلاَّ مَتَّعَهَا بِشَیْءٍ﴾ (3)

505/[404] - ﴿ عَنْ اِبْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ ﴾ مَا قَدَرُ اَلْمُوسِعِ وَ اَلْمُقْتِرِ؟

قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یُمَتِّعُ بِرَاحِلَتِهِ یَعْنِی حَمَّلَهَا اَلَّذِی عَلَیْهَا﴾ (4)

ص: 496


1- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 50 ، و البرهان في تفسير القرآن : 503/1 ح 6، و مستدرك الوسائل: 1/ 88 ح 17618 ، و 92 ح 17637 القطعة الأولى منه من لا يحضره الفقيه : 505/3 ح 4773 عنه وسائل الشيعة: 307/21 ح 27147، و 177/22 ح 28320 .
2- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 51، و البرهان: 503/1 ح 7 و مستدرك الوسائل: 89/15 ح 17622 الكافي : 105/6 ح 4 بإسناده عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل ، و نحوه تهذيب الأحكام : 139/8 ح 84 عنهما وسائل الشيعة : 312/21 ح 27163، دعائم الإسلام : 293/2 ح 1103 بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 90/15 ح 17627 .
3- عنه بحار الأنوار: 357/103 ذيل ح 51، و البرهان في تفسير القرآن : 503/1 ذيل ح 7، و مستدرك الوسائل : 89/15 ذیل ح 17622 . الكافي : 105/6 ذيل ح 4 بإسناده عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً، عن أبي عبد الله علیه السلام، تهذيب الأحكام : 139/8 ذيل ح 84 عنهما وسائل الشيعة : 312/21 ح 27163 .
4- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 52، وسائل الشيعة: 310/21 ذيل ح 27156 أشار إليه، و البرهان : 503/1 ح 8 و نور الثقلين : 232/1 ح 908 و مستدرك الوسائل: 89/15 ح 17623. قرب الإسناد: 174 ح 637 عنه وسائل الشيعة: 310/21 ح 27156 ، و البحار: 354/103 ح 39 .

مالی و یا تنگدستی و ناتوانی» او را کمک و بهره مند گرداند.

ضمناً چنین زنی بعد از طلاق عدّه لازم ندارد و با هر کسی که مایل باشد می تواند ازدواج کند

402) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: شخص توانمند (برای کمک به همسر طلاق داده اش، که بدون مجامعت طلاقش داده و مهریه ای نداشته است) در حدّ دادن یک عبد (زر خرید و غلام) و یا کنیز (به عنوان دلگرمی به این همسرش) بپردازد

ولی شخص ضعیف و ناتوان در حدّ (مانند) گندم، کشمش، لباس و پول نقد پرداخت کند

403)- و افزود: امام حسین [يا حسن مجتبی ] علیهما السلام همسر خود را طلاق داد و یک کنیز به او داد و حضرت زنی را طلاق نمی داد مگر آن که چیزی را به او عطا کرده و بهره مندش می نمود.

404) - از ابن بُکَیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و آنان را متعه کنید با رعایت قدرت و توان مالی و یا تنگدستی و ناتوانی» سؤال کردم که قدرت «موسع» و «مقتر» چه اندازه است؟

فرمود: امام سجّاد علیه السلام به مقدار اجناسی که بر حیوانش بار بود او را بهره مند می نمود

ص: 497

506/[405]- ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یُرِیدُ أَنْ یُطَلِّقَ اِمْرَأَتَهُ؟

قَالَ علیه السلام: یُمَتِّعُهَا قَبْلَ أَنْ یُطَلِّقَهَا، قَالَ اَللَّهُ تعالی فِی کِتَابِهِ: ﴿ وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَ لَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ ﴿237﴾

507/ [406] - ﴿عَنْ أُسَامَهَ بْنِ حَفْصِ - قَیِّمُ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ - قَالَ: قُلْتُ لَهُ: سَلْهُ عَنْ رَجُلٍ یَتَزَوَّجُ اَلْمَرْأَهَ وَ لَمْ یُسَمِّ لَهَا مَهْراً؟

قَالَ: لَهَا اَلْمِیرَاثُ وَ عَلَیْهَا اَلْعِدَّهُ وَ لاَ مَهْرَ لَهَا وَ قَالَ: أَ مَا تَقْرَأُ مَا قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ ﴿ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَهً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ ؟﴾ (2)

ص: 498


1- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 53، و البرهان في تفسير القرآن : 503/1 ح 9 و نور الثقلين: 232/1 ح 8909 و مستدرك الوسائل : 88/15 ح 17619 تهذيب الأحكام : 141/8 ح 88 بإسناده عن أبي حمزة علیه السلام عن أبي جعفر علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 306/21 ح 27143.
2- عنه بحار الأنوار: 357/103 ح 54 فيه: بدل قيّم، عن، و نحوه وسائل الشيعة : 335/21 ح 27231، و البرهان في تفسير القرآن : 506/1 ح 12، و نور الثقلين : 233/1 ح 917 الكافي : 120/6 ح 11 بإسناده عن عبيد بن زرارة قال : سألت أبا عبد الله ... بتفاوت، ونحوه من لا يحضره الفقية : 507/3 ح 4780 ، و تهذيب الأحكام : 363/7 ح 23 وسائل الشيعة : 270/21 ح 27068 ، و 327 ح 27205

405) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره مردی که می خواهد همسر خود را طلاق دهد و از او جدا شود، سؤال کردم؟

فرمود: پیش از آن که طلاقش دهد او را از اموال خود بهره مند گرداند؛ زیرا خداوند متعال در کتابش فرموده است: «و آنان را از اموال خود و در حدّ توانایی - نسبت به حالت توان، قدرت و یا تنگدستی خود - کمک و بهره مند نمایید.»

فرمایش خداوند متعال: و اگر آنان را پیش از آن که با آن ها تماس بگیرید و (آمیزش کنید) طلاق دهید در حالی که مهری برای آن ها تعیین کرده باشید پس نصف آنچه را تعیین کرده اید (به آن ها بدهید) مگر این که آن ها (حق خود را) ببخشند یا (در صورتی که صغیر و سفیه باشند ولیّ آن ها، یعنی) کسی که گره ازدواج به دست اوست آن را ببخشد و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آن ها) به پرهیزکاری نزدیک تر است و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید که خداوند به آنچه انجام می دهید، بیناست. (237)

406) - از اسامة بن حفص - کارگذار امام کاظم علیه السلام- روایت کرده که گفت: به امام کاظم علیه السلام عرض کردم: مردی با زنی ازدواج کرده، ولی مهریه و صداقی تعیین نکرده اند (تکلیفشان چیست؟

فرمود: (اگر شوهر بمیرد زن از او) ارث می برد و (اگر طلاقش دهد) باید عد)ه نگه دارد و مهریه ای هم طلبکار نمی باشد سپس فرمود: آیا فرمایش خداوند متعال را در کتابش نخوانده ای که می فرماید: «اگر همسران خود را پیش از آن که زناشویی کرده باشید طلاق دادید برای او نصف آن چه را قرار بسته اید، خواهد بود»؟ (مفهومش این است که اگر قرار نبسته باشند حقّی ندارد.)

ص: 499

508/[407] - ﴿عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: قُلْتُ: رَجُلٌ تَزَوَّجَ اِمْرَأَهً وَ سَمَّی لَهَا صَدَاقاً ثُمَّ مَاتَ عَنْهَا وَ لَمْ یَدْخُلْ بِهَا قَالَ: لَهَا اَلْمَهْرُ کَمَلاً وَ لَهَا اَلْمِیرَاثُ قُلْتُ فَإِنَّهُمْ رَوَوْا عَنْکَ أَنَّ لَهَا نِصْفَ اَلْمَهْرِ قَالَ: لاَ یَحْفَظُونَ عَنِّی إِنَّمَا ذَاکَ اَلْمُطَلَّقَهُ .﴾(1)

509/[408] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکَاحِ هُوَ وَلِیُّ أَمْرِهِ ﴾.(2)

510/[409]-﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ « إِلاّ أَنْ یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ » قَالَ: هُوَ اَلْوَلِیُّ وَ اَلَّذِینَ یَعْفُونَ عِنْدَ اَلصَّدَاقِ أَوْ یَحُطُّونَ عَنْهُ بَعْضَهُ أَوْ کُلَّهُ .﴾ (3)

511/[410] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾ قَالَ: هُوَ اَلْأَبُ وَ اَلْأَخُ وَ اَلْمُوصَی إِلَیْهِ وَ اَلَّذِی یَجُوزُ أَمْرُهُ

ص: 500


1- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 55 ، و البرهان في تفسير القرآن : 506/1 ح 13، و نور الثقلين : 233/1 ح 918 ، و مستدرك الوسائل : 96/15 ح 17650 تهذيب الأحكام: 147/8 ح 112 بإسناده عن منصور بن حازم قال : قلت لأبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و نحو الاستبصار : 342/3 ح 12 عنهما وسائل الشيعة : 333/21 ح 27225 2 .
2- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 56 ، و البرهان في تفسير القرآن : 506/1 ح 14، و مستدرك الوسائل : 319/14 ح 16822، و 93/15 ح 17640 تهذيب الأحكام : ج 392 ح 1570 .
3- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 57، وسائل الشيعة : 316/21 ح 27175 ، و البرهان في تفسير القرآن : 506/1 ح 15

407) - از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

به حضرت عرض کردم: مردی با زنی با تعیین مهریه و صداق ازدواج کرده و پیش از آن که با او مجامعت و زناشویی کند فوت نمود، تکلیفشان چیست؟

فرمود: زن آن تمامی مهر را حقّ مطالبه دارد و ارث هم می برد

گفتم: بعضی از شما روایت کرده اند که فرموده اید: نصف مهر حقّ اوست؟

فرمود: به خوبی کلام مرا رعایت و حفظ نکرده اند آن مربوط به زنی است که طلاق داده شده است.

408) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که عقده و گِرۀ نکاح به دست اوست»، ولیّ و قیّم او می باشد

409)- از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «مگر این که (همسرتان) ببخشد و یا کسی که عُقده و گرۀ نکاح به دست اوست» فرمودند: وی ولیّ و قیّم او می باشد و نیز کسانی که می توانند مهریه و یا بعضی از آن را ببخشند و یا بگیرند.

410) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «یا ببخشد کسی که عقده و گره نکاح به دست اوست» فرمود: پدر (زن) برادر و یا کسی که به او وصیّت کرده و یا هر کسی که تصرّفش در اموال و امور زن جایز و نافذ باشد که برایش خرید و فروش می کند بنابراین هر یک از ایشان (هر مقدار از مهریه اش

ص: 501

فِی مَالِ اَلْمَرْأَهِ فَیَبْتَاعُ لَهَا وَ یَشْتَرِی، فَأَیُّ هَؤُلاَءِ عَفَا فَقَدْ جَازَ﴾(1)

512/[411] - ﴿عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾ هُوَ اَلْوَلِیُّ اَلَّذِی أَنْکَحَ یَأْخُذُ بَعْضاً وَ یَدَعُ بَعْضاً وَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَدَعَ کُلَّهُ.﴾(2)

513/[412] -﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾ قَالَ: هُوَ اَلْأَخُ وَ اَلْأَبُ وَ اَلرَّجُلُ اَلَّذِی یُوصَی إِلَیْهِ وَ اَلَّذِی یَجُوزُ أَمْرُهُ فِی مَالِهِ بِقِیمَهٍ

قُلْتُ لَهُ: أَرَأَیْتَ إِنْ قَالَتْ لاَ أُجِیزُ مَا یَصْنَعُ؟

قَالَ: لَیْسَ ذَلِکَ لَهَا أَتُجِیزُ بَیْعَهُ فِی مَالِهَا وَ لاَ تُجِیزُ هَذَا﴾ (3)

ص: 502


1- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 58 و البرهان في تفسير القرآن: 506/1 ح 16، و نور الثقلين: 233/1 ح 919 بتفاوت، و مستدرك الوسائل : 93/15 ح 17639 الكافي : 106/62 ح 2 بإسناده عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و ذيل ح 3 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوهما من لا يحضره الفقيه : 506/32 ح 4778 ، و تهذيب الأحكام : 393/7 ح 49، و 142/8 ذيل ح 92 وسائل الشيعة : 283/20 ح 25634 و 315/21 ح 27172
2- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 59 ، و البرهان في تفسير القرآن : 507/18 ح 17 ، و نور الثقلين : 234/12 ح 921 و مستدرك الوسائل : 93/15 ح 17641 . من لا يحضره الفقيه: 88/3 ح 3387 عن نوادر محمّد بن أبي عمير، عن غير واحد من أصحابنا، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و 507 ح 4779، و نحو الأوّل تهذيب الأحكام: 215/6 ح 6 ، و 392/7 ح 48 عن رفاعة قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام ، عنهم وسائل الشيعة:168/19 ح 24374 ، و 282/20 ح 25633، و 316/21 ح 27173
3- عنه بحار الأنوار : 358/103 ح 60، و وسائل الشيعة: 316/21 ح 27174 ، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 18 و نور الثقلين : 233/1 ح 919. الكافي : 106/6 ح 2 بإسناده عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و ذيل ح 3 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوهما من لا يحضره الفقيه: 506/3 ح 4778 ، و تهذيب الأحكام: 393/7 ح 49، و 142/8 ذيل ح 92 عنهم وسائل الشيعة: 283/20 ح 25634، و 315/21 ح 27172

را) ببخشد جایز و نافذ خواهد بود.

411) - از رفاعة روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد «کسی که عُقده و گره نکاح به دست اوست»، فرمود: ولیّ او آن کسی است که ازدواج را برنامه ریزی کرده او می تواند مقداری از مهریه را بگیرد و یا ببخشد ولی او حقّ ندارد که تمام آن را ببخشد و رها کند.

412) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «مگر این که (همسرتان) ببخشد و یا کسی که عقده و گره نکاح به دست اوست» فرمود: برادر (زن) و پدر (او) و هر کسی که به او وصیّت کرده و نیز کسی که سرپرست و قیّم اموال اوست

عرضه داشتم: نظر شما در این که اگر زن بگوید آن چه را او انجام دهد، اجازه نمی دهم چیست؟

فرمود: چنین حقّی را ندارد آیا اجازه تصرّف در اموالش را دارد ولی در این مورد اجازه نداشته باشد؟!

ص: 503

514 / [413] - ﴿ عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ ﴿ اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾؟

فَقَالَ: هُوَ اَلَّذِی یُزَوِّجُ یَأْخُذُ بَعْضاً وَ یَتْرُکُ بَعْضاً وَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَتْرُکَ کُلَّهُ.﴾ (1)

515 / [414] - ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ إِلاّ أَنْ یَعْفُونَ ﴾؟

قَالَ: اَلْمَرْأَهُ تَعْفُو عَنْ نِصْفِ اَلصَّدَاقِ،

قُلْتُ: ﴿ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ ﴾؟

قَالَ: أَبُوهَا إِذَا عَفَا جَازَ لَهُ وَ أَخُوهَا إِذَا کَانَ یُقِیمُ بِهَا وَ هُوَ اَلْقَائِمُ عَلَیْهَا، فَهُوَ بِمَنْزِلَهِ اَلْأَبِ یَجُوزُ لَهُ، وَ إِذَا کَانَ اَلْأَخُ لاَ یُقِیمُ بِهَا وَ لاَ یَقُومُ عَلَیْهَا لَمْ یَجُزْ عَلَیْهَا أَمْرُهُ .﴾ (2)

516 / [415] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی:﴿ إِلاّ أَنْ یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ﴾ قال: اَلَّذِی یَعْفُو عَنِ اَلصَّدَاقِ أَوْ یَحُطُّ بَعْضَهُ أَوْ کُلُّهُ .﴾ (3)

517 / [416] - ﴿عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ أَوْ یَعْفُوَا اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ اَلنِّکاحِ﴾ قَالَ: هُوَ اَلْأَبُ وَ اَلْأَخُ وَ اَلرَّجُلُ اَلَّذِی یُوصَی إِلَیْهِ، وَ اَلَّذِی یَجُوزُ أَمْرُهُ فِی مَالِ اَلْمَرْأَهِ فَیَبْتَاعُ لَهَا وَ یَشْتَرِی فَأَیُّ هَؤُلاَءِ عَفَا فَقَدْ جَازَ،

ص: 504


1- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 61 ، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 19 و مستدرك الوسائل : 93/15 ح 17642 . تهذيب الأحكام : 392/7 ح 1572 .
2- عنه بحار الأنوار: 358/103 ح 62، و وسائل الشيعة : 317/21 ح 27176، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 20، و نور الثقلين: 234/1 ح 920 .
3- عنه بحار الأنوار : 359/103 ح 63 ، و وسائل الشيعة : 317/21 ح 27177، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 21

413) - از رفاعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد (فرمایش خداوند متعال:) «کسی که عُقده و گره نکاح به دست اوست»، سؤال کردم؟

فرمود: او کسی است که ازدواج را برنامه ریزی و اجرا کرده است او می تواند مقداری از مهریه او را بگیرد و یا ببخشد ولی حقّ ندارد که تمام آن را ببخشد و رها کند.

414) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «مگر این که (همسرتان) ببخشد»، سؤال کردم؟

فرمود: زن می تواند نصف صداق و مهریه خود را ببخشد.

گفتم: «یا کسی که عقده و گرۀ نکاح به دست اوست»، چگونه است؟

فرمود: اگر پدر زن مهریه را ببخشد جایز و نافذ می باشد هم چنین برادر او اگر قیّم و سرپرست اموال و کار های خواهرش باشد که همانند پدر مجاز خواهد بود ولی اگر او قیمومیّت و ولایتی نداشته ،باشد تصرّفاتش غیر مجاز می باشد

415) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «مگر این که (همسرتان) ببخشد و یا کسی که عُقده و گره نکاح به دست اوست»، فرمود: کسی است که می تواند صداق و مهریه - تمام و یا بعضی از آن - را ببخشد و یا دریافت کند.

416) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مگر این که (همسرتان) ببخشد و یا کسی که عقده و گره نکاح به دست اوست» فرمود: پدر و برادر (زن) و هر کسی که به او وصیت کرده و نیز کسی که سرپرست و قیّم اموال اوست و می تواند برایش خرید و فروش نماید پس هر کدام که نسبت به مهریه بخششی داشته باشد صحیح می باشد

ص: 505

قُلْتُ: أَ رَأَیْتَ إِنْ قَالَتْ: لاَ أُجِیزُهَا مَا یَصْنَعُ؟

قَالَ: لَیْسَ لَهَا ذَلِکَ أَ تُجِیزُ بَیْعَهُ فِی مَالِهَا وَ لاَ تُجِیزُ هَذَا﴾؟!(1) .

518/[417] - ﴿ عَنْ بَعْضِ بَنِی عَطِیَّهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی مَالِ اَلْیَتِیمِ یَعْمَلُ بِهِ اَلرَّجُلُ

قَالَ: یُنِیلُهُ مِنَ اَلرِّبْحِ شَیْئاً إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لا تَنْسَوُا اَلْفَضْلَ بَیْنَکُمْ ﴾.(2)

519 / [418] - ﴿عَنْ اِبْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَأْتِی عَلَی اَلنَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ یَعَضُّ کُلُّ اِمْرِئٍ عَلَی مَا فِی یَدَیْهِ وَ یَنْسَوْنَ اَلْفَضْلَ بَیْنَهُمْ، قَالَ اَللَّهُ:﴿ وَ لا تَنْسَوُا اَلْفَضْلَ بَیْنَکُمْ﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَ قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ﴾﴿238﴾

ص: 506


1- عنه بحار الأنوار : 359/103 ح 64 ، و البرهان في تفسير القرآن : 507/1 ح 22 . الكافي : 106/6 ح 2 من لا يحضره الفقيه : 506/3 ح 4778 ، عنهما وسائل الشيعة: 315/21 ح 27172
2- عنه بحار الأنوار: 12/75 ح 43، و البرهان في تفسير القرآن : 508/1 ح 23، و مستدرك الوسائل : 50/7 ح 7626 . الكافي : 305/5 ح 28 مع زيادة و نحوه تهذيب الأحكام : 18/71 ح 80، و الاستبصار: 71/3 ح 1 عنهم وسائل الشيعة: 448/17 ح 22964 .
3- عنه بحار الأنوار: 413/74 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 508/1 ح 24 . الكافي : 310/5 ح 28 بإسناده عن معاوية بن وهب عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 18/7 ح 80 و الاستبصار: 71/3 ح 1 عنهم وسائل الشيعة: 448/17 ح 22964 ، عيون أخبار الرضاء علیه السلام: 42/2 ح 168، خصائص الأئمة علیهم السلام: 124، صحيفة الرضا علیه السلام : 83 ح 190 ، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 219/20.

عرضه داشتم نظر شما در این که اگر زن بگوید آن چه را او انجام دهد، اجازه نمی دهم چیست؟

فرمود: چنین حقّی را ندارد آیا اجازه تصرف در اموالش را دارد ولی در این مورد اجازه نداشته باشد؟

417) - از بعضی فرزندان عطیه روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره اموال یتیم سؤال کردم که مرد تا چه حدّی می تواند در آن تصرّف کند؟

فرمود: مقداری از سود و درآمد اموالش را تصرّف و مصرف می نماید همان طوری که خداوند می فرماید: «و فراموش نکنید افزایش و احسان (به یک دیگر) را در بین خودتان»

418) - از فرزند ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زمانی سخت بر مردم خواهد آمد که هر کس بر آن چه در دست های خود دارد. دندان فرو می برد و مردم احسان به یک دیگر را فراموش می کنند در صورتی که خداوند فرموده است: «و احسان و کمک به یک دیگر را فراموش نکنید»

فرمایش خداوند متعال: در انجام همه نماز ها (به خصوص) نماز وسطي ( يعني نماز ظهر ) کوشا باشید و از روی خضوع و اطاعت برای خدا بپا خیزید. (238)

ص: 507

520 / [419] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: ﴿اَلصَّلاَهُ اَلْوُسْطَی﴾؟

فَقَالَ: ﴿ حافِظُوا عَلَی اَلصَّلَواتِ وَ اَلصَّلاهِ اَلْوُسْطی ﴾ وَ صَلاَهِ اَلْعَصْرِ ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ ﴾ وَ اَلْوُسْطَی هِیَ اَلظُّهْرُ وَ کَذَلِکَ کَانَ یَقْرَؤُهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ .﴾(1)

521/[420] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿حافِظُوا عَلَی اَلصَّلَواتِ وَ اَلصَّلاهِ اَلْوُسْطی﴾ وَ «اَلْوُسْطَی» هِیَ أَوَّلُ صَلاَهٍ صَلاَّهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ هِیَ وَسَطُ صَلاَتَیْنِ بِالنَّهَارِ صَلاَهِ اَلْغَدَاهِ وَ صَلاَهِ اَلْعَصْرِ ﴿ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ﴾ فِی اَلصَّلاَهِ اَلْوُسْطَی وَ قَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی سَفَرٍ، فَقَنَتَ فِیهَا وَ تَرَکَهَا عَلَی حَالِهَا فِی اَلسَّفَرِ وَ اَلْحَضَرِ، وَ أَضَافَ لِمَقَامِهِ رَکْعَتَیْنِ وَ إِنَّمَا وُضِعَتِ اَلرَّکْعَتَانِ اَللَّتَانِ أَضَافَهُمَا یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ لِلْمُقِیمِ لِمَکَانِ اَلْخُطْبَتَیْنِ مَعَ اَلْإِمَامِ، فَمَنْ صَلَّی اَلْجُمُعَهَ فِی غَیْرِ اَلْجَمَاعَهِ فَلْیُصَلِّهَا أَرْبَعاً کَصَلاَهِ اَلظُّهْرِ فِی سَائِرِ اَلْأَیَّامِ،

قَالَ: قَوْلُهُ: ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ ﴾ قَالَ: مُطِیعِینَ رَاغِبِینَ﴾ .(2)

ص: 508


1- عنه بحار الأنوار : 288/82 ح 12 و 110/83 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 509/1 ح 4 و نور الثقلين: 237/1 ح 936، و مستدرك الوسائل : 21/3 ح 2914
2- عنه بحار الأنوار: 188/82 ح 12 و 108/83 ذيل ح 6، أشار إليه، و 201/85 ح 14، و 194/89 ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن : 509/1 ح 5، و نور الثقلين : 237/1 ح 937 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 15/6 ح 6310 بحذف الذيل . الكافي : 271/3 ح 1 بإسناده عن حريز عن زرارة قال: سألت أبا جعفر علیه السلام في كلام طويل و نحوه من لا يحضره الفقيه : 195/1 ح 600 ، و تهذيب الأحكام : 241/2 ح 23 عنهم وسائل الشيعة : 10/4 ح 4385 علل الشرائع : 354/2 ح 1 (باب - 67) نحو الفقيه عنه البحار: 283/82 ذیل ح 3 .

419) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ «نماز وسطی»، سؤال کردم؟

فرمود: «بر» نماز ها و نماز وسطی و نماز عصر محافظت نمایید و برای خدا با حالت قنوت به پا خیزید» که «وسطی» ظهر است و رسول خدا صلی الله علیه و آله و این چنین قرائت می نمود.

420) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «بر نماز ها و نماز وسطی محافظت نمایید» که (منظور از «صلاة الوسطی» (همان نماز ظهر خواهد بود و آن) اولین نمازی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله خواند

و این نماز در بین دو نماز در روز قرار گرفته است و آن دو نماز عبارتند از: نماز صبح و نماز عصر.

سپس حضرت فرمود: این آیه در روز جمعه هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر بود، نازل شد پس حضرت در آن نماز (وسطی) قنوت خواند و سپس آن نماز را به همان حالت خود واگذارده و چیزی به آن - برای مسافر و غیر مسافر - اضافه نکرد ولی برای مقیم (کسی که مسافر نباشد) دو رکعت اضافه نمود؛ و حکمت این دو رکعتی که حضرت برای مقیم (به عنوان نماز ظهر به جای نماز جمعه) اضافه نمود وجود دو خطبه (در نماز جمعه) می باشد بنابراین کسی که آن را تنها و بدون جماعت بخواند باید چهار رکعت بخواند همانند نماز ظهر سایر روز ها (و ضمناً وقت نماز عصر در روز جمعه، همان وقت ظهر در درسایر روزها می باشد)

و حضرت افزود: فرمایش خداوند: ﴿ قُومُوا لِلَّهِ قَنِتِينَ﴾ ،یعنی با حالت اطاعت از دستور و اشتیاق (به عبادت و ستایش خداوند) باشید.

ص: 509

522/[421] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ : أَنَّهُمَا سَأَلاَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: عَنْ زُرَارَهَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ : أَنَّهُمَا سَأَلاَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ حافِظُوا عَلَی اَلصَّلَواتِ وَ اَلصَّلاهِ اَلْوُسْطی﴾

قَالَ: صَلاَهِ اَلظُّهْرِ وَ فِیهَا فَرَضَ اَللَّهُ اَلْجُمُعَهَ وَ فِیهَا اَلسَّاعَهُ اَلَّتِی لاَ یُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ فَیَسْأَلُ خَیْراً إِلاَّ أَعْطَاهُ اَللَّهُ إِیَّاهَا.﴾ (1)

523/[422] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلصَّلاهُ اَلْوُسْطی﴾ اَلظُّهْرُ ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ ﴾ إِقْبَالُ اَلرَّجُلِ عَلَی صَلاَتِهِ وَ مُحَافَظَتُهُ عَلَی وَقْتِهَا حَتَّی لاَ یُلْهِیَهُ عَنْهَا وَ لاَ یَشْغَلُهُ شَیْءٌ .﴾ (2)

524/[423] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

صَلاَهُ اَلْوُسْطَی هِیَ اَلْوُسْطَی مِنْ صَلاَهِ اَلنَّهَارِ وَ هِیَ اَلظُّهْرُ، وَ إِنَّمَا یُحَافِظُ أَصْحَابُنَا عَلَی اَلزَّوَالِ مِنْ أَجْلِهَا﴾ (3)

525/[424] - ﴿ وَ فِی رِوَایَهِ سَمَاعَهَ : ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ ﴾ قَالَ: هُوَ اَلدُّعَاءُ﴾ (4)

ص: 510


1- عنه بحار الأنوار : 288/82 ح 13 و 195/89 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 509/1ح 6 و نور الثقلين : 237/1 ح 938 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 21/3 ح 2915 ، و 9/6 ح 6292 . الكافي : 47/22 ح 10 بإسناده عن عمر بن أذينة قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت تهذيب الأحكام : 117/2 ح 209 ، عنهما وسائل الشيعة : 69/7 ح 8750، مكارم الأخلاق : 272 (في الأوقات المرجوّة لإجابة الدعاء) نحو الكافي، عنه البحار : 345/93 ضمن ح 9.
2- عنه بحار الأنوار: 289/82 ح 14 قطعة منه ، و 321/84 ذيل ح 4 و 201/85 ذيل ح 14، وسائل الشيعة : 23/4 ح 4411 ، و البرهان في تفسير القرآن : 510/1 ح 7. تفسير القمي: 79/1 (أقسام العدّة) مرسلاً، عنه البحار 286/82 ح 4 .
3- عنه بحار الأنوار : 289/82 ح 15 وسائل الشيعة : 23/4 ح 4412 ، و البرهان في تفسیر القرآن : 509/1 ح 8، و نور الثقلين: 237/1 ح 939
4- عنه بحار الأنوار : 202/85 ذيل ح 14، و البرهان في تفسير القرآن : 510/1 ح 9، و نور الثقلين: 237/1 ح 940 .

421) - از زراره و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «بر نماز ها و نماز وسطی محافظت نمایید» سؤال کردند؟

حضرت فرمود: مقصود (از این فرمایش خداوند) نماز ظهر است که خداوند نماز جمعه را در آن وقت واجب نموده است و در آن ساعتی می باشد که چنان چه انسان در آن ساعت خداوند را بخواند و از او چیزی درخواست کند، خداوند متعال عطایش کند.

422) - از عبد الله سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (مقصود از فرمایش خداوند متعال) «الصَّلَوَةِ الْوُسْطَى»، نماز ظهر است و «قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ» روی آوردن انسان به سمت نماز می باشد و رعایت و اهمیّت دادن به وقت آن که غفلت نکند و کاری مانعش نگردد

423) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «صلاة وُسطی» نماز وسط روز است که (همان نماز) ظهر می باشد و همانا دوستان و یاران ما بر زوال خورشید به خاطر نماز، اهمیّت می دهند

424) - و در روایت سماعة (حضرت) فرموده است (منظور از) «قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ» ، دعا و راز و نیاز است

ص: 511

526/[425] - ﴿[عَنْ زُرَارَهَ ] عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿حافِظُوا عَلَی اَلصَّلَواتِ وَ اَلصَّلاهِ اَلْوُسْطی وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ﴾

[قَالَ: اَلصَّلاَهُ، رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ اَلْوُسْطَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ] ﴿ وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتِینَ﴾ طَائِعِینَ لِلْأَئِمَّهِ علیهم السلام.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ﴿239﴾ وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ ﴿240﴾

527/[426] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ صَلاَهِ اَلْمُوَاقَفَهِ؟

فَقَالَ: إِذَا لَمْ تَکُنْ اَلنِّصْفَ مِنْ عَدُوِّکَ صَلَّیْتَ إِیمَاءً رَاجِلاً کُنْتَ أَوْ رَاکِباً فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ تَقُولُ فِی اَلرُّکُوعِ: لَکَ رَکَعْتُ وَ أَنْتَ رَبِّی، وَ فِی اَلسُّجُودِ: لَکَ سَجَدْتُ وَ أَنْتَ رَبِّی أَیْنَمَا تَوَجَّهَتْ بکَ

ص: 512


1- عنه بحار الأنوار : 302/24 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 510/1 ح 10، و نور الثقلين : 237/1 ح 941.

425) - [ از زرارة ] از عبد الرحمان بن کثیر روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «بر نماز ها و نماز وسطی محافظت نمایید و با حالت اطاعت از دستور و اشتیاق (به عبادت و ستایش خداوند) باشید، فرمود: (منظور از) «الصلوات» رسول الله امير المؤمنين ،فاطمه حسن و حسین - سلام الله عليهم - هستند، «الوسطى» امير المؤمنين علیه السلام است « وَ قُومُواْ لِلَّهِ قَنِتِينَ»، تابعین و پیروان ائمه علیهم السلام می باشید.

فرمایش خداوند متعال: پس اگر (به خاطر جنگ یا خطر دیگری) بترسید (نماز را) در حال پیاده یا سواره انجام دهید اما هنگامی که امنیت خود را بازیافتید خدا را یاد کنید (و نماز را به صورت متعارف انجام دهید) همان گونه که خداوند چیز هایی را که نمی دانستید به شما تعلیم داد (239) و کسانی که در آستانه مرگ هستند و همسرانی از خود بر جای می گذارند باید برای همسران خود وصیت کنند که تا یک سال آن ها را (با پرداختن هزینه زندگی) بهره مند سازند به شرط این که آن ها (از خانه شوهر) بیرون نروند (و اقدام به ازدواج نکنند) و اگر بیرون روند (حقی برای هزینه ندارند و) گناهی بر شما نیست نسبت به آن چه که آنان در مورد خود به گونه ای شایسته انجام می دهند و خداوند توان مند و حکیم است (240)

426)- از زراره روایت کرده است که گفت:(1)

ص: 513


1- ادامه متن است: به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: مرا از چگونگی نماز در حالت رویارویی و جنگ با دشمن آگاه فرما فرمود: چنان چه در حالت آرامش نباشی (بلکه مشغول جنگ و ستیز باشی)، نماز را (برای رکوع و سجود) با حالت اشاره (سر، چشم و ابرو) انجام بده - فرقی نمی کند که پیاده باشی و یا سواره - زیرا که خداوند متعال فرموده است: «و اگر چنان چه ترسیدید، پس (نماز را) به حالت پیاده و یا سواره (انجام دهید) اگر در حالت جنگ و ترس - خواه پیاده و یا سواره - باشید (نماز را برای دفاع با اشاره انجام دهید) در حال اشاره برای رکوع می گویی: «لك ركعت ودأنت ربی» (ای خدا!) برای تو رکوع به جا می آورم تو پروردگار من هستی و با حالت اشاره برای سجده می گویی: «لك سجدت و أنت ربّي» (ای خداوند!) برای تو سجده می کنم، تو پروردگار من هستی.

دَابَّتُکَ غَیْرَ أَنَّکَ تَوَجَّهُ حِینَ تُکَبِّرُ أَوَّلَ تَکْبِیرَهٍ.﴾ (1)

528/[427] - ﴿ عَنْ أَبَانِ بْنِ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

فَاتَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ اَلنَّاسَ یَوْماً بِصِفِّینَ یَعْنِی صَلاَهَ اَلظُّهْرِ وَ اَلْعَصْرِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ، فَأَمَرَهُمْ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ یُسَبِّحُوا وَ یُکَبِّرُوا وَ یُهَلِّلُوا، قَالَ: وَ قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ فَأَمَرَهُمْ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَصَنَعُوا ذَلِکَ رُکْبَاناً وَ رِجَالاً .

وَ رَوَاهُ اَلْحَلَبِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فَاتَ اَلنَّاسَ اَلصَّلاَهُ مَعَ عَلِیِّ علیه السلام یَوْمَ صِفِّینَ إِلَی آخِرِهِ .﴾ (2)

529/[428] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ [بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ] عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ کَیْفَ یَفْعَلُ وَ مَا یَقُولُ وَ مَنْ یَخَافُ سَبُعاً أَوْ لِصّاً کَیْفَ یُصَلِّی؟

قَالَ: یُکَبِّرُ وَ یُومِئُ إِیمَاءً بِرَأْسِهِ .﴾ (3)

ص: 514


1- عنه بحار الأنوار : 116/89 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 446/8 ح 11128، و البرهان في تفسير القرآن : 510/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 239/12 ح 948 . من لا يحضره الفقيه : 466/1 ح 1345 بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام : 173/3 ح 5، عنهما وسائل الشيعة : 441/8 ح 11113 .
2- عنه بحار الأنوار : 116/89 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 446/8 ح 11129، و البرهان في تفسير القرآن : 510/18 ح 3، و نور الثقلين: 239/1 ح 949 القطعة الأولى منه .
3- عنه بحار الأنوار : 117/89 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 447/8 ح 11130، و البرهان في تفسير القرآن : 511/1 ح 4 . الكافي : 457/3 ح 6، تهذيب الأحكام : 173/3 ح 382 عنهما وسائل الشيعة : 439/8 ح 11106،

فرقی نمی کند که مرکب سواری تو را به هر سویی ببرد و یا مواجه کند مهم این است که هنگام گفتن اولین تکبیر توجه (به سمت قبله را) داشته باشی

427) - از ابان بن منصور روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام به همراه اصحاب و لشکرش در جنگ صفّین یک روز نماز ،ظهر ،عصر، مغرب و عشا را از دست دادند، (به ناچار) امير المؤمنين علیه السلام دستور داد تا آنان تسبیح و تكبير و لا إله إلا الله، بگویند.

امام صادق علیه السلام افزود: خداوند متعال فرموده است: (پس اگر در حالت جنگ و ترس) خواه پیاده و یا سواره - باشید (نماز را در حال دفاع با اشاره انجام دهید)، بر همین اساس امام علی علیه السلام چنان دستوری را داد و لشکر، در حال پیاده و سواره آن را انجام دادند.

و نیز حلبی از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: امام علی علیه السلام به همراه اصحاب و لشکرش در جنگ صفّین نمازشان را از دست دادند ... تا آخر حدیث قبل.

428) - از عبد الرحمان [بن ابی عبد الله] روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: - (پس اگر در حالت جنگ و ترس) خواه پیاده و یا سواره- سؤال کردم که او چگونه نماز بخواند؟ و نیز چنان چه شخصی از درنده و دزد ترسید چطور نماز را به جا آورد؟

فرمود: (نیّت می کند و) تكبيرة الإحرام می گوید و (برای رکوع و سجود و تشهّد و...) با سر (و یا چشم) اشاره می نماید.

ص: 515

530 / [ 429] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی صَلاَهِ اَلزَّحْفِ قَالَ: یُکَبِّرُ وَ یُهَلِّلُ یَقُولُ: اَللَّهُ أَکْبَرُ یَقُولُ اَللَّهِ: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ (1)

531/[430] -﴿عَنْ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُعَاوِیَهَ قَالَ:

سَأَلْتُهُ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی﴿ وَ اَلَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِیَّهً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَی اَلْحَوْلِ﴾؟

قَالَ: مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا آیَهَ ﴿ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً﴾ (2) وَ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْمِیرَاثِ.﴾ (3)

532/[431] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ اَلَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِیَّهً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَی اَلْحَوْلِ غَیْرَ إِخْراجٍ﴾؟

قَالَ: هِیَ مَنْسُوخَهٌ قُلْتُ: وَ کَیْفَ کَانَتْ؟

قَالَ: کَانَ اَلرَّجُلُ إِذَا مَاتَ أُنْفِقَ عَلَی اِمْرَأَتِهِ مِنْ صُلْبِ اَلْمَالِ حَوْلاً، ثُمَّ أُخْرِجَتْ بِلاَ مِیرَاثٍ ثُمَّ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلرُّبُعِ وَ اَلثُّمُنِ فَالْمَرْأَهُ یُنْفَقُ عَلَیْهَا مِنْ نَصِیبِهَا.﴾ (4)

ص: 516


1- عنه بحار الأنوار : 117/89 ذيل ح 11، وسائل الشيعة : 447/8 ح 11131 ، و البرهان في تفسير القرآن : 511/1 ح 5. من لا يحضره الفقيه : 465/12 ح 1341 ، عنه وسائل الشيعة : 443/8 ح 11118.
2- سورة بقرة: 234/2.
3- عنه بحار الأنوار: 190/104 ح 39 ، و وسائل الشيعة : 238/22 ح 28483 ، و البرهان في تفسير القرآن : 511/18 ح 1 و نور الثقلين : 240/1 ح 955 ، و مستدرك الوسائل : 363/15 ح 18512 .
4- عنه بحار الأنوار: 191/104 ح 40، و وسائل الشيعة : 239/22 ح 28485 ، و البرهان في تفسير القرآن : 511/1 ح 2 .

429) - از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: در میدان جنگ و ستیز با دشمن به جای نماز، تکبیر «الله أكبر» و «لا إله إلا الله» می گویی؛ زیرا که خداوند می فرماید: «اگر در حالت جنگ و ترس - خواه پیاده و یا سواره - » باشید (نماز را در حال دفاع با اشاره انجام دهید)

430) - از ابن ابی عمیر به نقل از (معاوية بن عمّار) روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که فوت می کنند و همسران خود را بدون وصیت باقی می گذارند (تا یک سال) باید تأمین هزینه شوند و از منزل بیرون نروند سؤال کردم؟

فرمود: به وسیله آیه ای دیگر: باید چهار ماه و ده روز خود را نگاه دارند» نسخ شده است که آن نیز توسط آیه ارث نسخ گردیده است.

431) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که فوت می کنند و همسران خود را بدون وصیت باقی می گذارند (تا یک سال) باید تأمین هزینه شوند و از منزل بیرون نروند»، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه نسخ شده است.

عرض کردم: چگونه انجام گرفته است؟

فرمود: هنگامی که مردی از دنیا می رفت تا یک سال از اصل اموال شوهر به همسرش نفقه داده می شد و سپس او بدون ارث از زندگی آن مرد بیرون می شد که به وسیله آیه (ارث) یک چهارم و یک هشتم نسخ گردید، بعد از آن، نفقه زن از سهمیه ارث خود او پرداخت شد.

ص: 517

قوله تعالى: ﴿وَ لِلْمُطَلَّقَتِ مَتَعُ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ﴾ ﴿241﴾

533/[432] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی اَلْمُتَّقِینَ ﴾ مَا أَدْنَی ذَلِکَ اَلْمَتَاعِ إِذَا کَانَ اَلرَّجُلُ مُعْسِراً لاَ یَجِدُ؟

قَالَ: اَلْخِمَارُ وَ شِبْهُهُ .﴾ (1)

534/[433] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی اَلْمُتَّقِینَ﴾ قَالَ: مَتَاعُهَا بَعْدَ مَا تَنْقَضِی عِدَّتُهَا ﴿ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ »، فَأَمَّا فِی عِدَّتِهَا فَکَیْفَ یُمَتِّعُهَا وَ هِیَ تَرْجُوهُ وَ هُوَ یَرْجُوهَا وَ یُجْرِی اَللَّهُ بَیْنَهُمَا مَا شَاءَ، أَمَا إِنَّ اَلرَّجُلَ اَلْمُوسِرَ یُمَتِّعُ اَلْمَرْأَهَ اَلْعَبْدَ وَ اَلْأَمَهَ، وَ یُمَتِّعُ اَلْفَقِیرُ بِالْحِنْطَهِ وَ اَلزَّبِیبِ وَ اَلثَّوْبِ وَ اَلدَّرَاهِمِ،

وَ إِنَّ اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ مَتَّعَ اِمْرَأَهً کَانَتْ لَهُ بِأَمَهٍ، وَ لَمْ یُطَلِّقْ اِمْرَأَهً إِلاَّ مَتَّعَهَا.﴾ (2)

ص: 518


1- عنه بحار الأنوار: 360/103 ح 68، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 89/15ح 17625 . الكافي : 105/6 ح 5 تهذيب الأحكام: 140/8 ح 85 عنهما وسائل الشيعة : 309/21 ح 27153
2- عنه بحار الأنوار: 359/103 ح 65 ، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 8 و مستدرك الوسائل : 89/15 ح 17624 و 91 ح 17633 قطعة منه. الكافي : 105/6 ح 3 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام ، و ح 4 عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 139/8 ح 83 و ح 84 عنهم وسائل الشيعة : 308/21 ح 27152

فرمایش خداوند متعال: و برای زنان طلاق داده شده هدیه متعارفی لازم است (که از طرف شوهر پرداخت گردد) این حقی است بر عهده مردان پرهیزکار (241)

432) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: (مرا نسبت به فرمایش خداوند: «و برای زن های طلاق داده شده متاع و هدیه ای مناسب لازم است و این حقی است بر عهده مردان پرهیزکار» آگاه نمایید که اگر مرد در تنگدستی و سختی باشد کمترین مقدار بهره مندی از اموال (برای همسرش) چه مقدار می باشد؟

فرمود: «خمار» مقنعه و پوششی که زن را بپوشاند.

433) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و برای زن های طلاق داده شده متاع و هدیه ای مناسب لازم است و این حقی است بر عهده مردان پرهیزگار» فرمود: زن طلاق داده شده را - بعد از آن که عدّه اش پایان یافت - در حدّ توان از اموال خود کمک نماید و بهره مندش کند

(گفتم:) چگونه او را از اموال خود بهره مند گرداند با این که در عدّه است و هر دو نفر امید به یکدیگر دارند؟ تا خدوند چه اراده کند و بین آنان چه اتفاقی بیفتد؟

فرمود: چنان چه شخص توانمند باشد. برای کمک به همسر طلاق داده اش در حدّ دادن یک عبد (زر خرید و غلام) و یا کنیز بپردازد، ولی شخص ضعیف و ناتوان در حدّ خود (مانند) گندم ،کشمش لباس و پول نقد پرداخت کند.

سپس افزود: امام حسن مجتبی علیه السلام همسر خود را طلاق داد و یک کنیز به او عطا کرد و حضرت زنی را طلاق نمی داد مگر آن که چیزی را به او عطا می کرد و بهرمندش می نمود

ص: 519

535/[434] - ﴿ قَالَ: وَ قَالَ اَلْحَلَبِیُّ :

مَتَاعُهَا بَعْدَ مَا تَنْقَضِی عِدَّتُهَا ﴿ عَلَی اَلْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی اَلْمُقْتِرِ قَدَرُهُ ﴾ (1)

536/[435 ] - [عن حلبی] ﴿ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ وَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا عَنِ اَلْمُطَلَّقَهِ مَا لَهَا مِنَ اَلْمُتْعَهِ؟ قَالَ: عَلَی قَدْرِ مَالِ زَوْجِهَا.﴾ (2)

537/[436]- ﴿عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ: عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنْ رَجُلٍ طَلَّقَ اِمْرَأَتَهُ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا؟

قَالَ: فَقَالَ: علیه السلام: إِنْ کَانَ سَمَّی لَهَا مَهْراً فَلَهَا نِصْفُ اَلْمَهْرِ وَ لاَ عِدَّهَ عَلَیْهَا وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ سَمَّی لَهَا مَهْراً فَلاَ مَهْرَ لَهَا وَ لَکِنْ یُمَتِّعُهَا فَإِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ ﴿ وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی اَلْمُتَّقِینَ﴾ (3)

538/[437]- ﴿قَالَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا إِنَّ مُتْعَهَ اَلْمُطَلَّقَهِ فَرِیضَهٌ .﴾ (4)

ص: 520


1- عنه بحار الأنوار : 359/103 ذيل ح 65 و وسائل الشيعة : 311/21 ح 27161 ، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 9. قطعة من حديث سابقه، فراجع تخريجاته
2- عنه بحار الأنوار : 359/103 ح 66، وسائل الشيعة : 311/21 ح 27158 ، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 10.
3- عنه بحار الأنوار: 359/103 ح 67 ، و وسائل الشيعة : 311/21 ح 27159 ، و البرهان في تفسير القرآن : 513/1 ح 11 الكافي : 106/6 ح 1 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، و 119 ح 6 بإسناده عن ابن أبي يعفور، عن أبي الله علیه السلام بتفاوت فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 313/21 ح 27168، و 328 ح 27209
4- عنه بحار الأنوار: 360/103 ذيل ح 67 ، و وسائل الشيعة : 311/21 ح 27160 ، و و البرهان في تفسير القرآن : 514/1 ح 12 الكافي: 105/6 ح 2 بإسناده عن البزنطي قال: ذكر: بعض أصحابنا .... ونحوه من لا يحضره الفقيه : 506/3 ح 4775، و تهذيب الأحكام: 141/8 ح 9 عنهم وسائل الشيعة : 306/21 ح 27141 ، و 307 ح 27145

434) - و از حلبی روایت کرده است که گفت:

بهره مند شدن زن بعد از گذشت عدّه اش از اموال شوهر، به مقدار استطاعت و توان و یا ناتوانی شوهرش می باشد

435) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام صادق و امام کاظم علیهما السلام درباره زنی که طلاق داده شده سؤال کردم که از چه مقدار از اموال شوهرش باید بهره مند شود؟

فرمود: به مقدار توان و استطاعت شوهرش خواهد بود

436) - از حسن بن زیاد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مردی که همسر خود را پیش از آن که با او نزدیکی و مجامعت کرده باشد طلاق داده سؤال کردم؟

فرمود: چنان چه مهریه ای برایش قرار داده شده نصف آن حقّ همسرش می باشد، (و برای زن شوهر کرده ای که همبستر نشده باشند) عدّه لازم نیست، ولی اگر مهریه ای قرارداد نشده باشد چیزی طلب کار نمی باشد لیکن (از باب احسان) او را از اموال خود در حدّ توان بهرهمند و کمک نماید؛ زیرا که خداوند متعال در کتاب خود می فرماید: «و برای زن های طلاق داده شده متاع و هدیه ای مناسب لازم است و این حقی بر عهدۀ مردان پرهیزکار می باشد»

437) - از احمد بن محمد روایت کرده است که گفت:

بعضی از اصحاب گفته اند: بهره مند ساختن زن طلاق داده شده از اموال شوهرش فریضه و لازم می باشد

ص: 521

قوله تعالى : ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ ﴿243﴾ وَ قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿244﴾ مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْسُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿245﴾

539/[438]- ﴿ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: حَدِّثْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ أَ لَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ اَلْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اَللّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ ﴾ قُلْتُ: أَحْیَاهُمْ حَتَّی نَظَرَ اَلنَّاسُ إِلَیْهِمْ ثُمَّ أَمَاتَهُمُ مِنْ یَوْمِهِمْ أَوْ رَدَّهُمْ إِلَی اَلدُّنْیَا حَتَّی سَکَنُوا اَلدُّورَ وَ أَکَلُوا اَلطَّعَامَ وَ نَکَحُوا اَلنِّسَاءَ؟

قَالَ: بَلْ رَدَّهُمُ اَللَّهُ حَتَّی سَکَنُوا اَلدُّورَ وَ أَکَلُوا اَلطَّعَامَ وَ نَکَحُوا اَلنِّسَاءَ وَ لَبِثُوا بِذَلِکَ مَا شَاءَ اَللَّهُ ثُمَّ مَاتُوا بِآجَالِهِمْ.﴾ (1)

ص: 522


1- عنه بحار الأنوار: 381/13 ح 2 أشار إلیه. و 74/53 ح 74 و البرهان فی تفسير القرآن: 515/1 ح 2 مختصر بصائر الدرجات : 24 بإسناده عن حمران بن أعين، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 381/13 ح 2 و 74/53 ح 74، و البرهان: 515 ذيل 2، مجمع البيان: 605/2 عنه البحار: 381/13 ح 2. هذه القصّة وقعت لأهل مدينة من مدائن الشام في ز من نبیّ من أنبياء بني إسرائيل المسمّى حزقيل علیه السلام راجع تفصيلها إلى الكافي : 198/8 ح 237 بإسناده عن ابن محبوب عن عمر ابن يزيد و غیره عن بعضهم عن أبي عبد الله علیه السلام، و بعضهم عن أبي جعفر علیه السلام

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ از خانه های خود قرار کردند؟ و آنان هزار ها نفر بودند (که به بهانه ترس از بیماری طاعون از شرکت در میدان جهاد امتناع ورزیدند)، پس خداوند به آن ها گفت: بمیرید (و به همان بیماری که آن را بهانه قرار داده بودند مردند.) سپس خداوند آن ها را (برای عبرت دیگران) زنده کرد خداوند نسبت به بندگان خود فضل و احسان می کند ولی بیشتر مردم شکر (او را) بجا نمی آورند (243)و در راه خداوند قتال و جهاد نمایند و بداند که همانا خداوند شنوا و دانا است (244) کیست که به خدا قرض الحسنه ای دهد (و از اموالی که در اختیار او قرار داده انفاق کند) تا آن را برای او چندین برابر افزایش دهد؟ و خداوند است (که روزی بندگان را) محدود یا گسترده می نماید و شما به سوی او باز می گردید (و پاداش خود را دریافت خواهید کرد). (245)

438) - از حمران بن اعین روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: درباره تفسیر فرمایش خداوند متعال: «آیا نمی بینی کسانی را که - از ترس مرگ - از دیار خود بیرون رفتند و هزاران نفر بودند؟ پس خداوند به آنان فرمود: همگی بمیرید و سپس تمامی آن افراد را زنده نموده» ، برایم مطالبی را بیان فرما: آيا خداوند ایشان را زنده نمود تا دیگر انسان ها به ایشان بنگرند (و عبرت گیرند)؟ آیا پس از آن همه را می راند و در همان روز مجدّداً زنده نمود؟ و در خانه های خود ساکن شدند و همانند دیگرن غذا می خوردند و به زنان نگاه می کردند؟

فرمود: بلکه خداوند آنان را زنده نمود تا (زنده شدگان) در خانه های خود ساکن شدند و همانند دیگران غذا می خوردند و با زبان نکاح می کردند. زمانی که اراده خدوند تعلّق گرفت تمامی آنان با سرآمدن و پایان عمرشان مردند.

ص: 523

540/[439] - ﴿عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ ﴿ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها ﴾ (1) قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رَبِّ زِدْنِی، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی ﴿ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾ (2) قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رَبِّ! زِدْنِی فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی: (مَنْ ذَا اَلَّذِی یُقْرِضُ اَللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً﴾ وَ اَلْکَثِیرَهُ عِنْدَ اَللَّهِ لاَ یُحْصَی.﴾ (3)

541/[440] - ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ علیه السلام :قَوْلُهُ تعالی : ﴿ مَنْ ذَا اَلَّذِی یُقْرِضُ اَللّهَ قَرْضاً حَسَناً ﴾؟ قَالَ: هِیَ صِلَهُ اَلْإِمَامِ﴾ (4)

542/ [441] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ زِیَادٍ ، قَالَ:

کُنْتُ فِی دِیوَانِ اِبْنِ عَبَّادِ ، فَرَأَیْتُ کِتَاباً یُنْسَخُ فَسَأَلْتُ عَنْهُ؟، فَقَالُوا: کِتَابُ اَلرِّضَا إِلَی اِبْنِهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ مِنْ خُرَاسَانَ فَسَأَلْتُهُمْ أَنْ یَدْفَعُوهُ إِلَیَّ، فَإِذَا فِیهِ: بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ، أَبْقَاکَ اَللَّهُ طَوِیلاً، وَ أَعَاذَکَ مِنْ عَدُوِّکَ یَا وَلَدِی!، فِدَاکَ أَبُوکَ! قَدْ فَسَّرْتُ لَکَ مَالِی وَ أَنَا حَیٌّ سَوِیٌّ، رَجَاءَ أَنْ یُمِنّکَ [اَللَّهُ] بِالصِّلَهِ لِقَرَابَتِکَ،

ص: 524


1- سوره نمل ،89/27 و سوره قصص 84/28
2- سورة الأنعام : 160/6 .
3- عنه بحار الأنوار : 246/71 ذيل ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 516/1 ح 3. معاني الأخبار : 397 ح 54 بإسناده عن أبي أيوب الخزّاز قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول: ... ، عنه البحار : 246/71 ح 1 و 137/96 ح 72 .
4- عنه بحار الأنوار: 215/96 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 516/1 ح 4. تفسير القمّي : 351/2 ، الكافي : 537/1 ذيل ح 2 بإسناده عن الخيبري و يونس بن ظبيان قالا: سمعنا أبا عبد الله علیه السلام يقول: ...، و 302/8 ح 461، ثواب الأعمال : 99 ( ثواب صلة الإمام علیه السلام عن إسحاق بن عمّار قال : قلت للصادق علیه السلام، عنه البحار : 215/96 ح 3 .

439) - از علی بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: پس از آن که این آیه شریفه «هر کسی که کار نیکی انجام دهد برای او (در پیشگاه خداوند) بهتر خواهد بود» را بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل کرد - هر کسی که حسنه ای انجام دهد بهتر از آن برایش ذخیره گردد - حضرت اظهار داشت: خداوندا! برای (امّت) من بیفزا سپس خداوند متعال این آیه را نازل نمود: «هر کسی که کار نیکی انجام دهد برای او ده برابر آن خواهد بود»

حضرت اظهار داشت: «الّلهمّ زدنی» خداوند تبارک و تعالی (این آیه): «هر کسی که به خداوند (عمل ، وام) قرض الحسنه ای دهد، پس خداوند چندین برابر برایش افزایش می دهد» را نازل کرد که خیر بسیار در پیشگاه خداوند قابل تعیین و شمارش نمی باشد

440) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

به امام کاظم علیه السلام عرضه داشتم: منظور از «هر کسی که به خداوند (عمل ، وام) قرض الحسنه ای دهد» (چیست)؟

فرمود: صله و کمک رسانی به امام است.

441) - از محمد بن عیسی بن زیاد روایت کرده است که گفت:

در دفترخانه (نویسندگان) ابن عُبّاد بودم پس نوشته ای را دیدم که مشغول نسخه برداری از آن بودند؛ از (محتوای) آن سؤال کردم؟

گفتند: نامه ای است که امام رضا علیه السلام- از خراسان - به فرزندش نوشته است.

از ایشان درخواست کردم که آن را به من دهند تا ببینم وقتی آن را گرفتم و ملاحظه کردم در آن نوشته بود به نام خداوند بخشاینده ،مهربان ،خداوند، طول عمر عطایت کند و از شر دشمنان در پناه خویش قرارت دهد ای فرزندم پدرت فدایت باد!

همانا من آن چه را در نظر داشتم برایت بیان کرده ام - من زنده و سالم هستم و اما نسبت به (خانم) سعیده (که مورد اعتماد امام کاظم علیه السلام بود)، او زنی است که

ص: 525

وَ لِمَوَالِی مُوسَی وَ جَعْفَرٍ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُمَا، فَأَمَّا سَعِیدَهُ فَإِنَّهَا اِمْرَأَهٌ قَوِیَّهُ اَلْجَزْمِ فِی اَلنَّحْلِ، وَ اَلصَّوَابِ فِی دِقَّهِ اَلنَّظَرِ ، [رقة الفطر] وَ لَیْسَ ذَلِکَ کَذَلِکَ: قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ مَنْ ذَا اَلَّذِی یُقْرِضُ اَللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً ﴾، وَ قَالَ: ﴿ لِیُنْفِقْ ذُو سَعَهٍ مِّنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمّا آتاهُ اَللّهُ ﴾ (1) وَ قَدْ أَوْسَعَ اَللَّهُ عَلَیْکَ کَثِیراً یَا بُنَیَّ! فِدَاکَ أَبُوکَ! - لاَ یَسْتُرْ فی (2) اَلْأُمُورَ بحسبِّهَا فَتُخْطِئَ حَظَّکَ، وَ اَلسَّلاَمُ.﴾ (3)

قوله تعالى :﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَ مَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَ أَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿246﴾ - الی - وَ قَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿248﴾

ص: 526


1- سورة الطلاق: 7/65
2- فی الطبع الحديث: لا تستردني و هو تغير مفهوم و في البحار: لا تستردونی
3- عنه بحار الأنور 103/50 ج 18، و البرهان في تفسير القرآن: 566/1 ح 5 و موسوعة مکاتیب الائمة و رسائلهم علیهم السلام 138/1 ح 147 (تأليف المحقّق)

دارانی زاده ای قوی می باشد و در رسیدن به واقعیّات و داشتن نظریات صحیح ثابت و مستقیم است ولی با همه این حالات چنین جوّی که اشاره شد وجود ندارد، خداوند متعال فرموده است: «کسی که به خداوند قرض الحسنه ای دهد. خداوند برایش چند برابر می گرداند» و نیز فرمود: «صاحبان امکانات که توانایی دارند و نیز آن هایی که ناتوان هستند (هر کدام در حدّ توانشان) باید از آن چه خداوند عطایشان نموده انفاق نمایند» ای فرزندم! پدرت فدایت باد! همانا که خداوند برای تو وسعت بسیاری قرار داده است؛ (دقت کن) امور جاری از نظرت جهان نگردد که سهم و نصیب خود را در پیشگاه خداوند از دست می دهی در پایان بر تو سلام باد.

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی به پیامبر خود گفتند: زمامدار برای ما انتخاب کن تا (به فرمان او) در راه خدا جهاد کنیم؟ پیامبر به آن ها گفت: شاید اگر دستور جنگ آید (سرپیجی کنید و) در راه خدا جهاد نکنید گفتند: چگونه ممکن است جهاد نکنیم در حالی که از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ایم، (و شهر ها به وسیله دشمن اشغال و فرزندان ما اسیر شده اند؟! اما زمانی که دستور جهاد آمد روی گرداندند مگر افرادی اندک خداوند به موقعیت ستمگران (246)- ادامه اش تا - و پیامبرشان گفت : نشانه حکومت او، این است (همان صندوق عهدی که) به سوی شما خواهد آمد در آن آرامشی از پروردگار شما و یادگار های خاندان موسی و هارون قرار دارد فرشتگان آن را حمل می کنند و در این نشانه ای (روشن) برای شما خواهد بود. اگر ایمان داشته باشید. (248)

ص: 527

543/[442 ] - ﴿عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فی قوله تعالی: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ اِبْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اَللّهِ﴾ قَالَ علیه السلام:

وَ کَانَ اَلْمَلِکُ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ هُوَ اَلَّذِی یَسِیرُ بِالْجُنُودِ وَ اَلنَّبِیُّ یُقِیمُ لَهُ أَمْرَهُ وَ یُنْبِئُهُ بِالْخَبَرِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ فَلَمَّا قَالُوا ذَلِکَ لِنَبِیِّهِمْ قَالَ لَهُمْ: إِنَّهُ لَیْسَ عِنْدَکُمْ وَفَاءٌ وَ لاَ صِدْقٌ وَ لاَ رَغْبَهٌ فِی اَلْجِهَادِ،

فَقَالُوا: إِنَّا کُنَّا نَهَابُ (1) اَلْجِهَادَ فَإِذَا أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَ أَبْنَائِنَا فَلاَ بُدَّ لَنَا مِنْ اَلْجِهَادِ وَ نُطِیعُ رَبَّنَا فِی جِهَادِ عَدُوِّنَا،

قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً﴾

فَقَالَتْ عُظَمَاءُ بَنِی إِسْرَائِیلَ : وَ مَا شَأْنُ طَالُوتَ یُمَلَّکُ عَلَیْنَا وَ لَیْسَ فِی بَیْتِ اَلنُّبُوَّهِ وَ اَلْمَمْلَکَهِ، وَ قَدْ عَرَفْتَ أَنَّ اَلنُّبُوَّهَ وَ اَلْمَمْلَکَهَ فِی آلِ اَللاَّوِی وَ یَهُودَا وَ طَالُوتَ مِنْ سِبْطِ اِبْنِ یَامِینَ بْنِ یَعْقُوبَ

فَقَالَ لَهُمْ ﴿ إِنَّ اَللَّهَ قَدْ اِصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَهً فِی اَلْعِلْمِ وَ اَلْجِسْمِ﴾ وَ اَلْمُلْکُ بِیَدِ اَللَّهِ یَجْعَلُهُ حَیْثُ یَشَاءُ لَیْسَ لَکُمْ أَنْ تَخْتَارُوا وَ ﴿ إِنَّ آیَهَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلتّابُوتُ﴾ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ تَحْمِلُهُ اَلْمَلائِکَهُ ﴿ فِیهِ سَکِینَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّهٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ﴾ وَ هُوَ اَلَّذِی کُنْتُمْ تَهْزِمُونَ بِهِ مَنْ لَقِیتُمْ، فَقَالُوا: إِنْ جَاءَ اَلتَّابُوتُ رَضِینَا وَ سَلَّمْنَا.﴾ (2)

ص: 528


1- هاب الشيء: إذا خافه و إذا و قرّه و عظّمه . مجمع البحرين: 2/ 185 (هيب).
2- عنه بحار الأنوار: 449/13 ح 11 و البرهان في تفسير القرآن : 522/1 ح 11.

442)- از محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند متعال): «آیا گروهی از بنی اسرائیل را مشاهده نکردی که بعد از موسی به پیامبرشان گفتند: پادشاهی را برای ما بفرست تا با او در راه خدا جهاد و قتال کنیم: فرمود: پادشاه آن زمان (به این سو و آن سو) لشکرکشی می کرد و پیامبرشان برنامه ها و امور او را اجرا می نمود و اخبار و حوادث را از طرف خداوند می گرفت و برای او بیان می کرد

هنگامی که آن پیشنهاد را برای پیامبرشان مطرح کردند در پاسخ به ایشان گفت: در شما وفای به عهد و پیمان نمی بینم هم چنین شما صداقت در گفتار و اشتیاق به جنگ و جهاد ندارید گفتند: ما از جنگ میترسیدیم ولی هنگامی که از دیار و از نزد فرزندانمان خارج شویم ناچاریم که جنگ و جهاد کنیم و در جنگ و جهاد با دشمن از فرمان خدا اطاعت خواهیم کرد.

پیامبر خدا علیه السلام فرمود: خداوند طالوت را به عنوان پادشاه برای شما برگزیده است.

بزرگان بنی اسرائیل اظهار داشتند: موقعیّت و برتری طالوت چیست که بر ما حاکم و پادشاه باشد؟ او نه از خانواده انبیاء است و نه از خانواده حاکمان و پادشاهان می باشد؛ و تو خود می دانی که نبوّت و مملکت داری در خانواده لاوی و یهودا بوده است و طالوت از ذریّه بنیامین می باشد پیامبرشان گفت: «همانا خداوند او را برای شما برگزیده و او را از علم و توان جسمی بهره مند گردانده است» ضمناً ،پادشاهی به دست خدا می باشد که به هر کس اراده کند عطا می نماید؛ و شما حقّ انتخاب نخواهید داشت و نشانه پادشاهی او این است که صندوق تابوت را برایتان می آورد» که از آن را طرف خداوند فرشته ها برایتان حمل می کنند «در آن (تابوت) سکینه ای از طرف پروردگارتان و نیز آثار آل موسی و آل هارون می باشد» آن همان چیزی است که در برابر برخورد با دشمنان حرکت می دادید و هجوم می آوردید.

همگی اظهار داشتند: اگر تابوت آورده شود راضی و تسلیم خواهیم بود.

ص: 529

544/[443] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَم فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ اَلْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاّ قَلِیلاً مِنْهُمْ ﴾ قَالَ: کَانَ اَلْقَلِیلُ سِتِّینَ أَلْفاً﴾ (1)

455/[444]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِنَّ اَللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنّی یَکُونُ لَهُ اَلْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ﴾ قَالَ: لَمْ یَکُنْ مِنْ سِبْطِ اَلنُّبُوَّهِ وَ لاَ مِنْ سِبْطِ اَلْمَمْلِکَة ﴿ قالَ إِنَّ اَللّهَ اِصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ﴾ وَ قَالَ ﴿ إِنَّ آیَة مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلتّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ اَلْمَلائِکَهُ ﴾ فَجَاءَتْ بِهِ اَلْمَلاَئِکَةُ تَحْمِلُهُ .﴾ (2)

546/[445]- ﴿ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی:﴿ أَنْ یَأْتِیَکُمُ اَلتّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ اَلْمَلائِکَةُ﴾ قَالَ: رُضَاضُ اَلْأَلْوَاحِ فِیهَا اَلْعِلْمُ وَ اَلْحِکْمَهُ، اَلْعِلْمُ جَاءَ مِنَ اَلسَّمَاءِ فَکُتِبَ فِی اَلْأَلْوَاحِ وَ جُعِلَ فِی اَلتَّابُوتِ ﴾ (3)

547/[446] - ﴿عَنْ أَبِی اَلْمُحَسِّنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ بَقِیَّةٌ مِمّا تَرَکَ آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ اَلْمَلائِکَهُ﴾؟

فَقَالَ علیه السلام: ذُرِّیَّهُ اَلْأَنْبِیَاءِ .﴾ (4)

ص: 530


1- عنه بحار الأنوار: 443/13 ذيل ح 6 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 522/1 ح 12. معاني الأخبار : 151 ح 1 ، عنه البحار : 443/13 ح 6 .
2- عنه بحار الأنوار: 438/13 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 522/1 ح 13 . الكافي : 316/82 ح 498 بتفصيل عنه البحار : 437/13 ح 1
3- عنه بحار الأنوار: 450/13 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن: 522/1 ح 14، و نور الثقلين: 246/1 ح 977 . الكافي : 317/8 ح 500 بإسناده عن حريز عمّن أخبره، عن أبي جعفر علیه السلام- إلى قوله : و الحكمة - عنه البحار : 438/13 ح 3 .
4- عنه بحار الأنوار: 450/13 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن : 523/1 ح 15 و فيه : عن أبي الحسن، و نور الثقلين : 247/1 ح 978

443) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس از آن که جنگ و جهاد بر ایشان نوشته و واجب گردید، مخالفت کردند ، مگر عدّه اندکی از ایشان»، فرمود:

تعداد قلیل شصت هزار نفر بودند

444) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا خداوند، طالوت را برای شما به عنوان پادشاه فرستاد، گفتند: پادشاهی از کجا به او رسیده است؟ با این که ما نسبت به آن در اولویّت هستیم»؛ فرمود: طالوت از خانواده نبوّت و ذریّه پادشاهان نبود، « (پیامبرشان) گفت: خداوند او را برای شما برگزیده است»، سپس فرمود: «نشانه پادشاهی او این است که صندوق تابوت را برایتان می آورد (که آن را فرشته ها از طرف خداوند ، برایتان حمل می نمایند،) در آن سکینه ای از طرف پروردگارتان و نیز آثار آل موسی و آل هارون می باشد» پس فرشته ها در حالتی که آن را حمل می کردند آوردند

445) - حریز به نقل از شخصی (از اصحاب) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «صندوق (تابوت) را برایتان می آورد که در آن سکینه ای از طرف پروردگارتان و نیز آثار آل موسی و آل هارون می باشد پس در حالتی که فرشته ها آن را حمل می کردند ، آوردند» فرمود:

در آن تابوت قطعه هایی از الواح (موسی علیه السلام) بود که در بردارنده علوم و حکمت می باشد که علم از آسمان آمد و بر الواح نوشته شد و درون تابوت قرار گرفت.

446) - از ابو الحسن (ابو المحسن) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و آثار آل موسی و آل هارون می باشد و فرشته ها آن را حمل می کرده اند» سؤال نمودم؟

فرمود ایشان ذریّه پیامبران بودند.

ص: 531

548/[447] - ﴿ عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ لِلْحَسَنِ : أَیُّ شَیْءٍ اَلسَّکِینَهُ عِنْدَکُمْ؟ وَ قَرَأَ ﴿ فَأَنْزَلَ اَللّهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ ﴾ (1) فَقَالَ لَهُ اَلْحَسَنُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ! لاَ أَدْرِی فَأَیُّ شَیْءٍ هی؟

قَالَ: رِیحٌ تَخْرُجُ مِنَ اَلْجَنَّهِ طَیِّبَهٌ لَهَا صُورَهٌ کَصُورَة وَجْهِ اَلْإِنْسَانِ

قَالَ: فَتَکُونُ مَعَ اَلْأَنْبِیَاءِ، فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ أَسْبَاطٍ: تَنْزِلُ عَلَی اَلْأَنْبِیَاءِ وَ اَلْأَوْصِیَاءِ؟

فَقَالَ: تَنْزِلُ عَلَی اَلْأَنْبِیَاءِ: وَ هِیَ اَلَّتِی نَزَلَتْ عَلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَیْثُ بَنَی اَلْکَعْبَهَ فَجَعَلَتْ تَأْخُذُ کَذَا کَذَا وَ بَنَی اَلْأَسَاسَ عَلَیْهَا،

فَقَالَ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ : قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ﴾؟

قَالَ: هِیَ مِنْ هَذَا، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی اَلْحَسَنِ فَقَالَ: أَیُّ شَیْءٍ اَلتَّابُوتُ فِیکُمْ؟

فَقَالَ: اَلسِّلاَحُ، فَقَالَ علیه السلام نَعَمْ هُوَ تَابُوتُکُمْ، فَقَالَ: فَأَیُّ شَیْءٍ فِی اَلتَّابُوتِ اَلَّذِی کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ؟

قَالَ: کَانَ فِیهِ أَلْوَاحُ مُوسَی علیه السلام اَلَّتِی تَکَسَّرَتْ وَ اَلطَّسْتُ اَلَّتِی تُغْسَلُ فِیهَا قُلُوبُ اَلْأَنْبِیَاءِ علیهم السلام﴾ (2)

ص: 532


1- سورة الفتح: 26/48
2- عنه بحار الأنوار: 450/13 ح 14 ، و البرهان في تفسير القرآن : 523/1 ح 16، و نور الثقلين : 247/1 ح 979 قطعة منه . الكافي : 206/4 ح 5 بإسناده عن ابن فضّال قال: قال أبو الحسن - يعني الرضا - علیه السلام باختصار، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 246/2 ح 2318 باسنادهما عن إسماعيل بن همّام عن الرضاء علیه السلام عنهما وسائل الشيعة : 212/13 ح 17584 ، عيون أخبار الرضا علیه السلام : 312/1 ح 80 و معاني الأخبار : 285 ح 3 نحو الفقيه عنهما البحار : 102/12 ح 9 و 444/13 ح 9، و 53/99 ح 2 .

447) - از عباس بن هلال روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که به حسن (بن جَهم) می فرمود: از دیدگاه شما (سكينة) چیست؟ و (حضرت این آیه شریفه:) «پس خداوند سکینه را بر رسول خود نازل نمود» را قرائت نمود

حسن به حضرت عرض کرد: فدایت گردم! من نمی دانم شما برایم بفرمایید: «سكينة»، چیست؟

فرمود: رایحه ای خوش بو است که از بهشت هم چون شکل ظاهری انسان، بیرون می آید و همراه پیامبران الهی می باشد

على بن اسباط از حضرت پرسید: آیا این سکینه و رایحه بر پیامبران و اوصیای ایشان نازل می شود؟

فرمود بر پیامبران نازل می گردد که بر حضرت ابراهیم علیه السلام در آن موقعی که مشغول بنای کعبه بود نازل گردید و محدوده کعبه را توسط آن تنظیم نمود و اساس پایه ها و ستون های آن را بنا کرد

محمد بن علی به امام عیه السلام گفت: (منظور از) فرمایش خداوند متعال: «در آن (تابوت) سکینه ای از طرف پروردگارتان می باشد» چیست؟

فرمود: آن سکینه هم همین می باشد سپس حضرت مجدّداً به حسن، خطاب نمود تابوت از دیدگاه شما چیست؟

عرضه داشت: سلاح می باشد فرمود: بلی از دید شما تابوت سلاح است حسن گفت: شما بفرمایید: تابوتی که در بین بنی اسرائیل بود چیست؟

فرمود: در آن الواح موسی علیه السلام قرار داشت که شکست؛ و تشت همان چیزی است که در آن قلوب پیامبران شستشو داده می شد.

ص: 533

قوله تعالى : ﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾ ﴿249﴾

549/[448] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ إِنَّ اَللّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی﴾

[قال علیه السلام:] فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ ثَلاَثَمِائَهٍ وَ ثَلاَثَهَ عَشَرَ رَجُلاً، مِنْهُمْ مَنِ اِغْتَرَفَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یَشْرَبْ، فَلَمَّا بَرَزُوا قَالَ اَلَّذِینَ اِغْتَرَفُوا ﴿ لا طاقَهَ لَنَا اَلْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ﴾ وَ قَالَ اَلَّذِینَ لَمْ یَغْتَرِفُوا: ﴿کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اَللّهِ وَ اَللّهُ مَعَ اَلصّابِرِینَ﴾ . (1)

550/[449] - ﴿عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لاَ یَخْرُجُ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی أَقَلَّ مِنَ اَلْفِئَهِ وَ لاَ یَکُونُ اَلْفِئَهُ أَقَلَّ مِنْ عَشَرَهِ آلاَفٍ ﴾ (2)

ص: 534


1- عنه بحار الأنوار: 438/13 ذيل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 523/1 ح 17، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 . الكافي : 316/8 ح 498 في حديث طويل، عنه البحار : 437/13 ح 1
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 523/1 ح 18 و نور الثقلين : 249/1 ح 984. إكمال الدين: 654/2 ح 20 بتفصيل، و نحوه العُدد القويّة: 65 (نبذة) من أحوال الإمام الحجّة علیه السلام) ، و بحار الأنوار: 323/52 ح 33

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که طالوت (به فرماندهی لشکر منصوب شد و) سپاهیان را با خود بیرون برد گفت: خداوند شما را به وسیله یک نهر آب آزمایش می کند آن هایی که از آن بنوشند از من نیستند و آن هایی که جز یک پیمانه با دست خود بیشتر نیاشامند از من هستند پس جز عدّه اندکی همگی از آن آب نوشیدند و هنگامی که او و افرادی که با او ایمان آورده بودند از آن نهر گذشتند (و از کمی نفرات خود، ناراحت شدند، عده ای) گفتند: امروز ما توانایی مقابله با (جالوت و) سپاهیان او را نداریم ولی آن هایی که می دانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به قیامت ایمان داشتند) گفتند: چه بسیار گروه کوچکی که به فرمان خدا بر گروه های عظیمی پیروز شدند و خداوند با استقامت کنندگان است. (249)

248) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا خداوند شما را به وسیله نهر آبی مورد آزمایش قرار می دهد هر که از آن بیاشامد از (حزب) من نخواهد بود» فرمود: همگی از آن آب آشامیدند مگر 313 نفر از مردانشان بعضی یک مشت آب آشامیدند و بعضی هیچ نیاشامیدند. هنگامی که رو در روی دشمن قرار گرفتند. آن هایی که یک مشت آب نوشیده بودند گفتند: «ما امروز توان جنگ با جالوت و لشکریانش را نداریم» و آن هایی که آب نیاشامیده بودند گفتند: «چه بسا افراد اندکی که با اذن و اراده خداوند بر افراد بیشماری ، غالب و پیروز گردند که البته خداوند با صبر کنندگان است» (1)

ص: 535


1- ترجمه حدیث 449) - از حمّاد عثمان روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود :قائم (آل محمد علیهم السلام، خداوند ظهور مبارکش را نزدیک تر بگرداند و ما را از یاران با وفایش قرار دهد. ان شاء الله) در کمتر از «فئة» ظهور و خروج نمی کند که تعداد «فئه» کمتر از ده هزار نفر نمی باشد.

551/[450] - ﴿عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ دَاوُدُ وَ إِخْوَهٌ لَهُ أَرْبَعَهٌ وَ مَعَهُمْ أَبُوهُمْ شَیْخٌ کَبِیرٌ وَ تَخَلَّفَ دَاوُدُ فِی غَنَمٍ لِأَبِیهِ فَفَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ فَدَعَا أَبُوهُ دَاوُدَ - وَ هُوَ أَصْغَرُهُمْ- فَقَالَ: یَا بُنَیَّ! اِذْهَبْ إِلَی إِخْوَتِکَ بِهَذَا اَلَّذِی قَدْ صَنَعْنَاهُ لَهُمْ یَتَقَوَّوْنَ بِهِ عَلَی عَدُوِّهِمْ - وَ کَانَ رَجُلاً قَصِیراً أَزْرَقَ قَلِیلَ اَلشَّعْرِ طَاهِرَ اَلْقَلْبِ - فَخَرَجَ وَ قَدْ تَقَارَبَ اَلْقَوْمُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضِ.

[فَذَکَرَ] عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فَمَرَّ دَاوُدُ عَلَی حَجَرٍ فَقَالَ اَلْحَجَرُ: یَا دَاوُدُ! خُذْنِی فَاقْتُلْ بِی جَالُوتَ ، فَإِنِّی إِنَّمَا خُلِقْتُ لِقَتْلِهِ، فَأَخَذَهُ فَوَضَعَهُ فِی مِخْلاَتِهِ اَلَّتِی تَکُونُ فِیهَا حِجَارَتُهُ اَلَّتِی کَانَ یَرْمِی بِهَا عَنْ غَنَمِهِ بِمِقْذَافِهِ فَلَمَّا دَخَلَ اَلْعَسْکَرَ سَمِعَهُمْ یَتَعَظَّمُونَ أَمْرَ جَالُوتَ فَقَالَ لَهُمْ دَاوُدُ : مَا تُعَظِّمُونَ مِنْ أَمْرِهِ؟ فَوَ اَللَّهِ لَئِنْ عَایَنْتَهُ لَأَقْتُلَنَّهُ فَتَحَدَّثُوا بِخَبَرِهِ حَتَّی أُدْخِلَ عَلَی طَالُوتَ ، فَقَالَ: یَا فَتَی! وَ مَا عِنْدَکَ مِنَ اَلْقُوَّهِ وَ مَا جَرَّبْتَ مِنْ نَفْسِکَ؟

قَالَ: کَانَ اَلْأَسَدُ یَعْدُو عَلَی اَلشَّاهِ مِنْ غَنَمِی فَأُدْرِکُهُ فَآخُذُ بِرَأْسِهِ فَأَفُکُّ لَحْیَیْهِ عَنْهَا فَآخُذُهَا مِنْ فِیهِ،

قَالَ: فَقَالَ: اُدْعُ لِی بِدِرْعٍ سَابِغَهٍ

قَالَ: فَأُتِیَ بِدِرْعٍ فَقَذَفَهَا فِی عُنُقِهِ فَتَمَلَّأَ مِنْهَا حَتَّی رَاعَ طَالُوتُ وَ مَنْ حَضَرَهُ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ ، فَقَالَ طَالُوتُ : وَ اَللَّهِ لَعَسَی اَللَّهُ أَنْ یَقْتُلَهُ بِهِ

قَالَ: فَلَمَّا أَنْ أَصْبَحُوا وَ رَجَعُوا إِلَی طَالُوتَ وَ اِلْتَقَی اَلنَّاسُ، قَالَ دَاوُدُ : أَرُونِی جَالُوتَ فَلَمَّا رَآهُ أَخَذَ اَلْحَجَرَ فَجَعَلَهُ فِی مِقْذَافِهِ فَرَمَاهُ فَصَکَّ بِهِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ فَدَمَغَهُ وَ نُکِسَ عَنْ دَابَّتِهِ وَ قَالَ اَلنَّاسُ: قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَ مَلَّکَهُ اَلنَّاسُ حَتَّی

بص: 536

450 - از محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت داود علیه السلام چهار برادر داشت و پدر پیرشان، نیز همراه ایشان بود ولی داود برای چوپانی گوسفندان به جای پدر می ایستاد هنگامی که طالوت با لشکریانش آماده جنگ شدند پدر داود داود را که کوچک ترین فرزندش بود احضار کرد و گفت: ای فرزندم! با این وسیله ای که ساخته ایم، در کنار برادرانت برو تا بر دشمن شان تقویت گردند داود علیه السلام مردی ،کوتاه قد، با چشمانی آبی رنگ، سری كم مو و قلبی پاک بود پس داود حرکت نمود و افراد به یک دیگر نزدیک شدند.

سپس به نقل از ابو بصیر ادامه داد: پس شنیدم که حضرت فرمود: داود در مسیر راه خویش به سنگی برخورد کرد سنگ به او گفت: ای داود! مرا همراه خود برگیر و جالوت را به وسیله من هلاک گردان که من برای هلاکت او آفریده شده ام پس آن را برداشت و در توبره خود نهاد که «مقلاع» (وسیله پرتاب سنگ) خود را در آن نهاده بود چون بین لشکر (طالوت) وارد شد شنید که آنان درباره عظمت و قدرت جالوت و لشکریانش گفتگو می کنند داود به آنان گفت: آیا عظمتِ قدرت و امر خداوند را اهمیّت نمی دهید؟! به خدا سوگند! اگر با جالوت روبرو شوم او را هلاک می کنم

افراد، سخنان داود را بر زبان های خود می راندند تا آن که او بر طالوت وارد شد طالوت به او گفت: نیرو و توانت چه مقدار است؟ و چه اندازه بدن خود را (برای مقابله با دشمن) آزموده ای؟

داود اظهار داشت: (روزی) شیر درنده ای یکی از گوسفندانم را دنبال کرد و به آن رسید و سرش را گرفت من (نزدیک آن ها رفتم و) دو فک شیر را گرفتم و گوسفند را نجات دادم طالوت گفت: آن زره (جنگی) گشاد را بیاورید، موقعی که آن را آوردند و بر بدن داود پوشاندند اندازه قامت او بود و تمامی بنی اسرائیل به او خیره شدند طالوت اظهار داشت: به خدا سوگند! امید است که تو جالوت را به قتل رسانده و هلاکش کنی

ص: 537

لَمْ یَکُنْ یُسْمَعُ لِطَالُوتَ ذِکْرٌ، وَ اِجْتَمَعَتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ عَلَی دَاوُدَ وَ أَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلزَّبُورَ وَ عَلَّمَهُ صَنْعَهَ اَلْحَدِیدِ فَلَیَّنَهُ لَهُ وَ أَمَرَ اَلْجِبَالَ وَ اَلطَّیْرَ یُسَبِّحْنَ مَعَهُ،

قَالَ: وَ لَمْ یُعْطَ أَحَدٌ مِثْلَ صَوْتِهِ، فَأَقَامَ دَاوُدُ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ مُسْتَخْفِیاً وَ أُعْطِیَ قُوَّهً فِی عِبَادَتِهِ﴾.(1)

قوله تعالى: ﴿فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ﴾ ﴿251﴾

552/[451]- ﴿ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا ، وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلصَّلاَهِ لَهَلَکُوا، وَ إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یَصُومُ مِنْهُمْ عَمَّنْ لاَ یَصُومُ مِنْ شِیعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلصِّیَامِ لَهَلَکُوا وَ إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یُزَکِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یُزَکِّی عَنْ شِیعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلزَّکَاهِ لَهَلَکُوا وَ إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یَحُجُّ مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یَحُجُّ مِنْ شِیعَتِنَا وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَی تَرْکِ اَلْحَجِّ لَهَلَکُوا، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لَوْ لا دَفْعُ اَللّهِ اَلنّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ اَلْأَرْضُ وَ لکِنَّ اَللّهَ

ص: 538


1- عنه بحار الأنوار: 451/13 ح 16 .و 17 و البرهان في تفسير القرآن: 5231 ح 19، و نور الثقلین :249/1 ح 985 قطعة منه إكمال الدین : 155/1 ح 17 بإسناد عن جعفربن محمّد بن عمارة عن أبيه قال: قلت للصادق جعفر محمّد علیهما السلام بتفاوت یسیر عنه البحار: 445/13 ح 10 و 67/14 ح 2

چون صبح فردای آن روز شد و مردم با یک دیگر نزد طالوت آمدند داود گفت: جالوت را به من نشان دهید. هنگامی که او را دید سنگ را از توبره خود در آورد و درون مقلاع گذاشت و پرتابش نمود پس بر پیشانی - در بین دو چشمان - جالوت اصابت کرد و او از مرکب سواری خود با صورت به زمین افتاد و مردم فریاد می زدند داود جالوت را کشت و داود را رهبر و پادشاه خود قرار دادند و دیگر نامی از طالوت برده نمی شد و بنی اسرائیل اطراف داود تجمّع کردند و خداوند «زبور» را برایش فرستاد و صنعت آهنگری را تعلیم شداد پس آهن را برایش نرم گردانید و به کوه ها و پرندگان دستور داد تا در تسبیح داود هم نوا گردند.

امام علیه السلام افزود: هیچ کسی هم چون داود صدایش زیبا و دلنشین نبود، پس مدّتی را داود در بین بنی اسرائیل به طور مخفیانه و ناشناس اقامت نمود و با نیرو و نشاطی فوق العاده مشغول عبادت و ستایش خداوند گردید

فرمایش خداوند متعال: پس به اذن خدا آن ها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند و داود (آن نوجوان نیرومند) جالوت را کشت و خداوند حکومت و دانش را به او عطا نمود و از آن چه می خواست به او تعلیم داد و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمی کرد زمین را فساد فرا می گرفت ولی خداوند نسبت به جهانیان لطف و احسان (بی حدّ) دارد. (251)

451) - از یونس بن ظبیان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند به وسیله کسانی – از پیروان ما – که نماز به جای می آورند (بلا و عذاب را) از پیروان ما که نماز نمی خوانند بر طرف می گرداند و چنان چه همگی ترک نماز کنند هلاک شوند همانا خداوند به وسیله کسانی – از شیعیان ما - که روزه می گیرند (بلا و عذاب را) از پیروان ما که روزه نمی گیرند بر طرف

ص: 539

ذُو فَضْلٍ عَلَی اَلْعالَمِینَ ﴾ فَوَ اَللَّهِ! مَا أُنْزِلَتْ إِلاَّ فِیکُمْ وَ لاَ عَنَی بِهَا غَیْرَکُمْ.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَ آتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَ لَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ﴾ ﴿253﴾

553/[452] - ﴿عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ (2) عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: بِالزِّیَادَهِ بِالْإِیمَانِ یَتَفَاضَلُ اَلْمُؤْمِنُونَ بِالدَّرَجَاتِ عِنْدَ اَللَّهِ،

قُلْتُ: وَ إِنَّ لِلْإِیمَانِ دَرَجَاتٍ وَ مَنَازِلَ یَتَفَاضَلُ بِهَا اَلْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ اَللَّهِ؟

قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: صِفْ لِی ذَلِکَ - رَحِمَکَ اَللَّهُ - حَتَّی أَفْهَمَهُ

قَالَ: مَا فَضَّلَ اَللَّهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ، فَقَالَ: ﴿ تِلْکَ اَلرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اَللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ ﴾ اَلْآیَهِ

ص: 540


1- عنه بحار الأنوار: 382/73 ح 6، و البرهان في تفسير القرآن : 525/1 ح 3، و نور الثقلين : 249/1 ح 983، و مستدرك الوسائل : 92/3 ح 3100 قطعة منه. تفسير القمّي : 83/1 ( قصّة طالوت و جالوت) بإسناده عن جميل قال : قال أبو عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 28/1 ح 36، الكافي : 451/2 ح 1 بإسناده عن يونس بن ظبيان، عن أبي عبد الله علیه السلام ، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 100
2- في المصدر: الزبيري و الظاهر أنّه سهو و تصحيف راجع جامع الرواة: 406/2

می نماید و چنان چه همگی بر ترک روزه متّحد شوند هلاک می شوند.

همانا خداوند به وسیله کسانی - از پیروان ما - که زکات (و خمس) می پردازند، (بلا و عذاب را) از پیروان ما که زکات نمی پردازند بر طرف می گرداند و چنان چه همگی زکات نپردازند هلاک می شوند همانا خداوند به وسیله کسانی - از پیروان ما - که حج انجام می دهند (بلا و عذاب را) از پیروان ما که حج انجام نمی دهند، بر طرف می نماید و چنان چه همگی ترک حج کنند هلاک می شوند؛ و این موارد همان فرمایش خدای عزّ و جلّ است «و چنان چه خداوند به وسیله بعضی انسان ها (بلا و عذاب را) از بعضی دیگر دفع و بر طرف نمی کرد فساد و هلاکت تمام زمین را فرا می گرفت، و لیکن خداوند برای جهانیان، صاحب فضل و کرامت است» حضرت افزود: به خداوند سوگند! این آیه فقط درباره شما (دوستان ما) نازل شده و برای غیر از شما نمی باشد.

فرمایش خداوند متعال: بعضی از رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم خداوند با برخی از آنان سخن گفت و بعضی را درجاتی برتر داد و به عیسی بن مریم نشانه هایی روشن دادیم و او را با روح القدس تأیید نمودیم و اگر خدا می خواست جنگ و ستیز نمی کردند (خدا مردم را در پیمودن راه سعادت آزاد گذارده است) کسانی که بعد از آن ها بودند پس از آن همه نشانه های روشن که برای آنان آمد این امّت ها بودند که با هم اختلاف کردند، بعضی ایمان آورده و بعضی کافر شدند اگر خدا می خواست با هم پیکار نمی کردند ولی خداوند آن چه را بخواهد (از روی مصلحت و حکمت) انجام می دهد (253)

452) - از ابو عمرو زُبیدی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بعضی افراد به سبب تقویت و افزایش ایمان، بر بعضی دیگر برتری می یابند و به مقامات بلند مرتبه نایل می شوند.

ص: 541

وَ قَالَ: ﴿ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ اَلنَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿ اُنْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَهُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ﴾ (2) وَ قَالَ: ﴿ هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اَللّهِ﴾ (3) فَهَذَا ذَکَرَ اَللَّهُ دَرَجَاتِ اَلْإِیمَانِ وَ مَنَازِلَهُ عِنْدَ اَللَّهِ . (4)

554 / [453] - ﴿عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ ، قَالَ:

کُنْتُ وَاقِفاً مَعَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَوْمَ اَلْجَمَلِ ، فَجَاءَ رَجُلٌ حَتَّی وَقَفَ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ، کَبَّرَ اَلْقَوْمُ وَ کَبَّرْنَا، وَ هَلَّلَ اَلْقَوْمُ وَ هَلَّلْنَا، وَ صَلَّی اَلْقَوْمُ وَ صَلَّیْنَا، فَعَلاَمَ نُقَاتِلُهُمْ؟

فَقَالَ: عَلَی علیه السلام هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿تِلْکَ اَلرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اَللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عِیسَی اِبْنَ مَرْیَمَ اَلْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ اَلْقُدُسِ وَ لَوْ شاءَ اَللّهُ مَا اِقْتَتَلَ اَلَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ﴾

فَنَحْنُ اَلَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ ﴿مِّنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ اَلْبَیِّناتُ وَ لکِنِ اِخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ وَ لَوْ شاءَ اَللّهُ مَا اِقْتَتَلُوا وَ لکِنَّ اَللّهَ یَفْعَلُ ما یُرِیدُ﴾

فَنَحْنُ اَلَّذِینَ آمَنَّا، وَ هُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا فَقَالَ اَلرَّجُلُ: کَفَرَ اَلْقَوْمُ، وَ رَبِّ اَلْکَعْبَهِ!

ص: 542


1- سورة الإسراء : 55/17
2- سورة الإسراء : 21/17
3- سورة آل عمران : 163/3 .
4- عنه بحار الأنوار: 171/69 ح 14 ، و البرهان في تفسير القرآن: 528/1 ح 3، و نور الثقلين 253/1 ح 1009. الكافي : 40/2 ح 1 بإسناده عن أبي عمرو الزبيري، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 308/22 ح 9 ، و 27/69 ح 2 .

عرضه داشتم: و آیا ایمان دارای درجات و مراتبی است، که مؤمنان در پیشگاه خداوند، بعضی بر بعضی دیگر برتری و فضیلت پیدا می کنند؟

فرمود: بلی، این چنین است گفتم: خداوند متعال شما را در رحمت و پناه خود قرار دهد! آن ها را برایم بیان فرما تا خوب بفهمم و درک کنم.

فرمود: آن چه را که خداوند به سبب آن بعضی را بر بعضی دیگر برتری داده فرمایش خداوند است: (آن پیامبران را برخی بر برخی دیگر برتری دادیم ، بعضی از آنان با خدا سخن گفته و بعضی را چند درجه بالا بردیم»، هم چنین فرموده است «و در حقیقت بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر فضیلت و برتری داده ایم» و فرمود: «دقّت نظر نما که چگونه بعضی از ایشان را بر بعضی دیگر برتری بخشیده ایم و در آخرت درجات و مراتبی والاتر خواهد بود»؛ و فرمود: «آنان در پیشگاه خداوند (دارای) درجات و مقاماتی هستند» پس این (اشاره ای به) درجات و مراحل ایمان در پیشگاه خداوند بود.

453) - از اصبغ بن نباتة روایت کرده است که گفت:

در جنگ جمل (با عایشه و طرف دارانش( در کنار امام علی علیه السلام ایستاده بودم مردی آمد و در به حضرت گفت: ای امیر مؤمنان! آن گروه (مخالف ما) «الله اكبر» گفته اند و ما هم گفته ایم آنان « لا إله إلا الله» گفته اند و ما هم گفته ایم، آنان نماز به جا آورده اند و ما هم به جا آورده ایم بنابراین برای چه و با چه ملاکی با آنان می جنگیم؟

فرمود: بر اساس این آیه: «آن پیامبران را برخی بر برخی دیگر برتری دادیم. بعضی از آنان با خدا سخن گفته و بعضی را چند درجه بالا بردیم و به عیسی بن مریم معجزات روشنی را دادیم و او را به وسیله روح قدس تقویت نمودیم؛ و اگر خدا می خواست ،آنان بعد از آن که دلائل روشنی برایشان آمد جنگ و کشتار نمی کردند» به این دلیل جنگ و قتال می کنیم، بنابراین، ما کسانی

ص: 543

ثُمَّ حَمَلَ فَقَاتَلَ حَتَّی قُتِلَ رَحِمَهُ اَللَّهُ.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾ ﴿255﴾

555/[454] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ: قَالَتِ اَلْجِنُّ: إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ ذِرْوَهً وَ ذِرْوَهُ اَلْقُرْآنِ آیَهُ اَلْکُرْسِیِّ﴾. (2)

ص: 544


1- عنه بحار الأنوار : 309/29 ح 40 ، و 451، و البرهان في تفسير القرآن : 528/1 ح 4، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 . الاحتجاج: 169/1 ( احتجاج أمير المؤمنين علیه السلام بعد دخوله البصرة) بتفاوت يسير، عنه البحار : 202/32 ح 155 .
2- عنه بحار الأنوار: 267/92 ح 14، و نور الثقلين ؟؟؟249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل: 337/4 ح 4829 الدعوات للراوندی : 217 ح 586 ، مجمع البيان : 626/2 عنه مستدرك الوسائل : 337/4ح 4828 ، أعلام الدين: 369 ( باب عدد أسماء الله تعالى و هي تسعة).

هستیم که بعد از آنان می باشیم «و لیکن اختلاف کردند، پس برخی از آنان ایمان آوردند و عدّه ای دیگر کفر ورزیدند که اگر خدا می خواست کشتار نمی کردند ولی خداوند آن چه را اراده نماید انجام می دهد».

پس ما ایمان آورده ایم و آنان (همان) کسانی هستند که کفر ورزیده اند.

آن مرد گفت: به پروردگار کعبه سوگند! که آنان کافر شده اند سپس بر آنان حمله کرد و جنگید تا به شهادت رسید - خداوند او را رحمت نماید- .

فرمایش خداوند متعال: خدایی جز خداوند یکتایی که زنده و قائم به ذات خویش است وجود ندارد و موجودات دیگر قائم به او هستند هیچ گاه چرت (خواب سبک) و سنگینی او را فرا نمی گیرد آن چه در آسمان ها و زمین است همه از آن اوست کیست که نزد او جز به فرمان او شفاعت کند؟! بنابر این شفاعتِ شفاعت کنندگان برای آن ها که شایسته شفاعت هستند از مالکیت مطلقه او نمی کاهد) آن چه را در پیش روی آن ها و پشت سرشان است می داند و گذشته و آینده در پیشگاه علم او یکسان است) و کسی از علم او آگاه نمی گردد جز به اندازه ای که او بخواهد تخت (حکومت او) آسمان ها و زمین را در برگرفته و نگاهداری آن دو (آسمان و زمین) او را خسته نمی کند بلندی مقام و عظمت مخصوص او است. (255)

554) - از عبد الحميد بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: جنیان گفته اند برای هر چیزی بلندایی است و بلندای قرآن «آیة الکرسی» است.

ص: 545

556/[455] - ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ: ﴿ مَنْ ذَا اَلَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ ﴾ قَالَ علیه السلام: نَحْنُ أُولَئِکَ اَلشَّافِعُونَ.﴾ (1)

557/[456] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ انّه قَالَ:

إِنَّ اَلشَّیَاطِینَ یَقُولُونَ لِکُلِّ شَیْءٍ ذِرْوَهٌ وَ ذِرْوَهُ، اَلْقُرْآنِ آیَهُ اَلْکُرْسِیِّ ، مَنْ قَرَأَ آیَهَ اَلْکُرْسِیِّ مَرَّهً صَرَفَ اَللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ مَکْرُوهٍ مِنْ مَکَارِهِ اَلدُّنْیَا وَ أَلْفَ مَکْرُوهٍ مِنْ مَکَارِهِ اَلْآخِرَهِ، وَ أَیْسَرُ مَکْرُوهِ اَلدُّنْیَا اَلْفَقْرُ، وَ أَیْسَرُ مَکْرُوهِ اَلْآخِرَهِ عَذَابُ اَلْقَبْرِ، وَ إِنِّی لَأَسْتَعِینُ بِهَا عَلَی صُعُودِ اَلدَّرَجَهِ﴾ (2)

558/[457] - ﴿ عَنْ حَمَّادٍ عَنْهُ علیه السلام قَالَ:

رَأَیْتُهُ جَالِساً مُتَوَرِّکاً بِرِجْلِهِ عَلَی فَخِذِهِ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ عِنْدَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذِهِ جِلْسَهٌ مَکْرُوهٌ فَقَالَ: لاَ إِنَّ اَلْیَهُودَ قَالَتْ: إِنَّ اَلرَّبَّ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خَلْقِ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ جَلَسَ عَلَی اَلْکُرْسِیِّ هَذِهِ اَلْجِلْسَهَ لِیَسْتَرِیحَ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْحَیُّ اَلْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ ﴾ لَمْ یَکُنْ مُتَوَرِّکاً کَمَا کَانَ ﴾ (3)

ص: 546


1- عنه بحار الأنوار: 42/8 ذيل ح 30 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 533/1 ح 3 و نور الثقلين: 249/1 ح 1983 . المحاسن: 183/18 ح 184 ( باب - 44 شيعتنا أخذون بحجزتنا)، عنه البحار : 41/8 ح 30.
2- عنه بحار الأنوار: 267/92 ح 15 ، و وسائل الشيعة :396/11 ح 15098، و البرهان في تفسير القرآن: 541/1 ح 7 ، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 338/4 ح 4830 . الأمالي للصدوق : 98 ح 6 (المجلس الحادي و العشرون) باسناده عن عمرو بن أبي المقدام قال : سمعت أبا جعفر الباقر علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار : 262/92 ح 1، و نحوه جامع الأخبار : 45 ( الفصل الثاني و العشرون) و مستدرك الوسائل : 337/4 ح 4827 عن مجمع البيان
3- عنه بحار الأنوار: 469/75 ح 3 و البرهان في تفسير القرآن : 534/1 ح 14، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 ، و مستدك الوسائل : 338/4 ح 4830 الكافي : 661/2 ح 5 عنه وسائل الشيعة: 107/12 ح 15774 ، و البحار : 47/47 ح 72

455) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: (تفسیر و تأویل فرمایش خداوند:) «چه کسی در پیشگاه خداوند شفاعت می کند مگر با اذن خداوند؟!»، (چیست)؟

فرمود: ما (اهل بیت عصمت و طهارت) همان شفاعت کنندگان هستیم

456)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: شیاطین می گویند همانا برای هر چیزی یک نوع بلندی و رفعتی است و «آیة الکرسی» بالاترین جایگاه قرآن کریم است.

هر کسی «آیة الکرسی» را یک بار بخواند خداوند هزار چیز ناخوشایند دنیوی را و هزار ناخوشایند آخرتی را از او دور می گرداند؛ ساده ترین آن ها دنیا تنگ دستی و در آخرت عذاب قبر می باشد همانا من به وسيله «آية الكرسي» برای رسیدن به مقامات عالیه کمک می گیرم.

457) - از حمّاد روایت کرده است که گفت:

دیدم آن حضرت (امام صادق) علیه السلام روی پای چپ نشسته و پای راست خود را روی پای چپ گذارده است که مردی به حضرت عرض کرد: فدایت گردم! این نوع نشستن مکروه و ناپسند است.

فرمود: نه همانا یهودیان گفته اند: هنگامی که پروردگار از آفرینش آسمان ها و زمین پایان یافت به همین شکل روی کرسی نشست تا استراحت کند پس خداوند متعال این آیه شریفه «خداوند، نیست خدایی مگر خودش ، او زنده و ایستاده (فعّال ابدی) است، او را چرت و خواب فرا نمی گیرد: را نازل نمود و خداوند «مُتورّك» نبود که روی ران خود نشسته باشد.

ص: 547

559/[458] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ « وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ » قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ : اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ وَ جَمِیعُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْکُرْسِیِّ .﴾(1)

560 / [459] -﴿عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ ﴾ أَوَسِعَ اَلْکُرْسِیُّ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ؟ أَمْ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ وَسِعْنَ اَلْکُرْسِیَّ؟

فَقَالَ: إِنَّ کُلَّ شَیْءٍ فِی اَلْکُرْسِیِّ .﴾ (2)

561/[460] - ﴿ عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ اَلْمُثَنَّی [اَلْمِیثَمِیِّ] (3) عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَبُوذَرٍّ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! مَا أَفْضَلُ مَا أُنْزِلَ عَلَیْکَ ؟

قَالَ: آیَهُ اَلْکُرْسِیِّ ، مَا اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ وَ اَلْأَرَضُونَ اَلسَّبْعُ فِی اَلْکُرْسِیِّ إِلاَّ کَحَلْقَهٍ مُلْقَاهٍ بِأَرْضِ بَلاَقِعَ وَ إِنَّ فَضْلَهُ عَلَی اَلْعَرْشِ کَفَضْلِ اَلْفَلاَهِ عَلَی اَلْحَلْقَهِ .﴾ (4)

ص: 548


1- عنه بحار الأنوار : 24/58 ح 40، و البرهان في تفسير القرآن : 534/1 ح 15، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي : 137/12 بتفاوت يسير عنه البحار : 22/55 ح 39 .
2- عنه بحار الأنوار: 24/58 ذيل ح 40 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 534/1 ح 17، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 . الكافي : 132/1 ح 4 و 5 بتفاوت يسير في كليهما، و نحوهما التوحيد : 327 ح 4، و 328 ح 5، عنه البحار : 23/58 ح 40 .
3- هو محسن الميثمي، روى عن أبي عبد الله علیه السلام جامع الرواة: 42/2.
4- عنه بحار الأنوار: 5/58 ح 1 ، و البرهان 534/1 ح 18 و نور الثقلين: 249/1 ح 983 . معاني الأخبار: 333 ح 1 في حديث طويل، و نحوه الخصال : 524 ح 13، عنهما البحار : 5/58 ح 1 عوالي اللئالي : 90/1 ح 26 (الفصل الخامس) في حديث طويل، الدرّ المنثور للسيوطي : 17/2

458) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کرسی خداوند وسیع و گسترده است و تمام آسمان ها و زمین را فرا گرفته است»، فرمود: آسمان ها و زمین و تمامی آن چه را که خداوند آفریده است همه در کرسی قرار دارند.

459) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کرسی خداوند وسیع و گسترده می باشد و تمام آسمان ها و زمین را فرا گرفته است» سؤال کردم که آیا کرسی وسیع تر از آسمان ها و زمین است و یا آسمان ها و زمین وسیع تر می باشند؟

فرمود: همانا هر چیزی در (تحت پوشش) کرسی قرار دارد.

460) - از محسن بن مُثنّی (میثمی)، به نقل از کسی که یادآورش شده، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ابوذر اظهار داشت: ای رسول خدا! برترین چیزی که بر شما نازل شده چیست؟

فرمود: «آیة الکرسی» است؛ آسمان های هفت گانه و زمین هفت طبقه درون کرسی نیستند مگر همانند حلقه ای که در سرزمینی پهناور قرار گرفته باشد به راستی که اهمیّت و برتری عرش بر کرسی همانند برتری آن زمین پهناور نسبت به آن حلقه است.

ص: 549

562/[461] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا علیهما السلام عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ﴾ أَیُّهُمَا وَسِعَ اَلْآخَرَ؟

قَالَ: اَلْأَرَضُونَ کُلُّهَا وَ اَلسَّمَاوَاتُ کُلُّهَا وَ جَمِیعُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْکُرْسِیِّ .﴾ (1)

563/[462] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ﴾ وَسِعَ اَلْکُرْسِیَّ؟ أَوِ اَلْکُرْسِیُّ وَسِعَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ؟ قَالَ: لاَ بَلِ اَلْکُرْسِیُّ وَسِعَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ، وَ اَلْعَرْشَ وَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْکُرْسِیِّ ﴾ (2)

564/[463] - ﴿ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ:

سُئِلَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ ﴾؟ فَقَالَ: إِنَّ اَلسَّمَاءَ وَ اَلْأَرْضَ وَ مَا فِیهِمَا مِنْ خَلْقٍ مَخْلُوقٍ فِی جَوْفِ اَلْکُرْسِیِّ وَ لَهُ أَرْبَعَهُ أَمْلاَکٍ یَحْمِلُونَهُ بِإِذْنِ اَللَّهِ﴾ (3)

ص: 550


1- عنه بحار الأنوار: 171/19 ح 14 و البرهان في تفسير القرآن: 534/1 ح 18، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي : 85/1 (آية الكرسي) بتفاوت يسير عنه البحار : 22/58 ح 39
2- عنه بحار الأنوار: 22/58 ح 39 و البرهان في تفسير القرآن: 534/1 ح 19، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي: 85/1 عنه البحار 22/58 ح 39 ، الكافي: 132/1 ح 4، التوحيد: 327 ح 4 بتفاوت يسير في الجميع.
3- عنه بحار الأنوار 33/58 ح 52 و البرهان في تفسير القرآن: 534/1 ح 20، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي : 85/1 (آية الكرسي) بتفصيل عنه البحار : 21/58 ح 38 .

461)- از زراره روایت کرده ،است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کرسی خداوند وسیع و گسترده است و تمام آسمان ها و زمین را فرا گرفته است» سؤال کردم کدام یک از آن دو (کرسی و یا آسمان ها) وسیع ترند؟

فرمود: تمامی (هفت طبقه) زمین و تمامی آسمان ها و تمامی آن چه را که خداوند آفریده است همگی در (تحت پوشش) کرسی قرار دارد.

462) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کرسی خداوند وسیع و گسترده است و تمام آسمان ها و زمین را فرا گرفته است» سؤال کردم که آیا آسمان ها و زمین وسیع ترند و کرسی را در بر دارند؟ و یا کرسی وسیع تر و در برگیرنده آسمان ها و زمین می باشد؟

فرمود: نه بلکه کرسی وسیع تر و آسمان ها و زمین و عرش را در بر گرفته است و هر چیزی را که خداوند آفریده در (تحت پوشش) کرسی قرار دارند.

463)- از اصبغ بن نباتة روایت کرده است که گفت:

از امیرالمؤمنین علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کرسی خداوند وسیع و گسترده است و تمام آسمان ها و زمین فرا گفته است»، سؤال کردند؟

فرمود: به درستی که آسمان ها و زمین که آسمان ها و زمین و هر آن چه از آفریده ها که در بین آن هاست همگی در درون کرسی قرار گرفته اند و چهار فرشته کرسی را به اذن خداوند حمل می کنند

ص: 551

قوله تعالى : ﴿ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿256﴾ اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾ ﴿257﴾

565/[464] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ بِالْعُرْوَهِ اَلْوُثْقی ﴾ قَالَ: هِیَ اَلْإِیمَانُ بِاللَّهِ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَحْدَهُ﴾.(1)

566/[465] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنِّی أُخَالِطُ اَلنَّاسَ فَیَکْثُرُ عَجَبِی مِنْ أَقْوَامٍ لاَ یَتَوَلَّوْنَکُمْ وَ یَتَوَلَّوْنَ فُلاَناً وَ فُلاَناً لَهُمْ أَمَانَهٌ وَ صِدْقٌ وَ وَفَاءٌ وَ أَقْوَامٌ یَتَوَلَّوْنَکُمْ لَیْسَ لَهُمْ تِلْکَ اَلْأَمَانَهُ وَ لاَ اَلْوَفَاءُ وَ لاَ اَلصِّدْقُ؟

قَالَ: فَاسْتَوَی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ جَالِساً وَ أَقْبَلَ عَلَیَّ کَالْغَضْبَانِ ثُمَّ قَالَ: لاَ دِینَ لِمَنْ دَانَ بِوِلاَیَهِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ، وَ لاَ عَتْبَ عَلَی مَنْ دَانَ بِوِلاَیَهِ إِمَامٍ عَدْلٍ مِنَ اَللَّهِ،

قَالَ: قُلْتُ: لاَ دِینَ لِأُولَئِکَ وَ لاَ عَتْبَ عَلَی هَؤُلاَءِ؟!

ص: 552


1- عنه بحار الأنوار: 60/67 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن 538/1 ح 12، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 الكافي : 14/22 ح 1 بإسناده عن عبدالله بن أبي عبد الله علیه السلام، و ح 3 بإسناده عن محمّد بن مسلم عن أحدهما علیهما السلام، عنه البحار : 131/67 ح 1 .

فرمایش خداوند متعال: در قبول دین، اکراهی و اجباری نیست؛ (زیرا) راه درست از راه انحرافی روشن شده است بنابر این کسی که به طاغوت (بت و شیطان و هر موجود طغیان گری) کافر شود و به خدا ایمان آورد همانا به دستگیره محکمی چنگ زده است که گسستنی برای آن نیست و خداوند شنوا و داناست (256) خداوند ولیّ و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند، آنان را از تاریکی ها به سوی نور بیرون می برد (ولی) کسانی که کافر شدند اولیای آن ها طاغوت ها هستند که آن ها را از نور به سوی تاریکی ها بیرون می برند

آن ها اهل آتش می باشند و همیشه در آن خواهند ماند. (257)

464) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ریسمان محکم»، فرمود: آن ایمان به خداوند است که ایمان و اعتقاد به یگانگی او باشد.

465) - از عبد الله بن ابی یعفور روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: من با مردم معاشرت دارم مردمی که از شما پیروی نمی کنند و به دنبال فلان و فلان می روند بسیار تعجّب می نمایم که امین راست گو و با وفایند و مردم دیگری هم هستند که هستند که پیرو و دنباله روی شما هستند ولی امانت داری وفا داری و راست گویی در آن ها نمی باشد.

راوی گوید: امام صادق علیه السلام (تا این مطلب را شنید) راست نشست و مانند شخصی خشمناک متوجّه من شد سپس فرمود: هر که از امام ستمگری که از جانب خدا نیست دینداری و پیروی کند دین ندارد و کسی که از امام عادلی که از جانب خداست دینداری و پیروی کند مذمّت و سرزنشی بر او نمی باشد

عرض کردم: آیا آنان دین ندارند و بر این افراد هم سرزنشی نیست؟!

ص: 553

فَقَالَ: نَعَمْ لاَ دِینَ لِأُولَئِکَ وَ لاَ عَتْبَ عَلَی هَؤُلاَءِ، ثُمَّ قَالَ: أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اَللَّهِ ﴿ اَللّهُ وَلِیُّ اَلَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَی اَلنُّورِ ﴾ یُخْرِجَهُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ اَلذُّنُوبِ إِلَی نُورِ اَلتَّوْبَهِ وَ اَلْمَغْفِرَهِ لِوَلاَیَتِهِمْ کُلَّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اَللَّهِ، قَالَ اَللَّهُ ﴿ وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ اَلطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ اَلنُّورِ إِلَی اَلظُّلُماتِ﴾

قَالَ: قُلْتُ: أَلَیْسَ اَللَّهُ عَنَی بِهَا اَلْکُفَّارَ حِینَ قَالَ: ﴿ وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا ﴾

قَالَ: فَقَالَ علیه السلام: وَ أَیُّ نُورٍ لِلْکَافِرِ وَ هُوَ کَافِرٌ فَأُخْرِجَ مِنْهُ إِلَی اَلظُّلُمَاتِ؟ إِنَّمَا عَنَی اَللَّهُ بِهَذَا أَنَّهُمْ کَانُوا عَلَی نُورِ اَلْإِسْلاَمِ ، فَلَمَّا أَنْ تَوَلَّوْا کُلَّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ خَرَجُوا بِوَلاَیَتِهِمْ إِیَّاهُمْ مِنْ نُورِ اَلْإِسْلاَمِ إِلَی ظُلُمَاتِ اَلْکُفْرِ، فَأَوْجَبَ لَهُمُ اَلنَّارَ مَعَ اَلْکُفَّارِ، فَقَالَ: ﴿ أُولئِکَ أَصْحابُ اَلنّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ ﴾.(1)

567/[466] - ﴿ عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ قَالَ:

قَصَّ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قِصَّهَ اَلْفَرِیقَیْنِ جَمِیعاً فِی اَلْمِیثَاقِ حَتَّی بَلَغَ اَلاِسْتِثْنَاءُ مِنَ اَللَّهِ فِی اَلْفَرِیقَیْنِ، فَقَالَ: إِنَّ اَلْخَیْرَ وَ اَلشَّرَّ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ لَهُ فِیهِمَا اَلْمَشِیَّهُ فِی تَحْوِیلِ مَا یَشَاءُ فِیمَا قَدَّرَ فِیهَا حَالٍ عَنْ حَالٍ، وَ اَلْمَشِیَّهُ فِیمَا خَلَقَ لَهَا مِنْ خَلْقِهِ فِی مُنْتَهَی مَا قَسَمَ لَهُمْ مِنَ اَلْخَیْرِ وَ اَلشَّرِّ، وَ ذَلِکَ أَنَّ اَللَّهَ تعالی قَالَ فِی کِتَابِهِ: ﴿ اَللّهُ وَلِیُّ اَلَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَی اَلنُّورِ وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ اَلطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ اَلنُّورِ إِلَی اَلظُّلُماتِ﴾ فَالنُّورُ هُمْ

ص: 554


1- عنه بحار الأنوار : 23/67 ، و 104/68 ح 18 و 135/72 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن: 538/1 ح 538/1 ح 13 و نور الثقلين : 249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 174/18 ح 22425 . الكافي : 305/1 ح 3 عنه و عن النعماني البحار: 322/23 ح 39 الغيبة للنعماني : 132 ح 14 عنه تأويل الآيات الظاهرة : 102، و البحار : 135/72 ح 19.

فرمود: بلی آنان دین ندارند و بر این ها نیز سرزنش و مذمّتی نخواهد بود سپس افزود: مگر فرمایش خدای عزّ و جلّ را نشنیده ای (که فرمود): «خداوند ، کار ساز و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند، آنان را از تاریکی ها خارج و به نور و روشنایی می برد»؟ یعنی از تاریکی های گناهان به واسطه پیروی ایشان از امام عادلی که از جانب خداوند می باشد به نور توبه و آمرزش هدایت شان می نماید.

و نیز فرموده است: «و کسانی که کافر شده اند کارساز و سرپرست شان طغیان گرانی سرکش هستند که ایشان را از نور و روشنایی به تاریکی ظلمت می برند» که مقصود از این آیه این است که آن ها بر نور هدایت اسلام بوده اند ولی چون از هر امام ستمگری که از جانب خدا نمی باشند پیروی می کنند به خاطر همین پیروی از نور اسلام به ظلمات کفر گرائیده اند، به همین دلیل خداوند برای ایشان به همراه کافران، آتش دوزخ را واجب نموده است، لذا فرمود: «آن ها اهل دوزخ هستند و در آن جاودان خواهند بود».

466) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام داستان دو فرقه (شیعه و مخالفین) را در جریان عهد و میثاق نقل کرد تا آن جا که فرمود: خداوند برای هر دو فرقه استثناء قرار داد و سپس فرمود: خیر و شر دو مخلوق از مخلوقات خدا هستند که برای خداوند در هر دوی آن ها نسبت به تغییر مشیّت و اراده خود تأثیر به سزایی دارند، برای هر کسی که مقدّر شده است تا از حالتی به حالتی دیگر تغییر یابد؛ که این آیه شریفه به همین مطلب اشاره دارد: «خداوند ولیّ کسانی است که ایمان آورده اند که ایشان را از تاریکی ها به روشنایی هدایت می نماید و (اما) کسانی که کافر شدند اولیای آنان طاغوت خواهد بود که آنان را نور به تاریکی ها می کشاند» که

ص: 555

آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ اَلظُّلُمَاتُ عَدُوُّهُمْ ﴾(1)

568/[467] - ﴿ عَنْ مِهْزَمٍ اَلْأَسَدِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّهٍ دَانَتْ بِإِمَامٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ اَلرَّعِیَّهُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّهً تَقِیَّهً وَ لَأَغْفِرَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّهٍ دَانَتْ بِکُلِّ إِمَامٍ مِنَ اَللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ اَلرَّعِیَّهُ فِی أَعْمَالِهَا سَیِّئَهً قُلْتُ: فَیَعْفُو عَنْ هَؤُلاَءِ وَ یُعَذِّبُ هَؤُلاَءِ؟

قَالَ: نَعَمْ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ اَللّهُ وَلِیُّ اَلَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَی اَلنُّورِ ﴾ ثُمَّ ذَکَرَ اَلْحَدِیثَ اَلْأَوَّلَ - حَدِیثَ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ - رِوَایَهَ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ ، وَ زَادَ فِیهِ: فَأَعْدَاءُ عَلِیٍّ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام هُمُ اَلْخَالِدُونَ فِی اَلنَّارِ، وَ إِنْ کَانُوا فِی أَدْیَانِهِمْ عَلَی غَایَهِ اَلْوَرَعِ وَ اَلزُّهْدِ وَ اَلْعِبَادَهِ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ بِعَلِیٍّ عَلَیهِ السَّلاَمُ هُمُ اَلْخَالِدُونَ فِی اَلْجَنَّهِ وَ إِنْ کَانُوا فِی أَعْمَالِهِمْ [مُسِیئَهً] عَلَی ضِدِّ ذَلِکَ﴾ (2)

569/[468] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

لَمَّا دَخَلَ یُوسُفُ علیه السلام عَلَی اَلْمَلِکِ قَالَ لَهُ: کَیْفَ أَنْتَ یَا إِبْرَاهِیمُ؟ قَالَ: إِنِّی لَسْتُ بِإِبْرَاهِیمَ أَنَا یُوسُفُ بْنُ یَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَلَیْهِم السَّلاَمُ قَالَ: وَ هُوَ صَاحِبُ إِبْرَاهِیمَ اَلَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ قَالَ: وَ کَانَ أَرْبَعَ مِائَهِ سَنَهٍ شَابّاً﴾. (3)

ص: 556


1- عنه بحار الأنوار: 310/23 ح 12، و 23/67 عن الكافي فيه : فالنور هم آل محمّد علیهم السلام و الظلمات عدوّهم، و البرهان في تفسير القرآن : 538/1 ح 14 ، و نور الثقلين : 264/1 ح 1066 .
2- عنه بحار الأنوار: 23/67 ، و 105/68 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 539/1 ح 15 و نور الثقلين : 265/12 ح 1067، و مستدرك الوسائل : 175/18 ح 22426 . كفاية الأثر : 156 (باب ما روي عن أمير المؤمنين عليّ علیه السلام ) بإسناده عن محمّد بن الحنفيّة، قال أمير المؤمنين علیه السلام: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله يقول ... بتفاوت يسير عنه البحار: 337/36 ح 200 و 349/26 ح 23 عن كتاب المحتضر، للحسن بن سليمان من كتاب السيّد الجليل حسن بن كبش بإسناده إلى المفيد رفعه إلى محمّد بن الحنفيّة .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 542/1 ح 2 و نور الثقلين : 267/1 ح 1075 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 137 ح 144، عنه البحار : 42/12 ح 32 و 296 ح 81.

منظور از «النور»، آل محمّد علیهم السلام می باشند و «الظلمات»، دشمنان ایشان هستند.

467) - از مهزم اسدی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: خداوند متعال فرموده است: من هر کسانی را که به امام غیر منصوب از طرف خدا ایمان بیاورند، حتماً عذابشان خواهم کرد اگر چه آن مردم در کار های خویش نیکو و پرهیزکار باشند، ولی هر کسانی که از امام بر حق و منصوب از طرف خداوند پیروی کنند، آنان را می آمرزم اگر چه در کار های خود دارای خطا و لغزش باشند.

عرض کردم: آیا خداوند از آن ها می گذرد ولی این ها را عذاب می کند؟!

فرمود: بلی خداوند می فرماید: «خدا آن هایی را که ایمان آورده اند از تاریکی ها نجات می دهد و به نور روشنائی ها هدایت می کند»

و در روایت دیگر به نقل از محمد بن الحسین مانند آن آمده و در پایان افزوده است که حضرت فرمود: دشمنان امیرالمؤمنین علی علیه السلام به طور دائم در آتش ماندگار هستند اگر چه اهل ورع و تقوی و زهد و عبادت باشند و کسانی که به على علیه السلام اعتقاد و ایمان داشته باشند (بعد از گذراندن دوران مجازات) در بهشت جاودان به سر می برند اگر چه اهل گناه و خطا باشند.

468) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

هنگامی که حضرت یوسف علیه السلام بر پادشاه وارد شد به او گفت: ای ابراهیم! در چه وضعیتی هستی؟ فرمود: من ابراهیم نیستم بلكه من يوسف فرزند یعقوب فرزند اسحاق فرزند ابراهیم می باشم؛ سپس فرمود و آن پادشاه همان کسی بود که با حضرت ابراهیم علیه السلام درباره آفرینش پروردگار، احتجاج کرد.

ابو بصیر افزود: و عمر آن پادشاه چهار صد سال - در حال شادابی- بوده است.

ص: 557

قوله تعالى : ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴿258﴾ أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا...﴾ ﴿259﴾

570/[469] - ﴿ عَنْ أَبَانِ بْنِ حَجَرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

خَالَفَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْمَهُ وَعَابَ آلِهَتَهُمْ حَتَّی أُدْخِلَ عَلَی نُمْرُودَ فَخَاصَمَهُمْ، فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ : ﴿ رَبِّیَ اَلَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ قالَ أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اَللّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ اَلْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ اَلْمَغْرِبِ فَبُهِتَ اَلَّذِی کَفَرَ وَ اَللّهُ لا یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّالِمِینَ﴾ (1)

ص: 558


1- عنه بحار الأنوار: 22/58 ح 39و البرهان فی تفسير القرآن: 542/1 ح 1 و نور الثقلين 249/1 ح 983 الکافي : 368/8 ح 559 بإسناده عن أبان بن عثمان، عن حجر، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 44/12 ح 37 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي:104ح 96 عنه البحار: 38/12 ح 23

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی (و نشنیده ای) کسی را (به نام نمرود) که با ابراهیم در باره پروردگارش احتجاج و گفتگو کرد؟ خداوند به او حکومت داده بود (و مغرور گشته بود) چون ابراهیم گفت: خدای من آن کسی است که زنده می کند و می میراند او گفت: من نیز زنده می کنم و می میرانم (و دو زندانی را که محکوم به اعدام بودند یکی را آزاد و دیگری را به قتل رساند). ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از مشرق می آورد (تو نیز) خورشید را از مغرب بیاور! پس (نمرود که) کافر بود مبهوت و در مانده شد و خداوند قوم منمگر را هدایت نمی کند (258) یا همانند کسی که از کنار یک قریه (ویران شده) عبور کرد. در حالی که دیوار های آن روی سقف هایش فرو ریخته (و اعضای اهل آن در هر سو پراکنده شده بودند با خود) گفت: چگونه خدا این ها را بعد از مرگ زنده می گرداند؟! ... (259)

469) - از ابان به نقل از حجر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت ابراهیم علیه السلام با (رسم و رسومات و اعتقادات) قوم خود مخالفت نمود و خدایانشان را سرزنش و نکوهش کرد با جایی که بر نمرود وارد شد و مخاصمه و احتجاج نمود و اظهار داشت: «پروردگار من کسی است که زنده می نماید و می میراند» نمرود گفت: «من نیز زنده می نمایم و می می رانم» ابراهیم فرمود: «به درستی که پروردگار من خورشید را از مشرق ظاهر می گرداند، تو (اگر قدرت داری) از مغرب ظاهر گردان! پس کسی که کافر گشته بود سرگردان شد» و خداوند ستمگران را هدایت نمی کند

ص: 559

571 /[470] - ﴿وَ عَنْ حَنَّانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنْ أَشَدَّ اَلنَّاسِ عَذَاباً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ لَسَبْعَهُ نَفَرٍ: أَوَّلُهُمْ اِبْنُ آدَمَ اَلَّذِی قَتَلَ أَخَاهُ، وَ نُمْرُودُ بْنُ کَنْعَانَ اَلَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ﴾ (1)

572/[471] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی قَرْیَهٍ وَ هِیَ خاوِیَهٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنّی یُحْیِی هذِهِ اَللّهُ بَعْدَ مَوْتِها﴾ فَقَالَ علیه السلام: إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ نَبِیّاً یُقَالُ لَهُ: أَرْمِیَا، فَقَالَ الله تعالی : قُلْ لَهُمْ: مَا بَلَدٍ تَنَقَّیْتُهُ مِنْ کَرَائِمِ اَلْبُلْدَانِ، وَ غُرِسَ فِیهِ مِنْ کَرَائِمِ اَلْغَرْسِ وَ نَقَّیْتُهُ مِنْ کُلِّ غَرِیبَهٍ فَأَخْلَفَ فَأَنْبَتَ خُرْنُوباً

قَالَ: فَضَحِکُوا وَ اِسْتَهْزَءُوا بِهِ فَشَکَاهُمْ إِلَی اَللَّهِ، قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ: إِلَیْهِ أَنْ قُلْ لَهُمْ: إِنَّ اَلْبَلَدَ بَیْتُ اَلْمَقْدِسِ وَ اَلْغَرْسَ بَنُو إِسْرَائِیلَ تَنَقَّیْتُهُ مِنْ کُلِّ غَرِیبَهٍ وَ نَحَّیْتُ عَنْهُمْ کُلَّ جَبَّارٍ فَأَخْلَفُوا فَعَمِلُوا بِمَعَاصِی اَللَّهِ فَلَأُسَلِّطَنَّ عَلَیْهِمْ فِی بَلَدِهِمْ مَنْ یَسْفِکُ دِمَاءَهُمْ وَ یَأْخُذُ أَمْوَالَهُمْ، فَإِنْ بَکَوْا إِلَیَّ فَلَمْ أَرْحَمْ بُکَاءَهُمْ وَ إِنْ دَعَوْا لَمْ أَسْتَجِبْ دُعَاءَهُمْ ثُمَّ لَأُخَرِّبَنَّهَا مِائَهَ عَامٍ ثُمَّ لَأَعْمُرَنَّهَا،

فَلَمَّا حَدَّثَهُمْ جَزِعَتِ اَلْعُلَمَاءُ فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا ذَنْبُنَا نَحْنُ وَ لَمْ نَکُنْ نَعْمَلُ

ص: 560


1- عنه بحار الأنوار: 43/12 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن: 542/1 ح 3، و نور الثقلين:249/1 ح 983 ثواب الأعمال : 214 (عقاب ابن آدم الذي قتل أخاه) ، عنه البحار: 313/8 ح 83 و 410/30 ح الخصال : 346/2 ح 15، عنه البحار : 233/11 ح 12 و 37/12 ح 17 و 128/13 ح 28

470) - و از حنّان بن سدیر به نقل از شخصی از اصحاب امام صادق علیه السلام روایت کرده است که گفت:

شنیدم که (امام صادق علیه السلام) می فرمود: سخت ترین عذاب الهی در روز قیامت، برای هفت نفر می باشد؛ اولین آن ها فرزند آدم است که برادر خود را به قتل رسانید و (دوم) نمرود است که با ابراهیم علیه السلام درباره پروردگارش احتجاج کرد.

471) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای متعال: «همانند آن کسی که بر قریه ای که مخروبه شده بود و اهالی آن مرده و پوسیده بودند ، مرور کرد» فرمود: موقعی که بنی اسرائیل مرتکب معصیت شدند و از اوامر پروردگارشان سرپیچی کردند خداوند اراده نمود تا شخصی را بر آن ها مسلط نماید و آن ها را به ذلت و خواری افکند پس به درستی که خداوند متعال پیامبری را به نام ارمیا برای بنی اسرائیل مبعوث نمود و به او فرمود به بنی اسرائیل بگو: در این شهری که من آن را از میان همه شهر ها برگزیده ام بهترین درختان را در آن کاشته ام و از هر درخت نامناسبی پاک گردانده ام، اکنون درخت خرنوب را به جای آن ها جایگزین خواهم نمود.

هنگامی که ارمیا این خبر را به آنان ابلاغ کرد خندیدند و مسخره نمودند، (ارمیا) برخورد آنان را برای خداوند بازگو نمود خدای متعال به او وحی فرستاد: به ایشان بگو: آن شهری که برگزیدم بیت المقدس است و بهترین درختان همان بنی اسرائیل ساکن آن جا می باشند که هیچ غریبه ای در میانشان نیست و هر ستمگری را از ایشان دور داشته ام ولی با انجام معصیت و تحریف احکام دین من هر آینه کسی را در شهرشان بر آنان مسلّط می گردانم تا خونشان را بریزد و اموال شان را بگیرد، پس اگر گریه و ناله کنند رحمشان نمی کنم و اگر دعا کنند دعایشان را مستجاب نخواهم کرد، آنان را ذلیل و خوار می گردانم سپس دیارشان را به مدت صد سال تخریب می نمایم و پس از آن، بازسازی و آباد می گردانم پس موقعی که ارمیا علیه السلام این مطالب را برای آنان بیان کرد دانشمندانشان اظهار ناله و ناراحتی کردند و گفتند ای فرستاده خدا در این

ص: 561

بِعَمَلِهِمْ فَعَاوِدْ لَنَا رَبَّکَ، فَصَامَ سَبْعاً فَلَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ

فَأَکَلَ أَکْلَهً ثُمَّ صَامَ سَبْعاً فَلَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ فَأَکَلَ أَکْلَهً ثُمَّ صَامَ سَبْعاً

فَلَمَّا أَنْ کَانَ یَوْمُ اَلْوَاحِدِ وَ اَلْعِشْرِینَ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: لَتَرْجِعَنَّ عَمَّا تَصْنَعُ أَتُرَاجِعْنِی فِی أَمْرٍ قَضَیْتُهُ أَوْ لَأَرُدَّنَّ وَجْهَکَ عَلَی دُبُرِکَ ثُمَّ أَوْحَی إِلَیْهِ: قُلْ لَهُمْ: لِأَنَّکُمْ رَأَیْتُمُ اَلْمُنْکَرَ فَلَمْ تُنْکِرُوهُ، فَسَلَّطَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ بُخْتَ نَصَّرَ فَصَنَعَ بِهِمْ مَا قَدْ بَلَغَکَ،

ثُمَّ بَعَثَ بُخْتَ نَصَّرَ إِلَی اَلنَّبِیِّ فَقَالَ: إِنَّکَ قَدْ نُبِّئْتَ عَنْ رَبِّکَ وَ حَدَّثْتَهُمْ بِمَا أَصْنَعُ بِهِمْ فَإِنْ شِئْتَ فَأَقِمْ عِنْدِی فِیمَنْ شِئْتَ وَ إِنْ شِئْتَ فَاخْرُجْ فَقَالَ: لاَ بَلْ أَخْرُجُ فَتَزَوَّدَ عَصِیراً وَ تِیناً وَ خَرَجَ،

فَلَمَّا أَنْ غَابَ مَدَّ اَلْبَصَرِ اِلْتَفَتَ إِلَیْهَا فَقَالَ: ﴿ أَنّی یُحْیِی هذِهِ اَللّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اَللّهُ مِائَهَ عامٍ﴾ أَمَاتَهُ غُدْوَهً وَ بَعَثَهُ عَشِیَّهً قَبْلَ أَنْ تَغِیبَ اَلشَّمْسُ وَ کَانَ أَوَّلُ شَیْءٍ خُلِقَ مِنْهُ عَیْنَاهُ فِی مِثْلِ غِرْقِئِ ء (1) اَلْبَیْضِ

ثُمَّ قِیلَ لَهُ: ﴿ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ﴾ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَی اَلشَّمْسِ لَمْ تَغِبْ قَالَ: ﴿ أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَهَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ اُنْظُرْ إِلی حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَهً لِلنّاسِ وَ اُنْظُرْ إِلَی اَلْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً﴾

ص: 562


1- الغرْقَىء: قشرة البيض الداخلة. كتاب العين: 354/4 ، و في لسان العرب: 10/ 2283 ، و مجمع البحرين: 221:5 : الغرْقَى: القشرة المُلْتزقة ببياض البيض ( غرق).

میان گناه ما چیست؟ ما که برنامه های آنان را انجام نمی دهیم به (پیش) پروردگارت باز گرد و از او درخواست کن که توضیح دهد.

ارمیا هفت روز دیگر روزه گرفت ولی وحی بر او نازل نشد پس اندکی غذا خورد و هفت روز دیگر روزه گرفت ولی باز هم وحی نرسید، مجدّداً اندکی غذا خورد و هفت روز دیگر روزه گرفت پس چون روز بیست و یکم فرا رسید خداوند برایش وحی فرستاد: از این حرکت و پیشنهاد خود درگذر آیا در چیزی که اراده و مقدّرات من بر آن تعلّق گرفته دخالت می کنی؟ مواظب باش که صورتت را به پشت سرت برخواهم ،گرداند سپس افزود: به آنان بگو: شما فحشا و منکرات آنان را مشاهده می کردید ولی مانع نمی شدید و نهی نمی کردید. پس از آن که خداوند بخت النصر را بر بنی اسرائیل مسلّط نمود به پیامبر خدا گفت: آن چه را که من می خواهم انجام دهم تو از طرف پروردگارت به بنی اسرائیل ابلاغ کرده ای اگر مایل هستی نزد ما ماندگار باش و گرنه هر کجا که می خواهی برو.

پاسخ داد: نه نمی مانم بلکه بیرون می روم پس مقداری انجیر و آب میوه همراه خود برداشت و بیرون رفت (و چون مقداری از شهر فاصله پیدا کرد) نگاهی به خانه ها و دیار آنان کرد و اظهار داشت: «چگونه خداوند این مردگان پوسیده و متلاشی شده را زنده می گرداند پس خداوند او را به مدّت صد سال می راند» - که مردن او صبحگاهان و زنده شدنش پیش از غروب خورشید انجام گرفت - و اولین جایی که از بدنش زنده گشت چشم های او - که همانند پوست نازک زیر پوست تخم (پرندگان) - بود سپس به او گفته شد چه مدّتی درنگ کرده ای؟

پاسخ داد: یک روز، و سپس با نگاه به خورشید - که غروب نکرده بود - گفت: «یا مقداری از یک روز» (خداوند متعال فرمود:) «بلکه صد سال درنگ کرده ای به خوراک و نوشیدنی های خود توجّه کن که چگونه تغییری نیافته است ، به الاغ خود نگاه کن تو را آیت و نشانه ای برای مردم قرار می دهیم به استخوان های پوسیده نگاه کن که چگونه آن ها را روی هم تنظیم می کنیم و گوشت را بر روی آن ها می پوشانیم»

ص: 563

قَالَ: فَجَعَلَ یَنْظُرُ إِلَی عِظَامِهِ کَیْفَ یَصِلُ بَعْضُهَا إِلَی بَعْضٍ وَ یَرَی اَلْعُرُوقَ کَیْفَ تَجْرِی، فَلَمَّا اِسْتَوَی قَائِماً قَالَ: ﴿ أَعْلَمُ أَنَّ اَللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾

وَ فِی رِوَایَهِ هَارُونَ: فَتَزَوَّدَ عَصِیراً وَ لَبَناً.﴾ (1)

573/[472] - ﴿عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله هَکَذَا: «أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ» قَالَ: مَا تَبَیَّنَ لِرَسُولِ اَللَّهِ أَنَّهَا فِی اَلسَّمَاوَاتِ صلی الله علیه و آله قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ أَعْلَمُ أَنَّ اَللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ - سَلَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِلرَّبِّ وَ آمَنَ بِقَوْلِ اَللَّهِ ﴿ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اَللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴾(2)

574/[473] - ﴿أَبُو طَاهِرٍ اَلْعَلَوِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَرْزُوقٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ:

ذَکَرَ جَمَاعَهٌ مِنْ أَهْلِ اَلْعِلْمِ أَنَّ اِبْنَ اَلْکَوَّاءِ قَالَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَا وُلْدٌ أَکْبَرُ مِنْ أَبِیهِ مِنْ أَهْلِ اَلدُّنْیَا؟ قَالَ: نَعَمْ أُولَئِکَ وُلْدُ عُزَیْرٍ حَیْثُ مَرَّ عَلَی قَرْیَهٍ خَرِبَهٍ، وَ قَدْ جَاءَ مِنْ ضَیْعَهٍ لَهُ تَحْتَهُ حِمَارٌ وَ مَعَهُ شَنَّهٌ فِیهَا تِینٌ وَ کُوزٌ فِیهِ عَصِیرٌ

ص: 564


1- عنه بحار الأنوار: 373/14 ح 14، وسائل الشيعة : 142/16 ح 21193 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 547/1 ح 2 و نور الثقلين: 249/1 ح 983. تفسير القمّي: 58/1 ، الزهد : 240 ح 291 ( باب - 20) بإسناده عن هارون بن خارجة، عن أبي عبد الله علیه السلام - إلى قوله : ما قد بلغك - بتفاوت يسير عنه البحار: 86/100ح 61 و مستدرك الوسائل : 191/12 ح 13851 ، التوحيد : 327 ح 4 بتفاوت يسير، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 222 ح 294 (الباب الخامس عشر في نبوّة إرميا و داود عليهما السلام ) بإسناده عن هارون بن خارجة عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام - إلى قوله تعالى : فأماته الله مائة عام - سعد السعود : 117 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 547/1 ح 3، و نور الثقلين : 249/1 ح 983.

(امام صادق علیه السلام افزود:) او مشغول نگاه به استخوان ها (ی پوسیده و پراکنده) شده بود که چگونه از این جا و آن جا جمع می شوند و این که رگ ها چگونه پیوند می خورند تا آن که خود (و الاغش) به پا ایستاد، سپس گفت: «دانستم که خداوند بر هر کاری توانمند و قدرتمند است»

و در روایت هارون آمده است: که از عصیر و شیر توشه می گرفت.

472) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه شریفه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله این چنین نازل گشت: آیا استخوان ها را مشاهده نمی کنی که چگونه آن ها را روی هم تنظیم می کنیم و سپس روی آن ها گوشت (و پوست) می پوشانیم؟ «پس موقعی که برایش آشکار شد»؛ و رسول خدا تسلیم پروردگار گشت و ایمان آورد، «اظهار داشت : یقین کردم که خداوند بر هر کاری توانمند و قدرتمند است».

473) - از أبو طاهر علوی از علی بن محمد علوي از علی بن مرزوق از ابراهیم بن محمد روایت کرده است که گفت:

عدّه ای از اهل علم یادآور شده اند بر این که ابن کوّاء (روزی) به امام علی علیه السلام عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین! کدام فرزندانی هستند که در دنیا از پدر خودشان بزرگتر بوده اند؟

فرمود: بله فرزندان عُزیر بودند؛ او در حالی که سوار بر الاغ به سمت زمین کشاورزی خود می رفت توبره ای همراه داشت که در آن مقداری انجیر و کوزه ای از آب میوه بود.

ص: 565

فَمَرَّ عَلَی قَرْیَهٍ خَرِبَهٍ فَقالَ: ﴿أَنّی یُحْیِی هذِهِ اَللّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اَللّهُ مِائَهَ عامٍ﴾ فَتَوَالَدَ وُلْدُهُ وَ تَنَاسَلُوا ثُمَّ بَعَثَ اَللَّهُ إِلَیْهِ فَأَحْیَاهُ فِی اَلْمَوْلِدِ اَلَّذِی أَمَاتَهُ فِیهِ فَأُولَئِکَ وُلْدُهُ أَکْبَرُ مِنْ أَبِیهِمْ.﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿ وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَ لَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ ﴿260﴾

575/[474] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتی﴾ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

لَمَّا أُرِیَ إِبْرَاهِیمُ مَلَکُوتَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ رَأَی رَجُلاً یَزْنِی فَدَعَا عَلَیْهِ فَمَاتَ، ثُمَّ رَأَی آخَرَ فَدَعَا عَلَیْهِ فَمَاتَ حَتَّی رَأَی ثَلاَثَهً فَدَعَا عَلَیْهِمْ فَمَاتُوا، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ! إِنَّ دَعْوَتَکَ مُجَابَهٌ فَلاَ تَدْعُ عَلَی عِبَادِی، فَإِنِّی لَوْ شِئْتُ لَمْ أَخْلُقْهُمْ، إِنِّی خَلَقْتُ خَلْقِی عَلَی ثَلاَثَهِ أَصْنَافٍ: عَبْداً یَعْبُدُنِی لاَ یُشْرِکُ بِی شَیْئاً فَأُثِیبُهُ، وَ عَبْداً یَعْبُدُ غَیْرِی فَلَنْ یَفُوتَنِی، وَ عَبْداً یَعْبُدُ غَیْرِی فَأُخْرِجُ مِنْ صُلْبِهِ مَنْ یَعْبُدُنِی

ثُمَّ اِلْتَفَتَ ابراهیم علیه السلام فَرَأَی جِیفَهً عَلَی سَاحِلٍ بَعْضُهَا فِی اَلْمَاءِ وَ بَعْضُهَا فِی

ص: 566


1- عنه بحار الأنوار: 374/14 ح 16، و البرهان في تفسير القرآن : 548/1 ح 4، و نور الثقلين : 275/1 ح 1086، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 428 ( باب في قصص أرميا و دانيال علیهما السلام)

پس بر قریه ای مخروبه مرور کرد و گفت: «چگونه خداوند این مردگان پوسیده و متلاشی شده را زنده می گرداند؟ پس خداوند او را به مدّت صد سال میراند.»

پس از آن فرزندانش زاد و ولد کردند و نسل فراوانی به جای گذاشتند سپس خداوند عُزیر را در همان جایی که میرانده بود (در همان سنّ جوانی) زنده اش کرد بنابراین فرزندانش از او (پدرشان) بزرگ تر بودند

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر آور) هنگامی را که ابراهیم گفت: خدایا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی؟ فرمود مگر ایمان نیاورده ای؟ عرض کرد: آری ولی می خواهم قلبم آرامش یابد فرمود: در این صورت چهار نوع از پرندگان را انتخاب کن! و آن ها را (پس از سر بریدن) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز) و سپس بر هر کوهی قسمتی از آن ها را قرار بده بعد آن ها را بخوان پس به سرعت به سوی تو می آیند و بدان که خداوند (بر هر چیزی) قادر و حکیم است.(260)

474)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره سخن حضرت ابراهیم: «پروردگارا! نشان من بده که چگونه مرده را زنده می گردانی» فرمود: هنگامی که ابراهیم علیه السلام ملکوت آسمان ها و زمین را دید مردی را مشاهده کرد که زنا می کند بر آن مرد نفرین کرد و آن مرد مُرد سپس مرد دیگری را در حال زنا دید او را نیز نفرین کرد و او نیز مُرد و تا سه نفر را هم چنان نفرین شان کرد و مردند خداوند به او وحی فرستاد ای ابراهیم! دعای تو مستحاب است بر بندگان من نفرین نکن؛ زیرا که اگر می خواستم آن ها را نمی آفریدم همانا من بندگانم را به سه گونه آفریده ام: بنده ای که مرا می پرستد و

ص: 567

اَلْبَرِّ یَجِیءُ سِبَاعُ اَلْبَرِّ فَیَأْکُلُ بَعْضُهَا بَعْضاً وَ فَسَدَ بَعْضُهَا عَنْ بَعْضٍ (1) فَیَأْکُلُ بَعْضُهَا بَعْضاً فَعِنْدَ ذَلِکَ تَعَجَّبَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام مِمَّا رَأَی وَ قَالَ: ﴿ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتی﴾ کَیْفَ تخْرُجُ مَا تَنَاسَخَ هَذِهِ أُمَمٌ أَکَلَ بَعْضُهَا بَعْضاً ﴿ قالَ: أَوَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی﴾ یَعْنِی حَتَّی أَرَی هَذَا کَمَا رَأَی اَللَّهُ اَلْأَشْیَاءَ کُلَّهَا،

قَالَ: خُذْ « أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً وَ تُقَطِّعُهُنَّ وَ تَخْلُطُهُنَّ کَمَا اِخْتَلَطَتْ هَذِهِ اَلْجِیفَهُ فِی هَذِهِ اَلسِّبَاعِ اَلَّتِی أَکَلَتْ بَعْضُهَا بَعْضاً، ﴿ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ اُدْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیاً ﴾ فَلَمَّا دَعَاهُنَّ أَجَبْنَهُ وَ کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً.﴾ (2)

576/[475] - ﴿ وَ رَوَی أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

وَ کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً وَ کَانَتْ اَلطُّیُورُ: اَلدِّیکَ وَ اَلْحَمَامَهَ وَ اَلطَّاوُسَ وَ اَلْغُرَابَ، وَ قَالَ: ﴿ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ﴾ فقطعهن بِلَحْمِهِنَّ وَ عِظَامِهِنَّ وَ رِیشِهِنَّ ثُمَّ أَمْسِکْ رُءُوسَهُنَّ ثُمَّ فَرِّقْهُنَّ عَلَی عَشْرَهِ جِبَالٍ ﴿ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً

ص: 568


1- في نسخة : و فسد بعضها عن بعض
2- عنه بحار الأنوار: 22/58 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن: 551/1 ح 7، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 تفسير القمّي : 205/1 ( سورة الأنعام) بإسناده عن أبي أيوب الخزّاز، عن أبي بصير، عن أبي عبدالله علیه السلام - إلى قوله : فأخرج من صلبه من يعبدني ، و نحوه الكافي : 305/8 ح 473، عنه و عن العلل وسائل الشيعة : 383/19 ح 24810، و البحار : 41/7 ح 12 علل الشرائع : 585/2 ح 31 (باب - 385 نوادر العلل) بإسناده عن أبي أيوب قال : حدثنا أبو بصير، عن أبي عبدالله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 61/12 ح 6 .

چیزی را برای من شریک نمی گیرد که به چنین بنده ای پاداش نیک می دهم؛ و بنده ای که غیر از مرا می پرستد اما مرا هم از دست نمی دهد؛ و بنده ای که غیر از مرا می پرستد از نسل او کسی را می آفرینم که او مرا می پرستد.

سپس ابراهیمعلیه السلام توجه نمود که در ساحل دریا مرداری افتاده که نیمی از آن در آب و نیمی در خشکی (بیرون آب) قرار داشت و درندگان دریا را دید که می آیند و نیمه او را که در دریا قرار دارد می خورند و سپس باز می گردند و به یک دیگر حمله می کنند و هم را می خورند و پس از لحظه ای دید که درندگان صحرایی می آیند و از آن می خورند و آن ها هم به یک دیگر یورش می برند و یک دیگر را می خورند.

ابراهیم از این ،جریان شگفت زده شد و اظهار داشت: «پروردگارا! نشان من بده که چگونه مرده را زنده می گردانی چگونه این مرده ها را در روز قیامت زنده می نمایی با این که یک دیگر را خورده اند؟ خداوند فرمود «آیا ایمان و یقین نداری»؟

اظهار داشت: «آری، ولی برای آن که اطمینان قلب پیدا کنم» یعنی (می خواهم) هم چنان که همه چیز را به چشم می بینم این حقیقت را نیز به چشم خود بنگرم خداوند دستور داد: «چهار پرنده بگیر و نزد خود صدای شان بزن»؛ آن ها را قطعه قطعه کن و با یک دیگر در هم آمیز چنان چه گوشت این مردار در تن این درندگان که یک دیگر را خورده اند در هم آمیزد «سپس مقداری از آن ها را سر هر کوهی بگذار و بعد از آن صدایشان بزن با سرعت جوابت را بدهند و به سویت آیند» و چون ابراهیم علیه السلام آن ها را خواند و به نزدش آمدند ضمناً تعداد آن کوه ها، ده کوه بوده است.

(475 - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کوه ها، ده تا بودند و پرندگان، عبارت بودند از خروس کبوتر طاووس و کلاغ و خداوند فرمود: «پس چهار پرنده را بگیر و نزد خود صدایشان بزن» چهار پرنده را بگیر و سر آن ها را ببر و گوشت استخوان و پرهایشان را مخلوط گردان سپس سر های آن ها را نزد خود نگهدار

ص: 569

فَجَعَلَ مَا کَانَ فِی هَذَا اَلْجَبَلِ یَذْهَبُ إِلَی هَذَا اَلْجَبَلِ بِرِیشِهِ وَ لَحْمِهِ وَ دَمِهِ ثُمَّ یَأْتِیهِ حَتَّی یَضَعَ رَأْسَهُ فِی عُنُقِهِ حَتَّی فَرَغَ مِنْ أَرْبَعَتِهِنَّ .﴾ (1)

577/[476] - ﴿عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا أَوْحَی إِلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ خُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ، عَمَدَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَخَذَ اَلنَّعَامَهَ وَ اَلطَّاوُسَ وَ اَلْوَزَّهَ وَاَلدِّیکَ فَنَتَفَ رِیشَهُنَّ بَعْدَ اَلذَّبْحِ ثُمَّ جَعَلَهُنَّ فِی مِهْرَاسِهِ فَهَرَسَهُنَّ ثُمَّ فَرَّقَهُنَّ عَلَی جِبَالِ اَلْأُرْدُنِّ ، وَ کَانَتْ یَوْمَئِذٍ عَشْرَهَ أَجْبَالٍ فَوَضَعَ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ دَعَاهُنَّ بِأَسْمَائِهِنَّ فَأَقْبَلْنَ إِلَیْهِ سَعْیاً، یَعْنِی مُسْرِعَاتٍ، فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عِنْدَ ذَلِکَ ﴿ أَعْلَمُ أَنَّ اَللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾ (2)

578 /[477] - ﴿ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ : أَنَّ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی ﴾ أَکَانَ فِی قَلْبِهِ شَکٌّ؟

قَالَ: لاَ وَ لَکِنَّهُ أَرَادَ مِنَ اَللَّهِ اَلزِّیَادَهَ فِی یَقِینِهِ،

قَالَ: وَ اَلْجُزْءُ وَاحِدٌ مِنَ اَلْعَشَرَهِ﴾ (3)

ص: 570


1- عنه بحار الأنوار: 73/12 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن: 552/1 ج 8، و نور الثقلين: 280/1 ح 1097
2- عنه بحار الأنوار: 73/12 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن: 552/1 ح 9، و نور الثقلين: 280/1 ح 1096.
3- عنه بحار الأنوار: 73/12 ح 21 وسائل الشيعة : 383/19 ح 24811، و البرهان في تفسير القرآن : 552/1 ح 10، و نور الثقلين : 278/1 ح 1092 ، و مستدرك الوسائل : 128/14 ح 16280 المحاسن : 247/1 ح 249 (باب - 29 اليقين و الصبر في الدين) بإسناده عن صفوان بن يحيى قال : سألت أبا الحسن الرضاء علیه السلام - إلى قوله: الزيادة في يقينه . ، عنه البحار : 176/70 ح 34، و مستدرك الوسائل : 195/11 ح 12724 ، و نحوه مشکاة الأنوار : 15 (الفصل الثالث في اليقين).

و آن ها را با گوشت ها و استخوان هایشان مخلوط نموده و سپس دَه قسمت کن و هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار

بعد از آن که او طبق دستور عمل کرد و سرها را به دست گرفت (و پرنده ها را صدایشان زد) دید قطعه ها به سمت یکدیگر حرکت می کنند و در نهایت نزد او می آیند و به سر های خود ملحق می گردند تا آن که هر چهار پرنده به طور کامل در آمدند

476) - از معروف بن خَرّبوذ روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: به راستی هنگامی که خداوند به ابراهیم وحی فرستاد: چهار پرنده از پرندگان را بگیر حضرت ابرهیم علیه السلام هم شتر مرغ طاووس مرغابی ماده و خروس را گرفت و پس از سر بریدن و کندن پرهایشان همه آن ها را یک جا در هاونی ریخت و کوبید سپس هر مقداری از آن ها را سر کوهی از کوه های اردن - که ده کوه بود - قرار داد در پایان آن ها را با نام صدا زد پس همگی یکی پس از دیگری با سرعت به سمت حضرت ابراهیم علیه السلام آمدند و در چنین موقعیّتی اظهار داشت: «به راستی که خداوند بر هر کاری قادر و توانمند است».

477) - از علی بن اسباط روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «گفت : بلی، ولی می خواهم که قلبم مطمئن شود» سؤال کردند: آیا در قلب حضرت ابراهیم علیه السلام شکی وجود داشت؟

فرمود: نه ولیکن از خداوند افزایش و تقویت ایمان و یقین خویش را درخواست کرد سپس افزود: «جزء»، یکی از ده قسمت می باشد

ص: 571

579/[478] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ قَالَ:

جُمِعَ لِأَبِی جَعْفَرٍ اَلْمَنْصُورِ اَلْقُضَاهُ، فَقَالَ لَهُمْ: رَجُلٌ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ فَکَمِ اَلْجُزْءُ؟ فَلَمْ یَعْلَمُوا کَمِ اَلْجُزْءُ وَ اِشْتَکَوْا إِلَیْهِ فِیهِ، فَأَبْرَدَ بَرِیداً إِلَی صَاحِبِ اَلْمَدِینَهِ أَنْ یَسْأَلَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ : رَجُلٌ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ فَکَمِ اَلْجُزْءُ؟ فَقَدْ أَشْکَلَ ذَلِکَ عَلَی اَلْقُضَاهِ فَلَمْ یَعْلَمُوا کَمِ اَلْجُزْءُ فَإِنْ هُوَ أَخْبَرَکَ بِهِ وَ إِلاَّ فَاحْمِلْهُ عَلَی اَلْبَرِیدِ وَ وَجِّهْهُ إِلَیَّ،

فَأَتَی صَاحِبُ اَلْمَدِینَهِ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ وَ سَأَلَ مِنْ قِبَلِهِ مِنْ اَلْقُضَاهِ فَلَمْ یُخْبِرُوهُ مَا هُوَ، وَ قَدْ کَتَبَ إِلَیَّ إِنْ فَسَّرْتَ ذَلِکَ لَهُ وَ إِلاَّ حَمَلْتُکَ عَلَی اَلْبَرِیدِ إِلَیْهِ،

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : هَذَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ بَیِّنٌ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: لَمَّا قَالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام ﴿رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتی﴾ إِلَی قَوْلِهِ ﴿ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً﴾ فَکَانَتِ اَلطَّیْرِ أَرْبَعَهً وَ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً، یُخْرِجُ اَلرَّجُلُ مِنْ کُلِّ عَشَرَهِ أَجْزَاءٍ جُزْءاً وَاحِداً، وَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام دَعَا بِمِهْرَاسٍ فَدَقَّ فِیهِ اَلطُّیُورَ جَمِیعاً، وَ حَبَسَ اَلرُّءُوسَ عِنْدَهُ، ثُمَّ إِنَّهُ دَعَا بِالَّذِی أُمِرَ بِهِ فَجَعَلَ یَنْظُرُ إِلَی اَلرِّیشِ کَیْفَ یَخْرُجُ، وَ إِلَی اَلْعُرُوقِ عِرْقاً عِرْقاً حَتَّی تَمَّ جَنَاحُهُ مُسْتَوِیاً فَأَهْوَی نَحْوَ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام فَمَالَ إِبْرَاهِیمُ بِبَعْضِ اَلرُّءُوسِ فَاسْتَقْبَلَهُ بِهِ، فَلَمْ یَکُنِ اَلرَّأْسُ اَلَّذِی اِسْتَقْبَلَهُ بِهِ لِذَلِکَ اَلْبَدَنِ حَتَّی اِنْتَقَلَ إِلَیْهِ غَیْرُهُ، فَکَانَ مُوَافِقاً لِلرَّأْسِ فَتَمَّتْ اَلْعِدَّهُ وَ تَمَّتِ اَلْأَبْدَانُ.﴾ (1)

ص: 572


1- عنه بحار الأنوار: 73/12 ح 22 و 212/103 ح 18، و وسائل الشيعة : 382/19 ح 24809 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 552/1 ح 11، و نور الثقلين: 278/1 ح 1093، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري 116 (الفصل الثالث في إراءته ملكوت السماوات).

478) - از عبد الصمد بن بشیر روایت کرده است که گفت:

تمام قضات نزد ابو جعفر (منصور) دوانیقی جمع بودند و او از آن ها پرسید: شخصی جزئی از مال خود را وصیّت می کند (منظور از) آن جزء چقدر است؟

هیچ کس پاسخ آن را نمی دانست و همگی اظهار عجز و ناتونی کردند، لذا او قاصدی را برای حاکم مدینه فرستاد تا از امام صادق علیه السلام سؤال نماید: مردی بخش و جزئی از مال خود را وصیّت می کند (منظور از) آن جزء چقدر است؟ چون جواب این مسأله برای قضات ایجاد مشکل کرده است و آنان از جواب آن درمانده و عاجز هستند.

والی مدینه نزد امام صادق علیه السلام رفت و گفت: ابو جعفر دوانیقی شخصی را نزد من فرستاده است تا از شما درباره مردی که جزئی از مال خود را وصیّت می کند سؤال کنم: (منظور از) آن جزء چقدر است؟ ضمناً دوانیقی برای او نامه نوشته است که چنان چه جواب آن را ندهی شما را به همراه مأمور نزد او بفرستم.

امام صادق علیه السلام فرمود: این مسأله در کتاب خدا بیان شده است آن جا که حضرت ابراهیم می گوید: «پروردگارا! به من نشان بده که چگونه مرده ها را زنده می نمایی؟» تا آن جا که می فرماید: «سپس بر سر هر کوهی جزیی از آن ها را قرار بده» که پرندگان چهار تا و کوه ها ده تا بودند؛ بنابراین آن مرد از هر ده تا جزء یک جزء بر می دارد

و حضرت ابراهیم هاونی را خواست و بدن آن پرندگان را در آن کوبید و سر های آنها را نزد خود نگاه داشت (بعد از آن که آن ها را کوبید به ده جزء تقسیم کرد و هر جزئی را بر کوهی نهاد) آن ها را صدا زد و نگاه می کرد که چگونه پر ها، رگ ها استخوان ها و گوشت ها به هم می پیوندند و چگونه بال در می آورند تا حرکت کردند و به سمت حضرت ابراهیم علیه السلام آمدند سپس یکی از سر ها را برداشت و پیش یکی از پرندگان آورد پس متوجّه شد که این مال آن بدن نیست و به نزد بدنی دیگر برد و منطبق درآمد تا آن که یکی پس از دیگری کامل گردید.

ص: 573

580/[479] - ﴿عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ سَیَّابَهَ قَالَ:

إِنَّ اِمْرَأَهً أَوْصَتْ إِلَیَّ وَ قَالَتْ لِی: ثُلُثِی تَقْضِی بِهِ دَیْنَ اِبْنِ أَخِی، وَ جُزْءٌ مِنْهُ لِفُلاَنَهَ، فَسَأَلْتُ عَنْ ذَلِکَ اِبْنَ أَبِی لَیْلَی فَقَالَ: مَا أَرَی لَهَا شَیْئاً وَ مَا أَدْرِی مَا اَلْجُزْءُ فَسَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَخْبَرْتُهُ کَیْفَ قَالَتِ اَلْمَرْأَهُ وَ مَا قَالَ اِبْنُ أَبِی لَیْلَی ،

فَقَالَ: کَذَبَ اِبْنُ أَبِی لَیْلَی لَهَا عُشْرُ اَلثُّلُثِ إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: ﴿ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ﴾ وَ کَانَتِ اَلْجِبَالُ یَوْمَئِذٍ عَشَرَهً وَ هُوَ اَلْعُشْرُ مِنَ اَلشَّیْءِ﴾ (1)

581/[480] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی رَجُلٍ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ فَقَالَ: جُزْءٌ مِنْ عَشَرَهٍ کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً وَ کَانَ اَلطَّیْرُ اَلطَّاوُسَ وَ اَلْحَمَامَهَ وَ اَلدِّیکَ وَ اَلْهُدْهُدَ فَأَمَرَهُ اَللَّهُ أَنْ یُقَطِّعَهُنَّ وَ یَخْلُطَهُنَّ وَ أَنْ یَضَعَ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً وَ أَنْ یَأْخُذَ رَأْسَ کُلِّ طَیْرٍ مِنْهَا بِیَدِهِ،

قَالَ: فَکَانَ إِذَا أَخَذَ رَأْسَ اَلطَّیْرِ مِنْهَا بِیَدِهِ تَطَایَرَ إِلَیْهِ مَا کَانَ مِنْهُ حَتَّی یَعُودَ کَمَا کَانَ﴾ (2)

ص: 574


1- عنه بحار الأنوار: 213/103 ح 19 و البرهان في تفسير القرآن : 553/1 ح 12 و نور الثقلين : 249/12 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 129/14 ح 16281 . الكافي : 39/7 ح 1، تهذيب الأحكام: 208/9 ح 1، الاستبصار : 131/4 ح 1 بتفاوت يسير في الجميع عنهم وسائل الشيعة : 380/19 ح 24804
2- عنه بحار الأنوار: 213/103 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 553/1 ح 13، و نور الثقلين: 278/1 ح ،1094 ، و مستدرك الوسائل : 129/14 ح 16282 فيه القطعة الأولى منه. تهذيب الأحكام : 209/9 ح 4، قطعة منه، و نحوه الاستبصار : 132/4 ح 4 عنهما وسائل الشيعة : 383/19 ح 24812.

479) - از عبد الرحمان بن سيّابه روایت کرده است که گفت:

خانمی به من وصیّت کرد و گفت با یک سوم اموالم بدهکاری برادر زاده ام را می پردازی و جزئی از اموالم را به فلانی می دهی درباره حکم آن از ابن ابی لیلی سؤال کردم پس او گفت: چیزی (و حقی) برای او نمی بینم اما جزء را نمی دانم که چه مقدار می باشد؟

سپس از امام صادق علیه السلام سؤال کردم و کیفیّت وصیّت و نیز جواب ابن ابی لیلی را برای حضرت بازگو کردم فرمود: ابن ابی لیلی دروغ گفته است برای آن زن یک دهم از یک سوم اموالش می باشد؛ زیرا خداوند متعال به حضرت ابراهیم علیه السلام دستور داد: «بر سر هر کوهی جزیی از آن ها را قرار بده» کوه ها در آن زمان ده تا بودند؛ که جزء یک دهم از هر چیزی می باشد

480) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد مردی که به جزئی از اموالش وصیّت کرده بود فرمود: «جزء»، یک قسمت از ده قسمت است؛ زیرا که کوه ها ده تا بود و پرندگان، طاووس، کبوتر خروس و هدهد (شانه سر) بودند پس خداوند دستور داد که او آن ها را (سر ببرد و) تکه تکه و مخلوط کند و بر هر کوهی جزئی از آن ها را قرار دهد ولی سر آن ها را نزد خود نگاه دارد.

امام علیه السلام افزود: پس از آن سر هر کدام را که به دست می گرفت ( و صدای شان می زد پرواز و حرکت می کرد و به سر خود ملحق می گشت.

ص: 575

582/[481] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:

جَاءَنِی أَبُو جَعْفَرِ بْنُ سُلَیْمَانَ اَلْخُرَاسَانِیُّ وَ قَالَ: نَزَلَ بِی رَجُلٌ مِنْ خُرَاسَانَ مِنَ اَلْحُجَّاجِ فَتَذَاکَرْنَا اَلْحَدِیثَ فَقَالَ: مَاتَ لَنَا أَخٌ بِمَرْوَ وَ أَوْصَی إِلَیَّ بِمِائَهِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ أَمَرَنِی أَنْ أُعْطِیَ أَبَا حَنِیفَهَ مِنْهَا جُزْءاً وَ لَمْ أَعْرِفِ اَلْجُزْءَ کَمْ هُوَ مِمَّا تَرَکَ، فَلَمَّا قَدِمْتُ اَلْکُوفَهَ أَتَیْتُ أَبَا حَنِیفَهَ فَسَأَلْتُهُ عَنِ اَلْجُزْءِ؟

فَقَالَ: لِی اَلرُّبُعُ، فَأَبَی قَلْبِی ذَلِکَ، فَقُلْتُ: لاَ أَفْعَلُ حَتَّی أَحُجَّ وَ أَسْتَقْصِیَ اَلْمَسْأَلَهَ فَلَمَّا رَأَیْتُ أَهْلَ اَلْکُوفَهِ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَی اَلرُّبُعِ قُلْتُ لِأَبِی حَنِیفَهَ: لاَ سَوْأَهَ بِذَلِکَ لَکَ أُوصِی بِهَا یَا أَبَا حَنِیفَهَ! ، وَ لَکِنْ أَحُجُّ وَ أَسْتَقْصِی اَلْمَسْأَلَهَ

فَقَالَ أَبُو حَنِیفَهَ : وَ أَنَا أُرِیدُ اَلْحَجَّ.

فَلَمَّا أَتَیْنَا مَکَّهَ وَ کُنَّا فِی اَلطَّوَافِ فَإِذَا نَحْنُ بِرَجُلٍ شَیْخٍ قَاعِدٍ قَدْ فَرَغَ مِنْ طَوَافِهِ وَ هُوَ یَدْعُو وَ یُسَبِّحُ، إِذْ اِلْتَفَتَ أَبُو حَنِیفَهَ فَلَمَّا رَآهُ قَالَ: إِنْ أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَ غَایَهَ اَلنَّاسِ فَسَلْ هَذَا فَلاَ أَحَدٌ بَعْدَهُ، قُلْتُ: وَ مَنْ هَذَا؟

قَالَ: جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِما السَّلاَمُ) ، فَلَمَّا قَعَدْتُ وَ اِسْتَمْکَنْتُ إِذْ اِسْتَدَارَ أَبُو حَنِیفَهَ خَلْفَ ظَهْرِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ فَقَعَدَ قَرِیباً مِنِّی فَسَلَّمَ عَلَیْهِ وَ عَظَّمَهُ وَ جَاءَ غَیْرُ وَاحِدٍ مُزْدَلِفِینَ مُسَلِّمِینَ عَلَیْهِ وَ قَعَدُوا، فَلَمَّا رَأَیْتُ ذَلِکَ مِنْ تَعْظِیمِهِمْ لَهُ اِشْتَدَّ ظَهْرِی فَغَمَزَنِی أَبُو حَنِیفَهَ أَنْ تَکَلَّمْ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنِّی رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ وَ إِنَّ رَجُلاً مَاتَ وَ أَوْصَی إِلَیَّ بِمِائَهِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ أَمَرَنِی أَنْ أُعْطِیَ مِنْهَا جُزْءاً وَ سَمَّی لِی اَلرَّجُلَ، فَکَمِ اَلْجُزْءُ؟ جُعِلْتُ فِدَاکَ!

فَقَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ : یَا أَبَا حَنِیفَهَ! لَکَ أَوْصَی قُلْ فِیهَا فَقَالَ: اَلرُّبُعُ،

ص: 576

481) - به نقل از محمد بن اسماعیل از عبد الله بن عبدالله روایت کرده است که گفت:

شخصی به نام جعفر بن سلیمان خراسانی نزد من آمد و گفت: مردی از حاجیان پیش من آمد و پس از صحبت هایی اظهار داشت: یکی از دوستان ما در شهر مرو فوت نمود و مقدار صد هزار درهم برای من وصیّت کرد و گفت: جزئی از آن ها را به ابو حنیفه بده؛ نمی دانم که «جزء» چه مقدار می باشد؟

چون به کوفه رفتم از ابو حنیفه درباره «جزء»، سؤال کردم؟

ابو حنیفه جواب داد: یک چهارم خواهد بود ولی دلم نپذیرفت و با خود گفتم: به گفته او عمل نمی کنم که تا وقتی به حج بروم و درباره آن تحقیق کنم ولی دیدم که اهل کوفه هم سخن ابو حنیفه را می گویند به همین دلیل به او گفتم ناراحت نباش آن چه را برایت وصیّت کرده محفوظ می باشد و لیکن می خواهم به حج بروم و درباره آن تحقیق می کنم ابو حنیفه گفت: و من نیز قصد سفر حج دارم؛ هنگامی که وارد مکه شدیم و مشغول طواف (کعبه الهی) گشتیم در بین طواف پیرمردی را دیدیم که از طواف فارغ گشته و (در گوشه ای) نشسته است و مشغول دعا و تسبیح می باشد و ابو حنیفه نیز متوجّه او شد و به من گفت: اگر سخن نهایی مردم را می خواهی از این مرد سؤال کن که بالاتر از او نیست. گفتم: این مرد کیست؟

گفت: او جعفر بن محمد علیهما السلام است پس کنار آن حضرت نشستم و ابو حنیفه از پشت حضرت دور زد و کنار من نشست و بر حضرت سلام و احترام کرد و نیز بسیاری از حاجیان می آمدند و بر حضرت سلام می کردند و می نشستند؛ پس چون چنین احترامی را از مردم دیدم دلم آرام گرفت و نیرو گرفتم و ابو حنیفه به من اشاره کرد که سخن خود را مطرح نما

به حضرت اظهار داشتم: فدایت گردم! مردی از اهالی خراسان هستم یکی از دوستانم مرده است و یک صد هزار دینار وصیّت کرده که جزئی از آن را به دیگری بدهم و نام او را معیّن کرده است بفرمایید که «جزء» چه مقدار می باشد؟ فدایت گردم!

ص: 577

فَقَالَ لاِبْنِ أَبِی لَیْلَی قُلْ فِیهَا، فَقَالَ: اَلرُّبُعُ،

فَقَالَ جَعْفَرٌ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ مِنْ أَیْنَ قُلْتُمُ اَلرُّبُعَ؟

قَالُوا: لِقَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً﴾ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَهُمْ - وَ أَنَا أَسْمَعُ - : هَذَا قَدْ عَلِمْتَ اَلطَّیْرَ أَرْبَعَهً فَکَمْ کَانَتِ اَلْجِبَالُ إِنَّمَا اَلْأَجْزَاءُ لِلْجِبَالِ لَیْسَ لِلطَّیْرِ، فَقَالُوا: ظَنَنَّا أَنَّهَا أَرْبَعَهٌ،

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ لَکِنَّ اَلْجِبَالَ عَشْرَهٌ.﴾ (1)

583/[482]- ﴿ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ اَلْهَمْدَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَخُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ﴾ اَلْآیَهِ فَقَالَ: أَخَذَ اَلْهُدْهُدَ وَ اَلصُّرَدَ وَ اَلطَّاوُوسَ وَ اَلْغُرَابَ فَذَبَحَهُنَّ وَ عَزَلَ رُءُوسَهُنَّ ثُمَّ نَخَرَ أَبْدَانَهُنَّ بِالْمِنْخَارِ بِرِیشِهِنَّ وَ لُحُومِهِنَّ وَ عِظَامِهِنَّ حَتَّی اِخْتَلَطَ، ثُمَّ جَزَّأَهُنَّ عَشْرَهَ أَجْزَاءٍ عَلَی عَشْرَة جِبَالٍ، ثُمَّ وَضَعَ عِنْدَهُ حَبّاً وَ مَاءَاً ثُمَّ جَعَلَ مَنَاقِیرَهُنَّ بَیْنَ أَصَابِعِهِ ثُمَّ قَالَ: اِئتِینِ سَعْیاً بِإِذْنِ اَللَّهِ فَتَطَایَرَتْ بَعْضُهُنَّ إِلَی بَعْضٍ اَللُّحُومُ وَ اَلرِّیشُ وَ اَلْعِظَامُ حَتَّی اِسْتَوَتْ بِالْأَبْدَانِ کَمَا کَانَتْ وَ جَاءَ کُلُّ بَدَنٍ حَتَّی اِلْتَزَقَ بِرَقَبَتِهِ اَلَّتِی فِیهَا اَلْمِنْقَارُ.

فَخَلَّی إِبْرَاهِیمُ علیه السلام عَنْ مَنَاقِیرِهَا فَرَفَعْنَ وَ شَرِبْنَ مِنْ ذَلِکَ اَلْمَاءِ، وَ اِلْتَقَطْنَ مِنْ ذَلِکَ اَلْحَبِّ، ثُمَّ قُلْنَ: یَا نَبِیَّ اَللَّهِ! أَحْیَیْتَنَا أَحْیَاکَ اَللَّهُ، فَقَالَ: بَلِ اَللَّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ،

ص: 578


1- عنه بحار الأنوار: 213/103 ح 21، و وسائل الشيعة : 382/19 ح 24810 قطعة منه و البرهان في تفسير القرآن : 554/1 ح 14، و نور الثقلين : 279/1 ح 1095.

امام صادق علیه السلام خطاب به ابو حنیفه کرد و فرمود: برای تو وصیّت کرده است، جوابش را بگو پس گفت: یک چهارم می باشد سپس به ابن ابی لیلی خطاب کرد و فرمود تو نظرت را بگو، او نیز گفت: یک چهارم است پس از آن امام صادق علیه السلام فرمود: از کجا و با چه دلیلی گفتید: (مقصود از آن) یک چهارم است؟

گفتند: به دلیل فرمایش خداوند: «پس چهار پرنده را بگیر و نزد خود صدای شان بزن سپس مقداری از آن ها را سر هر کوهی بگذار و بعد از آن صدای شان بزن» امام صادق علیه السلام به آنان فرمود: من نیز این آیه را شنیده ام و می دانم که پرندگان چهار تا بوده اند بگویید: کوه ها چند تا بوده اند؟ چون اجزاء نسبت به کوه ها بود نه نسبت به پرندگان گفتند: فکر می کنیم که کوه ها نیز چهار تا بوده اند امام صادق علیه السلام فرمود: ولی (بدانید که) کوه ها ده تا بوده است

482) - از صالح بن سهل همدانی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس بگیر چهار پرنده را بگیر و نزد خود صدای شان بزن سپس مقداری از آن ها را سر هر کوهی بگذار و بعد از آن صدایشان بزن»، فرمود: (ابراهیم علیه السلام چهار پرنده) هدهد، جغد، طاووس و کلاغ را گرفت و آن ها را سر برید و سرهایشان را جدا نمود سپس بدن ها ،پر ها گوشت ها و استخوان هایشان را در هاون کوبید به طوری که همه با هم آمیخته شدند، سپس به ده جزء تقسیمشان کرد و هر جزئی را بر سر یکی از ده کوه نهاد، بعد از آن مقداری دانه و آب کنار خود گذاشت و سر های آنها را با انگشتان خود گرفت و گفت: به اذن خداوند با شتاب به سوی من آیید پس برخی ،گوشت ها پر ها و استخوان ها به سمت یک دیگر حرکت کردند تا بدن هایشان تکمیل شد و به سوی ابراهیم علیه السلام آمدند و به سر های خود ملحق گشتند و ابراهیم علیه السلام سر هایشان را رها کرد تا به سمت دانه ها و آب رفتند؛ پس خوردند نوشیدند و گفتند: ای پیامبر خدا! ما را زنده کردی خداوند تو را زنده نگاه دارد، ابراهیم علیه السلام فرمود: بلکه این خداوند است که زنده می کند و می میراند.

ص: 579

فَهَذَا تَفْسِیرُهُ فِی اَلظَّاهِرِ، وَ أَمَّا تَفْسِیرُهُ فِی بَاطِنِ اَلْقُرْآنِ قَالَ: خُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ مِمَّنْ یَحْتَمِلُ اَلْکَلاَمَ فَاسْتَوْدِعْهُمْ عِلْمَکَ، ثُمَّ اِبْعَثْهُمْ فِی أَطْرَافِ اَلْأَرْضِ حُجَجاً لَکَ عَلَی اَلنَّاسِ،

فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ یَأْتُوکَ دَعَوْتَهُمْ بِالاِسْمِ اَلْأَکْبَرِ یَأْتُونَکَ سَعْیاً بِإِذْنِ اَللَّهِ .﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾ ﴿261﴾

584/[483] - ﴿عَنْ عُمَرَ بْنِ یزید [یُونُسَ] قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِذَا أَحْسَنَ اَلْمُؤْمِنُ عَمَلَهُ ضَاعَفَ اَللَّهُ [لَهُ] عَمَلَهُ بِکُلِّ حَسَنَهٍ سَبْعَمِائَهِ ضِعْفٍ، فَذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ اَللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ﴾ فَأَحْسِنُوا أَعْمَالَکُمُ اَلَّتِی تَعْمَلُونَهَا لِثَوَابِ اَللَّهِ

قُلْتُ: وَ مَا اَلْإِحْسَانُ؟

قَالَ: إِذَا صَلَّیْتَ فَأَحْسِنْ رُکُوعَکَ وَ سُجُودَکَ، وَ إِذَا صُمْتَ فَتَوَقَّ کُلَّ مَا فِیهِ فَسَادُ صَوْمِکَ وَ إِذَا حَجَجْتَ فَتَوَقَّ کُلَّ مَا یَحْرُمُ عَلَیْکَ فِی حِجَّتِکَ وَ عُمْرَتِکَ، قَالَ: وَ کُلُّ

ص: 580


1- عنه بحار الأنوار: 123/103 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن: 554/1 ح 15 ، و نور الثقلين: 249/1 ح 983. الخصال : 264 ح 146 بتفاوت يسير عنه البحار : 63/12 ح 9، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 114 ( الفصل الثالث في إراءته ملكوت السماوات).

این تفسیر ظاهر ( کلام خداوند متعال) بود اما تفسیر باطن قرآن چنین است که فرمود: چهار تا از پرندگانی را بگیر که توان سخن گفتن داشته باشند پس علوم خود را نزد آن ها به ودیعه بگذار و آن ها را به اطراف زمین بفرست تا برای دیگران حجّت و دلیل قرار گیرند و هرگاه خواستی که باز گردند به وسیله اسم اکبر (اعظم) صدایشان کن تا به اذن خداوند با سرعت به سویت آیند.

فرمایش خداوند متعال: مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند همانند دانه بذری هستند که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه یک صد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کسی که بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می گرداند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) دانا می باشد (261)

483) - از عمر بن یونس روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هنگامی که مؤمن عمل نیکی را انجام دهد خداوند متعال عملش را چندین برابر نموده و برای هر عمل نیک هفت صد برابر پاداش عطا می نماید؛ زیرا که در قرآن فرموده است: «خداوند برای هر که بخواهد می افزاید» بنابر این اعمال خود را برای رسیدن به ثواب های الهی نیکو گردانید عرض کردم: نیکو گرداندن عمل چگونه است؟

فرمود: هنگامی که نماز می خوانی، رکوع و سجود آن را نیکو به جا آور و اگر روزه گرفتی از آن چه که روزه را فاسد می کند خود داری نما و اگر حجّی انجام دادی از آن چه که در حجّ و عمره بر تو حرام شده است خودداری کن و هر عملی را که به جا می آوری باید از آلودگی و فساد پاکیزه باشد.

ص: 581

عَمَلٍ تَعْمَلُهُ فَلْیَکُنْ نَقِیّاً مِنَ اَلدَّنَسِ .﴾ (1)

585/[484] - ﴿عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ أَرَأَیْتَ اَلْمُؤْمِنَ لَهُ فَضْلٌ عَلَی اَلْمُسْلِمِ فِی شَیْءٍ مِنَ اَلْمَوَارِیثِ وَ اَلْقَضَایَا وَ اَلْأَحْکَامِ حَتَّی یَکُونَ لِلْمُؤْمِنِ أَکْثَرُ مِمَّا یَکُونُ لِلْمُسْلِمِ فِی اَلْمَوَارِیثِ أَوْ غَیْرِ ذَلِکَ؟

قَالَ: لاَ هُمَا یَجْرِیَانِ فِی ذَلِکَ مَجْرًی وَاحِداً إِذَا حَکَمَ اَلْإِمَامُ عَلَیْهِمَا وَ لَکِنَّ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلاً عَلَی اَلْمُسْلِمِ فِی أَعْمَالِهِمَا یَتَقَرَّبَانِ بِهِ إِلَی اَللَّهِ،

قَالَ: فَقُلْتُ: أَلَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾؟ (2) وَ زَعَمْتَ أَنَّهُمْ مُجْتَمِعُونَ عَلَی اَلصَّلاَهِ وَ اَلزَّکَاهِ وَ اَلصَّوْمِ وَ اَلْحَجِّ مَعَ اَلْمُؤْمِنِ.

قَالَ: فَقَالَ: أَلَیْسَ اَللَّهُ قَدْ قَالَ: ﴿ وَ اَللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ ﴾ فَالْمُؤْمِنُونَ هُمُ اَلَّذِینَ یُضَاعِفُ اَللَّهُ لَهُمُ اَلْحَسَنَاتِ لِکُلِّ حَسَنَهٍ سَبْعِینَ ضِعْفاً، فَهَذَا مِنْ فَضْلِهِمْ وَ یَزِیدُ اَللَّهُ اَلْمُؤْمِنَ فِی حَسَنَاتِهِ عَلَی قَدْرِ صِحَّهِ إِیمَانِهِ أَضْعَافاً مُضَاعَفَهً کَثِیرَهً، وَ یَفْعَلُ اَللّهُ بِالْمُؤْمِنِینَ ما یَشاءُ﴾ (3)

ص: 582


1- عنه بحار الأنوار: 247/71 ذيل ح 7 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 556/1 ح 3، و نور الثقلين : 249/1 ح 983. المؤمن ( تحقيق المحقّق) : 54 ح 53 (باب - 2 فيما خص الله به المؤمنين) قطعة منه، عنه البحار : 247/71 ح 8 ، المحاسن : 254/12 ح 283 (باب - 30 في الإخلاص) بإسناده عن عمر بن يزيد قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول: .... عنه البحار : 247/71 ح 7، و 116/85 ح 24، و 291/96 ح 11 و مستدرك الوسائل : 443/4 ح 5121 ثواب الأعمال : 168 ( ثواب الإحسان) بإسناده عن أبى محمّد الوابشي، عن أبي عبد الله علیه السلام نحو المؤمن عنه البحار : 412/73 ح 23.
2- سورة الأنعام : 160/6 .
3- عنه بحار الأنوار: 283/68 ح 39 ، و وسائل الشيعة : 42/26 ح 32449 ، و البرهان في تفسير القرآن: 556/1 ح 4، و نور الثقلين : 249/12 ح 983 . الكافي : 26/2 ح 5 بتفصيل و زيادة في آخره عنه وسائل الشيعة: 42/26 ح 32449، و البحار: 250/68 ح 12.

484 - از حمران روایت کرده است که گفت:

خدمت حضرت باقر العلوم علیه السلام عرض کردم: آیا مؤمن در میراث و دیگر احکام و قضاوت بر مسلمان فضیلتی دارد؟ و آیا مؤمن حقّ بیشتری از مسلمان دارد؟

فرمود: نه هر دو نفرشان مساوی می باشند و چنان چه امام (قاضی)، حکمی را صادر ،کند برای هر دو یک سان انجام می دهد ولی مؤمن برای اعمال و عباداتی که انجام می دهد بر مسلمان فضیلت دارد

راوی گوید: عرضه داشتم: مگر خداوند نفرموده است: «هر کس کار نیکی انجام دهد خداوند ده برابر به او پاداش می دهد»؟ بنابر این مؤمن و مسلمان در اعمال عبادی مانند: نماز ،روزه، زکات و حج با هم شریک هستند و در یک حال این اعمال را انجام می دهند.

امام علیه السلام فرمود: مگر خداوند نفرموده است: «خداوند به هر شخص که بخواهد چند برابر می دهد»؟ و این افزایش برای مؤمنان می باشد که تا هفتاد برابر به آن ها عطا می کند می کند هم چنین خداوند اعمال مؤمن را به اندازه صحّت و کمال ایمانش چند برابر افزایش می دهد و بلکه درباره مؤمن هر چه بخواهد و اراده نماید عمل می کند

ص: 583

586/[485] - ﴿ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ﴾؟

قَالَ: اَلْحَبَّهُ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السلام وَ اَلسَّبْعُ اَلسَّنَابِلُ سَبْعَهٌ مِنْ وُلْدِهَا سَابِعُهُمْ قَائِمُهُمْ ،

قُلْتُ: اَلْحَسَنُ؟ قَالَ: إِنَّ اَلْحَسَنَ إِمَامٌ مِنَ اَللَّهِ مُفْتَرَضُ طَاعَتُهُ وَ لَکِنْ لَیْسَ مِنَ اَلسَّنَابِلِ اَلسَّبْعَهِ أَوَّلُهُمْ اَلْحُسَیْنُ وَ آخِرُهُمُ اَلْقَائِمُ علیهم السلام،

فَقُلْتُ: قَوْلُهُ: ﴿ فِی کُلِّ سُنْبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ﴾؟

قَالَ: یُولِدُ اَلرَّجُلُ مِنْهُمْ فِی اَلْکُوفَهِ مِائَهً مِنْ صُلْبِهِ وَ لَیْسَ ذَاکَ إِلاَّ هَؤُلاَءِ اَلسَّبْعَهُ .﴾ (1)

587/[486] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ اَلْوَابِشِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا أَحْسَنَ اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنُ ضَاعَفَ اَللَّهُ لَهُ عَمَلَهُ لِکُلِّ حَسَنَهٍ سَبْعَمِائَهِ ضِعْفٍ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ وَ اَللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ ﴾ (2)

ص: 584


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 556/1 ح 6، و نور الثقلين: 282/1 ح 1106 .
2- عنه بحار الأنوار: 248/71 ح 8 و البرهان في تفسير القرآن: 556/1 ح 5، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 المؤمن للحسين سعيد الأهوازي : 54 ح 53 (الباب الثاني)، عنه البحار : 64/67 ح 10، 24/68 ح 42 عن الأمالي المحاسن : 254/1 ح 283 (باب - 30 في الإخلاص) بإسناده عن عمر بن يزيد قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول ... مع زيادة في آخره عنه وسائل الشيعة : 61/1 ح 132، و البحار : 247/71 ح 7 ، ثواب الأعمال : 168، الأمالي للطوسي : 223 ح 388 ( المجلس الثامن)، عنه وسائل الشيعة : 118/1 ح 296 . أقول: يحتمل أن تكون قطعة من حديث 483 .

485) - از مفضّل بن محمد جعفی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانند دانه ای است که هفت خوشه رویانده باشد»، سؤال کردم؟

فرمود: «حَبَّةٍ»، حضرت فاطمه علیها السلام است و «سَبْعَ سَنَابِلَ»، هفت نفر از فرزندان حضرت فاطمه علیهم السلام می باشند که هفتمین ایشان قائم ( آل محمد علیهم السلام ) خواهد بود.

عرضه داشتم: پس حسن علیه السلام چه می شود؟

فرمود: او پیشوایی است که خداوند متابعت و پیروی از او را بر همگان واجب نموده ولی از سنبله های هفتگانه نیست بلکه اولین ایشان حسین و آخرین ایشان قائم (آل محمد علیهم السلام) هستند.

گفتم: منظور از «در هر خوشه ای صد دانه وجود دارد» چیست؟

فرمود: از نسل هر یک از مردان ایشان در کوفه یک صد مرد دیگر به دنیا می آید و چنین ذریه و نسلی نمی باشد مگر از همین هفت نفر.

486) - از محمد وابشی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه بنده ای عملی نیکو انجام دهد، خداوند اعمال او را در مقابل هر کار نیک هفت صد برابر پاداش می دهد؛ زیرا که او در قرآن فرموده است «و خداوند برای هر که بخواهد می افزاید»

ص: 585

قوله تعالى: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿264﴾ وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾ ﴿265﴾

588/[487] - ﴿ عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی : ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذی ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ قَالَا:

نَزَلَتْ فِی عُثْمَانَ وَ جَرَتْ فِی مُعَاوِیَهَ وَ أَتْبَاعِهِمَا.﴾ (1)

589/[488] - ﴿ عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذی﴾ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ هَذَا تَأْوِیلٌ قَالَ: أُنْزِلَتْ فِی عُثْمَانَ﴾ (2)

ص: 586


1- عنه بحار الأنوار: 214/30 ح 73، و البرهان في تفسير القرآن: 558/1 ح 4، و نور الثقلين: . 283/1 ح 1113.
2- عنه بحار الأنوار: 214/30 ح 74 ، و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 5، و نور الثقلين: 284/1 ح 1114 .

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه ها و بخشش های خود را با منت و آزار باطل نسازید همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق می کند و به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورد. پس (کار او) هم چون قطعه سنگی است که بر آن (مختصر گردی از) خاک باشد (و دانه هایی در آن افشانده شود) و رگبار باران بر آن ببارد (پس همه خاک ها و بذر ها را می شوید) و آن را صاف رها کند آن ها از کاری که انجام داده اند. چیزی به دست نمی آورند و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند (264) و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود اتفاق می کنند هم چون باغی است که در نقطه بلندی باشد و باران های درشت به آن برسد (و از هوای آزاد و نور آفتاب به حد کافی بهره مند شود)

پس میوه خود را دو چندان دهد (و همی شاداب و با طراوت خواهد بود) و خداوند به آن چه که انجام می دهید بینا می باشد.(265)

487) - از مفضّل بن صالح از بعضی اصحابش روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام و یا امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه و احسان خود را با منّت گذاری و آزار رساندن باطل نگردانید» - تا آخر آیه - فرمود: در شأن عثمان نازل گشته ولی در مورد معاویه و پیروانش به اجرا در آمده است.

488) - از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه و احسان خود را با منّت و آزار رساندن باطل نگردانید» فرمود: از جهت تأویل مربوط به محمد و آل محمد علیهم السلام می باشد ولی در مورد عثمان (بن عفّان) نازل شده است.

ص: 587

590/[489] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ اَلْأَذی﴾ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿ لا یَقْدِرُونَ عَلی شَیْءٍ مِمّا کَسَبُوا ﴾ قَالَ ؟«صَفْوَانٍ» أَیْ حَجَرٍ ﴿ وَ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ رِئاءَ اَلنّاسِ﴾ (1) فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ مُعَاوِیَهُ وَ أَشْیَاعُهُمْ﴾ (2)

591/[490] - ﴿ عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِی قَوْلِهِ تعالی ﴿ وَ مَثَلُ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللّهِ ﴾ قَالَ: أُنْزِلَتْ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ﴾ (3)

592/[491] - ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ وَ مَثَلُ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ اِبْتِغاءَ مَرْضاتِ اَللّهِ ﴾ قَالَ: عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَفْضَلُهُمْ، وَ هُوَ مِمَّنْ یُنْفِقُ مَالَهُ اِبْتِغَاءَ مَرَضَاتِ اَللَّهِ﴾ (4)

ص: 588


1- سورة النساء: 38/4
2- عنه بحار الأنوار: 214/30 ح 75 ، و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 6، و نور الثقلين: 284/1 ح 1116 .
3- عنه بحار الأنوار : 61/36 ح 5، و 35/41 ح 9 و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 7، و نور الثقلين: 284/1 ح 1119. تفسير فرات الكوفي : 70 ح 41 الشواهد التنزيل : 104/1 ح 144، شرح نهج البلاغة : 261/13 فيه : قد روى المفسّرون كلهم أنّ ...
4- عنه بحار الأنوار: 35/41 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 8 و نور الثقلين: 284/1 ح 1118 .

489)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق درباره فرمایش خداوند: «متعال ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه و احسان خود را با منّت گذاری و آزار رساندن باطل نگردانید» تا پایان «توان ندارند (بر نگهداری) چیزی از آن چه را که به دست آورده اند» فرمود: «صفوان» یعنی صخره صاف (تخته سنگ)؛ و منظور از (این فرمایش خداوند:) «کسانی که اموال خود را برای خود نمایی و ریا انفاق می کنند فلانی فلانی فلانی و معاویه و پیروان شان هستند

490) - از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که اموال خویش را برای رضایت و خوشنودی خداوند انفاق می نمایند» فرمود: (منظور از آن) امام علی علیه السلام است.

491) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره و کسانی که اموال خویش را برای رضایت و خوشنودی خداوند انفاق می نمایند» فرمود: امیر مؤمنان امام على علیه السلام همه برتر می باشد و او از کسانی بود که اموال خود را در جهت خشنودی و جلب رضایت خداوند انفاق می کرد

ص: 589

قوله تعالى : ﴿ أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ أَصَابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿266﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾ ﴿267﴾

593/[492] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [فی قوله تعالی]: ﴿ إِعْصارٌ فِیهِ نارٌ » قَالَ علیه السلام: رِیحٌ.﴾(1)

594/[493] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی :﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ وَ لا تَیَمَّمُوا اَلْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ﴾ قَالَ:

کَانَ أُنَاسٍ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَتَصَدَّقُونَ بِأَشَرِّ مَا عِنْدَهُمْ مِنَ اَلتَّمْرِ

ص: 590


1- عنه بحار الأنوار: 145/96 ح 17 ، و البرهان في تفسير القرآن: 559/1 ح 9 و نور الثقلين: 285/1 ح 1121

فرمایش خداوند متعال آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن نهر ها جاری است و برای او از هر نوع میوه ای وجود داشته باشد در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد پس گردبادی که در آن آتش (سوزانی) است به آن برخورد کند و شعله ور گردد و آن را بسوزاند؟ ( چنین است حال کسانی که انفاق های خود را با ریا و منت و آزار باطل می کنند) خداوند ایات خود را این چنین برای شما آشکار می سازد. شاید بينديشيد (و راه حق را بیایید). (266) فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! از قسمت های پاکیزه اموالی را که به دست آورده اید و از آن چه از (درون) زمین (هم چون منابع و معادن و درختان و گیاهان) برای شما خارج ساخته ایم انفاق کنید و برای انفاق به سراغ قسمت های ناپاک نروید در حالی که خود شما حاضر نیستید آن ها را بپذیرید مگر از روی چشم پوشی و کراهت و بدانید که خداوند بی نیاز و شایسته ستایش است. (267)

492) - ار أبو بصير روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام دربارة «إعصارٌ فِيهِ نَارٌ»، فرمود : (منظور از آن تند) باد (آتش زا) است.

493) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید از بهترین چیز هایی که به دست آورده اید و نیز از آن چه که از زمین (مانند معادن ،منابع درختان و ...) برای شما خارج نموده ایم انفاق کنید و برای انفاق به دنبال چیز های خراب و نامناسب نگردید»

ص: 591

اَلرَّقِیقِ اَلْقِشْرِ، اَلْکَبِیرِ اَلنَّوَی یُقَالُ لَهُ اَلْمَعَافِارَهُ فَفِی ذَلِکَ أَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ وَ لا تَیَمَّمُوا اَلْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ .﴾ (1)

595/[494] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: ﴿ وَ مِمّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ اَلْأَرْضِ﴾؟

قَالَ: کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا أَمَرَ بِالنَّخْلِ أَنْ یُزَکَّی یَجِیءُ قَوْمٌ بِأَلْوَانٍ مِنَ اَلتَّمْرِ هُوَ مِنْ أَرْدَی اَلتَّمْرِ یُؤَدُّونَهُ عَنْ زَکَاتِهِمْ، تَمْرٌ یُقَالُ لَهُ: اَلْجُعْرُورُ وَ اَلْمِعَافَارَهُ، قَلِیلَهُ اَللِّحَاءِ عَظِیمَهُ اَلنَّوَی فَکَانَ بَعْضُهُمْ یَجِیءُ بِهَا عَنِ اَلتَّمْرِ اَلْجَیِّدِ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لاَ تَخْرُصُوا هَاتَیْنِ وَ لاَ تَجِیئُوا مِنْهَا بِشَیْءٍ وَ فِی ذَلِکَ أَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی: ﴿یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ﴾ إِلَی قَوْلِهِ ﴿ إِلاّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ﴾ وَ اَلْإِغْمَاضُ أَنْ یَأْخُذَ هَاتَیْنِ اَلتَّمْرَیْنِ مِنَ اَلتمَرِ،

وَ قَالَ: لاَ یَصِلُ إِلَی اَللَّهِ صَدَقَهٌ مِنْ کَسْبٍ حَرَامٍ﴾ (2)

596/[495] - ﴿عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِلاّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ﴾ فَقَالَ:

بعث رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ رَوَاحَهَ فَقَالَ: لاَ تَخْرُصُوا جُعْرُوراً وَ لاَ مِعَافَارَهَ، وَ کَانَ أُنَاسٌ یَجِیئُونَ بِتَمْرِ سَوْءٍ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ:

ص: 592


1- عنه بحار الأنوار: 145/96 ح 18، و وسائل الشيعة : 206/9 ح 11850، و البرهان في تفسير القرآن : 560/1 ح 4، و نور الثقلين : 249/1 ح 983
2- عنه بحار الأنوار: 46/96 ح 4، و وسائل الشيعة : 206/9 ح 11849 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 560/1 ح 5 ، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 . الكافي : 48/42 ح 9 بحذف الذيل عنه وسائل الشيعة : 205/9ح 11848

فرمود در زمان رسول خدا ثلی الله علیه و آله عدّه ای بودند که به وسیله بدترین و پست ترین خرما های خشکیده ،لاغر پوسیده و هسته بزرگ صدقه و زکات می دادند که به آن «معافاره» می گفتند خداوند در همین مورد آیه «و برای انفاق به دنبال چیز های خراب و نامناسب نگردید» را نازل نمود

494) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره (فرمایش خداوند متعال): «و از آن چه که از زمین (مانند معادن منابع درختان و ...) برای شما خارج کرده ایم، انفاق نمایید و برای انفاق به دنبال چیز های خراب و نامناسب نگردید»، سؤال کردم؟

(حضرت) فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله هر گاه دستور می داد که زکات خرما ها داده شود عدّه ای از افراد انواع خرما ها (یی که پوسیده و بی ارزش بود) را می آوردند و به عنوان زکات تحویل می دادند - آن خرماها «جُغرور» بود خرمای ریزی که معمولاً استفاده نمی شود «معافاره» خرمای خشک و لاغری که دارای هسته ای بزرگ است-.

عدّه ای دیگر از خرما های خوب و مرغوب می آوردند پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود خرما های آن درخت نخل را نچینید و از آن ها نیاورید و در همین رابطه خداوند (این آیه را) ای کسانی که ایمان آورده اید ، از بهترین چیز هایی که به دست آورده اید و نیز از آن چه که از زمین است» نازل نمود- تا جایی که فرمود: - «مگر خودتان حاضر به گرفتن (و مصرف کردن) آن باشید» و برای انفاق به دنبال چیز های خراب و نامناسب نباشید که خودتان حاضر به گرفتن آن ها نیستید مگر آن که مورد علاقه و رغبت خودتان باشد. «أَن تُغمضُوا» ،یعنی خودتان حاضر به گرفتن (و مصرف کردن) آن باشید و افزود: اگر انفاق و صدقه درآمد حرام باشد مورد قبول خداوند قرار نمی گیرد.

495) - از رفاعة روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مگر خودتان حاضر به گرفتن (و مصرف کردن) آن باشید» فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله عبد الله بن رواحة را فرستاد

ص: 593

﴿ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلاّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ﴾ وَ ذَکَرَ أَنَّ عَبْدَ اَللَّهِ خَرَصَ عَلَیْهِمْ تَمْرَ سَوْءٍ، فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: یَا عَبْدَ اَللَّهِ! لاَ تَخْرُصْ جُعْرُوراً وَ لاَ مِعَافَارَهً .﴾ (1)

496/597] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ لا تَیَمَّمُوا اَلْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ﴾ قَالَ:

کَانَتْ بَقَایَا فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ أَصَابُوهَا مِنَ اَلرِّبَا وَ مِنَ [اَلْمَکَاسِبِ] اَلْخَبِیثَهِ قَبْلَ ذَلِکَ، فَکَانَ أَحَدُهُمْ یَتَیَمَّمُهَا فَیُنْفِقُهَا وَ یَتَصَدَّقُ بِهَا فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ.﴾ (2)

598/[497] - ﴿ عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ وَ لا تَیَمَّمُوا اَلْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ﴾؟

قَالَ: کَانَ اَلنَّاسُ حِینَ أَسْلَمُوا عِنْدَهُمْ مَکَاسِبُ مِنَ اَلرِّبَا، وَ مِنْ أَمْوَالٍ خَبِیثَهٍ، فَکَانَ اَلرَّجُلُ یَتَعَمَّدُهَا مِنْ بَیْنِ مَالِهِ فَیَتَصَدَّقُ بِهَا، فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ وَ إِنَّ اَلصَّدَقَهَ لاَ تَصْلُحُ إِلاَّ مِنْ کَسْبِ طِیبٌ .﴾ (3)

ص: 594


1- عنه بحار الأنوار : 46/96 ح 5، و وسائل الشيعة : 207/9 ح 11851، و البرهان في تفسير القرآن : 561/1 ح 6 ، و نور الثقلين: 249/1 ح 983.
2- عنه بحار الأنوار: 167/96 ح 10 ، و وسائل الشيعة : 468/9 ح 12514 ، و البرهان في تفسير القرآن : 561/1 ح 7، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 وسائل الشيعة : 466/9 ح 12511 عن المقنع، عن الحلبي أنه سأل الصادق علیه السلام.
3- عنه بحار الأنوار: 168/96 ح 11، و وسائل الشيعة : 466/9 ذيل ح 12510 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 561/1 ح 8، و نور الثقلين: 249/1 ح 983. المقنع : 54 ، عنه وسائل الشيعة : 466/9 ح 12510 ، دعائم الإسلام : 244/1 عن جعفر ابن محمّد علیهما السلام ، و 329/2 ح 1243 عن أمير المؤمنين علیه السلام أنّه قال .... عنهما مستدرك الوسائل : 95/7 ح 77742 و 244 ح 8151، و 173/13 ح 15021

تا به مردم بگوید: خرما های این دو درخت نخل - جعرور و معافاره – را نچینید (و از آن ها صدقه ،نیاورید) چون عدّه ای بودند که خرما های بی ارزش را به عنوان زکات و صدقه) می آوردند سپس خداوند جلیل (این آیه) «و شما خود گیرنده آن نیستید مگر خودتان حاضر به گرفتن (و مصرف کردن) آن باشید» را نازل نمود. و امام علیه السلام یادآور شد که عبد الله درخت های خرمای بد و بی ارزش را برای آنان می چید پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای عبد الله! خرما های درخت جعرور و معافاره را نچین.

496) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و مخلوط نگردانید آن را به وسیله اجناس پست تا از آن انفاق کنید»، فرمود: پیش از آن که این آیه نازل شود اموالی از گذشته برای مردم مانده بود که از ربا و دیگر درآمد های خبیث (کسب شده) بود، پس بعضی از ایشان آن اموال را درهم می آمیختند و انفاق می کردند و صدقه می دادند که خداوند ایشان را از آن کار نهی نمود

497) - از ابو الصباح روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و مخلوط نگردانید آن را به وسیله اجناس پست تا از آن انفاق کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: مردم پیش از آن که اسلام آورند اموالی را داشتند که از ربا و دیگر درآمد های خبیث و حرام (کسب شده) بود پس عدّه ای از ایشان آن اموال را دَرهم مخلوط می کردند و انفاق می نمودند و صدقه می دادند که خداوند ایشان را از آن کار نهی نمود و این که انفاق و صدقه پذیرفته نمی شود مگر از کسب و درآمد پاک و حلال

ص: 595

599 / [ 498] - ﴿عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ أَهْلُ اَلْمَدِینَهِ یَأْتُونَ بِصَدَقَهِ اَلْفِطْرِ إِلَی مَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ فِیهِ عِذْقٌ یُسَمَّی اَلْجُعْرُورَ وَ عِذْقٌ یُسَمَّی مِعَافَارَهً، کَانَا عَظِیمَ نَوَاهُمَا، رَقِیقَ لِحَاهُمَا، فِی طَعْمِهَا مَرَارَهٌ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِلْخَارِصِ: لاَ تَخْرُصْ عَلَیْهِمْ هَذَیْنِ اَللَّوْنَیْنِ لَعَلَّهُمْ یَسْتَحْیُونَ لاَ یَأْتُونَ بِهِمَا، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی:﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ﴾ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿مِنهُ تُنْفِقُونَ﴾ (1)

600/[499] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ اَلضَّبِّیِّ قَالَ:

مَرَّ إِبْرَاهِیمُ اَلنَّخَعِیُّ عَلَی اِمْرَأَهٍ وَ هِیَ جَالِسَهٌ عَلَی بَابِ دَارِهَا بُکْرَهً وَ کَانَ یُقَالُ لَهَا أُمُّ بَکْرٍ ، وَ فِی یَدِهَا مِغْزَلٌ تَغْزِلُ بِهِ، فَقَالَ: یَا أُمَّ بَکْرٍ! أَمَا کَبِرْتِ؟ أَ لَمْ یَأْنِ لَکِ أَنْ تَضَعِی هَذَا اَلْمِغْزَلَ؟

فَقَالَتْ: وَ کَیْفَ أَضَعُهُ؟ وَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: هُوَ مِنْ طَیِّبَاتِ اَلْکَسْبِ﴾(2)

قوله تعالى : ﴿ الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿268﴾ يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ ﴿269﴾

ص: 596


1- عنه بحار الأنوار: 47/96 ح 6، و وسائل الشيعة : 207/9 ح 11852 ، و البرهان في تفسیر القرآن : 561/1 ح 9 ، و نور الثقلين: 286/1 ح 1124 .
2- عنه بحار الأنوار: 53/103 ح 15، و وسائل الشيعة : 237/17 ح 22429 ، و البرهان في تفسير القرآن : 561/1 ح 10، و نور الثقلين : 249/1 ح 983.

498 - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اهالی مدینه، زکات فطره خود را به مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله می آوردند در حالی که آن مخلوط بود با خرمای «جغرور» (خرمای ریزی که معمولاً استفاده نمی شد) و «معافاره» (خرمای خشک و لاغری که دارای هسته ای بزرگ است) که که هر دو تلخ مزه هستند

رسول خدا صلی الله علیه و آله به همین خاطر به کسانی که خرما ها را می چیدند دستور داد: از این دو درخت خرما نچینند تا شاید آنان خجالت بکشند از این دو نوع (برای انفاق و صدقه ) نیاورند؛ و در همین رابطه خداوند متعال فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده اید! از چیز های خوب و پاکیزه ای که به دست آورده اید ، انفاق کنید» تا آن جا که - « تا از آن انفاق نمایید» را نازل نمود.

499) - از محمد بن خاند ضبی روایت کرده است که گفت:

ابراهیم نخعی در صبگاهی عبورش به زنی افتاد که جلوی منزلش نشسته بود -و به او امّ بکر می گفتند - و دوک ریسندگی در دست داشت و ریسندگی می کرد، پس به او گفت: ای امّ بکر! تو بزرگ و پیر شده ای، ایا وقت آن نرسیده که این دوک ریسندگی را رها کرده و کنار بگذاری؟ گفت: آن را رها کنم؟ و از علی بن ابی طالب، امیر مؤمنان علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسندگی از کار ها و در آمد های پاک و حلال است.

فرمایش خداوند متعال: شیطان شما را وعده فقر و تهیدستی می دهد و به فحشا (و زشتی ها) فرمان می دهد ولی خداوند به شما وعده آمرزش و فزونی می دهد و قدرت خداوند گسترده است و او داناست (268) دانش و حکمت را به هر کی بخواهد (و شایسته بداند) می دهد و به هر کسی دانش داده شود خیر فراوانی داده شده است و جز خردمندان (این حقایق را درک نمی کنند و) متذکر نمی گردند. (269)

ص: 597

601/[500] - ﴿عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ إِنِّی أَفْرَحُ مِنْ غَیْرِ فَرَحٍ أَرَاهُ فِی نَفْسِی وَ لاَ فِی مَالِی وَ لاَ فِی صَدِیقِی، وَ أَحْزَنُ مِنْ غَیْرِ حُزْنٍ أَرَاهُ فِی نَفْسِی وَ لاَ فِی مَالِی وَ لاَ فِی صَدِیقِی

قَالَ: نَعَمْ إِنَّ اَلشَّیْطَانَ یُلِمُّ بِالْقَلْبِ فَیَقُولُ: لَوْ کَانَ لَکَ عِنْدَ اَللَّهِ خَیْراً مَا أَرَاکَ عَلَیْکَ عَدُوَّکَ وَ لاَ جَعَلَ بِکَ إِلَیْهِ حَاجَهً هَلْ تَنْتَظِرُ إِلاَّ مِثْلَ اَلَّذِی اِنْتَظَرَ اَلَّذِینَ مَنْ قَبْلَکَ؟ فَهَلْ قَالُوا شَیْئاً؟ فَذَاکَ اَلَّذِی یَحْزَنُ مِنْ غَیْرِ حُزْنٍ.

وَ أَمَّا اَلْفَرَحُ فَإِنَّ اَلْمَلَکَ یُلِمُّ بِالْقَلْبِ فَیَقُولُ: إِنْ کَانَ اَللَّهُ أَرَاکَ عَلَیْکَ عَدُوَّکَ وَ جَعَلَ بِکَ إِلَیْهِ حَاجَهً، فَإِنَّمَا هِیَ أَیَّامٌ قَلاَئِلُ أَبْشِرْ بِمَغْفِرَهٍ مِنَ اَللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: اَلشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ اَلْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اَللّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَ فَضْلاً﴾ (1)

602 / [ 501] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ ﴿ وَ مَنْ یُؤْتَ اَلْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً ﴾؟

قَالَ: هِیَ طَاعَهُ اَللَّهِ وَ مَعْرِفَهُ اَلْإِمَامِ.﴾(2)

ص: 598


1- عنه بحار الأنوار: 56/70 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن: 562/1 ح 3، و نور الثقلين: 249/1 ح 983
2- عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 22 ، و 86/24 ذيل ح 2 أشار إليه ، و البرهان في تفسير القرآن: 563/1 ح 4، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 المحاسن : 148/1 ح 60 (باب - 19 في المعرفة) بإسناده عن أبي بصير قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام ، الكافي : 142/1 ح 11 ، عنهما البحار : 86/24 ح 2 .

500) - از هارون بن خارجه روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: من چه بسا به گونه ای شادمان و خوشحال می گردم که آن شادمانی را نه در خانواده و نه در ثروت و نه در دوستانم می یابم؛ و چه بسا به گونه ای ناراحت و اندوهناک می گردم که آن ناراحتی را در خانواده و ثروت و دوستانم نمی بینم .فرمود: آری چنین است شیطان در دل انسان، مشغول وسوسه می شود و خاطرات بدی ایجاد می کند و می گوید: اگر تو در نزد خداوند ارزشی داشتی دشمنت را بر تو چیره و غالب نمی کرد و تو را فقیر و تهی دست نمی نمود

آیا تو انتظار و توقّعی غیر از داشتن اوضاع گذشتگان را داری؟

و آیا آن ها چیزی گفته اند؟ این وسواس و خاطرات است که باعث اندوه و ناراحتی می شود بدون آن که سببی داشته باشد.

و اما نسبت به خوشحالی و شادمانی از جهت الهامات فرشته است که در دل و باطن انسان می گوید: اگر خداوند دشمن تو را بر تو پیروز کرده و تو را نیازمند او نموده این یک امری است زودگذر و کوتاه مدّت بشارت باد تو را که در نعمت ها و بخشش ها و عنایات ابدی خداوند خواهی بود و این است معنای فرمایش خداوند متعال: «شیطان شما را به فقر و بیچارگی وعده می دهد و به فحشاء و منکرات وا می دارد ولی خداوند مغفرت و کرامت را از طرف خود به شما وعده می دهد و (قدرت) خداوند وسیع و (او به هر چیزی) آشنا است».

501) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسی که حکمت عطایش گردد، خیر بسیاری عطایش گردیده است» سؤال کردم؟

فرمود: آن اطاعت و پیروی از فرامین الهی است هم چنین شناخت و معرفت نسبت به امام (معصوم) می باشد

ص: 599

603/[502]- ﴿عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ وَ مَنْ یُؤْتَ اَلْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً﴾ قَالَ: مَعْرِفَهُ ﴾(1)

604/[503]- ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ وَ مَنْ یُؤْتَ اَلْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً ﴾ قَالَ: مَعْرِفَهُ اَلْإِمَامِ وَ اِجْتِنَابُ اَلْکَبَائِرِ اَلَّتِی أَوْجَبَ اَللَّهُ عَلَیْهَا اَلنَّارَ.﴾ (2)

605/[504]- ﴿ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ مَنْ یُؤْتَ اَلْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً ﴾؟ فَقَالَ علیه السلاک : إِنَّ اَلْحِکْمَهَ اَلْمَعْرِفَهُ وَ اَلتَّفَقُّهُ فِی اَلدِّینِ، فَمِنْ فَقُهَ مِنْکُمْ فَهُوَ حَکِیمٌ، وَ مَا مِنْ أَحَدٍ یَمُوتُ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَحَبَّ إِلَی إِبْلِیسَ مِنْ فَقِیهٍ .﴾ (3)

قوله تعالی: ﴿ إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوهَا وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾ ﴿271﴾

ص: 600


1- عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 23 ، و البرهان في تفسير القرآن: 563/1 ح 5، و نور الثقلين: 249/1 ح 983
2- عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 24 و 86/24 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 563/1 ح 6، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 354/11 ح 13239. الكافي : 276/2 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبدالله علیه السلام و 284 ح 20 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 315/15 ح 20619 ، و ح 20620 .
3- عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 25 و 86/24 ح 4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 564/1 ح 7، و نور الثقلين: 287/1 ح 1135 شواهد التنزيل للحسكاني : 109/1 ح 155

502) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسی که حکمت عطایش گردد ، خیر بسیاری عطایش گردیده است» می فرمود: شناخت و معرفت (نسبت به امام واجب الاطاعه) می باشد.

503) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسی که حکمت عطایش گردد، خیر بسیاری عطایش گردیده است»، می فرمود: شناخت و معرفت نسبت به امام ( واجب الاطاعه) می باشد هم چنین دوری و اجتناب از گناهان کبیره ای که نسبت به آن ها وعده آتش و عقاب داده شده است

504) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسی که حکمت عطایش گردد خیر بسیاری عطایش گردیده است سؤال کردم؟

فرمود: مقصود از «الْحِكْمَةَ» معرفت و آشنا شدن به (معارف و احکام) دین است؛ کسی که از شما (شیعیان و پیروان ما) فقیه و آشنای در دین باشد، حکیم خواهد بود در نزد ابلیس مرگ مؤمن فقیه از مرگ دیگر مومنین محبوب تر است.

فرمایش خداوند متعال: اگر انفاق ها را آشکار کنید خوب است و اگر هم آن را پنهان به نیازمندان بدهید برای شما بهتر است و آن قسمتی از گناهان شما را می پوشاند (و در پرتو بخشش در راه خدا بخشوده خواهید شد) و خداوند به آن چه انجام می دهید آگاه است (271)

ص: 601

606/[505] -﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا اَلْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ﴾؟

قَالَ: لَیْسَ تِلْکَ اَلزَّکَاهَ وَ لَکِنَّهُ اَلرَّجُلُ یَتَصَدَّقُ لِنَفْسِهِ وَ اَلزَّکَاهُ عَلاَنِیَهٌ لَیْسَ بِسِرٍّ.﴾ (1)

607/[506] - ﴿ عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یُبْغِضُ اَلْمُلْحِفَ .﴾ (2)

608/[507] - ﴿ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُهُ تعالی: « اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ اَلنَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَهً » قَالَ: لَیْسَ مِنَ اَلزَّکَاهِ .﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِالَّيْلِ وَ النَّهَارِ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾ ﴿274﴾

ص: 602


1- عنه بحار الأنوار: 79/96 ح 9 و وسائل الشيعة : 311/9 ح 12100، و البرهان في تفسير ، القرآن : 565/1 ح 4 ، و نور الثقلين : 289/1 ح 1148 . دعائم الإسلام : 329/2 ح 1246 ، عنه مستدرك الوسائل : 133/7 ح 7832
2- عنه بحار الأنوار: 155/96 ح 23 ، و وسائل الشيعة : 444/9 ح 12455 و البرهان في تفسير القرآن : 566/1 ح 3، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 الكافي: 499/3 ضمن ح 9 بإسناده عن أبي بصير قال: كنّا عند أبي عبد الله علیه السلام من لا يحضره الفقيه: 48/2 ضمن ح 1666 فيه: روى سماعة، عن أبي عبد الله علیه السلام ، عنهما وسائل الشيعة : 47/9 ح 11488، و 51 ح 11496 .
3- عنه بحار الأنوار : 95/96 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 311/9 ح 12101، و البرهان في تفسير القرآن : 566/1 ح 3، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 الكافي : 499/3 ضمن ح 9، عنه وسائل الشيعة : 47/9 ح 11488، و 311/9 ح 12101 .

505 - از حلبی روایت کرده ،است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر آن را در پنهانی انجام دهید و به فقیران بپردازید برای شما بهتر است» سؤال نمودم؟

فرمود: مربوط به زکات (واجب) نیست بلکه چه بسا مردی برای خود صدقه دهد؛ ولی زکات (واجب) علنی و آشکارا خواهد بود، نباید سرّی و پنهانی انجام پذیرد

506) - از جابر جعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند درخواست کننده (و گدای) التماس کننده و اصرار ورز را دوست ندارد

507) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسانی که اموال و دارایی خود را در شب و روز پنهانی و آشکارا انفاق می کنند (و صدقه می دهند)» سؤال کردم؟

فرمود این (نوع انفاق صدقه است و) ربطی به زکات (واجب) ندارد

فرمایش خداوند متعال: آن افرادی که اموال خود را شب و روز پنهان و آشکار انفاق می کنند پاداش آن ها نزد پروردگارشان (محفوظ) است نه ترسی بر آن ها خواهد بود و نه غمگین خواهند شد. (274)

ص: 603

609/[508] - ﴿عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ قَالَ:

کَانَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام أَرْبَعَهُ دَرَاهِمَ لَمْ یَمْلِکْ غَیْرَهَا فَتَصَدَّقَ بِدِرْهَمٍ لَیْلاً وَ بِدِرْهَمٍ نَهَاراً وَ بِدِرْهَمٍ سِرّاً وَ بِدِرْهَمٍ عَلاَنِیَهً فَبَلَغَ ذَلِکَ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ یَا عَلِیُّ! مَا حَمَلَکَ عَلَی مَا صَنَعْتَ؟

قَالَ: إِنْجَازُ مَوْعُودِ اَللَّهِ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ اَلنَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَهً ﴾ اَلْآیَة.﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَوا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴾ ﴿275﴾

ص: 604


1- عنه بحار الأنوار: 35/41 ح 11 ، و وسائل الشيعة : 403/9 ح 12338، و البرهان في تفسير القرآن : 566/1 ح 4، و نور الثقلين : 290/1 ح 1153، و مستدرك الوسائل : 180/7 ح 7975 مختصراً . تفسیر فرات الكوفي: 70 ح 42 بإسناده عن أبي صالح عن ابن عبّاس، الاختصاص: 150 ( من كتاب ابن دأب في فضل أمير المؤمنين علیه السلام ) ، كشف الغمّة : 177/1 (في وصف زهده علیه السلام في الدنيا) عن الواحدي في تفسيره يرفعه بسنده إلى ابن عبّاس، عنه البحار : 61/36 ح 6 ، و 3341، الطرائف : 99/1 ح 142 ( ما نزل من الآيات في شأن علي علیه السلام)، كشف اليقين : 89 (المبحث السادس في السخاء) مرسلاً، مستدرك الوسائل : 180/7 ح 7974 عن الراوندي في لبّ اللباب، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 21/1 فيه : روى المفسّرون .... شواهد التنزيل : 140/1 ح 155 نحو تفسير الفرات، و 141 ح 156 باسناده عن أيّوب بن سليمان قال : حدّثنا محمّد بن مروان.

508 - از ابو اسحاق روایت کرده است که :گفت

امام على علیه السلام فقط دارای چهار درهم بود پس یک درهم آن ها را شبانه و درهمی را در روز و درهمی را پنهانی و آخرین درهم را آشکارا صدقه داد چون این خبر به پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رسید ، فرمود: ای علی! چه چیزی سبب شد و تو را واداشت که چنین کنی؟

پاسخ داد: انجام وعده های خداوند

سپس این آیه شریفه نازل گردید: «کسانی که اموال و دارایی خود را در شب و روز پنهانی و آشکارا انفاق می کنند (و صدقه می دهند) .

فرمایش خداوند متعال: «کسانی که ربا می خورند، (از درون قبر) بر نمی خیزند، مگر همانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان دیوانه شده (و نمی تواند تعادل خود را حفظ کند، گاهی زمین می خورد و گاهی بر می خیزد) این به خاطر آن است که گفتند: داد و ستد همانند ربا است (و تفاوتی با هم ندارند) در حالی که خدا بیع را حلال کرده و ربا را حرام نموده است (و فرق بین آن دو بسیار است) پس اگر کسی موعظه های خداوند به او رسد و (از رباخواری) خودداری کند، سود هایی که در سابق (قبل از نزول آیه) به دست آورده مال او خواهد بود و کار او به خدا واگذار می شود (و گذشته او را خواهد بخشید)، ولی کسانی که بازگردند (و بار دیگر مرتکب این گناه شوند) اهل آتش خواهند بود و همیشه در آن می مانند. (275)

ص: 605

610/[509] - ﴿عَنْ شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: آکِلُ اَلرِّبَا لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی یَتَخَبَّطَهُ اَلشَّیْطَانُ .﴾ (1)

611/[510] - ﴿عَنْ زُرَارَهَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لاَ یَکُونُ اَلرِّبَا إِلاَّ فِیمَا یُوزَنُ وَ یُکَالُ .﴾ (2)

612/[511]- ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی ﴿ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَی اَللّهِ﴾ قَالَ: اَلْمَوْعِظَهُ اَلتَّوْبَهُ .﴾ (3)

613/[512] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ :

أَنَّ رَجُلاً سَأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ عَمِلَ بِالرِّبَا حَتَّی کَثُرَ مَالُهُ بَعْدَ أَنْ سَأَلَ غَیْرَهُ مِنَ اَلْفُقَهَاءِ، فَقَالُوا لَهُ: لَیْسَ یَقِبل مِنْکَ شَیْءٌ إِلاَّ أَنْ تَرُدَّهُ إِلَی أَصْحَابِهِ، فَلَمَّا قَصَّ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام مَخْرَجُکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُهُ:

ص: 606


1- عنه بحار الأنوار: 120/103 ح 30، و وسائل الشيعة : 124/18 ح 223292، و البرهان في تفسير القرآن : 568/1 ح 2 ، و نور الثقلين : 291/1 ح 1158 .
2- عنه بحار الأنوار: 122/103 ح 37 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن : 569/1 ح 6 بتفاوت يسير، و نور الثقلين: 291/1 ح 1159، و مستدرك الوسائل : 338/13 ح 15532 الكافي : 146/5 ح 10، من لا يحضره الفقيه : 175/3 ح 786 ، تهذيب الأحكام : 17/7 74، عنهم وسائل الشيعة : 131/18 ح 23311 ، النوادر للأشعري : 162 ح 414، عنه البحار: 117/100 ح 15، بتفاوت يسير في الجميع .
3- عنه بحار الأنوار: 122/103 ح 38، و وسائل الشيعة : 132/18 ح 223312، و البرهان في تفسير القرآن : 569/1 ح 5، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 . الكافي : 314/2 ح 2 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام ، تهذيب الأحكام: 15/7 ذيل ح 68 بإسناده عن محمّد بن مسلم قال : دخل رجل على أبي جعفر علیه السلام عنهما وسائل الشيعة : 72/16 ح 21010 ، و 130/18 ح 23307 .

509) - از شهاب بن عبد ربّه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: خورنده را از دنیا نمی رود، مگر آن که شیطان در او نفوذ می کند و هم چون دیوانگان خواهد گشت.

510) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ربایی وجود ندارد مگر در آن چه که با کیل و پیمانه و یا با وزن مبادله شود.

511) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسی که موعظه ای از پروردگارش دریافت کند و بر طبق آن عمل نماید، پس آن چه به دست آورده برای اوست و امور او واگذار به خداوند می باشد» فرمود: «مَوْعِظَةٌ» توبه و درخواست آمرزش است

512) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

شخصی بر امام باقر علیه السلام وارد شد که در اثر رباخواری، اموال بسیاری را به دست آورده بود و از فقهاء و دانشمندان (پیرامون اموال خود که از این طریق به دست آورده بود) سؤال کرده و همگی گفته بودند: هیچ خیرات و انفاقی (از این اموال که این چنین به دست آورده ای) پذیرفته نیست بلکه باید آن ها را به صاحبانش باز گردانی

و زمانی که خدمت امام باقر علیه السلام شرفیاب شد و مشکل خود را مطرح کرد حضرت به او فرمود: کتاب خداوند متعال راه نجات تو را بیان نموده «کسی که موعظه ای از پروردگارش دریافت کند و بر طبق آن عمل نماید، پس آن چه

ص: 607

﴿ فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَی اَللّهِ﴾ وَ اَلْمَوْعِظَهُ اَلتَّوْبَهُ .﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿ يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَ يُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ ﴿276﴾ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴾ ﴿277﴾

614/[513]- ﴿ عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِی حَفْصَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: لَیْسَ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَکَّلْتُ بِهِ مَنْ یَقْبِضُهُ غَیْرِی إِلاَّ اَلصَّدَقَهَ، فَإِنِّی أَتَلَقَّفُهَا بِیَدِی تَلَقُّفاً حَتَّی إِنَّ اَلرَّجُلَ وَ اَلْمَرْأَهَ یَتَصَدَّقُ بِالتَّمْرَهِ وَ بِشِقِّ تَمْرَهٍ فَأُرَبِّیهَا لَهُ کَمَا یُرَبِّی اَلرَّجُلُ فَلُوَّهُ وَ فَصِیلَهُ فَیَلْقَانِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ هِیَ مِثْلُ أُحُدٍ وَ أَعْظَمُ مِنْ أُحُدٍ .﴾ (2)

ص: 608


1- عنه بحار الأنوار: 122/103 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 569/1 ح 7 ، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 و مستدرك الوسائل : 336/13 ح 15527 . تهذيب الأحكام : 15/7 ح 68 ، عنه وسائل الشيعة : 130/18 ح 23307
2- عنه بحار الأنوار: 126/96 ح 43، و وسائل الشيعة : 382/9 ذيل ح 11520 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 570/1 ح 10، و نور الثقلين: 294/1 ح 1173 . الكافي : 47/4 ح 6 تهذيب الأحكام : 109/4 ح 51 ، رجال الكّشي : 500/2 ح 423، عنهم وسائل الشيعة : 382/9 ح 12291 ، و 407 ح 12347 ، المقنعة : 266 ( باب - 28 من الزيادات في الزكاة)، عدّة الداعي : 68 ( القسم السادس ما يرجع إلى الفعل)، مكارم الأخلاق : 135 (الفصل الأوّل في فضل إطعام الطعام)

به دست آورده برای اوست و امور او واگذار به خداوند می باشد».

و حضرت افزود: «مَوْعِظَةٌ» توبه و درخواست استغفار است.

فرمایش خداوند متعال: خداوند (سودگیری از طریق) ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد! و خداوند هیچ انسان نا سپاس گنهکاری را دوست نمی دارد (276) کسانی که ایمان آورده اند و اعمال صالح و نیکو را انجام دادند و نماز را برپا داشته اند و زکات (و خمس اموالشان) را پرداخته اند اجرشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسی بر آن ها خواهد بود و نه غمگین خواهند گشت (277)

513) - از سالم بن ابی حفصه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند (متعال در حدیث قدسی) می فرماید:

هیچ چیزی از اعمال (و برنامه های) شما پذیرفته نمی باشد مگر آن که من دیگری را وکیل گردانده ام تا آن را دریافت نماید، مگر صدقه را؛ زیرا که من خودم صدقه را به سرعت و با دست خودم از صدقه دهنده می گیرم تا جایی که آن مرد و یا ،زن فقط یک خرما و یا نصف خرما صدقه می دهد، پس من خودم آن را دریافت می کنم و برایش (به عنوان ذخیره) نگه می دارم و به رشد می رسانم تا اندازه ای که روز قیامت آن صدقه همانند کوه احد و بلکه بزرگ تر از آن خواهد بود.

ص: 609

615/[514] - ﴿ عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْقَمَّامِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ لَیُرَبِّی لِأَحَدِکُمُ اَلصَّدَقَهَ کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ وَلَدَهُ حَتَّی یَلْقَاهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ هُوَ مِثْلُ أُحُدٍ .﴾(1)

616/[515] - ﴿ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: أَنَا خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَکَّلْتُ بِالْأَشْیَاءِ غَیْرِی إِلاَّ اَلصَّدَقَهَ، فَإِنِّی أَقْبِضُهَا بِیَدِی حَتَّی إِنَّ اَلرَّجُلَ أَوِ اَلْمَرْأَهَ یَصَّدَّقُ بِشِقَّهٍ اَلتَّمْرَهِ فَأُرَبِّیهَا لَهُ کَمَا یُرَبِّی اَلرَّجُلُ مِنْکُمْ فَصِیلَهُ وَ فَلُوَّهُ، حَتَّی أَتْرُکَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ أَعْظَمَ مِنْ أُحُدٍ .﴾ (2)

617/[516 ] - ﴿ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ إِلاَّ وَ قَدْ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ غَیْرَ اَلصَّدَقَهِ فَإِنَّ اَللَّهَ یَأْخُذُ بِیَدِهِ وَ یُرَبِّیهِ کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ وَلَدَهُ حَتَّی یَلْقَاهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ هِیَ مِثْلُ أُحُدٍ .﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿278﴾ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَ لَا تُظْلَمُونَ﴾ ﴿279﴾

ص: 610


1- عنه بحار الأنوار: 126/96 ح 43، و وسائل الشيعة : 382/9 ح 12292 ، و البرهان في تفسير القرآن : 570/1 ح 11، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 .
2- عنه بحار الأنوار: 127/96 ح 44 و البرهان في تفسير القرآن: 570/1 ح 12، و نور الثقلين: 294/1 ح 1174 .
3- عنه بحار الأنوار: 127/96 ح 45 ، و البرهان في تفسير القرآن: 570/1 ح 13، و نور الثقلين: 294/1 ح 1175.

514) - از محمد قمّام روایت کرده است که گفت: امام سجاد علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: به درستی که خداوند صدقه های شما را رشد و پرورش می دهد - هم چنان که شما فرزندتان را نگهداری کرده و پرورش می دهید - و در قیامت تحویلتان داده می شود در حالی که به اندازه کوه احد پرورش یافته است.

515) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند می فرماید: من آفریننده هر چیزی هستم، ولی برای دریافت اشیاء دیگری را وکیل گردانده ام که دریافت نماید، مگر صدقه را که با خودم تحویل می گیرم تا جایی که آن مرد و یا زن فقط یک خرما و یا نصف خرما صدقه می دهد من آن را دریافت می کنم و برایش نگه می دارم و به رشد می رسانم تا جایی که روز قیامت آن صدقه همانند کوه احد و بلکه بزرگ تر از آن می شود.

516) - به نقل از علی بن جعفر از برادرش امام کاظم علیه السلام از پدرش امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ چیزی وجود ندارد مگر آن که خداوند فرشته ای را وکیل و محافظ آن قرار داده مگر صدقه را که با دست خویش می گیرد و آن را نگهداری نموده و پرورش می دهد هم چنان که شما فرزندتان را نگهداری و پرورش می دهید و روز قیامت تحویل تان داده می شود در حالی که به اندازه کوه احد پرورش یافته است.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! از (مخالفت با فرمان) خدا بپرهیزید و آن چه که از (مطالبات) ربا باقی مانده است را رها کنید اگر ایمان دارید! (278) پس اگر (چنین) نمی کنید، بدانید که خدا و رسولش با شما پیکار خواهند کرد و اگر توبه کنید سرمایه های شما از آن شما خواهد بود نه ستم می کنید و نه بر شما ستم وارد می شود (279)

ص: 611

618/[517] - ﴿ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ عَلَیْهِ اَلدَّیْنُ إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی فَیَأْتِیهِ غَرِیمُهُ فَیَقُولُ: أَنْقِدْ لی؟

فَقَالَ. لاَ أَرَی بِهِ بَأْساً؛ لِأَنَّهُ لَمْ یَزِدْ عَلَی رَأْسِ مَالِهِ، وَ قَالَ اَللَّهُ تعالی:﴿ فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ.﴾ (1)

619/[518] - ﴿عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَلتَّوْبَهَ مُطَهِّرَهٌ مِنْ دَنَسِ اَلْخَطِیئَهِ، قَالَ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ اَلرِّبوا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: ﴿ لا تَظْلِمُونَ ﴾ فَهَذَا مَا دَعَا اَللَّهُ إِلَیْهِ عِبَادَهُ مِنَ اَلتَّوْبَهِ، وَ وَعَدَ عَلَیْهَا مِنْ ثَوَابِهِ، فَمَنْ خَالَفَ مَا أَمَرَهُ اَللَّهُ بِهِ مِنَ اَلتَّوْبَهِ سَخِطَ اَللَّهُ عَلَیْهِ، وَ کَانَتِ اَلنَّارُ أَوْلَی بِهِ وَ أَحَقُّ﴾ (2)

620/[519] - ﴿ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ اَلدُّهْنِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَنْ أَرَادَ أَنْ یُظِلَّهُ اَللَّهُ فِی ظِلِّ عَرْشِهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ فَلْیُنْظِرْ مُعْسِراً أَوْ لِیَدَعْ لَهُ مِنْ حَقِّهِ.﴾ (3)

ص: 612


1- عنه بحار الأنوار: 123/103 ح 40 ، و البرهان في تفسير القرآن: 571/1 ح 2، و نور الثقلين: 249/1 ح 983. الكافي : 259/5 ح 4 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، من لا يحضره الفقيه : 33/3 ح 3270 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام ، تهذيب الأحكام : 207/6 ح 6 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 376/18 ح 23882 ، و 448 ح 24019 ، دعائم الإسلام : 62/2 ح 175 عنه مستدرك الوسائل : 313/13 ح 15456 ، و 414 ح 15764 ، فقه القرآن : 395/1
2- عنه بحار الأنوار: 123/103 ح 41، و وسائل الشيعة : 124/18 ح 223293، و البرهان في تفسير القرآن : 571/18 ح 3 و نور الثقلين : 295/1 ح 1178، و مستدرك الوسائل : 125/12 ح 13698 يأتي الحديث أيضاً بهذا الإسناد في سورة «الأنعام» في الحديث 27 بتفاوت يسير .
3- عنه بحار الأنوار: 150/103 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن: 574/1 ح 4، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 الكافي : 35/4 ح1 من لا يحضره الفقيه : 59/2 ح 1703 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 319/16 ح 21654 .

517) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره شخصی که در زمان معیّنی بدهی دارد و طلبکار می آید و می گوید: هم اکنون طلب مرا نقداً پرداخت کن فرمود: اشکالی در آن نمی بینم؛ رأس المال خود را طلب کرده و چیزی اضافه نمی خواهد و خداوند متعال فرموده است «پس رأس المال و اصل آن برای خود شما (حلال و مباح) می باشد نه ظلم کنید و نه مورد ظلم قرار بگیرد.»

518)- از ابو عمرو ژبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا توبه (و استغفار) پاک کننده (انسان) از آلودگی های گناهان و خطا ها می باشد هم چنان که خداوند متعال فرموده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید تقوای الهی را رعایت نمایید و اگر (واقعاً) ایمان و اعتقاد دارید رباخواری را رها کنید ... نباید ظلم کنید».

این چیزی است که خداوند بندگانش را به آن دعوت نموده تا توبه نمایند و از پاداش او برخوردار گردند پس هر کسی که مخالفت با دستور خدا کند و توبه ننماید به سخط و خشم او گرفتار شود و جایگاه حقیقی او آتش خواهد بود.

519) - از معاوية بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: کسی که بخواهد روز قیامت - که سایه ای جز سایه (رحمت) الهی نیست - در سایه خداوند متعال قرار گیرد فرد ناتوانی را که از او طلب دارد مهلت دهد و یا از حقّ خود بگذرد و (طلبش را) ببخشد

ص: 613

621/[520] - ﴿عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَقِیَةُ اَللَّهُ مِنْ نَفَحَاتِ جَهَنَّمَ فَلْیُنْظِرْ مُعْسِراً أَوْ لِیَدَعْ لَهُ مِنْ حَقِّهِ .﴾ (1)

622/[521]- ﴿ عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قال:]

أَنَّ أَبَا اَلْیُسْرِ (2) رَجُلٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ مِنْ بَنِی سَلِیمَهَ (3) ، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَیُّکُمْ یُحِبُّ أَنْ یَنْفَصِلُ (4) مِنْ فَوْرِ جَهَنَّمَ؟

فَقَالَ اَلْقَوْمُ: نَحْنُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، فَقَالَ: مَنْ أَنْظَرَ غَرِیماً أَوْ وَضَعَ لِمُعْسِرٍ .﴾ (5)

ص: 614


1- عنه بحار الأنوار: 151/103 ح 13 ، و البرهان 574/1 ح 5 ، و نور الثقلين: 249/1 ح 983.
2- هو أبو اليّسر كعب بن عمرو الأنصاري الصحابي، و هو الذي أسر العبّاس بن عبد المطلّب، و شهد صفّين مع الإمام علىّ علیه السلام، لا حظ مستدرك الحاكم : 505/3 ، و سير أعلام النبلاء : 537/2 .
3- في الحديث سقط واضح، كما يتّضح من مراجعة المصادر التالية
4- هذه الكلمة وردت مختلفة في المطبوع و النسخ. و استثناءً نورد الحديث من غير ترجمة من الأمالي للطوسي: بإسناده عن محمّد بن جعفر، عن أبيه جعفر بن محمّد، عن أبيه محمّد بن علىّ علیهم السلام، عن أبي لبابة بن عبد المنذر ، أنّه جاء يتقاضى أبا اليسر ديناً له عليه، فسمعه يقول: قولوا له: ليس هو هاهنا فصاح أبو لبابة: يا أبا اليسرا اخرج إليّ، فخرج إليه، فقال: ما حملك على هذا؟! فقال العسر يا أبا لبابة. قال: الله، قال الله فقال أبو لبابة: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله يقول: من أحبّ أن يستظلّ من فور جهنّم؟ فقلنا: كلّنا نحبّ ذلك. قال: فلينظر غريماً، أو ليدع لمعسر.
5- عنه البرهان في تفسير القرآن : 574/1 ح 6، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 الكافي 35/4 ضمن ح 14 بإسناده عن عبد الرحمن بن أبي عبد الله، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 319/16 ح 21655، أمالي المفيد : 315 ح 7، أمالي الطوسی: 83 ح 123 (المجلس 3) ، و 459 ح 25 أسد الغابة : 245/4 بتفاوت في الجميع .

520) - از ابو الجارود روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که می خواهد خداوند متعال او را از شعله های سوزان دوزخ در امان قرارش دهد و شادمان و خوشحال گردد فرد ناتوانی را که از او طلب دارد مهلت دهد و یا از حقّ خود بگذرد و (طلبش را) ببخشد.

521) - از قاسم بن سلیمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود:.. (1) رسول خدا صلی الله علیه و آله ( خطاب به اصحاب خود کرد و) فرمود: کدام یک از شما دوست دارد که از شعله های سوزان دوزخ جدا، دور و در امان باشد؟

پس تمامی افراد گفتند: همه ما ای رسول خدا!

حضرت فرمود: کسی که بدهکار ناتوانی را مهلت دهد و یا بدهی او را ببخشد (از شعله های سوزان دوزخ در امان خواهد بود)

ص: 615


1- جمله وسط - به جای نقطه چین - ترجمه نشد چون حدیث افتادگی دارد و منظور از آن جمله واضح نیست

623/[522]- ﴿ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ [قَالَ:]

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: مَا لِلرَّجُلِ أَنْ یَبْلُغَ مِنْ غَرِیمِهِ؟

قَالَ: لاَ یَبْلُغُ بِهِ شَیْئاً اَللَّهُ أَنْظَرَهُ.﴾ (1)

624/[523]- ﴿ عَنْ أَبَانٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی یَوْمٍ حَارٍّ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُظِلَّهُ اَللَّهُ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ فَلْیُنْظِرْ غَرِیماً أَوْ لِیَدَعْ لِمُعْسِرٍ .﴾ (2)

625/[524]- ﴿عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

یَبْعَثُ اَللَّهُ قَوْماً مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وُجُوهُهُمْ مِنْ نُورٍ، وَ لِبَاسُهُمْ مِنْ نُورٍ، وَ رِیَاشُهُمْ مِنْ نُورٍ جُلُوسٌ عَلَی کَرَاسِیَّ مِنْ نُورٍ، قَالَ: فَیُشْرِفُ اَللَّهُ لَهُمْ عَلَی اَلْخَلْقِ فَیَقُولُونَ: هَؤُلاَءِ اَلْأَنْبِیَاءُ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ: هَؤُلاَءِ لَیْسُوا بِأَنْبِیَاءَ

قَالَ: فَیَقُولُونَ: هَؤُلاَءِ شُهَدَاءُ قَالَ فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ لَیْسَ هَؤُلاَءِ شُهَدَاءَ وَ لَکِنَّ هَؤُلاَءِ قَوْمٌ یُیَسِّرُونَ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ وَ یُنْظِرُونَ اَلْمُعْسِرَ حَتَّی یُیْسِّرَ.﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿ وَ إِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ ﴿280﴾

ص: 616


1- عنه بحار الأنوار: 151/103 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن: 575/1 ح 7، و نور الثقلين: 249/1 ح 983
2- عنه بحار الأنوار: 151/103 ح 15 و البرهان 575/1 ح 8 و نور الثقلين: 249/1 ح 983
3- عنه بحار الأنوار: 151/103 ح 16 ، و البرهان في تفسير القرآن : 575/1 ح 9 و نور الثقلين:249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 365/12 ح 14315 . ثواب الأعمال : 145 ( ثواب إنظار المعسر) بإسناده عن حمّاد، عن سدير، عن أبي جعفر علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 366/18 ح 23862 ، و البحار: 149/103 ح 5 .

522) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: تا چه اندازه طلب کار می تواند بر بدهکار ناتوان خود سخت گیری نماید؟ فرمود: هیچ اندازه! هم چنان که خدا به او مهلت داده است

523) - از ابان و او از کسی که به او خبر داده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در روزی که هوا بسیار گرم بود، فرمود: کسی که می خواهد روز قیامت - که سایه ای جز سایه (رحمت) الهی وجود ندارد - در سایه خداوند قرار گیرد باید فرد ناتوانی را که از او طلب دارد مهلت دهد و یا از حقّ خود بگذرد و او را ببخشد.

524) - از حنّان بن سدیر به نقل از پدرش سُدیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند در روز قیامت گروه هایی را از زیر عرش خویش مبعوث می نماید در حالتی که صورت های ایشان از نور لباس هایشان از نور پرهایشان از نور است که بر کرسی هایی از نور قرار گرفته اند بعد از آن خداوند آفریده های خود را بر آنان مشرف می گرداند که بتوانند آن گروه (های نوارانی) را ببینند موقعی که چشمشان بر آنان افتاد گویند: اینان پیامبرانند از عرش خداوند ندا آید: اینان پیامبر نیستند گویند شهدا هستند. ندا آید: اینان شهدا نمی باشند ولی اینان کسانی هستند که مؤمنان را شادمان می گردانیدند و به بدهکار درمانده و ناتوان مهلت می دادند تا بتواند به آسانی بدهی خود را بپردازد.

فرمایش خداوند متعال: و اگر (بدهکار) قدرت پرداخت نداشته باشد او را تا هنگام توانایی مهلت دهید (و چنان چه قدرت پرداخت را ندارد) برای (رضای) خداوند به او ببخشید که بهتر است اگر (منافع این جریان را) بدانید (280)

ص: 617

626/[525] - ﴿عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ:

ثَلاَثَهٌ یُظِلُّهُمُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ: رَجُلٌ دَعَتْهُ اِمْرَأَهٌ ذَاتُ حُسْنِ إِلَی نَفْسِهَا فَتَرَکَهَا وَ قَالَ: إِنِّی أَخافُ اَللّهَ رَبَّ اَلْعالَمِینَ ، وَ رَجُلٌ أَنْظَرَ مُعْسِراً أَوْ تَرَکَ لَهُ مِنْ حَقِّهِ، وَ رَجُلٌ مُعَلَّقٌ قَلْبُهُ بِحُبِّ اَلْمَسَاجِدِ ﴿وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ﴾ یَعْنِی إِنْ تَصَدَّقُوا بِمَالِکُمْ عَلَیْهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ، فَلْیَدَعْ مُعْسِراً أَوْ لِیَدَعْ لَهُ مِنْ حَقِّهِ نَظَراً.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً کَانَ لَهُ عَلَی اَللَّهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَهً بِمِثْلِ مَا لَهُ عَلَیْهِ حَتَّی یَسْتَوْفِیَ حَقَّهُ .﴾ (1)

627/[526] -﴿ عَنْ عُمَرَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ اَلْجَزِیرَهِ قَالَ:

سَأَلَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ فَنَظِرَهٌ إِلی مَیْسَرَهٍ﴾ فَأَخْبِرْنِی عَنْ هَذِهِ اَلنَّظِرَهِ اَلَّتِی ذَکَرَهَا اَللَّهُ لَهَا حَدٌّ یُعْرَفُ إِذَا صَارَ هَذَا اَلْمُعْسِرُ لاَ بُدَّ لَهُ مِنْ أَنْ یُنْظَرَ وَ قَدْ أَخَذَ مَالَ هَذَا اَلرَّجُلِ وَ أَنْفَقَ عَلَی عِیَالِهِ وَ لَیْسَ لَهُ غَلَّهٌ یُنْتَظَرُ إِدْرَاکُهَا، وَ لاَ دَیْنٌ یُنْتَظَرُ مَحِلُّهُ، وَ لاَ مَالٌ غَائِبٌ یُنْتَظَرُ قُدُومُهُ؟

قَالَ علیه السلام: نَعَمْ یُنْتَظَرُ بِقَدْرِ مَا یَنْتَهِی خَبَرُهُ إِلَی اَلْإِمَامِ فَیَقْضِیَ عَنْهُ مَا عَلَیْهِ مِنْ سَهْمِ اَلْغَارِمِینَ إِذَا کَانَ أَنْفَقَهُ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ، فَإِنْ کَانَ أَنْفَقَهُ فِی مَعْصِیَهِ اَللَّهِ فَلاَ شَیْءَ لَهُ عَلَی اَلْإِمَامِ،

ص: 618


1- عنه بحار الأنوار: 151/103ح 17 بتفاوت يسير و البرهان في تفسير القرآن : 575/1 ح الثقلين : 249/1 ح 983. عدّة الداعي : 234 (خاتمة) عن رسول الله صلی الله علیه و آله مختصراً .

525) - ابن سنان به نقل از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

سه گروه هستند در روز قیامتی که سایبانی جز سایبان (رحمت) خداوند نیست خداوند متعال آنان را در سایه عرش (رحمت) خود قرار می دهد: (اول) مردی که زن ،زیبایی او را به سوی خود بخواند، اما وی به او اعتنایی نکند و در پاسخ بگوید: «من از خداوندی که پروردگار جهانیان است می ترسم» (دوم) مردی که به بدهکار درمانده و ناتوانی مهلت دهد و از حقّ خود گذشت نماید، هم چنان که خداوند می فرماید: «و اگر صدقه حساب کنید و بپردازید، برای شما بهتر است» یعنی آن چه را از بدهکار طلب دارید به جای صدقه حساب کنید و یا حقّ خود را رها کرده و مهلتش دهید (سوم) مردی است که عشق و علاقه اش حضور در مساجد است.

امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کسی که «معسر» و بدهکار ناتوانی را مهلت دهد بر خدای عزّ و جلّ است که هر یک روزی را که مهلت بدهد برایش به همان مقدار صدقه حساب نماید تا موقعی که طلب خود را وصول کند.

526) - از عمر بن ،سلیمان به نقل از مردی از اهالی جزیره روایت کرده است که گفت:

شخصی از امام رضا علیه السلام سؤال می کرد و گفت: فدایت شوم! همانا خدای بزرگ می فرماید: «فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ» (اگر بدهکار در سختی تنگدستی باشد)، (طلبکار) باید منتظر بماند تا سختی او بر طرف شود؛ مرا آگاه فرما و این مهلت دادن را که خداوند مطرح نموده آیا اندازه ای دارد که بر اساس آن به این تنگدست مهلت دهد و منتظر بماند، یعنی انسانی که مال دیگری را گرفته و خرج خانواده خود کرده است و (اکنون) نه مالی و نه محصولی دارد که در انتظار برداشت آن باشد و نه از کسی طلبی دارد که در انتظار دریافت آن باشد و نه مالی در دست مسافری دارد که منتظر آمدن او باشد؟

امام علیه السلام فرمود: بلی باید آن قدر منتظر بماند تا خبر (ناتوانی) او به امام (و حاکم

ص: 619

قُلْتُ: فَمَالُ هَذَا اَلرَّجُلِ اَلَّذِی اِئْتَمَنَهُ وَ هُوَ لاَ یَعْلَمُ فِیمَ أَنْفَقَهُ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ أَوْ مَعْصِیَتِهِ؟

قَالَ: یَسْعَی لَهُ فِی مَالِهِ فَیَرُدُّهُ وَ هُوَ صَاغِرٌ .﴾(1)

628/[527] - ﴿ عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: مَتَی یُدْفَعُ إِلَی اَلْغُلاَمِ مَالُهُ؟

قَالَ: إِذَا بَلَغَ وَ أُونِسَ مِنْهُ رُشْدٌ، وَ لَمْ یَکُنْ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً

قَالَ: قُلْتُ فَإِنَّ مِنْهُمْ مَنْ یَبْلُغُ خَمْسَ عَشْرَهَ سَنَهً وَ سِتَّ عَشْرَهَ سَنَهً وَ لَمْ یَبْلُغْ

قَالَ: إِذَا بَلَغَ ثَلاَثَ عَشْرَهَ سَنَهً جَازَ أَمْرُهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً.

قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا اَلسَّفِیهُ وَ اَلضَّعِیفُ؟

قَالَ: اَلسَّفِیهُ اَلشَّارِبُ اَلْخَمْرِ، وَ اَلضَّعِیفُ اَلَّذِی یَأْخُذُ وَاحِداً بِاثْنَیْنِ.﴾ (2)

ص: 620


1- عنه بحار الأنوار: 152/103 ح 18 ، و البرهان في تفسير القرآن: 575/1 ح 11، و نور الثقلين : 249/12 ح ،983 و مستدرك الوسائل : 129/7 ،7823 ، و 397/13 ح 15767 الكافي : 93/2 ح 5 بإسناده عن محمّد بن سليمان، عن رجل من أهل الجزيرة يكنّى أبا محمّد قال : سأل الرضا علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 185/6 ح 10، عنه وسائل الشيعة : 336/18 ح 336/18 ح 23796، فقه القرآن : 383/1
2- عنه بحار الأنوار: 164/103 ح 11، و وسائل الشيعة : 370/19 ح 24787، و البرهان في تفسير القرآن : 577/18 ح 3 و نور الثقلين: 299/1 ح 1192، و مستدرك الوسائل : 242/13 ح 15243 قطعة منه

وقت ) برسد و بدهکاری او را از سهمی که بدهکاران (در بیت المال) دارند پرداخت نماید به شرط آن که شخص آن پول را در راه طاعت خدا مصرف کرده باشد ولی اگر در جهت معصیت مصرف کرده باشد امام (و حاکم) مسئولیتی نخواهد داشت.

(محمد بن سلیمان گوید:) من گفتم: گناه این شخص چیست که او را قبول داشته و به او قرض و یا نسیه داده است و اکنون نمی داند که او در راه طاعت خدا مصرف کرده و یا در راه خلاف و معصیت؟ فرمود باید تلاش کند و مال خود را باز گرداند گرچه بدهکار بیچاره و خوار گشته است.

527) - از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اموال نوجوان را چه وقت می توان تحویلش داد؟

فرمود موقعی که به حد بلوغ برسد و رشد (جسمی و فکری) او آشکار گردد به شرط آن که سفیه و یا ضعیف نباشد.

عرض کردم: بعضیها هستند که به سنّ 15 و یا 16 سالگی رسیده اند، ولی بالغ نشده اند تکلیف آنان چیست؟

فرمود: اگر به 13 سالگی برسد کارهایش صحیح و مشروع می شود مگر آن که سفیه و یا ضعیف باشد.

گفتم: (افراد) سفیه و ضعیف کیستند؟

فرمود: سفیه کسی است که (نفهمد و) شراب (مست کننده) بنوشد و ضعیف شخصی می باشد که یک درهم را به بیشتر از آن بگیرد (و تشخیص ندهد).

ص: 621

قوله تعالى: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا... ﴿282﴾

629/[528] -﴿ عَنْ یَزِیدَ بْنِ أُسَامَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عزّ و جلّ: ﴿ وَ لا یَأْبَ اَلشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا﴾ . قَالَ علیه السلام: لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ إِذَا مَا دُعِیَ إِلَی اَلشَّهَادَهِ لِیَشْهَدَ عَلَیْهَا، أَنْ یَقُولَ: لاَ أَشْهَدُ لَکُمْ﴾ (1)

630/[529]- ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ لا یَأْبَ اَلشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا ﴾ قَالَ علیه السلام:

إِذَا دَعَاکَ اَلرَّجُلُ تَشْهَدُ عَلَی دَیْنٍ أَوْ حَقٍّ لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَتَقَاعَسَ عَنْهَا.﴾ (2)

ص: 622


1- عنه بحار الأنوار. 3020104 ح 14. و وسائل تشيعة : 311/27 ح 33814، و البرهان في تفسیر القرآن 580/1 ح 14 فيه : عن زيد أبي سامة : (و هو زيد الشحّام)، و نور تثقلين: 249/1 ح 983 الكافي : 379/7 ج 1 بإسناده عن سماعة، عن أبي عبد الله علیه السلام و ح 2 عن أبي الصبّاع الكناني ، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوهما تهذيب الأحكام : 275/6 ح 156 و ح 158، عنهم وسائل الطبيعة : 309/27 ح 33806 و 310 ح 33809 عوالي اللئالي: 347/2 ح 19)
2- عنه بحار الأنوار: 312/104 ح 15، و البرهان في تفسير القرآن : 581/1 ج 15، و نور الثقلين: 249/1 ح 983، و مستدرك الوسال : 409/17 ح 21686 الكافي : 380/7 ح 3 من لا يحضره الفقيه : 57/3 ح 3326 مختصراً، عنهما وسائل الشيعة:

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که بدهی مدّت داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یک دیگر پیدا کنید آن را بنویسید و باید (سند را) نویسنده ای عادل و مورد اعتماد بین شما بنویسد و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد نباید از نوشتن - همان گونه که خدا به او تعلیم داده - خودداری کند پس باید بنویسد و آن کسی که حق بر عهده اش می باشد املا گوید (و او بنویسد) و از خداوند پروردگار خویش بپرهیزد و چیزی را فروگذار ننماید... (282)

528) - از یزید بن ابو اُسامه (معروف به زید شحّام) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و چنان چه گواهان دعوت برای گواهی شدند امتناع نورزند» سؤال کردم؟

فرمود: سزاوار نیست هنگامی که شخصی را برای ادای شهادت دعوت نمودند امتناع ورزد و بگوید: من برای شما شهادت نمی دهم.

529) - از محمد بن فضیل روایت کرده است که گفت:

امام موسی کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و چنان چه گواهان: دعوت برای گواهی شدند امتناع نورزند» فرمود: موقعی که شخصی تو را برای ادای شهادت - درباره قرض و یا هر حقّی دیگر - دعوت کرد، سزاوار نیست که بهانه جویی کنی و آن را به تأخیر بیندازی

ص: 623

631/[530] - ﴿عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ لا یَأْبَ اَلشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا ﴾ قَالَ: قَالَ: قَبْلَ اَلشَّهَادَهِ؟ قَالَ: لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ إِذَا مَا دُعِیَ لِلشَّهَادَهِ شَهِدَ عَلَیْهَا أَنْ یَقُولَ: لاَ أَشْهَدُ لَکُمْ وَ ذَلِکَ قَبْلَ اَلْکِتَابِ﴾ (1)

632/[531] - ﴿عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی (2) عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لاَ رَهْنَ إِلاَّ مَقْبُوضاً﴾ (3)

633/[532 ] - ﴿عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ: ﴿ وَ لا تَکْتُمُوا اَلشَّهادَهَ﴾ قَالَ: بَعْدَ اَلشَّهَادة.﴾ (4)

ص: 624


1- عنه بحار الأنوار: 312/104 ح 15 ، و البرهان في تفسير القرآن : 581/1 ح 16 ، و نور الثقلين : 249/12 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 409/17 ح 21687. الكافي : 379/7 ح 1 بإسناده عن سماعة، عن أبي عبدالله علیه السلام، و ح 2 عن أبي الصبّاح الكناني، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 275/6 ح 156 ، و ح 158، عنهما وسائل الشيعة : 309/27 ح 33801 و 310 ح 33809 ، دعائم الإسلام : 516/2 ح 1853 ، عوالي اللئالي : 347/2 ح عوالي اللئالي : 347/2 ح 19 و 3 / 540 ح 48 .
2- وقع بهذا العوان في أسناد كثير من الروايات .... فقد روى عن أبي الحسن الرضا و أبي جعفر الثاني عليهما السلام ...، معجم رجال الحديث: 86/17 رقم 11500 فأبو جعفر علیه السلام في هذا الحديث هو الثاني، أي الجواد علیه السلام. مترجم.
3- عنه بحار الأنوار: 159/103 ح 4 و وسائل الشيعة : 383/18 ح 23894 ، و البرهان في تفسير القرآن : 581/1 ح 2، و نور الثقلين : 301/1 ح 1204 . تهذيب الأحكام : 176/7 ح 36 بإسناده عن محمّد بن قيس، عن أبي جعفر علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 383/18 ح 23893 ، و نحوه عوالي اللئالي : 113/2 ح 312
4- عنه بحار الأنوار: 312/104 ح 17 ، و البرهان: 582/1 ح 4، و نور الثقلين: 249/1 ح 983. الكافي : 381/7 ذيل ح 2 ، من لا يحضره الفقيه : 57/3 ذيل ح 3327، تهذيب الأحكام: 275/6 ذیل ح 155 ، عنهم وسائل الشيعة : 309/27 ذيل ح 33805 و 312 ذيل ح 33815، عوالي اللئالي : 346/2 ذيل ح 18، و 540/3 ذيل ح 47

530) - از ابو الصباح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند (متعال): «و چنان چه گواهان، برای دادن گواهی دعوت شدند، نباید امتناع ورزند» فرمود: این فرمان الهى) مربوط به قبل از شاهد قرار گرفتن (شخص) می باشد که سزاوار نیست شخصی که برای ادای شهادت دعوت شود امتناع ورزد و بگوید: من برای شما شهادت نمی دهم که البته این حکم مربوط به قبل از شاهد گرفتن (و نوشتن گواهی) است.

531) - از محمد بن عیسی روایت کرده است، که گفت:

امام جواد علیه السلام فرمود: وثیقه و رهنی واقع نمی شود مگر آن که تحویل و دریافتی در کار باشد

532) - از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و شهادت و گواهی (خود) را کتمان نکنید، سؤال کردم؟

فرمود مربوط به بعد از شاهد قرار گرفتن می باشد (که بعد از آن حقّ استنکاف و امتناع نخواهد داشت).

ص: 625

قوله تعالى : ﴿ وَ إِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿283﴾ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾ ﴿284﴾

634/[533] - ﴿عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ﴾ قَالَ: قَبْلَ اَلشَّهَادَهِ.﴾ (1)

635/[534]- ﴿عَنْ سَعْدَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اَللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ﴾ قَالَ علیه السلام: حَقِیقٌ عَلَی اَللَّهِ أَنْ لاَ یُدْخِلَ اَلْجَنَّة مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ حُبِّهِمَا.﴾ (2)

ص: 626


1- عنه بحار الأنوار: 312/104 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 581/1 ح 17، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 و مستدرک الوسائل : 410/17ح 21668 تقدّمت بقیة تخريجاته في الحديث السابق.
2- عنه بحار الأنوار: 57/27 ح 15، و 153/30 ح 76 و البرهان فی تفسير القرآن : 588/1 ح 6 و نور الثقلین: 301/1 ح 1212

فرمایش خداوند متعال و اگر در سفر بودید و نویسنده ای نیافتید چیزی را وثیقه بگیرید (وثیقه ای که در اختیار طلبکار قرار گیرد) پس اگر به یک دیگر اطمینان (کامل) داشته باشید (وثیقه لازم نیست و) باید کسی که امین شمرده شده (و بدون وثیقه چیزی از دیگری گرفته) امانت (و بدهی خود را به موقع) بپردازد و از خدایی که پروردگار اوست بپرهیزد و (ای مؤمنین!) شهادت را کتمان نکنید هر کسی که آن را کتمان کند قلبش گناهکار است و خداوند به آن چه انجام می دهید دانا است (283) آن چه در آسمان ها و زمین است از آنِ خدا خواهد بود و (از این رو) اگر آن چه را که در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان نمایید خداوند شما را بر طبق آن محاسبه می کند پس او هر کسی را که بخواهد (و شایستگی داشته باشد) می بخشد و هر کسی را بخواهد (و مستحق باشد مجازات می کند و خداوند بر همه چیز قدرت دارد. (284)

533) - از هشام روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و شهادت و گواهی را کتمان نکنید فرمود» مربوط به قبل از شاهد قرار گرفتن می باشد (ولی بعد از آن حقّ استنکاف و امتناع نخواهد داشت).

534) - از سعدان و او به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آن چه را که در درون خود دارید ، خواه آشکار و یا پنهان نمایید، خداوند محاسبه می نماید و هر که را بخواهد می آمرزد و هر که را بخواهد عقاب می کند» فرمود: بر خداوند سزاوار است که هر که ذرّه ای از دوستی و علاقه آن دو نفر (اولی و دومی) را در دل دارد وارد بهشت نگرداند.

ص: 627

636/[535] - ﴿ عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ اَلْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ بَنِی آدَمَ وَ قَسَمَ عَلَیْهَا وَ فَرَّقَهُ فِیهَا فَلَیْسَ مِنْ جَوَارِحِهِ جَارِحَهٌ إِلاَّ وَ قَدْ وُکِلَتْ مِنَ اَلْإِیمَانِ بِغَیْرِ مَا وُکِلَتْ بِهِ أُخْتُهَا فَمِنْهَا قَلْبُهُ اَلَّذِی بِهِ یَعْقِلُ وَ یَفْقَهُ وَ یَفْهَمُ وَ هُوَ أَمِیرُ بَدَنِهِ اَلَّذِی لاَ یَرِدُ اَلْجَوَارِحُ وَ لاَ یَصْدُرُ إِلاَّ عَنْ رَأْیِهِ وَ أَمْرِهِ. فَأَمَّا مَا فُرِضَ عَلَی اَلْقَلْبِ مِنَ اَلْإِیمَانِ فَالْإِقْرَارُ وَ اَلْمَعْرِفَهُ وَ اَلْعَقْدُ وَ اَلرِّضَا وَ اَلتَّسْلِیمُ بِأَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ إِلَهاً وَاحِداً. لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَهً وَ لاَ وَلَداً، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ مِنْ نَبِیٍّ أَوْ کِتَابٍ، فَذَلِکَ مَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْقَلْبِ مِنَ اَلْإِقْرَارِ وَ اَلْمَعْرِفَهِ وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ وَ لکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿أَلا بِذِکْرِ اَللّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ ﴾ (2) وَ قَالَ ﴿ اَلَّذِینَ قالُوا آمَنّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اَللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ ﴾ فَذَلِکَ مَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْقَلْبِ مِنَ اَلْإِقْرَارِ وَ اَلْمَعْرِفَهِ وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ هُوَ رَأْسُ اَلْإِیمَانِ .﴾ (4)

ص: 628


1- سورة النحل : 106/16 .
2- سورة الرعد : 28/13
3- سورة المائدة : 41/5
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 588/1 ح 7 ، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 الكافي : 33/2 ضمن ح 1 عنه وسائل الشيعة : 164/15 ضمن ح 20218 ، و البحار : 23/69 ح 6، دعائم الإسلام : 4/1 ( ذكر الإيمان) في حديث طويل، عنه مستدرك الوسائل : 149/11 ح 12661. و يأتي الحديث أيضاً في الحديث 292 من سورة «النساء» و كذا الحديث 77 في سورة «بني إسرائيل».

535) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند ایمان را بر فرزندان آدم واجب دانسته است و آن را در بین ایشان تقسیم نموده بنابر این عضوی از اعضای بدن، وجود ندارد مگر آن که دارای قسمی از ایمان می باشد که در عضوی دیگر به نوعی دیگر خواهد بود پس یکی از اعضا قلب است که به وسیله آن می اندیشد تشخیص می دهد و می فهمد؛ قلب امیر و فرمانده تمامی اعضای بدن می باشد به طوری که هیچ عضوی بدون اراده و دستور آن حرکتی انجام نمی دهد.

آن چه که نسبت به ایمان بر قلب لازم و حتمی گشته عبارتند از: اقرار ،شناخت تصوّر و تصمیم رضایت و تسلیم (حقایق و مقدّرات الهی) بودن است و دلیل بر این که خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد ،شریکی برایش نمی باشد او خدای یکتا و تنها می باشد نه همدمی دارد و نه فرزندی و بر این که محمد صلی الله علیه و آله بنده و رسول اوست.

هم چنین به آن چه از نزد خداوند آمده - اعم از پیامبران و کتاب هایی که بر ایشان نازل شده - اقرار کند و ایمان آورد؛ این ها همه مواردی بود که خداوند بر قلب از جهت اقرار و معرفت و عمل واجب و لازم دانسته است که همان فرمایش خداوند متعال است: «مگر کسی که (بر عملی یا گفتاری) مجبور شود ولی قلبش از جهت ایمان مطمئن و استوار باشد»

هم چنین (حضرت در ادامه) فرمود: «هر آینه دل ها به نام و یاد خدا آرام می گیرد» نیز فرمود: «کسانی در کفر ورزیدن شتاب می کنند و با زبان می گویند: ایمان آورده ایم، اما قلب ایشان ایمان نیاورده است» باز هم فرمود: «اگر آن چه را در درون خود دارید ، خواه آشکار و یا پنهان نمایید، خداوند محاسبه می نماید و هر که را بخواهد می آمرزد و هر که را بخواهد عقاب می کند»

ص: 629

قوله تعالى : ﴿ آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلَائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿285﴾ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ عَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَ لَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَ لَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴾﴿286﴾

637/[536] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ علیه السلام بْنِ بَشِیرٍ قَالَ:

ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَدْءُ اَلْأَذَانِ فَقَالَ: إِنَّ رَجُلاً مِنَ اَلْأَنْصَارِ رَأَی فِی مَنَامِهِ اَلْأَذَانَ فَقَصَّهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَمَرَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ یُعَلِّمَهُ بِلاَلاً ،

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: کَذَبُوا إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ نَائِماً فِی ظِلِّ اَلْکَعْبَهِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَعَهُ طَاسٌ فِیهِ مَاءٌ مِنَ اَلْجَنَّهِ ، فَأَیْقَظَهُ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَغْتَسِلَ بِهِ ثُمَّ وُضِعَ فِی مَحْمِلٍ لَهُ أَلْفُ أَلْفِ لَوْنٍ مِنْ نُورٍ، ثُمَّ صَعِدَ بِهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ، فَلَمَّا رَأَتْهُ اَلْمَلاَئِکَهُ نَفَرَتْ عَنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ وَ قَالَتْ: إِلَهَیْنِ: إِلَهٍ فِی اَلْأَرْضِ وَ إِلَهٍ فِی اَلسَّمَاءِ

فَأَمَرَ اَللَّهُ جَبْرَئِیلَ علیه السلام فَقَالَ: اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ، فَتَرَاجَعَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ

ص: 630

فرمایش خداوند متعال: پیامبر به آن چه از سوی پروردگارش بر او نازل شده. ایمان آورده است و همه مؤمنان و فرشتگان (نیز) به خداوند و کتاب ها و رسولاتش ایمان آورده اند: (و گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او فرقی نمی گذاریم و (مؤمنان در عالم ذر) گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم؛ پروردگارا! ( انتظار) آمرزش (داریم) و بازگشت به سوی تو می باشد (385) خدا هر فردی را به مقدار توانش تکلیف می کند هر فردی کار نیکی با زشتی را انجام دهد برای خودش می باشد پروردگارا! اگر ما فراموش کردیم یا خطایی مرتکب شدیم ما را بازخواست منما پروردگارا! آن گونه که بر امّت های بیش از ما تکلیف طاقت فرسا نمودهای چنان تکلیفی را برای ما قرار مده و آن چه را که طاقت آن را نداریم بر ما تکلیف مگردان گناه ما را ببخش و ما را بیامرز و رحم نما تو مولای ما هستی پس ما را بر کافران پیروز گردان (286)

536) - از عبد الصمد بن بشیر روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام صحبت از شروع دان شد و داستانی مطرح گردید و آن این که مردی از انصار در خواب دید که اذان می گوید. نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و خواب خود را بیان کرد حضرت رسول صلی الله علیه و آله به او دستور داد تا اذان را به بلال تعلیم دهد امام صادق علیه السلام فرمود: دروغ گفته اند بلکه رسول خدا صلی الله علیه و آله در ساية ديوار کعبه خوابیده بود، پس جبرئیل به همراه ظرفی از آب بهشت فرود آمد و آن حضرت را از خواب بیدار کرد و دستور داد تا خود را بشوید.

سپس حضرت را در کجاوه ی قرار داد که انباشته از هزاران رنگ از انواع نور ها بود و او را بالا بود تا به در های آسمان رسید چون فرشته ها او را دیدند همگی از جلوی در ها کنار رفته و گفتند: دو خدا هست: یکی در زمین و دیگری در آسمان پس خداوند به جبرئیل دستور داد تا بگوید: «الله اکبر، الله اکبر» و چون جبرئیل آن را گفت

ص: 631

نَحْوَ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ وَ عَلِمَتْ أَنَّهُ مَخْلُوقٌ فَفَتَحَتِ اَلْبَابَ، فَدَخَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلثَّانِیَهِ، فَنَفَرَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ عَنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ فَقَالَتْ: إِلَهَیْنِ: إِلَهٍ فِی اَلْأَرْضِ وَ إِلَهٍ فِی اَلسَّمَاءِ

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ فَتَرَاجَعَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ عَلِمَتْ أَنَّهُ مَخْلُوقٌ، ثُمَّ فُتِحَ اَلْبَابُ فَدَخَلَ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ مَرَّ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلثَّالِثَهِ، فَنَفَرَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ عَنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ فَتَرَاجَعَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ وَ فُتِحَ اَلْبَابُ، وَ مَرَّ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَهِ، فَإِذَا هو بِمَلَکٍ متّکیء عَلَی سَرِیرٍ تَحْتَ یَدِهِ ثَلاَثُمِائَهِ أَلْفِ مَلَکٍ تَحْتَ کُلِّ مَلَکٍ ثَلاَثُ مِائَهٍ أَلْفِ مَلَکٍ فَهَمَّ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالسُّجُودِ وَ ظَنَّ أَنَّهُ فَنُودِیَ أَنْ قُمْ

قَالَ: فَقَامَ اَلْمَلَکُ عَلَی رِجْلَیْهِ

قَالَ: فَعَلِمَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ عَبْدٌ مَخْلُوقٌ قَالَ: فَلاَ یَزَالُ قَائِماً إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ.

قَالَ: وَ فُتِحَ اَلْبَابُ وَ مَرَّ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ، قَالَ: وَ اِنْتَهَی إِلَی سِدْرَهِ اَلْمُنْتَهَی

قَالَ: فَقَالَتِ اَلسِّدْرَهُ : مَا جَاوَزَنِی مَخْلُوقٌ قَبْلَکَ، ثُمَّ مَضَی ﴿فَتَدَانَی فَتَدَلّی* `فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی* فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی ﴾ (1)، قَالَ: فَدَفَعَ إِلَیْهِ کِتَابَیْنِ کِتَابَ أَصْحَابِ اَلْیَمِینِ بِیَمِینِهِ وَ کِتَابَ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ بِشِمَالِهِ، فَأَخَذَ

ص: 632


1- سوره نجم : 8/53 - 10

فرشته ها بازگشتند و دانستند که او مخلوقی از آفریده های خداوند است و درب آسمان گشوده شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد گشت و بالا رفت تا رسید به آسمان دوم فرشته ها (وقتی او را دیدند) همگی از جلوی در های آسمان کنار رفتند و گفتند: دو خدا هست یکی خدایی در زمین و دیگری خدایی در آسمان

جبرئیل گفت: «أشهد أن لا إله إلا الله، أشهد أن لا إله إلّا الله» و فرشته ها بازگشتند و دانستند که او مخلوقی از آفریده های خداوند است و درب آسمان گشوده شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد گشت و بالا رفت تا رسید به آسمان سوم پس فرشته ها (وقتی او را دیدند) همگی از جلوی در های آسمان کنار رفتند و جبرئیل گفت: «أشهد أنّ محمداً رسول الله، أشهد أن محمداً رسول الله» و فرشته ها بازگشتند و دری باز شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله عبور نمود تا رسید به آسمان چهارم، پس فرشته ای را دیدند که بر تختی تکیه زده است و سی صد هزار فرشته زیر دست او هستند و زیردست هر یک از ایشان سی صد هزار فرشته دیگر است در این هنگام، رسول خدا صلی الله علیه و آله گمان کرد که این همان مقصود می باشد و خواست سجده کند که ندا آمد بر خیز و آن فرشته برخاست و رسول خدا صلی الله علیه و آله دانست که مخلوقی از آفریده های خداوند می باشد.

امام صادق علیه السلام فرمود: این فرشته تا روز قیامت بر پای خود ایستاده است. سپس افزود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به راه خود ادامه داد تا رسید به آسمان هفتم و از آن جا گذشت تا به «سدرة المنتهى» رسيد و «سدرة المنتهی» به پیامبر صلی الله علیه و آله اظهار داشت: هیچ مخلوقی تا کنون از من گذر نکرده است پس از آن جلو رفت تا جایی که «نزدیک شد * به مقدار (پرتاب) دو تیر در کمان و یا کمتر از آن مقدار * پس خداوند به بنده اش وحی مخصوصی فرستاد»

امام صادق علیه السلام فرمود: آن گاه نامه اصحاب یمین و اصحاب شمال را در اختیار پیامبر صلی الله علیه و آله گذاشت و نامۀ اصحاب یمین را به دست راست خویش گرفت و آن را گشود اسم بهشتیان و اسم پدر و قبیله آن ها را در آن مشاهده کرد، پس در آن

ص: 633

کِتَابَ أَصْحَابِ اَلْیَمِینِ بِیَمِینِهِ وَ فَتَحَهُ فَنَظَرَ فِیهِ فَإِذَا فِیهِ أَسْمَاءُ اَلْجَنَّهِ وَ أَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ.

قَالَ: فَقَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ آمَنَ اَلرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ﴾ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴿ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ﴾ فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا﴾ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴿غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ اَلْمَصِیرُ ﴾ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ لا یُکَلِّفُ اَللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اِکْتَسَبَتْ ﴾ قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا ﴾

قَالَ: فَقَالَ اَللَّهُ تعالی قَدْ فَعَلْتُ، فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا ﴾ فَقَالَ: قَدْ فَعَلْتُ، فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ وَ اُعْفُ عَنّا وَ اِغْفِرْ لَنا وَ اِرْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْکافِرِینَ ﴾ کُلَّ ذَلِکَ یَقُولُ اَللَّهِ قَدْ فَعَلْتُ،

ثُمَّ طَوَی اَلصَّحِیفَهَ فَأَمْسَکَهَا بِیَمِینِهِ. وَ فَتَحَ اَلْأُخْرَی صَحِیفَهَ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ فَإِذَا فِیهَا أَسْمَاءُ أَهْلِ اَلنَّارِ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ،

قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا یُؤْمِنُونَ ، فَقَالَ اَللَّهُ تعالی: یَا مُحَمَّدُ! ﴿ فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴾، (1)

قَالَ: فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ مُنَاجَاهِ رَبِّهِ رُدَّ إِلَی اَلْبَیْتِ اَلْمَعْمُورِ - وَ هُوَ فِی اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ

ص: 634


1- سورة الزحرف : 89/43

هنگام خداوند متعال فرمود: «پیامبر بر آن چه از جانب خدا بر او نازل شده ایمان آورد»؛ و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و در جواب گفت: «مؤمنین همگی به خداوند و فرشته ها و کتاب های آسمانی و پیامبران، ایمان آوردند و فرقی بین پیامبران نمی گذاریم»؛ پس خداوند فرمود: «و گفتند: شنیدیم و فرمان بردیم»؛ و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اظهار داشت: «پروردگارا! آمرزش خود را بر ما لازم بدار که بازگشت ما به سوی تو خواهد بود» خداوند فرمود: «خداوند بر شخصی تکلیف نمی کند مگر آن که توان داشته باشد، بنابراین آن چه را انجام دهد و به دست آورد (چه خوب و مفید و یا بد و مُضرّ) همه به نفع او و یا به ضرر خود او خواهد بود».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: «ای پروردگارا! چنان چه (موردی را) فراموش کردیم و یا اشتباه نمودیم ما را بازخواست و مؤاخذه مگردان» پس خداوند متعال در جواب فرمود: قبول کردم باز پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «ای پروردگارا! (اعمال و رفتار) سخت و طاقت فرسا را بر ما تحمیل نگردان، هم چنان که بر گذشتگان ما تکلیف نمودی»

پس خداوند متعال فرمود: خواسته ات را برآورده کردم هم چنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: «ای پروردگار ما! آن چه را که ما توان و طاقت آن را نداریم، بر ما تکلیف و تحمیل نگردان ما را مورد عفو قرار ده و ما را بیامرز و بر ما رحم کن که تو مولای ما هستی ما را بر کافران یاری و پیروز گردان»؛ و خداوند متعال در تمام موارد می فرمود: این خواسته ات را نیز برای تو و برای امّتت بر آورده کردم.

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله دیوان را بست و به دست راست گرفت آن گاه نوشته اصحاب شمال را گشود که اسم های جهنمی ها و اسم های پدرانشان و قبیله های آن ها در آن بود. امام صادق علیه السلام افزود: رسول خدا صلی الله علیه و آله اظهار داشت: خداوندا! اینان گروهی هستند که ایمان نخواهند آورد خداوند (در جواب) فرمود: ای محمد (اکنون که چنین است آنان را رها کن و) «از آنان روی برگردان و (هر گاه با تو برخوردی کردند) بگو: سلام که البته به زودی متوجه خواهند شد.

امام علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از مناجات با پروردگار فارغ گشت

ص: 635

بِحِذَاءِ اَلْکَعْبَهِ - ،

قَالَ: فَجَمَعَ لَهُ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ

وَ اَلْمَلاَئِکَهَ ثُمَّ أَمَرَ جَبْرَئِیلَ علیه السلام فَأَتَمَّ اَلْأَذَانَ وَ أَقَامَ اَلصَّلاَهَ وَ تَقَدَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَصَلَّی بِهِمْ فَلَمَّا فَرَغَ اِلْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ اَللَّهُ تعالی لَهُ: ﴿ فَسْئَلِ اَلَّذِینَ یَقْرَؤُنَ اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ لَقَدْ جاءَکَ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ اَلمُمْتَرِینَ ﴾ (1)

فَسَأَلَهُمْ یَوْمَئِذٍ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ نَزَلَ وَ مَعَهُ صَحِیفَتَانِ، فَدَفَعَهُمَا إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فَهَذَا کَانَ بَدْءَ اَلْأَذَانِ﴾ (2)

638/[537] - ﴿ عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: أَتَی جَبْرَئِیلُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ - وَ هُوَ بِالْأَبْطَحِ - بِالْبُرَاقِ - أَصْغَرُ مِنَ اَلْبَغْلِ وَ أَکْبَرُ مِنَ اَلْحِمَارِ- عَلَیْهِ أَلْفُ أَلْفِ مِحَفَّهٌ مِنْ نُورٍ فَشَمِسَ البراق حِینَ أَدْنَاهُ مِنْهُ لِیَرْکَبَهُ فَلَطَمَهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَطْمَهً عَرِقَ اَلْبُرَاقُ مِنْهَا، ثُمَّ قَالَ: اُسْکُنْ فَإِنَّهُ مُحَمَّدٌ ثُمَّ زَفَّ بِهِ مِنْ بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَتَطَایَرَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ مِنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ، فَقَالَ جَبْرَئِیلُ : اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ فَقَالَتْ اَلْمَلاَئِکَهُ: عَبْدٌ مَخْلُوقٌ،

ص: 636


1- سورة يونس : 94/10
2- عنه بحار الأنوار: 119/84 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 588/1 ح 8 و 524/4 ح 31، قطعة منه، و نور الثقلين: 249/1 ح 983 ، و مستدرك الوسائل : 42/4 ح 4136، و 48 ح 4152 قطعتان منه .

به جانب «بیت المعمور» رفت - که در آسمان هفتم موازی کعبه قرار دارد -.

و خداوند تمامی پیامبران و رسولان را با فرشته ها جمع نمود و به جبرئیل دستور داد: (جمله های) اذان را کامل گردان و اقامه نماز را بگو.

سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله جلو رفت و با ایشان نماز به جای آورد و چون نماز پایان یافت رو به ایشان نمود و خداوند به او خطاب کرد و فرمود: «از ایشان که پیش از تو کتاب های آسمانی می خواندند، سؤال کن (تا بدانی) که حقّ از طرف پروردگارت بر تو آمده است، بنابراین هرگز از تردید کنندگان مباش» به همین خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله از ایشان سؤال نمود و بعد از آن فرود آمد و دو صحیفه همراه خود آورد، که هر دو را به امیر المؤمنين على علیه السلام تحويل داد.

پس امام صادق علیه السلام افزود شروع اذان این چنین بوده است.

537) - از عبد الصمد بن بشیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: موقعی که رسول خدا صلی الله علیه و آله می خواست در سرزمین ابطح بر براقی (فضا پیمایی) که از قاطر کوچک تر و از الاغ بزرگ تر بود و بر آن هزار هزار هودج از نور قرار داشت سوار شود ولی براق کمر نمی داد، پس جبرئیل سیلی (و ضربه ای) بر صورت براق زد که بدنش عرق کرد و سپس به آن فرمود: آرام باش او محمد صلی الله علیه و آله است. بعد از آن حضرت را سریع از بیت المقدس به آسمان بالا برد و فرشته ها از جلوی درب های آسمان ها کنار رفتند و جبرئیل گفت: «الله اکبر، الله اکبر» و فرشته ها می گفتند او نیز مخلوقی از آفریده های خداوند می باشد و از جبرئیل سؤال می کردند: او کیست؟ جبرئیل در جواب می گفت: او محمد صلی الله علیه و آله است بر او سلام کنید سپس از آن جا با سرعت به سمت آسمان دوم رفتند و فرشته ها از جلوی درب آسمان کنار رفتند و جبرئیل گفت: «أشهد أن لا إله إلا الله، أشهد أن لا إله الا الله» و فرشته ها می گفتند: او نیز مخلوقی از آفریده های خداوند می باشد و نزد جبرئیل می آمدند و سؤال می کردند: او کیست؟

ص: 637

قَالَ: ثُمَّ لَقُوا جَبْرَئِیلَ فَقَالُوا: یَا جَبْرَئِیلُ مَنْ هَذَا؟

قَالَ: هَذَا مُحَمَّدٌ فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ ثُمَّ زَفَّ بِهِ إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلثَّانِیَهِ، فَتَطَایَرَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ: عَبْدٌ مَخْلُوقٌ فَلَقُوا جَبْرَئِیلَ فَقَالُوا: مَنْ هَذَا؟

فَقَالَ: مُحَمَّدٌ ، فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ فَلَمْ یَزَلْ کَذَلِکَ فِی سَمَاءٍ سَمَاءٍ ثُمَّ أَتَمَّ اَلْأَذَانَ ثُمَّ صَلَّی بِهِمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ وَ أَمَّهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، ثُمَّ مَضَی بِهِ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَتَّی اِنْتَهَی بِهِ إِلَی مَوْضِعٍ فَوَضَعَ إِصْبَعَهُ عَلَی مَنْکِبِهِ ثُمَّ رَفَعَهُ فَقَالَ لَهُ: اِمْضِ یَا مُحَمَّدُ! ، فَقَالَ لَهُ: یَا جَبْرَئِیلُ! تَدَعُنِی فِی هَذَا اَلْمَوْضِعِ؟

قَالَ: فَقَالَ لَهُ: یَا مُحَمَّدُ لَیْسَ لِی أَنْ أَجُوزَ هَذَا اَلْمَقَامَ، وَ لَقَدْ وَطِئْتَ مَوْضِعاً مَا وَطِئَهُ أَحَدٌ قَبْلَکَ وَ لاَ یَطَأُهُ أَحَدٌ بَعْدَکَ،

قَالَ: فَفَتَحَ اَللَّهُ لَهُ مِنَ اَلْعَظِیمِ مَا شَاءَ اَللَّهُ، قَالَ: فَکَلَّمَهُ اَللَّهُ ﴿آمَنَ اَلرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ ﴾ قَالَ: نَعَمْ: یَا رَبِّ! ﴿ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ اَلْمَصِیرُ﴾ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ لا یُکَلِّفُ اَللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اِکْتَسَبَتْ﴾

قَالَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله ﴿ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ وَ اُعْفُ عَنّا وَ اِغْفِرْ لَنا وَ اِرْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْکافِرِینَ﴾

ص: 638

جبرئیل در جواب می گفت: او محمد صلی الله علیه و آله است، بر او سلام کنید. و به همین منوال آسمانی را بعد از آسمانی دیگر گذراند سپس اذان را تکمیل کرد و رسول خدا صلی الله علیه و آله با ایشان در آسمان هفتم نماز جماعت به جای آورد، سپس جبرئیل، حضرت را در محلی آورد و انگشت خود را بر شانه اش نهاد و گفت ای محمد! برو. فرمود: مرا در این محل تنها رها می کنی؟! جبرئیل :گفت ای محمد! من از این جا حقّ تجاوز و عبور ندارم تو در جایی قدم نهاده ای که هیچ کسی قبل از تو قدم ننهاده است و بعد از تو نیز کسی قدم نخواهد گذاشت.

پس خداوند برای او از هر آن چه عظیم بود برایش گشود و با او سخن گفت: «رسول بر آن چه بر او از سوی پروردگارش نازل شده ایمان آورد» و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جواب گفت ،بلی ای پروردگارا! و همۀ مؤمنان به خدا و فرشتگانش و کتاب هایش و پیامبرانش ایمان دارند و میان هیچ یک از پیامبرانش فرقی نمی گذاریم و گفتند: ای پروردگار ما شنیدیم و اطاعت کردیم ما آمرزش تو را خواستاریم که سرانجام (بازگشت همه) به سوی تو خواهد بود» خدای تبارک و تعالی فرمود: «خداوند هیچ کسی را جز به اندازه طاقت و توانش مکلّف نمی کند نیکی های هر کسی از آن خود او خواهد بود و بدی هایش هم از آن خودش می باشد»

حضرت محمد صلی الله علیه و آله عرض کرد: «پروردگارا! اگر ما فراموش کرده ایم یا خطایی نموده ایم ما را بازخواست نکن ای پروردگار ما آن گونه که بر امّت های پیش از ما تکلیف سخت قرار دادی بر ما تکلیف سخت تحمیل منما و آن چه را که طاقت آن را نداریم بر ما تکلیف نگردان، گناه ما را ببخش و ما را بیامرز و ما را رحمت نما تو مولای ما ،هستی پس ما را بر گروه کافران پیروز و یاری فرما»

ص: 639

قَالَ: قَالَ اَللَّهُ: یَا مُحَمَّدُ! مَنْ لِأُمَّتِکَ [مِنْ] بَعْدِکَ؟

فَقَالَ: اَللَّهُ أَعْلَمُ، قَالَ عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ.

قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ اَللَّهِ مَا کَانَتْ وَلاَیَتُهُ إِلاَّ مِنَ اَللَّهِ مُشَافَهَهً لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ .﴾ (1)

639/[538]- ﴿ عَنْ قَتَادَهَ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ ءآمَنَ اَلرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ ﴾ حَتَّی یَخْتِمَهَا قَالَ: وَ حَقِّ اَللَّهِ! إِنَّ لِلَّهِ کِتَاباً قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ بِأَلْفَیْ سَنَهٍ [فَوَضَعَهُ] عِنْدَهُ فَوْقَ اَلْعَرْشِ فَأَنْزَلَ آیَتَیْنِ فَخَتَمَ بِهِمَا اَلْبَقَرَهَ فَأَیُّمَا بَیْتٍ قُرِئَ فِیهِ لَمْ یَدْخُلْهُ شَیْطَانٌ.﴾ (2)

640/[539] - ﴿ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ:

فِی آخِرِ اَلْبَقَرَهِ لَمَّا دَعَوْا أُجِیبُوا ﴿ لا یُکَلِّفُ اَللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها﴾ قَالَ: مَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَیْهَا: ﴿ لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اِکْتَسَبَتْ﴾ وَ قَوْلُهُ: ﴿ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا﴾ (3)

ص: 640


1- عنه بحار الأنوار: 402/18 ح 106، و البرهان في تفسير القرآن : 590/1 ح 9 و 525/4 ح 32 قطعة منه، و نور الثقلين : 249/1 ح 983 الكافي : 376/8ح 567 باسناده عن عبدالله بن عطاء، عن أبي جعفر علیه السلام- أورد صدره بتفاوت ، عنه البحار: 311/18 ح 20 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 591/1 ح 10، و نور الثقلين : 304/1 ح 1220. بحار الأنوار : 206/57 ح 157 نقلاً عن الدرّ المنثور للسيوطي بأسانيده عن مجاهد، و 371 ح 15 عن أنس - كذا عن الدر المنثور، عن أبي نعيم في الحلية بتفاوت يسير فيهما .
3- عنه بحار الأنوار: 306/5 ح 26 ، و البرهان 5911 ح 11، و نور الثقلين: 305/1 ح 1225 الكافي : 380/7 ح 3، تهذيب الأحكام : 276/6 ح 754

امام صادق علیه السلام فرمود: پس خداوند متعال فرمود: ای محمد! چه کسی را بعد از خودت برای (هدایت) امّت خود در نظر گرفته ای؟

اظهار داشت: خدا داناتر می باشد خداوند فرمود: علی امیرالمؤمنین را انتخاب نموده ام.

امام صادق علیه السلام افزود به خدا سوگند! ولایت (علی علیه السلام) مطرح نشد مگر به طور مشافهه و رویارویی (نور عظمت) خداوند متعال با حضرت محمد صلی الله علیه و آله

538) - از قتاده روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که این آیه ﴿ ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ ﴾ را تلاوت می نمود و به پایان می رسانید می فرمود: سوگند به حقیقت خداوند در پیشگاه خدا نوشته ای می باشد که دو هزار سال پیش از آن که آسمان ها و زمین را بیافریند انجام گرفته است و آن را بالای عرش نزد خود قرار داد.

پس دو آیه از آن را نازل نمود و سوره بقره را با آن ختم گردانید پس در هر خانه ای که خوانده شود شیطان وارد آن نخواهد شد.

539) - از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمود: در آخر سوره بقره (دو آیه ای) است که هر گاه به وسیلۀ آن ها دعا شود مستجاب خواهد شد: «خداوند کسی را تکلیف نمی نماید، مگر آن که در توانش باشد» فرمود: آن چه را خداوند واجب نموده «برای اوست آن چه انجام داده و علیه اوست آن چه انجام داده» و نیز فرمایش دیگر: خداوندا! بر ما مشقّت و سختی بار نگردان، هم چنان که بر دیگران پیش از بارگردانده ای» می باشد

ص: 641

641/[540] - ﴿عَنْ عَمْرِو بْنِ مَرْوَانَ اَلْخَزَّازِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رُفِعَتْ عَنْ أُمَّتِی أَرْبَعُ خِصَالٍ: مَا أَخْطَأوا وَ مَا نَسُوا وَ مَا أُکْرِهُوا عَلَیْهِ وَ لَمْ یُطِیقُوا، وَ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَنْ عَمْرِو بْنِ مَرْوَانَ اَلْخَزَّازِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رُفِعَتْ عَنْ أُمَّتِی أَرْبَعُ خِصَالٍ مَا أَخْطَئُوا وَ مَا نَسُوا وَ مَا أُکْرِهُوا عَلَیْهِ وَ لَمْ یُطِیقُوا، وَ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَهَ لَنا بِهِ ﴾ وَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿ إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ ﴾ (1). (2)

ص: 642


1- سورة النحل : 106/16 .
2- عنه بحار الأنوار : 306/5 ح 27 ، وسائل الشيعة : 218/16 ح 21401 ، و البرهان في تفسير القرآن : 591/12 ح 12، و نور الثقلين: 249/1 ح 983، و مستدرك الوسائل : 24/12 ح 13403 الكافي : 462/22 ح 1 عنه وسائل الشيعة: 369/15 ح 20770. و يأتي الحديث أيضاً في الحديث 75 من سورة «النحل».

540) - از عمرو بن مروان خزّاز روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: (عقاب و مجازات) چهار خصلت از امّت من برداشته شده است: خطاها فراموشی ها چیز هایی که بر انجام آن ها مجبور گردند و آن چه را طاقت و توان انجامش را نداشته باشند هم چنان که خدای تبارک و تعالی فرمود: «ای پروردگار ما! چنان چه (موردی را) فراموش کردیم و یا اشتباه نمودیم، ما را بازخواست و مؤاخذه مگردان ای پروردگار ما کار های سخت و طاقت فرسایی که بر گذشتگان تحمیل می کردی بر ما تحمیل نگردان ای پروردگار ما! بر آن چه که طاقت و توان آن را نداریم بر ما تکلیف نفرما»

و خداوند متعال فرمود: «مگر کسی که بر انجام خلافی مجبور گردد ولی قلبش مطمئن از ایمان باشد»

ص: 643

(1)

فهرس الآيات المباركة

سورة الحمد«1»

الآیات رقم الآیة/الصفحة

فضلها و بعض خواصّها...90

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ ﴾...1-3/ 100

﴿مَلِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴾...102/4

﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾...104/5

﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾...6-7/ 106

﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ ﴾...106/7

سورة البقرة « 2 »

فضلها و بعض خواصّها...112

﴿ المَ * ذَلِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هدىً لِلمُتَّقين﴾...1-2/ 116

﴿ وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ ... إِنَّكَ أنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴾...30-32/ 120

﴿قَالَ يَادَمُ أَنبِئُهُم بِأَسْمَابِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم﴾...140/33

﴿وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَكَةِ اسْجُدُوا لِأَدَمَ ... فَتَكُونَا مِنَ الظَّلِمِينَ﴾...34-35/ 146

﴿ فَتَلَقَّى ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ... فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾...37-38/ 168

ص: 644

﴿يَبَنِي إِسْرَءِيلَ اذْكُرُوا ... ثَمَناً قَلِيلاً وَ إيَّىَ فَاتَّقُونِ﴾...40-41/ 170

﴿وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوَةَ وَ اتُوا... تَتْلُونَ الْكِتَب أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾...43-44/ 172

﴿ وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوَةِ ... فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَلَمِينَ﴾...45-47/ 176

﴿ وَ إِذْ وَعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةٌ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ﴾...182/51

﴿ وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ... السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾...58-59/ 182

﴿ وَ إِذْ قُلْتُمْ يَمُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ ﴾...184/61

﴿ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ ﴾...186/63

﴿ فَجَعَلْنَهَا نَكَلاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا... وَ إِنَّا إِن شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ﴾ 66 - 70 / 188

﴿ قَالَ إِنَّهُ، يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةً لَّا ذَلُولُ تُنِيرُ الْأَرْضَ ﴾...194/71

﴿ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَبَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ ﴾...196/79

﴿ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَءِيلَ... اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴾...83-85/ 200

﴿ وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسَى الْكِتَبَ وَ قَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ ي بِالرُّسُلِ﴾...202/87

﴿ وَ لَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقُ لِمَا مَعَهُمْ ﴾...204/89

﴿ بِئْسَمَا أَشْتَرَوْا بِهِ يَ أَنفُسَهُمْ أَن ... اللَّهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾ 90 - 91 / 208

﴿ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا﴾...212/93

﴿ وَ لَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ﴾...214/101

﴿ مَا نَنسَخْ مِنْ ءَايَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ﴾...226/106

﴿ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَجِدَ ... إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴾...114-115/ 228

﴿ الَّذِينَ انَيْنَهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ ، حَقَّ تِلاوَتِه ى﴾...232/121

﴿ وَ لَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلُ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَعَةٌ وَ لَا ﴾...234/123

ص: 645

﴿وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ ... عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ﴾...124-126/ 236

﴿وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ ... فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾...136- 137/ 252

﴿صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةٌ وَ نَحْنُ لَهُ ﴾...254/138

﴿ وَ كَذَلِكَ جَعَلْنكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى ﴾...256/143

﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِيَنَّكَ قِبْلَةً﴾...262/144

﴿وَ لِكُلّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَمَا﴾...272/148

﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ أَشْكُرُوا لِي وَ لَا تَكْفُرُونِ﴾...274/152

﴿وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ﴾...278/155

﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَبَتْهُم مُّصِيبَةٌ... وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾...156-157/ 280

﴿إِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِن شَعَائرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ﴾...286/158

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ ... وَ أَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾...159-160/ 290

﴿وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ ... هُم بِخَيْرِجينَ مِنَ النَّارِ﴾...165-167/ 294

﴿يَأْیُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالاً طَيِّبًا﴾...298/168

﴿ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزير﴾...302/173

﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى﴾...308/178

﴿كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ ... يُبَدِّلُونَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾...180-181/ 312

﴿فَمَنْ خَافَ مِن مُّوصٍ جَنَفًا ... مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾...182-183/ 318

﴿أَيَّامًا مَّعْدُودَتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ ﴾...322/184

﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِلنَّاسِ﴾...328/185

﴿ وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّى فَإِنِّي... لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴾...186-187/ 338

ص: 646

﴿ وَ لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَلَكُم بَيْنَكُم بِالْبَطِل وَ تُدْلُوا﴾...344/188

﴿يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَقِيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ﴾...348/189

﴿وَ قَتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ ... وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾... 193- 194/ 352

﴿وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَا تُلْقُوا ... أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾... 195- 196/ 356

﴿الْحَجُ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَتُ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَتَ ﴾...378/197

﴿لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ ... اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾...198-199/388

﴿فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا ...حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾...200-201/ 392

﴿وَ اذْكُرُواْ اللَّهَ فِى أَيَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ﴾...396/203

﴿ وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ ... وَ اللهُ لا يُحِبُّ الْفَسَادَ﴾ 204-205/ 404

﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ﴾...406/207

﴿يَأْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا ادْخُلُوا فِي السّلْمِ كَافَّةً﴾...408/208

﴿سَلْ بَنِي إِسْرَ ءِيلَ كَمْ آتَيْنَهُم مِّنْ ءَايَة بَيِّنَةٍ﴾...414/211

﴿ كَانَ النَّاسُ أُمَّةٌ وَاحِدَةٌ فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ﴾...416/213

﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ ﴾...420/214

﴿يَسْئلُونَكَ عَن الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمُ كَبِيرٌ ﴾...422/219

﴿فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ يَسْئلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ﴾...426/220

﴿ وَ يَسْئلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ﴾...434/222

﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّقمُوا﴾...440/223

﴿وَ لَا تَجْعَلُواْ اللَّهَ عُرْضَةٌ ... قُلُوبُكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ﴾...224-225/ 444

﴿لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِّسَآئهِمْ ... الطَّلَقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾...226-227/ 448

ص: 647

﴿وَ الْمُطَلَّقَتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ﴾...458/228

﴿ الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكُ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحُ بِإِحْسَن﴾...462/229

﴿فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّى تَنكِحَ زَوْجًا﴾...470/230

﴿وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ﴾...476/231

﴿وَ الْوَلِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ﴾...480/233

﴿وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ﴾...484/234

﴿وَ لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ﴾...490/235

﴿ لَّا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ﴾...494/236

﴿وَ إِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ﴾...498/237

﴿ حَفِظُوا عَلَى الصَّلَوَتِ وَ الصَّلَوَةِ الْوُسْطَى وَ قُومُوا﴾...506/238

﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا... مَّعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾... 239-240/ 512

﴿ وَ لِلْمُطَلَّقَت مَتَعُ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ﴾...519/241

﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَرِهِمْ ... وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾...243-245/ 522

﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَا مِن بَنِي إِسْرَءِيلَ... لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾... 246-248/ 526

﴿ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ﴾...534/249

﴿ فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَ ءاتَهُ﴾...538/251

﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ﴾...540/253

﴿الله لا إله إلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأخُذُهُ سِنَةٌ ﴾...544/255

﴿ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ ... النَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ﴾...256-257/ 552

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِى حَاجٌ إِبْرَاهِيمَ ... خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا﴾... 258-259/ 558

ص: 648

﴿ وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ﴾... 566/240

﴿مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ فِي سَبيل اللهِ كَمَثَل﴾...580/261

﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ امَنُواْ لا ... والله بما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾...264-265/ 586

﴿ أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ .... وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ﴾... 266-267/ 590

﴿ الشَّيْطَنُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ ... وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبَب﴾...268- 269 /596

﴿ إن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِن تُخْفُوهَا وَ تُؤْتُوهَا﴾...600/271

﴿ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُم بِالَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَ عَلَانِيَةٌ﴾... 602/274

﴿ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرّبوا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي﴾...604/275

﴿ يَمْحَقُ اللَّهُ الرَّبَوَاْ وَ يُرْبي ... خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾... 276-277/ 608

﴿ يَأْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ ... لَا تَظْلِمُونَ وَ لَا تُظْلَمُونَ﴾... 278- 279/ 610

﴿ وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَ أَن تَصَدَّقُوا﴾...616/280

﴿يَأْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ﴾...622/282

﴿وَ إِن كُنتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا ... عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾...283-284/ 626

﴿ ءَامَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ ... عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ﴾...285-286/ 630

ص: 649

(2)

فهرس الأحاديث الشريفة

حرف الألف

الحديث المعصوم - الصفحة

آکِلُ اَلرِّبَا لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی یَتَخَبَّطَهُ اَلشَّیْطَانُ ...الإمام الصادق علیه السلام - 606

آلُ مُحَمَّدٍ اَبوابُ اللهِ وَ سَبيلُهُ وَ الدُّعاةُ اِلَى الجَنَّةِ...الإمام الباقر علیه السلام - 352

اِئْتُوا اَلْأُمُورَ مِنْ وَجْهِهَا...الإمام الباقر علیه السلام - 352

أتدري ما السلم؟ ... وَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ الْأَئِمَّةِ... الإمام الصادق علیه السلام الله - 408

اِتَّقُوا اللَّهَ ولا تَحمِلُوا النّاسَ علی أکتافِکُم... الإمام الصادق علیه السلام - 198

إِتْمَامُهُمَا إِذَا أَدَّاهُمَا، یَتَّقِی مَا یَتَّقِی اَلْمُحْرِمُ فِیهِمَا.... الإمام الصادق علیه السلام - 358

أَتَمَّهُنَّ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ اَلْأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِمْ ...الإمام الصادق علیه السلام- 236

أَتَى جَبْرَئِيلُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ هُوَ بِالْأَبْطَحِ بِالْبُرَاقِ أَصْغَرَ... الإمام الصادق علیه السلام- 636

خْبِرُکَ بِمَا صَنَعْتُ أَنَا بِامْرَأَهٍ کَانَتْ عِنْدِی فَأَرَدْتُ أَنْ أُطَلِّقَهَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 470

أَخَذَ اَلْهُدْهُدَ وَ اَلصُّرَدَ وَ اَلطَّاوُوسَ وَ اَلْغُرَابَ فَذَبَحَهُنَّ وَ عَزَلَ ...الإمام الصادق - 578

(ادْخُلُواْ فِى السّلْم كَافَّةٌ) ، هُوَ وَلاَیَتُنَا... الإمام الباقر علیه السلام - 410

ذَا آلَی اَلرَّجُلُ مِنِ اِمْرَأَتِهِ، لاَ یَقْرَبُهَا وَ لاَ یَمَسُّهَا وَ لاَ یَجْمَعُ... الإمام الصادق علیه السلام - 448

إِذَا أَحْسَنَ اَلْعَبْدُ اَلْمُؤْمِنُ ضَاعَفَ اَللَّهُ لَهُ عَمَلَهُ لِکُلِّ حَسَنَهٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 584

ذا أحسَنَ المُؤمِنُ عَمَلَهُ ضاعَفَ اللّهُ عَمَلَهُ؛ بکُلِّ حَسَنَهٍ... الإمام الصادق علیه السلام- 580

ص: 650

إِذَا أَرَادَ اَلرَّجُلُ اَلطَّلاَقَ طَلَّقَهَا فِی قَبْلِ عِدَّتِهَا بِغَیْرِ جِمَاعٍ... الإمام العلي علیه السلام - 474

إِذَا اِسْتَیْقَظْتَ مِنْ مَنَامِکَ فَقُلْ اَلْکَلِمَاتِ اَلَّتِی تَلَقَّی بِهَا آدَمُ علیه السلام ... الإمام الباقر علیه السلام - 166

إِذَا أَتَی أَحَدُکُمْ أَهْلَهُ، فَلْیَکُنْ قَبْلَ ذَلِکَ مُلاَطَفَهٌ، فَإِنَّهُ أَبرُ لِقَلْبِهَا، ... الإمام الكاظم علیه السلام - 98

إِذَا أَمَّ اَلرَّجُلُ اَلْقَوْمَ جَاءَ شَیْطَانٌ إِلَی اَلشَّیْطَانِ اَلَّذِی هُوَ قَرِیبُ .... الإمام الصادق علیه السلام- 91

إِذَا أُوذِنَ اَلْإِمَامُ دَعَا اَللَّهَ بِاسْمِهِ اَلْعِبْرَانِیِّ اَلْأَکْبَرِ... الإمام الصادق علیه السلام- 272

إِذَا بَلَغَ وَ أُونِسَ مِنْهُ رُشْدٌ وَ لَمْ یَکُنْ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً ... الإمام الصادق علیه السلام- 620

إِذَا تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ لَمْ یَکُنْ مَعَهُ هَدْیٌ صَامَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 370

إِذَا حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ فَقُلِ « اَللَّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شهر رَمَضَانُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 326

إِذَا حَلَفَ ثَلاَثَ أَیْمَانٍ مُتَتَابِعَاتٍ صَادِقاً فَقَدْ جَادَلَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 384

إِذَا دَعَاکَ اَلرَّجُلُ تَشْهَدُ عَلَی دَیْنٍ أَوْ حَقٍّ لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ... الإمام الكاظم علیه السلام - 622

إِذَا رَأَتِ اَلدَّمَ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ فَقَدْ بَانَتْ.... الإمام الصادق علیه السلام- 460

إِذَا رَجَعْتَ إِلَی أَهْلِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 372

إِذَا طَلَّقَ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بِهَا فَلَهَا نِصْفُ مَهْرِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 494

إِذَا فَاتَ اَلرَّجُلَ اَلصِّیَامُ فَلْیَبْدَأْ صِیَامَهُ مِنْ لَیْلَهِ اَلنَّفْرِ ... الإمام علي علیه السلام - 374

ذَا قَالَ اَلرَّجُلُ لاِمْرَأَتِهِ أَنْتِ طَالِقَهٌ ثُمَّ رَاجَعَهَا قَالَ أَنْتِ .. الإمام الصادق علیه السلام- 472

إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَاقْرَأِ اَلْمَثَانِیَ وَ سُورَهً أُخْرَی ، و صلّ... الإمام الصادق علیه السلام- 96

ذَا کَانَ جَائَکَ اَلْحَدِیثَانِ اَلْمُخْتَلِفَانِ فَقِسْهُمَا عَلَی کِتَابِ اَللَّهِ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 50

إِذَا لَمْ تَکُنْ اَلنِّصْفَ مِنْ عَدُوِّکَ صَلَّیْتَ إِیمَاءً رَاجِلاً کُنْتَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 512

أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَتَبَهُ اَللَّهُ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ مَنْ کَانَت... النبيّ صلی الله علیه و آله - 282

اَلْأَرَضُونَ کُلُّهَا وَ اَلسَّمَاوَاتُ کُلُّهَا وَ جَمِیعُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ ... أحدهما عليهما السلام - 550

اَلْأَرَضِینَ وَ اَلْجِبَالَ وَ اَلشِّعَابَ وَ اَلْأَوْدِیَهَ...الإمام الصادق علیه السلام- 140

ص: 651

اِسْتَقْبِلِ اَلْقِبْلَهَ بِوَجْهِکَ، وَ لاَ تُقَلِّبْ بِوَجْهِکَ عَنِ اَلْقِبْلَهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 262

سْتَوْلَی عَلَی مَا دَقَّ وَ جَلَّ... الإمام الصادق علیه السلام - 98

اِسْمُ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمُ مُقَطَّعٌ فِی أُمِّ اَلْکِتَابِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 90

أَسْمَاءُ اَلْأَوْدِیَهِ وَ اَلنَّبَاتِ وَ اَلشَّجَرِ وَ اَلْجِبَالِ مِنْ اَلْأَرْضِ... الإمام الصادق علیه السلام- 140

اُطْلُبْ لَهُ وَارِثاً أَوْ مَوْلًی فَادْفَعْهَا إِلَیْهِ، فَإِنَّ اَللَّهَ... الإمام الصادق علیه السلام - 318

عْدَاءُ عَلِیٍّ هُمُ اَلْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ أَبَدَ اَلْآبِدِینَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 298

(إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ ) ، قَالَ عَلیه السلام :ریحٌ ... الإمام الباقر علیه السلام - 590

أَعْطِ اَلْفِطْرَهَ قَبْلَ اَلصَّلاَهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: (وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ . الإمام الصادق علیه السلام- 176

أُعْطِيتُ الطِّوَالَ مَكانَ التَّوْرَیةِ ، أُعْطِيتُ الْمِئِينَ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 112

أَعْطِهِ لِمَنْ أُوصِیَ لَهُ وَ إِنْ کَانَ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً ... الإمام الباقر علیه السلام - 316

أَقَرَّتْ بِالْمِیثَاقِ اَلَّذِی أَخَذَ اَللَّهُ (فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ ... الإمام الباقر علیه السلام - 462

أَلاَ إِنَّ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمِیعَ مَا فُضِّلَتْ بِهِ اَلنَّبِیُّونَ ... الإمام علي علیه السلام - 412

اَلْأَقْرَاءَ هِیَ اَلْأَطْهَارُ قَالَ: اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 460

إِلاَّ عَلَی ذُرِّیَّهِ قَتَلَهِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ .... أحدهما علیهم السلام- 354

الزَمِ الأَرْضَ لَا تُحَرِّكَنَّ يَدَكَ وَلَا رِجْلَكَ أَبَداً حَتَّى تَرَى ... الإمام الباقر علیه السلام - 262

أَ مَا سَمِعْتَ بِطَارِقٍ أَنَّ طَارِقاً کَانَ نَحَّاساً بِالْمَدِینَهِ فَأَتَی ... الإمام الصادق علیه السلام - 300

أَمَرَ اَللَّهُ بِالدُّخُولِ فِیهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 410

أُمِرُوا بِمَعْرِفَتِنَا.... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 410

مَّا اَلْإِمْسَاکُ بِالْمَعْرُوفِ فَکَفُّ اَلْأَذَی وَ إِجْبَاءُ [إحباء] اَلنَّفَقَهِ. الإمام الرضا علیه السلام - 466

أَمَّا عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ ثَلاَثَهُ قُرُوءٍ فَلِأَجْلِ اِسْتِبْرَاءِ اَلرَّحِمِ مِنَ اَلْوَلَدِ . الإمام الباقر علیه السلام - 488

أما قوله : (وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ... الإمام الباقر علیه السلام - 406

ص: 652

أُمَّهُ مُحَمَّدٍ بَنُو هَاشِمٍ خَاصَّهً... الإمام الصادق علیه السلام - 248

أَنَا أَقْضِی فِی ذَا، قُلْ لَهُمَا فَلْتَأْکُلْ وَ لْیُظِلَّهَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 300

أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ اِسْمِی أَحْمَدُ وَ أَنَا عَبْدُ اَللَّهِ اِسْمِی إِسْرَائِیلُ ... النبیّ صلی الله علیه و آله- 180

أَنْتُمْ - وَ اللَّه! - هُمْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ؛ قَالَ لَا یَثْبُتُ... الإمام الباقر علیه السلام - 402

إِنْ کَانَ بِالْبَلَدِ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ7... الإمام الصادق علیه السلام - 240

إِنْ کَانَ سَمَّی لَهَا مَهْراً فَلَهَا نِصْفُهُ اَلْمَهْرِ، وَ لاَ عِدَّهَ عَلَیْهَا... الإمام الصادق علیه السلام - 520

أَنْزَلَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْآیَهَ فِی اَلتَّطَوُّعِ خَاصَّهً : (فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ... الإمام الباقر علیه السلام - 228

أُنْزِلَتْ فِی عُثْمَانَ ...الإمام الباقر علیه السلام - 586

أُنْزِلَتْ فِی عليّ...الإمام الباقر علیه السلام - 588

إِنَّ آدَمَ کَانَ لَهُ فِی اَلسَّمَاءِ خَلِیلٌ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ، فَلَمَّا هَبَطَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 138

نَّ أَبَا اَلْیُسْرِ رَجُلٌ مِنَ اَلْأَنْصَارِ مِنْ بَنِی سَلِیمَهَ... الإمام الصادق علیه السلام - 614

نَّ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَدَّثَنَا أَنَّ رَجُلاً أَتَی سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیَّ فَقَالَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 292

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام أَخْرَجَ إِسْمَاعِیلَ إِلَی اَلْمَوْقِفِ فَأَفَاضَا مِنْهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 392

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام لَمَّا أَنْ دَعَا رَبَّهُ أَنْ یَرْزُقَ أَهْلَهُ مِنَ اَلثَّمَرَاتِ ... الإمام السجاد علیه السلام - 244

إِنَّ إِبْلِیسَ تَرَاءَا لِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اَلْوَادِی... الإمام الصادق علیه السلام - 288

إِنَّ إِبْلِیسَ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ : أَوَّلُهُنَّ یَوْمَ لُعِنَ، وَ حِینَ... الإمام الصادق علیه السلام - 94

إِنِ اِسْتَمْتَعْتَ بِالْعُمْرَهِ إِلَی اَلْحَجِّ فَإِنَّ عَلَیْکَ اَلْهَدْیَ ...الإمام الصادق علیه السلام الله - 368

إِنْ أَشَدَّ اَلنَّاسِ عَذَاباً یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ لَسَبْعَهُ نَفَرٍ: أَوَّلُهُمْ... الإمام الصادق علیه السلام - 560

إِنَّ اَلتَّوْبَهَ مُطَهِّرَهٌ مِنْ دَنَسِ اَلْخَطِیئَهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 612

إِنَّ اَلْحَسَنَ [ الحسن ] بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ مَتَّعَ اِمْرَأَهً طَلَّقَهَا أَمَهً...الإمام الصادق علیه السلام - 496

إِنَّ اَلْحِکْمَهَ اَلْمَعْرِفَهُ وَ اَلتَّفَقُّهُ فِی اَلدِّینِ فَمَنْ فَقُهَ مِنْکُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 600

ص: 653

إِنَّ اَلْحَنِیفَهَ هِیَ اَلْإِسْلاَمُ ...الإمام الصادق علیه السلام - 252

إِنَّ اَلْخَیْرَ وَ اَلشَّرَّ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ لَهُ فِیهِمَا اَلْمَشِیَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 554

إِنَّ اَلسَّمَاءَ وَ اَلْأَرْضَ وَ مَا فِیهِمَا مِنْ خَلْقٍ مَخْلُوقٌ فِی جَوْفِ ... الإمام عليّ علیه السلام - 550

إِنَّ اَلشَّیَاطِینَ یَقُولُونَ لِکُلِّ شَیْءٍ ذِرْوَهٌ وَ ذِرْوَهُ اَلْقُرْآنِ آیَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 546

إِنَّ اَلْعَبْدَ اَلْمُؤْمِنَ حِینَ یَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهِ حَاجّاً لاَ یَخْطُو ... الإمام الصادق علیه السلام - 402

إِنَّ اَلْعُمْرَهَ وَاجِبَهٌ بِمَنْزِلَهِ اَلْحَجِّ، لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی ... الإمام الباقر علیه السلام - 358

إِنَّ اَلْعُمْرَهَ وَاجِبَهٌ عَلَی اَلْخَلْقِ بِمَنْزِلَهِ اَلْحَجِّ، لِأَنَّ اَللَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 360

إِنَّ اَلْقُرْآنَ زَاجِرٌ وَ آمِرٌ یَأْمُرُ بِالْجَنَّهِ وَ یَزْجُرُ عَنِ اَلنَّارِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 54

إِنَّ اَلْقُرْآنَ فِیهِ مُحْکَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ، فَأَمَّا اَلْمُحْکَمُ فَنُؤْمِنُ بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 58

إِنَّ اَلْقُرْآنَ نَزَلَ عَلَی سَبْعَهِ أَحْرُفٍ ، وَ أَدْنَی مَا لِلْإِمَامِ... الإمام الصادق علیه السلام- 62

إِنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنَ الْأَرْضِ جَمِيعاً مَكَّةَ وَ اخْتَارَ مِنْ مَكَّةَ بَكَّةَ... آبائه علیهم السلام- 160

إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنْ یَذْبَحُوا بَقَرَهً، وَ إِنَّمَا ... الإمام الرضا علیه السلام - 192

إِنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ کِتَابَهُ ، وَ هُوَ اَلصَّادِقُ اَلْبَرُّ، فِیهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 46

أَنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ اَلْحَجَرَ اَلْأَسْوَدَ مِنَ اَلْجَنَّهِ لآِدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ کَانَ .... الإمام الصادق علیه السلام - 244

إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ نَبِیّاً یُقَالُ لَهُ أَرْمِیَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 560

إنّ الإِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله ... بِخَمْسَةِ أَسْيَافٍ فَسَيْفٌ عَلَى ... الإمام الصادق علیه السلام - 198

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَرَضَ عَلَی آدَمَ فِی اَلْمِیثَاقِ ذُرِّیَّتَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 168

إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَحَبَّ [أراد] أَنْ یَخْلُقَ خَلْقاً ... الإمام الباقر علیه السلام - 120

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَدَعْ شَیْئاً یَحْتَاجُ إِلَیْهِ اَلْأُمَّهُ إِلَی یَوْمِ... الإمام الباقر علیه السلام - 40

إِنَّ اَللَّهَ تعالى يقول : ﴿ الطَّلَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكُ ...الإمام الباقر علیه السلام - 464

إنَّ اللّهَ جَعَلَ وَلایَتَنا أهلَ الْبَیتِ قُطبَ الْقرآنِ ، و قُطبَ جَمیعِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 38

ص: 654

إِنَّ اَللَّهَ حِینَ أَهْبَطَ آدَمَ إِلَی اَلْأَرْضِ أَمَرَهُ أَنْ یَحْرِثَ بِیَدِهِ ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 164

نَّ اَللَّهَ غَضِبَ عَلَی اَلزَّانِی فَجَعَلَ لَهُ جَلْدَ مِائَهٍ فَمَنْ غَضِبَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 468

إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ اَلْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ بَنِی آدَمَ وَ قَسَمَ عَلَیْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 628

إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ طَاعَتَنَا فِی کِتَابِهِ فَلاَ یَسَعُ اَلنَّاسَ جَهْلا، لَنَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 74

إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا أَوْحَی إِلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ خُذْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلطَّیْرِ، عَمَدَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 570

إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا خَلَقَ اَلْخَلْقَ فَجَعَلَهُ فِرْقَتَیْنِ، فَجَعَلَ خِیَرَتَهُ فِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 40

إِنَّ اَللَّهَ لَیُرَبِّی لِأَحَدِکُمُ اَلصَّدَقَهَ کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ وَلَدَهُ حَتَّی یَلْقَاهُ ... النبي صلی الله علیه و آله - 610

إِنَّ اَللَّهَ یَدْفَعُ بِمَنْ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لاَ یُصَلِّی مِنْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 538

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : (وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ) ... الإمام الباقر علیه السلام - 406

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ : لَیْسَ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَکَّلْتُ بِهِ مَنْ یَقْبِضُهُ غَیْرِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 608

إِنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانُوا یَنْزِلُونَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ فِی كُلِّ ... الإمام الباقر علیه السلام - 216

إِنَّ اَلْمَلَکَ یُنْزِلُ اَلصَّحِیفَهَ أَوَّلَ اَلنَّهَارِ، وَ أَوَّلَ اَللَّیْلِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 274

إِنَّ أَوَّلَ کُفْرٍ کُفِرَ بِاللَّهِ حَیْثُ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ کُفْرُ إِبْلِیسَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 144

إِنَّ أَهْلَ اَلْجَاهِلِیَّهِ کَانَ مِنْ قَوْلِهِمْ کَلاَّ وَ أَبِیکَ، بَلَی وَ أَبِیکَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 394

إِنَّ أَهْلَ اَلْحَرَمِ کَانُوا یَقِفُونَ عَلَی اَلْمَشْعَرِ اَلْحَرَامِ ، وَ تَقِفُ اَلنَّاسُ الإمام الصادق علیه السلام - 390

إِنَّ أَهْلَ مَکَّهَ یَذْبَحُونَ اَلْبَقَرَهَ فِی اَللَّبَبِ ، فَمَا تَرَی فِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 194

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَتِ)، في عليّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 290

إنّ «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» أقرَبُ إلَی اسمِ اللّهِ ... الإمام الرضا علیه السلام- 96

إِنَّ حُیَیّاً وَ أَبَا یَاسِرٍ اِبْنَیْ أَخْطَبَ وَ نَفَراً مِنَ یَهُودِ... الإمام الباقر علیه السلام - 116

إِنَّ رَجُلاً مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَتَلَ قَرَابَهً لَهُ ثُمَّ أَخَذَهُ فَطَرَحَهُ ... الإمام الرضا علیه السلام - 190

إِنَّ فِی اَلْفِطْرِ تَکْبِیراً... الإمام الصادق علیه السلام - 336

ص: 655

إِنَّ فِی اَلْفِطْرِ لَتَکْبِیراً وَ لَکِنَّهُ مَسْتُورٌ [مسنون]، یُکَبِّرُ فِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 334

إِنَّ فِی اَلْقُرْآنِ مَا مَضَی وَ مَا یَحْدُثُ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 62

إِنَّ فِیکُمْ مَنْ یُقَاتِلُ عَلَی تَأْوِیلِ اَلْقُرْآنِ کَمَا قَاتَلْتُ عَلَی تَنْزِیلِهِ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 74

إِنَّ قُرَیْشاً کَانَ تُفِیضُ مِنْ جَمْعٍ وَ مُضَرُ وَ رَبِیعَهُ مِنْ عَرَفَاتٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 392

إِنَّ کُلَّ شَیْءٍ فِی اَلْکُرْسِیِّ...الإمام الصادق علیه السلام - 548

إِنَّ نَبِیَّ اَللَّهِ قَدْ اِنْطَلَقَ نَحْوَ بِئْرِ مَیْمُونٍ فَأَدْرَکَ... الإمام علىّ علیه السلام- 408

إِنْ هَذَا اَلشَّهْرَ اَلْمُبَارَکَ اَلَّذِی أُنْزِلَتْ فِیهِ اَلْقُرْآنُ وَ جَعَلَتْهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 326

إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَمْ یَزَلِ اَللَّهُ یَبْعَثُ فِینَا مَنْ یَعْلَمُ کِتَابَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 74

إِنَّا نَدْخُلُ عَلَی أَخٍ لَنَا فِی بَیْتِ أَیْتَامٍ مَعَهُمْ خَادِمٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 428

إِنَّمَا کَانَ لَبْثُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ فِی اَلْجَنَّهِ حَتَّی خَرَجَا مِنْهَا ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 148

إِنَّمَا هِیَ اَلْقُلُوبُ؛ مَرَّهً یَصْعُبُ عَلَیْهَا اَلْأَمْرُ، وَ مَرَّهً یَسْهُلُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 436

إنّه ذُکِرَ لَنَا أَنَّ أَجَلَ الْإِیلَاءِ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ بَعْدَ مَا... الإمام الرضا علیه السلام - 452

أَنَّهُ کَانَ عَلَی اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ أَصْنَامٌ فَلَمَّا أَنْ حَجَّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 290

إِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ إِلاَّ وَ قَدْ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ غَیْرَ اَلصَّدَقَهِ ... النبيّ صلی الله علیه و آله- 610

إِنَّهُ نَازِلٌ فِی قِبَابٍ مِنْ نُورٍ حِینَ یَنْزِلُ بِظَهْرِ اَلْکُوفَهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 414

إِنِّی لَأَطُوفُ بِالْبَیْتِ مَعَ أَبِی 7 إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ طُوَالٌ جُعشَم ... الإمام الصادق علیه السلام - 128

أَوْفُوا بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ فَرْضاً مِنَ اَللَّهِ أُوفِ لَکُمْ اَلْجَنَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 172

أو قَد فَعَلوها ؟... الإمام على علیه السلام - 30

أُولَئِکَ قُرَیْشٌ کَانُوا یَقُولُونَ: نَحْنُ أَوْلَی اَلنَّاسِ بِالْبَیْتِ... الإمام الصادق علیه السلام - 388

أَوَّلُ بُقْعَهٍ عُبِدَ اَللَّهُ عَلَیْهَا ظَهْرُ اَلْکُوفَهِ لَمَّا أَمَرَ اَللَّهُ اَلْمَلاَئِکَهَ ... الإمام على علیه السلام - 146

أَوَّلُ شَیْءٍ نَزَلَ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ فَهُوَ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی ... الإمام علىّ علیه السلام - 248

ص: 656

(اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ) ، يعني أمير المؤمنين ... الإمام الصادق علیه السلام - 106

الأهلة (في قوله تعالى : الْحَج أَشْهُرٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 380

أَیْ لاَ حَرَجَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 286

لْإيمَانُ عَمَلٌ كُلُّهُ، وَالْقَوْلُ بَعْضُ ذلِكَ الْعَمَلِ ، مُفترض ..... الإمام الصادق علیه السلام - 260

أَیُّ شَیْءٍ اَلسَّکِینَهُ عِنْدَکُمْ؟... الإمام الرضا علیه السلام - 532

أَیُّ شَیْءٍ عِنْدَکَ مِنْ أَحَادِیثِ اَلشِّیعَهِ؟... الإمام الباقر علیه السلام - 138

أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ فِی إِتْیَانِ اَلنِّسَاءِ فِی أَعْجَازِهِنَّ؟... الإمام الرضا علیه السلام - 442

إِیَّاکُمْ وَ اَلْخُصُومَهَ ، فَإِنَّهَا تُحْبِطُ اَلْعَمَلَ وَ تَمْحَقُ اَلدِّینَ... الإمام الباقر علیه السلام - 84

إِیَّانَا عَنَی بِذَلِکَ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَهَ وَصِیِّهِ... الإمام السجاد علیه السلام - 244

أَیُّکُمْ یُحِبُّ أَنْ یَنْفَصِلُ مِنْ فَوْرِ جَهَنَّمَ؟... النبيّ صلی الله علیه و آله - 614

یُّمَا رَجُلٍ آلَی مِنِ اِمْرَأَتِهِ وَ اَلْإِیلاَءُ: أَنْ یَقُولَ اَلرَّجُلُ: وَ اَللَّهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 450

اَیُّهَا النّاسُ اِنَّکُم فی زَمانِ هُدْنَهٍ و أَنْتُم علی ظَهرِ سَفَرٍ ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 28

حرف الباء

«اَلْبَاءُ» بَهَاءُ اَللَّهِ وَ «اَلسِّینُ» سَنَاءُ اَللَّهِ وَ «اَلْمِیمُ» ... الإمام الصادق علیه السلام - 100

اَلْبَاغِی اَلْخَارِجُ عَلَی اَلْإِمَامِ وَ اَلْعَادِی اَللِّصُّ .... الإمام الصادق علیه السلام - 304

اَلْبَاغِی اَلظَّالِمُ وَ اَلْعَادِی اَلْغَاصِبُ... الإمام الصادق علیه السلام - 302

لْبَاغِی طَالِبُ اَلصَّیْدِ وَ اَلْعَادِی اَلسَّارِقُ لَیْسَ لَهُمَا... الإمام الصادق علیه السلام - 306

بِظُلْمِهِ وَ سُوءِ سِیرَتِهِ... الإمام علي علیه السلام - 406

بَعَثَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عبد الله بْنَ رَوَاحَهَ فَقَالَ: لاَ تَخْرُصُوا ... الإمام الصادق علیه السلام - 592

بَعْدَ آدَمَ و قَبْلَ نُوحٍ علیهم السلام ضُلاَّلاً، فَبَدَا لِلَّهِ، فَبَعَثَ اَللَّهُ اَلنَّبِیِّینَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 418

بَعدَ الشَهادَة ...الإمام الصادق علیه السلام - 624

ص: 657

بَعْدَ مُسَمَّیْنَ کَمَا سُمِّیَ مَنْ قَبْلَنَا .... الإمام الباقر علیه السلام - 64

بَلْ رَدَّهُمُ اَللَّهُ حَتَّی سَکَنُوا اَلدُّورَ وَ أَکَلُوا اَلطَّعَامَ وَ نَکَحُوا ... الإمام الباقر علیه السلام - 522

بِمَا عِنْدَنَا مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ بِمَا ضَیَّعُوا مِنْهُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 258

بَیَاضُ اَلنَّهَارِ مِنْ سَوَادِ اَللَّیْلِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 344

بِالزِّیَادَهِ بِالْإِیمَانِ یَتَفَاضَلُ اَلْمُؤْمِنُونَ بِالدَّرَجَاتِ عِنْدَ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 540

حرف التاء

تُخْرِجُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ قَدْرَ مَا یَکْفِیهِمْ وَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 432

تُخْرِجُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ قَدْرَ مَا یَکْفِیهِمْ وَ تُخْرِجُ مِنْ مَالِکَ قَدْرَ مَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 426

تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ علیها السلام مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ الْكَثِيرِ الَّذِي قَالَتعالى ... الإمام الباقر علیه السلام - 276

تَعْرِفُ اَلنَّاسِخَ مِنَ اَلْمَنْسُوخِ ؟... الإمام عليّ علیه السلام - 60

تفسير الهدى ، عليّ علیه السلام ، قال الله فيه : ( فَلَا خَوْفٌ ...الإمام الباقر علیه السلام - 170

تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ لَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا فِی عَلِیٍّ علیه السلام کَفَرُوا ... الإمام الباقر علیه السلام - 208

تَقُولُ خَيراً... الإمام الصادق علیه السلام - 492

اَلتَّکْبِیرُ اَلْأَخِیرُ أَرْبَعُ مَرَّاتٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 336

اَلتَّکْبِیرُ فِی أَیَّامِ اَلتَّشْرِیقِ فِی دُبُرِ اَلصَّلَوَاتِ... الإمام الصادق علیه السلام - 398

حرف الجيم

جَاءَ رَجُلٌ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنَّ أَخِی هَلَکَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 430

جَرَتْ فِی اَلْقَائِمِ... الإمام الباقر علیه السلام - 252

جُزْءٌ مِنْ عَشَرَهٍ کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً وَ کَانَ اَلطَّیْرُ اَلطَّاوُسَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 574

حرف الحاء

اَلْحَبَّهُ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ ، وَ اَلسَّبْعُ اَلسَّنَابِلُ سَبْعَهٌ مِنْ وُلْدِهَا، ... الإمام الصادق علیه السلام - 584

ص: 658

اَلْحَجُّ جَمِیعُ اَلْمَنَاسِکِ وَ اَلْعُمْرَهُ لاَ یُجَاوَزُ بِهَا مَکَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 358

اَلْحَرْثُ اَلذُّرِّیَّهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 406

حَسْبُکَ کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْکِتَابِ مِنْ فَاتِحَتِهِ إِلَی خَاتِمَتِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 66

الحكّام ، القضاة... الإمام الرضا علیه السلام - 346

الحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا﴾ ،قالَ : المَعرِفَهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 600

﴿حَفِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَوَةِ) وَ صَلاة العَصر ... الإمام الباقر علیه السلام - 508

حَقٌّ جَعَلَهُ اَللَّهُ فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ... الإمام الصادق علیه السلام - 312

حَقِیقٌ عَلَی اَللَّهِ تعالی أَنْ لاَ یَدْخُلَ اَلْجَنَّهَ مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 626

حَيْثُ شَاءَ ...الإمام الباقر علیه السلام - 440

ینَ یَطْلُعُ اَلدَّمُ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 458

خَالَفَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَوْمَهُ وَ عَابَد آلِهَتَهُمْ حَتَّی أُدْخِلَ عَلَی ... الإمام الصادق علیه السلام - 558

حرف الخاء

خَرَجَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ اَلْعَاصِ مِنْ عِنْدِ عُثْمَانَ... الإمام الصادق علیه السلام - 196

خَطَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالْمَدِینَهِ فَکَانَ فِیمَا قَالَ لَهُمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 36

خَرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حِینَ حَجَّ حِجَّهَ اَلْوَدَاعِ ، خَرَجَ فِی أَرْبَعٍ ... الإمام الباقر علیه السلام- 364

اَلْخِمَارُ وَ شِبْهُهُ . ... الإمام الباقر علیه السلام - 518

اَلْخَمْرُ مِنْ سِتَّهِ أَشْیَاءَ اَلتَّمْرِ وَ اَلزَّبِیبِ، وَ اَلْحِنْطَهِ. وَ اَلشَّعِیرِ ... الإمام السجّاد علیه السلام - 424

حرف الدال

دُونَ اَلْمَوَاقِیتِ إِلَی مَکَّهَ فَهُمْ مِنْ حَاضِرِی اَلْمَسْجِدِ... الإمام الصادق علیه السلام - 376

حرف الذال

ذُرِّیَّةِ الْأنْبِیَاءِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 530

ص: 659

ذَلِکَ جُوعٌ خَاصُّ، وَ جُوعٌ عَامٌ؛ فَأَمَّا بِالشَّامِ فَإِنَّهُ عَامٌّ ... الإمام الباقر علیه السلام - 278

ذَلِکَ مِثْلُ مُوسَی وَ اَلرُّسُلِ مِنْ بَعْدِهِ وَ عِیسَی صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِم... الإمام الباقر علیه السلام - 202

ذَلِکَ مِنْ خُطُواتِ اَلشَّیْطانِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 302

حرف الراء

اَلرَّجُلُ یُطَلِّقُ حَتَّی إِذَا کَادَتْ أَنْ یَخْلُوَ أَجَلُهَا رَاجَعَهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 478

رَدُّوا عَلَي اللهِ فَقَالُوا أَتَجعَلُ فيها مَن يُفسِدُ فيها وَ يَسفِكُ... الإمام السجّاد علیه السلام - 134

رُضَاضُ اَلْأَلْوَاحِ فِیهَا اَلْعِلْمُ وَ اَلْحِکْمَهُ، اَلْعِلْمُ جَاءَ مِنَ اَلسَّمَاءِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 530

رِضْوَانُ اَللَّهِ، وَ اَلتَّوْسِعَهُ فِی اَلْمَعِیشَهِ، وَ حُسْنُ اَلصُّحْبَهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 396

رِضْوَانُ اَللَّهِ وَ اَلْجَنَّهُ فِی اَلْآخِرَهِ وَ اَلسَّعَهُ فِی اَلْمَعِیشَهِ وَ حُسْنُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 396

رُفِعَتْ عَنْ أُمَّتِی أَرْبَعُ خِصَالٍ: مَا أَخْطَأُوا، وَ مَا نَسُوا... النبیّ صلی الله علیه و آله -642

حرف السين

سَأَلْتَ عَمَّنْ أَتَی جَارِیَتَهُ فِی دُبُرِهَا، وَ اَلْمَرْأَهُ لُعْبَهُ ... الإمام الرضا علیه السلام - 444

اَلسُّجُودُ وَ وَضْعُ اَلْیَدَیْنِ عَلَی اَلرُّکْبَتَیْنِ فِی اَلصَّلَوهِ.... الإمام الصادق علیه السلام - 188

سَرَقُوا أَکْرَمَ آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ بِسْمِ اَللّهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 92

اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرْضُ وَ جَمِیعُ مَا خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْکُرْسِیِّ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 548

(اَلسَّلَمُ) هُوَ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أَمَرَ اَللَّهُ بِالدُّخُولِ فِیهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 411

سَلْهَا کَیْفَ فَجَرَتْ ... الإمام علي علیه السلام - 304

سَمُّوهُمْ بِأَحْسَنِ أَمْثَالِ اَلْقُرْآنِ یَعْنِی عِتْرَهَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، هَذَا، ... الإمام علي علیه السلام- 66

حرف الشين

شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ ، وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحْرِمَ بِالْحَجِّ ... الإمام الباقر علیه السلام - 380

شَیْءٌ جَعَلَهُ اَللَّهُ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ... الإمام الصادق علیه السلام - 316

ص: 660

اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی بِهِ اَلْعُطَاشُ لاَ حَرَجَ عَلَیْهِمَا أَنْ یُفْطِرَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 326

اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی یَأْخُذُهُ اَلْعُطَاشُ... الإمام الباقر علیه السلام - 322

اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ وَ اَلَّذِی یَأْخُذُهُ اَلْعُطَاشُ... الإمام الباقر علیه السلام - 324

حرف الصاد

اَلصَّبْرُ اَلصَّوْمُ إِذَا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ اَلشِّدَّهُ أَوْ اَلنَّازِلَهُ فَلْیَصُمْ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 178

اَلصَّبْرُ هُوَ اَلصَّوْمُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 179، 278

اَلصِّبْغَهُ مَعْرِفَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْوَلاَیَهِ فِی اَلْمِیثَاقِ... الإمام الصادق علیه السلام - 256

اَلصَّرْفُ اَلنَّافِلَهُ وَ اَلْعَدْلُ اَلْفَرِیضَهُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 234

اَلصَّلاَهُ رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 512

صَلاَهِ اَلظُّهْرِ وَ فِیهَا فَرَضَ اَللَّهُ اَلْجُمُعَهَ وَ فِیهَا اَلسَّاعَهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 510

صَلاَهُ اَلْوُسْطَی هِیَ اَلْوُسْطَی مِنْ صَلاَهِ اَلنَّهَارِ وَ هِیَ اَلظُّهْرِ... الإمام الصادق علیه السلام - 510

﴿الصَّلَوَةِ الْوُسْطَى ﴾ ، الظهر... الإمام الصادق علیه السلام - 510

صُمْ حِینَ یَصُومُ اَلنَّاسُ، وَ أَفْطِرْ حِینَ یُفْطِرُ اَلنَّاسُ... الإمام الباقر علیه السلام- 350

صَوْمُ اَلسَّفَرِ وَ اَلْمَرَضِ أَنَّ اَلْعَامَّهَ اِخْتَلَفَتْ فِی ذَلِکَ ... الإمام السجّاد علیه السلام - 334

اَلصَّوْمُ فُوهُ لاَ یَتَکَلَّمُ إِلاَّ بِالْخَیْرِ .... الإمام الصادق علیه السلام - 332

صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلْحَجِّ قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ... الإمام علي علیه السلام- 374

اَلصَّیْدَ فَإِنِ اُبْتُلِی بِشَیْءٍ مِنَ اَلصَّیْدِ فَفَدَاهُ ... الإمام الباقر علیه السلام الله - 404

حرف الظاء

ظَهْرُ اَلْقُرْآنِ اَلَّذِینَ نَزَلَ فِیهِمْ، وَ بَطْنُهُ اَلَّذِینَ عَمِلُوا ...الإمام الباقر علیه السلام - 56

ظَهْرَهُ وَ بَطْنُهُ تَأْوِیلُهُ، مِنْهُ مَا مَضَی وَ مِنْهُ مَا لَمْ یَکُنْ بَعْدُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 58

حرف العين

اَلْعَدْلُ اَلْفَرِیضَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 232

ص: 661

اَلْعَدْلُ فِی قَوْلِ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : اَلْفِدَاءُ... الإمام الصادق علیه السلام - 232

اَلْعَفْوُ: اَلْوَسَطُ... الإمام الصادق علیه السلام - 424

عَلَی اَلَّذِی أَفْطَرَ قَضَاءُ ذَلِکَ اَلْیَوْمِ، إِنَّ اَللَّهَ... الإمام الصادق علیه السلام - 342

عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَفْضَلُهُمْ، وَ هُوَ مِمَّنْ یُنْفِقُ مَالَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 588

عَلَی قَدْرِ مَالِ زَوْجِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام و الكاظم عليهما السلام - 520

عَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَمَا وَجَدْتُمْ آیَهً نَجَا بِهَا مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 36

عَلَيْهِ دَمُ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى يَقُولُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 372

حرف الفاء

فَاتَ اَلنَّاسَ اَلصَّلاَهُ مَعَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَوْمَ صِفِّینَ إِلَی آخِرِهِ.ه... الإمام الصادق علیه السلام - 514

فَاتَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ اَلنَّاسَ یَوْماً بِصِفِّینَ - يعني صلاة ... الإمام الصادق علیه السلام - 514

فَاتِحَهَ اَلْکِتَابِ [ یُثَنَّی فِیهَا اَلْقَوْلُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 100

فَإِذَا حَلَقَ رَأْسَهُ لَمْ یَسْقُطْ شَعْرَهٌ إِلاَّ جَعَلَ اَللَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 402

فَإِنَّ تَمَامَ اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ أَنْ لاَ یَرْفُثَ وَ لاَ یَفْسُقَ وَ لاَ ... الإمام الباقر و الصادق علیه السلام - 362

فَإِنْ ظَنَنْتَ أَنَّ اَللَّهَ عَنَی بِهَذِهِ اَلْآیَهِ جَمِیعَ أَهْلِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 260

فَإِنْ کَانَ یَلِیطُ حَوْضَهَا وَ یَقُومُ عَلَی هَنَاتِهَا وَ یَرُدُّ نَادَّتَهَا... الإمام الباقر علیه السلام - 430

فَرِيضَةٌ... كَانَ ذَلِكَ فِي عُمْرَةِ الْقَضَاءِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 288

فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ ثَلاَثَمِائَهٍ وَ ثَلاَثَهَ عَشَرَ رَجُلاً، مِنْهُمْ مَنِ اِغْتَرَفَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 534

فلان و فلان ... «النسل» ، هم الذرية ، و «الحرث»: الزرع ... الإمام الكاظم علیه السلام - 404

فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ مُعَاوِیَهُ وَ أَشْیَاعُهُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 588

فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغِ وَ لَا عَادٍ... الإمام الباقر علیه السلام - 304

فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ جَحَدَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَقَرَّ وَ مِنْهُمْ... الإمام الصادق علیه السلام - 414

ص: 662

فَهِیَ مُطَلَّقَهٌ، ثُمَّ یُوقَفُ فَإِنْ فَاءَ فَهِیَ عِنْدَهُ عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 454

فِی آخِرِ اَلْبَقَرَهِ لَمَّا دَعَوْا أُجِیبُوا ( لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا)...أحدهما علیهماالسلام - 640

في كِتاب عليّ ( لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ )... الإمام الصادق علیه السلام - 116

فيهِما جَميعاً ... الإمام الصادق علیه السلام - 186

حرف القاف

قَالَ أَبُو ذَرٍّ : یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا أَفْضَلُ مَا أُنْزِلَ عَلَیْکَ... الإمام الصادق علیه السلام - 548

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنَا خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَکَّلْتُ بِالْأَشْیَاءِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 610

قَالَ اَللَّهُ تبارک تَعَالَی: إِنِّی أَعْطَیْتُ اَلدُّنْیَا بَیْنَ عِبَادِی ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 280

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّهٍ دَانَتْ بِإِمَامٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 556

قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ یَحْکِی قَوْلَ اَلْیَهُودِ - : ( إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 210

قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی لِقومِ مُوسَى: (وَ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا ...الإمام الصادق علیه السلام - 184

قَالَتِ اَلْجِنُّ: إِنَّ لِکُلِّ شَیْءٍ ذِرْوَهً وَ ذِرْوَهُ اَلْقُرْآنِ... الإمام الصادق علیه السلام - 544

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی یَوْمٍ حَارٍّ: مَنْ سَرَّهُ أَنْ یُظِلَّهُ اَللَّهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 616

قال : علي علیه السلام في قول الله تعالى : (وَ اذْكُرُوا اللَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 398

قَالَ لِأَبِی حَنِیفَهَ مَا سُورَهٌ أَوَّلُهَا تَحْمِیدٌ وَ أَوْسَطُهَا إِخْلاَصٌ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 90

قَبْلَ التَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ التَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ... الإمام علىّ علیه السلام - 374

قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ یَصُومُ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ، فَمَنْ فَاتَهُ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 372

قَبْلَ اَلشَّهَادَهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 626

(الْقُرْآنِ ، أَخَالِقِ هُوَ؟ قَالَ:) لَا... الإمام الباقر علیه السلام - 42

اَلْقُرْآنُ : جُمْلَهُ اَلْکِتَابِ ، وَ أَخْبَارُ مَا یَکُونُ، وَ اَلْفُرْقَانُ : اَلْمُحْکَمُ... الإمام الصادق علیه السلام - 52

اَلْقُرْآنُ جُمْلَهُ اَلْکِتَابِ وَ اَلْفُرْقَانُ اَلْمُحْکَمُ اَلْوَاجِبُ اَلْعَمَلُ بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 330

ص: 663

الْقُرْءُ مَا بَیْنَ الْحَیْضَتَیْنِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 454

قُولُوا لِلنَّاسِ أَحْسَنَ مَا تُحِبُّونَ أَنْ یُقَالَ لَکُمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 196

قِیلَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ أُمَّتَکَ سَتُفْتَتَنُ فَسُئِلَ مَا اَلْمَخْرَجُ ... الإمام المجتبى علیه السلام - 38

حرف الكاف

کَالذَّابِحِ نَفْسَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 176

کَانَ إِبْلِیسُ أَوَّلَ مَنْ تَغَنَّی وَ أَوَّلَ مَنْ نَاحَ وَ أَوَّلَ ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 164

کَانَ اَلرَّجُلُ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ یَقُولُ: کَانَ أَبِی وَ کَانَ أَبِی ، فَأُنْزِلَتْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 394

کَانَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ: کَانَ أَبِی وَ کَانَ أَبِی فَنَزَلَتْ عَلَیْهِمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 396

کَانَ اَلْقَلِیلُ سِتِّینَ أَلْفاً . ... الإمام الباقر علیه السلام - 530

کَانَ اَلنَّاسُ حِینَ أَسْلَمُوا عِنْدَهُمْ مَکَاسِبُ مِنَ اَلرِّبَا، و مِن ... الإمام الباقر علیه السلام- 594

کَانَ اَلنَّاسُ یَسْتَنْجُونَ بِالْحِجَارَهِ وَ اَلْکُرْسُفِ ثُمَّ أُحْدِثَ... الإمام الصادق علیه السلام - 434

کَانَ أُنَاسٌ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، یَتَصَدَّقُونَ بِأَشَرِّ مَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 590

کَانَ أَهْلُ اَلْمَدِینَهِ یَأْتُونَ بِصَدَقَهِ اَلْفِطْرَهِ مَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 596

انَتِ اَلْقِرَدَهُ وَ هُمُ اَلْیَهُودُ اَلَّذِینَ اِعْتَدَوْا فِی اَلسَّبْتِ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 188

کَانَتِ اَلْمَرْأَهُ مِمَّنْ تَرْفَعُ یَدَهَا إِلَی اَلرَّجُلِ إِذَا أَرَادَ مُجَامَعَتَهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 482

كَانَتِ الْيَهُودُ تَجِدُ فِي كُتُبِهَا أنَّ مُهاجَرَ مُحَمَّدٍ عليه الصلوة ... الإمام الصادق علیه السلام - 204

کَانَتْ بَقَایَا فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ أَصَابُوهَا مِنَ اَلرِّبَا وَ مِنَ... الإمام الباقر علیه السلام - 594

کَانَتْ قُرَیْشٌ تُفِیضُ مِنَ اَلْمُزْدَلِفَهِ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ ، یَقُولُونَ : ... الإمام الصادق علیه السلام - 390

کَانَتْ قُرَیْشٌ تُقَامِرُ اَلرَّجُلَ فِی أَهْلِهِ وَ مَالِهِ، فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 346

کَانَ دَاوُدُ وَ أَخُوهُ لَهُ أَرْبَعَهٌ وَ مَعَهُمْ أَبُوهُمْ شَیْخٌ کَبِیرٌ ... الإمام الصادق علیه السلام - 536

انَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا أَمَرَ بِالنَّخْلِ أَنْ یُزَکَّی، یَجِیءُ قَوْمٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 592

ص: 664

کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَجهَرُ بِ - «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»... الإمام الباقر علیه السلام - 92

کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یُمَتِّعُ بِرَاحِلَتِهِ یَعْنِی حَمَّلَهَا .. الإمام الصادق علیه السلام - 496

کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ صَاحِبَ حَلاَلٍ وَ حَرَامٍ وَ عِلْمٍ بِالْقُرْآنِ ، وَ نَحْنُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 72

کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَجْعَلُ لَهُ حَظِیرَهً مِنْ قَصَبٍ وَ یَحْبِسُهُ فِیهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 452

کَانَ فِی اَلْعِلْمِ وَ اَلتَّقْدِیرِ ثَلاَثِینَ لَیْلَهً، ثُمَّ بَدَا لِلَّهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 182

کَانُوا ضُلاَّلاً فَبَعَثَ اَللَّهُ فِیهِمْ أَنْبِیَاءَ وَ لَوْ سَأَلْتَ ....... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 416

کَانُوا یَسْتَنْجُونَ بِثَلاَثَهِ أَحْجَارٍ لِأَنَّهُمْ کَانُوا یَأْکُلُونَ اَلْبُسْرَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 438

کَانَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَدَا لِلَّهِ فَأَرْسَلَ اَلرُّسُلُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 416

انَ هَذَا قَبْلَ نُوحٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَانُوا ضُلاَّلاً، فَبَعَثَ اَللَّهُ اَلنَّبِیِّینَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 418

کَذَبَ اِبْنُ أَبِی لَیْلَی لَهَا عُشْرُ اَلثُّلُثِ إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ... الإمام الصادق علیه السلام - 574

کَذَبُوا، إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ نَائِماً فِی ظِلِّ اَلْکَعْبَهِ.. الإمام الصادق علیه السلام - 630

کَذَبُوا مَا هَکَذَا هِیَ إِذَا کَانَ یُنْسِی وَ یَنْسَخُهَا أَوْ یَأْتِ بِمِثْلِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 226

کَذَبَ وَ لَمْ یَقُلْ بِرَأْیِهِ وَ إِنَّمَا بَلَغَهُ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 454

اَلْکُفْرُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ، فَمِنْهَا: کُفْرُ اَلنِّعَمِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 276

اَلْکُفْرُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ، فَمِنْهَا: کُفْرُ اَلنِّعَمِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 200

اَلْکَلِمَاتِ اَلَّتِی تَلَقَّیهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ ، قَالَ: یَا رَبِّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ ... الإمام علي علیه السلام- 170

لْکَلِمَاتُ اَلَّتِی تَلَقَّیهُنَّ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتابَ عَلَیْهِ وَ هَدَی ... الإمام الباقر علیه السلام - 166

کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْقُرْآنِ «أَوْ» فَصَاحِبُهُ بِالْخِیَارِ یَخْتَارُ مَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 366

کُلُّ شَیْءٍ، مَرْدُودٌ إِلَی اَلْکِتَابِ وَ اَلسُّنَّهِ، وَ کُلُّ حَدِیثٍ لاَ یُوَافِقُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 50

کُلُّ مَا قُومِرَ بِهِ فَهُوَ اَلْمَیْسِرُ وَ کُلُّ مُسْکِرٍ حَرَامٌ ... الإمام الهادي علیه السلام- 424

کُلُّ یَمِینٍ بِغَیْرِ اَللَّهِ فَهِیَ مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 302

ص: 665

کُنْتُ مَعَ أَبِی فِی اَلْحِجْرِ فَبَیْنَا هُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی إِذْ أَتَاهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 132

حرف اللام

لاَ أَرَی بِهِ بَأْساً لِأَنَّهُ لَمْ یَزِدْ عَلَی رَأْسِ مَالِهِ ...الإمام الصادق علیه السلام - 612

لاَ إِنَّ اَلْیَهُودَ قَالَتْ: إِنَّ اَلرَّبَّ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خَلْقِ اَلسَّمَاوَاتِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 546

لاَ بَأْسَ بِذَلِکَ إِنَّ اَللَّهَ « یَعْلَمُ اَلْمُفْسِدَ مِنَ اَلْمُصْلِحِ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 434

لاَ بَأْسَ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ( نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ ...الإمام الصادق علیه السلام - 440

لاَ بَلِ اَلْکُرْسِیُّ وَسِعَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ، وَ اَلْعَرْشَ وَ کُلَّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 550

لَا تَحْلِفُوا بِاللَّهِ صَادِقِینَ وَ لَا کَاذِبِینَ... الإمام الصادق علیه السلام - 446

لَا تَحِلُّ لَهُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ. ... الإمام الصادق علیه السلام - 474

لا تَقولوا لِكُلِّ آيَةٍ هذِهِ رَجُلٌ، وهذِهِ رَجُلٌ، إنَّ مِنَ القُرآنِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 86

لاَ تَنْفِرُوا فِی اَلْیَوْمِ اَلثَّانِی حَتَّی تَزُولَ اَلشَّمْسُ فَأَمَّا اَلْیَوْمُ... الإمام الصادق علیه السلام - 400

اَ تَنْکِحُ حَتَّی تَعْتَدَّ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً، عِدَّهَ اَلْمُتَوَفَّی عَنْهَا... الإمام الصادق علیه السلام - 486

لاَ حَرَجَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا فَنَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 286

لاَ خَالِقٌ وَ لاَ مَخْلُوقٌ وَ لَکِنَّهُ کَلاَمُ اَلْخَالِقِ... الإمام الباقر علیه السلام - 42

لا دِینَ لِمَن دانَ بولایهِ إمامٍ جائرٍ لَیسَ مِنَ اللّهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 552

لَا رَهْنَ إِلَّا مَقْبُوضاً... الإمام الجواد علیه السلام - 624

لاَ، لاَ تَحِلُّ لَهُ حَتَّی تَدْخُلَ فِی مِثْلِ اَلَّذِی خَرَجَتْ مِنْ عِنْدِهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 472

اَ، وَ لَکِنه أَرَادَ مِنَ اَللَّهِ اَلزِّیَادَهَ فِی یَقِینِهِ... الإمام الرضا علیه السلام - 570

لاَ وَ لَکِنَّهُمْ کَانُوا أَسْبَاطَ أَوْلاَدِ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ لَمْ یَکُونُوا...الإمام الباقر علیه السلام - 254

لاَ هُمَا یَجْرِیَانِ فِی ذَلِکَ مَجْرًی وَاحِداً إِذَا حَکَمَ اَلْإِمَامُ ...الإمام الباقر علیه السلام - 582

لاَ یَبْلُغُ بِهِ شَیْئاً اَللَّهُ أَنْظَرَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 616

ص: 666

لاَ یَحِلُّ خُلْعُهَا حَتَّی تَقُولَ: وَ اَللَّهِ لاَ أُبِرُّ لَکَ قَسَماً ... الإمام الصادق علیه السلام - 466

لاَ یَخْرُجُ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی أَقَلَّ مِنَ اَلْفِئَهِ، وَ لاَ تَکُونُ اَلْفِئَهُ أَقَلَّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 534

لاَ یُرْفَعُ اَلْأَمْرُ وَ اَلْخِلاَفَهُ إِلَی آلِ أَبِی بَکْرٍ أَبَداً وَ لاَ إِلَی آلِ عُمَرَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 36

لاَ یُصَدِّقُ عَلَیْنَا إِلاَّ بِمَا یُوَافِقُ کِتَابَ اَللَّهِ وَ سُنَّهَ نَبِیِّهِ ... الإمام الباقر و الصادق علیه السلام -50

لَا يَصْلُحُ لِأَهْلِ مَكَّةَ الْمُتْعَةُ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَعالى ...الإمام الكاظم علیه السلام - 378

لاَ یَعْتَدِی اَللَّهُ عَلَی أَحَدٍ إِلاَّ عَلَی نَسْلِ وُلْدِ قَتَلَهِ اَلْحُسَیْنِ ... أحدهما علیهما السلام - 354

لاَ یُقْتَلُ حُرٌّ بِعَبْدٍ وَ لَکِنْ یُضْرَبُ ضَرْباً شَدِیداً وَ یُغْرَمُ دِیَهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 308

لاَ یَکُونُ اَلرِّبَا إِلاَّ فِیمَا یُوزَنُ وَ یُکَالُ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 606

یَنْبَغِی اَلْوَارِثَ أَنْ یُضَارَّ اَلْمَرْأَهَ فَیَقُولَ: لاَ أَدَعُ وَلَدَهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 484

لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ إِذَا مَا دُعِیَ إِلَی اَلشَّهَادَهِ لِیَشْهَدَ عَلَیْهَا... الإمام الصادق علیه السلام- 622

لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ إِذَا مَا دُعِیَ لِلشَّهَادَهِ شَهِدَ عَلَیْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 624

لاَ یَنْبَغِی لِمَنْ أَعْطَی اَللَّهَ شَیْئاً أَنْ یَرْجِعَ فِیهِ وَ مَا لَمْ یُعْطِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 466

(الَّذِي بِيَدِهِي عُقْدَةُ النِّكَاحِ ) ، هُوَ اَلْوَلِیُّ اَلَّذِی... الإمام الصادق علیه السلام - 502

(الَّذِي بِيَدِهِي عُقْدَةُ النِّكَاح ) ، هُوَ وَلِیُّ أَمْرِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 500

اَلَّذِی یَجِبُ عَلَیْکُمْ وَ لَکُمْ أَنْ تَقُولُوا إِنَّا قُدْوَهُ اَللَّهِ ... التوقيع (منه) علیه السلام - 76

لَّذِی یَعْفُو عَنِ اَلصَّدَاقِ أَوْ یَحُطُّ بَعْضَهُ أَوْ کُلُّهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 504

لَعَنَ اَللَّهُ اَلْمُرْجِئَهَ وَ لَعَنَ اَللَّهُ أَبَا حَنِیفَهَ[أبا عُبيدة] ... الإمام الرضا علیه السلام- 460

لَعَنَكَ اللَّهُ - وَ لَمْ یُسْمِعْهُ - مَا الْهُدَی تُرِیدُ وَ لَكِنَّ الْعَمَی ... الإمام عليّ علیه السلام - 222

لَمَّا أُرِیَ إِبْرَاهِیمُ مَلَکُوتَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ رَأَی رَجُلاً ... الإمام الصادق علیه السلام - 566

لَمَّا أَنْ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ أَمَرَ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ یَسْجُدُوا لَهُ، فَقَالَتِ... الإمام الصادق علیه السلام - 142

لِمَا مَعَهَا، یَنْظُرُ إِلَیْهَا مِنْ أَهْلِ اَلْقُرَی، قَالَ: وَ نَحْنُ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 190

ص: 667

لَمَّا نَاجَی مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَبَّهُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ یَا مُوسَی! ... الإمام الباقر علیه السلام - 212

لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ : ( مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 524

لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ : ( وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 486

لَمَّا هَلَکَ سُلَیْمَانُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَضَعَ إِبْلِیسُ اَلسِّحْرَ وَ ثُمَّ کَتَبَهُ فِی کِتَابٍ ... الإمام الباقر علیه السلام - 214

مْ یَکُنْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَصُومُ فِی اَلسَّفَرِ تَطَوُّعاً وَ لاَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 332

لَمْ یَکُنْ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ کَانَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ تَرَی أَنَّهُ مِنْهَا، ... الإمام الصادق علیه السلام الله - 142

لَمْ یَكُنْ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ لَمْ یَكُنْ یَلِی شَیْئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 144

لَمْ یَکُنْ مِنْ سِبْطِ اَلنُّبُوَّهِ وَ لاَ مِنْ سِبْطِ اَلْمَمْلِکَهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 530

لَوِ اِسْتَقَامَتْ لِیَ اَلْإِمْرَهُ وَ کُسِرَتْ - أَوْ ثُنِیَتْ - لِیَ اَلْوِسَادَهُ... الإمام عليّ علیه السلام - 72

لَوْ أَنَّ رَجُلاً أَنْفَقَ مَا فِی یَدَیْهِ فِی سَبِیلٍ مِنْ سُبُلِ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 356

لَوْ عَلِمَ اَللَّهُ أَنَّ اِسْماً أَفْضَلُ مِنْهُ لَسَمَّانَا بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 240

لَوْ قَد قُرِئَ اَلْقُرْآنُ کَمَا أُنْزِلَ لَأَلْفَیْتَنَا فِیهِ مُسَمَّیْنَ ... .. الإمام الصادق علیه السلام - 64

لَوْ کُنْتُ اِسْتَقْبَلْتُ مِنْ أَمْرِی مَا اِسْتَدْبَرْتُ لَفَعَلْتُ... النبيّ صلی الله علیه و آله -364

لَوْ لاَ أَنْ زِیدَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ وَ نَقَصَ مِنْهُ مَا خَفِیَ حَقُّنَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 66

لَوْ لَقِیتُکَ بِالْمَدِینَهِ لَأَرَیْتُکَ أَثَرَ جَبْرَئِیلَ فِی دُورِنَا... الإمام الصادق علیه السلام - 76

وْ مَاتَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ لَمَا اِسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ ... الإمام السجّاد علیه السلام- 102

لَهَا اَلْمِیرَاثُ وَ عَلَیْهَا اَلْعِدَّهُ وَ لاَ مَهْرَ لَهَا وَ قَالَ: أَ مَا تَقْرَأُ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 498

لِیَأْکُلِ اَلَّذِی لَمْ یَسْتَیْقِنْ اَلْفَجْرَ، وَ قَدْ حَرُمَ اَلْأَکْلُ عَلَی اَلَّذِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 342

لَیْسَ أَبْعَدُ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنَ اَلْقُرْآنِ .... الإمام الصادق علیه السلام - 82

لَیْسَ تِلْکَ اَلزَّکَاهَ، وَ لَکِنَّهُ اَلرَّجُلُ یَتَصَدَّقُ لِنَفْسِهِ اَلزَّکَاهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 602

لَیْسَ ذَلِکَ بِجِدَالٍ إِنَّمَا اَلْجِدَالُ: وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ .... أحدهما علیهم السلام - 384

ص: 668

لَیْسَ شَیْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنْ تَفْسِیرِ اَلْقُرْآنِ ، إِنَّ اَلْآیَهَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 80

لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ لَهَا خَمْسِینَ أَلْفَ عَامٍ... الإمام الصادق علیه السلام - 136

لَیْسَ لِأَهْلِ سَرِفَ وَ لاَ لِأَهْلِ مَرٍّ وَ لاَ لِأَهْلِ مَکَّهَ مُتْعَهٌ... الإمام الكاظم - 378

لَیْسَ مِنَ اَلزَّکَاهِ ...الإمام الصادق علیه السلام - 602

یْسَ هَذَا بِجِدَالٍ إِنَّمَا اَلْجِدَالُ: لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 388

حرف الميم

مَا أَتَاکُمْ عَنَّا مِنْ حَدِیثٍ لاَ یُصَدِّقُهُ کِتَابُ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 50

مَا أَبْقَتِ اَلْحَنِیفَهُ شَیْئاً حَتَّی إِنَّ مِنْهَا قَصَّ اَلشَّارِبِ... الإمام الباقر علیه السلام - 252

مَا أَبْیَنَهَا لِمَنْ عَقَلَهَا، قَالَ: مَنْ شَهِدَ رَمَضَانَ فَلْیَصُمْهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 330

مَا أَصْبَرَهُمْ عَلَی فِعْلِ مَا یَعْمَلُونَ أَنَّهُ یُصَیِّرُهُمْ إِلَی اَلنَّارِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 306

مَا اَلَّذِی أَخْرَجَکُمْ مِنْ غَیْرِ اَلْحَجِّ وَ اَلْعُمْرَهِ؟... الإمام الصادق علیه السلام - 420

مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ مِنَ اَلسَّمَاءِ کِتَاباً إِلاَّ وَ فَاتِحَتُهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 92

مَا بَیْنَ اَللَّوْحَیْنِ شَیْءٌ إِلاَّ وَ أَنَا أَعْلَمُهُ . ... الإمام علي علیه السلام - 76

مَا خَلَقَ اَللَّهُ مِنْ هَذَا حَرْفاً، مَا صَامَهُ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ ثَلاَثِینَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 336

مَا دَامَ اَلْوَلَدُ فِی اَلرَّضَاعِ فَهُوَ بَیْنَ اَلْأَبَوَیْنِ بِالسَّوِیَّهِ فَإِذَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 480

مَا ضَرَبَ رَجُلٌ اَلْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ إِلاَّ کَفَرَ ...الإمام الباقر علیه السلام - 84

مَا عَاتَبَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ فَهُوَ یَعْنِی بِهِ مَنْ قَدْ مَضَی فِی اَلْقُرْآنِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 54

مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا اَللَّهُ أَعْلَمُ... الإمام الباقر علیه السلام - 80

مَا عَهْدِی بِکَ تُخَاصِمُ اَلنَّاسَ، ... الإمام الكاظم علیه السلام- 146

مَا لَهُمْ - قَاتَلَهُمُ اَللَّهُ - عَمَدُوا إِلَی أَعْظَمِ آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 98

مَا نَزَلَتْ آیَهٌ إِلاَّ وَ أَنَا عَلِمْتُ فِیمَنْ أُنْزِلَتْ، وَ أَیْنَ أُنْزِلَتْ، وَ عَلَی ... الإمام عليّ علیه السلام - 76

ص: 669

مَا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ أَقْرَأَنِیهَا وَ أَمْلاَهَا عَلَیَّ... الإمام علي علیه السلام - 68

مَتَاعُهَا بَعْدَ مَا تَنْقَضِی عِدَّتُهَا ( عَلَى الْمُوسِع قَدَرُهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 518

مَخْرَجُکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 606

اَلْمَرْأَهُ اَلَّتِی لاَ تَحِلُّ لِزَوْجِهَا حَتّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ اَلَّتِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 462

اَلْمَرْأَهُ تَحِیضُ یَحْرُمُ عَلَی زَوْجِهَا أَنْ یَأْتِیَهَا فِی فَرْجِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 440

اَلْمَرْأَهُ تَخَافُ عَلَی وَلَدِهَا وَ اَلشَّیْخُ اَلْکَبِیرُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 324

اَلْمَرْأَهُ تَعْفُو عَنْ نِصْفِ اَلصَّدَاقِ... الإمام الصادق علیه السلام - 504

اَلْمَرْأَهُ فِی عِدَّتِهَا تَقُولُ لَهَا قَوْلاً جَمِیلاً تُرَغِّبُهَا فِی نَفْسِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 492

اَلْمِرَاءُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ کُفْرٌ... الإمام الرضا علیه السلام - 84

مَرَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلَی کَعْبِ بْنِ عُجْرَهَ وَ اَلْقَمْلُ یَتَنَاثَرُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 366

مَعْرِفَهُ اَلْإِمَامِ وَ اِجْتِنَابُ اَلْکَبَائِرِ اَلَّتِی أَوْجَبَ اَللَّهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 600

مَکْتُوبٌ فِی اَلتَّوْرَاهِ : مَنْ أَصْبَحَ عَلَی اَلدُّنْیَا حَزِیناً، فَقَدْ أَصْبَحَ ... الإمام علي علیه السلام- 478

مَنْ أَرَادَ أَنْ یُظِلَّهُ اَللَّهُ فِی ظِلِّ عَرْشِهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ ... النبي صلی الله علیه و آله- 612

مَنْ أَنْظَرَ مُعْسِراً کَانَ لَهُ عَلَی اَللَّهِ فِی کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَهٌ بِمِثْلِ ...النبي صلی الله علیه و آله - 618

مَنْ أَوْصَی بِوَصِیَّهٍ لِغَیْرِ اَلْوَارِثِ مِنْ صَغِیرٍ أَوْ کَبِیرٍ بِالْمَعْرُوفِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 314

مَنْ جَادَلَ فِی اَلْحَجِّ فَعَلَیْهِ إِطْعَامُ سِتَّهِ مَسَاکِینَ، لِکُلِّ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 380

مَنْ حَکَمَ بِرَأْیِهِ بَیْنَ اِثْنَیْنِ فَقَدْ کَفَرَ، وَ مَنْ فَسَّرَ... الإمام الصادق علیه السلام - 82

مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَقِیَهُ اَللَّهُ مِنْ نَفَحَاتِ جَهَنَّمَ فَلْیُنْظِرْ مُعْسِراً... النبي صلی الله علیه و آله- 614

مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا آیَهُ ( يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 516

مَنْسُوخَهٌ نَسَخَتْهَا : ( يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 488

مَنْ فَسَّرَ اَلْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ، إِنْ أَصَابَ لَمْ یُؤْجَرْ، وَ إِنْ أَخْطَأَ فَهُوَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 82

ص: 670

مَنْ فَسَّرَ اَلْقُرْآنَ بِرَأْیِهِ فَأَصَابَ لَمْ یُؤْجَرْ، وَ إِنْ أَخْطَأَ کَانَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 80

مِنْ قُدَّامِهَا وَ مِنْ خَلْفِهَا، فِی اَلْقُبُلِ... الإمام الصادق علیه السلام - 442

مَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ آیَاتٍ مِنْ أَوَّلِ اَلْبَقَرَهِ وَ آیَهَ اَلْکُرْسِیِّ وَ آیَتَیْنِ... النبي صلی الله علیه و آله - 114

مَنْ قَرَأَ اَلْبَقَرَهَ وَ آلَ عِمْرَانَ جَاءَتَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ تُظِلاَّنِهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 112

مَنْ لَبِسَ نَعْلاً صَفْرَاءَ لَمْ یُبْلِهَا حَتَّی یَسْتَفِیدَ عِلْماً.. الإمام الصادق علیه السلام - 194

مَنْ لَبِسَ نَعْلاً صَفْرَاءَ لَمْ یَزَلْ مَسْرُوراً حَتَّی یُبْلِیَهَا... الإمام الصادق علیه السلام - 194

مَنْ لَمْ تُبْرِئْهُ «اَلْحَمْدُ» لَمْ یُبْرِئْهُ شَیْءٌ ... الإمام الصادق علیه السلام - 96

مَنْ لَمْ یَعْرِفْ أَمْرَنَا مِنَ اَلْقُرْآنِ لَمْ یَتَنَکَّبِ اَلْفِتَنَ... الإمام الصادق علیه السلام - 64

مَنْ لَمْ یُوصِ عِنْدَ مَوْتِهِ لِذَوِی قَرَابَتِهِ مِمَّنْ لاَ یَرِثُ فَقَدْ خَتَمَ... الإمام على علیه السلام - 314

مِنْهُمْ اَلصَّیْدَ وَ اِتَّقَی اَلرَّفَثَ وَ اَلْفُسُوقَ وَ اَلْجِدَالَ وَ مَا حَرَّمَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 400

اَلْمُضْطَرُ لاَ یَشْرَبُ اَلْخَمْرَ لِأَنَّهَا لاَ تَزِیدُهُ إِلاَّ شَرّاً ... الإمام الصادق علیه السلام - 302

اَلْمُطَلَّقَهُ تَبِینُ عِنْدَ أَوَّلِ قَطْرَهٍ مِنَ اَلْحَیْضَهِ اَلثَّالِثَهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 460

اَلْمُطَلَّقَهُ یُنْفَقُ عَلَیْهَا حَتَّی تَضَعَ حَمْلَهَا وَ هِیَ أَحَقُّ بِوَلَدِهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 484

اَلْمَعْدُودَاتُ وَ اَلْمَعْلُومَاتُ هِیَ وَاحِدَهٌ أَیَّامُ اَلتَّشْرِیقِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 398

( الْمُوسِع ) يمتّع بالعبد و الأمة ، و يمتع المعسر... الإمام الصادق علیه السلام - 496

اَلْمَوْعِظَهُ اَلتَّوْبَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 606

«الميمُ» مُلكُ اللهِ ، «الله» إله الخلق... الإمام الصادق علیه السلام - 102

حرف النون

اَلنَّاسِخُ اَلثَّابِتُ اَلْمَعْمُولُ بِهِ، وَ اَلْمَنْسُوخُ مَا قَدْ کَانَ یُعْمَلُ بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 58

اَلنَّاسِخُ اَلثَّابِتُ، وَ اَلْمَنْسُوخُ مَا مَضَی، وَ اَلْمُحْکَمُ مَا یُعْمَلُ بِهِ، ... الإمام الصادق علیه السلام - 56

اَلنَّاسِخُ مَا حُوِّلَ وَ مَا یُنْسِیهَا: مِثْلُ اَلْغَیْبِ اَلَّذِی لَمْ یَکُنْ بَعْدُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 226

ص: 671

لنَّافِلَهُ کُلُّهَا سَوَاءٌ تُومِئُ إِیمَاءاً أَیْنَمَا تَوَجَّهَتْ دَابَّتُکَ... الإمام الصادق علیه السلام - 230

نَحْنُ الْاُمَّهُ الْوُسْطی وَ نَحْنُ شُهَداءُ اللّه ... الإمام الباقر علیه السلام - 256

نَحْنُ أُولَئِکَ اَلشَّافِعُونَ .... الإمام الصادق علیه السلام - 546

نَحْنُ نَمَطُ اَلْحِجَازِ ...الإمام الباقر علیه السلام - 258

نَحْنُ هُمْ وَ قَدْ قَالُوا هَوَامُّ اَلْأَرْضِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 294

نَحْنُ یُعْنَی بِهَا وَ اَللّهُ اَلْمُسْتَعانُ ، إِنَّ اَلرَّجُلَ... الإمام الصادق علیه السلام - 294

اَلنَّرْدُ وَ اَلشِّطْرَنْجُ مِنَ اَلْمَیْسِرِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 424

نَزَلَ اَلْقُرْآنُ أَثْلاَثاً: ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی عَدُوِّنَا، وَ ثُلُثٌ سُنَنٌ وَ أَمْثَالٌ... الإمام عليّ علیه السلام- 52

زَل القُرْآنُ بِإِيَّاكِ أَعْنِي واسْمَعِي يَا جَارَةُ! ... الإمام الصادق علیه السلام - 52

نَزَلَ اَلْقُرْآنُ جُمْلَهً وَاحِدَهً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَی اَلْبَیْتِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 328

نَزَلَ اَلْقُرْآنُ عَلَی أَرْبَعَهِ أَرْبَاعٍ: رُبُعٌ فِینَا، وَ رُبُعٌ فِی عَدُوِّنَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 52

نَزَلَ اَلْقُرْآنُ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً ... الإمام الباقر علیه السلام - 56

نَزَلَتِ اَلزَّکَاهُ وَ لَیْسَ لِلنَّاسِ اَلْأَمْوَالُ وَ إِنَّمَا کَانَتِ اَلْفِطْرَهُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 174

نَزَلَتْ ثَلاَثَهُ أَحْجَارٍ مِنَ اَلْجَنَّهِ : اَلْحَجَرُ اَلْأَسْوَدُ اِسْتَوْدَعَهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 240

نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْمُتْعَهُ وَ هُوَ عَلَی اَلْمَرْوَهِ بَعْدَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 368

نَزَلَتْ فِي خَوَّاتِ بْنِ جُبَيْرٍ وَ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ فِي الْخَنْدَقِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 340

زَلَتْ فِی عُثْمَانَ وَ جَرَتْ فِی مُعَاوِیَهَ وَ أَتْبَاعِهِمَا . ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 586

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَکَذَا : ألم تر إلى... الإمام الباقر علیه السلام - 564

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَکَذَا وَ اَللَّهِ ! : ( وَ إِذَا قِيلَ ... الإمام الباقر علیه السلام -210

نَزَلَتْ هَذِهِ بَعْدَ هَذِهِ، هِیَ اَلْوَسَطُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 426

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ الْآیَةِ (فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا آل محمد علیهما السلام... الإمام الباقر علیه السلام - 184

ص: 672

نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ .... من قبل... الإمام الباقر علیه السلام - 442

نَسَخَتْهَا اَلَّتِی بَعْدَهَا : (فَمَنْ خَافَ مِن مُوصٍ جَنَفًا... الإمام الباقر علیه السلام - 318

اَلنَّسْلُ: اَلْوَلَدُ، وَ اَلْحَرْثُ اَلْأَرْضُ ... أحدهما علیهما السلام - 404

نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً ... الإمام على علیه السلام - 42

نَعَمْ أَطْعِمْهُ مَا لَمْ تَعْرِفْهُ بِوَلاَیَهٍ وَ لاَ بِعَدَاوَهٍ... الإمام الصادق علیه السلام - 198

نعم، ... اَلْحَمْدُ للّه عَلی کُلِّ نِعْمَةٍ اَنْعَمَها عَلَیَّ ...الإمام الصادق علیه السلام - 274

نَعَمْ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ مِنَ اَلْمُحْسِنِينَ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 494

نَعَمْ إِنَّ اَلشَّیْطَانَ یُلِمُّ بِالْقَلْبِ فَیَقُولُ: لَوْ کَانَ لَکَ عِنْدَ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 598

نَعَم ؛ إنَّ اللّهَ یَقولُ : ( طَهِرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ ...الإمام الصادق علیه السلام- 242

نَعَمْ أُولَئِکَ وَلَدُ عُزَیْرٍ حَیْثُ مَرَّ عَلَی قَرْیَهٍ خَرِبَهٍ وَ قَدْ جَاءَ ... الإمام علي علیه السلام- 564

عَمْ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ : (إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 314

عَمْ، قُلْتُ: قَبْلَ أَنْ یَتَزَوَّجَ زَوْجاً غَیْرَهُ قَالَ: نَعَمْ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 468

نَعَمْ کَذَلِکَ أَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ . أصحابه ... الإمام الصادق علیه السلام - 360

نعم ، لقول الله تعالى : (حَتَّى تَنكِحَ زَوْجًا)... الإمام الصادق علیه السلام - 474

نَعَمْ وَ تَصْدِیقُهُ فِی اَلْقُرْآنِ قَوْلُ شُعَیْبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ قَالَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 246

نَعَمْ وَ عِلْمُهُمْ بِالْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ تَفْسِیرِ اَلْقُرْآنِ وَاحِدٌ ... الإمام الصادق علیه السلام - 72

نَعَمْ یُنْتَظَرُ بِقَدْرِ مَا یَنْتَهِی إِلَی اَلْإِمَامِ فَیَقْضِی عَنْهُ ... الإمام الرضا علیه السلام - 618

حرف الواو

وَ إِیَّاکُمْ وَ مَحَاشَّ اَلنِّسَاءِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 444

وَ حَقِّ اَللَّهِ إِنَّ لِلَّهِ کِتَاباً قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ ... النبيّ صلی الله علیه و آله - 640

وَ اَلرَّفَثُ هُوَ اَلْجِمَاعُ وَ اَلْفُسُوقُ اَلْکَذِبُ وَ اَلسِّبَابُ وَ اَلْجِدَالُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 382

ص: 673

«اَلْوُسْطَی» هِیَ أَوَّلُ صَلاَهٍ صَلاَّهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ هِیَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 508

وَ اَلْفِجَاجُ وَ اَلْأَوْدِیَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 140

وَ اَلْفَرْضُ فَرْضُ اَلْحَجِّ اَلتَّلْبِیَهُ وَ اَلْإِشْعَارُ وَ اَلتَّقْلِیدُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 380

الوُقوفِ عِندَ الشُّبهَهِ خَيْرُ مِنَ الِاقْتِحَامِ فِي الْهَلَكَةِ ...الإمام على علیه السلام- 48

اَلْوُقُوفُ عِنْدَ ذِکْرِ اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ .... الإمام الصادق علیه السلام - 232

وَ اَللَّهُ إِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 102

وَ اَللَّهِ مَا ضَرَبُوهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ لاَ قَتَلُوهُمْ بِأَسْیَافِهِمْ وَ لَکِنْ... الإمام الصادق علیه السلام - 186

وَ ذَلِکَ وَ اَللَّهِ أَنْ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا یَجْمَعُ اَللَّهُ إِلَیْهِ شِیعَتَنَا ... الإمام الكاظم علیه السلام- 272

و کَانَ اَلْمَلِکُ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ هُوَ اَلَّذِی یَسِیرُ بِالجُنُودِ، وَ اَلنَّبِیُّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 528

و کَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَهً، وَ کَانَتِ اَلطُّیُورُ اَلدِّیکَ وَ اَلْحَمَامَهَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 568

لاَ سَبِیلَ لَهُ عَلَیْهَا وَ إِنَّمَا اَلْقُرْءُ مَا بَیْنَ اَلْحَیْضَتَیْنِ... الإمام الباقر علیه السلام - 456

(وَ لَا مَوْلُودٌ لَّهُ و بِوَلَدِهِ)؟ قال : الجماع... الإمام الصادق علیه السلام - 482

وَ مَا عِلْمُ اَلْمَلاَئِکَهِ بِقَوْلِهِمْ : ( أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 128

وَ مَا هِیَ قَالَ یَقُولُ ( إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ أَنَا فِی مَنْزِلِی) ... الإمام الصادق علیه السلام - 330

وَیْلٌ لَهُمْ إِنِّی لَأَعْرِفُ نَاسِخَهُ مِنْ مَنْسُوخِهِ وَ مُحْکَمَهُ مِنْ ... الإمام على علیه السلام - 68

حرف الهاء

اَلْهَدْیُ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ اَلْبَقَرِ وَ اَلْغَنَمِ وَ لاَ یَجِبُ حَتَّی یُعَلَّقَ عَلَیْهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 362

هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِی وَ أَوَّلُ مَنْ یُصَافِحُنِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ... النبيّ صلی الله علیه و آله- 34

هَذَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ بَیِّنٌ، إِنَّ اَللَّهَ تعالی یَقُولُ لَمَّا ...الإمام الصادق علیه السلام - 572

هَذِهِ کُلُّهَا تَجْمَعُ اَلضُّلاَّلَ وَ اَلْمُنَافِقِینَ، وَ کُلَّ مَنْ أَقَرَّ... الإمام الصادق علیه السلام - 320

هم آل محمد علیهم السلام... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 296

هم الأئمة علیهم السلام ... الإمام الصادق علیه السلام - 232 ، 258

ص: 674

هم اليهود و النصارى... الإمام الصادق علیه السلام - 108

هما مفروضان ...الإمام الصادق علیه السلام - 360

هم أهل الكتاب ...الإمام الصادق علیه السلام - 294

هم أهل اليمن ... الإمام الباقر علیه السلام - 392

هُمْ أَوْلِیَاءُ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ اِتَّخَذُوهُمْ أَئِمَّهً مِنْ دُونِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 296

هُمْ نَحْنُ خَاصَّهً . ... الإمام الصادق علیه السلام - 180

هُوَ اَلْأَبُ وَ اَلْأَخُ وَ اَلرَّجُلُ اَلَّذِی یُوصَی إِلَیْهِ، وَ اَلَّذِی یَجُوزُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 504

هُوَ اَلْأَبُ وَ اَلْأَخُ وَ اَلْمُوصَی إِلَیْهِ وَ اَلَّذِی یَجُوزُ أَمْرُهُ ...الإمام الباقر علیه السلام -500

هُوَ اَلْأَخُ وَ اَلْأَبُ وَ اَلرَّجُلُ اَلَّذِی یُوصَی إِلَیْهِ وَ اَلَّذِی یَجُوزُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 502

هُوَ اَلَّذِی یُزَوِّجُ یَأْخُذُ بَعْضاً وَ یَتْرُکُ بَعْضاً وَ لَیْسَ لَهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 504

هُوَ اَلَّذِی یُطَلِّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ وَ اَلرَّجْعَهُ هُوَ اَلْجِمَاعُ -... الإمام الصادق علیه السلام - 472

هُوَ اَلرَّجُلُ یَدَعُ مَالَ لاَ یُنْفِقُهُ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ بُخْلاً ... الإمام الصادق علیه السلام - 298

هُوَ اَلرَّجُلُ یُصْلِحُ بَیْنَ اَلرَّجُلِین فَیَحْمِلُ مَا بَیْنَهُمَا ... الإمام الباقر و الصادق علیه السلام - 446

هُوَ اَلرَّجُلُ یُطَلِّقُ اَلْمَرْأَهَ تَطْلِیقَهً وَاحِدَهً، ثُمَّ یَدَعُهَا.... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 476

هُوَ اَلرَّجُلُ یَقْبَلُ اَلدِّیَهَ أَوْ یَعْفُو أَوْ یُصَالِحُ ثُمَّ یَعْتَدِی ... الإمام الصادق علیه السلام - 310

هُوَ اَلرَّجُلُ یَقْبَلُ اَلدِّیَهَ فَأَمَرَ اَللَّهُ اَلَّذِی لَهُ اَلْحَقُّ... أحدهما علیهم السلام - 310

هُوَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا : أواعدك... الإمام الصادق علیه السلام - 492

هُوَ الشَّیْخُ الْکَبِیرُ الَّذِی لَا یَسْتَطِیعُ وَ الْمَرِیضُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 322

هو (القرآن) كلام الله ... الإمام الرضا علیه السلام - 38

هُوَ اَلْوَلِیُّ وَ اَلَّذِینَ یَعْفُونَ عَنِ اَلصَّدَاقِ أَوْ یَحُطُّونَ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 500

هُوَ شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 378

هُوَ طَلَبِ اَلْحَلاَلِ، (وَ لَا تَعْزِمُواْ عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى ... الإمام الصادق علیه السلام - 491

ص: 675

هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ، وَ بَلَی وَ اَللَّهِ !... الإمام الصادق علیه السلام - 446

هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ لِلْمَرْأَهِ قَبْلَ أَنْ تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا مَوْعِدُکِ بَیْتُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 492

هُوَ لاَ وَ اَللَّهِ وَ بَلَی وَ اَللَّهِ وَ کَلاَّ وَ اَللَّهِ، لاَ یَعْقِدُ عَلَیْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام - 448

هُوَ لِأَهْلِ مَکَّهَ لَیْسَتْ لَهُمْ مُتْعَهٌ وَ لاَ عَلَیْهِمْ عُمْرَهٌ ... الإمام الباقر علیه السلام - 376

هُوَ مِنْ طَیِّبَاتِ اَلْکَسْبِ ... الإمام علي علیه السلام - 596

هُوَ مُؤْتَمَنٌ عَلَیْهِ مُفَوَّضٌ إِلَیْهِ فَإِنْ وَجَدَ ضَعْفاً فَلْیُفْطِرْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 332

هِیَ آیَهٌ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ أَنْسَاهُمْ إِیَّاهَا اَلشَّیْطَانُ .... الإمام عليّ علیه السلام- 96

هِیَ اَلْإِیمَانُ بِاللَّهِ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَحْدَهُ .... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 552

هِیَ الَّتِی تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ثُمَّ تُرَاجَعُ ثُمَّ تُطَلَّقُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 464

هِيَ الشُّهُورِ (الْأَهِلَّةِ؟)... الإمام الصادق علیه السلام - 350

هِیَ اَلْفِطْرَهُ اَلَّتِی اِفْتَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 172

هِيَ أَيَّامُ التَّشْرِيقِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 398

هِیَ خَاصَّهٌ بِآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 180

هِیَ سُورَهُ «اَلْحَمْدِ» ، وَ هِیَ سَبْعُ آیَاتٍ مِنْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 90

هِیَ صِلَهُ اَلْإِمَامِ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 524

هِیَ طَاعَهُ اَللَّهِ وَ مَعْرِفَهُ اَلْإِمَامِ .... الصادق علیه السلام - 598

هِیَ لِجَمَاعَهِ اَلْمُسْلِمِینَ مَا هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً ... الإمام الصادق علیه السلام - 308

هِیَ لِلْمُؤْمِنِینَ خَاصَّهً ... الإمام الصادق علیه السلام - 320

هِیَ مِمَّا قَالَ اَللَّهُ: (وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ اتُواْ... الإمام الكاظم علیه السلام - 174

هِیَ مَنْسُوخَهٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 516

هِیَ مَنْسُوخَهٌ ، نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْفَرَائِضِ اَلَّتِی هِیَ اَلْمَوَارِیثُ... أحدهما علیهماالسلام - 314

هِیَ وَلاَیَهُ اَلثَّانِی وَ اَلْأَوَّلِ... الإمام الصادق علیه السلام - 412

ص: 676

هِیَ هَاهُنَا اَلتَّطْلِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ، فَإِنْ طَلَّقَهَا اَلْأَخِیرُ... الإمام الصادق علیه السلام - 464

حرف الياء

یَا أَبَا اَلْفَضْلِ ، لَنَا حَقٌّ فِی کِتَابِ اَللَّهِ اَلْمُحْکَمِ مِنَ اَللَّهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 64

یَا أَبَا بَصِیرٍ ، إِنَّ اَللَّهَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ فِی اَلْأُمَّهِ حُکَّاماً یَجُورُونَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 346

یَا أَبَا حَمْزَهَ کَأَنِّی بِقَائِمِ أَهْلِ بَیْتِی قَدْ عَلاَ نَجَفَکُمْ ، فَإِذَا عَلاَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 414

یَا أَبَا حَنِیفَهَ لَکَ أَوْصَی قُلْ فِیهَا فَقَالَ: اَلرُّبُعُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 576

ايُّهَا النّاسُ! ما جائَكُمْ عَنّى يُوافِقُ القرآن فَأنا قُلتُهُ ... النبیّ صلی الله علیه و آله -48

یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنِّی قَدْ نَبَّأَنِی اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ أَنَّهُ لَنْ یُعَمَّرَ ... النبیّ صلی الله علیه و آله -32

يأْتِي عَلى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ يَعَضُّ کُلُّ اِمْرِئٍ عَلَی مَا ... النبیّ صلی الله علیه و آله - 506

يا جابِرُ، ألا اُعَلِّمُكَ أفْضَلَ سُورَةٍ أنْزَلَهاَ اللّه في كِتابِهِ... النبیّ صلی الله علیه و آله - 94

یَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ و ظَهْرٌ، وَ لِلظَّهْرِ ظَهْرٌ ... الإمام الباقر علیه السلام - 60

یَا جَابِرُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ ظهراً ... الإمام الصادق علیه السلام - 56

یَا جَابِرُ مَا أَعْظَمَ فِرْیَهَ أَهْلِ اَلشَّامِ عَلَی اَللَّهِ یَزْعُمُونَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 242

یَا خَیْثَمَهُ ، اَلْقُرْآنُ نَزَلَ أَثْلاَثاً: ثُلُثٌ فِینَا وَ فِی أَحِبَّائِنَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 54

یَا عَلِیُّ مَا حَمَلَکَ عَلَی مَا صَنَعْتَ؟... النبیّ صلی الله علیه و آله -604

یَا فُضَیْلُ بَلِّغْ مَنْ لَقِیتَ مِنْ مَوَالِینَا عَنَّا اَلسَّلاَمَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 276

یَا مُحَمَّدُ إِذَا سَمِعْتَ اَللَّهَ ذَکَرَ أَحَداً مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 64

یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ اِشْتَرَطَ عَلَی اَلنَّاسِ شَرْطاً وَ شَرَطَ لَهُمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 382

یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ اِشْتَرَطَ عَلَی اَلنَّاسِ وَ شَرَطَ لَهُمْ فَمَنْ وَفَی ... الإمام الباقر علیه السلام - 384

یَا مُحَمَّدُ مَا جَاءَکَ فِی رِوَایَهٍ مِنْ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یُوَافِقُ اَلْقُرْآنَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 48

یَا مِسْمَعُ مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ غَمٌّ مِنْ غُمُومِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 178

یَبْعَثُ اَللَّهُ قَوْماً مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وُجُوهُهُمْ مِنْ... الإمام الباقر علیه السلام - 616

ص: 677

یَتَصَدَّقُ مَکَانَ کُلِّ یَوْمٍ أَفْطَرَ عَلَی مِسْکِینٍ مدّاً مِنْ طَعَامٍ ... الإمام الصادق علیه السلام - 322

یُجْزِیهِ شَاهٌ وَ اَلْبَدَنَهُ وَ اَلْبَقَرَهُ أَفْضَلُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 362

یَحْرُمُ عَلَیْهِ مَا یَحْرُمُ عَلَی اَلْمُحْرِمِ فِی اَلْیَوْمِ اَلَّذِی وَاعَدَهُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 362

خْطُبُهَا عَلَی تَطْلِیقَتَیْنِ وَ لاَ یَقْرَبْهَا حَتَّی یُکَفِّرَ یَمِینَهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 452

یَرْجِعُ مَغْفُوراً لَهُ لاَ ذَنْبَ لَهُ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 400

یَسْجُدُ حَیْثُ تَوَجَّهَتْ بِهِ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یُصَلِّی ... الإمام الصادق علیه السلام - 230

( يَسْتَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ) ، قَالَ اَلْکَفَافُ ... أحدهما علیهما السلام - 426

اَلْیُسْرُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ اَلْعُسْرُ، فَمَنْ کَانَ مِنْ وُلْدِ آدَمَ علیه السلام... الإمام الباقر علیه السلام - 334

یُصَلِّیهَا وَ لَوْ بَعْدَ أَیَّامٍ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 240

یَصُومُ اَلْأَیَّامَ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ... الإمام الكاظم علیه السلام- 368

یَصُومُ اَلثَّلاَثَهَ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا وَ لاَ یَجْمَعُ اَلثَّلاَثَهَ وَ اَلسَّبْعَهَ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 372

اَلثَّلاَثَهَ وَ اَلسَّبْعَهَ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهَا، وَ لاَ یَجْمَعُ اَلسَّبْعَهَ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 374

یَصُومُ الْمُتَمَتِّعُ قَبْلَ التَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ التَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ ... الإمام عليّ علیه السلام - 376

یَعْلَمُونَ أَنِّی أَقْدِرُ عَلَی أَنْ أُعْطِیَهُمْ مَا یَسْأَلُونَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 338

یَعْنِی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ . ... الإمام الصادق علیه السلام - 390

یَعْنِی إِذَا مَا اِعْتَدَی فِی اَلْوَصِیَّهِ وَ زَادَ فِی اَلثُّلُثِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 320

یَعْنِی اَلرَّجُلَ یَحْلِفُ أَنْ لاَ یُکَلِّمَ أَخَاهُ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 446

یَعْنِی اَلرِّزْقَ إِذَا أَحَلَّ اَلرَّجُلُ مِنْ إِحْرَامِهِ وَ قَضَی نُسُکَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 388

یَعْنِی اَلْیَتَامَی یَقُولُ: إِذَا کَانَ اَلرَّجُلُ یَلِی یَتَامَی ... الإمام الصادق أو الكاظم علیهما السلام - 428

یَعْنِی أَنْ یَأْتِیَ اَلْأَمْرَ مِنْ وَجْهِهَا أَیُّ اَلْأُمُورِ کَانَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 352

یَعْنِی بِذَلِکَ نَحْنُ وَ اَللَّهُ اَلْمُسْتَعَانُ... الإمام الباقر علیه السلام - 292

یَعْنِی صِیَامَ رَمَضَانَ ، فَمَنْ رَأَی هِلاَلَ... الإمام الصادق علیه السلام - 342

ص: 678

یَعْنِی فُلاَناً وَ صَاحِبَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُمْ وَ دَانَ بِدِینِهِمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 172

یَعْنِی لاَ تَأْکُلاَ مِنْهَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 148

یَعْنِی لاَ یَحِلُّ لَهَا أَنْ تَکْتُمَ اَلْحَمْلَ إِذَا طُلِّقَتْ وَ هِیَ حُبْلَی ... الإمام الصادق علیه السلام - 460

یَغْرَمُهَا وَصِیُّهُ وَ یَجْعَلُهَا فِی حِجَّتِهِ کَمَا أَوْصَی بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 316

یَقْضِی بِمَا عِنْدَهُ دَیْنَهُ وَ لاَ یَأْکُلُ أَمْوَالَ اَلنَّاسِ إِلاَّ وَ عِنْدَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 348

یَقُولُ اَلرَّجُلُ لِلْمَرْأَهِ - وَ هِیَ فِی عِدَّتِهَا- یَا هَذِهِ مَا أُحِبُّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 494

یُکَبِّرُ و يَومي، إيماءاً برأسه... الإمام الصادق علیه السلام - 514

یُکَبِّرُ وَ یُهَلِّلُ؛ یَقُولُ: اَللَّهُ أَکْبَرُ. یَقُولُ اَللَّهُ تعالى... الإمام الصادق علیه السلام - 516

یَکُونُ لَهُمُ اَلتَّمْرُ وَ اَللَّبَنُ وَ یَکُونُ لَکَ مِثْلُهُ عَلَی قَدْرِ مَا... الإمام الصادق علیه السلام - 432

يُمَتِّعُهَا قَبْلَ أَنْ يُطَلِّقَهَا ، قال اَللَّهَ تَعَالَى في كتابه ... الإمام الصادق علیه السلام - 498

یَنْبَغِی لِلَّذِی لَهُ اَلْحَقُّ أَنْ لاَ یَضُرَّ أَخَاهُ إِذَا کَانَ قَادِراً ... الإمام الصادق علیه السلام - 310

یَنْزِلُ فِی سَبْعِ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ لاَ یُعْلَمُ فِی أَیِّهَا هُوَ حِینَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 414

یُنِیلُهُ مِنَ اَلرِّبْحِ شَیْئاً إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ... الإمام الصادق علیه السلام - 506

یُؤَدِّی اَلرَّجُلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ عِیَالِهِ وَ عَنْ رَقِیقِهِ اَلذَّکَرِ مِنْهُمْ...الإمام الباقر علیه السلام الله - 174

یُوقَفُ فَإِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ اِعْتَدَّتِ اِمْرَأَتُهُ کَمَا تَعْتَدُّ اَلْمُطَلَّقَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 450

یُوقَفُ فَإِنْ عَزَمَ اَلطَّلاَقَ بَانَتْ مِنْهُ وَ عَلَیْهَا عِدَّهُ اَلْمُطَلَّقَهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 452

یُوقِنُونَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ وَ اَلظَّنُّ مِنْهُمْ یَقِینٌ ... إمام علي علیه السلام - 180

[إِنَّمَا] عَنَی بِذَلِکَ عَلِیّاً وَ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ و فَاطِمَهَ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ... الإمام الباقر علیه السلام - 254

ص: 679

المجلد 2

مشخصات کتاب

سرشناسه : عیاشی ، محمّد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي . فارسی

عنوان و نام پدید آور : تحقیق و ترجمه کتاب تفسیر العياشي / تاليف ابو النضر محمّد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبد اللّه صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج 2 - 574 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيپا

یادداشت : کتاب نامه : ص 764 - 783؛ هم چنین به صورت زیر نویس.

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبد اللّه ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

تحقیق و ترجمه کتاب شریف تفسير العياشي

تألیف محدث جلیل القدر أبو النضر محمّد بن مسعود بن عياش

السلبي السمرقندي معروف به عياشي

(رضوان اللّه تعالى علیه)

محقق و مترجم عبد اللّه صالحی

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم زهرا جعفری

ص: 1

اشاره

بسم اللّه الرحمن الرحیم

ص: 2

سرشناسه : عیاشی ، محمّد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي . فارسی

عنوان و نام پدید آور : تحقیق و ترجمه کتاب تفسیر العياشی / تاليف ابو النضر محمّد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبد اللّه صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج 2 - 574 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيپا

یادداشت : کتاب نامه : ص 764 - 783؛ هم چنین به صورت زیر نویس.

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبد اللّه ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

قم - خیابان ارم - پاساژ قدس - پلاک 59

تلفن : 02537744663

تحقیق و ترجمه کتاب شریف تفسير العيّاشي

مؤلف : محمّد بن مسعود عیاشی

محقق و مترجم : عبد اللّه صالحی

چاپ خانه : سلیمان زاده * تیراژ : 1500 جلد * تاریخ چاپ : 1395 ه . ش

نوبت چاپ: اول * شابک ج 2 : 17 - 574 - 518 - 964 - 978

ص: 3

ص: 4

سورة المباركة ﴿ آل عمران ﴾

[3]

ص: 5

بسم اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

642 / [1] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَال:

﴿ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: مَنْ قَرَأَ سورة الْبَقَرَهَ وَ آلَ عِمْرَانَ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ تُظِلَّانِهِ عَلَی رَأْسِهِ مِثْلَ الْغَمَامَتَیْنِ أَوْ مِثْلَ الْغَیَابَتَیْنِ ﴾ . (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ الم ﴿ 1 ﴾ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴿ 2 ﴾ نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ ﴿ 3 ﴾ مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ ﴿ 4 ﴾

643 / [2] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ الَمَ * اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ * نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لَمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أَنزَلَ اَلتَّوْراهَ و الْإِنْجِيلَ من قَبْلُ هُدَى لِلنَّاسِ وَ أَنزَلَ الْفُرْقَانَ ﴾ .

ص: 6


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 5/2 ح 1 و نور الثقلين: 249/1 ح 983. ثواب الأعمال :104 (ثواب من قرأ سورۀ البقرة و آل عمران)، عنه وسائل الشيعة : 6/ 249 ح 7859، و بحار الأنور 265/92 ح 8 و البرهان في تفسير القرآن : 5/2 ح 1 أعلام الدين : 369 (باب عدد سماء اللّه تعالي و هي تسعه) وقعت هذه الرواية في المطبعة الإسلامية في آخر سورۀ البقرة، ص 161 ح 535، و في الطبع الحديث : وردت في سورۀ آل عمران : ص 298 ح 1/640 . و قد تقدّم الحدیث فی هذه السورۀ ایضاً في الحدیث الثاني.

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

1) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی که سورۀ «بقره» و «آل عمران» را (با دقت و تدبّر) بخواند، روز قیامت در حالی وارد (صحرای محشر) می شود که هر دو سوره همانند دو کبوتر و یا دو عباد بر سرش سایه افکنند.

فرمایش خداوند متعال: الف لام میم (1)خدایی (و معبودی) جز خداوند یکتای زنده و پایدار و نگه دارنده وجود ندارد (2) (همان خدابی که) کتاب را به حق بر تو نازل نمود که با نشانه های کتاب های گذشتگان منطبق می باشد و تورات و انجیل را (3) پیش از آن برای هدایت مردم (نیز) نازل نمود و (نیز قرآن) کتابی که حق را از باطل مشخّص می سازد، نازل کرد، همانا کسانی که به آیات خدا کافر شدند، دارای کیفر شدیدی خواهند بود و خداوند (برای کیفر بد کاران)، توانمند و صاحب انتقام است. (4)

2)- از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «الف، لام، ميم * خدایی نیست مگر خدای یکتا، که زنده و استوار است * کتاب (قرآن) را به حق بر تو نازل نمود که تصدیق کننده است آن چه را که در پیش روی تو است * و تورات و انجیل را از قبل برای هدایت مردم فرستاد و فرقان را نازل نموده».

ص: 7

قَالَ: ﴿ هُوَ کُلُّ أَمْرٍ مُحْکَمٍ، وَ اَلْکِتَابُ هُوَ جُمْلَهُ اَلْقُرْآنِ اَلَّذِی یُصَدَّقُ فِیهِ مَنْ [کَانَ] قَبْلَهُ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ ﴾ . (1)

قَوْلِه تَعَالَی: ﴿ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ ءَاياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ ﴾ ﴿ 7 ﴾

644 / [3]- عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ اَلْهَاشِمِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی : ﴿ هُو الّذي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَبَ مِنْهُ ءَایَتٌ مُحْكَمَتٌ ﴾ ، قَالَ: أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ ، ﴿ وَ أَخَرَ مُتَشَبِهَتٌ ﴾ وَ فُلَانُ وَ فُلَانُ ، ﴿ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبهمْ زَيْغٌ ﴾ ، أصْحَابُهُمْ وَ أَهْلُ وَلاَیَتِهِمْ ﴿ فَیَتَّبِعُونَ مَا نَشَبَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ ﴾. (2)

645 / [4] - وَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام عَنِ اَلْمُحْکَمِ وَ اَلْمُتَشَابِهِ؟

قَالَ: ﴿ اَلْمُحْکَمُ مَا یُعْمَلُ بِهِ وَ اَلْمُتَشَابِهُ مَا اِشْتَبَهَ عَلَی جَاهِلِهِ ﴾ (3)

ص: 8


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 7/2 ، 5 ح و نور الثقلين: 249/1 ح 983. تفسير القمّي : 96/1 بإسناده عن عبد اللّه بن سنان، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 16/92 ح 13 - فیه : عن نضر بن سنان، عن ابی عبد اللّه علیه السلام -، مجمع البیان:236/2
2- عنه البرهان فی تفسیر القرآن: 10/2 ح 9. الكافي 414/1 ح 14 بتفاوت يسير، عنه تأوين الآيات بظاهرة : 106. و البحار: 208/23 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 8/2 ح 2، المناقب لابن شهر آشوب: 421/4 (فصل في المقدّمات).
3- عنه بحار الأنوار: 382/92 ح 15، و البرهان في تفسير القرآن : 10/2 ح 10

فرمود: «الفرقان» هر امر و جریانی محکم و قطعی می باشد و «الکتاب» مجموعه (آیات و کلمات) قرآن است که تمام کتاب های پیامبران علیهم السلام گذشته - قبل از حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم- را تصدیق می نماید.

فرمایش خداوند متعال: او همان کسی است که این کتاب را بر تو نازل نمود، که قسمتی از آن، آیات محکم (صریح و روشن) است که اساس کتاب می باشد و متشابه است (که با مراجعه به دیگر آیات و یا اهل بیت علیهم السلام، آشکار می شود). اما افرادی که در قلب شان انحراف است دنبال متشابهات هستند، تا فتنه انگیزی کنند و تفسیر (نادرستی) را می طلبند، در حالی که تفسیر آن آیات را، غیر از خدا و راسخان در علم کسی نمی داند آنان می گویند: به (تمام آیات) قرآن ایمان آورده، تمام آن از طرف پروردگار ما است. و جز صاحبان عقل، متذکر نمی شوند. (7)

3) - از عبد الرحمان بن کثیر هاشمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «او همان کسی است که بر تو کتاب را نازل نمود، که در آن آیات محکم می باشد» فرمود: (منظور از محکمات) أمير المؤمنين و دیگر امامان علیهم السلام هستند. «و آیات دیگری که متشابه هستند» فلان و فلان هستند. «کسانی که در دل های شان زیغ و انحراف وجود دارد». اصحاب، پیروان (و هم فکران) آنان خواهند بود. «پیروی می کنند آن چه را که متشابه می باشد، به عنوان ایجاد فتنه و ایجاد تأویل آن ها و کسی تأویل آن را نمی داند . مگر خداوند و کسانی که راسخ در علم هستند»، نیر (منظور از راسخون) امیر المؤمنین و دیگر امامان علیهم السلام هستند.

4) - و با سند خود روایت کرده است که از امام صادق علیه السلام در مورد محکم و متشابه سؤال کردند؟ فرمود: محکم، آن آیاتی است که بر طبق آن باید عمل شود، ولی متشابه آن آیاتی است که بر جاهلان، مشتبه و نامعلوم می باشد.

ص: 9

646 / [5] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ :

إِنَّ اَلْقُرْآنَ مُحْکَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ فَأَمَّا اَلْمُحْکَمُ فَنُؤْمِنُ بِهِ وَ نَعْمَلُ بِهِ وَ نَدِینُ بِهِ، وَ أَمَّا اَلْمُتَشَابِهُ فَنُؤْمِنُ بِهِ وَ لاَ نَعْمَلُ بِهِ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ فَأَمَّا اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ اِبْتِغاءَ اَلْفِتْنَهِ وَ اِبْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اَللّهُ وَ اَلرّاسِخُونَ فِی اَلْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا ﴾ وَ اَلرَّاسِخُونَ فِی اَلْعِلْمِ آلُ مُحَمَّدٍ (1)

647 / [6] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ، ﴿ أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: هَلْ تَصِفُ لَنَا رَبِّنَا ؟ نَزْدَادُ لَهُ حُبّاً وَ بِهِ مَعْرِفَةً ﴾ .

﴿ فَغَضِبَ وَ خَطَبَ اَلنَّاسَ فَقَالَ فِیمَا قَالَ عَلَیْکَ یَا عَبْدَ اَللَّهِ! بِمَا دَلَّکَ عَلَیْهِ اَلْقُرْآنُ مِنْ صِفَتِهِ وَ تَقَدَّمَکَ فِیهِ اَلرَّسُولُ مِنْ مَعْرِفَتِهِ فَائْتَمَّ بِهِ وَ اِسْتَضِئْ بِنُورِ هِدَایَتِهِ فَإِنَّمَا هِیَ نِعْمَهٌ وَ حِکْمَهٌ أُوتِیتَهَا فَخُذْ مَا أُوتِیتَ وَ کُنْ مِنَ اَلشَّاکِرِینَ وَ مَا کَلَّفَکَ اَلشَّیْطَانُ عِلْمَهُ مِمَّا لَیْسَ عَلَیْکَ فِی اَلْکِتَابِ فَرْضُهُ وَ لاَ فِی سُنَّهِ اَلرَّسُولِ وَ أَئِمَّهِ اَلْهُدَی أَثَرُهُ فَکِلْ عِلْمَهُ إِلَی اَللَّهِ، وَ لاَ تُقَدِّرْ عَظَمَهَ اَللَّهِ [عَلَی قَدْرِ عَقْلِکَ فَتَکُونَ مِنْ اَلْهَالِکِینَ] ﴾ (2) .

﴿ وَ اِعْلَمْ یَا عَبْدَ اَللَّهِ! أَنَّ اَلرَّاسِخِینَ فِی اَلْعِلْمِ هُمُ اَلَّذِینَ أَغْنَاهُمُ اَللَّهُ عَنِ اَلاِقْتِحَامِ عَلَی اَلسُّدَدِ اَلْمَضْرُوبَهِ دُونَ اَلْغُیُوبِ إِقْرَاراً بِجَهْلِ مَا جَهِلُوا تَفْسِیرَهُ مِنَ اَلْغَیْبِ

ص: 10


1- عنه بحار الأنوار: 382/92 ح 16 ، و البرهان في تفسير القرآن : 2/ 10 ح 11. بصائر الدرجات : 203 ح 3 (باب - 10 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم الراسخون) بإسناده عن وهب بن حفص، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بحذف الذيل، عنه وسائل الشيعة: 198/27 ح 33583 و البحار: 198/23 ح 30 و 237/2 ح 29 و مستدرك الوسائل : 326/17 ح 21486، كلاهما عن كتاب جعفر بن محمّد بن شريح الحضرمي.
2- ما بين المعقوفتين لم يرد في الطبع الحديث.

5)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا قرآن دارای محکم و متشابه است، پس به محکم آن ایمان می آوریم و به آن عمل می کنیم و اهمیت می دهیم و به متشابه آن ایمان می آوریم اما عمل نمی کنیم هم چنان که در فرمایش خدای عزوجل آمده است: «او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل نمود که قسمتی از آن آیات محکم و قطعی می باشد و این ها اصل و اساس کتاب (قرآن) خواهند بود و قسمتی از آن ، متشابهات هستند (که با مقایسه و مراجعه به محکمات روشن می گردند) اما کسانی که در دل های شان انحراف و مرض است به متشابهات می گروند، تا فتنه انگیزی کرده و با تفسیر نادرست (از پیش خود) مردم را منحرف و سرگردان کنند در حالی که تأویل و تفسیر آن ها را غیر از خدا و آن کسانی که راسخ و استوار در علم هستند، شخص دیگری نمی داند پس می گویند: ما به تمام آن چه از طرف پروردگارمان نازل شده، ایمان آودیم».

و افزود که: منظور از راسخین در علم آل محمّد علیهم السلام می باشند.

6) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق به نقل از پدر بزرگوارش علیهما السلام فرمود: مردی به امیر المؤمنین على علیه السلام گفت: آیا ممکن است پروردگار را برای ما توصیف نمایی، تا نسبت به او محبت و معرفت بیشتری داشته باشیم؟ حضرت در غضب شد و فرمود: ای بنده خدا! به آن چه که قرآن خداوند را توصیف و راهنمایی کرده و نیز رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم پیرامون آن بیان نموده از همان پیروی کن و در نور روشنایی آن قدم بردار؛ زیرا که آن نعمت و حکمتی است که آن ها را به تو داده اند پس آن چه را که به تو داده اند بگیر و شکر گزار باش و آن چه که شیطان تو را بر آن راهنمایی می کند نه در قرآن بر تو واجب شده است و نه در سنت پیغمبر و امامان هدایت گر اثر و نشانی از آن می باشد پس علم آن را به خدای عزّ و جلّ واگذار کن (و حقیقت را انتخاب کن و توجه داشته باش که) عظمت خداوند را با عقل و اندیشه خود محاسبه ننمایی که به هلاکت خواهی رسید. و ای بنده خدا! بدان که راسخان در علم همان کسانی هستند که خداوند ایشان را از فرو رفتن در درّه های انحراف بازداشته و (از هر چیزی) بی نیاز گردانیده است.

ص: 11

المحجوب ، فقالوا: ﴿ ءَامَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ﴾ ، وَ قَدْ مَدَحَ اَللَّهُ اِعْتِرَافَهُمْ بِالْعَجْزِ عَنْ تَنَاوُلِ مَا لَمْ یُحِیطُوا بِهِ عِلْماً وَ سَمَّی تَرْکَهُمُ اَلتَّعَمُّقَ فِیمَا لَمْ یُکَلِّفْهُمُ اَلْبَحْثَ عَنْهُ رُسُوخاً ﴾ (1)

648 / [7] - عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّسِخُونَ فِي الْعِلْم ﴾ .

قالَ : ﴿ یَعنی تَأویلَ القُرآنِ کُلَّهُ إلَا اللّهُ وَ الرّاسِخونَ فِی العِلمِ ، فَرَسولُ اللّهِ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أفضَلُ الرّاسِخینَ ، قَد عَلَّمَهُ اللّهُ جَمیعَ ما أنزَلَ عَلَیهِ مِنَ التَّنزیلِ وَ التَّأویلِ ، وَ مَا کانَ اللّهُ مُنزِلاً عَلَیهِ شَیئا لَم یُعَلِّمهُ تَأویلَهُ ، وَ أوصِیاؤُهُ مِن بَعدِهِ یَعلَمونَهُ کُلَّهُ ، فَقالَ الَّذینَ لا یَعلَمونَ : ما نَقولُ إذا لَم نَعلَم تَأویلَهُ ؟

فَأَجابَهُمُ اللّهُ : ﴿ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ﴾ . وَ القُرآنُ لَهُ خاصٌّ و عامٌّ ، وَ ناسِخٌ و مَنسوخٌ ، وَ مُحکَمٌ وَ مُتَشابِهٌ ، فَالرّاسِخونَ فِی العِلمِ یَعلَمونَهُ ﴾ (2)

ص: 12


1- عنه بحار الأنوار: 257/3 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 10/2 ح 12، و مستدرك الوسائل : 247/12 ح 14016 . نهج البلاغة : 124 الخطبة رقم 91 (و من خطبة له علیه السلام تعرف بخطبة الأشباح) فيه : روى مسعدة بن صدقة عن الصادق جعفر بن محمّد علیهما السلام أنّه قال : خطب أمير المؤمنين علیه السلام بتفصيل، عنه البحار : 106/54 ح 90، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 403/6 خطبه 90، أعلام الدين: 103 (أبيات في التوحيد).
2- عنه بحار الأنوار: 92/92 ح 39 و البرهان في تفسير القرآن : 10/2 ح 13. بصائر الدرجات : 204 ح 8 (باب - 10 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم الراسخون) بإسناده عن بريد بن معاوية العجلي ، عن أحدهما عليهما السلام ، و نحوه الكافي : 213/1 ح 2 ، عنه البحار : 130/17 ح 1 .

پس به آن چه تفسیر و بیانش را ندانستند بیانش را ندانستند و محجوب گشتند، گفتند: (به محکمات و متشابهات و) «آن چه از نزد پروردگار ما است، ایمان آوردیم.»

پس خداوند از روی دانش، اعتراف ایشان را بر عجز و ناتوانی نسبت به فرا گرفتن آن چه به آن احاطه ندارند مدح و ثنا کرده و ترک ایشان را از تفکّر و تعمّق در آن چه بحث و کاوش از آن را تکلیف نکرده، رسوخ نامیده (و رسوخ به معنای استوار و ثابت و پا بر جای بودن) است.

7)- از بُرید بن معاویه روایت کرده است، که گفت: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (منظور از) سخن خدای عزّوجلّ: «و تأویل آن را نمی دانند، مگر خداوند و راسخون فی علم» چیست؟

فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم است که برترین راسخان و ثابت قدمان در علوم می باشد، همانا خداوند آن چه را که نسبت به تنزیل و تأویل نازل نموده، همه را به رسولش تعلیم داده است و چیزی وجود ندارد که نازل کرده باشد و تأویل آن را به رسولش تعلیم نداده باشد و نیز اوصیا و جانشینان حضرتش، تمامی آن ها را می دانند و کسانی که تأویل آن را نمی دانند گویند ما در مورد چیزی که تأویلش را نمی دانیم چیزی مطرح نمی کنیم و خداوند با سخن خود اعلام نموده که: می گویند: «ما به آن ایمان داریم، همۀ آن از نزد پروردگار ما می باشد».

(سپس افزود:) قرآن، خاص و عام دارد محکم و متشابه دارد، ناسخ و منسوخ دارد؛ و راسخون در علم همه آن ها را می دانند.

ص: 13

649 / [8]- عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿ وَ مَا یَعلَمُ تَأوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّسِخُونَ فِی العِلمِ ﴾ ، نَحْنُ نَعْلَمُ (1)

650 / [9]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ نَحْنُ اَلرَّاسِخُونَ فِی اَلْعِلْمِ، فَنَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ ﴾ . (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴾ ﴿ 8 ﴾

651 / [10] -عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ أَکْثِرُوا مِنْ أَنْ تَقُولُوا ﴿ رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا ﴾ وَ لاَ تَأْمَنُوا اَلزَّیْغَ ﴾ . (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَئَابِ ﴾ ﴿ 14 ﴾

ص: 14


1- عنه بحار الأنوار: 92/92 - 40، و البرهان في تفسير القرآن: 11/2 - 14. بصائر الدرجات: 196 ديل ح 7 (باب - 7 في أنّ الأئمّة علیهم السلام أعطوا التفسير) عنه وسائل الشعیة: 196/27 ذيل ح 33580، و البحار : 97/92 ح 64. و تقدّم الحديث بتمامه في (باب 11 تفسير الناسخ و المنسوخ و الظاهرة)، الحديث 5.
2- عنه بحار الأنوار: 92/92 ح 41 . و البرهان في تفسير القرآن : 11/2 ح 15. الكافي 166/1 ح 13.
3- عنه بحار الأنوار: 181/94 ح 8 و البرهان 11/2 ح 2، و نور الثقلین : 319/1 ح 48. بصائر الدرجات 203 ح 5 (باب - 10 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم الراسخون) ، عنه البحار: 198/23 ح 31 ، و مستدرك الوسائل: 332/17 ح 21505، الكافي : 213/1 ح 1، عنه وسائل الشيعة : 178/27 ح 33536

8)- از فضیل بن یسار روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره (فرمایش خداوند متعال:) ، «و تأویل آن را نمی دانند، مگر خداوند و راسخون در علم» فرمود: ما (اهل بیت رسالت) آن را می دانیم (و نسبت به آن عالم هستیم).

9)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت عصمت و طهارت)، راسخون (ثابت او قدمان و استواران) در علوم (و فنون مختلف) هستیم پس ما تأویل و تفسیر آن (قرآن) را می دانیم.

فرمایش خداوند متعال: (مؤمنین گویند:) پروردگارا! دل های ما را بعد از آن که ما را هدایت کردی، منحرف مگردان و از سوی خود رحمتی بر ما موهبت بفرما دیرا تو بخشنده ای. (8)

10) - از سماعه بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: فرمایش خداوند: « پروردگارا! دل های ما را بعد از هدایت شدنمان ، منحرف نگردان» را (با توجّه و دقّت) زیاد بر زبان جاری کنید و خود را از قرار گرفتن در (پرتگاه) شک و تردید ایمن ندانید.

فرمایش خداوند متعال: محبت امور شهوی و مادی از زنان و فرزندان و (نیز) اموالی از طلا و نقره و اسب های ممتاز و چهار پایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند) این امور (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند) سرمایۀ زندگی پست (و ناچیز مادی) است و سر انجام (زندگی والا و جاویدان) خوبی ها نزد خداوند است. (14)

ص: 15

652 / [11] -عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ ، قَالَ :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ مَا تَتَلَذَّذُ اَلنَّاسُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ بِلَذَّهٍ أَکْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّهِ اَلنِّسَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ اَلشَّهَواتِ مِنَ اَلنِّساءِ وَ اَلْبَنِینَ وَ اَلْقَناطِیرِ اَلْمُقَنْطَرَهِ مِنَ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّهِ ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ أَهْلَ اَلْجَنَّهِ مَا یَتَلَذَّذُونَ بِشَیْءٍ فِی اَلْجَنَّهِ أَشْهَی عِنْدَهُمْ مِنَ اَلنِّکَاحِ لاَ طَعَامٍ وَ لاَ شَرَابٍ ﴾ (1)

653 / [12] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ ﴾ (2) قالَ :﴿ لاَ یَحِضْنَ وَ لاَ یُحْدِثْنَ ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ الصَّابِرِينَ وَ الصَّادِقِينَ وَ الْقانِتِينَ وَ الْمُنْفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحارِ ﴾ ﴿ 17 ﴾

654 / [13] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ مَنْ دَاوَمَ عَلَی صَلاَهِ اَللَّیْلِ وَ اَلْوَتْرِ وَ اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ فِی کُلِّ وَتْرٍ سَبْعِینَ مَرَّهً، ثُمَّ وَ اظَبَ عَلَی ذَلِکَ سَنَهً کُتِبَ مِنَ اَلْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ ﴾ . (4)

ص: 16


1- عنه بحار الأنوار: 139/8 ح 53 قطعة منه، 53 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 13/2 ذيل ح 1، و مستدرك الوسائل : 157/14 ح 16367 . الكافي : 321/5 ح 10 ، عنه وسائل الشيعة : 23/20 ح 24929.
2- سورۀ بقرة: 25/2 ، و سورۀ نساء 57/4.
3- عنه بحار الأنوار: 139/8 ح 52 ، و البرهان : 14/2 ح ،5 ، و نور الثقلين : 321/1 ح 58. تفسير القمّي : 34/1 و 97 - مرسلاً في كليهما - من لا يحضره الفقيه : 89/1 ح 195.
4- عنه بحار الأنوار: 225/87 ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن: 14/2 ح 6، و مستدرك الوسائل: 406/4 ح 5025 . من لا يحضره الفقيه : 489/1 ح 1405 بإسناده عن عمر بن يزيد - و لا أعلمه إلّا - عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 279/6 ح 7962، و البحار : 120/87، و نحوه ثواب الأعمال : 171، و الخصال : 581/2 ح 3 عنهما البحار : 205/87 ح 14.

11) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ لذتی در دنیا و آخرت برای مردم، لذیذ تر و گوارا تر از لذت زنان نیست و تأیید آن فرمایش خداوند می باشد: «عشق و دوستی نسبت به زن و فرزند و اموالی از طلا و نقره (برای مردان) زینت و جلوه ای خاص داده شده است« تا پایان آیه.

سپس حضرت فرمود: برای اهل بهشت، لذتی بالا تر از نکاح و کامیابی نمی باشد که حتی خوراک و نوشیدنی های بهشتی برای شان آن چنان لذت را نخواهد داشت.

12) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «در بهشت همسرانی پاک هستند» فرمود: (همسران بهشتی) نه خون حیض می بینند و نه شکسته و پیر می گردند.

فرمایش خداوند: متعال آنان (در برابر مشکلات و در مسیر اطاعت و ترک گناه) استقامت می ورزند و راستگو هستند و (در پیشگاه خداوند) خضوع و (در راه او) انفاق می کنند و در سحر گاهان استغفار می نمایند. (17)

13) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که بر انجام نماز شب و نماز وتر مداومت داشته باشد و در نماز وِتر (سحر گاهان) هفتاد مرتبه استغفار و توبه نماید و تا یک سال به همین ترتیب عمل کند، نام او در شمار افرادی نوشته می شود که سحر گاهان (به درگاه خداوند) استغفار (و ناله) دارند.

ص: 17

655 / [14] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ ﴾ ، قَالَ: ﴿ اسْتَغْفَرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِي وَتْرِهِ سَبْعِينَ مَرَّةً ﴾ (1)

656 / [15] - عَنْ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ قَالَ فِی آخِرِ اَلْوَتْرِ فِی اَلسَّحَرِ : ﴿ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ ﴾ سَبْعِینَ مَرَّهً وَ دَامَ عَلَی ذَلِکَ سَنَهً، کَتَبَهُ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ ﴾ (2)

657 / [16] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ وَجَبَتْ لَهُ اَلْمَغْفِرَهُ ﴾ (3)

658/ [17] - عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: ﴿ مَنِ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ سَبْعِينَ مَرَّةً فِي الْوَتْرِ بَعْدَ الرُّكُوعِ

ص: 18


1- عنه بحار الأنوار: 225/87 ذيل ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن : 14/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 406/42 ح 5026 بحذف الذيل. تهذيب الأحكام : 130/2 ح 269 بإسناده عن سماعة، عن أبي بصير قال : قلت له (مضمراً) عنه وسائل الشيعة : 281/6 ح 7969 ، و البحار : 121/87.
2- عنه بحار الأنوار: 225/87 ذيل ح 37 فيه : عن عمر بن يزيد، و البرهان في تفسير القرآن : 14/2 ح 8 بتفاوت، و مستدرك الوسائل : 407/4 ح 5027 كذا بتفاوت. المحاسن : 53/1 ح 80 (باب - 62 في ثواب استغفار الوتر) بإسناده عن عمر بن يزيد، عن أبی عبد اللّه علیه السلام، عنه البحار: 210/87 ح 24 من لا يحضره الفقيه: 489/1 ح 1405 بتفاوت، عنه و عن البرقي وسائل الشيعة : 279/6 ح 7962، ثواب الأعمال : 171 (ثواب من استغفر اللّه في وتره)، عنه البحار: 205/87 ح 14، مستدرك الوسائل : 407/4 ح 5029 عن الكفعمي في جُنّة الأمان .
3- عنه بحار الأنوار: 225/87 ذيل ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن : 14/2 ذيل ح 8، و مستدرك الوسائل : 407/4 ذيل ح 5026. ثواب الأعمال : 171 (ثواب من استغفر اللّه في وتره سبعين مرّة)، الخصال: 581/2 ح 3، عنهما البحار : 205/87 ح 14.

14) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت به حضرت (صادق) علیه السلام عرض کردم: (منظور از فرمایش خداوند تبارک و تعالی): «و استغفار کنندگان در سحر گاهان» چیست؟

فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در نماز وِترش هفتاد بار (به درگاه خداوند متعال) استغفار می نمود.

15) - از عمر (بن یزید) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که بعد از نماز وتر (سحرگاهان)، هفتاد مرتبه استغفار و توبه نماید و تا یک سال بر انجام آن مداومت ورزد، خداوند او را در شمار افرادی می نویسد که سحر گاهان استغفار (و ناله) کنند.

16) - و در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:

(که فرمود:) برایش مغفرت و آمرزش واجب و حتمی می باشد.

17) - از عمر بن یزید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی که در نماز وِتر (سحرگاهان) بعد از رکوع هفتاد مرتبه استغفار و توبه نماید و تا یک سال بر آن ادامه دهد، جزء افرادی خواهد بود که سحر گاهان به درگاه او استغفار و ناله دارند.

ص: 19

فَدَامَ عَلَى ذَلِكَ سَنَةً كَانَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ ﴾ (1)

659 / [18]- عَنْ مُفَضَّلُ بْنِ عُمَرَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! تَفُوتُنِی صَلاَهُ اَللَّیْلِ فَأُصَلِّی اَلْفَجْرَ فَلِی أَنْ أُصَلِّیَ بَعْدَ صَلاَهِ اَلْفَجْرِ مَا فَاتَنِی مِنْ صَلاَهِ اَللَّیْلِ وَ أَنَا فِی صَلاَهِ [مُصَلاَّیَ] قَبْلَ طُلُوعِ اَلشَّمْسِ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، وَ لَکِنْ لاَ تُعْلِمْ بِهِ أَهْلَکَ فَیَتَّخِذُونَهُ سُنَّهً : فَیَبْطُلُ قَوْلُ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ: ﴿ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ بالأَسْحَارِ ﴾ . ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ شَهِدَ اَللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ اَلْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا اَلْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ﴿ 18 ﴾ إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَ مَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَاب ﴾ ﴿ 19 ﴾

660 / [19] - عَنْ جَابِرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ شَهِدَ اَللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ اَلْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا اَلْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ﴾ ؟

ص: 20


1- عنه بحار الأنوار: 225/87 ذیل ح 37، و البرهان في تفسير القرآن: 14/2 ح 9. و مستدرك الوسائل : 407/4 ح 5028
2- عنه بحار الأنوار: 226/87 ذيل ح 37، و البرهان في تفسیر القرآن : 14/2 ح 10، و نور ثقلین 321/1 ح 59، و مستدرک الوسائل : 158/3 ح 3259. تهذيب الأحكام : 272/2 ح 122، عنه الوسائل الشيعة 244/4 ح 5044، و 274 ح 5144.

18) - و از مفضل بن عمر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم! نماز شب از دستم می رود، ولی نماز صبح را به جا می آورم، آیا می توانم نماز شب را بعد از نماز صبح - پیش از طلوع خورشید - بخوانم؟

فرمود: بلی، ولی آن را به اهل خانه (و به دیگران) نگو، که مبادا سنت شود و فرمایش خداوند متعال: «و درخواست کنندگان آمرزش در سحرگاهان» باطل و لغو گردد.

فرمایش خداوند متعال: خداوند (با ایجاد نظام واحد جهان هستی) گواهی می دهد که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش (هر کدام به گونه ای بر این مطلب) گواهی می دهند در حالی که (خداوند در تمام جهان) قیام به عدالت دارد و معبودی غیر از او نیست، که هم توانا و هم حکیم باشد. (18) به درستی که دین در نزد خداوند اسلام است و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شده اختلافی (در آن) ایجاد نکردند مگر بعد از آگاهی و علم آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود و هر کسی که به آیات خدا کفر ورزد. (مجازات خواهد شد) پس همانا خداوند سریع حساب رسی می کند. (19)

19) - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون این آیۀ شریفه: «خداوند فرشته ها ، پیامبران و صاحبان علم شهادت می دهند که خدایی نیست. مگر او (خدای بکتا) که قائم به قسط و عدالت است، خدایی جز او وجود ندارد که عزیز و حكيم است» سؤال کردم؟

ص: 21

قالَ أبو جَعفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى يَشهَدُ بِها لِنَفسِهِ وَ هُوَ كَما قالَ، فَأَمّا قَولُهُ: ﴿ وَ اَلْمَلائِکَهُ ﴾ ، فَإِنَّهُ أكرَمَ المَلائِكَةَ بِالتَّسليمِ لِرَبِّهِم، وَ صَدَّقوا وَ شَهِدوا كَما شَهِدَ لِنَفسِهِ، وَ أمّا قَولُهُ: ﴿ وَ أُوْلُواْ الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ ﴾ ، فَإِنَّ اولِي العِلمِ الأَنبياءُ وَ الأَوصياءُ، و هُم قِيامٌ بِالقِسطِ؛ وَ القِسطُ: هُوَ العَدلُ فِي الظّاهِرِ، وَ العَدلُ فِي الباطِنِ: أميرُ المُؤمِنينَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ﴾ (1)

661 / [20] - عَنْ مَرْزُبَانَ [ مَرْوَانَ ] الْقُمِّيُّ (2) ، قَالَ :

سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : ﴿ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَ المَلائِكَةَ وَ أُوْلُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ ﴾ ؟

قَالَ : ﴿ هُوَ الْإِمَامَ ﴾ (3)

662 / [21] -عَنْ إِسْمَاعِيلَ ، رَفَعَهُ إِلَى سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ ، قَالَ:

﴿ کَانَ عَلَی اَلْکَعْبَهِ ثَلاَثُ مِائَهٍ وَ سِتُّونَ صَنَماً، لِکُلِّ حَیٍّ مِنْ أَحْیَاءِ اَلْعَرَبِ اَلْوَاحِدُ وَ اَلاِثْنَانِ فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ ﴿ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ ﴾ - إِلَى قَوْلِهِ- : ﴿ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴾ خَرَّتْ الْأَصْنَامُ فِي الْكَعْبَةِ سُجَّداً ﴾ (4)

ص: 22


1- عنه بحار الأنوار: 204/23 ح 52، و البرهان في تفسير القرآن : 15/2 ح 2، و نور الثقلين: 323/1 ح 66. تفسیر فرات الكوفي 77 ح 51، عنه البحار : 132/36 ح 84 .
2- مرزبان بن عمران بن سعد الأشعري القمّي، عدّه الشيخ من أصحاب الرضا علیه السلام تنقيح المقال (الرحلي): 208/3 الرقم 11647.
3- عنه بحار الأنوار : 204/23 ح 53 ، و البرهان في تفسير القرآن : 15/2 ح 3، و نور الثقلين : ح 323/1 ح 67.
4- عنه بحار الأنوار : 366/17 ح 12 ، و البرهان في تفسير القرآن : 15/2 ح 4.

امام باقر علیه السلام فرمود: ﴿ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ ﴾ ، خداوند تبارک و تعالى برای خود، به حقّانیت و یگانگی وجود خویش شهادت می دهد و آن همان چیزی است که فرموده و اما فرمایش دیگر: ﴿ وَ المَلائِكَةَ ﴾ خداوند فرشته ها را به خاطر تصدیق و تسلیم شهادت در برابر پروردگار شان و ایشان را گرامی داشته است.

و (نیز) فرمایش دیگر خداوند: ﴿ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائمَا بِالْقِسْطِ ﴾ (به این معنا است که) پیامبران و اوصیا همگی صاحبان علوم هستند، ایشان بر پا کنندگان عدالت می باشند و کلمه «قسط» در ظاهر به معنای عدالت ولی در باطن امير المؤمنين على علیه السلام است.

20) - از مرزبان قمی روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند ، فرشته ها ، پیامبران و صاحبان علم شهادت می دهند که نیست خدایی مگر او (خدای یکتا) که قائم به قسط و عدالت است»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور امام (واجب الاطاعه) است.

21) - از اسماعیل به نقل از سعید بن جبیر روایت کرده است که گفت:

بر بالای بام کعبه، سیصد و شصت بُت نهاده بودند که برای هر طایفه ای از طوایف عرب، یک یا دو بت وجود داشت، پس از آن که این آیه شریفه: «خداوند (خودش) گواه است که خدایی جز او وجود ندارد - تا آخر - او عزیز و حکیم می باشد» نازل شد.

تمامی بت ها در کعبه بر صورت و به حالت سجده، روی زمین افتادند.

ص: 23

663 / [22]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى : ﴿ إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ ﴾ ؟

فَقَالَ : ﴿ الَّذِي فِيهِ الْإِيمَانِ ﴾ (1)

664 / [23]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ : ﴿ إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الإسلمُ ﴾ ، قَالَ: يَعْنِي الدِّينِ فِيهِ الْإِيمَانِ. (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ قُل اللَّهُمَّ مَلِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَاءُ بيدك الخَيْرُ إنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾ ﴿ 26 ﴾

665 / [24] -عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ ، قَالَ :

قُلْتُ لأبی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ : قَوْلُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى : ﴿ قُل اللَّهُمَّ مَلَكِ الْمَلَكِ نُؤْتِي الْمُلْكَ مَن نَشَاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ ﴾ ؛ فَقَدْ أَتَى اللَّهُ بَنِي أُمَيَّةَ الْمَلَكِ !

فقال عَلَیْهِ السَّلَامُ:﴿ لَيْسَ حَيْثُ يَذْهَبُ النَّاسِ إِلَيْهِ ، إِنَّ اللَّهَ أَتَانَا الْمُلْكُ وَ أَخَذَهُ بَنُو أُمَيَّةَ ، بِمَنْزِلَةِ الرَّجُلِ يَكُونُ لَهُ الثَّوْبُ وَ يَأْخُذُهُ الْآخَرِ ، فَلَيْسَ هُوَ لِلَّذِى أَخَذَ ﴾ (3)

ص: 24


1- عنه البرهان في تفسير القرآن 15/2 ح 1، و نور الثقلين 363/1 ح 68.
2- عنه بحار الأنوار : 284/68 ح 40، و البرهان في تفسير القرآن: 16/2 ح 2.
3- عنه بحار الأنوار: 28833 ح 15 و 348/75 ح 52، و البرهان في تفسیر القرآن. 18/2 ح 2. الكافي: 296/68 ح 389 بإسناده عن داود بن فرقد، عن عبد ألاعلى مولى آل سام، عن أبي عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسیر، عنه البحار 353/75 ح 63.

22) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت علیه السلام درباره فرمايت خداوند متعال: «همانا دین در پیشگاه خداوند (فقط) اسلام است» سؤال کردم؟

فرمود: اسلام آن چیزی است که ایمان در محتوای آن باشد.

23)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «همانا دین در پیشگاه خداوند (فقط) اسلام است» سؤال کردم؟

فرمود: یعنی دین اسلامی که در محتوای آن ایمان (و اعتقاد ﴾ باشد.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: خداوندا! مالک حکومت ها تو هستی که به هر کسی بخواهی (و مصلحت بدانی)، می بخشی و از هر که بخواهی، حکومت را می ستانی و هر کسی را بخواهی، عزت می دهی و هر که را بخواهی خوار می کنی، تمام خوبی ها به دست توست، تو بر هر چیزی توانمند هستی. (26)

24)- از داود بن فرقد روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «بگو: خداوندا! تو مالک حکومت ها هستی، حکومت را به هر کسی که بخواهی می دهی و از هر کسی که بخواهی می گیری»، عرض کردم: در حقیقت ریاست و حکومت را خدای عزّ و جلّ به بنی امیه داده است؟ فرمود: نه آن چنان که مردم به آن فکر می کنند، بلکه خدای متعال پادشاهی و حکومت را برای ما (اهل بیت رسالت) مقررّ نموده و بنی امیّه آن را (به زور از ما) گرفتند، همچون انسانی که دارای پیراهنی است ولی دیگری آن را می رباید، پس در حقیقت لباس مال (رباینده) نخواهد بود.

ص: 25

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴾ ﴿ 28 ﴾

666 / [25]- عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زید بْنِ عَلِيٍّ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ علیهما السلام، قَالَ : ﴿ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ يَقُولُ : لَا إِيمَانَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ ، وَ يَقُولُ : قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : ﴿ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَةً ﴾ . (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْيِيكُمُ اللّه وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ ﴿ 31 ﴾

667 / [26] - عَنْ زِيَادِ ، عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ . قَالَ :

دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقُلْتُ : بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّى! رُبَّمَا خَلَا بِيَ الشَّيْطَانُ فَخَبُثَتْ نَفْسِي ، ثُمَّ ذَكَرْتَ حَتَّى إِيَّاكُمْ وَ انْقِطَاعِي إِلَيْكُمْ ، فَطَابَتْ نَفْسِي.

﴿ فَقَالَ: يَا زِيَادُ وَيْحَكَ! وَ مَا الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ ، أَلَا تَرَى إِلَى قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى : ﴿ وَ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ ﴾ . ﴾ (2)

668 / [27]- عَنْ بَشِيرِ الدَّهَّانِ، عَنْ أبی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ :

﴿ قَدْ عَرَفْتُمْ فِي مُنْكِرِينَ كَثِيراً ، وَ أَحْبَبْتُمْ فِي مُبْغِضِينَ كَثِيراً ، وَ قَدْ يَكُونُ حُبّاً اللَّهِ وَ فِي اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ حُبّاً فِي الدُّنْيَا ، فَمَا كَانَ فِي اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ، فَثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ ،

ص: 26


1- عنه بحار الأنوار: 414/75 ح 65 و وسائل الشيعة : 212/16 ح 21387، و البرهان فی تفسير القرآن: 18/2 ح 1، و نور الثقلين 325/1 ح 83.
2- عنه بحار الأنوار: 94/27 ح 55، و البرهان في تفسير القرآن: 22/2 ح 7، و نور الثقلين: 327/1 ح 91 و مستدرك الوسائل 219/12 ح 13929.

فرمایش خداوند متعال: افراد با ایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را ولیّ خود قرار دهند و هر که چنین کند، هیچ گونه رابطه ای با خدا ندارد، مگر این که از آن ها بپرهیزید (و یا تقیه کنید)، خداوند شما را از (نافرمانی) خود، بر حذر می دارد و بازگشت همگان به سوی خدا است. (28)

25) - از حسین بن زید بن علی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدرش علیهما السلام از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم، فرمود: کسی که (با مخالفین) تقیه را رعایت نکند ایمان ندارد؛ زیرا که خداوند متعال فرموده است: (ایمان ندارید)، مگر این که با مخالفین (برای حفظ جان و مال خود و دیگران ) به نوعی تقیّه انجام دید.

فرمایش خداوند متعال: (ای پيامبر!) بگو: اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد و گناهان تان را ببخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است. (31)

26) - از زیاد، به نقل از ابو عبیده حذّاء روایت کرده است که گفت:

محضر مبارک امام باقر علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: پدر و مادرم فدایت باد! چه بسا شیطان با من خلوت می کند (و چنان وسوسه می نماید) که از گفتار و رفتار خود مأیوس گردم، ولی چون محبت شما را به یاد آورم دلم پاک و آرام گیرد.

فرمود: ای زیاد! وای بر حال تو! دین چیزی جز محبت (رسول و اهل بیت) نخواهد بود، آیا سخن خدوند متعال را نشنیده ی که فرموده است: (ای پیامبر!) «بگو: اگر خدا را دوست دارید مرا متابعت نمایید تا خدا هم شما را دوست بدارد»؟

27) - از بشیر دهّان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام (در خطاب به اصحابش) می فرمود: شما در بین بسیاری از کسانی

ص: 27

وَ مَا كَانَ فِي الدُّنْيَا فَلَيْسَ فِي شَيْ ءٍ - ثُمَّ نَفَضَ يَدِهِ - ، ثُمَّ قَالَ : إِنَّ هَذِهِ اَلْمُرْجِئَهَ وَ هَذِهِ اَلْقَدَرِیَّهَ وَ هَذِهِ اَلْخَوَارِجَ لَیْسَ مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلاَّ یَرَی أَنَّهُ عَلَی اَلْحَقِّ، وَ إِنَّکُمْ إِنَّمَا أَجَبْتُمُونَا فِی اَللَّهِ، ثُمَّ تَلاَ : ﴿ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الأمْرِ مِنكُمْ ﴾ (1) ، ﴿ وَ مَا ءَاتَكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ﴾ (2) ، ﴿ مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ﴾ (3)

﴿ إن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْيِيكُمُ اللّهُ ﴾ (4)

669 / [28] - عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ ، قَالَ :

كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ قَادِمٌ مِنْ خُرَاسَانَ مَاشِياً، فَأَخْرَجَ رِجْلَيْهِ - وَ قَدْ تَوَرَّمَتَا-، وَ قَالَ: أَمَا وَ اللّه! مَا جَاءَنِي مِنْ حَيْثُ جِئْتُ إِلَّا حُبُّكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ.

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ : ﴿ وَ اللّه! لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا، وَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ؟ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ: ﴿ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ ﴾ ، وَ قالَ: ﴿ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ ﴾ (5) ، وَ هَل الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ ﴾ ؟ (6)

ص: 28


1- سورۀ النساء: 59/4.
2- سورۀ الحشر : 7/59.
3- سورۀ النساء: 80/4.
4- عنه بحار الأنوار : 94/27 ح 56، و البرهان في تفسير القرآن : 22/2 ح 8، و نور الثقلين: 327/1 ح ،92 و مستدرك الوسائل : 218/12 ح 13926. المحاسن : 156/1 ح 88 (باب - 23 في الأهواء) - من قوله : إنّ هذه المرجئة - و 162 ح 109 (باب - 30 في التزكية) - إلى قوله : ثمّ نفض يده - ، عنه البحار : 90/68 ح 25 ، و 92 ح 32.
5- سورۀ الحشر : 9/59.
6- عنه بحار الأنوار: 95/27 ح 58 ، و البرهان في تفسير القرآن : 22/2 ح 9، و نور الثقلين: 327/1 ح 93 و مستدرك الوسائل : 219/12 ح 13927.

که انکار موقعیت مرا داشتند شناخته شدید و هم چنین در بین افراد بسیاری که دشمنی مرا دارند، اظهار دوستی کردید، (با این که محبت و دوستی بر دو حالت است:) گاهی برای خدا و در مسیر خدا و رسولش و گاهی به خاطر محبّت دنیا و دوستی (متعلّقات آن) می باشد؛ پس آن چه برای خدا و رسول (و اهل بیت او) باشد، پاداش و ثواب آن بر عهده خدا می باشد و آن چه مربوط به دنیا (و متعلّقات آن) باشد، بی هوده و بدون پاداش خواهد بود.

سپس حضرت دست های خود را بر هم زد و فرمود: گروه «مرجئه» و «قدریه» و این «خوارج»، هر کدام بر این عقیده اند که تنها خود شان بر حقّ می باشند؛ و اما شما برای خدا گرد ما اهل بیت آمده اید؛ و در ادامه فرمایش خود این آیات را تلاوت نمود: (ای کسانی که ایمان آورده اید) «از خدا و رسول و اولی الأمر اطاعت و پیروی کنید»، «و آن چه را که رسول خدا برای تان آورده است بگیرید (و عمل کنید) و از آن چه نهی نموده دوری نمایید»، «کسی که رسول را اطاعت نماید، در واقع از خدا اطاعت کرده است».

(ای پیامبر!) «بگو: اگر خداوند را دوست دارید، مرا متابعت نمایید، تا خداوند هم شما را دوست بدارد و گناهان تان را بیامرزد».

28) - از بُرید بن معاويۀ عِجلی روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام باقر علیه السلام بودم، شخصی بر حضرت وارد شد - که از خراسان پیاده آمده بود - پس پا های خود را آشکار کرد و هر دو در اثر زخم، متورّم شده بود، سپس اظهار داشت: به خدا سوگند! این همه راه با این سختی را فقط به خاطر ایمان و محبّت به شما اهل بیت، طی نموده ام. و فرمود: به خدا سوگند! اگر سنگی به ما محبّت داشته باشد، خداوند آن را با ما محشور می نماید، اساساً آیا دین چیزی جز محبت (رسول و اهل بیت او) خواهد بود؟ خداوند می فرماید: (ای پیامبر!) «بگو: اگر خدا را دوست دارید مرا متابعت نمایید، تا خدا هم شما را دوست بدارد» و فرموده: «دوست می دارند کسانی را که به سوی ایشان مهاجرت کنند» و آیا (اساساً) دین غیر از محبت (نسبت به آل محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم) چیز دیگری هم هست؟

ص: 29

670 / [29] - عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ، قَالَ:

قِيلَ لأبی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ : ﴿ جُعِلْتُ فِدَاكَ ! إِنَّا نُسَمِّي بِأَسْمَائِكُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِكُمْ ، فَيَنْفَعُنَا ذَلِكَ ؟ فَقَالَ : إِي وَ اللَّهِ ! وَ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ ؟ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : ﴿ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَلَمِينَ ﴿ 33 ﴾ ذُرِّيَّةَ بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ ﴿ 34 ﴾

671 / [30] - ﴿ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ ، عن أَبِيهِ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ ، قَالَ :

﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَلَمِينَ * ذُرِّيَّةَ بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ ﴾ ، قَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ : ﴿ نَحْنُ مِنْهُمْ ، وَ نَحْنُ بَقِيَّةَ تِلْكَ الْعِتْرَة ﴾ . (2)

672 / [31] -عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ ، قَالَ :

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى : ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا ﴾ ؟

ص: 30


1- عنه بحار الأنوار: 95/27 ح 58 ، و 130/104 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن: 22/2 ح 10، و نور الثقلين : 327/1 ح 94، و مستدرك الوسائل : 219/12 ح 13928 ، 128/15 ح 17750 . الخصال: 21/1 ح 74 بإسناده عن سعيد بن يسار قال : قال لي أبو عبد اللّه علیه السلام- من قوله : ﴿ هَلِ الدِّينُ إِلَّا الْحُبُّ ﴾ ؟ - ، عنه البحار : 237/69 ح 5 ، و نحوه روضة الواعظين : 416/2 (مجلس في ذكر محبّة اللّه و الحبّ في اللّه)
2- عنه بحار الأنوار: 225/23 ح 44، و البرهان في تفسير القرآن : 26/2 ح 8، و نور الثقلين: 328/1 ح 96. تأويل الآيات الظاهرة : 251 (سورۀ إبراهيم)، المناقب لابن شهر آشوب : 179/4 (فصل في المقدّمات)، عنه البحار : 89/12 و 223/23 ح 36، و 224 ح 41 .

29) - از ربعی بن عبد اللّه روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض شد: فدایت کردم! ما نام های شما و پدران بزرگوار تان را بر خودمان و فرزندانمان می گذاریم، آیا این برنامه برای ما بهره ای خواهد داشت؟

فرمود: آری به خدا سوگند! آیا دین چیزی جز محبت (رسول و اهل بیت) خواهد بود؟! خداوند متعال می فرماید: «اگر خدا را دوست دارید مرا متابعت نمایید، تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهان تان را بیامرزد».

فرمایش خداوند متعال: به درستی که خداوند، آدم، نوح، آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید (و برتری داد) (33) آنان فرزندان و (دودمانی) بودند که (از نظر پاکی و تقوا و فضیلت) بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند زیر هر کار و گفتاری شنوا و دانا است. (34)

30)- از حنان بن شدیر، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ (فرمایش خداوند متعال:) «و به درستی که خداوند آدم، نوح، فرزندان ابراهیم و فرزندان عمران را بر جهانیان تفضیل داده است * اینان ذریّه ای هستند که بعضی از بعضی دیگر پدید آمده اند،» فرمود: ما از ایشان هستیم و ما باقی مانده آن عترت می باشیم.

31) - از هشام بن سالم روایت کرده است. که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «متعال به درستی که خداوند آدم و نوح را بر جهانیان تفضیل داده است»، سؤال کردم؟

ص: 31

فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ : ﴿ هُوَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَى الْعالَمِينَ ، فَوَضَعُوا اسْماً مَكَانَ اسْمَ ﴾ . (1)

673 / [32] - ﴿ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ ، قَالَ:

لَمَّا قَضَی مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ نُبُوَّتَهُ وَ اُسْتُکْمِلَتْ أَیَّامُهُ، أَوْحَی اَللَّهُ: یَا مُحَمَّدُ! قَدْ قَضَیْتَ نُبُوَّتَکَ وَ اِسْتَکْمَلْتَ أَیَّامَکَ، فَاجْعَلِ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی عِنْدَکَ مِنَ اَلْإِیمَانِ وَ اَلاِسْمَ اَلْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ اَلْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ اَلنُّبُوَّهِ فِی اَلْعَقِبِ فِی ذُرِّیَّتِکَ فَإِنِّی لَمْ أَقْطَعِ اَلْعِلْمَ وَ اَلْإِیمَانَ وَ اَلاِسْمَ اَلْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ اَلْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ اَلنُّبُوَّهِ مِنَ اَلْعَقِبِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ، کَمَا لَمْ أَقْطَعْهَا مِنْ بُیُوتَاتِ اَلْأَنْبِیَاءِ اَلَّذِینَ کَانُوا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أَبِیکَ آدَمَ ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَنَ عَلَى الْعَلَمِينَ * ذُرِّيَّةَ بَعْضُهَا مِن بَعْضِ وَ اللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ ، وَ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ وَ تَعَالَی لَمْ یَجْعَلِ اَلْعِلْمَ جَهْلاً، وَ لَمْ یَکِلْ أَمْرَهُ إِلَی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ، لاَ إِلَی مَلَکٍ مُقَرَّبٍ، وَ لاَ إِلَی نَبِیٍّ مُرْسَلٍ، وَ لَکِنَّهُ أَرْسَلَ رُسُلاً مِنْ مَلاَئِکَتِهِ، فَقَالَ لَهُ: کَذَا وَ کَذَا. فَأَمَرَهُمْ بِمَا یُحِبُّ، وَ نَهَاهُمْ عَمَّا یَکْرَهُ، فَقَصَّ عَلَیْهِ أَمْرَ خَلْقِهِ بِعِلْمٍ، فَعَلِمَ ذَلِکَ اَلْعِلْمَ، وَ عَلَّمَ أَنْبِیَاءَهُ وَ أَصْفِیَاءَهُ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ اَلْأَعْوَانِ وَ اَلذُّرِّیَّهِ اَلَّتِی بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ، فَذَلِکَ قَوْلُ تَعَالَى : ﴿ فَقَدْ ءَاتَيْنَا

ص: 32


1- عنه بحار الأنوار : 225/23 ح 45، و البرهان في تفسير القرآن : 26/2 ح 9، و نور الثقلين : 328/1 ح 95. تفسير القمّي : 1/ 100 (مسائل النصراني و الإمام الباقر علیه السلام) فيه : قال العالم علیه السلام، عنه البحار : 222/23 ح 25 تفسیر فرات الكوفي : 78 ح 52 بإسناده عن حمران قال : سمعت أبا جعفر علیه السلام، عنه البحار : 56/92 ح 29، الأمالي للطوسي : 300 ح 592 (المجلس الحادي عشر) بإسناده عن إبراهيم بن عبد الصمد بن محمّد بن إبراهيم، قال : سمعت جعفر بن محمّد علیهما السلام، عنه البحار : 222/23 ح 26، و نحوه بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله و سلم: 197، و تأويل الآيات الظاهرة: 112، و البحار: 228/23 ح 51 عن ابن بطريق في العمدة من تفسير الثعلبي بإسناده عن الأعمش عن أبي وائل قال : قرأت في مصحف عبد اللّه بن مسعود، بتفاوت يسير في الجميع .

فرمود: آيه ﴿ وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَى الْعالَمِينَ ﴾ بوده است که آنان اسمی را به جای اسمی دیگر قرار داده اند. (1)

32) - و نیز با سند خود از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود چون مدت نبوّت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم پایان یافت و برنامه اش تکمیل گردید، خداوند به او وحی فرستاد: ای محمّد! وظیفه نبوّت خود را انجام دادی و مدت زندگی تو در این دنیا به پایان رسید، پس علومی که مربوط به ایمان، اسم اعظم و دیگر علوم وراثتی از پیامبران و نیز آثار علم نبوت که در اختیار تو است، تمامی آن ها را در اختیار جانشین خود از ذریّه ات، قرار بده؛ زیرا من علم و ایمان و اسم اعظم و علوم پیامبران و آثار نبوّت را از ذریّه تو قطع نمی کنم، هم چنان که از ذریّه دیگر پیامبران - پیامبرانی که در فاصله تو و پدرت آدم قرار گرفته اند - قطع نکرده ام، این آیه اشاره به همین مطلب است: «به درستی که خداوند آدم ، نوح و فرزندان ابراهیم و فرزندان عمران را بر جهانیان فضیلت داده است * اینان ذریّه ای هستند که بعضی از بعضی دیگر پدید آمده اند و خداوند شنوا و داناست».

خداوند عزیز و جلیل هیچ گاه دانش و علم را پوشیده نداشته و کار خود را به هیچ یک از مردم وا نگذارده است، نه به فرشته مقرب و نه به نبیّ مرسل، ولی سفیرانی از فرشته ها را فرستاد و به ایشان دستور داد که چنین و چنان بگویند و واجبات و محرّمات را برای شان گفت؛ و مسائل و نیاز مردم را به آن فرشته و سفیر خود، گوشزد کرد و سفیر هم به انبیاء و نیز به برگزیدگان ایشان و یاوران شان و نیز به ذریّۀ ایشان که گروهی

ص: 33


1- سؤال در مورد آیه شریفه بوده است ولی به احتمال قوی از قلم استنساخ کنندگان سقط شده است چون حضرت در جواب به ادامه آیه اشاره نموده ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَال إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَانَ ﴾ و منظور حضرت از اسمی به جای اسمی دیگر، عمران به جای محمّد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) می باشد. مترجم.

ءَالَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْنَهُم مُلْكًا عَظِيمًا ﴾ (1) ، ﴿ فَأَمَّا الْكِتَابُ فَهُوَ النُّبُوَّةُ وَ أَمَّا الْحِكْمَةُ فَهُمُ الْحُكَمَاءُ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ فِی الصَّفْوَةِ وَ أَمَّا الْمُلْكُ الْعَظِیمُ فَهُمُ الْأَئِمَّةُ الْهُدَاةُ فِی الصَّفْوَةِ وَ كُلُّ هَؤُلَاءِ مِنَ الذُّرِّیَّةِ الَّتِی بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ الَّتِی جَعَلَ فِیهِمُ الْبَقِیَّةَ وَ فِیهِمُ الْعَاقِبَةُ وَ حِفْظُ الْمِیثَاقِ، حَتَّی یَنْقَضِیَ الدُّنْیَا، وَ لِلْعُلَمَاءِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ الِاسْتِنْبَاطُ لِلْعِلْمِ وَ الْهِدَایَةِ ﴾ (2)

674 / [33] -عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنِ الرِّضَا عَلَيْهِ السَّلَامُ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ :

﴿ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ قَدْ فَرَغَ مِنَ اَلْأَمْرِ فَقَدْ کَذَبَ، لِأَنَّ اَلْمَشِیَّهَ لِلَّهِ فِی خَلْقِهِ، یُرِیدُهُ مَا یَشَاءُ وَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ، قَالَ اَللَّهُ : ﴿ ذُرِّيَّةَ بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ آخِرُهَا مِنْ أَوَّلِهَا، وَ أَوَّلُهَا مِنْ آخِرِهَا، فَإِذَا خُبِّرْتُمْ بِشَیْءٍ مِنْهَا بِعَیْنِهِ أَنَّهُ کَائنَ، وَ کَانَ فِی غَیْرِهِ مِنْهُ فَقَدْ وَقَعَ اَلْخَبَرُ عَلَی مَا أُخْبِرْتُمْ عَنْهُ ﴾ . (3)

675 / [34] -عَنْ أَبِی عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، عَنْ أَبِی کَلَدَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: اَلرَّوْحُ وَ اَلرَّاحَهُ، وَ اَلرَّحْمَهُ وَ اَلنَّضْرَهُ ، وَ اَلْیُسْرُ وَ اَلْیَسَارُ، وَ اَلرِّضَا وَ اَلرِّضْوَانُ، وَ اَلْمَخْرَجُ وَ اَلْفَلْجُ، وَ اَلْقُرْبُ وَ اَلْمَحَبَّهُ مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ لِمَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً وَ اِئْتَمَّ بِالْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ، حَقٌّ عَلَیَّ أَنْ أُدْخِلَهُمْ فِی شَفَاعَتِی، وَ حَقٌّ

ص: 34


1- سورۀ النساء: 54/4.
2- عنه بحار الأنوار : 225/23 ح 46 ، و البرهان في تفسير القرآن : 26/2 ح 10. بصائر الدرجات : 468 ح 1 (باب - 22 رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم جعل الإسم الأكبر ...﴾ بإسناده عن عبد الحميد بن الديلم، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، و 469 ح 3 قطعة منه فيهما، عنه البحار: 63/26 ح 145، و 217/40 ح 12 ، الكافي : 292/1 ح 2 قطعة منه ، و 117/8 ضمن 92 بتفاوت، إكمال الدين: 213/1 ضمن ح 2 بتفاوت، عنه البحار : 4811 ح 49 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 27/2 ح 11 و نور الثقلين: 331/1 ح 108. قرب الإسناد (الطبع الحجري) : 154 (الجزء الثالث) بتفاوت، عنه البحار : 223/26 ح 3.

به گروه دیگر پیوسته هستند، برسانند؛ و این آیه اشاره به همین مطلب است: «ما به خاندان و ذریّه ابراهیم، کتاب و حکمت و قدرت عظیمی عطا نمودیم».

اما «كتاب» همان نبوّت است و «حکمت»، پیغمبران برگزیده هستند و اما «قدرت عظیم» عبارتند از: امامان هدایت گر که تمامی آنان از همان نژاد و ذریّه پیوسته به یک دیگر می باشند که بقيّة اللّه و عاقبت و حفظ میثاق تا انقراض دنیا در میان آنان خواهد بود، اما دانشمندان و حاکمان فرمان روا می توانند علم و شرح وظایف خود را برای هدایت (جامعه با استفاده از قرآن و عترت) استنباط نمایند.

33) - و از احمد بن محمّد روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام به نقل از امام باقر علیه السلام فرمود: هر کس خیال کند که کار تمام شده و دیگر با او کاری ندارند، دروغ گفته؛ زیرا خداوند دارای اراده است که درباره مخلوقات خود هر چه بخواهد (طبق حکمت و مصلحت) انجام می دهد و هر چه را مایل باشد اجرا می کند، خداوند فرموده است: «اینان ذریّه ای هستند که بعضی از بعضی دیگر پدید آمده اند و خداوند شنوا و داناست»؛ بنا بر این آخرین ایشان همانند اولین است و اولین از ایشان همچون آخرین هستند، پس وقتی خبر دادند که جریانی در مورد فلان شخص از ایشان واقع شده، عین آن جریان در یکی دیگر از ایشان نیز واقع خواهد شد و آن خبری که به شما داده اند دقیقاً مطابق واقع، پیش آمد کرده است.

34) - و به نقل از ابو عبد الرحمان، از ابو کلده روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: رحمت، آسایش، راحتی، موفقیّت، رستگاری، تن درستی، بشارت بر خوش بختی، شادمانی، آسان شدن امور، عشق، محبّت و قدرتی که همه از طرف خداوند متعال و رسولش می باشد، برای کسی است که علی علیه السلام را دوست داشته، ولایت و امامت او و دیگر اوصیا و جانشینان بعد از او را پذیرفته باشد.

ص: 35

عَلَی رَبِّی أَنْ یَسْتَجِیبَ لِی فِیهِمْ لِأَنَّهُمْ أَتْبَاعِی وَ مَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی، مِثْلُ إِبْرَاهِیمَ جَرَی فِی وَلاَیَتِهِ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ دِینُهُ دِینِی وَ دِینِی دِینُهُ، وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی وَ سُنَّتِی سُنَّتُهُ، وَ فَضْلِی فَضْلُهُ وَ أَنَا أَفْضَلُ مِنْهُ وَ فَضْلِی لَهُ فَضْلٌ وَ ذَلِکَ تَصْدِیقُ قَوْلِ رَبِّی : ﴿ ذُرِّيَّةَ بَعْضُهَا مِن بَعْضِ وَ اللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ ﴾ (1)

676 / [35] - عَنْ أَيُّوبَ قَالَ:

سَمِعَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ أَنَا أَقْرَأُ : ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَلَمِينَ ﴾ ، فَقَالَ لِی: ﴿ وَ آلَ مُحَمَّدٍ . کَانَتْ فَمَحَوْهَا، وَ تَرَکُوا آلَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ ﴾ (2)

677 / [36] - عَنْ أَبِي عَمْرٍو الزُّبَيْرِيِّ ، عَنْ أبی عَبْدِ اللَّهِ علیه السَّلَامُ ، قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: مَا اَلْحُجَّهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ أَنَّ آلَ مُحَمَّدٍ هُمْ أَهْلُ بَیْتِهِ ؟

قَالَ: ﴿ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا وَ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَانَ - وَ آلَ مُحَمَّدٍ ﴾ ، هَكَذَا نَزَلَتْ ﴿ عَلَى الْعَلَمِينَ * ذُرِّيَّةَ، بَعْضُهَا مِن بَعْضِ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ ، وَ لَا تَكُونُ الذُّرِّيَّةِ مِنَ الْقَوْمِ إِلَّا نَسْلُهُمْ مِنْ أَصْلَابِهِمْ ﴾ .

وَ قالَ تَعَالَى : ﴿ اعْمَلُواْ ءَالَ دَاوُدَ شُكْرًا وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ﴾ (3) - وَ آلَ عِمْرَانَ وَ آلَ مُحَمَّدٍ - فِي رِوَايَةِ أَبِي خَالِدِ الْقَمَّاطِ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلَامُ) (4)

ص: 36


1- عنه بحار الأنوار: 227/23 ح 47، و البرهان في تفسير القرآن : 27/2 ح 12.
2- عنه بحار الأنوار: 227/23 ح 48 ، و البرهان في تفسير القرآن : 27/2 ح 13.
3- سورۀ سبأ : 13/34.
4- عنه بحار الأنوار: 227/23 ح 49 و البرهان في تفسير القرآن : 27/2 ح 14، و نور الثقلين : 331/1 ح 109 بحذف الذيل. دعائم الإسلام : 29/1 ﴿ ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و على آل محمّد) بتفاوت.

و من نیز چنین افرادی را مورد شفاعت خود قرار می دهم و بر خداوند است که آرزو و دعای مرا در حقّ ایشان مستجاب نماید؛ زیرا که ایشان، پیروان من هستند و هر که پیرو من گردد از من می باشد، همانند جریان کسانی که از ابراهیم تبعیت و پیروی کردند؛ زیرا که من از ابراهیم هستم و او از من می باشد، دین و آئین من، دین و آئین اوست، سنّت و رفتار من همچون سنّت و رفتار اوست، گر چه فضل من از فضل اوست، ولی من از او برتر هستم و تأیید گفتار من، فرمایش خداوند متعال است: «ما از ذریّه ای هستیم که بعضی از بعضی دیگر پدید آمده ایم و خداوند شنوا و داناست».

35) - از ایوب روایت کرده است، که گفت:

من مشغول خواندن (فرمایش خداوند متعال:) «خداوند آدم، نوح و فرزندان ابراهیم و فرزندان عمران را بر جهانیان فضیلت داده است»، بودم که امام صادق علیه السلام صدای مرا شنید و فرمود: در این جا «و آل محمّد» بوده است که آن را پاک نموده و ﴿ وَ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَ ءَالَ عِمْرَنَ ﴾ را باقی نهاده اند.

36) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چه دلیلی در کتاب خداوند متعال وجود دارد که آل محمّد علیهم السلام، اهل بیت آن حضرت می باشند؟

فرمود: فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «به درستی که خداوند آدم ، نوح، آل ابراهیم و آل عمران - و آل محمّد - را بر جهانیان فضیلت داده است * اینان ذریّه ای هستند که بعضی از بعضی دیگر پدید آمده اند و خداوند شنوا و داناست»، این چنین نازل شده است؛ و این قانون کلی است که ذریّه از گروه و طایفه ای، از نسل و نسب همان ها خواهد بود هم چنان که خداوند فرموده است: «ای آل داود! شکر و سپاس مرا به جای آورید، در حالی که بندگان شکر گزار من اندک هستند».

و در روایتی از ابو خالد قمّاط، آن حضرت علیه السلام فرمود: «و آل عمران و آل محمّد».

ص: 37

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ ﴾ ﴿ 36 ﴾

678 / [37]- عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ ، قَالَ:

﴿ إِنَّ اِمْرَأَهَ عِمْرَانَ لَمَّا نَذَرَتْ مَا فِی بَطْنِهَا مُحَرَّراً - قَالَ: وَ اَلْمُحَرَّرُ لِلْمَسْجِدِ إِذَا وَضَعَتْهُ دَخَلَ اَلْمَسْجِدَ فَلَمْ یَخْرُجْ مِنَ اَلْمَسْجِدِ أَبَداً - فَلَمَّا وَلَدَتْ مَرْیَمَ ﴿ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنثى وَ اللّهُ أَعْلَمُ بمَا وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالأُنثَى وَ إنِّى سَمَّيْتُها مَرْیَمَ وَ إِنّى أُعِيذُهَا بِك وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيم ﴾ ، فَسَاهَمَ عَلَیْهَا اَلنَّبِیُّونَ فَأَصَابَ اَلْقُرْعَهُ زَکَرِیَّا عَلَیْهِ السَّلَامُ، وَ هُوَ زَوْجُ أُخْتِهَا، وَ کَفَّلَهَا وَ أَدْخَلَهَا اَلْمَسْجِدَ، فَلَمَّا بَلَغَتْ مَا تَبْلُغُ اَلنِّسَاءُ مِنَ اَلطَّمْثِ - وَ کَانَتْ أَجْمَلَ اَلنِّسَاءِ، - فَکَانَتْ تُصَلِّی وَ یُضِیءُ اَلْمِحْرَابُ لِنُورِهَا، فَدَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا، فَإِذَا عِنْدَهَا فَاکِهَهُ اَلشِّتَاءِ فِی اَلصَّیْفِ، وَ فَاکِهَهُ اَلصَّیْفِ فِی اَلشِّتَاءِ، فَقَالَ : ﴿ أنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ ﴾ (1) : فَهُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ، قَالَ : ﴿ إنى خِفْتُ الْمَوْلِى مِن وَرَاءِى ﴾ (2) إِلَی مَا ذَکَرَ اَللَّهُ مِنْ قِصَّهِ زَکَرِیَّا وَ یَحْیَی عَلَیْهِما السَّلَامُ ﴾ (3)

ص: 38


1- سورۀ آل عمران: 37/3.
2- سورۀ مريم: 5/19 .
3- عنه بحار الأنوار: 204/14 ح 18 فيه : أبو خالد القمّاط عن إسماعيل الجعفي، و البرهان في تفسير القرآن: 33/2 ح 4، و نور الثقلين: 332/1 ح 112 و 322/3 ح 20، و مستدرك الوسائل : 376/17 ح 21626. تفسير المنسوب إلى الإمام العسكري علیه السلام: 659 ضمن ح 374 بتفاوت، عنه البحار : 185/14 ح 36 . تفسير القمّي: 101/1 (قصّة مريم علیها السلام) بنفاوت عن أبي بصير، عن أبي عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه البحار : 200/14 ضمن ح 8.

فرمایش خداوند متعال: ولی هنگامی که او را به دنیا آورد، (و متوجه شد که دختر است) گفت خداوندا! من او را دختر آوردم - ولی خداوند از آن چه او به دنیا آورده بود، آگاه تر بود - و پسر همچون دختر نیست، (دختر نمی تواند وظیفۀ خدمت گزاری معبد را همانند پسر انجام دهد)، من او را مریم نام نهادم و او و فرزندانش را از (وسوسه های) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار می دهم (36).

37) - با سند خود از اسماعیل جعفی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا موقعی که همسر عمران نذر کرد که آن چه در شکم دارد وقف مطلق برای مسجد باشد - یعنی، زمانی که به دنیا آمد وارد مسجد شود و دیگر بیرون نرود -، اما هنگامی که او را به دنیا آورد و متوجّه شد که دختر است ،گفت: «پروردگارا ! فرزندم دختر است، با این که خداوند می دانست که چه چیزی زایمان کرده و پسر، همانند دختر نخواهد بود و من او را مریم نام گذاری کردم و او را با ذریّه اش از (شرّ) شیطان رجیم به تو واگذار کردم».

پیامبران قرعه زدند تا سرپرستی مریم به عهدۀ چه کسی قرار می گیرد و قرعه به نام زکریّا در آمد - زكريّا شوهر خواهر مریم بود-، پس او را به درون مسجد برد و تا هنگامی که به سنّ بلوغ زنانگی رسید: از مسجد بیرون نیامد و او زیبا ترین زنان بود، موقعی که در محراب مشغول نماز و نیایش می شد، محراب به نور او روشن می گردید، پس زکریّا بر بر مریم وارد می شد و می دید که در محراب، کنار مریم مقداری میوۀ زمستانی در تابستان و میوۀ تابستانی در زمستان موجود است پس (با حالت تعجب) می گفت: «این میوه ها از کجا است؟ (مریم) جواب داد: آن از طرف خداوند می باشد». در این جا بود که زکریّا (علیه السلام) به درگاه خداوند دعا کرد و اظهار داشت: «همانا من از بستگان آشنایان بعد از خودم ترسیده ام»، تا پایان داستان حضرت یحیی و و زكريا علیهما السلام.

ص: 39

679 / [38] - عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ ، عَنْ أبی عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: ﴿ إِنِّى نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا ﴾ (1) ، [قالَ:] ﴿ اَلْمُحَرَّرُ یَکُونُ فِی اَلکَنِیسَهِ، لاَ یَخْرُجُ مِنْهَا، فَلَمَّا وَضَعَتْهَا أُنْثَی ﴿ قَالَتْ رَبِّ إِنِّى وَضَعْتُهَا أُنثَى وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنثَى ﴾ إِنَّ اَلْأُنْثَی تَحِیضُ فَتخْرُجُ مِنَ اَلْمَسْجِدِ، وَ اَلْمُحَرَّرُ لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلْمَسْجِدِ ﴾ (2)

680 / [39] - وَ فِی رِوَایَهِ حَرِیزٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِما السَّلَامُ قَالَ:

﴿ نَذَرَتْ مَا فِی بَطْنِهَا لِلْکَنِیسَهِ أَنْ تَخْدُمَ اَلْعِبَادَ، وَ لَیْسَ اَلذَّکَرُ کَالْأُنْثی فِی اَلْخِدْمَهِ، قَالَ: فَشَبَّتْ فَکَانَتْ تَخْدُمُهُمْ وَ تُنَاوِلُهُمْ حَتَّی بَلَغَتْ، فَأُمِرَ زَکَرِیَّا أَنْ یَتَّخِذَ لَهَا حِجَاباً دُونَ اَلْعِبّادِ، فَکَانَ یَدْخُلُ عَلَیْهَا فَیَرَی عِنْدَهَا ثَمَرَهَ اَلشِّتَاءِ فِی اَلصَّیْفِ وَ ثَمَرَهَ اَلصَّیْفِ فِی اَلشِّتَاءِ، فَهُنَالِکَ دَعَا وَ سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ یَهَبَ لَهُ ذَکَراً، فَوَهَبَ لَهُ یَحْیَی ﴾ . (3)

681 / [40] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَی عِمْرَانَ أَنِّی وَاهِبٌ لَکَ ذَکَراً یُبْرِئُ ءَالْأَکْمَهَ وَ اَلْأَبْرَصَ وَ یُحْیِی اَلْمَوْتَی بِإِذْنِ اَللَّهِ، وَ رَسُولاً إِلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ، قَالَ: فَأَخْبَرَ بِذَلِکَ اِمْرَأَتَهُ حَنَّهَ ، فَحَمَلَتْ فَوَضَعَتْ مَرْیَمَ ، فَقَالَتْ ﴿ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثی ﴾ وَ اَلْأُنْثَی لاَ تَکُونُ رَسُولاً، وَ قَالَ لَهَا عِمْرَانُ : إِنَّهُ ذَکَرٌ یَکُونُ مِنْهَا نَبِیّاً، فَلَمَّا رَأَتْ ذَلِکَ قَالَتْ مَا قَالَتْ، فَقَالَ اَللَّهُ وَ قَوْلُهُ اَلْحَقُّ: ﴿ وَ اَللّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ ﴾ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

ص: 40


1- سورۀ آل عمران 35/3 .
2- عنه بحار الأنوار : 204/14 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 33/2 ح 5، و نور الثقلين : 332/1 ح 113 ، و مستدرك الوسائل : 27/2 ح 1316.
3- عنه بحار الأنوار: 204/14 ح 20 و البرهان في تفسير القرآن : 33/2 ح 6، و نور الثقلين: 332/1 ح 111 .

38) - هم چنین با سند خود از حفص بن بُختری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «به درستی که من آن چه را در شکم دارم برای تو نذر کرده ام که آزاد شده (مسجد) باشد» فرمود: «محرّر»، باید همیشه در کنیسه و عبادت گاه بماند و بیرون نرود، ولی (چون پس از نذر و زایمان، دید که دختر است) اظهار داشت: «پروردگارا! فرزندم دختر است ، با این که خداوند می دانست که چه چیزی زایمان کرده و (هرگز) پسر همانند دختر نخواهد بود»؛ زیرا که دختر حیض می بیند و باید از مسجد خارج شود، ولی «محرّر» نمی تواند از مسجد بیرون رود.

39) - و نیز از حریز (سجستانی) روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام باقر و (صادق) علیهما السلام فرمود: (همسر عمران) نذر کرد تا فرزندی که در شکمش می باشد، وقف خدمت گذاری عبادت کنندگان باشد، ولی زن نمی تواند همانند مرد خدمت گذاری کند، با این حال مریم بزرگ شد و خدمت می نمود تا زمانی که بالغ گشت، پس زکریا به مریم دستور داد تا پرده ای برای خود تهیه کرده و استفاده کند که از دید عابدان محفوظ بماند؛ هر گاه زکریا بر محراب عبادت مریم وارد می شد و در کنارش، مقداری میوۀ زمستانی را در تابستان و میوۀ تابستانی را در زمستان می دید، به درگاه خداوند دعا و تقاضای فرزند می کرد، پس خداوند یحیی را عطایش نمود.

40) - و از جابر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: خداوند به عمران وحی فرستاد: من به تو پسری مبارک می دهم که نابینایان و مریض های مبتلا به پیسی را شفا می دهد، مرده ها را به اذن من زنده می کند و او را پیامبر بنی اسرائیل قرار می دهم. عمران به همسر خود - به نام حَنّه که مادر مریم بود - این جریان را گفت، وقتی او حامله شد، و دید که دختر است، اظهار داشت: «پروردگارا!! من آن را دختر به دنیا آوردم»؛ و می دانست که دختر نمی تواند پیامبر گردد و عمران به همسرش گفت: از او (مریم) پسری به دنیا خواهد آمد که پیامبر می باشد؛ و چون همسر عمران آن سخن را با خدا گفت، خداوند در جوابش فرمود: «و خداوند دانا تر است که چه چیزی را به دنیا آورده ای».

ص: 41

فَکَانَ ذَلِکَ عِیسَی اِبْنُ مَرْیَمَ ، فَإِنْ قُلْنَا لَکُمْ إِنَّ اَلْأَمْرَ یَکُونُ فِی أَحَدِنَا فَکَانَ فِی اِبْنِهِ وَ اِبْنِ اِبْنِهِ وَ اِبْنِ اِبْنِ اِبْنِهِ، فَقَدْ کَانَ فِیهِ فَلاَ تُنْکِرُوا ذَلِکَ. ﴾ (1)

682 / [41]-عَنْ سَعْدِ الْإِسْكَافِ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ ، قَالَ :

﴿ لَقِیَ إِبْلِیسُ عِیسَی اِبْنَ مَرْیَمَ فَقَالَ: هَلْ نَالَنِی مِنْ حَبَائِلِکَ شَیْءٌ؟ قَالَ: جَدَّتَکَ اَلَّتِی قَالَتْ : ﴿ رَبِّ إِنِّى وَضَعْتُها أُنثَى ﴾ - إِلى - ﴿ مِنَ الشَّيْطَنِ الرَّحِيمِ ﴾ ﴾. (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ ﴿ 37 ﴾ هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ ﴾ ﴿ 38 ﴾

683 / [42]-عَنْ سَیْفٍ عَنْ نَجْمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ ضَمِنَتْ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَمَلَ اَلْبَیْتِ وَ اَلْعَجِینَ وَ اَلْخُبْزَ وَ قَمَّ اَلْبَیْتِ، وَ ضَمِنَ لَهَا عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، مَا کَانَ خَلْفَ اَلْبَابِ نَقْلَ اَلْحَطَبِ وَ أَنْ یَجِیءَ بِالطَّعَامِ،

ص: 42


1- عنه بحار الانوار : 205/14 ح 21 و البرهان فی تفسير القرآن : 33/2 ح 7. تفسير القمّي 100/1 (قصّة مريم علیها السلام) بإسناده عن أبي بصیر، عن أبی عبد اللّه علیه السلام، عنه البحار: 200/14 ح 8، و نحوه الکافی: 535/1 ح 1، عنه البحار: 119/55 ح 49 .
2- عنه بحار الأنوار : 271/14 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن : 34/2 ح 8، و نور الثقلین : 332/1 ح 115، قصص الانبیاء علیهم السلام للجزائری : 412 (الفصل الثالث)

امام باقر علیه السلام افزود: آن (کسی را که خداوند متعال فرموده) عیسی پسر مریم بود، پس اگر ما (اهل بیت رسالت) (دربارۀ جریانی یا شخصی) چیزی را گفتید، چه بسا ممکن است که در فرزند او و یا فرزند فرزند او تحقّق پیدا کند، (مراقب باشید که فوراً) منکر آن نشوید.

41) - و نیز از سعد اِسکاف روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: روزی شیطان به حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام برخورد کرد، پس عیسی علیه السلام از او پرسید: آیا تا کنون از حیله های خود ناامید شده ای؟

شیطان گفت: آری، آن زمان که مادر بزرگت گفت: پروردگارا! من دختر به دنیا آورده ام ... او و ذریّۀ او را از شر شیطان رجیم، در پناه تو قرار می دهم.

فرمایش خداوند متعال: پس خداوند، او را به شیوه ای خوب پذیرفت و به گونه ای شایسته، (نهال وجود) او را پرورش داد و کفالت او را به «زکریا» سپرد، هر زمان که زکریا وارد محراب می شد، غذای مخصوصی را می دید، از او سؤال می کرد: ای مریم! این را از کجا آورده ای؟ می گفت: این از فضل خداوند است، خداوند به هر کسی که بخواهد، بی حساب روزی می دهد (37) در آن حال بود که زکریا، پروردگار خویش را خواند و عرض کرد: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه ای به من عطا فرما که تو شنوندۀ دعا هستی! (38)

42) - و از سیف به نقل از نجم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: حضرت فاطمه علیها السلام به علی علیه السلام تعهد داد که تمام کار های داخل خانه را از قبیل خمیر کردن آرد، پختن نان، نظافت منزل و غیره را بر عهده گیرد و انجام دهد و علی علیه السلام نیز تعهد نمود که امور خارج از خانه را مانند آوردن هیزم و تهیۀ طعام و خوراکی را انجام دهد.

ص: 43

فَقَالَ لَهَا يَوْماً : ﴿ يَا فَاطِمَةُ! هَلْ عِنْدَكَ شَيْ ءُ ﴾ ؟

قَالَتْ : ﴿ لاَ، وَ اَلَّذِی عَظَّمَ حَقَّکَ! مَا کَانَ عِنْدَنَا مُنْذُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ شَیْءٌ نَقْرِیکَ بِهِ ﴾ .

قال : ﴿ أَفَلاَ أَخْبَرْتِنِی ﴾ ؟

قالت : ﴿ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ نَهَانِی أَنْ أَسْأَلَکَ شَیْئاً، فَقَالَ: لاَ تَسْأَلِی اِبْنَ عَمِّکِ شَیْئاً، إِنْ جَاءَکِ بِشَیْءٍ عَفْواً، وَ إِلاَّ فَلاَ تَسْأَلِیهِ ﴾ .

قال : ﴿ فَخَرَجَ الْإِمَامُ عَلَیْهَ السَّلاَمُ فَلَقِیَ رَجُلاً فَاسْتَقْرَضَ مِنْهُ دِینَاراً، ثُمَّ أَقْبَلَ بِهِ وَ قَدْ أَمْسَی، فَلَقِیَ اَلْمِقْدَادَ بْنَ اَلْأَسْوَدِ ، فَقَالَ لِلْمِقْدَادِ : مَا أَخْرَجَکَ فِی هَذِهِ اَلسَّاعَهِ ﴾ ؟

قال : ﴿ اَلْجُوعُ، وَ اَلَّذِی عَظَّمَ حَقَّکَ!، یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ﴾ .

قال : ﴿ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ حَیٌّ ﴾ ؟

قال : ﴿ وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ حَیٌّ. قَالَ: فَهُوَ أَخْرَجَنِی وَ قَدِ اِسْتَقْرَضْتُ دِینَاراً وَ سَأُوثِرُکَ بِهِ؛ فَدَفَعَهُ إِلَیْهِ فَأَقْبَلَ فَوَجَدَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ جَالِساً، وَ فَاطِمَهُ تُصَلِّی وَ بَیْنَهُمَا شَیْءٌ مُغَطًّی، فَلَمَّا فَرَغَتْ أَحْضَرَتْ ذَلِکَ اَلشَّیْءَ فَإِذَا جَفْنَهٌ مِنْ خُبْزٍ وَ لَحْمٍ. ﴾

قال: ﴿ یَا فَاطِمَهُ ، أَنَّی لَکِ هَذَا؟ قَالَتْ: هُوَ مِنْ عِنْدِ اَللّهِ، إِنَّ اَللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ. ﴾

فقال: ﴿ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: أَلاَ أُحَدِّثُکَ بِمَثَلِکَ وَ مَثَلِهَا ﴾ ؟

قال : ﴿ بَلَی ﴾ ﴿ قال : مَثَلُ ذَکَرَیَّا إِذْ دَخَلَ عَلَی مَرْیَمَ اَلْمِحْرَابَ، فَوَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً ﴾ ، قال : ﴿ يَمَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴾ .

﴿ فَأَکَلوا مِنْهَا شَهْراً، وَ هِیَ الجَفنَهُ الَّتی یَأکُلُ مِنْهَا اَلْقَائِم عَلَیْهَ السَّلاَمُ وَ هِیَ عِنْدَنَا ﴾ (1)

ص: 44


1- عنه بحار الأنوار : 197/14 ح 4 ، و 31/43 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 34/2 ح 9، و نور الثقلين : 333/1 ح 117، و مستدرك الوسائل : 25/13 ح 14635، و 253/14 ح 16630 قطعتان منه فيهما، و قصص الأنبياء علیهم السلام الجزائري : 402 (الفصل الأوّل في ولادة مريم علیها السلام).

در یکی از روز ها، على علیه السلام به فاطمه علیها السلام اظهار داشت: ای فاطمه! آیا در خانه چیزی داری؟ پاسخ داد: نه، سوگند به خدایی که حقّ تو را بزرگ شمده! مدّت سه روز است که چیزی نداریم، تا برایت بیاورم. علی علیه السلام فرمود: چرا به من خبر نداده ای؟

پاسخ داد: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مرا نهی نموده از این که چیزی از تو بخواهم و فرمود: اگر علی چیزی را برای تو آورد بپذیر و در غیر این صورت هرگز از او چیزی مخواه.

امام باقر علیه السلام افزود: سپس علی علیه السلام از خانه خارج شد، در بین راه فردی را ملاقات نمود و یک دینار از او قرض گرفت، تا طعامی برای خانه فراهم کند، در راه بازگشت با مقداد بن اسود روبه رو گردید و از او سؤال کرد: به چه دلیل در این وقت از خانه خارج شده ای؟ مقداد پاسخ داد: ای امیر مؤمنان! به حقّ آن خدایی که حقّ تو را بر ذمه ما عظیم گردانده! گرسنگی سبب شده تا از منزل خارج شوم. راوی گوید: به امام باقر علیه السلام گفتم: آیا در آن زمان، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم زنده بود؟

فرمود: آری زنده بود - و افزود: - على علیه السلام اظهار داشت: من نیز به همین علّت از خانه خارج شده ام و برای تهیۀ طعام، یک دینار قرض کرده ام و اکنون آن را به تو می دهم؛ و آن دینار را به مقداد داده و به طرف خانۀ خود بازگشت، پس دید که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نشسته و فاطمه علیها السلام در مصلّای خویش مشغول نماز است و یک ظرف سر پوشیده نیز کنار ایشان قرار دارد، پس فاطمه علیها السلام از نماز فارغ شد آن ظرف را جلو کشید و چون نگاه کردند، دیدند که کاسه ای پر از نان و گوشت است.

علی علیه السلام پرسید: ای فاطمه! این ها از کجاست؟ فاطمه علیها السلام گفت: «آن از طرف پروردگارم آمده، همانا خداوند هر کسی که را بخواهد ، رزق بی حساب می دهد».

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به او فرمود: ای علی! آیا دوست داری برایت بگویم که مَثل تو و مَثل فاطمه همانند کیست؟

علی علیه السلام گفت: آری. رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم : فرمود تو مانند حضرت زکریا هستی؛ زیرا که آن حضرت هم وقتی در مصلّای مریم غذایی دید، سؤال می نمود: «از او پرسید که آن غذا را از کجا آورده ای؟ و مریم در جواب می گفت: از طرف خدا آمده و خداوند هر که را بخواهد، رزق و روزی بدون حساب می دهد» پس همگی تا مدّت یک ماه از آن غذا می خوردند و تمام نمی شد؛ و آن کاسه هم اکنون نزد ما (اهل بیت رسالت) موجود است که حضرت قائم (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) نیز از آن تناول خواهد نمود.

ص: 45

684 / [43] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ اَلْمُغِیرَهُ بْنُ عُمَرَ : إِنَّ اَلْحَائِضَ تَقْضِی اَلصَّلاَهَ کَمَا تَقْضِی اَلصَّوْمَ فَقَالَ: ﴿ مَا لَهُ لاَ وَفَّقَهُ اَللَّهُ! إِنَّ اِمْرَأَهَ عِمْرَانَ نَذَرَتْ مَا فِی بَطْنِهَا مُحَرَّراً، وَ اَلْمُحَرَّرُ لِلْمَسْجِدِ لاَ یُخْرَجُ مِنْهُ أَبَداً، فَلَمَّا وَضَعَتْ مَرْیَمَ ﴿ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أَنَّنِي و اللّهُ أَعْلَمْ بِمَا وَضَعَتْ وَ لَيْسَرَ الذَّكَرُ كَالأُنثَى ﴾ .

﴿ فَلَمَّا وَضَعَتْهَا أَدْخَلَتْهَا اَلْمَسْجِدَ، فَلَمَّا بَلَغَتْ مَبْلَغَ اَلنِّسَاءِ أُخْرِجَتْ مِنَ اَلْمَسْجِدِ، فَمَا تَجِدُ أَیَّاماً تَقْضِیهِ (1) وَ هِیَ عَلَیْهَا أَنْ یَکُونَ اَلدَّهْرَ فِی اَلْمَسْجِدِ ﴾ (2) .

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيي مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿ 39 ﴾ قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لى غُلَم وَ قَدْ بَلَغَنِى الْكِبَرُ وَ أمْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِك اللّه يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿ 40 ﴾ قَالَ رَبِّ اجْعَل لَّى ءَايَةٌ قَالَ ءَايَتُكَ أَلَّا تُكَلَّمَ النَّاسَ ثَلَثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَ اذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَ سَبِّحْ بِالْعَشِي و الإِبكَرِ ﴾ ﴿ 41 ﴾

ص: 46


1- في بعض النسخ - كما في هامش المصدر - : أنّى تجد أيّاماً تفصيها .
2- عنه بحار الأنوار: 202/14 ذيل ح 12 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 35/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 32/2 ح 1330 . الكافي : 105/3 ح 4 وسائل الشيعة 348/2 ح 2231، علل الشرئع 578/2 ح 1 (باب - 385 نوادر العدل)، عنه و البحار : 201/14 ح 12 و 84/81

43)- و از اسماعیل بن عبد الرحمان جُعفی روایت کرده است. که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: مغيرة بن عمر بر این عقیده است که زن حائض باید نماز های خود را مانند روزه هایش قضا نماید.

فرمود: برای چه این دو گفته است؟! خداوند از او سلب توفیق کند، زن عمران نذر کرده بود بر این که بچه درون شکمش آزاد و وقف مسجد (بیت مقدس) باشد که در مسجد زندگی کند و از آن بیرون نشود، «پس هنگامی که او را زایمان کرد گفت: پروردگارا! فرزندم دختر است، با این که خداوند می دانست که چه چیزی زایمان کرده و پسر همانند دختر نخواهد بود». و چون او را زایید وارد مسجدش گردانید، پس پیامبران بین خود قرعه زدند و فرعه به نام زکریا در آمد که متکفّل آن دختر (حضرت مریم) گردد و او از مسجد بیرون نرفت تا موقعی که به بلوغ رسید و چون همانند دیگر زنان بالغ گشت (و حیض می شد. مدّت ایام حیض را) از مسجد خارج می گشت، اکنون آیا چنین زنی که می بایست تمام دوران عمرش را در مسجد باشد، باید عبادت های روز هایی را که از مسجد بیرون می آمده، قضا و جبران کند.

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که زکریا در محراب ایستاده و مشغول نیایش بود، فرشتگان او را صدا زدند: خدا تو را به یحیی بشارت می دهد (کسی) که کلمۀ خدا (مسیح) را تصدیق می کند و او رهبر خواهد بود و از هوس های سرکش بر کنار و پیامبری از صالحان است (39) (زكريا) عرض کرد: پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که پیری و کهولت سن به سراغ من آمده و همسرم نازا می باشد؟! (خداوند) فرمود: بدین گونه خداوند کاری را بخواهد انجام می دهد (40) عرض کرد: پروردگارا! نشانه ای برای من قرار ده! فرمود: نشانۀ تو آن است که سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سحن نخواهی گفت، پروردگار خود را بسیار یاد کن و هنگام هر صبح و شام او را تسبیح بگو. (41)

ص: 47

685 / [44] -عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ زَکَرِیَّا لَمَّا دَعَا رَبَّهُ أَنْ یَهَبَ لَهُ ذِکْراً، فَنَادَتْهُ اَلْمَلَئِکَهُ بِمَا نَادَتْهُ بِهِ أَحَبَّ اَنْ یَعْلَمَ أَنَّ ذَلِکَ اَلصَّوْتَ مِنَ اَللَّهِ، أَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّ آیَةَ ذَلِکَ اَنْ یُمْسِکَ لِسَانَهُ عَنِ اَلْکَلاَمِ ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ، قَالَ: فَلَمَّا أَمْسَکَ لِسَانَهُ وَ لَمْ یَتَکَلَّمْ عَلِمَ أَنَّهُ لاَ یَقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ رَبِّ اجْعَل لِى ءَايَةً قَالَ وَ ءَايَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا ﴾ . ﴾ (1)

686 / [45] -عَنْ حَمَّادٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَيْهِما السَّلَامُ قَالَ:

﴿ لَمَّا سَأَلَ زَکَرِیَّا رَبَّهُ أَنْ یَهَبَ لَهُ ذَکَراً فَوَهَبَ اللَّهُ لَهُ یَحْیَی، فَدَخَلَهُ مِنْ ذَلِکَ، فَقَالَ : ﴿ رَبِّ اجْعَل لِى ءَايَةٌ قَالَ ءَايَتُكَ أَلَّا تُكَلَّمَ النَّاسَ ثَلَثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا ﴾ ، فَكَانَ يومىء بِرَأْسِهِ ، وَ هُوَ رَمْز ﴾ (2)

687 / [46] -عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْجُعْفِيِّ ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ ، [قَالَ :] ﴿ وَ سَيّدًا وَ حَصُورًا ﴾ ، وَ اَلْحَصُورُ اَلَّذِی یَأْبَی اَلنِّسَاءَ ﴿ وَ نَبيَّا مِّنَ الصَّلِحِينَ ﴾ (3)

688 / [47] -عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ : ﴿ إِنَّ طَاعَهَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خِدْمَتُهُ فِی اَلْأَرْضِ فَلَیْسَ شَیْءٌ مِنْ خِدْمَتِهِ تَعْدِلُ اَلصَّلاَةَ، فَمِنْ ثَمَّ نَادَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ زَکَرِیَّا ﴿ وَ هُوَ قَائِمٌ يُصَلِّى فِى الْمِحْرَابِ ﴾ ﴾ (4)

ص: 48


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 35/2 ح 11، و نور الثقلين : 336/1 ح 125 .
2- عنه بحار الأنوار: 185/14 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 35/2 ح 12، و نور الثقلين: 336/1 ح 126.
3- عنه بحار الأنوار: 185/14 ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 35/2 ح 13.
4- عنه بحار الأنوار: 185/14 ح 35 ، و 219/82 ح 35، و 219/82 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 35/2 ح 14 ، و مستدرك الوسائل : 39/3 ح 2964 . من لا يحضره الفقيه : 208/1 ح 623 ، عنه وسائل الشيعة : 39/4 ح 4457 .

44) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:امام صادق علیه السلام فرمود:

هنگامی که زکریا دعا کرد و از خداوند خواست که فرزند پسری عطایش نماید، فرشته ها بشارت مستجاب شدن دعایش را به او دادند، پس علاقه داشت بداند آن صدای بشارت از طرف خداوند بوده یا نه؟ لذا خداوند وحی فرستاد نشانه و علامت صحّت آن، این است که به مدّت سه روز نباید زبان خود را به سخن بگشاید.

پس چون توانست که زبان خود را از سخن گفتن باز دارد، فهمید که حتماً آن بشارت از طرف خداوند بوده؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است: «پروردگارا! نشانه ای برایم قرار بده، فرمود: نشانه ات این است که به مدّت سه روز با مردم سخن نگویی، مگر با رمز و اشاره».

45) - از حمّاد، عن کسی که از نقل نموده روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمودند: بعد از آن که زکریا از آستان خداوندش درخواست فرزند پسر نمود، خداوند برایش مقدّر نمود تا پسری به نام یحیی عطایش گردد، پس اظهار داشت: «پروردگارا! نشانه ای برایم قرار بده ، فرمود: نشانه ات این است که به مدّت سه روز با مردم سخن نگویی ، مگر با رمز و اشاره»، که پس او با سر اشاره می نمود و این همان «رمز» است.

46) - از اسماعیل جعفی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ (فرمایش خداوند:) ﴿ سَيّدًا وَ حَصُورًا ﴾ ، فرمود: «حصور» آن کسی است که علاقه ای به زنان ندارد، «و (او) پیامبری از صالحان و نیکوکاران بود».

47) - از حسین بن احمد، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به درستی که طاعت خدا خدمت کردن در زمین (به بندگان و دیگر موجودات و کارگشایی از ایشان) است و هیچ خدمتی (و عبادتی) با ارزش تر از نماز نیست؛ پس به همین خاطر فرشته ها زکریا را در همان حالتی که در محراب مشغول نماز بود، صدا کردند.

ص: 49

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ ﴿ 42 ﴾ يا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿ 43 ﴾ ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴾ ﴿ 44 ﴾

689/[48] -عَنِ الْحَكَمِ بْنِ عُتَينة [ عُيَيْنَةَ ] ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ فِي الْكِتَابِ : ﴿ وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ ﴾ اِصْطَفَاهَا مَرَّتَیْنِ، وَ اَلاِصْطِفَاءُ إِنَّمَا هُوَ مَرَّهً وَاحِدَهً ؟

قَالَ: فَقَالَ لِی: ﴿ یَا حَکمُ! إِنَّ لِهَذَا تَأْوِیلاً وَ تَفْسِیراً ﴾ ، فَقُلْتُ لَهُ، فَفَسِّرْهُ لَنَا أَبْقَاکَ اَللَّهُ! قَالَ: ﴿ یَعْنِی اِصْطَفَاهُ إِیَّاهَا أَوَّلاً مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلْأَنْبِیَاءِ اَلْمُصْطَفَیْنَ اَلْمُرْسَلِینَ، وَ طَهَّرَهَا مِنْ أَنْ یَکُونَ فِی وِلاَدَتِهَا مِنْ آبَائِهَا وَ أُمَّهَاتِهَا سِفَاحاً، وَ اِصْطَفَاهَا بِهَذَا فِی اَلْقُرْآنِ ، ﴿ یَمَرْیَمُ اَقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اُسْجُدِی وَ اِرْکَعِی مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴾ شُکْراً لِلَّهِ ﴾

﴿ ثُمَّ قَالَ لِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ - یُخْبِرُهُ بِمَا غَابَ عَنْهُ مِنْ خَبَرِ مَرْیَمَ وَ عِیسَی عَلَيْهِما السَّلَامُ -: یَا مُحَمَّدُ ! ﴿ ذَلِكَ مِنْ أَنبَآءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ﴾ فِی مَرْیَمَ وَ اِبْنِهَا وَ بِمَا خَصَّهُمَا اَللَّهُ بِهِ وَ فَضَّلَهُمَا وَ أَکْرَمَهُمَا حَیْثُ قَالَ: ﴿ وَ مَا كُنتَ لَدَيْهِمْ ﴾ ، یَا مُحَمَّدُ! یَعْنِی بِذَلِکَ لِرَبِّ، اَلْمَلاَئِکَهِ ﴿ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ ﴾ حِینَ أُیْتَمَتْ [اِئتَمَتْ] مِنْ أَبِیهَا ﴾ (1)

ص: 50


1- عنه بحار الأنوار: 192/14 ح 2 و البرهان في تفسير القرآن : 36/2 ح 15، و نور الثقلين: 336/1 ح 126 و 337 ح 139 قطعتان منه.

فرمایش خداوند: و زمانی که فرشتگان گفتند: ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان برتری داده (42) ای مریم! برای پروردگارت، عبادت کن و سجده بجای آور و با رکوع کنندگان، رکوع کن (43) (ای پیامبرا!) این، از اخبار غیبی است که به تو وحی می کنیم و تو هنگامی که قلم های خود را می افکندند (برای فرعه کشی که کدام یک سرپرستی مریم را عهده دار شوند) و هنگامی که (دانشمندان بنی اسرائیل، برای سرپرستی او) با هم نزاع داشتند حضور نداشتی. (44)

48) - از حَکَم بن عُتينه (عُيینة)، روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرمون فرمایش خداوند: «او هنگامی که فرشته ها گفتند: ای مریم! همانا خداوند تو را برگزیده و پاک و پاکیزه قرار داده، (هم چنین) تو را از میان زنان جهان برگزیده است». سؤال کردم که او دو بار برگزیده شد و حال آن که باید یک باز انجام شود؟ فرمود: ای حکم! همانا برای این آیه تأویل و تفسیری هست.

عرض کردم: خداوند به شما طول عمر خطا نماید، تفسیرش را برایم بیان فرما.

فرمود: انتخاب اول از بین ذریّه پیامبران بود که از دنانت و پستی، پاک و پاکیزه باشد و نیز از جهت ولادت نسبت به پدران و مادران پاک بوده و فحشایی در بین آن ها واقع شده است. و انتخاب دوم، بیان آیه قرآن بود که فرمود: «ای مریم! شکر و سپاس پروردگارت را به جای آور و سجده و رکوع انجام بده، همراه رکوع کنندگان» سپس خداوند به پیامبرش حضرت محمّد صلی اللّه عليه و آله و سلم - راجع به به مریم و عیسی علیهما السلام- بر آن چه که غایب بوده و حضور نداشته، خبر داد: ای محمّد! «این مطلب از اخبار غیبی است (که درباره مریم و فرزندش علیهما السلام و فضایل و امتیازات شان) بر تو وحی کردیم». و نیز فرمود: ای محمّد! «تو در پیش آنان حضور نداشتی»، که خداوند به فرشته ها دستور داد «تا از بین افرادی خاص، برای سرپرستی مریم قرعه بیندازند» و این قرعه بعد از آن زمانی بود که مریم، پدر خود را از دست داد.

ص: 51

690 / [49] -وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنِ اِبْنِ خُرَّزَادَ : ﴿ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ ﴾ حِینَ أُیْتَمَتْ مِنْ أَبَوَیْهَا ﴿ وَ مَا كُنتَ لَدَيْهِمْ ﴾ یَا مُحَمَّدُ! ﴿ إِذْ یَخْتَصِمُونَ ﴾ فِی مَرْیَمَ عِنْدَ وِلاَدَتِهَا بِعِیسَی عَلَيْهِ السَّلَامُ یَکْفُلُهَا وَ یَکْفُلُ وَلَدَهَا.

قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: أَبْقَاکَ اَللَّهُ! فَمَنْ کَفَّلَهَا؟ فَقَالَ: ﴿ أَمَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ تَعَالی، اَلْآیَهِ ﴾ ؟

وَ زَادَ عَلِیُّ بْنُ مَهْزِیَارَ فِی حَدِیثِهِ: ﴿ فَلَمّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثی وَ اَللّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَیْسَ اَلذَّکَرُ کَالْأُنْثی وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ وَ إِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ اَلشَّیْطنِ اَلرَّجِیمِ ﴾ (1)

قَالَ: قُلْتُ: أَکَانَ یُصِیبُ مَرْیَمَ مَا تُصِیبُ اَلنِّسَاءَ مِنَ اَلطَّمْثِ؟ قَالَ: ﴿ نَعَمْ مَا کَانَتْ إِلاَّ اِمْرَأَهً مِنَ اَلنِّسَاءِ ﴾ (2)

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی: ﴿ إِذْ یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ ﴾ قَالَ: ﴿ اِسْتَهَمُوا عَلَیْهَا فَخَرَجَ سَهْمُ زَکَرِیَّا، فَکَفَلَ بِهَا ﴾ .

691 / [50] -وَ قَالَ زَیْدُ بْنُ رِکَانَهَ (3) :

اِخْتَصَمُوا فِی بِنْتِ حَمْزَهَ کَمَا اِخْتَصَمُوا فِی مَرْیَمَ.

قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، حَمْزَهُ اِسْتَنَّ اَلسُّنَنَ وَ اَلْأَمْثَالَ، کَمَا اِخْتَصَمُوا فِی مَرْیَمَ اِخْتَصَمُوا فِی بِنْتِ حَمْزَهَ؟

ص: 52


1- سورۀ آل عمران : 36/3.
2- عنه بحار الأنوار: 192/14 ذيل ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 36/2 ح 16، و نور الثقلين : 339/12 ح 140 إلى قوله: و زاد عليّ بن مهزيار .... و مستدرك الوسائل : 38/2 ح 1346 القطعة الأخيرة منه.
3- في البحار: يزيد بن ركانة. و لم أعثر عليه في المنابع الرجالية لكن ورد بعنوان «يزيد بن ركانة» في المناقب لابن شهر آشوب: 86/2 (فصل في المسابقة بالشجاعة) ، و شواهد التنزيل: 192/1 ح 204 (من سورۀ النساء).

49) - و نیز در روایتی دیگر از ابن خرزاد (در ادامه)، افزوده است:

«تا کدام یک سرپرستی مریم را بر عهده گیرند»، بعد از آن زمانی بود که مریم پدر خود را از دست داد و یتیم شد، ای محمّد! «تو در پیش آنان حضور نداشتی که چگونه در مورد سرپرستی مریم با یک دیگر خصومت می کردند» که چه کسی کفالت مریم و فرزندش عیسی را بر عهده گیرد.

(راوی گوید:) به حضرت عرض کردم: خداوند به شما طول عمر عطا نماید! پس از آن چه کسی کفالت مریم را بر عهده گرفت؟

فرمود: آیا فرمایش خداوند متعال را نشنیده ای: «زکریا کفالت او را بر عهده گرفت»؟ و على بن مهزیار در ادامۀ حدیث خود روایت کرده است، که گفت: هنگامی که مریم او را به دنیا آورد، گفت: «چون آن را به دنیا آورد گفت : پروردگارا! فرزندم دختر است، با این که خداوند می دانست که چه چیزی زایمان کرده و پسر دختر نخواهد بود، من او را مریم نام نهادم و او و ذریّه اش را از (شرّ) شیطان رجیم به تو واگذار نمودم». به حضرت عرض کردم: آیا مریم همانند دیگر زنان که حیض می شوند، خون حیض می دید؟ فرمود: بلی، تمامی زنان، مبتلای به آن هستند، مگر فقط یک زن (که حضرت فاطمه زهرا علیها السلام خواهد بود).

و در روایت دیگری (حضرت دربارۀ فرمایش خداوند:) «زمانی که سهام و قرعه ها را انداختند که چه کسی کفیل مریم باشد»، فرمود: قرعه ای را که به نام مریم انداختند، به نام زکریا در آمد، پس وی کفالت او را بر عهده گرفت.

50) - و یزید [زید] بن رکانه گوید: چون دربارۀ دختر حمزه (عموی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) ، همانند جریان مریم اختلاف کردند که چه کسی کفالت او را به عهده گیرد به حضرت عرض کردم: فدایت شوم! حمزه تمامی سنّت ها و ضرب المثل ها را در مورد خود ایجاد کرده بود هم چنان که درباره سرپرستی مریم اختلاف داشتند، نیز دربارۀ سرپرستی دختر حمزه اختلاف نمودند؟!

ص: 53

قَالَ: نَعَمْ، ﴿ وَ اصْطَفاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَلَمِينَ ﴾ .

قَالَ: ﴿ نِساءِ عَالَمِیهَا، قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: وَ کَانَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ سَیِّدَهَ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿ 45 ﴾ - إلى - وَ رَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرءَيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِايَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنَّى أَخْلُقُ لَكُم مَنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرَا بِإِذْنِ اللّهِ وَ أَبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أَحْى الْمَوْتَى بإِذْنِ اللّهِ وَ أُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴾ ﴿ 49 ﴾

692 / [51]-عَنِ الْهُذَلِیِّ عَنْ رَجُلٍ قَالَ:

مَكَثَ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَتَّی بَلَغَ سَبْعَ سِنِینَ أَوْ ثَمَانَ سِنِینَ، فَجَعَلَ یُخْبِرُهُمْ بِمَا یَأْكُلُونَ وَ مَا یَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِهِمْ، فَأَقَامَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ، یُحْیِی الْمَوْتَی وَ یُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ، وَ یُعَلِّمُهُمُ التَّوْرَاةَ، وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْإِنْجِیلَ لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ حُجَّةً. (2)

693/ [52]-عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ رَفَعَهُ قَالَ:

إِنَّ أَصْحَابَ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ سَأَلُوهُ أَنْ یُحْیِیَ لَهُمْ مَیِّتاً ؟

ص: 54


1- عنه بحار الأنوار: 19314 ذيل ح 2، و البرهان في تفسير القرآن، 36/2 ح 17.
2- عنه بحار الأنوار: 333/14 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن: 38/2 ح 5 . قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 267 ح 309 بإسناده عن محمّد الحلبي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفصيل ، عنه البحار: 251/14 ح 43 ، الخرائج و الجرائح : 947/2.

فرمود: بلی، «و خداوند تو را بر زنان جهان برگزیده است»، مریم علیها السلام بر زنان دوران خود امتیاز و برتری داشت، و لیکن فاطمه علیها السلام بر تمامی زنان جهانیان امتیاز و برتری دارد.

فرمایش خداوند: (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان به مریم گفتند: خداوند تو را به کلمه ای (با عظمت) از طرف خود بشارت می دهد که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است، او در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیّت خواهد بود و از مقربان (الهی) می باشد (45) - تا - و (او را) رسول و فرستادۀ خود به سوی بنی اسرائیل (فرستاد که به آن ها بگوید:) من نشانه ای از طرف پروردگار شما، برای تان آورده ام، من از گل چیزی به شکل پرنده می سازم، سپس در آن می دمم و به اذن خدا، پرنده می گردد و به اذن خدا، کورِ مادر زاد و مبتلایان به برص و پیسی را بهبودی می بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده می کنم و از آن چه می خورید و در خانه های تان ذخیره می کنید، به شما خبر می دهم و قطعاً در این امور، نشانه ای برای شما خواهد بود، اگر ایمان داشته باشید. (49)

51) - از هذلی به نقل از مردی، روایت کرده است، که گفت:

عیسی علیه السلام به زندگی ادامه داد تا به سنّ هفت و یا هشت سالگی رسید و در این موقع شروع نمود به خبر دادن آن چه را که مردم می خوردند و یا در خانه های خود ذخیره می کردند، پس در میان امّت خود ادامه داد تا رسید به جایی که مرده را زنده می کرد و نابینا و مرض پیسی را درمان می نمود، هم چنین کتاب تورات را به آنان آموزش می داد، سپس خداوند برای اتمام حجّت، کتاب انجیل را برای شان فرستاد.

52) - از محمّد بن ابی عُمیر، به طور مرفوعه، روایت کرده است، که گفت:

همانا اصحاب عیسی علیه السلام از آن حضرت درخواست کردند تا مرده را برای شان زنده گرداند.

ص: 55

قَالَ: فَأَتَی بِهِمْ إِلَی قَبْرِ سَامِ بْنِ نُوحٍ فَقَالَ لَهُ: قُمْ بِإِذْنِ اَللَّهِ یَا سَامَ بْنَ نُوحٍ!

قَالَ: فَانْشَقَّ اَلْقَبْرُ ثُمَّ أَعَادَ اَلْکَلاَمَ، فَتَحَرَّکَ ثُمَّ أَعَادَ اَلْکَلاَمَ فَخَرَجَ سَامُ بْنُ نُوحٍ فَقَالَ لَهُ عِیسَی عَلَیْهَ اَلسَّلاَمُ أَیُّهُمَا أَحَبُّ إِلَیْکَ تَبْقَی أَوْ تَعُودَ؟

قَالَ: فَقَالَ: یَا رُوحَ اَللَّهِ! بَلْ أَعُودُ، إِنِّی لَأَجِدُ حُرْقَهَ اَلْمَوْتِ - أَوْ قَالَ: لَذْعَهَ اَلْمَوْتِ - فِی جَوْفِی إِلَی یَوْمِی هَذَا (1)

694 / [53] - عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ، قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهَ اَلسَّلاَمُ: هَلْ کَانَ عِیسَی اِبْنُ مَرْیَمَ أَحْیَا أَحَداً بَعْدَ مَوْتِهِ، حَتَّی کَانَ لَهُ أَکْلٌ وَ رِزْقٌ وَ مُدَّهٌ وَ وَلَدٌ؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ نَعَمْ إِنَّهُ کَانَ لَهُ صَدِیقٌ مُوَاخٍ لَهُ فِی اَللَّهِ وَ کَانَ عِیسَی عَلَیْهَ اَلسَّلاَمُ یَمُرُّ بِهِ فَیَنْزِلُ عَلَیْهِ، وَ إِنَّ عِیسَی عَلَیْهَ اَلسَّلاَمُ غَابَ عَنْهُ حِیناً ثُمَّ مَرَّ بِهِ لِیُسَلِّمَ عَلَیْهِ، فَخَرَجَتْ إِلَیْهِ أُمُّهُ، فَسَأَلَهَا عَنْهُ ؟ ﴾

فَقَالَتْ أُمُّهُ: ﴿ مَاتَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ فَقَالَ لَهَا أَتُحِبِّینَ أَنْ تُرِیَهُ؟ ﴾

قَالَتْ: نَعَمْ قَالَ إِذَا کَانَ غَداً أَتَیْتُکَ حَتَّی أُحْیِیَهُ بِإِذْنِ اَللَّهِ.

فَلَمَّا کَانَ مِنَ اَلْغَدِ أَتَاهَا فَقَالَ لَهَا اِنْطَلِقِی مَعِی إِلَی قَبْرِهِ، فَانْطَلَقَا حَتَّی أَتَیَا قَبْرَهُ فَوَقَفَ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ دَعَا اَللَّهَ فَانْفَرَجَ اَلْقَبْرُ وَ خَرَجَ اِبْنُهَا حَیّاً فَلَمَّا رَأَتْهُ أُمُّهُ وَ رَآهَا بَکَیَا فَرَحِمَهُمَا عِیسَی عَلَیْهَ اَلسَّلاَمُ، فَقَالَ لَهُ: ﴿ أَتُحِبُّ أَنْ تَبْقَی مَعَ أُمِّکَ فِی اَلدُّنْیَا؟ ﴾

قَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ بِأَکْلٍ وَ بِرِزْقٍ وَ مُدَّهٍ أَوْ بِغَیْرِ مُدَّهٍ وَ لاَ رِزْقٍ وَ لاَ أَکْلٍ؟

ص: 56


1- عنه بحار الأنوار: 233/14 ح 2 و البرهان في تفسير القرآن : 38/2 ح 6، و قصص ، الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 407 (الفصل الثاني في ولادة عيسي علیه السلام).

پس به همراه ایشان بر سر قبر سام، فرزند نوح علیه السلام رفت و به صاحب قبر خطاب نمود: ای سام بن نوح! با اذن خداوند، بر خیز. پس ناگهان قبر شکافته شد، سپس عیسی همان کلام خود را تکرار نمود و جسد درون قبر حرکت کرد و چون مرتبه سوم آن را بازگو نمود، سام بن نوح از قبر بیرون آمد و عیسی به او فرمود: کدام برایت بهتر است بازگردی؟ یا بمانی؟ سام اظهار داشت: ای روح اللّه! دوست دارم که (به عالم برزخ) بازگردم، چون (بعد از گذشت سال ها) هنوز سوزش (و سختی) - و یا گفت: شدّت گزیدگی - مرگ را در وجود خود احساس می کنم.

53) - از ابان بن تغلب روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردند: آیا حضرت عیسی علیه السلام، مرده ای را زنده کرده که بعد از زنده شدن، طعامی خورده و مدّتی را زندگی کرده و تشکیل خانواده داده باشد؟

فرمود: بلی، عیسی علیه السلام دوستی داشت که به خاطر خدا با او دوستی می کرد و با او رفت و آمد داشت و به خانه اش نیز می رفت، تا آن که مدّت زمانی از او دور شد، تا آن که به سراغ او رفت تا به او سلامی کند، هنگامی که به درب منزل خانه رسید، مادرش بیرون آمد، پس عیسی علیه السلام از حال او پرسید؟ مادرش در پاسخ اظهار داشت: ای پیامبر خدا! او مرده است.

عیسی علیه السلام به مادر او فرمود: آیا دوست داری که او را دوباره (زنده) ببینی؟

مادرش گفت: آری. فرمود: فردا نزد تو می آیم، تا به اذن خدا او را زنده گردانم.

چون فردای آن روز فرا رسید، نزد مادر دوستش رفت و به او فرمود: با من نزد قبر او بیا، پس هر دو به راه افتادند تا به قبر او رسیدند، عیسی علیه السلام ایستاد و (برای زنده شدن دوستش) به درگاه خداوند دعا نمود، در همین هنگام، ناگهان قبر گشوده شد و میّت زنده از قبر بیرون آمد. چون مادرش او را دید و او نیز مادر خود را دید، هر دو گریان شدند. عیسی علیه السلام دلش به حال آن دو سوخت و به مرد فرمود: آیا دوست داری همراه مادرت در دنیا باقی بمانی؟

آن مرد عرض کرد: ای رسول خدا! آیا با خوراک و روزی و مدّتی معیّن؟ و یا بدون خوراک و روزی و مدّتی اندک؟

ص: 57

فَقَالَ لَهُ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ بَلْ بِرِزْقٍ وَ أَکْلٍ وَ مُدَّة، تُعَمَّرُ عِشْرِینَ سَنَهً وَ تَزَوَّجُ وَ یُولَدُ لَکَ ﴾ ، قَالَ: فَنَعَمْ إِذَا، قَالَ: فَدَفَعَهُ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَی أُمِّهِ، فَعَاشَ عِشْرِینَ سَنَهً وَ وُلِدَ لَهُ. (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ ﴾ ﴿ 50 ﴾

695 / [54] - عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ كَانَ بَیْنَ دَاوُدَ وَ عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ أَرْبَعُمِائَةِ سَنَةٍ، وَ كَانَ شَرِیعَةُ عِیسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ بُعِثَ بِالتَّوْحِیدِ وَ الْإِخْلَاصِ وَ بِمَا أَوصِیَ بِهِ نُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَی عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ وَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الْإِنْجِیلُ وَ أُخِذَ عَلَیْهِ الْمِیثَاقُ الَّذِی أُخِذَ عَلَی النَّبِیِّینَ، وَ شُرِّعَ لَهُ فِی الْكِتَابِ إِقَامُ الصَّلَاةِ مَعَ الدِّینِ، وَ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ، وَ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ تَحْرِیمُ الْحَرَامِ، وَ تَحْلِیلُ الْحَلَالِ، وَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ فِی الْإِنْجِیلِ مَوَاعِظُ وَ أَمْثَالٌ وَ لَیْسَ فِیهَا قِصَاصٌ وَ لَا أَحْكَامُ حُدُودٍ، وَ لَا فَرْضُ مَوَارِیثَ، وَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ تَخْفِیفُ مَا كَانَ نَزَلَ عَلَی مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی التَّوْرَاةِ ﴾ .

﴿ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى فِی الَّذِی قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ: ﴿ وَ لِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِى حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ﴾ ، وَ أَمَرَ عِيسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَن مَعَهُ مِمَّنِ اتَّبَعَهُ مِنَ المُؤمِنِينَ أَن يُؤمِنُوا بِشَرِيعَةِ التَّوراةِ وَ الإِنجِيلِ ﴾ (2)

ص: 58


1- عنه بحار الأنوار: 233/14 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 39/2 ح 7. الكافي : 337/8 ح 532 بتفاوت، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 269 ح 310، الخرائج و الجرائح : 949/2 باختصار فيهما .
2- عنه بحار الأنوار : 234/14 ح 4 ، و البرهان: 39/2 ح 8 و نور الثقلين : 344/1 ح 151 . قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 267 ح 309 بإسناده عن محمّد الحلبي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، عنه البحار : 251/14 ح 43.

عیسی علیه السلام فرمود: بلکه با خوراک و روزی، مدّتی معیّن و عمری بیست ساله، که بتوانی در آن مدّت، همسر برگزینی و فرزند بیاوری. عرض کرد: پس در این صورت، آری. پس حضرت، آن مرد را به مادرش سپرد و مدّت بیست سال، زندگی کرد و (ازدواج نمود) و داری فرزندی شد.

فرمایش خداوند متعال: و آن چه را پیش از من از تورات بوده. تصدیق می کنم و ( آمده ام) تا باره ای از چیز هایی را که (بر اثر ظلم و گناه) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضی از چهار پایان و ماهی ها،) را حلال کنم و نشانه ای از طرف پروردگار شما، برای تان آورده ام، پس از (عقاب و خشم خدا) بترسید، و مرا اطاعت کنید! (50)

54) - از محمّد حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بین حضرت داود و عیسی علیهما السلام چهار صد سال فاصله بود و شریعت عیسی بر یکتا پرستی و اخلاص و بر آن چه حضرت نوح ابراهيم و موسي علیهم السلام وصیت کردند، تداوم داشت، که خداوند بر او انجیل را نازل نمود و هر آن چه که از پیامبران پیشین عهد و پیمان گرفته بود، از عیسی هم گرفت و در کتاب انجیل، نماز، امر به معروف، نهی از منکر، حلال گشتن چیز های حلال و حرام دانستن چیز های حرام، را برایش تشریع نمود.

هم چنین در کتاب انجیل، موعظه ها ضرب المثل ها و حدودی را بیان نموده كه البته قصاص، حدود، میراث و دیگر واجبات در آن مطرح شده بود و برخی از سختی هایی که در تورات بری امّت بود، در انجیل تخفیف داده شد؛ و این فرمایش خدای متعال است که در رابطه با کلام عیسی بن مریم علیهما السلام با بني اسرائیل، فرمود: «و برخی از آن چه را که بر شما حرام بود، حلال می گردانم».

سپس حضرت عیسی علیه السلام همراهان و پیروان خود را دستور داد، تا از آئین و شریعت مؤمنینی که به تورات و انجیل ایمان آورده اند، پیروی و متابعت کنند.

ص: 59

696 / [55] - عَنِ [اِبْنِ] أَبِی عُمَیْرٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، عَنْ رَجُلٍ حَدَّثَهُ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ رُفِعَ عِیسَی اِبْنُ مَرْیَمَ عَلَیْهِما السَّلاَمُ بِمِدْرَعَهِ صُوفٍ مِنْ غَزْلِ مَرْیَمَ عَلَیْهِا السَّلاَمُ، وَ مِنْ نَسْجِ مَرْیَمَ وَ مِنْ خِیَاطَهِ مَرْیَمَ فَلَمَّا اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّمَاءِ نُودِیَ یَا عِیسَی أَلْقِ عَنْکَ زِینَهَ اَلدُّنْیَا ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ إِنْ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴾ ﴿ 59 ﴾

697 / [56]- عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ إِنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ سُئِلَ عَنْ فَضَائِلِهِ فَذَکَرَ بَعْضَهَا، ثُمَّ قَالُوا لَهُ: زِدْنَا. ﴾

فَقَالَ: ﴿ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَتَاهُ حِبْرَانِ مِنْ أَحْبَارِ اَلنَّصَارَی مِنْ أَهْلِ نَجْرَانَ، فَتَکَلَّمَا فِی أَمْرِ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اَللّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَ ﴾ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - فَدَخَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ فَاطِمَهَ عَلَیْهِم السَّلاَمُ، ثُمَّ خَرَجَ وَ رَفَعَ کَفَّهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ وَ فَرَّجَ بَیْنَ أَصَابِعِهِ وَ دَعَاهُمْ إِلَی اَلْمُبَاهَلَهِ. ﴾

قَالَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ وَ کَذَلِکَ اَلْمُبَاهَلَهُ یَشْبِکُ یَدَهُ فِی یَدِهِ یَرْفَعُهُمَا إِلَی اَلسَّمَاءِ فَلَمَّا رَآهُ اَلْحِبْرَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ: وَ اَللَّهِ! لَئِنْ کَانَ نَبِیّاً لَنَهْلِکَنَّ وَ إِنْ کَانَ غَیْرَ نَبِیٍّ کَفَانَا قَوْمُهُ فَکَفَّا وَ اِنْصَرَفَا ﴾ (2)

ص: 60


1- عنه بحار الأنوار: 238/14 ح 9، و 316/70 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 41/2 ح 2، و مستدرك الوسائل : 325/3 ح 3698، و قصص الأنبياء للجزائري : 420 (الفصل الرابع لا في تفسير ما يقوله الناس).
2- عنه بحار الأنوار: 341/21 ح 8 و البرهان 49/2 ح 9 ، و نور الثقلين : 347/1 ح 158 . دعائم الإسلام : 16/1 (في ذكر ولاية أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب علیه السلام) فيه : روينا عن عليّ بن أبي طالب علیه السلام: أنّ قوماً سألوه ...

55) - از [ابن] ابی عمیر، به نقل از بعضی صحاب، روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که عیسی بن مریم به آسمان یمان برده برده شد، فقط لباس پشمینه ای بر بدنش بود که مادرش مریم ریسندگی آن را کرده و دوخته بود و چون به آسمان رسید، به او خطاب شد: ای عیسی! زینت دنیایی را از خود دور کن.

فرمایش خداوند متعال: همانا مَثَل عیسی در نزد خداوند، همچون آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: موجود باش! پس او هم فوراً ایجاد شد. (59)

56)- از حریز روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از امیر المؤمنین علیه السلام درباره فضایل و مناقبش سؤال کردند، پس حضرت برخی از فضایل خود را بیان نمود، بعد از آن درخواست نمودند که دیگر فضائل خویش را بیان نماید، پس حضرت فرمود:

همانا بعضی از دانشمندان نصارای (منطقه) نجران نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آمدند و درباره حضرت عیسی علیه السلام گفتگو نمودند، پس خداوند این آیه را تا آخر آن نازل نمود، یعنی «همانا مَثَل عیسی در پیشگاه خداوند همانند آدم می باشد»؛ و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم وارد منزل شد و دست علی، حسن حسین و فاطمه را گرفت و برد نصارا آمد و دست خود را به سمت آسمان بالا برد و بین انگشتان کف دست خود را گشود و برای مباهله دعا کرد.

راوی گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: و مباهله این چنین است: موقعی که دست ها سمت آسمان بلند می شود، باید بین انگشتان دست، باز باشد.

و چون بزرگان نصارا چنین حالتی را مشاهده کردند به یک دیگر گفتند: به خدا سوگند اگر او پیامبر باشد، همه ما هلاک و نابود می شویم و اگر هم پیامبر نباشد، طایفه اش او را کفایت نموده و بازش می دارند و سپس بازگشتند.

ص: 61

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْم فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ تَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَذِبِينَ ﴾ ﴿ 61 ﴾

698 / [57]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ اَلْأَزْدِیِّ عَنْ مُوسَی بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلرِّضَا عَنْ أَخِیهِ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اَللّهِ عَلَی اَلْکاذِبِینَ ﴾ وَ لَوْ قَالَ: ﴿ تَعَالَوْا نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَهَ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ لَمْ یَکُونُوا یُجِیبُونَ لِلْمُبَاهَلَهِ ، وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ نَبِیَّهُ مُؤَدٍّ عَنْهُ رِسَالاَتِهِ، وَ مَا هُوَ مِنَ اَلْکَاذِبِینَ. ﴾ (1)

699 / [58] -عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: مَا تَقُولُ قُرَیْشٌ فِی الْخُمُسِ؟

قَالَ: قُلْتُ: تَزْعُمُ أَنَّهُ لَهَا قَالَ: ﴿ مَا أَنْصَفُونَا وَ اللَّهِ! لَوْ کَانَ مُبَاهَلَهٌ لَیُبَاهِلَنَّ بِنَا، وَ لَئِنْ کَانَ مُبَارَزَهٌ لَیُبَارِزَنَّ بِنَا ثُمَّ یَکُونُونَ هُمْ وَ عَلِیٌّ سَوَاءً. ﴾ (2)

700 / [59]-عَنِ اَلْأَحْوَلِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ شَیْئاً مِمَّا أَنْکَرَ بِهِ اَلنَّاسُ، فَقَالَ: قُلْ لَهُمْ: ﴿ إِنَّ قُرَیْشاً قَالُوا: نَحْنُ أُولُو اَلْقُرْبَی

ص: 62


1- عنه بحار الأنوار: 342/31 ح 9. و البرهان في تفسير القرآن : 49/2 ح 10. عمل الشرائع : 129/1 ح 1 (باب - 107) بإسناده عن محمّد بن سعيد الإذخري و كان ممّن يصحب موسى بن محمّد بن علىّ الرضا علیهما السلام بتفصيل، عنه البحار : 88/17 ح 17 .
2- عنه بحار الأنوار: 200/96 ح 9، و وسائل الشيعة : 517/9 ح 12614، و البرهان في تفسير القرآن : 50/2 ح 11 و نور الثقلين 348/1 ح 159.

فرمایش خداوند متعال: پس هر گاه بعد از علم و دانشی که (دربارۀ مسیح) به تو رسیده (باز هم) افرادی با تو به محاجه و ستیز برخیزند به آن ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم و شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نمایم و شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم و شما هم از نفوس خود، سپس مباهله می کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان فرار می دهیم. (61)

57)- از محمّد بن سعید ازدی، به نقل از موسی (مُبَرقَع) روایت کرده، که گفت:

امام هادی علیه السلام دربارۀ این آیه: «پس هر کسی که بعد از روشن شدن حقایق، بخواهد با تو احتجاج و مباهله کند، ما پسران خویش و شما پسران خود، ما زنان خویش و شما زنان خود، ما وجود خویش و شما وجود خود را دعوت نماییم، آن گاه دعا و زاری کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بگردانیم» فرمود: اگر (به جای آن عبارت) فرموده بود: بیایید مباهله کنیم و لعنت خدا را بر شما (مشرکان) قرار دهیم، هرگز مباهله را نمی پذیرفتند و خداوند می دانست که پیامبر، رسالت و مأموریت خود را انجام خواهد داد و دروغ نمی گوید.

58)- از ابو جعفر احول روایت کرده است، که گفت: امام صادق علیه السلام (خطاب به من) فرمود: نظر قریش دربارۀ خمس (اموال و غنایم) چیست؟

عرض کردم: آنان معتقدند که خمس مال خود شان می باشد.

فرمود: آنان با ما (اهل بیت رسالت) منصفانه رفتار نکردند، به خدا سوگند! چنان چه مباهله ای باشد، آن را با ما انجام می دهند، اگر مبارزه و قتال باشد، ما را جلو می اندازند، ولی در اموال و غنایم می خواهند با ما مساوی باشند.

59) - از (ابو جعفر) احول روایت کرده است که گفت: چیزی را که مردم (مخالف ما و اهل بیت) منکر آن هستند، برای امام صادق علیه السلام مطرح کردم.

ص: 63

اَلَّذِینَ هُمْ لَهُمْ اَلْغَنِیمَهُ فَقُلْ لَهُمْ: کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لَمْ یَدْعُ لِلْبِرَازِ یَوْمَ بَدْرٍ غَیْرَ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ عِنْدَ اَلْمُبَاهَلَهِ جَاءَ بِعَلِیٍّ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ فَاطِمَهَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ ، أَفَیَکُونُ لَهُمْ اَلْمُرُّ وَ لَهُمْ اَلْحُلْوُ ؟ ﴾ (1)

701 / [60] -عَنِ الْمُنْذِرِ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ: ﴿ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءكُم ﴾ الْآیَةُ .

قَالَ: ﴿ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اِبْنَیْهِمَا عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ، فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ اَلْیَهُودِ: لاَ تَفْعَلُوا فَتُصِیبَکُمْ عَنَتٌ فَلَمْ یَدْعُوهُ. ﴾ (2)

702 / [61] -عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدٍ ، قَالَ:

قَالَ مُعَاوِیَهُ لِأَبِی: مَا یَمْنَعُکَ أَنْ تَسُبَّ أَبَا تُرَابٍ ؟

قَالَ: لِثَلاَثٍ رَوَیْتُهُنَّ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : لَمَّا نَزَلَتْ آیَهُ اَلْمُبَاهَلَهِ: ﴿ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْنآءَنا وَ أَبْنآءَکُمْ ﴾ - اَلْآیَهَ - ، أَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِیَدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: هَؤُلاَءِ أَهْلِی. (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ مَا كَانَ إِبْرَهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لَا نَصْرَانِيًّا وَ لكِن كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿ 67 ﴾ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ آتَّبَعُوهُ وَ هَذَا النَّبيُّ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا و اللّه وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ ﴿ 68 ﴾

ص: 64


1- عنه بحار الأنوار : 200/96 ح 10. و البرهان في تفسیر القرآن : 50/2 ح 12.
2- بحار الأنوار: 342/21 ح 10، و البرهان في تفسیر القرآن: 50/2 ح 13.
3- عنه بحار الأنوار: 346/61 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 50/2 ح 14 . لصراط المستقيم : 249/1: (الباب الثامن فيما جاء في تعيينه) عن الحمیدی فی الجمع الصحيحين، و الترمذتي حبت سعد بن أبي أبي وقّاص، الصورة المهرفة: 145 ، بتفاوت یسیر فیهما.

فرمود: به ایشان بگو: قریش عقیده دارند که «أُولُو اَلْقُرْبَی» می باشند و خمس غنایم، مال ایشان خواهد بود که باید به آنان گفته شود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در جنگ بدر، کسی غیر از اهل بیت خود را برای مبارزه دعوت نکرد، هم چنین در هنگام مباهنه فقط على، حسن، حسین و فاطمه علیهم السلام را همراه خود آورد؛ آیا تلخی ها و مشکلات برای ما، ولی شیرینی ها و آسایش برای ایشان می باشد؟

60)- از مُنذر روایت کرده است، که گفت:

امام على علیه السلام ضمن فرمایشاتی، برای ما مطرح نمود: هنگامی که این آیه: «پس بگو (به هر کسی که بخواهد با تو احتجاج و مباهله کند) : بیابید ما پسران خویش و شما پسران خود» - را آخر آيه -، بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد، دست من و فاطمه و دو فرزندش (حسن و حسین علیهم السلام) را گرفت، ولی مردی از نصارا اظهار داشت: مباهله نکنید، و گرنه دچار مشکلات سختی خواهید شد.

61) - از عامر بن سعد روایت کرده است، که گفت: معاویه به پدرم گفت: چه چیز سیما شده که ابو تار تراب را ناسزا نمی گویی و لعن نمی نمایی؟

پدرم در جواب گفت: به خاطر به خاطر سه نکته ای که سه نکته ای که از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم برایم روایت کرده اند، (یکی از آن ها عبارت است از:) چون «بیابید، ما فرزندان خود و شما هم فرزندان خود تان را دعوت کنیم و بیاوریم» بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد، حضرت دست علی، فاطمه حسن و حسین علیهم السلام را گرفت و فرمود: ایشان اهل بیت من هستند.

فرمایش خداوند متعال: ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه او موحّد و یکتا پرستی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود. (67) به درستی که سزاوار ترین مردم به ابراهیم، آن هایی هستند که از او پیروی کردند و (هم چنین) این پیامبر و کسانی که (به او) ایمان آورده اند (از همه سزاوار ترند) و خداوند، ولیّ و سرپرست مؤمنین است. (68)

ص: 65

703 / [62] -عَنِ [عُبَيْدِ] اَللَّهِ اَلْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ أمیر الْمُؤْمِنِينَ: ﴿ مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًا وَ لَا نَصْرَانِيًّا ﴾ ، لا يَهُودِيّاً يُصَلِّيَ إِلَى الْمَغْرِبِ، وَ لَا نَصْرَانِيّاً يُصَلَّى إِلَى الْمَشْرِقِ، ﴿ وَ لَكِن كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا ﴾ ، یَقُولُ: کَانَ عَلَی دِینِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. (1)

704 / [63] - عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ:

قَالَ: ﴿ أَنْتُمْ وَ اَللَّهِ! مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ. ﴾

قَالَ: فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟

قَالَ: ﴿ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ اَللَّهِ! - قَالَهَا ثَلاَثاً - ثُمَّ نَظَرَ إِلَیَّ فَقَالَ لِی: یَا عُمَرُ! إِنَّ اَللَّهَ (تَعَالَى) یَقُولُ: ﴿ إِنَّ أَوْلَی اَلنّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اِتَّبَعُوهُ وَ هذَا اَلنَّبِیُّ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا وَ اَللّهُ وَلِیُّ اَلْمُؤْمِنِینَ. ﴾ (2)

705 / [64] -عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هَذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ اللّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ ، قَالَ: ﴿ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ وَ أَتْبَاعُهُمْ ﴾ (3)

ص: 66


1- عنه بحار الأنوار: 11/12 ح 29 ، و 287/26 ح 46 ، و البرهان في تفسير القرآن : 53/2 ح 2، و نور الثقلين: 352/1 ح 180 .
2- عنه بحار الأنوار : 84/67 ذيل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 54/2 ح 5. تفسير القمّي : 105/1 بتفاوت يسير، عنه البحار : 84/68 ح 1 ، تأويل الآيات الظاهرة : 119، و البحار 225/23 ح 43 كلاهما عن الطبرسي في مجمع البيان.
3- عنه بحار الأنوار : 25/67 ح ، و 84/68 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 54/2 ح 6، و نور ، الثقلين: 352/1 ح 181. المناقب لابن شهر آشوب : 46/4 (فصل في المقدّمات) بحذف «و أتباعهم».

62) - از عبید اللّه حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «ابراهیم یهودی و نصران نبودی»، به نقل از امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمود: حضرت ابراهیم علیه السلام یهودی نبود چون به سمت مغرب نماز نمی خواند و نصرانی هم نبود، چون به سمت مشرق به نماز نمی ایستاد، «و لیکن او حنيف و مسلمان بود» بلکه یکتا پرست مسلمان بود و بر دین حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم عمل می کرد.

63)- از عمر بن یزید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! شما از آل محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم هستید.

عرض کردم: فدایت گردم! از خود ایشان هستیم؟

فرمود: به خدا سوگند! شما از خود ایشان هستید - و سه بار آن را تکرار نمود - سپس حضرت نگاهی بر من انداخت و فرمود: ای عمر! به راستی خداوند در کتاب خود می فرماید: «همانا سزاوار ترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی کنند و هم چنین این پیامبر و دیگر مؤمنینی که ایمان آورده اند؛ و خداوند سرپرست و (دوست دار) مؤمنین می باشد

64) - از علی بن نعمان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «همانا سزاوار ترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی کنند و هم چنین این پیامبر و دیگر مؤمنینی که ایمان آورده اند فرمود آنان (همان) ائمّه علیهم السلام و پیروان ایشان هستند.

ص: 67

706 / [65]- ﴿ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى : ﴿ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِابْراهيم فو للَّذِينَ اتَّبِعُوهُ وَ هَذا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ أَمَّنُوا و اللّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ ، ثُمَّ قالَ، عَلِىَّ عَلِىٌّ دینِ ابراهیم و مِنهاجِه و أنتُم أولَى النَّاسِ بِه ﴾ . (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَيْمَنِهِمْ ثَمَنًا قَليلاً أَوْلَئِكَ لَا خَلَقَ لَهُمْ فِي الأخرة وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لَا يَنظُرُ إلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيمَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾ ﴿ 77 ﴾

707 / [66]- ﴿ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَیْمُونٍ اَلصَّائِغِ - أَبِی اَلْأَکْرَادِ - ، عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ثَلاَثَهٌ لاَ یَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ، وَ لاَ یُزَکِّیهِمْ، وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ: مَنِ ادَّعَی إِمَامَهً مِنَ اَللَّهِ لَیْسَتْ لَهُ، وَ مَنْ جَحَدَ إِمَاماً مِنَ اَللَّهِ، وَ مَنْ قَالَ: إِنَّ لِفُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ فِی اَلْإِسْلاَمِ نَصِیباً ﴾ (2)

ص: 68


1- هذه تحت عنه بحار الأنوار: 84/673، و البرهان في تفسير القرآن : 54/2 ح 7. المحاسن: 147/1 (باب 16 ما على ملة إبراهيم غیرکم) بإسناده عن عبد اللّه بن سلیمان الصير قال : سمعت ابا جعفر علیه السلام عنه البحار : 89/68 ح 18/
2- عنه بحار الأنوار: 112/25 ح 10، 154/30 ح 78 و البرهان فی تفسير القرآن : 57/2 ح 5 و مستدرك الوسائل : 175/18 ح 22427. الكافي :/1374 ح 12، عنه الوسائل الشیعة : 438/9 ح 12433 ، و 349/28 ح 34936 و البحار 212/7 ح 114 و 8/ 363 ح 40 ثواب الأعمال: 215 ضمن كلام طويل. العيبة للنعماني : 111 ح 2 ، عنه البحار: 113/25 ذیل ح 10.

65) - از ابو الصباح کنانی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «همانا سزاوار ترین مردم به ابراهیم (علیه السلام) کسانی هستند که از او پیروی کنند. هم چنین این پیامبر و دیگر مؤمنینی که ایمان آورده اند». سپس افزود: به خدا سوگند! (امام) على علیه السلام بر دین ابراهیم علیه السلام است و بر آیین او می باشد و شما از هر شخص دیگری به او نزدیک تر هستید.

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که پیمان الهی و سوگند های خود را به بهای ناچبری می فروشند، آن ها بهره ای در آخرت نخواهند داشت و خداوند با آن ها سخن نمی گوید و به آنان در قیامت نمی نگرد و آن ها را از گناهان و خطا های شان پاک نمی گرداند و عذاب دردناکی برای آن ها خواهد. (77)

66)- از علی بن میمون صائغ أبو الأكراد، از عبد اللّه بن أبي يعفور روابت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام می شنیدم که می فرمود: سه دسته اند که خداوند در روز قیامت بر آن ها نظر رحمت نمی اندازد و از خطا ها پاک شان نمی گرداند و در نتیجه عذابی دردناک برای شان خواهد بود:

(اول) کسی که از طرف خداوند ادّعای منصب امامتی را کند که حقّ او نباشد (دوم) کسی که منکر امامت و ولایت کسی باشد که از طرف خدا تعیین شده است (سوم) کسی که (بدون دلیل و مدرک صحیحی) بگوید: فلانی و فلانی چنین حقّ نصیبی را را در اسلام دارند.

ص: 69

708 / [67] - ﴿ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِما اَلسَّلاَمُ قَالَ:

ثَلَاثَةٌ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ: مَنْ جَحَدَ إِمَاماً مِنَ اللَّهِ، أَوِ ادَّعَى إِمَاماً مِنْ غَيْرِ اللَّهِ أَوْ زَعَمَ أَنَّ لِفُلَانٍ وَ فُلَانٍ فِي الْإِسْلَامِ نَصِيباً. ﴾ (1)

709 / [68] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ أَبِي هِلَالٍ ، قَالَ :

﴿ قَالَ عَلَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِأَكْبَرِ الزِّنَا؟ ﴾

قَالُوا: بَلَی یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ!

﴿ قَالَ: هِیَ اَلْمَرْأَهُ تَفْجُرُ وَ لَهَا زَوْجٌ فَتَأْتِی بِوَلَدٍ فَتُلْزِمُهُ زَوْجَهَا، فَتِلْکَ اَلَّتِی لاَ یُکَلِّمُهَا اَللَّهُ وَ لاَ یَنْظُرُ إِلَیْهَا وَ لاَ یُزَکِّیهَا وَ لَهَا عَذَابٌ أَلِیمٌ. ﴾ (2)

ص: 70


1- عنه بحار الأنوار: 111/25 ح 4، و 154/30 ح 79 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن :58/2 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 175/18 ح 22428 . الكافي : 373/1 ح 4 بإسناده عن ابن أبي يعفور، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، و 537/5 ح 7 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 349/28 ح 34937، الغيبة للنعماني : 112 ح 3 بإسناده عن ابن أبي يعفور قال : سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الخصال : 106/10 ح 69 عنه وسائل الشيعة : 341/28 ح 34911 ، و البحار : 131/72 ح 2 .
2- عنه بحار الأنوار : 26/79 ذيل ح 27 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 58/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 335/14 ح 16873 . المحاسن: 108/1 ح 98 (باب - 47 في عقاب الزانية) بإسناده عن إسحاق بن أبي هلال، عن أبی عبد اللّه علیه السلام قال : قال عليّ علیه السلام:...بتفاوت يسير، الكافي : 543/5 ح 2 بإسناده عن إسحاق بن هلال، عن أبی عبد اللّه علیه السلام أن أمير المؤمنين علیه السلام قال:... هكذا بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه: 573/3 ح 4961 عنهما وسائل الشيعة : 315/20 ح 25710 و نحوهما ثواب الأعمال : 263 (عقاب الزاني و الزانية)، عنه و عن المحاسن، البحار : 2679 ح 27 .

67) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است، که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: سه دسته اند که خداوند در روز قیامت بر آن ها نظر رحمت نمی اندازد و از خطا ها پاک شان نمی گرداند در نتیجه عذابی دردناک برای شان خواهد بود:

(اول) کسی که منکر امامت و ولایت کسی باشد که از طرف خدا تعیین شده است، (دوم) یا از طرف غیر خداوند ادّعای منصب امامتی را کند.

(سوم) یا آن که (بدون دلیل و مدرک صحیحی) معتقد باشد بر این که فلانی و فلانی در اسلام حقّ و نصیبی را دارند.

68) - از اسحاق بن ابی هلال روایت کرده است، که گفت:

امام علی علیه السلام (به اصحاب خود) فرمود: آیا مایل هستید شما را به زنایی که بزرگ تر از هر زنایی است، آگاه نمایم؟

گفتند: بلی ای امیر المؤمنین! علاقه مند می باشیم.

فرمود: آن زنی است که عمل فحشا انجام می دهد و دارای شوهر است و از (همان عمل فحشا آبستن می گردد و) فرزندی را می آورد و او را به شوهر (اصلی) خود نسبت می دهد.

پس خداوند (در روز قیامت) با چنین زنی سخن نخواهد گفت و بر او نگاه رحمت نمی کند و از خطا ها پاکش نمی گرداند، در نتیجه عذابی دردناک برایش خواهد بود.

ص: 71

710 / [69] -عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ ثَلَاثَةٌ لَا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ: الدَّيُّوثُ مِنَ الرِّجَالِ وَ الْفَاحِشُ الْمُتَفَحِّشُ وَ الَّذِي يَسْأَلُ النَّاسَ وَ فِي يَدِهِ ظَهْرُ غِنًى. ﴾ (1)

711 / [70] -عَنْ أَبِی حَمْزَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ ثَلاَثَهٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اَللّهُ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ: شَیْخٌ زَانٍ، وَ مُقِلٌّ مُخْتَالٌ وَ مَلِکٌ جَبَّارٌ. ﴾ (2)

712 / [71] -عَنِ اَلسَّکُونِیِّ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ﴿ ثَلاَثَهٌ لاَ یَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ، وَ لاَ یُزَکِّیهِمْ، وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ: اَلْمُرْخِی ذَیْلَهُ مِنَ اَلْعَظَمَهِ، وَ اَلْمُزَکِّی سِلْعَتَهُ بِالْکَذِبِ، وَ رَجُلٌ اِسْتَقْبَلَکَ بِوُدِّ صَدْرِهِ فَیُوَارِی وَ قَلْبُهُ مُمْتَلِئٌ غِشّاً. ﴾ (3)

ص: 72


1- عنه بحار الأنوار : 112/79 ح 9 ، و 116 ح 13 و 155/96 ح 24، و وسائل الشيعة : 428/9 ح 12433 ، و البرهان 58/2 ح 8 و مستدرك الوسائل : 291/14 ح 16749 القطعة الأولى منه .
2- عنه بحار الأنوار: 24/79 ذيل ح 21 أشار إليه و البرهان في تفسير القرآن : 58/2 ح 58/2 ح 9 . الكافي : 311/2 ح 14 بإسناده عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام قال : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: ...، عنه وسائل الشيعة : 379/15 ح 20799 ، و البحار : 223/7 ح 139، و 221/73 ح 14، من لا يحضره الفقيه : 21/4 ح 4982 فيه : صعد رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و المنبر فقال : ... عنه وسائل الشيعة : 311/20 ح 25697 ، ثواب الأعمال : 222 (عقاب المتكبّر) نحو الكافي، عنه البحار : 344/75 ح 39 ، و 24/79 ح 21 ، دعائم الإسلام : 448/2 ح 1568 ، و عوالي اللئالي : 360/1 ح 38، و 546/3 ح 6 نحو الفقيه مستدرك الوسائل : 329/14 ح 16846، عن كتاب عاصم بن حميد الحنّاط، عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام نحو العياشي .
3- عنه بحار الأنوار: 211/75 ح 6 ، و 90/103 ح 1 ، و وسائل الشيعة : 420/17 ذيل ح 22895 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 58/2 ح 10 ، و مستدرك الوسائل : 270/13 ح 15324 . مكارم الأخلاق : 110 (في التبختر في الثياب)، وسائل الشيعة : 420/17 ح 22895 .

69) - از محمّد حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: سه دسته هستند که خداوند در روز قیامت بر آنان نگاه رحمت نمی اندازد و از خطا ها پاک شان نمی گرداند و در نتیجه عذابی دردناک برای شان خواهد بود:

(اول) «دیّوث»، مردی که غیرت ناموسی ندارد؛ (دوم) «فاحش متفحّش» فحش دهنده ای که فحش می شنود و اهمیّتی هم نمی دهد؛ (سوم) کسی که از دیگران درخواست کمک می کند، با این که خودش در حدّ کافی دارد.

70) - از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: سه دسته اند که خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و بر آنان نگاه رحمت نمی کند و از خطا ها پاک شان نمی گرداند و در نتیجه عذابی دردناک برای شان خواهد بود:

(اول) پیر مردی که زنا کند، (دوم) کم گذارنده (در هر چیز و هر برنامه) که فریب کار است، (سوم) پادشاه و رئیس ستمگر.

71) - از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق، به نقل از پدر (بزرگوارش) علیهما السلام از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم حديث فرمود: سه دسته هستند که خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و بر آنان نگاه رحمت نمی اندازد و از خطا ها پاک شان نمی گرداند و در نتیجه عذابی دردناک برای شان خواهد بود: (اول) کسی که از روی تکبّر لباس بلند بپوشد که روی زمین کشانده شود، (دوم) کسی که جنس در معرض فروش خود را بر خلاف باطنش، تمیز جلوه دهد، (سوم) کسی که با رویی گشاده و محبّت به سمت تو آید، ولی قلبش آغشته از کدورت و نیرنگ باشد.

ص: 73

713 / [72] -عَنْ أَبِي ذَرٍّ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ:

﴿ ثَلَاثَةٌ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ قُلْتُ: مَنْ هُمْ خَابُوا وَ خَسِرُوا؟ ﴾

قَالَ: ﴿ الْمُسْبِلُ (1) وَ الْمَنَّانُ وَ الْمُنْفِقُ سِلْعَتَهُ بِالْحَلْفِ الْكَاذِبِ - أَعَادَهَا ثَلَاثاً -. (2)

714 / [73] - عَنْ سَلْمَانَ قَالَ:

﴿ ثَلاَثَهٌ لا یَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ : اَلْأَشْمَطُ اَلزَّانِ . وَ رَجُلٌ مُفَلَّسٌ مُرْخٍ مُخْتَالٌ، وَ رَجُلٌ اِتَّخَذَ یَمِینَهُ بِضَاعَهً، فَلاَ یَشْتَرِی إِلاَّ بِیَمِینٍ وَ لاَ یُبَاعُ لاَ یَبِیعُ إِلاَّ بِیَمِینٍ. ﴾ (3)

715/ [74]-عَنْ أَبِی مَعْمَرٍ اَلسَّعْدِیِّ ، قَالَ:

﴿ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَم: فِی قَوْلِهِ ﴿ وَ لَا يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ ﴾ : یَعْنِی لاَ یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ بِخَیْرٍ، أَیْ لاَ یَرْحَمُهُمْ، وَ قَدْ یَقُولُ اَلْعَرَبُ لِلرَّجُلِ اَلسَّیِّدِ أَوِ اَلْمَلِکِ: لاَ تَنْظُرُ إِلَیْنَا. یَعْنِی إِنَّکَ لاَ تُصِیبُنَا بِخَیْرٍ، وَ ذَلِکَ اَلنَّظَرُ مِنَ اَللَّهِ إِلَی خَلْقِهِ. ﴾ (4)

ص: 74


1- أَسْبَل فلان ثيابه، إذا طولها و أرسلها إلى الأرض. في الحديث: ﴿ أن رسول اللّه صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ: ثَلَاثَةٌ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ قُلْتُ: مَنْ هُمْ خَابُوا وَ خَسِرُوا؟ فأَعادها رسول اللّه صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم ثلاث مرّات: المُسْبِلُ و المَنّانُ و المُنَفِّقُ سِلْعته بالحَلِف الکاذب ﴾ . قال ابن الأعرابي و غيره: المُسْبِل الذي يُطوّل ثوبه وَ يُرسله إلى الأرض إذا مشى، و إنّما يفعل ذلك كبراً و اختيالاً. لسان العرب: 319/11 (سبل).
2- عنه بحار الأنوار: 90/103 ح 2 ، و وسائل الشيعة : 421/17 ح 22896 ، و البرهان في تفسير القرآن : 58/2 ح 11 ، و مستدرك الوسائل : 270/13 ح 15325، 41/16 ح 9068 .
3- عنه بحار الأنوار: 28/79 ح 37، و 91/103 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 58/2 ح 12، و مستدرك الوسائل : 270/13 - 15326 ، و 330/14 ح 16854 القطعة الأولى منه . الكافي : 162/5 ح 3 بإسناده عن إبراهيم بن عبد الحميد، عن أبي الحسن موسى علیه السلام- بحذف الموردين في البين -، و نحوه تهذيب الأحكام : 13/7 56 ، عنهما وسائل الشيعة : 419/17 ح 22889.
4- عنه بحار الأنوار: 10/4 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 59/2 ح 13.

72)- از ابو ذر غفاری روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: سه دسته اند که خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمی گوید و بر آنان نگاه رحمت نمی اندازد و از خطا ها پاک شان نمی گرداند و در نتیجه عذابی دردناک برای شان خواهد بود.

عرض کردم: این افراد چه کسانی هستند که امید و آرزویی به (رحمت) خدا ندارند و از خسارت دیدگان می باشند؟

فرمود: (اول) کسی که به خاطر تکبّر، لباس بلندی بپوشد که بر روی زمین کشیده شود (دوم) منّت گزار (که خدمت و یا محبّتی می کند، ولی منّت می گزارد)، (سوم) کسی که جنس خود را با قسم دروغ (فریب می دهد و) می فروشد - حضرت آن را سه بار تکرار نمود -.

73) - از سلمان روایت کرده است، که گفت:

خداوند سه دسته را در روز قیامت نگاه رحمت نمی کند (و عذابی دردناک برای شان خواهد بود):

(اول) کسی که موی سرش سفید شده و زنا می کند، (دوم) کسی که با نیرنگ و حیله اعلان ورشکستگی می کند، (سوم) کسی که سوگند را وسیلۀ کسب خود قرار می دهد و جنسی را خرید و فروش نمی کند، مگر با سوگند.

74) - از ابو مُعمّر سعدی روایت کرده است، که گفت:

امام علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و روز قیامت به آنان نگاه و توجهی نمی کند» فرمود: یعنی، به آنان نگاه خیر (و رحمت) نمی کند، به این معنا که آنان را مورد رحمت خویش قرار نمی دهد؛ و عرب به شخصیت بزرگوار و یا پادشاه، می گوید: بر ما نگاه نمی کنی، مقصودش این است که خیر و محبّتی از شما به ما نمی رسد؛ و منظور ما هم چنین نگاهی از خداوند به بندگانش می باشد.

ص: 75

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما ءَاتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ ءَأَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى ذلِكُمْ إِصْرِي قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴾ ﴿ 81 ﴾

716 / [75] -عَنْ حَبِیبٍ اَلسِّجِسْتَانِیِّ (1) قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى : ﴿ وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا ءَاتَيْتُكُم مِّن كِتَبٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِى وَ لَتَنصُرُنَّهُ ﴾ ،فَکَیْفَ یُؤْمِنُ مُوسَی بِعِیسَی عَلَیْهِما السَّلاَمُ وَ یَنْصُرُهُ وَ لَمْ یُدْرِکْهُ؟ وَ کَیْفَ یُؤْمِنُ عِیسَی بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ یَنْصُرُهُ وَ لَمْ یُدْرِکْهُ؟

فَقَالَ: ﴿ یَا حَبِیبُ! إِنَّ اَلْقُرْآنَ قَدْ طُرِحَ مِنْهُ آیٌ کَثِیرَهٌ، وَ لَمْ یَزِدْ فِیهِ إِلاَّ حُرُوفٌ أَخْطَأَتْ بِهَا اَلْکَتَبَهُ، وَ تَوَهَّمَتْهَا اَلرِّجَالُ وَ هَذَا وَ هَمٌ فَاقْرَأْهَا: ﴿ وَ إِذْ أَخَذَ اَللَّهُ مِیثَاقَ أُمَمِ اَلنَّبِیِّینَ لَمَّا آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتَابٍ وَ حِکْمَهٍ ثُمَّ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ ﴾ هَکَذَا أَنْزَلَهَا اَللَّهُ یَا حَبِیبُ ، فَوَاللَّهِ مَا وَفَتْ اُمَّهٌ مِنَ اَلْأُمَمِ اَلَّتِی کَانَتْ قَبْلَ مُوسَی بِمَا أَخَذَهُ اَللَّهُ عَلَیْهَا مِنَ اَلْمِیثَاقِ لِکُلِّ نَبِیٍّ بَعَثَهُ اَللَّهُ بَعْدَ نَبِیِّهَا. ﴾

ص: 76


1- عدّه الشيخ تارة من أصحاب السجّاد و أخرى من أصحاب الباقر و ثالثة من أصحاب الصادق علیهم السلام ، و عن الكشي أنّه كان شاوياً من الخوارج ثمّ دخل هذا المذهب. و فيه بحث طويل راجع تنقيح المقال: 252/1 رقم 2168.

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر بیاورید) آن هنگامی را که خداوند از پیامبران، عهد و میثاق گرفت، بر این که هرگاه کتاب و دانش به شما دادم، سپس پیامبری به سوی شما آمد، که آن چه را با شماست تصدیق کند، به او ایمان آورید و یاریش کنید! و خداوند فرمود: آیا (به این موضوع) اقرار دارید؟ و بر آن عهد و میثاق بسته اید؟ گفتند: اقرار داریم، فرمود: پس گواه باشید! و من نیز با شما از گواهان هستم. (81)

75) - از حبیب سجستانی روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و زمانی که خداوند میثاق پیامبران را گرفت، که کتاب ها و حکمت بر شما وارد شد، سپس رسول برای شما آمد که تصدیق کننده است آن چه را که در اختیار شما قرار گرفته و باید به او ایمان آورید و او را باری می کنید»، سؤال کردم، که چگونه موسی به عیسی ایمان آورده و او را یاری می کند، با این که او را ندیده؟ هم چنین چگونه عیسی به محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم ایمان آورده و و را یاری می کند، با این که او را درک نکرده و ندیده است؟ فرمود: ای حبیب! همان آیات بسیاری از قرآن افتاده، ولی در آن چیزی افزوده نگشته، مگر چند حرفی که نویسندگان آن را اشتباهاً ثبت کرده اند (1) و مردم گمان کرده اند که آن از قرآن می باشد و به همان حالت هم قرائت می کنند: «و زمانی که خداوند میثاق - امّت های - پیامبران را گرفت، که کتاب ها و حکمت بر شما وارد شد، سپس رسول برای شما آمد که تصدیق کننده است آن چه را که در اختیار شما قرار گرفته و باید به او ایمان آورید و او را یاری می کنید» قرآن این چنین نازل شده است.

ص: 77


1- حدیث از نظر سند مریل است و حبیب سجستانی را هم، کسی از علما و رجال، توصیفش نکرده و مهم تر آن که این حدیث معارض می باشد با اجماع امّت و علما بر این که هیچ حرفی در قرآن افزوده نگشته است و آن چه مابین دو پوست جلد موجود، قرار گرفته، همه به عنوان قران نازل شده است و تا روز قیامت، از آن نه کم خواهد شد و نه بر آن اضافه می گردد.

﴿ وَ لَقَدْ کَذَّبَتِ اَلْأُمَّهُ اَلَّتِی جَاءَهَا مُوسَی لَمَّا جَاءَهَا مُوسَی وَ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ وَ لاَ نَصَرُوهُ إِلاَّ اَلْقَلِیلُ مِنْهُمْ، وَ لَقَدْ کَذَّبَتْ أُمَّهُ عِیسَی بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ وَ لاَ نَصَرُوهُ لَمَّا جَاءَهَا إِلاَّ اَلْقَلِیلُ مِنْهُمْ. ﴾

﴿ وَ لَقَدْ جَحَدَتْ هَذِهِ اَلْأُمًهُ بِمَا أَخَذَ عَلَیْهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مِنَ اَلْمِیثَاقِ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَوْمَ أَقَامَهُ لِلنَّاسِ وَ نَصَبَهُ لَهُمْ وَ دَعَاهُمْ إِلَی وَلاَیَتِهِ وَ طَاعَتِهِ فِی حَیَاتِهِ، وَ أَشْهَدَهُمْ بِذَلِکَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ، فَأَیُّ مِیثَاقٍ أَوْکَدُ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ؟ ، فَوَ اَللَّهِ! مَا وَ فَوْا بِهِ بَلْ جَحَدُوا وَ کَذَّبُوا. ﴾ (1)

717/ [76] -عَنْ بُکَیْرٍ ، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

﴿ إِنَّ اَللَّهَ أَخَذَ مِیثَاقَ شِیعَتِنَا بِالْوَلاَیَهِ لَنَا وَ هُمْ ذَرٌّ یَوْمَ أَخَذَ اَلْمِیثَاقَ عَلَی اَلذَّرِّ بِالْإِقْرَارِ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّهِ، وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِالنُّبُوَّهِ، وَ عَرَضَ اَللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ أَئِمَّتَهُ اَلطَّیِّبِینَ وَ هُمْ أَظِلَّهٌ قَالَ: خَلَقَهُمْ مِنَ اَلطِّینَهِ اَلَّتِی خُلِقَ مِنْهَا آدَمُ. ﴾

قَالَ: ﴿ وَ خَلَقَ أَرْوَاحَ شِیعَتِنَا قَبْلَ أَبْدَانِهِمْ بِأَلْفَیْ عَامٍ، وَ عَرَضَ عَلَیْهِمْ وَ عَرَّفَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، وَ نَحْنُ نَعْرِفُهُمْ فِی لَحْنِ اَلْقَوْلِ. ﴾ (2)

ص: 78


1- عنه بحار الأنوار: 179/15 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 61/2 ح 6، و نور الثقلين: 358/1 ح 212.
2- عنه بحار الأنوار: 250/5 ذيل ح 43 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 62/2 ح 7. المحاسن : 135/1 ح 16 (باب - 6 في الميثاق) بإسناده عن بكير بن أعين قال : كان أبو جعفر علیه السلام يقول : ... ، عنه البحار : 250/5 ح 43، و نحوه بصائر الدرجات : 89 ح 1 (باب - 16 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم يعرفون ما رأوا في الميثاق)، عنه البحار : 120/26 ح 9 ، الكافي : 436/1 ح 1 ، بإسناده عن بُكير بن أعين قال : كان أبو جعفر علیه السلام- إلى قوله : و لمحمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم بالنّبوة - و 437 ح 9 أورده بتمامه، عنه البحار : 135/61 ح 10 .

ای حبیب! هیچ یک از امّت های گذشته ای که پیش از حضرت موسی بوده اند، به عهد و پیمانی که خداوند از ایشان گرفته بود، پای بند نبودند و هر امّتی، پیامبر خود را تکذیب کرده است و حتّی امّت موسی هم او را تکذیب کردند، ایمان نیاوردند.

و از او حمایت نکردند، مگر افرادی اندک، هم چنین امّت عیسی نسبت به خبرِ آمدن حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را تکذیبش کردند، ایمان نیاوردند و حمایت نکردند، مگر افراد اندکی و حتی در همین امّت آن چه که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ولایت و امامت علی بن ابی طالب علیه السلام در روزی که منصوب شد، از مردم عهد و پیمان گرفت و آنان را بر ولایت و فرمان برداری از او - در زمان زنده بودنش - گواه گرفت و همگی اقرار کردند ولی با عهد و پیمان شکنی، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را تکذیب نمودند و چه عهد و پیمانی قوی تر از میثاق آن حضرت دربارۀ على علیه السلام؟ به خدا سوگند! که هیچ کسی وفادار نبود و بلکه انکار و تکذیب کردند.

76) - از بکیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند از شیعیان ما موقعی که در عالم ذرّ بودند، در همان روزی که از همه موجودات پیمان می گرفت، نیز برای ولایت ما (اهل بیت رسالت) عهد و پیمان گرفت و نیز برای ربوبیّت خود و نبوّت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم پیمان گرفت، و خدای عزّ و جلّ اهل بیت و عترت او را که همانند سایه هایی (همچون روح بدون جسم و یا با جسم مثالی و لطیف) بودند بر حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم نمایان نمود.

سپس افزود: خداوند از گِلی که آدم را آفرید، ایشان را نیز از همان آفرید؛ و خداوند ارواح شیعیان ما را دو هزار سال قبل از بدن های شان آفریده است و ایشان را بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را عرضه داشتند و حضرت آن ها را شناخت و نیز علی هم آن ها را شناخت و ما هم آن ها را از گفتار شان می شناسیم (که آنان چگونه اظهار علاقه و محبّت نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دارند).

ص: 79

718 / [77] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَرَأَیْتَ حِینَ أَخَذَ اَللَّهُ اَلْمِیثَاقَ عَلَی اَلذَّرِّ فِی صُلْبِ آدَمَ فَعَرَضَهُمْ عَلَی نَفْسِهِ کَانَتْ مُعَایَنَهً مِنْهُمْ لَهُ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، یَا زُرَارَهُ! وَ هُمْ ذَرٌّ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَخَذَ عَلَیْهِمْ بِذَلِکَ [ذَلِکَ] اَلْمِیثَاقَ بِالرُّبُوبِیَّهِ لَهُ وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِالنُّبُوَّهِ، ثُمَّ کَفَلَ لَهُمْ بِالْأَرْزَاقِ، وَ أَنْسَاهُمْ رُؤْیَتَهُ، وَ أَثْبَتَ فِی قُلُوبِهِمْ مَعْرِفَتَهُ، فَلاَ بُدَّ مِنْ أَنْ یُخْرِجَ اَللَّهُ إِلَی اَلدُّنْیَا کُلَّ مَنْ أَخَذَ عَلَیْهِ اَلْمِیثَاقَ، فَمَنْ جَحَدَ مِمَّا أَخَذَ عَلَیْهِ اَلْمِیثَاقَ لِمُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ آلِهِ لَمْ یَنْفَعْهُ إِقْرَارُهُ لِرَبِّهِ بِالْمِیثَاقِ، وَ مَنْ لَمْ یَجْحَدْ مِیثَاقَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَفَعَهُ اَلْمِیثَاقُ لِرَبِّهِ. ﴾ (1)

719 / [78] -عَنْ فَیْضِ بْنِ أَبِی شَیْبَهَ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: - وَ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَقَ النَّبِيِّينَ لَمَا ءَاتَيْتُكُم مِّن كِتَبٍ وَ حِكْمَةٍ ﴾ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - قَالَ: لَتُؤْمِنُنَّ بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ لَتَنْصُرُنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قُلْتُ: وَ لَتَنْصُرُنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، مِنْ آدَمَ فَهَلُمَّ جَرّاً، وَ لاَ یَبْعَثُ اَللَّهُ نَبِیّاً وَ لاَ رَسُولاً إِلاَّ رَدَّ إِلَی اَلدُّنْیَا حَتَّی یُقَاتِلَ بَیْنَ یَدَیْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ . ﴾ (2)

ص: 80


1- عنه بحار الأنوار: 254/5 ح 51 ، و البرهان في تفسير القرآن : 62/2 ح 8.
2- عنه بحار الأنوار: 42/53 ذيل ح 9 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 62/2 ح 9، و نور الثقلين : 358/12 ح 213. تفسير القمّي : 106/1 بإسناده عن ابن أبي عمير، عن ابن مسكان، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه البحار : 25/11 و 50/56 ح 23 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 3 (المقدّمة ، في بيان ما يشترك فيه الأنبياء علیهم السلام) ، مختصر البصائر الدرجات : ؟؟ بتفاوت، عنه البحار: 41/53 ح 9 .

77)- از زراره روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: به نظر شما، هنگامی که خداوند در عالَم ذرّ (از مخلوقات) عهد و میثاق گرفت و آنان را بر خویشتن عرضه کرد، آیا به طور آزمایشی و از روی امتحان بود؟

فرمود: بلی، ای زراره! همۀ آن ها در عالم ذرّ، در محضر پروردگار بودند، که از همه موجودات در عالم ذرّ برای ربوبیّت خود و نبوّت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم پیمان و میثاق گرفت. سپس خدای عزّوجلّ، متکفّل رزق و روزی آنان شد، و مانع از رؤیت و مشاهدۀ وجودش گردید، ولی معرفت خود را در دل های شان تثبیت و مستقر گردانید، پس هر که بر آن میثاق پای بند باشد به دنیا باز می گردد و کسی که عهد و میثاق خداوند نسبت به حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم و علی و عترت او علیه السلام) را انکار و تکذیب کرده باشد، اقرار و ایمان به خدا هم برایش سودمند نخواهد بود، اما کسی که میثاق خداوند را تکذیب نکرده، ایمانش به خداوند برایش سودمند خواهد بود.

78)- از فیض بن ابی شیبه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که این آیه «و زمانی که خداوند میثاق پیامبران را گرفت که همانا کتاب ها و حکمت برای شما وارد شد» را تا آخر تلاوت می نمود و می فرمود: به رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ایمان می آورند و امیر المؤمنین علیه السلام را حمایت و یاری می کنند؟!

عرض کردم: چگونه امیر المؤمنین علیه السلام را یاری می کنند؟!

فرمود: بلی، از حضرت آدم تا پیامبران بعد از او (همه یاریش می نمایند)، خداوند پیامبری را مبعوث نکرده و رسولی را نفرستاده، مگر آن که (همگی در زمان رجعت) به دنیا باز می گردند و در رکاب امیر المؤمنین علیه السلام (با دشمنان و مخالفان) جنگ و قتال می کنند.

ص: 81

720 / [79] -عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَقَدْ تَسَمَّوْا بِاسْمٍ مَا سَمَّی اَللَّهُ بِهِ أَحَداً إِلاَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَا جَاءَ تَأْوِیلُهُ، ﴾ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! مَتَی یَجِیءُ تَأْوِیلُهُ؟

قَالَ: ﴿ إِذَا جَاءَ جَمَعَ اَللَّهُ أَمَامَهُ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُؤْمِنِینَ حَتَّی یَنْصُرُوهُ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثقَ النَّبِیِّنَ لَمَآ ءَاتَیْتُکُم مِّن کِتبٍ وَ حِکْمَهٍ ﴾ -إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ وَ أَنَا مَعَكُم مِّنَ الشَّهِدِينَ ﴾ .فَیَوْمَئِذٍ یَدْفَعُ رَایَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اَللِّوَاءَ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَیَکُونُ أَمِیرَ اَلْخَلاَئِقِ کُلِّهِمْ أَجْمَعِینَ یَکُونُ اَلْخَلاَئِقُ کُلُّهُمْ تَحْتَ لِوَائِهِ وَ یَکُونُ هُوَ أَمِیرَهُمْ فَهَذَا تَأْوِیلُهُ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ أَفَغَيْرَ دِينِ اللّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ، أَسْلَمَ مَن فِى السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهًا وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴾ ﴿ 83 ﴾

721 / [80] -عَنْ عَمَّارِ بْنِ أَبِی الْأَحْوَصِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی خَلَقَ فِی مُبْتَدَإِ الْخَلْقِ بَحْرَیْنِ: أَحَدُهُمَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَ الْآخَرُ مِلْحٌ أُجَاجٌ ثُمَّ خَلَقَ تُرْبَةَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنَ الْبَحْرِ الْعَذْبِ الْفُرَاتِ ثُمَّ أَجْرَاهُ عَلَی الْبَحْرِ الْأُجَاجِ فَجَعَلَهُ حَمَأً مَسْنُوناً وَ هُوَ خَلْقُ آدَمَ ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً مِنْ كَتِفِ آدَمَ الْأَیْمَنِ فَذَرَأَهَا فِی صُلْبِ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: هَؤُلَاءِ فِی الْجَنَّةِ وَ لَا أُبَالِی ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً مِنْ كَتِفِ آدَمَ الْأَیْسَرِ فَذَرَأَهَا فِی صُلْبِ آدَمَ فَقَالَ هَؤُلَاءِ فِی النَّارِ وَ لَا أُبَالِی وَ لَا أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ لِی فِی هَؤُلَاءِ الْبَدَاءُ بَعْدُ وَ فِی هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ سَیُبْتَلَوْنَ. ﴾

ص: 82


1- عنه البرهان في تفسير القرآن 62/2 ح 10، و نور الثقلين: 359/1 ح 214.

79) - و از سلّام بن مستنیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آنان خود را به نامی خوانده اند که خداوند هیچ کی را به جز علی بن ابی طالب علیه السلام را بدان نام، ننهاده، (مقصود لقب امير المؤمنين است) و هنوز (زمان) تأویل آن نیامده و تحقّق نیافته است.

عرض کردم: قربانت کردم! تأویل آن در چه زمانی خواهد آمد؟

فرمود: زمانی تأویل آن نزدیک می شود، خداوند پیغمبران و مؤمنان را در پیش آن حضرت جمع می نماید، تا او را یاری کنند و این همان فرمایش خداوند متعال: «و زمانی که خداوند میثاق پیامبران را گرفت که همانا کتاب ها و حکمت برای شما وارد شد» - تا فرمایش - «و من با شما از گواهان می باشم» است، که در آن روز رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم پرچم را به دست علی بن ابی طالب علیه السلام می دهد و در آن زمان، حضرت، امیر جهانیان قرار می گیرد و تمام آفریده ها نیز زیر پرچم و خواهند بود و او امیر آن ها می باشد. پس این چنین كلمۀ امير المؤمنين تأویل و حقیقت می یابد.

فرمایش خداوند متعال: آیا آن ها غیر از آیین خدا را می طلبند؟! و تمام کسانی که در آسمان ها و زمین هستند، از روی اختیار با از روی اجبار، در برابر فرمان او تسلیم هستند و همه به سوی او بازگردانده می شوند. (83)

80) - از عمّار بن ابی احوص روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند در ابتدای آفرینش، دو دریا یکی شیرین، به نام فرات (و گوارا) و دیگری شور به نام اُجاج آفرید، سپس تربت آدم علیه السلام را از دریای شیرین قرات ایجاد نمود و آن را بر دریای شور اُجاج جاری نمود، پس آن را به صورت گِل سیاه (لَجن) قرار داد که خمیر مایه آدم علیه السلام واقع شد. سپس مشتی از شانۀ راست آدم را برگرفت و در صُلب (تیرۀ کمر) او جایگزین نمود و فرمود: اینان در بهشت خواهند بود و هیچ باکی ندارم و بعد از آن مشتی دیگر از شانه چپ آدم را برگرفت و نیز در صُلب او قرار داد و فرمود: اینان در دوزخ خواهند بود و هیچ باکی ندارم و کسی حقّ بازخواست من را ندارد که چرا چنین و چنان می کنم و برای خودم حقّ بدا و اراده قرار می دهم که کدام را مورد سؤال و بازخواست قرار دهم (و کدام را ببخشم و یا نبخشم).

ص: 83

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ : ﴿ فَاحْتَجَّ یَوْمَئِذٍ أَصْحَابُ اَلشِّمَالِ - وَ هُمْ ذَرٌّ - عَلَی خَالِقِهِمْ، فَقَالُوا: یَا رَبَّنَا! لِمَ أَوْجَبْتَ لَنَا اَلنَّارَ وَ أَنْتَ اَلْحَکَمُ اَلْعَدْلُ، مِنْ قَبْلِ أَنْ تَحْتَجَّ عَلَیْنَا وَ تَبْلُوَنَا بِالرُّسُلِ وَ تَعْلَمَ طَاعَتَنَا لَکَ وَ مَعْصِیَتَنَا؟ فَقَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: فَأَنَا أُخْبِرُکُمْ بِالْحُجَّهِ عَلَیْکُمْ اَلْآنَ فِی اَلطَّاعَهِ وَ اَلْمَعْصِیَهِ وَ اَلْإِعْذَارِ بَعْدَ اَلْإِخْبَارِ. ﴾

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی مَالِکٍ خَازِنِ اَلنَّارِ أَنْ مُرِ اَلنَّارِ تَشْهَقُ، ثُمَّ تُخْرِجُ عُنُقاً مِنْهَا، فَخَرَجَتْ لَهُمْ، ثُمَّ قَالَ اَللَّهُ لَهُمْ اُدْخُلُوهَا طَائِعِینَ، فَقَالُوا: لاَ نَدْخُلُهَا طَائِعِینَ ثُمَّ قَالَ: اُدْخُلُوهَا طَائِعِینَ أَوْ لَأُعَذِّبَنَّکُمْ بِهَا کَارِهِینَ، قَالُوا: إِنَّمَا هَرَبْنَا إِلَیْکَ مِنْهَا وَ حَاجَجْنَاکَ فِیهَا حَیْثُ أَوْجَبْتَهَا عَلَیْنَا وَ صَیَّرْتَنَا مِنْ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ فَکَیْفَ نَدْخُلُهَا طَائِعِینَ وَ لَکِنْ اِبْدَأْ بِأَصْحَابِ اَلْیَمِینِ فِی دُخُولِهَا کَیْ تَکُونَ قَدْ عَدَلْتَ فِینَا وَ فِیهِمْ. ﴾

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فَأَمَرَ أَصْحَابَ اَلْیَمِینِ - وَ هُمْ ذَرٌّ بَیْنَ یَدَیْهِ - فَقَالَ: اُدْخُلُوا هَذِهِ اَلنَّارَ طَائِعِینَ، قَالَ: فَطَفِقُوا یَتَبَادَرُونَ فِی دُخُولِهَا، فَوَلِجُوا فِیهَا جَمِیعاً فَصَیَّرَهَا اَللَّهُ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلاَماً، ثُمَّ أَخْرَجَهُمْ مِنْهَا، ثُمَّ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی نَادَی فِی أَصْحَابِ اَلْیَمِینِ وَ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ: أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ؟ ﴾

فَقَالَ أَصْحَابُ اَلْیَمِینِ: ﴿ بَلَی یَا رَبَّنَا نَحْنُ بَرِیَّتُکَ وَ خَلْقُکَ مُقِرِّیْنَ طَائِعِینَ، وَ قَالَ أَصْحَابُ اَلشِّمَالِ: بَلَی یَا رَبَّنَا نَحْنُ بَرِیَّتُکَ وَ خَلْقُکَ کَارِهِینَ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى ﴿ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ ﴾ قَالَ: تَوْحِیدُهُمْ لِلَّهِ تَعَالَى. ﴾ (1)

ص: 84


1- عنه بحار الأنوار : 255/5 ح 52 ، و البرهان في تفسير القرآن : 63/2 ح 1 و نور الثقلين : 361/1 ح 226. علل الشرائع : 425/2 ح 6 (باب 161 - باب علّة استلام الحجر الأسود)، عنه البحار: 245/5 ح 35، و 217/99 ح 2.

امام صادق علیه السلام افزود: پس در همان زمان، اصحاب شمال (در برابر خداوند متعال) احتجاج و اعتراض کردند و اظهار داشتند: پروردگارا برای چه و به چه دلیلی ما را اهل آتش قرار دادی؟ - با این که تو حکیم و عادل می باشی - بدون آن که ما را تکلیف کرده باشی و بدون آن که هنوز رسولی برای ما آمده باشد و بدون آن که طاعت و معصیت ما معلوم شده باشد! خداوند تبارک و تعالی فرمود: من همین الآن شما را آگاه می کنم که مطیع و فرمان بر هستید و یا عاصی و خلاف کار، البته بعد از ابلاغ و ارشاد بر تکلیف.

امام صادق علیه السلام فرمود: پس خداوند به مالک و فرشته مأمور دوزخ وحی فرستاد که به آتش بگو تا شعله ور گردد و شعله هایی از دهانه آن زبانه کشد از آن خطاب به اصحاب شمال نمود: با اختیار خود و به عنوان اطاعت از من داخل آتش شوید گفتند از روی اختیار داخل آتش نخواهیم رفت خداوند فرمود: با اختیار خود و به عنوان اطاعت از من داخل آتش شوید و گرنه شما را به اجبار عذاب می نمایم، گفتند: ما به تو پناه آوردیم و اعتراض کردیم که چرا ما را اهل آتش قرار دادی اکنون چگونه با اختیار به عنوان اطاعت داخل آتش شویم؟ این برنامه را با اصحاب یمین انجام بده که آنان داخل آتش شوند تا معلوم شود که بین ما و ایشان به عدالت رفتار نموده ای.

امام صادق علیه السلام فرمود: پس خداوند اصحاب یمین را - که در عالم ذرّ و در محضر خدا بودند - دستور داد و فرمود با اختیار و به عنوان اطاعت، داخل آتش شوید پس شروع کردند که برای اطاعت از فرمان خدا، یکی بر دیگری سبقت گیرند و همگی داخل آتش شدند و خداوند آتش را برای ایشان سرد و سالم قرار داد و پس از لحظه ای ایشان را از درون آتش بیرون آورد بعد از آن، خداوند متعال در بین اصحاب یمین و اصحاب شمال فرمود: آیا من پروردگار شما هستم؟ اصحاب یمین گفتند: بلی، ای پروردگار ما اقرار و اعتراف می کنیم که ما آفریده و مخلوق تو هستیم و با اختیار خود تحت فرمان تو خواهیم بود و اصحاب شمال گفتند: بلی، ای پروردگار ما! ما آفریده و مخلوق تو هستیم و به حالت اجبار تحت فرمان تو خواهیم بود؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است: «و در برابر (اوامر و نواهی) خداوند در آسمان و زمین تسلیم هستند خواه با اختیار و یا اجبار باشد و به سوی او باز می گردید».

امام صادق علیه السلام فرمود: منظور توحید و یکتا پرستی می باشد.

ص: 85

722 / [81] -عَنْ عَبَایَهَ اَلْأَسَدِیِّ أَنَّهُ سَمِعَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ :

﴿ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَن فِى السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهًا وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴾ ، أَکَانَ ذَلِکَ بَعْدُ؟

قُلْتُ: نَعَمْ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! قَالَ: ﴿ کَلاَّ وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ! حَتَّی تَدْخُلَ اَلْمَرْأَهُ بِمَنْ عَذَّبَ آمِنَیْنِ، لاَ تَخَافُ حَیَّهً وَ لاَ عَقْرَباً فَمَا سِوَی ذَلِکَ. ﴾ (1)

723 / [82] - عَنْ صَالِحِ بْنِ مِيثَمٍ ، قَالَ :

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَنِ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جِلَّ : ﴿ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَن فِى السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهًا ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ ذَلِکَ حِینَ یَقُولُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: اَنَا أَوْلَی اَلنَّاسِ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ : ﴿ وَ أَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَن يَمُوتُ بَلَىٰ وَ عْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ * لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كَانُواْ كَذِبِينَ ﴾ (2) . (3)

724 / [83] - عَنْ رِفَاعَهَ بْنِ مُوسَی قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهًا ﴾ ، قَالَ: إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ یَبْقَی أَرْضٌ إِلاَّ نُودِیَ فِیهَا بِشَهَادَهِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ (صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) . (4)

ص: 86


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 64/2 ح 2 ، و نور الثقلين: 362/1 ح 227 .
2- سورۀ النحل: 38/16 - 39.
3- عنه بحار الأنوار: 50/53 ح 21 و البرهان في تفسير القرآن : 64/2 ح 3، و نور الثقلين : 362/1 ح 228.
4- عنه بحار الأنوار : 340/52 ح 89 ، و البرهان في تفسير القرآن : 64/2 ح 4 و نور الثقلين 362/1 ح 229.

81) - از عبایه اسدی روایت کرده است، که گفت: شنیدم که امیر المؤمنین علیه السلام می فرمود: «و در برابر (اوامر و نواهی) خداوند در آسمان و زمین تسلیم باشید، خواه با اختیار و یا اِجبار باشد و به سوی او باز می گردید» آیا (محتوای آن) واقع شده است؟

عرض کردم: بلی، ای امیر مؤمنان! فرمود: نه چنین نیست، سوگند به کسی که جانم به دست اوست! در آن وقتی خواهد بود که اگر زنی بر مرد (غریبی) وارد شود در امان باشد و نیز از هیچ عقرب و ماری، وحشت نباشد و مواردی مشابه آن ها.

82) - از صالح بن میثم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند عزیز و جلیل: «و در برابر (اوامر و نواهی) او در آسمان و زمین تسلیم هستند، خواه با اختیار و یا اجبار»، سؤال کردم؟

فرمود: هنگامی است که امام علی علیه السلام بگوید: من نسبت به این آیات: «آنان به خداوند سوگند خورده اند: کسی که مرده است، هرگز خدا او را بر نمی گرداند، نه چنین نیست، بلکه وعده قطعی است (که آنان بر می گردند) ولی مردم علم و آگاهی ندارند * خداوند آن چه را که اختلاف داشته اند، برای شان بیان می نماید تا کسانی که منکر (رجعت) هستند، بدانند که دروغ می گفته اند» از همه مردم در اولویت هستم.

83)- از رفاعة بن موسی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم دربارۀ (فرمایش خداوند:) «و در برابر (اوامر و نواهی) خداوند در آسمان و زمین - خواه با اختیار و یا اِجبار - تسلیم باشید» می فرمود: هنگامی که قائم (آل محمّد علیهم السلام) قیام و خروج نماید، در زمین جایی نباشد، مگر این که در آن جا به یگانگی خداوند متعال و رسالت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم شهادت دهند.

ص: 87

725 / [84]- عَنِ ابْنِ بُكَیْرٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی الْسَّموَاتِ وَ الأَرْضِ طَوْعا وَ کَرْها ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ أُنْزِلَتْ فِی اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِذَا خَرَجَ بِالْیَهُودِ وَ اَلنَّصَارَی وَ اَلصَّابِئِینَ وَ اَلزَّنَادِقَهِ وَ أَهْلِ اَلرِّدَّهِ وَ اَلْکُفَّارِ فِی شَرْقِ اَلْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا، فَعَرَضَ عَلَیْهِمُ اَلْإِسْلاَمَ ، فَمَنْ أَسْلَمَ طَوْعاً أَمَرَهُ بِالصَّلاَهِ وَ اَلزَّکَاهِ وَ مَا یُؤْمَرُ بِهِ اَلْمُسْلِمُ وَ یَجِبُ لِلَّهِ تَعَالَی عَلَیْهِ، وَ مَنْ لَمْ یُسْلِمْ ضَرَبَ عُنُقَهُ حَتَّی لاَ یَبْقَی فِی اَلْمَشَارِقِ وَ اَلْمَغَارِبِ أَحَدٌ إِلاَّ وَحَّدَ اَللَّهَ تَعَالَى. ﴾

قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ اَلْخَلْقَ أَکْثَرُ مِنْ ذَلِکَ.

فَقَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ أَمْراً قَلَّلَ اَلْکَثِیرَ وَ کَثَّرَ اَلْقَلِیلَ. ﴾ (1)

726 / [85] - عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: هَلْ کَانَ وُلْدُ یَعْقُوبَ أَنْبِیَاءَ؟

قَالَ: ﴿ لاَ، وَ لَکِنَّهُمْ کَانُوا أَسْبَاطاً، أَوْلاَدَ اَلْأَنْبِیَاءِ، لَمْ یَکُونُوا یُفَارِقُونَ اَلدُّنْیَا إِلاَّ سُعَدَاءَ تَابُوا وَ تَذَکَّرُوا مَا صَنَعُوا. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿ 92 ﴾ كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ جِلا لبَنِي إِسْرَءِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَءِيلَ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةَ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَهِ فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَدِقِينَ ﴾ ﴿ 93 ﴾

ص: 88


1- عنه بحار الأنوار: 340/52 ح 90 و 231/68 قطعة منه. و البرهان في تفسير القرآن : 65/2 ح 5 و نور الثقلين : 1 /362 ح 230.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 338/1 ح 2 و 66/2 ح 10. الكافي : 246/8 ح 343 مع زيادة في آخره، عنه البحار: 269/30 ح 137 فصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 129 ح 133، عنه البحار: 29/12 ح 75، و 220 عن الطبرسي في مجمع البيان عن ابن بابويه في كتاب النبوّة.

84) - از این بُکیر روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «در برابر (اوامر و نواهی) خداوند در آسمان و زمین تسلیم هستند، خواه با اختیار و با اجبار» سؤال کردم؟

فرمود: این آیه دربارۀ حضرت قائم علیه السلام نازل شده، هنگامی که بر علیه یهود، نصارا، صابئین و مادی گرایان و مرتدّین (برگشتگان) از اسلام و کافران در شرق و غرب کرۀ زمین، قیام کند و اسلام و بر همگان پیشنهاد دهد، پس هر کسی که از روی میل و اختیار بپذیرد، حضرت دستور می دهد که نماز بخواند و زکات بدهد و آن چه هر مسلمانی مأمور به انجام آن به انجام آن می باشد که بر وی نیز واجب می گرداند بر وی نیز واجب می گردند و هر کس مسلمان نشود، گردنش را می زند، تا آن که در شرق و غرب جهان حتّی یک نفر بی دین باقی نماند.

عرض کردم: قربانت گردم! در روی زمین مردم بسیاری هستند (چگونه حضرت قائم علیه السلام می تواند همه آن ها را مسلمان کند و یا گردن بزند)؟! فرمود: وقتی خداوند چیزی را اراده کند، هر اندکی را زیاد و هر زیادی را کم می گرداند.

85) - از حنّان بن سُدیر، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: آیا در فرزندان یعقوب، پیامبرانی بوده اند؟

فرمود: نه، ولی از نوادگان پیامبران بودند که از دنیا نرفتند، مگر آن که با تذکّر، توبه و جبران کاستی ها، سعادتمند و خوش بخت گشتند.

فرمایش خداوند متعال: هرگز به (حقیقت) نیکو کاری نمی رسید، مگر این که از آن چه دوست می دارید، (در راه خدا) انفاق کنید و هر چه انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است (92) همۀ خوراکی ها (ی پاک) پر بنی اسرائیل حلال بود، جز آن چه که اسرائیل (یعقوب)، پیش از نزول تورات، بر خود حرام کرده بود (مانند گوشت شتر که برای او ضرر داشت)، بگو: اگر راست می گویید، تورات را بیاورید و بخوانید! (نسبت هایی را که به پیامبران گذشته می دهید، در تورات نیست). (93)

ص: 89

727 / [86]- عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مَا تُحِبُّونَ ﴾ ، هَکَذَا قَرَأَهَا (1)

728 / [87] - عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَوْماً وَ مَعِی شَیْءٌ فَوَضَعْتُهُ بَیْنَ یَدَیْهِ.

فَقَالَ: مَا هَذَا؟

فَقُلْتُ: هَذِهِ صِلَهُ مَوَالِیکَ وَ عَبِیدِکَ.

قَالَ: فَقَالَ لِی: ﴿ یَا مُفَضَّلُ! إِنِّی لاَ أَقْبَلَ ذَلِکَ وَ مَا أَقْبَلُهُ مِنْ حَاجَتِی إِلَیْهِ وَ مَا أَقْبَلْهُ إِلاَّ لِیَزْکُوا بِهِ، ثُمَّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبِی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: مَنْ مَضَتْ لَهُ سَنَهٌ لَمْ یَصِلْنَا مِنْ مَالِهِ - قَلَّ أَوْ کَثُرَ - لَمْ یَنْظُرِ اَللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ إِلاَّ أَنْ یَعْفُوَ اَللَّهُ عَنْهُ. ﴾

ثُمَّ قَالَ: ﴿ یَا مُفَضَّلُ! إِنَّهَا فَرِیضَهٌ فَرَضَهَا اَللَّهُ عَلَی شِیعَتِنَا فِی کِتَابِهِ ، إِذْ یَقُولُ: ﴿ لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ ﴾ ،فَنَحْنُ اَلْبِرُّ وَ اَلتَّقْوَی وَ سَبِیلُ اَلْهُدَی وَ بَابُ اَلتَّقْوَی، وَ لاَ یُحْجَبُ دُعَاؤُنَا عَنِ اَللَّهِ، اِقْتَصِرُوا عَلَی حَلاَلِکُمْ وَ حَرَامِکُمْ، فَاسْأَلُوا عَنْهُ، وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تَسْأَلُوا أَحَداً مِنَ اَلْفُقَهَاءِ عَمَّا لاَ یَعْنِیکُمْ وَ عَمَّا سَتَرَ اَللَّهُ عَنْکُمْ. ﴾ (2)

729 / [88] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَن قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلا لِبَنِي إِسْرَءِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَءِيلُ عَلَى نَفْسِهِ ﴾ ؟

ص: 90


1- عنه بحار الأنوار: 145/96 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 68/2 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 216/96 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن : 68/2 ح 4 و نور الثقلين: 364/1 ح 238.

86) - از یونس بن ظبیان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام این آیه را این چنین قرائت نمود: «هرگز به خوبی ها دست نمی یابید مگر آن که هر آن چه دوست دارید انفاق کنید».

87) - از مفضّل بن عمر روایت کرده است، که گفت: روزی بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و هدیه ای به همراه داشتم، پس آن را جلوی حضرت نهادم، فرمود: این چیست؟ عرض کردم: هدیه ای از طرف دوستان و غلامان تان است.

فرمود: ای مفضّل! من آن را نمی پذیرم و نیازی به آن ندارم و اگر چیزی را قبول کنم به خاطر اینست که تزکیه ای برای (زندگی و اموال) ایشان باشد.

سپس فرمود: از پدرم شنیدم که می فرمود: کسی که یک سال بر او بگذرد و از اموال خود - چه اندک و یا بسیار - ما را بهره مند نگرداند، خداوند روز قیامت به او نگاه (رحمت) نمی اندازد، مگر آن که او را مورد عفو قرار دهد.

بعد از آن افزود: ای مفضّل! این برنامه یک فریضه الهی می باشد که خداوند بر شیعیان ما لازم دانسته است، همان طوری که در کتاب خود فرموده: «هرگز به خوبی ها دست نمی یابید، مگر آن که از آن چه دوست دارید انفاق کنید»؛ بنا بر این، ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) همان خوبی ها، تقوا ها، و وسیله، راه هدایت و دروازۀ تقواى الهی هستیم، دعای ما به درگاه خداوند، محجوب و مردود نمی گردد، سعی نمایید که بر حلال و حرام مواظبت داشته باشید و همیشه از خداوند درخواست نمایید، مبادا از یکی از دانشمندان فقیه، نسبت به چیز هایی که به سود شما نیست و یا خداوند آن را از شما پنهان داشته است، درخواست کنید.

88) - از عبد اللّه بن ابى یعفور روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «هر نوع طعامی برای بنی اسرائیل حلال بود، مگر آن چه را که اسرائیل بر خود حرام کرده بود» سؤال کردم ؟

ص: 91

قَالَ: ﴿ إِنَّ إِسْرَائِیلَ کَانَ إِذَا أَکَلَ لُحُومَ اَلْإِبِلِ هَیَّجَ عَلَیْهِ وَجَعَ اَلْخَاصِرَهِ، فَحَرَّمَ عَلَی نَفْسِهِ لَحْمَ اَلْإِبِلِ، وَ ذَلِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةَ، فَلَمَّا أُنْزِلَتْ التَّوْراةَ لَمْ یُحَرِّمْهُ وَ لَمْ یَأْکُلْهُ. ﴾ (1)

730/ [89] - عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ:

كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَسْأَلُهُ عَنْ رَجُلٍ دَبَّرَ مَمْلُوكَهُ هَلْ لَهُ أَنْ يَبِيعَ عُنُقَهُ؟

قَالَ: فَكَتَبَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ كُلُّ الطَّعامِ كانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَءِيلَ إِلَّا ما حَرَّمَ إِسْرَءِيلَ عَلى نَفْسِهِ ﴾ . (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى : ﴿ قُلْ صَدَقَ اللّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَهِيمَ حَنِيفًا وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿ 95 ﴾ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ الَّذِى بِبَکَّهَ مُبَارَكًا وَ هُدًى لِّلْعَلَمِينَ ﴾ ﴿ 96 ﴾

731 / [90] -عَنْ حَبَابَهَ اَلْوَالِبِیَّهِ قَالَتْ:

سَمِعْتُ اَلْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ مَا أَعْلَمُ أَحَداً عَلَی مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ نَحْنُ وَ شِیعَتَنَا. ﴾

قَالَ صَالِحٌ : مَا أَحَدٌ عَلَی مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ.

قَالَ جَابِرٌ : مَا أَعْلَمُ أَحَداً عَلَی مِلَّهِ إِبْرَاهِیمَ. (3)

ص: 92


1- عنه بحار الأنور 191/9 ح 31، 299/12 ح 82، و البرهان في تفسير القرآن: 69/2 ح 3. تفسير القمّي : 158/1 مرسلاً و بتفاوت، عنه البحار : 195/9 ح 46 و 325/13 ح 1، الكافي :306/5 ح 9 بتفضیل، عنه البحار : 355/13 ح 54.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 692 ح 4، و نور الثقلین : 364/1 ح 239، و مستدرك الوسائل : 6/16 ح 18951.
3- عنه بحار الأنوار: 85/68 ح 6 فيه: عن عمران بر میثم، قال: سمعت ... ، و البرهان في تفسير القرآن : 69/2 ح 1 ، و نور الثقلين: 365/1 ح 242. المحاسن: 147/1 ح 54 بتفصيل ، عنه البحار: 68 /87 ح 15.

حضرت فرمود: موقعی که اسرائیل (یعقوب)، گوشت شتر می خورد، مبتلا به ناراحتی درد خاصره (استخوان لگن) شد. به همین خاطر، خوردن گوشت آن را بر خود حرام کرده بود. این جریان قبل از آن بود که تورات نازل شود، ولی بعد از آن که تورات نازل شد، گوشت شتر را نمی خورد اما حرام هم نمی دانست.

89)- از عمر بن یزید روایت کرده است، که گفت:

نامه ای به امام کاظم علیه السلام می نوشتم و سؤال کردم: مردی برای مملوک (غلام - کنیز ) خود قرارداد آزادی را (که مثلاً بعد از مرگ اربابش، طبق شرایطی آزاد می باشد) انجام داد، آیا می تواند او را بفروشد؟

حضرت در جواب مرقوم نمود: «هر نوع طعامی برای بنی اسرائیل حلال می باشد، مگر آن چه را که اسرائیل (یعقوب) بر خود حرام نموده است».

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر! بگو: خداوند راست گفته است، پس ملت (و آیین) ابراهیم را متابعت نمایید (که آیینی پاک و (حنیف) است (95) به درستی که نخستین خانه ای که برای مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد. همان است که در سرزمین مکه می باشد، که پر برکت و مایۀ هدایت جهانیان است. (96)

90) - از حبابۀ و البیّه روایت کرده است، که گفت:

از امام حسین علیه السلام، شنیدم که می فرمود: کسی را نمی شناسم که بر ملت و آئین حضرت ابراهیم علیه السلام باشد مگر ما (اهل بیت رسالت) و شیعیان مان.

و صالح گفته است: کسی بر ملت و این حضرت ابراهیم علیه السلام نیست، مگر ایشان.

و جابر نیز گفته است: کی بر ملت و آئین حضرت ابراهیم علیه السلام نیست، مگر ایشان.

ص: 93

732 / [91] - عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ سَعْدٍ ، قَالَ:

طَلَبَ أَبُو جَعْفَرٍ أَنْ یَشْتَرِیَ مِنْ أَهْلِ مَکَّهَ بُیُوتَهُمْ أَنْ یَزِیدَهُ فِی اَلْمَسْجِدِ، فَأَبَوْا، فَأَرْغَبَهُمْ فَامْتَنَعُوا، فَضَاقَ بِذَلِکَ فَأَتَی أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: إِنِّی سَأَلْتُ هَؤُلاَءِ شَیْئاً مِنْ مَنَازِلِهِمْ وَ أَفْنِیَتِهِمْ، لِنَزِیدَ فِی اَلْمَسْجِدِ، وَ قَدْ مَنَعُونِی ذَلِکَ فَقَدْ غَمَّنِی غَمّاً شَدِیداً.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ لِمَ یَغُمُّکَ ذَلِکَ وَ حُجَّتُکَ عَلَیْهِمْ فِیهِ ظَاهِرَهٌ؟ ﴾

فَقَالَ: وَ بِمَا أَحْتَجُّ عَلَیْهِمْ؟

فَقَالَ: ﴿ بِکِتَابِ اَللَّهِ ﴾

فَقَالَ: فِی أَیِّ مَوْضِعٍ؟

فَقَالَ: ﴿ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى : ﴿ إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکّا ﴾ قَدْ أَخْبَرَکَ اَللَّهُ تَعَالَی أَنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ هُوَ اَلَّذِی بِبَکَّهَ ، فَإِنْ کَانُوا هُمْ تَوَلَّوْا قَبْلَ اَلْبَیْتِ فَلَهُمْ أَفْنِیَتُهُمْ، وَ إِنْ کَانَ اَلْبَیْتُ قَدِیماً قَبْلَهُمْ فَلَهُ فِنَاؤُهُ ﴾.

فَدَعَاهُمْ أَبُو جَعْفَرٍ فَاحْتَجَّ عَلَیْهِمْ بِهَذَا، فَقَالُوا لَهُ: اِصْنَعْ مَا أَحْبَبْتَ. (1)

733 / [92] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ قَالَ:

لَمَّا بَنَی اَلْمَهْدِیُّ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ، بَقِیَتْ دَارٌ فِی تَرْبِیعِ اَلْمَسْجِدِ ، فَطَلَبَهَا مِنْ أَرْبَابِهَا فَامْتَنَعُوا فَسَأَلَ عَنْ ذَلِکَ اَلْفُقَهَاءَ فَکُلٌّ قَالَ لَهُ: إِنَّهُ لاَ یَنْبَغِی أَنْ تُدْخِلَ شَیْئاً فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ غَصْباً.

فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ یَقْطِینٍ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! لَوْ کَتَبْتَ إِلَی مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ ، لَأَخْبَرَکَ بِوَجْهِ اَلْأَمْرِ فِی ذَلِکَ.

ص: 94


1- عنه بحار الأنوار: 83/99 ح 41، و وسائل الشيعة : 217/13 ح 17594 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن : 73/2 ح 16، و نور الثقلين : 366/1 ح 248.

91) - از عبد الصمد بن سعد روایت کرده است، که گفت:

ابو جعفر (منصور دوانیقی) درخواست کرد که جهت توسعۀ مسجد (الحرام)، خانه هایی از اهالی مکّه خریداری شود، ولی اهالی آن امتناع ورزیدند، آنان تشویق کرد ولی باز هم نپذیرفتند، ابو جعفر سخت ناراحت شد و نزد امام صادق علیه السلام آمد و به حضرت گفت: من از این اهالی درخواست کردم که تعدادی از خانه های خود را در اختیار من بگذارند تا مسجد را توسعه دهم، ولی ممانعت کردند و من به شدت ناراحت شده ام.

امام صادق علیه السلام فرمود: این گونه مسائل، (نباید) تو را ناراحت نکند، حجّت تو بر این اهالی معلوم و روشن است. ابو جعفر گفت: چگونه بر آنان احتجاج نمایم؟ فرمود: به وسیلۀ کتاب خداوند. گفت: با کدام آیه؟

فرمود: به وسیلهٔ فرمایش خداوند متعال: «همانا اولین خانه ای که برای مردم بنا شده است، همان جایی است که در مکه مبارک می باشد»، که خداوند متعال خبر داده است: اولین خانه ای که برای مردم بنا نهاده شده، خانه ای است که مکّه بر بکّه ایجاد گشت، پس اگر این اهالی، پیش از خانۀ مکّه، در این جا زندگی می کرده اند حقّ با آنان است و خانه ها مال خود شان می باشد، ولی اگر خانۀ خدا پیش از ایشان بوده است، پس اطراف خانه هم، مال خانۀ خواهد بود.

بعد از آن ابو جعفر اهالی را دعوت کرد و پس از احتجاج (به وسیلۀ این آیه و راهنمایی امام صادق علیه السلام) با ایشان، آنان قانع شدند و اظهار داشتند: آن چه را دوست داری و صلاح می دانی، انجام بده.

92) - از حسن بن علی بن نعمان روایت کرده است، که گفت:

موقعی که مهدی عباسی، تجدید بنای مسجد الحرام را نمود، یک خانه در زاویه ای از مسجد باقی ماند که از صاحبان آن تقاضای فروش نمود، اما آن ها امتناع کردند و نپذیرفتند، به همین خاطر این مطلب را از فقهاء سؤال کرد و همگی گفتند: نباید چیز غصبی را جزء مسجد الحرام قرار دهی.

پس علی بن یقطین به او گفت: ای امیر المؤمنین! اگر نامه ای به موسی بن جعفر علیهما السلام بنویسی، او دربارۀ این مطلب تو را راهنمایی خواهد کرد.

ص: 95

فَکَتَبَ إِلَی وَ الِی اَلْمَدِینَهِ أَنْ سَلْ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ، عَنْ دَارٍ أَرَدْنَا أَنْ نُدْخِلَهَا فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ ، فَامْتَنَعَ عَلَیْنَا صَاحِبُهَا فَکَیْفَ اَلْمَخْرَجُ مِنْ ذَلِکَ؟

فَقَالَ ذَلِکَ لِأَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَقَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: وَ لاَ بُدَّ مِنَ اَلْجَوَابِ فِي هَذَا؟

فَقَالَ لَهُ: اَلْأَمِیرُ لاَ بُدَّ مِنْهُ.

﴿ فَقَالَ لَهُ: اُکْتُبْ: بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ إِنْ کَانَتِ اَلْکَعْبَهُ هِیَ اَلنَّازِلَهَ بِالنَّاسِ، فَالنَّاسُ أَوْلَی بِفِنَائِهَا وَ إِنْ کَانَ اَلنَّاسُ هُمُ اَلنَّازِلِینَ بِفِنَاءِ اَلْکَعْبَهِ ، فَالْکَعْبَهُ أَوْلَی بِفِنَائِهَا فَلَمَّا أَتَی اَلْکِتَابُ اَلْمَهْدِیَّ أَخَذَ اَلْکِتَابَ فَقَبَّلَهُ ثُمَّ أَمَرَ بِهَدْمِ اَلدَّارِ فَأَتَی أَهْلُ اَلدَّارِ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَسَأَلُوهُ أَنْ یَکْتُبَ لَهُمْ إِلَی اَلْمَهْدِیِّ کِتَاباً فِی ثَمَنِ دَارِهِمْ فَکَتَبَ إِلَیْهِ: أَنِ اِرْضَخْ لَهُمْ شَیْئاً فَأَرْضَاهُمْ. ﴾ (1)

734 / [93] -عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ کَانَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ، وَ کَانَ عَرْشُهُ عَلَی اَلْمَاءِ وَ اَلْمَاءُ عَلَی اَلْهَوَاءِ وَ اَلْهَوَاءُ لاَ یَجْرِی وَ لَمْ یَکُنْ غَیْرُ اَلْمَاءِ، خُلِقَ وَ اَلْمَاءُ یَوْمَئِذٍ عَذْبٌ فُرَاتٌ، فَلَمَّا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ اَلْأَرْضَ أَمَرَ اَلرِّیَاحَ اَلْأَرْبَعَ، فَضَرَبْنَ اَلْمَاءَ حَتَّی صَارَ مَوْجاً، ثُمَّ أَزْبَدَ زَبَدَهً وَاحِدَهً فَجَمَعَهُ فِی مَوْضِعِ اَلْبَیْتِ ، فَأَمَرَ اَللَّهُ فَصَارَ جَبَلاً مِنَ اَلزَّبَدِ ثُمَّ دَحَا اَلْأَرْضَ مِنْ تَحْتِهِ، ثُمَّ قَالَ: ﴿ إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ. ﴾ ﴾ (2)

ص: 96


1- عنه بحار الأنوار: 245/10 ح 4، و 84/99 ح 42، و وسائل الشيعة : 217/13 ح 17595 ، و البرهان في تفسير القرآن : 73/2 ح 17 .
2- عنه بحار الأنوار: 86/57 ح 71 ، و البرهان في تفسير القرآن : 74/2 ح 18. تفسير القمّي. 169:2 (في خروج القائم علیه السلام) بإسناده عن حلي بن الحكم، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 72/57 ح 46. من لا يحضره الفقیه : 241/3 ح 2296 - فیه: قال أبو جعفر عليه السلام بفاوت یسیر الكافي : 189.4 ح 7 بإسناده عن أبي حنان عن أبي جعفر علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 241/13 ح 17646، و البحار : 204/57 ح 149 .

(مهدی عباسی) هم نامه ای به والی مدینه نوشت که از موسی بن جعفر علیهما السلام سؤال نماید: خانه ای را می خواهيم جزء مسجد الحرام قرار دهیم، ولی صاحب آن امتناع می ورزد و قبول نمی کند، چگونه می توان از این اشکال رهایی یافت؟

حاکم مدینه هم برای حضرت، جریان را نوشت، حضرت فرمود: آیا باید جواب این مطلب را حتماً بدهم؟ حاکم گفت: دستور خلیفه است و چاره ای جز جواب نیست.

فرمود: بنویس: به نام خداوند بخشاینده مهربان، اگر مردم، قبل از به وجود آمدن کعبه در آن جا سکونت داشته اند، این مردم هستند که شایسته تصرّف ملک خویش می باشند، ولی اگر کعبه، قبل از ایشان بوده است و مردم پس از ایجاد کعبه به آن جا آمده و سکونت را اختیار کرده اند، کعبه سزاوار به اطراف خویش است نه مردم. وقتی نامه به دست مهدی عباسی رسید، آن را بوسید و دستور داد تا خانه را خراب کردند. بعد از این قضایا، صاحبان خانه خدمت موسی بن جعفر علیهما السلام آمدند و تقاضا نمودند که راجع به بهای خانۀ آن ها، برای مهدی نامه ای بنویسد، حضرت هم قبول کرد و نامه ای را نوشت که یک چیزی به آن ها عطا کن و مهدی هم صاحبان خانه را راضی نمود.

93) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی همچنانی است که خود را توصیف نموده، عرش او بر روی آب بود و آب بر هوا و هوا جریان نداشت و به جز آب چیز دیگری آفریده نشده بود و در آن روز آب شیرین و گوارا بود؛ و چون خداوند خواست که زمین را بیافریند به چهار باد دستور داد تا آب را بر هم زنند، تا موج ایجاد گشت و کفی از آن امواج درست شد، پس آن كف ها را در جایگاه این خانه (کعبه) گرد آورد، سپس خداوند دستور داد تا همچون کوهی از کف ها ایجاد شود و زمین را از زیر آن کوه گسترش داد، پس از آن فرمود: «به راستی اولین خانه ای که برای مردم قرار داده شد ، آن خانه ای است که در مکه با برکت می باشد و هدایت گر جهانیان است».

ص: 97

735 / [94] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْبَیْتِ: أَکَانَ یُحَجُّ إِلَیْهِ قَبْلَ أَنْ یُبْعَثَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ لاَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اَلنَّاسَ قَدْ کَانُوا یَحُجُّونَ وَ نُخْبِرُکُمْ أَنَّ آدَمَ وَ نُوحاً وَ سُلَیْمَانَ قَدْ حَجُّوا اَلْبَیْتَ بِالْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ وَ اَلطَّیْرِ وَ لَقَدْ حَجَّهُ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی جَمَلٍ أَحْمَرَ یَقُولُ: لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ؛ فَإِنَّهُ کَمَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی: ﴿ إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ. ﴾ ﴾ (1)

736 / [95] - عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَكَّةُ جُمْلَةُ الْقَرْیَةِ وَ بَكَّةُ (2) مَوْضِعُ الْحَجَرِ، الَّذِی یَبُكُّ النَّاسُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فِیهِ ءَایتٌ بَیّنتٌ مَّقَامُ إِبْرهِیمَ وَ مَن دَخَلَهُ کَانَ ءَامِناً وَ لِلَّهِ عَلی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ مَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنیٌّ عَنِ الْعلَمِینَ ﴾ ﴿ 97 ﴾

ص: 98


1- عنه بحار الأنوار: 44/99 ح 33، و البرهان في تفسير القرآن: 74/2 ح 19 ،و مستدرك وسائل 9/8 ح 8923. الكافي : 213/4 ح 4 بإسناده عن هشام بن الحكم، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه: 234/3 ح 2284 مرسلاً، عنهما وسائل الشيعة : 395/12 ح 16573، على الشرائع : 419/2 ح 7 (باب - 157 علّة التنبية) بإسناده عن هشام بن الحكم، عن أبي عبد اللّه علیه السلام بتفاوت ، عنه البحار : 185/99 ح 15.
2- سميّت مكّة: بكّة، لأن الناس ينك بعضهم بعضاً في الصرف، أي يدفع بعضهم ببعضاً بالإزدحام. كتاب العين: 285/5 (بکّ: بكك).
3- عنه بحار الأنوار : 78/99 ح 12، و البرهان : 74/2 ح 20، و نور الثقلین : 366/1 ح 249.

94)- از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام سؤال کردند: آیا پیش از آن که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مبعوث شود، کسی حجّ خانۀ کعبه را انجام می داد؟

فرمود: بلی، آنان نمی دانند که مردم حجّ انجام می دادند، ولی ما به شما خبر می دهیم که آدم، نوح و سلیمان علیهم السلام به همراه جنیان و انسان ها و پرندگان، حجّ به جا می آوردند و هم چنین موسی علیه السلام بر شتری سرخ رنگ حجّ انجام داد و «لبيّك لبيّك» می گفت؛ به راستی که خداوند متعال فرموده است: «و به راستی اولین خانه ای که برای مردم قرار داده شد، آن خانه ای است که در مکه با برکت می باشد و هدایت گر جهانیان است.»

95) - از عبد اللّه سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مکّه به تمامی شهر می گویند و بکّه جایگاه حجر الأسود می باشد، (یعنی) همان جایی که بعضی مردم بعضی دیگر را دفع و منع می كنند.

فرمایش خداوند متعال: در آن نشانه های روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است و هر کسی که داخل آن شود، در امان خواهد بود و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آن هایی که توانایی رفتن به سوی آن را دارند و هر کسی که کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زبان رسانده و) خداوند از همه جهانیان بی نیاز است. (97)

ص: 99

737 / [96] - عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

﴿ إِنَّ بَکَّهَ مَوْضِعُ اَلْبَیْتِ ، وَ إِنَّ مَکَّهَ اَلْحَرَمُ ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ ءَامِناً ﴾. ﴾ (1)

738 / [97] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ: لِمَ سُمِّیَتْ مَکَّهُ بَکَّهَ؟

قَالَ: ﴿ لِأَنَّ اَلنَّاسَ یَبُکُّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِالْأَیْدِی ﴾ (2)

739 / [98] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ بَكَّةَ مَوْضِعُ الْبَیْتِ، وَ إِنَّ مَكَّةَ جَمِیعُ مَا اكْتَنَفَهُ الْحَرَمُ. ﴾ (3)

740 / [99] -عَنِ اَلْحَلَبِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّهُ وَجَدَ فِی حَجَرٍ [حَجَرَیْنِ] مِنْ حَجَرَاتِ اَلْبَیْتِ، مَکْتُوباً: إِنِّی أَنَا اَللَّهُ ذُو مَکَّهَ [بَکَّهَ] خَلَقْتُهَا یَوْمَ خَلَقْتُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ یَوْمَ خَلَقْتُ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ وَ خَلَقْتُ اَلجَبَلَیْنِ وَ حَفَفْتُهَا سَبْعَهَ أَمْلاَکٍ حَفّاً [حَفِیفاً].

وَ فِی حَجَرٍ آخَرَ: هَذَا بَیْتُ اَللَّهِ اَلْحَرَامُ بِبَکَّهَ ، تَکَفَّلَ اَللَّهُ بِرِزْقِ أَهْلِهِ مِنْ ثَلاَثَهِ سُبُلٍ مُبَارَکٍ لَهُمْ فِی اَللَّحْمِ وَ اَلْمَاءِ، أَوَّلَ مَنْ نَحَلَهُ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (4)

ص: 100


1- عنه بحار الأنوار: 78/99 ح 10 ، و البرهان : 74/2 ح 21 ، و نور الثقلين : 366/1 ح 250.
2- عنه بحار الأنوار: 79/99 ذيل ح 14 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 74/2 ح 22 . قرب الإسناد : 104 (باب الحج و العمرة)، عنه البحار : 77/99 ح 3، المحاسن : 337/2 ح 114 (كتاب العلل) مسائل عليّ بن جعفر 7: 274 ذيل ح 683.
3- عنه بحار الأنوار: 78/99 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 74/2 ح 23.
4- عنه بحار الأنوار: 65/57 ح 41 ، و 62/99 ح 38 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن : 74/2 ح 24 ، و مستدرك الوسائل : 191/9 ح 10647 ، و 335 ح 11033 بتفاوت يسير. الكافي : 225/4 ح 1 بإسناده عن سعيد الأعرج، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 404/12 ح 16628، من لا يحضره الفقيه : 244/2 ح 2311 بإسناده عن حريز، عن ح أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 243/13 ح 17654 .

96) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود:بکّه به جایگاه کعبه است و مکّه تمامی حرم می باشد؛ که خداوند متعال فرموده است: «و هر کسی که وارد آن شود در امان خواهد بود».

97) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: چرا مکّه را بکّه گفته اند؟ فرمود: به این علّت که مردم در آن جا با دست هم دیگر را فشار می دهند (و گریه می کنند).

98) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: بکّه جایگاه کعبه است، ولی مکّه تمامی حرم می باشد.

99) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا بر سنگی از سنگ های خانه کعبه، نوشته ای با این عبارت دیده شده است: به راستی منم خدای صاحب بکّه، که آن را در همان روزی آفریدم که آسمان ها و زمین را آفریدم و در همان روزی که خورشید و ماه را آفریدم و دو کوه را ایجاد نمودم که به وسیله هفت فرشته از آن ها به خوبی نگهداری می کنم.

و در سنگی دیگر (چنین نوشته بود): این خانه خداوند «بيت اللّه الحرام» است که خداوند متکفّل روزی اهالی آن می باشد و از سه طریق برای ایشان مبارک خواهد بود و (روزی شان) گوشت می باشد. همچون آبی که اولین هدیه ابراهیم علیه السلام بود.

ص: 101

741 / [100] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ مَکَّهَ لِمَ سُمِّیَتْ بَکَّهَ؟

قَالَ: ﴿ لِأَنَّ اَلنَّاسَ تَبُکُّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِالْأَیْدِی، یَعْنِی یَدْفَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِالْأَیْدِی فِی اَلْمَسْجِدِ حَوْلَ اَلْکَعْبَهِ. ﴾ (1)

742 / [101] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : ﴿ فِيهِ ءَايَتُ بَيِّنَتٌ ﴾ فَمَا هَذِهِ اَلْآیَاتُ اَلْبَیِّنَاتُ؟

قَالَ: ﴿ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ حِینَ قَامَ عَلَیْهِ فَأَثَّرَتْ قَدَمَاهُ فِیهِ، وَ اَلْحَجَرُ وَ مَنْزِلُ إِسْمَاعِیلَ. ﴾ (2)

743/ [102] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ سُبْحَانَهُ : ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ ؟

قالَ: ﴿ یَأْ مَنُ فِیهِ کُلُّ خَائِفٍ مَا لَمْ یَکُنْ عَلَیْهِ حَدٌّ مِنْ حُدُودِ اَللَّهِ یَنْبَغِی أَنْ یُؤْخَذَ بِهِ. ﴾

قُلْتُ: فَیَأْ مَنُ فِیهِ مَنْ حَارَبَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ سَعَی فِی اَلْأَرْضِ فَسَاداً؟

قَالَ: ﴿ هُوَ مِثْلُ مَنْ یَکُنّ بِاَلطَّرِیقِ فَیَأْخُذُ اَلشَّاهَ وَ اَلشَّیْءَ فَیَصْنَعُ بِهِ اَلْإِمَامُ مَا شَاءَ. ﴾

قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنْ طَائِرٍ یَدْخِلَ اَلْحَرَمَ ؟

ص: 102


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 75/2 ح 25. قرب الإسناد: 104 (باب الحجّ و العمرة) عنه البحار : 77/99 ح 3 المحاسن : 337/2 ح 114 (كتاب العلل)، عن الحلبي قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام ، من لا يحضره الفقيه : 193/2 ح 2118 باختصار و مرسلاً، علل الشرائع : 398/2 ح 5 (باب - 137 العلّة التي من أجلها سمّيت مكّة)، عن عبيد اللّه بن عليّ الحلبي قال : سألت أبا عبد اللّه علیه السلام، عنه البحار : 79/99 ح 14 .
2- عنه بحار الأنوار: 232/99 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 75/2 ح 26، و مستدرك الوسائل : 429/9 ح 11266 .

100) - از علی بن جعفر روایت کرده است، که گفت:

از برادرم امام کاظم علیه السلام سؤال کردم: چرا مکّه را بکّه گفته اند؟

فرمود: به خاطر این که بعضی از مردم با دست، بعضی دیگر را دفع می کنند و هم دیگر را در اطراف کعبه فشار می دهند.

101) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «در آن نشانه ها (و دلایل روشنی خواهد بود» سؤال کردم که آیات و بینّات کدامند؟

فرمود: مقام ابراهيم علیه السلام است در زمانی که او بر سنگی ایستاد و جای دو پایش در آن سنگ اثر نهاد (و هنوز هم باقی است) و همچون حجر الأسود و منزل اسماعیل علیه السلام خواهد بود.

102) - و از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند سبحان: «هر که و هر چه وارد آن گردد، در امان خواهد بود» سؤال کردم؟

فرمود: هر (پناهنده و) ترسیده شده ای، در حرم الهی در امان است، مگر آن که حدّی از حدود خدا بر او باشد که باید بر او جاری گردد.

گفتم: کسی که محارب با خدا و رسول و اهل فساد در زمین باشد، او هم در امان خواهد بود؟ فرمود: او نیز همانند کسی است که در بین راه کمین کرده تا گوسفندان و یا دیگر اموال مردم را غارت کند، امام با چنین کسانی هر طور که تشخیص دهد و صلاح بداند، عمل می نماید. (راوی گوید:) گفتم: از حضرت درباره پرندگانی که وارد حرم می شوند، سؤال کردم؟

ص: 103

قَالَ: لاَ یُؤْخَذُ وَ لاَ یُمَسُّ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ (1)

744 / [103] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ أَرَأَیْتَ قَوْلَهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ ءَامِناً ﴾ اَلْبَیْتَ عَنَی أَوِ اَلْحَرَمَ؟

قَالَ: ﴿ مَنْ دَخَلَ اَلْحَرَمَ مِنَ اَلنَّاسِ مُسْتَجِیراً بِهِ فَهُوَ آمِنٌ، وَ مَنْ دَخَلَ اَلْبَیْتَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ مُسْتَجِیراً بِهِ فَهُوَ آمِنٌ مِنْ سَخَطِ اَللَّهِ، وَ مَنْ دَخَلَ اَلْحَرَمَ مِنَ اَلْوَحْشِ وَ اَلسِّبَاعِ وَ اَلطَّیْرِ فَهُوَ آمِنٌ مِنْ أَنْ یُهَاجَ أَوْ یُؤْذَی حَتَّی یَخْرُجَ مِنَ اَلْحَرَمِ. ﴾ (2)

745 / [104] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ دَخَلَ مَکَّهَ اَلْمَسْجِدَ اَلْحَرَامَ یَعْرِفُ مِنْ حَقِّنَا وَ حُرْمَتِنَا مَا عُرِفَ مِنْ حَقِّهَا وَ حُرْمَتِهَا، غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ ذَنْبَهُ، وَ کَفَاهُ مَا أَهَمَّهُ مِنْ أَمْرِ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ ﴾ (3)

ص: 104


1- عنه بحار الأنوار: 74/99 ح 12 بتفاوت يسير، و وسائل الشيعة : 229/13 ح 17617، و البرهان في تفسير القرآن : 75/2 ح 27 ، و نور الثقلين: 368/1 ح 259 . من لا يحضره الفقيه : 262/2 ح 2367 - فيه : سأل معاوية بن عمّار أبا عبد اللّه علیه السلام عن طير أهلي أقبل فدخل الحرم ...، عنه وسائل الشيعة : 75/13 ح 17266 ، علل الشرائع : 451/2 ح 1 ﴿ باب - 206) بإسناده عن معاوية ابن عمّار، عن أبی عبد اللّه علیه السلام أنّه سئل عن طير أهلي ...، و نحوه 454 ح 7 (باب - 210 نوادر علل الحجّ) عنه البحار : 152/99 ح 24.
2- عنه بحار الأنوار : 74/99 ح 13، و وسائل الشيعة : 230/13 ح 17619، و البرهان في تفسير القرآن : 75/2 ح 28 ، و نور الثقلين : 368/1 ح 260 ، و مستدرك الوسائل : 329/9 ح 11020. الكافي : 226/4 ح 1، تهذيب الأحكام : 449/5 ح 212 ، عنهما وسائل الشيعة : 557/12 ح 17077 و 223/13 ح 17077 ، و 223/13 ح 17602 و 229 ح 17618.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 75/2 ح 29 . المحاسن: 69/1 ح 137 (باب - 112 ثواب معرفة حقّ الكعبة) بإسناده عن عليّ بن عبد العزيز قال: قال أبو عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة 242/13 ح 17652، و البحار: 62/99 ح 35.

(امام علیه السلام در جواب) فرمود: نباید کسی آن ها را بگیرد و مزاحمتی برای شان ایجاد گرداند؛ زیرا خداوند می فرماید: «هر که و هر چه وارد آن گردد، در امان خواهد بود».

103) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: نظر شما دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «هر که (و هر چه) وارد آن گردد، در امان خواهد بود» چیست؟ آیا منظور خانۀ کعبه است و یا حریم مکه؟

فرمود: کسی که به عنوان پناهندگی وارد حرم شود، از خشم و غضب خداوند در امان می باشد و نیز از هر نوع حیوان وحشی و درنده و یا از پرندگان (آسمانی) که وارد شوند، از هر نوع مزاحمت و اذیتی در امان هستند، مگر آن که از محدوده حرم بیرون روند.

104) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که قصد زیارت مکّه و مسجد الحرام را نماید و در حقیقت، مقام و موقعیّت ما (اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام) و نیز عظمت کعبه را بشناسد، خداوند گناهانش را بیامرزد و مشکلات دنیا و آخرت او را کفایت نماید و در امان قرار گیرد و خداوند متعال فرمود: «و هر که (و هر چه) وارد آن گردد، در امان خواهد بود».

ص: 105

746/ [105] - عَنْ مُثَنًّی ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ [قَالَ:]

وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ إِذَا أَحْدَثَ اَلسَّارِقُ فِی غَیْرِ اَلْحَرَمِ، ثُمَّ دَخَلَ اَلْحَرَمَ لَمْ یَنْبَغِ لِأَحَدٍ أَنْ یَأْخُذَهُ، وَ لَکِنْ یُمْنَعُ مِنَ اَلسُّوقِ وَ لاَ یُبَایَعُ وَ لاَ یُکَلَّمُ، فَإِنَّهُ إِذَا فُعِلَ ذَلِکَ بِهِ أَوْشَکَ أَنْ یَخْرُجَ فَیُؤْخَذَ، وَ إِذَا أُخِذَ أُقِیمَ عَلَیْهِ اَلْحَدُّ، فَإِنْ أَحْدَثَ فِی اَلْحَرَمِ أُخِذَ وَ أُقِیمَ عَلَیْهِ اَلْحَدُّ فِی اَلْحَرَمِ، إِنَّهُ مَنْ جَنَی فِی اَلْحَرَمِ أُقِیمَ عَلَیْهِ اَلْحَدُّ فِی اَلْحَرَمِ. ﴾ (1)

747 / [106] - وَ قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ سِنَانٍ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِیمَا أُدْخِلَ اَلْحَرَمَ مِمَّا صِیدَ فِی اَلْحِلِّ قَالَ:

إِذَا دَخَلَ اَلْحَرَمَ فَلاَ یُذْبَحُ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ (2)

748 / [107] -عَنْ عِمْرَانَ اَلْحَلَبِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ : ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ قَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

﴿ إِذَا أَحْدَثَ اَلْعَبْدُ فِی غَیْرِ اَلْحَرَمِ، ثُمَّ فَرَّ إِلَی اَلْحَرَمِ لَمْ یَنْبَغِ أَنْ یُؤْخَذَ، وَ لَکِنْ یُمْنَعُ مِنْهُ اَلسُّوقُ، وَ لاَ یُبَایَعُ، وَ لاَ یُطْعَمُ، وَ لاَ یُسْقَی، وَ لاَ یُکَلَّمُ، فَإِنَّهُ إِذَا فُعِلَ ذَلِکَ بِهِ یُوشِکُ أَنْ یَخْرُجَ فَیُؤْخَذَ، وَ إِنْ کَانَ إِحْدَاثُهُ فِی اَلْحَرَمِ أُخِذَ فِی اَلْحَرَمِ. ﴾ (3)

ص: 106


1- عنه بحار الأنوار: 74/99 ح 14، و وسائل الشيعة : 228/13 ح 17616 ، و البرهان في تفسير القرآن : 75/2 ح 30 . الكافي : 226/4 ح 2 بإسناده عن حمّاد عن الحلبي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 226/13 ح 17608 .
2- عنه بحار الأنوار: 155/99 ح 38 ، و البرهان في تفسير القرآن : 76/2 ح 31 .
3- عنه بحار الأنوار: 75/99 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 76/2 ح 32 .

105) - از مثنّی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و هر که (و هر چه) وارد آن گردد، در امان خواهد بود» سؤال کردم؟

فرمود: چنان چه شخصی در بیرون حرم دزدی کند و پس از آن، به حرم پناهنده شود، جایز نیست که او را در حرم دستگیر کنند، ولی از رفتن به بازار، خرید و فروش، هم چنین از سخن گفتن و معاشرت ممنوع می گردد؛ زیرا اگر چنین برخوردی با او بشود، ناچار می گردد تا از حرم خارج شود و دستگیرش می کنند. اما اگر او در حرم، مرتکب جنایتی شود، در همان جا حدّ الهی بر او جاری خواهد شد (چون احترام حرم را رعایت نکرده، بلکه حرمت شکنی کرده است).

106) - و از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم، دربارۀ کسی که از احرام خارج شده و شکاری را وارد حرم کرده، می فرمود: اگر وارد حرم شده است نمی تواند آن را سر ببرد، چون خداوند می فرماید: «و هر که (و هر چه) وارد آن گردد در امان خواهد بود».

107) - از عمران حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و هر که (و هر چه) وارد آن گردد، در امان خواهد بود» فرمود: چنان چه شخصی در بیرون حرم، جنایتی مرتکب شود و پس از آن به حرم پناهنده شود، جایز نیست که او را در حرم دستگیر کنند، ولی از رفتن به بازار، خرید و فروش، آب و غذا، هم چنین از سخن گفتن و معاشرت ممنوع می گردد؛ زیرا اگر چنین برخوردی با او بشود، ناچار می گردد تا از حرم خارج شود آن وقت دستگیرش می کنند.

اما اگر او در حرم، مرتکب جنایتی شود، در همان جا دستگیر می شود (و حدّ الهی بر او جاری می گردد؛ چون خودش احترام حرم را رعایت نکرده است).

ص: 107

749/ [108] - عَنْ عَبْدِ اَلْخَالِقِ اَلصَّيْقَلِ قَالَ :

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ مَن دَخَلَهُ كَانَ ءَامِنًا ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ لَقَدْ سَأَلْتَنِی عَنْ شَیْءٍ مَا سَأَلَنِی عَنْهُ (أَحَدٌ) إِلاَّ مَا شَاءَ اَللَّهُ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ مَنْ أَمَّ هَذَا اَلْبَیْتَ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی أَمَرَ اَللَّهُ بِهِ، وَ عَرَفَنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ حَقَّ مَعْرِفَتِنَا، کَانَ آمِناً فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ. ﴾ (1)

750 / [109] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ ءَایَتٌ بَیِّنتٌ مَقامُ إِبْرهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ ءَامِناً ﴾ وَ قَدْ یَدْخُلُهُ اَلْمُرْجِئُ وَ اَلْقَدَرِیُّ وَ اَلْحَرُورِیُّ وَ اَلزِّنْدِیقُ اَلَّذِی لاَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ.

قَالَ: ﴿ لاَ، وَ لاَ کَرَامَهَ ﴾ . قُلْتُ: فَمَنْ جُعِلْتُ فِدَاکَ؟!

قَالَ: ﴿ مَنْ دَخَلَهُ وَ هُوَ عَارِفٌ بِحَقِّنَا کَمَا هُوَ عَارِفٌ لَهُ، خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ کُفِیَ هَمَّ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ ﴾ (2)

751 / [110] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ عَبْدِ اَلْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ زَیْدِ بْنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِم السَّلاَمُ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : ﴿ وَ لِلَّهِ عَلَى

ص: 108


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 76/2 ح 33 ، و مستدرك الوسائل : 38/8 ح 9017. الكافي : 545/4 ح 25 من لا يحضره الفقيه : 205/2 ح 2148 ، تهذيب الأحكام : 452/5 ح 225، عنهم وسائل الشيعة : 98/11 ح 14337.
2- عنه بحار الأنوار: 369/99 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 76/2 ح 34، و نور الثقلين: 368/1 ح 261 ، و مستدرك الوسائل : 359/9 ح 11073

108) - از عبد الخالق صيقل روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و هر که (و هر چه) وارد آن گردد، در امان خواهد بود» سؤال کردم؟

فرمود: چیزی از من سؤال نمودی که تا کنون کسی سؤال نکرده، مگر آن که خداوند اراده نماید (و به دل افراد بیندازد که چنین سؤال هایی مطرح گردد)، هر کسی که قصد زیارت این خانه (کعبه) را نماید و توجّه داشته باشد که این همان خانه ای است که خدای عزّ و جلّ دستور زیارت آن را داده و حقیقتاً مقام و موقعیت ما (اهل بیت علیهم السلام) را بشناسد، در دنیا و آخرت در امان خواهد بود.

109) - از علی بن عبد العزيز روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! (نظر شما دربارۀ) فرمایش خداوند متعال: «آیاتی روشن همچون مقام ابراهیم وجود دارد و هر که (و هر چه) وارد آن گردد، در امان خواهد بود» که منظور از گروه قدریه (معتزله هستند که عقیده دارند، بنده هر چه بخواهد انجام می دهد) و حروریه (آنان همان خوارج هستند که به امام علی علیه السلام نسبت کفر می دهند و زندیق ها - که ایمانی به خدا ندارند - وارد حرم می شوند، (چیست)؟

فرمود: نه؛ و آن ها هیچ کرامت و حُرمتی ندارند. عرض کردم: فدایت گردم! پس چه کسانی (در پیشگاه خداوند) دارای کرامت و حُرمت می باشند؟

فرمود: هر کسی که مقام و حقوق ما (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) را به طور واقعی بشناسد، از گناهان خویش خارج می گردد و خداوند، مهم ترین حوایج دنیا و آخرت او را کفایت می نماید.

110)- از ابراهیم بن علی، از عبد العظیم بن اللّه عبد بن علی بن حسن بن زيد بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهما السلام، از حسن بن محبوب از معاوية بن عمّار، روایت کرده است که گفت:

ص: 109

النَّاسِ حِجُ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ﴾ .

قَالَ: ﴿ هَذَا لِمَنْ کَانَ عِنْدَهُ مَالٌ وَ صِحَّهٌ، فَإِنْ سَوَّفَهُ لِلتِّجَارَهِ فَلاَ یَسَعُهُ ذَلِکَ، وَ إِنْ مَاتَ عَلَی ذَلِکَ فَقَدْ تَرَکَ شَرِیعَهً مِنْ شَرَائِعِ اَلْإِسْلاَمِ ، إِذَا تَرَکَ اَلْحَجَّ وَ هُوَ یَجِدُ مَا یَحُجُّ بِهِ، وَ إِنْ دَعَاهُ أَحَدٌ إِلَی أَنْ یَحْمِلَهُ فَاسْتَحْیَا فَلاَ یَفْعَلْ، فَإِنَّهُ لاَ یَسَعُهُ إِلاَّ أَنْ یَخْرُجَ وَ لَوْ عَلَی حِمَارٍ أَجْدَعَ أَبْتَرَ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اَللّهَ غَنِیٌّ عَنِ اَلْعالَمِینَ ﴾ . ﴾

قَالَ: ﴿ وَ مَنْ تَرَکَ فَقَدْ کَفَرَ، قَالَ: وَ لِمَ لاَ یَکْفُرُ وَ قَدْ تَرَکَ شَرِیعَهً مِنْ شَرَائِعِ اَلْإِسْلاَمِ، یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ اَلْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی اَلْحَجِّ ﴾ (1) ، فَالْفَرِیضَهُ: اَلتَّلْبِیَهُ وَ اَلْإِشْعَارُ وَ اَلتَّقْلِیدُ، فَأَیَّ ذَلِکَ فَعَلَ فَقَدْ فَرَضَ اَلْحَجَّ، وَ لاَ فَرْضَ إِلاَّ فِی هَذِهِ اَلشُّهُورِ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿ اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَتٌ ﴾ . ﴾ (2)

752 / [111] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ بُنِیَ اَلْإِسْلاَمُ عَلَی خَمْسَهِ أَشْیَاءَ، عَلَی اَلصَّلاَهِ وَ اَلزَّکَاهِ وَ اَلصَّوْمِ وَ اَلْحَجِّ وَ اَلْوَلاَیَهِ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَأَیُّ ذَلِکَ أَفْضَلُ؟

قَالَ: ﴿ اَلْوَلاَیَهُ أَفْضَلُهُنَّ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ اَلْوَالِی هُوَ اَلدَّلِیلُ عَلَیْهِنَّ. ﴾

ص: 110


1- سورۀ البقرة: 197/2.
2- عنه بحار الأنوار : 102/99 ح 6 قطعة منه، و 110 ح 15، و وسائل الشيعة : 28/11 ح 14160 ، و البرهان في تفسير القرآن : 79/2 ح 10 ، و مستدرك الوسائل : 93/8 ح 9141. الكافي : 289/4 ح 2 - إلى قوله : الحجّ أشهر معلومات - ، عنه وسائل الشيعة : 271/11 ح 14767، و تهذيب الأحكام : 18/5 ح 4 بإسناده عن معاوية بن عمّار، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، القطعتان الأوليان منه، و نحوه دعائم الإسلام : 288/1 مرسلاً .

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و برای خداوند حج خانه (کعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند» فرمود: این آیه در مورد کسی است که به اندازه کافی، مال و ثروت و نیز صحت بدن دارد، پس اگر به خاطر آن که پولش را در تجارت هزینه کرده آن را به تأخیر بیندازد و نتواند حجّ را انجام دهد و بمیرد، یکی از ضروریات اسلام را ترک کرده، چون توان انجام حجّ را داشته است.

و اگر عدّه ای شخصی را دعوت به انجام حجّ کنند و از روی حیا و خجالت نپذیرد، پس چنین کسی چیزی نمی خواهد، مگر خروج برای انجام حجّ، اگر چه با سوار شدن بر الاغ لَنگ و بی دُم باشد «و کسی که کافر گردد ، همانا خداوند از جهانیان بی نیاز است» یعنی، کسی است که آن را ترک کرده باشد کافر گشته است و چگونه کافر نباشد و حال آن که یکی از ضروریات شریعت اسلام را ترک کرده است؟! خدای عزّ و جلّ می فرماید: «حجّ در ماه های معلومی است، پس کسی که حجّ بر او واجب شده (و مشغول اعمال و مناسک آن) باشد، نباید با زنان آمیزش نماید و هم چنین نباید جدال و گناه مرتکب شود».

واجبات اعمال حجّ: گفتن لبیّک، همراه داشتن قربانی و چیزی را به گردن قربانی آویزان کردن است، پس هر یک از آن ها را انجام دهد وارد اعمال مناسک حجّ شده است با توجّه به این که انجام حجّ فقط در ماه های معلوم می باشد؛ همچنان که خداوند متعال فرموده است «حجّ در ماه های معلومی است».

111) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اسلام بر پنج پایه، بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حجّ و ولایت، (زراره گوید:) عرض کردم: کدام یک افضل و برترند؟

ص: 111

قَالَ: قُلْتُ: ثُمَّ اَلَّذِی یَلِی مِنَ اَلْفَضْلِ؟

قَالَ: ﴿ اَلصَّلاَهُ، إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: اَلصَّلاَهُ عَمُودُ دِینِکُمْ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: اَلَّذِی یَلِیهَا فِی اَلْفَضْلِ؟

قَالَ: ﴿ اَلزَّکَاهُ لِأَنَّهُ قَرَنَهَا بِهَا وَ بَدَأَ بِالصَّلاَهِ قَبْلَهَا. وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : اَلزَّکَاهُ تُذْهِبُ اَلذُّنُوبَ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَالَّذِی یَلِیهَا فِی اَلْفَضْلِ؟

قَالَ: ﴿ اَلْحَجُّ؛ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لِلّهِ عَلَی اَلنّاسِ حِجُّ اَلْبَیْتِ مَنِ اِسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اَللّهَ غَنِیٌّ عَنِ اَلْعالَمِینَ ﴾. وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: لَحِجَّهٌ مُتَقَبَّلَهً خَیْرٌ مِنْ عِشْرِینَ صَلاَهً نَافِلَهً، وَ مَنْ طَافَ بِهَذَا اَلْبَیْتِ طَوَافاً أَحْصَی فِیهِ [أُسْبُوعَهُ] وَ أَحْسَنَ رَکْعَتَیْهِ، غُفِرَ لَهُ، وَ قَالَ یَوْمَ عَرَفَهَ وَ یَوْمَ اَلْمُزْدَلِفَهِ مَا قَالَ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: ثُمَّ مَا ذَا یَتْبَعُهُ؟

قَالَ: ﴿ ثُمَّ اَلصَّوْمُ، قَالَ: قُلْتُ: مَا بَالُ اَلصَّوْمِ آخِرُ ذَلِکَ أَجْمَعَ؟ ﴾

فَقَالَ: ﴿ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : اَلصَّوْمُ جُنَّهٌ مِنَ اَلنَّارِ. ﴾

قَالَ: ثُمَّ قَالَ: ﴿ إِنَّ أَفْضَلَ اَلْأَشْیَاءِ مَا إِذَا کَانَ فَاتَکَ لَمْ یَکُنْ لَکَ مِنْهُ اَلتَّوْبَهُ دُونَ أَنْ تَرْجِعَ إِلَیْهِ فَتُؤَدِّیَهُ بِعَیْنِهِ، إِنَّ اَلصَّلاَهَ وَ اَلزَّکَاهَ وَ اَلْحَجَّ وَ اَلْوَلاَیَهَ لَیْسَ یَنْفَعُ شَیْءٌ مَکَانَهَا دُونَ أَدَائِهَا، وَ إِنَّ اَلصَّوْمَ إِذَا فَاتَکَ أَوْ أَفْطَرْتَ أَوْ سَافَرْتَ فِیهِ أَدَّیْتَ مَکَانَهُ أَیَّاماً غَیْرَهَا، وَ فَدَیْتَ ذَلِکَ اَلذَّنْبَ بِفِدْیَهٍ وَ لاَ قَضَاءٍ عَلَیْکَ، وَ لَیْسَ مِثْلَ تِلْکَ اَلْأَرْبَعِ شَیْءٌ یُجْزِیکَ مَکَانَهَا غَیْرُهَا ﴾ (1)

ص: 112


1- عنه بحار الأنوار : 333/68 ذيل ح 10 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 79/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 71/1 ح 7 ، و 45/8 - 9035 قطعتان منه. المحاسن: 286/1 ح 430 (باب - 46) بإسناده عن زرارة، عن أبی عبد اللّه علیه السلام عنه البحار : 234/82 ح 59 ، الكافي : 18/2 ح 5 بتفاوت يسير عنه البحار : 332/68 ح 10، و الكافي : 62/4 ح 1 قطعة منه، من لا يحضره الفقيه : 74/2 ح 1870 - إلى قوله : و الولاية - ، تهذيب الأحكام : 151/4 ح 1 نحو الكافي الثاني، عنهم وسائل الشيعة : 13/1 ح 2 ، و 20 ح 18 و 395/10 ح 13673 .

فرمود: ولایت از همۀ آن ها برتر است؛ زیرا ولایت کلید آن هاست که والی و راهنمای آن امور خواهد بود.

عرض کردم بعد از ولایت، کدام یک فضلیت بیشتری دارد؟

فرمود: نماز است؛ زیرا که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: نماز ستون دین شما است. عرض کردم: بعد از نماز کدام یک فضلیت برتری خواهد داشت؟

فرمود: زکات است؛ زیرا (خداوند) آن را همراه نماز قرار داده، ولی به نماز ابتدا نموده است و نیز رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و فرموده: (پرداخت) زکات، گناهان را از بین می برد. عرض کردم: بعد از زکات، کدام یک برتری دارد؟

فرمود: حجّ است؛ زیرا خداوند می فرماید: «و برای خداوند ، حج خانه (کعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند و کسی که کافر گردد (و به حج نرود)، همانا خداوند متعال از جهانیان بی نیاز است» و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: یک حج پذیرفته شده، از بیست نماز مستحبی بهتر است و هر کسی که اطراف این خانه (کعبه) هفت بار طواف نماید و سپس دو رکعت نماز طواف را به طور نیکو به جا آورد گناهانش آمرزیده شود، اما دربارۀ روز عرفه و مزدلفه آن چه را که باید بفرماید، فرموده است. عرض کردم: بعد از حجّ چیست؟

فرمود: روزه می باشد.گفتم: چرا روزه، در آخر همه قرار گرفته است؟ فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: روزه سپری در برابر آتش دوزخ خواهد بود.

آن گاه حضرت فرمود: برترین عبادات، آن عبادتی است که اگر از دست برود، تو به ممکن نباشد، مگر آن که همان عبادات را انجام دهد و نماز، زکات، حجّ و ولایت (ائمّه علیهم السلام) چنین می باشند که هیچ چیزی نمی تواند آن ها را جبران نماید، ولی روزه اگر از دست برود و یا آن را باطل کنی و یا در ایّام روزه، مسافرت روی، می توانی از روز های دیگر به جای آن استفاده کنی و آن روزه را قضا نمائی، و گناه آن را با انجام خودش یا کفاره اش جبران کنی، ولی نسبت به آن چهار تا هیچ چیز جای آن ها را نمی گیرد.

ص: 113

753 / [112] - عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَهَ ، قَالَ:

قُلْتُ: لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لِلّهِ عَلَی اَلنّاسِ حِجُّ اَلْبَیْتِ مَنِ اِسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً ﴾ یَعْنِی بِهِ اَلْحَجَّ دُونَ اَلْعُمْرَهِ؟

قَالَ: ﴿ لا ، وَ لَکِنَّهُ اَلْحَجُّ وَ اَلْعُمْرَهُ جَمِیعاً لِأَنَّهُمَا مَفْرُوضَانِ. ﴾ (1)

754 / [113] - عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَیَابَهَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ﴾ ، قَالَ: ﴿ مَنْ کَانَ صَحِیحاً فِی بَدَنِهِ مُخَلًّی سَرْبُهُ لَهُ زَادٌ وَ رَاحِلَهٌ فَهُوَ مُسْتَطِیعٌ لِلْحَجِّ. ﴾ (2)

755 / [114] - وَ فِی حَدِیثِ اَلْکِنَانِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ وَ إِنْ کَانَ یَقْدِرُ أَنْ یَمْشِیَ بَعْضاً وَ یَرْکَبَ بَعْضاً فَلْیَفْعَلْ ﴿ وَ مَنْ کَفَرَ ﴾ قَالَ: تَرَکَ. ﴾ (3)

ص: 114


1- عنه بحار الأنوار : 331/99 ح 5، و وسائل الشيعة : 297/14 ح 19236 ، و البرهان في تفسير القرآن : 80/2 ح 12. علل الشرائع : 453/2 ح 2 (باب - 210 نوادر علل الحجّ) عنه وسائل الشيعة : 297/14 ح 19234، و البحار : 331/99 ح 3 ، دعائم الإسلام : 290/10 (ذكر وجوب الحجّ)، عنه مستدرك الوسائل : 10/8 ح 8925.
2- عنه بحار الأنوار: 110/99 ح 16، و وسائل الشيعة : 36/11 ح 14176 ، و البرهان في تفسير القرآن : 80/2 ح 13. الكافي : 267/4 ح 2 بإسناده عن محمّد بن يحيى الخثعمي قال: سأل حفص الكُناسي أبا عبد اللّه علیه السلام مع زيادة في آخره، و نحوه تهذيب الأحكام: 3/5 ح 2، و الاستبصار: 139/2 ح 2 عنهم وسائل الشيعة: 34/11 ح 14170، التوحيد : 350 ح 14 بإسناده عن هشام بن الحكم، عن أبی عبد اللّه علیه السلام، عنه البحار : 109/99 ح 12.
3- عنه بحار الأنوار: 110/99 ح 17، و وسائل الشيعة : 36/11 ح 14178 ، و البرهان في تفسير القرآن : 80/2 ح 14.

112) - از عمر بن اُذَينه روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا فرمایش خداوند متعال: «و برای خداوند ، حج خانه (کعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند» به معنای حجّ (تمتّع ) می باشد و حجّ عمره مقصود نخواهد بود؟

فرمود: نه (چنین نیست) بلکه حجّ و عمره، هر دو مقصود هستند و هر دو واجب می باشند.

113) - از عبد الرحمان بن سيّابه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و برای خداوند ، حج خانه (كعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند»، فرمود: کسی که از نظر بدن، سالم باشد، راه و مسیرش باز باشد و (نیز) توان زاد و توشه را هم داشته باشد، او مستطیع می باشد و حجّ بر او واجب است.

114) - از کنانی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: و اگر بتواند مقداری راه برود و مقداری سوار شود، باید انجام دهد، منظور از ﴿ وَ مَن كَفَرَ ﴾ کسی است که حجّ را انکار و ترک کرده باشد.

ص: 115

756 / [115] - عَنْ أَبِي الرَّبِيعِ الشَّامِيِّ ، قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُ الْبَيْتِ مَن اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ مَا یَقُولُ اَلنَّاسُ؟ ﴾ فَقِیلَ [لَهُ] اَلزَّادُ وَ اَلرَّاحِلَهُ قَالَ: فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ هَذَا فَقَالَ: لَقَدْ هَلَکَ اَلنَّاسُ إِذاً لَئِنْ کَانَ مَنْ کَانَ لَهُ زَادٌ وَ رَاحِلَهٌ قَدْرَ مَا یَقُوتُ بِهِ عِیَالَهُ وَ یَسْتَغْنِی بِهِ عَنِ اَلنَّاسِ یَنْطَلِقُ إِلَیْهِمْ فَیَسْأَلُهُمْ إِیَّاهُ وَ یَحُجُّ بِهِ لَقَدْ هَلَکُوا إِذاً ﴾ فَقِیلَ لَهُ: فَمَا اَلسَّبِیلُ؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ اَلسَّعَهُ فِی اَلْمَالِ إِذَا کَانَ یَحُجُّ بِبَعْضٍ وَ یَبْقَی بِبَعْضٍ، یَقُوتُ بِهِ عِیَالَهُ، أَلَیْسَ اَللَّهُ قَدْ فَرَضَ اَلزَّکَاهَ فَلَمْ یَجْعَلْهَا إِلاَّ عَلَی مَنْ یَمْلِکُ مِائَتَیْ دِرْهَمٍ؟ ﴾ (1)

757 / [116] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: رَجُلٌ عُرِضَ عَلَیْهِ اَلْحَجُّ فَاسْتَحْیَا أَنْ یَقْبَلَهُ، أَهُوَ مِمَّنْ یَسْتَطِیعُ اَلْحَجَّ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، مُرْهُ فَلاَ یَسْتَحْیِی وَ لَوْ عَلَی حِمَارٍ أَبْتَرَ، وَ إِنْ کَانَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَمْشِیَ بَعْضاً وَ یَرْکَبَ بَعْضاً فَلْیَفْعَلْ. ﴾ (2)

ص: 116


1- عنه بحار الأنوار : 108/99 ذيل ح 3 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 80/2 ح 15 و مستدرك الوسائل : 21/8 ح 8964. الكافي : 267/4 ح 3 بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 418/2 ح 2858 ، عنهما وسائل الشيعة : 143/9 ح 11704، و 37/11 ح 14180 ، علل الشرائع : 453/2 ح 3 (باب - 210 نوادر علل الحجّ) بتفاوت عنه البحار: 107/99 ح 3 ، و نحوه المقنعة : 384 (باب - 1 وجوب الحجّ)، وفقه القرآن : 264/1.
2- عنه وسائل الشيعة : 42/11 ح 14193 ، و البرهان في تفسير القرآن : 81/2 ح 16. المحاسن: 296/1 ح 467 (باب - 49) بإسناده عن أبي بصير قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 42/11 ح 14192 ، و البحار : 109/99 ح 13، تهذيب الأحكام : 3/5 ح 4، الاستبصار : 140/2 ح 4 باسنادهما عن محمّد بن مسلم قال : قلت لأبي جعفر علیه السلام بتفصيل، عنهما وسائل الشيعة : 39/11 ح 14185، التوحيد : 349 ح 10 ، عنه البحار : 108/99 ح 7.

115) - از ابو الربیع شامی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای متعال: «و برای خداوند ، حج خانه (کعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند»، سؤال کردند؟

حضرت فرمود: مردم (اهل سنّت) در این باره چه می گویند؟

گفتند: (آن ها) می پندارند که منظور زاد و توشه است.

فرمود: همین مطلب را از امام باقر علیه السلام سؤال کردند و ایشان فرمود: اگر چنین باشد که برای حج رفتن، با همۀ زاد و توشه خود برود و امکانات خانواده خود را هم بردارد، مردم همگی هلاک می شوند.

گفته شد: پس منظور از «السبیل» چیست؟

فرمود: منظور توسعه در اموال است که با مقداری از اموال خویش، به حجّ برود و مقداری را هم برای خانواده خود بگذارد که در مضیقه قرار نگیرند، آیا خداوند پرداخت زکات را واجب نکرده، اما بر کسی که حدّاقل دویست درهم داشته باشد.

116) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: به مردی پیشنهاد سفر حجّ شد، ولی حيا و خجالت کشید که بپذیرد، آیا استطاعت حجّ شاملش گشته است؟

فرمود: بلی، به او بگو، حیا و خجالت را کنار بگذارد و اگر چه با الاغ بدون دُم باشد، باید به حج برود و اگر هم بتواند مقداری از راه را پیاده برود و مقداری را سوار شود، باید انجام دهد.

ص: 117

758 / [117] - عَنْ أَبِی أُسَامَهَ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبَی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ﴾ قَالَ: سَأَلْتُهُ مَا اَلسَّبِیلُ؟

قَالَ: ﴿ یَکُونُ لَهُ مَا یَحُجُّ بِهِ. ﴾

قُلْتُ: أَرَأَیْتَ إِنْ عُرِضَ عَلَیْهِ مَالٌ یَحُجُّ بِهِ فَاسْتَحْیَا مِنْ ذَلِکَ؟

قَالَ: ﴿ هُوَ مِمَّنِ اِسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً، [ثُمّ] قَالَ: وَ إِنْ کَانَ یُطِیقُ اَلْمَشْیَ بَعْضاً وَ اَلرُّکُوبَ بَعْضاً فَلْیَفْعَلْ. ﴾ قُلْتُ: أَرَأَیْتَ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ کَفَرَ ﴾ أَهُوَ فِی اَلْحَجِّ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، قَالَ: هُوَ کُفْرُ اَلنِّعَمِ وَ قَالَ: مَنْ تَرَکَ فِی خَبَرٍ آخَرَ. ﴾ (1)

759 / [118] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ مَنِ اِسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ تُخْرِجُ، وَ إِذَا لَمْ یَکُنْ عِنْدَکَ تَمْشِی. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: لاَ نَقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ. قَالَ: ﴿ یَمْشِی وَ تَرْکَبُ أَحْیَاناً ﴾ .

قُلْتُ: لاَ یقْدِرُ عَلَی ذَلِکَ.

قَالَ: ﴿ یَخْدُمُ قَوْماً وَ تَخْرُجُ مَعَهُمْ. ﴾ (2)

ص: 118


1- عنه بحار الأنوار: 110/99 ح 18 ، و وسائل الشيعة : 42/11 ح 14194 ، و البرهان في تفسير القرآن : 81/2 ح 17 و نور الثقلين : 373/1 ح 281 باختصار. الكافي : 266/4 ح 1، تهذيب الأحكام : 3/5 ح 3، الاستبصار : 140/2 ح 3 بإسنادهم عن الحلبي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير.
2- عنه بحار الأنوار : 111/99 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 81/2 ح 18، و مستدرك الوسائل : 22/8 ح 8967 بتفاوت يسير. من لا يحضره الفقيه : 295/2 ح 2504 ، تهذيب الأحكام : 10/5 ح 26 ، و 459 ح 240، الاستبصار : 140/2 ح 5، عنهم وسائل الشيعة : 43/11 ح 14196 .

117) - از ابو اسامه زید شحّام روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و برای خداوند ، حج خانه (كعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند»، سؤال کردم که منظور از «سبیل» چیست؟

فرمود: این است که توانایی رفتن به حجّ را (از هر جهت) داشته باشد.

عرض کردم: کسی که برایش جریانی پیش آمد که توانایی رفتن به حجّ را پیدا کرد، ولی (از قبول آن) حیا و خجالت داشت (آیا باز هم آیه قرآن شاملش می شود)؟

فرمود: او از کسانی است که استطاعت رفتن به مکه برایش حاصل شده، (سپس) فرمود: اگر چه بتواند مقداری راه را پیاده و مقداری را سواره برود، باید حجّ را انجام دهد.

گفتم: به نظر شما فرمایش خداوند متعال ﴿ وَ مَن كَفَرَ ﴾ آیا در رابطه با حجّ می باشد؟

فرمود: بلی، و افزود منظور، کفران نعمت ها است، رتوی گوید: در خبری (دیگر) وارد شده که منظور کسی است که ترک (حجّ) کند.

118) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: منظور از فرمایش خداوند متعال: «بر مردمی که استطاعت داشته باشند» چیست؟

فرمود: باید بیرون روی، چنان چه اگر مرکب سواری نداری، باید پیاده بروی.

گفتم: توان پیاده رفتن را ندارد، فرمود: مقداری راه برود و مقداری هم سوار شود، گفتم: این را هم نمی تواند، فرمود: خدمت کاریِ گروه ها و کاروان ها را قبول کند و با آنان برود (و حجّ را انجام بدهد).

ص: 119

760 / [119] - عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لِلّه عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلصِّحَّهُ فِی بَدَنِهِ وَ اَلْقُدْرَهُ فِی مَالِهِ. ﴾ (1)

761 / [120] - وَ فِی رِوَایَهِ حَفْصٍ اَلْأَعْوَرِ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلْقُوَّهُ فِی اَلْبَدَنِ، وَ اَلْیَسَارُ فِی اَلْمَالِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقَاته وَ لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿ 102 ﴾ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْل اللّه جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَنًا وَ كُنتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ ءَايَتِهِ. لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴾ ﴿ 103 ﴾

762 / [121] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ کَیْفَ تَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا اِتَّقُوا اَللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴾ مَا ذَا قُلْتَ: مُسْلِمُونَ؟

فَقَالَ: ﴿ سُبْحَانَ اَللَّهِ! تُوقِعُ عَلَیْهِمْ اَلْإِیمَانَ فَسَمَّیْتَهُمْ مُؤْمِنِینَ ثُمَّ یَسْأَلْهُمْ اَلْإِسْلاَمَ ،

ص: 120


1- عنه بحار الأنوار: 111/99 ح 20، و وسائل الشيعة : 36011 ح 14178 البرهان في القرآن : 81/2 ح 19.
2- عنه بحار الأنور 111/99 ذيل ح 20، و وسائل الشيعة 36011 ح 14179، و البرهان تفسير القرآن : 81/2 ذيل ح 19.

119) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دیه درباره فرمایش خداوند متعال: «و برای خداوند ، حج (كعبه) واجب است بر مردمی که استطاعت داشته باشند،» سؤال کردم؟

فرمود: صحت و سلامتی بدن و توان مالی (برای تهیه زاد و توشه) است.

120) - در روایت حفص أعور آمده است، که حضر فرمود:

نیروی جسمی و توان مالی می باشد.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! آن گونه که حق (رعایت) تقوا و پرهیزکاری است از (عقاب) خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر این که مسلمان باشید (102) و همگی به ریمان خدا (قرآن و اسلام و عترت) چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آورید که چگونه دشمن یک دیگر بود بد و او میان دل های شما، الفت ایجاد نمود و به برکتِ نعمت او، برادر شدید و شما بر لبِ حفره ای از آتش بودید، پس خداوند شما را از آن نجات داد، خداوند این چنین آیات خود را برای شما آشکار می سازد، شاید پذیرای هدایت شوید. (103)

121) - از حسین بن خالد روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: این آیه «ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوای خداوند را - به طور دقیق - رعایت نمایید و شما نخواهید مُرد مگر آن که مسلمان باشید» را چگونه قرائت می نمایید؟ عرض کردم: «مسلمون»، فرمود: سبحان اللّه! خداوند منزّه است (خیلی عجیب می باشد) ایمان را بر ایشان مقرّر می دارد و آنان را مؤمنین می نامد و سپس از آن ها می می خواهد که اسلام آورند.

ص: 121

وَ اَلْإِیمَانُ فَوْقَ اَلْإِسْلاَمِ ﴾ قُلْتُ: هَکَذَا یُقْرَأُ فِی قِرَاءَهِ زَیْدٍ.

قَالَ: ﴿ إِنَّمَا هِیَ فِی قِرَاءَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، وَ هُوَ اَلتَّنْزِیلُ اَلَّذِی نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴿ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسَلِّمُونَ ﴾ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ثُمَّ اَلْإِمَامِ مِنْ بَعْدِهِ. ﴾ (1)

763 / [122] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ یُطَاعُ فَلاَ یُعْصَی وَ یُذْکَرُ فَلاَ یُنْسَی، وَ یُشْکَرُ فَلاَ یُکْفَرُ ﴾ . (2)

764 / [123] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَنْسُوخَهٌ. ﴾ قُلْتُ: وَ مَا نَسَخَتْهَا؟

قَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ فَاتَّقُوا اَللّهَ مَا اِسْتَطَعْتُمْ ﴾ (3) . (4)

ص: 122


1- عنه بحار الأنوار: 232/68 و 269/70 ، و البرهان 82/2 ح 3 ، و نور الثقلين: 377/1 ح 302 . المناقب لابن شهر آشوب 48/4 (فصل في المقدّمات) القطعة الأخيرة منه ، عن (الإمام) الباقر علیه السلام.
2- عنه بحار الأنوار : 292/70 ذيل ح 31 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 83/2 ح 4 . المحاسن : 204/1 ح 50 (باب - 4 حق اللّه عزّ و جلّ على خلقه) بإسناده عن أبي بصير قال : سألت أبا عبد اللّه علیه السلام عنه مشكاة الأنوار: 44 (الفصل الثاني عشر في التقوى و الورع)، و مستدرك الوسائل : 265/11 ح 12952 ، الزهد : 46 ح 37 (باب - 2 في الأدب و الحثّ على الخير)، عنه وسائل الشيعة : 235/15 ح 20366 ، معاني الأخبار: 240 ح 1، عنه البحار : ح 29170 ح 31، تحف العقول : 362، عنه البحار : 244/78 ، إرشاد القلوب : 61/1 (الباب الثالث عشر في المبادرة)، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 85/11.
3- سورۀ التغابن : 16/64 .
4- عنه بحار الأنوار : 232/68 و 287/70 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن : 83/2 ح 5. تفسير القمّي : 108/1 (رفع عیسی علیه السلام) ، و 372/2 (سورة التغابن)، عنه البحار 10/93، متشابه القرآن : 230/2 فيه : قال قتادة و الربيع و السدّي و ابن زيد و البحار : 283/70 ح 3 عن تفسير النعماني، بالإسناد المسطور في كتاب القرآن عن أمير المؤمنين علیه السلام.

توجّه ندارید که ایمان، مافوق و برتر از اسلام می باشد؟

عرض کردم: در قرائت زید این چنین آمده است.

فرمود: البته این در قرائت امام علی علیه السلام می باشد که این همان تنزیل بر حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم خواهد بود «مگر آن که تسلیم باشید» یعنی، باید تسلیم رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و سپس تسلیم امامان علیهم السلام بعد از او باشید.

122) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «تقوای خداوند را - به طور دقیق - رعایت نمایید»، سؤال کردم؟

فرمود: (خداوند) اطاعت می شود و خلاف و معصیت نمی شود، او همیشه متذکّر و یاد آور است و فراموش نخواهد شد، او شکر سپاس می شود و ناسپاسی و (نعمت های خداوند) کفران نمی شود.

123) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «تقوای خداوند را - به طور دقیق - رعایت نمایید» سؤال کردم؟

فرمود: نسخ شده است.

عرض کردم: چه آیه ای آن را نسخ کرده است؟

فرمود: فرمایش خداوند متعال: «تا آن جایی که در توان دارید، تقوای الهی را رعایت کنید».

ص: 123

765 / [124] -عَنِ اِبْنِ یَزِیدَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِینُ. ﴾ (1)

766 / [125] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ:

آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ هُمْ حَبْلُ اَللَّهِ اَلَّذِی أُمِرْنَا بِالاِعْتِصَامِ بِهِ، فَقَالَ: ﴿ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُواْ ﴾ (2)

767 / [126] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ اَلْبَصْرِیِّ اَلدَّیْلَمِیِّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَهٍ مِنَ اَلنّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها ﴾ [قَالَ:] مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. (3)

768 / [127] - عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مِیثَمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ أَبْشِرُوا بِأَعْظَمِ اَلْمِنَنِ عَلَیْکُمْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ كُنتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ

ص: 124


1- عنه بحار الأنوار: 15/36 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن 87/2 ح 7 ، و نور الثقلين: 377/1 ح 303. ورد هذا العنوان: ﴿ أَنَا حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِینُ ﴾ فى تعابير مختلفة من الزيارات و الأدعية و التفاسير و غيرها، نحو الغيبة للنعماني: 165 ، الاختصاص: 248 ، معاني الأخبار: 17، التوحيد: 164، إرشاد القلوب: 79/1 (الباب التاسع عشر في قراءة القرآن) أعلام الدين: 107 (أبيات في التوحيد)، إقبال الأعمال: 608 (زيارة مولانا أمير المؤمنين علیه السلام).
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 87/2 ح 8، و نور الثقلين : 377/1 ح 304. تفسير فرات الكوفي : 91 ضمن ح 74 بإسناده عن جعفر بن محمّد علیهما السلام، عنه البحار: 91 18/36 ح 11 . و تقدّم أيضاً في الحديث 301 في سورۀ «البقرة».
3- عنه بحار الأنوار: 54/24 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن : 88/2 ح 14، و نور الثقلين : 379/1 ح 315. الكافي: 183/8 ح 208 بإسناده عن أحمد بن محمّد بن خالد، عن أبيه، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ... قال: بمحمّد، هكذا و اللّه! نزل بها جبرئیل علیه السلام على محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم، و عنه البحار : 57/92 ح 32.

124) - از ابن یزید روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و همگی به ریسمان خداوند چنگ بزنید»، سؤال کردم؟

فرمود: علی بن ابی طالب علیه السلام ريسمان محکم الهی است.

125) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آل محمّد علیهم السلام ، ریسمان و حبل خدایند، که خداوند متعال دستور داده است، تا به ایشان چنگ زده و توسّل یابیم و فرمود: «و همگی به ریسمان خداوند چنگ بزنید و پراکنده نشوید».

126) - از محمّد بن سلیمان بصری دیلمی، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و شما در لبۀ پرتگاه (به درون) آتش بودید، پس (آن چه که) شما را از آن (خطر) نجات بخشید»، - فرمود: (کسی که شما را از پرتگاه در آتش نجات داد) حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم- بوده است.

127) - از ابو الحسن علی بن محمّد بن میثم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام، فرمود: بر شما به بزرگ ترین منّت ها و نعمت های الهی بشارت باد، همچنان که فرموده است: «و شما در لبۀ پرتگاه (افتادن به درون) آتش بودید، پس شما را از آن (خطر) نجات بخشید» که این نجاتِ از طرف خداوند (تبارک و تعالی)، یک نوع هدیه است و خداوند هدیه خود را باز پس نمی گیرد.

ص: 125

النَّارِ فَأَنْقَذَكُم مِّنْهَا ﴾ ،فَالْإِنْقَاذُ مِنَ اَللَّهِ هِبَهٌ وَ اَللَّهُ لاَ یَرْجِعُ مِنْ هِبَتِهِ. ﴾ (1)

769 / [128] - عَنِ اِبْنِ هَارُونَ ، قَالَ:

کَانَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِذَا ذُکِرَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: ﴿ بِأَبِی وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ قَوْمِی وَ عِتْرَتِی!، عَجَبٌ لِلْعَرَبِ کَیْفَ لاَ تَحْمِلُنَا عَلَی رُءُوسِهَا! وَ اَللَّهُ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَهٍ مِنَ اَلنّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها ﴾ فَبِرَسُولِ اَللَّهِ وَ اَللَّهِ! أُنْقِذُوا. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الخَيْر وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ أُوْلَئُكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴾ ﴿ 104 ﴾

770 / [129] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی : ﴿ وَ لْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنكَرِ ﴾ ، قَالَ: ﴿ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ تَکْفِیرُ أَهْلِ اَلْقِبْلَهِ بِالْمَعَاصِی، لِأَنَّهُ مَنْ لَمْ یَکُنْ یَدْعُو إِلَی اَلْخَیْرَاتِ وَ یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ، وَ یَنْهَی عَنِ اَلْمُنْکَرِ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنَ اَلْأُمَّهِ اَلَّتِی وَصَفَهَا اَللَّهُ لِأَنَّکُمْ تَزْعُمُونَ أَنَّ جَمِیعَ اَلْمُسْلِمِینَ مِنْ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ قَدْ بَدَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ وَ قَدْ وَصَفَتْ أُمَّهَ مُحَمَّدٍ بِالدُّعَاءِ إِلَی اَلْخَیْرِ وَ اَلْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیِ عَنِ اَلْمُنْکَرِ، وَ مَنْ لَمْ یُوجَدْ فِیهِ اَلصِّفَهُ اَلَّتِی وَصَفَتْ بِهَا فَکَیْفَ یَکُونُ مِنَ اَلْأُمَّهِ وَ هُوَ عَلَی خِلاَفِ مَا شَرَطَهُ اَللَّهُ عَلَی اَلْأُمَّهِ وَ وَصَفَهَا بِهِ. ﴾ (3)

ص: 126


1- عنه بحار الأنوار: 54/24 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 88/2 ح 15، و نور الثقلين: ح 314، و مستدرك الوسائل : 74/14 ح 16136 .
2- عنه بحار الأنوار: 54/24 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن : 88/2 ح 16 . الكافي : 266/8 ح : 266/8 ح 388 بإسناده عن أبي هارون المكفوف، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير .
3- عنه بحار الأنوار: 284/68 ح 41، و البرهان: 89/2 ح 3 و مستدرك الوسائل: 177/12 ح 13811. دعائم الإسلام : 33/18 (ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و على آل محمّد علیهم السلام) بتفاوت.

128) - از ابن هارون روایت کرده است، که گفت:

هر گاه امام صادق علیه السلام پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم را یاد می نمود، می فرمود: پدرم، مادرم، جانم، خانواده ام و طایفه ام فدایش باد! بسی شگفت آور است که چگونه عرب ها ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) را بر سر خود نمی نهند، با این که خداوند در کتابش (قرآن) فرموده است: «و شما در لبۀ پرتگاه (به درون) آتش بودید، پس شما را از آن (خطر) نجات بخشید» پس شما را - به خدا سوگند! - به وسیله رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (و اهل بیت او علیهم السلام) نجات داد.

فرمایش خداوند متعال: و باید از میان شما افردای باشند که دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند و آنان همان رستگاران خواهند بود. (104)

129) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و باید از بین شما افرادی باشند که دعوت به کار های نیک کنند و امر به معروف و نهی از منکر انجام دهند»، فرمود: این آیه در مورد تکفیر اهل قبله است که با ارتکاب گناه و معصیت صورت می گیرد؛ زیرا کسی که دعوت به کار های خیر نکند و امر به معروف و نهی از منکر انجام ندهد، مسلمان نخواهد بود و کسی که مسلمان نباشد، از امّت اسلامی که خداوند توصیف شان نموده، نمی باشد؛ چون فکر می کنید هر مسلمانی، از امت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد.

این آیه، مطلب را آشکارا بیان کرده و امّت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را بر دعوت به کار های خیر و انجام امر به معروف و نهی از منکر توصیف نموده و کسی که این خصوصیات را نداشته باشد، چگونه می تواند از این امّت باشد با این که بر خلاف شرط خدا رفتار کرده است.

ص: 127

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفَسِقُونَ ﴾ ﴿ 110 ﴾

771 / [130] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ: ﴿ فِی قِرَاءَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ﴿ کُنْتُمْ خَیْرَ أَئِمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ ﴾ - قَالَ-: ﴿ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾ ﴾ (1)

772 / [131] - أَبُو بَصِیرٍ ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: قَالَ: ﴿ إِنَّمَا أُنْزِلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِیهِ وَ فِی اَلْأَوْصِیَاءِ خَاصَّهً، فَقَالَ: (کُنْتُمْ خَیْرَ أَئِمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ ﴾ هَکَذَا وَ اَللَّهِ نَزَلَ بِهَا جَبْرَئِیلُ ، وَ مَا عَنَی بِهَا إِلاَّ مُحَمَّداً وَ أَوْصِیَاءَهُ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ -. ﴾ (2)

773 / [132] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ ﴾ قَالَ: ﴿ یَعْنِی اَلْأُمَّهَ اَلَّتِی وَجَبَتْ لَهَا دَعْوَهُ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَهُمُ اَلْأُمَّهُ اَلَّتِی بَعَثَ اَللَّهُ فِیهَا وَ مِنْهَا وَ إِلَیْهَا، وَ هُمُ اَلْأُمَّهُ اَلْوُسْطَی وَ هُمْ خَیْرُ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ. ﴾ (3)

ص: 128


1- عنه بحار الأنوار: 153/24 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 92/2 ح 2 . المناقب لابن شهر آشوب : 130/4 فيه : روى أبو حمزة، عن أبي جعفر الباقر علیه السلام: ... قال نحن هم، عنه البحار 155/24 ح 8.
2- عنه بحار الأنوار : 153/24 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 92/2 ح 3، و نور الثقلين : 383/1 ح 328. المناقب لابن شهر آشوب: 153/24 عن الباقر علیه السلام بتفاوت، عنه البحار : 155/24 ح 12 .
3- عنه بحار الأنوار : 153/24 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن: 92/2 ح 4، و نور الثقلين : 383/1 ح 329. و تقدّم الحديث أيضاً بتمامه مع تخريجاته في الحديث 115 في سورۀ «البقرة».

فرمایش خداوند متعال: شما بهترین امتی بودید که برای انسان ها آفریده شده اند (چون) امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید، پس اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانی) ایمان آورند برای آن ها بهتر است (ولی تنها) عده ای اندک از آن ها با ایمان هستند و بیشتر آن ها فاسق می باشند. (110)

130) - از حمّاد بن عیسی، به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: در قرائت امام علی علیه السلام این چنین «شما بهترین امامانی هستید که برای (هدایت) مردم بیرون (و انتخاب) شده اید» می باشد. سپس افزود: ایشان، آل محمّد علیهم السلام هستند.

131) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: این در شأن و منزلت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم و مخصوصاً اوصيا و جانشینان (بر حقّ) آن حضرت نازل شده است؛ می فرماید: «شما امامان که برای مردم بر انگیخته شده اید. امر به معروف و نهی از منکر انجام می دهید»؛ به خدا سوگند! آیه این چنین توسط جبرئیل نازل شده است و غیر از حضرت محمّد و اوصیایش علیهم السلام شخص دیگری مقصود نیست.

132) - از ابو عمر و زُبیری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمايش خداوند متعال «شما بهترین امّتی هستید که برای مردم بر انگیخته شده اید، امر به معروف و نهی از منکر انجام می دهید»، فرمود: آن امّتی که دعوت حضرت ابراهیم علیه السلام شامل ایشان گفته است، همان امّتی هستند که خداوند در بین ایشان، برای ایشان و از میان ایشان (پیشوایان را) بر انگیخته است که همان «امّت وُسطی» می باشند و آنان بهترین و برترین امّت ها هستند.

ص: 129

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَن يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًی وَ إِن يُقتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنصَرُونَ ﴿ 111 ﴾ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ أَیْنَ مَاثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَ بَآءُو بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ الْأَنبِیَآءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّ کَانُوا یَعْتَدُونَ ﴾ ﴿ 112 ﴾

774/ [133]- عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا رَفَعُوهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ إِلاّ بِحَبْلٍ مِنَ اَللّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ اَلنّاسِ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْحَبْلُ مِنَ اَللَّهِ کِتَابُ اَللَّهِ وَ اَلْحَبْلُ مِنَ اَلنَّاسِ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ. ﴾ (1)

775 / [134] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: وَ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِئَایتِ اَللّهِ وَ یَقْتُلُونَ الأَنبِیَآءَ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ. ﴾

قَالَ: ﴿ وَ اَللَّهِ، مَا قَتَلُوهُمْ بِأَیْدِیهِمْ، وَ لاَ ضَرَبُوهُمْ بِأَسْیَافِهِمْ، وَ لَکِنْ سَمِعُوا أَحَادِیثَهُمْ فَأَذَاعُوهَا، فَأُخِذُوا عَلَیْهَا، فَقُتِلُوا، فَصَارَ قَتْلاً وَ اِعْتِدَاءً وَ مَعْصِیَهً. ﴾ (2)

ص: 130


1- عنه بحار الأنوار: 15/36 ح 2 و البرهان في تفسير القرآن : 92/2 92 ح 7، و نور الثقلین: 383/1 ح 330. المناقب لابن شهر آشوب: 75/3، فيه عن أبي جعفر الباقر علیه السلام.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 94/2 ح 2. المحاسن: 256/1 ح 291 (باب - 31 في التقيّة)، عنه البحار: 74/2 ح 44، قصص الأنبیاء علیه السلام للراوندي : 181 ح 219 عنه البحار: 420/75 ح 76. مشكاة الأنوار : 287 (الفصل الخامس في ذكر ما جاء في المؤمن).

فرمایش خداوند متعال: آن ها هرگز نمی توانند به شما ضرر و زیانی برسانند. جز آزار هایی مختصر و اگر با شما جنگ کنند، به شما پشت خواهند کرد (و شکست می خورند) سپس کسی آن ها را یاری نمی کند (111) هر جا یافت شوند. مُهر ذلت بر آنان خورده است، مگر با ارتباط به خدا و (یا) با ارتباط به مردم و به خشم خدا، گرفتار شده اند و مُهر بیچارگی بر آن ها زده شده، زیرا آن ها به آیات خدا، کفر می ورزیدند و پیامبران را به ناحق می کشتند، این رفتار و حرکات به خاطر آن است که گناه کردند و (به حقوق دیگران،) تجاوز نمودند. (112)

133) - از یونس بن عبد الرحمان، به نقل از عده ای از اصحاب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مگر به ریسمانی از طرف خداوند و ریسمانی از طرف مردم» فرمود: ﴿ حَبْلٍ مِنَ اللَّهِ ﴾ کتاب خداوند است و ﴿ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ ﴾ ، امام علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد.

134) - از اسحاق بن عمار روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام این آیه شریفه: «زیرا به آیات خدا کافر شدند و پیامبران را به ناحق کشتند و این بدان سبب بود که عصبان ورزیدند و تجاوز کردند» را تلاوت می نمود و می فرمود: به خدا سوگند! پیامبران را با دست خود کتک نزدند و با شمشیر نکشتند، بلکه احادیث و اسرار آنان را می شنیدند (و در پیش دشمنان و مخالفان) آشکار و افشاگری می کردند، پس دستگیر و کشته می شدند و به چنین حرکتی، کشتن و معصیت گفته می شود.

ص: 131

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنتُمْ أَذلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴾ ﴿ 123 ﴾

776 / [135] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: قَرَأْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اَللّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ ﴾ . فَقَالَ: ﴿ مَهْ!، لَیْسَ هَکَذَا أَنْزَلَهَا اَللَّهُ إِنَّمَا أُنْزِلَتْ: وَ أَنْتُمْ قَلِیلٌ ﴾. (1)

777/ [136] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلَهُ أَبِی عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اَللّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ لَیْسَ هَکَذَا أَنْزَلَهُ اَللَّهُ مَا أَذَلَّ اَللَّهُ رَسُولَهُ قَطُّ إِنَّمَا أُنْزِلَتْ وَ أَنْتُمْ قَلِیلٌ. ﴾

و عَنِ عِیسَی، عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ، مِثْلَهُ. (2)

778 / [137]- عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ قَرَأَ ﴿ وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اَللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ - ضُعَفَاءُ ﴾ - وَ مَا کَانُوا أَذِلَّهً وَ رَسُولُ اَللَّهِ فِیهِمْ - عَلَیْهِ وَ عَلَی آلِهِ اَلسَّلاَمُ- . (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ بَلَى إِن تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُواْ وَ يَأْتُوكُم مِن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ ءَالَفٍ مِنَ الْمَلَئِكَةِ مُسَوّمِينَ ﴾ ﴿ 125 ﴾

ص: 132


1- عنه بحار الأنوار: 19/ 283 ح 21 و البرهان في تفسير القرآن: 95/2 ح 2 و نور الثقلین: 387/1 ح 339.
2- عنه بحار الأنوار : 19/ 284 ح 22، و البرهان في تفسير القرآن: 95/2 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار : 19/ 284 ح 23، و البرهان في تفسير القرآن: 95/2 ح 4. تفسير القمّي : 122/1 ، عنه البحار: 19/ 243 ح 1 . 63/92

فرمایش خداوند متعال: و همانا خداوند شما را در «جنگ بدر» یاری کرد (و بر دشمنان خطرناک، پیروز نمود) در حالی که شما (نسبت به آن ها) ناتوان بودید، پس بنا بر این این از (عقاب) خدا بپرهیزید (و مخالفتِ فرمانِ پیامبر نکنید) تا شکر نعمت او را بجا آورده باشید. (123)

135) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام به این آیه «و هر آینه خداوند شما را در بدر یاری نمود و شما خوار و ذلیل بودید» را تلاوت نمودم فرمود: آرام باش، این چنین نازل نشده، بلکه ،آیه ابن جنين ﴿ وَ أَنْتُمْ قَلِيلٌ ﴾ نازل شده است.

136) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از پدرم دربارۀ این آیه: «و هر آینه خداوند شما را در پدر یاری نمود و شما خوار و ذلیل بودید» سؤال شد و فرمود: خداوند این چنین نازل ننموده، خداوند هرگز، رسولش و مؤمنین را دلیل نگرداند، بلکه ،آیه این چنین ﴿ وَ أَنْتُمْ قَلِيلٌ ﴾ نازل شده است.

و نیز به نقل از عیسی، از صفوان و از ابن سنان، مانند آن را روایت کرده است.

137) - از ربعی بن حریز روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام آیه را این چنین: «و هر آینه خداوند شما را در بدر یاری نمود و شما - ضعیف و ناتوان بودید -» قرائت نمود و فرمود: مؤمنین هرگز ذلیل نبودند، تا آن زمانی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در بین ایشان حضور داشت.

فرمایش خداوند متعال: آری، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پیشه کنید و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان که نشانه هایی با خود دارند مدد خواهد داد. (125)

ص: 133

779 / [138] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ کَانَتْ عَلَی اَلْمَلاَئِکَهِ اَلْعَمَائِمُ اَلْبِیضُ اَلْمُرْسَلَهُ یَوْمَ بَدْرٍ. ﴾ (1)

780/ [139]- عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ مُسَوِّمِینَ ﴾ ، قَالَ: ﴿ اَلْعَمَائِمَ، اِعْتَمَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَسَدَلَهَا مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ ﴾ (2)

781/ [140] - عَنْ ضُرَیْسِ بْنِ عَبْدِ اَلْمَلِکِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ اَلَّذِینَ نَصَرُوا مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَوْمَ بَدْرٍ فِی اَلْأَرْضِ، مَا صَعِدُوا بَعْدُ، وَ لاَ یَصْعَدُونَ حَتَّی یَنْصُرُوا صَاحِبَ هَذَا اَلْأَمْرِ وَ هُمْ خَمْسَهُ آلاَفٍ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَلِمُونَ ﴾ ﴿ 128 ﴾

ص: 134


1- عنه بحار الأنوار: 284/19 ح 24، و البرهان في تفسير القرآن : 103/2 ح 3، و نور الثقلین: 388/1 ح 345 و مستدرك الوسائل : 276/3 ح 3569. الكافي : 461/6 ح 3، عنه وسائل الشيعة: 55/5 ح 5888، و البحار : 297/19 ح 42، مکارم الأخلاق : 119 (في العمائم).
2- عنه بحار الأنوار: 284/19 ح 25، و البرهان في تفسير القرآن : 103/2 ح 4 و نور الثقلين : 388/1 ح 344، و مستدرك الوسائل: 276/3 ح 3570. الكافي : 460/6 ح 2 بإسناده عن أبي همّام، عن أبي الحسن علیه السلام، عنه وسائل الشبعة 0 55/5 ح 5887، و البحار 297/19 ح 41، مكارم الأخلاق: 119 (في العمائم).
3- عنه بحار الأنوار 284/19 ح 26، و البرهان في تفسير القرآن: 103/2 ح 5، و نور الثقلين 388/1 ح 346. الغيبة للنعماني. 244 ح 44 بإسناده عن عليّ بن أبي حمرة قال قال أبو عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، دلائل الإمامة : 126 (ذكر معجراته علیه السلام) بإسناده عن محمّد بن سنان، عن يونس بن ظبیان قال: استاذنت علي ابي عبد اللّه علیه السلام ... بتفصيل، عنه البحار : 196/59 ذیل ح 62.

138) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: فرشته ها، در روز جنگ بدر عمامه های سفید بر سر نهادند و دو سر سر آن ها را آویزان کرده بودند.

139) - از اسماعیل بن همّام روایت کرده است، که گفت:

امام کاظم علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: ﴿ مُسَوّمين ﴾ ، فرمود: مقصود عمامه است؛ موقعی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم عمامه بر سر می نهاد، یک سر آن را جلوی سینه و یک سر دیگرش را پشت (شانه اش) می انداخت.

140)- از ضُريس بن عبد الملک روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا فرشته هایی که در جنگ بدر، حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را در زمین یاری و حمایت کردند، آنان از دنیا به آسمان بالا نرفتند و بالا نمی روند تا زمانی که صاحب الأمر (حضرت مهدى آل محمّد علیهم السلام) ظهور و قیام نماید و او را یاری کنند، آنان پنج هزار فرشته می باشند.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) هیچ گونه اختیاری (در مورد عفو کافرین یا مؤمنین فرار کنندگان از جنگ) برای تو نمی باشد. مگر این که (خدا) بخواهد آنان را ببخشد یا مجازات کند، چون که آنان ستم کار هستند. (128)

ص: 135

782 / [141] - عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ:

قَرَأْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ لَیْسَ لَکَ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْءٌ ﴾ قَالَ: ﴿ بَلَی، وَ اَللَّهِ! إِنَّ لَهُ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْئاً وَ شَیْئاً وَ شَیْئاً وَ لَیْسَ حَیْثُ ذَهَبْتَ وَ لَکِنِّی أُخْبِرُکَ أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَمَرَ نَبِیَّهُ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ یُظْهِرَ وَلاَیَهَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَکَّرَ فِی عَدَاوَهِ قَوْمِهِ لَهُ وَ مَعْرِفَتِهِ بِهِمْ وَ ذَلِکَ لِلَّذِی فَضَّلَهُ اَللَّهُ بِهِ عَلَیْهِمْ فِی جَمِیعِ خِصَالِهِ کَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ بِمَنْ أَرْسَلَهُ وَ کَانَ أَنْصَرَ اَلنَّاسِ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ أَقْتَلَهُمْ لِعَدُوِّهِمَا وَ أَشَدَّهُمْ بُغْضاً لِمَنْ خَالَفَهُمَا وَ فَضَّلَ عِلْمَهُ اَلَّذِی لَمْ یُسَاوِهِ أَحَدٌ وَ مَنَاقِبَهُ اَلَّتِی لاَ تُحْصَی شَرَفاً. ﴾

﴿ فَلَمَّا فَکَّرَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی عَدَاوَهِ قَوْمِهِ لَهُ فِی هَذِهِ اَلْخِصَالِ وَ حَسَدِهِمْ لَهُ عَلَیْهَا ضَاقَ عَنْ ذَلِکَ [صَدْرِهِ] ﴾

﴿ فَأَخْبَرَ اَللَّهُ أَنَّهُ لَیْسَ لَهُ مِنْ هَذَا اَلْأَمْرِ شَیْءٌ إِنَّمَا اَلْأَمْرُ فِیهِ إِلَی اَللَّهِ أَنْ یُصَیِّرَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَصِیَّهُ وَ وَلِیَّ اَلْأَمْرِ بَعْدَهُ فَهَذَا عَنَی اَللَّهُ وَ کَیْفَ لاَ یَکُونُ لَهُ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْءٌ وَ قَدْ فَوَّضَ اَللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ جَعَلَ مَا أَحَلَّ فَهُوَ حَلاَلٌ وَ مَا حَرَّمَ فَهُوَ حَرَامٌ قَالَ: ﴿ ما ءَاتَاکُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ﴾ . ﴾ (1) . (2)

783 / [142] - عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُهُ لِنَبِیِّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴿ لَیْسَ لَکَ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْءٌ ﴾ فَسِّرْهُ لِی

ص: 136


1- سورۀ الحشر : 7/59.
2- عنه بحار الأنوار: 11/17 ح 22 و 337/25 ح 17، و البرهان في تفسير القرآن : 103/2 ، ح 2، و نور الثقلين : 388/1 ح 347 بتفاوت يسير ، و 284/5 ح 43 قطعة منه.

141)- از جابر جُعفی روایت کرده است که گفت:

نزد امام باقر علیه السلام فرمایش خداوند: «از آن امر چیزی برای تو نیست» را قرائت کردم، فرمود: بلی، به خدا سوگند! برای او از امر مقداری و مقداری و مقداری است آن طور که تو گمان کرده ای -(که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دارای تمام امور و اختیارات نمی باشد)- نیست ولی من برایت توضیح می دهم: هنگامی که خداوند متعال به پیامبرش صلی اللّه علیه و آله و سلم دستور داد که خلافت و ولایت علی علیه السلام را اظهار نماید، حضرت در اندیشه دشمنی خویشاوندان خود شد و سابقه دشمنی آنان را نسبت به او می دانست که این دشمنی به آن جهت می باشد که خداوند علی علیه السلام را در تمام صفات و کمالات، بر تمامی آنان برتری داده بود؛ او اول کسی بود که به خدا و رسالت پیامبر ایمان آورد، از تمام مردم بیشتر خدا و پیامبرش را یاری و حمایت می نمود، از همه بیشتر با دشمنان پیکار می کرد از همه بیشتر با دشمنان خدا و پیامبر کینه داشت. هم چنین نسبت به مقام علمی او که هیچ کس مساوی و هم پای او نبود و دیگر مناقب و فضائلی که از حدّ شمارش بیشتر است.

پس وقتی پیامبر به فکر دشمنی آنان با علی علیه السلام افتاد و این که بر او حسادت و رشگ می برند، دل تنگ شد؛ لذا خداوند به او اطلاع داد که این امر مربوط به او نیست بلکه این امر ولایت و خلافت بستگی به خدا دارد و او تعیین می نماید که علی علیه السلام و وصی و ولی امر بعد از پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم باشد.

پس منظور از آیه همین است و چگونه چنین نباشد و او اختیاری نداشته باشد؟ با این که امور را به او تفویض نموده که هر چه را حلال کند حلال و هر چه را حرام نماید حرام می باشد؛ به دلیل فرمایش خداوند: «آن چه که را رسول (خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) برای تان آورد و بیان نمود، بپذیرید و عمل کنید و از آن چه که شما را نهی کرده دوری نمایید».

142) - از جابر روایت کرده است که گفت: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: فرمایش خداوند را خطاب به پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم: «از آن امر چیزی برای تو نیست» برایم تفسیر بفرما.

ص: 137

قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ لِشَیْءٍ قَالَهُ اَللَّهُ، وَ لِشَیْءٍ أَرَادَهُ اَللَّهُ، یَا جَابِرُ! إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ کَانَ حَرِیصاً عَلَی أَنْ یَکُونَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنْ بَعْدِهِ عَلَی اَلنَّاسِ وَ کَانَ عِنْدَ اَللَّهِ خِلاَفُ مَا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَمَا مَعْنَی ذَلِکَ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، عَنَی بِذَلِکَ قَوْلَ اَللَّهِ لِرَسُولِهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ لَیْسَ لَکَ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْءٌ ﴾ یَا مُحَمَّدُ! فِی عَلِیٍّ، اَلْأَمْرُ إِلَیَّ فِی عَلِیٍّ وَ فِی غَیْرِهِ، أَلَمْ [أَتْلُ] عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدُ! فِیمَا أَنْزَلْتُ مِنْ کِتَابِی إِلَیْکَ ﴿ الَمَ * أَحَسِبَ اَلنّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا ءَامَنّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ* وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُواْ وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکَاذِبِینَ ﴾ (1) قَالَ: فَوَّضَ رَسُولُ اَللَّهِ اَلْأَمْرَ إِلَیْهِ. ﴾ (2)

784/[143] - عَنِ اَلْجَرْمِیِّ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ قَرَأَ ﴿ لَیْسَ لَکَ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْءٌ إِنَّ يَتُبْ [أَنْ تَتُوبَ] عَلَیْهِمْ أَوْ تُعَذِّبَهُمْ [يُعَذِّبَهُمْ] فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَوَتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ ﴾ ﴿ 133 ﴾

ص: 138


1- سوره عنکبوت 1/29 - 3.
2- عنه بحار الأنوار: 12/17 ح 23 ، و 231/24 ح 37، و 338/25 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 103/22 ح 3، و نور الثقلين : 388/1 ح 348، و 149/4 ح 10. تأويل الآيات الظاهرة : 420 (سورة العنكبوت) بإسناده عن عمرو بن ثابت، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه و عن كنز الفوائد، البحار: 4281/28 .
3- عنه بحار الأنوار : 13/17 ح 24 و 339/25 ح 19 و البرهان في تفسير القرآن : 104/2 ، ح 4، و نور الثقلين: 389/1 ح 349.

فرمود: ای جابر! این آیه مربوط به دستوری است که خداوند داده و اراده کرده بود زیرا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم علاقۀ بسیاری داشت و تلاش نمود که علی علیه السلام جانشین او باشد (بدون هیچ مزاحمی) ولی خداوند خلاف آن چه را که پیامبر مایل بود اراده کرده بود.

عرض کردم: پس معنای این آیه چیست؟

فرمود: منظور فرمایش خداوند: «از آن امر چیزی برای تو نیست» این است: ای محمّد! دربارۀ علی، آن امر علی و دیگری کاری مربوط به من می باشد، مگر این آیه را بر تو نازل نکرده ام: «آیا مردم گمان می کنند همین که بگویند ایمان آوردیم، رها می شوند و آزمایش نخواهند شد * هر آینه گذشتگان را هم آزمایش کردیم، پس خدا کسانی را که راستگو باشند می شناسد، همچنان که دروغ گویان را هم می شناسد».

و پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم این امر را به خدا واگذار کرد (منظور این است که پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مایل بود بدون مزاحمتی، على علیه السلام جانشین و خلیفه اش شود ولی خداوند می خواست مردم آزمایش شوند و منافق از مؤمن جدا گردد.

143) - از جرمی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام این آیه را این چنین: «از آن امر چیزی برای تو نیست، که بخواهی آن ها را بیامرزی و با عذاب شان کنی؛ زیرا که آن ها ظالم هستند»، قرائت نمود، یعنی تو نمی توانی توبه آن ها را بپذیری، این امر مربوط به خداوند است که توبه ایشان را بپذیرد و یا عذاب شان کند، (این مطلب بستگی به خواست خداوند دارد)؛ زیرا که آن ها ظالم و ستمگر هستند.

فرمایش خداوند متعال: و برای رسیدن به آمرزش پروردگار تان و بهشتی که وسعت آن، (به اندازه) آسمان ها و زمین است شتاب کنید که برای پرهیزگاران آماده شده است. (133)

ص: 139

785 / [144] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ ، عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا اَلسَّماوتُ وَ اَلْأَرْضُ ﴾ قَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ إِذَا وَضَعُوهَا کَذَا - وَ بَسَطَ یَدَیْهِ إِحْدَاهُمَا مَعَ اَلْأُخْرَی - ﴾. (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ الَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللّهُ وَ لَمْ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ ﴾ ﴿ 135 ﴾

786 / [145] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

﴿ رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً لَمْ یَرْضَ مِنْ نَفْسِهِ أَنْ یَکُونَ إِبْلِیسُ نَظِیراً لَهُ فِی دِینِهِ، وَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ نَجَاهٌ مِنَ اَلرَّدَی، وَ بَصِیرَهٌ مِنَ اَلْعَمَی، وَ دَلِیلٌ إِلَی اَلْهُدَی، وَ شِفَاءٌ لِمَا فِی اَلصُّدُورِ فِیمَا أَمَرَکُمُ اَللَّهُ تَعَالَی بِهِ مِنَ اَلاِسْتِغْفَارِ وَ اَلتَّوْبَة، قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ اَلَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اَللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ إِلاَّ اَللّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ ﴾ . ﴾

وَ قَالَ: ﴿ وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اَللّهَ یَجِدِ اَللّهَ غَفُوراً رَحِیماً ﴾ (2) ﴿ فَهَذَا مَا أَمَرَ اَللَّهُ بِهِ مِنَ اَلاِسْتِغْفَارِ، وَ اِشْتَرَطَ مَعَهُ بِالتَّوْبَهِ وَ اَلْإِقْلاَعِ عَمَّا حَرَّمَ اَللَّهُ، فَإِنَّهُ (تَعَالَى) یَقُولُ: ﴿ إِلَیْهِ یَصْعَدُ اَلْکَلِمُ اَلطَّیِّبُ

ص: 140


1- عنه بحار الأنوار: 139/8 ح 54 ، و البرهان في تفسير القرآن : 104/2 ح 1، و نور الثقلين: 389/1 ح 352.
2- سورۀ النساء : 110/4 .

144) - از داود بن سرحان به نقل از مردی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به سوی مغفرت و آمرزش پروردگار تان بر یک دیگر سبقت گیرید، هم چنین بر ورود در بهشتی که پهنای آن به اندازه آسمان ها و زمین می باشد، سبقت گیرید» فرمود: موقعی که آن ها را این چنین توصیف کنند و حضرت یکی از دو دست خود را باز کرد و بر دیگری گذاشت.

فرمایش خداوند متعال: و آن هایی که چون مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می افتند و برای گناهان خود، طلب آمرزش می کنند - و چه کسی جز خداوند گناهان را می بخشد؟ - و بر گناه خود اصرار نمی ورزند، با این که می دانند. (135)

145) - از ابو عمر و زُبیری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند رحمت کند بنده ای را که راضی نباشد، شیطان در دینش، نظیر و مشابه او باشد، با این که در کتاب خداوند، راه نجات از پستی ها و راه بینش از کور دلی ها و راهنمایی به سوی سعادت و خوشبختی و نیز شفا و درمان امراض قلبی و درونی همه آن ها در آن آیاتی که بندگان را دستور به استغفار و توبه کرده بیان شده است هم چنان که خداوند متعال فرموده: «و کسانی که کار فحشا و خلافی مرتکب می شدند و یا بر خود ستم می کردند (عقاب) خدا را به یاد می آوردند و برای گناهان خود استغفار و توبه می نمودند و چه کسی به غیر از خداوند گناهان را می آمرزد؛ و آنان بر آن چه انجام می دادند اصرار نمی کردند و می دانستند»؛ و نیز فرمود: «و کسی که کار بدی انجام دهد و یا بر خود ستم نماید، سپس از درگاه خداوند درخواست آمرزش کند خداوند را آمرزنده و مهربان می یابد».

پس خداوند این چنین دستور به استغفار و طلب آمرزش داده و شرط نموده

ص: 141

وَ الْعَمَلُ الصَّلِحُ يَرْفَعُه ﴾ (1) وَ هَذِهِ اَلْآیَهُ تَدُلُّ عَلَی أَنَّ اَلاِسْتِغْفَارَ لاَ یَرْفَعُهُ إِلَی اَللَّهِ إِلاَّ اَلْعَمَلُ اَلصَّالِحُ وَ اَلتَّوْبَهُ. ﴾ (2)

787 / [146]- عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ إِلاَّ اَللّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْإِصْرَارُ أَنْ یُذْنِبَ اَلْعَبْدُ وَ لاَ یَسْتَغْفِرَ اَللَّهَ، وَ لاَ یُحَدِّثَ نَفْسَهُ بِالتَّوْبَهِ، فَذَلِکَ اَلْإِصْرَارُ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ فَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ تُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ يَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَ اللّهُ لا يُحِبُّ الظَّلِمِينَ ﴿ 140 ﴾ وَ لِيُمَخِصَ اللّهُ الَّذِينَ ءَامَنوا وَ يَمْحَقَ الْكَفِرِينَ ﴿ 141 ﴾ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمُ اللّهُ الَّذِينَ جَهَدُوا مِنكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّبِرِينَ ﴾ ﴿ 142 ﴾

ص: 142


1- سورۀ فاطر: 10/35.
2- عنه بحار الأنوار: 32/6 ح 39، و البرهان في تفسير القرآن : 107/3 ح 3، و نور الثقلين: 390/1 ح 363. و مستدرك الوسائل. 362/11 ح 12269، و 120/12 ح 13681.
3- عنه بحار الأنوار : 32/6 ح 40 و 13/79 ح 17، و البرهان في تفسير القرآن : 107/2 ح 4، و مستدرك الوسائل: 367/11 ح 13278. الكافي : 288/2 ح 3 عنه وسائل الشيعة: 338015 ح 20682، و البحار: 29/88، و 36/6 ح 53 عن تنبیه الخاطر و نزهة الناظر.

که همراه آن توبه (پشیمانی و تصمیم جدی بر جیران داشته باشد) و خود را از آن چه که خداوند حرام دانسته برهاند؛ زیرا که فرموده است: «و گفتار پاک و کردار نیک به سمت خداوند بالا می رود»؛ به وسیله این آیه استدلال می شود که اصل استغفار و طلب آمرزش نزد خداوند متعال بالا نمی رود، مگر به سب تردار نیک (که جبران کننده گناه باشد، البته) به همراه تونه و پشیمانی.

146)- از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «او چه کسی غیر از خداوند گناهان را می آمرزد؟ و بر آن چه انجام می دادند اصرار نمی کردند و می دانستند»، فرمود: «اِصرار» این است که گناه را به دنباله گناه انجام دهد و درخواست آمرزش هم نکند و نیز خود را بر انجام گناه سرزنش ننماید، (به درستی که) این معنای اصرار می باشد.

فرمایش خداوند متعال: اگر (در جنگ اُحد) و به شما رسید (و ضربه ای وارد شد)، به آن جمعیت نیز (در نبرد جنگ بدر) جراحتی همانند آن وارد گردید و ما این روز ها (ی پیروزی و شکست) را در میان مردم قرار می دهیم تا این که خدا، افرادی را که ایمان آورده اند، بدانند (و آنان شناخته شوند) و خداوند از میان شما شاهدانی بگیرد و (توجه داشته باشید که) خداوند ظالمان را دوست نمی دارد (140) و تا این که خداوند افراد با ایمان را خالص گرداند (و آنان ورزیده شوند) و کافران را به تدریج نابود سازد (141) آیا چنین پنداشتید که (تنها با ادّعای ایمان) وارد بهشت خواهید شد؟ در حالی که خداوند هنوز مجاهدان از شما و حمایران را مشخّص نساخته است. (142)

ص: 143

788 / [147] - عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ : ﴿ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ ﴾ ،قَالَ: ﴿ مَا زَالَ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ دَوْلَهٌ لِلَّهِ وَ دَوْلَهٌ لِإِبْلِیسَ فَأَیْنَ دَوْلَهُ اللَّهِ أَمَا هُوَ قَائِمٌ وَاحِدٌ. ﴾ (1)

788 / [148]- عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ بِإِسْنَادٍ لَهُ یُرْسِلُهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ وَ اَللَّهِ! لَتُمَحَّصُنَّ، وَ اَللَّهِ! لَتُمَیَّزُنَّ وَ اَللَّهِ! لَتُغَرْبَلُنَّ، حَتَّی لاَ یَبْقَی مِنْکُمْ إِلاَّ اَلْأَنْدَرُ ﴾ ، قُلْتُ: وَ مَا اَلْأَنْدَرُ؟

قَالَ: ﴿ اَلْبَیْدَرُ [اَلْأَبْذَرُ] وَ هُوَ أَنْ یُدْخِلَ اَلرَّجُلُ فِیهِ اَلطَّعَامَ یُطَیِّنُ عَلَیْهِ ثُمَّ یُخْرِجُهُ قَدْ أَکَلَ بَعْضُهُ بَعْضاً، فَلاَ یَزَالُ یُنَقِّیهِ ثُمَّ یَکُنُّ عَلَیْهِ ثُمَّ یُخْرِجُهُ حَتَّی یَفْعَلَ ذَلِکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، حَتَّی یَبْقَی مَا لاَ یَضُرُّهُ شَیْءٌ. ﴾ (2)

789 / [149]- عَنْ دَاوُدَ اَلرَّقِّیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَم اللَّهُ الَّذِينَ جَهَدُواْ مِنكُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَا هُوَ مُکَوِّنُهُ قَبْلَ أَنْ یُکَوِّنَهُ، وَ هُمْ ذَرٌّ، وَ عَلِمَ مَنْ یُجَاهِدُ مِمَّنْ لاَ یُجَاهِدُ، کَمَا عَلِمَ أَنَّهُ یُمِیتُ خَلْقَهُ قَبْلَ أَنْ یُمِیتَهُمْ وَ لَمْ یُرِهُمْ مَوْتَهُمْ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ. ﴾ (3)

ص: 144


1- عنه بحار الأنوار: 54/51 ح 38 ، و البرهان في تفسير القرآن : 113/2 ح 2.
2- عنه بحار الأنوار: 216/5 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن : 113/2 ح 1.
3- عنه بحار الأنوار: 90/4 ح 35، و البرهان في تفسير القرآن : 114/2 ح 1، و نور الثقلين: 395/1 ح 376.

147) - از زراره روایت کرده است که گفت امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و آن روزگاران را بین مردم می چرخانیم»، فرمود:

از زمانی که پروردگار، حضرت آدم علیه السلام را آفرید، (هم زمان، دو دولت ایجاد گردید: یکی) دولت و حکومت خداوند و (دیگری) دولت و حکومت ابلیس؛ پس دولت و حکومت خداوند کجاست و چه شده؟! او نیست مگر یک قیام کننده!

148) - از حسن بن علی و شّاء روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! حتماً شما خالص خواهید شد، به خدا سوگند! حتماً شما غربال (و به راست و چپ پراکنده) خواهید شد، تا آن که از شما باقی نماند مگر افراد «اندر» عرض کردم» معنای «اندر» چیست؟

فرمود: به معنای «بَيْدَر» خرمن گاه می باشد و او مردی است که طعام (گندم، جو و....) وارد منزل خود می نماید و بر روی آن کاه گل می کشد تا (از آن) نگهداری کند و به موقع مصرف شود، پس از مدتی طعام را بیرون می آورد و می بیند که مقداری از آن ها هم دیگر را خورده اند، پس مرتّب آن ها را پاک و تمیز می کند سپس آن ها را می پوشاند و مجدداً بیرون می آورد، تا این که این کار را سه بار انجام می دهد و مطمئن می گردد که دیگر آفتی به آن ها آسیب نمی رساند.

149) - از داود رقی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آیا گمان کرده اید که شما وارد بهشت خواهید شد و خداوند هنوز مجاهدان را مشخص نکرده است»، سؤال کردم؟

فرمود: همانا خداوند، پیش از آن که بخواهد چیزی را تکوین و ایجاد نماید، نسبت به آن آگاه و عالم بوده و می باشد انسان ها در عالم ذرّ بودند و خداوند می دانست که کدام جهاد می کنند و کدام آن را انجام نمی دهند، همچنان که پیش از آن که بمیرند از مرگ آنان آگاه است، ولی مرگ آنان را (تا آخرین لحظه) زندگی شان به ایشان نشان نمی دهد.

ص: 145

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَا مُحَمَّدُ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَبكُمْ وَ مَن يَنقَلِبْ عَلَى عَقِيبه فَلَن يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ ﴾ ﴿ 144 ﴾

791/ [150]- عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ کَانَ اَلنَّاسُ أَهْلَ رِدَّهٍ بَعْدَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ سَنَهً إِلاَّ ثَلاَثَهً ﴾ ، فَقُلْتُ وَ مَنِ اَلثَّلاَثَهُ؟

قَالَ: ﴿ اَلْمِقْدَادُ وَ أَبُو ذَرٍّ وَ سَلْمَانُ اَلْفَارِسِیُّ، ثُمَّ عَرَفَ اَلنَّاسُ بَعْدَ یَسِیرٍ وَ فقَالَ: هَؤُلاَءِ اَلَّذِینَ دَارَتْ عَلَیْهِمُ اَلرَّحَی، وَ أَبَوْا أَنْ یُبَایِعُوا حَتَّی جَاءُوا بِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مُکْرَهاً فَبَایَعَ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ : ﴿ وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلا رَسُولٌ قَدْ خَلتُ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِل انقلبْتُمْ عَلَى أَعْتبكُمْ وَ مَن يَنقَلِبْ عَلَى عَقِيهِ فَلَن يَضُر اللّه شَيْئًا وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ ﴾ . ﴾ (1)

792/ [151]- عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لَمَّا قُبِضَ صَارَ اَلنَّاسُ کُلُّهُمْ أَهْلَ جَاهِلِیَّهٍ إِلاَّ أَرْبَعَهً: عَلِیٌّ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ. ﴾

فَقُلْتُ: فَعَمَّارٌ؟ فَقَالَ: ﴿ إِنْ کُنْتَ تُرِیدُ اَلَّذِینَ لَمْ یَدْخُلْهُمْ شَیْءٌ فَهَؤُلاَءِ اَلثَّلاَثَهُ. ﴾ (2)

ص: 146


1- عنه بحار الأنوار: 333/22 ح 45، و البرهان في تفسير القرآن: 116/2 ح 9. الکافی: 245/8 ح 341، رجال الكشّي : (اختيار معرفة الرجال): 6 ح 13. عنه بحار : 351/22 ح 76، و عنه و عن الكافي، البحار: 23/28 ح 22.
2- عنه بحار الأنوار : 22 /333 ح 46 و البرهان في تفسیر القرآن : 116/2 ح 7. مستطرفات السرائر: 547 بتفاوت یسیر عنه البحار : 113/22 ح 83، و 332 ح 44.

فرمایش خداوند متعال: و محمّد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فقط فرستادۀ خداوند است و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند، پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود. شما به عقب (و آیین گذشتگان خود) باز می گردید؟ (و اسلام را رها کرده و به دوران جاهلیّت بازگشت خواهید کرد؟) و هر کسی که به عقب بازگردد، هرگز به خدا ضرری نمی زند و خداوند به زودی شاکران (و استقامت کنندگان) را پاداش خواهد داد. (144)

150) - از حُنان بن سُدیر به نقل از پدرش، روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود: همۀ مردم پس از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم از دین بر برگشتند به جز سه نفر، عرض کردم: آن سه نفر چه کسانی بودند؟

فرمود: مقداد بن اسود، ابو در غفاری و سلمان فارسی - رحمت خدا و برکاتش بر ایشان باد - آن گاه از گذشت زمانی کوتاه مردمان دیگری هم از جریان آگاه شدند و فرمود: اینان همان کسانی بودند که چرخ دین بر محور می گردید و از بیعت (با خلیفۀ بر حق، امير المؤمنين على علیه السلام) خودداری کردند، تا موقعی که امیر المؤمنین علیه السلام را با اکراه آوردند و از آن حضرت بیعت گرفتند و این همان معنای فرمایش خداوند است که فرمود: «جز این نیست که محمّد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) پیامبری است که پیش از او پیامبرانی دیگر بوده اند، پس آیا اگر بمیرد با کشته شود شما به آیین پیشین خود باز می گردید؟ هر کس که بازگردد هیچ زبانی به خدا نخواهد رساند خدا سپاس گزاران را پاداش خواهد داد».

151) - از فضیل بن یسار روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رحلت نمود. تمامی افراد به دوران اهل جاهلیت بازگشتند. مگر چهار نفر: علی علیه السلام، مقداد، سلمان و ابو ذر.

عرض کردم: پس موقعیت عمار چگونه شد؟ فرمود: اگر به دنبال کسانی می گردی که هیچ شکی در وجود شان وارد نشد همان سه (چهار) نفر بودند.

ص: 147

793 / [152] - عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ فِی کَلاَمٍ لَهُ یَوْمَ اَلْجَمَلِ : ﴿ یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ، إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ اِسْمُهُ وَ عَزَّ جُنْدُهُ لَمْ یَقْبِضْ نَبِیّاً قَطُّ حَتَّی یَکُونَ لَهُ فِی أُمَّتِهِ مَنْ یَهْدِی بِهُدَاهُ، وَ یَقْصِدُ سِیرَتَهُ، وَ یَدُلُّ عَلَی مَعَالِمِ سَبِیلِ اَلْحَقِّ اَلَّذِی فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی عِبَادِهِ ﴾ ثُمَّ قَرَأَ: ﴿ وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ ﴾ الْآيَةَ. (1)

794 / [153] - عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّ اَلْعَامَّهَ یَزْعُمُونَ أَنَّ بَیْعَهَ أَبِی بَکْرٍ حَیْثُ اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ، کَانَتْ رِضًا لِلَّهِ، وَ مَا کَانَ اَللَّهُ لِیَفْتِنَ أُمَّهَ مُحَمَّدٍ مِنْ بَعْدِهِ.

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: وَ مَا یَقْرَءُونَ کِتَابَ اَللَّهِ، أَلَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ اَلرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ ﴾ الْآيَةَ ؟

قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: إِنَّهُمْ یُفَسِّرُونَ عَلَی وَجْهٍ آخَرَ قَالَ: فَقَالَ: ﴿ أَوَ لَیْسَ قَدْ أَخْبَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ اَلْأُمَمِ، أَنَّهُمْ قَدِ اِخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ اَلْبَیِّنَاتُ؟ حَیْثُ قَالَ: ﴿ وَ ءَاتَیْنا عِیسَی اِبْنَ مَرْیَمَ اَلْبَیِّنتِ وَ أَیَّدْنهُ بِرُوحِ اَلْقُدُسِ ﴾ - إلی قَوْلِهِ: - ﴿ فَمِنْهُمْ مَنْ ءَامَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ ﴾ (2) الْآيَةَ، فِی هَذَا مَا یُسْتَدَلُّ بِهِ عَلَی أَنَّ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَدِ اِخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِهم، فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ. ﴾ (3)

ص: 148


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 117/2 ح 7.
2- سورۀ البقرة: 253/2.
3- عنه بحار الأنوار: 20/28 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 117/2 ح 8. الكافي : 270/8 ح 38 بتفاوت يسير، عنه البحار : 253/28 ح 36.

152) - از اصبغ بن نباته روایت کرده است، که گفت:

در جنگ جمل از امیر المؤمنین علیه السلام شنیدم که - در کلامی مفصّل - فرمود: ای گروه مردم! به راستی خداوند تبارک و تعالی هرگز پیامبری را قبض روح ننموده، مگر آن که در امّتش، شخصی بوده که بر سیره و سنّت او مردم را هدایت می نموده است و جامعه را به سمت حقایق و واقعیّات، راهنمایی می کرده که خداوند آن را برای بندگان واجب گردانده، سپس (این آیه شریفه را) قرائت نمود: «جز این نیست که محمّد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) پیامبری است که پیش از او پیامبرانی دیگر بوده اند».

153) - از عمرو بن ابی المقدام، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: اهل سنّت گمان می کنند که چون همه مردم در بیعت با ابو بکر هم داستان شدند، پس این امر مورد خشنودی و رضایت خداوند بوده است و چنین نیست که خداوند، امّت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را پس از او به فتنه اندازد.

امام باقر علیه السلام فرمود: آیا ایشان کتاب خدا را نخوانده اند؟ و آیا خداوند نفرموده است: «پس جز این نیست که محمّد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) پیامبری است که پیش از او پیامبرانی دیگر بوده اند، پس آیا اگر بمیرد یا کشته شود، شما به آیین پیشین خود باز می گردید؟»

به حضرت عرض کردم: آن ها این آیه را به گونه ای دیگر تفسیر می کنند.

فرمود: آیا این گونه نیست که خداوند عزّ و جلّ، پیرامون امّت های پیش از ایشان خبر داده است که پس از آمدن بیّنات و دلایل (محکم و روشن)، با هم اختلاف کردند؟ در آن جایی که می فرماید: «و به عیسی آیات و بینات دادیم و او را به وسیله روح القدس تأیید کردیم ... پس برخی از آن ها کسانی بودند که ایمان آوردند و گروهی هم کافر شدند» تا آخر آیه.

پس با این آیه می توان استدلال کرد بر این که اصحاب حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم پس از رحلت آن حضرت اختلاف کردند و برخی بر ایمان خود استوار ماندند برخی دیگر به کفر گذشته خود بازگشتند و مرتد شدند.

ص: 149

795 / [154] - عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ أَتَدْرُونَ مَاتَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَوْ قُتِلَ؟ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ أَفَإِینْ ماتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقبِکُمْ ﴾ فَسُمَّ [قَبْلَ اَلْمَوْتِ] إِنَّهُمَا سَقَتَاهُ فَقُلْنَا: إِنَّهُمَا وَ أَبُوهُمَا شَرُّ مَنْ خَلَقَ اَللَّهُ. ﴾ (1)

796 / [155] - عَنْ اَلْحُسَیْنِ بْنِ اَلْمُنْذِرِ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ ﴾ اَلْقَتْلُ أَمِ اَلْمَوْتُ؟

قَالَ: ﴿ یَعْنِی أَصْحَابَهُ اَلَّذِینَ فَعَلُوا مَا فَعَلُوا. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ کَأَیِّن مِّن نَّبِيِّ قَتَلَ مَعَهُ رَبَّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَ هَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبيل اللّهِ وَ مَا ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكَانُوا و اللَّهُ يُحِبُّ الصَّبِرِينَ ﴾ ﴿ 146 ﴾

797 / [156] - عَنْ مَنْصُورُ بْنُ الْوَلِیدِ الصَّیْقَلُ، إِنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ قَرَأَ: ﴿ وَ كَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قُتِلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ كَثِیرٌ ﴾ قَالَ: ﴿ أُلُوفٌ وَ أُلُوفٌ ثُمَّ قَالَ: إِی وَ اللَّهِ! یُقْتَلُونَ. ﴾ (3)

ص: 150


1- عنه بحار الأنوار: 516/22 ح 33 . 20/28 ح 28، و البرهان فی تفسير القرآن: 117/2 ح 10، و نور الثقلین: 401/1 ح 390.
2- عنه بحار الأنوار: 90/20 ح 18، و 21/28 ح 29، و البرهان فی تفسير القرآن: 117/2 ح 11.
3- عنه بحار الأنوار 91/20 ح 19 و البرهان فی تفسير القرآن: 118/2 ح 1 و نور الثقلین: 402/1 ح 391.

154) - و از عبد الصمد بن بشیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آیا می دانید که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم (به مرگ طبیعی) مرده و یا آن که کشته و شهید شده است؟ به راستی خداوند می فرماید: «پس اگر بمیرد و کشته شود به گذشتگان خود باز می گردید»، پیش از آن که حضرت بمیرد، مسمومش کردند و آن دو نفر از (عایشه و حفصه) به حضرت، زهر خورانیدند، بر همین اساس ما معتقدیم که آن دو و پدران شان شرور ترین خلق خدا می باشند.

155) - از حسین بن منذر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس اگر او (حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم بمیرد، و یا کشته شود، آیا به (آئین) گذشتگان خود باز می گردید؟» سؤال کردم: آیا با کشته شدن انجام گرفته و یا با مرگ طبیعی؟

امام علیه السلام فرمود: منظور، اصحاب آن حضرت هستند که آن چه نباید انجام دهند، انجام دادند.

فرمایش خداوند متعال: و چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند و آن ها هیچ گاه در برابر آن چه در راه خدا به آنان می رسید، دست و ناتوان نمی شدند و تسلیم (دشمن نمی شدند) و خداوند صابران (و استقامت کنندگان) را دوست دارد. (146)

156) - از منصور بن وليد صيقل روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که (این آیه را) «و چه بسیار پیامبرانی که به همراه اصحاب خود کشته شدند» قرائت کرد و فرمود: هزاران و هزاران (پیامبر) بودند سپس فرمود: آری به خدا سوگند! کشته می شوند.

ص: 151

798 / [157] -عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْعَلاَءِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ ذَکَرَ یَوْمَ أُحُدٍ قَالَ: أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ کُسِرَتْ رَبَاعِیَتُهُ، وَ أَنَّ اَلنَّاسَ وَ لَّوْا مُصْعِدِینَ فِی اَلْوَادِی، وَ اَلرَّسُولُ یَدْعُوهُمْ فِی أُخْرَاهُمْ، فَأَثَابَهُمْ غَمّاً بِغَمِّ، ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِمْ اَلنُّعَاسَ.

فَقُلْتُ: اَلنُّعَاسُ مَا هُوَ؟

قَالَ: ﴿ اَلْهَمُّ فَلَمَّا اِسْتَیْقَظُوا قَالُوا: کَفَرْنَا، وَ جَاءَ أَبُو سُفْیَانَ فَعَلاَ فَوْقَ اَلْجَبَلِ بِإِلَهِهِ هُبَلَ، فَقَالَ: اُعْلُ هُبَلُ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَوْمَئِذٍ: اَللَّهُ أَعْلَی وَ أَجَلُّ، فَکُسِرَتْ رَبَاعِیَهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ اِشْتَکَتْ لِثَتُهُ، وَ قَالَ: نَشَدْتُکَ یَا رَبِّ! مَا وَعَدْتَنِی، فَإِنَّکَ إِنْ شِئْتَ لَمْ تُعْبَدْ. ﴾

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ یَا عَلِیُّ! أَیْنَ کُنْتَ؟ ﴾

فَقَالَ: ﴿ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! لَزِقْتُ اَلْأَرْضَ ﴾ فَقَالَ: ﴿ ذَاکَ اَلظَّنُّ بِکَ، فَقَالَ: یَا عَلِیُّ! اِئْتِنِی بِمَاءٍ أَغْسِلْ عَنِّی، فَأَتَاهُ فِی صَحْفَةُ، فَإِذَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَدْ عَافَهُ، وَ قَالَ: اِئْتِنِی فِی یَدِکَ فَأَتَاهُ بِمَاءٍ فِی کَفِّهِ فَغَسَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَنْ لِحْیَتِهِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَنُ ببَعْضِ مَا كَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴾ ﴿ 155 ﴾

ص: 152


1- عنه بحار الأنوار: 91/20 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن: 121/2 ح 6، و نور الثقلین: 403/1 ح 399 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 610/2 ح 2875.

157) - از حسین بن ابى العلاء روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام یاد آور شد که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و در جنگ اُحد، دو دندان جلوی دهانش شکست و مردم به بالای درّه (تپه ها و کوه ها) فرار می کردند و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم با آنان را صدا می زد ولی اعتنایی نمی کردند. پس خداوند آنان را به اندوهی بعد از اندوهی دیگر مبتلا کر مبتلا کرد و در نهایت، حالت در نهایت حالت نُعاس را برای شان ایجاد نمود، سؤال کردم: نُعاس چیست؟

فرمود: (یک نوع چُرت زدگی و) خواب است، پس موقعی که آنان (به حال طبیعی خود بازگشتند و) بیدار شدند، گفتند: کافر و بی دین شدیم، در همین بین ابو سفیان آمد و با خدایش بُت هُبَل، بالای کوه رفت و گفت: هُبَل، عالی تر است و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در آن موقعیت فرمود: خداوند بالا تر و والا تر است. (در همین جنگ اُحد بود که) دندان های جلوی دهان حضرت شکست و لثه اش پاره شد و اظهار داشت :پروردگارا! آن چه را به من وعده داده ای، درخواست می کنم؛ زیرا که اگر (چنین) بخواهی کسی عبادتت نمی کند؛ سپس فرمود: ای علی ! کجایی؟

عرضه داشت: ای رسول خدا! بر زمین نشسته ام، فرمود: چنان گمانی در تو بود (که در اثر خستگی و جراحت های زیاد بر زمین بنشینی)، مقداری آب بیاور.

على علیه السلام ظرفی را پُر از آب کرد و آورد، خون (دهان) رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در آن ریخته شد. حضرت فرمود: با دستت آب بیاور، پس با دست خود آب آورد و محاسن حضرت را شُست.

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یک دیگر (در جنگ اُحد) فرار کردند، شیطان آن ها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت و خداوند آن ها را بخشید. به درستی که خداوند، آمرزنده و برد بار است. (155)

ص: 153

799 / [158] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّمَا اِسْتَزَلَّهُمُ اَلشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا ﴾ فَهُوَ فِی عُقْبَهَ بْنِ عُثْمَانَ [عُثْمَانَ بْنِ سَعْدٍ] ﴾ . (1)

800/ [159] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا اِنْهَزَمَ اَلنَّاسُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَوْمَ أُحُدٍ نَادَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إِنَّ اَللَّهَ قَدْ وَعَدَنِی أَنْ یُظْهِرَنِی عَلَی اَلدِّینِ کُلِّهِ، فَقَالَ لَهُ بَعْضُ اَلْمُنَافِقِینَ - وَ سَمَّاهُمَا -: فَقَدْ هَزَمْنَا وَ تَسْخَرُ بِنَا. ﴾ (2)

801/ [160] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ إِنَّمَا اِسْتَزَلَّهُمُ اَلشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا ﴾ .

قَالَ: ﴿ هُمْ أَصْحَابُ اَلْعَقَبَهِ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبيل اللّه أَوْ مُتُّمْ لمَغْفِرَةٌ مَن اللّهِ وَ رَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿ 157 ﴾ وَ لَئِن مُتُمْ أو قتلتُم لإلَى اللّهِ تُحْشَرُونَ ﴾ ﴿ 158 ﴾

ص: 154


1- عنه بحار الأنوار، 92/20 ح 21، و البرهان في تفسير القرآن 122/2 ح 1. و نور الثقلین: 403/1 ح 402.
2- عنه بحار الأنوار: 92/20 ح 22، و البرهان في تفسير القرآن 122/2 ح 2.
3- عنه بحار الأنوار: 92/20 ح 23 و 235/21 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن: 122/2 ح 3 و نور الثقلين: 403/1 ح 403 .

158) - از زواره، حمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفته اند:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمود: فرمایش خداوند متعال: «همانا شیطان با توجه به برخی از کار هایی که انجام دادند، آن ها را لغزاند»، مربوط به عُقبة بن عثمان و سعد بن عثمان [عثمان بن سعد] می باشد.

159) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که مردم از بازی پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلم در جنگ اُحد گریختند، حضرت فریاد زد: خداوند به من وعده داده است که بر تمام ادیان (و سنّت های غلط) پیروز می گردم، بعضی از منافقین - که راوی نام هر دو نفر را تصريحاً بیان نموده است - گفتند: همانا ما فرار کردیم، آن وقت او ما را مسخره می کند (و می گوید: بر ادیان پیروز می شوم).

160) - از عبد الرحمان بن كثير روايت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا شیطان با توجه به برخی از کار هایی که انجام دادند، آن ها را لغزاند»، فرمود: آنان اصحاب عَقَبه بودند که (فرار کردند و) رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را تنها گذاشتند.

فرمایش خداوند متعال: و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید، (زیان نکرده اید؛ زیرا) آمرزش و رحمت خدا، از تمام آن چه که آن ها (در طول عمر خود،) جمع آوری می کنند بهتر است (157) و اگر بمیرید یا کشته شوید، به سوی خدا محشور می شوید. (158)

ص: 155

802/ [161] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اَللّهِ أَوْ مُتُّمْ ﴾ ؟

قَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِی : ﴿ یَا جَابِرُ! أَتَدْرِی مَا سَبِیلُ اَللَّهِ؟ ﴾

قُلْتُ: لاَ أَعْلَمُ إِلاَّ أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْکَ.

فَقَالَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ سَبِیلُ اَللَّهِ، عَلِیٌّ وَ ذُرِّیَّتُهُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ وَ مَنْ قُتِلَ فِی وَلاَیَتِهِمْ قُتِلَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ، وَ مَنْ مَاتَ فِی وَلاَیَتِهِمْ مَاتَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ. ﴾ (1)

803 / [162] - عَنْ زُرَارَهَ ، قَالَ:

کَرِهْتُ أَنْ أَسْأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجْعَهِ، وَ اِسْتَخْفَیْتُ ذَلِکَ، قُلْتُ: لَأَسْأَلَنَّ مَسْأَلَهً لَطِیفَهً لِأَبْلُغَ بِهَا حَاجَتِی فَقُلْتُ: أَخْبِرْنِی عَمَّنْ قُتِلَ، مَاتَ؟

قَالَ: ﴿ لاَ، اَلْمَوْتُ مَوْتٌ، وَ اَلْقَتْلُ قَتْلٌ ﴾

قُلْتُ: مَا أَحَدٌ یُقْتَلُ إِلاَّ وَ قَدْ مَاتَ.

فَقَالَ: ﴿ قَوْلُ اَللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ، فَرَّقَ بَیْنَهُمَا فِی اَلْقُرْآنِ ، فَقَالَ: ﴿ أَفَإِينْ ماتَ أَوْ قُتِلَ ﴾ (2) وَ قَالَ: ﴿ وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اَللّهِ تُحْشَرُونَ ﴾ وَ لَیْسَ کَمَا قُلْتَ - یَا زُرَارَهُ! - اَلْمَوْتُ مَوْتٌ، وَ اَلْقَتْلُ قَتْلٌ ﴾ .

قُلْتُ: فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ. ﴾ (3) ؟

ص: 156


1- عنه بحار الأنوار : 12/24 ذيل ح 6 أشار إليه، و 371/35 ح 15 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 124/2 ح 4 . تفسير فرات الكوفي : 98 ح 84، عنه البحار : 371/35 ذيل ح 15 أشار إليه، معاني الأخبار : 167 ح 1، عنه البحار : 12/24 ح 6، و 40/56 ح 8 عن منتخب البصائر مع زيادة في آخرة.
2- سورۀ آل عمران : 144/3 .
3- سورۀ آل عمران : 185/3 ، و الأنبياء : 35/21 ، و العنكبوت : 57/29 .

161) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و اگر در راه خدا کشته شوید یا بمیرید»، سؤال کردم؟

فرمود: ای جابر! آیا می دانی که ﴿ سَبِيلِ اللَّهِ ﴾ چیست؟

عرض کردم: نه، به خدا سوگند! نمی دانم، مگر این که از شما بشنوم.

فرمود: مقصود از ﴿ سَبِيلِ اللَّهِ ﴾ على علیه السلام و ذریّه آن حضرت می باشند، هم چنین کسی که در ولایت (در راه ولایت) ایشان کشته شود و نیز کسی که در ولایت (و در راه ولایت) ایشان بمیرد ﴿ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ﴾ (و شهید در راه خدا) مرده است.

162)- از زراره روایت کرده است، که گفت:

مطلبی راجع به جریان رجعت و بازگشت در ذهنم بود که دوست نداشتم (در ابتدای امر آن را) از امام باقر علیه السلام سؤال کنم، به همین خاطر سؤال لطیفی را پیش کشیدم تا در ضمن آن به مسئله مورد نظرم برسم، پس به ایشان عرض کردم: آیا کسی که کشته می شود، مرده است؟

فرمود: نه! مرگ، مرگ است و کشته شدن هم کشته شدن است (و هر کدام حساب جدا گانه ای دارند).

عرض کردم: آیا کسی نیست که کشته شود و نمرده باشد؟

حضرت فرمود: فرمایش خداوند از گفتار تو صادق تر می باشد که بین این دو، در قرآن فرق گذاشته است و فرموده: «پس آیا اگر بمیرد یا کشته شود»؟ «و اگر بمیرید یا کشته شوید (در هر دو حالت) در پیشگاه خدا محشور خواهید شد».

و سپس فرمود: ای زراره! آن چه که تو فکر می کنی نیست، بلکه مرگ، مرگ است و کشته شدن هم کشته شدن است. عرض کردم: خداوند در آیه ای دیگر فرموده است: «هر کسی مرگ را می چشد»، آیا می فرمائید: کسی که کشته می شود، مرگ را نمی چشد؟

ص: 157

قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ مَنْ قُتِلَ لَمْ یَذُقِ اَلْمَوْتَ، ثُمَّ قَالَ: لاَ بُدَّ مِنْ أَنْ یَرْجِعَ حَتَّی یَذُوقَ اَلْمَوْتَ. ﴾ (1)

804 / [163] -عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اَللّهِ تُحْشَرُونَ ﴾ ، وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ ﴾ ؟ (2)

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ قَدْ فَرَّقَ اَللَّهُ بَیْنَهُمَا. ﴾

ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ أَکُنْتَ قَاتِلاً رَجُلاً لَوْ قَتَلَ أَخَاکَ ﴾ ؟

قُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فَلَوْ مَاتَ مَوْتاً، أَکُنْتَ قَاتِلاً بِهِ أَحَداً؟ ﴾

قُلْتُ: لاَ، قَالَ: ﴿ أَلاَ تَرَی کَیْفَ فَرَّقَ اَللَّهُ بَیْنَهُمَا. ﴾ (3)

805 / [164] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْمُغِیرَهِ، عَمَّنْ حَدَّثَهُ، عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اَللّهِ أَوْ مُتُّمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ أَتَدْرِی یَا جَابِرُ! مَا سَبِیلُ اَللَّهِ ﴾؟

قُلْتُ: لاَ وَ اَللَّهِ! إِلاَّ إِذَا سَمِعْتُ مِنْکَ. قَالَ: ﴿ سَبِیلِ اَللَّهِ عَلِیٍّ وَ ذُرِّیَّتِهِ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ ، فَمَنْ قُتِلَ فِی وَلاَیَتِهِ قُتِلَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ، وَ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ یُؤْمِنُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ إِلاَّ وَ لَهُ قَتْلَهٌ وَ مَیْتَهٌ، قَالَ: إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ یُنْشَرُ حَتَّی یَمُوتَ، وَ مَنْ یَمُوتُ یُنْشَرُ حَتَّی یُقْتَلَ. ﴾ (4)

ص: 158


1- عنه بحار الأنوار : 66/53 ذيل ح 58 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 124/2 ح 5، و نور الثقلين : 403/1 ح 404 ، و 417 ح 464 ، و 167/4 ح 88 . مختصر بصائر الدرجات: 19، عنه البحار: 65/56 ح 58. يأتي الحديث بتمامه في الحديث 139 من سورۀ «البراءة».
2- سورۀ آل عمران: 185/3، و الأنبياء : 35/21، و العنكبوت : 57/29.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 124/2 ح 6.
4- عنه بحار الأنوار : 371/35 ح 15، و 41/53 ذيل ح 8 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 124/2 ح 7، و نور الثقلين: 403/1 ح 405 . مختصر بصائر الدرجات : 25 عنه البحار : 40/56 ح 8.

فرمود: کسی که با شمشیر (در راه خدا) کشته می شود، با آن کسی که در بستر خود جان می دهد یک سان نیستند، کسی که کشته می شود به ناچار می بایست به دنیا بازگردد (و مجدّداً زندگی کند و بعد بمیرد) تا مزۀ مرگ را بچشد.

163) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر بمیرید یا کشته شوید (در هر دو حالت) در پیشگاه خدا محشور خواهید شد» و فرمایش دیگر: «هر کسی مرگ را می چشد» حضرت فرمود: خداوند بین آن دو (کشته شدن و مردن) فرق نهاده است، آیا کسی که برادرت را کشته، تو قاتل (و خون خواه) او خواهی بود؟

عرض کردم: بلی. فرمود: پس اگر (به مرگ طبیعی) مرده باشد، آیا باز هم قاتل (و خون خواه) او خواهی بود؟ عرض کردم: نه. فرمود: آیا توجّه نمودی که خداوند چگونه بین آن دو فرق گذاشته است؟

164) - از عبد اللّه بن مُغیره، به نقل از او، از جابر روایت کرده است، که گفت: از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر کشته شوید در راه خدا یا بمیرید»، سؤال کردم؟

فرمود: ای جابر! آیا می دانی که ﴿ سَبِيلِ اللَّهِ ﴾ چیست؟

عرض کردم: نه، به خدا سوگند! نمی دانم، مگر این که از شما بشنوم.

فرمود: مقصود از ﴿ سَبِيلِ اللَّهِ ﴾ على علیه السلام و ذریّه آن حضرت می باشند، هم چنین کسی که در ولایت (و در راه ولایت) ایشان کشته شود و نیز کسی که در ولایت (در راه ولایت) ایشان بميرد ﴿ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ﴾ (و شهید در راه خدا) مرده است.

مؤمنی در این امّت (اسلام) یافت نمی شود، مگر آن که هم کشته می شود و هم می میرد؛ و افزود کسی که کشته شود زنده می شود تا بمیرد و کسی هم که بمیرد، زنده می شود تا کشته گردد.

ص: 159

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّه لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِيظٌ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكَلِينَ ﴿ 159 ﴾ إن يَنصُرْكُمْ اللّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَ إِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ، وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴾ ﴿ 160 ﴾

806 / [165] - عَنْ صَفْوَانَ ، قَالَ:

اِسْتَأْذَنْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَلَی اَلرِّضَا - أَبِی اَلْحَسَنِ - عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: وَ أَخْبَرْتُهُ أَنَّهُ لَیْسَ یَقُولُ بِهَذَا اَلْقَوْلِ، وَ أَنَّهُ قَالَ: وَ اَللَّهِ! لاَ أُرِیدُ بِلِقَائِهِ إِلاَّ لِأَنْتَهِیَ إِلَی قَوْلِهِ.

فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ أَدْخِلْهُ ﴾ فَدَخَلَ، فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ!، إِنَّهُ کَانَ فَرَطَ مِنِّی شَیْءٌ، وَ أَسْرَفْتُ عَلَی نَفْسِی، وَ کَانَ فِیمَا یَزْعُمُونَ أَنَّهُ کَانَ یَعِیبُهُ [بِعَیْنِهِ].

فَقَالَ: وَ أَنَا أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ مِمَّا کَانَ مِنِّی، فَأُحِبُّ أَنْ تَقْبَلَ عُذْرِی وَ تَغْفِرَ لِی مَا کَانَ مِنِّی.

فَقَالَ: ﴿ نَعَمْ، أَقْبَلُ، إِنْ لَمْ أَقْبَلْ کَانَ إِبْطَالَ مَا یَقُولُ هَذَا وَ أَصْحَابُهُ - وَ أَشَارَ إِلَیَّ بِیَدِهِ - وَ مِصْدَاقَ مَا یَقُولُ اَلْآخَرُونَ - یَعْنِی اَلْمُخَالِفِینَ - قَالَ اَللَّهُ لِنَبِیِّهِ - عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلاَمُ -: ﴿ فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اَللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ اَلْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ ﴾ .

ص: 160

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) به وسیله (برکت و) رحمت خداوند، در برای آنان نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگ دل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند، پس آن ها را ببخش و برای آن ها طلب آمرزش کن! و در کار ها با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم (انجام برنامه ای را) گرفتی، (قاطع باش و) بر خدا توکل کن؛ زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست دارد (159) اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کسی بر شما پیروز نخواهد شد و اگر دست از یاری شما بر دارد کیست که بعد از او، شما را یاری کند ؟!و مؤمنین، باید تنها بر خداوند توکل کنند. (160)

165) - از صفوان روایت کرده است، که گفت:

از امام رضا علیه السلام برای محمّد بن خالد اجازه ورود خواستم و به حضرت عرضی کردم: او معتقد به این امر (ولایت و امامت شما) نیست، ولی می گوید: به خدا سوگند! منظورم از این ملاقات، آن است که بر عقیده و فرمایش آن جناب رفتار نمایم.

فرمود: بگو وارد شود. موقعی که وارد شد گفت: فدایت گردم! من موقعیتی را از دست داده ام و بر خود ستم کرده ام - افراد گمان کردند که منظورش عیب جوئی بر حضرت رضا علیه السلام است - اکنون از خداوند نسبت به آن چه از من سر زده، طلب آمرزش می کنم و از شما هم تقاضا دارم که عذر مرا بپذیری و نسبت به وضع گذشته ام مرا ببخشی.

فرمود: بسیار خوب، عذرت را می پذیرم، که گر نپذیرم بر خلاف عقیده این دسته می شود - اشاره به من کرد - (که خارف نقده امامت اما بیت رسالت باشد) و مطابق نظر مخالفین امامت است؛ خداوند به پیامبرش می فرماید: «پس به وسیله رحمتی که از طرف خداوند شامل تو گشته، در برابر آنان (مخالفان و متکبّران) نرم و ملایم شده ای، ولی اگر ترش رو و سخت دل می بودی، از اطرافت پراکنده می شدند. بنا بر این آنان را عفو کن و برای شان استغفار نما و در امور با ایشان مشورت داشته باش».

ص: 161

ثُمَّ سَأَلَهُ عَنْ أَبِیهِ، فَأَخْبَرَهُ أَنَّهُ قَدْ مَضَی، وَ اِسْتَغْفَرَ لَهُ. (1)

807 / [166] - فِی رِوَایَهِ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ عَنْ سَعْدٍ اَلْإِسْکَافِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

جَاءَ أَعْرَابِیٌّ - أَحَدَ بَنِی عَامِرٍ - فَسَأَلَ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ؟ فَلَمْ یَجِدْهُ.

قَالُوا: هُوَ بقُزَج (2) [بِقُزَحَ] فَطَلَبَهُ فَلَمْ یَجِدْهُ، قَالُوا: هُوَ بِمِنًی.

قَالَ: فَطَلَبَهُ فَلَمْ یَجِدْهُ، فَقَالُوا: هُوَ بِعَرَفَهَ فَطَلَبَهُ فَلَمْ یَجِدْهُ.

قَالُوا: هُوَ بِالْمَشَعِرِ.

قَالُ: فَوَجَدَهُ فِی اَلْمَوْقِفِ، قَالَ: حَلُّوا لِیَ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ

فَقَالَ اَلنَّاسُ: یَا أَعْرَابِیُّ! مَا أَنْکَرَکَ إِذَا وَجَدْتَ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَسْطَ اَلْقَوْمِ وَجَدْتَهُ مُفَخَّماً.

قَالَ: بَلْ حَلُّوهُ لِی حَتَّی لاَ أَسْأَلَ عَنْهُ أَحَداً.

قَالُوا: فَإِنَّ نَبِیَّ اَللَّهِ أَطْوَلُ مِنَ اَلرَّبْعَهِ وَ أَقْصَرُ مِنَ اَلطَّوِیلِ اَلْفَاحِشِ کَأَنَّ لَوْنَهُ فِضَّهٌ وَ ذَهَبٌ أَرْجَلُ اَلنَّاسِ جُمَّهً وَ أَوْسَعُ اَلنَّاسِ جَبْهَهً بَیْنَ عَیْنَیْهِ غُرَّهٌ أَقْنَی اَلْأَنْفِ وَ اسِعُ اَلْجَبِینِ کَثُّ اَللِّحْیَهِ مُفَلَّجُ اَلْأَسْنَانِ عَلَی شَفَتِهِ اَلسُّفْلَی خَالٌ کَأَنَّ رَقَبَتَهُ إِبْرِیقُ فِضَّهٍ بَعِیدُ مَا بَیْنَ مُشَاشَهِ اَلْمَنْکِبَیْنِ کَأَنَّ بَطْنَهُ وَ صَدْرَهُ سَبَلٌ سَبْطُ اَلْبَنَانِ عَظِیمُ اَلْبَرَاثِنِ إِذَا مَشَی مَشَی مُتَکَفِّئاً وَ إِذَا اِلْتَفَتَ اِلْتَفَتَ بِأَجْمَعِهِ کَأَنَّ یَدَهُ مِنْ لِینِهَا مَتْنُ أَرْنَبٍ إِذَا قَامَ مَعَ إِنْسَانٍ لَمْ یَنْفَتِلْ حَتَّی یَنْفَتِلَ صَاحِبُهُ وَ إِذَا جَلَسَ لَمْ یَحُلَّ حِبْوَتَهُ، حَتَّی یَقُومَ جَلِیسُهُ.

ص: 162


1- عنه بحار الأنوار: 275/49 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن: 125/2 ح 3، و نور الثقلين : 404/1 ح 406.
2- قُزَح اسم جبل بالمُزدلفة : معجم البلدان : 388/4.

سپس او از حال امام موسی بن جعفر علیهما السلام جویا شد، که حضرت در جواب فرمود: ایشان از دنیا رفته است و او برایش طلب مغفرت نمود.

166) - از صفوان جمّال از امام صادق علیه السلام و و نیز از سعد اسکاف، از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که فرمودند:

یک نفر اعرابی (بیابان نشین) از قبیله بنی عامر، خدمت پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم آمد و جویای حال حضرت شد، گفتند: به گردش (بیرون خانه یا بیرون شهر) رفته است. ولی او حضرت را نیافت، گفتند: به (صحرای) مِنی رفته، آن جا نیز حضرت را پیدا نکرد، گفتند: به عرفات رفته است، آن جا هم حضرت را نیافت، گفتند: به مَشعَر رفته، آمد و حضرت را در موقِف پیدا کرد و به مردم گفت: پیغمبر را برای من به گونه ای توصیف کنید که او را بشناسم.

مردم اظهار داشتند: ای اعرابی! چگونه او را نمی شناسی، وقتی در میان جمعیت بروی او را عظیم و بزرگوار می یابی؟ گفت: بیشتر توضیح دهید که دیگر لازم نباشد از کسی سؤال کنم، گفتند: قامتش متوسط، رنگش همانند رنگ نقره و طلا می باشد، مو های سرش ما بین ساده و فِر، پیشانی او وسیع و پهن، ما بین دو چشمانش (خال) سفید، بینی او کشیده و باریک، ابروان او با فاصله و جدا محاسنش پُر پشت، بین دندان هایش فاصله دارد و بر لب پایینش خالی موجود است. گردن آن حضرت همانند (گردن) آفتابه نقره ای (که صیقل داده شده)، شانه هایش باز و با فاصله شکم و سینه اش هم سطح و مساوی مفصل های انگشتانش صاف و نرم، پنجه هایش درشت و قوی می باشد.

اگر قدم بردارد آرام و با متانت راه می رود، اگر به کسی یا جایی نگاه کند با تمام چشم و چهره نگاه می کند، نرمی دستانش همچون کُرک موی خرگوش، اگر با فردی برخیزد یا همراه شود تا آن فرد جدا نشود از او جدا نمی گردد، اگر (در جمعی) بنشیند، حرکتی نکند (پارچه ای را که روی زانو و پا های خود انداخته بر ندارد و یا به هر شکلی که نشسته، ادامه دهد) مگر آن که هم نشینانش برخیزند.

ص: 163

فَجَاءَ اَلْأَعْرَابِیُّ، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَرَفَهُ قَامَ بِمِحْجَنِهِ عَلَی رَأْسِ نَاقَهِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عِنْدَ ذَنَبِ نَاقَتِهِ، فَأَقْبَلَ اَلنَّاسُ تَقُولُ مَا أَجْرَأَکَ یَا أَعْرَابِیُّ؟!

قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ دَعُوهُ فَإِنَّهُ [أَرِبٌ] ثُمَّ قَالَ: ﴿ مَا حَاجَتُکَ؟ ﴾

قَالَ: جَاءَتْنَا رُسُلُکَ [أَنْ] تُقِیمُوا اَلصَّلاَهَ وَ تُؤْتُوا اَلزَّکَاهَ وَ تَحُجُّوا اَلْبَیْتَ، وَ تَغْتَسِلُوا مِنَ اَلْجَنَابَهِ، وَ بَعَثَنِی قَوْمِی إِلَیْکَ رَائِداً أَبْغِی أَنْ أَسْتَحْلِفَکَ وَ أَخْشَی أَنْ تَغْضَبَ.

قَالَ: ﴿ لاَ أَغْضَبُ، إِنِّی أَنَا اَلَّذِی سَمَّانِیَ اَللَّهُ فِی التَّوْراةَ وَ اَلْإِنْجِیلِ: محمّد رَسُولَ اَللَّهِ، اَلْمُجْتَبَی اَلْمُصْطَفَی، لَیْسَ بِفَحَّاشٍ وَ لاَ سَخَّابٍ فِی اَلْأَسْوَاقِ، وَ لاَ یُتْبِعُ اَلسَّیِّئَهَ اَلسَّیِّئَهَ، وَ لَکِنْ یُتْبِعُ اَلسَّیِّئَهَ اَلْحَسَنَهَ فَسَلْنِی عَمَّا شِئْتَ وَ أَنَا اَلَّذِی سَمَّانِیَ اَللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ : ﴿ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ اَلْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ﴾ فَسَلْ عَمَّا شِئْتَ. ﴾

قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ اَلَّذِی رَفَعَ اَلسَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ، هُوَ أَرْسَلَکَ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، هُوَ أَرْسَلَنِی ﴾ ، قَالَ: بِاللَّهِ اَلَّذِی قَامَتِ اَلسَّمَاوَاتُ بِأَمْرِهِ، هُوَ اَلَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ اَلْکِتَابَ وَ أَرْسَلَکَ بِالصَّلاَهِ اَلْمَفْرُوضَهِ وَ اَلزَّکَاهِ اَلْمَعْقُولَهِ؟

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: وَ هُوَ أَمَرَکَ بِالاِغْتِسَالِ مِنَ اَلْجَنَابَهِ وَ بِالْحُدُودِ کُلِّهَا؟

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَإِنَّا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ کِتَابِهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ اَلْبَعْثِ وَ اَلْمِیزَانِ وَ اَلْمَوْقِفِ وَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ صَغِیرِهِ وَ کَبِیرِهِ.

قَالَ: فَاسْتَغْفَرَ لَهُ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ وَ سَلَّمَ دَعَا له. (1)

ص: 164


1- عنه بحار الأنوار: 184/16 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن: 126/2 ح 4، و مستدرك الوسائل : 448/12 ح 1129 ، و 406/8 ح 9814 قطعتان منه فيهما.

پس اعرابی وارد جمعیت شد و چون چشمش به پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم افتاد، حضرت را شناخت و در حالی که خود سوار شتر بود و پشت شتر (رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) قرار داشت با عصایش به شتر حضرت اشاره کرد. مردم گفتند: ای اعرابی! تا چه حدّ جرأت و جسارت داری؟! پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: او را آزاد بگذارید، او زیرک و هوشیار است، سپس به او فرمود: حاجت و خواسته ات چیست؟ اعرابی اظهار داشت: مأمورین شما نزد ما آمدند و گفتند نماز بخوانید، زکات دهيد، حجّ خانه خدا انجام دهید، غسل جنابت کنید؛ اکنون قبیله من، مرا فرستاده اند، تا درباره شما بررسی کنم و شما را سوگند دهم، ولی می ترسم که ناراحت و عصّبانی شوی.

حضرت فرمود: عصبانی نمی شوم، من همان کسی هستم که خداوند مرا در تورات و انجیل (به این عبارات و اوصاف) نام برده محمّد رسول اللّه، برگزیده، انتخاب شده ای که توهین کننده، فحش دهنده و فریاد زننده در بازار و اجتماعات نیست، بدی ها را با بدی جواب ندهد، بلکه بدی ها را با احسان و نیکی، برخورد کند؛ اکنون هر سؤالی داری بیان کن، که خداوند مرا در قرآن چنین توصف نموده: «ولی اگر ترش رو و سخت دل می بودی، از اطرافت پراکنده می شدند»؛ پس، از هر چه می خواهی سؤال کن. اعرابی گفت: آیا خداوندی که آسمان ها را بدون ستون آفریده، تو را برای رسالت برگزیده است؟ فرمود: بلی، او مرا فرستاده است.

گفت: تو را سوگند به خدایی که آسمان ها به امر او استوار می باشند! آیا همان خداوند برای تو کتاب (قرآن) نازل کرده؟ و تو را به نماز های واجب، زکات محدود و معیّن مأمور کرده است؟ فرمود: بلی. گفت: آیا خداوند تو را به انجام غسل جنابت و دیگر احکام و حدود امر کرده است؟ فرمود: بلی. در این لحظه اعرابی اظهار داشت: پس ما به خدای یکتا، رسولش، کتابش و به روز قیامت، زنده شدن بعد از مردن، میزان و بررسی اعمال، موقفی برای تعیین مجازات و تمامی احکام حلال و حرام، کوچک و بزرگ، ایمان آوردیم. پس از آن، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم برای او از درگاه خداوند طلب آمرزش نمود و دعایش کرد.

ص: 165

808 / [167] - أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ:

کَتَبَ إِلَیَّ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ أَنْ سَلْ فُلاَناً أَنْ یُشِیرَ عَلَیَّ وَ یَتَخَیَّرَ لِنَفْسِهِ فَهُوَ یَعْلَمُ مَا یَجُوزُ فِی بَلَدِهِ وَ کَیْفَ یُعَامِلُ اَلسَّلاَطِینَ فَإِنَّ اَلْمَشُورَهَ مُبَارَکَهٌ قَالَ اَللَّهُ لِنَبِیِّهِ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ ﴿ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ یُحِبُّ اَلْمُتَوَکِّلِینَ ﴾ فَإِنْ کَانَ مَا یَقُولُ مِمَّا یَجُوزُ کُنْتُ أُصَوِّبُ رَأْیَهُ، وَ إِنْ کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ رَجَوْتُ أَنْ أَضَعَهُ عَلَی اَلطَّرِیقِ اَلْوَاضِحِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ ﴿ وَ شاوِرْهُمْ فِی اَلْأَمْرِ ﴾ قَالَ: یَعْنِی اَلاِسْتِخَارَهَ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَا كَانَ لِنَبِي أَن يَغُلُّ وَ مَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلٌ يَوْمَ الْقِيمَةِ ثُمَّ تَوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿ 161 ﴾ أَفَمَن أَتْبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ كَمَن، باءَ بِسَخَط من اللَّهِ وَ مَأْوَهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿ 162 ﴾ هُمْ دَرَجَتْ عِندَ اللّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴾ ﴿ 163 ﴾

809 / [168] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ اَلْغُلُولُ کُلُّ شَیْءٍ غُلَّ عَنِ اَلْإِمَامِ وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ شُبْهَهٌ، وَ اَلسُّحْتُ شُبْهَهٌ. ﴾ (2)

ص: 166


1- عنه بحار الأنوار: 103/75 ح 34 و وسائل الشيعة 12 / 45 ح 15604، و البرهان في تفسیر القرآن 127/2 ح 5 نور الثقلين: 405/1 ح 414. إن أرقام الأحاديث في الطبعة المكتبة الإسلامية من 164 إلى آخر السورۀ تختلف 23 رقم. فتدبّر و لا تغفل.
2- عنه بحار الأنوار : 53/103 ح 16، و البرهان في تفسير القرآن: 1282 ح 2، و نور الثقلين 406/1 ح 419. يستدرك الوسائل : 70/13 ح 14775. تهذيب الأحكام : 352/6 بتفاوت یسیر، عنه وسائل الشيعة : 92/17 ح 22059.

167) - احمد بن محمّد از علی بن مهزیار روایت کرده است، که گفت:

امام جواد علیه السلام به من نوشت: به فلانی بگو با ما مشورت کند و پس از مشورت، آن چه نظر خودش است انتخاب نماید؛ زیرا او به آن چه در سرزمینش (اهواز) می گذرد دانا می باشد و از این که چگونه با سلاطین رفتار کند آگاه است؛ مشورت، باعث برکت و خوش بختی است، خداوند در قرآن کریم به پیامبرش می فرماید: «پس آنان را عفو کن و برای شان استغفار نما و در امور با ایشان مشورت داشته باش. پس اگر در مورد (مطلبی) تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن که خداوند، توکل کنندگان را دوست دارد».

(سپس فرمود:) پس (هر چه می گذرد را به من گزارش دهد) اگر نظرش درست بود که تأییدش می کنم و اگر نظرش غیر مجاز و نادرست بود نو را به راه روشن حق راهنمایی می نمایم، ان شاء اللّه؛ «و در امور با ایشان مشورت داشته باش»، فرمود: منظور طلب خیر و صلاح از مردم است.

فرمایش خداوند متعال: و ممکن نیست که هیچ پیامبری خیانت کند و هر کسی که خیانت کند روز رستاخیز، آن چه را در آن خیانت کرده با خود (به صحنه محشر) می آورد، سپس به هر کسی آن چه را (که انجام داده و) فراهم کرده است به طور کامل داده می شود و به آن ها سنمی نخواهد شد (161) آیا کسی که که از رضای خدا پیروی کرده همانند کسی است که به خشم و غضب خدا بازگشته جایگاه او جهنم خواهد بود و پایان کار او بسیار بد می باشد (163) ایشان در پیشگاه خداوند دارای درجات و مقامی هستند و خداوند به آن چه انجام می دهند بینا و آگاه است (193)

168) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: معنای «غلول» هر چیزی است که با خیانت و دست بُرد زدن، از (مال و حقوق) امام بدست آید و یا خوردن (و تلف کردن) مال یتیم، از روی شبهه و بی اعتنایی و یا استفاده از مال شبهه ناک، سُحب و حرام می باشد.

ص: 167

810 / [169] - عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ أَفَمَنِ اِتَّبَعَ رِضْونَ اَللّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اَللّهِ وَ مَأْوهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ اَلْمَصِیرُ ﴾

فَقَالَ: ﴿ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِم السَّلاَمُ وَ اَللَّهِ! یَا عَمَّارُ! دَرَجَاتٌ لِلْمُؤْمِنِینَ عِنْدَ اَللَّهِ وَ بِمُوَالاَتِهِمْ وَ بِمَعْرِفَتِهِمْ إِیَّانَا فَیُضَاعِفُ اَللَّهُ لِلْمُؤْمِنِینَ حَسَنَاتِهِمْ وَ یَرْفَعُ اَللَّهُ لَهُمُ اَلدَّرَجَاتِ اَلْعُلَی، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: یَا عَمَّارُ! : ﴿ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اَللّهِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: ﴿ اَلْمَصِیرُ ﴾ فَهُمْ وَ اَللَّهِ! اَلَّذِینَ جَحَدُوا حَقَّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ حَقَّ اَلْأَئِمَّهِ عَلَیْهِم السَّلاَمُ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ فَبَاءُوا لِذَلِکَ سَخَطاً مِنَ اَللَّهِ. ﴾ (1)

811 / [170] - عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ ذَکَرَ قَوْلَ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اَللّهِ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلدَّرَجَهُ مَا بَیْنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ أَو لَمَّا أَصَبَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مَثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُل شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴾ ﴿ 160 ﴾

ص: 168


1- عنه بحار الأنوار: 171/69 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن 129/2 ح 2 و نور الثقلين: 406/1 ح 420. الكافي : 430/1 ح 84 بإسناده عن عمّار السنباطي قال: سألت أبا عبد اللّه علیه السلام- إلى قوله : الدرجات العلي -، و نحوه المناقب لابن شهر آشوب : 4 /179 عنه البحار : 92/24 ح 1.
2- عنه بحار الأنوار: 171/69 ذيل ح 13، و البرهان في تفسير القرآن: 129/2 ح 3 و نور الثقلين : 406/1 ح 421.

169) - از عمار بن مروان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آیا کسی که متابعت رضوان خدا کند، همانند کی است که به غضب خداوند گرفتار شده و جایگاه او جهنّم می باشد و بد جایگاهی خواهد بود»، سؤال کردم؟

فرمود: (منظور از رضوان) امامان (اهل بیت عصمت و طهارت) علیهم السلام هستند، ای عمّار! به خدا سوگند! که ایشان درجات و مراحل ایمان مؤمنین هستند که خداوند به وسیله ولایت و معرفت مؤمنین نسبت به ما (اهل بیت علیهم السلام اعمال نیک شان را چند برابر می کنند و درجات عالی آن ها را افزایش می دهد.

و اما ای عمّار! (در مورد) فرمایش خداوند: «همانند کسی است که به غضب خداوند گرفتار شده» تا پایان «جایگاه»، به خدا سوگند! آنان کسانی هستند که حقّ ما (اهل بیت رسالت) را انکار و پای مال، کردند که به خشم خداوند گرفتار خواهند شد.

170) - (با سند خود) از امام رضا علیه السلام روایت کرده است، که گفت:

حضرت در مورد فرمایش خداوند متعال: «آن ها درجه ها و مقاماتی در پیشگاه خداوند هستند» فرمود: هر درجه ای، به اندازه فاصلۀ بين آسمان تا زمین است.

فرمایش خداوند متعال: آیا هنگامی که مصیبتی (در جنگ اُحد) به شما رسید، در حالی که دو برابر آن را (در جنگ بدر بر دشمن) وارد ساخته بودید، گفتید: این مصیبت از کجاست؟! (ای پیامبر!) بگو: آن از ناحیۀ خود شماست (که در جنگ اُحد، با دستور پیامبر مخالفت کردید)! خداوند بر هر چیزی توان مند است. (165)

ص: 169

812 / [171] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی قَوْلِ اللَّهِ : ﴿ أَوَ لَمَّا أَصبَتْکُمْ مُصِیبَهٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها ﴾ قَالَ:

﴿ کَانَ الْمُسْلِمُونَ قَدْ أَصَابُوا بِبَدْرٍ مِائَهً وَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا قَتَلُوا سَبْعِینَ رَجُلًا وَ أَسَرُوا سَبْعِینَ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ أُحُدٍ أُصِیبَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ سَبْعُونَ رَجُلًا قَالَ فَاغْتَمُّوا بِذَلِکَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ أَوَ لَمَّا أَصابَتْکُمْ مُصِیبَهٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها ﴾ . ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَتَا، بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴾ ﴿ 169 ﴾

813/ [172] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ أَتَی رَجُلٌ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. فَقَالَ إِنِّی رَاغِبٌ نَشِیطٌ فِی اَلْجِهَادِ. ﴾

قَالَ: ﴿ فَجَاهِدْ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ فَإِنَّکَ إِنْ تُقْتَلْ کُنْتَ حَیّاً عِنْدَ اَللَّهِ تُرْزَقُ، وَ إِنْ مِتَّ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُکَ عَلَی اَللَّهِ، وَ إِنْ رَجَعْتَ خَرَجْتَ مِنَ اَلذُّنُوبِ إِلَی اَللَّهِ، هَذَا تَفْسِیرُ : ﴿ وَ لا تَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اَللّهِ أَمْواتاً ﴾ الْآيَةَ. ﴾ (2)

ص: 170


1- عنه بحار الأنوار : 318/19 ح 68 ، و 92/20 ح 24 و البرهان في تفسير القرآن : 129/2 ، ح 6، و نور الثقلين: 408/1 ح 426 .
2- عنه بحار الأنوار: 14/100 ح 29 ، و البرهان في تفسير القرآن : 130/2 ح 4، و نور الثقلين 409/ ح 430، و مستدرك الوسائل : 9/11 ح 12287 . الأمالي للصدوق : 461 ح 8 (المجلس السبعون) بإسناده عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبی عبد اللّه الصادق علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 20/15 ح 19929، و البحار : 66/74 ح 34 ، روضة الواعظين : 367/2 (مجلس في ذكر وجوب برّ الوالدين)، مستدرك الوسائل : 22/11 ح 12328 عن كتاب الإمامة و التبصرة لعليِ بن بابويه .

171) - از محمّد بن ابی حمزه، به نقل از کسی که نام برده، روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آیا مصیبتی که (در جنگ اُحد) به شما رسیده، دو برابر آن را (در جنگ بدر) بر دشمن وارد نکرده بودید؟» فرمود: مسلمانان در جنگ بدر، صد و چهل مرد (از دشمن) را گرفتند که هفتاد نفر شان را کشتند و هفتاد نفر دیگر را اسیر کردند، اما در جنگ اُحد، هفتاد نفر از مسلمانان از دست رفتند و (افراد باقی مانده) غمگین و ناراحت شدند، خداوند تبارک و تعالی این آیه «آیا مصیبتی که (در جنگ اُحد) به شما رسیده، دو برابر آن را (در جنگ بدر) بر دشمن وارد نکرده بودید»، را نازل نمود.

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، همچون مردگان هستند! بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگار شان روزی داده می شوند. (169)

172) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: شخصی نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آمد و اظهار داشت: من با نشاط هستم و برای جهاد در راه خدا اشتیاق دارم. حضرت فرمود: برو در راه خدا جهاد کن که اگر کشته شوی، زنده هستی و در پیشگاه خداوند روزی می خوری و اگر بمیری، پاداش تو بر خداوند است و اگر هم بازگشتی، از گناهان (غیر از حقّ الناس) پاک شده ای؛ و حضرت افزود: این تفسیر (فرمایش خداوند متعال:) «و گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شده اند، مردگان هستند» - تا آخر آیه - می باشد.

ص: 171

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابَهُمْ الْفَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿ 172 ﴾ الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَنًا و قَالُوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ ﴿ 173 ﴾ فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللّهِ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ ﴾ ﴿ 174 ﴾

814/ [173] - عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِی مَرْیَمَ قَالَ:

قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بَعَثَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی عَشَرَهٍ: ﴿ اِسْتَجابُوا لِلّهِ وَ اَلرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ اَلْقَرْحُ ﴾- إِلی - ﴿ أَجْرٌ عَظِیمٌ ﴾ ، إِنَّمَا أُنْزِلَتْ فِی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (1)

815/ [174] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا وَجَّهَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ إِلَی أَهْلِ مَکَّهَ قَالُوا: بَعَثَ هَذَا اَلصَّبِیَّ وَ لَوْ بَعَثَ غَیْرَهُ إِلَی أَهْلِ مَکَّهَ وَ فِی مَکَّهَ صَنَادِیدُ قُرَیْشٍ وَ رِجَالُهَا وَ اَللَّهِ اَلْکُفْرُ أَوْلَی بِنَا مِمَّا نَحْنُ فِیهِ، فَسَارُوا وَ قَالُوا لَهُمَا وَ خَوَّفُوهُمَا بِأَهْلِ مَکَّهَ وَ غَلَّظُوا عَلَیْهِمَا اَلْأَمْرَ. ﴾

فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ حَسْبُنَا اَللّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ وَ مَضَیَا، فَلَمَّا دَخَلاَ مَکَّهَ أَخْبَرَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِقَوْلِهِمْ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ بِقَوْلِ عَلِیٍّ لَهُمْ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ فِی کِتَابِهِ،

ص: 172


1- عنه بحار الأنوار: 92/20 ح 25، و البرهان في تفسير القرآن، 132/2 ح 4 و شواهد التنزيل : 173/1 ح 185 مسنداً و معنعناً.

فرمایش خداوند متعال: آن کسانی که دعوت خدا و پیامبر را، پس از آن که جراحاتی به ایشان رسید، اجابت کردند (و هنوز زخم های جنگ اُحد التيام نیافته بود، که به سوی جنگ «حمراء الأسد» حرکت نمودند) برای افرادی از آن ها، که نیکی کردند و تقوا پیشه کردند، پاداش بزرگی خواهد بود (172) این ها کسانی بودند که (بعضی از) افراد، به آنان گفتند: مردم برای (حمله به) شما اجتماع کرده اند، از آن ها بترسید! اما این سخن، بر ایمان شان افزود و اظهار داشتند: خدا ما را کافی است و او بهترین وکیل است. (173) به همین جهت، آن ها (از این جنگ) با نعمت و فضل پروردگار شان بازگشتند، در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید و از رضای خدا، پیروی کردند و خداوند دارای فضل و بخش بزرگی است. (174)

172) - از سالم بن ابی مریم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به من فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم علی علیه السلام را (که در جنگ اُحد مجروح شده بود) با ده نفر دیگر ( به تعقیب مشرکین مکه) فرستاد، که آیه کسانی «که استجابت کردند و پذیرفتند برای خدا و رسول، بعد از آن تحمّل مصیت ها و سختی ها ...، برای ایشان پاداش عظیمی خواهد بود» در شأن و منزلت امير المؤمنين على علیه السلام نازل شد.

174) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم امير المؤمنين على علیه السلام را به همراه عمّار بن یاسر به سمت اهالی مکه فرستاد، آنان گفتند: او این بچه را فرستاده است، ولی اگر دیگری را فرستاده بود، (ارزش داشت؛ زیرا) در مکه صنادید قریش (نیرومند) هستند، به خدا سوگند! باقی ماندن بر کفر، بهتر از این وضعیتی می باشند که داریم، سپس به سمت آن دو (علی علیه السلام و عمّار) رفتند و ضمن سخنانی ایشان را به وجود اهالی مکه ترسانیدند و مطالب خود را با تهدید مطرح نمودند، اظهار داشت:

ص: 173

وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: أَلَمْ تَرَ إِلَی ﴿ اَلَّذِینَ قالَ لَهُمُ اَلنّاسُ إِنَّ اَلنّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اَللّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ * فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِنَ اَللّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اِتَّبَعُوا رِضْوانَ اَللّهِ وَ اَللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ ﴾ وَ إِنَّمَا نَزَلَتْ أَلَمْ تَرَ إِلَی فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ لَقُوا عَلِیّاً وَ عَمَّاراً؟ ﴾

فَقَالاَ: ﴿ إِنَّ أَبَا سُفْیَانَ وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَامِرٍ وَ أَهْلَ مَکَّهَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ وَ زَادَهُمْ إِیمَاناً وَ قَالُوا حَسْبُنَا اَللَّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴾ ﴿ 178 ﴾

816 / [175] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ اَلْکَافِرِ: اَلْمَوْتُ خَیْرٌ لَهُ أَمِ اَلْحَیَاهُ؟

فَقَالَ: ﴿ اَلْمَوْتُ خَیْرٌ لِلْمُؤْمِنِ وَ اَلْکَافِرِ ﴾ ، قُلْتُ: وَ لِمَ؟

قَالَ: لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ ما عِنْدَ اَللّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ ﴾ (2) وَ یَقُولُ: ﴿ وَ لا یَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ ﴾ . (3)

ص: 174


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 132/2 ح 5 و نور الثقلين : 411/1 ح 437. يأتى الحديث أيضاً في الحديث 287 من سورۀ «النساء».
2- سورۀ آل عمران : 198/3.
3- عنه بحار الأنوار: 134/6 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 133/2 ح 1، و نور الثقلين: 413/1 ح 445. شرح نهج البلاغة لابن ابى الحديد : 344/20 الحكمه 956 بتفاوت يسير .

«خداوند ما را کفایت می کند و او بهترین وکیل می باشد» و به راه خود ادامه دادند تا وارد مکه شدند و خداوند، برخورد آنان و جواب علی علیه السلام را به پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم خبر داد و آیاتی را نازل نمود، که عبارتند از: «کسانی که گفتند: مردم علیه شما اجتماع کرده، از آنان بترسید، پس ایمان ایشان افزایش یافت و گفتند: خداوند ما را کفایت می کند و او بهترین وکیل می باشد * پس به وسیله نعمت الهی هیچ بدی و ناراحتی به آنان نرسید، بلکه راه رضوان خدا را پیمودند و خداوند دارای فضل بزرگی است».

(سپس امام علیه السلام افزود:) آیه این چنین نازل شد: آیا فلانی و فلانی را ندیدی که علی علیه السلام و عمار را ملاقات کردند و گفتند: به درستی که ابو سفیان و عبد اللّه بن عامر و دیگر اهالی مکه، علیه شما اجتماع کرده اند، پس از آن ها بترسید، ولی خداوند ایمان ایشان را تقویت نمود و (آن دو) گفتند: خداوند ما را کفایت می نماید و او بهترین وکیل می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و آن ها که کافر شدند (و راه طغیان را پیش گرفتند) تصور نکنند که اگر به آنان مهلت می دهیم، به سود شان است، ما به آن ها مهلت می دهیم فقط برای این که بر گناهان خود بیفزایند و برای آن ها عذاب خوار کننده ای (آماده شده) است. (178)

175) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: برای کافر، مرگ بهتر است یا زنده بودن؟

فرمود: مرگ هم برای مؤمن خوب است و هم برای کافر، ولی آن برای کافر بهتر (از زنده بودن) است.

عرض کردم: بر چه اساسی( این مطلب را) می فرمایی؟

فرمود: چون خداوند متعال می فرماید: «آن چه نزد خداوند می باشد برای نیکان بهتر است» و نیز می فرماید: «و کسانی که کافر هستند گمان نکنند، اگر به آنان (در ادامه زندگی) مهلت داده شود، برای شان خوب می باشد، به درستی که به ایشان مهلت می دهیم تا گناهی را (بر گناهان شان) افزایش دهند و برای شان عذابی سخت خواهد بود».

ص: 175

817 / [176]- عَنْ یُونُسَ رَفَعَهُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: زَوَّجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اِبْنَتَهُ فُلاَناً؟

قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: فَکَیْفَ زَوَّجَهُ اَلْأُخْرَی؟

قَالَ: قَدْ فَعَلَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿ وَ لا یَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ - إِلَی قَوْلُهُ تَعَالَى: - ﴿ عَذابٌ مُهِینٌ ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيرُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِبِ وَ ما كَانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْب وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِن رُسُلِهِ، مَن يَشَاءُ فَئَامِنُواْ باللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِن تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿ 179 ﴾ وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بمَا وَ ءَاتَنهُمُ اللّهُ من فَضْلِهِ، هُوَ خَيْرًا لَّهُم بَل هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَيْطَوَّفُونَ مَا يَخِلُوا بِهِ، يَوْمَ الْقِيَمَةِ وَ لِلَّهِ مِيرَثُ السَّمَوَات وَ الْأَرْضِ وَ اللّهُ بمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴾ ﴿ 180 ﴾

818 / [177] - عَنْ عَجْلاَنَ أَبِی صَالِحٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ لاَ تَمْضِی اَلْأَیَّامُ وَ اَللَّیَالِی حَتَّی یُنَادِیَ مُنَادٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ: یَا أَهْلَ اَلْحَقِّ! اِعْتَزِلُوا، یَا أَهْلَ اَلْبَاطِلِ! اِعْتَزِلُوا، فَیُعْزَلُ هَؤُلاَءِ مِنْ هَؤُلاَءِ وَ یُعْزَلُ هَؤُلاَءِ، مِنْ هَؤُلاَءِ. ﴾

ص: 176


1- عنه بحار الأنوار: 160/22 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن: 133/2 ح 2.

176) - از یونس (بن عبد الرحمان) به طور مرفوعه روایت کرده، که گفت:

به حضرت عرض کردم: آیا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دختر خود را به نکاح و ازدواج فلانی در آورد؟ فرمود: بلی. عرض کردم: چرا (بعد از فوت دخترش) نیز یکی دیگر از دخترانش را به ازدواج او در آورد؟

فرمود: (طبق مصلحت) انجام داد و خداوند متعال این آیه را نازل نمود: «و کسانی که کافر هستند گمان نکنند، اگر به آنان (در ادامه زندگی) مهلت داده شود، برای شان خوب می باشد ... و برای شان عذابی سخت خواهد بود».

فرمایش خداوند متعال: چنین نبوده که خداوند، مؤمنین را به همان گونه که شما هستید (به حال خود) واگذارد، مگر آن که ناپاکان را از پاکان جدا سارد و نیز چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب، آگاه کند (تا مؤمنین و منافقین را بشناسید) ولی خداوند از میان رسولان خود، هر کسی را که بخواهد بر می گزیند (و قسمتی از اسرار نهان را که برای مقام نبوّت و امامت لازم است، در اختیارش می گذارد) پس به خدا و رسولان او ایمان آورید و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، پاداش بزرگی برای شما خواهد بود (179) و کسانی که بخل می ورزند و آن چه را که خداوند از فضل خویش به آنان داده، اتفاق نمی کنند، گمان نکنند که این کار به سود آن ها می باشد، بلکه برای آن ها شر است، به زودی در قیامت، آن چه را نسبت به آن بخل ورزیده اند، همانند طوق و حلقه ای به گردن شان می افکنند و میراث آسمان ها و زمین از آن خداوند است و او از آن چه انجام می دهید آگاه است. (180)

177) - از عجلان ابی صالح روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام را شنیدم که می فرمود: روز ها و شب ها به پایان نمی رسد. مگر آن که صدایی از آسمان شنیده خواهد شد (که می گوید): ای پیروان حقّ! و ای اهل باطل! از هم جدا شوید. پس جدا شوید. پس پیروان حقّ، پیروان حقّ، از اهل باطل جدا خواهند شد.

ص: 177

قَالَ: قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ! یُخَالِطُ هَؤُلاَءِ هَؤُلاَءِ بَعْدَ ذَلِکَ اَلنِّدَاءِ؟

قَالَ: ﴿ کَلاَّ إِنَّهُ یَقُولُ فِی اَلْکِتَابِ ﴿ ما کانَ اَللّهُ لِیَذَرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمِیزَ اَلْخَبِیثَ مِنَ اَلطَّیِّبِ ﴾ (1)

819/ [178] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ وَ لِلّهِ مِيراثُ السَّماوَتِ وَ الْأَرْضِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَا مِنْ عَبْدٍ مَنَعَ زَکَوهَ مَالِهِ شَیْئاً إِلاَّ جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ ذَلِکَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ثُعْبَاناً مِنْ نَارٍ یُطَوَّقُ فِی عُنُقِهِ یَنْهَشُ مِنْ لَحْمِهِ حَتَّی یَفْرُغَ مِنَ اَلْحِسَابِ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ ﴾ قَالَ: مَا بَخِلُوا بِهِ مِنَ اَلزَّکَاهِ. ﴾ (2)

820 / [179] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ﴿ مَا مِنْ ذِی زَکَاهِ مَالٍ إِبِلٍ وَ لاَ بَقَرٍ وَ لاَ غَنَمٍ یَمْنَعُ زَکَاهَ مَالِهِ إِلاَّ أُقِیمَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ بِقَاعٍ قَفْرٍ یَنْطَحُهُ کُلُّ ذَاتِ قَرْنٍ بِقَرْنِهَا، وَ یَنْهَشُهُ کُلُّ ذَاتِ نَابٍ بِأَنْیَابِهَا، وَ یَطَأُهُ کُلُّ ذَاتِ ظِلْفٍ بِظِلْفِهَا، حَتَّی یَفْرُغَ اَللَّهُ مِنْ حِسَابِ خَلْقِهِ، وَ مَا مِنْ ذِی زَکَاهِ مَالٍ نَخْلٍ وَ لاَ زَرْعٍ وَ لاَ کَرْمٍ یَمْنَعُ زَکَاهَ مَالِهِ إِلاَّ قُلِّدَتْ أَرْضُهُ فِی سَبْعَهِ أَرَضِینَ یُطَوَّقُ بِهَا إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ. ﴾ (3)

ص: 178


1- عنه بحار الأنوار: 222/52 ح 86، و البرهان في تفسير القرآن : 133/2 ح 1 .
2- عنه بحار الأنوار: 232/52 ح 86، و 20/96 ذيل ح 46 أشار إليه، و البرهان: 134/2 ح 3. الكافي : 502/3 ح 1 ، و 504 ح 10 ، و 505 ح 16 بتفاوت، من لا يحضره الفقيه : 10/2 ح 1587، عنهما وسائل الشيعة : 22/9 ح 11422، ثواب الأعمال : 234 (عقاب مانع الزكاة) عنه عوالي اللئالي : 344/12 ح 119، و البحار : 20/96 ح 46، و الأمالي للطوسي : 305/2 بتفاوت يسير .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 134/2 ح 4 ، و مستدرك الوسائل : 18/7 ح 7527. تفسير القمّي : 93/2 (سورۀ المؤمنون) بإسناده عن حمّاد، عن حريز، عن أبی عبد اللّه علیه السلام و نحوه من لا يحضره الفقيه : 9/2 ح 1583 ، عنه وسائل الشيعة : 20/9 11420، ثواب الأعمال : 235 (عقاب مانع الزكاة).

عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! آیا بعد از این اعلان آسمانی، باز هم اهل حقّ و باطل با هم مخلوط می شوند؟ فرمود: هرگز چنین نخواهد شد؛ زیرا که خداوند در کتاب خود (قرآن) می فرماید: «خداوند اهل ایمان را در این حالی که شما هستید نمی گذارد، مگر آن که بدان را از خوبان جدا گرداند».

178) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به زودی (به وسیله) آن چه را که بُخل ورزیدند، پیچانده می شوند، در روز قیامت» سؤال کردم؟

فرمود: کسی نیست که زکات (و خمس) مال را پرداخت نکند، مگر آن که خداوند در قیامت آن مال را به صورت افعی که از جنس آتش است قرار دهد، به طوری که در گردنش حلقه زند و مرتب گوشت های بدنش را گاز می گیرد و نیش می زند، تا زمانی که از حساب اعمال خلاص شود؛ و این همان فرمایش خدای عزّ و جّل: ، «به زودی (به وسیله) آن چه را که بُخل ورزیدند، پیچانده می شوند می باشد، که منظور بُخل نسبت به پرداخت زکات (و خمس) خواهد بود.

179) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام فرمود:

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: هیچ دارندۀ زکات مالی -از شتر، گاو و یا گوسفند - نیست که از پرداخت زکات مانع شود، مگر این که خداوند او را در قیامت بر سرزمینی پست و هموار نگاه دارد، که هر (حیوان) سُم داری، از رویش بگذرد؛ و هر نیش دار زهر آلودی به او نیش زند؛ و هر (حیوان) درنده ای چنگال هایش را در بدن او فرو کند، تا زمانی که خداوند حساب او را تمام نماید.

و هیچ دارندۀ زکات مالی - از درخت خرما، یا صاحب زراعتی، یا موی و انگوری -، نیست که از دادن زکات خودداری کند، مگر آن که خداوند گوشۀ زمین آن را تا زمین هفتم بر (گردن) او طوقی سازد و (و در عالم برزخ) تا روز قیامت در چنین وضعیتی باقی بماند.

ص: 179

821 / [180] - عَنْ یُوسُفَ اَلطَّاطَرِیِّ، أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ - وَ ذَکَرَ اَلزَّکَاهَ - فَقَالَ: ﴿ اَلَّذِی یَمْنَعُ اَلزَّکَاهَ یُحَوِّلُ اَللَّهُ مَالَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ شُجَاعاً مِنْ نَارٍ، لَهُ ریمتان فَیُطَوِّقُهُ إِیَّاهُ، ثُمَّ یُقَالُ لَهُ: اِلْزَمْهُ کَمَا لَزِمَکَ فِی اَلدُّنْیَا، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ ﴾ اَلْآیَهَ. ﴾ (1)

822 / [181] - وَ عَنْهُمْ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ [قَالَوا]:

﴿ مَانِعُ اَلزَّکَاهِ یُطَوَّقُ بِشُجَاعٍ أَقْرَعَ یَأْکُلُ مِنْ لَحْمِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ ﴾ اَلْآیَهِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلا نُؤْمِنَ لِرَسُول حَتَّى يَأْتِينَا بِقَرْيَانِ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلُ مِن قَبْلِي بالْبَيِّنَتِ وَ بالَّذِى قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن كُنتُمْ صَدِقِينَ ﴿ 183 ﴾ فَإِن كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِبَ رُسُل مَن قَبْلِكَ جَاءُو به بِالْبَيِّنَتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْكِتابِ الْمُنير ﴾ ﴿ 184 ﴾

ص: 180


1- عنه بحار الأنوار: 8/96 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن: 134/2 ح 5. و مستدرك الوسائل : 18/7 ح 7528.
2- عنه بحار الأنوار: 8/96 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن: 134/2 ح 6. و مستدرك الوسائل : 18/7 ح 7529. عوالی الئالي : 84/1 ح 16 من أبي أيوب الأنصاري، عن رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم بتفاوت، عنه البحار : 10/96 ح 10، و مستدرك الوسائل 20/7 ح 7531 ، و 274/15 ح 18221.

180) - از یوسف طاطری روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیده است که حضرت، مسأله زکات را یاد آور شد و فرمود: کسی که از پرداخت زکات (و خمس) مانع شود، خداوند مال او را در قیامت به یک افعی از جنس آتش تبدیل می کند که دارای زهر خطرناکی است و به گردن او حلقه می زند و به آن گفته می شود او را نگهدار و از او جدا نشو، همان طوری که در دنیا تو را نگاه می داشت و از پرداخت (زکات و خمس) ممانعت می کرد؛ و این همان فرمایش خداوند متعال: «به زودی (به وسیله) آن چه را که بُخل ورزیدند. پیچانده می شوند» می باشد.

181) - و از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام روایت کرده است، که فرمودند:

کسی که زکات (و خمس) را پرداخت نکند، به صورت ماری «اقرع» (که از شدت و زیادی زهر، موی و پوست کله اش ریخته است، در روز قیامت) از گوشت او می خورد؛ و این همان فرمایش خداوند متعال: «به زودی (به وسیله) آن چه را که بخل ورزیدند، پیچانده می شوند» است.

فرمایش خداوند متعال: (این ها) همان افرادی (هستند) که گفتند: خداوند از ما عهد و پیمان گرفته که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا (این معجزه را انجام دهد:) یک قربانی بیاورد، که آتش (صاعقۀ آسمانی) آن را بخورد! بگو: پیامبرانی پیش از من برای شما آمدند و دلایل روشن را با آن چه را گفتید آوردند، پس چرا آن ها را به قتل رساندید اگر راست می گویید؟! (183) پس (ای پیامبر!) اگر (این بهانه جویان) تو را تکذیب کنند، (چیز تازه ای نیست) رسولان پیش از تو هم تکذیب شدند، پیامبرانی که دلایل آشکار و نوشته های متین و محکم و کتاب روشنی بخش را آورده بودند. (184)

ص: 181

823 / [182] - عَنْ سَمَاعَهَ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ﴾ : وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ هَؤُلاَءِ لَمْ یَقْتُلُوا، وَ لَکِنْ فَقَدْ کَانَ هَوَاهُمْ مَعَ اَلَّذِینَ قَتَلُوا، فَسَمَّاهُمُ اَللَّهُ تَعَالَی قَاتِلِینَ لِمُتَابَعَهِ هَوَاهُمْ وَ رِضَاهُمْ لِذَلِکَ اَلْفِعْلِ. ﴾ (1)

824 / [183] - عَنْ عُمَرَ بن مَعْمَرِ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

﴿ لَعَنَ اَللَّهُ اَلْقَدَرِیَّهَ، لَعَنَ اَللَّهُ اَلْحَرُورِیَّهَ ، لَعَنَ اَللَّهُ اَلْمُرْجِئَهَ ، لَعَنَ اَللَّهُ اَلْمُرْجِئَهَ. ﴾

قُلْتُ له: جَعَلْتُ فَداکَ! کَیْفَ لَعَنْتَ هَؤُلاَءِ مَرَّهً وَ لَعَنْتَ هَؤُلاَءِ مَرَّتَیْنِ؟

فَقَالَ: ﴿ إِنَّ هَؤُلاَءِ زَعَمُوا أَنَّ اَلَّذِینَ قَتَلُونَا کَانُوا مُؤْمِنِینَ فَثِیَابُهُمْ مُلَطَّخَهٌ بِدِمَائِنَا إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ، أَمَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ اَلَّذِینَ قالُوا إِنَّ اَللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتّى يَأْتِيَنا بِقُرْبانٍ تَأْكُلُهُ اَلنّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّناتِ وَ بِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِين ﴾ .

قَالَ: ﴿ فَکَانَ بَیْنَ اَلَّذِینَ خُوطِبُوا بِهَذَا اَلْقَوْلِ وَ بَیْنَ اَلْقَاتِلِینَ خَمْسُمِائَهِ عَامٍ فَسَمَّاهُمُ اَللَّهُ قَاتِلِینَ بِرِضَاهُمْ بِمَا صَنَعَ أُولَئِکَ. ﴾ (2)

ص: 182


1- عنه بحار الأنوار: 192/9 ح 32، 232/52 ح 86، و 100 / 4 ح 2 و وسائل الشيعة : 268/16 ح 21535 ، و البرهان في تفسير القرآن : 136/2 ح 3، و مستدرك الوسائل: 107/12 ح 13647 .
2- عنه بحار الأنوار: 94/100 ح 2 ، و وسائل الشيعة : 268/16 ح 21536 فيه : عن معمر بن عمر، و البرهان في تفسير القرآن : 136/2 ح 4 . الكافي : 409/2 ح 1 بإسناده عن مروك بن عبيد، عن رجل، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير.

182) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند متعال: «(ای پیامبر!) بگو به تحقیق رسولانی پیش از من همراه دلیل و برهان بر آن چه که می گفتید، آمدند پس چرا آنان را کشتید؟ اگر راست می گویید»، می فرمود: همانا خداوند می دانست که این افراد پیامبران را نکشته اند، ولی ایده و عقیده آن ها همانند آن کشندگان (از پیشینیان ایشان) می بود، پس به همین لحاظ اینان را قاتل و کشنده نامیده، چون که نسبت به عمل گذشتگان خود راضی بودند.

183) - از عمر بن مُعمّر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند قدریه را لعنت کند، خداوند خوارج را لعنت کند، خداوند مُرجئه را لعنت کند، خداوند مرجئه را لعنت کند.

راوی گوید: عرض کردم: (قدریه و خوارج) هر کدام از آنان را یک بار لعنت کردی ولی (افراد) مرجئه را دو بار لعنت نمودی؟!

فرمود: این افراد می گویند کشندگان و قاتلان ما (اهل بیت رسالت) مؤمن هستند، پس دامن اینان تا روز قیامت به خون ما آلوده است، همانا خداوند در کتاب خود از مردمی حکایت می کند که (گفته اند): «هرگز ایمان به رسولی نمی آوریم تا این که برای ما قربانی بیاورد که آتش، آن را بخورد، (ای پیامبر!) بگو: همانا پیامبرانی پیش از من با نشانه ها و با همان که گفتید برای شما آمد، پس اگر راست می گویید، چرا آنان را کشتید؟!».

حضرت افزود: میانۀ کشندگان و گویندگان (به این سخنان) پانصد سال فاصله بود، که خداوند کشتن را به آنان نسبت داده است؛ برای این که اینان به آن چه آن ها (یعنی کشندگان) انجام دادند راضی بودند.

ص: 183

825 / [184] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَاشِمٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ : ﴿ قُلْ قَدْ جَاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صدِقِینَ ﴾ ، وَ قَدْ عَلِمَ أَنْ قَدْ قَالُوا وَ اَللَّهِ مَا قَتَلْنَا وَ لاَ شَهِدْنَا ﴾

قَالَ: وَ إِنَّمَا قِیلَ لَهُمُ اِبْرَءُوا مِنْ قَتَلَتِهِمْ فَأَبَوْا. (1)

826 / [185] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْأَرْقَطِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ لِی: ﴿ تَنْزِلُ اَلْکُوفَهَ ﴾ ؟

قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: ﴿ فَتَرَوْنَ قَتَلَهَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! مَا بَقِيَ [رَأَیْتُ] مِنْهُمْ أَحَداً قَالَ: ﴿ فَإِذَا أَنْتَ لاَ تَرَی اَلْقَاتِلَ إِلاَّ مَنْ قَتَلَ أَوْ مَنْ وَلِیَ اَلْقَتْلَ، أَلَمْ تَسْمَعْ إِلَی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ ﴾ فَأَیُّ رَسُولٍ قَبْلَ اَلَّذِی کَانَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ؟ وَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ عِیسَی رَسُولٌ، إِنَّمَا رَضُوا قَتْلَ أُولَئِکَ فَسُمُّوا قَاتِلِینَ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيمَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَن النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَنعُ الْغُرُورِ ﴾ ﴿ 185 ﴾

ص: 184


1- عنه بحار الأنوار: 192/9 ح 33 و 95,100 ح 3، و وسائل الشیعة : 141/16 ح 21189 و 268 ح 26534، و البرهان في تفسير القرآن 136/3 ح 5.
2- بحار الأنور 95/100 ح 4. و وسائل الشيعة : 141/16 21190، و البرهان في تفسیر القرآن : 137/2 ح 6.

184) - از محمّد بن هاشم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا این آیه «بگو (ای پیامبر!) : همانا پیامبرانی پیش از من با نشانه ها و با همان که گفتید، برای شما آمد، پس اگر راست می گویید، چرا آنان را کشتید؟!» در حالتی نازل شد که خداوند می دانست که (یهودیان) می گویند: به خدا سوگند! ما نه پیامبران را کشته ایم و نه شاهد کشتن آن ها بودیم، اما هنگامی که به این افراد گفته شود: بیایید و از کشتار و کردار گذشتگان خود بیزاری بجویید، امتناع ورزند و نپذیرند.

185) - از محمّد بن ارقّط روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به من فرمود (تا کنون) وارد کوفه شده ای؟

عرض کردم: بلی. فرمود: آیا قاتلان (امام) حسین علیه السلام را (در اجتماعات و کوچه و بازار) می بینید؟ گفتم: فدایت کردم! هیچ یک از آنان را نمی بینم.

فرمود: بنا بر این تو کسی را نمی بینی، مگر آن که یا قاتل و کشنده است و یا صاحب دم و خون کشته شدگان می باشد، آیا نشنیده ای که خداوند متعال می فرماید: «بگو (ای پیامبر!): همانا پیامبرانی پیش از من با نشانه ها و با همان که گفتید، برای شما آمدند، اگر راست می گویید چرا آنان را کشتید؟!»،

کدام رسول و پیامبری پیش از افراد حاضر در زمان حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم وجود داشت؟ با توجه بر این که بین حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم و عيسى علیه السلام پیامبری نبود، بلکه چون این افراد راضی بودند به آن کاری که پیشینیان خود با پیامبران قبل انجام دادند، قاتل نامیده شدند.

فرمایش خداوند متعال: هر کسی مرگ را می چشد و شما پاداش خود را به طور کامل در قیامت خواهید گرفت، پس آن هایی که از آتش (دوزخ) دور شده و به پشت وارد شوند، نجات یافته و رستگار شده اند و زندگی دنیا، چیزی جز سرمایه ای غرور آفرین و فریبنده نیست (185)

ص: 185

827 / [186] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَمَّا غَمَّضَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: ﴿ إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ﴾ (1) ، یَا لَهَا مِنْ مُصِیبَهٍ خَصَّتِ اَلْأَقْرَبِینَ وَ عَمَّتِ اَلْمُؤْمِنِینَ! لَمْ یُصَابُوا بِمِثْلِهَا قَطُّ، وَ لاَ عَایَنُوا مِثْلَهَا، فَلَمَّا قَبَرَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَمِعُوا مُنَادِیاً یُنَادِی مِنْ سَقْفِ اَلْبَیْتِ : ﴿ إِنَّما یُرِیدُ اَللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ﴾ (2) وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ اَلنّارِ وَ أُدْخِلَ اَلْجَنَّهَ فَقَدْ...فازَ وَ مَا اَلْحَیاهُ اَلدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ اَلْغُرُورِ ﴾ إِنَّ فِی اَللَّهِ خَلَفاً مِنْ کُلِّ ذَاهِبٍ وَ عَزَاءً مِنْ کُلِّ مُصِیبَهٍ، وَ دَرَکاً مِنْ کُلِّ مَا فَاتَ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا، وَ عَلَیْهِ فَتَوَکَّلُوا، وَ إِیَّاهُ فَارْجُوا إِنَّمَا اَلْمُصَابُ مَنْ حُرِمَ اَلثَّوَابَ. ﴾ (3)

828 / [187] - عَنْ اَلْحُسَیْنُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ جَاءَهُمْ جَبْرَئِیلُ وَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مُسَجًّی وَ فِی اَلْبَیْتِ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَهُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ اَلرَّحْمَهِ! ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ إِلَی ﴿ مَتعُ اَلْغُرُورِ إِنَّ فِی اَللَّهِ عَزَاءً مِنْ کُلِّ مُصِیبَهٍ وَ دَرَکاً مِنْ کُلِّ مَا فَاتَ وَ خَلَفاً مِنْ کُلِّ هَالِکٍ فَبِاللَّهِ فَثِقُوا وَ إِیَّاهُ فَارْجُوا إِنَّمَا اَلْمُصَابُ مَنْ حُرِمَ اَلثَّوَابَ وَ هَذَا آخِرُ وَطْئِی مِنَ اَلدُّنْیَا. ﴾

ص: 186


1- سورۀ البقرة : 156/2.
2- سورۀ الأحزاب : 33/33.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 138/2 ح 2. الكافي : 21/3 ح 4 بإسناده عن هشام بن سالم، عن أبی عبد اللّه علیه السلام.

186)- از جابر روایت کرده است، که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رحلت نمود، امير المؤمنين على علیه السلام اظهار داشت: «ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم»، چه بسیار مصیبت بزرگی است که خصوصاً به نزدیکان آن حضرت و عموماً به همۀ مؤمنین وارد آمد که هرگز به مثل آن گرفتار نشدند و بعد از این هم مثل آن را نخواهند چشید. و چون رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را در قبر نهادند، صدایی را از سوی سقف اتاق شنیدند (که این آیه را تلاوت می کرد): «همانا خداوند اراده نموده که شما (اهل بیت رسالت) از هر نوع پلیدی و آلودگی پاک و منزّه باشید» و (به دنباله آن گفت:) سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما اهل بیت باد، «هر نفسی مزه مرگ را می چشد و همانا روز قیامت، پاداش (کردار و گفتار) خود را دریافت می نمایید، پس هر که از آتش نجات یابد و وارد بهشت گردد، حتماً رستگار می باشد و این زندگانی در دنیا چیزی نیست، مگر یک نوع سرمایه غرور و خود پسندی؛ همانا برای خداوند از هر جدا شونده از این دنیای فانی به جهان باقی جانشینی و صاحب مصیبتی هست که جبران کننده می باشد هر آن چه را که فوت شده و از دست رفته است پس به خداوند اطمینان کنید و بر او توکل نمایید، به او امیدوار باشید و بدانید مصیبت دیده، آن کسی است که از پاداش محروم باشد.

187) - از حسین روایت کرده است، که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: چون رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رحلت نمود، در همان حالتی که هنوز جسد مطهرش روی زمین بود و امام علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام (اطراف جسد آن حضرت) حضور داشتند، جبرئیل وارد شد و اظهار داشت: ای اهل بيت رحمت! بر شما سلام باد؛ و سپس آیه «هر موجودی چشندۀ مرگ است» را تا پایان (عبارت) «دنیا نیست، مگر سرمایۀ غرور و فریب» را تلاوت کرد و گفت: به راستی برای خداوند در هر مصیبتی صاحب عزا و جانشینی است که جبران کننده آن چه است که از دست رفته و فوت شده به خدا اطمینان و اعتماد داشته و به او امیدوار باشید؛ زیرا مصیبت زده کسی است که از ثواب محروم باشد.

ص: 187

قَالَ [قَالُوا]: ﴿ فَسَمِعْنَا صَوْتاً فَلَمْ نَرَ شَخْصاً. ﴾ (1)

829 / [188] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ سَمِعُوا صَوْتاً مِنْ جَانِبِ اَلْبَیْتِ وَ لَمْ یَرَوْا شَخْصاً، یَقُولُ: ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ ﴾ - إلی قَوْلِهِ - ﴿ فَقَدْ فازَ ﴾ ثُمَّ قَالَ: فِی اَللَّهِ خَلَفٌ مِنْ کُلِّ هَالِکٍ وَ عَزَاءٌ مِنْ کُلِّ مُصِیبَهٍ، وَ دَرَکٌ لِمَا فَاتَ، فَبِاللَّهِ فَثِقُوا، وَ إِیَّاهُ فَارْجُوا فَإِنَّ اَلْمَحْرُومَ مَنْ یَحْرُمُ اَلثَّوَابَ وَ اُسْتُرُوا عَوْرَهَ نَبِیِّکُمْ، فَلَمَّا وَضَعَهُ عَلِیٌّ عَلَی سَرِیرِهِ نُودِیَ: یَا عَلِیُّ لاَ تَخْلَعِ اَلْقَمِیصَ قَالَ فَغَسَّلَهُ عَلَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَمِیصِهِ. ﴾ (2)

830 / [189] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یُونُسَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، قَالَ:

﴿ قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ ﴾ «أَوْ مَنْشُورَهٌ» [کَذَا] نَزَلَ بِهَا عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ إِلاَّ سَیُنْشَرُونَ، فَأَمَّا اَلْمُؤْمِنُونَ فَیُنْشَرُونَ إِلَی قُرَّهِ عَیْنٍ، وَ أَمَّا اَلْفُجَّارُ فَیُنْشَرُونَ إِلَی خِزْیِ اَللَّهِ إِیَّاهُمْ. ﴾ (3)

ص: 188


1- عنه بحار الأنوار: 525/22 ح 30، و البرهان: 138/2 ،3، و مستدرك الوسائل: 355/2 ذيل ح 2179. الكافي : 221/3 ح 5 بإسناده عن الحسين بن المختار، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، و 222 ح 8 بإسناده عن عبد اللّه بن الوليد، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير، إكمال الدين: 392/2 ح 7 باسناده عن عبد اللّه بن ميمون المكّي قال : حدثنا جعفر بن محمد، عن أبيه، عن علي بن الحسين علیهم السلام، عنه بحار الأنوار : 515/22 ح 20، مسكن الفؤاد : 118.
2- عنه بحار الأنوار: 526/22 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 138/2 ح 4 . الأمالي للطوسي : 660 ح 1365 (المجلس خامس و الثلاثون يوم الجمعة)، عنه البحار : 544/22 ح 59 .
3- عنه بحار الأنوار : 188/6 ح 26 فيه : محمّد، عن يونس، و البرهان في تفسير القرآن: 139/2 ح 5، و نور الثقلين: 418/1 ح 465. البحار: 64/56 ضمن ح 55 عن منتخب البصائر بإسناده عن جابر بن يزيد، عن أبي جعفر علیه السلام و 64/92 عن جعفر محمّد بن قولويه بإسناده في كلام طويل فيهما .

پس از آن جبرئیل علیه السلام افزود: این آخرین مرحله ای است که در دنیا برای پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم دو قدم می گذارم.

(امام صادق علیه السلام) افزود: اهل بیت (حاضر در اطراف حضرت، بعداً) گفتند: صدا را می شنیدیم، ولی شخص را نمی دیدیم.

188) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رحلت نمود، (اهل بيت علیهم السلام) صدایی را از گوشه اتاق شنیدند - ولی شخصی را ندیدند - که «هر موجود جانداری چشنده مرگ است» را تا پایان (عبارت) «دنیا نیست مگر سرمایه غرور و فریب» را می خواند، سپس افزود: به راستی برای خداوند در هر مصیبتی صاحب عزا و جانشینی است که جبران کننده آن چه است که از دست رفته و فوت شده، به خدا وثوق و اعتماد داشته باشید و به او امیدوار باشید؛ زیرا محروم و ناامید کسی است که از ثواب محروم باشد؛ روی بدن پیامبر تان را بپوشانید.

پس چون بدن حضرت را پوشاندند و بر تخت نهادند، صدایی شنیده شد: ای علی! پیراهنش را در نیاور.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: امام علی علیه السلام بدن حضرت (رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم) را از زیر پیراهن غسل داد.

189) - از محمّد بن یونس، به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده است، که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود: «هر موجودی چشندۀ مرگ است» - و سپس منشور و زنده می شود - آیه این چنین بر حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد که هیچ کسی از این امّت نیست، مگر آن که (پس از مرگ) زنده می شود، ولی مؤمنین بر چشمانی روشن وارد می گردند و فاجران در خزی و عذاب خواهند بود.

ص: 189

831 / [190] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ ﴾ لَمْ یَذُقِ اَلْمَوْتَ مَنْ قُتِلَ وَ قَالَ: لاَ بُدَّ مِنْ أَنْ یَرْجِعَ حَتَّی یَذُوقَ اَلْمَوْتَ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَتَبْلُوُنَّ فِي أَمْوَلِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الكِتَبَ من قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذیً كثِيرًا وَ إِن تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ الأمور ﴾ ﴿ 186 ﴾

832 / [191]- عَنْ أَبِی خَالِدٍ اَلْکَابُلِیِّ ، قَالَ: قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : ﴿ لَوَدِدْتُ أَنَّهُ أُذِنَ لِی فَکَلَّمْتُ اَلنَّاسَ ثَلاَثاً، ثُمَّ صَنَعَ اَللَّهُ بِی مَا أَحَبَّ - قَالَ بِیَدِهِ عَلَی صَدْرِهِ، - ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ لَکِنَّهَا عَزْمَهٌ مِنَ اَللَّهِ أَنْ نَصْبِرَ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ اَلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذیً کَثِیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ اَلْأُمُورِ ﴾ وَ أَقْبَلَ یَرْفَعُ یَدَهُ وَ یَضَعُهَا عَلَی صَدْرِهِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنوبِهِم وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَوَتِ و الأَرْضِ رَبَّنَا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ ﴾ ﴿ 191 ﴾

ص: 190


1- عنه البرهان في تفسیر القرآن: 139/2 ح 6. هذه قطعة من الحديث الذي تقدم في هذه السورة - الحديت 162 -.
2- عنه بحار الأنوار: 232/98 ح 17 و 423/71 ح 63 و البرهان في تفسير القرآن : 141/2 ح 3 و نور الثقلين : 421/1 ح 475. الغيبة للنعمانی: 232 بتفاوت يسير.

190)- از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: « هر موجودی چشندۀ مرگ است»، کسی که کشته شود، مزۀ مرگ را نخواهد چشید؛ و افزود: ولی او حتماً (به این جهان) باز می گردد تا مزۀ مرگ را بچشد.

فرمایش خداوند متعال: به بقین (همه شما) در اموال و جان های خود، آزمایش خواهید شد! و از کسانی که پیش از شما به آن ها کتاب (آسمانی) داده شده و هم چنین از مشرکان سخنان آزار دهندۀ فراوان خواهید شنید و اگر استقامت کنید و تقوا را پیشۀ خود سازید. (شایسته تر است؛ زیرا) این از کار های مهم و قابل اطمینان خواهد بود. (186)

191) - از ابو خالد کابلی روایت کرده است، که گفت:

امام سجاد علیه السلام فرمود: دوست داشتم که در گفتار، آزاد می بودم و سه کلمه با مردم حرف می زدم و سپس خداوند درباره من هر آن چه را که می خواست انجام می داد، سپس با دست خود به سینه ام اشاره کرد و فرمود: ولی آن عهدی است که با خدا بسته ایم و باید برای آن صبر کنیم، سپس این آیه را نیز تلاوت نمود: «و حتماً زخم زبان آنان که پیش از شما کتاب آسمانی بر آنان نازل شد و از آنان که شرک ورزیدند (آزار فراوانی) به شما خواهد رسید، که اگر صبر کنید و پرهیزکار باشید، سبب نیرو و قوّت اراده در کار ها می باشد» و (حضرت ضمن فرمایش) دست خود را بالا می بُرد و بر سینۀ خود می نهاد.

فرمایش خداوند متعال: همان هایی که در حال ایستاده و نشسته و آن گاه که بر پهلو (خوابیده) باشند خدا را یاد می کنند و در اسرار آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند (و اظهار می دارند:) پروردگارا! این ها را بی هوده نیافریده ای! تو منزّه هستی پس ما را از عذاب آتش نگاه دار (191).

ص: 191

833 / [192] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لاَ یَزَالُ اَلْمُؤْمِنُ فِی صَلاَهٍ مَا کَانَ فِی ذِکْرِ اَللَّهِ قَائِماً کَانَ أَوْ جَالِساً أَوْ مُضْطَجِعاً إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اَللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ ﴾ الْآيَةَ. ﴾

وَ فِي رِوَايَةِ أَخِّرِي، عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِثْلَهُ. (1)

834 / [193] - وَ فِی رِوَایَهٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اَللّهَ قِیَماً ﴾ : اَلْأَصِحَّاءُ، ﴿ وَ قُعُوداً ﴾ یَعْنِی اَلْمَرْضَی ﴿ وَ عَلی جُنُوبِهِمْ ﴾ قَالَ: ﴿ اَعَلُّ مِمَّنْ یُصَلِّی جَالِساً وَ أَوْجَعُ ﴾ . (2)

835 / [194] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبِی حَمْزَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

﴿ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اَللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلصَّحِیحُ یُصَلِّی قَائِماً ﴿ وَ قُعُوداً ﴾ ، وَ اَلْمَرِیضُ یُصَلِّی جَالِساً، ﴿ وَ عَلَی جُنُوبِهِمْ ﴾ أَضْعَفَ مِنَ اَلْمَرِیضِ اَلَّذِی یُصَلِّی جَالِساً ﴾ (3)

ص: 192


1- عنه بحار الأنوار: 159/93 ح 34 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 147/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 284/5 ذيل ح 5863 أشار إليه. أمالي الشيخ المفيد : 310 ح 1 (المجلس 37) عنه البحار: 152/93 ح 10، و مستدرك الوسائل : 284/5 ح 5863 ، الأمالي للطوسي : 79 ح 116 (المجلس الثالث)، عنه وسائل الشيعة : 150/7 ح 8975. و يأتي الحديث أيضاً في آخر الأحاديث من هذه السورۀ المباركة.
2- عنه بحار الأنوار: 333/84 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 148/2 ح 9 و مستدرك الوسائل : 115/4 ح 4269.
3- عنه بحار الأنوار: 333/84 ذيل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 148/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 115/4 ح 4270. الكافي : 411/3 ح 11، تهذيب الأحكام : 169/2 ح 130 ، و 176/3 ح 9، عنهم وسائل الشيعة : 481/5 ح 7113، و البحار : 333/84.

192) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: مؤمن همیشه در حال نماز می باشد، تا وقتی که در ذِکر خدا باشد، خواه ایستاده یا نشسته و یا خوابیده باشد، چون به راستی که خداوند متعال می فرماید: «کسانی که در حالت ایستاده و نشسته و بر پهلو (خوابیده) باشند، خدا را متذکّر هستند» - تا آخر آیه -.

و در روایتی دیگر هم از ابو حمزه، از امام باقر علیه السلام همانند آن وارد شده است.

193) - از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند: ﴿ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَمًا ﴾ فرمود:

منظور افراد صحیح و سالم می باشند. ﴿ وَ قُعُودًا ﴾ یعنی، افراد مریض و ناتوان. وَ ﴿ وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ ﴾، افراد علیل و زمین گیری هستند که حتی نمی توانند نماز را نشسته بخوانند.

194) - و در روایتی دیگر از ابو حمزه آمده است: امام باقر علیه السلام (دربارۀ فرمایش خداوند) «کسانی که در حالت ایستاده، نشسته و بر پهلو (خوابیده) باشند، متذکّر خدا هستند»، فرمود: افراد سالم و صحیح، نماز را ایستاده و نشسته به جا می آوردند، ولی افراد مریض فقط نشسته انجام می دهند و کسانی می توانند در حالت خوابیده نماز بخوانند که از بیماران معمولی که نشسته نماز می خوانند، ضعیف تر باشند.

ص: 193

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِل النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ مَا لِلظَّلِمِينَ مِنْ أَنصَار ﴿ 192 ﴾ رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَنِ أَنْ ءَامِنُوا بِرَبِّکُمْ فَامَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ كَفَرْ عَنَّا سَیِّاتِنَا وَ تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴾ ﴿ 193 ﴾

836 / [195] - عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ ما لِلظّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَا لَهُمْ مِنْ أَئِمَّهٍ یُسَمُّوهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ ﴾ (1)

837 / [196] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْإِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا ﴾ . قَالَ: ﴿ هُوَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ نُودِیَ مِنَ اَلسَّمَاءِ: أَنْ آمِنْ بِرَسُولِ اَللَّهِ؛ فَآمَنَ بِهِ ﴾ . (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أنى لا أُضِيعُ عَمَل عَمِل مِنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مَن بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَ أَخْرِجُوا مِن دِيَرهِمْ وَ أُوذُوا فِي سَبِيلِي وَ قَتَلُوا وَ قُتِلُوا لَا كَفَرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ لَأُ دْخِلَنَّهُمْ جَنَّتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اَللّهِ وَ اَللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ اَلثَّوابِ ﴾ ﴿ 195 ﴾

ص: 194


1- عنه بحار الأنوار. 268/24 ح 35 و 349/69. و البرهان في تفسير القرآن : 148/3 ح 11، و نور الثقلين : 424/1- 499.
2- عنه بحار الأنوار 97/36 ح 33 و البرهان في تفسير القرآن: 148/2 ح 12، و نور الثقلين: 424/1 ح 489.

فرمایش خداوند متعال: پروردگارا! هر کسی را که تو (به خاطر کردار و گفتارش،) به آتش افکنی، او را خوار و رسوا ساخته ای! و برای افراد ستمگر، هیچ یاوری نیست! (193) پروردگارا! ما صدای منادی (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت می کرد (و می گفت) : به پروردگار خود ایمان بیاورید! پس ما ایمان آوردیم، پروردگارا! گناهان ما را ببخش و بدی های ما را بپوشان و ما را با نیکان (و در مسیر آن ها) بمیران (193)

195)- از یونس بن ظبیان روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ تفسیر فرمایش خداوند متعال: «و ظالمان و ستمگران یاوری ندارند» سؤال کردم؟

فرمود: آن ها کسانی هستند که امام و پیشوایی ندارند (که به درگاه خداوند مغرّب) آن ها را با نام صدا زنند و به فریاد شان برسند.

196) - از عبد الرحمان بن كثير روايت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «ای پروردگار ما! منادی را شنیدیم برای ایمان ندا می داد: ایمان آورید، پس ما ایمان آوردیم» فرمود: دربارۀ امير المؤمنين عليه السلام است که از آسمان ندا آمد: به رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ایمان آورید، و او ایمان آورد.

فرمایش خداوند متعال: پس خداوند، درخواست آن ها را پذیرفت (و فرمود:) من عمل هیچ عمل کننده ای از شما را - زن باشد یا مرد - ضایع نخواهم کرد. شما هم نوع و از جنس یک دیگر می باشید، پس آن هایی که در راه خدا هجرت کردند و از خانه های خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند، یقین گناهان شان را می بخشم و آن ها را در باغ های بهشتی که از زیر درختانش نهر ها جاری است وارد می کنم. این پاداش خداوند است و بهترین پاداش ها نزد پروردگار می باشد. (195)

ص: 195

838 / [197] - عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ عَنْ عَلِیٍّ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اَللّهِ ﴾ وَ ﴿ وَ مَا عِنْدِ اَللّهِ اَلْأَبْرَارُ ﴾ (1) قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ﴿ أَنْتَ اَلثَّوَابُ وَ أنصارَکَ [أَصْحَابُکَ] اَلْأَبْرَارُ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا نُزُلًا مِنْ عِندِ اللّهِ وَ مَا عِندَ اللّهِ خَيْرٌ لِلأَبرار ﴾ ﴿ 198 ﴾

839/ [197]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلْمَوْتُ خَیْرٌ لِلْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ وَ ما عِنْدَ اَللّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ. ﴾ ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا و اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾ ﴿ 200 ﴾

ص: 196


1- سورۀ آل عمران : 198/3.
2- عنه بحار الأنوار 97/36 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن: 148/2 ح 13. شواهد التنزيل : 178/1 ح 189 و 190 بإسنادهما من صالح بن عبد الرحمن، عن الأصبع من نباتة قال: سمعت علیّاً علیه السلام یقول :... .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 148/2 ح 14. هذه قطعة من الحديث 157 الذي تقدّم في هذه السورۀ المباركة.

197) از اصبغ بن نباته روایت کرده است، که گفت:

امام علی علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «پاداشی از طرف خداوند» و «و آن چه آن چه نزد خداوند می باشد. برای نیکان بهتر است» اظهار داشت: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (خطاب به من) فرموده: تو همان «ثواب» هستی (که به سبب ولایت تو، شیعیانت ثواب می برند) و اصحاب تو «أبرار» می باشند.

فرمایش خداوند متعال: ولی کسانی (که ایمان دارند، و) از (معصیت و نافرمانی) پروردگار شان پرهیز می کنند برای آن ها باغ هایی از بهشت است، که از زیر درختانش نهر ها جاری است و همیشه در آن ها خواهند بود، این نخستین پذیرایی است که از سوی خداوند به آنان می رسد و آن چه در نزد خدا می باشد، برای نیکان بهتر است. (198)

198) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: مرگ برای مؤمن بهتر است، زیرا که خداوند می فرماید: «و آن چه نزد خداوند می باشد برای نیکان بهتر (از این دنیای فانی) است».

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! (در برابر مشکلات و هوس ها) استقامت کنید و در برابر دشمنان پایدار باشید و از مرز های خود مراقبت کنید و از امعصیت و نافرمانی خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید. (200)

ص: 197

840 / [199] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ اِصْبِرُوا ﴾ یَقُولُ: عَنِ اَلْمَعَاصِی ﴿ وَ صابِرُوا ﴾ عَلَی اَلْفَرَائِضِ، ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ ﴾ یَقُولُ: ﴿ آمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ اِنْهَوْا عَنِ اَلْمُنْکَرِ. ﴾

ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ أَیُّ مُنْکَرٍ أَنْکَرُ مِنْ ظُلْمِ اَلْأُمَّهِ لَنَا وَ قَتْلِهِمْ إِیَّانَا؟ ﴿ وَ رابِطُوا ﴾ یَقُولُ: فِی سَبِیلِ اَللَّهِ، وَ نَحْنُ اَلسَّبِیلُ فِیمَا بَیْنَ اَللَّهِ وَ خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ اَلرِّبَاطُ اَلْأَدْنَی، فَمَنْ جَاهَدَ عَنَّا فَقَدْ جَاهَدَ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ وَ سَلَّمَ مَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ ﴿ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴾ [یَقُولُ:] لَعَلَّ اَلْجَنَّهَ تُوجَبُ لَکُمْ إِنْ فَعَلْتُمْ ذَلِکَ، وَ نَظِیرُهَا مِنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اَللّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِی مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ ﴾ (1) ، وَ لَوْ کَانَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ فِی اَلْمُؤْمِنِینَ کَمَا فَسَّرَهَا اَلْمُفَسِّرُونَ لَفَازَ اَلْقَدَرِیَّهُ وَ أَهْلُ اَلْبِدَعِ مَعَهُمْ. ﴾ (2)

841 / [200] - عَنِ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا اِصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا ﴾ ، قَالَ: ﴿ اِصْبِرُوا عَلَی اَلْفَرَائِضِ وَ صَابِرُوا عَلَی اَلْمَصَائِبِ وَ رَابِطُوا عَلَی اَلْأَئِمَّهِ. ﴾ (3)

ص: 198


1- سورۀ فصلت: 33/41.
2- عنه بحار الأنوار: 216/24 ، و البرهان في تفسير القرآن : 151/2 ح 10 .
3- عنه بحار الأنوار: 217/24 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن : 151/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 282/11 ح 13023. تفسير القمّي: 129/1 (مواساة رجل من الأنصار) بإسناده عن ابن مكان، عن أبي اللّه علیه السلام، عنه البحار : 220/24 ح 2 ، الكافي : 81/2 ح 3 بإسناده عن أبي السفاتج ،عن أبي عبد اللّه علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة : 259/15 ح 20446، و البحار : 221/24 ح 22، مستدرك الوسائل : 282/11 ح 13024، عن أحمد بن محمّد السيّاري في كتاب القراءات، عن محمّد بن جمهور ، عن بعض أصحابنا، عن أبی عبد اللّه علیه السلام.

199) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «شکیبا باشید»، فرمود: از انجام گناهان شکیبائی کنید. «و یک دیگر را شکیبا نمایید»، در انجام واجبات بردبار باشید «و تقوای الهی را رعایت نمایید»، (خداوند) می فرماید: امر به معروف و نهی از منکر کنید. سپس حضرت افزود: چه کار زشت و منکری بالا تر از ستم این امّت بر ما (اهل بیت رسالت) و کشتن ما می باشد؟!

«و مرزداری کنید»، (خداوند) می فرماید: در راه خدا ارتباط، داشته باشید (و توجه نمایید که) ما (اهل بیت) راه بین خدا و خلق او هستیم، ما مرز های نزدیک (فیض الهی) می باشیم، هر کس از ما دفاع کند از پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و شریعت او، دفاع نموده است. و می فرماید: «شاید که شما رستگار گردید»، که شاید در صورت انجام دادن این وظایف، اهل بهشت قرار گیرید؛ و این نظیر فرمایش دیگر خداوند متعال می باشد که فرموده: «و چه کسی خوش گفتار تر از کسی است که خدا را می خواند، کار های شایسته انجام می دهد و می گوید : من از مسلمانان هستم؟».

اگر این آیه دربارۀ مرز داران و نگهبانان سر حدّات و مرز ها باشد - همچنان که تفسیر کرده اند - قدریه و بدعت گذاران از مخالفین نیز رستگار شده اند، چنان چه مفسّرین تفسیر کرده اند؛ (زیرا) نگهبانان مرز ها که رابط بین مشرکین و مسلمانان هستند، می توانند از افراد قدریه، بدعت گذاران در دین و حتی از دیگر بی دینان هم باشند).

200) - از ابن ابی بعفور روایت کرده است که گفت امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! شكیبا باشید و به یک دیگر شکیبایی دهید و مرز داری کنید» فرمود: بر انجام واجبات، صبر و شکیبایی داشته باشید و در برابر سختی ها و مصیبت ها، بردبار بوده و با ائمّه علیهم السلام در ارتباط باشید (و از ایشان تخلّف ننمایید).

ص: 199

842 / [201] - عَنْ یَعْقُوبَ اَلسَّرَّاجِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: تَبْقَی اَلْأَرْضُ یَوْماً بِغَیْرِ عَالِمٍ مِنْکُمْ یَفْزَعُ اَلنَّاسُ إِلَیْهِ؟

قَالَ: ﴿ فَقَالَ لِی: إِذاً لاَ یُعْبَدُ اَللَّهُ یَا أَبَا یُوسُفَ! ، لاَ تَخْلُو اَلْأَرْضُ مِنْ عَالِمٍ مِنَّا، ظَاهِرٍ یَفْزَعُ اَلنَّاسُ إِلَیْهِ فِی حَلاَلِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ، وَ إِنَّ ذَلِکَ لَمُبَیَّنٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ. قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا اِصْبِرُوا ﴾ عَلَی دِینِکُمْ ﴿ وَ صابِرُوا ﴾ عَدُوَّکُمْ مِمَّنْ یُخَالِفُکُمْ ﴿ وَ رابِطُوا ﴾ إِمَامَکُمْ ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ ﴾ فِیمَا أَمَرَکُمْ بِهِ وَ اِفْتَرَضَ عَلَیْکُمْ. ﴾ (1)

843 / [202] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ اِصْبِرُوا ﴾ عَلَی اَلْأَذَی فِینَا.

قُلْتُ: ﴿ وَ صابِرُوا ﴾ قَالَ: ﴿ عَلَی عَدُوِّکُمْ مَعَ وَلِیِّکُمْ. ﴾

قُلْتُ: ﴿ وَ رابِطُوا ﴾ ؟

قَالَ: اَلْمُقَامَ مَعَ إِمَامِکُمْ، ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴾.

قُلْتُ: تَنْزِیلٌ، قَالَ: ﴿ نَعَمْ. ﴾ (2)

844 / [203] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ قَالَ:

﴿ نَزَلَتْ فِینَا وَ لَمْ یَکُنِ اَلرِّبَاطُ اَلَّذِی أُمِرْنَا بِهِ بَعْدُ وَ سَیَکُونُ ذَلِکَ مِنْ يكون مِنْ

ص: 200


1- عنه بحار الأنوار: 217/24 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 151/2 ح 12 . بصائر الدرجات : 487 ح 16 (باب - 10 في أنّ الأرض لا يخلو من الحجّة)، عنه البحار: 1/232 ح 105، مختصر بصائر الدرجات: المناقب لابن شهر آشوب : 245/1.
2- عنه بحار الأنوار: 217/24 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 152/2 ح 13.

201) - از یعقوب سراج روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا ممکن است زمین، از دانشمند زنده ای از شما (اهل بیت عصمت و طهارت) خالی باشد که مردم به او پناه ببرند؟

فرمود: ای ابا یوسف! در چنین حالتی، دیگر کسی خدا را عبادت نمی کرد، زمین (هیچ موقع) از دانشمندان ما در ظاهر، خالی نخواهد شد ،که مردم در مسائل حلال و حرام به ایشان رجوع کرده و پناه می برند؛ این مطلب در کتاب خداوند آشکارا بیان شده است، آن جایی که فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده اید! شکیبا باشید و یک دیگر شکیبایی دهید و مرز داری کنید» که نسبت به دین، پایدار و بردبار و بر علیه دشمنان و مخالفان تان، قوی و ثابت قدم باشید و نیز در رابطه با امام خویش، مواظب و نگهدار (موقعیت و شئون ایشان) باشید؛ و تقوای الهی را در آن چه که به شما دستور داده و واجب گردانده، رعایت نمایید.

202) - و در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است، که فرمود:

﴿ اصْبِرُوا ﴾، صبر و شکیبایی در برابر اذیت و آزار دشمنان، در راه دفاع از ما (اهل بیت) است. ﴿ وَ صَابِرُوا ﴾ صبر و استقامت با پیشوای تان در مقابل دشمنان تان می باشد.

(راوی گوید:) عرض کردم: ﴿ وَ رَابِطُواْ ﴾ (معنایش چیست)؟

فرمود: ثابت قدم بودن در همراهی امام و پیشوا و رابطه داشتن و از او تخلّف نکردن است. عرض کردم: ﴿ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾، تنزیل و صریح آیه است و یا تأویل آن می باشد؟ فرمود: بلی، صریح آیه است.

203) - از ابو الطفيل روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد این آیه فرمود: درباره ما (اهل بیت رسالت) نازل شده، ولی هنوز وقت آن مراقبت و مرزبانی - که مأمور به آن هستیم - نرسیده است، در آینده ای نزدیک ذریّه ای از نسل ما که وظیفۀ آن را به عهده دارند، به وجود خواهند آمد؛

ص: 201

نَسْلِنَا اَلْمُرَابِطُ، وَ مِنْ نَسْلِ اِبْنِ نَاثِلٍ اَلْمُرَابِطُ. ﴾ (1)

845 / [204] - عَنْ بُرَيْدِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ ﴿ اصْبِرُوا ﴾ ، يَعْنِي بذلك عن المَعَاصِي ﴿ وَ صابِرُوا ﴾ يَعْنِي التَّقِيَّةَ، ﴿ وَ رابِطُوا ﴾ يَعْنِي الْأَئِمَّةِ ﴾ .

ثُمَّ قَالَ: تَدْرِي مَا مَعْنَى الْبُدُوا مَا لَبَدْنَا (2) ، فَإِذَا تَحَرَّكْنَا فَتَحَرَّكُوا، ﴿ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ﴾ مَا لَبَدْنَا ﴿ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾ .

قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّمَا نَقْرَؤُهَا ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ ﴾ قَالَ: ﴿ أَنْتُمْ تَقْرَءُونَهَا کَذَا وَ نَحْنُ نَقْرَؤُهَا کَذَا. ﴾ (3)

ص: 202


1- عنه بحار الأنوار: 218/24 ح 12 ، و البرهان في تفسير القرآن : 152/2 ح 14، و مستدرك الوسائل : 27/11 ح 12344 . تفسير القمّي : 23/2 (كيّفية خلقة العرش)، عنه البحار : 289/22 ح 61، و 374/24 ح 103، و 24/58 ح 41، الاختصاص : 71 بإسناده عن الفضيل بن يسار، عن أبی جعفر عليه السلام، و نحوه رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 53 ح 103 ، الغيبة للنعماني : 199 ح 12 (باب - 11 ما روي فيما أمر به الشيعة) بإسناده عن أبي الطفيل، عن أبي جعفر محمّد بن عليّ، عن أبيه عليّ بن الحسين علیه السلام، ضمن كلام طويل في تمامها.
2- في الطبعة الإسلامية: ثمّ قال: تدري ما معنى لبد و ما لبدنا، و في نسخة الأصل: و ما لبدا، و في البحار: ثمّ قال: أتدري ما معنى البدوا ما لبدنا. ثمّ قال العلّامة المجلسي بعد نقل الحديث: لبد كنصر و فرح، لبوداً و لبداً: أقام و لزق، و المعنى لا تستعجلوا في الخروج على المخالفين ... و ظاهرة أنّ تلك الزيادات كانت داخلة في الآية، و يحتمل أن يكون تفسيراً للمرابطة و المصابرة.
3- عنه بحار الأنوار: 218/24 ح 13 ، و البرهان في تفسير القرآن : 152/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 38/11 ح 12375.

و توجه داشته باش که نیز در صُلب «ابن ناثل» - یعنی ابن عباس - (امانت هایی) نهاده شده اند.

204) - از بُرید روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ ﴿ أصْبِرُواْ ﴾، فرمود: مقصود بردباری در ترک گناهان است.

﴿ وَ صَابِرُوا ﴾، مقصود تقیه (در برخورد با مخالفان و دشمنان) می باشد. ﴿ وَ رَابِطُواْ ﴾ یعنی ارتباط داشتن با امامان و پیشوایان دین علیهم السلام خواهد بود.

سپس فرمود: معنای ﴿ الْبُدُوا مَا لَبَدْنَا ﴾ را می دانی (که چیست)؟

معنایش این است که هر وقت ما حرکت کنیم، شما نیز حرکت کنید (و در خروج بر علیه مخالفین عجله نکنید، تا وقتی که علائم و نشانه هایی از ظهور قائم آل محمّد علیهم السلام بروز کند)، ﴿ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ﴾، بنا بر این تقوای الهی را (در همه امور زندگی، مادی و معنوی) رعایت نمایید، ﴿ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾ شاید رستگار شوید.

گفتم: فدایت شوم! ما ﴿ وَ اتَّقُوا اللَّهَ ﴾ می خوانیم، فرمود: شما این طور می خوانید (1) ، ولی ما آن طور می خوانیم.

ص: 203


1- احتمال است که شاید منظور لفظ جلاله «اللّه» باشد که برای تأویل، توسط ناسخین اهل سنّت اضافه شده و در اصل ﴿ وَ اتَّقُوا ﴾ بوده است، که طبق این روایت، ائمّه علیهم السلام بنا بر اصل نزول، قرائت می نموده اند. مترجم.

846 / [205] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لاَ یَزَالُ اَلْمُؤْمِنُ فِی صَلاَهٍ مَا کَانَ فِی ذِکْرِ اَللَّهِ إِنّ کَانَ أَوْ جَالِساً أَوْ مُضْطَجِعاً ﴾ (1)

لإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ:

﴿ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اَللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ ﴾ (2)

ص: 204


1- الظاهر أن هذا الحديث، تفسير للآية 191 المتقدّمة، فيكون موضعه بعد الآية المذكورة، فيتأمل.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 152/2 ح 15. الأمالي للمفيد : 310 ح 1 (المجلس السابع و الثلاثون) عنه البحار : 152/93 ح 10 ، الأمالي للطوسي : 79 ح 116 (المجلس الثالث)، عنه وسائل الشيعة : 1507 ح 8975، و مستدرك الوسائل : 284/5 ح 5863.

205) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود مؤمن همیشه در حال نماز

است تا وقتی که در ذکر خدا باشد، خواه

ایستاده یا نشسته و یا بر پهلو خوابیده باشد،

به راستی که خداوند می فرماید:

کسانی که در حالت ایستاده، نشسته

و بر پهلو (خوابیده) باشند،

متذکّر خدا هستند».

ص: 205

ص: 206

سورۀ المباركة ﴿ النّساء ﴾

[4]

ص: 207

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

847 / [1]- عَنْ زِرِّ بْنِ حُبَیْشٍ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ قَرَأَ سُورَهَ اَلنِّسَاءِ فِی کُلِّ جُمُعَهٍ أُومِنَ مِنْ ضَغْطَهِ اَلْقَبْرِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَآءً وَ اتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ، وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴾ ﴿ 1 ﴾

848 / [2]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ خُلِقَتْ حَوَّاءُ مِنْ قُصَیْرَا جَنْبِ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ اَلْقُصَیْرَا هُوَ اَلضِّلْعُ اَلْأَصْغَرُ، وَ أَبْدَلَ اَللَّهُ مَکَانَهُ لَحْماً. ﴾ (2)

ص: 208


1- عنه مجمع البيان: 3/3 و زاد فيه في آخره: إذا دخل في قبره، و بحار الأنوار: 273/92 ذیل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 153/2، و مستدرك الوسائل : 103/6 ح 6538. ثواب الأعمال : 105 (ثواب من قر سورۀ النساء)، عنه و البخار 273/92 ح 1، و نور الثقلين: 429/1 ح 1، الأعمال الدين : 369 (باب عدد أسماء اللّه تعالى) مرسلاً.
2- عنه بحار الأنور : 115/11 ح 43، و البرهان في تفسير القرآن: 154/3 ح 5.

به نام خداوند بخشاینده مهربان

1). از زِرّ بن حُبیش روایت کرده است، که گفت:

امير المؤمنين على علیه السلام فرمود: کسی که سورۀ «نساء» را در هر جمعه بخواند، از فشار قبر در امان می باشد.

فرمایش خداوند متعال: ای مردم! از (مخالفت) پروردگار تان بپرهیزید! همان کسی که همۀ شما را از یک انسان آفرید و همسر او را (نیز) از او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی را (روی زمین) منتشر ساخت و از خدایی بپرهیزید که (همگی شما به عظمت او معترف هستید و) هنگامی که چیزی از یک دیگر خواهید، نام او را می برید! (و نیز) (از قطع رابطه) با خویشاوندان خود، دوری کنید؛ زیرا خداوند، مراقب (رفتار و اعمال) شما است. (1)

2)- از محمّد بن عیسی از عیسی بن عبد اللّه علوی، به نقل از پدرش، از جدّش روایت کرده است، که گفت:

أمير المؤمنين علیه السلام فرمود: حوا از دنده کوچک پهلوی آدم (عليه السلام) آفریده شد و خداوند به جای آن، گوشت جایگزین نمود.

ص: 209

849 / [3] - وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ قَالَ: ﴿ خُلِقَتْ حَوَّاءُ مِنْ جَنْبِ آدَمَ وَ هُوَ رَاقِدٌ. ﴾ (1)

850 / [4] - عَنْ أَبِی عَلِیٍّ اَلْوَاسِطِیِّ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ آدَمَ مِنَ اَلْمَاءِ وَ اَلطِّینِ فَهِمَّهُ اِبْنِ آدَمَ فِی اَلْمَاءِ وَ اَلطِّینِ، وَ إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ حَوَّاءَ مِنْ آدَمَ فَهِمَّهُ اَلنِّسَاءِ اَلرِّجَالُ فَحَصِّنُوهُنَّ فِی اَلْبُیُوتِ. ﴾ (2)

851 / [5] - عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَلَدَ أَرْبَعَهَ ذُکُورٍ، فَأَهْبَطَ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ أَرْبَعَهً مِنَ اَلْحُورِ اَلْعِینِ، فَزَوَّجَ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ وَاحِدَهً، فَتَوَالَدُوا، ثُمَّ إِنَّ اَللَّهَ رَفَعَهُنَّ وَ زَوَّجَ هَؤُلاَءِ اَلْأَرْبَعَهَ أَرْبَعَهً مِنَ اَلْجِنِّ، فَصَارَ اَلنَّسْلُ فِیهِمْ، فَمَا کَانَ مِنْ حِلْمٍ فَمِنْ آدَمَ ، وَ مَا کَانَ مِنْ جَمَالٍ مِنْ [قِبَلِ] اَلْحُورِ اَلْعِینِ، وَ مَا کَانَ مِنْ قُبْحٍ أَوْ سُوءِ خُلُقٍ فَمِنَ اَلْجِنِّ. ﴾ (3)

852 / [6] - عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ لِی: ﴿ مَا یَقُولُ اَلنَّاسُ فِی تَزْوِیجِ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ وُلْدِهِ؟ ﴾

قَالَ: قُلْتُ: یَقُولُونَ: إِنَّ حَوَّاءَ کَانَتْ تَلِدُ لآِدَمَ فِی کُلِّ بَطْنٍ غُلاَماً وَ جَارِیَهً، فَتَزَوَّجَ اَلْغُلاَمُ اَلْجَارِیَهَ اَلَّتِی مِنَ اَلْبَطْنِ اَلْآخَرِ اَلثَّانِی، وَ تَزَوَّجَ اَلْجَارِیَهَ اَلْغُلاَمُ اَلَّذِی مِنَ اَلْبَطْنِ اَلْآخَرِ اَلثَّانِی حَتَّی تَوَالَدُوا.

ص: 210


1- عنه بحار الأنوار: 115/11 ح 44 و البرهان في تفسير القرآن : 154/2 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 115/11 ح 45 ، و 66/103 ح 14 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن: 154/2 ح 7 . الكافي : 337/5 ح 4، عنه وسائل الشيعة : 62/20 ح 25040 .
3- عنه بحار الأنوار: 244/11 ح 44، و 97/63 ح 59، و البرهان في تفسير القرآن : 154/2 ح 8، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 58 (الفصل الرابع في تزويج آدم و حواء) .

3)- و با سند قبلی، به نقل از پدرش، از پدرانش علیهم السلام فرموده است:

حوا از پهلوی آدم در هنگامی که خوابیده بود، آفریده شد.

4)- از ابو علی واسطی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خداوند آدم را از آب و گِل آفرید، پس همت و تلاش فرزندان آدم (مردان) در آب و گِل می باشد؛ و به راستی خداوند حوا را از (وجود) آدم علیه السلام آفرید، پس همت و تلاش زنان در مردان خواهد بود، بنا بر این زنان را در خانه ها محفوظ بدارید، (تا کم تر با مردان مواجه شده و به زندگی خود دلبسته گردند).

5)- از ابو بکر حضرمی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آدم علیه السلام دارای چهار فرزند پسر بود، پس خداوند چهار حور العین برای ایشان فرستاد و هر کدام از آنان با یکی از این فرشته ها ازدواج کرد و هر کدام فرزندانی آوردند، سپس خداوند آن فرشته ها را بالا برد و چهار زن جنّی برای شان قرار داد که هر کدام (از چهار برادر) با یکی از زنان جنّی ازدواج کرد و نژاد در بین آنان پایدار شد. پس هر کسی که بردبار و شکیبا باشد از نسل آدم علیه السلام است و هر که زیبائی داشته باشد، از اثر تناسل حور العین می باشد و هر که زشتی و بد اخلاقی داشته باشد، از اثر تناسل زنان جنّی خواهد بود.

6)- از ابو بکر حضرمی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام به من فرمود: مردم (اهل سنّت) درباره ازدواج آدم علیه السلام و فرزندانش چه می گویند؟

عرض کردم: می گویند حوّا در هر مرحله، یک پسر و یک دختر زایمان می کرد (و چون به رشد و کمال رسیدند) برادر قبلی با خواهر بعدی و نیز خواهر قبلی با برادر بعدی ازدواج نمودند تا جایی که همه با هم زاد و ولد کردند.

ص: 211

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ لَیْسَ هَذَا، کَذَلِکَ یَحِجُّکُمُ اَلْمَجُوسُ ، وَ لَکِنَّهُ لَمَّا وَلَدَ آدَمُ هِبَهَ اَللَّهِ وَ کَبِرَ سَأَلَ اَللَّهَ أَنْ یُزَوِّجَهُ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ لَهُ حَوْرَاءَ مِنَ اَلْجَنَّهِ فَزَوَّجَهَا إِیَّاهُ، فَوَلَدَتْ لَهُ أَرْبَعَهَ بَنِینَ، ثُمَّ وُلِدَ لِآدَمَ اِبْنٌ آخَرُ، فَلَمَّا کَبِرَ أَمَرَهُ فَتَزَوَّجَ إِلَی اَلْجَانِّ، فَوُلِدَ لَهُ أَرْبَعُ بَنَاتٍ، فَتَزَوَّجَ بَنُو هَذَا بَنَاتِ هَذَا، فَمَا کَانَ مِنْ جَمَالٍ فَمِنْ قِبَلِ اَلْحُورِ اَلْعِینِ وَ مَا کَانَ مِنْ حِلْمٍ فَمِنْ قِبَلِ آدَمَ ، وَ مَا کَانَ مِنْ حِقْدٍ فَمَنْ قِبَلِ اَلْجَانِّ، فَلَمَّا تَوَالَدُوا صَعِدَ اَلْحَوْرَاءُ إِلَی اَلسَّمَاءِ. ﴾ (1)

853 / [7] - عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ، عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَ اَللَّهُ حَوَّا؟

فَقَالَ: ﴿ أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ هَذَا اَلْخَلْقُ؟ ﴾

قُلْتُ: یَقُولُونَ: إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَهَا مِنْ ضِلْعٍ مِنْ أَضْلاَعِ آدَمَ.

فَقَالَ: ﴿ کَذَبُوا، کَانَ یُعْجِزُهُ أَنْ یَخْلُقَهَا مِنْ غَیْرِ ضِلْعِهِ؟! ﴾

فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ! مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهَا؟

فَقَالَ: ﴿ أَخْبَرَنِی أَبِی، عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِم السَّلاَمُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَبَضَ قَبْضَهً مِنْ طِینٍ، فَخَلَطَهَا بِیَمِینِهِ - وَ کِلْتَا یَدَیْهِ یَمِینٌ- فَخَلَقَ مِنْهَا آدَمَ ، وَ فَضَلَتْ فَضْلَهٌ مِنَ اَلطِّینِ فَخَلَقَ مِنْهَا حَوَّاءَ. ﴾ (2)

ص: 212


1- عنه بحار الأنوار: 244/11 ح 39، و البرهان في تفسير القرآن: 154/2 ح 9 ،نور الثقلين : 433/1 ح 12. الكافي : 569/5 ح 58 بتفاوت، عنه بحار الأنوار : 96/63 ح 58.
2- عنه بحار الأنوار: 115/11 ح 46 ، و البرهان في تفسير القرآن : 155/2 ح 10، نور الثقلين: 429/1 ح 6، و قصص الأنبياء للجزائري: 28 (الفصل الأوّل في فضلهما).

امام باقر علیه السلام فرمود: این چنین که می گویند نیست، مجوسیان این چنین با شما استدلال می کنند.

واقعیت مطلب این است: بعد از آن که آدم دارای فرزندی به نام هبة اللّه شد و به حدّ رشد رسید، از خداوند متعال درخواست کرد تا (وسیله) ازدواج او را فراهم نماید، پس خداوند حوریه ای از بهشت برایش فرستاد و او با هبة اللّه ازدواج کرد و چهار فرزند پسر از ایشان به دنیا آمد.

سپس آدم علیه السلام دارای پسری دیگر شد و چون به رشد رسید، (خداوند) به او دستور داد که ازدواج کند و او با یکی از دختران جنّی ازدواج کرد و چهار دختر برای شان به دنیا آمد.

پس دختران ایشان با پسران آنان ازدواج کردند بنا بر این کسی که زیبا باشد، از اثر تناسل با حور العین می باشد و کسی که بردبار و شکیبا باشد، از نسل آدم علیه السلام است، و هر که زشت و بد اخلاق باشد، از اثر تناسل با زنان جنّی خواهد بود.

7) - از عمرو بن ابی المقدام، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام سؤال کردم: خداوند حوا را از چه چیزی آفریده است؟

فرمود: این مردم (اهل سنّت) در این زمینه چه می گویند؟

عرض کردم: آنان گویند: خداوند او را از یکی از دنده های آدم آفریده است. فرمود: دروغ گفته اند، آیا خداوند عاجز و ناتوان بوده که او را از غیر دنده ای از دنده های آدم بیافریند؟! عرض کردم: ای پسر رسول خدا! قربانت گردم، (پس خداوند حوا را) از چه چیزی آفریده است؟

فرمود: پدرم به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام به من خبر داد که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی مشتی از گِل را گرفت و با دست (قدرت) راست خود - که هر دو دست (و هر دو قدرت) او راست می باشد (و اساساً چپ و راست برای خداوند مفهوم ندارد)- آن را در هم آمیخت، سپس آدم علیه السلام را از آن آفرید و چون مقداری از آن گِل، اضافه ماند از همان باقی مانده، حوا را آفرید.

ص: 213

854 / [8] - فِی تَفْسِیرِ اَلْعَیَّاشِیِّ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَغْضَبُ فَمَا یَرْضَی حَتَّی یَدْخُلَ بِهِ اَلنَّارَ، فَأَیُّمَا رَجُلٍ مِنْکُمْ غَضِبَ عَلَی ذِی رَحِمِهِ فَلْیَدْنُ مِنْهُ فَإِنَّ اَلرَّحْمَنَ إِذَا مَسَّتْهَا اَلرَّحْمَنُ اِسْتَقَرَّتْ، وَ إِنَّهَا مُتَعَلِّقَهٌ بِالْعَرْشِ یَنْتَقِضُهُ اِنْتِقَاضَ اَلْحَدِیدِ، فَتُنَادِی اَللَّهُمَّ صِلِی مَنْ وَصَلَنِی وَ اِقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِی، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ فِی کِتَابِهِ: ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ اَلَّذِی تَساءَلُونَ بِهِ وَ اَلْأَرْحامَ إِنَّ اَللّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً ﴾ وَ أَيُّمَا رَجُلٍ غَضِبَ وَ هُوَ قَائِمٌ فَلْيَلْزَمِ الْأَرْضَ مِنْ فَوْرِهِ فَإِنَّهُ يُذْهِبُ رِجْزَ الشَّيْطَانِ. ﴾ (1)

855 / [9] - عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَهَ ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ اَلَّذِی تَساءَلُونَ بِهِ وَ اَلْأَرْحامَ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هِیَ أَرْحَامُ اَلنَّاسِ، إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بِصِلَتِهَا وَ عَظَّمَهَا، أَلاَ تَرَی أَنَّهُ جَعَلَهَا مَعَهُ؟ ﴾ . (2)

856 / [10] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ اَلَّذِی تَساءَلُونَ بِهِ وَ اَلْأَرْحامَ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هِیَ أَرْحَامُ اَلنَّاسِ، أَمَرَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِصِلَتِهَا وَ عَظَّمَهَا، أَلاَ تَرَی أَنَّهُ جَعَلَهَا مَعَهُ ﴾ . (3)

ص: 214


1- عنه بحار الأنوار: 265/73 ح 14 و 97/74، ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 159/2 ح 5، نور الثقلين : 436/12 ح 23 ، و مستدرك الوسائل: 8/12 ح 13363 ، و 235/15 ح 18101.
2- عنه بحار الأنوار: 97/74 ح 35 ، و البرهان في تفسير القرآن : 159/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 235/15 ح 18100 .
3- عنه بحار الأنوار: 97/74 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن: 159/2 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 235/15 ذيل ح 18100. كتاب الزهد (تحقيق و ترجمة المحقّق) : 90 ح 108 ، الكافي : 120/2 ح 1، عنه وسائل الشيعة : 533/21 ح 27785 ، و بحار الأنوار: 116/74 ح 7.

8) - از اصبغ بن نباته روایت کرده است، که گفت:

از امیر مؤمنان علیه السلام شنیدم که می فرمود: چه بسا یکی از شما چنان خشم می کند که راضی نگردد مگر این که وارد دوزخ شود؛ و هر کدام شما خویشاوندی (از آشنایان خود) خشم کند، به او نزدیک شود (تا به او بچسبد)؛ زیرا رحم چون با دیگری تماس یابد ساکت و آرام گردد، به راستی که رحم آویزان به عرش است و همچون شکستن آهن آن را می کوبد و فریاد می زند: خداوندا! بپیوند با هر که با من بپیوندد و قطع رابطه نما با هر کسی که از من جدا شود؛ این است مقصود از فرمایش خداوند در قرآن: «و تقوای خداوند را نسبت به آن چه مورد سؤال قرار می گیرید در رابطه با خویشاوندان، رعایت کنید، به درستی که خداوند بر (امور) شما رقیب و ناظر است».

و هر که از شما خشم کند و ایستاده باشد، فوراً بر زمین بنشیند، که این حرکت، پلیدی شیطان را از بین ببرد.

9) - از عمر بن حنظله روایت کرده است، که گفت:

حضرت (امام صادق) علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و تقوای خداوند را نسبت به آن چه مورد سؤال قرار می گیرید در رابطه با خویشاوندان، رعایت کنید»، فرمود: منظور ارحام مردم هستند، که خداوند به صله و رسیدگی نسبت به آن ها امر نموده و ایشان را بزرگ شمرده است، مگر نمی بینی که خداوند آن ها را در ردیف خود قرار داده است؟

10) - از جمیل بن درّاج روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و تقوای خداوند را نسبت به آن چه مورد سؤال قرار می گیرید در رابطه با خویشاوندان، رعایت کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور ارحام مردم هستند، که خداوند نسبت به صله و رسیدگی به آن ها امر نموده است و ایشان را بزرگ شمرده، مگر نمی بینی که خداوند آن ها را در ردیف خود قرار داده است؟

ص: 215

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ ءَاتُواْ الْيَتَمَى أَمْوَلَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الخَبيثَ بالطَّيِّبِ وَ لَا تأكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كبيرًا ﴿ 2 ﴾ وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَمَى فَانكِحُوا ما طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَ ثُلَثَ وَ رُبَعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تَعْدِلُواْ فَوَحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَنُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا ﴿ 3 ﴾ وَ ءَاتُواْ النِّسَاءَ صَدُقَتِهِنَّ نِحْلَةً فَإن طبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِينَا ﴾ ﴿ 4 ﴾

857 / [11] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّهُ قَالَ [ فِي قَوْلِهِ تَعَالِي]: ﴿ کانَ حُوباً کَبِیراً ﴾ ، قَالَ: ﴿ هُوَ مِمَّا یَخْرُجُ مِنَ اَلْأَرْضِ مِنْ أَثْقَالِهَا. ﴾ (1)

858 / [12] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَکَلَ مَالَ اَلْیَتِیمِ، هَلْ لَهُ تَوْبَهٌ؟

فَقَالَ: یُؤَدِّی إِلَی أَهْلِهِ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتَمی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً ﴾ (2) وَ قَالَ: ﴿ إِنَّهُ کانَ حُوباً کَبِیراً ﴾ . (3)

ص: 216


1- عنه بحار الأنوار: 270/79 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن: 161/2 ح 5، و نور الثقلین: 438/1 ح 32.
2- سورۀ النساء : 10/4.
3- عنه بحار الأنور 270/79 ح 13، و البرهان في تفسير القران: 161/2 ح 4، و مستدرك الوسائل: 190/13 ح 15064.

فرمایش خداوند متعال: و اموال یتیمان را (هنگامی که به حد رشد رسیدند) تحویل شان دهید و اموال بد را با اموال خوب عوض نکنید و اموال آن ها را همراه اموال خود تان (با مخلوط با تبدیل کردن) نخورید؛ زیرا این گیاه بزرگی است (2) و اگر می ترسید که (در ازدواج با دختران یتیم) عدالت را رعایت نکنید، (از آنان چشم پوشی کنید و) با دیگر زنان خوب و پاک ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می ترسید عدالت را رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید و با از زنانی (یعنی کنیزان) که مالک آن هایید استفاده کنید، این کار از ظلم و ستم، بهتر جلوگیری می کند (3) و مهر زنان را (به طور کامل) به عنوان یک بدهی به آنان بپردازید! ولی اگر آن ها چیزی از آن را با رضایت خود به شما ببخشند، حلال است و گوارا مصرف کنید! (4)

11) - از سماعة بن مهران روايت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام درباره ﴿ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا ﴾ فرمودند: آن از مصادیق فرمایش خداوند می باشد که فرموده است: زمین چیز های سنگینِ درون خود را بیرون می ریزد (که بدن، اموال یتیمی را که درون آن ریخته شده، بیرون می ریزد و غیر از زحمت و عذاب چیز دیگری برایش نخواهد بود).

12) - از سماعه روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که مال یتیم را خورده، سؤال کردم: آیا راه توبه ای برایش هست؟

فرمود: (توبه او این است، مقدار مالی را که خورده) به اهل و اولیای یتیم تحویل دهد؛ چون خداوند می فرماید: «همانا کسانی که اموال یتیمان را به ناحق می خورند. قطعاً در شکم و درون خود آتش ریخته اند و به زودی در قمر دوزخ قرار خواهند گرفت» حضرت افزود و خداوند می فرماید: «این (حیف و میل کردن اموال یتیم) گناه بزرگی می باشد».

ص: 217

859 / [13] - عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، عَمَّنْ أَخْبَرَهُ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: ﴿ فِی کُلِّ شَیْءٍ إِسْرَافٌ إِلاَّ فِی اَلنِّسَاءِ، قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ اَلنِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُبعَ ﴾ ، وَ قَالَ: وَ أَحَلَّ لَکُم ﴿ مَا مَلَکَتْ أَیْمَنُکُمْ ﴾ . ﴾ (1)

860 / [14] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ، علیه السلام، قَالَ:

﴿ لَا یَحِلُّ لِمَاءِ الرَّجُلِ أَنْ یَجْرِیَ فِی أَکْثَرَ مِنْ أَرْبَعَهِ أَرْحَامٍ مِنَ الْحَرَائِرِ. ﴾ (2)

861 / [15] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْقَدَّاحِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! بِی وَجَعٌ فِی بَطْنِی فَقَالَ لَهُ: أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَلَکَ زَوْجَهٌ؟ ﴾

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: ﴿ اِسْتَوْهِبْ مِنْهَا شَیْئاً طَیِّبَهً بِهِ نَفْسُهَا مِنْ مَالِهَا، ثُمَّ اِشْتَرِ بِهِ عَسَلاً، ثُمَّ اُسْکُبْ عَلَیْهِ مِنْ مَاءِ اَلسَّمَاءِ ثُمَّ اِشْرَبْهُ، فَإِنِّی أَسْمَعُ [سَمِعْتُ] اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: ﴿ وَ نَزَّلْنا مِنَ اَلسَّماءِ ماءً مُبارَکاً ﴾ . ﴾ (3)

وَ قَالَ: ﴿ یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ ﴾ (4) وَ قَالَ: ﴿ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً ﴾ ، فَإِذَا اِجْتَمَعَتِ اَلْبَرَکَهُ وَ اَلشِّفَاءُ وَ اَلْهَنِیءُ وَ اَلْمَرِیءُ شُفِیتَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ.

ص: 218


1- عنه بحار الأنوار: 386/103 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 245/20 ح 25548 ، و البرهان في تفسير القرآن : 163/2 ح 7، و نور الثقلين: 438/1 ح 33، و مستدرك الوسائل : 425/14 ح 17175 .
2- عنه بحار الأنوار: 386/103 ح 10، و وسائل الشيعة : 519/20 ح 26243 ، و البرهان في تفسير القرآن : 163/2 ح 8. فقه القرآن : 99/2، مرسلاً .
3- سورۀ ق : 9/50.
4- سورۀ النحل : 69/16 .

13) - از یونس بن عبد الرحمان به نقل از کسی که برایش خبر داده، روایت کرده است:

امام صادق علیه السلام فرمود: در هر چیزی اسراف هست، مگر (در استفاده مشروع از) زنان زیرا که خداوند متعال فرموده است: «پس با زنانی که برای شما حلال (و مورد علاقه تان) هستند، نکاح کنید و می توانید دو یا سه یا چهار زن از آن ها را به ازدواج خود در آوردید» و نیز خداوند، حلال و مباح گردانده آن چه را که شخص از کنیزان بتواند (با رعایت شرع و قانون) مالک شود.

14) - از منصور بن حازم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: برای مرد جایز نیست که با بیش از چهار زن آزاد (که کنیز نباشند) هم بستر شود.

15 - از عبد اللّه بن قدّاح روایت کرده است، که گفت:

امام صادق به نقل از پدرش علیهما السلام فرمود: مردی به محضر امیر المؤمنین علیه السلام آمد و اظهار داشت: ای امیر مؤمنان! در شکم و درون خویش دردی را احساس می کنم. حضرت به او فرمود: آیا ازدواج کرده ای؟ و همسر داری؟

پاسخ داد: بلی. فرمود: از او درخواست کن که چیزی از اموال (مهریه) خودش را با رغبت و رضایت خود به تو هدیه دهد و ببخشد، سپس با آن مقداری عسل خریداری نما و آن را با مقداری آب باران مخلوط کن و بیاشام، که من شنیده ام خداوند در کتاب خود فرموده: «از آسمان آب مبارکی را فرستاده ایم» و نیز فرموده: «از شکم و درون آن ها (زنبوران عسل)، شراب گوناگونی خارج می گردد که شفای (درد های) مردم است» و فرمود: «پس اگر همسران تان) با طیب خاطر و رضایت قلبی چیزی را به شما دادند پس آن را نوش جان کنید که گوارای تان باد»، (اگر آن را میل نمایی) ان شاء اللّه، شفا می یابی.

ص: 219

قَالَ: ﴿ فَفَعَلَ ذَلِکَ فَشُفِیَ. ﴾ (1)

862 / [16] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ یَعْنِی بِذَلِکَ أَمْوَالَهُنَّ اَلَّتِی فِی أَیْدِیهِنَّ مِمَّا مُلِکْنَ. ﴾ (2)

863 / [17] - عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! اِمْرَأَهٌ دَفَعَتْ إِلَی زَوْجِهَا مَالاً مِنْ مَالِهَا لِیَعْمَلَ بِهِ، وَ قَالَتْ حِینَ دَفَعَتْ إِلَیْهِ: أَنْفِقْ مِنْهُ، فَإِنْ حَدَثَ بِکَ حَدَثٌ فَمَا أَنْفَقْتَ مِنْهُ کَانَ حَلاَلاً طَیِّباً، فَإِنْ حَدَثَ بِی حَدَثٌ فَمَا أَنْفَقْتَ مِنْهُ فَهُوَ حَلاَلٌ طَیِّبٌ؟

فَقَالَ: ﴿ أَعِدْ یَا سَعِیدُ! [عَلَیَّ] اَلْمَسْأَلَهَ، فَلَمَّا ذَهَبْتُ أُعِیدُهَا عَلَیْهِ اِعْتَرَضَ فِیهَا صَاحِبُهَا، - وَ کَانَ مَعِی - حَاضِراً، فَأَعَادَ عَلَیْهِ مِثْلَ ذَلِکَ، فَلَمَّا فَرَغَ أَشَارَ بِإِصْبَعِهِ إِلَی صَاحِبِ اَلْمَسْأَلَهِ، فَقَالَ: یَا هَذَا...ثُمَّ قَالَ: یَقُولُ اَللَّهُ تَبارَک وَ تَعَالِي : ﴿ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً ﴾ . ﴾ (3)

ص: 220


1- عنه مجمع البيان : 12/3 و بحار الأنوار: 177/62 ح 14، و وسائل الشيعة: 285/21 ح 27100، و 100/25 ح 31321 ، و البرهان في تفسير القرآن: 164/2 ح 3 ، و نور الثقلين : 66/3 ح 141 . عوالي اللئالي: 2 : 132 ح 361 مكارم الأخلاق : 407 (الوجع البطن).
2- عنه بحار الأنوار: 356/103 ح 47 و البرهان في تفسير القرآن : 164/2 ح 4، نور الثقلين: 441/1 ح 46، و مستدرك الوسائل : 199/13 ح 15095. تهذيب الأحكام : 346/6 ح 93 ، أورده مضمرة، عنه وسائل الشيعة : 269/17 ح 22492 .
3- عنه بحار الأنوار : 356/103 ح 48 و البرهان في تفسير القرآن: 165/2 ح 5 ، و مستدرك الوسائل : 198/13 ح 15094. الكافي: 136/5 ح 1، تهذيب الأحكام : 346/6 ح 92 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة: 268/17 ح 22491، فقه القرآن : 31/2 (باب المكاسب المباحة) .

حضرت فرمود: آن مرد دستور (امیر المؤمنين علیه السلام) را انجام داد و بهبود یافت.

16) - از سماعة بن مهران روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام و یا از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس اگر (همسران تان) با طیب خاطر (و رضایت قلبی) چیزی را به شما دادند پس آن را نوش جان کنید که گوارای تان باد»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور، اموال زنان است که در اختیار دارند و مالک آن می باشند.

17) - از سعید بن یسار روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! زنی مقداری پول به شوهرش می دهد که به وسیله آن، کار و کاسبی کند و موقعی که خواست پول را تحویل دهد گفت: می توانی از آن انفاق کنی و چنان چه حادثه ای برایم پیش آید، هر چه را اتفاق کرده ای حلال و پاک خواهد بود و اگر حادثه ای برایت پیش آید، آن چه را که انفاق کرده ای حلال و پاک می باشد؟

فرمود مسأله را (مجدداً) برایم بازگو کن؛ پس چون خواستم مسأله را بازگو کنم، شوهر زن - که در مجلس کنار من حاضر بود - اظهار داشت: من خودم مسأله را بازگو می نمایم و به همان شکل آن را بیان کرد.

موقعی که سخنش تمام شد، حضرت با انگشت خود به او اشاره نمود و فرمود: این چه سؤالی است؟! اگر اطمینان داری که زن - ما بین خود تان و خدای تان - این امر را به تو واگذار کرده، حلال و پاک خواهد بود - این فرمایش را سه بار تکرار نمود - و سپس فرمود: خدای عزّ و جلّ در کتاب خود می فرماید: «پس اگر (همسران تان) با طیب خاطر (و رضایت قلبی) چیزی را به شما دادند، پس آن را نوش جان کنید که گوارای تان باد».

ص: 221

864 / [18] - عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اِشْتَکَی رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: لَهُ سَلْ مِنِ اِمْرَأَتِکَ دِرْهَماً مِنْ صَدَاقِهَا، فَاشْتَرِ بِهِ عَسَلاً فَاشْرَبْهُ بِمَاءِ اَلسَّمَاءِ، فَفَعَلَ مَا أَمَرَهُ بِهِ فَبَرَأَ فَسَأَلَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ ذَلِکَ أَشَیْءٌ سَمِعْتَهُ مِنَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ؟ ﴾

قَالَ: ﴿ لاَ، وَ لَکِنِّی سَمِعْتُ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: ﴿ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً ﴾ وَ قَالَ: ﴿ یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَنُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿ وَ نَزَّلْنا مِنَ اَلسَّماءِ ماءً مُبارَکاً ﴾ (2) فَاجْتَمَعَ اَلْهَنِیءُ وَ اَلْمَرِیءُ وَ اَلْبَرَکَهُ وَ اَلشِّفَاءُ، فَرَجَوْتُ بِذَلِکَ اَلْبُرْءَ. ﴾ (3)

865 / [19] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

لاَ تَرْجِعُ اَلمَرْأَهُ فِیمَا تَهَبُ لِزَوْجِهَا حِیزَتْ أَوْ لَمْ تُحَزْ أَلَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿ فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَرِیئاً ﴾ ؟ (4)

ص: 222


1- سورۀ النحل : 69/16.
2- سورۀ ق : 9/50.
3- عنه بحار الأنوار : 265/62 ح 32، و وسائل الشيعة : 285/21 ح 27101 ، و البرهان في تفسير القرآن : 165/2 ح 6 . الدعوات للراوندی : 184 ح 509 مرسلاً و بتفاوت يسير.
4- عنه بحار الأنوار: 188/103 ح 2 و البرهان في تفسير القرآن : 165/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 70/14 ح 16124 . الكافي : 30/7 ح 3، تهذيب الأحكام: 152/9 ح 1 بإسنادهما عن عليّ بن رئاب، عن زرارة، عن أبی عبد اللّه علیه السلام و بتفصيل ، و نحوهما الاستبصار : 110/4 ح 17، عنهم وسائل الشيعة : 239/19 ح 24498.

18) - از حمران روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردی با امیر المؤمنین علیه السلام از درد و ناراحتی درون خویش سخن گفت، حضرت به او فرمود: از همسر خود درخواست کن که درهمی از مهریه اش را (با رغبت و رضایت خود) به تو ببخشد، سپس با آن مقداری عسل خریداری کن و با مقداری آب باران مخلوط نما و بیاشام.

آن مرد دستور (امیر المؤمنین علیه السلام) را انجام داد و بهبود یافت.

به همین جهت از امیر المؤمنین علیه السلام سؤال شد آیا در این مورد چیزی از پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم شنیده ای؟

فرمود: نه، ولی از خداوند شنیده ام که در کتاب خود فرموده: «پس اگر (همسران تان) با طیب خاطر، چیزی را برای شما از (مال خود شان) حلال کردند، پس آن را استفاده و میل نمایید که گوارای تان خواهد بود»، و نیز فرموده: «از شکم و درون آن ها (زنبوران عسل)، شرابی که دارای رنگ های گوناگونی است خارج می گردد که شفای (درد های) مردم است و هم چنین فرموده: «از آسمان آب مبارکی را فرستاده ایم» که (چهار دارو و درمان:) گوارایی، لذّت و شادابی، برکت و شفا، کنار هم در یک نوشیدنی جمع گشته و در آن امید درمان است.

19) - از علی بن رئاب روایت کرده است، که گفت:

زراره بیان نموده که زن حق ندارد آن چه را به شوهر خود بخشیده باز پس بگیرد، خواه آن که در تصرف و اختیارش باشد و یا نباشد (مانند مهریه اش که دریافت کرده باشد و یا هنوز بر عهده شوهر است)، مگر نه این است که خداوند

می فرماید: «اگر با طیب خاطر چیزی را برای شما (از مال خود شان) تجویز و حلال کردند پس آن را استفاده و میل نمایید که گوارای تان خواهد بود.

ص: 223

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً ﴿ 5 ﴾ وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً ﴾ ﴿ 6 ﴾

866 / [20] - عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تُؤْتُوا اَلسُّفَهآءَ أَمْوالَکُمُ ﴾ ؟

قَالَ: مَنْ لاَ یَثِقُ بِهِ. (1)

867/ [21]- عَنْ حَمَّادٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی مَنْ شَرِبَ اَلْخَمْرَ بَعْدَ أَنْ حَرَّمَهَا اَللَّهُ عَلَی لِسَانِ نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. قَالَ:

﴿ لَیْسَ بِأَهْلٍ أَنْ یُزَوَّجَ إِذَا خَطَبَ، وَ أَنْ یُصَدَّقَ إِذَا حَدَّثَ، وَ لاَ یُشَفَّعَ إِذَا شَفَعَ، وَ لاَ یُؤْتَمَنَ عَلَی أَمَانَهٍ، فَمَنِ اِئْتَمَنَهُ عَلَی أَمَانَهٍ فَأَهْلَکَهَا أَوْ ضَیَّعَهَا، فَلَیْسَ لِلَّذِی اِئْتَمَنَهُ أَنْ یَأْجُرَهُ اَللَّهُ وَ لاَ یُخْلِفَ عَلَیْهِ ﴾ .

ص: 224


1- عنه بحار الأنور. 84/103 ح 18 و 164 ح 13، و وسائل الشیعة. 19/ 369 ح 24781 و البرهان في تفسير القرآن: 167/2 ح 7 و نور الثقلین: 441/1 ح 48. و مستدرك الوسائل : 427/13 ح 15982.

فرمایش خداوند متعال: اموال خود را، که خداوند وسیلۀ قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نیارید و از آن، به آن ها روزی دهید و لباس بر آنان بپوشانید و با آن ها سخن شایسته بگویید (5) و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند بیازمایید. پس اگر در آن ها رشد (کافی) یافتید اموال آن ها را تحویل شان دهید و پیش از آن که بزرگ شوند اموال شان را از روی اسراف نخورید! هر کسی که بی نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداری کنند و آن کسی که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتی که می کشد) از آن بخورد پس هنگامی که اموال شان را به آن ها باز می گردانید، شاهد بگیرید! و اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است. (6)

20) - از یونس بن یعقوب روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و اموال خود را به افراد بی خرد ندهید» سؤال کردم؟

فرمود: منظور کسی است که مورد وثوق و اطمینان تو نباشد.

21) - از حمّاد (بن بشیر) روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ کسی که شراب (مست کننده) را بیاشامد، بعد از آن که خداوند متعال آن را به واسطه بیان رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم حرام نموده، فرمود: اگر (از دختر تان) خواستگاری کند، اهلیّت ازدواج را ندارد، اگر حدیث (و یا سخنی) را بگوید نباید تصدیق و تأیید شود، اگر در موردی وساطت و ضامن بخواهد. نباید برایش انجام دهند؛ و او را نسبت به امانت داری امین ندانید و کسی که او را امین بداند (و امانتی را به او بسپارد) و او آن را بخود و یا از بین ببرد، تعهدی بر خداوند نیست که او را بر این کار، پاداش و ثوابی دهد و نه این که آن را جبران و جایگزین کند.

ص: 225

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ إِنِّی أَرَدْتُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ فُلاَناً بِضَاعَهً إِلَی اَلْیَمَنِ ، فَأَتَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَقُلْتُ: إِنِّی أَرَدْتُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ فُلاَناً. ﴾

فَقَالَ لِی: ﴿ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّهُ یَشْرَبُ اَلْخَمْرَ؟ ﴾

فَقُلْتُ: ﴿ قَدْ بَلَغَنِی عَنِ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ذَلِکَ. ﴾

فَقَالَ: ﴿ صَدِّقْهُمْ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴾ (1) ثُمَّ قَالَ: إِنَّکَ إِنِ اِسْتَبْضَعْتَهُ فَهَلَکَتْ أَوْ ضَاعَتْ فَلَیْسَ عَلَی اَللَّهِ أَنْ یَأْجُرَکَ وَ لاَ یُخْلِفَ عَلَیْکَ ﴾ . فَقُلْتُ: وَ لِمَ ؟

قَالَ: ﴿ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ وَ لا تُؤْتُوا اَلسُّفَهآءَ أَمْوالَکُمُ اَلَّتِی جَعَلَ اَللّهُ لَکُمْ قِیَماً ﴾ فَهَلْ سَفِیهٌ أَسْفَهُ مِنْ شَارِبِ اَلْخَمْرِ؟ إِنَّ اَلْعَبْدَ لاَ یَزَالُ فِی فُسْحَهٍ مِنْ رَبِّهِ مَا لَمْ یَشْرَبِ اَلْخَمْرَ، فَإِذَا شَرِبَهَا خَرَقَ اَللَّهُ عَلَیْهِ سِرْبَالَهُ، فَکَانَ وُلْدُهُ وَ أَخُوهُ وَ سَمْعُهُ وَ بَصَرُهُ وَ یَدُهُ وَ رِجْلُهُ إِبْلِیسَ ، یَسُوقُهُ إِلَی کُلِّ شَرٍّ، وَ یَصْرِفُهُ عَنْ کُلِّ خَیْرٍ ﴾ . (2)

868/ [22] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ وَ لا تُؤْتُوا اَلسُّفَهاءَ أَمْوَلَکُمُ ﴾ ؟

ص: 226


1- سورۀ التوبة : 61/9.
2- عنه بحار الأنوار: 196/75 ح 13، و 103/ 84 ح 11 ، و 164 ح 13، و وسائل الشيعة : 101/24 ذيل ح 30083 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 168/2 ح 8 و 9، و مستدرك الوسائل : 16/14 ح 15981. الكافي : 396/6 ح 2 بإسناده عن أبي الربيع الشامي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام قال : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم، القطعة الأولى منه و بتفاوت يسير، و نحوه 397 ح 9 بتفاوت، عنه البحار : 196/72 ح 13 القطعة الأولى منه، و وسائل الشيعة : 99/24 ح 30083، و 309/25 ح 31980.

امام صادق علیه السلام فرمود: من خواستم مال التجاره ای را به یمن بفرستم، نزد پدرم حضرت ابو جعفر علیه السلام آمدم و گفتم: می خواهم تجارت کنم و فلانی را واسطه قرار دهم و سرمایه ام را به او تحویل دهم. فرمود: آیا نمی دانی که او شراب خوار است؟

گفتم: از مؤمنین چنین خبری به من رسیده است. فرمود: حرف شان را باور کن؛ زیرا خداى عزّوجل می فرماید: «به خداوند ایمان می آورد و مؤمنین را تصدیق می نماید».

سپس افزود: اگر سرمایه ات را به او دادی و آن را نابود و یا گم کرد، نمی توانی از خداوند چیزی را به عنوان پاداش و یا جبران و جایگزینی ادعا کنی.

اظهار داشتم: برای چه چنین است؟ فرمود: همانا خدای عزوجل فرموده است: «اموال خود را به سفیهان و بی خردان نسپارید، آن اموالی که خداوند قوام (و پشتوانه زندگی) شما قرار داده است» آیا بی خردی سفیه تر از می خوار سراغ داری؟!

(سپس حضرت افزود): به درستی که بنده تا هنگامی که شراب ننوشد، عرصه دین داری (و رعایت احکام و قوانین) بر او گشاده باشد و چون می خواری کند، پرده حجاب خدا از او دریده و پاره شود و فرزند، برادر،گوش، چشم دست و پای او همه در اختیار ابلیس قرار گیرد و او را به سوی بدی ها هدایت کند و از انجام نیکی ها منصرف نموده و باز دارد.

22) - از ابراهیم بن عبد الحمید روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون این آیه (شریفه): «اموال خود را به سفیهان و بی خردان نسپارید»، سؤال کردم؟

ص: 227

قَالَ: ﴿ کُلُّ مَنْ یَشْرَبُ اَلْمُسْکِرَ فَهُوَ سَفِیهٌ. ﴾ (1)

869 / [23] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لا تُؤْتُوا اَلسُّفَهاءَ أَمْوَلَکُمُ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هُمُ اَلْیَتَامَی وَ لاَ تُعْطُوهُمْ أَمْوَالَهُمْ حَتَّی تَعْرِفُوا مِنْهُمُ اَلرُّشْدَ. ﴾

قُلْتُ: فَکَیْفَ یَکُونُ أَمْوَالُهُمْ أَمْوَالَنَا؟

فَقَالَ: ﴿ إِذَا کُنْتَ أَنْتَ اَلْوَارِثَ لَهُمْ. ﴾ (2)

870 / [24] - وَ فِی رِوَایَهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْهُ قَالَ: ﴿ لاَ تُؤْتُوهَا شُرَّابَ اَلْخَمْرِ وَ اَلنِّسَاءَ. ﴾ (3)

871 / [25] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ یَسْأَلُهُ عَنِ اَلْیَتِیمِ مَتَی یَنْقَضِی یُتْمُهُ؟ ﴾

فَکَتَبَ إِلَیْهِ: أَمَّا اَلْیَتِیمُ فَانْقِطَاعُ یُتْمِهِ أَشُدُّهُ وَ هُوَ اَلاِحْتِلاَمُ إِلاَّ أَنْ لاَ یُؤْنَسَ مِنْهُ رُشْدٌ بَعْدَ ذَلِکَ فَیَکُونَ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً فَلْیُشَدَّ عَلَیْهِ. (4)

ص: 228


1- عنه بحار الأنوار: 85/103 ح 12، و 165 ح 14، و وسائل الشيعة : 368/19 ح 24780، و البرهان في تفسير القرآن : 168/2 ح 10 نور الثقلين : 442/1 ح 49 و مستدرك الوسائل : 17/14 ح 15983 .
2- عنه بحار الأنوار: 6/75 ح 14، و وسائل الشيعة : 369/19 ح 24782، و البرهان في تفسير القرآن : 168/2 ح 11 ، نور الثقلين: 442/1 ح 50.
3- عنه بحار الأنوار : 6/75 ذيل ح 14، و وسائل الشيعة : 369/19 ح 24783 ، و البرهان في تفسير القرآن : 168/2 ح 12 .
4- عنه بحار الأنوار: 6/75 ح 15، و وسائل الشيعة : 369/19 ح 15، و وسائل الشيعة : 369/19 ح 24784 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن : 171/2 ح 10 ، و مستدرك الوسائل : 192/13 ح 15070 . الخصال : 235/1 ح 75 بتفصيل عنه البحار : 161/103 ح 3.

فرمود: هر کسی که شراب (مست کننده) بنوشد، پس همان شخص، سفیه و بی خرد می باشد.

23) - از علی بن ابی حمزه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اموال خود را به سفیهان و بی خردان نسپارید» سؤال کردم؟

فرمود: آنان یتیمان هستند که نباید اموال شان را در اختیار شان قرار داد، مگر آن که به حدّ رشد و کمال برسند.

عرض کردم: چطور (ممکن است که) اموال ایشان جزو اموال ما باشد؟

فرمود: آن موقعی است که خودت وارث ایشان قرار گیری.

24) - و از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: (اموال خود را) به می خواران و زنان (سفیه) نسپارید.

25) - از عبد اللّه بن اسباط روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: نجدۀ حروری نامه ای برای ابن عباس نوشت و سؤال کرد: (موقعیت و شرایط) یتیمیِ یک یتیم تا چه هنگامی است؟

ابن عباس در جوابش نوشت: اما یتیم، پایان یتیمی او هنگام قدرت (مردانگی) او خواهد بود که علامت آن احتلام می باشد، مگر آن که رشد فکری را در او نبینی و او را سفیه و یا (از جهت عقل) ضعیف تشخیص دهی، که ولیّ او باید اموال او را نگه داری کند.

ص: 229

872 / [26] - عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی : ﴿ فَإِنْ ءَانَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَلَهُمْ ﴾ أَیُّ شَیْءٍ اَلرُّشْدُ اَلَّذِی یُؤْنَسُ مِنْهُمْ؟

قَالَ: ﴿ حِفْظُ مَالِهِ ﴾ . (1)

873 / [27] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْمُغِیرَهِ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَإِنْ ءَانَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْولَهُمْ ﴾ ، قَالَ: فَقَالَ: ﴿ إِذَا رَأَیْتُمُوهُمْ یُحِبُّونَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ فَارْفَعُوهُمْ دَرَجَهً ﴾ . (2)

874/ [28] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ بِیَدِهِ مَاشِیَهٌ لاِبْنِ أَخٍ یَتِیمٍ فِی حَجْرِهِ، أَیَخْلِطُ أَمْرَهَا بِأَمْرِ مَاشِیَتِهِ؟

فَقَالَ: ﴿ إِنْ کَانَ یَلِیطُ حِیَاضَهَا، وَ یَقُومُ عَلَی هِنَائِهَا ، وَ یَرُدُّ شَارِدَهَا، فَلْیَشْرَبْ مِنْ أَلْبَانِهَا غَیْرَ مُجْتَهِدٍ لِلْحِلاَبِ، وَ لاَ مُضِرٍّ بِالْوَلَدِ، ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ . ﴾ (3)

ص: 230


1- عنه بحار الأنوار: 675 ح 16، و وسائل الشيعة : 369/19 ح 24785، و البرهان في تفسير القرآن : 171/2 ح 11 .
2- عنه بحار الأنوار: 6/75 ح 17 و البرهان في تفسير القرآن : 171/2 ح 12. من لا يحضره الفقيه: 222/4 ح 5524 ، عنه وسائل الشيعة : 368/19 ح 24779، و 139/23 ح 29260 عن المقنع مرسلاً.
3- عنه بحار الأنوار: 7/75 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 171/2 ح 13، و مستدرك الوسائل : 195/13 ح 15082 . عوالي اللئالي : 120/2 ح 332، روی محمّد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام و نحوه وسائل الشيعة : 252/17 ح 22453 عن الطبرسي مجمع البيان.

26) - از یونس بن يعقوب روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: در این فرمایش خداوند: «پس اگر در آن ها رشد کافی یافتید، اموال ایشان را تحویل شان دهید» منظور از رشد چیست که باید در یتیمان مشخص شود؟

فرمود: توان حفظ اموال (و منافع شان) می باشد.

27) - از عبد اللّه بن مغیره روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد این فرمایش خداوند: «پس اگر در آن ها رشد کافی یافتید اموال ایشان را تحویل شان دهید»، سؤال کردم؟

فرمود: هنگامی که تشخیص داده شود که (یتیم) نسبت به آل محمّد علیهم السلام دوستی و علاقه دارد، به درجه رشد (فکری) رسیده است.

28) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

به آن حضرت (امام باقر و یا امام صادق علیه السلام علیهما السلام) عرض کردم: مردی گله گوسفندان برادر زاده اش که یتیم است و تحت تربیت او قرار دارد - نزدش می باشد، آیا می تواند امور زندگی او را با خودش مخلوط نماید (و به طور مشارکت درآمد شان را مصرف و استفاده کنند)؟

پاسخ فرمود: اگر آبشخور گوسفندان را تعمیر می کند، آن ها را رسیدگی و درمان می نماید و گوسفند فراری را به گله بر می گرداند، می تواند از شیر آن ها بنوشد، بدون آن که دو شیدن آن ها به همراه سختی باشد، و یا به بچه آن ها زیانی برساند.

سپس فرمود: «کسی که بی نیاز می باشد از اموال شان برندارد و کسی که تهی دست باشد به اندازه نیاز متعارف، مانعی ندارد که استفاده و تناول نماید».

ص: 231

875 / [29] - أَبُو أُسَامَهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ ، فَقَالَ: ﴿ ذَلِکَ رَجُلٌ یَحْبِسُ نَفْسَهُ عَلَی أَمْوَالِ اَلْیَتَامَی فَیَقُومُ لَهُمْ فِیهَا، وَ یَقُومُ لَهُمْ عَلَیْهَا، فَقَدْ شَغَلَ نَفْسَهُ عَنْ طَلَبِ اَلْمَعِیشَهِ، فَلاَ بَأْسَ أَنْ یَأْکُلَ بِالْمَعْرُوفِ إِذَا کَانَ یُصْلِحُ أَمْوَالَهُمْ، وَ إِنْ کَانَ اَلْمَالُ قَلِیلاً فَلاَ یَأْکُلْ مِنْهُ شَیْئاً ﴾ . (1)

876 / [30] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ بَلَی مَنْ کَانَ یَلِی شَیْئاً لِلْیَتَامَی وَ هُوَ مُحْتَاجٌ وَ لَیْسَ لَهُ شَیْءٌ وَ هُوَ یَتَقَاضَی أَمْوَالَهُمْ وَ یَقُومُ فِی ضَیْعَتِهِمْ فَلْیَأْکُلْ بِقَدْرِ اَلْحَاجَهِ وَ لاَ یُسْرِفْ، وَ إِنْ کَانَ ضَیْعَتُهُمْ لاَ تَشْغَلُهُ عَمَّا یُعَالِجُ لِنَفْسِهِ فَلاَ یَرْزَأَنَّ مِنْ أَمْوَالِهِمْ شَیْئاً. ﴾ (2)

877 / [31] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ ،

ص: 232


1- عنه بحار الأنوار: 7/75 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 172/2 ح 14، و مستدرك الوسائل : 195/13 ح 15080. الكافي : 130/5 ح 5 ، بإسناده عن أبي الصباح الكناني عنه علیه السلام و بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام: 341/6 ح 73 يا 952 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة: 251/17 ح 22450، وفقه القرآن : 35/2 (باب التصرف في أموال اليتامى).
2- عنه بحار الأنوار: 7/75 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 172/2 ح 15 و مستدرك الوسائل : 195/13 ح 15081. الكافي : 129/5 ح 1 بإسناده عن سماعة عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 340/6 ح 69، عنهما وسائل الشيعة : 251/17 ح 22451 ، وفقه القرآن للراوندي : 35/2 ، (باب التصرّف فى أموال اليتامى).

29) - از ابو اسامه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «آن که فقیر و تهی دست باشد، به اندازه نیاز متعارف می تواند بخورد»، فرمود (چنان چه) مردی باشد که خود را به سرپرستی یتیم مقیّد کرده و برای حفظ و نگهداری اموال او از تحصیل درآمد برای امرار معاش خود بازمانده، مانعی ندارد که به اندازه متعارف از اموال یتیم مصرف کند، در صورتی که آن اموال را برای یتیم، اصلاح و برای شان سود جویی کند، ولی اگر مال اندکی است نباید چیزی از آن بخورد؛ (چون آن، مانع تحصیل درآمد برای امرار معاش خود نمی باشد).

30) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام در مورد تفسیر فرمایش خداوند: «کسی که بی نیاز می باشد، از اموال شان برندارد، و کسی که تهی دست باشد به اندازه نیازِ متعارف، مانعی ندارد که استفاده و تناول نماید»، سؤال کردم؟

فرمود: کسی که قیم و سرپرست یتیمی است که نگه دارنده و عهده دار اموال او می باشد و این شخص نیز محتاج و تهی دست باشد، می تواند -در مقابل کاری که برای نگه داری و درآمد اموال، باغ و یا زمین کشاورزی یتیم انجام می دهد - به مقدار نیاز و به اندازۀ متعارف بخورد اما نه با اسراف، ولی اگر رسیدگی به اموال و املاک یتیم، او را از کار کردن برای خود باز نمی دارد (بلکه درآمد دیگری هم دارد که می تواند امرار معاش کند) نباید از اموال یتیم چیزی بر دارد.

31) - از اسحاق بن عمار از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسی که بی نیاز می باشد، از اموال شان بر ندارد، و کسی که تهی دست باشد به اندازه نیازِ متعارف، مانعی ندارد که استفاده و تناول نماید»، فرمود: مردی که تمام وقت خود را صرف یتیم

ص: 233

فَقَالَ: ﴿ هَذَا رَجُلٌ یَحْبِسُ نَفْسَهُ لِلْیَتِیمِ عَلَی حَرْثٍ أَوْ مَاشِیَهٍ وَ یَشْغَلُ فِیهَا نَفْسَهُ فَلْیَأْکُلْ مِنْهُ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَیْسَ لَهُ ذَلِکَ فِی اَلدَّنَانِیرِ وَ اَلدَّرَاهِمِ اَلَّتِی عِنْدَهُ مَوْضُوعَهٌ. ﴾ (1)

877 / [32] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ ؟

قَالَ: ذَلِکَ إِذَا حَبَسَ نَفْسَهُ فِی أَمْوَالِهِمْ فَلاَ یَحْتَرِفُ لِنَفْسِهِ فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ مِنْ مَالِهِمْ. ﴾ (2)

878 / [33] - عَنْ رِفَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [سَأَلْتُهُ] فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ قَالَ: ﴿ کَانَ أَبِی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: إِنَّهَا مَنْسُوخَه. ) (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَلِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَلِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثرَ نَصِيبًا مُفْرُوضًا ﴿ 7 ﴾ وَ إِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أَوْلُوا الْقُرْبَى وَ الْيَتَمَى وَ الْمَسَكِينُ فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا ﴾ ﴿ 8 ﴾

ص: 234


1- عنه بحار الأنوار : 7/75 ح 21 ، و وسائل الشيعة : 252/17 ح 23456 و البرهان في تفسير القرآن : 172/2 ح 16، و نور الثقلين: 445/1 ح 64.
2- عنه بحار الأنوار: 8/75 ح 22، و وسائل الشيعة ، 253/17 ح 22457، و البرهان في تفسير القرآن: 172/2 ح 17 نور الثقلين : 445/1 ح 63.
3- عنه بحار الأنوار: 8/75 ح 23، و وسائل الشيعة : 253/17 ح 26458، و البرهان في تفسير القرآن : 172/2 ح 18 نور الثقلين : 445/1 ح 65.

می کند نسبت به شخم زدن (و کشت و برداشت محصولات) زمین کشاورزی و یا (چرانیدن گله) گوسفند، که دیگر فرصت رسیدگی به امور معیشتی خود را ندارد. می تواند (از کشت و گوسفندان) به مقدار نیاز و متعارف استفاده استفاده و تناول کند، ولی حق برداشتن در هم و دینار (نقدینگی) که نزد اوست را ندارد.

32) - از زواره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و کسی که فقیر باشد به اندازه نیاز متعارف، (مانعی ندارد که) تناول نماید»، سؤال کردم؟

فرمود: اگر مردی تمام وقت خود را صرف نگه داری اموال یتیم کند، که دیگر فرصت رسیدگی به امور معیشتی خود را ندارد، می تواند به مقدار نیاز و متعارف از مال یتیم استفاده و تناول نماید.

33)- از رفاعه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و به اندازه نیاز متعارف (مانعی ندارد که) تناول نماید»، فرمود :پدرم می فرمود: این حکم، منسوخ و باطل شده است.

فرمایش خداوند متعال: برای مردان، از آن چه پدر و مادر و خویشاوندان از خود بر جای می گذارند، سهمی است و برای زنان نیز، از آن چه پدر و مادر و خویشاوندان می گذارند، سهمی می باشد، خواه آن مال کم یا زیاد باشد، این سهم تعيين شده ای است (7) و اگر به هنگام تقسیم (ارث)، خویشاوندان (و طبقه ای که ارث نمی برند) و یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند چیزی از آن اموال را به آن ها بدهید و با آنان به طور شایسته سخن بگویید. (8)

ص: 235

880 / [34] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [سَأَلْتُهُ] عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : ﴿ وَ إِذا حَضَرَ اَلْقِسْمَهَ أُولُوا اَلْقُرْبی وَ اَلْیَتَمی وَ اَلْمَسکِینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ ﴾ قَالَ: نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْفَرَائِضِ. (1)

881 / [35] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلُهُ :

﴿ وَ إِذا حَضَرَ اَلْقِسْمَهَ أُولُوا اَلْقُرْبی وَ اَلْیَتَمی وَ اَلْمَسکِینُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً ﴾ قُلْتُ: أَمَنْسُوخَهٌ هِیَ؟

قَالَ: ﴿ لاَ ، إِذَا حَضَرَکَ فَأَعْطِهِمْ. ﴾ (2)

882 / [36] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ إِذا حَضَرَ اَلْقِسْمَهَ أُولُوا اَلْقُرْبی ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ نَسَخَتْهَا آیَهُ اَلْفَرَائِضِ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةٌ ضِعَفًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا ﴿ 9 ﴾ إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَلَ اليَتَمَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نارًا وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا ) ﴿ 10 ﴾

ص: 236


1- عنه بحار الأنوار: 366/104 ح 2، و وسائل الشيعة : 71/26 ح 32506، و البرهان فی تفسير القرآن: 173/2 ح 1 نور الثقلين : 446/1 ح 71 .
2- عنه بحار الأنوار: 367/104 ح 3 و وسائل الشيعة : 71/26 ح 32507 البرهان في تفسير القرآن: 173/2 ح 2.
3- عنه بحار الأنوار: 367/104 ح 4، و وسائل الشيعة : 71/26 ح 32507 البرهان في تفسير القرآن: 173/2 ح 2 بتفاوت.

34) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و اگر هنگام تقسیم اموال، خویشاوندان و یتیمان و تهی دستان حضور یابند، چیزی از آن اموال را به آن ها بدهید»، فرمود: این به سبب آیه فرائض (حکم ارث و میراث) نسخ شده است.

35) - و در روایتی دیگر از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و اگر هنگام تقسیم اموال، خویشاوندان و یتیمان و تهی دستان حضور یابند چیزی از آن اموال را به آن ها بدهید»، سؤال (نمودم) آیا منسوخ گردیده است؟

فرمود: نه، هر گاه نزد تو حاضر شدند، عطای شان کن.

36) - و در روایتی دیگر از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و اگر هنگام تقسیم اموال خویشاوندان حضور یابند»، سؤال نمودم؟

فرمود: این آیه به سبب آیه فرائض (بیان حکم ارث و میراث) منسوخ گردیده است.

فرمایش خداوند متعال: کسانی که اگر فرزندان ناتوانی از خود بیادگار بگذارند، از آیندۀ آنان می ترسند، پس باید (از ستم دربارۀ یتیمان مردم) بترسند و از (مخالفت با) خدا بپرهیزند و سخنی استوار بگویند (9) همانا کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می خورند در حقیقت فقط آتش می خورند، و به زودی در شعله های آتش (دوزخ) می سوزند. (10)

ص: 237

883 / [37] - عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَی - مَوْلَی آلِ سَامٍ - قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ - مُبْتَدِئاً - : ﴿ مَنْ ظَلَمَ [يَتِيماً] سَلَّطَ اَللَّهُ عَلَیْهِ مَنْ یَظْلِمُهُ أَوْ عَلَی عَقِبِهِ أَوْ عَلَی عَقِبِ عَقِبِهِ. ﴾

قَالَ: فَذَکَرْتُ فِی نَفْسِی، فَقُلْتُ هُوَ یَظْلِمُ فَیُسَلِّطُ اَللَّهُ عَلَی عَقِبِهِ أَوْ عَلَی عَقِبِ عَقِبِهِ؟!

فَقَالَ لِي - قَبْلَ أَنْ أَتَکَلم -: إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لْیَخْشَ اَلَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّهً ضِعَافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اَللّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً. ﴾ (1)

884 / [38] - عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی الْحَسَنِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ [قَالَ]:

﴿ إِنَّ اللَّهَ أَوْعَدَ فِی مَالِ الْیَتِیمِ عُقُوبَتَیْنِ اثْنَیْنِ: أَمَّا أَحَدُهُمَا فَعُقُوبَةُ الْآخِرَةِ النَّارُ، وَ أَمَّا الْأُخْرَی فَعُقُوبَةُ الدُّنْیَا، قَوْلُهُ: ﴿ وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَفَا خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیداً ﴾ قَالَ: یَعْنِی بِذَلِكَ لِیَخْشَ أَنْ أَخْلُفَهُ فِی ذُرِّیَّتِهِ كَمَا صَنَعَ هُوَ بِهَؤُلَاءِ الْیَتَامَی. ) (2)

885 / [39] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ [قَالَ]:

﴿ إِنَّ فِی کِتَابِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّ آکِلَ مَالِ اَلْیَتِیمِ ظُلْماً سَیُدْرِکُهُ وَ بَالُ ذَلِکَ فِی عَقِبِهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ یَلْحَقُهُ، فَقَالَ: ذَلِکَ فِی اَلدُّنْیَا، فَإِنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ وَ لْیَخْشَ

ص: 238


1- عنه بحار الأنوار: 315/75 ح 35 و البرهان في تفسير القرآن : 176/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 98/12 ح 13625 ، و 191/13 ح 15067 . الكافي : 332/2 ح 13 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 56/16 ح 22444 ، البحار : 325/75 ح 35 .
2- عنه بحار الأنوار : 8/75 ح 24 ، و البرهان في تفسير القرآن : 176/2 ح 8 و مستدرك الوسائل : 190/13 ح 15065 . الكافي : 128/5 ح 1، من لا يحضره الفقيه : 569/3 ح 4945 عنهما وسائل الشيعة : 245/17 ح 22439 و 388/25 ح 32196، ثواب الأعمال : 234 (عقاب أكل مال اليتيم) نحو الفقيه .

37) - از عبد الاعلی - آزاد شده قبیله سام - روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام - بدون مقدمه - فرمود: کسی که ظلم کند، خداوند شخصی را بر او و یا بر فرزندان و نوادگانش مسلط می گرداند، تا بر او ظلم نماید.

من در ذهن خود متذکّر شدم و با خود گفتم: او ظلم کرده، آن وقت بر فرزندان و یا بر نوادگانش مسلّط می شود؟!

حضرت - بدون آن که من حرفی بزنم - فرمود: به درستی که خداوند می فرماید: «کسانی که می ترسند کودکان ناتوان از آن ها باقی بماند و زیر دست مردم قرار گیرند، باید از مکافات عمل خود بترسند (و با یتیمان مردم با نیکی رفتار کنند) و همیشه سخن حق و استوار گویند».

38) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام فرمود: خداوند برای تصرّف (عدوانی) در اموال یتیم، دو عقاب مقرر نموده، یکی عقاب در آخرت می باشد که آتش دوزخ خواهد بود و دیگری عقوبت در دنیا است، همچنان که فرموده: «کسانی که می ترسند کودکان ناتوان از آن ها باقی بماند و زیر دست مردم قرار گیرند، باید از مکافات عمل خود بترسند (و با یتیمان مردم با نیکی رفتار کنند) و همیشه سخن حق و استوار گویند»، فرمود: مقصود این است که باید از این بترسد که با دیگر بازمانده گانش همان می کنند که با یتیمان مردم می کند.

39) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی در کتاب علی بن ابی طالب علیه السلام است که هر کس مال یتیم را از روی ظلم و ستم بخورد، به زودی اثرات و عواقب آن بر خودش و یا بر فرزند و یا نواده اش اجرا خواهد شد.

سپس فرمود: این اثرات و عقاب در دنیا می باشد هم چنان که خداوند فرموده:

ص: 239

الَّذِينَ لَوْ تَرَكُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةٌ ضِعَفًا خَافُوا عَلَيْهِمْ ﴾ - الآيه - وَ أَمَّا فِی اَلْآخِرَهِ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتَمَی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً ﴾ . ﴾ (1)

886 / [40] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ:

قُلْتُ: فِی کَمْ یَجِبُ لِأَکْلِ مَالِ اَلْیَتِیمِ اَلنَّارُ؟

قَالَ: ﴿ فِی دِرْهَمَیْنِ. ﴾ (2)

887 / [41] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَکَلَ مَالَ اَلْیَتِیمِ هَلْ لَهُ تَوْبَهٌ؟

قَالَ: ﴿ برُدُّ إِلی أَهْلَهُ، قَالَ ذَلِکَ بِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتَمَی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً ﴾ . ﴾ (3)

888 / [42] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَک

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ فِی یَدِهِ مَالٌ لِأَیْتَامٍ فَیَحْتَاجُ فَیَمُدُّ یَدَهُ فَیُنْفِقُ مِنْهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی عِیَالِهِ، وَ هُوَ یَنْوِی أَنْ یَرُدَّهُ إِلَیْهِمْ، أَهُوَ مِمَّنْ قَالَ اَللَّهُ : ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتَمَی ظُلْماً. ﴾ - اَلْآیَهَ- ؟

قَالَ: ﴿ لاَ، وَ لَکِنْ یَنْبَغِی لَهُ أَلاَّ یَأْکُلَ إِلاَّ بِقَصْدٍ، وَ لاَ یُسْرِفَ. ﴾

ص: 240


1- عنه بحار الأنوار : 8/75 25 ، و البرهان في تفسير القرآن : 176/2 ح 9، و مستدرك الوسائل : 190/13 ح 15066 . ثواب الأعمال : 233 (عقاب أكل مال اليتيم)، عنه البحار : 26979 ح 9.
2- عنه بحار الأنوار : 8/75 ح 26 ، و وسائل الشيعة : 260/17 ح 22474، و البرهان في تفسير القرآن : 176/2 ح 10 نور الثقلين : 448/1 ح 80 .
3- عنه بحار الأنوار : 8/75 ح 27 ، و وسائل الشيعة : 260/17 ح 22475، و البرهان في تفسير القرآن : 176/2 ح 11 نور الثقلين: 448/1 ح 81.

«کسانی که می ترسند کودکان ناتوان از آن ها باقی بماند و زیر دست مردم قرار گیرند، باید از مکافات عمل خود بترسند»، اما نسبت به آخرت خداوند می فرماید: «کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم و ستم می خورند، در درون خود آتش فرو می نمایند و در آتش دوزخ گرفتار خواهند شد».

40) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

به یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام عرض کردم: تا چه مقدار استفاده و تناول از اموال یتیم، (وعدۀ) آتش حتمی را به دنبال دارد؟

فرمود: در دو دِرهم.

41) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام و یا از امام کاظم علیه السلام سؤال کردم آیا توبه ای برای خورندۀ مال یتیم هست؟

فرمود: توبه اش این است که آن مال را به اهلش برگرداند؛ (و گر نه) خداوند می فرماید: «همانا کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم و ستم می خورند، در درون خود آتش فرو کرده و در عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد».

42) - از احمد بن محمّد (بن ابی نصر) روایت کرده است که گفت: از امام رضا علیه السلام در مورد مردی که مال یتیمی در دست دارد، پس نیازمند می شود و از آن بر می دارد و خرج خود و عیالش می کند، به قصد این که آن را به يتیم برگرداند، سؤال کردم: آیا این فرمایش خداوند: «همانا کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم و ستم می خورند»، او را فرا می گیرد؟

فرمود: نه، ولی نباید بدون قصد و نیّت برگرداندن استفاده نماید و اسراف هم نکند.

ص: 241

قُلْتُ لَهُ: کَمْ أَدْنَی مَا یَکُونُ مِنْ مَالِ اَلْیَتِیمِ إِنْ هُوَ أَکَلَهُ وَ هُوَ لاَ یَنْوِی رَدَّهُ حَتَّی یَکُونَ یَأْکُلُ فِی بَطْنِهِ نَاراً؟

قَالَ: ﴿ قَلِیلُهُ وَ کَثِیرُهُ وَاحِدٌ، إِذَا کَانَ مِنْ نَفْسِهِ وَ نِیَّتِهِ أَنْ لاَ یَرُدَّهُ إِلَیْهِمْ. ﴾ (1)

891 / [43] - عَنْ زُرَارَهَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

﴿ مَالُ اَلْیَتِیمِ إِنْ عَمِلَ بِهِ مَنْ وُضِعَ عَلَی یَدَیْهِ ضَمِنَهُ وَ لِلْیَتِیمِ رِبْحُهُ. ﴾

قَالَ: قُلْنَا لَهُ قَوْلُهُ: ﴿ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ (2) قَالَ: ﴿ إِنَّمَا ذَلِکَ إِذَا حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَیْهِمْ فِی أَمْوَالِهِمْ فَلَمْ یَتَّخِذْ لِنَفْسِهِ فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ مِنْ مَالِهِمْ. ﴾ (3)

890 / [44] - عَنْ عَجْلاَنَ قَالَ:

قُلْتُ: لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: مَنْ أَکَلَ مَالَ اَلْیَتِیمِ؟

فَقَالَ: ﴿ هُوَ کَمَا قَالَ اَللَّهُ: ﴿ إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً ﴾ ثُمَّ قَالَ - هُوَ مِنْ غَیْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ - : مَنْ عَالَ یَتِیماً حَتَّی یَنْقَضِیَ یُتْمُهُ أَوْ یَسْتَغْنِیَ بِنَفْسِهِ، أَوْجَبَ اَللَّهُ لَهُ اَلْجَنَّهَ، کَمَا أَوْجَبَ لِآکِلِ مَالِ اَلْیَتِیمِ اَلنَّارَ. ﴾ (4)

ص: 242


1- عنه بحار الأنوار : 9/75 ح 28، و وسائل الشيعة : 260/17 ح 22473، و البرهان في تفسير القرآن : 176/2 ح 12 . الكافى : 128/5 ح 3 بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام : 339/6 ح 67، عنهما وسائل الشيعة : 259/17 ح 22472، فقه القرآن : 34/2 ( باب التصرف في أموال اليتامى).
2- سورۀ النساء : 6/4 .
3- عنه بحار الأنوار: 9/75 ح 29 ، و وسائل الشيعة : 258/17 ح 22470، و البرهان في تفسير القرآن : 177/2 ح 13 .
4- عنه بحار الأنوار : 9/75 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن : 177/2 ح 14. الكافي : 128/5 ح 2، عنه وسائل الشيعة : 244/17 ح 22438 ، و البحار : 271/79 ح 16، الأمالي للطوسي : 522 ح 1155 (المجلس 18) بإسناده عن عليّ علیه السلام، قال : ﴿ وَ سَمِعْتُ اللَّهِ رَسُولَ اللَّهِ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴾ عنه البحار : 4/75 ح 8.

به حضرت عرض کردم: کم ترین مقداری که اگر مال یتیم را بدون نیت این که برگرداندنش داشته باشد بخورد، در درون و شکمش آتش وارد کرده است، چه اندازه می باشد؟

فرمود: کم و زیاد آن یکی است، در صورتی که قصد برگرداندن نداشته باشد.

43) - از زراره و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفته اند:

امام صادق علیه السلام فرمود: اموال یتیم در دست هر کسی که باشد، اگر تضییع کند، ضامن است و اگر سودی هم داشته باشد برای یتیم می باشد.

به حضرت عرض کردیم: فرمایش خداوند: «و کسی که فقیر باشد، پس (می تواند) با معروف بخورد» (چگونه است)؟

فرمود: این در صورتی است که نگهداری اموال، او را از تحصیل درآمد برای امرار معاش خود باز دارد پس می تواند به طور متعارف از مال یتیمان استفاده نماید.

44) - از عُجلان (ابی صالح) روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام راجع به (عِقاب) خورنده مال یتیم سؤال کردم؟

فرمود: او هم چنانی است که خداوند متعال فرموده است: «به راستی کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم می خورند، همانا درون شکم خود آتش وارد می نمایند، و در دوزخ سوزان گرفتار می شوند» سپس بدون آن که پرسشی کنم، فرمود: هر که یتیمی را نگه داری کند تا بالغ شود یا خود کفا گردد، خداوند برایش بهشت را واجب نموده، همچنان که برای خورنده مال یتیم، آتش دوزخ را لازم گردانده است.

ص: 243

891 / [45] - عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ (1) قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ لِلرَّجُلِ عِنْدَهُ اَلْمَالُ إِمَّا بِبَیْعٍ أَوْ بِقَرْضٍ فَیَمُوتُ وَ لَمْ یَقْضِهِ إِیَّاهُ، فَیَتْرُکُ أَیْتَاماً صِغَاراً فَیَبْقَی لَهُمْ عَلَیْهِ فَلاَ یَقْضِیهِمْ، أَیَکُونُ مِمَّنْ یَأْکُلُ مَالَ اَلْیَتِیمِ ظُلْماً؟

قَالَ: ﴿ إِذَا کَانَ یَنْوِی أَنْ یُؤَدِّیَ إِلَیْهِمْ فَلاَ. ﴾

فَقَالَ اَلْأَحْوَلُ : سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّمَا هُوَ اَلَّذِی یَأْکُلُهُ وَ لاَ یُرِیدُ أَدَاءَهُ مِنَ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتامی؟ قَالَ: ﴿ نَعَمْ. ﴾ (2)

892 / [46]- عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْکَبَائِرِ، فَقَالَ: ﴿ مِنْهَا أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ ظُلْماً وَ لَیْسَ فِی هَذَا بَیْنَ أَصْحَابِنَا اِخْتِلاَفٌ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ. ﴾ (3)

893 / [47] - عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَم قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ یُبْعَثُ نَاسٌ عَنْ قُبُورِهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ تَأَجَّجُ أَفْوَاهُهُمْ نَاراً،﴾ فَقِیلَ لَهُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! مَنْ هَؤُلاَء؟

قَالَ: ﴿ اَلَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ اَلْیَتَمَی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً. ﴾ (4)

ص: 244


1- في نسخة البرهان على بن ابراهيم . عن هامش المصدر.
2- عنه بحار الأنوار: 9/75 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن: 177/2 ح 15 و 16، نور الثقلين: 449/1 ح 84. تهذيب الأحكام : 384/6 ح 257 ، بإسناده عن عبد الرحمن بن الحجّاج، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 262/17 ح 22478 ، و البحار : 272/79 ح 21 .
3- عنه بحار الأنوار: 10/75 32 و 2515/79 ، و البرهان في تفسير القرآن : 177/2 ح 17 ،نور الثقلين : 449/1 ح 82 و مستدرك الوسائل : 191/13 ح 15068 .
4- عنه بحار الأنوار : 10/75 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 177/2 ح 18، و مستدرك الوسائل : 191/13 ح 15069 .

45) - از ابو ابراهیم روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت در مورد مردی که مالی از دیگری نزد اوست و با آن معامله می کند و یا قرض می دهد، پرسیدم: که اگر آن مرد بمیرد و آن مال را نپرداخته و یتیمان خردسالی از او مانده اند و مال آن ها نیز بر عهده او مانده است، آیا او از کسانی است که به ناحق و ظالمانه مال یتیم را خورده است؟

فرمود: اگر قصد داشته که به آن ها بپردازد، نه، (جزء آن ها نمی باشد).

و احول گفت: از امام کاظم علیه السلام پرسیدم: کسی که مال یتیم را بخورد و قصد برگرداندن نداشته باشد، آیا از آن هایی است که مال یتیمان را می خورند؟

فرمود: بلی.

46) - از عبید بن زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام راجع به گناهان کبیره پرسیدم؟

فرمود: بعضی از آن ها خوردن مال یتیم به ناحق و ظالمانه است؛ و الحمد للّه در این باره میان اصحاب ما اختلافی نیست.

47) - از ابو الجارود روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: روز قیامت مردمی از قبر های شان بیرون می آیند در حالی که از دهان شان آتش زبانه می کشد، پس گفته شد: ای رسول خدا! این افراد چه کسانی می باشند؟

فرمود: کسانی که اموال یتیمان را از روی ظلم می خورند، همانا درون شکم خود آتش فرو می کنند و در دوزخ سوزان گرفتار می شوند».

ص: 245

894 / [48] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ! مَا أَیْسَرُ مَا یَدْخُلُ بِهِ اَلْعَبْدُ اَلنَّارَ؟

قَالَ: ﴿ مَنْ أَکَلَ مِنْ مَالِ اَلْیَتِیمِ دِرْهَماً وَ نَحْنُ اَلْیَتِیمُ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلَدِكُمْ لِلذَّكَر مثل حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ فَإِن كُنَّ نِسَاءَ فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَ إِن كَانَتْ وَحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَ احِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِن كَانَ لَهُ، وَلَدٌ فَإِن لَّمْ يَكُن لَّهُ، وَلَدٌ وَ وَرثَهُ، أَبْوَاهُ فَلِأُمِهِ الثُلُثُ فإن كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلأُمِّهِ السُّدُسُ مِن بَعْدِ وَ صِيَّةٍ يُوصِى بهَا أَوْ دَيْنِ ءَابَآؤُكُمْ وَ أَبْنَآؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَريضَةً مِّنَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴾ ﴿ 11 ﴾

895 / [49] - عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ، عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ:

إِنَّ فَاطِمَهَ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَا - اِنْطَلَقَتْ إِلَی أَبِی بَکْرٍ فَطَلَبَتْ مِیرَاثَهَا مِنْ نَبِیِّ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ نَبِیَّ اَللَّهِ لاَ یُورَثُ، فَقَالَتْ: أَکَفَرْتَ بِاللَّهِ وَ کَذَبْتَ بِکِتَابِهِ،

ص: 246


1- عنه بحار الأنوار، 10/75 ح 34 و 187/96 ح 15، و البرهان في تفسير القرآن، 178/2 ح 19، نور الثقلين 449/1 ح 83، و مستدرك الوسائل : 277/7 ح 8714، 302 ح 8269. من لا يحضره فقفيه: 41/2 ح 1650، عنه وسائل الشيعة : 483/9 ح 12540 و 536 ح 12662، فقه الرضا علیه السلام: 293 (باب 49 - الغائم و الخمس)، عنه البحار : 19196 ح 9، و مستدرك الوسائل: 7/ 297 ح 8220 ، اکمال الدين : /2521 ح 50 عنه البحار : 186/96 ح 11.

48) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید کم ترین و ساده ترین چیزی که سبب دخول در آتش می شود، چیست؟

فرمود: کسی که مال بتیمی را گر چه به مقدار درهمی باشد، بخورد؛ سپس افزود و ما یتیم (واقعی) هستیم.

فرمایش خداوند متعال: خداوند دوباره فرزندان تان سفارش می کند که سهم (میراث) پسر، به اندازه سهم دو دختر می باشد و اگر فرزندان شما، (دو دختر و) پیش از دو دختر باشند، دو سوم میراث برای آن هاست و اگر یکی باشد، (نیمی از میراث) برای اوست و برای هر یک از پدر و مادر او، یک ششم میراث است و اگر (میت) فرزندی داشته باشد یا نداشته باشد و فقط پدر و مادر از او ارث ببرند، برای مادر او یک سوم است (و بقیه برای پدر است) و اگر او برادرانی داشته باشد، مادرش یک ششم می برد (و پنج ششم باقی مانده برای پدر است). (رعایت این نکات ) بعد از انجام وصیت است و بعد از ادای دین (قابل تقسیم) است - شما نمی دانید کدام یک از پدران مادران و فرزندان تان برای شما سودمند ترند - این فریضۀ الهی است و خداوند دانا و حکیم است. (11)

49) - از ابو جميله مفضل بن صالح به نقل از بعضی اصحابش روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام فرمود: همانا حضرت فاطمه - درود خداوند با او باد - پیش ابو بکر رفت و از او مطالبه میراث (پدرش) رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ما را نمود. ابو بکر گفت: (اموال) پیامبر خدا ارث برده نمی شود، فاطمه علیها السلام فرمود: آیا به خداوند

ص: 247

قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : ﴿ يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيَيْنِ ﴾ . (1)

896 / [50] - عَنْ سَالِمٍ اَلْأَشَلِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَدْخَلَ اَلْوَالِدَیْنِ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ اَلْمَوَارِیثِ فَلَمْ یَنْقُصْهُمَا عَنِ اَلسُّدُسِ. ﴾ (2)

897 / [51] - عَنْ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلْوَلَدُ وَ اَلْإِخْوَهُ هُمُ اَلَّذِینَ یُزَادُونَ وَ یُنْقَصُونَ. ﴾ (3)

898 / [52] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ لاَ یَحْجُبُ عَنِ اَلثُّلُثِ اَلْأَخُ وَ اَلْأُخْتُ حَتَّی یَکُونَا أَخَوَیْنِ أَوْ أَخاً وَ أُخْتَیْنِ ﴾ ، فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَهٌ فَلِأُمِّهِ اَلسُّدُسُ ﴾ . (4)

899 / [53]- عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ اَلْمَلِکِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ أُمٍّ وَ أُخْتَیْنِ؟ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ لِلْأُمِّ اَلثُّلُثُ؛ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَهٌ ﴾ وَ لَمْ یَقُلْ: فَإِنْ کَانَ لَهُ أَخَوَاتٌ. ﴾ (5)

ص: 248


1- عنه بحار الأنوار : 75/29 ح 11 و وسائل الشيعة : 96/26 ح 32566، و البرهان في تفسیر القرآن : 178/2 ح 2، نور الثقلين: 450/1 ح 94 .
2- عنه بحار الأنوار: 336/104 ح 13، و وسائل الشيعة : 77/26 ذيل ح 32526 . الكافي : 82/7 ح 2، تهذيب الأحكام : 250/9 ح 966 ، عنهما وسائل الشيعة : 77/26 ح 32526 .
3- عنه بحار الأنوار: 336/104 ح 14 و 344 ح 14، و وسائل الشيعة : 83/26 ح 32540 .
4- عنه بحار الأنوار: 344/104 ح 15، و وسائل الشيعة 122/26 ح 32631، و نور الثقلين: 453/1 ح 106.
5- عنه بحار الأنوار: 344/104 ح 16 ، و وسائل الشيعة : 121/26 ح 32630. تهذيب الأحكام : 283/9 ح 13 بتفاوت يسير و نحوه الاستبصار : 141/4 ح 5، عنهما وسائل الشيعة : 121/26 ح 32629.

و کتاب خدا را تکذیب می کنی؟! خداوند متعال فرموده است: «خداوند شما را سفارش می نماید که مرد، دو برابر زن ارث می برد»؟

50) - از سالم اشلّ روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند متعال پدر و مادر را بر تمام طبقات ورثه ها وارد نموده است، پس ایشان را از (حدّاقل) یک ششم حقّ شان نمی کاهند.

51) - از بُکیر بن اعین روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: فرزندان و برادران سبب ازدیاد و نقصان (سهم ارث خود و دیگران) می باشند.

52) - از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: برادر و خواهر مانع از یک سوم (ارث پدر یا مادر) نمی شوند، مگر آن که دو برادر و یا یک برادر و دو خواهر باشند؛ زیرا خداوند می فرماید: «پس اگر میّت دارای برادرانی باشد (حق) مادرش یک ششم می باشد».

53) - از فضل بن عبد الملک روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد (ارث) مادر و دو خواهر سؤال کردم؟

فرمود: یک سوم حق (مادر) خواهد بود؛ چون خداوند متعال می فرماید:

«پس اگر (برای میت) چند برادر باشند» و نفرموده است: اگر چند خواهر داشته باشند.

ص: 249

900 / [54] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى : ﴿ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَهٌ فَلِأُمِّهِ اَلسُّدُسُ ﴾ [قَالَ]:﴿ یَعْنِی إِخْوَهٌ لِأَبٍ وَ أُمٍّ أَوْ إِخْوَهٌ لِأَبٍ. ﴾ (1)

901 / [55] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ فِی اَلدَّیْنِ وَ اَلْوَصِیَّهِ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :إِنَّ اَلدَّیْنَ قَبْلَ اَلْوَصِیَّهِ ثُمَّ اَلْوَصِیَّهُ عَلَی أَثَرِ اَلدَّیْنِ ثُمَّ اَلْمِیرَاثُ وَ لاَ وَصِیَّهَ لِوَارِثٍ. ﴾ (2)

902 / [56] - عَنْ سَالِمٍ اَلْأَشَلِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ أَدْخَلَ اَلزَّوْجَ وَ اَلْمَرْأَهَ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ اَلْمَوَارِیثِ فَلَمْ یَنْقُصْهُمَا مِنَ اَلرُّبُعِ وَ اَلثُّمُنِ. ﴾ (3)

903 / [57] -عَنْ بُکَیْرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ لَوْ أَنَّ اِمْرَأَهً تَرَکَتْ زَوْجَهَا وَ أَبَاهَا وَ أَوْلاَداً ذُکُوراً وَ إِنَاثاً کَانَ لِلزَّوْجِ اَلرُّبُعُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ وَ لِلْأَبَوَیْنِ اَلسُّدُسَانِ، وَ مَا بَقِیَ فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ. ﴾ (4)

ص: 250


1- عنه بحار الأنوار : 344/104 ح 17، و وسائل الشيعة : 119/26 ح 32624، و نور الثقلين : 453/1 ح 105 .
2- عنه بحار الأنوار : 367/104 ح 5، و نور الثقلين: 453/1 ح 110. الكافي : 23/7 ح 1، من لا يحضره الفقيه : 193/4 ح 5438، تهذيب الأحكام : 165/9 ح 21 ، الاستبصار : 116/4 ح 4 بتفاوت فيها ، عنها وسائل الشيعة : 330/19 ح 24709 .
3- عنه بحار الأنوار: 351/104 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 185/2 ح 4. الكافي : 82/7 ح 4، عنه وسائل الشيعة : 195/26 ح 32806 و 256 ح 32957 .
4- عنه بحار الأنوار: 351/104 ح 3 ، و وسائل الشيعة : 133/26 ح 32660 ، و البرهان في 4 تفسير القرآن : 185/2 ح 5.

54) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس اگر (برای میّت) چند برادر باشند، سهم ارث مادرش یک ششم می باشد»، فرمود: منظور برادران پدر و مادری و یا برادران پدری هستند (نه مادری).

55)- از محمّد بن قیس روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که پیرامون وصیّت و بدهکاری های (میّت) می فرمود: برداشت و ادای بدهکاری ها مقدم بر وصیت، (هم چنین عمل بر طبق ) وصيّت، مقدّم بر (تقسیم) سهم ارث ورثه می باشد و (ضمناً باید توجه نمود که) برای ورثه وصیّت (استثنایی) انجام نمی گیرد.

56) - از سالم اشلّ روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند متعال شوهر (میّت) و زن میّت را بر تمام طبقات وارث ها وارد نموده است (و در هر طبقه ای از طبقات ورثه قرار گیرند سهمیه خود را می گیرند)، پس از سهم یک چهارم و یک هشتم حق ایشان کاسته نمی شود.

57) - از بکیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر زنی بمیرد و شوهر، پدر، مادر و فرزندانی - پسر و دختر - به جای گذارد،، طبق (فرمان) کتاب خداوند: شوهر یک چهارم و هر یک از پدر و مادر یک ششم ارث می برند و باقی مانده، هر چه باشد بین فرزندان (با رعایت پسر دو برابر دختر) تقسیم می گردد.

ص: 251

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَلَد فَإِن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الربع مِمَّا تَرَكْنَ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنِ وَ لَهُنَّ الرُّيعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّكُمْ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم مِّن بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَآ أَوْ دَيْنِ وَ إِن كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَلَة أو امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السِّدُسُ فَإِن كَانُوا أَكْثَرَ مِن ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاهُ فِي الثَّلْثِ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْن غَيْرَ مُضَارَ وَصِيَّةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ اللّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ ﴾ ﴿ 12 ﴾

904 / [58] - عَنْ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

﴿ اَلَّذِی عَنَی اَللَّهُ فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلالَهً أَوِ اِمْرَأَهٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکآءُ فِی اَلثُّلُثِ ﴾ إِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ اَلْإِخْوَهَ وَ اَلْأَخَوَاتِ مِنَ اَلْأُمِّ خَاصَّهً. ﴾ (1)

905 / [59] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: مَا تَقُولُ فِی اِمْرَأَهٍ مَاتَتْ وَ تَرَکَتْ زَوْجَهَا وَ إِخْوَتَهَا لِأُمِّهَا وَ إِخْوَهً وَ أَخَوَاتٍ لِأَبِیهَا؟

قَالَ: ﴿ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ ثَلاَثَهُ أَسْهُمٍ، وَ لِإِخْوَتِهَا لِأُمِّهَا اَلثُّلُثُ سَهْمَانِ، اَلذَّکَرُ وَ اَلْأُنْثَی

ص: 252


1- عنه بحار الأنوار: 344/104 ح 18، و وسائل الشيعة : 175/26 ح 36765، و البرهان في تفسير القرآن : 1882 ح 3. الکافی: 101/7 ح 3، ضمن حديث طويل، و نحوه تهذيب الأحكام : 290/9 ح 5 عنهما وسائل شيعة : 154026 ح 32706.

فرمایش: خداوند متعال: و برای شما نصف میراث زنان تان است، اگر فرزندی نداشته باشند و اگر فرزندی داشته باشند، یک چهارم برای شما خواهد بود، پس از انجام وصیتی که کرده اند و پس از ادای دیون، ولی برای زنان شما، یک چهارم میراث شما می باشد، اگر فرزندی نداشته باشید و اگر برای شما فرزندی باشد. یک هشتم حق زنان تان خواهد بود بعد از انجام وصیتی که کرده اید و ادای دیون، اما اگر مردی بوده باشد که کلاله (یعنی خواهر یا برادر) از او ارث می برد، یا زنی که برادر یا خواهری دارد سهم هر کدام یک ششم است (اگر برادران و خواهران مادری باشند) و اگر بیش از یک نفر باشند. آن ها در یک سوم شریک می باشند، پس از انجام وصیتی که شده و ادای دیون به شرط آن که (از طریق وصیت و اقرار به دیون) به آن ها ضرر نزند این سفارش خداست و خدا دانا و بردبار است. (121)

58) - از بُکیر بن اعیَن روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند در این فرمایش: «و اگر (میّت) مردی باشد، کلاله (خواهر یا برادر) از او ارث می برد، ولی اگر (میّت) زن بوده و دارای برادر و با خواهر باشد، هر یک از ایشان یک ششم ارث می برند، ولی اگر ورثه بیش از یک نفر بودند، همگان در یک سوم شریک هستند». اراده نموده است که فقط برادران و خواهران مادری، منظور می باشند.

59) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: در مورد زنی که از دنیا رفته و شوهری به همره چند برادر مادری و چند برادر و خواهر بذری به جای گذاشته است، چه می فرمایی؟

فرمود: نصف آن - که سه سهم باشد - برای شوهر و برای برادران مادری یک سوم

ص: 253

فِیهِ سَوَاءٌ، وَ بَقِیَ سَهْمٌ فَهُوَ لِلْإِخْوَهِ وَ اَلْأَخَوَاتِ مِنَ اَلْأَبِ، لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ، لِأَنَّ اَلسِّهَامَ لاَ تَعُولُ، وَ إِنَّ اَلزَّوْجَ لاَ یُنْقَصُ مِنَ اَلنِّصْفِ، وَ لاَ اَلْإِخْوَهُ مِنَ اَلْأُمِّ مِنْ ثُلُثِهِمْ، لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: فَإِنْ کانُوا أَکْثَرَ مِنْ ذلِکَ فَهُمْ شُرَکاءُ فِی اَلثُّلُثِ، وَ إِنْ کَانَ وَاحِداً فَلَهُ اَلسُّدُسُ، فَأَمَّا الَّذِى عَنَى اللَّهُ تَعَالَى فِي قَوْلِهِ: ﴿ وَ إِنْ کانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَللَةً أَوِ اِمْرَأَهٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا اَلسُّدُسُ فَإِن كَانُوا أَكْثَرَ مِن ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاهُ فِي الثَّلْثِ ﴾ إِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ اَلْإِخْوَهَ وَ اَلْأَخَوَاتِ مِنَ اَلْأُمِّ خَاصَّهً. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ الَّتِي يَأْتِينَ الْفَحِشَةَ مِن نِّسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنكُمْ فَإِن شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى یَتَوَفهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلاً ﴿ 15 ﴾ وَ الذَانِ يَأْتِينَهَا مِنكُمْ فَئَاذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَ أَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللّهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴿ 16 ﴾ إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَلَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُوْلَئِكَ يَتُوبُ اللّه عَلَيْهِمْ وَ كَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿ 17 ﴾ وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْئَنَ وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أوْلَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴾ ﴿ 18 ﴾

ص: 254


1- عنه بحار الأنوار، 345/104 ح 19، و وسائل الشيعة : 83/26 ح 32541 قطعة منه و 175 ذیل ح 32765 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن 188/2 ح 4. الكافي : 103/7 ح 5 ضمن حديث طويل، و نحوه تهذيب الأحكام : 292/9 ح 7 ، عنهما وسائل الشيعة : 83/26 ح 32541.

-البته پسر و دختر به طور مساوی می برند -و یک سهم باقی مانده برای برادران و خواهران پدری خواهد بود، به طوری که پسر دو برابر دختر می برد؛ زیرا که سهام، قابل زیاده و نقصان از - یک دوم - حق شوهر و - یک سوم - حقّ برادران مادری نمی شود؛ خداوند می فرماید: «اگر ورثه بیش از آن بودند، همگان در یک سوم شریک هستند».

ولی اگر یکی بودند، یک ششم ارث می برند و آن چه خداوند در این فرمایش: «و اگر (میّت) مردی باشد، کلاله (خواهر یا برادر) از او ارث می برد، ولی اگر (میّت) زن بوده و دارای برادر و یا خواهر باشد. هر یک از ایشان یک ششم ارث می برند، ولی اگر ورثه پیش از آن بودند همگان در یک سوم شریک هستند» بیان نموده اند که منظور فقط برادران و خواهران مادری می باشند.

فرمایش خداوند متعال: و آن افرادی از زنان شما که مرتکب زنا شوند، پس چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد بر آن ها طلب کنید، پس اگر گواهی دادند آنان را در خانه ها ی خود نگاه دارید تا مرگ شان فرا رسد. با این که خداوند راهی برای آن ها قرار دهد (15) و از میان شما آن مردان و زنانی که (همسری ندارند و) مرتکب آن کار (زشت زنا) شوند آن ها را آزار دهید (و حد بر آنان جاری نمایید) و اگر توبه کنند و (خود را) اصلاح نمایند (و سعی در جبران داشته باشند،) از آن ها در گذرید زیرا خداوند، توبه پذیر و مهربان است (16) همانا پذیرش توبه از سوی خدا تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند سپس زود توبه می کنند، خداوند، توبۀ چنین اشخاصی را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است (17) و برای کسانی که کار های به را انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آن ها فرا می رسد می گوید: الان توبه کردم! توبه ای نیست و نه برای کسانی که در حال کفر از دنیا می روند، این ها کسانی هستند که عذاب دردناکی را برای شان فراهم کرده ایم. (18)

ص: 255

906 / [60] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ اَلَّتِی یَأْتِینَ اَلْفَحِشَهَ مِنْ نِسائِکُمْ ﴾ - إِلَی - ﴿ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً ﴾ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ مَنْسُوخَهٌ وَ اَلسَّبِیلُ هُوَ اَلْحُدُودُ. ﴾ (1)

907 / [61] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ وَ اَلَّتِی یَأْتِینَ اَلْفَحِشَهَ مِنْ نِسائِکُمْ ﴾ - إلى - ﴿ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هَذِهِ مَنْسُوخَهٌ ﴾ .

قَالَ: قُلْتُ: کَیْفَ کَانَتْ؟

قَالَ: ﴿ کَانَتِ اَلْمَرْأَهُ إِذَا فَجَرَتْ، فَقَامَ عَلَیْهَا أَرْبَعَهُ شُهُودٍ، أُدْخِلَتْ بَیْتاً وَ لَمْ تُحَدَّثْ، وَ لَمْ تُکَلَّمْ، وَ لَمْ تُجَالَسْ، وَ أُوتِیَتْ فِیهِ بِطَعَامِهَا وَ شَرَابِهَا حَتَّی تَمُوتَ. ﴾

قُلْتُ: فَقَوْلُهُ: ﴿ أَوْ یَجْعَلَ اَللّهُ لَهُنَّ سَبِیلاً ﴾ ؟

قال : ﴿ جَعْلُ اَلسَّبِیلِ اَلْجَلْدُ، وَ اَلرَّجْمُ، وَ اَلْإِمْسَاکُ فِی اَلْبُیُوتِ. ﴾

قال : قلت : قوله : ﴿ وَ الْذَانِ يَأْتِينِهَا مِنكُمْ ﴾ ؟

قال : ﴿ یَعْنِی اَلْبِکْرَ إِذَا أَتَتِ اَلْفَاحِشَهَ اَلَّتِی أَتَتْهَا هَذِهِ اَلثَّیِّبُ ﴿ فَئَاذُوهُمَا ﴾. ﴾

قال : تحبس ﴿ فَإِن تَابَا وَ أَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴾ (2)

ص: 256


1- عنه بحار الأنوار: 51/79 ح 38 ، و البرهان في تفسير القرآن : 189/2 ح 2 .
2- عنه بحار الأنوار: 51/79 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 189/2 ح 3 نور الثقلين : 456/1 ح 123 .

60) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و آن زن هایی که عمل فحشا مرتکب می شوند» تا آن جا که فرمود: «خداوند برای آن ها راهی را قرار می دهد» فرمود: (حکم) این آیه منسوخ شده است و منظور از «السّبيل» حدود و مجازات تبهکاران می باشد.

61) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد این آیه شریفه «و آن دسته از زن های شما که مرتکب فحشا و خلاف می شوند» - تا آخر آیه -سؤال کردم؟

فرمود: این آیه منسوخ شده است.

عرض کردم: جریان چگونه بوده است؟

فرمود: چنان چه زنی مرتکب فحشا می شد و چهار شاهد بر علیه او گواهی می دادند، او را وارد خانه ای می کردند (به حالت زندان انفرادی) که با کسی سخن نگوید و دیگران هم با او کلامی نگویند و هم نشینی نداشته باشد و فقط مقداری خوراک و نوشیدنی به او می دادند، تا موقعی که بمیرد. عرض کردم: فرمایش خداوند: «خداوند برای آن ها راهی را قرار می دهد»، چه می شود؟

فرمود: منظور قرارداد شلاق، سنگ سار و نگهداری و بازداشت در خانه است.

عرض کردم: راجع به فرمایش دیگر خداوند متعال: «و آن زن های شما که مرتکب آن می شوند»، چه می فرمایی؟

فرمود: منظور (دختر) باکره است، اگر فحشایی را مرتکب شد که زن ثیّبه (غیر باکره) مرتکب می شود، «پس آن ها را اذیت و شکنجه کنید» یعنی، زندانی شوند؛ پس اگر توبه کردند و اصلاح گشتند، از آن ها روی گردانید و کاری به کار شان نداشته باشید؛ زیرا خداوند توبه پذیر و مهربان است».

ص: 257

908 / [62] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اِهْتَدی ﴾ (1) قَالَ: ﴿ لِهَذِهِ اَلْآیَهِ تَفْسِیرٌ یَدُلُّ ذَلِکَ اَلتَّفْسِیرُ عَلَی أَنَّ اَللَّهَ لاَ یَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ عَمَلاً إِلاَّ مِمَّنْ لَقِیَهُ بِالْوَفَاءِ مِنْهُ بِذَلِکَ اَلتَّفْسِیرِ، وَ مَا اِشْتَرَطَ فِیهِ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ قَالَ: ﴿ إِنَّمَا اَلتَّوْبَهُ عَلَی اَللّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسُّوءَ بِجَهالَهٍ ﴾ یَعْنِی کُلَّ ذَنْبٍ عَمِلَهُ اَلْعَبْدُ، وَ إِنْ کَانَ بِهِ عَالِماً فَهُوَ جَاهِلٌ حِینَ خَاطَرَ بِنَفْسِهِ فِی مَعْصِیَهِ رَبِّهِ وَ قَدْ قَالَ فِی ذَلِكَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی یَحْكِی قَوْلَ یُوسُفَ لِإِخْوَتِهِ: ﴿ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ ﴾ ؟ (2)

فَنَسَبَهُمْ إِلَی الْجَهْلِ لِمُخَاطَرَتِهِمْ بِأَنْفُسِهِمْ فِی مَعْصِیَةِ اللَّهِ. ﴾ (3)

909 / [63] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لَیْسَتِ اَلتَّوْبَهُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسَّیِّئاتِ حَتّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ اَلئَنَ ﴾ . قَالَ: ﴿ هُوَ اَلْفِرَارُ تَابَ حِینَ لَمْ تَنْفَعْهُ اَلتَّوْبَهُ، وَ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ. ﴾ (4)

910 / [64] -عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ: ﴿ إِذَا بَلَغَتِ اَلنَّفْسُ هَذِهِ - وَ أَهْوَی بِیَدِهِ إِلَی حَنْجَرَتِهِ - لَمْ یَکُنْ لِلْعَالِمِ تَوْبَهٌ، وَ کَانَتْ لِلْجَاهِلِ تَوْبَهٌ. ﴾ (5)

ص: 258


1- سورۀ طه : 82/20
2- سورۀ يوسف : 89/12.
3- عنه بحار الأنوار: 32/6 ح 41 ، و البرهان في تفسير القرآن : 191/2 ح 7 و نور الثقلين : 387/3 ح 96 بتفاوت يسير . قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : (الباب التاسع) قطعة منه .
4- عنه بحار الأنوار: 32/6 ح 42، و البرهان في تفسير القرآن : 192/2 ح 8 ، نور الثقلين : 457/1 ح 132 ، و مستدرك الوسائل : 145/12 ح 145/12 ح 13737 .
5- عنه بحار الأنوار : 32/6 ح 43 ، و البرهان في تفسير القرآن : 192/2 ح 9 نور الثقلين: 456/1 ح 125 و مستدرك الوسائل : 144/12 ح 13736 . الكافي : 440/22 ح 3 عنه وسائل الشيعة : 87/16 ح 21056 .

62) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «به درستی که من آمرزنده ام کسانی را که توبه نموده، ایمان آورده و کار نیک انجام داده اند و هدایت یافته می باشند». فرمود: برای این آیه تفسیری است که این مطلب دلالت بر آن می کند: همانا خداوند از بنده ای عملی را نمی پذیرد، مگر آن که همراه با وفای به عهد و ایمان (بر ولایت اهل بیت رسالت علیهم السلام) باشد و دیگر شرایطی که برای مؤمنین مقرّر نموده و فرموده است: «همانا فقط پذیرش توبۀ خداوند برای کسانی است که از روی جهالت و نادانی کار زشتی را مرتکب می شوند»، منظور این است هر گناهی را که بندۀ خدا مرتکب شود، اگر چه عالمانه باشد، از روی جهل صادر شده، چون وقتی نافرمانی پروردگارش به ذهن او خطور کرده، این عمل جهل است همان طوری که خداوند متعال به نقل از کلام یوسف برای برادرانش، فرموده: یعنی، آیا آن چه را با یوسف و برادرش انجام دادید، می دانستید؟ با این که جاهل بودید. پس به آنان نسبت جهل و نادانی داده؛ زیرا که در اندیشه خود، احساس معصیت و نافرمانی خدا را می کردند.

63) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و کسانی که مرتکب گناه و کار های زشت می شوند تا هنگامی مرگ آن ها فرا رسد، گویند: به راستی من اکنون توبه کردم، برای چنین افراد تو به ای نیست» فرمود: (پیرامون) شخصی می باشد که فراری بوده است و موقعی که بازگشت و توبه کرد، دیگر فایده و نتیجه ای نداشت، که پذیرفته نخواهد شد.

64) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که جان آدمی به این جا برسد - و اشاره به حلقوم خویش نمود - برای دانا توبه پذیرفته نمی باشد، ولی از جاهل پذیرفته است.

ص: 259

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما ءَاتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً ﴿ 19 ﴾ وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ ءَاتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً ﴿ 20 ﴾ وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُكُمْ إِلى بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً ﴾ ﴿ 21 ﴾

911 / [65]- عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَرِثُوا اَلنِّساءَ کَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما ءَاتَیْتُمُوهُنَّ ﴾ ؟

قَالَ: اَلرَّجُلُ تَکُونُ فِی حَجْرِهِ اَلْیَتِیمَهُ فَیَمْنَعُهَا مِنَ اَلتَّزْوِیجِ لِیَرِثَهَا بِمَا (1) تَکُونُ قَرِیبَهً لَهُ قُلْتُ: ﴿ وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما ءَاتَیْتُمُوهُنَّ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلرَّجُلُ تَکُونُ لَهُ اَلْمَرْأَهُ فَیُضِرُّ بِهَا حَتَّی تَفْتَدِیَ مِنْهُ فَنَهَی اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ. ﴾ (2)

ص: 260


1- و في بعض النسخ: یضرّبها
2- عنه بحار الأنوار : 373/103 ح 10 و 59/104 ح 8 فيه «فيضربها»، بدل «فيضرّ بها»، و البرهان في تفسير القرآن: 193/3 ح 1، نور الثقلين : 459/1 ح 138.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! برای شما حلال نیست که از زنان، از روی اکراه (و ایجاد ناراحتی برای آنان) ارث ببرید! و آنان را تحت فشار قرار ندهید که قسمتی از آن چه را به آن ها داده اید (از مهر و غیر آن)، تملّک کنید! مگر این که آن ها عمل زشت آشکاری را انجام دهند و با زنان خود، بطور شایسته و متعارف رفتار کنید! و اگر از آنان، ناراحتی و کراهت داشتید، (فوراً تصمیم به جدایی نگیرید) چه با چیزی خوشایند شما نباشد و خداوند خير فراوانی در آن قرار می دهد (19) و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگری به جای همسر خود انتخاب کنید و مال فراوانی را (به عنوان مهر) به او پرداخته اید، چیزی از آن را پس نگیرید! آیا برای باز پس گرفتن مهر آنان، به تهمت و گناه آشکار متوسل می شوید؟! (20) و چگونه آن را باز پس می گیرید، در حالی که شما با یک دیگر تماس و آمیزش کامل داشته اید؟ و (از این گذشته) آن ها (هنگام ازدواج) از شما پیمان محکمی گرفته اند. (21)

65) - از ابراهیم بن میمون روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «برای شما حلال نیست که از روی اجبار اموال زنان را استفاده کنید، هم چنین حلال نیست که از آنان کناره گیری کنید تا مقداری از مهر به ایشان را بردارید»، سؤال کردم؟

فرمود: (پیرامون) مردی است که دختر یتیمی را پرورش می دهد و (هنگامی که به کمال و موقع ازدواجش فرا رسد) از ازدواجش جلوگیری و ممانعت می کند تا وارث اموال او شود. عرض کردم: دربارۀ (فرمایش خداوند:) «از آنان کناره گیری نکنید تا مقداری از مهر به ایشان را بردارید» (چه می فرمایی؟)

فرمود: مردی است که همسر خود را مورد کتک (و ناسزا گویی) قرار داده تا مهربه این را فدیه دهد، بخشد، پس خداوند انجام این جريان را نهی نموده است.

ص: 261

912 / [66] - عَنْ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلسَّرِیِّ اَلْجَبَلِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما ءَاتَیْتُمُوهُنَّ ﴾ ؟

قَالَ: فَحَکَی کَلاَماً ثُمَّ قَالَ: ﴿ کَمَا یَقُولُ اَلنَّبَطِیَّهُ إِذَا طَرَحَ عَلَیْهَا اَلثَّوْبَ عَضَلَهَا فَلاَ تَسْتَطِیعُ تَزْوِیجَ غَیْرِهِ وَ کَانَ هَذَا فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ. ﴾ (1)

913 / [67]- عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أَخْبِرْنِی عَمَّنْ تَزَوَّجَ عَلَی أَکْثَرَ مِنْ مَهْرِ اَلسُّنَّهِ، أَیَجُوزُ لَهُ ذَلِکَ؟

قَالَ: ﴿ إِذاً جَازَ مَهْرُ اَلسُّنَّهِ فَلَیْسَ هَذَا مَهْراً، إِنَّمَا هُوَ نَحْلٌ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ ءَاتَیْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً ﴾ ، إِنَّمَا عَنَی اَلنَّحْلَ وَ لَمْ یَعْنِ اَلْمَهْرَ، أَلاَ تَرَی أَنَّهَا إِذَا أَمْهَرَهَا مَهْراً ثُمَّ اِخْتَلَعَتْ، کَانَ لَهُ أَنْ یَأْخُذَ اَلْمَهْرَ کَامِلاً، فَمَا زَادَ عَلَی مَهْرِ اَلسُّنَّهِ فَإِنَّمَا هُوَ نَحْلٌ کَمَا أَخْبَرْتُکَ، فَمِنْ ثَمَّ وَجَبَ لَهَا مَهْرُ نِسَائِهَا لِعِلَّهٍ مِنَ اَلْعِلَلِ. ﴾

قُلْتُ: کَیْفَ یُعْطِی، وَ کَمْ مَهْرُ نِسَائِهَا؟

قَالَ: ﴿ إِنَّ مَهْرَ اَلْمُؤْمِنَاتِ خَمْسُمِائَهٍ، وَ هُوَ مَهْرُ اَلسُّنَّهِ، وَ قَدْ یَکُونُ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِمِائَهٍ وَ لاَ یَکُونُ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ، وَ مَنْ کَانَ مَهْرُهَا وَ مَهْرُ نِسَائِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسِمِائَهٍ أُعْطِیَ ذَلِکَ اَلشَّیْءَ، وَ مَنْ فَخَرَ وَ بَذَخَ بِالْمَهْرِ فَازْدَادَ عَلَی مَهْرِ اَلسُّنَّهِ ثُمَّ وَجَبَ لَهَا مَهْرُ نِسَائِهَا فِی عِلَّهٍ مِنَ اَلْعِلَلِ، لَمْ یَزِدْ عَلَی مَهْرِ اَلسُّنَّهِ خَمْسِمِائَهِ دِرْهَمٍ. ﴾ (2)

ص: 262


1- عنه بحار الأنوار: 373/103 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن : 1932 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 422/14 ح 17172 .
2- عنه بحار الأنوار: 350/103 ح 21، و وسائل الشيعة : 248/21 ح 27009، و البرهان في تفسير القرآن : 195/2 ح 3.

66) - از هاشم بن عبد اللّه بن سری بجَلی روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت درباره فرمایش خداوند: «و از آنان کناره گیری نکنید تا مقداری از مهریه ایشان را بردارید»، سؤال کردم؟

حضرت در جواب، کلامی را مطرح نمود و سپس فرمود: هم چنان که در اصطلاح نبطیه می گویند: اگر مردی پارچه ای را روی زن بیندازد، او را (از عموم افراد) کنار زده و (زن) حق ندارد به غیر از این مرد ازدواج کند، که این از رسوم زمان جاهلیت بود.

67) - از عمر بن یزید روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مرا آگاه نمایید از کسی که بر بیش از مهر السُنّه (حضرت زهرا علیها السلام) ازدواج می کند، آیا صحیح می باشد؟

فرمود: اگر (نکاح) بر بیش از مهر السُنّه جایز باشد، آن به عنوان مهر قرار نمی گیرد، بلکه یک نوع هدیه و بخشیدن است؛ زیرا خداوند می فرماید: «(هر چند) مال زیادی به آنان (همسران تان) داده اید، باز پس نگیرید»، منظور همان هدیه و بخشش می باشد و مقصود مهریه نیست، آیا توجّه نداری که اگر مهریه ای برایش تعیین کند و سپس طلاق خُلعش دهد، حق دارد که تمامی مهریه را پس بگیرد؟ و آن چه اضافه السُنّه باشد، هدیه و بخشش است و جزء مهریه قرار نمی گیرد که برایت بیان کردم. بر همین بیان (کسی که فقط مهر السُنّه را تعیین کرده، نیز) باید مهریه او را - به یکی از حکمت ها و دلیل ها - طبق دیگر زنان هم شأن او بپردازد.

عرض کردم: چگونه بپردازد؟ و مهریه دیگر زنان هم شأن او، چگونه محاسبه شود؟ فرمود: همانا مهریه زن های مؤمن پانصد (درهم نقره) می باشد که همان مهر السُنّه خواهد بود و گاهی هم کم تر از پانصد می باشد، ولی بیشتر نخواهد بود.

و کسی که مهریه اش با مهر السُنّه اش کم تر از پانصد درهم (نقره) باشد، باید مقدار کمبود آن را جبران کند و اما کسی که سخاوت نشان دهد و بیش از مهر السُنّه تعيين نماید، واجب است - به یکی از حکمت ها و دلیل ها - مهریۀ او را همانند دیگر زنان هم شأن او بپردازد با رعایت این که از پانصد درهم مهر السُنّه تجاوز نکند.

ص: 263

914 / [68]- عَنْ یُوسُفَ اَلْعِجْلِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثَقاً غَلِیظاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلْمِیثَاقُ اَلْکَلِمَهُ اَلَّتِی عُقِدَ بِهَا اَلنِّکَاحُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ ﴿ غَلِیظاً ﴾ فَهُوَ مَاءُ اَلرَّجُلِ اَلَّذِی یُفْضِیهِ إِلَی اَلْمَرْأَهِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ ءَابآؤُكُمْ مِنَ اَلنِّساءِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فَحِشَةً وَ مَقْتاً وَ سآءَ سَبِيلاً ﴿ 22 ﴾ حُرِّمَت عَلَیْکمْ أُمَّهَتُکُمْ وَ بَنَاتُکُمْ وَ أَخَوَتُکمْ وَ عَمَّتُکُمْ وَ خَلَتُکُمْ وَ بَنَات الأَخ وَ بَنَات الأُخْتِ وَ أُمَّهَتُکمُ الَّتی أَرْضعْنَکُمْ وَ أَخَوَتُکم مِّنَ الرَّضعَهِ وَ أُمَّهَت نِسائکمْ وَ رَبَئبُکمُ الَّتی فی حُجُورِکم مِّن نِّسائکُمُ الَّتی دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَکُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلا جُنَاحَ عَلَیْکمْ وَ حَلَئلُ أَبْنَائکمُ الَّذِینَ مِنْ أَصلَبِکمْ وَ أَن تَجْمَعُوا بَینَ الأُخْتَینِ إِلا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَّحِیماً ﴾ ﴿ 23 ﴾

ص: 264


1- عنه بحار الأنوار: 104 /135 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 195/2 ح 14 فيه عن يونس العجلي، و مستدرك الوسائل : 312/14 ح 16800. الكافي : 590/5 ح 19، فيه عن بُريد (العجلي) بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 266/20 ح 25578.

68) - از یونس عجلی روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و آن ها از شما (مردان) عهد و میثاق سختی گرفتند»، سؤال کردم؟

فرمود: میثاق و پیمان، همان کلماتی می باشد که صیغه عقد نکاح بر آن ها جاری گشته است و اما فرمایش خداوند ﴿ غَلِيظًا ﴾ منظور آب و نطفه مرد می باشد که در زن قرار می گیرد (و او باید به آن پایبند باشد).

فرمایش خداوند متعال: با زنانی که پدران شما با آن ها ازدواج کرده اند، هرگز ازدواج نکنید! مگر آن که در گذشته (پیش از نزول این حکم) انجام شده است زیرا این کار، عملی زشت و تنفّر آور و راه نادرستی است (22) مادران تان، دختران تان، خواهران، عمه ها، خاله ها، دختران برادر، دختران خواهر شما، مادرانی که شما را شیر داده اند، خواهران رضاعی شما، مادران همسران تان و دختران همسر تان که در دامان شما پرورش یافته اند، از دیگر همسرانی که با آن ها آمیزش جنسی داشته اید، بر شما حرام شده است و چنان چه با آن ها آمیزش جنسی نداشته اید، (ازدواج با دختران آن ها) برای شما مانعی ندارد و (هم چنین) همسر های پسران تان که از نسل شما هستند (نه پسر خوانده ها) و (نیز بر شما حرام است که) میان دو خواهر جمع کنید مگر آن که در گذشته واقع شده باشد؛ که خداوند، آمرزنده و مهربان است. (23)

ص: 265

915 / [69] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ ءَابآؤُكُمْ مِنَ اَلنِّساءِ ﴾ ﴿ فَلاَ یَصْلُحُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَنْکِحَ اِمْرَأَهَ جَدِّهِ. ﴾ (1)

916 / [70] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ عَلَیْنَا نِسَاءَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ ءَابآؤُكُمْ مِنَ اَلنِّساءِ ﴾ . ﴾ (2)

917 / [71] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ:

قُلْتُ لَهُ أَرَأَیْتَ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿ لا یَحِلُّ لَکَ اَلنِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ ﴾ (3) ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّمَا عَنَی بِهِ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَتُکُمْ ﴾ . ﴾ (4)

918 / [72] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِم السَّلاَمُ: عَنْ رَجُلٍ کَانَتْ لَهُ جَارِیَهٌ

ص: 266


1- عنه بحار الأنوار: 20/104 ح 21 و البرهان في تفسير القرآن : 197/2 ح 6، و مستدرك ، الوسائل : 377/14 ح 17004 . الكافي : 420/5 ح 1 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أحدهما 8 بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام : 281/7 ح 26 ، و الاستبصار : 155/3 ح 2 ، عنه وسائل الشيعة : 412/20 ح 25956 ، و البحار : 279/2 ح 42، النوادر للأشعري : 101 ح 244 نحو الكافي، عنه مستدرك الوسائل : 377/14 ح 17008.
2- عنه بحار الأنوار: 199/22 ح 18، و 136/104 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 197/2 ح 5 و نور الثقلين 460/1 ح 144، فيه : عن الحسين بن سدير، و مستدرك الوسائل : 377/14 ح 17005.
3- سورۀ الأحزاب : 52/33 .
4- عنه بحار الأنوار : 200/22 ح 19 و 136/104 ح ،4 ، و البرهان في تفسير القرآن : 197/2 ح ، و مستدرك الوسائل : 361/14 ح 16959 .

﴿ یَطَأُهَا قَدْ بَاعَهَا مِنْ رَجُلٍ فَأَعْتَقَهَا فَتَزَوَّجَتْ فَوَلَدَتْ أَیَصْلُحُ لِمَوْلاَهُ اَلْأَوَّلِ أَنْ یَتَزَوَّجَ اِبْنَتَهَا ﴾ ؟

69) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند متعال می فرماید: «و با زنانی که پدران شما با آنان ازدواج کرده اند، نکاح نکنید»، پس مصلحت نیست که مرد، همسر جدّ خود را نکاح کند.

70) - از حسین بن زید روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند، همسران پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم را بر ما حرام نموده، همچنان که فرموده است: «و با زنانی که پدران شما با آنان ازدواج کرده اند، نکاح نکنید».

71) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

به یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام عرض کردم در مورد فرمایش خداوند: «بعد از این دیگر زنی برایت حلال نمی باشد، هم چنین حق نداری که همسران خود را با همسران دیگری مبادله کنی»، چه می فرمایی؟

فرمود: همانا خداوند اراده کرده و زنانی را که در این آیه «مادران (حقیقی و رضاعی) بر شما حرام گشته اند» را مطرح نموده است.

72) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

به یکی از دو امام باقر و صادق علیهما السلام عرض کردم: مردی دارای کنیزی بوده و با او مجامعت و نزدیکی کرده، سپس او را به مردی دیگر فروخت، پس او هم کنیز را آزاد کرد و (کنیز) شوهر نمود و از شوهرش فرزندی به دنیا آورد، آیا مولای اول می تواند با دختر او ازدواج کند؟

ص: 267

قَالَ: ﴿ لاَ هِیَ عَلَیْهِ حَرَامٌ وَ هِیَ رَبِیبَتُهُ، وَ اَلْحُرَّهُ وَ اَلْمَمْلُوکَهُ فِی هَذَا سَوَاءٌ، ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ وَ رَبَئِبُکُمُ اَلَّتِی فِی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ ﴾ . ﴾ (1)

919 / [74] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ (2) فِی اَلرَّجُلِ تَکُونُ لَهُ اَلْجَارِیَهُ یُصِیبُ مِنْهَا ثُمَّ یَبِیعُهَا هَلْ لَهُ أَنْ یَنْکِحَ اِبْنَتَهَا؟

قَالَ: ﴿ لاَ هِیَ کَمَا قَالَ اَللَّهُ رَبَئِبُکُمُ اَلَّتِی فِی حُجُورِکُمْ. ﴾ (3)

920 / [74] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ تَزَوَّجَ اِمْرَأَهً وَ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا أَتَحِلُّ لَهُ اِبْنَتُهَا؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ قَدْ قَضَی فِی هَذَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ بَأْسَ بِهِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ رَبَئِبُکُمُ اَلَّتِی فِی حُجُورِکُمْ مِّن نِسائِکُمُ الَّتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ ﴾ لَکِنَّهُ لَوْ تُزُوِّجَتِ اَلاِبْنَهُ، ثُمَّ طَلَّقَهَا قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا

ص: 268


1- عنه بحار الأنوار: 18/104 ح 13 و البرهان في تفسير القرآن : 198/2 ح 8 و مستدرك الوسائل : 397/14 ح 17078 . الكافي : 433/5 ح 10 بإسناده عن محمّد بن مسلم، قال : سألت أبا عبد اللّه علیه السلام و نحوه تهذيب الأحكام: 277/7 ح 12 و الاستبصار: 160/3 ح 1، عنهم وسائل الشيعة: 458/20 ح 26088، النوادر لأحمد بن محمّد بن عيسى الأشعري: 70 ، عنه البحار 19/104 ح 14 و مستدرك الوسائل : 397/14 ذيل ح 17078 أشارا إليه .
2- و رد في أسناد كثير من الروايات ... روى عن أبی عبد اللّه علیه السلام، معجم رجال الحديث: 204/21 رقم 14430 .
3- عنه بحار الأنوار: 19/104 ح 15، و وسائل الشيعة : 470/20 ح 26120 ، و البرهان في تفسير القرآن : 198/22 ح 9 و مستدرك الوسائل : 397/14 ح 17079 . الكافي: 433/5 ح 12 بإسناده عن عبيد بن زرارة، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام: 277/7 ح ،14، و الاستبصار: 160/3 ح 3 ، عنهم وسائل الشيعة: 466/20 ح 26106، النوادر للأشعري: 122 ح 308 و 125 ح 319 .

فرمود: نه، بر او حرام است؛ زیرا که آن ربیبه (دختر همسر) او محسوب می شود و در این جهت، زن آزاد و کنیز یکسان هستند، سپس حضرت این آیه شریفه را تلاوت نمود: «و (حرام است نکاح) با ربیبه ها (دختران همسران شما که با ایشان آمیزش جنسی داشته اید) که در دامان زنان شما پرورش یافته اند».

73) - از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

(امام صادق علیه السلام) در مورد مردی که دارای کنیزی بوده و با او نزدیکی کرده، سپس او را به مردی دیگر فروخت، آیا می تواند با دختر او ازدواج کند؟

فرمود: نه؛ زیرا او جزو افراد این فرمایش خداوند: «و (حرام است نکاح) با ربیبه ها، که در دامان زنان شما پرورش یافته اند»، می باشد.

74) - از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد مردی که با زنی ازدواج کرده و پیش از آن که با او نزدیکی کند طلاقش داده، سؤال کردم: آیا می تواند با دختر او ازدواج کند؟

فرمود: حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در این مورد قضاوت نموده که مانعی ندارد؛ زیرا خداوند می فرماید: «و (حرام است نکاح) با ربیبه ها (دختران همسران تان) که با ایشان آمیزش جنسی داشته اید) که در دامان زنان شما پرورش یافته اند، پس اگر با ایشان آمیزش نداشته اید، مانعی ندارد» (که با دختر شان ازدواج کنید)، ولی چنان چه با دختری ازدواج کند و پیش از آن که با او آمیزش نماید، طلاقش دهد، مادرش برای او حلال نمی باشد.

به حضرت عرض کردم: آیا هر دو (مورد) یک سان نیستند؟

ص: 269

لَمْ تَحِلَّ لَهُ أُمُّهَا، قَالَ: قُلْتُ: أَلَیْسَ هُمَا سَوَاءً ﴾ ؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ لاَ لَیْسَ هَذِهِ مِثْلَ هَذِهِ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ أُمَّهَتُ نِسائِکُمْ ﴾ لَمْ یَسْتَثْنِ فِی هَذِهِ کَمَا اِشْتَرَطَ فِی تِلْکَ، هَذِهِ هَاهُنَا مُبْهَمَهٌ لَیْسَ فِیهَا شَرْطٌ. ﴾ (1)

921 / [75]- عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : رَجُلٌ تَزَوَّجَ اِمْرَأَهً وَ لَمْ یَدْخُلْ بِهَا تَحِلُّ لَهُ أُمُّهَا؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ قَدْ فَعَلَ ذَلِکَ رَجُلٌ مِنَّا فَلَمْ یَرَبِهِ بَأْساً. ﴾

قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: وَ اَللَّهِ! مَا یَفْخَرُ [تفتی] اَلشِّیعَهُ عَلَی اَلنَّاسِ إِلاَّ بِهَذَا إِنَّ اِبْنَ مَسْعُودٍ أَفْتَی فِی هَذِهِ اَلشَّخِینَهِ أَنَّهُ لاَ بَأْسَ بِذَلِکَ، فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ وَ مِنْ أَیْنَ أَخَذْتَهَا ﴾ ؟

قَالَ: مِنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ رَبئِبُکُمُ اَلَّتِی فِی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اَلَّتِی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ ﴾ قَالَ: فَقَالَ ﴿ إِنَّ هَذِهِ مُسْتَثْنَاهٌ وَ تِلْکَ مُرْسَلَهٌ. ﴾

قَالَ: فَسَکَتُّ فَنَدِمْتُ عَلَی قَوْلِی، فَقُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ فَمَا تَقُولُ فِیهَا قَالَ: فَقَالَ: ﴿ یَا شَیْخُ تُخْبِرُنِی أَنَّ عَلِیّاً قَدْ قَضَی فِیهَا وَ تَقُولُ لِی مَا تَقُولُ فِیهَا. ﴾ (2)

922 / [76] - عَنْ عُبَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلرَّجُلِ یَکُونُ لَهُ اَلْجَارِیَهُ فَیُصِیبُ مِنْهَا ثُمَّ یَبِیعُهَا هَلْ لَهُ أَنْ یَنْکِحَ اِبْنَتَهَا؟

ص: 270


1- عنه بحار الأنوار: 19/104 ح 17 ، و وسائل الشيعة : 465/20 ح 26103 ، و البرهان في تفسير القرآن : 198/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 398/14 ح 17080 قطعة منه .
2- عنه بحار الأنوار : 19/104 ح 18 ، و البرهان في تفسير القرآن : 198/2 ح 11 . الكافي : 422/5 ح 4 بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 274/7 ح 5 ، الاستبصار : 157/3 ح 5، عنهم وسائل الشيعة : 462/20 ح 26097 .

فرمود: نه، این مسأله مانند آن مسأله نیست، همانا خداوند می فرماید: «(و ازدواج با) مادران همسران تان حرام است» در این جا موردی را استثنا نکرده، همچنان که در آن جا شرط نموده که نزدیکی نکرده باشد، پس در این مورد (دوم) مطلق و بدون شرط می باشد.

75) - از منصور بن حازم روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردی با زنی ازدواج کرد، ولی با او مجامعت ننمود، آیا مادر او برای این مرد حلال است؟

فرمود: به تحقیق یکی از مردان ما چنین کاری را کرد و اشکالی در آن ندید. عرض کردم: به خدا سوگند! ما شیعه ها با همین برنامه بر مردم سنّی افتخار می کنیم، به راستی ابن مسعود درباره این جریان، فتوا داده است که مانعی ندارد پس امام علی علیه السلام به او فرمود: این مطلب را از کجا استفاده کرده ای؟

پاسخ داد: از فرمایش خداوند: «و (حرام است نکاح با ربیبه ها (دختران همسران تان) که با ایشان آمیزش جنسی داشته اید و در دامان زنان شما پرورش یافته اند، پس اگر با ایشان آمیزش نداشته اید، مانعی ندارد».

امام علیه السلام فرمود: این شرط و استثنای مسأله است و آن فتوا، مرسل و بدون مدرک می باشد، پس ابن مسعود ساکت ماند.

(راوی) گوید: من از گفته خود پشیمان گشتم و اظهار داشتم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! پس نظر شما در این باره چیست؟

(حضرت) فرمود: ای شیخ به من می گویی: امام علی علیه السلام در این مورد قضاوت و حکم کرده، سپس می گویی: نظر شما چیست؟!

76) - از عُبید روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مردی سؤال شد که دارای کنیزی بود و با او مجامعت کرد، سپس او را (به مردی دیگر) فروخت. آیا می تواند با دختر او ازدواج کند؟

ص: 271

قَالَ: ﴿ لاَ، هِیَ مِثْلُ قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ وَ رَبئِبُکُمُ اَلَّتِی فِي حُجُورِكُم مِّن نِسائکمْ اَلَّتِی دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ ﴾. ﴾ (1)

923/ [77] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ [قَالَ:] أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَانَ يَقُولُ : ﴿ اَلرَّبَائِبُ عَلَيْكُمْ حَرَامٌ مَعَ اَلْأُمَّهَاتِ اَللاَّتِي قَدْ دَخَلْتُمْ بِهِنَّ هُنَّ فِي اَلْحُجُورِ وَ غَيْرِ اَلْحُجُورِ سَوَاءٌ وَ اَلْأُمَّهَاتُ مُبْهَمَاتٌ دُخِلَ بِالْبَنَاتِ أَمْ لَمْ يُدْخَلْ بِهِنَّ فَحَرِّمُوا وَ أَبْهِمُوا مَا أَبْهَمَ اَللَّهُ. ﴾ (2)

924 / [78] - عَنْ عِیسَی بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أُخْتَیْنِ مَمْلُوکَتَیْنِ تُنْکَحُ إِحْدَاهُمَا أَیَحِلُّ لَهُ اَلْأُخْرَی؟

فَقَالَ: ﴿ لَیْسَ یَنْکِحُ اَلْأُخْرَی إِلاَّ دُونَ اَلْفَرْجِ، وَ إِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ نَظِیرُ تِلْکَ اَلْمَرْأَهِ تَحِیضُ فَتَحْرُمُ عَلَی زَوْجِهَا أَنْ یَأْتِیَهَا فِی فَرْجِهَا، لِقَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتّی یَطْهُرْنَ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ اَلْأُخْتَیْنِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ ﴾ یَعْنِی فِی اَلنِّکَاحِ فَیَسْتَقِیمُ اَلرَّجُلُ أَنْ یَأْتِیَ اِمْرَأَتَهُ وَ هِیَ حَائِضٌ فِیمَا دُونَ اَلْفَرْجِ. ﴾ (4)

ص: 272


1- عنه بحار الأنوار: 20/104 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 199/2 ح 12، و مستدرك الوسائل : 398/14 ح 17081. و تقدّم نحوه في ح 73 مع سائر التخريجات .
2- عنه مجمع البيان : 48/3 ، بحار الأنوار: 20/104 ح 20 ، و وسائل الشيعة : 459/20 ذيل ح 26089 ، و البرهان في تفسير القرآن : 199/2 ح 13 ، و مستدرك الوسائل : 398/14 ح 17082 قطعة منه. تهذيب الأحكام : 273/7 ح 1165 ، الاستبصار : 156/3 ح 569، عنهما وسائل الشيعة : 458/20 ح ،26089 ، عوالي اللئالي : 327/3 ح 198.
3- سورۀ البقرة : 222/2.
4- عنه بحار الأنوار: 335/103 ح 17، و وسائل الشيعة : 322/2 ح 2/ 2256 ، و 486/20 ح 26157 ، و البرهان في تفسير القرآن : 201/2 ح 22، و مستدرك الوسائل : 17/2 ح 1283، و 20 ح 1293 ، و 340/14 ح 16897 قطعات منه.

فرمود: نه؛ زیرا او همانند فرمایش خداوند: «و (حرام است نکاح) با ربیبه ها (دختران همسران شما که با ایشان آمیزش جنسی داشته اید) که در دامان زنان شما پرورش یافته اند» می باشد.

77) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدرش علیهما السلام فرمود: امام علی علیه السلام می فرمود: (نکاح با) ربیبه ها (دختران همسران تان) که با مادران شان آمیزش کرده اید برای شما حرام است، چه همراه مادران شان باشند یا نباشند اما ازدواج با مادران (در آیه)، مطلق و مبهم می باشند، با ایشان مجامعت کرده و یا نکرده باشد، پس شما به طور مطلق آن را حرام بدانید.

78) - از عیسی بن عبد اللّه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق درباره دو خواهری که هر دو کنیز هستند، سؤال شد که یک مردی با یکی از این ها ازدواج کرده آیا می تواند با دومی هم ازدواج نماید؟

فرمود: با دومی حق نکاح ندارد، مگر استمتاع هایی غیر از مجامعت معمول، البته اگر این را هم انجام ندهد برایش بهتر خواهد بود، همانند زنی که در حال حیض قرار گرفته، بر شوهرش حرام است که با او مجامعت (معمول) انجام دهد؛ زیرا خداوند فرموده است:

«با آنان (همسران در حال حیض) نزدیکی نکنید تا پاک شوند» و فرموده است: «و این که (مبادا برای ازدواج) بین دو خواهر جمع کنید، مگر آن که (یکی از آن دو ازدواجش) سپری گشته باشد» که منظور نکاح (مجامعت معمول) می باشد، بنا بر این برای مرد مانعی ندارد که با همسر خود (از غیر راه و روش معمول) در حال حيض معاشقه و استمتاع کند.

ص: 273

925 / [79] - عَنْ أَبِی عَوْنٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا صَالِحٍ اَلْحَنَفِیَّ قَالَ:

قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ذَاتَ یَوْمٍ: ﴿ سَلُونِی. ﴾

فَقَالَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ أَخْبِرْنِی عَنْ بِنْتِ اَلْأَخِ مِنَ اَلرَّضَاعَهِ وَ عَنِ اَلْمَمْلُوکَتَیْنِ اَلْأُخْتَیْنِ؟

فَقَالَ: ﴿ إِنَّکَ لَذَاهِبٌ فِی اَلتِّیهِ سَلْ مَا یَعْنِیکَ أَوْ مَا یَنْفَعُکَ فَقَالَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ : إِنَّمَا نَسْأَلُکَ عَمَّا لاَ نَعْلَمُ، فَأَمَّا مَا نَعْلَمُ فَلاَ نَسْأَلُکَ عَنْهُ، ثُمَّ قَالَ: أَمَّا اَلْأُخْتَانِ اَلْمَمْلُوکَتَانِ أَحَلَّتْهُمَا آیَهٌ وَ حَرَّمَتْهُمَا آیَهٌ وَ لاَ أُحِلُّهُ وَ لاَ أُحَرِّمُهُ وَ لاَ أَفْعَلُهُ أَنَا وَ لاَ وَاحِدٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ الْمُحْصَنتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَکَتْ أَیْمَنُکُمْ کِتبَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَآءَ ذلِکُمْ أَن تَبْتَغُواْ بِأَمْولِکُم مِّحْصِنِینَ غَیْرَ مُسفِحِینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَ لَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا ترضَیْتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً حَکِیماً ﴾ ﴿ 24 ﴾

925 / [79]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ الْمُحْصَنتُ مِنَ اَلنِّساءِ إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمَنُکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هُوَ أَنْ یَأْمُرَ اَلرَّجُلُ عَبْدَهُ وَ تَحْتَهُ أَمَتُهُ فَیَقُولَ لَهُ: اِعْتَزِلْهَا فَلاَ تَقْرَبْهَا

ص: 274


1- عنه بحار الأنوار: 336/103 ح 18، و وسائل الشيعة . 496/20 ح 2615 . و البرهان في تفسير القرآن : 201/2 ح 23.

79) - از ابو عون روایت کرده است، که گفت:

از ابو صالح حنفی شنیدم، که گفت:روزی امام علی علیه السلام فرمود: از من پرسش نمایید (تا فرصت از دست نرفته است)؛ پس این کّواء گفت: مرا آگاه نما از (نکاح با) دختر برادر رضاعی؟ و از دو خواهری که هر دو کنیز هستند؟

پس حضرت فرمود: تو در سرگردانی هستی، از چیزی سؤال کن که تو را کمک کند و یا برایت سودمند باشد.

پس ابن کواء گفت: از چیزی سؤال می کنیم که نمی دانیم و آن چه را بدانیم نمی پرسیم، سپس حضرت فرمود: اما (نکاح با) دو خواهر کنیز، آیه ای آن را حلال و آیه ای حرام گردانده است، ولی من نه حلال می دانم و نه حرام؛ (به درستی که) من و اهل بیتم ان را انجام نمی دهیم.

فرمایش خداوند متعال: و (نیز ازدواج با) زنان شوهر دار (بر شما حرام است) مگر این که آن ها را که (از طریق بردگی و اسارت) مالک شده باشید (چون اسارت آن ها در حکم طلاق از شوهران قبلی می باشد) این ها احکامی است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از این ها برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید در حالی که پاک دامن باشید و از زنا خودداری نمایید. و با زنانی که ازدواج موقت می کنید واجب است مهر آن ها را بپردازید و گناهی بر شما نیست در آن چه که بعد از تعیین مهر، با یک دیگر (بر کم یا زیاد یا بخشش) توافق کرده اید خداوند دانا و حکیم است. (24)

80) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و زن های شوهر دار مگر آن کسی را که با خرید و فروش (به عنوان کنیز) مالک آن شده اید»، سؤال کردم؟

ص: 275

ثُمَّ یَحْبِسَهَا عَنْهُ حَتَّی تَحِیضَ ثُمَّ یَمَسَّهَا، فَإِذَا حَاضَتْ بَعْدَ مَسِّهِ إِیَّاهَا رَدَّهَا عَلَیْهِ بِغَیْرِ نِکَاحِ. (1)

927 / [81] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ فِی وَ اَلْمُحْصَنتُ مِنَ اَلنِّساءِ إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمنُکُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ هُنَّ ذَوَاتُ اَلْأَزْوَاجِ. ﴾ (2)

928 / [82]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی ﴿ اَلْمُحْصَنتُ مِنَ اَلنِّساءِ إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمنُکُمْ ﴾ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ تَأْمُرُ عَبْدَکَ وَ تَحْتَهُ أَمَتُکَ فَیَعْتَزِلَهَا حَتَّی تَحِیضَ فَتُصِیبَ مِنْهَا. ﴾ (3)

929 / [83] - عَنْ اِبْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ اَلْمُحْصَنتُ مِنَ اَلنِّساءِ إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمنُکُمْ ﴾ قَالَ:

﴿ هُنَّ ذَوَاتُ اَلْأَزْوَاجِ ﴿ إِلاّ ما مَلَکَتْ أَیْمنُکُمْ ﴾ إِنْ کُنْتَ زَوَّجْتَ أَمَتَکَ غُلاَمَکَ نَزَعْتَهَا مِنْهُ إِذَا شِئْتَ. ﴾

فَقُلْتُ: أَرَأَیْتَ إِنْ زَوَّجَ غَیْرَ غُلاَمِهِ؟

ص: 276


1- عنه بحار الأنوار: 339/103 ح 5، و البرهان في تفسير القرآن : 203/2 ح 2، و مستدرك الوسائل : 26/15 ح 17433 . الكافي : 481/5 ح 2 ، تهذيب الأحكام : 346/7 ح 48 ، عنهما وسائل الشيعة : 149/21 ح 26757 .
2- عنه بحار الأنوار: 339/103 ح 4 و 369 ح 4، و وسائل الشيعة : 151/21 ح 26765 و البرهان في تفسير القرآن : 203/2 ح 3. من لا يحضره الفقيه : 437/3 ح 4512 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 72/28 ح 34236.
3- عنه بحار الأنوار: 339/103 ح 7 ، و وسائل الشيعة : 152/21 ح 26766 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن : 203/2 ح 4 .

فرمود: جریان آن به این صورت است که مردی به غلام خود که کنیزی را در اختیار دارد، دستور دهد و بگوید: از کنیز خود جدا شو و با او مجامعت نکن، سپس کنیز را از شوهرش دور کند تا حیض شود و پس از آن با او نزدیکی و مجامعت کند و چون مجدّداً حیض شود کنیز را - بدون نکاح و طلاق - به شوهرش باز گرداند.

81) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و زن های شوهر دار، مگر آن کسی را که با خرید و فروش (به عنوان کنیز) مالک آن شده اید»، فرمود: این ها زنان شوهر دار هستند.

82) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند: «و زن های شوهر دار، مگر آن کسی را که با خرید و فروش (به عنوان کنیز) مالک آن شده اید»، می فرمود: غلام خود را که کنیزی در اختیارش می باشد، دستور دهی تا از او جدا شود تا حیض ببیند، سپس با او مجامعت کنی.

83) - از ابن مسکان، از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «و زن های شوهر دار، مگر آن کسی را که با خرید و فروش (به عنوان کنیز) مالک آن شده اید» فرمود: این ها زنان شوهر دار هستند، «مگر آن کسی را که با خرید و فروش (به عنوان کنیز) مالک آن شده اید»، به این صورت است که کنیز خود را به ازدواج غلامت در آورده ای و هر وقت بخواهی کنیز را از شوهرش جدا کنی.

عرض کردم: اگر کنیزش را به غیر از غلام هایش تزویج کند (چگونه است)؟

ص: 277

قَالَ: ﴿ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَنْزِعَ حَتَّی تُبَاعَ، فَإِنْ بَاعَهَا صَارَ بُضْعُهَا فِی یَدِ غَیْرِهِ، وَ إِنْ شَاءَ اَلْمُشْتَرِی فَرَّقَ وَ إِنْ شَاءَ أَقَرَّ. ﴾ (1)

930 / [84] - عَنِ اِبْنِ خُرَّزَادَ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ :﴿ وَ اَلْمُحْصَنتُ مِنَ اَلنِّساءِ ﴾ قَالَ: ﴿ کُلُّ ذَوَاتِ اَلْأَزْوَاجِ. ﴾ (2)

931/ [85] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُمْ غَزَوْا مَعَهُ فَأَحَلَّ لَهُمُ اَلْمُتْعَهَ وَ لَمْ یُحَرِّمْهَا، وَ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لَوْ لاَ مَا سَبَقَنِی بِهِ اِبْنُ اَلْخَطَّابِ - یَعْنِی عُمَرَ - مَا زَنَی إِلاَّ شَفِیٌّ وَ کَانَ اِبْنُ عَبَّاسٍ یَقُولُ: ﴿ فَمَا اِسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ ﴾ إِلَی أَجَلٍ مُسَمّیً ﴿ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً ﴾ وَ هَؤُلاَءِ یَکْفُرُونَ بِهَا وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَحَلَّهَا وَ لَمْ یُحَرِّمْهَا. ﴾ (3)

932/ [86]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فِی اَلْمُتْعَهِ، قَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ فَمَا اِسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما تَرَضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ اَلْفَرِیضَهِ ﴾ قَالَ: ﴿ لاَ بَأْسَ بِأَنْ تَزِیدَهَا

ص: 278


1- عنه بحار الأنوار: 340/103 ح 8 ، و وسائل الشيعة : 152/21 ح 26767 ، و البرهان في تفسير القرآن : 204/2 ح 5.
2- عنه وسائل الشيعة : 152/21 ح 26768 ، و البرهان في تفسير القرآن : 204/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 43/18 ح 21967 ، بحار الأنوار: 369/103 ح 5 عن كتاب حسين بن سعيد .
3- عنه بحار الأنوار: 314/103 ح ،15، و البرهان في تفسير القرآن: 206/2 ح 8 نور الثقلين: 467/12 ح 174. النوادر للأشعري : 82 183 ، عنه بحار الأنوار: 315/103 ح 21 .

فرمود: حق ندارد که او را از شوهرش جدا نماید مگر آن که او را بفروشد، پس اگر او را فروخت، سرمایه استمتاع و بهره وری او در اختیار دیگری قرار می گیرد، و اگر خریدار مایل بود از خود جدایش می کند و گرنه نزد خود نگاهش می دارد.

84) - ابن خُرَّزاد به نقل از کسی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و زن های شوهر دار» فرمود: هر زنی است که دارای شوهر باشد.

85) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: جابر بن عبد اللّه (جریانی را) از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل کرده است که: به همراه آن حضرت به جنگ رفتیم و در آن، نکاح متعه را حلال گردانید و بعد از آن هم حرام نکرد.

و امام علی علیه السلام كراراً می فرمود: اگر عمر بن خطاب سبقت نمی گرفت (و آن را حرام نمی کرد) کسی عمل زنا انجام نمی داد، مگر آن که اهل شقاوت باشد.

و ابن عباس کراراً می گفت: این آیه، (چنین می باشد): «پس آن چه به وسیله آن از ایشان تمتّع و بهره بردید - تا زمانی که نام برده شده - پس اگر اجرت واجب ایشان را پرداخت کرده اید»، (که قید تعیین زمان تصریح شده بوده است) و این افراد نسبت به آن (متعه) کافر هستند، در حالی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آن را حلال اعلام کرده و حرام نکرده است.

86) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره (نکاح) متعه فرمود: این آیه «پس آن چه به وسیله آن از ایشان تمتّع و بهره بردید پس اگر اجرت واجب ایشان را در آن چه راضی شده اید، پرداخت کرده اید» دربارۀ آن (نکاح متعه) نازل شده است.

و افزود: اگر مدت زمانی بین هر دو - مرد و زن - تعیین گشته، مانعی ندارد که مرد و یا زن تقاضای افزایش نمایند (مثلاً مرد به زن) گوید تو را با مدتی (معیّن)

ص: 279

وَ تَزِیدَکَ إِذَا اِنْقَطَعَ اَلْأَجَلُ فِیمَا بَیْنَکُمَا، یَقُولُ: اِسْتَحْلَلْتُکِ بِأَجَلٍ آخَرَ، بِرِضًی مِنْهَا، وَ لاَ تَحِلُّ لِغَیْرِکَ حَتَّی تَنْقَضِیَ عِدَّتُهَا، وَ عِدَّتُهَا حَیْضَتَانِ. ﴾ (1)

933/ [87]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: کَانَ یَقْرَأُ ﴿ فَمَا اِسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ - إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی - فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ اَلْفَرِیضَهِ ﴾ فَقَالَ: ﴿ هُوَ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا إِلَی أَجَلٍ ثُمَّ یُحْدِثُ شَیْئاً بَعْدَ اَلْأَجَلِ. ﴾ (2)

934 / [88] - عَنْ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: مَا تَقُولُ فِی اَلْمُتْعَهِ؟

قَالَ: ﴿ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ فَمَا اِسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَهً - إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی- وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ اَلْفَرِیضَهِ ﴾ . ﴾

قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، أَهِیَ مِنَ اَلْأَرْبَعِ؟

قَالَ: ﴿ لَیْسَتْ مِنَ اَلْأَرْبَعِ، إِنَّمَا هِیَ إِجَارَهٌ ﴾ . فَقُلْتُ: [أَرَأَیْتَ] إِنْ أَرَادَ أَنْ یَزْدَادَ، وَ تَزْدَادَ قَبْلَ اِنْقِضَاءِ اَلْأَجَلِ اَلَّذِی أُجِّلَ؟

قَالَ: ﴿ لاَ بَأْسَ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ بِرِضًی مِنْهُ وَ مِنْهَا بِالْأَجَلِ وَ اَلْوَقْتِ - وَ قَالَ - یَزِیدُهَا بَعْدَ مَا یَمْضِی اَلْأَجَلُ ﴾ (3)

ص: 280


1- عنه بحار الأنوار: 314/103 ح 16، و وسائل الشيعة : 56/21 ح 26521، و البرهان في تفسير القرآن : 206/2 ح 9 نور الثقلين : 468/1 ح 175. النوادر للأشعري : 81 ح ،18 عنه البحار : 315/100 ح 20 .
2- عنه بحار الأنوار: 314/103 ح 17 ، و وسائل الشيعة : 56/21 ح 26522 ، و البرهان في تفسير القرآن : 206/2 ح 10 نور الثقلين : 468/1 ح 176، و مستدرك الوسائل : 448/14 ح 17247 قطعة منه.
3- عنه بحار الأنوار: 315/103 ح 18، و وسائل الشيعة : 21/21 ح 26419 و 56 ح 26523 قطعتان منه، و البرهان في تفسير القرآن : 206/2 ح 11 ، نور الثقلين: 468/1 ح 177، و مستدرك الوسائل : 448/14 ح 17248 قطعة منه.

دیگر برای خودم حلال می نمایم و زن هم راضی شود، ولی (این کار) برای غیر از تو (شوهر) حلال و جایز نیست، مگر آن که عدّه زن سپری و پایان گردد، که عدّه او دو مرحله خون حیض دیدن (و پاک شدن) می باشد.

87) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام آیه را (این چنین) «پس آن چه به وسیله آن از ایشان تمتّع و بهره بردید - تا زمانی که نام برده شده - پس اگر اجرت واجب ایشان را در آن چه راضی شده اید، پرداخت کرده اید» قرائت می نمود؛ و درباره آن فرمود: آن (نکاح متعه چنین است که) مرد زن را نکاح می کند با قید مدت و زمان، سپس بعد از سپری شدن مدت، می تواند آن را تجدید کند.

88) - از عبد السلام روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: درباره (نکاح) متعه چه می فرمایی؟

فرمود: فرمایش خداوند متعال: «پس آن چه به وسیله آن از ایشان تمتّع و بهره بردید، پس اگر اجرت واجب ایشان را در آن چه راضی شده اید، پرداخت کرده اید، (چنین می باشد).

عرض کردم: فدایت گردم! آیا این یکی از چهار (زن محسوب) می شود؟

فرمود: از آن چهار تا نمی باشد، بلکه این یک نوع اجاره (و بهره وری) خواهد بود.

گفتم: در این که پیش از سپری شدن مدت مقرّر، اگر هر دو (مرد و زن) بخواهند مدت را اضافه کنند، نظر شما چیست؟

فرمود: اگر با میل و رضایت هر دو باشد، مانعی ندارد و نیز افزود: حتی پس از سپری شدن مدت هم می توانند آن را اضافه کنند.

ص: 281

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَتِ الْمُؤْمِنَت فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَنكُم مِّن قَتَتِكُمُ الْمُؤْمِنَتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَنِكُم بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ ءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَت غَيْرَ مُسَفِحَنت وَ لَا مُتَخِذَتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا تُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنكُمْ وَ أَن تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَّكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ ﴿ 25 ﴾

935 / [89] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: یَتَمَتَّعُ بِالْأَمَهِ بِإِذْنِ أَهْلِهَا؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ. ﴾ (1)

936 / [90] - وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ صَدَقَهَ اَلْبَصْرِیُّ (2) :

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمُتْعَهِ أَلَیْسَ فِی هَذَا بِمَنْزِلَهِ اَلْإِمَاءِ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ أَمَا تَقْرَأُ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلاً أَنْ یَنْکِحَ اَلْمُحْصَنَتِ اَلْمُؤْمِنَتِ ﴾ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ ﴾ فَکَمَا لاَ یَسَعُ اَلرَّجُلَ أَنْ یَتَزَوَّجَ اَلْأَمَهَ وَ هُوَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِالْحُرَّهِ، فَکَذَلِکَ لاَ یَسَعُ اَلرَّجُلَ أَنْ یَتَمَتَّعَ بِالْأَمَهِ وَ هُوَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَتَزَوَّجَ بِالْحُرَّهِ. ﴾ (3)

ص: 282


1- عنه بحار الأنور : 340/103 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن : 209/2 ح 7.
2- هو من أصحاب الإمام الرضا علیه السلام راجع جامع الرواة للأردبيلي: 132/2.
3- عنه بحار الأنوار: 340/103 ح 10، و وسائل الشيعة : 79/21 ح 29579، و البرهان في تفسير القرآن 208/2 ح 2.

فرمایش خداوند متعال: و آن هایی از شما که توانایی ازدواج با زنان (آزاد) پاک دامن و با ایمان را ندارند، می توانند با زنان پاک دامن از بردگان با ایمانی که در اختیار دارید، ازدواج کنند - خداوند از ایمان شما آگاه تر است و همگی شما (مؤمنين) اعضای یک پیکر می باشید - آن ها را با اجازۀ صاحبان آنان تزويج نمایید و مهر شان را به (مالک) آن ها پراخت نمایید؟ به شرط آن که پاک دامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند و نه دوست پنهانی بگیرند و اما در صورتی که کنیزان دارای شوهر باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (اجازۀ ازدواج با کنیزان) برای کسانی از شما (مؤمنین) است که بترسند (از نظر غریزۀ جنسی) به زحمت بیفتند ولی آبا این حال خودداری از ازدواج با آنان برای شما بهتر است و خداوند، آمرزنده و مهربان است. (25)

89) - از احمد بن محمّد بن ابی نصر روایت کرده است ،که گفت:

از امام رضا علیه السلام سؤال کردم: آیا می توان کنیز را با اجازه خانواده اش (صاحبش) نکاح متعه کرد؟

فرمود: بلی، زیرا خداوند می فرماید: «پس ایشان را با اذن اهل شان نکاح کنید».

90)- و از محمّد بن صدقه بصری روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت (امام رضا علیه السلام) در مورد نکاح متعه سؤال کردم: آیا همانند (نکاح با) کنیزان نمی باشد؟ فرمود: بلی، آیا فرمایش خداوند را نخوانده ای: «کسی که توانایی ازدواج با زن های مؤمن را ندارد - تا جایی که فرموده - و دوست و مونس پنهان نگیرند»؟ همان طوری که اگر مرد توانایی ازدواج با زن آزاد را دارد، حق ندارد با کنیز ازدواج کند، هم چنین حق ندارد که با کنیز نکاح متعه نماید؛ چون توانایی ازدواج با زن آزاد را دارد.

ص: 283

937 / [91] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَتَزَوَّجُ اَلرَّجُلُ بِالْأَمَهِ بِغَیْرِ إِذْنِ أَهْلِهَا؟

قَالَ: ﴿ هُوَ زِنًا، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿ فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ ﴾ . ﴾ (1)

938 / [92] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمُحْصَنَاتِ مِنَ اَلْإِمَاءِ؟

قَالَ: ﴿ هُنَّ اَلْمُسْلِمَاتُ. ﴾ (2)

939 / [93]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِم السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ فِی اَلْإِمَاءِ: ﴿ فَإِذا أُحْصِنَّ ﴾ مَا إِحْصَانُهُنَّ؟

قَالَ: ﴿ یُدْخَلُ بِهِنَّ ﴾ قُلْتُ فَإِنْ لَمْ یُدْخَلْ بِهِنَّ مَا عَلَیْهِنَّ حَدٌّ؟ قَالَ: ﴿ بَلَی. ﴾ (3)

940 / [94] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ فِی اَلْإِمَاءِ ﴿ فَإِذا أُحْصِنَّ ﴾ قَالَ:

﴿ إِحْصَانُهُنَّ أَنْ یُدْخَلَ بِهِنَّ. ﴾ قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ یُدْخَلْ بِهِنَّ فَأَحْدَثْنَ حَدَثاً، هَلْ عَلَیْهِنَّ حَدٌّ؟ قَالَ: ﴿ نَعَمْ، نِصْفُ اَلْحَدِّ ، فَإِنْ زَنَتْ وَ هِیَ مُحْصَنَهٌ فَالرَّجْمُ ﴾ (4)

ص: 284


1- عنه بحار الأنوار: 340/103 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن : 209/2 ح 8. الكافي : 479/5 1 بتفاوت يسير تهذيب الأحكام : 348/7 ح 55، عنهما وسائل الشيعة : 296/20 ح 25665 ، و 120/21 ح 26677 .
2- عنه بحار الأنوار: 84/79 ح 8 و 381/103 ح 30 ، و 340 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن: 209/2 ح 9.
3- عنه بحار الأنوار : 84/79 ح 9 و البرهان في تفسير القرآن : 209/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 45/18 ح 21973 . الكافي : 2/2 ح 6 ، تهذيب الأحكام : 16/10 ح 43 عنهما وسائل الشيعة : 76/28 ح 34250 .
4- عنه بحار الأنوار: 8479 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن 209/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 45/18 ح 21974 بحذف الذيل .

91)- از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا مرد می تواند با کنیزی بدون اطلاع خانواده اش (صاحبش)، ازدواج کند؟

فرمود: این زنا می باشد؛ زیرا خداوند می فرماید: «پس با ایشان با اذن اهل شان نکاح کنید».

92) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره کنیزان شوهر دار عفیف سؤال کردم؟

فرمود: منظور کنیز های مسلمان می باشند.

93) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام دربارۀ (فرمایش خداوند متعال :) «پس اگر شوهر داشتند»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور مجامعت و عمل زناشویی با آنان است.

عرض کردم: پس اگر هنوز با آنان مجامعت و نزدیکی نشده باشد، آیا بر آنان (اگر عمل خلافی انجام دهند) حدّ جاری می شود؟

فرمود: بلی.

94) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره کنیزان (آیه) «پس اگر شوهر داشتند»، فرمود: منظور مجامعت و عمل زناشویی با آنان است.

عرض کردم: پس اگر هنوز با آنان مجامعت و نزدیکی نشده باشد، اگر عمل خلافی انجام دهند، آیا بر آنان حدّ جاری می شود؟

فرمود: بلی نصف حدّ (زنان آزاد)، ولی اگر شوهر دارد و خلافی انجام دهد، (همانند زن آزاد) سنگسار می گردد.

ص: 285

941 / [95] - عَنْ حَرِیزٍ (1) ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمُحْصَنِ؟

فَقَالَ: ﴿ اَلَّذِی عِنْدَهُ مَا یُغْنِیهِ. ﴾ (2)

942 / [96]- عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَهٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَی اَلْمُحْصَنَتِ مِنَ اَلْعَذابِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ یَعْنِی نِکَاحَهُنَّ إِذَا أَتَیْنَ بِفَاحِشَهٍ. ﴾ (3)

943 / [97] - عَنْ عَبَّادِ بْنِ صُهَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لاَ یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ اَلْمُسْلِمِ أَنْ یَتَزَوَّجَ مِنَ اَلْإِمَاءِ إِلاَّ مَنْ خَشِیَ اَلْعَنَتَ، وَ لاَ یَحِلُّ لَهُ مِنَ اَلْإِمَاءِ إِلاَّ وَاحِدَهٌ. ﴾ (4)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَلَكُم بَيْنَكُم بِالْبَطِلِ إِلَّا أَن تَكُونَ تِجَرَةً عَن تَرَاضِ مَنكُمْ وَ لَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴾ ﴿ 29 ﴾

ص: 286


1- هو حريزين عبد اللّه السجستاني، روي عن أبی عبد اللّه علیه السلام و قيل: عن أبي الحسن موسی علیه السلام، و لم يثبت، جامع الرواة للأردبيلي: 182/1.
2- عنه بحار الأنوار: 8479 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن : 209/2 ح 12 12، و مسندرك الوسائل : 43/18 ح 21966. الكافي : 178/7 ح 4 بإسناده عن حريز ، قال : سألت أبا عبد اللّه عليه،السلام و نحوه تهذيب الأحكام: 12/10 ح 27 و الاستبصار : 20/4 ح 2 عنهم وسائل الشيعة : 69/28 ح 34230.
3- عنه بحار الأنوار: 85/79 ح 11 و البرهان في تفسير القرآن ، 209/2 ح 13.
4- عنه بحار الأنوار: 340/103 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن: 209/2 ح 14. و مستدرك الوسائل : 418/14 ح 17154.

95)- از حریز روایت کرده است. که گفت:

از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام در مورد (معنای) «مُحصن»، سؤال کردم؟

فرمود: محضر کسی است که زنی نزد او باشد و او را با (رعایت مسایل شرعی و اخلاقی) از تمایلات جنسی بی نیاز کند.

96)- از قاسم بن سلیمان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام این درباره فرمایش خداوند متعال: «پس اگر کنیزان، مرتکب زنا و فحشایی شدند، نصف حدّی که بر زنان آزاد جاری می گردد مجازات خواهند شد»، سؤال کردم؟

فرمد:. یعنی اگر شوهر کرده باشند و فحشایی را انجام دهند.

97)- از عُبّاد بن صُهيب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: سزاوار نیست که مرد آزاد مسلمانی با کنیز ازدواج نماید، مگر از فساد (و تمایلات نفسانیش) بترسد و جایز نیست با بیش از یک کنیز ازدواج کند.

فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال یک دیگر را به باطل (و از راه نامشروع) نخورید، مگر این که تجارتی با رضایت خود تان انجام گیرد و (نیز) خود را به کشتن ندهید! همانا خداوند نسبت به شما مهربان است. (29)

ص: 287

944 / [98] -عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ سَالِمٍ ، قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَجَاءَهُ رَجُلٌ، فَقَالَ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوَلَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَطِلِ ﴾ .

قَالَ: ﴿ عَنَی بِذَلِکَ اَلْقِمَارَ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ﴾ عَنَی بِذَلِکَ اَلرَّجُلَ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ یَشُدُّ عَلَی اَلْمُشْرِکِینَ [وَحْدَهُ، یَجِیءُ] فِی مَنَازِلِهِمْ فَیَقْتُلُ، فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ. ﴾ (1)

945 / [99] - وَ قَالَ: فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبِی عَلِیٍّ رَفَعَهُ قَالَ:

کَانَ اَلرَّجُلُ یَحْمِلُ عَلَی اَلْمُشْرِکِینَ وَحْدَهُ حَتَّی یَقْتُلَ أَوْ یُقْتَلَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اَللّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً. ﴾ (2)

946 / [100] - عَنْ أَسْبَاطٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوَلَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَطِلِ ﴾؟

قَالَ: ﴿ هُوَ اَلْقِمَارُ. ﴾ (3)

947 / [101] - عَنْ سَمَاعَهَ (4) ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ عِنْدَهُ شَیْءٌ یَتَبَلَّغُ بِهِ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ، أَیُطْعِمُهُ عِیَالَهُ حَتَّی یَأْتِیَهُ

ص: 288


1- عنه بحار الأنوار: 25/100 ح 26، و وسائل الشيعة : 166/17 ح 22261 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 211/2 ح 2 .
2- عنه بحار الأنوار: 26/100 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 212/2 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار: 234/79 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن : 212/2 ح 4 .
4- هو سماعة بن مهران الحضرمي الكوفي - بيّاع القزّ - روى عن أبی عبد اللّه علیه السلام و أبي الحسن موسى عليهما السلام . جامع الرواة للأردبيلي: 384/1.

98)- از اَسباط بن سالم روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که مردی وارد شد و اظهار داشت: مرا نسبت به فرمایش خداوند: «ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال خود را در بین یک دیگر به باطل نخورید، مگر آن که تجارتی با رضایت خود تان باشد»، آگاه فرما.

حضرت فرمود: منظور قمار (و هر نوع برد و باختی) است.

اما در مورد فرمایش (دیگرِ) خداوند: «و خود را به کشتن ندهید»، (فرمود:) منظور این است که مرد مسلمانی به تنهایی بر مشرکین هجوم نیاورد و به خانه های ایشان وارد نشود تا کشته شود، که خداوند متعال از این کار و از این روش نهی کرده است.

99) - و در روایتی دیگر از ابو علی، به طور مرفوعه روایت کرده است، که گفت:

مردی (از مسلمانان) به تنهایی علیه مشرکین هجوم می آورد تا از آنان، افرادی را بکشد و یا خودش کشته شود، پس خداوند این آیه «و خود را به کشتن ندهید، همانا خداوند نسبت به شما مهربان می باشد» را نازل نمود.

100) - از اَسباط روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال خود را در بین یک دیگر به باطل نخورید»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور قمار (و هر نوع برد و باختی) است.

101) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت (امام صادق یا امام کاظم) علیهما السلام سؤال کردم: مردی، سرمایه ای دارد که با آن معاش خود و خانواده خویش را می گذراند و قرضی هم بر عهده اش است ، آیا موجودی خود را هزینۀ خوراک و مخارج خانواده اش کند و به انتظار گشایشی از طرف خداوند باشد تا قرض و بدهی خود را بپردازد؟ و یا (بدهی خود را بپردازد) و باز سرمایه ای برای مخارج خانواده خویش از این و آن - در این روزگار سخت و کسادی بازار - قرض بگیرد و یا از راه دریافت

ص: 289

اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِمَیْسَرَهٍ أَوْ یَقْضِیَ دَیْنَهُ أَوْ یَسْتَقْرِضُ عَلَی ظَهْرِهِ فِی خُبْثِ اَلزَّمَانِ وَ شِدَّهِ اَلْمَکَاسِبِ أَوْ یَقْبَلُ اَلصَّدَقَهَ وَ یَقْضِی بِمَا کَانَ عِنْدَهُ دَیْنَهُ؟

قَالَ: ﴿ یَقْضِی بِمَا کَانَ عِنْدَهُ دَیْنَهُ وَ یَقْبَلُ اَلصَّدَقَهَ وَ لاَ یَأْخُذُ أَمْوَالَ اَلنَّاسِ إِلاَّ وَ عِنْدَهُ وَفَاءٌ بِمَا یَأْخُذُ مِنْهُمْ أَوْ یُقْرِضُونَهُ إِلَی مَیْسَرَهٍ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوَلَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَطِلِ إِلاّ أَنْ تَکُونَ تِجارَهً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ ﴾ فَلاَ یَسْتَقْرِضْ عَلَی ظَهْرِهِ إِلاَّ وَ عِنْدَهُ وَفَاءٌ وَ لَوْ طَافَ عَلَی أَبْوَابِ اَلنَّاسِ فَزَوِّدُوهُ بِاللُّقْمَهِ وَ اَللُّقْمَتَیْنِ وَ اَلتَّمْرَهِ وَ اَلتَّمْرَتَیْنِ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلِیٌّ یَقْضِی دَیْنَهُ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ لَیْسَ مِنَّا مِنْ مَیِّتٍ یَمُوتُ إِلاَّ جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ وَلِیّاً یَقُومُ فِی عِدَتِهِ وَ دَیْنِهِ. ﴾ (1)

948 / [102] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: حَدَّثَنِی اَلْحَسَنُ بْنُ زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَنِ اَلْجَبَائِرِ تَکُونُ عَلَی اَلْکَسِیرِ کَیْفَ یَتَوَضَّأُ صَاحِبُهَا؟ وَ کَیْفَ یَغْتَسِلُ إِذَا أَجْنَبَ ؟

قَالَ: ﴿ یُجْزِیهِ اَلْمَسِّ بِالْمَاءِ عَلَیْهَا فِی اَلْجَنَابَهِ وَ اَلْوُضُوءِ. ﴾

قُلْتُ: فَإِنْ کَانَ فِی بَرْدٍ یَخَافُ عَلَی نَفْسِهِ إِذَا أَفْرَغَ اَلْمَاءَ عَلَی جَسَدِهِ فَقَرَأَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴿ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اَللّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً ﴾ . (2)

ص: 290


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 212/2 ح 5 ، و مستدرك الوسائل : 391/13 ح 15695 . الكافي : 95/5 ح 2 بإسناده عن سماعة، قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه في لا يحضره الفقيه : 184/3 ح 3690، و تهذيب الأحكام: 185/18 ح 383، فيه بإسناده عن سلمة قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام عنهم وسائل الشيعة : 325/18 ح 23773، فقه القرآن : 380/1 نحو التهذيب.
2- عنه بحار الأنوار: 366/80 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 212/2 ح 6 .

صدقه (و زکات) بدهی خود را بپردازد (و امرار معاش کند)؟

فرمود: تا مقداری که می تواند قرض خود را بپردازد، صدقه (و زکات) قبول کند و اموال مردم را نخورد، مگر آن که چیزی داشته باشد که جایگزین و پرداخت کند و یا آن که کسانی باشند که به او قرض و نسیه دهند تا در فرصت مناسب آن را پرداخت کند؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال هم دیگر را به باطل میان خود نخورید، مگر آن که تجارت و با رضایت یک دیگر باشد». (و تا می تواند) قرض بر عهده اش نگیرد، مگر آن که چیزی داشته باشد که بتواند جایگزین کند؛ وگرنه اطراف (خانه ها و مغازه های) مردم بگردد و یکی دو لقمه و یا خرما (صدقه و زکات) بگیرد و امرار معاش کند، مگر این که سرپرستی داشته باشد که بعد از او بدهکاری هایش را بپردازد؛ همانا کسی از ما نیست که بمیرد، مگر آن که خداوند متعال کسی را ولیّ و سرپرست او قرار می دهد تا وعده ها و بدهکاری هایش را پرداخت کند.

102) - از اسحاق بن عبد اللّه بن محمّد بن علی بن الحسین به نقل از حسن بن زید، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

امام على علیه السلام فرمود: از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در مورد جبیره ها و پانسمانی که روی زخم ها قرار دارد، سؤال کردم که چگونه وضو بگیرد؟ و اگر جُنُب شود چگونه غسل (جنابت) کند؟

فرمود: کفایت می کند که با همان آب و رطوبت، روی آن جبیره و پانسمان را مسح کند و دست بکشد. عرض کردم: پس اگر در سرمایی قرار گرفته که اگر از آب (برای وضو یا غسل) استفاده کند بر جان خود می ترسد (چه کند؟).

پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (این آیه شریفه) «و خود تان را به کشتن ندهید، که خداوند نسبت به شما مهربان است» را قرائت نمود.

ص: 291

949 / [103] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوَلَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَطِلِ ﴾ قَالَ:

﴿ نُهِیَ عَنِ اَلْقِمَارِ، وَ کَانَتْ قُرَیْشٌ تُقَامِرُ اَلرَّجُلَ بِأَهْلِهِ وَ مَالِهِ فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ عَنْ ذَلِکَ وَ قَرَأَ قَوْلَهُ: ﴿ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اَللّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً ﴾ قَالَ: کَانَ اَلْمُسْلِمُونَ یَدْخُلُونَ عَلَی عَدُوِّهِمْ فِی اَلْمَغَارَاتِ فَیَتَمَکَّنُ مِنْهُمْ عَدُوُّهُمْ فَیَقْتُلُهُمْ کَیْفَ شَاءَ، فَنَهَاهُمُ اَللَّهُ أَنْ یَدْخُلُوا عَلَیْهِمْ فِی اَلْمَغَارَاتِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِن تَجْتَنِبُوا كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُم مُدْخَلاً كَرِيمًا ﴾ ﴿ 31 ﴾

950 / [104] - عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کُنْتُ أَنَا وَ عَلْقَمَهُ اَلْحَضْرَمِیُّ وَ أَبُو حَسَّانَ اَلْعِجْلِیُّ وَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ عَجْلاَنَ نَنْتَظِرُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَخَرَجَ عَلَیْنَا فَقَالَ: ﴿ مَرْحَباً وَ أَهْلاً وَ اَللَّهِ! إِنِّی لَأُحِبُّ رِیحَکُمْ وَ أَرْوَاحَکُمْ وَ إِنَّکُمْ لَعَلَی دِینِ اَللَّهِ ﴾ فَقَالَ عَلْقَمَهُ: فَمَنْ کَانَ عَلَی دِینِ اَللَّهِ تَشْهَدُ أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ؟

قَالَ: فَمَکَثَ هُنَیْئَهً قَالَ نُورُوا أَنْفُسَکُمْ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا أَقْرَفْتُمُ كَبَآئِرَ فَأَنَا أَشْهَدُ قُلْنَا وَ مَا اَلْکَبَائِرُ؟

قَالَ: ﴿ هِیَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ عَلَی سَبْعٍ ﴾ ، قُلْنَا: فَعُدَّهَا عَلَیْنَا جُعِلْنَا فِدَاک!

قَالَ: ﴿ اَلشِّرْکُ بِاللَّهِ اَلْعَظِیمِ، وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ، وَ أَکْلُ اَلرِّبَوا بَعْدَ اَلْبَیِّنَهِ،

ص: 292


1- عنه بحار الأنوار: 234/79 ح 11 و 26/100 ح 28 قطعتان منه، و وسائل الشيعة : 166/17 ح 22262 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 212/2 ح 7.

103) - از محمّد بن علی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال هم دیگر را به باطل میان خود نخورید، مگر آن که تجارت و با رضایت یک دیگر باشد، فرمود: (خداوند) از انجام قمار نهی کرده است و (در گذشته، افراد) قریش با یک دیگر بر سر همسر و اموال خود قمار می کردند، پس خداوند آنان را از این کار نهی نموده است.

سپس (این) فرمایش خداوند را «و خود تان را به کشتن ندهید، که خداوند نسبت به شما مهربان است» قرائت نمود و فرمود: مسلمانان به طور ناگهانی و غافلگیرانه بر دشمنان هجوم می آوردند و دشمنان بر ایشان تسلّط پیدا می کردند و ایشان را به هر شکلی که بود می کشتند، پس خداوند ایشان را از هجوم بر دشمن به طور ناگهانی و غافلگیرانه نهی نموده است.

فرمایش خداوند متعال: اگر از آن گناهان کبیره ای که از (ارتکاب) آن ها نهی شده اید دوری و پرهیز کنید، خطا ها و لغزش های شما را می پوشانیم و شما را محترمانه وارد بهشت می نماییم. (31)

104) - از مُیّسر روایت کرده است، که گفت:

من با علقمه حضرمی و ابو حسّان عِجلی و عبد اللّه بن عَجلان منتظر ورود امام باقر علیه السلام بودیم، پس موقعی که وارد شد فرمود: آفرین بر شما، خوش آمدید! به خدا سوگند! من بو و رایحه و جان شما را دوست دارم، شما بر دین و آیین خدا هستید.

علقمه گفت: هر کسی که بر دین و آیین خدا باشد، آیا شهادت می دهید از اهل بهشت می باشد؟ راوی گوید: امام علیه السلام مختصری سکوت نمود و سپس فرمود: خود تان را با اعمال تان آزمایش و امتحان کنید، اگر مرتکب گناهان کبیره نشدید، من گواهی می دهم (که اهل بهشت می باشید).

عرض کردیم: گناهان کبیره کدامند؟ فرمود: در کتاب خدا هفت عدد می باشند.

ص: 293

وَ عُقُوقُ اَلْوَالِدَیْنِ، وَ اَلْفِرَارُ مِنَ اَلزَّحْفِ، وَ قَتْلُ اَلْمُؤْمِنِ، وَ قَذْفُ اَلْمُحْصَنَه. ﴾

قُلْنَا: مَا بِنَا أَحَدٌ أَصَابَ مِنْ هَذَا شَیْئاً؟ قَالَ: فَأَنْتُمْ إِذن. (1)

951 / [105] - عَنْ مُعَاذِ بْنِ کَثِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

﴿ یَا مُعَاذُ! اَلْکَبَائِرُ سَبْعٌ، فِینَا أُنْزِلَتْ، وَ مِنَّا اُسْتُحِقَّتْ ، وَ أَکْبَرُ اَلْکَبَائِرِ: اَلشِّرْکُ بِاللَّهِ، وَ قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللَّهُ، وَ عُقُوقُ اَلْوَالِدَیْنِ، وَ قَذْفُ اَلْمُحْصَنَاتِ، وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ، وَ اَلْفِرَارُ مِنَ اَلزَّحْفِ، وَ إِنْکَارُ حَقِّنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ. ﴾

﴿ فَأَمَّا اَلشِّرْکُ بِاللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ قَالَ فِینَا مَا قَالَ، وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مَا قَالَ، فَکَذَّبُوا اَللَّهَ وَ کَذَّبُوا رَسُولَهُ. ﴾

﴿ وَ أَمَّا قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللَّهُ فَقَدْ قَتَلُوا اَلْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ وَ أَصْحَابَهُ. ﴾

﴿ وَ أَمَّا عُقُوقُ اَلْوَالِدَیْنِ فَإِنَّ اَللَّهَ قَالَ فِی کِتَابِهِ : ﴿ اَلنَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَتُهُمْ ﴾ (2) وَ هُوَ أَبٌ لَهُمْ، فَقَدْ عَقُّوا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی دِینِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ. ﴾

﴿ وَ أَمَّا قَذْفُ اَلْمُحْصَنَاتِ فَقَدْ قَذَفُوا فَاطِمَهَ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ عَلَی مَنَابِرِهِمْ. ﴾

﴿ وَ أَمَّا أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ فَقَدْ ذَهَبُوا بِفَیْئِنَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ . وَ أَمَّا اَلْفِرَارُ مِنَ اَلزَّحْفِ فَقَدْ أَعْطَوْا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بَیْعَتَهُمْ غَیْرَ کَارِهِینَ،

ص: 294


1- عنه بحار الأنوار: 13/79 ح 18 و 28/88 و البرهان في تفسير القرآن : 215/2 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 354/11 ح 13240 ، و 355 ح 13243 باختصار. أعلام الدين: 455 (فصل في حسن الظنّ باللّه تعالى)، و البحار : 125/27 ح 113 عن كتاب فرج الكرب .
2- سورۀ الأحزاب : 6/33 .

گفتیم: خداوند ما را فدای شما گرداند! آن ها را برای ما بیان فرما.

فرمود: (اول) برای خداوند بزرگ شریک قرار دادن، (دوم) خوردن مال یتیم، (سوم) ربا خواری بعد از آن که روشن و آشکار گردد، (چهارم) عاق پدر و مادر قرار گرفتن، (پنجم) گریز و فرار از جنگ و جهاد، (ششم) کشتن مؤمن، (هفتم) تهمت و نسبت ناروا به زن های عفیف و پاک دامن.

گفتیم: هیچ کدام از ما مرتکب چنین اعمالی نشده ایم.

فرمود: بنا بر این شما (اهل بهشت) می باشید.

105) - از مُعاذ بن کثیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای معاذ! گناهان کبیره هفت تا است که درباره ما (اهل بیت رسالت) وارد شده و (مردم) از جهت ما مستحق (عقاب) می شوند:

بزرگ ترین کبیره ها، برای خداوند شریک قرار دادن، کشتن کسی که خداوند آن را حرام نموده، عاق پدر و مادر شدن، به زنان پاک دامن نسبت ناروا دادن، خوردن مال يتيم، از جبهۀ جنگ گریختن و انکار نمودن حقّ ما اهل بیت می باشد.

اما شرک به خداوند، پس در حقیقت آن چه خداوند درباره ما (اهل بیت رسالت) لازم بود، نازل نمود و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را نیز درباره ما تذکّرات لازم را بیان کرد، ولی (این مردم) آنان را تکذیب کردند و دروغ پنداشتند.

و اما آدم کشی که خداوند آن را حرام گردانده، پس این افراد امام حسین علیه السلام (و دیگر اهل بیت علیهم السلام) را با یاران (و فرزندان شان) کشتند.

و اما عاق پدر و مادر شدن، پس خدای عزّ و جلّ در کتاب خود (قرآن) فرمود: «پیغمبر نسبت به مؤمنین از خود شان سزاوار تر است و همسران پیغمبر مادران مؤمنین محسوب می شوند» با این وصف که پیامبر پدر مؤمنین است، مردم نسبت به فرزندان و اهل بیت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم عاق آن حضرت قرار گرفتند.

و اما تهمت به زنان پاک دامن، پس همانا بر فراز منبر های خود، حضرت فاطمه علیها السلام را ناسزا گفتند و مورد افترا قرار دادند.

ص: 295

ثُمَّ فَرُّوا عَنْهُ وَ خَذَلُوهُ. وَ أَمَّا إِنْکَارُ حَقِّنَا فَهَذَا مِمَّا لاَ یَتَعَاجَمُونَ فِیهِ. ﴾ (1)

وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ: وَ اَلتَّعَرُّبُ بَعْدَ اَلْهِجْرَهِ. (2)

952 / [106] - عَنْ أَبِی خَدِیجَهَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلْکَذِبُ عَلَی اَللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی اَلْأَوْصِیَاءِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ مِنَ اَلْکَبَائِرِ. ﴾ (3)

953 / [107] - عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ أَنَّهُ ذَکَرَ قَوْلَ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبآئِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ ﴾ ، (فقَالَ:) عِبَادَهَ اَلْأَوْثَانِ وَ شُرْبَ اَلْخَمْرِ وَ قَتْلَ اَلنَّفْسِ وَ عُقُوقَ اَلْوَالِدَیْنِ وَ قَذْفَ اَلْمُحْصَنَاتِ وَ اَلْفِرَارَ مِنَ اَلزَّحْفِ وَ أَکْلَ مَالِ اَلْیَتِیمِ. ﴾ (4)

ص: 296


1- عنه بحار الأنوار: 218/44 ح 5 قطعة منه، و 14/79 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 215/2 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 355/11 ح 13244 باختصار. تفسير فرات الكوفي : 103 ح ،92 بإسناده عن معلّى بن خُنيس، قال : سمعت أبا عبد اللّه جعفر الصادق علیه السلام يقول : الكبائر .... من لا يحضره الفقيه : 561/3 ح 4931 ، بإسناده عن عبد الرحمن بن كثير ، عن أبی عبد اللّه علیه السلام قال : .... بتفاوت يسير، و نحوه الخصال : 3632 ح 56، و علل الشرائع : 474/2 1 (الباب 223)، المقنعة : 290 ( باب 38 - الزيادات) بتفاوت يسير، معدن الجواهر: 59 باختصار، المناقب لابن شهر آشوب : 251/4 عن الهداية لأبي جعفر بن بابويه .
2- انظر: تفسير القمّي : 136/1 ، الكافي : 276/2 ح 2 و 3، عنه وسائل الشيعة : 100/15 ح 20066 و 318 ح 20628، مشكاة الأنوار: 155 (الفصل الثالث عشر في اجتناب المحارم ).
3- عنه بحار الأنوار: 14/79 ذيل ح 19 و البرهان في تفسير القرآن : 216/2 ح 8، و مستدرك ، 216/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 92/9 ح 10311 ، و 356/11 ح 13247 . المحاسن: 118/1 ح 118 ح 127 ( 60 - عقاب الكذب على اللّه)، الكافي : 339/2 ح 5، من لا يحضره الفقيه : 568/3 4941 عنهما وسائل الشيعة : 327/15 ح 20652 .
4- عنه بحار الأنوار: 1479 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن 216/2 ح 9 و مستدرك الوسائل : 355/11 ح 13245. ثواب الأعمال: 129 بتفاوت، عنه البحار : 12/79 ح 14.

و اما خوردن مال یتیم، پس همین افراد سهم خمس ما را که خداوند در کتابش برای ما قرار داده بود، از ما گرفتند.

و اما فرار از جبهۀ جهاد و جنگ، این افراد با کمال میل و بدون این که اجباری آنان شده باشد، با امیر المؤمنین علیه السلام بیعت کردند و سپس از اطراف او پراکنده شدند و او را خوار شمردند.

و اما انکار آن چه را که خداوند در حق ما نازل نموده، پس همین افراد حقّ ما را انکار کردند و این چیزی است که کسی در آن اختلافی ندارد، بلکه همگان قبول دارند که آنان حق ما را انکار نمودند.

هم چنین در روایتی دیگر: تعرّب بعد از هجرت، آمده است (یعنی بعد از مهاجرت به سرزمین اسلام، به کفر باز گردد).

106) - از ابو خدیجه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: نسبت دروغ به خداوند متعال و به رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و به اوصیاء و جانشینانش علیهم السلام ، از گناهان کبیره است.

107) - از عباس بن هلال روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام متذکّر فرمایش خداوند: «اگر کبیره های آن چنانه ای را که از آن نهی شده اید» شد (و فرمود): پرستش بّت ها، نوشیدن شراب (مست کننده)، کشتن افراد (به ناحق)، عاق پدر و مادر شدن، تهمت زدن و نسبت ناروا به زنان پاک دامن، فرار از جبهۀ جهاد و جنگ و خوردن مال یتیم (که همه این ها از کبائر هستند).

ص: 297

954 / [108] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ : أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ ظُلْماً وَ کُلُّ مَا أَوْجَبَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ. (1)

955 / [109] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ: ﴿ وَ إِنْکَارُ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ أَنْکَرُوا حَقَّنَا وَ جَحَدُونَا وَ هَذَا لاَ یَتَعَاجَمُ فِیهِ أحد. ﴾ (2)

956 / [110] - عَنْ سُلَیْمَانَ اَلْجَعْفَرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا تَقُولُ فِی أَعْمَالِ اَلسُّلْطَانِ فَقَالَ: ﴿ یَا سُلَیْمَانُ! اَلدُّخُولُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ اَلْعَوْنُ لَهُمْ وَ اَلسَّعْیُ فِی حَوَائِجِهِمْ، عَدِیلُ اَلْکُفْرِ، وَ اَلنَّظَرُ إِلَیْهِمْ عَلَی اَلْعَمْدِ مِنَ اَلْکَبَائِرِ اَلَّذِی یُسْتَحَقُّ بِهِ اَلنَّارُ. ﴾ (3)

957 / [111] - عَنِ اَلسَّکُونِیِّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلسُّکْرُ مِنَ اَلْکَبَائِرِ وَ اَلْحَیْفُ فِی اَلْوَصِیَّهِ مِنَ اَلْکَبَائِرِ. ﴾ (4)

ص: 298


1- عنه بحار الأنوار: 15/79 ذيل ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 216/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 356/11 ذيل ح 13245 . الكافي : 277/2 ح 3 عنه وسائل الشيعة : 322/15 ح 20633.
2- عنه بحار الأنوار 15/79 ذيل ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 216/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 356/11 ذيل ح 13245 . تفسير فرات الكوفي : 102 ح 91 بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 149/4 ح 39.
3- عنه بحار الأنوار : 37475 ح 25 و 15/79 ح 21 ، و وسائل الشيعة : 191/17 ح 22325 ، و البرهان في تفسير القرآن : 216/2 ح 12 ، و مستدرك الوسائل : 356/11 ح 13246.
4- عنه بحار الأنوار: 486/66 ح 16، و 15/79 ح 22 و 173 ح 18، و 99/103 ح 29، و وسائل الشيعة : 268/19 ح 24565، و البرهان في تفسير القرآن : 217/2 ح 13، و مستدرك الوسائل : 356/11 ح 13248، و 93/14 ح 16176، و 54/17 ح 20723 أشار إليه . قرب الإسناد : 30 (الطبع الحجرى)، عنه البحار : 4/79 3 ، و 196103 ح 15 و الجعفريات : 134 (الطبع الحجرى)، و عنه مستدرك الوسائل : 54/17 ح 20722، من لا يحضره الفقيه: 565/3 و 24/ 184 ح 5420. عنه وسائل الشيعة: 327/15 ح 20650، و 268/19 ح 24563، علل الشرائع: 567/2 ح 3 باب (369).

108) - و در روایتی دیگر آمده است: خوردن مال یتیم از روی ظلم و تجاوز و هر آن چه که خداوند بر آن وعدۀ عذاب و عقاب داده است.

109) - و نیز امام صادق علیه السلام در روایتی دیگر فرموده است:

و (از گناهان کبیره) انکار حق ما (اهل بیت رسالت) می باشد که خداوند نازل نموده است، (ولی) آن ها حق ما را انکار کردند و موقعیت ما را نپذیرفتند؛ و این نکته ای است که هیچ کسی بر آن اعتراضی و اختلافی ندارد.

110) - از سلیمان جعفری روایت کرده است، که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: نظر شما در مورد کار کردن در دیوان (خلفای بنی عباس) چیست؟

فرمود: ای سلیمان! همیاری، کمک و همکاری با آنان و تلاش و زحمت برای رفع مشکلات ایشان، مساوی با کفر می باشد و نگاه کردن بر آنان از روی توجّه، از گناهان کبیره ای است که مستحقّ عقاب می گردد.

111) - از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش، از امام علی علیه السلام حدیث نمود: نوشیدن و مصرف کردن مسکرات از گناهان کبیره است و ظلم در وصیت (که حق ورثه حیف و میل شود) از گناهان کبیره است.

ص: 299

958 / [112] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبٰائِرَ مٰا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئٰاتِکُمْ ﴾ قَالَ:

﴿ مَنِ اِجْتَنَبَ اَلْکَبَائِرَ مَا أَوْعَدَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ إِذَا کَانَ مُؤْمِناً کَفَّرَ اَللَّهُ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ. ﴾ (1)

959/ [113] - وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی آخِرِ مَا فَسَّرَ: ﴿ فَاتَّقُوا اَللَّهَ وَ لاَ تَجْتَرُوا. ﴾ (2)

960 / [114] - عَنْ کَثِیرٍ اَلنَّوَّاءِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْکَبَائِرِ قَالَ: ﴿ کُلُّ شَیْءٍ وَعَدَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَا تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ، بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ لِلرّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴾ ﴿ 32 ﴾

ص: 300


1- عنه بحار الأنوار : 15/79 ح 23، و البرهان في تفسير القرآن : 217/2 ح 14، و مستدرك الوسائل : 354/11 ح 13241، و 356 ح 13249 . الكافي : 276/2 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 318/15 ح 20628، مشكاة الأنوار: 155 ، (الفصل الثالث عشر في اجتناب المحارم)، عنه مستدرك الوسائل : 358/11 ح 13257 .
2- عنه بحار الأنوار 15/79 ذيل ح 23 ، و البرهان في تفسير القرآن : 217/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 357/11 ذیل ح 13249 .
3- عنه بحار الأنوار: 15/79 ح 24 ، و البرهان في تفسير القرآن : 217/2 ح 16، و مستدرك الوسائل : 357/11 ح 13250 . ثواب الأعمال: 130 ( ثواب من اجتنب الكبائر)، عنه وسائل الشيعة: 317/15 ح 20624، و البحار 13/79 ح 15.

112) - از محمّد بن فُضیل روایت کرده است، که گفت:

امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اگر کبیره های آن چنانه ای را که از آن نهی شده اید ترک و رها کنید، لغزش ها خطا های شما را می پوشاند»، فرمود: کی از آن گناهانی که خداوند بر انجام آن ها وعدۀ عقاب داده، دوری نماید و مرتکب آن نشود، خداوند از سیّئات و لغزش های او چشم پوشی می کند.

113)- امام صادق علیه السلام در آخرین نکتۀ تفسیر (آیه) فرمود: پس (کنترل ابعاد مختلف امور زندگی را داشته باشید و) تقوای الهی را رعایت نمایید و (در برابر تخلفات و کار های ناشایست) جسور و بی باک نباشید.

114) - از کثیر النواء روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام مورد گناهان کبیره سؤال کردم؟

فرمود: هر گناهی است که خداوند بر انجام آن وعدۀ (عقاب و) آتش داده باشد.

فرمایش خداوند متعال: و برتری هایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده است، آرزو نکنید! (این تفاوت های طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شما لازم و بر طبق عدالت می باشد، ولی با این حال،) مردان از آن چه به دست می آورند، سهم و تصیبی خواهد داشت و زنان هم نصیبی دارند. و برای رفع تنگنا ها، از فضل خداوند طلب کنید! به درستی که او به هر چیزی دانا است. (32)

ص: 301

961 / [115] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اَللّهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلی بَعْضٍ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ لاَ یَتَمَنَّی اَلرَّجُلُ اِمْرَأَهَ اَلرَّجُلِ وَ لاَ اِبْنَتَهُ وَ لَکِنْ یَتَمَنَّی مِثْلَهُمَا. ﴾ (1)

962 / [116] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ کَثِیرٍ رَفَعَ اَلْحَدِیثَ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: ﴿ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ : ﴿ وَ سْئَلُوا اَللّهَ مِنْ فَضْلِهِ ﴾ قَالَ: فَقَالَ أَصْحَابُ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا هَذَا اَلْفَضْلُ؟ أَیُّکُمْ یَسْأَلُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ ذَلِکَ ﴾ ؟

قَالَ: فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ أَنَا أَسْأَلُهُ فَسَأَلَهُ عَنْ ذَلِکَ اَلْفَضْلِ مَا هُوَ؟

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی خَلَقَ خَلْقَهُ وَ قَسَّمَ لَهُمْ أَرْزَاقَهُمْ مِنْ حِلِّهَا، وَ عَرَضَ لَهُمْ بِالْحَرَامِ فَمَنِ اِنْتَهَکَ حَرَاماً نَقَصَ لَهُ مِنَ اَلْحَلاَلِ بِقَدْرِ مَا اِنْتَهَکَ مِنَ اَلْحَرَامِ وَ حُوسِبَ بِهِ. ﴾ (2)

963 / [117] -عَنِ اِبْنِ اَلْهُذَیْلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ اَللَّهَ قَسَّمَ اَلْأَرْزَاقَ بَیْنَ عِبَادِهِ وَ أَفْضَلَ فَضْلاً کَثِیراً لَمْ یُقَسِّمْهُ بَیْنَ أَحَدٍ قَالَ اَللَّهُ ﴿ وَ سْئَلُوا اَللّهَ مِنْ فَضْلِهِ ﴾ . ﴾ (3)

964 / [118] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی اَلْبِلاَدِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ لَیْسَ مِنْ نَفْسٍ إِلاَّ وَ قَدْ فَرَضَ اَللَّهُ لَهَا رِزْقَهَا حَلاَلاً یَأْتِیهَا فِی عَافِیَهٍ وَ عَرَضَ لَهَا

ص: 302


1- عنه بحار الأنوار : 255/73 ح 24 ، و 325/93 ح 5 ، و وسائل الشيعة : 242/12 ح 16203 ، و البرهان في تفسير القرآن : 218/2 ح 2 .
2- عنه بحار الأنوار : 146/5 ح 3 و البرهان في تفسير القرآن : 218/2 ح 3، و مستدرك الوسائل : 30/13 ح 14653 .
3- عنه بحار الأنوار : 147/5 ح 6، و البرهان في تفسير القرآن : 218/2 ح 4، و مستدرك الوسائل : 251/5 ح 5805 .

115) - از عبد الرحمان بن ابی نجران روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و چیزی را که خداوند، بعضی از شما را به وسیله آن فضیلت داده است، آرزو نکنید»، سؤال کردم؟

فرمود: مرد نباید آرزوی (داشتن) همسر مردی دیگر و یا دخترش را داشته باشد، ولی می تواند مانند آن ها را آرزو کند.

116) - از اسماعیل بن کثیر، به طور مرفوعه از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم روایت کرده است، که گفت:

موقعی که آیه «خداوند را از فضل او سؤال و درخواست نمایید» نازل شد، اصحاب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (با یک دیگر) :گفتند منظور از این فضل چیست؟ چه کسی این مطلب را از آن حضرت سؤال می کند؟

علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: من سؤال می کنم، سپس از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم سؤال کرد: منظور از این فضل چیست؟

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: همانا خداوند، مخلوقات خود را آفرید و ارزاق هر کدام را از راه حلال برای شان معیّن نمود و از جهت دیگر راه حرام را نیز برایش گشود؛ پس اگر کسی از حرام بهره گرفت به همان مقدار از سهمیه حلالش می کاهد و مؤاخذه هم می شود.

117) - از ابن هُذَيل روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند، ارزاق بندگان را سهمیه بندی نموده است، ولی (خوبی و) فضل بسیاری باقی مانده که برای هیچ کس آن را تعیین نکرده، بلکه فرموده است: «و خداوند را از فضل او سؤال و درخواست نمایید».

118) - از ابراهیم بن ابی البلاد، به نقل از پدرش، روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هیچ موجودی نیست، مگر آن که خداوند روزی او را از راه حلال، در حالت عافیت و تندرستی تأمین می نماید و از جهت دیگر راه حرام را

ص: 303

بِالْحَرَامِ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ، فَإِنْ هِیَ تَنَاوَلَتْ مِنَ اَلْحَرَامِ شَیْئاً قَاصَّهَا بِهِ مِنَ اَلْحَلاَلِ اَلَّذِی فَرَضَ اَللَّهُ لَهَا، وَ عِنْدَ اَللَّهِ سِوَاهُمَا فَضْلٌ کَثِیرٌ. ﴾ (1)

965 / [119] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ اَلنَّوْمَ بَعْدَ اَلْفَجْرِ مَکْرُوهٌ لِأَنَّ اَلْأَرْزَاقَ تُقَسَّمُ فِی ذَلِکَ اَلْوَقْتِ.

فَقَالَ: ﴿ اَلْأَرْزَاقُ مَوْظُوفَهٌ مَقْسُومَهٌ وَ لِلَّهِ فَضْلٌ یَقْسِمُهُ مِنْ طُلُوعِ اَلْفَجْرِ إِلَی طُلُوعِ اَلشَّمْسِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿ وَ سْئَلُوا اَللّهَ مِنْ فَضْلِهِ ﴾ ثُمَّ قَالَ: وَ ذِکْرُ اَللَّهِ بَعْدَ طُلُوعِ اَلْفَجْرِ أَبْلَغُ فِی طَلَبِ اَلرِّزْقِ مِنَ اَلضَّرْبِ فِی اَلْأَرْضِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لِكُلِّ جَعَلْنَا مَوَلِى مِمَّا تَركَ الْوَلِدَانِ وَ الأقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَبْمَنكُمْ فَتَاتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا ﴿ 33 ﴾ الرّجَالُ قَوَّمُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَآ أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَلِهِمْ فَالصلِحتُ قنِتتٌ حَفِظَتْ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَ أَلَّتِى تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا ﴾ ﴿ 34 ﴾

ص: 304


1- عنه بحار بحار انوار: 147/5 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن: 218/2 ح 5 و مستدرك الوسائل: 30/13 ح 14654. الكافي : 80/5 ح 2، عنه وسائل الشيعة . 45/17 ح 21940، بحار الأنور: 11/103 ح 49 عن مجموعة الشيخ الجُباعي، و نحوه مستدرك الوسائل 31/13 ح 14656.
2- عنه بحار الأنوار : 147/5 ح 7، 222/85 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن: 219/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 57/5 ح 5355 و 200 ح 5689.

نیز برایش می گشاید؛ پس اگر از اگر از حرام بهره گرفت، خداوند به همان مقدار از سهمیه حلالش می کاهد و در پیشگاه خداوند غیر از آن دو فضل بسیاری است.

119) - از حسین بن مسلم رویت کرده است: که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! آنان (اهل سنّت ) می گویند: خواب بعد از طلوع فجر مکروه است؛ زیرا که ارزاق در آن زمان تقسیم و سهمیه بندی می شود، (آیا صحیح است)؟

فرمود: ارزاق، معیّن و سهمیه بندی شده است، ولی خدوند دارای فضل و کرمی است که آن را ما بین طلوع فجر و طلوع خورشید توزیع می نماید، هم چنان که می فرماید: «و خداوند را از فضل او سؤال و درخواست نمایید».

سپس افزود: و ذکر و تسبیح خداوند بعد از طلوع فجر رسا تر از زحمت و تلاش در جهت بدست آوردن روزی در اطراف زمین می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و برای هر کسی، وارثانی قرار دادیم، که از میراث پدر و مادر و نزدیکان ارث نبرند و کسانی که با آن ها عهد و پیمان بسته اید. نصیب شان را بپردازید! خداوند بر هر چیزی شاهد و ناظر است (33) مردان سرپرست و نگهبان زنان هستند، به خاطر برتری هایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر انفاق هایی که از اموال شان (نسبت به زنان) انجام می دهند. زنان صالح، زنانی هستند که متواضع و تسلیم می باشند، که در غیاب (همسر خود) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده حفظ کنند و آن دسته از زن هایی را که از سرکشی و مخالفت شان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آن ها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل نبود) آن ها را تنبیه کنید! اگر از شما پیروی کردند، دیگر برای تعدّی و تجاوز بر آن ها بهانه جویی نکنید! به درستی که خداوند بلند مرتبه و یزرگ است. (34)

ص: 305

966 / [120] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ:

کَتَبْتُ إِلَی اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لِکُلٍّ جَعَلْنا مَوَلِیَ مِمّا تَرَکَ اَلْوَلِدانِ وَ اَلْأَقْرَبُونَ وَ اَلَّذِینَ عَقَدَتْ أَیْمَنُکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ اَلْأَئِمَّهَ بِهِمْ عَقَدَ اَللَّهُ أَیْمَانَکُمْ. ﴾ (1)

967/ [121] - عَنِ اِبْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ قَضَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اِمْرَأَهٍ تَزَوَّجَهَا رَجُلٌ وَ شَرَطَ عَلَیْهَا وَ عَلَی أَهْلِهَا، إِنْ تَزَوَّجَ عَلَیْهَا اِمْرَأَهً وَ هَجَرَهَا، أَوْ أَتَی عَلَیْهَا سُرِّیَّهً، فَإِنَّهَا طَالِقٌ، فَقَالَ: شَرْطُ اَللَّهِ قَبْلَ شَرْطِکُمْ، إِنْ شَاءَ وَفَی بِشَرْطِهِ، وَ إِنْ شَاءَ أَمْسَکَ اِمْرَأَتَهُ وَ نَکَحَ عَلَیْهَا وَ تَسَرَّی عَلَیْهَا، وَ هَجَرَهَا إِنْ أَتَتْ سَبِیلَ ذَلِکَ، قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ اَلنِّساءِ مَثْنی وَ ثُلَثَ وَ رُبعَ ﴾ (2) ، وَ قَالَ: أُحِلَّ لَکُمْ ﴿ مَا مَلَکَتْ أَیْمَنُکُمْ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ وَ اَلَّتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اُهْجُرُوهُنَّ فِی اَلْمَضاجِعِ وَ اِضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً إِنَّ اَللّهَ کانَ عَلِیًّا کَبِیراً ﴾ - الآية - ﴾ (4)

ص: 306


1- عنه بحار الأنوار: 364/104 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن : 219/2 ح 2 . الكافي : 216/1 ح 1 ، عنه وسائل الشيعة : 247/26 ح 32931 تأويل الآيات الظاهرة : 134 (سورة النساء) .
2- سورۀ النساء : 3/4.
3- سورۀ النساء : 24/4
4- عنه بحار الأنوار: 68/104 ح 1 ، و وسائل الشيعة : 277/21 ح 27083 ، و البرهان في تفسير القرآن : 223/22 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 85/15 ح 17610 .

120) - از حسن بن محبوب روایت کرده است، که گفت:

نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشتم و در آن از فرمایش خداوند: «و برای هر کسی وارثانی قرار دادیم، از آن چیز هایی که فرزندان خویشاوندان و هم پیمانان ترک کرده و باقی گذارده اند»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور امامان (اهل بیت رسالت علیهم السلام) هستند که خداوند از شما برای آن ها عهد و پیمان گرفته است.

121) - از (محمّد) ابن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام در مورد زنی که با مردی ازدواج کرده

اللّه و شوهرش با او و خانواده اش شرط نمود که اگر زن دیگری بگیرد و از این (زن فعلى) جدا شود و یا اگر کنیزی به خانه آورد؛ این زن طلاق داده شده می باشد.

(حضرت در ادامه) فرمود: شرط خداوند مقدۀم بر شرط ایشان است (این شرط مشروعیّتی ندارد) اگر مایل باشد به شرط خود وفا می کند، اگر هم خواست می تواند همسر خود را نگه دارد و همسر دیگری را نیز بگیرد و یا کنیزی را بیاورد و اگر همسرش مطیع نباشد می تواند از او دوری کند؛ زیرا خداوند در کتاب خود فرموده است: «پس آن چه از زنان را که مورد علاقه (مشروع تان) بود، می توانید نکاح نمایید: دوتا و سه تا و چهار تا».

و (خداوند) فرموده است: برای شما حلال می باشد که «هر تعدادی از کنیزان را دل خواه شماست، بگیرید» و (نیز) فرموده: «و هنگامی که از مخالفت و نافرمانی آنان ترس دارید، آنان را موعظه کنید، (اگر موثر نبود) از خواب گاه و رخت خواب آنان دوری نمایید، (اگر باز هم اثری نداشت) آنان را کتک بزنید (و به وسیله کتک، تنبیه شان کنید) پس اگر مطیع شما شدند، حق هیچ گونه ستمی بر آنان ندارید، همانا خداوند بزرگوار و عظیم الشأن می باشد».

ص: 307

968/ [122] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِذَا نَشَزَتِ اَلْمَرْأَهُ عَلَی اَلرَّجُلِ فَهِیَ اَلْخُلْعَهُ، فَلْیَأْخُذْ مِنْهَا مَا قَدَرَتْ عَلَیْهِ، وَ إِذَا نَشَزَ اَلرَّجُلُ مَعَ نُشُوزِ اَلْمَرْأَهِ فَهُوَ اَلشِّقَاقُ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِمِي وَ حَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَاً إِصْلَحًا يُوَفِّق اللّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللّه كان عليمًا خيرًا ﴾ ﴿ 35 ﴾

968/ [123] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها ﴾؟

قَالَ: ﴿ لَیْسَ لِلْمُصْلِحِینَ أَنْ یُفَرِّقَا حَتَّی یَسْتَأْمِرَا. ﴾ (2)

970 / [124] - عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ لَیْسَ لِلْحَکَمَیْنِ أَنْ یُفَرِّقَا حَتَّی یَسْتَأْمِرَا اَلرَّجُلَ وَ اَلْمَرْأَهَ. ﴾ (3)

ص: 308


1- عنه بحار الأنوار 59/104 ح 9. و وسائل السبعة 351026 ح 27269 و البرهان في تفسير القرآن : 223/2 ح 7.
2- عنه بحار الأنوار 290104 ح 10. و وسائل الشيعة : 353.21 ح 27275، و البرهان في تفسير القرآن: 2 /223 ح 8. الكافي : 14706 ح 5 باسناده عن محمّد بن مسلح، عن أحدهما علیهم السلام بتفاوت یسیر.
3- عنه بحار الأنوار. 59/104 ح 11، و وسائل الشبعة 353/21 ح 27276. و البرهان في تفسیر القرآن : 223/2 ح 9. دعالم الإسلام : 271/2 ح 1019 فيه : عن أبي جعفر محمّد بن علي و أبي العبد اللّه علیهما السلام، عنه مستدرك الوسائل 107/15 ح 17677.

122 - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اگر زن ناشزه شود (و در مسایل زناشویی، مطیع شوهر نباشد) در خُلع و جدایی قرار می گیرد، پس شوهر می تواند هر چه در توانش بود برای طلاق از او بگیرد.

اما اگر مرد ناشزه شد (و تمایلات جنسی همسرش را بر آورده نکرد) در حکم شِقاق قرار می گیرد و ناسازگاری از جانب شوهر می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و اگر از جدایی و شکاف میان آن دو (همسر) بیم داشته باشید، یک داور از خانوادۀ شوهر و یک داور از خانوادۀ زن، انتخاب کنید، پس اگر هر دو تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آن ها کمک می کند؛ زیرا خداوند، (به نیت همه) دانا و آگاه است. (35)

123) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «پس حکمی از اهل مرد و حکمی از اهل زن بفرستید»، سؤال کردم؟

فرمود: هیچ یک از دو حاکمِ میانجی گر، حق ندارند (برای بررس بین زن و شوهر) جدایی بیندازند، مگر با مشورت و اجازه خود شان.

124) - از زید شحّام روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّوجلّ: «پس حاکمی از اهل مرد و حاکمی از اهل زن بفرستید»، فرمود: هیچ یک از دو حاکم حق ندارند (برای تحقیق و بررسی) بین زن و شوهر، تفرقه و جدایی بیندازند، مگر با مشورت خود زن و شوهر.

ص: 309

971 / [125] - وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

﴿ وَ یَشْتَرِطُ عَلَیْهِمَا إِنْ شَاءَا جَمَعَا، وَ إِنْ شَاءَ فَرَّقَا، فَإِنْ جَمَعَا فَجَائِزٌ، وَ إِنْ فَرَّقَا فَجَائِزٌ. ﴾ (1)

972 / [126] - وَ فِی رِوَایَهِ فَضَالَهَ : فَإِنْ رَضِیَا وَ قَلَّدَاهُمَا اَلْفُرْقَهَ فَفَرَّقَا فَهُوَ جَائِزٌ. (2)

973 / [127] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِیرِینَ، عَنْ عَبِیدَهَ قَالَ:

أَتَی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَجُلٌ وَ اِمْرَأَهٌ، مَعَ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِئَامٌ مِنَ اَلنَّاسِ، فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ اِبْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها، ثُمَّ قَالَ لِلْحَکَمَیْنِ: هَلْ تَدْرِیَانِ مَا عَلَیْکُمَا؟ عَلَیْکُمَا إِنْ رَأَیْتُمَا أَنْ یُجْمَعَا جَمَعْتُمَا وَ إِنْ رَأَیْتُمَا أَنْ یُفَرَّقَا فَرَّقْتُمَا. ﴾

فَقَالَتِ اَلْمَرْأَهُ: رَضِیتُ بِکِتَابِ اَللَّهِ عَلَیَّ وَ لِی فَقَالَ اَلرَّجُلُ: أَمَّا فِی اَلْفُرْقَهِ فَلا.

فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ مَا تَبْرَحُ حَتَّی تُقِرَّ بِمَا أَقَرَّتْ بِهِ. ﴾ (3)

ص: 310


1- عنه بحار الأنوار: 59/104 ح 12، و وسائل الشيعة : 354/21 ح 27277 ، و البرهان في تفسير القرآن : 224/2 ح 10 . الكافي : 146/6 ح 2، بإسناده عن الحلبي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 521/3 ح 4817 ، و تهذيب الأحكام : 103/8 ح 29 عنهم وسائل الشيعة : 348/21 ح 27263.
2- عنه بحار الأنوار: 59/104 ح 13 ، و وسائل الشيعة : 354/21 ح 27278 ، و البرهان في 27278 تفسير القرآن : 224/2 ح 11 . تفسير القمّي : 137/12 بتفاوت يسير، عنه البحار : 56/104 ، دعائم الإسلام : 271/2 ح 101 ، عنه مستدرك الوسائل : 107/15 ح 17678.
3- عنه بحار الأنوار: 59/104 ح 14، و وسائل الشيعة : 354/21 ح 27279 ، و البرهان في تفسير القرآن : 224/2 ح 12 .

125) - و در روایتی دیگر از حلبی روایت کرده است، که گفت:

(امام صادق) علیه السلام فرمود: بر آن ها شرط می کنند که اگر خواستید (زندگی ما در) یک جا وگرنه جدای از یک دیگر حاصل شود، پس در این صورت اگر در یک جا صلاح بدانند و یا بین ایشان جدایی بیندازند، جایز می باشد.

126) - و در روایتی دیگر از فَضاله روایت کرده است، که گفت:

پس اگر (زن و شوهر) راضی شدند و هر دو نفر(چگونگی اجرای برنامه را) به حاکم ها واگذار نمودند، سپس چنان چه (حاکم ها تشخیص دادند و) بین ایشان جدایی انداختند، جایز است.

127) - از محمّد بن سیرین به نقل از عُبیده روایت کرده است، که گفت:

دو نفر مرد و زن نزد امام علی علیه السلام آمدند و همراه هر کدام جمعیتی از مردم حضور داشتند، امام علی علیه السلام فرمود: از طرف هر کدام - مرد و زن - حاکم و نماینده ای انتخاب و معرفی کنید، سپس به هر دو حاکم فرمود: آیا می دانید وظیفه شما چیست؟ اگر صلاح دانستید که (زن و مرد) در یک جا جمع شوند، باید بپذیرند و اگر صلاح دانستید که باید از یک دیگر جدا باشند، نیز باید بپذیرند.

زن اظهار داشت: من به (حکم) کتاب خدا - چه بر ضرر و یا به نفع من باشد - راضی هستم و قول دارم، ولی مرد اظهار داشت: و من جدایی از یک دیگر را نمی پذیرم.

امام علی علیه السلام فرمود: از این جا نمی روی مگر آن که آن چه را زن اقرار نمود، تو باید نیز اقرار کنی.

ص: 311

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَ بِالْوَلِدَيْن إِحْسَنا وَ بِذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَمَى وَ الْمَسْكِينِ وَ الْجَار ذِي الْقُرْبَى وَ الْجَارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَ ابْن السَّبِيلِ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَنُكُمْ إِنَّ اللّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ﴾ ﴿ 36 ﴾

974 / [128]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَحَدُ اَلْوَالِدَیْنِ وَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْآخَرُ، فَقُلْتُ: أَیْنَ مَوْضِعُ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ﴾ ؟

قَالَ: اِقْرَأْ ﴿ اُعْبُدُوا اَللّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوَلِدَیْنِ إِحْساناً ﴾ . (1)

975 / [129]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ بِالْوَلِدَیْنِ إِحْساناً ﴾ ، قَالَ: ﴿ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَحَدُ اَلْوَالِدَیْنِ، وَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْآخَرُ». وَ ذَکَرَ أَنَّهَا اَلْآیَهُ اَلَّتِی فِی اَلنِّسَاءِ. ﴾ (2)

976 / [130]- عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ اَلْجارِ ذِی اَلْقُرْبی ﴾ ، قَالَ ذُو اَلْقُرْبَی ﴿ وَ اَلْجارِ اَلْجُنُبِ ﴾ قَالَ: اَلَّذِی لَیْسَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ قَرَابَهٌ ﴿ وَ اَلصّاحِبِ بِالْجَنْبِ ﴾ قَالَ: اَلصَّاحِبُ فِی اَلسَّفَرِ. (3)

ص: 312


1- عنه بحار بحار الأنوار: 8/36 ح 8 و البرهان في تفسير القرآن : 224/2 ح 1. تفسير فرات الكوفي: 104 ح 96، عنه البحار، 13/36 ح 1 ، خصائص الأئمّة علیهم السلام: 70 بتفاوت یسیر.
2- عنه بحار الأنوار : 8/36 ح 9 و البرهان في تفسير القرآن : 224/2 ح 2.
3- عنه بحار الأنوار: 160/74 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 226/2 ح 8.

فرمایش خداوند متعال: و خدا را عبادت و ستایش کنید و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید، هم چنین به خویشاوندان، یتیمان، مسکینان، همسایۀ نزدیک، همسایه دور، دوست و هم نشین، واماندگان در سفر و برده هایی که مالک آن ها هستید، احسان نمایید؛ زیرا خداوند کسی را که متکبر و فخر فروش باشد (و از ادای حقوق دیگران امتناع ورزد)، دوست نمی دارد. (36)

128) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم یکی از دو والدّین و امام علی علیه السلام نفر دوم می باشند.

عرض کردم: این فرمایش شما در کجای کتاب خداوند می باشد؟

فرمود: (این آیه را) «خداوند را عبادت کنید و به او شرک نیاورید و به والدین خود احسان نماییده» بخوان.

129)- از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: یکی از دو والدین رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد و دیگری امام علی علیه السلام است و سپس آیه (قبلی) را که در سورۀ نساء است، تلاوت نمود.

130) - از ابو صالح روایت کرده است، که گفت:

ابن عباس دربارۀ فرمایش خداوند: «و همسایه نزدیک»، گفته است: منظور خویشاوندان هستند، «و همسایگان دور»، گفته است: منظور کسی است که بین تو و او خویشاوندی نباشد.

و درباره فرمایش خداوند: «و دوست دور» گفته است: منظور رقیق و هم دم در مسافرت می باشد.

ص: 313

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلّ أُمَّةِ، بِشَهِيدٍ وَ جِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلآء شَهِيدًا ﴾ ﴿ 41 ﴾

977 / [131]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلی هَؤُلآء شَهِیداً ﴾ (1) ؟

قَالَ: ﴿ یَأْتِی اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ، بِوَصِیِّ نَبِیِّهَا، وَ أُوتِیَ بِکَ یَا عَلِیُّ! شَهِیداً [شاهداً] عَلَی أُمَّتِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ. ﴾ (2)

978 / [132]- عَنْ أَبِی مُعَمَّرٍ اَلسَّعْدِیِّ ، قَالَ:

قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی صِفَهِ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ : ﴿ یَجْتَمِعُونَ فِی مَوْطِنٍ یُسْتَنْطَقُ فِیهِ جَمِیعُ اَلْخَلْقِ، فَلاَ یَتَکَلَّمُ أَحَدٌ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ اَلرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً، فَتُقَامُ اَلرُّسُلُ فَتُسْأَلُ، فَذَلِکَ قَوْلُهُ لِمُحَمَّدٍ صُلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ﴿ فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلآءِ شَهِیداً ﴾ وَ هُوَ اَلشَّهِیدُ عَلَی اَلشُّهَدَاءِ، وَ اَلشُّهَدَاءُ هُمُ اَلرُّسُلُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (3)

979 / [133]- عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی خُطْبَتِهِ یَصِفُ هَوْلَ یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ : خَتَمَ عَلَی اَلْأَفْوَاهِ فَلاَ تَکَلَّمُ، فَتَکَلَّمَتِ اَلْأَیْدِی وَ شَهِدَتِ اَلْأَرْجُلُ وَ نَطَقَتِ اَلْجُلُودُ بِمَا عَمِلُوا، فَلا یَکْتُمُونَ اَللّهَ حَدِیثاً. ﴾ (4)

ص: 314


1- العبارة في النسخة الحجرية و المطبوعة هكذا: «يَوْمَ نَأْتِي مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلَيَّ هؤُلاءِ شَهِيداً» ، و هو اشتباه.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 177/2 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار: 313/7 ح 5 و البرهان في تفسير القرآن : 227/3 ح 4.
4- عنه بحار الأنوار 313/7 ح 6، و البرهان في تفسير القرآن: 227/2 ح 2، و نو الثقلین: 391/4 ح 74.

فرمایش خداوند متعال: بس حال آن ها چگونه است در آن روزی که از هر امتی، شاهد و گواهی (بر اعمال شان) می آوریم و تو را (ای پیامبر!) نیز بر آنان گواه خواهیم آورد؟ (41)

131) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «پس چگونه است هنگامی که از هر امّت و گروهی شاهدی بیاوریم و تو را شاهد بر ایشان قرار دهیم»، سؤال کردم؟

فرمود: پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم روز قیامت از هر امّتی، یک نفر را به عنوان گواه که همان وصیّ و جانشین پیامبر همان امّت است، می آورد، هم چنین تو - ای علی - روز قیامت به عنوان گواه بر این امّت احضار می شوی.

132) - از ابو مَعمَر سعدی روایت کرده است، که گفت:

امام علی علیه السلام در بیان اوصاف روز قیامت، چنین فرمود: (بندگان) همگی در یک محل جمع می شوند که هر یک بتواند سخن بگوید، ولی کسی سخن نمی گوید مگر کسی که خدای رحمان به او اجازه دهد و او هم حقایق را بیان نماید، پس پیامبران برخیزند و مورد سؤال قرار گیرند؛ که همان فرمایش خداوند به حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم است: «پس چگونه است هنگامی که از هر امّت و گروهی شاهدی بیاوریم و تو را شاهد بر ایشان قرار دهیم»؟ که آن حضرت بر تمامی شاهدان، گواه می باشد و شاهدان همان پیامبران علیهم السلام هستند.

133) - از مَسعدة بن صدقه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از جدّ بزرگوارش علیه السلام، فرمود: امير المؤمنين علیه السلام ضمن خطبه ای در توصیف وحشت روز قیامت فرموده است: بر دهان های (افراد) مُهر زده می شود که (قدرت سخن گفتن ندارند و) سخن نمی گویند، پس دست ها (به قدرت خداوند) سخن می گویند، پا ها شهادت می دهند، پوست ها به کلام می آیند و آن چه را که آنان انجام داده اند، بیان می نمایند و چیزی را مخفی نخواهند کرد.

ص: 315

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَلَوةَ وَ أَنتُمْ سُکَرَی حَتی تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلا عَابِرِی سَبِیلٍ حَتی تَغْتَسِلُوا وَإِن کُنتُم مَّرْضَی أَوْ عَلَی سفَرٍ أَوْ جَآءَ أَحَدٌ مِّنکُم مِّنَ الْغَآئطِ أَوْ لَمَستُمُ النِّساءَ فَلَمْ تجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طیِّباً فَامْسحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَفُواًّ غَفُوراً ﴾ ﴿ 43 ﴾

980 / [134] -عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

﴿ لاَ تَقُمْ إِلَی اَلصَّلاَهِ مُتَکَاسِلاً، وَ لاَ مُتَنَاعِساً، وَ لاَ مُتَثَاقِلاً، فَإِنَّهَا مِنْ خِلاَلِ اَلنِّفَاقِ، وَ إِنَّ اَللَّهَ نَهَی اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْ یَقُومُوا إِلَی الصَلَوةَ وَ هُمْ سُکارَی، یَعْنِی مِنَ اَلنَّوْمِ. ﴾ (1)

981/ [135] -عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفَضْلِ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ لا تَقْرَبُوا الصَلَوةَ وَ أَنْتُمْ سُکَرَی حَتّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ ﴾ قَالَ: ﴿ هَذَا قَبْلَ أَنْ یُحَرَّمَ اَلْخَمْرُ ﴾ . (2)

982 / [136] - وَ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: ﴿ یَعْنِی سُکْرَ اَلنَّوْمِ ﴾ . (3)

ص: 316


1- عنه بحار الأنوار: 231/84 ذيل ح 4، و البرهان في تفسير القرآن : 228/2 ح 3، و مستدرك الوسائل: 90/4 ح 4210، و 405/5 ح 6192 و 430 ح 64270 قطعة منه. الكافي : 299/3 ح 1 في حديث طويل، عنه وسائل الشيعة : 463/5 ح 7081، و نحوه علل الشرائع، 358/2 ح 1 (باب 74)، عنه بحار الأنوار: 201/84 ح 2.
2- عنه بحار الأنوار: 306/84 ح 39، و البرهان في تفسير القرآن : 22803 ح 4. من لا يحضره الفقيه : 479/1 ح 1386، عنه وسائل الشيعة : 291/7 ح 9374.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن 228/2 ح 5، و مستدرك الوسائل: و 405:5 ح 6193، و 430 ح 6271. الكافي 371/3 ح 15 بتفاوت، تهذيب لأحكام : 258/3 ح 42، عنهما وسائل الشيعة : 233/7 ح 9203، و 291 ح 9372.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید که چه می گویید و نیز هنگامی که جنب هستید - مگر این که مسافر باشید - تا غسل کنید (وگرنه به نماز نایستید) و (هم چنین است)اگر بیمار می باشید یا مسافر هستید و یا قضای حاجت کرده اید و یا با زنان خود آمیزش داشته اید و در این حال، آب (برای وضو یا غسل) نیافتید. پس با خاک (یا سنگ با شن و امثال این ها که) پاک باشد، تیمم کنید (به این شیوه که) صورت ها و دست های خود تان را با آن مسح نمایید. خداوند، بخشنده و آمرزنده است. (43)

134) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: نماز را با حالت بی حالی و خواب آلودگی و سنگینی، اقامه نکن که این حالت ها از نشانه های نفاق می باشد؛ زیرا خداوند مؤمنین را از انجام نمازی که با حالت ﴿ سُكَرَى ﴾ خواب آلودگی باشد نهی نموده است.

135) - از محمّد بن فصل روایت کرده است، که گفت:

امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «با حالت مستی نماز را اقامه نکنید تا بدانید (و توجه داشته باشید، با چه کسی سخن گفته و) چه می گویید»، فرمود: (نزول این آیه) پیش از تحریم خمر و شراب مست کننده بود.

136) - و (نیز) از حلبی روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت فرمود: منظور از ﴿ سُكَرَى ﴾ مستی و خواب آلودگی است.

ص: 317

983 / [137] - وَ عَنِ اَلْحَلَبِیِّ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَلَوةَ وَ أَنْتُمْ سُکَرَی حَتَّي تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ ﴾ قَالَ :

﴿ لا تَقْرَبُوا الصَلَوةَ وَ أَنْتُمْ سُکَرَی ﴾ یَعْنِی سُکْرَ اَلنَّوْمِ یَقُولُ وَ بِکُمْ نُعَاسٌ یَمْنَعُکُمْ أَنْ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ فِی رُکُوعِکُمْ وَ سُجُودِکُمْ وَ تَکْبِیرِکُمْ وَ لَیْسَ کَمَا یَصِفُ کَثِیرٌ مِنَ اَلنَّاسِ یَزْعَمُونَ أَنَّ اَلْمُؤْمِنِینَ یَسْکَرُونَ مِنَ اَلشَّرَابِ وَ اَلْمُؤْمِنُ لاَ یَشْرَبُ مُسْکِراً وَ لاَ یَسْکَرُ. (1)

984/ [138] - عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: اَلْحَائِضُ وَ اَلْجُنُبُ یَدْخُلاَنِ اَلْمَسْجِدَ أَمْ لاَ؟

فَقَالَ: ﴿ لاَ یَدْخُلاَنِ اَلْمَسْجِدَ إِلاَّ مُجْتَازَیْنِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ لا جُنُباً إِلاّ عابِرِی سَبِیلٍ حَتَّی تَغْتَسِلُوا ﴾ وَ یَأْخُذَانِ مِنَ اَلْمَسْجِدِ اَلشَّیْءَ وَ لاَ یَضَعَانِ فِیهِ شَیْئاً. ﴾ (2)

985 / [139] - عَنْ أَبِی مَرْیَمَ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: مَا تَقُولُ فِی اَلرَّجُلِ یَتَوَضَّأُ ثُمَّ یَدْعُو اَلْجَارِیَهَ، فَتَأْخُذُ بِیَدِهِ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی اَلْمَسْجِدِ فَإِنَّ مَنْ عِنْدَنَا یَزْعُمُونَ أَنَّهَا اَلْمُلاَمَسَه.

فَقَالَ: ﴿ لاَ - وَ اَللَّهِ! - مَا بِذَلِکَ بَأْسٌ، وَ رُبَّمَا فَعَلْتُهُ، وَ مَا یَعْنِی بِهَذَا أَي ﴿ لمَسْتُمُ اَلنِّساءَ ﴾ إِلاَّ اَلْمُوَاقَعَهَ دُونَ اَلْفَرْجِ. ﴾ (3)

ص: 318


1- عنه بحار الأنوار: 231/84 ذيل ح 4 و البرهان في تفسير القرآن : 228/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 430/5 ح 6272.
2- عنه بحار الأنوار: 375/83 ح 42، و البرهان في تفسير القرآن : 231/2 ح 9، و مستدرك الوسائل : 459/1 ح 1158. علل الشرائع : 288/1 ح 1 (باب 210) ، عنه وسائل الشيعة : 207/2 ح 194 و 213 ح 1958.
3- عنه بحار الأنوار: 220/80 ح 12 ، و البرهان في تفسير القرآن : 231/2 ح 10 . تهذيب الأحكام : 22/1 ح 55 فيه : إلّا المواقعة في الفرج، الاستبصار : 87/1 ح 2 عنهما وسائل الشيعة : 271/1 ح 707.

137) - و از حلبی روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت پیرامون فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! با حالت مستی نماز را اقامه نکنید تا بدانید (و توجه داشته باشید، با چه کسی سخن گفته و) چه می گویید» سؤال کردم؟

فرمود: منظور از با «حالت مستی نماز را اقامه نکنید» مستی، خواب آلودگی است؛ زیرا می فرماید: چرت (خستگی و بی حالی) مانع می شود که بفهمید در حال رکوع، سجود و تکبیر (با چه کسی) چه می گویید.

و معنای آیه این چنین نیست که برخی از مردم گمان می کنند که مؤمن از شراب مست می شود، اساساً مؤمن نه شراب می نوشد و نه مست می شود.

138) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: آیا زن حائض و شخص جُنُب می توانند وارد مسجد شوند؟

فرمود: حائض و شخص جُنُب نمی توانند وارد مسجد شوند، مگر به حالت گذر و مرور؛ خداوند متعال می فرماید: «و نه در حال جنابت مگر آن که در حال گذر و راه رفتن باشد، مگر آن که غسل کنید» و می توانند چیزی را از مسجد بردارند ولی نمی توانند چیزی را در آن بگذارند.

139) - از ابو مریم روایت کرده است،که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: مردی وضو می گیرد و سپس کنیز خود را صدا می زند و دست او را می گیرد تا با هم روانه مسجد شوند، در این مورد نظر شما چیست؟ چون در محل (و منطقه) ما برخی گمان می کنند که این ملامسه است!

فرمود: نه، به خدا سوگند! چنین نیست، این مورد اشکالی ندارد و چه بسا خود من هم آن را انجام داده ام؛ و معنای این آیه «لمس کردید زنان را» چیزی نیست، مگر معاشقه با زن البته به غیر از عورت او.

ص: 319

986 / [140] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَللَّمْسُ اَلْجِمَاعُ. ﴾ (1)

987 / [141] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ هُوَ اَلْجِمَاعُ وَ لَکِنَّ اَللَّهَ سَتِیرٌ [سَتِارٌ] یُحِبُّ اَلسَّتْرَ فَلَمْ یُسَمِّ کَمَا تُسَمُّونَ. ﴾ (2)

988 / [142] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلَهُ قَیْسُ بْنُ رُمَّانَهَ قَالَ: أَتَوَضَّأُ ثُمَّ أَدْعُو اَلْجَارِیَهَ فَتُمْسِکُ بِیَدِی فَأَقُومُ وَ أُصَلِّی أَعَلَیَّ وُضُوءٌ ؟

فَقَالَ: لاَ . قَالَ: فَإِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّهُ اَللَّمْسُ.

قَالَ: ﴿ لاَ - وَ اَللَّهِ - مَا اَللَّمْسُ إِلاَّ اَلْوِقَاعُ - یَعْنِی اَلْجِمَاعَ- ، ثُمَّ قَالَ: قَدْ کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَعْدَ مَا کَبِرَ یَتَوَضَّأُ ثُمَّ یَدْعُو اَلْجَارِیَهَ فَتَأْخُذُ بِیَدِهِ فَیَقُومُ فَیُصَلِّی. ﴾ (3)

989 / [143] - عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلتَّیَمُّمُ بِالصَّعِیدِ لِمَنْ لَمْ یَجِدِ اَلْمَاءَ کَمَنْ تَوَضَّأَ مِنْ غَدِیرٍ مِنْ مَاءٍ، أَلَیْسَ اَللَّهُ تَعَالَى یَقُولُ: ﴿ فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً ﴾ ؟ ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَإِنْ أَصَابَ اَلْمَاءَ وَ هُوَ فِی آخِرِ اَلْوَقْتِ؟

قَالَ: فَقَالَ قَدْ مَضَتْ صَلاَتُهُ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ: فَیُصَلِّی بِالتَّیَمُّمِ صَلاَهً أُخْرَی؟

ص: 320


1- عنه بحار الأنوار : 220/80 ح 13، و وسائل الشيعة : 273/1 ح 716، و البرهان في تفسير القرآن : 231/2 ح 11.
2- عنه بحار الأنوار: 220/80 ذيل ح 13، و وسائل الشيعة : 273/1 ح 716، و البرهان في تفسير القرآن : 231/2 ح 12. الكافي : 555/5 ح 5 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 133/20 ح 25224 .
3- عنه بحار الأنوار: 221/80 ذيل ح 13، و وسائل الشيعة : 273/1 ح 717، و البرهان في تفسير القرآن : 231/2 ح 13 .

140) - از منصور بن حازم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (منظور از) «لمس»، مجامعت و زناشویی است.

141) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت (امام صادق علیه السلام) فرمود: منظور مجامعت و زناشویی است، ولی خداوند ستّار است و بی پروا نمی باشد، دوست دارد (که با کنایه بیان کند کلامش) در پوشش باشد، پس مانند شما (کلمات زشت و قبیح را) با صراحت نام نبرده است، که شما بی باکانه نام می برید.

142) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

قیس بن رمانه از امام صادق علیه السلام سؤال کرد و گفت: من وضو می گیرم و کنیزم را صدا می زنم، پس دست مرا می گیرد تا برخیزم و نمازم را بخوانم، آیا برای وضوى من اشکالی پیش نمی آید؟

فرمود: نه، (مانعی ندارد) گفت: عده ای گمان کرده اند که همین (با زن دست دادن و گرفتن آن) منظور از «لمس» می باشد.

فرمود: نه، به خدا سوگند! چنین نیست، بلکه منظور عمل جماع می باشد، سپس افزود: امام باقر علیه السلام بعد از آن که به کهولت و پیری رسید، وضو می گرفت و کنیز خود را صدا می زد تا دستش را بگیرد تا (بتواند) برای نماز بلند شود.

143) - از ابو ایوب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: تیمّم به وسیله خاک آن هم برای کسی که آب نیابد همانند وضو خواهد بود، آیا چنین نیست که خداوند می فرماید: «با خاک پاک تیّمم نمایید»؟

راوی گوید: اظهار داشتم: اگر (با تیمّم نماز خوانده ولی) در آخر وقت آب یافت شود؟ فرمود: نمازش (را که خوانده) گذشته (و صحیح) است. عرضه داشتم: آیا می تواند با آن تیّمم، نماز دیگری هم بخواند؟

ص: 321

قَالَ: ﴿ إِذَا رَأَی اَلْمَاءَ وَ کَانَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ اِنْتَقَضَ اَلتَّیَمُّمَ. ﴾ (1)

990 / [144] - عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ أَتَی عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! إِنِّی أَجْنَبْتُ اَللَّیْلَهَ فَلَمْ یَکُنْ مَعِی مَاءٌ ﴾ قَالَ: ﴿ کَیْفَ صَنَعْتَ ﴾ ؟

قَالَ: طَرَحْتُ ثِیَابِی، وَ قُمْتُ عَلَی اَلصَّعِیدِ فَتَمَعَّکْتُ، فَقَالَ: هَکَذَا یَصْنَعُ اَلْحِمَارُ، إِنَّمَا قَالَ اَللَّهُ: ﴿ فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً ﴾ قَالَ: فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی اَلْأَرْضِ ثُمَّ ضَرَبَ إِحْدَاهُمَا عَلَی اَلْأُخْرَی، ثُمَّ مَسَحَ بِجَبِینِهِ ثُمَّ مَسَحَ کَفَّیْهِ کُلَّ وَاحِدَهٍ عَلَی اَلْأُخْرَی. (2)

991 / [145] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ صَنَعْتَ کَمَا یَصْنَعُ اَلْحِمَارُ إِنَّ رَبَّ اَلْمَاءِ هُوَ رَبُّ اَلصَّعِیدِ إِنَّمَا یُجْزِیکَ أَنْ تَضْرِبَ بِکَفَّیْکَ ثُمَّ تَنْفُضَهُمَا، ثُمَّ تَمْسَحَ بِوَجْهِکَ وَ یَدَیْکَ کَمَا أَمَرَکَ اَللَّهُ. ﴾ (3)

992 / [146] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی طَلْحَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ عَبْداً صَالِحاً (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ أَوْ لَمَسْتُمُ اَلنِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا مآءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً ﴾ مَا حَدُّ ذَلِکَ، فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا بِشِرَاءٍ أَوْ بِغَیْرِ شِرَاءٍ إِنْ وُجِدَ قَدْرُ وُضُوءٍ بِمِائَهِ أَلْفٍ أَوْ بِأَلْفٍ، وَ کَمْ بَلَغَ؟

قَالَ: ﴿ ذَلِکَ عَلَی قَدْرِ جِدَتِهِ. ﴾ (4)

ص: 322


1- عنه وسائل الشيعة : 387/3 ح 3915 ، و البرهان في تفسير القرآن : 232/2 ح 14.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 232/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 537/2 ح 2656 . مستطرفات السرائر : 554/3 ، عنه وسائل الشيعة : 360/3 ح 3869، و بحار الأنوار: 159/78 ح 18.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 232/2 ح 16 ، و مستدرك الوسائل : 537/2 ذيل ح 2656.
4- عنه وسائل الشيعة : 389/3 ح 3949 ، و البرهان في تفسير القرآن : 232/2 ح 17 .

فرمود: موقعی که آب بیابد و توان استفاده از آن را داشته باشد، تیمم شکسته و باطل می شود.

144) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: عمار فرزند یاسر، محضر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آمد و اظهار داشت: ای رسول خدا! دیشب جُنب شدم و (برای غسل جنابت) آب نداشتم.

حضرت (رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرمود: چه کاری انجام دادی؟

گفت: لباس هایم را در آوردم و در خاک ها افتادم و غلطیدم، فرمود: این کاری است که الاغ انجام می دهد، همانا خداوند فرموده: «با خاک پاک تیمم نمایید». سپس حضرت دو دست خود را بر زمین زد و بعد از آن یکی از دست ها را بر دیگری کشید (تا غبار آن بریزد) و پس از آن (با هر دو دست) پیشانی را مسح نمود و در نهایت هم (پشت) هر یک از دو دست خود را با دیگری مسح نمود.

145) - و در روایتی دیگر با همان سند حضرت فرمود:

حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: کاری انجام داده ای که الاغ انجام می دهد، همانا پروردگار آب، همان پروردگار خاک می باشد، تو را کفایت می کند که دو دست خود را بر زمین بزنی، سپس بتکانی و صورت و دست هایت را مسح کنی، آن چنانی که خداوند به تو دستور داده است.

146) - از حسین بن ابی طلحه روایت کرده است، که گفت:

از عبد صالح (امام کاظم علیه السلام) درباره فرمایش خداوند: «یا آن که با زنان ملامست و مجامعت کردید (و برای غسل جنابت آب نیافتید) پس با خاک پاک تيّمم نمایید» سؤال کردم که محدوده آن چگونه است: اگر آب خریدنی و یا بدون خریدن باشد؟ و یا اگر برای خرید مقداری آب برای وضو، به مبلغ صد هزار (درهم) و یا هزار باشد؟ و نیز جستجو برای پیدا کردن (آب) چقدر و چگونه باشد؟

فرمود: محدوده آن به مقدار توان و استطاعت شخص خواهد بود.

ص: 323

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَب ءَامِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُم مِّن قَبل أن نُطْمِسَ وُجُوهَا فَتَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارهَا أو نَلْعَنَهُمْ كما لَعَنَّا أَصْحَبُ السَّيْتِ وَ كَانَ أَمْرُ اللّه مَفعُولاً ﴾ ﴿ 47 ﴾

993 / [147] - عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ ، قَالَ:

قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ لَهُ طَوِیلٍ:

﴿ یَا جَابِرُ! ، فَأَوَّلُ أَرْضِ اَلْمَغْرِبِ تَخْرَبُ أَرْضُ اَلشَّامِ ، یَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِکَ عَلَی رَایَاتٍ ثَلاَثٍ: رَایَهِ اَلْأَصْهَبِ ، وَ رَایَهِ اَلْأَبْقَعِ ، وَ رَایَهِ اَلسُّفْیَانِیِّ ، فَیَلْقَی اَلسُّفْیَانِیُّ اَلْأَبْقَعَ ، (وَ يَقْتُلُونِ) فَیَقْتَتِلُونَ فَیَقْتُلُهُ وَ مَنْ مَعَهُ، وَ یَقْتُلُ اَلْأَصْهَبَ ، ثُمَّ لاَ یَکُونُ لَهُمْ هَمٌّ إِلاَّ اَلْإِقْبَالُ نَحْوَ اَلْعِرَاقِ ، وَ یَمُرُّ جَیْشُهُ بِقِرْقِیسِیَاءَ ، فَیَقْتُلُونَ بِهَا مِائَهَ أَلْفِ رَجُلٍ مِنَ اَلْجَبَّارِینَ. وَ یَبْعَثُ اَلسُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَی اَلْکُوفَهِ - وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً - فَیُصِیبُونَ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ قَتْلاً وَ صَلْباً وَ سَبْیاً، فَبَیْنَمَا هُمْ کَذَلِکَ إِذَا أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ نَاحِیَهِ خُرَاسَانَ تَطْوِی اَلْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً، وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾

﴿ [ثُمَّ] یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِی أَهْلِ اَلْکُوفَهِ فِی ضُعَفَاءَ، فَیَقْتُلُهُ أَمِیرُ جَیْشِ اَلسُّفْیَانِیِّ بَیْنَ اَلْحِیرَهِ وَ اَلْکُوفَهِ . وَ یَبْعَثُ اَلسُّفْیَانِیُّ بَعْثاً إِلَی اَلْمَدِینَهِ ، فَیَنْفِرُ اَلْمَهْدِیُّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَم مِنْهَا إِلَی مَکَّهَ ، فَیَبْلُغُ أَمِیرَ جَیْشِ اَلسُّفْیَانِیِّ أَنَّ اَلْمَهْدِیَّ قَدْ خَرَجَ مِنَ اَلْمَدِینَهِ ، فَیَبْعَثُ جَیْشاً عَلَی أَثَرِهِ فَلاَ یُدْرِکُهُ حَتَّی یَدْخُلَ مَکَّهَ خَائِفاً یَتَرَقَّبُ عَلَی سُنَّهِ مُوسَی اِبْنِ عِمْرَانَ. ﴾

قَالَ: ﴿ وَ یَنْزِلُ أَمِیرُ جَیْشِ اَلسُّفْیَانِیِّ اَلْبَیْدَاءَ ، فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ: یَا بَیْدَاءُ !

ص: 324

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که کتاب (خدا) به شما داده شده! به آن چه (بر پیامبر خود) نازل کردیم - و هماهنگ با نشانه هایی است که با شما می باشد - ایمان آورید، پیش از آن که صورت هایی را محو و هلاک کنیم، سپس به پشت سر بازگردانیم، یا آن ها را از رحمت خود دور سازیم، همان گونه که اصحاب سبت (گروهی از خلاف کاران بنی اسرائیل) را دور ساختیم و فرمان خدا، در هر حال انجام شدنی است! (47)

147) - از جای جعفی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام - در ضمن حديثي طولاني - فرمود: ای جابر! نخستین سرزمینی که در مغرب ویران می شود، سرزمین شام می باشد. در این موقعیت (آنان سه گروه خواهند شد و) دارای سه پرچم می باشند: پرچم اصهب و پرچم ابقع و پرچم سفیانی، پس لشکر سفیانی با ابقع برخورد می کنند و می جنگند و سفیانی رقیب خود و پیروانش را می کشد و سپس اصهب را نیز می کشد.

سپس (سفیانی) اندیشه ای به جز آن که رو به سمت عراق کند نخواهد داشت و سپاهیان او از منطقه قَرقیسیاء (که در کنار رود خابور در گذرگاه ریزش این رود که در فرات واقع شده) عبور کند و در آن جا جنگ خواهند کرد و یک صد هزار از ستمگران، در آن جنگ کشته شوند.

سپس سفیانی شکری را روانه کوفه می کند که هفتاد هزار به شمار می آیند و (تعدادی از) اهل کوفه را می کشند (و تعدادی را) به دار می آویزند و (تعدادی را هم) اسیر می کنند، در همین بین ناگهان پرچم هایی از جانب خراسان روی آور شوند و با سرعت منازل را یکی پس از دیگری پشت سر گذارند و همراه ایشان چند نفر از اصحاب قائم (آل محمّد علیهم السلام) خواهند بود.

پس از آن مردی از کارگران اهل کوفه با جمعی دیگر خروج می کند که فرمانده سپاه سفیانی او را میان شهر حیره و کوفه می کشد.

ص: 325

أَبِیدِی اَلْقَوْمَ، فَتَخْسِفُ بِهِمُ اَلْبَیْدَاءُ ، فَلاَ یُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلاَّ ثَلاَثَهُ نَفَرٍ، یُحَوِّلُ اَللَّهُ وُجُوهَهُمْ فِی أَقْفِیَتِهِمْ، وَ هُمْ مِنْ کَلْبٍ، وَ فِیهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتابَ ءَامِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ ﴾ یَعْنِی اَلْقَائِمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ﴿ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها ﴾ . ﴾ (1)

994 / [148]- وَ رَوَی عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

﴿ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ هَکَذَا: ﴿ یَا أَیُّهَا اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتَبَ ءَامِنُوا بِمَا نَزَّلْنا - فِی عَلِیٍّ - مُصَدِّقاً لِمَا مَعَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّهَا عَلَی أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ - : ﴿ مَفْعُولاً ﴾ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ مُصَدِّقاً لِما مَعَکُمْ ﴾ یَعْنِی مُصَدِّقاً بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اللّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ وَ مَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِنَّمَا عَظِيمًا ﴾ ﴿ 48 ﴾

ص: 326


1- عنه بحر الأنوار : 52/ 239 دیل و 105 أشار اليه . لغية النعماني : 279 ح 67 ، عنه البرهان : 234 ح 2، الاختصاص للمفيد : 256، عنه و عن الغيبة، البحار: 237/42 ح 105، الإرشاد : 372/2 (باب ذكر علامات قيام القائم علیه السلام) إعلام الورى : 1457 (الفصل الأول في ذكر علامات خروجه علیه السلام) الغيبة للطوسي : 441 ( ذكر العلامات الكائنة قبل خروجه علیه السلام) الخريج و الجرائح : 11563 بتفاوت يسير في الجميع.
2- عنه بحار الأنوار: 193/9 ح 36، و البرهان في تفسير القرآن 237/2 ح 4. تقدّم الحدیث بعینه في سورة «البقرة»، تحت الرقم 71.

و سفیانی هیئتی را روانۀ مدینه می نماید و مهدی از مدینه رهسپار مکه می شود، موقعی که فرمانده لشکر سفیانی این خبر - رهسپاری مهدی علیه السلام از مدینه به مکه - را به او می دهد، لشکری را به دنبال او می فرستد ولی آنان موفّق به دستگیری او نخواهند شد، تا آن که آن حضرت در حال ترس و مراقبت، طبق سنّت موسى بن عمران علیه السلام داخل مکه می شود.

سپس (امام علیه السلام) فرمود: فرمانده سپاه سفیانی در منطقه بیداء فرود می آید، پس از آن منادی از آسمان فریاد زند: ای (زمین) بیداء! ابن قوم را نابود کن و در خود فرو ببر، پس زمین آنان را فرو می برد مگر سه نفر را که نجات می یابند، ولی خداوند صورت آنان را به پشت بر می گرداند و آنان از قبیلۀ کذب خواهند بود.

و این آیه درباره آنان نازل شده است: «ای کسانی که برای شما کتاب آسمانی فرستاده شد، به آن چه که نازل نمودیم و (آن چه که) همراه شما (از تورات و انجیل) است که آن را تصدیق می کند، ایمان آورید»، که منظور حضر قائم علیه السلام می باشد « پیش از از آن که چهره هایی را محو کنیم و سپس به پشت بازگردانیم».

148)- و عمرو بن شمر از جابر جعفی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه با این کلمات بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم، نازل شد: «ای کسانی که کتاب (خداوند) بر شما آمده بر آن چه - درباره علی علیه السلام - فرستاده ایم و آن چه همراه شما (از تورات و انجیل) هست، که آن را تصدیق می كند، ایمان بیاورید، پیش از آن که خوار گردید و چهره های تان به پشت برگردد و یا آن ها را لعن نماییم» ... و اما فرمایش خداوند: ﴿ مُصَدِّقًا لَمَا مَعَكُمْ ﴾ يعنی، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را تصدیق کننده است.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که خداوند (هرگز گناه) شرک را نمی بخشد، ولی پایین تر از آن را برای هر کسی (که بخواهد و شایسته بداند) می بخشد و اما آن کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است. (48)

ص: 327

995 / [149] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ أَمَّا قَوْلُهُ، ﴿ إِنَّ اَللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ ﴾ یَعْنِی أَنَّهُ لاَ یَغْفِرُ لِمَنْ یَکْفُرُ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾

﴿ وَ أَمَّا قَوْلُهُ ﴿ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ ﴾ یَعْنِی لِمَنْ وَالَی عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (1)

996 / [150] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَدْنَی مَا یَکُونُ بِهِ اَلْإِنْسَانُ مُشْرِکاً؟

قَالَ: ﴿ مَنِ اِبْتَدَعَ رَأْیاً فَأَحَبَّ عَلَیْهِ أَوْ أَبْغَضَ. ﴾ (2)

997 / [151] - عَنْ قُتَیْبَهَ اَلْأَعْشَی قَالَ:

سَأَلْتُ اَلصَّادِقَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اَللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ ﴾؟

قَالَ: ﴿ دَخَلَ فِی اَلاِسْتِثْنَاءِ کُلُّ شَیْءٍ ﴾ . (3)

998 / [152] -وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ دَخَلَ اَلْکَبَائِرُ فِی اَلاِسْتِثْنَاءِ. ﴾ (4)

ص: 328


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 239/2 ح 5 .
2- عنه وسائل الشيعة : 60/27 ح 33196 ، و البرهان في تفسير القرآن : 239/2 ح 6 . الكافي : 397/2 ح 2 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 239/2 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 362/11 ح 13268.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 239/2 ذيل ح 7، و مستدرك الوسائل : 362/11 ذيل ح 13268. تفسير القمّي : 140/1 بتفاوت عنه وسائل الشيعة : 336/15 ح 20678 ، الكافي : 284/2 ح 18 كذا بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 333/15 ح 20665.

149) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام راجع به فرمایش خداوند: «به درستی که خداوند کسی را که به او شرک آورد نمی آمرزد» فرمود: یعنی خداوند کسی را که به ولایت علی علیه السلام کافر باشد نمی آمرزد و اما فرمایش (دیگر خداوند): «و پایین تر از آن را برای هر کسی که بخواهد می آمرزد» یعنی کسی که ولایت علی علیه السلام را پذیرفته است.

150) - از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: کم ترین چیزی که انسان به سبب آن مشرک می شود، چیست؟

فرمود: کسی که رأی و نظریه ای را (در موردی از مسائل اعتقادی، فقهی و یا تفسیری) بدعت گذاری کند، خواه به خاطر آن محبوب و یا مبغوض (مردم) قرار گیرد.

151) - از قتیبه اعشی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «به درستی که خداوند کسی را که به او شرک آورد نمی آمرزد، ولی پایین تر از آن را برای هر کسی که بخواهد می آمرزد» سؤال کردم؟

فرمود: هر چیزی (و هر نوع گناهی غیر از شرک) داخل استثنا خواهد بود.

152) - و در روایتی دیگر از آن حضرت روایت کرده است، که:گناهان کبیره داخل در (حکم) استثنا می باشد.

ص: 329

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَب يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ سَبِيلاً ﴿ 51 ) - إلى - يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الأمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَزَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ باللَّهِ وَ الْيَوْم الأخرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً ) ﴿ 59 )

999 / [153] - عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ، قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَسَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ فَکَانَ جَوَابَهُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَنْ قَالَ: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ اَلْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ اَلطّاغُوتِ ﴾؟ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ ﴿ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدی مِنَ اَلَّذِینَ ءَامَنُواْ سَبِیلاً ﴾ [وَ یَقُولُ:] اَلْأَئِمَّهُ اَلضَّالَّهُ وَ اَلدُّعَاهُ إِلَی اَلنَّارِ: هَؤُلاَءِ أَهْدَی مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَوْلِیَائِهِمْ سَبِیلاً ﴿ أُولَئِکَ اَلَّذِینَ لَعَنَهُمُ اَللّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اَللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیراً * أَمْ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ اَلْمُلْکِ ﴾ یَعْنِی اَلْإِمَامَهَ وَ اَلْخِلاَفَهَ. ﴿ فَإِذاً لا یُؤْتُونَ اَلنّاسَ نَقِیراً ﴾ نَحْنُ اَلنَّاسُ اَلَّذِینَ عَنَی اَللَّهُ، وَ اَلنَّقِیرُ: اَلنُّقْطَهُ اَلَّتِی رَأَیْتَ فِی وَسَطِ اَلنَّوَاهِ. ﴾

﴿ أَمْ یَحْسُدُونَ اَلنّاسَ عَلی ما ءَاتَهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ﴾

ص: 330

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی کسانی را که از کتاب (خدا) بهره ای به آنان داده شد، ولی به جبت و طاغوت (بت و بت پرستان) ایمان آورند و دربارۀ کافران گویند: آن ها از کسانی که ایمان آورده اند، هدایت یافته ترند؟! (51) - تا - ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا و پیامبر خدا و اولو الأمر (یعنی اوصیای بر حق پیامبر) را اطاعت کنید و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانده و به ایشان مراجعه کنید؛ اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، این (کار) برای شما بهتر و پایانش نیکو تر است. (59)

153) - از برید بن معاویه روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام باقر علیه السلام بودم پس از آن حضرت دربارۀ فرمایش خداوند: « از (دستورات ) خدا و رسولش و صاحبان امر اطاعت کنید»، سؤال کردم؟

و جواب حضرت این بود: «آیا نمی بینی کسانی را که سهمی از علم کتاب نصيب آن ها شد، ایمان به جبت و طاغوت می آوردند؟ - که فلانی و فلانی می باشند - و به افرادی که کافر هستند می گویند: راه این ها از آن هایی که ایمان آورده اند روشن تر می باشد»، این مردم درباره پیشوایان گمراه کننده و رهبران هدایت گر به دوزخ، گویند: «این ها از آل محمّد علیهم السلام هدایت یافته ترند، «این ها همان افرادی هستند که خداوند این ها را لعنت نموده و کسی را که خداوند لعنت کند برای او راه نجانی نخواهد بود * یا آن که سهمی از ریاست (دنیا) را خواهند داشت»، که (منظور از ملک)، امامت و خلافت خواهد بود، «پس در چنین حالتی حتی به مقدار پوست (ناچیز و بی ارزش) روی هسته خرمایی را هم به کسی نخواهند داد»، که منظور از ﴿ النَّاسَ ﴾ ما (اهل بیت رسالت) هستیم. و (معنای) ﴿ نَقِيرً ﴾ پوست باریک وسط شکاف هسته خرما می باشد، «یا آن که با (دیگر) مردم به خاطر آن چه خداوند از فضل خود عطای شان کرده، حسادت می ورزند».

که منصب امامت باشد که به هیچ کس دیگری عطا نکرده است، لذا با ما حسادت

ص: 331

فَنَحْنُ اَلْمَحْسُودُونَ عَلَی مَا آتَانَا اَللَّهُ مِنَ اَلْإِمَامَهِ دُونَ خَلْقِ اَللَّهِ جَمِیعاً ﴿ فَقَدْ ءَاتَیْنا ءَالَ إِبْراهِیمَ اَلْکِتَبَ وَ اَلْحِکْمَهَ وَ ءَاتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً ﴾ یَقُولُ: فَجَعَلْنَا مِنْهُمُ اَلرُّسُلَ وَ اَلْأَنْبِیَاءَ وَ اَلْأَئِمَّهَ، فَکَیْفَ یُقِرُّونَ بِذَلِکَ فِی آلِ إِبْرَاهِیمَ وَ یُنْکِرُونَهُ فِی آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ؟ ﴿ فَمِنْهُمْ مَنْ ءَامَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ کَفی بِجَهَنَّمَ سَعِیراً ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ وَ نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِیلاً ﴾ .

قَالَ: قُلْتُ: قَوْلُهُ (تَبارَک وَ تَعَالِي) فِی آلِ إِبْرَاهِیمَ: ﴿ وَ ءَاتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً ﴾ مَا اَلْمُلْکُ اَلْعَظِیمُ؟ قَالَ: ﴿ أَنْ جَعَلَ مِنْهُمْ أَئِمَّهً، مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اَللَّهَ، وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَی اَللَّهَ، فَهُوَ اَلْمُلْکُ اَلْعَظِیمُ. ﴾

قَالَ: ثُمَّ قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا اَلْأَمَنَتِ إِلی أَهْلِها ﴾ - إِلَی - ﴿ سَمِیعاً بَصِیراً ﴾ - قَالَ: - إِیَّانَا عَنَی، أَنْ یُؤَدِّیَ اَلْأَوَّلُ مِنَّا إِلَی اَلْإِمَامِ اَلَّذِی بَعْدَهُ اَلْکُتُبَ وَ اَلْعِلْمَ وَ اَلسِّلاَحَ ﴿ وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ اَلنّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ﴾ اَلَّذِی فِی أَیْدِیکُمْ، ثُمَّ قَالَ لِلنَّاسِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ فَجَمَعَ اَلْمُؤْمِنِینَ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ إِیَّانَا عَنَی خَاصَّهً.

فَإِنْ خِفْتُمْ تَنَازُعاً فِی اَلْأَمْرِ فَارْجِعُوا إِلَی اَللَّهِ وَ إِلَی اَلرَّسُولِ وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ، هَکَذَا نَزَلَتْ، وَ کَیْفَ یَأْمُرُهُمْ بِطَاعَهِ أُولِی اَلْأَمْرِ وَ یُرَخِّصُ لَهُمْ فِی مُنَازَعَتِهِمْ؟ إِنَّمَا قِیلَ ذَلِکَ لِلْمَأْمُورِینَ اَلَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ . (1)

ص: 332


1- عنه بحار الأنوار: 289/23 ح 17 ، و البرهان في تفسير القرآن : 244/2 ح 19 و 250 ح 8 قطعة منه، و 260 ح 16 أيضاً بتمامه . الكافي : 205/12 ح 1 ، بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله و سلم: 193، دعائم الإسلام : 20/1 ، إرشاد القلوب : 297/2 نقلاً عن الصدوق، تأويل الآيات الظاهرة : 136 ، بتفاوت يسير في الجميع.

می ورزند، «پس به تحقیق ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت عطا کردیم و مُلک عظیمی را به آنان دادیم»، می فرماید: پیغمبران و رسولان و امامان را از آل ابراهیم قرار دادیم، پس چگونه این مردم این مقام (عظیم) را نسبت به آل ابراهیم اقرار و اعتراف دارند ولی دربارۀ آل محمّد علیهم السلام منکر می شوند و نمی پذیرند؟ «پس برخی از آن ها به او ایمان آوردند و برخی هم (راه پیشرفت و هدایت) را بر او بستند و جهنم (برای چنین افرادی به عنوان جایگاهی سوزان) کفایت می کند - تا جایی که فرمود: - و ما افراد با ایمان را در سایه (رحمت جاوید خود) وارد می گردانیم».

عرض کردم: فرمایش خداوند دربارۀ آل ابراهیم: «و ما به ایشان مُلک عظیم دادیم» منظور از مُلک عظیم چیست؟ فرمود: خداوند امامان را از ذریّه آل ابراهیم قرار داد، کسی که از ایشان اطاعت کند، در حقیقت از خداوند اطاعت کرده و کسی که مخالفت ایشان کند، در حقیقت خدا را معصیت کرده، منظور از مُلک عظیم، همین است.

حضرت افزود: سپس خداوند فرموده: «همانا خداوند شما را دستور داده که امانات را به اهلش واگذار کنید - تا جایی که فرمود: - ایشان شنوا و بینا هستند»، منظور ما (اهل بیت رسالت) هستیم که باید هر امامی، امانت های امامت را - از کتاب علوم و سلاح - به امام بعد از خود تحویل دهد «و زمانی که بین مردم حکم کردید، باید حکم به عدالت باشد» یعنی نسبت به آن چه که در اختیار شما می باشد.

بعد از آن (خداوند) به مردم فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده اید!» که تمامی افراد مؤمن را تا قیامت در بر گرفته است، «از خداوند و رسولش و اولی الامر، پیروی و اطاعت کنید» که مقصود ما (اهل بیت عصمت و طهارت) می باشیم، پس اگر از (وقوع) نزاع و درگیری ترسیدید، به خداوند و رسول او و اولی الامری که از خود شما هستند، مراجعه نمایید، آیه این چنین نازل شده است و چگونه ممکن است که فرمان به پیروی و اطاعت از اولی الامر داده شود ولی نسبت به منازعات و اختلافات مرخّص باشند که به هر کسی خواستند مراجعه نمایند؟! این مطلب (مراجعه) به افرادی گفته شده که مأمور بر پیروی و اطاعت هستند و مورد خطاب «از خداوند و رسولش و اولى الامر، پیروی و اطاعت کنید» قرار گرفته اند.

ص: 333

1000 / [154] -بُرَیْدٌ اَلْعِجْلِیُّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ مِثْلَهُ سَوَاءً وَ زَادَ فِیهِ ﴿ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ﴾ إِذَا ظَهَرْتُمْ ﴿ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ﴾ إِذَا بَدَتْ فِی أَیْدِیکُمْ. ﴾ (1)

1001 / [155] - عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ اَلْکِنَانِیِّ ، قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ یَا أَبَا اَلصَّبَّاحِ! ، نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اَللَّهُ طَاعَتَنَا، لَنَا اَلْأَنْفَالُ وَ لَنَا صَفْوُ اَلْمَالِ، وَ نَحْنُ اَلرَّاسِخُونَ فِی اَلْعِلْمِ، وَ نَحْنُ اَلْمَحْسُودُونَ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ أَمْ یَحْسُدُونَ اَلنّاسَ عَلی ما ءَاتَلهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ﴾ . ﴾ (2)

1002 / [156] - عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

بَیْنَمَا مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ یُنَاجِی رَبَّهُ وَ یُکَلِّمُهُ، إِذْ رَأَی رَجُلاً تَحْتَ ظِلِّ عَرْشِ اَللَّهِ تَعَالَی، فَقَالَ: ﴿ یَا رَبِّ!، مَنْ هَذَا اَلَّذِی قَدْ أَظَلَّهُ عَرْشُکَ ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ یَا مُوسَی! هَذَا مِمَّنْ لاَ یَحْسُدُ اَلنَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اَللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ. ﴾ (3)

ص: 334


1- عنه بحار الأنوار: 291/23 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 245/2 ذيل ح 19. بصائر الدرجات : 475 ح 4 (باب ح 4) بتفصيل .
2- عنه مجمع البيان: 95/3 ، و المناقب لابن شهر آشوب : 215/4 ، و بحار الأنوار: 291/23 ح 19، و البرهان في تفسير القرآن : 245/2 ح 20 بتفاوت يسير، و مستدرك الوسائل : 299/7 ح 8264. بصائر الدرجات : 202 ح 1 (باب - 10)، عنه البحار : 194/23 ح 20 ، و 199/23 ح 32، الكافي : 186/11 : 186/1 ح 6 ، و 546 ح 17 ، عنه وسائل الشيعة : 535/9 ح 12659 و 532/9 ح 12645 عن المقنعة، المناقب لابن شهر آشوب : 285/1 .
3- عنه بحار الأنوار: 255/73 ح 24 ، و البرهان في تفسير القرآن : 245/2 ح 21، و مستدرك الوسائل : 15/12 ح 13384.

154) - بُرید عجلی از امام باقر علیه السلام مانند آن را نقل نموده و در آن افزوده است: «چنان چه پیروز گشتید عدالت را اجرا نمایید» هم چنین اگر (مقام ولایت) در دست و قدرت شما قرار گرفت «به عدالت حکم رانی کنید».

155) - از ابو الصباح کنانی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای ابا الصباح! ما (اهل بیت رسالت) گروهی هستیم که خداوند متعال اطاعت از ما را واجب و لازم دانسته است، بعضی اموال و منافع تعلّق به ما دارد و اموال پاکیزه برای ما می باشد و ما راسخ در علوم ما همان افراد حسادت ورزیده شدگانی هستیم، که خداوند فرموده است: «یا آن که با (دیگر) مردم به خاطر آن چه که خداوند از فضل خود عطای شان کرده، حسادت می ورزند».

156) - از یونس بن ظبیان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که حضرت موسی بن عمران علیه السلام با پروردگار خود مناجات می کرد و سخن می گفت، ناگهان مردی را در زیر سایه عرش خداوند متعال دید و گفت : پروردگارا! این مرد کیست که این چنین عرش تو بر او سایه افکنده است؟

پاسخ آمد: ای موسی! این از افرادی است که نسبت به دیگران که خداوند از فضل خود به آن ها عطا کرده، حسادت نمی ورزد.

ص: 335

1003 / [157] - عَنْ أَبِی سَعِیدٍ اَلْمُؤَدِّبِ عَنْ اِبْنِ عَبَّاسٍ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ أَمْ یَحْسُدُونَ اَلنّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ﴾ قَالَ:

﴿ نَحْنُ اَلنَّاسُ وَ فَضْلُهُ اَلنُّبُوَّهُ ﴾ (1)

1004 / [158] - عَنْ أَبِی خَالِدٍ اَلْکَابُلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ مُلْکاً عَظِیماً ﴾ ﴿ أَنْ جَعَلَ فِیهِمْ أَئِمَّهً ، مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اَللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَی اَللَّهَ، فَهَذَا مُلْکٌ عَظِیمٌ ﴿ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً ﴾ . ﴾ (2)

1005 / [159] - وَ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی قَالَ: ﴿ اَلطَّاعَهُ اَلْمَفْرُوضَهُ. ﴾ (3)

1006 / [160] - حُمْرَانُ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ اَلْکِتابَ ﴾ قَالَ: اَلنُّبُوَّهُ ﴿ وَ اَلْحِکْمَهُ ﴾ قَالَ: اَلْفَهْمُ وَ اَلْقَضَاءُ، وَ ﴿ مُلْکاً عَظِیماً ﴾ قَالَ: ﴿ اَلطَّاعَهُ . ﴾ (4)

ص: 336


1- عنه بحار الأنوار: 291/23 ح 20 ، و البرهان في تفسير القرآن : 245/2 ح 22 و شواهد التنزيل : 183/1 ح ،196 ، و عنه و عن المناقب لابن شهر آشوب، المنهاج البراعة : 22/9 .
2- عنه بحار الأنوار: 291/23 ح 21 و البرهان في تفسير القرآن : 246/2 23، و شواهد التنزيل : 187/1 ح 200. بصائر الدرجات : 36 ح 6 ( باب - 17 في أئمة آل محمّد علیهم السلام) بإسناده عن بريد العجلي، عن أبي جعفر علیه السلام، ذیل حديث طويل، عنه بحار الأنوار: 287/23 ح 10، و نحوه الكافي : اللّه 206/1 ح 5 ، و تأويل الآيات الظاهرة : 137 (سورۀ النساء)، تفسیر فرات الكوفي : 107 ح 102 بتفاوت يسير .
3- عنه بحار الأنوار: 292/23 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/2 ح 24 . تفسير القمّي : 140/1 عنه البحار : 285/23 1 بصائر الدرجات : 35 ح 2 (باب - 17) ، ح و 509 ح 13 و 14 (باب - 18)، عنه البحار: 287/23 ح 8، الكافي : 186/1 ح 4.
4- عنه بحار الأنوار: 292/23 ح 20 فيه : عن عمران، و البرهان في تفسير القرآن : 246/2 ح 25 . تفسير القمّي : 14/1 بتفاوت يسير عنه البحار : 285/23 ح 1 ، و نحوه بصائر الدرجات 36 ح 7 (باب 17)، عنه البحار : 288/23 ح ،1 ، و الكافي : 206/1 ح 3.

157) - از ابو سعید مؤَدَّب روایت کرده است، که گفت:

ابن عباس در مورد فرمایش خداوند متعال: «یا آن که به (دیگر) مردم به خاطر آن چه که خداوند از فضل خود عطای شان کرده، حسادت می ورزند» گفته است: منظور از ﴿ النَّاسَ ﴾ ما هستیم و منظور از ﴿ فَضْلِهِ ﴿، (مقام) نبوّت و پیامبری است.

158) - از ابو خالد کابلی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: منظور از «مُلک عظیم» این است که (خداوند متعال) امامان را از ذریّه آل ابراهیم قرار داد، کسی که از ایشان اطاعت و پیروی کند، در حقیقت از خداوند اطاعت کرده و کسی که معصیت و مخالفت ایشان را کند، در حقیقت معصیت خداوند را کرده، پس منظور از مُلک عظیم، همین است «و به ایشان ملک عظیم را عطا کردیم».

159) - و در روایتی دیگر آن حضرت علیه السلام فرموده است: (منظور) طاعت مفروض و واجب می باشد.

160) - حمران از حضرت (امام صادق علیه السلام) روایت کرده است، که:

فرمود: (منظور از آیه) «و ایشان را کتاب عطا کردیم»، نبوت و پیامبری است. «و حکمت»، (قدرت درک) فهمیدن و قضاوت کردن است.

و «مُلک عظیم» پیروی و اطاعت خواهد بود.

ص: 337

1007 / [161] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ ﴿ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ اَلْکِتابَ ﴾ فَهُوَ اَلنُّبُوَّهُ ﴿ وَ اَلْحِکْمَهُ ﴾ فَهُمُ اَلْحُکَمَاءُ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ مِنَ اَلصَّفْوَهِ، وَ أَمَّا اَلْمُلْکُ اَلْعَظِیمُ فَهُمُ اَلْأَئِمَّهُ اَلْهُدَاهُ مِنَ اَلصَّفْوَهِ. ﴾ (1)

1008 / [162] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ وَ عِنْدَهُ إِسْمَاعِیلُ اِبْنُهُ، یَقُولُ: ﴿ أَمْ یَحْسُدُونَ اَلنّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اَللّهُ مِنْ فَضْلِهِ ﴾ - اَلْآیَهَ - . ﴾

قَالَ: فَقَالَ: اَلْمُلْکُ اَلْعَظِیمُ: اِفْتِرَاضٌ مِنَ اَلطَّاعَهِ، قَالَ: ﴿ فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ ﴾ . قَالَ: فَقُلْتُ: أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ، فَقَالَ لِی إِسْمَاعِیلُ : ﴿ لِمَ یَا دَاوُدُ ﴾؟!

قُلْتُ: لِأَنِّی کَثِیراً من قَرَأْتُهَا «وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ».

قَالَ: فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ إِنَّمَا هُوَ ، فَمِنْ هَؤُلاَءِ وُلْدُ إِبْرَاهِیمَ مَنْ آمَنَ بِهَذَا، وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ. ﴾ (2)

1009 / [163] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ [قَالا]:

﴿ اَلْإِمَامُ یُعْرَفُ بِثَلاَثِ خِصَالٍ: أَنَّهُ أَوْلَی اَلنَّاسِ بِالَّذِی کَانَ قَبْلَهُ، وَ أَنَّ عِنْدَهُ سِلاَحَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ وَ سَلَّمَ عِنْدَهُ اَلْوَصِیَّهَ، وَ هِیَ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا اَلْأَماناتِ إِلی أَهْلِها ﴾ وَ قَالَ: إِنَّ اَلسِّلاَحَ فِینَا بِمَنْزِلَهِ اَلتَّابُوتِ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ ، یَدُورُ اَلْمُلْکُ حَیْثُ دَارَ اَلسِّلاَحُ، کَمَا کَانَ یَدُورُ حَیْثُ دَارَ اَلتَّابُوتُ. ﴾ (3)

ص: 338


1- عنه بحار الأنوار: 292/23 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/2 ح 26 . الحديث طويل، تقدّم مع تخريجاته في سورۀ «آل عمران» تحت رقم 31.
2- عنه بحار الأنوار: 292/23 ح 22 ، و البرهان في تفسير القرآن : 246/2 ح 27 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن 251/2 ح 9 . بصائر الدرجات : 180 ح 22 (باب - 4) بإسناده عن محمّد بن الحلبي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام، عنه بحار الأنوار: 277/23 ح 11 .

161) - از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: (منظور از فرمایش خداوند:) «پس همانا به خاندان ابراهیم کتاب عطا کردیم» نبوّت است. ﴿ وَ الْحِكْمَةَ ﴾ حُكَمایی از پیامبران می باشند که برگزیدگان (از طرف خداوند متعال) خواهند بود و اما مُلک عظیم امامان هدایت گر هستند که آنان نیز از برگزیدگان می باشند.

162) - از داود بن فرقد روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم -در حالی که فرزندش اسماعیل حضور داشت - می فرمود: «یا آن که به (دیگر) مردم به خاطر آن چه خداوند از فضل خود عطای شان کرده، حسادت می ورزند»، ملک عظیم، وجوب اطاعت و پیروی است.

سپس اظهار نمود: «و برخی از آن ها ایمان به او آورده اند و برخی از آن ها سدّ و مانع ایجاد کرده اند» و من (با حالت شگفت زده) گفتم: استغفر اللّه، پس اسماعیل به من گفت: ای داود! برای چه استغفار کردی؟ گفتم: برای آن که من آن را زیاد تلاوت کرده ام و این چنین «و برخی از آن ها ایمان به او می آورند و برخی از آن ها سد و مانع ایجاد کرده اند» می خواندم. امام صادق علیه السلام فرمود: همانا معنای آن این است: پس برخی از فرزندان ابراهیم به آن ایمان آوردند و برخی دیگر (کفر ورزیدند و) مانع از آن شدند.

163) - از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم، روایت کرده است، که گفتند: امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: امام (بر حق) با سه خصلت شناخته می شود: (از دیگران) نسبت به امام قبل از خود سزاوا تر می باشد و در نزد او سلاح رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم موجود می باشد و وصایای امامت نزد او خواهد بود؛ و این همان فرمایشی است که خداوند در کتاب خود بیان نموده: «به درستی که خداوند فرمان می دهد: امانت ها را به اهلش واگذار کنید.» سپس افزودند: سلاح نزد ما همانند تابوت در بنی اسرائیل می باشد که مُلک امامت حرکت می کند و می چرخد نزد هر کسی که سلاح باشد، همان طوری که تابوت در بنی اسرائیل چنین بود.

ص: 339

1010 / [164] - اَلْحَلَبِیُّ عَنْ زُرَارَهَ : ﴿ أَنْ تُؤَدُّوا اَلْأَماناتِ إِلی أَهْلِها ﴾ یَقُولُ: أَدُّوا اَلْوَلاَیَهَ إِلَی أَهْلِهَا ﴿ وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ اَلنّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ﴾ قَالَ: ﴿ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (1)

1011 / [165] - فِی رِوَایَهِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ [قَالَ:] ﴿ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ، یُؤَدِّی اَلْإِمَامُ اَلْأَمَانَهَ إِلَی اَلْإِمَامِ بَعْدَهُ، وَ لاَ یَخُصُّ بِهَا غَیْرَهُ، وَ لاَ یَزْوِیهَا عَنْهُ. ﴾ (2)

1012 / [166] - أَبُو جَعْفَرٍ : فِی قَوْلِهِ ﴿ إِنَّ اَللّهَ نِعِمّا یَعِظُکُمْ بِهِ ﴾ .

قَالَ: ﴿ فِینَا نَزَلَتْ وَ اَللّهُ اَلْمُسْتَعانُ ﴾ (3)

1013 / [167] - فِی رِوَایَهِ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا اَلْأَماناتِ إِلی أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ اَلنّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ ﴾ قَالَ: ﴿ أَمَرَ اَللَّهُ اَلْإِمَامَ أَنْ یَدْفَعَ مَا عِنْدَهُ إِلَی اَلْإِمَامِ اَلَّذِی بَعْدَهُ وَ أَمَرَ اَلْأَئِمَّهَ أَنْ یَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ وَ أَمَرَ اَلنَّاسَ أَنْ یُطِیعُوهُمْ. ﴾ (4)

ص: 340


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 251/2 ح 10 .
2- عنه بحار الأنوار: 276/23 ذيل ح 6 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 251/2 ح 11 . بصائر الدرجات : 476 ح 5 (باب - 4)، عنه بحار الأنوار : 276/23 ح 6 ، الكافي : 276/1 2 بإسناده عن أحمد بن عمر، قال : سألت الرضا علیه السلام و ح 3 عن محمّد بن الفضيل، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 140 (سورۀ النساء).
3- عنه بحار الأنوار: 276/23 ح 15، و البرهان في تفسير القرآن : 251/2 ح 12 . بصائر الدرجات : 475 ح 3 (باب - 4) عنه البحار : 27523 ح 4.
4- عنه بحار الأنوار: 278/23 ح 14 ، و البرهان في تفسير القرآن : 251/2 ح 13. من لا يحضره الفقيه : 3/3 ح 3217، بإسناده عن معلى بن خنيس، عن الصادق علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 223/6 ح ،25 عنهما فقه القرآن للراوندي : 9/2، و وسائل الشيعة : 14/27 ح 33084 .

164) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

زراره (در مورد) «امانت ها را به اهلش واگذار کنید» می گوید: امامت و ولایت را به اهلش واگذار کنید. و «و هنگامی که بین مردم حکم کردید، بر مبنای عدالت حکم کنید»، منظور آل محمّد علیهم السلام می باشند.

165) - در روایتی از محمّد بن فضیل روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: ایشان امامان از آل محمّد علیهم السلام می باشند که امام اول باید امانت را به امام بعد از خود بسپارد و به دیگری واگذار نکند و از سپردن به امام بعد از خود فرو گذار نکرده و آن را پنهان نکند.

166) - امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که گفت:

(در مورد) «به راستی که خداوند بهترین چیزی که به وسیله آن شما را موعظه می نماید»، فرمود: درباره ما (اهل بیت عصمت و طهارت) نازل شده است و خداوند کمک دهنده و پشتیبان خواهد بود.

167) - و در روایتی از ابن ابو یعفور روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام (در مورد فرمایش خداوند متعال): «به راستی که خداوند فرمان داده است که امانت ها را به اهلش واگذار نمایید و هنگامی که بین مردم حکم کردید، بر مبنای عدالت حکم کنید»،

فرمود: خداوند به امام دستور داده است که هر آن چه (از آثار امامت) نزد او می باشد به امام بعد از خود بسپارد و به امامان دستور داده که به عدالت رفتار و معاشرت نمایند و به مردم دستور داده تا از ایشان پیروی و اطاعت کنند.

ص: 341

1014 / [168] - عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلْأَوْصِیَاءُ ﴾ (1)

1015 / [169] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی بَصِیرٍ عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قُلْتُ لَهُ: إِنْ اَلنَّاسَ یَقُولُونَ لَنَا: فَمَا مَنَعَهُ أَنْ یُسَمِّیَ عَلِیّاً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ فِی کِتَابِهِ؟ ﴾

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ اَللَّهَ أَنْزَلَ عَلَی رَسُولِهِ اَلصَّلاَهَ وَ لَمْ یُسَمِّ ثَلاَثاً وَ لاَ أَرْبَعاً حَتَّی کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ هُوَ اَلَّذِی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ وَ أَنْزَلَ اَلْحَجَّ فَلَمْ یُنْزِلْ طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتَّی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنْزَلَ ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ فَنَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ ﴾ وَ قَالَ: ﴿ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ. ﴾

وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ أُوصِیکُمْ بِکِتَابِ اَللَّهِ وَ أَهْلِ بَیْتِی إِنِّی سَأَلْتُ اَللَّهَ أَنْ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهُمَا حَتَّی یُورِدَهُمَا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ فَأَعْطَانِی ذَلِکَ، وَ قَالَ: فَلاَ تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْکُمْ، إِنَّهُمْ لَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ بَابِ هُدًی وَ لَنْ یُدْخِلُوکُمْ فِی بَابِ ضَلاَلٍ. ﴾

﴿ وَ لَوْ سَکَتَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَمْ یُبَیِّنْ أَهْلَهَا لاَدَّعَاهَا آلُ عَبَّاسٍ وَ آلُ عَقِیلٍ وَ آلُ فُلاَنٍ وَ آلُ فُلاَنٍ، وَ لَکِنْ أَنْزَلَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ ﴿ إِنَّما یُرِیدُ اَللّهُ لِیُذْهِبَ

ص: 342


1- عنه بحار الأنوار: 300/23 ح 52 ، و البرهان في تفسير القرآن : 261/2 ح 17 .

168) - از جابر جعفی روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره این آیۀ شریفه: «از خداوند و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان هستند، پیروی و اطاعت کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور اوصیاء (و جانشینان بر حق رسول خد علیهم السلام) هستند.

169) - و در روایتی از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام (از قول خداوند: از خدا و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان هستند، پیروی و اطاعت کنید»، سؤال کردم؟) فرمود: درباره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است. عرض کردم: مردم می گویند: چرا نام علی و اهل بیت آن حضرت علیهم السلام (صریحاً) در کتاب خداوند بیان نشده است؟

فرمود: به آنان بگویید خداوند آیه نماز را بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل نمود ولی سه رکعتی بودن و یا چهار رکعتی بودن را در آن مطرح نکرده است، تا این که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم خودش برای مردم تفسیر و بیان کرد، هم چنین آیه حج را نازل نمود و برای مردم نگفت: هفت دور طواف کنید تا این که خود رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم برای آن ها توضیح داد و بیان نمود.

و خداوند آیه «از خدا و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان هستند، پیروی و اطاعت کنید» را نازل کرد که درباره علی، حسن و حسین علیهم السلام نازل شده، سپس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم درباره علی علیه السلام فرمود: «هر کسی که من مولای او هستم، علی مولای اوست» هم چنین فرمود: درباره کتاب خدا و اهل بیت خودم به شما سفارش می کنم؛ زیرا من از خداوند درخواست کرده ام تا میان آن دو جدائی نیندازد، تا در کنار حوض بر من وارد ،شوند پس خداوند خواسته مرا مستجاب نمود و (حضرت) افزود شما چیزی به آنان نیاموزید زیرا که از شما دانا ترند آنان شما را از مسیر هدایت بیرون نمی کنند و به گمراهی وارد نمی گردانند. حال اگر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم سکوت می نمود و توضیحی درباره اهل بیت خود بیان نمی کرد، آل عباس، آل عقيل، آل فلان و آل فلان آن را برای خود ادعا می کردند، ولی خداوند (برای تصدیق پیغمبر خود که مقصود آل پیامبر هستند نه آل فلان و فلان و ...) در کتابش نازل نمود:

ص: 343

عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴾ (1) ، فَکَانَ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ فَاطِمَهُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ تَأْوِیلَ هَذِهِ اَلْآیَهِ، فَأَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَمْ بِیَدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ فَأَدْخَلَهُمُ تَحْتَ اَلْکِسَاءِ فِی بَیْتِ أُمِّ سَلَمَهَ ، وَ قَالَ: اَللَّهُمَّ إِنَّ لِکُلِّ نَبِیٍّ ثَقَلٌ وَ أَهْلٌ فَهَؤُلاَءِ ثَقَلِی وَ أَهْلِی ﴾

فَقَالَتْ أُمُّ سَلَمَهَ : أَلَسْتُ مِنْ أَهْلِکَ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّکِ إِلَی خَیْرٍ وَ لَکِنَّ هَؤُلاَءِ ثَقَلِی وَ أَهْلِي. ﴾

﴿ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَمْ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَوْلَی اَلنَّاسِ بِهَا لِکِبَرِهِ، وَ لِمَا بَلَّغَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَمْ فَأَقَامَهُ وَ أَخَذَ بِیَدِهِ، فَلَمَّا حَضَرَ [مَضَی] عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَمْ یَسْتَطِعْ وَ لَمْ یَکُنْ لِیَفْعَلَ، أَنْ یُدْخِلَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ وَ لاَ اَلْعَبَّاسَ بْنَ عَلِیٍّ اَلشَّهِیدَ وَ لاَ أَحَداً مِنْ وُلْدِهِ إِذاً لَقَالَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ أَنْزَلَ اَللَّهُ فِینَا کَمَا أَنْزَلَ فِیکَ، وَ أَمَرَ بِطَاعَتِنَا کَمَا أَمَرَ بِطَاعَتِکَ ﴾

﴿ وَ بَلَّغَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَمْ فِینَا کَمَا بَلَّغَ فِیکَ، وَ أَذْهَبَ عَنَّا اَلرِّجْسَ کَمَا أَذْهَبَهُ عَنْکَ، فَلَمَّا مَضَی عَلِیٌّ کَانَ اَلْحَسَنُ أَوْلَی بِهَا لِکِبَرِه ﴾

فَلَمَّا حَضَرَ اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُا السَّلاَمُ لَمْ یَسْتَطِعْ وَ لَمْ یَکُنْ لِیَفْعَلَ أَنْ یَقُولُ: ﴿ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ » فَیَجْعَلَهَا لِوُلْدِهِ إِذاً لَقَالَ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْزَلَ اَللَّهُ فِیَّ کَمَا أَنْزَلَ فِیکَ وَ فِی أَبِیکَ، وَ أَمَرَ بِطَاعَتِی کَمَا أَمَرَ بِطَاعَتِکَ وَ طَاعَهِ أَبِیکَ، وَ أَذْهَبَ اَلرِّجْسَ عَنِّی کَمَا أَذْهَبَ عَنْکَ وَ عَنْ أَبِیکَ، فَلَمَّا أَنْ صَارَتْ إِلَی

ص: 344


1- سورۀ الأحزاب : 33/33.

«همانا خدا می خواهد ناپاکی ها را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک و پاکیزه گرداند» تأویل این آیه علی، حسن، حسین و فاطمه علیهم السلام می باشند زیرا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در خانه اُمّ سلمه، دست علی، حسن، حسین و فاطمه علیهم السلام را گرفت

و ایشان را زیر کساء وارد نمود و فرمود: خدایا! هر پیغمبری اهل و عائله ای داشته و اهل و عائله من این ها هستند، پس اُمّ سلمه اظهار داشت: آیا من از اهل شما نیستم؟ فرمود: تو به خوبی گرایش داری، ولی این ها اهل و عائله من هستند.

هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم او وفات یافت على علیه السلام برای پیشوایی مردم، از همه مردم سزاوار تر بود چون از همه (از جهت علوم و کمالات) بزرگ تر و والا تر بود، با (توجّه به) تبلیغاتی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم برایش انجام می داد تا جایی که دست او را گرفته و در میان مردم (جانشینی او را) تثبیت نمود؛ و چون وفات على علیه السلام فرا رسید، نمی توانست که محمّد بن علی و عباس بن علی و هیچ یک از پسران دیگرش را (غیر از حسن و حسین علیهما السلام) در اهل بیت پیغمبر داخل گرداند، زیرا در آن صورت حسن و حسین می گفتند: خداوند آیه (اهل بیت) را درباره ما نازل نموده است، هم چنان که درباره شما نازل کرد و مردم را به اطاعت ما امر فرمود، چنان که به اطاعت از شما امر نمود و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نیز نسبت به ما تبلیغ کرد، هم چنان که نسبت به شما، تبلیغ نمود و خداوند پلیدی ها را از ما بر طرف کرد همچنان که از شما برطرف نمود.

و چون علی علیه السلام درگذشت حسن علیه السلام به جهت بزرگسالی اش (نسبت به حسین علیه السلام) به امامت سزاوار تر بود و چون وفات او نزدیک شد، نمی توانست که فرزندان خودش را در امر ولایت و امامت داخل گرداند و عمل کند «به خویشاوندان در کتاب خدا به یک دیگر سزاوار ترند»؛ زیرا در آن صورت حسین علیه السلام اظهار می داشت: خدا این آیه را دربارۀ ما نازل کرده، همچنان که دربارۀ شما و پدرت نازل نموده و مردم را به اطاعت از من امر نموده همچنان که به اطاعت شما و پدرت امر فرموده است و خداوند پلیدی ها را از من بر طرف کرده، همچنان که از شما و پدرت بر طرف نموده است.

ص: 345

اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَرَی تَأویل قَوْلِهِ تَعَالِي: ﴿ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ ﴾ .﴾ (1)

﴿ ثُمَّ صَارَتْ مِنْ بَعْدِ اَلْحُسَیْنِ إِلَی عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ. ﴾

﴿ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلرِّجْسُ هُوَ اَلشَّکُّ، وَ اَللَّهِ لاَ نَشُکُّ فِی دِینِنَا أَبَداً. ﴾ (2)

1016 / [170] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ فَذَکَرَ نَحْوَ هَذَا اَلْحَدِیثِ وَ قَالَ فِیهِ زِیَادَه : ﴿ فَنَزَلَتْ عَلَیْهِ اَلزَّکَاهُ فَلَمْ یُسَمِّ اَللَّهُ مِنْ کُلِّ أَرْبَعِینَ دِرْهَماً دِرْهَماً حَتَّی کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هُوَ اَلَّذِی فَسَّرَ ذَلِکَ لَهُمْ، وَ ذَکَرَ فِی آخِرِهِ فَلَمَّا أَنْ صَارَتْ إِلَی اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِهِ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَدَّعِیَ عَلَیْهِ کَمَا کَانَ هُوَ یَدَّعِی عَلَی أَخِیهِ وَ عَلَی أَبِیهِ عَلَیْهِم السَّلاَمُ لَوْ أَرَادَا أَنْ یَصْرِفَا اَلْأَمْرَ عَنْهُ وَ لَمْ یَکُونَا لِیَفْعَلاَ، ثُمَّ صَارَتْ حِینَ أَفْضَتْهُ إِلَی اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ فَجَرَی تَأْوِیلُ هَذِهِ اَلْآیَهُ ﴿ وَ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ ﴾ (3) ثُمَّ صَارَتْ مِنْ بَعْدِ اَلْحُسَیْنِ لِعَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ ، ثُمَّ صَارَتْ مِنْ بَعْدِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (4)

ص: 346


1- سورۀ الأنفال : 75/8 و الأحزاب : 6/33 .
2- عنه بحار الأنوار : 210/35 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن : 261/2 ح 18 و شواهد التنزيل : 191/1 ح 203 . تفسير فرات الكوفي : 110 ح 112، عنه البحار : 212/35 ذيل ح 13 أشار إليه.
3- سورۀ الأنفال : 75/8 ، و الأحزاب : 6/33 .
4- عنه بحار الأنوار: 212/35 ح 13، و البرهان في تفسير القرآن : 262/2 ح 19 . الکافی : 286/1 ضمن ح 1 .

پس چون امامت به حسین علیه السلام، رسید معنا و تأویل فرمایش خداوند متعال:

«خویشاوندان در کتاب خدا به یک دیگر سزاوار ترند» روشن شد و سپس امامت بعد از حسین علیه السلام به علی بن الحسین علیه السلام رسید و بعد از علی بن الحسین علیهما السلام به محمّد بن علی علیهما السلام رسید، آن گاه امام باقر علیه السلام فرمود: مقصود از پلیدی ها و ناپاکی ها همان شک است به خدا سوگند ما دربارهٔ دین خود هرگز شک نکرده و نخواهیم کرد.

170) - ابو بصیر (در روایتی دیگر) از امام صادق علیه السلام همانند حدیث قبل را (با تغییرات و اضافاتی) روایت کرده است و در (این) اضافه ای وجود دارد: پس آیه زکات بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل گردید و در آن بیان نکرد که از هر در هم یک درهم، می باشد تا حضرت آن را تفسیر و بیان نمود و در آخر آن آمده است: پس چون امامت به حسین علیه السلام منتقل شد هیچ یک از افراد خانواده اش نتوانستند بر او ادعا کنند، هم چنان که اگر برادر و پدر او می خواستند او را باز دارند بر آنان ادعا می کرد و چون امر امامت به حسین علیه السلام منتقل شد، تأویل این آیه «خویشاوندان در کتاب خدا به یک دیگر سزاوار ترند» جاری گردید و سپس به علی بن الحسین و بعد از او به محمّد بن علی علیهم السلام منتقل گردید.

171) - از ابان روایت کرده است، که گفت: از امام رضا علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! از خداوند و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان می باشند، اطاعت کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: درباره علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد و حضرت سکوت نمود و چون سکوتش طولانی گردید، عرض کردم: پس از او چه کسی خواهد بود؟

فرمود: حسن علیه السلام و سکوت نمود و چون سکوتش طولانی شد، عرض کردم: پس از او چه کسی است؟

ص: 347

1017 / [171] - عَنْ أَبَانٍ، أَنَّهُ دَخَلَ عَلَی أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ فَسَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ فَقَالَ: ﴿ ذَلِکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ سَکَتَ ﴾

قَالَ: ﴿ فَلَمَّا طَالَ سُکُوتُهُ ﴾ قُلْتُ: ثُمَّ مَنْ؟

قَالَ: ﴿ ثُمَّ اَلْحَسَنُ ، ثُمَّ سَکَتَ فَلَمَّا طَالَ سُکُوتُهُ ﴾ قُلْتُ: ثُمَّ مَنْ؟

قَالَ: ﴿ اَلْحُسَیْنُ ﴾ قُلْتُ: ثُمَّ مَنْ؟

قَالَ: ﴿ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ وَ سَکَتَ، فَلَمْ یَزَلْ یَسْکُتُ عِنْدَ کُلِّ وَاحِدٍ حَتَّی أُعِیدُ اَلْمَسْأَلَهِ، فَیَقُولُ حَتَّی سَمَّاهُمْ إِلَی آخِرِهِمْ. ﴾ (1)

1018 / [172] - عَنْ عِمْرَانَ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّکُمْ أَخَذْتُمْ هَذَا اَلْأَمْرِ مِنْ جَذْوِهِ - یَعْنِی مِنْ أَصْلِهِ - عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ وَ مِنْ قَوْلِ رَسُولِ اَللَّهِ : ﴿ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا، لاَ مِنْ قَوْلِ فُلاَنٍ وَ لاَ مِنْ قَوْلِ فُلاَن ﴾ .﴾ (2)

1019 / [173] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَجْلاَنَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ هِیَ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ فِی اَلْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ جَعَلَهُمُ اَللَّهُ مَوَاضِعَ اَلْأَنْبِیَاءِ، غَیْرَ أَنَّهُمْ لاَ یُحِلُّونَ شَیْئاً وَ لاَ یُحَرِّمُونَهُ. ﴾ (3)

1020 / [174] - عَنْ حُکَیْمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ! أَخْبِرْنِی مَنْ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ أَمَرَ اَللَّهُ بِطَاعَتِهِمْ؟

ص: 348


1- عنه بحار الأنوار: 292/23 ح 26 ، و البرهان في تفسير القرآن : 262/2 ح 20.
2- عنه بحار الأنوار: 293/23 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 263/2 ح 21.
3- عنه بحار الأنوار: 293/23 ح 28، و البرهان في تفسير القرآن : 263/2 ح 22 .

فرمود: حسین علیه السلام عرض کردم: پس از او چه کسی می باشد؟

فرمود: علی بن الحسين علیهما السلام و سکوت نمود و هم چنین حضرت بعد از نام هر امامی، سکوت می نمود تا من سؤال خود را تکرار کنم، تا آن که تمامی آنان را نام برد.

172) - از عمران حلبی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: شما (اصحاب ما) این امر (ولایت و امامت) را از اصل و اساسش یعنی خداوند دریافت کرده اید و از خداوند که فرموده: «از خداوند و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان می باشد، اطاعت کنید» و نیز از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم که فرموده است: اگر به آن چنگ زنید و تمسّک جویید هرگز گمراه نخواهید شد، (شما امر ولایت را) از قول فلان و فلان نگرفته اید.

173) - از عبد اللّه بن عَجلان روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «از خداوند و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان می باشد، اطاعت کنید»، فرمود: این آیه در شأن و منزلت علی و (دیگر) امامان (بر حق) علیهم السلام نازل شده است، که خداوند ایشان را نازل منزله پیامبران علیهم السلام قرار شان داده است، تنها تفاوت شان این می باشد که آنان چیزی را نه حلال می کنند و نه حرام (یعنی بر ایشان وحی نمی شود و چیزی را تشریع نمی کنند ).

174) - از حکیم روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! صاحبان امری که خداوند امر به اطاعت ایشان نموده است، چه کسانی هستند؟ فرمود: ایشان علی بن ابی طالب، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمّد بن علی علیهم السلام (هستند) و جعفر که خود من هستم، پس شکر گزار خداوند باشید که پیشوایان و رهبران تان را به شما معرّفی نموده است، در حالی که دیگران (ایشان را) انکار کرده اند.

ص: 349

فَقَالَ لِی: ﴿ أُولَئِکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرٌ (عَلَیْهِم السَّلاَمُ) أَنَا فَاحْمَدُوا اَللَّهَ اَلَّذِی عَرَّفَکُمُ أَئِمَّتَکُمْ وَ قَادَتُکُمْ حِینَ جَحَدَهُمُ اَلنَّاسُ. ﴾ (1)

1021 / [175]- عَنْ یَحْیَی بْنِ اَلسَّرِیِّ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَخْبِرْنِی عَنْ دَعَائِمِ اَلْإِسْلاَمِ اَلَّتِی بُنِیَ عَلَیْهَا اَلدِّینُ لاَ یَسَعُ أَحَداً اَلتَّقْصِیرُ فِی شَیْءٍ مِنْهَا اَلَّتِی مَنْ قَصَّرَ عَنْ مَعْرِفَهِ شَیْءٍ مِنْهَا فَسَدَ عَلَیْهِ دِینُهُ وَ لَمْ یُقْبَلْ مِنْهُ عَمَلُهُ، وَ مَنْ عَرَفَهَا وَ عَمِلَ بِهَا صَلَحَ لَهُ دِینُهُ وَ قُبِلَ مِنْهُ عَمَلُهُ وَ لَمْ یَضُرَّ مَا هُوَ فِیهِ بِجَهْلِ شَیْءٍ مِنَ اَلْأُمُورِ إِنْ جَهِلَهُ؟

فَقَالَ: ﴿ نَعَمْ شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ اَلْإِیمَانُ بِرَسُولِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، وَ اَلْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ وَ حَقُّ مِنَ اَلْأَمْوَالِ اَلزَّکَاهُ وَ اَلْوَلاَیَهُ اَلَّتِی أَمَرَ اَللَّهُ بِهَا وَلاَیَهُ آلِ مُحَمَّدٍ . ﴾

قَالَ: ﴿ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: مَنْ مَاتَ وَ لاَ یَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً ، فَکَانَ اَلْإِمَامَ عَلِیٌّ ثُمَّ کَانَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ کَانَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ ثُمَّ کَانَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ أَبُو جَعْفَرٍ وَ کَانَتِ اَلشِّیعَهُ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ هُمْ لاَ یَعْرِفُونَ مَنَاسِکَ حَجِّهِمْ وَ لاَ حَلاَلَهُمْ وَ لاَ حَرَامَهُمْ حَتَّی کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَحَجَّ لَهُمْ وَ بَیَّنَ مَنَاسِکَ حَجِّهِمْ وَ حَلاَلَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ، حَتَّی اِسْتَغْنَوْا عَنِ اَلنَّاسِ، وَ صَارَ اَلنَّاسُ یَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمْ بَعْدَ مَا کَانُوا یَتَعَلَّمُونَ مِنَ اَلنَّاسِ، وَ هَکَذَا یَکُونُ اَلْأَمْرُ، وَ اَلْأَرْضُ لاَ تَکُونُ إِلاَّ بِإِمَامٍ ﴾ (2)

ص: 350


1- عنه بحار الأنوار: 293/23 ح 29 ، و البرهان في تفسير القرآن : 263/2 ح 23 .
2- عنه بحار الأنوار : 387/68 ح 37 ، و البرهان : 263/2 ح 24 ، فيه عن عيسى بن السري . تفسیر فرات الكوفي : 109 ح 111 بإسناده عن عيسى بن السري، قال: قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام عنه البحار: 300/23 ح 5 ، الكافي : 19/2 ح 6 باسناده عن عيسى بن السري أبي اليسع قال : قلت .... عنه البحار : 337/68 ح 11 ، رجال الكشّي : 424 - 799 بإسناده عن أبي اليسع قال .... عنه البحار: 89/23 ح 3.

175) - از یحیی بن سری روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام و عرض کردم: برایم توضیح بفرما که ارکان و استوانه هایی که اسلام بر آن پایه گذاری شده است و هیچ کس را یارای آن نیست که کوتاهی در شناخت آن ها داشته باشد، چیست؟ که اگر در آن ها کوتاهی کند دینش فاسد و تباه گشته و اعمالش قبول نمی شود و هر کس آن ها را بشناسد و عمل کند دینش درست و اعمالش مقبول گشته است و ندانستن بعضی از امور، زیبانی برایش نخواهد داشت.

فرمود: بلی، (آن ها عبارتند از) شهادت به یکتایی خدا و ایمان به رسالت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و اقرار بر آن چه که از جانب خدا آورده است و (ادای) حق زکات در اموال و (پذیرش) ولایت نسبت به ائمّه ی بر حق از آل محمّد علیهم السلام.

ادامه افزود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و فرموده است: هر کسی بمیرد و امام (واجب الإطاعه) زمان خود را نشناسد، همانند دوران جاهلیت مرده است. پس امامان (عبارتند از) علی بن ابی طالب، سپس حسن بن علی، حسین بن علی، علی بن الحسین و بعد از آن حضرت باقر محمّد بن علی علیهم السلام هستند.

شیعیان قبل از زمان ابو جعفر (امام باقر) علیه السلام مناسک حج خود را و نیز حلال و حرام خویش را نمی دانستند، تا این که زمان حضرت باقر - ابو جعفر - علیه السلام فرا رسید و ایشان در های علوم را گشود، مناسک حج و حلال و حرام را برای شان تشریح کرد، پس از آن شیعیان از مردم بی نیاز گشتند و مردم برای کسب علم به ایشان مراجعه کرده و آن را فرا می گرفتند با این که شیعیان قبلاً به دیگر مردم مراجعه می نمودند؛ (به درستی که) جریان امور به همین وضع خواهد بود و زمین پایدار نخواهد بود مگر به وسیله امام (واجب الإطاعه و بر حق).

ص: 351

1022 / [176] - عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ اَلْأَوْصِیَاءُ مِنْ بَعْدِهِ عَلَیْهِم السَّلاَمُ. ﴾ (1)

1023 / [177] - عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ اَلْهِلاَلِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ مَا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ آیَهٌ مِنَ اَلْقُرْآنِ إِلاَّ أَقْرَأَنِیهَا وَ أَمْلاَهَا عَلَیَّ فَکَتَبْتُهَا بِخَطِّی وَ عَلَّمَنِی تَأْوِیلَهَا وَ تَفْسِیرَهَا وَ نَاسِخَهَا وَ مَنْسُوخَهَا وَ مُحْکَمَهَا وَ مُتَشَابِهَهَا وَ دَعَا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُعَلِّمَنِی فَهْمَهَا وَ حِفْظَهَا فَمَا نَسِیتُ آیَهً مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لاَ عِلْماً أَمْلاَهُ عَلَیَّ فَکَتَبْتُهُ وَ مَا تَرَکَ شَیْئاً عَلَّمَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَلاَلٍ وَ لاَ حَرَامٍ وَ لاَ أَمْرٍ وَ لاَ نَهْیٍ وَ مَا کَانَ أَوْ یَکُونُ مِنْ طَاعَهٍ أَوْ مَعْصِیَهٍ إِلاَّ عَلَّمَنِیهِ وَ حَفِظْتُهُ فَلَمْ أَنْسَ مِنْهُ حَرْفاً وَاحِداً ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی صَدْرِی وَ دَعَا اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِأَنْ یَمْلَأَ قَلْبِی عِلْماً وَ فَهْماً وَ حِکْمَهً وَ نُوراً وَ لَمْ أَنْسَ مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً وَ لَمْ یَفُتْنِی مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ لَمْ أَکْتُبْهُ. ﴾

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! أَتَتَخَوَّفُ عَلَیَّ اَلنِّسْیَانَ فِیمَا بَعْدُ؟

فَقَالَ: ﴿ لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَیْکَ نِسْیَاناً وَ لاَ جَهْلاً وَ قَدْ أَخْبَرَنِی رَبِّی عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ قَدِ اِسْتَجَابَ لِی فِیکَ وَ فِی شُرَکَائِکَ اَلَّذِینَ یَکُونُونَ مِنْ بَعْدِکَ. ﴾

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! وَ مَنْ شُرَکَائِی مِنْ بَعْدِی؟

قَالَ: ﴿ اَلَّذِینَ قَرَنَهُمُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَفْسِهِ وَ بِی فَقَالَ: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ الْأَئِمَّةُ. ﴾

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! وَ مَنْ هُمْ؟

ص: 352


1- عنه بحار الأنوار: 293/23 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن : 264/2 ح 25. تفسیر فرات الكوفي : 109 ح 109 بإسناده عن أبي جعفر علیه السلام.

176) - از عمرو بن سعید روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «از خداوند و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان می باشد، اطاعت کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: ایشان علی بن ابی طالب و اوصیای بعد از او علیهم السلام هستند.

177) - و از سلیم بن قیس هلالی روایت کرده است، که گفت:

از امام علی علیه السلام شنیدم که می فرمود: آیه ای بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل نشده است مگر آن که آن را برای من قرائت می نمود و املا می فرمود و من با خط خود آن را می نوشتم و تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه آن را به من می آموخت و از خداوند می خواست که آن ها را به من بفهماند و در حافظه ام نگاه دارد.

پس من از آن هنگامی که برایم دعا نمود، هرگز چیزی از کتاب خداوند و دیگر چیز ها را از یاد نبرده ام، هم چنین رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم تمام آن چه را از حلال و حرام، امر و نهی، حوادث و جریانات گذشته و آینده، اطاعت و معصیت و همه آن هایی را که خداوند تعلیمش داده بود، او نیز به من تعلیم داد و من حتی یک حرف از آن ها را فراموش نکرده ام.

سپس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دست (مبارک) خود را بر سینه ام نهاد و برایم دعا کرد که خداوند قلب مرا پُر از علم حکمت، فهم و نور گرداند، پس (به درستی که من هم) چیزی را فراموش نکرده ام و از قلم نینداخته ام و عرض کردم: ای رسول خدا! آیا بر من می ترسی که در آینده فراموش نمایم؟ فرمود: از جهت ندانستن و فراموشیات نگران نیستم؛ زیرا پروردگارم مرا آگاه نموده که دعای مرا در مورد تو و دیگر شریکانت که پس از تو هستند مستجاب نموده است.

عرض کردم: ای رسول خدا! شریکان من، بعد از من چه کسانی هستند؟

ص: 353

فَقَالَ: ﴿ اَلْأَوْصِیَاءُ مِنِّی إِلَی أَنْ یَرِدُوا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ کُلُّهُمْ هَادٍ مُهْتَدٍ لاَ یَضُرُّهُمْ مَنْ خَذَلَهُمْ هُمْ مَعَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْقُرْآنُ مَعَهُمْ لاَ یُفَارِقُهُمْ وَ لاَ یُفَارِقُونَهُ فَبِهِمْ تُنْصَرُ أُمَّتِی وَ بِهِمْ یُمْطَرُونَ وَ بِهِمْ یُدْفَعُ عَنْهُمُ اَلْبَلاَءُ وَ بِهِمْ یُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ. ﴾

فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! سَمِّهِمْ لِی.

فَقَالَ: ﴿ اِبْنِی هَذَا - وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رَأْسِ اَلْحَسَنِ - ثُمَّ اِبْنِی هَذَا - وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رَأْسِ اَلْحُسَیْنِ - ثُمَّ اِبْنٌ لَهُ یُقَالُ لَهُ عَلِیٌّ سَیُولَدُ فِی حَیَاتِکَ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی اَلسَّلاَمَ ثُمَّ تَکْمِلَهُ اِثْنَیْ عَشَرَ مِنْ وُلْدِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾

فَقُلْتُ لَه: بِأَبِی أُمِّی وَ أَنْتَ! فَسَمِّهِمْ لِی فَسَمَّاهُمْ رَجُلاً رَجُلاً، فِیهِمْ - وَ اَللَّهِ! - یَا أَخَا بَنِی هِلاَلٍ! مَهْدِیُّ أُمَّهِ مُحَمَّدٍ اَلَّذِی یَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ اَللَّهِ إِنِّی لَأَعْرِفُ مَنْ یُبَایِعُهُ بَیْنَ اَلرُّکْنِ وَ اَلْمَقَامِ وَ أَعْرِفُ أَسْمَاءَ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ- وَ ذَكَرَ الْحَدِيثَ بِتَمَامِهِ-. (1)

1024 / [178] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَارْجِعُوهُ إِلَی اَللَّهِ وَ إِلَی اَلرَّسُولِ وَ إِلَی أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ. ﴾ (2)

ص: 354


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 264/2 ح 26، و شواهد التنزيل : 47/1 ح 41 باختصار . کتاب سليم بن قيس : 624 ح 10 ، بصائر الدرجات : 198 ح 3 (باب - 8) عنه بحار الأنوار 139/40 ح 3، الكافي : 64/1 ضمن ح 1، عنه وسائل الشيعة : 206/27 ح 33614، ، الخصال : 257/1 ح ، : 131 عنه البحار 230/2 ح ،13 ، إكمال الدين : 284/1 ح 37، عنه البحار : 256/36 75 ، و 98/92 69 ، تحف العقول : 193 ضمن حديث طويل .
2- عنه بحار الأنوار: 294/23 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 265/2 ح 27. 178 - تفسير القمّي : 141/1 ، عنه البحار : 285/23 ذيل ح 2 ، الكافي : 184/8 ح 212 بتفصيل عنه البحار : 302/23 ح 60 .

فرمود: آن کسانی که خداوند آنان را با خویشتن و من، قرین (یک دیگر) قرار داده و فرموده: «ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا و رسولش و اولی الامر که از میان خود تان هستند، اطاعت کنید»، که امامان (و پیشوایان بر حق) خواهند بود.

عرض کردم: ای رسول خدا! آنان چه کسانی هستند؟

فرمود: آنان جانشینان من (بعد از تو) می باشند تا این که در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند، همه آنان راهنمایان و راه یافتگان هستند، اگر افرادی ایشان را یاری نکنند آسیبی (به عزّت و منزلت) ایشان نمی رسانند، آنان با قرآن هستند و قرآن نیز با آنان خواهد بود، ایشان از قرآن جدا نمی شوند و قرآن نیز از ایشان جدا نخواهد شد، به واسطه آنان امّت من یاری می شوند و باران رحمت بر ایشان می بارد و به برکت دعا های با حقیقت و با عظمت ایشان، بلا ها و گرفتاری ها (از امّت من) بر طرف می گردد. عرض کردم: ای رسول خدا! نام آنان را برایم بیان فرما.

فرمود: این فرزندم - و دست خود را بر سر حسن نهاد - و بعد از او این فرزندم - و دست خود را بر سر حسین نهاد - و سپس فرزندی از او (حسین) به نام علی، سپس فرزندی از او به نام محمّد بن علی در حیات تو تولّد می یابد پس سلام مرا به او برسان، سپس آنان دوازده امام تکمیل خواهند شد، که دوازدهمین ایشان محمّد نام دارد. عرض کردم: پدر و مادرم فدایت باد! ای پیامبر خدا! آنان را برایم نام ببر؛ و آن حضرت یکایک آنان را نام برد. ای مرد هلالی! به خدا سوگند! یکی از آنان مهدی امّت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد که زمین را باشد که زمین را هم چنان که پر از ظلم و جور شده، از عدالت و دادگری سرشار می سازد، به خدا سوگند! که من افرادی را که در بین رُکن و مقام (حضرت ابراهیم) با او بیعت می کنند می شناسم، اسم خود شان، پدران شان و قبیله شان را می دانم - و حدیث را به طور کامل مطر حکرده است -...

178) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: پس چنان چه در جریانی اختلاف و نزاع داشتید، به خداوند و رسول و صاحبان امر ولایت و امامت مراجعه نمایید.

ص: 355

1025 / [179] - وَ فِی رِوَایَهِ عَامِرِ بْنِ سَعِیدٍ اَلْجُهَنِیِّ ، عَنْ جَابِرٍ ، عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِم السَّلاَمُ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطَنُ أَن يُضِلُّهُمْ ضَلَالَا بَعِيدًا ﴾ ﴿ 60 ﴾

1026 / [180] - عَنْ یُونُسَ - مَوْلَی عَلِیٍّ - عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ کَانَتْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَخِیهِ مُنَازَعَهٌ فَدَعَاهُ إِلَی رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ یَحْکُمُ بَیْنَهُمَا فَأَبَی إِلاَّ أَنْ یَرْفَعَهُ إِلَی اَلسُّلْطَانِ فَهُوَ کَمَنْ حَاکَمَ إِلَی اَلْجِبْتِ وَ اَلطَّاغُوتِ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی اَلطّغُوتِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ ضَلَلَام بَعِیداً ﴾ . ﴾ (2)

1027 / [181] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی اَلطّغُوتِ ﴾ فَقَالَ: ﴿ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ! إِنَّهُ لَوْ کَانَ لَکَ عَلَی رَجُلٍ حَقٌّ فَدَعَوْتَهُ إِلَی حُکَّامِ أَهْلِ اَلْعَدْلِ فَأَبَی عَلَیْکَ إِلاَّ أَنْ یُرَافِعَکَ إِلَی حُکَّامِ أَهْلِ اَلْجَوْرِ لِیَقْضُوا لَهُ کَانَ مِمَّنْ حَاکَمَ إِلَی اَلطَّاغُوتِ. ﴾ (3)

ص: 356


1- عنه بحار الأنوار: 294/23 ح 32 و البرهان في تفسير القرآن : 265/2 ح 28 .
2- عنه بحار الأنوار: 264/104 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن : 266/2 ح 4، و مستدرك الوسائل : 240/17 ح 21224.
3- عنه بحار الأنوار: 264/104 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 266/2 ح 5، و مستدرك الوسائل : 240/17 ح 21225. الكافي : 411/7 ح 3 بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 12/27 ح 33081.

179)- و در روایتی عامر بن سعید جهنی از جابر روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت (امام باقر علیه السلام فرمود: ﴿ أُولى الأَمْرِ ﴾ ، از آل محمّد علیهم السلام هستند.

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی کسانی را که گمان می کنند به آن چه (از کتاب های آسمانی که) بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آورده اند، ولی می خواهند برای داوری نزد طاغوت و حاکمان باطل بروند؟! با این که به آن ها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند، و شیطان می خواهد آنان را گمراه کند و به بیراهه های دور دستی گمراه کند. (60)

180) - از یونس - غلام على (بن يقطين) - روايت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر شخصی که بین او و برادرش اختلاف و کشمکشی باشد و او را به مراجعه نزد یکی از اصحاب خود دعوت کرد و او نپذیرفت و اصرار داشت تا به سلطان (حاکم طاغوت) رجوع شود، این شخص همانند کسانی می باشد که به جِبت و طاغوت مراجعه کرده و خداوند فرموده: «اینان می خواهند به طاغوت (و حاکمان جور) مراجعه کنند ... (شیطان آن ها را گمراه می کند) گمراه شدنی بسیار دور».

181) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «آیا نمی بینی کسانی را که گمان می کنند به آن چه بر تو و بر پیشینیان قبل از تو نازل شده، ایمان آورده اند ولی می خواهند به طاغوت (و حاکمان جور) مراجعه کنند»، فرمود: ای ابا محمّد! اگر حقّی را از شخصی طلب کار بودی و او را (برای روشن شدن وضعیت) به مراجعه پیش حاکم عادل دعوت کردی؛ و او از حاضر شدن نزد او امتناع ورزید و اصرار داشت که نزد حاکم جور و ستمگر بروید تا قضاوت کند، این شخص از افرادی می باشد که به طاغوت مراجعه کرده است.

ص: 357

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَكَيْفَ إِذا أَصَبَتْهُم مُّصِيبَةُ، بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ باللّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَنًا وَ تَوْفِيقًا ﴿ 62 ﴾ أَوْلَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبهمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُم وَ عِظهُم وَ قُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلَا، بَليغًا ﴿ 63 ﴾ وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهم إذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّه وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّه تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴿ 64 ﴾ فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحكمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِى أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴾ ﴿ 65 ﴾

1028 / [182] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ بُزُرْجَ [نُوحٍ] عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ فَکَیْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْخَسْفُ - وَ اَللَّهِ! عِنْدَ اَلْحَوْضِ بِالْفَاسِقِینَ. ﴾

عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِثْلَهُ. (1)

183/1029 - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ اَلنَّجَاشِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ أُولئِکَ اَلَّذِینَ یَعْلَمُ اَللّهُ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً ﴾ یَعْنِی-

ص: 358


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 2692 ح 5. تفسير القمّي : 142/1 بإسناده عن منصور عن أبی عبد اللّه علیه السلام و أبي جعفر علیهما السلام بتفاوت يسير، عنه البحار 194/9 ح 39.

فرمایش خداوند متعال: پس چگونه وقتی به خاطر اعمال شان، گرفتار مصیبتی می شوند، به سراغ تو می آیند و سوگند یاد می کنند که منظورِ (اما از بردنِ داوری نزد دیگران) جز نیکی کردن و توافق (میان طرفین نزاع،) چیز دیگری نبوده است؟! (63) آن ها کسانی هستند که خدا، آن چه را در دل دارند، می داند، پس از آنان صرف نظر کن! و آن ها را اندرز ده و با بیانی رسا، نتایج اعمال شان را به آن ها گوش زد نما! (63) و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می کردند (و فرمان خدا را زیر پا می نهادند)، نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آن ها آمرزش می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند (64) پس به پروردگارت سوگند! آن ها ایمان نخواهند آورد، مگر این که در اختلافات خود، تو را به داوری صلب از داوری تو در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملاً تسلیم باشند. (65)

182) - از منصور بن بزرج [نوح]، از کسی که حدیث گفته، روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «پس چگونه می باشند آن موقعی که مصیبتی بر آنان وارد می شود» فرمود: به خداوند سوگند! منظور خسف (در زمینی نزد حوض) است که فاسقین را در خود فرو می برد.

همانند این روایت از جابر از امام باقر علیه السلام نیز روایت شده است.

183 - از عبد اللّه بن نجاشی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که در مورد فرمایش خداوند: «ایشان کسانی هستند

ص: 359

وَ اَللَّهِ! - فُلاَناً وَ فُلاَناً، ﴿ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اَللّهِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ تَوّاباً رَحِیماً ﴾ ، وَ اَللَّهِ! - فُلاَناً وَ فُلاَناً، ﴿ وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اَللّهِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ تَوّاباً رَحِیماً ﴾ ،

یَعْنِی- وَ اَللَّهِ! اَلنَّبِیِّ وَ عَلِیّاً - صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا - بِمَا صَنَعُوا أَیْ لَوْ جَاءُوکَ بِهَا یَا عَلِیُّ فَاسْتَغْفَرُوا مِمَّا صَنَعُوا ﴿ وَ اِسْتَغْفَرَ لَهُمُ اَلرَّسُولُ لَوَجَدُوا اَللّهَ تَوّاباً رَحِیماً * فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ﴾ .

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ هُوَ - وَ اَللَّهِ! - عَلِیٌّ بِعَیْنِهِ ﴿ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَیْتَ ﴾ عَلَی لِسَانِکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! یَعْنِی بِهِ وَلاَیَهَ عَلِیٍّ ﴿ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً ﴾ لِعَلِیٍّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (1)

1030 / [184] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ، عَنْ أَبِی جُنَادَهَ اَلْحُصَیْنِ بْنِ اَلْمُخَارِقِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ وَرْقَاءَ بْنِ حُبْشِیِّ [حُسَيْنُ]اِبْنِ جُنَادَهَ اَلسَّلُولِیِّ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلِ ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ : ﴿ ﴿ أُولئِکَ اَلَّذِینَ یَعْلَمُ اَللّهُ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ ﴾ فَقَدْ سَبَقَتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَهُ اَلشَّقَاوَهِ وَ سَبَقَ لَهُمُ اَلْعَذَابُ ﴿ وَ عِظْهُمْ قُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِیغاً ﴾ . ﴾ (2)

ص: 360


1- عنه بحار الأنوار: 98/36 ح 37 ، و البرهان في تفسير القرآن: 268/2 ح 6 أورد صدره، و 272 ح 15 بتمامه . تفسير القمّي : 142/1 بإسناده عن زرارة عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت، عنه بحار الأنوار: : 57/31 ، الكافي : 334/82 ح 526 بتفصيل عنه البحار : 271/30 ح 142، تأويل الآيات الظاهرة : 139 (سورۀ النساء).
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 272/2 ح 16. الكافي : 184/8 ح 211 ، و 334 ح 526 في حديث طويل.

که خداوند می داند در درون شان چه می گذرد، از ایشان روی گردان و آنان را موعظه کن و گفتار بلیغ و دلنشین برای ایشان بگو»، می فرمود: به خدا سوگند! مقصود فلانی و فلانی هستند، «و ما رسولی را نفرستاده ایم مگر آن که به اذن پروردگار اطاعت و پیروی شود - تا جایی که فرمود: - او توبه پذیر و مهربان است» به خدا سوگند! مقصود پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و علی علیه السلام می باشند به خاطر آن چه که انجام دادند تا نزد تو - ای علی! - بیایند و (از گفتار و) کردار خود طلب آمرزش کنند. و پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم نیز برای آنان طلب آمرزش می نمود، هر آینه خداوند را توبه پذیر و مهربان می یافتند و (در آیۀ بعد) «پس نه به پروردگارت سوگند! آنان ایمان نمی آوردند تا موقعی که تو را بین خود شان در مورد مشاجره شان حاکم قرار دهند» امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! مقصود از حلّ اختلاف میان آن ها فقط علی علیه السلام است، «سپس در وجود خود شان نمی یابند مشکل و سختی ای را از آن چه بر ایشان حکم نموده ای» یعنی، ای پیامبر! درباره اعلان ولایت علی علیه السلام که به زبان تو باشد «و تسلیم می شوند تسلیم شدنی» یعنی تسلیم ولایت علی علیه السلام خواهند شد.

184) - از محمّد بن علی از ابو جُناده حُصين بن مُخارق بن عبد الرحمن بن ورقاءِ بن حبشی (حسين) بن جنادة روایت کرده است، که گفت:

امام کاظم علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «آن ها همان کسانی هستند که خداوند می داند در دل های آن ها چه می گذرد پس از آن ها روی گردان» (فرمود:) شقاوت بر چنین افرادی مقدّر شده و عذاب الهی برای شان حتمی خواهد بود، «و ایشان را موعظه نما و حُجّت را با کلامی بلیغ و شیوا برای شان بیان کن».

ص: 361

1031 / [185] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ یَحْیَی اَلْکَاهِلِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ وَ اَللَّهِ! لَوْ أَنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، وَ أَقَامُوا اَلصَّلاَهَ، وَ آتَوُا اَلزَّکَاهَ، وَ حَجُّوا اَلْبَیْتَ ، وَ صَامُوا شَهْرَ رَمَضَانَ ثُمَّ لَمْ یُسَلِّمُوا إِلَیْنَا لَکَانُوا بِذَلِکَ مُشْرِکِینَ، فَعَلَیْهِمْ بِالتَّسْلِیمِ، وَ لَوْ أَنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ، وَ أَقَامُوا اَلصَّلاَهَ وَ آتَوُا اَلزَّکَاهَ، وَ حَجُّوا اَلْبَیْتَ ، وَ صَامُوا رَمَضَانَ ، ثُمَّ قَالُوا: لِشَیْءٍ صَنَعَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : لِمَ صَنَعَ کَذَا وَ کَذَا- وَ وَجَدُوا (1) ثُمَّ قَالُوا لِشَیْءٍ صَنَعَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : لِمَ صَنَعَ کَذَا وَ کَذَا ذَلِکَ؟ وَ وَجَدُوا ذَلِکَ فِی أَنْفُسِهِمْ لَکَانُوا بِذَلِکَ مُشْرِکِینَ، ثُمَّ قَرَأَ: ﴿ فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً ﴾ . ﴾ (2)

1033 / [186] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قَالَ:] ﴿ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أنفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً ﴾ (3)

عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قَالَ:] ﴿ فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً ﴾ ، مِمَّا قَضَی مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ ﴿ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً. ﴾ (4)

ص: 362


1- ما بین المعقوفتین لم یرد في البحار و البرهان
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 272/2 ح 17 . المحاسن : 271/1 ح 365 (باب - 37) بتفاوت، عنه بحار الأنوار: 205/2 ح 90، بصائر الدرجات : 521 ح 8 (باب - 20) بإسناده عن سعيد بن غزوان، قال : سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه البحار : 200/2 ح ،6 مختصر بصائر الدرجات : 71 بتفاوت، عنه البرهان في تفسير القرآن : 270/2 ح 8.
3- لم نعثر عليه في المصادر و المنابع الموجودة عندنا .
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 273/2 ح 18.

185) - از عبد اللّه بن یحیی کاهلی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به خدا سوگند! اگر مردمی خدای یگانه و بی شریک را عبادت کنند و نماز انجام دهند و زکات بپردازند و حج خانه (خدا) انجام دهند و روزه ماه رمضان را بگیرند، [سپس تسلیم ما (اهل بیت) نشوند، به واسطۀ ترک همین (امر اصلی و اساسی) مشرک می گردند، پس بر ایشان است که تسلیم باشند.

و اگر مردمی خداوند را عبادت کرده و نماز به بر پا دارند و زکات بپردازند و حج خانه (خدا) را انجام دهند و روزه ماه رمضان را بگیرند، سپس دربارۀ چیزی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم انجام داده، بگویند: اگر چنین چنان انجام داده بود - بر خلاف آن چه که انجام داده - به واسطۀ همین سخنان و افکار مشرک گشته اند.

و اگر مردمی خداوند را عبادت کرده و او را یگانه (و بی شریک) بدانند] و نماز به جای آورند و زکات بپردازند و حج (خانه خدا) انجام دهند و روزه ماه رمضان را بگیرند و دربارۀ چیزی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم انجام داده، بگویند: چرا چنین و چنان انجام نداده است و این مطلب را در دل خود بگذرانند و اندیشه کنند، به واسطۀ همین (سخنان و افکار) مشرک می گردند و سپس حضرت این آیه «پس نه به پروردگارت سوگند! آن ها ایمان نمی آوردند تا موقعی که تو را بین خود شان در مورد مشاجره شان حاکم قرار دهند دهند ... و تسلیم می شوند تسلیم شدنی» را تلاوت نمود.

186) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «سپس در وجود خود شان نمی یابند مشکل و سختی را نسبت به آن چه که برای شان قضاوت نموده ای و تسلیم می شوند تسلیم شدنی».

187) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام (فرمایش خداوند را این چنین:) «پس نه به پروردگارت سوگند! آن ها ایمان نمی آوردند تا موقعی که تو را بین خود شان در مورد مشاجره شان حاکم قرار سپس در وجود خود مشقّت و مشکلی را نمی یابند» نسبت به آن چه حضرت محمّد و آل او قضاوت کرده اند «و تسلیم می شوند تسلیم شدنی»، تلاوت نمود.

ص: 363

1034 / [188] - عَنْ أَیُّوبَ بْنِ اَلْحُرِّ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ﴾ - إِلَی - ﴿ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً ﴾ فَحَلَفَ ثَلاَثَهَ أَیْمَانٍ مُتَتَابِعَا، لاَ یَکُونُ ذَلِکَ حَتَّی یَکُونَ تِلْکَ اَلنُّکْتَهُ اَلسَّوْدَاءُ فِی اَلْقَلْبِ، وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّی. (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ أَوِ أخْرُجُواْ مِن دِيَرِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِيتًا ﴾ ﴿ 66 ﴾

1035 / [189] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قَالَ:] : ﴿ وَ لَوْ أَنّا کَتَبْنا عَلَیْهِمْ أَنِ اُقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ﴾ وَ سَلِّمُوا لِلْإِمَامِ تَسْلِیماً ﴿ أَوِ اُخْرُجُوا مِنْ دِیارِکُمْ ﴾ رِضًا لَهُ ﴿ ما فَعَلُوهُ إِلاّ قَلِیلٌ مِنْهُمْ ﴾ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْخِلاَفِ ﴿ فَعَلُوا ما یُوعَظُونَ بِهِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ ﴾ یَعْنِی فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَن يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّلِحِينَ وَ حَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا ﴾ ﴿ 69 ﴾

ص: 364


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 273/2 ح 19.
2- عنه بحار الأنوار: 303/23 ح 63 ، و البرهان في تفسير القرآن : 274/2 ح 4. الكافي : 184/8 ح 210 بتفاوت، عنه البحار: 302/23 ح 59.

188) - از ایوب بن حرّ روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که در مورد فرمایش خداوند: «پس نه به پروردگارت سوگند! آن ها ایمان نمی آوردند تا موقعی که تو را بین خود شان در مورد مشاجره شان حاکم قرار دهند ... و تسلیم می شوند تسلیم شدنی»، سه بار پشت سر هم سوگند یاد نمود (و فرمود:) تا موقعی که آن نکته سیاه در قلب باشد ایمان نخواهند داشت اگر چه روزه بگیرند و نماز بخوانند.

فرمایش خداوند متعال: اگر ما (همانند بعضی از امت های گذشته،) به آنان دستور می دادیم که یک دیگر را به قتل برسانید و یا از وطن و خانه خود، بیرون روید، تنها عده کمی از آن ها عمل می کردند و اگر اندرز هایی را که به آنان داده می شد انجام می دادند، برای آن ها بهتر بود و موجب تقویت ایمان آن ها می شد. (66)

189) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام (در مورد فرمایش خداوند فرمود:) «و اگر بر آن ها واجب می کردیم که خود تان را بکشید»، درباره تسلیم محض (انسان در برابر) امام (بر حق) می باشد، و یا از دیار خود بیرون روید»، با اذن و رضایت امام، «آن را انجام نخواهند داد مگر اندکی از آن ها» و اگر اهل خلاف و عصیان «انجام دهند آن چه را که موعظه می شدند، برای شان بهتر بود»، منظور (موعظه) درباره (قبول کردن ولایت) على علیه السلام (و پیروی از او) می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (در قیامت) هم نشین کسانی خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان و آنان رفقای خوبی خواهند بود. (69)

ص: 365

1036 / [190] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ حَقٌّ عَلَی اَللَّهِ أَنْ یَجْعَلَ وَلِیَّنَا رَفِیقاً لِلنَّبِیِّینَ « وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَداءِ وَ اَلصّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً. ﴾ (1)

1037 / [191] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

﴿ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ! لَقَدْ ذَکَرَکُمُ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ: ﴿ وَ مَنْ یُطِعِ اَللّهَ وَ اَلرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ اَلَّذِینَ أَنْعَمَ اَللّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ وَ اَلشُّهَداءِ وَ اَلصّالِحِینَ ﴾ - اَلْآیَهَ - فَرَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی هَذَا اَلْمَوْضِعِ اَلنَّبِیُّ وَ نَحْنُ اَلصِّدِّیقُونَ وَ اَلشُّهَدَاءُ وَ أَنْتُمُ اَلصَّالِحُونَ فَتَسَمَّوْا بِالصَّلاَحِ کَمَا سَمَّاکُمُ اَللَّهُ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انفِرُوا جَمِیعاً ﴿ 71 ﴾ وَ إِنَّ مِنکمْ لَمَن لَّیُبَطئنَّ فَإِنْ أَصبَتْکم مُّصِیبَهٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلیَّ إِذْ لَمْ أَکُن مَّعَهُمْ شهِیداً ﴿ 72 ﴾ وَ لَئنْ أَصبَکُمْ فَضلٌ مِّنَ اللَّهِ لَیَقُولَنَّ کَأَن لَّمْ تَکُن بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُ مَوَدَّهٌ یَلَیْتَنی کُنت مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً ﴾ ﴿ 73 ﴾

ص: 366


1- بحار الأنوار: 32/67 ح 68 و البرهان في تفسير القرآن : 277/2 ح 6. تفسير القمّي : 104/2 ذیل حدیث طویل عنه البحار، 307/23 ح 4.
2- عنه بحار الأنوار : 32/67 ح 69 و البرهان في تفسير القرآن : 277/2 ح 7. تفسير فرات الكوفي : 113 ح 115 بتفصيل ، عنه البحار : 32/24 ح 7، الكافي :35/8 ضمن ح 6، عنه البحار : 50/68 ح 93. الاختصاص : 106، عنه البحار : 390/47 ح 11، فضائل الشيعة : 25 ضمن 18 .

190) - از عبد اللّه بن جَندب روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: بر خداوند است که دوست داران ما را هم جور و رفیق انبياء و صدّيفين و شهیدان و صالحان قرار دهد.

191) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: این اما محمّد! همانا خداوند شما را در کتابش (قرآن) مطرح نموده پس فرموده است: «و کسی که از خداوند و رسول اطاعت کند، ایشان با کسانی خواهند بود که خداوند بر آنان نعمت فرستاده، همانند پیامبران، راست گویان، شهیدان و درست کاران» تا آخر آیه، پس منظور از ﴿ النَّبِيِّينَ ﴾ در این آیه، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد و ما (اهل بیت رسالت) راست گویان، شهیدان و درست کاران هستیم و اما ﴿ الصَّلِحِينَ ﴾ شما (شیعیان و دوستان ما) می باشید؛ پس خود را صالح قرار دهید، هم چنان که خداوند شما را صالح نامیده است.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! آمادگی خود را (در برابر دشمن) حفظ کنید و در دسته های متعدّد، یا به صورت دسته ای واحد، (طبق شرایط زمان و مکان،) به سوی دشمن حرکت نمایید! (71) در میان شما، افرادی (منافق) هستند، که دیگران را به سستی می کشانند، اگر مصیبتی به شما برسد، می گویند: خدا به ما نعمت داد که با مجاهدان نبودیم، تا شاهد (آن مصیبت) باشیم (72) و اگر غنیمتی از جانب خدا به شما برسد، درست مثل این که هرگز میان شما و آن ها دوستی و مودّتی نبوده، می گویند: ای کاش ما هم با آن ها بودیم و به رستگاری (و پیروزی) بزرگی می رسیدیم. (73)

ص: 367

1038 / [192] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ فَسَمَّاهُمْ مُؤْمِنِینَ وَ لَیْسُوا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ وَ لاَ کَرَامَهَ قَالَ: ﴿ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ اِنْفِرُوا جَمِیعاً ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً ﴾ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ قَالُوا: قَدْ أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیَّ إِذْ لَمْ أَکُنْ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَکَانُوا بِذَلِکَ مُشْرِکِینَ ﴿ وَ لَئِنْ أَصَابَهُمْ فَضْلٌ مِنَ اَللَّهِ ﴾ قَالَ: یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ. (1)

1039 / [193] - عَنْ سَعِیدِ بْنِ اَلْمُسَیَّبِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ کَانَتْ خَدِیجَهُ مَاتَتْ قَبْلَ اَلْهِجْرَهِ بِسَنَهٍ، وَ مَاتَ أَبُو طَالِبٍ بَعْدَ مَوْتِ خَدِیجَهَ بِسَنَهٍ، فَلَمَّا فَقَدَهُمَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَلَمَ اَلْمُقَامَ بِمَکَّهَ وَ دَخَلَهُ حُزْنٌ شَدِیدٌ وَ أَشْفَقَ عَلَی نَفْسِهِ مِنْ کُفَّارِ قُرَیْشٍ فَشَکَا إِلَی جَبْرَئِیلَ ذَلِکَ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: یَا مُحَمَّدُ! اُخْرُجْ مِنَ اَلْقَرْیَهِ اَلظّالِمِ أَهْلُها وَ هَاجِرْ إِلَی اَلْمَدِینَهِ فَلَیْسَ لَکَ اَلْیَوْمَ بِمَکَّهَ نَاصِرٌ، وَ نَصَبَ لِلْمُشْرِکِینَ حَرْباً فَعِنْدَ ذَلِکَ تَوَجَّهَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ إِلَی اَلْمَدِینَهِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَا لَكُمْ لَا تُقَتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِم أَهْلُهَا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَ اجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا ﴾ ﴿ 75 ﴾

ص: 368


1- عنه بحار الأنوار : 260/68 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 278/2 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 78/19 ح 29 و البرهان في تفسير القرآن : 279/2 ح 1. الكافي : 340/8 ضمن ح 536 ، عنه البحار : 117/19 ح 2 .

192) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (خداوند سبحان فرموده است:) «ای کسانی که ایمان آورده اید!» پس آنان را مؤمن نامیده و حال آن که مؤمن نیستند و کرامتی هم برای شان نیست، (و نیز) «ای کسانی که ایمان آورده اید! تجهیزات خود را برگیرید و به طور تک تک و یا دسته جمعی کوچ نمایید» - تا جایی که فرموده: - «پس رستگار می شدم» و اگر تمام اهل آسمان و زمین بگویند: خداوند بر ما نعمتی داده که در (جنگ ها) همراه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نبوده ایم، همگان مشرک خواهند گشت «و اگر هم از فضلی و نعمتی توسط خداوند برخوردار شوند»، گویند: ای کاش با آنان می بودیم و در راه خدا جنگ می کردیم.

193) - از سعید بن مسیّب روایت کرده است، که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: خدیجه یک سال قبل از هجرت وفات یافت و ابو طالب هم یک سال بعد از خدیجه وفات یافت (1) و چون رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم هر دو شخصیّت را از دست داد از ماندن در مکه ناراحت بود و ناراحتی شدیدی بر آن حضرت روی آورد و نیز اذیت و آزار بر حضرت از سوی کفار قریش افزون شد، پس او این موضوع را با جبرئیل مطرح نمود و خداوند بر او وحی فرستاد: ای محمّد! از جایی که اهل آن ظالم هستند بیرون برو و به سمت مدینه حرکت نما؛ زیرا که دیگر در مکه حامی و پشتیبان نداری و سپس (که در مدینه مستقر گشتی) با مشرکان اعلام جنگ کن. پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به سمت مدینه حرکت نمود.

فرمایش خداوند متعال: و چرا در راه خدا، برای مردان و زنان و کودکانی که تضعیف شده اند، جنگ و جهاد نمی کنید؟! همان افراد (ستم دیده ای) که می گویند: پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستم گر می باشند، بیرون ببر و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده و از جانب خود یار و یاوری برای ما تعیین فرما. (75)

ص: 369


1- گر چه بعضی تاریخ نویسان بر این عقیده اند که هر دو در یک سال وفات یافته اند.

1040 / [194] - عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلرِّجالِ وَ اَلنِّساءِ وَ اَلْوِلْدانِ اَلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ اَلْقَرْیَهِ اَلظّالِمِ أَهْلُها ﴾ - إِلَی - ﴿ نَصِیراً ﴾ قَالَ : نَحْنُ أُولَئِکَ. (1)

1041 / [195] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ ﴿ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هُمْ أَهْلُ اَلْوَلاَیَهِ ﴾ ، قُلْتُ: أَیَّ وَلاَیَهٍ تَعْنِی؟

قَالَ: ﴿ لَیْسَتْ وَلاَیَهٌ [الدِّينُ] (2) وَ لَکِنَّهَا فِی اَلْمُنَاکَحَهِ وَ اَلْمَوَارِیثِ وَ اَلْمُخَالَطَهِ وَ هُمْ لَیْسُوا بِالْمُؤْمِنِینَ وَ لاَ اَلْکُفَّارِ وَ مِنْهُمُ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ ، فَأَمَّا قَوْلُهُ ﴿ وَ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلرِّجالِ وَ اَلنِّساءِ وَ اَلْوِلْدانِ اَلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا ﴾ - إِلَی -﴿ مِنْ لَّدُنکَ نَصِیراً ﴾ فَأُولَئِکَ نَحْنُ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ فِيلَ لَهُمْ كُفُواً أَيْدِيكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلَوةَ وَ ءَأتُوا الزَّكَوةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَ قَالُوا رَبَّنَا لم كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَعُ الدُّنْيَا قَلِيل وَ الأخرَةُ خَيْرٌ لِمَن اتَّقَى وَ لَا تُظْلَمُونَ فَتِيلاً ﴾ ﴿ 77 ﴾

ص: 370


1- عنه بحار الأنوار: 172/24 ح 11، البرهان في تفسير القرآن : 279/2 ح 2.
2- بين المعقوفتين عن البحار.
3- عنه بحار الأنوار 0 172/24 ح 12، و 163/72 ح 21 و البرهان في تفسير القرآن : 2792 ح 3. الکافي : 405/2 ح 5 باسناده عن عمر بن أبان قال : .. بتفاوت، عنه و ما الشيعة : 557/20 ح 26338. معاني الأخبار : 202 ح 8، عنه وسائل الشيعة : 559/20 ح 26345 ،و البحار 16/69 ح 12 .

194) - از حمران روایت کرده است، که گفت: امام باقر علیه السلام (در مورد فرمایش خداوند متعال:) «عدّه ای از مستضعفین و مردان و زنان و فرزندان (که در مکه اسیر ظالمان گشته اند) گویند: خداوندا! ما را از جایگاهی که اهل آن ظالم هستند خارج نما... برای ما حامی و یاوری قرار بده»، فرمود: ما آن (مستضعفین) هستیم.

195) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد ﴿ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ ﴾ سؤال کردم؟

فرمود: آنان اهل و پیروان ولایت (ائمّه علیهم السلام) هستند.

عرض کردم: منظور کدام ولایت است؟ فرمود: آن ولایت در دین نمی باشد بلکه منظور در نکاح با یک دیگر، ارث بردن از یک دیگر، معاشرت داشتن و در کنار یک دیگر بودن می باشد، آنان نه مؤمن و نه کافی هستند، بلکه امیدواران و منتظران امر خدا خواهند بود. و اما فرمایش خداوند: «عدّه ای از مستضعفین (که دشمنان ناتوان شان کرده اند) مردان و زنان و فرزندان (که در مکه امیر ظالمان گشته اند) گویند: خداوندا! ما را از جایگاهی که اهل آن ظالم هستند... برای ما حامی و یاوری قرار بده» منظور ما (اهل بیت رسالت) می باشیم.

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی کسانی را که (در مکه) او به آن ها گفته شد: دست از جهاد بدارید و نماز را بر پا کنید و زکات بپردازید، ولی هنگامی که (در مدینه) فرمان جهاد به آن ها داده شد، جمعی از آنان، از مردم (دشمنان) می ترسیدند، همان گونه که از خدا می ترسند، بلکه بیشتر! و می گفتند: پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرر داشتید؟! چرا این فرمان را تا زمان نزدیکی تأخیر نینداختی؟! به آن ها بگو: سرمایۀ زندگی دنیا، ناچیز است! و سرای آخرت، برای کسی که پرهیز کار باشد بهتر است و به اندازۀ رشته شکافِ هستۀ خرمایی، به شما ستم نخواهد شد. (77)

ص: 371

1042 / [196] - عَنْ إِدْرِیسَ - مَوْلًی لِعَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ - ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ ﴾ [قَالَ: ] ﴿ مَعَ اَلْحَسَنِ ﴿ وَ أَقِیمُوا اَلصَّلَوةَ ﴾ - الی - ﴿ فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ اَلْقِتالُ ﴾ مَعَ اَلْحُسَیْنِ ﴿ قالُوا رَبَّنا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا اَلْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلی أَجَلٍ قَرِیبٍ ﴾ إِلَی خُرُوجِ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَإِنَّ مَعَهُ اَلنَّصْرَ وَ اَلظَّفَرَ، قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ قُلْ مَتاعُ اَلدُّنْیا قَلِیلٌ وَ اَلْآخِرَهُ خَیْرٌ لِمَنِ اِتَّقی ﴾ - اَلْآیَهَ - . ﴾ (1)

1043 / [197] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ وَ اَللَّهِ؛ لَلَّذِی صَنَعَهُ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ کَانَ خَیْراً لِهَذِهِ اَلْأُمَّهِ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ اَلشَّمْسُ، وَ اَللَّهِ!، لفِیهِ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَقِیمُوا اَلصَّلَوةَ وَ ءَاتُوا اَلزَّکَوةَ ﴾ إِنَّمَا هِیَ طَاعَهُ اَلْإِمَامِ، وَ طَلَبُوا اَلْقِتَالَ ﴿ فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ اَلْقِتالُ ﴾ مَعَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ﴿ قالُوا رَبَّنا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا اَلْقِتالَ لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلی أَجَلٍ قَرِیبٍ ﴾ وَ قَولَه: ﴿ رَبَّنا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعْ الرُّسُلَ ﴾ (2) أَرَادُوا تَأْخِیرَ ذَلِکَ إِلَی اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (3)

1044 / [198] - الْحَلَبِیُّ عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ ﴾ قَالَ: یَعْنِی أَلْسِنَتَکُمْ. (4)

ص: 372


1- عنه بحار الأنوار: 217/44 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن : 280/2 ح 4.
2- سورۀ إبراهيم : 44/14.
3- عنه بحار الأنوار: 217/44 ح 2 و البرهان في تفسير القرآن : 281/2 ،2، ح 5 . الكافي : 330/8 ح 506 بتفاوت يسير عنه البحار : 25/44 ح 9.
4- عنه بحار الأنوار: 217/44 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن : 281/2 ح 6. الكافي : 114/22 ح 8، فيه يعني كفّوا ألسنتكم عنه وسائل الشيعة: 190/12 ح 16049، و البحار: 299/71 ح 72 .

196) - از ادریس غلام عبد اللّه بن جعفر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه «آیا نمی بینی کسانی را که به آن ها گفته می شود: دست (از جهاد) بردارید»؟ فرمود: (منظور) دست های خود را (از جنگ) با امام حسن علیه السلام بازدارید، «و نماز را اقامه کنید ... پس چون جنگ و قتال بر آن ها واجب شود» قتال بر آنان (در رکاب) با امام حسین علیه السلام لازم شد، «گویند پروردگارا! چرا جنگ را بر ما واجب نمودی؟! چه می شد که آن را تا زمانی نزدیک، به تأخیر می انداختی» منظور تا هنگام خروج حضرت قائم علیه السلام می باشد؛ زیرا که پیروزی و غلبه بر دشمن در رکاب آن حضرت خواهد بود، بعد از آن خداوند فرمود: «(ای پیامبر!) بگو: متاع دنیا اندک و ناچیز است ولی آخرت بهتر و جاوید می باشد برای کسی که اهل تقوا باشد» - تا پایان آیه -.

197) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! آن چه را که امام حسن مجتبی علیه السلام انجام داد، برای این امّت بهتر بود از آن چه که خورشید بر آن طلوع کرده است، پس به خدا سوگند! این آیه ای که «آیا نمی بینی کسانی را که به آن ها گفته می شود: دست بردارید و نماز را اقامه نمایید و زکات را بپردازید»؟ نازل شده منظور اطاعت از دستور امام و جنگ نکردن همراه او بود ولی درخواست جنگ کردند اَمّا «هنگامی که (حکم) جنگ و قتال به همراه ایشان لازم گردد» که منظور جنگ همراه امام حسین علیه السلام است، «گویند: پروردگارا! چرا جنگ و قتال را بر ما واجب نمودی؟ چه می شد که آن را مدتی دیگر تأخیر می انداختی؟»، «پروردگارا! تا مهلتی دیگر بتأخیر بینداز تا دعوت تو را اجابت کنیم» که منظور شان تأخیر جنگ تا زمان قیام قائم (آل محمّد علیهم السلام) می باشد.

198) - حلبی روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «دست های خود را باز دارید» فرمود: منظور این است که زبان های تان را بازدارید.

ص: 373

1045 / [199] - وَ فِی رِوَایَهِ اَلْحَسَنِ بْنِ زِیَادٍ اَلْعَطَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَقِیمُوا اَلصَّلَوةَ ﴾ قَالَ: نَزَلَتْ فِی اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ أَمَرَهُ اَللَّهُ بِالْکَفِّ ﴿ فَلَمّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ اَلْقِتالُ ﴾ ، قَالَ: نَزَلَتْ فِی اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ کَتَبَ اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَی أَهْلِ اَلْأَرْضِ أَنْ یُقَاتِلُوا مَعَهُ. (1)

1046 / [200]- عَلِیُّ بْنُ أَسْبَاطٍ یَرْفَعُهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لَوْ قَاتَلَ مَعَهُ أَهْلُ الْأَرْضِ لَقُتِلُوا كُلُّهُمْ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثاً ﴿ 78 ﴾ ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولاً وَ كَفى بِاللَّهِ شَهِيداً ﴿ 79 ﴾ من يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّه وَ مَن تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَك عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴾ ﴿ 80 ﴾

1047 / [201]- عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ یَا اِبْنَ آدَمَ! بِمَشِیَّتِی کُنْتَ أَنْتَ اَلَّذِی تَشَاءُ وَ تَقُولُ، وَ بِقُوَّتِی أَدَّیْتَ إِلَیَّ فَرِیضَتِی، وَ بِنِعْمَتِی قَوِیتَ عَلَی مَعْصِیَتِی، ﴿ ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ

ص: 374


1- عنه بحار الأنوار: 217/44 ذيل ح 4، و البرهان في تفسير القرآن، 281/3 ح 7. بحار الأنوار: 220/44 ح 14 نقلاً عن كتاب النوادر، لعليّ بن أسباط.
2- عنه بحار الأنوار. 218/44 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن: 281/2 ح 8.

199) - و در روایتی از حسن بن زیاد عطّار روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «دست های خود را باز دارید و نماز را اقامه کنید» فرمود: در بارد امام حسن مجتبی علیه السلام نازل شده است، که خداوند متعال به او دستور داد تا از جنگ دست باز دارد «پس چون قتال و جنگ بر ایشان واجب گردید»، فرمود: در باره امام حسین علیه السلام نازل شده که خداوند بر او و در تمام اهل زمین واحب نموده تا همراه آن حضرت (با دشمنان دین و اهل بیت رسالت) جنگ و قتال کنند.

200) - از علی بن اسباط، به طور مرفوعه روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: چنان چه اهل زمین با حضرت (امام حسین علیه السلام) جنگ و قتال کرده بودند همه کشته می شدند.

فرمايش خداوند متعال: هر جا باشید، مرگ شما را در می یابد، هر چند در برج های محکم باشید و اگر به آن منافقان حسنه (و پیروزی) برسد، می گویند: این، از ناحیۀ خدا است و اگر سیتئه (و شکستی) برسد. می گویند: این، از ناحیۀ تو می باشد، بگو: همه این ها از ناحیۀ خداوند است، پس چرا این گروه حاضر نیستند سخنی را درک کنند؟! (78) (آری) آن چه از نیکی ها به تو می رسد. از طرف خداوند است و آن چه از بدی ها (و سختی ها) به تو می رسد، از سوی خودت خواهد بود و ما تو را رسول برای مردم فرستادیم و گواهی خدا در این باره کافی است (79) کسی که از پیامبر اطاعت و پیروی کند، خدا را اطاعت کرده و کسی که امتناع ورزد تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستاده ایم (در برابر او، مسئولیتی نداری). (80)

201) - از صفوان بن یحیی روایت کرده است، که گفت:

امام كاظم علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی فرموده است: ای فرزند آدم! به اراده و خواست من، تو می خواهی و اظهار نظر می کنی و به قوت و نیروی من واجبات مرا

ص: 375

اللَّهِ وَ مَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ ﴾ وَ ذَاکَ أَنِّی أَوْلَی بِحَسَنَاتِکَ مِنْکَ، وَ أَنْتَ أَوْلَی بِسَیِّئَاتِکَ مِنِّی، وَ ذَاکَ أَنِّی لاَ أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ یَسْأَلُونَ. ﴾ (1)

1048 / [202] - وَ فِی رِوَایَهِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ ،عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ وَ أَنْتَ أَوْلَی بِسَیِّئَاتِکَ مِنِّی، عَمِلْتَ اَلْمَعَاصِیَ بِقُوَّتِیَ اَلَّتِی جَعَلْتُ فِیکَ. ﴾ (2)

1049 / [203] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ ذِرْوَهُ اَلْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ رِضَا اَلرَّحْمَنِ اَلطَّاعَهُ لِلْإِمَامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ مَنْ یُطِعِ اَلرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اَللّهَ ﴾ - إِلَی - ﴿ حَفِیظاً ﴾ أَمَا لَوْ أَنَّ رَجُلاً قَامَ لَیْلَهُ وَ صَامَ نَهَارَهُ وَ تَصَدَّقَ جَمِیعَ مَالِهِ وَ حَجَّ جَمِیعَ دَهْرِهِ، وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلاَیَهَ وَلِیِّ اَللَّهِ فَیُوَالِیَهُ وَ یَکُونَ جَمِیعُ أَعْمَالِهِ بِدَلاَلَهٍ مِنْهُ إِلَیْهِ مَا کَانَ لَهُ عَلَی اَللَّهِ حَقٌّ فِی ثَوَابِهِ، وَ لاَ کَانَ مِنْ أَهْلِ اَلْإِیمَانِ، ثُمَّ قَالَ: أُولَئِکَ اَلْمُحْسِنُ مِنْهُمْ یُدْخِلُهُ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ بِفَضْلِهِ وَ رَحْمَتِهِ. ﴾ (3)

ص: 376


1- عنه بحار الأنوار: 56/5 ح 99 ، و البرهان في تفسير القرآن : 282/2 ح 1. قرب الإسناد : 151 (الطبع الحجري) بتفاوت يسير، عنه البحار : 57/5 ح 104 ، المحاسن : 244/1 ذيل ح 238 (25 - باب الإرادة و المشية)، عنه البحار : 122/5 ح 69 ، التوحيد : 338 ح 6 بتفاوت يسير، و نحوه عيون أخبار الرضا علیه السلام: 144/1 ح 49 .
2- عنه بحار الأنوار: 56/5 ح 100، و البرهان في تفسير القرآن : 282/2 ح 2 . الكافي : 157/1 ح 3، التوحيد : 362 ح 10 ، عنه البحار : 15/5 ح 20، عيون أخبار الرضا علیه السلام: 143/12 ح 46، كشف الغمّة : 289/2 .
3- عنه بحار الأنوار: 294/23 ح 33 ، و البرهان في تفسير القرآن : 283/2 ح 2، و مستدرك الوسائل : 268/17 ح 21305 . الكافي : 185/1 ح 1 إلى قوله : حفيظاً، و 19/2 ضمن ح 5 بتمامه، عنه وسائل الشيعة : 5 119/1 ح 298، و البحار : 332/71 ح 10، الأمالي للمفيد : 68 ح 4 (المجلس الثامن) نحو الكافي الأوّل، عنه البحار : 294/23 ذيل ح 33 أشار إليه، تأويل الآيات الظاهرة : 48، عنه و عن الأمالي : مستدرك الوسائل : 269/17 ذيل ح 21305 أشار إليهما.

برای من انجام می دهی و با نعمت من بر نافرمانیم توانا شده ای، «آن چه از نیکی به تو می رسد، از جانب خداوند است و آن چه از بدی به تو رسد از وجود خودت می باشد» و این بدان جهت است که من به نیکی های تو از تو سزاوار ترم و تو به بدی ها و گناهانت از من سزاوار تری و این به خاطر آن است که من از آن چه انجام می دهم مورد سؤال (و جواب) قرار نمی گیرم، ولی ایشان (در مقابل گفتار و کردار شان) مورد سؤال (و مؤاخذه) قرار خواهند گرفت.

202) - و در روایت حسن بن علی وشّاء آمده است:

امام رضا علیه السلام فرمود: (منظور از آیه این است:) و تو (گناه کار) نسبت به گناهانت اولی و سزاوار تر هستی؛ زیرا تو معصیت و نافرمانی مرا به وسیله قوت و نیرویی که من به تو داده ام، انجام داده ای.

203) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: بالا ترین و شریف ترین مرتبه امر دین و کلیدش و (وسیله ورود به) قرب پیامبران و سبب خرسندی خدای رحمان، معرفت و شناخت امام و سپس اطاعت (از دستورات) او است، سپس فرمود: سپس فرمود همانا که خدای عزّوجلّ می فرماید: «هر کسی که از رسول (خدا) اطاعت کند، در حقیقت از خداوند اطاعت کرده است و هر که (خواهد) پشت کند، ما تو را به نگهبانی از آن ها نفرستاده ایم»، همانا اگر مردی شبها را به عبادت به پا خیزد و روز ها را روزه بگیرد و تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج (خانه خدا) رود، ولی امر ولایت ولیّ خدا را نشناسد؛ تا از او پیروی کند و تمامی اعمال و کردارش را با راهنمائی او انجام دهد برای او از ثواب خدای عزّ و جلّ حقی نیست و او از اهل ایمان نخواهد بود.

سپس فرمود: خداوند نیکو کاران از ایشان را به فضل و رحمت خود داخل بهشت می نماید.

ص: 377

1050 / [204] - عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلنَّحْوِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ أَدَّبَ نَبِیَّهُ صُلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلَی مَحَبَّتِهِ فَقَالَ: ﴿ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ ﴾ (1) قَالَ: ثُمَّ فَوَّضَ إِلَیْهِ اَلْأَمْرَ، فَقَالَ: ﴿ ما ءَاتَکُمُ اَلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ﴾ (2)

وَ قَالَ: ﴿ مَنْ یُطِعِ اَلرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اَللّهَ ﴾ ﴿ وَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صُلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَوَّضَ إِلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اِئْتَمَنَهُ فَسَلَّمْتُمْ وَ جَحَدَ اَلنَّاسُ فَوَ اَللَّهِ لَنُحِبُّکُمْ أَنْ تَقُولُوا إِذَا قُلْنَا، وَ أَنْ تَصْمُتُوا إِذَا صَمَتْنَا، وَ نَحْنُ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ اَللَّهِ وَ اَللَّهِ مَا جُعِلَ لِأَحَدٍ مِنْ خَیْرٍ فِی خِلاَفِ أَمْرِنَا. [أَمْرِهِ]. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلاَّ قَلِيلاً ﴾ ﴿ 83 ﴾

ص: 378


1- سورۀ القلم 4/68.
2- سورۀ المحشر : 7/59.
3- عنه بحار الأنوار : 295/23 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن : 284/6 ح 3. بصائر الدرجات: 384 ح 4 و 5 (باب - 5) عنه البحار : 334/25 ح 1، الكافي : 265/1 ح 1 ح بتفاوت يسیر عنه وسائل الشيعة : 73/27 ح 33234 و البحار: 3/17 ح 1، فضائل الشیعة : 34 ح 3.

204) - از ابو اسحاق نحوی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام می شنیدم که می فرمود: به راستی خداوند پیامبرش را به محبت خود ادب نموده و فرموده است: ای محمّد! «تو بر اخلاق (نیکو و پسندیده) عظیمی هستی» و سپس امور را به او تفویض نمود و فرمود: «آن چه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم برای تان آورده است، بگیرید (و عمل نمایید) و از آن چه شما را نهی کرده رها (و دوری) کنید» و (نیز) فرمود: «هر که از پیغمبر اطاعت نماید خدا را اطاعت کرده است».

و به درستی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم امور را به علی علیه السلام واگذار نمود و او را امین قرار داد، که شما تسلیم آن شدید و پذیرفتید ولی دیگران آن را انکار کردند.

به خدا سوگند! شما را دوست داریم که آن چه را ما بگوییم و معتقد باشیم شما نیز بر همان عمل نمایید و در هر موردی که سکوت کردیم شما نیز سکوت کنید، ما (اهل بیت رسالت) واسطه بین شما و بین خدا هستیم، خداوند برای هیچ کسی که بر خلاف ما باشد خوبی قرار نداده است.

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که خبری از پیروزی با شکست به آن افراد برسد، (بدون تحقیق) آن را شایعه کنند، در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان - که قدرت درک و تشخیص کافی را دارند - بازگردانند. از ریشه های مسائل آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود جز عدّۀ کمی، همگی از شیطان (و شیطان صفتان) پیروی می کردید. (83)

ص: 379

1051 / [205] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَجْلاَنَ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

﴿ إِنَّ اَللَّهَ عَیَّرَ قَوْماً بِالْإِذَاعَهِ فَقَالَ: ﴿ وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ اَلْأَمْنِ أَوِ اَلْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ ﴾ فَإِیَّاکُمْ وَ اَلْإِذَاعَهَ. ﴾ (1)

1052 / [206] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَجْلاَنَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی اَلرَّسُولِ وَ إِلی أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْهُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ. ﴾ (2)

1053 / [207]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ قَالَ:

کَتَبَ إِلَیَّ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ ذَکَرْتَ رَحِمَکَ اَللَّهِ! هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمَ اَلَّذِینَ وَصَفْتَ أَنَّهُمْ کَانُوا بِالْأَمْسِ لَکُمْ إِخْوَاناً وَ اَلَّذِی صَارُوا إِلَیْهِ مِنَ اَلْخِلاَفِ لَکُمْ وَ اَلْعَدَاوَهِ لَکُمْ وَ اَلْبَرَاءَهِ مِنْکُمْ، وَ اَلَّذِینَ تَأْفِکُوا بِهِ مِنْ حَیَاهِ أَبِی صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُهُ ﴾

وَ ذَکَرَ فِی آخِرِ اَلْکِتَابِ: أَنَّ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمَ سَنَحَ لَهُمْ شَیْطَانٌ اِغْتَرَّهُمْ بِالشُّبْهَهِ وَ لَبَّسَ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دِینِهِمْ، وَ ذَلِکَ لَمَّا ظَهَرَتْ فِرْیَتُهُمْ وَ اِتَّفَقَتْ کَلِمَتُهُمْ وَ کَذَبُوا [نَقَمُوا] عَلَی عَالِمِهِمْ، وَ أَرَادُوا اَلْهُدَی مِنْ تِلْقَاءِ أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا: لِمَ؟ وَ مَنْ وَ کَیْفَ؟

فَأَتَاهُمُ اَلْهُلْکُ مِنْ مَأْمَنِ اِحْتِیَاطِهِمْ.

ص: 380


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 285/2 ح 3 و مستدرك الوسائل : 295/12 ح 14127 . المحاسن: 256 ح 293 ( باب 31 في التقيّة) بإسناده عن محمّد بن عجلان، قال : قال أبو عبد اللّه علیه السلام عنه بحار الأنوار: 39778 ح 24 ، و نحوه الكافي : 371/2 ح 8، عنه وسائل الشيعة : 249/16 ح 2148 ، و مختصر ( منتخب) بصائر الدرجات : 103، مشكاة الأنوار: 42 (الفصل الحادي عشر في التقيّة) مختصراً .
2- عنه بحار الأنوار: 295/23 ح 35 ، و البرهان في تفسير القرآن : 286/2 ح 3. دعائم الإسلام : 24/1 بتفاوت يسير، إرشاد القلوب : 298/2 عن الشيخ الصدوق بتفاوت، وسائل الشيعة : 200/27 ح 33592 عن الطبرسي في التفسير الصغير .

205) - از محمّد بن عجلان روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام) شنیدم که می فرمود: همانا خداوند عدّه ای را به خاطر افشاگری (اسرار و راز ها) سرزنش نموده پس فرموده است: «و اگر برنامه ای نسبت به امنیت یا وحشت آن ها وارد شود، آن را منتشر کنند»، پس مواظب باشید که افشاگری نکنید.

206) - از عبد اللّه بن عجلان روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و اگر آن را به رسول و یا اولی الاَمر باز گردانند»، فرمود: ایشان (اولی الآمر) امامان علیهم السلام هستند.

207) - از عبد اللّه بن جندب روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام برای من نوشت: خداوند تو را رحمت کند! از گروهی یاد آور شده ای که تا دیروز با شما برادر بودند و اکنون آن ها با شما مخالفت و دشمنی می کنند و از شما برائت می جویند، اینان زنده بودن پدر مرا وسیله قرار داده اند.

و در آخر نامه نوشته بودند: شیطانی برای آن ها ظاهر شده و آن ها را گمراه کرده و در امور دین آن ها را گرفتار شبهه ساخته است، زیرا آن ها دروغ می گویند و ادعای باطل می کنند و بر عالم (و امام) خود افتراء بسته اند و می خواهند (با استفاده) از نظریات خود هدایت شوند و بر همین اساس گفته اند: به چه دلیل (موسی بن جعفر علیهم السلام از دنیا رفته است)؟ امام بعد از او کیست؟ و به چه دلیل حضرت رضا علیه السلام امام است؟

(و برای آن دنبال توجیهات و تأویلات باطل می گردند)، و به همین جهت در اثر احتیاط های بی جا و کار هایی که با دست خود انجام داده اند، خود را به هلاکت انداخته اند، «پروردگار تو نسبت به بندگان ظلم نمی کند».

ص: 381

﴿ وَ ذَلِکَ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیهِمْ ﴿ وَ ما رَبُّکَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدِ ﴾ (1) ، وَ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ لَهُمْ وَ لاَ عَلَیْهِمْ بَلْ کَانَ اَلْفَرْضُ عَلَیْهِمْ، وَ اَلْوَاجِبُ لَهُمْ مِنْ ذَلِکَ اَلْوُقُوفِ عِنْدَ اَلتَّحَیُّرِ، وَ رَدِّ مَا جَهِلُوهُ مِنْ ذَلِکَ إِلَی عَالِمِهِ وَ مُسْتَنْبِطِهِ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ ﴿ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی اَلرَّسُولِ وَ إِلی أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ اَلَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ ﴾ یَعْنِی آلَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ، وَ هُمُ اَلَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَ مِنَ اَلْقُرْآنِ ، وَ یَعْرِفُونَ اَلْحَلاَلَ وَ اَلْحَرَامَ، وَ هُمُ اَلْحُجَّهُ لِلَّهِ عَلَی خَلْقِهِ. ﴾ (2)

1054 / [208] - عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، وَ حُمْرَانَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لَوْ لا فَضْلُ اَللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ﴾ قَالَ: ﴿ فَضْلُ اَللَّهِ: رَسُولَهُ ، وَ رَحْمَتُهُ: وَلاَیَهُ اَلْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (3)

1055 / [209] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ لَوْ لا فَضْلُ اَللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْفَضْلُ: رَسُولُ اَللَّهِ صُلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، وَ رَحْمَتُهُ: أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (4)

1056 / [210] - وَ مُحَمَّدُ بْنُ اَلْفُضَیْلِ عَنِ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ قَالَ: ﴿ اَلرَّحْمَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صُلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ اَلْفَضْلُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (5)

ص: 382


1- سورۀ فصّلت : 46/41.
2- عنه بحار الأنوار : 295/23 ح 36، و وسائل الشيعة : 171/27 ح 33519 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 286/2 ح 4 .
3- عنه بحار الأنوار: 61/24 ح 61 ، و 62 ح 46، و البرهان : 288/2 ح 1، 1368/5 ح 1.
4- عنه بحار الأنوار : 423/35 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 288/2 ح 2 ، و 368/5 ح 2. تفسير القمّي : 145/1 مرسلاً عنه البحار: 194/9 ح 40، المناقب لابن شهر آشوب: 180/4 ، عنه البحار : 61/24 ح 43.
5- عنه البرهان في تفسير القرآن : 288/2 ح 3 و 369/5 ح 3 .

این به آن ها ربطی نداشت بلکه برای آن ها لازم بود که هنگام تحیّر و جهل به کسی که عالم و دارای قدرت استنباط است مراجعه نمایند؛ زیرا خداوند در کتاب خود (قرآن) می فرماید: «و اگر آن را به رسول و یا اولی الاَمر بازگردانند، هر آینه کسانی که از ایشان استنباط می کنند، آن را می دانند» منظور آل محمّد علیهم السلام می باشند، ایشان هستند که علم قرآن را دارند و حلال و حرام را تشخیص می دهند و ایشان حجت خداوند بر خلق خواهند بود.

208)- از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند و اگر فضل و رحمت خداوند برای شما نمی بود و فرمود: (منظور از ﴿ فَضْلُ اللَّهِ ﴾ رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم » و ﴿ وَ رَحْمَتُهُ ﴾، ولایت و امامت ائمّه علیهم السلام هستند.

209) - از محمّد بن فضیل روایت کرده است، که گفت:

امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و اگر فضل و رحمت خداوند برای شما نمی بود» فرمود: (منظور از ﴿ الفَضْلُ ﴾ ، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و ﴿ رَحْمَتُهُ ﴾ (ولایت و امامت) امیر المؤمنین علیه السلام می باشند.

210) - و از محمّد بن فضیل روایت کرده است، که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: (منظور از ﴿ الرَحْمَتُهُ ﴾، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و ﴿ وَ الفَضْلُ ﴾(ولایت) علی بن ابی طالب علیه السلام می باشند.

ص: 383

1057 / [211] - عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لَوْ لا فَضْلُ اَللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ اَلشَّیْطانَ إِلاّ قَلِیلاً ﴾ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّکَ لَتَسْأَلُ عَنْ کَلاَمِ اَلْقَدَرِ وَ مَا هُوَ مِنْ دِینِی وَ لاَ دَیْنِ آبَائِی، وَ لاَ وَجَدْتُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَیْتِی یَقُولُ بِهِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَقتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكِيلاً ﴾ ﴿ 84 ﴾

1058 / [212] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلَ اَلنَّاسِ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنْ کَانَ لَهُ حَقٌّ فَمَا مَنَعَهُ أَنْ یَقُومَ بِهِ؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یُکَلِّفْ هَذَا إِلاَّ إِنْسَاناً وَاحِداً رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: ﴿ فَقتِلْ فِی سَبِیلِ اَللّهِ لا تُکَلَّفُ إِلاّ نَفْسَکَ وَ حَرِّضِ اَلْمُؤْمِنِینَ ﴾ ، فَلَیْسَ هَذَا إِلاَّ لِلرَّسُولِ وَ قَالَ لِغَیْرِهِ: ﴿ إِلاّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلی فِئَهٍ ﴾ (2) فَلَمْ یَکُنْ یَوْمَئِذٍ فِئَهٌ یُعِینُونَهُ عَلَی أَمْرِهِ. ﴾ (3)

ص: 384


1- عنه بحار الأنوار: 56/5 - بتفاوت بسير، و البرهان في تفسير القرآن: 288/2 ح 4.
2- سورۀ الأنفال : 16/8.
3- عنه بحار الأنوار 340/16 ح 29، و 307/29 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 289/2 ح 2.

211) - از این مُسکان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و اگر فضل و رحمت خداوند برای شما نمی بود، هر آینه از شیاطین متابعت می کردید مگر تعدادی اندک»، (سؤال کردم؟) حضرت فرمود: به راستی که از کلام (اهل) قدریه سؤال کردی و این مطلب از دین و آیین من و پدرانم و حتی هیچ یک از افراد خانواده ام نبوده و نیست که معتقد به آن باشند.

فرمایش خداوند متعال: پس در راه خداوند، جهاد و پیکار کن! تو تنها مسئول وظیفۀ خود هستی و مؤمنین را (بر این کار) تشویق نما! امید است خداوند از قدرت کافران جلوگیری کند! و خداوند قدرتش بیشتر و مجازاتش دردناک تر است. (84)

212) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردم (مخالفین ما) درباره امام على علیه السلام می گویند: اگر حقی برایش (در خلافت) بوده، چه چیزی مانع او گفته تا قیام نکند (و حق خود را نگیرد)؟

فرمود: خداوند بر این موضوع فقط یک نفر را تکلیف به قیام کرده و او رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم بوده است، که به او فرمود: «پس در راه خدا جنگ و جهاد نما و کسی را بر این کار غیر از خودت، مجبور نکن ولی مؤمنین را ترغیب و تشویق کن» و این تکلیف بر کسی نیست مگر بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ، ولی برای دیگری فرموده: (کسی که به دشمن در حال جنگ پشت کند به غضب خدا گرفتار گردد)، «مگر آن که بخواهد برای حمله مجدّد از جنگ کناره گیری کند و یا این که برای پیوستن به گروهی از جنگ کنندگان و مجاهدان باشد»؛ زیرا که برای حضرت گروهی نبود تا او را در مورش کمک و یاری کنند.

ص: 385

1059 / [213] - عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَا سُئِلَ رَسُولُ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ شَیْئاً قَطُّ فَقَالَ: لاَ إِنْ کَانَ عِنْدَهُ أَعْطَاهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ قَالَ: یَکُونُ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ، وَ لاَ کَافَأَ بِالسَّیِّئَهِ قَطُّ، وَ مَا أَلْقَی سَرِیَّهً مُنْذُ نَزَلَتْ عَلَیْهِ ﴿ فَقتِلْ فِی سَبِیلِ اَللّهِ لا تُکَلَّفُ إِلاّ نَفْسَکَ ﴾ إِلاَّ وَلَّی بِنَفْسِهِ. ﴾ (1)

1060 / [214] - أَبَانٌ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قَالَ:]

لَمَّا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ ﴿ لا تُکَلَّفُ إِلاّ نَفْسَکَ ﴾ قَالَ: ﴿ کَانَ أَشْجَعَ اَلنَّاسِ مَنْ لاَذَ بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾ (2)

1061 / [215] - عَنِ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ عِیصٍ (3) عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کُلِّفَ مَا لَمْ یُکَلَّفْ أَحَدٌ أَنْ یُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ وَحْدَهُ ﴾ وَ قَالَ: ﴿ حَرِّضِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَی اَلْقِتالِ ﴾ (4) وَ قَالَ: إِنَّمَا کُلِّفْتُمُ اَلْیَسِیرَ مِنَ اَلْأَمْرِ أَنْ تَذْکُرُوا اَللَّهَ. (5)

1062 / [216] -عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مِهْزَمٍ (6) عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ إِنَّ لِکُلٍّ کَلَباً یَبْغِی اَلشَّرَّ فَاجْتَنِبُوهُ یَکْفِکُمُ اَللَّهُ قَوْماً فَاجْتَنِبُوا بِغَیْرِکُمْ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ اَللّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْکِیلاً ﴾ لاَ تُعْلِمُوا بِالشَّرِّ. ﴾ (7)

ص: 386


1- عنه بحار الأنوار: 340/16 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن: 289/2 ح 3، و مستدرك الوسائل : 204/7 ح 8041.
2- عنه بحار الأنوار : 340/16 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 289/2 ح 4.
3- هو عيص بن ثابت البجلي ، كوفيّ، عربيّ يكنّى أبا القاسم، ثقة عين، جامع الرواة 1 : 655 .
4- سورۀ الأنفال : 65/8.
5- عنه بحار الأنوار: 340/16 ح 32 ، و البرهان في تفسير القرآن : 289/2 ح 5.
6- هو إبراهيم بن مهزم الأسدي، كوفيّ، يعرف بابن أبي بردة، ثقة ثقة، روى عن أبي عبد اللّه و أبي الحسن علیهما السلام. جامع الرواة: 34/1.
7- عنه البرهان في تفسير القرآن : 289/2 ح 6.

213) - از زید شحّام روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگز چیزی از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم درخواست نشده که پاسخ نه بدهد، بلکه اگر داشت عطا می کرد و اگر چیزی کرد و اگر چیزی نداشت می فرمود: ان شاء اللّه فراهم می شود. و هم چنین هرگز بدی را با بدی تلافی نمی کرد.

و از زمانی که «پس در راه خدا جنگ و جهاد نما و کسی را بر این کار غیر از خودت، مجبور نکن» نازل شد، هر موقع گروهی را می دید که به جنگ می روند خود حضرت سرپرستی آنان را به عهده می گرفت.

214) - از ابان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: موقعی که «کسی غیر از خودت را بر این کار، مجبور نکن» بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد، شجاع ترین و نیرومند ترین مردم کسی بود که خود را در کنار رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم قرار دهد.

215)- از ثمالی، به نقل از عیص روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم بر چیزی مکلّف شده بود که هیچ کسی بر آن تکلیف نشده بود و آن این بود که به تنهایی در راه خدا جنگ و جهاد کند و خداوند به او خطاب نمود: ای پیامبر! «مؤمنین را بر جهاد و قتال ترغیب و تشویق نما» - و (نیز) فرمود: شما (مؤمنین) به مقدار مختصری تکلیف شده اید و آن این است که همیشه به یاد خدا باشید (و او را فراموش نکنید).

216) - از ابراهیم بن مهزم، به نقل از پدرش و او از مردی، روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: برای هر درنده ای، درنده ای است که شر از او می بارد، از آن اجتناب کنید، خداوند شما را نسبت به آن به وسیلهٔ دیگری کفایت و حمایت می نماید. همانا (خداوند) می فرماید: «و خداوند قدرتش بیشتر و مجازاتش دردناک تر خواهد بود» کاری که موجب شر و عقاب گردد انجام ندهید.

ص: 387

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِلاَّ الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ أَوْ جاؤُكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقتِلُوكُمْ أَوْ يُقاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقاتِلُوكُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلاً ﴾ ﴿ 90 ﴾

1063 / [217] - عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [عَنْ] ﴿ أَنْ یُقتِلُوکُمْ أَوْ یُقتِلُوا قَوْمَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اَللّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَیْکُمْ فَلَقاتَلُوکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ کَانَ أَبِی (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) یَقُولُ: نَزَلَتْ فِی بَنِی مُدْلِجٍ ، اِعْتَزَلُوا فَلَمْ یُقَاتِلُوا اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ لَمْ یَکُونُوا مَعَ قَوْمِهِمْ. ﴾

قُلْتُ: فَمَا صَنَعَ بِهِمْ؟

قَالَ: ﴿ لَمْ یُقَاتِلْهُمُ اَلنَّبِیُّ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ حَتَّی فَرَغَ مِنْ عَدُوِّهِ، ثُمَّ نَبَذَ ﴿ إِلَیْهِمْ عَلی سَواءٍ ﴾

قَالَ: ﴿ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ ﴾ هُوَ اَلضِّیقُ. (1)

ص: 388


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 296/2 ح 4. الکالفي: 327/8 ح 504 بإسناده عن الفضل أبي العبّاس، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه بحار الأنوار: 172/19 ح 17.

فرمایش خداوند متعال: مگر آن هایی که با هم پیمانان شما، پیمان بسته اند با آن هایی که به سوی شما می آیند و از جنگ با شما، با جنگ با قوم خود ناتوان شده اند (که به سر جنگ با شما دارند و نه توانایی مبارزه با قوم خود) و اگر خداوند بخواهد، آنان را بر شما مسلّط می کند تا با شما پیکار کنند. پس اگر از شما کناره گیری کرده و با شما پیکار نکردند، (بلکه) پیشنهاد صلح دادند، خداوند به شما اجازه نمی دهد که متعرض آنان شوید. (90)

217) - از سیف بن عُمیره روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام (در مورد فرمایش خداوند:) «و این که با شما مقاتله می کنند و یا آن که با قوم خود قتال می کنند و اگر خدا بخواهد آن ها را بر ایشان مسلّط می نماید و با شما مقاتله خواهند کرد»، سؤال کردم؟

فرمود: پدرم می فرمود: (این آیه) در مورد قبیله بنی مُدلِج نازل شده، که کناره گیری کرده بودند و با پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم نمی جنگیدند و با قبیله خود هم نبودند.

عرض کردم: (رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) با آنان چه کرد؟

فرمود: پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم با آنان جنگ نکرد تا موقعی که از دیگر دشمنانش فارغ گشت، پس از آن به بني مُدلج پرداخت. و أمام علیه السلام افزود. منظور از «سینه های آن ها محصور گردیده» ناتوانی و در تنگنا قرار گرفتن است.

ص: 389

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ إِلاَّ أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ مِيثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى أَهْلِهِ وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً ﴾ ﴿ 92 ﴾

1064 / [218]- عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ قَالَ:

سُئِلَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزّ وَ جَلَّ: ﴿ وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ وَ دِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلی أَهْلِهِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ أَمَّا تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ فَفِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَللَّه. ﴾

﴿ وَ أَمَّا اَلدِّیَهُ اَلْمُسَلَّمَهُ إِلَی أَوْلِیَاءِ اَلْمَقْتُولِ ﴿ فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ ﴾ قَالَ: وَ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ اَلشِّرْکِ اَلَّذِینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی اَلصُّلْحِ، وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ [مُؤْمِنَهٍ] فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَللَّهِ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ اَلدِّیَهُ ﴿ وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ ﴾ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَللَّهِ وَ ﴿ فَدِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلی أَهْلِهِ ﴾ . (1)

ص: 390


1- عنه بحار الأنوار: 408/104 ح 9، و وسائل الشيعة. 232/29 ح 35524، و البرهان في تفسير القرآن : 300/02 ح 14.

فرمایش خداوند متعال: هیچ فرد یا ایمانی حق ندارد مؤمنی را به قتل برساند، مگر این که از روی خطا و اشتباه باشد و کسی که مؤمنی را از روی خطا به قتل برساند، باید یک بردۀ مؤمن را آزاد کند و خون بهایی به بستگان او بپردازد، مگر این که خون بها را بخشند و اگر مقتول از گروهی از دشمنان شما باشد، ولی مقتول با ایمان بوده باید (قاتل) یک بردۀ مؤمن را آزاد کند (و خون بها لازم نیست) و اگر از جمعیتی باشد که میان شما و آن ها عهد و پیمانی بر قرار است، باید خون بهای او را به بستگان او بپردازد و یک برده مؤمن هم آزاد کند و کسی که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه روزه پی در پی بگیرد، این (تخفیف و پذیرش) توبۀ الهی است، خداوند دانا و حکیم است (92)

218) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و مؤمنی حق ندارد مؤمنی را به قتل رساند مگر از روی اشتباه و کسی که از روی اشتباه مؤمنی را به قتل رساند، (کفاره او) آزاد کردن یک بنده با ایمان می باشد»، سؤال کردند؟

حضرت فرمود: (علت) آزادی بنده این است که ما بین خود و خدای خود را اصلاح نماید، اما ديه (خون بهایی است که) تسلیم اولیاء مقتول می گردد.

سپس افزود: «پس اگر مقتول از گروهی بود که از دشمنان شما باشد» یعنی، از اهل شرک باشد که بین شما و آن ها قرار داد صلح نباشد، «و او مؤمن باشد (کفاره او) آزاد کردن یک بنده با ایمان می باشد» که باید بین خود و خدا، یک بنده آزاد کند و خون بهایی بر او نمی باشد، «پس اگر از گروهی بود که بین شما و آن ها عهد و میثاق باشد» یعنی مقتول مؤمن بوده (و در بین گروهی مشرک که دارای قرارداد صلح هستند کشته شده) پس باید ما بین خود و خدا یک بنده آزاد کند و نیز خون بهای او را هم به اولیای مقتول بپردازد.

ص: 391

1065 / [219]- عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاّ خَطَأً ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ - : ﴿ فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ ﴾

قَالَ:﴿ إِذَا کَانَ مِنْ أَهْلِ اَلشِّرْکِ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ ، فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَللَّهِ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ دِیَهٌ ﴿ وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ مِیثاقٌ فَدِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلی أَهْلِهِ وَ تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ ﴾ قَالَ تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَللَّهِ وَ دِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلَی أَوْلِیَائِهِ. ﴾ (1)

1066 / [220] - عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ یَحْیَی قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ یُظَاهِرُ اِمْرَأَتَهُ یَجُوزُ عِتْقُ اَلْمَوْلُودِ فِی اَلْکَفَّارَهِ؟ فَقَالَ: ﴿ کُلُّ اَلْعِتْقِ یَجُوزُ فِیهِ اَلْمَوْلُودُ إِلاَّ فِی کَفَّارَهِ اَلْقَتْلِ، فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ ﴾ یَعْنِی مُقِرَّهً وَ قَدْ بَلَغَتِ اَلْحِنْثَ. ﴾ (2)

1067 / [221] - عَنْ کُرْدَوَیْهِ اَلْهَمْدَانِیِّ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ ﴾ وَ کَیْفَ تُعْرَفُ اَلْمُؤْمِنَهُ؟

ص: 392


1- عنه بحار الأنوار: 408/104 ح 10 ، و وسائل الشيعة : 232/29 ح 35525 ، و البرهان في تفسير القرآن : 301/2 ح 15 .
2- عنه بحار الأنوار: 198/104 ح 15، و وسائل الشيعة : 370/22 ذيل ح 28808 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 301/2 ح 16، و مستدرك الوسائل : 414/15 ح 18673 . النوادر للأشعري : 67 ح 13، عنه البحار : 173/104 ح 24، و مستدرك الوسائل : 414/15 ح 18671 ، الكافي : 462/7 ح 15 بتفاوت، تهذيب الأحكام : 320/8 ح 1187، عنه وسائل الشيعة : 370/22 ح 28808.

219) - از حفص بن بختری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و مؤمنی حق ندارد مؤمنی را به قتل رساند مگر از روی اشتباه و کسی که از روی اشتباه مؤمنی را به قتل رساند» - تا جایی که فرمود: - «پس اگر از گروه دشمن شما باشد و مؤمن هم باشد».

فرمود: اگر از اهل شرک باشد (که بین شما و آن ها قرار داد صلحی نباشد) «پس (کفارۀ او) آزاد کردن یک بندۀ مؤمن خواهد بود» که خون بهای او نمی باشد، «و اگر از گروهی بود که بین شما و آن ها عهد و میثاق باشد، پس خون بهای او به خانواده اش پرداخت می شود و یک بندۀ مؤمن هم آزاد می کند» (که مقتول مؤمن بوده و در بین گروهی از مشرکانی که دارای قرارداد صلح هستند، کشته شده) پس باید ما بین خود و خدا یک بنده آزاد کند و نیز خون بهای او را هم به اولیای مقتول بپردازد.

220)- از معمر بن یحیی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که همسر خود را ظهار می کند، سؤال کردم: آیا جایز است نوزادی را (به عنوان کفاره) آزاد کند؟

فرمود: در هر (عنوانی که برای کفاره اش) عتق (لازم باشد)، نوزاد هم جایز می باشد مگر در کفاره کشتن؛ چون خداوند فرموده است: «پس (کفارۀ او) آزاد کردن یک بندۀ مؤمن خواهد بود» که منظور حالت بلوغ و تکلیف است که شخص اقرار (بر شهادتین) کرده باشد و (نیز) بتواند میل به گناه پیدا کند.

221) - از کُردَوَیه همدانی روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام در (مورد) فرمایش خداوند: «پس (کفارۀ او) آزاد کردن یک بندۀ مؤمن خواهد بود» سؤال کردم که چگونه مؤمن (از غیر مؤمن) شناخته می شود؟

ص: 393

قَالَ: ﴿ عَلَی اَلْفِطْرَهِ. ﴾ (1)

1068 / [222] - عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلرَّقَبَهُ اَلْمُؤْمِنَهُ اَلَّتِی ذَکَرَهَا اَللَّهُ إِذَا عَقَلَتْ وَ اَلنَّسَمَهُ اَلَّتِی لاَ تَعْلَمُ إِلاَّ مَا قُلْتَهُ وَ هِیَ صَغِیرَهٌ. ﴾ (2)

1069 / [223] - عَنْ عَامِرِ بْنِ [أَبِی] اَلْأَحْوَصِ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلسَّائِبَهِ؟

فَقَالَ: ﴿ اُنْظُرْ فِی اَلْقُرْآنِ ، فَمَا کَانَ فِیهِ ﴿ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ ﴾ فَذلِکَ - یَا عَامِرُ! - اَلسَّائِبَهُ اَلَّتِی لاَ وَ لاَءَ لِأَحَدٍ مِنْ اَلنَّاسِ عَلَیْهِ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ مَا کَانَ وَ لاَؤُهُ لِلَّهِ فَلِلَّهِ وَ مَا کَانَ وَ لاَؤُهُ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم فَإِنَّ وَ لاَءَهُ لِلْإِمَامِ وَ جِنَایَتَهُ عَلَی اَلْإِمَامِ وَ مِیرَاثَهُ لَهُ. ﴾ (3)

1070 / [224] - عَنْ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ کُلُّ مَا أُرِیدَ بِهِ (اَلشَّیْءُ) فَفِیهِ اَلْقَوَدُ وَ إِنَّمَا اَلْخَطَأُ أَنْ یُرِیدَ اَلشَّیْءَ فَیُصِیبَ غَیْرَهُ. ﴾ (4)

ص: 394


1- عنه بحار الأنوار: 198/104 ح 16، و وسائل الشيعة : 371/22 ح 28809، و البرهان في تفسير القرآن : 301/2 ح 17 .
2- عنه بحار الأنوار: 198/104 ح 17، و وسائل الشيعة : 371/22 ح 28810 ، و البرهان في تفسير القرآن : 301/2 ح 18 . الجعفريات (الطبع الحجري) : 120 ، عنه وسائل الشيعة : 371/22 ح 28810 .
3- عنه بحار الأنوار: 360/104 ح 1 و البرهان في تفسير القرآن : 301/2 ح 19، و مستدرك الوسائل : 473/15 ح 18899. الكافي : 171/7 ح 2 بإسناده عن عمّار بن أبي الأحوص، قال : سألت أبا جعفر علیه السلام، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 136/3 ح 3504، و تهذيب الأحكام: 256/8 ح 163، و 395/9 ح 17، و الاستبصار: 26/4 ح 3 ، و 199 ح 3 ، عنه وسائل الشيعة : 77/23 ح 29142، و 248/26 ح 32935.
4- عنه بحار الأنوار: 395/104 ح 37 و وسائل الشيعة : 40/29 ح 35099، و البرهان في تفسير القرآن : 301/2 ح 20 . الكافي : 278/7 ح 1 بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام 155/10 ح 2، و عوالي اللثالي: 579/3 ح 14 .

فرمود: بر مبنای (ظاهر) فطرت (خانوادگی) شناخته (و اکتفا) می شود.

222) - از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش از امام علی علیهما السلام حدیث نمود، که فرمود: منظور از ﴿ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ ﴾ که خداوند بیان نموده، آن بنده ای است که به حدّ شعور و درک رسیده باشد و اما ﴿ نَسَمَة ﴾ آن کسی است که بیش از آن چه برایش گفته ای نفهمد و درک نکند، که او همان کودک خواهد بود.

223) - از عامر بن [أبو] احوص روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد معنا و مقصود ﴿ السَّائِبَةُ ﴾ سؤال کردم؟

فرمود: یا عامر! (معنای آن را) در قرآن دقت کن (تا به دست آوری)، پس هر آیه ای که در آن «پس آزاد گرداندن یک بنده» باشد همان «سائبه» است که هیچ کسی بر او ولایت و قیمومیتی نداشته باشد مگر خداوند متعال و هر چه که در ولایت خدا باشد مال خدا است و هر که در ولایت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم است پس تولیت و قیمومیت او مال امام (از اهل بیت رسالت علیهم السلام) خواهد بود، که اگر جنایت و خسارتی هم وارد کند جبران آن بر امام می باشد و ارثیه او هم به امام می رسد.

224) - از ابن ابی عمیر به نقل از بعضی اصحابش، روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهم السلام فرمودند: هر کشتن انسانی که از اراده و قصد باشد، در آن قصاص خواهد بود، ولی اشتباه و خطا آن جایی است که چیزی را خواسته و اراده کرده ولی به چیز دیگری برخورد کرد.

ص: 395

1071 / [225] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلْخَطَأُ أَنْ تَعَمَّدَهُ وَ لاَ تُرِیدَ قَتْلَهُ بِمَا لاَ یَقْتُلُ مِثْلُهُ، وَ اَلْخَطَأُ اَلَّذِی لَیْسَ فِیهِ شَکٌّ أَنْ تَعَمَّدَ شَیْئاً آخَرَ فَیُصِیبَهُ. ﴾ (1)

1072 / [226] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ قَالَ:

﴿ سَأَلَنِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ یَحْیَی بْنِ سَعِیدٍ هَلْ یُخَالِفُ قَضَایَاکُمْ ﴾؟

قُلْتُ: نَعَمْ اِقْتَتَلَ غُلاَمَانِ بِالرَّحَبَهِ فَعَضَّ أَحَدُهُمَا عَلَی یَدِ اَلْآخَرِ فَرَفَعَ اَلْمَعْضُوضُ حَجَراً فَشَجَّ یَدَ اَلْعَاضِّ فَکُزَّ مِنَ اَلْبَرْدِ فَمَاتَ، فَرُفِعَ إِلَی یَحْیَی بْنِ سَعِیدٍ فَأَقَادَ مِنَ اَلضَّارِبِ بِحَجَرٍ.

فَقَالَ: ﴿ اِبْنُ شُبْرُمَهَ وَ اِبْنُ أَبِی لَیْلَی لِعِیسَی بْنِ مُوسَی : إِنَّ هَذَا أَمْرٌ لَمْ یَکُنْ عِنْدَنَا، لاَ یُقَادُ عَنْهُ بِالْحَجَرِ وَ لاَ بِالسَّوْطِ، فَلَمْ یَزَالُوا حَتَّی وَدَاهُ عِیسَی بْنُ مُوسَی ﴾

فَقَالَ: ﴿ إِنَّ مَنْ عِنْدَنَا یُقِیدُونَ بِالْوَکْزَهِ ﴾ (2)

قُلْتُ: یَزْعُمُونَ أَنَّهُ خَطَأٌ وَ أَنَّ اَلْعَمْدَ لاَ یَکُونُ إِلاَّ بِالْحَدِیدِ، فَقَالَ إِنَّمَا اَلْخَطَأُ أَنْ یُرِیدَ شَیْئاً فَیُصِیبَ غَیْرَهُ فَأَمَّا کُلُّ شَیْءٍ قَصَدْتَ إِلَیْهِ فَأَصَبْتَهُ فَهُوَ اَلْعَمْدُ. (3)

ص: 396


1- عنه بحار الأنوار: 395/104 ح 34، و وسائل الشيعة : 40/29 ح 35100 ، و البرهان في تفسير القرآن : 302/2 ح 21، و مستدرك الوسائل : 223/18 ح 22570. تهذيب الأحكام : 160/1 ح 22، عنه وسائل الشيعة : 40/29 ح 35096 .
2- في المصدر: يقيدون بالزكوة - و لم أعثر لها معناً مناسباً في هذه العبارة، و ما أثبتناه عن البحار و المستدرك. وَ كَزَه وَ كْزاً: دفعه و ضربه، و الوَكْز: الطعن. لسان العرب: 430/5 (و كز ) .
3- عنه بحار الأنوار: 395/104 35، و وسائل الشيعة : 40/29 ح 35101 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 302/2 ح 22 ، و مستدرك الوسائل : 224/18 ح 22571 . الكافي : 278/2 ح 3 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 156/10 ح 6، عنهما وسائل الشيعة : 35/29 ح 35084 .

225) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرموده است: (کشتن) خطا و اشتباه آن موردی است که با وسیله ای که معمولاً کشنده نیست، قصد شخصی را کرده باشی، ولی قصد کشتنش را نداشته باشی (ولی او کشته شود).

و اما موردی که قطعاً خطا و اشتباه محسوب می شود و شکی در آن نمی باشد این است که چیز دیگری را قصد کرده باشی و به چیزی غیر از آن دست یابی.

226) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام از من در رابطه با یحیی بن سعید سؤال فرمود که آیا او با قضاوت های شما مخالفتی دارد؟

عرضه داشتم: بلی، دو نفر جوان در منطقه رَحبه اختلاف و زد و خوردی داشتند و یکی از آنان دست دیگری را دندان گرفته بود و او هم سنگی برداشته و بر دست دندان گیرنده زده و آن را زخم کرده و در اثر سرما عفونت برداشته و فوت کرد، پس این جریان را نزد یحیی بن سعید بردند و او هم علیه کسی که سنگ زده بود، حکم به پرداخت خون بها کرد. و از طرفی هم ابن شِبرمه و ابن ابی لیلی، به عیسی بن موسی گفتند: چنین موردی با این حکم نزد ما وجود ندارد و به خاطر (کشته شدن با) سنگ و یا شلاق و تازیانه، خون بها گرفته نمی شود و در همین گفتگو بودند که عیسی بن موسی دیه و خون بهای او را داد.

حضرت فرمود: نزد ما (افرادی )هستند که نسبت (به مردن در اثر) عفونت به خون بها حکم می کنند.

عرض کردم: آنان می گویند: این قتل خطا و اشتباهی است و قتل عمدی تحقّق نمی یابد مگر به وسیله آهن، فرمود: خطا آن حالتی است که چیزی را قصد کرده، ولی به چیز دیگری برخورد کرده است، بنا بر این هر چیزی را که قصد کردی و به همان اصابت کرد، عمدی خواهد بود.

ص: 397

1073 / [227] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ قَضَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی أَبْوَابِ اَلدِّیَاتِ فِی اَلْخَطَإِ شِبْهِ اَلْعَمْدِ إِذَا قَتَلَ بِالْعَصَا أَوْ بِالسَّوْطِ أَوْ بِالْحِجَارَهِ یُغَلَّظُ دِیَتُهُ وَ هُوَ مِائَهٌ مِنَ اَلْإِبِلِ أَرْبَعُونَ خِلْفَهً بَیْنَ ثَنِیَّهٍ إِلَی بَازِلِ عَامِهَا وَ ثَلاَثُونَ حِقَّهً وَ ثَلاَثُونَ بِنْتَ لَبُونٍ. ﴾

وَ قَالَ فِی اَلْخَطَإِ دُونَ اَلْعَمْدِ: ﴿ یَکُونُ فِیهِ ثَلاَثُونَ حِقَّهً وَ ثَلاَثُونَ بِنْتَ لَبُونٍ وَ عِشْرُونَ بِنْتَ مَخَاضٍ وَ عِشْرُونَ اِبْنَ لَبُونٍ ذَکَرٌ وَ قِیمَهُ کُلِّ بَعِیرٍ مِنَ اَلْوَرِقِ مِائَهُ دِرْهَمٍ وَ عَشَرَهُ دَنَانِیرَ وَ مِنَ اَلْغَنَمِ إِذَا لَمْ یَکُنْ بِقِیمَهِ نَابِ اَلْإِبِلِ لِکُلِّ بَعِیرٍ عِشْرُونَ شَاهً. ﴾ (1)

1074 / [228] -عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ كَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ فِی الْخَطَإِ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ بِنْتَ لَبُونٍ وَ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ بِنْتَ مَخَاضٍ وَ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ حِقَّةً وَ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ جَذَعَةً. ﴾

وَ قَالَ فِی شِبْهِ الْعَمْدِ: ﴿ ثَلَاثٌ وَ ثَلَاثُونَ جَذَعَةً بَیْنَ الثَّنِیَّةِ إِلَی بَازِلِ عَامِهَا كُلُّهَا خِلْفَةٌ وَ أَرْبَعٌ وَ ثَلَاثُونَ ثَنِیَّةً. ﴾ (2)

ص: 398


1- عنه بحار الأنوار: 407/104 ح 6 ، و وسائل الشيعة : 288/29 ح 35638 ، و البرهان في تفسير القرآن : 302/2 ح 23 ، و مستدرك الوسائل : 298/18 ح 22783. النوادر للأشعري : 156 ح 40 بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 298/18 ح 22785، الكافي : 281/2 ح 3 بتفاوت، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 105/4 ح 5196 و تهذيب الأحكام : 158/10 158/10 ح 14 ، و الاستبصار : 259/4 ح ،4 عنهم وسائل الشيعة : 39/29 ح 35094، و 199 ح 35441، نزهة الناظر : 133 فصل في أقسام القتل و أحكامه).
2- عنه بحار الأنوار: 408/104 ح ، و وسائل الشيعة : 202/29 ح 35450 و البرهان في تفسير القرآن : 302/2 ح 24 . الكافي : 282/7 ح 7 و 8 بتفصيل فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام: 158/10 ح 12 و 13 ، و الاستبصار : 258/4 ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 198/29 ح 35439 و 200 ح 35444، عوالي اللئالي : 608/3 ح 3 بتفاوت، و نحوه نزهة الناظر : 135 (فصل في أقسام القتل و أحكامه).

227) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام در باب انواع دیه ها و خون بها چنین قضاوت نمود: اگر خطای او شبیه به عمد باشد و به وسیله عصا، یا شلاق و تازیانه، یا سنگ کشته شده باشد، دیه اش غلیظ و سخت تر می باشد که صد شتر (با این کیفیت) خواهد بود: چهل تای آن ها هشت سال شان تمام و وارد سال نهم شده، سی تای آن ها وارد سال چهارم و سی تای دیگر آن ها وارد سال سوم شده باشند.

و اما اگر خطای او شبیه به عمد نباشد، دیه اش عبارت است از: سی شتری که وارد سال چهارم شده و سی شتری که وارد سال سوم و بیست شتری که وارد سال دوم و نیز بیست شتری که نر بوده و وارد سال سوم شده باشند.

و قیمت هر شتر به پول نقد: صد درهم نقره و دَه دینار طلا می باشد و چنان چه بخواهند دیه را از گوسفند بپردازند و قیمت شتر را نداشته باشند به جای هر شتر دَه گوسفند باید داده شود.

228) - از عبد الرحمان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امام علی علیه السلام در مورد قتل خطا می فرمود: دیۀ آن بیست و پنج شتری که وارد سال سوم شده و بیست و پنج شتری که وارد سال دوم شده و بیست و پنج شتری که وارد سال چهارم شده و بیست و پنج شتری که وارد سال پنجم شده باشند خواهد بود.

و در مورد (دیه) شبیه به عمد می فرمود: سی و سه شتری که وارد سال پنجم شده و توان باربری را داشته باشند و سی و چهار شتری که وارد سال ششم شده باشند خواهد بود.

ص: 399

1075 / [229] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ دِیَهُ اَلْخَطَإِ إِذَا لَمْ یُرِدِ اَلرَّجُلَ مِائَهٌ مِنَ اَلْإِبِلِ أَوْ عَشَرَهُ آلاَفٍ مِنَ اَلْوَرِقِ، أَوْ أَلْفٌ مِنَ اَلشَّاهِ وَ قَالَ: دِیَهُ اَلْمُغَلَّظَهِ اَلَّتِی شِبْهُ اَلْعَمْدِ وَ لَیْسَ بِعَمْدٍ أَفْضَلُ مِنْ دِیَهِ اَلْخَطَإِ بِأَسْنَانِ اَلْإِبِلِ ثَلاَثٌ وَ ثَلاَثُونَ حِقَّهً، وَ ثَلاَثٌ وَ ثَلاَثُونَ جَذَعَهً، وَ أَرْبَعٌ وَ ثَلاَثُونَ ثَنِیَّهً، کُلُّهَا طَرُوقَهُ اَلْفَحْلِ. ﴾ (1)

1076 / [230] - عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ اَلْمَلِکِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْخَطَإِ اَلَّذِی [لا شَک] فِیهِ اَلدِّیَهُ وَ اَلْکَفَّارَهُ وَ هُوَ اَلرَّجُلُ یَضْرِبُ اَلرَّجُلَ وَ لاَ یَتَعَمَّدُ قَتْلَهُ قَالَ: ﴿ نَعَمْ ﴾ قُلْتُ: فَإِذَا رَمَی شَیْئاً فَأَصَابَ رَجُلاً؟

قَالَ: ﴿ ذَاکَ اَلْخَطَأُ اَلَّذِی لاَ شَکَّ فِیهِ وَ عَلَیْهِ اَلْکَفَّارَهُ وَ اَلدِّیَهُ. ﴾ (2)

1077 / [231] - عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی رَجُلٍ مُسْلِمٍ کَانَ فِی أَرْضِ اَلشِّرْکِ فَقَتَلَهُ اَلْمُسْلِمُونَ، ثُمَّ عَلِمَ بِهِ اَلْإِمَامُ بَعْدُ.

قَالَ: ﴿ یُعْتِقُ مَکَانَهُ رَقَبَهً مُؤْمِنَهً، وَ ذَلِکَ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ ﴾ . ﴾ (3)

ص: 400


1- عنه بحار الأنوار: 408/104 ح 8 ، و البرهان في تفسير القرآن : 303/2 ح 25 ، و مستدرك الوسائل: 298/18 ح 22784. الكافي : 281/7 ح 2 بتفصيل و نحوه تهذيب الأحكام: 158/10 ح 13، عنهما وسائل الشيعة : 200/29 ح 35444 .
2- عنه بحار الأنوار: 395/104 ح 36، و وسائل الشيعة : 41/29 ح 35102، و البرهان في تفسير القرآن : 303/2 ح 26 . الكافي : 279/7 ح 5، تهذيب الأحكام : 156/10 ح 3، من لا يحضره الفقيه : 105/4 ح 5195، عوالي اللئالي : 579/3 ح 15 .
3- عنه بحار الأنوار: 378/104 ح 49، و وسائل الشيعة : 232/29 ذيل ح 35523، و البرهان في تفسير القرآن : 303/2 ح 27 . من لا يحضره الفقيه : 147/4 ح 5325 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 315/10 ح 18، عنهما وسائل الشيعة : 231/29 ح 35523 .

229) - از علی بن ابی حمزه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: دیه و خون بهای کشته ای که شخص قصد کشتن او را نداشته، صد شتر و یا دَه هزار ورق (درهم نقره) و یا هزار گوسفند می باشد.

و فرمود: دیه غلیظ و سخت در مورد شبه عمدی که عمدی (و از روی قصد) نبوده افضل و بهتر می باشد و آن سی و سه شتری است که وارد سال چهارم شده و سی و سه شتری که وارد سال پنجم و سی و چهار شتری که وارد سال ششم شده که تمامی آن ها قابلیت جفت گیری و آبستن شدن را داشته باشند، خواهد بود.

230) - از فضل بن عبد الملک روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد کشتن اشتباهی که دارای خون بها و کفاره است، سؤال کردم: آیا شخصی است که دیگری را می زند و قصد کشتن او را نداشته (ولی کشته شده است) چگونه است؟ فرمود: بلی.

عرضه داشتم: پس اگر چیزی را پرتاب کرد و به شخصی اصابت کند؟

فرمود: این مورد از موارد خطا و اشتباه قطعی است و بر او دیه (خون بها) و کفاره می باشد.

231) - از ابن ابی عمیر به نقل از بعضی اصحاب، روایت کرده، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد مرد مسلمانی که در سرزمین مشرکان بوده و مسلمانان او را کشته اند و امام (یا حاکم) بعد از آن در جریان قرار گرفت، فرمود: باید به جای او یک بنده مؤمن (در راه خدا) آزاد کند زیرا که خداوند فرموده: «اگر (مقتول) مؤمن ولی در بین دشمنان باشد، پس (کفاره او) آزاد کردن یک بنده مؤمن خواهد بود».

ص: 401

1078 / [232] - عَنِ اَلزُّهْرِیِّ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ صِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ مِنْ قَتْلِ اَلْخَطَأِ - لِمَنْ لَمْ یَجِدِ اَلْعِتْقَ - وَاجِبٌ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ وَ دِیَهٌ مُسَلَّمَهٌ إِلی أَهْلِهِ ﴾ - إِلی قَوْلُهُ : - ﴿ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ ﴾ . ﴾ (1)

1079 / [233]- عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ صَوْمُ شَعْبَانَ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ مُتَتابِعَیْنِ تَوْبَهً مِنَ اَللّهِ. ﴾ (2)

1080 / [234] - وَ فِی رِوَایَهِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ اَلْخَالِقِ عَنْهُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : تَوْبَهً مِنَ اَللّهِ : ﴿ وَ اَللَّهِ، مِنَ اَلْقَتْلِ، وَ اَلظِّهَارِ، وَ اَلْکَفَّارَهِ. ﴾ (3)

1081 / [235] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی اَلصَّبَّاحِ اَلْکِنَانِیِّ عَنْهُ(عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : ﴿ صَوْمُ شَعْبَانَ ، وَ صَوْمُ

ص: 402


1- عنه بحار الأنوار: 379/104 ح 50 ، و البرهان في تفسير القرآن : 303/2 ح 28 و مستدرك الوسائل : 493/7 ح 8728 و 415/15 ح 18676 . تفسير القمّي : 185/12 بتفاوت عنه البحار : 259/96 ح ،1 ، الكافي : 83/4 ح 1 في حديث طويل، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 77/2 ح 1784 ، و تهذيب الأحكام : 294/4 ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 367/10 ح 13618 .
2- عنه بحار الأنوار: 71/97 ح 11، و 379/104 ح 51، و البرهان في تفسير القرآن : 303/2 ح 29 ، و مستدرك الوسائل : 540/7 ح 8842. النوادر للأشعري : 18 ح 3، الكافي : 91/4 ح 1 و 92 ح 2، تهذيب الأحكام : 307/4 ح 1 ، و الاستبصار : 137/22 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 495/10 ح 13944.
3- عنه بحار الأنوار: 71/97 ذيل ح 12 و 379/104 ح 52 ، و البرهان في تفسير القرآن 03/2 30 ، و مستدرك الوسائل : 540/7 ذيل ح 8842 .

232) - از زهری روایت کرده است، که گفت:

امام (سجّاد) علي بن الحسين عليهما السلام فرمود: روزه گرفتن دو ماه دنباله هم واجب است برای کسی که از روی خطا و اشتباه (انسانی را) کشته است و بنده ای را پیدا نکرده تا آزادش کند؛ خداوند (متعال) فرموده است: «کسی که مؤمنی را از روی اشتباه بکشد، باید یک بنده آزاد کند و خون بهای او را هم به اولیای مقتول بپردازد .... پس کسی که بنده ای را پیدا نکند باید دو ماه دنباله هم روزه بگیرد».

233) - از مفضّل بن عمر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: روزه گرفتن دو ماه شعبان و رمضان دنباله هم، توبه ای است به درگاه خداوند.

234) - و در روایتی از اسماعیل بن عبد الخالق آمده است:

آن حضرت (امام صادق علیه السلام) فرمود: به خدا سوگند! (منظور از) «توبه ای به درگاه خداوند»، در مورد کشتن، ظِهار (کردن مرد همسر خود را) و (پرداخت) کفاره است.

235) - و در روایتی هم از ابو الصباح کِنانی آمده است:

آن حضرت (امام جعفر صادق علیهم السلام) فرمود: به خدا سوگند! روزه گرفتن دو ماه - شعبان و رمضان - دنباله هم، - به خداوند سوگند! (سبب و وسیله) توبه ای است از طرف خداوند (بخشاینده و پذیرنده توبۀ توبه کنندگان که آن را می پذیرد).

ص: 403

شَهْرِ رَمَضَانَ تَوْبَهٌ وَ اَللَّهِ مِنَ اَللَّهِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً ﴾ ﴿ 193 ﴾

1082 / [236] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها وَ غَضِبَ اَللّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلْمُتَعَمِّدُ اَلَّذِی یَقْتُلُهُ عَلَی دِینِهِ فَذَاکَ اَلتَّعَمُّدُ اَلَّذِی ذَکَرَ اَللَّهُ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَرَجُلٌ جَاءَ إِلَی رَجُلٍ فَضَرَبَهُ بِسَیْفِهِ حَتَّی قَتَلَهُ لِغَضَبٍ لاَ لِعَیْبِ عَلَی دِینِهِ، قَتَلَهُ وَ هُوَ یَقُولُ بِقَوْلِهِ.

قَالَ: ﴿ لَیْسَ هَذَا اَلَّذِی ذَکَرَ فِی اَلْکِتَابِ وَ لَکِنْ یُقَادُ بِهِ وَ اَلدِّیَهُ إِنْ قُبِلَتْ ﴾

قُلْتُ: فَلَهُ تَوْبَهٌ؟ قَالَ: ﴿ نَعَمْ یُعْتِقُ رَقَبَهً وَ یَصُومُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ وَ یُطْعِمُ سِتِّینَ مِسْکِیناً وَ یَتُوبُ وَ یَتَضَرَّعُ فَأَرْجُو أَنْ یُتَابَ عَلَیْهِ. ﴾ (2)

ص: 404


1- عنه بحار الأنوار: 379/104 ح 53، و البرهان في تفسير القرآن: 303/2 ح 31، و مستدرك الوسائل: 540/72 ذيل ح 8842.
2- عنه مجمع البيان: 141/3 فيه: عن الصادق علیه السلام مختصراً، و بحار الأنوار: 379/104 ح 54، و وسائل الشيعه : 31/29 ح 35075 و البرهان في تفسير القرآن : 304/2 ح (23) 32، و مستدرك الوسائل : 426/15 ح 18724 قطعة منه. الكافي 257/7 ح 1 القبعة منه، و نحوه من لا يحضره الفقیه: 93/2 ح 1825 فیه و قال الصادق علیه السلام، و نحوه نواب الأعمال : 159 (نواب صوم شعبان) معاني الأخبار : 380 ح 4 ما بتفاوت يسير، تهذيب الأحكام: 164/10 ح 656، عنهم وسائل الشيعة : 31/29 ح 35074 و 35075.

فرمایش خداوند متعال: و کسی که مؤمنی را از روی عمد به قتل برساند، مجازات و پاداش او جهنم خواهد بود که در آن جاوید می باشد و خداوند بر او غضب و لعنت نموده و عذابی دردناک را برایش فراهم ساخته است (93).

236) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

به حضرت علیه السلام عرض کردم: درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «و کسی که مؤمنی را از روی عمد بکشد، جزای او جهنم است که به طور جاوید در آن خواهد بود و نیز غضب و لعنت خداوند بر او می باشد» (چه می فرمایی؟)

فرمود: کسی که از روی عمد به خاطر عقیده و ایمان کسی، او را بکشد. این همان عملی است که خداوند در کتابش فرموده است.

راوی گوید: عرض کردم: شخصی بر شخصی وارد می شود و از روی غضب و عصبانیت او را با شمشیر می زند و می کشد، نه به خاطر دین و ایمانش بلکه هر دو در یک عقیده هستند ( تکلیف او چیست)؟

فرمود: این آن عمدی که خداوند در کتابش بیان نموده، نیست، ولی از او دیه و خون بها گرفته می شود، اگر اولیای مقتول بپذیرند.

عرض کردم: آیا توبه ای برای او هست؟

فرمود: بلی، یک بنده آزاد می کند و (یا) دو ماه دنبال هم روزه می گیرد و (یا) شصت مسکین طعام می دهد، سپس توبه کرده و (از درگاه خداوند متعال) تقاضای آمرزش (گناه خود را) می نماید که امیدوارم توبه اش پذیرفته شود.

ص: 405

1083 / [237] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا عَمَّنْ قَتَلَ مُؤْمِناً هَلْ لَهُ تَوْبَهٌ؟

قَالَ: ﴿ لاَ حَتَّی یُؤَدِّیَ دِیَتَهُ إِلَی أَهْلِهِ وَ یُعْتِقَ رَقَبَهً مُؤْمِنَهً وَ یَصُومَ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ وَ یَسْتَغْفِرَ رَبَّهُ، وَ یَتَضَرَّعَ إِلَیْهِ فَأَرْجُو أَنْ یُتَابَ عَلَیْهِ إِذَا هُوَ فَعَلَ ذَلِکَ ﴾

قُلْتُ: إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ مَا یُؤَدِّی دِیَتَهُ قَالَ: یَسْأَلُ اَلْمُسْلِمِینَ حَتَّی یُؤَدِّیَ دِیَتَهُ إِلَی أَهْلِهِ قَالَ سَمَاعَهُ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً عَلَی دِینِهِ فَذَاکَ اَلتَّعَمُّدُ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ: ﴿ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِیماً ﴾ ﴾ قُلْتُ: فَالرَّجُلُ یَقَعُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلرَّجُلِ شَیْءٌ فَیَضْرِبُهُ بِسَیْفِهِ فَیَقْتُلُهُ قَالَ: ﴿ لَیْسَ ذَاکَ اَلتَّعَمُّدُ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی.﴾

عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: ﴿ سَأَلْتُهُ - اَلْحَدِیثَ- . ﴾ (1)

1084 / [238] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لاَ یَزَالُ اَلْمُؤْمِنُ فِی فُسْحَهٍ مِنْ دِینِهِ مَا لَمْ یُصِبْ دَماً حَرَاماً وَ قَالَ: لاَ یُوَفَّقُ قَاتِلُ اَلْمُؤْمِنِ مُتَعَمِّداً لِلتَّوْبَه. ﴾ (2)

ص: 406


1- عنه مجمع البيان : 141/3 فيه : عن الصادق علیه السلام مختصراً، و بحار الأنوار: 379/104 ح 55، و 409 ح 11 قطعة منه، و وسائل الشيعة : 35/29 ذيل ح 35082 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 304/2 ح 33 و 34 . من لا يحضره الفقيه : 96/4 ح 5168 ، تهذيب الأحكام : 323/8 ح 14، و 164/10 ح 34، عنهم وسائل الشيعة : 34/29 ح 35082، النوادر للأشعري : 63 ح 12 بتفاوت في الجميع . عنه بحار الأنوار: 378/104 ح 46، و البرهان في تفسير القرآن : 304/2 ح 35، و مستدرك الوسائل : 205/18 ح 205/18 ح 22500 ، و 220 ح 22559 القطعة الثانية منه فيه .
2- الكافي : 272/7 7 ، من لا يحضره الفقيه : 93/4 ح 5153 ، تهذيب الأحكام : 165/10 ح 39، عنهم وسائل الشيعة : 13/29 ح 35028، جامع الأخبار : 144 ( الفصل 105 في القتل)، عوالي اللئالي : 161/1 ح 155.

237) - از سماعة بن مهران روایت کرده است، که گفت:

از یکی از دو امام (صادق و یا کاظم علیهما السلام) درباره کسی که مؤمنی را از روی عمد کشته است، سؤال کردم آیا (راه) توبه ای برایش هست؟

فرمود: نه، مگر آن که دیه و خون بهایش را به اولیای مقتول بپردازد و یک بنده مؤمن را (در راه خدا) آزاد کند و دو ماه دنبال هم روزه بگیرد، سپس توبه کرده و (از درگاه خداوند متعال) تقاضای آمرزش نماید که امیدوارم توبه اش پذیرفته شود، البته اگر چنین برنامه ای را انجام دهد.

عرض کردم: اگر نتواند دیه و خون بهایش را بپردازد.

فرمود: از مسلمانان درخواست (کمک) می کند تا با کمک آنان دیه اش را به اولیای مقتول بپردازد.

سماعه گوید: از او در مورد فرمایش خداوند: «کسی که مؤمنی را از روی عمد کشته است»، سؤال کردم؟

فرمود: کسی که مؤمنی را از روی قصد و عمد بکشد بخاطر دینش او را بکشد پس او همان کسی است که خداوند در کتاب خود فرمود: «برای او عذابی عظیم مهیا کرده است»، عرض کردم: مردی با مردی دیگر درگیر می شود و او را می زند و کشته می شود، (حکم او چگونه است)؟

فرمود: این (کشتن) از روی عمدی که خداوند فرموده، نیست.

238) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: تا هنگامی که مؤمن دست و دامنش به ریختن خون حرامی، آلوده نگشته باشد در دینداری خویش در فسحت و فراخی است.

و حضرت فرمود: آن کسی که مؤمنی را از روی عمد بکشد، توفیق توبه (و استغفار) شامل او نگردد.

ص: 407

1085 / [239] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ [سُئِلَ] عَنِ اَلْمُؤْمِنِ یَقْتُلُ اَلْمُؤْمِنَ مُتَعَمِّداً، لَهُ تَوْبَهٌ؟

قَالَ: ﴿ إِنْ کَانَ قَتَلَهُ لِإِیمَانِهِ فَلاَ تَوْبَهَ لَهُ، وَ إِنْ کَانَ قَتَلَهُ لِغَضَبٍ، أَوْ لِسَبَبِ شَیْءٍ مِنْ أَمْرِ اَلدُّنْیَا، فَإِنَّ تَوْبَتَهُ أَنْ یُقَادَ مِنْهُ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ عَلِمَ بِهِ أَحَدٌ اِنْطَلَقَ إِلَی أَوْلِیَاءِ اَلْمَقْتُولِ فَأَقَرَّ عِنْدَهُمْ بِقَتْلِ صَاحِبِهِمْ، فَإِنْ عَفَوْا عَنْهُ فَلَمْ یَقْتُلُوهُ أَعْطَاهُمُ اَلدِّیَهَ، وَ أَعْتَقَ نَسَمَهً، وَ صَامَ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ، وَ أَطْعَمَ سِتِّینَ مِسْکِیناً تَوْبَهً إِلَی اَللَّهِ. ﴾ (1)

1086 / [240] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلْعَمْدُ أَنْ تَعَمَّدَهُ فَتَقْتُلَهُ بِمَا بِمِثْلِهِ یُقْتَلُ. ﴾ (2)

1087 / [241] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَتَلَ مَمْلُوکَهُ؟

قَالَ: ﴿ عَلَیْهِ عِتْقُ رَقَبَهٍ، وَ صَوْمُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ وَ إِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکِیناً، ثُمَّ تَکُونُ

ص: 408


1- عنه بحار الأنوار: 378/104 ح 47 و البرهان في تفسير القرآن : 304/2 ح 36، و مستدرك الوسائل : 363/11 ح 13270، و 426/15 ح 18723، و 220/18 ح 22558 و 221 ح 22562 قطع منه . الكافي : 276/7 ح 2 بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 95/4 ح 5164، و تهذيب الأحكام : 163/10 ح 30 ، و 165 ح 38 عنهم وسائل الشيعة : 30/29 ح 35073، عوالي اللئالي : 578/3 ح 12 .
2- عنه بحار الأنوار: 396/104 ح 38 و وسائل الشيعة : 41/29 ح 35103 ، و البرهان في تفسير القرآن : 305/2 ح 37، و مستدرك الوسائل : 224/18 ح 22572. الكافي : 276/72 ح 2، من لا يحضره الفقيه : 516495/4 ، تهذيب الأحكام : 163/10 ح 30، و 165 ح 38 عنهم وسائل الشيعة : 30/29 ح 35073، عوالي اللئالي : 578/3 ح 12.

239) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره مؤمنی که مؤمنی را عمداً و از روی قصد می کشد، سؤال کردم که آیا توبه اش پذیرفته است؟

فرمود: اگر او را به خاطر عقیده و ایمانش کشته است، توبه نخواهد داشت ولی اگر آن به خاطر عصبانیت و یا علتی دیگر از امور دنیایی باشد، تو به او این است که از او خون بها گرفته شود.

سپس اگر از قتل کسی اطلاعی ندارد باید نزد اولیای مقتول برود و اقرار به کشتن کند، پس اگر او را بخشیدند اگر او را بخشیدند و گذشت کردند، باید دیه و خون بهای او را بپردازد و یک بنده (در راه خدا) آزاد کند و (یا) شصت روز متوالی روزه بگیرد و (یا) شصت مسکین را طعام دهد، که توبه او این چنین پذیرفته خواهد شد.

240) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (کشتن از روی) عمد به این شکل است که کسی را به وسیله چیزی که کشنده است، قصد کرده (و حمله کنی) و او را بکشی.

241) - از علی بن جعفر روایت کرده است، که گفت:

از برادرم امام کاظم علیه السلام در مورد مردی که غلام (زر خرید) خود را کشته است، سؤال کردم؟

فرمود: باید یک بنده (در راه خدا) آزاد کند و (یا) شصت روز، روزه دنبال هم بگیرد و (یا) شصت مسکین را طعام دهد، بعد از آن توبه کرده (و از درگاه خداوند) درخواست آمرزش نماید.

ص: 409

اَلتَّوْبَهُ بَعْدَ ذَلِکَ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيوةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً ﴾ ﴿ 94 ﴾

1088 / [242] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

﴿ وَ لَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلقَى إِلَيْكُمُ السَّلمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا ﴾ . (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدَنِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً ﴿ 98 ﴾ فَأَوْلَئِكَ عَسَى اللّه أَن يَعْفُو عَنْهُمْ وَ كَانَ اللّهُ عَفُوا غَفُورًا ﴿ 99 ﴾

ص: 410


1- عنه بحار الأنوار 378/104 ح 48، و وسائل الشيعة : 94/29 ح 35236، و البرهان في تفسير القرآن: 305/2 ح 38، و مستدرك الوسائل : 426/15 ح 18726. مسائل عليّ بن جعفر علیه السلام: 292 ح 745، عن عليّ بن جعفر، عن أخيه موسی علیهما السلام، النوادر للأشعری: : 64 ح 130، عنه بحار الأنوار، 381/604 ح 6، و مستدرك الوسائل: 426/15 ح 18725, 244/18 ح 2264، من لا يحضره الفقيه : 96/4 ح 5197 بإسناده عن أبي عبد اللّه علیه السلام و تفاوت یسير، و نحوه تهذيب الأحكام: 324/8 ح 17. عنهما وسائل الشيعه: 400/22 ح 28889 و 38/29 ح 35083.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 305/2 ح 1.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که در راه خدا (برای جهاد) گام بر می دارید، تحقیق کنید و به خاطر این که سرمایۀ ناپایدار دنیا (و غنایمی) به دست آورید، به کسی که اظهار اسلام و صلح می کند، نگویید: مؤمن نیستی؛ زیرا غنیمت های فراوانی (برای شما) نزد خداوند می باشد، شما قبلاً چنین بودید و خداوند بر شما منّت نهاد (و شما را هدایت نمود)، پس تحقیق کنید! خداوند به آن چه انجام می دهید. آگاه است. (94)

242) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام (این فرمایش خداوند: را «به کسی که اظهار صلح و اسلام کند و سر تسلیم فرود آورد، نسبت کفر ندهید و نگویید: مؤمن نیستی» چنین) (1) «کسی که در برابر شما در برابر شما سر تسلیم فرود آورد، نسبت کفر به او ندهید و نگویید: مؤمن نیستی» (تلاوت نمود).

فرمایش خداوند متعال: مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که تحت فشار قرار گرفته (و حقیقتاً مستضعف می باشند) نه چاره ای دارند و نه راهی (برای نجات از محیط آلوده) می یابند (98) پس ممکن است خداوند آن ها را مورد عفو قرار دهد و خداوند عضو کننده و آمرزنده است. (99)

ص: 411


1- عبارت عیّاشی در تمام نسخه ها به این صورت است: عن أبي بصير عن أبی عبد اللّه علیه السلام : ﴿ وَ لَا تَقُولُو لَعَنَ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً ﴾ ، ولى ما با استفاده از بحار الأنوار ص 234 چنین شت کردیم، اما شیخ طوسی رحمه اللّه علیه گفته است: اهل مدينه و ابن عباس ﴿ السَّلَمَ ﴾ بدون الف و بقیه قُراء با الف، خوانده اند. تبیان: ح 3 ص 297 ملاحظه شود.

1089 / [243] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی اَلْمُسْتَضْعَفِینَ ﴿ لاَ یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَ لاَ یَهْتَدُونَ سَبِیلاً. ﴾ قَالَ: ﴿ لاَ یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً [إِلَی] اَلْإِیمَانِ وَ لاَ یَکْفُرُونَ، اَلصِّبْیَانُ وَ أَشْبَاهُ عُقُولِ اَلصِّبْیَانِ مِنَ اَلنِّسَاءِ وَ اَلرِّجَالِ. ﴾ (1)

1090 / [244] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ عَرَفَ اِخْتِلاَفَ اَلنَّاسِ فَلَیْسَ بِمُسْتَضْعَفٍ. ﴾ (2)

1091 / [245] - عَنْ أَبِی خَدِیجَهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: ﴿ اَلْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ اَلرِّجَالِ وَ اَلنِّسَاءِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلاً ﴾ قَالَ: ﴿ لاَ یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلَ أَهْلِ اَلْحَقِّ فَیَدْخُلُوا فِیهِ، وَ لاَ یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهَ أَهْلِ اَلنَّصْبِ فَیَنْصِبُوا - قَالَ - هَؤُلاَءِ لاَ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ بِأَعْمَالٍ حَسَنَهٍ، وَ بِاجْتِنَابِ اَلْمَحَارِمِ اَلَّتِی نَهَی اَللَّهُ عَنْهَا، وَ لاَ یَنَالُونَ مَنَازِلَ اَلْأَبْرَارِ. ﴾ (3)

1092 / [246] - عَنْ زُرَارَهَ ، قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَنَا أُکَلِّمُهُ فِی اَلْمُسْتَضْعَفِینَ: ﴿ أَیْنَ أَصْحَابُ اَلْأَعْرَافِ ﴾ (4) ؟ أَیْنَ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللَّهِ. (5)

ص: 412


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 311/2 ح 20. تفسير القمّي : 148/1 في حديث طويل، الكافي : 404/2 ح 2، معاني الأخبار : 201 ح 4، عنه بحار الأنوار: 159/72 ح 9، فقه القرآن للراوندي : 350/1 مرسلاً و مفصلاً .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 311/2 ح 21. المحاسن : 277/1 ح 398 (باب 39 - في البيان و التعريف) الكافي : 405/2 ح 7 ، و 406 ح 10، معاني الأخبار : 201 ح 2 و 3 ، عنه البحار : 162/72 ح 17 و 18.
3- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 22، و البرهان في تفسير القرآن : 311/2 ح 22 . معاني الأخبار : 201 ح 5 ، عنه البحار : 160/72 ح 10 .
4- سورۀ الأعراف : 48/7 .
5- المأخوذة من : ﴿ وَ ءَاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللّهِ ﴾ سورۀ التوبة : 106/9.

243) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد مستضعفینی که «هیچ گونه چاره ای را نتوانند و هیچ راهی را آشنا نباشند»، فرمود: آن کسانی هستند که چاره ای به سوی ایمان نیابند و کافر هم نشوند، آن کودکان و مردان و زنانی که عقل آن ها همچون عقل کودکان می باشد.

244) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر که اختلاف مردم را (در اصول دین) بفهمد مستضعف نمی باشد؛ (زیرا در این صورت پیدا کردن مذهب حق بر او از حيث عقل و شرع لازم است).

245) - از ابو خدیجه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (مستضعفین از مردان و زنان) «هیچ گونه چاره ای را نتوانند و هیچ راهی را آشنا نباشند» آن کسانی هستند که چاره اندیشیدن ندارند و راه به جائی نبرند، که چاره ای برای رسیدن به حقانیت و ایمان نیابند تا وارد آن شوند و را بپذیرند و چاره ای هم برای بررسی اهل باطل و اهل کفر ندارند که کافر شوند - فرمود: - این چنین افراد به وسیله کار های نیکی که انجام داده اند و ترک گناهانی که کرده اند، وارد بهشت می شوند اما به جایگاه نیکان (و نیک اندیشان) وارد نخواهد شد.

246) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

من با امام باقر علیه السلام در مورد ﴿ الْمُسْتَضْعَفِینَ ﴾ گفتگو می کردم که حضرت فرمود: «اصحاب اعراف» کجایند؟ امیدواران به امر (رحمت و فضل خداوند) کجایند؟ «آن هایی که اعمال صالح و فاسد را با یک دیگر آغشته کرده اند»، کجایند؟

ص: 413

أَیْنَ الَّذینَ ﴿ خَلَطُواْ عَمَلاً صَلِحًا وَ ءَاخَرَ سَيْئًا ﴾ (1) ؟

أين ﴿ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ ﴾ (2)

أَیْنَ أَهْلُ تِبْیَانِ اَللَّهِ؟

أين ﴿ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَنِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً ﴾ ؟

﴿ فَأَوْلَئِكَ عَسَى اللَّهُ أَن يَعْفُو عَنْهُمْ وَ كَانَ اللَّهُ عَفُوا غَفُورًا ﴾ (3)

1093 / [247] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَنَتَزَوَّجُ اَلْمُرْجِئَهَ، أَوِ اَلْحَرُورِیَّهَ أَوِ اَلْقَدَرِیَّهَ؟

قَالَ: ﴿ لاَ، عَلَیْکَ بِالْبُلْهِ مِنَ اَلنِّسَاءِ. ﴾

قَالَ زُرَارَهُ : فَقُلْتُ مَا هَؤُلاَءِ وَ مَنْ هُوَ إِلاَّ مُؤْمِنَهٌ أَوْ کَافِرَهٌ.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ : ﴿ فَأَیْنَ أَهْلُ اِسْتِثْنَاءِ [ثُبُوتِ] اَللَّهِ ﴾؟

قَوْلُ اَللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ: ﴿ إِلاَّ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلرِّجالِ وَ اَلنِّساءِ وَ اَلْوِلْدَنِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةٌ وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً ﴾ (4)

ص: 414


1- سورۀ التوبة : 102/9 .
2- سورۀ التوبة : 60/9.
3- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 23، و البرهان في تفسير القرآن : 311/2 ح 23. الكافي : 382/2 ح 3، بتفاوت عنه وسائل الشيعة : 560/20 ح 26347 .
4- عنه بحار الأنوار : 164/72 ح 24 ، و 381/103 ح 28، و البرهان في تفسير القرآن : 311/2 ح 24 ، و مستدرك الوسائل : 441/14 ح 17231 . النوادر للأشعري : 127 ح 326، عنه بحار الأنوار: 377/103 ح 7، و مستدرك الوسائل : 440/14 ح 17226، الكافي : 348/5 ح 2، تهذيب الأحكام : 304/7 ح 25، الاستبصار: ح 185/3 ح 8، عنهم وسائل الشيعة : 554/20 ح 26334 .

«آن هایی که باید تألیف قلوب و جلب توجّه شوند» کجایند؟ آن هایی که خداوند موضوعات را برای آنان روشن کرده، کجایند؟ مستضعفان از مردان و زنان و کودکان کجایند؟ «آنان که هیچ گونه چاره ای نتوانند و هیچ راهی را آشنا نباشند»، کجایند؟

«پس امید است که خداوند از این افراد در گذرد؛ خداوند مهربان و آمرزنده است».

247) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا می توانم با طائفه مرجئه (1) یا حروریه (2) و یا قدریه (3) ازدواج کنم؟ حضرت فرمود: نه، نمی توانی، بلکه برو با زنانی که از این مسائل آگاهی ندارند (و کوتاه فکر هستند) ازدواج کن.

زرارة گفت: عرض کردم: آنان یا مؤمن هستند و یا کافر، پس امام صادق علیه السلام فرمود: بنا بر این آن افرادی که خداوند آنان را استثناء کرده کجایند؟

فرمایش خداوند از گفتار تو صادق تر می باشد، که فرموده: «مگر درماندگان از مردان و زنان و کودکانی که چاره و توان اندیشه و بررسی را ندارند.

ص: 415


1- طایفه «مُرجئة» گروهی هستند که اعمال و کردار را در مرحله ای بعد از نیت انجام می دهند؛ و به معنایی دیگر آنان عقیده دارند که خداوند عقاب را از آنان تأخیر انداخته و نیز عقیده دارند که گناه و معصیت آسیبی به ایمان نمی رساند.
2- طايفه «حروریّة» گروهی از خوارج هستند که - بعد از جریان حَکَمَین بین معاویه و امام علی علیه السلام که به نفع معاویه انجام گرفت - علیه امام علی علیه السلام خروج کردند و عقیده دارند که هر حکمی فقط برای خداوند است و حضرت با آنان در منطقه حَروراء جنگ نمود و بیشتر آن ها را به قتل رساند.
3- طايفه «قدريّة» منسوب به قضا و قدر هستند و عقیده دارند هر بنده ای آفریننده اعمال و کردار خود می باشد و معصیت و کفر به تقدیر و اراده خداوند نخواهد بود، گر چه بعضی گفته اند: منظور از «قدريّة»، طايفه معتزله می باشند.

1094 / [248] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ إِلاَّ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلرِّجالِ وَ اَلنِّساءِ ﴾ ؟

فَقَالَ : ﴿ هُوَ الَّذِي لَا يَسْتَطِيعُ الْكُفْرِ فَيَكْفُرَ ، وَ لَا يَهْتَدِي سَبِيلِ الْإِيمَانِ ، وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُؤْمِنَ ، وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَكْفُرَ الصِّبْيَانِ ، وَ مَنْ كَانَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ عَلَيَّ مِثْلِ عُقُولِ الصِّبْيَانِ مَرْفُوعُ عَنْهُمُ الْقَلَمُ. ﴾ (1)

1095 / [249] - عَنْ حُمْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِلاَّ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هُمْ أَهْلُ اَلْوَلاَیَهِ ﴾ فَقُلْتُ: أَیُّ وَلاَیَهٍ؟

فَقَالَ: ﴿ أَمَا إِنَّهَا لَیْسَتْ بِوَلاَیَهٍ فِی اَلدِّینِ، وَ لَکِنَّهَا اَلْوَلاَیَهُ فِی اَلْمُنَاکَحَهِ وَ اَلْمُوَارَثَهِ وَ اَلْمُخَالَطَهِ، وَ هُمْ لَیْسُوا بِالْمُؤْمِنِینَ وَ لاَ بِالْکُفَّارِ وَ هُمُ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ ﴾ (2)

1096 / [250] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ إِلاَّ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلرِّجالِ وَ اَلنِّساءِ وَ اَلْوِلْدَنِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلاً ﴾ ؟

ص: 416


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 312/2 ح 25. تفسير القمّي : 149/1 بتفاوت يسير، عنه بحار الأنوار : 157/72 ح 1، و نحوه الكافي 404/2 ح 1، معاني الأخبار : 201 ح 4، عنه البحار : 159/72 ح 9.
2- عنه بحار الأنوار: 161/72 ذيل ح 13 أشار إليه، و 381/103 ح 29 ، و البرهان في تفسير القرآن : 312/2 ح 26 ، و مستدرك الوسائل : 442/14 ح 17232 فيه : عن سماعة . الكافي : 405/2 ح 5 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 557/20 ح 26338 معاني الأخبار : 202 ح 8، عنه وسائل الشيعة : 559/20 ح 26345 و البحار : 160/72 ح 13.

248) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «مگر درماندگان از مردان و زنان»، سؤال کردم؟

فرمود: آن ها کسانی هستد که چاره و اندیشه ای برای کافر شدن ندارند که بخواهند کافر شوند و نیز راهی برای ایمان هم نیافته (تا ایمان آورند)؛ آن ها نمی توانند مؤمن شوند و نمی توانند کافر گردند؛ آن ها کودکان هستند و نیز هر مرد و زنی که عقل (و اندیشه) آنان همچون عقل کودکان باشد، که قلم (تکلیف) از آنان برداشته شده است.

249) - از حُمران روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: ﴿ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ ﴾ ، سؤال کردم؟

فرمود: آنان اهل ولایت هستند.

عرض کردم: منظور از ولایت چیست؟

فرمود: همانا منظور از آن، ولایت در دین نیست بلکه ولایت (و هم بستگی) در ازدواج و ارث و معاشرت با یک دیگر است و ایشان نه مؤمن هستند و نه کافر، هم چنین از آن ها می باشند کسانی که به امید خدای عزّوجلّ هستند (و سرنوشت شان با خدا است، که اگر بخواهد عذاب می کند یا می بخشد).

250) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «مگر درماندگان از مردان و زنان و کودکانی که چاره و توان اندیشه و بررسی را ندارند»، سؤال کردم؟

ص: 417

قَالَ: ﴿ یَا سُلَیْمَانُ! مَنْ هَؤُلاَءِ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مَنْ هُوَ أَثْخَنُ رَقَبَهً مِنْکَ، اَلْمُسْتَضْعَفُونَ قَوْمٌ یَصُومُونَ وَ یُصَلُّونَ یَعِفُّ بُطُونُهُمْ وَ فُرُوجُهُمْ لاَ یَرَوْنَ أَنَّ اَلْحَقَّ فِی غَیْرِنَا، آخِذِینَ بِأَغْصَانِ اَلشَّجَرَهِ، فَقَالَ: ﴿ فَأُولئِکَ عَسَی اَللّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ ﴾ کَانُوا آخِذِینَ بِالْأَغْصَانِ وَ لَمْ یَعْرِفُوا أُولَئِکَ فَإِنْ عَفَا عَنْهُمْ فَیَرْحَمُهُمُ اَللَّهُ وَ إِنْ عَذَّبَهُمْ فَبِضَلاَلَتِهِمْ عَمَّا عَرَّفَهُمْ. ﴾ (1)

1097 / [251] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ ﴿ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ اَلْبَلْهَاءُ فِی خِدْرِهَا وَ اَلْخَادِمُ تَقُولُ لَهَا صَلِّی فَتُصَلِّی لاَ تَدْرِی إِلاَّ مَا قُلْتَ لَهَا وَ اَلْجَلِیبُ اَلَّذِی لاَ یَدْرِی إِلاَّ مَا قُلْتَ لَهُ وَ اَلْکَبِیرُ اَلْفَانِی وَ اَلصَّبِیُّ اَلصَّغِیرُ هَؤُلاَءِ اَلْمُسْتَضْعَفُونَ فَأَمَّا رَجُلٌ شَدِیدُ اَلْعُنُقِ جَدِلٌ خَصِمٌ یَتَوَلَّی اَلشِّرَاءَ وَ اَلْبَیْعَ لاَ تَسْتَطِیعُ أَنْ تَغْبِنَهُ فِی شَیْءٍ تَقُولُ هَذَا مُسْتَضْعَفٌ لاَ وَ لاَ کَرَامَهَ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً ﴿ 100 ﴾ وَ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلَوَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَفِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴾ ﴿ 101 ﴾

ص: 418


1- عنه بحار الأنوار : 161/72 ذيل ح 14 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 312/2 ح 27 . معاني الأخبار : 202 ح 9 ، عنه البحار : 161/72 ح 14.
2- عنه بحار الأنوار : 161/72 ذيل ح 15 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 313/2 ح 28 . معاني الأخبار : 202 ح 9 ، عنه البحار : 161/72 ح 15.

فرمود: ای سلیمان! در میان آن مستضعفان افرادی هستند که قوی تر و نیرومند تر از تو می باشند، آنان گروهی هستند که روزه می گیرند، نمار می خوانند و شکم و عورت خود را از حرام حفظ می کنند، عقیده ندارند که حقّ در غیر ما می باشد. آنان شاخه های درخت ولایت را گرفته اند. سپس فرمود: «پس امید است که خداوند از این افراد در گذرد»؛ هر گاه که از شاخه های درخت (ولایت ما اهل بیت) دست بر نداشته باشند، اگر چه آن را نشناخته باشند، پس اگر خدا آنان را مشمول عضو خویش قرار دهد به دلیل رحمش خواهد بود و اگر عذاب شان کند نیز به علت انحراف آنان از آن چه به آنان شناسانده شده است. می باشد.

251) - از سلیمان بن خاند روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره «مستضعفین» سؤال کردم؟

فرمود: افرادی کودن و ساده اندیش و خادمی هستند که به او بگویی: نماز بخوان! او هم می خواند ولی درک ندارد مگر همان چیزی را که به او گفته ای، (هم چنین) مأموری که جز آن چه به او گفته شود چیزی دیگر نمی داند، (نیز) پیر مردان و کودکان خردسال آنان مستضعف هستند.

و اما مرد گردن کلفت جنگجو با دشمن خود، که معامله خرید و فروش انجام می دهد و نمی توانی او را در هیچ موقعیتی فریب دهی، آیا فکر می کنی که او هم مستضعف است؟ و او به این شرافت و بزرگواری نخواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: و کسی که در راه خدا هجرت کند، جاهای امن فراوان و گسترده ای را در زمین می یابد و هر کسی که به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او از خانۀ خود بیرون رود، پس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست، او آمرزنده و مهربان است (100) و هنگامی که سفر کنید گناهی بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید، اگر از فتنه (و خطر) کافران بترسید؛ زیرا کافران، برای شما دشمن آشکاری هستند. (101)

ص: 419

1098 / [252] - عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: مَا تَقُولُ فِی رَجُلٍ دُعِیَ إِلَی هَذَا اَلْأَمْرِ فَعَرَفَهُ وَ هُوَ فِی أَرْضٍ مُنْقَطِعَهٍ إِذْ جَاءَهُ مَوْتُ اَلْإِمَامِ، فَبَیْنَا هُوَ یَنْتَظِرُ إِذْ جَاءَهُ اَلْمَوْتُ؟

فَقَالَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : ﴿ هُوَ - وَ اَللَّهِ! - بِمَنْزِلَهِ مَنْ هَاجَرَ إِلَی اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَمَاتَ، فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اَللَّهِ. ﴾ (1)

1099 / [253] - عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ:

وَجَّهَ زُرَارَهَ اِبْنَهُ عُبَیْداً إِلَی اَلْمَدِینَهِ یَسْتَخْبِرُ لَهُ خَبَرَ أَبِی اَلْحَسَنِ وَ عَبْدِ اَللَّهِ ، فَمَاتَ قَبْلَ أَنْ یَرْجِعَ إِلَیْهِ عُبَیْدٌ اِبْنُهُ.

قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ حَکِیمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلِ ، فَذَکَرْتُ لَهُ زُرَارَهَ وَ تَوْجِیهَ اِبْنِهِ عُبَیْداً إِلَی اَلْمَدِینَهِ فَقَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنِّی لَأَرْجُو أَنْ یَکُونَ زُرَارَهُ مِمَّنْ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اَللّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ اَلْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی اَللّهِ ﴾ . ﴾ (2)

1100 / [254] - عَنْ حَرِیزٍ ، قَالَ: قَالَ زُرَارَهُ ، وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ :

قُلْنَا لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: مَا تَقُولُ فِی اَلصَّلاَهِ فِی اَلسَّفَرِ، کَیْفَ هِیَ، وَ کَمْ هِیَ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی اَلْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ اَلصَّلوَةَ ﴾ فَصَارَ اَلتَّقْصِیرُ فِی اَلسَّفَرِ وَاجِباً کَوُجُوبِ اَلتَّمَامِ فِی اَلْحَضَرِ. ﴾

ص: 420


1- عنه بحار الأنوار: 297/27 ح 7 و 164/72 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن : 313/2 ح 1.
2- عنه مجمع البيان : 153/3 فيه : عن أبي الحسن موسى علیه السلام، بحار الأنوار: 297/27 ح 8، و 339/47 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 313/2 ح 2 . رجال الكشّي ( اختيار معرفة الرجال) : 155 ح 255 بتفاوت يسير.

252) - از ابو الصباح روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردی را به این امر (مذهب اهل بیت علیهم السلام) دعوت کردند پس او هم قبول کرد، ولی جایی که او زندگی می کند دور است و دسترسی به مرکز ندارد تا مطالب زود تر به او برسد، چنین شخصی خبر در گذشت امام را می شنود و منتظر می ماند تا امام بعدی را به او معرفی کنند که ناگهان فوت می کند سرنوشت او چه می شود؟

فرمود: به خدا سوگند! او همانند کسی است که به طرف خداوند و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مهاجرت کرده، پس به درستی که پاداش او بر خداوند می باشد.

253) - از ابن ابی عمیر روایت کرده است، که گفت:

زراره فرزندش عُبید را به مدینه فرستاد تا از جریان (امامت) امام كاظم علیه السلام آگاه شود (و پس از بازگشت به پدر خود خبر دهد)، ولی پیش از آن که عُبید باز گردد، پدرش زراره فوت نمود.

ابن ابی عُمیر گوید: محمّد بن حکیم برایم تعریف کرد که جریان زراره و فرستادن فرزندش عُبید را (برای تحقیق اثبات امام خود) و سپس مردن او را پیش از آگاه شدنش، برای امام کاظم علیه السلام بازگو کردم حضرت فرمود: همانا امید وارم زراره از آن کسانی باشد که خداوند فرموده: «و کسی که از دیار خود مهاجرت به سوی خدا و رسولش می کند و در بین راه مرگش فرا رسد، پاداش او بر خدا می باشد».

254) - از حریز، به نقل از زراره و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفتند: به امام باقر علیه السلام عرض کردیم در مورد نماز در حال مسافرت، چه می فرمائید؟ چنین نمازی چگونه و چند رکعت است؟

حضرت فرمود: همانا خداوند می فرماید: «و چنان چه در زمین رفت و آمد می کنید، بر شما حرجی و منعی نیست که نماز را قصر و کوتاه بخوانید»، پس قصر کردن (و شکسته خواندن) نماز در سفر، واجب می شود همان گونه که تمام خوندن نماز در حضر (و وطن) واجب است.

ص: 421

قَالاَ: قُلْنَا: إِنَّمَا قَالَ: فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ اَلصَّلاهِ، وَ لَمْ یَقُلْ: اِفْعَلُوا، فَکَیْفَ أَوْجَبَ اَللَّهُ ذَلِکَ کَمَا أَوْجَبَ اَلتَّمَامَ فِی اَلْحَضَرِ؟

قَالَ: ﴿ أَوَ لَیْسَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ فِی اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ: ﴿ فَمَنْ حَجَّ اَلْبَیْتَ أَوِ اِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما ﴾ ؟ (1) أَلاَ تَرَی أَنَّ اَلطَّوَافَ وَاجِبٌ مَفْرُوضٌ، لِأَنَّ اَللَّهَ ذَکَرَهُمَا فِی کِتَابِهِ وَ صَنَعَهُمَا نَبِیُّهُ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، وَ کَذَلِکَ اَلتَّقْصِیرُ فِی اَلسَّفَرِ شَیْءٌ صَنَعَهُ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَذَکَرَهُ اَللَّهُ فِی اَلْکِتَابِ. ﴾

قَالاَ: قُلْنَا: فَمَنْ صَلَّی فِی اَلسَّفَرِ أَرْبَعاً، أَیُعِیدُ أَمْ لاَ؟

قَالَ: ﴿ إِنْ کَانَ قُرِئَتْ عَلَیْهِ آیَهُ اَلتَّقْصِیرِ وَ فُسِّرَتْ لَهُ فَصَلَّی أَرْبَعاً، أَعَادَ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ قُرِئَتْ عَلَیْهِ وَ لَمْ یَعْلَمْهَا فَلاَ إِعَادَهَ عَلَیْهِ، وَ اَلصَّلاَهُ فِی اَلسَّفَرِ کُلُّهَا اَلْفَرِیضَهُ رَکْعَتَانِ کُلُّ صَلاَهٍ إِلاَّ اَلْمَغْرِبَ فَإِنَّهَا ثَلاَثٌ، لَیْسَ فِیهَا تَقْصِیرٌ، تَرَکَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی اَلسَّفَرِ وَ اَلْحَضَرِ ثَلاَثَ رَکَعَاتٍ. ﴾ (2)

1101 / [255] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْمُقِیمِ خَمْسَ صَلَوَاتٍ، وَ فَرَضَ عَلَی اَلْمُسَافِرِ رَکْعَتَیْنِ تَمَامٌ، وَ فَرَضَ عَلَی اَلْخَائِفِ رَکْعَهً، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلوَةِ

ص: 422


1- سورۀ البقرة : 158/2.
2- عنه بحار الأنوار : 51/89 ح 17 ، و وسائل الشيعة : 507/8 ح 11301 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 316/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 542/6 ذيل ح 7464 أشار إليه، و 436/9 ح 11278 قطعة منه. من لا يحضره الفقيه : 278/1 ح 1266، دعائم الإسلام : 195/1 بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 542/6 ح 7465 .

گفتند: عرضه داشتیم: خداوند عزّوجلّ فرموده است: «پس بر شما حرجی و منعی نیست» و نفرموده: چنین کنید ( یعنی بلفظ امر و دستور بیان ننموده قصر کنید تا دلالت بر واجب بودن آن نماید)، پس چگونه قصر و کوتاه ساختن نماز در سفر همانند تمام خواندن آن در حضر (و وطن) واجب باشد؟!

فرمود: مگر خداوند (در سعی میان کوه صفا و مروه) نفرموده است: «هر که حج یا عمره انجام دهد بر او حرج و منعی نیست که بین (کوه) صفا و مروه سعی کند؟» آیا نمی بینید که سعی (بین کوه) صفا و مروه واجب است؟ زیرا خداوند عزّوجلّ در کتاب خود آن را ذکر فرموده و پیامبرش آن را انجام داد و به همین ترتیب کوتاه ساختن نماز در سفر عملی است که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و بکار بسته و خداوند تعالی آن را به همان لفظ در کتاب خود مطرح فرموده است.

(زراره و محمّد بن مسلم) گفتند: به حضرت عرض کردیم: کسی که در سفر (نماز شکسته را) چهار رکعت بخواند آیا باید نمازش را اعاده کند، یا نه؟

فرمود: اگر آیه تقصیر (نماز) را بر او خوانده و تفسیر کرده اند و با این وصف چهار رکعت خوانده، در این صورت باید نماز را اعاده کند، ولی اگر آن آیه را بر او نخوانده باشند و از آن آگاهی ندارد در این صورت بر او اعاده نماز لازم نیست؛ و اساساً همه نماز های واجب در سفر دو رکعتی است مگر نماز مغرب که سه رکعت است و تقصیر در آن جاری نیست و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در سفر و حضر آن را به حال خود گذاشت تا سه رکعت باشد.

255) - از ابراهیم بن عمر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند بر کسی که در وطن (اصلی و یا عارضی) خود می باشد، پنج نماز واجب نموده است و (همین طور) بر مسافر (نماز های چهار رکعتی را) دو رکعت واجب نموده است و بر کسی که در حال (جنگ و) ترس (از دشمن) باشد، یک رکعت (با امام جماعت و یک رکعت فرادا) واجب نموده است؛ زیرا که خداوند فرموده: «و چنان چه در زمین رفت و آمد می کنید، بر شما مانعی نیست که نماز خود را کوتاه و شکسته بخوانید، اگر از کسانی که

ص: 423

إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ﴾ (1) یَقُولُ مِنَ اَلرَّکْعَتَیْنِ فَتَصِیرُ رَکْعَهً. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِذا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَوَةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً ﴿ 102 ﴾ فَإِذا قَضَيْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلَوَةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ ﴿ 103 ﴾

1102 / [256] - عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ صَلاَهُ اَلْمَغْرِبِ فِی اَلْخَوْفِ أَنْ یَجْعَلَ أَصْحَابَهُ طَائِفَتَیْنِ بِإِزَاءِ اَلْعَدُوِّ وَاحِدَهً، وَ اَلْأُخْرَی خَلْفَهُ، فَیُصَلِّیَ بِهِمْ ثُمَّ یَنْصِبَ قَائِماً وَ یُصَلُّونَ هُمْ تَمَامَ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ یُسَلِّمُ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ ثُمَّ تَأْتِی طَائِفَهٌ أُخْرَی فَیُصَلِّی بِهِمْ رَکْعَتَیْنِ فَیُصَلُّونَ هُمْ رَکْعَهً فَیَکُونُ لِلْأَوَّلِینَ قِرَاءَهٌ وَ لِلْآخَرِینَ قِرَاءَهٌ. ﴾ (3)

ص: 424


1- في المصدر (كلتا الطبعتين) :«لا جناح عليكم» و هو خلاف المصحف الشريف.
2- عنه بحار الأنوار: 114/89 ح 7، و وسائل الشيعة : 438/8 ح 11097، و البرهان في تفسير القرآن : 316/2 ح 9.
3- عنه بحار الأبدار : 115/89 ح 8 و وسائل الشيعة : 438/8 ح 111104،و البرهان في تفسير القرآن. 318/2 ح 4.

کافر شده اند بترسید که به شما آسیی برسانند»، که (در سفر جنگ و جهاد، نماز) دو رکعتی است و یک رکعت (آن تنها و یک رکعت هم با امام جماعت) خوانده می شود.

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که بین آن ها (در میدان جنگ) باشی و بخواهی برای آن ها نماز اقامه کنی، دسته ای همراه تو (برای نماز) برخیزند و سلاح های شان را برگیرند و هنگامی که سجده کردند (و نماز را پایان رساندند)، باید به پشت سر شما (به میدان نبرد) بروند و آن دسته ای که نماز نخوانده اند، بیایند و با تو نماز بخوانند و آن ها باید سلاح های شان (را در حال نماز) با خود حمل کنند؛ (زیرا) کافران آرزو دارند که شما از سلاح ها و دیگر امکانات خود عاقل شوید و به شما هجوم آورند و اگر از باران ناراحت تبد و یا بیمار (و مجروح) باشید، مانعی ندارد سلاح های خود را زمین بگذارید، ولی وسایل دفاعی (خود را) با خود بردارید، خداوند عذاب خوار کننده ای برای کافران فراهم ساخته است (102) هنگامی که نماز را به پایان رساندید خدا را ایستاده، نشسته و در حالی که به پهلو خوابیده اید، یاد کنید و هرگاه آرامش یافتید (و ترسی نبود)، نماز را کامل انجام دهید؛ زیرا نماز، وظیفه ثابت و معینی برای مؤمنین است! (103)

256)- از ابان بن تغلب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر نماز مغرب را در حال (جنگ و) ترس بخوانند اصحاب (امام) دو دسته می شوند، یک دسته در مقابل دشمن و دسته دیگر پشت امام می ایستند و عام نماز مغرب را با آنان می خواند و چون برای رکعت دوم بایستند، فراد (مأمومين) ادمه نماز را خود شان فرادا می خوانند و سلام نماز را می دهند و می روند جای دسته اول می ایستند، آن گاه دسته اول می آیند پشت اول می آیند پشت سر امام قرار می گیرند و (در همان رکعت دوم اقتدا می کنند) و امام دامه نماز را با آنان می خواند و (چون نماز امام تمام شود) آنان بقیه نماز را خود شان به تنهایی (فراد) انجام می دهند پس امام یک رکعت همراه قرائت با دسته دوم و نیز یک رکعت با فونت با دسته اول بجا می آورد.

ص: 425

1103 / [257] - وَ عَنْ زُرَارَهَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِذَا حَضَرَتِ اَلصَّلاَهُ فِی اَلْخَوْفِ فَرَّقَهُمُ اَلْإِمَامُ فِرْقَتَیْنِ: ﴾

﴿ فِرْقَهً مُقْبِلَهً عَلَی عَدُوِّهِمْ وَ فِرْقَهً خَلْفَهُ کَمَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی فَیُکَبِّرُ بِهِمْ ثُمَّ یُصَلِّی بِهِمْ رَکْعَهً ثُمَّ یَقُومُ بَعْدَ مَا یَرْفَعُ رَأْسَهُ مِنَ اَلسُّجُودِ فَیَمْثُلُ قَائِماً وَ یَقُومُ اَلَّذِینَ صَلَّوْا خَلْفَهُ رَکْعَهً فَیُصَلِّی کُلُّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ لِنَفْسِهِ رَکْعَهً ثُمَّ یُسَلِّمُ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ ثُمَّ یَذْهَبُونَ إِلَی أَصْحَابِهِمْ فَیَقُومُونَ مَقَامَهُمْ وَ یَجِیءُ اَلْآخَرُونَ وَ اَلْإِمَامُ قَائِمٌ فَیُکَبِّرُونَ وَ یَدْخُلُونَ فِی اَلصَّلاَهِ خَلْفَهُ فَیُصَلِّی بِهِمْ رَکْعَهً ثُمَّ یُسَلِّمُ. ﴾

﴿ فَیَکُونُ لِلْأَوَّلِینَ اِسْتِفْتَاحُ اَلصَّلاَهِ بِالتَّکْبِیرِ وَ لِلْآخَرِینَ اَلتَّسْلِیمُ مِنَ اَلْإِمَامِ. ﴾

﴿ فَإِذَا سَلَّمَ اَلْإِمَامُ قَامَ کُلُّ إِنْسَانٍ مِنَ اَلطَّائِفَهِ اَلْأَخِیرَهِ فَیُصَلِّی لِنَفْسِهِ رَکْعَهً وَاحِدَهً فَتَمَّتْ لِلْإِمَامِ رَکْعَتَانِ وَ لِکُلِّ إِنْسَانٍ مِنَ اَلْقَوْمِ رَکْعَتَانِ وَاحِدَهٌ فِی جَمَاعَهٍ وَ اَلْأُخْرَی وُحْدَاناً. ﴾

﴿ وَ إِذَا كَانَ الْخَوْفُ أَشَدَّ مِنْ ذَلِكَ مِثْلُ الْمُضَارَبَةِ وَ الْمُنَاوَشَةِ وَ الْمُعَانَقَةِ وَ تَلَاحُمِ الْقِتَالِ فَإِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام لَیْلَةَ صِفِّینَ وَ هِیَ لَیْلَةُ الْهَرِیرِ لَمْ یَكُنْ صَلَّی بِهِمُ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ وَ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ عِنْدَ وَقْتِ كُلِّ صَلَاةٍ إِلَّا بِالتَّهْلِیلِ وَ التَّسْبِیحِ وَ التَّحْمِیدِ وَ الدُّعَاءِ فَكَانَتْ تِلْكَ صَلَاتَهُمْ لَمْ یَأْمُرْهُمْ بِإِعَادَةِ الصَّلَاةِ. ﴾

﴿ وَ إِذَا کَانَتِ الْمَغْرِبُ فِی الْخَوْفِ فَرَّقَهُمْ فِرْقَتَیْنِ فَصَلَّی بِفِرْقَهٍ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ جَلَسَ ثُمَّ أَشَارَ إِلَیْهِمْ بِیَدِهِ فَقَامَ کُلُّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ فَصَلَّی رَکْعَهً ثُمَّ سَلَّمُوا وَ قَامُوا مَقَامَ أَصْحَابِهِمْ وَ جَاءَتِ الطَّائِفَهُ الْأُخْرَی فَکَبَّرُوا وَ دَخَلُوا فِی الصَّلَاهِ وَ قَامَ الْإِمَامُ فَصَلَّی بِهِمْ رَکْعَهً ثُمَّ سَلَّمَ. ﴾

ص: 426

257) - از زراره و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفتند:

امام باقر علیه السلام فرمود: چنان چه (شرایط) نماز خوف (و ترس در جنگ) فراهم شود، امام افراد (و اصحاب خود) را به دو دسته تقسیم می کند، یک دسته در برابر دشمن قرار می گیرند و یک دسته هم پشت سر امام می ایستند - هم چنان که خداوند تبارک و تعالی فرموده است - پس امام با ایشان تکبیر (نماز) می گوید و یک رکعت را با ایشان می خواند و بعد از سجده برای رکعت دوم بر می خیزد و چون صاف ایستاد، افراد نیز بلند شده و ادامه نماز را خود شان به صورت فرادا می خوانند و با هم دیگر سلام می دهند و می روند جای آن دسته می ایستند و آنان می آیند (پشت سر امام) در همان رکعت اقتدا می کنند و یک رکعت با او می خوانند و امام سلام نماز را می دهد و آنان (بعد از سجده امام و نشستن برای تشهّد) بلند می شوند و بقیه را خود شان فرادا انجام می دهند -بنا بر این دسته قبلی یک رکعت با تکبیرة الاحرام و دسته بعدی هم یک رکعت با سلام امام درک کرده اند - پس دو رکعت نماز امام تمام شده و برای هر گروه نیز دو رکعت محسوب شده است، یک رکعت با جماعت و یک رکعت هم فرادا.

و اما اگر خوف و ترس بیش از این باشد، مثل این که مرتّب در سفر با حالت جنگ تن به تن در زد و خورد و کشتار باشند، پس امیر المؤمنین علیه السلام در شب (جنگ) صفّین - «ليلة الهرير» که شب بسیار سردی بود - نماز های ظهر و عصر و مغرب و عشا را با اصحابش در اول وقت نخوانده بودند، بلکه فقط «تهلیل» ﴿ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ﴾ و «تسبيح» سبحان اللّه و «تحميد» الحمد للّه و دیگر دعا ها (و اذکار) را می خواندند و بر همان اکتفا می نمودند (چون به خاطر شدت درگیری توان اقامه نماز را نداشتند و حتی) به اعاده آن ها هم دستور نداده است.

اما موقعی که وقت نماز مغرب - در حال ترس (و جنگ سبک) - فرا رسید، اصحاب خود را دو دسته کرد و با یک دسته دو رکعت انجام داد و چون نشست (تشهّد بخواند) به آنان با دست خود اشاره نمود تا ادامه نماز را خود شان (به صورت فرادا) بخوانند و سلام دهند و بروند جای آن دسته قرار گیرند، سپس آن دسته آمدند

ص: 427

﴿ ثُمَّ قَامَ کُلُّ إِنْسَانٍ مِنْهُمْ فَصَلَّی رَکْعَهً فَشَفَعَهَا بِالَّتِی صَلَّی مَعَ الْإِمَامِ ثُمَّ قَامَ فَصَلَّی رَکْعَهً لَیْسَ فِیهَا قِرَاءَهٌ فَتَمَّتْ لِلْإِمَامِ ثَلَاثُ رَکَعَاتٍ وَ لِلْأَوَّلِینَ ثَلَاثُ رَکَعَاتٍ رکعتین [رَکْعَتَانِ] فِی جَمَاعَهٍ وَ رَکْعَهٌ وُحْدَاناً وَ لِلْآخَرِینَ ثَلَاثُ رَکَعَاتٍ رَکْعَهٌ جَمَاعَهً وَ رکعتین [رَکْعَتَانِ] وُحْدَاناً فَصَارَ لِلْأَوَّلِینَ افْتِتَاحُ التَّکْبِیرِ وَ افْتِتَاحُ الصَّلَاهِ وَ لِلْآخَرِینَ التَّسْلِیمُ. ﴾ (1)

1104 / [258] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : قَالَ:

﴿ فِی صَلاَهِ اَلْمَغْرِبِ فِی اَلسَّفَرِ لاَ یَضُرُّکَ أَنْ تُؤَخِّرَ سَاعَهً ثُمَّ تُصَلِّیَهُمَا إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تُصَلِّیَ اَلْعِشَاءَ اَلْآخِرَهَ وَ إِنْ شِئْتَ مَشَیْتَ سَاعَهً إِلَی أَنْ یَغِیبَ اَلشَّفَقُ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ صَلَّی صَلاَهَ اَلْهَاجِرَهِ وَ اَلْعَصْرِ جَمِیعاً وَ اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ اَلْآخِرَهِ جَمِیعاً وَ کَانَ یُؤَخِّرُ وَ یُقَدِّمُ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی قَالَ إِنَّ اَلصَّلاهَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً إِنَّمَا عَنَی وُجُوبَهَا عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ لَمْ یَعْنِ غَیْرَهُ إِنَّهُ لَوْ کَانَ کَمَا یَقُولُونَ لَمْ یُصَلِّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ هَکَذَا وَ کَانَ أَخْبَرَ وَ أَعْلَمَ وَ لَوْ کَانَ خَیْراً لَأُمِرَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ قَدْ فَاتَ اَلنَّاسَ مَعَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَوْمَ صِفِّینَ صَلاَهُ اَلظُّهْرِ وَ اَلْعَصْرِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ اَلْآخِرَهِ، فَأَمَرَهُمْ عَلِیٌّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ فَکَبَّرُوا وَ هَلَّلُوا وَ سَبَّحُوا رِجَالاً وَ رُکْبَاناً،

ص: 428


1- عنه بحار الأنوار : 115/89 ح 9، و وسائل الشيعة : 438/8 ح 11105، و البرهان في تفسير القرآن : 318/2 ح 5 . مسائل عليّ بن جعفر علیه السلام: 107 ح 12 باختصار، و نحوه قرب الإسناد (الطبع الحجري) : 99 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 437/8 ح 11103 ، عوالي اللئالي : 109/3 ح 159 فيه : روى زرارة في الصحيح عن الباقر علیه السلام بتفاوت يسير .

و (در رکعت سوم امام، اقتدا کرده و) تكبيرة الإحرام گفتند و امام یک رکعت با ایشان اقامه نمود (و موقعی که امام از سجده سر برداشت که تشهّد بخواند، برخاستند) و یک رکعت هم خواندند و چون نماز امام تمام شد، آن ها نیز یک رکعت باقی مانده خود را بدون قرائت (حمد و سوره) به جای آوردند. پس در نهایت امام سه رکعت نماز خوانده هم چنین دسته اول سه رکعت خواندند دو رکعت با امام و یک رکعت فرادا و نیز دسته بعدی هم سه رکعت خواندند یک رکعت با امام و دو رکعت فرادا و در نتیجه دسته اول همراه امام با تكبيرة الإحرام و افتتاح نماز بودند و دسته بعدی در سلام نماز همراه امام بودند.

258) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام در مورد نماز مغرب، فرمود: اگر در سفر باشی اشکالی ندارد که نماز را ساعتی تأخیر بیندازی و چنان چه مایل باشی می توانی آن را با نماز عشا و یا آن که ساعتی بعد از غروب خورشید انجام دهی، همانا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نماز ظهر و عصر را با هم و هم چنین نماز مغرب و عشا را با هم خواند (و بین آن ها فاصله ای نینداخت) و چه بسا هم جلو و عقب می انداخت؛ به راستی خداوند فرموده است: «همانا نماز در وقت های معیّن بر مؤمنین نوشته شده است» که منظور از آن واجب بودن نماز بر مؤمنین می باشد و غیر از آن چیزی منظور نیست.

اگر آن طوری باشد که آن ها (اهل سنّت) می گویند، پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آن طور نماز نخوانده، با این که حضرت دانا تر و آشنا تر (به احکام و مسائل) بوده و اگر هم آن طور بهتر می بود طبق آن دستور می داد.

و نیز مردم به همراه امیر المؤمنین علیه السلام در جنگ صفّین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را نتوانستند بجا آورند، ولی حضرت دستور داد به جای نماز، در حال پیاده و سواره، تكبير و ﴿ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ﴾ و تسبیح گویند؛والدار

ص: 429

لِقَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً ﴾ (1) فَأَمَرَهُمْ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَصَنَعُوا ذَلِکَ. ﴾ (2)

1105 / [259] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ الصَّلَوةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ قَالَ: ﴿ یَعْنِی کِتَاباً مَفْرُوضاً، وَ لَیْسَ یَعْنِی وَقْتاً وَقَّتَهَا إِنْ جَازَ ذَلِکَ اَلْوَقْتُ، ثُمَّ صَلاَّهَا لَمْ تَکُنْ صَلاَتُهُ مُؤَدَّاهً لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَهَلَکَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ حِینَ صَلاَّهَا بِغَیْرِ وَقْتِهَا، وَ لَکِنَّهُ مَتَی مَا ذَکَرَهَا صَلاَّهَا. ﴾ (3)

1106/ [260] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ الصَّلَوَةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ قَالَ: ﴿ لَوْ کَانَتْ مَوْقُوتاً کَمَا یَقُولُونَ لَهَلَکَ اَلنَّاسُ، وَ لَکَانَ اَلْأَمْرُ ضَیِّقاً وَ لَکِنَّهَا کَانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتَاباً مَوْجُوباً. ﴾ (4)

ص: 430


1- سورۀ البقرة : 239/2.
2- عنه بحار الأنوار: 352/82 ح 24 ، و 116/89 ح 10 قطعة منه، و وسائل الشيعة : 447/8 ح 11132 ، و البرهان في تفسير القرآن : 319/2 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 142/3 ح 3219 . الكافي : 294/3 ح 10 بتفاوت يسير، من لا يحضره الفقيه : 467/1 ح 1347 قطعة منه، عنه وسائل الشيعة : 444/8 ح 11122 ، و نحوه فقه الرضا : 148 (باب - 14 في صلاة الخوف) عنه البحار : 113/89.
3- عنه بحار الأنوار : 353/82 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن: 320/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 109/3 ح 3146. الكافي : 294/3 10 مع زيادة، من لا يحضره الفقيه : 202/1 ح 606 ، عنه وسائل الشيعة : 137/4 ح ، 4734 و البحار : 104/14 ، علل الشرائع : 605/2 ح 79 ( باب - 385 في نوادر العلل)، عنه وسائل الشيعة : 138/4 ح 4735 ، و البحار : 340/82 ح 17 .
4- عنه البحار : 353/82 ح 26 ، و البرهان : 320/2 ح 12 و مستدرك الوسائل : 9/3 ح 2883 .

زیرا که خداوند فرموده است: «اگر در حال (جنگ و) ترس باشید با حالت پیاده و سواره» (باید نماز را طبق دستور بجا آورید)، پس امام علی علیه السلام و نیز اصحابش بر طبق آن انجام دادند.

259) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام (عرض کردم:) درباره فرمایش خداوند: «همانا نماز در وقت های معیّن بر مؤمنین نوشته شده است»، (چه می فرمایی)؟

فرمود: منظور این است که آن واجب می باشد و کاری با وقت فوت و (قضای) آن ندارد، که چنان چه نماز از وقتش گذشت و خوانده شود، این، آن نماز مورد منظور نباشد که اگر چنین باشد، پس سلیمان بن داود علیهما السلام باید هلاک می گشت که نمازش را در غیر وقت آن بجا آورد، بنا بر این هر موقع که شخص یادش بیفتد باید نماز را بجا آورد (در وقت به نیت ادا و در خارج وقت به نیّت قضا انجام می دهد).

260) - از منصور بن خالد روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که (درباره) «همانا نماز در وقت های معین بر مؤمنین نوشته شده است» می فرمود: چنان چه نماز طبق نظریه اهل سنت در وقت معینی باشد، مردم به هلاکت می رسیدند و امر (نماز بر مردم) سخت و محدود می شد، ولی نماز برای مؤمنین واجب قطعی است (چه در وقت و چه در خارج وقت) .

ص: 431

1107 / [261] -عَنْ زُرَارَهَ ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ إِنَّ الصَّلَوةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ إِنَّ الصَّلَوَةَ وَقْتاً، وَ اَلْأَمْرُ فِیهِ وَ اسِعٌ یُقَدَّمُ مَرَّهً وَ یُؤَخَّرُ مَرَّهً، إِلاَّ اَلْجُمُعَهَ فَإِنَّمَا هُوَ وَقْتٌ وَاحِدٌ، وَ إِنَّمَا عَنَی اَللَّهُ کِتاباً مَوْقُوتاً أَیْ وَاجِباً، یَعْنِی بِهَا أَنَّهَا اَلْفَرِیضَهُ. ﴾ (1)

1108 / [262] -عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّ الصَّلَوةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ قَالَ: ﴿ لَوْ عَنَی أَنَّهَا هُوَ فِی وَقْتٍ لاَ تُقْبَلُ إِلاَّ فِیهِ کَانَتْ مُصِیبَهً، وَ لَکِنْ مَتَی أَدَّیْتَهَا فَقَدْ أَدَّیْتَهَا. ﴾ (2)

1109 / [263] -وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی، عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ الصَّلَوةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ قَالَ: ﴿ إِنَّمَا یَعْنِی وُجُوبَهَا عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ لَوْ کَانَ کَمَا یَقُولُونَ إِذَنْ لَهَلَکَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ حِینَ قَالَ: ﴿ حَتّی تَوارَتْ بِالْحِجابِ ﴾ (3) لِأَنَّهُ لَوْ صَلاَّهَا قَبْلَ ذَلِکَ کَانَتْ فِی وَقْتٍ، وَ لَیْسَ صَلاَهٌ أَطْوَلَ وَقْتاً مِنْ صَلاَهِ اَلْعَصْرِ. ﴾ (4)

1110 / [264] -وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ الصَّلَوةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ فَقَالَ: ﴿ یَعْنِی بِذَلِکَ وُجُوبَهَا

ص: 432


1- عنه بحار الأنوار: 354/82 ح 26 ، و 170/89 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 321/2 ح 13 ، و مستدرك الوسائل : 9/3 2884 و 108 ح 3145 قطعة منه، و 17/6 ح 6318.
2- عنه بحار الأنوار: 354/82 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 321/2 ح 14، و مستدرك الوسائل : 107/3 ح 3142.
3- سورۀ ص : 32/38.
4- عنه بحار الأنوار: 354/82 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 321/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 10/3 ح 2886 قطعة منه ، و 108 ح 3143 بتمامه .

261) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد این آیه «همانا نماز در وقت های معیّن بر مؤمنین نوشته شده است»، سؤال کردم؟

فرمود: همانا نماز دارای وقت (و حکم قطعی) است و موضوع وقت نماز توسعه دارد که چه بسا اول وقت و چه بسا با تأخیر انجام شود، مگر نماز جمعه فقط در وقت خودش باید انجام گردد و به راستی که خداوند از ﴿ كِتَبًا مَّوْقُوتًا ﴾ وجوب را قصد کرده و منظور این است که نماز واجب (قطعی) است.

262) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد این آیه «همانا نماز در وقت های معیّن بر مؤمنین نوشته شده است» فرمود: اگر منظور از آن وقتِ معیّنی می بود که نماز قبول نمی شد، مگر در همان وقت، (برای مردم) مصیبت (سختی) پیش می آمد، بلکه هر موقع آن را بجا آوردی، ادای تکلیف کرده ای.

263) - و در روایتی دیگر از زراره روایت کرده است، که گفت: از امام باقر علیه السلام شنیدم که در مورد فرمایش خداوند: «همانا نماز در وقت های معین بر مؤمنین نوشته شده است»، فرمود: منظور وجوب نماز بر مؤمنین است و اگر آن طوری که (اهل سنت) می گویند می بود، باید سلیمان بن داود علیهما السلام - آن موقعی که خداوند متعال فرمود: (به آن ها نگاه می کرد) «تا هنگامی که از دیدگانش پنهان گشتند» - هلاک می شد؛ برای آن که اگر پیش از آن نمازش را می خواند در وقت می بود و وقت هیچ نمازی طولانی تر از نماز عصر نیست.

264) - و نیز در روایتی دیگر از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «همانا نماز در وقت های معین بر مؤمنین نوشته شده است» فرمود:

ص: 433

عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ وَ لَیْسَ لَهَا وَقْتٌ، مَنْ تَرَکَهُ أَفْرَطَ اَلصَّلاَهَ وَ لَکِنْ لَهَا تَضْیِیعٌ. ﴾ (1)

1111 / [265]- عَنْ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ بْنِ عَوَّاضٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى قَالَ: ﴿ إِنَّ الصَّلَوةَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ قَالَ: ﴿ إِنَّمَا عَنَی وُجُوبَهَا عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ لَمْ یَعْنِ غَیْرَهُ. ﴾ (2)

1112 / [266] - عَنْ عُبَیْدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ أَوْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ إِنَّ اَلصَّلاهَ کانَتْ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ کِتاباً مَوْقُوتاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ کِتَابٌ وَاجِبٌ أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ مِثْلَ وَقْتِ اَلْحَجِّ وَ لاَ رَمَضَانَ إِذَا فَاتَکَ فَقَدْ فَاتَکَ وَ إِنَّ اَلصَّلاَهَ إِذَا صَلَّیْتَ فَقَدْ صَلَّیْتَ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَى مِنَ القَوْلِ وَ كَانَ اللّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا ﴾ ﴿ 107 ﴾

ص: 434


1- عنه بحار الأنوار: 354/82 ح 29 و البرهان في تفسير القرآن: 321/2 ح 16، و مستدرك الوسائل : 10/3 ح 2887 بحذف الذیل، و 108 ح 3144 بتمامه. علل الشرائع : 605/2 ح 79 (باب - 385 في نوادر العلل) بتفاوت، سن وسائل الشيعة: 138/4 ح 4735، و البحار : 34/82 ح 17.
2- عنه بحار الأنوار: 354/82 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن: 321/2 ح 17، و مستدرك الوسائل : 10/3 ح 2887. تقدّم مع تخريجاته ضمن الحديث 259.
3- عنه بحار الأنوار : 254/82 ح 31، و البرهان في تفسیر القرآن: 321/2 ح 18، و مستدرك الوسائل: 10/3 ح 2885 قطعه منه، و 107 ح 3141 بتمامه.

منظور وجوب نماز بر مؤمنین است و وقت معیّنی برای آن نیست که اگر کی آن وقت را از دست بدهد نماز را از دست داده، بلکه فقط تضییع وقت کرده است.

265) - و از عبد الحميد بن غوّاص روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند متعال فرموده است: «همانا نماز در وقت های معین بر مؤمنین نوشته شده است»، که منظور وجوب نماز بر مؤمنین است و غیر از آن چیز دیگری مقصود نیست.

266) - از عُبید روایت کرده است، گفت:

از امام باقر علیه السلام و یا از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا نماز در وقت های معین بر مؤمنین نوشته شده است»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور نوشته واجب است، ولی مانند وقت حج و وقت (روزه) ماه رمضان نیست که اگر فون شود، از دست برود و قابل جبران نباشد، نماز هر موقع خوانده شود (چه در وقت به نیّت ادا و چه در خارج وقت به نیّت فضا) پذیرفته می شود.

فرمایش خداوند متعال: نکاتی را که (این افراد) از مردم مخفی و پنهان می دارند، اما آن ها از خداوند مخفی و پنهان نمی دارند، زیرا آن چه را که در دل شب نسبت به گفتاری که مورد رضایت خداوند نیست، اندیشه می کنند (و البته ) که خداوند نسبت به آن چه انجام می دهند، احاطه (کامل) دارد. (102)

ص: 435

1113 / [267]- عَنْ عَامِرِ بْنِ کَثِیرٍ اَلسَّرَّاجِ - وَ کَانَ دَاعِیَهَ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ صَاحِبِ اَلْفَخِّ- ، (1) عَنْ عَطَاءٍ اَلْهَمْدَانِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ إِذْ یُبَیِّتُونَ ما لا یَرْضی مِنَ اَلْقَوْلِ ﴾ قَالَ: فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ أَبُو عُبَیْدَهَ بْنُ اَلْجَرَّاحِ. (2)

1113 / [268]- وَ فِی رِوَایَهِ عُمَرَ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ هُمَا وَ أَبُو عُبَیْدَهَ بْنُ اَلْجَرَّاحِ. ﴾ (3)

1114 / [269]- وَ فِی رِوَایَهِ عُمَرَ بْنِ صَالِحٍ ، قَالَ:

اَلْأَوَّلُ وَ اَلثَّانِی وَ أَبُو عُبَیْدَهَ بْنُ اَلْجَرَّاحِ. (4)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً ﴾ ﴿ 112 ﴾

1116 / [270]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ اَلْأَنْصَارِیِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ اَلْغَیْبَهُ أَنْ تَقُولَ فِی أَخِیکَ مَا هُوَ فِیهِ مِمَّا قَدْ سَتَرَهُ اَللَّهُ عَلَیْه،

ص: 436


1- هو الحسين بن عليّ بن الحسن بن المثلّث بن الحسن المثنّى بن الحسن المجتبي علیهم السلام، الشهيد المعروف بصاحب فح، خرج على استطلة العباسيّة في أيّام موسى الهادي العبّاسي. فقتل و أصحابه و تركوا ثلاثة أيّام في العراء. تلخيص من مقاتل الطالبيّين : 285 و اغیان الشیعه:97/6، و قاموس الرجال: 622/5 رقم 3826.
2- عنه بحار الأنوار 216/30 ح 80 و البرهان في ابرهان في تفسير القرآن : 325/2 ح 6. الكافي : 334/1 ح 525، باسناده عن سلیمان الجعفري، قال: سمعت أبا الحسن علیه السلام یقوى في قوله ... ، عنه البحار: 271/30 ح 141.
3- عنه بحار الأنوار: 154/30 ذیل 80، و البرهان في تفسير القرآن : 325/2 ح 7.
4- عنه بحار الانوار: 154/30 ذیل 80، و البرهان في تفسیر القرآن: 325/2 ح 8.

267) -از عامر بن کثیر سرّاج .... به نقل از عطاء همدانی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «هنگامی که شبانه سخنانی را که خداوند راضی نبود، مطرح می کردند».

فرمود: منظور فلانی و فلانی و فلانی و ابو عُبيدة بن جرّاح هستند.

268) - و در حدیثی دیگر از عمرو بن سعید روایت کرده است، که گفت:

امام كاظم علیه السلام فرمود: منظور (از فرمایش خداوند متعال) ، آن دو نفر و ابو عُبيدة من جرّاح هستند.

269) - و نیز با سند خود از عمر بن صالح روایت کرده است، که گفت:منظور اولی و دومی و ابو عُبيدة بن جرّاح، هستند.

فرمایش خداوند متعال: و کسی که خطایی یا گناهی را مرتکب شود، سپس بی گناهی را متهم سازد، به تحقیق که بار بهتان و گناهِ آشکاری را بر دوش گرفته است. (112)

270)- از عبد اللّه حمّاد انصاری، از عبد اللّه بن سنان، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: معنای غیبت این است که چیزی را در مورد (و در غیاب و پشت سر) برادر (ایمانی خود بگویی که خداوند آن را مخفی و پنهان داشته است.

ص: 437

فَأَمَّا إِذَا قُلْتَ مَا لَیْسَ فِیهِ، فَذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ فَقَدِ اِحْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً ﴿ 114 ﴾ وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً ﴾ ﴿ 115 ﴾

1117 / [271]- عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ، عَنْ بَعْضِ اَلْقُمِّیِّینَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ اَلنّاسِ ﴾ ﴿ یَعْنِی بِالْمَعْرُوفِ اَلْقَرْضَ ﴾ (2)

1118 / [272] -عَنْ حَرِیزٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اَلْکُوفَهِ أَتَاهُ اَلنَّاسُ فَقَالُوا:

ص: 438


1- عنه بحار الأنوار: 258/75 ح 49، و وسائل الشیعة : 286/12 ح 163، و البرهان في تفسير القرآن : 366/3 ح 12. المؤمن : 70 ح 191 مع زياده آخره، عنه مبتدينا الوسائل : 127/9 ح 10445،الكافي: 358/2 ح 7 بتفاوت، عنه رسائل الشيعة: 288/12 ح 16324، و البحار: 246/75 ح 7، و نحوه الأمالي للصدوق:337 ح 7؛ (المجلس 54)، عنه وسائل الشيعة: 282/17 ح 16313، معاني الأخبار: 184 ح 1،عنه البحار: 248/75 ح 15.
2- عنه بحار الأنوار : 140/103 ح 13، و وسائل الشيعة: 459/9 ح 16497 ، و البرهان في تفسير القرآن : 377/2 ح 5. الكافي 34/4 ح 3، من لا يحضره الفقيه : 188/3 ح 3706، عنهما وسائل الشيعة : 317/16 ح 21649، فقيه القرآن للراوندي : 384/1 (باب القرص).

ولی اگر چیزی را بگویی که در او نباشد، این فرمایش (دیگر) خداوند (سبحان ) شامل آن می شود که فرموده است: «پس چنین کسی بار (سنگین) افترا و تهمت و (نیز) گناه آشکاری را بر دوش خود حمل کرده است».

فرمایش خداوند متعال: در بسیاری از سخنان در گوشی (و جلسات محرمانۀ) آن ها خبر و سودی نیست مگر کسی که (به این وسیله،) امر بر صدقه به دیگران، یا کار نیک، با اصلاح در میان مردم کند و هر کی که برای خشنودی پروردگار چنین کند، پاداش بزرگی به او خواهیم داد (114) و کسی که بعد از آشکار شدن حق با پیامبر مخالفت کند و از راهی غیر از راد مؤمنین پیروی نماید ما او را به همان راه که می رود می بریم و به دوزخ داخل می کنیم که جایگاه بدی خواهد بود. (115)

271) - از ابراهيم بن عبد الحمید، به نقل از بعضی مردم اهل قم، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام له درباره فرمایش خداوند: «در بسیاری از نجوا هایی که انجام دهند خیری نیست مگر کسی که فرمان به صدقه و یا به کار معروفی دهد»، فرمود: منظور از «معروف» قرض و وام می باشد.

272)- از حریز به نقل از بعضی اصحاب ما، روایت کرده است که گفت: یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمود: هنگامی که امیر المؤمنین علیه السلام در کوفه بود، مردم نزد حضرت آمدند و اظهار داشتند:

ص: 439

اِجْعَلْ لَنَا إِمَاماً یَؤُمُّنَا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ: لاَ، وَ نَهَاهُمْ أَنْ یَجْتَمِعُوا فِیهِ، فَلَمَّا أَمْسَوْا جَعَلُوا یَقُولُونَ اِبْکُوا فِی رَمَضَانَ وَا رَمَضَانَاهْ ، فَأَتَاهُ اَلْحَارِثُ اَلْأَعْوَرُ فِی أُنَاسٍ فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ضَجَّ اَلنَّاسُ وَ کَرِهُوا قَوْلَکَ. ﴾

فَقَالَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عِنْدَ ذَلِکَ: ﴿ دَعُوهُمْ وَ مَا یُرِیدُونَ لِیُصَلِّیَ بِهِمْ مَنْ شَاءُ ﴾ ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ مَنْ ... یَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ اَلْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ ما تَوَلّی وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیراً. ﴾ (1)

1119 / [273] - عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَجُلٍ مِنَ اَلْأَنْصَارِ قَالَ:

خَرَجْتُ اَنَا وَ اَلْأَشْعَثُ اَلْکِنْدِیُّ وَ جَرِیرٌ اَلْبَجَلِیُّ حَتَّی إِذَا کُنَّا بِظَهْرِ اَلْکُوفَهِ بِالْفَرَسِ مَرَّ بِنَا ضَبٌّ فَقَالَ اَلْأَشْعَثُ وَ جَرِیرٌ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ خِلاَفاً عَلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَلَمَّا خَرَجَ اَلْأَنْصَارِیُّ قَالَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ دَعْهُمَا فَهُوَ إِمَامُهُمَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ أَمَا تَسْمَعُ إِلَی اَللَّهِ وَ هُوَ یَقُولُ: ﴿ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّی ﴾ . ﴾ ؟ (2)

ص: 440


1- عنه بحار الأنوار: 385/96 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن : 327/2 ح 1 . مستطرفات السرائر : 638 بإسناده عن أبي جعفر و أبی عبد اللّه علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 47/8 ح 10066 ، و البحار : 385/96 ذيل ح 5 أشار إليه .
2- عنه بحار الأنوار: 149/42 ح 13 ، و البرهان في تفسير القرآن : 327/2 ح 2. بصائر الدرجات : 306 ح 15 بإسناده عن الأصبغ بن نباتة مفصّلاً، و نحوه الاختصاص : 283، عنه البحار : 404/33 ح 625 ، و الخصال : 644/2 26، عنه البحار : 286/41 ح 7 ،و المناقب لابن شهر آشوب : 261/2 عن إسحاق بن حسّان بإسناده عن الأصبغ، و إرشاد القلوب : 275/2 فيه : روي مرفوعاً إلى أبي حمزة الثمالي ، عن أبي جعفر الباقر علیه السلام بتفصيل، و البحار : 288/34 ، روى عن يحيى البرمكي، عن الأعمش باختصار.

شخصی را معرفی نما که در ماه رمضان برای ما (نافله ها را) به جماعت بخواند.

حضرت فرمود: نه (امکان ندارد)، سپس آنان را از انجام (نافله های ماه رمضان) به جماعت نهی نمود، چون فردای آن روز شد مردم شروع کردند که با حالت گریه بگویند: وای بر ما، ماه رمضان ما ضایع گردید!

پس حارث اَعوَر به همراه تعدادی از مردم آمدند و گفتند: ای امیر مؤمنان! مردم به ضجّه و شیون افتاده اند و از فرمایش شما ناراحت شده اند.

امیر المؤمنین علیه السلام در چنین موقعیتی فرمود: رهای شان کنید تا هر چه خواهند انجام دهند و هر که را بخواهند برای شان جماعت بخواند، سپس فرمود: «کسی که راهی غیر از راه مؤمنین را پیروی کند، او را به همان راه باطل و ضلالتی که انتخاب کرده رهایش می کنیم و او را به جهنم می افکنیم و چه بسیار جایگاه بدی است».

273) - از عمرو بن ابی المِقدام، به نقل از پدرش از مردی از اصحاب روایت کرده است، که گفت:

من به همراه اشعَث کِندی و جریر بَجَلی از دیار خود حرکت کردیم تا به بیابان کوفه رسیدیم و به سوسماری برخورد کردیم، اشعث و جریر - در حالی که قصد (توهین و) مخالفت حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام را داشتند - اظهار داشتند: سلام بر تو ای امیر مؤمنان! چون مرد انصاری از آن جدا شد و بر امام علی علیه السلام وارد گشت جریان را برای آن حضرت بازگو کرد پس حضرت فرمود: آنان را به حال خود رها کن؛ زیرا که آن سوسمار در قیامت پیشوای آنان خواهد بود، آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «هر چه و هر کسی را ولیّ و امام خود قرار داده در قیامت همان را برایش امام قرار می دهیم»؟

ص: 441

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِن يَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلَّا إِنا وَ إِن يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَنَا مُريدا ﴾ ﴿ 178 ﴾

1120 / [274] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ اَلرَّازِیِّ عَنْ رَجُلٍ سَمَّاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَامَ عَلَی قَدَمَیْهِ فَقَالَ: ﴿ مَهْ هَذَا اِسْمٌ لاَ یَصْلُحُ إِلاَّ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ سَمَّاهُ بِهِ وَ لَمْ یُسَمَّ بِهِ أَحَدٌ غَیْرُهُ فَرَضِیَ بِهِ إِلاَّ کَانَ مَنْکُوحاً وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ بِهِ اُبْتُلِیَ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ (تَعَالَى) فِی کِتَابِهِ : ﴿ إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاّ إِناثاً وَ إِنْ یَدْعُونَ إِلاّ شَیْطاناً مَرِیداً ﴾ . ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَمَا ذَا یُدْعَی بِهِ قَائِمُکُمْ؟

قَالَ: یُقَالُ لَهُ: ﴿ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّه! ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً ﴿ 119 ﴾ يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلاَّ غُرُوراً ﴾ ﴿ 120 ﴾

ص: 442


1- عنه بحار الأنوار: 33137 ح 70، و وسائل الشيعة : 600/14 ح 19899، و البرهان في تفسير القرآن: 338/2 ح 2. مستدرك الوسائل. 400/10 ح 12255 عن أحمد بن محمّد السیّاري في التنزيل و التحريف، بتفاوت یسیر.

فرمایش خداوند متعال: آن ها چیزی غیر از خدا را نمی خوانند، مگر آن که بتی (بی روح) است، که هیچ اثری ندارد و (یا) شیطان سرکش و ویران گر است. (117)

274) - از محمّد بن اسماعیل رازی به نقل از مردی که نامش را مطرح نمود، روایت کرده است که گفت:

مردی بر امام صادق علیه السلام وارد شد و اظهار داشت: «السلام عليك يا أمير المؤمنین!»، پس حضرت از جای خود برخاست و فرمود: ساکت شو، این است که برای کسی صحیح نیست مگر برای امیر المؤمنين على بن ابی طالب علیه السلام که خداوند او را به این اسم نام گذاری نموده و نباید کسی غیر از او بر این اسم نام نهاده شود و اگر بر کسی نهاده شد و به آن خوشحال و راضی بود منكوح (لواط شده) بوده است و اگر ده است و اگر هم نشاده مبتلا خواهد شد؛ و اهد شد؛ و این همان فرمایش خداوند در کتابش می باشد: «مشرکان غیر از خداوند را نمی خوانند مگر بت های (بی روح) را که هیچ نفعی ندارند و با شیطان را که سرکش می باشد».

عرضه داشتم: پس بنا بر این قائم آل محمّد علیهم السلام چه خوانده می شود؟ فرمود: به آن حضرت گفته می شود: ﴿ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اَللَّهِ ، اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ ﴾ یعنی، سلام بر تو ای باقی مانده (حجّت های) خداوند سلام بر توای فرزند رسول خدا.

فرمایش خداوند متعال: و آن افراد را گمراه می کنم و به آرزو ها سرگرم شان می سازم و به آنان دستور می دهم که (اعمال خرافی و خلاف انجام دهند و) گوش چهار پایان را بشکافند و آفرینش پاک خدایی را تغییر دهند و هر کسی که شیطان را به جای خدا، به عنوان ولی خود برگزیند، زبان آشکاری کرده است (119) متعال: شیطان به آن ها و عدد هایی را می دهد و به آرزو ها، سرگرم شان می سازد، در حالی که جز فریب و نیرنگ به آن ها و عده ای نمی دهد. (120)

ص: 443

1121 / [275] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یُونُسَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اَللّهِ ﴾ قَالَ:

﴿ أَمَرَ اَللَّهُ بِمَا أَمَرَ بِهِ. ﴾ (1)

1122 / [276] - عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اَللّهِ ﴾ قَالَ: ﴿ أَمَرَ اَللَّهُ بِمَا أَمَرَ بِهِ. ﴾ (2) . (3)

1123 / [277] - عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اَللّهِ ﴾ قَالَ: ﴿ دِینَ اَللَّهِ. ﴾ (4)

1124 / [278] - عَنْ جَابِرٍ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ:

کَانَ إِبْلِیسُ أَوَّلَ مَنْ نَاحَ وَ أَوَّلَ مَنْ تَغَنَّی وَ أَوَّلَ مَنْ حَدَا قَالَ:

لَمَّا أَکَلَ آدَمُ مِنَ اَلشَّجَرَهِ تَغَنَّی قَالَ فَلَمَّا هَبَطَ حَدَا بِهِ فَلَمَّا اِسْتَقَرَّ عَلَی اَلْأَرْضِ نَاحَ فَأَذْکَرَهُ مَا فِی اَلْجَنَّهِ

فَقَالَ آدَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ رَبِّ! هَذَا اَلَّذِی جَعَلْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ اَلْعَدَاوَهَ لَمْ أَقْوَ عَلَیْهِ وَ أَنَا فِی اَلْجَنَّهِ وَ إِنْ لَمْ تُعِنِّ عَلَیْهِ لَمْ أَقْوَ عَلَیْهِ. ﴾

فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿ اَلسَّیِّئَهُ بِالسَّیِّئَهِ وَ اَلْحَسَنَهُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا إِلَی سَبْعِ مِائَهٍ ﴾

قَالَ: ﴿ رَبِّ! زِدْنِی قَالَ لاَ یُولَدُ لَکَ وَلَدٌ إِلاَّ جَعَلْتُ لَهُ مَلَکاً أَوْ مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ. ﴾

ص: 444


1- عنه بحار الأنوار: 219/63 ح 56 فيه: عن يونس، و البرهان في تفسير القرآن : 328/2 ح 2 .
2- لم يأت هذا الحديث في الطبع المحقّق المحلاتي .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 329/2 ح 3.
4- عنه بحار الأنوار: 219/63 ح 57 ، و البرهان في تفسير القرآن : 329/2 ح 4.

275) - از محمّد بن یونس، به نقل از بعضی اصحاب، روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و هر آینه آنان را دستور می دهم تا خلقت و آفرینش خدا را تغییر دهند»، فرمود: منظور امر خداوند می باشد بر آن چه که دستور داده است.

276) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و هر آینه آنان را دستور می دهم تا خلقت و آفرینش خدا را تغییر دهند».

فرمود: دین (یعنی احکام و حدود) خداوند می باشد.

277) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: ابلیس نخستین نوحه گر و نخستین سرود خوان و نخستین حدی خوان (آوازی که با پیچاندن صدا در حلق و دهان باشد -چَه چَه -) بوده است، فرمود: موقعی که آدم از آن درخت خورد، ابلیس سرود خواند (و خوشحالی کرد که با نیرنگ خود پیروز شد). و چون آدم را بر زمین فرود آوردند، ابلیس برایش حدی و آواز خواند (تا از فکر عذاب وجدان بیرون شود).

و زمانی که در زمین استقرار و پایدار گردید، ابلیس نوحه سرایی کرد تا او را بیاد نعمت های بهشت اندازد.

پس آدم اظهار داشت: پروردگارا! این کسی است که بین من و او دشمنی قرار دادی، در بهشت از عُهده او بر نیامدم (و سبب خطای من شد) و اگر تو مرا کمک نکنی بر او مسلط و توانمند نگردم.

خداوند فرمود: در مقابل هر خطا و لغزشی یک عقوبت، ولی در برابر یک حسنه ده حسنه تا هفتصد برابر آن داده می شود.

آدم گفت: پروردگارا! برایم بیفزا. خداوند فرمود: برای تو فرزندی تولّد نیابد، مگر آن که دو فرشته بر او می گمارم تا از او مواظبت و محافظت کنند.

ص: 445

قَالَ: ﴿ رَبِّ! زِدْنِی ﴾ قَالَ اَلتَّوْبَهُ: ﴿ مَعْرُوضَهٌ فِی اَلْجَسَدِ مَا دَامَ فِیهَا اَلرُّوحُ. ﴾

قَالَ: ﴿ رَبِّ! زِدْنِی ﴾ قَالَ: ﴿ أَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ وَ لاَ أُبَالِی قَالَ: ﴿ حَسْبِی. ﴾

قَالَ: فَقَالَ إِبْلِیسُ : رَبِّ! هَذَا اَلَّذِی کَرَّمْتَهُ عَلَیَّ وَ فَضَّلْتَهُ، وَ إِنْ لَمْ تَفَضَّلْ عَلَیَّ لَمْ أَقْوَ عَلَیْهِ. قَالَ: لاَ یُولَدُ لَهُ وَلَدٌ إِلاَّ وُلِدَ لَکَ وَلَدَانِ.

قَالَ: ﴿ رَبِّ! زِدْنِی ﴾ قَالَ: ﴿ تَجْرِی مِنْهُ مَجْرَی اَلدَّمِ فِی اَلْعُرُوقِ. ﴾

قَالَ: ﴿ رَبِّ! زِدْنِی ﴾ قَالَ: ﴿ تَتَّخِذُ أَنْتَ وَ ذُرِّیَّتُکَ فِی صُدُورِهِمْ مَسَاکِنَ. ﴾

قَالَ: ﴿ رَبِّ! زِدْنِی ﴾ قَالَ: ﴿ تَعِدُهُمْ وَ تُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ اَلشَّیْطانُ إِلاّ غُرُوراً. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَّيْسَ بِأَمَانِيَكُمْ وَ لَا أَمَانِي أَهْلِ الْكِتَب مَن يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ، وَ لَا يَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لَا نَصِيرًا ﴾ ﴿ 123 ﴾

1125 / [279] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ ﴾ قَالَ بَعْضُ أَصْحَابِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: مَا أَشَدَّهَا مِنْ آیَهٍ ﴾

فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ أَمَا تُبْتَلُونَ فِی أَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ ذَرَارِیِّکُمْ ﴾ ؟

قَالُوا: بَلَی، قَالَ: ﴿ هَذَا مِمَّا یَکْتُبُ اَللَّهُ لَکُمْ بِهِ اَلْحَسَنَاتِ وَ یَمْحُو بِهِ اَلسَّیِّئَاتِ. ﴾ (2)

ص: 446


1- عنه بحار الأنوار : 33/6 ح 44 قطعة منه، 212/11 ح 20 و 199/63 ح 12 قطعة منه، و 219 ح 58 بتمامه، و 247/79 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 329/2 ح 1 ، و مستدرك الوسائل : 144/12 ح 13735 قطعة منه.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 330/2 ح 2 ، و قصص الأنبياء للجزائري : 98 (الفصل الأول في علّة تسميته).

گفت: پروردگارا! (نیز برایم) بیفزا. فرمود: تا زمانی که روح در جسد باقی است، توبه پذیرفته است. گفت: پروردگارا! (باز هم) بیفزا.

فرمود: همه گناهان (غیر از شرک و حقّ الناس) را می آمرزم (و از کسی) باکی ندارم .

گفتک مرا (و فرزندانم را) کفایت می کند.

پس ابلیس گفت: پروردگارا! این همان کسی است که او را بر من گرامی و برتری دادی، پس اگر بر من تفضّلی نکنی بر او قوی و توانمند نباشم.

خداوند فرمود: نوزادی برای او تولّد نیابد مگر آن که برای تو دو نوزاد تولّد یابد.

گفت: پروردگارا! برایم بیفزا.

فرمود: تو در رگ و خونش روان باشی. گفت: پروردگارا! (نیز برایم) بیفزا.

فرمود: تو و نسل تو در سینه و افکار او و فرزندانش جا خواهید داشت.

گفت: پروردگارا! (باز هم) بیفزا. فرمود: به آنان نوید می دهی و آرزومند شان می کنی، «و شیطان آنان را وعده و نوید ندهد، مگر به فریب نیرنگ».

فرمایش خداوند متعال: (فضیلت و برتری) به آرزو های شما و آرزو های اهل کتاب نیست، هر کسی که عمل بدی را مرتکب شود، مجازات می شود و برای خود کسی را غیر از خدا ولی و یاور نخواهد یافت. (123)

278) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که این آیه «کسی که کار زشت و خلافی انجام دهد مجازات خواهد شد» نازل شد، بعضی از اصحاب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و اظهار داشتند چه آیه ای سخت تر و شدید تر از آن می باشد؟!

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به آنان فرمود: آیا (فکر می کنید که) به وسیله اموال و جان های تان (اعضا و جوارح تان) و (نیز) فرزندان تان مورد آزمایش قرار نمی گیرید؟

گفتند: چرا فرمود این از مواردی است که خداوند به سبب آن (آزمایش) برای تان حسنات می نویسد و خطا و لغزش ها را نابود می نماید.

ص: 447

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّه وَ هُوَ مُحْسِنُ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلاً ﴿ 125 ﴾ وَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ كَانَ اللّه بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطًا ﴾ ﴿ 136 ﴾

1126 / [280] -عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِذَا سَافَرَ أَحَدُکُمْ فَقَدِمَ مِنْ سَفَرِهِ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ بِمَا تَیَسَّرَ وَ لَوْ بِحَجَرٍ فَإِنَّ إِبْرَاهِیمَ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ - کَانَ إِذَا ضَاقَ أَتَی قَوْمَهُ وَ أَنَّهُ ضَاقَ ضَیْقَهً فَأَتَی قَوْمَهُ فَوَافَقَ مِنْهُمْ أَزْمَهً فَرَجَعَ کَمَا ذَهَبَ. ﴾

فَلَمَّا قَرُبَ مِنْ مَنْزِلِهِ نَزَلَ عَنْ حِمَارِهِ فَمَلَأَ خُرْجَهُ رَمْلاً إِرَادَهَ أَنْ یُسَکِّنَ مِنْ رُوحِ سَارَهَ ، فَلَمَّا دَخَلَ مَنْزِلَهُ أَخَذَ اَلْخُرْجَ عَنِ اَلْحِمَارِ وَ اِفْتَتَحَ اَلصَّلاَهَ فَجَاءَتْ سَارَهُ فَفَتَحَتِ اَلْخُرْجَ فَوَجَدَتْهُ مَمْلُوءاً دَقِیقاً فَاعْتَجَنَتْ مِنْهُ وَ اِخْتَبَزَتْ ثُمَّ قَالَتْ لِإِبْرَاهِیمَ: اِنْفَتِلْ مِنْ صَلاَتِکَ فَکُلْ فَقَالَ لَهَا: ﴿ أَنَّی لَکِ هَذَا ﴾ ؟

قَالَتْ: مِنَ اَلدَّقِیقِ اَلَّذِی فِی اَلْخُرْجِ فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ.

فَقَالَ: أَشْهَدُ أَنَّکَ اَلْخَلِیلُ. (1)

1127 / [281] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ اَلْفَرَّاءِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

ص: 448


1- عنه بحار الأنوار . 11012 ح 30، 282/76 ح 1، و وسائل الشيعة : 459/11 ح 1525، و البرهان في تفسير القرآن: 331/2 ح 6 ، قصص الأنباء علیهم السلام- (للجزائري) . 198 (الفصل لأول في علة تسميته علیه السلام و فضائله).

فرمایش خداوند متعال: دین و شریعت چه کسی برتر و بهتر از آن کسی است که خود را (در همه امور) تسلیم خدا نماید و نیکو کار باشد و تابع آیین و شریعت خالص ابراهیم (علیه السلام) گردد و خداوند ابراهیم به دوستی انتخاب نمود (125) و آن چه در آسمان ها و زمین است برای خداوند می باشد و خداوند (در تمام حالات به همه امور و) ابر هر چیزی احاطه (کامل) دارد. (129)

280) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام می فرمود: چنان چه یک نفر از شما مسافرت رفتید. هنگام بازگشت برای خانواده خود در حدّ توان، چیزی ( به عنوان هدیه و سوقات) بیاورید، هر چند یک قطعه سنگی باشد؛ زیرا حضرت ابراهیم به هر موقع دست تنگ می شد نزد خویشان خود می آمد، روزی در مضیفه قرار گرفته بود نزد خویشانش آمد، ولی مواجه با نداری و تنگ دستی آنان شد. پس به همان حالتی که رفته بود بازگشت و چون نزدیک منزلش رسید از الاغ پیاده شد و جوال (خورجین) را پُر از شن نمود - با این کار خواست دل همسرش ساره را که در انتظار آذوقه بود تسکین بخشد و یک مرتبه ناراحت نشود - هنگامی که وارد منزل شد، جوال را از روی الاغ روی زمین نهاد و مشغول (عبادت خداوند و) نماز گردید.

ساره جلو آمد، جوال را باز کرد دید که پُر از آرد می باشد. شگفت زده و خوشحال گشت و مقداری از آن را نان پُخت و سپس به ابراهیم علیه السلام گفت: نمازت را خلاصه کن و غذا میل نما. ابراهيم علیه السلام (بعد از نماز) به او فرمود: این ها را از کجا آورده ای؟

گفت: آن را از همان آردی که در جوال آورده ای، تهیه کردم.

پس ابراهیم علیه السلام سر خود را به سمت آسمان بلند کرد و اظهار داشت: گواهی می دهم که تو خلیل و دوست واقعی من هستی.

281) - از سلیمان بن فراء، به نقل از کسی که نامش را گفته، از امام صادق علیه السلام و نیز از محمّد بن هارون، به نقل از کی که از او بیان کرده از امام باقر علیه السلام روایت کرده اند، که فرموده اند:

ص: 449

﴿ لَمَّا اِتَّخَذَ اَللّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً أَتَاهُ بِبِشَارَهِ اَلْخُلَّهِ مَلَکُ اَلْمَوْتِ فِی صُورَهِ شَابٍّ أَبْیَضَ عَلَیْهِ ثَوْبَانِ أَبْیَضَانِ یَقْطُرُ رَأْسُهُ مَاءً وَ دُهْناً. ﴾

فَدَخَلَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلدَّارَ فَاسْتَقْبَلَهُ خَارِجاً مِنَ اَلدَّارِ وَ کَانَ إِبْرَاهِیمُ رَجُلاً غَیُوراً، وَ کَانَ إِذَا خَرَجَ فِی حَاجَهٍ أَغْلَقَ بَابَهُ وَ أَخَذَ مِفْتَاحَهُ مَعَهُ.

فَخَرَجَ ذَاتَ یَوْمٍ فِی حَاجَهٍ وَ أَغْلَقَ بَابَهُ ثُمَّ رَجَعَ فَفَتَحَ بَابَهُ فَإِذَا هُوَ بِرَجُلٍ قَائِمٍ کَأَحْسَنِ مَا یَکُونُ مِنَ اَلرِّجَالِ، فَأَخَذَهُ فَقَالَ: یَا عَبْدَ اَللَّهِ! مَا أَدْخَلَکَ دَارِی؟

فَقَالَ: رَبُّهَا أَدْخَلَنِیهَا،

فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ رَبُّهَا أَحَقُّ بِهَا مِنِّی فَمَنْ أَنْتَ ﴾ ؟

قَالَ: أَنَا مَلَکُ اَلْمَوْتِ ،

قَالَ: فَفَزِعَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: ﴿ جِئْتَنِی لِتَسْلُبَنِی رُوحِی ﴾ ؟

فَقَالَ: لاَ وَ لَکِنَّ اَللَّهَ اِتَّخَذَ عَبْداً خَلِیلاً فَجِئْتُهُ بِبِشَارَهٍ،

فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ : ﴿ فَمَنْ هَذَا اَلْعَبْدُ؟ لَعَلِّی أَخْدُمُهُ حَتَّی أَمُوتَ. ﴾

فَقَالَ: أَنْتَ هُوَ

قَالَ: ﴿ فَدَخَلَ عَلَی سَارَهَ فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ اِتَّخَذَنِی خَلِیلاً. ﴾ (1)

ص: 450


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 332/2 ح 7. الكافي : 2/ 589 بتفاوت عنه البحار : 257/59 ح 21، علل الشرائع : 35/1 ح 5 (باب 32) بإسناده عن محمّد بن مروان، عمّن رواه عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار : 4/12 ح 11، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 96 ( الفصل الأوّل في علّة تسميته).

هنگامی که خداوند ابراهیم علیه السلام را به عنوان خلیل برگزید، ملک الموت (فرشته مرگ) به شکل جوانی سفید رو که دو جامه سفید به تن نموده و از سرش آب و روغن می چکید، (که بسیار تمیز بود) وارد شد و مقام خلیلیت را به حضرت ابراهیم علیه السلام بشارت داد، پس ابراهیم علیه السلام وارد منزل گردید و ملک الموت در حالی که خارج از منزل بود، ابراهیم را استقبال نمود.

حضرت ابراهیم علیه السلام مردی غیور بود، و هر گاه جهت حاجتی از منزل خارج می شد درب منزل را قفل می کرد و کلیدش را با خود می برد، روزی به منظور حاجتی از خانه خارج شد و درب را بست و چون به منزل بازگشت، درب را گشود و ناگهان درون خانه مردی را که بسیار خوش منظر و زیبا روی بود - در حال ایستاده دید، او را گرفت و پرسید: ای بنده خدا! چه کسی تو را به خانه من داخل نمود؟

آن شخص گفت: ارباب و صاحب این خانه مرا در آن وارد نمود.

حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود: صاحب و ارباب این خانه از من به آن سزاوار تر است، تو کیستی؟ آن شخص گفت: من ملک الموت هستم!

ابراهیم علیه السلام غمگین گشت و به او فرمود: آیا آمده ای تا مرا قبض روح کنی و جانم را بگیری؟ ملک الموت اظهار داشت: خیر، ولی خداوند بنده ای را خلیل و دوست خود قرار داده است، آمده ام تا به او بشارت دهم.

ابراهیم علیه السلام فرمود: آن بنده کیست که تا زنده هستم خدمتش را به جای آورم؟

ملک الموت گفت: او، تو می باشی.

ابراهیم نزد همسرش ساره رفت و به او فرمود: خداوند متعال مرا خلیل و دوست خودش قرار داده است.

ص: 451

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أَنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً ﴿ 128 ﴾ وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً ﴾ ﴿ 129 ﴾

1128 / [282] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ إِنِ اِمْرَأَهٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً ﴾ قَالَ: ﴿ نُّشُوزُ اَلرَّجُلُ یَهُمُّ بِطَلاَقِ اِمْرَأَتِهِ فَتَقُولُ لَهُ: أَدَعُ مَا عَلَی ظَهْرِکِ وَ أُعْطِیکِ کَذَا وَ کَذَا: وَ أُحَلِّلُکِ مِنْ یَوْمِی وَ لَیْلَتِی عَلَی مَا اِصْطَلَحَا عَلَیْهِ فَهُوَ جَائِزٌ. ﴾ (1)

1129 / [283]- عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ وَ إِنِ اِمْرَأَهٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ إِذَا کَانَ کَذَلِکَ فَهَمَّ بِطَلاَقِهَا قَالَتْ لَهُ أَمْسِکْنِی وَ أَدَعُ لَکَ بَعْضَ مَا عَلَیْکَ وَ أُحَلِّلُکَ مِنْ یَوْمِی وَ لَیْلَتِی کُلَّ ذَلِکَ لَهُ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا. ﴾ (2)

ص: 452


1- عنه بحار الأنوار: 52/104 ح 7، و وسائل الشيعة: 351/21 ح 27270 و البرهان في تفسير القرآن: 335/2 ح 4.
2- عنه بحار الأنوار 52/104 ح 8 و البرهان في تفسير القرآن: 335/2 ح 5. الكافي . 145/6 ح 1 ايسناده عن عليّ بن أبي حمزة، قال: سألت أبا الحسن علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل اشیعة: 21 /350 ح 27266.

فرمایش خداوند متعال: و اگر زنی از طغیان و سرکشی با اعراض و دوری از شوهرش، بیم داشته باشد، مانعی ندارد که با هم صلح کنند و (در مورد زن یا مرد، در پاره ای از حقوق خود) صلح بهتر است اگر چه مردم بخل می ورزند و اگر نیکی کنید و پرهیزکاری را پیشه خود سازید (و گذشت نمایید) خداوند به آن چه انجام می دهید، آگاه است (128) و شما هرگز نمی توانید (از نظر محبت قلبی) در میان زبان عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمایید! ولی تمایل خود را به طور کلی سوخه یک طرف نسازید که دیگری را به حالت زنی که شوهرش را از دست داده در آورید و اگر راه صلاح و پرهیزکاری پیش گیرید خداوند آمرزنده و مهربان است. (129)

282) - احمد بن محمّد روایت کرده است، که گفت:

از امام رضا علیه السلام دربارۀ تفسیر فرمایش خداوند: «و اگر زنی از شوهر خود بترسد و ناشزه شود و از او اعراض و دوری کند»، سؤال کردم ؟

فرمود: این (آیه در مورد) مردی است که نسبت به همسر خود ناشزه است (و حقّ او

را رعایت نمی کند) و سعی در طلاق او دارد، پس زن گوید: از آن چه بر عهده تو می باشد، من می گذرم و اموال خود نیز چنین و چنان به تو می دهم و حق روز و شبی را که بر تو دیم حلال می نمایم، که با هم دیگر مصالحه می کنند و برای هر دو جایز خواهد بود.

283) - از علی بن ابی حمزه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام از تفسیر فرمایش خداوند: «و اگر زنی از شوهر خود بترسد و ناشزه شود و از او دوری کند» سؤال کردم؟ فرمود: اگر چنین باشد و کار آن ها به طلاق کشانده شود و زن بگوید: مرا نگهدار، من بعضى حقوق خود را از تو نمی خواهم و حتی حقّ هم خوابی در یک روز و شب را هم برایت حلال می کنم، همۀ این امور برای مرد حلال می باشد و برای هیچ کدام اشکالی ندارد.

ص: 453

1130 / [284] - عَنْ زُرَارَةَ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلنَّهَارِيَّةِ يَشْتَرِطُ عَلَيْهَا عِنْدَ عُقْدَةِ اَلنِّكَاحِ أَنْ يَأْتِيَهَا مَتَى شَاءَ كُلَّ شَهْرٍ أَوْ كُلَّ جُمْعَةٍ يَوْماً وَ مِنَ اَلنَّفَقَةِ كَذَا وَ كَذَا؟

قَالَ: ﴿ فَلَيْسَ ذَلِكَ اَلشَّرْطُ بِشَيْءٍ وَ مَنْ تَزَوَّجَ اِمْرَأَةً فَلَهَا مَا لِلْمَرْأَةِ مِنَ اَلنَّفَقَةِ وَ اَلْقِسْمَةِ وَ لَكِنَّهُ إِنْ تَزَوَّجَ اِمْرَأَةً ثُمَّ خَافَتْ مِنْهُ نُشُوزاً وَ خَافَتْ أَنْ يَتَزَوَّجَ عَلَيْهَا أَوْ يُطَلِّقَهَا فَصَالَحَتْ حَقَّهَا عَلَى شَيْءٍ مِنْ قِسْمَتِهَا أَوْ نَفَقَتِهَا فَإِنَّ ذَلِكَ جَائِزٌ لاَ بَأْسَ بِهِ. ﴾ (1)

1131 / [285] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنِ اِمْرَأَهٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً ﴾ قَالَ: ﴿ هِیَ اَلْمَرْأَهُ تَکُونُ عِنْدَ اَلرَّجُلِ فَیَکْرَهُهَا فَیَقُولُ: إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُطَلِّقَکِ، فَتَقُولُ: لاَ تَفْعَلْ فَإِنِّی أَکْرَهُ أَنْ یُشْمَتَ بِی وَ لَکِنِ اُنْظُرْ لَیْلَتِی فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ، وَ مَا کَانَ مِنْ سِوَی ذَلِکَ فَهُوَ لَکَ فَدَعْنِی عَلَی حَالِی، فَهُوَ قَوْلُهُ ﴿ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً وَ اَلصُّلْحُ خَیْرٌ ﴾ فَهُوَ هَذَا اَلصُّلْحُ. ﴾ (2)

ص: 454


1- عنه بحار الأنوار: 52/104 ح 9 و 68 ح 2 ، و وسائل الشيعة : 351/21 ح 27271، و البرهان في تفسير القرآن : 335/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 86/15 ح 17611. الكافي : 403/5 ح 4 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 372/7 - 68 عنهما وسائل ،الشيعة : 298/21 ح 27124 ، و 343 ح 27252 .
2- عنه بحار الأنوار: 52/104 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن : 7335/2 ح . الكافي: 145/6 ح 2، تهذيب الأحكام: 103/8 ح 27، عنهما وسائل الشيعة : 349/21 ح 27265.

284) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد زنی که مرد موقع عقد شرط می کند که اگر خواست نزد او بیاید، و آن (فقط) در روز باشد و یا یک روز در هر هفته و یا در هر ماه، هم چنین مقدار نَفَقه و خرجی را قید و شرط می کند، سؤال شد؟

فرمود: این شرط جایگاه و اعتباری ندارد، هر کس زنی را ازدواج نماید باید تمام هزینه ها و حقوق (معمولی و متعارف) زن را بپردازد، و لیکن اگر زنی را ازدواج کند و زن از مخالفت و بی اعتنائی مرد بترسد و یا احتمال دهد که زنی دیگر را بگیرد، با یک چنین وضعیتی اگر در حقوق و هزینه ها با هم مصالحه کنند، اشکالی ندارد و جایز می باشد.

285) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره تفسیر فرمایش خداوند: «و اگر زنی از شوهر خود بترسد و ناشزه شود و از او اعراض و دوری کند» فرمود: این (آیه در مورد) زنی است که همسر مردی می باشد و آن مرد این زن را دوست ندارد، پس به او می گوید: تو را طلاق می دهم و زن در جواب اظهار می دارد: چنین کاری را نکن، من ناراحت می شوم که مرا سرزنش و ملامت کنند، ولی آن چه در شب حقی را بر تو دارم (مال خودت باشد) هر چه خواهی انجام بده و اگر چیزی هم غیر از آن باشد، آن هم برای خودت باشد و مرا به همین حال رها کن؛ پس این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «پس بر ایشان مانعی نیست که با یک دیگر به نوعی مصالحه کنند که مورد رضایت هر دو قرار گیرد»، پس منظور از آن این نوع از صلح می باشد.

ص: 455

1132 / [286] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ اَلنِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ ﴾ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فِی اَلْمَوَدَّهِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ مَامَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كَفْرًا لَّمْ يَكُن اللّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً ﴾ ﴿ 137 ﴾

1133 / [287]- عَنْ جَابِرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ: قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ: ﴿ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ﴾ قَالَ: هُمَا وَ اَلثَّالِثُ وَ اَلرَّابِعُ وَ عَبْدُ اَلرَّحْمَانِ وَ طَلْحَهُ وَ کَانُوا سَبْعَهَ عَشَرَ رَجُلاً، قَالَ: لَمَّا وَجَّهَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ - رَحِمَهُ اَللَّهُ - إِلَی أَهْلِ مَکَّهَ قَالُوا: بَعَثَ هَذَا اَلصَّبِیَّ وَ لَوْ بَعَثَ غَیْرَهُ یَا حُذَیْفَهُ! إِلَی أَهْلِ مَکَّهَ، وَ فِی مَکَّهَ صَنَادِیدُهَا، وَ کَانُوا یُسَمُّونَ عَلِیّاً اَلصَّبِیَّ لِأَنَّهُ کَانَ اِسْمُهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ اَلصَّبِیَّ لِقَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اَللّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً ﴾ وَ هُوَ صَبِیٌّ ﴿ وَ قالَ إِنَّنِی مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ ﴾ . (2)

ص: 456


1- عنه بحار الأنور 0 53/104 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن: 337/2 ح 3 و مستدرك الوسائل: 103/15 ح 17668. تفسير القمّي: 155/1، عنه المناقب لابي شهر آشوب : 250/4، و البحار، 202/10، الكافي: 362/5 ذیل ح 1 عنه البرهان : 334/1 ح 2 و نحوه تهذيب الأحكام : 420/7 ح 5. عنه و عن الكافي وسائل الشيعة - 345/21 ح 27254.
2- سورة فصّلت : 33/41.

286) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و هرگز توان ندارید که بین زنان (خود) عدالت را رعایت کنید اگر چه حریص باشید و تلاش نمایید، پس به طور کامل (به یکی) متمایل نگردید»، فرمود: منظور از آن محبّت و دوستی است.

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که ایمان آورده سپس کافر گشته و بعد از آن ایمان آورند و باز کافر گردند و بر کفر خود بیفزایند، خداوند هرگز آنان را نمی آمرزد و به را (سعادت) هدایت شان نمی نماید. (137)

287) - از جابر (جُعفی) روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و به درستی کسانی که ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند، سپس ایمان آوردند»، سؤال کردم؟

فرمود: (منظور) آن دو نفر با سومی و چهارمی و عبد الرحمان و طلحه - که آنان (و غیر آن ها که مجموعاً) هفده نفر بودند.

فرمود: بعد از آن که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم علی بن ابی طالب علیه السلام و عمار بن ياسر را به سمت اهالی مکه فرستاد، (اهالی مکه) اظهار داشتند: این بچه نوجوان را فرستاده ولی ( اگر) غیر از او را برای اهالی مکه می فرستاد (بهتر بود) و سران قبایل عرب در مکه حضور داشتند و علی علیه السلام را بچه می نامیدند زیرا که نام تو در کتاب خداوند (قرآن) «صبی» - بچه - بود، هم چنان که فرموده است: «چه کسی خوش گفتار تر می باشد از آن شخصی که دعوت به سوی خدا می کند و عمل صالح انجام می دهد؟ - در حالتی که صبی و بچه می باشد - و می گوید: همانا من از مسلمانان هستم».

ص: 457

فَقَالُوا: وَ اَللَّهِ! اَلْکُفْرُ بِنَا أَوْلَی مِمَّا نَحْنُ فِیهِ، فَسَارُوا فَقَالُوا لَهُمَا وَ خَوَّفُوهُمَا بِأَهْلِ مَکَّهَ فَعَرَضُوا لَهُمَا وَ غَلَّظُوا عَلَیْهِمَا اَلْأَمْرَ.

فَقَالَ عَلِیٌّ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ -: ﴿ حَسْبُنَا اَللّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ ﴾ وَ مَضَی.

فَلَمَّا دَخَلاَ مَکَّهَ أَخْبَرَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِقَوْلِهِمْ لِعَلِیٍّ وَ بِقَوْلِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَهُمْ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ بِأَسْمَائِهِمْ فِی کِتَابِهِ ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ أَلَمْ تَرَ إِلَی ﴿ اَلَّذِینَ قالَ لَهُمُ اَلنّاسُ إِنَّ اَلنّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیمَاناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اَللّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ - إِلَی قَوْلِهِ: - وَ اَللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ ﴾ (1) .

وَ إِنَّمَا نَزَلَتْ: أَلَمْ تَرَ إِلَی فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ لَقُوا عَلِیّاً وَ عَمَّاراً فَقَالاَ: إِنْ أَبَا سُفْیَانَ وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَامِرٍ وَ أَهْلَ مَکَّهَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ.

فَقَالُوا: حَسْبُنَا اَللَّهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ، وَ هُمَا اَللَّذَانِ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ فَهَذَا أَوَّلُ کُفْرِهِمْ.

وَ اَلْکُفْرُ اَلثَّانِی قَوْلُ اَلنَّبِیِّ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ : ﴿ یَطْلُعُ عَلَیْکُمْ مِنْ هَذَا اَلشِّعْبِ رَجُلٌ فَیَطْلُعُ عَلَیْکُمْ بِوَجْهِهِ، فَمَثَلُهُ عِنْدَ اَللَّهِ کَمَثَلِ عِیسَی لَمْ یَبْقَ مِنْهُمْ أَحَدٌ إِلاَّ تَمَنَّی أَنْ یَکُونَ بَعْضَ أَهْلِهِ، فَإِذَا بِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَدْ خَرَجَ وَ طَلَعَ بِوَجْهِهِ وَ قَالَ: هُوَ هَذَا. ﴾

فَخَرَجُوا غُضَّاباً وَ قَالُوا: مَا بَقِیَ إِلاَّ أَنْ یَجْعَلَهُ نَبِیّاً وَ اَللَّهِ اَلرُّجُوعُ إِلَی آلِهَتِنَا خَیْرٌ مِمَّا نَسْمَعُ مِنْهُ فِی اِبْنِ عَمِّهِ وَ لَیَصُدُّنَا عَلَی أَنْ دَامَ هَذَا، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿ وَ لَمّا ضُرِبَ اِبْنُ مَرْیَمَ مَثَلاً إِذا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ ﴾ (2) - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ -.

ص: 458


1- سورة آل عمران : 173/3 - 174.
2- سورة الزحرف : 57/43 .

پس گفتند: به خدا سوگند! با این موقعیت، کفر برای ما بهتر و برتر خواهد بود، حرکت کردند و آن دو نفر (علی علیه السلام و عمار) را به وسیله اهالی مکه تهدید سپس کرده و ترسانیدند و با ایشان برخورد سختی کردند. علی علیه السلام فرمود: خداوند پشتیبان و کمک ما می باشد و او وکیل خوبی است، سپس به راه خود ادامه داد و رفت.

هنگامی که هر دو نفر وارد مکه شدند، خداوند آن چه را (که اهالی مکه) به علی علیه السلام گفته بودند و نیز کلام او را به آنان، به پیامبرش اطلاع داد، پس اسامی آنان را در کتاب خود نازل نمود، که عبارت است از فرمایش خداوند: آیا نمی بینی «کسانی را که بعضی از مردم به آنان گفتند: مردم (اهالی مکه) علیه شما اجتماع کرده اند؟ از آنان بترسید؛ اما این تهدید بر ایمان ایشان افزود و اظهار داشتند: برای (پشتیبانی) ما خدا کافی است که او بهترین وکیل و حامی ما می باشد * ... خداوند دارای فضل عظیمی است.»

(سپس امام باقر علیه السلام افزود:) همانا آیه این چنین است: ﴿ أَلَمَ تَرَ إِلَى فُلَانٍ وَ فُلَانُ لَقُوا عَلِيّاً وَ عَمَّاراً فَقَالَا إِنَّ أَبَا سُفْيَانَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بِهِ عَامِرٍ وَ أَهْلُ مَكَّةَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ ﴾ آيا نمی بینی فلانی و فلانی را که على علیه السلام و عمار را ملاقات کرده و گفتند: همانا ابو سفیان و عبد اللّه بن عامر و اهل مکه علیه شما اجتماع کرده اند؟ از آنان بترسید؛ پس اظهار داشتند: برای (پشتیبانی) ما خدا کافی است، او بهترین وکیل و حامی ما می باشد.

و آن دو نفر (فلان و فلان) همان هایی بودند که خدا فرمود: «به درستی کسانی که ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند، سپس ایمان آوردند» تا پایان آیه شریفه، که این جا اولین مرحله کفر شان بود و دومین آن موقعی بود که پیامبر اکرم و صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: از این محل مردی بیرون می آید و با شما مواجه و روبرو می شود که مثال او در پیشگاه خداوند، همچون عیسی (مسیح) است. و هر کدام آرزو می کرد که آن مرد از نزدیکان او باشد، پس ناگهان متوجّه شدند که علی بن ابی طالب علیه السلام بیرون آمد و با آنان مواجه گشت. و حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: این، همان شخص است.

پس همگی با حالت خشم و غضب کنار رفتند و گفتند: دیگر چیزی باقی نمانده مگر این که او را پیغمبر گرداند، به خدا سوگند! بازگشت به خدایان خودمان بهتر از این چیز هایی است که دربارۀ پسر عمویش می شنویم و اگر بر این منوال ادامه یابد، او ما را (از خدایان و اعتقادات مان) باز می دارد. پس خداوند این آیه را نازل نمود: «موقعی که مثالی همانند (عیسی) بن مریم علیهما السلام مطرح شد ناگهان خویشان تو از او (علی علیه السلام) روی می گردانیدند».

ص: 459

فَهَذَا اَلْکُفْرُ اَلثَّانِی وَ زَادَ اَلْکُفْرَ بِالْکُفْرِ حِینَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ اَلْبَرِیَّهِ. ﴾ (1)

فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ﴿ یَا عَلِیُّ! أَصْبَحْتَ وَ أَمْسَیْتَ خَیْرَ اَلْبَرِیَّهِ فَقَالَ لَهُ اَلنَّاسُ: هُوَ خَیْرٌ مِنْ آدَمَ وَ (مِنْ) نُوحٍ وَ مِنْ إِبْرَاهِیمَ وَ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ. ﴾

فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿ إِنَّ اَللّهَ اِصْطَفی ءَادَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ وَ اَللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴾ (2) قَالُوا: فَهُوَ خَیْرٌ مِنْکَ یَا مُحَمَّدُ! قَالَ اَللَّهُ: ﴿ قُلْ يأيها النَّاسِ إِنِّی رَسُولُ اَللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً ﴾ (3) وَ لَکِنَّهُ خَیْرٌ مِنْکُمْ وَ ذُرِّیَّتُهُ خَیْرٌ مِنْ ذُرِّیَّتِکُمْ وَ مَنِ اِتَّبَعَهُ خَیْرٌ مِمَّنْ اِتَّبَعَکُمْ، فَقَامُوا غُضَّاباً وَ قَالُوا زِیَادَهً اَلرُّجُوعُ إِلَی اَلْکُفْرِ أَهْوَنُ عَلَیْنَا مِمَّا یَقُولُ فِی اِبْنِ عَمِّهِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ ثُمَّ اِزْدادُوا کُفْراً. ﴾ (4)

1134 / [288]- عَنْ زُرَارَهَ ، وَ حُمْرَانَ ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ اِزْدادُوا کُفْراً ﴾ قَالَ: ﴿ نَزَلَتْ فِی عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی سَرْحٍ اَلَّذِی بَعَثَهُ عُثْمَانُ إِلَی مِصْرَ قَالَ: ﴿ وَ اِزْدَادُوا کُفْراً ﴾ حِینَ لَمْ یَبْقَ فِیهِ مِنَ اَلْإِیمَانِ شَیْءٌ. ﴾ (5)

ص: 460


1- سورۀ البينة : 7/98.
2- سورة آل عمران : 33/3 - 34 .
3- سورة الأعراف: 158/7.
4- عنه بحار الأنوار: 154/35 ح 81، و 294 ح 13 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 340/2 ح 2.
5- عنه بحار الأنوار: 156/30 ح 82، و البرهان في تفسير القرآن : 342/2 ح 3. الكافي : 420/1 ح 42 بإسناده عن عبد الرحمن بن كثير، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه البحار : 375/23 ح 57، تأويل الآيات الظاهرة : 148 (سورۀ النساء) نحو الكافي .

و این مرحله کفر دوم بود و اما کفر مازاد بر آن ها زمانی بود که خداوند فرمود: «همانا کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، ایشان بهترین آفریده های خداوند هستند»، پس از آن پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: ای علی روز و شب را سپری نمودی و از بهترین مخلوق (خدا) قرار گرفتی.

مردم (مخالف و منافق) اظهار داشتند: یعنی او از آدم و نوح و ابراهیم و از دیگر پیامبران بهتر می باشد؟! خداوند (در برابر اعتراض آن ها) این آیه را نازل نمود: «همانا خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم را برگزیده است ... و خداوند شنوا و دانا است».

اظهار داشتند: ای محمّد! (آیا) او از شما هم بهتر می باشد؟

خداوند در پاسخ به آن ها فرمود: «(ای پیامبر!) «بگو: ای مردم! همانا من برای تمامی شما، رسول خدا هستم»، ولی او ( علی ) از شما و ذریّه او از ذریّه شما بهتر خواهد بود و کسی که از او تبعیت و پیروی کند از پیروان شما بهتر می باشد.

پس همگی با عصبانیت برخاستند و سخنی افزون تر (از قبل) گفتند: بازگشت به کفر برای ما آسان تر از پذیرش این چیز هایی است که او درباره پسر عمویش مطرح می کند؛ که تحقّق همان فرمایش خداوند است: «سپس کفر ورزیدند»، سپس بر کفر (سابق) خود افزودند.

288) - از زراره و حمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفته اند: امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «به درستی کسانی که ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند، سپس ایمان آوردند، سپس کافر گشتند و بر کفر (خود) افزودند»، فرموده اند: در مورد عبد اللّه بن ابی سَرح نازل شد؛ او کسی بود که (چون بعد از جنگ فتح مکه مسلمان شده و سپس مرتّد گشت، حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم کشتن و ریختن خون او را مباح نمود و عثمان در برابر حکم آن حضرت، او را در پناه خویش قرار داد که مبادا آسیبی به او برسد و سپس) عثمان او را به مصر فرستاد. و فرمایش خداوند که فرمود: «بر کفر (خود) افزودند»، موقعی است که اثری از ایمان در وجودش باقی نمانده باشد.

ص: 461

1135 / [289] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ [فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى]: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ... ثُمَّ اِزْدادُوا کُفْراً ﴾ : ﴿ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَلْخَمْرَ حَرَامٌ ثُمَّ شَرِبَهَا، وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَلزِّنَا حَرَامٌ ثُمَّ زَنَی، وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَلزَّکَاهَ حَقٌّ وَ لَمْ یُؤَدِّهَا. ﴾ (1)

1136 / [290] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ اَلْهَاشِمِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ اِزْدادُوا کُفْراً .... ﴾ قَالَ: ﴿ نَزَلَتْ فِی فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ، آمَنُوا بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی أَوَّلِ اَلْأَمْرِ، ثُمَّ کَفَرُوا حِینَ عُرِضَتْ عَلَیْهِمُ اَلْوَلاَیَهُ حَیْثُ قَالَ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ، ثُمَّ آمَنُوا بِالْبَیْعَهِ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ حَیْثُ قَالُوا لَهُ: بِأَمْرِ اَللَّهِ وَ أَمْرِ رَسُولِهِ ، فَبَایَعُوهُ، ثُمَّ کَفَرُوا حِینَ مَضَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَلَمْ یُقِرُّوا بِالْبَیْعَهِ، ثُمَّ اِزْدَادُوا کُفْراً بِأَخْذِهِمْ مَنْ بَایَعُوهُ بِالْبَیْعَهِ لَهُمْ، فَهَؤُلاَءِ لَمْ یَبْقَ فِیهِمْ مِنَ اَلْإِیمَانِ شَیْءٌ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ ءَايَتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَ يُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّىٰ يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ، إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ المُنَفِقِينَ وَ الْكَفِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا ﴾ ﴿ 140 ﴾

ص: 462


1- عنه بحار الأنوار: 360/73 ح 82 و البرهان في تفسير القرآن : 342/2 ح 4، و مستدرك الوسائل : 26/7 ح 7551 .
2- عنه بحار الأنوار: 157/30 ح 83، و البرهان في تفسير القرآن : 342/2 ح 5. الكافي : 348/12 ح 42، عنه البحار: 375/23 ح 57 و 157/30 ذيل ح 83 أشار إليه، و البحار: 375/23 ح 57 و البرهان في تفسير القرآن : 340/2 ح 1 تأويل الآيات الظاهرة : ح 148 ( سورۀ النساء) نحو الكافي .

289) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت شنیدم که (درباره فرمایش خداوند:) «به درستی کسانی که ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند ... سپس بر کفر (خود) افزودند»، می فرمود: در مورد کسی است که معتقد باشد شراب (مست کننده) حرام است و آن را بنوشد و کسی است که معتقد باشد زنا حرام است و آن را انجام دهد و کسی است که معتقد باشد زکات (و خمس) واجب است و آن را نپردازد.

290) - از عبد الرحمان بن کثیر هاشمی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «به درستی کسانی که ایمان آوردند سپس کفر ورزیدند، سپس ایمان آوردند، سپس کافر گشتند و بر کفر (خود) افزودند»، فرمود: در مورد فلان و فلان نازل شده که در ابتدای بعثت به پیامبر گرامی صلی اللّه علیه و آله و سلم ایمان آوردند و هنگامی که ولایت (امیر المؤمنین و یازده فرزندش علیهم السلام) بر ایشان عرضه شد - و پیامبر گرامی فرمود: ﴿ مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ ﴾ هر که من مولای او هستم، علی مولای او می باشد - کافر شدند، ولی پس از (ساعتی ایمان آورده و با امیر المؤمنین علیه السلام بیعت کردند و موقعی که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم از دنیا رفت، بیعت خود را انکار نمودند و بر کفر خود افزودند و از کسانی که با او بیعت کرده بودند برای خود شان بیعت گرفتند، که ذره ای از ایمان برای این افراد باقی نماند.

فرمایش خداوند متعال: و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل نموده است که هر گاه بشنوید که افرادی آیات خدا را انکار و مسخره می کنند، با آن ها نشست و برخاست نکنید تا به سخن دیگری بپردازند! و گر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود، خداوند تمامی منافقان و کافران را در دوزخ جمع می کند. (140)

ص: 463

1137 / [291] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی اَلْکِتَبِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ ءَایَتِ اَللّهِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ إِذَا سَمِعْتَ اَلرَّجُلَ یَجْحَدُ اَلْحَقَّ وَ یُکَذِّبُ بِهِ وَ یَقَعُ فِی أَهْلِهِ فَقُمْ مِنْ عِنْدِهِ وَ لاَ تُقَاعِدْهُ. ﴾ (1)

1138 / [292] -عَنْ شُعَیْبٍ اَلْعَقَرْقُوفِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی اَلْکِتبِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ ﴾ فَقَالَ: ﴿ إِنَّمَا عَنَی اَللَّهُ بِهَذَا إِذَا سَمِعْتَ اَلرَّجُلَ یَجْحَدُ اَلْحَقَّ وَ یُکَذِّبُ بِهِ وَ یَقَعُ فِی اَلْأَئِمَّهِ (عَلَیْهِما السَّلاَمُ) فَقُمْ مِنْ عِنْدِهِ وَ لاَ تُقَاعِدْهُ کَائِناً مَا کَانَ. ﴾ (2)

1139 / [293] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَرَضَ اَلْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ بَنِی آدَمَ، وَ قَسَّمَهُ عَلَیْهَا، فَلَیْسَ مِنْ جَوَارِحِهِ جَارِحَهٌ إِلاَّ وَ قَدْ وُکِّلَتْ مِنَ اَلْإِیمَانِ بِغَیْرِ مَا وُکِّلَتْ أُخْتُهَا، فَمِنْهَا أُذُنَاهُ اَللَّتَانِ یَسْمَعُ بِهِمَا، فَفُرِضَ عَلَی اَلسَّمْعِ أَنْ یَتَنَزَّهَ عَنِ اَلاِسْتِمَاعِ إِلَی مَا حَرَّمَ اَللَّهُ وَ أَنْ یُعْرِضَ عَمَّا لاَ یَحِلُّ لَهُ فِیمَا نَهَی اَللَّهُ عَنْهُ، وَ اَلْإِصْغَاءُ إِلَی مَا أَسْخَطَ اَللَّهَ تَعَالَی، فَقَالَ فِی ذَلِکَ ﴿ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی اَلْکِتَبِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ حَتّی یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ ﴾ ثُمَّ اِسْتَثْنَی مَوْضِعَ اَلنِّسْیَانِ فَقَالَ: ﴿ وَ إِمّا یُنْسِیَنَّکَ اَلشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ اَلذِّکْری مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّلِمِینَ ﴾ . ﴾ (3)

ص: 464


1- عنه مجمع البيان : 195/3 ، و بحار الأنوار: 43/69 ، و 262/74 و 96/100 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن : 343/2 ح ،5 و مستدرك الوسائل : 195/12 ح 13862، و 315 ح 15186.
2- عنه بحار الأنوار: 96/100 ح 2، و البرهان في تفسير القرآن : 344/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 316/12 ح 14187 . الكافي : 377/2 ح 8، عنه وسائل الشيعة : 261/16 ح 21514 ، و البحار : 212/74 ح 45 .
3- سورۀ الأنعام : 68/6 .

291) - از محمّد بن فضیل روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و همانا بر شما در کتاب نازل شده: اگر آیات خداوند را شنیدید، به آن کفر ورزیده می شود و مورد استهزاء واقع می گردد تا این که شما نیز مثل آن ها می شوید» فرمود: چنان چه بشنوی که شخصی انکار حقّ (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می کند و آن را تکذیب می نماید و نسبت به اهل حق و پیروانش بد گویی می کند از نزد او برخیز و با او هم نشین مباش.

292) - از شَعیب عقرقوفی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش: «خداوند و همانا بر شما در کتاب آیاتی نازل شده - تا جایی که فرمود: - به درستی که شما هم مانند آن ها خواهید بود»، سؤال کردم؟

فرمود: مقصود از این گفتار این است که هر گاه شنیدید که مردی حق را انکار می کند و آن را دروغ می پندارد و درباره امامان بد گویی می نماید، از نزد او برخیز و هم نشین با او مشو حال هر کسی که می خواهد باشد.

293) - از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی ایمان را بر (تمامی) اعضا و جوارح بنی آدم واجب نموده و آن را بین همه اعضا تقسیم و دسته بندی کرده، بنا بر این از اعضای بدن انسان عضوی نیست، مگر آن که دارای یک نوع ایمانی است و دیگری به نوعی دیگر آن را دارا می باشد. پس بعضی از آن اعضا، دو گوش است که به وسیله آن ها می شنود، بر هر دوی آن ها واجب نموده است که خود را از آن چه خدا شنیدنش را حرام گردانیده خود را از شنیدنش دور و بر کنار دارد و نیز از آن چه خدا بر او حلال ندانسته و نهی کرده رو گرداند و از توجه بدان چه که خداوند متعال را به خشم آرد دوری کند و خود را به آن آلوده نگرداند که خداوند در این باره فرموده است و به تحقیق (خداوند) بر شما از کتاب (قرآن) آیاتی را نازل نمود - تا جایی که فرموده: - تا در گفتگویی دیگر وارد شوند»، سپس خدوند حالت فراموشی و غفلت را از آن حکم، جدا کرده و فرموده است: «و اگر چنان چه شیطان تو را به فراموشی کشید، پس بعد از یاد آوری مبادا با ستمکاران هم نشین شوی».

ص: 465

وَ قَالَ: ﴿ فَبَشِّرْ عِبادِ * اَلَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ﴾ -إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ أُولُوا اَلْأَلْبابِ ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿ قَدْ أَفْلَحَ اَلْمُؤْمِنُونَ * اَلَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خَشِعُونَ * وَ اَلَّذِینَ هُمْ عَنِ اَللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴾ (2) .

وَ قَالَ: ﴿ وَ إِذا سَمِعُوا اَللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً ﴾ (4) فَهَذَا مَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلسَّمْعِ مِنَ اَلْإِیمَانِ وَ لاَ یُصْغِیَ إِلَی مَا لاَ یَحِلُّ وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ هُوَ مِنَ اَلْإِیمَانِ. (5)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّ الْمُنَفِقِينَ يُخَدِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَدِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلَوٰةِ قَامُواْ كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَ لَا يَذْكُرُونَ اللّهَ إِلَّا قَلِيلاً ﴾ ﴿ 142 ﴾

1140 / [294] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لاَ تَقُمْ إِلَی اَلصَّلاَهِ مُتَکَاسِلاً وَ لاَ مُتَنَاعِساً وَ لاَ مُتَثَاقِلاً، فَإِنَّهَا مِنْ خَلَلِ اَلنِّفَاقِ. ﴾

قَالَ اَللَّهُ لِلْمُنَافِقِینَ: ﴿ وَ إِذا قامُوا إِلَی اَلصَّلاهِ قامُوا کُسالی یُراؤُنَ اَلنّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ اَللّهَ إِلاّ قَلِیلاً. ﴾ (6)

ص: 466


1- سورۀ الزمر : 18/39.
2- سورة المؤمنون : 1/23 - 3.
3- سورة القصص : 55/28 .
4- سورة الفرقان : 72/25.
5- عنه بحار الأنوار: 97/100 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 344/2 ح 7. الكافي : 33/22 ح 1 في حديث طويل، عنه وسائل الشيعة : 164/15 ح 20218، و البحار : 23/69 ح 6 ، و دعائم الإسلام : 4/1 نحو الكافي، عنه مستدرك الوسائل : 149/11 ح 12661.
6- عنه البرهان في تفسير القرآن : 347/2 ح 7 . الكافي : 299/3 ح 1 في حديث طويل، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 302/1 ح 916 مرسلاً، عنهما وسائل الشيعة : 463/5 ح 7081، علل الشرائع : 358/2 ح 1 (باب - 74 في علة الإقبال على الصلاة)، عنه البحار : 201/84 ح 2 .

و فرمود: «بشارت بده کسانی را که (از هر کسی) سخنانی را می شنوند (و می خوانند) و بهترین آن ها را بر می گزینند، آنان همان افرادی هستند که خداوند هدایت شان نموده و آنان همان صاحبان اندیشه و درایت هستند».

و فرمود: «حقیقتاً مؤمنین رستگار گشته اند * آن مؤمنینی که در نماز خود خاشع باشند * و آن دسته از مؤمنینی که از لغویات (آن چه انسان را از یاد خداوند و یا برزخ و قیامت باز می دارد) دوری و اجتناب کنند».

و فرمود: «و هنگامی که سخن لغو را (همچون موسیقی که مبتکر آن ابلیس بوده) (1) بشنوند دوری و اجتناب نمایند».

و فرمود: «و موقعی که به (سخنان و برنامه های) لغو و بیهوده برخورد کنند و مواجه گردند، از آن ها با حالت بزرگوارانه می گذرند» (و اعتنایی نمی کنند).

این ها مواردی از مراحل ایمان بود که بر گوش ها واجب نموده، که نباید به چیزی که حلال و مباح نیست توجّه شود و نباید مورد استفاده قرار گیرد و این نوعی از اعمال گوش می باشد که همان ایمان و اعتقاد خواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: منافقان می خواهند با خدا به نیرنگ و فریب برخورد کنند در حالی که خداوند آن ها را فریب می دهد و هنگامی که به نماز بر می خیزند، با کسالت و بی حالی بر می خیزند و در برابر مردم ریا می کنند و خدا را جز اندکی (آن هم به قید ریا) یاد نمی نمایند! (142)

294) - از زراره روایت کرده است، که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود: با حال کسالت و چُرت و بی میلی و سنگینی به نماز بر مخیز که این ها از شیوه نفاق است؛ (خداوند) در توصیف منافقین فرموده است: «و موقعی که به نماز برخیزند با کسالت بر می خیزند، در برابر مردم تظاهر و خود نمایی می کنند و کم تر به یاد خدا هستند».

ص: 467


1- در این باره به کتاب های مربوط، همانند: تحف العقول: ص 120 و النور المبين في قصص الأنبياء علیهم السلام 58 - و ترجمه آن داستان پیامبران از آدم تا خاتم علیهم السلام : ص 121 و یا دیگر کتاب های مربوط مراجعه فرمایید. مترجم.

1141 / [295] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ کَتَبْتُ إِلَیْهِ أَسْأَلُهُ عَنْ مَسْأَلَهٍ فَکَتَبَ إِلَیَّ: إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَلْمُنافِقِینَ یُخَدِعُونَ اَللّهَ وَ هُوَ خَدِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلَوٰةِ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ إِلاّ قَلِیلاً. ﴾ (1) لَیْسُوا مِنْ عِتْرَهٍ، وَ لَیْسُوا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ لَیْسُوا مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ، یُظْهِرُونَ اَلْإِیمَانَ وَ یُسِرُّونَ اَلْکُفْرَ وَ اَلتَّکْذِیبَ، لَعَنَهُمُ اَللَّهُ. ﴾ (2)

1142 / [296] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ : ﴿ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سُئِلَ فِیمَا اَلنَّجَاهُ غَداً ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ اَلنَّجَاهُ فِی أَنْ لاَ تُخَادِعُوا اَللَّهَ فَیَخْدَعَکُمْ فَإِنَّهُ مَنْ یُخَادِعِ اَللَّهَ یَخْدَعْهُ وَ یَخْلَعْ مِنْهُ اَلْإِیمَانَ وَ نَفْسَهُ یَخْدَعُ لَوْ یَشْعُرُ قِیلَ لَهُ فَکَیْفَ یُخَادِعُ اَللَّهَ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ یَعْمَلُ بِمَا أَمَرَهُ اَللَّهُ ثُمَّ یُرِیدُ بِهِ غَیْرَهُ فَاتَّقُوا اَللَّهَ فِی اَلرِّیَاءِ فَإِنَّهُ اَلشِّرْکُ بِاللَّهِ إِنَّ اَلْمُرَائِیَ یُدْعَی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ بِأَرْبَعَهِ أَسْمَاءٍ یَا کَافِرُ یَا فَاجِرُ یَا غَادِرُ یَا خَاسِرُ حَبِطَ عَمَلُکَ وَ بَطَلَ أَجْرُکَ فَلاَ خَلاَصَ لَکَ اَلْیَوْمَ فَالْتَمِسْ أَجْرَکَ مِمَّنْ کُنْتَ تَعْمَلُ لَهُ. ﴾ (3)

ص: 468


1- في المصدر: ﴿ سَبِيلاً ﴾ ، و هو غير صحيح .
2- عنه بحار الأنوار: 175/72 ح 1، و البرهان في تفسير القرآن : 347/2 ح 8. الزهد ( تحقيق المترجم) : 142 / ح 176 ( باب - 11 في الرياء و النفاق و العجب) فيه : ليسوا من عترة رسول اللّه علیهم السلام، الكافي : 395/2 ح 2.
3- عنه مجمع البيان : 198/3 ، و بحار الأنوار: 295/72 ذيل ح 19 أشار إليه، و 227/84، و البرهان في تفسير القرآن : 347/2 ح 9 ، و مستدرك الوسائل : 104/1 ح 101 بتفاوت يسير. الأمالي للصدوق : 581 ح 2 (المجلس - 85) عنه البحار : 295/72 ح 19، ثواب الأعمال (عقاب الأعمال) : (255 عقاب المرائي)، عنه وسائل الشيعة : 69/1 ح 153 ، معاني الأخبار : 340 ح 1، روضة الواعظين : 361/2 (مجلس في ذكر فضائل الحجّ) بتفاوت يسير فى الجميع.

295) - از محمّد بن فُضیل روایت کرده است، که گفت:

نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشتم و در آن مسأله ای را سؤال کردم؟

حضرت در جواب نوشت: همانا خداوند می فرمود: «همانا منافقین با خداوند خُدعه و نیرنگ می کنند و خداوند آن ها را غافلگیر و خدعه می کند -تا آن جا که فرموده: - مگر افراد اندکی» منظور این است که نه در ردیف عترت هستند و نه در ردیف مؤمنان و نه در ردیف مسلمانان، خداوند آنان را لعنت نموده (و در اثر کردار و رفتار شان، از رحمت خود محروم شان کرده است).

296) - از مسعدة بن زیاد روایت کرده است، که گفت:

امام صادق، علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیهم السلام فرمود: از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم پرسیدند: فردای قیامت رستگاری در چیست؟

فرمود: رستگاری، در این است که با خدا از سر فریب و نیرنگ وارد نشوید و گرنه (او نیز) شما را می فریبد زیرا کسی که با خداوند نیرنگ کند، خدا نیز با خُدعه و نیرنگ با او رفتار خواهد کرد و ایمان او را از او می گیرد و اگر درست بیندیشد خواهد دید که در حقیقت، با خود نیرنگ نموده است.

از آن حضرت سؤال کردند: چگونه می توان با خدا حیله و نیرنگ انجام داد؟! فرمود: به آن چه که خداوند فرمان داده است عمل می کند، ولی نه برای خدا بلکه برای (خود نمایی به) دیگری! پس در مورد ریا و خود نمایی از خداوند بترسید؛ زیرا ریا یک نوع شرک ورزیدن به خدای عزّ و جلّ است.

به راستی شخص ریا کار را در روز قیامت به چهار اسم صدا می زنند: ای کافر! ای فاجر! ای حیله گر! ای زیان کار! عمل (نیکوی) تو تباه گشته است و پاداش تو (نیز) از بین رفته و بهره ای از آن برای تو نمانده است، پاداش عمل خود را از کسی طلب کن که آن کار را برای (خشنودی) او انجام داده ای.

ص: 469

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَ كَانَ اللّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا ﴾ ﴿ 148 ﴾

1143 / [297] - عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ لا یُحِبُّ اَللّهُ اَلْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ اَلْقَوْلِ إِلاّ مَنْ ظُلِمَ ﴾ قَالَ: ﴿ مَنْ أَضَافَ قَوْماً فَأَسَاءَ ضِیَافَتَهُمْ فَهُوَ مِمَّنْ ظَلَمَ، فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمْ فِیمَا قَالُوا فِیهِ. ﴾ (1)

1144 / [298]- أَبُو اَلْجَارُودِ ، عَنْهُ ، قَالَ: ﴿ اَلْجَهْرُ بِالسُّوءِ مِنَ اَلْقَوْلِ أَنْ یُذْکَرَ اَلرَّجُلُ بِمَا فِیهِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثقَهُمْ وَ کُفْرِهِم بِئَایتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنبِیَآءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْهَا بِکُفْرِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا ﴾ ﴿ 155 ﴾

1145 / [299]- عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ قَالَ: إِنْ تَقْرَأْ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ ﴾ (3) یَکْتُبُهَا إِلَی أَدْبَارِهَا. ﴾ (4)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِن مَنْ أَهْلِ الْكِتَب إِلَّا لَيُؤْمِنُ بهِ، قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيمَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا ﴾ ﴿ 159 ﴾

ص: 470


1- عنه بحار الأنور 258/75 ح 50، و وسائل الشيعة : 289/12 ح 16329، و البرهان فيتفسير القرآن : 348/2 ح 1.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 348/2 ح 2. وسائل شیعة - 290/12 ح 16330 عن الفضل بن الحسن، بتفاوت.
3- سورۀ البقرة : 87/2.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 350/2 ح 3.

فرمایش خداوند متعال: خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدی ها (ی دیگران) را آشکار کند، مگر نسبت به آن کسی که مورد ستم قرار گرفته است، خداوند شنوا و داناست. (148)

297)- از فضل بن ابی قَرّه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود بدی ها (ی دیگران) را آشکار کند مگر از کسی که ستم شده» فرمود: کسی که گروهی را به مهمانی دعوت کند و میهمانی و پذیرایی بدی با آنان انجام دهد جزو کسانی می باشد که ستم کرده، پس (در این رابطه) درباره اش هر چه بگویند مانعی ندارد.

298)- و از ابو الجارود روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت فرمود: جهر به سو و زشتی، به این گونه است که شخصی دربارۀ دیگری چیزی را بگوید که در او باشد.

فرمایش خداوند متعال: پس به خاطر شکستن عهد و پیمان و انکار آیات خداوند و کشتن پیامبران به ناحق و نیز به خاطر این که (از روی استهزا) می گفتند: بر دل های ما، پرده افکنده (و سخنان پیامبر را درک نمی کنیم!) در حالی که خداوند به سبب کفر شان بر دل آن ها نهر زده بود پس عدۀ کمی ایمان نمی آورند (155)

299) - از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه این آیه (شریفه): « گفتند: بر دل های ما حجابی است» (که حقایق را درک نمی کنیم) را بحوالی (و معتقد باشی) در ردیف پیشینیان ثبت خواهی شد.

فرمایش خداوند متعال: و هیچ فردی از اهل کتاب نیست مگر این که (لحظه ای) پیش از فرا رسیدن مرگش به او (یعنی حضرت مسیح علیه السلام) ایمان می آورد و روز قیامت، او بر آن ها گواه خواهد بود. (159)

ص: 471

1146 / [300] - عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ اَلْمُغِیرَهِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً ﴾ قَالَ: هُوَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. (1)

1147 / [301] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ » ؟

فَقَالَ: ﴿ هَذِهِ نَزَلَتْ فِینَا خَاصَّهً، إِنَّهُ لَیْسَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَهَ عَلَیْها اَلسَّلاَمُ یَمُوتُ وَ لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی یُقِرَّ لِلْإِمَامِ بِإِمَامَتِهِ کَمَا أَقَرَّ وُلْدُ یَعْقُوبَ لِیُوسُفَ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ حِینَ قَالُوا: ﴿ تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اَللّهُ عَلَیْنا ﴾ . ﴾ (2) . (3)

1148 / [302] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ فِی عِیسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً ﴾ فَقَالَ: ﴿ إِیمَانُ أَهْلِ اَلْکِتَابِ ، إِنَّمَا هُوَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾ (4)

1149 / [303] - عَنِ اَلْمَشْرِقِیِّ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ یَعْنِی بِذَلِکَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِنَّهُ لاَ یَمُوتُ یَهُودِیٌّ وَ لاَ نَصْرَانِیٌّ أَحَدٌ [أَبَداً] حَتَّی یَعْرِفَ أَنَّهُ رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَنَّهُ قَدْ کَانَ بِهِ کَافِراً. (5)

ص: 472


1- عنه بحار الأنوار: 188/12 ح 27 ، 194/9 ح 42 و البرهان في تفسير القرآن : 351/2 ح 3.
2- سورۀ يوسف : 91/12.
3- عنه بحار الأنوار: 195/9 ح 43 ، و البرهان في تفسير القرآن : 351/2 ح 4.
4- عنه بحار الأنوار : 188/6 ح 27 و 195/9 ح 44، و البرهان في تفسير القرآن : 351/2 ح 5 .
5- عنه بحار الأنوار: 188/6 ح 29 ، و البرهان في تفسير القرآن : 351/2 ح 6.

300) - از حارث بن مُغَیره روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و به درستی که هیچ یک از اهل کتاب نیستند مگر آن که قبل از مرگش به او (عیسی مسیح علیه السلام) ایمان می آورند و روز قیامت او بر (اعمال و کردار) ایشان گواه خواهد بود، فرمود: (منظور از ﴿ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا ﴾ )، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد.

301) - از مُفضّل بن عمر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و به درستی که هیچ یک از اهل کتاب نیستند مگر آن که قبل از مرگش به او (عیسی علیه السلام) ایمان می آورند»، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه فقط پیرامون ما (اهل بیت رسالت) نازل شده است، شخصی از فرزندان فاطمه علیها السام نمی میرد و از دنیا نمی رود مگر آن که اعتراف و اقرار به امامت (امام واجب الاطاعه) خود می کند، هم چنان که فرزندان یعقوب به (نبوّت) یوسف اقرار کردند، در آن موقعی که اظهار داشتند: «به خداوند سوگند! که خدا تو را بر ما برتری بخشیده است».

302) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند دربارۀ عيسى علیه السلام: «و برخی اهل کتاب نیستند مگر آن که به او پیش از مردش ایمان می آورند و روز قیامت او بر آنان گواهی می دهد»، فرمود: ایمان اهل کتاب، همان ایمان به حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد.

303) - از مشرقی روایت کرده است، که گفت:

از بسیاری وارد شده است که منظور از فرمایش خداوند: «و برخی از اهل کتاب نیستند مگر آن که به او پیش از مردنش ایمان می آورند»، ایمان به حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد، به درستی که هرگز شخصی از یهود و نصارا نمی میرد مگر آن که بشناسد و معتقد شود که او رسول خدا است، با این که پیش از آن نسبت به او کافر بوده است.

ص: 473

1150 / [304] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ الْقِيمَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا. ﴾

قَالَ: ﴿ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ مِنْ جَمِیعِ اَلْأَدْیَانِ یَمُوتُ إلاّ رَأَی رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ حَقّاً مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَةٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِهِمْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا ﴾ ﴿ 160 ﴾

1151 / [305] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ مَنْ زَرَعَ حِنْطَهً فِی أَرْضٍ فَلَمْ یَزْکُ زَرْعُهُ، أَوْ خَرَجَ زَرْعُهُ کَثِیرَ اَلشَّعِیرِ، فَبِظُلْمٍ عَمِلَهُ فِی مِلْکِ رَقَبَهِ اَلْأَرْضِ، أَوْ بِظُلْمٍ لِمُزَارِعِیهِ وَ أَکَرَتِهِ، لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: ﴿ فَبِظُلْمٍ مِنَ اَلَّذِینَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَیْهِمْ طَیِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ ﴾ ، یَعْنِی لُحُومَ اَلْإِبِلِ وَ اَلْبَقَرِ وَ اَلْغَنَمِ. ﴾

وَ قَالَ: ﴿ إِنَّ إِسْرَائِیلَ کَانَ إِذَا أَکَلَ مِنْ لَحْمِ اَلْإِبِلِ هَیَّجَ عَلَیْهِ وَجَعَ اَلْخَاصِرَهِ، فَحَرَّمَ عَلَی نَفْسِهِ لَحْمَ اَلْإِبِلِ، وَ ذَلِکَ قَبْلَ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراةَ ، فَلَمَّا نَزَلَتِ التَّوْراةَ لَمْ یُحَرِّمْهُ وَ لَمْ یَأْکُلْهُ. ﴾ (2)

ص: 474


1- عنه بحار الأنوار: 188/6 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن : 352/2 ح 7.
2- عنه بحار الأنوار: 179/65 ح 19 ، و 66/103 ح ،15، و البرهان في تفسير القرآن : 353/2 ح 3، و مستدرك الوسائل : 95/17 ح 20843 إلى آخر الآية . تفسير القمّي : 158/1 ، عنه البحار : 195/9 ح 46 ، و 325/13 ح 1 ، و 309/75 ح 5 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 301 ( الفصل التاسع في مناجاة موسى علیه السلام ) قطعة منه ، الكافي : 306/5 ح ،9 عنه وسائل الشيعة : 63/19 ح 24161 ، و البرهان : 352/2 ح 2 .

304) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند «و برخی از اهل کتاب نیستند مگر آن که به او پیش از مردنش ایمان می آورند و روز قیامت او بر آنان گواهی می دهد» فرمود: هیچ یک از (پیروان) ادیان گذشته - از اولین تا آخرین آن ها - نمی میرند مگر آن که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و امیر المؤمنین علیه السلام را به طور حقیقت، ببینند و بشناسند.

فرمایش خداوند متعال: پس به سبب ظلمی که از یهود صادر شد و (نیز) به خاطر جلوگیری بسیاری از آن ها، از (تداوم) راه خدا، بخشی از چیز های پاکیزه را که بر آن ها حلال بود حرام کردیم. (160)

305)- از عبد اللّه بن ابي يعفور روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر کس در زمین و کشت زار خود گندم بکارد ولی زمین و کشت خود را اصلاح و رسیدگی نکند تا آن که زراعتش پُر از جو در آید، له واسطه ستمی است که درباره تصاحب زمین کرده یا ستمی خواهد بود که به کشاورزان و یا کارگران خود نموده است؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «پس به سبب ستم کسانی است که یهودی گشتند ما بر آنان حرام گرداندیم پاکیزه هایی را که بر آن ها حلال بود» که منظور گوشت شتر و گاو و گوسفند می باشد.

و افزود: اسرائیل ( یعقوب ) موقعی که گوشت شتر می خورد مبتلا به درد پهلو می شد، پس بعد گوشت شتر را بر خود حرام نمود؛ این مطلب قبل از نرول تورات بود، ولی وقتی تورات نازل شد آن را حرام ننمود و نخورد.

ص: 475

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ، وَ أَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَعِيلَ وَ إِسْحَقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ عِيسَى وَ أَيُّوبَ وَ يُونُسَ وَ هَرُونَ وَ سُلَيْمَنَ وَ اليْنَا دَاوُدَ زَبُوراً ﴿ 163 ﴾ وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْنَهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَ رُسُلاً لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَ كَلَّمَ اللّهُ مُوسَى تَكلِيمًا ﴾ ﴿ 164 ﴾

1152 / [306] - عَنْ زُرَارَةَ وَ حُمْرَانَ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ وَ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام [قَالَ:]

قَالَ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿ اِنِّی اَوْحَیْتُ اِلَیْکَ کَمَا اَوْحَیْتُ اِلَى نُوحٍ وَ النَّبِیِّینَ مِنْ بَعْدِهِ» فَجُمِعَ لَهُ کُلُّ وَحْیٍ. ﴾ (1)

1153 / [307] - عَنِ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ کَانَ مَا بَیْنَ آدَمَ وَ بَیْنَ نُوحٍ (عَلَیْهِما السَّلاَمُ) مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ مُسْتَخْفِینَ وَ مُسْتَعْلِنِینَ، وَ لِذَلِکَ خَفِیَ ذِکْرُهُمْ فِی اَلْقُرْآنِ ، فَلَمْ یُسَمَّوْا کَمَا سُمِّیَ مَنِ اِسْتَعْلَنَ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ ﴾ یَعْنِی اِسْمَ اَلْمُسْتَخْفِینَ کَمَا سَمَّیْتُ اَلْمُسْتَعْلِنِینَ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ. ﴾ (2)

ص: 476


1- عنه بحار الأنور 325/16 ح 18،و البرهان في تفسير القرآن: 354/2 ح 2.
2- عنه بحار الأنوار : 38/11 ح 36. و البرهان في تفسير القرآن: 354/2 ح 4. الكافي: 115/8 ضمن ح 92 الکمال الدين: 215/1 ضمن ح 22، عنه البحار: 45/11 ضمن ح 49.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که ما بر تو وحی فرستادیم همان گونه که بر نوح و دیگر پیامبران بعد از او وحی می فرستادیم و (نیز) بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (بنی اسرائیل) و عیسی و انوب و یونس و هارون و سلیمان وحی می نمودیم و به داود زبور دادیم (163) و (دیگر) پیامبرانی که سرگذشت آن ها را پیش از این برای تو بازگو کرده ایم و پیامبرانی که سرگذشت آن ها را بیان نکرده ایم و خداوند با موسی به نوعی سخن گفت. (194)

306)- از زراره و حمران روایت کرده است، که گفت:

امام باقر و امام صادق علیه السلام فرموده اند: (معنای آیه چنین است:) همانا بر تو وحی فرستادم، آن چه را که بر نوح و دیگر پیامبران بعد از تو فرستاده ام. پس خداوند مجموعه وحی ها را برای او (رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده است.

307) - از ثمالی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: بین آدم و نوح پیامبرانی بودند که مخفیانه و آشکارا (تبلیغ رسالت) می کردند، اسامی بسیاری از آنان در قرآن نیامده و نام شان مطرح نشده است، هم چنان که دیگر پیامبران نام برده شده و مورد بحث قرار گرفته اند؛ دلیل آن، فرمایش خدای عزّوجلّ است: «و پیامبرانی که داستان های ایشان را برای تو نگفته ایم و خدا با موسی (علیه السلام) به نوعی سخن گفت» یعنی، آن هایی که مخفیانه تبلیغ می کرده اند، نام آنان را مطرح نکرده ایم، همچنان که دیگر پیامبران علیهم السلام را نام برده ایم.

ص: 477

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَّكِنِ اللّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَ كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا ﴿ 166 ﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَن سَبيل اللّه قَدْ ضَلُّوا ضَلَلا بَعِيدًا ﴿ 167 ﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ظَلَمُوا لَمْ يَكُن اللّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا ﴿ 168 ﴾ إِلَّا طَريقَ جَهَنَّمَ خَلِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَ كَانَ ذلِك عَلَى اللّهِ يسيرًا ﴿ 169 ﴾ يَأَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَئَامِنُوا خَيْرًا لَّكُمْ وَ إِن تَكْفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَوتِ وَ الْأَرْضِ وَ كَانَ اللّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴾ ﴿ 170 ﴾

1154 / [308] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ لکِنِ اَللّهُ یَشْهَدُ بِما أَنْزَلَ إِلَیْکَ فِی عَلِیٍّ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ اَلْمَلائِکَهُ یَشْهَدُونَ وَ کَفی بِاللّهِ شَهِیداً. ﴾

قَالَ: وَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ هَکَذَا: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ لَمْ یَکُنِ اَللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لاَ لِیَهْدِیَهُمْ طَرِیقاً ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ یَسِیراً ﴾ ثُمَّ قَالَ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلنّاسُ قَدْ جاءَکُمُ اَلرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّکُمْ فِی وَلاَیَهِ عَلِیٍّ - فَئَامِنُوا خَیْراً لَکُمْ وَ إِنْ تَکْفُرُوا بِوَلاَیَتِهِ فَإِنَّ لِلّهِ ما فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ کانَ اَللّهُ عَلِیماً حَکِیماً ﴾ . (1)

ص: 478


1- عنه بحار الأنوار: 188/24 ح 5 قطعة منه ، و 99/36 ح 39، و البرهان 356/2 ح 2. تفسیر القمّي: 159/1 بتفاوت يسير، عنه البحار : 93/36 ح 20، الكافي، 424/1 ح 59، عنه البحار: 24 /224 ح 15، تأويل الأيات الظاهرة : 149 (سورۀ انساء)، المناقب لأبن شهر آشوب: 106/3.

فرمایش خداوند متعال: ولی خداوند گواهی می دهد که آن چه بر تو نازل کرده از روش علم (و حکمت) خود نازل کرده است و فرشتگان (نیز) گواهی می دهند، هر چند گواهی خدا کافی است (166) همانا کسانی که کافر شدید و (مردم را) از راه خدا باز داشتند، در گمراهی دوری گرفتار شده اند (162) همانا کسانی که کافر شدند و (به خود و دیگران) ستم کردند، هرگز خداوند آن ها را نخواهد بخشید و آنان را به هیچ راهی هدایت نخواهد کرد ( 168) مگر به راه دوزخ! که جاودانه در آن خواهند ماند و این کار برای خدا آسان است (169) ای مردم! همان پیامبر (ی که انتظارش را می کشیدید) ديد حق از جانب پروردگار تان آورد، پس به او ایمان بیاورید که برای شما بهتر است و اگر کافر شوید، (به خدا زیانی نمی رسد) آن چه در آسمان ها و زمین است برای خدا می باشد و خداوند، دانا و حكيم است. (170)

308) - از ابو حمزه شمالی روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که این آیه را چنین قرائت می نمود: «و لیکن خداوند گواهی می دهد» بر آن چه که درباره علی (علیه السلام) بر تو نازل نموده «آن را با علم خود نازل کرده و فرشتگان هم گواهی می دهند، گر چه گواهی خدا کافی است.»

(ابو حمزه ثمالی) گفت: و از آن حضرت می شنیدم که می فرمود: جبرئیل این آیه را چنین نازل نموده: «همان کسانی که کفر ورزیدند و ستم کردند - بر حق آل محمّد علیهم السلام- خداوند آن ها را نمی آمرزد و به هیچ راهی (نجات بخش) هم هدایت شان نمی کند» تا پایان (آیۀ بعدی) «اندک».

سپس فرموده است: «ای مردم! همان رسولی که بر حق است برای شما از طرف پروردگار تان آمده - درباره ولایت علی (علیه السلام) پس ایمان آورید که برای شما بهتر خواهد بود و اگر هم - به ولایت او - کافر شوید، پس آن چه در آسمان ها و زمین می باشد برای خداوند است و خداوند (به هر چیزی) دانا و حکیم است».

ص: 479

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَنٌ مِن رَّبِّكُمْ وَ أَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا ﴿ 174 ﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَ فَضْلٍ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿ 175 ﴾ يَسْتَفْتُونَكَ قُل اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إن امْرُؤٌاً هَلَك لَيْسَ لَهُ، وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَ هُوَ يرثُهَا إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِن كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَ نِسَاء فَلِلذَّكَر مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنْ اللّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴾ ﴿ 176 ﴾

1155 / [309]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلْبُرْهَانُ مُحَمَّدٌ - عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ-، وَ اَلنُّورُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ لَهُ: ﴿ صِراطاً مُسْتَقِیماً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلصِّرَاطُ اَلْمُسْتَقِیمُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (1)

ص: 480


1- عنه بحار الأنوار: 197/9 ح 47، و 363 ح 3 و البرهان في تفسير القرآن: 358/2 ح 1. شواهد تنزیل: 79/1 ح 93.

فرمایش خداوند متعال: ای مردم! برهان و دلیلی روشن از طرف پروردگار تان برای شما آمد و نور آشکاری را به سوی شما نازل کردیم (174) اما آن هایی که به خدا ایمان آوردند و به (آن کتاب آسمانی) چنگ زدند، بزودی (خداوند) همه آن ها را در رحمت و فضل خود وارد خواهد ساخت و در راه راستی، به سوی خودش هدایت می کند (175) (ای پیامبر!) از تو (در مورد ارث خواهران و برادران) سؤال می کنند، بگو: خداوند، حکم کلاله (یعنی خواهر و برادر) را برای شما بیان می کند: اگر مردی از دنیا برود و فرزند نداشته باشد، ولی برای او خواهری باشد. نصف اعوالی را که به جا گذاشته، از او (ارث) می برد و (اگر خواهری از دنیا برود و وارث او فقط یک برادر باشد،) او تمام مال را از آن خواهر به ارث می برد، در صورتی که (میّت، نوادگان و) فرزندی نداشته باشد و اگر دارای دو خواهر باشند، دو سوم اموال را می برند و اگر برادران و خواهران با هم باشند (اموال را بین خود تقسیم می کنند و به طور کلی) سهم هر مرد. دو برابر بهم زن است، خداوند (احکام و قوانین خود را) برای شما بیان می کند تا گمراه نشوید و خداوند به همه چیز داناست. (179)

309) - از عبد اللّه بن سلیمان روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: دربارۀ فرمایشی خداوند: «ای مردم! بی گمان برای شما برهانی از پروردگار تان آمد و به سوی شما نوری روشن گر را نازل نمودیم» - (چه می فرمایی)؟

فرمود: «برهان» حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلمو «نور» امام علی علیه السلام هستند.

به حضرت عرض کردم: دربارۀ «راهی مستقیم و راست»، (چه می فرمایی)؟

فرمود: «صراط مستقیم» (افکار، روش و سیره) امام علی علیه السلام می باشد.

ص: 481

1156 / [310] - عَنْ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَدَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ مَا تَقُولُ فِی أُخْتَیْنِ وَ زَوْجٍ؟

قَالَ: ﴿ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ : لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ وَ لِلْأُخْتَیْنِ مَا بَقِیَ. ﴾

قَالَ: فَقَالَ اَلرَّجُلُ: لَیْسَ هَکَذَا یَقُولُ اَلنَّاسُ.

قَالَ: ﴿ فَمَا یَقُولُونَ؟ ﴾

قَالَ: یَقُولُونَ: لِلْأُخْتَیْنِ اَلثُّلُثَانِ وَ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ وَ یَقْسِمُونَ عَلَی سَبْعَهٍ.

قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ وَ لِمَ قَالُوا ذَلِکَ؟! ﴾

قَالَ: لِأَنَّ اَللَّهَ سَمَّی لِلْأُخْتَیْنِ اَلثُّلُثَیْنِ وَ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفَ.

قَالَ: ﴿ فَمَا یَقُولُونَ لَوْ کَانَ مَکَانَ اَلْأُخْتَیْنِ أَخٌ؟ ﴾

قَالَ: یَقُولُونَ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ وَ مَا بَقِیَ فَلِلْأَخِ.

فَقَالَ لَهُ: ﴿ فَیُعْطُونَ مَنْ أَمَرَ اَللَّهُ لَهُ بِالْکُلِّ اَلنِّصْفَ، وَ مَنْ أَمَرَ اَللَّهُ بِالثُّلُثَیْنِ أَرْبَعَهً مِنْ سَبْعَهٍ ﴾ قَالَ: وَ أَیْنَ سَمَّی اَللَّهُ لَهُ ذَلِکَ؟

قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ اِقْرَأِ اَلْآیَهَ اَلَّتِی فِی آخِرِ اَلسُّورَهِ: ﴿ یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اَللّهُ یُفْتِیکُمْ فِی اَلْکَلالَهِ إِنِ اِمْرُؤٌ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَکَ وَ هُوَ یَرِثُها إِنْ لَمْ یَکُنْ لَها وَلَدٌ ﴾ . ﴾

قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّمَا کَانَ یَنْبَغِی لَهُمْ أَنْ یَجْعَلُوا لِهَذَا اَلْمَالِ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفَ ثُمَّ یَقْسِمُونَ عَلَی تِسْعَهٍ. ﴾

قَالَ: فَقَالَ اَلرَّجُلُ: هَکَذَا یَقُولُونَ.

قَالَ: فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فَهَکَذَا یَقُولُونَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیَّ فَقَالَ: یَا بُکَیْرُ! نَظَرْتَ فِی اَلْفَرَائِضِ؟ ﴾

ص: 482

310) - از بکیر بن اعین روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام باقر علیه السلام بودم که مردی وارد شد و گفت: دربارۀ کسی که (از دنیا رفته و) دارای دو خواهر و شوهر باشد چه می فرمائید؟

فرمود به شوهر نصف مال می رسد و (نصف) باقی مانده به خواهران می رسد.

آن مرد گفت: مردم (اهل سنّت) این چنین نمی گویند.

حضرت فرمود: آنان چه می گویند؟ گفت: می گویند برای دو خواهر دو سوم (اموال میّت) و نصف برای شوهر می باشد و اموال را بر هفت قسمت تقسیم می کنند.

راوی گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: به چه دلیل چنین حرفی را می زند؟

گفت: به دلیل آن که خداوند برای دو خواهر دو سوم و برای شوهر نصف اموال را تعیین نموده است. فرمود: اگر به جای دو خواهر یک برادر باشد چه می گویند؟

گفت: می گویند: برای شوهر نصف و باقی مانده برای برادر می باشد.

فرمود: در این صورت کسی را که خداوند دستور داده: تمام (اموال) را به او دهند، نصف را داده اند و کسی را که خداوند دستور داده: دو سوم به او داده شود، چهار سهم از هفت سهم را به او داده اند.

آن مرد اظهار داشت: خداوند در کجا چنین حکمی را بیان نموده است؟

راوی گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: آیه آخر سوره (نساء) را قرائت کن (که فرموده است: (ای محمّد!) از تو استفتا و پرسش می کنند، بگو: خداوند دربارۀ «کلاله» (یعنی میراث برادران و خواهران) برای شما فتوا می دهد که اگر مردی بمیرد و فرزندی نداشته باشد بلکه خواهری داشته باشد، پس نصف ارثیه به او می رسد و آن مرد نیز از خواهرش ارث می برد، اگر خواهر بدون فرزند باشد».

حضرت افزود: بهتر بود که نصف از این اموال را برای شوهر قرار می دادند، سپس (باقی مانده) را به نُه قسمت سهم بندی می کردند.

پس آن مرد گفت: آنان نیز چنین گویند.

ص: 483

قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا أَصْنَعُ بِشَیْءٍ هُوَ عِنْدِی بَاطِلٌ.

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ اُنْظُرْ فِیهَا فَإِنَّهُ إِذَا جَاءَتْ تِلْکَ کَانَ أَقْوَی لَکَ عَلَیْهَا. ﴾ (1)

1157 / [311] - عَنْ حَمْزَهَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْکَلاَلَهِ؟

قَالَ: ﴿ مَا لَمْ یَکُنْ لَهُ وَالِدٌ وَ لاَ وَلَدٌ. ﴾ (2)

1158 / [312] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِذَا تَرَکَ اَلرَّجُلُ أُمَّهُ وَ أَبَاهُ وَ اِبْنَتُهُ أَوْ اِبْنَهُ فَإِذَا تَرَکَ هُوَ وَاحِداً مِنْ هَؤُلاَءِ اَلْأَرْبَعَهِ فَلَیْسَ هُوَ مِنَ اَلَّذِی عَنَی اَللَّهُ فِی قَوْلِهِ: ﴿ قُلِ اَللّهُ یُفْتِیکُمْ فِی اَلْکَلالَهِ ﴾ لَیْسَ یَرِثُ مَعَ اَلْأُمِّ وَ لاَ مَعَ اَلْأَبِ وَ لاَ مَعَ اَلاِبْنِ وَ لاَ مَعَ اَلاِبْنَهِ إِلاَّ زَوْجٌ أَوْ زَوْجَهٌ فَإِنَّ اَلزَّوْجَ لاَ یُنْقَصُ مِنَ اَلنِّصْفِ شَیْئاً إِذَا لَمْ یَکُنْ مَعَهُ وَلَدٌ وَ لاَ یُنْقَصُ اَلزَّوْجَهُ مِنَ اَلرُّبُعِ شَیْئاً إِذَا لَمْ یَکُنْ مَعَهَا وَلَدٌ. ﴾ (3)

1159 / [313] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ [قَالَ:] فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اَللّهُ یُفْتِیکُمْ فِی اَلْکَلالَهِ إِنِ اِمْرُؤٌ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ ﴾ إِنَّمَا عَنَی اَللَّهُ اَلْأُخْتَ مِنَ اَلْأَبِ وَ اَلْأُمِّ، أَوْ أُخْتٌ لِأَبٍ، فَلَهَا اَلنِّصْفُ مِمَّا تَرَکَ، وَ هُوَ

ص: 484


1- عنه بحار الأنوار: 345/104 ح 20 و البرهان في تفسير القرآن : 359/2 ح 2، و مستدرك الوسائل : 177/17 ح 21082 .
2- عنه بحار الأنوار: 346/104 ح 21 ، و البرهان في تفسير القرآن : 359/2 ح 3. الكافي : 99/7 ح 2، تهذيب الأحكام : 319/9 ح 2 عنهما وسائل الشيعة : 92/26 ح 32556.
3- عنه بحار الأنوار: 346/104 ح 22، و وسائل الشيعة : 81/26 ذيل ح 32532 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 359/2 ح 4 . الكافي : 83/2 ح 2 عن زرارة مرسلاً و بتفاوت، و 99 ح 1 قطعه منه، و نحوهما تهذيب الأحكام : 251/9 ح 13 و 319 ح 1 ، عنهم وسائل الشيعة : 80/26 ح 32532، و 91 ح 32555 .

امام باقر علیه السلام فرمود: آنان این چنین گویند؟! و پس از آن حضرت متوجّه من شد و فرمود: ای بُکیر! آیا در فرائض (ارث) دقت نظر کرده ای؟

عرض کردم: با آن ها چه کنم؟ من آن ها را باطل می دانم.

فرمود: در آن ها دقت نظر کن، چه بسا مسائلی برایت پیش آید و آن ها کمک (فکری) برایت می باشند.

311) - از حمزة بن حُمران روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ «کلاله» سؤال کردم؟

فرمود: در موردی است که برای مرده، پدر و فرزندی وجود ندارد.

312) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اگر مردی بمیرد و مادر و پدر و دختر و یا پسری داشته باشد (حتی اگر) یکی از آن چهار نفر را هم داشته باشد، جزو آن افرادی نخواهد بود که خداوند در فرمایش خود فرموده: «بگو: خداوند دربارۀ «کلاله» (یعنی میراث برادران و خواهران) برای شما فتوا می دهد»؛ زیرا که با وجود مادر و یا پدر و پسر و یا دختر، کسی دیگر ارث نمی برد مگر شوهر و یا زن(میت)، پس به درستی که از نصف حق شوهر هیچ چیزی کم نمی شود، البته اگر میت فرزندی نداشته باشد، هم چنین از یک چهارم حق زن چیزی کم نمی شود، اگر میّت فرزندی نداشته باشد.

313) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: (ای محمّد!) «از تو استفتا و پرسش می کنند، بگو: خداوند دربارهٔ «کلاله» (یعنی میراث برادران و خواهران) برای شما فتوا می دهد که اگر مردی بمیرد و فرزندی نداشته باشد بلکه خواهری داشته باشد» فرمود: خداوند (در این آیه) اراده نموده است:

ص: 485

یَرِثُهَا إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهَا وَلَدٌ، وَ إِنْ کَانُوا إِخْوَهً رِجَالاً وَ نِسَاءً ﴿ فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ اَلْأُنْثَیَیْنِ ﴾ فَهُمُ اَلَّذِینَ یُزَادُونَ وَ یُنْقَصُونَ، وَ کَذَلِکَ أَوْلاَدُهُمْ یُزَادُونَ وَ یُنْقَصُونَ. ﴾ (1)

1160 / [314] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

﴿ سَأُخْبِرُکَ وَ لاَ أَزْوِی لَکَ شَیْئاً وَ اَلَّذِی أَقُولُ لَکَ هُوَ وَ اَللَّهِ اَلْحَقُّ اَلْمُبِینُ قَالَ: فَإِذَا تَرَکَ أُمَّهُ أَوْ أَبَاهُ أَوِ اِبْنَهُ أَوِ اِبْنَتَهُ فَإِذَا تَرَکَ وَاحِداً مِنْ هَذِهِ اَلْأَرْبَعَهِ فَلَیْسَ اَلَّذِی عَنَی اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ: ﴿ یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اَللّهُ یُفْتِیکُمْ فِی اَلْکَلالَهِ ﴾ وَ لاَ یَرِثُ مَعَ اَلْأَبِ وَ لاَ مَعَ اَلْأُمِّ وَ لاَ مَعَ اَلاِبْنِ وَ لاَ مَعَ اَلاِبْنَهِ أَحَدٌ مِنَ اَلْخَلْقِ غَیْرُ اَلزَّوْجِ وَ اَلزَّوْجَهِ وَ هُوَ یَرِثُها إِنْ لَمْ یَکُنْ لَها وَلَدٌ یَعْنِی جَمِیعَ مَالِهَا. ﴾ (2)

1161 / [315] -عَنْ بُکَیْرٍ قَالَ:

دَخَلَ رَجُلٌ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلَهُ عَنِ اِمْرَأَهٍ تَرَکَتْ زَوْجَهَا وَ إِخْوَتَهَا لِأُمِّهَا وَ أُخْتاً لِأَبٍ؟

ص: 486


1- عنه بحار الأنوار: 346/104 ح 23 و وسائل الشيعة : 81/26 ح 32533 و 84 ح 32542، و البرهان في تفسير القرآن: 360/2 ح 5 و مستدرك الوسائل : 176/17 ح 21081. الكافي : 101/7 ضمن ح 3 بإسناده عن بكير بن أعين، قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 2909 ح 5، عنهما وسائل الشيعة : 154/26 ح 32706 .
2- عنه بحار الأنوار: 346/104 ح 23 ، و البرهان في تفسير القرآن : 360/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 163/17 ح 21041 . الكافي : 83/7 ح 2 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 251/9 ح 13، عنهما وسائل الشيعة : 80/26 ح 32532 ، دعائم الإسلام : 371/2 ح 1339 بإسناده عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن آبائه، عن عليّ علیهم السلام أن رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم قال في الرجل ... بتفاوت، عنه مستدرك الوسائل : 163/17 ح 21039.

اگر (ورثه میت) خواهرِ پدر و مادری، یا خواهر پدری باشند، نصف اموال میّت را به ارث می برند و نیز شوهر هم از زن ارث می برد (البته) اگر فرزندی نداشته باشد.

اما اگر ورثه خواهر و برادر باشند، «برادر دو برابر خواهر ارث می برد»، پس این خواهر و برادر هستند که سهم شان کم و یا زیاد می شود و هم چنین فرزندان هم سهم شان کم و یا زیاد می شود.

314) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت علیه السلام فرمود: به همین زودی (حکم سهم ارث ورثه را) برایت بیان می کنم و چیزی از آن را کم نمی گذارم و به خدا سوگند! آن چه را که برایت بگویم حقّ و آشکار می باشد.

(سپس) فرمود: اگر (میّت) مادر و یا پدر و یا پسر و یا دختر داشته باشد (حتی اگر) یکی از آن چهار نفر را هم داشته باشد، جزو آن افرادی نخواهد بود که خداوند در کتاب خود فرموده است: (ای محمّد!) «از تو استفتا و پرسش می کنند، بگو: خداوند دربارۀ «کلاله» برای شما فتوا می دهد»؛ زیرا که با وجود پدر و و یا مادر و پسر و یا دختر کسی دیگر ارث نمی برد مگر شوهر و یا زن (میّت) و اگر میّت فرزندی نداشته باشد او (برادرش) وارث میث خواهد بود، یعنی تمام اموال او را به ارث می برد.

315) - از بکیر (بن اعین) روایت کرده است، که گفت:

مردی خدمت امام باقر علیه السلام رسید و سؤال کرد: دربارۀ زنی که از دنیا رفته و دارای شوهر و برادران مادری و یک خواهر پدری است، چه می فرمائی؟

ص: 487

قَالَ: ﴿ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ ثَلاَثَهُ أَسْهُمٍ وَ لِلْإِخْوَهِ مِنَ اَلْأُمِّ اَلثُّلُثُ سَهْمَانِ وَ لِلْأُخْتِ لِلْأَبِ سَهْمٌ ﴾ فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ: فَإِنَّ فَرَائِضَ زَیْدٍ وَ اِبْنِ مَسْعُودٍ وَ فَرَائِضُ اَلْعَامَّهِ وَ اَلْقُضَاهِ عَلَی غَیْرِ ذَا یَا أَبَا جَعْفَرٍ یَقُولُونَ: لِلْأُخْتِ لِلْأَبِ وَ اَلْأُمِّ ثَلاَثَهُ أَسْهُمٍ نَصِیبٌ مِنْ سِتَّهٍ تَعُولُ إِلَی ثَمَانِیَهٍ.

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ وَ لِمَ قَالُوا ذَلِکَ؟ ﴾

قَالَ: لِأَنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَکَ ﴾

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ فَمَا لَکُمْ نَقَصْتُمُ اَلْأَخَ إِنْ کُنْتُمْ تَحْتَجُّونَ بِأَمْرِ اَللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ سَمَّی لَهَا اَلنِّصْفَ، فَإِنَّ اَللَّهَ سَمَّی لِلْأَخِ اَلْکُلَّ فَالْکُلُّ أَکْثَرُ مِنَ اَلنِّصْفِ، فَإِنَّهُ قَالَ: ﴿ فَلَهَا اَلنِّصْفُ ﴾ وَ قَالَ اَلْأَخُ: ﴿ وَ هُوَ یَرِثُها ﴾ یَعْنِی جَمِیعَ اَلْمَالِ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهَا وَلَدٌ فَلاَ تُعْطُونَ اَلَّذِی جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ اَلْجَمِیعَ فِی بَعْضِ فَرَائِضِکُمْ شَیْئاً وَ تُعْطُونَ اَلَّذِی جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ اَلنِّصْفَ تَامّاً. ﴾ (1)

ص: 488


1- عنه بحار الأنوار: 346/104 ح 25 ، و البرهان في تفسير القرآن : 360/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 178/17 ح 21083. الكافي : 102/7 ح 4 في حديث طويل، من لا يحضره الفقيه : 277/4 ح 5622 بتفاوت، عنهما وسائل الشيعة : 155/26 ح 32707.

فرمود: به شوهر نصف مال می رسد که سه سهم از شش سهم باشد - و به برادران مادری یک سوم - که دو سهم از سه سهم باشد - خواهد رسید و برای خواهر پدری هم یک سهم باقی مانده، می باشد.

آن مرد گفت: ای ابا جعفر! فرائض (احکام ارث) زید و ابن مسعود و فرائض عامه و دیگر قاضیان، غیر از این می باشد، آن ها می گویند: خواهر پدری یک سوم می برد یعنی از شش سهم تا هشت سهم.

امام باقر علیه السلام فرمود: به چه دلیلی چنین فتوایی را می دهند؟

گفت: به دلیل آن که خداوند متعال می فرماید: ﴿ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ ﴾ .

حضرت فرمود: به چه دلیل شما سهم برادر را کم تر می دهید، اگر به دستور خداوند در آیه استدلال می کنید، به درستی که خداوند به نصف تصریح نموده ولی برای برادر به تمام تصریح شده است، با این که تمام مال بیشتر از نصف آن می باشد؛ زیرا خداوند (دربارۀ خواهر) می فرماید: ﴿ فَلَهَا نِصْفُ ﴾ ولی دربارۀ برادر می فرماید: ﴿ وَ هُوَ يَرِثُهَا ﴾ که منظور تمام اموال است اگر فرزندی نداشته باشد، ولی شما (در فرائض خود) کسی را که همه مال به او تعلق دارد، هیچ چیزی نمی دهید و در یک مورد به او یک ششم می دهید و به کسی که خداوند نصف مال را برایش قرار داده همان نصف تمام را می دهید.

ص: 489

ص: 490

سورۀ المباركة ﴿ المائدة ﴾

[5]

ص: 491

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

نُزُولِهَا وَ فَضْلِ قِرائَتِها

848 / [1] - عَنْ زُرَارَهَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ - صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ -: نَزَلَتِ «اَلْمَائِدَهُ» قَبْلَ أَنْ یُقْبَضَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِشَهْرَیْنِ، أَوْ ثَلاَثَهٍ. ﴾

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِثْلَهُ. (1)

849 / [2] - عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ جَدِّهِ ، عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: ﴿ کَانَ اَلْقُرْآنُ یَنْسَخُ بَعْضُهُ بَعْضاً، وَ إِنَّمَا کَانَ یُؤْخَذُ مِنْ أَمْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِآخِرِهِ، فَکَانَ مِنْ آخِرِ مَا نَزَلَ عَلَیْهِ سُورَهُ اَلْمَائِدَهِ. ﴾

﴿ فَنَسَخَتْ مَا قَبْلَهَا، وَ لَمْ یَنْسَخْهَا شَیْءٌ، وَ لَقَدْ نَزَلَتْ عَلَیْهِ وَ هُوَ عَلَی بَغْلَتِهِ اَلشَّهْبَاءِ ، وَ ثَقُلَ عَلَیْهِ اَلْوَحْیُ حَتَّی وَقَفَتْ وَ تَدَلَّی بَطْنُهَا ، حَتَّی رَأَیْتُ سُرَّتَهَا تَکَادُ تَمَسُّ اَلْأَرْضَ، وَ أُغْمِیَ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ حَتَّی وَضَعَ یَدَهُ عَلَی ذُؤَابَهِ. ﴾ (2)

ص: 492


1- عنه بحار الأنوار: 273/928 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 361/2 ح 2 . تهذيب الأحكام : 361/1 ذيل ح 21 ، عنه وسائل الشيعة : 458/1 ح 1212 ، و البحار : 37/31 متشابه القرآن : 167/2 مرسلاً.
2- بمعنى الناصية و هي شعر مقدّم الرأس .

به نام خداوند بخشاينده مهربان

كيفيت نزول و اهمیت قرائت آن

1) - از زرارة بن اعیَن روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: سوره «مائده» دو و یا سه ماه پیش از رحلت پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد.

و در روایتی دیگر مانند همین را نیز زراره از امام باقر علیه السلام روایت کرده است.

2) - از عیسی بن عبد اللّه، به نقل از پدرش از جدش، روایت کرده است، که گفت:

امام علی علیه السلام فرمود: بعضی از (آیات) قرآن، بعضی دیگر را نسخ می کند (یعنی حکمش را بر می دارد)، همانا با دستور رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آخرین آن ها دریافت و مورد عمل قرار می گرفت و آخرین سوره ای که بر حضرت نازل شد، سوره «مائده» بود که (احکام مشابه) قبل از آن نسخ شده بود و چیزی (بعد از آن نیامده، پس احکامی بوسیله سورۀ مائده ثابت است، و چیزی ناسخ آن نمی باشد.

این سوره در حالتی نازل شد که حضرت سوار قاطر شهبا بود، نزول وحی بر آن سنگینی نمود به طوری که متوقف شد و شکمش به نزدیک زمین رسید تا جایی که ناف او به زمین متصل می شد و حالت بی هوشی به حضرت دست داد (که معمولاً در حال نزول وحی انجام می گرفت) و دست خود را بر روی مو های

ص: 493

﴿ شَیْبَهَ بْنِ وَهْبٍ اَلْجُمَحِیِّ ثُمَّ رُفِعَ ذَلِکَ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَرَأَ عَملنَا. ﴾ (1)

850 / [3] - عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ قَرَأَ سُورَهَ اَلْمَائِدَهِ فِی کُلِّ یَوْمِ خَمِیسٍ لَمْ یَلْبِسْ إِیمَانَهُ بِظُلْمٍ وَ لَمْ یُشْرِکْ أَبَداً. ﴾ (2)

ص: 494


1- عنه بحار الأنوار: 271/18 ح 37 و 274/92 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 361/2 ح 3. مجمع البيان : 231/3، عنه البحار: 231/3.
2- عنه بحار الأنوار: 349/89 ح 26 و 173/92 ح 1 و البرهان في تفسير القرآن : 361/2 ح 4.ثواب الأعمال : 105 (ثواب من قرأ سورۀ المائدة)، عنه وسائل الشيعة : 250/6 ح 7861، و البحار : 273/92 ح 1 و 349/89 ضمن ح 26، مجمع البيان : 231/3 ، أعلام الدين : 369 (باب عدد أسماء اللّه تعالى) مرسلاً، المصباح للكفعمي : 439 (الفصل التاسع و الثلاثون) ، عن الصادق علیه السلام.

جلوى سر شيبة بن وهب جُمَحی نهاد و پس از لحظه ای آن حالت از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم بر طرف شد و آیات سورۀ «مائده» را قرائت نمود و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و ما (همگی) بر طبق آن عمل کردیم.

3) - از ابو الجارود روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که سوره «مائده» را در هر روز پنج شنبه، قرائت نماید، ایمان او آغشته به ظلم نخواهد شد و برای پروردگار شریکی نخواهد گرفت.

ص: 495

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ﴾

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُم بهِيمَةُ الأَنْعَم إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلَّى الصَّيْدِ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ ﴾ ﴿ 1 ﴾

851 / [4] -عَنْ سَمَاعَهَ ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ اَلسَّکُونِیِّ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، قَالَ: ﴿ لَیْسَ فِی اَلْقُرْآنِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ إِلاَّ وَ هِیَ فِی اَلتَّوْرَاهِ: «یَا أَیُّهَا اَلْمَسَاکِینُ». ﴾ (1)

852 / [5] -عَنِ اَلنَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ ﴾ ؟ قَالَ: اَلْعُهُودِ.

عَنِ ابْنِ سِنَانٍ مِثْلَهُ. (2)

ص: 496


1- عنه بحار الأنوار : 143/93 ذيل ح 4 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 363/2 ح 1. الجعفريّات : (الطيع الحجري) : 235 (باب البرّ و سخاء النفس) بإسناده عن جعفر بن محمّد ، عن أبيه، عن جدّه علیهم السلام، مسائل علىّ بن جعفر علیه السلام: 312 ح 78، عيون أخبار الرضا علیه السلام : 39/2 ح 199، بإسناده عن الإمام علىّ علیه السلام، عنه البحار: 345/93 ح 28 ، 142/93 ح 1، و نحوه صحيفة الرضا علیه السلام،70 ح 136، عنه البحار : 143/93 ح 4 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 304 (الفصل التاسع في مناجاة موسى علیه السلام).
2- عنه بحار الأنوار: 95/75 ح 15، و وسائل الشيعة : 327/23 ح 29665، و البرهان في تفسير القرآن : 363/2 ح 2. تفسير القمّی: 160/1 بإسناده في ابن ابي عمیر، عن أبي جعفر الثاني علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 92/36 ح 2 سعد السعود : 121 بإسناده عن حفص عن ضد سلام الأصفهاني ، عن أبي جعفر علیه السلام.

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! به قرارداد ها (پیمان ها و شرایط ایمان) وفا کنید چارپایان - غیر از آن چه گفته می شود - برای شما حلال است، شکار را در حال احرام حلال ندانید، خداوند هر چه را بخواهد (و مصلحت بداند) حکم می کند. (1)

4) - به نقل از سماعة از اسماعيل بن زیاد سکونی، روایت کرده است، که گفت:

که امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش، حدیث فرماید که امام علی علیه السلام فرموده است: در آیات قرآن، جملۀ «ای کسانی که ایمان آورده اید!» وجود ندارد مگر آن که در تورات به جای آن «ای مسکینان» می باشد.

5) - به نقل از نظر بن سعید، از بعضی از اصحاب از عبد اللّه بن سنان، روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون تفسیر (فرمایش خداوند متعال): «ای کسانی که ایمان آورده اید! به قرارداد ها وفا کنید»، پرسیدم که فرمودند: مقصود عهد و میثاق می باشد.

و از این سنان (نیز) مانند آن وارد شده است.

ص: 497

853 / [6] - عَنْ عِکْرِمَهَ أَنَّهُ قَالَ:

﴿ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ إِلاَّ وَ رَأْسُهَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (1)

854 / [7] -عَنْ عِکْرِمَهَ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:

مَا نَزَلَتْ آیَهُ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ إِلاَّ وَ عَلِیٌّ شَرِیفُهَا وَ أَمِیرُهَا، وَ لَقَدْ عَاتَبَ اَللَّهُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ فِی غَیْرِ مَکَانٍ وَ مَا ذَکَرَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلاَّ بِخَیْرٍ. (2)

855 / [8] -عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ اَلْعَمْرَکِیِّ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَیْسَ فِی اَلْقُرْآنِ : ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا ﴾ إِلاَّ وَ هِیَ فِی اَلتَّوْرَاهِ: یَا أَیُّهَا اَلْمَسَاکِینُ. ﴾ (3)

856 / [9] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَهُ اَلْأَنْعامِ ﴾ قَالَ:

﴿ هُوَ اَلَّذِی فِی اَلْبَطْنِ تُذْبَحُ أُمُّهُ، فَیَکُونُ فِی بَطْنِهَا. ﴾ (4)

ص: 498


1- عنه بحار الأنوار: 339/30 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 363/2 ح 3. شواهد التنزيل : 51/18 ح 78 ، حلية الأولياء : 64/1.
2- عنه بحار الأنوار : 99/36 ح 40 ، و البرهان في تفسير القرآن : 363/2 ح 4 . كشف الغمّة : 317/1 ، عنه البحار : 117/36 ضمن ح 64 ، شواهد التنزيل : 49/1 ح 51 ، و 70 و 74 و 77 .
3- عنه بحار الأنوار: 143/93 ح 5 ، و البرهان في تفسير القرآن : 364/2 ح 7. تقدّمت تخريجاته في الحديث 4.
4- عنه بحار الأنوار : 29/66 ح 5، و وسائل الشيعة : 35/24 ح 29921، و البرهان في تفسير القرآن : 365/2 ح 2 .

6) - از عِکرمه روایت کرده است، که گفت:

خداوند جلیل، «ای کسانی که ایمان آورده اید!» را نازل ننموده، مگر آن که علی بن ابی طالب علیه السلام در رأس آنان قرار گرفته بود.

7) - از عکرمه روایت کرده است، که گفت:

ابن عباس گفته است: این آیه «ای کسانی که ایمان آورده اید!» (در موردی از آیات قرآن) نازل نشده است، مگر آن که علی علیه السلام شریف ترین و امیر آن افراد بوده است. و در بسیاری از (آیات قرآن) اصحاب حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم مورد عتاب و سرزنش قرار گرفته اند ولی علی علیه السلام در موردی مطرح نگشته، مگر با تعریف و تمجید.

8) - از جعفر بن احمد، از عمرکی بن علی، از علی بن جعفر بن محمّد علیهما السلام، از برادرش (امام) موسی کاظم علیه السلام، روایت کرده است، که به نقل از حضرت على بن الحسين (امام سجاد) علیه السلام فرمود:

در قرآن، «ای کسانی که ایمان آورده اید!» وجود ندارد مگر آن که در تورات به جای آن «ای مسکینان!» می باشد.

9) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «حلال گردید برای شما بهیمۀ حیوانات»، فرمود: (منظور از بهیمه) جنینی است که در شکم مادرش قرار دارد، پس چون مادرش ذبح و سرش بریده شود (خوردن آن حلال می باشد)

ص: 499

857 / [10] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَهُ اَلْأَنْعامِ ﴾ قَالَ: ﴿ هِیَ اَلْأَجِنَّهُ اَلَّتِی فِی بُطُونِ اَلْأَنْعَامِ، وَ قَدْ کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَأْمُرُ بِبَیْعِ اَلْأَجِنَّهِ. ﴾ (1)

858 / [11] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ ، قَالَ:

رَوَی بَعْضُ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَهُ اَلْأَنْعامِ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْجَنِینُ فِی بَطْنِ أُمِّهِ، إِذَا أَشْعَرَ وَ أَوْبَرَ، فَذَکَاهُ أُمِّهِ ذَکَاتُهُ. ﴾ (2)

859 / [12] - ﴿ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ سُئِلَ عَنْ أَکْلِ لَحْمِ اَلْفِیلِ وَ اَلدُّبِّ وَ اَلْقِرْدِ ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ لَیْسَ هَذَا مِنْ بَهِیمَهِ اَلْأَنْعَامِ اَلَّتِی تُؤْکَلُ. ﴾ (3)

ص: 500


1- عنه بحار الأنوار : 29/66 ح 6، و وسائل الشيعة : 36/24 ح 29922، و البرهان في تفسیر القرآن : 365/2 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 30/66 ح 7 ، و وسائل الشيعة: 36/24 ح 29923، و البرهان في تفسير القرآن: 365/2 ح 4. تفسير القمّي : 160/1 ، عنه البحار : 29/66 ح 4، و مستدرك الوسائل : 140/16 ح 19408، الكافي : 234/6 ح 1 بإسناده عن محمّد بن مسلم، قال: سألت أحدهما علیهما السلام، من لا يحضره الفقيه : 328/3 ح 417 ، تهذيب الأحكام : 58/9 ح 244 ، عنهم وسائل الشيعة : 33/24 ح 29915، دعائم الإسلام : 178/2 ح 64 ، عنه البحار : 33/66 ح 9 و مستدرك الوسائل : 139/16 ح 19405 ، عوالي اللتالي : 461/3 ح 34 بتفاوت يسير في الجميع .
3- عنه بحار الأنوار: 180/65 ح 20، و وسائل الشيعة : 112/24 ح 30107، و البرهان في تفسير القرآن : 365/2 ح 5 . المحاسن : 472/2 ح 468 (باب - 61 في باب اللحوم المحرّمة)، عنه وسائل الشيعة : 111/24 ح 30104.

10) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «حلال گردید برای شما بهيمۀ حیوانات»، فرمود: (منظور از بهیمه درایت آیه) جنینی است که در شکم چهار پایان قرار دارد که امیر المؤمنین علیه السلام برای فروش این نوع بچۀ حيوانات اجازه می داد.

11) - از احمد بن محمّد بن ابی نصر، به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «حلال گردید برای شما بهیمۀ حيوانات» فرمود: (منظور از بهیمه) جنینی است که در شکم مادرش قرار دارد و مو و کُرک بر بدنش روئیده شده باشد.

پس ذکات و حلال بودن آن، با ذکات و سر بریدن مادرش خواهد بود (که خوردن آن حلال می باشد).

12) - از وهب بن وهب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیهما السلام فرمود: از امام علی علیه السلام پیرامون گوشت فیل و خرس و میمون، سؤال کردند؟

فرمود: این ها از موارد ﴿ بَهِيمَةُ الْأَنْعَم ﴾ نیست که گوشت آن ها قابل خوردن باشد.

ص: 501

860 / [13] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ قَالَ:

سَأَلْتُ اَلصَّادِقَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَهُ اَلْأَنْعامِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلْبَهِیمَهُ هَاهُنَا اَلْوَلِیُّ وَ اَلْأَنْعَامُ اَلْمُؤْمِنُونَ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لاَ الْهَدْيَ وَ لاَ الْقَلائِدَ وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ ﴾ ﴿ 2 ﴾

861 / [14]- عَنْ مُوسَی بْنِ بَکْرٍ ، عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ :

أَنَّ زَیْدَ بْنَ عَلِیٍّ دَخَلَ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَعَهُ کُتُبٌ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ یَدْعُونَهُ فِیهَا إِلَی أَنْفُسِهِمْ، وَ یُخْبِرُونَهُ بِاجْتِمَاعِهِمْ، وَ یَأْمُرُونَهُ بِالْخُرُوجِ إِلَیْهِمْ، فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَلَّ حَلاَلاً، وَ حَرَّمَ حَرَاماً، وَ ضَرَبَ أَمْثَالاً، وَ سَنَّ سُنَناً، وَ لَمْ یَجْعَلِ اَلْإِمَامَ اَلْعَالِمَ بِأَمْرِهِ فِی شُبْهَهٍ مِمَّا فَرَضَ اَللَّهُ مِنَ اَلطَّاعَهِ، أَنْ یَسْبِقَهُ بِأَمْرٍ قَبْلَ مَحَلِّهِ، أَوْ یُجَاهِدَ قَبْلَ حُلُولِهِ، وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ فِی اَلصَّیْدِ: ﴿ لا تَقْتُلُوا اَلصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ ﴾ (2) فَقَتْلُ اَلصَّیْدِ أَعْظَمُ، أَمْ قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلْحَرَامِ ﴾ ؟

ص: 502


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 365/3 ح 6، و نور الثقلين : 583/1 ح 13.
2- سورۀ المائدة: 95/5.

13) - از مُفضّل روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «حلال گردید برای شما بهيمۀ حيوانات»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور از «بهیمه» در این جا ولیّ و امام است و منظور از «الأنعام» هم مؤمنین هستند.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! حرمت شعائر الهی، ماه حرام، قربانی نشان دار و بی نشان و قاصدان (زوار) خانه خدا را که طالب خشنودی و فضل پروردگار هستند، نگاه دارید و چون از احرام بیرون آمدید شکار کنید و دشمنی گروهی که شما را از مسجد الحرام باز داشتند، شما را به تجاوز و بی عدالتی وادار تان نکند و در نیکی و پرهیز کاری یاور یک دیگر باشید، نه در گناه و تجاوز، از خدا بترسید که عقوبتش بسیار سخت است. (2)

14) - از موسی بن بکر (بُکیر)، به نقل از بعضی اصحابش روایت کرده است، که گفت:

زید بن علی در حالی که تعدادی نامه از اهالی کوفه - که برایش فرستاده بودند - در اختیارش بود، خدمت امام باقر علیه السلام رسید، در آن نامه ها از زید دعوت کرده بودند که به کوفه برود و در جمع آن اهالی باشد و (علیه حکومت ظالم) قیام کنند و به او وعدۀ کمک (مالی و نیروی انسانی) داده بودند.

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی چیز هایی را حلال و چیز هایی را حرام قرار داده و مثال هایی را نیز زده و سنّت هایی را هم تعیین نموده است.

و خداوند هرگز امامی و پیشوایی را که عالم به دستور اوست، نسبت دستوراتش در شبهه و تحیّر نگذاشته، تا مبادا کاری را قبل از زمانش انجام

ص: 503

﴿ وَ جَعَلَ لِکُلٍّ مَحَلاًّ، ﴿ وَ قَالَ: وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا ﴾ ، وَ قَالَ: ﴿ لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اَللّهِ وَ لاَ اَلشَّهْرَ اَلْحَرامَ ﴾ فَجَعَلَ اَلشُّهُورَ عِدَّهً مَعْلُومَهً، وَ جَعَلَ مِنْهَا أَرْبَعَهً حُرُماً، وَ قَالَ: ﴿ فَسِیحُوا فِی اَلْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ اِعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اَللّهِ ﴾ . ﴾ (1) . (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾ ﴿ 3 ﴾

862/ [15] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لِمَ حَرَّمَ اَللَّهُ اَلْمَیْتَهَ وَ اَلدَّمَ وَ لَحْمَ اَلْخِنْزِیرِ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یُحَرِّمْ ذَلِکَ عِبَادَهُ، وَ أَحَلَّ لَهُمْ مَا سِوَاهُ مِنْ رَغْبَهٍ

ص: 504


1- سورۀ التوبة : 3/9 .
2- عنه بحار الأنوار : 190/46 ح 55 و 203 ح 79 و البرهان في تفسير القرآن: 366/3 ح 4. الكافي : 356/1 ح 16 بإسناده عن موسى بن بكر بن داب عمر حدثه، عن أبي جعفر علیه السلام في حديث طويل، عنه البحار : 203/46 ح 79.

دهد و با در غیر موقع جهاد کند. خداوند در مورد شکار (پرندگان و دیگر حیوانات) حرم (مکه) می فرماید: «در حال احرام شکار نکنید»، آیا کشتن یک شکار مهم تر است و یا کشتن انسان محترم؟ پس برای هر چیز محل و موقعیتی قرار داده و فرموده است: «وقتی از احرام خارج شدید شکار کنید» و نیز فرموده است: «شعائر الهی و ماه حرام را حلال و مباح ندانید» بنا بر این ماه های سال را به تعداد معيّنى منحصر نموده و چهار ماه از آن ها را حرام کرده و فرموده است: «در این چهار ماه آزاد هستید و می توانید به هر طرف جهان حرکت و گردش نمایید، ولی توجه داشته باشید که نمی توانید خدا را عاجز و ناتوان کنید».

فرمایش خداوند متعال: مردار، خون، گوشت خوک و آن چه که با نام غیر خدا ذبح شود، خفه شده، با ضربه مرده، سقوط کرده، به ضرب شاخ مرده باقی ماندۀ شکار درندگان - جز آن چه را که تذکیه کنید - و آن چه برای بت ها ذبح شده و آن چه را که با قرعه (تیر های قمار) نصیب تان شود، همه آن ها بر شما حرام شده است و روی آوردن به آن ها سرپیچی از فرمان الهی است، کافران امروز از آیین شما مأیوس شدند، بنا بر این از آن ها نترسید و از من بیم داشته باشید، امروز دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما برگزیدم، اما هر کسی که از گرسنگی در مانده شود و مایل به گناه نباشد، (و مقداری از این موارد را استفاده نماید) خدا آمرزنده و مهربان است. (3)

15) - از محمّد بن عبد اللّه، به نقل از بعضی اصحابش، روایت کرده، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت کردم! چرا خداوند مردار، خون و گوشت خوک را حرام کرده است؟

فرمود: به راستی خدای تبارک و تعالی این ها را بر بندگانش از باب رغبت (بدون

ص: 505

مِنْهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِیمَا حَرَّمَ عَلَیْهِمْ وَ لاَ زُهْدٍ فِیمَا أَحَلَّ لَهُمْ لَکِنَّهُ خَلَقَ اَلْخَلْقَ وَ عَلِمَ مَا یَقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا یُصْلِحُهُمْ فَأَحَلَّهُ وَ أَبَاحَهُ تَفَضُّلاً مِنْهُ عَلَیْهِمْ لِمَصْلَحَتِهِمْ، وَ عَلِمَ مَا یَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ حَرَّمَهُ عَلَیْهِمْ ثُمَّ أَبَاحَهُ لِلْمُضْطَرِّ، وَ أَحَلَّهُ لَهُمْ فِی اَلْوَقْتِ اَلَّذِی لاَ یَقُومُ بَدَنُهُ إِلاَّ بِهِ، فَأَمَرَهُ أَنْ یَنَالَ مِنْهُ بِقَدْرِ اَلْبُلْغَهِ لاَ غَیْرَ ذَلِکَ. ﴾

ثُمَّ قَالَ: ﴿ أَمَّا اَلْمَیْتَهُ فَإِنَّهُ لاَ یَدْنُو مِنْهَا أَحَدٌ وَ لاَ یَأْکُلُهَا إِلاَّ ضَعُفَ بَدَنُهُ وَ نَحَلَ جِسْمُهُ وَ وَهَنَتْ قُوَّتُهُ وَ اِنْقَطَعَ نَسْلُهُ، وَ لاَ یَمُوتُ آکِلُ اَلْمَیْتَهِ إِلاَّ فَجْأَهً. ﴾

﴿ وَ أَمَّا اَلدَّمُ فَإِنَّهُ یُورِثُ اَلْکَلَبَ (1) وَ اَلْقَسْوَهَ لِلْقَلْبِ وَ قِلَّهَ اَلرَّأْفَهِ وَ اَلرَّحْمَهِ لاَ یُؤْمَنُ أَنْ یَقْتُلَ وَلَدَهُ وَ وَالِدَیْهِ وَ لاَ یُؤْمَنُ عَلَی حَمِیمٍ وَ لاَ یُؤْمَنُ عَلَی مَنْ صَحِبَهُ. ﴾

﴿ وَ أَمَّا لَحْمُ اَلْخِنْزِیرِ فَإِنَّ اَللَّهَ مَسَخَ قَوْماً فِی صُورَهِ شَیْءٍ شِبْهِ اَلْخِنْزِیرِ وَ اَلْقِرْدِ وَ اَلدُّبِّ وَ مَا کَانَ مِنَ اَلْأَمْسَاخِ، ثُمَّ نَهَی عَنْ أَکْلِ مِثْلِهِ لِکَیْ لاَ یُنْفَعَ بِهَا وَ لاَ یُسْتَخَفَّ بِعُقُوبَتِهِ، وَ أَمَّا اَلْخَمْرُ فَإِنَّهُ حَرَّمَهَا لِفِعْلِهَا وَ فَسَادِهَا. ﴾

وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ إِنَّ مُدْمِنَ اَلْخَمْرِ کَعَابِدِوَثَنٍ، وَ یُورِثُهُ اِرْتِعَاشاً وَ یَذْهَبُ بِنُورِهِ وَ یَهْدِمُ مُرُوَّتَهُ، وَ یَحْمِلُهُ عَلَی أَنْ یَکْسِبَ عَلَی اَلْمَحَارِمِ مِنْ سَفْکِ اَلدِّمَاءِ وَ رُکُوبِ اَلزِّنَا، وَ لاَ یُؤْمَنُ

ص: 506


1- الكَلَب: جُنون الكِلابِ، و في الصحاح: الكَلَب شبيه بالجنون، و لم يَخُصّ الكلاب. لسان العرب : 722/1 ( كلب)، و نحوه في مجمع البحرين: 162/2 و زيادة فيه و الكلب بالتحريك: داء يعرض للإنسان من عض الكلب و يأخذه شبه جنون، فيكلب بلحوم الناس، فإذا عقر إنساناً كلب يستولي عليه شبه الماء، فإذا أبصر الماء فزع، و ربما مات عطشاً و لم يشرب الماء، و هذه علّة تستفرغ مادّتها على سائر البدن و يتولّد منها أمراض رديّة.

دلیل و حکمت) حرام و ما بقی را حلال نکرده است، بلکه خدای عزّوجلّ موجودات (و انسان ها) را آفرید و می دانست چه چیز هایی تن و جسم آن ها را بر پا می دارد و با چه چیز هایی امور شان اصلاح می گردد، پس از روی تفضّل و رحمت آن ها را برای ایشان حلال و مباح گردانید و می دانست چه چیز هایی برای آن ها ضرر و زیان دارد و آن ها را برای شان حرام کرد و سپس برای شخص مضطر آن را مباح و حلال نمود پس در موقعی که برای حفظ جان خود لازم باشد از چیز های حرام شده به اندازه قوت (حفظ جان) بخورند.

سپس فرمود: اما راجع به مردار، کسی به آن نزدیک نشود و استفاده نکند و نخورد مگر آن که بدنش ضعیف شده و نیرویش کاسته گشته به طوری که (اگر بهمان حالت بماند) نسلش قطع می شود.

(ضمناً توجه داشته باش که) خورنده مردار با مرگ ناگهانی می میرد.

خوردن خون سبب بیماری کَلَب (1) و قساوت قلب و بی رحمی می شود که خورنده آن نسبت به فرزند، پدر و مادرش بی باک گشته و چه بسا اقدام به کشتن آن ها کند و نیز نسبت به خویشاوند و رفیقش مورد اطمینان نمی باشد.

و اما در رابطه با گوشت خنزیر، خداوند مردمی را به صورت های گوناگون چون خوک، میمون و خرس مسخ و تبدیل کرد و خوردن امثال آن ها را ممنوع نمود تا آن که مبادا از آن ها سود و بهره ای برند و گناه آن ها را سبک شمارند.

و اما مِی (شراب مست کننده) را نیز حرام کرد؛ به خاطر بد بودن اثر و فساد آن (در مال و روح و جسم و ایمان).

ص: 507


1- یک نوع بیماری داخلی - در معده - است که سبب انواع بیماری سخت و خطرناک مانند: حرکت های مختلف و ناگهانی عضله های دستگاه تنفسی، ایجاد بلغم، ایجاد تشنگی، گرسنگی پیوسته، جنون و مضطرب شدن دستگاه عصب های بدن و ... می شود. معجم الوسيط : ص 794 (كَلب).

إِذَا سَکِرَ أَنْ یَثِبَ عَلَی حَرَمِهِ وَ هُوَ لاَ یَعْقِلُ ذَلِکَ وَ اَلْخَمْرُ لَمْ یَرِدْ شَارِبُهَا إِلاَّ إِلَی کُلِّ شَرٍّ. ﴾ (1)

863 / [16] - عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ [کُل] کُلُّ شَیْءٍ مِنَ اَلْحَیَوَانِ غَیْرَ اَلْخِنْزِیرِ وَ اَلنَّطِیحَهِ وَ اَلْمَوْقُوذَهِ وَ اَلْمُتَرَدِّیَهِ، وَ مَا أَکَلَ اَلسَّبُعُ [وَ هُوَ] قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ إِلاّ ما ذَکَّیْتُمْ ﴾ فَإِنْ أَدْرَکْتَ شَیْئاً مِنْهَا وَ عَیْنٌ تَطْرِفُ، أَوْ قَائِمَهٌ تَرْکِضُ، أَوْ ذَنَبٌ یُمْصَعُ فَذَبَحْتَ فَقَدْ أَدْرَکْتَ ذَکَاتَهُ، فَکُلْهُ. ﴾

قَالَ: ﴿ وَ إِنْ ذَبَحْتَ ذَبِیحَهً فَأَجَدْتَ اَلذَّبْحَ فَوَقَعَتْ فِی اَلنَّارِ ، أَوْ فِی اَلْمَاءِ، أَوْ مِنْ فَوْقِ بَیْتٍ، أَوْ مِنْ فَوْقِ جَبَلٍ إِذَا کُنْتَ قَدْ أَجَدْتَ اَلذَّبْحَ فَکُلْ. ﴾ (2)

864 / [17] - عَنْ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا قَالَ: ﴿ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ اَلْمُتَرَدِّیَهُ وَ اَلنَّطِیحَهُ وَ ما أَکَلَ اَلسَّبُعُ ﴾ إِذَا أَدْرَکْتَ ذَکَاتَهُ فَکُلْهُ. ﴾ (3)

ص: 508


1- عنه بحار الأنوار: 165/65 ذيل ح 2 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 370/2 ح 4 . المحاسن : 334 ح 104 و 105 ، بإسناده عن المفضّل بن عمر قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام، عنه البحار : 134/65 ح 2 ، الاختصاص : 103 ، الكافي : 242/6 ح 1، من لا يحضره الفقيه : 345/3 ح 4215 بإسناده عن محمّد بن عذافر، عن أبيه، قال : قلت لأبي جعفر الباقر علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 9/25 ح 3099، و نحوه الأمالي للصدوق : 665 ح 1(المجلس 95) علل الشرائع : 483/2 ح 1، عنهم البحار : 163/65 ح 2، تهذيب الأحكام : 128/9 ح 288، عنه و عن الكافي وسائل الشيعة : 9924 ح 30083.
2- عنه بحار الأنوار: 323/65 ح 28 وسائل الشيعة : 22/24 ذيل ح 29886 أشار إليه، و 219 ح 30384 قطعة منه ، و البرهان في تفسير القرآن : 371/2 ح 5 . الأمالي صدوق : 665 ح 1 (المجلس 95)، تهذيب الأحكام 58/9 ح 241، عنه وسائل الشيعة : 22/24 ح 29886 ، و البرهان : 370/2 ح 3 .
3- عنه بحار الأنوار: 324/65 ح 29 وسائل الشيعة : 219/24 ح 30385 ، و البرهان في تفسیر القرآن : 371/2 ح 7. تهذيب الأحكام : 58/9 ح 241 بإسناده عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 22/24 ح 29886 ، و 37 ح 29927 ، و البحار : 323/65 ح 28.

و سپس افزود: شخص «دائم الخمر» معتاد به شراب مست کننده، همچون بت پرست می باشد و چنین شخصی دچار ارتعاش می گردد، بی مروت و ناجوان مرد می شود بر خویشاوندان خود جسور و سنگ دل می گردد و چه بسا خون آن ها را هم بریزد، تا آن جا که چون مست شود مورد اطمینان نمی باشد که حتّی با محرم خود (مانند: مادر، خواهر، عمه و...) زنا می کند و آن را درک نمی کند، (اساساً) مِی برای نوشنده خود، عاقبتی جز شرّ و بدی نخواهد داشت.

16) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هر چه از جان داران است بخور مگر خوک و حیوانی که شاخ به شاخ شده و حیوانی که کوبیده شده و یا از بلندی پرت شده و یا درنده ای آن را خورده پس مرده اند (که همگی حرام هستند) و این همان فرمایش خداوند است: «مگر آن چه را که تذکیه کرده باشید» و چنان چه یکی از آن ها را دریافتی که چشمش می گردد و حرکت می کند و یا ایستاده و می دود و یا دمش را حرکت می دهد، سپس سرش را بریدی و تذکیه اش کردی، آن را بخور که حلال است، و اگر حیوانی را خوب ذبح کردی و پس از آن در آتش یا آب افتاد یا از پشت بام یا از بالای کوه پرت شد و خوب ذبحش کردی، نیز بخور (که حلال است).

17) - از حسن بن علی و شّاء روایت کرده است، که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: اگر «حیوانی را که از بلندی پرتاب شده و یا با حیوانی که شاخ به شاخ شده و یا درنده ای آن را خورده»، درک کردی (که هنوز نمرده و آن را) ذبح و تذکیه اش کردی (حلال است)، پس آن را بخور.

ص: 509

865 / [18] - عَنْ عَیُّوقِ بْنِ قُرْطٍ [قسوط] (1) ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ اَلْمُنْخَنِقَهُ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلَّتِی تَخْتَنِقُ فِی رِبَاطِهَا ﴿ وَ اَلْمَوْقُوذَهُ ﴾ اَلْمَرِیضَهُ اَلَّتِی لاَ تَجِدُ أَلَمَ اَلذَّبْحِ، وَ لاَ تَضْطَرِبُ، وَ لاَ یَخْرُجُ لَهَا دَمٌ ﴿ وَ اَلْمُتَرَدِّیَهُ ﴾ اَلَّتِی تَرَدَّی مِنْ فَوْقِ بَیْتٍ أَوْ نَحْوِهِ ﴿ وَ اَلنَّطِیحَهُ ﴾ اَلَّتِی تَنْطَحُ صَاحِبَهَا ﴾ (2)

866 / [19] - عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ اَلْیَوْمَ یَئِسَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ ﴾ : ﴿ یَوْمَ یَقُومُ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَیْأَسُ بَنُو أُمَیَّهَ ، فَهُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا یَئِسُوا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (3)

867 / [20] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ آخِرُ فَرِیضَهٍ أَنْزَلَهَا اَللَّهُ تَعَالَى اَلْوَلاَیَهُ ﴿ اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلامَ دِیناً ﴾ فَلَمْ یَنْزِلْ مِنَ اَلْفَرَائِضِ شَیْءٌ بَعْدَهَا حَتَّی قَبَضَ اَللَّهُ رَسُولَهُ صَلَّی الَّلهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. ﴾ (4)

868 / [21] - عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْخُزَاعِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ:

ص: 510


1- عيوق بن قرط ، من أصحاب الصادق علیه السلام. معجم رجال الحديث 13: 217 رقم 9248.
2- عنه بحار الأنوار : 324/65 ح 30 ، و وسائل الشيعة : 23/24 ح 2 و البرهان في تفسير القرآن : 371/22 ح 6، و مستدرك الوسائل : 136/16 ح 19392.
3- عنه بحار الأنوار: 55/51 ح 39 ، و البرهان في تفسير القرآن : 371/2 ح 2.
4- عنه بحار الأنوار: 138/37 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 391/2 ح 13. تفسير القمّي: 162/1، عنه البحار : 112/37 ح 5، تأويل الآيات الظاهرة : 151 (سورة المائدة) فيه : ما رواه الرجال عن أبي جعفر و أبی عبد اللّه علیه السلام .... مختصراً .

18) - از عيّوق بن قُرط روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند (متعال): ﴿ وَ الْمُنْخَنِقَةُ ﴾ فرمود: آن حیوانی است که در بند خود خفه شده ﴿ وَ الْمَوْقُوذَةُ ﴾ آن حیوانی است که بیمار می باشد و موقع ذبح، دردِ سر بریدن را احساس نمی کند و حرکتی انجام ندهد و خونش (با جهیدن و فشار) بیرون نیاید، ﴿ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ ﴾ آن حیوانی است که از پشت بام یا مانند آن پرت شود، ﴿ وَ النَّطِيحَةُ ﴾ آن حیوانی است که دیگری آن را شاخ زند.

19) - از عمرو بن شمر، از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه «امروز کافران از آیین شما ناامید شدند، بنا بر این از آنان نترسید و از من بیم داشته باشید» مربوط به زمان حضرت قائم (آل محمّد علیهم السلام) می باشد که بنی امیّه ناامید خواهند شد، پس بنی امیه آن هایی هستند که کافر شده و از آل محمّد علیهم السلام ناامید و مأیوس می شوند.

20) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آخرین فریضه ای که خداوند (سبحان) نازل نمود، ولایت است (در ضمن) آیۀ شریفه «امروز دین را برای شما کامل گرداندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و برای شما اسلام را به عنوان دین راضی شدم»؛ و پس از آن دیگر فریضه ای نازل نگردید تا موقعی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم وفات یافت.

21) - از جعفر بن محمّد خزاعی به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود:

ص: 511

﴿ لَمَّا نَزَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَرَفَاتٍ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ یُقْرِئُکَ اَلسَّلاَمَ وَ یَقُولُ لَکَ: قُلْ لِأُمَّتِکَ ﴿ اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ - بِوَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ - وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلامَ دِیناً ﴾ وَ لَسْتُ أُنْزِلُ عَلَیْکُمْ بَعْدَ هَذَا، قَدْ أَنْزَلْتُ عَلَیْکُمْ اَلصَّلاَهَ وَ اَلزَّکَاهَ وَ اَلصَّوْمَ وَ اَلْحَجَّ وَ هِیَ اَلْخَامِسَهُ وَ لَسْتُ أَقْبَلُ هَذِهِ اَلْأَرْبَعَهَ إِلاَّ بِهَا. ﴾ (1)

869 / [22] - عَنْ اِبْنِ أُذَیْنَهَ قَالَ:

سَمِعْتُ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ أَنَّ اَلْفَرِیضَهَ کَانَتْ تُنْزَلُ ثُمَّ تُنْزَلُ اَلْفَرِیضَهُ اَلْأُخْرَی فَکَانَتْ اَلْوَلاَیَهُ آخِرَ اَلْفَرَائِضِ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اَلْإِسْلامَ دِیناً ﴾ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ : ﴿ یَقُولُ اَللَّهُ: لاَ أُنْزِلُ عَلَیْکُمْ بَعْدَ هَذِهِ اَلْفَرِیضَهِ فَرِیضَهً ﴾ . ﴾ (2)

870 / [23] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ تَمَامُ اَلنِّعْمَهِ دُخُولُ اَلْجَنَّهِ. ﴾ (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ ﴾ ﴿ 4 ﴾

ص: 512


1- عنه بحار الأنوار: 138/37 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 391/2 ح 14. تفسير فرات الكوفي : 652497 بإسناده عن طاووس، عن أبيه ، قال : سمعت محمّد بن علي علیهما السلام يقول : .... عنه البحار : 173/37 ح 59.
2- عنه بحار الأنوار: 138/37 ح 29 ، و البرهان في تفسير القرآن : 391/2 ح 15. الكافي : 229/1 4 في حديث طويل، و نحوه دعائم الإسلام : 14/1 مرسلاً.
3- عنه بحار الأنوار: 138/37 ذيل ح 29 ، و البرهان في تفسير القرآن : 392/2 ح 16.

موقعی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم روز جمعه به سرزمین عرفات رسید، جبرئيل علیه السلام بر آن حضرت وارد شد و اظهار داشت: ای محمّد! خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: به امّت خود بگو: «امروز دین را برای شما - به ولایت علی بن ابی طالب - کامل گرداندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و برای شما اسلام را به عنوان دین راضی شدم» و بعد از این (چیزی) بر شما نازل نخواهم کرد؛ زیرا که نماز، زکات، روزه و حج را بر شما نازل نمودم و این (فریضه ولایت علی و دیگر ائمّه علیهم السلام) پنجمین آن ها می باشد و من آن چهار فریضه را بدون این (ولایت علی و دیگر امامان از اهل بیت رسالت علیهم السلام) قبول نمی کنم.

22) - از ابن اذينه روایت کرده است، که گفت:

از زراره شنیدم که امام باقر علیه السلام فرموده استک: فریضه های الهی یکی پس از دیگری (طبق مقتضای زمان و مصلحت افراد) نازل می شد و آخرین آن ها ولایت (علی و دیگر امامان از اهل بیت رسالت علیهم السلام) بود که خداوند این آیه «امروز دین را برای شما کامل گرداندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و برای شما اسلام را به عنوان دین راضی شدم» را نازل نمود.

سپس امام باقر علیه السلام افزود: خداوند می فرماید: بعد از این فریضه، فریضه دیگری را بر شما نازل نخواهم کرد.

23) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: تمام و تکمیل نعمت های خداوند متعال ورود در بهشت می باشد.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) از تو سؤال می کنند که چه چیزی برای آن ها حلال شده است؟ بگو: پاکیزه ها، و آن چه که حاصل صید حیوانات شکاری که مطابق با تعالیم خدا تعلیم یافته اند، برای شما حلال است و آن چه را (حيوانات شکاری) برای تان می گیرند بخورید و نام خدا را بر آن بخوانید و از خدا بترسید که او زود حساب رسی می کند. (4)

ص: 513

871 / [24] - عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سُئِلَ عَنْ کَلْبِ اَلْمَجُوسِ یُکَلِّبُهُ اَلْمُسْلِمُ وَ یُسَمِّی وَ یُرْسِلُهُ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ إِنَّهُ مُکَلِّبٌ إِذَا ذَکَرَ اِسْمَ اَللَّهِ عَلَیْهِ فَلاَ بَأْسَ. ﴾ (1)

1872 / [25] - عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ صَیْدِ اَلْبُزَاهِ وَ اَلصُّقُورِ وَ اَلْفُهُودِ وَ اَلْکِلاَبِ؟

فَقَالَ: ﴿ لاَ تَأْکُلْ مِنْ صَیْدِ شَیْءٍ مِنْهَا إِلاَّ مَا ذَکَّیْتَ إِلاَّ اَلْکِلاَبَ ﴾ قُلْتُ: فَإِنَّهُ قَتَلَهُ؟

قَالَ: کُلْ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ اَلْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اَللّهُ فَکُلُوا مِمّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَ اُذْکُرُوا اِسْمَ اَللّهِ عَلَیْهِ. ﴾ (2)

873 / [26] - عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قَالَ: سَأَلْ] عَنِ اَلرَّجُلِ سَرَّحَ اَلْکَلْبَ اَلْمُعَلَّمَ وَ یُسَمِّی إِذَا سَرَحَهُ قَالَ: ﴿ یَأْکُلُ مِمَّا أَمْسَکَ عَلَیْهِ وَ إِنْ أَدْرَکَهُ وَ قَتَلَهُ، وَ إِنْ وُجِدَ مَعَهُ کَلْبٌ غَیْرُ مُعَلَّمٍ فَلاَ یَأْکُلْ مِنْهُ ﴾ قُلْتُ: فَالصَّقْرُ وَ اَلْعُقَابُ وَ اَلْبَازِی؟

قَالَ: ﴿ إِنْ أَدْرَکْتَ ذَکَاتَهُ فَکُلْ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ تُدْرِکْ ذَکَاتَهُ فَلاَ تَأْکُلْ مِنْهُ ﴾ قُلْتُ: فَالْفَهْدُ لَیْسَ بِمَنْزِلَهِ اَلْکَلْبِ. ؟

ص: 514


1- عنه بحار الأنوار : 274/65 ح 3 ، و وسائل الشيعة : 361/23 ح 29749، و البرهان في تفسير القرآن : 400/2 ح 6. الكافي : 208/6 ح 1 بإسناده عن سليمان بن خالد قال : سألت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 315/3 ح 4123، و تهذيب الأحكام : 30/9 ح 118، و الاستبصار : 70/4 ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 360/23 ح 29746 ، عوالي اللئالي : 318/2 ح 1.
2- عنه بحار الأنوار: 289/65 ح 44، و البرهان في تفسير القرآن : 400/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 103/16 ح 19273. تفسير القمّي: 162/1، عنه البحار : 285/65 ذيل ح 39 ، الكافي : 204/6 ح 9، تهذيب الأحكام : 24/9 ح 94، عنهما وسائل الشيعة: 33223 ح 29669.

24) - از حریز روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ سگ شکاری که مال مجوسی است و مسلمانی آن را تعلیم می دهد و آن را با گفتن «بسم اللّه» به شکار می فرستد، سؤال کردند؟

فرمود: بلی، اگر تعلیم یافته و هنگام فرستادن «بسم اللّه» گفته باشد، مانعی (از خوردن و استفاده از آن صید) نیست.

25) - از ابو بکر حضرمی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ شکار نوعی باز، صَقر ها (پرنده شکاری)، سگ ها و یوزپلنگ ها سؤال کردم؟ فرمود: از این نوع شکار ها نخورید، مگر آن چه را از این ها سر ببرید و مگر شکار سگ ها (ی شکاری)، باشند.

گفتم: اگر آن شکار را سگ ها کشته باشند؟

فرمود: بخور؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «و شکار حیوانات شکاری که تعلیم یافته اند برای شما حلال است و آن چه را که برای تان می گیرند و نگاه می دارند، بخورید».

26) - از ابو عبیده روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ مردی که سگ تعلیم یافته را (برای شکار) بفرستد و هنگام فرستادن «بسم اللّه» بگوید، (سؤال کردند)؟

فرمود: از آن شکاری که (سگ شکاری) نگه داشته، اگر شخصی آن را درک کند - گر چه آن شکار کشته شده - (مانعی ندارد که) بخورد و اگر آن شکار با سگ نا آموخته ای باشد، از آن خورده نشود.

گفتم: اگر شکار با پرنده شکاری مانند عقاب و باز باشد چطور است؟

فرمود: اگر شکار را زنده دریابی و سر ببری بخور ولی اگر به تذکیه اش نرسیدی نخور.گفتم (آیا) یوزپلنگ همچون سگ نمی باشد؟

ص: 515

قَالَ: ﴿ فَقَالَ لاَ لَیْسَ شَیْءٌ مُکَلَّبٌ إِلاَّ اَلْکَلْبُ. ﴾ (1)

874 / [27] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ اَلسَّکُونِیِّ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِم اَلسَّلاَمُ، قَالَ: ﴿ اَلْفَهْدُ مِنَ اَلْجَوَارِحِ، وَ اَلْکِلاَبُ اَلْکُرْدِیَّهُ [اَلْکُروبَهُ] إِذَا عُلِّمَتْ فَهِیَ بِمَنْزِلَهِ اَلسَّلُوقِیَّهِ. ﴾ (2)

875 / [28] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ کَانَ أَبِی یُفْتِی وَ کُنَّا نُفْتِی وَ نَحْنُ نَخَافُ فِی [مِنْ] صَیْدِ اَلْبَازِی وَ اَلصُّقُورِ، فَأَمَّا اَلْآنَ فَإِنَّا لاَ نَخَافُ وَ لاَ یَحِلُّ صَیْدُهُمَا إِلاَّ أَنْ تُدْرَکَ ذَکَاتُهُ، وَ إِنَّهُ لَفِی کِتَابِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ اَلْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ ﴾ فَهِیَ اَلْکِلاَبُ. ﴾ (3)

876 / [29] - عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ مَا خَلاَ اَلْکِلاَبَ مِمَّا یَصِیدُ: اَلْفُهُودُ وَ اَلصُّقُورُ وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ، فَلاَ تَأْکُلَنَّ مِنْ صَیْدِهِ إِلاَّ مَا أَدْرَکْتَ ذَکَاتَهُ. لِأَنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ مُکَلِّبِینَ ﴾ فَمَا خَلاَ اَلْکِلاَبَ فَلَیْسَ صَیْدُهُ بِالَّذِی یُؤْکَلُ إِلاَّ أَنْ یدْرَکَ ذَکَاتُهُ. ﴾ (4)

ص: 516


1- عنه بحار الأنوار : 290/65 ح 45، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 8 و مستدرك الوسائل : 103/16 ح 19272، و 106 ح 19282، و 107 ح 19288 قطع منه. الكافي : 203/6 ح 4، تهذيب الأحكام : 26/9 ح 106 ، عنهما وسائل الشيعة : 332/23 ح 29668 و 340 ح 29692 ، عوالي اللئالي : 4523 ح 2 .
2- عنه بحار الأنوار: 274/65 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 9، و مستدرك الوسائل : 107/16 ح 19290، و 111 ح 19304. الكافي : 205/62 ح 11 بحذف الصدر و تفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 355/23 ح 29735.
3- عنه بحار الأنوار: 290/65 ح 46 ، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 103/16 ح 19274، و 109 ح 19298. الكافي : 207/6 ح 1 بإسناده عن الحلبي، قال : قال أبو عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 32/9 ح 130، و الإستبصار : 72/4 1 عنهم وسائل الشيعة : 349/23 ح 29715.
4- عنه بحار الأنوار : 290/65 ح 47، و وسائل الشيعة : 355/23 ح 20733، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 106/16 ح 19283، و 107 ح 19289 . الكافي : 205/6 ح 1 مع زيادة في صدره، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 315/3 ح 4121، و تهذيب الأحكام : 24/9 ح 98 عنهم وسائل الشيعة : 339/23 ح 29691 .

فرمود: نه «مُکلّب» به غیر از سگ (شکاری) گفته نشده است.

27) - از اسماعیل بن ابی زیاد سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش، از امام علی علیهم السلام، نقل فرموده است که فرمود:

یوزپلنگ جزء ﴿ الْجَوَارِح ﴾ است (که هر نوع شکاری به وسیله آن حرام می باشد) و سگ های کُردی که تعلیم یافته باشند همچون سگ سَلوقی می باشند، (شکار با آن ها مانعی ندارد).

28) - از سماعة بن مهران روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم فتوا می داد و ما (نیز) فتوی می دهیم و ما در مورد شکار باز و پرندگان شکار کننده نگران بودیم، ولی اکنون دیگر نگران نمی باشیم و شکار شان حلال نخواهد بود مگر آن که (شکار شان) زنده دریافت شود و سپس تذکیه گردد، به راستی در کتاب امام علی علیه السلام آمده است که خداوند متعال فرمود: «شکار حیوانات شکاری که تعلیم یافته اند»، منظور از آن ها، سگ ها هستند.

29) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به جز سگ ها (یی که تعلیم یافته اند) آن چه را که یوزپلنگ ها و پرندگان و مانند آن ها شکار می کنند، نباید از شکار شان خورد، مگر آن چه را که دریابی و تذکیه اش کنی؛ زیرا خداوند (متعال) فرموده است ﴿ مُكَلِّبِینَ ﴾ و هر حیوان شکار کننده ای - غیر از سگ (شکاری) - شکارش را نخور مگر این که آن را دریابی و تذکیه اش نمایی.

ص: 517

877 / [30] -عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

﴿ أَنَّ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ اَلْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ ﴾ فَهِیَ اَلْکِلاَبُ. ﴾ (1)

878 / [31]- عَنْ جَمِیلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ اَلصَّیْدِ یَأْخُذُهُ اَلرَّجُلُ وَ یَتْرُکُهُ اَلرَّجُلُ حَتَّی یَمُوتَ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، کُل إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَکُلُوا مِمّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ ﴾ . ﴾ (2)

879 / [32] - عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ عَنِ اِبْنِ حَنْظَلَهَ عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اَلصَّیْدِ یَأْخُذُهُ اَلْکَلْبُ فَیُدْرِکُهُ اَلرَّجُلُ فَیَأْخُذُهُ ثُمَّ یَمُوتُ فِی یَدِهِ أَیَأْ کُلُ مِنْهُ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَکُلُوا مِمّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ ﴾ . ﴾ (3)

ص: 518


1- عنه بحار الأنوار: 290/65 ح 48، و وسائل الشيعة : 355/23 ح 29734، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 2 . الكافي : 202/6 ح 1 و 207 ذيل ح 1 تهذيب الأحكام: 22/9 ح 88، عنهما وسائل الشيعة : 13 2966 ، و 349 ذيل ح 29715، و 355 ح 29734.
2- عنه بحار الأنوار : 290/65 ح 49، و وسائل الشيعة : 341/23 ح 29695، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 13 .
3- عنه بحار الأنوار: 291/65 ح 50 فيه : عن أبي حنظلة، و وسائل الشيعة : 342/23 ح 5، و البرهان في تفسير القرآن : 401/2 ح 14 .

30) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود:

در کتاب امام علی علیه السلام آمده است که خداوند متعال فرموده: «و شکار حيوانات شکاری که تعلیم یافته اند توسط شما برای شما حلال است و آن چه را که برای تان می گیرند که به آن ها آموخته اید»، منظور از آن ها سگ ها (ی شکاری) هستند.

31) - از جمیل روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره شکاری که آن را سگ می گیرد و صاحبش آن را رها می کند تا بمیرد، (سؤال کردند)؟

فرمود: بلی، از آن تناول کن و بخور؛ زیرا خداوند می فرماید: «پس آن چه را (که سگ های شکاری) برای تان می گیرند و نگاه می دارند بخورید».

32) - از ابو جمیله به نقل از ابن حنظله روایت کرده است، که گفت:

از حضرت (امام باقر علیه السلام و یا امام صادق علیه السلام) در مورد شکاری که آن را سگ می گیرد و صاحبش در حالت زنده بودنش به آن می رسد اما همین که آن را می گیرد می میرد، آیا از آن بخورد؟

فرمود: بلی، (حلال است)؛ زیرا خداوند می فرماید: «پس آن چه را که برای تان می گیرند و نگاه می دارند، بخورید».

ص: 519

880 / [33] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ اَلْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکُمُ اَللّهُ فَکُلُوا مِمّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَ اُذْکُرُوا اِسْمَ اَللّهِ عَلَیْهِ ﴾ قَالَ: ﴿ لاَ بَأْسَ بِأَکْلِ مَا أَمْسَکَ اَلْکَلْبُ مِمَّا لَمْ یَأْکُلِ اَلْکَلْبُ مِنْهُ، فَإِذَا أَکَلَ اَلْکَلْبُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ تُدْرِکَهُ فَلاَ تَأْکُلْهُ. ﴾ (1)

881 / [34] - عَنْ رِفَاعَهَ (2) عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْفَهْدُ مِمَّا قَالَ اَللَّهُ ﴿ مُکَلِّبِینَ ﴾ . (3)

882 / [35] - عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ کُلُّ مَا أَمْسَکَ عَلَیْهِ اَلْکِلاَبُ وَ إِنْ بَقِیَ ثَلاَثَهٌ. ﴾ (4)

ص: 520


1- عنه بحار الأنوار: 291/65 ح 51، و البرهان في تفسير القرآن : 402/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 105/16 ح 19279. تهذيب الأحكام: 27/9 ح 110 بإسناده عن سماعة بن مهران، قال : سألته ... بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 337/23 ح 29686 .
2- هو رفاعة موسى النخّاس، الأسديّ الكوفيّ، ثقة في حديثه، روى عن أبی عبد اللّه علیه السلام و أبي الحسن عليهما السلام. راجع جامع الرواة: 320/1.
3- عنه بحار الأنوار: 291/65 ح 52، و وسائل الشيعة : 346/23 ح 29707 ، و البرهان في تفسير القرآن : 402/2 ح 16 . تهذيب الأحكام : 29/9 ح 114 بإسناده عن زكريا بن آدم، قال : سألت أبا الحسن الرضا علیه السلام... بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 344/23 ح 29703 .
4- عنه بحار الأنوار: 291/65 ح 53 ، و وسائل الشيعة : 337/23 ح 29683 ، و البرهان في تفسير القرآن : 402/2 ح 17 . الكافي : 204/6 ح 10 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 334/23 ح 29675 .

33) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «شکار حیوانات شکاری که تعلیم یافته اند بر آن چه که خداوند به شما تعلیم نموده، و آن چه را که برای تان می گیرند و نگاه می دارند برای شما حلال است که نام خدا را بر آن برده اید».

فرمود: در مورد خوردن آن چه را که سگ شکار می کند و نگاه می دارد تا صاحبش برسد (می باشد) پس آن چه را که سگ نخورده (بلکه نگاه داشته)، مانعی از خوردن آن نیست ولی مقداری را که پیش از رسیدن صاحبش، سگ خورده باشد، نخور.

34) - از رُفاعة روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: یوزپلنگ از مواردی می باشد که خداوند (تبارک و تعالی) فرموده است: «تعلیم یافته اند»، (که خوردن شکار آن حرام نخواهد بود).

35) - از ابان بن تَغلب روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: آن چه را که سگ (تعلیم یافته) شکار کند (حلال است و) بخور، اگر چه یک سوم آن باقی مانده باشد.

ص: 521

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسافِحِينَ وَ لا مُتَّخِذِي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ ﴾ ﴿ 5 ﴾

883 / [36]- عَنْ قُتَیْبَهَ اَلْأَعْشَی قَالَ:

سَأَلَ اَلْحَسَنُ [اَلْحُسين] بْنُ اَلْمُنْذِرِ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ اَلرَّجُلَّ یَبْعَثُ فِی غَنَمِهِ رَجُلاً أَمِیناً یَکُونُ فِیهَا نَصْرَانِیّاً أَوْ یَهُودِیّاً فَتَقَعُ اَلْعَارِضَهُ فَیَذْبَحُهَا وَ یَبِیعُهَا؟

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ لاَ تَأْکُلْهَا وَ لاَ تُدْخِلْهَا فِی مَالِکَ، فَإِنَّمَا هُوَ اَلاِسْمُ وَ لاَ یُؤْمَنُ عَلَیْهِ إِلاَّ اَلْمُسْلِمُ. ﴾

فَقَالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ- وَ أَنَا أَسْمَعُ- : فَأَیْنَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ طَعامُ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ ﴾ ؟

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ کَانَ أَبِی یَقُولُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: إِنَّمَا ذَلِکَ اَلْحُبُوبُ وَ أَشْبَاهُها. ﴾ (1)

ص: 522


1- عنه بحار الأنوار: 24/66 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 404/2 ح 9،و مستدرک الوسائل : 198/16 ح 19575. الكافي 240/6، و 241 ح 17 بتفاوت يسير فيهما، عنه وسائل الشيعة : 50/24 ح 2996، تهذيب الأحكام : 236/3 ح 112 بإسناده عن محمّد بن عذافر، قال: قلت لأبي عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 51/24 ح 29963.

فرمایش خداوند متعال: امروز (خوراک های) پاکیزه ها و خوراک اهل کتاب برای شما حلال و خوراک شما نیز برای آن ها حلال است و هم چنین زنان پاک دامن با ایمان و زنان پاک دامن اهل کتاب برای شما حلال است - در صورتی که کابین آن ها را بپردازید - از راه پاک دامنی به زنا کاری و رفیق گرفتن پنهانی و نامشروع و کسی که ایمان را انکار کند، عملش باطل است و در آخرت از زیان کاران خواهد بود. (5)

36) - از قتیبه اعشی روایت کرده است، که گفت:

حسن بن منذر از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: مردی توسط شخص مورد اطمینانی - که یهودی و با نصرانی است - گوسفندان خود را به چرا گاه می فرستد و برای بعضی از گوسفند ها مشکلی پیش می آید که ناچار می شود سر آن را ببرد و ذبیحۀ آن را بفروشد، (چه حکمی دارد؟).

امام صادق علیه السلام فرمود: آن را نخور و پول (فروش) آن را مخلوط اموال خود نکن؛ زیرا که این عنوان (ذبیحه با اسم خداوند) است و باید توسط مسلمان انجام گیرد.

سپس مردی از امام صادق علیه السلام سؤال کرد - و من نیز می شنیدم - پس فرمایش خداوند متعال: «و طعام کسانی که کتاب به آنان داده شده، برای شما حلال است» چه می شود؟

امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم می فرمود: مقصود (از این آیه) حبوبات و امثال آن ها می باشد.

ص: 523

884 / [37] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ وَ طَعَامُهُمْ حِلٌّ لَکُمْ ﴾ (1) قَالَ: ﴿ اَلْعَدَسُ وَ اَلْحُبُوبُ وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ یَعْنِی أَهْلَ اَلْکِتَابِ. ﴾ (2)

885 / [38] -عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ (3) قَالَ:

سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ اَلْمُحْصَناتُ مِنَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ ﴾ قَالَ: نَسَخَتْهَا: ﴿ وَ لا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ اَلْکَوافِرِ. ﴾ (4) . (5)

886 / [39] - عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِی ﴿ اَلْمُحْصَناتُ مِنَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ هُنَّ اَلْعَفَائِفُ. ﴾ (6)

ص: 524


1- المتّخذ من الآية الشريفة : ﴿ وَ طعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَب حِلٌّ لَّکمْ ﴾ .
2- عنه بحار الأنوار: 24/66 ح 19 ، و وسائل الشيعة 206/24 ح 30353 ، و البرهان في تفسير القرآن : 404/2 ح 10 .
3- في طبع المكتبة الإسلامية : عن ابن سنان .
4- سورۀ الممتحنة : 10/60.
5- عنه بحار الأنوار: 382/103 ح 31 ، و البرهان في تفسير القرآن : 404/2 ح 12 . الكافي : 358/5 ح 8 بإسناده عن زرارة بن أعين، قال: سألت أبا جعفر علیه السلام، و نحوه تهذيب الأحكام : 298/7 ح 3، الاستبصار : 179/30 ح 3، عنهم وسائل الشيعة : 523/20 ح 26272 ، و البحار : 279/2 ح 40 عن الكافي، مستدرك الوسائل : 434/14 ح 17202 عن أحمد بن محمّد السيّاري في كتاب التنزيل و التحريف، بتفصيل .
6- عنه بحار الأنوار: 382/103 ح 32 ، و البرهان في تفسير القرآن : 404/2 ح 13، و مستدرك الوسائل : 435/142 ح 17205 فيه : عن أبي جميل . من لا يحضره الفقيه : 437/3 ح 4512 عنه وسائل الشيعة : 72/28 ح 34236 .

37) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّوجلّ: «و طعام آنان برای شما حلال است» فرمود:

(منظور از طعام) عدس و حبوبات و امثال آن ها می باشد و فرمود: منظور اهل کتاب هستند.

38) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و زنان (پاک دامنِ با ایمان زنان) پاک دامنِ اهل کتاب» سؤال شد؟

فرمود: آن (حکم) به وسیله «و هرگز زنان کافر را در همسری خود نگاه ندارید»، نسخ گردیده است.

39) - از ابو جمیله روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر فرمایش خداوند: «و زنان (پاک دامنِ با ایمان و زنان) پاک دامنِ اهل کتاب»، فرموده است: منظور زن های عفیف و پاک دامن هستند.

ص: 525

887 / [40] - عَنِ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

سَأَلْنَاهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ اَلْمُحْصَناتُ مِنَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ ﴾ مَا هُنَّ، وَ مَا مَعْنَی إِحْصَانِهِنَّ؟ قَالَ: ﴿ هُنَّ اَلْعَفَائِفُ مِنْ نِسَائِهِمْ. ﴾ (1)

888 / [41] - عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلُهُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ﴾ ؟ قَالَ: ﴿ تَرْکُ اَلْعَمَلِ اَلَّذِی أَقَرَّ بِهِ مِنْ ذَلِکَ أَنْ یَتْرُکَ اَلصَّلاَهَ مِنْ غَیْرِ سُقْمٍ وَ لاَ شُغْلٍ ﴾ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: اَلْکَبَائِرُ أَعْظَمُ اَلذُّنُوبِ؟

قَالَ فَقَالَ: ﴿ نَعَمْ ﴾ قُلْتُ هِیَ أَعْظَمُ مِنْ تَرْکِ اَلصَّلاَهِ؟

قَالَ: ﴿ إِذَا تَرَکَ اَلصَّلاَهَ تَرْکاً لَیْسَ مِنْ أَمْرِهِ کَانَ دَاخِلاً فِی وَاحِدَهٍ مِنَ اَلسَّبْعَهِ. ﴾ (2)

889 / [42] - عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ أَدْنَی مَا یَخْرُجُ بِهِ اَلرَّجُلُ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ أَنْ یَرَی اَلرَّأْیَ بِخِلاَفِ اَلْحَقِّ فَیُقِیمَ عَلَیْهِ، قَالَ: ﴿ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ﴾ وَ قَالَ: اَلَّذِی یَکْفُرُ بِالْإِیمَانِ: اَلَّذِی لاَ یَعْمَلُ بِمَا أَمَرَ اَللَّهُ بِهِ، وَ لاَ یَرْضَی بِهِ. ﴾ (3)

ص: 526


1- عنه بحار الأنوار: 382/103 ح 33 و البرهان في تفسير القرآن : 405/2 ح 14، و مستدرك الوسائل : 435/14 ح 17206.
2- عنه بحار الأنوار: 97/72 ح 15، و البرهان في تفسير القرآن : 406/2 ح 6، و مستدرك الوسائل : 45/3 ح 2981 . الكافي : 28/22 ح 5، فيه إلى قوله : و لا شغل، عنه البحار : 219/82 ذيل ح 38 ، و الكافي : 1387/12 ح 12 بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 31/1 ح 45 .
3- عنه بحار الأنوار: 98/72 ح 16 ، و وسائل الشيعة : 60/27 ح 33197، و البرهان في تفسير القرآن : 406/2 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 176/18 ح 22429 قطعة منه . المحاسن: 211/1 ح 83 (باب - 7 في المقائيس و الرأي) - إلى قوله -: فيقيم عليه - معاني الأخبار : 393 ح 42 عنه البحار : 301/2 ح 31 ، و 16/69 ح 2 و 220/72 ح 2، و مستدرك الوسائل : 78/1 ح 23.

40) - از امام کاظم علیه السلام سؤال کرده ایم که منظور از زنان اهل کتاب در فرمایش خداوند متعال: «و زنان پاک دامن اهل کتاب»، چه کسانی هستند؟ و پاک دامنی آن ها چگونه است؟

فرمود: آن ها، زن های عفیف و پاک دامن از اهل کتاب هستند.

41) - از عُبَيْد بن زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و کسی که به ایمان خود کافر شود، اعمالش حبط و ضایع می گردد»، سؤال کردم؟

فرمود: ترک کردن و رها کردن عملی است، که بر آن اقرار و اعتقاد داشته است، مثلاً بدون مریضی و یا عذر دیگری نماز را ترک کند.

گفتم: گناهان کبیره عظیم ترین گناهان می باشند؟

فرمود: بلی. عرضه داشتم: گناهان کبیره از ترک نماز عظیم تر هستند؟

فرمود: اگر نماز را به طوری ترک نماید که دیگر به آن اهمیتی ندهد، از گناهان کبیره هفت گانه به حساب می آید.

42) - از ابان بن عبد الرحمان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: کم ترین چیزی که انسان را از دین اسلام خارج می کند این است که بداند رأی و نظریه ای بر خلاف حقیقت است و با این حال بر آن اصرار ورزیده و عمل نماید و سپس افزود: «و کسی که به ایمان خود کافر شود، اعمالش حبط و ضایع می گردد» آن کسی که نسبت به ایمان کفر می ورزد، در حقیقت به دستورات خداوند اعتنایی نمی کند و اوامر الهی را انجام نمی دهد و به آن راضی نمی باشد.

ص: 527

890 / [43] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ﴾ قَالَ: ﴿ هُوَ تَرْکُ اَلْعَمَلِ حَتَّی یَدَعَهُ أَجْمَعَ قَالَ: مِنْهُ اَلَّذِی یَدَعُ اَلصَّلاَهَ مُتَعَمِّداً لاَ مِنْ شُغْلٍ وَ لاَ مِنْ سُکْرٍ یَعْنِی اَلنَّوْمَ. ﴾ (1)

891 / [44] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ یَعْنِی بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿ وَ هُوَ فِی اَلْآخِرَهِ مِنَ اَلْخسِرِینَ ﴾ . ﴾ (2)

892 / [45] - عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ قَال:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ ﴾ ؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ مِنْ ذَلِکَ مَا اِشْتَقَّ فِیهِ زُرَارَهُ بْنُ أَعْیَنَ وَ أَبُو حَنِیفَهَ. ﴾ (3)

893 / [46] - عَنْ أَبِی بَکْرِ بْنِ حَزْمٍ قَالَ:

تَوَضَّأَ رَجُلٌ فَمَسَحَ عَلَی خُفَّیْهِ، فَدَخَلَ اَلْمَسْجِدَ فَصَلَّی فَجَاءَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَوَطِئَ عَلَی رَقَبَتِهِ فَقَالَ: ﴿ وَیْلَکَ! تُصَلِّی عَلَی غَیْرِ وُضُوءٍ! ﴾

فَقَالَ: أَمَرَنِی عُمَرُ بْنُ اَلْخَطَّابِ ، قَالَ: فَأَخَذَ بِیَدِهِ فَانْتَهَی بِهِ إِلَیْهِ، فَقَالَ: اُنْظُرْ مَا یَرْوِی هَذَا عَلَیْکَ - وَ رَفَعَ صَوْتَهُ - فَقَالَ: نَعَمْ أَنَا أَمَرْتُهُ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مَسَحَ، قَالَ: قَبْلَ اَلْمَائِدَهِ أَوْ بَعْدَهَا؟

ص: 528


1- عنه بحار الأنوار: 98/72 ح 17 ، و البرهان: 406/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 46/3 ح 2982 .
2- عنه بحار الأنوار: 98/72 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 405/2 ح 3. تفسیر فرات الكوفي : 121 ح 128 بإسناده عن ابن عباس بتفاوت، عنه البحار : 348/35 ح 29، روضة الواعظين : 106/1 (مجلس في ذكر فضائل أمير المؤمنين علي علیه السلام) عن زيد بن عليّ، المناقب لابن شهر آشوب : 94/3 بتفاوت يسير فيهما .
3- عنه بحار الأنوار: 98/72 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 406/2 ح 9 بحذف الذيل ، و الظاهر أن الذيل من زيادة الناسخ أو المطبعة ، و العلم عند اللّه تعالى.

43) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر علیه السلام و یا صادق) علیهما السلام در مورد فرمایش خداوند: «و کسی که به ایمان خود کافر شود، اعمالش حبط و ضایع می گردد»، فرمود: او کسی است که کاری را ترک و رها می کند تا جایی که به طور کلی آن را ترک می کند - و نیز فرمود: - همانند کسی است که نماز را عمداً ترک می کند بدون آن که مست و بی هوش بوده باشد که منظور از مستی و بی هوشی، خواب (آلودگی) است.

44) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد تفسیر این آیه: «و کسی که به ایمان خود کافر شود، اعمالش حبط و ضایع می گردد»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور به ولایت امام علی علیه السلام است «و او در آخرت از خسارت دیدگان است» (که منکر ولایت او، در قیامت خسارت و ضرر می کند).

45) - از هارون بن خارجه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و کسی که به ایمان خود کافر شود، اعمالش حبط و ضایع می گردد» سؤال کردم؟

فرمود: کسی است که ایمان (و اعملش) را با سختی و اکراه انجام دهد.

46) - از ابی بکر (ابن بُکَیر] بن حزم روایت کرده است، که گفت:

مردی وضو گرفت و روی کفش های خود را مسح نمود سپس وارد مسجد شد و نماز خواند، پس در همین بین امام علی علیه السلام آمد و پای خود را بر گردن او نهاد و فرمود: وای بر حال تو! بدون وضو نماز می خوانی؟!

آن مرد اظهار داشت: عمر بن خطاب مرا چنین دستور داده است، پسر حضرت دست او را گرفت و نزد عمر بُرد و با صدای بلند فرمود: ببین این شخص چه چیزی را از تو روایت می کند عمر گفت: آری، من چنین دستوری را به او داده ام چون رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم بر کفش خود مسح نمود.

امام علی علیه السلام فرمود: این پیش از نزول سوره مائده بود و یا بعد از آن؟

ص: 529

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴾ ﴿ 6 ﴾

قَالَ: لاَ أَدْرِی، قَالَ: ﴿ فَلِمَ تُفْتِی وَ أَنْتَ لاَ تَدْرِی سَبَقَ اَلْکِتَابُ اَلْخُفَّیْنِ. ﴾ (1)

894 / [47]- عَنِ اَلْمُیَسِّرِ بْنِ ثَوْبَانَ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ سَبَقَ اَلْکِتَابُ اَلْخُفَّیْنِ وَ اَلْخِمَارَ. ﴾ (2)

895 / [48] - عَنْ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلَوةِ ﴾ مَا مَعْنَی ﴿ إِذَا قُمْتُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ إِذَا قُمْتُمْ مِنَ اَلنَّوْمِ ﴾ ، قُلْتُ: یَنْقُضُ اَلنَّوْمُ اَلْوُضُوءَ؟

ص: 530


1- عنه بحار الأنوار: 273/80 ح 27 فيه: روي زوارة بن أعير و أبو حنيفة عن أبي بكر بن حزم، و وسائل الشيعة : 60/27 ح 33198، و البرهان في تفسير القرآن 410/2 ح 9، و مستدرك الوسائل: 331/1 ح 758.
2- عنه بحار الأنوار: 273/80 ح 28، و البرهان في تفسير القرآن 410/2 ح 10، و مستدرك الوسائل: 331/1 ح 758.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که می خواهید برای نماز قیام کنید، صورت و دست هایی خود را تا آرنج بشوید و سر و پا ها را تا دو قوزک (روی پا ها) مسح بکشید و اگر جنب بودید خود را تطهیر (و غسل) نمایید و اگر مسافر با بیمار بودید و با قضای حاجت کرده اید و یا با زنان در آمیخته اید و آب پیدا نمی کنید به وسیله خاک پاک تیمم نمایید و به صورت و دست های خود بکشید خدا نمی خواهد برای شما مشقتی را ایجاد کند، بلکه او می خواهد که شما را پاکیزه بدارد و نعمتش را بر شما تمام کند تا شاید شکرش را به جا آورید. (6)

عمر گفت: نمی دانم، حضرت فرمود: پس تو که نمی دانی چرا فتوا می دهی؟ کتاب خداوند (قرآن) بر مسح روی کفش سبقت دارد.

47) - از از مُیسّرن بن ثوبان روایت کرده است، که گفت:

از امام علی علیه السلام شنیدم که می فرمود کتاب خداوند (قرآن) بر مسح روی کفش و مسح روی مقنعه و روسری، سبقت دارد.

48) - از این بگیر روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که به نماز ایستادید»، منظورش از هنگامی که به نماز ایستادید» چیست؟

فرمود: منظور هنگامی است که از خواب بر می خیزید.

گفتم: و آیا خواب سبب باطل شدن وضو می گردد؟

ص: 531

قَالَ: ﴿ نَعَمْ، إِذَا کَانَ اَلنَّوْمُ یَغْلِبُ عَلَی اَلسَّمْعِ، فَلاَ یَسْمَعُ اَلصَّوْتَ. ﴾ (1)

896 / [49] - عَنْ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلَوَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ قَالَ: قُلْتُ: مَا عَنَی بِهَا؟

قَالَ: ﴿ مِنَ اَلنَّوْمِ. ﴾ (2)

897 / [50] - عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَوَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ ﴾ ، قَالَ: ﴿ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَدَعَ شَیْئاً مِنْ وَجْهِهِ إِلاَّ غَسَلَهُ، وَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَدَعَ شَیْئاً مِنْ یَدَیْهِ إِلَی اَلْمِرْفَقَیْنِ إِلاَّ غَسَلَهُ، ثُمَّ قَالَ: اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ فَإِذَا مَسَحَ بِشَیْءٍ مِنْ رَأْسِهِ، أَوْ بِشَیْءٍ مِنْ قَدَمَیْهِ مَا بَیْنَ کَعْبَیْهِ إِلَی أَطْرَافِ أَصَابِعِهِ فَقَدْ أَجْزَأَهُ. ﴾

قَالَ: فَقُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ!، أَیْنَ اَلْکَعْبَانِ؟

قَالَ: ﴿ هَاهُنَا - یَعْنِی اَلْمَفْصِلَ - دُونَ عَظْمِ اَلسَّاقِ. ﴾ (3)

ص: 532


1- عنه بحار الأنوار : 221/80 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن : 410/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 231/1 ح 445 . تهذيب الأحكام: 71 ح 9، الاستبصار : 80/1 ح 9 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 253/12 ح 657، فقه القرآن : 66/1 (فصل فيما ينقض الطهارتين).
2- عنه بحار الأنوار: 221/80 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 410/2 ح 12، و مستدرك 15 ، 410/2 ح 12، مستدرك الوسائل : 231/1 ح 446 .
3- عنه بحار الأنوار: 274/80 ذيل ح 29 و البرهان في تفسير القرآن : 410/2 ح 13، و مستدرك الوسائل : 304/1 ح 684 .

فرمود: بلی، موقعی که خواب او بر شنوایی او غلبه کند و دیگر صدایی را تشخیص ندهد.

49) - از بُگیر بن اعین از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که گفت:

به آن حضرت عرض کردم: منظور از فرمایش خداوند متعال: «هنگامی که (خواستید) به نماز بایستید، صورت و دست های خود تان را تا آرنج بشویید» چیست؟

فرمود: منظور هنگامی است که از خواب بر می خیزد.

50) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند (متعال): «ای کسانی که ایمان آورده اید! هر گاه که (خواستید) برای اقامه نماز بایستید، صورت و دست های خود را تا آرنج بشوئید و بر سر و پا های خود مسح نمایید» فرمود: پس جایی از صورت خود را نباید نشسته رها کنید؛ و خداوند دستور داده که دست ها تا آرنج شسته شود، پس نباید جایی از دست ها تا آرنج خود را نشسته رها کنید.

سپس افزود: بعضی از سر های تان و پا های تان را تا بر آمدگی (قاب) مسح کنید، بنا بر این اگر مقداری از سر و یا مقداری از پا های خود را - از قاب تا روی انگشتان - مسح نمایید، کفایت می کند.

راوی گفت: عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! قاپ پا در کجای پا قرار گرفته است؟

فرمود: این جا - یعنی مفصلی که - زیر استخوان ساق پا قرار دارد.

ص: 533

898 / [51] - عَنْ زُرَارَهَ وَ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ قَالاَ:

سَأَلْنَا أَبَا جَعْفَرٍ عَنْ وُضُوءِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.

فَدَعَا بِطَشْتٍ أَوْ تَوْرٍ فِیهِ مَاءٌ فَغَمَسَ کَفَّهُ اَلْیُمْنَی فَغَرَفَ بِهَا غُرْفَهً فَصَبَّهَا عَلَی جَبْهَتِهِ، فَغَسَلَ وَجْهَهُ بِهَا، ثُمَّ غَمَسَ کَفَّهُ اَلْیُسْرَی فَأَفْرَغَ عَلَی یَدِهِ اَلْیُمْنَی فَغَسَلَ بِهَا ذِرَاعَهُ مِنَ اَلْمِرْفَقِ إِلَی اَلْکَفِّ لاَ یَرُدُّهَا إِلَی اَلْمِرْفَقِ، ثُمَّ غَمَسَ کَفَّهُ اَلْیُمْنَی فَأَفْرَغَ بِهَا عَلَی ذِرَاعِهِ اَلْأَیْسَرِ مِنَ اَلْمِرْفَقِ - وَ صَنَعَ بِهَا کَمَا صَنَعَ بِالْیُمْنَی-، وَ مَسَحَ رَأْسَهُ بِفَضْلِ کَفَّیْهِ وَ قَدَمَیْهِ، لَمْ یُحْدِثْ لَهَا مَاءً جَدِیداً، ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ لاَ یُدْخِلُ أَصَابِعَهُ تَحْتَ اَلشِّرَاکِ.

قَالَ: ثُمَّ قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَدَعَ شَیْئاً مِنْ وَجْهِهِ إِلاَّ غَسَلَهُ وَ أَمَرَ بِغَسْلِ اَلْیَدَیْنِ إِلَی اَلْمِرْفَقَیْنِ، فَلَیْسَ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یَدَعَ مِنْ یَدَیْهِ إِلَی اَلْمِرْفَقَیْنِ شَیْئاً إِلاَّ غَسَلَهُ، لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: ﴿ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ ﴾ فَإِذَا مَسَحَ بِشَیْءٍ مِنْ رَأْسِهِ أَوْ بِشَیْءٍ مِنْ قَدَمَیْهِ مَا بَیْنَ أَطْرَافِ اَلْکَعْبَیْنِ إِلَی أَطْرَافِ اَلْأَصَابِعِ فَقَدْ أَجْزَأَهُ. ﴾

قَالاَ: قُلْنَا: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ أَیْنَ اَلْکَعْبَانِ؟

قَالَ: ﴿ هَاهُنَا - یَعْنِی اَلْمَفْصِلَ - دُونَ عَظْمِ اَلسَّاق ﴾

فَقُلْنَاهُ: هَذَا مَا هُوَ؟

قَالَ: ﴿ مِنْ عَظْمِ اَلسَّاقِ وَ اَلْکَعْبُ أَسْفَلُ مِنْ ذَلِکَ. ﴾

ص: 534

51) - از زراره و بُکَیر - فرزندان اعیّن - روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر علیه السلام در مورد چگونگی وضو گرفتن رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ، سؤال کردیم؟

پس حضرت تشت و یا کاسه ای از آب درخواست نمود، سپس دست راست خود را در آب فرو برد و مشتی از آب را گرفت و بر پیشانیش ریخت و صورت خود را با آن شست و بعد از آن دست چپ خود را در آب فرو برد و مشت خود را پر از آب کرد و روی آرنج دست راست ریخت و کف دست را بر روی آرنج تا انگشتان کشید، به طوری که آب وضو را از پایین به سمت آرنج بر نمی گردانید.

بعد از آن، دست راست خود را در آب فرو برد و مشتی از آب بر داشت و بر روی آرنج دست چپ ریخت و همان کاری را که روی دست راست انجام داد بر روی دست چپ نیز انجام داد، سپس با همان رطوبت دست ها مقداری از سر و روی پا ها را مسح کشید و از آب جدید استفاده نکرد و فرمود: و نباید انگشتان خود را زیر بند های کفش داخل گردانی.

پس از آن حضرت فرمود: همانا خداوند می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! هر گاه خواستید برای اقامه نماز بایستید، صورت و دست های خود را تا آرنج ها بشوئید»، پس جایی از صورت خود را نباید نشسته رها کنید؛ و خداوند داده که دست ها تا آرنج شسته شود، پس جایی از دست ها تا آرنج خود را نباید نشسته رها کند؛ به خاطر آن که خداوند می فرماید: «پس بشویید صورت های تان را با دست های تان را تا آرنج ها» و سپس فرموده است: «و مسح کنید سر ها و پا های خود را تا بر آمدگی (قاپ)» بنا بر این اگر مقداری از سر و یا مقداری از پای خویش را - از قاپ تا روی انگشتان - مسح نمایید، کفایت می کند.

(هر دوی راوی) گفتند: عرضه داشتیم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! قاپ پا در کجای پا قرار گرفته است؟ فرمود: این جا - یعنی مفصلی که زیر استخوان ساق پا قرار دارد - . گفتیم: پس نام این استخوان دیگر که بر آمده است، چیست؟

ص: 535

فَقُلْنَا: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ فَالْغُرْفَهُ اَلْوَاحِدَهُ تُجْزِی اَلْوَجْهَ وَ غُرْفَهٌ لِلذِّرَاعِ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ إِذَا بَالَغْتَ فِیهِمَا وَ اَلثِّنْتَانِ تَأْتِیَانِ عَلَی ذَلِکَ کُلِّهِ. ﴾ (1)

899 / [52]- عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَخْبِرْنِی عَنْ حَدِّ اَلْوَجْهِ اَلَّذِی یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یُوَضَّأَ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ؟

فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ اَلْوَجْهُ اَلَّذِی أَمَرَ اَللَّهُ بِغَسْلِهِ اَلَّذِی لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَزِیدَ عَلَیْهِ وَ لاَ یَنْقُصَ مِنْهُ إِنْ زَادَ عَلَیْهِ لَمْ یُؤْجَرْ وَ إِنْ نَقَصَ مِنْهُ أَثِمَ مَا دَارَتْ عَلَیْهِ اَلسَّبَّابَهُ وَ اَلْوُسْطَی وَ اَلْإِبْهَامُ مِنْ قُصَاصِ اَلشَّعْرِ إِلَی اَلذَّقَنِ وَ مَا جَرَتْ عَلَیْهِ اَلْإِصْبَعَانِ مُسْتَدِیراً فَهُوَ مِنَ اَلْوَجْهِ وَ مَا سِوَی ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اَلْوَجْهِ. ﴾

قُلْتُ: اَلصُّدْغُ لَیْسَ مِنَ اَلْوَجْهِ. ؟

قَالَ: ﴿ لاَ. ﴾

قَالَ زُرَارَهُ : فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَلاَ تُخْبِرُنِی مِنْ أَیْنَ عَلِمْتَ وَ قُلْتُ: إِنَّ اَلْمَسْحَ بِبَعْضِ اَلرَّأْسِ وَ بَعْضِ اَلرِّجْلَیْنِ؟

فَضَحِکَ فَقَالَ: ﴿ یَا زُرَارَهُ! قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ قَدْ نَزَلَ بِهِ اَلْکِتَابُ مِنَ اَللَّهِ لِأَنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ ﴾ فَعَرَفْنَا أَنَّ اَلْوَجْهَ کُلَّهُ یَنْبَغِی لَهُ أَنْ یُغْسَلَ. ﴾

ص: 536


1- عنه بحار الأنوار: 273/80 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن : 410/2 ح 14، و مستدرك الوسائل : 302/1 ح 683. الكافي : 26/3 ح 5 بإسناده عن زرارة و بكير أنّهما سألا أبا جعفر علیه السلام عن وضوء رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و نحوه تهذيب الأحكام : 76/1 ح 4، عنهما وسائل الشيعة : 388/1 ح 1022.

فرمود: نام این استخوان قوزک است، قوزک پا همان گره استخوان ساق است و قاپ پا، کمی پایین تر از ساق پا قرار دارد.

گفتیم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! آیا یک مشت آب برای صورت و یک مشت آب برای دست کافی است؟ فرمود: بلی، در صورتی که مشت خود را پر آب کنی، دو مشت آب برای دو دست کفایت می کند.

52) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: برایم مشخص نما مقداری از صورت را که باید برای وضو شسته شود و خداوند به شستن آن دستور داده، تا کجا است؟

فرمود: صورت تا آن حدی باید شسته شود که خدا فرموده، نه کم تر و نه بیشتر؛ - که اگر بیشتر بشوید پاداشی ندارد و اگر کم تر بشوید گناه کرده است - و آن مقداری است که موقع شستن و دست کشیدن، ما بین انگشت سبّابه و انگشت وسط و انگشت شست، بر روی آن می چرخد، (و به عبارتی دیگر:) از بالای صورت، آن قسمتی که موی سر روییده، تا پایین چانه و از دو طرف صورت، به مقداری که دو انگشت شست و انگشت وسط، آن را در بر گیرد، جزء صورت است و اضافه بر آن جزء صورت نمی باشد.

من گفتم: بنا گوش از صورت نیست؟ فرمود: نه.

زراره گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: آیا مرا آگاه نمی فرمایید که از کجا دانسته اید که مسح به قسمتی از سر و بر مقداری از پا باید انجام گردد؟

حضرت خندید و فرمود: ای زراره! رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده و آیه قرآن نیز در این مورد نازل شده است؛ زیرا خداوند فرموده: «پس صورت های تان را» پس دانستیم که تمام صورت باید شسته شود.

ص: 537

ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ فَوَصَلَ اَلْیَدَیْنِ إِلَی اَلْمِرْفَقَیْنِ بِالْوَجْهِ فَعَرَفْنَا أَنَّهُمَا یَنْبَغِی أَنْ یُغْسَلاَنِ إِلَی اَلْمِرْفَقَیْنِ، ثُمَّ فَصَّلَ بَیْنَ اَلْکَلاَمِ فَقَالَ: ﴿ وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ ﴾ فَعَلِمْنَا حِینَ قَالَ: ﴿ بِرُءُوسِکُمْ ﴾ أَنَّ اَلْمَسْحَ بِبَعْضِ اَلرَّأْسِ لِمَکَانِ اَلْبَاءِ، ثُمَّ وَصَلَ اَلرِّجْلَیْنِ بِالرَّأْسِ کَمَا وَصَلَ اَلْیَدَیْنِ بِالْوَجْهِ، فَقَالَ: ﴿ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ ﴾ فَعَرَفْنَا حِینَ وَصَلَهُمَا بِالرَّأْسِ أَنَّ اَلْمَسْحَ عَلَی بَعْضِهِمَا.

ثُمَّ فَسَّرَ ذَلِکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لِلنَّاسِ فَضَیَّعُوهُ.

ثُمَّ قَالَ: ﴿ فَإِنْ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ ﴾ ثُمَّ وَصَلَ بِهَا ﴿ وَ أَیْدِیَکُمْ ﴾

فَلَمَّا وَضَعَ اَلْوُضُوءَ عَمَّنْ لَمْ یَجِدِ اَلْمَاءَ أَثْبَتَ بَعْضَ اَلْغَسْلِ مَسْحاً لِأَنَّهُ (تَعَالَى) قَالَ: ﴿ بِوُجُوهِکُمْ ﴾ .

ثُمَّ قَالَ: ﴿ مِنْهُ ﴾ أَیْ مِنْ ذَلِکَ اَلتَّیَمُّمُ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ ذَلِکَ أَجْمَعَ لاَ یُجْرِی عَلَی اَلْوَجْهِ، لِأَنَّهُ یَعْلَقُ مِنْ ذَلِکَ اَلصَّعِیدِ بِبَعْضِ اَلْکَفِّ وَ لاَ یَعْلَقُ بِبَعْضِهَا. (1)

ص: 538


1- عنه بحار الأنوار: 277/80 ح 30 قطعة منه، و 289 ذيل ح 46 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 411/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 310/1 ح 695 القطعة الأولى منه، و 314 310/1 ح 704 القطعة الثانية منه و نحوه 539/2 ح 2661. الكافي : 27/3 ح 1 إلى قوله : قال : لا ، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 44/1 ح 88، و تهذيب الأحكام : 54/1 ح 3، عنهم وسائل الشيعة : 403/1 ح 1048 ، و الكافي : 30/3 ح 4 بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 103/1 ح 212، و تهذيب الأحكام : 61/1 ح 17، و الاستبصار : 62/1 ح 5، عنهم وسائل الشيعة : 412/1 ح 1073، علل الشرائع : 279/1 ح 1 (باب - 190) بتفاوت، عنه البحار : 289/80 ح 45، عوالي اللئالي : 194/2 ح 90 باختصار .

سپس فرمود: «و دست های تان را با آرنج ها» پس (کلام را با واو عطف) یعنی دست ها را تا آرنج، به صورت وصل نمود و از این جا فهمیدیم که باید دست ها تا آرنج شسته شوند بعد از آن خدای متعال در بین سخن خود فاصله انداخته و فرموده: «و به سر های خود مسح کنید» پس هنگامی که ﴿ بِرُءُوسِكُمْ ﴾ فرمود، فهمیدیم که به خاطر رعایت حرف «ب» به مقداری از سر باید مسح شود، بعد از آن پا ها را به سر متصل نمود، همچون اتصال و عطف دست ها به صورت، پس فرمود: «و پا های تان را تا بر آمدگی (قاب)» و چون پا ها را به سر عطف نمود، دانستیم که مسح پا را نیز باید بر مقداری از پا ها انجام داد،

سپس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آن را برای مردم (با قول و عمل) تفسیر فرمود، ولی مردم آن را ضایع کرده و تغییر دادند.

پس از آن فرمود: «پس اگر آبی نیافتید، بر زمین پاک تیمم کنید و مقداری از صورت خود را مسح نمایید»؛ و چون خداوند وضو را از کسی که آب نمی یابد و یا دسترسی ندارد ساقط نموده، بعضی از مواضع و جا هایی را که در وضو شسته می شود، در تیمّم مسح آن ها را واجب نموده؛ زیرا که فرموده است: «به صورت های تان» یعنی مقداری از صورت های تان را؛ و بعد فرموده: «از آن» یعنی، از همان خاک تیمّم که به دست باقی می ماند، مسح شود؛ زیرا او می داند که آن خاک تیمّم به تمام صورت نمی رسد، چون مقداری از آن خاک به بخشی از دست می چسبد و به بعض دیگر آن نمی چسبد.

ص: 539

900 / [53] -عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ: کَیْفَ یُمْسَحُ اَلرَّأْسُ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: ﴿ وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ ﴾ فَمَا مَسَحْتَ مِنْ رَأْسِکَ فَهُوَ کَذَا وَ لَوْ قَالَ: اِمْسَحُوا رُءُوسَکُمْ فَکَانَ عَلَیْکَ اَلْمَسْحُ کُلُّهُ. ﴾ (1)

901 / [54] - عَنْ صَفْوَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ وَ اِمْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ قَدْ سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا اَلْحَسَنِ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ: سَیَکْفِیکَ - أَوْ کَفَتْکَ - سُورَهُ اَلْمَائِدَهِ یَعْنِی اَلْمَسْحَ عَلَی اَلرَّأْسِ وَ اَلرِّجْلَیْنِ. ﴾

قُلْتُ: فَإِنَّهُ قَالَ ﴿ فَاغْسِلُوا ... أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ ، فَکَیْفَ اَلْغَسْلُ؟

قَالَ: ﴿ هَکَذَا أَنْ یَأْخُذَ اَلْمَاءَ بِیَدِهِ اَلْیُمْنَی فَیَصُبَّهُ فِی اَلْیُسْرَی ثُمَّ یُفِیضُهُ عَلَی اَلْمِرْفَقِ، ثُمَّ یَمْسَحُ إِلَی اَلْکَفِّ ﴾ ، قُلْتُ لَهُ: مَرَّهً وَاحِدَهً؟

فَقَالَ: ﴿ کَانَ یَفْعَلُ ذَلِکَ مَرَّتَیْنِ ﴾ ، قُلْتُ: یَرُدُّ اَلشَّعْرَ؟

قَالَ: ﴿ إِذَا کَانَ عِنْدَهُ آخَرُ فَعَلَ وَ إِلاَّ فَلاَ. ﴾ (2)

ص: 540


1- عنه بحار الأنوار : 282/80 ح 31، و البرهان في تفسير القرآن : 412/2 ح 16، و مستدرك الوسائل : 314/1 ح 705 .
2- عنه بحار الأنوار: 283/80 ح 32 ، و البرهان في تفسير القرآن : 412/2 ح 17، و مستدرك الوسائل : 311/1 ح 698.

53) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (برای وضو) سر چگونه مسح می شود؟

فرمود: خداوند می فرماید: «مسح کنید بر سر های خویش»، بنا بر این (به خاطر حرف ب) مقداری از سر مسح می شود ولی اگر فرموده بود: ﴿ اِمْسَحُوا رُءُوسَکُمْ ﴾ می باید تمامی سر مسح می شد.

54) - از صفوان بن یحیی روایت کرده است، که گفت:

از امام رضا علیه السلام سؤال کردم: معنای فرمایش خداوند متعال: «پس بشویید صورت ها و دست های تان را تا آرنج ها و سر های تان را با پا ها تا بر آمدگی آن ها مسح کنید» چیست؟

فرمود: مردی از حضرت ابو الحسن ( امام کاظم) علیه السلام معنای این آیه را پرسید، آن حضرت فرمود: سوره مائده تو را (در جوابت) کفایت می کند، مقصودش این بود که مسح بر سر و پا می باشد.

عرض کردم: آیه می فرماید: «پس بشویید صورت ها و دست های تان را تا آرنج ها»، پس شستن چگونه است؟

فرمود: با دست راست خود آب بر می دارد و بر دست چپ خود می ریزد و تا آرنج می شوید و سپس تا سر انگشتان می کشد.

گفتم: یک بار این کار را بکند (کافی است)؟

فرمود: (امام کاظم علیه السلام) دو مرتبه این عمل را انجام می داد.

گفتم: آیا موی خود را (در هنگام مسح) کنار می زد ( که مسح روی پوست سر واقع شود)؟

فرمود: هر گاه کسی نزد حضرت می بود موی خود را کنار می زد اما هر گاه تنها می بود این کار را انجام نمی داد.

ص: 541

902 / [55] - عَنْ مُیَسِّرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: ﴿ اَلْوُضُوءُ وَاحِدَهٌ. ﴾ وَ قَالَ: ﴿ وَصَفَ اَلْکَعْبَ فِی ظَهْرِ اَلْقَدَمِ. ﴾ (1)

903 / [56] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ قَالَ: أَلاَ أَحْکِی لَکُمْ وُضُوءَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴾ ؟

قُلْنَا: بَلَی، فَأَخَذَ کَفّاً مِنْ مَاءٍ فَصَبَّهُ عَلَی وَجْهِهِ ثُمَّ أَخَذَ کَفّاً آخَرَ [مِنَ الْمَاءِ فَصَبَّهُ عَلَی وَجْهِهِ، ثُمَّ أَخَذَ کَفّاً آخَرَ] (2) فَصَبَّهُ عَلَی ذِرَاعِهِ اَلْأَیْمَنِ ثُمَّ أَخَذَ کَفّاً آخَرَ فَصَبَّهُ عَلَی ذِرَاعِهِ اَلْأَیْسَرِ ثُمَّ مَسَحَ رَأْسَهُ وَ قَدَمَیْهِ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی ظَهْرِ اَلْقَدَمِ، ثُمَّ قَالَ: ﴿ إِنَّ هَذَا هُوَ اَلْکَفّ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی اَلْعُرْقُوبِ - وَ لَیْسَ بِالْکَعْبِ. ﴾ (3)

904 / [57]- وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ إِلَی اَلْعُرْقُوبِ ﴾ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ هَذَا هُوَ اَلظُّنْبُوبُ [اَلطنْبُوبُ] (4) وَ لَیْسَ بِالْکَعْبِ. ﴾ (5)

ص: 542


1- عنه بحار الأنوار: 283/80 ح 33، و البرهان في تفسير القرآن : 412/2 ح 18، و مستدرك الوسائل : 315/1 ح 706، و 327 ح 743 . الكافي : 26/3 ح 7، من لا يحضره الفقيه : 38/1 ح 77، و تهذيب الأحكام : 80/1 ح 54، الاستبصار : 69121 ح 2، عنهم وسائل الشيعة : 435/1 ح 1141 .
2- ما بين المعقوفتين عن مطبوعة المكتبة الإسلامية .
3- عنه بحار الأنوار: 284/80 ح 34، و البرهان في تفسير القرآن : 412/2 ح 19، و مستدرك الوسائل : 304/12 ح 685 ، و 326 ح 741. الكافي : 24/3 ح 2 بإسناده عن بكير بن أعين، عن أبي جعفر علیه السلام، و 25 ح 4 بإسناده عن زرارة قال : قال أبو جعفر علیه السلام، من لا يحضره الفقيه: 36/1 ح 74 مرسلاً عن أبي جعفر علیه السلام، اللّه وسائل الشيعة : 387/12 ح 1021، و 389 ح 1023 كلاهما عن الكافي.
4- في الحديث: ثمّ أو ما بيده إلى أسفل العرقوب، ثمّ قال: هو الظنوب، و الظنبوب هو حرف العظم اليابس من الساق. مجمع البحرين: 113/2 (ظنب). و الطنب: حبل الخباء و السرادق و نحوهما، و أطناب الشجر عروقها، و أطناب :الجسد عصب يصل المفاصل و العظام و يشدّها. كتاب العين 438/7 ( طنب).
5- عنه بحار الأنوار: 284/80 ذيل ح 34 ، و البرهان في تفسير القرآن : 413/2 ذيل ح 19. تهذيب الأحكام : 75/1 ح 39 بإسناده عن ميسّر، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه وسائل الشيعة 391/1 ح 1028.

55) - از مُیسر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: وضو یک بار انجام می شود و فرمود: جای قوزک روی پا قرار دارد (نه اطراف و پشت آن).

56) - از عبد اللّه بن سلیمان روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آیا مایل هستید تا کیفیت وضوی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را برای تان بیان نمایم؟

عرضه داشتیم: بلی.

پس مشتی از آب برداشت و بر صورت خود ریخت و بعد مشتی دیگر برداشت و (دوباره) به صورت خود ریخت و مشتی دیگر گرفت بر دست راست خود ریخت و بعد از آن مشتی دیگر برداشت و بر دست چپ خود ریخت، پس از آن سر و پا های خود را مسح نمود.

و در پایان فرمود: این جا جای کف می باشد - و اشاره نمود به «عُرقوب» عصب و پی پشت پا - و (مواظب باشید که) این جا کَعب و قوزک نیست.

57) - و در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:

اشاره به «عُرقوب» نمود و فرمود: این «ظُنبوب - طنبوب» پایه مچ پا است و این جا كَعب و قوزک نیست.

ص: 543

905 / [58]- عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلاهِ - إِلَی قَوْلِهِ - إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ صَدَقَ اَللَّهُ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ کَیْفَ یَتَوَضَّأُ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَرَّتَیْنِ مَرَّتَیْنِ. ﴾

قُلْتُ: یَمْسَحُ قَالَ: ﴿ مَرَّهً مَرَّهً. ﴾

قُلْتُ: مِنَ اَلْمَاءِ مَرَّهً

قَالَ: ﴿ نَعَمْ ﴾ ، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَالْقَدَمَیْنِ؟

قَالَ: ﴿ اِغْسِلْهُمَا غَسْلاً. ﴾ (1)

906 / [59] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ اَلْخُرَاسَانِیِّ رَفَعَ اَلْحَدِیثَ قَالَ:

أَتَی أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ عَنِ اَلْمَسْحِ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ؟

﴿ فَأَطْرَقَ فِی اَلْأَرْضِ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: یَا هَذَا إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَمَرَ عِبَادَهُ بِالطَّهَارَهِ وَ قَسَمَهَا عَلَی اَلْجَوَارِحِ، فَجَعَلَ لِلْوَجْهِ مِنْهُ نَصِیباً وَ جَعَلَ لِلْیَدَیْنِ مِنْهُ نَصِیباً وَ جَعَلَ لِلرَّأْسِ مِنْهُ نَصِیباً، وَ جَعَلَ لِلرِّجْلَیْنِ مِنْهُ نَصِیباً، فَإِنْ کَانَتَا خُفَّاکَ مِنْ هَذِهِ اَلْأَجْزَاءِ فَامْسَحْ عَلَیْهِمَا. ﴾ (2)

ص: 544


1- عنه بحار الأنوار : 284/80 ح 35 ، و البرهان في تفسير القرآن : 413/2 ح 20،و مستدرك الوسائل : 7422 ، و حمل المجلسي هذا الحديث على التقية . تهذيب الأحكام : 47/1 ح 73 بإسناده عن يونس بن يعقوب، قال : قلت لأبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، و نحوه الاستبصار: 52/1 6 عنهما وسائل الشيعة : 316/1 ح 833، عوالي اللئالي : 201/2 ح 105 فيه : روى الترمذي في صحيحه عن أبي هريرة : أن النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم توضأ مرّتين مرّتين .
2- عنه بحار الأنوار: 285/80 ح 36 ، و البرهان في تفسير القرآن : 413/2 ح 21، و مستدرك الوسائل : 332/1 ح 759 .

58) - از علی بن ابی حمزه روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که برای نماز به پا می خیزید - تا پایان - تا بر آمدگی پا ها سؤال کردم؟

فرمود: خداوند راست و درست فرموده است.

عرض کردم: فدایت کردم وضو چگونه انجام می شود؟

فرمود: دو بار، دو بار.

گفتم: مسح چگونه است؟

فرمود: یک مرتبه، یک مرتبه.

گفتم: به وسیله آب یک مرتبه می باشد؟ فرمود: بلی.

گفتم: فدایت گردم! روی پا ها چگونه است؟

فرمود: روی آن ها را مختصری بشوی.

59) - از محمّد بن احمد خراسانی - به طور مرفوعه - روایت کرده، که گفت: مردی به محضر امام علی علیه السلام وارد شد و در مورد مسح بر روی کفش (برای وضو) سؤال کرد؟

حضرت لحظه ای سر خود را پایین انداخت و سپس آن را بلند نمود و فرمود: (این چه سؤالی است؟!) همانا خداوند تبارک و تعالی بندگان را دستور به طهارت داده است و آن را بر اعضای بدن تقسیم نموده، پس مقداری از طهارت برای صورت و مقداری برای سر و مقداری هم برای دست ها می باشد، که برای پا ها هم مقداری معیّن کرده است، پس اگر کفش هایت از اعضای بدنت می باشند مانعی ندارد که روی آن ها را مسح کنی.

ص: 545

907 / [60] - عَنْ غَالِبِ بْنِ اَلْهُذَیْلِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ اِمْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ ﴾ عَلَی اَلْخَفْضِ هِیَ أَمْ عَلَی اَلرَّفْعِ فَقَالَ هِیَ عَلَی اَلْخَفْضِ. (1)

908 / [61] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ خَلِیفَهَ - أَبِی اَلْعَرِیفِ - اَلْمَکْرَانِیِّ اَلْهَمْدَانِیِّ ، قَالَ:

قَامَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ إِلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَسَأَلَهُ عَنِ اَلْمَسْحِ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ؟ فَقَالَ: ﴿ بَعْدَ کِتَابِ اَللَّهِ تَسْأَلُنِی ﴾ ؟ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلاهِ فَاغْسِلُوا ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ ﴾ ثُمَّ قَامَ إِلَیْهِ ثَانِیَهً فَسَأَلَهُ، فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، کُلَّ ذَلِکَ یَتْلُو عَلَیْهِ هَذِهِ اَلْآیَهَ. (2)

909 / [62] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ زَیْدٍ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ : أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ خَالَفَ اَلْقَوْمَ فِی اَلْمَسْحِ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ، عَلَی عَهْدِ عُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ ، قَالُوا: رَأَیْنَا اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَمْسَحُ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ.

قَالَ: فَقَالَ: عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿ قَبْلَ نُزُولِ اَلْمَائِدَهِ ، أَوْ بَعْدَهَا ﴾ ؟

فَقَالُوا: لاَ نَدْرِی. قَالَ: ﴿ وَ لَکِنْ أَدْرِی إِنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَرَکَ اَلْمَسْحَ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ حِینَ نَزَلَتِ اَلْمَائِدَهُ ، وَ لَأَنْ أَمْسَحَ عَلَی ظَهْرِ حِمَارٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَمْسَحَ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ،

ص: 546


1- عنه بحار الأنوار: 285/80 ح 37، و البرهان في تفسير القرآن : 413/2 ح 22، و مستدرك الوسائل : 318/1 ح 714 . تهذيب الأحكام : 70/1 37 فيه : ... على الخفض هي أم على النصب؟ قال : بل هي على الخفض عنه وسائل الشيعة : 420/1 ح 1097 .
2- عنه بحار الأنوار: 285/80 ح 38 و البرهان في تفسير القرآن : 414/2 ح 23، و مستدرك الوسائل : 332/1 ح 760 .

60) - از غالب بن هذيل روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و بر سر ها و پا های تان تا بر آمدگی آن ها را مسح کنید»، سؤال کردم که آیا (أرجلكم) مجرور است و یا مرفوع؟ (1)

فرمود: بلکه فقط مجرور می باشد.

61) - از عبد اللّه بن خلیفه، ابی عریف مُکرانی همدانی روایت کرده، که گفت:

ابن گواء برخاست و از امام علی علیه السلام در مورد مسح بر کفش (در حال وضو) سؤال کرد؟ حضرت فرمود: با وجود کتاب خدا (این را) سؤال می کنی؟! خداوند فرموده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که برای نماز به پا می خیزید - تا پایان - تا بر آمدگی پا ها» سپس برخاست و نیز همان سؤال را تکرار کرد و حضرت همان جواب را بازگو نمود - و تا سه بار این سؤال ) جواب تکرار شد - و حضرت در هر بار آن آیه را برای او تلاوت می نمود.

62) - از حسن بن زید روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که امام علی علیه السلام در زمان حکومت عمر، در مسح بر کفش (برای وضو) مخالفت با مردم نمود، (بعضی از اصحاب) گفتند: ما پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سم را دیدیم که بر کفش های خویش مسح می نمود.

امام علی علیه السلام فرمود: آیا این پیش از نزول سوره مائده بود و یا بعد از آن؟

گفتند: نمی دانیم، فرمود: ولی من می دانم، موقعی که سوره مائده نازل شد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مسح بر کفش ها را ترک نمود؛ و امّا من اگر بر پشت الاغی مسح کنم بهتر از آنست که بر کفش خود مسح نمایم.

ص: 547


1- منظور این است که آیا حرف واو حرف عطف می باشد تا «أرجلكم» عطف بر «برءوسكم» و مجرور باشد و یا آن که حرف ابتدا و استیافیه است که در این صورت «أرجلكم» بنا بر ابتدائیت، مرفوع خواهد بود و یا بنا بر عبارت تهذیب: منصوب است تا مفعول برای «امسحوا» باشد؟ که حضرت علیه السلام در پاسخ فرمود: بلکه مجرور است.

وَ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی اَلصَّلاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ وَ اِمْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی اَلْکَعْبَیْنِ. ﴾ (1)

910 / [63] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلتَّیَمُّمِ؟ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ أَتَی اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَالَ: أَجْنَبْتُ وَ لَیْسَ مَعِی مَاءٌ فَقَالَ: کَیْفَ صَنَعْتَ یَا عَمَّارُ؟! ﴾

قَالَ: نَزَعْتُ ثِیَابِی ثُمَّ تَمَعَّکْتُ عَلَی اَلصَّعِیدِ فَقَالَ: ﴿ هَکَذَا یَصْنَعُ اَلْحِمَارُ إِنَّمَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ فَامْسَحُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ مِنْهُ ﴾ ثُمَّ وَضَعَ یَدَیْهِ جَمِیعاً عَلَی اَلصَّعِیدِ ثُمَّ مَسَحَهُمَا ثُمَّ مَسَحَ مِنْ بَیْنَ عَیْنَیْهِ إِلَی أَسْفَلِ حَاجِبَیْهِ ثُمَّ دَلَکَ إِحْدَی یَدَیْهِ بِالْأُخْرَی عَلَی ظَهْرِ اَلْکَفِّ بَدَأَ بِالْیُمْنَی. ﴾ (2)

911 / [64] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ فَرَضَ اَللَّهُ اَلْغَسْلَ عَلَی اَلْوَجْهِ وَ اَلذِّرَاعَیْنِ وَ اَلْمَسْحَ عَلَی اَلرَّأْسِ وَ اَلْقَدَمَیْنِ فَلَمَّا جَاءَ حَالُ اَلسَّفَرِ وَ اَلْمَرَضِ وَ اَلضَّرُورَهِ وَضَعَ اَللَّهُ اَلْغَسْلَ وَ أَثْبَتَ اَلْغَسْلَ مَسْحاً فَقَالَ:

ص: 548


1- عنه بحار الأنوار: 285/80 ح 39 و البرهان في تفسير القرآن : 414/2 ح 24، و مستدرك الوسائل : 333/1 ح 761 . الجعفريات (الطبع الحجري ): 24 بتفاوت يسير، تحف العقول 417 (جواب الإمام : الرضا علیه السلام للمأمون في جوامع الشريعة) ضمن كلام طويل، عنه بحار الأنوار: 360/10 ح 2 .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 414/2 ح ،25 ، و مستدرك الوسائل : 540/2 ح 2662 . الكافي : 62/3 ح 4 بإسناده عن أبي أيوب الخزّاز، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، و تهذيب الأحكام : 207/1 ح 1 بإسناده عن داود بن النعمان، قال سألت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، و نحوه الاستبصار : 170/1 ح 4، عنهم وسائل الشيعة : 358/3 3862 ، و 359 ح 3864، و البحار : 169/81 ذيل ح 30 ، دعائم الإسلام : 120/1 ضمن حديث طويل، عنه مستدرك الوسائل : 536/2 ح 2654، فقه القرآن للراوندي: 38/1 بتفصيل عنه مستدرك الوسائل : 536/2 ح 2655 .

و بعد این آیه: «ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که برای نماز به پا می خیزید پس بشویید صورت ها و دست های تان را با آرنج و سر های تان با پا ها را تا بر آمدگی آن ها مسح کنید» را تلاوت نمود.

63) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد تیمّم سؤال کردم؟

فرمود: عمار فرزند یاسر نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در آمد و اظهار داشت: من جنب شده بودم و آب (برای غسل) نداشتم.

حضرت فرمود: ای عمار! چه کردی؟

عرض کرد: لباس های خود را در آوردم و بر خاک روی زمین غلطیدم.

سپس حضرت فرمود: الاغ چنین (کاری را) انجام می دهد، خداوند فرموده است: «پس مسح کنید به وسیله آن صورت ها و دست های خود تان را»، سپس حضرت دو دست خود را بر زمین نهاد و پس از آن آن ها را تکان داد (تا گرد و خاکش بریزد) و (پیشانی و) ما بین دو چشم خود را تا زیر ابرو ها مسح نمود و بعد از آن پشت هر یک از دو دست خود را با کف دیگری مسح نمود، که شروع با پشت دست راست بود.

64) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند شستن صورت و دست ها را (با آرنج) و مسح (قسمتی از) سر و پا ها را واجب نموده است، اما هنگامی که حالت مسافرت و مریضی و ضرورت پیش آید، خداوند متعال شستن را برداشت و به جای آن مسح (با تیمّم) را قرار داد و فرمود:

ص: 549

وَ إِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّنَ الْغَابِطِ أَوْ لَمَسْتُمُ النِّسَاءَ ﴾ - إلى - ﴿ وَ أَيْدِيكُم مِّنْهُ ﴾ . (1)

912/ [65] -عَنْ زُرَارَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ ما یُرِیدُ اَللّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ فِی اَلدِّینِ مِنْ حَرَجٍ ﴾ قَالَ: ﴿ وَ اَلْحَرَجُ اَلضِّیقُ. ﴾ (2)

913 / [66] - عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَی - مَوْلَی آلِ- سَامٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنِّی عَثَرْتُ فَانْقَطَعَ ظُفُرِی، فَجَعَلْتُ عَلَی إِصْبَعِی مِرَارَهً کَیْفَ أَصْنَعُ بِالْوُضُوءِ لِلصَّلاَهِ؟

قَالَ: فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ تَعْرِفُ هَذَا وَ أَشْبَاهَهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ وَ ما جَعَلَ اَللَّهُ عَلَیْکُمْ فِی اَلدِّینِ مِنْ حَرَجٍ ﴾ . ﴾ (3) . (4)

ص: 550


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 414/2 ح ،26 و نور الثقلين: 600/1 ح 83، و مستدرك الوسائل : 338/1 ح 779.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 415/2 ح 27. الكافي : 30/3 ذيل ح 4، من لا يحضره الفقيه : 103/1 ذيل ح 212، تهذيب الأحكام : 61/1 ذيل ح 17 ، الاستبصار : 62/1 ذيل ح 5 ، عنهم وسائل الشيعة : 364/3 ذيل ح 3878، علل الشرائع : 279/12 ذيل ح 1 (باب - 190)، عنه بحار الأنوار: 289/77 ذيل ح 45.
3- سورۀ الحج : 78/22.
4- عنه بحار الأنوار : 367/80 ح 8، و البرهان في تفسير القرآن : 415/2 ح 28، و مستدرك الوسائل : 338/1 ح 778. الكافي : 33/3 ح 4 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 363/1 ح 27، و الاستبصار : 77/1 ح 3، عنهم وسائل الشيعة : 464/1 ح 1231 ، و البحار : 277/2 ح 32.

و اگر بیمار و یا مسافر بودید یا (در مستراح) قضای حاجت کرده اید، یا با زنان خود آمیزش کرده اید و آب نیافتید، با خاک پاک تیمم کنید و به صورت و دست های تان بکشید».

65) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند نمی خواهد در دین برای شما مشقّت ایجاد کند» منظور از «حرج»، تنگنا و سختی است.

66) - از عبد الاَعلى - مولا و غلام (آزاده شدۀ) آل سام - روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: پایم به چیزی برخورد کرد و ناخنم کنده شد و بر روی انگشتم دارو گذاشته (و آن را پانسمان کرده و بسته ام،) اکنون برای وضو چه کار کنم؟

فرمود: (حکم) این مسأله و مشابه آن را می توانی از کتاب خداوند متعال شناسایی کنی که فرموده است: «و (خداوند) در دین برای شما مشقّت و سختی قرار نداده است».

ص: 551

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَقَوْم ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ ألَّتِى كَتَبَ اللّه لَكُمْ وَ لَا تَرْتَدُوا عَلَى أَدْبَارَكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَسِرِينَ ﴿ 21 ﴾ قالُوا يا مُوسى إِنَّ فِيها قَوْماً جَبَّارِينَ وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْها فَإِنَّا داخِلُونَ ﴿ 22 ﴾ قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿ 23 ﴾ قالُوا يا مُوسى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فِيها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ ﴿ 24 ﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِى وَ أَخِي فَاخْرُقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿ 25 ﴾ قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةٌ يَتِيَهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْم الْفَاسِقِينَ ﴾ ﴿ 26 ﴾

914 / [67] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ: ﴿ أَنَّ رَأْسَ اَلْمَهْدِیِّ یُهْدَی إِلَی عِیسَی بْنِ مُوسَی (1) عَلَی طَبَقٍ ﴾ قُلْتُ: فَقَدْ مَاتَ هَذَا وَ هَذَا.

قَالَ: ﴿ فَقَدْ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ فَلَمْ یَدْخُلُوهَا، وَ دَخَلَهَا اَلْأَبْنَاءُ - أَوْ قَالَ: أَبْنَاءُ اَلْأَبْنَاءِ - فَکَانَ ذَلِکَ دُخُولَهُمْ ﴾ .

فَقُلْتُ: أَوَ تَرَی أَنَّ اَلَّذِی قَالَ فِی اَلْمَهْدِیِّ وَ فِی عِیسَی یَکُونُ مِثْلَ هَذَا؟

فَقَالَ: ﴿ نَعَمْ، یَکُونُ فِی أَوْلاَدِهِم ﴾ ؟

ص: 552


1- في بعض النسخ و کذا في طبع الإسلامية : موسى بن عيسى.

فرمایش خداوند متعال: (موسی گفت:) ای گروه! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر داشته، وارد شوید و به عقب بازنگردید و عقب گرد نکنید که زیان کار خواهید بود (21) گفتند: ای موسی! در آن (سرزمین)، جمعیتی (نیرومند و) ستم گر می باشند و ما هرگز وارد آن نمی شویم تا آن ها از آن خارج شوند، اگر آن ها از آن خارج شوند، ما وارد می شویم (22) (ولی) دو نفر از مردانی که از خدا می ترسیدند و خداوند به آن ها، نعمت (عقل و ایمان و شهامت) داده بود، گفتند: شما وارد دروازۀ شهر شوید، هنگامی که وارد شدید، پیروز خواهید شد و بر خدا توکل کنید، اگر ایمان دارید (23) (بنی اسرائیل) گفتند: ای موسی! تا آن ها در آن جا هستند: ما هرگز وارد نخواهیم شد، تو و پروردگارت بروید و (با آنان) بجنگید، ما همین جا نشسته ایم! (24) (موسی) گفت پروردگارا! من تنها اختیار خودم و برادرم را دارم، میان ما و این جمعیت گنه کار، جدایی بینداز (25) خداوند فرمود: (ورود در) این سرزمین (مقدس)، تا چهل سال بر آن ها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید) پیوسته در زمین (این بیابان)، سرگردان خواهند بود و در مورد (سرنوشت) این جمعیت گناه کار غمگین نباش. (26)

67) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام فرمود: سر مهدی (عباسی) در طبقی برای عیسی بن محمّد هدیه آورده می شود. عرضه داشتم: این و آن هر دو مرده اند! فرمود: خداوند فرموده است: «داخل سر زمین مقدس شوید که خداوند آن را بر شما واجب نموده است»، خود آنان وارد نشدند، ولی فرزندان شان وارد شدند - یا آن که فرمود: فرزندانِ فرزند و نوادگان - و همین ورود نان به شهر بود. گفتم: آیا می فرمایی که جریان مهدی و عیسی علیهما السلام همانند آن افراد بنی اسرائیل) می باشد؟ فرمود: بلی، دربارۀ فرزند نشان جاری خواهد شد.

ص: 553

فَقُلْتُ: مَا تُنْکِرُ أَنْ یَکُونَ مَا قَالَ فِی اِبْنِ اَلْحَسَنِ یَکُونُ فِی وُلْدِهِ؟ (1)

قَالَ : ﴿ [نَعَمْ] لَیْسَ ذَلِکَ مِثْلَ ذَا. ﴾ (2)

915 / [68] - عَنْ حَرِیزٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ! لَتَرْکَبُنَّ سُنَنَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ حَذْوَ اَلنَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ اَلْقُذَّهِ بِالْقُذَّهِ حَتَّی لاَ تُخْطِئُونَ طَرِیقَهُمْ وَ لاَ یَخْطَأُکُمْ سُنَّهُ بَنِی إِسْرَائِیلَ ، ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مُوسَی لِقَوْمِهِ ﴿ یقَوْمِ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ فَرَدُّوا عَلَیْهِ وَ کَانُوا سِتَّمِائَهِ أَلْفٍ ﴿ قالُوا یمُوسی إِنَّ فِیها قَوْماً جَبّارِینَ وَ إِنّا لَنْ نَدْخُلَها حَتّی یَخْرُجُوا مِنْها فَإِنْ یَخْرُجُوا

مِنْها فَإِنّا داخِلُونَ * قالَ رَجُلانِ مِنَ اَلَّذِینَ یَخافُونَ أَنْعَمَ اَللّهُ عَلَیْهِمَا ﴾ أَحَدُهُمَا یُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَ اَلْآخَرُ کَالِبُ بْنُ یَافَنَّا [يوفتا]. ﴾

قَالَ: وَ هُمَا اِبْنَا عَمِّهِ، فَقَالاَ: ﴿ اُدْخُلُوا عَلَیْهِمُ اَلْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ ﴾ .

قَالَ: ﴿ فَعَصَی أَرْبَعُونَ أَلْفَ وَ سَلَّمَ هَارُونُ وَ اِبْنَاهُ وَ یُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَ کَالِبُ بْنُ یَافَنَّا [یوفتا] فَسَمَّاهُمُ اَللَّهُ فَاسِقِینَ فَقَالَ: ﴿ فَلا تَأْسَ عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْفاسِقِینَ ﴾ فَتَاهُوا أَرْبَعِینَ سَنَهً لِأَنَّهُمْ عَصَوْا فَکَانَ حَذْوَ اَلنَّعْلِ بِالنَّعْلِ، أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لَمَّا قُبِضَ لَمْ یَکُنْ عَلَی أَمْرِ اَللَّهِ إِلاَّ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ سَلْمَانُ وَ اَلْمِقْدَادُ وَ أَبُو ذَرٍّ فَمَکَثُوا أَرْبَعِینَ حَتَّی قَامَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَاتَلَ مَنْ خَالَفَهُ. ﴾ (3)

ص: 554


1- توضيح: المراد من المهدي، هو المهديّ العبّاسي. و عيسى، هو عيسى ابن مريم علیهما السلام، و فى البحار: ابن عيسى. و ابن الحسن، هو القائم الحجّة المهديّ ابن الحسن العسكريّ عليهما السلام . المحقّق.
2- عنه بحار الأنوار: 179/13 ح 9، و إثبات الهداة : 97/7 ح 555، و البرهان في تفسير القرآن : 421/2 ح 2 .
3- عنه بحار الأنوار: 180/13 ح 10 و 308/29 ح 39، و البرهان في تفسير القرآن : 421/2 ح 3.

گفتم: چگونه می فرمایی که فرزند امام حسن (عسکری علیهما السلام) در دیگر فرزندانش نباشد؟ فرمود: بلی، این مورد مثل آن ها نیست.

78) - از حریز به نقل از بعضی اصحابش، روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: سوگند به کسی که جانم در دست اوست! هر آینه شما جریانات گذشتگان را مو به مو و گام به گام انجام خواهید داد و حتی آنان را هم تغییر نخواهید داد و روش قوم بنی اسرائیل را عملی خواهید نمود. سپس افزود موسی به قوم خود فرمود: «ای قوم! داخل سر زمین مقدس شوید، که خداوند برای شما واجب نموده است»، پس حرف او را به او برگردانیدند و جمعیت آنان شش صد هزار نفر بود، «گفتند: ای موسی! همانا در آن جا گروهی ستمکار هستند و ما هرگز داخل آن نمی شویم، مگر آن که آن ها بیرون روند، پس اگر بیرون رفتند ما وارد می شویم * گفتند: دو نفر از افرادی که می ترسیدند و خداوند به ایشان نعمت داده بود»، که آن دو مرد یوشع بن نون و دیگری کالب بن یوفنا - پسر عمو های موسی - بودند این دو نفر گفتند: «از دروازه بر آن ها وارد شوید، که اگر وارد شدید، بر آن ها غالب می گردید و اگر مؤمن هستید بر خدا توکل کنید * گفتند: ای موسی! تا زمانی که آن ها در آن جا باشند، ما هرگز وارد آن جا نخواهیم شد، خودت با پروردگات برو ما همین جا نشسته ایم»، ولی چهل هزار نفر ایشان مخالفت و معصیت کردند، اما هارون با فرزندانش و یوشع بن نون و کالب بن یوفنا پا بر جا و سالم باقی ماندند و خداوند آن جمعیت را فاسق نامید و فرمود: (ای موسی!) دربارهٔ (سرنوشت) این جمعیت گناه کار، غمگین مباش!؛ به همین خاطر چهل سال سرگردان شدند، چون معصیت و نافرمانی کردند، پس (اصحاب حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم نیز چنین شدند شدند و مو به مو همان روش را رفتند.

هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رحلت نمود، کسی بر امر خدا باقی نمانده بود مگر علی و حسن و حسین و سلمان و مقداد و ابو ذر، که چهل سال ماندند تا علی علیه السلام قیام نمود و با مخالفین خود جنگ کرد.

ص: 555

916 / [19] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، [قالُوا : سُئِلَ] عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ یقَوْمِ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ کَتَبَهَا لَهُمْ ثُمَّ مَحَاهَا. ﴾ (1)

917 / [70] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِی: ﴿ إِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَالَ لَهُمْ: ﴿ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ ﴾ فَلَمْ یَدْخُلُوهَا حَتَّی حَرَّمَهَا عَلَیْهِمْ وَ عَلَی أَبْنَائِهِمْ وَ إِنَّمَا دَخَلَهَا أَبْنَاءُ اَلْأَبْنَاءِ. ﴾ (2)

918 / [71] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَکَ اَللَّهُ! ﴿ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ أَکَانَ کَتَبَهَا لَهُمْ؟

قَالَ: ﴿ إِی وَ اَللَّهِ! لَقَدْ کَتَبَهَا لَهُمْ ثُمَّ بَدَا لَهُ لاَ یَدْخُلُوهَا. ﴾

قَالَ: ﴿ ثُمَّ اِبْتَدَأَ هُوَ فَقَالَ: إِنَّ اَلصَّلاَهَ کَانَتْ رَکْعَتَیْنِ عِنْدَ اَللَّهِ فَجَعَلَهُمَا لِلْمُسَافِرِ وَ زَادَ لِلْمُقِیمِ رَکْعَتَیْنِ فَجَعَلَهُمَا أَرْبَعاً. ﴾ (3)

919 / [72] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ ؟

ص: 556


1- عنه بحار الأنوار: 180/13 ح 11 ، و البرهان في تفسير القرآن 422/2 ح 4، و نور الثقلين: 512/2 ح 158 .
2- عنه بحار الأنوار: 180/13 ح 12 و البرهان في تفسير القرآن : 422/2 ح 5.
3- عنه بحار الأنوار: 181/13 ح ،13 ، و البرهان في تفسير القرآن : 422/2 ح 6.

69) - از زراره و حمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفتند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «ای قوم! داخل سر زمین مقدس شوید، که خداوند برای شما واجب نموده است»، فرمودند: (خداوند آن حکم ورود در سرزمین مقدس را) بر آنان ثبت و واجب نمود و سپس به (دلایلی) آن را برداشت.

70) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (موسی علیه السلام) به بنی اسرائیل دستور داد: «داخل سرزمین مقدس شوید: ولی آنان داخل (سرزمین مقدس) نشدند، تا آن که خداوند آن را بر آنان و بر فرزندان شان حرام نمود، بلکه فقط فرزندان فرزندان (نوادگان) آنان داخل شدند.

71) - از اسماعیل جعفی روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! ( آیا معنا و محتوای این آیه) «ای قوم! داخل سر زمین مقدس شوید، که خداوند برای شما واجب نموده است» بر آنان (بنی اسرائیل) ثبت و لازم گشته بود؟

فرمود: بلی، به خدا سوگند! بر آنان حتمی بود ولی در اثر مخالفت، برای خداوند بدا ( تغییر و انصراف اراده) حاصل شد که داخل نشوند.

سپس حضرت فرمود: همانا نماز واجب در پیشگاه خداوند دو رکعت بود، که آن را برای مسافر قرار داد و برای غیر مسافر دو رکعت افزایش داد و آن را چهار رکعت واجب نمود.

72) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «ای قوم! داخل سر زمین مقدس شوید، که خداوند برای شما واجب نموده است» سؤال کردند؟

ص: 557

قَالَ: ﴿ کَتَبَهَا لَهُمْ ثُمَّ مَحَاهَا، ثُمَّ کَتَبَهَا لِأَبْنَائِهِمْ فَدَخَلُوهَا ﴾ ﴿ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتَابِ. ﴾ (1) . (2)

920 / [73] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: إِنَّ أَهْلَ مِصْرَ یَزْعُمُونَ أَنَّ بِلاَدَهُمْ مُقَدَّسَهٌ.

قَالَ: ﴿ وَ کَیْفَ ذَلِکَ ﴾ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُ یُحْشَرُ فِی جَبَلِهِمْ سَبْعُونَ أَلْفاً یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّهَ بِغَیْرِ حِسَابٍ،

فَقَالَ: ﴿ لاَ لَعَمْرِی! مَا ذَاکَ کَذَاکَ، وَ مَا غَضِبَ اَللَّهُ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ إِلاَّ أَدْخَلَهُمُ مِصْراً وَ لاَ رَضِیَ عَنْهُمْ إِلاَّ أَخْرَجَهُمْ مِنْهَا إِلَی غَیْرِهَا وَ لَقَدْ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَی مُوسَی أَنْ یُخْرِجَ عِظَامَ یُوسُفَ مِنْهَا، فَاسْتَدَلَّ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی مَنْ یَعْرِفُ مَوْضِعَ اَلْقَبْرِ فَدُلَّ عَلَی اِمْرَأَهٍ عَمْیَاءَ زَمِنَهٍ فَسَأَلَهَا مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ تَدُلَّهُ عَلَیْهِ فَأَبَتْ إِلاَّ عَلَی خَصْلَتَیْنِ یَدْعُو اَللَّهَ فَیَذْهَبَ بِزَمَانَتِهَا وَ یُصَیِّرَهَا مَعَهُ فِی اَلْجَنَّهِ فِی اَلدَّرَجَهِ اَلَّتِی هُوَ فِیهَا فَأَعْظَمَ ذَلِکَ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: وَ مَا یُعْظِمُ عَلَیْکَ مِنْ هَذَا أَعْطِهَا مَا سَأَلَتْ، فَفَعَلَ فَوَعَدَتْهُ طُلُوعَ اَلْقَمَرِ فَحَبَسَ اَللَّهُ طُلُوعَ اَلْقَمَرِ حَتَّی جَاءَ مُوسَی لِمَوْعِدِهِ فَأَخْرَجَتْهُ مِنَ اَلنِّیلِ فِی سَفَطِ مَرْمَرٍ [مِنْ طِینٍ] فَحَمَلَهُ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾

قَالَ: ﴿ ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: لاَ تَأْکُلُوا فِی فَخَّارِهَا وَ لاَ تَغْسِلُوا رُءُوسَکُمْ بِطِینِهَا، فَإِنَّهُ یُورِثُ اَلذِّلَّهَ وَ یَذْهَبُ بِالْغَیْرَهِ. ﴾ (3)

ص: 558


1- سورۀ الرعد : 39/13.
2- عنه بحار الأنوار: 181/13 ح 14 ، و البرهان : 422/2 ح 7 ، و نور الثقلين : 512/2 ح 159.
3- عنه بحار الأنوار: 129/12 ح 31 ، و 209/60 ذيل ح 9 أشار إليه، و 129/63 ح 31 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 423/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 312/2 ح 2059 قطعة منه . قرب الإسناد (الطبع الحجرى) : 165 ( و الطبع الحديث) : 375 ح 1330 ضمن حديث طويل، عنه وسائل الشيعة : 58/2 ح 1474، و البحار : 129/130 ح 30 و 208/60 ح 9، الكافي : 386/6 9 فيه القطعة الأخيرة منه، عنه وسائل الشيعة : 58/2 ح 1473 و 523/3 ح 435 و 255/25 ح 3184.

فرمود: بر آنان (بنی اسرائیل) ثبت و واجب گردانیده بود، ولی (به خاطر معصیت و مخالفت) برای خداوند بدا (انصراف) حاصل شد و محروم گشتند و بر فرزندان آنان لازم شد «و خداوند هر آن چه (حکمی) را که بخواهد محو و نابود می گرداند و آن چه را که بخواهد ثابت و استوار می گرداند و اصل کتاب نزد خداوند است».

73) - از علی بن اسباط روایت کرده است، که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: مردم مصر سرزمین خود را مقدس می پندارند، فرمود: چگونه چنین چیزی ممکن است؟ گفتم: قربانت گردم! گمان می کنند که از قبیله آن ها هفتاد هزار نفر در قیامت محشور می شوند و بدون حساب وارد بهشت می شوند.

فرمود: نه، به جان خودم سوگند! این چنین نیست، خدا به بنی اسرائیل خشم و غضب نکرد، جز آن که آنان را وارد سرزمین مصر نمود و از آنان خشنود نشد، تا آن که آنان را از آن جا برای جایی دیگر بیرون آورد؛ و به درستی که خداوند به موسی وحی کرد، تا استخوان های بدن یوسف علیه السلام را از آن جا بر آورد.

و موسی علیه السلام برای این کار راهنما خواست، که چه کسی قبر او را می شناسد؟ لذا او را به زنی نابینا و زمین گیر راهنمایی کردند، چون موسی از او خواست که او را به قبر یوسف راهنمایی کند، او قبول نکرد مگر با دادن دو خصلت (و حاجت): یکی این که دعا کند تا خدا او را شفا دهد و دوم این که با او در بهشت، در یک موقعیت و مقام باشد. پس این درخواست زن برای موسی گران آمد، خداوند به او وحی نمود: این چیست که بر تو گران آمده؟ آن چه که خواستۀ او می باشد برایش انجام بده، پس موسی هم خواستۀ او را انجام داد و آن زن نیز وعده داد که هنگام بر آمدن ماه، موسی را راهنمایی کند و خداوند طلوع ماه را متوقف نمود و موسی سر وعده خود آمد و آن زن استخون های یوسف را در میان صندوق مرمری از رود نیل بیرون آورد و موسی آن ها را با خود برد.

سپس امام رضا علیه السلام افزود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: با گل مصر سر خود را نشویید و از کوزه اش آب ننوشید، که مایه ذلّت و خواری می باشد و غیرت را از بین می برد.

ص: 559

921 / [74] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْعَلاَءِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ ذَکَرَ أَهْلَ مِصْرَ ، وَ ذَکَرَ قَوْمَ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَوْلَهُمْ: ﴿ فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قعِدُونَ ﴾ [فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ] فَحَرَّمَهَا اَللَّهُ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَهً، وَ تَیَّهَهُمْ، فَکَانَ إِذَا کَانَ اَلْعِشَاءُ وَ أَخَذُوا فِی اَلرَّحِیلِ، نَادَوْا: اَلرَّحِیلَ اَلرَّحِیلَ، اَلْوَحَی اَلْوَحَی فَلَمْ یَزَالُوا کَذَلِکَ حَتَّی تَغِیبَ اَلشَّمْسُ، حَتَّی إِذَا اِرْتَحَلُوا وَ اِسْتَوَتْ بِهِمُ اَلْأَرْضُ: قَالَ اَللَّهُ لِلْأَرْضِ: دِیرِی بِهِمْ. ﴾

﴿ فَلَم یَزَالُونَ کَذَلِکَ، حَتَّی إِذَا أَسْحَرُوا وَ قَارَبَ اَلصُّبْحُ قَالُوا: إِنَّ هَذَا اَلْمَاءَ قَدْ أَتَیْتُمُوهُ، فَانْزِلُوا. فَإِذَا أَصْبَحُوا إِذَا أَبْنِیَتُهُمْ وَ مَنَازِلُهُمُ اَلَّتِی کَانُوا فِیهَا بِالْأَمْسِ، فَیَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: یَا قَوْمِ لَقَدْ ضَلَلْتُمْ وَ أَخْطَأْتُمُ اَلطَّرِیقَ. فَلَمْ یَزَالُوا کَذَلِکَ حَتَّی أَذِنَ اَللَّهُ لَهُمْ فَدَخَلُوهَا، وَ قَدْ کَانَ کَتَبَهَا لَهُمْ. ﴾ (1)

922 / [75] - عَنْ دَاوُدَ اَلرُّقَی قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ نِعْمَ اَلْأَرْضُ اَلشَّامُ وَ بِئْسَ اَلْقَوْمُ أَهْلُهَا وَ بِئْسَ اَلْبِلاَدُ مِصْرُ أَمَا إِنَّهَا سِجْنُ مَنْ سَخَطِ اَللَّهُ عَلَیْهِ؛ وَ لَمْ یَکُنْ دُخُولُ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِصْرَ إِلاَّ مِنْ سَخَطِهِ وَ مِنْ مَعْصِیَتِهِ مِنْهُمْ لِلَّهِ، لِأَنَّ اَللَّهَ قَالَ: ﴿ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ یَعْنِی اَلشَّامَ فَأَبَوْا أَنْ یَدْخُلُوهَا فَتَاهُوا فِی اَلْأَرْضِ أَرْبَعِینَ سَنَهً فِی مِصْرَ وَ فَیَافِیهَا ثُمَّ دَخَلُوهَا أَرْبَعِینَ سَنَهً ﴾

قَالَ: ﴿ وَ مَا کَانَ خُرُوجُهُمْ مِنْ مِصْرَ وَ دُخُولُهُمْ اَلشَّامَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ تَوْبَتِهِمْ وَ رِضَا اَللَّهِ عَنْهُمْ ﴾ وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ إِنِّی لا کْرَهُ أَنْ آکُلَ شَیْئاً طُبِخَ فِی فَخَّارِها وَ مَا أُحِبُّ أَنْ أَغْسِلَ

ص: 560


1- عنه بحار الأنوار: 181/13 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 423/2 ح 9 . الاختصاص : 265 ( حديث في زيارة المؤمن للّه) بتفصيل، عنه البحار : 177/13 قطعة منه.

74) - از حسین بن ابی العلاء روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام اهل مصر و قوم موسی را مطرح نمود و دربارۀ گفتار آنان: «پس تو و پروردگارت بروید و جنگ کنید، ما این جا نشسته ایم»، فرمود: خداوند ورود آنان را تا مدت چهل سال حرام و ممنوع نمود و مرتّب سرگردان شدند، چون شب فرا می رسید منادی آنان می گفت: کوچ کنید کوچ کنید، عجله کنید عجله کنید، آنان نیز حرکت می کردند ولی چون خورشید غروب می کرد و به محل مورد نظر می رسیدند، خداوند به زمین دستور می داد که چرخش کند و آنان را به همان جایی که بودند برگرداند و آنان هنگام سحر در نزدیکی صبح خود را در همان جای قبلی می یافتند و به یک دیگر می گفتند: این محل همان جایی است که آمده بودیم؛ پس بناچار پیاده می شدند و چون هوا روشن می گشت می دیدند همان جایی هستند که دیروز بوده اند و بعضی به بعضی می گفتند: راه را گم کرده اید و بر همین حالت ادامه دادند، تا آن که خداوند به آنان اجازه داد و توانستند وارد آن سرزمین شوند؛ که از قبل بر آنان مقدر کرده بود.

75) - از داود رقّی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: امام باقر علیه السلام فرمود: چه خوب سرزمینی است شام ولی اهالی بدی دارد و چه بد سرزمینی است مصر، هر آینه که آن جا زندان خشم و غضب خداوند برای بنی اسرائیل بود و بنی اسرائیل به مصر وارد نشدند مگر از روی خشم خدا؛ زیرا که معصیت و نافرمانی خدا را کرده اند، چون خداوند فرمود: «ای قوم! داخل سر زمین مقدس شوید، که خداوند برای شما واجب نموده است» که منظور سرزمین شام است، ولی آنان از ورود به آن جا سرباز زدند و نافرمانی کردند و چهل سال در بیابان سرگردان شدند.

امام باقر علیه السلام فرمود: بیرون شدن آنان از مصر و ورود شان به شام تحقق پیدا نکرد مگر پس از آن که توبه نمودند و خداوند از آنان راضی شد.

سپس امام علیه السلام فرمود: به راستی من دوست ندارم خوردن خوراک هائی را که

ص: 561

رَأْسِی مِنْ طِینِهَا مَخَافَهَ أَنْ تُورِثَنِی تُرْبَتُهَا اَلذُّلَّ وَ تَذْهَبَ بِغَیْرَتِی. ﴾ (1)

923 / [76] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَهَ اَلَّتِی کَتَبَ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ کَانَ فِی عِلْمِهِ أَنَّهُمْ سَیَعْصُونَ وَ یَتِیهُونَ أَرْبَعِینَ سَنَهً ، ثُمَّ یَدْخُلُونَهَا بَعْدَ تَحْرِیمِهِ إِیَّاهَا عَلَیْهِمْ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ ءَادَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴾ ﴿ 27 ﴾

924 / [77] -عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ حَبِیبٍ اَلسِّجِسْتَانِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا قَرَّبَ ابْنَا آدَمَ الْقُرْبَانَ فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ تُقُبِّلَ مِنْ هَابِیلَ وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنْ قَابِیلَ دَخَلَهُ مِنْ ذَلِكَ حَسَدٌ شَدِیدٌ وَ بَغَی عَلَی هَابِیلَ وَ لَمْ یَزَلْ یَرْصُدُهُ وَ یَتَّبِعُ خَلْوَتَهُ حَتَّی ظَفِرَ بِهِ مُتَنَحِّیاً عَنْ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَوَثَبَ عَلَیْهِ فَقَتَلَهُ فَكَانَ مِنْ قِصَّتِهِمَا مَا قَدْ أَنْبَأَ اللَّهُ فِی كِتَابِهِ مِمَّا كَانَ بَیْنَهُمَا مِنَ الْمُحَاوَرَةِ قَبْلَ أَنْ یَقْتُلَهُ. ﴾

ص: 562


1- عنه بحار الأنوار: 181/13 ح 16، و 210/60 ذيل ح 13 أشار إليه، و نحوه 529/66، و البرهان في تفسير القرآن : 424/2 ح 10 ، و مستدرك الوسائل : 486/1 ح 934، و 606/2 ح 2859 قطعة منه، و 291/13 ذيل ح 15385 أشار إليه، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 263 (الفصل الخامس في أحوال مؤمن آل فرعون). قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 186 ح 233 بتفاوت يسير عنه مستدرك الوسائل : 385/1 ح 932 قطعة منه، 291/13 ح 15383 ، و البحار : 210/60 ح 13 ، و 529/66 ح 7 كلاهما عن قصص الأنبياء علیهم السلام للصدوق.
2- عنه بحار الأنوار: 182/13 ح 17 ، و البرهان في تفسير القرآن : 424/2 ح 11.

در ظرف های گِل (سفال) پختۀ مصر، پخته شود هم چنین دوست ندارم سرم را با گِل (سرشور) مصر بشویم و می ترسم که (اگر چنان کنم) برایم ذلّت و خواری پیش آورد و غیرت مرا از بین ببرد.

76) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «ای قوم! داخل سر زمین مقدس شوید، که خداوند برای شما واجب نموده است»، فرمود: خداوند می دانست که آنان معصیت و نافرمانی می کنند و در نتیجه چهل سال سرگردان خواهند شد، پس از آن (توبه می کنند و) بعد از تحمّل محرومیّت ها، وارد آن سرزمین می شوند.

فرمایش خداوند متعال: و حقیقت داستان دو فرزند آدم را برای آن ها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب (به پروردگار) انجام دادند، اما از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد (پس برادری که عملش پذیرفته نشد، به برادرش) گفت: به خدا سوگند! تو را خواهم کشت، او گفت: (من گناهی ندارم؛ زیرا) خدا، فقط از پرهیزگاران می پذیرد. (27)

77) - از هشام بن سالم، به نقل از حبیب سجستانی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: موقعی که دو پسر آدم - (قابیل و هابیل) - قربانی کردند و از یکی قبول شد و از دیگری پذیرفته نشد - فرمود: از هابیل قبول شد و قربانی قابیل قبول نگشت - که این جریان سبب حسادت قابیل شد و کینه برادر را در دل گرفت و پیوسته در کمین او بود، تا در جای خلوتی دور از چشم آدم او را پیدا کرد و با یک حمله برادر خود را کشت، که داستان کشتن و گفتگوی آنان را قبل از کشتن قابیل خداوند متعال در کتاب خویش (قرآن کریم) نقل کرده است.

(امام باقر علیه السلام) فرمود: وقتی آدم از کشته شدن هابیل اطلاع یافت بسیار اندوهناک شد، گریه و زاری زیادی کرد و به خدا شکایت نمود.

ص: 563

قَالَ: ﴿ فَلَمَّا عَلِمَ آدَمُ بِقَتْلِ هَابِیلَ جَزِعَ عَلَیْهِ جَزَعاً شَدِیداً وَ دَخَلَهُ حُزْنٌ شَدِیدٌ. ﴾

قَالَ: فَشَكَا إِلَی اللَّهِ ذَلِكَ. فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنِّی وَاهِبٌ لَكَ ذَكَراً یَكُونُ خَلَفاً لَكَ مِنْ هَابِیلَ قَالَ: فَوَلَدَتْ حَوَّاءُ غُلَاماً زَكِیّاً مُبَارَكاً فَلَمَّا كَانَ یَوْمُ السَّابِعِ سَمَّاهُ آدَمُ شَیْثَ.

فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ: أَنَّمَا هَذَا الْغُلَامُ هِبَةٌ مِنِّی لَكَ فَسَمِّهِ هِبَةَ اللَّهِ.

قَالَ: فَسَمَّاهُ هِبَةَ اللَّهِ.

قَالَ: فَلَمَّا دَنَا أَجَلُ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ یَا آدَمُ! إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رَافِعُ رُوحِکَ إِلَیَّ یَوْمَ کَذَا وَ کَذَا فَأَوْصِ إِلَی خَیْرِ وُلْدِکَ وَ هُوَ هِبَتِیَ اَلَّذِی وَهَبْتُهُ لَکَ، فَأَوْصِ إِلَیْهِ وَ سَلِّمْ إِلَیْهِ مَا عَلَّمْنَاکَ مِنَ اَلْأَسْمَاءِ وَ اَلاِسْمِ اَلْأَعْظَمِ، فَاجْعَلْ ذَلِکَ فِی تَابُوتٍ فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ لاَ یَخْلُوَ أَرْضِی مِنْ عَالِمٍ یَعْلَمُ عِلْمِی وَ یَقْضِی بِحُکْمِی أَجْعَلُهُ حُجَّتِی عَلَی خَلْقِی.

قَالَ: فَجَمَعَ آدَمُ إِلَیْهِ جَمِیعَ وُلْدِهِ مِنَ اَلرِّجَالِ وَ اَلنِّسَاءِ فَقَالَ لَهُمْ: یَا وُلْدِی! إِنَّ اَللَّهَ أَوْحَی إِلَیَّ أَنَّهُ رَافِعٌ إِلَیْهِ رُوحِی وَ أَمَرَنِی أَنْ أُوصِیَ إِلَی خَیْرِ وُلْدِی وَ أَنَّهُ هِبَهُ اَللَّهِ ، فَإِنَّ اَللَّهَ اِخْتَارَهُ لِی وَ لَکُمْ مِنْ بَعْدِی اِسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا أَمْرَهُ، فَإِنَّهُ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی عَلَیْکُمْ ﴾ فَقَالُوا جَمِیعاً: نَسْمَعُ لَهُ وَ نُطِیعُ أَمْرَهُ وَ لاَ نُخَالِفُهُ.

قَالَ: فَأَمَرَ بِالتَّابُوتِ فَعُمِلَ، ثُمَّ جَعَلَ فِیهِ عِلْمَهُ وَ اَلْأَسْمَاءَ وَ اَلْوَصِیَّهَ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَی هِبَهِ اَللَّهِ! وَ تَقَدَّمَ إِلَیْهِ فِی ذَلِکَ وَ قَالَ لَهُ: اُنْظُرْ یَا هِبَهَ اَللَّهِ إِذَا أَنَا مِتُّ فَاغْسِلْنِی وَ کَفِّنِّی وَ صَلِّ عَلَیَّ وَ أَدْخِلْنِی فِی حُفْرَتِی، فَإِذَا مَضَی بَعْدَ وَفَاتِی أَرْبَعُونَ یَوْماً فَأَخْرِجْ عِظَامِی کُلَّهَا مِنْ حُفْرَتِی فَاجْمَعْهَا جَمِیعاً ثُمَّ اِجْعَلْهَا فِی اَلتَّابُوتِ وَ اِحْتَفِظْ بِهِ وَ لاَ تَأْمَنَنَّ عَلَیْهِ أَحَداً غَیْرَکَ، فَإِذَا حَضَرَتْ وَفَاتُکَ وَ أَحْسَسْتَ بِذَلِکَ مِنْ نَفْسِکَ فَالْتَمِسْ خَیْرَ وُلْدِکَ وَ أَلْزَمَهُمْ لَکَ صُحْبَهً وَ أَفْضَلَهُمْ عِنْدَکَ قَبْلَ ذَلِکَ فَأَوْصِ إِلَیْهِ بِمِثْلِ مَا أَوْصَیْتُ بِهِ إِلَیْکَ

ص: 564

پس خداوند به او وحی فرستاد: من به جای هابیل، فرزندی به تو خواهم داد که جانشین تو باشد، پس پسری پاک و پاکیزه از حوا به دنیا آمد و آدم علیه السلام روز هفتم او را شیث نام گذاشت؛ خداوند به او وحی فرمود: این پسر، هبه و بخشش من است نام او را هبة اللّه بگذار، به همین خاطر آدم او را هبة اللّه نامید.

فرمود: و هنگامی که مرگ آدم فرا رسید، خداوند به او خبر داد که به زودی در فلان روز از دنیا خواهی رفت و روح تو را به جانب خود می برم، بهترین فرزند خود را جانشین خودت قرار بده - همان فرزندی را که به تو هدیه دادم - او را وصی خود گردان و آن چه را که از اسماء و اسم اعظم به تو تعلیم داده ایم، به او بسپار، آن ها را درون صندوقی بگذار؛ زیرا مایلم که زمین خالی از دانشمندی که اطلاع از علم من دارد، نباشد، تا بر حکم من قضاوت نماید و او را حجت بر خلق خود قرار می دهم. آدم تمام فرزندان خود - از زن و مرد - را جمع نمود و به آنان گفت: خداوند به من وحی نمود که روح مرا به جانب خود خواهد برد و دستور داد که بهترین فرزند خود را جانشین خودم قرار دهم و او هبة اللّه است که خدا او را برگزیده است، او را به جانشینی خویش برای شما تعیین و معرفی می کنم از دستورش سرپیچی نکنید، او وصی و جانشین من میان شما خواهد بود.

همگی گفتند: ما فرمانبر او خواهیم بود و هرگز با او مخالفت نخواهیم کرد.

سپس دستور داد صندوق را ساختند، آن گاه علوم خود را به همراه اسماء و وصیت نامه در آن نهاد و در اختیار هبة اللّه گذاشت، سپس روی به جانب او کرده و گفت: ای هبة اللّه! متوجه باش موقعی که من از دنیا رفتم، مرا غسل می دهی و کفن می کنی و بر پیکرم نماز می خوانی و دفن می نمایی، زمانی که چهل روز از فوت من گذشت تمام استخوان های مرا جمع کن و در صندوق بگذار و نزد خود نگه دار و در این برنامه به هیچ کس اطمینان نکن. هنگامی که وفات تو رسید و احساس مرگ کردی، بهترین فرزند خویش را که بیشتر در مصاحبت تو بوده و از همه شایسته تر، است وصی و جانشین خود قرار ده ضمناً همین وصیت هایی را که من به تو

ص: 565

وَ لاَ تَدَعَنَّ اَلْأَرْضَ بِغَیْرِ عَالِمٍ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ.

یَا بُنَیَّ! إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَهْبَطَنِی إِلَی اَلْأَرْضِ وَ جَعَلَنِیَ خَلِیفَتَهُ فِیهَا، حُجَّهً لَهُ عَلَی خَلْقِهِ، فَقَدْ أَوْصَیْتُ إِلَیْکَ بِأَمْرِ اَللَّهِ وَ جَعَلْتُکَ حُجَّهً لِلَّهِ عَلَی خَلْقِهِ فِی أَرْضِهِ بَعْدِی، فَلاَ تَخْرُجْ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی تَدَعَ لِلَّهِ حُجَّهً وَ وَصِیّاً وَ تُسَلِّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ مَا فِیهِ کَمَا سَلَّمْتُهُ إِلَیْکَ، وَ أَعْلِمْهُ أَنَّهُ سَیَکُونُ مِنْ ذُرِّیَّتِی رَجُلٌ اِسْمُهُ نُوحٌ یَکُونُ فِی نُبُوَّتِهِ اَلطُّوفَانُ وَ اَلْغَرَقُ، فَمَنْ رَکِبَ فِی فُلْکِهِ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْ فُلْکِهِ غَرِقَ، وَ أَوْصِ وَصِیَّکَ أَنْ یَحْفَظَ بِالتَّابُوتِ وَ بِمَا فِیهِ، فَإِذَا حَضَرَتْ وَفَاتُهُ أَنْ یُوصِیَ إِلَی خَیْرِ وُلْدِهِ وَ أَلْزَمِهِمْ لَهُ وَ أَفْضَلِهِمْ عِنْدَهُ، وَ سَلَّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ مَا فِیهِ، وَ لِیَضَعْ کُلُّ وَصِیُّ وَصِیَّتَهُ فِی اَلتَّابُوتِ وَ لْیُوْصِ بِذَلِکَ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ، فَمَنْ أَدْرَکَ نُبُوَّهَ نُوحٍ فَلْیَرْکَبْ مَعَهُ وَ لِیَحْمِلِ اَلتَّابُوتَ وَ جَمِیعَ مَا فِیهِ فِی فُلْکِهِ وَ لاَ یَتَخَلَّفْ عَنْهُ أَحَدٌ.

وَ یَا هِبَهَ اَللَّهِ! وَ أَنْتُمْ یَا وُلْدِی! إِیَّاکُمْ اَلْمَلْعُونَ قَابِیلَ وَ وُلْدَهُ، فَقَدْ رَأَیْتُمْ مَا فَعَلَ بِأَخِیکُمْ هَابِیلَ فَاحْذَرُوهُ وَ وُلْدَهُ، وَ لاَ تُنَاکِحُوهُمْ وَ لاَ تُخَالِطُوهُمْ، وَ کُنْ أَنْتَ یَا هِبَهَ اَللَّهِ وَ إِخْوَتُکَ وَ أَخَوَاتُکَ فِی أَعْلَی اَلْجَبَلِ وَ اِعْزِلْهُ وَ وُلْدَهُ وَ دَعِ اَلْمَلْعُونَ قَابِیلَ وَ وُلْدَهُ فِی أَسْفَلِ اَلْجَبَلِ.

قَالَ: فَلَمَّا کَانَ اَلْیَوْمُ اَلَّذِی أَخْبَرَ اَللَّهُ أَنَّهُ مُتَوَفِّیهِ فِیهِ تَهَیَّأَ آدَمُ لِلْمَوْتِ وَ أَذْعَنَ بِهِ قَالَ: وَ هَبَطَ عَلَیْهِ مَلَکُ اَلْمَوْتِ فَقَالَ آدَمُ : دَعْنِی یَا مَلَکَ اَلْمَوْتِ! حَتَّی أَتَشَهَّدَ وَ أُثْنِیَ عَلَی رَبِّی بِمَا صَنَعَ عِنْدِی مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْبِضَ رُوحِی.

فَقَالَ آدَمُ: ﴿ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنِّی عَبْدُ اَللَّهِ وَ خَلِیفَتُهُ فِی أَرْضِهِ اِبْتَدَأَنِی بِإِحْسَانِهِ وَ خَلَقَنِی بِیَدِهِ وَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً بِیَدِهِ سِوَایَ وَ نَفَخَ فِیَّ مِنْ

ص: 566

کردم به او بنمای و بدان که نباید زمین از دانشمندی از خانواده ما، خالی باشد.

پسرم! خداوند تبارک و تعالی، مرا در زمین فرود آورد و خلیفه خویش و حجّت بر مردم قرار داد، من سفارش و دستور خدا را به تو ابلاغ کردم و تو را حجّت بر مردم قرار دادم، مبادا از دنیا بروی، مگر این که حجّتی را تعیین نموده و وصی خود قرار دهی.

هم چنین صندوق و محتویاتش را همان طوری که من به تو سپردم، تو نیز به او بسپار. به او بگو: از فرزندان من مردی به نام نوح خواهد آمد، که در زمان پیامبری او طوفان می شود و مردم غرق می گردند، هر کسی که سوار کشتی او شود نجات می یابد و هر که تخلف نماید هلاک گردد.

به جانشین خود سفارش کن صندوق را حفظ کند و او نیز هنگام وفات بهترین فرزند و شایسته ترین آنان را جانشین خویش قرار دهد و صندوق را با آن چه در آن است به جانشین خود بسپارد باید هر وصیّی وصیت نامه خود را در همان صندوق گذارده و این سفارش را به یک دیگر بگویند.

هر که نبوّت نوح را درک کند، به همراه او سوار کشتی شود و صندوق را با محتویاتش در کشتی گذارد، مبادا از نوح تخلف ورزند. ای هبة اللّه! تو و تمام فرزندانم از قابیل ملعون و فرزندانش بر حذر باشید، دیدید که با برادر شما (هابیل) چه معامله ای کرد، با آنان آمیزش و ازدواج نداشته باشید، تو و برادران و خواهرانت در بالای کوه مسکن بگیرید و قابیل و فرزندانش را پائین کوه جای دهید.

(امام باقر علیه السلام) فرمود: روزی که خدا خبر داده بود آدم خواهد مُرد، خود را آماده مرگ کرد و یقین بر آن نمود، چون فرشته مرگ بر او وارد شد، آدم از او درخواست کرد که اجازه بده تا من شهادت به یگانگی خدا دهم و او را به واسطۀ لطف و عنایتی که بمن فرموده است، سپاسگزاری کنم و در همین حال اظهار داشت: شهادت می دهم خدایی بجز اللّه نیست و شریکی ندارد و گواهی می دهم که من بنده خدا و خلیفه او در زمین هستم، مرا مشمول لطف خویش قرار داد و به دست (قدرت) خود مرا آفرید، جز من کسی را به دست خود نیافرید و از روح

ص: 567

رُوحِهِ، ثُمَّ أَجْمَلَ صُورَتِی وَ لَمْ یَخْلُقْ عَلَی خَلْقِی أَحَداً قَبْلِی، ثُمَّ أَسْجَدَ لِی مَلاَئِکَتَهُ وَ عَلَّمَنِی اَلْأَسْمَاءَ کُلَّهَا وَ لَمْ یُعَلِّمْهَا مَلاَئِکَتَهُ ثُمَّ أَسْکَنَنِی جَنَّتَهُ وَ لَمْ یَکُنْ یَجْعَلُهَا دَارَ قَرَارٍ وَ لاَ مَنْزِلَ اِسْتِیطَانٍ، وَ إِنَّمَا خَلَقَنِی لِیُسْکِنَنِی اَلْأَرْضَ لِلَّذِی أَرَادَ مِنَ اَلتَّقْدِیرِ وَ اَلتَّدْبِیرِ وَ قَدَّرَ ذَلِکَ کُلَّهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَخْلُقَنِی، فَمَضَیْتُ فِی قَدَرِهِ وَ قَضَائِهِ وَ نَافِذِ أَمْرِهِ، ثُمَّ نَهَانِی أَنْ آکُلَ مِنَ اَلشَّجَرَهِ فَعَصَیْتُهُ وَ أَکَلْتُ مِنْهَا، فَأَقَالَنِی عَثْرَتِی وَ صَفَحَ لِی عَنْ جُرْمِی، فَلَهُ اَلْحَمْدُ عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ عِنْدِی حَمْداً یَکْمُلُ بِهِ رِضَاهُ عَنِّی. ﴾

قَالَ: فَقَبَضَ مَلَکُ اَلْمَوْتِ رُوحَهُ - صَلَّواتُ اللَّهُ عَلَیْهِ -.

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ نَزَلَ بِکَفَنِ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ بِحَنُوطِهِ وَ اَلْمِسْحَاهِ مَعَهُ قَالَ: وَ نَزَلَ مَعَ جَبْرَئِیلَ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ لِیَحْضُرُوا جِنَازَهَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾

قَالَ: ﴿ فَغَسَّلَهُ هِبَهُ اَللَّهِ وَ جَبْرَئِیلُ کَفَّنَهُ وَ حَنَّطَهُ، ثُمَّ قَالَ: یَا هِبَهَ اَللَّهِ! تَقَدَّمْ فَصَلِّ عَلَی أَبِیکَ وَ کَبِّرْ عَلَیْهِ خَمْساً وَ عِشْرِینَ تَکْبِیرَهً، فَوَضَعَ سَرِیرَ آدَمَ ثُمَّ قَدَّمَ هِبَهَ اَللَّهِ وَ قَامَ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِهِ وَ اَلْمَلاَئِکَهُ خَلْفَهُمَا، فَصَلَّی عَلَیْهِ وَ کَبَّرَ عَلَیْهِ خَمْساً وَ عِشْرِینَ تَکْبِیرَهً وَ اِنْصَرَفَ جَبْرَئِیلُ وَ اَلْمَلاَئِکَهُ، فَحَفَرُوا لَهُ بِالْمِسْحَاهِ ثُمَّ أَدْخَلُوهُ فِی حُفْرَتِهِ، ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِیلُ یَا هِبَهَ اَللَّهِ هَکَذَا فَافْعَلُوا بِمَوْتَاکُمْ وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ اَلْبَیْتِ. ﴾

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ فَقَامَ هِبَهُ اَللَّهِ فِی وُلْدِ أَبِیهِ بِطَاعَهِ اَللَّهِ وَ بِمَا أَوْصَاهُ أَبُوهُ، فَاعْتَزَلَ وُلْدَ اَلْمَلْعُونِ قَابِیلَ فَلَمَّا حَضَرَتْ وَفَاهُ هِبَهِ اَللَّهِ أَوْصَی إِلَی اِبْنِهِ قَیْنَانَ وَ سَلَّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ مَا فِیهِ وَ عِظَامَ آدَمَ وَ وَصِیَّهَ آدَمَ وَ قَالَ لَهُ: إِنْ أَنْتَ أَدْرَکْتَ نُبُوَّهَ نُوحٍ فَاتَّبِعْهُ وَ اِحْمِلِ اَلتَّابُوتَ مَعَکَ فِی فُلْکِهِ وَ لاَ تَخَلَّفَنَّ عَنْهُ فَإِنَّ فِی نُبُوَّتِهِ یَکُونُ اَلطُّوفَانُ وَ اَلْغَرَقُ، فَمَنْ رَکِبَ فِی فُلْکِهِ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ غَرِقَ. ﴾

ص: 568

خود در من دمید و مرا زیبا آفرید و به صورت من، کسی را قبل از من نیافریده بود، فرشته ها را به سجده برای من دستور داد و تمام اسامی را به من آموخت، با این که آن اسامی را به فرشته ها اطلاع نداده بود مرا در بهشت خود جای داد، ولی آن جا را قرارگاه و وطن (دایمی) من قرار نداده بود به درستی که مرا آفرید تا در زمینی که مقدّر نموده بود ساکن نماید؛ تمامی این ها برنامه هائی بود که قبل از آفریدن من تعیین کرده بود.

من در راه تقدیر و دستور او به زندگی خود ادامه دادم، تا این که بعد از آن به من دستور داد از آن درخت نخورم، ولی من مخالفت کرده و از آن درخت میل کردم که همان سبب لغزش من شد و خداوند از خطای من درگذشت، من او را بر تمام نعمت هائی که به من عنایت فرموده ستایش می کنم، آن چنان ستایشی که موجب رضایت او گردد. سپس فرشته مرگ (عزرائیل) مأموریت خود را انجام داد و روح آدم - صلوات اللّه علیه - را گرفت.

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا جبرئیل برای آدم کفن به همراه حنوط و بیل آورد و به همراه جبرئیل هفتاد هزار فرشته آمده بودند، تا در تشییع جنازه آدم علیه السلام شرکت کنند، هبة اللّه او را غسل داده و جبرئیل کفن و حنوط نمود، بعد از آن جبرئیل به هبة اللّه گفت: تو بر پدر خود نماز بخوان و بر او بیست و پنج تکبیر بگو پس تابوت آدم علیه السلام نهاده شد و هبة اللّه جلو ایستاد و جبرئیل طرف راست و دیگر فرشته ها پشت سر او نماز خواندند و هبة اللّه بیست و پنج تکبیر گفت.

پس از آن جبرئیل با کمک فرشته ها برای آدم به وسیله بیل قبری را کندند و او را دفن نمودند، بعد از آن جبرئیل به هبة اللّه گفت: نسبت به مردگان خویش چنین برنامه ای را انجام دهید و سلام و درود خدا بر شما خاندان (نبوّت) باد.

امام باقر علیه السلام فرمود: هبة اللّه با دیگر فرزندان آدم شروع به طاعت خداوند متعال و انجام دستورات آدم نمودند، اما فرزندان قابیل ملعون کناره گیری کردند.

اما هنگامی که وفات هبة اللّه رسید، فرزند خود قینان را وصیّ خود قرار داد،

ص: 569

قَالَ: فَقَامَ قَیْنَانُ بِوَصِیَّهِ هِبَهِ اَللَّهِ فِی إِخْوَتِهِ وَ وُلْدِ أَبِیهِ بِطَاعَهِ اَللَّهِ قَالَ: فَلَمَّا حَضَرَتْ قَیْنَانَ اَلْوَفَاهُ أَوْصَی إِلَی اِبْنِهِ مَهْلاَئِیلَ وَ سَلَّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ مَا فِیهِ وَ اَلْوَصِیَّهِ، فَقَامَ مَهْلاَئِیلُ بِوَصِیَّهِ قَیْنَانَ وَ سَارَ بِسِیرَتِهِ فَلَمَّا حَضَرَتْ مَهْلاَئِیلَ اَلْوَفَاهُ أَوْصَی إِلَی اِبْنِهِ یردَ ، فَسَلَّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ جَمِیعَ مَا فِیهِ وَ اَلْوَصِیَّهَ.

فَتَقَدَّمَ إِلَیْهِ فِی نُبُوَّهِ نُوحٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَلَمَّا حَضَرَتْ وَفَاهُ بُرْدَ (1) أَوْصَی إِلَی اِبْنِهِ أُخْنُوخَ - وَ هُوَ إِدْرِیسُ - فَسَلَّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ جَمِیعَ مَا فِیهِ وَ اَلْوَصِیَّهَ فَقَامَ أخنوخ بِوَصِیَّهِ یردَ ، فَلَمَّا قَرُبَ أَجَلُهُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: ﴿ أَنِّی رَافِعُکَ إِلَی اَلسَّمَاءِ وَ قَابِضٌ رُوحِکَ فِی اَلسَّمَاءِ فَأَوْصِ إِلَی اِبْنِکَ خَرْقَاسِيل ﴾ (2)

فَقَامَ خرقاسیل بِوَصِیَّهِ أخنوخ ، فَلَمَّا حَضَرَتْهُ اَلْوَفَاهُ أَوْصَی إِلَی اِبْنِهِ نُوحٍ ، وَ سَلَّمَ إِلَیْهِ اَلتَّابُوتَ وَ جَمِیعَ مَا فِیهِ وَ اَلْوَصِیَّهَ.

قَالَ: فَلَمْ یَزَلِ اَلتَّابُوتُ عِنْدَ نُوحٍ حَتَّی حَمَلَهُ مَعَهُ فِی فُلْکِهِ فَلَمَّا حَضَرَتْ نُوحَ اَلْوَفَاهُ أَوْصَی إِلَی اِبْنِهِ سَامٍ ، وَ سَلَّمَ اَلتَّابُوتَ وَ جَمِیعَ مَا فِیهِ وَ اَلْوَصِیَّهَ.

قَالَ حَبِیبٌ اَلسِّجِسْتَانِیُّ: ثُمَّ اِنْقَطَعَ حَدِیثُ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عِنْدَهَا. (3)

ص: 570


1- و في البحار : 264/11 ح 14 عن قصص الأنبياء علیهم السلام حضرت وفاة یَرد، و 61/23 ضمن ح 2 عن العيّاشي : حضرت وفاة بُرد.
2- في البحار: 61/23 : فأوص إلى ابنك حِرْقَاسِيل ، و 264/11: فأوص إلى ابنك خَرْقَاسِيل .
3- عنه بحار الأنوار: 59/23 ح 2 ، و البرهان في تفسير القرآن : 431/2 ح 7. تفسير القمّي : 165/1 بإسناده عن ثوير بن أبي فاختة ، قال : سمعت عليّ بن الحسين علیهما السلام إلى قوله : فسمّاه آدم علیه السلام هبة اللّه - بتفاوت -، عنه البحار : 230/11 ح 8، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 62 ح 43 بتفاوت عنه البحار: 264/11 ح 14 .

صندوق و استخوان های آدم و وصیت نامه او را به وی سپرد و گفت: اگر نبوّت نوح را درک کردی از او پیروی نما و صندوق را با خود در کشتی حمل کن، مبادا که از او کناره گیری کنی چون در نبوّت او طوفان و غرق خواهد بود، هر که در کشتی او سوار شود نجات می یابد و هر که تخلف ورزد غرق می شود.

قینان وصیت هبة اللّه را در مورد برادران و فرزندان پدر خویش در رابطه با طاعت خداوند متعال بکار بست، هنگامی که وفات او فرا رسید مهلائیل را وصیّ خود قرار داد و صندوق و محتویات آن را با وصیت نامه خود به او سپرد، مهلائیل نیز به دستور و روش او عمل کرد، هنگام وفات مهلائیل که رسید، پسرش بُرد را جانشین خویش قرار داد و صندوق و محتویاتش را با وصیت نامه به او تحویل داد، در زمان نبوت نوح، بُرد به فرزند خویش اُخنُوخ - که همان ادریس است - وصیت کرد و صندوق و تمام محتویاتش را با وصیت نامه به او داد اخنوخ آن چه در وصیت نامه بزد بود انجام داد، هنگام مرگ، خدا به او وحی فرستاد: من تو را به آسمان می برم و در آسمان روحت را می گیرم فرزندت حرقائیل (حرقاسیل) را وصیّ خود قرار بده او نیز وصیت اُخنوخ را انجام داد و هنگام وفات، به فرزند خود نوح وصیت کرد و صندوق و محتویاتش را با وصیت نامه به او تحویل داد و در نزد نوح بود تا آن را با خود در کشتی نهاد.

(امام باقر علیه السلام) فرمود: نوح به فرزند خود سام وصیت کرد و صندوق را با آن چه در آن بود به اضافه وصیت نامه خویش به او سپرد.

حبیب سجستانی (راوی حدیث) گفته است: فرمایش امام باقر علیه السلام در همین جا قطع و تمام شد.

ص: 571

925 / [78] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لَمَّا أَکَلَ آدَمُ مِنَ اَلشَّجَرَهِ أُهْبِطَ إِلَی اَلْأَرْضِ فَوُلِدَ لَهُ هَابِیلُ وَ أُخْتُهُ تَوْأَمٌ، ثُمَّ وُلِدَ قَابِیلُ وَ أُخْتُهُ تَوْأَمٌ، ثُمَّ إِنَّ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَمَرَ هَابِیلَ وَ قَابِیلَ أَنْ یُقَرِّبَا قُرْبَاناً وَ کَانَ هَابِیلُ صَاحِبَ غَنَمٍ وَ کَانَ قَابِیلُ صَاحِبَ زَرْعٍ فَقَرَّبَ هَابِیلُ کَبْشاً مِنْ أَفْضَلِ غَنَمِهِ، وَ قَرَّبَ قَابِیلُ مِنْ زَرْعِهِ مَا لَمْ یَکُنْ یُنَقَّ کَمَا أَدْخَلَ بَیْتَهُ فَتُقُبِّلَ قُرْبَانُ هَابِیلَ وَ لَمْ یُقْبَلْ قُرْبَانُ قَابِیلَ ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ اُتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ اِبْنَیْ ءَادَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ اَلْآخَرِ ﴾ اَلْآیَهِ وَ کَانَ اَلْقُرْبَانُ تَأْکُلُهُ اَلنَّارُ ، فَعَمَدَ قَابِیلُ إِلَی اَلنَّارِ فَبَنَی لَهَا بَیْتاً وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ بَنَی بُیُوتَ اَلنَّارِ ، فَقَالَ لَأَعْبُدَنَّ هَذِهِ اَلنَّارَ حَتَّی یَتَقَبَّلَ قُرْبَانِی. ﴾

﴿ ثُمَّ إِنَّ إِبْلِیسَ - عَدُوَّ اَللَّهِ - أَتَاهُ وَ هُوَ یَجْرِی مِنِ اِبْنِ آدَمَ مَجْرَی اَلدَّمِ فِی اَلْعُرُوقِ، فَقَالَ لَهُ: یَا قَابِیلُ! قَدْ تُقُبِّلَ قُرْبَانُ هَابِیلَ وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ قُرْبَانُکَ وَ أَنَّکَ إِنْ تَرَکْتَهُ یَکُونُ لَهُ عَقِبٌ یَفْتَخِرُونَ عَلَی عَقِبِکَ، وَ یَقُولُونَ: نَحْنُ أَبْنَاءُ اَلَّذِینَ تُقُبِّلَ قُرْبَانُهُ، وَ أَنْتُمْ أَبْنَاءُ اَلَّذِینَ تُرِکَ قُرْبَانُهُ فَاقْتُلْهُ لِکَیْ لاَ یَکُونَ لَهُ عَقِبٌ یَفْتَخِرُونَ عَلَی عَقِبِکَ فَقَتَلَهُ ﴾

فَلَمَّا رَجَعَ قَابِیلُ إِلَی آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ لَهُ: ﴿ یَا قَابِیلُ! أَیْنَ هَابِیلُ؟ ﴾

فَقَالَ: اُطْلُبْهُ حَیْثُ قَرَّبْنَا اَلْقُرْبَانَ، فَانْطَلَقَ آدَمُ فَوَجَدَ هَابِیلَ قَتِیلاً، فَقَالَ آدَمُ : لُعِنْتِ مِنْ أَرْضٍ کَمَا قَبِلْتِ دَمَ هَابِیلَ فَبَکَی آدَمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی هَابِیلَ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً.

ثُمَّ إِنَّ آدَمَ سَأَلَ رَبَّهُ وَلَداً فَوُلِدَ لَهُ غُلاَمٌ فَسَمَّاهُ هِبَهَ اَللَّهِ ، لِأَنَّ اَللَّهَ وَهَبَهُ لَهُ وَ أُخْتُهُ تَوْأَمٌ.

فَلَمَّا اِنْقَضَتْ نُبُوَّهُ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اُسْتُکْمِلَتْ أَیَّامُهُ أَوْحَی اَللَّهُ تَعَالَى إِلَیْهِ: أَنْ یَا آدَمُ! قَدْ قَضَیْتَ نُبُوَّتَکَ وَ اِسْتَکْمَلْتَ أَیَّامَکَ، فَاجْعَلِ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی عِنْدَکَ وَ اَلْإِیمَانَ وَ اَلاِسْمَ

ص: 572

78) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: موقعی که آدم از آن درخت ممنوع تناول کرد و بر زمین فرود آمد و هابیل با خواهرش دو قلو به دنیا آمدند و بعد از آن ها نیز قابیل با خواهرش دو قلو تولد یافتند. سپس آدم به هابیل و قابیل دستور داد تا (برای خداوند) قربانی کنند و هابیل گوسفند دار بود و قابیل مشغول زراعت شده بود، هابیل یکی از بهترین گوسفند های خود را برای قربانی آورد، اما قابیل از زراعت خود مقداری چیز بی ارزش آورد.

قربانی هابیل پذیرفته شد ولی از قابیل پذیرفته نگردید؛ و این همان فرمایش خداوند است: «و برای آن ها داستان فرزندان آدم را بیان کن، هنگامی که قربانی را تقدیم کردند، پس از یک نفر شان پذیرفته شد و از دیگری نشد او گفت هر آینه تو را می کشم، او گفت: خداوند فقط از پرهیزکاران می پذیرد». و (نشانه قبولی قربانی این بود که) آتش آن را می بلعید، از آن پس قابیل آتش خانه ای بنا کرد - و او اول کسی بود که آتش کده ساخت - و گفت آن قدر این آتش را می پرستم تا قربانی مرا هم قبول کند.

پس از آن ابلیس آن دشمن خدا - که مانند خون در رگ انسان می تواند جریان پیدا کند - پیش قابیل آمده و گفت: چون قربانی هابیل قبول شد و از تو پذیرفته نگردید، اگر چاره ای برای این کار نکنی او دارای فرزندانی خواهد شد و فرزندان او بر فرزندان تو فخر می کنند و می گویند: ما فرزندان کسی هستیم که قربانی او قبول شد و شما فرزندان کسی هستید که قربانی او پذیرفته نگشت، پس صلاح اینست که او را بکشی تا دارای فرزندی نشود و بر فرزندان تو فخر نکنند، قابیل هم او را کشت. وقتی قابیل پیش پدرش آدم علیه السلام آمد، آدم از او جویای حال هابیل شد؟ گفت: بروید همان جائی را بگردید که قربانی کردیم.

وقتی آدم جستجو کرد هابیل را کشته یافت، اظهار داشت: نفرین بر تو ای زمین! که خون هابیل را قبول کردی و چهل شبانه روز برای او گریه کرد.

بعد از آن از درگاه خداوند درخواست کرد تا فرزندی دیگر عطایش کند.

پس فرزند پسری برایش به دنیا آمد که او را هبة اللّه نام نهاد؛ زیرا خداوند او و

ص: 573

اَلْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ اَلْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ اَلنُّبُوَّهِ فِی اَلْعَقِبِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ عِنْدَ هِبَهِ اَللَّهِ اِبْنِکَ، فَإِنِّی لَمْ أَقْطَعِ اَلْعِلْمَ وَ اَلْإِیمَانَ وَ اَلاِسْمَ اَلْأَعْظَمَ وَ آثَارَ عِلْمِ اَلنُّبُوَّهِ مِنَ اَلْعَقِبِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ، وَ لَنْ أَدَعَ اَلْأَرْضَ إِلاَّ وَ فِیهَا عَالِمٌ یُعْرَفُ بِهِ دِینِی وَ یُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِی وَ یَکُونُ نَجَاهً لِمَنْ یُولَدُ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ نُوحٍ .

وَ بَشَّرَ آدَمَ بِنُوحٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ وَ قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ بَاعِثٌ نَبِیّاً اِسْمُهُ نُوحٌ فَإِنَّهُ یَدْعُو إِلَی اَللَّهِ وَ یُکَذِّبُهُ قَوْمُهُ، فَیُهْلِکُهُمُ اَللَّهُ بِالطُّوفَانِ فَکَانَ بَیْنَ آدَمَ وَ نُوحٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ عَشْرَهُ أَباً کُلُّهُمْ أَنْبِیَاءُ وَ أَوْصَی آدَمُ إِلَی هِبَهِ اَللَّهِ أَنَّ مَنْ أَدْرَکَهُ مِنْکُمْ فَلْیُؤْمِنْ بِهِ وَ لْیَتَّبِعْهُ وَ لْیُصَدِّقْ بِهِ فَإِنَّهُ یَنْجُو مِنَ اَلْغَرَقِ، ثُمَّ إِنَّ آدَمَ مَرِضَ اَلْمَرْضَهَ اَلَّتِی مَاتَ فِیهَا فَأَرْسَلَ هِبَهَ اَللَّهِ فَقَالَ لَهُ: إِنْ لَقِیتَ جَبْرَئِیلَ وَ مَنْ لَقِیتَ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُ: یَا جَبْرَئِیلُ إِنَّ أَبِی یَسْتَهْدِیکَ مِنْ ثِمَارِ اَلْجَنَّهِ. ﴾

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ یَا هِبَهَ اَللَّهِ! إِنَّ أَبَاکَ قَدْ قُبِضَ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ - وَ مَا نَزَلْنَا إِلاَّ لِلصَّلاَهِ عَلَیْهِ فَارْجِعْ، فَرَجَعَ فَوَجَدَ آدَمَ قَدْ قُبِضَ فَأَرَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَیْفَ یَغْسِلُهُ حَتَّی إِذَا بَلَغَ اَلصَّلاَهَ عَلَیْهِ، قَالَ هِبَهُ اَللَّهِ : یَا جَبْرَئِیلُ تَقَدَّمْ فَصَلِّ عَلَی آدَمَ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ : إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَنَا أَنْ نَسْجُدَ لِأَبِیکَ آدَمَ وَ هُوَ فِی اَلْجَنَّهِ فَلَیْسَ لَنَا أَنْ نَؤُمَّ شَیْئاً مِنْ وُلْدِهِ، فَتَقَدَّمَ هِبَهُ اَللَّهِ فَصَلَّی عَلَی أَبِیهِ آدَمَ وَ جَبْرَئِیلُ خَلْفَهُ، وَ جُنُودُ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ کَبَّرَ عَلَیْهِ ثَلاَثِینَ تَکْبِیرَهً، فَأَمَرَهُ جَبْرَئِیلُ فَرَفَعَ مِنْ ذَلِکَ خَمْساً وَ عِشْرِینَ تَکْبِیرَهً وَ اَلسُّنَّهُ اَلْیَوْمَ فِینَا خَمْسُ تَکْبِیرَاتٍ، وَ قَدْ کَانَ یُکَبِّرُ عَلَی أَهْلِ بَدْرٍ تِسْعاً وَ سَبْعاً. ﴾

﴿ ثُمَّ إِنَّ هِبَهَ اَللَّهِ لَمَّا دَفَنَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَتَاهُ قَابِیلُ فَقَالَ: یَا هِبَهَ اَللَّهِ! إِنِّی قَدْ رَأَیْتُ أَبِی آدَمَ قَدْ خَصَّکَ مِنَ اَلْعِلْمِ بِمَا لَمْ أُخَصَّ بِهِ أَنَا وَ هُوَ اَلْعِلْمُ اَلَّذِی دَعَا بِهِ أَخُوکَ هَابِیلُ فَتُقُبِّلَ

ص: 574

خواهرش را (دو قلو) به آدم هدیه داد. و چون نبوّت آدم علیه السلام به پایان رسید و مدّت عمرش خاتمه یافت، خداوند به او وحی نمود: ای آدم! نبوّت تو سپری گشت و عمرت پایان یافت، علومی که نزدت می باشد، به همراه ایمان (عهد نامه) و اسم اکبر و ميراث علم و آثار نبوّت را به جانشین خود از ذریّه ات - که فرزندت هبة اللّه باشد - تحویل بده؛ به درستی که من هیچ گاه علومی که نزد تو می باشد به همراه ایمان (عهد نامه) و اسم اکبر و میراث علم و آثار نبوت را به جانشینان تو از ذریّه ات، تا روز قیامت قطع نخواهم کرد و زمین را خالی نمی گذارم، بلکه بر آن دانشمندی را قرار می دهم که آشنای به دین به دین می باشد و اطاعت و فرمان برداری از (برنامه های) من به وسیله او شناخته می شود، او نجات بخش انسان هایی است که بین تو و نوح به دنیا می آیند.

آدم علیه السلام ظهور نوح را به هبة اللّه بشارت داد و گفت: به راستی خداوند پیامبری را به نام نوح مبعوث می نماید که (همگان را) به خدا پرستی دعوت می کند و امّتش او را تکذیب می کنند و خداوند به وسیله طوفان (آب)، آنان را هلاک می گرداند - که بین آدم و نوح ده پشت فاصله بود و تمام آن ها پیاه بودند- .

سپس به هبة اللّه گفت: اگر هر کدام از شما او را درک کردید، ایمان بیاورید و از او پیروی کنید و (گفتار و برنامه هایش را) تصدیق نمائید؛ چون او موجب نجات از غرق شدن می شود. و چون آدم بیمار شد -همان بیماری که به مردن او انجامید - به هبة اللّه گفت: اگر جبرئیل و یا هر یک از دیگر فرشته ها را دیدی، سلام مرا به او برسان و بگو: پدرم از شما تقاضای میوه بهشتی نموده است.

(چون پیغام آدم را رساند) جبرئیل گفت: پدرت از دنیا رفته است و ما برای نماز (بر جنازه) او آمده ایم، پس بر گرد و پیش او برو، وقتی هبة اللّه برگشت، دید آدم از دنیا رفته است. جبرئیل به او یاد داد که چگونه آدم علیه السلام را غسل دهد، پس او را غسل داد و موقع نماز به جبرئیل گفت: جلو بیا و بر(جنازه) آدم نماز بخوان.

جبرئیل به او گفت: به درستی که خداوند ما را مأمور کرده تا پدرت آدم را موقعی که در بهشت بود، سجده کنیم، پس اکنون شایسته نیست برای ما که امامت بر فرزندان او نمائیم، پس هبة اللّه پیش رفت و بر (جنازه) پدر خود نماز خواند

ص: 575

مِنْهُ قُرْبَانُهُ، وَ إِنَّمَا قَتَلْتُهُ لِکَیْلاَ یَکُونَ لَهُ عَقِبٌ فَیَفْتَخِرُونَ عَلَی عَقِبِی، فَیَقُولُونَ نَحْنُ أَبْنَاءُ اَلَّذِی تُقُبِّلَ مِنْهُ قُرْبَانُهُ وَ أَنْتُمْ أَبْنَاءُ اَلَّذِی تُرِکَ قُرْبَانُهُ وَ أَنَّکَ إِنْ أَظْهَرْتَ مِنَ اَلْعِلْمِ اَلَّذِی اِخْتَصَّکَ بِهِ أَبُوکَ شَیْئاً قَتَلْتُکَ کَمَا قَتَلْتُ أَخَاکَ هَابِیلَ. ﴾

فَلَبِثَ هِبَهُ اَللَّهِ وَ اَلْعَقِبُ مِنْ بَعْدِهِ مُسْتَخْفِینَ بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ اَلْعِلْمِ وَ اَلْإِیمَانِ وَ اَلاِسْمِ اَلْأَکْبَرِ وَ مِیرَاثِ اَلنُّبُوَّهِ وَ آثَارِ اَلْعِلْمِ وَ اَلنُّبُوَّهِ حَتَّی بَعَثَ اَللَّهُ نُوحاً ، وَ ظَهَرَتْ وَصِیَّهُ هِبَهِ اَللَّهِ فِی وُلْدِهِ حِینَ نَظَرُوا فِی وَصِیَّهِ آدَمَ ، فَوَجَدُوا نُوحاً نَبِیّاً قَدْ بَشَّرَ بِهِ أَبُوهُمْ آدَمُ ، فَآمَنُوا بِهِ وَ اِتَّبَعُوهُ وَ صَدَّقُوه.

وَ قَدْ کَانَ آدَمُ أَوْصَی هِبَهَ اَللَّهِ أَنْ یَتَعَاهَدَ هَذِهِ اَلْوَصِیَّهَ عِنْدَ رَأْسِ کُلِّ سَنَهٍ فَیَکُونَ یَوْمَ عِیدِهِمْ، فَیَتَعَاهَدُونَ بَعْثَ نُوحٍ وَ زَمَانَهُ اَلَّذِی یَخْرُجُ فِیهِ، وَ کَذَلِکَ فِی وَصِیَّهِ کُلِّ نَبِیٍّ حَتَّی بَعَثَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. (1)

926 / [79] - قَالَ هِشَامُ بْنُ اَلْحَکَمِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

﴿ لَمَّا أَمَرَ اَللَّهُ آدَمَ أَنْ یُوصِیَ إِلَی هِبَهِ اَللَّهِ أَمَرَهُ أَنْ یَسْتُرَ ذَلِکَ فَجَرَتِ اَلسُّنَّهُ فِی ذَلِکَ بِالْکِتْمَانِ فَأَوْصَی إِلَیْهِ وَ سَتَرَ ذَلِکَ. ﴾ (2)

ص: 576


1- عنه بحار الأنوار: 63/23 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 434/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 267/22 ح 1931 قطعة منه. الكافي : 113/82 ح 92 بتفاوت يسير، إكمال الدين و إتمام النعمة : 213 ح 2 بتفاوت، عنه البحار: 43/11 ح 49 .
2- عنه بحار الأنوار: 65/13 ح 3، و البرهان في تفسير القرآن : 435/2 ح 9

و جبرئیل با دیگر فرشته ها پشت سر او ایستادند و چون هبة اللّه (برای نماز میّت) سی تکبیر گفت، جبرئیل به او دستور داد تا بیست و پنج تکبیر را بلند بگوید، ولی امروز در بین ما پنج تکبیر معمول است، اما بر (کشته های) اهل بدر هفت و نُه تکبیر گفته شد. پس از این که هبة اللّه پدرش آدم علیه السلام را دفن کرد، قابیل پیش او آمد و گفت: پدرم به تو امتیازی از نظر علم داده که آن را به من نداده و آن همان امتیازی بود که برادرت هابیل آن را خواند و قربانیش پذیرفته شد و من او را کشتم تا فرزندی نداشته باشد که بخواهند بر فرزندان من افتخار کنند و بگویند: ما فرزند کسی هستیم که قربانی او قبول شده و شما فرزندان کسی هستید که قربانی او پذیرفته نگشت اگر تو هم از علمی که پدر در اختیارت گذاشته اظهار کنی، مثل هابیل کشته خواهی شد.

از آن روز هبة اللّه و فرزندانش پس از او علم و ایمان و اسم بزرگ و میراث نبوّت و آثار علم پیامبری را پیوسته مخفی می داشتند تا نوح علیه السلام مبعوث شد و وصيّت هبة اللّه آشکار گشت، موقعی که به وصیّت نامه آدم علیه السلام نگاه کردند دیدند که بشارت به ظهور نوح و پیامبری او داده است، به او ایمان آورده و (گفتار و برنامه هایش را) تصدیق نمودند و از او پیروی کردند. و آدم علیه السلام به هبة اللّه دستور داده بود که این وصیّت نامه را در هر سال یک بار ملاحظه کنند و آن روز را عید قرار دهند، پیوسته (در بین هم دیگر) سخن از بعثت نوح و زمان ظهورش بود، هم چنین این برنامه در وصیت نامه هر پیامبری اجرا می شد، تا خداوند حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را مبعوث کرد.

79) - هشام بن حکم گفته است:

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی خداوند تبارک و تعالی به آدم دستور داد که به هبة اللّه وصیت کند، امر کرد تا این جریان را مخفی بدارد، لذا از آن به بعد قرار بر کتمان و پنهان داشتن شد، پس به او وصیت کرد و او هم کتمان نمود.

ص: 577

927 / [80] -عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ قَابِیلَ بْنَ آدَمَ مُعَلَّقٌ بِقُرُونِهِ فِی عَیْنِ اَلشَّمْسِ، تَدُورُ بِهِ حَیْثُ دَارَتْ فِی زَمْهَرِیرِهَا وَ حَمِیمِهَا إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ، فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ صَیَّرَهُ اَللَّهُ إِلَی اَلنَّارِ. ﴾ (1)

927 / [80]-عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

ذَکَرَ اِبْنَ آدَمَ اَلْقَاتِلَ قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ مَا حَالُهُ، أَمِنْ أَهْلِ اَلنَّارِ هُوَ؟

فَقَالَ: ﴿ سُبْحَانَ اَللَّهِ! اَللَّهُ أَعْدَلُ مِنْ ذَلِکَ أَنْ یَجْمَعَ عَلَیْهِ عُقُوبَهَ اَلدُّنْیَا وَ عُقُوبَهَ اَلْآخِرَهِ. ﴾ (2)

929 / [82] -عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ إِنَّ اِبْنَ آدَمَ اَلَّذِی قَتَلَ أَخَاهُ کَانَ قَابِیلَ اَلَّذِی وُلِدَ فِی اَلْجَنَّهِ. ﴾ (3)

930 / [83] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّ اَلنَّاسَ یَزْعُمُونَ أَنَّ آدَمَ زَوَّجَ اِبْنَتَهُ مِنِ اِبْنِهِ؟ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ قَدْ قَالَ اَلنَّاسُ فِی ذَلِکَ وَ لَکِنْ یَا سُلَیْمَانُ! أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: لَوْ عَلِمْتُ أَنَّ آدَمَ زَوَّجَ اِبْنَتَهُ مِنِ اِبْنِهِ لَزَوَّجْتُ زَیْنَبَ مِنَ اَلْقَاسِمِ، وَ مَا کُنْتُ لِأَرْغَبَ عَنْ دِیْنِ آدَمَ. ﴾

فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّ قَابِیلَ إِنَّمَا قَتَلَ هَابِیلَ لِأَنَّهُمَا تَغَایَرَا عَلَی أُخْتِهِمَا؟

ص: 578


1- عنه بحار الأنوار: 244/11 ح 41، و البرهان في تفسير القرآن : 436/2 ح 10، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 58 (الفصل الرابع في تزويج آدم علیه السلام و حوّاء).
2- عنه بحار الأنوار: 245/11 ح 42، و البرهان في تفسير القرآن : 436/2 ح 11 .
3- عنه بحار الأنوار: 245/11 43 ، و البرهان في تفسير القرآن : 436/2 ح 12 .

80) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: قابیل فرزند آدم (برای عقوبت عملش) در برابر حرارت خورشید آویزان نگه داشته شده و همراه آن تا روز قیامت می گردد تا از حرارتش گداخته شده و روز قیامت به آتش دوزخ ملحق گردد.

81) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام باقر علیه السلام (مسأله قابیل) فرزند آدم کشنده (هابیل) مطرح شد و من عرضه داشتم: وضعیت او چگونه است، آیا اهل آتش می باشد؟

فرمود: سبحان اللّه! خداوند عادل تر از آن است که شخصی را هم در دنیا و هم در آخرت عقاب نماید.

82) - از عیسی بن عبد اللّه علوی، به نقل از پدرانش روایت کرده است، که گفت امام على علیه السلام فرمود: فرزند آدم که قاتل برادر خود می باشد، همان قابیل بود که در بهشت باغی از باغ های دنیا تولد یافته است.

83) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! مردم گمان می کنند که آدم دختر خود را برای فرزندش ازدواج کرد.

امام صادق علیه السلام فرمود: مردم چنین گفته اند، ولی ای سلیمان! آیا ندانسته ای که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: اگر می دانستم آدم دخترش را برای پسرش ازدواج کرده، من نیز (دخترم) زینب را برای (پسرم) قاسم ازدواج می کردم و از آئین و روش آدم باز نمی گشتم؟

عرض کردم: فدایت گردم! مردم گمان دارند که قابیل، به این خاطر برادرش را کشت، چون آن دو بر سر خواهر شان اختلاف داشتند. فرمود: ای سلیمان! تو هم این چنین می گویی! آیا حیاء نمی کنی چنین بر علیه پیامبر خدا (آدم) روایت می کنی؟!

عرض کردم: فدایت گردم! پس برای چه قابیل برادرش هابیل را کشت؟

فرمود: به خاطر وصایت پدر و جانشینی (نبوّت و ولایت) بود.

ص: 579

فَقَالَ لَهُ: ﴿ یَا سُلَیْمَانُ! تَقُولُ هَذَا أَمَا تَسْتَحْیِی أَنْ تَرْوِیَ هَذَا عَلَی نَبِیِّ اَللَّهِ آدَمَ؟! ﴾

فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَبِمَ قَتَلَ قَابِیلُ هَابِیلَ؟

فَقَالَ: ﴿ فِی اَلْوَصِیَّهِ ثُمَّ قَالَ لِی: یَا سُلَیْمَانُ! إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی آدَمَ أَنْ یَدْفَعَ اَلْوَصِیَّهَ وَ اِسْمَ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمَ إِلَی هَابِیلَ، وَ کَانَ قَابِیلُ أَکْبَرَ مِنْهُ، فَبَلَغَ ذَلِکَ قَابِیلَ. فَغَضِبَ فَقَالَ: أَنَا أَوْلَی بِالْکَرَامَهِ وَ اَلْوَصِیَّهِ. فَأَمَرَهُمَا أَنْ یُقَرِّبَا قُرْبَاناً یُوحَی مِنَ اَللَّهِ إِلَیْهِ، فَفَعَلاَ فَقَبِلَ اَللَّهُ قُرْبَانَ هَابِیلَ فَحَسَدَهُ قَابِیلُ فَقَتَلَهُ. ﴾

فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! فَمِمَّنْ تَنَاسَلَ وُلْدُ آدَمَ ، هَلْ کَانَتْ أُنْثَی غَیْرَ حَوَّاءَ؟ وَ هَلْ کَانَ ذَکَرٌ غَیْرَ آدَمَ ؟

فَقَالَ: ﴿ یَا سُلَیْمَانُ! إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی رَزَقَ آدَمَ مِنْ حَوَّاءَ قَابِیلَ، وَ کَانَ ذَکَرُ وُلْدِهِ مِنْ بَعْدِهِ هَابِیلَ، فَلَمَّا أَدْرَکَ قَابِیلُ مَا یُدْرِکُ اَلرِّجَالُ، أَظْهَرَ اَللَّهُ لَهُ جِنِّیَّهً، وَ أَوْحَی إِلَی آدَمَ أَنْ یُزَوِّجَهَا قَابِیلَ ، فَفَعَلَ ذَلِکَ آدَمُ وَ رَضِیَ بِهَا قَابِیلُ وَ قَنِعَ، فَلَمَّا أَدْرَکَ هَابِیلُ مَا یُدْرِکُ اَلرِّجَالُ، أَظْهَرَ اَللَّهُ لَهُ حَوْرَاء. ﴾

وَ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَی آدَمَ أَنْ یُزَوِّجَهَا مِنْ هَابِیلَ ، فَفَعَلَ ذَلِکَ، فَقُتِلَ هَابِیلُ وَ اَلْحَوْرَاءُ حَامِلٌ، فَوَلَدَتِ اَلْحَوْرَاءُ غُلاَماً، فَسَمَّاهُ آدَمُ هِبَهَ اَللَّهِ ، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی آدَمَ : أَنِ اِدْفَعْ إِلَیْهِ اَلْوَصِیَّهَ وَ اِسْمَ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمَ.

وَ وَلَدَتْ حَوَّاءُ غُلاَماً، فَسَمَّاهُ آدَمُ شَیْثَ بْنَ آدَمَ.

فَلَمَّا أَدْرَکَ مَا یُدْرِکُ اَلرِّجَالُ، أَهْبَطَ اَللَّهُ لَهُ حَوْرَاءَ، وَ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَی آدَمَ أَنْ یُزَوِّجَهَا مِنْ شَیْثِ بْنِ آدَمَ ، فَفَعَلَ، فَوَلَدَتِ اَلْحَوْرَاءُ جَارِیَهً، فَسَمَّاهَا آدَمُ حُورَهَ.

فَلَمَّا أَدْرَکَتِ اَلْجَارِیَهُ زَوَّجَ آدَمُ حُورَهَ بِنْتَ شَیْثٍ مِنْ هِبَهِ اَللَّهِ بْنِ هَابِیلَ.

ص: 580

سپس به من فرمود: ای سلیمان! به راستی خداوند تبارک و تعالی به آدم وحی فرستاد، که وصیت نامه خود و اسم اعظم (خداوند) را به هابیل تحویل دهد.

و از طرفی هم قابیل از هابیل بزرگ تر بود، چون از این جریان آگاه شد خشمگین گشت و گفت: من در کرامت و وصی قرار گرفتن از او سزاوار تر می باشم، پس ( آدم ) با وحی خداوند به آن دو دستور داد، تا هر یک قربانی کنند و چون قربانی را انجام دادند، خداوند از هابیل پذیرفت، به همین خاطر قابیل حسادت ورزید و او را کشت.

عرض کردم: فدایت گردم! بنا بر این فرزندان آدم چگونه و توسط چه کسی افزایش یافت؟ آیا زنی غیر از حوا و مردی غیر از آدم وجود داشت؟

فرمود: ای سلیمان! به درستی که خداوند تبارک و تعالی توسط حوا، قابیل را به آدم عطا نمود و دومین فرزند او نیز هابیل بود و چون قابیل به بلوغ مردی رسید، خداوند زنی از جنیان را برایش ظاهر گردانید و به آدم وحی فرستاد تا زن را برای قابیل ازدواج کند.

و آدم نیز چنین برنامه ای را انجام داد و قابیل هم راضی بود. و هنگامی که هابیل به بلوغ مردی رسید، خداوند حوریه ای را برایش ظاهر گردانید و به آدم وحی فرستاد تا او را برای هابیل ازدواج کند و آدم هم این برنامه را برای هابیل انجام داد؛ و زمانی که هابیل کشته شد همسرش آبستن بود که پسری را به دنیا آورد و آدم او را به نام هبة اللّه نام گذاری کرد، (موقعی که بزرگ شد) خداوند به آدم وحی فرستاد تا وصیّت نامه (خود) و نیز اسم اعظم (خداوند) را به او تحویل دهد.

سپس حوا فرزند دیگری - پسر - به دنیا آورد و آدم او را شیث نامید، موقعی که او به بلوغ مردی رسید، خداوند حوریه ای برای او ظاهر گردانید و به آدم وحی نمود تا او را برای شیث ازدواج کند و آدم نیز آن را انجام داد و این حوریه فرزند دختری به دنیا آورد و آدم او را حوره نامید، هنگامی که بزرگ شد او را برای (نوه خود) شيث بن هابیل ازدواج کرد.

ص: 581

فَنَسْلُ آدَمَ مِنْهُمَا، فَمَاتَ هِبَهُ اَللَّهِ بْنُ هَابِیلَ ، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی آدَمَ : أَنِ اِدْفَعِ اَلْوَصِیَّهَ، وَ اِسْمَ اَللَّهِ اَلْأَعْظَمَ، وَ مَا أَظْهَرْتُکَ عَلَیْهِ مِنْ عِلْمِ اَلنُّبُوَّهِ، وَ مَا عَلَّمْتُکَ مِنَ اَلْأَسْمَاءِ إِلَی شَیْثِ بْنِ آدَمَ . فَهَذَا حَدِیثُهُمْ یَا سُلَیْمَانُ! (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ﴾ ﴿ 32 ﴾

931 / [84]- عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلی بَنِی إِسْرءَئِیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ -: ﴿ فَکَأَنَّما قَتَلَ اَلنّاسَ جَمِیعاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَنْزِلَهٌ فِی اَلنَّارِ إِلَیْهَا اِنْتَهَی شِدَّهُ عَذَابِ أَهْلِ اَلنَّارِ جَمِیعاً فَیُجْعَلُ فِیهَ. ﴾

قُلْتُ: وَ إِنْ کَانَ قَتَلَ اِثْنَیْنِ؟

قَالَ: ﴿ أَلاَ تَرَی أَنَّهُ لَیْسَ فِی اَلنَّارِ مَنْزِلَهٌ أَشَدَّ عَذَاباً مِنْهَا؟ ﴾

ص: 582


1- عنه بحار الأنوار: 245/61 ح 44، و البرهان في تفسير القرآن 436/2 ح 13 و نور الثقلین: 435/1 ح 14 قطعة منه. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 62 ح 43 بإسناده عن حبيب السجستاني، عن أبي جعفر علیه السلام بتفصيل، عنه البحار : 264/11 ح 14 و 226 ح 6 نقلاً عن كتاب المحتضر، عن كتاب الشفاء و الجلاء بإسناده عن معاوية بن عمّار، قال: سألت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفصيل .

بنا بر این نسل آدم از این دو نفر افزایش یافت و چون هبه اللّه از دنیا رفت، خداوند به آدم وحی فرستاد تا وصیّت نامه (خود) و اسم اعظم خداوند و دیگر چیز هایی مانند: علم و آثار نبوّت و نیز اسمایی را که به تو آموختم، تحویل شیٹ - فرزند خویش - بده ای سلیمان! این بود داستان و جریان آدم و فرزندانش.

فرمایش خداوند متعال: به همین جهت، بر بنی اسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین، بکشد گویا که همۀ انسان ها را کشته است و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد. گویا که همۀ مردم را زنده کرده است و رسولان ما، دلایل روشنی را برای بنی اسرائیل آوردند، اما بسیاری از آن ها، پس از آن در روی زمین تجاوز و اسراف کردند. (32)

84) - از حمران بن اعیَن روایت کرده است، که گفتم:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «به خاطر آن، بر بنی اسرائیل مقرر نمودیم که هر کسی فردی را بدون ارتکاب قتل بکشد... مثل این است که تمام مردم را کشته باشد» سؤال کردم؟

فرمود: در آتش دوزخ جایگاهی است که در آن جا دشوار ترین عذاب الهی وجود دارد و او در چنین جایگاهی قرار می گیرد.

گفتم: اگر دو نفر را بکشد، چگونه است؟

فرمود: آیا توجه نداری که در دوزخ، جایگاهی سخت تر و شدید تر از آن وجود ندارد؟! - و فرمود - غذایش دو برابر افزایش می یابد.

ص: 583

قَالَ: یَکُونُ یُضَاعَفُ عَلَیْهِ بِقَدْرِ مَا عَمِلَ، قُلْتُ: ﴿ فَمَنْ أَحْیَاهَا ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ نَجَّاهَا مِنْ غَرَقٍ أَوْ حَرَقٍ أَوْ سَبُعٍ أَوْ عَدُوٍّ ثُمَّ سَکَتَ ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ: تَأْوِیلُهَا اَلْأَعْظَمُ دَعَاهَا فَاسْتَجَابَتْ لَهُ. ﴾ (1)

932 / [85] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

قُلْتُ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ مَنْ قَتَلَ نَفْساً مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً ﴾ ؟ قَالَ: مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ ضَلاَلٍ إِلَی هُدًی فَقَدْ أَحْیَاهَا وَ مَنْ أَخْرَجَهَا مِنْ هُدًی إِلَی ضَلاَلَهٍ فَقَدْ قَتَلَهَا. (2)

933 / [86] - عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ ... فَکَأَنَّما قَتَلَ اَلنّاسَ جَمِیعاً ﴾ ، قَالَ: وَادٍ فِی جَهَنَّمَ لَوْ قَتَلَ اَلنَّاسَ جَمِیعاً کَانَ فِیهِ وَ لَوْ قَتَلَ وَاحِداً کَانَ فِیهِ. (3)

ص: 584


1- عنه بحار الأنوار: 374/104 ح 24 و البرهان في تفسير القرآن : 439/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 239/12 ح 13990. الكافي : 271/7 ح 1 بتفاوت، و نحوه معاني الأخبار : 379 ح 2 ، عنه البحار : 374/104 ح 23، من لا يحضره الفقيه : 94/4 ح 5160 مرسلاً و مختصراً، ثواب الأعمال: 277 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 9/29 ح 35022 .
2- عنه بحار الأنوار: 20/2 ذيل ح 88 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 440/2 ح 9، و مستدرك الوسائل : 239/12 ح 13991. المحاسن: 231 ح 181 (باب - 18 في من ترك المخاصمة لأهل الخلاف)، عنه البحار : 20/2 ح 56 ، الكافي : : 168/2 ح 1 ، عنه وسائل الشيعة : 187/16 ح 21308 ، و البحار: 401/74 ح 48 ، الأمالي للطوسي : 226 ح 396 (المجلس الثامن) .
3- عنه بحار الأنوار: 380/104 ح 56 ، و البرهان في تفسير القرآن : 440/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 206/18 ح 22501 . من لا يحضره الفقيه : 94/4 ح 5159، عنه وسائل الشيعة : 13/29 ح 35030 .

گفتم: «کسی که شخصی را زنده کند»، (چگونه است)؟

فرمود: نجات دادن از غرق شدن یا سوختن یا خطر درنده یا دشمن می باشد، آن گاه کمی سکوت نمود و سپس متوجّه من شد و فرمود: تأویل اعظم آیه چنین است که او را دعوت (به هدایت) کند و او هم بپذیرد.

85) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

به آن حضرت امام صادق علیه السلام عرض کردم: (نظر شما) دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «کسی که فردی را بکشد، بدون ارتکاب قتل و یا بدون فساد در زمین، پس مثل این است که تمام مردم را کشته باشد»، (چیست)؟

فرمود: اگر کسی شخصی را از گمراهی به هدایت برساند، مثل این است که او را زنده نموده است و اگر کسی شخصی را از هدایت به گمراهی بکشاند مثل این است که او را کشته باشد.

86) - از حنّان بن سُدیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسی که فردی را بکشد، بدون ارتكاب قتل .... مثل این است که تمام مردم را کشته باشد»، فرمود:

درون دوزخ جایگاهی است که اگر شخصی تمام افراد را کشته باشد، جایگاهش در آن جا خواهد بود و اگر هم یک نفر را کشته باشد نیز در همان جایگاه می باشد.

ص: 585

934 / [87]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی اَلْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ اَلنّاسَ جَمِیعاً ﴾ ؟

فَقَالَ لَهُ: فِی اَلنَّارِ مَقْعَدٌ وَ لَوْ قَتَلَ اَلنَّاسَ جَمِیعاً لَمْ یَزِدْ عَلَی ذَلِکَ اَلْعَذَابُ، قَالَ: ﴿ وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا اَلنّاسَ جَمِیعاً ﴾ لَمْ یَقْتُلْهَا أَوْ أَنْجَی مِنْ غَرَقٍ أَوْ حَرَقٍ أَوْ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ کُلِّهِ یُخْرِجُهَا مِنْ ضَلاَلَهٍ إِلَی هُدًی. (1)

935 / [88]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ: ﴿ وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا اَلنّاسَ جَمِیعاً ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ مَنِ اِسْتَخْرَجَهَا مِنَ اَلْکُفْرِ إِلَی اَلْإِیمَانِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ ﴿ 33 ﴾ إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾ ﴿ 34 ﴾

ص: 586


1- عنه بحار الأنوار. 21/1 ح 60 و 380/104 ح 57، و وسائل الشيعة: 16/29 ح 35040 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 440/2 ح 11، و مستدرك الوسائل، 239/12 ح 13992. الكافي : 272/7 ح 6 - إلى قوله : ذلك العذاب - ،عنه وسائل الشیعه: 9/29 ح 35021.
2- عنه بحار الأنوار : 21/2 ح 61، و البرهان في تفسير القرآن 440/2 ح 17، و مستدرك الوسائل 239/12 ح 13993.

87) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کسی که فردی را بکشد، بدون ارتکاب قتل و یا به خاطر فساد در زمین، پس مثل این است که تمام مردم را کشته باشد»، سؤال کردم؟

فرمود: (این گناه به قدری عظیم می باشد که) برای او در آتش جایگاهی است که اگر تمامی انسان ها را هم بکشد، وارد نخواهد شد مگر در همان جایگاه.

و فرمود: منظور از «و کسی که فردی را زنده کند، مثل این است که همه مردم را زنده کرده باشد» (این است که) او را نکشته (حق کشتن داشته) یا از غرق شدن و یا سوختن در آتش نجات داده و یا از همه مهم تر این که از گمراهی نجاتش دهد و هدایتش کند.

88) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام (دربارۀ فرمایش خداوند) «و کسی که فردی را زنده کند، مثل این است که همه مردم را زنده کرده باشد»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور کسی است که انسانی را از کفر و بی دینی به سمت ایمان، هدایت کرده و نجاتش دهد.

فرمایش خداوند متعال: همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش به (معصیت و) جنگ بر می خیزند و در روی زمین کوشش بر فساد می کنند (و به جان و مال و ناموس مردم حمله می برند،) این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست (راست) و پای (چپ) آن ها - بر عکس یک دیگر - بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند، (البته) این رسوایی آن ها در دنیا است و در آخرت مجازات عظیمی خواهند داشت (33) مگر آن هایی که پیش از دست یافتن شما بر آنان، توبه کنند، پس بدانید که خداوند آمرزنده و مهربان است. (34)

ص: 587

936 / [89]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ شَهَرَ اَلسِّلاَحَ فِی مِصْرٍ مِنَ اَلْأَمْصَارِ فَعَقَرَ اُقْتُصَّ مِنْهُ وَ نُفِیَ مِنْ تِلْکَ اَلْمَدِینَهِ وَ مَنْ شَهَرَ اَلسِّلاَحَ فِی غَیْرِ اَلْأَمْصَارِ وَ ضَرَبَ وَ عَقَرَ وَ أَخَذَ اَلْمَالَ وَ لَمْ یَقْتُلْ فَهُوَ مُحَارِبٌ وَ جَزَاؤُهُ جَزَاءُ اَلْمُحَارِبِ وَ أَمْرُهُ إِلَی اَلْإِمَامِ إِنْ شَاءَ قَتَلَهُ وَ إِنْ شَاءَ صَلَبَهُ وَ إِنْ شَاءَ قَطَعَ یَدَهُ وَ رِجْلَهُ. ﴾

قَالَ: ﴿ وَ إِنْ ضَرَبَ وَ قَتَلَ وَ أَخَذَ اَلْمَالَ فَعَلَی اَلْإِمَامِ أَنْ یَقْطَعَ یَدَهُ اَلْیُمْنَی بِالسَّرِقَهِ ثُمَّ یَدْفَعَهُ إِلَی أَوْلِیَاءِ اَلْمَقْتُولِ فَیَتْبَعُونَهُ بِالْمَالِ ثُمَّ یَقْتُلُونَهُ. ﴾

فَقَالَ لَهُ أَبُو عُبَیْدَهَ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ! أَرَأَیْتَ إِنْ عَفَا عَنْهُ أَوْلِیَاءُ اَلْمَقْتُولِ؟

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ إِنْ عَفَوْا عَنْهُ فَإِنَّ عَلَی اَلْإِمَامِ أَنْ یَقْتُلَهُ، لِأَنَّهُ قَدْ حَارَبَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ قَتَلَ وَ سَرَقَ، قَالَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَبُو عُبَیْدَهَ أَرَأَیْتَ إِنْ أَرَادُوا أَوْلِیَاءُ اَلْمَقْتُولِ أَنْ یَأْخُذُوا مِنْهُ اَلدِّیَهَ وَ یَدَعُونَهُ أَلَهُمْ ذَلِکَ؟ قَالَ: فَقَالَ: لاَ عَلَیْهِ اَلْقَتْلُ. ﴾ (1)

937 / [90]- عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ قَدِمَ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَوْمٌ مِنْ بَنِی ضَبَّهَ مَرْضَی، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَقِیمُوا عِنْدِی، فَإِذَا بَرَأْتُمْ بَعَثْتُکُمْ فِی سَرِیَّهٍ. ﴾

فَقَالُوا: أَخْرِجْنَا مِنَ اَلْمَدِینَهِ. فَبَعَثَ بِهِمْ إِلَی إِبِلِ اَلصَّدَقَهِ یَشْرَبُونَ مِنْ أَبْوَ الِهَا، وَ یَأْکُلُونَ مِنْ أَلْبَانِهَا، فَلَمَّا بَرَءُوا وَ اِشْتَدُّوا قَتَلُوا ثَلاَثَهَ نَفَرٍ کَانُوا فِی اَلْإِبِلِ، وَ سَاقُوا اَلْإِبِلَ،

ص: 588


1- عنه بحار الأنوار: 196/79 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 445/2 ح 12، و مستدرك الوسائل : 156/18 ح 22378. الكافي : 248/7 ح 12، تهذيب الأحكام : 132/10 ح 141 الاستبصار : 257/4 ح 4، عنهم وسائل الشيعة : 307/28 ح 34831 ، عوالي اللئالي : 575/3 ح 108 إلى قوله : اقتصّ منه .

89) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که در شهری از شهر ها (ی مسلمان نشین) اسلحه دست بگیرد و شخصی را زخمی کند، قصاص می شود و سپس از آن شهر (به شهری دیگر) تبعید می گردد. و کسی که در شهر (مانند: بیابان، گردنه، جاده و ...) اسلحه دست بگیرد کتک بزند و زخمی کند و اموالی را بگیرد، ولی کسی را نکشته باشد، مُحارب خواهد بود و جزایش جزای مُحارب می باشد و حکم مجازات او در اختیار امام است، اگر خواست، می تواند بکُشد و اعدامش کند و اگر هم خواست، می تواند دست و پای او را قطع نماید. اما اگر محارب بود و (فردی یا افردی را) کشت و اموالی را هم گرفت، بر امام است که دست او را به خاطر دزدی قطع کند و بعد از آن او را تحویل اولیای مقتول دهد تا (به عنوان قصاص) او را بکُشند پس از آن ابو عُبیده به حضرت عرض کرد: خداوند امور شما را اصلاح نماید! آیا اولیای مقتول می توانند گذشت نمایند؟

فرمود: اگر آنان (اولیای مقتول) گذشت کردند و بخشیدند، امام باید او را بکُشد؛ زیرا او هم مُحارب است، هم (آدم) کشته و هم دزدی کرده است.

ابو عُبیده عرض کرد: اگر اولیای مقتول بخواهند به جای قصاص، خون بها بگیرند و رهایش کنند، آیا می توانند چنین کاری را انجام دهند؟

فرمود: خیر، نمی توانند و باید کشته شود.

90) - از ابو صالح روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: عدّه ای از قبیله بنی ضَبّبه (که مریض بودند) بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم وارد شدند، پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به آنان فرمود: همین جا بمانید هر گاه بهبود یافتید، شما را با گروهی به سوی خانواده های تان می فرستم.

گفتند: ما را از مدینه بیرون ببر، پس حضرت آنان را به همراه شتر سوارانی که مأمور جمع آوری صدقات بودند فرستاد و در مسیر راه از بول و ادرار شتر ها می نوشیدند و شیر شان را می خوردند.

ص: 589

فَبَلَغَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَبَعَثَ إِلَیْهِمْ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُمْ فِی وَادٍ قَدْ تَحَیَّرُوا لَیْسَ یَقْدِرُونَ أَنْ یَخْرُجُوا عَنْهُ قَرِیبٌ مِنْ أَرْضِ اَلْیَمَنِ ، فَأَخَذَهُمُ.

فَجَاءَ بِهِمْ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ نَزَلَتْ عَلَیْهِ: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ إِلَی قَوْلِهِ - ﴿ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ اَلْأَرْضِ ﴾ .

فَاخْتَارَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنْ یَقْطَعَ أَیْدِیَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ مِنْ خِلاَفٍ. (1)

938 / [91]- عَنْ أَحْمَدَ بْنِ اَلْفَضْلِ اَلْخَاقَانِیِّ - مِنْ آلِ رَزِینٍ - قَالَ:

قُطِعَ اَلطَّرِیقُ بِجَلُولاَءَ (2) عَلَی اَلسَّابِلَهِ (3) مِنَ اَلْحُجَّاجِ وَ غَیْرِهِمْ وَ أَفْلَتَ اَلْقُطَّاعُ فَبَلَغَ اَلْخَبَرُ اَلْمُعْتَصِمَ فَکَتَبَ إِلَی اَلْعَامِلِ لَهُ کَانَ بِهَا: تَأْمُرُ اَلطَّرِیقَ بِذَلِکَ فَیُقْطَعُ عَلَی طَرَفِ إِذْنِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ اِنْفَلَتَ اَلْقُطَّاعُ فَإِنْ أَنْتَ طَلَبْتَ هَؤُلاَءِ وَ ظَفِرْتَ بِهِمْ، وَ إِلاَّ أَمَرْتُ بِأَنْ تُضْرَبَ أَلْفَ سَوْطٍ ثُمَّ تُصْلَبَ بِحَیْثُ قُطِعَ اَلطَّرِیقُ.

قَالَ: فَطَلَبَهُمْ اَلْعَامِلُ حَتَّی ظَفِرَ بِهِمْ وَ اِسْتَوْثَقَ مِنْهُمْ، ثُمَّ کَتَبَ بِذَلِکَ إِلَی اَلْمُعْتَصِمِ فَجَمَعَ اَلْفُقَهَاءَ وَ اِبْنَ أَبِی دَاوُدَ ثُمَّ سَأَلَ اَلْآخَرِینَ عَنِ اَلْحُکْمِ فِیهِمْ وَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَاضِرا.

ص: 590


1- عنه بحار الأنوار: 197/79 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 445/2 ح 13، و مستدرك الوسائل : 156/18 ح 22374 أشار إليه . الكافي : 245/7 ح 1، تهذيب الأحكام : 134/10 ح 150 بتفاوت يسير، عنهما وسائل الشيعة : ح 310/28 ح 34837، دعائم الإسلام : 476/2 ح 1711 بإسناده عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن آبائه علیهم السلام أنّ عليّاً علیه السلام قال : .... بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 155/18 ح 22373.
2- جَلُولاء، بالمدّ: قرية بناحية فارس. لسان العرب: 116/11 (جلل).
3- السابلة : المختلفة في الطرقات للحوائج، و جمعه سوابل. كتاب العين: 263/7 ( سبل).

پس هنگامی که بهبود یافتند و نیرومند شدند، سه نفر از شتر داران را کشتند، چون این خبر به رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رسید، علی علیه السلام را به دنبال آنان فرستاد، موقعی که علی علیه السلام به آنان رسید در درّه ای - نزدیک سرزمین یمن - سرگردان مانده بودند که راه خروج نداشتند، حضرت آنان را اسیر نمود و به محضر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آورد، پس از آن این آیه: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش، به جنگ بر می خیزند ... یا از این سرزمین تبعید شود» نازل گردید و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم قطع کردن (دست و پا) را انتخاب نمود، سپس دست و پای آنان را بر خلاف (یعنی دست راست و پای چپ و یا بر عکس) قطع نمود.

91) - از احمد بن فضل خاقانی - از آل رزین - روایت کرده است، که گفت: در منطقه «جَلولاء» - یکی از شهر های عراق - دزدان راه زن، جاده را برای حاجیان (خانه خدا) و دیگران، بستند و (پس از غارت اموال مسافران) فرار کرده و پنهان شدند، پس چون این خبر به معتصم عباسی گزارش شد، به فرماندار خود در آن منطقه، نوشت: جاده را امن می دانی و در کنار گوش امیر المؤمنین، راه مسافرین بسته (و غارت) می شوند و سپس راه زن ها متواری و پنهان می گردند، پس اگر بر آن ها دست پیدا کردی و دستگیر شان نمودی (که هیچ) و گرنه دستور می دهم تا هزار شلاق بر تو بزنند و سپس در همان محلی که دزدان راه زنی کرده اند، تو را به دار می آویزم. به همین خاطر فرماندار افرادی را در جستجوی راه زن ها فرستاد و دستگیر شان کرد و به زنجیر شان بست و سپس به معتصم نامه ای نوشت (و از او دربارۀ دزدان کسب تکلیف کرد).

معتصم دانشمندان را دعوت کرد و پس از بحث و گفتگو، نظریه ابن دُؤاد - قاضی القضاة -را گرفت و بعد از دیگران - که امام محمّد جواد علیه السلام نیز در جمع آنان حضور داشت - پرسید که نظریه آنان چیست؟

ص: 591

فَقَالُوا: قَدْ سَبَقَ حُکْمُ اَللَّهِ فِیهِمْ فِی قَوْلِهِ: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی اَلْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ اَلْأَرْضِ ﴾ وَ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْ یَحْکُمَ بِأَیِّ ذَلِکَ شَاءَ فِیهِمْ.

قَالَ: فَالْتَفَتَ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: مَا تَقُولُ فِیمَا أَجَابُوا فِیهِ؟

فَقَالَ: قَدْ تَکَلَّمَ هَؤُلاَءِ اَلْفُقَهَاءُ وَ اَلْقَاضِی بِمَا سَمِعَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ، قَالَ: وَ أَخْبِرْنِی بِمَا عِنْدَکَ، قَالَ: إِنَّهُمْ قَدْ أَضَلُّوا فِیمَا أَفْتَوْا بِهِ وَ اَلَّذِی یَجِبُ فِی ذَلِکَ أَنْ یَنْظُرَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ فِی هَؤُلاَءِ اَلَّذِینَ قَطَعُوا اَلطَّرِیقَ فَإِنْ کَانُوا أَخَافُوا اَلسَّبِیلَ فَقَطْ وَ لَمْ یَقْتُلُوا أَحَداً وَ لَمْ یَأْخُذُوا مَالاً أَمَرَ بِإِیدَاعِهِمُ اَلْحَبْسَ، فَإِنَّ ذَلِکَ مَعْنَی نَفْیِهِمْ مِنَ اَلْأَرْضِ بِإِخَافَتِهِمُ اَلسَّبِیلَ وَ إِنْ کَانُوا أَخَافُوا اَلسَّبِیلَ وَ قَتَلُوا اَلنَّفْسَ أَمَرَ بِقَتْلِهِمْ، وَ إِنْ کَانُوا أَخَافُوا اَلسَّبِیلَ وَ قَتَلُوا اَلنَّفْسَ وَ أَخَذُوا اَلْمَالَ أَمَرَ بِقَطْعِ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلِهِمْ مِنْ خِلاَفٍ وَ صَلْبِهِمْ بَعْدَ ذَلِکَ.

قَالَ: فَکَتَبَ إِلَی اَلْعَامِلِ بِأَنْ یُمَثَّلَ ذَلِکَ فِیهِمْ. (1)

939 / [92] - عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ اَلْعِجْلِیِّ قَالَ:

سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ فَساداً ﴾ ؟

ص: 592


1- عنه بحار الأنوار: 197/79 ح 13، و وسائل الشيعة : 311/28 ح 34838 ، و البرهان في تفسير القرآن : 446/2 ح 14، و نور الثقلين: 628/1 ح 190 قطعة منه .

همگی اظهار داشتند: حکم خداوند، قبلاً دربارۀ آن ها بیان شده است که فرموده: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش به جنگ بر می خیزند و در زمین اقدام به فساد می کنند این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا دست (راست) و پای (چپ) آن ها بر خلاف یک دیگر قطع شود و یا از این سرزمین تبعید شوند»، بنا بر این امیر المؤمنین به هر کدام از آن ها مایل بود می تواند عمل کند. سپس معتصم متوجه امام جواد علیه السلام شد و گفت: شما دربارهٔ آن چه را که مطرح کردند چه نظری دارید؟ فرمود: دانشمندان و نیز قاضی القضاة نظرات خود را بیان کردند و امیر المؤمنین مطالب ایشان را شنید، معتصم گفت: شما هم نظریه خود را بیان نمایید.

حضرت فرمود: آنان در بیان این حکم اشتباه کردند و امیر المؤمنین آن چه که لازم است - دربارۀ این افراد راه زن - توجّه نماید، این است که باید ببیند آیا راه زن ها فقط جاده را ناامن و ترسناک کرده اند و نه کسی را کشته اند و نه اموالی را گرفته اند، دستور دهید تا آنان را در زندان بیندازند، که معنای تبعید افرادی که در جاده ها ایجاد وحشت می کنند همین می باشد. و اما اگر در جاده ها ایجاد ترس کرده و افرادی را هم کشته، دستور به کشتن صادر نماید ولی اگر در جاده ها ایجاد ترس کرده و افرادی را کشته و اموالی را هم گرفته و غارت کرده دستور به قطع دست و پای آنان بر خلاف (دست راست و پای چپ و یا بر عکس) صادر نماید و سپس به دار آویزان شان کنند. پس معتصم به فرماندار خود نوشت تا بیان حكم (امام جواد علیه السلام) را دربارۀ آن ها اجرا کند.

92) - از بُرید بن معاوية عجلى روايت کرده است، که گفت:

مردی از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش، به جنگ بر می خیزند - تا جایی که فرمود: - فساد می کنند» سؤال کرد؟

ص: 593

قَالَ: ﴿ ذَلِکَ إِلَی اَلْإِمَامِ یَعْمَلُ فِیهِ بِمَا شَاءَ ﴾ ، قُلْتُ: ذَلِکَ مُفَوَّضٌ إِلَی اَلْإِمَامِ؟ قَالَ: ﴿ لاَ یَحِقُّ اَلْجِنَایَهَ. ﴾ (1)

940 / [93] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ .

قَالَ: ﴿ اَلْإِمَامُ فِی اَلْحُکْمِ فِیهِمْ بِالْخِیَارِ، إِنْ شَاءَ قَتَلَ، وَ إِنْ شَاءَ صَلَبَ، وَ إِنْ شَاءَ قَطَعَ، وَ إِنْ شَاءَ نَفَی مِنَ اَلْأَرْضِ. ﴾ (2)

941 / [94] -عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَحَدِهِمَا : فِی قَوْلِهِ: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ أَوْ یُصَلَّبُوا ﴾ - اَلْآیَهِ -.

قَالَ: ﴿ لاَ یُبَایَعُ وَ لاَ یُؤْتَی بِطَعَامٍ وَ لاَ یُتَصَدَّقُ عَلَیْهِ. ﴾ (3)

942 / [95]- عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّما جَزؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ - إِلَی آخِرِها - أَیُّ شَیْءٍ عَلَیْهِمْ مِنْ هَذِهِ اَلْحُدُودِ اَلَّتِی سَمَّی؟

ص: 594


1- عنه بحار الأنوار: 199/79 ح 14، و البرهان في تفسير القرآن : 446/2 ح 15، و مستدرك الوسائل : 156/18 ح 22376 . الكافي : 346/7 ح 5 ، تهذيب الأحكام : 133/10 ح 146 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 308/28 ح 34832.
2- عنه بحار الأنوار: 199/79 ح 15، و وسائل الشيعة : 312/28 ح 34839، و البرهان في تفسير القرآن : 447/22 ح 16، و نور الثقلين : 666/1 ح 332، و مستدرك الوسائل : 156/18 ح 22377 .
3- عنه بحار الأنوار: 199/79 ح 16، وسائل الشيعة : 318/28 ح 34854، و البرهان في تفسير القرآن : 447/2 ح 17. الكافي : 246/7 ح 4 بإسناده عن حنّان، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام: 134/10 ح 148، عنهما وسائل الشيعة : 315/28 ح 34847 .

فرمود: اجرای این حکم مربوط به امام و سرپرست مسلمین می باشد.

من عرض کردم: آیا این جریان به امام تفویض و واگذار شده است؟

فرمود: نه، ولی آن در محدوده جنایت (و حکمی که بیان شده است) می باشد.

93) - از سماعة بن مهران روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش، به جنگ بر می خیزند»، فرمود:

اختیار اجرای این حکم مربوط به نظریه امام و سرپرست مسلمین می باشد (پس) اگر صلاح دید می کشد و یا به دار می آویزد و یا قطع دست و پا می کند و یا تبعید می نماید.

94) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال:

«همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش، به جنگ بر می خیزند - تا جایی که فرمود: - یا به دار آویخته شوند» فرمودند: نه با او خرید و فروش نمایند و نیز خوراک و صدقه به او داده نمی شود.

95) - از جمیل بن دراج روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش به جنگ بر می خیزند» -تا آخر آیه شریفه را - سؤال کردم و عرضه داشتم: بر چنین افرادی، کدام یک از این حدودی که نام برده شده، جاری می گردد؟

ص: 595

قَالَ: ﴿ ذَلِکَ إِلَی اَلْإِمَامِ إِنْ شَاءَ قَطَعَ وَ إِنْ شَاءَ صَلَبَ وَ إِنْ شَاءَ قَتَلَ،وَ إِنْ شَاءَ نَفَی. ﴾

قُلْتُ: اَلنَّفْیُ إِلَی أَیْنَ؟

قَالَ: ﴿ مِنْ مِصْرٍ إِلَی مِصْرٍ آخَرَ وَ قَالَ: إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ نَفَی رَجُلَیْنِ مِنَ اَلْکُوفَهِ إِلَی اَلْبَصْرَهِ. ﴾ (1)

943 / [96] - عَنْ سَوْرَهَ بْنِ کُلَیْبٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ: اَلرَّجُلُ یَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ إِلَی اَلْمَسْجِدِ یُرِیدُ اَلصَّلاَهَ لَیْلاً فَیَسْتَقْبِلُهُ رَجُلٌ فَیَضْرِبُهُ بِعَصًا وَ یَأْخُذُ ثَوْبَهُ.

قَالَ: ﴿ فَمَا یَقُولُ فِیهِ مَنْ قِبَلَکُمْ؟

قَالَ: یَقُولُونَ: إِنَّ هَذَا لَیْسَ بِمُحَارِبٍ وَ إِنَّمَا اَلْمُحَارِبُ فِی اَلْقُرَی اَلْمُشْرِکَیَّهِ، وَ إِنَّمَا هِیَ دَغَارَهٌ، فَقَالَ: فَأَیُّهُمَا أَعْظَمُ حُرْمَهً: دَارُ اَلْإِسْلاَمِ أَوْ دَارُ اَلشِّرْکِ؟

قَالَ: قُلْتُ لاَ، بَلْ دَارُ اَلْإِسْلاَمِ. فَقَالَ: هَؤُلاَءِ مِنَ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ إِنَّما جَزاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ . (2)

ص: 596


1- عنه بحار الأنوار: 199/79 ح 17، و البرهان في تفسير القرآن : 447/2 ح 18، و مستدرك الوسائل : 157/18 ح 22380. الكافي : 345/7 ح 3 بإسناده عن جميل بن درّاج، قال : سألت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 133/10 ح 145 ، و الاستبصار : 256/4 ح 2، عنهم وسائل الشيعة : 308/28 ح 3833 ، عوالي اللئالي : 574/3 ح 106.
2- عنه بحار الأنوار : 200/79 ح 18 ،و البرهان في تفسير القرآن: 447/2 ح 19، و مستدرك الوسائل : 158/18 ح 22383. الكافي : 245/2 ح 2، من لا يحضره الفقيه : 68/4 ح 5125، تهذيب الأحكام : 134/10 ح 149، عنهم وسائل الشيعة : 314/28 ح 34843.

فرمود: اجرای این حکم مربوط به امام و سرپرست مسلمین می باشد، اگر مایل بود قطع (دست و پا) را اجرا می کند و یا اگر خواست او را تبعید می نماید و یا به دار می آویزد و یا او را می کشد.

گفتم: اگر خواست تبعید کند، به کجا تبعیدش می کند؟

فرمود: از شهری به شهری دیگر تبعیدش می کند؛ و حضرت در پایان افزود: امام علی علیه السلام دو نفر را از کوفه به بصره تبعید نمود.

96) - از سَورَة بن كُليب روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: مردی از منزل خود به قصد مسجد بیرون می رود که نماز (نافله) شب بخواند، در بین راه به شخصی برخورد می نماید که او را با عصا کتکش می زند و لباس هایش را می برد.

فرمود: آن هایی که با شما هم مسلک هستند چه می گویند؟

گفتم: می گویند: این محاربه نیست بلکه یک نوع دزدی آشکار می باشد و معنای مُحارب و جنگ، در محل مشرکین خواهد بود.

حضرت فرمود: کدام یک از حیث حرمت عظیم تر و خطرناک تر است: در محل مسلمان نشین و یا در محل مشرک نشین؟

عرضه داشتم: در محل مسلمان نشین مهم تر می باشد.

فرمود: این گونه افراد اهل این آیه: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و پیامبرش، به جنگ بر می خیزند» - تا آخر آیه شریفه - ، خواهند بود.

ص: 597

944 / [97]- وَ فِی رِوَایَهِ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِذَا زَنَی اَلرَّجُلُ یُجْلَدُ وَ یَنْبَغِی لِلْإِمَامِ أَنْ یَنْفِیَهُ مِنَ اَلْأَرْضِ اَلَّتِی جُلِدَ بِهَا إِلَی غَیْرِهَا سَنَهً، وَ کَذَلِکَ یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ إِذَا سَرَقَ وَ قُطِعَتْ یَدُهُ. ﴾ (1)

945/ [98] - عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلْمَدَائِنِیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ إِنَّما جَزَؤُاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ ﴾ - إِلَی - ﴿ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ﴾ فَقَالَ: ﴿ هَکَذَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى ﴾

فَقَالَ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! فَأَیُّ شَیْءٍ اَلَّذِی إِذَا فَعَلَهُ اِسْتَحَقَّ وَاحِدَهً مِنْ هَذِهِ اَلْأَرْبَعِ؟

قَالَ: ﴿ فَقَالَ لَهُ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَرْبَعٌ فَخُذْ أَرْبَعَ بِأَرْبَعٍ: إِذَا حَارَبَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ سَعَی فِی اَلْأَرْضِ فَسَاداً، فَقَتَلَ قُتِلَ، فَإِنْ قَتَلَ وَ أَخَذَ اَلْمَالَ قُتِلَ وَ صُلِبَ، وَ إِنْ أَخَذَ اَلْمَالَ وَ لَمْ یَقْتُلْ قُطِعَتْ یَدُهُ وَ رِجْلُهُ مِنْ خِلاَفٍ، وَ إِنْ حَارَبَ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ سَعَی فِی اَلْأَرْضِ فَسَاداً وَ لَمْ یَقْتُلْ وَ لَمْ یَأْخُذِ اَلْمَالَ نُفِیَ مِنَ اَلْأَرْضِ ﴾

فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! وَ مَا حَدُّ نَفْیِهِ؟

قَالَ: ﴿ یُنْفَی مِنَ اَلْمِصْرِ اَلَّذِی فَعَلَ فِیهِ مَا فَعَلَ إِلَی غَیْرِهِ، ثُمَّ یُکْتَبُ إِلَی أَهْلِ ذَلِکَ اَلْمِصْرِ أَنْ یُنَادَی عَلَیْهِ بِأَنَّهُ مَنْفِیٌّ فَلاَ تُؤَاکِلُوهُ وَ لاَ تُشَارِبُوهُ وَ لاَ تُنَاکِحُوهُ، فَإِذَا خَرَجَ مِنْ ذَلِکَ اَلْمِصْرِ إِلَی غَیْرِهِ کُتِبَ إِلَیْهِمْ بِمِثْلِ ذَلِکَ فَیُفْعَلُ بِهِ ذَلِکَ سَنَهً، فَإِنَّهُ سَیَتُوبُ مِنْ اَلسَّنَهِ وَ هُوَ صَاغِرٌ. ﴾

ص: 598


1- عنه بحار الأنوار: 52/79 ح 41 ، و 188 ح 26 ، و وسائل الشيعة : 123/28 ح 34379 و 284 ح 34775، و البرهان في تفسير القرآن : 448/2 ح 20. النوادر للأشعري : 147 377 بإسناده عن عبد الرحمن، قال: سألته علیه السلام بتفصيل، عنه مستدرك الوسائل : 61/18 ح 22042 و 138 ح 22315 ، الكافي : 197/7 ح 2 مع زيادة، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 25/4 ح 4996 ، و تهذيب الأحكام: 35/10 ح 119 عنهم وسائل الشيعة : 123/28 ح 34377 .

97) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه مردی زنا کند شلاق زده می شود و امام و سرپرست مسلمین می تواند او را به مدت یک سال از شهری که در آن مجازات شده است به شهری دیگر تبعید نماید و هم چنین کسی که دزدی کرده و دستش قطع شده امام و سرپرست مسلمین می تواند او را تبعید کند.

98) - از ابو اسحاق مدائنی روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام رضا علیه السلام بودم که مردی بر آن حضرت وارد شد و اظهار داشت: فدایت گردم! خداوند می فرماید: «همانا کیفر آن هایی که با خدا و ،پیامبرش به جنگ بر می خیزند - تا جایی که فرمود - یا از آن سر زمین تبعید شوند» امام علیه السلام فرمود: خداوند این چنین فرموده است. آن مرد گفت: فدایت گردم! چه کاری باید مرتکب شود، تا مستوجب یکی از این عقوبت های چهار گانه شود؟

امام رضا علیه السلام فرمود: چهار تا (مجازات) به چهار تا (بر خلاف) محاسبه کن، هر گاه با خدا و رسولش جنگ کند و یا در زمین فساد و ناامنی ایجاد نماید و شخصی را کشته باشد به همان سبب کشته می شود، اما اگر کشته باشد و اموال او را هم گرفته باشد، کشته می شود و نیز به دار آویزان می گردد و اگر بدون آن که او را بکشد اموالش را گرفته باشد، دست و پایش بر خلاف یک دیگر (دست راست و پای چپ و یا بر عکس) قطع می گردد و اگر شمشیر کشیده، پس (در حکم) محارب با خداوند و رسولش می باشد، که ایجاد فساد کرده، ولی کسی را نکشته و اموالی را هم نگرفته است در این صورت از آن منطقه و شهر (به شهری دیگر) تبعید می گردد. آن مرد عرض کرد: فدایت گردم! محدوده تبعید او چه مدتی خواهد بود؟

فرمود: از آن شهری که مرتکب فساد شده به شهر دیگری تبعید می گردد و برای اهالی آن شهر نوشته می شود با او معامله و رفت و آمد نکنند و اگر خواست ازدواج کند به او زن هم ندهند، هم چنین با او هم خوراک و هم مجلس نگردند، تا مدت یک سال وی چنین رفتار می شود پس اگر از آن شهر بیرون رفت و به شهری دیگر وارد شد برای آن ها هم همین طور نوشته می شود تا آن که یک سالش به پایان برسد و با حالت ذلّت و خواری توبه کند.

ص: 599

فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! فَإِنْ أَتَی أَرْضَ اَلشِّرْکِ فَدَخَلَهَا؟

قَالَ: ﴿ یُضْرَبُ عُنُقُهُ إِنْ أَرَادَ اَلدُّخُولَ فِی أَرْضِ اَلشِّرْکِ. ﴾ (1)

946/ [99]- وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی إِسْحَاقَ اَلْمَدَائِنِیِّ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: قُلْتُ: فَإِنْ تَوَجَّهَ إِلَی أَرْضِ اَلشِّرْکِ فَیَدْخُلُهَا؟ قَالَ: ﴿ قُوتِلَ أَهْلُهَا. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يُرِيدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنْها وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ ﴿ 37 ﴾ وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿ 38 ﴾ فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴾ ﴿ 39 ﴾

947 / [100] -عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: عَدُوُّ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هُمُ اَلْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنْها. ﴾ (3)

ص: 600


1- عنه بحار الأنوار: 201/79 ح 19، و وسائل الشيعة : 366/28 ح 34849 مختصراً، و البرهان في تفسير القرآن 448/2 ح 21، و مستدرك الوسائل : 157/18 ح 22379 قطعة منه. الكافي 246/7 ح 8 بإسناده عن عبد اللّه بن إسحاق المدائِني، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت یسیر، و نحوه تهذيب الأحكام: 132/10 ح 143، عنهما و عن العیّاشی وسائل الشیعة: 316/38 ح 34848 .
2- عنه بحار الأنوار: 201/79 ح 20، وسائل الشیعة : 316/28 ذيل 34848 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 448/2 ح 22. تقدّم في ذيل الكافي و التهذیب في الحديث السابق.
3- عنه بحار الأنوار: 135/72 ح 16 فيه : أعداء علىّ عليه السلام، و البرهان في تفسير القرآن : 456/2 ح 1 و نور الثقلین: 627/1 ح 182.

آن مرد گفت: فدایت گردم! اگر از آن شهر خارج شد و به سرزمین مشرکین رفت و خواست در آن جا ساکن شود چگونه است؟

فرمود: اگر چنین تصمیمی را گرفت که خواست وارد سر زمین شرک شود. گردنش زده و کشته می شود.

99) - و در روایتی دیگر نیز از ابو سحاق مدائنی روایت کرده است، که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: اگر بخواهد به سرزمین مشرکین وارد شود؟

فرمود: اگر او چنین تصمیمی را گرفت که خواست وارد سرزمین شرک شود، با اهالی آن سرزمین جنگ (و جهاد) می شود.

فرمایش خداوند متعال: آن ها پیوسته می خواهند از آتش خارج شوند، ولی نمی توانند از آن خارج گردند و برای آن ها مجازاتی پایدار است (37) و (از بیخ انگشتان) دست مرد دزد و زن دزد را، به کیفر عملی که انجام داده اند، به عنوان یک مجازات الهی، قطع کنید و خداوند توانا و حکیم است (38) اما آن کس که پس از ستم کردن، (سرقت) توبه و جبران نماید، خداوند توبۀ او را می پذیرد (و از این مجازات در صورت توبه قبل از دستگیری معاف می شود؛ زیرا) خداوند آمرزنده و مهربان است. (39)

100) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: دشمنان علی علیه السلام به طور همیشگی در آتش خواهند ماند، هم چنان که خداوند فرموده است: (پیوسته می خواهند از آتش خارج شوند) «ولی نمی توانند از آن خارج شوند».

ص: 601

948 / [101] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَهَا ﴾ قَالَ: ﴿ أَعْدَاءُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هُمُ اَلْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ أَبَدَ اَلْآبِدِینَ وَ دَهْرَ اَلدَّاهِرِینَ. ﴾ (1)

949 / [102] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ اَلتَّیَمُّمِ؟ فَتَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ وَ اَلسّارِقُ وَ اَلسّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً ﴾ وَ قَالَ: ﴿ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ (2) قَالَ: فَامْسَحْ عَلَی کَفَّیْکَ مِنْ حَیْثُ مَوْضِعِ اَلْقَطْعِ، قَالَ: ﴿ وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا ﴾ (3) . (4)

950 / [103] - قَالَ: وَ کَتَبَ إِلَیْنَا أَبُو مُحَمَّدٍ یَذْکُرُ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ ، عَنْ عَامَّهِ أَصْحَابِهِ یَرْفَعُهُ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ کَانَ إِذَا قَطَعَ یَدَ اَلسَّارِقِ تَرَکَ لَهُ اَلْإِبْهَامَ وَ اَلرَّاحَهَ، فَقِیلَ لَهُ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ! تَرَکْتَ عَامَّهَ یَدِهِ؟

قَالَ: فَقَالَ لَهُمْ: فَإِنْ تَابَ فَبِأَیِّ شَیْءٍ یَتَوَضَّأُ؟ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ اَلسّارِقُ وَ اَلسّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالاً مِنَ اَللّهِ * فَمَنْ تابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَ أَصْلَحَ فَإِنَّ اَللّهَ یَتُوبُ عَلَیْهِ إِنَّ اَللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ. ﴾ (5)

ص: 602


1- عنه بحار الأنوار: 362/8 ح 37، و 135/72 ح 17، و البرهان في تفسير القرآن : 452/2 ح 2، و نور الثقلين : 627/1 ح 182 . تفسیر فرات الكوفي : 122 ح 132 بإسناده عن حمران، قال: سألت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير.
2- سورۀ المائدة : 6/5.
3- سورۀ المائدة : 6/5 .
4- عنه بحار الأنوار: 189/79 ح 27 ، و البرهان في تفسير القرآن : 453/2 ح 5 . الكافي : 62/3 ح 2، تهذيب الأحكام : 207/18 ح 2، الاستبصار : 170/1 ح 1، عنهم وسائل ، الشيعة : 365/3 ح 3879.
5- عنه بحار الأنوار: 189/79 ذيل ح 27 ، و وسائل الشيعة : 253/28 ح 34691، و البرهان في تفسير القرآن : 453/2 ح 6 .

101) - از منصور بن حازم روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: (منظور از) «ولی نمی توانند از آن خارج شوند» (چیست)؟

فرمود: دشمنان علی علیه السلام، هستند که در آتش دوزخ جاوید می باشند و به طور همیشه ماندگار خواهند بود.

102) - از حمّاد بن عیسی، به نقل از بعضی از اصحاب روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد تیمّم سؤال کردند؟

حضرت در جواب، این آیه شریفه: «دست مرد و زن دزد را (به عنوان مجازات الهی) قطع کنید!» را تلاوت نمود و نیز افزود که خداوند فرموده است: صورت و دست های خود را تا آرنج بشویید» و فرمود: بنا بر این (در تیمّم) باید بر دو کف دست از جایی که قطع شده مسح گردد؛ و خداوند فرموده پروردگارت فراموش کار نیست.

103) - گفته است: ابو محمّد در نامه ای از ابن ابی عُمیر یاد آور شد که - ابراهیم بن عبد الحمید، به نقل از عدّه ای اصحاب، به طور مرفوعه روایت کرده است، که گفت:

امیر المؤمنين علیه السلام هر گاه دست دزدی را قطع می کرد، انگشت ابهام (شصت) و کف دست او را رها می کرد، به حضرت اعتراض شد: ای امیر مؤمنان! بیشترین مقدار دست دزد را رها نموده ای؟!

در جواب آنان فرمود: اگر توبه نماید و بخواهد نماز بخواند، چگونه وضو بگیرد؟ زیرا خداوند متعال می فرماید: «دست مرد و زن دزد را به عنوان یک مجازات الهی، قطع کنید! * اما آن کس که پس از ستم کردن، توبه و جبران نماید، خداوند توبه او را می پذیرد، خداوند، آمرزنده و مهربان است».

ص: 603

951 / [104] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنْ رَجُلٍ سَرَقَ فَقُطِعَتْ یَدُهُ اَلْیُمْنَی ثُمَّ سَرَقَ فَقُطِعَتْ رِجْلُهُ اَلْیُسْرَی ثُمَّ سَرَقَ اَلثَّالِثَهَ؟

قَالَ: کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یُخَلِّدُهُ فِی اَلسِّجْنِ وَ یَقُولُ: إِنِّی لَأَسْتَحْیِی مِنْ رَبِّی أَنْ أَدَعَهُ بِلاَ یَدٍ یَسْتَنْظِفُ بِهَا، وَ لاَ رِجْلٍ یَمْشِی بِهَا إِلَی حَاجَتِهِ، قَالَ: ﴿ وَ کَانَ إِذَا قَطَعَ اَلْیَدَ قَطَعَهَا دُونَ اَلْمَفْصِلِ، وَ إِذَا قَطَعَ اَلرِّجْلَ قَطَعَهَا دُونَ اَلْکَعْبَیْنِ، قَالَ: وَ کَانَ لاَ یَرَی أَنْ یُغْفَلَ عَنْ شَیْءٍ مِنَ اَلْحُدُودِ. ﴾ (1)

952 / [105] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ إِذَا أُخِذَ اَلسَّارِقُ فَقُطِعَ وَسَطُ اَلْکَفِّ، فَإِنْ عَادَ قُطِعَتْ رِجْلُهُ مِنْ وَسَطِ اَلْقَدَمِ، فَإِنْ عَادَ اُسْتُودِعَ اَلسِّجْنَ فَإِنْ سَرَقَ فِی اَلسِّجْنِ قُتِلَ. ﴾ (2)

953 / [106] - عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ عَلَیْهِم السَّلاَمُ: ﴿ أَنَّهُ أُتِیَ بِسَارِقٍ فَقَطَعَ یَدَهُ، ثُمَّ أُتِیَ بِهِ مَرَّهً أُخْرَی فَقَطَعَ رِجْلَهُ اَلْیُسْرَی، ثُمَّ أُوتِیَ بِهِ ثَالِثَهً، فَقَالَ: إِنِّی لَأَسْتَحْیِی مِنْ رَبِّی أَنْ لاَ أَدَعَ لَهُ یَداً یَأْکُلُ بِهَا وَ یَشْرَبُ بِهَا وَ یَسْتَنْجِی بِهَا، وَ رِجْلاً یَمْشِی عَلَیْهَا فَجَلَدَهُ وَ اِسْتَوْدَعَهُ اَلسِّجْنَ، وَ أَنْفَقَ عَلَیْهِ مِنْ بَیْتِ اَلْمَالِ. ﴾ (3)

ص: 604


1- عنه بحار الأنوار: 189/79 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 453/2 ح 7، و مستدرك الوسائل : 37/18 ح 21949 و 124 ح 22257، و 126 ح 22265 قطعتان منه . من لا يحضره الفقيه : 64/4 ح 5115 ، عنه وسائل الشيعة : 258/28 ح 34705 .
2- عنه بحار الأنوار : 190/79 ح 29، وسائل الشيعة : 256/28 ذيل ح 34697 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 454/2 ح 8 ، و مستدرك الوسائل : 124/18 ح 22258 . الكافي : 223/7 ح 8، تهذيب الأحكام : 103/10 ح 17 ، عنهما وسائل الشيعة : 252/28 ح 34688، و 256 ح 34697.
3- عنه بحار الأنوار: 190/79 ح 30، و وسائل الشيعة : 259/28 ح 34709، و البرهان في تفسير القرآن : 454/2 ح 9. الجعفريّات (الطبع الحجري) : 140 (باب في السرق) ، عنه مستدرك الوسائل : 125/18 ح 125/18 ح 22261.

104) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد مردی سؤال شد که دزدی کرده و دست راستش را قطع کرده اند، بعد از آن نیز دزدی کرده و پای چپ او را قطع کرده اند، هم چنین اگر مرتبه سوم دزدی کند حکمش چیست؟

فرمود: امیر المؤمنين علیه السلام چنین فردی را زندان دائم می کرد و می فرمود: از پروردگار خود شرم دارم که (دست او را تا نهایت قطع کنم و) بدون دست باشد و نتواند خود را تطهیر و شستشو کند و یا بدون پا باشد و نتواند برای رفع حاجت خود، راه برود. امام باقر علیه السلام افزود: پس هر وقت (حضرت علی علیه السلام)

می خواست دست دزدی را قطع کند، از مفصل (بین کف و انگشتان) قطع می کرد و اگر می خواست پای دزد را قطع نماید، قبل از کعب (بر آمدگی) قطع می کرد.

حضرت افزود: و نظر امام علی علیه السلام این بود که هیچ گاه نباید از اجرای حدود (الهی) غفلت شود.

105) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر دزد دستگیر شده و میانه کف دست او قطع شود و دو مرتبه دزدی کند، پایش از وسط - قدم پا - قطع خواهد شد و اگر بار سوم نیز دزدی کرد او را در زندان قرار می دهند و اگر در زندان هم دزدی کند کشته خواهد شد.

106) - از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: هر گاه دزدی را نزد امام علی علیه السلام می آوردند دستش را قطع می نمود و چون مرتبه دوم دزدی می کرد و او را نزد حضرت می آوردند پای او را از وسط قدم قطع می نمود و اگر مرتبه سوم نیز دزدی می کرد، می فرمود: از پروردگار خویش شرم دارم که مقداری از دست او را نگذارم و نتواند غذا بخورد و آب بیاشامد و خود را تطهیر نماید و یا پایش را به طوری قطع نمایم که نتواند راه برود، پس او را شلاق می زد و زندانی می کرد و از بیت المال هزینه او را پرداخت می نمود.

ص: 605

954 / [107] -عَنْ جَمِیلٍ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: ﴿ لاَ یُقْطَعُ اَلسَّارِقُ حَتَّی یُقِرَّ بِالسَّرِقَهِ مَرَّتَیْنِ، فَإِنْ رَجَعَ ضَمِنَ اَلسَّرِقَهَ وَ لَمْ یُقْطَعْ إِذَا لَمْ یَکُنْ لَهُ شُهُودٌ. ﴾ (1)

955 / [108]- عَنِ اَلسَّکُونِیِّ، عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لاَ یُقْطَعُ إِلاَّ مَنْ نَقَبَ بَیْتاً أَوْ کَسَرَ قُفْلاً. ﴾ (2)

956 / [109] -عَنْ زَرْقَانَ - صَاحِبِ اِبْنِ أَبِی دَاوُدَ دُؤَادَ وَ صَدِیقِهِ بِشِدَّهٍ- قَالَ:

رَجَعَ اِبْنُ أَبِی دَاوُدَ دُؤَادَ ذَاتَ یَوْمٍ مِنْ عِنْدِ اَلْمُعْتَصِمِ وَ هُوَ مُغْتَمٌّ، فَقُلْتُ لَهُ فِی ذَلِکَ، فَقَالَ: وَدِدْتُ اَلْیَوْمَ أَنِّی قَدْ مِتُّ مُنْذُ عِشْرِینَ سَنَهً، قَالَ: قُلْتُ لَهُ وَ لِمَ ذَاکَ؟

قَالَ: لِمَا کَانَ مِنْ هَذَا اَلْأَسْوَدِ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَی اَلْیَوْمَ بَیْنَ یَدَیْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلْمُعْتَصِمِ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: وَ کَیْفَ کَانَ ذَلِکَ؟

ص: 606


1- عنه بحار الأنوار: 290/79 ح 31، و البرهان في تفسير القرآن : 454/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 123/18 ح 22253 . الكافي : 21987 ح 2 بتفصيل، من لا يحضره الفقيه : 61/4 ح 5103 بعينه، تهذيب الأحكام : 12/10 ح 108 نحو الكافي، و 129/10 ح 132 نحو الفقيه، الاستبصار : 250/4 ح 1 نحو الكافي وسائل الشيعة : 27/28 ح 34130 عن الكافي، عوالي اللئالي : 354/2 ح 28 ، و 572/3 103 كلاهما نحو الفقيه .
2- عنه بحار الأنوار : 190/79 ح 32 ، و وسائل الشيعة : 277/28 ح 34753 فيه : عن جميل، عن بعض أصحابه، عن أحدهما علیهما السلام، و البرهان في تفسير القرآن : 454/2 ح 11، و مستدرك الوسائل : 136/18 ح 22305. تهذيب الأحكام : 109/10 ح 40، الإستبصار : 243/4 ح 1، عنهما وسائل الشيعة : 277/28 ح 34751، عوالي اللتالي : 569/3 ح 90 .

107) - از جمیل، به نقل از بعضی اصحاب، روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام فرمودند: دست دزد قطع نخواهد شد، مگر آن که دو بار اقرار و اعتراف نماید، اگر پشیمان شود چیزی را که دزدیده ضامن است و باید جبران کند و اگر شاهد برای دزدی او نباشد، (دستش) قطع نخواهد شد.

108) - از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزگوارش علیه السلام فرمود: دست دزد قطع نمی شود، مگر آن که دیواری را سوراخ کرده و یا قفلی را شکسته باشد.

109) - از زرقان دوست و رفیق صمیمی ابن ابي دؤاد (قاضي القضاة)، روایت کرده است، که گفت: روزی ابن ابی دُؤاد از نزد معتصم (عباسی) آمد، ولی خیلی غمگین و افسرده بود، به او گفتم: چه شده است؟

گفت: امروز آرزو کردم که ای کاش بیست سال پیش مرده بودم.

پرسیدم: برای چه (مگر چه شده است)؟ پاسخ داد: به واسطه کاری که از این سیاه چهره - پسر علی بن موسی الرضا (حضرت جواد علیه السلام)- در حضور امير المؤمنين معتصم انجام شد. گفتم جریان چه بوده است؟

گفت: دزدی را آوردند که اقرار به دزدی خود کرده بود، او از خلیفه درخواست کرد تا او را به وسیله جاری کردن حدّ پاک نماید، به همین خاطر فقها و دانشمندان را در مجلس خود جمع کرد و محمّد بن علی (حضرت جواد الأئمّة علیه السلام) نیز حضور داشت، معتصم از ما سؤال کرد: چه قسمت از دست دزد باید قطع شود؟ من گفتم: از مچ، پرسید: چه دلیلی بر آن داری؟

گفتم: چون دست بر انگشت ها و کف دست تا انگشت ها و کف دست تا مچ اطلاق می شود؛ زیرا خداوند در آیه تیمّم می فرماید: «صورت و دست های خود را مسح نمایید»، گروهی از دانشمندان حرف مرا قبول کردند.

عدّه ای دیگر گفتند: باید تا آرنج قطع شود، از آنان پرسید: دلیل شما چیست؟

گفتند: چون خداوند فرموده است: (در مورد وضو گرفتن) «دست های خود را

ص: 607

قَالَ: إِنَّ سَارِقاً أَقَرَّ عَلَی نَفْسِهِ بِالسَّرِقَهِ، وَ سَأَلَ اَلْخَلِیفَهَ تَطْهِیرَهُ بِإِقَامَهِ اَلْحَدِّ عَلَیْهِ، فَجَمَعَ لِذَلِکَ اَلْفُقَهَاءَ فِی مَجْلِسِهِ، وَ قَدْ أَحْضَرَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ، فَسَأَلَنَا عَنِ اَلْقَطْعِ: فِی أَیِّ مَوْضِعٍ یَجِبُ أَنْ یُقْطَعَ؟

قَالَ: فَقُلْتُ: مِنَ اَلْکُرْسُوعِ، قَالَ: وَ مَا اَلْحُجَّهُ فِی ذَلِکَ؟

قَالَ: قُلْتُ: لِأَنَّ اَلْیَدَ هِیَ اَلْأَصَابِعُ وَ اَلْکَفُّ إِلَی اَلْکُرْسُوعِ لِقَوْلِ اَللَّهِ فِی اَلتَّیَمُّمِ: ﴿ فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ ﴾ (1) وَ اِتَّفَقَ مَعِی عَلَی ذَلِکَ قَوْمٌ.

وَ قَالَ آخَرُونَ: بَلْ یَجِبُ اَلْقَطْعُ مِنَ اَلْمِرْفَقِ. قَالَ: وَ مَا اَلدَّلِیلُ عَلَی ذَلِکَ؟

قَالُوا: لِأَنَّ اَللَّهَ لَمَّا قَالَ: ﴿ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَی اَلْمَرافِقِ ﴾ (2) فِی اَلْغَسْلِ دَلَّ ذَلِکَ عَلَی أَنَّ حَدَّ اَلْیَدِ هُوَ اَلْمِرْفَقُ.

قَالَ: فَالْتَفَتَ إِلَی مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ( عَلَیْهِما السَّلاَمُ)، فَقَالَ: مَا تَقُولُ فِی هَذَا، یَا أَبَا جَعْفَرٍ؟!

فَقَالَ: قَدْ تَکَلَّمَ اَلْقَوْمُ فِیهِ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ!

قَالَ: دَعْنِی مِمَّا تَکَلَّمُوا بِهِ، أَیُّ شَیْءٍ عِنْدَکَ؟

قَالَ: اُعْفُنِی عَنْ هَذَا، یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ!. قَالَ: ﴿ أَقْسَمْتُ عَلَیْکَ بِاللَّهِ! لَمَّا أَخْبَرْتَ بِمَا عِنْدَکَ فِیهِ. فَقَالَ: أَمَّا إِذَا أَقْسَمْتَ عَلَیَّ بِاللَّهِ! إِنِّی أَقُولُ إِنَّهُمْ أَخْطَأُوا فِیهِ اَلسُّنَّهَ، فَإِنَّ اَلْقَطْعَ یَجِبُ أَنْ یَکُونَ مِنْ مَفْصِلِ أُصُولِ اَلْأَصَابِعِ، فَیُتْرَکُ اَلْکَفُّ. ﴾

قَالَ: وَ مَا اَلْحُجَّهُ فِی ذَلِکَ؟

قَالَ: ﴿ قَوْلُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: اَلسُّجُودُ عَلَی سَبْعَهِ أَعْضَاءٍ : اَلْوَجْهِ، وَ اَلْیَدَیْنِ، وَ اَلرُّکْبَتَیْنِ، وَ اَلرِّجْلَیْنِ. فَإِذَا قُطِعَتْ یَدُهُ مِنَ اَلْکُرْسُوعِ، أَوِ اَلْمِرْفَقِ لَمْ یَبْقَ لَهُ یَدٌ یَسْجُدُ عَلَیْهَا، وَ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ وَ أَنَّ اَلْمَساجِدَ لِلّهِ ﴾ یَعْنِی بِهِ هَذِهِ اَلْأَعْضَاءَ اَلسَّبْعَهَ

ص: 608


1- سورۀ النساء : 43/4 .
2- سورۀ المائدة : 6/5 .

با آرنج بشوئید» معلوم می شود که دست تا آرنج را شامل می شود.

در این موقع معتصم رو به جانب محمّد بن علی (حضرت جواد علیه السلام) کرد و گفت: ای ابا جعفر! شما در این مورد چه می گوئید؟

فرمود: مرا دربارۀ این موضوع رها کن، این ها نظر خود را در مورد دست دزد بیان کردند، معتصم گفت: شما هم باید نظر خویش را با دلیل بیان نمایی.

فرمود: ای امیر المؤمنین! از من در این مورد صرف نظر کن.

معتصم گفت: تو را به خدا سوگند می دهم! باید نظر خویش را مطرح بفرمائی.

فرمود: اکنون که مرا به خداوند سوگند دادی! می گویم که این افراد بر خلاف سنّت (و دستور پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم) نظر دادند؛ زیرا دست دزد باید از آخر انگشتان قطع شود و کف دست باقی بماند. معتصم گفت: حجت و دلیل شما بر این چیست؟

فرمود: به دلیل فرمایش رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم که فرموده است: سجده بر هفت موضع انجام می شود: صورت (یعنی پیشانی)، دو دست، دو زانو و دو پا؛ بنا بر این اگر دستش را از مچ و یا از آرنج قطع کنند دیگر دستی نخواهد ماند تا (برای نماز) سجده نماید، خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «سجده گاه ها، مخصوص خداوند است»، منظور همین هفت موضع است که به وسیله آن ها سجده می کنند، پس کسی را شریک خداوند نخوانید»، بنا بر این آن چه که اختصاص به خدا داشته باشد قطع نمی شود.

ابن ابی دُؤاد گفت: معتصم شگفت زده شد و حرف او را پسندید و دستور داد: دست دزد را از انتهای انگشتان قطع کنند و کف دست را باقی بگذارند.

ابن ابی دُؤاد اظهار داشت: در این لحظه برای من قیامتی بر پا شد و آرزو داشتم که ای کاش زنده نمی بودم.

زرقان گوید: ابن ابی دُؤاد بعد از مدتی به من گفت: پس از سه روز از آن

ص: 609

اَلَّتِی یُسْجَدُ عَلَیْهَا ﴿ فَلا تَدْعُوا مَعَ اَللّهِ أَحَداً ﴾ (1) وَ مَا کَانَ لِلَّهِ لَمْ یُقْطَعْ. ﴾

قَالَ: ﴿ فَأَعْجَبَ اَلْمُعْتَصِمَ ذَلِکَ، فَأَمَرَ بِقَطْعِ یَدِ اَلسَّارِقِ مِنْ مَفْصِلِ اَلْأَصَابِعِ دُونَ اَلْکَفِّ. قَالَ اِبْنُ أَبِی دُوَادَ : قَامَتْ قِیَامَتِی، وَ تَمَنَّیْتُ أَنِّی لَمْ أَکُ حَیّاً. ﴾

قَالَ زُرْقَانُ : إِنَّ اِبْنَ أَبِی دُوَادَ قَالَ: صِرْتُ إِلَی اَلْمُعْتَصِمِ بَعْدَ ثَالِثَهٍ.

فَقُلْتُ: إِنَّ نَصِیحَهَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیَّ وَاجِبَهٌ، وَ أَنَا أُکَلِّمُهُ بِمَا أَعْلَمُ أَنِّی أَدْخُلُ بِهِ اَلنَّارَ ، قَالَ: ﴿ وَ مَا هُوَ ﴾ ؟

قُلْتُ: إِذَا جَمَعَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ فِی مَجْلِسِهِ فُقَهَاءَ رَعِیَّتِهِ وَ عُلَمَاءَهُمْ لِأَمْرٍ وَاقِعٍ مِنْ أُمُورِ اَلدِّینِ فَسَأَلَهُمْ عَنِ اَلْحُکْمِ فِیهِ، فَأَخْبَرُوهُ بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ اَلْحُکْمِ فِی ذَلِکَ، وَ قَدْ حَضَرَ اَلْمَجْلِسَ بَنُوهُ وَ قُوَّادُهُ وَ وُزَرَاؤُهُ وَ کُتَّابُهُ، وَ قَدْ تَسَامَعَ اَلنَّاسُ بِذَلِکَ مِنْ وَرَاءِ بَابِهِ، ثُمَّ یَتْرُکُ أَقَاوِیلَهُمْ کُلَّهُمْ لِقَوْلِ رَجُلٍ یَقُولُ شَطْرُ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ بِإِمَامَتِهِ، وَ یَدَّعُونَ أَنَّهُ أَوْلَی مِنْهُ بِمَقَامِهِ، ثُمَّ یَحْکُمُ بِحُکْمِهِ دُونَ حُکْمِ اَلْفُقَهَاءِ.

قَالَ: ﴿ فَتَغَیَّرَ لَوْنُهُ، وَ اِنْتَبَهَ لِمَا نَبَّهْتُهُ لَهُ، وَ قَالَ: جَزَاکَ اَللَّهُ عَنْ نَصِیحَتِکَ خَیْراً. ﴾

قَالَ: ﴿ فَأَمَرَ اَلْیَوْمَ اَلرَّابِعَ فُلاَناً مِنْ کُتَّابِ وُزَرَائِهِ بِأَنْ یَدْعُوَهُ إِلَی مَنْزِلِهِ، فَدَعَاهُ، فَأَبَی أَنْ یُجِیبَهُ، وَ قَالَ: «قَدْ عَلِمْتَ أَنِّی لاَ أَحْضُرُ مَجَالِسَکُمْ». فَقَالَ: إِنِّی إِنَّمَا أَدْعُوکَ إِلَی اَلطَّعَامِ وَ أُحِبُّ أَنْ تَطَأَ ثِیَابِی، وَ تَدْخُلَ مَنْزِلِی، فَأَتَبَرَّکَ بِذَلِکَ. وَ قَدْ أَحَبَّ فُلاَنُ بْنُ فُلاَنٍ مِنْ وُزَرَاءِ اَلْخَلِیفَهِ [لِقَاءَکَ]، فَصَارَ إِلَیْهِ، فَلَمَّا أُطْعِمَ مِنْهَا، أَحَسَّ مَآلِمَ اَلسُّمِّ فَدَعَا بِدَابَّتِهِ، فَسَأَلَهُ رَبُّ اَلْمَنْزِلِ أَنْ یُقِیمَ، فَقَالَ: «خُرُوجِی مِنْ دَارِکَ خَیْرٌ لَکَ». فَلَمْ یَزَلْ یَوْمَهُ ذَلِکَ وَ لَیْلَتَهُ فِی خِلْفَهٍ حَتَّی قُبِضَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (2)

ص: 610


1- سورۀ السجدة: 18/32.
2- عنه بحار الأنوار: 5/50 ح 7 ، و 190/79 ح 33 ، و 128/85 ح 1 قطعة منه، و وسائل الشيعة : 252/28 ح 34690، و البرهان في تفسير القرآن : 454/2 ح 12، و نور الثقلين: 439/5 ح 37 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 454/4 ح 5143 قطعة منه.

جریان پیش معتصم رفتم و اظهار داشتم: خیر خواهی برای امیر المؤمنین بر من واجب است، من می خواهم در موردی با شما صحبت کنم، که می دانم به واسطه این حرف وارد جهنم خواهم شد. پرسید: منظورت چیست؟

گفتم: موقعی که امیر المؤمنین تمام دانشمندان مملکت و فقیهان را در مجلس خویش برای بیان حکمی از احکام دین احضار می کند و از آنان سؤال می نماید و ایشان نیز نظر خود را مطرح می کنند با این که در چنین مجلسی خویشاوندان امير المؤمنین و سپه داران و وزیران و منشیان حضور دارند و مردم پیوسته به چنین مجالسی توجه دارند که چه اتفاقی می افتد، بعد شما سخن تمام دانشمندان را رها می کنی و گفتار مردی را می پذیری که گروهی از مسلمانان مدّعی امامت و خلافت برای او هستند و می گویند: او شایسته مقام خلافت است نه معتصم.

ناگهان متوجه شدم که رنگ چهره معتصم تغییر کرد و فهمید که چه کاری کرده، گفت: خدا به تو پاداش این نصیحت و خیر خواهی را بدهد.

روز چهارم فلان نویسنده اش را دستور داد تا محمّد بن علی (حضرت امام جواد علیه السلام) را به منزل خود دعوت کند، وقتی او را به منزل خود دعوت کرد، امتناع ورزید و نپذیرفت و اظهار داشت: می دانید که من به مجالس شما نمی آیم.

گفت: من شما را برای صرف غذا دعوت می کنم و آرزو دارم قدم بر روی فرش ما بگذارید و منزل ما را تبرک فرمائید، فلان شخص از وزیران خلیفه آرزوی ملاقات شما را دارد. حضرت هم پذیرفت و به منزل آن شخص رفت و پس از میل کردن مقداری از غذا، در وجود خود احساس سم نمود، مرکب سواری خود را خواست تا برود، صاحب منزل تقاضا کرد که بیشتر تشریف داشته باشید، فرمود: رفتن من از خانه ات برای تو بهتر است.

و آن روز تا شب پیوسته حالش دگرگون بود و استفراغ می کرد و اسهال سختی دچارش گردید و مرتب بخود می پیچید تا از دنیا رفت (صلوات و رحمت خداوند بر او باد).

ص: 611

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قالُوا ءَامَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ هادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ ءَاخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هذا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ ﴿ 41 ﴾ سَمَّعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ إِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئاً وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴾ ﴿ 42 ﴾

957 / [110] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهً بَیْضَاءَ وَ فَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ، وَ وَکَّلَ بِهِ مَلَکاً یُسَدِّدُهُ، وَ إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ بِعَبْدٍ سُوءاً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهً سَوْدَاءَ وَ سَدَّدَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ وَ وَکَّلَ بِهِ شَیْطَاناً یُضِلُّهُ. ﴾

ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ فَمَنْ یُرِدِ اَللّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً ﴾ (1) اَلْآیَهِ وَ قَالَ: ﴿ إِنَّ اَلَّذِینَ حَقَّتْ عَلَیْهِمْ

ص: 612


1- سورۀ الأنعام: 125/6.

فرمایش خداوند متعال: ای رسول (خدا)! آن افرادی که در مسیر کفر شتاب می کنند و با زبان می گویند: ما ایمان آوردیم و قلب آن ها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند و (هم چنین) گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش می دهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند، آن ها جاسوسان گروه دیگری هستند که خود شان نزد تو نیامده اند، آن ها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف می کنند و (به یک دیگر) می گویند: اگر این چیزی که ما مطرح می کنیم به شما داده شد (و او بر طبق خواسته شما داوری کرد) بپذیرید و گرنه (از او) دوری کنید. (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پی در پی او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی، آن ها کسانی هستند که خدا نخواسته دل های آن ها را پاک کند. در دنیا رسوایی و در اخرت مجازات بزرگی نصیب شان خواهد شد (41) آن ها بسیار سخنان تو گوش می دهند تا آن را تکذیب کنند؛ مال حرام فراوان می خورند، پس اگر برد تو آمدند. در میان آنان داوری کن، با آن ها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرف نظر کنی، به تو هیچ زیانی نمی رسانند و اگر میان آن ها داوری کنی، با عدالت داوری کن، که خدا عادلان را دوست دارد. (42)

110) - از سلیمان بی خالد روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به درستی که هر گاه خداوند خوبی ینده ای را بخواهد در دلش نشانه ای از نور پدید می آورد و گوش های دلش را می گشاید و فرشته ای را بر او تعیین می کند، تا او را بر کار های درست و صحیح هدایت نماید، ولی چنان چه بدی بنده ای را اراده فرماید در درونش نکته ای (نقطه ای) سیاه و تاریک ایجاد می گردند و گوش های دلش را مسدود می گرداند

ص: 613

کَلِمَتُ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿ أُولئِکَ اَلَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اَللّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ ﴾ (2) . (3)

958 / [111] -عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ ، عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ ثَمَنُ اَلْکَلْبِ سُحْتٌ، وَ اَلسُّحْتُ فِی اَلنَّارِ ﴾ . ﴾ (4)

959 / [112] -عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ وَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلسُّحْتُ أَنْوَاعٌ کَثِیرَهٌ مِنْهَا اَلْحَجَّامُ (کَسْبُ اَلْمَحَارِمِ) وَ أَجْرُ اَلزَّانِیَهِ وَ ثَمَنُ اَلْخَمْرِ، فَأَمَّا اَلرِّشَا فِی اَلْحُکْمِ فَهُوَ اَلْکُفْرُ بِاللَّهِ. ﴾ (5)

ص: 614


1- سورۀ يونس : 96/10 .
2- سورۀ المائدة : 41/5 .
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 463/2 ح 14. الكافي : 166/2 ح 2 بتفاوت يسير ، و 214/2 ح 7 بحذف الآيات، عنه البحار : 210/68 ح 16، و 211 ح 17، التوحيد : 415 ح ،14 ، أعلام الدين : 135 ( باب صفة المؤمن).
4- عنه بحار الأنوار: 53/103 ح 18، وسائل الشيعة : 120/17 ح 22141، و البرهان في تفسير القرآن : 464/2 ح 15 . الكافي : 120/5 ذيل ح 4، تهذيب الأحكام : 357/6 ح 140، الاستبصار : 61/3 ح 2 كلاهما نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 124/17 ح 22154 .
5- عنه بحار الأنوار: 53/103 ح 19 ، و 274/104 ح 8 القطعة الأخيرة منه، و وسائل الشيعة : 223/27 ح 33647 ، و البرهان : 464/2 ح 16 ، و مستدرك الوسائل : 70/13 ح 14776 . الكافي : 126/5 ح 1 و 127 ح 3، تهذيب الأحكام : 352/6 ح 118 ، و 355 ح 134 ، و 368 ح 183، الاستبصار : 59/3 ح 6 بتفاوت في الجميع عنهم وسائل الشيعة : 92/17 ح 22058 ، و 93 ح 22062 ، الخصال : 329/1 ح 26 نحو الكافي، عنه البحار: 371/75 ح 11، و 43/103 ح 5 ، و 273/104 ح 3، معاني الأخبار : 211 ح 1، عنه وسائل الشيعة : 95/17 ح 22068 .

و شیطانی را بر او چیره می نماید تا او را گمراه گرداند، سپس حضرت این آیه: «پس هر کسی را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می سازد و آن کسی را که (به خاطر اعمال خلافش) بخواهد گمراه سازد، سینه اش را آن چنان تنگ می کند (که گویا می خواهد به آسمان بالا برود)» را تلاوت نمود.

و (نیز) فرمود: «آن هایی که فرمان پروردگار تو بر آنان تحقق یافته (و به جرم اعمال شان (و گفتار شان) ، توفیق هدایت را از آن ها گرفته، هرگز) ایمان نمی آورند»، هم چنین فرمود: آنان کسانی هستند که خداوند (در اثر اعمال ناشایستی که انجام داده اند) نخواسته است که دل های ایشان را پاک گرداند».

111) - از حسن بن على وشّاء روایت کرده است، که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: بهای فروش سگ، سُحت و حرام می باشد و خورندۀ حرام، جایگاهش آتش خواهد بود.

112) - از سماعة بن مهران روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام فرمودند: سُحت دارای انواع بسیاری می باشد، از آن جمله: درآمد حجامت کننده است (اگر شرط کند)، پاداش زنا دهنده، بهای فروش شراب (مست کننده) و اما رشوه گرفتن در مورد قضاوت کردن، (در حکم) کفر به خداوند عظیم، خواهد بود.

ص: 615

960 / [113] -عَنْ جَرَّاحٍ اَلْمَدَائِنِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

﴿ مِنْ أَکْلِ اَلسُّحْتِ: اَلرِّشْوَهُ فِی اَلْحُکْمِ. ﴾

وَ عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: وَ مَهْرُ اَلْبَغِیِّ. (1)

961 / [114] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ ثَمَنُ اَلْکَلْبِ اَلَّذِی لاَ یَصِیدُ سُحْتٌ وَ قَالَ: وَ لاَ بَأْسَ بِثَمَنِ اَلْهِرِّ. ﴾ (2)

1962/[115] -عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْغُلُولِ؟

فَقَالَ: ﴿ کُلِّ شَیْءٍ غُلَّ عَنِ اَلْإِمَامِ فَهُوَ اَلسُّحْتُ، وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ شُبْهَهٌ، وَ اَلسُّحْتُ أَنْوَاعٌ کَثِیرَهٌ مِنْهَا مَا أُصِیبَ مِنَ أَعْمَالِ اَلْوُلاَهِ اَلظَّلَمَهِ، وَ مِنْهَا أُجُورُ اَلْقُضَاهِ وَ أُجُورُ اَلْفَوَاجِرِ وَ ثَمَنُ اَلْخَمْرِ وَ اَلنَّبِیذِ اَلْمُسْکِرِ وَ اَلرِّبَا بَعْدَ اَلْبَیِّنَهِ، فَأَمَّا اَلرِّشَاءُ فِی اَلْأَحْکَامِ یَا عَمَّارُ فَإِنَّ ذَلِکَ اَلْکُفْرُ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ. ﴾ (3)

ص: 616


1- عنه بحار الأنوار: 53/103 ح 20، و 273 ح 7، و 273/104 ح 7 بحذف الذيل، و وسائل الشيعة : 223/27 ح 33646 ، و البرهان في تفسير القرآن : 464/2 ح 17 . دعائم الإسلام : 532/2 ح 1891 القطعة الأولى منه، عنه مستدرك الوسائل : 353/17 ح 21558، فقه القرآن للراوندي: 26/2 عن أمير المؤمنين علیه السلام.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 464/2 ح 18 . تهذيب الأحكام : 356/6 ح 138 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 119/17 ح 22137 .
3- عنه بحار الأنوار: 43/103 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 464/2 ح 19. الكافي : 126/5 ح 1، باسناده عن عمّار بن مروان قال: سألت أبا جعفر علیه السلام ، تهذيب الأحكام : 352/6 ح 118 بإسناده عن سماعة قال : سألته ، و 368 ح 183 نحو الكافي، عنهما وسائل الشيعة : 92/17 ح 22057 ، و ح 22059 ، معاني الأخبار: 211 ح 1 ، عنه البحار: 43/10 ح 6، فقه القرآن للراوندي : 26/2 نحو الكافي.

113) - از جراح مدائنی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از موارد استفاده و خوردن سُحت، رشوه گرفتن در بیان حکم و قضاوت می باشد.

و نیز از آن حضرت وارد شده است که فرمود: (از موارد استفاده و خوردن سُحت) در آمد زن زنا دهنده است.

114) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بهای فروش سگِ غیر شکاری، سُحت و حرام است.

و فرمود: بهای فروش گربه مانعی ندارد.

115) - از عمّار بن مروان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد معنای «غَلول»، سؤال کردم؟

فرمود: هر چیزی که از امام (بدون اجازه او) برداشته شود، سُحت و حرام می باشد، خوردن مال یتیم و شبه ناک سُحت و حرام است و (اساساً) سُحت را انواع بسیاری می باشد، از آن جمله: درآمد و گرفتن هر چیزی از کارمندان و والیان حاكمان ظالم و اُجرت قضاوت (برای حکم قاضی) و درآمد کار های خلاف و فجور و بهای فروش شراب (مست کننده) و ربا گرفتن و خوردن آن، بعد از بیّنه و برهان می باشند.

اى عمّار! اما رشوه گرفتن برای (صدور و اجرای حکم و) قضاوت (در حكم) کفر به خداوند عظیم و به رسولش خواهد بود.

ص: 617

963 / [116]- عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ أَنَّهُ کَانَ یَنْهَی عَنِ اَلْجَوْزِ اَلَّذِی یَجِیءُ بِهِ اَلصِّبْیَانُ مِنَ اَلْقِمَارِ أَنْ یُؤْکَلَ وَ قَالَ: هُوَ اَلسُّحْتُ. ﴾ (1)

964 / [117] -بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

﴿ إِنَّ اَلسُّحْتَ ثَمَنُ اَلْمَیْتَهِ وَ ثَمَنُ اَلْکَلْبِ وَ ثَمَنُ اَلْخَمْرِ [اَلْخِنْزِیرِ] وَ مَهْرُ اَلْبَغِیِّ وَ اَلرِّشْوَهُ فِی اَلْحُکْمِ وَ أَجْرُ اَلْکَاهِنِ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ ﴾ ﴿ 44 ﴾

ص: 618


1- عنه بحار الأنوار: 235/79 ح 14 بتفاوت يسير ، و 53/103 ح 21، و البرهان: 464/2 ح 20. الكافي : 123/5 ح 6 بإسناده عن السكوني، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، من لا يحضره الفقيه : 161/17 ح 3588، تهذيب الأحكام : 370/6 ح 191 نحو الكافي عنهم وسائل الشيعة : 166/17 ح 22259.
2- عنه بحار الأنوار: 43/103 ح 4 أشار إليه، و 273/104 ذيل ح 1 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 464/2 ح 21. الجعفريات (الطبع الحجري ) : 180 (كتاب التفسير) بتفصيل، عنه مستدرك الوسائل : 69/13 ح 14773، تفسير القمّي : 170/1 ، عنه البحار: 42103 ح 1 ، الكافي : 126/5 ح 2 بإسناده عن السكوني، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، و نحوه تهذيب الأحكام : 368/6 ح ،182 عنهما وسائل الشيعة : 93/17 ح 22061 ، الخصال: 329/1 ح 25، عنه البحار : 43/103 ح 3، و 272/104 ح 1، جامع الأخبار : 155 (الفصل السابع عشر و المائة في الرشوة) فيه : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم في الوصيّة لعلي علیه السلام.

116) - از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: پدر بزرگوارش علیه السلام از خوردن گردویی که بچه ها بُرد و باخت می کنند نهی نمود و فرمود: آن سُحت می باشد.

117) - (هم چنین) از سکونی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام - به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام- از امام علی علیه السلام روایت نموده است که فرمود:

(بعضی از انواع) سُحت خوردن بهای فروش مردار و بهای فروش سگ و بهای فروش شراب (مست کننده) و پول زنا و رشوه در قبال حکم و قضاوت و نیز گرفتن مزد و اجرت کاهن و جادوگر می باشد.

فرمایش خداوند متعال: ما تورات را که نازل کردیم، در آن هدایت و نور وجود داشت و پیامبرانی که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند به وسیلۀ آن برای یهود حکم می کردند و (هم چنین) علما و دانشمندان به این کتاب که به او سپرده شده بود و بر آن گواه بودند، داوری می نمودند. بنا بر این، (بخاطر داوری بر طبق آیات خداوند) از مردم (قدرتمند و حاکم) نهراسید، بلکه از من (پروردگار تان) بترسید! و آیات (احام و حدود) مرا به بهای ناچیزی نفروشید و آن هایی که به احکامی که خیدا نازل کرده، حکم نمی کنند، کافر خواهند بود. (44)

ص: 619

965 / [118] - عَنْ مَالِکٍ اَلْجُهَنِیِّ قَالَ:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِیها هُدیً وَ نُورٌ - إِلَی قَوْلِهِ: - بِمَا اُسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتابِ اَللّهِ ﴾ قَالَ: فِینَا نَزَلَتْ. (1)

966 / [119] -عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

﴿ إِنَّ مِمَّا اُسْتُحِقَّتْ بِهِ اَلْإِمَامَهُ اَلتَّطْهِیرُ وَ اَلطَّهَارَهُ مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ اَلْمَعَاصِی اَلْمُوبِقَهِ اَلَّتِی تُوجِبُ اَلنَّارَ ، ثُمَّ اَلْعِلْمُ اَلْمَکْنُونُ بِجَمِیعِ مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ اَلْأَمْرُ مِنْ حَلاَلِهَا وَ حَرَامِهَا وَ اَلْعِلْمُ بِکِتَابِهَا خَاصَّهً وَ عَامَّهً، وَ اَلْمُحْکَمِ وَ اَلْمُتَشَابِهِ وَ دَقَائِقِ عِلْمِهِ وَ غَرَائِبِ تَأْوِیلِهِ وَ نَاسِخِهِ وَ مَنْسُوخِهِ ﴾

قُلْتُ: وَ مَا اَلْحُجَّهُ بِأَنَّ اَلْإِمَامَ لاَ یَکُونُ إِلاَّ عَالِماً بِهَذِهِ اَلْأَشْیَاءِ اَلَّتِی ذَکَرْتَ؟

قَالَ: ﴿ قَوْلُ اَللَّهِ (تَبارَک وَ تَعَالِي) فِیمَنْ أَذِنَ اَللَّهُ لَهُمْ بِالْحُکُومَهِ وَ جَعَلَهُمْ أَهْلَهَا: ﴿ إِنّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِیها هُدیً وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا اَلنَّبِیُّونَ اَلَّذِینَ أَسْلَمُوا لِلَّذِینَ هادُوا وَ اَلرَّبّانِیُّونَ وَ اَلْأَحْبارُ ﴾ . ﴾

فَهَذِهِ اَلْأَئِمَّهُ دُونَ اَلْأَنْبِیَاءِ اَلَّذِینَ یَرِثُونَ اَلنَّاسَ بِعِلْمِهِمْ.

وَ أَمَّا اَلْأَحْبَارُ فَهُمُ اَلْعُلَمَاءُ دُونَ اَلرَّبَّانِیِّینَ ثُمَّ أَخْبَرَ فَقَالَ: ﴿ بِمَا اُسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتابِ اَللّهِ وَ کانُوا عَلَیْهِ شُهَدَاءَ ﴾ وَ لَمْ یَقُلْ بِمَا حُمِّلُوا مِنْهُ. (2)

ص: 620


1- عنه بحار الأنوار: 193/23 ح 19 ، و البرهان في تفسير القرآن : 465/2 ح 1، و نور الثقلين : 634/1 ح 205.
2- عنه بحار الأنوار : 149/25 ح 24 ، و البرهان في تفسير القرآن : 465/2 ح 2 و نور الثقلين : 634/1 ح 206.

118) - از مالک جُهَنی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «ما تورات را نازل نمودیم که در آن نور و هدایت است - تا آن جایی که فرموده: - بر آن چه از کتاب های خداوند محافظت شده است» فرمود: دربارۀ ما (اهل بیت رسالت) نازل شده است.

119) - از ابو عمر زُبیری روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا از چیز هایی که جزء شرایط امامت می باشد، پاکی است؛ پاک بودن از هر نوع عیب و گناهی که موجب آتش جهنم شود، سپس علم و دانش است؛ علم و دانشی که تمام نیاز های مردم را نسبت به حلال و حرام آنان بیان کند، دارا بودن علم به کتاب خداوند - از جهت عام و خاص، محکم و متشابه و رمز های دقیق و تأویل های بعید و ناسخ و منسوخ آن -.

عرض کردم: چه دلیلی وجود دارد که امام باید عالم به تمام آن چه فرمودید، باشد؟

فرمود: فرمایش خداوند (در قرآن) که دربارۀ رهبران دینی و پیشوایان مذهبی است: «ما تورات را نازل کردیم، در آن هدایت و نور است، پیامبران به وسیله آن حکم می کنند، آن پیامبرانی که اعتراف دارند به حکم خدا برای کسانی که دست از کفر کشیده و هدایت شده اند» که منظور از «ربّانتیِّن» امامان علیهم السلام هستند، نه پیامبران؛ همان هایی هستند که مردم را با دانش خود پرورش می دهند و منظور از «احبار» دانشمندان می باشند که امام و پیشوا نیستند؛ سپس خداوند می فرماید: «با پیمانی که از آن ها گرفته شده راجع به حفظ کتاب خداوند، که بر آن گواه می باشند» در این آیه خداوند نفرموده است: با پیمانی که از آن ها گرفته شد پیرامون کتاب نسبت به آن چه که اطلاع دارند؛ (زیرا حفظ کتاب خداوند در صورتی امکان پذیر است که او عالم به تمام کتاب و مجموعه احکام و نیز وارث علم پیامبر باشد، که این مقام مخصوص امامان علیهم السلام خواهد بود).

ص: 621

967/ [120] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿ مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ حُکْمَ جَوْرٍ ثُمَّ [کَبَّرَ] عَلَیْهِ کَانَ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ اَلْآیَهِ :﴿ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اَللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ اَلْکَافِرُونَ ﴾ . ﴾

فَقُلْتُ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ! وَ کَیْفَ عَلَیْهِ؟

قَالَ: ﴿ یَکُنُ لَهُ سَوْطٌ وَ سِجْنٌ فَیَحْکُمُ عَلَیْهِ فَإِنْ رَضِیَ بِحُکُومَتِهِ وَ إِلاَّ ضَرَبَهُ بِسَوْطِهِ وَ حَبَسَهُ فِی سِجْنِهِ. ﴾ (1)

968/ [121] -عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ بِغَیْرِ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فَقَدْ کَفَرَ، وَ مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ فَأَخْطَأَ کَفَرَ ﴾ (2)

969 / [122] - عَنْ أَبِی بَصِیرِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ بِغَیْرِ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فَهُوَ کَافِرٌ بِاللَّهِ اَلْعَظِیمِ ﴾ (3)

ص: 622


1- عنه بحار الأنوار: 265/104 ح 13 ، و البرهان في تفسير القرآن : 466/2 ح 3، و مستدرك الوسائل : 250/17 ح 21258. الكافي : 408/7 ح 3 ، بإسناده عن عبد اللّه بن مسكان رفعه قال : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم، عنه وسائل الشيعة : 32/27 ح 33138 .
2- عنه بحار الأنوار: 265/104 ح 14، و وسائل الشيعة : 34/27 ح 33148 ، و البرهان في تفسير القرآن : 466/2 ح 4، و نور الثقلين: 635/1 ح 213 . من لا يحضره الفقيه : 7/3 ح 3229 ، فيه : روي عن أبي بصير قال : قال أبو جعفر علیه السلام: ﴿ مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ فَأَخْطَأَ کَفَرَ ﴾ عنه وسائل الشيعة : 32/27 ح 33140 .
3- عنه بحار الأنوار: 366/104 ح 15، و وسائل الشيعة : 34/27 ح 33149، و البرهان في تفسير القرآن : 466/2 ح 5. الكافي : 408/7 ح 2 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 221/6 ح 15، عنهما وسائل الشيعة : 31/27 ح 33137.

120) - از عبد اللّه بن مسکان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام، از پدران بزرگوارش علیهم السلام، نقل نموده که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده است: کسی که در حکومت ظلم در مورد دو دِرهم قضاوت کند، سپس او را بر اجرای آن حکم مجبور نمایند، از اهل این آیه (شریفه) می باشد: «و کسی که طبق آن چه خداوند نازل نموده است حکم نکند، جزو کافران خواهد بود».

عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا! چگونه او را بر اجرای آن حکم مجبور می نماید؟

فرمود: حاکم دارای شلاق و زندان است، موقعی که قضاوت کرد، اگر آن شخص پذیرفت و راضی شد (که هیچ) و گرنه او را با شلاق کتک می زند و در زندان بازداشتش می کند.

121) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که در دو درهم بر خلاف آن چه که خداوند نازل نموده ،حکم و قضاوت کند، کافر است و نیز کسی که در دو درهم حکم کند و حکمش اشتباه باشد کافر گشته است.

122) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی که در دو درهم بر خلاف آن چه که خداوند نازل نموده است، حکم و قضاوت کند، به خداوند بزرگ کافر گشته است.

ص: 623

970 / [123] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ:

سَمِعْتُ عَمَّاراً یَقُولُ عَلَی مِنْبَرِ اَلْکُوفَهِ : ثَلاَثَهٌ یَشْهَدُونَ عَلَی عُثْمَانَ أَنَّهُ کَافِرٌ وَ أَنَا اَلرَّابِعُ، وَ أَنَا أُسَمِّی اَلْأَرْبَعَهَ ثُمَّ قَرَأَ هَؤُلاَءِ اَلْآیَاتِ فِی اَلْمَائِدَهِ: ﴿ وَ مَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأَوْلَئِكَ هُمُ الْكَفِرُونَ ﴾ ، و ﴿ فَأَوَلَئِكَ هُمُ الظَّلِمُونَ ﴾ (1) و ﴿ فَأَوْلَئِكَ هُمُ الْفَسِقُونَ ﴾ (2) . (3)

971 / [124] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ مَنْ قَضَی فِی دِرْهَمَیْنِ بِغَیْرِ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فَقَدْ کَفَرَ. ﴾ (4)

972 / [125] - عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ قَضَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی دِیَهِ اَلْأَنْفِ إِذَا اُسْتُؤْصِلَ مِائَهً مِنَ اَلْإِبِلِ ثَلاَثُونَ حِقَّهً وَ ثَلاَثُونَ بِنْتَ لَبُونٍ وَ عِشْرُونَ بِنْتَ مَخَاضٍ وَ عِشْرُونَ اِبْنَ لَبُونٍ ذَکَرٍ، وَ دِیَهُ اَلْعَیْنِ إِذَا فُقِئَتْ خَمْسُونَ مِنَ اَلْإِبِلِ، وَ دِیَهُ ذَکَرِ اَلرَّجُلِ إِذَا قُطِعَ مِنَ اَلْحَشَفَهِ مِائَهٌ مِنَ اَلْإِبِلِ

ص: 624


1- سورۀ المائدة : 45/5.
2- سورۀ المائدة : 47/5 .
3- عنه بحار الأنوار: 159/30 ح 89، و 226/104 ح 16 ، و البرهان في تفسير القرآن : 466/2 ح 6 ، و نور الثقلين : 635/1 ح 214 . شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 50/3 فيه : قد روي من طرق مختلفة و بأسانيد كثيرة، عنه البحار : 195/31 و 309/31 فيه : رَوى قتيبة، عن أبي سعد التيمي، نهج الحقّ : 297 باختصار .
4- عنه بحار الأنوار: 266/104 ح 17 و البرهان في تفسير القرآن: 466/2 ح 7، و نور الثقلين: 635/1 ح 216 . الكافي : 407/7 ح 1 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام، و حكم عن ابن أبي يعفور، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 31/27 ح 33136.

123) - از بعضی اصحاب روایت کرده است، که گفت:

از عمّار شنیدم که بر بالای منبر (مسجد) کوفه می گفت: سه شاهد بر کافر بودن عثمان شهادت می دهند و من چهارمین آنان می باشم و من گواه ترین و معروف ترین آنان هستم سپس این آیات سورۀ «مائدة»: «و کسانی که طبق آن چه که خداوند نازل نموده حکم نکنند جزو کافران می باشند» و «آنان ستمکاران هستند» و «آن ها فاسقان می باشد» را قرائت نمود.

124) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از امام علی علیه السلام فرمود: کسی که دربارۀ دو درهم خلاف آن چه که خداوند نازل نموده، حکم و قضاوت کند، (به خداوند) کافر گشته است.

125) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المؤمنین علی علیه السلام در مورد دِیه و خون بهای بینی قضاوت نموده است که اگر تمام آن قطع شده باشد، باید صد شتر داده شود که سی تای آن «حِقَّة» (شتری که سه سالش پایان یافته) و سی تا «بِنت لَبون» (شتر ماده ای که وارد سال دوم شده باشد) و بیست تای آن «بنت مَخاض» (شتری که یک سالش تمام شده) و بیست تا هم «ابن لَبون» (شتر نری که وارد سال دوم شده باشد).

و در مورد چشمی که کامل از بین رفته باشد، پنچاه شتر، خون بهایش را تعیین نموده است.

و خون بهای قطع آلت مرد، اگر به مقدار «حَشَفه» (سر آلت) باشد، صد شتر می باشد، اگر از روی خطا و اشتباه انجام شده باشد نه از روی عمد و قصد.

ص: 625

عَلَی أَسْبَابِ اَلْخَطَإِ دُونَ اَلْعَمْدِ، وَ کَذَلِکَ دِیَهُ اَلرَّجُلِ وَ کَذَلِکَ دِیَهُ اَلْیَدِ إِذَا قُطِعَتْ خَمْسُونَ مِنَ اَلْإِبِلِ، وَ کَذَلِکَ دِیَهُ اَلْأُذُنِ إِذَا قُطِعَتْ فَجُدِعَتْ خَمْسُونَ مِنَ اَلْإِبِلِ. ﴾

قَالَ: وَ مَا کَانَ ذَلِکَ مِنْ جُرُوحٍ أَوْ تَنْکِیلٍ ﴿ یَحْکُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْکُمْ ﴾ (1) یَعْنِی بِهِ اَلْإِمَامَ قَالَ: ﴿ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اَللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ اَلْکافِرُونَ ﴾ . (2)

973/ [126] - عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ دِیَهُ اَلْأَنْفِ إِذَا اُسْتُؤْصِلَ مِائَهٌ مِنَ اَلْإِبِلِ، وَ اَلْعَیْنُ إِذَا فُقِئَتْ خَمْسُونَ مِنَ اَلْإِبِلِ، وَ اَلْیَدُ إِذَا قُطِعَتْ خَمْسُونَ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ فِی اَلذَّکَرِ إِذَا قُطِعَ مِائَهٌ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ فِی اَلْأُذُنِ إِذَا جُذِعَتْ خَمْسُونَ مِنَ اَلْإِبِلِ وَ مَا کَانَ مِنْ ذَلِکَ جُرُوحاً دُونَ اَلْمَثُلاَتِ وَ اَلْإِصْبَعِ وَ شِبْهِهِ ﴿ یَحْکُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْکُمْ ﴾ (3) ﴿ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اَللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ اَلْکافِرُونَ ﴾ . ﴾ (4)

974 / [127] -عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ بِغَیْرِ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فَقَدْ کَفَرَ ﴾ قُلْتُ: کَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ،

ص: 626


1- سورۀ المائدة : 95/5
2- عنه بحار الأنوار: 420/104 ح 4، و وسائل الشيعة: 288/29 ح 14 و البرهان في تفسير القرآن: 466/2 ح 8. النوادر للأشعري : 156 ح 402 بتفاوت يسير، و نحوه الكافي : 312/7 ح 4، و تهذيب الأحكام : 246/10 ح ،5 عنهما وسائل الشيعة : 285/29 ح 35629.
3- سورۀ المائدة : 95/5.
4- عنه بحار الأنوار: 420/104 ح 5، و وسائل الشيعة : 288/29 ح 35639 باختصار، و البرهان في تفسير القرآن : 467/2 ح 9. تفسير القمّي : 320/2 بتفصيل، عنه البحار: 16/100 ح 1، و نحوه الكافي : 10/5 ح 2، و تهذيب الأحكام : 114/4 ح 1 و 136/6 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 25/15 ح 19938، و البحار : 292/32 ح 248 ، تحف العقول : 288 ، عنه البحار : 166/78 ح 3 .

هم چنین خون بهای قطع (هر یک از) پا و دست و نیز بریدن گوش پنجاه شتر خواهد بود.

سپس فرمود: هر آن چه که از وارد نمودن زخم بر بدن و یا کتک و آزارِ سخت باشد، مجازات آن را «دو نفر عادل که از خود تان باشد حکم و تعیین می نماید»، که منظور از ﴿ ذَوَا عَدْلٍ ﴾ امام (بر حقّ) است و در پایان افزود: «کسی که بر طبق احکامی که خدا نازل کرده حکم نکند، چنین افرادی کافر هستند».

126) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: دِیه و خون بهای بینی در صورتی که تمام آن قطع شده باشد، صد شتر می باشد و در مورد چشمی که به طور کامل از بین رفته، هم چنین قطع دست (برای هر کدام) خون بهایش پنچاه شتر خواهد بود و خون بهای قطع آلت مرد اگر (به طور کامل) قطع شده، صد شتر می باشد و برای بریدن گوش نیز پنجاه شتر می باشد.

سپس فرمود: هر آن چه که از این اعضای بدن زخم شده باشد، ولی خسارت به اندازه یک سوم عضو نباشد و نیز (حکم) قطع انگشت و مشابه آن «توسط دو نفر شخصی که از خود تان عادل باشد حکم و تعیین می گردد.»

و امام علیه السلام در پایان افزود: «کسانی که بر طبق احکامی که خداوند نازل کرده است حکم نکنند، کافر هستند».

127) - از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که دربارۀ دو درهم بر خلاف آن چه که خداوند نازل نموده، حکم و قضاوت کند، (به خداوند) کافر گشته است.

ص: 627

أَوْ بِمَا أُنْزِلَ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ؟

قَالَ: ﴿ وَیْلَکَ! إِذَا کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَلَیْسَ قَدْ کَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ ﴾ ؟ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ كَتَبْنا عَلَيْهِمْ فِيها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ قِصاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴾ ﴿ 45 ﴾

597 / [128] - عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ: سَیْفٍ مِنْهَا مَغْمُودٌ سَلَّهُ إِلَی غَیْرِنَا وَ حُکْمُهُ إِلَیْنَا، فَأَمَّا اَلسَّیْفُ اَلْمَغْمُودُ فَهُوَ اَلَّذِی یُقَامُ بِهِ اَلْقِصَاصُ، قَالَ اَللَّهُ جَلَّ وَجْهُهُ: ﴿ اَلنَّفْسَ بِالنَّفْسِ ﴾ - اَلْآیَهِ - فَسَلُّهُ إِلَی أَوْلِیَاءِ اَلْمَقْتُولِ، وَ حُکْمُهُ إِلَیْنَا. ﴾ (2)

976 / [129] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ کَفّارَهٌ لَهُ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ یُکَفِّرَ عَنْهُ مِنْ ذُنُوبِهِ بِقَدْرِ مَا عَفَا مِنْ جِرَاحٍ أَوْ غَیْرِهِ. ﴾ (3)

ص: 628


1- عنه بحار الأنوار: 266/104 ح 18 ، و وسائل الشيعة : 35/27 ح 33150، و البرهان في تفسير القرآن : 467/2 ح 10 ، و نور الثقلين: 635/1 ح 215 .
2- عنه بحار الأنوار: 388/104 ح 14 ، و وسائل الشيعة : 55/29 ح 35139 ، و البرهان في تفسير القرآن : 469/2 ح 7.
3- عنه بحار الأنوار: 389/104 ح 15 و البرهان في تفسير القرآن : 469/2 ح 3، و مستدرك الوسائل : 250/18 ح 22663. الكافي : 358/7 ح 2 بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 179/10 ح 15، عنهما وسائل الشيعة : 119/29 ح 35297 ، دعائم الإسلام : 413/2 ح 1441 بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 251/18 ح 22667 .

عرضه داشتم: به آن چه که خداوند نازل نموده و یا به آن چه که بر حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شده کافر گشته است؟

فرمود: وای به حال تو! اگر به آن چه که بر حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شده است، کافر گشته باشد، آیا غیر از این است که به خداوند متعال، کافر شده باشد (که در واقع احکام او را انکار کرده است)؟!

فرمایش خداوند متعال: و بر آن ها (یعنی بر بنی اسرائیل) در آن (تورات) مقرّر داشتیم که جان در مقابل جان، چشم در مقابل چشم، بینی در برابر بینی، گوش در مقابل گوش، دندان در برابر دندان می باشد و هر زخمی، قصاص دارد و اگر کسی آن را ببخشد (و از قصاص صرف نظر کند)، کفارۀ (گناهان) او محسوب می شود و هر کسی که به احکامی که خدا نازل کرده است حکم نکند، ستم گر می باشد. (45)

128) - از حفص از حفص بن غِیاث روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی خداوند حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم را به وسیله پنج نوع شمشیر مبعوث نمود، یکی از آن ها شمشیر در غلاف است که برای دیگری برهنه می باشد و چگونگی اجرای آن مربوط به ما (اهل بیت رسالت) می باشد، همچنان که خداوند جلیل فرموده: «و نفس در برابر نفس» تا آخر آیه، پس چنین شمشیری برهنه شده و در اختبار اولیای مقتول قرار می گیرد، ولی چگونگی اجرای آن مربوط به تشخیص ما می باشد.

129) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره: «پس اگر کسی آن را ببخشد و گذشت نماید، آن کفاره ای برایش می باشد» سؤال کردم؟ فرمود: جراحت و یا غیر از آن را جبران می کند، به همان مقدار گناهی که مورد بخشودگی قرار گرفته است.

ص: 629

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ ﴿ 47 ﴾ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما ءَاتاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴾ ﴿ 48 ﴾

977 / [130]- عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ قَدْ فَرَضَ اَللَّهُ فِی اَلْخُمُسِ نَصِیباً لِآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِم السَّلاَمُ ، فَأَبَی أَبُو بَکْرٍ أَنْ یُعْطِیَهُمْ نَصِیبَهُمْ حَسَداً وَ عَدَاوَهً، وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اَللّهُ فَأُولئِکَ هُمُ اَلْفسِقُونَ ﴾ وَ کَانَ أَبُو بَکْرٍ أَوَّلَ مَنْ مَنَعَ آلَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ حَقَّهُمْ وَ ظَلَمَهُمْ وَ حَمَلَ اَلنَّاسَ عَلَی رِقَابِهِمْ، وَ لَمَّا قُبِضَ أَبُو بَکْرٍ اِسْتَخْلَفَ عُمَرَ عَلَی غَیْرِ شُورَی مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ وَ لاَ رِضًا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، فَعَاشَ عُمَرُ بِذَلِکَ لَمْ یُعْطِ آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَ صَنَعَ مَا صَنَعَ أَبُو بَکْرٍ. ﴾ (1)

ص: 630


1- عنه بحار الأنوار: 256/29 قطعه منه، و 159/30 ح 90، و 188/96 ح 16 القطعة الأولى منه، و وسائل الشيعة : 517/9 ح 12615 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 469/2 ح 1، نور الثقلين : 638/1 ح 231 و مستدرك الوسائل 277/7 ح 8215 فيه قطعة منه . و البحار 385/29 فيه، روی احمد عبد العزيز الجوهري عن أبي جميلة - إلى : هم الفاسق -.

فرمایش خداوند متعال: اهل انجیل و پیروان مسیح نیز باید به آن چه خداوند در آن نازل نموده است حکم کنند و کسانی که بر طبق آن چه خدا نازل کرده، حکم نکنند، فاسق هستند (47) و این کتاب (قرآن) را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتاب های (آسمانی) پیشین را تصدیق می کند و او حافظ و نگهبان آن ها خواهد بود، پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آن ها حکم کن و از هوی و هوس های آنان پیروی نکن از احکام الهی، روی مگردان، ما برای هر کدام از شما آیین و طریقۀ روشنی قرار دادیم و اگر خدا می خواست، همۀ شما را امت واحدي قرار می داد، ولی خدا می خواهد شما را به وسیله آن چه به شما بخشیده، بیازماید (و استعداد های مختلف شما را پرورش دهد)، پس در نیکی ها بر یک دیگر سبقت گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است، سپس از آن چه در آن اختلاف می کردید به شما خبر خواهد داد. (48)

130) - از ابو جمیله، به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا امام صادق) علیهما السلام فرمودند: خداوند در سهم خُمس، مقداری را برای آل محمّد علیهم السلام قرار داده است، ولی ابو بکر از روی حسادت و دشمنی که با آنان داشت، نسبت به پرداخت آن ممانعت می کرد؛ و خداوند فرموده است: «و کسانی که بر طبق آن چه خداوند متعال نازل نموده حکم نمی کنند، فاسق هستند» و ابو بکر اول کسی بود که از پرداخت حق آل محمّد ممانعت کرد و بر آنان ظلم کرد و مردم را بر دوش آنان تحمیل می کرد و چون ابو بکر وفات یافت، عمر را جانشین خویش قرار داد بدون آن که با فردی از مسلمانان مشورت کرده باشد و بدون آن که رضایت آل محمّد علیهم السلام را در نظر گرفته باشد و عمر نیز بر همین منوال روزگار را سپری کرد و چیزی از حق آنان را پرداخت نکرد و همان روانی را که ابو بکر انجام می داد عمر نیز ادامه دهنده همان راه بود.

ص: 631

978 / [131]- عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ لاَ یُحْلَفُ اَلْیَهُودِیُّ وَ لاَ اَلنَّصْرَانِیُّ وَ لاَ اَلْمَجُوسِیُّ بِغَیْرِ اَللَّهِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ أَنِ اُحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اَللّهُ ﴾ . ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ أَفَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿ 50 ﴾ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿ 51 ﴾ فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَرِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصِيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلى ما أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نادِمِينَ ﴿ 52 ﴾ وَ يَقُولُ الَّذِينَ ءَامَنُوا أَهؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِينَ ﴾ ﴿ 53 ﴾

979 / [132]-عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَلْحُکْمَ حُکْمَانِ: حُکْمُ اَللَّهِ وَ حُکْمُ اَلْجَاهِلِیَّهِ ،ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اَللّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ ﴾ قَالَ: ﴿ فَأَشْهَدُ أَنَّ زَیْداً قَدْ حَکَمَ بِحُکْمِ اَلْجَاهِلِیَّهِ یَعْنِی فِی اَلْفَرَائِضِ. ﴾ (2)

ص: 632


1- عنه بحار الأنوار : 288/104 ح 27 و 289 ح 28 و البرهان في تفسير القرآن. 470/2 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 68/16 ح 19179. نوادر للأشعري : 53 ح 99، عنه البحار 289/104 ح 28، و الكافي : 451/7 ح 4، تهذيب الأحكام: 278 ح 5 ، الاستبصار : 39/4 ح 1، عنهم وسائل الشيعة: 265/23 ح 29536.
2- عنه بحار الأنوار: 104/ 367 ح 6، و البرهان في تفسير القرآن : 477/2 ح 3. الكافي : 407/7 تفاوت بسير.

131) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (هر یک از افراد) یهودی و نصرانی و مجوسی به غیر از «اللّه» و «خداوند» سوگند داده نمی شوند؛ به در درستی که خد که خداوند می فرماید: «پس بین آنان بر مبنای آن چه خداوند نازل نموده، حکم کن».

فرمایش خداوند متعال: آیا آن ها حکم جاهلیّت را (از تو) می خواهند؟! و چه کسی بهتر از خدا، برای قومی که اهل یقین هستند، حکم می کند؟! (50) ای کسانی که ایمان آورده اید! یهودیان و نصرانی ها را دوست و اولیای ندانید، بعضی از آن ها اولیای یک دیگرند و کسی که آنان را ولیّ خود قرار دهد از آنان خواهد بود، همانا خداوند گروه ستمگر را هدایت نمی نماید (51) پس کسانی را که در دل های آن ها بیماری است، می بینی که در (دوستی با آنان)، بر یک دیگر پیشی می گیرند و می گویند: می ترسیم حادثه ای برای ما اتفاق بیفتد (به آن ها نیاز داشته باشیم)، شاید خداوند پیروزی با حادثۀ دیگری را از سوی خود پیش بیاورد و این افراد، از آن چه در دل پنهان داشتند، پشیمان کردند (52) و آن هایی که ایمان آورده اند می گویند: آیا این (منافقین) همان هایی هستند که با نهایت تأکید سوگند یاد کردند که با شما هستند؟! اعمال آن ها نابود گشت و زیان کار شدند. (53)

132) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام كه فرمود: قضاوت و داوری بر دو قسم است: یکی حکم خداوند و دیگری حكم أهل جاهلیّت، سپس حضرت افزود: «و چه کسی بهتر از خداوند برای گروهی که یقین دارند، حکم می نماید» عدّه ای (از افراد) علیه زید بن ثابت، شهادت دادند که در فرائض خداوند بر طبق احکام و نظرات هل جاهليّت داوری کرده است.

ص: 633

980 / [133]- عَنْ دَاوُدَ اَلرَّقِّیِّ قَالَ:

سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ رَجُلٌ - وَ أَنَا حَاضِرٌ - عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالِي: ﴿ فَعَسَی اَللّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلی ما أَسَرُّوا فِی أَنْفُسِهِمْ ندِمِینَ ﴾ ؟ فَقَالَ: أَذِنَ فِی هَلاَکِ بَنِی أُمَیَّهَ بَعْدَ إِحْرَاقِ زَیْدٍ بِسَبْعَهِ أَیَّامٍ. (1)

981 / [134]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَلْحَکَمَ بْنَ عُتَیْبَهَ وَ سَلَمَهَ وَ کَثِیرَ بْنَ اَلنَّوَّاءِ وَ أَبَا اَلْمِقْدَامِ وَ اَلتَّمَّارَ - یَعْنِی سَالِماً - أَضَلُّوا کَثِیراً مِمَّنْ ضَلَّ مِنْ هَؤُلاَءِ اَلنَّاسِ ﴾ ، وَ إِنَّهُمْ مِمَّنْ قَالَ اَللَّهُ:

﴿ وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنّا بِاللّهِ وَ بِالْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ ﴾ (2) وَ إِنَّهُمْ مِمَّنْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِینَ ﴾ . (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرِينَ يُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ ﴿ 54 ﴾ إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ ﴾ ﴿ 55 ﴾

ص: 634


1- عنه بحار الأنوار : 191/46 ح 56 و اثبات الهداة: 426/5 ح 169، و وسائل الشيعة : 289/29 ح 14 و البرهان في تفسير القرآن : 472/2 ح 2 نور الثقلین: 641/1 ح 244 . الکافی: 8 /161 ح 165 بتفويت يسير، عنه البحار: 205/46 ح 81.
2- سورۀ البقرة : 8/2.
3- عنه بحار الأنوار: 346/47 ح 42، و البرهان: 473/2 ح 1، و نور الثقلین: 640/1 ح 245. اختيار معرفة الرجال (رجال الكشي ) : 240 ح 439. بحذف الآية الثانية .

133) - از داود رَقّی روایت کرده است، که گفت:

شخصی از امام صادق علیه السلام - در حالی که من حضور داشتم - دربارۀ فرمایش خداوند: «شاید خداوند پیروزی با حادثه ای دیگر را از سوی خود (به نفع مسلمانان) پیش آورد و این دسته، از آن چه در دل پنهان داشته اند، پشیمان خواهند شد» سؤال کرد؟ حضرت فرمود: خداوند بنی امیّه را هفت روز بعد از سوزاندن زید ( فرزند امام سجّاد علیه السلام) هلاک نمود.

134) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم: که می فرمود: ﴿ حَکَمَ بْنَ عُتَیْبَهَ وَ سَلَمَهَ وَ کَثِیرَ بْنَ اَلنَّوَّاءِ وَ أَبَا اَلْمِقْدَامِ وَ اَلتَّمَّارَ ﴾ - يعني سالم - بسیاری از افرادی را که گمراه شده اند، گمراه کردند، این افراد از همان کسانی هستند که خداوند فرموده است: «بعضی از مردم هستند که می گویند: ما به خداوند و روز قیامت، ایمان آورده ایم، ولی آنان مؤمن نیستند» - و هم چنین از کسانی هستند که خداوند می فرماید: «این (منافقان) همان هایی هستند که با نهایت تأکید، سوگند یاد کردند که با شما مؤمنین هستند، اعمال شان نابود گشته و زیان کار شدند».

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! هر کسی از شما، از آیین خود بازگردد، (زیانی به خدا نمی رساند) پس خداوند بزودی جمعیّتی را می آورد که آن ها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند در برابر مومنین متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومند هستند، آنان در راه خدا جهاد می کنند، و از سرزنش هیچ ملامت کنند های هراسی ندارند، این فضل خداوند است که به هر کسی بخواهد (و او را شایسته ببیند) می دهد و فضل خدا گسترده است و خدا دانا می باشد (54) سرپرست و ولیّ شما، تنها خداوند است و پیامبر او و آن هایی که ایمان آورده اند، همان هایی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع، (به فقیر صدقه و) زکات می دهند. (55)

ص: 635

982 / [135] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ هَارُونَ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: إِنَّ بَعْضَ هَذِهِ الْعِجْلِیَّةِ یَقُولُونَ [يَزْعُمُونَ]: إِنَّ سَیْفَ رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله وَ سَلَّمَ عِنْدَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ فَقَالَ: وَ اللَّهِ! مَا رَآهُ هُوَ وَ لَا أَبُوهُ بِوَاحِدَةٍ مِنْ عَیْنَیْهِ إِلَّا أَنْ یَكُونَ رَآهُ أَبُوهُ عِنْدَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ مَحْفُوظٌ لَهُ فَلَا تَذْهَبَنَّ یَمِیناً وَ لَا شِمَالًا فَإِنَّ الْأَمْرَ وَ اللَّهِ وَاضِحٌ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ اجْتَمَعُوا عَلَی أَنْ یُحَوِّلُوا هَذَا الْأَمْرَ مِنْ مَوْضِعِهِ الَّذِی وَضَعَهُ اللَّهُ فِیهِ مَا اسْتَطَاعُوا وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ كَفَرُوا جَمِیعاً حَتَّی لَا یَبْقَی أَحَدٌ لَجَاءَ اللَّهُ لِهَذَا الْأَمْرِ بِأَهْلٍ یَكُونُونَ مِنْ أَهْلِهِ.

ثُمَّ قَالَ: أَمَا تَسْمَعُ اللَّهَ یَقُولُ: ﴿ یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْكافِرِینَ ﴾ ؟ حَتَّی فَرَغَ مِنَ الْآیَةِ وَ قَالَ فِی آیَةٍ أُخْرَی: ﴿ فَإِنْ یَكْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَكَّلْنا بِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِكافِرِینَ ﴾ . (1)

ثُمَّ قَالَ: إِنَّ أَهْلَ هَذِهِ الْآیَةِ هُمْ أَهْلُ تِلْكَ الْآیَةِ. (2)

ص: 636


1- سورۀ الأنعام : 89/6 .
2- عنه بحار الأنوار: 49/27 ح 1 ، و البرهان في تفسير القرآن : 473/2 ح 2، نور الثقلين : 641/12 ح 246 . بصائر الدرجات : 174 ح 1 (باب - 4 في ما عند الأئمّة علیهم السلام من سلاح رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم)، عنه البحار : 204/2 ح 4، الكافي : 232/12 ح 1 بإسناده عن معاوية بن وهب، عن سعيد بن سمّان قال : كنت عند أبی عبد اللّه علیه السلام إذ دخل عليه رجلان من الزيدية فقالا له .... بتفصيل، و نحوه الإرشاد : 187/2، الاحتجاج : 371/2 ، عنهما البحار : 201/2 ح 1 ، إعلام الورى : 285 (الفصل الرابع في ذكر طرف من مناقبه)، كشف الغمّة : 170/2 نحو الكافي.

135) - از سلیمان بن هارون روایت کرده است، که گفت:

به آن حضرت امام صادق علیه السلام عرض کردم: بعضی از طایفه «عجلیه» (1) عقیده دارند که شمشیر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نزد عبد اللّه بن حسن می باشد.

فرمود: به خدا سوگند! نه او و نه پدرش - حتی با یک چشم بر هم زدن و یک لحظه هم - آن شمشیر را ندیده اند، مگر آن که شاید پدرش نزد امام حسین علیه السلام دیده باشد، به درستی که صاحب این امر (ولایت) برایش محفوظ خواهد بود، بنا بر این گرایش به راست و چپ نداشته باشید؛ زیرا که به خدا سوگند! این امر روشن و آشکار است. به خدا سوگند! اگر تمام اهل آسمان و زمین اجتماع کنند و بخواهند این امر (ولایت و امامت) را که خداوند آن را تعیین نموده، تغییر داده و جابجا نمایند، توان آن را نخواهند داشت. و اگر تمامی مردم (نسبت به امر ولایت و امامت) کافر شوند، به طوری که حتی یک نفر هم مؤمن نباشد، خداوند برای (حمایت و پیروی) این امر افرادی را می آفریند که اهلیّت آن را خواهند داشت.

سپس فرمود: آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خداوند زیانی نمی رساند)؛ خداوند در آینده جمعیّتی را می آورد که آن ها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومند خواهند بود» - تا پایان آیه شریفه - و نیز در جایی دیگر فرموده است: «اگر این افراد (به کتاب های آسمانی و نبوّت) کافر گردند، افرادی را جایگزین می کنیم که نسبت به آن ها ایمان داشته و کافر نخواهند شد» و سپس حضرت افزود: اهل این آیه، اهل همان آیه هستند.

ص: 637


1- گروهی از غلات و تندرو های بلند پرواز هستند و سر کردۀ آنان شخصی به نام عُمیر بن بیان العِجلی می باشد. تلخیص از کتاب معجم فِرَق اسلاميه: ص 170.

983 / [136] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ فَسَوْفَ یَأْتِی اَللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَی اَلْکافِرِینَ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْمَوْالَی. ﴾ (1)

984 / [137] - عَنْ خَالِدِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ اَلْمَکِّیِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ زَیْدِ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ یَقُولُ: وَقَفَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ سَائِلٌ وَ هُوَ رَاکِعٌ فِی صَلاَهِ تَطَوُّعٍ فَنَزَعَ خَاتَمَهُ فَأَعْطَاهُ اَلسَّائِلَ، فَأَتَی رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَأَعْلَمَهُ بِذَلِکَ فَنَزَلَ عَلَی اَلنَّبِیِّ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا اَلَّذِینَ یُقِیمُونَ اَلصَّلوةَ وَ یُؤْتُونَ اَلزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ ﴾ فَقَرَأَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلَیْنَا، ثُمَّ قَالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَ آلِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ. ﴾ (2)

ص: 638


1- عنه بحار الأنوار: 180/67 ح 20، و البرهان في تفسير القرآن : 474/2 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 187/35 ح 7، و وسائل الشيعة : 479/9 ح 5، و البرهان في تفسير القرآن : 481/2 ح 14 ، و مستدرك الوسائل : 439/4 ح 5112 قطعة منه، شواهد التزيل : 223/1 ح 231 مسنداً . تفسیر فرات الكوفي : 124 ح 136 بإسناده عن الحسين بن سعيد معنعناً عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 198/35 ح 20 ، الأمالي للصدوق : 124 ح 4 ( المجلس السادس و العشرون) بإسناده عن كثير بن عيّاش، عن أبي الجارود، عن أبي جعفر علیه السلام بتفصيل، كشف الغمّة : 301/1 عنه البحار : 196/35 ح 16 و 185/35 نقلاً عن الطبراني في الأوسط، و 200/35 عن ابن بطريق، عن المستدرك، عن الحافظ أبي نُعَيم .

136) - از بعضی اصحاب، به نقل از مردی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ این آیه (شریفه): «پس خداوند در آینده جمعیّتی را می آورد که آن ها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند در برابر مؤمنان متواضع و در برابر کافران سرسخت و نیرومند خواهند بود»، سؤال کردم؟

فرمود: موالیان و پیروان (ما) می باشند.

137) - از خالد بن یزید از مُعمّر بن مکّی، به نقل از اسحاق بن عبد اللّه بن محمّد بن علی بن الحسين علیهم السلام، از حسن بن زید، از پدرش زید بن الحسن، به نقل از جدّش علیه السلام روایت کرده است، که فرمود:

از عمّار فرزند یاسر شنیدم که می گفت: در حالی که امام علی بن ابی طالب علیه السلام، در حال رکوع مشغول نماز مستحبی بود، سائلی جلوی آن حضرت ایستاد، پس حضرت انگشتر خود را از انگشت خود در آورد و به آن سائل داد.

بعد از آن چون رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم تشریف فرما شد و متوجّه جریان گردید و این آیه: «همانا خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده اند، و کسانی که نماز را به پا می دارند و در حال رکوع زکات (صدقه) می دهند، ولیّ شما هستند» بر حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد و حضرت آیه را برای ما حاضران تلاوت نمود، سپس فرمود: هر کسی که من مولای او هستم علی مولای اوست، خدایا! دوست بدار هر کسی را که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر کسی را که علی را دشمن دارد.

ص: 639

985 / [138] - عَنِ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَعْرِضُ عَلَیْکَ دِینِیَ اَلَّذِی أَدِینُ اَللَّهَ بِهِ؟

قَالَ: ﴿ هَاتِهِ، قُلْتُ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَسُولُ اَللَّهِ، وَ أُقِرُّ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ، قَالَ: ثُمَّ وَصَفْتُ لَهُ اَلْأَئِمَّهَ حَتَّی اِنْتَهَیْتُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴾ قُلْتُ: وَ أُقِرُّ بِکَ مَا أَقُولُ فِیهِمْ.

فَقَالَ: عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْهَاکَ أَنْ تَذْهَبَ بِاسْمِی فِی اَلنَّاسِ.

قَالَ أَبَانٌ : قَالَ اِبْنُ أَبِی یَعْفُورٍ : قُلْتُ لَهُ - مَعَ اَلْکَلاَمِ اَلْأَوَّلِ -: وَ أَزْعُمُ أَنَّهُمْ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ فِی اَلْقُرْآنِ: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ (1) .

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ : ﴿ وَ اَلْآیَهَ اَلْأُخْرَی فَاقْرَأْ ﴾

قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیَّ آیَهٍ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا اَلَّذِینَ یُقِیمُونَ اَلصَّلوةَ وَ یُؤْتُونَ اَلزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ ﴾ قَالَ: فَقَالَ: رَحِمَکَ اَللَّه!

قَالَ: قُلْتُ: تَقُولُ رَحِمَکَ اَللَّهُ! عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ؟!

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ رَحِمَکَ اَللَّهُ! عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ. ﴾ (2)

986 / [139] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ بَیْنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ جَالِسٌ فِی بَیْتِهِ، وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنَ اَلْیَهُودِ - أَوْ قَالَ: خَمْسَهٌ مِنَ اَلْیَهُودِ - فِیهِمْ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ سَلاَمٍ ، فَنَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا اَلَّذِینَ یُقِیمُونَ اَلصَّلوةَ وَ یُؤْتُونَ اَلزَّکوةَ وَ هُمْ راکِعُونَ ﴾ [بِهَذَا الْفُتِيِّ]

ص: 640


1- سورۀ النساء : 59/4 .
2- عنه بحار الأنوار: 187/35 ح 8 ، و البرهان في تفسير القرآن : 481/2 ح 15 .

138) - از ابن ابی یعفور روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: دین و اعتقادات خود را می خواهم بر شما عرضه نمایم. فرمود: انجام بده، اظهار داشتم: شهادت می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست، شهادت می دهم که حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم رسول او می باشد و بر آن چه از جانب خداوند آورده است اقرار و اعتراف می نمایم.

سپس امام و جانشینان (رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) را یکایک مطرح کردم، تا به امام باقر علیه السلام رساندم و گفتم: آن چه را در مورد ایشان عقیده دارم، پیرامون شما نیز عقیده مند هستم.

فرمود: تو را نهی می کنم از این که نام مرا (با این عقیده) در بین مردم مطرح کنی! ابان گوید: ابن ابی یعفور گفته است: در ادامۀ گفتار قبلی، به حضرت عرض کردم: من معتقد هستم که ایشان (و شما) کسانی هستید که خداوند در قرآن فرموده است: «از خدا و رسول و صاحبان امر اطاعت نمایید» - .

امام صادق علیه السلام فرمود: و آیه ای دیگر را قرائت کن.

عرض کردم: فدایت گردم! کدام آیه را بخوانم؟

فرمود: «همانا سرپرست و ولیّ شما تنها خدا و پیامبر او و آن هایی هستند که ایمان آورده اند همان هایی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع، زکات (صدقه) می دهند».

حضرت فرمود: خداوند تو را (بر عطای این امر ولایت) رحم نموده است.

139) - از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: روزی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در منزل خود نشسته بود، که عدّه ای از یهودیان - و یا (حضرت) فرمود: پنج نفر - نیز حضور داشتند که یکی از آنان عبد اللّه بن سلام بود، در همان لحظات این آیه شریفه: «همانا سرپرست و ولیّ شما، تنها خدا و پیامبر او و آن هایی هستند که ایمان آورده اند، همان هایی که نماز را بر پا می دارند و در حال رکوع، زکات (صدقه) می دهند» نازل شد.

ص: 641

فَتَرَکَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی مَنْزِلِهِ، وَ خَرَجَ إِلَی اَلْمَسْجِدِ ، فَإِذَا بِسَائِلٍ قَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : أَصَدَّقَ عَلَیْکَ أَحَدٌ بِشَیْءٍ؟ ﴾

قَالَ: نَعَمْ، هُوَ ذَاکَ اَلْمُصَلِّی، فَإِذَا هُوَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. (1)

987 / [140] -عَنْ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ إِنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ شَقَّ ذَلِکَ عَلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ خَشِیَ أَنْ یُکَذِّبَهُ قُرَیْشٌ ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ﴾ (2) - اَلْآیَهِ - فَقَامَ بِذَلِکَ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ. ﴾ (3)

988 / [141] - عَنْ أَبِی جَمِیلَة، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ أَوْحَی إِلَیَّ أَنْ أُحِبَّ أَرْبَعَهً: عَلِیّاً وَ أَبَا ذَرٍّ وَ سَلْمَانَ وَ اَلْمِقْدَادَ ﴾ فَقُلْتُ: أَلاَ فَمَا کَانَ مِنْ کَثْرَهِ اَلنَّاسِ أَمَا کَانَ أَحَدٌ یَعْرِفُ هَذَا اَلْأَمْرَ؟

ص: 642


1- عنه بحار الأنوار: 188/35 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 478/9 ذيل ح 12536 ، و البرهان في تفسير القرآن : 482/2 ح 16 . تفسير القمّي: 170/1 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 478/9 ح 12536 ، اليقين : 223 (باب- 66) بإسناده عن سعيد بن جبير، عن ابن عامر بتفصيل، عنه البحار : 186/35 ، و مستدرك الوسائل : 256/7 ح 8184، تأويل الآيات الظاهرة : 158 عن الشيخ الصدوق محمّد بن بابويه بإسناده عن أبي الجارود، عن أبي جعفر علیه السلام كذا بتفصيل، كشف الغمّة : 301/1 نقلاً عن مناقب الخوارزمي يرفعه إلى ابن عبّاس، عنه البحار : 196/35 ح 16 ، المناقب لابن شهر آشوب : 3/3 و شواهد التنزيل : 232/1 ح 236 و 247 ح 242 بإسناده عن أبي صالح، عن ابن عبّاس كذا بتفصيل في كليهما، و 402 ح 425 بإسناده عن أبي مريم قال : حدّثني عبد اللّه بن عطاء، باختصار.
2- سورۀ المائدة : 67/5 .
3- عنه بحار الأنوار: 188/35 ح 10 ، و إثبات الهداة : 542/3 ح 589 و البرهان في تفسير القرآن : 482/2 ح 17 . سعد السعود : 71 بتفصيل ، و أشار فيه إلى أقوال و روايات في هذا الباب.

پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم افراد را در منزل رها نمود و به سمت مسجد (از خانه) خارج گردید که سائلی را دید، از او سؤال نمود: آیا کسی چیزی به تو صدقه داده است؟

گفت: بلی، آن شخصی که مشغول خواندن نماز است؛ نگاه کردند، دیدند که امام علی علیه السلام می باشد.

140) - از مفضّل بن صالح، به نقل از بعضی اصحاب او روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) فرمودند: موقعی که این آیه شریفه «همانا سرپرست و ولیّ شما، تنها خدا و پیامبر او و آن هایی هستند که ایمان آورده اند» (بر پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) نازل شد.

این مطلب بر پیامبر گرامی صلی اللّه علیه و آله و سلم سخت آمد که مبادا قریش نپذیرند و تکذیب کنند، به همین خاطر خداوند متعال آیه: «ای رسول! آن چه از پروردگات بر تو نازل شده، (به مردم) ابلاغ نما» - تا پایان آیه -را نازل نمود، پس در روز غدیر خُم بپا خواست و امر خداوند را ابلاغ کرد.

141) - از ابو جمیله، به نقل از بعضی اصحاب، روایت کرده است که گفت: یکی از دو امام (باقر و یا صادق علیهما السلام) فرمودند: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ( در جمع اصحاب) فرمود: به راستی خداوند بر من وحی فرستاد که چهار نفر را دوست بدارم: علی، ابو ذر، سلمان و مقداد.

عرض کردم: تکلیف آن همه مردم چه می شود؟! آیا (در بین آن همه افراد) کسی نبود که نسبت به امر ولایت و امامت معرفت داشته باشد؟

ص: 643

فَقَالَ: بَلَی ثَلاَثَهٌ.

قُلْتُ: هَذِهِ اَلْآیَاتُ اَلَّتِی أُنْزِلَتْ :﴿ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ وَ قَوْلُهُ (تَعَالَى): ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ (1) أَمَا کَانَ أَحَدٌ یَسْأَلُ فِیمَ نَزَلَتْ؟

فَقَالَ: مِنْ ثُمَّ أَتَاهُمْ لَمْ یَکُونُوا یَسْأَلُونَ. (2)

989 / [142] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ ءَامَنُوا ﴾ قَالَ: ﴿ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ. ﴾ (3)

990 / [143] - عَنْ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

﴿ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ بِالْوَلاَیَهِ أَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِالدَّوْحَاتِ - دَوْحَاتِ غَدِیرِ خُمٍّ - فَقُمِّمْت، ثُمَّ نُودِیَ: اَلصَّلاَهَ جَامِعَهً. ﴾

ثُمَّ قَالَ: ﴿ أَیُّهَا اَلنَّاسُ! أَلَسْتُ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ﴾ ؟

قَالُوا: بَلَی، قَالَ: ﴿ فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ رَبِّ وَ الِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ ثُمَّ أَمَرَ اَلنَّاسَ بِبَیْعَتِهِ وَ بَایَعَهُ اَلنَّاسُ لاَ یَجِیءُ أَحَدٌ إِلاَّ بَایَعَهُ لاَ یَتَکَلَّمُ حَتَّی جَاءَ أَبُو بَکْرٍ فَقَالَ یَا أَبَا بَکْرٍ بَایِعْ عَلِیّاً بِالْوَلاَیَهِ. ﴾

فَقَالَ: مِنَ اَللَّهِ أوَ مِنْ رَسُولِهِ؟

ص: 644


1- سورۀ النساء : 59/4 .
2- عنه بحار الأنوار : 333/22 ح 47 و 188/35 ح 12، و البرهان في تفسير القرآن : 482/2 ح 18 . الاختصاص : 13 مختصراً، عنه البحار : 346/22 ح 61 ، كشف الغمّة : 104/1 بتفاوت .
3- عنه بحار الأنوار: 188/35 ح 11 فيه: عن الفضيل و البرهان في تفسير القرآن : 483/2 ح 19. شواهد التنزيل : 221/1 ح 230 بتفاوت يسير .

فرمود: بلی، (فقط) سه نفر بودند.

عرض کردم: موقعی که این آیات: «سرپرست و ولیّ شما تنها خدا و پیامبر و آن هایی هستند که ایمان آورده اند» و فرمایش دیگر خداوند: «از خدا و رسول و صاحبان امر اطاعت نمایید» نازل شد، آیا کسی نبود که پُرس و جو کند که آن دربارۀ چه کسی نازل شده است؟

فرمود: بعد از آن که این آیات نازل شد، دیگر سؤالی را مطرح نمی کردند.

142) - از مُفضّل روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال «سرپرست و ولی شما تنها خدا و پیامبر و آن هایی هستند که ایمان آورده اند فرمود: (منظور از ﴿ الَّذِينَ ءَامَنُواْ ﴾ ، ائمّه علیهم السلام هستند.

143) - از صفوان جمّال روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که این آیه برای ولایت (اهل بیت رسالت) نازل شد، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دستور داد تا در غدیر خُم فرود آیند و زیر درخت های دوحات (بزرگ) را جاروب و تمیز نمایند، سپس اعلام نماز جماعت سر داده شد، بعد از آن فرمود: ای مردم! آیا من نسبت به شما در اولویت نیستم؟

همگی گفتند: بلی. فرمود: پس هر کسی که من مولای او هستم علی مولای او می باشد، پروردگارا! دوست باش با هر کسی که علی را دوست بدارد و دشمن باش با هر که علی را دشمن دارد؛ و پس از آن دستور داد تا مردم با علی علیه السلام بیعت کنند و مردم همگی بیعت کردند و هیچ کسی وارد بر او نمی شد، مگر آن که دست بیعت می داد و حرفی نمی زد تا جایی که ابو بکر آمد و (رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم) به او فرمود: ای ابا بکر! با علی بر ولایت او بیعت کن، ابو بکر گفت: از طرف خداست و یا از طرف رسول او؟

ص: 645

فَقَالَ: مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ، ثُمَّ جَاءَ عُمَرُ فَقَالَ: بَایِعْ عَلِیّاً بِالْوَلاَیَهِ ﴾ فَقَالَ: مِنَ اَللَّهِ أَوْ مِنْ رَسُولِهِ؟

فَقَالَ: مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ، ثُمَّ ثَنَی عِطْفَیْهِ فَالْتَفَتَ فَقَالَ: لِأَبِی بَکْرٍ لَشَدَّ مَا یَرْفَعُ بِضَبْعَیْ اِبْنِ عَمِّهِ ثُمَّ خَرَجَ هَارِباً مِنَ اَلْعَسْکَر

فَمَا لَبِثَ أَنْ أَتَی اَلنَّبِیَّ - عَلَیْهِ وَ آلِهِ السَّلاَمُ - ،فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! إِنِّی خَرَجْتُ مِنَ اَلْعَسْکَرِ لِحَاجَهٍ فَرَأَیْتُ رَجُلاً عَلَیْهِ ثِیَابٌ لَمْ أَرَ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ اَلرَّجُلُ مِنْ أَحْسَنِ اَلنَّاسِ وَجْهاً وَ أَطْیَبِهِمْ رِیحاً.

فَقَالَ لَقَدْ عَقَدَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ عَقْداً لاَ یَحُلُّهُ إِلاَّ کَافِرٌ فَقَالَ: یَا عُمَرُ أَتَدْرِی مَنْ ذَاکَ ؟

قَالَ: لاَ، قَالَ: ذَاکَ جَبْرَئِیلُ فَاحْذَرْ أَنْ تَکُونَ أَوَّلَ مَنْ تَحُلُّهُ فَتَکْفُرَ.

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ لَقَدْ حَضَرَ اَلْغَدِیرَ اِثْنَا عَشَرَ أَلْفَ رَجُلٍ یَشْهَدُونَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَمَا قَدَرَ عَلَی أَخْذِ حَقِّهِ وَ إِنَّ أَحَدَکُمْ یَکُونُ لَهُ اَلْمَالُ وَ لَهُ شَاهِدَانِ فَیَأْخُذُ حَقَّهُ ﴿ فَإِنَّ حِزْبَ اَللّهِ هُمُ اَلْغالِبُونَ ﴾ (1) فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾ (2)

ص: 646


1- سورۀ المائدة : 56/5 .
2- عنه بحار الأنوار: 138/37 ح 30، و إثبات الهداة : 543/3 ح 590، و وسائل الشيعة : 238/27 ح 33676 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 487/2 ح 3، و نور الثقلين 648/1 ح 272 قطعة منه. قرب الإسناد (الطبع الحجري) : 27 ، عنه البحار : 118/37 ح 7 ، التحصين لابن طاووس : 578 ( باب - 29 فيما نذكره من خطبة يوم الغدير) عن أبي جعفر الطبري بإسناده عن زيد بن أرقم بتفصيل، و نحوه الطرائف : 143/1 ح 218 ( حديث الغدير)، و الصراط المستقيم: 301/1 (الباب التاسع)، و العُدد القويّة : 169 ( خطبة النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم يوم غدير خم)، و العمدة : 104 ح 140، و كشف الغمّة : 48/1 .

فرمود از طرف خداوند و رسولش می باشد.

سپس عمر آمد و حضرت به او فرمود: با علی بر ولایت او بیعت کن.

گفت: از طرف خداست و یا از طرف رسول او؟

فرمود: از طرف خداوند و رسولش می باشد.

پس شانه های خود را تکان داد و کنار ابو بکر رفت و گفت: خیلی سخت است که پسر عموی خویش را این چنین بالا ببرد و عمر سریع از آن جمع جدا گشت و خارج شد و در کناری قرار گرفت، بعد از آن که پیامبر خدا او را دید، عرضه داشت: ای رسول خدا! من چون حاجتی پیدا کردم از جمع اصحاب بیرون آمدم و مردی را دیدم که لباس سفید پوشیده - تا کنون شخصی به آن زیبایی را ندیده بودم - او بسیار خوش چهره و زیبا اندام بود و بوی خوشی داشت، او به من گفت: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم - از مردم - برای علی علیه السلام عقد بیعت گرفت و کسی آن عقد و عهد را نمی شکند و باطل نمی کند، مگر آن که کافر و بی دین باشد. رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: ای عمر! آیا دانستی او کیست؟

گفت: نه، فرمود: او جبرئیل علیه السلام بود (که به صورت انسانی ظاهر شده)، پس مواظب باش که اولین عهد شکن نباشی که کافر خواهی شد.

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که دوازده هزار نفر مرد، در روز غدیر بر ولایت و جانشینی علی بن ابی طالب علیه السلام شهادت و گواهی دادند، ولی او با این حال نتوانست حقّ خود را (از غصب کنندگان) بستاند و برای گرفتن حقّ اگر دو نفر شاهد باشد می توان حقّ را گرفت، پس در نهایت حزب خدا غالب و پیروز خواهد بود که منظور علی علیه السلام می باشد.

ص: 647

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ ﴿ 63 ﴾ وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴾ ﴿ 64 ﴾

991 / [144]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

إِنَّ عُمَرَ بْنَ رَبَاحٍ زَعَمَ أَنَّکَ قُلْتَ: لاَ طَلاَقَ إِلاَّ بِبَیِّنَهٍ.

قَالَ: ﴿ فَقَالَ: مَا أَنَا قُلْتُهُ بَلِ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُهُ إِنَّا وَ اَللَّهِ! لَوْ کُنَّا نُفْتِیکُمْ بِالْجَوْرِ لَکُنَّا أَشَدَّ [أَشَرَّ] مِنْکُمْ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ لَوْ لا یَنْهاهُمُ اَلرَّبّانِیُّونَ وَ اَلْأَحْبارُ ﴾ . ﴾ (1)

992 / [145]- عَنْ هِشَامٍ اَلْمَشْرِقِیِّ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْخُرَاسَانِیِّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ: أَحَدٌ صَمَدٌ نُورٌ ثُمَّ قَالَ: ﴿ بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ ﴾ .

فَقُلْتُ لَهُ: أَفَلَهُ یَدَانِ هَکَذَا - وَ أَشَرْتُ بِیَدِی إِلَی یَدِهِ-؟

ص: 648


1- عنه بحار الأنوار: 144/104 ح 23 ، و وسائل الشيعة : 29/22 ح 27939 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 489/3 ح 2. الكافي : 57/6 ح 1، بإسناده عن عمرو بن رباح، عن أبي جعفر علیه السلام البفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 15/22 ح 27897، و نحوه دعائم الإسلام : 261/2 ح 992. عنه مستدرك الوسائل : 284/15 ح 18252.

فرمایش خداوند متعال: چرا دانشمندان نصاری و علمای یهود، آن ها را از سخنان گناه آمیز و خوردن مال حرام نهی نمی کنند؟! چقدر زشت است عملی که انجام می دادند! (63) و یهودیان گفتند: دست خدا بسته است - دست های شان بسته باد! - و به جهت این سخن، از رحمت (خدا) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) خدا، گشاده است، هر گونه بخواهد می بخشد! ولی این آیاتی که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آن ها می افزاید و ما در بین آن ها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم، هر زمانی که آتش جنگی را افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت آن ها برای فساد در زمین، تلاش می کنند و خداوند شاد کنندگان را دوست ندارد. (61)

144) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: عمر بن ریاح گمان کرده است که شما فرموده اید: طلاقی واقع نمی شود مگر با مدرک و شاهد!

فرمود: من چنین چیزی را نگفته ام، بلکه خداوند تبارک و تعالی فرموده است، اگر ما (اهل بیت رسالت) به ظلم و بر خلاف حقیقت، فتوایی را بدهیم، از شما - در درجه و رتبه - پست تر خواهیم بود؛ زیرا خداوند می فرماید: «اگر بزرگان نصارا و راهبان یهود، آنان را نهی نمی کردند» یعنی، چرا دانشمندان نصارا و علمای یهود، آن ها را از سخنان گناه آمیز و خوردن مال حرام نهی نمی کنند؟!

145) - از هشام مشرقی روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: خداوند آن چنان است که خود را توصیف نموده است، که او یکتاست - و دیگران محتاج و - همۀ نیازمندان رو به سوی او کنند، او نور مطلّق است؛ حضرت تلاوت نمود: «بلکه دست او باز می باشد».

عرض کردم: آیا خداوند دو دست این چنین دارد؟ - و با دست خود به دست حضرت اشاره کردم-.

ص: 649

فَقَالَ: ﴿ لَوْ کَانَ هَکَذَا کَانَ مَخْلُوقاً. ﴾ (1)

993 / [146] - عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ قالَتِ اَلْیَهُودُ یَدُ اَللّهِ مَغْلُولَهٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ ﴾ ؟

قَالَ: فَقَالَ: ﴿ لا کَذَا، وَ قَالَ بِیَدِهِ إِلَی عُنُقِهِ وَ لَکِنَّهُ قَالَ: قَدْ فَرَغَ مِنَ اَلْأَشْیَاءِ، وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عِنْدَ قَوْلِهِمْ فَرَغَ مِنَ اَلْأَمْرِ. ﴾ (2)

994 / [147]- عَنْ حَمَّادٍ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یَدُ اَللّهِ مَغْلُولَهٌ ﴾ یَعْنُونَ أَنَّهُ قَدْ فَرَغَ مِمَّا هُوَ کَائِنٌ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا، قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ. ﴾ (3)

995 / [148]- عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِهِ: ﴿ کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اَللّهُ ﴾ ، قَالَ: ﴿ کُلَّمَا أَرَادَ جَبَّارٌ مِنَ اَلْجَبَابِرَهِ هَلَکَهَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَصَمَهُ اَللَّهُ. ﴾ (4)

ص: 650


1- عنه بحار الأنوار: 291/3 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 490/2 ح 4. التوحيد : 168 ح 2، معاني الأخبار : 18 ح 16 . بإسناده عن المشرقي عن عبد اللّه بن قيس، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه معاني الأخبار: 18 ح 16، عنه البحار : 4/4 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 117/4 ح 48 ، و 198/9 ح 49 ، و البرهان في تفسير القرآن : 491/2 ح 5 . الأمالي للطوسي : 1374/661(مجلس 35 يوم الجمعة) بإسناده عن هشام، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 113/4 عنه البحار : 113/4 ح 35، التوحيد : 167 ح 1، معاني الأخبار : 18 ح 35 بإسنادهما عن إسحاق بن عمار، عمّن سمعه عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفصيل، عنهما البحار 104/4 ح 17 .
3- عنه بحار الأنوار: 117/4 ح 49 و 198/9 ح 50، و البرهان في تفسير القرآن : 491/2 ح 6، و نور الثقلين : 650/1 ح 283 .
4- عنه بحار الأنوار: 198/9 ح 51 ، و 309/24 ح 11، و البرهان في تفسير القرآن : 492/2 ح 2 ، و نور الثقلين: 650/1 ح 284 . تفسير القمّي: 170/1 مرسلاً و بتفاوت، و نحوه البحار : 81/9 نقلاً عن الطبرسي في مجمع البيان .

فرمود: نه، اگر چنین باشد، باید گفت که او آفریده شده است.

146) - از یعقوب بن شعیب روایت کرده است، که گفت :

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و یهود گفتند: دست خدا بسته است، دستان آنان بسته (و خشک) باد»، سؤال کردم؟

فرمود: این چنین می باشد - و با دست خود اشاره به گردن خود کرد - و سپس افزود: آنان می گویند و اعتقاد دارند که او از آفرینش اشیا و موجودات فارغ گردید.

و در روایتی دیگر آمده است: حضرت فرمود: بنا بر اعتقاد آنان: خداوند از انجام همۀ امور فارع گردید.

147) - از حمّاد روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «دست خدا بسته شده است» فرمود: (یهودیان) منظور شان این بود که خداوند از مجموعه امور و آفرینش موجودات فراغت یافته است.

آنان بر گفتار خود لعنت و نفرین شده اند؛ خداوند در برابر گفتار آنان فرمود: «بلکه دستان خدا گشوده و باز است».

148) - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «هر زمان آتش جنگی افروخته اند، خداوند آن را خاموش ساخته است»، فرمود هر گاه ستمگری از ستمگران خواسته باشد آل محمّد علیهم السلام را هلاک و نابود گرداند، خداوند (شوکت و قدرت او را) درهم شکسته است.

ص: 651

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُونَ ﴿ 66 ﴾ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ ﴾ ﴿ 67 ﴾

996 / [149] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ اَلْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ ﴾ قَالَ: ﴿ اَلْوَلاَیَهُ ﴾ (1)

997 / [150]- عَنْ أَبِی اَلصَّهْبَاءِ [اَلصُّهْبَانِ] اَلْبَکْرِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ دَعَا رَأْسَ اَلْجَالُوتِ وَ أُسْقُفَّ اَلنَّصَارَی فَقَالَ: ﴿ إِنِّی سَائِلُکُمَا عَنْ أَمْرٍ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِهِ مِنْکُمَا، فَلاَ تَکْتُمَانِی ثُمَّ دَعَا أُسْقُفَّ اَلنَّصَارَی فَقَالَ: أَنْشُدُکَ بِاللَّهِ اَلَّذِی أَنْزَلَ اَلْإِنْجِیلَ عَلَی عِیسَی وَ جَعَلَ عَلَی رِجْلِهِ اَلْبَرَکَهَ وَ کَانَ یُبْرِئُ اَلْأَکْمَهَ وَ اَلْأَبْرَصَ وَ أَزَالَ أَلَمَ اَلْعَیْنِ وَ أَحْیَا اَلْمَیِّتَ، وَ صَنَعَ لَکُمْ مِنَ اَلطِّینِ طُیُوراً وَ أَنْبَأَکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَ مَا تَدَّخِرُونَ فَقَالَ: دُونَ هَذَا صِدْقٌ ﴾ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ بِکَمْ اِفْتَرَقَتْ بَنُو إِسْرَائِیلَ بَعْدَ عِیسَی ﴾ ؟

ص: 652


1- عنه بحار الأنور : 1989 ح 51، و 38724 ح 110، و البرهان في تفسير القرآن: 492/2 ح 1. بصائر الدرجات : 87 ح 2 (باب النوادر من الأبواب الولاية) بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر عليه السلام، عنه البحار : 387/24 ح 110 ، الكافي : 342/1 ح 6 بإسناده عن رِبعی بن عبد اللّه عن ابی جعفر علیه السلام ، عنه تاويل الآیات الظاهرة : 160 .

فرمایش خداوند متعال: و اگر آنان، تورات و انجیل و آن چه را که از سوی پروردگار شان بر آن ها نازل شده است، بر پا دارند، از آسمان و زمین، روزی خواهند خورد، جمعی از آن ها، معتدل و میانه رو هستند، ولی بیشتر شان اعمال بد و ناشایستی را انجام می دهند (66) ای پیامبر! آن چه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر (ابلاغ) نکنی رسالت او را انجام نداده ای، خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، در امان می دارد و خداوند، جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمی کند. (67)

از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال و اگر آنان (مشرکان). تورات و انجیل و آن چه را که از سوی پروردگار شان به آن ها نازل شده، بر پا دارند و اجرا کنند»، فرمود: (منظور) ولایت (اهل بیت خصمت و طهارت علیهم السلام) می باشد.

150) - از ابو الصَّهباء بَكرى روايت کرده است، که گفت:

شنیدم که علی بن ابی طالب علیه السلام (دو نفر از شخصیت های مشرکان به نام های) رأس الجالوت و اُسقف نصارا را خواست و فرمود: من از شما چیزی را سؤال می کنم که خودم بهتر از شما بهتر از شما می دانم، پس مبادا که آن را کتمان کنید.

به اُسقف نصارا فرمود: تو را سوگند می دهم به خدائی که انجیل را بر عيسى علیه السلام نازل کرد و برکت را در پای او قرار داد که مرض بَرَص (پیسی) و نابینا را شفا می داد و ناراحتی های درد چشم را درمان می کرد و مرده را زنده می کرد و از گِل برای شما پرنده ها می ساخت و از آن چه می خوردید و ذخیره می نمودید به شما اطلاع می داد. اُسقف گفت: بدون این حرف ها، راست می گویم.

امام علی علیه السلام فرمود: بنی اسرائیل بعد از عیسی چند فرقه شدند؟

ص: 653

فَقَالَ: لاَ وَ اَللَّهِ إِلاَّ فِرْقَهٌ وَاحِدَهً وَ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ کَذَبْتَ، وَ اَللَّهِ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ! لَقَدْ اِفْتَرَقَتْ أُمَّهُ عِیسَی عَلَی اِثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ فِرْقَهً کُلُّهَا فِی اَلنَّارِ إِلاَّ فِرْقَهٌ وَاحِدَهٌ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ مِنْهُمْ أُمَّهٌ مُقْتَصِدَهٌ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ ﴾ فَهَذِهِ اَلَّتِی تَنْجُو. ﴾ (1)

998 / [151]- عَنْ زَیْدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ:

کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَقُولُ: ﴿ تَفَرَّقَتِ أُمَّهُ مُوسَی عَلَی إِحْدَی وَ سَبْعِینَ مِلَّهً [فِرْقَهً] سَبْعُونَ مِنْهَا فِی اَلنَّارِ وَ وَاحِدَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ ، وَ تَفَرَّقَتْ أُمَّهُ عِیسَی عَلَی اِثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ فِرْقَهً إِحْدَی وَ سَبْعُونَ فِرْقَهً فِی اَلنَّارِ وَ وَاحِدَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ ، وَ تَعْلُو أُمَّتِی عَلَی اَلْفِرْقَتَیْنِ جَمِیعاً بِمِلَّهٍ، وَاحِدَهٍ فِی اَلْجَنَّهِ وَ ثِنْتَانِ وَ سَبْعُونَ فِی اَلنَّارِ. ﴾

قَالُوا: مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اَللَّهِ؟! قَالَ: اَلْجَمَاعَاتُ اَلْجَمَاعَاتُ.

قَالَ یَعْقُوبُ بْنُ زَیْدٍ : کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ إِذَا حَدَّثَ هَذَا اَلْحَدِیثَ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَلاَ فِیهِ قُرْآناً: ﴿ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْکِتابِ ءَامَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَکَفَّرْنا عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ سَاءَ ما یَعْمَلُونَ ﴾ وَ تَلاَ أَیْضاً ﴿ وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ ﴾ (2) یَعْنِی أُمَّهَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. (3)

ص: 654


1- عنه مجمع البيان: 773/4 ، و بحار الأنوار: 198/9 ح 52 ، و 348/14 9 و 5/28 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 493/2 ح 1 . كتاب سليم بن قيس : 803 32، و 913 ح 65 بتفصيل فيهما، و نحوهما الأمالي للطوسي : 523 ح 1159 ( المجلس الثامن عشر) ، و بشارة المصطفى صلی اللّه علیه و آله و سلم: 216، و الفضائل لشاذان بن جبرئيل القمّي (تحقيق المترجم) : 396 ح 172 و في هامشه مصادر عديدة أخرى عن التشيّع و التسنّن، الاحتجاج : 263/1 بتفاوت، عنه البحار : 4/28 ح 5 .
2- سورۀ الأعراف : 181/7
3- عنه بحار الأنوار: 3/28 ح 2 ، و البرهان : 493/2 ح 2، نور الثقلين: 651/1 ح 288. الخصال : 585/22 ح 11 بحذف الذيل و بتفاوت، عنه البحار : 4/28 ح 3 .

گفت: نه به خدا سوگند! فقط یک فرقه هستند.

امام علی علیه السلام فرمود: سوگند به خدائی که جز او خدائی نیست! دروغ گفتی، بلکه آن ها به هفتاد و دو فرقه تقسیم شده اند که آنان همگی اهل آتش می باشند، مگر یک فرقه؛ زیرا خداوند می فرماید: «گروهی از آن ها معتدل و میانه رو هستند، ولی بیشترین آنان اعمال بدی را انجام می دهند» که فقط همان یک فرقه نجات می یابند.

151) - از زید بن اسلم، به نقل از انس بن مالک روایت کرده است، که گفت:

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می فرمود: امّت حضرت موسی علیه السلام به هفتاد و یک فرقه متفرّق شده اند که هفتاد فرقه آنان اهل دوزخ و یک فرقه اهل بهشت می باشند.

امّت حضرت عیسی علیه السلام به هفتاد و دو فرقه متفرّق شده اند که هفتاد و یک فرقه آنان در دوزخ و تنها یک فرقه اهل بهشت و نجات می باشند.

و امّت من بر دو گروه (1) متفرّق می شوند، ولی همگی بر یک آئین می باشند، که یک فرقه آنان اهل بهشت و هفتاد و دو فرقه در دوزخ خواهند بود.

اصحاب عرضه داشتند: ای رسول خدا! آنان چه کسانی هستند؟

فرمود: جماعت ها، جماعت ها.

یعقوب بن زید گفته است: موقعی که این حدیث از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مطرح می شد، امام علی بن ابی طالب علیه السلام این آیه شریفه «اگر اهل کتاب ایمان می آوردند و تقوای الهی را رعایت می کردند سیّئات و خطا های آنان را می پوشاندیم ...، ولی بسیاری از آنان هستند که برنامه های زشتی را مرتکب می شوند» - را تلاوت می نمود و هم چنین این آیه « و از کسانی که آفریده ایم، گروهی هستند که بر هدایتند و ارشاد می کنند» را تلاوت نمود که منظور امت حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم ، می باشند.

ص: 655


1- منظور دو گروه حق و باطل است ولی از نظر فرقه هفتاد و سه فرقه می باشند. مترجم.

999 / [152] - عَنْ أَبِی صَالِحٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ وَ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالاَ:

أَمَرَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنْ یَنْصِبَ عَلِیّاً لِلنَّاسِ لِیُخْبِرَهُمْ بِوَلاَیَتِهِ فَتَخَوَّفَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنْ یَقُولُوا جَاءَ بِابْنِ عَمِّهِ وَ أَنْ یَطْغَوْا فِی ذَلِکَ عَلَیْهِ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اَللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ اَلنّاسِ ﴾ .

فَقَامَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِوَلاَیَتِهِ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ . (1)

1000 / [153] - عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لَمَّا نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی حَجَّهِ اَلْوَدَاعِ بِإِعْلاَنِ أَمْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ﴾ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - قَالَ: فَمَکَثَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثَلاَثاً حَتَّی أَتَی اَلْجُحْفَهَ فَلَمْ یَأْخُذْ بِیَدِهِ فَرَقاً مِنَ اَلنَّاسِ فَلَمَّا نَزَلَ اَلْجُحْفَهَ یَوْمَ اَلْغَدِیرِ فِی مَکَانٍ یُقَالُ لَهُ مَهْیَعَهُ فَنَادَی اَلصَّلاَهَ جَامِعَهً فَاجْتَمَعَ اَلنَّاسُ ﴾ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ مَنْ أَوْلَی بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ ﴾ ؟

قالَ: فَجَهَرُوا، فَقَالُوا: اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ، ثُمَّ قَالَ لَهُمْ اَلثَّانِیَهَ، فَقَالُوا: اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ، ثُمَّ قَالَ لَهُمْ اَلثَّالِثَهَ، فَقَالُوا: اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ، فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَ الِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ فَإِنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ وَ هُوَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ مِنْ بَعْدِی. (2)

ص: 656


1- عنه مجمع البيان: 344/3، و بحار الأنوار: 139/37 ح 31 ، و 249، و البرهان: 496/2 ح 4. شواهد التنزيل : 255/1 ح 249 عنه البحار : 249/37 .
2- عنه بحار الأنوار: 139/37 ح 32، و البرهان في تفسير القرآن : 497/2 ح 5 . تفسير القمّي : 301/1 بإسناده عن زكريا بن محمّد، عن محمّد بن عليّ، عن جعفر بن محمّد عليهما السلام بتفاوت يسير، بشارة المصطفى صلی اللّه علیه و آله و سلم: 274 بتفاوت، إقبال الأعمال : 459 بتفصيل، بناء المقالة الفاطمية : 294 بتفاوت يسير، الطرائف : 152/1 ح 235 بإسناد الثعلبي و بتفات، و نحوه العمدة : 100 ح 135 (الفصل الرابع عشر في ذكر يوم غدير خم)، العمدة : 92 ح 113، و 95 ح 123 ، و 100 ح 133 (الفصل الرابع عشر في ذكر يوم غدير خم)، بحار الأنوار: 197/37 ح 82 عن السمعاني في كتاب فضائل الصحابة.

152) - از ابو صالح، به نقل از ابن عباس و جابر بن عبد اللّه روایت کرده است، که گفته اند: خداوند متعال به پیامبر خود -حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم- دستور داد که علی علیه السلام را برای مردم معرّفی و منصوب نماید و به مردم خبر دهد که او ولیّ خدا می باشد، ولی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ترس آن را داشت که مردم بگویند: پیامبر از پسر عموی خود حمایت کرده و زخم زبان و طعنه زنند پس خداوند بر آن حضرت وحی فرستاد «ای پیامبر! آن چه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) ابلاغ کن، که اگر انجام ندهی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، حفظ می نماید».

سپس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در روز غدیر برای ابلاغ ولایت (علی علیه السلام)، قیام نمود.

153) - از حنّان بن سُدیر، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: بعد از آن که جبرئیل علیه السلام در حجّة الوداع در رابطه با برنامه (ولایت) علی بن ابی طالب علیه السلام بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل گردید (و این آیه شریفه) «ای پیامبر! آن چه را که بر تو نازل شده است، ابلاغ کن» - تا پایان آن - ، را نازل نمود، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (ابلاغ) آن را سه روز عقب انداخت تا موقعی که به محل «جُخفه» رسید و در آن سه روز از ابلاغ ولایت و معرّفی علی علیه السلام خودداری کرد، تا مبادا در میان مردم تفرقه ای پیش آید. و چون در روز غدیر وارد «جُحفه» در محلی به نام «مَهیعَه» گردید، اعلام نماز جماعت سر داد، پس موقعی که مردم جمع شدند، فرمود: چه کسی از شما به خود شما در اولویّت است؟ همگی با صدای بلند فریاد زدند: خدا و رسولش (در اولویت) هستند.

در مرحله دوم و سوم حضرت فرمایش خود را تکرار نمود و مرتّب جواب را دادند، سپس ایشان دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: هر که من مولای او هستم علی مولای او می باشد، خداوندا! دوست بدار هر که او را دوست دارد، دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری نما هر کسی را که او را یاری نماید خوار گردان هر که او را خوار گرداند؛ زیرا که او از من است و من از او هستم، او برای من همانند هارون برای موسی می باشد، مگر این که بعد از من پیامبری نخواهد آمد.

ص: 657

1001 / [154] - عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ، قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اِبْتِدَاءً مِنْهُ: ﴿ اَلْعَجَبُ یَا أَبَا حَفْصٍ! لِمَا لَقِیَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، إِنَّهُ کَانَ لَهُ عَشَرَهُ ألفِ شَاهِدٍ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی أَخْذِ حَقِّهِ وَ اَلرَّجُلُ یَأْخُذُ حَقَّهُ بِشَاهِدَیْنِ، إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ خَرَجَ مِنَ اَلْمَدِینَهِ حَاجّاً وَ تَبِعَهُ خَمْسَهُ آلاَفٍ، وَ رَجَعَ مِنْ مَکَّهَ وَ قَدْ شَیَّعَهُ خَمْسَهُ آلاَفٍ مِنْ أَهْلِ مَکَّهَ فَلَمَّا اِنْتَهَی إِلَی اَلْجُحْفَهِ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. ﴾

وَ قَدْ کَانَتْ نَزَلَتْ وَلاَیَتُهُ بِمِنًی وَ اِمْتَنَعَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مِنَ اَلْقِیَامِ بِهَا لِمَکَانِ اَلنَّاسِ فَقَالَ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اَللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ اَلنّاسِ ﴾ مِمَّا کَرِهْتَ بِمِنًی فَأَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقُمَّتِ اَلسَّمُرَاتُ، فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ اَلنَّاسِ: أَمَا وَ اَللَّهِ! لَیَأْتِیَنَّکُمْ بِدَاهِیَهٍ، فَقُلْتُ لِعُمَرَ: مَنِ اَلرَّجُلُ؟ فَقَالَ: اَلْحَبَشِیُّ. (1)

1002 / [155] - عَنْ زِیَادِ بْنِ اَلْمُنْذِرِ أَبِی اَلْجَارُودِ (صَاحِبِ اَلدَّمْدَمَهِ اَلْجَارُودِیَّهِ) (2) قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ بِالْأَبْطَحِ وَ هُوَ یُحَدِّثُ اَلنَّاسَ.

ص: 658


1- عنه بحار الأنوار: 140/37 ح 33 ، و إثبات الهداة : 544/3 ح 593، و وسائل الشيعة : ح 33677، و البرهان في تفسير القرآن : 497/2 ح 6 . الصراط المستقيم : 79/2 (فصل - 15 في ذكر الشهادة) مختصراً .
2- ما بين القوسين لم يرد فى بقيّة المصادر. و صاحب الدمدمة، أي صاحب الشهرة و الشوكة و القدرة المذهب الزيدية الجارودية، و هم فرقة من الشيعة ينسبون إلى الزيدية و ليسوا منهم، نسبوا إلى رئيس لهم من أهل خراسان يقال له: أبو الجارود زياد بن أبي زياد. و عن بعض الأفاضل هم فرقتان: فرقة زيديّة و هم شيعة، و فرقة بترية و هم لا يجعلون الإمامة لعليّ علیه السلام بالنصّ بل عندهم هي شورى و يجّوزون تقديم المفضول على الفاضل، فلا يدخلون في الشيعة. مجمع البحرين: 23/3 (جرد). و إن أردت تفصيل ها فراجع معجم الفرق الإسلامية: 78 و 129 .

154) - از عمر بن یزید روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام بدون مقدمه شروع به سخن نمود و فرمود: ای ابا حفص! بسیار جای تعجب است که برای نصب علی علیه السلام - برای ولایت و امامت - دَه هزار نفر شاهد بودند، با این حال نتوانست حق خود را بگیرد، با این که هر فردی با دو نفر شاهد، می تواند حق خود را بستاند!

هنگامی که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به قصد انجام حج از مدینه خارج شد، پنج هزار نفر حضرت را همراهی کردند و موقعی که (پس از اعمال حج) از مکه بازگشت نیز پنج هزار نفر از اهالی مکه همراه حضرت بودند و چون به محل «جُخفه» رسید، جبرئیل برای (معرّفی و تثبیت) ولایت علی علیه السلام (بر حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم) نازل شد - البته ولایت او در سرزمین «مِنی» نازل گردید، ولی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم از ابلاغ و انجام آن به خاطر وجود مردم (مخالف و کینه توز) خودداری نمود - پس خداوند متعال اظهار داشت: «ای پیامبر! آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) ابلاغ کن که اگر انجام ندهی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، حفظ می نماید» و این تهدید به خاطر (معرّفی و ابلاغ نکردن رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و یا) کراهت و دوست نداشتن حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم در سرزمین «مِنی» ،بود، لذا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دستور داد تا خار و خاشاک زیر درختان را پاکسازی و تمیز کنند. سپس مردی از بین جمعیت برخاست و گفت: به خدا سوگند! مصیبت سختی بر شما روی خواهد آورد. (راوی گوید:) من به عمر بن یزید گفتم: آن مرد چه کسی بود؟ در پاسخ گفت: او حَبَشی بود.

155) - از زیاد بن منذر روایت کرده است، که گفت:

در محضر ابو جعفر محمّد بن علی (امام باقر) علیه السلام بودم - و حضرت در منطقه «ابطح» برای مردم حدیث می فرمود - که مردی از اهل بصره - به نام عثمان اعشی که از حسن بصری روایت می کرد - بلند شد و اظهار داشت:

ص: 659

فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْبَصْرَهِ یُقَالُ لَهُ: عُثْمَانُ اَلْأَعْشَی ، کَانَ یَرْوِی عَنِ اَلْحَسَنِ اَلْبَصْرِیِّ ، فَقَالَ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ! جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّ اَلْحَسَنَ اَلْبَصْرِیَّ یُحَدِّثُنَا حَدِیثاً یَزْعُمُ أَنَّ هَذِهِ اَلْآیَهَ نَزَلَتْ فِی رَجُلٍ وَ لاَ یُخْبِرُنَا مَنِ اَلرَّجُلُ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ ﴾ تَفْسِیرُهَا: أَتَخْشَی اَلنَّاسَ؟ فَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ اَلنَّاسِ.

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ مَا لَهُ؟ لاَ قَضَی اَللَّهُ دَیْنَهُ - یَعْنِی صَلاَتَهُ - ، أَمَّا أَنْ لَوْ شَاءَ أَنْ یُخْبِرَ بِهِ أَخْبَرَ بِهِ أَنَّ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هَبَطَ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَالَ لَهُ: إِنَّ رَبَّکَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَأْمُرُکَ أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَکَ عَلَی صَلاَتِهِمْ، فَدَلَّهُ عَلَی اَلصَّلاَهِ وَ اِحْتَجَّ بِهَا عَلَیْهِ فَدَلَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أُمَّتَهُ عَلَیْهَا وَ اِحْتَجَّ بِهَا عَلَیْهِم. ﴾

ثُمَّ أَتَاهُ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَأْمُرُکَ أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَکَ مِنْ زَکَاتِهِمْ عَلَی مِثْلِ مَا دَلَلْتَهُمْ عَلَیْهِ مِنْ صَلاَتِهِمْ، فَدَلَّهُ عَلَی اَلزَّکَاهِ وَ اِحْتَجَّ بِهَا عَلَیْهِ فَدَلَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أُمَّتَهُ عَلَی اَلزَّکَاهِ وَ اِحْتَجَّ بِهَا عَلَیْهِمْ. ﴾

ثُمَّ أَتَاهُ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَأْمُرُکَ أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَکَ مِنْ صِیَامِهِمْ عَلَی مِثْلِ مَا دَلَلْتَهُمْ عَلَیْهِ مِنْ صَلاَتِهِمْ وَ زَکَاتِهِمْ، شَهْرَ رَمَضَانَ بَیْنَ شَعْبَانَ وَ شَوَّالٍ ، یُؤْتَی فِیهِ کَذَا وَ یُجْتَنَبُ فِیهِ کَذَا فَدَلَّهُ عَلَی اَلصِّیَامِ وَ اِحْتَجَّ بِهِ عَلَیْهِ فَدَلَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أُمَّتَهُ عَلَی اَلصِّیَامِ وَ اِحْتَجَّ بِهِ عَلَیْهِمْ. ﴾

ثُمَّ أَتَاهُ فَقَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَأْمُرُکَ أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَکَ فِی حَجِّهِمْ عَلَی مِثْلِ مَا دَلَلْتَهُمْ عَلَیْهِ فِی صَلاَتِهِمْ وَ زَکَاتِهِمْ وَ صِیَامِهِمْ، فَدَلَّهُ عَلَی اَلْحَجِّ وَ اِحْتَجَّ بِهَا عَلَیْهِ فَدَلَّ عَلَیْهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أُمَّتَهُ عَلَی اَلْحَجِّ وَ اِحْتَجَّ بِهِ عَلَیْهِمْ، ثُمَّ أَتَاهُ فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَأْمُرُکَ أَنْ تَدُلَّ أُمَّتَکَ مِنْ وَلِیِّهِمْ عَلَی مِثْلِ مَا دَلَلْتَهُمْ عَلَیْهِ فِی صَلاَتِهِمْ وَ زَکَاتِهِمْ وَ صِیَامِهِمْ وَ حَجِّهِمْ. ﴾

ص: 660

ای فرزند رسول خدا! فدایت گردم! حسن بصری برای ما حدیثی مطرح کرد، او اعتقاد دارد که این آیه: «ای پیامبر! آن چه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) ابلاغ کن، که اگر انجام ندهی، رسالت او را انجام نداده ای!» که تفسیر آن چنین است: آیا از (توطئه) مردم می ترسی؟ خداوند تو را از (شرّ و توطئه) آنان در امان می دارد» که درباره مردی نازل شده است، ولی نام آن مرد را برای ما نمی گوید.

امام باقر علیه السلام فرمود: چه چیز مانع او شده که نمی گوید، خداوند دین و نماز او را تأیید و قبول ننماید، اگر می خواست می گفت و شما را با خبر می ساخت.

به درستی که جبرئیل علیه السلام بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نازل شد و به او گفت: پروردگار تبارک و تعالی تو را فرمان می دهد که امّت خود را به نماز راهنمایی آنان را بر نماز احتجاج نمایی. پس آنان را به نماز راهنمایی و بر آن احتجاج کرد، سپس نازل شد و گفت: خداوند متعال تو را فرمان می دهد که امّت خود را به زکات راهنمایی کنی همچنان که بر نماز راهنمایی و احتجاج کردی.

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نیز امت خود را به آن راهنمایی و احتجاج کرد.

سپس نازل شد و گفت: خداوند تو را فرمان می دهد که امت خود را به روزه داری هدایت کنی همچنان که بر نماز و زکات راهنمایی و احتجاج کردی و این که ماه رمضان بین ماه شعبان و شوال قرار دارد و این که چه اموری را باید انجام دهند و چه چیز هایی را ترک کنند. سپس جبرئیل نازل شد و گفت: خدا تو را فرمان می دهد که امت خود را برای حج راهنمایی کنی همچنان که آنان را بر نماز، زکات و روزه راهنمایی و احتجاج کردی، پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و آنان را بر انجام حج راهنمایی و هدایت کرد. پس از آن نازل شد و گفت: خداوند تبارک و تعالی تو را فرمان می دهد که امّت خود را به ولی آنان راهنمایی و هدایت کنی همان گونه که به نماز، زکات، روزه و حج، ایشان را هدایت کردی تا در همۀ این امور حُجت بر مردم تمام شود.

ص: 661

قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: رَبِّ! أُمَّتِی حَدِیثُ و عَهْدٍ بِجَاهِلِیَّهٍ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ ﴾ .

تَفْسِیرُهَا: أَتَخْشَی اَلنَّاسَ فَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ اَلنَّاسِ.

فَقَامَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَرَفَعَهَا فَقَالَ: ﴿ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَ الِ مَنْ وَالاَهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ أَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ وَ أَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ. ﴾ (1)

1003/ [156] - عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: ﴿ یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اَللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ اَلنّاسِ إِنَّ اَللّهَ لا یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلْکافِرِینَ ﴾ قَالَ:

﴿ فَأَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِیَدِ عَلِیٍّ فَقَالَ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ نَبِیٌّ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ مِمَّنْ کَانَ قَبْلِی إِلاَّ وَ قَدْ عُمِّرَ ثُمَّ دَعَاهُ اَللَّهُ فَأَجَابَهُ وَ أَوْشَکَ أَنْ أُدْعَی فَأُجِیبَ، وَ أَنَا مَسْئُولٌ وَ أَنْتُمْ مَسْئُولُونَ فَمَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ ﴾ ؟

ص: 662


1- عنه بحار الأنوار: 140/37 ح 34 ، و إثبات الهداة : 545/3 ح 594، و البرهان في تفسير القرآن: 498/2 ح 7. تفسیر فرات الكوفي : 450 ح 590 بإسناده عن نوف البكالي، عن عليّ بن أبي طالب علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 281/35 ح 9، کشف الغمّة : 318/1 عن ابن عباس باختصار، الطرائف : 121/1 ح 184 نقلاً عن أبي سعيد مسعود السجستاني و اتّفق عليه مسلم في صحيحه و البخاري و أحمد بن حنبل في مسنده من عدّة طرق بأسانيد متّصلة إلى عبد اللّه بن عبّاس و إلى عائشة مختصراً ، شواهد التنزيل : 191/1 ح 248 بتفاوت يسير ، و 253 ح 248.

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم اظهار داشت: پروردگارا! امّت من به زمان و دوران جاهلیت نزدیک هستند (و در میان آنان رقابت و فخر فروشی وجود دارد و مردی در میان آنان نیست، مگر آن که کینه ای نسبت به ولی خود دارد) پس خداوند (این آیه را) «ای پیامبر! آن چه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) ابلاغ کن که اگر انجام ندهی رسالت او را انجام نداده ای!» نازل کرد.

معنا و تفسیر آن چنین است: از توطئه و کینه توزی مردم و مخالفین می ترسی، خداوند تو را از (شرّ کینه توزی) مردم در امان می دارد، پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم قیام نمود و دست علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفت و فرمود: هر که من مولای او هستم علی مولای اوست، خداوندا! هر کسی که او را دوست داشته باشد دوستش بدار و هر کسی که او را خوار سازد خوارش گردان و هر کسی که به او محبت داشته باشد به او محبت کن و هر کسی که به او کینه و عداوتی داشته باشد، با او دشمن باش.

156) - از ابو الجارود روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: بعد از آن که آیه «ای پیامبر! آن چه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) ابلاغ کن، که اگر انجام ندهی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم حفظ می نماید و خداوند گروه کافر را هدایت نمی کند» نازل شد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دست امام علی علیه السلام را گرفت و فرمود: ای مردم! هیچ پیغمبری قبل از من نبوده، مگر آن که خداوند عمری را عطایش کرده و سپس او را (به سوی خود) دعوت نموده و او نیز دعوت او را اجابت نموده (و از این دنیا رفته است)، اکنون نزدیک است که من هم دعوت شوم و اجابت کنم (و از این دنیا بروم)، من مسئولیت دارم و شما هم مسئولیت دارید، شما درباره من چه می گوئید؟

ص: 663

قَالُوا: نَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ وَ نَصَحْتَ وَ أَدَّیْتَ مَا عَلَیْکَ فَجَزَاکَ اَللَّهُ أَفْضَلَ مَا جَزَی اَلْمُرْسَلِینَ، فَقَالَ: ﴿ اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ. ﴾

ثُمَّ قَالَ: ﴿ یَا مَعْشَرَ اَلْمُسْلِمِینَ! لِیُبَلِّغِ اَلشَّاهِدُ اَلْغَائِبَ أُوصِی مَنْ آمَنَ بِی وَ صَدَّقَنِی بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ أَلاَ إِنَّ وَلاَیَهَ عَلِیٍّ وَلاَیَتِی [وَ وَلاَیَتِی وَلاَیَهُ رَبِّی] وَ لاَ یَدْرِی عَهْداً عَهِدَهُ إِلَیَّ رَبِّی وَ أَمَرَنِی أَنْ أُبَلِّغَکُمُوهُ ثُمَّ قَالَ: هَلْ سَمِعْتُمْ ﴾ ؟ - ثَلاَثَ مَرَّاتٍ یَقُولُهَا - فَقَالَ قَائِلٌ: قَدْ سَمِعْنَا یَا رَسُولَ اَللَّهِ! (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ ﴾ ﴿ 68 ﴾

1004/ [157]- عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً ﴾ .

قَالَ: هُوَ وَلاَیَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. (2)

ص: 664


1- عنه بحار الأنوار: 146/37 ح 35 و البرهان في تفسير القرآن : 199/2 ح 8. الكافي : 290/1 ح 6 بتفصيل ، الخرائج و الجرائح : 183/1 (الباب الثاني في معجزات أمير المؤمنين علیه السلام) باختصار: عنه البحار : 295/41 ح 19 و 87/42 ح 15.
2- عنه بحار الأنوار: 198/9 ح 53 ، و 148/36 ح 123 و 269/68، و البرهان في تفسير القرآن : 500/2 ح 3. بصائر الدرجات : 75 ح 8 (الباب 8) بتفاوت يسير، عنه البحار : 198/9 ح 53 .

همگی گفتند: ما گواهی می دهیم بر این که تو تبلیغ رسالت کرده ای و حق نصیحت را برای ما بجا آورده ای و آن چه وظیفه ات بوده است ابلاغ نموده ای، خداوند بهترین پاداش رسولان را به شما عطا نماید.

حضرت اظهار داشت: بار خداوندا! تو گواه باش، فرمود: ای گروه مسلمانان! حاضرین به افراد غایب اطلاع دهند، هر کسی که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرده، به (پذیرش) ولایت علی سفارش می کنم، به راستی که ولايت على علیه السلام همچون ولایت من بر شما است و ولایت من همچون ولایت خداوند می باشد: این عهد و میثاقی است از طرف پروردگار که مرا بر ابلاغ آن مأمور نموده است. بعد از این سه مرتبه فرمود: آیا همگی شنیدید؟

گوینده ای اظهار داشت: بلی، ای رسول خدا! حتماً شنیدیم.

فرمایش خداوند متعال: (این پیامبر!) بگو ای اهل کتاب! شما هیچ ارزش و آیین صحیحی ندارید، مگر این که تورات و انجیل و آن چه را که از طرف پروردگار تان بر شما نازل شده است، (محتوای آن ها را) بر پا دارید، ولی آن چه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده است، (نه تنها مایۀ بیداری آن ها نمی گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آن ها می افزاید، پس بنا بر این از این قوم کافر، (و مخالفت آن ها) غمگین نباش! (68)

از حمران بن اَعیَن روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «ای اهل کتاب! شما هیچ ارزش و آیین صحیحی ندارید، مگر این که آن چه از طرف پروردگار تان (مانند) تورات و انجیل بر شما نازل شده، باید بر پا دارید، ولی (ای پیامبر!) آن چه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایۀ بیداری آن ها نمی گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آن افراد می افزاید» فرمود: منظور از آن، ولایت امیر المؤمنین علیه السلام می باشد.

ص: 665

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ حَسِبُوا أَلاَّ تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا كَثِيرٌ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ ﴿ 71 ﴾ لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَ قالَ الْمَسِيحُ يا بَنِي إِسْرائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ ﴾ ﴿ 72 ﴾

5 100 / [158] - عَنْ خَالِدِ بْنِ یَزِیدَ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَ حَسِبُوا أَلاّ تَکُونَ فِتْنَهٌ ﴾ ، قَالَ: ﴿ حَیْثُ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بَیْنَ أَظْهُرِهِمْ،﴿ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا ﴾ حَیْثُ قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، ﴿ ثُمَّ تَابَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ ﴾ حَیْثُ قَامَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ - قَالَ -: ﴿ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا ﴾ إِلَی اَلسَّاعَهِ. ﴾ (1)

6 100 / [159] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

کَتَبْتُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَعَ بَعْضِ أَصْحَابِنَا فِیمَا یَرْوِی اَلنَّاسُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ أَنَّهُ مَنْ أَشْرَکَ بِاللَّهِ فَقَدْ وَجَبَتْ لَهُ اَلنَّارُ وَ مَنْ لَمْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ وَجَبَتْ لَهُ اَلْجَنَّهُ ﴾ .

قَالَ: أَمَّا مَنْ أَشْرَکَ بِاللَّهِ فَهَذَا اَلشِّرْکُ اَلْبَیِّنُ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اَللّهُ عَلَیْهِ اَلْجَنَّهَ ﴾ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ مَنْ لَمْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ وَجَبَتْ لَهُ اَلْجَنَّهُ ﴾ .

ص: 666


1- عنه بحار الأنوار : 308/24 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن: 501/2 ح 2. الکافی: 199/8 ح 239 بتفاوت ،عنه البحار: 251/28 ح 34.

فرمایش خداوند متعال: و گمان کردند که مجازاتی در کار نخواهد بود، از این رو (از حقایق و شنیدن سخنان پر حق) نابینا و کر شدند، سپس (بیدار گشتند و) خداوند توبۀ آن ها را پذیرفت، بار دیگر بسیاری از آن ها کور و کر شدند و خداوند به آن چه انجام می دهند، بینا (و آگاه) است (71) همانا آن هایی که کافر شدند، همانا آن هایی که کافر شدند، می گفتند: به درستی که خداوند همان مسیح فرزند مریم است، (با این که خود) مسیح گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند یگانه را، که پروردگار من و شماست، پرستش کنید؛ زیرا هر کسی که شریکی برای خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است و جایگاه او دوزخ خواهد بود و ستمکاران یار و یاوری نخواهند داشت. (72)

158) - از خالد بن یزید، به نقل از بعضی از اصحاب، روایت کرده، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و گمان کرده اند که مجازاتی در کار نخواهد بود!»، فرمود: آن موقعی بود که پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در بین انان حضور داشت، «پس (از دیدن حقایق و شنیدن واقعیات) نابینا و کَر شدند»، (و این حالت) هنگامی انجام گرفت که پیامبر خدا ما از بین آنان به عالَم بقا رحلت نمود، «سپس (بیدار شدند و) خداوند توبۀ آنان را پذیرفت» و آن زمانی بود که أمير المؤمنین علیه السلام قیام کرد، «دیگر بار (بسیاری از آنان در خواب غفلت فرو رفتند و) کور و کَر شدند، که تا ساعت (زمان ظهور و قيام قائم آل محمّد علیهم السلام یا بر پایی قیامت و یا ...) ادامه خواهد داشت.

159) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

نامه ای با بعضی از دوستان به امام صادق علیه السلام نوشتم، پیرامون آن چه که مردم (اهل سنّت) از پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم روایت کرده اند مبنی بر این که حضرت فرموده است: کسی که مشرک به خداوند باشد، آتش دوزخ برایش حتمی است و کسی که شرک نیاورد، بهشت برایش قطعی خواهد بود. فرمود: اما کسی که برای خداوند شریک قرار دهد، مشرک است و موقعیّت و واضح و روشن می باشد؛ که همان فرمایش خداوند باشد: «هر کسی که برای خداوند سبحان شریکی قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است» و اما کسی که برای خداوند شریک قرار نداده باشد بهشت برایش قطعی هست.

ص: 667

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ هَاهُنَا اَلنَّظَرُ هُوَ مَنْ لَمْ یَعْصِ اَللَّهَ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأْكُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآياتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴾ ﴿ 75 ﴾

7 100 / [160]- عَنْ أَحْمَدَ بْنِ خَالِدٍ ، عَنْ أَبِیهِ ، رَفَعَهُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ أُمُّهُ صِدِّیقَهٌ کانا یَأْکُلانِ اَلطَّعامَ ﴾ ، قَالَ: ﴿ کَانَا یَتَغَوَّطَانِ ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ ﴿ 78 ﴾ كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلُونَ ﴾ ﴿ 79 ﴾

8 100 / [161] -عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ لُعِنَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ عَلی لِسانِ داوُدَ وَ عِیسَی اِبْنِ مَرْیَمَ ﴾ قَالَ: اَلْخَنَازِیرُ عَلَی لِسَانِ دَاوُدَ ، وَ اَلْقِرَدَهُ عَلَی لِسَانَ عِیسَی اِبْنِ مَرْیَمَ. (3)

ص: 668


1- عنه بحار الأنوار : 98/76 و البرهان : 501/2 ح 1، و نور الثقلین: 659/1 ح 305 .
2- عنه بحار الأنوار: 234/14 ح 5، و البرهان في تفسير القرآن: 502/6 ح 2 . تفسير القمّي: 175/1 فيه : يعني كان يحدثان، عيون أخبار الرضا علیه السلام: 200/2 ضمن ح 1 ،باسناده عن حسن بن الجهم، عن عليّ بن موسى الرضا علیه السلام، بإسناده عن الحسن بن الجهم، قال : حضرت مجلس المأمون يوماً و عنده عليّ بن موسى الرضا علیه السلام: عنه البحار : 134/25 ح 6، و 271 ح 1.
3- عنه بحار الأنوار: 62/14 ذيل ح 14 أشار إليه، و 235 ح 6، و البرهان 503/2 ح 3. تفسير القمّي : 17601 مرسلاً. عنه وسائل الشيعة . 190/17 ح 22323، و البحار 63/14 ح 15 ، الكافي :200/8 ح 240، عنه بحار الأنوار: 62/14 ح 14 و 5 23 ذيل ح 6 أشار إليه، و قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 206 ح 269 بتفصل، عنه البحار : 54/14 ح 7.

امام صادق علیه السلام فرمود: این جا، جای تأمل می باشد او کسی است که معصیت و نافرمانی خدا را نکرده باشد.

فرمایش خداوند متعال: مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده ای (از طرف خدا) بود، پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند، مادرش زن بسیار راستگویی بود، هر دو غذا می خوردند (چگونه ادعای اُلوهیّت مسیح و پرستش مریم را دارید؟!)، دقت کن که چگونه نشانه ها را برای آن ها آشکار می سازیم! سپس توجه کن که چگونه از حق بازگردانده می شوند. (75)

160) - از احمد بن خالد، به نقل از پدرش، روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «و مادرش صدیقه ای بود و هر دو طعام می خوردند»، فرمود: هر دو (به سیب خوردن و آشامیدن دفع ادرار و) غایط می کردند (و چنین کسی را با چنین حالتی، نمی تواند خدایش نامید).

فرمایش خداوند متعال: کافران بنی اسرائیل، از زبان داود و عیسی ابن مریم، لعن (و نفرين) شده اند! این به سبب آن بود که معصیت کردند و تجاوز می نمودند (78) آن ها از اعمال زشتی که انجام می دادند، یک دیگر را نهی نمی کردند، هر آینه آن ها چه کار بدی انجام می دادند! (79)

161) - از ابو عُبیده ( حَذّاء) روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام (دربارۀ فرمایش خداوند:) «کسانی که از بنی اسرائیل کافر شدند، بر زبان داوود و عیسى بن مريم، لعن (و نفرين) شدند!» فرمود: عدّه ای به زبان حضرت داود علیه السلام نفرین شده و به شکل خنزیر مسخ و تبدیل شدند و عدّه ای هم به زبان حضرت عیسی بن کریم نفرین شده و به شکل میمون مسخ و تبدیل شدند.

ص: 669

9 100 / [162]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْهَیْثَمِ اَلتَّمِیمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ کانُوا لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ ﴾ قَالَ: أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ یَکُونُوا یَدْخُلُونَ مَدَاخِلَهُمْ وَ لاَ یَجْلِسُونَ مَجَالِسَهُمْ وَ لَکِنْ کَانُوا إِذَا لَقُوهُمْ ضَحِکُوا فِی وُجُوهِهِمْ وَ أَنِسُوا بِهِمْ. (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ ءَامَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ ءَامَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ ﴾ ﴿ 82 ﴾

1010 / [163]- عَنْ مَرْوَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ذَکَرَ اَلنَّصَارَی وَ عَدَاوَتَهُمْ فَقَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ ﴾ قَالَ: ﴿ أُولَئِکَ کَانُوا قَوْماً بَیْنَ عِیسَی وَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، یَنْتَظِرُونَ مَجِیءَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِم السَّلاَمُ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ﴾ ﴿ 87 ﴾

ص: 670


1- عنه بحار الأنوار: 100 / 85 ح 56، و وسائل الشيعة : 269/16 ح 21537. و البرهان في تفسير القرآن: 504/3 ح 6، و نور الثقلين: 661/1 ح 313. من لا يحضره الفقيه : 497/3 ح 4753 بإسناده عن عبد اللّه بن سنان، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، منه وسائل الشيعة: 44/22 ح 27982.
2- عنه بحار الأنوار: 199/9 ح 55، 274/14 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن: 505/2 ح 1، و نور الثقلين: 1 / 664 ح 317. الكافي: 443/7 ح 1، تهذيب الأحكام : 280/8 ح 15، عنهما وسائل الشیعه: 238/23 ح 29470، دعائم الإسلام: 95/2 ح 300.

162) - از محمّد بن هَیثَم تمیمی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: « آن ها از اعمال زشتی که انجام می دادند، یک دیگر را نهی نمی کردند و چه بد کاری انجام می دادند!» فرمود: آن ها کار های (زشت) دیگران را انجام نمی دادند و با آنان نشست و برخاست نمی کردند بلکه وقتی آنان (گنهکاران) را می دیدند، خندیدند و یا آنان انس می گرفتند (و باعث تشویق گنهکاران می شدند).

فرمایش خداوند متعال: بطور مسلّم، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنین، یهود و مشرکین را خواهی یافت و نزدیک ترین دوستان به مؤمنین، کسانی را می یابی که می گویند: ما نصاری هستیم، این بخاطر آن است که در میان آن ها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند و آن ها (در برابر حق) تکبّر نمی ورزند. (82)

163) - از مروان، به نقل از بعضی از بعضی اصحاب، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام ياد آور نصارا و کینه توزی و دشمنی آنان (با اسلام و مسلمین) شد و فرمود: (منظور از) فرمایش خداوند متعال: «این دشمنی و کینه توزی یهود و اظهار دوستی برخی از مسیحیان با مؤمنان) به خاطر آن است که در میان آن ها، افرادی دانا و تارک دنیا هستند و آن ها (در برابر حق) تکبّر نمی ورزند»، آنان گروهی بودند که در زمان فاصل بين عيسى علیه السلام و محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم قرار داشتند و منتظر آمدن حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم بودند.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! چیز های پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید و از حدّ آن تجاوز نکنید؛ زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی دارد. (87)

ص: 671

1011 / [164]- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَالَ لِامْرَأَتِهِ طَالِقٌ أَوْ مَمَالِيكِهِ: أَحْرَارٌ، إِنْ شَرِبْتُ حَرَاماً وَ لَا حَلَالًا؟

فَقَالَ: ﴿ أَمَّا الْحَرَامَ فَلَا يَقْرَبْهُ حَلَفَ أَوْ لَمْ يَحْلِفْ وَ أَمَّا الْحَلَالَ فَلَا يَتْرُكْهُ فَإِنَّهُ لَيْسَ لَهُ أَنْ يُحَرِّمَ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ ﴾ فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي يَمِينِهِ مِنَ الْحَلَالِ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴾ ( 89 ﴾

1012 / [165]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ لا یُؤاخِذُکُمُ اَللّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ!، وَ بَلَی وَ اَللَّهِ!، وَ لاَ یَعْقِدُ قَلْبَهُ عَلَی شَیْءٍ ﴾ (2)

ص: 672


1- عنه بحار الأنوار عنه بحار الأنوار: 104/ 224 ح 38 ، و وسائل الشيعة : 244/23 ح 29487, و البرهان في تفسير القرآن: 508/2 ح 3، و مستدرك الوسائل: 15 /296 ح 18296.
2- عنه بحار الأنوار: 244/104 ح 39،و البرهان في تفسير القرآن: 510/2 ح 8. الكافي: 443/7 ح 1، بتفاوت یسیر.

164) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت ( امام صادق علیه السلام ) دربارۀ مردی که به همسر خود گفته است: تو طلاق داده هستی و یا به غلامان و کنیزان خود می گوید: شما آزاد می باشید، اگر من حرامی را بنوشم که حلال نباشد، سؤال کردم؟

حضرت فرمود: اما (چیز های) حرام را نباید مرتکب شود، چه سوگند خورده باشد یا نخورده باشد؛ و اما چیز های حلال را رها نکنند، او حقّ ندارد حلالی را که حدوند حلال نموده حرام کند، همچنان که خداوند می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! چیز های پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید!» بنا بر این در رابطه با سوگند خود، نمی توانید حلالی را (حرام و ) رها کنید.

فرمایش خداوند متعال: خداوند شما را بخاطر سوگند های بیهوده، مؤاخذه نمی کند، ولی سوگند هایی را که (از روی اراده) مطرح کرده اید، مواخده می نماید. کفارۀ این گونه سوگند ها، اطعام ده نفر مستمند است، از غذا های معمولی که به خانوادۀ خود می دهید، یا لباس پوشاندن بر آن دَه نفر و یا آزاد کردن یک برده (در راه خدا) و کسی که هیچ کدام از این ها را نیابد؛ سه روز روزه بگیرد، این کفارۀ سوگند های شما می باشد که سوگند یاد می کنید (و مخالفت می نمایید) و سوگند های خود را حفظ کنید (و نشکنید)، خداوند آیات خود را این چنین برای شما بیان می کند، شاید شکر او را بجا آورید! (89)

165) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «خداوند شما را در رابطه با سوگند های بدون اراده مؤاخذه نمی کند»، فرمود: (منظور از) «اللّغو» سخن شخصی است که بگوید: نه، به خدا سوگند! و آری به خدا سوگند! در حالی که قلباً چیزی را اراده نکرده است.

ص: 673

1013 / [166] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: وَ لاَ یَعْقِدُ عَلَیْهَا. (1)

1014 / [167] -عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ ﴿ إِطْعامُ عَشَرَهِ مَساکِینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ ﴾ أَوْ إِطْعَامُ سِتِّینَ مِسْکِیناً أَیُجْمَعُ ذَلِکَ؟

فَقَالَ: ﴿ لاَ وَ لَکِنْ یُعْطِی عَلَی کُلِّ إِنْسَانٍ کَمَا قَالَ اَللَّهُ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: فَیُعْطِی اَلرَّجُلُ قَرَابَتَهُ إِذَا کَانُوا مُحْتَاجِینَ؟

قَالَ: ﴿ نَعَمْ ﴾ ، قُلْتُ فَیُعْطِیهَا إِذَا کَانُوا ضُعَفَاءَ مِنْ غَیْرِ أَهْلِ اَلْوَلاَیَهِ؟

فَقَالَ: ﴿ نَعَمْ وَ أَهْلُ اَلْوَلاَیَهِ أَحَبُّ إِلَیَّ. ﴾ (2)

1015 / [ 168 ] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ فِی اَلْیَمِینِ فِی إِطْعَامِ عَشَرَهِ مَسَاکِینَ أَلاَ تَرَی أَنَّهُ یَقُولُ: ﴿ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ ﴾ ؟

فَلَعَلَّ أَهْلَکَ أَنْ یَکُونَ قُوتُهُمْ لِکُلِّ إِنْسَانٍ دُونَ اَلْمُدِّ، وَ لَکِنْ یُحْسَبُ فِی طَحْنِهِ [طَبْخِهِ] وَ مَائِهِ وَ عَجِینِهِ فَإِذَا هُوَ یُجْزِی لِکُلِّ إِنْسَانٍ مُدٌّ.

ص: 674


1- عنه بحار الأنوار: 224/104 ح 40 ، و البرهان في تفسير القرآن : 510/2 ح 9. تقدّم الحديث بتمامه في سورۀ البقرة، ح 341 مع تخريجاته.
2- عنه بحار الأنوار: 224/104 ح 41 ، و البرهان في تفسير القرآن : 510/2 ح 9، و مستدرك الوسائل : 420/15 ح 18699 و 422 ح 18706 قطعتان منه فيهما . النوادر للأشعري : 59 ح 117 عنه البحار : 242/103 ح 147 ، و مستدرك الوسائل : 421/15 ح 18700 أشار إليه، من لا يحضره الفقيه : 377/3 ح 4325 قطعه منه، تهذيب الأحكام : 298/8 ح 95، الاستبصار : 53/4 ح 2 عنهما وسائل الشيعة : 386/22 ح 28854، فقه القرآن للراوندي : 239/2 بإسناده عن محمّد بن مسلم قال: سألت أبا جعفر علیه السلام، بتفاوت يسير .

166)- و در پایان آن در روایتی دیگر از محمّد بن مسلم گفته است:

نباید به هیچ چیزی پایبند باشد.

167) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام پیرامون (فرمایش خداوند:) (کفّارۀ این گونه سوگند ها) «طعام دادن به ده نفر نیازمند، از غذا های معمولی است که به خانوادۀ خود می دهید یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر» و یا طعام دادن به شصت نیازمند، سؤال کردم که آیا باید همه آن ها را بپردازد؟

فرمود: نه، بلکه به هر نفر مقداری را که خداوند فرموده، پرداخت نماید.

عرضه داشتم: آیا می تواند به خویشاوندان خود بپردازد، اگر نیازمند باشند؟

فرمود: بلی، (مانعی ندارد). گفتم: آیا می تواند به غیر از اهل ولایت (مؤمنان و شیعیان) - اگر ضعیف و تهی دست باشند - بپردازد؟

فرمود: بلى، و ليكن من اهل ولایت را بیشتر دوست دارم.

168) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام باقر و یا صادق علیهما السلام دربارۀ کفاره قسم نسبت به ده مسکین، فرمودند: آیا توجّه نداری که (خداوند متعال) می فرماید: «از طعام متوسطی که به خانواده خود می دهید و پوشاکی که به آن ها می پوشانید یا آزاد کردن بنده ای، پس کسی که نتواند، باید سه روز روزه بگیرد»؟ بنا بر این چه بسا ممکن است هر یک از خانواده تو کم تر از یک مُد خوراکش باشد، ولی باید (هزینه) آسیاب (کردن گندم) تهیه آب و خمیر کردن را هم در نظر بگیرد، پس با چنین برنامه و محاسبه ای، برای هر نفر یک مُد می باشد.

ص: 675

وَ أَمَّا کِسْوَتُهُمْ فَإِنْ وَافَقْتَ بِهِ اَلشِّتَاءَ فَکِسْوَتُهُ، وَ إِنْ وَافَقْتَ بِهِ اَلصَّیْفَ فَکِسْوَتُهُ، لِکُلِّ مِسْکِینٍ إِزَارٌ وَ رِدَاءٌ وَ لِلْمَرْأَهِ مَا یُوَارِی مَا یَحْرُمُ مِنْهَا إِزَارٌ وَ خِمَارٍ وَ دِرْعٌ، وَ صَوْمُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ، وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تَصُومَ إِنَّمَا اَلصَّوْمُ مِنْ جَسَدِکَ لَیْسَ مِنْ مَالِکَ وَ لاَ غَیْرِهِ. (1)

1016 / [169] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ ﴾ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ قَالَ: ﴿ مَا یَأْکُلُ أَهْلُ اَلْبَیْتِ یُشْبِعُهُمْ یَوْماً [لِشِبَعِهِم یَوْماً] وَ کَانَ یُعْجِبُهُ مُدٌّ لِکُلِّ مِسْکِینٍ ﴾ ، قُلْتُ: ﴿ أَوْ کِسْوَتُهُمْ ﴾ قَالَ: ثَوْبَیْنِ لِکُلِّ رَجُلٍ. (2)

1017 / [170] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: قُوتُ عِیَالِکَ، وَ اَلْقُوتُ یَوْمَئِذٍ مُدٌّ، قُلْتُ: ﴿ أَوْ کِسْوَتُهُمْ ﴾ قَالَ: ثَوْبٌ . (3)

ص: 676


1- عنه بحار الأنوار: 225/104 ح 42، و وسائل الشيعة : 382/22 ح 28841 ، و البرهان في تفسير القرآن : 511/2 ح 10 .
2- عنه بحار الأنوار: 225/104 ح 43، و وسائل الشيعة : 377/22 ح 28826، و البرهان في تفسير القرآن : 511/2 ح 11 . الكافي : 452/2 ح 5 بتفاوت ، و نحوه تهذيب الأحكام: 296/8 ح 89، و الاستبصار : 52/4 ح 6، عنهم وسائل الشيعة : 375/22 ح 28820 .
3- عنه بحار الأنوار: 225/104 ح 44، و وسائل الشيعة : 378/22 ح 28827، و البرهان في تفسير القرآن : 511/2 ح 12 . الأصول الستّة عشر ( كتاب عاصم بن حميد الحنّاط) : 24، عنه مستدرك الوسائل : 418/15 ح 18690، الكافي : 454/7 ح 14 ، تهذيب الأحكام: 296/8 ح 87، الاستبصار : 52/4 ح 5 بتفاوت في الجميع، عنهم وسائل الشيعة : 381/22 ح 28839، النوادر للأشعري : 58 ح 112 ، عنه وسائل الشيعة : 385/22 ح 28852 ، و البحار : 241/104 ح 142 .

و اما نسبت به (کفاره در) پوشانیدن لباس، اگر مصادف با زمستان شد، باید لباس همان فصل باشد و اگر مصادف با تابستان بود، لباس همان فصل تابستان خواهد بود، که برای هر نیازمندی به مقدار یک لنگ و یک رداء (عبا، پالتو و رو انداز) می باشد، ولی برای زن باید به مقداری باشد که بتواند خود را از نامحرم بپوشاند، که عبارت است از: لُنگ و مقنعه (روسری) و پیراهن.

و اما نسبت به روزه، که سه روز می باشد، اگر مایل بودی می توانی روزه بگیری، که البته روزه نسبت به بدن خودت می باشد (نه از اموالت برداشت می شود و نه دیگری می تواند بگیرد).

169) - از سماعة بن مهران روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر فرمایش خداوند متعال: «از طعام متوسطی که به خانواده خود می دهید و پوشاکی که به آن ها می پوشانید»، در رابطه با کفاره قسم، سؤال کردم؟ فرمود: طعام دادن به نیازمند، از نوع متوسط آن چه را که خانواده شما میل می کند، به مقداری که خانواده در یک روز می خورند و سیر می شوند - و حضرت از مقدار یک مُد برای هر مسکین شادمان بود -.

عرض کردم: منظور از «یا پوشاکی که به آن ها می پوشانید»، چیست؟

فرمود: دو قطعه لباس برای هر مردی است.

170) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «از طعام متوسطی که به خانواده خود می دهید» سؤال کردم؟

فرمود: خوراک (متوسط و معمولی) خانواده ات می باشد، که امروزه یک مُد خواهد بود. عرض کردم: منظور از «یا پوشاکی که به آن ها می پوشانید»، چیست؟ فرمود: لباس است.

ص: 677

1018 / [171] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ إِطْعَامِ عَشَرَهِ مَسَاکِینَ أَوْ سِتِّینَ مِسْکِیناً أَیُجْمَعُ ذَلِکَ لِإِنْسَانٍ وَاحِدٍ؟

قَالَ: ﴿ لاَ، أَعْطِهِ وَاحِداً وَاحِداً کَمَا قَالَ اَللَّهُ. ﴾

قَالَ: قُلْتُ: أَفَیُعْطِیهِ اَلرَّجُلُ قَرَابَتَهُ؟

قَالَ: نَعَمْ . قَالَ: قُلْتُ: أَفَیُعْطِیهِ اَلضُّعَفَاءَ مِنَ اَلنِّسَاءِ مِنْ غَیْرِ أَهْلِ اَلْوَلاَیَهِ؟

قَالَ: ﴿ فَقَالَ: [نَعَمْ]، أَهْلُ اَلْوَلاَیَهِ أَحَبُّ إِلَیَّ. ﴾ (1)

1019 / [172] - عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ: یُعْطَی کُلُّ مِسْکِینٍ مُدّاً عَلَی قَدْرِ مَا یَقُوتُ إِنْسَاناً مِنْ أَهْلِکَ فِی کُلِّ یَوْمٍ ﴾ ، وَ قَالَ: ﴿ مُدٌّ مِنْ حِنْطَهٍ یَکُونُ فِیهِ طَحْنُهُ وَ حَطَبُهُ عَلَی کُلِّ مِسْکِینٍ، أَوْ کِسْوَتُهُمْ ثَوْبَیْنِ ﴾ (2)

1020 / [173]- وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ ثَوْبَیْنِ لِکُلِّ رَجُلٍ وَ اَلرَّقَبَهُ یُعْتَقُ مِنَ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ فِی اَلَّذِی یَجِبُ عَلَیْکَ فِیهِ رَقَبَهٌ. ﴾ (3)

1021 / [174]- عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ عِتْقُ رَقَبَهٍ أَوْ ﴿ إِطْعامُ عَشَرَهِ مَساکِینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ ﴾ بِالْإِدَامِ، وَ اَلْوَسَطُ اَلْخَلُّ وَ اَلزَّیْتُ، وَ أَرْفَعُهُ اَلْخُبْزُ وَ اَللَّحْمُ، وَ اَلصَّدَقَهُ مُدٌّ مُدٌّ لِکُلِّ مِسْکِینٍ، وَ اَلْکِسْوَهُ ثَوْبَانِ، فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَعَلَیْهِ اَلصِّیَامُ یَقُولُ اَللَّهُ :﴿ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ

ص: 678


1- عنه بحار الأنوار: 225/104 ح 45 و البرهان في تفسير القرآن : 511/2 ح 13 .
2- عنه بحار الأنوار: 225/104 ح 46، و وسائل الشيعة : 382/22 ح 28842، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ح 14 .
3- عنه بحار الأنوار: 226/104 ح 47، و وسائل الشيعة : 378/22 ح 28828، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ذيل ح 14.

171) - از ابراهيم بن عبد الحمید روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام در مورد اطعام ده مسکین و نیز شصت مسکین، سؤال کردم: آیا می شود هر دو را به یک نفر پرداخت کرد؟

فرمود: نه، بلکه به هر نفر، به اندازه یک خوراک عطا کن، همان طوری که خداوند فرموده است. عرض کردم: آیا می تواند به خویشاوندان خود بپردازد؟

فرمود: بلی، (مانعی ندارد) گفتم: آیا می تواند به زنان غیر از اهل ولایت (مؤمنان و شیعیان، اگر ضعیف و تهی دست باشند)، بپردازد؟

فرمود: بلی، و لیكن من اهل ولایت را بیشتر دوست دارم.

172) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ کفاره قسم، فرمود: به هر نیازمندی یک مُد طعام داده می شود - به مقداری که خوراک یکی از خانواده ات باشد - و افزود: یک مُد گندم با هزینه آسیاب (برای آرد کردن) و هیزم (برای پخت کردن نان) به هر نفر نیازمند و یا آن که دو قطعه لباس به هر نفر داده می شود.

173) - و در روایتی دیگر از آن حضرت وارد شده است، که فرمود:

دو قطعه لباس برای هر مرد داده می شود. و آزاد کردن انسان - اگر واجب باشد که برای کفاره، انسانی را آزاد نمایی باید - که از مستضعفین باشد.

174) - از زراره روایت کرده است، که گفت: امام صادق علیه السلام درباره کفاره قسم، فرمود: آزادی انسان و یا «طعام دادن به دَه نفر نیازمند از نوع متوسط آن چه را که خانواده شما میل می کند» مانند: خورشت - مانند: سرکه و زیتون - و یا از نوع بهتر مانند: نان و گوشت و مقداری از آن به هر نیازمند یک مُد داده می شود و اما پوشاک، باید دو قطعه لباس باشد.

پس کسی که توان مالی نداشته باشد، بر او واجب است که روزه بگیرد، همچنان که خداوند می فرماید: «پس کسی که نتواند، سه روز روزه بگیرد و روزه ها را باید پِی در پِی بگیرد.

ص: 679

ثَلاثَهِ أَیّامٍ ﴾ وَ یَصُومُهُنَّ مُتَتَابِعَاتٍ، وَ یَجُوزُ فِی عِتْقِ اَلْکَفَّارَهِ اَلْوَلَدُ وَ لاَ یَجُوزُ فِی عِتْقِ اَلْقَتْلِ إِلاَّ مُقِرَّهٌ بِالتَّوْحِیدِ. (1)

1022 / [175]- عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ:

﴿ یُطْعِمُ عَشَرَهَ مَسَاکِینَ لِکُلِّ مِسْکِینٍ مُدٌّ مِنْ حِنْطَهٍ أَوْ مُدٌّ مِنْ دَقِیقٍ وَ حَفْنَهٌ أَوْ کِسْوَتُهُمْ لِکُلِّ إِنْسَانٍ ثَوْبَانِ أَوْ عِتْقُ رَقَبَهٍ وَ هُوَ فِی ذَلِکَ بِالْخِیَارِ أَیَّ اَلثَّلاَثَهِ صَنَعَ فَإِنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی وَاحِدٍ مِنَ اَلثَّلاَثَهِ فَالصِّیَامُ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ. ﴾ (2)

1023 / [176] -عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ فَوَّضَ إِلَی اَلنَّاسِ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ کَمَا فَوَّضَ إِلَی اَلْإِمَامِ فِی اَلْمُحَارِبِ أَنْ یَصْنَعَ مَا یَشَاءُ. ﴾

وَ قَالَ: ﴿ کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلْقُرْآنِ «أَوْ» فَصَاحِبُهُ فِیهِ بِالْخِیَارِ. ﴾ (3)

ص: 680


1- عنه بحار الأنوار: 226/104 ح 48، و وسائل الشيعة : 383/22 ح 28844 ، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ح 15. الكافي : 452/7 ح 5 بإسناده عن أَبي جميلة، عن أبی عبد اللّه علیه السلام - إلى آخر الآيه - ، و نحوه تهذيب الأحكام: 296/8 ح 89 ،و الاستبصار : 52/4 ح 6، عنهم وسائل الشيعة : 380/22 ح 28836.
2- عنه بحار الأنوار: 226/104 ح 49، و وسائل الشيعة : 383/22 ح 10 ، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ح 16 ، و مستدرك الوسائل : 416/15 ح 18679 . الكافي : 451/7 ح 1، تهذيب الأحكام : 295/8 ح 83، الاستبصار : 51/4 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 375/22 ح 28818 .
3- عنه بحار الأنوار : 226/104 ح 50، و وسائل الشيعة : 377/22 ح 7 ، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ح 17، و نور الثقلين : 624/11 ح 171 و 678 ح 386 القطعة الثانية منه . تهذيب الأحكام : 8 299/8 ح 99، عنه وسائل الشيعة : 377/22 ح 28824 .

و نسبت به آزاد کردن انسان، جایز است که فرزندی (خرد سال) را آزاد کند، اما در کفاره قتل، انسانی را که می خواهد آزاد کند باید (رشید و بالغ باشد و) اقرار به توحید و یکتایی خداوند کند (یعنی مسلمان باشد).

175) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد کفاره قسم، فرمود: ده مسکین را طعام دهد، به هر نفر دو مُد گندم و یک مُد آرد با افزودن دو کف دست دو مشت که اضافه بر یک مُد باشد یا آن که آنان را بپوشاند که به هر نفر دو قطعه لباس داده شود و یا بنده ای را در راه خدا آزاد نماید.

او در انجام و پرداخت هر یک (از سه کفاره)، مختار است که هر کدام را انتخاب کند، ولی اگر هیچ کدام را نتوانست، باید سه روز روزه بگیرد.

176) - از ابو حمزه روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: به درستی که خداوند (نوع انتخاب) کفاره قسم را به مردم واگذار نموده همچنان که مجازات محارب ( کسی که علیه اسلام و یا مسلمین به جنگ برخاسته) را به امام تفویض نموده، که هر نوع مجازاتی (تعیین شده) را که مصلحت دید، می تواند انجام دهد.

و (در پایان) افزود: هر حکمی که در قرآن با (کلمه) «أو» بیان شده است، صاحب و اجرا کننده آن مختار می باشد که هر کدام را خواست و مصلحت دید انتخاب کند.

ص: 681

1024 / [177]- عَنِ اَلزُّهْرِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ وَاجِبٌ لِمَنْ لَمْ یَجِدِ اَلْإِطْعَامَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ ذلِکَ کَفّارَهُ أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ ﴾ کُلُّ ذَلِکَ مُتَتَابِعٌ لَیْسَ بِمُتَفَرِّقٍ. ﴾ (1)

1025 / [178]- عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سُئِلَ عَنْ کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ ﴾ مَا حَدُّ مَنْ لَمْ یَجِدْ فَهَذَا اَلرَّجُلُ یَسْأَلُ فِی کَفِّهِ وَ هُوَ یَجِدُ؟

فَقَالَ: ﴿ إِذَا لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ فَضْلُ یَوْمِهِ عَنْ قُوتِ عِیَالِهِ فَهُوَ لاَ یَجِدُ، وَ قَالَ: اَلصِّیَامُ ثَلاَثَهُ أَیَّامٍ لاَ یُفَرِّقُ بَیْنَهُنَّ. ﴾ (2)

1026 / [179]- عَنْ أَبِی خَالِدٍ اَلْقَمَّاطِ ، أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ:

﴿ مَنْ کَانَ لَهُ مَا یُطْعِمُ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَصُومَ، أَطْعَمَ عَشَرَهَ مَسَاکِینَ مُدّاً مُدّاً، فَإِنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ، أَوْ عِتْقُ رَقَبَهٍ، أَوْ کِسْوَهٌ، وَ اَلْکِسْوَهُ ثَوْبَانِ، أَوْ إِطْعَامُ عَشَرَهِ مَسَاکِینَ،

ص: 682


1- عنه بحار الأنوار: 226/104 ح 51 ، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ح 18. تفسير القمّي : 185/1 ضمن حديث طويل، عنه البحار : 259/96 ح 1، الكافي : 83/4 ضمن ح 1، من لا يحضره الفقيه : 77/22 ضمن ح 1784، تهذيب الأحكام : 294/4 ضمن ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 367/10 ضمن ح 13618 .
2- عنه بحار الأنوار: 226/104 ح 52 و وسائل الشيعة : 378/22 ح 28829 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 512/2 ح 19. الكافي : 452/7 ح 2 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 296/8 ح 88، عنهما وسائل الشيعة : 379/22 ح 28834 ،النوادر للأشعري : 57 ح 111 نحو الكافي، عنه البحار : 241/104 ح 141 ، و مستدرك الوسائل : 417/15 ح 18682.

177) - از زُهری روایت کرده است، که گفت:

امام زين العابدین علیه السلام فرمود: سه روز، روزه کفاره قسم واجب است برای کسی که نتواند طعام دهد؛زیرا که خداوند فرموده است: «پس سه روز روزه است، این کفاره شما است اگر سوگند یاد کنید» که هر سه روز باید پی در پی انجام گیرد و به طور پراکنده، صحیح و قبول نمی باشد.

178) - از اسحاق بن عمّار روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره کفاره قسم، پیرامون فرمایش خداوند متعال «پس کسی که آن ها را نتواند سه روز روزه است»، سؤال شد که محدوده و مقدار ناتوانی چیست؟ چه بسا مردی سؤال و درخواست کمک می کند، ولی توان (تهیه خوراک) را دارد.

فرمود: اگر مقداری ندارد که از خوراک خانواده اش زیاد بیاید، او از مصادیق ﴿ لمْ يَجد ﴾ می باشد.

و (امام علیه السلام) افزود: روزۀ هر سه روز باید پِی در پِی انجام گیرد و بین آن ها فاصله ای نباشد.

179) - از ابو خالد قَمّاط روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیده ام که در مورد کفاره قسم می فرمود: کسی که به مقداری داشته باشد که بتواند طعام دهد، نمی تواند روزه بگیرد، بلکه باید ده نیازمند - به هر نفر یک مُد - طعام دهد، پس اگر نتوانست طعام بدهد سه روز، روزه می گیرد و یا بنده ای را آزاد می کند و یا لباس می پوشاند، که لباس باید برای هر نفر دو قطعه باشد و نیز طعام باید به ده نفر داده شود.

ص: 683

أَیَّ ذَلِکَ فَعَلَ أَجْزَأَ عَنْهُ. ﴾ (1)

1027 / [180] - قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی حَمْزَهَ (2) عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ فَإِنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ مُتَوَالِیَاتٍ، وَ إِطْعامُ عَشَرَهِ مَساکِینَ مُدٌّ مُدٌّ. ﴾ (3)

1028 / [181] -عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ مُتَتَابِعَاتٍ لاَ یُفْصَلُ بَیْنَهُنَّ. ﴾

قَالَ: ﴿ وَ قَالَ [کُلُّ صِیَامٍ یُفَرَّقُ إِلاَّ صِیَامَ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَصِیامُ ثَلاثَهِ أَیّامٍ ﴾ مُتَتَابِعَاتٍ. ﴾ (4)

ص: 684


1- عنه بحار الأنوار: 227/104 ح 53، و وسائل الشيعة : 378/22 ح 28830، و البرهان في تفسير القرآن : 513/2 ح 20 . الكافي : 454/7 ح 13 - إلى قوله : ثلاثة أيّام -، عنه وسائل الشيعة : 376/22 ح 28822، النوادر للأشعري : 60 ح 120 نحو الكافي، عنه وسائل الشيعة : 379/22 ح 28833، و البحار 242/104 ح 150.
2- هو عليّ بن أبي حمزة الثمالي، و ليس بالبطائني . راجع جامع الرواة: 550/1 .
3- عنه بحار الأنوار: 227/104 ح 54، و وسائل الشيعة : 378/22 ح 28831، و البرهان في تفسير القرآن : 513/2 ح 21 . الكافي : 452/2 3 بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 295/8 ح 84، و الاستبصار : 51/4 ح 2، عنهما وسائل الشيعة : 375/22 ح 28819 ، النوادر للأشعري : 58 ح 114 نحو الكافي، عنه البحار : 241/104 ح 144 .
4- عنه بحار الأنوار: 227/104 ح 55، و وسائل الشيعة : 379/22 ح 28832، و البرهان في تفسير القرآن : 513/2 ح 22 . الكافي : 140/4 ح 2 القطعة الأولى منه ، و نحوه تهذيب الأحكام : 283/4 ذيل ح 29 ، عنهما وسائل الشيعة : 340/10 ح 13556، و 383 ح 13648 .

و هر کدام را انتخاب کند، کفایت می کند و صحیح می باشد.

180) - از علی بن ابی حمزه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر (برای کفاره روزه طعام و یا لباس) در توانش نبود، سه روز، پی در پی روزه بگیرد و یا ده مسکین را طعام دهد که به هر نفر یک مُد بپردازد.

181) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: روزه های سه روز (کفاره قسم) باید پی در پی باشد و بین آن ها فاصله ای ایجاد نگردد.

راوی گوید: و (حضرت علیه السلام) افزود: فاصله انداختن بین هر روزه ای مانعی ندارد، مگر سه روز (روزه های) کفاره قسم؛ زیرا که خداوند متعال فرموده است: «پس سه روز روزه است»، که منظور متوالی و پِی در پِی بودن می باشد.

ص: 685

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴾ ﴿ 90 ﴾

1029 / [182] -عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

یَقُولُ: ﴿ اَلْمَیْسِرُ ﴾ هُوَ اَلْقِمَارُ. (1)

1030 / [183] - عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ اَلشِّطْرَنْجَ وَ اَلنَّرْدَ وَ أَرْبَعَهَ عَشَرَ وَ کُلُّ مَا قُومِرَ عَلَیْهِ مِنْهَا فَهُوَ مَیْسِرٌ. ﴾ (2)

1031 / [184] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: بَیْنَمَا حَمْزَهُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ وَ أَصْحَابٌ لَهُ عَلَی شَرَابٍ لَهُمْ - یُقَالُ لَهُ: اَلسُّکُرْکَهُ - قَالَ: فَتَذَاکَرُوا اَلسَّدِیفَ[الشَّرِيفُ] فَقَالَ لَهُمْ حَمْزَهُ: کَیْفَ لَنَا بِهِ؟

﴿ فَقَالُوا: هَذِهِ نَاقَهُ اِبْنِ أَخِیکَ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) فَخَرَجَ إِلَیْهَا فَنَحَرَهَا ثُمَّ أَخَذَ کَبِدَهَا وَ سَنَامَهَا فَأَدْخَلَ عَلَیْهِمْ قَالَ وَ أَقْبَلَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَبْصَرَ نَاقَتَهُ فَدَخَلَهُ مِنْ ذَلِکَ فَقَالُوا لَهُ: عَمُّکَ حَمْزَهُ صَنَعَ هَذَا قَالَ فَذَهَبَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَشَکَا ذَلِکَ إِلَیْهِ. ﴾

ص: 686


1- عنه بحار الأنوار: 235/79 ح 15، و وسائل الشيعة : 167/17 ح 22263، و البرهان في تفسير القرآن : 515/2 ح 5. الكافي : 124/58 ح 9، عنه وسائل الشيعة : 165/17 ح 22256، عوالي اللئالي : 111/2 ح 304 فيه : روي عن أهل البيت علیهم السلام.
2- عنه بحار الأنوار: 235/79 ح 16، و وسائل الشيعة : 167/17 ح 22264، و البرهان في تفسير القرآن : 515/2 ح 6 . الكافي : 435/62 ح 1 عنه وسائل الشيعة : 323/17 ح 22665.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! (توجه داشته باشید که) شراب و قمار و بت ها و ازلام (نوعی بخت آزمایی) پلید و از عمل شیطان است، پس از آن ها دوری کنید تا رستگار شوید. (90)

182) - از امام رضا علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

﴿ الْمَيْسِرُ ﴾ همان قمار و برد و باخت می باشد.

183) - (راوی روایت کرده و گفته است:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا شطرنج و تخته نَرد و اربعة عشر (1) است و هر چیزی که به وسیله آن برد و باخت شود، مَیسر و قمار خواهد بود.

184) - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هنگامی که حمزه فرزند عبد المطلب با عدّه ای از اصحاب خود، بر نوشیدن شرابی به نام «سُكركة» ( شرایی که از دانه های ذرّت گرفته می شود) گرد هم آمده بودند، ناگهان به یاد «سَدیف» (چربی کوهان شتر) افتادند، پس حمزه گفت: چگونه برای ما امکان به دست آوردن هست؟

گفتند: این شتر برادر زاده ات علی (علیه السلام) آماده است، او هم برخاست و رفت، آن شتر را نحر کرد و کُشت جگر و کوهان آن را برداشت و نزد دوستان خود بازگشت.

بعد از آن علی علیه السلام آمد، چشمش به شتر افتاد و افسرده خاطر گشت، افراد به او گفتند: عمویت حمزه چنین کاری کرده است. (امام صادق علیه السلام) فرمود: علی علیه السلام نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت و جریان را برای حضرت مطرح نمود.

ص: 687


1- چهارده گودال و چانه است که به دو قسمت مساوی قرار دارد که چری توسط یک نفر در یکی از آن ها پرتاب می شود که اگر در گودال مورد نظر افتاد برنده می شود. مترجم.

قَالَ: فَأَقْبَلَ مَعَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقِیلَ لِحَمْزَهَ هَذَا رَسُولُ اَللَّهِ بِالْبَابِ.

قَالَ: فَخَرَجَ حَمْزَهُ وَ هُوَ مُغْضَبٌ فَلَمَّا رَأَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اَلْغَضَبَ فِی وَجْهِهِ اِنْصَرَفَ.

قَالَ: فَقَالَ لَهُ: حَمْزَهُ لَوْ أَرَادَ اِبْنُ أَبِی طَالِبٍ أَنْ یَقُودَکَ بِذِمَامٍ [مَا] فَعَلَ، فَدَخَلَ حَمْزَهُ مَنْزِلَهُ وَ اِنْصَرَفَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ وَ کَانَ قَبْلَ أُحُدٍ.

قَالَ: فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَحْرِیمَ اَلْخَمْرِ فَأَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِآنِیَتِهِمْ فَأُکْفِئَتْ .

قَالَ: فَنُودِیَ فِی اَلنَّاسِ بِالْخُرُوجِ إِلَی أُحُدٍ فَخَرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ خَرَجَ اَلنَّاسُ وَ خَرَجَ حَمْزَهُ فَوَقَفَ نَاحِیَهً مِنَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ .

قَالَ: فَلَمَّا تَصَافُّوا حَمَلَ حَمْزَهُ فِی اَلنَّاسِ حَتَّی غَلَبَ [غُابَ] فِیهِمْ ثُمَّ رَجَعَ إِلَی مَوْقِفِهِ، فَقَالَ لَهُ اَلنَّاسُ: اَللَّهَ اَللَّهَ، یَا عَمَّ رَسُولِ اَللَّهِ أَنْ تَذْهَبَ وَ فِی نَفْسِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلَیْکَ شَیْءٌ .

قَالَ: ثُمَّ حَمَلَ اَلثَّانِیَهَ حَتَّی غُیِّبَ فِی اَلنَّاسِ ثُمَّ رَجَعَ إِلَی مَوْقِفِهِ .

فَقَالُوا لَهُ: اَللَّهَ اَللَّهَ یَا عَمَّ رَسُولِ اَللَّهِ! أَنْ تَذْهَبَ وَ فِی نَفْسِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلَیْکَ شَیْءٌ، فَأَقْبَلَ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَلَمَّا رَآهُ مُقْبِلاً نَحْوَهُ أَقْبَلَ إِلَیْهِ فَعَانَقَهُ وَ قَبَّلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ .

قَالَ: ثُمَّ حَمَلَ عَلَی اَلنَّاسِ فَاسْتُشْهِدَ حَمْزَهُ رَحِمَهُ اَللَّهُ ، فَکَفَّنَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی نَمِرَهٍ .

ثُمَّ قَالَ: أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ نَحْوٌ مِنْ سِتْرِ بَابِی هَذَا، فَکَانَ إِذَا غُطِّیَ بِهَا وَجْهُهُ اِنْکَشَفَ رِجْلاَهُ، وَ إِذَا غُطِّیَ رِجْلاَهُ اِنْکَشَفَ وَجْهُهُ .

قَالَ: فَغُطِّیَ بِهَا وَجْهُهُ وَ جُعِلَ عَلَی رِجْلَیْهِ إِذْخِرٌ.

ص: 688

سپس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به همراه او به سمت آن ها حرکت کردند، به حمزه گفتند: این رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم است که در حال آمدن می باشد، پس حمزه خشمگین به طرف رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رفت و چون حضرت، او را غضبناک دید به او توجه

نکرد و و حمزه به حضرت خطاب کرد: اگر فرزند ابو طالب بخواهد که زمام کسی را بگیرد، می تواند و سپس حمزه داخل منزل خود رفت و پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم بازگشت.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: و این جریان پیش از جنگ اُحد اتفاق افتاد پس، از آن بود که حکم حرمت شراب نازل شد پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دستور داد تا تمام ظرف های شراب وارونه شود و شراب ها نابود گردد. (در ادامه) فرمود: بعد از آن در بین مردم اعلان حرکت برای جنگ اُحد داده شد پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (به سمت اُحد) راه افتاد و مردم همراه او حرکت کردند، حمزه هم حرکت کرد و در گوشه ای نزدیک رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ایستاد و نگاه می کرد ولی هنگامی که مردم

(دشمن) صف آرایی می کرد، حمزه با شتاب به دشمن حمله کرد به طوری که در جمع آنان ناپدید شد و پس از ساعتی به جایگاه خود بازگشت، به او گفتند: تو را به خدا! ای عموی رسول خدا! مبادا بروی (و کشته شوی) و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم از تو دلگیر باشد.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: سپس حمزه مرحله ای دیگر (بر دشمن) حمله کرد و در جمعیّت ناپدید شد و پس از ساعتی به جایگاه خود بازگشت و باز هم مردم به او گفتند: تو را به خدا! ای عموی رسول خدا! مبادا بروی (و کشته شوی) و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم از تو دلگیر باشد. در این هنگام او به سمت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم رفت و چون حضرت دید که حمزه به طرفش می آید حضرت نیز به سمت او آمد و یک دیگر را در بغل گرفتند و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم ما بین دو چشم او را بوسید. پس از آن بر دشمن حمله کرد و به شهادت رسید و حضرت او را در پارچه ای - «نمره» مُقَلّم و راه راه رنگی، شبیه رنگ پلنگ - کفن نمود. سپس امام صادق علیه السلام فرمود: (آن پارچه) مانند این پرده کوتاه بود پس اگر روی صورت می انداخت، پا هایش نمایان بود و اگر روی پا ها می،انداخت صورت نمایان می شد، قسمت صورت و بدن حمزه را با آن پارچه پوشانید و روی پا هایش علف و گیاه خوشبوی «اِذخَر» قرار داد.

ص: 689

قَالَ: فَانْهَزَمَ اَلنَّاسُ وَ بَقِیَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : یَا عَلِیُّ! مَا صَنَعْتَ ؟

قَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! لَزِمْتُ اَلْأَرْضَ، فَقَالَ: ذَلِکَ اَلظَّنُّ بِکَ.

قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ : ﴿ أَنْشُدُکَ یَا رَبِّ مَا وَعَدْتَنِی فَإِنَّکَ إِنْ شِئْتَ لَمْ تُعْبَدْ. ﴾ (1)

1032 / [185] - عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلنَّبِیذِ وَ اَلْخَمْرِ بِمَنْزِلَهٍ وَاحِدَهٍ هُمَا؟

قَالَ: ﴿ لاَ، إِنَّ اَلنَّبِیذَ لَیْسَ بِمَنْزِلَهِ اَلْخَمْرِ، إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ اَلْخَمْرَ قَلِیلَهَا وَ کَثِیرَهَا کَمَا حَرَّمَ اَلْمَیْتَهَ وَ اَلدَّمَ وَ لَحْمَ اَلْخِنْزِیرِ، وَ حَرَّمَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آوَ سَلَّمَ لِهِ مِنَ اَلْأَشْرِبَهِ اَلْمُسْکِرَ، وَ مَا حَرَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَدْ حَرَّمَهُ اَللَّهُ. ﴾

قُلْتُ: أَرَأَیْتَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ کَیْفَ کَانَ یَضْرِبُ فِی اَلْخَمْرِ؟

فَقَالَ: ﴿ کَانَ یَضْرِبُ بِالنِّعَالِ وَ یَزِیدُ کُلَّمَا أُتِیَ بِالشَّارِبِ، ثُمَّ لَمْ یَزَلِ اَلنَّاسُ یَزِیدُونَ حَتَّی وَقَفَ عَلَی ثَمَانِینَ، أَشَارَ بِذَلِکَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی عُمَرَ. ﴾ (2)

ص: 690


1- عنه بحار الأنوار: 115/20 ذيل ح 45، أشار إليه، و 14479 ح 58 قطعة منه، و وسائل الشيعة : 306/25 ح 31972 قطعة منه ، و البرهان في تفسير القرآن : 515/2 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 49/17 ح 20704 . الأمالي للطوسي : 657 ح 1357 (مجلس 35)، عنه البحار : 114/20 ح 45، و 114/45.
2- عنه بحار الأنوار: 161/79 ح 15، و البرهان في تفسير القرآن: 516/2 ح 8 ، و مستدرك الوسائل : 166/16 ح 19472 ، و 65/17 ح 20768 قطعتان منه . الكافي : 409/6 ح 10 القطعة الأولى منه ، و 214/7 ح 2 القطعة الأخيرة منه، عنهما وسائل الشيعة : 338/25 ح 32065 ، و 220/28 ح 34603 .

(در ادامه) فرمود: پس از آن (که حمزه به شهادت رسید) مردم پا به فرار گذاشتند، ولی علی علیه السلام پا بر جا ماند، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و به او فرمود: چه کار می کنی؟

پاسخ داد: ای رسول خدا! به زمین چسبیده ام (و ثابت قدم خواهم ماند)، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: (به درستی که) چنین گمانی درباره ات بود (که ثابت قدم باشی)، سپس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم اظهار داشت: ای پروردگار! تقاضامندم آن چه را که به من وعده داده ای (فراهم نمایی)؛ زیرا که اگر بخواهی ما را نابود کنی کسی (در زمین) تو را عبادت و پرستش نمی کند.

185) - از ابو الصباح روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون نَبیذ و خَمر سؤال کردم که آیا این دو (همانند هم می باشند و یکی به حساب می آیند؟) و آیا دارای یک حکم هستند؟

فرمود: نه، نبیذ مانند خمر نیست، خداوند - چه کم و چه زیاد - خمر را حرام نموده، همچنان که مردار و گوشت خوک را حرام کرده است؛ رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم هر نوع شراب مست کننده را حرام نمود و هر چه را رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم حرام کند خداوند نیز حرام نموده است.

عرض کردم: به نظر شما رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و شراب خوار را چگونه کتک می زد؟

فرمود: به وسیله کفش و دمپایی تنبیه می کرد و هر گاه شخصی آن را تکرار می نمود او را بیشتر تنبیه می کرد و مردم نیز همین روش را در مورد شراب خوار اجرا می نمودند تا آن که چون به هشتاد ضربه می رسید دست می کشیدند؛ و امام علی علیه السلام به همین نکته برای عمر اشاره نموده است.

ص: 691

1033 / [186]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿ اَلشِّطْرَنْجُ مَیْسِرٌ وَ اَلنَّرْدُ مَیْسِرٌ. ﴾ (1)

1034 / [187]- عَنْ إِسْمَاعِیلَ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلشِّطْرَنْجُ وَ اَلنَّرْدُ مَیْسِرٌ. ﴾ (2)

1035 / [188]-عَنْ یَاسِرٍ اَلْخَادِمِ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمَیْسِرِ؟

قَالَ: ﴿ اَلثَّقَلُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ، قَالَ: اَلْخُبْزُ (قَالَ حُسَيْنُ:) وَ اَلثَّقَلُ (3) مَا یُخَرَّجُ بَیْنَ اَلْمُتَرَاهِنَیْنِ مِنَ اَلدَّرَاهِمِ وَ غَیْرِهِ. ﴾ (4)

1036 / [189]- عَنْ هِشَامٍ عَنِ اَلثِّقَهِ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قِیلَ لَهُ: ﴿ رُوِیَ عَنْکُمْ أَنَّ اَلْخَمْرَ وَ اَلْمَیْسِرَ وَ اَلْأَنْصَابَ وَ اَلْأَزْلاَمَ رِجَالٌ فَقَالَ مَا کَانَ اَللَّهُ لِیُخَاطِبَ خَلْقَهُ بِمَا لاَ یَعْقِلُونَ. ﴾ (5)

ص: 692


1- عنه بحار الأنوار: 235/79 ح 17، و وسائل الشيعة : 321/17 ح 22659، و البرهان في تفسير القرآن : 516/2 ح 9. الكافي : 47/62 ح 11، عنه وسائل الشيعة: 321/17 ح 22659 ، و 324 ح 22668 عن محمّد بن عيسى الأشعري.
2- عنه بحار الأنوار : 235/79 ح 18، و وسائل الشيعة : 322/17 ح 22660 و 325 ح 22672، و البرهان في تفسير القرآن : 517/2 ح 10.
3- و في الوسائل 167/17 ح 22265، قال: الخبز و الثقل ، و في 325 ح 22673 ، قال: الثقل ، و في البحار و البرهان قال الحسين و الثقل ، و لعلّ الصحيح: قال الحسين: الخبز و الثقل.
4- عنه بحار الأنوار: 236/79 ح 19 ، و وسائل الشيعة : 167/17 ح 19، و وسائل الشيعة : 167/17 ح 22265 و 325 ح 22673 ، و البرهان في تفسير القرآن : 517/2 ح 11 .
5- عنه بحار الأنوار: 236/79 ح 20 و وسائل الشيعة : 167/17 ح 22266 و 325 ح 22674 ، فيه: عن هشام، عن الثقة، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ،و البرهان في تفسير القرآن : 517/2 ح 12، و نور الثقلين: 670/1 ح 351. رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 291 ح 513 ، فيه: عن طاهر بن عيسى، قال: حدّثني جعفر بن أحمد، قال: حدّثني الشجاعي، عن الحمّادي، رفعه إلى أبی عبد اللّه علیه السلام ، عنه البحار : 300/24 ح 4 .

186) - از عبد اللّه بن جُندب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: تخته نرد و شطرنج، هر دو از مصادیق میسر (قمار و حرام) هستند.

187) - از اسماعیل جُعفی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: شطرنج و تخته نرد، هر دو مَیسِر (قمار و حرام) هستند.

188) - از یاسرِ خادم روایت کرده است، که گفت:

از امام رضا علیه السلام پیرامون ﴿ الْمَيْسِرُ ﴾ ، سؤال کردم؟

فرمود: رسوبات و تفاله های هر چیزی است.

حسین (1) گفته است: خبز (خوراکی) و ثقل، (گران بها)، آن چیزی است که در بازی بین دو رقیب وسط نهاده می شود، مانند: درهم و غیر از آن.

189) - از هشام، به نقل از فردی مورد وثوق، روایت کرده است، که گفت:

شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: از شما (اهل بیت رسالت) روایت شده است که (هر یک) از ﴿ الْخَمْرُ ﴾ و ﴿ الْمَيْسِرُ ﴾ و ﴿ الْأَنصَابُ ﴾ و ﴿ الْأَزْلَمُ ﴾ ، مردانی می باشند، (آیا صحیح است)؟

فرمود: خداوند مخلوق و آفریده ای را که دارای شعور و عقل نباشد، مورد خطاب قرار نمی دهد.

ص: 693


1- احتمالاً حسین از مشایخ عیّاشی باشد، که همان حسین بن اِشكّيب خواهد بود. ضمناً ترجمه این قطعه طبق نظر مترجم انجام گرفته است که در پاورقی متن حدیث گذشت.

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِيما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ ءَامَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴾ ﴿ 93 ﴾

1037 / [190]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ أُتِیَ عُمَرُ بْنُ اَلْخَطَّابِ بِقُدَامَهَ بْنِ مَظْعُونٍ وَ قَدْ شَرِبَ اَلْخَمْرَ وَ قَامَتْ عَلَیْهِ اَلْبَیِّنَهُ فَسَأَلَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَمَرَهُ أَنْ یَجْلِدَهُ ثَمَانِینَ جَلْدَهً، فَقَالَ قُدَامَهُ : یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ! لَیْسَ عَلَیَّ جَلْدٌ أَنَا مِنْ أَهْلِ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ لَیْسَ عَلَی اَلَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا ﴾ فَقَرَأَ اَلْآیَهَ حَتَّی اِسْتَتَمَّهَا. ﴾

فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : کَذَبْتَ، لَسْتَ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ اَلْآیَهِ مَا طَعِمَ أَهْلُهَا فَهُوَ لَهُمْ حَلاَلٌ، وَ لَیْسَ یَأْکُلُونَ وَ لاَ یَشْرَبُونَ إِلاَّ مَا یَحِلُّ لَهُمْ. ﴾ (1)

1038 / [ 191]- عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِثْلَهُ وَ زَادَ فِیهِ: ﴿ وَ لَیْسَ یَأْکُلُونَ وَ لاَ یَشْرَبُونَ إِلاَّ مَا أَحَلَّ اَللَّهُ لَهُمْ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَلشَّارِبَ إِذَا مَا شَرِبَ لَمْ یَدْرِ مَا یَأْکُلُ وَ لاَ مَا یَشْرَبُ، فَاجْلِدُوهُ ثَمَانِینَ جَلْدَهً. ﴾ (2)

ص: 694


1- عنه بحار الأنوار: 162/79 ح 16. و البرهان في تفسير القرآن : 523/2 ح 3، و مستدرك الوسائل: 109/18 ح 22213. الکافی: 401/7 ح 2 بإسناده عن الحسين بن زيد، عن أبي عبد اللّه، عن أبيه علیهما السلام بتفاوت، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 3/ 42 ح 3287 ، و تهديب الأحكام : 280/6 ح 177، عنهما وسائل الشيعة : 239/28 ح 34653، و البحار : 312/40 ح 67 ، النوادر الأشعري : 153 ذيل ح 390 باختصار عنه البحار: 146/79 ح 62.
2- عنه بحار الأنوار: 162/79 ح 17 و البرهان في تفسير القرآن: 5232 ح 4. و مستدرك الوسائل : 110/18 ح 22214. الكافي : 215/7 ح 10 بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 93/10 ح 17، عنهما وسائل 215/7 الشيعة : 222/28 ح 34607 ، علل الشرائع : 539 ح 7 (باب - 326)، عنه البحار : 297/40 ح 53 عن الكافي، و 156/79 ح 6 عن العلل .

فرمایش خداوند متعال: بر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، گناهی در آن چه خورده اند نیست (و نسبت به نوشیدن شراب قبل از نزول حكم تحريم، مجازات نمی شوند) اگر تقوا پیشه کنند و ایمان بیاورند و اعمال صالح انجام دهند، سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند و خداوند نیکو کاران را دوست می دارد. (93)

190) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: قُدامة بن مظعون را که شراب خورده و علیه آن شاهد اقامه شده بود، نزد عمر آوردند پس عمر دربارۀ اجرای حدّ خدا بر او، از علی علیه السلام سؤال کرد.

حضرت دستور داد تا هشتاد ضربه شلّاق بر او بزنند.

قُدامه گفت: ای امیر مؤمنان! نباید بر من حدّى جاری شود چون من جزء افراد این آیه هستم: «مشکلی و پاکی نیست بر کسانی که ایمان آورده اند و کار های نیک انجام داده اند، در آن چه که خورده اند» آیه را تا پایان قرائت نمود. امام علی فرمود: دروغ می گویی تو از اهل این آیه نیستی، به درستی که طعام و خوراک اهل این آیه حلال می باشد، اهل این آیه غذا و نوشیدنی میل نمی کنند، مگر آن که خداوند برای ایشان حلال کرده باشد.

191) - از ابن سنان، از امام صادق علیه السلام مانند آن روایت شده و در پایان آن افزوده است:

اهل این آیه، غذا و نوشیدنی میل نمی کنند، مگر آن که خداوند برای ایشان حلال کرده باشد، همانا موقعی که شراب خوار، شراب بنوشد (بعد از نوشیدن) نمی فهمد که چه چیزی می خورد و چه چیزی می آشامد، بنا بر این او را هشتاد ضربه شلّاق می زنند.

ص: 695

1039 / [192]- عَنْ أَبِی اَلرَّبِیعِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی اَلْخَمْرِ وَ اَلنَّبِیذِ قَالَ: ﴿ إِنَّ اَلنَّبِیذَ لَیْسَتْ بِمَنْزِلَهِ اَلْخَمْرِ، إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ اَلْخَمْرَ بِعَیْنِهَا، فَقَلِیلُهَا وَ کَثِیرُهَا حَرَامٌ، کَمَا حَرَّمَ اَلْمَیْتَهَ وَ اَلدَّمَ وَ لَحْمَ اَلْخِنْزِیرِ، وَ حَرَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اَلشَّرَابَ مِنْ کُلِّ مُسْکِرٍ، فَمَا حَرَّمَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَدْ حَرَّمَ اَللَّهُ. ﴾

قُلْتُ: فَکَیْفَ کَانَ ضَرَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی اَلْخَمْرِ؟

فَقَالَ: ﴿ کَانَ یَضْرِبُ بِالنَّعْلِ وَ یَزِیدُ وَ یَنْقُصُ، وَ کَانَ اَلنَّاسُ بَعْدَ ذَلِکَ یَزِیدُونَ وَ یَنْقُصُونَ لَیْسَ بِحَدٍّ مَحْدُودٍ حَتَّی وَقَفَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی شَارِبِ اَلْخَمْرِ عَلَی ثَمَانِینَ جَلْدَهً، حَیْثُ ضَرَبَ قُدَامَهَ بْنَ مَظْعُونٍ. ﴾ (1)

قَالَ: فَقَالَ قُدَامَهُ : ﴿ لَیْسَ عَلَیَّ جَلْدٌ، أَنَا مِنْ أَهْلِ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ لَیْسَ عَلَی اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا إِذا مَا اِتَّقَوْا وَ ءَامَنُوا ﴾ . ﴾

فَقَالَ لَهُ: ﴿ کَذَبْتَ مَا أَنْتَ مِنْهُمْ، إِنَّ أُولَئِکَ کَانُوا لاَ یَشْرَبُونَ حَرَاماً. ﴾

ثُمَّ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ إِنَّ اَلشَّارِبَ إِذَا شَرِبَ فَسَکِرَ لَمْ یَدْرِ مَا یَقُولُ وَ مَا یَصْنَعُ، وَ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا أُتِیَ بِشَارِبِ اَلْخَمْرِ ضَرَبَهُ فَإِذَا أُتِیَ بِهِ ثَانِیَهً ضَرَبَهُ

ص: 696


1- إنّه كان من أصحاب رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم،و شهد بدراً. راجع معجم رجال الحديث: 80/14 رقم 9617 . و أنّ عليّاً علیه السلام لمّا قدم من البصرة إلى الكوفة، بعث يزيد بن قيس الأرحبي على المدائن و ... و بعث قدامة بن مظعون الأزدي على كسكر . راجع وقعة صفّين: 11 ، و البحار : 357/32 .

192) - از ابو الربيع روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام پیرامون نَبیذ و خَمر فرمود: نبیذ مانند خمر نیست، همانا خداوند خمر را با ویژگی خودش - چه کم و یا زیادش را - حرام نموده، همچنان که مردار و خون و گوشت خوک را حرام نموده است، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نوع شراب مست کننده را حرام نمود و هر چه را رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم حرام نماید، خداوند نیز حرام نموده است.

عرض کردم: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم چگونه شراب خوار را کتک می زد؟

فرمود: به وسیله کفش و دمَ پایی تنبیه می نمود و زدن او را (با توجّه به تکرار شراب خوار) کم و زیاد می کرد و مردم نیز همین روش را در مورد شراب خوار اجرا می کردند و حدّ معیّنی جاری نمی شد، تا زمانی که امام علی بن ابی طالب علیه السلام در برابر شراب خوار قرار گرفت و هشتاد ضربه شلّاق بر او زد و چون خواست قُدامه بن مظعون را شلّاق بزند، قُدامه اظهار داشت: بر من نباید شلّاق زده شود؛ زیرا من اهل این آیه: «مشکلی و باکی نیست بر کسانی که ایمان آورده اند و کار های نیک انجام داده اند، در آن چه که خورده اند، اگر تقوا را رعایت کرده و ایمان آورده باشند» هستم.

حضرت به او فرمود: دروغ می گویی، تو از آن ها نیستی، به درستی که طعام و خوراک اهل این آیه حلال می باشد، اهل این آیه غذا و نوشیدنی میل نمی کنند، مگر آن که خداوند برای ایشان حلال کرده باشد.

امام علی علیه السلام فرمود: همانا هنگامی که شراب خوار، شراب بنوشد (بعد از نوشیدن) نمی فهمد که چه چیزی می گوید و چه می کند.

سپس افزود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم موقعی که شراب خواری را نزد آن حضرت می آوردند، می زد و چون مرتبه دوم او را می آوردند، دو مرتبه می زد.

ص: 697

فَإِذَا أُتِیَ بِهِ ثَالِثَهً ضَرَبَ عُنُقَهُ. ﴾

قُلْتُ: فَإِنْ أُخِذَ شَارِبُ نَبِیذٍ مُسْکِرٍ قَدْ اِنْتَشَأَ مِنْهُ؟

قَالَ: ﴿ یُضْرَبُ ثَمَانِینَ جَلْدَهً فَإِنْ أُخِذَ ثَالِثَهً قُتِلَ کَمَا یُقْتَلُ شَارِبُ اَلْخَمْرِ ﴾

قُلْتُ: إِنْ أُخِذَ شَارِبُ الخَمر نَبِیذٍ مُسْکِرٍ سَکِرَ مِنْهُ، أَیُجْلَدُ ثَمَانِینَ؟

قَالَ: ﴿ لاَ، دُونَ ذَلِکَ کُلُّ مَا أَسْکَرَ کَثِیرُهُ فَقَلِیلُهُ حَرَامٌ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنالُهُ أَيْدِيكُمْ وَ رِماحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدى بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ ﴾ ﴿ 94 ﴾

1040 / [193]- عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِذَا قَتَلَ اَلرَّجُلُ اَلْمُحْرِمُ حَمَامَهً فَفِیهَا شَاهٌ، فَإِنْ قَتَلَ فَرْخاً فَفِیهِ جَمَلٌ، فَإِنْ وَطِئَ بَیْضَهً فَکَسَرَهَا فَعَلَیْهِ دِرْهَمٌ کُلُّ هَذَا یَتَصَدَّقُ بِمَکَّهَ وَ مِنًی وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ فِی کِتَابِهِ: ﴿ لَیَبْلُوَنَّکُمُ اَللّهُ بِشَیْءٍ مِنَ اَلصَّیْدِ تَنالُهُ أَیْدِیکُمْ ﴾ اَلْبَیْضُ وَ اَلْفِرَاخُ ﴿ وَ رِماحُکُمْ ﴾ اَلْأُمَّهَاتُ اَلْکِبَارُ. ﴾ (2)

ص: 698


1- عنه بحار الأنوار: 163/79 ح 18، و البرهان في تفسير القرآن : 523/2 ح 4، و مستدرك الوسائل : 166/16 ح 19473 ، و 17 / 65 ح 20767 ، و 110/18 ح 22215، و 111 ح 22219 ، و 115 ح 22228 ، قِطَعّ منه. الكافي : 408/6 ح 2 القطعة الأولى منه، و نحوه تهذيب الأحكام : 111/9 ح 215 ، عنهما وسائل الشيعة : 325/25 ح 32028.
2- عنه بحار الأنوار : 155/99 ح 39 و وسائل الشيعة : 22/13 ح 17136، و البرهان في تفسير القرآن : 525/2 ح 6 . الكافي : 395/42 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام: 3705 ح 202، عنهما وسائل الشيعة : 29/13 ح 17158 ، و 88 ح 17308.

و اگر مرتبه سوم او را می آوردند، (دستور می داد که) گردنش زده شود.

عرض کردم: پس اگر کسی که نبیده که نشد مست کنند مست کننده را نوشید و بی هوش شد، سپس دستگیر شود ( تکلیفش چیست)؟

فرمود: هشتاد ضربه شلّاق بر او زده می شود، ولی اگر مرتبه او زده می شود ولی اگر مرتبه سوم دستگیر شود، همچنان که شراب خوار کشته می شود.

عرض کردم: اگر شراب خوار، نبیذ شراب خوار، نبیذ مست کنند، بنوشد و مست کند، آیا هشتاد شلّاق بر او زده می شود؟ فرمود: نه، بلکه کم تر از آن زده می شود، ولی هر چه زیاد خوردن آن مست کننده باشد، مقدار کم آن هم حرام می باشد.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! خداوند شما را به چیزی از شکار که (به نزدیکی شما می آید، بطوری که) دست ها و نیزه های تان به آن می رسد، می آزماید تا معلوم شود چه کی با ایمان به غیب، از خدا می ترسد پس هر کی که بعد از آن تجاوز کند، مجازات دردناکی خواهد داشت. (94)

193) - از حریز روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر شخصی در حال احرام کبوتری را بکُشد، (کفّاره آن) باید یک گوسفند بپردازد؛ و اگر جوجه ای را بکُشد. (کفّاره اش) یک شتر نَر می باشد. و اگر پا بر روی تخم (پرنده ای) بگذارد و آن را بشکند، باید (معادل) یک در هم بپردازد - که باید آن ها را در مکه و یا مِنی صدقه دهد -و آن همان فرمایش خداوند متعال است که در کتاب خود بیان نموده: «(خداوند) شما را مبتلا می گرداند به چیزی از شکار که دست شما به آن بخورد»، منظور تخم و جوجه می باشد، «و به وسیله تیر های شما» منظور مادران ( جوجه ها) هستند.

ص: 699

1041 / [194]- عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ لَیَبْلُوَنَّکُمُ اَللّهُ بِشَیْءٍ مِنَ اَلصَّیْدِ ﴾ قَالَ: ﴿ اِبْتَلاَهُمُ اَللَّهُ بِالْوَحْشِ فَرَکِبَهُمْ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ. ﴾ (1)

1042 / [195]- عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ لَیَبْلُوَنَّکُمُ اَللّهُ بِشَیْءٍ مِنَ اَلصَّیْدِ تَنالُهُ أَیْدِیکُمْ وَ رِماحُکُمْ ﴾ قَالَ:

﴿ حُشِرَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اَلْوُحُوشُ، حَتَّی نَالَتْهَا أَیْدِیهِمْ وَ رِمَاحُهُمْ فِی عُمْرَهِ اَلْحُدَیْبِیَهِ، لِیَبْلُوَهُمُ اَللَّهُ بِهِ. ﴾ (2)

1043 / [196]- وَ فِی رِوَایَهِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : حُشِرَ عَلَیْهِمُ اَلصَّیْدُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ حَتَّی دَنَا مِنْهُمْ فَنَالَتْهُ أَیْدِیهِمْ وَ رِمَاحُهُمْ لِیَبْلُوَنَّهُمُ اَللَّهُ بِهِ. (3)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ أَوْ عَدْلُ ذلِكَ صِياماً لِيَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ ﴾ ﴿ 95 ﴾

ص: 700


1- عنه بحار الأنوار: 347/20 ح 3 ، و 156/99 ح 40 ، و وسائل الشيعة : 418/12 ح 16659، و البرهان في تفسير القرآن : 525/2 ح 7. الكافي : 396/4 ح 1، عنه وسائل الشمعة : 415/12 ح 16653. و البحار : 346/20 ح 1.
2- عنه بحار أنوار : 347/20 ذيل ح 1، أشار إلیه، و 156/99 ح 41، و البرهان : 525/2 ح 7. الكافي : 396/4 ح 2 بتفاوت يسير، عنه بحار الأنوار: 347/20 ح 2.
3- عنه بحار الأنوار: 347/20 ذیل ح 2 أشار إليه ، 156/99 ح 42، و وسائل الشيعة : 418/12 ح 16660 و البرهان في تفسير القرآن: 525/2 ح 8. الكافي 384/4 ح 4، علل الشرائع: 456 ح 1، تهذيب الأحكام : 373/5 ح 213، الاستبصار 212/2 ح 2 ، عنهم وسائل الشعیة: 95/13 ح 17327، و 98 ح 17335.

194) - از سماعه روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «(خداوند) شما را مبتلا می گرداند به چیزی از شکار»، فرمود: خداوند آنان را به وسيله (حيوانات) وحشی آزمایش نمود، پس حیوانات از هر طرف نزدیک آنان می شدند.

195) - از معاوية بن عمار روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «(خداوند) شما را مبتلا می گرداند به چیزی از شکار که دست شما به آن بخورد و به وسیله تیر های شما» فرمود: حیوانات وحشی برای رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (و اصحابش)، - که در سفر حُدَيبیّه حرکت می کردند - چنان انبوه و فراوان گشتند که (بی وحشت به چادر های افراد قافله) نزدیک می شدند؛ تا آن که خداوند آن افراد را آزمایش کند.

196)- و در روایتی از جنبی روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت امام صادق علیه السلام فرموده است: حیوانات وحشی شکاری، از هر طرفی برای آنان چنان انبوه و فراوان گشت که (بدون وحشتی) نزدیک افراد می شدند؛ تا آن که خداوند آن افراد را به سبب مورد آزمایش قرار دهد.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! در حال احرام، شکار نکنید و هر کسی از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفاره ای معادل آن از چهار پایان بدهد، کفاره ای که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد یا (به جای قربانی) به مستمندان اطعام کند یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد، خداوند گذشته را عفو کرده، ولی هر کسی تکرار کند، خدا از او انتظام می گیرد و خداوند توانا و صاحب انتقام است. (95)

ص: 701

1044 / [197] - عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ لا تَقْتُلُوا اَلصَّیْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ اَلنَّعَمِ ﴾ قَالَ:

﴿ مَنْ أَصَابَ نَعَامَهً فَبَدَنَهٌ، وَ مَنْ أَصَابَ حِمَاراً أَوْ شِبْهَهُ فَعَلَیْهِ بَقَرَهٌ، وَ مَنْ أَصَابَ ظَبْیاً فَعَلَیْهِ شَاهٌ، بَالِغَ اَلْکَعْبَهِ حَقّاً وَاجِباً عَلَیْهِ أَنْ یَنْحَرَ إِنْ کَانَ فِی حَجٍّ فَبِمِنًی حَیْثُ یَنْحَرُ اَلنَّاسُ، وَ إِنْ کَانَ فِی عُمْرَهٍ نَحَرَ بِمَکَّهَ ، وَ إِنْ شَاءَ تَرَکَهُ حَتَّی یَشْتَرِیَهُ بَعْدَ مَا یَقْدَمُ فَیَنْحَرَهُ، فَإِنَّهُ یُجْزِی عَنْهُ. ﴾ (1)

1045 / [198] - عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ اَلْکِنَانِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ اَلنَّعَمِ ﴾ قَالَ:

﴿ فِی اَلظَّبْیِ شَاهٌ، وَ فِی اَلْحَمَامَهِ وَ أَشْبَاهِهَا وَ إِنْ کَانَتْ فِرَاخاً فَعِدَّتُهَا مِنَ اَلْحُمْلاَنِ (2) ، وَ فِی حِمَارِ وَحْشٍ بَقَرَهٌ، وَ فِی اَلنَّعَامَهِ جَزُورٌ. ﴾ (3)

1046 / [199] - عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ : وَ فِی اَلنَّعَامَهِ بَدَنَهٌ وَ فِی اَلْبَقَرَهِ بَقَرَهٌ. (4)

ص: 702


1- عنه بحار الأنوار: 156/99 ح 43، و وسائل الشيعة : 6/13 ح 17100 ، و البرهان في تفسير القرآن : 529/2 ح 18 ، و نور الثقلين: 673/1 ح 365 قطعة منه.
2- الحَمَلُ : الخروف إذا بلغ ستّة أشهر ، و الجمع الحُمْلان . مجمع البحرين (حمل) .
3- عنه بحار الأنوار: 156/99 ح 44، و وسائل الشيعة : 7/13 ح 17101، و البرهان في تفسير القرآن : 529/2 ح 19. تهذيب الأحكام : 341/5 ح 93، عنه وسائل الشيعة : 6/13 ح 17098، فقه القرآن 311/1.
4- عنه بحار الأنوار: 156/99 ح 45 و البرهان في تفسير القرآن : 529/2 ح 20. تهذيب الأحكام: 341/5 ح 94 بإسناده عن حريز، عن أبی عبد اللّه علیه السلام،و ح 95 عن سلیمان بن خالد قال: قال أبو عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير فيهما ، عنهما وسائل الشيعة 5/13 ح 17096 ، و ح 17097، فقه القرآن: 311/1.

197) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «در حال احرام شکار را نکشید و کسی که آن را عمداً بکشد، پس مجازات و کفاره او همانند کسی است که از چهار پایان کشته باشد» فرمود: کسی که (در حال احرام) شتر مرغی را شکار کند، کفاره اش یک شتر و کسی که الاغ (وحشی) و یا شبیه آن را شکار کند، کفّاره اش یک گاو و کسی که آهویی را شکار کند، کفّاره اش یک گوسفند می باشد که (قربانی کردن آن) باید در حریم کعبه انجام گیرد؛ پس اگر آن در مناسک حج واقع شده باید در مِنی، نَحر و قربانی کند، ولی اگر در عمره اتفاق افتاده باید در خود مکه، نَحر و قربانی نماید و اگر هم مایل باشد، می تواند آن را ترک کند تا بعد از آن که بازگشت، تهیه و قربانی نماید، مشکلی بر او نیست و کفایت می کند.

198) - از ابو الصباح کنانی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «و کسی که آن (حیوان) را عمداً بکشد، پس مجازات و کفاره او همانند کسی است که از چهار پایان کشته باشد» فرمود: نسبت به شکار آهو، یک گوسفند و در مورد کبوتر و مشابه آن اگر چه جوجه باشد، کفاره آن دو گوسفند نرِ شش ماهه - الحَمَل - و نسبت به الاغ وحشی، یک گاو و نسبت به شتر مرغ، یک بچه شتر پنج ساله، باید کفّاره بپردازد.

199) - و از ابو ایوب روایت کرده است، که گفت:

و کفّاره نسبت به شتر مرغ، یک شتر و نسبت به گاو (وحشی)، یک گاو خواهد بود.

ص: 703

1047 / [200] - وَ فِی رِوَایَهِ حَرِیزٍ ، عَنْ زُرَارَهَ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ یَحْکُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَلْعَدْلُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ اَلْإِمَامُ مِنْ بَعْدِهِ ﴾ ثُمَّ قَالَ: ﴿ وَ هَذَا مِمَّا أَخْطَأَتْ بِهِ اَلْکُتَّابُ. ﴾ (1)

1048 / [201] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یَحْکُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ یَعْنِی رَجُلاً وَاحِداً، یَعْنِی اَلْإِمَامَ ﴾ (2)

1049 / [202] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ قَضَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اَلدِّیَاتِ مَا کَانَ مِنْ ذَلِکَ مِنْ جُرُوحٍ أَوْ تَنْکِیلٍ فَیَحْکُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْکُمْ یَعْنِی اَلْإِمَامَ. ﴾ (3)

10 105 / [23] - عَنْ زُرَارَهَ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ یَحْکُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ ذَلِکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ اَلْإِمَامُ مِنْ بَعْدِهِ، فَإِذَا حَکَمَ بِهِ اَلْإِمَامُ فَحَسْبُکَ. ﴾ (4)

ص: 704


1- عنه بحار الأنوار: 156/99 ح 46 ، و البرهان في تفسير القرآن : 529/2 ح 21، و نور الثقلين : 676/1 ح 374 . الكافي : 3396/4 بإسناده عن إبراهيم بن عمر اليماني، عن أبی عبد اللّه علیه السلام ، و 397 ح 5 بإسناده عن ابن بكير، عن زرارة قال : سألت أبا جعفر علیه السلام و 205/8 ح 247 بتفاوت، و تهذيب الأحكام : 314/6 92 ح 74 عن حمّاد بن عثمان، عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، بتفصيل، عنه وسائل الشيعة : 70/27 ح 33228.
2- عنه بحار الأنوار: 157/99 ح 47 ، و البرهان في تفسير القرآن: 529/2 ح 22، و نور الثقلين: 676/1 ح 375.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 529/2 ح 23.
4- عنه بحار الأنوار: 157/99 ح 48 ، و البرهان في تفسير القرآن : 530/2 24. تهذيب الأحكام : 314/6 ح 74 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 70/27 ح 33228.

200) - و در روایتی دیگر از حریز از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «حکم می کند به وسیله آن صاحبان عدالت از بین خود شما»، سؤال کردم؟

فرمود: (منظور از) «عدل» رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و امام بعد از او، می باشند.

سپس افزود: و این از مواردی است که نویسندگان (و ضبط کنندگان آیات) به سبب آن خطا و اشتباه کرده اند. (1)

201) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «حکم می کند به وسیله آن صاحبان عدالت از بین خود شما» فرمود: منظور یک مرد است که امام (معصوم) علیه السلام می باشد.

202) - از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام در مورد انواع دیه (اشخاص) - مجروح و یا قطع عضو - قضاوت نمود که باید توسّط «صاحبان عدالت از بین خود شما» انجام گردد، یعنی امام (معصوم) علیه السلام می باشد.

203) - از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: «حکم می کند به وسیله آن صاحبان عدالت از بین خود شما»، منظور از آن رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و امام بعد از او هستند، پس اگر امام حکم کند بر تو کفایت می کند.

ص: 705


1- احتمالاً منظور این باشد که کلمۀ «ذوا» تثنیه نیست بلکه «ذَوُوا» می باشد که جمع خواهد بود و مقصود: حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم با أئمة علیهم السلام باشند و یا آن که احتمالاً منظور این باشد که کلمۀ «ذوا» زائد است و نویسندگان اشتباه کرده اند که مقصود: حضرت رسول و سپس امام بعد از آن حضرت خواهد بود همچنان که مرحوم علامه مجلسی در مرآة العقول: 394/17، به احتمال دوم اشاره نموده است. البته خداوند به حقایق امور داناست. مترجم.

1051 / [204] - عَنِ اَلزُّهْرِیِّ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ صَوْمُ جَزَاءِ اَلصَّیْدِ وَاجِبٌ، قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ اَلنَّعَمِ یَحْکُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ هَدْیاً بالِغَ اَلْکَعْبَهِ أَوْ کَفّارَهٌ طَعامُ مَساکِینَ أَوْ عَدْلُ ذلِکَ صِیاماً ﴾ أَوَ تَدْرِی کَیْفَ یَکُونُ عَدْلُ ذَلِکَ صِیَاماً، یَا زُهْرِیُّ؟! ﴾

فَقُلْتُ: لاَ، أَدْرِی. قَالَ: ﴿ یُقَوَّمُ اَلصَّیْدُ قَالَ: ثُمَّ تُفَضُّ اَلْقِیمَهُ عَلَی اَلْبُرِّ، ثُمَّ یُکَالُ ذَلِکَ اَلْبُرُّ أَصْوَاعاً، ثُمَّ یَصُومُ لِکُلِّ نِصْفِ صَاعٍ یَوْماً. ﴾ (1)

1052 / [205] - عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ مَنْ قَتَلَ مِنَ اَلنَّعَمِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ نَعَامَهً فَعَلَیْهِ بَدَنَهٌ وَ مِنْ حِمَارِ وَحْشٍ بَقَرَهٌ وَ مِنَ اَلظَّبْیِ شَاهٌ یَحْکُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ وَ قَالَ عَدْلُهُ أَنْ یَحْکُمَ بِمَا رَأَی مِنَ اَلْحُکْمِ أَوْ صِیَامٌ یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ هَدْیاً بالِغَ اَلْکَعْبَهِ وَ اَلصِّیَامُ لِمَنْ لَمْ یَجِدِ اَلْهَدْیَ فَصِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ قَبْلَ اَلتَّرْوِیَهِ بِیَوْمٍ وَ یَوْمَ اَلتَّرْوِیَهِ وَ یَوْمَ عَرَفَهَ. ﴾ (2)

1053 / [206] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ فِیمَنْ قَتَلَ صَیْداً مُتَعَمِّداً وَ هُوَ مُحْرِمٌ: ﴿ فَجَزَآءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ اَلنَّعَمِ یَحْکُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ هَدْیاً بالِغَ اَلْکَعْبَهِ أَوْ کَفّارَهٌ طَعامُ مَساکِینَ أَوْ

ص: 706


1- عنه بحار الأنوار: 157/99 ح 49 و البرهان في تفسير القرآن : 530/2 ح 25. تفسير القمّي : 185/1 بتفصيل، عنه البحار : 259/96 ح ،1 ، و 150/99 ح 8، الكافي 83/4 ضمن ح 1، و نحوه الخصال : 534/2 ضمن 2، و من لا يحضره الفقيه : 77/2 ضمن ح 1784، و تهذيب الأحكام : 294/4 ضمن ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 367/10 ح 13618، كشف الغمّة : 103/2 .
2- عنه بحار الأنوار : 157/99 ح 50، و وسائل الشيعة : 7/13 ح 17102، و البرهان في تفسير القرآن : 530/2 ح 26 .

204) - از زُهری روایت کرده است، که گفت:

امام زین العابدين علیه السلام فرمود: روزه (برای کفّاره و مجازاتِ) شکار (در حال احرام) واجب است، همچنان که خداوند تبارک و تعالی فرموده: «و کسی که آن را عمداً بکشد، پس مجازات و کفاره او همانند کسی است که از چهار پایان کشته باشد که دو نفر صاحب عدالت از بین خود تان حکم می کنند و به صورت قربانی و هدیه برای کعبه قرار گیرد و یا کفاره خوراک به تهی دستان باشد و یا به همان تعداد روزه بگیرد»، ای زُهری! آیا توجه نداری که چگونه روزه معادل آن می باشد؟

عرض کردم: نه اطلاعی ندارم، فرمود: شکار، قیمت گذاری می شود و سپس به مقدار قیمت آن، گندم تهیه می گردد و با پیمانه (یا وزن) به صاع (هر صاع سه کیلو) تبدیل می شود، بعد از آن برای هر نصف صاع، یک روز روزه می گیرد.

205) - از داود بن سرحان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که در حال احرام از حیوانات وحشی بکشد، اگر شتر مرغ باشد (کفّاره اش) یک شتر و اگر الاغ وحشی باشد، یک گاو و اگر آهو باشد، یک گوسفندی که عادل (امام) بر آن حکم نماید.

سپس افزود: عدالت او به این صورت است که طبق صلاحدید خود حکم نماید و اگر نتوانست طبق حکم خدا «برای کعبه قربانی و هدیه کند» که باید سه روز، روزه بگیرد، یک روز پیش از ترویه (روز هفتم ذى الحجّه) و خود روز ترویه (که روز هشتم باشد) و یک روز بعد از آن (روز عرفه) خواهد بود.

206) - از عبد اللّه بن سنان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «پس مجازات و کفاره او همانند کسی است که از چهار پایان کشته باشد که دو نفر صاحب عدالت از بین خود تان حکم می کنند و به صورت قربانی و هدیه برای کعبه قرار گیرد

ص: 707

عَدْلُ ذلِك صِيَامًا ﴾ ، ما هُوَ ؟

فَقَالَ: ﴿ یَنْظُرُ إِلَی اَلَّذِی عَلَیْهِ هَذَا مِثْلُ مَا قَتَلَ فَإِمَّا أَنْ یَهْدِیَهُ وَ إِمَّا أَنْ یَقُومَ فَیَشْتَرِیَ بِهِ طَعَاماً فَیُطْعِمَهُ اَلْمَسَاکِینَ، یُطْعِمُ کُلَّ مِسْکِینٍ مُدّاً، وَ إِمَّا أَنْ یَنْظُرَ کَمْ یَبْلُغُ عَدَدُ ذَلِکَ مِنَ اَلْمَسَاکِینِ فَیَصُومَ مَکَانَ کُلِّ مِسْکِینٍ یَوْماً. ﴾ (1)

1054 / [207] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ أَوْ عَدْلُ ذلِکَ صِیاماً ﴾ قَالَ: ﴿ یُقَوَّمُ ثَمَنُ اَلْهَدْیِ طَعَاماً، ثُمَّ یَصُومُ لِکُلِّ مُدٍّ یَوْماً، فَإِنْ زَادَتِ اَلْأَمْدَادُ عَلَی شَهْرَیْنِ فَلَیْسَ عَلَیْهِ أَکْثَرُ مِنْ ذَلِکَ. ﴾ (2)

1055 / [208] - وَ فِی رِوَایَهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ:

﴿ أَوْ عَدْلُ ذلِکَ صِیاماً ﴾ قَالَ: ﴿ عَدْلُ اَلْهَدْیِ مَا بَلَغَ یَتَصَدَّقُ بِهِ، فَإِنْ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ فَلْیَصُمْ بِقَدْرِ مَا بَلَغَ لِکُلِّ طَعَامِ مِسْکِینٍ یَوْماً. ﴾ (3)

1056 / [209] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَنْ عادَ فَیَنْتَقِمُ اَللّهُ مِنْهُ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ إِنَّ رَجُلاً أَخَذَ ثَعْلَباً وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَجَعَلَ یُقَدِّمُ اَلنَّارَ إِلَی أَنْفِ اَلثَّعْلَبِ

ص: 708


1- عنه بحار الأنوار: 158/99 ح 51، و وسائل الشيعة : 13/13 ح 17116، و البرهان في تفسير القرآن : 530/2 ح 27 ، و نور الثقلين: 677/1 ح 385.
2- عنه بحار الأنوار: 158/99 ح 52 و البرهان في تفسير القرآن : 531/2 ح 29. الكافي : 386/4 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار: 158/99 ح 53 ، و البرهان في تفسير القرآن : 530/2 ح 28، و نور الثقلين : 677/1 ح 382 . تهذيب الأحكام : 342/5 ح 97 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 11/13 ح 17112، فقه القرآن : 311/1.

و یا کفاره خوراک به تهی دستان باشد و یا به همان تعداد روزه بگیرد» که شخصی در حال احرام از روی عمد شکاری را بکشد، سؤال کردم؟

فرمود: باید دقّت کند چه حیوانی را کشته و کفّاره اش چیست؟ پس باید یا قربانی کند و یا باید قیمت گذاری نماید و به اندازه آن طعام (گندم) تهیه کند و به هر مسکین یک مُد (ده سیر) بپردازد و یا باید ببیند که به چند نفر مسکین می رسد و به جای هر مسکین، یک روز، روزه بگیرد.

207) - از عبد از عبد اللّه بن بُکیر، به نقل از بعضی اصحاب او، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خدای عزّ و جلّ: «یا به همان تعداد روزه بگیرد»، فرمود: قربانی، قیمت گذاری و تبدیل به طعام (گندم) می شود، بعد از آن برای هر مُد (یک چارک - ده سیر) از آن یک روزه می گیرد، پس اگر تعداد مُد ها بیش از دو ماه (یعنی شصت روز) شد، بیشتر از آن (دو ماه) لازم نیست.

208) - و در روایت محمّد بن مسلم او روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام (دربارۀ فرمایش خداوند:) «یا به همان تعداد روزه بگیرد» فرمود: (منظور از) «عدل»، مقدار قربانی است که به اندازه آن صدقه تهیه کند، پس اگر تهیه چنین قربانی برایش ممکن نباشد، باید به جای طعام هر مسکین یک روز، روزه بگیرد.

209) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و کسی که بر آن کار خلاف باز گردد، پس خداوند از او انتقام می گیرد»، سؤال کردم؟

ص: 709

وَ جَعَلَ اَلثَّعْلَبُ یَصِیحُ وَ یُحْدِثُ مِنِ اِسْتِهِ، وَ جَعَلَ أَصْحَابُهُ یَنْهَوْنَهُ عَمَّا یَصْنَعُ، ثُمَّ أَرْسَلَهُ بَعْدَ ذَلِکَ، فَبَیْنَا اَلرَّجُلُ نَائِمٌ إِذْ جَاءَتْ حَیَّهً فَدَخَلَتْ فِی دُبُرِهِ فَجَعَلَ یُحَدِّثُ مِنِ اِسْتِهِ کَمَا عَذَّبَ اَلثَّعْلَبَ، ثُمَّ خَلَّتْهُ بَعْدُ فَانْطَلَقَ. ﴾

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی ثُمَّ خَلَتْ عَنْهُ. (1)

1057 / [210] -عَنِ اَلْحَلَبِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

﴿ اَلْمُحْرِمُ إِذَا قَتَلَ اَلصَّیْدَ فِی اَلْحِلِّ فَعَلَیْهِ جَزَاؤُهُ، یَتَصَدَّقُ بِالصَّیْدِ عَلَی مِسْکِینٍ، فَإِنْ عَادَ وَ قَتَلَ صَیْداً، لَمْ یَکُنْ عَلَیْهِ جَزَاؤُهُ، فَیَنْتَقِمُ اَللَّهُ مِنْهُ. ﴾ (2)

1058 / [211]- وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْهُ : ﴿ فِی اَلْمُحْرِمِ أَصَابَ صَیْداً قَالَ: عَلَیْهِ اَلْکَفَّارَهُ فَإِنْ عَادَ فَهُوَ مِمَّنْ قَالَ اَللَّهُ ﴿ فَیَنْتَقِمُ اَللّهُ مِنْهُ ﴾ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ کَفَّارَهٌ. ﴾ (3)

ص: 710


1- عنه بحار الأنوار: 158/99 ح 54 ، و وسائل الشيعة : 430/12 ذيل ح 16691، و البرهان في تفسير القرآن : 531/2 ح 30. الكافي : 397/4 ح 6 عن زيد الشحام ، عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 430/12 ح 16691 ، و البحار : 71/65 ح 1 .
2- عنه بحار الأنوار: 158/99 ح 55، و البرهان في تفسير القرآن : 531/2 ح 31، و مستدرك الوسائل : 280/9 ح 10903. تهذب الأحكام : 372/5 ح 210 ، و 467 ح 279 فيهما بتفاوت يسير، و 377 ح 230 قطعة منه، الاستبصار : 211/2 ح 3 ، و 214 ح 3 قطعة منه عنهم وسائل الشيعة : 432/12 ح 16698 ، و 93/13 ح 17321 .
3- عنه بحار الأنوار: 158/99 ح 56 ، و البرهان في تفسير القرآن : 531/2 32 ، و مستدرك الوسائل : 280/9 ح 10904 . تفسير القمّي: 184/1 ضمن حديث طويل للإمام الجواد علیه السلام، عنه البحار : 148/99 ح 6، الكافي : 394/42 ح 2 و 3 بتفاوت يسير فيهما، مستدرك الوسائل : 253/9 ضمن 10837 عن علي بن الحسين المسعودي في كتاب إثبات الوصيّة .

فرمود: مردی در حال احرام حرکت کرد و در بین راه روباهی را گرفت، پس آن را از سمت صورت به آتش نزدیک می کرد و (آن حیوان زبان بسته) فریاد می کشید و از نشیمن گاهش باد خارج می کرد و دوستانش او را از این کار نهی و سرزنش می کردند تا آن که او را رها و آزاد کرد.

پس از گذشت زمانی که به خواب رفت، ماری آمد و (سپس) داخل نشیمنگاه او شد و او را به حال خود رها نکرد و مرتب همانند روباه فریاد می کشید و از نشیمنگاه خود باد خارج می کرد، تا آن که (پس از گذشت ساعتی) او را رها و آزادش کرد.

و در روایتی دیگر آمده است: سپس از او دست برداشت.

210) - از حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: شخصی که در حال احرام، شکار کند، کفّاره بر او واجب می شود، که باید (آن کفاره را) به مسکین صدقه دهد، پس اگر مرتبه دوم نیز شکار کند، بر او کفّاره تکرار نمی شود، بلکه خداوند از او انتقام خواهد گرفت.

211) - و در روایتی دیگر نیز از حلبی روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: اگر شخص در حال احرام شکار کند، کفّاره بر او واجب می شود، ولی اگر مرتبه دوم نیز شکار کند، جزء کسانی قرار می گیرد که خداوند (متعال) فرموده است: «و کسی که بر آن (کار خلاف) باز گردد، پس خداوند از او انتقام می گیرد» و بر او کفّاره ای نخواهد بود.

ص: 711

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ وَ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ ما دُمْتُمْ حُرُماً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿ 96 ﴾ جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴾ ﴿ 97 ﴾

1059 / [212] - عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ أُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ اَلْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَکُمْ ﴾ قَالَ: ﴿ مَالِحُهُ اَلَّذِی یَأْکُلُونَ، وَ قَالَ: فَصْلُ مَا بَیْنَهُمَا: کُلُّ طَیْرٍ یَکُونُ فِی اَلْآجَامِ یَبِیضُ فِی اَلْبَرِّ وَ یُفَرِّخُ فِی اَلْبَرِّ فَهُوَ مِنْ صَیْدِ اَلْبَرِّ وَ مَا کَانَ مِنْ طَیْرٍ یَکُونُ فِی اَلْبَرِّ وَ یَبِیضُ فِی اَلْبَحْرِ وَ یُفَرِّخُ فِی اَلْبَحْرِ فَهُوَ مِنْ صَیْدِ اَلْبَحْرِ. ﴾ (1)

1060 / [213]- عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ أُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ اَلْبَحْرِ وَ طَعامُهُ مَتاعاً لَکُمْ وَ لِلسَّیّارَهِ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ هِیَ اَلْحِیتَانُ اَلْمَالِحُ وَ مَا تُزُوِّدَتْ مِنْهُ أَیْضاً وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ مَالِحاً فَهُوَ مَتَاعٌ. ﴾ (2)

ص: 712


1- عنه بحار الأنوار : 159/99 ح 57، و البرهان في تفسير القرآن : 2 532 ح 4، و مستدرك الوسائل 203/9 ح 10670 بتفاوت یسیر. الکافی: 3924 ح 1، من لا يحضره الفقيه : 374/3 ح 2739 بتفاوت یسیر فيهما، تهذيب الأحكام : 365/5 ح 183، عنهم وسائل الشيعة : 435/13 ح 16680 و 426 ح 16682.
2- عنه بحار الأنوار: 159/44 ح 58، و وسائل الشيعة : 437/12 ح 16684 ، و البرهان في تفسير القرآن: 436/3 ح 5 و نور الثقلين : 679/1 ح 395 .

فرمایش خداوند متعال: صید دریا و طعام آن برای شما و کاروانیان حلال است تا (در حال احرام) از آن بهره مند شوید، ولی ما دامی که مُحرم هستید، شکار صحرا برای شما حرام است و از (نافرمانی) خدایی که به سوی او محشور می شوید بترسید (96) خداوند، کعبه - بيت (اللّه) الحرام - را وسیله ای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم فرار داده و هم چنین ماه حرام و قربانی های بین شان و قربانی های نشان دار را، این گونه احکام بخاطر آن است که بدانید خداوند، آن چه را که در آسمان ها و آن چه را که در زمین است، می داند و خدا به هر چیزی دانا است. (97)

212) - از حریز روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام (دربارۀ فرمایش خداوند:) «حلال گردانید برای شما شکار دریا را و خوراک آن متاعی است برای شما»، فرمود: منظور ماهی نمک زده و شوریده است که خورده می شود.

و فرمود: فرق بین صید (در) دریا و صید (در ) صحرا این است که هر پرنده ای که در نیزار ها زندگی می کند و در خشکی تخم می گذارد و نیز در خشکی جوجه می آورد، از صید (در ) دریا محسوب می شود؛ و هر پرنده ای که در خشکی به سر می برد و در دریا تخم می گذارد، صید (در) دریا به حساب می آید.

213) - از زید شحّام روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «حلال گردانید برای شما شکار و دریا را و خوراک آن متاعی است برای شما»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور ماهی های نمک زده و شوریده است و (نیز) آن چه که می توان به عنوان زاد و نوشه همراه بُرد، بنا بر این اگر آن نمک زده نباشد، متاع خواهد بود (که در همان لحظات استفاده و مصرف می شود).

ص: 713

1061 / [214]- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ جَعَلَ اَللّهُ اَلْکَعْبَهَ اَلْبَیْتَ اَلْحَرامَ قِیاماً لِلنّاسِ ﴾ قَالَ: و جَعَلَهَا اَللَّهُ لِدِینِهِمْ وَ مَعَایِشِهِمْ. (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَ إِنْ تَسْئَلُوا عَنْها حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْها وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿ 101 ﴾ قَدْ سَأَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِها كافِرِينَ ﴿ 102 ﴾ ما جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَ لا سائِبَةٍ وَ لا وَصِيلَةٍ وَ لا حامٍ وَ لكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ ﴾ ﴿ 103 ﴾

1062 / [215]- عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ:

کَتَبَ إِلَیَّ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ - وَ کَتَبَ فِی آخِرِهِ- : ﴿ أَوَ لَمْ تُنْهَوْا عَنْ کَثْرَهِ اَلْمَسَائِلِ ﴾ ؟

فَأَبَیْتُمْ أَنْ تَنْتَهُوا إِیَّاکُمْ وَ ذَاکَ فَإِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِکَثْرَهِ سُؤَالِهِمْ فَقَالَ اَللَّهُ تَبارَکَ وَ تَعالی: ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ ﴾- إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا کافِرِینَ. ﴾ (2)

ص: 714


1- عنه بحار الأنوار: 65/99 ح 43 و وسائل الشيعة : 60/11 ح 14339، و البرهان في تفسير القرآن : 532/2 ح 1، و نور التقنين: 680/1 ح 396 .
2- عنه البحار الأنوار: 221/1 ح 2،و 183/23 ح 44 ، و البرهان في تفسير القرآن: 534/2 ح 3، و نور الثقلين : 681/1 ح 381، و کذا في البحار: 224/1 ح 16 نقلاً عن كتاب جعفر بن محمّد بن شُريح، عن حُميد بن شُعيب بإسناده عن أبی عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير. و يأتي الحديث ايضاً في سورة النحل، الحديث 33.

214) - از ابان بن تغلب روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: ( منظور از) «خداوند، کعبه را وسیله ای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است» (چیست)؟

فرمود: خداوند آن را برای (آشنا شدن به معارف و احکام) دین و امر معیشت زندگی قرار داده است.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! از چیز هایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد، شما را ناراحت می کند و اگر به هنگام نزول قرآن، از آن ها سؤال کنید، برای شما آشکار می شود، خداوند آن ها را بخشیده (و نادیده گرفته) است و خداوند آمرزنده و بردبار است (101) همانا گروهی قبل از شما آن ها درخواست را کردند و پس از آن کافر گشتند. (102) فرمایش خداوند متعال: خداوند هیچ گونه «بحیره» و «سائبه» و «وصیله» و «حام» قرار نداده است (1) ولی کسانی که کافر شدند، بر خدا دروغ می بندند و بیشتر آن ها نمی فهمند! (103)

215) - از احمد بن محمّد روایت کرده است، که گفت:

به امام رضا علیه السلام نامه ای نوشتم و حضرت در آخر آن مرقوم فرمود: آیا از زیاد سؤال کردن دست بر نمی دارید؟ خودداری کنید و از سؤال نمودن (زیاد و بی مورد) دست بردارید، از چنین کاری دوری کنید، به درستی که (برخی از ) انسان های گذشته به خاطر سؤال (های زیاد و بی مورد) به هلاکت رسیدند و

ص: 715


1- اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلی است که در زمان جاهلیت، به دلایلی حرام می دانستند و این بدعت، در اسلام ممنوع شد، آن حیوانات عبارتند از «بحيرة» ، شتر ماده ای است که پنج شکم زائیده باشد - مجمع البحرين: ح 1 ص 157 - «سائبة»، شتر ماده ای که در جاهلیت نذر می کردند و دَه شکم زائیده - فرهنگ جدید عربی فارسی : ص 266 - «وصيفة». گوسفند ماده ی ست که شش شکم زائیده باشد - مجمع البحرين ح 3 ص 508 - «حام»، شهر نری می باشد که زمان جاهلیت آن را هم حلال نمی دانستند - ذیل حدیث بعدی -.

1063 / [216]- مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ ما جَعَلَ اَللّهُ مِنْ بَحِیرَهٍ وَ لا سائِبَهٍ وَ لا وَصِیلَهٍ وَ لا حَامٍ ﴾ قَالَ: ﴿ وَ إِنَّ أَهْلَ اَلْجَاهِلِیَّهِ کَانُوا إِذَا وَلَدَتِ اَلنَّاقَهُ وَلَدَیْنِ فِی بَطْنٍ قَالُوا: وَصَلَتْ، فَلاَ یَسْتَحِلُّونَ ذَبْحَهَا وَ لاَ أَکْلَهَا وَ إِذَا وَلَدَتْ عَشْراً جَعَلُوهَا سَائِبَهً فَلاَ یَسْتَحِلُّونَ ظَهْرَهَا وَ لاَ أَکْلَهَا، وَ اَلْحَامُ: فَحْلُ اَلْإِبِلِ لَمْ یَکُونُوا یَسْتَحِلُّونَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یُحَرِّمْ شَیْئاً مِنْ هَذَا. ﴾ (1)

1064 / [217] - عَنْ أَبِی اَلرَّبِیعِ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلسَّائِبَهِ؟

فَقَالَ: ﴿ هُوَ اَلرَّجُلُ یُعْتِقُ غُلاَمَهُ وَ یَقُولُ لَهُ: اِذْهَبْ حَیْثُ شِئْتَ لَیْسَ لِی مِنْ مِیرَاثِکَ شَیْءٌ وَ لاَ عَلَیَّ مِنْ جَرِیرَتِکَ شَیْءٌ وَ یُشْهِدُ عَلَی ذَلِکَ شَاهِدَاً. ﴾ (2)

1065 / [218] - عَنْ عَمَّارِ بْنِ أَبِی اَلْأَحْوَصِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلسَّائِبَهِ؟

فَقَالَ: ﴿ اُنْظُرْ فِی اَلْقُرْآنِ فَمَا کَانَ فِیهِ ﴿ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ ﴾ (3) ، فَتِلْکَ یَا عَمَّارُ!

ص: 716


1- عنه بحار الأنوار: 199/9 ح 56 و 145/64 ذيل ح 1 أشار إليه، و وسائل الشيعة : 427/12 ح 5، و البرهان في تفسير القرآن : 535/2 ح 2 . معاني الأخبار : 148 ح 1 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 61/25 ح 31179، و البحار : 145/64 ح 1 .
2- عنه بحار الأنوار: 204/104 ذيل ح 5 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 535/2 ح 3. الكافي : 171/7 ح 6 ،من لا يحضره الفقيه : 136/3 ح 3502، تهذيب الأحكام: 256/8 ح 162، الاستبصار : 26/4 ح 2 بتفاوت يسير فيها عنها وسائل الشيعة : 64/23 ح 29113، و 77 ح 29143 ، معاني الأخبار: 240 1 بتفاوت عنه البحار : 204/104 ح 5.
3- سورۀ النساء : 114/4 ، و مجادلة : 3/58.

(ادامه ترجمه حدیث قبل) خداوند فرموده است: «ای کسانی که ایمان آورده اید! از چیز هایی سؤال نکنید که اگر برای شما آشکار گردد، شما را ناراحت کند! ... سپس با آن به مخالفت برخاستند و کافر شدند»، (ممکن است شما هم چنین سرنوشتی پیدا کنید.)

216) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «خداوند هیچ گونه بحیره و سائبه و وصیله و حام قرار نداده است» فرمود: مردم زمان جاهلیّت به ماده شتری که دو قلو می زائید، می گفتند: به هم پیوسته (بالغ شده) و کشتن و خوردنش را حلال نمی دانستند و چون ده بار می زایید آن را «سائبه» می دانستند و با آن سواری و باربری نمی کردند و خوردن گوشت و شیر آن را بر خود حلال نمی پنداشتند و «حامّ» شتر نری بود که بر ماده می جهید؛ که آن را هم حلال نمی دانستند و خداوند این آیه را نازل فرمود: که خداوند هیچ کدام از این موارد را حرام نکرده است.

217) - از ابو الربيع روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ «سائبة» سؤال شد؟ فرمود: مردی است که غلام (زر خرید) خود را آزاد می کند سپس به او می گوید: هر کجا خواستی برو من چیزی از اموال تو را ارث نخواهم گرفت، اگر هم جنایتی را مرتکب شوی چیزی بر من نخواهد بود و فرد یا افرادی را بر این جریان شاهد قرار می دهد.

218) - از عمّار بن ابی احوص روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ «سائبة» سؤال کردم؟

فرمود: در (آیات شریفه) قرآن دقت کن، پس ای عمّار! هر جا «پس آزاد گرداندن رقبه (انسانی)» بوده باشد.

ص: 717

اَلسَّائِبَهُ اَلَّتِی لاَ وَ لاَءَ لِأَحَدٍ مِنَ اَلنَّاسِ عَلَیْهَا إِلاَّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَا کَانَ وَلاَؤُهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَهُوَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، وَ مَا کَانَ وَلاَؤُهُ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَإِنَّ وَلاَءَهُ لِلْإِمَامِ وَ جِنَایَتَهُ عَلَی اَلْإِمَامِ وَ مِیرَاثَهُ لَهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. ﴾

قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ اَلْبَحِیرَهُ إِذَا وَلَدَتْ وَ وَلَدَ وَلَدُهَا بُحِرَتْ. ﴾ (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا شَهادَةُ بَيْنِكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ ءَاخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ لا نَكْتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ الْآثِمِينَ ﴾ ﴿ 106 ﴾

1066 / [219] - عَنْ أَبِی أُسَامَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا شَهادَهُ بَیْنِکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ اَلْمَوْتُ ﴾ -إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - ﴿ أَوْ ءَاخَرانِ مِنْ غَیْرِکُمْ ﴾ قَالَ: هُمَا کَافِرَانِ ، قُلْتُ فَقَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ ﴾ قَالَ: مُسْلِمَانِ. (2)

ص: 718


1- عنه بحار الأنوار: 199/9 ح 56، و 146/64 ح 3 القطعة الأخيرة منه، و 204/104 ح 6، و وسائل الشيعة: 62/24 ح 31182. و البرهان في تفسير القرآن: 535/2 ح 4 و 5 و نور الثقلين: 684/1 ح 411 القطعة الثانية منه. الكافي : 171/7 ح 1، بتفاوت بيسیر، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 136/3 ح 3504، و تهذيب الأحكام: 256/8 ح 163 و 395/9 ح 17، و الاستبصار 26/4 ح 3 ، و 199 ح 3، عنهم وسائل الشيعة : 23/ 77 ح 29142 و 248/26 ح 32935 .
2- عنه بحار الأنوار: 308/104 ح 26، و وسائل الشيعة : 313/19 ح 24677، و البرهان فی تفسير القرآن 539/2 ح 6 . الکافي: 3/7 ح 1، من لا يحضره الفقيه: 192/4 ح 5424 بإسناده عن أبي الصبّاح الکناني، تهذيب الأحكام: 179/9 بتفاوت بسير في الجميع، منهم وسائل الشیعة : 309/19 ح 24670.

منظور از «سائبه» آن کسی است که از طرف هیچ شخصی بر او ولایتی نباشد، مگر تنها ولایت خداوند او رسول و اولى الأمر علیهم السلام) و هر کسی ولایت خدا بر او باشد، پس ولایت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را نیز دارد و هر کسی که ولایت رسول برایش باشد، ولایت و وراثت امام (معصوم) را نیز دارا می باشد.

و گفته است که امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از «بَحيرَة» هنگامی است که بچۀ بچۀ حیوان (نوه اش) زایمان کند، که گوش های آن حیوان را شکاف می دادند.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد، یا اگر مسافرت کردید و مصیبت مرگ شما را فرا گرفت، (و مسلمانی نیافتید) دو نفر از غیر خود تان را به گواهی بطلبید و اگر هنگام ادای شهادت، در صداقت آن ها شک کردید، آن ها را بعد از نماز نگاه می دارید تا سوگند یاد کنند که ما حاضر نیستیم حق را به چیزی بفروشیم، هر چند در مورد خویناوندان ما باشد! و شهادت خداوند را کتمان نمی کنیم که از گناهکاران خواهیم بود. (106)

219) - از ابو اسامه روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند: «ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید دو نفر عادل را برای وصیت خود شاهد قرار دهید» سؤال کردم؟

فرمود: آن دو نفر از کفّار (یهود و یا نصارا) باشند.

گفتم: (منظور از) فرمایش خداوند متعال: «دو نفر عادل از خود تان»، چیست؟

فرمود: از مسلمانان باشند.

ص: 719

1067 / [220] - عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ :﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ءَامَنُوا شَهادَهُ بَیْنِکُمْ ﴾ -إِلَی- ﴿ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَیْرِکُمْ ﴾ فَقَالَ: هُمَا کَافِرَانِ. (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ فَإِنْ عُثِرَ عَلى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْماً فَآخَرانِ يَقُومانِ مَقامَهُما مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْأَوْلَيانِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ لَشَهادَتُنا أَحَقُّ مِنْ شَهادَتِهِما وَ مَا اعْتَدَيْنا إِنَّا إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿ 107 ﴾ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَلى وَجْهِها أَوْ يَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْمَعُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ ﴾ ﴿ 108 ﴾

1068 / [221]- عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ رَجُلٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: ﴿ یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا شَهادَةُ بَیْنِكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِیَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَیْرِكُمْ ﴾ ؟

فَقَالَ: ﴿ اللَّذَانِ مِنْكُمْ مُسْلِمَانِ وَ اللَّذَانِ مِنْ غَیْرِكُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا

ص: 720


1- عنه بحار الأنوار: 318/104 ح 37، و وسائل الشيعة : 19/ 314 ح 24678 ، و البرهان في تفسير القرآن : 539/2 ح 7.

220)- از زید از زید شحام روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «ای کسانی که ایمان آورده اید! شاهدی در بین خود تان (قرار دهید)» - تا پایان - «یا دو نفر از غیر خود تان»، سؤال کردم؟

فرمود: آن دو نفر از کفّار (یهود و یا نصارا) باشند.

فرمایش خداوند متعال: و اگر اطلاعی حاصل شود که آن دو، مرتکب گناهی شده اند، دو نفر از کسانی که نسبت به میت، اولی هستند، به جای آن ها قرار می گیرند و به خدا سوگند یاد می کنند که گواهی ما، از گواهی آن دو، به حق نزدیک تر است و ما تجاوزی نکرده ایم که اگر چنین کرده باشیم، از ظالمان خواهیم بود (107) این کار نزدیک تر است به این که آنان گواهی به حق دهند و یا (از مردم) بترسند که سوگند هایی جای سوگند های آن ها را بگیرد از (مخالفت) خدا بپرهیزید و به فرمان او گوش فرا دهید، خداوند جمعیّت فاسقان را هدایت نمی کند. (108)

22 - از علی بن سالم به نقل از مردی روایت کرده است که :گفت از امام صادق علیه السلام اللّه درباره فرمایش خدای عزوجل: برای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد در موقع وصیت باید دو نفر عادل را از بین خود تان و یا از غیر خود تان قرار دهید سؤال کردم؟ :فرمود آن دو شاهد از شما باید مسلمان باشند و اما دو شاهد از غیر شما باید از اهل کتاب باشند پس اگر از اهل کتاب یافت نشد از مجوب باشند؛ چون رسول خدام در مورد جزیه و مالیات برنامه اهل کتاب را نیز درباره مجوب اجرا نمود.

ص: 721

مِنْ أَهْلِ اَلْکِتَابِ فَمِنَ اَلْمَجُوسِ ، لِأَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: وَ سُنُّوا فِی اَلْمَجُوسِ سُنَّهَ أَهْلِ اَلْکِتَابِ فِی اَلْجِزْیَهِ، قَالَ: ذَلِکَ إِذَا مَاتَ اَلرَّجُلُ بِأَرْضِ غُرْبَهٍ فَلَمْ یَجِدْ مُسْلِمَیْنِ أَشْهَدَ رَجُلَیْنِ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتَابِ یُحْبَسَانِ مِنْ بَعْدِ اَلصَّلاهِ فَیُقْسِمانِ بِاللّهِ: لا نَشْتَرِی بِهِ ثَمَناً » قَلِیلاً « وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی وَ لا نَکْتُمُ شَهادَهَ اَللّهِ إِنّا إِذاً لَمِنَ اَلْآثِمِینَ ﴾

قَالَ: وَ ذَلِکَ إِنِ اِرْتَابَ وَلِیُّ اَلْمَیِّتِ فِی شَهَادَتِهِمَا: ﴿ فَإِنْ عُثِرَ عَلی أَنَّهُمَا اِسْتَحَقّا إِثْماً ﴾ یَقُولُ: شَهِدَا بِالْبَاطِلِ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَنْقُضَ شَهَادَتَهُمَا حَتَّی یَجِیءَ شَاهِدَانِ فَیَقُومَانِ مَقَامَ اَلشَّاهِدَیْنِ اَلْأَوَّلَیْنِ ﴿ فَیُقْسِمانِ بِاللّهِ لَشَهادَتُنا أَحَقُّ مِنْ شَهادَتِهِما وَ مَا اِعْتَدَیْنا إِنّا إِذاً لَمِنَ اَلظّالِمِینَ ﴾ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ نَقَضَ شَهَادَهَ اَلْأَوَّلِینَ، لَوْ جَازَتْ شَهَادَهُ اَلْآخَرَیْنِ یَقُولُ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یَأْتُوا بِالشَّهادَهِ عَلی وَجْهِها أَوْ یَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَیْمانٌ بَعْدَ أَیْمنِهِمْ ﴾ . ﴾ (1)

1069 / [222]- عَنْ اِبْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: ﴿ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ اَلْمَوْتُ حِینَ اَلْوَصِیَّهِ اِثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ أَوْ ءَاخَرانِ مِنْ غَیْرِکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ اَللَّذَانِ مِنْکُمْ مُسْلِمَانِ، وَ اَللَّذَانِ مِنْ غَیْرِکُمْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتَابِ ، فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا مِنْ أَهْلِ اَلْکِتَابِ فَمِنَ اَلْمَجُوسِ ، لِأَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: سُنُّوا بِهِمْ

ص: 722


1- عنه بحار الأنوار: 318/104 ح 28 ، و البرهان في تفسير القرآن : 540/2 ح 8، و مستدرك الوسائل : 101/12 ح 12530 قطعة منه ، و 105/14 ح 16219 . الكافي : 4/7 ح 6 بإسناده عن يحيى بن محمّد قال: سألت أبا عبد اللّه علیه السلام، من لا يحضره الفقيه : 47/3 ح 3300 باسناده عن أحمد بن عمر قال: سألته، و 192/4 ح 5436 عن يحيى بن محمّد، و نحوه تهذيب الأحكام: 178/9 ح 1 ، عنهم وسائل الشيعة : 311/19 ح 24674 ، و 390/27 ح 34029 ، فقه القرآن : 318/2 (باب من تجوز شهادته في الوصيّة).

و آن چنین است که اگر مرد (مسلمانی) در سرزمینی غریب فوت نماید و مسلمانی را برای شاهد قرار دادن پیدا نکرد، می تواند دو مرد از اهل کتاب را شاهد قرار دهد، که برای اجرای سوگند، موقع نماز نگهداری می شوند و چون نماز پایان یافت به خدای عزّ و جلّ سوگند یاد می کنند: «ما حاضر نیستیم حق را به چیزی بفروشیم، هر چند در مورد حقّ خویشاوندان ما باشد! و شهادت خداوند را کتمان نمی کنیم، که اگر کتمان کنیم از گناهکاران خواهیم بود!».

و فرمود: این حالت در وقتی انجام می شود که اولیای میّت نسبت به شهادت دادن آن دو نفر شک پیدا کنند، پس اگر نتوانستند ثابت کنند که شهادت آنان باطل و بدون واقعیت می باشد، حق ندارند که شهادت آنان را نقض و مردود کنند، تا زمانی که دو شاهد دیگر بیایند و به جای آن دو شاهد شهادت بدهند در این صورت به خداوند سوگند یاد می کنند گواهی ما از گواهی آن دو به حق نزدیک تر است و ما در شهادت خود تجاوزی نکرده ایم که اگر چنین کرده باشیم از ظالمان خواهیم بود»؛ و موقعی که چنین شهادتی را بدهند، شهادت دو نفر اول نقض و باطل می گردد و شهادت این دو نفر بعدی پذیرفته می شود؛ زیرا که خداوند می فرماید: «این کار نزدیک تر است به این که آنان گواهی به حق دهند، (و از خدا و یا از مردم) بترسند که (دروغ شان فاش گردد و) سوگند هایی جای سوگند های آن ها را بگیرد».

222) - از ابن فضیل روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید دو نفر عادل را از بین خود تان و یا از غیر خود تان برای وصیت خود شاهد قرار دهید» سؤال کردم؟

فرمود: آن دو شاهد از شما، مسلمان باشند و اما دو شاهد از غیر شما، از اهل کتاب ،(يهود، نصارا) باشند، پس اگر از اهل کتاب پیدا نکردید، از اهل مجوس باشند؛ چون رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: دربارۀ آنان سنت و سیرۀ اهل کتاب را جاری کنید.

ص: 723

سُنَّهَ أَهْلِ اَلْکِتَابِ وَ ذَلِکَ إِذَا مَاتَ اَلرَّجُلُ [اَلْمُسْلِمُ] بِأَرْضِ غُرْبَهٍ [فَطَلَبَ رَجُلَیْنِ مُسْلِمَیْنِ یُشْهِدُهُمَا عَلَی وَصِیَّهٍ فَلَمْ یَجِدْ مُسْلِمَیْنِ یُشْهِدُهُمَا فَرَجُلَیْنِ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتَابِ . (1)

1070 / [223]- قَالَ حُمْرَانُ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

﴿ وَ اَللَّذَانِ مِنْ غَیْرِکُمْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتَابِ ، وَ إِنَّمَا ذَلِکَ إِذَا مَاتَ اَلرَّجُلُ اَلْمُسْلِمُ فِی أَرْضِ غُرْبَهٍ فَطَلَبَ رَجُلَیْنِ مُسْلِمَیْنِ یُشْهِدُهُمَا عَلَی وَصِیَّهٍ] فَلَمْ یَجِدْ مُسْلِمَیْنِ فَلْیُشْهِدْ رَجُلَیْنِ ذِمِّیَّیْنِ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتَابِ مَرْضِیَّیْنِ عِنْدَ أَصْحَابِهِمَا. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ ﴾ ﴿ 109 ﴾

ص: 724


1- عنه بحار الأنوار: 319/104 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن : 540/2 ح 9، و مستدرك الوسائل : 101/11 ذيل ح 12530 أشار إليه، و 106/14 ح 16220 بتفاوت. الكافي : 4/7 ح 6 بإسناده عن يحيى بن محمّد قال : سألت أبا عبد اللّه علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 192/4 ح 5436، و نحوه تهذيب الأحكام: 178/9 ح 1 ، عنهم وسائل الشيعة : 311/19 ح 24674 ، فقه القرآن : 318/2 ( باب من تجوز شهادته في الوصيّة).
2- عنه بحار الأنوار: 319/104 ح 29، و البرهان في تفسير القرآن : 540/2 ح 10، و مستدرك الوسائل : 106/14 ذيل ح 16220. الكافي : 399/7 ح 8، بإسناده عن حمزة بن حُمران، عن أبی عبد اللّه علیه السلام قال : سألته، بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 47/3 ح 3300 عن الحسن بن علي الوشّاء، عن أحمد بن عمر قال : سألته، و تهذيب الأحكام : 179/9 ح 4 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 312/19 ح 24675 ، و 390/27 ح 34029 ، عوالي اللئالي : 529/3 ح 6، فقه :القرآن : 317/2 (باب من تجوز شهادته في الوصيّة) كلاهما نحو الكافي.

و این در وقتی است که مرد مسلمانی در سرزمینی غریب فوت نماید و مسلمانی را برای شاهد قرار دادن بر وصیت، پیدا نکند، پس می تواند دو مرد از اهل کتاب را شاهد قرار دهد.

223) - از حمران روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آن دو شاهد از شما، باید مسلمان باشند و اما دو شاهد از غیر شما، باید از اهل کتاب باشند؛ و این در موقعیتی است که مرد (یا زن) مسلمانی در سرزمینی غریب فوت نماید و مسلمانی را برای شاهد قرار دادن بر وصیت او پیدا نکنند، پس می توانند دو نفر مرد از اهل کتاب را - که در ذمّه اسلام باشند - شاهد قرار دهند که نزد اصحاب و هم کیشان خود مورد اعتماد بوده باشند.

فرمایش خداوند متعال: (بترسید از) روزی که خداوند، پیامبران را جمع می نماید و به آنان می گوید: (در برابر دعوت شما) چه پاسخی به شما داده شد؟ گویند: ما چیزی نمی دانیم، تو ،خود از همه اسرار نهان آگاه هستی. (109)

ص: 725

1071 / [224]- عَنْ یَزِیدَ اَلْکُنَاسِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ یَوْمَ یَجْمَعُ اَللّهُ اَلرُّسُلَ فَیَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ یَقُولُ مَا ذَا أُجِبْتُمْ فِی أَوْصِیَائِکُمُ اَلَّذِی خَلَّفْتُمْ عَلَی أُمَّتِکُمْ ﴾ ؟

قَالَ: فَیَقُولُونَ: لاَ عِلْمَ لَنَا بِمَا فَعَلُوا مِنْ بَعْدَنَا. (1)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ ءَامِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي قالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ ﴿ 111 ﴾ إِذْ قالَ الْحَوارِيُّونَ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ قالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴾ ﴿ 112 ﴾

1072 / [225]-عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یُوسُفَ اَلصَّنْعَانِیِّ ، عَنْ أَبِیهِ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِذْ أَوْحَیْتُ إِلَی اَلْحَوارِیِّینَ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ أُلْهِمُوا ﴾ (2)

ص: 726


1- عنه بحار الأنوار: 283/7 ذيل ، أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 542/2 ح 4. تفسير القمّي 190/1 بإسناده عن العلاء بن العلاء عن محمّد، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار : 280/7 ح 2 بتفاوت يسير، الكافي : 338/8 ح 535 عنه تأويل الآيات القاهرة: 167 ( سورۀ المائدة)، و البحار : 2837 ح 5.
2- عنه بحار الأنوار: 274/14 ح 5، و 68/ 235 و وسائل الشيعة : 314/19 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن : 544/2 ح 6، و نور الثقلين: 689/1 ح 329.

224) - از یزید کُناسی روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون این آیه: «روزی که خداوند رسولان را جمع می نماید و به آنان می گوید: چه پاسخ و جوابی داده شدید؟ گویند ما علم و اطلاعی نداریم»، سؤال کردم؟

فرمود: (روز قیامت که خداوند) دربارۀ (برخورد با) اوصيا و جانشینان (رسولش)، سؤال کند، چه جوابی خواهید داشت؟

گفت: خواهند گفت: علم و اطلاعی نداریم که (امّت ما) بعد از ما، (با آنان) چه کرده اند.

فرمایش خداوند متعال: و (به یاد آور) زمانی را که به حواریون وحی فرستادم که: به من و فرستادۀ من، ایمان بیاورید، آن ها گفتند: ایمان آوردیم و گواه باش که ما مسلمان هستیم (111) در آن هنگامی که حواریون گفتند: ای عیسی بن مریم! آیا پروردگارت می تواند مائده ای از آسمان بر ما نازل نماید؟ او گفت: از (خشم و عذاب) خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید. (112)

225) - از محمّد بن یوسف صنعانی، به نقل از پدرش، رویت کرده، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و (بیاد آور) زمانی را که به حواريّون وحی فرستادم» سؤال کردم؟

فرمود: به آنان الهام می شد.

ص: 727

1073 / [226]- عَنْ یَحْیَی اَلْحَلَبِیِّ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿ هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ ﴾ ؟

قَالَ: ﴿ قَرَأْتُهَا هَلْ تَسْتَطِیعُ رَبَّکَ یَعْنِی هَلْ تَسْتَطِیعُ أَنْ تَدْعُو رَبَّکَ ﴾ ؟ (1)

1074 / [227]- عَنْ عِیسَی اَلْعَلَوِیِّ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلْمَائِدَهُ اَلَّتِی نَزَلَتْ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ مُدَلاَّهً بِسَلاَسِلَ مِنْ ذَهَبٍ عَلَیْهَا تِسْعَهُ أَلْوَانِ أَرْغِفَهٍ. ﴾ (2)

1075 / [228]- عَنِ اَلْفَیْضِ بْنِ اَلْمُخْتَارِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ لَمَّا أُنْزِلَتْ اَلْمَائِدَهُ عَلَی عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ لِلْحَوَارِیِّینَ: لاَ تَأْکُلُوا مِنْهَا حَتَّی آذَنَ لَکُمْ، فَأَکَلَ مِنْهَا رَجُلٌ مِنْهُمْ، فَقَالَ بَعْضُ اَلْحَوَارِیِّینَ : یَا رُوحَ اَللَّهِ أَکَلَ مِنْهَا فُلاَنٌ، فَقَالَ لَهُ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ: أَکَلْتَ مِنْهَا ﴾ ؟

قَالَ لَهُ: ﴿ لاَ، فَقَالَ اَلْحَوَارِیُّونَ: بَلَی وَ اَللَّهِ! یَا رُوحَ اَللَّهِ! ، لَقَدْ أَکَلَ مِنْهَا. ﴾

فَقَالَ لَهُ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ صَدِّقْ أَخَاکَ وَ کَذِّبْ بَصَرَکَ. ﴾ (3)

1076 / [229]- عَنْ عِیسَی اَلْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اَلْمَائِدَهُ اَلَّتِی نَزَلَتْ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ مُدَلاَّهً بِسَلاَسِلَ مِنْ ذَهَبٍ عَلَیْهَا تِسْعَهُ أَلْوَانِ أَرْغِفَهٍ. ﴾ (4)

ص: 728


1- عنه بحار الأنوار: 248/14 ح 34، و البرهان : 545/22 ح 1، و نور الثقلين: 689/1 ح 330.
2- عنه بحار الأنوار: 236/14 ح 9 و 249 ذيل ح 36 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 545/2 ح 2، و نور الثقلين : 689/1 ح 331. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 185 ح 228، عنه البحار : 248/14 ح 36 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 408 ( الفصل الثاني في ولادة عيسى علیه السلام).
3- عنه بحار الأنوار: 235/14 ح 7، و وسائل الشيعة : 296/12 ح 16344 ، و البرهان في تفسير القرآن : 545/2 ح 3 . مستدرك الوسائل : 425/12 ح 14512 ، عن علي بن الحسين المسعودي، في إثبات الوصيّة .
4- عنه بحار الأنوار: 236/14 ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن : 545/2 ح 4 .

226) - از یحیی حلبی روایت کرده است، که گفت:

که او فرمایش خداوند: ﴿ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ ﴾ را «هل تستطيع ربك» (كه فعل مضارع مغایب «یستطیع» را به شکل مضارع مخاطب «تستطيع») قرائت کرده است، به این معنا که آیا توان داری پروردگارت را بخوانی؟

227) - از عیسی علوی، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: مانده و سفره ای که (از طرف خداوند متعال) برای بنی اسرائیل نازل شد، به وسیله زنجیر هایی از طلا آویزان بود که در آن نُه عدد ماهی و نُه عدد نان قرار داشت.

228) - از فیض بن مختار روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: موقعی که مائده بر عیسی علیه السلام نازل شد، به حواریّون فرمود: از آن نخورید تا اجازه خوردن صادر گردد، پس یکی از افراد، از (غذا های) آن خورد.

و بعضی از حواریّون گفتند: ای روح خدا! فلانی از آن خورد، پس عیسی علیه السلام به آن شخص فرمود: آیا از آن خوردی؟

گفت: نه (نخوردم). حواریّون اظهار داشتند: بلی، ای روح خدا! به خدا سوگند! او خورده است.

پس عیسی علیه السلام به آنان فرمود: برادر تان را (در گفتارش) تصدیق نمایید و چشمان خود را تکذیب کنید.

229) - از عیسی علوی ،به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: مائده و سفره ای که بر بنی اسرائیل نازل شد، به وسیلهٔ زنجیر هایی از طلا آویزان بود، که در آن نُه عدد ماهی و نُه عدد نان قرار داشت.

ص: 729

1077 / [230]- عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ إِنَّ اَلْخَنَازِیرَ مِنْ قَوْمِ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ سَأَلُوا نُزُولَ اَلْمَائِدَهِ، فَلَمْ یُؤْمِنُوا بِهَا فَمَسَخَهُمُ اَللَّهُ خَنَازِیرَ. ﴾ (1)

1078 / [231]- عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بُنْدَارَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ کَانَتِ اَلْخَنَازِیرَ قَوْمٌ مِنَ اَلْقَصَّارِینَ، کَذَّبُوا بِالْمَائِدَهِ فَمُسِخُوا خَنَازِیرَ. ﴾ (2)

قَوْلُهُ تَعَالَى: ﴿ وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ ءَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما فِي نَفْسِي وَ لا أَعْلَمُ ما فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ ﴾ ﴿ 116 ﴾

ص: 730


1- عنه بحار الأنوار. 236/14 ح 10، و وسائل الشيعة : 111/24 ح 30105، و البرهان في تفسير القرآن : 54506 ح 5. و نور الثقلین : 690/1 ح 332. الكافي : 246/6 ضمن ح 14 بإسناده عن محمّد بن الحسن الأشعري، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، الخصال: 493/2 ضمن ح 1 إسناده عن علي بن أسباط ، عن عليّ بن جعفر، عن مغيرة، عن أبي عبد اللّه، عن أبيه، عن جدّه علیهم السلام، و نحوه مسائل علىّ بن جعفر علیه السلام: 335 ح 828، و تهذيب الأحكام : 39/9 ح 166، نحو الكافي عنهما وسائل الشيعة : 106/24 ح 30095.
2- عنه بحار الأنوار: 55/14 فيه : عبد الصمد بن برار و 236 ح 11. فيه: عبد الصمد بن بذار، و وسائل الشيعة: 112/24 ح 20106، و البرهان في تفسير القرآن: 545/2 ح 6، و نور الثقلين: 690/1 ح 333.

230) - از فضیل بن یسار روایت کرده است، که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: عده ای از قوم حضرت عیسی علیه السلام از آن حضرت درخواست نزول مائده (آسمانی) کردند (تا با توجه با آن، ایمان آورند) ولی (بعد از نزول مائده) ایمان نیاوردند، پس در نتیجه خداوند آنان را به شکل خنزیر و خوک تبدیل و مسخ نمود.

231) - از عبد الصمد بن بندار روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام شنیدم که می فرمود: خنزیر ها افرادی از اشخاص «قَصّارین» رخت شویان و تمیز کنندگان بودند، که مائده (آسمانی) را تکذیب کردند (و ایمان نیاوردند)، پس خداوند آنان را به شکل خنزیر و خوک تبدیل و مسخ نمود.

فرمایش خداوند متعال: و زمانی که خداوند به عیسی بن مریم فرمود: آیا توبه مردم گفتی که من و مادرم را به عنوان دو معبود غیر از خداوند (یکتا) انتخاب کنید؟! او گوید: تو منزّه هستی! من حق ندارم آن چه را که شایستۀ من نیست، بگویم، اگر چنین سخنی را گفته باشم، تو می دانی، تو از آن چه در روح و جان من است، آگاهی و من از آن چه در ذات پاک تو می باشد. آگاه نیستم، به درستی که تو از تمام اسرار و پنهان ها با خبر هستی. (116)

ص: 731

1079 / [232]- عَنْ ثَعْلَبَهَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لِعِیسَی: ﴿ ءَأَنْتَ قُلْتَ لِلنّاسِ اِتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اَللّهِ ﴾ قَالَ: ﴿ لَمْ یَقُلْهُ وَ سَیَقُولُهُ، إِنَّ اَللَّهَ إِذَا عَلِمَ أَنَّ شَیْئاً کَائِنٌ أَخْبَرَهُ عَنْهُ خَبَرُ مَا قَدْ کَانَ. ﴾ (1)

1080 / [233]- عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلُ اَللَّهِ لِعِیسَی : ﴿ ءَأَنْتَ قُلْتَ لِلنّاسِ اِتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اَللّهِ ﴾ قَالَ اَللَّهُ بِهَذَا اَلْکَلاَمِ؟

فَقَالَ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ أَمْراً أَنْ یَکُونَ قَصَّهُ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ کَأَنْ قَدْ کَانَ. ﴾ (2)

1081 / [234] - عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ تَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَ لا أَعْلَمُ ما فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلاّمُ اَلْغُیُوبِ. ﴾

قَالَ: ﴿ إِنَّ اِسْمَ اَللَّهِ اَلْأَکْبَرَ ثَلاَثَهٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً فَاحْتَجَبَ اَلرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مِنْهَا بِحَرْفٍ فَمِنْ ثَمَّ لاَ یَعْلَمُ أَحَدٌ مَا فِی نَفْسِهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْطَی آدَمَ اِثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً فَتَوَارَثَتْهَا اَلْأَنْبِیَاءُ حَتَّی صَارَتْ إِلَی عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَذَلِکَ قَوْلُ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ تَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی ﴾ یَعْنِی اِثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً مِنَ اَلاِسْمِ اَلْأَکْبَرِ یَقُولُ: أَنْتَ عَلَّمْتَنِیهَا فَأَنْتَ تَعْلَمُهَا ﴿ وَ لا أَعْلَمُ ما فِی نَفْسِکَ ﴾ یَقُولُ:

ص: 732


1- عنه بحار الأنوار : 200/9 ح 59 ، و 236/14 ح ،12 و البرهان في تفسير القرآن : 548/2 ح 2، و نور الثقلين : 692/1 ح 443 .
2- عنه بحار الأنوار : 200/9 ذيل ح 59 و 236/14 ح 13 ، و البرهان في تفسير القرآن : 548/2 ح 3، نور الثقلين: 692/1 ح 444 .

232) - از ثعلبة بن میمون، به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده که گفت امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی، به عیسی علیه السلام: «آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را به عنوان دو خدا غیر از خداوند برگزینند؟» :فرمود هنوز خداوند چنین مطلبی را نگفته بود بلکه در آینده می گوید؛ همانا خداوند موقعی که بداند جریانی اتفاق می افتد از آن به عنوان این که واقع شده، خبر می دهد.

233) - از سلیمان بن خالد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فرمایش خداوند متعال به حضرت عیسی: «آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را به عنوان دو خدا غیر از خداوند، برگزینند؟» چگونه بوده است؟ فرمود: به درستی که اگر خداوند موردی را اراده کند که واقع شود و هنوز واقع نشده، مثل این است که واقع شده است (یعنی حتمی و قطعی خواهد بود).

234) - از جابر جعفی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه شریفه «تو آن چه درون من هست را می دانی، ولى من نمی دانم در وجود تو چه می باشد؛ به درستی که تو بسیار علم غیب می دانی»، فرمود: به درستی که اسم اکبر خداوند دارای هفتاد و سه حرف می باشد و . پروردگار تبارک و تعالی یکی از آن حرف ها را محجوب و مستور نمود و به همین خاطر کسی نمی داند که در مشیت و اراده خدای عزّ و جل چه خواهد بود؟

به حضرت آدم علیه السلام هفتاد و دو حرف از آن ها را عطا نمود، سپس پیامبران یکی پس از دیگری به ارث گرفتند تا به حضرت عیسی علیه السلام رسید؛ و این همان سخن عیسی علیه السلام است: «تو آن چه را درون من هست می دانی» منظور همان هفتاد و دو حرف از اسم اکبر می باشد، یعنی خودت آن ها را به من تعلیم نموده ای، بنا بر این خودت (حقایق را) می دانی، «ولی من نمی دانم در وجود تو چه می باشد» یعنی من از اراده

ص: 733

لِأَنَّکَ اِحْتَجَبْتَ عَنْ خَلْقِکَ بِذَلِکَ اَلْحَرْفِ فَلاَ یَعْلَمُ أَحَدٌ مَا فِی نَفْسِکَ. ﴾ (1)

1082 / [235]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ کَانَ مَعَ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَرْفَیْنِ یَعْمَلُ بِهِمَا، وَ کَانَ مَعَ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَرْبَعَهً، وَ کَانَ مَعَ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ سِتَّهً، وَ کَانَ مَعَ نُوحٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثَمَانِیَهً وَ کَانَ مَعَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ خَمْسَهً وَ عِشْرِینَ، وَ جَمِیعُ ذَلِکَ کُلُّهُ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، إِنَّ اِسْمَ اَللَّهِ ثَلاَثَهٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً، کَانَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اِثْنَانِ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً، وَ حُجِبَ عَنْهُ وَاحِدٌ. ﴾ (2)

ص: 734


1- عنه بحار الأنوار: 200/9 ح 60 ، و 237/14 ح ،14 ، و البرهان في تفسير القرآن : 548/2 ح 4 و نور الثقلين: 692/1 ح 445 . بصائر الدرجات : 208 ح 1 (باب- 13 في الأئمّة علیهم السلام) بإسناده عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام، الكافي : 230/1 ح 1 بإسناده عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام بتفصيل، و 230/1 ح 2 بإسناده عن هارون بن الجهم، عن رجل من أصحاب أبی عبد اللّه علیه السلام ، و 230/1 ح 3 عن عليّ بن محمّد النوفلي، عن أبي الحسن صاحب العسكر علیه السلام بتفاوت في الجميع.
2- عنه بحار الأنوار: 68/11 ح 26 و 26/27 ح 4، و البرهان في تفسير القرآن : 548/2 ح 5 . بصائر الدرجات : 229 ح 4 بإسناده عن هارون بن الجهم، عن رجل من أصحاب أبي 229 عبد اللّه علیه السلام لم أحفظ اسمه ، قال : سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام، و نحوه الكافي : 230/1 ح 2، عنه البحار : 134/17 ح 11، و 25/27 ح 2 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 8 (المقدمة في بيان ما يشترك فيه الأنبياء علیهم السلام).

و مشیت تو چیزی نمی دانم؛ زیرا که تو آن یک حرف را از همه آفریده هایت پوشانده و مخفی نموده ای، پس هیچ کسی نمی داند که اراده و مشیت تو چه خواهد بود.

235) - از عبد اللّه بن بشیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت عیسی علیه السلام دو حرف را می دانست و حضرت موسی علیه السلام چهار حرف را می دانست و حضرت ابراهیم علیه السلام شش حرف را می دانست و حضرت نوح علیه السلام هشت حرف را می دانست و حضرت آدم علیه السلام بیست و پنج حرف را می دانست. و مجموعه آن ها را (که ایشان و یا دیگر پیامبران می دانستند، همه را) رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می دانست و به آن ها آشنا بود.

همانا که اسم (اکبر و اعظم) خداوند دارای هفتاد و سه حرف است که حضرت هفتاد و دو حرف را می دانست و از یکی محجوب و مستور گشته بود.

ص: 735

(1) فهرس الآيات المباركة

سورۀ آل عمران «3»

الآيات: رقم الآیة / الصفحه

فضل قرائتها و سورۀ البقرة رقم الآیة / الصفحه 6.

﴿ الم * اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ... وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو أنتِقَامٍ ﴾ ... 1- 6/4.

﴿ هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ ءَايَتٌ مُحْكَمَنتُ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ ﴾ ... 8/7.

﴿ رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ ﴾ ... 14/8.

﴿ زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَنَطِيرٍ ﴾ ... 14/14.

﴿ الصَّابِرِينَ وَ الصَاّدِقِينَ وَ الْقانِتِينَ وَ الْمُنفِقِينَ وَ الْمُسْتَغْفِرِينَ ﴾ ... 16/17.

﴿ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ ... فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴾ ... 18- 20/19.

﴿ قُلِ اللَّهُمَّ مَلِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْكَ ﴾ ... 24/26.

﴿ لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَفِرِينَ أَوْلِيَاءَ ... نَفْسَهُ، وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴾ ... 26/28.

﴿ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ﴾ ... 26/31.

﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا ... مِن بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ ... 33- 30/34.

﴿ فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّى وَضَعْتُهَا أُنثَى وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا ﴾ ... 38/34.

ص: 736

﴿ فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُول حَسَنٍ وَ أَنبَتَها ... طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴾ ... 37 - 42/38.

﴿ فَنَادَتْهُ المَلائِكَةَ وَ هُوَ قَآئِم ... وَ سَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ ﴾ ... 39 - 41/46.

﴿ وَ إِذْ قَالَتِ المَلائِكَةَ يَا مَرْيَمُ ... وَ مَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴾ ... 42 - 44 /46.

﴿ إِذْ قَالَتِ المَلائِكَةَ يَا مَرْيَمُ ... لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴾ ... 45 - 49 /54.

﴿ وَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ لِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِى ﴾ ... 50/ 58.

﴿ إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ ﴾ ... 59 /60.

﴿ فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا ﴾ ... 61 /62.

﴿ مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لَا ... ءَامَنُواْ وَ اللّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ ... 67 - 68/ 64.

﴿ إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ ﴾ ... 77 / 68.

﴿ وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا وَ ءَاتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَ حِكْمَةٍ ﴾ ... 81 /76.

﴿ أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَ لَهُ وَ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَوَاتِ ﴾ ... 83 /82.

﴿ لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا ... فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴾ ... 92 - 93 /88.

﴿ قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ ... مُبَارَكًا وَ هُدًى لِّلْعَالَمِينَ ﴾ ... 95 - 96 /92.

﴿ فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ ءَامِنًا ﴾ ... 97 /98.

﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ ... وَ ءَايَتِهِ ، لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴾ ... 102 - 103/ 120.

﴿ وَ لْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ ﴾ ... 104 /126.

﴿ كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ خَيْرًا لَّهُم ﴾ ... 110 /128.

﴿ لَن يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذى وَ إِن ... بِمَا عَصَواْ وَ كَانُوا يَعْتَدُونَ ﴾ ... 111 - 112 /130.

﴿ وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللّه ﴾ ... 123 /132.

﴿ بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَ تَتَّقُواْ وَ يَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا ...﴾ 125 /132.

ص: 737

﴿ لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ ﴾ ... 128 /134.

﴿ وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَوَاتُ ﴾ ... 133 / 138.

﴿ وَ الَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ ﴾ ... 135 / 140.

﴿ إن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ ... مِنكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ ﴾ ... 140 - 142 /142.

﴿ وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ فَلَن يَضُرَّ ﴾ ... 144 /146.

﴿ وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا ﴾ ... 146 /150.

﴿ إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْاْ مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ ﴾ ... 155 /152.

﴿ وَ لَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ ... قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ ﴾ ... 157 - 158 / 154.

﴿ فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ ... فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴾ ... 159 - 160 /160.

﴿ وَ مَا كَانَ لِنَبِيَّ أَن يَغُلُّ وَ مَن ... اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرُ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴾ ... 161 - 163 / 166.

﴿ أَوَ لَمَّا أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى ﴾ ... 165 / 168.

﴿ وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْيَاءٌ ﴾ ... 169 / 170.

﴿ الَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ ... اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ ﴾ ... 172 - 174 / 172.

﴿ وَ لَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَيْرٌ لأَنفُسِهِمْ ﴾ ... 178 / 174.

﴿ مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ ... وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴾ ... 179 - 180 /176.

﴿ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا ... وَ الزُّبُرِ وَ الْكِتابِ الْمُنِيرِ ﴾ ... 183 - 184 / 180.

﴿ كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ ﴾ ... 185 / 184.

﴿ لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَلِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ ﴾ ... 186 / 190.

﴿ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَما وَ قُعُودًا وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ ﴾ ... 191 / 190.

﴿ رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ ... سَيِّئَاتِنَا وَ تَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴾ ... 192 - 193 / 194.

ص: 738

﴿ فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم ﴾ ... 195 /1194.

﴿ لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّتٌ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا ﴾ ... 198 /196.

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا ﴾ ... 200 /196.

سورۀ النساء «4»

﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ﴾ ... 1 /208.

﴿ وَ ءَاتُواْ الْيَتامى أَمْوَالَهُمْ وَ لا ... نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً ﴾ ... 2 - 4 /216.

﴿ وَ لَا تُؤْتُواْ السُّفَهَاءَ أَمْوالَكُمُ ... عَلَيْهِمْ وَ كَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا ﴾ ... 5 - 6 /224.

﴿ للرّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ... وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴾ ... 7 - 8 /234.

﴿ وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ... نَارًا وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا ﴾ ... 9 - 10 /236.

﴿ يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ ﴾ ... 11 /246.

﴿ وَ لَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَ لَدٌ فَإِن كَانَ ﴾ ... 12 /252.

﴿ وَ الَّتِى يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن ... أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴾ ... 15 -18 /254.

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا يَحِلُّ ... وَ أَخَذْنَ مِنكُم مِيثاقاً غَلِيظاً ﴾ ... 19 - 21 /260.

﴿ وَ لَا تَنكِحُواْ مَا نَكَحَ ءَابَآؤُكُم ... إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴾ ... 22 - 23 /264.

﴿ وَ الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ ﴾ ... 24 /274.

﴿ وَ مَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ ﴾ ... 25 /282.

﴿ و يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ ﴾ ... 29 /286.

﴿ إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ ﴾ ... 31 /292.

﴿ وَ لَا تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرّجال ﴾ ... 32 /300.

﴿ وَ لِكُلّ جَعَلْنَا مَوَلِيَ مِمَّا تَرَكَ ... سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا ﴾ ... 33 - 34 /304.

ص: 739

﴿ وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَتُواْ حَكَمًا مِّنْ أَهْلِدِى وَ حَكَمًا ﴾ ... 35 /308.

﴿ وَ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ لَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَ بِالْوَالِدَيْنِ ﴾ ... 36/ 312.

﴿ فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةِ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنَا بِكَ عَلَى ﴾ ... 314/41.

﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَقْرَبُواْ الصَّلَوَةَ وَ أَنتُمْ سُكَرَى ﴾ ... 316/43.

﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَبَ عَامِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا ﴾ ... 47 /324.

﴿ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِى وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ ﴾ ... 48 /326.

﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا ... ذَلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً ﴾ ... 51 - 59 / 330.

﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ ءَامَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ ﴾ ... 60 /356.

﴿ فَكَيْفَ إِذَا أَصَبَتْهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا ... مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴾ ... 62 - 65 / 358.

﴿ وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أن أقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِن ﴾ ... 66/ 364.

﴿ وَ مَن يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ ﴾ ... 69 / 364.

﴿ يَا أْیُهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ خُذُوا حِذْرَكُمْ ... مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا ﴾ ... 71 - 366/73.

﴿ وَ مَا لَكُمْ لَا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ ﴾ ... 75 /368.

﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُواْ أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلَوَةَ ﴾ ... 77 /370.

﴿ أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِككُمُ الْمَوْتُ ... فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴾ ... 78 - 374/80.

﴿ وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ ﴾ ... 84 /384.

﴿ فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ ... 84 /384.

﴿ إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُم مِّيْثَاقُ أَوْ جَاءُوكُمْ ﴾ ... 90 /388.

﴿ وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَئًا وَ مَن قَتَلَ مُؤْمِنًا ﴾ ... 92 /390.

﴿ وَ مَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا ﴾ ... 93 /404

ص: 740

﴿ يَا أْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا ﴾ ... 94 / 410.

﴿ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ ... وَ كَانَ اللّهُ عَفُوًّا غَفُورًا ﴾ ... 98 - 99 / 410.

﴿ وَ مَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِى ... كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴾ ... 100 - 101 / 418.

﴿ وَ إِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ ... عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَبًا مَّوْقُوتًا ﴾ ... 102 - 103 / 424.

﴿ يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ ﴾ ... 107 / 434.

﴿ وَ مَن يَكْسِبْ خَطِيئَةٌ أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ ﴾ ... 112 / 436.

﴿ لَا خَيْرَ فِى كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَلهُمْ ... جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيرًا ﴾ ... 114 - 115 / 438.

﴿ إِن يَدْعُونَ مِن دُونِهِ، إِلَّا إِناثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلاَّ شَيْطاناً ﴾ ... 117/ 442.

﴿ وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَيِّيَنَّهُمْ وَ لَأَمُرَنَّهُمْ ... الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴾ ... 119 - 120 /442.

﴿ لَّيْسَ بِأَمَانِیِّكُمْ وَ لَا أَمَانِي أَهْلِ الْكِتابِ مَن يَعْمَلْ سُوءًا ﴾ ... 123 /446.

﴿ وَ مَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِّمَّنْ أَسْلَمَ ... وَ كَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُّحِيطًا ﴾ ... 125 - 126 / 448.

﴿ وَ إِن أَمْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا ... فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴾ ... 128 - 129 / 452.

﴿ إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ ءَامَنُوا ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ ﴾ ... 137 /456.

﴿ وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ ءَايَتِ اللّهِ ﴾ ... 140 /462.

﴿ إنَّ الْمُنافِقِينَ يُخَدِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُوا ﴾ ... 142 /466.

﴿ لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَ كَانَ ﴾ ... 148 /470.

﴿ فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِايَتِ اللّهِ وَ قَتْلِهِمُ ﴾ ... 155 /470.

﴿ وَ إِن مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِى قَبْلَ مَوْتِهِ وَ يَوْمَ ﴾ ... 159 /470.

﴿ فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَتٍ أُحِلَّتْ ﴾ ... 160 /474.

﴿ إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا ... وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا ﴾ ... 163 - 164 / 476.

ص: 741

﴿ لكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ ... وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴾ ... 166 - 170 / 478.

﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانُ ... وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴾ ... 174 - 176 / 480.

سورة المائده «5»

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُم بَهِيمَةُ ﴾ ... 1 /496.

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَ لَا الشَّهْرَ ﴾ ... 2 /502

﴿ حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ ﴾ ... 3 /504

﴿ يَسْئَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ مَا عَلَّمْتُم ﴾ ... 4 /512

﴿ الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَبَ حِلٌّ ﴾ ... 5 /522

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَوَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ ﴾ ... 6 /530

﴿ يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ ﴾ ... 21 /552

﴿ قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا ... فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴾ ... 22 - 26 / 552.

﴿ وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَى ءَادَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ ﴾ ... 27 /562

﴿ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِي إِسْرَءِيلَ أَنَّهُ و مَن قَتَلَ ﴾ ... 32 /582

﴿ إِنَّمَا جَزَؤُا الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ ... فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ ... 33 - 34 / 586.

﴿ يُرِيدُونَ أَن يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ ... عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ ... 37 - 39 /600.

﴿ يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنكَ الَّذِينَ... إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴾ ... 41 - 612/42.

﴿ إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدى وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ ﴾ ... 44 /618

﴿ وَ كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَ الْعَيْنَ بِالْعَيْنِ ﴾ ... 45 /628.

﴿ وَ لْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ ... بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴾ ... 47 - 48 /630.

﴿ أَفَحُكْمَ الْجَهْلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ ... أَعْمَلُهُمْ فَأَصْبَحُواْ خَاسِرِينَ ﴾ ... 50 - 632/53.

ص: 742

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرْتَدَّ ... وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ ﴾ ... 54 - 634/55.

﴿ لَوْلَا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبَارُ ... وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴾ ... 63 - 64 / 0648

﴿ وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاة ... اللَّهَ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ .. ﴾ 66 - 67 /652.

﴿ قُلْ يَأهْلَ الْكِتَاب لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ ﴾ ... 68 /664.

﴿ وَ حَسِبُواْ أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ ... النَّارُ وَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ ﴾ ... 71 - 72/666.

﴿ مَّا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ ﴾ ... 75 /668.

﴿ لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن بَنِي إِسْرَءِيلَ ... لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴾ ... 78 - 668/79.

﴿ لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَوَةٌ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ ﴾ ... 82 /670.

﴿ يَا أْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ ﴾ ... 87 /670.

﴿ لَا يُؤَاخِذُ كُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَنِكُمْ وَ لَكِن يُؤَاخِذُكُم ﴾ ... 89 /672.

﴿ يَا أْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الأَنصَابُ ﴾ ... 90 /686.

﴿ لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَتِ جُنَاحٌ فِيمَا ﴾ ... 93 /694.

﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِّنَ الصَّيْدِ ﴾ ... 94 /698.

﴿ يا أيُّهَا الَّذِينَ امَنُوا لَا تَقْتُلُواْ الصَّيْدَ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ وَ مَن ﴾ ... 95 /700.

﴿ أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعَامُهُ ... وَ أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴾ ... 96 - 712/17.

﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لا ... الكَذِبَ وَ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ﴾ ... 101 - 103 / 714.

﴿ يَا أْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ شَاهَدَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ ﴾ ... 106 / 718.

﴿ فَإِنْ عُيْرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا... وَ اللَّهُ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴾ ... 107 - 108 / 720.

﴿ يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُواْ لَا عِلْمَ لَنَا ﴾ ... 109 /724.

﴿ وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ ... أتَّقُوا اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴾ ... 111 - 112 / 726.

ص: 743

﴿ وَ إِذْ قَالَ اللَّهُ يَعِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ وَ أَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي ﴾ ... 116 /730.

ص: 744

(2) فهرس الأحاديث الشريفة

حرف الألف

الحدیث المعصوم - الصفحة

﴿ آخِرُ فَرِیضَهٍ أَنْزَلَهَا اَللَّهُ تَعَالَی اَلْوَلاَیَهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 510.

﴿ آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ هُمْ حَبْلُ اَللَّهِ اَلَّذِی أُمِرْنَا بِالاِعْتِصَامِ بِهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 124.

﴿ اِبْتَلاَهُمُ اَللَّهُ بِالْوَحْشِ فَرَکِبَهُمْ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 700 .

﴿ أَبْشِرُوا بِأَعْظَمِ اَلْمِنَنِ عَلَیْکُمْ قَوْلِ اَللَّهِ وَ كُنتُمْ عَلَى ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 124.

﴿ اِبْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهَا وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ ثُمَّ قَالَ لِلْحَکَمَیْنِ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 310.

﴿ اَتَدْرُونَ مَاتَ اَلنَّبِیُّ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَوْ قُتِلَ؟ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 150 .

﴿ اَتَدْرِی یَا جَابِرُ مَا سَبِیلُ اللَّهِ؟ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 158.

﴿ أتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ ﴾ ؟ قَالَ: ﴿ مَنْسُوخَهٌ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 122 .

﴿ أَتَی رَجُلٌ رَسُولَ اَللَّهِ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَالَ إِنِّی رَاغِبٌ نَشِیطٌ فِی ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 170.

﴿ أَتَی عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ رَسُولَ اَللَّهِ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 322.

﴿ أَتَی عُمَرُ بْنُ اَلْخَطَّابِ بِقُدَامَهَ بْنِ مَظْعُونٍ وَ قَدْ شَرِبَ اَلْخَمْرَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 694.

﴿ إِحْصَانُهُنَّ أَنْ یُدْخَلَ بِهِنَّ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 284

﴿ إِنَّ أَدْنَی مَا یَخْرُجُ بِهِ اَلرَّجُلُ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ أَنْ یَرَی اَلرَّأْیَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 526.

ص: 745

﴿ إِذَا أَحْدَثَ اَلسَّارِقُ فِی غَیْرِ اَلْحَرَمِ ثُمَّ دَخَلَ اَلْحَرَمَ لَمْ یَنْبَغِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 106.

﴿ إِذَا أَحْدَثَ اَلْعَبْدُ فِی غَیْرِ اَلْحَرَمِ ثُمَّ فَرَّ إِلَی اَلْحَرَمِ لَمْ یَنْبَغِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 106.

﴿ إِذَا أُخِذَ اَلسَّارِقُ فَقُطِعَ وَسَطُ اَلْکَفِّ فَإِنْ عَادَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 604 .

﴿ إِذا بَلَغَتِ النَّفْسُ هذِهِ - وَ أَهْوی بِیَدِهِ إِلی حَنْجَرَتِهِ - لَمْ یَکُنْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 258.

﴿ إِذَا تَرَکَ اَلرَّجُلُ أُمَّهُ وَ أَبَاهُ وَ اِبْنَتَهُ أَوِ اِبْنَهُ، فَإِذَا ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 484

﴿ إِذَا جَاوَزَ مَهْرَ اَلسُّنَّهِ فَلَیْسَ هَذَا مَهْراً إِنَّمَا هُوَ نُحْلٌ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 262 .

﴿ إِذَا حَضَرَتِ اَلصَّلاَهُ فِی اَلْخَوْفِ فَرَّقَهُمُ اَلْإِمَامُ فِرْقَتَیْنِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 426.

﴿ إِذَا دَخَلَ اَلْحَرَمَ فَلاَ یُذْبَحُ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 06

﴿ إِذَا رَأَیْتُمُوهُمْ یُحِبُّونَ آلَ مُحَمَّدٍ فَارْفَعُوهُمْ دَرَجَهً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 230.

﴿ إِذَا زَنَی اَلرَّجُلُ یُجْلَدُ وَ یَنْبَغِی لِلْإِمَامِ أَنْ یَنْفِیَهُ مِنَ اَلْأَرْضِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 598.

﴿ إِذَا سَافَرَ أَحَدُكُمْ فَقَدِمَ مِنْ سَفَرِهِ فَلْيَأْتِ أَهْلَهُ بِمَا تَيَسَّرَ وَ لَوْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 448 .

﴿ إِذَا سَمِعْتَ اَلرَّجُلَ یَجْحَدُ اَلْحَقَّ وَ یُکَذِّبُ بِهِ وَ یَقَعُ فِی أَهْلِهِ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 464.

﴿ إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ یَبْقَی أَرْضٌ إِلاَّ نُودِیَ فِیهَا بِشَهَادَهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 86 .

﴿ إِذَا قَتَلَ اَلرَّجُلُ اَلْمُحْرِمُ حَمَامَهً فَفِیهَا شَاهٌ، فَإِنْ قَتَلَ فَرْخاً فَفِیهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 698.

﴿ إِذَا قُمْتُمْ مِنَ النَّوْمِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 530 .

﴿ ذَا کَانَ کَذَلِکَ فَهَمَّ بِطَلاَقِهَا قَالَتْ لَهُ أَمْسِکْنِی وَ أَدَعُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 452 .

﴿ إِذَا کَانَ مِنْ أَهْلِ اَلشِّرْکِ فَتَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ ، فِیمَا بَیْنَهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 392.

﴿ إِذَا کَانَ یَنْوِی أَنْ یُؤَدِّیَ إِلَیْهِمْ فَلاَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 244 .

﴿ إِذاً لاَ یُعْبَدُ اَللَّهُ یَا أَبَا یُوسُفَ ، لاَ تَخْلُو اَلْأَرْضُ مِنْ عَالِمٍ مِنَّا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 200.

﴿ إِذَا لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ فَضْلُ یَوْمِهِ عَنْ قُوتِ عِیَالِهِ فَهُوَ لاَ یَجِدُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 682 .

ص: 746

﴿ إِذَا نَشَزَتِ اَلْمَرْأَهُ عَلَی اَلرَّجُلِ فَهِیَ اَلْخُلْعَهُ، فَلْیَأْخُذْ مِنْهَا ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 308.

﴿ إِذَا وَضَعُوهَا کَذَا - وَ بَسَطَ یَدَیْهِ إِحْدَاهُمَا مَعَ اَلْأُخْرَی - ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 140 .

﴿ أَذِنَ فِی هَلاَکِ بَنِی أُمَیَّهَ بَعْدَ إِحْرَاقِ زَیْدٍ بِسَبْعَهِ أَیَّامٍ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 634.

﴿ اِسْتَغْفَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی وَتْرِهِ سَبْعِینَ مَرَّهً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 18 .

﴿ اِشْتَکَی رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ سَلْ مِنِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 222 .

﴿ اِصْبِرُوا عَلَی اَلْفَرَائِضِ وَ صَابِرُوا عَلَی اَلْمَصَائِبِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 198.

﴿ ﴿ اِصْبِرُوا ﴾ عَلَی اَلْأَذَی فِینَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 200.

﴿ ﴿ أصْبِرُواْ ﴾ ،یَعْنِی بِذَلِکَ عَنِ اَلْمَعَاصِی ﴿ وَ صَابِرُوا ﴾ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 202.

﴿ أَعْدَاءَ عَلِیٍّ هُمُ اَلْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 602 .

﴿ أَعِدْ یَا سَعِیدُ [عَلَیَّ] اَلْمَسْأَلَهَ فَلَمَّا ذَهَبْتُ أَعْرِضُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 220 .

﴿ أَعْرِضُ عَلَیْکَ دِینِیَ اَلَّذِی أَدِینُ اَللَّهَ بِهِ؟ قَالَ: هَاتِه ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 640 .

﴿ أَكانَ ذَلِكَ بَعْدُ؟ ﴾ ... الإمام علىّ علیه السلام - 86 .

﴿ أَکْثِرُوا مِنْ أَنْ تَقُولُوا: ﴿ رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 14 .

﴿ أَکْلَ مَالِ اَلْیَتِیمِ ظُلْماً وَ کُلَّ مَا أَوْجَبَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 298.

﴿ ألَا أحْکِی لَکُمْ وُضُوءَ رَسُولِ اللّهِ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ؟ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 542.

﴿ أَلاَ أُخْبِرُکُمْ بِأَکْبَرِ اَلزِّنَا؟ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 70.

﴿ أَلاَ تَرَی أَنَّهُ یَقُولُ : ﴿ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ ﴾ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 0674

﴿ اَلْأَرْزَاقُ مَوْظُوفَهٌ مَقْسُومَهٌ، وَ لِلَّهِ فَضْلٌ یَقْسِمُهُ مِنْ طُلُوعِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 304.

﴿ اَلْأَصِحَّاءُ ﴿ وَ قُعُوداً ﴾ یَعْنِی اَلْمَرْضَی ﴿ وَ عَلی جُنُوبِهِمْ ﴾ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 192.

﴿ اَلْإِصْرَارُ أَنْ یُذْنِبَ اَلْعَبْدُ وَ لاَ یَسْتَغْفِرَ اَللَّهَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 142.

ص: 747

﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَنبِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 330 .

﴿ اَلْإِمَامُ فِی اَلْحُکْمِ فِیهِمْ بِالْخِیَارِ، إِنْ شَاءَ قَتَلَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 594 .

﴿ اَلْإِمَامُ یُعْرَفُ بِثَلاَثِ خِصَالٍ: أَنَّهُ أَوْلَی اَلنَّاسِ بِالَّذِی ﴾ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 338.

﴿ أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ یَکُونُوا یَدْخُلُونَ مَدَاخِلَهُمْ وَ لَا یَجْلِسُونَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 670 .

﴿ أَما تَقْرَأُ قَوْلَ اللَّهِ: ﴿ وَ مَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 282 .

﴿ أَمَّا اَلْحَرَامُ فَلاَ یَقْرَبُهُ حَلْفٌ أَوْ لَمْ یَحْلِفْ وَ أَمَّا اَلْحَلاَلُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 672 .

﴿ أَمَّا تَحْرِیرُ رَقَبَهٍ مُؤْمِنَهٍ فَفِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَللَّهِ، وَ أَمَّا اَلدِّیَهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 390 .

﴿ أَما قَوْلَ : ﴿ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ ﴾ یَعْنِی أَنَّهُ لاَ یَغْفِرُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 328 .

﴿ أَمَرَ اَللَّهُ اَلْإِمَامَ أَنْ یَدْفَعَ مَا عِنْدَهُ إِلَی اَلْإِمَامِ اَلَّذِی بَعْدَهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 340 .

﴿ أَمَرَ اَللَّهُ بِمَا أَمَرَ بِهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 444.

﴿ أَنَا أَسْأَلُهُ عَنْهُ، فَسَأَلَهُ عَنْ ذَلِکَ اَلْفَضْلِ مَا هُوَ ؟ ﴾ ... الإمام علىّ علیه السلام - 302

﴿ أَنْتَ اَلثَّوَابُ وَ أَنْصَارُکَ [أَصْحَابُکَ] اَلْأَبْرَارُ ﴾ ... النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم - 196.

﴿ ﴿ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ ﴾ إِذَا ظَهَرْتُمْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 334 .

﴿ إِنْ تَقْرَأْ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ قَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ ﴾ یَکْتُبُهَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 470 .

﴿ أَنْتُمْ وَ اَللَّهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 66 .

﴿ أُنْزِلَتْ فِی اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِذَا خَرَجَ بِالْیَهُودِ وَ اَلنَّصَارَی وَ اَلصَّابِئِینَ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 88

﴿ اُنْظُرْ فِی اَلْقُرْآنِ ، فَمَا کَانَ ﴿ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ ﴾ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 394، 716 .

﴿ إِنَّ آدَمَ وَلَدَ أَرْبَعَهَ ذُکُورٍ فَأَهْبَطَ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ أَرْبَعَهً مِنَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 210.

﴿ إِنَّ اِبْنَ آدَمَ اَلَّذِی قَتَلَ أَخَاهُ کَانَ قَابِیلَ اَلَّذِی وُلِدَ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 578

﴿ إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَغْضَبُ فَمَا یَرْضَی حَتَّی یَدْخُلَ بِهِ اَلنَّارَ فَأَیُّمَا ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 214.

ص: 748

﴿ إِنَّ إِسْرَائِیلَ کَانَ إِذَا أَکَلَ لُحُومَ اَلْإِبِلِ هَیَّجَ عَلَیْهِ وَجَعَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 92.

﴿ إِنَّ اَلاِسْمَ اَلْأَکْبَرَ ثَلاَثَهٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً فَاحْتَجَبَ اَلرَّبُّ تَبَارَکَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 732.

﴿ إِنَّ اَلْحَکَمَ بْنَ عُتَیْبَهَ وَ سَلَمَهَ وَ کَثِیرَ اَلنَّوَّاءِ وَ أَبَا اَلْمِقْدَامِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 634.

﴿ إِنَّ اَلْحُکْمَ حُکْمَانِ حُکْمُ اَللَّهِ وَ حُکْمُ اَلْجَاهِلِیَّهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 632.

﴿ إِنَّ اَلْخَنَازِیرَ مِنْ قَوْمِ عِیسَی سَأَلُوا نُزُولَ اَلْمَائِدَهِ، فَلَمْ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 730

﴿ إِنَّ اَلدَّیْنَ قَبْلَ اَلْوَصِیَّهِ، ثُمَّ اَلْوَصِیَّهُ عَلَی إِثْرِ اَلدَّیْنِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 250.

﴿ إِنَّ اَلسُّحْتَ ثَمَنُ اَلْمَیْتَهِ وَ ثَمَنُ اَلْکَلْبِ وَ ثَمَنُ اَلْخَمْرِ ﴾ ... الإمام علىّ علیه السلام - 618.

﴿ إِنَّ اَلشِّطْرَنْجَ وَ اَلنَّرْدَ وَ أَرْبَعَهَ عَشَرَ ، وَ کُلُّ مَا قُومِرَ عَلَیْهِ مِنْهَا ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 686.

﴿ إِنَّ اَللَّهَ أَخَذَ مِیثَاقَ شِیعَتِنَا بِالْوَلاَیَهِ لَنَا وَ هُمْ ذَرٌّ، یَوْمَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 78 .

﴿ إِنَّ اَللَّهَ أَدَّبَ نَبِیَّهُ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلَی مَحَبَّتِهِ فَقَالَ : ﴿ وَ إِنَّكَ لَعَلَى ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 378.

﴿ إِنَّ اَللَّهَ أَدْخَلَ اَلزَّوْجَ وَ اَلْمَرْأَهَ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ اَلْمَوَارِیثِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 250.

﴿ إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ أَمْراً أَنْ یَکُونَ قَصَّهُ قَبْلَ أَنْ یَکُونَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 732.

﴿ إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهً بَیْضَاء ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 612.

﴿ إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ، سَیْفٍ مِنْهَا مَغْمُودٌ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 628 .

﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَلَّ حَلاَلاً وَ حَرَّمَ حَرَاماً ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 502 .

﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَدْخَلَ اَلْوَالِدَیْنِ عَلَی جَمِیعِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 248 .

﴿ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ خَلَقَ بَحْرَیْنِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 82

﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَرَضَ اَلْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ بَنِی آدَمَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 464 .

﴿ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یُحَرِّمْ ذَلِکَ عِبَادَهُ، وَ أَحَلَّ لَهُمْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 504 .

﴿ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ مِنَ الْمَاءِ وَ الطِّینِ فَهِمَّةُ ابْنَ آدَمَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 210 .

ص: 749

﴿ إِنَّ اللَّهَ تَعَالِي يَقُولُ : ﴿ وَ أَمْسَحُواْ بِرُءُوسِكُمْ ﴾ فَمَا ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 540 .

﴿ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ عَلَیْنَا نِسَاءَ اَلنَّبِیِّ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 266 .

﴿ إِنَّ اَللَّهَ عَیَّرَ قَوْماً بِالْإِذَاعَهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 380.

﴿ إِنَّ اَللَّهَ فَوَّضَ إِلَی اَلنَّاسِ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ کَمَا فَوَّضَ إِلَی ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 680.

﴿ إِنَّ اَللَّهَ قَسَّمَ اَلْأَرْزَاقَ بَیْنَ عِبَادِهِ وَ أَفْضَلَ فَضْلاً کَثِیراً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 302 .

﴿ إِنَّ اَللَّهَ کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ أَحَدٌ صَمَدٌ نُورٌ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 648 .

﴿ إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یُکَلِّفْ هَذَا إِلاَّ إِنْسَاناً وَاحِداً رَسُولَ اَللَّهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 384.

﴿ إِنَّ اَللَّهَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَا هُوَ مُکَوِّنُهُ قَبْلَ أَنْ یُکَوِّنَهُ وَ هُمْ ذَرٌّ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 144 .

﴿ إنّ اللّه يقول : ﴿ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ ﴾ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 420.

﴿ إن اللّه يقول : ﴿ إِنَّ الْمُنفِقِينَ يُخْدِعُونَ اللَّهَ ﴾ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 468 .

﴿ إِنَّ اِمْرَأَهَ عِمْرَانَ لَمَّا نَذَرَتْ مَا فِی بَطْنِهَا مُحَرَّراً ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 38.

﴿ إِنَّ الْمَلَائِکَةَ الَّذِینَ نَصَرُوا مُحَمَّداً صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَوْمَ بَدْرٍ فِی الْأَرْضِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 134 .

﴿ إِنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ سُئِلَ عَنْ فَضَائِلِهِ فَذَکَرَ بَعْضَهَا ثُمَّ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 60 .

﴿ إِنَّ اَلنَّبِیذَ لَیْسَتْ بِمَنْزِلَهِ اَلْخَمْرِ، إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ اَلْخَمْرَ بِعَیْنِهَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 696 .

﴿ أَنَّ بَکَّهَ مَوْضِعُ اَلْبَیْتِ، وَ أَنَّ مَکَّهَ اَلْحَرَمُ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 100 .

﴿ إِنَّ بَکَّهَ مَوْضِعُ اَلْبَیْتِ وَ إِنَّ مَکَّهَ جَمِیعُ مَا اِکْتَنَفَهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 100 .

﴿ إِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَالَ لَهُمْ: ﴿ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 556 .

﴿ إِنَّ رَجُلاً أَخَذَ ثَعْلَباً وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَجَعَلَ یُقَدِّمُ اَلنَّارَ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 708.

﴿ إِنَّ رَأْسَ اَلْمَهْدِیِّ یُهْدَی إِلَی عِیسَی بْنِ مُوسَی عَلَی طَبَقٍ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 552 .

﴿ أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ هَلْ تَصِفُ لَنَا رَبِّنَا؟ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 10.

ص: 750

﴿ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلِّيَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَحَدُ اَلْوَالِدَیْنِ وَ عَلِیٌّ اَلْآخَرُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 312.

﴿ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بَعَثَ عَلِیّاً فِی عَشَرَهٍ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 172.

﴿ أَنَّ رَسُولَ اللّه صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ سُئِلَ: فِيمَا النَّجَاةُ غَداً؟ فَقال: النَّجَاةُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 468.

﴿ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیَّ أَنْ أُحِبَّ أَرْبَعَهً ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 642.

﴿ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ کُسِرَتْ رَبَاعِیَتُهُ: إِنَّ اَلنَّاسَ وَ لَّوْا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 152.

﴿ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لَمَّا قُبِضَ صَارَ اَلنَّاسُ کُلُّهُمْ أَهْلَ جَاهِلِیَّهٍ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 146 .

﴿ إِنَّ زَکَرِیَّا لَمَّا دَعَا رَبَّهُ أَنْ یَهَبَ لَهُ ذَکَراً فَنَادَتْهُ اَلْمَلاَئِکَهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 48.

﴿ أَنَّ اَلْفَرِیضَهَ کَانَتْ تُنْزَلُ ثُمَّ تُنْزَلُ اَلْفَرِیضَهُ اَلْأُخْرَی ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 512 .

﴿ إِنَّ طَاعَهَ اَللَّهِ خِدْمَتُهُ فِی اَلْأَرْضِ، فَلَیْسَ شَیْءٌ مِنْ خِدْمَتِهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 48 .

﴿ أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ خَالَفَ اَلْقَوْمَ فِی اَلْمَسْحِ عَلَی اَلْخُفَّیْنِ، عَلَی عَهْدِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 546 .

﴿ أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ سُئِلَ عَنْ أَکْلِ لَحْمِ اَلْفِیلِ وَ اَلدُّبِّ وَ اَلْقِرْدِ؟ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 450.

﴿ أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَ یَقُولُ: اَلرَّبَائِبُ عَلَیْکُمْ حَرَامٌ مَعَ اَلْأُمَّهَاتِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 272.

﴿ إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَمَّا غَمَّضَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴾ ... الإمام الصادق اللّه - 186 .

﴿ إِنَّ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ أَتَی اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَقَالَ أَجْنَبْتُ وَ لَیْسَ مَعِی ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 548 .

﴿ إِنَّ فَاطِمَهَ - صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَا - اِنْطَلَقَتْ إِلَی أَبِی بَکْرٍ فَطَلَبَتْ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 246.

﴿ إِنَّ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ ضَمِنَتْ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَمَلَ اَلْبَیْتِ وَ اَلْعَجِینَ وَ اَلْخُبْزَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 42 .

﴿ إِنَّ فِی کِتَابِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّ آکِلَ مَالِ اَلْیَتِیمِ ظُلْماً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 238 .

﴿ أَنَّ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : ﴿ وَ مَا عَلَّمْتُم ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 518 .

﴿ إِنَّ قَابِیلَ بْنَ آدَمَ مُعَلَّقٌ بِقُرُونِهِ فِی عَیْنِ اَلشَّمْسِ، تَدُورُ بِهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 578 .

﴿ إِنْ کَانَ قَتَلَهُ لِإِیمَانِهِ فَلاَ تَوْبَهَ لَهُ وَ إِنْ کَانَ قَتَلَهُ لِغَضَبٍ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 408 .

ص: 751

﴿ إِنْ کَانَ یَلِیطُ حِیَاضَهَا، وَ یَقُومُ عَلَی هِنَائِهَا ، وَ یَرُدُّ ﴾ ... الإمام الباقر أو الصادق علیه السلام - 230.

﴿ إِنَّکَ لَتَسْأَلُ عَنْ کَلاَمِ اَلْقَدَرِ وَ مَا هُوَ مِنْ دِینِی وَ لاَ دَیْنِ آبَائِی ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 384 .

﴿ إِنَّ لِکُلٍّ کَلْباً یَبْغِی اَلشَّرَّ فَاجْتَنِبُوهُ، یَکْفِکُمُ اَللَّهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 386 .

﴿ إِنَّ لِلصَّلاَهِ وَقْتاً وَ اَلْأَمْرُ فِیهِ وَ اسِعٌ یُقَدَّمُ مَرَّهً وَ یُؤَخَّرُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 432 .

﴿ إِنَّمَا أُنْزِلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِیهِ وَ فِی اَلْأَوْصِیَاءِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 128 .

﴿ إِنَّمَا عَنَی اَللَّهُ اَلْأُخْتَ مِنَ اَلْأَبِ وَ اَلْأُمَّ أَوْ أُخْتٌ لِأَبٍ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 484.

﴿ إِنَّمَا عَنَی اَللَّهُ بِهَذَا إِذَا سَمِعْتَ اَلرَّجُلَ یَجْحَدُ اَلْحَقَّ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 464 .

﴿ إِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ اَلْأَئِمَّهَ بِهِمْ عَقَدَ اَللَّهُ أَیْمَانَکُمْ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 306.

﴿ إِنَّمَا عَنَی بِهِ اَلَّتِی حَرَّمَ عَلَیْهِ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴾ ... أحدهما علیه السلام - 266.

﴿ إِنَّمَا عَنَی وُجُوبَهَا عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ وَ لَمْ یَعْنِ غَیْرَهُ. ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 433 .

﴿ إِنَّمَا یَعْنِی وُجُوبَهَا عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ لَوْ کَانَ کَمَا یَقُولُونَ إِذاً ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 432 .

﴿ إِنَّ مِمَّا اُسْتُحِقَّتْ بِهِ اَلْإِمَامَهُ اَلتَّطْهِیرُ وَ اَلطَّهَارَهُ مِنَ اَلذُّنُوبِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 620 .

﴿ إنّ نجدة الحروري كتب إلى ابن عباس يسأله عن اليتيم ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 228 .

﴿ أَنَّهُ أُتِیَ بِسَارِقٍ فَقَطَعَ یَدَهُ ثُمَّ أُتِیَ بِهِ مَرَّهً أُخْرَی فَقَطَعَ رِجْلَهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 604 .

﴿ إِنَّ هَذَا هُوَ اَلظُّنْبُوبُ [اَلْأُنْبُوبُ] وَ لَیْسَ بِالْکَعْبِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 542 .

﴿ أَنَّهُ کَانَ یَنْهَی عَنِ اَلْجَوْزِ اَلَّذِی یَجِیءُ بِهِ اَلصِّبْیَانُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 618.

﴿ أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ : ﴿ إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ ﴾ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 642.

﴿ أَنَّهُ مَنْ أَشْرَکَ بِاللَّهِ فَقَدْ وَجَبَتْ لَهُ اَلنَّارُ ﴾ ... النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم - 666.

﴿ إِنَّهُ وَجَدَ فِی حَجَرٍ [حَجَرَیْنِ] مِنْ حَجَرَاتِ اَلْبَیْتِ مَکْتُوباً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 100

﴿ إِنِّی سَائِلُکُمَا عَنْ أَمْرٍ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِهِ مِنْکُمَا فَلاَ تَکْتُمَانِی ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 652.

ص: 752

﴿ إِنِّی لَأَرْجُو أَنْ یَکُونَ زُرَارَهُ مِمَّنْ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 420 .

﴿ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَی عِمْرَانَ أَنِّی وَاهِبٌ لَکَ ذَکَراً یُبْرِئُ اَلْأَکْمَهَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام -40 .

﴿ أُولَئِکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ عَلَيْهِم السَّلَامُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 350 .

﴿ أُولَئِکَ کَانُوا قَوْماً بَیْنَ عِیسَی وَ مُحَمَّدٍ ، یَنْتَظِرُونَ مَجِیءَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 670.

﴿ أَو لَم تُنهَوا عَن کَثرَهِ المَسائِلِ؟ فَأَبَیتُم ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 714 .

﴿ أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ هَذَا اَلْخَلْقُ؟ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 212 .

﴿ إِیمَانُ أَهْلِ اَلْکِتَابِ إِنَّمَا هُوَ بِمُحَمَّدٍ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 472 .

﴿ أَيْنَ ﴿ أَصْحَبُ الأَعْرَافِ ﴾ ؟ أَیْنَ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللَّهِ أَیْنَ ؟ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 412.

﴿ إِی وَ اَللَّهِ لَقَدْ کَتَبَهَا لَهُمْ ثُمَّ بَدَا لَهُ لاَ یَدْخُلُوهَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 556 .

﴿ إِی وَ اَللَّهِ وَ هَلِ اَلدِّینُ إِلاَّ اَلْحُبُّ؟ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 30.

﴿ إِی وَ اَللَّهِ یُقْتَلُونَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 150 .

حرف الباء

﴿ بِأَبِی وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ قَوْمِی وَ عِتْرَتِی عَجَبٌ لِلْعَرَبِ کَیْفَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 126 .

﴿ اَلْبَحِیرَهُ إِذَا وَلَدَتْ وَ وَلَدَ وَلَدُهَا بُحِرَتْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 718 .

﴿ بِرَدِّه إِلَی أَهْلِهَا ﴾ ... الإمام الصادق أو الكاظم علیه السلام - 240.

﴿ اَلْبُرْهَانُ مُحَمَّدٌ - عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ - وَ اَلنُّورُ عَلِیٌّ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 480 .

﴿ بَعْدَ کِتَابِ اَللَّهِ تَسْأَلُنِی ؟ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 546 .

﴿ بَلْ هِیَ عَلَی اَلْخَفْضِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 0546

﴿ اَلْبَلْهَاءُ فِی خِدْرِهَا وَ اَلْخَادِمُ تَقُولُ لَهَا: صَلَّی فَتُصَلِّی ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 418

﴿ بَلَی مَنْ کَانَ یَلِی شَیْئاً لِلْیَتَامَی وَ هُوَ مُحْتَاجٌ ﴾ ... الإمام الصادق أو الكاظم علیهما السلام - 232 .

ص: 753

﴿ بَلَی - وَ اَللَّهِ! - إِنَّ لَهُ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْئاً وَ شَیْئاً، ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 136.

﴿ بُنِیَ اَلْإِسْلاَمُ عَلَی خَمْسَهِ أَشْیَاءَ عَلَی اَلصَّلاَهِ وَ اَلزَّکَاهِ وَ اَلصَّوْمِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 110 .

﴿ اَلْبَهِیمَهُ هَاهُنَا اَلْوَلِیُّ وَ اَلْأَنْعَامُ اَلْمُؤْمِنُونَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 502 .

﴿ بَیْنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَالِسٌ فِی بَیْتِهِ، وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنَ اَلْیَهُودِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 640.

﴿ بَیْنَمَا حَمْزَهُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ وَ أَصْحَابٌ لَهُ عَلَی شَرَابٍ لَهُمْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 686 .

﴿ بَیْنَمَا مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ یُنَاجِی رَبَّهُ وَ یُکَلِّمُهُ إِذْ رَأَی رَجُلاً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 334 .

حرف التاء

﴿ تَأْمُرُ عَبْدَکَ وَ تَحْتَهُ أَمَتُکَ فَیَعْتَزِلَهَا حَتَّی تَحِیضَ فَتُصِیبَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 276 .

﴿ تَخْرُجُ إِذَا لَمْ یَکُنْ عِنْدَکَ تَمْشِی ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 118 .

﴿ تَرْکُ اَلْعَمَلِ اَلَّذِی أَقَرَّ بِهِ، مِنْ ذَلِکَ أَنْ یَتْرُکَ اَلصَّلاَهَ مِنْ غَیْرِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 526 .

﴿ تَعْرِفُ هَذَا وَ أَشْبَاهَهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 550 .

﴿ تَفَرَّقَتْ اُمَّهُ مُوسَی عَلَی إِحْدَی وَ سَبْعِینَ مِلَّهً [فرْقَةٍ] ، سَبْعُونَ ﴾ ... النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم - 654.

﴿ تَمامُ النِّعمَهِ دُخولُ الجَنَّهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 512 .

﴿ تَنْزِلُ اَلْکُوفَهَ؟ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 184 .

﴿ اَلَّتِی تَخْتَنِقُ فِی رِبَاطِهَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 510 .

﴿ اَلتَّیَمُّمُ بِالصَّعِیدِ لِمَنْ لَمْ یَجِدِ اَلْمَاءَ کَمَنْ تَوَضَّأَ مِنْ غَدِیرٍ مِنْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 320.

حرف الثاء

﴿ اَلثَّقَلُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 692 .

﴿ ثَلاَثَهٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اَللّهُ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ ﴾ ... النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم- 74.

﴿ ثلاثهٌ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ و لا یَنظُرُ إلَیهِم یَومَ القِیامَهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 72.

ص: 754

﴿ ثَلاَثَهٌ لاَ یُکَلِّمُهُمُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ، وَ لاَ یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ، وَ لاَ یُزَکِّیهِمْ ﴾ ... الإمام السجاد علیه السلام - 70 .

﴿ ثَلَاثَهٌ لَا یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ لَا یُزَکِّیهِمْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 68 ، 72 .

﴿ ثَلَاثَهٌ لَا یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَ لَا یُزَکِّیهِمْ ، وَ لَهُمْ ﴾ ... النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم- 72.

﴿ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 362.

﴿ ثَمَنُ الْكَلْبِ الَّذِي لَا يَصِيدُ سُحْتُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام -616.

﴿ ثَمَنُ اَلْکَلْبِ سُحْتٌ، وَ اَلسُّحْتُ فِی اَلنَّارِ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 614 .

﴿ ثَوْبَیْنِ لِکُلِّ رَجُلٍ وَ اَلرَّقَبَهُ یُعْتَقُ مِنَ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 678 .

حرف الجيم

﴿ جَاءَ أَعْرَابِیٌّ أَحَدُ بَنِی عَامِرٍ فَسَأَلَ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ؟ ﴾ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 162 .

﴿ جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ! ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 218 .

﴿ جَعَلَهَا اَللَّهُ لِدِینِهِمْ وَ مَعَایِشِهِمْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 714.

﴿ اَلْجَنِینُ فِی بَطْنِ أُمِّهِ، إِذَا أَشْعَرَ وَ أَوْبَرَ، فَذَکَاهُ أُمِّهِ ذَکَاتُهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 500

حرف الحاء

﴿ اَلْحَبْلُ مِنَ اَللَّهِ کِتَابُ اَللَّهِ وَ اَلْحَبْلُ مِنَ اَلنَّاسِ هُوَ عَلِیُّ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 130 .

﴿ حُشِرَ عَلَیْهِمُ اَلصَّیْدُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ حَتَّی دَنَا مِنْهُمْ فَنَالَتْهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 700.

﴿ حُشِرَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ اَلْوُحُوشُ حَتَّی نَالَتْهَا أَیْدِیهِمْ وَ رِمَاحُهُمْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 700.

﴿ حِفْظُ مَالِهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 230 .

﴿ حَقٌّ عَلَی اَللَّهِ أَنْ یَجْعَلَ وَلِیَّنَا رَفِیقاً لِلنَّبِیِّینَ وَ اَلصِّدِّیقِینَ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 366 .

﴿ حَيْثُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بَيْنَ أَظْهُرِهُمْ ﴿ ثُمَّ عَمُواْ وَ صَمُّوا ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 666.

حرف الخاء

ص: 755

﴿ خَتَمَ عَلَی اَلْأَفْوَاهِ فَلاَ تَکَلَّمُ، فَتَکَلَّمَتِ اَلْأَیْدِی وَ شَهِدَتِ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 314.

﴿ اَلْخَسْفُ - وَ اَللَّهِ!- عِنْدَ اَلْحَوْضِ بِالْفَاسِقِینَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 358

﴿ اَلْخَطَأُ أَنْ تَعَمَّدَهُ وَ لاَ تُرِیدَ قَتْلَهُ بِمَا لاَ یَقْتُلُ مِثْلُهُ، وَ اَلْخَطَأُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 396

﴿ خُلِقَتْ حَوَّاءُ مِنْ جَنْبِ آدَمَ وَ هُوَ رَاقِدٌ ﴾ ... الإمام علىّ علیه السلام - .21

﴿ خُلِقَتْ حَوَّاءُ مِنْ قُصَیْرَا جَنْبِ آدَمَ ، وَ اَلْقُصَیْرَا هُوَ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 208.

﴿ اَلْخَنَازِیرُ عَلَی لِسَانِ دَاوُدَ ، وَ اَلْقِرَدَهُ عَلَی لِسَانَ عِیسَی عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 668 .

حرف الدال

﴿ دَخَلَ اَلْکَبَائِرُ فِی اَلاِسْتِثْنَاءِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 328.

﴿ دَخَلَ فِی اَلاِسْتِثْنَاءِ کُلُّ شَیْءٍ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 328.

﴿ اَلدَّرَجَهُ مَا بَیْنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 168 .

﴿ دِين اللَّهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 444 .

﴿ یَهُ اَلْأَنْفِ إِذَا اُسْتُؤْصِلَ مِائَهٌ مِنَ اَلْإِبِلِ، وَ اَلْعَیْنُ إِذَا فُقِئَتْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 626 .

﴿ دِیَهُ اَلْخَطَإِ إِذَا لَمْ یُرِدِ اَلرَّجُلَ مِائَهٌ مِنَ اَلْإِبِلِ أَوْ عَشَرَهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - . 340.

حرف الذال

﴿ ذِرْوَهُ اَلْأَمْرِ وَ سَنَامُهُ وَ مِفْتَاحُهُ وَ بَابُ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ رِضَا اَلرَّحْمَنِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 376 .

﴿ ذَکَرْتَ رَحِمَکَ اَللَّهِ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمَ اَلَّذِینَ وَصَفْتَ أَنَّهُمْ کَانُوا ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 380.

﴿ ذَلِکَ إِذَا حَبَسَ نَفْسَهُ فِی أَمْوَالِهِمْ فَلاَ یَحْتَرِثُ لِنَفْسِهِ، فَلْیَأْکُلْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 234 .

﴿ ذَلِکَ إِلَی اَلْإِمَامِ إِنْ شَاءَ قَطَعَ وَ إِنْ شَاءَ صَلَبَ وَ إِنْ شَاءَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 596 .

﴿ ذَلِکَ إِلَی اَلْإِمَامِ یَعْمَلُ فِیهِ بِمَا شَاءَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 594 .

﴿ ذَلِکَ حِینَ یَقُولُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : اَنَا أَوْلَی اَلنَّاسِ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 86.

ص: 756

﴿ ذَلِکَ رَجُلٌ یَحْبِسُ نَفْسَهُ عَلَی أَمْوَالِ اَلْیَتَامَی فَیَقُومُ لَهُمْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 232 .

﴿ ذَلِکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ اَلْإِمَامُ مِنْ بَعْدِهِ، فَإِذَا حَکَمَ بِهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 704 .

﴿ ذَلِکَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 348 .

﴿ ذَلِکَ عَلَی قَدْرِ جِدَتِهِ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 322 .

حرف الراء

﴿ اَلرَّجُلُ تَکُونُ فِی حَجْرِهِ اَلْیَتِیمَهُ فَیَمْنَعُهَا مِنَ اَلتَّزْوِیج ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 260.

﴿ رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً لَمْ یَرْضَ مِنْ نَفْسِهِ أَنْ یَکُونَ إِبْلِیسُ نَظِیراً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 140 .

﴿ اَلرَّحْمَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ اَلْفَضْلُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 382.

﴿ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ کُلِّفَ مَا لَمْ یُکَلَّفْ أَحَدٌ أَنْ یُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 386 .

﴿ رُفِعَ عِیسَی اِبْنُ مَرْیَمَ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ بِمِدْرَعَهِ صُوفٍ مِنْ غَزْلِ ﴾ ... الإمام الصادق الإمام الصادق علیه السلام - 60 .

﴿ اَلرَّقَبَهُ اَلْمُؤْمِنَهُ اَلَّتِی ذَکَرَهَا اَللَّهُ إِذَا عَقَلَتْ وَ اَلنَّسَمَهُ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 394 .

﴿ اَلرُّوحُ وَ اَلرَّاحَهُ وَ اَلرَّحْمَهُ وَ اَلنُّصْرَهُ وَ اَلْیُسْرُ وَ اَلْیَسَارُ وَ اَلرِّضَا ﴾ ... النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم- 34 .

حرف السين

﴿ سُئِلَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ هَذَا فَقَالَ لَقَدْ هَلَکَ اَلنَّاسُ إِذاً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 116.

﴿ سَأَلْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَنِ اَلْجَبَائِرِ تَکُونُ عَلَی اَلْکَسِیرِ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 290 .

﴿ سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ : ( فَسَوْفَ يَأْتِي اللّه ) ؟ الْمَوَالِي ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 638.

﴿ سُبْحَانَ اَللَّهِ اَللَّهُ أَعْدَلُ مِنْ ذَلِکَ أَنْ یَجْمَعَ عَلَیْهِ عُقُوبَهَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 578 .

﴿ سَبَقَ اَلْکِتَابُ اَلْخُفَّیْنِ وَ اَلْخِمَارَ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 530 .

﴿ اَلسُّحْتُ أَنْوَاعٌ کَثِیرَهٌ مِنْهَا اَلْحَجَّامُ ﴾ ... الإمام الصادق و الكاظم علیهما السلام - 614 .

﴿ اَلسُّکْرُ مِنَ اَلْکَبَائِرِ، وَ اَلْحَیْفُ فِی اَلْوَصِیَّهِ مِنَ اَلْکَبَائِرِ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 298

ص: 757

﴿ سَلُونِی فَقَالَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ: أَخْبِرْنِی عَنْ بِنْتِ اَلْأَخِ مِنَ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 274 .

حرف الشين

﴿ اَلشِّطْرَنْجُ مَیْسِرٌ، وَ اَلنَّرْدُ مَیْسِرٌ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 692 .

﴿ اَلشِّطْرَنْجُ وَ اَلنَّرْدُ مَیْسِرٌ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 692.

﴿ شَهِدَ اَللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ، فَإِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 22 .

حرف الصاد

﴿ اَلصِّحَّهُ فِی بَدَنِهِ وَ اَلْقُدْرَهُ فِی مَالِهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 120 .

﴿ اَلصَّحِیحُ یُصَلِّی قَائِماً، ﴿ وَ قُعُودًا ﴾ یُصَلِّی الْمَرِیضُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 192.

الحديث صَدَقَ اللَّهُ ... مَرَّتَيْنِ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 544 .

﴿ صَلاَهُ اَلْمَغْرِبِ فِی اَلْخَوْفِ أَنْ یَجْعَلَ أَصْحَابَهُ طَائِفَتَیْنِ بِإِزَاءِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 424 .

﴿ صَنَعْتَ کَمَا یَصْنَعُ اَلْحِمَارُ، إِنَّ رَبَّ اَلْمَاءِ هُوَ رَبُّ اَلصَّعِیدِ ﴾ ... النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم- 322.

﴿ صَوْمُ جَزَاءِ اَلصَّیْدِ وَاجِبٌ ﴾ ... الإمام السجاد علیه السلام - 706 .

﴿ صَوْمُ شَعْبَانَ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ تَوْبَهٌ، وَ اَللَّهِ! مِنَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 404 .

﴿ صَوْمُ شَعْبَانَ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ مُتَتابِعَیْنِ تَوْبَهً مِنَ اَللّهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 402.

﴿ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ مُتَتَابِعَاتٍ لاَ یُفْصَلُ بَیْنَهُنَّ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 684 .

﴿ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کَفَّارَهِ اَلْیَمِینِ وَاجِبٌ لِمَنْ لَمْ یَجِدِ اَلْإِطْعَامَ ﴾ ... الإمام السجاد علیه السلام - 682 .

﴿ صِیَامُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ مَنْ قَتَلَ خَطَأً لِمَنْ لَمْ یَجِدِ اَلْعِتْقَ وَاجِبٌ ﴾ ... الإمام السجاد علیه السلام - 402 .

حرف العين

﴿ اَلطَّاعَهُ اَلْمَفْرُوضَهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 336.

ص: 758

﴿ عِبَادَهَ اَلْأَوْثَانِ وَ شُرْبَ اَلْخَمْرِ وَ قَتْلَ اَلنَّفْسِ وَ عُقُوقَ اَلْوَالِدَیْنِ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 296 .

﴿ أوْ عِتْقُ رَقَبَةٍ أَوْ ﴿ إطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَكِينَ مِنْ أَوْسَطِ ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 678.

﴿ اَلْعَجَبُ یَا أَبَا حَفْصٍ لِمَا لَقِیَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 658 .

﴿ اَلْعَدَسُ وَ اَلْحُبُوبُ وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ یَعْنِی مِنْ أَهْلِ اَلْکِتَابِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 524 .

﴿ الْعَدْلُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ اَلْإِمَامُ مِنْ بَعْدِهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 704.

﴿ عَدْلُ اَلْهَدْیِ مَا بَلَغَ یَتَصَدَّقُ بِهِ، فَإِنْ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 708.

﴿ عَدُوُّ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ هُمُ اَلْمُخَلَّدُونَ فِی اَلنَّارِ ،قَالَ اَللَّهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 600.

﴿ عَلَى الْفِطْرَةِ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 394 .

﴿ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ حَبْلُ اَللَّهِ اَلْمَتِینُ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 124 .

﴿ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ اَلْأَوْصِیَاءُ مِنْ بَعْدِهِ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 352 .

﴿ عَلِیٌّ - وَ اَللَّهِ! - عَلَی دِینِ إِبْرَاهِیمَ وَ مِنْهَاجِهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 68 .

﴿ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ ﴾ ، ﴿ هؤلاء أهلي ﴾ ... النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم- 64 .

﴿ عَلَیْهِ اَلْکَفَّارَهُ، فَإِنْ عَادَ فَهُوَ مِمَّنْ قَالَ اَللَّهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 708

﴿ عَلَیْهِ عِتْقُ رَقَبَهٍ وَ صَوْمُ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ وَ إِطْعَامُ سِتِّینَ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 408 .

﴿ الْعَمَائِمَ اعْتَمَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَسَدَلَهَا مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 134 .

﴿ اَلْعَمْدُ أَنْ تَعَمَّدَهُ فَتَقْتُلَهُ بِمَا بِمِثْلِهِ یُقْتَلُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 408.

﴿ عَنْ المَعَاصِي ، ﴿ وَ صَابِرُواْ ﴾ عَلَی الْفَرَائِضِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 198.

﴿ عَنَی بِذَلِکَ اَلْقِمَارَ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ : ﴿ وَ لَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 288

﴿ الْعُهُودُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 496 .

حرف الفاء

ص: 759

﴿ اَلْغُلُولُ کُلُّ شَیْءٍ غُلَّ عَنِ اَلْإِمَامِ وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ شُبْهَهٌ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 166 .

﴿ الغِيبَةُ أَن تَقُولَ فِي أَخِيكَ مَا هُوَ فِيهِ مِمَّا قَد سَتَرَهُ اللّه ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 436 .

حرف الفاء

﴿ فَاتَّقُوا اَللَّهَ وَ لاَ تَجْتَرُوا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 300.

﴿ فَامْسَحْ عَلَی کَفَّیْکَ مِنْ حَیْثُ مَوْضِعِ اَلْقَطْعِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 602.

﴿ فَإِنْ تَابَ فَبِأَیِّ شَیْءٍ یَتَوَضَّأُ ؟ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 602 .

﴿ فَإِنْ رَضِیَا وَ قَلَّدَاهُمَا اَلْفُرْقَهَ فَفَرَّقَا فَهُوَ جَائِزٌ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 602.

﴿ فَإِنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ مُتَوَالِیَاتٍ وَ إِطْعَامُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 684 .

﴿ فَحَرَّمَهَا اَللَّهُ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَهً وَ تَیَّهَهُمْ، فَکَانَ إِذَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 560 .

﴿ فَحَلَفَ ثَلَاثَةَ أَيْمَانٍ مُتَتَابِعاً ، لَا يَكُونُ ذَلِكَ حَتَّى تَكُونُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 364 .

﴿ فَرَضَ اَللَّهُ اَلْغَسْلَ عَلَی اَلْوَجْهِ وَ اَلذِّرَاعَیْنِ وَ اَلْمَسْحَ عَلَی اَلرَّأْسِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 548 .

﴿ فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلْمُقِیمِ خَمْسَ صَلَوَاتٍ، وَ فَرَضَ عَلَی ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 422 .

﴿ فَسَمَّاهُمُ مُؤْمِنِینَ وَ لَیْسُوا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ وَ لاَ کَرَامَهَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 368 .

﴿ اَلْفَضْلُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ رَحْمَتُهُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 382 .

﴿ فَضْلُ اَللَّهِ رَسُولَهُ ، وَ رَحْمَتُهُ وَلاَیَهُ اَلْأَئِمَّهِ ﴾ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 382 .

﴿ فَقَدْ سَبَقَتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَهُ اَلشَّقَاوَهِ وَ سَبَقَ لَهُمُ اَلْعَذَابُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 360 .

﴿ ﴿ فَقَدْ ءَاتَيْنَا وَ ءَالَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَبَ ﴾ فَهُوَ اَلنُّبُوَّهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 338 .

﴿ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ وَ أَبُو عُبَیْدَهَ بْنُ اَلْجَرَّاحِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 436 .

﴿ فَلاَ یَصْلُحُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَنْکِحَ اِمْرَأَهَ جَدِّهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 266 .

﴿ فَلَیْسَ ذَلِکَ اَلشَّرْطُ بِشَیْءٍ مَنْ تَزَوَّجَ اِمْرَأَهً فَلَهَا مَا لِلْمَرْأَهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 454 .

ص: 760

﴿ فَمَا یَقُولُ فِیهِ مَنْ قِبَلَکُمْ؟ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 596 .

﴿ فَنَزَلَتْ عَلَیْهِ اَلزَّکَاهُ فَلَمْ یُسَمِّ اَللَّهُ مِنْ کُلِّ أَرْبَعِینَ دِرْهَماً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 346 .

﴿ اَلْفَهْدُ مِمَّا قَالَ اَللَّهُ : ﴿ مُكَلِّبِينَ ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 520 .

﴿ اَلْفَهْدُ مِنَ اَلْجَوَارِحِ وَ اَلْکِلاَبُ اَلْکُرْدِیَّهُ [الکروبه] إِذَا عُلِّمَتْ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 516 .

﴿ فَهُوَ عُقْبَهُ بْنُ عُثْمَانَ وَ سَعْدٍ بْنُ عُثْمَانُ [عُثْمَانُ بْنُ سَعْدٍ] ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 154 .

﴿ فِي صَلَاةِ الْمَغْرِبِ فِي السَّفَرِ لَا يَضُرُّكَ أَنْ تُؤَخِّرَ سَاعَةً ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 428.

﴿ فِی اَلظَّبْیِ شَاهٌ، وَ فِی اَلْحَمَامَهِ وَ أَشْبَاهِهَا وَ إِنْ کَانَتْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 702 .

﴿ فِي الْمَوَدَّةِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 456 .

﴿ قِرَاءَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کُنْتُمْ خَیْرَ أَئِمَّهٍ قَالَ: هُمْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 128 .

﴿ فِی کُلِّ شَیْءٍ إِسْرَافٌ إِلاَّ فِی اَلنِّسَاءِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 218 .

﴿ فِینَا نَزَلَتْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 620 .

﴿ فِینَا نَزَلَتْ، وَ اَللَّهُ اَلْمُسْتَعَانُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 340 .

﴿ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ تَکْفِیرُ أَهْلِ اَلْقِبْلَهِ بِالْمَعَاصِی، لِأَنَّهُ مَنْ لَمْ یَکُنْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 126 .

حرف القاف

﴿ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَا اِبْنَ آدَمَ بِمَشِیَّتِی کُنْتَ أَنْتَ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 374 .

﴿ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی : إِنِّی أَوْحَیْتُ إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْتُ ﴾ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 476 .

﴿ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ: ﴿ مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 66 .

﴿ قَالَ قَالَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ إِنَّهُمْ غَزَوْا ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 278 .

﴿ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: یُبْعَثُ أُنَاسٌ مِنْ قُبُورِهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 244 .

﴿ قَدْ تَکَلَّمَ الْقَوْمُ فِیهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! ﴾ ... الإمام الجواد علیه السلام - 608.

ص: 761

﴿ قَدْ تَكَلَّمَ هَؤُلَاءِ الْفُقَهَاءُ وَ الْقَاضِی بِمَا سَمِعَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ﴾ ... الإمام الجواد علیه السلام - 592 .

﴿ فَقَالَ: قَدْ سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا اَلْحَسَنِ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ: سَیَکْفِیکَ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 540 .

﴿ قَدْ عَرَفْتُمْ فِی مُنْکِرِینَ کَثِیراً، وَ أَحْبَبْتُمْ فِی مُبْغِضِینَ کَثِیراً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 26 .

﴿ فَرَضَ اَللَّهُ فِی اَلْخُمُسِ نَصِیباً لآِلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِم السَّلاَمُ، فَأَبَی أَبُو بَکْرٍ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 630.

﴿ قَدْ فَرَّقَ اَللَّهُ بَیْنَهُمَا ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 158 .

﴿ قَدْ فَعَلَ ذَلِکَ رَجُلٌ مِنَّا فَلَمْ یَرَ بِهِ بَأْساً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 270 .

﴿ قَدْ قَالَ اَلنَّاسُ فِی ذَلِکَ، وَ لَکِنْ یَا سُلَیْمَانُ! أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 578 .

﴿ قَدْ قَضَی فِی هَذَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ بَأْسَ بِهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 268 .

﴿ قَدِمَ عَلی رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ قَوْمٌ مِنْ بَنِی ضَبَّةَ مَرْضی ، فَقَالَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 588 .

﴿ قَضَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی أَبْوَابِ اَلدِّیَاتِ فِی اَلْخَطَإِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 398.

﴿ قَضَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلدِّیَاتِ مَا کَانَ مِنْ ذَلِکَ مِنْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 704 .

﴿ قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِي امْرَأَةٍ تَزَوَّجَهَا رَجُلٌ وَ شَرَطَ عَلَيْهَا ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 306.

﴿ قَضَی أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی دِیَهِ اَلْأَنْفِ إِذَا اُسْتُؤْصِلَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 624.

﴿ قُلْ لَهُمْ: إِنَّ قُرَیْشاً قَالُوا: نَحْنُ أُولُو اَلْقُرْبَی اَلَّذِینَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 64.

﴿ قُوتُ عِیَالِکَ، وَ اَلْقُوتُ یَوْمَئِذٍ مُدٌّ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 676 .

﴿ اَلْقُوَّهُ فِی اَلْبَدَنِ وَ اَلْیَسَارُ فِی اَلْمَالِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 120 .

﴿ قُوتِلَ أَهْلُهَا ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 600 .

﴿ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى : ﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَ نُوحًا ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 36 .

﴿ قَوْلُ اللَّهِ: ﴿ فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِي مِنْهُنَّ فَتَاتُوهُنَّ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 280.

حرف الكاف

ص: 762

﴿ کَانَ إِبْلِیسُ أَوَّلَ مَنْ نَاحَ وَ أَوَّلَ مَنْ تَغَنَّی وَ أَوَّلَ مَنْ حَدَا ... ﴾ النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم- 444.

﴿ یَقُولُ: کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: نِعْمَ اَلْأَرْضُ اَلشَّامُ وَ بِئْسَ اَلْقَوْمُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 560 .

﴿ کَانَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یُفْتِی وَ کُنَّا نُفْتِی وَ نَحْنُ نَخَافُ فِی [مِنْ] صَیْدِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 516 .

﴿ کَانَ أَبِی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ إِنَّهَا مَنْسُوخَهٌ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 234 .

﴿ کَانَ أَبِی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: نَزَلَتْ فِی بَنِی مُدْلِجٍ ، اِعْتَزَلُوا فَلَمْ یُقَاتِلُوا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 388.

﴿ کَانَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ، وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 96 .

﴿ کَانَ اَلْمُسْلِمُونَ قَدْ أَصَابُوا بِبَدْرٍ مِائَهَ وَ أَرْبَعِینَ رَجُلاً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 170 .

﴿ کَانَ اَلنَّاسُ أَهْلَ رِدَّهٍ بَعْدَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ إِلاَّ ثَلاَثَهً ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 146.

﴿ کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یُخَلِّدُ فِی اَلسِّجْنِ وَ یَقُولُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 604.

﴿ کَانَ بَیْنَ دَاوُدَ وَ عِیسَی اِبْنِ مَرْیَمَ عَلَیْهِمَ اَلسَّلاَمُ أَرْبَعُمِائَهِ سَنَهٍ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 58 .

﴿ کَانَتِ اَلْخَنَازِیرَ قَوْمٌ مِنَ اَلْقَصَّارِینَ، کَذَّبُوا بِالْمَائِدَهِ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 730.

﴿ کَانَتْ خَدِیجَهُ مَاتَتْ قَبْلَ اَلْهِجْرَهِ بِسَنَهٍ، وَ مَاتَ أَبُو طَالِبٍ بَعْدَ ﴾ ... الإمام السجاد علیه السلام - 368 .

﴿ کَانَتْ عَلَی اَلْمَلاَئِکَهِ اَلْعَمَائِمُ اَلْبِیضُ اَلْمُرْسَلَهُ یَوْمَ بَدْرٍ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 134 .

﴿ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَقُولُ: لاَ إِیمَانَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّهَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 26 .

﴿ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: فِی اَلْخَطَإِ خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ بِنْتَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 398.

﴿ کَانَ فِی عِلْمِهِ أَنَّهُمْ سَیَعْصُونَ وَ یَتِیهُونَ أَرْبَعِینَ سَنَهً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 562 .

﴿ كَانَ مَا بَیْنَ آدَمَ وَ نُوحٍ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ مُسْتَخْفِینَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 476 .

﴿ کَانَ مَعَ عِیسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ حَرْفَانِ یَعْمَلُ بِهِمَا، وَ کَانَ مَعَ مُوسَی ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 734 .

﴿ کِتَابٌ وَاجِبٌ أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ مِثْلَ اَلْوَقْتِ لِلْحَجِّ وَ لاَ رَمَضَانَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 434 .

﴿ کَتَبَهَا لَهُمْ ثُمَّ مَحَاهَا ﴾ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 556 .

ص: 763

﴿ کَتَبَهَا لَهُمْ ثُمَّ مَحَاهَا، ثُمَّ کَتَبَهَا لِأَبْنَائِهِمْ فَدَخَلُوهَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 558 .

﴿ اَلْکِذْبُ عَلَی اللّهِ وَ عَلی رَسُولِهِ وَ عَلَی الاوْصِیاءِ: مِنَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 296.

﴿ كُلُّ الْعِتْقِ يَجُوزُ فِيهِ الْمَوْلُودُ إِلَّا فِي كَفَّارَةِ الْقَتْلِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 392

﴿ كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلا لِبَنِي إِسْرَءِيلَ إِلَّا ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 92

﴿ کُلُّ ذَوَاتِ اَلْأَزْوَاجِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 278 .

﴿ کُلُّ شَیْءٍ أَوْعَدَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام -300.

﴿ کُلِّ شَیْءٍ غُلَّ عَنِ اَلْإِمَامِ فَهُوَ اَلسُّحْتُ، وَ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 614.

﴿ لَّمَا أَرَادَ جَبَّارٌ مِنَ اَلْجَبَابِرَهِ هَلاَکَ آلِ مُحَمَّدٍ قَصَمَهُ اَللَّهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 650 .

﴿ کُلُّ مَا أُرِیدَ بِهِ (اَلشَّیْءُ) فَفِیهِ اَلْقَوَدُ وَ إِنَّمَا اَلْخَطَأُ ﴾ ... أحدهما علیه السلام - 394.

﴿ کُلْ مَا أَمْسَکَ عَلَیْهِ اَلْکِلاَبُ، وَ إِنْ بَقِیَ ثُلُثُهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 520 .

﴿ کُلُّ مَنْ یَشْرَبُ اَلْمُسْکِرَ فَهُوَ سَفِیهٌ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 228 .

﴿ كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ﴾ ﴿ «أَوْ مَنْشُورَهٌ» کَذَا نَزَلَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 188 .

﴿ كُلُّ نَفْسٍ ذَالِقَةُ الْمَوْتِ ﴾ ، ﴿ لَمْ یَذُقِ اَلْمَوْتَ مَنْ قُتِلَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 190.

﴿ کَمْ یَجِبُ لِأَکْلِ مَالِ اَلْیَتِیمِ اَلنَّارُ فِی دِرْهَمَیْنِ ﴾ ... أحدهما السلام علیهما السلام - 240.

﴿ کَیْفَ تَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُوا اللَّهَ ﴾ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 120.

حرف اللام

﴿ لاَ إِذَا حَضَرَکَ فَأَعْطِهِمْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 236 .

﴿ قَالَ لاَ أَعْطِهِ وَاحِداً وَاحِداً کَمَا قَالَ اَللَّهُ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 678 .

﴿ لاَ، اَلْمَوْتُ مَوْتٌ، وَ اَلْقَتْلُ قَتْلٌ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 156 .

﴿ لاَ إِنَّ اَلنَّبِیذَ لَیْسَ بِمَنْزِلَهِ اَلْخَمْرِ إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ اَلْخَمْرِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 690 .

ص: 764

﴿ لاَ، إِنْ کَانَ عِنْدَهُ أَعْطَاهُ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 386.

﴿ اَبَأْسَ بِأَکْلِ مَا أَمْسَکَ اَلْکَلْبُ مِمَّا لَمْ یَأْکُلِ اَلْکَلْبُ مِنْهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 520 .

﴿ لاَ تَأْکُلْ مِنْ صَیْدِ شَیْءٍ مِنْهَا إِلاَّ مَا ذَکَّیْتَ إِلاَّ اَلْکِلاَبَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 514 .

﴿ لاَ تَأْکُلُوا فِی فَخَّارِهَا وَ لاَ تَغْسِلُوا رُءُوسَکُمْ بِطِینِهَا ﴾ ... النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم- 558.

﴿ لاَ تَأْکُلْهَا وَ لاَ تُدْخِلْهَا فِی مَالِکَ، فَإِنَّمَا هُوَ اَلاِسْمُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 522 .

﴿ لاَ تَقُمْ إِلَی اَلصَّلاَهِ مُتَکَاسِلاً وَ لاَ مُتَنَاعِساً وَ لاَ مُتَثَاقِلاً ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 316، 466 .

﴿ لاَ تُمْضَی اَلْأَیَّامُ وَ اَللَّیَالِی حَتَّی یُنَادِیَ مُنَادٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 176 .

﴿ لاَ تُؤْتُوهَا شُرَّابَ اَلْخَمْرِ وَ اَلنِّسَاءَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 228 .

﴿ لاَ، حَتَّی یُؤَدِّیَ دِیَتَهُ إِلَی أَهْلِهِ، وَ یُعْتِقَ رَقَبَهً مُؤْمِنَهً ﴾ ... الإمام الصادق أو الكاظم علیه السلام - 406 .

﴿ لاَ عَلَیْکَ بِالْبُلْهِ مِنَ اَلنِّسَاءِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 414 .

﴿ لا كَذَا ، وَ قَالَ بِيَدِهِ إِلَى عُنُقِهِ وَ لَكِنَّهُمْ يَقُولُونَ وَ يَعْنُونَ أَنَّ اللَّهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 650.

﴿ لِأَنَّ اَلنَّاسَ یَبُکُّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِالْأَیْدِی ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 100.

﴿ لِأَنَّ اَلنَّاسَ یَبُکُّ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِالْأَیْدِی یَعْنِی یَدْفَعُ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 102 .

﴿ لاَ- وَ اَللَّهِ! - مَا اَللَّمْسُ إِلاَّ اَلْوِقَاعُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 320 .

﴿ لاَ- وَ اَللَّهِ! - مَا بِذَاکَ بَأْسَ، وَ رُبَّمَا فَعَلْتُهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 318 .

﴿ لاَ وَ لاَ کَرَامَهَ، قُلْتُ: فَمَنْ جُعِلْتُ فِدَاکَ؟! ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 108 .

﴿ لاَ وَ لَکِنَّهُ اَلْحَجُّ وَ اَلْعُمْرَهُ جَمِیعاً لِأَنَّهُمَا مَفْرُوضَانِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 114 .

﴿ لاَ وَ لَکِنَّهُمْ کَانُوا أَسْبَاطاً أَوْلاَدَ اَلْأَنْبِیَاءِ، لَمْ یَکُونُوا ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 88.

﴿ لاَ وَ لَکِنْ یُعْطِی عَلَی کُلِّ إِنْسَانٍ کَمَا قَالَ اَللَّهُ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 674 .

﴿ لاَ وَ لَکِنْ یَنْبَغِی لَهُ لاَ یَأْکُلَ إِلاَّ بِقَصْدٍ وَ لاَ یُسْرِفْ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 240 .

ص: 765

﴿ هِیَ عَلَیْهِ حَرَامٌ وَ هِیَ رَبِیبَتُهُ، وَ اَلْحُرَّهُ وَ اَلْمَمْلُوکَهُ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 268.

﴿ لاَ هِیَ مِثْلُ قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ وَ رَبَائِبُكُمُ الَّتِي فى ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 272 .

﴿ هِيَ مِمَّا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: ﴿ وَ رَبَائِبُكُمُ الَّتِي ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 268 .

﴿ لاَ یُبَایَعُ وَ لاَ یُؤْتَی بِطَعَامٍ وَ لاَ یُتَصَدَّقُ عَلَیْهِ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 594.

﴿ لاَ یَحِضْنَ وَ لاَ یُحْدِثْنَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 16.

﴿ لَا یَتَمَنَّی الرَّجُلُ امْرَأَةَ الرَّجُلِ وَ لَا ابْنَتَهُ وَ لَكِنْ یَتَمَنَّی مِثْلَهُمَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 302.

﴿ لاَ یَحْجُبُ عَنِ اَلثُّلُثِ اَلْأَخُ وَ اَلْأُخْتُ حَتَّی یَکُونَا أَخَوَیْنِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 248.

﴿ لاَ یُحْلَفُ اَلْیَهُودِیُّ وَ لاَ اَلنَّصْرَانِیُّ وَ لاَ اَلْمَجُوسِیُّ بِغَیْرِ اَللَّهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 632 .

﴿ لاَ یَحِلُّ لِمَاءِ اَلرَّجُلِ أَنْ یَجْرِیَ فِی أَکْثَرَ مِنْ أَرْبَعَهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 218.

﴿ لاَ یَدْخُلاَنِ اَلْمَسْجِدَ إِلاَّ مُجْتَازَیْنِ، إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 318 .

﴿ لاَ یَزَالُ اَلْمُؤْمِنُ فِی صَلاَهٍ مَا کَانَ فِی ذِکْرِ اَللَّهِ إِنْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 192، 204.

﴿ لاَ یَزَالُ اَلْمُؤْمِنُ فِی فُسْحَهٍ مِنْ دِینِهِ مَا لَمْ یُصِبْ دَماً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 406.

﴿ لاَ یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً إِلَی سَبِیلَ أَهْلِ اَلْحَقِّ فَیَدْخُلُونَ فِیهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 412.

﴿ لاَ یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً إِلَی اَلْإِیمَانِ وَ لاَ یَکْفُرُونَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 412 .

﴿ لاَ یُقْطَعُ إِلاَّ مَنْ نَقَبَ بَیْتاً أَوْ کَسَرَ قُفْلاً ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 606.

﴿ لاَ یُقْطَعُ اَلسَّارِقُ حَتَّی یُقِرَّ بِالسَّرِقَهِ مَرَّتَیْنِ، فَإِنْ رَجَعَ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 606.

﴿ لاَ یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ اَلْمُسْلِمِ أَنْ یَتَزَوَّجَ مِنَ اَلْإِمَاءِ إِلاَّ مَنْ خَشِیَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 286 .

﴿ لَتُؤْمِنُنَّ بِرَسُولِ اللَّهُ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، وَ لَتَنْصُرُنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 80 .

﴿ لِشَیْءٍ قَالَهُ اَللَّهُ، وَ لِشَیْءٍ أَرَادَهُ اَللَّهُ، یَا جَابِرُ! إِنَّ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 138.

﴿ لَعَنَ اَللَّهُ اَلْقَدَرِیَّهَ لَعَنَ اَللَّهُ اَلْحَرُورِیَّهَ لَعَنَ اَللَّهُ اَلْمُرْجِئَهَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 182 .

ص: 766

﴿ لَقَدْ تَسَمَّوْا بِاسْمٍ مَا سَمَّی اَللَّهُ بِهِ أَحَداً إِلاَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 82.

﴿ لَقَدْ سَأَلْتَنِی عَنْ شَیْءٍ مَا سَأَلَنِی عَنْهُ (أَحَدٌ) إِلاَّ مَا شَاءَ اَللَّهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 108.

﴿ لَقِیَ إِبْلِیسُ عِیسَی اِبْنَ مَرْیَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ هَلْ نَالَنِی مِنْ حَبَائِلِکَ؟ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 42 .

﴿ الَّكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ أَنزَلَهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 478 .

﴿ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 248 .

﴿ اللَّذَانِ مِنْكُمْ مُسْلِمَانِ وَ اللَّذَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 720.

﴿ اللَّذَانِ مِنْكُمْ مُسْلِمَانِ وَ اللَّذَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 722 .

﴿ اَلَّذِی عِنْدَهُ مَا یُغْنِیهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 286 .

﴿ اَلَّذِی فِیهِ إِیمَانٌ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 24 .

﴿ اَلَّذِی یَمْنَعُ اَلزَّکَاهَ یُحَوِّلُ اَللَّهُ مَالَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ شُجَاعاً ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 180.

﴿ الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُواْ أَيْدِيَكُمْ ﴾ ، [قَالَ] : ﴿ مَعَ الْحَسَنِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 372.

﴿ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ ثَلاَثَهُ أَسْهُمٍ وَ لِإِخْوَتِهَا مِنْ أُمِّهَا اَلثُّلُثُ سَهْمَانِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 252 .

﴿ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ ثَلاَثَهُ أَسْهُمٍ وَ لِلْإِخْوَهِ مِنَ اَلْأُمِّ اَلثُّلُثُ سَهْمَانِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 488 .

﴿ لِلزَّوْجِ اَلنِّصْفُ وَ لِلْأُخْتَیْنِ مَا بَقِیَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 482 .

﴿ لِمَ یَغُمُّکَ ذَلِکَ وَ حُجَّتُکَ عَلَیْهِمْ فِیهِ ظَاهِرَهٌ ؟ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 94 .

﴿ لَم یَقُلْهُ وَ سَیَقُولُهُ، إِنَّ اَللَّهَ إِذَا عَلِمَ أَنَّ شَیْئاً کَائِنٌ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 732 .

﴿ لَمَّا اِتَّخَذَ اَللَّهُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلاً أَتَاهُ بِبِشَارَهِ اَلْخُلَّهِ مَلَکُ ﴾ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 450 .

﴿ لَمَّا أَکَلَ آدَمُ مِنَ اَلشَّجَرَهِ أُهْبِطَ إِلَی اَلْأَرْضِ فَوُلِدَ لَهُ هَابِیلُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 572 .

﴿ لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ آدَمَ أَنْ يُوصِي إِلَى هِبَةِ اللَّهُ أَمَرَهُ أَنْ يَسْتُرَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 576 .

﴿ لَمّا أنزَلَ اللّهُ عَلَیهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴿ يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلّغ مَا أُنزِلَ ﴾ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 662.

ص: 767

﴿ لَمَّا أُنْزِلَتْ اَلْمَائِدَهُ عَلَی عِیسَی عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ لِلْحَوَارِیِّینَ : لاَ تَأْکُلُوا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 728.

﴿ مَّا اِنْهَزَمَ اَلنَّاسُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَوْمَ أُحُدٍ نَادَی رَسُولُ اَللَّهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 154 .

﴿ لَمَّا سَأَلَ زَکَرِیَّا رَبَّهُ أَنْ یَهَبَ لَهُ ذَکَراً فَوَهَبَ اَللَّهُ لَهُ یَحْیَی ﴾ ... أحدهما علیه السلام - 48.

﴿ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ جَاءَهُمْ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ اَلنَّبِیُّ مُسَجًّی ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 186 .

﴿ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ سَمِعُوا صَوْتاً مِنْ جَانِبِ اَلْبَیْتِ ﴾ ... الإمام الصادق اللّه علیه السلام - 188 .

﴿ لَمَّا قَرَّبَ ابْنَا آدَمَ الْقُرْبَانَ فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 562 .

﴿ لَمَّا قَضَی مُحَمَّدٌ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ نُبُوَّتَهُ وَ اسْتُکْمِلَتْ أَیَّامُهُ أَوْحَی اللَّهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 32.

﴿ مَّا کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ فِی اَلْکُوفَهِ أَتَاهُ اَلنَّاسُ فَقَالُوا: ﴾ ... أحدهما علیه السلام - 438.

﴿ لَمَّا نَزَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴿ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 386 .

﴿ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ بالْوَلَايَةِ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ بالدوحات ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 644 .

﴿ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: ﴿ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا ﴾ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 64.

﴿ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: ﴿ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِي ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 184 .

﴿ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: ﴿ مَن يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ ﴾ قَالَ بَعْضُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 446.

﴿ لَمَّا نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی حَجَّهِ اَلْوَدَاعِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 656 .

﴿ لَمَّا نَزَلَ رَسُولُ اَللَّهِ عَرَفَاتٍ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ أَتَاهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 512 .

﴿ لَمَّا وَجَّهَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ إِلَی ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 172.

﴿ اللَّمْسُ، الْجِمَاعُ ﴾ ... الإمام الصادق - 320.

﴿ لَن تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مَا تُحِبُّونَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 90 .

﴿ لَوْ أَنَّ اِمْرَأَهً تَرَکَتْ زَوْجَهَا وَ أَبَاهَا وَ أَوْلاَداً ذُکُوراً ﴾ ... الإمام الصادق - 250 .

﴿ لَوَدِدْتُ أَنَّهُ أُذِنَ لِی فَکَلَّمْتُ اَلنَّاسَ ثَلاَثاً، ثُمَّ صَنَعَ اَللَّهُ ﴾ ... الإمام السجاد - 190.

ص: 768

﴿ لَوْ عَنَی أَنَّهَا هُوَ فِی وَقْتٍ لاَ تُقْبَلُ إِلاَّ فِیهِ کَانَتْ مُصِیبَهً ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 432 .

﴿ لَوْ قَاتَلَ مَعَهُ أَهْلُ اَلْأَرْضِ لَقُتِلُوا کُلُّهُمْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 374 .

﴿ لَوْ کَانَتْ مَوْقُوتاً کَمَا یَقُولُونَ لَهَلَکَ اَلنَّاسُ، وَ لَکَانَ اَلْأَمْرُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 430 .

﴿ لِهَذِهِ اَلْآیَهِ تَفْسِیرٌ یَدُلُّ ذَلِکَ اَلتَّفْسِیرُ عَلَی أَنَّ اَللَّهَ لاَ یَقْبَلُ مِنْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 258 .

﴿ لَهُ: فِی اَلنَّارِ مَقْعَدٌ وَ لَوْ قَتَلَ اَلنَّاسَ جَمِیعاً لَمْ یَزِدْ عَلَی ذَلِکَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 586 .

﴿ لَیْسَ بِأَهْلٍ أَنْ یُزَوَّجَ إِذَا خَطَبَ، وَ أَنْ یُصَدَّقَ إِذَا حَدَّثَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 224 .

﴿ لَیْسَ حَیْثُ یَذْهَبُ اَلنَّاسُ إِلَیْهِ، إِنَّ اَللَّهَ آتَانَا اَلْمُلْکَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 24 .

﴿ لَيْسَ فِيهِ قُرْآنٌ : ﴿ يَأيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا ﴾ إِلَّا وَ هِيَ ﴾ ... الإمام علىّ علیه السلام - 496 .

﴿ لَیْسَ لَكَ مِنَ اْلاَمْرِ شَیْءٌ اَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ اَوْ یُعَذِّبَهُمْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 138.

﴿ لَیْسَ لُلْمُصْلِحِینَ أَنْ یُفَرِّقَا حَتَّی یَسْتَأْمِرَا ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 308 .

﴿ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَدَعَ شَیْئاً مِنْ وَجْهِهِ إِلاَّ غَسَلَهُ، وَ لَیْسَ لَهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 532 .

﴿ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ مِنْ جَمِیعِ اَلْأَدْیَانِ یَمُوتُ إلاّ رَأَی ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 474 .

﴿ لَیْسَ مِنْ نَفْسٍ إِلاَّ وَ قَدْ فَرَضَ اَللَّهُ لَهَا رِزْقَهَا حَلاَلاً ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 302 .

﴿ لَیْسَ هَکَذَا أَنْزَلَهُ اَللَّهُ مَا أَذَلَّ اَللَّهُ رَسُولَهُ قَطُّ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 132.

﴿ لَیْسَ یَنْکِحُ اَلْأُخْرَی إِلاَّ دُونَ اَلْفَرْجِ، وَ إِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَهُوَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 272 .

حرف الميم

﴿ مَا أَنَا قُلْتُهُ بَلِ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 648 .

﴿ مَا تَتَلَذَّذُ اَلنَّاسُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ بِلَذَّهٍ أَکْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 16.

﴿ مَا تَقُولُ قُرَیْشٌ فِی اَلْخُمُسِ؟ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 62 .

﴿ مَا خَلاَ اَلْکِلاَبَ مِمَّا یَصِیدُ: اَلْفُهُودُ وَ اَلصُّقُورُ وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 516 .

ص: 769

﴿ مَا زَالَ مُنْذُ خَلَقَ اللّهُ آدَمَ دَوْلَةٌ للّهِ وَ دَوْلَةٌ لإبْلِيسَ فَأيْنَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 144 .

﴿ مَا کَانَ اَللَّهُ لِیُخَاطِبَ خَلْقَهُ بِمَا لاَ یَعْقِلُونَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 692 .

﴿ اَلْمَائِدَهُ اَلَّتِی نَزَلَتْ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ مُدَلاَّهً بِسَلاَسِلَ مِنْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 728 .

﴿ مَالُ اَلْیَتِیمِ إِنْ عَمِلَ بِهِ مَنْ وُضِعَ عَلَی یَدَیْهِ ضَمِنَهُ وَ لِلْیَتِیمِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 242 .

﴿ مَالِحُهُ اَلَّذِی یَأْکُلُونَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 712.

﴿ مَا لَمْ یَکُنْ وَلَدٌ وَ لاَ وَالِدٌ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 484.

﴿ مَا لَهُ لاَ وَفَّقَهُ اَللَّهُ إِنَّ اِمْرَأَهَ عِمْرَانَ نَذَرَتْ مَا فِی بَطْنِهَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 46.

﴿ مَا لَهُمْ مِنْ أَئِمَّهٍ یُسَمُّونَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 194.

﴿ مَا مِنْ ذِی زَکَاهِ مَالٍ إِبِلٍ وَ لاَ بَقَرٍ وَ لاَ غَنَمٍ یَمْنَعُ زَکَاهَ مَالِهِ ﴾ ... النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم - 178 .

﴿ مَا مِنْ عَبْدٍ مَنَعَ زَکَاهَ مَالِهِ إِلاَّ جَعَلَ اَللَّهُ ذَلِکَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 178 .

﴿ مَا نَزَلَت عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ آیَهٌ مِنَ القُرآنِ إلَّا أقرَأنِیهَا ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 352 .

﴿ مَانِعُ اَلزَّکَاهِ یُطَوَّقُ بِشُجَاعٍ أَقْرَعَ یَأْکُلُ مِنْ لَحْمِهِ ... ﴾ عنهم علیهم السلام - 180 .

﴿ مَا هَذَا فَقُلْتُ هَذِهِ صِلَهُ مَوَالِیکَ وَ عَبِیدِکَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 90 .

﴿ مَا یَأْکُلُ أَهْلُ اَلْبَیْتِ یُشْبِعُهُمْ یَوْم [لشْبِعُهُمْ یَوْماً] وَ کَانَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 676 .

﴿ مَا یَقُولُ اَلنَّاسُ؟ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 116 .

﴿ مَا یَقُولُ اَلنَّاسُ فِی تَزْوِیجِ آدَمَ وَ وُلْدَهُ؟ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 210 .

﴿ ﴿ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكَلَ ﴾ إِذَا أَدْرَکْتَ ذَکَاتَهُ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 508.

﴿ اَلْمُتَعَمِّدُ اَلَّذِی یَقْتُلُهُ عَلَی دِینِهِ فَذَاکَ اَلتَّعَمُّدُ ﴾ ... الإمام الصادق أو الكاظم علیه السلام - 404 .

﴿ اَلْمُحَرَّرُ یَکُونُ فِی اَلکَنِیسَهِ لاَ یَخْرُجُ مِنْهَا، فَلَمَّا وَضَعَتْهَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 40 .

﴿ اَلْمُحْرِمُ إِذَا قَتَلَ اَلصَّیْدَ فِی اَلْحِلِّ فَعَلَیْهِ جَزَاؤُهُ، یَتَصَدَّقُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 710.

ص: 770

﴿ اَلْمُحْرِمُ إِذَا قَتَلَ اَلصَّیْدَ فِی اَلْحِلِّ فَعَلَیْهِ جَزَاؤُهُ، یَتَصَدَّقُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 8.

﴿ مَرْحَباً وَ أَهْلاً وَ اَللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّ رِیحَکُمْ وَ أَرْوَاحَکُمْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 292 .

﴿ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ ﴾ ... ﴿ نَحْنُ أُولَئِکَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 370 .

﴿ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ حِینَ قَامَ عَلَیْهِ فَأَثَّرَتْ قَدَمَاهُ فِیهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 102.

﴿ مَکَّهُ جُمْلَهُ اَلْقَرْیَهِ، وَ بَکَّهُ مَوْضِعُ اَلْحَجَرِ اَلَّذِی یَبُکُّ اَلنَّاسُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 98.

﴿ اَلْمُلْکُ اَلْعَظِیمُ اِفْتِرَاضُ اَلطَّاعَهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 338 .

﴿ ( مُلْكًا عَظِيمًا ) أَنْ جَعَلَ فِیهِمْ أَئِمَّهً ، مَنْ أَطَاعَهُمْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 336 .

﴿ ممّا قضى محمّد و آل محمّد : ﴿ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴾ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 362 .

﴿ مَنِ اِبْتَدَعَ رَأْیاً فَأَحَبَّ عَلَیْهِ أَوْ أَبْغَضَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 328

﴿ مَنِ اِجْتَنَبَ مَا وَعَدَ اَللَّهُ عَلَیْهِ اَلنَّارَ ، إِذَا کَانَ مُؤْمِناً ﴾ ... الإمام الكاظم الإمام الباقر علیه السلام - 246 .

﴿ مَنِ اِسْتَخْرَجَهَا مِنَ اَلْکُفْرِ إِلَی اَلْإِیمَانِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 586 .

﴿ مَنِ اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ سَبْعِینَ مَرَّهً فِی اَلْوَتْرِ بَعْدَ اَلرُّکُوعِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 18 .

﴿ مَنْ أَصَابَ نَعَامَهً فَبَدَنَهٌ، وَ مَنْ أَصَابَ حِمَاراً أَوْ شِبْهَهُ فَعَلَیْهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 702.

﴿ مَنْ أَضَافَ قَوْماً فَأَسَاءَ ضِیَافَتَهُمْ فَهُوَ مِمَّنْ ظَلَمَ فَلاَ جُنَاحَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 470 .

﴿ مِنْ أَکْلِ اَلسُّحْتِ اَلرِّشْوَهُ فِی اَلْحُکْمِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 616 .

﴿ مَنْ أَکَلَ مِنْ مَالِ اَلْیَتِیمِ دِرْهَماً وَ نَحْنُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 532 .

﴿ مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ بِغَیْرِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَقَدْ كَفَرَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 622، 626 .

﴿ مَنْ حَکَمَ فِی دِرْهَمَیْنِ بِغَیْرِ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فَهُوَ کَافِرٌ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 622.

﴿ مَن حَکَمَ فی دِرهَمَینِ بِحُکمِ جَورٍ ثُمّ جَبَرَ کَبُرَ علَیهِ کانَ مِن ﴾ ... النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم - 622 .

ص: 771

﴿ مَنْ دَاوَمَ عَلَی صَلاَهِ اَللَّیْلِ وَ اَلْوَتْرِ، وَ اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 16 .

﴿ مَنْ دَخَلَ اَلْحَرَمَ مِنَ اَلنَّاسِ مُسْتَجِیراً بِهِ فَهُوَ آمِنٌ مِنْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 104.

﴿ مَنْ دَخَلَ مَکَّهَ اَلْمَسْجِدَ اَلْحَرَامَ یَعْرِفُ مِنْ حَقِّنَا وَ حُرْمَتِنَا مَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 104.

﴿ مِنْ ذَلِکَ مَا اِشْتَقَّ فِیهِ زُرَارَهُ بْنُ أَعْیَنَ وَ أَبُو حَنِیفَهَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 528 .

﴿ مَنْ زَرَعَ حِنْطَةً فِي أَرْضٍ فَلَمْ يزْك زَرْعُهُ أَوْ خَرَجَ زَرْعُهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 474 .

﴿ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ قَدْ فَرَغَ مِنَ اَلْأَمْرِ فَقَدْ کَذَبَ لِأَنَّ اَلْمَشِیَّهَ لِلَّهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 34 .

﴿ مَنْسُوخَهٌ وَ اَلسَّبِیلُ هُوَ اَلْحُدُودُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 256 .

﴿ مَنْ شَهَرَ اَلسِّلاَحَ فِی مِصْرٍ مِنَ اَلْأَمْصَارِ فَعَقَرَ اُقْتُصَّ مِنْهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 588 .

﴿ مَنْ ظَلَمَ [یَتِیماً] سَلَّطَ اَللَّهُ عَلَیْهِ مَنْ یَظْلِمُهُ أَوْ عَلَی ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 238 .

﴿ مَنْ عَرَفَ اِخْتِلاَفَ اَلنَّاسِ فَلَیْسَ بِمُسْتَضْعَفٍ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 412 .

﴿ مَنْ قَالَ فِی آخِرِ اَلْوَتْرِ فِی اَلسَّحَرِ: أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 18.

﴿ مَنْ قَتَلَ مِنَ اَلنَّعَمِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ نَعَامَهً فَعَلَیْهِ بَدَنَهٌ، وَ مِنْ حِمَار ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 706 .

﴿ مَنْ قَرَأَ سُورَهَ اَلْبَقَرَهِ وَ آلِ عِمْرَانَ جَاءَ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ تُظِلاَّنِهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 6 .

﴿ مَنْ قَرَأَ سُورَةَ «النِّسَاءِ» فِی کُلِّ جُمُعَةٍ أَمِنَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْرِ ﴾ ... الإمام علیه السلام - 208 .

﴿ مَنْ قَضَی فِی دِرْهَمَیْنِ بِغَیْرِ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ فَقَدْ کَفَرَ ﴾ ... الإمام علیه السلام - 623.

﴿ مَنْ کَانَتْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَخِیهِ مُنَازَعَهٌ فَدَعَاهُ إِلَی رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 356.

﴿ مَنْ کَانَ صَحِیحاً فِی بَدَنِهِ مُخَلًّی سَرْبُهُ لَهُ زَادٌ وَ رَاحِلَهٌ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 114.

﴿ مَنْ کَانَ لَهُ مَا یُطْعِمُ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَصُومَ، أَطْعَمَ عَشَرَهَ مَسَاکِینَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 682 .

﴿ مَنْ کنتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيُّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَ الِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ ﴾ ... النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم- 638 .

﴿ مَنْ لاَ تَثِقُ بِهِ ﴾ ... الإمام الصادق اللّه - 224 .

ص: 772

﴿ مِنْهُ أَکْلُ مَالِ اَلْیَتِیمِ ظُلْماً» وَ لَیْسَ فِی هَذَا بَیْنَ أَصْحَابِنَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 244 .

﴿ ﴿ مِنْهُ ءَايَتُ مُّحْكَمَتُ ﴾ ، قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 8.

﴿ اَلْمَوْتُ خَیْرٌ لِلْمُؤْمِنِ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ : ﴿ وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ ﴾ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 196.

﴿ اَلْمَوْتُ خَیْرٌ لِلْمُؤْمِنِ وَ اَلْکَافِر ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 174 .

﴿ مَهْ لَیْسَ هَکَذَا أَنْزَلَهَا اَللَّهُ إِنَّمَا أُنْزِلَتْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 132 .

﴿ مَهْ، هَذَا اِسْمٌ لاَ یَصْلُحُ إِلاَّ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، اَللَّهُ سَمَّاهُ بِهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 442 .

﴿ اَلْمِیثَاقُ اَلْکَلِمَهُ اَلَّتِی عُقِدَ بِهَا اَلنِّکَاحُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 264 .

حرف النون

﴿ النُّبُوَّةُ،﴿ وَ الْحِكْمَةَ ﴾ قالَ : الفَهمَ وَ القَضاءَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - - 336 .

﴿ نَحْنُ اَلرَّاسِخُونَ فِی اَلْعِلْمِ، فَنَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 14 .

﴿ نَحْنُ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ بَقِیَّهُ تِلْکَ اَلْعِتْرَهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 30.

﴿ نَذَرَتْ مَا فِی بَطْنِهَا لِلْکَنِیسَهِ أَنْ تَخْدُمَ اَلْعُبَّادَ، وَ لَیْسَ اَلذَّکَرُ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 40 .

﴿ نَزَلَتْ فِی اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ، ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 374 .

﴿ ننَزَلَتْ فِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 342 .

﴿ نَزَلَتْ فِی عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی سَرْحٍ اَلَّذِی بَعَثَهُ عُثْمَانُ ﴾ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام - 460 .

﴿ نَزَلَتْ فِی فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ آمَنُوا بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فِی أَوَّلِ اَلْأَمْرِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 462 .

﴿ نَزَلَتْ فِینَا ، وَ لَمْ یَکُنِ اَلرِّبَاطُ اَلَّذِی أُمِرْنَا بِهِ بَعْدُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 200.

﴿ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ هَکَذَا: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا ﴾ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 326.

﴿ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ : ﴿ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ ﴾ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 278 .

﴿ نَسَخَتْهَا آيَةُ الْفَرَائِضِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 236 .

ص: 773

﴿ نَسَخَتْهَا آيَةُ الْفَرَائِضِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 236 .

﴿ نَسَخَتْهَا : ﴿ وَ لَا تُمْسِكُوا بِعِصَمَ الْكَوَافِرِ ﴾ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 524 .

﴿ نُشُوزُ اَلرَّجُلِ یَهُمُّ بِطَلاَقِ اِمْرَأَتِهِ، فَتَقُولُ لَهُ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 452 .

﴿ نَعَمْ، أَقْبَلُ، إِنْ لَمْ أَقْبَلْ کَانَ إِبْطَالَ مَا یَقُولُ هَذَا وَ أَصْحَابُهُ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 160 .

﴿ نَعَمْ، إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: ﴿ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ ﴾ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 282 .

﴿ نَعَمْ، إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: ﴿ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ ﴾ ﴾ ... الإمام الباقر أو الصادق علیهما السلام - 518 .

﴿ نَعَمْ، إِنَّهُ کَانَ لَهُ صَدِیقٌ مُؤَاخٍ لَهُ فِی اَللَّهِ، وَ کَانَ عِیسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 56 .

﴿ نَعَمْ شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ اَلْإِیمَانُ بِرَسُولِهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 350 .

﴿ نَعَمْ، قُلْتُ: فَإِذَا رَمَی شَیْئاً فَأَصَابَ رَجُلاً؟ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 400 .

﴿ نَعَمْ، کُلْ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ : ﴿ فَكُلُواْ مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 518 .

﴿ نَعَمْ، لاَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اَلنَّاسَ قَدْ کَانُوا یَحُجُّونَ وَ نُخْبِرُکُمْ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 98.

﴿ نَعَمْ، مُرْهُ فَلاَ یَسْتَحْیِی وَ لَوْ عَلَی حِمَارٍ أَبْتَرَ وَ إِنْ کَانَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 116.

﴿ نَعَمْ، وَ لَکِنْ لاَ تُعْلِمْ بِهِ أَهْلَکَ فَتَتَّخِذُونَهُ سُنَّهً فَیَبْطُلُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام -20.

﴿ نَعَمْ یَا زُرَارَهُ وَ هُمْ ذَرٌّ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَخَذَ عَلَیْهِمْ بِذَلِکَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 80 .

﴿ نَهَی عَنِ اَلْقِمَارِ وَ کَانَتْ قُرَیْشٌ تُقَامِرُ اَلرَّجُلَ بِأَهْلِهِ وَ مَالِهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 292.

حرف الواو

﴿ آلَ مُحَمَّدٍ . کَانَتْ فَمَحَوْهَا، وَ تَرَکُوا آلَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 36.

﴿ وَادٍ فِی جَهَنَّمَ لَوْ قَتَلَ اَلنَّاسَ جَمِیعاً کَانَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 584 .

﴿ ﴿ وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِیِّینَ ﴾ ؟ قَالَ: أُلْهِمُوا ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 726 .

﴿ وَ الْحَرَجُ الضِّيقُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 550 .

ص: 774

﴿ وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَتَرْکَبُنَّ سَنَنَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ، حَذْوَ اَلنَّعْلِ ﴾ ... النبي صلی اللّه علیه و آله و سلم - 554 .

﴿ وَ اَللَّذَانِ مِنْ غَیْرِکُمْ: مِنْ أَهْلِ اَلْکِتَابِ، وَ إِنَّمَا ذَلِکَ إِذَا مَاتَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 724 .

﴿ وَ اَللَّهِ اَلَّذِی صَنَعَهُ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِما السَّلاَمُ کَانَ خَیْراً لِهَذِهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 372.

﴿ وَ اَللَّهِ لَتُمَحَّصُنَّ وَ اَللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ وَ اَللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 144 .

﴿ وَ اَللَّهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَنَا، وَ هَلِ اَلدِّینُ إِلاَّ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 26 .

﴿ وَ اَللَّهِ لَوْ أَنَّ قَوْماً عَبَدُوا اَللَّهَ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 362 .

﴿ وَ اللَّهِ مَا رَآهُ هُوَ وَ لَا أَبُوهُ بِوَاحِدَةٍ مِنْ عَیْنَیْهِ إِلَّا أَنْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 636 .

﴿ وَ اَللَّهِ مَا ضَرَبُوهُمْ بِأَیْدِیهِمْ وَ لاَ قَتَلُوهُمْ بِأَسْیَافِهِمْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 130 .

﴿ وَ اَللَّهِ مِنَ اَلْقَتْلِ وَ اَلظِّهَارِ وَ اَلْکَفَّارَهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 402 .

﴿ وَ إِنَّ أَهْلَ اَلْجَاهِلِیَّهِ کَانُوا إِذَا وَلَدَتِ اَلنَّاقَهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 716 .

﴿ وَ أَنْتَ أَوْلَی بِسَیِّئَاتِکَ مِنِّی عَمِلْتَ اَلْمَعَاصِیَ بِقُوَّتِیَ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 376 .

﴿ وَ إِنْکَارُ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ أَنْکَرُوا حَقَّنَا وَ جَحَدُونَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 298 .

﴿ وَ إِنْ کَانَ یَقْدِرُ أَنْ یَمْشِیَ بَعْضاً وَ یَرْکَبَ بَعْضاً فَلْیَفْعَلْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 114.

﴿ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 356 .

﴿ ﴿ وَ أُوْلِي الْأَمْرِ مِنكُمْ، قال: عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴾ الْأَوْصِيَاءُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 342 .

﴿ ... وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ ﴾ ، ﴿ نَحْنُ نَعْلَمُهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 14 .

﴿ اَلْوَجْهُ اَلَّذِی أَمَرَ اَللَّهُ بِغَسْلِهِ اَلَّذِی لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یَزِیدَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 536 .

﴿ وَجَبَتْ لَهُ اَلْمَغْفِرَهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 18 .

﴿ وَ سَيّدًا وَ حَصُورًا ﴾ ، ﴿ وَ اَلْحَصُورُ اَلَّذِی یَأْبَی اَلنِّسَاءَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 48 .

﴿ اَلْوُضُوءُ وَاحِدَهٌ. وَ قَالَ: وَصَفَ اَلْکَعْبَ فِی ظَهْرِ اَلْقَدَمِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 542.

ص: 775

﴿ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ هَؤُلاَءِ لَمْ یَقْتُلُوا وَ لَکِنْ قَدْ کَانَ هَوَاهُمْ مَعَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 182 .

﴿ وَ کَذَلِکَ اَلْمُبَاهَلَهُ یَشْبِکُ یَدَهُ فِی یَدِهِ یَرْفَعُهُمَا إِلَی اَلسَّمَاءِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 60 .

﴿ اَلْوَلَدُ وَ اَلْإِخْوَهُ هُمُ اَلَّذِینَ یُزَادُونَ وَ یُنْقَصُونَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 248 .

﴿ وَ لَا بُدَّ مِنَ الْجَوَابِ فِي هَذَا؟ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 96 .

﴿ وَ لَا تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 410.

﴿ وَ لَا يُدْخِلْ أَصَابِعَهُ تَحْتَ الشِّرَاكِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 534 .

﴿ وَ لَقَدْ نَصَرَ كُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنتُمْ - ضُعَفَاء - ﴾ ﴿ وَ مَا كَانُوا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 132.

﴿ وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ ... ﴾ ﴿ وَ سَلِّمُوا لِلْإِمَامِ تَسْلِیماً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 364 .

﴿ وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا اَلتَّوْراهَ .... ﴾ قال : ﴿ الْوَلَايَةُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 652 .

﴿ وَ لَوْ قَالَ: تَعَالَوْا نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَهَ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ لَمْ یَکُونُوا ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 62 .

﴿ وَ لَیْسَ یَأْکُلُونَ وَ لاَ یَشْرَبُونَ إِلاَّ مَا أَحَلَّ اَللَّهُ لَهُمْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 694 .

﴿ وَ مَا یَقْرَءُونَ کِتَابَ اَللَّهِ أَلَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ : ﴿ وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلَّا ... ﴾ ﴾ الإمام الباقر علیه السلام - 148.

﴿ وَ یَشْتَرِطَانِ عَلَیْهِمَا إِنْ شَاءَ جَمَعَا وَ إِنْ شَاءَ فَرَّقَا فَإِنْ جَمَعَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 310.

﴿ وَیْلَکَ تُصَلِّی عَلَی غَیْرِ وُضُوءٍ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 528 .

حرف الهاء

﴿ هَذَا رَجُلٍ یَحْبِسُ نَفْسَهُ لِلْیَتِیمِ عَلَی حَرْثٍ أَوْ مَاشِیَهٍ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 234 .

﴿ هَذَا قَبْلَ أَنْ یُحَرَّمَ اَلْخَمْرُ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 316 .

﴿ هَذَا لِمَنْ کَانَ عِنْدَهُ مَالٌ وَ صِحَّهٌ، فَإِنْ سَوَّفَهُ لِلتِّجَارَهِ فَلاَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 110 .

﴿ هَذِهِ مَنْسُوخَهٌ، قَالَ: قُلْتُ: کَیْفَ کَانَتْ؟ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 256 .

﴿ هَذِهِ نَزَلَتْ فِینَا خَاصَّهً، إِنَّهُ لَیْسَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَهَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 472 .

ص: 776

﴿ هَکَذَا قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 598 .

﴿ هَلْ یُخَالِفُ قَضَایَاکُمْ؟ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 396.

﴿ هُمْ أَصْحَابُ اَلْعَقَبَهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 154 .

﴿ هُمَا کَافِرَانِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 717، 720 .

﴿ هُمُ الْأَئِمَّةُ عَلَیْهِم السَّلاَمُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 380 ، 644 .

﴿ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِم السَّلاَمُ وَ أَتْبَاعِهِمْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 66.

﴿ هُمُ اَلْیَتَامَی لاَ تُعْطُوهُمْ أَمْوَالَهُمْ حَتَّی تَعْرِفُوا مِنْهُمُ اَلرُّشْدَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 228.

﴿ هُمَا وَ أَبُو عُبَیْدَهَ بْنُ اَلْجَرَّاحِ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 436 .

﴿ هُمْ أَهْلُ الْوَلَايَةِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 370، 416 .

﴿ هُنَّ الْعَفَائِفُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 524 .

﴿ هُنَّ اَلْعَفَائِفُ مِنْ نِسَائِهِمْ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 526 .

﴿ هُنَّ اَلْمُسْلِمَاتُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 284 .

﴿ هُنَّ ذَوَاتُ اَلْأَزْوَاجِ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 276.

﴿ هُنَّ ذَوَاتُ اَلْأَزْوَاجِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 276 .

﴿ هُوَ آلُ إِبْرَاهِیمَ وَ آلُ مُحَمَّدٍ عَلَی اَلْعَالَمِینَ. فَوَضَعُوا اِسْماً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 32.

﴿ هُوَ الْإِمَامَ ﴾ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 22 .

﴿ هُوَ اَلْجِمَاعُ وَ لَکِنَّ اَللَّهَ سَتِیرٌ [سَتّارٌ] یُحِبُّ اَلسَّتْرَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 320.

﴿ هُوَ اَلَّذِی فِی اَلْبَطْنِ تُذْبَحُ أُمُّهُ فَیَکُونُ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 498.

﴿ هُوَ اَلَّذِی لاَ یَسْتَطِیعُ اَلْکُفْرَ فَیَکْفُرَ، وَ لاَ یَهْتَدِی سَبِیلَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 416 .

﴿ هُوَ اَلرَّجُلُ یُعْتِقُ غُلاَمَهُ، ثُمَّ یَقُولُ لَهُ: اِذْهَبْ حَیْثُ شِئْتَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 716 .

ص: 777

﴿ هُوَ الْفِرَارُ تَابَ حِينَ لَمْ يَنْفَعْهُ التَّوْبَةُ وَ لَمْ تَقْبَلْ مِنْهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 258 .

﴿ هُوَ الْقِمَارُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 288 .

﴿ هُوَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ نُودِیَ مِنَ اَلسَّمَاءِ أَنْ آمِنْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 194.

﴿ هُوَ أَنْ یَأْمُرَ اَلرَّجُلُ عَبْدَهُ وَ تَحْتَهُ أَمَتُهُ فَیَقُولَ لَهُ: اِعْتَزِلْهَا ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 274 .

﴿ هُوَ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا إِلَی أَجَلٍ مُسَمًّی ثُمَّ یُحْدِثَ شَیْئاً ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 280 .

﴿ هُوَ تَرْکُ اَلْعَمَلِ حَتَّی یَدَعَهُ أَجْمَعَ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 528 .

﴿ هُوَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 472 .

﴿ هُوَ زِنًا، إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ : ﴿ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 284 .

﴿ هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ اَللَّهِ! وَ بَلَی وَ اَللَّهِ! وَ لاَ یَعْقِدُ قَلْبَهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 672 .

﴿ هُوَ کُلُّ أَمْرٍ مُحْکَمٍ وَ اَلْکِتَابُ هُوَ جُمْلَهُ اَلْقُرْآنِ اَلَّذِی یُصَدَّقُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 8 .

﴿ هُوَ كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿ إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 242 .

﴿ هُوَ مِمَّا تُخْرِجُ الْأَرْضَ مِنْ أَثْقالَها ﴾ ... الإمام الصادق أو الكاظم علیهما السلام - 216.

﴿ هُوَ - وَ اللَّهِ ! - بِمَنْزِلَةِ مَنْ هَاجَرَ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَمَاتَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 420 .

﴿ هُوَ وَلاَیَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 664 .

﴿ هِیَ أَرْحَامُ اَلنَّاسِ أَمَرَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بِصِلَتِهَا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 214.

﴿ هِیَ أَرْحَامُ اَلنَّاسِ، إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بِصِلَتِهَا، وَ عَظَّمَهَا، أَلاَ تَرَی ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 214.

﴿ هِیَ اَلْأَجِنَّهُ اَلَّتِی فِی بُطُونِ اَلْأَنْعَامِ، وَ قَدْ کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 500.

﴿ هِيَ الْحِيتَانُ الْمَالِحُ ، وَ مَا تُزُوِّدَتْ مِنْهُ أَيْضاً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 712.

﴿ هِیَ اَلْمَرْأَهُ تَکُونُ عِنْدَ اَلرَّجُلِ فَیَکْرَهُهَا فَیَقُولُ: إِنِّی أُرِیدُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 454 .

﴿ هِیَ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ فِی اَلْأَئِمَّهِ: جَعَلَهُمُ اَللَّهُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 348 .

ص: 778

﴿ یَا أَبَا اَلصَّبَّاحِ! نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اَللَّهُ طَاعَتَنَا لَنَا اَلْأَنْفَالُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 334 .

﴿ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ! إِنَّهُ لَوْ کَانَ لَکَ عَلَی رَجُلٍ حَقٌّ، فَدَعَوْتَهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 356 .

﴿ أبَا مُحَمَّدٍ! لَقَدْ ذَكَرَكُمُ اللّهُ فِي كِتَابِهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 366 .

﴿ یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ اِسْمُهُ وَ عَزَّ جُنْدُهُ لَمْ یَقْبِضْ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 148.

﴿ یَأْتِی اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ بِوَصِیِّ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 314 .

﴿ یَا جَابِرُ! أَتَدْرِی مَا سَبِیلُ اَللَّهِ ؟ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 156 .

﴿ یَا جَابِرُ! أَوَّلُ اَلْأَرْضِ اَلْمَغْرِبُ تَخْرَبُ أَرْضُ اَلشَّامِ یَخْتَلِفُونَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 324 .

﴿ یَا حَبِیبُ! إِنَّ اَلْقُرْآنَ قَدْ طُرِحَ مِنْهُ آیٌ کَثِیرَهٌ، وَ لَمْ یَزِدْ فِیهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 76 .

﴿ یَا حَکَمُ إِنَّ لِهَذَا تَأْوِیلاً وَ تَفْسِیراً ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 50 .

﴿ یَا زِیَادُ! وَیْحَکَ! وَ مَا اَلدِّینُ إِلاَّ اَلْحُبُّ، أَلاَ تَرَی إِلَی ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 26 .

﴿ یَا سُلَیْمَانُ! اَلدُّخُولُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ اَلْعَوْنُ لَهُمْ وَ اَلسَّعْیُ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 298.

﴿ یَا سُلَیْمَانُ! مَنْ هَؤُلاَءِ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مَنْ هُوَ أَثْخَنُ رَقَبَهً مِنْکَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 418.

﴿ یَأْکُلُ مِمَّا أَمْسَکَ عَلَیْهِ وَ إِنْ أَدْرَکَهُ وَ قَتَلَهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 514 .

﴿ یَا مُعَاذُ! اَلْکَبَائِرُ سَبْعٌ فِینَا أُنْزِلَتْ وَ مِنَّا اُسْتُخِفَّتْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 294 .

﴿ یَأْمَنُ فِیهِ کُلُّ خَائِفٍ مَا لَمْ یَکُنْ عَلَیْهِ حَدٌّ مِنْ حُدُودِ اَللَّهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 102.

﴿ یَا هَذَا! إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَمَرَ عِبَادَهُ بِالطَّهَارَهِ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 544 .

﴿ یَجْتَمِعُونَ فِی مَوْطِنٍ یُسْتَنْطَقُ فِیهِ جَمِیعُ اَلْخَلْقِ فَلاَ یَتَکَلَّمُ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 316 .

﴿ یُدْخَلْ بِهِنَّ ﴾ ... أحدهما علیهما السلام - 284 .

﴿ یُطَاعَ فَلاَ یُعْصَی وَ یُذْکَرَ فَلاَ یُنْسَی وَ یُشْکَرَ فَلاَ یُکْفَرَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 122 .

ص: 779

﴿ یُطْعِمُ عَشَرَهَ مَسَاکِینَ لِکُلِّ مِسْکِینٍ مُدَّیْنِ مُدٌّ مِنْ حِنْطَهٍ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 680.

﴿ یُعْتِقُ مَکَانَهُ رَقَبَهً مُؤْمِنَهً، وَ ذَلِکَ فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 400 .

﴿ یُعْطَی کُلُّ مِسْکِینٍ مُدّاً عَلَی قَدْرِ مَا یَقُوتُ إِنْسَاناً مِنْ أَهْلِکَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 678.

﴿ یَعْنُونَ أَنَّهُ قَدْ فَرَغَ مِمَّا هُوَ کَائِنٌ لُعِنُوا بِمَا قَالُوا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 150.

﴿ یَعْنُونَ أَنَّهُ فَرَغَ مِنَ اَلْأَمْرِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 650 .

﴿ یَعْنِی إِخْوَهٌ لِأَبٍ وَ أُمٍّ أَوْ إِخْوَهٌ لِأَبٍ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 250 .

﴿ یَعْنِی أَصْحَابَهُ اَلَّذِینَ فَعَلُوا مَا فَعَلُوا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 150 .

﴿ يَعْنِي الِاسْتِخَارَةَ ﴾ ... الإمام مام الجواد علیه السلام - 166 .

﴿ یَعْنِی اَلْأُمَّهَ اَلَّتِی وَجَبَتْ لَهَا دَعْوَهُ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَهُمُ اَلْأُمَّهُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 128 .

﴿ یَعْنِی اَلدِّینَ فِیهِ اَلْإِیمَانُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 24 .

﴿ يَعْنِي أَلْسِنَتَكُمْ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 372 .

﴿ يَعْنِي بِالْمَعْرُوفِ الْقَرْضَ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 438 .

﴿ یَعْنِی بِذَلِکَ أَمْوَالَهُنَّ اَلَّتِی فِی أَیْدِیهِنَّ مِمَّا مُلِکْنَ ﴾ ... الإمام الصادق أو الكاظم علیهما السلام - 220 .

﴿ یَعْنِی بِذَلِکَ لِیَخْشَ أَنْ أَخْلُفَهُ فِی ذُرِّیَّتِهِ کَمَا صَنَعَ ﴾ ... الإمام الصادق أو الكاظم علیهما السلام - 238 .

﴿ یَعْنِی بِذَلِکَ وُجُوبَهَا عَلَی اَلْمُؤْمِنِینَ وَ لَیْسَ لَهَا وَقْتٌ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 434 .

﴿ يیَعْنِی بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 528 .

﴿ یَعْنِی تَأْوِیلَ اَلْقُرْآنِ کُلَّهُ، إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَلرَّاسِخُونَ فِی اَلْعِلْمِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 12.

﴿ یَعْنِی رَجُلاً وَاحِداً یَعْنِی اَلْإِمَامَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 704 .

﴿ یَعْنِی کِتَاباً مَفْرُوضاً، وَ لَیْسَ یَعْنِی وَقْتاً وَقَّتَهَا إِنْ جَازَ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 430 .

﴿ یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَعْنِی لاَ یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ بِخَیْرٍ لِمَنْ لاَ یَرْحَمُهُمْ وَ قَدْ یَقُولُ اَلْعَرَبُ ﴾ ... الإمام عليّ علیه السلام - 74 .

ص: 780

﴿ یَعْنِی نِکَاحَهُنَّ إِذَا أَتَیْنَ بِفَاحِشَهٍ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 286 .

﴿ یَعْنِی - وَ اَللَّهِ! - فُلاَناً وَ فُلاَناً ، ﴿ وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ ﴾ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 360 .

﴿ یَقْضِی بِمَا کَانَ عِنْدَهُ دَیْنَهُ وَ یَقْبَلُ اَلصَّدَقَهَ وَ لاَ ﴾ ... الإمام الصادق أو الكاظم علیهما السلام - 290.

﴿ يَقُولُ : ﴿ الْمَيْسِرُ ﴾ ، هُوَ اَلْقِمَارُ ﴾ ... الإمام الرضا علیه السلام - 686 .

﴿ يَقُولُ : ماذا أُجِبْتُمْ فِي أَوْصِيَائِكُمُ الَّذِي خَلَّفْتُمُ عَلَى ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 726 .

﴿ یُقَوَّمُ ثَمَنُ اَلْهَدْیِ طَعَاماً ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 0708

﴿ یُکَفِّرَ عَنْهُ مِنْ ذُنُوبِهِ بِقَدْرِ مَا عَفَا مِنْ جِرَاحٍ أَوْ غَیْرِهِ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 628.

﴿ یَکونُ لَهُ مَا یَحُجُّ بِهِ ﴾ ... الإمام الصادق أو الكاظم علیهما السلام - 118.

﴿ یُنْظَرُ إِلَی اَلَّذِی عَلَیْهِ بِجَزَاءِ مَا قَتَلَ، فَإِمَّا أَنْ یُهْدِیَهُ وَ إِمَّا ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 708.

﴿ يُؤَدَّى إِلَى أَهْلِهِ ؛ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام - 216 .

﴿ يَوْمَ يَقُومُ الْقائِمُ عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ يَئِسَ بَنُو أُمَيَّةَ فَهُمُ الَّذينَ كَفَرُوا يَئِسُوا ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 510 .

﴿ کُلْ کُلَّ شَیْءٍ مِنَ اَلْحَیَوَانِ غَیْرَ اَلْخِنْزِیرِ وَ اَلنَّطِیحَهِ وَ اَلْمَوْقُوذَهِ ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 508 .

ص: 781

(3) فهرس الآثار

أدوا الولاية إلى أهلها... زرارة - 340.

الأول و الثاني و أبو عبيدة بن الجراح... عمر بن صالح - 436.

الجهر بالسوء من القول، أن يذكر الرجل بما فيه (مضمره)... ابو الجارود - 470.

أمر اللّه محمّداً صلی اللّه علیه و آله و سلم أن ينصب عليا علیه السلام علماً للناس ليخبرهم... ابن عبّاس - 656.

إن أصحاب عيسى علیه السلام سألوه أن يحيى لهم ميّتاً... (مرفوعة) محمّد بن أبي عمير - 54.

ثلاثة لا ينظر اللّه إليهم يوم القيامة: الأشمط الزان... سلمان - 74.

ثلاثة يشهدون على عثمان أنه كافر، و أنا الرابع... عمّار - 624 .

كانا يتغوطان... (مرفوعه) أبو علي - 288.

سأخبرك و لا أزوي لك شيئاً، و الذي أقول لك، هو و اللّه الحق... زرارة - 486.

قرأتها هل تستطيع ربّك، يعني هل تستطيع أن تدعو... يحيى الحلبي - 728.

كان الرجل يحمل على المشركين وحده حتّى يقتل أو ... ( مرفوعه) أحمد بن خالد - 668.

كما يقول النبطية إذا طرح عليها الثوب عضلها فلا ... ( مضمرة) هاشم بن عبد اللّه - 262.

لا ترجع المرأة فيما تهب لزوجها حيزت أو لم تحز، أليس اللّه ... زرارة - 222 .

﴿ لَا تَقْرَبُواْ الصَّلَوْةَ وَ أَنتُمْ سُكَنرَى ﴾ يعني سكر النوم...(مضمرة) حلبي - 318.

ما أنزل اللّه جل ذكره : ﴿ يَأْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ ﴾ إِلَّا و رأسها... عكرمة - 498.

ما نزلت آية ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ مَامَنُوا ﴾ إلا و عليّ علیه السلام... ابن عباس - 498.

ص: 782

مكث عيسى علیه السلام حتّى بلغ سبع سنين أو ثمان سنين، فجعل... الهزلي عن رجل - 54.

من أخرجها من ضلال إلى هدى فقد أحياها، و من... (مقطوعة) سماعة - 584.

من زعم أنّ الخمر حرام ثمّ شربها، و من زعم أن الزنا... (مضمرة) أبو بصير - 462.

نحن الناس، و فضله النبوّة... ابن عباس - 336.

﴿ وَ الْجَارِ ذِي الْقُرْبَى ﴾ ، قال : ذو القربي... ابن عبّاس - 312.

و في النعامة بدنة، و في البقرة بقرة... أبو أيوب بن نوح - 702.

و لا يعقد عليها... (مرسله) محمّد بن مسلم - 674.

يعني بذلك محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم، إنه لا يموت يهوديّ و لا نصرانيّ... (مقطوعة) المشرقي - 472.

يعني سكر النوم... (مضمرة) حلبى - 316.

ص: 783

المجلد 3

مشخصات کتاب

سرشناسه : عیاشی ، محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي . فارسی

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه کتاب تفسير العياشي / تالیف ابوالنضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج : 22 - 582 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيپا

یادداشت : کتابنامه : ص . 544 - 579؛ همچنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتابشناسی ملی : 4219642

ذوَى القُربى

قم - خیابان ارم - پاساژ قدس - پلاک 59

تلفن : 02537744663

تحقیق و ترجمه کتاب شریف

تفسير العّياشي

مؤلف : محمد بن مسعود عیاشی

محقق و مترجم : عبدالله صالحی

چاپخانه سلیمانزاده • تیراژ : 1500 جلد • تاریخ چاپ : 1395 ه . ش

نوبت چاپ: اول • شابک ج 3 : 22 - 582 - 518 - 964 - 978

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم شهناز محققیان

تحقیق و ترجمه کتاب شریف

تفسير العياشي

جزء سوم

تألیف محدث جلیل القدر

أبوالنضر محمد بن مسعود بن عياش

السلیمی السمرقندی معروف به عیاشی

(رضوان الله تعالی علیه)

محقق و مترجم: عبدالله صالحی

ص: 1

اشاره

ص: 2

سرشناسه : عیاشی ، محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي . فارسی

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه کتاب تفسير العياشي / تالیف ابوالنضر محمد بن مسعود ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربی ، 1395

شابک ج : 22 - 582 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيپا

یادداشت : کتابنامه : ص . 544 - 579؛ همچنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتابشناسی ملی : 4219642

ذوَى القُربى

قم - خیابان ارم - پاساژ قدس - پلاک 59

تلفن : 02537744663

تحقیق و ترجمه کتاب شریف

تفسير العّياشي

مؤلف : محمد بن مسعود عیاشی

محقق و مترجم : عبدالله صالحی

چاپخانه سلیمانزاده • تیراژ : 1500 جلد • تاریخ چاپ : 1395 ه . ش

نوبت چاپ: اول • شابک ج 3 : 22 - 582 - 518 - 964 - 978

ص: 3

ص: 4

سورة المباركة الأنعام

[6]

ص: 5

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

1083 / [1] - عن أبي بصير قال :

سمعت أبا عبدالله علیه السلام يقول : إِنَّ سُورَهَ «اَلْأَنْعَامِ» نَزَلَتْ جُمْلَهً وَاحِدَهً وَ شَیَّعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ حِینَ أُنْزِلَتْ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَعَظَّمُوهَا وَ بَجَّلُوهَا، فَإِنَّ اِسْمَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِیهَا فِی سَبْعِینَ مَوْضِعاً، وَ لَوْ یَعْلَمُ اَلنَّاسُ بِمَا فِی قِرَاءَتِهَا مِنَ اَلْفَضْلِ مَا تَرَکُوهَا

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَنْ کَانَ لَهُ إِلَی اَللَّهِ حَاجَهٌ یُرِیدُ قَضَاءَهَا فَلْیُصَلِّ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ بِفَاتِحَهِ اَلْکِتَابِ وَ «اَلْأَنْعَامِ»، فَلْیَقُلْ فِی صَلاَتِهِ إِذَا فَرَغَ مِنَ اَلْقِرَاءَهِ: «یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ یَا عَظِیمُ یَا عَظِیمُ یَا عَظِیمُ یَا أَعْظَمَ مِنْ کُلِّ عَظِیمٍ یَا سَمِیعَ اَلدُّعَاءِ یَا مَنْ لاَ تُغَیِّرُهُ اَلْأَیَّامُ وَ اَللَّیَالِی صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اِرْحَمْ ضَعْفِی وَ فَقْرِی وَ فَاقَتِی وَ مَسْکَنَتِی فَإِنَّکَ أَعْلَمُ بِهَا مِنِّی وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِحَاجَتِی یَا مَنْ رَحِمَ اَلشَّیْخَ یَعْقُوبَ حِینَ رَدَّ عَلَیْهِ یُوسُفَ قُرَّهَ عَیْنِهِ یَا مَنْ رَحِمَ أَیُّوبَ بَعْدَ حُلُولِ بَلاَئِهِ یَا مَنْ رَحِمَ مُحَمَّداً عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ وَ مِنَ اَلْیُتْمِ آوَاهُ وَ نَصَرَهُ عَلَی جَبَابِرَهِ قُرَیْشٍ وَ طَوَاغِیتِهَا وَ أَمْکَنَهُ مِنْهُمْ یَا مُغِیثُ یَا مُغِیثُ یَا مُغِیثُ» یَقُولُهُ مِرَاراً

فَوَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ دَعَوْتَ اَللَّهَ بِهَا بَعْدَ مَا تُصَلِّی هَذِهِ اَلصَّلاَهَ فِی دُبُرِ هَذِهِ اَلسُّورَهِ ثُمَّ سَأَلْتَ جَمِیعَ حَوَائِجِکَ مَا بَخِلَ عَلَیْکَ وَ لَأَعْطَاکَ ذَلِکَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ . (1)

ص: 6


1- عنه مجمع البيان : 422/4، و بحار الأنوار: 348/91 ذيل ح 10 و 275/92 ح 6 القطعة الأولى منه، و وسائل الشيعة : 133/8 ح 10240 ، و البرهان في تفسير القرآن : 3/3 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 296/4 ح 4729 قطعة منه. الكافي : 622/2 ح 12 بإسناده عن الحسن بن عليّ بن أبي حمزة رفعه قال : قال أبو عبدالله علیه السلام- إلى قوله : ما تركوها ، عنه وسائل الشيعة : 230/6 ح 7805، و نحوه ثواب الأعمال : 105 مع زيادة عنه البحار : 275/92 ح 3، البلد الأمين : 155 (الصلوات المرغب في فعلها يوم الجمعة) عن كتاب الوسائل إلى المسائل من قوله : ثمّ قال أبو عبدالله علیه السلام، عنه البحار : 376/91 ، المجتنی : 37 (فصل في صلاة الحوائج بغير صيام) نحو البلد الأمين .

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1) - از ابوبصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: سوره «انعام» یک مرتبه نازل گردید و هفتاد هزار فرشته آن را همراهی می کردند پس آن را بزرگ بشمارید و تجلیل نمایید؛ زیرا که اسم خداوند تبارک و تعالی هفتاد بار در آن آمده است و اگر مردم می دانستند که در قرائت آن چه فضایلی هست (در هیچ حالتی) آن را ترک نمی کردند.

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که حاجتی از درگاه خداوند دارد و خواستار برآورده شدن حاجت خود باشد پس چهار رکعت نماز بخواند با «فاتحة الكتاب» و سوره «انعام».و در نماز چون از قرائت (سوره انعام) فراغت یافت بگوید: «ای کریم، ای کریم، ای کریم، ای عظیم، ای عظیم، ای عظیم، ای عظیم تر از هر عظیمی، ای شنونده هر دعایی ای کسی که مرور و گذشت شب ها و روز ها در او تغییری ایجاد نمی کند بر محمد و آل محمد درود و صلوات فرست و بر ضعف و نیازمندی و بیچارگی و درماندگی ام رحم نما، پس به درستی که تو نسبت به خواسته و حاجت من داناتری ای کسی که یعقوب کُهن سال را - با برگرداندن فرزند و نور چشمش یوسف - رحم نمودی ای کسی که ایّوب را - پس از گذشت آزمایش او – رحم نمودی ای کسی که محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) را در یتیمی رحم نمودی و پناهش دادی و بر ستمکاران قریش و طاغوت های زمان یاریش کردی، ای فریادرس ، ای فریادرس، ای فریادرس !»

آن را به طور مکرر می گویی پس به خدائی که جان من در دست قدرت اوست! اگر خدا را به وسیله این نام ها بخوانی سپس تمامی خواسته ها و نیاز هایت را از خداوند بخواهی به تو عطا خواهد نمود ان شاء الله.

1084 / [2] - عن أبي صالح، عن ابن عبّاس، قال :

ص: 7

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ اَلْأَنْعَامِ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ کَانَ مِنَ اَلْآمِنِینَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ لَمْ یَرَ اَلنَّارَ بِعَیْنِهِ أَبَداً (1)

1085 / [3] - و قال أبو عبدالله علیه السلام :

﴿ نَزَلَتْ سُورَهُ اَلْأَنْعَامِ جُمْلَهً وَاحِدَهً شَیَّعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ حَتَّی أُنْزِلَتْ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَعَظَّمُوهَا وَ بَجَّلُوهَا فَإِنَّ اِسْمَ اَللَّهِ فِیهَا فِی سَبْعِینَ مَوْضِعاً وَ لَوْ یَعْلَمُ اَلنَّاسُ مَا فِی قِرَاءَتِهَا [مِنَ اَلْفَضْلِ] مَا تَرَکُوهَا﴾. (2)

ص: 8


1- عنه بحار الأنوار: 274/92 ذيل ح 2 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 4/3 ح 4 ،و مستدرك الوسائل : 297/4 ح 4730. ثواب الأعمال : 105 ، عنه البحار : 274/92 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 297/4 ذيل ح 4730، أشار إليه.
2- عنه بحار الأنوار: 275/92 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن : 4/3 ح 5، و مستدرك الوسائل : 297/4 ح 4731. أعلام الدين: 369 (باب عدد أسماء الله تعالى تعالى و هي تسعة) مرسلاً. و تقدّمت بقيّة تخريجاته فى الحديث الأوّل من هذه السورة.

2)- از ابوصالح از ابن عبّاس روایت کرده است، که گفت:

هر شخصی که سوره «انعام» را هر شب بخواند (از سختی های) روز قیامت در امان خواهد بود و هرگز آتش را با چشم خود نبیند.

3)- و امام صادق علیه السلام فرمود:

سوره «انعام» (به طور مجموع) یک مرتبه نازل شده و هفتاد هزار فرشته آن را مشایعت و همراهی کردند تا بر حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم وارد شدند، پس آن را تعظیم و تجلیل نمایید؛ زیرا که اسم خدای عزّوجلّ هفتاد بار در آن آمده است و چنان چه مردم می دانستند که در قرائت آن چه فضایلی هست (در هیچ حالتی) آن را ترک نمی کردند.

ص: 9

بسم اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى : ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلمت وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ﴾ ﴿1﴾ هُوَ الَّذِی خَلَقَكُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضی أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ ﴾ ﴿2﴾

1086 / [4] - جعفر بن أحمد، عن العمركي بن علىّ، عن العبيدي، عن يونس ابن عبدالرحمن، عن علي بن جعفر، عن أبي إبراهيم علیه السلام قال :

لكلّ صلاة : وقتان وقت يوم الجمعة زوال الشمس ثم تلا هذه الآية :﴿الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُمَتِ وَ النُّور ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ﴾، قَالَ: یَعْدِلُونَ بَیْنَ اَلظُّلُمَاتِ وَ اَلنُّورِ وَ بَیْنَ اَلْجَوْرِ وَ اَلْعَدْلِ. (1)

1087 / [5] - عن مسعدة بن صدقة عن أبي عبدالله علیه السلام في قوله :﴿ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ﴾، قال :

أَجَلٌ مُسَمًّی عِنْدَهُ » قَالَ: اَلْأَجَلُ اَلَّذِی غَیْرُ مُسَمًّی مَوْقُوفٌ یُقَدَّمُ مِنْهُ مَا شَاءَ [وَ یُؤَخَّرُ مِنْهُ مَا شَاءَ] وَ أَمَّا اَلْأَجَلُ اَلْمُسَمَّی فَهُوَ اَلَّذِی یَنْزِلُ مِمَّا یُرِیدُ أَنْ یَکُونَ مِنْ لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ إِلَی مِثْلِهَا مِنْ قَابِلٍ

ص: 10


1- عنه بحار الانوار: 355/82 ح 33 ، و 170/89 ذیل ح 10 قطعه منه ، و البرهان فی تفسير القرآن : 8/3 ح 4 ، و نور الثقلین : 701/1 ح 6. مسائل علیّ بن جعفر علیه السلام: 347 ح 853.

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال: حمد و سایش مخصوص خداوندی است که آسمان ها و زمین را آفرید و تاریکی ها و نور را پدید آورد سپس کافران برای پروردگار خود شریک و شبیه قرار داده و از پروردگار خود بازگشته اند (1) او همان کسی است که شما را از گل آفرید سپس همانی را مقرر داشت (تا انسان تکامل یابد) و اجل حتمی نزد خداوند است با این همه سپس شما (مشرکان در وحدانیت و یگانگی و قدرت او) شک دارد. (2)

4) - جعفر بن احمد ، از عمرکی بن علی، از عبیدی، از یونس بن عبدالرحمان، از علی بن جعفر روایت کرده است که گفت:

امام كاظم عليه السلام فرمود: هر نمازی دارای دو وقت می باشد (یکی وقت اختصاصی و دیگری وقت اشتراكي) اما وقت نماز جمعه فقط موقع زوال خورشید (به سمت مغرب) است، سپس حضرت این آیه شریفه «سپاس و ستایش خدای را که آسمان ها و زمین را آفرید و تاریکی ها و روشنی ها را پدید آورد. سپس (با این همه نشانه ها) عدّه ای کافر شدند و از پروردگار خویش باز می گردند»،را تلاوت نمود و افزود: بین تاریکی و روشنایی و بین ستم و عدالت،(به سمت تاریکی و ستم) عدول می کنند.

5)- از مسعادة بن صدقة روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مقدّر نمود مرگی را و (نیز) مقدّر کرد مرگی (دیگر) را که در نزد او معین گردیده است»، فرمود: مرگ (یک مرحله) موقوف می باشد که هر موردی را اراده کند جلو می اندازد و هر موردی را بخواهد تأخیر می اندازد و ما مرگ مسمّا (ی غیر موقوف) آن مرگی است که در شب قدر - برای یک سال - مقدّر و درک می شود؛

ص: 11

و ذلك قول الله تبارك و تعالى: ﴿فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةٌ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ (1) . (2)

1088/ [6] - عن حُمران، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله تعالى:﴿ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ﴾، قال:

لمُسَمّی ما سَمّی لِمَلَکِ المَوتِ فی تِلکَ اللَّیلَهِ ، وهُوَ الَّذی قالَ اللّهُ تعالى: ﴿فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ (3) ، وَ هُوَ اَلَّذِی سُمِّیَ لِمَلَکِ اَلْمَوْتِ فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ ، وَ اَلْآخَرُ لَهُ فِیهِ اَلْمَشِیَّهُ، إِنْ شَاءَ قَدَّمَهُ وَ إِنْ شَاءَ أَخَّرَهُ. (4)

1089 / [7] - عن حمران قال:

سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول الله :﴿قَضَى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُّسَمًّى﴾؟

قال : فقال : هُمَا أَجَلاَنِ، أَجَلٌ مَوْقُوفٌ یَصْنَعُ اَللَّهُ مَا یَشَاءُ، وَ أَجَلٌ مَحْتُومٌ. (5)

1090 / [8] - و في رواية حمران، عنه علیه السلام:

أَمَّا اَلْأَجَلُ اَلَّذِی غَیْرُ مُسَمًّی عِنْدَهُ فَهُوَ أَجَلٌ مَوْقُوفٌ یُقَدِّمُ فِیهِ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ فِیهِ مَا یَشَاءُ وَ أَمَّا اَلْأَجَلُ اَلْمُسَمَّی هُوَ اَلَّذِی یُسَمَّی فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ، (6)

ص: 12


1- سورة الأعراف : 34/7، و سورة النحل : 61/16.
2- عنه بحار الأنوار: 116/4 ح 44 و 139/5 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن : 9/3 ح 5، و نور الثقلين: 703/1 ح 14 و 27/2 ح 99.
3- سورة الأعراف : 34/7، و سورة النحل : 61/16.
4- عنه بحار الأنوار: 116/4 ح 45 ، و 24/97 ح 60، و 143/6 ح 7 قطعة منه، و البرهان في تفسير القرآن : 9/3 ح 6 ، نور الثقلين : 703/1 ح 15 و 27/2 ح 100. بحار الأنوار : 139/5 ح 4 عن الأمالي للطوسي.
5- عنه بحار الأنوار: 116/4 ح 46 و 140/5 ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن : 9/3 ح 7. الكافي : 147/1 ح 4 بإسناده عن حمران، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه مع زيادة في الغيبة للنعماني : 301 ح 5 ، عنه البحار: 249/52 133.
6- عنه بحار الأنوار: 116/4 ذيل ح 46 ، و 2/97 ح 3 ، و البرهان في تفسير القرآن: 9/3 ح 8، و نور الثقلين: 703/1 ح 16.

و این همان فرمایش خداوند متعال است پس موقعی که مرگ آنان فرا رسد لحظه ای عقب و جلو نمی افتد.»

6) - از حمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «سپس مقدّر نمود مرگی را و (نیز) مقدّر کرد مرگی (دیگر) را که در نزد او معین گردیده است» سؤال کردم؟

فرمود: «مسمّی» آن مرگی است که در آن شب برای فرشته مرگ نامبرده و معرفی می شود همچنان که خداوند فرموده است: «پس موقعی که مرگ آنان فرا رسد لحظه ای عقب و جلو نمی افتد» و آن مرگی است که در شب قدر برای فرشته مرگ نامبرده می شود و مرگ دیگری هم هست که در مشیت و اراده خداوند می باشد اگر اراده نماید جلو و یا عقب می افتد.

7)- از حمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مقدّر نمود مرگی را و (نیز) مقدر کرد مرگی (دیگر) را که معیّن گردیده است»، سؤال کردم؟

فرمود: آن ها دو نوع مرگ می باشند: مرگ موقوف، که خداوند هر اراده ای کند همان خواهد بود و مرگ حتمی (که تقدیم و تأخیری ندارد).

8)- و در روایتی دیگر نیز از حمران روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اما آن مرگی که مسمّی نباشد، پس آن چنان مرگی است که موقوف (بر اجاری برنامه ای) می باشد و ممکن است مشیّت خدا تعلّق گیرد که جلو یا عقب بیفتد و اما مرگ مسمّی پس آن مرگی است، که در شب قدر نامیده و تعیین گردیده است.

ص: 13

1091 / [9] - عن حصين. عن أبي عبدالله علیه السلام فى قوله تعالى: ﴿قَضَى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسمّى عِندَهُ﴾؛ قال : اَلْأَجَلُ اَلْأَوَّلُ هُوَ مَا نَبَذَهُ إِلَی اَلْمَلاَئِکَهِ وَ اَلرُّسُلِ وَ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ اَلْأَجَلُ اَلْمُسَمَّی عِنْدَهُ هُوَ اَلَّذِی سَتَرَهُ اَللَّهُ عَنِ اَلْخَلاَئِقِ. (1)

قوله تعالى:﴿وَلَوْ جَعَلْتَهُ مَلَكًا لَّجَعَلْنَهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسنَا عَلَيْهم مَّا يَلْبِسُونَ﴾ (9)

1092 / [10] - عن عبد عبدالله بن أبي يعفور قال :

قال أبو عبدالله علیه السلام: لبسوا عليهم لبس الله عليهم، فإن الله يقول: ﴿وَ لَلَبَسنَا عَلَيْهم مَّا يَلْبِسُونَ﴾ (2)

قوله تعالى:﴿قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ ۚ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ ۚ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَىٰ ۚ قُلْ لَا أَشْهَدُ ۚ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ﴾ (19 )

1093 / [11] - عن هشام المشرقي ، قال :

کَتَبْتُ إِلَی أَبِی اَلْحَسَنِ اَلْخُرَاسَانِیِّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ رَجُلٌ یَسْأَلُ عَنْ مَعَانٍ فِی اَلتَّوْحِیدِ.

قَالَ: فَقَالَ لِی: مَا تَقُولُ: إِذَا قَالُوا لَکَ أَخْبِرْنَا عَنِ اَللَّهِ شَیْءٌ هُوَ أَمْ لاَ شَیْءٌ ؟

قَالَ: فَقُلْتُ: إِنَّ اَللَّهَ أَثْبَتَ نَفْسَهُ شَیْئاً، فَقَالَ: ﴿ قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهادَهً قُلِ اَللّهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ﴾ لاَ أَقُولُ شَیْئاً کَالْأَشْیَاءِ أَوْ نَقُولُ إِنَّ اَللَّهَ جِسْمٌ.

فَقَالَ: وَ مَا اَلَّذِی یَضْعُفُ فِیهِ مِنْ هَذَا إِنَّ اَللَّهَ جِسْمٌ لاَ کَالْأَجْسَامِ وَ لاَ یُشْبِهُهُ شَیْءٌ مِنْ اَلْمَخْلُوقِینَ.

ص: 14


1- عنه بحار الأنوار 117/4 ح 47 ، و 140/5 ح 10 ،و البرهان في تفسير القرآن : 9/3 ح 9 ،و نور الثقلين: 703/1 ح 17.
2- عنه بحار الأنوار : 207/5 ح 42 ، و 201/9 ح 62 ، و البرهان في تفسير القرآن : 11/3 ح 11 و نور الثقلين: 705/1 ح 26.

9) - از حُصین روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «مقدّر نمود مرگی را و (نیز) مقدّر کرد مرگی (دیگر) را که در نزد او معیّن گردیده است»،و فرمود: (منظور از) مرگ اول آن مرگی است که برای فرشته ها و رسولان و پیامبران آشکار می باشد ولی مرگ مسمّی در نزد خداوند است و از اطلاع مخلوف مسور و پنهان است.

فرمایش خداوند متعال: و اگر او (پیامبر) را فرشته ای قرار می دادیم حتماً وی را به صورت انسانی در می آوردیم و (باز هم به گمان آن ها) بر آن ها مثنبه می شد همان گونه که آن ها کار را بر دیگران مشتبه می سازند. (9)

10)- از عبدالله بن أبي يعفور روایت کرده است. که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: جریان را بر خودشان و بر دیگران مشتبه می کردند.در نتيجه خداوند هم بر آنان مشتبه می کرد (تا از حقیقت و واقعیت بی خبر باشند): هم چنان که خداوند فرموده است: «و ما امور را بر آنان مشتبه می ساختیم»،همان طوری که امور را بر خودشان و بر دیگران مشتبه می کردند (و افرادی را به اشتباه می انداختند).

﴿فرمایش خداوند متعال:(ای پیامبرا) بگو: بالاترین گواهی گواهی کیست ؟(و خودت پاسخ بده و) بگو خداوند گواه میان من و شماست و این قرآن (بهترین دلیل) است که بر من وحی شده تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آن ها ابلاغ می شود بیم دهم (و از معصیت و نافرمانی خدا ترسانم). آیا به راستی شما گواهی می دهید که معبودان دیگری با خداست بگو من هرگز چنین گواهی نمی دهم بگو: اوست تنها معبود یگانه و من از آن چه برای او شریک قرار می دهید. بیزار هستم. (19)

11)- از هشام مشرقی روایت کرده است که گفت:

در نامه ای به حضرت ابو الحسن خراسانی (امام رضا) علیه السلام نوشتم که شخصی از معانی توحید، سؤال می کند؟

امام علیه السلام به من فرمود: اگر افرادی در تو سؤال کنند که ما را از خداوند آگاه نما که آیا او «شی ء» و چیزیست و یا آن که هیچ چیزی نیست؟ چه جواب خواهی داد؟

ص: 15

قال : ثمّ قال : إِنَّ لِلنَّاسِ فِی اَلتَّوْحِیدِ ثَلاَثَهَ مَذَاهِبَ، مَذْهَبُ نَفْیِ، وَ مَذْهَبُ تَشْبِیهٍ، وَ مَذْهَبُ إِثْبَاتٍ بِغَیْرِ تَشْبِیهٍ، فَمَذْهَبُ اَلنَّفْیِ لاَ یَجُوزُ، وَ...مَذْهَبُ اَلتَّشْبِیهِ لاَ یَجُوزُ، وَ ذَلِکَ أَنَّ اَللَّهَ لاَ یُشْبِهُهُ شَیْءٌ، وَ اَلسَّبِیلُ فِی ذَلِکَ اَلطَّرِیقَهُ اَلثَّالِثَهُ، وَ ذَلِکَ أَنَّهُ مُثْبَتٌ لاَ یُشْبِهُهُ شَیْءٌ، وَ هُوَ کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ أَحَدٌ صَمَدٌ نُورٌ . (1)

1094 / [12] - عن زرارة، و حُمران ، عن أبي جعفر ، و أبي عبدالله علیهما السلام في قوله : ﴿وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْءَانُ لِأُنذِرَكُم بِهِ، وَ مَن بَلَغَ﴾، يعني الأئمة من بعده، و هم ينذرون به الناس. (2)

1095 / [13] - عن أبي خالد الكابلي، قال :

قلت لأبي جعفر علیه السلام:﴿وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْءَانُ لِأُنذِرَكُم بِهِ، وَ مَن بَلَغَ﴾ حقيقة أي شيء عنى بقوله :﴿وَ مَن بَلَغَ﴾؟

قال : فقال : مَنْ بَلَغَ أَنْ یَکُونَ إِمَاماً مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلْأَوْصِیَاءِ فَهُوَ یُنْذِرُ بِالْقُرْآنِ کَمَا أَنْذَرَ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (3)

1096 / [14]- عن عبدالله بن بكير، عن محمّد، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله : ﴿لِأُنذِرَكُم بِهِ، وَ مَن بَلَغَ﴾، قال : عليّ علیه السلام ممّن بلغ. (4)

ص: 16


1- عنه بحار الأنوار: 63/3 ذيل ح 19 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن: 12/3 ح 3، و مستدرك الوسائل : 335/9 ح 11032. التوحيد : 100 ح 10 بإسناده هشام بن إبراهيم قال: قال العباسي: قلت له - يعني أبا الحسن علیه السلام، و 107 ح 8 بإسناده عن محمّد بن عيسى بن عبيد قال : قال لي أبو الحسن علیه السلام :...بتفاوت يسير فيهما عنهما البحار : 262/3 ح 19 و 304/3 ح 41 ، و نحوه فرج المهموم : 139.
2- عنه بحار الأنوار : 201/9 ح 64 و 101/92 ح 73 و البرهان في تفسير القرآن : 13/3 ح 2 .
3- عنه مجمع البيان : 437/3 فيه : عن أبي جعفر و أبي عبدالله علیهما السلام، و بحار الأنوار : 202/9 ذيل ح 64 ، و 190/23 ذيل ح 7 ، و 101/92 ح 74 ، و البرهان في تفسير القرآن : 13/3 ح 3. الكافي : 344/1 ح 21 ، بإسناده عن مالك الجُهَني، قال : قلت : لأبي عبدالله علیه السلام... بتفاوت، و نحوه مختصر بصائر الدرجات : 63.
4- عنه بحار الأنوار: 101/92 ح 75 ، و البرهان في تفسير القرآن : 13/3 ح 4.

عرض کردم: خداوند متعال خودش را به عنوان «شی ء» و چیز ثابت نموده و فرموده است: «بگو چه چیزی بزرگ ترین گواهی می باشد؟ بگو: خداوند، بین من و شما گواه خواهد بود» و (نیز) نمی گویم:خداوند چیزیست همچون دیگر چیز ها؛ و یا آن که بگویم خداوند جسم می باشد.

حضرت فرمود: از این گفتار چه چیزی (ثابت و یا) تضعیف می گردد، خداوند جسم هست ولی نه همچون دیگر جسم ها خداوند تشبیه به هیچ مخلوقی نمی شود، بعد از آن افزود: مردم در توحید دارای سه مذهب هستند:یکی مذهب نفی و دیگری مذهب تشبیه و (سومی) مذهب اثبات بدون تشبیه پس مذهب نفی (کردن چیز و شیئیت از خدا) جائز نیست.و مذهب تشبیه نیز روا نباشد؛ زیرا که خدای تبارک و تعالی چیزی به او شباهت (همه جانبه) ندارد و راه درست همان طریقه سوم می باشد که اثبات وجود خداوند بدون تشبیه باشد؛ زیرا که خداوند ثابت بوده و هست و هیچ چیزی شبیه او نمی باشد، او همچنانی است که خودش خود را توصیف نموده و فرموده است او یکتا است همه نیازمندان به او نیاز دارند ولی او به هیچ چیزی نیاز ندارد او نور و روشنی مطلق است.

12)- از زراره و حمران روایت کرده است که گفتند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر من این قرآن وحى شده است که شما و هر کسی (که سخن من) به او برسد انذار کنم و او را از دوزخ و عذاب برزخ و قیامت بترسانم» فرمودند منظور امامان بعد از آن حضرت (رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم)هستند که ایشان مردم را انذار می نمایند.

13)- از ابو خالد کابلی روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (در مورد این آیه) و بر من این قرآن وحی شده است که شما و هر کسی (که سخن من) به او برسد انذار کنم (و او را از دوزخ و عذاب برزخ و قیامت بترسانم) (خداوند متعال) چه واقعیت و حقیقتی را از فرمایش خود: «و هر کسی (که سخن من) به او برسد»، اراده نموده است؟

فرمود: هر کسی که به مرحله امام از ذرّیه اوصیا (و آل محمد علیهم السلام) برسد به وسیله قرآن (مردم را) انذار می کند همچنان که رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم انذار می کرد.

14) - از عبدالله بن بکیر، به نقل از محمد روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «که شما و هر کسی (که سخن من) به او برسد انذار کنم» فرمود امام علی علیه السلام از افرادی می باشد که به آن مرحله رسیده است.

ص: 17

قوله تعالى :﴿ثُمَّ لَمْ تَكُن فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَن قَالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ﴾ (23)

1097 / [15] - عن هشام بن سالم، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال :

إِنَّ اَللَّهَ یَعْفُو یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ عَفْواً لاَ یَخْطُرُ عَلَی بَالِ أَحَدٍ، حَتَّی یَقُولَ أَهْلُ اَلشِّرْکِ :﴿وَ اللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ﴾. (1)

1098 / [16] - عن أبي معمر السعدي، قال:

أتى عليّا علیه السلام للرجل فقال : يا أمير المؤمنين! إِنِّی شَكَكْتُ فِی كِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ علیه السلام ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ وَ كَیْفَ شَكَكْتَ فِی كِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ؟!

فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ لِأَنِّی وَجَدْتُ الْكِتَابَ یُكَذِّبُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ یَنْقُضُ بَعْضُهُ بَعْضاً قَالَ فَهَاتِ الَّذِی شَكَكْتَ فِیهِ فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ :﴿يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَيكَة صَفًّا لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَابًا﴾ (2) ،و يقول حيث استنطقوا فقالوا :﴿وَ اللهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ﴾ [فصواب ذلك ] و يقول :﴿يَوْمَ الْقِيَمَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُم بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُم بَعْضًا﴾ (3) ، و يقول :﴿إِنَّ ذلِكَ لَحَقٌّ تَخاصُمُ أَهْلِ النّارِ﴾ (4) ، و يقول:﴿لَا تَخْتَصِمُواْ لَدَيَّ﴾ (5) ، و يقول :﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾ (6) .

فَمَرَّةً یَتَكَلَّمُونَ وَ مَرَّةً لَا یَتَكَلَّمُونَ وَ مَرَّةً یَنْطِقُ الْجُلُودُ وَ الْأَیْدِی وَ الْأَرْجُلُ،

ص: 18


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 15/3 ح 4، و نور الثقلين : 708/1 ح 40. الخرائج والجرائح : 686/2 ح 7 بتفاوت يسير، الصراط المستقيم : 209/2 ح 28.
2- سورة النبأ : 38/78.
3- سورة العنكبوت : 25/29.
4- سورة ص 64/38.
5- سورة ق : 28/50.
6- سورة يس : 65/36.

فرمایش خداوند متعال: «سپس پاسخ و عذر آن ها چیزی غیر از این نیست که می گویند: به خداوندی که پروردگار ماست سوگند بر این که ما مشرک نبودیم». (23)

15)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که خداوند در روز قیامت عفو و بخششی (نسبت به بندگان) می نماید که به فکر و خاطره هیچ کسی خطور نمی کند تا جایی که اهل شرک گویند: «سوگند به خدا! ای پروردگار ما مشرک نبوده ایم» (که شاید بخشش خداوند شامل حال آنان گردد).

16)- از ابو معمّر سعدی روایت کرده است که گفت:

مردی نزد امام علی علیه السلام آمد و اظهار داشت: ای امیرالمؤمنین! به راستی دربارهٔ کتاب خداوندی که نازل شده است، شک پیدا کرده ام.

پس حضرت فرمود: مادرت به عزایت بنشیند! چگونه درباره کتابی که خداوند نازل کرده است شک پیدا نموده ای؟! آن مرد گفت: چون در آن کتاب دیدم که برخی (آیات)، برخی دیگر را تکذیب می کند! و برخی هم برخی دیگر را نقض و باطل می گرداند! حضرت فرمود: مواردی را که در آن ها شک کرده ای مطرح نما.

گفت: خداوند می فرماید: «روزی که فرشته روح و دیگر فرشته ها صف آرایی می کنند سخنی نمی گویند مگر آن که خدای رحمان به آنان اجازه دهد و (چون به سخن آیند) درست گویند»که منظور هنگامی است که از آنان استنطاق شود؛ و در جای دیگر فرموده: «سوگند به خدا ای پروردگار! ما مشرک نبوده ایم»؛ و (نیز در جایی دیگر) می فرماید: «روز قیامت بعضی (افراد) نسبت به بعضی دیگر کافر می شوند و بعضی (از ایشان) بعضی دیگر را لعن و نفرین می کنند»؛ (همچنین) می فرماید: «این گفتگوی خصمانه اهل دوزخ یک واقعیت است» و (در کلامی دیگر) می فرماید: «در پیشگاه من مخاصمه نکنید»؛ (همچنان که در جایی دیگر نیز) می فرماید: «امروز (در عالم برزخ و یا عالم قیامت) بر دهان افراد، مهر (سکوت) می زنیم و دستان ایشان سخن می گویند و پاهای شان گواهی می دهند بر آن چه که انجام می داده اند».

ص: 19

و مرة ﴿لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَابًا﴾ (1) ، فأنّى ذلك يا أمير المؤمنين؟!

فقال له علىّ علیه السلام: إِنَّ ذَلِکَ لَیْسَ فِی مَوْطِنٍ وَاحِدٍ هِیَ فِی مَوَاطِنَ فِی ذَلِکَ اَلْیَوْمِ اَلَّذِی مِقْدَارُهُ خَمْسُونَ أَلْفَ سَنَهٍ فَجَمَعَ اَللَّهُ اَلْخَلاَئِقَ فِی ذَلِکَ اَلْیَوْمِ فِی مَوْطِنٍ یَتَعَارَفُونَ فِیهِ فَیُکَلِّمُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ یَسْتَغْفِرُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ أُولَئِکَ اَلَّذِینَ بَدَتْ مِنْهُمُ اَلطَّاعَهُ مِنَ اَلرُّسُلِ وَ اَلْأَتْبَاعِ وَ تَعَاوَنُوا عَلَی اَلْبِرِّ وَ اَلتَّقْوی فِی دَارِ اَلدُّنْیَا وَ یَلْعَنُ أَهْلُ اَلْمَعَاصِی بَعْضُهُمْ بَعْضاً.

ثُمَّ یُجمَعُونَ فی مَوطِنٍ یَفِرُّ بَعضُهُم مِن بَعضٍ ، وَذلِکَ قَولُهُ:﴿ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ * وَ أُمِّهِ، وَ أَبِيهِ * وَ صَحِبَتِهِ، وَ بَنِيهِ﴾ (2) ، إِذَا تَعَاوَنُوا عَلَی الظُّلْمِ وَ الْعُدْوَانِ فِی دَارِ الدُّنْیَا ، ﴿لِكُلِّ امْرِي مِنْهُمْ يَوْمَيذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ﴾ (3) ، ثُمَّ یُجْمَعُونَ فِی مَوْطِنٍ یَبْكُونَ فِیهِ فَلَوْ أَنَّ تِلْكَ الْأَصْوَاتُ بَدَتْ لِأَهْلِ الدُّنْیَا لَأَذْهَلَتْ جَمِیعَ الْخَلَائِقِ عَنْ مَعَایِشِهِمْ وَ صَدَعَتِ الْجِبَالَ إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ فَلَا یَزَالُونَ یَبْكُونَ حَتَّی یَبْكُونَ حَتَّی یَبْكُونَ الدَّمَ ثُمَّ یَجْتَمِعُونَ فِی مَوْطِنٍ یُسْتَنْطَقُونَ فِیهِ فَیَقُولُونَ : ﴿وَ اللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ﴾، وَ لَا یُقِرُّونَ بِمَا عَمِلُوا فَیُخْتَمُ عَلَی أَفْوَاهِهِمْ وَ یُسْتَنْطَقُ الْأَیْدِی وَ الْأَرْجُلُ وَ الْجُلُودُ ، فَتَنْطِقُ فَتَشْهَدُ بِكُلِّ مَعْصِیَةٍ بَدَتْ مِنْهُمْ

ثُمَّ یُرْفَعُ الْخَاتَمُ عَنْ أَلْسِنَتِهِمْ فَیَقُولُونَ لِجُلُودِهِمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلِهِمْ : ﴿لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا﴾؟ فتقول:﴿أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ﴾ (4) .

ص: 20


1- سورة النبأ : 38/78.
2- سورة عبس : 34/80 - 36.
3- سورة عبس : 37/80.
4- سورة فصلت : 21/41.

پس می بینیم که یک جا می فرماید: سخن می گویند و جایی دیگر: سخن نمی گویند و در یک جا هم می فرماید پوست های بدن شان دست های شان و پاهای شان سخن می گویند و در کلامی دیگر هم می فرماید: «سخنی را نمی گویند مگر آن که خدای رحمان به آنان اجازه دهد و (چون به سخن آیند) درست گویند»؛ پس ای امير المؤمنین! آن ها چگونه می باشند (و چگونه قابل درک و فهم می باشند)؟!

امام علی علیه السلام فرمود: این مواردی که مطرح کردی، در یک محل و یک جایگاه نیستند بلکه نسبت به محل های مختلفی می باشند در آن زمانی که هر روزش به مقدار پنجاه هزار سال (از سال های این دنیا) می باشد که خداوند همه آفریده ها را در آن روز در یک محل احضار می نماید و همگی یکدیگر را می شناسند و بعضی از افراد با بعضی دیگر سخن می گویند و بعضی هم برای بعضی دیگر استغفار می کنند آنان کسانی هستند که از پیامبران (الهی) فرمان برداری و تبعیّت داشته اند در دنیا بر کار های نیک و رعایت تقوا به یکدیگر کمک می کرده اند و آن هایی را که اهل معصیت بوده و یا به ستمگران و دشمنان (اهل بیت رسالت علیهم السلام و پیروان ایشان) کمک و یاری می کرده اند مورد لعن و نفرین قرار می دادند همچنین مستکبرین و مستضعفین همدیگر را لعن و ناسزا می گفتند و یکدیگر را تکفیر و تکذیب می کردند سپس (خداوند متعال) مخلوقات را در محل دیگری احضار می نماید که بعضی افراد از دیگری گریزان و فراری هستند؛ همانند فرمایش خداوند: «روزی که مرد از برادرش فرار می کند و (از) مادر و پدرش و (از) همسر و فرزندانش» (فرار می کند) موقعی که در دنیا نسبت به ستمگر و دشمنان کمک و یاری کرده باشند! «در آن روز برای هر انسانی از آنان موقعیّت خاصّی است که او را (از هر جریان و برنامه ای) بی نیاز می کند». سپس (مخلوقات را) در محلی دیگر احضار می نماید و همه گریان اند که اگر اهل دنیا صدای آن گریه ها را بشنوند از زندگی دنیا دست می کشند و کوه ها متلاشی می گردند مگر آن چه را که خدا اراده کرده باشد؛ پس آن قدر گریه می کنند تا اشک چشمان شان تبدیل به خون شود.

آنان را در محلّی دیگر احضار می نماید و از آنان درخواست سخن گفتن می شود پس خواهند گفت: «به خدا سوگند! ای پروردگار! ما مشرک نبوده ایم» و بر آن چه انجام داده اند اقرار و اعتراف نمی کنند.

ص: 21

ثُمَّ یَجْتَمِعونَ فی مَوطِنٍ یُستَنطَقُ فیهِ جَمیعُ الخَلائِقِ ، فَلا یَتَکلَّمُ أَحَدٌ ﴿إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَابًا﴾ (1) ، وَ یَجْتَمِعُونَ فِی مَوْطِنٍ یَخْتَصِمُونَ فِیهِ وَ یُدَانُ لِبَعْضِ الْخَلَائِقِ مِنْ بَعْضٍ وَ هُوَ الْقَوْلُ وَ ذَلِكَ كُلُّهُ قَبْلَ الْحِسَابِ، فَإِذا أُخِذَ بِالحِسابِ شُغِلَ کُلُّ اِمرِیٍ بِما لَدَیهِ ، نَسأَلُ اللّه بَرَکَهَ ذلِکَ الیَومِ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿27﴾ بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾ ﴿28﴾

1099 / [17] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی خُطْبَتِهِ فَلَمَّا وَقَفُوا عَلَیْهَا قَالُوا: ﴿يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾- إلى قوله : -﴿وَ إِنَّهُمْ لَكَذِبُونَ ﴾ . (3)

1100 / [18] - عن عثمان بن عيسى عن بعض أصحابه، عنه علیه السلام، قال :

إنّ الله تعالى قال للماء : كُنْ عَذْباً فُرَانَا أَخْلُقَ مِنْكَ جَنَّتِي وَ أَهْلَ طَاعَتِي. وَقَالَ لِمَاءٍ: كُنْ مِلْحاً أُجَاجاً أَخْلُقَ مِنْكَ نَارِي وَ أَهْلَ مَعْصِيَتِي. فَأَجْرَى الْمَاءَيْنِ عَلَى القِينِ، ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةٌ بِهَذِهِ- وَ هِيَ يَمِينٌ- ، فَخَلَقَهُمْ خَلْقاً كَالذَّرِ.

ثُمَّ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَ عَلَيْكُمْ طَاعَتِي؟

ص: 22


1- سورة النبأ : 38/78.
2- عنه بحار الأنوار: 313/7 ح 7، و البرهان في تفسير القرآن : 15/3 ح 4.
3- عنه بحار الأنوار: 314/7 - 8، و البرهان في تفسير القرآن : 16/3 ح 2، و نور الثقلين : ح 710/1 ح 48.

پس بر دهان آنان مُهر زده می شود و دست ها و پا ها و پوست های شان مورد استنطاق قرار می گیرند که به سخن می آیند و از هر کدام هر محصبتی انجام گرفته باشد شهادت و گواهی می دهند. سپس مهر از زبان هایشان برداشته می شود و آن ها به پوست ها دست ها و پا های خود اعتراض می کنند و می گویند: «چرا علیه ما شهادت و گواهی دادید؟» (در جواب) گویند: «خداوندی که هر چیزی را به سخن وا می دارد ما را به سخن را داشت!»

پس از آن در محلّی احضار می شوند که تمام مخلوقات استنطاق می شوند و هیچ مخنوقی سخن نخواهد گفت مگر آن که خداوند به و اذن دهد که سخن صحیح و پر حق بیان کند. بعد از آن در محلی احضار می شوند که در آن جا به خصومت با یکدیگر بر می خیزند و برخی افراد برخی دیگر را مورد محاکمه قرار می دهند که آن با نوعی سخن و کلام انجام می شود؛ و تمام این مراحل و موارد قبل از روز محاسبه (اعمال و گفتار) می باشند. اما هنگامی که افراد برای محاسبه (اعمال و گفتار) احضار شوند هر فردی به برنامه های خود مشغول می گردد. از خداوند برکت آن را تقاضامندیم (که آن را شامل ما نیز بگرداند.)

فرمایش خداوند متعال: و چنان چه هنگامی که آن ها در برابر آتش (دوزخ) ایستاده اند می دیدی که می گویند: ای کاش (بار دیگر به دنیا) بازگردانیده می شدیم و آیات پروردگارمان را تکذیب نمی کردیم و از مؤمنین قرار می گرفتیم (27) (آن ها در واقع پشیمان نیستند) بلکه اعمال و نیّاتی را که قبلاً پنهان می کردند در برابر آن ها آشکار شده (و به وحشت افتاده اند) و اگر بازگردند. به همان اعمالی که از آن ها نهی شده بودند باز می گردند و به درستی که آن ها دروغگویان هستند. (28)

17) - از محمد بن مسلم روایت کرده است. که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام فرمود: امير المؤمين علیه السلام در خطبه ای فرمود: هنگامی که (کفّار و مخالفان) در برابر آتش قرار گیرند پس گویند: «ای کاش ما را باز گردانند تا آیات پروردگارمان را تکذیب نکنیم و از مؤمنین باشیم * - تا جایی که فرموده:- و آنان دروغگویان هستند».

ص: 23

قَالُوا: بَلَی. فَقَالَ لِلنَّارِ : کُونِی نَاراً . فَإِذَا نَارٌ تَأَجَّجُ، وَ قَالَ لَهُمْ: قَعُوا فِیهَا. فَمِنْهُمْ مَنْ أَسْرَعَ، وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْطَأَ فِی اَلسَّعْیِ، وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یَبْرَحْ مَجْلِسَهُ، فَلَمَّا وَجَدُوا حَرَّهَا رَجَعُوا، فَلَمْ یَدْخُلْهَا مِنْهُمْ أَحَدٌ.

ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً بِهَذِهِ ، فَخَلَقَهُمْ خَلْقاً مِثْلَ الذَّرِ - مِثْلَ أُولَئِكَ- ثُمَّ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ مِثْلَ مَا أَشْهَدَ الْآخَرِينَ. ثُمَّ قَالَ لَهُمْ: قَعُوا فِي هَذِهِ النَّارِ. فَمِنْهُمْ مَنْ أَبْطَأَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَسْرَعَ وَ مِنْهُمْ مَنْ مَرَّ بِطَرْفِ الْعَيْنِ، فَوَقَعُوا فِيهَا كُلُّهُمْ. فَقَالَ: اخْرُجُوا مِنْهَا سَالِمِينَ ، فَخَرَجُوا لَمْ يُصِبْهُمْ شَيْءٌ

وَ قَالَ اَلْآخَرُونَ: یَا رَبَّنَا أَقِلْنَا نَفْعَلْ کَمَا فَعَلُوا

قَالَ: قَدْ أَقَلْتُکُمْ فَمِنْهُمْ مَنْ أَسْرَعَ فِی اَلسَّعْیِ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْطَأَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یَبْرَحْ مَجْلِسَهُ مِثْلَ مَا صَنَعُوا فِی اَلْمَرَّهِ اَلْأُولَی، فَذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكَذِبُونَ﴾ (1) .

1101 / [19] - عن خالد، عن أبي عبدالله علیه السلام قال (في قوله تعالى): ﴿وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ﴾، إنّهم ملعونون في الأصل. (2)

ص: 24


1- عنه بحار الأنوار : 256/5 ح 53، و البرهان في تفسير القرآن : 16/3 ح 3 ،و نور الثقلين :710/1 ح 49.
2- عنه بحار الأنوار: 256/5 ح 54، و البرهان في تفسير القرآن : 17/3 ح 4، و نور الثقلين: 710/1ح 50.

18) - از عثمان بن ،عیسی به نقل از اصحاب روایت کرده است که گفت امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خدای عزّوجلّ (پیش از آفرینش مخلوقات) به آب خطاب نمود: شیرین و گوارا باش تا از تو بهشت و فرمانبران خودم را بیافرینم و نیز به آب خطاب نمود: شور و تلخ باش تا از تو دوزخ و اهل معصیت و مخالفان خویش را بیافرینم سپس پس آن ها را در هم آمیخت و آب های مخلوط شده را روی خاک ریخت و چون گل شد مشتی از آن را با قدرت - راست خداوندی اش - بر گرفت و از آن همچون ذرّاتی بسیار ریز را آفرید و از آن ها شهادت و گواه طلبید آیا من پروردگار شما نیستم؟ و آیا طاعت و فرمان برداری من بر شما لازم نیست؟ همگی پاسخ دادند: بلی.

پس از آن امر نمود: آتش ایجاد شو! که ناگهان آتشی بر افروخته شد و به آن ها خطاب نمود که در آن وارد شوید پس برخی با سرعت و برخی به آرامی حرکت کردند و برخی هم با بی حالی و برخی از جای خود تکان نخوردند و هنگامی که حرارت آن را احساس کردند برگشتند و هیچ کدام وارد آن نشدند.

بعد از آن مُشتی دیگر از گل ها را بر گرفت و نیز همچون ذراتی بسیار ریز از آن آفرید و از آن ها همانند قبلی ها شهادت و گواه طلبید و خطاب نمود درون آن (آتش) وارد شوید پس برخی با کُندی و برخی با سرعت و عده ای همچون سرعت بر هم خوردن پلک چشم؛ همگی وارد آن گشتند و خداوند خطاب نمود: با سلامت از آن بیرون آئید و بدون آن که آسیبی به آن ها رسیده باشد بیرون آمدند.

در این لحظه آن قبلی ها اظهار داشتند پروردگارا اجازه بفرما تا آن چه اینان انجام دادند ما نیز انجام دهیم خطاب شد مانعی ندارد، پس برخی با سرعت و برخی به آرامی حرکت کردند و برخی هم با بی حالی و برخی دیگر از جای خود تکان نخوردند و همانند مرحله اول عمل کردند (و وارد نشدند)؛ و این همان فرمایش خداوند است که فرمود: «و اگر آن ها (به دنیا) برگردانده شوند، باز هم به همان کار ها که منع شان کرده بودند بر می گردند.»

19)- از خالد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند متعال): «و اگر آها (به دنیا) برگردانده شوند، باز هم به همان کار ها که منع شان کرده بودند بر می گردند»، فرمود: به خاطر آن که در ابتدا لعنت و نفرین شده اند.

ص: 25

قوله تعالى: ﴿قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذى يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَکِنَّ الظَّلِمِینَ بَِایَتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ﴾ (33)

1102 / [20]- عن عمّار بن ميثم، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال:

قرأ رجل عند أمير المؤمنين علیه السلام: ﴿فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَکِنَّ الظَّلِمِینَ بَِایَتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ﴾، فقَالَ بَلَی وَ اللَّهِ لَقَدْ كَذَّبُوهُ أَشَدَّ الْمُكَذِّبِینَ [التكذيب]، ولكنّها مخفّفة، «لَا يُكَذِّبُونَكَ» لا یَأْتُونَ بِبَاطِلٍ یُکَذِّبُونَ بِهِ حَقَّکَ. (1)

1103 / [21] - عن الحسين بن المنذر عن أبي عبدالله علیه السلام في قوله: ﴿فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ﴾، قَالَ: لاَ یَسْتَطِیعُونَ إِبْطَالَ قَوْلِکَ. (2)

قوله تعالى: ﴿فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ (44)، فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ ﴾ (45)

1104 / [22] - عن أبي الحسن علي بن محمّد علیهما السلام:

أَنَّ قَنْبَرَ مَوْلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أُدْخِلَ عَلَی اَلْحَجَّاجِ بْنِ یُوسُفَ فَقَالَ لَهُ :

ص: 26


1- عنه بحار الأنوار: 202/9 ح 65 ، و 231/18 ح 72 ، والبرهان في تفسير القرآن : 21/3 ح 3. تفسير القمّی: 204/1 مرسلاً، الكافي: 200/8 ح 241 ، باسناده عن عمران بن میثم.
2- عنه بحار الأنوار: 202/9 ذیل ح 65 ، و 232/18 ح 73 ، والبرهان فی تفسیر القران:21/3 ح 4، و نورالثقلین : 712/1 ح 57.

فرمایش خداوند متعال: در حقیقت ما می دانیم که گفتار آن ها تو را غمگین می کند ولی (غمگین مباش و بدان که) آن ها تو را تکذیب نمی کنند بلکه ظالمان آیات خدا را انکار (و تکذیب) می نمایند. (33)

20)- از عمار بن میثم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردی برای امیر المؤمنین علیه السلام (این آیه شریفه را ) قرائت کرد: «پس به درستی ایشان تو را تکذیب نمی کنند ولی ظالمان آیات خداوند را انکار می کنند»؛ پسر حضرت به او فرمود: ولی به خدا سوگند! آن ها پیامبر را به شدید ترین نوع تکذیب کردند ولی (جمله: «لَا يُكَذِّبُونك»يا تشديد نیست بلكه «لَا يُكَذِّبُونك») با تخفیف است. یعنی چیز باطلی را نیاوردند که به وسیله آن دعوت به حقّ تو را دروغ سازند و از بین ببرند.

21)- از حسین بن مُنذر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس به درستی ایشان تو را تکذیب نمی کنند» فرمود: آنان توان باطل کردن فرمایشات تو را ندارند.

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که (اندرز ها برای آن ها سودی نبخشید و) آن چه که به آن ها یاد آوری شده بود چون فرامونی کردند. در های همه چیز (از انواع نعمت ها) را به روی آن ها گشودیم تا (کاملا سرگرم و) خوشحال شدند ناگهان آن ها را گرفتیم. پس همگی مایوس و سرگردان شدند (44) پس (به این ترتیب) دنباله (زندگی) جمعیتی که ستم کرده بودند قطع شد و (در هر حال) حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است. (45)

22)- از ابوالحسن امام هادی علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

قنبر غلام أمير المؤمنين علیه السلام در مجلس حجّاج بن یوسف احضار شد، حجّاج به او گفت چه کاری برای علی بن ابی طالب علیه السلام انجام می دادی؟

ص: 27

مَا اَلَّذِی کُنْتَ تَلِی مِنْ أَمْرِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ کُنْتُ أُوَضِّیهِ فَقَالَ لَهُ مَا کَانَ یَقُولُ إِذَا فَرَغَ مِنْ وُضُوئِهِ؟

قال : كان يتلو هذه الآية: ﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ * فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴾.

فَقَالَ اَلْحَجَّاجُ : کَانَ یَتَأَوَّلُهَا عَلَیْنَا؟

فَقَالَ: نَعَمْ، فَقَالَ: مَا أَنْتَ صَانِعٌ إِذَا ضَرَبْتُ عِلاَوَتَکَ؟

قَالَ: إِذاً أَسْعَدُ وَ تَشْقَی فَأَمَرَ بِهِ [فقتله]. (1)

1105 / [23] - عن أبي حمزة الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله :﴿فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ﴾، قال :

لمّا تركوا ولاية على علیه السلام وقد أُمِروا بها ﴿أَخَذْتَهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُبْلِسُونَ * فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴾، قال : نزلت في ولد العبّاس. (2)

1106 / [24] - عن منصور بن يونس، عن رجل، عن أبي عبدالله علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُوا بِهِ - إلى قوله - فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ﴾، قَالَ: أَخَذَ بَنِی أُمَیَّهَ بَغْتَهً، وَ یُؤْخَذُ بَنِی اَلْعَبَّاسِ جَهْرَهً. (3)

ص: 28


1- عنه بحار الأنوار : 136/42 ذيل ح 16 أشار إليه، و 199/67 و 315/80 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن : 32/3 ح 5 ، و مستدرك الوسائل : 322/1 ح 728. رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال) : 74 ح 130 عنه البحار : 135/42 ح 16 و 199/67.
2- عنه بحار الأنوار: 357/31 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن : 32/3 ح 6.
3- عنه بحار الأنوار: 357/31 ح 24 والبرهان في تفسير القرآن : 32/3 ح 7.

اظهار داشت: آب وضویش را فراهم می کردم.

گفت: هنگامی که از وضویش فارغ می شد چه می گفت؟

پاسخ داد: این آیات (شریفه) «چون فراموش کردند، در های همه چیز (از انواع نعمت ها) را به روی آن ها گشودیم تا (کاملاً سرگرم و) خوشحال شدند، ناگهان آن ها را گرفتیم پس همگی مأیوس و سرگردان شدند * پس دنباله (زندگی) جمعیتی که ستم کرده بودند قطع شد و (در هر حال) حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است» را تلاوت می نمود.

حجّاج گفت: (آیا آن آیات را درباره ما) تأویل می کرد؟ پاسخ داد: آری گفت: هنگامی که (رگ های) گردنت را بزنم و سرت را جدا کنم چه خواهی کرد؟

پاسخ داد: من سعادتمند و خوشبخت می گردم و تو شقیّ و بدبخت خواهی شد. پس حجّاج دستور کشتن او را داد و کشته شد (رحمت خداوند بر او باد).

23)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس چون فراموش کردند آن چه را که یادآور شده بودند» ، فرمود: هنگامی است که ولایت علی علیه السلام را رها نموده و با او مخالفت کردند با این که (بر اهمیّت و رعایت آن) مأمور شده بودند پس ناگاه تمامی آن ها را برگرفتیم و همگان ناامید گردیدند * پس حمد و ستایش پروردگار جهانیان را که ریشه ستمکاران قطع و نابود شد» که درباره فرزندان عباس نازل شده است.

24)- از منصور بن یونس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس چون فراموش کردند آن چه را که یادآور شده بودند - تا پایان - پس به ناگاه تمامی آن ها را برگرفتیم و همگان ناامید گردیدند)، فرمود: بنی امیّه ناگهان غافلگیر و مؤاخذه شدند،ولی بني العباس آشکار مؤاخذه خواهند شد.

ص: 29

1107 / [25] - عن الفُضيل بن عياض قال :

سَألْتُ أبَا عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ: من الْوَرِعِ مِنَ النَّاسِ؟

فَقَالَ اَلَّذِی یَتَوَرَّعُ مِنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ وَ یَجْتَنِبُ هَؤُلاَءِ وَ إِذَا لَمْ یَتَّقِ اَلشُّبُهَاتِ وَقَعَ فِی اَلْحَرَامِ وَ هُوَ لاَ یَعْرِفُهُ ، وَ إِذَا رَأَی اَلْمُنْکَرَ فَلَمْ یُنْکِرْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ [يقوى] عَلَیْهِ فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَی اَللَّهُ، وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَی اَللَّهُ فَقَدْ بَارَزَ اَللَّهَ بِالْعَدَاوَهِ، وَ مَنْ أَحَبَّ بَقَاءَ اَلظَّالِمِ فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَی اَللَّهُ، إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی حَمِدَ نَفْسَهُ عَلَی هَلاَکِ اَلظَّالِمِینَ فَقَالَ : ﴿فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴾. (1)

1108 / [26] - عن الأصبغ بن نباتة، قال :

بَیْنَمَا عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَخْطُبُ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ عَلَی اَلْمِنْبَرِ فَجَاءَ اَلْأَشْعَثُ بْنُ قَیْسٍ یَتَخَطَّی رِقَابَ اَلنَّاسِ: فقال يا أمير المؤمنين! حالت الحمراء (2) بينى و بين وجهك.

قال : فقال عليّ علیه السلام: مَا لِی وَ مَا لِلضَّیَاطِرَهِ (3) ؟ أَطْرُدُ قَوْماً غَدَوْا أَوَّلَ اَلنَّهَارِ یَطْلُبُونَ رِزْقَ اَللَّهِ، وَ آخِرَ اَلنَّهَارِ ذَکَرُوا اَللَّهَ، أَ فَأَطْرُدُهُمْ فَأَکُونَ مِنَ اَلظَّالِمِینَ. (4)

قوله تعالى: ﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (54)

ص: 30


1- عنه بحار الأنوار: 73/100 ح 9 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 32/3 ح 8، و مستدرك الوسائل : 177/12 ح 13812 قطعة منه. تفسير قمّي : 200/1، معاني الأخبار : 252 ح 1 ، عنهما البحار : 73/100 ح 7 و 8.
2- في المصدر و كذا البرهان - الطبع الرحلي: «حالت الحمد»، والبرهان الطبع الحدى: «حالت الحُمْر»، و في البحار: 118/41 ح 26: حالت الخملاء».
3- الضَّيْطَر : العظيم من الرجال، والجمع ضَياطِر و ضياطرة لسان العرب 4 : 488 ( ضطر ).
4- عنه بحار الأنوار: 118/41 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 34/3 ح 2، و نور الثقلين : 721/1 ح 95. شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 284/20 ح 251 بتفاوت يسير.

25)- از فُضیل بن عیاض روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: انسان با ورع (و پرهیزکار) چه کسی است؟

فرمود: آن کسی است که از محرّمات الهی دوری کند و از (شبهات و) معاشرت با مخالفان و دشمنان ما (اهل بیت رسالت) اجتناب ورزد و هرگاه کسی از امور شُبهه ناک پرهیز نکند، ندانسته و ناخودآگاه گرفتار حرام می گردد.

و اگر کار خلاف و زشتی را ببیند و بتواند از آن جلوگیری نماید ولی اقدامی نکند چنین شخصی دوستدار انجام معصیت و نافرمانی از دستورات خداوند می باشد و کسی که دوست داشته باشد فرمان خدا برده نشود، آشکارا به دشمنی خدا برخاسته است؛ و کسی که پایدار ماندن ستمکاران را دوست داشته باشد خواستار رایج شدن معصیت خدا می باشد به درستی که خداوند تبارک و تعالی بر هلاک نمودن ستمکاران خود را ستوده و ستایش نموده و فرموده است:﴿پس بریده شد دنباله آن گروه که (بر خود) ستم کردند؛ و شکر و سپاس در هلاک نمودن ظالمان﴾،مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان می باشد.

26)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

در ضمنی که امیرالمؤمنین علیه السلام در روز جمعه ای بالای منبر خطبه می خواند اشعث بن قیس از بین جمعیت جلو آمد و گفت: ای امیر مؤمنان! بین من و وجود شما فاصله و مانع هست.

حضرت فرمود: مرا با شخصّیت هایی که ثروتمند می باشند و نیازی به آن ها نیست چه کار و چه رابطه ای است؟

آیا من گروهی را از خویش دور گردانم که اول روز به دنبال تحصیل معاش می روند و در آخر روز هم مشغول یاد خدا (و عبادت و ستایش) هستند؟ پس اگر من ایشان را از خود طرد و دور نمایم از ستمگران خواهم بود.

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند به آن ها بگو سلام بر شما باد پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده هر کسی از شما کار بدی از روی نادانی مرتکب شود سپس توبه و اصلاح نماید (مشمول رحمت خدا می شود) به درستی که او آمرزنده و مهربان است.(54)

ص: 31

1109 / [27] - عن أبي عمرو الزبيري، عن أبي عبدالله علیه السلام

قَالَ: رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً تَابَ إِلَی اَللَّهِ قَبْلَ اَلْمَوْتِ، فَإِنَّ اَلتَّوْبَهَ مُطَهِّرٌ مِنْ دَنَسِ اَلْخَطِیئَهِ، وَ مُنْقِذَهٌ مِنْ شَقَاءِ اَلْهَلَکَهِ، فَرَضَ اَللَّهُ بِهَا عَلَی نَفْسِهِ لِعِبَادِهِ اَلصَّالِحِینَ، فَقَالَ: ﴿کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ اَلرَّحْمَهَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَهٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اَللّهَ یَجِدِ اَللّهَ غَفُوراً رَحِیماً﴾ (1) .

قوله تعالى:﴿وَ عِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَ يَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ﴾ (59)

1110 / [28] - عن أبي الربيع الشامي، قال :

سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول الله تعالى:﴿ وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا﴾ إلى قوله: ﴿إِلَّا فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ﴾؟

قال: «الورقة» السقط، و «الحبّة» الولد، و «ظلمات الأرض» الأرحام، و «الرطب» ما يحيا، و «اليابس» ما يغيض ، و كلّ ذلك في كتاب مبين. (2)

1111 / [29] - عن الحسين بن خالد، قال :

سألت أباالحسن علیه السلام عن قول الله جلّ و عزّ: ﴿وَ مَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ﴾؟

ص: 32


1- عنه بحار الأنوار: 33/6 ح 45 ، والبرهان في تفسير القرآن : 35/3 ح 6، و نور الثقلين : 722/1 ح 96، و مستدرك الوسائل : 125/12 ح 13696.
2- عنه بحار الأنوار: 81/4 ذيل ح 6 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن :38/3 ح 4 الكافي : 248/8 ح 349 معاني الأخبار : 215 ح 1 بإسناده عن أبي بصير، قال : سألته عنه ... ، بحار الأنوار: 80/4 ح 6.

27)- از ابو عمرو زبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند رحمت کند بنده ای را که پیش از مردن (و مرگ) توبه کند پس به درستی که توبه پاک کننده چرکی های خطا ها و گناهان می باشد و نجات دهنده از هلاکت ها خواهد بود که خداوند، رحمت نمودن بندگان صالح را بر خود لازم دانسته و فرموده: «خداوند بر خویش مقرّر نموده که شما را رحمت کند زیرا هر کسی از شما از روی نادانی کاری بدی را مرتکب شود. آن گاه تو به نماید و نیکوکار شود (بداند که) خدا آمرزنده و مهربان است﴾.

فرمایش خداوند متعال: و کلید های (علم) غیب تنها نزد او می باشد و جز او کسی آن ها را نمی داند و او آن چه را در خشکی و دریاست می داند و هیچ برگی (از درختی) نمی افتد مگر این که از آن آگاه است و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین و هیچ تری و خشکی وجود دارد مگر این که در کتابی آشکار (در علم خداوند متعال) ثبت است. (59)

28)- از ابوالربیع شامی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّوّجلّ: «و هیچ برگی از درختی نمی افتد مگر آن که از آن آگاه است و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین و هیچ تری و خشکی نیست مگر آن که در کتاب (قرآن) بیان شده است»، سؤال کردم ؟

فرمود: (منظور از) «وَرَقَةٍ» (نوزادی است که) سقط می شود؛ و «حَبَّةٍ» فرزند است؛ و «ظُلُمَتِ الأَرْضِ»، رحم های (مادران) هستند؛ و «رَطبٍ» هر فرزندی است که زنده بماند؛ و «یَابِسٍ» هر چیزی است که در رحم ( مادران) کمتر از هفت ماه بماند که تمامی آن ها در کتاب (قرآن حکیم) بیان شده است.

ص: 33

فَقَالَ: «اَلْوَرَقَهُ» اَلسِّقْطُ یَسْقُطُ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُهِلَّ اَلْوَلَدُ.

قال : فقلت : و قوله:﴿وَ لَا حَبَّةٍ﴾؟ قال : یَعْنِی اَلْوَلَدَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ إِذَا أَهَلَّ وَ یَسْقُطُ مِنْ قَبْلِ اَلْوِلاَدَهِ.

قال : قلت : قوله :﴿وَ لَا رَطبٍ﴾؟ قال : یَعْنِی اَلْمُضْغَهَ إِذَا أُسْکِنَتْ فِی اَلرَّحِمِ قَبْلَ أَنْ یَتُمَّ خَلْقُهَا، قَبْلَ أَنْ یَنْتَقِلَ.

قال : قلت : قوله :﴿وَ لَا یَابِسٍ﴾؟ قال : الولد التامّ.

قال : قلت :﴿فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ﴾، قال : في إمام مبين. (1)

قوله تعالى: ﴿ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِينَ﴾(62)

1112 / [30] - عن داود بن فرقد، عن أبي عبدالله علیه السلام قال :

دَخَلَ مَرْوَانُ بْنُ اَلْحَکَمِ اَلْمَدِینَهَ قَالَ فَاسْتَلْقَی عَلَی اَلسَّرِیرِ، وَ ثَمَّ مَوْلًی لِلْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَقَالَ: ﴿ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ أَلا لَهُ الْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِينَ ...﴾ قال : فقال الحسين علیه السلام المولاء : ما ذا قال هذا حين دخل؟

قال : استلقى على السرير، فقرأ ﴿رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ﴾- إلى قوله :- ﴿الْحاسِبِينَ﴾ قال : فقال الحسين علیه السلام: نَعَمْ وَ اَللَّهِ! رُدِدْتُ أَنَا وَ أَصْحَابِی إِلَی اَلْجَنَّهِ ، وَ رُدَّ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ إِلَی اَلنَّارِ . (2)

ص: 34


1- عنه بحار الأنوار 90/4 ح 36 بتفاوت یسير والبرهان في تفسير القرآن: 38/3 ح 5 ، و نور الثقلین: 723/1 ح 101.
2- عنه بحار انوار: 206/44 ح 3 ، والبرهان فی تفسیر القران: 39/3 ح 1 ، و نور الثقلین: 723/1 ح 105.

29)- از حسین بن خالد روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و هیچ برگی از درختی نمی افتد، مگر آن که از آن آگاه است و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین و هیچ تری و خشکی نیست مگر آن که در کتاب (قرآن) بیان شده است» سؤال کردم؟

فرمود: (منظور از) «وَرَقَةٍ»، سقط (نوزاد) است که پیش از جیغ زدن در شکم مادر سقط می شود. راوی گوید: عرض کردم: منظور از «وَ لَا حَبَّةٍ»، چیست؟

فرمود: فرزند در شکم مادر است که وقت جیغ زدن او رسیده باشد، ولی پیش از زایمان (طبیعی) سقط کند.راوی گوید: عرض کردم: منظور از «وَ لَا رَطْب»،چیست؟

فرمود: مُضْغِه (خون بسته) است که پیش از تکمیل آفرینش (شکل و قیافه اش) در رحم مادر استقرار یافته و پیش از آن که (به حالت دیگری) منتقل شده باشد.

راوی گوید: عرض کردم: منظور از «وَ لَا يَابِسٍ»، چیست؟

فرمود: فرزندی است که آفرینش او تکمیل شده باشد. عرض کردم: منظور از «فِی كِتَبٍ مُّبِینِ»چیست؟ فرمود: امامی است که بیان گر می باشد.

فرمایش خداوند متعال:سپس (تمام بندگان) به سوی خدا که مولای حقیقی آن ها می باشد باز می گردند توجه داشته باشید که حکم و داوری مخصوص اوست و او سریع ترین حسابگران است. (62)

30)- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: روزی که مروان بن حکم وارد شهر مدینه شد، روی تخت خوابید و این آیه شریفه را تلاوت کرد: «سپس به نزد خدا مولای حقیقی خویش باز گردانیده می شوند؛ بدان که حکومت و حکمرانی از برای اوست و او سریع ترین حساب گران می باشد»، در همین بین یکی از دوستان امام حسین علیه السلام حضور داشت، پس حضرت به او فرمود: هنگامی که (مروان) وارد شد چه سخنی را گفت؟

پاسخ داد: زمانی که وارد شد روی تخت خوابید و این آیه «سپس به نزد خدا مولای حقیقی خویش بازگردانیده می شوند ... حساب گران می باشد» را خواند.

امام حسین علیه السلام فرمود: بلی به خدا سوگند! همین طور است، من و اصحاب من به بهشت برده خواهیم شد ولی او و اصحاب و پیروانش به دوزخ برده خواهند شد.

ص: 35

قوله تعالى: ﴿وَ إِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي ءَايَتِنَا فَأَعْرِضْ عنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيرِهِ، وَ إِمَّا يُنسِیَنِّكَ الشَّيْطَنُ فَلَا تَقْعُدُ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّلِمِينَ﴾ (68)

1113/ [31] - عن ربعي بن عبدالله، عمّن ذكره، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى :﴿وَ إِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي ءَايَتِنَا﴾ قال: الكلام في الله والجدال في القرآن ﴿فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ﴾، قال: منه النصاص [قال : قال أبو عبدالله صلی الله علیه و اله و سلم]. (1)

قوله تعالى : ﴿وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (74) وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ﴾ (75)

1114/ [32] - عن عن أبي بصير ، قال:

سألت أباعبدالله علیه السلام عن قول الله :﴿وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ ءَازَرَ﴾؟

قال : كان اسم أبيه أزر. (2)

ص: 36


1- عنه بحار الأنور : 260/3 ح 7 و 205/9 ح 70 و 44/69 و 111/92 ح 19 ، والبرهان فی تفسیر القرآن: 3/ 43 ح 6، و نور الثقلین: 725/1 ح 114، و مستدرک الوسائل: 247/12 ح 14017 ، ما بین المعقوتین لم یرد فی البحار.
2- عنه البرهان فی تفسیر القران: 51/3 ح 15.

فرمایش خداوند متعال: و هرگاه کسانی را دیدی که فرو می روند در آیات ما (استهزا و مسخره می کنند) از آن ها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند و چنان چه شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیت ستمگر همنشین نباش. (68)

31)- از ربعی بن عبدالله، به نقل از شخصی که منذکر شده روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و هنگامی که افرادی را می بینی که در آیات ما فرو رفته و غرق (در اندیشه) شده اند»، فرمود: منظور کلام درباره خداوند و مناظره پیرامون قرآن است، «پس از آن ها دوری کن تا در حدیثی دیگر فروروند»، [امام صادق علیه السلام فرمود:] از موارد آن قصّه گویی و داستان سرایی می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر بیاورید) آن هنگامی که ابراهیم به پدرش (یعنی به عمویش) آزر گفت: آیا بت هایی را معبود های خود انتخاب می کنید؟! من تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری می بینم (74) و این چنین ملکوت آسمان ها و زمین (حکومت مطلقه خداوند) را به ابراهیم نشان دادیم (تا به وسیله آن استدلال کند) و اهل یقین گردد. (75)

32)- از ابوبصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند:«و هنگامی که گفت ابراهیم به پدرش آزر»، سؤال کردم؟

فرمود: نام پدرش ازر بود.

ص: 37

1115 / [33] - عن زرارة، قال :

سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول الله سبحانه و تعالى :﴿وَ كَذَلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ﴾؟

قال :کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلْأَرْضِ حَتَّی رَآهَا وَ مَا فِیهَا، وَ اَلسَّمَاءِ وَ مَا فِیهَا، وَ اَلْمَلَکِ اَلَّذِی یَحْمِلُهَا، وَ اَلْعَرْشِ وَ مَا عَلَیْهِ.. (1)

1116 / [34] - عن عبدالرحيم القصير، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله: ﴿وَ کَذلِکَ نُرِی اِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ وَ الاَْرْضِ﴾، قال :

کُشِطَ لَهُ اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ حَتَّی نَظَرَ إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ وَ مَا فِیهَا، وَ اَلْأَرَضِینَ اَلسَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ، وَ فُعِلَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا فُعِلَ بِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ إِنِّی لَأَرَی صَاحِبَکُمْ قَدْ فُعِلَ بِهِ مِثْلُ ذَلِکَ (2)

1117 / [35]- عن زرارة، عن أبي جعفر و أبي عبدالله علیهما السلام في قول الله:

﴿وَ كَذَلِكَ نُرى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ﴾.

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : ﴿کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلسَّمَاوَاتِ حَتَّی نَظَرَ إِلَی اَلْعَرْشِ وَ مَا عَلَیْهِ﴾.

قَالَ: وَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَلْعَرْشِ وَ اَلْکُرْسِیِّ.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : ﴿کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلْأَرْضِ حَتَّی رَآهَا، وَ عَنِ اَلسَّمَاءِ وَ مَا فِیهَا، وَ اَلْمَلَکِ اَلَّذِی یَحْمِلُهَا، وَ اَلْکُرْسِیِّ وَ مَا عَلَیْهِ﴾. (3)

ص: 38


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 52/3 ح 16. بصائر الدرجات : 126 ح 1 بتفاوت يسير عنه البحار : 72/12 ح 15.
2- عنه بحار الأنوار: 72/12 ح 18 و البرهان في تفسير القرآن : 51/3 ح 17. بصائر الدرجات : 128 ح 10 بتفاوت يسير الخرائج والجرائح : 867/2 ح 83 مختصر (منتخب) بصائر الدرجات : 120 ، إثبات الهداة : 137/2 ح 563.
3- عنه بحار الأنوار: 72/12 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 51/3 ح 18.

33)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و این چنین به ابراهیم، ملکوت آسمان ها و زمین را نشان دادیم تا از اهل یقین قرار گیرد»، سؤال کردم؟

فرمود: برای ابراهیم علیه السلام پرده از اسرار زمین و آن چه در زمین است برداشته شد و نیز از آسمان و آن چه در آسمان است برداشته شد به طوری که هر چه در آسمان بود مشاهده کرد حتّی فرشته ای که آن را حمل می کرد و عرش و آن چه بر عرش بود همه را مشاهده نمود.

34)- از عبد الرحیم قصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و این چنین به ابراهیم ملکوت آسمان ها و زمین را نشان دادیم»، فرمود: برای ابراهیم علیه السلام پرده از اسرار آسمان های هفت طبقه برداشته شد به طوری که همه آسمان های هفت طبقه و نیز هر آن چه که درون آن ها می باشد را مشاهده نمود و همچنین (این مطلب) نسبت به هفت طبقه زمین انجام گرفت؛ و نیز برای حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم همانند حضرت ابراهیم علیه السلام واقع شد و من می بینم که برای صاحب و پیشوای شما نیز انجام گرفته است.

35)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و این چنین به ابراهیم ملکوت آسمان ها و زمین را نشان دادیم تا از اهل یقین قرار گیرد»، (چنین) فرموده اند:

امام باقر علیه السلام فرمود: برای ابراهیم علیه السلام پرده از اسرار آسمان ها برداشته شد، به طوری که عرش و آن چه که بر آن بود را مشاهده کرد و افزود (حتّی) آسمان ها ، زمین عرش و کرسی (را هم مشاهده نمود)-

و امام صادق علیه السلام فرمود: برای ابراهیم علیه السلام پرده از اسرار زمین برداشته شد و (تمامی) آن را مشاهده کرد و نیز آسمان و آن چه در آسمان است و حتی فرشته ای که آن را حمل می کرد و کرسی و آن چه که بر آن بود، همه را مشاهده نمود.

ص: 39

1118 / [36]- و في رواية أخرى، عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام: ﴿وَ كَذَلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ﴾، قال: أَعْطَی بَصَرَهُ مِنَ اَلْقُوَّهِ مَا نَفَذَ اَلسَّمَاوَاتِ فَرَأَی مَا فِیهَا وَ رَأَی اَلْعَرْشَ وَ مَا فَوْقَهُ وَ رَأَی مَا فِی اَلْأَرْضِ وَ مَا تَحْتَهَا . (1)

1119 / [37] - عن أبي بصير، عن أبي عبدالله علیه السلام ، قال:

إنّ إبراهيم علیه السلام لما رأى مَلَکوتَ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، التَفَتَ فَرَأی رَجُلاً یَزنی ، فَدَعا عَلَیهِ فَماتَ ، ثُمَّ رَأی آخَرَ فَدَعا عَلَیهِ فَماتَ ، حَتّی رَأی ثَلاثَهً فَدَعا عَلَیهِم فَماتوا فَأَوحَی اللّهُ عَزَّ ذِکرُهُ إلَیهِ : یا إبراهیمُ إنَّ دَعوَتَکَ مُجابَهٌ ؛ فَلا تَدعُ عَلی عِبادی ؛ فَإِنّی لَو شِئتُ لَم أخلُقهُم ، إنّی خَلَقتُ خَلقی عَلی ثَلاثَهِ أصنافٍ : عَبدا یَعبُدُنی لا یُشرِکُ بی شَیئا فَاُثیبُهُ ، وعَبدا یَعبُدُ غَیری فَلَن یَفوتَنی ، وعَبدا عَبَدَ غَیری فَاُخرِجُ مِن صُلبِهِ مَن یَعبُدُنی . (2)

1120 / [38] - عن محمّد بن مسلم عن أحدهما علیهما السلام، قال في إبراهيم علیه السلام:

إِذْ رَأَی کَوْکَباً قَالَ: إِنَّمَا کَانَ طَالِباً لِرَبِّهِ وَ لَمْ یَبْلُغْ کُفْراً، وَ إِنَّهُ مَنْ فَکَّرَ مِنَ اَلنَّاسِ فِی مِثْلِ ذَلِکَ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَتِهِ. (3)

ص: 40


1- عنه بحار الأنوار: 72/12 ح 17 ، والبرهان في تفسير القرآن: 52/3 ح 19 و نور الثقلين: 734/1 ح 138.
2- عنه بحار الأنوار: 61/12 ذيل ح 6 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 52/3 ح 20. تفسير القمّي: 205/1 ، والكافي : 305/8 ح 473، و علل الشرائع : 585 ح 31 بزيادة فيهم، عنهم بحار الأنوار: 61/12 ح 16.
3- عنه بحار الأنوار: 87/11 ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن : 53/3 ح 21، و نور الثقلين : 738/1 ح 150.

36)- و در روایتی دیگر زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام (درباره فرمایش خداوند): «و این چنین به ابراهیم ملکوت آسمان ها و زمین را نشان دادیم، فرمود: به اندازه ای بر نور بینایی چشم او نور و قوّت عطا نمود که در آسمان ها نفوذ یافت و آن چه که در آن ها و در عرش و در مافوق عرش بود مشاهده کرد و نیز هر آن چه که در زمین و درون زمین وجود داشت.

37)- از ابوبصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «هنگامی که ابراهیم علیه السلام ملکوت آسمان ها و زمین را مشاهده نمود مردی را دید که زنا می کند بر آن مرد نفرین کرد و آن مرد هلاک شد سپس مرد دیگری را در حال زنا دید او را نیز نفرین کرد و هلاک گردید و تا سه نفر که همچنان آنان را نفرین کرد و آن ها مردند.

پس خداوند جلیل به او وحی فرستاد ای ابراهیم! دعای تو مستجاب است بر بندگان من نفرین نکن؛ زیرا اگر می خواستم (که این گونه با آنان رفتار کنم) آن ها را خلق نمی کردم من بندگانم را سه گونه آفریده ام بنده ای که مرا می پرستد و چیزی را شریک من قرار نمی دهد به چنین بند های پاداش نیک می دهم و بنده ای که غیر مرا را می پرستد و مرا نیز فراموش نمی کند و بنده ای که غیر مرا می پرستد ولی (چه بسا) از پشت و (ذرّیه) او کسی را می آفرینم که مرا عبادت و پرستش می کند.

38)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمودند: هنگامی که حضرت ابراهیم علیه السلام ستاره ای (را در آسمان) دید در جستجو (برای شناخت) پروردگارش بود و در مقام کُفرگویی نبود ولی هر شخصی دیگری که آن چنان بیندیشد و سخن بگوید در حکم کافر خواهد بود.

ص: 41

قوله تعالى: ﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ (76) فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ (77) فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (78) إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ (79)

1121 / [39]- عن أبي عبيدة، عن أبي جعفر علیه السلام في قول إبراهيم صلوات الله عليه : ﴿لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ﴾: أَیْ نَاسٍ لِلْمِیثَاقِ. (1)

1122 / [40]- ععَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْهُمْ علیهم السلام: أَنَّهُ كَانَ مِنْ حَدِیثِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام أَنَّهُ وُلِدَ وَلَدٌ فِی زَمَانِ نُمْرُودَ بْنِ كَنْعَانَ وَ كَانَ قَدْ مَلَكَ الْأَرْضَ أَرْبَعَةٌ مُؤْمِنَانِ وَ كَافِرَانِ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ وَ ذُو الْقَرْنَیْنِ وَ نُمْرُودُ بْنُ كَنْعَانَ وَ بُخْتُ نَصَّرَ

و أَنَّهُ قِیلَ لِنُمْرُودَ: إِنَّهُ یُولَدُ الْعَامَ غُلَامٌ یَكُونُ هَلَاكُكَ وَ هَلَاكُ دِینِكَ وَ هَلَاكُ أَصْنَامِكَ عَلَی یَدَیْهِ وَ أَنَّهُ وَضَعَ الْقَوَابِلَ عَلَی النِّسَاءِ وَ أَمَرَ أَنْ لَا یُولَدَ هَذِهِ السَّنَّةَ ذَكَرٌ إِلَّا قَتَلُوهُ وَ أَنَّ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام حَمَلَتْهُ أُمُّهُ فِی ظَهْرِهَا وَ لَمْ تَحْمِلْهُ فِی بَطْنِهَا وَ أَنَّهُ لَمَّا وَضَعَتْهُ أَدْخَلَتْهُ سَرَباً وَ وَضَعَتْ عَلَیْهِ غِطَاءً إِنَّهُ كَانَ یَشِبُّ شَبّاً لَا یُشْبِهُ الصِّبْیَانَ وَ كَانَتْ تُعَاهِدُهُ.

ص: 42


1- عنه البرهان فی تفسیر القران: 53/3 ح 22 ، و نور الثقلین: 736/1 ح 147.

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید و ستاره ای را مشاهده کرد گفت این خدای من است اما هنگامی که غروب کرد (و ناپدید شد)، گفت: غروب کنندگان را دوست ندارم (76) و هنگامی که ماه را دید که (سینه افق را) می شکافد گفت: این خدای من است اما هنگامی که (آن هم) غروب کرد گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند حتماً از گمراهان خواهم بود (77) و هنگامی که خورشید را دید که (سینه افق را) می شکافت گفت: این خدای من است؟ این (که از همه) بزرگ تر است اما هنگامی که غروب کرد گفت ای قوم من از شریک هایی که شما (برای خدا) می سازید بیزارم (78) من روی (و توجه) خود را به سوی کسی گردانده ام که آسمان ها و زمین را آفریده است من در ایمان خود خالص هستم و از مشرکان نمی باشم (79)

39)- از ابو عبیده روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد سخن حضرت ابراهیم علیه السلام: ﴿لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ﴾، فرمود: یعنی میثاق (الهی در عالّم ذرّ) را فراموش می کرد.

40)- از ابان بن عثمان به نقل از شخصی که نامش را برده از اهل بیت رسالت علیهم السلام، روایت کرده که فرموده اند:

حضرت ابراهیم علیه السلام در زمان نمرود بن کنعان به دنیا آمد و پادشاهی زمین در اختیار چهار نفر بود دو نفر مؤمن به نام های سلیمان بن داود و ذو القرنّين؛ و دو نفر کافر به نام های نمرود بن کنعان و بخت نُصَّر. روزی به نمرود گفته شد امسال پسری به دنیا می آید که نابودی و هلاکت شما و آیین شما و بت های شما به دست او انجام می پذیرد بنابراین دستور داد تا زن های زاوو - ماما قابله - بر دیگر زنان نظارت کنند و چنان چه پسری در آن سال به دنیا آید او را بکشند.

هنگامی که نطفه حضرت ابراهیم علیه السلام منعقد شد در کمر مادر قرار گرفت - بر خلاف دیگران که در شکم مادر قرار می گیرند - (و به همین دلیل حمل او برای زن های ماما آشکار و معلوم نبود) هنگامی که فرزندش را به دنیا آورد، او را در

ص: 43

فَخَرَجَ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلسَّرَبِ، فَرَأَی اَلزُّهَرَهَ وَ لَمْ یَرَ کَوْکَباً أَحْسَنَ مِنْهَا، فَقَالَ:﴿هَذَا رَبِّي﴾، فَلَمْ یَلْبَثْ أَنْ طَلَعَ اَلْقَمَرُ.

فَلَمَّا رَآهُ هَابَهُ قَالَ: هَذَا أَعْظَمُ هَذَا رَبِّی، ﴿فَلَمّا أَفَلَ قالَ: لا أُحِبُّ اَلْآفِلِینَ﴾ ، فَلَمَّا رَأَی اَلنَّهَارَ وَ طَلَعَتِ اَلشَّمْسُ، ﴿قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ﴾، مِمَّا رَأَیْتُ.

فَلَمّا أَفَلَتْ قَال: ﴿لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلضّالِّینَ * إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ حَنِیفاً - مُسْلِماً - وَ ما أَنَا مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ﴾. (1)

1123 / [41] - عن حُجر، قال :

أرسل العلاء بن سَيابة يسأل أبا عبدالله علیه السلام عن قول إبراهيم علیه السلام: ﴿هَذَا رَبِّى﴾ و قَالَ: إِنَّهُ مَنْ قَالَ هَذَا اَلْیَوْمَ فَهُوَ عِنْدَنَا مُشْرِکٌ، قَالَ: لَمْ یَکُنْ مِنْ إِبْرَاهِیمَ شِرْکٌ، إِنَّمَا کَانَ فِی طَلَبِ رَبِّهِ وَ هُوَ مِنْ غَیْرِهِ شِرْکٌ. (2)

1124 / [42]- عن محمد بن حمران، قال :

سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول الله فيما أخبر عن إبراهيم علیه السلام:﴿هَذَا رَبِّي﴾؟ قَالَ: لَمْ یَبْلُغْ بِهِ شَیْئاً أَرَادَ غَیْرَ اَلَّذِی قَالَ . (3)

قوله تعالى:﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ﴾ (82)

ص: 44


1- عنه بحار الأنوار: 87/11 ح 11 ، والبرهان في تفسير القرآن : 53/3 ح 23.
2- عنه بحار الأنوار: 787/11 ح 12، والبرهان في تفسير القرآن: 53/3 ح 24، و نور الثقلين: 738/1 ح 151.
3- عنه بحار الأنوار: 88/11 ح 13، والبرهان في تفسير القرآن : 53/3 - ح 25.

غاری نهاد و پنهانش کرد.و رشد (جسمی و فکری) او شبیه دیگران نبود بلکه رشد فوق العاده ای داشت و مادرش مرتب به او سرکشی و رسیدگی می کرد (که مبادا مشکلی برایش پیش آید). پس موقعی که حضرت ابراهیم علیه السلام از غار بیرون آمد و چشمانش به ستاره زهره افتاد - و ستاره ای بهتر و روشن تر از آن ندید- اظهار داشت: این پروردگار من می باشد!

مدّتی کوتاه گذشت و ماه پدیدار شد و چون ماه را دید با تعجّب و ترس گفت: این عظیم تر می باشد! این پروردگار من خواهد بود!

و چون ماه افول کرد و ناپدید شد گفت: «من افول کننده گان و ناپدید شوندگان را دوست ندارم» زمانی که گردش روز انجام شد و خورشید طلوع کرد اظهار نمود این پروردگار من می باشد! این از تمامی آن چه دیده ام بزرگ تر است ولی موقعی که خورشید هم غروب کرد گفت: «اگر پروردگارم مرا هدایت نکند هر آینه از گمراهان خواهم بود * من روی خود را متوجه آفریننده آسمان ها و زمین کرده ام و بر دین حنیف اسلام هستم و از مشرکین نمی باشم».

41)- از حُجر روایت کرده است که گفت:

علاء بن سَيّابه (شخصی را) فرستاد تا از امام صادق علیه السلام در مورد سخن حضرت ابراهیم علیه السلام: «این پروردگار من است» سؤال کند و گفت: اگر امروزه شخصی چنان سخنی بگوید آیا مشرک می باشد.

فرمود: این سخن حضرت ابراهیم علیه السلام شرک نبود؛ زیرا که در جستجو و شناخت پروردگارش بود ولی اگر شخصی غیر از ابراهیم آن را بگوید مشرک خواهد گشت.

42)- از محمد بن حمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد سخن حضرت ابراهیم علیه السلام، در آن چه از او خبر رسیده که اظهار داشت: «این پروردگار من است»، سؤال کردم؟ فرمود: آن چیز قابل توجّهی نبود چون قصد و اراده او چیزی غیر از (ظاهر) کلامش بود.

فرمایش خداوند متعال: آن کسانی که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک و ستم آلوده نکردند چنین افرادی ایمنی برای آن ها خواهد بود و آن ها هدایت یافتگان هستند. (82)

ص: 45

1125 / [43] - عن محمد بن مسلم، عن أبي عبدالله علیه السلام [قال] في قول الله:

﴿الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَنَهُم بِظُلْمٍ﴾: مِنْهُ مَا أَحْدَثَ زُرَارَهُ وَ أَصْحَابُهُ. (1)

1126/ [44] - عن أبي بصير، قال :

قُلْتُ لَهُ: إِنَّهُ قَدْ أَلَحَّ عَلَیَّ اَلشَّیْطَانُ عِنْدَ کِبَرِ سِنِّی یُقَنِّطُنِی، قَالَ: قُلْ کَذَبْتَ یَا کَافِرُ یَا مُشْرِکُ، إِنِّی أُومِنُ بِرَبِّی، وَ أُصَلِّی لَهُ وَ أَصُومُ وَ أُثْنِی عَلَیْهِ، وَ لاَ أَلْبَسُ إِیمَانِی بِظُلْمٍ . (2)

1127 / [45] - عن جابر الجعفي، عمّن حدّثه قال :

بَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله فِی مَسِیرٍ لَهُ إِذْ رَأَی سَوَاداً مِنْ بَعِیدٍ فَقَالَ : هَذَا سَوَادٌ لَا عَهْدَ لَهُ بِأَنِیسٍ فَلَمَّا دَنَا سَلَّمَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله أَیْنَ أَرَادَ الرَّجُلُ؟

قَالَ: أَرَادَ یَثْرِبَ قَالَ وَ مَا أَرَدْتَ بِهَا ؟

قَالَ: أَرَدْتُ مُحَمَّداً قَالَ فَأَنَا مُحَمَّدٌ.

قَالَ: وَ اَلَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ مَا رَأَیْتُ إِنْسَاناً مُذْ سَبْعَهِ أَیَّامٍ وَ لاَ طَعِمْتُ طَعَاماً إِلاَّ مَا تَنَاوَلَ مِنْهُ دَابَّتِی قَالَ: فَعَرَضَ عَلَیْهِ اَلْإِسْلاَمَ فَأَسْلَمَ.

ققَالَ: فَعَضَّتْهُ رَاحِلَتُهُ فَمَاتَ وَ أَمَرَ بِهِ فَغُسِلَ وَ کُفِّنَ، ثُمَّ صَلَّی عَلَیْهِ اَلنَّبِیُّ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ

قَالَ: فَلَمَّا وُضِعَ فِی اَللَّحْدِ قَالَ صلی الله علیه و آله: هَذَا مِنَ ﴿الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَمْ يَلْبِسُواْ إِيمَنَهُم بِظُلْمٍ﴾. (3)

1128 / [46] - عن أبي بصير، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال :

قلت له: ﴿ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ﴾ الزنا منه ؟

ص: 46


1- عنه بحار الأنوار : 152/69 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن : 58/3 ح 4.
2- عنه بحار الأنوار : 152/69 ح 4، والبرهان في تفسير القرآن : 58/3 ح 5.
3- عنه بحار الأنوار: 152/69 ح 5، والبرهان في تفسير القرآن : 58/3 ح 6.

43)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کسانی که ایمان آورده اند و ایمان خود را به ظلم آغشته نکردند» فرمود: منظور بدعت هایی است که زراره و اصحاب او ایجاد کرده اند.

44)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: شیطان می خواهد مرا در هنگام پیری مأیوس کند (حضرت) فرمود: به او بگو ای کافر ای مشرک تو دروغ می گوئی، من به خدای خود ایمان دارم و برای او نماز می گزارم و روزه می گیرم و او را حمد می نمایم و بگو من هرگز ایمان خود را به ظلم آلوده نمی کنم.

45)- از جابر جعفی به نقل از کسی که برایش حدیث گفته روایت کرده است که گفت:

در یکی از روز ها رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم در مسیری حرکت می نمود که ناگهان یک سیاهی از دور به چشم خورد. (حضرت) فرمود: این سیاهی که از دور به نظر می رسد با ما رفاقتی ندارد و تاکنون با ما مأنوس نبوده است.

پس هنگامی که نزدیک رسید سلام کرد رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: ای مرد! قصد کجا را کرده ای و به کجا می روی؟

گفت: می خواهم به یثرب (مدینه) بروم، فرمود: در آن جا چه کار داری؟

گفت: می خواهم نزد محمد صلی الله علیه و اله و سلم بروم. فرمود: من محمد هستم آن مرد گفت: سوگند به خدائی که تو را مبعوث کرده من هفت روز است که انسانی را ندیده ام و غذائی نخورده ام مگر از خوراکی که چهارپایم خورده است.

رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم دین اسلام را بر او عرضه کرد و او هم اسلام را پذیرفت و مسلمان شد در این هنگام مرکبش او را گاز گرفت و او بلافاصله از دنیا رفت حضرت دستور داد او را غسل دادند و کفن کردند سپس خود حضرت بر جنازه او نماز خواند هنگامی که او را در قبر گذاشتند رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: این از «کسانی که ایمان آورده اند و ایمان خود را به ظلم آغشته نکردند» می باشد.

46)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: کسانی که ایمان آورده اند و ایمان خود را به ظلم آلوده نکرده اند» آیا زنا هم از این نوع ظلم محسوب می شود؟

ص: 47

قال : أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ أُولَئِکَ، لاَ وَ لَکِنَّهُ ذَنْبٌ إِذَا تَابَ تَابَ اَللَّهُ عَلَیْهِ، وَ قَالَ: مُدْمِنُ اَلزِّنَا وَ اَلسَّرِقَهِ وَ شَارِبُ اَلْخَمْرِ کَعَابِدِ اَلْوَثَنِ. (1)

1129 / [47] - يعقوب بن شعيب، عنه علیه السلام في قوله تعالى: ﴿وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَنَهُم بِظُلْم﴾ قال : الضلال فما فوقه. (2)

1130 / [48] – أبو بصير، عنه علیه السلام: ﴿بِظُلْمٍ﴾ قال : بشكِّ. (3)

1131 / [49] - عن عبد الرحمن بن كثير الهاشمي، عن أبي عبدالله علیه السلام قوله تعالى:﴿الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَنَهُم بِظُلْمٍ﴾، قال : آمنوا بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدُ صلی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مِنَ الْوَلَايَةِ وَ لَمْ يَخلِطُوهَا بِوَلَايَةِ فُلَانُ وَ فُلَانُ فَهُوَ المُلَبَسُ بِالظُّلْمِ.

وَ قَالَ: أَمَّا اَلْإِیمَانُ فَلَیْسَ یَتَبَعَّضُ کُلُّهُ وَ لَکِنْ یَتَبَعَّضُ قَلِیلاً.

قُلْتُ: بَیْنَ اَلضَّلاَلِ وَ اَلْکُفْرِ مَنْزِلَهٌ؟

قَالَ: مَا أَکْثَرَ عُرَی اَلْإِیمَانِ. (4)

1132 / [50] - عن أبي بصير، قال :

سألته علیه السلام عن قول الله تعالى: ﴿الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَنَهُم بِظُلْمٍ﴾؟

قَالَ: «نَعُوذُ بِاللَّهِ یَا أَبَا بَصِیرٍ! أَنْ تَکُونَ مِمَّنْ لَبَسَ إِیمَانَهُ بِظُلْمٍ». ثُمَّ قَالَ: أُولَئِکَ اَلْخَوَارِجُ وَ أَصْحَابُهُمْ. (5)

ص: 48


1- عنه بحار الأنوار: 153/69 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن : 59/3 ح 7 و نور الثقلين : 739/1 ح 155.
2- عنه بحار الأنوار: 153/69 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن : 59/3 ح 8 ، و نور الثقلين:739/1 ح 156.
3- عنه بحار الأنوار: 153/69 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن : 59/3 ح 9. الكافي : 293/2 ح 4.
4- عنه بحار الأنوار: 153/69 ح 9 والبرهان في تفسير القرآن : 59/3 ح 10.
5- عنه بحار الأنوار: 153/69 ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن : 59/3 ح 11.

فرمود: من از چنان افرادی به خداوند پناه می برم نه آن طور نیست (یعنی زنا جزء مصادیق آیه نیست) بلکه زنا گناهی است که هرگاه (شخصی) توبه کند خداوند توبه اش را قبول می کند ولی کسانی که دائماً زنا می کنند و سرقت می نمایند و شراب می خورند مانند بت پرست می باشند.

47)- از یعقوب بن شعیب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و ایمان خود را به ظلم آلوده نکرده اند» فرمود: منظور از آن گمراهی و بالاتر از آن می باشد.

48)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: مقصود از «ظلم»، شک و تردید (نسبت به اصول دین و ارکان دین) است.

49)- از عبد الرحمان بن کثیر هاشمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسانی که ایمان آورده اند و ایمان خود را به ظلم آلوده نکرده اند»، فرمود: آنان به آن چه از طرف حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم آمده ایمان آورده اند که ولایت (امام علی و دیگر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) می باشد و آن را با ولایت فلانی و فلانی آلوده نکرده اند که آن ظلم است بعد از آن افزود ایمان به طور کلی در یک جا از بین نمی رود، بلکه آهسته آهسته در بین گمراهی و کفر از آن کاسته می شود.

راوی گوید: عرض کردم آیا بین کفر و گمراهی فرقی و فاصله ای هست؟

فرمود: رشته های ایمان بسیار زیاد هستند (که هر یک ممکن است در هر لحظه به بهانه ای قطع گردد.)

50)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کسانی که ایمان آورده اند و ایمان خود را به ظلم آلوده نکرده اند»، سؤال کردم؟

فرمود: ای ابا بصیر! به خداوند پناه می بریم از این که تو جزء کسانی باشی که ایمان آن ها به ظلم آلوده شده باشد بعد از آن فرمود: آنان خوارج و یاران آن ها می باشند.

ص: 49

قوله تعالى: ﴿وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَ يَعْقُوبَ كُلاً هَدَيْنَا وَ نُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَ مِن ذُريَّتِهِ دَاوُرة وَ سُلَيمَنَ وَ أيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسَى وَ هَرُونَ وَ كَذَلِكَ نَجْزى الْمُحْسِنِينَ (84) وَ زَكَريَّا وَ يَحْيَى وَ عِيسَى وَ إِلْبَاسَ كُلِّ مَنَ الصَّلِحِينَ﴾ (85)

1133 / [51]- عن محمّد بن الفضيل عن الشمالي، عن أبي جعفر علیه السلام قوله تعالى:﴿وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَق وَ يَعْقُوبَ كُلاّ هَدَينَا﴾ لنجعلها في أهل بيته.﴿وَ نُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ﴾، لِنَجْعَلَهَا فِی أَهْلِ بَیْتِهِ فَأُمِّرَ اَلْعَقِبُ مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلْأَنْبِیَاءِ مَنْ کَانَ قَبْلَ إِبْرَاهِیمَ لِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. (1)

1134 / [52]- عن عن بشير الدهّان عن أبي عبدالله علیه السلام، قال:

وَ اَللَّهِ! لَقَدْ نَسَبَ اَللَّهُ عِیسَی بْنَ مَرْیَمَ فِی اَلْقُرْآنِ إِلَی إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنْ قِبَلِ اَلنِّسَاءِ» ثُمَّ تَلاَ علیه السلام: ﴿وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ ﴾ إلى آخر الآيتين و ذكر عيسى علیه السلام. (2)

1135 / [53]- عن أبي حرب بن أبي الأسود، قال :

أَرْسَلَ اَلْحَجَّاجُ إِلَی یَحْیَی بْنِ مَعْمَرٍ ، قَالَ: «بَلَغَنِی أَنَّکَ تَزْعُمُ أَنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلنَّبِیِّ تَجِدُونَهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ، وَ قَدْ قَرَأْتُ کِتَابَ اَللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَی آخِرِهِ فَلَمْ أَجِدْهُ. قَالَ: أَ لَیْسَ تَقْرَأُ سُورَهَ «اَلْأَنْعَامِ» ﴿وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ﴾ حَتَّی بَلَغَ ﴿وَ یَحْیی وَ عِیسی﴾، قَالَ: أَ لَیْسَ عِیسَی مِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِیمَ علیهما السلام وَ لَیْسَ لَهُ أَبٌ؟ قَالَ: صَدَقْتَ. (3)

ص: 50


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 62/3 ح 6. الکافی: 116/8 ح 92، کمال (إكمال) الدين: 216 ح 2 عنهما البحار:47/11 ح 49 فی حدیث طویل.
2- عنه بحار الانوار: 243/96 ح 8 ، و البرهان في تفسير القرآن: 62/3 ح 7 ، و نور الثقلین: 742/1 ح 166. المحاسن 156- 88 مع زيادة
3- عنه بحار الانوار: 243/96 ح 9، و البرهان في تفسير القرآن: 3/62 ح 8.

فرمایش خداوند متعال: و اسحاق و یعقوب را به او (ابراهیم) بخشیدیم و هر دو را هدایت کردیم و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم و از فرزندان او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را (هدایت کردیم) و این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم (84) و (همچنين) زكريّا ، یحیی عیسی و الیاس را که همه از صالحان بودند. (85)

51)- از محمد بن فضیل از ثمانی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و ما بخشیدیم برای او اسحاق و یعقوب که تمامی ایشان را هدایت نمودیم» فرمود: که این هدایت را در اهل بیت او قرار دادیم «و نوح را از قبل بخشیده بودیم» که نیز این هدایت را در اهل بیت او قرار دهیم بنابراین جریان نسل های بعد از پیامبران آن هایی هستند که از طرف حضرت ابراهیم علیه السلام متّصل به او باشد.

52)- از بشیر دهّان (دهقان) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! به راستی که خداوند عیسی بن مریم علیهما السلام در قرآن از طرف زن به ابراهیم علیه السلام نسبت داده است؛ آن جایی که فرموده است: «و از ذریّه و نسل او داود و سلیمان هستند»- تا پایان هر دو آیه - که حضرت عیسی علیه السلام را مطرح نموده است.

53)- از ابو حرب بن ابی اسود روایت کرده است که گفت:

حجّاج (بن یوسف ثقفی)، یحیی بن معمّر را احضار کرد چون حضور یافت به او گفت: شنیده ام عقیده داری بر این که حسن و حسین از ذریّه و نسل پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هستند و ادعا می کنی این مطلب در کتاب خدا آمده است و من کتاب خدا را از ابتدا تا پایان آن خوانده ام و چنین مطلبی را نیافتم.

یحیی اظهار داشت: آیا سوره «انعام»را نخوانده ای که می فرماید: «و از ذریّه و نسل او داود و سلیمان هستند» - تا پایان فرمایش او - «و یحیی و عیسی»؟ افزود: آیا عیسی از ذریّه ابراهیم نبود. با این که او پدر ندارد؟

حجّاج گفت: راست می گویی.

ص: 51

قوله تعالى :﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ (89) أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ (90) وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ﴾ (91)

1136/ [54]- عن محمّد بن حمران قال :

كنت عند أبي عبدالله علیه السلام فجاءه رجل وقال له : یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ مَا یُتَعَجَّبُ مِنْ عِیسَی بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ یَزْعُمُ أَنَّهُ مَا یَتَوَلَّی عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلاَّ عَلَی اَلظَّاهِرِ وَ مَا تَدْرِی لَعَلَّهُ کَانَ یَعْبُدُ سَبْعِینَ إِلَهاً مِنْ دُونِ اَللَّهِ

قال : فقال : و ما أصنع ؟ قال الله :﴿فَإِن یَکْفُرْ بهَا هَؤُلاءِ فَقَدْ وَکلْنَا بهَا قَوْماً لَّیْسوا بهَا بِکَفِرِینَ﴾ و أو ماً بيده إلينا، فقلت : نعقلها والله! (1)

1137 / [55]- عن العبّاس بن هلال، عن الرضا علیه السلام [قال:]

أَنَّ رَجُلاً أَتَی عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ اَلْحَسَنِ - وهو [إمام] بالسبالة - فَسَأَلَهُ عَنِ اَلْحَجِّ؟ فَقَالَ لَهُ هَذَاکَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِهَذَا فَاسْئَلْهُ فَأَقْبَلَ اَلرَّجُلُ إِلَی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَسَأَلَهُ فَقَالَ لَهُ؛ قَدْ رَأَیْتُکَ وَاقِفاً عَلَی عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ فَمَا قَالَ لَکَ؟

ص: 52


1- عنه بحار الأنوار: 308/24 ح 10.و البرهان في تفسير القرآن : 633 ح 9 فیه: عن محمّد بن عمران، و نور الثقلین: 743/1 ح 169.

فرمایش خداوند متعال: آنان کسانی هستند که کتاب و حکم و نبوت به آنان دادیم و اگر این نظرات نسبت به آن کفر ورزند کسان دیگری را نگهبان آن می سازیم که نسبت به آن کافر بستند (89) آنان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده پس به هدایت آنان اقتدا کن! (و) بگو در برابر این (رسالت و تبلیغ) پاداشی از شما درخواست نمی کنم این (ابلاغ رسالت وظيفة من است و) چیزی جز یک یاد آوری برای جهانیان نیست (90) و آن ها حقیقت خداوند را درست نشناختند که گفتند خدا هیچ چیزی را بر هیچ انسانی نفرستاده است بگو: چه کسی کتابی را که موسی آورد نازل نمود؟ کتابی که برای مردم بود و هدایت بود اما شما آن را به صورت پراکنده قرار می دهید قسمتی را آشکار و قسمت زیادی را پنهان می دارید و مطالبی که به شما تعلیم داده شده نه شما و نه پدرانتان از آن با خبر نبودید با او خدا و سپس آن ها را در گفتگو های لجاجت آمیزشان رها کن تا بازی کنند و سرگرم باشند.(91)

54)- از محمد بن عمران روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که مردی نزد آن حضرت آمد و گفت:شما از يسى بن زيد بن علي تعجّب نمی کنید که ادّعا می کند حضرت علی علیه السلام عهده دار مقام خلافت نبود مگر همان مدّتی که در ظاهر خلافت داشت؟! ما اطلاعی (از درون او) نداریم شاید جز خدای یکتا هفتاد خدای دیگر را بپرستد!

فرمود: من چه کاری انجام دهم؟ خداوند می فرماید: «پس اگر آنان به این مقام (ولایت) کافر شوند گروهی را قرار داده ایم که کافر به آن نخواهند شد»- و (امام علیه السلام) به دست خود اشاره به سمت ما نمود-. عرض کردم: به خدا سوگند ما اعتراف به این مقام (ولایت شما) داریم و آن را درک می کنیم.

55)- از عباس بن هلال روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: مردی در منطقه سَباله (محلّی است بین بصره و مدینه) نزد عبدالله بن الحسن آمد و مسائلی را درباره حج، سؤال کرد.

ص: 53

قال : سَأَلْتُهُ فَأَمَرَنِی أَنْ آتِیَکَ، وَ قَالَ هَذَاکَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِهَذَا.

فقال جعفر علیه السلام: نعم، أنا من الذين قال الله تعالى في كتابه :﴿أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ﴾ ، سَلْ عَمَّا شِئْتَ.

فَسَأَلَهُ اَلرَّجُلُ فَأَنْبَأَهُ عَنْ جَمِیعِ مَا سَأَلَهُ. (1)

1138 / [56] - عن ابن سنان عن سليمان بن هارون قال :

والله ! لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ اجْتَمَعُوا عَلَی أَنْ یُحَوِّلُوا هَذَا الْأَمْرَ مِنْ مَوْضِعِهِ الَّذِی وَضَعَهُ اللَّهُ فِیهِ مَا اسْتَطَاعُوا وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ كَفَرُوا جَمِیعاً حَتَّی لَا یَبْقَی أَحَدٌ لَجَاءَ اللَّهُ لِهَذَا الْأَمْرِ بِأَهْلٍ یَكُونُونَ مِنْ أَهْلِهِ.

ثمّ قال : أما تسمع الله يقول: ﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ﴾ (2) الآية، و قال في آية أخرى :﴿فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَ كَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَفِرِينَ﴾.

ثُمَّ قَالَ: أَمَا إِنَّ أَهْلَ هَذِهِ اَلْآیَهِ هُمْ أَهْلُ تِلْکَ. (3)

1139 / [57] - عن الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قال الله تبارك و تعالى في كتابه :﴿وَ نُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَ مِن ذُرِّيَّتِهِ، دَاوُدَ﴾- إلى قوله : - ﴿أُولٰئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ - إلى قوله: - بِهَا بكَفِرِينَ﴾، فَإنَّهُ وَکَّلَ بِالْفُضَّلِ مِنْ أهْلِ بَیْتِهِ وَ الْإخْوَانِ وَ الذُّرِّیَّةِ وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ :

إِنْ یَکْفُرْ بِهِ أُمَّتُکَ یَقُولُ: فَقَدْ وَکَّلْتُ أَهْلَ بَیْتِکَ بِالْإِیمَانِ اَلَّذِی أَرْسَلْتُکَ بِهِ فَلاَ یَکْفُرُونَ بِهِ أَبَداً وَ لاَ أُضِیعُ اَلْإِیمَانَ اَلَّذِی أَرْسَلْتُکَ بِهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ بَعْدَکَ عُلَمَاءِ أُمَّتِکَ وَ وُلاَهِ أَمْرِی بَعْدَکَ

ص: 54


1- عنه بحار الأنوار: 145/24 ح 16، و وسائل الشيعة : 75/27 ح 38، والبرهان في تفسير القرآن : 63/3 ح 10 ، و نور الثقلين : 744/1 ح 173.
2- سورة المائدة : 54/5.
3- عنه بحار الأنوار: 49/27 ح 1، والبرهان في تفسير القرآن : 63/3 ح 11.

پس عبدالله به او گفت: جعفر بن محمد آن جا ایستاده است برو و از او سؤال کن که خود را لایق و شاسته این مقام می داند.

پس آن مرد خدمت امام جعفر صادق علیه السلام آمد و مسائل خود را مطرح کرد حضرت به او فرمود دیدم که نزد عبدالله بن الحسن ایستاده بودی، او به تو چه گفت؟

آن مرد اظهار داشت: از او سؤال کردم و او گفت که خدمت شما بیایم و گفت: این جعفر بن محمد است که آن جا ایستاده و خود را شایسته مقام امامت می داند.

حضرت فرمود: بلی من از کسانی هستم که خداوند می فرماید: «آنان کسانی هستند که خداوند ایشان را هدایت کرده است از آنان پیروی کنید»؛ اکنون هر چه مایل هستی سؤال کن پس آن مرد سؤال های خود را مطرح کرد و حضرت تمام آن ها را پاسخ داد.

56)- از ابن سنان از سلیمان بن هارون روایت کرده است که گفت:

به خدا سوگند! اگر اهل آسمان و زمین اجتماع کنند بر این که بخواهند این مقام امر (ولایت و امامت) را از جایگاهی که خداوند قرار داده تغییر دهند نخواهند توانست و نیز اگر تمام مردم کافر شوند به طوری که یک نفر باقی نماند خداوند برای برپایی امر امامت و ولایت گروهی را می آورد که شایسته آن هستند.

سپس افزود آیا نشنیده ای که خداوند می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! (توجّه نمایید که اگر) کسی از شما از دین و آئین خود برگردد» تا آخر آیه و در آیه ای دیگر فرموده: «پس اگر آنان به این مقام کافر شوند، گروهی دیگر را قرار داده ایم که کافر به آن نخواهند شد»؟

بعد از آن فرمود: باید توجّه داشت که اهل این آیه اهل همان آیه می باشند.

57)- از (ابو حمزه) ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی در کتاب خود فرموده: «و نوح را پیش از این هدایت کرده بودیم و از فرزندان او: داود - تا آن جا که فرموده:- اینان کسانی هستند که به آن ها کتاب و فرمان و نبوّت را داده ایم اگر این قوم بدان ایمان نیاورند قوم دیگری را بر آن می گماریم که آن را انکار نمی کنند و کافر نمی گردند».

فرمود: کسانی از اهل بیت پیغمبر و برادران و ذریّه اش هستند که دارای امتیاز و فضیلت می باشند این آیه می فرماید: اگر امّت تو راه خلاف را پیمودند و کافر شدند اهل بیت تو را شایسته این ایمان قرار داده ام که هرگز به آن کافر نخواهند شد و مسأله رسالت تو از بین نمی رود و از خاندان تو گروهی را دانای به علم

ص: 55

عُلَمَاءِ أُمَّتِکَ وَ وُلَاةِ أَمْرِی بَعْدَکَ وَ أَهْلِ اسْتِنْبَاطِ الْعِلْمِ الَّذِی لَیْسَ فِیهِ کَذِبٌ وَ لَا إِثْمٌ وَ لَا زُورٌ وَ لَا بَطَرٌ وَ لَا رِئَاءٌ. (1)

1140 / [58]- عن عبدالله بن سنان ، قال :

سألت أباعبدالله علیه السلام عن قول الله تعالى :﴿قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا﴾، قال : کَانُوا یَکْتُمُونَ مَا شَاءُوا وَ یُبْدُونَ مَا شَاءُوا. (2)

1141 / [59]- و في رواية أخرى عنه علیه السلام قال :

کَانُوا یَکْتُبُونَهُ فِی اَلْقَرَاطِیسِ، ثُمَّ یُبْدُونَ مَا شَاءُوا وَ یُخْفُونَ مَا شَاءُوا، و قال: کُلُّ کِتَابٍ أُنْزِلَ فَهُوَ عِنْدَ أَهْلِ اَلْعِلْمِ. (3)

قوله تعالى:﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ﴾ (93)

1142/ [60]- عن الحسين بن سعيد عن أحدهما علیهما السلام قال :

سألته عن قول الله :﴿أَوْ قَالَ أُوْحِیَ إِلَیَّ وَلَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ ﴾؟

ص: 56


1- عنه بحار الأنوار: 357/23 ح 8، والبرهان في بعسير القرآن :63/3 ح 12. الكافي: 119/8 ح 92 ضمن حديث طويل.
2- عنه بحار الأنوار: 206/9 ح 72 و 181/26 ح 5 و البرهان في تفسير القرآن: 66/3 ح 17.
3- عنه بحار الأنوار:206/9 ذيل ح 72 و 181/26 ح 5، و البرهان في تفسير القرآن: 66/3 ح 18.

و فرمانروا بعد از تو و اهل استنباط علم خود قرار داده ام که در آنان دروغ گناه تبهکاری خودنمائی و ریایی وجود ندارد.

58)- از عبدالله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «(ای پیامبر!) بگو چه کسی کتابی را که بر موسی به عنوان نور و هدایت برای مردم بود نازل نمود؟ که آن را در کاغذ هایی قرار می دهید و (آن چه را می خواستید) آشکار می کردید»، سؤال کردم؟

فرمود: آنان آن چه را می خواستند و هوس می کردند. آشکار می نمودند و آن چه را که مایل نبودند مخفی نگاه می داشتند.

59)- و در حدیثی دیگر از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام روایت کرده که فرمود: أن مطالب را در کاغذ ها می نوشتند و سپس آن چه را می خواستند و هوس می کردند آشکار می نمودند و آن چه را که مایل نبودند مخفی نگاه می داشتند.

و حضرت افزود: هر آن چه کتاب نازل شده است همه آن ها نزد اهل علم (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) موجود است.

فرمایش خداوند متعال: و چه کسی ستمکارتر است از کسی که دروغی به خدا ببندد یا بگوید بر من وحی فرستاده شده است؟ در حالی که چیزی به او وحی نشده است و کسی که نگوید: من نیز همانند آن چه را خدا نازل کرده،نازل می کنم و اگر ببینی هنگامی را که این ظالمان در شداید و سختی های مرگ فرو رفته اند و فرشتگان دست های شان را گشود داند به آنان می گویند جان خود را خارج سازید امروز در برابر دروغ هایی که به خدا بستید و نسبت به پذیرش آیات او تکبر ورزیدید مجازات خوارکننده ای را خواهید دید. (93)

60)- از حسین بن سعید روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «و یا گفت: بر من هم وحی می شود با این که هیچ چیزی بر او نازل نشده است»، سوال کردم؟

ص: 57

قال : نَزَلَتْ فِی اِبْنِ أَبِی سَرْحٍ اَلَّذِی کَانَ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ اِسْتَعْمَلَهُ عَلَی مِصْرَ ، وَ هُوَ مِمَّنْ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یَوْمَ فَتْحِ مَکَّهَ هَدَرَ دَمَهُ، وَ کَانَ یَکْتُبُ لِرَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، فَإِذَا أَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَیْهِ: ﴿فَإِنَّ اَللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾. کَتَبَ: ﴿فَإِنَّ اَللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ.﴾

وَ قَدْ کَانَ اِبْنُ أَبِی سَرْحٍ یَقُولُ لِلْمُنَافِقِینَ: إِنِّی لَأَقُولُ اَلشَّیْءَ مِثْلَ مَا یَجِیءُ بِهِ هُوَ، فَمَا یُغَیِّرُ عَلَیَّ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ فِیهِ اَلَّذِی أَنْزَلَ. (1)

1143/ [61] - عن أبي بصير ، عن أبي جعفر علیه السلام: ﴿وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَ مَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ﴾، قَالَ: مَنِ اِدَّعَی اَلْإِمَامَهَ دُونَ اَلْإِمَامِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. (2)

1144 / [62] - عن سلام، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله:﴿الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ﴾ قَالَ: اَلْعَطَشُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ. (3)

1145 / [63] - عن الفضيل ، قال :

سمعت أبا عبدالله علیه السلام في قوله تعالى:﴿أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ﴾،قال: العطش. (4)

ص: 58


1- عنه بحار الأنوار: 37/92 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن : 68/3 ح 3. الكافي : 200/8 ح 242.
2- عنه بحار الأنوار: 113/25 ح 12 ، والبرهان في تفسير القرآن : 68/3 ح 4، و نور الثقلين :746/1 ح 182.
3- عنه بحار الأنوار: 186/7 ح 42 والبرهان في تفسير القرآن : 69/3 ح 8 ، و نور الثقلين : 746/1 ح 183.
4- عنه بحار الأنوار: 186/7 ح 43 ، والبرهان في تفسير القرآن: 69/3 ح 9 و نور الثقلين: 746/1 ح 184.

فرمود: دربارۀ ابن ابی سَرح نازل شد همان کسی که عثمان او را والی و حاکم مصر قرار داد و او همان کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم در فتح مکه ریختن خون و کشتنش را مباح و جایز نمود و او برای رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم کتابت می کرد ولی هنگامی که خداوند «إنّ الله عزیز حکیم» نازل نمود او می نوشت: «إنّ الله عليم حكيم» و رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم می فرمود: آن را رها کن؛ زیرا خداوند عزیز و حکیم است.

همچنین ابن ابی سرح به منافقین می گفت: همانا من مطالبی را از پیش خودم می گویم همانند آن چه که بر او (رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم) وارد می شود و او بر من اعتراضی نمی کند و چیزی را تغییر نمی دهد پس خداوند تبارک و تعالی آن آیه را در شأن او نازل نمود.

61) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و چه کسی ظالم تر است از کسی که به دروغ بر خداوند نسبتی را بدهد و یا بگوید بر من هم وحی می شود؟ با این که هیچ چیزی بر او نازل نشده است و کسی که بگوید: من هم به زودی همانند آن چه خدا نازل کرده نازل می کنم»، فرمود منظور کسی است که ادّعای امامت کند ولی (امام لایق و شایسته ای) نباشد.

62)- از سلام (بن مستنیر) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «امروز (روز قیامت) به وسیله عذاب سختی مجازات می شوید» فرمود: (منظور) تشنگی روز قیامت است.

63) - از فضیل روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: (منظور از فرمایش خداوند متعال:) «(بدن های) خود را بیرون کنید امروز (روز قیامت) به وسیله عذاب سختی مجازات می شوید»، تشنگی می باشد.

ص: 59

قوله تعالى :﴿إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوی یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّی تُؤْفَكُونَ (95) فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِكَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ﴾ (96)

1146 / [64] - عن صالح بن سهل، رفعه إلى أبي عبدالله علیه السلام [قال] في قول الله:﴿فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوی﴾: اَلْحَبُّ مَا حَبَّهُ وَ اَلنَّوَی مَا نَأَی عَنِ اَلْحَقِّ فَلَمْ یَقْبَلْهُ. (1)

1147 / [65] - عن المفضّل ، قال :

سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قوله :﴿فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوی﴾؟

قال : الحبّ، المؤمن؛ و ذلك قوله :﴿وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةٌ مِنِّي﴾ (2) وَ اَلنَّوَی هُوَ اَلْکَافِرُ اَلَّذِی نَأَی عَنِ اَلْحَقِّ فَلَمْ یَقْبَلْهُ. (3)

1148 / [66] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْفَضْلِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَمَّنْ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : إِذَا طَلَبْتُمُ اَلْحَوَائِجَ فَاطْلُبُوهَا بِالنَّهَارِ، فَإِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَلْحَیَاءَ فِی اَلْعَیْنَیْنِ، وَ إِذَا تَزَوَّجْتُمْ فَتَزَوَّجُوا بِاللَّیْلِ قَالَ اَللَّهُ: ﴿جَعَلَ الَّيْلَ سَكَنًا﴾. (4)

1149 / [67] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ بِنْتِ إِلْیَاسَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَللَّیْلَ سَکَناً وَ جَعَلَ اَلنِّسَاءَ سَکَناً، وَ مِنَ اَلسُّنَّهِ اَلتَّزْوِیجُ بِاللَّیْلِ وَ إِطْعَامُ اَلطَّعَامِ. (5)

ص: 60


1- عنه بحار الأنوار: 109/24 ح 20، والبرهان في تفسير القرآن : 72/3 ح 2 و 171/5 ح 1، و عنه نور الثقلين : 379/3 ح 63.
2- سورة طه : 39/20.
3- عنه بحار الأنوار: 109/24 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 72/3 ح 3 و نور الثقلين :749/1 ح 195.
4- عنه بحار الأنوار: 166/76 ح 2 و 277/103 ح 47، و وسائل الشيعة : 80/17 ح 22039، والبرهان في تفسير القرآن : 72/3 ح 8 و نور الثقلين: 749/1 ح 196، و مستدرك الوسائل : 195/14 ح 16491.
5- عنه بحار الأنوار: 278/103 ح 48 و وسائل الشيعة : 80/17 ح 22040 ، والبرهان في تفسير القرآن : 72/3 ح 9 و مستدرك الوسائل : 196/14 ح 16492.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که خداوند شکافنده دانه و هسته است او زنده را از مرده خارج می سازد و مرده را از زنده بیرون می آورد این است خدای شما پس چگونه از حق منحرف می شوید؟ (95) او شکافنده (روشنایی) صبح (از تاریکی شب) است و شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب (و تاریخ) قرار داده است این اندازه گیری خداوند توانای داناست! (96)

64)- از صالح بن سهل به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «شکافنده دانه و هسته است» فرمود: منظور از «الْحَبِّ»، آن چیزی است که (خداوند) به آن محبت دارد و «النَّوَی»، آن چیزی است که از حق جدا گشته و آن را نمی پذیرد.

65) - از مفضّل روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «شکافنده دانه و هسته است» سؤال کردم؟ فرمود: منظور از «الْحَبِّ»، مؤمن است؛ و دلیل آن فرمایش خداوند است: «محبتی از خودم بر تو وارد گردانیدم».

و «النَّوَى»، آن کافری است که از حق جدا گشته و آن را نمی پذیرد.

66) - از عبدالله بن فضل نوفلی به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت امام باقر علیه السلام فرمود: هرگاه خواستید حاجت و نیاز های خود را برآورده و تأمین کنید روز به دنبال آن بروید (نه در شب) پس همانا خداوند حیا و پاکدامنی را در چشمان قرار داده است و هرگاه خواستید ازدواج و زناشویی نمایید در شب انجام دهید که: «خداوند شب را مایه آرامش (اعصاب و افکار) قرار داده است.»

67) - از حسن بن علی ابن بنت الیاس روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند شب را وسیله آرامش و سكونت (اعصاب و افکار) قرار داده، همچنین زنان را وسیله آرامش (مردان) قرار داده است؛ و از سنّت (پیامبران علیهم السلام) است که ازدواج و زناشویی و نیز طعام دادن به اشخاص در شب انجام گیرد.

ص: 61

1150 / [68] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ علیه السلام، قال :

تَزَوَّجُوا بِاللَّیْلِ فَانَّ اَللَّهَ جَعَلَهُ سَکَناً وَ لاَ تَطْلُبُوا اَلْحَوَائِجَ بِاللَّیْلِ فَإِنَّهُ مُظْلِمٌ. (1)

قوله تعالى:﴿وَ هُوَ الَّذِي أَنشَأَكُم مِّن نَّفْسٍ وَحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَع قَدْ فَصَّلْنَا الْأَبَتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ﴾ (98)

1151 / [69] - عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قلت :﴿هُوَ الَّذِي أَنشَأَكُم مِّن نَّفْسٍ وَحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَع﴾.

قَالَ: مَا یَقُولُ أَهْلُ بَلَدِکَ اَلَّذِی أَنْتَ فِیهِ؟

قَالَ. قُلْتُ. یَقُولُونَ مُسْتَقَرٌّ فِی اَلرَّحِمِ، وَ مُسْتَوْدَعٌ فِی اَلصُّلْبِ.

فَقَالَ. کَذَبُوا، اَلْمُسْتَقَرُّ مَا اِسْتَقَرَّ اَلْإِیمَانُ فِی قَلْبِهِ فَلاَ یُنْزَعُ مِنْهُ أَبَداً، وَ اَلْمُسْتَوْدَعُ اَلَّذِی یُسْتَوْدَعُ اَلْإِیمَانَ زَمَاناً ثُمَّ یُسْلَبُهُ وَ قَدْ کَانَ اَلزُّبَیْرُ مِنْهُمْ. (2)

1152 / [70] - عن جعفر بن مروان قال:

إنّ الزبير اخترط سيفه يوم قبض النبيّ صلی الله علیه و اله و سلم و قال : لَا أَغْمِدُهُ حَتَّی أُبَایِعَ لِعَلِیٍّ علیه السلام ثُمَّ اخْتَرَطَ سَیْفَهُ فَضَارَبَ عَلِیّاً علیه السلام فَكَانَ مِمَّنْ أُعِیرَ الْإِیمَانَ، فَمَشَی فِی ضَوْءِ نُورِهِ ثُمَّ سَلَبَهُ اللَّهُ إِیَّاهُ. (3)

ص: 62


1- عنه بحار الأنوار: 278/103 ح 49 و وسائل الشيعة : 80/17 ح 22038 ، والبرهان فی تفسیر القرآن: 3/ 73 ح 10، و نور الثقلين: 749/1 ح 197 ، و مستدرك الوسائل : 196/14 ح 16493.
2- عنه بحار الأنوار: 222/69 ح 8 والبرهان في تفسير القرآن : 74/3 ح 4، و نورالثقلين :750/1 ح 205.
3- عنه بحار الأنوار: 22/32 ح 95 و 222/69 ح 9 والبرهان في تفسير القرآن : 74/3 ح 5.

68)- از علی بن عُقبه به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ازدواج و زناشویی را در شب انجام دهید؛ زیرا که خداوند شب را مایه آرامش قرار داده است و اما حاجت و نیاز های (مالی و معاش) خود را در شب بر آورده نکنید که آن تاریک و ظلمانی می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و او کسی است که شما را از یک فرد آفرید! پس (دو گروه شدید:) بعضی (از نظر ایمان یا کمال خلقت) پایدار و بعضی ناپایدار و به حالت ودیعه پذیر ما آیات خود را برای کسانی که می فهمند تشریح نمودیم (98)

69)- ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (منظور از) «و او همان کسی است که شما را از یک شخص آفرید، پس (برخی) مستقر و (برخی) مستودع خواهند بود» چیست؟ فرمود: اهالی محل شما در این مورد چه می گویند؟

عرض کردم: می گویند: (نطفه ای که) در رحم مستقر و ثابت است ولی در صلب و کمر به طور عاریه ودیعه می باشد.

فرمود: دروغ می گویند بلکه منظور از «مستقر» آن چیزی است که سبب استقرار ایمان در قلب گردد پس هیچ موقع از آن زایل و جدا نمی گردد و منظور از «مستودع» آن چیزی است که سبب ودیعه ایمان در زمان محدودی بوده و سپس زایل می گردد و زُبیر از این افراد بود.

70) - از جعفر بن مروان روایت کرده است که گفت:

به درستی که زبیر هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم رحلت نمود شمشیر خود را از غلاف بیرون کشید و گفت آن را غلاف نمی کنم تا آن که با علی علیه السلام بیعت کنم سپس (بیعت کرد پس از گذشت مدّتی دو مرتبه) شمشیر خود را از غلاف بیرون کشید و با امام علی علیه السلام جنگید، پس او از کسانی بود که ایمان برایش عاریه بود و در روشنایی نور ایمان حرکت می کرد ولی خداوند (در اثر اعمالش) ایمان را از او سلب نمود.

ص: 63

1153 / [71] - عن سعيد بن أبي الأصبغ ، قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یَسْأَلُ عَنْ مُسْتَقَرٍّ وَ مُسْتَوْدَعٌ؟

قَالَ: مُسْتَقَرٌّ فِی اَلرَّحِمِ وَ مُسْتَوْدَعٌ فِی اَلصُّلْبِ، وَ قَدْ یَکُونُ مُسْتَوْدَعَ اَلْإِیمَانِ ثُمَّ یُنْزَعُ مِنْهُ، وَ لَقَدْ مَشَی اَلزُّبَیْرُ فِی ضَوْءِ اَلْإِیمَانِ وَ نُورِهِ حِینَ قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی مَشَی بِالسَّیْفِ وَ هُوَ یَقُولُ: لاَ نُبَایِعُ إِلاَّ عَلِیّاً علیه السلام. (1)

1154 / [72] - عن محمّد بن الفضيل عن أبي الحسن علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ هُوَ الَّذِي أَنشَأَكُم مِّن نَّفْسٍ وَحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَع﴾، قال : مَا کَانَ مِنَ اَلْإِیمَانِ اَلْمُسْتَقَرِّ فَمُسْتَقَرٌّ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ أَوْ أَبَداً وَ مَا کَانَ مُسْتَوْدَعاً سَلَبَهُ اَللَّهُ قَبْلَ اَلْمَمَاتِ. (2)

1155 / [73] - عن صفوان قال :

سألني أبو الحسن علیه السلام- وَ مُحَمَّدُ بْنُ خَلَفٍ جَالِسٌ فَقَالَ لِی مَاتَ یَحْیَی بْنُ اَلْقَاسِمِ اَلْحَذَّاءُ ؟ فَقُلْتُ لَهُ. نَعَمْ، وَ مَاتَ زُرْعَهُ ، فَقَالَ. کَانَ جَعْفَرٌ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ فَالْمُسْتَقَرُّ قَوْمٌ یُعْطَوْنَ اَلْإِیمَانَ وَ یُسْتَقَرُّ فِی قُلُوبِهِمْ وَ اَلْمُسْتَوْدَعُ قَوْمٌ یُعْطَوْنَ اَلْإِیمَانَ ثُمَّ یُسْلَبُونَ. (3)

1156 / [74] - و عن أبي الحسن الأوّل علیه السلام قال :

سألته عن قول الله تعالى :﴿فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ﴾؟

قَالَ اَلْمُسْتَقَرِّ اَلْإِیمَانُ اَلثَّابِتُ وَ اَلْمُسْتَوْدَعُ اَلْمُعَارُ . (4)

ص: 64


1- عنه بحار الأنوار : 22/32 ح 96 و 222/69 ج 10، والبرهان في تفسير القرآن : 74/3 ح 6، و نور الثقلين : 750/1 ح 206.
2- عنه بحار الأنوار: 223/69 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 74/3 ح 7، و نور الثقلين : 751/1 ح 207.
3- عنه بحار الأنوار: 159/48 ح 2 و 223/69 ح 12 والبرهان في تفسير القرآن : 74/3 ح 8 و نور الثقلين: 751/1 ح 208.
4- عنه بحار الأنوار: 223/69 ح 13 ، والبرهان في تفسير القرآن : 75/3 ح 9، و نور الثقلين : 751/1 ح 209.

71) - از سعيد بن أبي الأصبغ روایت کرده است که گفت:

شنیدم که از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداى عزّوجلّ: ﴿فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ﴾، سؤال شد و حضرت فرمود: «مستقر» در رحم (مادر) است و «مستودع» در صُلب (پدر) می باشد و چه بسا هم «مستودع» از جهت ایمان باشد که (پس از جریاناتی) از او پس گرفته و سلب می شود؛ به درستی که زُبیر هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم رحلت نمود در روشنایی نور ایمان حرکت می کرد و شمشیر خود را از غلاف بیرون کشید و گفت: با کسی بیعت نمی کنیم مگر با امام علی علیه السلام.

72)- از محمد بن فضیل روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و او همان کسی است که شما را از یک شخص آفرید، پس (برخی) مستقر و (برخی) مستودع خواهند بود»، آن چه که از ایمان مستقر و پایدار باشد تا قیامت - یا به طور دوام - استقرار و ثابت می ماند و اما آن ایمانی که به حالت ودیعه و عاریه باشد خداوند آن را (در اثر اعمال) پیش از مرگ سلب و زایل می گرداند.

73)- از صفوان روایت کرده است که گفت:

امام كاظم علیه السلام- در موقعی که محمد در موقعی که محمد بن خلف حضور داشت - از من سؤال نمود: آيا يحيى بن قاسم حذّاء مرده است؟ عرضه داشتم: بلی و نیز زُرعه هم مرده است.

پس فرمود: امام جعفر (صادق) علیه السلام می فرمود: «پس (برخی) مستقر و (برخی) مستودع خواهند بود» پس (ایمان) «مستقرّ» (برای) گروهی است که ایمان به آنان داده می شود و در قلب ایشان ثابت و پایدار می ماند و «مستودع» (برای) گروهی است که ایمان به عنوان عاریه به آنان داده می شود و سپس (در اثر کردارشان) از آنان زایل می گردد.

74)- (نیز از صفوان) روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس (برخی) مستقر و (برخی) مستودع خواهند بود»، سؤال کردم؟

فرمود: «مستقرّ»، ایمان ثابت و پایدار است و «مستودع» ایمان عاریه می باشد.

ص: 65

1157 / [75] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، قَالَ:

وقَفَ عَلَیَّ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلثَّانِی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی بَنِی زُرَیْقٍ ، فَقَالَ لِی- وَ هُوَ رَافِعٌ صَوْتَهُ-: یَا أَحْمَدُ! قُلْتُ: لَبَّیْکَ. قَالَ: إِنَّهُ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) جَهَدَ اَلنَّاسُ عَلَی إِطْفَاءِ نُورِ اَللَّهِ، فَأَبَی اَللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ بِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، فَلَمَّا تُوُفِّیَ أَبُو اَلْحَسَنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، جَهَدَ اِبْنُ أَبِی حَمْزَهَ وَ أَصْحَابُهُ عَلَی إِطْفَاءِ نُورِ اَللَّهِ فَأَبَی اَللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ. وَ إِنَّ أَهْلَ اَلْحَقِّ إِذَا دَخَلَ فِیهِمْ دَاخِلٌ سُرُّوا بِهِ، وَ إِذَا خَرَجَ مِنْهُمْ خَارِجٌ لَمْ یَجْزَعُوا عَلَیْهِ، وَ ذَلِکَ أَنَّهُمْ عَلَی یَقِینٍ مِنْ أَمْرِهِمْ، وَ إِنَّ أَهْلَ اَلْبَاطِلِ إِذَا دَخَلَ فِیهِمْ دَاخِلٌ سُرُّوا بِهِ، وَ إِذَا خَرَجَ مِنْهُمْ خَارِجٌ جَزِعُوا عَلَیْهِ، وَ ذَلِکَ أَنَّهُمْ عَلَی شَکٍّ مِنْ أَمْرِهِمْ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: (فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ) -

قَالَ: ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : اَلْمُسْتَقَرُّ: اَلثَّابِتُ، وَ اَلْمُسْتَوْدَعُ: اَلْمُعَارُ (1)

1158 / [76] - عن محمّد بن مسلم قال :

سمعته يقول : إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْإِیمَانِ لاَ زَوَالَ لَهُ، وَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْکُفْرِ لاَ زَوَالَ لَهُ وَ خَلَقَ خَلْقاً بَیْنَ ذَلِکَ فَاسْتُوْدِعَ بَعْضُهُمْ اَلْإِیمَانَ، فَإِنْ شَاءَ أَنْ یُتِمَّهُ لَهُمْ أَتَمَّهُ، وَ إِنْ شَاءَ أَنْ یَسْلُبَهُمْ إِیَّاهُ سَلَبَهُمْ. (2)

قوله تعالى:﴿بَدِيعُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ، وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُن لَّهُ صَحِبَةٌ وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾ (101)

ص: 66


1- عنه بحار الأنوار : 159/48 ح 3 ، و 223/69 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن : 75/3 ح 9، و نور الثقلين : 211/2 ح 120 قطعة منه . رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 445 ح 837.
2- عنه بحار الأنوار: 224/69 ح 15 ، والبرهان في تفسير القرآن : 75/3 ح 11. الكافي : 306/2 ح 1 بتفاوت يسير.

75)- از احمد بن محمد روایت کرده است که گفت:

حضرت ابوالحسن دوم - امام رضا - علیه السلام در بین قبیله بنی زُریق در برابر من ایستاد و با صدای بلند به من فرمود: ای احمد!

عرضه داشتم: بله فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم رحلت نمود، مردم تلاش می کردند تا نور خداوند را خاموش کنند ولی خداوند (اجرای خواسته و تلاش آنان را) نپذیرفت و نور (هدایت) خود را به وسیله امير المؤمنين علیه السلام روشن نگهداشت و چون امام کاظم علیه السلام رحلت نمود، علی بن ابی حمزه و یاران او تلاش کردند تا نور خدا را خاموش کنند ولی خداوند هم چنان نور خود را روشن و فروزان نگاه داشت.

به راستی که اهل حق هرگاه یک نفر داخل در جمع آنان شود مسرور و خوشحال می گردند و اگر یکی از میان آنان بیرون برود بی تابی نمی کنند؛ زیرا آنان در عقیده خود ثابت هستند.

ولی اهل باطل هرگاه یکی با آن ها همکاری کند خوشحال می شوند و اگر کسی آن ها را ترک کند بی تابی می کنند؛ برای این که آن ها در عقیده خود شک دارند همانا خداوند می فرماید: «پس (برخی) مستقر و (برخی) مستودع خواهند بود» که امام صادق علیه السلام (دربارۀ آن) فرموده است:«مستقرّ» یعنی ثابت و «مستودع» یعنی عاریه.

76)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (یکی از دو امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام) شنیدم که می فرمود:

به درستی که خداوند خلقی را بر ایمان ثابت ،آفریده که ایمان ایشان زوال ندارد و خلقی دیگر را برای کفر آفریده که کفرشان زوال ندارد و نیز خلقی را متوسط و بین این دو آفریده است پس به برخی از ایشان ایمان را عاریه داده که اگر بخواهد برای آن ها (در اثر اعمال شان) پایدار می نماید و اگر بخواهد از ایشان بگیرد می گیرد.

فرمایش خداوند متعال: او پدید آورنده آسمان ها و زمین است چگونه ممکن است که فرزندی داشته باشد؟ حال آن که همسری نداشته و همه چیز را آفریده و او به همه چیز دانا است. (101)

ص: 67

1159 / [77] - عن سدير قال :

سمعت حمران يسأل أبا جعفر علیه السلام عن قول الله عزّ وجلّ :﴿بَدِيعُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضِ﴾؟

فقال له أبو جعفر علیه السلام: اِبْتَدَعَ اَلْأَشْیَاءَ کُلَّهَا بِعِلْمِهِ عَلَی غَیْرِ مِثَالٍ کَانَ، وَ اِبْتَدَعَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِینَ وَ لَمْ یَکُنْ قَبْلَهُنَّ سَمَاوَاتٌ وَ لاَ أَرَضُونَ، أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَهُ: ﴿وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ﴾ (1) ؟ (2)

قوله تعالى:﴿لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَرُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَرَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الخَبِيرُ﴾ (103)

1160 / [78] - عن أبي حمزة الثمالي عن علي بن الحسين علیهما السلام، قال:

سمعته يقول : لاَ یُوصَفُ اَللَّهُ بِمُحْکَمِ وَحْیِهِ، عَظُمَ رَبُّنَا عَنِ اَلصِّفَهِ، وَ کَیْفَ یُوصَفُ مَنْ لاَ یُحَدُّ وَ هُوَ یُدْرِکُ اَلْأَبْصَارَ لا تُدْرِکُهُ اَلْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ اَلْأَبْصارَ وَ هُوَ اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ . (3)

1161 / [79] - الأشعث بن حاتم، قال : قال ذو الرئاستين :

قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَمَّا اِخْتَلَفَ فِیهِ اَلنَّاسُ مِنَ اَلرُّؤْیَهِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ: لاَ یُرَی.

یَا أَبَا اَلْعَبَّاسِ مَنْ وَصَفَ اَللَّهَ بِخِلاَفِ مَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ فَقَدْ أَعْظَمَ اَلْفِرْیَهَ عَلَی اَللَّهِ، قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿لا تُدْرِكُهُ الأَبْصَرُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَرَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾ هَذِهِ اَلْأَبْصَارُ لَیْسَتْ هِیَ اَلْأَعْیُنَ؛ إِنَّمَا هِیَ اَلْأَبْصَارُ اَلَّتِی فِی اَلْقَلْبِ لاَ یَقَعُ عَلَیْهِ اَلْأَوْهَامُ وَ لاَ یُدْرَکُ کَیْفَ هُوَ. (4)

ص: 68


1- سورة هود 7/11.
2- عنه بحار الأنوار : 85/57 ذيل ح 68 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 76/3 ح 15. بصائر الدرجات : 123 ح 1 بزيادة عنه البحار 85/57 ح 68 ، الكافي : 200/1 ح 2 نحو البصائر.
3- عنه بحار الأنوار: 308/3 ح 47 ، والبرهان في تفسير القرآن : 82/3 ح 8.
4- عنه مجمع البيان : 533/4 باختصار، و بحار الأنوار: 53/4 ح 31، والبرهان في تفسير القرآن :82/3 ح 9.

77) - از شدیر (صیرفی) روایت کرده است که گفت:

شنیدم که حمران بن اعین از امام باقر علیه السلام راجع به فرمایش خدای عزّ و جلّ: «آفریننده آسمان ها و زمین است» سؤال می کرد؟

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خدای عزّ و جلّ همه چیز را با علم خود پدید آورده، بدون آن که نمونه و الگوی قبلی برای او بوده باشد و آسمان ها و زمین ها را آفرید در صورتی که پیش از آن آسمان و زمینی وجود نداشت آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که فرموده است:«و عرش خداوند بر آب بود»؟

فرمایش خداوند متعال: چشم ها او را نمی بینند ولی او همۀ چشم ها را می بیند و او باریک بین و دقیق می باشد و (از همه) چیز آگاه است.(103)

78)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

از امام سجّاد علیه السلام شنیدم که می فرمود: خداوند متعال به سبب وحی محکم و قطعی خود قابل وصف نیست خداوند بزرگ تر از آن است که توصیف شود چگونه چیزی که محدود نیست را بتوان با چشم مشاهده اش کرد؟ او چشم ها را می بیند ولی چشم ها او را نمی بینند او لطیف و خبیر است.

79)- از اشعث بن حاتم به نقل از ذوالریاستین روایت کرده است که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! نسبت به آن چه مردم (اهل سنّت) در مورد رؤیت و مشاهده روایت کرده اند و برخی گفته اند او (خداوند سبحان) مشاهده نمی شود ما را آگاه فرمایید؟

فرمود: ای ابا العباس! کسی که خداوند را بر غیر شکلی که خودش توصیف نموده تعریف کند تهمت عظیمی به خداوند نسبت داده است خداوند فرموده است:«چشم ها او را نمی بینند ولی او چشم ها را می بیند، او لطیف و خبیر است»، منظور از این چشم ها چشم های ظاهری (در چهره) نیست، بلکه آن چشم هایی است که در قلب وجود دارد (یعنی چشم های قلبی نمی توانند خداوند را درک کنند چه رسد به چشم های ظاهری) که خداوند سبحان به وسیله اوهام و بینش های قلبی از جهت کیفیّت و محدودیت قابل درک و شناخت نمی باشد.

ص: 69

قوله تعالى :﴿وَ لَا تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللَهَ عَدُوَا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ (108)

1162/ [80]- عن عمر الطيالسی (1) ، عن أبي عبدالله علیه السلام قال :

سألته عن قول الله تعالى: ﴿وَ لَا تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللهِ فَيَسُبُّوا اللَهَ عَدُوَا بِغَيْرِ عِلْمٍ﴾؟

قَالَ: فَقَالَ: یَا عُمَرُ! هَلْ رَأَیْتَ أَحَداً یَسُبُّ اَللَّهَ؟

قَالَ: فَقُلْتُ: جَعَلَنِیَ اَللَّهُ فِدَاکَ فَکَیْفَ قَالَ: مَنْ سَبَّ وَلِیَّ اَللَّهِ فَقَدْ سَبَّ اَللَّهَ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَ نُقَلِبُ أَفِئدَتَهُمْ وَ أَبْصَرَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِي طُغْيَنِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾ (110)

1163/ [81]- عن زرارة و حمران و محمّد بن مسلم عن أبي جعفر و أبي عبدالله علیهما السلام، عن قول الله تعالى :﴿وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصَرَهُمْ﴾- إلى آخر الآية - أمّا قوله : ﴿كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ﴾. فَإِنَّهُ حِینَ أَخَذَ عَلَیْهِمُ اَلْمِیثَاقَ. (3)

قوله تعالى : ﴿وَ تَمَّتْ كَلِمَةً رَبِّكَ صِدْقًا وَ عَدْلًا لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَتِهِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾ (115)

ص: 70


1- عدّه البرقي من أصحاب الإمام الصادق علیه السلام. رجال البرقي: 36. و هو جدّ عبدالله بن أبي عبدالله محمّد بن عمر الطیالسی ابوالعبّاس التمیمي (عن الکّشی)من اصحابنا، ثقة ،سلیم الجنبة. انظر رجال ابن داود: 197 رقم 815، و 212 رقم 882 و فیه زیادة: ما علمته الا خیراً ثقة.
2- عنه بحار الأنوار: 239/27 ح 62 و 217/74، و 439/75، و البرهان في تفسير القران: 84/3 ح 3، و نورالثقلین:757/1 ح 237،و مستدرك الوسائل: 306/12 ح 14156.
3- عنه بحار الأنوار: 256/5 ح 55 ،و البرهان في تفسير القران: 85/3 ح 6.

فرمایش خداوند متعال: و (به معبود) کسانی که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید مبادا که آن ها از روی (ظلم و) جهل خداوند را دشنام دهند! این چنین برای هر ایمنی عمل شان را زینت دادیم و سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود و او آن ها را از آن چه عمل کرده اند. آگاه نموده (و پاداش) می دهد. (108)

80)- از عمر طیالسی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و کسانی را که غیر خداوند را می خوانند دشنام ندهید (و توهین نکنید) که آن ها نیز خداوند را از روی دشمنی و بدون آگاهی دشنام می دهند» سؤال کرد؟

فرمود: ای عمر آیا تا کنون کسی را دیده ای که به خداوند (متعال)، ناسزا و دشنام گوید؟ پس عرضه داشتم: خداوند مرا فدای شما گرداند! پس چگونه ممکن است؟! فرمود: کسی که ولیّ خدا را ناسزا و دستام دهد به راستی که خداوند را دشنام داده است.

فرمایش خداوند متعال: و ما دل ها و چشم های آن ها را دگرگون می گردانیم، (آن ها ایمان نمی آورند) همان گونه که در آغاز به آن ایمان نیاوردند و آنان را در حال طغیان و سرکشی به خود وا می گذاریم تا سرگردان شوند (110)

81)- از زواره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و دل ها و چشم های آنان را دگرگون می کنیم» تا آخر آیه فرموده اند: اما فرمایش خداوند که فرموده: «همان طوری که در ابتدا به او ایمان نیاوردند»، پس منظور در عالّم ذرّ و گرفتن میتاق می باشد (که آنان نپذیرفتند).

فرمایش خداوند:و کلام پروردگار تو با صدق و عدل به حدّ تمام رسید، هیچ نمی تواند کلمات او را دگرگون سازد و او شنونده داناست. (115)

ص: 71

1164 / [82]- عن يونس بن ظبيان قال :

سمعت أبا عبدالله علیه السلام يقول: إِنَّ اَلْإِمَامَ إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یَحْمِلَ لَهُ بِإِمَامٍ أُتِیَ بِسَبْعِ وَرَقَاتٍ مِنَ اَلْجَنَّهِ ، فَأَکَلَهُنَّ قَبْلَ أَنْ یُوَاقِعَ - قَالَ - فَإِذَا وَقَعَ فِی اَلرَّحِمِ سَمِعَ اَلْکَلاَمَ فِی بَطْنِ أُمِّهِ، فَإِذَا وَضَعَتْهُ رُفِعَ لَهُ عَمُودٌ مِنْ نُورٍ، مَا بَیْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ، یَرَی مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ، وَ کُتِبَ عَلَی عَضُدِهِ: ﴿وَ تَمَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً﴾- قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ : قَالَ اَلْوَشَّاءُ حِینَ مَرَّ هَذَا اَلْحَدِیثَ: لاَ أَرْوِی لَکُمْ هَذَا، لاَ تُحَدِّثُوا عَنِّی (1)

1165/ [83]- عن يونس بن ظبيان عن أبي عبدالله علیه السلام، قال:

إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یَقْبِضَ رُوحَ إِمَامٍ وَ یَخْلُقَ بَعْدَهُ إِمَاماً أَنْزَلَ قَطْرَهً مِنْ تَحْتِ اَلْعَرْشِ إِلَی اَلْأَرْضِ یُلْقِیهَا عَلَی ثَمَرَهٍ أَوْ بَقْلَهٍ، قَالَ: فَیَأْکُلُ تِلْکَ اَلثَّمَرَهَ أَوْ تِلْکَ اَلْبَقْلَهَ اَلْإِمَامُ اَلَّذِی یَخْلُقَ اَللَّهُ مِنْهُ نُطْفَهً اَلْإِمَامِ اَلَّذِی یَقُومُ مِنْ بَعْدِهِ، قَالَ: فَیَخْلُقُ اَللَّهُ مِنْ تِلْکَ اَلْقَطْرَهِ نُطْفَهً فِی اَلصُّلْبِ، ثُمَّ یَصِیرُ إِلَی اَلرَّحِمِ فَیَمْکُثُ فِیهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً، فَإِذَا مَضَی لَهُ أَرْبَعُونَ یَوْماً سَمِعَ اَلصَّوْتَ، فَإِذَا مَضَی لَهُ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ کُتِبَ عَلَی عَضُدِهِ اَلْأَیْمَنِ ﴿وَ تَمَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ وَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ﴾ فَإِذَا خَرَجَ إِلَی اَلْأَرْضِ أُوتِیَ اَلْحِکْمَهَ وَ زُیِّنَ بِالْحُکْمِ وَ اَلْوَقَارِ، وَ أُلْبِسَ اَلْهَیْبَهَ وَ جُعِلَ لَهُ مِصْبَاحٌ مِنْ نُورٍ، فَعَرَفَ بِهِ اَلضَّمِیرَ وَ یَرَی بِهِ أَعْمَالَ اَلْعِبَادِ. (2)

قوله تعالى:﴿فَکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کُنتُم بَآیته مُؤْمِنِینَ﴾ (118)

ص: 72


1- عنه بحار الأنوار: 42/25 ذيل ح 15 أشار إليه، و البرهان في تفسير القران: 89/3 ح 9. بصائر الدرجات: 458 ح 2 بتفاوت یسیر، عنه البحار: 41/52 ح 15.
2- عنه بحار الأنوار: 39/25 ذیل ح 8 أشار إلیه ، و البرهان فی تفسیر القران: 90/3 ح 10 بصائر الدرجات: 451 ح 4 و 452 ح 7 و 453 ح 8، عنهم البحار: 39/25 ح 8.

82)- از یونس بن ظبیان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا هنگامی که خدای عزّ و جلّ اراده نماید که امام (معصومی) را از امامی دیگر خلق کند هفت برگ از برگ های بهشت برایش آورده می شود و او پیش از مجامعت و نزدیکی با همسرش آن ها را تناول می نماید و موقعی که نطفه در رحِم (مادر) مستقر گردد، سخن می شنود.

و چون مادرش او را به دنیا آورد خدا در هر شهری برایش عمودی برافرازد که به وسیله آن بین مشرق و مغرب را مشاهده کند و بر بازوی راست او نوشته می شود:«و کلمات پروردگارت از روی صداقت و عدالت پایان یافت».

سپس امام صادق علیه السلام- چون و شّاء (از آن جا) رفت - فرمود: (پس از این دیگر) چنین حدیثی را برایتان مطرح نمی کنم و شما هم از من نقل نکنید.

83)- از یونس بن ظبیان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که خداوند اراده کند تا امام (معصومی) را قبض روح نماید و بعد از او امام دیگری را بیافریند قطره ای از آب زیر عرش بر زمین فرود فرستد و آن قطره بر میوه ای و یا بر گیاهی (خوردنی) بنشیند و امامی که بنا است امام بعدی از نطفه او آفریده شود آن میوه و یا سبزی را تناول می نماید و خداوند در صُلب او نطفه امام بعدی را می آفریند بعد از آن (در اثر آمیزش) در رحم مادر منتقل می گردد و چهل روز می ماند پس از گذشت چهل روز سخن بشنود و موقعی که چهار ماه بر او بگذرد بر بازوی راست او نوشته شود: «و کلمه پروردگارت با راستی و عدالت پایان یافت برای کلمات خداوند دگرگونی وجود ندارد»؛ و چون (از رحِم مادر) بر زمین وارد شود حکمت عطایش گردد، وقار و بردباری را در بر گیرد لباس هیبت و عظمت بر او پوشانده شود و چراغی از نور برایش برافراشته گردد که به وسیله آن درون اشخاص و اعمال بندگان را بنگرد.

فرمایش خداوند متعال: پس بخورید از (گوشت) آن چه نام خدا (هنگام سر بریدن) بر آن گفته شده است (و از غیر آن نخورید)، اگر به آیات او ایمان دارید. (118)

ص: 73

1166 / [84]- عن عمر بن حنظلة في قول الله تبارك و تعالى:﴿فَكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ﴾، قال : أَمَّا اَلْمَجُوسُ فَلاَ فَلَیْسُوا مِنْ أَهْلِ اَلْکِتَابِ ، وَ أَمَّا اَلْیَهُودُ وَ اَلنَّصَارَی فَلاَ بَأْسَ إِذَا سَمَّوْا. (1)

1167 / [85]- عن محمد بن مسلم قال :

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَذْبَحُ اَلذَّبِیحَهَ فَیُهَلِّلُ أَوْ یُسَبِّحُ أَوْ یُحَمِّدُ أَوْ یُکَبِّرُ؟

قَالَ هَذَا كُلُّهُ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ تَعَالَى. (2)

1168 / [86] - عن ابن سنان، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنْ ذَبِیحَهِ اَلْمَرْأَهِ وَ اَلْغُلاَمِ هَلْ یُؤْکَلُ؟

قَالَ: نَعَمْ إِذَا کَانَتِ اَلْمَرْأَهُ مُسْلِمَهً، وَ ذَکَرَتِ اِسْمَ اَللَّهِ حَلَّتْ ذَبِیحَتُهَا، وَ إِذَا کَانَ اَلْغُلاَمُ قَوِیّاً عَلَی اَلذَّبْحِ وَ ذَکَرَ اِسْمَ اَللَّهِ حَلَّتْ ذَبِیحَتُهُ، وَ إِذَا کَانَ اَلرَّجُلُ مُسْلِماً فَنَسِیَ أَنْ یُسَمِّیَ فَلاَ بَأْسَ بِأَکْلِهِ، إِذَا لَمْ تَتَّهِمْهُ. (3)

قوله تعالى: ﴿ وَ لا تَأْکلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسقٌ وَ إِنَّ الشیَطِینَ لَیُوحُونَ إِلی أَوْلِیَائهِمْ لِیُجَدِلُوکُمْ وَ إِنْ أَطعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لمُشرِکُونَ (121) اَوَ مَنْ کانَ مَیْتا فَأَحْیَیْنهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُورا یَمْشی بِه فِی النّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْکفِرینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ﴾ (122)

ص: 74


1- عنه بحار الأنوار: 25/66 ح 20، و وسائل الشيعة : 57/24 ح 29983،و البرهان القرآن : 90/3 ح 1.
2- عنه بحار الأنوار: 324/65 ح 31 والبرهان في تفسير القرآن: 90/3 ح 2، و مستدرك الوسائل : 138/16 ح 19398.
3- عنه بحار الأنوار: 324/65 ح 32 و 25/66 ح 21، و وسائل الشيعة: 46/24 ح 29950، والبرهان في تفسير القرآن : 91/3 ح 3.

84)- از عمر بن حنظله روایت کرده است که گفت:

(امام صادق علیه السلام) درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «پس از (گوشت) آن حیواناتی که نام خدا را (هنگام سر بریدن) سر بریدن بر آن ها گفته شده است بخورید»؛ فرمود: اما از (ذبیحه و کشتار) اهل مجوس نخورید چون آن ها از اهل کتاب نیستند ولی از یهود و نصارا - اگر نام خدا را ببرند - مانعی ندارد.

85)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام باقر علیه السلام و یا امام صادق علیه السلام) در مورد مردی که هنگام کشتن حیوان «لا إله إلا الله» يا «سبحان الله» يا «الحمد لله» و يا «الله أكبر» می گوید سؤال کردم؟ فرمود: این ها تماماً از اسامی خداوند متعال است.

86)- از این سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد ذبیحه و کشتار (حیوان توسط) زن و نوجوان سوال کردم که آیا خورده می شود؟

فرمود: بلی اگر زن مسلمان باشد و نام خداوند را بر زبان جاری کرده باشد. ذبيحه اش حلال خواهد بود و چنان چه نوجوان نیرومند باشد و بتواند خبر ببرد و نام خدا را بگوید نیز حلال است و اگر مرد مسلمان «بسم الله». را فراموش کند - و متّهم به لاابالی گری نباشد - نیز خوردن آن مانعی ندارد.

فرمایش خداوند متعال: و از آن چه که نام خدا بر آن برده نشده نخورید! و این کار گناه است و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می کنند تا با شما به مجادله برخیزند و اگر از آن ها اطاعت کنید شما هم مشرک خواهید بود (121) و ایا کسی مرده بود سپس او را زنده کردیم و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود همانند کسی است که در ظلمت ها باشد و از آن خارج نگردد؟ این گونه برای کافران اعمال (زشتی) که انجام می دادند تزیین (و جلوه گر) شده است. (122)

ص: 75

1169 / [87] - عن حمران قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: فِی ذَبِیحَهِ اَلنَّاصِبِ وَ اَلْیَهُودِیِّ، قَالَ: لاَ تَأْکُلْ ذَبِیحَتَهُ حَتَّی تَسْمَعَهُ یَذْکُرُ اِسْمَ اَللَّهِ، أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿وَ لَا تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ﴾؟ (1)

1170 / [88] - عن داود بن فرقد قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ کُنْتُ أُصَلِّی عِنْدَ اَلْقَبْرِ وَ إِذَا رَجُلٌ خَلْفِی یَقُولُ: ﴿أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ﴾ (2) ،﴿َوَ اللهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُوا﴾ (3) قَالَ: فَالْتَفَتُّ إِلَیْهِ وَ قَدْ تَأَوَّلَ عَلَیَّ هَذِهِ اَلْآیَهَ وَ مَا أَدْرِی مَنْ هُوَ وَ أَنَا أَقُولُ: ﴿وَ إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائهِمْ لِيُجَدِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ﴾، فَإِذَا هُوَ هَارُونُ بْنُ سَعْدٍ ، قَالَ: فَضَحِکَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ قَالَ إِذاً أَصَبْتَ اَلْجَوَابَ أَوْ قَالَ اَلْکَلاَمَ بِإِذْنِ اَللَّهِ. (4)

1171 / [89] - عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ:

قال الله :﴿أَوَ مَن كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ﴾، قَالَ الْمَيْتُ الَّذِي لا يَعْرِفُ هَذَا الشَّأْنَ قَالَ أَتَدْرِي مَا يَعْنِي مَيْتاً؟

قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لا قَالَ الْمَيْتُ الَّذِي لا يَعْرِفُ شَيْئاً فَأَحْيَيْنَاهُ بِهَذَا الاْمْرِ،﴿وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ ي فِي النَّاسِ﴾، قال: إماماً يأتمّ به، قال:﴿كَمَن مَّثَلُهُ فِي الظُّلُمَتِ لَيْسَ بِخَارِج مِنْهَا﴾، قال علیه السلام: مَثَلِ هَذَا الْخَلْقِ الَّذِينَ لا يَعْرِفون الْإِمَامَ. (5)

ص: 76


1- عنه بحار الأنوار: 25/66 ح 22 ، و وسائل الشيعة : 57/24 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن : 91/3 ح 4.
2- سورة النساء : 88/4.
3- سورة النساء : 88/4.
4- عنه بحار الأنوار : 346/47 ح 43 ، والبرهان في تفسير القرآن : 91/3 ح 7. رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال) : 345 ح 640.
5- عنه بحار الأنوار: 310/23 ح 13، و 30/67 ، والبرهان في تفسير القرآن: 92/3 ح 3، و نور الثقلين: 764/1 ح 272.

87)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که در مورد ذبیحه افراد ناصبی و یهودی می فرمود: از ذبیحه آنان نخور مگر آن که بشنوی نام خداوند را گفته اند آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید:«و از (گوشت) آن حیوانی که نام خدا بر آن برده نشده است نخورید».

88)- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! در کنار قبر (مطهّر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم) نماز می خواندم و شنیدم که مردی پشت سر من می گفت: «آیا می خواهید کسی را که خدا گمراهش نموده است هدایتش نمایید؟!»، «و خداوند آنان را به خاطر کردار شان به حالت کفر برگردانیده است»؛ پس برگشتم و متوجّه او شدم که منظورش از آن آیات من هستم و او را نشناختم که چه کسی است؟ ولی من می گفتم: «و همانا شیطان ها به دوستان و اولیای خود الهام می کنند تا با شما مجادله کنند و اگر از آن ها متابعت کردید شما هم مشرک خواهید بود»، پس ناگهان متوجّه شدم که او هارون بن سعد (عِجلی کوفی، از طایفه زیدیه) می باشد.

امام صادق علیه السلام تبسّمی نمود و فرمود: با اذن خداوند! جواب صحیحی را داده ای - و یا فرمود: کلام درستی را گفته ای - .

89)- از بُرَید عجلی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم و نوری (از هدایت) برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود»؟ فرمود: مرده آن کسی است که شأن و موقعیت ما (اهل بیت رسالت) را نشناسد؛ و سپس افزود آیا می دانی منظور از «مَیتاً» چیست؟

عرض کردم: فدایت گردم! نه نمی دانم فرمود مرده ای است که هیچ (چیز و راهی را) نمی شناسد «فَأَحْيَيْنَهُ» او را بر این امر (ولایت ائمه علیهم السلام آشنا و) زنده اش کردیم «و نوری (از هدایت) برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود» فرمود: منظور امامی است که از او پیروی و متابعت می کند،«همانند کسی است که در ظلمت ها و تاریکی ها قرار داشته باشد و نتواند از آن خارج گردد!» فرمود: همانند این افرادی که امام (بر حق) را نمی شناسند.

ص: 77

1172/ [90]- و فى رواية أخرى عن بريد العجلي، قال:

سألت أبا جعفر علیه السلام عن قول الله تعالى :﴿أو مَن كانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِه فِي النَّاسِ﴾؟

قال: اَلْمَیِّتُ اَلَّذِی لاَ یَعْرِفُ هَذَا اَلشَّأْنَ یَعْنِی هَذَا اَلْأَمْرَ،،﴿وَ جَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي﴾ إِمَاماً یَأْتَمُّ بِهِ؟ یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام.

قلت : فقوله :﴿كَمَن مَّثْلَهُ فِي الظُّلُمَتِ لَيْسَ بِخَارِج مَنْهَا﴾؟

فقال - : بيده هكذا - : هَذَا اَلْخَلْقُ اَلَّذِی لاَ یَعْرِفُ شَیْئاً. (1)

قوله تعالى:﴿وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ (124) فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ (125)

1173/ [91]- عن صفوان عن ابن سنان. قال :

سمعته يقول : أَنْتُمْ أَحَقُّ اَلنَّاسِ بِالْوَرَعِ عُودُوا اَلْمَرْضَی وَ شَیِّعُوا اَلْجَنَائِزَ، إِنَّ اَلنَّاسَ ذَهَبُوا کَذَا وَ کَذَا وَ ذَهَبْتُمْ حَیْثُ ذَهَبَ اَللَّهُ، ﴿اللهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ﴾. (2)

ص: 78


1- عنه بحار الأنور :404/35 ح 25 و 30/67، و البرهان في تفسير القرآن: 93/3 ح 4.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن :93/3 ح 6.

90) - و در حدیث دیگر از برید عجلی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم و نوری (از هدایت) برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود»، سؤال کردم؟ فرمود: مرده آن کسی است که این شأن و موقعیت را نشناسد - که همان امر امامت باشد- ،«و نوری (از هدایت) برایش قرار دادیم» امامی است که از او پیروی می کند که علی بن ابی طالب علیه السلام خواهد بود.

عرض کردم: پس فرمایش دیگر خداوند: «همانند کسی است که در ظلمت ها و تاریکی ها قرار داشته باشد و نتواند از آن خارج گردد!» چگونه است؟

با دست خود اشاره نمود و فرمود: این افراد چیزی (از حقایق) را نمی شناسند.

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که آیه ای بر آن ها وارد شود می گویند: ما هرگز ایمان نمی آوریم مگر این که همانند چیزی که به پیامبران خدا داده شده به ما هم داده شود خداوند آگاه تر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد بزودی کسانی که مرتکب گناه شدند (و مردم را منحرف کردند) در مقابل مکر (و نیرنگی) که انجام می دادند گرفتار حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید خواهند شد (124) پس هر کسی را که خدا بخواهد هدایت کند سینه اش را برای (پذیرش) اسلام گشاده می سازد و آن کسی را که (بخاطر اعمال خلافش) بخواهد گمراهش سازد سینه اش را آن چنان تنگ می کند که گویا می خواهد به آسمان بالا برود خداوند این گونه پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی آورند قرار می دهد. (125)

91)- از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت شنیدم که می فرمود: (شما شیعیان و پیروان ما) به پرهیزکار بودنتان سزاوارترین خلق (خدا) هستید؛ از افراد مریض عیادت کنید در تشییع جنازه ها شرکت کنید؛ مردم (مخالفین ما) چنین و چنان روشی را رفته و می روند ولى شما آن چنان روشی را می روید که خداوند بیان نموده است «خداوند بهتر می داند که رسالت خود را چگونه و کجا قرار دهد﴾.

ص: 79

1174 / [92] - عن أبي جميلة عن عبدالله بن أبي جعفر علیه السلام عن أخيه ، قال:

إِنَّ لِلْقَلْبِ تَلَجْلُجاً فِی اَلْجَوْفِ یَطْلُبُ اَلْحَقَّ، فَإِذَا أَصَابَهُ اِطْمَأَنَّ بِهِ، وَ قَرَأَ: ﴿فَمَن يُردِ اللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَام وَ مَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ﴾. (1)

1175 / [93] - عن سليمان بن خالد قال:

قد سمعت أبا عبدالله علیه السلام يقول : إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهٌ بَیْضَاءَ، وَ فَتَحَ مَسَامِعَ قَلْبِهِ، وَ وَکَّلَ بِهِ مَلَکاً یُسَدِّدُهُ، وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ سُوءاً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهً سَوْدَاءَ وَ شَدَّ عَلَیْهِ مَسَامِعَ قَلْبِهِ، وَ وَکَّلَ بِهِ شَیْطَاناً یُضِلُّهُ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿فَمَنْ یُرِدِ اَللّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً﴾ اَلْآیَهِ.

وَ رَوَاهُ سُلَیْمَانُ بْنُ خَالِدٍ عَنْهُ : نُکْتَهٌ مِنْ نُورٍ وَ لَمْ یَقُلْ بَیْضَاءَ. (2)

1176 / [94] - عن أبي بصير، عن خيثمة، قال :

سمعت أبا جعفر علیه السلام يقول: ﴿إِنَّ اَلْقَلْبَ یَنْقَلِبُ مِنْ لَدُنْ مَوْضِعِهِ إِلَی حَنْجَرَتِهِ، مَا لَمْ یُصِبِ اَلْحَقَّ، فَإِذَا أَصَابَ اَلْحَقَّ قَرَّ﴾.

ثُمَّ ضَمَّ أَصَابِعَهُ، ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿فَمَنْ یُرِدِ اَللّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً﴾. (3)

ص: 80


1- عنه بحار الأنوار: 57/70 ح 29 ، والبرهان في تفسير القرآن : 95/3 ح 6. الكافي : 308/2 ح 5 بسند آخر. الأحاديث من هنا إلى الحديث 97 في الطبع الموجود كانت على خلاف الترتيب و النظم، فعلى أساس ترتيب الآيات الشريفة، رتّبنا الأحاديث. مترجم.
2- عنه بحار الأنوار : 57/70 ح 30 والبرهان في تفسير القرآن : 96/3 ح 7. الكافي : 126/1 ح 2.
3- عنه بحار الأنوار : 204/5 ذيل ح 34 أشار إليه و 57/70 ح 31، والبرهان في تفسير القرآن: 96/3 ح 8، و نور الثقلين: 766/1 ح 279 و فيه : أبي جهينة، بدل خيثمة. المحاسن : 202 ح 41 عنه بحار الأنوار : 204/5 ح 34.

92) - از ابو جمیله از عبدالله بن ابی جعفر (امام باقر علیه السلام)، به نقل از برادرش - امام صادق علیه السلام - روایت کرده است که فرمود: به راستی که قلب در درون انسان مضطرب و لرزان است و در جستجوی حق می باشد پس چون آن را دریابد آرامش پیدا کند و قرار گیرد سپس حضرت این آیه: «هر کسی را که خداوند خواهان هدایت او باشد سینه اش را (برای پذیرش انوار ایمان) باز نموده و توسعه می بخشد؛ و هر کسی را که خواهان گمراهی و حیرت او (در نتیجه مخالفت هایش) باشد سینه اش را تنگ و فشرده می گرداند گویا که در حال بالا رفتن به آسمان می باشد» را تلاوت نمود. (1)

93)- از سلیمان بن خالد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند چنان چه خیر و خوبی بنده ای از بندگانش را بخواهد درخشندگی سفیدی را در نهاد قلبش می افکند و گوش های قلب او را باز می نماید و فرشته ای را بر آن می گمارد تا آن را محکم و استوار گرداند.

و هرگاه (خداوند) بدبختی کسی را (در اثر اعمالش) بخواهد یک سیاهی را در درونش قرار می دهد که (آن سیاهی) گوش دل او را می بندد، سپس شیطانی بر او می گمارد تا از حقایق دور و گمراهش کند بعد از آن آیه: «هر کسی را که خداوند خواهان رهبری او باشد سینه اش را (برای پذیرش انوار ایمان) باز نموده و توسعه می بخشد؛ و هر کسی را که خواهان حیرت و گمراهی او (در نتیجه گناهان مخالفت هایش) باشد سینه اش را تنگ و فشرده می گرداند»- تا آخر - را تلاوت نمود.

سلیمان بن خالد این حدیث را از آن حضرت علیه السلام روایت کرده است، ولی به جای «درخشندگی سفید» عنوان «درخششی از نور روشنایی» را گفته است.

94) - از ابو بصیر به نقل از خَیثمه (جُعفی) روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: به درستی که قلب از محل خود حرکت می کند و تا گلو می رسد (کنایه از اضطراب است) تا هنگامی که به حقیقت نرسد اما هنگامی که به حق رسید و آن را شناخت آرام می گیرد. بعد از آن حضرت انگشتان خود را به هم چسبانید و سپس این آیه: «هر کسی را که خداوند خواهان هدایت او باشد، سینه اش را (برای پذیرش انوار ایمان) توسعه می بخشد؛ و هر کسی را که خواهان گمراهی و حیرت او (در نتیجه گناهاش) باشد سینه اش را تنگ و فشرده می گرداند» را قرائت نمود.

ص: 81


1- احادیث از این جا تا حدیث 97 در چاپ های موجود جابجا شده است که بر مبنای تنظیم آیات اصلاح گردید. مترجم.

1177/ [95]- قال : وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِمُوسَی بْنِ أَشْیَمَ: أَ تَدْرِی مَا اَلْحَرَجُ؟ قال : قلت : لا فَقَالَ: بِیَدِهِ وَ ضَمَّ أَصَابِعَهُ کَالشَّیْءِ اَلْمُصْمَتِ اَلَّذِی لاَ یَدْخُلُ فِیهِ شَیْءٌ، وَ لاَ یَخْرُجُ مِنْهُ شَیْءٌ. (1)

1178/ [96]- عن أبي بصير ، عن أبي عبدالله علیه السلام في قوله تعالى: ﴿كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجسَ علَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ﴾، قال: هو الشكّ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَ كَذَلِكَ نُوَلَّى بَعْضَ الظَّلِمِينَ بَعْضًا، بِمَا كَانُوا يَكسِبُونَ﴾ (129)

1179/[97]- عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام قال:

ما انتصر الله من ظالم إلّا بظالم. و ذلك قول الله تعالى:﴿وَ كَذَلِكَ نُوَلِى بَعْضَ الظَّلِمِينَ بَعْضَاء بمَا كَانُوا يَكْسبُون﴾. (3)

قوله تعالى:﴿وَ هُوَ الَّذِي أَنشأَ جَنَّاتٍ مَّعرُوشَتٍ وَ غَيرَ مَعْرُوشَتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أَكلُهُ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَانَ مُتَشَبِهِّا وَ غَيْرَ مُتَشَبّهٍ كُلُوا مِن ثَمَرِهِ، إِذَا أَثمَرَ وَ ءَأتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ، وَ لَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾ (141)

ص: 82


1- عنه بحار الأنوار: 57/70 ح 31، و البرهان في تفسير القران: 96/3 ح 9 ، و نور الثقلين: 766/1 ح 280.
2- عنه بحار الأنوار: 128/72 ح 14، والبرهان في تفسير القران :96/3 ح 10.
3- عنه بحار الأنوار: 315/75 ح 38، و مستدرك الوسائل: 98/12 ح 13626.

95)- (خَیثمه) گفت: و امام صادق علیه السلام به موسی بن اَشیَم فرمود: آیا می دانی که معنا و منظور از «حرج» چیست؟

گفت: عرض کردم: نه نمی دانم پس حضرت انگشتان خود را به هم چسبانید همانند ظرف بسته ای که نه چیزی داخل آن شود و ته چیزی از آن بیرون آید.

96)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «این چنین خداوند بر کسانی که ایمان نمی آورند پلیدی ها را قرار می دهد»، فرمود: منظور از آن (حالت) شک و سرگردانی است.

فرمایش خداوند متعال: و ما این گونه بعضی از ستمگران را به بعضی دیگر وا می گذاریم به سبب اعمالی که انجام می دادند. (129)

97)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند از ستمگری انتقام نگرفته است. مگر به وسیله ستمگری دیگر؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است (که فرموده: «و این چنین برای هر یک (از این دو دسته) درجات (و مراتبی) قرار می دهیم به سبب آن چه عمل کردند».

فرمایش خداوند متعال: و او کسی است که باغ های معروش را که درختانش روی داربست ها قرار دارد و باغ های غیر معروش که نیاز به داربست ندارد را آفرید و همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوت می باشد و (نیز) درخت زیتون و آثار را که از جهانی با هم شبیه و از جهانی تفاوت دارند. از میوه های آن هنگامی که به ثمر می نشیند بخورید و حق آن را به هنگام در و میوه های بپردازید و اسراف نکنید که خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد. (141)

ص: 83

1180 / [98] - عن الحسن بن علىّ، عن الرضاء علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله عزّ وجلّ: ﴿وَ ءَاتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾؟

قال علیه السلام: اَلضِّغْثَ وَ اَلاِثْنَیْنِ تُعْطِی مَنْ حَضَرَکَ. (1)

1181/ [99]- و قال : نهى رسول الله صلی الله علیه و اله سلم عن الحصاد بالليل. (2)

1182 / [100] - عن هاشم بن المثنّى قال :

قلت لأبي عبدالله علیه السلام: قوله : ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾؟

قَالَ: أَعْطِ مَنْ حَضَرَکَ مِنْ مُشْرِکٍ أَوْ غَیْرِهِ. (3)

1183 / [101] - عن عبدالله بن سنان، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال :

سألته عن قوله: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾؟

قال : أَعْطِ مَنْ حَضَرَکَ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ وَ إِنْ لَمْ یَحْضُرْکَ إِلاَّ مُشْرِکٌ فَأَعْطِهِ (4)

1184 / [102] - عن معاوية بن ميسرة، قال :

سمعت أبا عبدالله علیه السلام يقول : إِنَّ فِی اَلزَّرْعِ حَقَّیْنِ حَقٌّ تُؤْخَذُ بِهِ وَ حَقٌّ تُعْطِیهِ فَأَمَّا اَلَّذِی تُؤْخَذُ بِهِ فَالْعُشْرُ وَ نِصْفُ اَلْعُشْرِ ، وَ أَمَّا اَلْحَقُّ اَلَّذِی تُعْطِیهِ فَإِنَّهُ یَقُولُ: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ، يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، فَالضِّغْثَ تُؤْتِیهِ ثُمَّ اَلضِّغْثَ حَتَّی تَفْرُغَ. (5)

ص: 84


1- عنه بحار الأنوار: 95/96 ح 11، و وسائل الشيعة : 200/9 ح 11834، و البرهان في تفسير القرآن: 103/3 ح 12.
2- عنه بحار الأنوار: 95/96 ذيل ح 11، و وسائل الشيعة : 200/9 ذيل ح 11834، والبرهان في تفسير القرآن: 103/3 ذيل ح 12 . في هذه المنابع لم ترقم هذه القطعة، بل أوردوها ذيل الرقم السابق.
3- عنه بحار الأنوار: 96/96 ح 12، و وسائل الشيعة : 207/9 ح 11853، والبرهان في تفسير القرآن : 103/3 ح 13.
4- عنه بحار الأنوار: 96/96 ح 13، و وسائل الشيعة : 208/9 ح 11854، و البرهان في تفسير القرآن: 103/3 ح 14.
5- عنه بحار الأنوار: 96/96 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن : 103/3 ح 15، و مستدرك الوسائل: 92/7 ح 7733. الكافي : 564/3 ح 1 بتفاوت يسير.

98)- از حسن بن علی روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور یک مشت و دو مشت دادن به افرادی است که (هنگام برداشت و درو) حاضر باشند.

99)- و فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله از برداشت و درو کردن (محصول) در شب نهی نموده است.

100) - از هاشم مُثنّی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»؛ عرض کردم (که منظور چیست)؟

فرمود: به هر فردی - مشرک و یا غیر آن - که (هنگام برداشت و درو) حاضر باشد عطایش کن.

101) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»؛ سؤال کردم؟

فرمود: به هر فردی از مسلمانان هنگام (برداشت و درو) محصول حاضر باشد عطایش کن و اگر هم مسلمانی نبود به جز مشرک نیز عطایش کن.

102)- از معاوية بن مَيسَره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: در زراعت دو نوع حق وجود دارد: حقّی که به وسیله آن دریافت و محاسبه می شوی و حقّی که باید بپردازی؛ اما حقّی که مورد محاسبه (یعنی زکات) می باشد ده یک (البته اگر آبی است) و نیم ده (که بیست یک باشد البته اگر دیم است) و اما حقّی که (مستحب است) بپردازی مقداری است که باید انفاق کنی، «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید» می باشد که مُشت مُشت باید انفاق نمایی تا (از جمع آوری آن) فارغ شوی.

ص: 85

1185 / [103] - و في رواية عبدالله بن سنان، عنه علیه السلام، قال:

تُعْطِی مِنْهُ اَلْمَسَاکِینَ اَلَّذِینَ یَحْضُرُونَکَ وَ لَوْ لَمْ یَحْضُرْکَ إِلاَّ مُشْرِکٌ. (1)

1186 / [104] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ بن أعین وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام فِی قَوْلِهِ: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ، يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، قَالاَ تُعْطِی مِنْهُ اَلضِّغْثَ تَقْبِضُ مِنَ اَلسُّنْبُلِ قَبْضَهً وَ اَلْقَبْضَهَ. (2)

1187 / [105]- عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾ قال: هَذَا مِنْ غَیْرِ اَلصَّدَقَهِ یُعْطَی مِنْهُ اَلْمِسْکِینُ وَ اَلْمِسْکِینُ اَلْقَبْضَهَ بَعْدَ اَلْقَبْضَهِ، وَ مِنَ اَلْجَدَادِ اَلْحَفْنَهَ ثُمَّ اَلْحَفْنَهَ ثُمَّ اَلْحَفْنَهَ حَتَّی یَفْرُغَ وَ یَتْرُکَ لِلْخَارِصِ أَجْراً مَعْلُوماً وَ یُتْرَکُ مِنَ اَلنَّخْلِ مِعَافَارَهُ وَ أُمُّ جُعْرُورٍ لاَ یُخْرَصَانِ وَ یُتْرَکُ لِلْحَارِسِ یَکُونُ فِی اَلْحَائِطِ اَلْعَذْقُ وَ اَلْعَذْقَانِ وَ اَلثَّلاَثَهُ لِنَظَرِهِ وَ حِفْظِهِ لَهُ . (3)

1188 / [106] - عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

لاَ یَکُونُ اَلْحَصَادُ وَ اَلْجَذَاذُ بِاللَّیْلِ؛ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ، يَوْمَ حَصَادِهِ وَ لَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ﴾، قَالَ کَانَ فُلاَنُ بْنُ فُلاَنٍ اَلْأَنْصَارِیُّ - سَمَّاهُ - وَ کَانَ لَهُ حَرْثٌ وَ کَانَ إِذَا جَذَّهُ تَصَدَّقَ بِهِ، وَ بَقِیَ هُوَ وَ عِیَالُهُ بِغَیْرِ شَیْءٍ، فَجَعَلَ اَللَّهُ ذَلِکَ سَرَفاً. (4)

ص: 86


1- عنه بحار الأنوار: 96/96 ذيل ح 14 و وسائل الشيعة: 208/9 ح 3،و البرهان في تفسير القرآن: 103/3 ح 16.
2- عنه بحار الأنوار : 96/96 ح 15، و وسائل الشيعة: 197/9 ح 11825، و وسائل الشيعة: 197/9 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 103/3 ح 17.
3- عنه بحار الأنوار: 96/96 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن: 104/3 ح 18،و مستدرك الوسائل: 90/7 ح 7728 ، و 92 ح 7734 بحذف الذيل. الكافي : 565/3 ح 2.
4- عنه بحار الأنوار: 97/96 ح 17، و وسائل الشيعة: 200/9 ح 11835 و 203 ح 11843 قطعتان منه والبرهان في تفسير القرآن : 104/3 ح 19.

103)- و در حدیثی از عبدالله بن سنان از آن حضرت علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

هر فردی از مساکین و تهیدستان را که هنگام (برداشت و درو) محصول حاضر باشد، مورد عطا و انفاق قرار بده و اگر هم کسی نبود به جز مشرک (نیز عطایش کن).

104)- از زراره و حُمران فرزندان اعیّن و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید» فرموده اند: از برداشت محصول، مُشت مُشت و از خوشه ها دو مُشتی انفاق کن.

105)- از زراره محمد بن مسلم و ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»، فرمود: این حق (مالی نیز)، جزء صدقات است که روز برداشت محصول یک مشت یک مشت از خوشه های گندم و جو به فقرا و مساکین باید بدهند و از محصول میوه یک مشت یک مشت تا موقعی که از جمع آوری آن فارغ شوند؛ و به نگهبان باغ و مزرعه همان حقی که معین و قرارداد شده می پردازند از خرما ها و میوه های فاسد و آفت زده چیزی نمی دهند (که خدا قبول نخواهد کرد) بلکه باید آن را به درخت رها کنند.

و برای باغبان علاوه بر حق مقرر یکی دو سه شاخه جدا بگذار تا برای خود بچیند زیرا که او میوه باغ را از گزند بلا نگهبانی کرده است.

106)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: در شب درو نکنید زیرا خدای عزّوجل می فرماید: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنیدو اسراف نکنید؛ به درستی که خداوند اسراف کاران را دوست ندارد». و فرمود: فلانی فرزند فلان (شخص) انصاری - حضرت نام او را مطرح نمود - زمین کشت زاری داشت و هر موقع محصول خود را برداشت می کرد صدقه می داد و برای خود و خانواده اش چیزی بر نمی داشت پس خداوند این نوع روش را اسراف حساب کرده است.

ص: 87

1189 / [107] - عن أحمد بن محمد، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، [كان أبي علیه السلام] يقول : مِنَ اَلْإِسْرَافِ فِی اَلْحَصَادِ وَ اَلْجُذَاذِ أَنْ یَصَّدَّقَ اَلرَّجُلُ بِکَفَّیْهِ جَمِیعاً، وَ کَانَ أَبِی إِذَا حَضَرَ حَصَدُ شَیْءٍ مِنْ هَذَا فَرَأَی وَاحِداً مِنْ غِلْمَانِهِ یَصَّدَّقُ بِکَفَّیْهِ صَاحَ بِهِ، وَ قَالَ: أَعْطِ بِیَدٍ وَاحِدَهٍ، اَلْقَبْضَهَ بَعْدَ اَلْقَبْضَهِ، وَ اَلضِّغْثَ بَعْدَ اَلضِّغْثِ، مِنَ اَلسُّنْبُلِ. (1)

1190 / [108] - عن سماعة، عن أبي عبدالله علیه السلام في قوله: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، قَالَ: حَقُّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ عَلَیْکَ وَاجِبٌ، وَ لَیْسَ مِنَ اَلزَّکَاهِ یَقْبِضُ مِنْهُ اَلْقَبْضَهَ، وَ اَلضِّغْثَ مِنَ اَلسُّنْبُلِ لِمَنْ یَحْضُرُکَ مِنَ اَلسُّؤَّالِ، لاَ یَحْصُدُ بِاللَّیْلِ وَ لاَ یَجُذُّ بِاللَّیْلِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ یَوْمَ حَصادِهِ ﴾ فَإِذَا أَنْتَ حَصَدْتَهُ بِاللَّیْلِ لَمْ یَحْضُرْکَ سُؤَّالٌ وَ لاَ یُضَحَّی بِاللَّیْلِ (2)

1191 / [109] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیه عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، أَنَّهُ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُصْرَمَ اَلنَّخْلُ بِاللَّیْلِ وَ أَنْ یُحْصَدَ اَلزَّرْعُ بِاللَّیْلِ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، قِیلَ: یَا نَبِیَّ اَللَّهِ! وَ مَا حَقُّهُ؟

قَالَ: نَاوَلَ مِنْهُ اَلْمِسْکِینَ وَ اَلسَّائِلَ. (3)

1192 / [110] - عَنْ جَرَّاحٍ المَدَائِنِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ، عَلَیْهِ السَّلامُ، فِی قَوْلِ اللهِ: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، قال: تُعْطِی مِنْهُ اَلْمَسَاکِینَ اَلَّذِینَ یَحْضُرُونَکَ تَأْخُذُ بِیَدِکَ اَلْقَبْضَهَ وَ اَلْقَبْضَهَ حَتَّی تَفْرُغَ. (4)

ص: 88


1- عنه بحار الأنوار: 97/96 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن: 104/3 ح 20، و مستدرك الوسائل: 94/7 ح 7738. الكافي: 566/3 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 97/96 ح 19، و وسائل الشيعة: 200/9 ح 11836، والبرهان في تفسير القرآن : 104/3 ح 21.
3- عنه بحار الأنوار: 97/96 ح 20، و وسائل الشيعة: 201/9 ح 11837، والبرهان في تفسير القرآن : 104/3 ح 22 ، و نور الثقلين: 769/1 ح 297.
4- عنه بحار الأنوار: 98/96 ح 21 و وسائل الشيعة: 197/9 ح 11826، و وسائل الشيعة: 197/9 ح 8 والبرهان في تفسير القرآن: 104/3 ح 23.

107)- از احمد بن محمد (بن ابی نصر) روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره اسراف (بیهوده هدر دادن و از بین بردن)، می فرمود: در برداشت و درو کردن محصول دو مُشتی (با دو کف دست) صدقه دهد.

پدرم می فرمود: ایشان هنگام برداشت محصول به مزرعه می آمد و اگر می دید که غلامان او دو مُشتی صدقه می دهند فریاد می زد با یک مشت بده و از دانه ها یک مشت یک مشت و از خوشه ها یک قبضه یک قبضه بپردازید.

108)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و حق محصولات را همان روز درو و جمع آوری پرداخت کنید»، فرمود: حق زراعت این است که باید در هنگام برداشت محصول حق واجب آن را بپردازی که جزء زکات محسوب نمی شود- هر سائلی بر تو وارد شد یک مشت یک مشت به او بدهی در شب (زراعت را) درو نکنی و (خوشه های خرما را) نچینی؛ به درستی که خداوند می فرماید:﴿يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، که در روز باشد پس اگر محصول خود را در شب جمع آوری کنی سائلی به تو برخورد نمی کند و همچنین (حیوان را) در شب قربانی نکن.

109)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم چیدن خوشه های خرما و جمع آوری و درو زراعت در شب را مکروه دانسته است؛ زیرا خداوند می فرماید: «و حق محصولات را همان روز درو و جمع آوری پرداخت کنید» ،به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم گفته شد حق حصاد چیست؟

فرمود: مسکین و سائل را بهره مند ساختن و محروم نگردانیدن است

110)- از جرّاح مدائنی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»، فرمود: از آن محصول - به مساکین و تهی دستانی که حضور یافته اند - به مقدار یک مشت یک مشت پرداخت می کنی تا فارغ شوی (تا این که تهی دست دیگری آن جا نباشد).

ص: 89

1193 / [111] - عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

لا يكون الجذاذ و الحصاد بالليل، إن الله يقول:﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ، يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، وَ حَقُّهُ فِی شَیْءٍ ضِغْثٌ یَعْنِی مِنَ اَلسُّنْبُلِ. (1)

1194 / [112] - عنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ - صلوات الله و سلامه عليهم - أَنَّهُ قَالَ علیه السلام لِقَهْرَمَانِهِ - وَ وَجَدَهُ قَدْ جَذَّ نَخْلاً لَهُ مِنْ آخِرِ اَللَّیْلِ، فَقَالَ لَهُ- : لاَ تَفْعَلْ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَهَی عَنِ اَلْجَدَادِ وَ اَلْحَصَادِ بِاللَّیْلِ، وَ کَانَ یَقُولُ اَلضِّغْثُ تُعْطِیهِ مَنْ یَسْأَلُکَ فَذَلِکَ حَقُّهُ یَوْمَ حَصادِهِ (2)

1195 / [113] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قوله:﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، کَیْفَ یُعْطَی؟

قَالَ: تَقْبِضُ بِیَدِکَ اَلضِّغْثَ فَسَمَّاهُ اَللَّهُ حَقّاً.

قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا حَقُّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ؟

ققَالَ: اَلضِّغْثُ تُنَاوِلُهُ مَنْ حَضَرَکَ مِنْ أَهْلِ اَلْخَاصَّهِ. (3)

1196 / [114] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، کَیْفَ یُعْطَی؟

قَالَ تَقْبِضُ بِیَدِکَ اَلضِّغْثَ فَتُعْطِیهِ اَلْمِسْکِینَ ثُمَّ اَلْمِسْکِینَ حَتَّی تَفْرُغَ وَ عِنْدَ اَلصَّرَامِ اَلْحَفْنَهَ ثُمَّ اَلْحَفْنَهَ حَتَّی تَفْرُغَ مِنْهُ. (4)

ص: 90


1- عنه بحار الأنوار: 98/96 ح 22، و وسائل الشيعة: 201/9 ح 22 و وسائل الشيعة : 201/9 ح 11838، والبرهان في تفسير القرآن : 105/3 ح 24.
2- عنه بحار الأنوار: 98/96 ح 23 ، و وسائل الشيعة: 201/9 ح 11839،و البرهان في تفسير القرآن: 105/3 ح 25.
3- عنه بحار الأنوار: 98/96 ح 24 ، و وسائل الشيعة: 197/9 ح 11827،و البرهان في تفسير القرآن: 105/3 ح 26 ، و نور الثقلين: 769/1 ح 298.
4- عنه بحار الأنوار: 98/96 ح 25، و وسائل الشيعة: 198/9 ح 10، و البرهان في تفسير القرآن: 105/3 ح 27.

111)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: نباید برداشت محصول (زراعت) و چیدن (خوشه خرما) در شب باشد؛ زیرا خداوند می فرماید: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید» و حق پرداخت خوشه زراعت، دو مُشتی است.

112)- از محمد بن حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از امام باقر علیه السلام فرمود: امام زین العابدین علیه السلام به وکیل و مسئول خرید و تهیه ارزاق منزلش - بعد از آن که متوجّه شد خرما های درخت را درآخر شب جمع آوری کرده و به منزل آورده است - فرمود: چنین کاری را انجام نده؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم از چیدن خوشه خرما و برداشت محصول در شب نهی نموده است و ایشان می فرمود کسی که درخواست و گدایی می کند مشت مشت به او بده که این (مطلب در) هنگام برداشت محصول می باشد.

113)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند:﴿و حق محصولات را همان روز درو و جمع آوری پرداخت کنید»، (سؤال شد که) حقّ محصول زراعت چگونه پرداخت می شود؟ فرمود یک مشت با دست بر می داری (و می پردازی) که خداوند آن را حق نامیده است عرض کردم و حق هنگام برداشت و درو چیست؟

فرمود: به هر کسی که از اهل خاصّه (شیعیان و دوستداران اهل بیت رسالت علیهم السلام در هنگام برداشت و درو) حضور دارد مُشت مُشت بدهی.

114)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»، سؤال کردم که چگونه پرداخت می شود؟

فرمود: برای هر مسکین یک مشت از خوشه های زراعت را با دست بر می داری و انفاق می کنی تا دیگر مسکینی (آن جا) حاضر نباشد و اما هنگام چیدن خوشه های خرما دو مُشتی و با دو کف دست ها انفاق کن (البته) تا وقتی که مشغول چیدن و برداشت آن هستی.

ص: 91

1197 / [115] - عن أبي الجارود زياد بن المنذر قال :

قال أبو جعفر علیه السلام: ﴿وَ ءَاتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ﴾، قَالَ: اَلضِّغْثَ مِنَ اَلْمَکَانِ بَعْدَ اَلْمَکَانِ تُعْطِی اَلْمَسَاکِینَ . (1)

قوله تعالى: ﴿ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (143 ) وَمِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ (144)

1198 / [116] - عن أيّوب بن نوح بن درّاج، قال :

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلثَّالِثَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْجَامُوسِ وَ أَعْلَمْتُهُ أَنَّ أَهْلَ اَلْعِرَاقِ یَقُولُونَ إِنَّهُ مَسْخٌ فَقَالَ علیه السلام أَو مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اَللَّهِ تعالی: ﴿وَ مِنَ اَلْإِبِلِ اِثْنَیْنِ وَ مِنَ اَلْبَقَرِ اِثْنَیْنِ ﴾؟

کَتَبْتُ إِلَی أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بَعْدَ مَقْدَمِی مِنْ خُرَاسَانَ: أَسْأَلُهُ عَمَّا حَدَّثَنِی بِهِ أَیُّوبُ فِی اَلْجَامُوسِ، فکتب : هُوَ کَمَا قَالَ لَکَ. (2)

ص: 92


1- عنه بحار الأنوار : 98/96 ح 26، و وسائل الشيعة: 198/9 ح 11829، والبرهان في تفسیر القرآن: 105/3 ح 28 ، و نور الثقلين : 769/1 ح 299.
2- عنه بحار الأنوار: 180/65 ح 21 ، و وسائل الشيعة : 52/25 ح 31152، و 53 ح 31153 قطعتان منه، والبرهان في تفسير القرآن : 107/30 ح 4 ، و نور الثقلين: 772/1 ح 315 فيه القطعة الأخيرة، و مستدرك الوسائل : 62/7 ح 7650 القطعة الأولى منه.

115)- از ابو الجارود زیاد من منذر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد: «و حق محصولات را همان روز درو (و جمع آوری) پرداخت کنید»؛ فرمود در هر مرحله جابه جایی یک مشت به هر مسکیر عطا می کنی.

فرمایش خداوند متعال: «هشت جفت از چهارپایان را (برای شما) آفرید: از میش دو جفت و از بز دو جفت بگو: آیا خداوند نر های آن ها را حرام کرده یا ماده ها را با آن چه که شکم ماده ها را در برگرفته؟ اگر راست می گویید او بر تحریم این ها دلیلی دارید به صخیر دهید (143) و از شتر یک جفت و از گاو هم یک جفت (برای شما آفرید) بگو: کدام یک از این ها را خدا حرام کرده است؟نر ها با ماده ها را؟ با آن چه را که شکم ماده ها در برگرفته اند؟ یا هنگامی که خدا شما را به این موضوع توصیه کرد شما گواه (بر این تحریم) بودید؟! پس چه کسی ستمکارتر است از آن کسی که بر خدا دروغ می بندد تا مردم را از روی جهل گمراه و منحرف سازد؟ خداوند هیچ گاه ستمگران را هدایت نمی کند (144)

116)- از ایّوب بن نوح بن درّاج روايت کرده است که گفت:

از (حضرت ابوالحسن سوم) امام هادی علیه السلام در مورد «جاموس» (گاو میش) سؤال کردم و گفتم: اهل عراق می گویند آن از مسخ شدگان می باشد؟!

فرمود: یا فرمایش خداوند: «و از شتر دو تا و از گاو هم دو تا» را نشنیده ای؟!

و پس از آن که از خراسان آمدم به حضرت ابوالحسن علیه السلام نامه ای نوشتم (1) و از آن چه که ایّوب درباره گاومیش گفته بود سؤال کردم حضرت در پاسخ مرقوم نمود: مطلب همانی است که اتوب به ایوب گفته است.

ص: 93


1- نویسنده نامه، همان روایت کننده ای می باشد که از ايّوب نقل کرده است که نامش در این سند موجود نیست.

1199/ [117] - عن داود الرقّي، قال :

سَأَلَنِی بَعْضُ اَلْخَوَارِجِ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ فِی کِتَابِ اَللَّهِ: ﴿مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ الذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمَ الْأُنثَيَيْنِ﴾، ﴿وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ﴾، مَا اَلَّذِی أَحَلَّ اَللَّهُ مِنْ ذَلِکَ وَ مَا اَلَّذِی حَرَّمَ اَللَّهُ فَلَمْ یَکُنْ عِنْدِی فِیهِ شَیْءٌ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ - وَ أَنَا حَاجٌّ- فَأَخْبَرْتُهُ بِمَا کَانَ.

فقال : إن الله تبارك و تعالى أَحَلَّ فِی اَلْأُضْحِیَّهِ بِمِنًی مِنَ اَلْإِبِلِ اَلْعِرَابَ وَ حَرَّمَ مِنْهَا اَلْبَخَاتِیَّ، أَحَلَّ مِنَ اَلْبَقَرِ اَلْأَهْلِیَّهَ أَنْ یُضَحَّی فِیهَا وَ حَرَّمَ اَلْجَبَلِیَّهَ.

فَانْصَرَفْتُ إِلَی اَلرَّجُلِ فَأَخْبَرْتُهُ بِهَذَا اَلْجَوَابِ، فَقَالَ لِی: هَذَا شَیْءٌ حَمَلَتْهُ اَلْإِبِلُ مِنَ اَلْحِجَازِ عَنْ رَجُلٍ مِنَ اَلْبَصْرِیِّینَ مِنَ اَلشَّارِیَهِ (1) . (2)

1200 / [118] - عن صفوان الجمّال قال :

انَ مَتْجَرِی إِلَی مِصْرَ وَ کَانَ لِی بِهَا صَدِیقٌ مِنَ اَلْخَوَارِجِ فَأَتَانِی وَقْتَ خُرُوجِی إِلَی اَلْحَجِّ، فَقَالَ لِی: هَلْ سَمِعْتَ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿ثَمانِیَهَ أَزْواجٍ مِنَ اَلضَّأْنِ اِثْنَیْنِ وَ مِنَ اَلْمَعْزِ اِثْنَیْنِ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ اَلْأُنْثَیَیْنِ أَمَّا اِشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ اَلْأُنْثَیَیْنِ﴾، ﴿وَ مِنَ اَلْإِبِلِ اِثْنَیْنِ وَ مِنَ اَلْبَقَرِ اِثْنَیْنِ﴾ أَیّاً أَحَلَّ وَ أَیّاً حَرَّمَ قُلْتُ: مَا سَمِعْتُ مِنْهُ فِی هَذَا شَیْئاً، فَقَالَ لِی: أَنْتَ عَلَی اَلْخُرُوجِ فَأُحِبُّ أَنْ تَسْأَلَهُ عَنْ ذَلِکَ، قَالَ: فَحَجَجْتُ فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلْتُهُ عَنْ مَسْأَلَهِ اَلْخَارِجِیِّ، فَقَالَ لِی: حَرَّمَ مِنَ اَلضَّأْنِ وَ مِنَ اَلْمَعْزِ اَلْجَبَلِیَّهَ وَ أَحَلَّ اَلْأَهْلِیَّهِ یَعْنِی فِی اَلْأَضَاحِیِّ، وَ أَحَلَّ مِنَ اَلْإِبِلِ اَلْعِرَابَ، وَ مِنَ اَلْبَقَرِ اَلْأَهْلِیَّهَ، وَ حَرَّمَ مِنَ اَلْبَقَرِ اَلْجَبَلِیَّهَ

ص: 94


1- الشارية : هم الشراة، لقب للخوارج، سمّوا بذلك لقولهم : إنّا شرينا أنفسنا في طاعة الله. هامش المصدر : 124/22 رقم 4 عن معجم الفرق الاسلامية. و نحوه مجمع البحرين: 508/2.
2- عنه بحار الأنوار: 180/65 ح 21 و 299/99 ح 32 ،و وسائل الشيعة : 53/25 ح 4 ، والبرهان في تفسير القرآن : 107/3 ذيل ح 4 أشار إليه. الكافي : 492/4 ح 17 بتفاوت عنه البحار : 221/47 ح 8، الاختصاص: 54، من لا يحضره الفقيه: 490/2 ح 3049.

117)- از داود رقّی روایت کرده است که گفت:

بعضی از خوارج در مورد این آیه «از میش دو جفت و از بُز دو جفت - تا جایی که فرمود: - و از شتر دو جفت و از گاو دو جفت»، از من سؤال کرد که خداوند متعال کدام نوع را حلال و کدام نوع را حرام نموده است؟

و من جوابی برای او نمی دانستم عازم سفر حج شدم و خدمت امام صادق علیه السلام رفتم و عرضه داشتم: فدایت شوم به درستی که یکی از خوارج چنین و چنان از من سؤال کرده است. حضرت فرمود: همانا خدای عزّ و جلّ برای قربانی در منی گوسفند و بز اهلی را حلال کرده و قربانی کردن بز کوهی (وحشی) را حرام نموده است و خداوند تبارک و تعالی شتر های عربی را حلال و شتر های خراسانی را حرام نموده و (نیز) گاو اهلی را حلال و گاو کوهی (وحشی) را حرام کرده است (داود رقّی گفت) چون بازگشتم این جواب را برای آن مرد بیان کردم، پس به من گفت این جوابی است که شتران از حجاز توسط مردی از اهالی بصره - از گروه خوارج - آورده اند.

118)- از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

تجارت من در مسیر دیار مصر بود و در مصر دوستی داشتم که از گروه خوارج بود موقعی که عازم سفر حج بودم نزد من آمد و گفت: آیا شنیده ای که جعفر بن محمد علیهما السلام پیرامون فرمایش خداوند: «هشت جفت از چهارپایان را- از میش دو جفت- و از بز دو جفت - (برای شما آفرید) بگو: آیا خداوند نر های آن ها را حرام کرده؟ و یا ماده ها را؟ و یا آن چه در شکم ماده ها قرار گرفته است؟» و همچنین «و از شتر یک جفت و از گاو هم یک جفت» (برای شما آفرید)-، (چه فتوایی داده؟) و کدام را حلال و کدام را حرام نموده است؟

گفتم: در این باره چیزی نشنیده ام گفت: تو در حال رفتن سفر (حجّ خانه خدا) هستی علاقه مندم که این مطلب را از آن حضرت سؤال کنی.

پس چون به حج رفتم در محضر امام صادق علیه السلام وارد شدم و سؤال آن شخص را بازگو کردم فرمود: خداوند میش و بُز کوهی (وحشی) را حرام نموده

ص: 95

وَ مِنَ اَلْإِبِلِ اَلْبَخَاتِیَّ یَعْنِی فِی اَلْأَضَاحِیِّ.

قَالَ: فَلَمَّا اِنْصَرَفْتُ أَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ: أَمَا إِنَّهُ لَوْلاَ مَا أَهْرَقَ جَدُّهُ مِنَ اَلدِّمَاءِ، مَا اِتَّخَذْتُ إِمَاماً غَیْرَهُ. (1)

قوله تعالى: ﴿قُلْ لا أَجِدُ فِی ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلی طاعِمٍ یَطْعَمُه إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَیْتَهً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ، فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغِ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ (145)

1201/ [119]- عن حريز، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

سُئِلَ عَنْ سِبَاعِ اَلطَّيْرِ وَ اَلْوَحْشِ حَتَّى ذُكِرَ لَهُ اَلْقَنَافِذُ وَ اَلْوَطْوَاطُ وَ اَلْحَمِيرُ وَ اَلْبِغَالُ وَ اَلْخَيْلُ فَقَالَ علیه السلام: لَیْسَ اَلْحَرَامُ إِلاَّ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ قَدْ نَهَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ خَیْبَرَ عَنْهَا وَ إِنَّمَا نَهَاهُمْ مِنْ أَجْلِ ظُهُورِهِمْ أَنْ یُفْنُوهَا وَ لَیْسَ اَلْحُمُرُ بِحَرَامٍ ثُمَّ قَالَ اِقْرَأْ هَذِهِ اَلْآیَات: ﴿قُلْ لا أَجِدُ فِی ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلی طاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَهً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللهِ بهِ﴾. (2)

1202 / [120]- عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قَدْ کَانَ أَصْحَابُ اَلْمُغِیرَهِ یَکْتُبُونَ إِلَیَّ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ اَلْجِرِّیِّ وَ اَلْمَارْمَاهِی وَ اَلزِّمِّیرِ وَ مَا لَیْسَ لَهُ قِشْرٌ مِنَ اَلسَّمَکِ حَرَامٌ هُوَ أَمْ لاَ ؟

ص: 96


1- عنه بحار الأنوار: 299/99 ح 33، و وسائل الشيعة: 97/14 ح 18689 ،و البرهان في تفسير القرآن : 107/3 ح 5.
2- عنه بحار الأنوار: 180/65 ح 22 والبرهان في تفسير القرآن : 109/3 ح 4، و مستدرك الوسائل : 174/16 ح 19491، قطعة منه ، و 175 ح 19495 بتمامه.

و اهلی آن را حلال کرده است - منظور برای قربانی است - و اما شتر عربی و گاو اهلی حلال ولی کوهی (وحشی) آن حرام می باشد.

چون از سفر حج بازگشتم و جواب آن شخص را برایش گفتم، اظهار داشت:اگر جدّش (امام علی علیه السلام) آن خون ها را (در جنگ نهروان) نمی ریخت، امامی غیر از او را بر نمی گزیدم.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: در آن چه بر من وحی شده، هیچ غذای حرامی را نمی یابم بجز این که مردار باشد یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته یا گوشت خوک- چون که این ها همه پلید می باشند - یا حیوانی که به گناه هنگام سر بریدن نام غیر خدا بر آن برده شده باشد اما کسی که مضطر (به خوردن این محرمات) شود بدون آن که خواهان لذت باشد و یا زیاده روی کند گناهی بر او نیست؛ زیرا پروردگارت آمرزنده و مهربان است.(145)

119)- از حریز (سجستانی) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون پرندگان درنده (و لاش خور) و دیگر پرندگان وحشی و نیز خارپشت ها، شب پره ها (شب کور ها) الاغ ها، قاطر ها و اسب ها، سؤال کردند؟

فرمود: چیزی حرام نخواهد بود مگر آن چه را که خداوند در کتابش حرام کرده باشد؛ و رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم در روز جنگ خیبر از خوردن گوشت الاغ ها نهی نمود - چون برای بارکشی به آن ها نیاز بود - تا مبادا نابود شوند و (اساساً خوردن گوشت) الاغ ها حرام نیستند و فرمود این آیه را بخوان (ای پیامبر!) «بگو: در آن چه بر من وحی شده هیچ غذای حرامی نمی یابم، مگر این که مردار باشد، یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته شده یا گوشت خوک و یا حیوانی که در هنگام سر بریدن نام غیر خدا (نام یکی از بت ها) بر آن برده شده است».

120)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

اطرافیان مُغیره نامه ای به من نوشتند که از امام باقر علیه السلام در مورد ماهی جِریّ مارماهی زمیر (یک نوع ماهی است که شاخکی در پشت دارد) و هر آن چه که بدون پولک باشد سؤال کنم که آیا آن ها حرام هستند یا حلال می باشند؟

ص: 97

قال : فَسَأَلْتُهُ عَنْ ذَلِکَ، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ! ، اِقْرَأْ هَذِهِ اَلْآیَهَ اَلَّتِی فِی اَلْأَنْعَامِ: ﴿قُل لَّا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَى مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِم يَطْعَمُهُ إِلَّا أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ﴾، قَالَ: فَقَرَأْتُهَا حَتَّی فَرَغْتُ مِنْهَا، فَقَالَ: إِنَّمَا اَلْحَرَامُ مَا حَرَّمَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ ، وَ لَکِنَّهُمْ کَانُوا یَعَافُونَ أَشْیَاءَ فَنَحْنُ نَعَافُهَا (1)

1203 / [11] - عن زرارة قال :

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْجِرِّیِّ فَقَالَ: وَ مَا اَلْجِرِّیُّ؟ فَنَعَتُّهُ لَهُ.

قال : فقال :﴿لَّا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَى مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِم يَطْعَمُهُ﴾ -إلى آخر الآية-، ثُمَّ قَالَ: لَمْ یُحَرِّمِ اَللَّهُ شَیْئاً مِنَ اَلْحَیَوَانِ فِی اَلْقُرْآنِ إِلاَّ اَلْخِنْزِیرَ بِعَیْنِهِ، وَ یُکْرَهُ کُلُّ شَیْءٍ مِنَ اَلْبَحْرِ لَیْسَ فِیهِ قِشْرٌ.

قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا اَلْقِشْرُ؟

قَالَ: اَلَّذِی مِثْلُ اَلْوَرَقِ، وَ لَیْسَ هُوَ بِحَرَامٍ إِنَّمَا هُوَ مَکْرُوهٌ. (2)

قوله تعالى:﴿وَ عَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرِ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَم حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَهُم بِبَغْيِهِمْ وَ إِنَّا لَصَدِقُونَ﴾ (146)

ص: 98


1- عنه بحار الأنوار : 216/65 ح 68، والبرهان في تفسير القرآن : 110/3 ح 5 ، و مستدرك الوسائل : 178/16 ذيل ح 19504 أشار إليه . بحار الأنوار: 216/65 ح 6 ، و مستدرك الوسائل : 178/16 19504 عن كتاب عاصم حميد الحنّاط، تهذيب الأحكام : 6/9 ح 16، الاستبصار : 60/4 ح 9، عنهما وسائل الشيعة: 136/24 ح 30174.
2- عنه بحار الأنوار : 216/65 ح 69، والبرهان في تفسير القرآن : 110/3 ح 6، و مستدرك الوسائل : 178/16 ح 19505. تهذيب الأحكام : 5/9 ح 15.

پس من نیز از آن حضرت سؤال کردم فرمود: ای محمد! این آیه ای را که در سوره انعام می باشد بخوان: «بگو: در آن چه بر من وحی شده هیچ غذای حرامی نمی یابم مگر این که مردار باشد یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته شده یا گوشت خوک» پس آن را تا پایان آیه خواندم پس حضرت فرمود: حرام آن چیزی است که خداوند و رسولش - در کتاب قرآن - حرام نموده اند ولی ایشان چه بسا بعضی موارد را عفو کرده باشند، پس ما (اهل بيت رسالت) نیز عفو و چشم پوشی می نماییم.

121)- از زواره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد ماهي «جرّيث» -جِرىّ -(مار ماهی)، سؤال کردم ؟

فرمود و «جرّيث» چیست؟

سپس آن را برای حضرت توصیف کردم پس فرمود: «در آن چه بر من وحی شده هیچ غذای حرامی نمی یابم مگر این که مردار باشد» - تا پایان آيه - و سپس افزود: خداوند در قرآن حیوانات را حرام ننموده مگر خوک را؛ و هر حیوان دریایی که پولک نداشته باشد را مکروه و ناپسند می شمارد. ولی حرام نیست.

فرمایش خداوند متعال: و بر یهودیان هر حیوان ناخن دار (که سم یک پارچه دارند) را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه و چربی آن ها را هم بر آنان حرام نمودیم مگر چربی هایی که بر پشت آن ها قرار دارد و یا در دو طرف پهلو ها و با آن هایی که با استخوان آمیخته است این را بخاطر ستمی که می کردند به آن ها کیفر دادیم و به درستی که ما راست می گویم (146)

ص: 99

1204 / [122] - عن محمّد الحلبي، عن أبي عبدالله علیه السلام، قال :

حَرَّمَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ کُلَّ ذِی ظُفُرٍ وَ اَلشُّحُومَ،﴿إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْم﴾. (1)

قوله تعالى: ﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ البَلِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ﴾ (149)

1205 / [123] - الحسين، قال:

سَمِعْتُ أَبَا طَالِبٍ اَلْقُمِّیَّ یَرْوِی عَنْ سَدِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : نَحْنُ اَلْحُجَّهُ اَلْبَالِغَهُ عَلَی مَنْ دُونَ اَلسَّمَاءِ وَ فَوْقَ اَلْأَرْضِ. (2)

قوله تعالى: ﴿قُلْ تَعَالَوْاْ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ، شَيْئًا وَ بِالْوَلِدَيْنِ إِحْسَنًا وَ لَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُم مِّنْ إِمْلَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لَا تَقْرَبُواْ الْفَوَحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ لَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ، لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾ (151)

1206 / [124] - عن أبي بصير ، قال :

کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ مُتَّکٍ عَلَی فِرَاشِهِ، إِذْ قَرَأَ اَلْآیَاتِ اَلْمُحْکَمَاتِ اَلَّتِی لَمْ یَنْسَخْهُنَّ شَیْءٌ مِنَ اَلْأَنْعَامِ.

قَالَ علیه السلام: شَیَّعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ: ﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا﴾. (3)

ص: 100


1- عنه بحار الأنوار: 181/65 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن : 111/3 ح 1، و نور الثقلين : 775/1 ح 324.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 112/3 ح 4.
3- عنه بحار الأنوار: 275/92 ح 7 والبرهان في تفسير القرآن: 118/3 ح 7، و نور الثقلين : 778/1 ح 342.

122)- از محمد حلی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بر بنی اسرائیل (خوردن) هر (حيوان) ناخن (چنگال) دار و چربی پیه حرام شده «مگر آن چه که بر پشت حیوان ها و یا درون شکم آن ها و یا با استخوان آمیخته شده باشد» (که خداوند آن ها را به واسطه ستمی كه فقرا روا داشتند حرام کرد).

فرمایش خداوند متعال: بگو:﴿حجت رسا (و قاطع) برای خداوند است اگر بخواهد تمامی شما را (به اجبار) هدایت می نماید ولی چون بی ثمر می باشد انجام نمی دهد. (149)

123)- حسین به نقل از ابوطالب قمی از سُدیر (صیرفی) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت رسالت) حجّت بالغه خداوند، بر (تمامی کسانی که تحت) اهل آسمان و بر روی زمین می باشند هستیم.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: بیایید آن چه را که پروردگارتان در شما حرام کرده برایتان بخوانم چیزی را شریک خدا قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از (ترس) فقر نکنید ما نما و آن ها را روزی می دهیم و نزدیک کار های زشت نروید - چه آشکار باشد چه پنهان - و انسانی را که خداوند محترم شمرده به قتل ترسانید مگر به حق (و از روی استحقاق) این ها چیز ها است که خداوند شما را به آن سفارش کرده شاید شعور و درک یابید. (151)

124)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

در محضر امام باقر علیه السلام نشسته بودم و حضرت بر رختخواب تکیه داده بود پس شروع نمود به قرائت (بعضی از) آیاتی از محکمات (قرآن)- در سوره انعام- که (حکم) آن ها باطل و نسخ نشده است و افزود: این سوره را (در هنگام نزول) هفتاد هزار فرشته مشایعت و همراهی کردند (و از آن مقداری را که قرائت نمود. این بود): (به آنان) «بگو: بیایید تا آن چه را که پروردگارتان بر شما حرام کرده است. برای شما بخوانم: این که چیزی را شریک خداوند قرار ندهید! و به پدر و مادر خود احسان و نیکی کنید».

ص: 101

1207 / [125]- عن عمرو بن أبي المقدام، عن أبيه، عن عليّ بن الحسين -صلوات الله عليهما- قال: ﴿الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ﴾،قال: قَالَ: مَا ظَهَرَ مِنْهَا نِکَاحُ اِمْرَأَهِ اَلْأَبِ وَ مَا بَطَنَ اَلزِّنَا. (1)

قوله تعالى:﴿وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾ (153)

1208 / [126] - عن بريد العجلي، عن أبي جعفر علیه السلام قال:

﴿وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَ لَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ﴾،قال:أتدري ما يعني ب﴿صِرَاطِى مُسْتَقِيمًا﴾؟

قُلْتُ: لاَ. قَالَ: «وَلاَیَهَ عَلِیٍّ وَ اَلْأَوْصِیَاءِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ: وَ تَدْرِی مَا یَعْنِی ﴿فَاتَّبِعُوهُ﴾؟

قال: قُلْتُ لاَ قَالَ یَعْنِی عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ وَ تَدْرِی مَا یَعْنِی ﴿وَ لَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ﴾؟

قُلْتُ: لاَ، قَالَ: وَلاَیَهَ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ وَ اَللَّهِ،!

قَالَ: وَ تَدْرِی مَا یَعْنِی ﴿فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ﴾؟

قلت:لا،قال:يعنى سبيل علىّ علیه السلام. (2)

1209 / [127] - عن سعد، عن أبي جعفر علیه السلام:﴿وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ﴾، قَالَ: آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ اَلصِّرَاطُ اَلَّذِی دَلَّ عَلَیْهِ. (3)

ص: 102


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 118/3 ح 8 و مستدرك الوسائل : 330/14 ح 16853، و 377 ح 17006.
2- عنه بحار الأنوار : 371/35 ح 16 و 31/67 ، والبرهان في تفسير القرآن : 119/3 ح 4، و نور الثقلين: 778/1 ح 343.
3- عنه بحار الأنوار: 14/24 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن : 119/3 ح 5، و نور الثقلين : 778/1 ح 344 و 10/2 ح 30.

125)- از عمرو بن ابی المقدام به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام زین العابدین علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کار های زشت آن چیز هایی است که چه آشکار باشد و چه پنهان» فرمود: (منظور از) «مَا ظَهَرَ مِنْهَا»، ازدواج با زن پدر است و (منظور از) «وَ مَا بَطَنَ» زنا می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و این راه مستقیم من ،است از آن پیروی کنید و از راه های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید که شما را از طریق حق دور می گردانند این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند شاید پرهیزکاری را پیشه خود نمایید(153)

126)- از بُرید عجلی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و این است راه راست من از آن پیروی کنید و به راه های گوناگون نروید که شما را از راه او پراکنده می سازند»، فرمود: آیا می دانی که منظور از «صِرَطِی مُسْتَقِيمًا»، چیست؟

عرضه داشتم خیر.

فرمود: ولایت و امامت علی بن ابی طالب و دیگر اوصیا علیهم السلام می باشد.

فرمود: و آیا می دانی منظور از «فَاتَّبِعُوهُ»، چیست؟

گفتم: نه نمی دانم فرمود منظور پیروی و متابعت از علی بن ابی طالب علیه السلام است.

فرمود: و آیا می دانی منظور از «و آن راه ها را تبعیت و پیروی نکنید که راه او متفرق و نامعلوم شود» چیست؟

گفتم: نه نمی دانم .فرمود: به خدا سوگند منظور فلانی و فلانی هستند.

فرمود و آیا می دانی منظور از «که راه او متفرق و نامعلوم شود» چیست؟

گفتم نه نمی دانم فرمود منظور راه و سیره علی علیه السلام است.

127)- از سعد (بن عبدالله) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و این است راه راست من از آن پیروی کنید» فرمود: آل محمد علیهم السلام همان صراطی هستند که دلیل و برهان بر (ولایت و امامت آنان) می باشد.

ص: 103

قوله تعالى : ﴿هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ ﴾ (158)

1210 / [28] - عن مسعدة بن صدقة، عن أبي جعفر محمد بن علي، عن أبيه، عن جده علیه السلام، قال :

قال أمير المؤمنين علیه السلام: ﴿إِنَّ اَلنَّاسَ یُوشِکُونَ أَنْ یَنْقَطِعَ بِهِمُ اَلْعَمَلُ وَ یُسَدَّ عَلَیْهِمْ بَابُ اَلتَّوْبَهِ،ف﴿لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَنْهَا لَمْ تَكُنْ ءَامَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَنِهَا خَيْرًا﴾. (1)

1211 / [129] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ ءَايَتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفْسًا إِيمَنِهَا﴾، قَالَ: طُلُوعُ اَلشَّمْسِ مِنَ اَلْمَغْرِبِ ، وَ خُرُوجُ اَلدَّابَّهِ وَ، اَلدَّجَّالِ وَ اَلرَّجُلُ یَکُونُ مُصِرّاً وَ لَمْ یَعْمَلْ عَلَی اَلْإِیمَانَ ثُمَّ تَجِیءُ اَلْآیَاتُ فَلاَ یَنْفَعُهُ إِیمَانُهُ. (2)

1212 / [130] - عن حفص بن غياث عن جعفر بن محمّد علیهما السلام، قال :

سَأَلَ رَجُلٌ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ حُرُوبِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ کَانَ اَلسَّائِلُ مِنْ مُحِبِّینَا فَقَالَ لَهُ أَبِی: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی بَعَثَ مُحَمَّداً بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ ثَلَثَهٌ مِنْهَا شَاهِرَهٌ لاَ تُغْمَدُ إِلاَّ أَنْ تَضَعَ اَلْحَرْبُ أَوْزَارَهَا وَ لَنْ تَضَعَ اَلْحَرْبُ أَوْزَارَهَا حَتَّی تَطْلُعَ اَلشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا فَإِذَا طَلَعَتِ اَلشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا آمَنَ اَلنَّاسُ کُلُّهُمْ فِی ذَلِکَ اَلْیَوْمِ فَیَوْمَئِذٍ ﴿ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیْراً ﴾. (3)

ص: 104


1- عنه بحار الأنوار: 312/6 ح 12 ، والبرهان في تفسير القرآن : 123/3 ح 7.
2- عنه بحار الأنوار: 312/6 ح 13 ، و 32/67، والبرهان في تفسير القرآن : 123/3 ح 8، و نور الثقلين: 781/1 ح 354.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن : 123/3 ح 9.

فرمایش خداوند متعال: آیا آنان جز این انتظار دارند که فرشتگان (مرگ) به سراغشان آیند یا خداوند (خودش) به سوی آن ها بیاید، یا بعضی از آیات پروردگارت؟! اما آن روزی که بعضی از آیات پروردگارت تحقق پذیرد ایمان آوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاورده اند یا در ایمانشان عمل نیکی انجام نداده اند سودی به حالشان نخواهد داشت (ای پیامبر!) بگو: (اکنون که چنین انتظاراتی دارید) انتظار بکشید ما هم انتظار می کشیم. (158)

128)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: امیر المؤمنين علیه السلام فرموده است به راستی که احتمال می رود تا مردم (برنامه) اعمال شان خاتمه یابد و راه توبه برای آن ها بسته شود (که خداوند می فرماید:) «ایمان آوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاورده اند یا در حال ایمان داشتنشان عمل نیکی انجام نداده اند سودی برایشان نخواهد داشت».

129)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «روزی که برخی از آیات پروردگارت می آید ایمان سودی برای افراد نخواهد داشت» فرموده اند: منظور طلوع خورشید از سمت مغرب خروج «دابّة» جنبنده ای (از زمین) آشکار شدن دجّال و این که مرد در تلاش می باشد ولی اعمال (و گفتارش) منطبق با (احکام و قوانین) ایمان نبوده پس چون آیات خداوند ظاهر گردد دیگر ایمان سودی برایش نخواهد داشت.

130)- از حفص بن غیاث روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: شخصی از پدرم دربارۀ جنگ های امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید و سؤال کننده از دوستداران ما بود امام صادق علیه السلام فرمود: امام باقر علیه السلام فرمودند: همانا خداوند متعال حضرت محمد صلی الله علیه و اله و سلم را با پنج شمشیر بر انگیخت که سه شمشیر از آن ها برهنه و در غلاف نمی روند تا موقعی که جنگ پایان یابد؛ و هرگز جنگ پایان نیابد مگر هنگامی که خورشید از مغرب طلوع کند و چون خورشید از مغرب سر برآورد آن روز امنیت عمومی بر همۀ مردم حکومت کند و آن روزی است که دیگر«ایمان کسانی که از پیش آن ایمان نیاورده باشند و یا از ایمانشان بهره برداری نکرده و کار نیکی انجام نداده اند سودی برای آن ها نخواهد داشت».

ص: 105

1213 / [131] - عن عمرو بن شمر، عن أحدهما علیهما السلام في قوله تعالى: ﴿أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَنِهَا خَيْرًا﴾، قال : اَلْمُؤْمِنُ، حَالَتِ اَلْمَعَاصِی بَیْنَهُ وَ بَیْنَ إِیمَانِهِ کَثْرَهُ ذُنُوبِهِ وَ قِلَّهُ حَسَنَاتِهِ، فَلَمْ یَکْسِبْ فِی إِیمَانِهِ خَیْراً. (1)

قوله تعالى :﴿إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمْ وَ كَانُوا شِيَعًا لَّسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ (159) مَن جَآءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾ (160)

1214 / [132] - عن كليب الصيداوي (2) ، قال:

سألت أبا عبدالله علیه السلام عن قول الله تعالى :﴿إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كَانُواْ شِيَعًا﴾؟ ثُمَّ قَالَ: کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَقْرَؤُهَا: «فَارَقُوا دِينَهُمْ»، ثُمَّ قَالَ فَارَقَ وَ اَللَّهِ اَلْقَوْمُ دِینَهُمْ. (3)

1215 / [133] - عَنِ اَلسَّکُونِیِّ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

قال رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم: مَنْ صَامَ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ فَقِیلَ لَهُ: أَنْتَ صَائِمُ اَلشَّهْرِ کُلِّهِ؟

فقال: نعم، فقد صدق؛ لأنه تعالى قال:﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾. (4)

ص: 106


1- عنه بحار الأنوار: 312/6 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 123/3 ح 10، و نور الثقلين:781/1 ح 355.
2- هو كُلَيب بن معاوية بن معاوية الصيداوي، كوفيّ، له كتاب روى عن الباقر و الصادق علیهما السلام. راجع جامع الرواة: 30/2.
3- عنه بحار الأنوار: 461/31 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 124/3 ح 3.
4- وسائل الشيعة : 427/10 - 13764 ، عنه البرهان في تفسير القرآن : 125/3 ح 7.

131)- از عمرو بن شمر (ابو بصیر) روایت کرده است که گفت:

یکی از دو (امام باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «یا از ایمانشان بهره برداری نکرده و کار نیکی انجام نداده اند»، فرمود: آن مؤمنی است که اهل معصیت باشد و زیادی گناهان و کمی حسنات بین او و ایمانش فاصله انداخته باشد پس چنین کسی در ایمان خود خیر هایی را کسب نکرده است.

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که آیین خود را پراکنده ساختند و به دسته های گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند تو هیچ گونه رابطه ای با آن ها نداری سر و کار آن ها تنها با خدا است سپس خدا آن ها را از آن چه انجام می دادند با خبر می کند (159) هر کسی که کار نیکی را انجام دهد ده برابر آن را پاداش دارد و هر کس کار بدی انجام دهد جز همانند آن را کیفر نخواهد دید و ستمی بر آن ها نخواهد شد(160)

132)- از کُلَیب صیداوی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا کسانی که دین و آئین خود را پراکنده کردند و گروه گروه گشتند» سؤال کردم؟

فرمود: امام علی علیه السلام آن را (این چنین:) «فَارَقُوا دِينَهُمْ» قرائت می نمود (و و امام صادق علیه السلام افزود:) به خدا سوگند! آن افراد از دین خود مفارقت کرده و فاصله گرفتند.

133)- از سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم فرموده است: شخصی که در ماه سه روز روزه بگیرد پس به او گفته می شود آیا تو تمام ماه را روزه گرفته ای؟ می گوید آری (پس این درست است و) او راست گفته؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «کسی که حسنه ای انجام دهد، ده برابر آن پاداش خواهد داشت».

ص: 107

1216 /[134] - عَنْ زُرَارَةَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالُوا:

سَأَلْنَاهُمَا عَنْ قَوْلِهِ تعالى :﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾، هِیَ لِضُعَفَاءِ الْمُسْلِمِینَ؟

قال [قالا]: لَا وَ لَكِنَّهَا لِلْمُؤْمِنِینَ وَ إِنَّهُ لَحَقٌّ عَلَی اللَّهِ أَنْ یَرْحَمَهُمْ. (1)

1217 / [135] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ ، یَرْفَعُهُ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: «صِیَامُ شَهْرِ اَلصَّبْرِ، وَ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کُلِّ شَهْرٍ یُذْهِبْنَ بَلاَبِلَ اَلصَّدْرِ، وَ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کُلِّ شَهْرٍ صِیَامُ اَلدَّهْرِ ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها ﴾. (2)

1218 / [136] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ: کَیْفَ یُصْنَعُ فِی اَلصَّوْمِ، صَوْمِ اَلسُّنَّهِ؟

فَقَالَ: «صَوْمُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ: خَمِیسٌ مِنْ عَشْرٍ، وَ أَرْبِعَاءُ مِنْ عَشْرٍ، وَ خَمِیسٌ مِنْ عَشْرٍ، وَ اَلْأَرْبِعَاءُ بَیْنَ اَلْخَمِیسَیْنِ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾ ثَلاَثَهُ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ صَوْمُ اَلدَّهْرِ. (3)

1219 / [137] - عن عليّ بن عمار، قال:

قال أبو عبدالله علیه السلام: ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾، مِنْ ذَلِکَ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کُلِّ شَهْرٍ. (4)

ص: 108


1- عنه بحار الأنوار: 248/71 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 126/3 ح 8.
2- عنه بحار الأنوار: 100/97 ذيل ح 24 أشار إليه، و وسائل الشيعة : 428/10 ح 13765 ،والبرهان في تفسير القرآن : 126/3 ح 9. الكافي: 92/4 ذيل ح6، من لا يحضره الفقيه : 83/2 ح 1789 ثواب الأعمال: 73، فضائل الأشهر الثلاثة: 97 ح 83 مكارم الأخلاق: 138 (الفصل الأوّل في فضل إطعام الطعام)، وسائل الشيعة: 424/10 ح 13753، والبحار : 100/97 ح 24 و يأتى نحوه في ح 142.
3- عنه بحار الأنوار: 104/97 ح 36 ، و وسائل الشيعة : 428/10 ح 13766 ، والبرهان فى تفسير القرآن : 126/3 ح 10.
4- عنه بحار الأنوار: 103/97 ح 37 ، و وسائل الشيعة : 428/10 ح 37، و وسائل الشيعة : 428/10 ح 13767 ، والبرهان في تفسير القرآن : 126/3 ح 11.

134)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «کسی که حسنه ای انجام دهد، ده برابر آن پاداش خواهد داشت»، سؤال کردیم که آیا این پاداش برای افراد ضعیف از مسلمانان است؟

فرمودند: نه، ولی برای مؤمنین می باشد چون ایشان سزاوار هستند که مورد لطف و رحمت خداوند قرار گیرند.

135)- از حسین بن سعید به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: روزه ماه صبر (ماه رمضان) و روزه سه روز در هر ماه، وسوسه سینه ها، دلشوره ها و اضطراب های درونی را از بین می برد به راستی که روزه سه روز در هر ماه برابر روزه دهر (دوران سال یا عمر) است؛ زیرا خدای عزّ و جلّ می فرماید: «کسی که حسنه ای انجام دهد ده برابر آن پاداش خواهد داشت».

136)- از بعضی از اصحاب به نقل از احمد بن محمد روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام در مورد روزه (مستحبی) دوران سال سؤال کردم که چگونه می تواند روزه بگیرد؟

فرمود:در هر ماه سه روز روزه می گیرد: (اولین) پنج شنبه از ده روز اول و چهارشنبه از ده روز دوم و پنج شنبه از ده روز سوم می باشد به طوری که چهارشنبه بین دو پنج شنبه قرار گیرد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «کسی که حسنه ای انجام دهد ده برابر آن پاداش خواهد داشت» بنابراین سه روز روزه گرفتن در هر ماه مساوی است با روزه گرفتن در تمام سال.

137)- از علی بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (منظور از) «کسی که حسنه ای انجام دهد ده برابر آن پاداش خواهد داشت» از موارد آن روزه گرفتن سه روز در هر ماه می باشد.

ص: 109

1220 / [138]- قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی فِی رِوَایَهِ شَرِیفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام - وَ مَا رَأَیْتُ مُحَمَّدِیّاً مِثْلَهُ قَطُّ- اَلْحَسَنَهُ اَلَّتِی عَنَی اَللَّهُ وَلاَیَتُنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ ، وَ اَلسَّیِّئَهُ عَدَاوَتُنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ (1)

1221 / [139]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ نَوَی اَلصَّوْمَ ثُمَّ دَخَلَ عَلَی أَخِیهِ فَسَأَلَهُ أَنْ یُفْطِرَ عِنْدَهُ فَلْیُفْطِرْ، وَ لْیُدْخِلْ عَلَیْهِ اَلسُّرُورَ، فَإِنَّهُ یُحْسَبُ لَهُ بِذَلِکَ اَلْیَوْمِ عَشَرَهَ أَیَّامٍ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلا یُجْزی إِلاّ مِثْلَها﴾ (2)

1222 / [140] - عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی جَعَلَ لآِدَمَ علیه السلام ثَلاَثَ خِصَالٍ فِی ذُرِّیَّتِهِ: جَعَلَ لَهُمْ أَنَّ مَنْ هَمَّ مِنْهُمْ بِحَسَنَهٍ وَ لَمْ یَعْمَلْهَا کُتِبَتْ لَهُ حَسَنَهٌ، وَ مَنْ هَمَّ بِحَسَنَهٍ فَعَمِلَهَا کُتِبَتْ لَهُ بِهَا عَشْرَ حَسَنَاتٍ، وَ مَنْ هَمَّ بِالسَّیِّئَهِ وَ لَمْ یَعْمَلْهَا لاَ یُکْتَبُ عَلَیْهِ، وَ مَنْ عَمِلَهَا کُتِبَتْ عَلَیْهِ سَیِّئَهٌ وَاحِدَهٌ، وَ جَعَلَ لَهُمُ اَلتَّوْبَهَ حَتَّی تَبْلُغَ اَلرُّوحُ حَنْجَرَهَ اَلرَّجُلِ.

فَقَالَ إِبْلِیسُ : یَا رَبِّ، جَعَلْتَ لآِدَمَ ثَلاَثَ خِصَالٍ، فَاجْعَلْ لِی مِثْلَ مَا جَعَلْتَ لَهُ. فَقَالَ: قَدْ جَعَلْتُ لَکَ لاَ یُولَدُ لَهُ مَوْلُودٌ إِلاَّ وُلِدَ لَکَ مِثْلُهُ، وَ جَعَلْتُ لَکَ أَنْ تَجْرِیَ مِنْهُمْ مَجْرَی اَلدَّمِ فِی اَلْعُرُوقِ، وَ جَعَلْتُ لَکَ أَنْ جَعَلْتُ صُدُورَهُمْ أَوْطَاناً وَ مَسَاکِنَ لَکَ..

فَقَالَ إِبْلِیسُ: یَا رَبِّ حَسْبِی. (3)

ص: 110


1- عنه بحار الأنوار: 41/24 ح 1، والبرهان في تفسير القرآن : 126/3 ح 12
2- عنه بحار الأنوار: 126/97 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن : 126/3 ح 13
3- عنه بحار الأنوار: 248/71 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن : 127/3 ح 14، و مستدرك الوسائل : 92/1 ح 66 قطعة منه . الكافي: 440/2 ح 1 بتفاوت ، عنه وسائل الشيعة: 51/1 ح 100 ، والبحار: 18/6 ح 2 ، الزهد 75 ح 201 (باب 12 - باب التوبة والاستغفار والندم) نحو الكافي ، عنه البحار: 248/71 ح 11، ومستدرك الوسائل: 95/1 ح 75

138)- از محمد بن عیسی در حدیثی از شریف روایت کرده است که گفت: از امام باقر علیه السلام- مانند او را در بین فرزندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله ندیده ام - شنیدم که (در مورد این آیه) می فرمود: حسنه ای که خداوند مورد توجه قرار داده (منظور) ولایت ما اهل بیت است و (منظور از) سیّئه عداوت و دشمنی با ما می باشد.

139)- از محمد بن حکیم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود کسی که نیت روزه کند و سپس بر برادر (و یا دوست) خود وارد شود و او درخواست نماید که روزه اش را افطار کند باید بپذیرد و (مستحب است که) روزه خود را بخورد و با این کار (میزبان) خود را شادمان کرده و (ثواب آن) به تعداد ده روز روزه افزایش می یابد؛ و این همان فرمایش خدای عزّ و جلّ است که فرمود: «کسی که حسنه ای انجام دهد، ده برابر آن پاداش خواهد داشت و کسی که حسنه ای انجام دهد مجازات نمی شود، مگر به همان مقدار».

140)- از زراره روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی سه خصلت و فضیلت برای ذریّه حضرت آدم علیه السلام قرار داد:

اول این که هر کسی از آن ها تصمیم به انجام حسنه و عمل نیکی گرفت و آن را انجام نداد به خاطر همین تصمیم یک حسنه برای او نوشته می شود ولی اگر تصمیم گرفت و عمل نیک را انجام دهد برایش ده برابر نوشته می شود.

دوم این که هر کسی که تصمیم به معصیت بگیرد چیزی بر او نوشته نمی شود ولی اگر آن معصیت و خلاف را مرتکب ،شود یک گناه برای او ثبت می شود.

سوم این که (قبول نمودن) توبه را برای او قرار داده است، البته تا قبل از آن که جانش به گلویش برسد پس ابلیس (در چنین موقعیتی در مورد ذریّه حضرت آدم علیه السلام اظهار داشت: خدایا! تو برای بنی آدم سه خصلت و سه امتیاز قرار داده ای برای من نیز همانند آن را مقرر گردان خداوند فرمود برای تو هم قرار دادم اول آن که هر تعدادی که از نسل و ذریّه آدم به دنیا ،آید برای تو هم به ما تعادا به دنیا خواهد آمد. دوم آن که برای تو نیرو و توان نفوذ (در قوای غرائز او) قرار دادم همانند خونی که در تمامی رگ های انسان نفوذ و جریان دارد. سوم آن که سینه ، (قلب قوای اندیشه و تخیّلات) فرزندان آدم را لانه و آشیانه تو قرار دادم (اگر خودشان میل و رغبت بر معصیت داشته باشند) - شیطان گفت: خداوندا! همین ها برای من بس است.

ص: 111

1223 / [141] - عن زرارة، عنه علیه السلام: ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ﴾ ، قال :

مَنْ ذَکَرَهُمَا فَلَعَنَهُمَا کُلِّ غَدَاهٍ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ سَبْعِینَ حَسَنَهً، وَ مَحَا عَنْهُ عَشْرَ سَیِّئَاتٍ، وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرَ دَرَجَاتٍ. (1)

1224 / [142] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

صِیَامُ شَهْرِ اَلصَّبْرِ وَ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ یُذْهِبُ بَلاَبِلَ اَلصُّدُورِ وَ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ صَوْمُ اَلدَّهْرِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها ﴾ (2)

1225 / [143] - عليّ بن الحسن قال :

وَجَدْتُ فِی کِتَابِ إِسْحَاقَ بْنِ عُمَرَ - أَوْ فِی کِتَابِ أَبِی وَ مَا أَدْرِی - سَمِعَهُ عَنِ اِبْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

یَا یَسَارُ! تَدْرِی مَا صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ؟

قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَدْرِی قَالَ الهانی إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حِینَ قُبِضَ أَوَّلُ خَمِیسٍ مِنْ أَوَّلِ اَلشَّهْرِ وَ أَرْبِعَاءُ فِی أَوْسَطِهِ وَ خَمِیسٌ فِی آخِرِهِ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾ هُوَ اَلدَّهْرَ صَائِمٌ لاَ یُفْطِرُ ثُمَّ قَالَ مَا أَغْبَطَ عِنْدِیَ اَلصَّائِمَ یَظَلُّ فِی طَاعَهِ اَللَّهِ وَ یُمْسِی یَشْتَهِی اَلطَّعَامَ وَ اَلشَّرَابَ إِنَّ اَلصَّوْمَ نَاصِرٌ لِلْجَسَدِ حَافِظٌ وَ رَاعٍ لَهُ . (3)

قوله تعالى : ﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ (161)

ص: 112


1- عنه بحار الأنوار: 160/30 ح 91 ، والبرهان في تفسير القرآن : 127/3 ح 15
2- عنه بحار الأنوار: 100/97 ذيل ح 24 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 127/3 ح 16 . و تقدّم نحوه في الحديث 135 عن الحسين بن سعيد.
3- عنه بحار الأنوار: 103/97 ح 38، والبرهان في تفسير القرآن : 127/3 ح 17 ، فيه: محمّد بن ،الحسين، بدل عليّ بن الحسن.

141)- از زراره روایت کرده است که گفت:

أن حضرت (امام صادق) علیه السلام (یا در رابطه با) «کسی که حسنه ای انجام دهد. ده برابر آن پاداش خواهد داشت»، فرمود: کسی که آن دو نفر را در صبحگاهان هر روز یادآوری کند و بر آن ها لعنت فرستد، خداوند برایش هفتاد حسنه ثبت نماید و ده خط از خطاهایت را محو و نابود می گرداند و ده درجه درجانش می افزاید.

142)- از عبد الله حلبی روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: امیر المؤمنين الله فرموده است: روزه ماه رمضان و روزه سه روز در هر ماه وسوسه میه ها دل شوره ها و اضطراب های درونی را از بین می برد به راستی که روزه به روز در هر ماه برابر روزه دهر (دوران سال یا عمر) است؛ زیرا خدای عزّ و جلّ می فرماید: «کسی که حسنه ای انجام دهد ده برابر آن پاداش خواهد داشت»

143)- از علی بن الحسن روایت کرده است که گفت:

در کتاب اسحاق بن عمر (و یا) در کتاب پدرم - ولی من نمی دانم - یافته ام که ابن یسار به نقل از پدرش گفته است: امام صادق علیه السلام فرمود: ای یسار! آب میدانی منظور از سه (روز) روزه چیست؟ عرضه داشتم: فدایت گردم! نمی دانم.

فرمود: بر رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگامی که [حادثه ناگوار] وارد شد و رحلت نمود (آن سه روز برای روزه گرفتن عبارتند از): روز پنج شبه از اول هر ماه و چهارشنبه وسط هر ماه و پنج شنبه آخر هر ماه است که همان فرمایش خداوند می باشد: «کسی که حسنه ای انجام دهد. ده برابر آن پاداش خواهد داشت» چنین فردی همانند کسی است که تمام سال (و یا تمام عمر خویش ) را روزه گرفته باشد.

سپس فرمود: چقدر حسرت می خورم به شخصی که نزد من روزه بگیرد و در سایه (رحمت) خداوند مشغول اطلاعت او باشد و روز را سپری کند، در حالتی که اشتهای خوراک و نوشیدنی دارد! به راستی روزه یار و نگهبان بدن است و آن را (از آفات و بلیّات) حافظ و نگهبان خواهد بود.

فرمايش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: پروردگاره مرا به راه راست هدایت کرده آینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا) آیین ابراهیم که او از آیین های خرافی روی برگرداند و از مشرکان نبود. (161)

ص: 113

1226 / [144] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام:

ما أبقَتِ الحنیفیّهُ شیئاً، حتّی أنّ مِنها قَصَّ الأظفارِ ، وأخْذَ الشارِبِ ، والخِتانَ. (1)

1227 / [145]- عن جابر الجعفي، عن محمد بن على علیه السلام، قال :

مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ یَدِینُ بِدِینِ إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) غَیْرُنَا وَ شِیعَتِنَا (2)

1228 / [146]- عَنْ طَلْحَهَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

إنّ اللّهَ عز و جل بَعَثَ خَلِیلَهُ بالحَنِیفِیَّهِ و أمَرَهُ بأخذِ الشارِبِ ، وقَصِّ الأظفارِ ، و نَتْفِ الإبطِ ، وحَلْقِ العانَهِ ، والخِتانِ (3)

1229 / [147] - عن عمر [عمران] بن أبي ميثم قال :

سمعت الحسين بن على - صلوات الله عليما - يقول : أَحَدٌ عَلَی مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام إِلَّا نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْهَا بِرَاءٌ. (4)

قوله تعالى: ﴿وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (165)

1230 / [148]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لاَ نَقُولُ دَرَجَهً وَاحِدَهً إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿دَرَجَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ﴾ إِنَّمَا تَفَاضَلَ اَلْقَوْمُ بِالْأَعْمَالِ (5)

ص: 114


1- عنه بحار الأنوار : 33/67 و 68/76 ح 5، و وسائل الشيعة : 437/21 ح 27521، والبرهان ، في تفسير القرآن : 129/3 ح ،4، و نور الثقلين: 786/1 ح 377
2- عنه بحار الأنوار: 33/67، و 85/68 ح 5 ، و 174/69 ح 25، والبرهان في تفسير القرآن : 129/3 ح 5، و نور الثقلين : 786/1 ح 378
3- عنه وسائل الشيعة : 437/21 ح 27522، والبرهان في تفسير القرآن : 129/3 ح 6، و نور الثقلين : 786/1 ح 379
4- عنه بحار الأنوار: 33/67 فيه : عن السجاد علیه السلام، و 85/68 ح 6 ، والبرهان في تفسير القرآن : 129/3 ح 7 ، و نور الثقلين : 786/1ح 380 و 92/3 262.
5- عنه بحار الأنوار: 172/69 ح 15 ، والبرهان في تفسير القرآن : 129/3 ح 7 و 165 ح 12 ، و نور الثقلين : 786/1ح 380 و 92/3 262.

144)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر عليه السلام فرمود: آئین حنفیه چیزی را فروگزار نکرده است، تا جایی که گرفتن ناخن و کوتاه کردن سیل و ختنه کردن اشخاص در آن وجود دارد.

145)- از جابر جمعی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: فردی از این امت بر دین و آئین حضرت ابراهیم علیه السلام نیست مگر ما (اهل بیت رسالت) و شیعیان ما.

146- از طلحة بن زید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: همانا خدای عزّوجلّ خلیل خود (حضرت ابراهیم علیه السلام) را به حنفیه مبعوث نمود و خداوند او را به کوتاه کردن موی سبیل و گرفتن ناخن و موهای زیر بغل و خانه (اطراف عورت) و ختنه کردن، دستور داد.

147)- از عمر بن ابی میثم روایت کرده است که گفت:

از امام حسین علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی از این امّت بر دین و آئین حضرت ابراهیم علیه السلام نیست مگر ما (اهل بیت رسالت) و شیعیان ما دیگر مردم از آن بیزار و با آن بیگانه هستند.

فرمایش خداوند متعال: و او همان کسی است که شما را جانشینان (و نمایندگان) خود در زمین قرار داد و درجات بعضی از شما را از بعضی دیگر بالاتر نمود. تا شما را به وسیله آن چه که در اختیارتان قرار داده است بیازماید. به درستی که پروردگار تو (در مجازات افراد نادرست) سريع العقاب و (نسبت به خوبان) آمرزنده مهربان است. (165)

148)- از از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: نمی گوییم که همه یک مقام و یک درجه دارند؛ زیرا که خداوند می فرماید: درجات بعضی از آن ها از بعضی دیگر بالاتر و عالی تر است؛ و تفاوت درجات مردمان (تنها و تنها) به سبب اعمالشان خواهد بود.

ص: 115

ص: 116

سورة المباركة الأعراف

[7]

ص: 117

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

فضل سورة الأعراف و بعض خواصّها

1231 / [1] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «اَلْأَعْرَافِ» فِی کُلِّ شَهْرٍ کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ مِنَ اَلَّذِینَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ، فَإِنْ قَرَأَهَا فِی کُلِّ جُمُعَهٍ کَانَ مِمَّنْ لاَ یُحَاسَبُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ.

ثم قال أبو عبد الله علیه السلام:

أَمَا إِنَّ فِیهَا آیاً مُحْکَمَهً، فَلاَ تَدَعُوا قِرَاءَتَهَا وَ تِلاَوَتَهَا وَ اَلْقِیَامَ بِهَا، فَإِنَّهَا تَشْهَدُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ لِمَنْ قَرَأَهَا عِنْدَ رَبِّهِ. (1)

ص: 118


1- عنه بحار الأنوار: 276/92 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 132/3 ح 2، و مستدرك الوسائل : 103/6 ح 6539 ثواب الأعمال : 134 فيه القطعة الأولى، عنه البحار : 276/92 ح 1 أورده بتمامه

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام: فرمود: هر کس که سوره «اعراف» را در هر ماه بخواند، روز قیامت در زمره کسانی خواهد بود که هیچ گونه ترسی ندارند و اندوهگین نمی باشند. پس اگر آن را در هر جمعه بخواند از کسانی خواهد بود که روز قیامت مورد محاسبه قرار نمی گیرند.

سپس امام صادق علیه السلام: فرمود بدانید که در این سوره آیه هایی از محکمات است پس تلاوت و تدبّر در آن و مواظبت (از احکام و معارف) آن را ترک نکنید؛ زیرا این سوره در روز قیامت برای هر کسی که آن را قرائت کرده باشد در پیشگاه پروردگار شهادت و گواهی می دهد.

ص: 119

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى : ﴿المَصَ﴾ (1)

1232 / [2] - عن أبي جمعة، رحمة بن صدقة ، قال :

أَتَی رَجُلٌ مِنْ بَنِی أُمَیَّهَ - وَ کَانَ زِنْدِیقاً - جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، فَقَالَ لَهُ: قَوْلُ اَللَّهِ فِی کِتَابِهِ: ﴿المَصَ ﴾ أَیَّ شَیْءٍ أَرَادَ بِهَذَا؟، وَ أَیُّ شَیْءٍ فِیهِ مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ، وَ أَیُّ شَیْءٍ فِی ذَا مِمَّا یَنْتَفِعُ بِهِ اَلنَّاسُ؟

قَالَ: فَأَغَاظَ ذَلِکَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) ، فَقَالَ: أَمْسِکْ وَیْحَکَ: اَلْأَلْفُ وَاحِدٌ، وَ اَللاَّمُ ثَلاَثُونَ، وَ اَلْمِیمُ أَرْبَعُونَ، وَ اَلصَّادُ تِسْعُونَ، کَمْ مَعَکَ؟؟

فَقَالَ اَلرَّجُلُ: مِائَهٌ وَ إِحْدَی وَ سِتُّونَ. فَقَالَ لَهُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) : إِذَا اِنْقَضَتْ سَنَهُ إِحْدَی وَ سِتِّینَ وَ مِائَهٍ اِنْقَضَی مُلْکُ أَصْحَابِکَ (1) قَالَ: فَنَظَرْنَا، فَلَمَّا اِنْقَضَتْ إِحْدَی وَ سِتُّونَ وَ مِائَهٌ یَوْمَ عَاشُورَاءَ دَخَلَ اَلْمُسَوِّدَهُ (2) اَلْکُوفَهَ ، وَ ذَهَبَ مُلْکُهُمْ (3)

ص: 120


1- إنّ انقضاء ملك بني أميّة على ما هو المشهور في التاريخ، كان سنة 132 من الهجرة و كان في سنة 161 من الهجرة، و قد استظهره العلّامة المجلسي على محاسبة ترتيب الأبجد، و ذكر وجوهاً أخرى عند ذكر الحديث، فراجع البحار : 164/10، و أيضاً أورد الوجوه مع بیان آخر في هامش تفسير العيّاشي : 3/2 رقم الهامش 5 ، و قال : إنّ الآراء والأقوال في هذا يبلغ ثلاثين قولاً، ذكرها الرازي في تفسيره عند قوله تعالى : ﴿ألم * ذلِک الْكِتابُ لا رَیبَ فِیهِ﴾، ولعلّ أقربها إلى الصواب كما يستفاد من بعض الأخبار التي وردت عن طريق الفريقين، هو أنّ هذه الحروف رموز و أسرار بين الله تعالى و رسوله و رسوله صلی الله علیه و آله و أهل بيته علیهم السلام من ذرّيته الذين هم الراسخوان في العلم، كما قال الله تعالى : (و أخر متشابهات - إلى قوله : - و ما يعلم تأويله إلا الله والراسخون في العلم وأيضاً قد روي عن أمير المؤمنين علیه السلام أنّه قال : لكلّ كتاب صفوة وصفوة هذا الكتاب حرف التهجّي. فراجع البحار أو هامش تفسير العيّاشي، تحقيق السيّد هاشم الرسولي المحلّاتي ، المطبوع بمكتبة العلمية الإسلامية .
2- المسوّدة : العباسيّون؛ لأنّهم اتّخذوا السواد شعاراً .
3- عنه بحار الأنوار: 377/92 ذيل ح 7 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 135/3 ح 5 معاني الأخبار: 28 ح 5 بتفاوت يسير عنه البحار : 376/92 ح 7 .

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال: الف لام میم صاد. (1)

2)- از ابو جمعه - رحمت بن صدقه - روایت کرده است که گفت:

مردی از طایفه بنی امیّه - که تظاهر به اسلام می کرد و در باطن زندیق و بی دین بود - خدمت امام صادق علیه السلام رسید و عرضه داشت:

خداوند که در قرآن فرموده است «المص» از آن چه معنا و منظوری را داشته است؟ و چه حکمی از حلال و حرام و یا مطلب دیگری در آن است که مردم از آن سودمند گردند؟

راوی گفت: پس امام صادق علیه السلام از این سخن بر آشفت و با لحن پرخاشگرانه ای فرمود: بیش از این حرف نزن وای بر تو! (چرا نمی دانی که) «الف»، (عدد) یک و «لام»، عدد سی و «میم»، عدد چهل و «صاد»، عدد نود می باشند به نظر تو جمع آن ها چند می شود؟

آن مرد گفت: صد و شصت و یک می شود.

حضرت فرمود: (آماده باشید که چون) سال صد و شصت و یک سر آید حکومت اصحاب تو هم به پایان خواهد رسید.

راوی گوید: ما انتظار می کشیدیم پس همین که روز عاشورای سال 161 به پایان رسید سیاه پوشان وارد کوفه شدند و به حکومت آنان خاتمه دادند.

ص: 121

1233 /[3] - خيثمة الجعفي، عن أبي لبيد المخزومي ، قال :

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : یَا أَبَا لَبِیدٍ إِنَّهُ یَمْلِکُ مِنْ وُلْدِ عَبَّاسٍ اِثْنَا عَشْرَهَ، یُقْتَلُ بَعْدَ اَلثَّامِنِ مِنْهُمْ أَرْبَعَهٌ، یُصِیبُ أَحَدَهُمُ اَلذُّبَحَهُ فَتَذْبَحُهُ، هُمْ فِئَهٌ، قَصِیرَهٌ أَعْمَارُهُمْ قَلِیلَهٌ مُدَّتُهُمْ، خَبِیثَهٌ سِیرَتُهُمْ مِنْهُمُ اَلْفُوَیْسِقُ اَلْمُلَقَّبُ بِالْهَادِی ، وَ اَلنَّاطِقِ وَ اَلْغَاوِی ، یَا أَبَا لَبِیدٍ إِنَّ فِی حُرُوفِ اَلْقُرْآنِ اَلْمُقَطَّعَهِ لَعِلْماً جَمّاً، إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ ﴿اَلَم * ذلِکَ اَلْکِتابُ﴾ (1) فَقَامَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّی ظَهَرَ نُورُهُ وَ ثَبَتَتْ کَلِمَتُهُ وَ وُلِدَ یَوْمَ وُلِدَ وَ قَدْ مَضَی مِنَ اَلْأَلْفِ اَلسَّابِعِ مِأَهُ سَنَهٍ وَ ثَلَثُ سِنِینَ ثُمَّ قَالَ، وَ تِبْیَانُهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فِی اَلْحُرُوفِ اَلْمُقَطَّعَهِ، إِذَا عَدَدْتَهَا مِنْ غَیْرِ تَکْرَارٍ، وَ لَیْسَ مِنْ حُرُوفٍ مُقَطَّعَهٍ حَرْفٌ یَنْقَضِی أَیَّامٌ [الأیام] إِلاَّ قَامَ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ عِنْدَ اِنْقِضَائِهِ.

ثُمَّ قَالَ اَلْأَلِفُ وَاحِدٌ، وَ اَللاَّمُ ثَلَثُونَ، وَ اَلْمِیمُ أَرْبَعُونَ وَ اَلصَّادُ تِسْعُونَ فَذَلِکَ مِأَهٌ وَ إِحْدَی وَ سِتُّونَ، ثُمَّ کَانَ بَدْوُ خُرُوجِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ،﴿ اَلَم * اَللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ﴾ (2) فَلَمَّا بَلَغَتْ مُدَّتُهُ قَامَ قَائِمُ وُلْدِ اَلْعَبَّاسِ عِنْدَ ﴿اَلَمَصَ﴾ وَ یَقُومُ قَائِمُنَا عِنْدَ اِنْقِضَائِهَا بِ اَلَرَ، فَافْهَمْ ذَلِکَ وَ عُهُ وَ اُکْتُمْهُ. (3)

قوله تعالى : ﴿اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ ۗ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ﴾ (3)

ص: 122


1- سورة البقرة : 1/2 - 2.
2- سورة آل عمران : 1/3 - 2.
3- عنه بحار الأنوار: 383/92 ح 23، والبرهان في تفسير القرآن : 135/3 ح 6، و نور الثقلين: 309/1 ح 3 و 2/2 ح 5

3)- از خَيثمه جُعفی به نقل از ابو لُبید مخزومی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا لبید! دوازده تن از اولاد عباس به سلطنت و حکومت می رسند چهار نفر آن ها بعد از هشتمین آنان کشته می شوند یکی از آن ها با گلو درد جان می دهد عمر آن ها کوتاه و مدت دولتشان قلیل خواهد بود دارای روش و سیره ای پلید می باشند یکی از آن ها فاسق کوچکی است که لقب هادی ناطق و غاوی دارد.

ای ابا لبید! در حروف مقطعه ،قرآن علم سرشاری است هنگامی که خداوند ﴿الم * ذَلِكَ الْكِتَابُ﴾ را نازل نمود حضرت محمد صلی الله علیه و آله قیام کرد تا آن جا که نور وجودش آشکار گشت و سخنان او در دل های مردم جای گرفت هنگام ولادت او 7103 (هفت هزار و صد و سه) سال از آغاز خلقت آدم ابو البشر علیه السلام گذشته بود.

سپس فرمود: ای ابا لبید بیان این حروف مقطعه در قرآن وقتی آن را بدون تکرار حساب کنی هیچ یک از این حروف نمی گذرد، مگر این که یکی از بنی هاشم در موقع گذشتن ،آن قیام می کند.

سپس فرمود: «الف»، یک و «ل» سی و «م»، چهل و «ص» - در «المص» - نود است که جمع آن ها صد و شصت و یک می باشد که بعد از آن ابتدای قیام امام حسین علیه السلام «الف لام میم * خدایی نیست مگر همان خدای یکتا» خواهد ،بود وقتی مدت او به سر رسید قائم بنی عباس قیام می کند و چون او در پایان «المص» بگذرد، قائم ما (اهل بیت رسالت) در «الر» قیام می کند (1)؛ پس آن ها را بفهم و در خاطر بسپار و از دشمنان پوشیده بدار.

فرمایش خداوند متعال: آن چه را که از جانب پروردگارتان برایتان نازل شده ،است پیروی کنید و جز او از خدایان دیگر متابعت نکنید شما چه اندک متذکر می شوید و پند می پذیرید. (3)

ص: 123


1- آن چه از این روایت و دیگر اخبار مشابه نسبت به اسرار پنهان و مخفی می باشد! به نظر می رسد این است که فرموده اند حروف مقطّعه اوائل سوره های ،قرآن اشاره به ظهور دولت گروهی از پیروان باطل و ظاهر شدن دولت گروهی از اهل حق می.باشد .مترجم

1234 / [4] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی خُطْبَتِهِ: قَالَ اَللَّهُ : ﴿أتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ قَلِيلاً ما تَذَكَّرُونَ﴾، فَفِی اِتِّبَاعِ مَا جَاءَکُمْ مِنَ اَللَّهِ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ، وَ فِی تَرْکِهِ اَلْخَطَأُ اَلْمُبِینُ. (1)

قوله تعالى : قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﴿12﴾

1235 / [5] - عن داود بن فرقد، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ کَانُوا یَحْسَبُونَ أَنَّ إِبْلِیسَ مِنْهُمْ، وَ کَانَ فِی عِلْمِ اَللَّهِ أَنَّهُ لَیْسَ مِنْهُمْ، فَاسْتَخْرَجَ اَللَّهُ مَا فِی نَفْسِهِ بِالْحَمِیَّهِ، فَقَالَ: ﴿خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ﴾. (2)

قوله تعالى : ﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ (16) ثُمَّ لَأَتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَنِهِمْ وَ عَن شَمَائلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَكِرِينَ﴾ (17)

1236 / [6] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

اَلصِّرَاطُ اَلَّذِی قَالَ إِبْلِیسُ : ﴿لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ طَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَأَتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ ﴾- الآية - و هو على علیه السلام. (3)

ص: 124


1- عنه بحار الأنوار: 103/23 ح ،9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 136/3 ح 1 و نور الثقلين 4/2 ح 8
2- عنه بحار الأنوار: 220/63 ح 59 ، والبرهان في تفسير القرآن : 138/3 ح 4
3- عنه بحار الأنوار: 220/63 ح 60 ، والبرهان في تفسير القرآن : 139/3 ح 3.

4)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام در ضمن خطبه ای فرمود: خداوند متعال فرموده است: «از آن چه که از جانب پروردگارتان برای شما نازل شده پیروی کنید و از خدایان دیگر متابعت ننمایید شما چه کم موعظه می پذیرید»، پس در متابعت و پیروی از آن چه خداوند فرستاده است، سعادت عظیم خواهد بود و در ترک آن خطای آشکار (و هلاکت) می باشد.

فرمایش خداوند متعال: (خداوند به ابلیس) فرمود: وقتی تو را به سجده فرمان دادم چه چیز تو را از آن بازداشت؟ گفت من از او ،بهترم مرا از آتش آفریده ای و او را از گل آفریده ای. (12)

5- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: فرشته ها پنداشته بودند که ابلیس از آن ها است خداوند می دانست که او از آن ها ،نیست پس این راز را به وسیله تکبّر و غیرت او فاش کرد که گفت: «مرا از آتش آفریده ای و او را از گل آفریدی».

فرمایش خداوند متعال: (ابلیس) گفت: حال که مرا ناامید ساختی من هم ایشان (بندگانت) را از راه راست ،تو منحرف می کنم (16) سپس از پیش رو و از پشت سر و از سمت راست و چپ بر آن ها می تازم و بیشترین ایشان را شکرگزار نخواهی یافت. (17)

6)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: صراط و مسیری که ابلیس گفت: «هر آینه سر راه مستقیم تو برای ایشان می نشینم * سپس از جلوی رویشان وارد می شوم» و (منظور صراط) امام علی علیه السلام است.

ص: 125

1237 [7] - عن زرارة ، قال :

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللّه عَزَّ وَجَلَّ: ﴿لأََقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ طَکَ الْمُسْتَقِیمَ﴾. -إلى - ﴿أَکْثَرَهُمْ شَکِرِینَ﴾؟

قالَ: یا زُرارَةُ اِنَّما صَمَدَ لَکَ وَ لأَصحابِکَ و أمَّا الآخَرُونَ فَقَد فَرَغَ مِنهُم. (1)

1238/ [8]- عن موسى بن محمد بن على علیهما السلام، عن أخيه أبى الحسن الثالث علیه السلام، قال :

الشَّجَرَةُ الَّتِی نَهَی اللَّهُ عَنْهَا آدَمَ وَ زَوْجَتَهُ أَنْ یَأْكُلَا مِنْهَا شَجَرَةُ الْحَسَدِ، عَهِدَ إِلَیْهِمَا أَنْ لَا یَنْظُرَا إِلَی مَنْ فَضَّلَ اللَّهُ عَلَی خَلَائِقِهِ بِعَیْنِ الْحَسَدِ فَنَسِیَ وَ نَظَرَ بِعَیْنِ الْحَسَدِ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً. (2)

قوله تعالى : ﴿فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَ قَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ﴾ (20)

1239/ [196] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ کَیْفَ أَخَذَ اَللَّهُ آدَمَ علیه السلام بِالنِّسْیَانِ؟

فَقَالَ: إِنَّهُ لَمْ یَنْسَ وَ کَیْفَ یَنْسَی وَ هُوَ یَذْکُرُهُ وَ یَقُولُ لَهُ إِبْلِیسُ ﴿ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ اَلشَّجَرَهِ إِلاّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ اَلْخالِدِینَ﴾ (3)

ص: 126


1- عنه بحار الأنوار: 253/63 ذير ح: 253/63 ذيل ح 116 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 139/3 ح 4 المحاسن: 171 ح 138 تفاوت يسير، عنه البحار : 252/63 ح 116 و 68 /94 ح 116 و نحوه الکافی : 145/8 ح 118
2- عنه بحار الأنوار 187/11 ، ح 42، والبرهان في تفسير القرآن: 138/3 ح 4، و نور الثقلين:402/3 ح 156
3- عنه بحار الأنوار: 187/11 ح 43 والبرهان في تفسير القران 142/3ح، و نور الثقلین: 14/2 ح 38، 402/3 ح 157

7)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «هر آینه سر راه مستقیم تو برای ایشان می نشینم - تا - بیشترین آن ها را شکرگزار «نمی یابی»، سؤال کردم؟

فرمود: ای زراره! همانا شیطان قصد تو و یاران تو را دارد و از کار دیگران فارغ شده و آسوده است.

8)- از موسی بن محمد بن علی علیهما السلام (موسی مُبرقَع)، به نقل از برادرش حضرت ابو الحسن سوم، امام هادی علیه السلام روایت کرده است، که فرمود:

درختی که خداوند حضرت آدم علیه السلام و همسرش را از خوردن آن نهی کرده ،بود درخت رشک و حسادت بود که از آنان عهد و پیمان گرفت تا به کسانی که خداوند آن ها را فضیلت بخشیده همچنین به دیگر ،افراد به چشم حسادت نگاه نکنند، ولی خداوند تصمیم استواری برای آدم یافت نکرد.

فرمایش خداوند متعال: پس شیطان آن دو را وسوسه ،کرد تا شرمگاهشان را که از آن ها پوشیده بود در نظرشان آشکار کند و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت منع کرد تا مباد از فرشتگان یا جاویدانان باشید. (20)

9)- از جمیل بن دَرّاج به نقل از بعضی اصحاب روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام سؤال کردم که چگونه خداوند آدم علیه السلام را به نسیان و فراموشی مورد مؤاخذه قرار داد؟

فرمود: او فراموش نکرد چگونه ممکن است که فراموش کند و حال آن که خداوند متعال یادآوری کننده اوست؟! و ابلیس به او گوید: «پروردگارتان شما را از این درخت منع نکرده تا مبادا از فرشتگان و یا از افراد جاوید قرار گیرید».

ص: 127

1240 / [10] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، رَفَعَهُ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

أَنَّ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ یَجْمَعَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَبِیهِ آدَمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) حَیْثُ عُرِجَ إِلَی اَلسَّمَاءِ فِی أَمْرِ اَلصَّلاَهِ فَفَعَلَ، فَقَالَ لَهُ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : یَا آدَمُ ، أَنْتَ اَلَّذِی خَلَقَکَ اَللَّهُ بِیَدِهِ، وَ نَفَخَ فِیکَ مِنْ رُوحِهِ، وَ أَسْجَدَ لَکَ مَلاَئِکَتَهُ، وَ أَبَاحَ لَکَ جَنَّتَهُ ، وَ أَسْکَنَکَ جِوَارَهُ، وَ کَلَّمَکَ قُبُلاً، ثُمَّ نَهَاکَ عَنْ شَجَرَهٍ وَاحِدَهٍ، فَلَمْ تَصْبِرْ عَنْهَا حَتَّی أُهْبِطْتَ إِلَی اَلْأَرْضِ بِسَبَبِهَا، فَلَمْ تَسْتَطِعْ أَنْ تَضْبِطَ نَفْسَکَ عَنْهَا، حَتَّی أَغْرَاکَ إِبْلِیسُ فَأَطَعْتَهُ، فَأَنْتَ اَلَّذِی أَخْرَجْتَنَا مِنَ اَلْجَنَّهِ بِمَعْصِیَتِکَ. فَقَالَ لَهُ آدَمُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : اِرْفَقْ بِأَبِیکَ - أَیْ بُنَیَّ - مِحْنَهَ مَا لَقِیَ مِنْ أَمْرِ هَذِهِ اَلشَّجَرَهِ، یَا بُنَیَّ إِنَّ عَدُوِّی أَتَانِی مِنْ وَجْهِ اَلْمَکْرِ وَ اَلْخَدِیعَهِ، فَحَلَفَ لِی بِاللَّهِ أَنَّهُ فِی مَشُورَتِهِ عَلَیَّ لَمِنَ اَلنَّاصِحِینَ، وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قَالَ لِی مُسْتَنْصِحاً: إِنِّی لِشَأْنِکَ - یَا آدَمُ - لَمَغْمُومٌ، قُلْتُ: وَ کَیْفَ؟

قَالَ: قَدْ کُنْتُ آنَسْتُ بِکَ وَ بِقُرْبِکَ مِنِّی، وَ أَنْتَ تَخْرُجُ مِمَّا أَنْتَ فِیهِ إِلَی مَا سَتَکْرَهُهُ. فَقُلْتُ لَهُ: وَ مَا اَلْحِیلَهُ؟

فَقَالَ: إِنَّ اَلْحِیلَهَ هُوَ ذَا هُوَ مَعَکَ، أَ فَلاَ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَهِ اَلْخُلْدِ وَ مَلِکٍ لاَ یَبْلَی؟ فَکُلاَ مِنْهَا أَنْتَ وَ زَوْجُکَ فَتَصِیرَا مَعِی فِی اَلْجَنَّهِ أَبَداً مِنَ اَلْخَالِدِینَ. وَ حَلَفَ لِی بِاللَّهِ کَاذِباً إِنَّهُ لَمِنَ اَلنَّاصِحِینَ، وَ لَمْ أَظُنَّ - یَا مُوسَی - أَنَّ أَحَداً یَحْلِفُ بِاللَّهِ کَاذِباً، فَوَثِقْتُ بِیَمِینِهِ، فَهَذَا عُذْرِی فَأَخْبِرْنِی یَا بُنَیَّ، هَلْ تَجِدُ فِیمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَی إِلَیْکَ أَنَّ خَطِیئَتِی کَائِنَهٌ مِنْ قَبْلِ أَنْ أُخْلَقَ؟

قَالَ لَهُ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : بِدَهْرٍ طَوِیلٍ. قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : فَحَجَّ آدَمُ مُوسَی قَالَ ذَلِکَ ثَلاَثاً. (1)

ص: 128


1- عنه بحار الأنوار: 188/11 ح 44 ، والبرهان في تفسير القرآن : 142/3 ح 5 و نور الثقلين : 14/2 ح 39 و مستدرك الوسائل : 78/16 ح 19204 قطعة منه، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 44 (الفصل الثالث في أنّ ذنبه كان ترك الأولى). تفسير القمي : 44/1 بإسناده عن ابن أبي عمير، عن ابن مسكان عن أبي عبد الله علیه السلام مختصراً، عنه البحار : 89/5 ح 5 ، و 163/11 ح 6 ، الطرائف : 324/2 الحديث عن ابن عمر قال : حدّثني عمر بن الخطّاب : أنّ رسول الله صلی الله علیه و آله... باختصار

10)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به طور مرفوعه از رسول خدا صلی الله علیه و اله نقل نموده است که فرمود: حضرت موسی علیه السلام از پروردگار خود درخواست نمود تا با پدرش حضرت آدم علیه السلام ملاقات کند پس موقعی که درباره امر نماز به آسمان عروج کرده بود با آدم علیه السلام ملاقات نمود پس به او گفت: ای آدم! تو همان کسی هستی که خداوند تو را به دست (قدرت) خویش آفرید و در تو از روح خود دمید و ملائکه را به سجده تو امر کرد بهشت خود را برای تو مباح گردانید تو را در جوارش ساکن نمود، با تو از قبل سخن گفته بود سپس تو را از آن درخت منع نمود، ولی تو نتوانستی در برابر آن مقاومت کنی تا آن که به زمین هبوط کردی چون نتوانستی نفس خود را حفظ کنی و ابلیس تو را مغرور کرد و تو از او فرمان ،بردی، پس تو همان شخصی هستی که با معصیت ،خود ما را از بهشت بیرون رانده ای.

آدم علیه السلام به او گفت: ای فرزندم! نسبت به پدرت درباره سختی و ناراحتی که او از این درخت داشته است مدارا کن. ای فرزندم! به درستی که دشمن من (ابلیس) با من از در مکر و نیرنگ وارد شد و برای من به خدا سوگند خورد که در خصوص امر به خوردن از ،درخت دلسوز و خیرخواه من می باشد و (با تظاهر به مهربانی و خیر خواهی) به من گفت: ای آدم! من درباره شأن و مقام تو ناراحت و غمگین هستم. گفتم: چطور؟

گفت: من به تو مأنوس شده ام چون مدتی در کنار من بوده ای و تو از این مقامی که داری در حال رفتن به جایی می باشی که آن جا را دوست نخواهی داشت و از آن کراهت داری من به او گفتم چاره این کار چیست؟

گفت: چاره کار به دست خودت می باشد آیا تو را به درخت جاودانگی و موقعیتی که هرگز زایل نمی شود راهنمایی نکنم؟ پس تو و همسرت از آن بخورید تا همیشه در بهشت کنار من به طور جاوید بمانید و او (شیطان) برای من سوگند دروغ به خداوند خورد و ای موسی! من گمان نمی کردم که کسی به نام خدا سوگند دروغ یاد کند، به این خاطر به سوگند او اعتماد کردم و این عذر من در این مورد است؛ ای فرزندم! اکنون تو به من خبر بده در کتابی که خدا برای تو نازل کرده است آیا خوانده ای و یافته ای که خطای من پیش از خلقت و آفرینش من برایم مقدّر شده بوده است؟ حضرت موسی علیه السلام اظهار داشت: بلی سال هایی پیش از خلقت ،تو چنین مقدّر شده بوده است. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آدم این چنین استدلال نمود- و این مطلب را سه بار تکرار نمود-.

ص: 129

1241 / [11] - عن عبد الله بن سنان قال :

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ أَنَا حَاضِرٌ: کَمْ لَبِثَ آدَمُ وَ زَوْجُهُ فِی اَلْجَنَّهِ حَتَّی أَخْرَجَتْهُمَا مِنْهَا خَطِیئَتُهُمَا؟

ففَقَالَ: «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی نَفَخَ فِی آدَمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) رُوحَهُ عِنْدَ زَوَالِ اَلشَّمْسِ مِنْ یَوْمِ اَلْجُمُعَهِ ، ثُمَّ بَرَأَ زَوْجَتَهُ مِنْ أَسْفَلِ أَضْلاَعِهِ، ثُمَّ أَسْجَدَ لَهُ مَلاَئِکَتَهُ وَ أَسْکَنَهُ جَنَّتَهُ مِنْ یَوْمِهِ ذَلِکَ، فَوَ اَللَّهِ مَا اِسْتَقَرَّ فِیهَا إِلاَّ سِتَّ سَاعَاتٍ فِی یَوْمِهِ ذَلِکَ حَتَّی عَصَی اَللَّهَ، فَأَخْرَجَهُمَا اَللَّهُ مِنْهَا بَعْدَ غُرُوبِ اَلشَّمْسِ، وَ مَا بَاتَا فِیهَا وَ صُیِّرَا بِفِنَاءِ اَلْجَنَّهِ حَتَّی أَصْبَحَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَ نَادَاهُمَا رَبُّهُمَا: أَ لَمْ أَنْهَکُمَا عَنْ تِلْکُمَا اَلشَّجَرَهَ؟! فَاسْتَحْیَا آدَمُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنْ رَبِّهِ وَ خَضَعَ وَ قَالَ: رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَ اِعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا، فَاغْفِرْ لَنَا. قَالَ اَللَّهُ لَهُمَا: اِهْبِطَا مِنْ سَمَاوَاتِی. إِلَی اَلْأَرْضِ، فَإِنَّهُ لاَ یُجَاوِرُنِی فِی جَنَّتِی عَاصٍ، وَ لاَ فِی سَمَاوَاتِی

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : إِنَّ آدَمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) لَمَّا أَکَلَ مِنَ اَلشَّجَرَهِ ذَکَرَ أَنَّهُ نَهَاهُ اَللَّهُ عَنْهَا فَنَدِمَ، فَذَهَبَ لِیَتَنَحَّی مِنَ اَلشَّجَرَهِ، فَأَخَذَتِ اَلشَّجَرَهُ بِرَأْسِهِ فَجَرَّتْهُ إِلَیْهَا وَ قَالَتْ لَهُ: أَ فَلاَ کَانَ فِرَارُکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْکُلَ مِنِّی؟ (1)

قوله تعالى : ﴿فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ ۚ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ ۖ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾ (22)

ص: 130


1- عنه بحار الأنوار : 188/11 ح 45، والبرهان في تفسير القرآن : 143/3 ح 6، و نور الثقلين : 14/2ح ،40 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 45 (الفصل الثالث في أنّ ذنبه كان ترك الأولى).

11)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردند - و من نیز حضور داشتم - آدم علیه السلام و همسرش حوا چه مدّتی در بهشت بودند تا وقتی که خداوند آنان را - به خاطر خطایشان (از بهشت) - اخراج نمود؟

فرمود: خداوند تبارک و تعالی هنگام زوال خورشید (در ظهر) روز جمعه از روح خود در آدم دمید سپس حوا را از باقی مانده گل (و سرشت) او آفرید سپس فرشته ها را دستور داد تا در برابر او سجده نمایند و او را از همان روز در بهشت ساکن گردانید پس به خدا سوگند که آدم بیش از شش ساعت در آن روز، در بهشت اقامت نداشت پس امر الهی را عصیان و مخالفت کرد و خداوند آن ها را بعد از غروب آفتاب از بهشت بیرون نمود و نتوانستند در بهشت حتی یک شب را به روز رسانند و چون به واسطه انجام آن خطابه فنای در بهشت رسیدند عورت آنان- که بر آنان پوشیده شده بود- برای ایشان آشکار شد و پروردگارشان آنان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: آیا شما را از این درخت نهی نکردم؟

پس آدم از پروردگار خود حیا نمود و به خضوع افتاد و گفت: پروردگارا! ما به خودمان ستم کردیم و اکنون به گناهان خود اعتراف می کنیم پس ما را بیامرز.

خداوند به آنان فرمود: از آسمان های من به سوی زمین فرود آیید و هبوط نمایید چون در جوار من و در آسمان های من هیچ معصیت کاری وجود نخواهد داشت.

سپس در پایان امام صادق علیه السلام فرمود: همانا آدم علیه السلام وقتی از آن درخت ،خورد به یادش افتاد که خداوند او را نهی کرده بود و پشیمان شد و خواست تا از درخت دوری گزیند اما درخت سر او را گرفته و به سوی خود کشید و به او گفت پس آیا (سزاوار نبود) قبل از این که از میوه من بخوری، تفکّر نمایی؟

فرمایش خداوند متعال: پس آن دو را بفریفت پس چون از آن درخت تناول کردند شرمگاهشان آشکار شد و به پوشاندن خویش به وسیله برگ های بهشت پرداختند و پروردگارشان ندا داد آیا شما را از آن درخت منع نکرده بودم و نگفته بودم که شیطان دشمن آشکار شما است؟ (22)

ص: 131

1242 / [12]- عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی :

﴿بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا﴾ قال :

کَانَتْ سَوْآتُهُمَا لاَ تَبْدُو لَهُمَا فَبَدَتْ، یَعْنِی کَانَتْ مِنْ دَاخِلٍ (1)

قوله تعالى: ﴿يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿27﴾ وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿28﴾ قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ﴾ ﴿29﴾

1234 / [13]- عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) : عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿يَا بَنِي آدَمَ ﴾، قَالاَ: هِیَ عَامَّهٌ (2)

1244 / [14]- ععَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ :

مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بِالسُّوءِ وَ اَلْفَحْشَاءِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَی اَللَّهِ، وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَلْخَیْرَ

ص: 132


1- عنه بحارالأنوار: 189/11 ح 46 والبرهان في تفسير القرآن - 143/3 ح 7 و نور الثقلين: 15/2 ح 41 قصص الأنبیاء علیهم السلام للراوندي: 43 ذیل ح 7 عن هشام بن سالم، عن الصادق علیه السلام بتفاوت یسیر، عنه البحار: 145/11 ح 14، و 179 ح 26
2- عنه بحار الأنوار: 220/63ح 61، و البرهان في تفسیر القرآن: 144/3 ح 1، و نور الثقلین: 15/2 ح 42

12)- أر بعضی از صحاب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «عورت آنان نمایان گشت» فرمود: سوآت و عورات نمایان ،نبود بلکه بنهان و پوشیده بود، (پس با نافرمانی و خوردن از آن درخت) آشکار گردید به این معنا که آن داخل و زیر پوست قرار داشته است.

فرمایش خداوند متعال: ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد هم چنان که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون راند تماس را از تنشان کند با شرمگاهشان را به ایشان بنمایاند به درستی که او و قبله اش از جایی که آن ها را نمی بینید شما را می بینند ما شیاطین را دوستان کسانی قرار دادیم که ایمان نمی آورند (27) و (ای پیامبر!) موقعی که کار زشتی کنند گویند: پدران خود را نیز چنین یافته ایم و خدا ما را بدان فرمان داده است بگو: خدا به زشتکاری فرمان نمی دهد چرا چنین نکاتی را که اطلاعی از آن ندارید به خدا نسبت می دهید؟ (28) (ای پیامبر!) نگو: پروردگار من به عدل فرمان داده است و به هنگام هر نماز روی به جانب او دارید و او را با ایمان خالص بخوانید و هم چنان که شما را آفریده است، باز می گردید. (29)

13)- از زراره از زراره حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «ای فرزندان آدم»، فرمودند: منظور از آن عموم (فرزندان حضرت آدم علیه السلام) می باشد.

14)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که گمان کند خداوند (بندگانش را) به کارهای زشت و فحتنا دستور می دهد نسبت دروغ به خداوند داده است.

ص: 133

وَ اَلشَّرَّ بِغَیْرِ مَشِیَّهٍ مِنْهُ فَقَدْ أَخْرَجَ اَللَّهَ مِنْ سُلْطَانِهِ، وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَلْمَعَاصِیَ عُمِلَتْ بِغَیْرِ قُوَّهِ اَللَّهِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَی اَللَّهِ، وَ مَنْ کَذَبَ عَلَی اَللَّهِ أَدْخَلَهُ اَللَّهُ اَلنَّارَ. (1)

1245 / [15] - عن محمد بن منصور، عن عبد صالح علیه السلام ، قال:

سألته عن قول الله تعالى : ﴿وَإِذَا فَعَلُواْ فَحِشَةً﴾ إلى قوله : ﴿أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴾ ؟

فَقَالَ أَ رَأَیْتَ أَحَداً یَزْعُمُ أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَنَا بِالزِّنَا وَ شُرْبِ اَلْخَمْرِ وَ شَیْءٍ مِنْ هَذِهِ اَلْمَحَارِمِ؟

فَقُلْتُ: لاَ، فَقَالَ: مَا هَذِهِ اَلْفَاحِشَهُ اَلَّتِی تَدَّعُونَ أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَ بِهَا؟

فَقُلْتُ: اَللَّهُ أَعْلَمُ وَ وَلِیُّهُ، فَقَالَ: إِنَّ هَذَا مِنْ أَئِمَّهِ اَلْجَوْرِ، اِدَّعَوْا أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَهُمْ بِالاِیتِمَامِ بِهِمْ، فَرَدَّ اَللَّهُ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ، فَأَخْبَرَنَا أَنَّهُمْ قَدْ قَالُوا عَلَیْهِ اَلْکَذِبَ فَسَمَّی ذَلِکَ مِنْهُمْ فَاحِشَهً. (2)

1246 / [16] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَللَّهَ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَی اَللَّهِ، وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَلْخَیْرَ وَ اَلشَّرَّ إِلَیْهِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَی اَللَّهِ . (3)

ص: 134


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 145/3 ح 3، و مستدرك الوسائل : 92/9 ح 10312 باختصار . الكافي : 158/1 ح 6 بإسناده عن حفص بن قرط عن أبي عبد الله علیه السلام، قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله بتفاوت يسير، و نحوه التوحيد : 359 ح 2، عنه البحار : 51/5 ح 85.
2- عنه بحار الأنوار: 401/31 ح 19 أشار إليه، و البرهان في تفسير القرآن : 145/3 ح 4 و مستدرك الوسائل : 92/9 ح 10313 . بصائر الدرجات: 34 ح 4 (باب - 16 في معرفة أئمّة الهدى) بإسناده عن محمّد بن منصور، قال : سألته علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار : 400/31 ح 18 ، و نحوه الكافي : 373/1 ح 9 ، ، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 175 ( سورة الأعراف)، والغيبة للنعماني : 130 ح 10 بإسناده عن محمّد بن منصور قال: سألته يعني أبا عبد الله علیه السلام، عنه البحار : 189/24 ح 9
3- عنه بحار الأنوار : 161/5 ذيل ح 23 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 145/3 ح 5 المحاسن : 284/1 ح 419 (باب - 44 في خلق الخير والشرّ)، عنه بحار الأنوار : 161/5 ح 23، الكافي : 156/1 ح 2

و کسی که گمان کند خوبی و بدی بدون اراده خداوند انجام می گیرد خداوند را از سلطنت و قدرتش بیرون شمرده است و کسی که گمان کند گناهان بدون قوّت و نیروی خدا (دادی) واقع می شود بر خدا نسبت دروغ داده است و کسی که بر خدا نسبت دروغ دهد خداوند او را در آتش دوزخ وارد گرداند.

15)- از محمّد بن منصور روایت کرده است که گفت:

از آن عبد صالح (امام کاظم) علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «و اگر کار فحشا و زشتی را انجام دهند - تا پایان - آیا آن چه را که نمیدانید به خداوند نسبت می دهید» سؤال کردم؟

فرمود: تاکنون کسی را دیده ای که گمان کند خداوند متعال ما را به زنا و نوشیدن شراب یا چیزی از قبیل این برنامه های حرام دستور داده باشد؟

عرض کردم: نه فرمود: پس این کار زشتی که آنان ادعا می کنند خداوند متعال ایشان را به آن دستور داده چیست؟

عرض کردم: خداوند و ولیّ او بهتر می دانند.

فرمود: به راستی این عمل زشت در مورد سرکردگان و حاکمان جور است که ادّعا می کنند خدا ایشان را دستور داده تا افرادی را به پیروی از خود دعوت نمایند؛ با این که خداوند این ادعای آنان را رد نموده و خبر داده است که آنان به او نسبت دروغ می دهند و خداوند متعال عمل آنان را گناه و کار زشتی (به عنوان: فاحشه) نام نهاده است.

16)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی که گمان کند خداوند (بندگانش را) به کارهای زشت و فحشا دستور می دهد نسبت دروغ به خدا داده است و کسی که گمان کند خوبی ها و بدی ها منسوب به خداوند است پس به او نسبت دروغ داده است.

ص: 135

1247 / [17] - عن أبي بصير، عن أحدهما علیهما السلام في قول الله تعالى : ﴿وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ ﴾ ، قال : هو إلى القبلة. (1)

1248 / [18] - عن الحسين بن مهران، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله : ﴿وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ﴾، قال : يعني الأئمة علیهم السلام. (2)

1249 / [19] - عن زرارة و حمران و محمد بن مسلم، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام عن قوله : ﴿وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ﴾؟

قالا : مَسَاجِدَ مُحْدَثَةٍ فَأُمِرُوا أَنْ يُقِيمُوا وُجُوهَهُمْ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ. (3)

1250 / [20] - أبو بصير، عن أحدهما علیهما السلام، قال :

هُوَ إِلَی اَلْقِبْلَهِ، لَیْسَ فِیهَا عِبَادَهُ اَلْأَوْثَانِ، خَالِصاً مُخْلِصاً (4)

قوله تعالى : ﴿یَبَنِی ءَادَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ﴾ (31)

1251 / [21] - عن محمد بن الفضيل عن أبي الحسن الرضا علیه السلام في قول الله :

﴿خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ ﴾ ، قال : هي الثياب (5)

ص: 136


1- عنه بحار الأنوار: 66/84 ذيل ح 20، والبرهان في 20، والبرهان في تفسير القرآن : 4146/3، ح 4 و مستدرك الوسائل : 168/3 ح 3287
2- عنه بحار الأنوار: 331/23 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 146/3 ح 7، و نور الثقلين : 17/2 ح 55
3- عنه بحار الأنوار: 66/84 ذيل ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 146/3 ح 5، و مستدرك الوسائل : 168/3 ح 3288 تهذيب الأحكام : 43/2 ح 4 بإسناده عن محمد بن علي الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 296/4 ح 5197 .
4- عنه بحار الأنوار : 66/84 ذيل ح 20 والبرهان في تفسير القرآن : 146/3 ح 6، و مستدرك الوسائل : 168/3 ذیل ح 3288
5- عنه بحار الأنوار : 222/83 ح 6 ، و 168 مختصراً، والبرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 8 و نور الثقلين: 19/2 ح 65 .

17)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمانش خداوند متعال: «و بر پا دارید صورت های خود را نزد هر مسجدی» فرموده اند: منظور به سمت قبله قرار دادن است.

18)- از حسین بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر پا دارید صورت های خود را نزد هر مسجدی» فرمود: منظور از آن (توجه به ولایت) امامان علیهم السلام می باشد.

19)- از زواره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است. که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بر پا دارید صورت های خود را نزد هر مسجدی» فرموده اند: مسجدها جدید و حادث هستند بنابر این (بندگان) مأمور شدند تا صورت های خود را به سمت مسجد الحرام قرار دهند.

20)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرموده اند: منظور به سمت قبله قرار دادن است که در آن پرستش بُت ها وجود ندارد، بلکه (پرستش) خالص و بدون آلایش باشد.

فرمایش خداوند متعال: ای فرزندان آدم! به هنگام هر عبادت لباس خوب بپوشید و تیز بخورید و بیاشامید ولی اصراف نکنید که خدا اسرافکاران را دوست ندارد. (31)

21)- از محمد بن فُضیل روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زینت خود را در نزد هر مجدی، برگیرید» فرمود: منظور لباس است (که لباس تمیز و پاک بپوشد).

ص: 137

1252 / [22] - عن الحسين بن ،مهران عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى:

﴿ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ ﴾ ، قال : يعني الأئمة (علیهم السلام). (1)

1253/ [23]- عن أبان بن تغلب قال : قال أبو عبد الله علیه السلام:

أَ تَرَی اَللَّهَ أَعْطَی مَنْ أَعْطَی مِنْ کَرَامَتِهِ عَلَیْهِ وَ مَنَعَ مَنْ مَنَعَ مِنْ هَوَانٍ بِهِ عَلَیْهِ کَلاَّ وَ لَکِنَّ اَلْمَالَ مَالُ اَللَّهِ یَضَعُهُ عِنْدَ اَلرَّجُلِ وَدَائِعَ وَ جَوَّزَ لَهُمْ أَنْ یَأْکُلُوا قَصْداً وَ یَشْرَبُوا قَصْداً وَ یَلْبَسُوا قَصْداً وَ یَنْکِحُوا قَصْداً یَرْکَبُوا قَصْداً وَ یَعُودُوا بِمَا سِوَی ذَلِکَ عَلَی فُقَرَاءِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ یَرْمُوا بِهِ شَعَثَهُمْ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ کَانَ مَا یَأْکُلُ حَلاَلاً وَ یَشْرَبُ حَلاَلاً وَ یَرْکَبُ حَلاَلاً وَ یَنْکِحُ حَلاَلاً وَ مَنْ عَدَا ذَلِکَ کَانَ عَلَیْهِ حَرَاماً.

ثُمَّ قَالَ: ﴿لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ اَلْمُسْرِفِینَ﴾- أَ تَرَی اَللَّهَ اِئْتَمَنَ رَجُلاً عَلَی مَالٍ یَقُولُ لَهُ أَنْ یَشْتَرِیَ فَرَساً بِعَشَرَهِ آلاَفِ دِرْهَمٍ وَ تُجْزِیهِ فَرَسٌ بِعِشْرِینَ دِرْهَماً وَ یَشْتَرِیَ جَارِیَهً بِأَلْفٍ وَ تُجْزِیهِ جَارِیَهٌ بِعِشْرِینَ دِینَاراً ثُمَّ و قَالَ: ﴿و لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ اَلْمُسْرِفِینَ﴾ (2)

1254 / [24] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله تعالى : ﴿خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدِ﴾؟

قال : عشيّة عرفة. (3)

1255 / [25] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سألته عن قوله تعالى : ﴿خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدِ﴾؟

ص: 138


1- عنه بحار الأنوار: 332/23 ح 16، والبرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 9، و نور الثقلين: 19/2 ح 66 .
2- عنه بحار الأنوار: 340/79 ح 17 و 305/75 ، ح 6، و وسائل الشيعة : 500/11 ح 15370، والبرهان في تفسير القرآن : 150/3 ح 19 ، و مستدرك الوسائل : 270/15 ح 18213.
3- عنه بحار الأنوار : 257/99 ح 34 ، و وسائل الشيعة : 561/13 ح 18445 ، والبرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 10

22)- از حسین بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زینت خود را در نزد هر مسجدی، برگیرید»، فرمود: منظور (هنگام ملاقات با) ائمه علیهم السلام می باشد.

23)- از ابان بن تَغلِب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آیا به نظر تو آن چه را که خداوند به هر کسی عطا نموده، از روی کرامت و احترام به او داده است و آن چه را که از هر کسی منع کرده، برای خوارداشتن و ذلّت او است؟

نه این طور نیست ولیکن اموال (مردم) از خداوند است که نزد فردی به ودیعه و امانت می گذارد و به افراد اجازه می دهد تا به اندازه و با رعایت اقتصاد و صرفه جویی بخورند به اندازه بپوشند به اندازه با آن ازدواج کنند و مرکب سواری تهیه نموده و سوارش شوند و اضافه بر این مصارف را به مستمندان مؤمن باز گردانند و به وسیله آن پریشانی زندگانی فقیران مؤمن را بر طرف کنند پس هر کسی که با این روش عمل کند آن چه ،خورده ،نوشیده مرکب سواری گرفته و سوار شده و زناشویی کرده است حلال خواهد بود؛ و آن در غیر این موارد بر او حرام است سپس فرمود: «و اسراف نکنید که خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد» آیا به نظر تو خداوند مالی را که به شخصی امانت داده و به او اجازه فرموده تا اسبی را به ده هزار دِرهم (نقره) بخرد با این که یک اسب بیست در همی برایش کفایت می کند یا کنیزی را به هزار دینار (طلا) ،بخرد با این که کنیزی به ده دینار ،هم او را کفایت می کند (درست و صحیح است)؟ و فرمود: «و اسراف نکنید که خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد».

24)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «زینت خود را نزد هر مسجدی برگیرید» سؤال کردم؟ فرمود: منظور شب عرفه است.

25)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زینت خود را نزد هر مسجدی برگیرید»، سؤال کردم؟

ص: 139

قَالَ: هُوَ اَلْمَشْطُ عِنْدَ کُلِّ صَلاَهٍ فَرِیضَهٍ وَ نَافِلَهٍ (1)

1256 / [26] - عن عمّار النوفلي، عن أبيه، قال:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ اَلْمُشْطُ یَذْهَبُ بِالْوَبَاءِ.

قَالَ: وَ کَانَ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مُشْطٌ فِی اَلْمَسْجِدِ یَتَمَشَّطُ بِهِ إِذَا فَرَغَ مِنْ صَلاَتِهِ. (2)

1257 / [27] - عن المحاملي (3)، عن بعض أصحابه، عن أبي عبد الله علیه السلام فيقول الله تعالى: ﴿خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ﴾.

قَالَ: اَلْأَرْدِیَهُ فِی اَلْعِیدَیْنِ وَ اَلْجُمُعَهِ (4)

1258 / [28] - عن هارون بن خارجة قال : قال أبو عبد الله علیه السلام:

﴿مَنْ سَأَلَ اَلنَّاسَ شَیْئاً وَ عِنْدَهُ مَا یَقُوتُهُ یَوْمَهُ فَهُوَ مِنَ اَلْمُسْرِفِینَ﴾. (5)

1259 / [29] - عن خيثمة بن أبي خيثمة، قال :

كَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام إِذَا قَامَ إِلَی الصَّلَاةِ لَبِسَ أَجْوَدَ ثِیَابِهِ فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ تَلْبَسُ أَجْوَدَ ثِیَابِكَ؟

فَقَالَ علیه السلام: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی جَمِیلٌ یُحِبُّ اَلْجَمَالَ فَأَتَجَمَّلُ لِرَبِّی، وَ هُوَ یَقُولُ:

ص: 140


1- عنه بحار الأنوار: 116/76 ح 1 و 169/83 و 329/84 ح ،4، و وسائل الشيعة : 122/2 ح 1675 فيه : «التمشّط» بدل «المشط»، والبرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 11 ، و نور الثقلين : 19/2 ح 68 . تفسير القمّي: 227/1 مرسلاً، عنه البحار : 168/83 و 329/84 ح 1، من لا يحضره الفقيه : 175/1 ح 319 بإسناده عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، مجمع البيان : 637/4، فيهما : «التمشّط» بدل «المشط»، عنهما وسائل الشيعة : 121/2 ح 1673 و 122 ح 1675 .
2- عنه بحار الأنوار: 116/76 ح ،2 و 329/84 ذيل ح4، والبرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 12، و مستدرك الوسائل : 409/1 ح 1012، و 410 ح 1014 قطعتان منه الكافي : 488/62 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 121/2 ح 1672 .
3- هو أبو شعيب المحاملي - بالحاء المهملة - كوفي من أصحاب الكاظم علیه السلام. رجال العلّامة الحلّي: 187 رقم 5 ، و جامع الرواة للأردبيلي: 363/2.
4- عنه بحار الأنوار: 195/89 ح 40، و 369/90 ح 18، و وسائل الشيعة : 561/13 ح 18446، و البرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 13، و مستدرك الوسائل : 88/6 ح 6499، و 131 ح 6621
5- عنه بحار الأنوار : 155/96 ح 25 ، و وسائل الشيعة : 428/9 ح 12432، والبرهان في تفسير القرآن : 151/3 ح 20

فرمود: منظور شانه (زدن) هنگام (شروع) نمازهای واجب و مستحب می باشد.

26)- از عمّار ،نوفلی به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام شنیدم که می فرمود: شانه زدن و با را از بین می برد.

حضرت افزود: و امام صادق علیه السلام در مسجد شانه ای داشت که پس از پایان نماز با آن شانه می زد.

27)- از مَحاملی، به نقل بعضی از اصحاب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «زینت خود را نزد هر مسجدی برگیرید: فرمود منظور جامه و لباس های بلند است (که تمام بدن را بپوشاند) که در عید فطر قربان و جمعه پوشیده می.شود

28)- از هارون بن خارجه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که به مقدار و نیاز یک روزش را داشته باشد و از مردم درخواست چیزی کند او جزء اسراف کنندگان می باشد.

29)- از خَيْثَمة بن أبي خيثمه روایت کرده است که گفت:

هنگامی که امام حسن مجتبی علیه السلام می خواست به نماز بایستد بهترین لباس های خود را می پوشید پس به حضرت عرض کردند: ای فرزند رسول خدا! برای چه بهترین لباس های خود را می پوشی؟

فرمود: به درستی که خداوند متعال زیبا است و زیبایی را دوست دارد پس به خاطر پروردگارم بهترین لباس هایم را می پوشم؛ زیرا که او می فرماید: «زینت خود را نزد هر مسجدی ،برگیرید» بنابر این دوست می دارم که بهترین لباس خود را بپوشم.

ص: 141

﴿خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ﴾ ، فَأَحَبَّ أَنْ أَلْبَسَ أَجْوَدَ ثِیَابِی (1)

قوله تعالى: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ، وَالطَّيِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَمَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴾ (32 )

1260 / [30] - عن الحكم بن عيينة [عُتَينة ]، قال:

رَأَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ عَلَیْهِ إِزَارٌ أَحْمَرُ قَالَ فَأَحْدَدْتُ اَلنَّظَرَ إِلَیْهِ.

فَقَالَ: یَا بَا مُحَمَّدُ إِنَّ هَذَا لَیْسَ بِهِ بَأْسٌ، ثُمَّ تَلاَ: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ، وَالطَّيِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ﴾. (2)

1261 / [31] - عن الوشاء، عن الرضا علیه السلام، قال :

کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ علیهما السلام یَلْبَسُ اَلْجُبَّهَ وَ اَلْمِطْرَفَ مِنَ اَلْخَزِّ وَ اَلْقَلَنْسُوَهَ وَ یَبِیعُ اَلْمِطْرَفَ وَ یَتَصَدَّقُ بِثَمَنِهِ وَ یَقُولُ: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اَللّهِ اَلَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ اَلطَّیِّباتِ مِنَ اَلرِّزْقِ﴾. (3)

ص: 142


1- عنه مجمع البيان : 637/4 ، و بحار الأنوار: 175/83 ح 2 ، و وسائل الشيعة : 455/4 ح 5074، والبرهان في تفسير القرآن : 149/3 ح 14، و نور الثقلين: 19/2 ح 67، و مستدرك الوسائل : 226/3 ح 3438 عوالي اللئالي : 321/1 ح 54 بتفاوت يسير، و نحوه البحار : 168/83 عن العيّاشي والجوامع، و 175 ذيل ح 2 أشار إليه
2- عنه بحار الأنوار : 305/79 ح 21 ، والبرهان في تفسير القرآن : 155/3 ح 11، و نور الثقلين: 22/2 ح 80، و مستدرك الوسائل : 251/3 ح 3510 . مكارم الأخلاق : 105 ( في لبس المعصفر).
3- عنه بحار الأنوار : 306/79 ح 22 ، والبرهان في تفسير القرآن : 156/3 ح 12، و نور الثقلين : 22/2 ح 81 و مستدرك الوسائل : 202/3 ح 3361 . قرب الإسناد : 157 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 365/4 ح 5404 ، و 7/5 5745 ، والبحار : 298/79 ح 2، و 231/83 ح 24، الکافي: 451/ 6 ح 4 بتاوت یسیر، عنه وسائل الشيعة: 364/4 ح 5400. والبحار : 106/46 ح 98 مكارم الأخلاق: (في 14 لباس السري)، و 107 (في لبس الخزّ) بتفاوت فیهما.

فرمایش خداوند متعال: (این پیامبر!) بگو: چه کسی لباس هایی را که خدا برای بندگانش پدید آورده و خوردنی های خوش طعم را حرام کرده است؟ بگو: این چیزها در این دنیا برای کسانی است که ایمان آورده اند و در روز قیامت نیز مخصوص آن ها می باشد ما آیات خدا را برای دانایان، این چنین با تفصیل بیان می کنیم. (32)

30)- از حکم بن عتیبه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام را در حالی که لُنگی قرمز بر خود بسته بود مشاهده کردم چون حضرت به نگاه من توجه نمود. فرمود: ای ابا محمد این نوع پوشش مانعی ندارد و سپس این آیه «بگو: چه کسی زینت های خداوند را که برای بندگانش خارج گردانده و (نیز) روزی های طیّب و پاکیزه را حرام نموده؟» و را تلاوت نمود.

31)- از وشّاء روایت کرده است. که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: حضرت علی بن الحسين امام سجّاد علیهما السلام جُبّه (پالتو - روپوش) خزّ (ابریشم) و ردای (عبای) خزّ و کلاه خزّ می پوشید و (بعد از استفاده کردن) ردای خود را می فروخت و بهای آن را (به نیازمندان و تهی دستان) صدقه می داد و می فرمود: «چه کی زینت های خداوند را که برای بندگانش خارج گردانده و (نیز چکسی) روزی های طّب و پاکیزه را حرام نموده است؟».

ص: 143

1262 / [32] - عن يوسف بن إبراهيم قال :

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عَلَیَّ جُبَّهُ خَزٍّ وَ طَیْلَسَانُ خَزٍّ فَنَظَرَ إِلَیَّ، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ عَلَیَّ جُبَّهُ خَزٍّ وَ طَیْلَسَانُ خَزٍّ، مَا تَقُولُ فِیهِ؟

فقَالَ: وَ لاَ بَأْسَ بِالْخَزِّ، قُلْتُ: و سَدَاهُ أَبْرِیسَمٌ فَقَالَ: لاَ بَأْسَ بِهِ فَقَدْ أُصِیبَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ وَ عَلَیْهِ جُبَّهُ خَزٍّ.

ثُمَّ قَالَ: إِنَّ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَبَّاسٍ لَمَّا بَعَثَهُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَی اَلْخَوَارِجِ لَبِسَ أَفْضَلَ ثِیَابِهِ، وَ تَطَیَّبَ بِأَطْیَبِ طِیبِهِ، وَ رَکِبَ أَفْضَلَ مَرَاکِبِهِ، فَخَرَجَ إِلَیْهِمْ فَوَافَقَهُمْ فَقَالُوا: یَا اِبْنَ عَبَّاسٍ! بَیْنَا [بَیْنَنَا] أَنْتَ خَیْرُ اَلنَّاسِ إِذْ أَتَیْتَنَا فِی لِبَاسٍ مِنْ لِبَاسِ اَلْجَبَابِرَهِ وَ مَرَاکِبِهِمْ، فَتَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اَللّهِ اَلَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ اَلطَّیِّباتِ مِنَ اَلرِّزْقِ﴾ أَلْبَسُ وَ أَتَجَمَّلُ، فَإِنَ اَللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ اَلْجَمَالَ وَ لْیَکُنْ مِنْ حَلاَلٍ. (1)

1263 / [33] - عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ اَلشَّامِیِّ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا أَعْجَبَ إِلَی اَلنَّاسِ مَنْ یَأْکُلُ اَلْجَشِبَ وَ یَلْبَسُ اَلْخَشِنَ وَ یَتَخَشَّعُ، قَالَ: أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ یُوسُفَ بْنَ یَعْقُوبَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ نَبِیٌّ اِبْنُ نَبِیٍّ کَانَ یَلْبَسُ أَقْبِیَهَ اَلدِّیبَاجِ مَزْرُورَهً بِالذَّهَبِ وَ یَجْلِسُ فِی مَجَالِسِ آلِ فِرْعَوْنَ ، یَحْکُمُ وَ لَمْ یَحْتَجْ اَلنَّاسُ إِلَی لِبَاسِهِ وَ إِنَّمَا اِحْتَاجُوا إِلَی قِسْطِهِ، وَ إِنَّمَا یُحْتَاجُ مِنَ اَلْإِمَامِ إِلَی أَنْ إِذَا قَالَ صَدَقَ وَ إِذَا وَعَدَ أَنْجَزَ، وَ إِذَا حَکَمَ عَدَلَ، إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یُحَرِّمْ طَعَاماً وَ لاَ شَرَاباً مِنْ حَلاَلٍ.

ص: 144


1- عنه مجمع البيان : 639/4 ، و بحار الأنوار : 125/65، و 304/79 ح 18 ، والبرهان في تفسير القرآن : 156/3 ح ،13 ، و نور الثقلين : 23/2 ح 82 و مستدرك الوسائل : 203/3 ح 3362 قطعة منه، و 241 ح 3483. الكافي : 442/6 ح 7 ، عنه وسائل الشيعة : 364/4 ح 5401 والبحار: 401/33 ح 623 دعائم الإسلام: 153/2 ح 544 عنه مستدرك الوسائل : 239/3 ح 3477 مكارم الأخلاق : ، 96 (في التجمّل) ، عنه البحار : 306/79 ح 23 بتفاوت يسير في تمامها .

32)- از یوسف بن ابراهیم روایت کرده است که گفت:

روزی بر امام صادق علیه السلام وارد شدم - و جُبّه ای (روپوش - پالتو) و کلاهی که هر دو از جنس خز (ابریشم) بود بر تن داشتم - و عرضه داشتم: فدایت گردم! این جُبّه ابریشمی ،است درباره آن چه می فرمائی؟

فرمود: پوشیدن خَز مانعی ندارد

گفتم: پود آن نیز ابریشم است.

فرمود: مانعی ندارد پس همانا امام حسین علیه السلام را کشتند در حالی که جُبّه ای از خَز بر تن داشت و سپس فرمود: چون امیرالمؤمنین علیه السلام عبد الله بن عباس را نزد (بعضی از) خوارج فرستاد او بهترین جامه اش را پوشید و بهترین عطر را به خود زد و بر بهترین مرکب سوار شد و نزد خوارج رفت موقعی که با آنان ملاقات کرد گفتند: ای پسر عباس! (آیا) تو که بهترین مردم هستی این چنین در جامه و مرکب جبّاران ستم گر نزد ما آمده ای؟

پس ابن عباس این آیه را برای آنان قرائت نمود: «بگو: چه کسی زینت های خداوند را که برای بندگانش خارج گردانده و (نیز) روزی های طیّب و پاکیزه را، حرام نموده؟» پس می پوشم و زیبا می باشم که خداوند جمیل و زیبا است و زیبایان را دوست دارد ولی باید از حلال باشد.

32)- از عباس بن هلال شامی روایت کرده ،است که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! چه می شود که مردم غذای خوب نخورند و لباس درشت بپوشند و تواضع و خشوع داشته باشند؟!

فرمود: آیا نمی دانی که یوسف علیه السلام پیامبر و فرزند پیامبر بود، لباس های دیبای آراسته با طلا می پوشید و در مجالس (و تخت) فرعون می نشست و حکومت می کرد مردم نیاز به لباس او نداشتند بلکه به عدالت و دادگری او نیازمند بودند، آن چه امام باید داشته باشد این است که اگر سخن گوید با صداقت باشد و اگر و عده ای داد وفا کند و وقتی حکومت کند عدالت داشته باشد

ص: 145

وَ إِنَّمَا حَرَّمَ اَلْحَرَامَ قَلَّ أَوْ کَثُرَ، وَ قَدْ قَالَ: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ ى وَالطَّيِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ﴾. (1)

1264 / [34] - عن أحمد بن محمد، عن أبي الحسن علیه السلام، قال:

کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یَلْبَسُ اَلثَّوْبَ بِخَمْسِمِائَهِ دِینَاراً، وَ اَلْمِطْرَفَ بِخَمْسِینَ دِینَاراً یَشْتُو فِیهِ فَإِذَا ذَهَبَ اَلشِّتَاءُ بَاعَهُ وَ تَصَدَّقَ بِثَمَنِهِ. (2)

1265/[35] - وَ فِی خَبَرِ عُمَرَ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : أَنَّهُ کَانَ یَشْتَرِی اَلْکِسَاءَ اَلْخَزَّ بِخَمْسِینَ دِینَاراً، فَإِذَا صَافَ تَصَدَّقَ بِهِ، لاَ یَرَی بِذَلِکَ بَأْساً وَ یَقُولُ: ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اَللّهِ اَلَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ اَلطَّیِّباتِ مِنَ اَلرِّزْقِ﴾. (3)

قوله تعالى : ﴿قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَن تُشْرِكُواْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِلْ بِهِ ى سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ (33)

ص: 146


1- عنه بحار الأنوار: 305/79 ح 19 والبرهان في تفسير القرآن : 156/3 ح 14، و مستدرك الوسائل : 242/3 ح 3484 . الكافي : 453/6 ح 5 عنه وسائل الشيعة : 18/5 ح 5773 ، والبحار : 297/12 ح 83 کشف الغمّة : 310/2) (باب مولد الرضا علیه السلام) فيه: دخل عليه بخراسان قوم من الصوفية... بتفاوت يسير، عنه البحار 275/49 ح 26 ، و نحوه شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: 11 /34 فيه : روي أنّ فوماً من المتصوّفة دخلوا خراسان على عليّ بن موسى الرضا علیهما السلام ... عنه البحار: 120/70 ح 11
2- عنه بحار الأنوار: 305/79 ح 20 ، و 231/83 ح 25 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 156/3 ح 15، و نور الثقلين: 23/2 ح 83 و مستدرك الوسائل : 242/3 ح 3485. قرب الإسناد : 157 (الجزء الثالث) بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 365/4 ح 5404، و 7/5ح ،5745 ، الكافي : 450/6 ح 2 بحذف الذيل عنه وسائل الشيعة : 364/4 ح 5399، والبحار : 106/46 ح 97 .
3- عنه مجمع البيان : 639/4 فيه : بإسناده عن الحسين بن زيد عن عمّه عمر، و بحار الأنوار: 125/65 ، و 305 ذيل ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 157/3 ح 16، و نور الثقلين : 23/2 ح 84، و مستدرك الوسائل : 203/3 ح 3363 ، و 242 ح 3486

خداوند حرام را حرام قرار داده است کم باشد یا زیاد و خداوند متعال فرموده است: «بگو: چه کی زینت های خداوند را که برای بندگانش خارج گردانده و (نیز) روزی های طیّب و پاکیزه را حرام نموده ؟»

34)- از احمد بن محمد (بن ابی نصر ) روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: علی بن الحسين علیهما السلام لباسی می پوشید که ارزش آن پانصد دینار بود، و نیز ردای خزّ را به پنجاه دینار خریداری می کرد و آن را در زمستان می پوشید و چون زمستان پایان می یافت آن را می فروخت و پولش را به فقراء صادقه می داد.

35)- و در حدیثی از عمر بن ،علی روایت کرده است که گفت:

پدرم على بن الحسين امام سجّاد علیهما السلام روپوشی را از جنس خزّ (ابریشم). پنجاه دینار می خرید و چون هوا صاف و مناسب و تابستانی می شد آن را می فروخت و بهایش را (به نیازمندان و نهی دستان) صدقه می داد و در (پوشیدن آن) اشکالی نمی دانست و این آیه «بگو: چه کی زینت های خداوند را که برای بندگانش خارج گرداند و (نیز) روزی های طیّب و پاکیزه را حرام نموده؟» را قرائت می نمود.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: پروردگار من زشتکاری ها را - چه آشکار و چه پنهان آن - و نیز گناهان و افزونی جستن به ناحق را حرام کرده است و نیز این که چیزی را شریک خدا دهید حرام است که هیچ دلیلی بر وجود آن نازل نشده است یا در مورد خداوند چیزهایی را بگویید که نمی دانید. (33)

ص: 147

1266 / [36] - عن محمّد بن منصور قال :

سَأَلْتُ عَبْداً صَالِحاً عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ﴾؟

قَالَ: إِنَّ اَلْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِیعُ مَا حَرَّمَ بِهِ فِی اَلْکِتَابِ هُوَ فِی اَلظَّاهِرِ وَ اَلْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّهُ اَلْجَوْرِ، وَ جَمِیعُ مَا أَحَلَّ فِی اَلْکِتَابِ هُوَ فِی اَلظَّاهِرِ وَ اَلْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّهُ اَلْحَقِّ. (1)

1267 / [37] - عن عليّ بن أبي حمزة (الثمالي)، قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : مَا مِنْ أَحَدٍ أَغْیَرَ [أعزّ] مِنَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی، وَ مَنْ أَغْیَرُ [أعزّ] مِمَّنْ حَرَّمَ اَلْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ؟ (2)

1268 / [38] - عن علىّ بن يقطين قال:

سَأَلَ اَلْمَهْدِیُّ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْخَمْرِ هَلْ هِیَ مُحَرَّمَهٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فَإِنَّ اَلنَّاسَ یَعْرِفُونَ اَلنَّهْیَ وَ لاَ یَعْرِفُونَ اَلتَّحْرِیمَ؟

فَقَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَلْ هِیَ مُحَرَّمَهٌ.

قَالَ فِی أَیِّ مَوْضِعٍ هِیَ مُحَرَّمَهٌ بِکِتَابِ اَللَّهِ یَا أَبَا اَلْحَسَنِ!

قال : قول الله تبارك وتعالى : ﴿ قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ﴾.

ص: 148


1- عنه بحار الأنوار: 301/24 ذيل ح 7 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 157/3 ح 4 . بصائر الدرجات : 33 ح 2 (باب - 16 في معرفة أئمّة الهدى)، عنه وسائل الشيعة : 10/25 ح ،31000 ، والبحار : 301/24 ح 7 ، الكافي : 374/1 ح 1، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 177 (سورة الأعراف).
2- عنه بحار الأنوار : 110/6 ح ،4، والبرهان في تفسير القرآن : 158/3 ح 5 الكافي : 535/5 ح 1 بإسناده عن عثمان بن عيسى عمّن ذكره، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة : 153/20 ح 25283، مشكاة الأنوار : 236 (الفصل السادس في الغيرة) بتفاوت يسير، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: 223/11

36)- از محمد بن منصور روایت کرده است که گفت:

از عبد صالح (امام کاظم علیه السلام) در مورد فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «همانا پروردگار من فواحش را خواه آشکار و یا پنهان حرام نموده است» سؤال کردم؟

فرمود: برای قرآن ظاهر و باطنی است همه آن چه را که خدا در قرآن حرام کرده باشد ظاهر قرآن است و باطن آن حاکمان و پیشوایان ستم کار هستند و همه آن چه را که خداوند متعال در قرآن حلال ،نموده ظاهر قرآن است و باطن آن امامان بر حق (علیهم السلام) می باشند.

37)- از علی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که به نقل از رسول خدا می فرمود:

کسی غیرت مندتر از خداوند تبارک و تعالی نیست و چه کسی می تواند غیرت مندتر (از خداوند) باشد در حالی که او فواحش آشکار و پنهان را حرام و ممنوع نموده است؟!

38)- از علی بن یقطین روایت کرده است که گفت:

مهدی (خلیفه عباسی) از امام موسی بن جعفر علیهما السلام از شراب (مست کننده) سؤال کرد: آیا در قرآن حرام شده است؟ چون مردم (اهل سنّت) یقین دارند که از آن نهی شده ولی حرام بودن آن را نمی دانند.

امام كاظم علیه السلام فرمود: بله شراب در کتاب خداوند حرام گردیده است.

سؤال :کرد در کجای کتاب خدا (قرآن) و کدام آیه حرام شده است؟

فرمود فرمایش خدای عزّوجل (که فرموده است): «بگو: همانا پروردگار من فواحش را خواه آشکار و یا پنهان حرام نموده است و (نیز هر) گناه و تجاوزی که بدون حق باشد»

ص: 149

فأَمَّا قَوْلُهُ: «ما ظَهَرَ مِنْها» فَیَعْنِی اَلزِّنَا اَلْمُعْلَنَ، وَ نَصْبَ اَلرَّایَاتِ اَلَّتِی کَانَتْ تَرْفَعُهَا اَلْفَوَاجِرُ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ .

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: « وَ ما بَطَنَ » یَعْنِی مَا نَکَحَ مِنَ اَلْآبَاءِ فَإِنَّ اَلنَّاسَ کَانُوا قَبْلَ أَنْ یُبْعَثَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا کَانَ لِلرَّجُلِ زَوْجَهٌ وَ مَاتَ عَنْهَا تَزَوَّجَهَا اِبْنُهُ مِنْ بَعْدِهِ إِذَا لَمْ یَکُنْ أُمُّهُ، فَحَرَّمَ اَللَّهُ ذَلِکَ، وَ أَمَّا « اَلْإِثْمُ » فَإِنَّهَا اَلْخَمْرُ بِعَیْنِهَا وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلْخَمْرِ وَ اَلْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ﴾. (1)

فَأَمَّا اَلْإِثْمُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فَهِیَ اَلْخَمْرُ، وَ اَلْمَیْسِرُ فَهِیَ اَلنَّرْدُ وَ اَلشِّطْرَنْجُ وَ إِثْمُهُمَا کَبِیرٌ کَمَا قَالَ اَللَّهُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: « اَلْبَغْیَ » فَهُوَ اَلزِّنَا سِرّاً.

فَقَالَ اَلْمَهْدِیُّ : هَذِهِ وَ اَللَّهِ فَتْوَی هَاشِمِیَّهٌ. (2)

قوله تعالى: ﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ (34)

1269/ [39]- عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله : ﴿فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلا يَسْتَقْدِمُونَ﴾، قَالَ: هُوَ اَلَّذِی یُسَمَّی لِمَلَکِ اَلْمَوْتِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ (3)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِايَتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الجَنَّهَ حَتَّی یَلِجَ الجَمَلُ فِی سَمِّ الخِیَاطِ وَکَذَلِکَ نَجْزِی المُجْرِمِینَ﴾ (40)

ص: 150


1- سورة البقرة : 219/2
2- عنه بحر الأنوار. 145/79 ح 59 قطعة منه والبرهان في تفسير القرآن: 158/3 ح 6 الكافي : 406/9 ح 1 ، عنه وسائل الشيعة: 301/25 ح 319/48 و البحار : 149/48 ح 24، فقه القرآن المراوندي: 281/2 (باب بیان تحریم )
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 109/3 ح 1

اما فرمايش خداوند: «مَا ظَهَرَ مِنهَا» و کارهای ناشایست ظاهری عبارتند از: زنای آشکار که پرچم نصب کنند، همان گونه که زن های بدکاره در زمان جاهلیت پرچم نصب می کردند اما «وَ مَا بَطَنَ» کارهای ناشایست باطنی است که منظور ازدواج با زن پدر می باشد؛ زیرا قبل از بعثت پیغمبر صلی الله علیه و آله وقتی شخصی می مرد و زن او باقی می ماند، پسرش با او ازدواج می کرد البته اگر آن زن مادر خودش نبوده باشد که خداوند این کار را حرام کرده است.

و اما «الإِثْمَ»، همان شراب (مست کننده) است که خداوند در آیه ای دیگر می فرماید: (ای پیامبر!) «از تو درباره شراب و قمار سؤال می کنند بگو: در هر دوی آن ها گناه بزرگی می باشد گرچه منافعی هم برای مردم دارد»، پس اثم و گناه در قرآن همان شراب و قمار است که گناه آن دو بزرگ می باشد، چنان چه خداوند فرموده است و اما «و البَغیَ» همان زنای سرّی و پنهان است.

علي بن يقطین گفت: پس مهدی عباسی اظهار داشت: به خدا سوگند! این فتوا و نظریه هاشمی می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و برای هر امتی مدت عمری معین است که چون ان مدت ،فرارسید یک لحظه جلو و عقب نکرد. (34)

39)- از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که درباره فرمایش خداوند: «چون اجل ایشان فرا رسد یک ساعت (لحظه) پس و پیش نخواهد شده فرمود: این همان اجل و مرگی است که به فرشته مرگ دستور داده می شود.

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که آیات ما را تکذیب کردداند و از آن ها سر بر تافته اند درهای (رحمت) آسمان بر روی آن ها گشوده نخواهد شد و به بهشت در نخواهند آمد تا آن گاه که شتر از سوراخ سوزن بگذرد و ما مجر مین را اینچنین کیفر می دهیم. (40)

ص: 151

1270/ [40]- عن منصور بن يونس، عن رجل ، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله من تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَاسْتَکْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء وَلاَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ حَتَّی یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیَاطِ﴾. (قال): نَزَلَتْ فِی طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ ، وَ اَلْجَمَلُ جَمَلُهُمْ. (1)

قوله تعالى: ﴿وَ نَادَى أَصْحَبُ الْجَنَّةِ أَصْحَبُ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذَنُ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللهِ عَلَى الظَّلِمِينَ﴾ (44)

1271/ [41]- عن محمّد بن الفضيل، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام في قوله تعالى : ﴿فَأَذَنَ مُؤَذِّنُ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّلِمِينَ﴾ قال:

المؤذن، أمير المؤمنين علیه السلام: (2)

قوله تعالى : ﴿وَ بَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَ نَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَ هُمْ يَطْمَعُونَ﴾ (46)

ص: 152


1- عنه البرهان في تفسير تقول : 161/3 ج 2، نور الثقلین: 30/2 ح 111. تفسیر القمّي: 230/1 بإسناده عن ضذیس، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه تأویل الآیات الظاهرة: 177 (سورة الأعراف)، و البحار: 106/32 ح 76
2- عنه بحار الأنوار: 336/8 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن : 165/3 ح 4 و شواهد التنزیل للحسکانة: 268/1 ح 363 تفسیر القمّي: 1 /231 بإسناده من محمّد بن الفضيل، عن أبي الحسن علیه السلام، عنه البحار: 63/36 ح 1، الکافی: 426/1 ح 70 باسناده عن أحمد بن عمر الحلّال قال: سألت أبا الحسن علیه السلام عنه البحار: 339/8 ح 19، 269/24 ح 38، المناقب ابن شهر آشوب: 236/3، تأویل الآیات الظاهرة: 180 (سورة الأعراف) فیه: روي عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، والبحار: 227/39 مرسلاً عن أبي جعفر علیه السلام و نحوه المناقب: 236/3.

40)- از منصور بن ،یونس به نقل از مردی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به درستی که درهای آسمان بر روی کسانی که آیات ما را تکذیب کرده اند و از آن ها سرباز زده اند. گشوده نخواهد شد و وارد بهشت نخواهند شد تا آن گاه که شنو از سوراخ سوزن بگذرد» (که در حقیقت این کار نشدنی است). فرمود: این آیه در مورد طلحه و زبیر و دیگر افراد و شترشان -در جنگ جمل- نازل شده است.

فرمایش خداوند متعال: و اهل بهشت اهل دوزخ را آواز دهند که ما آن چه را که روردگارمان وعده داده بود به حقیقت یافتیم پس آیا شما نیز آن چه را که پروردگارتان وعده داده بود به حقیقت یافته اید گویند: آری، پس آن گاه منادی در آن میان ندا دهد: لعنت خدا بر کافران باد. (24)

41)- از محمد بن فُضیل روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام در مورد فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «پس اعلام کننده ای در آن میان اعلام دهد: لعنت خدا بر ستمگران باد»، فرمود:

«مُؤذّنُ»، امير المؤمنين علیه السلام می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و میان آن دو (اهل بهشت و اهل دوزخ) حایلی است و بر اعراف مردانی هستند که همه را به نشانی هایشان می شناسند و اهل بهشت را نده دهند سلام بر شما باد! و این افراد هر چند طمع بهشت دارند ولی هنوز د آن نشده اند. (46)

ص: 153

1272 / [42] - عن مسعدة بن صدقة، عن جعفر بن محمد، عن أبيه، عن جدّه، عن علىّ علیهم السلام قال :

أَنَا یَعْسُوبُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَا أَوَّلُ اَلسَّابِقِینَ، وَ خَلِیفَهُ رَسُولِ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ، وَ أَنَا قَسِیمُ [ اَلْجَنَّهِ وَ] اَلنَّارِ وَ أَنَا صَاحِبُ اَلْأَعْرَافِ. (1)

1273 / [43] - عن هلقام (2)، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله تعالى: ﴿وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ ﴾ ما يعني بقوله : ﴿وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ﴾ ؟

قال : قالَ: ألَستُم تُعَرِّفونَ عَلَیکُم عُرَفاءَ عَلی قَبائِلِکُم لِیَعرِفونَ مَن فیها مِن صالِحٍ أو طالِحٍ؟

قُلْتُ: بَلَی، قَالَ فَنَحْنُ أُولَئِکَ اَلرِّجَالُ اَلَّذِینَ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُمْ. (3)

1274 / [44] - عن زاذان عن سلمان قال :

سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله يقول لعلىّ علیه السلام - أكثر من عشر مرّات - : يَا عَليُّ إِنَّكَ وَالأَوْصِيَاءُ مِنْ بَعْدِكَ أَعْرَافٌ بَيْنَ الجَنَّةِ وَالنَّارِ، لا يَدْخُل الجَنَّةَ إِلا مَنْ عَرَفَكُمْ وَعَرَفْتُمُوهُ، وَلا يَدْخُلالنَّارَ إِلا مَنْ أَنْكَرَكُمْ وَأَنْكَرْتُمُوهُ. (4)

ص: 154


1- عنه بحار الأنوار: 336/8 ح 7 ، والبرهان : 173/3 ح 23 ، نور الثقلين : 33/2 ح 130. كتاب سليم بن قيس : 712 ( الحديث السابع عشر) بتفصيل عنه البحار : 258/34 و 153/26 ح 41 نقلاً من كتاب الجلوديّ .
2- هلقام من أصحاب أبي جعفر الباقر علیه السلام راجع معجم رجال الحدیث: 313/19 رقم 13371 ، عن رجال الشيخ والبرقي.
3- عنه بحار الأنوار: 336/8 ، والبرهان في تفسير القرآن : 1173/3 ح 24، نور نور الثقلين: 33/2 ح 131 بصائر الدرجات : 496 ح 3 (باب - 16 في الأئمة علیهم السلام أنهم الذين ذكرهم) عنه البحار: 250/24 ح 7.
4- عنه بحار الأنوار: 337/8 ح 9 ، والبرهان : 173/3 ح 25 نور الثقلين : 33/2 ح 132. بصائر الدرجات : 497 ح 7 و 498 ح 10، و 499 ح 12 ( باب - 16 في الأئمّة علیهم السلام أنهم الذين ذكرهم) عنه البحار : 251/24 ح ،9 و 252 ح ،15 الخصال: 150/1 ح 183، عنه البحار: 99/23 ح 2 ، دعائم الإسلام : 25/1 ، المناقب لابن شهر آشوب : 233/3 (فصل في مراكبه ومراقيه علیه السلام) ينابيع المودّة : 102

42)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام از امام علی علیه السلام، فرمود: من يعسوب (رئیس) و پادشاه مؤمنین و اولین سبقت گرفته (در ایمان و اسلام) و جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم و من تقسیم کننده (اهل) بهشت و (اهل) دوزخ و صاحب «اعراف» می باشم.

43)- از هِلقام روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و ساکنان اعراف مردانی هستند که به وسیله سیمای چهره شان شناخته می شوند»، سؤال کردم که معنای «وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ»، چیست؟

فرمود: آیا شما در بین خانواده و قبیله خود عارف ندارید که افراد صالح و فاسد آن را بشناسد؟

عرض کردم: بله، هست.

فرمود: پس ما (اهل بیت رسالت) همان عارفان ،هستیم که هر کسی را به وسیله سیمایش می شناسیم.

44) - از ،زاذان به نقل از سلمان (فارسی) روایت کرده است که گفت:

از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم- که بیش از ده بار - به امام علی علیه السلام می فرمود: ای علی! تو و (دیگر) اوصیای بعد از تو «اعراف» بین بهشت و جهنّم هستید که (خداوند شناخته نخواهد شد مگر به وسیله معرفت نسبت به شما) و شما «اعرافی» هستید که کسی وارد بهشت نخواهد شد مگر آن که شما او را بشناسید و او هم شما را بشناسد.

همچنین کسی وارد دوزخ نمی شود مگر آن که شما او را انکار نمایید و او هم شما را انکار کند.

ص: 155

1275 / [45] - عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿وَ عَلَی اَلْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسِیماهُمْ﴾ قال :

یا سعد! هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لاَ یَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَ أَنْکَرُوهُ (1)

1275/ [46] - عَنِ اَلطَّیَّارِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: أَیُّ شَیْءٍ أَصْحَابُ اَلْأَعْرَافِ؟

قَالَ: اِسْتَوَتِ اَلْحَسَنَاتُ وَ اَلسَّیِّئَاتُ، فَإِنْ أَدْخَلَهُمُ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ فَبِرَحْمَتِهِ، وَ إِنْ عَذَّبَهُمْ لَمْ یَظْلِمْهُمْ. (2)

قوله تعالى : ﴿وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿47﴾ وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿48﴾ أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لَا يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ﴾ ﴿49﴾

ص: 156


1- عنه بحار الأنوار: 337/8 ح 10، والبرهان في تفسیر القرآن: 173/3 ح 26، نور الثقلین: 33/2 ح 133 بصائر الدرجات: 496 ج 4 و 499 ح 11 (باب - 16 في الأئمّة علیهم السلام الذین ذکرهم)، عنه البحار: 250/24 ح 8، تأويل الأيات الظاهرة : 182 (سورة الأعراف)، البحار : 331/8 غرر المحكم : 115 ح 1996
2- عنه بحار الأنوار: 337/8 ح 11، والبرهان فی تفسیر القرآن: 173/3 ح 27 الكافي : 381/2 ح 1 بتفصيل

45)- از سعد بن طریف روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره این آیه شریفه: «و ساکنان اعراف مردانی هستند که از سیمای چهره شان می شناسند» فرمود: ای سعد! ایشان آل محمد علیهم السلام هستند کسی داخل بهشت نمی شود، مگر کسی که آنان را بشناسد و آنان هم او را بشناسند و نیز کسی داخل جهنم نمی گردد مگر کسی که منکر آنان باشد و آنان نیز او را انکار کنند.

46)- از طیّار روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: اصحاب «اعراف» چه افرادی هستند؟

فرمود: آن مربوط به کسانی است که حسنات و سیّئات آنان مساوی می باشد پس اگر وارد بهشت گردند به سبب رحمت خداوند خداهد بود و اگر هم مورد عذاب قرار گیرند خداوند به آنان ظلم نکرده است (بلکه به سبب کردار و رفتارشان خلافی که داشته اند عذاب شده اند).

فرمایش خداوند متعال: و چون چشم به جانب دوزخیان گردانند گویند: ای پروردگار ما ما را در شمار ستمکاران قرار مده (47) و ساکنان اعراف مردانی را که از نشانیشان می شناسند ندا دهند و گویند: آن خواسته هایی را که گرد آورده بودید و آن همه سرکشی که داشتید شما را فایده ای نبخشید (48) آیا اینان همان کسانی هستند که شما سوگند خورده بودید که رحمت خداوند نصیبشان نمی شود؟ (اکنون) وارد بهشت شوید نه بیم و وحشتی بر شماست و نه غمگین خواهید شد. (49)

ص: 157

1277 / [47] - عن كَرّام (1)، قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول :

إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیمَهِ أَقْبَلَ سَبْعُ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ یَوَاقِیتَ خُضْرٍ وَ بِیضٍ، فِی کُلِّ قُبَّهٍ إِمَامُ دَهْرِهِ قَدْ اِحْتَفَّ بِهِ أَهْلُ دَهْرِهِ- بَرُّهَا وَ فَاجِرُهَا- حَتَّی یَقِفُونَ بِبَابِ اَلْجَنَّهِ ، فَیَطَّلِعُ أَوَّلَهَا صَاحِبُ قُبَّهٍ اِطِّلاَعَهً فَیُمَیِّزُ أَهْلَ وَلاَیَتِهِ وَ عَدُوِّهِ

ثُمَّ یُقْبِلُ عَلَی عَدُوِّهِ فَیَقُولُ: أَنْتُمْ ﴿اَلَّذِینَ أَقْسَمْتُمْ لا یَنالُهُمُ اَللّهُ بِرَحْمَهٍ اُدْخُلُوا اَلْجَنَّهَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ﴾ اَلْیَوْمَ یَقُولُهُ لِأَصْحَابِهِ فَیَسْوَدُّ وَجْهُ اَلظَّالِمِ (2) فَیُمَیِّزُ أَصْحَابَهُ إِلَی اَلْجَنَّهِ

وَ هُمْ یَقُولُونَ: ﴿رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّالِمِینَ﴾ فَإِذَا نَظَرَ أَهْلُ قُبَّهٍ اَلثَّانِیَهِ إِلَی قِلَّهِ مَنْ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ وَ کَثْرَهِ مَنْ یَدْخُلُ اَلنَّارَ خَافُوا أَنْ لاَ یَدْخُلُوهَا، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿ لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ ﴾. (3)

1278 / [48] - عن الثمالي، قال : سئل أبو جعفر علیه السلام عن قول الله : ﴿وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ﴾؟

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : نَحْنُ اَلْأَعْرَافُ اَلَّذِینَ لاَ یُعْرَفُ اَللَّهُ إِلاَّ بِسَبَبِ مَعْرِفَتِنَا، وَ نَحْنُ اَلْأَعْرَافُ اَلَّذِینَ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ، وَ لاَ یَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْکَرَنَا وَ أَنْکَرْنَاهُ.

وَ ذَلِکَ بِأَنَّ اَللَّهَ لَوْ شَاءَ أَنْ یُعَرِّفَ اَلنَّاسَ نَفْسَهُ لَعَرَّفَهُمْ، وَ لَکِنَّهُ جَعَلَنَا سَبَبَهُ

ص: 158


1- هو كرّام بن عمرو يروي عن أبي عبد الله جعفر الصادق علیه السلام ، كثيراً . جامع الرواة للأردبيلي: 2/28 ، و معجم رجال الحديث: 111/14 رقم 9715 . و في هامش المصدر نقلاً عن تنقيح المقال: هو عبد الكريم بن عمرو بن صالح الخثعمي ، و كرام لقبه
2- في البحار : فيسودّ وجوه الظالم
3- عنه بحار الأنوار: 337/8 ح 12، والبرهان في تفسير القرآن : 174/3 ح 28، نور الثقلين : 36/2 ح 141

47)- از کرّام روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: چون روز قیامت برپا شود هفت قُبّه از نور سبز و سفید، روی آورند که در هر قُبّه ای امام روزگار خودش می باشد و تمام اهل همان روزگار - چه افراد خوب و صالح و چه افراد فاسد و فاجر - اطراف آن امام حضور دارند، (پس آن قبّه ها می آیند) تا به درب بهشت می رسند و توقّف می کنند سپس اولین قُبّه نگاه عمیقی به افراد می کند و اهل ولایت خود را از دشمنان خود تشخیص می دهد بعد از آن به دشمنان خود رو می کند و می گوید: «شما همان هایی هستید که سوگند می خوردید و می گفتید: رحمت خدا شامل این افراد نمی شود و به دنباله اش به اصحاب (و موالیان خود) گوید: شما وارد بهشت شوید که امروز دیگر بر شما ترس و وحشتی نخواهد بود».

پس چهره ظالمان سیاه می گردد و اصحاب امام وارد بهشت می شوند و می گویند: «پروردگارا! ما را با افراد ستم گر (همنشین) نگردان» پس هنگامی که اهل قُبّه دوم به تعداد اندک اهل بهشت و زیادی اهل ،دوزخ، نگاهی می کنند می ترسند که مبادا خودشان داخل بهشت نشوند؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: (هنوز) «وارد بهشت نشده اند ولی در انتظار وارد شدن به آن می باشند»

48)- از ثُمالی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و ساکنان اعراف مردانی هستند که هرکس را از سیمای چهره شان می شناسند» سؤال شد؟

فرمود: ما (اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و اله)، «اعراف» هستیم که خداوند شناخته نخواهد شد مگر آن که (بندگان) نسبت به ما معرفت و شناخت داشته باشند و ما همان اعرافی هستیم که (خدای عزّوجلّ ما را در روز قیامت بر پل صراط می،ایستاند پس) کسی نمی تواند وارد بهشت شود مگر آن که ما را شناخته و (ولایت ما را) قبول داشته باشد و ما (نیز) او را شناخته باشیم و کسی داخل دوزخ نخواهد شد، مگر آن که منکر ما باشد و ما نیز منکر او باشیم و همانا اگر خداوند بخواهد خود را به مردم می،شناساند تا تمام حدود و صفات او را بشناسند و از راه خودش وارد شوند، ولی خداوند (ما اهل بیت رسالت) را ،ابواب صراط و اسباب (بین خویش و بندگان) قرار داده

ص: 159

وسَبیلَهُ وبابَهُ الّذی یُؤتی مِنه (1)

قوله تعالى : ﴿وَ نَادَى أَصْحَبُ النَّارِ أَصْحَبَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُواْ عَلَيْنَا مِنَ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَفِرِينَ﴾ (50)

1279 / [49] - إبراهيم بن عبد الحميد، عن أحدهما علیهما السلام، قال :

إِنَّ أَهلَ النّارِ یَموتُونَ عِطاشا ، وَ یَدخُلونَ قُبورَهُم عِطاشا ، وَ یُحشَرُونَ عِطاشا ، وَ یَدخُلونَ جَهَنَّمَ عِطاشا ، فَیُرفَعُ لَهُم قَراباتُهُم مِنَ الجَنَّهِ فَیَقولونَ : ﴿أَفِیضُوا عَلَینَا مِنَ المَاءِ أَو مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ﴾. (2)

1280/ [50] - عن الزهري، عن أبي عبد الله علیه السلام يقول :

﴿يَوْمَ التَّنَادِ﴾ (3) یَوْمَ یُنَادِی أَهْلُ اَلنَّارِ أَهْلَ اَلْجَنَّهِ أَنْ أَفِیضُوا عَلَیْنا مِنَ اَلْماءِ. (4)

ص: 160


1- عنه بحار الأنوار: 338/8 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 174/3 ح 29، نور الثقلين : 34/2 ح 134 . بصائر الدرجات : 496 ح 6 ، (باب - 16 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم الذين ذكرهم) بإسناده عن الأصبغ عليه ابن نباتة قال : كنت عند أمير المؤمنين علیه السلام جالساً فجاءه رجل، فقال له : يا أمير المؤمنين! و 497 ح 8 - بسنده نحو الكافي - عنه و عن المختصر، البحار : 24 253 ح 16 ، الكافي : 184/1 ح 9 بإسناده عن الهيثم بن واقد عن مقرن قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : جاء ابن الكوّاء إلى أمير المؤمنين علیه السلام فقال :... بتفصيل عنه البحار: 339/8 ح 22 ، الاحتجاج : 227/1 بإسناده عن أصبغ بن نباتة قال : كنت جالساً عند أمير المؤمنين علیه السلام فجاءه ابن الكوّاء فقال : ... بتفاوت عنه البحار : 248/24 ، الخرائج والجرائح: 177/1 (الباب الثاني في معجزات أمير المؤمنين علیه السلام) فيه : روى أبو حمزة الثمالي عن أبي جعفر علیه السلام قال : قرئ عند أمير المؤمنين علیه السلام، عنه البحار : 17/42 ح 2
2- عنه بحار الأنوار: 338/8 ح 17 ، والبرهان : 178/3 ح 33، نور الثقلين : 37/2ح 144
3- سورة الغافر : 32/40
4- عنه بحار الأنوار: 339/8 ح ،18 والبرهان في تفسير القرآن : 178/3 ح 34 نور الثقلين : 37/2 ح 145. تفسير القمّي : 256/2 (40 - سورة المؤمن) مرسلاً، معاني الأخبار : 156 ح 1 بإسناده عن حفص بن غياث، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 59/7 ح 5

و ما را باب و وسیله رسیدن به (رحمت و برکات) خودش قرار داده است.

فرمایش خداوند متعال: و دوزخیان بهشتیان را ندا دهند: اندکی آب یا از چیزهایی که خدا به شما ارزانی داشته است برای ما فرو ریزید. (در جواب به آنان) گویند: خداوند آن چیزها را برای کافران حرام کرده است. (50)

49)- ابراهيم بن عبد الحميد روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمود: اهل أنس بما حمالت تشنگی می میرند و با حانت تشنگی وارد قبرشان می شوند و با حالت تشنگی (در قیامت) محشور می گردند و یا حالت تشنگی وارد دوزخ خواهند شد پس اشنایان خود را که در بهشت (در جایگاه بالاتر) قرار گرفته اند، صدا می زنند و می گویند: «از آب و آن چه که خداوند به شما روزی داده است، مقداری هم برای ما بریزید».

50)- از زُهری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود «يوم التناد»، روزی است که اهل ،آتش اهل بهشت را صدا زند و گویند: مقداری از آن آب هایی را که خداوند به شما روزی داده است برای ما بريزيد.

ص: 161

قوله تعالى: ﴿وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَحِهَا وَأَدْعُوهُ خَوْفًا وَ طَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ ﴾ (56)

1281/ [51]- عن ميسر، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله : ﴿لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَحها﴾ (1) قال : إنَّ الأرضَ کانَت فاسِدَهً فَأصلَحَها اللَّهُ عَزَّوجلَّ بِنَبِیِّهِ صلی اللَّه علیه وآله فقالَ : ﴿ولا تُفْسِدُوا فی الأرضِ بعدَ إِصْلاحِها﴾ (2)

قوله تعالى : ﴿قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ﴾ (71)

1282 / [52]- عن أحمد بن محمد عن أبي الحسن الرضا علیه السلام قال :

سمعته يقول : ما أحسن الصبر و انتظار الفرج، أما سمعت قول العبد الصالح: ﴿فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَإِلَی ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَاقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ قَدْ بَیِّنَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ هَذِهِ نَاقَهُ اللَّهِ لَکُمْ آیَهً فَذَرُوهَا تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ﴾ (73)

ص: 162


1- سورة لأعرف. 85/7
2- عنه بحار الأنوار: 227/28 ح 13، والبرهان في تفسير القران : 180/3 ح 3 الکافي: 58/8 ح 20، عنه البحار: 250/28 ح 32
3- عنه بحار الأنوار، 129/52 ذيل ح 23 أشار إليه، و نور الثقلین : 44/2 ح 179. قرب الإسناد : 168 (الجزء الثالث)، عنه البحار : 110/52 ح 17 ، إكمال الدين: 645/3ح 5 مع زيادة في آخره، عنه بحار الأنوار: 129/52 ح 23 و 379/12 فیه: روي من الرضا علیه السلام.

فرمایش خداوند متعال: و در زمین پس از آن که اصلاح و سالم گردیده فساد و تباهی انجام ندهید و خداوند را با حالت خوف و طمع بخوانید. همانا رحمت خداوند نسبت به افراد ،صالح نزدیک خواهد بود. (71)

51)- از مُیَسّر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و در زمین فساد نکنید. بعد از اصلاح شدنش» فرمود: ای مُیَسّر! زمین فاسد بود پس خداوند آن را به سیب وجود پیامبر ،خود اصلاح نمود پس فرمود: آن گاه که زمین به صلاح و (بهره مندی) رسیده است، فساد نکنید.

فرمایش خداوند متعال: گفت: عذاب و ختم پروردگارتان حتماً بر شما نازل خواهد شد. آیا درباره این بهایی که خود و پدرانتان بدین نام ها نامیده اید و خدا هیچ دلیلی بر آن ها نازل سنعوده است با من ستیزه می کنید؟ پس به انتظار بمانید. من هم با شما از منتظرین می باشم (71)

52)- از احمد از احمد بن محمد روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: چقدر نیکوست صبر و انتظار فرج آیا فرمایش بندة صالح خدا را نشنیده ای؟ که (خداوند به نقل از او حکایت) می فرماید: «پس به انتظار بمانید که من هم با شما منتظر می مانم».

فرمایش خداوند متعال: و برای نوم نمود برادرشان صالح را فرستادیم او به آن ها گفت ای قوم من! خداوند (يكتا) را بپرستید هیچ خدایی جز او برای شما نمی باشد از جانب خدا برای شما نشانه ای آشکار آمده است: این ماده شتر خدا برایتان نشانه ای است پس رهایش کنید تا در زمین خدا بچرد و هیچ آسیبی به او نرسانید که عذابی درد آور شما را فرا خواهد گرفت. (73)

ص: 163

1283 / [53] - عَنْ یَحْیَی بْنِ اَلْمُسَاوِرِ اَلْهَمْدَانِیِّ عَنْ أَبِیهِ:

جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ إِلَی عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: أَنْتَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ؟

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ أَبُوکَ اَلَّذِی قَتَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ؟

فَبَکَی عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ علیهما السلام ثُمَّ مَسَحَ عَیْنَیْهِ فَقَالَ: وَیْلَکَ کَیْفَ قَطَعْتَ عَلَی أَبِی أَنَّهُ قَتَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ؟

قَالَ: قَوْلُهُ: إِخْوَانُنَا قَدْ بَغَوْا عَلَیْنَا فَقَاتَلْنَاهُمْ عَلَی بَغْیِهِمْ، فَقَالَ: وَیْلَکَ أَ مَا تَقْرَأُ اَلْقُرْآنَ قَالَ: بَلَی، قَالَ: فَقَدْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا﴾ (1) ﴿وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَلِحًا﴾، فَکَانُوا إِخْوَانَهُمْ فِی دِینِهِمْ أَوْ فِی عَشِیرَتِهِمْ؟

قَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ: لاَ بَلْ فِی عَشِیرَتِهِمْ.

ققَالَ: فَهَؤُلاَءِ إِخْوَانُهُمْ فِی عَشِیرَتِهِمْ، وَ لَیْسُوا إِخْوَانَهُمْ فِی دِینِهِمْ.

قَالَ: فَرَّجْتَ عَنِّی فَرَّجَ اَللَّهُ عَنْکَ. (2)

1284 / [54] - عن أبي حمزة الثمالي، عن أبي جعفر محمد بن علي عليهما السلام، قال :

إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله سَأَلَ جَبْرَئِیلَ علیه السلام : کَیْفَ کَانَ مَهْلَکُ قَوْمِ صَالِحٍ ؟

فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ إنَّ صَالِحاً بُعِثَ إلَی قَوْمِهِ وَ هُوَ ابْنُ سِتَّ عَشْرَةَ سَنَةً، فَلَبِثَ فِیهِمْ حَتَّی بَلَغَ عِشْرِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ لَا یُجِیبُونَهُ إلَی خَیْرٍ،

قَالَ: وَ کَانَ لَهُمْ سَبْعُونَ صَنَماً یَعْبُدُونَهَا مِنْ دُونِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، فَلَمَّا رَأی ذَلِکَ مِنْهُمْ قَالَ: یَا قَوْمِ بُعِثْتُ إلَیْکُمْ وَ أنَا ابْنُ سِتَّ عَشْرَةَ سَنَةً وَ قَدْ بَلَغْتُ عِشْرِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ وَ أنَا أعْرِضُ عَلَیْکُمْ أمْرَیْنِ: إنْ شِئْتُمْ فَاسْألُونِی حَتَّی أسْألَ إلَهِی فَیُجِیبَکُمْ

ص: 164


1- سورة الأعراف : 84/7، و هود : 84/11
2- عنه بحار الأنوار: 345/32 ح 329، و تفسير البرهان : 186/3 2 ح 1 ، و 118/4 ح 2 ، و نور الثقلين : 45/2 ح 180 ، و 51 ح 198 تفسیر فرات الكوفي : 192 ح 248 ، الاحتجاج : 312/2 فيه : جاء رجل من أهل البصرة إلى علي بن الحسين علیهما السلام فقال : ... بتفاوت يسير عنه البحار : 343/32 ح 327.

53)- از یحیی بن مُساور ،همدانی به نقل از ،پدرش روایت کرده ،است که گفت:

مردی از اهالی شام خدمت امام زین العابدین علیه السلام آمد و اظهار داشت: شما علی بن الحسین هستی؟ فرمود: بلی گفت: پدرت همان کسی بود که مؤمنین را کشته است؟

پس حضرت گریه نمود و سپس (اشک) چشمان خود را پاک کرد و فرمود: وای بر حال تو! چگونه یقین پیدا کرده ای که پدر من مؤمنین را کشته است؟

آن مرد شامی :گفت با استفاده از سخن او که فرموده است برادران ما بر ما ستم کردند، پس آنان را به خاطر ستمی که مرتکب شدند کشتیم.

پس حضرت فرمود: وای بر حال تو آیا قرآن خوانده ای؟

عرضه داشت .بلی فرمود پس خداوند فرموده است: «و به سوی مردم مَدیَن برادرشان شعیب را فرستادیم» و نیز فرموده: «و به سوی برادرشان صالح را فرستادیم» بنابراین (آیا) آنان با یکدیگر برادر دینی بودند و یا خانوادگی و قبیله ای بودند؟ مرد شامی :گفت نه بلکه برادر قبیله ای بودند حضرت فرمود پس این افراد برادران قبیله ای بوده اند و با یکدیگر برادر دینی نبودند. مرد شامی اظهار داشت گشایشی برایم ایجاد ،نمودی خداوند بر شما گشایشی ایجاد نماید.

54)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که :گفت

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل علیه السلام سؤال نمود که قوم صالح چگونه به هلاکت رسیدند؟ گفت ای محمد صالح در وقتی که شانزده ساله ،بود بر قوم خویش مبعوث به رسالت شد و تا سن صد و بیست سالگی به دعوت آنان مشغول بود ولی قوم او در هیچ جهت - خیر و سعادت - او را اجابت نکردند (سپس) گفت: آن ها دارای هفتاد بت بودند که به جای خدای یکتا پرستش و عبادتشان می کردند پس موقعی که صالح این رفتار نامناسب را از آن ها مشاهده کرد به آن ها گفت ای قوم من در سن شانزده سالگی به سوی شما مبعوث به رسالت شدم و اکنون به صد و بیست سالگی رسیده ام و در حال حاضر من دو برنامه را برای شما پیشنهاد می کنم و شما اختیار دارید که هر یک از آن دو پیشنهاد را انتخاب کنید اگر می خواهید از من درخواست کنید تا آن که من از پروردگارم بخواهم تا شما را در هر خواسته ای که دارید اجابت کند و یا آن که من از خدایان و معبودهای شما چیزی را درخواست کنم.

ص: 165

فِیمَا سَألْتُمُونِی وَ إنْ شِئْتُمْ سَألْتُ آلِهَتَکُمْ فَإنْ أجَابَتْنِی بِالَّذِی أسْألُهَا خَرَجْتُ عَنْکُمْ فَقَدْ سَئِمْتُکُمْ وَ سَئِمْتُمُونِی.

قَالُوا: قَدْ أنْصَفْتَ یَا صَالِحُ، فَاتَّعَدُوا لِیَوْمٍ یَخْرُجُونَ فِیهِ قَالَ: فَخَرَجُوا بِأصْنَامِهِمْ إلَی ظَهْرِهِمْ، ثُمَّ قَرَّبُوا طَعَامَهُمْ وَ شَرَابَهُمْ فَأکَلُوا وَ شَرِبُوا فَلَمَّا أنْ فَرَغُوا دَعَوْهُ، فَقَالُوا: یَا صَالِحُ سَلْ فَقَالَ لِکَبِیرِهِمْ: مَا اسْمُ هَذَا؟ قَالُوا: فُلَانٌ، فَقَالَ لَهُ صَالِحٌ: یَا فُلَانُ أجِبْ، فَلَمْ یُجِبْهُ، فَقَالَ صَالِحُ: مَا لَهُ لَا یُجِیبُ؟

فَقَالُوا لَهُ ادْعُ غَیْرَهُ فَدَعَاهَا کُلَّهَا بِأَسْمَائِهَا فَلَمْ یُجِبْهُ وَاحِدٌ مِنْهُمْ فَقَالَ یَا قَوْمِ قَدْ تَرَوْنَ قَدْ دَعَوْتُ أَصْنَامَکُمْ فَلَمْ یُجِبْنِی وَاحِدٌ مِنْهُمْ فَاسْأَلُونِی حَتَّی أَدْعُوَ إِلَهِی فَیُجِیبَکُمُ السَّاعَهَ فَأَقْبَلُوا عَلَی أَصْنَامِهِمْ فَقَالُوا لَهَا مَا بَالُکُنَّ لَا تُجِبْنَ صَالِحاً فَلَمْ تُجِبْ فَقَالُوا یَا صَالِحُ تَنَحَّ عَنَّا وَ دَعْنَا وَ أَصْنَامَنَا قَلِیلًا .

قَالَ: فَرَمَوا بِتِلْکَ الْبَسطِ الَّتی بَسَطُوها، وَبِتِلْکَ الآنِیَهِ وَتَمَرَّغُوا فی التُّرابِ وَقالُوا لَها: لَئِنْ لَمْ تُجِبْنَ صَالِحًا الْیَوْمَ لَنَفْضَحَنَّ.

قَالَ ثُمَّ دَعَوْهُ فَقَالُوا: یَا صَالِحُ تَعَالَ فَسَلْهَا فَعَادَ فَسَأَلَهَا فَلَمْ تُجِبْهُ، فَقَالَ: إِنَّمَا أَرَادَ صَالِحٌ أَنْ تُجِیبَهُ وَ تُکَلِّمَهُ بِالْجَوَابِ.

ققَالَ: فَقَالَ لَهُمْ: یَا قَوْمِ هُوَ ذَا تَرَوْنَ قَدْ ذَهَبَ [صَدْرُ] اَلنَّهَارِ وَ لاَ أَرَی آلِهَتَکُمْ تُجِیبُنِی فَسَلُونِی حَتَّی أَدْعُوَ إِلَهِی فَیُجِیبَکُمُ اَلسَّاعَهَ، قَالَ: فَانْتَدَبَ لَهُ مِنْهُمْ سَبْعُونَ رَجُلاً مِنْ کُبَرَائِهِمْ وَ عُظَمَائِهِمْ وَ اَلْمَنْظُورِ إِلَیْهِمْ مِنْهُمْ فَقَالُوا: یَا صَالِحُ نَحْنُ نَسْأَلُکَ، قَالَ: فَکُلُّ هَؤُلاَءِ یَرْضَوْنَ بِکُمْ؟

قَالُوا: نَعَمْ فَإِنْ أَجَابُوکَ هَؤُلاَءِ أَجَبْنَاکَ، قَالُوا: یَا صَالِحُ نَحْنُ نَسْأَلُکَ فَإِنْ أَجَابَکَ رَبُّکَ تَبِعْنَاکَ وَ أَجَبْنَاکَ وَ تَابَعَکَ جَمِیعُ أَهْلِ قَرْیَتِنَا فَقَالَ لَهُمْ صَالِحٌ : سَلُونِی مَا شِئْتُمْ، فَقَالُوا: اِنْطَلِقْ بِنَا إِلَی هَذَا اَلْجَبَلِ وَ کَانَ اَلْجَبَلَ- جَبَلٌ قَرِیبٌ مِنْهُ -حَتَّی نَسْأَلُکَ عِنْدَهُ

قَالَ: فَانْطَلَقَ [مَعَهُمْ اَلصَّالِحُ ] فَانْطَلَقُوا مَعَهُ، فَلَمَّا اِنْتَهَوْا إِلَی اَلْجَبَلِ قَالُوا: یَا صَالِحُ

ص: 166

و اگر آن ها درخواست مرا اجابت کردند من از میان شما بیرون می روم در حالی که شما از من برائت جسته و من نیز از شما برائت می جویم.

پس قوم او گفتند: ای صالح حق انصاف را بجا آوردی پس هنگامی که روز موعود فرا ،رسید قوم صالح با بت های خودشان از شهر بیرون آمدند و آشامیدنی و خوراکی های خود را حاضر کرده و مشغول خوردن و آشامیدن ،شدند پس موقعی که از خوردن و آشامیدن فارغ ،شدند به صالح :گفتند ای صالح! (هر چه می خواهی از بت های ما) در خواست کن در این موقع صالح بزرگ ترین بت آنان را مخاطب قرار داد و از آنان اسم آن بت را پرسید چون اسم آن را ،گفتند آن ثبت را با نام صدا زد جوابی و صدایی از ثبت شنیده نشد قوم گفتند بت های دیگر را صدا بزن آن وقت صالح همۀ آن ها را یک به یک با نام مورد خطاب قرار داد اما هیچ یک از آن ها جوابی ندادند.

صالح فرمود: ای قوم! دیدید که هیچ یک از این بت های شما جواب مرا ندادند اینک شما از من بخواهید تا خواسته شما را به درگاه پروردگارم عرضه دارم تا سریع اجابت کند آن ها به سوی بت های خودشان رفتند و گفتند شما را چه شده؟ چرا پاسخ صالح را نمی دهید؟ ولی آنان باز هم پاسخی ندادند، به همین خاطر مردم گفتند ای صالح ما را مدتی با بت های خود واگذار و ما را به حال خود رها کن.

جبرئیل فرمود پس مردم بساط و ظروف خود را پرتاب کرده و در خاک غلطیدند و گفتند: ای بت ها! اگر جواب صالح را ندهید امروز رسوا می شویم، پس از آن مجدّداً به صالح :گفتند ای صالح اکنون بیا و از این ها درخواست کن تا جوابت را بدهند صالح دوباره جلو آمد و آن ها را صدا زد اما باز هم جوابی نشنید و همانا صالح اراده جواب را داشت پس صالح :گفت ای قوم روز به پایان رسید و دیدید که روز گذشت و من جوابی از بت های شما نشنیدم حال شما از من بخواهید تا از پروردگارم درخواست کنم تا همین الآن دعای شما را اجابت کند.

پس قوم صالح هفتاد نفر از شخصیت ها و بزرگان مورد نظر خود را به نمایندگی برگزیدند و گفتند ای صالح ما از تو در خواستی داریم صالح گفت: آیا تمامی این افراد به نظریات و آراء شما رضایت داده اند؟ گفتند ،آری اگر این هفتاد نفر تو را قبول نمایند ما هم دعوت تو را می پذیریم سپس آن هفتاد نفر گفتند: ای صالح ما از تو درخواستی می کنیم اگر پروردگارت اجابت کرد ما از تو پیروی می کنیم و همه مردم شهر را نیز پیرو تو می نمائیم.

ص: 167

سَلْ رَبَّکَ أَنْ یُخْرِجَ لَنَا اَلسَّاعَهَ مِنْ هَذَا اَلْجَبَلِ نَاقَهً حَمْرَاءَ شَقْرَاءَ وَبْرَاءَ عُشَرَاءَ.

وَ فِی رِوَایَةِ مُحَمَّدِ بْنِ نَصْرٍ حَمْرَاءَ شَعْرَاءَ بَیْنَ جَنْبَیْهَا مِیلٌ.

قَالَ قَدْ سَأَلْتُمُونِی شَیْئاً یَعْظُمُ عَلَیَّ وَ یَهُونُ عَلَی رَبِّی فَسَأَلَ اللَّهَ ذَلِكَ فَانْصَدَعَ الْجَبَلُ صَدْعاً كَادَتْ تَطِیرُ مِنْهُ الْعُقُولُ لَمَّا سَمِعُوا صَوْتَهُ قَالَ وَ اضْطَرَبَ الْجَبَلُ كَمَا تَضْطَرِبُ الْمَرْأَةُ عِنْدَ الْمَخَاضِ ثُمَّ لَمْ یَفْجَأْهُمْ إِلَّا وَ رَأْسُهَا قَدْ طَلَعَ عَلَیْهِمْ مِنْ ذَلِكَ الصَّدْعِ فَمَا اسْتُتِمَّتْ رَقَبَتُهَا حَتَّی اجْتَرَّتْ ثُمَّ خَرَجَ سَائِرُ جَسَدِهَا ثُمَّ اسْتَوَتْ عَلَی الْأَرْضِ قَائِمَةً فَلَمَّا رَأَوْا ذَلِكَ قَالُوا یَا صَالِحُ مَا أَسْرَعَ مَا أَجَابَكَ رَبُّكَ فَسَلْهُ أَنْ یُخْرِجَ لَنَا فَصِیلَهَا

قال : فَسَأَلَ اللّهَ ذلك فَرَمَتْ بِهِ فَدَبَّ حَوْلَهَا ، فَقَالَ لَهُمْ : یَا قَوْمِ ، أَبَقِیَ شَیْءٌ؟ قَالُوا : لاَ ، انْطَلِقْ بِنَا إِلی قَوْمِنَا نُخْبِرْهُمْ بِمَا رَأَیْنَا وَ یُوءْمِنُونَ بِکَ، قَالَ: فَرَجَعُوا فَلَمْ یَبْلُغْ السَّبْعُونَ الرَّجلَ إِلَیْهِمْ حَتّی ارْتَدَّ مِنْهُمْ أَرْبَعَهٌ وَ سِتّونَ رَجُلا وَقالُوا: سِحْر وَثَبَتَتِ السِّتَّه وَقَالُوا: الْحَقُّ مَا رَأَیْنا.

قَالَ فَكَثُرَ كَلَامُ الْقَوْمِ وَ رَجَعُوا مُكَذِّبِینَ إِلَّا السِّتَّةُ ثُمَّ ارْتَابَ مِنَ السِّتَّةِ وَاحِدٌ فَكَانَ فِیمَنْ عَقَرَهَا.

وَ زَادَ مُحَمَّدُ بْنُ نَصْرٍ فِی حَدِیثِهِ قَالَ سَعِیدُ بْنُ یَزِیدَ فَأَخْبَرَنِی أَنَّهُ رَأَی الْجَبَلَ الَّذِی خَرَجَتْ مِنْهُ بِالشَّامِ فَرَأَی جَنْبَهَا قَدْ حَكَّ الْجَبَلَ فَأَثَّرَ جَنْبُهَا فِیهِ وَ جَبَلٌ آخَرُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ هَذَا مِیلٌ . (1)

ص: 168


1- عنه بحار الأنوار: 377/11 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن : 183/3 ح 2، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 91 (الباب الخامس في قصص نبي الله صالح علیه السلام) . تفسير القمّي : 330/1 مرسلاً و بتفاوت عنه البحار : 383/11 ح 8، الكافي : 185/8 ح 213 ، عنه البحار : 377/11 ذيل ح 3 أشار إليه

صالح :فرمود هر چه می خواهید در خواست کنید گفتند: با ما به کنار این کوه بیا - کوهی که در نزدیکی آنان بود - تا درخواست خود را در کنار آن کوه مطرح نماییم.

همگی به سمت کوه حرکت کردند و چون به کوه ،رسیدند گفتند حال از پروردگارت بخواه همین حالا ماده شتری قوی هیکل سرخ مو و آبستن، از این کوه بیرون بیاورد و در روایت محمد بن نصیر :آمده شتری سرخ مو و آبستنی که فاصله بین دو پهلویش یک میل.باشد

صالح فرمود برنامه ای را از من درخواست کردید که بر من بسیار دشوار ولی بر پروردگارم بسیار آسان است (ولی من آن را از خداوند درخواست می کنم) پس از آن به درگاه خداوند دعا کرد پس ناگهان کوه شکافته شد و چنان صدای مهیبی آشکار گشت که نزدیک بود عقل از سر همۀ آن قوم پرواز کند و کوه، آن چنان لرزید که گویا همچون زن در حال وضع حمل و زائیدن است، بعد از آن ناگهان سر شتر از شکاف کوه بیرون آمد و پس از آن گردنش از کوه بیرون کشیده شد و سرانجام سایر اجزاء بدنش از کوه بیرون آمد سپس استوار بر روی زمین ،ایستاد، پس وقتی آن قوم چنین دیدند گفتند ای صالح چقدر سریع پروردگارت درخواست تو را اجابت کرد اکنون از او درخواست کن تا فرزند این شتر را به دنیا بیاورد. پس صالح دعا کرد و در همان لحظه ،شتر بچه ای را از شکمش پرتاب کرد و به دنیا آورد و بچه شتر در کنار مادرش به حرکت و جنب و جوش در آمد.

صالح فرمود: ای قوم! آیا چیز دیگری هم باقی مانده است؟ گفتند: نه، ای صالح! به ما اجازه بده و همراه ما بیا تا به نزد قوم خود برگردیم و آن چه را دیده ایم برای ایشان بازگو کنیم تا به تو ایمان بیاورند چون بازگشتند در همین بین شصت و چهار نفر از آن افراد دست از عقیده خود برداشتند و مرتد شدند و گفتند این فقط یک سحر بود ولی شش نفر ثابت قدم ماندند و :گفتند حق همان بود که مشاهده کردیم پس صحبت زیادی کردند اما پس از آن یک نفر دیگر از آن شش نفر نیز مرتد شد و او در آینده جزء افرادی گشت که ناقه صالح را تعقیب و پی کرده و کشتند و محمد بن ابی نصر در ادامه این حدیث اضافه می کند: سعید بن یزید به من خبر داد که او آن کوهی را که شتر صالح علیه السلام از آن بیرون ،آمد در شام مشاهده نموده و دیده که سینه کوه شکافته شده است و اثر خروج شتر در آن وجود دارد و فاصله دو طرف شکاف ،کوه یک میل می باشد.

ص: 169

قوله تعالى : ﴿وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ، أَتَأْتُونَ الْفَحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَلَمِينَ (80 ) إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ﴾ (81)

1285 / [55] - عَنْ یَزِیدَ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ یَأْتِیَ اَلنِّسَاءَ فِی أَدْبَارِهِنَّ فَقَالَ: سَفَلْتَ سَفَلَ اَللَّهُ بِکَ، أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿أَ تَأْتُونَ اَلْفاحِشَهَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ اَلْعالَمِینَ﴾ (1)

1286 / [56] - عن عبد الرحمن بن الحجّاج ، قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ذُکِرَ عِنْدَهُ إِتْیَانُ اَلنِّسَاءِ فِی أَدْبَارِهِنَّ، فَقَالَ: «مَا أَعْلَمُ آیَهً فِی اَلْقُرْآنِ أَحَلَّتْ ذَلِکَ، إِلاَّ وَاحِدَهٌ: ﴿إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ اَلرِّجالَ شَهْوَهً مِنْ دُونِ اَلنِّساءِ﴾- الآیة- (2)

قوله تعالى : ﴿فَأَنجَيْنَهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الغَبرِينَ﴾ (83)

1287 / [57] - عن الحسين بن علي، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: یَا وَیْحَ هَذَا اَلْقَدَرِیَّهِ إِنَّمَا یَقْرَءُونَ هَذِهِ اَلْآیَهَ «إِلاّ اِمْرَأَتَهُ قَدَّرْناها مِنَ اَلْغابِرِینَ» وَیْحَهُمْ! مَنْ قَدَّرَهَا إِلاَّ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی. (3)

ص: 170


1- عنه بحار الأنوار: 167/12 ح 33 و 29/104 ح 9، و وسائل الشيعة : 144/20 ح 25258 والبرهان في تفسير القرآن : 186/3 ح 2 نور الثقلين : 51/2 ح 195، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 139 (الباب السابع في قصص لوط علیه السلام و قومه)
2- عنه بحار الأنوار: 167/12 ح 34 ، و 29/104 ح 10، و وسائل الشيعة : 148/20 ح 25270، والبرهان في تفسير القرآن : 186/3 ح 3 و نور الثقلين: 51/2 ح 196، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 139 (الباب السابع في قصص لوط علیه السلام و قومه). مستدرك الوسائل : 232/14 ح ،16582 عن أحمد بن محمد السيّاري في كتاب التنزيل والتحريف، عن الحسين بن عليّ بن يقطين، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير .
3- عنه بحار الأنوار: 56/5 ح 102، و 29/104 ح 11

فرمایش خداوند متعال: و لوط را فرستادیم آن گاه به قوم خود گفت چراکار زشت انجام می دهید که هیچ کسی از مردم ،جهان پیش از شما آن را انجام نداده اند؟ (80) شما به جای زنان با مردان شهوت رانی می کنید بلکه شما مردمی تجاوزکار هستید. (81)

55)- از یزید بن ثابت روایت کرده است که گفت:

مردی از امیرالمؤمنین علیه السلام سؤال کرد: آیا عمل زناشویی و مجامعت از دُبُر و عقب زنان انجام می شود؟

پس فرمود: آن را بی ارزش دانستی خداوند تو را سبک و بی ارزش قرار دهد آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «آیا شما کار زشتی را انجام می دهید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما انجام نداده است؟!».

56)- از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام شنیدم که از ایشان در مورد زناشویی و آمیزش با زنان از دُبُر، سؤال شد؟

حضرت فرمود: من در قرآن هیچ آیه ای را نمی شناسم که این عمل را مجاز دانسته باشد (1) مگر یک آیه: «هر آینه شما زنان را واگذاشته و با مردان آمیزش می کنید»

فرمایش خداوند متعال: بس لوط و خاندانش را نجات دادیم جز زنش را که با دیگران در شهر ماند (83)

57)- از حسین بن بن علی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: وای به حال این (طایفه) قدریّه، همانا این آیه را می خوانند: «مگر همسرش را که مقدر کردیم تا از ماندگاران (هلاک شوندگان) باشد» وای به حال آن ها! کسی غیر از خداوند تبارک و تعالی او را بر این برنامه مقدر کرده بود.

ص: 171


1- در مورد محتوای این حدیث فتوای مشهور مراجع تقلید این است: کراهت شدید دارد و نیز از نظر طبّی دارای ضررهای روانی و جسمی می باشد .مترجم

قوله تعالى: ﴿أَفَأَمِنُواْ مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَن مَكْر الله إلَّا الْقَوْمُ الْخَسرُونَ﴾ (99)

1288/ [58]- عن صفوان الجمّال، قال :

صَلَّیْتُ خَلْفَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَطْرَقَ ثُمَّ قَالَ: اَللَّهُمَّ لاَ تُؤْمِنِّی مَکْرَکَ ثُمَّ جَهَرَ (1)

فقال : ﴿فلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْم الْخَسِرُونَ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ مَا وَجَدْنَا لأكثرهِم مِّنْ عَهْدِ وَإِن وَجَدْنَا أَكْثَرَهُمْ لَفَسِقِينَ﴾ (102)

1289/ [59]- عَنْ أَبِی ذَرٍّ قَالَ قَالَ: وَ اللَّهِ مَا صَدَقَ أَحَدٌ مِمَّنْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَهُ فَوَفَی بِعَهْدِ اللَّهِ غَیْرَ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّهِمْ وَ عِصَابَةٍ قَلِیلَةٍ مِنْ شِیعَتِهِمْ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ ﴿وَ ما وَجَدْنا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَكْثَرَهُمْ لَفاسِقِینَ﴾، وقوله: ﴿وَ لَكِن أكثر النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ (3). (4)

1290/ [60]- قَالَ: وَ قَالَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ اَلْحَکَمِ اَلْوَاسِطِیُّ:

کَتَبْتُ إِلَی بَعْضِ اَلصَّالِحِینَ علیه السلام: أَشْکُو اَلشَّکَّ

فَقَالَ: إِنَّمَا اَلشَّکُّ فِیمَا لاَ یَعْرِفُ، فَإِذَا جَاءَ اَلْیَقِینُ فَلاَ شَکَّ یَقُولُ اَللَّهُ ﴿وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَکْثَرَهُمْ لَفاسِقِینَ﴾ نَزَلَتْ فِی اَلشُّکَّاکِ. (5)

ص: 172


1- في بعض النسخ: «جهم» بمعني عبس وجهه
2- عنه بحار الأنوار : 391 ح 59، والبرهان في تفسير القرآن: 190/3 ح 2 نورالثقلین: 52/2 ح 203
3- سورة الرعد : 1/13
4- عنه بحار الأنوار : 85/67 ح 7، والبرهان في تفسير القرآن: 191/3 ح 7 نور الثقلين : 53/2 ح 209 وفيه: عن أبي داود
5- عنه بحار الأنوار: 165/72 ح 3 والبرهان في تفسير القرآن : 191/3 ح 8. فقه الرضا علیه السلام: 388 (باب - 109 في الرياء و النفاق والعجب)، أورد فیله مرسلاً، عنه البحار: 124/72، و مستدرك الوسائل : 179/18 ح 22440

فرمایش خداوند متعال: پس آیا (آن ها پنداشتند که) از مکر (و عذاب) خدا در امان می باشند؟ پس (توجه داشته باشید که) از مکر (عقاب و عذاب) خدا جز زیانکاران ایمن نباشند. (99)

58)- از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

پشت سر امام صادق علیه السلام نماز (جماعت) خواندم پس حضرت بعد از نماز لحظه ای سر به زیر انداخت و سپس فرمود: خداوند! مرا از مکر و عقاب خود ایمن مگردان و پس از آن با صدای بلند (این آیه را) تلاوت نمود: «پس از مکر (عقاب) خدا جز زبان کاران ایمن نخواهند بوده».

فرمایش خداوند متعال: و در بیشترین آن ها وفای به عهد نیافتیم و بیشترین آنان را جر فاسقان و نافرمانان ندیدیم. (102)

59)- ابو ذر روایت کرده است، که گفت:

به خدا سوگند! در میان افرادی که خداوند از آنان نهاد و میثاق گرفته هیچ شخصی نسبت به وفای به عهد راست نگفته مگر اهل بیت رسالت علیهم السلام و تعدادی اندک از شیعیان و پیروان ایشان؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است: «و برای بیشتر آنان (وفای به) عهد و میثاقی نیافتیم و (بلکه) بیشترین آنان را فاسق و نافرمان یافتیم» و نیز فرمایش دیگر خداوند: «اولی بیشترین مردم ایمان نمی آورند».

60)- و از حسين بن حَكَم واسطی روایت کرده است که گفت:

نامه ای به بعضی از صالحین (امام کاظم علیه السلام) نوشتم و عرضه داشتم: من از شک (به شما) شکایت می کنم (حضرت در جواب) نوشت: همانا شک تا جایی که به مرحله یقین ،نرسیده اعتباری ندارد پس چون به یقین برسد دیگر شک روا نباشید. همچنین نوشت به درستی که خدای عزوجل می فرماید: «و برای بیشتر آنان (وفای به) عهد و میثاقی نیافتیم و بیشترین آنان را فاسق و نافرمان یافتیم» که این درباره اهل شک نازل شده است.

ص: 173

1291 / [61] - عن عاصم المصري، رفعه قال :

إِنَّ فِرْعَوْنَ بَنَی سَبْعَ مَدَائِنَ یَتَحَصَّنُ فِیهَا مِنْ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، وَ جَعَلَ فِیمَا بَیْنَهَا آجَاماً وَ غِیَاضاً، وَ جَعَلَ فِیهَا اَلْأُسْدَ لِیَتَحَصَّنَ بِهَا مِنْ مُوسَی - قَالَ: - فَلَمَّا بَعَثَ اَللَّهُ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِلَی فِرْعَوْنَ فَدَخَلَ اَلْمَدِینَهَ ، فَلَمَّا رَآهُ اَلْأُسْدُ تَبَصْبَصَتْ وَ وَلَّتْ مُدْبِرَهً، ثُمَّ لَمْ یَأْتِ مَدِینَهً إِلاَّ اِنْفَتَحَ لَهُ بَابُهَا، حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی قَصْرِ فِرْعَوْنَ اَلَّذِی هُوَ فِیهِ - قَالَ: - فَقَعَدَ عَلَی بَابِهِ، وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَهٌ مِنْ صُوفٍ، وَ مَعَهُ عَصَاهُ، فَلَمَّا خَرَجَ اَلْآذِنُ، قَالَ لَهُ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : اِسْتَأْذِنْ لِی عَلَی فِرْعَوْنَ فَلَمْ یَلْتَفِتْ إِلَیْهِ.

قَالَ: - فَقَالَ لَهُ مُوسَی علیه السلام: إِنِّی رَسُولُ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ قَالَ: فَلَمْ یَلْتَفِتْ إِلَیْهِ. قَالَ فَمَکَثَ بِذَلِکَ مَا شَاءَ اَللَّهُ یَسْأَلُهُ أَنْ یَسْتَأْذِنَ لَهُ - قَالَ: - فَلَمَّا أَکْثَرَ عَلَیْهِ قَالَ لَهُ: أَ مَا وَجَدَ رَبُّ اَلْعَالَمِینَ مَنْ یُرْسِلُهُ غَیْرَکَ؟

ققَالَ: فَغَضِبَ مُوسَی ، وَ ضَرَبَ اَلْبَابَ بِعَصَاهُ، فَلَمْ یَبْقَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ فِرْعَوْنَ بَابٌ إِلاَّ اِنْفَتَحَ، حَتَّی نَظَرَ إِلَیْهِ فِرْعَوْنُ وَ هُوَ فِی مَجْلِسِهِ، فَقَالَ: أَدْخِلُوهُ. قَالَ: فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ هُوَ فِی قُبَّهٍ لَهُ مُرْتَفِعَهٍ، کَثِیرَهَ اَلاِرْتِفَاعِ، ثَمَانُونَ ذِرَاعا.

قَالَ: فَقَالَ: إِنِّی رَسُولُ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ إِلَیْکَ. قَالَ: فَقَالَ: فَأْتِ بِآیَهٍ، إِنْ کُنْتَ مِنَ اَلصَّادِقِینَ قَالَ: فَأَلْقَی عَصَاهُ، وَ کَانَ لَهَا شُعْبَتَانِ قَالَ: فَإِذَا هِیَ حَیَّهٌ، قَدْ وَقَعَ إِحْدَی اَلشُّعْبَتَیْنِ عَلَی اَلْأَرْضِ، وَ اَلشُّعْبَهُ اَلْأُخْرَی فِی أَعْلَی اَلْقُبَّهِ - قَالَ: - فَنَظَرَ فِرْعَوْنُ إِلَی جَوْفِهَا وَ هُوَ یَلْتَهِبُ نِیرَاناً قَالَ: وَ أَهْوَتْ إِلَیْهِ فَأَحْدَثَ، وَ صَاحَ: یَا مُوسَی ، خُذْهَا. (1)

ص: 174


1- عنه بحار الأنوار: 137/13 ح 49، والبرهان في تفسير القرآن : 192/3 ح 1 نور الثقلين: 54/3 ح 211 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 246 (الفصل الرابع في بعثه موسى و هارون عليهما السلام) قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 155 ح 168 بإسناده عن جعفر بن غياث، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 109/13 ح 14

61)- از عاصم ،بصری به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

به درستی که فرعون - برای محفوظ ماندن و مصون بودن از تصمیمات موسی علیه السلام- هفت شهر بنا کرد و در بین آن ها نیزارها و دریاچه هایی درست نمود و شیرهایی را در آن ها قرار داد (تا مانع از ورود موسی علیه السلام شوند).

اما هنگامی که خداوند موسی علیه السلام را به سمت فرعون مبعوث نمود، وی داخل شهر شد شیرها او را دیدند و دُم خود را (به حالت تواضع) حرکت دادند سپس پشت کرد و رفتند پس وی به هر دری از دروازه های هر شهر می رسید برایش باز می،شد تا آن که به درون قصر فرعون وارد شد که او نیز در آن جا حضور داشت.

پس موسی علیه السلام جلوی درب ورودی آن جا - در حالی که روپوشی از پشم پوشیده بود و نیز عصایی در دست داشت - نشست چون دریان بیرون آمد موسی علیه السلام به او فرمود: اجازه ورود بر فرعون می خواهم پس دربان هیچ اعتنایی به او نکرد موسی علیه السلام اظهار داشت من رسول پروردگار جهانیان هستم.

باز هم دربان اعتنایی به او نکرد پس او مدتی را که خدا خواست، صبر نمود و مرتّب اجازه ورود می خواست و چون زیاد اصرار و تکرار نمود دربان به او گفت: آیا کسی غیر از تو نبود که پروردگار عالمیان او را بفرستد؟!

پس موسی علیه السلام عصبانی شد و با عصایش به درب ورودی زد و تمام درب هایی که به فرعون منتهی می شد گشوده گشت به طوری که فرعون - در همان حالی که در جایگاه خود نشسته بود - نگاهی به او انداخت و گفت: او را وارد نمایید و چون بر فرعون - در حالی که در قبّه ای بسیار بلند که هشتاد ذرع (چهل متر) ارتفاع داشت قرار گرفته بود - وارد شد اظهار داشت: من فرستاده پروردگار جهانیان .هستم فرعون گفت: (اگر چنین است) و راست می گویی، پس معجزه ای بیاور در این لحظه (موسی علیه السلام) عصای دو شعبه خود را رها کرد و ناگهان همچون ماری (عظیم الجثه) شد که یکی از دو فک خود را روی زمین و فکّ دیگرش را در بالای قبّه قرار داد.

هنگامی که فرعون چنین وضعیتی را دید و مشاهده کرد که از درون آن، آتش زبانه می کشد و به سوی او می آید حدَثی (باد یا ادرار و یا مدفوع) از او خارج شد و - در حالی که به آن اشاره می کرد - فریادی زد و گفت: ای موسی! آن را بگیر

ص: 175

قوله تعالى :﴿قَالُوا أَرْجِهُ وَ أَخَاهُ وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدَائنِ حَشِرِينَ﴾ (111).

1292 / [62] - عن يونس بن ظبيان قال : قال علیه السلام:

إِنَّ مُوسَی وَ هَارُونَ حِینَ دَخَلاَ عَلَی فِرْعَوْنَ لَمْ یَکُنْ فِی جُلَسَائِهِ یَوْمَئِذٍ وَلَدَ سِفَاحٍ کَانُوا وَلَدَ نِکَاحٍ کُلِّهِمْ، وَ لَوْ کَانَ فِیهِمْ وَلَدُ سِفَاحٍ لَأَمَرَ بِقَتْلِهِمَا، فَقَالُوا: ﴿أَرْجِهْ وَ أَخاهُ﴾ وَ أَمَرُوهُ بِالتَّأَنِّی وَ اَلنَّظَرِ، ثُمَّ وَضَعَ علیه السلام یَدَهُ عَلَی صَدْرِهِ قَالَ: وَ کَذَلِکَ نَحْنُ لاَ یَنْزِعُ إِلَیْنَا إِلاَّ کُلُّ خَبِیثِ اَلْوِلاَدَهِ. (1)

1293/ [63] - عن موسى بن بكر، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

أَشْهَدُ أَنَّ اَلْمُرْجِئَهَ عَلَی دِینِ اَلَّذِینَ قَالُوا : ﴿ أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَائنِ حَشِرِينَ ﴾ (2)

1294 / [64] - عن محمّد بن عليّ عليهما السلام قال :

کَانَتْ عَصَا مُوسَی لآِدَمَ علیه السلام فَصَارَتْ إِلَی شُعَیْبٍ ثُمَّ صَارَتْ إِلَی مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ وَ إِنَّهَا لَعِنْدَنَا وَ إِنَّ عَهْدِی بِهَا آنِفاً وَ هِیَ خَضْرَاءُ کَهَیْئَتِهَا حِینَ انْتُزِعَتْ مِنْ شَجَرَتِهَا وَ إِنَّهَا لَتَنْطِقُ إِذَا اسْتُنْطِقَتْ أُعِدَّتْ لِقَائِمِنَا ع یَصْنَعُ بِهَا مَا کَانَ یَصْنَعُ مُوسَی وَ إِنَّهَا لَتَرُوعُ وَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ * وَ تَصْنَعُ مَا تُؤْمَرُ بِهِ إِنَّهَا حَیْثُ أَقْبَلَتْ- تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ* یُفْتَحُ لَهَا شُعْبَتَانِ إِحْدَاهُمَا فِی الْأَرْضِ وَ الْأُخْرَی فِی السَّقْفِ وَ بَیْنَهُمَا أَرْبَعُونَ ذِرَاعاً تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ بِلِسَانِهَا. (3)

ص: 176


1- عنه بحار الأنوار: 137/13 ح 50 ، والبرهان في تفسير القرآن : 192/3 ح 1 نور الثقلين: 55/2 ح 214 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 247 (الفصل الرابع في بعثه موسى و هارون 8). شرح الأخبار : 8/3 ح 929، فيه : عن أبي عبد الله جعفر بن محمّد الصادق علیهما السلام
2- عنه بحار الأنوار: 179/72 ح 3، والبرهان في تفسير القرآن : 193/3 ح 2 نور الثقلين: 55/2 ح 215 ، و مستدرك الوسائل : 176/18 ح 22431
3- عنه بحار الأنوار: 138/13 ح ،51 ، والبرهان في تفسير القرآن : 193/3 ح 1. بصائر الدرجات : 183 ح 36 (باب - 4 فيما عند الأئمّة علیهم السلام من سلاح رسول الله صلی الله علیه و اله) بتفصيل عنه البحار : 219/26 ح 41 و 318/52 ح 19 ، و نحوه الكافي : 231/1 ح 1، عنه البحار 45/13 ح 11، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 225 (الفصل الثاني في أحوال موسی علیه السلام)، الاختصاص للمفيد : 269 ، عنه البرهان : 193/3 ح 2 .

فرمایش خداوند متعال: (به فرعون) گفتند: برنامه او و برادرش را به تأخیر بینداز و آنان را در همه شهر منتقل گردان (111)

62)- از یونس بن ظبیان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که حضرت موسی و هارون علیهما السلام بر فرعون وارد شدند در میان آن ،جمع فرزند حرام زاده ای وجود نداشت بلکه همگان با نكاح (و حلال زاده) بودند و چنانچه در میانشان فرزندی حرام زاده می بود دستور کشتن آنان (موسی و هارون علیهما السلام) را صادر می کرد پس اظهار داشتند «(کار) او و برادرش را به تأخیر انداز» سپس امام علیه السلام دست خود را بر سینه نهاده و فرمود و ما نیز این چنین هستیم که ما (اهل بیت نبوّت و امامت علیه السلام) را کسی به قتل نمیرساند مگر آن که حرام زاده باشد.

63)- از موسی بن بکر روایت کرده است که :گفت

امام صادق علیه السلام فرمود گواهی می دهم بر این که طایفه مُرجئه معتقد به دین آن هایی هستند که می گفتند: «او و برادرش (موسی و هارون) را نگهدار و بفرست تا مردم از شهرها جمع شوند».

64) - (به طور مُرسل روایت کرده است که) امام باقر علیه السلام فرمود:

عصای موسی از آن آدم علیهما السلام بود پس به شعیب علیه السلام رسید و سپس به موسی بن عمران علیهما السلام منتقل ،گردید به درستی که آن عصا هراس آور و حیرت انگیز بود و ساخته های (حیله گرانه و نیرنگ بازی) جادوگران را می بلعید و به هر چه مأمور می شد انجام می داد برایش دو شعبه باز می شد که یکی بر زمین و دیگری در سقف قرار داشت و میان دو فک آن چهل ذراع (بیست متر) فاصله بود که تمام نیرنگ ها و ساخته های آنان را با زبانش می بلعید

ص: 177

قوله تعالى : ﴿قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا ۖ إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾ (128)

1295/ [65]- عن عمّار الساباطي. قال :

سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : ﴿إِنَّ اَلْأَرْضَ لِلّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ﴾، قَالَ: فَمَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ وَ مَا کَانَ لِرَسُولِ اَللَّهِ فَهُوَ لِلْإِمَامِ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (1)

1296/ [66]- عَنْ أَبِی خَالِدٍ اَلْکَابُلِیِّ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام، قال :

وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیٍّ علیه السلام: ﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ﴾، و أَنَا وَ أَهْلُ بَیْتِیَ اَلَّذِینَ أَوْرَثَنَا اَللَّهُ اَلْأَرْضَ وَ نَحْنُ اَلْمُتَّقُونَ وَ اَلْأَرْضُ کُلُّهَا لَنَا، فَمَنْ أَحْیَا أَرْضاً مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ فَعَمَرَهَا فَلْیُوَدِّ خَرَاجَهَا إِلَی اَلْإِمَامِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی ، وَ لَهُ مَا أَکَلَ مِنْهَا، فَإِنْ تَرَکَهَا وَ أَخْرَبَهَا بَعْدَ مَا عَمَرَهَا فَأَخَذَهَا رَجُلٌ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ بَعْدَهُ فَعَمَرَهَا وَ أَحْیَاهَا فَهُوَ أَحَقُّ بِهَا مِنَ اَلَّذِی تَرَکَهَا، فَلْیُؤَدِّ خَرَاجَهَا إِلَی اَلْإِمَامِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی ، وَ لَهُ مَا أَکَلَ مِنْهَا حَتَّی یَظْهَرَ اَلْقَائِمُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی بِالسَّیْفِ، فَیَحُوزَهَا وَ یَمْنَعَهَا وَ یُخْرِجَهُ عَنْهَا، کَمَا حَوَاهَا رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ مَنَعَهَا، إِلاَّ مَا کَانَ فِی أَیْدِی شِیعَتِنَا ، فَإِنَّهُ یُقَاطِعُهُمْ وَ یَتْرُکُ اَلْأَرْضَ فِی أَیْدِیهِمْ. (2)

ص: 178


1- عنه بحار الأنوار 58/100 ح 1 والبرهان في تفسير القرآن: 195/3 نور الثقلین : 56/2 ح 221
2- عنه بحار الأنوار: 58/100 ح 2 والبرهان في تفسير القرآن: 196/3 ح 4 و مستدرک الوسائل: 112/17 ح 20908 الکافي: 336/1 ح 1، و 279/5 ح 5 عنه البرهان في تفسیر القرآن: 194/3 ح 1 تهذیب الأحکام: 152/7 ح 23 الاستبصار: 108/3 عنهم وسائل شيعة: 41/25 ح 32246 بحار الأنوار 390/52 ح 211 ، عن کتاب الغيبه للسیّد عليّ بن عبد الحميد.

فرمایش خداوند متعال: موسی به قوم خود گفت: از خداوند مدد جویید و صبر پیشه سازید که این زمین از آن خداوند است آن را به هر کسی از بندگانش که بخواهد به میراث می دهد و سرانجام نیک از آن پرهیزکاران است. (128)

65)- از عمّار ساباطی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: (منظور از فرمایش خداوند متعال:) «به درستی که زمین برای خداوند است به هر کسی از بندگانش که بخواهد به عنوان ارث (تحویل) می دهد» آن چه برای خداوند ،باشد برای رسولش صلی الله علیه و آله خواهد بود و آن چه برای رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد برای امام و خلیفه (بر حق) بعد از او خواهد بود.

66)- از ابو خالد کابلی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: در کتاب امام علی علیه السلام دیدیم که نوشته بود: «به درستی که زمین از آن خدا ،است به هر کس از بندگانش که بخواهد آن را به ارث می دهد و سرانجام امور به نفع پرهیزکاران است» من و خاندانم همان کسانی هستیم که خدا زمین را به ما واگذار نموده و مائیم پرهیزکاران که همه زمین از آن ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) است. پس هر یک از مسلمانان که (قطعه) زمینی را احیاء و زنده کند، باید آن را آباد نماید باید خراج و مالیات آن را به امام از خاندانم بپردازد، پس هر چه از آن زمین استفاده کند و بخورد حق او می باشد.

ولی اگر زمین را بعد از احیاء شدنش رها کند تا خراب شود و شخص دیگری از مسلمانان بعد از او آن را آباد و احیاء نماید او نسبت به آن زمین - از کسی که آن را رها کرده - سزاوارتر است که باید مالیات آن را به امام از خاندانم بپردازد، سپس هر چه از آن زمین استفاده کند حق او می باشد تا زمانی که قائم از خاندان من درود خداوند بر او باد با ،شمشیر ظاهر شود و زمین ها را در تصرف خود گرداند و (از تصرّف کنندگان) جلوگیری نماید و آنان را اخراج کند - همچنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله زمین ها را تصرف کرد و از تصرّف کنندگان جلوگیری نمود - مگر زمین هایی که در تصرّف شیعیان ما باشد که حضرت قائم علیه السلام نسبت به آن چه در دست ایشان است، با خود آن ها قرارداد مقاطعه می بندد و سپس زمین را در دست ایشان باقی می گذارد.

ص: 179

قوله تعالى : ﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ آيَاتٍ مُفَصَّلَاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ ﴿133﴾ وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ﴾ ﴿134﴾

1297 / [67] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ: مَا اَلطُّوفَانُ؟

قَالَ: هُوَ طُوفَانُ اَلْمَاءِ وَ اَلطَّاعُونُ. (1)

1298 / [68] -عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ أَنْبَأَنِی عَنْ سُلَیْمَانَ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا اَلرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ﴾ قَالَ: اَلرِّجْزُ هُوَ اَلثَّلْجُ ثُمَّ قَالَ: خُرَاسَانُ بِلاَدُ رِجْزٍ. (2)

قوله تعالى: ﴿ وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ﴾ (142)

1299 / [69] - عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثِینَ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ﴾ قَالَ بِعَشْرِ ذِی اَلْحِجَّهِ نَاقِصَهً حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی شَعْبَانَ فَقَالَ نَاقِصٌ لاَ یَتِمُّ. (3)

ص: 180


1- عنه بحار الأنوار: 138/13 ح 52، و نور الثقلين : 60/2 ح 226
2- عنه بحار الأنوار: 138/13 ح 53، والبرهان في تفسير القرآن : 198/3 ح 3 نور الثقلين : 2/60 ح 227
3- عنه بحار الأنوار: 228/13 ح 29 301/96 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن : 205/3 ح 3، نور الثقلين : 61/2 ح 235 قطعة منه

فرمایش خداوند متعال پس ما بر آن ها نشانه هایی (از عذاب) آشکار و گوناگون همچون ،طوفان ،ملح ،نیش قورباغه و خون را فرستادیم ولی باز سرکشی کردند با آن ها و گروهی محرم بودند (133) و چون عذاب بر آن ها فرود آمد، گفتند: ای موسی! به آن عهدی که خداوند با تو دارد او را بخوان که اگر این عذاب را از ما دور نمایی به تو ایمان می آوریم و بنی اسرائیل را با تو می فرستیم. (134)

67)- از محمد بن فیس روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: منظور از طوفان چیست؟

فرمود: منظور طوفان آب و (مرض)، طاعون است.

68)- [از محمد بن علی از ابو عبد الله از] سلیمانی روایت کرده است که گفت: امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اگر این مشکل را از ما بر طرف نمودی به تو ایمان می آوریم» فرمود: «الرّجزَ» همان برف است. سپس افزود: خراسان از بلاد برف خیز می باشد.

فرمايش خداوند متعال: و سی شب با موسی وعده نهادیم و ده شب دیگر بر آن افرودیم پس وعده پروردگارش چهل شب کامل گردید و موسی به برادرش هارون گفت: در قوم من جانشین من باشی و راه صلاح را پیش گیر و از طریق و شیوه فساد کنندگان تبعیت نکن. (142)

69)- از محمد حلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و با موسی وعده (ملاقات در) سی شب گذاشتیم و آن را با ده شب (اضافی) تکمیل کردیم» فرمود: در دهه ذی الحجه تمام گشت که متصل به شعبان شد. افزود: (ماه شعبان از لحاظ تعداد روزها همیشه) ناقص می باشد و تمام نخواهد بود.

ص: 181

1300 / [70] - عن الفضيل بن يسار، قال :

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَقِّتْ لَنَا وَقْتاً فِیهِمْ.

فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ خَالَفَ عِلْمُهُ عِلْمَ اَلْمُوَقِّتِینَ أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثِینَ لَیْلَهً﴾ - إِلَی - ﴿أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ﴾؟ أَمَا إِنَّ مُوسَی لَمْ یَکُنْ یَعْلَمُ بِتِلْکَ اَلْعَشْرِ وَ لاَ بَنُو إِسْرَائِیلَ ، فَلَمَّا حَدَّثَهُمْ قَالُوا: کَذَبَ مُوسَی وَ أَخْلَفَنَا مُوسَی ، فَإِنْ حَدَّثْتُمْ بِهِ فَقَالُوا: صَدَقَ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ ، تُؤْجَرُوا مَرَّتَیْنِ. (1)

1301 / [7] - عن الفضيل بن يسار، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

إِنَّ مُوسَی علیه السلام لَمَّا خَرَجَ وَافِداً إِلَی رَبِّهِ وَ أَعْهَدَهُمْ ثَلاَثِینَ یَوْماً فَلَمَّا زَادَ اَللَّهُ عَلَی اَلثَّلاَثِینَ عَشْراً قَالَ قَوْمُهُ: أَخْلَفَنَا مُوسَی فَصَنَعُوا مَا صَنَعُوا .

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اِبْنِ اَلْحَنَفِیَّهِ أَنَّهُ قَالَ: مِثْلَ ذَلِکَ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَ خَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (143)

1302 / [2] - عن أبي بصير، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام، قال [قالا]:

لَمَّا سَأَلَ مُوسَی رَبَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿قالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قالَ لَنْ تَرانِی وَ لکِنِ اُنْظُرْ إِلَی اَلْجَبَلِ فَإِنِ اِسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانِی﴾ قَالَ: فَلَمَّا صَعِدَ مُوسَی عَلَی اَلْجَبَلِ فُتِحَتْ أَبْوَابُ اَلسَّمَاءِ وَ أَقْبَلَتْ اَلْمَلاَئِکَهُ أَفْوَاجاً فِی أَیْدِیهِمْ اَلْعُمُدُ وَ فِی

ص: 182


1- عنه بحار الأنوار: 228/13 ح 30، والبرهان في تفسير القرآن : 206/3 ح 4 . تفسير القمّي: 310/1 ،تفصيل عنه البحار: 99/4 ح 8 و 184/52 ح 9، و نحوه الكافي : 368/1 ح 5 ، الغيبة للنعماني : 294 ح 13، عنه البحار : 118/52 ح 45 .
2- عنه بحار الأنوار: 228/13 ح 31 والبرهان في تفسير القرآن : 206/3ح 5. هذا الحديث مندرج ضمن حديث سابقه فراجع المصادر المذكورة فيه

70)- از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت: به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: فدایت گردم! وقت معیّنی برای این امر (فرج آل محمد علیهم السلام تعيين فرما.

فرمود: علم خداوند با علم تعیین کنندگان وقت مخالف است. آیا نشنیده ای که خداوند می فرماید: «و موسی را وعده سی شب دادیم... (که) تا چهل شب طول کشید» همانا موسی علیه السلام و نیز بنی اسرائیل از آن ها (شب اضافی)، اطلاعی نداشتند و چون او آنان را در جریان گذاشت. گفتند: موسی با ما خلف وعده کرد و دروغ گفته است، اگر کسی با شما در مورد ما صحبت کند، بگویید: خدا و رسولش راست فرموده اند تا دو پاداش دریافت نمایید.

71)- از فضیل بن یسار روایت کرده است. که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که حضرت موسی علیه السلام خواست به قصد (مناجات با) پروردگارش (از شهر) خارج شود به قوم خود و عده داد که بعد از مدت سی روز مراجعت می کند ولی چون خداوند ده روز بر آن افزود آنان گفتند: موسی با ما خلف وعده کرده است و آن چه را که نباید انجام دهند، انجام دادند.

و از محمد بن علی ابن حنفیّه نیز همانند آن وارد شده است.

فرمایش خداوند متعال: و چون موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت اظهار داشت ای پروردگار من! خود را به من بنمای تا در تو نظر :فرمود هرگز مرا نخواهی ،دید ولی به آن کوه بنگر پس اگر بر جای خود قرار یافت تو نیز مرا خواهی دید چون پروردگارش بر کوه تجلی نمود کوه متلاشی شد و موسی بیهوش بیفتاد چون به هوش آمد گفت تو منزه هستی به سوی تو بازگشتم و من نخستین مؤمن هستم .(143)

72)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: هنگامی که موسی از پروردگار تبارک و تعالی در خواست (رؤیت و دیدار او را) نمود: «گفت: ای پروردگار من! برای من خودت را بنمایان تا به سوی تو نظر کنم. (خداوند) فرمود: هرگز مرا نخواهی دید ولی به آن کوه نظر کن اگر بر جای خود قرار ،یافت تو نیز مرا خواهی دید».

ص: 183

رَأْسِهَا اَلنُّورُ یَمُرُّونَ بِهِ فَوْجاً بَعْدَ فَوْجٍ، یَقُولُونَ: یَا اِبْنَ عِمْرَانَ اُثْبُتْ فَقَدْ سَأَلْتَ عَظِیماً، قَالَ: فَلَمْ یَزَلْ مُوسَی وَاقِفاً حَتَّی تَجَلَّی رَبُّنَا جَلَّ جَلاَلُهُ، فَجَعَلَ اَلْجَبَلَ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً، فَلَمّا أَنْ رَدَّ اَللَّهُ إِلَیْهِ رُوحَهُ أَفاقَ، ﴿قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾. (1)

1303 / [73] - قال ابن أبي عمير : و حدّثني عدة من أصحابنا :

أَنَّ اَلنَّارَ أَحَاطَتْ بِهِ حَتَّی لاَ یَهْرُبَ مِنْ هَوْلِ مَا رَأَی .

قَالَ: وَ رَوَی هَذَا اَلرَّجُلُ عَنْ بَعْضِ مَوَالِیهِ قَالَ: یَنْبَغِی أَنْ یَنْظُرَهَا [یُنْتَظَرَ] بِالْمَصْعُوقِ ثَلاَثاً أَوْ یَتَبَیَّنَ قَبْلَ ذَلِکَ لِأَنَّهُ رُبَّمَا رُدَّ عَلَیْهِ رُوحُهُ. (2)

1304 / [74] - عن أبي بصير قال:

سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : إِنَّ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) لَمَّا سَأَلَ رَبَّهُ اَلنَّظَرَ إِلَیْهِ، وَعَدَهُ اَللَّهُ أَنْ یَقْعُدَ فِی مَوْضِعٍ، ثُمَّ أَمَرَ اَلْمَلاَئِکَهَ أَنْ تَمُرَّ عَلَیْهِ مَوْکِباً مَوْکِباً بِالْبَرْقِ وَ اَلرَّعْدِ وَ اَلرِّیحِ وَ اَلصَّوَاعِقِ، فَکُلَّمَا مَرَّ بِهِ مَوْکِبٌ مِنَ اَلْمَوَاکِبِ اِرْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُ، فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ فَیَسْأَلُ: أَ فِیکُمْ رَبِّی؟ فَیُجَابُ: هُوَ آتٍ، وَ قَدْ سَأَلْتَ عَظِیماً یَا اِبْنَ عِمْرَانَ! (3)

1305 / [75] - عن حفص بن غیاث قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: فِی قَوْلِهِ تعالی: ﴿ فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكَّا وَ خَرَّ مُوسَى صَعِقًا﴾، قَالَ: سَاخَ اَلْجَبَلَ فِی اَلْبَحْرِ فَهُوَ یَهْوِی حَتَّی اَلسَّاعَهِ . (4)

ص: 184


1- عنه بحار الأنوار: 228/13 ح 33 ، والبرهان في تفسير القرآن : 211/3 ح 6، نور الثقلين: 62/2 ح 240، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 275 (الفصل السادس في نزول التوراة).
2- عنه بحار الأنوار: 228/13 ذيل ح 33، والبرهان في تفسير القرآن : 211/3 ج 7، نور الثقلين : 63/2 ح 241، و قصص الأنبياء علیهم السلام الجزائري : 275 (الفصل السادس في نزول التوراة).
3- عنه بحار الأنوار: 229/13 ح 34 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن : 211/3 ح 8 نور الثقلين : 63/2 ح 242، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 275 (الفصل السادس في نزول التوراة) .
4- عنه بحار الأنوار: 229/13 ح 35 والبرهان في تفسير القرآن : 211/3 ح 9 نور الثقلين: 63/2 ح243 تفسير القمّي: 239/1 (نزول التوراة) بتفصيل عنه البحار: 213/13 ح 7 ، التوحيد : 120 ح 23 عنه البحار: 223/13 ح 17 .

و چون از کوه بالا رفت درهای آسمان گشوده شد و فرشته ها فوج فوج به سمت او آمدند در حالی که در دست های ایشان ستون هایی از نور بود که همگی از کنار او فوج فوج عبور می کردند و می گفتند: ای پسر عمران استوار باش به درستی که درخواست عظیمی را مطرح نمودهای ناگهان پروردگار بر کوه تجلی کرد، پس کوه متلاشی و پراکنده ،گشت آن وقت موسی بر زمین افتاد و بیهوش شد، هنگامی که خداوند روحش را به او باز گردانید بلافاصله اظهار داشت: «خداوندا! تو منزّه هستی من به سوی تو توبه می کنم و باز می گردم و من اول کسی هستم که ایمان آورده ام».

73)- از ابن ابی عُمیر روایت کرده است که گفت:

برخی از اصحاب ما برای من حدیث کرده اند که شعله (نور) آتش اطراف او را فرا ،گرفت تا از شدت آن چه که دیده بود نتواند فرار کند و گفته است همین شخص از بعضی موالیان نسبت به کسی که سکته کرده روایت نموده است: اقتضا می کند که مدّت سه روز و یا مقداری که وضعیّت او روشن شود صبر کنند (و او را سریع تجهیز و دفن نکنند)؛ زیرا که چه بسا روح او به کالبدش باز گردد.

74)- از ابو بصیر از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام: فرمود به درستی که وقتی موسی بن عمران علیهما السلام از خداوند درخواست دیدار او را ،نمود خداوند به او وعده داد که در محلی بنشیند، سپس به فرشته ها امر نمود تا فوج فوج با برق و رعد طوفان و صاعقه از کنار او عبور کنند و هرگاه گروهی از فرشته ها از کنار او می گذشتند بندهای استخوان هایش به لرزه می افتاد و سر خود را بلند می کرد پس از آنان سؤال می کرد آیا پروردگار من در بین شما می باشد؟ و آن ها به او جواب می دادند ای موسی! (نور) او خواهد آمد و به تحقیق که تو امر عظیم و مهمّی را درخواست کرده ای!

75)- از حفص بن غیاث روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که در مورد فرمایش خداوند متعال: «پس چون پروردگارش در کوه تجلی یافت آن را قطعه قطعه و پراکنده کرد» می فرمود: ناگهان کوه به لرزه درآمد در دریا افتاد و تا روز قیامت در حال سقوط و ریزش است.

ص: 185

1306/ [76]- وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی: أَنَّ اَلنَّارَ أَحَاطَتْ بِمُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِئَلاَّ یَهْرُبَ لِهَوْلِ مَا رَأَی، وَ قَالَ: لَمَّا خَرَّ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ صَعِقاً مَاتَ، فَلَمَّا أَنْ رَدَّ اَللَّهُ رُوحَهُ أَفَاقَ فَقَالَ: ﴿سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾. (1)

قوله تعالى : ﴿وَ كَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحَ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةٌ وَ تَفْصِيلاً لِكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَ أمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهَا سَأُوْرِيكُمْ دَارَ الْفَسِقِينَ﴾ (145)

1307 / [77] - عن أبي حمزة، عن أبي عبد الله علیه السلام قال في الجفر:

إِنَّ فِی اَلْجَفْرِ أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ اَلْأَلْوَاحَ عَلَی مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْزَلَهَا عَلَیْهِ وَ فِیهَا تِبْیَانُ کُلِّ شَیْءٍ إِلَی أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَهُ فَلَمَّا اِنْقَضَتْ أَیَّامُ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ أَنِ اِسْتَوْدِعِ اَلْأَلْوَاحَ وَ هِیَ زَبَرْجَدَهٌ مِنَ اَلْجَنَّهِ فَأَتَی مُوسَی اَلْجَبَلَ فَانْشَقَّ اَلْجَبَلُ فَجَعَلَ فِیهِ اَلْأَلْوَاحَ مَلْفُوفَهً فَانْطَبَقَ اَلْجَبَلُ عَلَیْهَا فَلَمْ تَزَلْ حَتَّی بَعَثَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَقْبَلَ رَکْبٌ مِنَ اَلْیَمَنِ یُرِیدُونَ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَلَمَّا اِنْتَهَوْا إِلَی اَلْجَبَلِ اِنْفَرَجَ اَلْجَبَلُ وَ خَرَجَتِ اَلْأَلْوَاحُ مَلْفُوفَهً کَمَا وَضَعَهَا مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَخَذَهَا اَلْقَوْمُ وَ دَفَعُوهَا إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.

فَأَقْبَلَ رَکْبٌ مِنَ اَلْیَمَنِ یُرِیدُونَ اَلرَّسُولَ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَلَمَّا اِنْتَهَوْا إِلَی اَلْجَبَلِ اِنْفَرَجَ اَلْجَبَلُ وَ خَرَجَتِ اَلْأَلْوَاحُ مَلْفُوفَهً کَمَا وَضَعَهَا مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَأَخَذَهَا اَلْقَوْمُ، فَلَمَّا وَقَعَتْ فِی أَیْدِیهِمْ أُلْقِیَ فِی قُلُوبِهِمْ أَنْ لاَ یَنْظُرُوا إِلَیْهَا وَ هَابُوهَا حَتَّی یَأْتُوا بِهَا رَسُولَ اَللَّهِ، وَ أُنْزِلَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَی نَبِیِّهِ فَأَخْبَرَهُ بِأَمْرِ اَلْقَوْمِ وَ بِالَّذِی أَصَابُوهُ

فَلَمَّا قَدِمُوا عَلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و سَلَّمُوا عَلَیْهِ، اِبْتَدَأَهُمْ فَسَأَلَهُمْ عَمَّا وَجَدُوا فَقَالُوا: وَ مَا عِلْمُکَ بِمَا وَجَدْنَا؟

ص: 186


1- عنه بحار الأنوار: 229/13 ح 36 ، والبرهان في تفسير القرآن : 211/3 ح 10 نور الثقلين : 63/2 ح 244 تقدّمت القطعة الأولى منه في صدر الحديث 73 مسنداً

76)- و در روایتی دیگر آمده است:

شعله (نور) آتش اطراف موسی را فرا ،گرفت تا از شدّت آن چه که دیده بود، نتواند گریزد آن وقت بر زمین افتاد و بیهوش شد پس هنگامی که خداوند روحش را به او باز گردانید بلافاصله اظهار داشت: «خداوندا! تو منزّه هستی، به سوی تو توبه می کنم و من اول مؤمن می باشم»

فرمایش خداوند متعال: و برای او در آن لوحها هر گونه اندرز و تفصیل هر چیزی را ،نوشتیم پس (گفتیم:) آن را با نیرومندی بگیر و قومت را دعوت نمای تا به بهترین آن عمل کنند به زودی جایگاه نافرمانان را به شما نشان می دهم. (145)

77)- از ابو حمزه (ثمالی) روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: در (کتاب) جَفر آمده است: موقعی که خداوند الواح را بر موسی نازل ،نمود در آن ها توضیح و بیان هر چیزی که بوده و تا روز قیامت (ثابت) خواهد بود ذکر شده است.

و چون نبوّت موسی علیه السلام پایان یافت خداوند به او وحی فرستاد: الواح را - الواح زبرجدی که از بهشت آمده بود - به عنوان امانت به کوهی - به نام «زینت» - ،بسپار موسی کنار کوه ،رفت کوه شکافته شد پس او الواح را پیچیده و در آن قرار داد پس از نهادن کوه به هم آمد و پیوسته در آن کوه بود تا حضرت محمد صلی الله علیه و آله مبعوث گردید پس یک قافله ای از یمن خدمت پیامبر ،آمدند چون به آن کوه رسیدند کوه شکافته شد و الواح - همان طوری که موسی علیه السلام پیچیده بود - بیرون آمد پس آن ها را برداشتند همین که آن ها را در دست خود گرفتند، خداوند وحشتی در دل آنان ایجاد نمود و ترسیدند که آن ها را بگشایند و در آن ها نگاه کنند و خداوند توسط جبرئیل جریان الواح و قافله یمنی را به اطلاع حضرت رسانید.

هنگامی که قافله به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید، ابتدا سلام کردند و حضرت راجع به آن چه پیدا نموده بودند با آنان صحبت فرمود. آن ها نیز سؤال کردند از کجا فهمیدی که ما چیزی پیدا کرده ایم؟

ص: 187

قَالَ: أَخْبَرَنِی بِهِ رَبِّی وَ هُوَ اَلْأَلْوَاحُ، قالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اَللّهِ ، فَأَخْرَجُوهَا فَوَضَعُوهَا إِلَیْهِ، فَنَظَرَ إِلَیْهَا وَ قَوْلِهَا وَ کَتَبَهَا بِالْعِبْرَانِیَّهِ، ثُمَّ دَعَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ فَقَالَ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: دُونَکَ هَذِهِ فَفِیهَا عِلْمُ اَلْأَوَّلِینَ وَ...اَلْآخِرِینَ وَ هِیَ أَلْوَاحُ مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَدْ أَمَرَنِی رَبِّی أَنْ أَدْفَعَهَا إِلَیْکَ، فَقَالَ: لَسْتُ أُحْسِنُ قِرَاءَتَهَا.

قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَمَرَنِی أَنْ آمُرَکَ أَنْ تَضَعَهَا تَحْتَ رَأْسِکَ لَیْلَتَکَ هَذِهِ، فَإِنَّکَ تُصْبِحُ وَ قَدْ عَلِمْتَ قِرَاءَتَهَا

قَالَ: فَجَعَلَهَا تَحْتَ رَأْسِهِ فَأَصْبَحَ وَ قَدْ عَلَّمَهُ اَللَّهُ کُلَّ شَیْءٍ فِیهَا، فَأَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِنَسْخِهَا فَنَسَخَهَا فِی جِلْدٍ وَ هُوَ اَلْجَفْرُ، وَ فِیهِ عِلْمُ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ وَ هُوَ عِنْدَنَا، وَ اَلْأَلْوَاحُ عِنْدَنَا، وَ عَصَا مُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عِنْدَنَا، وَ نَحْنُ وَرِثْنَا اَلنَّبِیِّینَ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ

قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: تِلْکَ اَلصَّخْرَهُ اَلَّتِی حَفِظَتْ أَلْوَاحَ مُوسَی تَحْتَ شَجَرَهٍ فِی وَادٍ یُعْرَفُ بِکَذَا. (1)

1308 / [78] - عن محمد بن سابق بن محمد بن سابق بن طلحة الأنصاري، قال :

کَانَ مِمَّا قَالَ هَارُونُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ أُدْخِلَ عَلَیْهِ مَا هَذِهِ اَلدَّارُ؟

قَالَ: هَذِهِ دَارُ اَلْفَاسِقِینَ.

قَالَ: وَ قَرَأَ ﴿سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ اَلَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی اَلْأَرْضِ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ ... وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ اَلغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً ﴾ یَعْنِی وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَهٍ لا یُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ یَرَوْا سَبِیلَ اَلرُّشْدِ لا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً، فَقَالَ لَهُ هَارُونُ : فَدَارَ مَنْ هِیَ؟

قَالَ: هِیَ لِشِیعَتِنَا [قُرَّهٌ] وَ لِغَیْرِهِمْ فِتْنَهٌ قَالَ: فَمَا بَالُ صَاحِبِ اَلدَّارِ لاَ یَأْخُذُهَا قَالَ: أُخِذَتْ مِنْهُمْ [مِنْهُ] عَامِرَهً وَ لاَ یَأْخُذُهَا؟

ص: 188


1- عنه بحار الأنوار: 138/17 ذيل ح 21 و 188/26 ذيل ح 25 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 212/3 ، 1 ، نور الثقلين : 69/2 ح 259. بصائر الدرجات: 139 ح 4 (باب - 11 في ما يبيّن فيه كيفيّة وصول الألواح) بتفاوت يسير، عنه البحار : 225/13 ح 21 ، 137/17 ح 21 ، و 187/26 ح 25

فرمود: خداوند به من اطلاع داد و آن چه پیدا کرده اید الواح است گفتند: ما شهادت می دهیم که تو رسول خدا هستی الواح را تقدیم حضرت کردند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله) به آن ها - با این که به زبان عبری نوشته شده بود - نگاه می کرد و می خواند سپس علی علیه السلام را خواست و به او فرمود: این ها را داشته باش که علم گذشتگان و آیندگان در آن است و این ها الواح موسی است و همانا خداوند به من دستور داده تا آن را در اختیار تو قرار دهم.

(امير المؤمنين على علیه السلام ) اظهار نمود: ای رسول خدا! من خوب نمی توانم آن ها را بخوانم فرمود جبرئیل به من گفته است تا به تو بگویم این الواح را امشب زیر سر خود بگذار فردا صبح که برخیزی می توانی بخوانی.

پس (علی علیه السلام) هنگامه شب آن ها را زیر سر خود گذاشت و خوابید وقتی که صبح شد خداوند تمام آن ها را به او آموخته بود پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود از آن نسخه برداری کند علی علیه السلام هم آن ها را در یک پوست گوسفند نسخه برداری کرد که آن همان علم جفر می باشد و علم گذشتگان و آیندگان در آن موجود است و آن ها با عصای موسی علیه السلام نزد ما می باشد؛ زیرا که ما (اهل بیت عصمت و طهارت) وارث پیامبران .هستیم

راوی :گوید امام باقر علیه السلام فرمود: آن صخره ای که الواح حضرت موسی علیه السلام در آن نگهداری ،شد زیر درختی بود که در یک وادی معروف قرار دارد.

78)- از محمد بن سابق بن طلحه انصاری روایت کرده است که گفت:

از گفتاری که هارون (خلیفه عباسی) با امام كاظم علیه السلام داشت - هنگامی که حضرت بر او وارد شد - این بود که :گفت این دار (دنیا) چگونه و چیست؟

فرمود: این جا دار فاسقین می باشد و سپس (این آیه شریفه را) قرائت نمود: «آن کسانی را که به ناحق در زمین سرکشی و ستم می کنند، زود باشد که (آنان را) از آیات خویش روی گردان سازم ... و اگر طریق هدایت را ببینند، در آن قدم نگذارند و اگر طریق گمراهی را ببینند آن راه را بپیمایند» یعنی هر آیه ای را که می بینند به آن ایمان نمی آورند و نیز هر راه راستی را که می بینند آن را نمی پیمایند.

هارون گفت این دار برای چه کسانی خواهد بود؟

ص: 189

قَالَ: أُخِذَتْ مِنْهُمْ عَامِرَهً وَ لاَ یَأْخُذُهَا إِلاَّ مَعْمُورَهً. (1)

قوله تعالى: ﴿وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَی مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلا جَسَداً لَّهُ خُوَارٌ أَلَمْ یَرَوْاْ أَنَّهُ لاَ یُکَلِّمُهُمْ وَلاَ یَهْدِیهِمْ سَبِیلا اتَّخَذُوهُ وَکَانُواْ ظَالِمِینَ﴾. (148)

1309 / [79] - عن محمد بن أبي حمزة، عمّن ذكره، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِن بَعْدِهِ، مِنْ حُلِيّهِمْ عِجْلاً جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ ﴾ [قال:] فقال موسى: يا ربّ! و من أخار الصنم [العجل]؟

فقال الله : أنا يا موسى! أخرته، فقال موسى : ﴿إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ﴾ (2). (3)

1310 / [80] - عن ابن مسكان عن الوصاف، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

إِنَّ فِیمَا نَاجَی اَللَّهُ مُوسَی أَنْ قَالَ: یَا رَبِّ، هَذَا اَلسَّامِرِیُّ صَنَعَ اَلْعِجْلَ، فَالْخُوَارُ مَنْ صَنَعَهُ؟ قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: یَا مُوسَی ، إِنَّ تِلْکَ فِتْنَتِی فَلاَ [تَفْحّصْ] عَنْهَا. (4)

1311 / [81] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قال:

قَالَ: حَیْثُ قَالَ مُوسَی علیه السلام: أَنْتَ أَبُو اَلْحُکَمَاءِ. (5)

ص: 190


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 216/3 ،8 نور الثقلين : 70/2 ح 260 و 643/5 ح 5 . الاختصاص : 262 (حديث في زيارة المؤمن لله تعالى) بتفاوت يسير، عنه البحار : 156/48 ح 28 ، و 136/72 ح 22
2- سورة الأعراف : 155/7
3- عنه بحار الأنوار: 229/13 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن : 216/3 ح 1 و 221 ح 5، نور الثقلين : 70/2 ح 263 و 77 ح 284
4- عنه بحار الأنوار: 229/13 ح 38 والبرهان في تفسير القرآن : 221/3 ح 6 و نور الثقلين: 70/2 ح 264، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 275 (الفصل السادس في نزول التوراة).
5- عنه البرهان في تفسير القرآن : 221/3 ح 7.

فرمود: این دار برای شیعیان و پیروان ما (اهل بیت رسالت) قدرت و توانی است (برای رسیدن به کمالات دنیا و مقامات آخرت)، ولی برای غیر ایشان فتنه و آزمایش می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و قوم موسی بعد از او از زیورهایشان مجسمه و تندیس گوساله ای را ساختند که بانگ می کرد آیا نمی بینند که آن گوساله با آن ها سخن نمی گوید و ایشان را به هیچ راهی هدایت نمی کند؟ آن را به خدایی گرفتند و از ستمکاران گشتند. (148)

79)- از محمد بن ابی حمزه به نقل از شخصی که نام او را مطرح نموده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «قوم موسی بعد از او از زیورهای خود تندیس گوساله ای ساختند که بانگ و صدائی می کرد» فرمود: موسی اظهار داشت: پروردگارا! چه کسی گوساله را به صدا درآورد؟

خداوند فرمود: من آن را به صدا درآوردم، موسی عرضه داشت: «این (جریانی) نیست مگر فتنه و آزمایشی که هر کسی را بخواهی به وسیلۀ آن گمراه می کنی و هر کسی را هم به خواهی هدایت می نمایی».

80)- از ابن مُسکان به نقل از وصّافی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: مناجات موسی علیه السلام با خداوند متعال این بود که گفت: ای پروردگار! این سامری بود که گوساله را ساخت ولی چه کسی آن را به صدا در آورد؟

خداوند به او وحی نمود: ای موسی! به درستی که فتنه و آزمایشی از طرف من بود، پس از من درباه آن تفحص و جستجو نکن. (1)

81)- از اسماعيل بن عبد العزيز روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همچنان که موسی علیه السلام گفت: تو پدر حکیمان هستی.

ص: 191


1- علامه مجلسی در پایان حدیث فرموده است: احتمال دارد که منظور این باشد از من نخواه که دلیل آن را برایت بیان کنم و این نکته را برای افرادی مطرح نکن که توان فهم آن را ندارند .مترجم

1312 / [82] - عن محمّد بن أبي حمزة، عمّن ذكره، عن أبي عبد الله علیه السلام قال:

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَخْبَرَ مُوسَی أَنَّ قَوْمَهُ اِتَّخَذُوا عِجْلاً لَهُ خُوارٌ، فَلَمْ یَقَعْ مِنْهُ مَوْقِعَ اَلْعِیَانِ، فَلَمَّا رَآهُمْ اِشْتَدَّ غَضَبُهُ فَأَلْقَی اَلْأَلْوَاحَ مِنْ یَدِهِ.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: وَ لِلرُّؤْیَهِ فَضْلٌ عَلَی اَلْخَبَرِ. (1)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ﴾ (152)

1313 / [83] - عن داود بن فرقد قال قال:

أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَرَضَتْ لِی إِلَی رَبِّی حَاجَهٌ فَهَجَرْتُ فِیهَا إِلَی اَلْمَسْجِدِ وَ کَذَلِکَ أَفْعَلُ إِذَا عَرَضَتِ اَلْحَاجَهُ فَبَیْنَا أَنَا أُصَلِّی فِی اَلرَّوْضَهِ إِذَا رَجُلٌ عَلَی رَأْسِی قَالَ فَقُلْتُ مِمَّنِ اَلرَّجُلُ؟

فَقَالَ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ قَالَ: قُلْتُ: مِمَّنِ اَلرَّجُلُ؟

قَالَ: مِنْ أَسْلَمَ قَالَ فَقُلْتُ مِمَّنِ اَلرَّجُلُ؟

قَالَ: مِنَ اَلزَّیْدِیَّهِ.

قَالَ: قُلْتُ: یَا أَخَا أَسْلَمَ! مَنْ تَعْرِفُ مِنْهُمْ؟

ققَالَ أَعْرِفُ خَیْرَهُمْ وَ سَیِّدَهُمْ وَ أَفْضَلَهُمْ هَارُونَ بْنَ سَعِدٍ.

قُلْتُ: یَا أَخَا أَسْلَمَ! ذَاکَ رَأْسُ اَلْعِجْلِیَّهِ کَمَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿إِنَّ اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا اَلْعِجْلَ سَیَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَّبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيا﴾، وَ إِنَّمَا اَلزَّیْدِیُّ حَقّاً مُحَمَّدُ بْنُ سَالِمٍ بَیَّاعُ اَلْقَصَبِ. (2)

ص: 192


1- عنه بحار الأنوار: 230/13 ح 39، و نور الثقلين : 71/2 ح 266
2- عنه بحار الأنوار: 347/47 ح 44 ، والبرهان في تفسير القرآن : 218/3 ح 2 نور الثقلين : 74/2ح 279 . رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 231 ح 418، عنه البحار : 180/72 ح 8

82)- از محمد بن ابی حمزه به نقل از کسی که نام او را برده، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی بعد از آن که به موسی خیر داد که قوم او گوساله ای را که دارای جدایی است برگزیده اند، موسی یقین و اطمینانی - که همچون خودش دیده باشد - پیدا نکرد تا آن که آنان را با آن حالت مشاهده کرد و غضبناک شد و انواع را از دست خود انداخت.

امام صادق علیه السلام فرمود: برای رؤیت و مشاهده یک نوع برتری بر (شنیدن) خبر وجود دارد.

فرمایش خداوند متعال: همانا آن هایی که گوساله را برگزیدند به زودی به غضب پروردگارشان گرفتار خواهند شد و در زندگی این جهان به خواری خواهند افتاد و دروغ سازان و تهمت زنندگان را این چنین کیفر می دهیم. (152)

83)- از داود بن فَرقَد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: روزی حاجت و مشکلی برایم پیش آمد، پس برای حلّ آن به مسجد رفتم- و هرگاه حاجت و مشکلی برایم پیش آید چنین انجام می دهم- پس در بین این که نماز (حاجت) در کنار روضة مقدّمه (حضرت رسول صلی الله علیه و اله) که به جا می آوردم ناگهان مردی را بالای سرم دیدم سؤال کردم: (تو کیستی و) از کجا آمده ای؟ گفت: از اهالی کوفه هستم

گفتم: از چه خانواده و قبیله ای؟ گفت: از قبیله اسلم می باشم.

گفتم: از چه طایفه و مذهبی هستی؟ گفت از طایفه زیدیه می باشم.

گفتم: ای برادر اسلَم! چه کسی از آنان را می شناسی؟

گفت: بهترینشان و سید و سروز و رشید و با فضیلت ترین آنان - نام هارون بن سعد را می شناسم پس از آن گفتم: ای برادر اسلم او که دسته گوساله پرستان است آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «آنان که گوساله را برگزیدند به زودی به غضب پروردگارشان گرفتار خواهند شد و در زندگانی این جهان به خواری خواهند افتاد»؟ و به درستی که زیدی ،واقعی محمد بن سالم نِی فروش می باشد.

ص: 193

قوله تعالى: ﴿وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ﴾ (155)

1314 / [84]- عن الحارث بن المغيرة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

قُلْتُ لَهُ: إِنَّ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَجْلاَنَ قَالَ فِی مَرَضِهِ اَلَّذِی مَاتَ فِیهِ. أَنَّهُ لاَ یَمُوتُ فَمَاتَ، فَقَالَ: لاَ غَفَرَ اَللَّهُ شَیْئاً مِنْ ذُنُوبِهِ أَیْنَ ذَهَبَ إِنَّ مُوسَی اِخْتَارَ سَبْعِینَ رَجُلاً مِنْ قَوْمِهِ، فَلَمّا أَخَذَتْهُمُ اَلرَّجْفَهُ قالَ: رَبِّ أَصْحَابِی أَصْحَابِی.

قَالَ: إِنِّی أُبْدِلُکَ بِهِمْ مَنْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْهُمْ، فَقَالَ: إِنِّی عَرَفْتُهُمْ وَ وَجَدْتُ رِیحَهُمْ، قَالَ: فَبَعَثَهُمْ [فَبَعَثَ] اَللَّهُ لَهُ أَنْبِیَاءَ. (1)

1315 / [85] - عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنِ اَلْحَارِثِ مِثْلَهُ، إِلاَّ أَنَّهُ ذَکَرَ: فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ اَلصَّاعِقَهُ وَ لَمْ یَذْکُرِ اَلرَّجْفَهَ. (2)

1316 / [86] - عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

لَمَّا نَاجَی مُوسَی رَبَّهُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنْ یَا مُوسَی قَدْ فَتَنْتُ قَوْمَکَ.

قَالَ: وَ بِمَا ذَا یَا رَبِّ؟!

ص: 194


1- عنه بحار الأنوار: 243/13 ذيل ح 50 أشار إليه، و 347/47 ح 45، والبرهان في تفسير القرآن: 243/3 ح 1 رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 243 ح 445 بتفاوت يسم ، عنه البحار : 242/13 ح 50
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 219/3 ذيل ح 1 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 274 (الفصل السادس في نزول التوراة)

فرمایش خداوند متعال: و موسی برای وعده گاه ما از میان قوم خود هفتاد مرد را برگزید و چون زلزله آن ها را فرا گرفت گفت ای پروردگار من! اگر می خواستی ایشان را و مرا پیش از این هلاک می کردی آیا به خاطر اعمالی که بی خردان ما انجام داده اند ما را به هلاکت می رسانی؟ و این جز امتحانی بیش از سوی تو نیست هر کسی را بخواهی بدان گمراه می کنی و هر کسی را بخواهی هدایت می،نمایی تو یاور ما ،هستی ما را بیامرز و بر ما ببخشای که تو بهترین آمرزندگان هستی. (155)

84)- از حارث بن مُغَیره روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: عبد الله بن عجلان در هنگامی که مریض شده بود و در همان مرض فوت نمود می گفت: من نمی میرم ولی مرد.

پس فرمود: خداوند هیچ یک از گناهانش را نیامرزد به چه سمتی گرایش داشت؟ به درستی که موسی علیه السلام هفتاد نفر از قوم خود را انتخاب نمود، پس هنگامی که لرزه آن ها را فرا گرفت گفت پروردگارا! اصحابم، اصحابم.

(خداوند) به او فرمود: افرادی را برایت جایگزین آنان می کنم که بهتر از آن ها باشند عرضه داشت خداوندا! من آن ها را شناخته و آزموده ام پس خداوند آن ها را به عنوان پیامبر برایش برگزید -که دین موسی را در میان دیگران تبلیغ می کردند -

85)- از ابان بن عثمان به نقل از حارث مانند همان حدیث را روایت کرده است فقط به جای – موقعی که لرزه آن ها را فرا گرفت- ، آورده است: پس موقعی که صاعقه بر آن ها وارد شد.

86)- از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: موقعی که موسی با پروردگار خود مناجات کرد، به او وحی فرستاد ای موسی! به درستی که قوم تو را آزمودم.

عرضه داشت: ای پروردگار چگونه و به چه وسیله ای؟

ص: 195

قال : یَا رَبِّ قَالَ: بِالسَّامِرِیِّ صَاغَ لَهُمْ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلاً، قَالَ: یَا رَبِّ إِنَّ حُلِیَّهُمْ لاَ یَحْتَمِلُ أَنْ یُصَاغَ مِنْهُ غَزَالٌ أَوْ تِمْثَالٌ أَوْ عِجْلٌ فَکَیْفَ فَتَنْتَهُمْ؟

قَالَ: صَاغَ لَهُمْ عِجْلاً فَخَارَ، قَالَ: یَا رَبِّ وَ مَنْ أَخَارَهُ؟

قال: أنا، قال عنده موسى (علیه السلام) : ﴿و إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاءُ وَ تَهْدِي مَن تَشَاءُ﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ ۚ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ (158)

1317 / [87] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لِمَ سُمِّیَ اَلنَّبِیُّ اَلْأُمِّیَّ؟

قَالَ نُسِبَ إِلَی مَکَّهَ ، وَ ذَلِکَ مِنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿لِتُنْذِرَ أُمَّ اَلْقُری وَ مَنْ حَوْلَها ﴾ (2)

وَ أُمُّ اَلْقُرَی مَکَّهُ ، فَقِیلَ أُمِّیٌّ لِذَلِکَ. (3)

ص: 196


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 220/3 ح ، و نور الثقلين : 71/2 ح 266 و 77 ح 285 . تقدّم الحديث بتمامه مع تخريجاته في سورة البقرة حديث 73
2- سورة الأنعام : 92/6 و شوری : 7/42
3- عنه بحار الأنوار : 133/16 ذيل ح 71 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن : 65/3 ح 4 و 223 ح 4 . بصائر الدرجات : 226 ح 4 (باب - 4 في أنّ رسول الله صلی الله علیه و آله كان يقرأ)، علل الشرائع : 125/1 ح 2 (باب - 105 العلّة التي من أجلها سمّي النبيّ صلی الله علیه و آله الأمين) بتفصيل، عنه و عن البصائر، البحار: 133/16 ح 71

فرمود: به وسیله (گوساله) سامری که او (سامری) به وسیله (ذوب ، گداخته کردن) زینت آلات آن ها برای آزاد گوساله ای ساخت.

اظهار داشت: پروردگار! آلات آن ها به اندازه ای نبود که شود از آن ها آهویی و با مجسمه ای و یا گوساله ای بسازد؟! آنان چگونه ازمایش گشته اند؟

فرمود: سامری برای آنان ساخت پس به کمک زیورهای خود به صدا در آمد.

موسی گفت: ای پروردگار! چه کسی آن را به صدا در آورد؟

خداوند فرمود: من در این هنگام موسى اظهار داشت: «این (جریان) نیست مگر فتنه و آزمایشی که هر کسی را بخواهی به وسیله آن گمراه می کنی و هر کسی را هم يتعد أهی هدایت می نمایی».

فرمایش خداوند متعال: آن کسانی که از این ،رسول این پیامبر اتمی که نامش را در تورات و انجیل خود نوشته می یابند پیروی می کنند آن که به نیکی فرمانتان می دهد و از کارهای ناشایست بازشان می دارد و چیزهای پاکیزه را بر آن ها حلال و چیزهای ناپاک را حرام می کند و بارگرانشان را از دوششان بر می دارد و بند و تحیرشان را که بر ایشان بود می گشاید. پس کانی که به او ایمان آوردند و حرمنش را نگاه داشتند و یاری اش کردند و از آن کتاب که بر او نازل کردیم پیروی کردند. از رستگاران خواهند بود. (157)

87)- از علی بن اسباط روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم برای چه پیامبر صلی الله علیه و آله را اُمّی گفته اند؟

فرمود: چون منسوب به مکه می باشد و این سمت از فرمایش خداوند متعال گرفته شده است که فرموده: «تا آن كه أمّ القُرى (مكه) و حوالی آن را انذار کنی» که «أمّ القُرى» همان مکه است و به همین علب حضرت را اُمّی گفته اند.

ص: 197

1318 / [88] - عن الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام، قال : قوله : ﴿يَجِدُونَهُ﴾ یَعْنِی اَلْیَهُودَ وَ اَلنَّصَارَی صِفَهَ مُحَمَّدٍ وَ اِسْمَهُ ﴿مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی اَلتَّوْراهِ وَ اَلْإِنْجِیلِ ، یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ اَلْمُنْکَرِ﴾ (1)

1319 / [89] - عن أبي بصير في قول الله : ﴿فَالَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِ ، وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ﴾ قال أبو جعفر علیه السلام: النور ، علىّ علیه السلام. (2)

قوله تعالى: ﴿وَ مِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةً يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ ى يَعْدِلُونَ﴾ (159)

1320 / [90] - عن عبد عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿وَ مِن قَوْمٍ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ، يَعْدِلُونَ﴾، فَقَالَ: قَوْمُ مُوسَی هُمْ أَهْلُ اَلْإِسْلاَمِ . (3)

1321 / [91] - عن المفضّل بن عمر، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدِ علیهم السلام اِسْتَخْرَجَ مِنْ ظَهْرِ اَلْکَعْبَهِ (4) سَبْعَهً وَ عِشْرِینَ رَجُلاً خَمْسَهَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَی اَلَّذِینَ ﴿یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ﴾ ، وَ سَبْعَهً مِنْ أَصْحَابِ اَلْکَهْفِ ، وَ یُوشَعَ وَصِیَّ مُوسَی وَ مُؤْمِنَ آلِ فِرْعَوْنَ ، وَ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیَّ

ص: 198


1- عنه بحار الأنوار: 227/15 ح 50 ، والبرهان في تفسير القرآن : 223/3 ح 5 . الكافي : 117/8 ضمن ح ،92 إكمال الدين: 216/1 ضمن ح 2 عنه وعن الكافي البحار: 48/11 ضمن ح 49 .
2- عنه بحار الأنوار: 404/35 ح 26 والبرهان في تفسير القرآن : 223/3 ح 6، نور الثقلين: 85/2 ح 304. تفسير القمّي: 240/1 فيه : يعنى أمير المومنين علیه السلام، عنه البحار : 309/23 - 9.
3- عنه بحار الأنوار: 151/24 ح 38 ، والبرهان في تفسير القرآن : 225/3 ح 1 نور الثقلين: 85/2 ح 305.
4- في تفسير البرهان : من ظهر الكوفة

88)- از ثُمانی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: منظور از فرمایش خداوند متعال: «می بایند او را» یهود و نصارا هستند که او صاف و نام حضرت محمد صلی الله علیه و آله را در تورات و انجیل «نوشته (می بایند) همان کسی که آنان را به کارهای نیک فرمان می دهد و از کارهای ناشایست بازشان می دارد».

89)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

درباره فرمایش خداوند متعال: «پس کسانی که به او ایمان آوردند و او را عزیز دانستند باری اش کردند و پیروی و متابعتش نمودند از آن نوری که با او نازل گردید».

امام باقر علیه السلام فرمود: منظور از «النُّورَ» امام علی علیه السلام است

فرمایش خداوند متعال: و گروهی از قوم ،موسی هستند که مردم را به حق راهنمایی می نمایند و به حقّ با عدالت رفتار می کنند. (159)

90)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «در گروهی از قوم موسی هستند که مردم را به حقّ راهنمایی می نمایند و به حقّ با عدالت رفتار می کنند»، فرمود: قوم موسی علیه السلام اهل اسلام هستند.

91)- از مفضّل بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که حضرت قائم آل محمد علیهم السلام از پشت شهر كعبه ظهور و قیام نماید بیست و هفت مرد همراه حضرت بیرون آیند که پانزده نفر آنان از قوم حضرت موسی علیه السلام می باشند که «بر حق هدایت کنند و نسبت به آن دادگری نمایند» و هفت نفر آنان اصحاب کهف هستند و (نیز) يوشع بن نون وصى موسی و مؤمن آل فرعون سلمان فارسی و ابودجانه

ص: 199

وَ أَبَا دُجَانَهَ اَلْأَنْصَارِیَّ ، وَ مَالِکَ اَلْأَشْتَرَ. (1)

1322/ [92]- عن أبي الصهبان البكريّ، قال :

سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (عليه السلام) وَقَدْ دَعَا رَأْسَ الْجَالُوتِ وَأُسْقُفَّ النَّصَارَى، فَقَالَ: «إِنِّي سَائِلُكُمَا عَنْ أَمْرٍ، وَأَنَا أَعْلَمُ بِهِ مِنْكُمَا، فَلاَ تَكْتُمَانِي يَا رَأْسَالْجَالُوتِ بِالَّذِي أَنْزَلَ التَّوْرَاةَ عَلَى مُوسَى (عليه السلام) وَأَطْعَمَكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى، وَ ضَرَبَ لَكُمْ فِي الْبَحْرِ طَرِيقاً يَبَساً، وَ فَجَّرَ لَكُمْ مِنَ الْحَجَرِ الطُّورِيِّ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ عَيْناً، لِكُلِّ سِبْطٍ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَيْناً، إِلاَّ مَا أَخْبَرْتَنِي عَلَى كَمِ افْتَرَقَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ بَعْدَ مُوسَى؟

فَقَالَ: فِرْقَهً وَاحِدَهً فَقَالَ: کَذَبْتَ وَ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ غَیْرُهُ لَقَدْ اِفْتَرَقَتْ عَلَی إِحْدَی وَ سَبْعِینَ فِرْقَهً کُلُّهَا فِی اَلنَّارِ إِلاَّ وَاحِدَهً: فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ﴾ فَهَذِهِ اَلَّتِی تَنْجُو. (2)

قوله تعالى : ﴿وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ ۙ لَا تَأْتِيهِمْ ۚ كَذَٰلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾ (163)

ص: 200


1- عنه بحار الأنور : 346/52 ح 92 و 91/53 ذيل ح 95 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 225/3 ح 2، نور الثقلین: 85/2 ح 306 الإرشاد بالمفيد: 386/2 تفاوت، إعلام الورى: 464 (الفصل الثالث في ذكر نبذ من سيرته علیه السلام) عنهما البحار: 90/53 ح 95 روضة الوعظین: 266/2 (محلي في ذكر إمامة صاحب الزمان علیه السلام). الصراط المستقيم: 251/2 (الفصل التاسع) باختصار كشف الغمّة: 466/2 (باب ذکر علامات قیام القائم علیه السلام)
2- عنه بحار الأنوار، 144/24 ح 10 مختصراً، والبرهان في تفسير القرآن: 225/3 ح 3 و نور الثقلین: 85/2 ح 307 . مجمع البیان: 503/4 عنه البحار: 318/57 تقدم الحديث أيضاً مع تخريجاته في سورة و «المائدة» الحديث 150

انصاری (مقداد و) مالک اشتر می باشند (که جمعاً بیست و هفت نفر می شوند این افراد یاران و حکمرانان حضرت هستند)

92)- از ابو العهیاء بکری روایت کرده است که گفت:

از امام علی بن ابی طالب علیه السلام شنیده که راس الحانوت و اُسقف نصاره را احضار نمود (و به آنان) فرمود: من از شما چیزی را می پرسم که خودم بهتر از شما می دانم، مبادا که دا که آن را از من کتمان کنید.

(پس) به رأس الجالوت فرمود: تو را به کسی که تورات را بر موسی نازل کرد و برای شما منّ (شيره لذيذ و شیرین درختان - ترنجبین -) و سلوا (مرغ های مخصوصی که شبیه کبوتر هستند) را فرستاد و راهی خشک در آب دریا برایتان ایجاد کرد و از سنگ ،طور دوازده چشمه برایتان جاری نمود، به طوری که برای هر خانواده یک چشمه مخصوص باشد، سوگندت می دهم نگو که قوم بنی اسرائیل بعد از موسی چند گروه و فرقه شده اند؟

(رأس الجالوت) پاسخ داد: فقط یک گروه شدند.

فرمود: به خدایی مجوز ام خدایی نیست سوگند! دروغ می گویی آنان بر هفتاد و یک فرقه گروه بندی شده اند که تمامی آنان در آتش دوزخ خواهند بود مگر یک گروها که (در بهشت می باشند) خداوند می فرماید: «و گروهی از قوم موسی هستند که مردم را به حقّ راهنمایی می نمایند و به حقّ با عدالت رفتار می کنند» پس گروه نجات یافته همین ها هستند.

فرمایش خداوند متعال از آنان در مورد آن قریه و منطقه ای که در کنار دریا بود و روز شنبه بیست می شکستند (و از حدود الهی تجاوز می کردند) سؤال کن زیرا که ماهیان روز شنبه آشکارا روی آب ظاهر می شدند و در روزهای دیگر ظاهر نمی گشتند ایشان را که مردمی فاسق و نافرمان بودند این چنین آزمودیم. (163)

ص: 201

1323 / [93] - عن الأصبغ بن نباتة، عن علي بن أبي طالب علیه السلام، قال:

کَانَتْ مَدِینَهٌ حَاضِرَهَ اَلْبَحْرِ فَقَالُوا لِنَبِیِّهِمْ: إِنْ کَانَ صَادِقاً فَلْیُحَوِّلْنَا رَبُّنَا جِرِّیثاً فَإِذَا اَلْمَدِینَهِ فِی وَسَطِ اَلْبَحْرِ قَدْ غَرِقَتْ مِنَ اَللَّیْلِ، وَ إِذَا کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ مُسْوَدّاً جِرِّیثاً یَدْخُلُ اَلرَّاکِبَ فِی فِیهَا. (1)

قوله تعالى : ﴿وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُوا مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿164﴾ عفَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾ ﴿165﴾

1324 / [94] - عن أبي عبيدة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

وَجَدنا فی کِتابِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام أنَّ قَوما مِن أهلِ أیلَهَ مِن قَومِ ثَمودَ ، وأَنَّ الحیتانَ کانَت سَبَقَت إلَیهِم یَومَ السَّبتِ ؛ لِیَختَبِرَ اللّهُ طاعَتَهُم فی ذلِکَ ، فَشَرَعَت لَهُم یَومَ سَبتِهِم فی نادیهِم وقُدّامَ أبوابِهِم فی أنهارِهِم وسَواقیهِم ، فَتَبادَروا إلَیها فَأَخَذوا یَصطادونَها ویَأکُلونَها ، فَلَبِثوا بِذلِکَ ما شاءَ اللّهُ ، لا یَنهاهُمُ الأَحبارُ ولا یَنهاهُمُ العُلَماءُ مِن صَیدِها ، ثُمَّ إِنَّ اَلشَّیْطَانَ أَوْحَی إِلَی طَائِفَهٍ مِنْهُمْ: إِنَّمَا نُهِیتُمْ مِنْ أَکْلِهَا یَوْمَ اَلسَّبْتِ ، وَ لَمْ تُنْهَوْا عَنْ صَیْدِهَا یَوْمَ اَلسَّبْتِ، فَاصْطَادُوا یَوْمَ اَلسَّبْتِ ، وَ أَکَلُوهَا فِیمَا سِوَی ذَلِکَ مِنَ اَلْأَیَّامِ.

فَقَالَتْ طَائِفَهٌ مِنْهُمْ: اَلْآنَ نَصْطَادُهَا، وَ اِنْحَازَتْ طَائِفَهٌ أُخْرَی مِنْهُمْ ذَاتَ اَلْیَمِینِ، وَ قَالُوا: اَللَّهَ اَللَّهَ، إِنَّا نَهَیْنَاکُمْ عَنْ عُقُوبَهِ اَللَّهِ أَنْ تَعَرَّضُوا لِخِلاَفِ أَمْرِهِ، وَ اِعْتَزَلَتْ طَائِفَهٌ مِنْهُمْ ذَاتَ اَلْیَسَارِ فَسَکَتَتْ فَلَمْ تَعِظْهُمْ

ص: 202


1- عنه بحار الأنوار: 55/14 ح 10 بتفاوت يسير والبرهان في تفسير القرآن : 230/3 ح 7

93)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

امام علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: (اهالی) ساکن شده در ساحل دریا، (نسبت) به پیامبر خود گفتند اگر او راست می گوید از خدای خود بخواهد تا ما را به شکل مارماهی مسخ و تبدیل ،نماید پس ناگهان شبانگاه آب دریا اطراف آن ها را فرا گرفت و در همان شب غرق شدند و تمام مردان آن ها تبدیل به مارماهی سیاه ،گشتند به گونه ای که یک سوار می توانست در دهان او برود.

فرمایش خداوند متعال: و آن گاه که گروهی از ایشان گفتند چرا قومی را پند می دهید که خدا هلاک یا به عذابی دردناک مبتلایشان خواهد نمود؟ گفتند تا نزد پروردگارتان عذری باشد و شاید که پرهیزکار شوند (164) پس چون اندرزی را که داده شده بود فراموش کردند آنان را که از بدی نهی می کردند نجات دادیم و گنهکاران را به سبب گناهشان به عذابی سخت فراگرفتیم (165)

94)- از ابو عُبیده روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود در کتاب امام علی علیه السلام یافتیم گروهی از اهالی اَیلَه که از قبیله قوم ثمود بودند که وقتی ماهی ها روزهای شنبه در انجمن ها و جلوی درب خانه ها در رودخانه ها و بازارهای آنان بیرون می آمدند و ظاهر می شدند تا خداوند آن افراد را مورد آزمایش قرار دهد پس آن افراد راه آبرویی را از دریا به حوضچه های خود ایجاد کردند و چون ماهی ها در آن آبروها می آمدند آن ها را می گرفتند و می خوردند و مدت زمانی را بر این منوال سپری کردند افراد خوب و مُتدیّن نیز آنان را (از این کار خلاف) نهی نمی کردند و علما هم آنان را از صید و حرام الهی مانع نمی شدند از طرفی دیگر شیطان به گروهی از آنان گفت شما در روز شنبه از خوردن ماهی نهی و ممنوع شده اید نه از شکار ،ماهی آن ها هم پذیرفتند و شنبه ها شکار ماهی می کردند و در دیگر روزهای هفته آن را می.خوردند

عدّه ای دیگر گفتند: (اکنون آن ها که طوری نشدند پس) ما هم شکار می کنیم؛ و از نهی پروردگار تخلف کردند و عده ای دیگر خود را - به سمت راست کنار کشیدند - و از آن خلافکاران جدا کردند و گفتند خداوند را شاهد و گواه می گیریم که ما شما را از این کار نهی می کنیم تا مبادا ازامر خداوند تخلف نموده و معصیت کنید و گرفتار عذاب

ص: 203

وَ قَالَتِ اَلطَّائِفَهُ اَلَّتِی لَمْ تَعِظْهُمْ: ﴿لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اَللّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً﴾؟

وَ قَالَتِ اَلطَّائِفَهُ اَلَّتِی وَ عَظَتْهُمْ: ﴿مَعْذِرَهً إِلی رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ﴾، قَالَ اَللَّهُ: ﴿فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ ﴾ یَعْنِی لَمَّا تَرَکُوا مَا وُعِظُوا بِهِ، وَ مَضَوْا عَلَی اَلْخَطِیئَهِ، قَالَتِ اَلطَّائِفَهُ اَلَّتِی وَعَظَتْهُمْ: لاَ وَ اَللَّهِ، لاَ نُجَامِعُکُمْ وَ لاَ نُبَایِتُکُمْ اَللَّیْلَ فِی مَدِینَتِکُمْ هَذِهِ اَلَّتِی عَصَیْتُمُ اَللَّهَ فِیهَا، مَخَافَهَ أَنْ یَنْزِلَ بِکُمُ اَلْبَلاَءُ، فَنَزَلُوا قَرِیباً مِنَ اَلْمَدِینَهِ ، فَبَاتُوا تَحْتَ اَلسَّمَاءِ. فَلَمَّا أَصْبَحَ أَوْلِیَاءُ اَللَّهِ اَلْمُطِیعُونَ لِأَمْرِ اَللَّهِ، غَدَوْا لِیَنْظُرُوا مَا حَالُ أَهْلِ اَلْمَعْصِیَهِ، فَأَتَوْا بَابَ اَلْمَدِینَهِ ، فَإِذَا هُوَ مُصْمَتٌ فَدَقُّوا، فَلَمْ یُجَابُوا وَ لَمْ یَسْمَعُوا مِنْهَا حِسَّ أَحَدٍ، فَوَضَعُوا سُلَّماً عَلَی سُورِ اَلْمَدِینَهِ ، ثُمَّ أَصْعَدُوا رَجُلاً مِنْهُمْ، فَأَشْرَفَ عَلَی اَلْمَدِینَهِ ، فَنَظَرَ فَإِذَا هُوَ بِالْقَوْمِ قِرَدَهً یَتَعَاوَوْنَ، فَقَالَ اَلرَّجُلُ لِأَصْحَابِهِ: یَا قَوْمِ، أَرَی - وَ اَللَّهِ - عَجَباً!

فَقَالُوا: وَ مَا تَرَی؟

قَالَ: أَرَی اَلْقَوْمَ قِرَدَهً یَتَعَاوَوْنَ، لَهُمْ أَذْنَابٌ - قَالَ-: فَکَسَرُوا اَلْبَابَ وَ دَخَلُوا اَلْمَدِینَهَ ، قَالَ: فَعَرَفَتِ اَلْقِرَدَهُ أَنْسَابَهَا مِنَ اَلْإِنْسِ، وَ لَمْ تَعْرِفِ اَلْإِنْسُ أَنْسَابَهَا مِنَ اَلْقِرَدَهِ،

فَقَالَ اَلْقَوْمُ لِلْقِرَدَهِ: أَ لَمْ نَنْهَکُمْ؟!

قَالَ: «فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : وَ اَلَّذِی فَلَقَ اَلْحَبَّهَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَهَ إِنِّی لَأَعْرِفُ أَنْسَابَهَا مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ لاَ یُنْکِرُونَ وَ لاَ یُغَیِّرُونَ، بَلْ تَرَکُوا مَا أُمِرُوا بِهِ [تَفَرَّقُوا]، وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿فَبُعْداً لِلْقَوْمِ اَلظّالِمِینَ﴾ (1) ، وَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿أَنْجَیْنَا اَلَّذِینَ یَنْهَوْنَ عَنِ اَلسُّوءِ وَ أَخَذْنَا اَلَّذِینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ﴾ (2)

ص: 204


1- سورة المؤمنون: 41/23.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 230/3 ح 8. تفسير القمّي : 244/1 بتفاوت يسير عنه البحار : 52/14 ذيل ح 5، و نحوه سعد السعود : 118، و قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 100 ح 9 قطعة منه .

الهی شوید و عدّه ای هم به سمت چپ کنار کشیده سکوت کرده و بی تفاوت گشتند و به افرادی که نهی (از منکر) می کردند می گفتند: «افرادی را که خداوند هلاک و یا عذاب شدید می نماید برای چه موعظه و نصیحت می کنید»؟ آنان در جواب گفتند: «به خاطر این که در پیشگاه پروردگار عذری داشته باشیم و شاید هم که آنان اهل تقوا قرار گیرند».

پس خداوند فرمود: «چون آن چه را که به آنان تذکر و اندرز داده شده بود فراموش کردند» منظور این است که موعظه ها را رها کردند و به خلافکاری ها ادامه دادند به همین جهت آن افرادی که آن ها را موعظه و نصیحت کرده بودند، :گفتند ،نه به خدا سوگند ما با شما مجالست و معاشرت نخواهیم کرد و حتی در این شهر شما که معصیت خدا را در آن کرده اید با شما بیتوته و همنشینی نمی کنیم مبادا که عذاب و بلای الهی بر شما نازل شود و ما هم به عذاب شما گرفتار .گردیم

پس این افراد از آن شهر و از میان آن خلافکاران جدا شدند تا مبادا عذابی بر آنان نازل شود و ایشان را هم فرا گیرد شب را در فاصله ای نزدیک همان شهر در بیابان زیر آسمان سپری کردند چون صبح شد به سمت آن ها حرکت کردند تا ببینند که آن معصیت کاران در چه وضعیتی ،هستند چون به دروازه شهر رسیدند متوجه شدند که شهر ساکت و بدون سر و صدا ،است پس دروازه را ،کوبیدند ولی جوابی نشنیدند و صدای هیچ کسی را احساس نکردند یکی از آنان از نردبان بالا رفت و بر داخل شهر نگاهی کرد دید تمام افراد مسخ و تبدیل به میمون شده اند و از این سمت به آن سمت می دویدند و فریاد می کشیدند آن مرد از بالای دیوار :گفت ای مردم به خدا سوگند جریان عجیبی را می بینم !گفتند چه می بینی؟ :گفت می بینم که تمامی افراد تبدیل به میمون گشته و عوعو می کنند و حتی دم دار شده اند پس دروازه را شکستند و داخل شهر شدند و انسان ها فامیل و نسب خود و خویشاوندانشان را می شناختند ولی میمون ها را نمی شناختند آنان میمون ها را مخاطب قرار دادند و گفتند آیا شما را نهی نمی کردیم؟

امام علی علیه السلام فرموده است سوگند به خدایی که دانه ها را شکافته و موجودات را آفریده است من تمامی فامیل های از این امت و نسبت آن ها را می دانم و می شناسم، آنان (خدا را) انکار نکردند و (حکمی را) تغییر ندادند بلکه فقط دستور خدا را ترک و به آن بی اعتنایی کرده و از یکدیگر پراکنده و متفرق شدند؛ و خدای متعال فرمود: (رحمت خداوند از) «افراد ستمگر دور خواهد بود» و نیز فرمود: «آنان را که از کارهای بد نهی می کردند نجات دادیم و گناه کاران را به سبب گناهشان به عذابی سخت مبتلا گرداندیم».

ص: 205

1325 / [95] - عن عليّ بن عقبة، عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام قال:

إِنَّ اَلْیَهُودَ أُمِرُوا بِالْإِمْسَاکِ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ فَتَرَکُوا یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ فَأَمْسَکُوا یَوْمَ اَلسَّبْتِ. (1)

1326 / [96] - عن الأصبغ، عن علي علیه السلام، قال :

أُمَّتَانِ مُسِخَتَا (2) مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ فَأَمَّا الَّتِی أَخَذَتِ الْبَحْرَ فَهِیَ الْجِرِّاري وَ أَمَّا الَّتِی أَخَذَتِ الْبَرَّ فَهِیَ الضِّبَابُ. (3)

1327 / [17] - عن هارون بن عبيد رفعه إلى أحدهم علیهم السلام، قال :

جَاءَ قَوْمٌ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْکُوفَهِ وَ قَالُوا لَهُ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ إِنَّ هَذِهِ اَلْجَرَارِیَّ تُبَاعُ فِی أَسْوَاقِنَا قَالَ فَتَبَسَّمَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ضَاحِکاً ثُمَّ قَالَ قُومُوا لِأُرِیَکُمْ عَجَباً وَ لاَ تَقُولُوا فِی وَصِیِّکُمْ إِلاَّ خَیْراً فَقَامُوا مَعَهُ فَأَتَوْا شَاطِئَ اَلْفُرَاتِ فَتَفَلَ فِیهِ تَفْلَهً وَ تَکَلَّمَ بِکَلِمَاتٍ فَإِذَا بِجِرِّیثَهٍ رَافِعَهٍ رَأْسَهَا فَاتِحَهٍ فَاهَا فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَنْ أَنْتِ اَلْوَیْلُ لَکِ وَ لِقَوْمِکِ!؟

فَقَالَتْ: نَحْنُ مِنْ أَهْلِ اَلْقَرْیَهِ اَلَّتِی کَانَتْ حَاضِرَهَ اَلْبَحْرِ إِذْ یَقُولُ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً﴾ (4) - اَلْآیَهَ- فَعَرَضَ اَللَّهُ عَلَیْنَا وَلاَیَتَکَ فَقَعَدْنَا عَنْهَا فَمَسَخَنَا اَللَّهُ فَبَعْضُنَا فِی اَلْبَرِّ وَ بَعْضُنَا فِی اَلْبَحْرِ فَأَمَّا اَلَّذِینَ فِی اَلْبَحْرِ فَنَحْنُ اَلْجَرَارِیُّ وَ أَمَّا اَلَّذِینَ فِی اَلْبَرِّ فَالضَّبُّ وَ اَلْیَرْبُوعُ

ص: 206


1- عنه بحار الأنوار: 50/14 ذيل ح 1 إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 231/3 ح 9، نور الثقلين : 89/2 ح 318 علل الشرائع : 69/1 ح 1 (باب - 59 العلّة التي من أجلها حرّم الصيد)، عنه البحار : 50/14 ح 1 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 153 ضمن ح 165 مرسلاً، و 206 ح 269 بإسناده عن أبي عبيدة، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 54/14 ح 7.
2- في المصدر : أمّتان تابعنا و ما أثبتناه عن الوسائل والبحار .
3- عنه بحار الأنوار : 216/65 ح 70، و وسائل الشيعة : 136/24 ح 30176 فيهما : مسختا، بدل تابعنا والبرهان في تفسير القرآن : 231/3 ح 10.
4- سورة الأعراف : 163/7

95)- از علی بن ،عقبه به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: یهودیان مأمور شده بودند که روز جمعه امساک کنند (و دست از کار و تلاش برای امور دنیا بردارند) ولی امر الهی را رها کردند و روز شنبه را روز تعطیل قرار دادند.

96)- از اصبغ (بن نباته) روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام: فرمود دو گروه از بنی اسرائیل مسخ شدند: (یک گروه) در ،دریا که به مارماهی تبدیل شده و هلاک گشتند و گروهی هم در خشکی که تبدیل به سوسمار شدند.

97)- از هارون بن عبد العزیز که به طور مرفوعه از یکی از امامان علیهم السلام روایت کرده است که فرمود:

گروهی از اهل کوفه نزد امیر المؤمنين علیه السلام آمدند و اظهار داشتند ای امیر المؤمنین این مارماهی ها در بازارهای ما به فروش می رسد حضرت تبسمی کرد و فرمود برخیزید تا چیز عجیبی را به شما نشان دهم و دربارۀ وصی (پیغمبر خودتان) جز خیر و خوبی چیزی نگویید سپس همراه آنان به کنار رود فرات رفت و آب دهان (مبارک) خود را در آب رود انداخته و سپس کلماتی را بر زبان جاری ،نمود پس ناگهان یک مارماهی از آب سر بر آورد و دهان گشود امير المؤمنين علیه السلام به آن :فرمود وای بر تو و بر قومت تو کیستی؟

گفت: ما اهل قریه ای هستیم که در کنار دریا زندگی می کردیم؛ که خداوند در کتاب خود فرموده است: (که یهود در روز شنبه سنّت می شکستند) «زیرا در روزی که شنبه بود ماهیان به طور آشکار بر روی آب می آمدند» - تا آخر آیه -، پس خداوند ولایت تو را بر ما عرضه کرد و ما آن را نپذیرفتیم، پس خداوند ما را مسخ نمود و تغییر شکل ،داد بعضی از ما در خشکی و بعضی هم در دریا مسخ شدند که به صورت مارماهی در آمدند و اما آن هایی که در خشکی مسخ شدند آن هایی بودند که به صورت سوسمار و موش صحرایی در آمدند.

ص: 207

قال : ثُمَّ اِلْتَفَتَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِلَیْنَا فَقَالَ: أَ سَمِعْتُمْ مَقَالَتَهَا قُلْنَا: اَللَّهُمَّ نَعَمْ، قَالَ: وَ اَلَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّهِ لَتَحِیضُ کَمَا تَحِیضُ نِسَاؤُکُمْ. (1)

1328 / [98] - عن طلحة بن زيد، عن جعفر بن محمد، عن أبيه علیهما السلام في قول الله تعالى: ﴿أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ﴾.

قَالَ: اِفْتَرَقَ اَلْقَوْمُ ثَلاَثَ فِرَقٍ، فِرْقَهٌ اِنْتَهَتْ وَ اِعْتَزَلَتْ، وَ فِرْقَهٌ أَقَامَتْ وَ لَمْ تُقَارِفِ اَلذُّنُوبَ، وَ فِرْقَهٌ اِقْتَرَفَتِ اَلذُّنُوبَ، فَلَمْ تَنْجُ مِنْ اَلْعَذَابِ إِلاَّ مَنِ اِنْتَهَتْ

قَالَ جَعْفَرٌ علیه السلام: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَا صُنِعَ بِالَّذِینَ أَقَامُوا وَ لَمْ یُقَارِفُوا اَلذُّنُوبَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: بَلَغَنِی أَنَّهُمْ صَارُوا ذَرّاً (2)

قوله تعالى : ﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا الْأَدْنَىٰ وَيَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَإِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ ۚ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثَاقُ الْكِتَابِ أَنْ لَا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَدَرَسُوا مَا فِيهِ ۗ وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾. (169)

1329 / [99] - عن إسحاق بن عبد العزيز، عن أبي الحسن الأول علیه السلام قال :

ص: 208


1- عنه بحار الأنوار: 55/14 ح 11 ، و 216/65 ح 71 فيه : عن هارون بن عبد، والبرهان في تفسير القرآن : 231/3 ح 11 و فيه : عن هارون بن العزيز، و نور الثقلين : 89/2 ح 319 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 356 (الفصل الثالث في قصة أصحاب السبت) عن المناقب لابن شهر آشوب .
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 232/3 ح 12، و نور الثقلين : 90/2 ح 320 الكافي : 158/8 ح 151 قطعة منه عنه وسائل الشيعة : 149/16 ح 21208، والبحار: 54/14 ح 6، و نحوه أعلام الدين : 236 (فيما أنزل الله على عيسى بن مريم علیهما السلام)، و مجموعة ورّام : 147/2

سپس امير المؤمنين عليه السلام متوجّه ما شد و فرمو ما شد و فرمود: آیا گفتار آن مارماهی را شنیدید؟ همگی :گفتیم آری به خدا شنیدیم.

فرمود: قسم به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله را به نبوّت مبعوث نمود! (مادّه های) این موجودات همانند زنان شما حیض می بینند.

98)- از طلحة بن زيد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آنان را که از بدی پرهیز و نهی از منکر می کردند نجات دادیم». فرمود: آن ها به گروه جداگانه بودند یک گروه آن هایی بودند که نهی (از تخلّفات) نمود و (از متخلّفین) کناره گیری کردند، گروه دوم آن هایی بودند که در شهر ماندند. ولی گناه نمی کردند. گروه سوم آن هایی بودند که از انجام گناه دست بر نداشتند پس فقط کسانی که نهی می کردند از عذاب نجات یافتند.

امام صادق علیه السلام افزود: به (پدرم) ابو جعفر علیه السلام عرض کردم: کسانی که همان جا ماندند ولی گناه نکردند چه شدند؟ فرمود اطلاع یافته ام که آنان به صورت «دزّ» (مورچه ریز و یا مرغابی)؛ مسخ و تبدیل شدند.

فرمایش خداوند متعال: پس بعد از اینان گروهی به جایشان نشستند که وارث آن کتاب شدند. به متاع دنیوی دل بستند و گفتند به زودی آمرزیده می شویم و اگر همانند آن باز هم متاعی بیابد برگیرند آیا از ایشان پیمان نگرفته اند که درباره خدا جز به راستی سخن نگویند؟ در حالی که هر آن چه در آن کتاب آمده بود را خوانده بودند و سرای آخرت برای کسانی که پرهیز کارند بهتر است پس آیا تعقل و اندیشه نمی کنید؟ (169)

99)- از اسحاق بن عبد العزيز روايت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: به راستی که خداوند بندگان خود را به وسیله دو آیه در کتاب خود ممتاز نموده است اول این که چیزی را که نمی دانند ردّ و تکذیب

ص: 209

إِنَّ اَللَّهَ خَصَّ عِبَادَهُ بِآیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِهِ أَنْ لاَ یَکْذِبُوا بِمَا لاَ یَعْلَمُونَ أَوْ یَقُولُوا بِمَا لاَ یَعْلَمُونَ، وَ قَرَأَ: ﴿بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ﴾ (1) وَ قَالَ: ﴿أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ اَلْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَی اَللّهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ﴾ (2)

1330 / [100] - عن إسحاق : قال أبو عبد الله علیه السلام:

خَصَّ اَللَّهُ اَلْخَلْقَ فِی آیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ ، أَنْ یَقُولُوا عَلَی اَللَّهِ إِلاَّ بِعِلْمٍ، وَ لاَ یَرُدُّوا إِلاَّ بِعِلْمٍ، قَالَ تَعَالَی: ﴿أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ اَلْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَی اَللّهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ﴾ ، وَ قَالَ: ﴿بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ﴾ (3). (4)

قوله تعالى: ﴿وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ، ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعُ بِهِمْ خُذُواْ مَا وَ آتَيْنَكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾ (171)

1331 / [101] - عن إسحاق بن عمّار، عن أبي عبد الله ، قال :

قلت له : أيضع الرجل يده على ذراعه في الصلاة؟

ص: 210


1- سورة يونس : 39/10
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 233/3 ح 6، و نور الثقلين : 91/2 ح 326. بصائر الدرجات : 537 ح 2 (باب - 22 في من لا يعرف الحديث فردّه) قطعة منه، عنه و عن العيّاشي، البحار : 186/2 ح 13، و نحوه الكافي : 43/1 ح ، و الأمالي للصدوق : 420 ح 15 (المجلس الخامس والستّون) عنه و عن الكافي ، البحار : 113/2 ح 3 و روضة الواعظين: 468/2 (مجلس في ذكر حفظ اللسان والصدق)، و منية المريد : 215 (الثالث والعشرون و هو من أهمّ الآداب).
3- سورة يونس : 39/10
4- عنه بحار الأنوار: 113/2 ذيل ح 3 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 234/3 ح 7، و نور الثقلين : 91/2 ح 327 بتفاوت . الأمالي للصدوق، عنه بحار الأنوار : 113/2 ح 3.

نکنند و دوم چیزی را که نمی دانند نگویند و بیان نکنند، سپس حضرت (این آیات را) قرائت نمود: «بلکه تکذیب کردند آن چه را که به آن علم نداشتند» و «آیا از ایشان پیمان گرفته نشده که درباره خدا جز به راستی و حقیقت سخن نگویند»؟

100)- از اسحاق (بن عبد العزيز) روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند مخلوقات خود را به وسیله دو آیه، در کتاب خود ممتاز نموده است اول آن که سخنی را در مورد خداوند نگویند مگر اطمینان بر (واقعیت) آن داشته باشند و دوم این که چیزی را ردّ و باطل نپندارند مگر آن که يقين و اطمینان بر خلاف (و غیر واقعی) بودن آن داشته باشند؛ خداوند عزیز و جلیل فرموده است: «آیا از ایشان پیمان کتاب گرفته نشده که درباره خدا جز به راستی و حقیقت سخن نگویند» و نیز فرموده: «بلکه تکذیب کردند آن چه را که به آن علم نداشتند و هنوز تأویل آن برای شان وارد نشده بود».

فرمایش خداوند متعال: و زمانی که کوه را بر فراز سرشان چون سایبانی نگاه داشتیم و آنان می پنداشتند که اکنون بر سرشان خواهد افتاد، کتابی را که به شما داده ایم با نیرومندی بگیرید و هر چه را که در آن آمده است به یاد بسپارید باشد که پرهیزکار شوید. (171)

101)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا (صحیح است که) مرد در حال نماز، دست خود را روی مچش بگذارد؟

فرمود: مانعی ندارد (1) زیرا بنی اسرائیل هنگامی که شروع به نماز می کردند - همانند مرده - دست های خود را روی سینه می،نهادند پس خداوند بر پیامبرش

ص: 211


1- به احتمال قوی این جواب بنابر تقیه می باشد چون خلاف برخی دیگر از روایات و نیز خلاف فتاوای بزرگان امامیه است. مترجم

قَالَ: لاَ بَأْسَ إِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانُوا إِذَا دَخَلُوا فِی اَلصَّلاَهِ دَخَلُوا مُتَمَاوِتِیْنِ کَأَنَّهُمْ مَوْتَی فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَی نَبِیِّهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ خُذْ مَا آتَیْتُکَ بِقُوَّهٍ، فَإِذَا دَخَلْتَ اَلصَّلاَهَ فَادْخُلْ فِیهَا بِجَلَدٍ وَ قُوَّهٍ، ثُمَّ ذَکَرَهَا فِی طَلَبِ اَلرِّزْقِ، فَإِذَا طَلَبْتَ اَلرِّزْقِ فَاطْلُبْهُ بِقُوَّهٍ. (1)

1331/ [102]- و فی روایة إِسْحَاقُ بْنُ عَمَّارٍ عَنْهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ في قول الله: ﴿خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّهٍ﴾ أقُوَّةٌ فِی الأَبدانِ أم قُوَّةٌ فِی القُلوبِ؟

قالَ: فیهِما جَمیعاً (2)

1333 / [103] - عن محمد بن حمزة، عمّن أخبره، عن أبي عبد الله علیه السلام قول الله تعالى: ﴿ خُذُواْ مَا ءآتَيْنَكُم بِقُوَّةٍ﴾، قَالَ: اَلسُّجُودُ وَ وَضْعُ اَلْیَدَیْنِ عَلَی اَلرُّکْبَتَیْنِ فِی اَلصَّلاَهِ. (3)

قوله تعالى: ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِينَ﴾ (172)

1334 / [104] - عن رفاعة قال :

سألت أبا عبد الله علیه السلام عن قول الله تعالى : ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ ﴾؟

ص: 212


1- عنه بحار الأنوار: 327/84 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن : 234/3 ح 3، فيه : عن معاوية ابن عمّار و مستدرك الوسائل : 421/5 ح 6248
2- عنه بحار الأنوار: 50/70 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن : 235/3 ح 4، و نور الثقلين : 92/2 ح 334 المحاسن: 261/1 ح 319 (باب - 33 في النيّة) عنه الوسائل الشيعة : 52/1 ح 104، مشكاة الأنوار: 147 (الفصل العاشر في قول الخير و فعله).
3- عنه بحار الأنوار : 244/84 ح 33 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 235/3 ذيل ح 4، و نور الثقلين : 92/2 ح 335 . تقدّم الحديث أيضاً مع تخريجاته في الحديث 54 من سورة «البقرة»

(حضرت موسی علیه السلام و یا حضرت محمد صلی الله علیه و آله) نازل نمود: آن چه را بر تو فرستاده ام با قوّت و اطمینان بگیر (و خود با پیروانت به آن عمل کن)، پس چون شروع به نماز ،کردی با اطمینان و قوّت وارد آن شو.

سپس حضرت فرمود: همچنین در دعا و درخواست روزی و هر حاجتی دیگر باید با قدرت و اطمینان ،باشی پس چون خواستی روزی طلب ،کنی با قوت و اطمینان آن را درخواست کن.

102)- و در روایتی (دیگر) از اسحاق بن عمار روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خدای عزّ و جلّ: «کتابی را که) به شما داده ایم با نیرومندی (و اطمینان) بگیرید»، سؤال کردم که آیا منظور قوّت بدن است و یا قوّت قلب؟

فرمود: منظور هر دوی آن می باشد.

103)- از محمد بن ابی حمزه از کسی که به او خبر داده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «کتابی را که) به شما عطا نمودیم با نیرومندی (و اطمینان) بگیرید» فرمود: منظور حالت سجده (در نماز) است و نیز نهادن دو دست بر ران ها در حالت رکوع.

فرمایش خداوند متعال: و یاد آور هنگامی که پروردگار تو از پشت فرزندان آدم ذریه آن ها را برگرفت و آنان را بر خودشان گواه گرفت و سؤال نمود: آیا من پروردگار شما نیستم ؟ گفتند ،آری گواهی می دهیم تا در روز قیامت نگویید که ما از آن بی خبر بودیم. (172)

104)- از رفاعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای متعال: «و یاد بیاور زمانی را که پروردگارت از بنی آدم - و نسل و ذریّه آن ها - عهد و میثاق گرفت»، سؤال کردم؟

ص: 213

قَالَ: نَعَمْ، أَخَذَ اَللَّهُ اَلْحُجَّهَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ یَوْمَ اَلْمِیثَاقِ هَکَذَا- وَ قَبَضَ یَدَهُ- (1)

1335 / [105] - عن أبي بصير، قال :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللّهِ علیه السلام : کَیْفَ أَجَابُوا وَ هُمْ ذَرٌّ؟

قَالَ: جَعَلَ فِیهِمْ مَا إِذَا سَأَلَهُمْ أَجَابُوهُ ، یَعْنِی فِی الْمِیثَاقِ. (2)

1336 / [106] - عن عبد الله بن الحلبي، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ)، قَالاَ :

حَجَّ عُمَرُ أَوَّلَ سَنَهٍ حَجَّ وَ هُوَ خَلِیفَهٌ فَحَجَّ تِلْکَ اَلسَّنَهَ اَلْمُهَاجِرُونَ وَ اَلْأَنْصَارُ وَ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَدْ حَجَّ تِلْکَ اَلسَّنَهَ بِالْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ بِعَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ فَلَمَّا أَحْرَمَ عَبْدُ اَللَّهِ لَبِسَ إِزَاراً وَ رِدَاءً مُمَشَّقَیْنِ مَصْبُوغَیْنِ بِطِینِ اَلْمِشْقِ ثُمَّ أَتَی فَنَظَرَ إِلَیْهِ عُمَرُ وَ هُوَ یُلَبِّی وَ عَلَیْهِ اَلْإِزَارُ وَ اَلرِّدَاءُ وَ هُوَ یَسِیرُ إِلَی جَنْبِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ عُمَرُ مِنْ خَلْفِهِمْ مَا هَذِهِ اَلْبِدْعَهُ اَلَّتِی فِی اَلْحَرَمِ؟

فَالْتَفَتَ إِلَیْهِ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ یَا عُمَرُ لاَ یَنْبَغِی لِأَحَدٍ أَنْ یُعَلِّمَنَا اَلسُّنَّهَ فَقَالَ عُمَرُ: صَدَقْتَ یَا أَبَا اَلْحَسَنِ لاَ وَ اَللَّهِ مَا عَلِمْتُ أَنَّکُمْ هُمْ قَالَ: فَکَانَتْ تِلْکَ وَاحِدَهً فِی سَفَرٍ لَهُمْ، فَلَمَّا دَخَلُوا مَکَّهَ طَافُوا بِالْبَیْتِ فَاسْتَلَمَ عُمَرُ اَلْحَجَرَ وَ قَالَ: أَمَا وَ اَللَّهِ إِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّکَ حَجَرٌ لاَ تَضُرُّ وَ لاَ تَنْفَعُ، وَ لَوْ لاَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اِسْتَلَمَکَ مَا اِسْتَلَمْتُکَ

فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : [مَهْ] یَا بَا حَفْصِ ، لاَ تَفْعَلْ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ لَمْ یَسْتَلِمْ إِلاَّ لِأَمْرٍ قَدْ عَلِمَهُ وَ لَوْ قَرَأْتَ اَلْقُرْآنَ فَعَلِمْتَ مِنْ تَأْوِیلِهِ مَا عَلِمَ غَیْرُکَ لَعَلِمْتَ أَنَّهُ یَضُرُّ وَ یَنْفَعُ، لَهُ عَیْنَانِ وَ شَفَتَانِ وَ لِسَانٌ ذَلِقٌ یَشْهَدُ لِمَنْ وَافَاهُ بِالْمُوَافَاهِ

ص: 214


1- عنه بحار الأنوار 257/5 ح 56 ، والبرهان في تفسير القرآن : 242/3 ح 20، و نور الثقلين: 99/2 365 المحاسن: 242/1 ح 229 (باب - 24 في جوامع من التوحيد) بإسناده عن رفاعة بن النخّاس ابن موسى، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 280/3 ح 17 .
2- عنه بحار الأنوار: 257/5 ،57 والبرهان في تفسير القرآن : 242/3 ح 21 ح 21 الكافي : 12/2 ح ،1 عنه البحار : 100/67 ح 17

فرمود: بلی خداوند برای روز قیامت از همه آفریده ها حجّت گرفته است.

(راوی گفت:) سپس ،حضرت انگشتان دست خود را جمع کرد.

105)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم چگونه (موجودات) در عالم ذرّ جواب دادند؟

فرمود: (خداوند قدرت و توانی) در آن ها ایجاد نمود که اگر سؤال کند (بتوانند) جواب او را دهند؛ که منظور در هنگام گرفتن عهد و میثاق است.

106)- از عبید الله بن حلبی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرمودند: عمر (بن خطاب) در اولین سال امارت خود برای حجّ (به خانه خدا) رفت و در همان سال (عدّه ای از) مهاجرین و انصار نیز به حجّ رفتند، همچنین امام علی علیه السلام به همراه حسن و حسین علیهما السلام و عبد الله بن جعفر به حجّ رفتند.

پس هنگامی که عبد الله خواست احرام ببندد لنگ و ردای قرمز پوشید، پس از ،آن عمر (بن خطاب) نزد او آمد، پس او را دید که با آن لباس احرام، لبیک می گوید و در کنار امام علی علیه السلام حرکت می کند از پشت سر به آنان گفت: این چه بدعتی است که در حریم خانه خدا انجام داده اید؟

پس امام علی علیه السلام متوجّه او شد و فرمود: ای عمرا صحیح و سزاوار نیست که کسی بخواهد سنت را به ما تعلیم دهد عمر :گفت ای ابا الحسن! درست فرمودی نه به خدا سوگند متوجه نشدم که آنان شما هستید این یک برخورد در این سفر بود که بین ایشان اتفاق افتاد پس چون وارد مکه شدند و خواستند طواف کعبه انجام دهند، عمر «حجر الأسود» را استلام کرد و دستی بر آن نهاد و گفت همانا به خدا سوگند می دانم که تو سنگی بیش نیستی نه زیانی داری و نه سودی و اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله تو را استلام نکرده بود من دست بر تو نمی گذاشتم.

امام علی علیه السلام به او فرمود: (از این حرف) دست بردار ای ابا حفص! چنین کاری را نکن؛ زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را استلام ننمود مگر برای موضوعی که خودش می دانست و اگر قرآن می خواندی و تأویل آن را می دانستی آن چه را که

ص: 215

قَالَ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ فَأَوْجِدْنِي ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ يَا أَبَا الْحَسَنِ!

فَقَالَ عَلِيٌّ علیه السلام قَوْلُهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا﴾، فَلَمَّا أَقَرُّوا بِالطَّاعَةِ بِأَنَّهُ الرَّبُّ وَ أَنَّهُمُ الْعِبَادُ أَخَذَ عَلَيْهِمُ الْمِيثَاقَ بِالْحَجِّ إِلَى بَيْتِهِ الْحَرَامِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ رَقّاً أَرَقَّ مِنَ الْمَاءِ وَ قَالَ...لِلْقَلَمِ اكْتُبْ مُوَافَاةَ بَنِي آدَمَ فِي الرَّقِّ ثُمَ قَالَ لِلْحَجَرِ احْفَظْ وَ اشْهَدْ لِعِبَادِيَ الْمُوَافَاةَ فَهَبَطَ الْحَجَرُ مُطِيعاً لِلَّهِ يَا عُمَرُ أَ وَ لَيْسَ إِذَا اسْتَلَمْتَ الْحَجَرَ قُلْتَ أَمَانَتِي أَدَّيْتُهَا وَ مِيثَاقِي تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوَافَاةِ؟

فَقَالَ عُمَرُ اللَّهُمَّ! نَعَمْ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ علیه السلام آمِنْ ذَلِكَ. (1)

1337 / [107] - عن الحلبي قال :

سَأَلْتُهُ علیه السلام لَمْ جُعِلَ اِسْتِلاَمُ اَلْحَجَرِ؟

قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ حَیْثُ أَخَذَ اَلْمِیثَاقَ مِنْ بَنِی آدَمَ دَعَا اَلْحَجَرَ مِنَ اَلْجَنَّهِ ، وَ أَمَرَهُ وَ اِلْتَقَمَ اَلْمِیثَاقَ، فَهُوَ یَشْهَدُ لِمَنْ وَافَاهُ بِالْوَفَاءِ. (2)

ص: 216


1- عنه بحار الأنوار: 142/99 ح 3 قطعة منه، و 227 ح 29 ، و وسائل الشيعة : 483/12 ح 16844 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 242/3 ح 22 ، و مستدرك الوسائل : 381/9 ح 11130 فيه : عن عبيد الله الحلبي . من لا يحضره الفقيه : 335/2 ح 2601 ، تهذيب الأحكام : 67/5 ح 27 بإسنادهما عن عاصم بن حَمَيد، عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام مختصراً، عنهما وسائل الشيعة : 482/12 ح 16842
2- عنه وسائل الشيعة : 317/13 ذيل ح 17834 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 243/3 ح 23. الكافي : 184/4ح 2، مستطرفات السرائر : 34 ح 42، عنه وسائل الشيعة : 13/13 ح 17834، علل الشرائع : 425/2 ح 6 (باب - 161 علّة استلام الحجر الأسود) بإسناده عن عبد الله بن سنان بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 319/13 ح 17841 ، والبحار : 245/5 ح 35 ، و 217/199 ح 2، مستطرفات السرائر : 561 بإسناده عن الحلبي بتفصيل

دیگران می دانند تو هم می دانستی و می فهمیدی که آن سنگ هم زیان دارد و هم سود آن سنگ دارای دو چشم و دو لب و زبانی گویاست، شهادت و گواهی می دهد برای کسانی که با او وفای به عهد کنند.

پس عمر گفت: ای ابا الحسن این مطلب را از کتاب خدا به من نشان بده.

امام علی علیه السلام فرمود: فرمایش خداوند تبارک و تعالی است که فرمود: «و زمانی که پروردگار تو از پشت بنی آدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت و پرسید آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی می دهیم» پس چون همگان اقرار و اعتراف کردند که او پروردگارشان می باشد و آنان بندگان او هستند، سپس بر انجام حج کعبه از آنان عهد و میثاق گرفت پس از آن کاغذی را ظریف تر از آب آفرید و به قلم خطاب نمود عهد و وفای بندگانم را با خانه کعبه ،بنویس پس قلم آن را در کاغذ نوشت بعد از آن به «حجر الأسود» گفته شد: دهانت را باز کن و چون دهانش را گشود خداوند متعال آن نوشته را در دهانش انداخت. سپس به او گفت آن را محافظت و نگهداری کن و برای بندگانی که وفای کنند شهادت و گواهی ،بده پس بعد از آن سنگ با اطاعت (از فرمان خداوند) فرود آمد. ای عمر! و آیا چنین نیست که اگر «حجر الأسود» را استلام ،کردی می گویی امانت خود را ادا کردم و عهد میثاق خود را وفا نمودم تا تو نیز برایم شهادت به وفای عهد دهی؟ عمر در پاسخ :گفت به خداوند سوگند آری چنین است. پس امام علی علیه السلام به او فرمود آن مطلب از این قرار است (که بیان نمودم و شنیدی و خودت اعتراف کردی)

107) از حلبی روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام سؤال کردم چرا «حجر الأسود» استلام می شود؟

فرمود: به درستی که چون خداوند از بنی آدم عهد و میثاق گرفت «حجر الأسود» را از (درون) بهشت احضار نمود و به آن دستور داد تا میثاق (بندگان را که نوشته شده) بود در خود جای دهد پس هر کسی که وفای به عهد کند و «حجر الاسود» را استلام ،نماید برایش شهادت به وفای عهد می دهد.

ص: 217

1338 / [108] - عن صالح بن سهل، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

إِنَّ بَعْضَ قُرَیْشٍ قَالَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : بِأَیِّ شَیْءٍ سَبَقْتَ اَلْأَنْبِیَاءَ وَ أَنْتَ بُعِثْتَ آخِرَهُمْ وَ خَاتَمَهُمْ؟

فَقَالَ: إِنِّی کُنْتُ أَوَّلَ مَنْ أَقَرَّ بِرَبِّی وَ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ حَیْثُ أَخَذَ اَللّهُ مِیثاقَ اَلنَّبِیِّینَ ﴿وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا: بَلی﴾، فَکُنْتُ أَوَّلَ مَنْ قَالَ: بَلَی، فَسَبَقْتُهُمْ إِلَی اَلْإِقْرَارِ بِاللَّهِ. (1)

139 / [109] - عن زرارة قال:

سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ : ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ﴾ - إِلی- ﴿قَالُواْ بَلَی﴾؟

قَالَ: کَانَ مُحَمَّدٌ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ أَوَّلُ مَنْ قَالَ: بَلَی، قُلْتُ: کَانَتْ رُؤْیَهَ مُعَایَنَهٍ قَالَ: (نَعَمْ) فَأَثْبَتَ اَلْمَعْرِفَهَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ نَسُوا ذَلِکَ اَلْمِیثَاقَ، وَ سَیَذْکُرُونَهُ بَعْدَ، وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَمْ یَدْرِ أَحَدٌ مَنْ خَالِقُهُ وَ لاَ مَنْ یَرْزُقُهُ. (2)

1340 / [110] - عن زرارة : أن رجلاً سأل أبا عبد الله علیه السلام عن قول الله : ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِى ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ﴾؟

فَقَالَ وَ أَبُوهُ یَسْمَعُ حَدَّثَنِی أَبِی أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی قَبَضَ قَبْضَهً مِنْ تُرَابِ اَلتُّرْبَهِ اَلَّتِی خَلَقَ مِنْهَا آدَمَ فَصَبَّ عَلَیْهَا اَلْمَاءَ اَلْعَذْبَ اَلْفُرَاتَ فَتَرَکَهَا أَرْبَعِینَ صَبَاحاً.

ثُمَّ صَبَّ عَلَیْهَا اَلْمَاءَ اَلْمَالِحَ اَلْأُجَاجَ فَتَرَکَهَا أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَلَمَّا اِخْتَمَرَتِ اَلطِّینَهُ

ص: 218


1- عنه بحار الأنوار : 16/15 ذيل ح 21 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 243/3 ح 24 . بصائر الدرجات : 83 ح 2 (باب - 14 في رسول الله صلی الله علیه و آله أنّه عرف ما رأى) الكافي : 441/1 ح 6، و 10/2 ح 1 ، عنه البحار : 353/16 ح ،36، علل الشرائع : 124/1 ح 1 (باب - 104 العلّة التي من أجلها صار النبي صلی الله علیه و آله أفضل الأنبياء علیهم السلام) ، عنه وعن البصائر والعيّاشي، البحار : 15/15 ح 21
2- عنه بحار الأنوار : 243/5 ذيل ح 32 أشار إليه، و 257 ح 58، و 17/15 ح 24 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 243/3 ح 25 . المحاسن : 241/1 ح 225 (باب - 24 جوامع من التوحيد) بتفاوت يسير، عنه البحار: 280/3 ح 16

108)- از صالح بن سهل روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بعضی از قریش به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: به چه علت بر دیگر پیامبران سبقت گرفته ای با این که آخر ایشان مبعوث شده ای؟

فرمود: به درستی که من اولین کسی بودم که به ربوبیّت پروردگارم اقرار نمودم و (همچنین) اولین کسی بودم که جواب داد در زمانی که خداوند متعال از پیامبران عهد می گرفت «و آنان را بر خودشان گواه قرار داد آن هنگامی که فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ همگی گفتند: بلی» پس من اول کسی بودم- که بلی گفتم بنابراین در اقرار به خداوند بر همگان سبقت گرفته ام

109)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و یاد بیاور هنگامی را که پروردگار تو از بنی آدم (عهد و میثاق) گرفت - تا جایی که فرمود:- همگی گفتند: بلی» سؤال کردم؟

فرمود: حضرت محمد صلی الله علیه و آله اول کسی بود که «بلی» گفت و اقرار نمود.

گفتم: آیا به طور مشاهده و رو در رو انجام گرفت؟

فرمود: بله خداوند معرفت را در قلوب آنان ایجاد نمود، ولی آن عهد و میثاق را فراموش کردند و آن را به زودی به یاد خواهند آورد و اگر آن جریان گرفتن میثاق نمی بود کسی آفریدگار و رازق خود را نمی شناخت.

110)- از زراره روایت کرده است که گفت:

مردی از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و یاد بیاور هنگامی را که پروردگار تو از پشت فرزندان آدم ذریه آن ها را برگرفت»، سؤال کرد؟

پس حضرت در حالی که پدر (بزرگوارش علیهما السلام) می شنید پاسخ داد: پدرم برای من حدیث نمود که خداوند متعال یک مشت از خاک زمینی که آدم علیه السلام را از آن آفرید برگرفت و از آب گوارای فرات بر آن ریخت و آن را چهل روز به حال خود گذاشت، سپس بر آن آب شور و تلخ ریخت و چهل روز دیگر آن را به حال خود رها نمود پس موقعی که آن ،گِل خمیر ،شد خداوند تبارک و تعالی آن را

ص: 219

أَخَذَهَا تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَعَرَکَهَا عَرْکاً شَدِیداً، ثُمَّ هَکَذَا حَکَی - بَسْطَ کَفَّیْهِ - فَجَمَدَتْ فَجَرَوْا کَالذَّرِّ مِنْ یَمِینِهِ وَ شِمَالِهِ ، فَأَمَرَهُمْ جَمِیعاً أَنْ یَدْخُلُوا فِی اَلنَّارِ ، فَدَخَلَ أَصْحَابُ اَلْیَمِینِ فَصَارَتْ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلاَماً، وَ أَبَی أَصْحَابُ اَلشِّمَالِ أَنْ یَدْخُلُوهَا. (1)

1341 / [111] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى : ﴿أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَی﴾، قالوا بِأَلسِنَتِهِم؟

فقَالَ: نَعَمْ، وَ قَالُوا بِقُلُوبِهِمْ، فَقُلْتُ: وَ أَیَّ شَیْءٍ کَانُوا یَوْمَئِذٍ؟

قَالَ صَنَعَ مِنْهُمْ مَا اُکْتُفِیَ بِهِ. (2)

1342 / [112]- عن زرارة قال:

سَأَلتُ أبا جَعفَرٍ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ : ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی ءَادَمَ﴾ - إلی - ﴿عَلَی أَنفُسِهِمْ﴾؟

قَالَ: أَخْرَجَ اَللَّهُ مِنْ ظَهْرِ آدَمَ ذُرِّیَّتَهُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیمَهِ فَخَرَجُوا [وَ هُمْ] کَالذَّرِّ، فَعَرَّفَهُمْ نَفْسَهُ وَ أَرَاهُمْ نَفْسَهُ، وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ مَا عَرَفَ أَحَدٌ رَبَّهُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اَللّهُ﴾ (3). (4)

ص: 220


1- عنه بحار الأنوار: 257/5 ح 59 ، و 112/67 ذيل ح 22 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 244/3 ح 26 الكافي : 7/2 ح 2 ، عنه البحار : 111/67 ح 22
2- عنه بحار الأنوار: 258/5 ح 60 ، و 102/67 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 244/3 ح 27، و نور الثقلين: 98/2 ح 362
3- سورة الزمر : 38/39
4- عنه بحار الأنوار: 258/5 ح 61 والبرهان في تفسير القرآن : 244/3 ح 28 . تفسير فرات الكوفي : 148 ح 186 بإسناده معنعناً عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، عنه البحار : 294/26 ح ،54 بصائر الدرجات: 71 ح 6، و 72 ح 9 (باب - 7 في ما خصّ الله به الأئمّة علیهم السلام) بإسنادهما عن عبد الرحمن بن كثير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت عنهما البحار: 250/5 ح 41، و 280/26 ح 23

برگرفت و به شدت ،مالید آن گاه آدمیان همانند مورچه های ریز از راست و چپ او بیرون آمدند پس به همگی آن ها دستور داد تا وارد آتش شوند، اصحاب يمين داخل آتش شدند و آتش بر آن ها سرد و سلامت گشت، ولی اصحاب شمال از داخل شدن در آن سرپیچی نمودند.

111)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند بلی» سؤال کردم: آیا با زبان خود (اقرار کردند و) گفتند آری؟

فرمود: بلی و با قلب های خود اعتقاد یافتند

پس عرضه داشتم: و در آن موقع ذریه بنی آدم در چه وضعیت و موقعیتی بودند؟

فرمود: آنان به صورتی بودند که برای اقرار گرفتن کافی بود و می توانستند که اقرار کنند.

112)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و یاد بیاور زمانی را که پروردگار تو از پشت بنی آدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر (میثاق) خودشان گواه گرفت» سؤال کردم؟

فرمود: خداوند از پشت ،آدم ذریّه اش را- که تا قیامت ایجاد می شوند - همانند مورچه هایی ریز بیرون آورد پس خود را به آنان شناساند و نشان داد؛ و اگر آن جریان انجام نمی گرفت کسی پروردگار خود را نمی شناخت و این مطلب همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده «و اگر از آنان سؤال کنی که چه کسی آسمان ها و زمین را آفریده است؟ گویند: خدا»

ص: 221

1343 / [113] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قلت له : ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِى ءَادَمَ﴾ - إلى - ﴿بَلَى شَهِدْنَا﴾؟

قَالَ: ثُمَّ قَالَ: ثَبَتَتِ اَلْمَعْرِفَهُ وَ نَسُوا اَلْمَوْقِفَ وَ سَیَذْکُرُونَهُ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَمْ یَدْرِ أَحَدٌ مَنْ خَالِقُهُ وَ لاَ مَنْ رَازِقُهُ. (1)

1344 / [114] - عن جابر، قال:

قلت لأبي جعفر علیه السلام: من [متى] سمّى أمير المؤمنين، أمير المؤمنين؟

قَالَ: اللَّهُ. أَنْزَلَت هَذِهِ الآيَةُ عَلَى مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله: «وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ [نبیّکم] وَ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِين»؟ فَسَمَّاهُ اللهُ - وَاللهِ - أميرَ المُؤمِنين. (2)

1345 / [115] - عن جابر قال :

قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَا جَابِرُ لَوْ یَعْلَمُ اَلْجُهَّالُ مَتَی سُمِّیَ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ علیه السلام لَمْ یُنْکِرُوا حَقَّهُ.

قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ مَتَی سُمِّیَ؟

فَقَالَ لِی: قَوْلُهُ: ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ﴾ - إِلَی ﴿أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ﴾؟

«وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَنَّ عَلِیّاً أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ» قَالَ: ثُمَّ قَالَ لِی یَا جَابِرُ ، هَکَذَا وَ اَللَّهِ جَاءَ بِهَا مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (3)

ص: 222


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 244/3 ح 29 . علل الشرائع : 117/1 ح 1 (باب - 97 علّة المعرفة والجحود)، عنه البحار : 243/5 ح 32، كشف الغمة : 419/2 نقلاً من كتاب دلائل الحميري فيه : قال أبو هاشم: كنت عند أبي محمّد علیه السلام فسأله محمّد بن صالح الأرمني، بتفصيل عنه البحار : 260/5 ح 67
2- عنه بحار الأنوار: 332/37 ح 72 ، والبرهان في تفسير القرآن : 244/3 ح 30، و نور الثقلين : 98/2 ح 363 تفسير فرات الكوفي : 146 ح 181 بتفصيل، و 182 بتفاوت يسير عنه البحار : 293/26 ح 53 .
3- عنه بحار الأنوار: 333/37 ذيل ح 72 والبرهان في تفسير القرآن : 245/3 ح 31، و نور الثقلين : 98/2 ح 360 . اليقين : 231 (باب - 71 فيما نذكره من كتاب الإمامة) بإسناده عن معروف بن خربوذ المكّي، عن أبي جعفر علیه السلام، و 235 (باب - 75 فيما نذكره من كتاب الإمامة) بتفاوت يسير، عنه البحار : 285/26 ح 44 .

113)- از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: «و یاد بیاور زمانی را که پروردگار تو از پشت بنی آدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت» تا «بله، شهادت می دهیم» (چگونه انجام گرفت)؟

فرمود: سپس چه شد؟ معرفت در دل های آنان تثبیت شد، ولی آن موقف و جایگاه را فراموش کردند و در آینده ای نزدیک آن را به یاد خواهند آورد؛ و اگر آن جریانات انجام نمی گرفت کسی نمی دانست که آفریدگار و روزی دهندۀ او کیست؟

114)- از جابر روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: چه موقعی امیرالمؤمنين (على علیه السلام)، به عنوان امير المؤمنین نامیده شد؟

فرمود: به خدا سوگند! این آیه (این چنین) بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل شد: «و آنان را بر خودشان گواه قرار داد که آیا من پروردگار شما نیستم و این که محمد رسول الله (پیامبر شما) نیست و على أمير المؤمنین نمی باشد» پس به خداوند سوگند خدای عزوجل او را امیرالمؤمنین نامیده است.

115)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای جابر! اگر جاهلان می دانستند که چه موقع امام على علیه السلام، اميرالمؤمنین نامیده شد حق او را انکار نمی کردند.

به حضرت عرض کردم فدایت گردم! چه زمانی به آن نامیده شد؟

پس به من فرمود: فرمایش خداوند متعال و یاد بیاور زمانی را که پروردگار تو از بنی آدم ... که آیا من پروردگار شما نیستم و آیا محمد رسول الله پیامبر شما نیست و علی أمیر المؤمنین نمی باشد» (زمان آن را معلوم می کند)-

سپس به من فرمود: ای جابر به خدا سوگند این چنین حضرت محمد صلی الله علیه و آله آن را آورده است.

ص: 223

1346 / [116] - عن ابن مسكان عن بعض أصحابه، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ أُمَّتِی عُرِضَتْ عَلَیَّ فِی اَلْمِیثَاقِ، فَکَانَ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِی عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ صَدَّقَنِی حِینَ بُعِثْتُ، وَ هُوَ اَلصِّدِّیقُ اَلْأَکْبَرُ، وَ اَلْفَارُوقُ یُفَرِّقُ بَیْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ. (1)

1347 / [117] - عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

أَتَاهُ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی هَلْ کَلَّمَ أَحَداً مِنْ وُلْدِ آدَمَ قَبْلَ مُوسَی علیه السلام.

فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَدْ کَلَّمَ اَللَّهُ جَمِیعَ خَلْقِهِ بَرَّهُمْ وَ فَاجِرَهُمْ وَ رَدُّوا عَلَیْهِ اَلْجَوَابَ فَثَقُلَ ذَلِکَ عَلَی اِبْنِ اَلْکَوَّاءِ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ فَقَالَ لَهُ کَیْفَ کَانَ ذَلِکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ؟!

فَقَالَ لَهُ أَ وَ مَا تَقْرَأُ کِتَابَ اَللَّهِ إِذْ یَقُولُ لِنَبِیِّه صلی الله علیه و آله - ﴿وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی﴾ فَقد أَسْمَعَهُمْ کَلاَمَهُ وَ رَدُّوا عَلَیْهِ اَلْجَوَابَ کَمَا تَسْمَعُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ یَا اِبْنَ اَلْکَوَّاءِ قالُوا بَلی فَقَالَ إِنِّی أَنَا اَللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَا وَ أَنَا اَلرَّحْمَنُ [الرحیم] فَأَقَرُّوا لَهُ بِالطَّاعَهِ وَ اَلرُّبُوبِیَّهِ وَ مَیَّزَ اَلرُّسُلَ وَ اَلْأَنْبِیَاءَ وَ اَلْأَوْصِیَاءَ وَ أَمَرَ اَلْخَلْقَ بِطَاعَتِهِمْ فَأَقَرُّوا بِذَلِکَ فِی اَلْمِیثَاقِ فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ شَهِدْنَا عَلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ ﴿أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ اَلْقِیامَهِ إِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلِینَ﴾. (2)

ص: 224


1- عنه بحار الأنوار: 154/17 ح 62 و 208/38 ح 3، والبرهان في تفسير القرآن : 245/3 ح 32 و نور الثقلين : 98/2 ح 361 . بصائر الدرجات : 84 ح 3 (باب - 14 في رسول الله صلی الله علیه و آله أنّه عرف ما رأى) بإسناده عن عبد الرحيم القصير ، عن أبي جعفر علیه السلام ، عنه كشف الغمّة : 89/1 (في ذكر الصدّيقين)، والبحار: 226/38 ح 30
2- عنه بحار الأنوار : 258/5 ح 62 ، و 101/67 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن : 245/3 ح 33، و نور الثقلين : 99/2 ح 364 . خصائص الأئمة علیهم السلام : 87 (من جوابات المسائل التي سئل علیه السلام عنها)، بحار الأنوار: 283/40 ضمن ح 45 نقلاً من صفوة الأخبار

116)- از ابن ،مسکان به نقل از بعضی ،اصحابش روایت کرده است که :گفت

امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به راستی که در هنگام گرفتن عهد و میثاق امّت من بر من عرضه شدند پس اول کسی که به (نبوّت) من ایمان آورد علی (علیه السلام) بود و موقعی که مبعوث (به رسالت) شدم او اول کسی بود که مرا تصدیق نمود و او صدّیق اکبر (راستگویی بزرگ تر از همگان) است و او فاروقی است که بین حقّ و باطل جدایی و فاصله می اندازد.

117)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

ابن كَوّاء نزد امام علی علیه السلام آمد پس عرضه داشت: ای امیر المؤمنین! مرا آگاه نما که آیا خداوند تبارک و تعالی پیش از موسی با کسی از بنی آدم سخن گفته است؟

فرمود: خداوند متعال با همه خلق خود از نیک و بدشان، سخن گفته و آن ها نیز پاسخ او را داده اند.

این سخن بر ابن کوّاء سنگین و گران آمد و معنای آن را نفهمید پس به حضرت عرض کرد: ای امیر المؤمنین! چگونه چنین جریانی انجام گرفته است؟

حضرت به او فرمود: آیا کتاب خدا (قرآن) را نخوانده ای که به پیغمبرش می فرماید: «و یاد بیاور زمانی را که پروردگار تو از پشت بنی آدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بلی» پس سخن خود را به همگی آن ها رسانید و همگی پاسخ او را دادند، همچنان که در کلام خدا می شنوی ای پسر کوّاء! که «گفتند: بلی» سپس خداوند به آنان :فرمود من آن خدایی هستم که کسی جز من شایسته پرستش نیست و من خدایی رحمان و رحیم هستم.

آن گاه برای او به طاعت و ربوبیت اعتراف کردند و (در این اعتراف و پاسخ) رسولان و پیامبران و اوصیاء ممتاز شدند و او خلق را به اطاعت از ایشان دستور داد؛ پس همگی در عهد و میثاق بر آن اعتراف کردند و فرشته ها هنگام اعتراف آنان بر ربوبیت ،گفتند ای فرزندان آدم ما بر شما شهادت می دهیم تا نگویید: «به راستی که ما از آن بی خبر و غافل بودیم».

ص: 225

1348 / [118] - قال أبو بصير:

:قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : أَخبِرنی عَن الذَّرِّ حَیثُ ﴿أَشهَدَهُم عَلی أَنفُسِهِم، أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَی﴾، وأَسَرَّ بَعضَهُم خِلافَ ما أظهَرَ ، فَقُلتُ : کَیفَ عَلِمُوا القَولَ حَیثُ قیلَ لَهُم : أَلَستُ بِرَبِّکُم ؟

قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ فِیهِمْ مَا إِذَا سَأَلَهُمْ أَجَابُوهُ . (1)

قوله تعالى: ﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي وَآتَيْنَهُ وَايْتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ﴾ (175)

1349 / [119] - عن سليمان اللبّان قال :

قال أبو جعفر علیه السلام: أَ تَدْرِی مَا مَثَلُ اَلْمُغِیرَهِ بْنِ سَعِیدٍ [شعبة]؟

قَالَ: قُلْتُ: لاَ، قَالَ: مَثَلُهُ مَثَلُ بَلْعَمَ اَلَّذِی أُوتِیَ اَلاِسْمَ اَلْأَعْظَمَ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی: ﴿آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ اَلشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ اَلْغاوِینَ﴾. (2)

قوله تعالى: ﴿وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَ ذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿180﴾ وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ﴾ ﴿181﴾

ص: 226


1- عنه بحار الأنوار: 258/5 ح 63 ، و 102/67 ح 19 ، والبرهان في تفسير القرآن : 245/3 ح 34 . الكافي : 12/22 ح 1 بتفاوت يسير عنه البحار : 100/67 ح 17
2- عنه بحار الأنوار: 379/13 ح 3، 332/46 ح 15، والبرهان في تفسير القرآن : 247/3 ح 3، و نور الثقلين : 102/2 ح 367 . رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال) : 227 ح 406 بإسناده عن سلمان الكناني، قال: قال لي أبو جعفر علیه السلام

118)- از ابو بغیر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم مرا از عالم در آگاه فرما، که «آنان را بر خودشان گواه گرفت آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بلی» (چگونه بود؟) با این که بعضی از آن افراد بر خلاف آن چه را که اظهار کردند. این امر مهم را در درون خود مخفی داشتندی :گفتم چگونه (در آن موقعیّت) - که خداوند فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ - توانستند سخن بگویند؟

:فرمود: به درستی که خداوند در آن ها (توان و نیرویی) ایجاد نمود که چون از آنان سؤال نمود توان پاسخ دادن را یافتند.

فرمایش خداوند متعال: و خبر آن مرد را بر ایشان بخوان که آیات خویش را به او مطا کرده بودیم سپس او از آن علم خالی گشت و شیطان به دنبال او افتاد پس در زمره گمراهان درآمد. (175)

119)- از سلیمان لبّان روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آیا می دانی مثال مُغَيرة بن سعید چیست؟

عرضه داشتم: خیر نمی دانم.

فرمود: مثال او همانند بَلعَم بن باعُورا می باشد که اسم اعظم به او عطا شد. همان طوری که خداوند متعال می فرماید: «ما آیات خویش را به او عطا کرده بودیم ولی او خود را از آن (علم و دانش) عاری و جدا کرد و شیطان به دنبال او افتاد و در زمره گمراهان قرار گرفت».

فرمایش خداوند متعال: و نیکوترین نام ها برای خداوند است. پس او را به وسیله نام هایش بخوانید و آن هایی که به نام های خدا الحاد می ورزند را (به حال خود) واگذارید اینان به زودی به کیفر اعمال خود خواهند رسید (180) و از آفریده های ما گروهی هستند که به حق راهنمایی می نمایند و به حقّ با عدالت رفتار می کنند. (181)

ص: 227

1350 / [120] - عن محمّد بن أبي زيد الرازي عمّن ذكره، عن الرضا علیه السلام قال :

إِذَا نَزَلَتْ بِكُمْ شِدَّةٌ فَاسْتَعِينُوا بِنَا عَلَى اللَّهِ، وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تعالى: ﴿وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها﴾

قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: نَحْنُ- وَ اَللَّهِ!- اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَی اَلَّذِی لاَ یُقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِمَعْرِفَتِنَا [قَالَ فَادْعُوْهُ بِهَا. (1)

1351 / [121] - عن حمران، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى : ﴿ وَ مِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ ، يَعْدِلُونَ ﴾ ، قال : هم الأئمة (2)

1352 / [122] - و قال محمد بن عجلان عنه علیه السلام: نحن هم (3)

1353 / [123] - عن ابن الصهبان البكري قال :

سَمِعْتُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَتُفَرَّقَنَّ هَذِهِ اَلْأُمَّهُ عَلَی ثَلاَثٍ وَ سَبْعِینَ فِرْقَهً، کُلُّهَا فِی اَلنَّارِ إِلاَّ فِرْقَهً، ﴿وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّهٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ

ص: 228


1- عنه بحار الأنوار: 5/94 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 249/3 ح 3، و مستدرك الوسائل: 229/5 ح 5760 الكافي : ج 111/1 ح 4 بإسناده عن معاوية بن عمار، عن أبي عبد الله علیه السلام القطعة الثانية منه، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 194 (سورة الأعراف)، والبرهان : 247/3 ح 2، الاختصاص: 252 (حديث في زيارة المؤمن لله تعالى) القطعة الأولى منه، عنه البحار : 22/94 ح 17، و مستدرك الوسائل : 228/5 ح 5758
2- عنه بحار الأنوار: 144/24 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن : 250/3 ح 2، و نور الثقلين: 104/2 ح 379 . بصائر الدرجات : 36 ح 8 (باب - 17 في أئمّة آل محمّد علیهم السلام)، عنه البحار : 5/23 ح 7، الكافي : 414/1 ح 13 بإسناده عن عبد الله بن سنان قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 194 (سورة الأعراف)، والبحار : 146/24 ح 17، المناقب لابن شهر آشوب : 400/4 نحو الكافي
3- عنه بحار الأنوار: 144/24 ح 6 ، والبرهان في تفسير القرآن : 250/3 ح 3، و نور الثقلين : 104/2 ح 380.

120)- از محمد بن ابی زید رازی - به نقل از شخصی که نام برده - روایت کرده ،است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: چنانچه بر شما مشکلی وارد شود از ما (اهل بیت رسالت) برای وساطت در پیشگاه خدای عزّوجلّ کمک بخواهید؛ دلیل آن فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «و برای خداوند اسم های نیکویی هست پس او را به وسیله آن نام ها بخوانید».

و در ادامه افزود: امام صادق علیه السلام فرموده است: به خدا سوگند! ما (اهل بیت رسالت) همان «اسماء حُسنی» هستیم که خداوند هیچ عملی را از بندگان نمی پذیرد مگر با (اعتقاد و) شناخت نسبت به ما پس او را به وسیلهٔ آن نام ها بخوانید.

121)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خدای متعال: «و برخی از کسانی که آفریده ایم امّتی هستند که به حقیقت هدایت می کنند و به عدالت رفتار می کنند» فرمود: آنان امامان علیهم السلام هستند.

122)- و از محمد بن عَجلان روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام باقر) علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) همان ها (که خداوند در آیه شریفه یاد نموده است ) هستیم

123)- از ابن صهبان بکری (بصری) روایت کرده است که گفت:

از امیر المؤمنین علیه السلام شنیدم که می فرمود: سوگند به کسی که جان من در دست (قدرت) اوست! به درستی که این امّت به هفتاد و سه فرقه و گروه پراکنده خواهند شد که تمامی آنان در آتش خواهند بود مگر یک گروه «و برخی از کسانی را که آفریده ایم امّتی هستند که به حقیقت هدایت می نمایند و بر

ص: 229

وَ بِهِ یَعْدِلُونَ﴾، فَهَذِهِ اَلَّتِی تَنْجُو مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ. (1)

1354 / [124]- عن يعقوب بن زيد قال :

قال أمير المؤمنين علیه السلام: ﴿وَ مِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ﴾، قال : يعني أمّة محمد صلی الله علیه و اله. (2)

قوله تعالى : ﴿قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إلَّا مَا شَاءَ الله وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْر وَ مَا مَسَّنِيَ السُّوء إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾ (188) .

1355/ [125]- عن خلف بن حمّاد، عن رجل عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إن الله يقول في كتابه : ﴿وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الخَيْرِ وَ مَا مَسَّنِي السوء﴾، يعنى الفقر. (3)

قوله تعالى : ﴿فَلَمَّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَكاءَ فِيما آتاهُما فَتَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾ (190)

ص: 230


1- عنه بحار الأنوار 144/24 ح 10 و 6068 ح 8 والبرهان تفسير القرآن : 250/3 ح 4 فیه: عن أبي الصهباء البكري، و نور الثقلین: 104/2 ح 381 تقدّم الحاديث بتمامه مع تخريجاته في سورة «المائدة» في حديث 150 الإمام عليّ أبي طالب علیه السلام مع رأس الحالميت وأسقف النصاري.
2- عنه بحار الأنوار: 144/24 ح 7 و 6/78 ح 9، والبرهان في تغير نقرآن: 250/3 ح 5 تقدّم الحديث أيضاً مع تحريحاته في سورة «المائدة» في الحديث 151.
3- عنه بحار الأنوار: 10626 ح 4 و البرهان في تفسير القراد : 255/3 ح 4 . معاني الأخبار : 172 فمن ح 1 بإسناده عن خلف بن محمد، عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 112/17 ضمن 23118، والحار: 111/62 ضمن 11، طبّ الأئمّة علیهم السلام: 55 (عوذة عن الحجامة) بإسناده عن جابر بن يزيد الجعفي قال: قال أبو جعفر الباقر علیه السلام، عنه البحار: 143/93 ضمن 6

عدالت رفتار می کنند» پس همین گروه اهل نجات از این امّت می باشند.

124) - از یعقوب بن یزید روایت کرده است که گفت

امير المؤمنين علیه السلام (درباره فرمایش خداوند متعال:) «و برخی از کانی را که آفریده ایم امّتی هستند که به حقیقت هدایت می کنند و به عدالت رفتار می کنند» فرمود: منظور امّت حضرت محمد صلی الله علیه و اله هستند.

فرمایش خداوند متعال (ای پیامبر!) بگو: من مالک سود و زبان خود نیستم مگر آن چه را که خداوند بخواهد و اگر علم غیب می دانستم بر خیر خود بسی می افزودم و هیچ شّری به من نمی رسید؛ من جز بیم دهنده و مژده دهنده ای برای مؤمنین نیستم. (188)

125) - با سند خود از خَلَف بن حمّاد، به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال در کتاب خداوند: «و اگر علم غیب می دانستم بر (کارهای) خیر خود می افزودم و هیچ بدی و گزندی به من نمی رسید» فرمود: منظور فقر و تنگ دستی است.

فرمایش خداوند متعال: پس چون خداوند به آن دو فرزندی صالح عطا نمود، برای او در آن چه که به آن ها عطا کرده بود شریکانی قرار دادند پس خدا از هر چه با او شریک می سازند والا و برتر است. (190)

ص: 231

1356 / [126] - عن زرارة ، عن أبي جعفر علیه السلام قال :

سمعته يقول : ﴿فَلَمّا آتاهُما صالِحاً جَعَلا لَهُ شُرَکاءَ فِیما آتاهُما﴾ قَالَ: هُوَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ إِنَّمَا کَانَ شِرْکُهُمَا شِرْکَ طَاعَهٍ وَ لَیْسَ شِرْکَ عِبَادَةٍٍ.

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی وَ لَمْ یَکُنْ شِرْکَ عِبَادَةٍ. (1)

قوله تعالى: ﴿خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَهِلِينَ﴾ (199)

1357 / [127]- عن الحسين بن عليّ بن النعمان، عن أبيه، عمّن سمع أبا عبد الله و هو يقول :

إِنَّ اَللَّهَ أَدَّبَ رَسُولَهُ (عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ)، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ! ﴿خُذِ اَلْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْجاهِلِینَ﴾ ، قَالَ: خُذْ مِنْهُمْ مَا ظَهَرَ وَ مَا تَیَسَّرَ، وَ اَلْعَفْوُ: اَلْوَسَطُ. (2)

1358 / [128] - عن عبد الأعلى، عن أبي عبد الله علیه السلام فى قول الله تعالى : ﴿خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ﴾ ، قال : بالولاية، ﴿ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَهِلِينَ ﴾ ، قال : عنها، يعني الولاية. (3)

ص: 232


1- عنه مجمع البيان : 783/4 فيه هكذا: روى العيّاشي في تفسيره عنهم علیهم السلام، و بحار الأنوار: 252/11 ح 4، و نور الثقلين : 109/2 ح 400 تفسير القمّي : 253/1، و 358 بإسنادهما عن موسى بن بكر عن الفضل ، عن أبي جعفر علیه السلام، عنهما البحار : 251/11 ح 2 ، و 94/72 ح 5 القطعة الأولى منه . الكافي : 397/2 ح 4 بإسناده عن ضُريس، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 126/27 ح 33388، القطعة الثانية منه
2- عنه بحار الأنوار: 84/96 ح 4، والبرهان في تفسير القرآن : 257/3 ح 4 و نور الثقلين: 111/2 ح 407
3- عنه بحار الأنوار: 188/24 ح 3 والبرهان في تفسير القرآن : 258/3 ح ،5 و نور الثقلين: 112/2 ح 415

126) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که (در مورد فرمایش خداوند متعال:) «پس زمانی که فرزندی شایسته به ایشان داده شد برای او شریک قرار دادند در آن چیزی که به ایشان داده شده بود» می فرمود: منظور آدم و حواء هستند و شرک ایشان، شرک در فرمان برداری ،بود به شرک در عبادت.

و در روایتی دیگر آمده است: شرک در عبادت نبوده است.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) عفو را پیشه خود قرار ده و به نیکی فرمان ده و از جاهلان اعراض کن. (199)

127)- از حسین بن علی بن ،نعمان به نقل از پدرش از کسی که شنیده روایت کرده ،است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: خداوند متعال رسولش صلی الله علیه و آله را تأدیب نموده و سپس فرموده است: ای محمد! «عفو و بخشش را (برنامه خود) بگیر و به کارهای شایسته فرمان بده و از نادانان روی گردان» فرمود: آن چه از آنان ظاهر و ساده است از آنان بخواه و مؤاخذه ،نما ولی عفو و بخشش برنامه متوسط و میانه می باشد.

128)- از عبد الأعلى روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارهٔ فرمایش خداوند متعال: «عفو و بخشش را (برنامه خود) بدان و به کارهای شایسته فرمان بده » فرمود: منظور ولایت (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) است «و از نادانان روی گردان»، منظور، جاهلان نسبت به ولایت می باشد.

ص: 233

قوله تعالى : ﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ (201)

1359 / [129] - عن زيد بن أبي أسامة، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

سألته عن قول الله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾؟

قَالَ: هُوَ اَلذَّنْبُ یَهُمُّ بِهِ اَلْعَبْدُ فَیَتَذَکَّرُ فَیَدَعُهُ. (1)

1360 / [130] - عن عليّ بن أبي حمزة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

سألته في قول الله : ﴿إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ﴾ ، مَا ذَلِکَ اَلطَّائِفُ؟

فَقَالَ: هُوَ اَلسَّیِّئُ یَهُمُّ اَلْعَبْدُ بِهِ ثُمَّ یَذْکُرُ اَللَّهَ فَیُبْصِرُ وَ یُقَصِّرُ (2)

1361 / [131] - أبو بصير عنه علیه السلام قال:

هُوَ اَلرَّجُلُ یَهُمُّ بِالذَّنْبِ ثُمَّ یَتَذَکَّرُ فَیَدَعُهُ (3)

قوله تعالى: ﴿وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿204﴾ وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ﴾ ﴿205﴾

ص: 234


1- عنه بحار الأنوار: 287/70 ح 13 ، والبرهان في تفسير القرآن : 259/3 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار : 287/70 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن : 259/3 ح 4، و نور الثقلين: 112/2 ح 416 .
3- عنه بحار الأنوار: 273/70 فيه : عن الصادق علیه السلام: هو العبد يهمّ بالذنب ثمّ يتذكّر فيدعه، و 287 ذیل ح14، والبرهان في تفسير القرآن : 259/3 ح 5، و نور الثقلين : 112/2 ح 417 . الكافي : 434/2 بتفاوت، عنه البحار : 273/70

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که پرهیزکاری می کنند چون از شيطان وسوسه ای به آن ها برسد خدا را یاد می کنند. پس ناگهان بصيرت می یابند. (201)

129)- از زید بن ابی اُسامه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «به راستی کسانی که تقوا داشته باشند زمانی که مشکلی از سوی شیطان برای آنان پیش آید، متذکّر می شوند. پس ناگهان بصیرت و ناگهان بصیرت و بینش می یابند» سؤال کردم؟

فرمود: در مورد گناهی است که شخص تصمیم می گیرد آن را انجام دهد پس متذکر می گردد و آن را رها می کند.

130)- از علی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و به راستی کسانی که تقوا داشته باشند زمانی که مشکلی از سوی شیطان برای آنان پیش آید متذکر می شوند پس ناگهان بصیرت و بینش می یابند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور چیز (کار و برنامه) بدی است که بنده تصمیم انجام آن را می گیرد سپس متذکّر یاد خدوند می شود. پس بصیرت و پینش می یابد و آن را رها می کند.

131)- از انو تهبب روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام باقر علیه السلام و یا امام صادق) علیه السلام فرمود: (آیه) در مورد مردی است که تصمیم می گیرد گناهی را انجام دهد. سپس متذكّر (خداوند و عقوبت آن) می گردد و آن را رها می کند.

فرمایش خداوند متعال: و چون قرآن خوانده شود به آن گوش فرا دهید و خاموش باشید. شاید مشمول رحمت خدا قرار گیرید (204) و پروردگارت را در دل خود به تضرّع و ترس و بدون آن که صدای خود را بلند کنی هر صبح و شام یاد کن و از غفلت کنندگان مباش. (205).

ص: 235

[1362 / [132]-عن زرارة، قال أبو جعفر علیه السلام: ﴿وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ ﴾ ، فِی اَلْفَرِیضَهِ، خَلْفَ اَلْإِمَامِ، ﴿فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾ (1)

1363 / [133] - عن زرارة قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: یَجِبُ اَلْإِنْصَاتُ لِلْقُرْآنِ فِی اَلصَّلاَهِ وَ فِی غَیْرِهَا، وَ إِذَا قُرِئَ عِنْدَکَ اَلْقُرْآنُ وَجَبَ عَلَیْکَ اَلْإِنْصَاتُ وَ اَلاِسْتِمَاعُ. (2)

1364 / [134] - عَنْ أَبِی کَهْمَسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَرَأَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ خَلْفَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَ لَتَکُونَنَّ مِنَ اَلْخاسِرِینَ﴾ (3) فَأَنْصَتَ لَهُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ . (4)

1365 / [135] - عن زرارة، عن أحدهما علیهما السلام، قال:

لاَ یَکْتُبُ اَلْمَلَکُ إِلاَّ مَا أَسْمَعَ نَفْسَهُ وَ قَالَ اَللَّهُ ﴿وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَهً﴾ قَالَ: لاَ یَعْلَمُ ثَوَابَ ذَلِکَ اَلذِّکْرِ فِی نَفْسِ اَلْعَبْدِ لِعَظَمَتِهِ إِلاَّ اَللَّهُ

وَ قَالَ: إِذَا کُنْتَ خَلْفَ إِمَامٍ تَأْتَمُّ بِهِ فَأَنْصِتْ وَ سَبِّحْ فِی نَفْسِکَ. (5)

ص: 236


1- عنه بحار الأنوار: 221/92 ح 4، و وسائل الشيعة 214/6 ح 7766 ، والبرهان في تفسير القرآن: 260/3 ح 3 . من لا يحضره الفقيه : 392/1 ضمن ح 1161، عنه وسائل الشيعة : 355/8 ح 10886 مستطرفات السرائر : 585 (ما استطرفناه من كتاب حريز) ، عنه البحار 86/85 ح 3 و 70/88 ح 21 ، و 221/92 ح 3 .
2- عنه بحار الأنوار: 108/88 ذيل ح 80 و 221/92 ح ،5، و وسائل الشيعة : 215/6 ح 7767، والبرهان في تفسير القرآن: 260/3 ح 4، و نور الثقلين: 113/2 ح 422 و مستدرك الوسائل: 478/6 ح 7300 بحذف الذيل. مجمع البيان : 791/4 مختصراً
3- سورة الزُّمر : 65/39
4- عنه مجمع : ، البيان : 792/4 ، و بحار الأنوار ج : 22/85 و 108/88 ذیل ح 80 و 222/92 ح 6 فيه : عن أبي بصير، و وسائل الشيعة : 244/6 ح 7764، والبرهان في تفسير القرآن : 260/3 ح 5 نور الثقلين : 113/2 ح 423، فيه : عن أبي بصير
5- عنه بحار الأنوار: 76/85 ح 10 القطعة الأولى منه ، و 108/88 ح 80 القطعة الأخرى منه، و 159/93 ح 36 كذا القطعة الأولى منه، والبرهان في تفسير القرآن : 262/3 ح و مستدرك الوسائل : 299/5 ح 5915، و مستدرك الوسائل : 480/6 ح 7309 القطعة الأخيرة منه . الزهد : 118 ح 147 ( باب - 9 في الملكين و ما يحفظان) بتفاوت عنه البحار : 322/5 ح 7 مستدرك الوسائل : 299/5 ح 5916، و نحوه الكافي : 502/2 ح 4 عنه وسائل الشيعة : 163/7 ح 9014، عدّة الداعي : 259 .

132)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «و هنگامی که قرآن قرائت شود» مربوط به نمازهای واجب در پشت سر امام جماعت است «گوش دهید و سکوت کنید، شاید که مورد رحمت الهی قرار گیرید»

133)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: در نماز و غیر نماز (هنگام قرائت قرآن) سكوت واجب است و چنان چه در حضورت قرآن قرائت شود، سکوت نمودن و گوش فرا دادن واجب می باشد.

134)- از ابو گهمس روایت کرده است که :گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: ابن کوّاء پشت سر امیرالمؤمنین علیه السلام (در نماز جماعت به طور مأموم) این آیه را: «اگر شرک آوردی اعمالت ضایع و نابود می گردد و از خسارت دیدگان خواهی بود» تلاوت کرد، پس امیر المؤمنين علیه السلام (به خاطر تعظيم قرآن) سکوت نمود.

135) - از زراره روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام فرمودند: فرشته (مأمور ثبت اعمال) نمی نویسد مگر آن چه را که خودش بشنود و (به درستی که) خدای عزَوجلّ می فرماید: «و پروردگار خود را در درون (ذهن) خویش به حالت تضرّع و ترس یادآور» فرمود: پاداش و ثواب آن ذکری را که بنده در درون گفته - آن قدر عظیم است که- کسی غیر از خدای عزّ و جلّ آن را نمی داند.

و افزود: هنگامی که پشت سر امام (در نماز جماعت) هستی و اقتدا کرده ای سکوت کن و در نفس و درون خود تسبیح بگو.

ص: 237

1366 / [136] - عن إبراهيم بن عبد الحميد، يرفعه قال :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿وَاذْکُر رَّبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضرُّعاً﴾ یَعنی مُستَکیناً ﴿وَ خِیفَهً یَعنی خَوفا مِن عَذابِهِ ﴿وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ﴾ یَعنی دونَ الجَهرِ مِنَ القِراءَهِ ﴿بِالْغُدُوِّ وَالْاصَالِ﴾ یَعنی بِالغَداهِ وَالعَشِیِّ. (1)

1367 / [137] - عن الحسين بن المختار، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى :

و﴿َ اذكُر رَبّكَ فِي نَفسِكَ تَضَرّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ بِالغُدُوّ وَ الآصالِ﴾، قال :

تقول عند المساء: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ اَلْمُلْکُ وَ لَهُ اَلْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ». قلت : بيده الخير.

قال: إِنَّ بِیَدِهِ اَلْخَیْرَ وَ لَکِنْ قُلْ کَمَا أَقُولُ لَکَ عَشْرَ مَرَّاتٍ وَ «أَعُوذُ بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنْ هَمَزَاتِ اَلشَّیَاطِینِ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ یَحْضُرُونِ إِنَّ اَللَّهَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ» عَشْرَ مَرَّاتٍ حِینَ تَطْلُعُ اَلشَّمْسُ وَ عَشْرَ مَرَّاتٍ...حِینَ تَغْرُبُ. (2)

1368 / [138] - عن محمّد بن مروان، عن بعض أصحابه، قال :

قالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِما السَّلاَمُ : اِسْتَعِیذُوا بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ، وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ یَحْضُرُونِ إِنَّ اَللَّهَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ، وَ قُلْ «لا إِلهَ إِلاَّ اَللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ اَلْمُلْکُ وَ لَهُ اَلْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».

ص: 238


1- عنه بحار الأنوار: 76/85 ذيل ح 10 و 159/93 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن : 262/3 ح 7 و نور الثقلين : 113/2 ح 424
2- عنه بحار الأنوار : 261/86 ح 30 ، والبرهان في تفسير القرآن : 262/3 ح 8، و نور الثقلين: 114/2 ح 425 ، و مستدرك الوسائل : 249/5 ح 5800 . الكافي : 527/2 ح 17 بإسناده عن العلاء بن كامل قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 2277 ح 9187

136)- از ابراهیم بن عبد الحمید به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: منظور از «و پروردگار خود را در درون (ذهن) خویش به حالت تضرّع یادآور» حالت تضرّع و زاری است، «و ترس» حالت ترس از عذاب خداوند می باشد «و پایین و کوتاه تر از سخن گفتن» کم تر از حالت بلند و بدون صدا، خواندن است «بِالْغُدُوّ وَالْأَصَالِ» یعنی در صبحگاه و شبانگاه می باشد.

137)- از حسین بن مختار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «و پروردگارت را هر صبح و ،شام در دل خود و با حال تضرّع و ترس و بی آن که صدای خود را بلند کنی یادآور» فرمود: هنگام شب می گوئی: «نیست خدایی به جز خدای یگانه که شریکی برایش وجود ندارد برای اوست تمام مُلک و برای اوست حمد و ستایش او زنده می کند و می،میراند (سپس) می میراند و زنده می کند و او بر هر چیزی (و هر کاری) قادر و توانمند است»

راوی گوید: عرض کردم «بیده الخیر» (در این ذکر ،نبود، چطور است که در آن بیفزایم؟) حضرت فرمود درست است که خوبی به دست خداست ولی همان طوری که برایت ،گفتم آن را ده بار ،بگو همچنین هنگام طلوع خورشید و هنگام غروب آن ده بار بگو: «پناه می برم به خدایی که شنوا و دانا است از وسوسه های شیاطین و پناه می برم به تو ای پروردگار که مبادا آنان (اطراف من) حضور یابند به درستی که خداوند شنوا و دانا است».

138)- از محمد بن مروان به نقل از بعضی اصحاب خود روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «به خداوند شنوا و دانا پناه ببرید از (شرّ) شیطان رانده شده و به خداوند پناه می برم از این که اطراف من حضور یابند به درستی که او شنوا و دانا است» و بگو: «نیست خدایی به جز خدای یگانه که شریکی برایش وجود ندارد برای اوست تمام ملک و برای اوست حمد و ستایش او زنده می کند و می میراند (سپس) می میراند و زنده می کند و او بر هر چیزی (و هر کاری) قادر و توانمند است».

ص: 239

فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مَفْرُوضٌ هُوَ؟

قَالَ نَعَمْ مَفْرُوضٌ هُوَ مَحْدُودٌ تَقُولُهُ قَبْلَ طُلُوعِ اَلشَّمْسِ وَ قَبْلَ اَلْغُرُوبِ عَشْرَ مَرَّاتٍ فَإِنْ فَاتَکَ شَیْءٌ مِنْهَا فَاقْضِهِ مِنَ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ. (1)

(راوی گوید:) پس مردی به حضرت عرض کرد آیا (گفتن) آن اذکار، فرض و لازم دانسته شده است؟

فرمود ،بلی فرض شده و (زمان و کلمات آن) محدود است، پیش از آفتاب زدن ده بار و پیش از غروب نیز ده بار آن را می گوئی پس اگر چیزی از آن برایت فوت شد و فراموش کردی در شب و یا در روز آن را جبران کن

ص: 240


1- عنه بحار الأنوار : 262/86 ح 31 والبرهان في تفسير القرآن : 262/3 ح 9 و نور الثقلين: 114/2ح 426 . الكافي : 533/2 ح 32 بإسناده عن محمّد بن مروان، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة : 120/7 ح 8900، و عنه و عن العياشي ، البحار : 262/86 ح 31 .

سورة المباركة الأنفال

[8]

ص: 241

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

فضل سورة التوبة و الأنفال وبعض خواصّهما

1369 / [1] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «بَرَاءَة» وَ «اَلْأَنْفَالَ» فِی کُلِّ شَهْرٍ لَمْ یَدْخُلْهُ نِفَاقٌ أَبَداً، وَ کَانَ مِنْ شِیعَهِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) حَقّاً، وَ أَکَلَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مِنْ مَوَائِدِ اَلْجَنَّهِ مَعَ شِیعَتِهِ حَتَّی یَفْرُغَ اَلنَّاسُ مِنَ اَلْحِسَابِ. (1)

1370 / [2] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ : فِی کُلِّ شَهْرٍ لَمْ یَدْخُلْهُ نِفَاقٌ أَبَداً وَ کَانَ مِنْ شِیعَهِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَقّاً. (2)

1371 / [3] - عن محمد بن مسلم قال :

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: فِی سُورَهِ «اَلْأَنْفَالِ» جَدْعُ اَلْأُنُوفِ (3)

ص: 242


1- عنه مجمع البيان : 794/4 ، و بحار الأنوار: 277/92 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 264/3 ح 3، و نور الثقلين : 117/2 ح 1، و مستدرك الوسائل : 339/4 ح 4837 . المصباح للكفعمي (الطبع الحجرى): 440 (الفصل التاسع والثلاثون في ذكر ثواب ...) والبحار 133/97 ح 2 عن الدروع الواقية.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 264/3 ذيل ح 3. ثواب الأعمال : 106، عنه وسائل الشيعة : 250/6 ح 7862 ، والبحار : 277/92 ح 1، أعلام الدین 370 (باب عدد أسماء الله تعالى).
3- عنه مجمع البيان : 794/4، و بحار الأنوار: 209/96 ح 2 ، والبرهان في تفسير القرآن : 264/3 ح 4 ، و مستدرك الوسائل : 299/7 ح 8263 الكافي : 543/1 ح 6 بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام : 149/4 ح 37، عنهما وسائل الشيعة : 32/2 ح 12646 ، و 535/9 ح 12658 ، المقنعة : 290 (باب - 38 الزيادات)

به نام خداوند بخشاينده مهربان

فضیلت و بعضی از خواص آن دو

1)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی که سوره «انفال» و سوره «برائت» را در هر ماه (با دقت و تدبّر) قرائت کند هرگز نفاق به درونش وارد نخواهد شد و در روز قیامت در زمره شیعیان حقيقى امير المؤمنين علیه السلام خواهد بود و از نعمت های بهشت - همراه شیعیان حضرت - بهره مند می گردد تا هنگامی که مردم از محاسبه اعمال فارغ شوند.

2)- و در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است:

اگر در هر ماه (بخواند) هرگز نفاق بر او وارد نگردد و حقیقتاً از شیعیان امير المؤمنين علیه السلام خواهد بود.

3)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: در سوره «انفال» بریدن بینی ها (1) است.

ص: 243


1- احتمالاً منظور از آن کنایه از به خاک مالیدن بینی دشمن باشد و یا این که در این سوره احکام سخت و طاقت فرسائی وجود دارد. برگرفته از مجمع البحرين: ج 4 مترجم.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَحیم

قوله تعالى : ﴿يَسْئلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ قُلِ الْأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾ (1)

1372 / [4] - عن حريز، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ - أَوْ سُئِلَ - عَنِ الْأَنْفَالِ؟

فَقَالَ كُلُّ قَرْیَةٍ یَهْلِكُ أَهْلُهَا أَوْ یَجْلُونَ [انجلوا- یخلون] عَنْهَا فَهِیَ نَفَلٌ نِصْفُهَا یُقْسَمُ بَیْنَ النَّاسِ وَ نِصْفُهَا لِلرَّسُولِ. (1)

1373/ [5] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

اَلْأَنْفَالُ مَا لَمْ یُوجَفْ عَلَیْهِ بِخَیْلٍ وَ لا رِکابٍ. (2)

1374 / [6] - عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَنْفَالِ؟

قَالَ: هِیَ اَلْقَرْیَهُ اَلَّتِی قَدْ جَلاَ أَهْلُهَا وَ هَلَکُوا فَخَرِبَتْ فَهِیَ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ. (3)

ص: 244


1- عنه بحار الأنوار: 209/96 ح 3، و وسائل الشيعة : 533/9 - 12649، والبرهان في تفسير القرآن : 270/3 ح 26 فيه : عن أبي بصير . تهذيب الأحكام : 133/4 ح 6 بإسناده عن محمّد بن مسلم قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول و في آخره زيادة : فما كان لرسول الله صلی الله علیه و آله فهو للإمام ، عنه وسائل الشيعة : 526/9 ح 12631
2- عنه بحار الأنوار: 209/96 ح 4، و وسائل الشيعة : 532/9 ح 12647، والبرهان في تفسير القرآن : 270/3 ح 27 ، و نور الثقلين : 120/2 ح 14 . الكافي : 539/1 ح 3 بإسناده عن حفص بن البختري، عن أبي عبد الله علیه السلام مع زيادة في آخره عنه وسائل الشيعة : 523/9 ح 12625
3- عنه بحار الأنوار : 209/96 ح 5، و وسائل الشيعة : 532/9 ح 12648، والبرهان في تفسير القرآن : 270/3 ح 28 ، و نور الثقلين: 120/2 ح 15 .

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال (ای پیامبر!) از تو در مورد غنائم جنگی سؤال می کنند بگو غنائم جنگی متعلق به خدا و پیامبر است پس اگر از مؤمنین هستید، از (عقاب) خداوند بترسید و با یکدیگر به آشتی زندگی کنید و از خدا و پیامبرش فرمان برید. (1)

4)- از ابو بصیر (حریز) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارة «أنفال» سؤال کردم یا کسی سؤال کرد؟

پس فرمود: هر قریه و آبادی است که اهالی آن هلاک شده و یا از آن جا کوچ کرده باشند چنین قریه ای جزء «أنفال» است که نصف آن بین مردم تقسیم می شود و نصف آن حقّ رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد.

5)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «أنفال» چیزی است که (لشکر اسلام) پیاده و سواره بر آن هجوم نیاورده باشند (بدون حمله به دست آمده باشد).

6)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره «أنفال» سؤال کردم؟

فرمود: منظور قریه و آبادی هایی است که اهالی آن ها کوچ کرده و یا هلاک شده اند پس قریه ها نیز تخریب گشته باشند چنین آبادی های (خراب) حق خداوند و رسولش صلی الله علیه و آله است.

ص: 245

1375 / [7] - عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «إِنَّ اَلْفَیْءَ وَ اَلْأَنْفَالَ: مَا کَانَ مِنْ أَرْضٍ لَمْ یَکُنْ فِیهَا هِرَاقَهُ دَمٍ، أَوْ قَوْمٌ صَالَحُوا، أَوْ قَوْمٌ أَعْطَوْا بِأَیْدِیهِمْ، وَ مَا کَانَ مِنْ أَرْضٍ خَرِبَهٍ أَوْ بُطُونِ اَلْأَوْدِیَهِ، فَهَذَا کُلُّهُ مِنَ اَلْفَیْءِ، فَهَذَا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ ، فَمَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ ، یَضَعُهُ حَیْثُ یَشَاءُ، وَ هُوَ لِلْإِمَامِ مِنْ بَعْدِ اَلرَّسُولِ. (1)

1376 / [8] - عن بشير الدهّان، قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ طَاعَتَنَا فِی کِتَابِهِ فَلاَ یَسَعُ اَلنَّاسَ جَهْلُنَا [حملنا]، لَنَا صَفْوُ اَلْمَالِ، وَ لَنَا اَلْأَنْفَالُ، وَ لَنَا [کَرَائِمُ] اَلْقُرْآنِ. (2)

1377 / [9] - و عن أبي إبراهيم علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْأَنْفَالِ؟ فَقَالَ: مَا کَانَ مِنْ أَرْضٍ بَادَ أَهْلُهُ فَذَلِکَ اَلْأَنْفَالُ فَهُوَ لَنَا. (3)

1378 / [10] - عن أبي أسامة بن زيد، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْأَنْفَالِ؟

فقَالَ: هُوَ کُلُّ أَرْضٍ خَرِبَهٍ وَ کُلُّ أَرْضٍ لَمْ یُوجَفْ عَلَیْهَا خَیْلٌ وَ لاَ رِکَابٌ.

وَ زَادَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ: غَلَبَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (4)

ص: 246


1- عنه بحار الأنوار: 209/96 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن : 270/3 ح 29، و مستدرك الوسائل : 296/7 ح 8251. تهذيب الأحكام : 149/4 ح 38 عنه وسائل الشيعة : 526/9 ح 12634
2- عنه بحار الأنوار : 210/96 ح ، والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 30 و مستدرک الوسائل : 298/7 ح 8260
3- عنه بحار الأنوار : 210/96 ح 8 و وسائل الشيعة : 533/9 ح 12650 ، والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 31
4- عنه بحار الأنوار: 210/96 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 533/9 ع 12651 بحذف الذيل البرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 32 و نور الثقلين : 120/2 ح 16 بحذف الذيل تهذيب الأحكام : 133/4 ح 7 بإسناده عن سماعة بن مهران قال : سألته ... بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 526/9 ح 12632

7)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: به درستی که غنیمت و انفال، هر زمینی است که بدون خونریزی در اختیار اسلام قرار گرفته باشد و یا آن که با گروهی بر آن مصالحه شده و با دست خود تقدیم اسلام کرده باشند و یا زمینی که بدون استفاده افتاده و یا همانند ته دره ها و رودها باشد پس تمامی این ها از موارد غنائم (و انفال) خواهد بود که مخصوص خداوند و رسول او می باشد و آن چه که مال خداوند باشد متعلّق به رسول خدا صلی الله علیه و آله است که به هر نوع و شکلی که صلاح بداند می تواند مصرف و هزینه کند و (ضمناً) بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله، انفال مربوط به امام (و خلیفه بر حقّ او) می باشد.

8)- از بشیر دهّان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به راستی که خداوند در کتاب خود طاعت ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) را واجب ،نموده پس مردم حقّ بی توجّهی به ما و نادانانی نسبت به مقام ما را ندارند اموال نفیس و ارزشمند مربوط به ما خواهد بود؛ انفال حق ما می باشد و برترین (عبارات و عناوین) نفیس قرآن متعلّق به ما است.

9)- از ابو ابراهیم (امام کاظم) علیه السلام روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام در مورد «أنفال» سؤال کردم؟

فرمود: هر زمینی که اهالی ،آن رهایش کرده باشند از انفال است و متعلّق به ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) می باشد.

10)- از ابو اُسامة بن زيد روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد «أنفال» سؤال کردم؟

فرمود: انفال هر زمین بدون استفاده و بایری است (که بدون کشت و زرع می باشد که اهالی آن رهایش کرده باشند) و هر زمینی است که به حمله لشکر پیاده و سواره گرفته نشده باشد.

و در روایتی دیگر از او اضافه بر این آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر آن غالب شده باشد.

ص: 247

1379 / [11] - عن أبي بصير، قال :

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لَنَا اَلْأَنْفَالُ قُلْتُ: وَ مَا اَلْأَنْفَالُ؟

قَالَ: مِنْهَا اَلْمَعَادِنُ وَ اَلْآجَامُ وَ کُلُّ أَرْضٍ لاَ رَبَّ لَهَا، وَ کُلُّ أَرْضٍ بَادَ أَهْلُهَا فَهُوَ لَنَا (1)

1380 / [12] - و في رواية أخرى عن أحدهما علیهما السلام، و عن أبان بن تغلب، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

کُلُّ مَالٍ لاَ مَوْلَی لَهُ وَ لاَ وَرَثَهَ لَهُ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ يَسْئلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ قُلِ الْأَنفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ﴾. (2)

1381 / [13] - و في رواية ابن سنان قال :

هِیَ اَلْقَرْیَهُ اَلَّتِی قَدْ جَلاَ أَهْلُهَا وَ هَلَکُوا فَخَرِبَتْ فَهِیَ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ. (3)

1382 / [14] - و فى رواية ابن سنان ومحمد الحلبى عنه علیه السلام قال :

مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ مَوْلًی فَمَالُهُ مِنَ اَلْأَنْفَالِ. (4)

ص: 248


1- عنه بحار الأنوار: 210/96 ح 10، و وسائل الشيعة : 533/9 ح 12652، والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 33 ، و نور الثقلين : 120/2 ح 17 .
2- عنه بحار الأنوار: 210/96 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 249/26 ذيل ح 32937 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 34 ، و مستدرك الوسائل : 296/7 ح 8252 تهذيب الأحكام : 386/9 ح 1 ، الاستبصار : 195/4 ح 2 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 249/26 ح 32937.
3- عنه بحار الأنوار: 210/96 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 533/9 ح 12653 ، والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 35
4- عنه بحار الأنوار: 211/96 ذيل ح 10، و وسائل الشيعة : 247/26 ذيل ح والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 36، و مستدرك الوسائل : 296/7 ح 8253، و 208/17 ح 21161 الكافي : 169/7 ح 1 ، و 169 ح 4 بإسنادهما عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام ... بتفاوت فيهما، و نحوهما تهذيب الأحكام : 386/9 ح الاستبصار : 195/4 ح 1، عنهم وسائل الشيعة : 247/26 ح 32932 .

11)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: «أنفال» متعلّق به ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) می باشد سؤال کردم: و «أنفال» چیست؟

فرمود: معدن ها و نیزارها جزء «أنفال» است و هر زمینی که بدون ارباب (کشاورز، بوستان کار و ...) باشد و نیز هر زمینی که اهالی آن رهایش کرده باشند پس تمامی آن ها مربوط به ما خواهد بود.

12)- و در روایتی دیگر با سند خود از یکی از دو امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام از ابان بن تغلب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر مالی که مولایی (اربابی که مالک آن باشد) وارث نداشته باشد از موارد این آیه: «از تو در مورد انفال سؤال می کنند بگو: انفال برای خدا و رسول است: می باشد.

13)- و در روایت ابن سنان آمده است که گفت:

(أنفال) هر قریه ای است که اهالی آن کوچ کرده و هلاک شده باشند پس (زمین آن) قریه تخریب شده است که چنین جایی متعلّق به خداوند متعال و رسول او صلی الله علیه و آه می باشد.

14)- و در روایتی دیگر از ابن سنان و حلبی آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود:

هر کسی که بمیرد و مولایی (اربابی که مالک او باشد) نداشته باشد اموال او جزء انفال خواهد بود.

ص: 249

1383 / [15] - و في رواية زرارة، عنه علیه السلام قال :

هِیَ کُلُّ أَرْضٍ جَلاَ أَهْلُهَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یُحْمَلَ عَلَیْهَا خَیْلٌ وَ لاَ رِجَالٌ وَ لاَ رِکَابٌ، فَهِیَ نَفَلٌ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ. (1)

1384 / [16] - عن الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی اَلْمُلُوکِ اَلَّذِینَ یَقْطَعُونَ اَلنَّاسَ: هِیَ مِنَ اَلْفَیْءِ وَ اَلْأَنْفَالِ وَ أَشْبَاهِ ذَلِکَ. (2)

1385 / [17] - وفي رواية أخرى عن الثمالي، قال :

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ﴾؟

قَالَ: مَا کَانَ لِلْمُلُوکِ فَهُوَ لِلْإِمَامِ. (3)

1386 / [18] - عن سماعة بن مهران قال :

سَأَلْتُهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْأَنْفَالِ؟

قَالَ: کُلُّ أَرْضٍ خَرِبَهٍ وَ أَشْیَاءَ کَانَتْ تَکُونُ لِلْمُلُوکِ فَذَلِکَ خَاصُّ لِلْإِمَامِ، لَیْسَ لِلنَّاسِ فِیهِ سَهْمٌ قَالَ: وَ مِنْهَا اَلْبَحْرَیْنُ لَمْ تُوجَفْ بِخَیْلٍ وَ لا رِکابٍ. (4)

ص: 250


1- عنه بحار الأنوار: 211/96 ذيل ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن : 271/3 ح 37 و مستدرك الوسائل : 296/7 ح 8254. تهذيب الأحكام : 132/4 ح 2 بإسناده عن حريز، عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 526/9 ح 12633
2- عنه بحار الأنوار : 211/96 ج 11، و وسائل الشيعة : 533/9 ح 12654، والبرهان في تفسير القرآن : 272/3 ح 38 ، و نور الثقلين : 120/2 ح 18 .
3- عنه بحار الأنوار: 211/96 ذيل ح 11، و وسائل الشيعة : 534/9 ح 12655 ، والبرهان في تفسير القرآن : 272/3 ح 39 و نور الثقلين : 120/2 ح 19. هذه قطعة من الحديث الآتي في الحديث 20
4- عنه بحار الأنوار: 211/96 ح 12، والبرهان في تفسير القرآن : 272/3 ح 40، و نور الثقلين : 120/2 ح 20، و مستدرك الوسائل : 297/7 ح 8256. تهذيب الأحكام : 133/4 ح 7، عنه وسائل الشيعة : 526/9 ح 12632 .

15)- و در روایتی دیگر از زراره آمده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق علیه السلام) فرمود: انفال هر زمینی است که اهالی آن کوچ نموده باشند بدون آن که لشکری از پیاده و سواره بر اهالی آن حمله و هجوم آورده باشند پس چنین زمین هایی جزء انفال است و متعلّق به خداوند متعال و رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد.

16)- از (ابو حمزه) ثمالی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که دربارۀ پادشاهان و رؤسایی که با مردم مقاطعه کاری می کنند فرمود: این نوع زمین ها جزء غنائم و انفال و مشابه آن ها است.

17)- و نیز در روایتی دیگر از ثمالی آمده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «از تو در مورد انفال سؤال می کنند سؤال کردم؟

فرمود: آن چه مختص و مال پادشاهان است متعلق به امام (و خلیفه بر حقّ مسلمین) می باشد.

18)- از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام جعفر صادق علیه السلام و یا امام موسی کاظم علیه السلام) درباره »أنفال» سؤال کردم؟

فرمود: آن هر زمینی است که خراب شده و مورد استفاده نباشد و یا چیزهایی که از مختصات پادشاهان باشد پس تمامی آن ها متعلق به امام (ولیّ (مسلمانان) می باشد و مردم در آن ها هیچ سهمی و حقّی نخواهند داشت - و فرمود: - و ،بحرین از نمونه آن ها ،است که تهاجمی به صورت پیاده و سواره بر آن نشده است.

ص: 251

1387 / [19] - عن بشير الدهّان قال :

کُنَّا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام وَ اَلْبَیْتُ غَاصُّ بِأَهْلِهِ، فَقَالَ لَنَا أَحْبَبْتُمْ وَ أَبْغَضَ [أَبْغَضَنَا] اَلنَّاسُ وَ وَصَلْتُمْ وَ قَطَعَ [قَطَعَنَا] اَلنَّاسُ وَ عَرَفْتُمْ وَ أَنْکَرَ [أَنْکَرَنَا] اَلنَّاسُ وَ هُوَ اَلْحَقُّ، وَ إِنَّ اَللَّهَ اِتَّخَذَ مُحَمَّداً عَبْداً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ رَسُولاً، وَ إِنَّ عَلِیّاً عَبْدٌ نَصَحَ لِلَّهِ فَنَصَحَهُ، وَ أَحَبَّ اَللَّهَ فَأَحَبَّهُ وَ حُبُّنَا بَیِّنٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ، لَنَا صَفْوُ اَلْمَالِ وَ لَنَا اَلْأَنْفَالُ، وَ نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اَللَّهُ طَاعَتَنَا، وَ أَنَّکُمْ لَتَأْتَمُّونَ بِمَنْ لاَ یُعْذَرُ اَلنَّاسُ بِجَهَالَتِهِ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ یَأْتَمُّ بِهِ فَمِیتَتُهُ جَاهِلِیَّهٌ ، فَعَلَیْکُمْ بِالطَّاعَهِ فَقَدْ رَأَیْتُمْ أَصْحَابَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ. (1)

1388/ [20] - عن الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ﴾ ، قَالَ مَا کَانَ لِلْمُلُوکِ فَهُوَ لِلْإِمَام.

ققُلْتُ فَإِنَّهُمْ یُقْطِعُونَ [یعصون] مَا فِی أَیْدِیهِمْ أَوْلاَدَهُمْ وَ نِسَاءَهُمْ وَ ذَوِی قَرَابَتِهِمْ وَ أَشْرَافَهُمْ حَتَّی بَلَغَ ذِکْرٌ مِنَ اَلْخِصْیَانِ فَجَعَلْتُ لاَ أَقُولُ فِی ذَلِکَ شَیْئاً إِلاَّ قَالَ وَ ذَلِکَ حَتَّی قَالَ یُعْطَی مِنْهُ مَا بَیْنَ اَلدِّرْهَمِ إِلَی اَلْمِائَهِ وَ اَلْأَلْفِ.

ثُمَّ قَالَ ﴿هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ﴾ (2). (3)

ص: 252


1- عنه بحار الأنوار: 211/96 ح 13، والبرهان في تفسير القرآن : 272/3 ح 41، و مستدرك الوسائل : 298/7 ح 8261 بحذف الذيل المحاسن: 162/1 ح 108 (باب - 30 في التزكية) بإسناده عن بشير الكناسي قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام- إلى قوله : و هو الحق عنه البحار : 92/68 ح 31 ، الكافي 31، الكافي : 146/8 ح 123 بإسناده عن بشير الكناسي قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام مع زيادة في آخره
2- سورة ص: 39/38
3- عنه بحار الأنوار: 211/96 ح 14 والبرهان في تفسير القرآن : 272/3 ح 42 و مستدرك الوسائل : 298/7 ح 8262 تفسير القمّي : 254/1 بإسناده عن إسحاق بن عمّار قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت و بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 531/9 ح 12644 ، والبحار : 269/19 ح 8 و 213/96 ضمن ح 19.

19)- از بشیر دَهَان روایت کرده است که گفت:

(با برخی از دوستان) در محضر امام صادق علیه السلام بودیم - و مجلس مملوّ از جمعیت بود - پس حضرت به ما فرمود شما ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) را دوست دارید ولی مردم با ما کینه و دشمنی دارند و شما با ما مراوده و ارتباط دارید ولی مردم با ما قطع رابطه کرده اند و شما ما را شناخته اید و نسبت به ما معرفت دارید ولی مردم ما را انکار کرده و نادیده گرفته اند؛ و آن کاری را که شما انجام داده اید حق است و به راستی که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را پیش از آن که او را رسول خود برگزیند بنده خود قرار داد همچنان که علی علیه السلام بنده ای بود خیراندیش (بندگان)، برای خدا و خداوند نیز خیراندیش او بود و نیز خدا را دوست می داشت پس خداوند هم دوستدار او بود و محبت و دوستی ما در کتاب خداوند بیان و روشن گشته است اموال و اشیاء نفیس و ارزشمند متعلق به ما می باشد و انفال (و غنائم) مربوط به ما می باشد و ما گروهی هستیم که خداوند طاعت ما را (بر همگان) واجب نموده است ولی شما از کسانی پیروی می کنید که مردم به نشناختن آن عذری .ندارند و حقیقتاً رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است هر کسی که بمیرد بدون آن که امامی داشته باشد که از او پیروی کند همچون کسانی مرده است که در دوران جاهلیت بوده باشند پس بر شما باد به طاعت و فرمانبری که شما یاران علی علیه السلام را دیده (و شنیده اید که در برابر آن حضرت چه اظهار نظرها و مخالفت هایی کردند و چه مشکلاتی را برای اسلام و مسلمین به وجود آوردند).

20)- از ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام ( درباره فرمایش خداوند متعال:) «از تو در مورد انفال سؤال می کنند» فرمود: آن چه مربوط به پادشاهان است متعلّق به امام (و خلیفه بر حقّ رسول خدا صلی الله علیه و آله) می باشد عرضه داشتم آن چه در اختیار پادشاهان است به طور مقاطعه (یا هبه) به فرزندان و زن ها و خویشاوندان ایشان و بزرگان داده می،شود تا جایی که حتی افرادی را اَخته می گردانند (تا عقیم شوند و بتوانند خوب تلاش و کار کنند)؛ پس من چیزی و نکته ای را مطرح نمی کردم مگر آن که حضرت می فرمود همین طور است تا جایی که در نهایت فرمود از آن بین یک درهم نقره تا صد هزار نیز داده می شود سپس افزود: «این است عطا و سخاوت بی حساب ما پس اگر می خواهی آن را ببخش و اگر می خواهی نگه دار».

ص: 253

1389 /[21] - عن داود بن فرقد قال

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَلَغَنَا أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَقْطَعَ عَلِیّاً مَا سَقَی اَلْفُرَاتُ قَالَ نَعَمْ قَالَ وَ مَا سَقَی اَلْفُرَاتُ اَلْأَنْفَالُ أَکْثَرُ مِمَّا سَقَی اَلْفُرَاتُ. (1)

قُلْتُ وَ مَا اَلْأَنْفَالُ؟

قَالَ بطول [بُطُونُ] اَلْأَوْدِیَهِ وَ رُءُوسُ اَلْجِبَالِ وَ اَلْآجَامُ وَ اَلْمَعَادِنُ وَ کُلُّ أَرْضٍ لَمْ یُوجَفْ عَلَیْهَا خَیْلٌ وَ لاَ رِکَابٌ وَ کُلُّ أَرْضٍ مَیْتَهٍ قَدْ جَلاَ أَهْلُهَا وَ قَطَائِعُ اَلْمُلُوکِ. (2)

1390 / [22] - عَنْ أَبِی مَرْیَمَ اَلْأَنْصَارِیِّ قَالَ:

سألت أبا عبد الله عن قوله تعالى: ﴿ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ قُلِ الْأَنفَالُ لِلهِ وَالرَّسُولِ﴾؟

ققَالَ سَهْمٌ لِلَّهِ وَ سَهْمٌ، لِلرَّسُولِ قَالَ: قُلْتُ فَلِمَنْ سَهْمُ اَللَّهِ؟

فَقَالَ: لِلْمُسْلِمِینَ. (3)

قوله تعالى : ﴿وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَ يَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ ﴿7﴾ لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ﴾ ﴿8﴾

1391 [23] - عن محمد بن يحيى الخثعمي، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى :

﴿َإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ﴾ ، فَقَالَ علیه السلام: اَلشَّوْکَهُ اَلَّتِی فِیهَا اَلْقِتَالُ. (4)

ص: 254


1- فى البحار : ممّا سقى الفرات
2- عنه بحار الأنوار: 212/96 ح 15، و وسائل الشيعة : 534/9 ح 12656 فيه قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 272/3 ح 43، و نور الثقلين : 121/2 ح 21.
3- عنه بحار الأنوار: 212/96 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 273/3 ح 44، و نور الثقلين : 121/2 ح 22 ، و مستدرك الوسائل : 299/7 ح 8265.
4- عنه بحار الأنوار : 287/19 ح 30، والبرهان في تفسير القرآن : 287/3 ج 1، و نور الثقلين : 136/2 ح 27

21)- از داود بن فرقد روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم به من خبر رسیده که رسول خدا صلی الله علیه و آله آب دهی به وسیله رود فرات را با امام علی علیه السلام مقاطعه می کرد.

فرمود ،بلی، (درست است و آیا می دانی که) آب دهی رود فرات چگونه و چیست؟ انفال بیش از آن چه است که آبدهی رود فرات آن را در بردارد.

عرض کردم: و «أنفال» چیست؟ فرمود: ته درّه ها و رودها، بالای کوه ها و تپّه ها، نیزارها و معدن ها و هر زمینی که به وسیله لشکرکشی و جنگ پیاده و سواره در اختیار مسلمین قرار نگرفته ،باشد همچنین هر زمین مرده ای که ساکنانش رفته اند و مورد بهره برداری قرار نگیرد و نیز اشیاء نفیس و ارزشمندی که مختص پادشاهان می باشد (همه متعلّق به امام و پیشوای بر حقّ مسلمین خواهد بود).

22)- از ابو مریم انصاری روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «در مورد انفال از تو سؤال می کنند بگو: انفال مخصوص خداوند و رسولش می باشد» سؤال کردم؟

فرمود: سهمی (از انفال و غنائم) متعلّق به خداوند است و نیز سهمی متعلّق به رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد. عرض کردم: پس سهم خداوند از آن کیست؟

فرمود مربوط به (عموم) مسلمانان است.

فرمایش خداوند متعال: و به یاد آور آن زمانی را که خداوند به شما وعده داد که یکی از آن دو گروه به دست شما افتد و دوست داشتید که آن گروه که عاری از قدرت است به دست شما افتد حال آن که خدا می خواست با سخنان خویش حق را بر جای خود نشاند و ریشه کافران را قطع کند (7) تا حق را ثابت و باطل را بی ارزش و نابود گرداند و هر چند گناهکاران ناخشنود باشند. (8)

23)- از محمد بن یحیی خثعمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و به یاد آورید آن موقعی را که خداوند به شما وعده داد که یکی از آن دو گروه به دست شما بیفتد و دوست داشتید که آن گروه که قدرتی ندارند به دست شما بیفتد» فرمود: منظور از «الشَّوْكَةِ» چیزی است که در آن جنگیدن است (عظمت شما را همراه دارد)

ص: 255

139 / [24] - عن جابر، قال:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَتِهِ ی وَ يَقْطَعَ دَابِرَ الْكَفِرِينَ﴾؟

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ یُرِیدُ اَللَّهُ، فَإِنَّهُ شَیْءٌ یُرِیدُهُ وَ لَمْ یَفْعَلْهُ بَعْدُ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ ﴿یُحِقَّ اَلْحَقَّ بِکَلِماتِهِ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی یُحِقُّ حَقَّ آلِ مُحَمَّدٍ.

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿بِکَلِماتِهِ﴾ قَالَ: کَلِمَاتُهُ فِی اَلْبَاطِنِ عَلِیٌّ هُوَ کَلِمَهُ اَللَّهِ فِی اَلْبَاطِنِ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿وَ یَقْطَعَ دابِرَ اَلْکافِرِینَ﴾ فَهُمْ بَنُو أُمَیَّهَ ، هُمُ اَلْکَافِرُونَ یَقْطَعُ اَللَّهُ دَابِرَهُمْ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿لِیُحِقَّ اَلْحَقَّ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی لِیَحِقَّ حَقَّ آلِ مُحَمَّدِ حِینَ یَقُومُ لْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿وَ یُبْطِلَ اَلْباطِلَ﴾ یَعْنِی اَلْقَائِمَ فَإِذَا قَامَ یُبْطِلُ بَاطِلَ بَنِی أُمَیَّهَ ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿لِیُحِقَّ اَلْحَقَّ وَ یُبْطِلَ اَلْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُجْرِمُونَ﴾. (1)

قوله تعالى: ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ (11) إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا ۚ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ﴾ (12)

ص: 256


1- عنه بحار الأنوار: 178/24 ح 10 والبرهان في تفسير القرآن : 287/3 ح 3 و نور الثقلين: 136/2 ح 28

24)- از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در رابطه با تفسیر این آیه در کلام خداوند: «و خداوند میخواست با سخنان خویش حق را بر جای خود نشاند و ریشه کافران را قطع کند» سؤال کردم؟

فرمود: تفسیر این آیه در باطن و در حقیقت آن است که خداوند اراده چیزی را دارد ولی هنوز آن را انجام نداده است و منظور از: «به وسیلۀ کلمات خود، حق را ثابت نماید »احقاق حقّ آل محمد علیهم السلام می باشد.

و اما فرمایش :خداوند: «بِكَلِمَتِهِ» منظور در باطن على علیه السلام، کلمة الله در باطن است. اما فرمایش دیگر خداوند: «و نسل کافران را قطع و نابود گرداند»، پس منظور از کافران بنی امیّه هستند که خداوند ریشه آن ها را در روزگار قطع می کند.

و اما این که فرموده: «تا حق را ثابت نماید» پس منظور این است تا حق آل محمد علیهم السلام را بگیرد که هنگام ظهور و قیام حضرت قائم (آل محمد:) انجام می شود.

و اما منظور از فرمایش دیگر خداوند: «و باطل بودن باطل را آشکار و آن را نابود گرداند»، موقعی است که حضرت قائم علیه السلام قیام و خروج نماید و باطل بودن بنی امیّه را آشکار کرده و آن را از میان می برد؛ و همین است معنای این آیه «تا حق را ثابت نماید و باطل بودن ،باطل آشکار و آن را نابود گرداند اگرچه مجرمین ناراحت شوند» یعنی تا حق را ثابت و باطل را ناچیز و نابود گرداند هر گناه کاران ناخشنود باشند.

فرمایش خداوند متعال: (به یاد آور) آن موقعی را که خدا چنان ایمنی تان داده بود که خوابی سبک شما را فرا گرفت و از آسمان برای تان بارانی بارید تا شست و شوی تان دهد و وسوسه شیطان را از شما دور کند و دل هایتان را قوی گرداند و قدم هایتان را استوار سازد (11) و آن موقعی را که پروردگارت به فرشتگان وحی :نمود من با شما هستم؛ پس شما مؤمنین را به پایداری وادارید من (نیز) به زودی در دل های کافران بیم خواهم ،افکند پس گردن های آن ها را بزنید و انگشتانشان را قطع کنید (12)

ص: 257

1393 / [25] - عن جابر، عن أبي عبد الله جعفر بن محمد عليها السلام ، قال :

سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ فِی اَلْبَطْنِ ﴿وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُم بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَنِ وَ لِيَرْبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ﴾؟

قَالَ: اَلسَّمَاءُ فِی اَلْبَاطِنِ رَسُولُ اَللَّهِ ، وَ اَلْمَاءُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَعَلَ اَللَّهُ عَلِیّاً مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿ مَاءَ لِيُطَهِّرَكُم بِهِ﴾، فَذَلِکَ عَلِیٌّ یُطَهِّرُ اَللَّهُ بِهِ قَلْبَ مَنْ وَالاَهُ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿وَ يُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَنِ﴾، مَنْ وَالَی عَلِیّاً یُذْهِبُ اَلرِّجْزَ عَنْهُ، وَ یِقَوِّی قَلْبَهُ وَ ﴿لِیَرْبِطَ عَلی قُلُوبِکُمْ وَ یُثَبِّتَ بِهِ اَلْأَقْدامَ ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی عَلِیّاً علیه السلام، مَنْ وَالَی عَلِیّاً یَرْبِطُ اَللَّهُ عَلَی قَلْبِهِ بِعَلِیٍّ فَثَبَتَ عَلَی وَلاَیَتِهِ. (1)

1394 / [26] - عن رجل، عن أبي عبد الله في قول الله: ﴿ وَ يُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَنِ ﴾ ، قَالَ: لاَ یَدْخُلُنَا مَا یَدْخُلُ اَلنَّاسَ مِنَ اَلشَّکِّ. (2)

1395 / [27] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، عن أبيه، عن جده، عن آبائه علیهم السلام، قال :

قال أمير المؤمنين - صلوات الله عليه - : اِشْرَبُوا مَاءَ اَلسَّمَاءِ فَإِنَّهُ یُطَهِّرُ اَلْبَدَنَ وَ یَدْفَعُ اَلْأَسْقَامَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی: ﴿ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُم بِهِ﴾ - إلى قوله : - ﴿ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ﴾. (3)

ص: 258


1- عنه بحار الأنوار: 176/36 ح 168 ، والبرهان في تفسير القرآن: 289/3 ح 2، و نور الثقلين: 137/2 ح 31 تفسیر فرات الكوفي : 153 ح 190 عن جعفر بن محمد الفزاري معنعناً عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار : 176/36 ح 167
2- عنه بحار الأنوار: 287/19 ح 32 ، والبرهان في تفسير القرآن : 289/3 ح 3، و نور الثقلين : 138/2 ح 32
3- عنه و عن الخصال البرهان في تفسير القرآن : 289/3 ح 4 . المحاسن : 574/2 ح 25 ، الكافي : 387/6 ح 2 ، عنه وسائل الشيعة : 28/25 ح 31875 الخصال : 636/2 ضمن حديث الأربعمائة و نحوه تحف العقول: 124 ، الدعوات للراوندي : 183 ح 508 مكارم الأخلاق : 156 (في ماء السماء).

25)- از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد (تفسیر) باطن آیه «و از آسمان بر شما آب را نازل می نماید تا شما را به وسیلۀ آن پاکیزه گرداند و وسوسه های شیطان را از شما دور کند و دل های شما را (با یکدیگر) مرتبط نماید و قدم هایتان را ثابت گرداند سؤال کردم؟

فرمود: منظور از «السَّمَاءِ» در حقیقت رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد و «مَآءً» علی علیه السلام است که خداوند او را از رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار داده است و آن همان فرمایش خداوند است: «تا شما را به وسیلۀ آب پاکیزه گرداند»، که خداوند به وسیله (پذیرفتن ولایت) علی علیه السلام - دل های کسانی که محبّت و ولایت او را داشته باشند - تطهیر و پاک می گرداند.

و اما فرمایش دیگر خداوند: «و وسوسه های شیطان را از شما دور کند» به این معناست کسی که ولایت علی علیه السلام را پذیرفته باشد از وسوسه های شیطان دور می باشد و قلبش (از جهت ایمان) قوی و ثابت خواهد بود «و دل های شما را (با یک دیگر) مرتبط نماید و قدم هایتان را ثابت گرداند» به درستی که خداوند کسی را که محبت و ولایت علی علیه السلام را پذیرفته باشد (ایمان) قلبی او را با ایشان مرتبط می،گرداند پس بر محبت و ولایت حضرت ثابت می ماند.

26)- از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و رجز شیطان را از شما بر طرف می نماید» فرموده است: آن شک و وسوسه های شیطانی که در درون دیگران وارد می شود در (قلوب و افکار) ما وارد نمی شود.

27) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام، حدیث نمود که امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است آب آسمان را بنوشید به درستی که (آفت های درونی) بدن را تطهیر و پاک می نماید و دردها و مریضی ها را نیز دور می گرداند که خداوند متعال می فرماید: «و بر شما از آسمان آبی را می فرستد تا شما را تطهیر نماید - تا جایی که فرمود:- و به سبب آن قدم ها را ثابت می گرداند».

ص: 259

1396 / [28] - عن محمّد بن يوسف، قال : أخبرني أبي، قال :

سألت أبا جعفر علیه السلام، فقلت : ﴿إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ ﴾؟

قال : إلهام. (1)

قوله تعالى : ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ (15) وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ ۖ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ﴾ (16)

1397 / [29] - عن زرارة، عن أحدهما علیهما السلام، قال :

قُلْتُ: اَلزُّبَیْرُ شَهِدَ بَدْراً؟

قَالَ: نَعَمْ وَ لَکِنَّهُ فَرَّ یَوْمَ اَلْجَمَلِ ، فَإِنْ کَانَ قَاتَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَدْ هَلَکَ بِقِتَالِهِ إِیَّاهُمْ، وَ إِنْ کَانَ قَاتَلَ کُفَّاراً َقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اَللّهِ حِینَ وَلاَّهُمْ دُبُرَهُ . (2)

1398 / [30] - عن أبي جعفر علیه السلام: مَا شَأْنُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ [مَا] رَکِبَ مِنْهُ مَا رَکِبَ لَمْ یُقَاتِلْ؟

ص: 260


1- عنه بحار الأنوار: 287/19 ح 31 ، والبرهان في تفسير القرآن : 290/3 ح 1، و نور الثقلين : 138/2 ح 33 فيه : «القائم»، بدل «إلهام». الكافي : 387/62 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 266/25 ح 31875 ، الخصال : 636/2 ضمن 10 (في ما علّم أمير المؤمنين علیه السلام أصحابه في مجلس واحد، أربعمائة باب ممّا يصلح للمسلم في دينه و دنياه) عنه وسائل الشيعة : 28/25 ذیل ،31077 ، والبحار: 97/62 ذيل ح 13 و 453/66 ح 27 .
2- عنه بحار الأنوار : 319/19 ح 69 ، و 123/32 ح ح 98 ، والبرهان في تفسير القرآن : 290/3 ح 4، و مستدرك الوسائل : 72/11 ح 12456 . دعائم الإسلام : 387/1 (ذكر قسمة الغنائم)

28)- از محمد بن يوسف روايت کرده است که گفت:

پدرم مرا خبر داد که از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شما هستم». سؤال کردم؟

فرمود: (منظور از «وحی» در این آیه) الهام می باشد.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید !چون کافران را حمله ور دیدید به هزیمت پشت نکنید (15) و هر کی که پشت به دشمن کند- مگر آن هایی که برای ساز و برگ نبرد باز می گردند یا آن ها که به یاری گروهی دیگر می روند - مورد خشم و غضب خدا قرار میگیرد و جایگاه او جهنم است و جهنم بد جایگاهی می باشد. (16)

29)- از زواره روایت کرده است که گفتید:

به یکی از دو امام (باقر و یا امام صادق) علیهما السلام عرضه داشتم: (آیا) زُبیر در جنگ بدر مشارکت داشت؟

فرمود: بلی، ولی او در جنگ جمل فرار کرد. پس اگر با مؤمنین جنگ و قتال می کرد هلاک می گشت چون با مؤمنین جنگ کرده و اگر هم با کافران جنگ و قتال می کرد، به غضب خداوند گرفتار می گشت. چون پشت به مؤمنین کرد و گریخت.

30)- (از زراره) روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: چرا امیر المؤمنین علیه السلام موقعی که افراد سوار بر مرکب خلافت شد تا جنگ و قتال نمود (بلکه فقط در مقام دفاع بود)؟

فرمود: به خاطر آن چه که در علم خداوند بود که باید آماده باشد. آن چه که برای جنگ و جهاد لازم بود با این که او غیر از نفر نیره بیشتر نداشت

ص: 261

فقال : لِلَّذِی سَبَقَ فِی عِلْمِ اَللَّهِ أَنْ یَکُونَ مَا کَانَ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ یُقَاتِلَ وَ لَیْسَ مَعَهُ إِلاَّ ثَلاَثَهُ رَهْطٍ فَکَیْفَ یُقَاتِلُ أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ ﴿ یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفاً ﴾ - إِلَی - ﴿ وَ بِئْسَ اَلْمَصِیرُ ﴾ فَکَیْفَ یُقَاتِلُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ بَعْدَ هَذَا وَ إِنَّمَا هُوَ یَوْمَئِذٍ لَیْسَ مَعَهُ مُؤْمِنٌ غَیْرُ ثَلاَثَهِ رَهْطٍ. (1)

1399 / [31] - عن أبي أسامة زيد الشحّام، قال :

قلت لأبي الحسن علیه السلام: جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا مَنَعَ عَلِیّاً إِنْ کَانَ لَهُ حَقٌّ أَنْ یَقُومَ بِحَقِّهِ؟

فَقَالَ إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یُکَلِّفْ هَذَا أَحَداً إِلاَّ نَبِیَّهُ - عليه وآله السلام - قال له : ﴿ فَقَتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ ﴾ (2) و قال لغيره : ﴿إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيّزًا إِلَى فِئَةٍ﴾، فِئَهٍ فَعَلِیٌّ لَمْ یَجِدْ فِئَهً، وَ لَوْ وَجَدَ فِئَهً لَقَاتَلَ، ثُمَّ قَالَ: لَوْ کَانَ جَعْفَرٌ وَ حَمْزَهُ حَیَّیْنِ، إِنَّمَا بَقِیَ رَجُلاَنِ

قال : [﴿ مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيّزًا إِلَى فِئَةٍ﴾] قَالَ مُتَطَرِّداً یُرِیدُ اَلْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ، ﴿أَوْ مُتَحَيّزًا﴾، یَعْنِی مُتَأَخِّراً إِلَی أَصْحَابِهِ مِنْ غَیْرِ هَزِیمَهٍ فَمَنِ اِنْهَزَمَ حَتَّی یَجُوزَ صَفَّ أَصْحَابِهِ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اَللَّهِ. (3)

قوله تعالى : ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَ مَا رَمَیْتَ إذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللّهَ رَمَی وَ لِیُبْلِیَ المُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴾ (17)

ص: 262


1- عنه بحار الأنوار: 309/29 ح 41 و وسائل الشيعة : 89/15 ذيل ح 20045 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 291/3 ح 5. علل الشرائع : 148 ح 6 (باب - 122 في العلّة التي من أجلها ترك أمير المؤمنين علیه السلام مجاهدة (أهل الخلاف) بإسناده عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابنا أنّه سئل أبو عبد الله علیه السلام باختصار، عنه وسائل الشيعة : 88/15 ح 20045 ، والبحار : 437/29 .
2- سورة النساء : 84/4
3- عنه بحار الأنوار : 310/29 ح 42 قطعة منه، و وسائل الشيعة : 89/15 ح 20046 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 291/3 ح 6، و مستدرك الوسائل : 72/11 ح 12457 باختصار .

پس چگونه می توانست که جنگ و جهاد نماید؟ آیا فرمایش خدای عزّ و جل: «ای کسانی که ایمان آورده اید چون کافران را حمله ور دیدید به هزیمت پشت نکنید * مگر آن ها که برای ساز و برگ نبرد باز می گردند و یا آن ها که به یاری گروهی دیگر می روند هر کس که پشت به دشمن ،کند مورد خشم خدا قرار می گیرد و جایگاه او جهنم است و جهنم بد جایگاهی خواهد بود» را نشنیده ای؟

بنابراین امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از چنین برنامه ای چگونه می توانست که جنگ و جهاد کند؟ با توجّه به این که در آن موقع بیش از سه نفر مؤمن برایش وجود نداشت.

31)- از ابو اُسامة زيد شحّام روایت کرده است که گفت:

به امام کاظم علیه السلام عرضه داشتم: فدایت گردم! آن ها (سنی ها و مخالفین) می گویند: اگر حقّ با علی علیه السلام بود چرا قیام ننمود و حقّ خود را نگرفت؟

فرمود: خداوند متعال بر جنگ و قتال و گرفتن حقّ به غیر از رسولش صلی الله علیه و اله کسی را تکلیف نکرده است؛ خداوند به رسولش خطاب کرده و فرموده: «پس در راه خدا جنگ و قتال کن؛ و کسی غیر از خودت را مکلّف نگردان»، ولی به غیر از رسولش فرموده: «مگر آن هایی که به یاری و دفاع گروهی دیگر بروند» بنابراین علی علیه السلام گروهی را (که دلخواه و ثابت قدم باشند) نیافت و اگر چنین گروهی را یافته بود حتماً جنگ و قتال می کرد - سپس حضرت افزود: - اگر جعفر و حمزه زنده می بودند دو مرد (جنگی) وجود داشتند.

و منظور از «مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ»، طرد کردن و عقب راندن است، که بخواهد بر دشمن تهاجم دیگری را انجام دهد و «مُتَحَيّزا» یعنی در آخر نیروها و افرادش قرار گیرد بدون آن که فرار ،نماید پس کسی که فرار کند به طوری که از صفوف افرادش کناره گیری ،نماید به خشم و غضب خداوند گرفتار خواهد شد.

فرمایش خداوند متعال: پس شما آن ها را نمی کشتید بلکه خدا بود که آن ها را می کشت و آن موقعی که تیر می انداختی تو تیر (به هدف) نمی انداختی بلکه خدا بود که تیر می انداخت تا به مؤمنان نعمتی نیکو ارزانی دارد هر آینه خدا شنوا و داناست (17)

ص: 263

1400 / [32] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ کُلَیْبٍ اَلْأَسَدِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى﴾ ؟ قَالَ: عَلِیٌّ نَاوَلَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْقَبْضَهَ اَلَّتِی رَمَی بِهَا . (1)

1401 / [33] - و في خبر آخر عنه علیه السلام:

أَنَّ عَلِیّاً نَاوَلَهُ قَبْضَهً مِنْ تُرَابٍ فَرَمَی بِهَا (2)

1402 / [34] - عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ :

نَاوَلَ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَبْضَهً مِنْ تُرَابٍ اَلَّتِی رَمَی بِهَا فِی وُجُوهِ اَلْمُشْرِکِینَ، فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اَللّهَ رَمی﴾. (3)

قوله تعالى: ﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿24﴾ وَاتَّقُواْ فِتْنَةٌ لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ ﴿25﴾

ص: 264


1- عنه بحار الأنوار: 287/19 ح 33، والبرهان في تفسير القرآن : 291/3 ح 8 و نور الثقلين : 140/2 ح 42 الأمالي للطوسي : 549 ضمن ح 1168 ( المجلس 20) بإسناده عن سالم بن أبي الجعد يرفعه إلى أبي ذرّ الاحتجاج : 134/1 (احتجاج أمير المؤمنين علیه السلام على القوم) بإسناده عن جابر الجعفي، عن أبي جعفر محمد بن عليّ الباقر علیه السلام بتفاوت يسير، إرشاد القلوب : 261/2 (في فضائله من طريق أهل البيت علیهم السلام) نحو الأمالي .
2- عنه بحار الأنوار : 287/19 ذيل ح 33 والبرهان في تفسير القرآن : 292/3 ذيل ح 8 و نور الثقلين: 140/2 ح 43
3- عنه بحار الأنوار: 287/19 ح 34، والبرهان في تفسير القرآن : 292/3 ح 9 و نور الثقلين: 140/2 ح 44

32)- از محمد بن کُلیب ،اسدی به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و تو (تیر به هدف) پرتاب نکردی هنگامی که پرتاب کردی بلکه خداوند بود که (به هدف) پرتاب کرد» سؤال کردم؟

فرمود: منظور آن سنگ ریزه هایی است که علی علیه السلام برداشت و به دست رسول خدا صلی الله علیه و آله داد و حضرت آن ها را (به سمت افراد قریش) پرتاب نمود.

33)- و در روایتی دیگر آمده است:

امام علی علیه السلام مشتی از خاک را برداشت و تحویل رسول خدا صلی الله علیه و آله داد و حضرت آن ها را (به سمت افراد قریش) پرتاب نمود.

34)- و از عمرو بن ابی المقدام روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: علی بن ابی طالب علیه السلام مشتی از خاک را برداشت و تحویل رسول خدا صلی الله علیه و آله داد و حضرت آن ها را به سمت صورت های ،مشرکین پرتاب ،نمود که خداوند می فرماید: «و تو (به هدف) پرتاب نکردی هنگامی که پرتاب کردی بلکه خداوند بود که (به هدف) پرتاب کرد»

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید چون خدا و پیامبرش شما را به چیزی فرا خوانند که آن شما را زنده می گرداند دعوتشان را اجابت کنید و بدانید که خدا میان آدمی و قلبش حایل است و همه به پیشگاه او گرد آورده می شوید (24) و بترسید از فتنه ای که تنها ستم کارانتان را در بر نخواهد گرفت و بدانید که خدا به سختی عقوبت می کند. (25)

ص: 265

1403 / [35] - عَنْ حَمْزَهَ بْنِ اَلطَّیَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿یَحُولُ بَیْنَ اَلْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ﴾ قَالَ: هُوَ أَنْ یَشْتَهِیَ اَلشَّیْءَ بِسَمْعِهِ وَ بِبَصَرِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ، أَمَا إِنْ هُوَ غَشِیَ شَیْئاً مِمَّا یَشْتَهِی فَإِنَّهُ لاَ یَأْتِیهِ إِلاَّ وَ قَلْبُهُ مُنْکِرٌ لاَ یَقْبَلُ اَلَّذِی یَأْتِی، یَعْرِفُ أَنَّ اَلْحَقَّ لَیْسَ فِیهِ . (1)

1404 / [36] - و في خبر هشام، عنه علیه السلام قال :

يَحُولُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ أَنْ يَعْلَمَ أَنَّ الْبَاطِلَ حَقٌّ. (2)

1405 / [37] - عن حمزة بن الطيار، عن أبي عبد الله علیه السلام: ﴿وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ﴾، قَالَ: هُوَ أَنْ یَشْتَهِیَ اَلشَّیْءَ بِسَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ، وَ أَمَّا أَنَّهُ لاَ یَغْشَی شَیْئاً مِنْهَا وَ إِنْ کَانَ یَشْتَهِیهِ فَإِنَّهُ لاَ یَأْتِیهِ إِلاَّ وَ قَلْبُهُ مُنْکِرٌ، لاَ یَقْبَلُ اَلَّذِی یَأْتِی یَعْرِفُ أَنَّ اَلْحَقَّ لَیْسَ فِیهِ. (3)

1406 / [38]- عن جابر، عن أبي جعفر علی السلام قال :

هَذَا اَلشَّیْءَ یَشْتَهِیهِ اَلرَّجُلِ بِقَلْبِهِ وَ سَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ، لاَ تَتُوقُ نَفْسُهُ إِلَی غَیْرِ ذَلِکَ، فَقَدْ حِیلَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ قَلْبِهِ إِلَی ذَلِکَ اَلشَّیْءِ. (4)

ص: 266


1- عنه بحار الأنوار: 58/70 ح 32 ، والبرهان في تفسير القرآن : 294/3 ح 8، و نور الثقلين : 142/2 ح 5 المحاسن : 276 ح 389 (باب - 39 البيان والتعريف و لزوم الحجّة) بتفصيل عنه البحار: 301/5 ح 7 ، والبرهان : 294/3 ح 7 .
2- عنه مجمع البيان : 820/4 فيه : هشام بن سالم عنه علیه السلام و بحار الأنوار: 58/70 ذيل ح 32، ، والبرهان في تفسير القرآن : 294/3 ح 9. المحاسن: 237/1 ح 205 بإسناده عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار : 205/5 ح 41 التوحيد : 358 ح 6 ، عنه البحار : 158/5 ح 12 ، الصراط المستقيم : 30/1 ح 2 (الباب الثاني في إبطال الجبر المنافي).
3- عنه بحار الأنوار: 58/70 ح 33 ، والبرهان في تفسير القرآن : 294/3 ح 10، و نور الثقلين : 142/2 ح 56 . هذا الحديث تكرار الحديث 35
4- عنه بحار الأنوار: 58/70 ح 34، والبرهان في تفسير القرآن : 295/3 ح 11، و نور الثقلين : 142/2 ح 57

35- از حمزة بن طیّار روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «حائل و مانع می شود بین شخص و قلب او» فرمود معنای آن این است که انسان از راه گوش و چشم و زبان و دست تمایل (به انجام گناه) پیدا می کند و حتی ممکن است آن چیز (معصیت) را انجام دهد ولی در اعماق قلبش از آن کار متنفّر و ناراحت باشد و درونش آن (گناه) را نمی پذیرد و می داند که بر خلاف حقّ انجام داده است.

36- و در حدیثی از هشام روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام (در معنای آیه) فرموده است: خداوند مانع می شود از این که باطل در نظر او به صورت حق جلوه کند.

37- از حمزة بن طيّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (در مورد فرمایش خداوند:) «بدانید که خداوند بین شخص و قلب او حائل و مانع می شود» فرمود: معنای آن این است که انسان از راه،گوش ،چشم زبان و دست تمایل (به انجام معصیت) پیدا می کند و حتی ممکن است آن چیز را انجام دهد ولی در اعماق قلبش از آن کار متنفّر و ناراحت است و درونش آن عمل را نمی پذیرد و می داند که بر خلاف حقّ انجام داده است.

38)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: معنای آن چنین است که انسان از راه قلب گوش و چشم تمایل به چیزی پیدا می کند که درونش اشتیاق به آن ندارد پس بین او و قلبش در مورد آن ،چیز فاصله ایجاد می شود.

ص: 267

1407 / [39] - و في خبر يونس بن عمار، عن أبي عبد الله علیه السلام قال:

لاَ یَسْتَیْقِنُ اَلْقَلْبُ أَنَّ اَلْحَقَّ بَاطِلٌ أَبَداً، وَ لاَ یَسْتَیْقِنُ أَنَّ اَلْبَاطِلَ حَقٌّ أَبَداً (1)

1408 / [40] - عن عبد الرحمن بن سالم عنه علیه السلام في قوله تعالى : ﴿وَاتَّقُوا فِتْنَةٌ لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَاصَّةً ﴾ ، قال :

أَصَابَتِ اَلنَّاسَ فِتْنَهٌ بَعْدَ مَا قَبَضَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ حَتَّی تَرَکُوا عَلِیّاً وَ بَایَعُوا غَیْرَهُ، وَ هِیَ اَلْفِتْنَهُ اَلَّتِی فُتِنُوا فِیهَا، وَ قَدْ أَمَرَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِاتِّبَاعِ عَلِیٍّ وَ اَلْأَوْصِیَاءِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ. (2)

1409 / [41] - عن إسماعيل السدّى [السري ]، عن [عبد الله البهى (3) ﴿ وَاتَّقُواْ فِتْنَةٌ لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَاصَّةً﴾، قَالَ: أَخْبَرَتْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ اَلْجَمَلِ (4)

قوله تعالى : ﴿وَإِذْ يَمْكُرُ بكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِيُثْبُتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوك أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ الله وَاللهُ خَيْرُ الْمَكِرِينَ﴾ ﴿30﴾

1410 / [42] - عن زرارة وحمران ومحمد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام:

أَنَّ قُرَیْشاً اِجْتَمَعَتْ فَخَرَجَتْ مِنْ کُلِّ بَطْنِ أُنَاسٌ، ثُمَّ اِنْطَلَقُوا إِلَی دَارِ اَلنَّدْوَهِ لِیَشَاوَرُوا فِیمَا یَصْنَعُونَ بِرَسُولِ اَللَّهِ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ، - فَإِذَا هُمْ بِشَیْخٍ قَائِمٍ عَلَی

ص: 268


1- عنه مجمع البيان : 820/4، و بحار الأنوار : 58/70 ذيل ح 32، والبرهان في تفسير القرآن : 295/3 ح 12
2- عنه مجمع البيان : 532/4، و بحار الأنوار : 335/70 ، والبرهان في تفسير القرآن : 295/3 ح 1، و نور الثقلين : 142/2 ح 58 .
3- هو مولى الزبير عبد الله بن يسار - أو بشّار -
4- عنه بحار الأنوار: 123/32 ح 99 ، والبرهان في تفسير القرآن : 295/3 ح 2 و نور الثقلين : ، 142/2 ح 59 . مجموعة ورّام: 10/1 (الجزء الأوّل) عن الحسن (البصري) والسدي و مجاهد و ابن عبّاس شواهد التنزيل : 275/1 ح 279 بإسناده عن إسماعيل بن أبي خالد، عن السدّي

39)- و در خبری از یونس بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ موقع قلب به یقین نمی رسد که حق (در موردی) باطل ،گردد همچنان که هرگز یقین پیدا نمی کند که باطل تبدیل به حق گردد.

40)- از عبد الرحمان بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بترسید از فتنه ای که تنها ستمکارانتان را در بر نخواهد گرفت» فرمود: بعد از آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله (از این جهان فانی به جهان ابدی) رحلت ،نمود فتنه ای (عظیم) مردم را فرا گرفت تا جایی که امام علی علیه السلام را رها کردند و با دیگری بیعت نموده و عهد بستند؛ و آن فتنه این بود که مفتون آن ،گشتند با این که رسول خدا صلی الله علیه و آله مردم را دستور داده بود که از اميرالمؤمنین علی علیه السلام و دیگر اوصیا و جانشینان (بر حقّ) او تبعیت و پیروی کنند.

41)- از اسماعیل بن سُدَّى (السرىّ - الصيقل)، روایت کرده است، که گفت:

(عبد الله بن يسار - بشّار - مولای ،زُبیر معروف به) بهیّ درباره فرمایش خداوند: «و بترسید از فتنه ای که تنها ستمکارانتان را در بر نخواهد گرفت» گفته است: اطّلاع یافته ام که منظور از آنان اصحاب جنگ جمل می باشند.

فرمایش خداوند متعال: و به یاد آور آن هنگامی را که کافران درباره تو مکر و حیله ای کردند تا در بندت افکنند یا تو را بکشند و یا از شهر بیرونت ،سازند، آنان مکر می کردند و خدا نیز مکر کرد؛ و به درستی که خداوند بهترین مکرکنندگان است. (30)

42)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمودند: به درستی که قریش (برای مقابله رسول خدا صلی الله علیه و آله) وحدت نظر پیدا کردند پس از هر خانواده ای مردانی حرکت کرده و در محل «دار النَّدوه» اجتماع نمودند تا درباره این که چگونه با رسول خدا صلی الله علیه و آه مبارزه و برخورد کنند مشورت نمایند در همان بین که می خواستند وارد شوند پیرمردی را دیدند که جلوی درب ایستاده است و به آن ها می گفت: مرا هم همراه خود ببرید .گفتند ای پیرمرد! تو کیستی؟

گفت من پیر مردی از قبیله بنی مُضَر هستم و من نیز پیشنهادی برای شما دارم

ص: 269

اَلْبَابِ فَإِذَا ذَهَبُوا إِلَیْهِ لِیَدْخُلُوا قَالَ: أَدْخِلُونِی مَعَکُمْ، قَالُوا: وَ مَنْ أَنْتَ یَا شَیْخُ؟!

قَالَ: أَنَا شَیْخٌ مِنْ بَنِی مُضَرَ ، وَ لِی رَأْیٌ أُشِیرُ بِهِ عَلَیْکُمْ فَدَخَلُوا وَ جَلَسُوا وَ تَشَاوَرُوا وَ هُوَ جَالِسٌ، وَ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ عَلَی أَنْ یُخْرِجُوهُ فَقَالَ: لَیْسَ هَذَا لَکُمْ بِرَأْیٍ إِنْ أَخْرَجْتُمُوهُ أَجْلَبَ عَلَیْکُمُ اَلنَّاسَ فَقَاتَلُوکُمْ.

قَالُوا: صَدَقْتَ مَا هَذَا بِرَأْیٍ، ثُمَّ تَشَاوَرُوا فَأَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ عَلَی أَنْ یُوثِقُوهُ، قَالَ: هَذَا لَیْسَ بِالرَّأْیِ إِنْ فَعَلْتُمْ هَذَا وَ مُحَمَّدٌ رَجُلٌ حُلْوُ اَللِّسَانِ أَفْسَدَ عَلَیْکُمْ أَبْنَاءَکُمْ وَ خَدَمَکُمْ وَ مَا یَنْفَعُ أَحَدَکُمْ إِذَا فَارَقَهُ أَخُوهُ وَ اِبْنُهُ أَوْ اِمْرَأَتُهُ ثُمَّ تَشَاوَرُوا فَأَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ عَلَی أَنْ یَقْتُلُوهُ وَ یَخْرُجُونَ مِنْ کُلِّ بَطْنٍ مِنْهُمْ بِشَاهِرٍ فَیَضْرِبُونَهُ بِأَسْیَافِهِمْ جَمِیعاً عِنْدَ اَلْکَعْبَهِ ثُمَّ قَرَأَ اَلْآیَهَ ﴿ وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ ﴾- إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - (1)

1411 / [43] - عن زرارة وحمران، عن أبي جعفر علیه السلام و أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ﴾، قال [قالا]:

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَدْ کَانَ لَقِیَ مِنْ قَوْمِهِ بَلاَءً شَدِیداً حَتَّی أَتَوْهُ ذَاتَ یَوْمٍ وَ هُوَ سَاجِدٌ حَتَّی طَرَحُوا عَلَیْهِ رَحِمَ شَاهٍ، فَأَتَتْهُ اِبْنَتُهُ وَ هُوَ سَاجِدٌ لَمْ یَرْفَعْ رَأْسَهُ، فَرَفَعَتْهُ عَنْهُ وَ مَسَحَتْهُ، ثُمَّ أَرَاهُ اَللَّهُ بَعْدَ ذَلِکَ اَلَّذِی یُحِبُّ، إِنَّهُ کَانَ بِبَدْرٍ وَ لَیْسَ مَعَهُ غَیْرُ فَارِسٍ وَاحِدٍ، ثُمَّ کَانَ مَعَهُ یَوْمَ اَلْفَتْحِ اِثْنَا عَشَرَ أَلْفاً، حَتَّی جَعَلَ أَبُو سُفْیَانَ وَ اَلْمُشْرِکُونَ یَسْتَغِیثُونَ، ثُمَّ لَقِیَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنَ اَلشِّدَّهِ وَ اَلْبَلاَءِ وَ اَلتَّظَاهُرِ عَلَیْهِ، وَ لَمْ یَکُنْ مَعَهُ أَحَدٌ مِنْ قَوْمِهِ بِمَنْزِلَتِهِ، أَمَّا حَمْزَهُ فَقُتِلَ یَوْمَ أُحُدٍ ، وَ أَمَّا جَعْفَرٌ فَقُتِلَ یَوْمَ مُؤْتَهَ. (2)

ص: 270


1- عنه بحار الأنوار : 52/19 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 310/3 ح 4، و نور الثقلين : 145/2 ح 75 . الأمالي للمفيد : 114) 7 (المجلس الثالث عشر) بإسناده عن كامل، عن حبيب بن أبي ثابت بتفاوت يسير عنه البحار: 360/31 ، و 167/18 عن مجمع البيان بتفصيل.
2- عنه بحار الأنوار: 205/18 ح 35 و 319/19 ح 70 ، والبرهان في تفسير القرآن : 310/3 ح 5، و نور الثقلين: 146/2 ح 76

می خواهم آن را برایتان مطرح کنم پس همگی داخل شدند و نشستند - و آن پیرمرد هم در جمع آن ها نشست - و مشغول مشورت شدند و تصمیم گرفتند که او (رسول خدا صلی الله علیه و آله) را (از مکه یا حجاز) بیرون کنند پیر مرد :گفت این نظریه سودمند نخواهد ،بود اگر او را بیرون کنید دیگران را علیه شما می شوراند و با شما به جنگ بر می خیزند.

گفتند: درست گفتی (حقّ با تو است) این نظریه صحیحی نیست و دو مرتبه مشورت کردند و تصمیم گرفتند که او را ببندند (و در جایی نگهداری کنند تا از دنیا ،برود) پیرمرد گفت: این هم نظریه درستی نیست اگر چنین کنید او مردی شیرین زبان است و فرزندان و پیش خدمتان شما را فاسد و گمراه می کند و موقعی که شخصی ،برادر فرزند و همسرش از او مفارقت کند به هدف خود نخواهد رسید.

باز هم مشورت کردند و گرفتند که او را بکشند و برای این کار از هر خانواده ای یک جوانمرد بیاید و همگی با هم با شمشیر بر او نزد خانه خدا حمله کنند در این لحظه خداوند متعال این آیه: «و به یادآور زمانی را که افرادی که کافر شدند و با تو مکر و حیله کردند تا تو را تثبیت نمایند یا به قتل رسانند» را تا آخر نازل نمود.

43)- از زراره و حُمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و خداوند بهترین مکر کنندگان است» فرمودند: به درستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله از قوم و قبیله خود سختی های بسیاری را متحمل شد تا حدی که روزی به حالت سجده ،بود که شکنبه گوسفند بر سرش ریختند و در همان حالت سجده دخترش (فاطمه علیها السلام) آمد و حضرت سر خود را بلند نکرد تا آن که دخترش شکنبه را از روی سر او برداشت و پاک و تمیز ،نمود پس از آن خداوند مقام و جایگاه او را نشانش داد.

همچنین در جنگ بدر (همه بی وفایی کردند و) رسول خدا صلی الله علیه و آله را تنها گذاشتند و بیش از یک نفر اسب سوار ( علی علیه السلام) با حضرت باقی نماند سپس دوازده هزار نفر در فتح (مکه) همراه حضرت بودند به طوری که ابو سفیان و مشرکین با فریاد کمک می طلبیدند ولی با این حال علی علیه السلام برای حمایت از آن حضرت، آن سختی ها و جراحت ها را تحمل کرد و کسی از قوم و قبیله اش جلو نمی آمد و کسی نیز همانند علی علیه السلام محکم و ثابت ،نبود اما حمزه (سید الشّهداء) در جنگ اُحد به شهادت رسید و جعفر در جنگ موته شهید گشت.

ص: 271

قوله تعالى : ﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴿33﴾ وَمَا لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿34﴾ وَمَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ﴾ ﴿35﴾

1412 / [44] - عن عبد الله بن محمّد الجعفي، قال :

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلاِسْتِغْفَارُ حِصْنَیْنِ حَصِینَیْنِ لَکُمْ مِنَ اَلْعَذَابِ فَمَضَی أَکْبَرُ اَلْحِصْنَیْنِ وَ بَقِیَ اَلاِسْتِغْفَارُ فَأَکْثِرُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ مَمْحَاهٌ لِلذُّنُوبِ وَ إِنْ شِئْتُمْ فَاقْرَءُوا ﴿وَ ما کانَ اَللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اَللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ (1)

1413 / [45] - عن حنّان، عن أبيه، عن أبي جعفر علیه السلام ، قال :

قال رسول الله - صلوات الله عليه وآله - وَ هُوَ فِی نَفَرٍ بَیْنَ أَصْحَابِهِ: إِنَّ مُقَامِی بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ وَ إِنَّ مُفَارَقَتِی إِیَّاکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ، فَقَامَ إِلَیْهِ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِیُّ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَمَّا مُقَامُکَ بَیْنَ أَظْهُرِنَا خَیْرٌ لَنَا فَقَدْ عَرَفْنَا، فَکَیْفَ یَکُونُ مُفَارَقَتُکَ إِیَّانَا خَیْراً لَنَا ؟

فَقَالَ: أَمَّا مُقَامِی بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ ما کانَ اَللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اَللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾ فَعَذَّبَهُمْ بِالسَّیْفِ، وَ أَمَّا مُفَارَقَتِی إِیَّاکُمْ

ص: 272


1- عنه بحار الأنوار: 281/93 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 312/3 ح 4، و نور الثقلين : 152/2 ح ،85 و مستدرك الوسائل : 317/5 ح 5978، و 121/12 ح 13682 ثواب الأعمال : 164 (ثواب الاستغفار)، عنه وسائل الشيعة : 68/16 ح 21002 ، والبحار 279/93 ح 13، جامع الأخبار : 56 ( الفصل السادس والعشرون في الاستغفار).

فرمایش خداوند متعال: و تا آن گاه که تو در میانشان هستی خدا عذابشان نمی کند و تا آن گاه که از خدا آمرزش می طلبند نیز خدا عذابشان نخواهد کرد (33) و چرا خدا عذابشان نکند حال آن که آنان مردم را از مسجد الحرام باز می دارند و صاحبان آن نیستند؟ صاحبان آن تنها پرهیزکاران خواهند بود ولی بیشترشان نمی دانند (34) و دعای ایشان در نزد خانه کعبه جز صفیر کشیدن و دست زدن هیچ نبود پس به پاداش کفرتان عذاب را بچشید. (35)

44)- از عبد الله بن محمد جُعفی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود وجود رسول الله صلی الله علیه و آله و (توفيق انجام و) درخواست ،توبه دو قلعه محکم برای ایمنی شما (از هر بلا و عذابی) هستند، پس بزرگ ترین دو ،قلعه قلعه ایمنی درگذشت و رحلت نمود ولی استغفار و درخواست توبه ادامه دارد پس آن را بسیار انجام دهید که نجات بخش از گناهان است و اگر خواستید بخوانید: «و تا آن گاه که تو در میان ایشان هستی و تا آن گاه که از خدا آمرزش می طلبند خداوند آن ها را عذاب نمی کند».

45)- از حنّان (بن سُدیر) به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در جمع عده ای از اصحاب خود فرمود: وجود من در جمع شما برایتان خیر و سعادت می باشد و نیز مفارقت و جدایی من از میان شما خیر و سعادت برای شما است، پس جابر بن عبد الله انصاری برخاست و عرضه داشت: ای رسول خدا! اما بودن وجود شما را که در جمع ما خیر و سعادت است می دانیم اما مفارقت و جدایی شما چگونه برای ما خیر و سعادت می باشد؟

فرمود: اما وجود من در بین شما سبب خیر و سعادت است چون خداوند می فرماید: «و تا آن گاه که تو در میان ایشان هستی و تا آن گاه که از خدا آمرزش می،طلبند خدا آن ها را عذاب نمی کند».

ص: 273

ففَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ لِأَنَّ أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَیَّ کُلَّ إِثْنَیْنِ وَ خَمِیسٍ ، فَمَا کَانَ مِنْ حَسَنٍ حَمِدْتُ اَللَّهَ عَلَیْهِ، وَ مَا کَانَ مِنْ سَیِّئٍ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ لَکُمْ. (1)

1414 / [46] - عن إبراهيم بن عمر اليماني، عمّن ذكره، عن أبي عبد الله في - قول الله تعالى : ﴿وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَا كَانُواْ أَوْلِيَاءَهُ ﴾ [قال :] یَعْنِی أَوْلِیَاءَ اَلْبَیْتِ یَعْنِی اَلْمُشْرِکُونَ ﴿إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ﴾ حَیْثُ مَا کَانُوا هُمْ أَوْلَی بِهِ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ ﴿وَ مَا كَانَ صَلَاتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلَّا مُكَاءً وَ تَصْدِيَةٌ﴾، قَالَ اَلتَّصْفِیرُ وَ اَلتَّصْفِیقُ. (2)

قوله تعالى : ﴿قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُوا إِن یَنتَهُوا یُغْفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سَلَفَ وَ إِن یَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِینَ ﴿38﴾ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ ۚ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴾ ﴿39﴾

1415 / [47] - عليّ بن دراج الاسدي ، قال :

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: إِنِّی کُنْتُ عَامِلاً لِبَنِی أُمَیَّهَ فَأَصَبْتُ مَالاً

ص: 274


1- عنه بحار الأنوار: 338/23 ذيل ح 9 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 312/3 ح 5. تفسير القمّي: 277/1 ، عنه البحار: 149/17 ح 46، بصائر الدرجات: 444 ح 5 (باب - 13 قول رسول الله صلی الله علیه و آله في عرض الأعمال)، عنه البحار: 338/23 ح 9 الأمالي للطوسي : 408 ح 917 (المجلس الرابع عشر)، عنه وسائل الشيعة : 110/16 ح 21114، سعد السعود : 85، بحار الأنوار: 33/23 ح 9 عن تفسير الفرات.
2- عنه بحار الأنوار: 264/79 ذيل ح 1 أشار إليه، و 339/104 ح 3 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 315/3 ح ،2 و نور الثقلين : 153/2 ح 90 ، ومستدرك الوسائل : 141/17ح 20982 ، قطعة منه بتفاوت يسير . معاني الأخبار : 297 ح 1 القطعة الثانية منه، عنه البحار : 264/79 ح 1

اما این که مفارقت و جدایی من برای شما خیر و سعادت است بر این اساس می باشد که اعمال شما - بعد از مرگم - در هر پنج شنبه و دوشنبه بر من عرضه می شود، پس آن چه که از حسنات باشد خداوند را سپاس می گویم ولی اگر سیّئه و گناه باشد از درگاه خداوند برای شما درخواست آمرزش می نمایم.

46)- از ابراهیم بن عمر یمانی - به نقل از کسی که نام او را برده - روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «حال آن که آنان مردم را از مسجد الحرام باز می دارند و صاحبان آن نیستند؟!» فرمود: منظور (مدّعیان) صاحب اختیار کعبه هستند که مشرکین باشند «صاحبان آن تنها پرهیزکاران ،هستند» زیرا که ایشان از مشرکین سزاوارتر می باشند و دعا و نیایش آن ها (مشرکین) در کنار خانه کعبه جز صفیر کشیدن و دست زدن چیز دیگری نبود» فرمود: منظور همان سوت زدن و کف زدن می باشد.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) به کسانی که کافر شدند بگو که اگر دست ،بردارند گناهان گذشته آن ها آمرزیده می شود و اگر بازگردند، توجه کنند که با پیشینیان چه رفتاری شده است (38) و با آنان نبرد کنید تا دیگر فتنه ای نماند و آئین ،همه دین خدا گردد پس اگر دست از کفر کشیدند خداکردارشان را می بیند (39)

47)- از علی بن درّاج اسدی روایت کرده است که گفت:

به نزد امام باقر علیه السلام شر ف حضور یافتم پس عرضه داشتم: من برای بنی اُمیّه کار می کردم و اموال بسیاری را بدست آوردم ولی اکنون گمان می کنم که این اموال برای من حلال نیست!

فرمود: آیا این مطلب را از غیر من هم پرسیده ای؟

عرضه داشتم: بلی (از دیگران هم سؤال کرده ام و) گفته اند: خانواده ات و اموالت و هر چه داری بر تو حرام می باشند فرمود آن طوری که برایت گفته اند، نیست.

ص: 275

کَثِیراً فَظَنَنْتُ أَنَّ ذَلِکَ لاَ یَحِلُّ لِی قَالَ: فَسَأَلْتَ عَنْ ذَلِکَ غَیْرِی؟

قَالَ: قُلْتُ: قَدْ سَأَلْتُ] فَقِیلَ لِی: إِنَّ أَهْلَکَ وَ مَالَکَ وَ کُلَّ شَیْءٍ لَکَ حَرَامٌ.

قَالَ: لَیْسَ کَمَا قَالُوا لَکَ قَالَ: قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ عَلَیَّ [فَلِیَ] تَوْبَهٌ قَالَ: نَعَمْ تَوْبَتُکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ﴿قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ﴾. (1)

1416 / [48] - عن زرارة قال : قال أبو عبد الله علیه السلام:

سئل أبي علیه السلام عن قول الله :﴿ قَتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةٌ كَمَا يُقَتِلُونَكُمْ كَافَّةٌ﴾ (2) حَتَّی لاَ یَکُونَ مُشْرِکٌ ﴿ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ ﴾ (3)؟

فقَالَ إِنَّهُ لَمْ یَجِئْ تَأْوِیلُ هَذِهِ اَلْآیَهِ وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا سَیَرَی مَنْ یُدْرِکُهُ مَا یَکُونُ مِنْ تَأْوِیلِ هَذِهِ اَلْآیَهِ وَ لَیَبْلُغَنَّ دِینُ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا بَلَغَ اَللَّیْلُ حَتَّی لاَ یَکُونَ شِرْکٌ عَلَی ظَهْرِ اَلْأَرْضِ کَمَا قَالَ اَللَّهُ. (4)

1417 / [49] - عن عبد الأعلى الحلبى [الجبلي]، قال :

يَكُونُ لِصَاحِبِ هَذَا الأَمْرِ غَيْبَةٌ فِي بَعْضِ هَذِهِ اَلشِّعَابِ - ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى نَاحِيَةِ ذِي طُوًى - حَتَّى إِذَا كَانَ قَبْلَ خُرُوجِهِ بِلَيْلَتَيْنِ اِنْتَهَى اَلمَوْلَى اَلَّذِي يَكُونُ بَيْنَ يَدَيْهِ حَتَّى يَلْقَى بَعْضَ أَصْحَابِهِ، فَيَقُولُ: كَمْ أَنْتُمْ هَاهُنَا؟

فَيَقُولُونَ: نَحْوٌ مِنْ أَرْبَعِينَ رَجُلاً، فَيَقُولُ: كَيْفَ أَنْتُمْ لَوْ قَدْ رَأَيْتُمْ صَاحِبَكُمْ؟

ص: 276


1- عنه بحار الأنوار: 374/75 ح 27 ، والبرهان في تفسير القرآن : 317/3 ح 1، و نور الثقلين : 154/2 ح 94
2- سورة التوبة : 36/9
3- والعبارة في المطبوع لمكتبة العلمية الإسلامية، هكذا : عن قول الله : ﴿ قَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةٌ كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلهِ﴾، ولم تكن مثلها في القرآن، فيحتمل أن يكون الاشتباه من الناسخ أو غيره، والله تعالى عالم به حقائق الأمور.
4- عنه بحار الأنوار: 55/51 ح 41 والبرهان في تفسير القرآن : 317/3 ح 2. ينابيع المودّة : 423

گفتم: فدایت گردم! آیا راه توبه ای برایم وجود دارد؟

فرمود: بلی راه توبه تو در کتاب خداوند آمده است: «به کافران بگو: اگر دست (از شیطنت) بردارند گناهان گذشته آن ها آمرزیده می شود».

48)- از زراره روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از پدرم در مورد این آیه شریفه: «مشرکان را کاملاً از بین ببرید (و نابودشان کنید)، همچنان که آن ها شما را به طور کامل می کشند»، تا آن که مشرکی باقی نباشد «و دین فقط برای خداوند باشد» سؤال شد؟

فرمود: هنوز زمان تأویل این آیه نرسیده است و اگر حضرت قائم (حجّة بن الحسن المهدى علیهما السلام) ظهور و قیام نماید کسانی که او را درک کنند تأویل این آیه را خواهند دید و دین حضرت محمد صلی الله علیه و آله به تمام جهانیان ابلاغ خواهد شد تا آن که مشرکی بر روی زمین باقی نماند همچنان که خدای عزّ و جلّ (در فرمایش خود) بیان فرموده است.

49)- از عبد الأعلی حلبی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: صاحب این امر در یکی از این درّه ها غیبتی پیدا می کند - و با دست خود به ناحیه ذی طُوی (که نام کوهی است در اطراف مکّه) اشاره نمود - تا آن که دو شب قبل از خروجش خدمتکار مخصوص او که پیوسته با اوست بیاید و با تعدادی از اصحاب حضرت ملاقات کند و بگوید شما در این جا چند نفر هستید؟

پس آنان می گویند: حدود چهل مرد می باشیم پس بگوید: اگر شما صاحب خود را ببینید چه خواهید کرد؟ آنان پاسخ می دهند به خدا سوگند! اگر به کوه ها پناه ببرد در رکاب او ما نیز پناه به آن می بریم سپس سال بعد نزد آنان خواهد آمد و می گوید: سر کردگان و برگزیدگان قوم خودتان را نشان دهید و معرفی کنید و آنان ایشان را معیّن و معرّفی می کنند پس با ایشان (از آن جمع جدا می شود و) روانه می گردند تا صاحب خویش را ملاقات کنند و حضرت به ایشان وعده فردا شب را می دهد.

سپس امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند گویا هم اکنون او را می بینم که پشت خود را به به حَجَر (الأسود) تکیه داده و از خداوند وفای وعده خود را درخواست می کند سپس (خطاب به مردم) می فرماید: ای مردم! هر کس با من در مورد خداوند احتجاج (و گفتگو) نماید پس من خودم سزاوارترین مردم نسبت به خداوند هستم ای مردم! هر کس با من درباره آدم علیه السلام به بحث و گفتگو بپردازد، پس من سزاوارترین مردم به آدم هستم؛ ای مردم! هر کس با من درباره نوح علیه السلام گفتگو کند پس من سزاوارترین مردم به نوح

ص: 277

فَيَقُولُونَ: وَاَللهِ لَوْ يَأْوِي بِنَا الجِبَالَ لَآوَيْنَاهَا مَعَهُ، ثُمَّ يَأْتِيهِمْ مِنَ القَابِلَةِ، فَيَقُولُ لَهُمْ: أَشِيرُوا إِلَى ذَوِي أَسْنَانِكُمْ وَأَخْيَارِكُمْ عَشَرَةً، فَيُشِيرُونَ لَهُ إِلَيْهِمْ، فَيَنْطَلِقُ بِهِمْ حَتَّى يَأْتُونَ صَاحِبَهُمْ، وَ يَعِدُهُمْ إِلَى اَللَّيْلَةِ اَلَّتِي تَلِيهَا.

ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ اللَّهِ لَكَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ وَ قَدْ أَسْنَدَ ظَهْرَهُ إِلَی الْحَجَرِ ثُمَّ یَنْشُدُ اللَّهَ حَقَّهُ ثُمَّ یَقُولُ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی اللَّهِ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِاللَّهِ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی آدَمَ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِآدَمَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی نُوحٍ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِنُوحٍ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی إِبْرَاهِیمُ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی مُوسَی فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِمُوسَی یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی عِیسَی فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِعِیسَی یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ یُحَاجَّنِی فِی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ فَأَنَا أَوْلَی النَّاسِ بِمُحَمَّدٍ یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ يُحَاجَّنِي فِي كِتَابِ اَللهِ فَأَنَا أَوْلَى اَلنَّاسِ بِكِتَابِ اَللهِ.

ثُمَّ يَنْتَهِي إِلَى اَلمَقَامِ، فَيُصَلِّي عِنْدَهُ رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ يَنْشُدُ اَللهَ حَقَّهُ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام هُوَ وَ اللَّهِ الْمُضْطَرُّ فِی كِتَابِ اللَّهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ ﴿أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ﴾ (1) وَ جَبْرَئِیلُ عَلَی الْمِیزَابِ فِی صُورَةِ طَائِرٍ أَبْیَضَ فَیَكُونُ أَوَّلُ خَلْقِ اللَّهِ یُبَایِعُهُ جَبْرَئِیلَ وَ یُبَایِعُهُ الثَّلَاثُمِائَةِ وَ الْبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَمَنِ ابْتُلِیَ فِی الْمَسِیرِ وَافَاهُ فِی تِلْكَ السَّاعَةِ وَ مَنْ لَمْ یُبْتَلَ بِالْمَسِیرِ فُقِدَ عَنْ فِرَاشِهِ

ثُمَّ قَالَ: هُوَ وَاللهِ قَوْلُ عَلِيَّ بْن أبِي طَالِبٍ عليه السلام: الْمَفْقُودُونَ عَنْ فُرُشِهِمْ، وَ هُوَ

ص: 278


1- سورة النمل : 62/27

می باشم؛ ای مردم! هر کس با من درباره ابراهیم علیه السلام گفتگو نماید، پس من ای سزاوارترین مردم به ابراهیم هستم؛ ای مردم هر کس دربارۀ موسی علیه السلام با من گفتگو نماید پس من سزاوارترین مردم به موسی هستم؛ ای مردم هر کس با من درباره عیسی علیه السلام بحث و گفتگو نماید پس من سزاوارترین مردم به عیسی هستم؛ ای مردم هر کس با من درباره محمد صلی الله علیه و آله احتجاج نماید، پس من سزاوارترین مردم نسبت به محمد صلی الله علیه و اله هستم؛ ای مردم! هر کس درباره کتاب خدا (قرآن حکیم) با من احتجاج ،نماید پس من سزاوارترین مردم به کتاب خداوند می باشم.

سپس به سوی مقام (حضرت ابراهیم علیه السلام) می رود و نزدیک آن دو رکعت نماز به جای می آورد و از خداوند وفای به وعده اش را درخواست می نماید.

سپس امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند او همان مُضطَرّی است که در کتاب خداوند مطرح شده است و آن فرمایش خداست که می فرماید: «ای کسی که اگر درمانده ای او را بخواند پاسخ می دهد و رنج و سختی را از او دور می کند و شما را در زمین جانشین قرار دهد». در همین حال جبرئیل بر ناودان (کعبه) همچون پرنده ای سفید رنگ قرار دارد و اول کسی که با حضرت بیعت می نماید جبرئیل خواهد بود و بعد از او سیصد و سیزده مرد با او بیعت می کنند.

امام باقر علیه السلام افزود: هر کسی که در مسیر او به راه افتد به زودی به او می رسد و کسی که در مسیر او قرار نگیرد در رختخوابش مفقود و ناپدید می گردد.

بعد از آن فرمود: به خدا سوگند! این مطلب همان فرمایش امام علی بن ابی طالب علیه السلام است که فرموده: «المفقودون عن فرشهم» (یعنی از همان جا که خوابیده ،بودند ناگهان حرکت می کنند و به حضرت ملحق می شوند) و این همان فرمایش خداوند است که می فرماید: «پس به سوی خیرات (ولایت و دوستی اهل بیت و ظهور و قیام امام زمان علیهم السلام) از یکدیگر سبقت گیرید که هر کجا باشید خداوند تمامی شما را حاضر خواهد نمود» اصحاب حضرت سیصد و سیزده مرد هستند فرمود همان به خدا سوگند ،ایشان امّت شمارش شده هستند همچنان که خداوند در قرآن فرموده است: «و اگر عذاب (خود) را از آنان به گروهی معین تأخیر بیندازیم».

امام باقر علیه السلام فرمود: این جمعیت (اصحاب حضرت قائم علیه السلام) صبح گاهان در مکّه در یک ساعت در اطراف حضرتش - همانند ابرهای متفرق و پراکنده - اجتماع می یابند

ص: 279

قول الله : ﴿فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَتِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا﴾ (1) أصْحَابُ الْقَائِم الثَّلاَثُمِائَةِ وَالْبِضْعَةَ عَشَرَ رَجُلاً، قَالَ: (هُمْ وَاللهِ الاُمَّةُ الْمَعْدُودَةُ الَّتِي قَالَ اللهُ فِي كِتَابِهِ : ﴿وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ﴾ (2)

قَالَ: يَجْتَمِعُونَ فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ قَزَعاً كَقَزَع الْخَريفِ، فَيُصْبِحُ بِمَكَّةَ.

فَيَدْعُو اَلنَّاسَ إِلَى كِتَابِ اَللهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، فَيُجِيبُهُ نَفَرٌ يَسِيرٌ، وَ يَسْتَعْمِلُ عَلَى مَكَّةَ، ثُمَّ يَسِيرُ، فَيَبْلُغُهُ أَنْ قَدْ قُتِلَ عَامِلُهُ، فَيَرْجِعُ إِلَيْهِمْ، فَيَقْتُلُ اَلمُقَاتِلَةَ لَا يَزِيدُ عَلَى ذَلِكَ شَيْئاً - يَعْنِي اَلسَّبْيَ -. ثُمَّ يَنْطَلِقُ فَيَدْعُو اَلنَّاسَ إِلَى كِتَابِ اَللهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ (عَلَيْهِ وَآلِهِ اَلسَّلَامُ) وَالوَلَايَةِ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عليه السلام) وَالبَرَاءَةِ مِنْ عَدُوِّهِ وَلَا يُسَمِّي أَحَداً حَتَّى يَنْتَهِيَ إِلَى البَيْدَاءِ، فَيَخْرُجُ إِلَيْهِ جَيْشُ اَلسُّفْيَانِيِّ، فَيَأْمُرُ اَللهُ الأَرْضَ فَيَأْخُذُهُمْ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِهِمْ، وَهُوَ قَوْلُ اَللهِ: ﴿وَلَوْ تَرى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ * وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ﴾ (3) يَعْنِي بِقَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام ﴿وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ﴾ (4) يَعْنِي بِقَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام،- إِلَى آخِرِ اَلسُّورَةِ- فَلَا يَبْقَى مِنْهُمْ إِلَّا رَجُلَانِ يُقَالُ لَهُمَا: وَتْرٌ وَ وُتَيْرَةٌ مِنْ مُرَادٍ، وُجُوهُهُمَا فِي أَقْفِيَتِهِمَا، يَمْشِيَانِ القَهْقَرَى، يُخْبِرَانِ اَلنَّاسَ بِمَا فُعِلَ بِأَصْحَابِهِمَا ثُمَّ یَدْخُلُ الْمَدِینَهَ فَیَغِیبُ عَنْهُمْ عِنْدَ ذَلِکَ قُرَیْشٌ وَ هُوَ قَوْلُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ اللَّهِ لَوَدَّتْ قُرَیْشٌ أَیْ عِنْدَهَا مَوْقِفاً وَاحِداً جَزْرَ جَزُورٍ بِکُلِّ مَا مَلَکَتْ وَ کُلِّ مَا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ ثُمَّ یُحْدِثُ حَدَثاً.

فَإِذَا هُوَ فَعَلَ قَالَتْ قُرَیْشٌ اخْرُجُوا بِنَا إِلَی هَذِهِ الطَّاغِیَهِ فَوَ اللَّهِ أَنْ لَوْ کَانَ مُحَمَّدِیّاً مَا فَعَلَ وَ لَوْ کَانَ عَلَوِیّاً مَا فَعَلَ وَ لَوْ کَانَ فَاطِمِیّاً مَا فَعَلَ فَیَمْنَحُهُ اللَّهُ أَکْتَافَهُمْ

ص: 280


1- سورة البقرة: 148/2
2- سورة هود : 8/11
3- سورة سبأ : 51/34 - 52
4- سورة سبأ : 53/34

پس مردم را به کتاب خداوند متعال و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله دعوت می نماید و تعداد اندکی دعوت حضرت را اجابت می کنند سپس (یک نفر را) عامل و نماینده خود در مکه قرار می دهد و حرکت می نماید که (در مسیر راه) خبردار می،شود نماینده او را کشته اند به همین خاطر مراجعت می نماید و (با مخالفان) قتال و کشتار می کند و به غیر از کشتار برنامه ای دیگر انجام نمی دهد - یعنی اسیر نمی گیرد -.

بعد از آن حرکت می نماید و مردم را به کتاب خداوند متعال و سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله و ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام و نیز برائت و بیزاری از دشمنانش دعوت می کند در این مرحله نام کسی را نمی برد تا آن که به سرزمین «بَيداء» (که بین مکه و مدینه واقع شده است) می رسد و لشکر سفیانی به سمت حضرت خروج می کنند و خداوند زمین را دستور می دهد تا آن ها را از زیر پاهایشان در خود فرو برد؛ که آن فرمایش خداوند است: «و اگر ببینی هنگامی را که سخت بترسند و ناراحت شوند و راه نجاتی برای آن ها نباشد و از مکانی نزدیک گرفتار گردند * و گویند: اکنون به او ایمان آوردیم» که منظور ایمان به قائم آل محمد علیهم السلام می باشد «و حال این که آن ها پیش از این به او کافر شده بودند» که نیز منظور کفر به قائم آل محمد علیهم السلام می باشد - تا پایان سوره -.

و از آن افراد باقی نخواهند ماند مگر دو مرد که به آن دو گفته می شود: وِتر و وُتِیر از قبیله ،مراد صورت های آن ها به پشت برگشته به عقب راه می روند و مردم را - نسبت به آن چه که برای دوستان آن ها انجام گرفته - باخبر می سازند.

پس از آن حضرت وارد مدینه (منوّره) می شود و در آن موقع، قریش خود را از آنان پنهان می کنند؛ و این همان فرمایش امام علی بن ابی طالب علیه السلام است که فرمود: به خدا سوگند در آن هنگام قریش آرزو و علاقه دارند که - آن چه را که در اختیار دارند و آن چه را که خورشید بر آن می تابد و یا غروب می کند بپردازد و - برای ادامه موقعیّت خود هر چند به اندازه (زمان و یا جایگاه) کشتن ،شتری فرصت داشته باشند.

سپس (دربارۀ قریش جریانی اتفاق خواهد افتاد (1) که قریش بعد از آن (جریان) گویند: همراه ما به سمت این گروه طغیانگر و سرکش خروج کنید؛ به خدا سوگند! اگر این ها پیرو حضرت محمد (صلی الله علیه و اله) باشند چنین نمی کنند؛ و اگر این ها پیرو حضرت

ص: 281


1- مرحوم علامه مجلسی گفته است منظور از آن جریان کشتن و آتش زدن آن دو شیخ ملعون می باشد. بحار الأنوار: ج 52 344

فَیَقْتُلُ الْمُقَاتِلَهَ وَ یَسْبِی الذُّرِّیَّهَ ثُمَّ یَنْطَلِقُ حَتَّی یَنْزِلَ الشُّقْرَهَ فَیَبْلُغُهُ أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا عَامِلَهُ فَیَرْجِعُ إِلَیْهِمْ فَیَقْتُلُهُمْ مَقْتَلَهً لَیْسَ قَتْلَ الْحَرَّهِ (1) إِلَیْهَا بِشَیْ ءٍ ثُمَّ یَنْطَلِقُ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّهِ نَبِیِّهِ وَ الْوَلَایَهِ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ الْبَرَاءَهِ مِنْ عَدُوِّهِ حَتَّی إِذَا بَلَغَ إِلَی الثَّعْلَبِیَّهِ قَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ صُلْبِ أَبِیهِ وَ هُوَ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ بِبَدَنِهِ وَ أَشْجَعِهِمْ بِقَلْبِهِ مَا خَلَا صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ فَیَقُولُ یَا هَذَا مَا تَصْنَعُ فَوَ اللَّهِ إِنَّکَ لَتُجْفِلُ النَّاسَ إِجْفَالَ النَّعَمِ أَ فَبِعَهْدٍ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَمْ بِمَا ذَا

فَیَقُولُ الْمَوْلَی الَّذِی وَلِیَ الْبَیْعَهَ وَ اللَّهِ لَتَسْکُتَنَّ أَوْ لَأَضْرِبَنَّ الَّذِی فِیهِ عَیْنَاکَ فَیَقُولُ لَهُ الْقَائِمُ اسْکُتْ یَا فُلَانُ إِی وَ اللَّهِ إِنَّ مَعِی عَهْداً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ هَاتِ لِی یَا فُلَانُ الْعَیْبَهَ أَوِ الزِّنْفِیلَجَهَ.

فَیَأْتِیهِ بِهَا فَیَقْرَؤُهُ الْعَهْدُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ فَیَقُولُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ أَعْطِنِی رَأْسَکَ أُقَبِّلْهُ فَیُعْطِیهِ رَأْسَهُ فَیُقَبِّلُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ یَقُولُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ جَدِّدْ لَنَا بَیْعَهً فَیُجَدِّدُ لَهُمْ بَیْعَهً

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ مُصْعِدِینَ مِنْ نَجَفِ الْکُوفَهِ ثَلَاثَمِائَهٍ وَ بِضْعَهَ عَشَرَ رَجُلًا کَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِیدِ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِهِ وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِهِ یَسِیرُ الرُّعْبُ أَمَامَهُ شَهْراً وَ خَلْفَهُ شَهْراً أَمَدَّهُ اللَّهُ بِخَمْسَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُسَوِّمِینَ حَتَّی إِذَا صَعِدَ النَّجَفَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ تَعَبَّدُوا لَیْلَتَکُمْ هَذِهِ فَیَبِیتُونَ بَیْنَ رَاکِعٍ وَ سَاجِدٍ یَتَضَرَّعُونَ إِلَی اللَّهِ حَتَّی إِذَا أَصْبَحَ قَالَ خُذُوا بِنَا طَرِیقَ النُّخَیْلَهِ وَ عَلَی الْکُوفَهِ جُنْدُ مُجَنَّدٌ

قُلْتُ: جُنْدُ مُجَنَّدٌ؟

ص: 282


1- و كان وقعت الحرّة يوم الأربعاء لثلاث بقين من ذي الحجّة، سنة ثلاث و ستّين. بحار الأنوار: 125/18

علی (علیه السلام) باشند چنین نمی کنند؛ و اگر این ها پیرو حضرت فاطمه (علیها السلام) ،باشند چنین نمی کنند؛ پس خداوند ایشان را بر قریش مسلّط می گرداند که در نهایت (قریش) به حالت ذلّت و خواری قرار گیرند و جنگی واقع شود و نسل آن ها را اسیر کنند. پس از آن حرکت می نماید تا در محلی به نام «شَقره» فرود آید و به حضرت خبر دهند که نماینده او را کشته اند لذا به آن جا باز می گردد و کشتار سختی انجام می شود - که کشتار «حَرّه» در مقابل آن هیچ است - سپس مردم را بر (گرایش به) کتاب خداوند و سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام و برائت و بیزاری از دشمنان او، دعوت می کند و بعد از آن حرکت می نماید تا به منطقه «تَعْلَبیّه» می رسد و مردی از نسل پدرش که از نظر جسم بسیار نیرومند و نترس می باشد در برابر حضرت می ایستد و می گوید: ای مرد این چه برنامه ای است؟ این ها چه کارهایی است که انجام می دهی؟ به خدا سوگند تو مردم را - همچون چهار پایان - با سرعت به سمت مرگ و هلاکت می کشانی! آیا عهد و پیمانی از رسول خدا صلی الله علیه و آله داری؟ و یا چیز دیگری در کار است؟

پس کسی که مسئول بر بیعت افراد ،است می گوید به خدا سوگند یا سرجایت می نشینی و یا آن چه را که چشمانت در آن قرار گرفته می زنم (و سرت را جدا می کنم) حضرت قائم علیه السلام به او می فرماید ای فلانی! ساکت و (آرام) باش، بلی به !خدا سوگند! از رسول خدا صلی الله علیه و آله عهد و پیمان دارم ای فلانی! با سرعت و شتاب آن صندوق و بسته و پارچه پیچیده شده را برایم بیاور موقعی که آن را می آورد، باز می کند پس عهد رسول صلی الله علیه و آله را قرائت می نماید و آن مرد می گوید: خداوند مرا فدای شما گرداند! اجازه بفرما تا سر (پیشانی) شما را ببوسم پس حضرت سر خود را جلو می آورد و او ما بین دو چشم حضرت را می بوسد و اظهار می دارد خداوند مرا فدای شما گرداند بیعت خود را بر ما تجدید گردان و حضرت دو مرتبه از ایشان بیعت می گیرد.

امام باقر علیه السلام فرمود: گویا آنان را می بینم که به سمت نجف و کوفه می روند و آنان سیصد و سیزده مرد هستند دل های ایشان همچون قطعه هایی از آهن است، جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ حرکت می کنند ترس و وحشت برای دیگران از جلو و از پشت سرشان - به فاصله مسافت یک ماه حرکت - خواهد بود خداوند او را به وسیله پنج هزار نفر از فرشتگان نشان دار و ،مخصوص حمایت و یاری می نماید چون وارد نجف شود به اصحاب و یاران خود می فرماید امشب را مشغول عبادت باشید.

ص: 283

قَالَ: إِی وَ اَللَّهِ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی مَسْجِدِ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالنُّخَیْلَهِ ، فَیُصَلِّی فِیهِ رَکْعَتَیْنِ فَیَخْرُجُ إِلَیْهِ مَنْ کَانَ بِالْکُوفَهِ مِنْ مُرْجِئِهَا وَ غَیْرِهِمْ مِنْ جَیْشِ اَلسُّفْیَانِیِّ ، فَیَقُولُ لِأَصْحَابِهِ: اِسْتَطْرِدُوا لَهُمْ ثُمَّ یَقُولُ کَرُّوا عَلَیْهِمْ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ لاَ یَجُوزُوا لِلَّهِ اَلْخَنْدَقَ مِنْهُمْ مُخْبِرٌ ثُمَّ یَدْخُلُ اَلْکُوفَهَ فَلاَ یَبْقَی مُؤْمِنٌ إِلاَّ کَانَ فِیهَا أَوْ حَنَّ إِلَیْهَا وَ هُوَ قَوْلُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ سِیرُوا إِلَی هَذِهِ اَلطَّاغِیَهِ، فَیَدْعُوهُ إِلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّهِ نَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَیُعْطِیهِ، اَلسُّفْیَانِیُّ مِنَ اَلْبَیْعَهِ سِلْماً فَیَقُولُ لَهُ کَلْبٌ : وَ هُمْ أَخْوَالُهُ [مَا] هَذَا مَا صَنَعْتَ وَ اَللَّهِ مَا نُبَایِعُکَ عَلَی هَذَا أَبَداً، فَیَقُولُ: مَا أَصْنَعُ؟

فَیَقُولُونَ: اِسْتَقْبِلْهُ فَیَسْتَقْبِلُهُ، ثُمَّ یَقُولُ لَهُ اَلْقَائِمُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ : خُذْ حِذْرَکَ فَإِنَّنِی أَدَّیْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا مُقَاتِلُکَ، فَیُصْبِحُ فَیُقَاتِلُهُمْ فَیَمْنَحُهُ اَللَّهُ أَکْتَافَهُمْ. وَ یَأْخُذُ اَلسُّفْیَانِیَّ أَسِیراً، فَیَنْطَلِقُ بِهِ وَ یَذْبَحُهُ بِیَدِهِ، ثُمَّ یُرْسِلُ جَرِیدَهَ خَیْلٍ إِلَی اَلرُّومِ فَیَسْتَحْضِرُونَ بَقِیَّهَ بَنِی أُمَیَّهَ ، فَإِذَا اِنْتَهَوْا إِلَی اَلرُّومِ قَالُوا: أَخْرِجُوا إِلَیْنَا أَهْلَ مِلَّتِنَا عِنْدَکُمْ، فَیَأْبَوْنَ وَ یَقُولُونَ وَ اَللَّهِ لاَ نَفْعَلُ، فَیَقُولُ اَلْجَرِیدَهُ: وَ اَللَّهِ لَوْ أَمَرَنَا لَقَاتَلْنَاکُمْ، ثُمَّ یَنْطَلِقُونَ إِلَی صَاحِبِهِمْ فَیَعْرِضُونَ ذَلِکَ عَلَیْهِ، فَیَقُولُ: اِنْطَلِقُوا فَأَخْرِجُوا إِلَیْهِمْ أَصْحَابَهُمْ، فَإِنَّ هَؤُلاَءِ قَدْ أَتَوْا بِسُلْطَانٍ [عَظِیمٍ] وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿فَلَمّا أَحَسُّوا بَأْسَنا إِذا هُمْ مِنْها یَرْکُضُونَ * لا تَرْکُضُوا وَ اِرْجِعُوا إِلی ما أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَساکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْئَلُونَ﴾ (1) قَالَ: یَعْنِی اَلْکُنُوزَ اَلَّتِی کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ، ﴿قالُوا یا وَیْلَنا إِنّا کُنّا ظالِمِینَ * فَما زاَلَتْ تِلْکَ دَعْواهُمْ حَتّی جَعَلْناهُمْ حَصِیداً خامِدِینَ﴾ (2) لاَ یَبْقَی مِنْهُمْ مُخْبِرٌ ثُمَّ یَرْجِعُ إِلَی اَلْکُوفَهِ فَیَبْعَثُ اَلثَّلاَثَمِائَهِ وَ اَلْبِضْعَهَ عَشَرَ رَجُلاً إِلَی اَلْآفَاقِ کُلِّهَا، فَیَمْسَحُ بَیْنَ أَکْتَافِهِمْ وَ عَلَی

ص: 284


1- سورة الأنبياء : 12/21 - 13
2- سورة الأنبياء : 14/21 - 15

و آنان مشغول عبادت می شوند که عدّه ای در رکوع و برخی در سجود به مناجات و گریه و زاری خواهند بود، تا آن که صبح شود و به آنان می فرماید: با ما راه «نُخَيْلَه» را در پیش گیرید و در آن موقع اطراف کوفه خندقی پُر از آب می باشد و سربازانی مجهز بر آن خواهند بود.

به حضرت (امام باقر علیه السلام) عرض کردم آیا منظور سربازانی مجهّز است؟

فرمود بلی به خدا سوگند موقعی که در «نُخَيْلَه» وارد مسجد حضرت ابراهیم علیه السلام می شود دو رکعت نماز می خواند، ،شود دو رکعت نماز می خواند پس طائفه مرجئه از اهل کوفه غیر آن ها از افراد عقب مانده از لشکر ،سفیانی به سمت حضرت خروج می کنند و حضرت به اصحاب خود می فرماید راه را برایشان باز بگذارید (تا جلو آیند) و پس از آن می فرماید بر آن ها بتازید و حمله کنید.

امام باقر علیه السلام افزود و به خدا سوگند هیچ کسی نمی تواند از آن خندق، گذر و عبور کند که بخواهد به اهالی کوفه گزارش دهد از آن حضرت وارد کوفه می شود و (در آن موقع) مؤمنی نخواهد بود مگر آن که به آن جا خواهد آمد و یا به آن عشق ورزد - و این همان فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام است (1)- و به اصحاب و یاران خود می فرماید به سمت این طغیانگر ستم پیشه (سفیانی)، حرکت نمایید پس حضرت او را به قرآن و سنت رسول خدا دعوت می کند (و چون جلو آیند) سفیانی در بیعت تسلیم حضرت شود پس افراد قبیله بنی کلب - که دایی های سفیانی هستند - (به حالت اعتراض) گویند: این چیست؟ این چه کاری است که انجام دادی؟ به خدا سوگند بر این روشی که داری هرگز بیعت نخواهیم کرد.

پس سفیانی (به اصحاب و یاران خود) می گوید چه کنم؟

گویند: به سمت او برو (تا بجنگیم) پس او نیز به طرفش می رود، سپس حضرت به می رود، سفیانی می فرماید خودت را آماده کن که من وظیفه خود را درباره ات انجام داده ام و باید با تو جنگ کنم و چون فردای آن روز ،شود خداوند حضرت را بر آنان مسلّط گرداند و آنان ذلیل و خوار شوند و سفیانی اسیر می گردد پس حضرت او را برده و با دست خود به قتل می رساند

ص: 285


1- حضرت در ضمن بیان اقسام ایمان و انواع ارواح به درجات آن ها اشاره فرموده است: «حَنَّ إِلَيْها» (مؤمنین حقیقی) به آن عشق و اشتیاق ورزیده اند. تحف العقول: ص 190.

صُدُورِهِمْ، فَلاَ یَتَعَایَوْنَ فِی فَضَاءٍ وَ لاَ تَبْقَی أَرْضٌ إِلاَّ نُودِیَ فِیهَا شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ، وَ هُوَ قَوْلُهُ: ﴿وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ﴾ (1) وَ لاَ یَقْبَلُ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ اَلْجِزْیَهَ کَمَا قَبِلَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: (وَ قاتِلُوهُمْ حَتّی لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ اَلدِّینُ کُلُّهُ لِلّهِ)

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یُقَاتِلُونَ وَ اَللَّهِ حَتَّی یُوَحَّدَ اَللَّهُ وَ لاَ یُشْرَکَ بِهِ شَیْئاً، وَ حَتَّی تَخْرُجَ اَلْعَجُوزُ اَلضَّعِیفَهُ مِنَ اَلْمَشْرِقِ تُرِیدُ اَلْمَغْرِبَ وَ لاَ یَنْهَاهَا أَحَدٌ، وَ یُخْرِجَ اَللَّهُ مِنَ اَلْأَرْضِ بَذْرَهَا، وَ یُنْزَلَ مِنَ اَلسَّمَاءِ قَطْرَهَا، وَ یُخْرِجَ اَلنَّاسُ خَرَاجَهُمْ عَلَی رِقَابِهِمْ إِلَی اَلْمَهْدِیِّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، وَ یُوَسِّعُ اَللَّهُ عَلَی شِیعَتِنَا وَ لَوْلاَهُ مَا یُدْرِکُهُمْ [یُنْجِزُ لَهُمْ]. مِنَ اَلسَّعَادَهِ لَبَغَوْا، فَبَیْنَا صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ قَدْ حَکَمَ بِبَعْضِ اَلْأَحْکَامِ وَ تَکَلَّمَ بِبَعْضِ اَلسُّنَنِ، إِذْ خَرَجَتْ خَارِجَهٌ مِنَ اَلْمَسْجِدِ یُرِیدُونَ اَلْخُرُوجَ عَلَیْهِ، فَیَقُولُ لِأَصْحَابِهِ: اِنْطَلِقُوا فَتَلْحَقُوا بِهِمْ فِی اَلتَّمَّارِینَ فَیَأْتُونَهُ بِهِمْ أَسْرَی لِیَأْمُرَ بِهِمْ فَیُذْبَحُونَ وَ هِیَ آخِرُ خَارِجَهٍ تَخْرُجُ عَلَی قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (2)

ص: 286


1- سورة آل عمران : 83/3
2- عنه بحار الأنوار: 341/52 ح 91 و 231/68 ، قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 318/3 ح 3 ، و 209/5 ح 4 قطعة منه الغيبة للنعماني : 181 ح 30 بإسناده عن إسماعيل بن جابر، عن أبي جعفر محمد بن عليّ علیهما السلام- قطعة منه من قوله : خلفاء الارض - ، الكافي : 201/8 - 243 - قطعة منه من قوله : قول الله عزّ وجلّ : و قاتلوهم حتّى ، عنه وسائل الشيعة : 127/15 ح 20132 و 313 ح 487 بإسناده عن أبي خالد الكابلي، عن أبي جعفر علیه السلام - قطعة منه من قوله : فاستبقوا الخيرات- عنه البحار : 288/52 ح 26 ، و 387 ح 203 عن كتاب الفضل بن شاذان رفعه إلى عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام - قطعة منه من قوله : يقتل القائم علیه السلام حتّى يبلغ السوق -

بعد از آن گروهی از اسب سواران را به سمت روم می فرستد تا باقی مانده های بنی اُمیّه را بیاورند موقعی که آنان وارد روم ،شوند گویند اهل ملّتِ ما را که در جمع شما هستند تحویل ما ،دهید ولی آن ها نمی پذیرند و می گویند: به خدا سوگند! ما هرگز چنین کاری را نمی کنیم پس اسب سواران گویند به خدا سوگند چنان چه دستور صادر شود با شما جنگ و کشتار خواهیم کرد.

پس از آن به صاحب (و مولای) خود باز می گردند و جریان را گزارش می دهند و حضرت می فرماید بازگردید و اصحاب آن ها (بنی اُمیّه) را از ایشان بازگردانید؛ زیرا که آنان قدرت نمایی (عظیمی) کرده اند (که در برابر ما ایستاده و نافرمانی کرده اند)؛ و این همان فرمایش خداوند است که فرموده: «پس چون عذاب ما را احساس کنند به ناگاه از آن جا می گریزند * فرار نکنید و به نعمت هایی که در آن بودید و خانه های خویش بازگردید تا بازخواست گردید» فرمود: منظور ثروت ها و گنج هایی است که ذخیره کرده اید «خواهند گفت: وای بر ما، ما ستمکار بوده ایم * پس همواره سخن آن ها همین خواهد بود تا همه را همچون کشت (زراعت) درو کرده و در آتشی خاموش گشته وارد کنیم» که هیچ گزارشگری از آن ها باقی نخواهد ماند. (1)

ص: 287


1- پس از آن به کوفه باز می گردد و تعداد سیصد و سیزده مرد را به تمام اطراف بسیج می نماید و دستی بر پشت - بین شانه های شان - و دستی بر سینه هایشان می کشد که دیگر عجز و ناتوانی در حکمرانی و قضاوت برایشان باقی نخواهد ماند و نیز سرزمینی و سُکنایی باقی نماند مگر آن که ندای شهادت «لا إله إلّا الله وحده لا شريك له، و أن محمداً رسول الله» در آن بلند گردد؛ و این همان فرمایش خداوند است: «و آن چه که در آسمان ها و زمین است خواه و ناخواه تسلیم فرمان او می گردند و به نزد او بازگردانده خواهند شد» (نکته مهم و قابل توجه این که) صاحب این امر (ولایت) از (مخالفین و مشرکین) جزیه نمی پذیرد همچنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله می پذیرفت، و این همان فرمایش خداوند است که می فرماید: «و با آنان نبرد کنید تا دیگر فتنه ای نباشد و تمام دین برای خداوند قرار گیرد». امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! به قدری جنگ و جهاد نمایند تا فقط خدای یکتا پرستش گردد و اثری از شرک نماند و (به قدری امنیت بر قرار گردد که) اگر زنی ناتوان از مشرق زمین بیرون رود و بخواهد تا مغرب زمین (از دیاری به دیاری دیگر) برود کسی مزاحم او نشود و همچنین خداوند بذرهای زمین را بیرون نماید و آسمان باران خود را فرو ریزد و مردم مالیات و حقوق خود را به گردن گیرند و تحویل حضرت مهدی علیه السلام دهند؛ و خداوند بر شیعیان و پیروان ما گشایش و توسعه بر قرار ،نماید که اگر چنین سعادتی را درک نمی کردند چه بسا مرتکب ستم و خلاف می شدند پس در بین این که صاحب امر ،ولایت برخی از احکام را اجرا نماید و بعضی سنّت ها را مطرح ،فرماید گروهی از مسجد (کوفه) بیرون آیند- که قصد خروج و شورش علیه حضرت را دارند - و حضرت به اصحاب و یاران خود می فرماید بروید آن ها را دنبال کنید پس آن ها را دنبال کرده تا در محله «تمّارین» (خرما فروشان) دستگیرشان می نمایند و آن ها را به حالت اسارت نزد حضرت می آورند و ایشان دستور می دهد که آن ها را بکشند و این آخرین خروج و شورشی است که علیه قائم آل محمد علیهم السلام انجام می گیرد= از باب ناچاری ادامه ترجمه این جا قرار گرفت.

قوله تعالى: ﴿وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ، وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ ءَامَنتُم بِاللَّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ (41)

1418 / [50] - عن محمد بن مسلم، عن أحدهما عليها السلام ، قال :

سألته عن قول الله تعالى: ﴿ وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى﴾؟ قال : هم أهل قرابة رسول الله - عليه و آله السلام - مِنْهُمُ اَلْیَتَامَی وَ اَلْمَسَاکِینُ وَ اِبْنُ اَلسَّبِیلِ؟ قَالَ: نَعَمْ. (1)

1419 / [51] - عن ابن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی اَلْغَنِیمَهِ یُخْرَجُ مِنْهَا اَلْخُمُسُ، وَ یُقْسَمُ مَا بَقِیَ فِیمَنْ قَاتَلَ عَلَیْهِ وَ وَلِیَ ذَلِکَ، فَأَمَّا اَلْفَیْءُ وَ اَلْأَنْفَالُ فَهُوَ خَالِصٌ لِرَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (2)

1420 /[52] - عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال : سمعته يقول :

أَنَّ نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ یَسْأَلُهُ عَنْ مَوْضِعِ اَلْخُمُسِ لِمَنْ هُوَ؟

ص: 288


1- عنه وسائل الشيعة : 516/9 ح 12612 و 517 ح 12616 قطعة منه، 12616 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 331/3 ح 41، و نور الثقلين : 159/2 ح 111 الكافي : 539/12 ح 2 بتفاوت عنه وسائل الشيعة : 511/9 ح 12604
2- عنه بحار الأنوار: 192/96 ح 10، و 55/100 ح 6، و وسائل الشيعة : 517/9 ح 12613 والبرهان في تفسير القرآن : 331/3 ح ،42 و مستدرك الوسائل : 96/11 ح 12505 . تهذيب الأحكام : 132/4 ح 3 عنه وسائل الشيعة : 536/9 ح 12660

فرمایش خداوند متعال: و توجه داشته باشید هرگاه چیزی را به غنیمت گرفتید پس به درستی که خمس آن برای خدا و پیامبر و خویشاوندان (آن حضرت علیهم السلام) و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است البته اگر به خدا و آن چه که ما بر بنده خود در روز فرقان- که دو گروه به هم رسیدند - نازل ،کردیم ایمان آورده اید و خدا بر هر چیزی توانمند است (41)

50)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بدانید که از آن چه غنیمت (و بهره یا درآمد) به دست می آورید یک پنجم آن برای خدا و رسول و ذوی القربی می باشد» سؤال کردم؟

فرمودند: ایشان اهل بیت و خویشاوندان رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند.

پس سؤال کردم: آیا «و یتیمان و درماندگان و در سفر وامانده» از همین افراد می باشند؟ فرمود: بلی

51)- از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

از از امام صادق علیه السلام شنیدم که دربارۀ غنائم (جنگی) می فرمود: باید خمس آن جدا شود و پرداخت گردد و باقیمانده آن را بین کسانی که در جنگ مشارکت داشته اند و متولی امر آن بوده اند تقسیم کنند و اما فَییء (آن چیزهایی است که صاحبانشان رها کرده و یا مانند نیزارها و ...) و انفال (که بدون جنگ گرفته می شود) مخصوص رسول خدا صلی الله علیه و آله خواهد بود.

52)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: نَجْدِه حروری در نامه ای از ابن عباس سؤال :نمود خمس مربوط به چه کسانی است؟

ابن عباس در پاسخ نوشت ما معتقد هستیم که خمس برای ما می باشد ولی مخالفین ما می گویند برای ما نیست و ما بر این امر صبر می کنیم

ص: 289

فَکَتَبَ إِلَیْهِ: أَمَّا اَلْخُمُسُ فَإِنَّا نَزْعُمُ أَنَّهُ لَنَا، وَ یَزْعُمُ قَوْمُنَا أَنَّهُ لَیْسَ لَنَا فَصَبَرْنَا . (1)

1421 / [53] - عن زرارة و محمد بن مسلم وأبي بصير، أنهم قالوا له :

مَا حَقُّ اَلْإِمَامِ فِی أَمْوَالِ اَلنَّاسِ؟

قَالَ: اَلْفَیْءُ وَ اَلْأَنْفَالُ وَ اَلْخُمُسُ، وَ کُلُّ مَا دَخَلَ مِنْهُ فَیْءٌ أَوْ أَنْفَالٌ أَوْ خُمُسٌ أَوْ غَنِیمَهٌ فَإِنَّ لَهُمْ خُمُسَهُ، فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ اِعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ، وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی اَلْقُرْبی وَ اَلْیَتامی وَ اَلْمَساکِینِ﴾ وَ کُلُّ شَیْءٍ فِی اَلدُّنْیَا فَإِنَّ لَهُمْ فِیهِ نَصِیباً فَمَنْ وَصَلَهُمْ بِشَیْءٍ مِمَّا یَدْعُونَ لَهُ أَکْثَرَ مِمَّا یَأْخُذُونَ مِنْهُ. (2)

1422 / [54] - عن سماعة، عن أبي عبد الله وأبي الحسن عليهما السلام ، قال :

سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا عَنِ اَلْخُمُسِ، فَقَالَ: لَیْسَ اَلْخُمُسُ إِلاَّ فِی اَلْغَنَائِمِ. (3)

1423 / [55] - عن محمد بن مسلم عن عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى:

﴿ وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ، وَ لِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى﴾، قَالَ: هُمْ أَهْلُ قَرَابَهِ نَبِیِّ اَللَّهِ . (4)

1424 / [56] - عن محمد بن الفضيل، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، قال :

ص: 290


1- عنه مجمع البيان : 837/4 و عوالي اللئالي : 76/2ح 204 ، و بحار الأنوار: 256/29 أشار إليه، و 200/96 ج 11، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 43، و نور الثقلين : 159/2 ح 112 ، و مستدرك الوسائل : 288/7 ح 8241. الخصال : 235 ضمن ح 75 (كتب نجدة الحروري إلى ابن عبّاس، يسأله) بإسناده عن عبيد الله ابن عليّ الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 198/96 ح 4 و 31/100 ح 6 ، و 161/103 ح 3 و مستدرك الوسائل : 288/7 ذيل ح 8241 أشار إليه .
2- عنه بحار الأنوار: 200/96 ج 12، ووسائل الشيعة : 534/9 12657، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 44 و نور الثقلين : 159/2 ح 113
3- عنه بحار الأنوار : 201/96 ح 13، و وسائل الشيعة : 491/9 ح 12560، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 45 من لا يحضره الفقيه : 40/2 ح 1646 بإسناده عن عبد الله بن سنان قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام، و نحوه تهذيب الأحكام : 124/4 ح 16، والاستبصار : 56/2 ح 6 عنهم وسائل الشيعة : 485/9 ح 12546
4- عنه بحار الأنوار : 201/96 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 46 . تقدمت تخريجاته في الحديث 50

53)- از زراره و محمد بن مسلم و ابو بصیر روایت کرده است که گفتند:

از آن حضرت علیه السلام در مورد این که امام چه حقی در اموال مردم دارد سؤال کردیم؟

فرمود: فییء (آن چیزهایی است که صاحبانشان رها کرده و یا مانند نیزارها و ...) و انفال (که بدون جنگ گرفته می شود) و خمس و نیز هر آن چه که یکی از آن ها بر آن شامل شود و نیز درآمدهایی که به دست می آید خمس آن ها مربوط به امامان علیهم السلام می باشد؛ زیرا که خداوند می فرماید: «و بدانید که از آن چه غنیمت (و بهره یا درآمد) به دست می آورید یک پنجم آن برای خدا و رسول و ذوی القربی و یتیمان و مساکین می باشد» و هر آن چه که در دنیا وجود دارد ایشان در آن سهم دارند پس هر شخص که چیزی به آن ها برساند از آن چه که آنان می طلبند بداند که آن چه به جای می گذارد بیشتر از آن مقداری است که آنان از او می گیرند.

54)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (صادق و یا امام کاظم) علیهما السلام در مورد خمس سؤال کردم؟

فرمود: خمسی تعلّق نمی گیرد، مگر به غنائم.

55)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بدانید که از آن چه غنیمت (و سود یا درآمد) به دست می آورید یک پنجم آن مال خدا و رسول و ذوی القربی است»، فرمود: «ذِي الْقُرْبَى» اهل بیت و خویشاوندان رسول خدا صلی الله علیه وآله هستند.

56)- از محمد بن فُضیل روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بدانید که از آن چه غنیمت (و بهره درآمد) به دست می آورید یک پنجم آن برای خدا و رسول و ذوی القربی است»، سؤال کردم؟

ص: 291

سألته عن قول الله تعالى: ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ، وَ لِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى﴾؟

قَالَ اَلْخُمُسُ لِلَّهِ وَ اَلرَّسُولِ وَ هُوَ لَنَا. (1)

1425 / [57] - عن سدير، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قَالَ: یَا أَبَا اَلْفَضْلِ ، لَنَا حَقٌّ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فِی اَلْخُمُسِ، فَلَوْ مَحَوْهُ فَقَالُوا: لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ، أَوْ لَمْ یَعْلَمُوا بِهِ، لَکَانَ سَوَاءً. (2)

1426 / [58] - عن ابن الطيار، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

یُخْرَجُ خُمُسُ اَلْغَنِیمَهِ ثُمَّ یُقْسَمُ أَرْبَعَهَ أَخْمَاسٍ عَلَی مَنْ قَاتَلَ عَلَی ذَلِکَ أَوْ وَلِیِّهِ. (3)

1427 / [59] - عن فيض بن أبي شيبة، عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِنَّ أَشَدَّ مَا یَکُونُ اَلنَّاسُ حَالاً یَوْمَ اَلْقِیمَهِ إِذَا قَامَ صَاحِبُ اَلْخُمُسِ، فَقَالَ: یَا رَبِّ خُمُسِی وَ إِنَّ شِیعَتَنَا مِنْ ذَلِکَ لَفِی حَلٍّ. (4)

1428 / [60]- عن إسحاق بن عمّار، قال :

سَمِعْتُهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لاَ یُعْذَرُ عَبْدٌ اِشْتَرَی مِنَ اَلْخُمُسِ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ یَا رَبِّ اِشْتَرَیْتُهُ بِمَالِی حَتَّی یَأْذَنَ لَهُ أَهْلُ اَلْخُمُسِ. (5)

1429 /[61] - عن إبراهيم بن محمد، قال :

ص: 292


1- عنه بحار الأنوار: 201/96 ح 15 ، و وسائل الشيعة : 518/9 ح 12617 ، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 47 و نور الثقلين : 159/2 ح 114
2- عنه بحار الأنوار : 188/96 ح 17 ، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 - 48 . تقدّم الحديث مع تخريجاته في (مقدّمات) المجلّد الأوّل في ما عني به الأئمّة علیهم السلام من القرآن - الحديث 2 -
3- عنه بحار الأنوار: 193/96 ح 12، و 55/100 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 49 و مستدرك الوسائل : 281/7 ح 8226، و 96/11 ح 12506
4- عنه بحار الأنوار: 188/96 ح 18 و 193 ح 15، و وسائل الشيعة : 553/9 ح 12696، والبرهان في تفسير القرآن : 332/3 ح 50 . الكافي : 546/1 ح 20 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 43/2 ح 1654 ، و تهذيب الأحكام : 136/4 ح 4، والاستبصار : 57/2 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 545/9 ح 12679
5- عنه بحار الأنوار : 193/96 ح 13 ، والبرهان في تفسير القرآن : 333/3 ،13، ح 51 و مستدرك الوسائل : 278/7 ح 8217

فرمود: خمس مال خدا و رسولش می باشد (و بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله) مربوط به ما (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) است.

57)- از سُدیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا الفضل! در رابطه با خمس در کتاب خداوند، برای ما سهمی می باشد پس اگر آن را (از قرآن) مَحو و پاک کنند و بگویند: این مطلب از جانب خداوند نیست و یا آن را انکار ،نمایند هر دو (حالت) یکسان است.

58)- از ابن طیّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (اول) خمس غنائم جدا می شود و سپس به چهار قسمت (باقی مانده) تقسیم می گردد بین کسانی که در جنگ مشارکت داشته اند یا متولّی امر آن بوده اند.

59)- از فیض بن ابی شیبه به نقل از مردی روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی سخت ترین حالتی که مردم در روز قیامت به آن گرفتار می باشند زمانی است که صاحب خمس بر پا می ایستد و می گوید: پروردگارا! خمس من را غصب کردند و به من ندادند؛ و ما (اهل بيت رسالت علیهم السلام) آن را برای شیعیان خود گوارا و حلال نموده ایم.

60)- از اسحاق بن عمار روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام کاظم علیه السلام) شنیدم که می فرمود: بنده ای که جنسی را با پول خمس نداده خریداری کند و بگوید خداوند آن را با مال خودم خریداری کردم (چنین شخصی) معذور و تبرئه نخواهد شد مگر آن که اهل خمس به او اجازه دهند.

61)- از ابراهیم بن محمد روایت کرده است که گفت:

در نامه ای به امام هادی علیه السلام نوشتم: نسبت به دارایی (و باغستان ها و زراعت ها) چه چیزی از آن ها واجب است (که پرداخت شود)؟

فرمود: خارج نمودن و پرداخت خمس بعد از هزینه مئونه زندگی

ص: 293

كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ ع أَسْأَلُهُ عَمَّا يَجِبُ فِي الضِّيَاعِ؟

فَكَتَبَ الْخُمُسُ بَعْدَ الْمَئُونَةِ.

قَالَ فَنَاظَرْتُ أَصْحَابَنَا فَقَالُوا الْمَئُونَةُ بَعْدَ مَا يَأْخُذُ السُّلْطَانُ وَ بَعْدَ مَئُونَةِ الرَّجُلِ فَكَتَبْتُ إِلَيْهِ أَنَّكَ قُلْتَ: اَلْخُمُسُ بَعْدَ اَلْمَئُونَهِ وَ أَنَّ أَصْحَابَنَا اِخْتَلَفُوا فِی اَلْمَئُونَهِ.

فَکَتَبَ، اَلْخُمُسُ بَعْدَ مَا یَأْخُذُ اَلسُّلْطَانُ وَ بَعْدَ مَئُونَهِ اَلرَّجُلِ وَ عِیَالِهِ. (1)

1430 / [62] - عن إسحاق، عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنْ سَهْمِ اَلصَّفْوَهِ؟

فَقَالَ: کَانَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَرْبَعَهُ أَخْمَاسٍ لِلْمُجَاهِدِینَ وَ اَلْقُوَّامِ، وَ خُمُسٌ یُقْسَمُ بَیْنَ مُقَسِّمِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ نَحْنُ نَقُولُ هُوَ لَنَا وَ اَلنَّاسُ، یَقُولُونَ: لَیْسَ لَکُمْ، وَ سَهْمٌ لِذِی اَلْقُرْبَی وَ هُوَ لَنَا، وَ ثَلاَثَهُ أَسْهَامٍ لِلْیَتَامَی وَ اَلْمَسَاکِینِ وَ أَبْنَاءِ اَلسَّبِیلِ، یَقْسِمُهُ اَلْإِمَامُ بَیْنَهُمْ، فَإِنْ أَصَابَهُمْ دِرْهَمٌ دِرْهَمٌ لِکُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ نَظَرَ اَلْإِمَامُ بَعْدُ، فَجَعَلَهَا فِی ذِی اَلْقُرْبَی، قَالَ: یَرُدُّوهَا إِلَیْنَا. (2)

1431 / [63] - عَنِ اَلْمِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ: لِیَتَامَانَا وَ مَسَاکِینِنَا وَ أَبْنَاءِ سَبِیلِنَا. (3)

1432 / [64] - عن زكريّا بن مالك الجعفي، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله تعالى : ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنْ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَمَى وَالْمَسَكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيل﴾؟

قَالَ: أَمَّا خُمُسُ اَللَّهِ فَلِرَسُولِهِ یَضَعُهُ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ وَ لَنَا خُمُسُ اَلرَّسُولِ وَ لِأَقَارِبِهِ وَ خُمُسُ ذَوِی اَلْقُرْبَی فَهُمْ أَقْرِبَاؤُهُ، وَ اَلْیَتَامَی یَتَامَی أَهْلِ بَیْتِهِ ، فَجَعَلَ هَذِهِ

ص: 294


1- عنه بحار الأنوار: 193/96 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 333/3 ح 52، و مستدرك الوسائل : 285/7 ح 8237
2- عنه بحار الأنوار: 201/96 ح 16، و وسائل الشيعة : 518/9 ح 12618، والبرهان في تفسير القرآن : 333/3 ح 53
3- عنه بحار الأنوار: 201/96 ح 17 ، والبرهان في تفسير القرآن : 333/3 ح 54 . وسائل الشيعة : 113/15 ح 20097 عن الفضل بن الحسن (أبو عليّ) الطبرسي في مجمع البيان، بتفاوت يسير

گفت: پس از آن با اصحاب خود در این مورد مناظره کردیم و آن ها گفتند: منظور از ،مئونه بعد از چیزی است که سلطان و حکومت دریافت می کند و بعد از چیزی است که مرد هزینه خانواده خود می کند پس همین مطلب را به حضرت نوشتم که شما فرموده اید خمس بعد از مئونه است ولی اصحاب ما در مورد مئونه اختلاف دارند.

حضرت در جواب مرقوم فرمود خمس بعد از مئونه ای است که سلطان و حکومت دریافت می کند و بعد از هزینه ای است که مرد خرج خانواده خود می کند.

62)- از اسحاق (بن عمّار) به نقل از مردی روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام در مورد سهم صفوه، سؤال کردم؟

فرمود: آن برای رسول خدا صلی الله علیه و آله است و چهار پنجم از خمس برای مجاهدین و فرماندهان است و یک پنجم از کل آن برای رسول خدا صلی الله علیه و آله است و ما معتقد هستیم که آن سهم (بعد از آن حضرت) مربوط به ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) می باشد گرچه مخالفین می گویند مربوط به شما نمی شود.

و اما سهم ذی القربی نیز برای ما خواهد بود و سه سهم باقی مانده برای یتیمان مساکین و افراد درمانده در سفر می باشد که امام بین ایشان توزیع می نماید و اگر چنانچه به هر گروه از آنان درهمی برسد امام علیه السلام بعداً در آن نظارت می کند پس آن را برای ذوی القربی قرار می دهد و فرمود آنان آن سهم را به ما (اهل بیت رسالت:) بر می گردانند.

63)- از منهال بن عمرو روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: خمس برای یتیمان مساکین و افراد درمانده در سفر از (ذريّه) ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) می باشد.

64)- از زکریا بن مالک جُعفی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بدانید از آن چه که غنیمت (و بهره یا درآمد) به دست می آورید یک پنجم آن برای خدا و رسول و ذوی القربى ،یتیمان مسکینان و درماندگان در سفر است» سؤال کردم؟

فرمود: اما خمس (سهم) خداوند مربوط به رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد که در راه خدا به هر نوعی که صلاح بداند هزینه می نماید و اما خمس (سهم) رسول خدا صلی الله علیه و آله (بعد از آن حضرت) مربوط به ما و دیگر ذریّه و خویشاوندان او می باشد.

ص: 295

اَلْأَرْبَعَهَ اَلْأَسْهُمَ فِیهِمْ، وَ أَمَّا اَلْمَسَاکِینُ وَ أَبْنَاءُ اَلسَّبِیلِ فَقَدْ عَلِمْتَ أَنْ لاَ تَأْکُلَ اَلصَّدَقَهَ وَ لاَ تَحِلُّ لَنَا فَهُوَ لِلْمَسَاکِینِ وَ أَبْنَاءِ اَلسَّبِیلِ. (1)

1433 / [65] - عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَمَّا حَرَّمَ عَلَیْنَا الصَّدَقَةَ أَنْزَلَ لَنَا الْخُمُسَ وَ الصَّدَقَةُ عَلَیْنَا حَرَامٌ وَ الْخُمُسُ لَنَا فَرِیضَةٌ وَ الْكَرَامَةُ أَمْرٌ لَنَا حَلَالٌ. (2)

1434 / [66] - عن الْحَلَبِیِّ عَنْ أبِی عَبْدِاللهِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی اَلرَّجُلِ مِنْ أَصْحَابِنَا فِی لِوَائِهِمْ فَیَکُونُ مَعَهُمْ فَیُصِیبُ غَنِیمَهً قَالَ: یُؤَدِّی خُمُسَنَا وَ یَطِیبُ لَهُ. (3)

1435 / [67] - عن إسحاق بن عمار، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

فِی تِسْعَهَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ یَلْتَقِی اَلْجَمْعَانِ، قُلْتُ: مَا مَعْنَی قَوْلِهِ: یَلْتَقِی اَلْجَمْعَانِ؟ قَالَ: یَجْتَمِعُ فِیهَا مَا یُرِیدُ مِنْ تَقْدِیمِهِ وَ تَأْخِیرِهِ وَ إِرَادَتِهِ وَ قَضَائِهِ. (4)

ص: 296


1- عنه بحار الأنوار: 202/96 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن : 333/3 ح 55، و مستدرك الوسائل : 288/7 ح 8239 من لا يحضره الفقيه: 42/2 ح 1651 بتفاوت يسير، و نحوه الخصال: 324/1 ح 12، عنه البحار: 199/96 ح 8.
2- عنه مجمع البيان : 837/4، و بحار الأنوار: 203/96 ح 19، و وسائل الشيعة : 270/9 ح 11998 بتفاوت يسير والبرهان في تفسير القرآن : 334/3 ح 56 ، و مستدرك الوسائل : 288/7 ح 8240. من لا يحضره الفقيه : 41/2 ح 1649 ، عنه وسائل الشيعة : 483/9 ح 12541، الخصال : 29/1 ح 52، عنه البحار : 199/96 ح 6 فقه القرآن للراوندي : 262/1 بتفاوت يسير
3- عنه بحار الأنوار: 193/96 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 334/3 ح 57، و نور الثقلين : 159/2 ح 115، و مستدرك الوسائل : 281/7 ح 8225 تهذيب الأحكام : 124/4 ح 14 عنه وسائل الشيعة : 488/9 ح 12553 .
4- عنه بحار الأنوار: 1/97 ح 1، والبرهان في تفسير القرآن : 334/3 ح 58 و نور الثقلين : 160/2 ح 116، و مستدرك الوسائل : 473/7 ح 8690. الكافي : 158/4 ضمن ح 8 عنه وسائل الشيعة : 357/10 ضمن ،13595 ، إقبال الأعمال : 185 (الباب الثالث والعشرون)، والبحار : 144/98 ، و مستدرك الوسائل : 471/7 ضمن ح 8684 عن عليّ بن عبد الواحد النهدي في كتاب عمل شهر رمضان

و منظور از خمس «وَلِذِي الْقُرْبَى» خویشاوندان (و ذریّه) آن حضرت هستند و «الْيَتَمَى»، يتيمان اهل بیت آن حضرت می باشند که چهار سهم برای ایشان خواهد بود و اما نسبت به «الْمَسَكِينِ وَأبناء السَّبِيل»، توجّه داشته باش که ما صدقه نمی خوریم و اساساً صدقه برای ما (اهل بیت رسالت و نیز برای ذریّه ما) حرام است پس این صدقه برای تهیدستان و درماندگان در سفر می باشد.

65)- از عیسی بن عبد الله ،علوی به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که خدایی جز خدای یکتا وجود ندارد، چون خداوند (گرفتن و خوردن) صدقه را بر ما حرام ،نمود (آیه) خمس را برای ما نازل کرد و صدقه بر ما حرام است و خمس برای ما (از طرف خداوند) واجب و حتمی شده است و نیز گرفتن هدیه و احسان برای ما حلال است.

66)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مردی از اصحاب دوستانمان سؤال کردم که زیر دست ظالمان و غاصبان است و برای آن ها کار می کند و منافعی را به دست می آورد (تکلیفش چیست)؟

فرمود: خمس حقّ ما را بپردازد و باقی مانده برایش پاک و حلال خواهد بود.

67)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: در شب نوزدهم ماه رمضان (جنگ بدر واقع شد و) دو لشكر (حقّ و باطل) با یکدیگر رو در رو و بر خورد کردند.

به حضرت عرض کردم: معنای فرمایش خداوند (تبارک و تعالی): «یلتقی الجمعان» چیست؟

فرمود: در آن روز ( تقدیر) جمع می شوند تمام آن اموری که اراده می شود جلو یا عقب بیفتد و یا آن اراده و انجام شود.

ص: 297

قوله تعالى: ﴿إِذْ أَنتُم بِالْمُدْوَةِ الدُّنْيَا وَ هُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتُّمْ لَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَند ولَكِن ليَقْضِيَ اللهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولًا لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيْنَة وَ يَحْيَى مَنْ حَيَّ عَن بَيْنَةٍ وَإِنَّ اللَّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴾ (42)

1436 / [68]- عن عمرو بن سعيد قال :

خاصمه [خاصمني] رَجُلٌ جَاءَ مِنْ أَهْلِ اَلْمَدِینَهِ فِی لَیْلَهِ اَلْفُرْقَانِ حِینَ اِلْتَقَی اَلْجَمْعَانِ، فَقَالَ اَلْمَدَنِیُّ: هِیَ لَیْلَهُ سَبْعَ عَشْرَهَ مِنْ رَمَضَانَ

قَالَ: فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، فَقُلْتُ لَهُ وَ أَخْبَرْتُهُ، فَقَالَ لِی: جَحَدَ اَلْمَدَنِیُّ، أَنْتَ تُرِیدُ مُصَابَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، إِنَّهُ أُصِیبَ لَیْلَهَ تِسْعَ عَشْرَهَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ، وَ هِیَ اَللَّیْلَهُ اَلَّتِی رُفِعَ فِیهَا عِیسَی بْنُ مَرْیَمَ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ. (1)

1437 / [69]- عن محمد بن يحيى عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى :

﴿وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُمْ﴾. قَالَ: أَبُو سُفْیَانَ وَ أَصْحَابُهُ. (2)

قوله تعالى : ﴿وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾ (48)

ص: 298


1- عنه بحار الأنوار، 297 3، والبرهان في تفسير القرآن : 3343 ح 59 الماقب لامن شهر آشوب: 313/3 مرسلاً و باختصار.
2- عنه بحار الأنوار - 319/19 ح 71، والبرهان في تفسير القران 3353 ح 2.

فرمایش خداوند متعال: زمانی که شما در کرانه نزدیک تر بیابان بودید و آن ها در کرانه ای دورتر بودند و آن قافله در مکانی فروتر از شما قرار داشت و اگر شما با یکدیگر زمان جنگ را تعیین می کردید باز هم از آن تخلف می ورزیدید، ولی کاری را که خدا مقرر کرده است واقع می شود تا هر که هلاک می شود با دلیل هلاک شود و هر کسی که زنده می ماند با دلیل زنده بماند و به درستی که خدا شنوا و داناست. (42)

68)- از عمرو بن سعید روایت کرده است که گفت:

مردی از اهائی مدینه (بر من) وارد شد و در مورد شب فرقانی که دو گروه (حقّ و باطل) با هم برخورد می کنند با من گفتگو کرد و مرد مدنی (اهل مدینه) گفت: آن ز شب هفدهم ماه رمضان است. بعد من بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و چون جریان مرد مدتی را به عرض حضرت رساندم ایشان به من فرمودند: مرد مدنی (حقیقت را) به انکار کرده است منظور تو شبی است که امیرالمؤمنین علیه السلام مصیبت دید (و قصریت شمشیر را بر سرش وارد کردند) که شب نوزدهم ماه رمضان می باشد و آن شب همان شبی است که عیسی بن مریم علیهما السلام (به آسمان) بالا برده شد.

69)- از محمد بن یحیی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «و قافله پایین تر از شما بود». :فرمود: ابو سفیان و اصحاب و یارانش بودند.

فرمایش خداوند متعال: و زمانی که شیطان کردارشان را در نظرشان زیبا جلوه داد و بیاراست و (به ایشان) گفت: امروز کسی از مردم بر شما پیروز نمی شود و من پناه شما هستم پس زمانی که دو فوج رو به روی هم قرار گرفتند. او بازگشت و گفت: من از شما بیزارم چون چیزهایی را می بینم که شما نمی بینید. من از خدا می ترسم به درستی که او به سختی عقوبت می کند. (48)

ص: 299

1438 / [70] - عن عمرو بن أبي مقدام، عن أبيه، عن علي بن الحسين عليهما السلام ، قال :

للَمَّا عَطِشَ اَلْقَوْمُ یَوْمَ بَدْرٍ اِنْطَلَقَ عَلِیٌّ بِالْقِرْبَهِ یَسْتَقِی وَ هُوَ عَلَی اَلْقَلِیبِ إِذْ جَاءَتْ رِیحٌ شَدِیدَهٌ ثُمَّ مَضَتْ فَلَبِثَ مَا بَدَا لَهُ، ثُمَّ جَاءَتْ رِیحٌ أُخْرَی ثُمَّ مَضَتْ ثُمَّ جَاءَتْهُ أُخْرَی کَادَ أَنْ تَشْغَلَهُ وَ هُوَ عَلَی اَلْقَلِیبِ ثُمَّ جَلَسَ حَتَّی مَضَی، فَلَمَّا رَجَعَ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَخْبَرَهُ بِذَلِکَ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَمَّا اَلرِّیحُ اَلْأُولَی [فِیهَا] جَبْرَئِیلُ مَعَ أَلْفٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ، وَ اَلثَّانِیَهُ فِیهَا مِیکَائِیلَ مَعَ أَلْفٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ، وَ اَلثَّالِثَهُ فِیهَا إِسْرَافِیلُ مَعَ أَلْفٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ، وَ قَدْ سَلَّمُوا عَلَیْکَ وَ هُمْ مَدَدٌ لَنَا، وَ هُمُ اَلَّذِینَ رَآهُمْ إِبْلِیسُ فَ « نَکَصَ عَلی عَقِبَیْهِ » یَمْشِی اَلْقَهْقَرَی حَتَّی یَقُولَ: إِنِّی أَری ما لا تَرَوْنَ وَ ﴿إِنِّی أَخافُ اَللّهَ وَ اَللّهُ شَدِیدُ اَلْعِقابِ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا ۙ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ﴾ (50)

1439 / [71] - أبو على المحمودي، عن أبيه، رفعه في قول الله : ﴿يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَرَهُمْ ﴾ قَالَ: إِنَّمَا أَرَادَ وَ أَسْتَاهَهُمْ أَنَّ اَللَّهَ کَرِیمٌ یُکِنُّ. (2)

ص: 300


1- عنه بحار الأنوار : 306/19 ح 49، 103/39 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 337/3 ح 3 و نور الثقلين: 162/2 ح 125 . بصائر الدرجات : 95 ح 1 (نادر من الباب) بإسناده عن جابر ، عن أبي جعفر علیه السلام باختصار، قرب الإسناد : 53 بتفاوت يسير عنه البحار : 305/19 ح 48، الخصال : 555/2 ضمن ح 31 (احتجاج أمير المؤمنين علیه السلام على الناس يوم الشورى) بإسناده عن عامر بن واثلة عنه البحار: 316/19 ح 63، و 318/31، إعلام الورى : 190 (الفصل الثاني في ذكر مقامه في الجهاد)، عنه البحار : 293/19 ح 36، المناقب لابن شهر آشوب : 242/2 (فصل في محبة الملائكة إيّاه علیه السلام) عن محمّد بن ثابت بإسناده عن ابن مسعود والفلكي المفسّر بإسناده عن محمد بن الحنفية بحار الأنوار: 94/39 ح 5 عن علل الشرائع، و 286/19 عن فضائل الصحابة، عن أحمد ( بن حنبل) وخصائص العلويّة عن النطنزي وعن محمّد بن ثابت بإسناده عن ابن مسعود والفلكي المفسّر بإسناده عن محمد بن الحنفية، بتفاوت يسير .
2- عنه بحار الأنوار: 286/19 ح 28 ، والبرهان: 338/3 ح 1، و نور الثقلين: 162/2 ح 126 . تفسير المنسوب إلى الإمام العسكري علیه السلام: 325 بتفاوت، عنه البحار : 184/9 ذيل ح 14

70)- از عمرو بن ابی المقدام به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت: امام سجّاد علیه السلام فرمود: چون اصحاب (رسول خدا صلی الله علیه و آله) در جنگ بدر تشنه گشتند علی علیه السلام مشکی را برداشت و روانه شد تا برای آنان آب بیاورد و چون نزدیک چاه آمد باد سختی به وزیدن گرفت و تمام شد پس حضرت مقداری صبر کرد و حرکت نمود؛ مجدداً باد سخت دیگری شروع به وزیدن گرفت و (بعد از مدتی) به اتمام رسید سپس - هنگامی که حضرت در کنار چاه قرار گرفت - باد سخت دیگری آمد که نزدیک بود حضرت را از پای در ،آورد به ناچار مختصری نشست تا وزش باد پایان یافت پس (از آن که داخل چاه رفت و از آب آن برداشت و بیرون آمد) نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگشت و جریان را برای حضرت تعریف کرد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اما باد ،اول جبرئیل بود که به همراه هزار فرشته بر تو وارد شد و اما باد ،دوم میکائیل بود که او نیز به همراه هزار فرشته بر تو وارد شد و اما باد ،سوم اسرافیل بود که همچنین او به همراه هزار فرشته بر تو وارد شدند و همگی بر تو سلام کردند و تمامی آنان پشتیبان و مددکار ما خواهند بود؛ آن ها همان هایی بودند که ابلیس آن ها را دید و به عقب گریخت همان طوری که خداوند (به نقل از ابلیس) می فرماید: «من چیزهایی را می بینم که شما نمی بینید، من از خدا می ترسم که او به سختی عقوبت می کند»

فرمایش خداوند متعال: و اگر آن زمان را ببینی که فرشتگان جان کافران را می ستانند و به صورت و پشتشان (ضربه) می زنند و (می گویند:) عذاب سوزان را بچشید (50)

71)- از ابو علی محمودی به نقل از پدرش به طور مرفوعه - روایت کرده است که گفت:

در مورد فرمایش خداوند متعال: «بر صورت ها و پشت های آن ها می زنند» گفته است همانا منظور از «أَدْبَرَهُمْ» نشیمن گاه آن ها می باشد، خداوند گرامی است و الفاظ را با کنایه بیان می فرماید.

ص: 301

قوله تعالى : ﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِ عِندَ اللهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ (55)

1440 / [72] - عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

سألته عن هذه الآية: ﴿ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابَ عِندَ اللهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ﴾؟

قَالَ: نَزَلَتْ فِی بَنِی أُمَیَّهَ هُمْ شَرُّ خَلْقِ اَللَّهِ هُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا فِی بَطْنِ اَلْقُرْآنِ ، وَ هُمُ اَلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ (1)

قوله تعالى : ﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ، عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ ءاخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ﴿60﴾ وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾ ﴿61﴾

1441 / [73] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿وَ أَعِدُوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾ ، قال : سيف وتُرس. (2)

1442 / [74] - عبد الله بن المغيرة رفعه، قال :

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾ قَالَ اَلرَّمْیُ. (3)

ص: 302


1- عنه بحار الأنوار: 347/31 ح 6 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 339/3 ح 2 . تفسير القمّي : 279/1 (مبيت علىّ علیه السلام على فراش النبيّ صلی الله علیه و آله) بإسناده عن أبي حمزة، عنه البحار : 347/31 ح 5
2- عنه بحار الأنوار: 158/64 ح 1 و 191/103 ح 11، و وسائل الشيعة : 427/11 ح 15171، والبرهان في تفسير القرآن : 340/3 ح 3، و نور الثقلين : 164/2 ح 139 .
3- عنه بحار الأنوار: 191/103 ح 12 ، و وسائل الشيعة : 427/11 ح 15172 ، والبرهان في تفسير القرآن : 340/3 ح 6، و مستدرك الوسائل : 116/11 ح 12574 . الكافي : 49/5 ح 12، عنه وسائل الشيعة : 427/11 ح 15172 و 252/19 ح 24527 والبحار 185/19 ح 40 البرهان : 340/3 ح 2

فرمایش خداوند متعال: هر آینه بدترین جنبندگان در نزد خدا آن هایی هستند که کافر شده اند پس آنان ایمان نمی آورند (55)

72)- از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره این آیه «همانا شرورترین جنبندگان در پیشگاه خداوند، آن کسانی هستند که کافر شده و ایمان نمی آورند»، سؤال کردم؟

فرمود: (این آیه) در مورد بنی اُميّه نازل شد؛ بنابراین آن ها شرورترین آفریده های خداوند خواهند بود آن ها کسانی هستند که در واقع به حقیقت و محتوای قرآن کافر شدند و آنان کسانی اند که ایمان نمی آورند.

فرمایش خداوند متعال: و در برابر آن ها تا می توانید نیرو و اسب های سواری آماده کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خود- و غیر از آن هایی که شما نمی شناسید و خدا آنان را می شناسد - را بترسانید و آن چه را که در راه خدا هزینه می کنید به طور کامل به شما بازگردانده می شود و به شما ستم نخواهد شد (60) و اگر به صلح گرویدند تو نیز به صلح گرایش پیدا نما و بر خدا توکل کن که او شنوا و دانا است. (61)

73)- از محمد بن عیسی به نقل از کسی که از او روایت کرده است گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و مهیا کنید برای آن ها از هر نیرویی که توان دارید» فرمود منظور از آن شمشیر و سپر است.

74)- از جابر انصاری روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و آله (در مورد فرمایش خداوند:) «و مهیا کنید برای آن ها از هر نیرویی که توان دارید» فرمود: (منظور تعلیم و فراگیری) تیر اندازی است.

ص: 303

1443 / [75] - عن محمّد الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله : ﴿ وَإِن جَنَحُوا لِلسّلْم فَاجْنَحْ لَهَا﴾، فَسُئِلَ مَا اَلسَّلْمُ؟

قَالَ: اَلدُّخُولُ فِی أَمْرِکَ. (1)

قوله تعالى : ﴿يَأَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِنكُمْ عِشْرُونَ صَبِرُونَ يَغْلِبُواْ مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِانَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ﴾ ﴿65﴾

1444 / [76] - عن عمرو بن أبي المقدام، عن أبيه، عن جدّه :

مَا أَتَی عَلَیَّ یَوْمٌ قَطُّ أَعْظَمَ مِنْ یَوْمَیْنِ أَتَیَا عَلَیَّ، فَأَمَّا اَلْیَوْمُ اَلْأَوَّلُ فَیَوْمٌ قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ أَمَّا اَلْیَوْمُ اَلثَّانِی فَوَ اَللَّهِ إِنِّی لَجَالِسٌ فِی سَقِیفَهِ بَنِی سَاعِدَهَ عَنْ یَمِینِ أَبِی بَکْرٍ وَ اَلنَّاسُ یُبَایِعُونَهُ، إِذْ قَالَ لَهُ عُمَرُ : یَا هَذَا لَیْسَ فِی یَدَیْکَ شَیْءٌ مَهْمَا لَمْ یُبَایِعْکَ عَلِیٌّ ، فَابْعَثْ إِلَیْهِ حَتَّی یَأْتِیَکَ یُبَایِعَکَ، فَإِنَّمَا هَؤُلاَءِ رَعَاعٌ فَبَعَثَ إِلَیْهِ قُنْفُذَ فَقَالَ لَهُ: اِذْهَبْ فَقُلْ/ لِعَلِیٍّ : أَجِبْ خَلِیفَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَذَهَبَ قُنْفُذٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ رَجَعَ فَقَالَ لِأَبِی بَکْرٍ : قَالَ لَکَ: مَا خَلَّفَ رَسُولُ اَللَّهِ أَحَداً غَیْرِی

قَالَ: اِرْجِعْ إِلَیْهِ فَقُلْ: أَجِبْ فَإِنَّ اَلنَّاسَ قَدْ أَجْمَعُوا عَلَی بِیعَتِهِمْ إِیَّاهُ، وَ هَؤُلاَءِ اَلْمُهَاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصَارِ یُبَایِعُونَهُ وَ قُرَیْشٌ ، وَ إِنَّمَا أَنْتَ رَجُلٌ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ لَکَ مَا لَهُمْ وَ عَلَیْکَ مَا عَلَیْهِمْ، فَذَهَبَ إِلَیْهِ قُنْفُذٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ رَجَعَ فَقَالَ: قَالَ لَکَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ لِی وَ أَوْصَانِی أَنْ إِذَا وَارَیْتُهُ فِی حُفْرَتِهِ لاَ أَخْرُجُ مِنْ بَیْتِی حَتَّی أُؤَلِّفَ کِتَابَ اَللَّهِ ، فَإِنَّهُ فِی جَرَائِدِ اَلنَّخْلِ وَ فِی أَکْتَافِ اَلْإِبِلِ

قَالَ عُمَرُ : قُومُوا بِنَا إِلَیْهِ، فَقَامَ أَبُو بَکْرٍ ، وَ عُمَرُ ، وَ عُثْمَانُ وَ خَالِدُ بْنُ اَلْوَلِیدِ

ص: 304


1- عنه بحار الأنوار: 159/24 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن : 341/3 ح 2 . الكافي : 415/12 ح ،16، عنه البحار : 162/24 ح 12

75)- از محمد حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و اگر برای صلح و تسلیم گرایش داشتند پس تو نیز برای صلح اظهار تمایل کن»، سؤال کردند که تسلیم چیست؟

فرمود: ورود در امر ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام) می باشد

فرمایش خداوند متعال: ای پیامبر! مؤمنین را به جنگ ترغیب و تشویق ،نما اگر از شما بیست تن باشند و در جنگ پایداری کنند بر دویست تن (از دشمنان) غلبه خواهند یافت و اگر از شما صد تن ،باشند بر هزار تن از کافران پیروز می شوند؛ زیرا آن ها مردمی هستند که (پشتیبانی ندارند و) نمی فهمند (65)

76)- از عمرو بن ابی ،المقدام به نقل از ،پدرش از جدش روایت کرده که گفت:

روزی سخت تر از دو ،روز بر من سپری نشده است: اما اولین ،روز آن روزی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله رحلت نمود و دومین روز آن روزی بود که - به خدا سوگند - در سقیفه بنی ساعده در سمت راست ابو بکر نشسته بودم و مردم با او بیعت می کردند ناگهان عمر به او گفت این چه کاری است که انجام می دهی؟! مادامی که علی با تو بیعت نکند چیزی در دست و اختیار تو نخواهد بود پس شخصی را بفرست تا بیاید و با تو بیعت کند؛ زیرا که این ،خانواده رهبر و اهل هستند.

پس قُنفُذ را به سوی حضرت فرستادند و گفتند می روی و به علی (علیه السلام) می گویی: دعوت خليفه رسول الله (صلی الله علیه و آله) را اجابت کن پس قُنفُذ رفت و پس از ساعتی بازگشت و به ابو بکر گفت: علی (علیه السلام) به تو پیام داد رسول الله صلی الله علیه و آله کسی را غیر از من خليفه قرار نداده است ابو بکر گفت برو و به او بگو دعوت را اجابت کن چون مردم همگی بر بیعت با او اجتماع کرده اند و تمام ،مهاجرین انصار و قریش در حال بیعت با او هستند و تو هم همانند یکی از دیگر مسلمان ها ،هستی هر چه برای دیگران باشد برای تو هم خواهد بود و هر چه علیه آن ها باشد، برای تو هم می باشد.

پس قنفذ رفت و پس از ساعتی برگشت و گفت او به تو گفت: رسول الله صلی الله علیه و آله من وصیّت نموده که هرگاه او را به خاک سپردم و دفن ،کردم از خانه بیرون نروم، مگر آن که (قرآن) کتاب خداوند را جمع آوری ،نمایم چون (آیات شریفه) در برگ شاخه های

ص: 305

وَ اَلْمُغِیرَهُ بْنُ شُعْبَهَ ، وَ أَبُو عُبَیْدَهَ بْنُ اَلْجَرَّاحِ ، وَ سَالِمٌ مَوْلَی أَبِی حُذَیْفَهَ ، وَ قُنْفُذٌ ، وَ قُمْتُ مَعَهُمْ، فَلَمَّا اِنْتَهَیْنَا إِلَی اَلْبَابِ فَرَأَتْهُمْ فَاطِمَهُ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَا- أَغْلَقَتِ اَلْبَابَ فِی وُجُوهِهِمْ، وَ هِیَ لاَ تَشُکُّ أَنْ لاَ یُدْخَلَ عَلَیْهَا إِلاَّ بِإِذْنِهَا، فَضَرَبَ عُمَرُ اَلْبَابَ بِرِجْلِهِ فَکَسَرَهُ وَ کَانَ مِنْ سَعَفٍ ثُمَّ دَخَلُوا فَأَخْرَجُوا عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ مُلَبَّباً

فَخَرَجَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ فَقَالَتْ: یَا بَا بَکْرٍ أَ تُرِیدُ أَنْ تُرْمِلَنِی مِنْ زَوْجِی وَ اَللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَکُفَّ عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی وَ لَأَشُقَّنَّ جَیْبِی وَ لآَتِیَنَّ قَبْرَ أَبِی وَ لَأَصِیحَنَّ إِلَی رَبِّی، فَأَخَذَتْ بِیَدِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ ، وَ خَرَجَتْ تُرِیدُ قَبْرَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِسَلْمَانَ : أَدْرِکْ اِبْنَهَ مُحَمَّدٍ فَإِنِّی أَرَی جَنْبَتَیِ اَلْمَدِینَهِ تُکْفَیَانِ، وَ اَللَّهِ إِنْ نَشَرَتْ شَعْرَهَا وَ شَقَّتْ جَیْبَهَا وَ أَتَتْ قَبْرَ أَبِیهَا وَ صَاحَتْ إِلَی رَبِّهَا لاَ یُنَاظَرُ بِالْمَدِینَهِ أَنْ یُخْسَفُ بِهَا [وَ بِمَنْ فِیهَا.

فَأَدْرَکَهَا سَلْمَانُ - رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ -فَقَالَ: یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ إِنَّ اَللَّهَ إِنَّمَا بَعَثَ أَبَاکَ رَحْمَهً فَارْجِعِی، فَقَالَتْ: یَا سَلْمَانُ یُرِیدُونَ قَتْلَ عَلِیٍّ مَا عَلَی عَلَیَّ صَبْرٌ فَدَعْنِی حَتَّی آتِیَ قَبْرَ أَبِی فَأَنْشُرَ شَعْرِی وَ أَشُقَّ جَیْبِی وَ أَصِیحَ إِلَی رَبِّی

فَقَالَ سَلْمَانُ : إِنِّی أَخَافُ أَنْ تُخْسَفَ بِالْمَدِینَهِ ، وَ عَلِیٌّ بَعَثَنِی إِلَیْکِ وَ یَأْمُرُکِ أَنْ تَرْجِعِی إِلَی بَیْتِکِ وَ تَنْصَرِفِی، فَقَالَتْ: إِذاً أَرْجِعُ وَ أَصْبِرُ وَ أَسْمَعُ لَهُ وَ أُطِیعُ

قَالَ: فَأَخْرَجُوهُ مِنْ مَنْزِلِهِ مُلَبَّباً وَ مَرُّوا بِهِ عَلَی قَبْرِ اَلنَّبِیِّ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ-.

قَالَ: فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿یَا اِبْنَ أُمَّ إِنَّ اَلْقَوْمَ اِسْتَضْعَفُونِی﴾ (1)- إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ- وَ جَلَسَ أَبُو بَکْرٍ فِی سَقِیفَهِ بَنِی سَاعِدَهَ وَ قُدِّمَ عَلِیٌّ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ : بَایِعْ، فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ : فَإِنْ أَنَا لَمْ أَفْعَلْ فَمَهْ

ص: 306


1- سورة الأعراف : 150/7

خرما و در روی استخوان اکتاف (پشت شانه های) شتران پراکنده است.

عمر پیشنهاد داد: همگی برخیزیم و نزد او برویم پس ابو بکر، عمر، عثمان خالد بن وليد مُغَيرة بن شعبه، ابو عُبيدة بن جراح سالم - غلام ابو حذيفه - و قنفذ برخاستند و من نیز به همراه آن ها برخاستم موقعی که جلوی خانه رسیدیم حضرت فاطمه علیها السلام آن جماعت را دید و درب را به روی آن ها بست و یقین داشت که بدون اجازه او وارد نخواهند شد پس عمر با لگد به (تخته) درب خانه کوبید و آن را شکست سپس داخل شدند و علی (علیه السلام) را - در حالی که عمامه و یا ریسمان بر گردنش بسته بودند می کشیدند و - بیرون آوردند.

پس حضرت فاطمه علیها السلام بیرون آمد و اظهار داشت: ای ابابکر! آیا می خواهی مرا نسبت به همسرم بی سرپرست گردانی؟! به خدا سوگند! اگر او را رها نکنی گیسوان خودم را باز و پریشان می کنم یقه پیراهنم را می شکافم نزد قبر پدرم می روم و به درگاه خداوند شیون میکنم پس دست حسن و حسین علیهما السلام را گرفت و به سمت قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله حرکت ،نمود امام علی علیه السلام به سلمان فرمود: دختر محمد صلی الله علیه و آله را دریاب احساس میکنم که دو سمت مدینه به لرزه می آید، به خدا !سوگند اگر گیسوانش را باز و پریشان نماید و یقه پیراهنش را بشکافد و نزد قبر پدرش برود و به درگاه خداوند شیون ،بزند به شهر نظر (رحمت) نمی کند و مدینه بدون مهلتی اهل خود را در خود فرو می برد.

سلمان به حضرت فاطمه علیها السلام رسید و گفت: ای دختر محمد صلی الله علیه و آله، به راستی خداوند پدرت را همراه با رحمت مبعوث ،نمود (خواهش می کنم) مراجعت بفرما.

پس حضرت فرمود: ای سلمان! می خواهند همسرم علی علیه السلام را بکشند نمی توانم بر (دوری از) علی علیه السلام صبر کنم مرا رها کن تا کنار قبر پدرم بروم و گیسوانم را باز و پریشان ،نمایم یقه پیراهنم را بشکافم و به درگاه خداوند شیون بزنم.

سلمان :گفت می ترسم که شهر مدینه اهل خود را در خود فرو برد و علی علیه السلام مرا پیش شما فرستاد و به شما دستور داده که به خانه بازگردی فرمود: حال که چنین است باز می گردم و صبر می کنم و دستور او را گوش داده و فرمان می برم.

پس امام علی علیه السلام را - با آن حالت - از خانه بیرون آورده و از کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و اله عبور دادند، در همین حال شنیدم که اظهار داشت: «ای فرزند مادرم! به درستی که این افراد مرا ضعیف و ناتوان کرده اند»- تا آخر آیه -.

ص: 307

فَقَالَ لَهُ عُمَرُ : إِذاً أَضْرِبُ - وَ اَللَّهِ!- عُنُقَکَ.

فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ : إِذَا وَ اَللَّهِ أَکُونُ عَبْدَ اَللَّهِ اَلْمَقْتُولَ، وَ أَخَا رَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله.

فَقَالَ عُمَرُ : أَمَّا عَبْدُ اَللَّهِ اَلْمَقْتُولُ فَنَعَمْ، وَ أَمَّا أَخُو رَسُولِ اَللَّهِ فَلاَ- حَتَّی قَالَهَا ثَلاَثاً - فَبَلَغَ ذَلِکَ اَلْعَبَّاسَ بْنَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ فَأَقْبَلَ مُسْرِعاً یُهَرْوِلُ فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: اُرْفُقُوا بِابْنِ أَخِی وَ لَکُمْ عَلَیَّ أَنْ یُبَایِعَکُمْ، فَأَقْبَلَ اَلْعَبَّاسُ وَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فَمَسَحَهَا عَلَی یَدِ أَبِی بَکْرٍ ، ثُمَّ خَلَّوْهُ مُغْضَباً فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ [- وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ-]: اَللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَدْ قَالَ لِی: إِنْ تَمُّوا عِشْرِینَ فَجَاهِدْهُمْ، وَ هُوَ قَوْلُکَ فِی کِتَابِکَ ﴿إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ﴾

قَالَ: وَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: اَللَّهُمَّ وَ إِنَّهُمْ لَمْ یُتِمُّوا عِشْرِینَ-حَتَّی قَالَهَا ثَلاَثاً- ثُمَّ اِنْصَرَفَ (1)

ص: 308


1- عنه بحار الأنوار: 227/28 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن : 344/3 ح 3، و نور الثقلين : 166/2 ح 150 قطعة منه . الاختصاص : 185 (حديث سقيفة بني ساعدة) بإسناده عن أبي محمد، عن عمرو بن أبي المقدام، عن أبيه، عن جده عنه البحار: 228/28 ح 15

و چون ابو بکر (وارد شد و) در سقیفه ،نشست علی علیه السلام را آوردند و عمر به او :گفت بیعت ،کن حضرت فرمود اگر این کار را نکنم چه خواهید کرد؟

عمر :گفت در این حالت - به خدا سوگند! - گردنت را می زنم.

پس علی علیه السلام به او فرمود: در چنین حالتی - به خدا سوگند! - من بنده (فرمان بر) خدا و برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشم؛ عمر گفت: اما نسبت به این که بنده مقتول خدا هستی ،بله ولی برادر رسول خدا خیر - و این مطلب را سه بار تکرار کرد -

پس این خبر به عباس بن عبد المطلب ،رسید دوان دوان آمد و می گفت با فرزند برادرم مدارا کنید و من تعهد می دهم که با شما بیعت کند، پس عباس جلو آمد و دست علی علیه السلام را گرفت و بر دست ابو بکر ،کشید، سپس او را در حالی که عصبانی و غضبناک بود رها کردند در آن موقع شنیدم در حالی که سرش را به سوی آسمان بالا می برد می گفت خداوندا! تو خود می دانی که پیامبرت صلی الله علیه و آله به من فرموده اگر بیست نفر برایت آماده شد با آن ها جنگ و قتال کن و این همان فرمایش تو در کتابت (قرآن) است که فرموده ای: «اگر از شما بیست تن باشند و در جنگ پایداری کنند بر دویست تن غلبه خواهند یافت»؛ و نیز شنیدم که می فرمود: خداوندا! بیست نفر هم برایم مهیّا نشده است این مطلب را سه بار تکرار نمود و از پیش آن ها بیرون رفت.

ص: 309

قوله تعالى : ﴿الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا ۚ فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾ (66)

1445 / [77] - عن فرات بن أحنف عن بعض أصحابه، عن على علیه السلام أنه قال :

مَا نَزَلَ بِالنَّاسِ أَزْمَهٌ قَطُّ إِلاَّ کَانَ شِیعَتِی فِیهَا أَحْسَنَ حَالاً، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا﴾ (1)

1446 / [78] - عن حسين بن صالح قال :

سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : كان على - صلوات الله عليه - یَقُولُ: مَنْ فَرَّ مِنْ رَجُلَیْنِ فِی اَلْقِتَالِ مِنَ اَلزَّحْفِ فَقَدْ فَرَّ، وَ مَنْ فَرَّ مِنْ ثَلَثَهٍ فِی اَلْقِتَالِ مِنَ اَلزَّحْفِ فَلَمْ یَفِرَّ. (2)

قوله تعالى : ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (70)

1447 / [79] - عن معاوية بن عمار ، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سمعته يقول في هذه الآية: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَىٰ إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ﴾ ، قال :

ص: 310


1- عنه بحار الأنوار: 414/75 ح 67 ، والبرهان في تفسير القرآن: 346/3 ح 4، و نور الثقلين: 166/2 ح 151 تفسیر فرات الكوفي : 155 ح 193 بإسناده عن الأصبغ بن نباتة، عنه البحار : 55/68 ح 99.
2- عنه بحار الأنوار: 40/100 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 346/3 ح 5، و نور الثقلين : 166/2 ح 152 ، و مستدرك الوسائل : 69/11 ح 12449 الكافي : 34/5 ح 1 تهذيب الأحكام : 174/6 ح 20 بإسنادهما عن الحسن بن صالح، عن أبي ، عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 84/15 ح 20036.

فرمایش خداوند متعال: اکنون خدا باری را از دوش تان برداشت و از ناتوانی تان آگاه شد. اگر از شما صد تن باشند و در جنگ پای فشاری کنند بر دویست تن پیروز می شوند و اگر از شما هزار تن ،باشند به یاری خدا بر دو هزار تن پیروز می شوند و خداوند پشتیبان آن هایی است که پایداری می کنند. (66)

77)- از فُرات بن احنف به نقل از بعضی صحابی روایت کرده که گفت:

امام على علیه السلام فرمود: هرگز مردم به بحرانی دچار نشدند، مگر این که شیعیان من در آن خوشحال تر بودند و همین است تفسیر فرمایش خدا: «اکنون خداوند به شما تخفيف داد و دانست که در شما سستی است».

78)- از حسن بن صالح روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام را شنیدم که فرمود: امام علی علیه السلام می فرمود: کسی که در جنگ از برابر دو نفر فرار کند فرار از جنگ و جهاد کرده است. ولی کسی که از برابر سه نفر فرار کند فرار از جنگ و جهاد محسوب نمی شود.

فرمایش خداوند متعال: ای پیامبر! به اسرانی که در دست شما هستند بگو: اگر خدا در دل های شما نشانی از ایمان ببیند بهتر از آن چه را که از شما گرفته شده عطایتان خواهد کرد و شما را می آمرزد و خدا آمرزنده و مهربان است. (70)

79)- از معاوية بن عمّار روايت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که در مورد این آیه: «ای پیامبر! بگو: افرادی که از اسیران در کنترل شما هستند اگر خدا بداند که در دل های شما خیری و خوبی باشد به شما خیر و خوبی عطا می ،کند نسبت به آن چه که از شما گرفته است» می فرمود درباره عباسی عقیل و نوفل نازل شده است.

و فرمود: همان رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ بدر نهی نمود که مسلمانان فردی

ص: 311

نَزَلَتْ فِی الْعَبَّاسِ وَ عَقِیلٍ وَ نَوْفَلٍ» وَ قَالَ: إنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَهَی یَوْمَ بَدْرٍ أنْ یُقْتَلَ أحَدٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ أبُو الْبَخْتَرِیِّ، فَأُسِرُوا فَأرْسَلَ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلامُ فَقَالَ: انْظُرْ مَنْ هَاهُنَا مِنْ بَنِی هَاشِمٍ.

قَالَ: فَمَرَّ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلامُ عَلَی عَقِیلِ بْنِ أبِی طَالِبٍ کَرَّمَ اللهُ وَجْهَهُ فَحَادَ عَنْهُ

قفَقَالَ لَهُ: هَذَا أَبُو اَلْفَضْلِ فِی یَدِ فُلاَنٍ، وَ هَذَا عَقِیلٌ فِی یَدِ فُلاَنٍ، وَ هَذَا نَوْفَلٌ فِی یَدِ فُلاَنٍ. یَعْنِی نَوْفَلَ بْنَ اَلْحَارِثِ . فَقَامَ رَسُولُ اَللَّهِ (عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ) حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی عَقِیلٍ ، فَقَالَ لَهُ: یَا أَبَا یَزِیدَ ، قُتِلَ أَبُو جَهْلٍ . فَقَالَ: إِذَنْ لاَ تُنَازَعُونَ فِی تِهَامَهَ . قَالَ: إِنْ کُنْتُمْ أَثْخَنْتُمُ اَلْقَوْمَ، وَ إِلاَّ فَارْکَبُوا أَکْتَافَهُمْ

قَالَ: فَجِیءَ بِالْعَبَّاسِ فَقِیلَ لَهُ: اِفْدِ نَفْسَکَ وَ اِفْدِ اِبْنَیْ أَخِیکَ، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ تَرَکْتَنِی أَسْأَلُ قُرَیْشاً فِی کَفِّی قَالَ: أَعْطِ مِمَّا خَلَّفْتَ عِنْدَ أُمِّ اَلْفَضْلِ وَ قُلْتَ لَهَا: إِنْ أَصَابَنِی شَیْءٌ فِی وَجْهِی فَأَنْفِقِیهِ عَلَی وُلْدِکِ وَ نَفْسِکِ.

قَالَ: یَا اِبْنَ أَخِی مَنْ أَخْبَرَکِ بِهَذَا؟

قَالَ: أَتَانِی بِهِ جَبْرَئِیلُ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ فَقَالَ: وَ مَحْلُوفِهِ مَا عَلِمَ بِهَذَا أَحَدٌ إِلاَّ أَنَا وَ هِیَ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اَللَّهِ ، قَالَ: فَرَجَعَ اَلْأُسَارَی کُلُّهُمْ مُشْرِکِینَ إِلاَّ اَلْعَبَّاسُ وَ عَقِیلٌ وَ نَوْفَلُ بْنُ اَلْحَارِثِ ، وَ فِیهِمْ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ ﴿قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنَ اَلْأَسْری﴾ - إِلَی آخِرِهَا- (1)

ص: 312


1- عنه بحار الأنوار : 302/19 ذيل ح 45 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 347/3 ح 3. الكافي : 202/8 ح ،244 ، عنه بحار الأنوار: 301/19 ح 45، والبرهان في تفسير القرآن : 346/2 ح 1 ، المناقب لابن شهر آشوب : 107/1 بإسناده عن الكلبي - من قوله : أفد نفسك - عنه البحار: 130/18

از بنی هاشم یا ابوالبَختری (عاص بن هشام) را بکشند و این چند نفر اسیر شدند پس رسول خدا صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام را فرستاد و فرمود: برو و ببین که از بنی هاشم چه کسانی در میان اسیران هستند.

على علیه السلام همان گونه که می رفت گذرش بر عقیل بن ابی طالب افتاد پس از او گذشت عقیل :گفت ای فرزند مادر علی! به خدا سوگند! که مرا دیدی.

على علیه السلام نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگشت و عرض کرد: ابو الفضل (عباس) در دست فلان شخص و عقیل در دست فلانی و نوفل بن حارث در دست دیگری اسیر ،هستند رسول خدا صلی الله علیه و آله برخاست (و حرکت نمود) تا به عقیل رسید و به او فرمود: ای ابا یزید! ابو جهل کشته شد. عقیل گفت: در این صورت دیگر کسی با شما بر سر به چنگ آوردن تهامه جنگ و ستیز نخواهد کرد، سپس عقیل (به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله) را چنین گفت: اگر آن ها (دشمن) را از پای در آوردید (که هیچ) و گرنه بر آن ها به طور کامل مسلط شوید پس در همین بین عباس را آوردند، به او گفته شد برای آزادی خود و دو برادر زاده ات (عقیل و نوفل) فدیه بپرداز تا آزاد شوید.

عباس رو به حضرت کرد و گفت ای محمد! آیا تو حاضری که من برای پرداخت ،فدیه به گدایی بیفتم و دست گدایی در پیش قریش دراز کنم؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نه، ولی از همان پول هایی که نزد همسرت اُمّ الفضل گذارده ای و به او گفته ای: اگر در این راهی که می روم آسیبی به من رسید این پول ها را خرج خود و بچه هایت کن (بپرداز)

عباس به حضرت عرض کرد: ای برادر زاده! چه کسی این خبر را به شما داده است؟

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل علیه السلام از جانب خدای عزّ و جلّ آمد و آن را به من خبر داد پس عباس :گفت سوگند به کسی که به او سوگند می خورند کسی جز من و همسرم از این ماجرا آگاه نبود من گواهی می دهم که تو رسول خدا هستی.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: به این ترتیب همۀ اسیران در حالی به مکه بازگشتند که مشرک ،بودند مگر عباس و عقیل و نوفل - خداوند چهره های آنان را گرامی و بزرگوار گرداند - و این آيه ﴿قُل لِمَن فِى أَيْدِيكُم مِّنَ الْأَسْرَى﴾ - تا آخر آیه - درباره آنان نازل شده است.

ص: 313

1448 / [80] - عن عليّ بن أسباط، أنه سمع أبا الحسن الرضا علیه السلام يقول :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أُتِیَ اَلنَّبِیُّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ بِمَالٍ فَقَالَ لِلْعَبَّاسِ : اُبْسُطْ رِدَاءَکَ فَخُذْ مِنْ هَذَا اَلْمَالِ طَرَفاً قَالَ: فَبَسَطَ رِدَاءَهُ فَأَخَذَ طَرَفاً مِنْ ذَلِکَ اَلْمَالِ.

قَالَ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : هَذَا مِمَّا قَالَ اَللَّهُ: ﴿ یَا أَیُّهَا اَلنَّبِیِّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیَکُمْ مِنْ اَلْأُسَارَی إِنْ یَعْلَمِ اَللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْراً یُؤْتِکُمْ خَیْراً مِمَّا أَخَذَ مِنْکُمْ﴾ (1)

قوله تعالى : ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴾ (72)

1449 / [81] - عن زرارة و حُمران، و محمد بن مسلم، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام، قالوا :

سألناهما عن قوله تعالى : ﴿وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُم مِّن وَلَيَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّىٰ يُهَاجِرُوا ﴾؟

قالا : أَهْلَ مَكَّةَ لَا یَرِثُونَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ. (2)

ص: 314


1- عنه بحار الأنوار: 286/19 ح 29 ، والبرهان في تفسير القرآن : 348/3ح 4 . قرب الإسناد : 12 (الجزء الأوّل) بإسناده عن عبد الله بن ميمون، عن جعفر، عن أبيه علیهما السلام، عنه البحار : 265/19 ح 5 ، و 284/22 ح 48 .
2- عنه بحار الأنوار : 90/19 ح 45 والبرهان في تفسير القرآن : 355/3 ح 3، و نور الثقلين : 170/2 ح 160

80)- از علی بن اسباط روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: مقداری اموال (درهم های سکه از جنس نقره از غنائم جنگی) برای رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردند، پس به عباس فرمود: دامنت را باز کن و مقداری از این پول ها را بردار؛ او نیز دامن خود را گشود و مقداری از آن درهم ها را برداشت سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: این از همان مواردی است که خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «ای پیامبر! به افرادی از اسیران که در کنترل شما هستند بگو: اگر خدا بداند که در دل های شما خیری و خوبی باشد نسبت به آن چه که از شما گرفته شده است به شما خیر و خوبی عطا می کند».

فرمایش خداوند متعال: همانا آنان که ایمان آورده اند و مهاجرت کرده اند و با مال و جان خویش در راه خدا جهاد کرده اند و آنان که به مهاجران جای داده و یاری شان کرده اند خویشاوندان یکدیگر خواهند بود و آنان که ایمان آورده اند و مهاجرت نکرده اند خویشاوندان شما نیستند تا آن که مهاجرت کنند و اگر شما را در مورد دین به یاری طلبیدند باید به یاریشان برخیزید مگر آن که آنان بر ضد آن گروهی باشند که میان شما و ایشان پیمانی بسته شده باشد و خدا به کارهایی که می کنید بیناست (72)

81)- از ،زراره حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که ایمان آورده اند ولی هجرت نکردند شما در سرپرستی آن ها مسئولیتی ندارید تا آن که هجرت کنند» سؤال کردیم؟

فرمودند: منظور این است اهل مکه (که مهاجرت نکردند) از اهالی مدینه ارث نمی برند.

ص: 315

قوله تعالى : ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ۚ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ﴾ (75)

1450/ [82]- عن عبد عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام، عن أبيه، عن آبائه علیهم السلام، قال :

دَخَلَ عَلِی(علیه السلام) عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی مَرَضِهِ، وَ قَدْ أُغْمِی عَلَیهِ، وَ رَأْسُهُ فِی حَجْرِ جَبْرَئِیلَ، وَ جَبْرَئِیلُ فِی صُورَةِ دِحْیةِ الْكَلْبِی (1)، فَلَمَّا دَخَلَ عَلِی(علیه السلام)، قَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ: دُونَک رَأْسَ ابْنِ عَمِّک، فَأَنْتَ أَحَقُّ بِهِ مِنِّی، لِأَنَّ اللَّهَ یقُولُ فِی كِتَابِهِ: «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِی كِتابِ اللَّهِ»، فَجَلَسَ عَلِی(علیه السلام) وَ أَخَذَ رَأْسَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم)فَوَضَعَهُ فِی حَجْرِهِ، فَلَمْ یزَلْ رَأْسُ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)فِی حَجْرِهِ، حَتَّى غَابَتِ الشَّمْسُ، وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله)أَفَاقَ، فَرَفَعَ رَأْسَهُ، فَنَظَرَ إِلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: یَا عَلِیُّ أَیْنَ جَبْرَئِیلُ؟

فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا رَأَیْتُ إِلاَّ دِحْیَهَ اَلْکَلْبِیَّ دَفَعَ إِلَیَّ رَأْسَکَ وَ قَالَ: یَا عَلِیُّ!

ص: 316


1- دحية بن خليفة بن فروة الكلبي ... كان من كبار الصحابة، لم يشهد بدراً و شهد أحداً و ما بعدها من المشاهد، و بقي إلى خلافة معاوية، و هو الذي بعثته رسول الله صلی الله علیه و اله إلى قيصر (الروم) رسولاً في الهدفة ... فآمن به قيصر . و ذكر موسى بن عقبة عن شهاب، قال : كان رسول الله صلی الله علیه و آله يشبّه دحية الكلبي بجبرئيل علیه السلام. الاستيعاب في معرفة الأصحاب : 461/2 رقم 701 . و كان حصوره علیه السلام بصورة دحية الكلبي كان بمساءلة من النبيّ صلی الله علیه و آله للهتعالى في ذلك، كما رواه العلّامة المجلسي عن السیّد المرتضى؛ بحار الأنوار: 209/59 و إن جبرئيل علیه السلام ظهر (أيضاً) لأصحابه رسول الله صلی الله علیه و آله فى صورة دحية الكلبي . البحار: .159/63 و حارثة بن نعمان - كنيته أبو عبد الله الأنصارى - شهد بدراً و اُحداً و ما بعدهما من المشاهد، ذکر: أنّه رأى جبرئيل علیه السلام دفعتين على صورة دحية الكلبي... و (الدحية) توفّي في زمن معاوية . رجال ابن داود : 97 رقم 365

فرمایش خداوند متعال: و کسانی که بعداً ایمان آورده اند و مهاجرت نموده و همراه شما جهاد کردند، از شما هستند و خویشاوندان بعضی نسبت به بعضی دیگر به حکم کتاب خداوند سزاوارتر می باشند و خداوند به هر چیزی دانا است. (75)

82)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام، فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله بیمار ،بود علی علیه السلام بر او وارد شد دید که در حالت بیهوشی است و سرش در دامن جبرئیل می باشد- و جبرئیل به صورت دِحیَه کلبی در آمده بود - پس چون علی علیه السلام وارد شد جبرئیل به او گفت بیا سر پسر عمویت را (در آغوش) بگیر و مواظب او باش؛ زیرا که تو نسبت به او از من سزاوارتر هستی چون خداوند در کتاب خود می فرماید: «و خویشاوندان بعضی بر بعضی دیگر به حكم كتاب خدا اولویت دارند».

پس علی علیه السلام (بر بالین رسول خدا صلی الله علیه و آله) نشست و سر (مقدّس) حضرت را در دامان خود نهاد و بر همین حالت سر آن بزرگوار در دامان علی علیه السلام بود تا هنگامی که خورشید غروب ،کرد سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله به هوش آمد و سر خود را بلند کرده و نگاهی به علی علیه السلام نمود و فرمود: ای علی! جبرئیل کجاست؟

على علیه السلام اظهار داشت: ای رسول خدا! من به غیر از دِحیَه کلبی کسی را ندیدم و او سر (مبارک) شما را تحویل من داد و به من گفت: بیا سر پسر عمویت را (در آغوش) بگیر و مواظب او باش؛ زیرا که تو از من سزاوارتر هستی چون خداوند در کتاب خود می فرماید: «و خویشاوندان در کتاب خداوند بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند» پس من بر بالین شما نشستم و سر شما را در دامان خود نهادم و بر همین حالت سر شما در دامان من بود تا (اکنون که) خورشید غروب کرده است.

و رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: آیا نماز عصر را خوانده ای؟

پاسخ داد ،نه ،فرمود: چه چیزی مانع شد که نمازت را بخوانی؟

ص: 317

دُونَکَ رَأْسَ اِبْنِ عَمِّکَ فَأَنْتَ أَحَقُّ بِهِ مِنِّی، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: ﴿ وَأُوْلُواْ الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَبِ اللهِ﴾، فَجَلَسْتُ وَ أَخَذْتُ رَأْسَکَ فَلَمْ تَزَلْ فِی حَجْرِی حَتَّی غَابَتِ اَلشَّمْسُ وَ قَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَ فَصَلَّیْتَ اَلْعَصْرَ؟

فَقَالَ لاَ قَالَ: فَمَا مَنَعَکَ أَنْ تُصَلِّیَ؟

فَقَالَ: قَدْ أُغْمِیَ عَلَیْکَ وَ کَانَ رَأْسُکَ فِی حَجْرِی، فَکَرِهْتُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، وَ کَرِهْتُ أَنْ أَقُومَ وَ أُصَلِّیَ وَ أَضَعَ رَأْسَکَ، فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : اَللَّهُمَّ إِنْ کَانَ فِی طَاعَتِکَ وَ طَاعَهِ رَسُولِکَ حَتَّی فَاتَتْهُ صَلاَهُ اَلْعَصْرِ، اَللَّهُمَّ فَرُدَّ عَلَیْهِ اَلشَّمْسَ حَتَّی یُصَلِّیَ اَلْعَصْرَ فِی وَقْتِهَا.

قَالَ: فَطَلَعَتِ اَلشَّمْسُ فَصَارَتْ فِی وَقْتِ اَلْعَصْرِ بَیْضَاءَ نَقِیَّهً، وَ نَظَرَ إِلَیْهَا أَهْلُ اَلْمَدِینَهِ وَ إِنَّ عَلِیّاً قَامَ وَ صَلَّی فَلَمَّا اِنْصَرَفَ غَابَتِ اَلشَّمْسُ وَ صَلُّوا اَلْمَغْرِبَ. (1)

1451 / [83] - عن أبي بصير، عن أبي جعفر الباقر علیه السلام، قال :

اَلْخَالُ وَ اَلْخَالَهُ یَرِثُونَ إِذَا لَمْ یَکُنْ مَعَهُمْ أَحَدٌ غَیْرُهُمْ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿وَ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ﴾، فَإِذَا اِلْتَقَتِ اَلْقَرَابَاتُ فَالسَّابِقُ أَحَقُّ بِالْمِیرَاثِ مِنْ قَرَابَتِهِ. (2)

1452 / [84] - عن ابن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

لَمَّا اِخْتَلَفَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ فِی اَلرَّجُلِ یَمُوتُ وَ لَیْسَ لَهُ عَصَبَهٌ یَرِثُونَهُ وَ لَهُ ذُو قَرَابَهٍ لاَ یَرِثُونَهُ لَیْسَ لَهُ سَهْمٌ مَفْرُوضٌ؟

ص: 318


1- عنه بحار الأنوار : 172/41 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 356/3 ح 4، و نور الثقلين: 173/2 ح 173
2- عنه بحار الأنوار: 336/104 ح 15 ، و وسائل الشيعة : 194/26 ح 32804، والبرهان في تفسير القرآن : 356/3 ح 5، و نور الثقلين: 174/2 ح 181 . الكافي : 119/7 ح 2 و 3 كلاهما إلى آخر الآية عنهما وسائل الشيعة : 180/26 ح 32778 تهذيب الأحكام : 269/9 ح 5، الاستبصار : 170/4 ح 2 بإسنادهما عن يونس، عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام- من قوله : إذا التقت القرابات - عنهما وسائل الشيعة : 69/26 ح 32501 .

على علیه السلام اظهار داشت همانا شما در حالت بیهوشی بودی و سر شما در دامان من بود پس دوست نداشتم- ای رسول خدا! - که بر شما زحمت و سختی ایجاد کنم و دوست نداشتم که برخیزم و نماز بخوانم و سر شما را (بر زمین) بگذارم.

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله اظهار نمود: خداوندا! علی (علیه السلام) در حال طاعت تو و طاعت رسولت بوده تا در این راه نماز عصرش فوت گردیده است خداوندا! خورشید را برایش باز گردان به طوری که نماز عصرش را در وقت خود بخواند.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: پس خورشید (از همان جایی که غروب کرده بود) طلوع کرد - و آسمان سفید و روشن گردید - با این که هنگام بازگشت خورشید وقت نماز عصر بود و تمامی اهل مدینه آن را تماشا می کردند و علی علیه السلام برخاست و نمازش را خواند و موقعی که نمازش را به پایان رسانید خورشید غروب کرد و مردم مشغول خواندن نماز مغرب شدند.

83)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: دایی و خاله - در صورتی که میّت وارثی غیر از آن ها نداشته باشد - از او ارث می برند زیرا خداوند متعال می فرماید: «و خویشاوندان در کتاب خداوند بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند» ولی چنان چه چند (طبقه از ورثه ها) با هم حضور داشتند (طبقه) سابق از سایر نزدیکان مقدّم در میراث می باشند.

84)- از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که علی بن ابی طالب علیه السلام با عثمان بن عفّان- در مورد مردی که مرده بود و ورثه ای نداشت که از او ارث ببرد، مگر خویشاوندان دوری که نمی توانستند وارث او قرار گیرند و برایشان سهمی معیّن نشده است - اختلاف نظر داشتند.

ص: 319

فَقَالَ عَلِیٌّ علیه السلام: مِیرَاثُهُ لِذَوِی قَرَابَتِهِ، لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿وَ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ﴾ وَ قَالَ عُثْمَانُ : أَجْعَلُ مِیرَاثَهُ فِی بَیْتِ مَالِ اَلْمُسْلِمِینَ وَ لاَ یَرِثُهُ أَحَدٌ مِنْ قَرَابَتِهِ. (1)

1453 / [85] - عن سليمان بن خالد، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ یُعْطِی مَوَالِیَ شَیْئاً مَعَ ذِی رَحِمٍ سُمِّیَتْ لَهُ فَرِیضَهٌ أَمْ لَمْ تُسَمَّ لَهُ فَرِیضَهٌ، وَ کَانَ یَقُولُ: ﴿وَ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴾ قَدْ عَلِمَ مَکَانَهُمْ فَلَمْ یَجْعَلْ لَهُمْ مَعَ أُولِی اَلْأَرْحَامِ حَیْثُ قَالَ: « وَ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ. (2)

1454 / [86]- عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله : ﴿ وَأُوْلُوا الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتَبِ اللَّهِ ﴾، [قال :] إِنَّ بَعْضَهُمْ أَوْلَی بِالْمِیرَاثِ مِنْ بَعْضٍ، لِأَنَّ أَقْرَبَهُمْ إِلَیْهِ رَحِماً أَوْلَی بِهِ.

ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: إِنَّهُمْ أَوْلَی بِالْمَیِّتِ، وَ أَقْرَبُهُمْ إِلَیْهِمْ أُمُّهُ وَ أَخُوهُ وَ أُخْتُهُ لِأُمِّهِ وَ أَبِیهِ، أَ لَیْسَ اَلْأُمُّ أَقْرَبَ إِلَی اَلْمَیِّتِ مِنْ إِخْوَتِهِ وَ أَخَوَاتِهِ؟ (3)

ص: 320


1- عنه بحار الأنوار: 337/104 ح 16، و وسائل الشيعة : 88/26 ح 32551 ، والبرهان فى تفسير القرآن : 357/3 ح 6 ، و نور الثقلين : 175/2 ح 183 تهذيب الأحكام: 327/9 ح 14 و 396 ح 23 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة : 191/26 ح 32799
2- عنه بحار الأنوار: 337/104 ح 17 ، و وسائل الشيعة : 89/26 ح 32552، والبرهان في تفسير القرآن : 357/3 ح 7 و نور الثقلين : 175/2 ح 184 دعائم الإسلام : 391/2 ح 1384 عن الإمام عليّ و أبي جعفر و أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 160/17 ح 21031 ، و 191 ح 21119
3- عنه بحار الأنوار: 337/104 ح 18، و وسائل الشيعة : 89/26 ح 32553، والبرهان في تفسير القرآن : 357/3 ح 8 و نور الثقلين : 174/2 ح 182 قطعة منه

على علیه السلام فرمود: ارثیه او برای خویشاوندان او (با رعایت اولویت ها) خواهد بود؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «و خویشاوندان در کتاب خداوند بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند»

و عثمان گفت: میراث او را جزء بیت المال مسلمین قرار می دهم و هیچ یک از خویشاوندانش حق ارث بردن از او را نخواهند داشت.

85)- از سلیمان بن خالد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امام علی علیه السلام با وجود ورثه از خویشاوندان، به موالی (غلامان و کنیزان) میّت ارث نمی داد - خواه آن که فریضه ای برایشان باشد و یا نباشد - و می فرمود: «و خویشاوندان در کتاب خداوند، بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند خداوند بر هر چیزی دانا است» البته که حضرت موقعیت آن ها را می دانست پس بر همین اساس موالی را شریک خویشاوندان قرار نمی داد؛ چون خداوند فرموده است: «و خویشاوندان در کتاب ،خداوند، بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند»

86)- از زراره روایت کرده ،است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و خویشاوندان در کتاب خداوند، بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند» فرمود: بعضی خویشاوندان در ارث بردن نسبت به بعضی دیگر در اولویت هستند به دلیل آن که هر که به میت نزدیک تر ،باشد در بردن ارث اولویت دارد.

سپس امام باقر علیه السلام فرمود: خویشاوندان از هر شخص دیگری به میت در اولویت می باشند و نزدیک ترین افراد به ،میت مادر ،او برادر او خواهر مادری و پدری او خواهند بود؛ آیا چنین نیست که مادر میّت از برادران و خواهران او به او نزدیک تر می باشد؟

ص: 321

1455 / [8] - عن أبي عمرو الزبيري، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

قُلْتُ لَهُ: أَخْبِرْنِی عَنْ خُرُوجِ اَلْإِمَامَةِ مِنْ وُلْدِ اَلْحَسَنِ إِلَی وُلْدِ اَلْحُسَیْنِ علیهما السلام کَیْفَ ذَلِکَ وَ مَا اَلْحُجَّةُ فِیهِ؟

قَالَ: لَمَّا حَضَرَ اَلْحُسَیْنَ علیه السلام مَا حَضَرَهُ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ لَمْ یَجُزْ أَنْ یَرُدَّهَا فِی وُلْدِ أَخِیهِ وَ لاَ یُوصِیَ بِهَا فِیهِمْ، لِقَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ أُولُوا اَلْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اَللّهِ﴾ وَ کَانَ وُلْدُهُ أَقْرَبَ رَحِماً إِلَیْهِ مِنْ وُلْدِ أَخِیهِ، وَ کَانَ أَوْلَی بِالْإِمَامَةِ، وَ أَخْرَجَتْ هَذِهِ اَلْآیَةُ وُلْدَ اَلْحَسَنِ مِنْهَا، فَصَارَتِ اَلْإِمَامَةُ إِلَی وُلْدِ اَلْحُسَیْنِ وَ حَکَمَتْ بِهِ اَلْآیَةُ لَهُمْ، فَهِیَ فِیهِمْ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ. (1)

ص: 322


1- عنه بحار الأنوار: 252/25 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 357/3 ح 9. دعائم الإسلام : 35/1 و 37 بتفاوت و تفصيل فيهما.

87)- از ابو عمر و زبیری روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام و عرض کردم: مرا نسبت به این موضوع آگاه فرما که چگونه امامت از فرزندان امام حسن علیه السلام به فرزندان امام حسین علیه السلام منتقل گردیده است؟ و چه دلیلی بر آن وجود دارد؟

فرمود: هنگامی که مقدّرات الهی بر امام حسین علیه السلام وارد شد و در آن موقعیت قرار گرفت جایز نبود که ودایع امامت و اموال خود را به برادر زادگانش تحویل دهد و جایز نبود که در مورد آن به آنان وصیت نماید؛ چون خداوند فرموده است: «و خویشاوندان در کتاب خداوند بعضی بر بعضی دیگر اولویت دارند» بنابراین فرزندان خودش نسبت به برادر زادگانش نزدیک ترین خویشاوندان به او می باشند و ایشان برتر و اولای به امامت (و خلافت) بودند و فرزندان امام حسن علیه السلام به سبب این آیه از منصب امامت (و خلافت) خارج گشته اند و طبق حکم آیه شریفه امامت اختصاص به فرزندان امام حسین علیه السلام یافته است پس امامت تا قیامت در فرزندان امام حسین علیه السلام خواهد بود.

ص: 323

ص: 324

سورة المباركة التوبة - البرائة

(91)

ص: 325

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

فضائلهما و بعض خوصّهما

1456 / [1] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَنْ قَرَأَ سُورَهَ بَرَاءَهَ وَ اَلْأَنْفَالَ فِی کُلِّ شَهْرٍ لَمْ یَدْخُلْهُ نِفَاقٌ أَبَداً، وَ کَانَ مِنْ شِیعَهِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) حَقّاً، وَ أَکَلَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مِنْ مَوَائِدِ اَلْجَنَّهِ مَعَ شِیعَتِهِ علیّ علیه السلام حَتَّی یَفْرُغَ اَلنَّاسُ مِنَ اَلْحِسَابِ. (1)

1457 / [2] - عن داود بن سرحان، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

کَانَ اَلْفَتْحُ فِی سَنَهِ ثَمَانٍ ، وَ بَرَاءَهُ فِی سَنَهِ تِسْعٍ ، وَ حَجَّهُ اَلْوَدَاعِ فِی سَنَهِ عَشْرٍ. (2)

1458 / [3] - عن أبي العباس، عن أحدهما علیهما السلام قال :

اَلْأَنْفَالُ وَ سُورَهُ بَرَاءَهَ وَاحِدَهٌ. (3)

ص: 326


1- عنه نور الثقلين: 176/2 ح 2 . ثواب الأعمال : 106 (ثواب من قرأ سورة الأنفال و سورة التوبة) قطعه منه، عنه وسائل الشيعة : 25/6 ح 7862، والبحار : 277/92 ج 1، أعلام الدين : 370 (باب عدد أسماء الله تعالى) نحو ثواب الأعمال المصباح للكفعمي : 440 (الفصل التاسع والثلاثون) بتمامه البحار: 133/97 ح 2 عن الدروع الواقية بتمامه
2- عنه بحار الأنوار: 121/21 ح 19، و 273 ح 4 و 294/35 ح 14 ، والبرهان فى تفسر القرآن : 359/3ح 5 ، و نور الثقلين: 177/2 ح 7 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 353 ح 428 بتفصيل
3- عنه بحار الأنوار: 277/92 ح3، والبرهان في تفسير القرآن : 359/3 ح 4

به نام خداوند بخشاينده مهربان

فضائل و بعضی از خواص آن دو

1)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس سوره برائت و انفال را در هر ماه بخواند هرگز نفاق در قلب او راه نمی یابد و به راستی که از شیعیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام محسوب می شود؛ و در روز قیامت از سفره های بهشتی همراه با شيعيان على علیه السلام غذا میل می کند تا این که مردم از حسابرسی اعمالشان فارغ گردند.

2)- از داود بن سرحان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: فتح مکه در سال هشتم (هجری) انجام شد و سوره «برائت در سال نهم (هجری) نازل گردید و حجّة الوداع نیز در سال دهم (هجری) واقع شد.

3)- از ابو العباس روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهما السلام فرمود: سوره انفال و برائت یک سوره محسوب می شوند

ص: 327

قوله تعالى: ﴿بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ (1) فَسِيحُواْ فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَفِرِينَ﴾ (2)

1459 / [4] - عن حريز، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ بَعَثَ أَبَا بَکْرٍ مَعَ بَرَاءَهَ إِلَی اَلْمَوْسِمِ لِیَقْرَأَهَا عَلَی اَلنَّاسِ فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ - لاَ یُبَلِّغُ عَنْکَ إِلاَّ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَدَعَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلِیّاً فَأَمَرَهُ أَنْ یَرْکَبَ نَاقَتَهُ اَلْعَضْبَاءَ وَ أَمَرَهُ أَنْ یَلْحَقَ أَبَا بَکْرٍ فَیَأْخُذَ مِنْهُ بَرَاءَهَ وَ یَقْرَأَهُ عَلَی اَلنَّاسِ بِمَکَّهَ

فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ: أَسَخْطَهٌ؟

فَقَالَ - لاَ إِلاَّ أَنَّهُ أُنْزِلَ عَلَیْهِ أَنَّهُ لاَ یُبَلِّغُ إِلاَّ رَجُلٌ مِنْکَ فَلَمَّا قَدِمَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَکَّهَ وَ کَانَ یَوْمَ اَلنَّحْرِ بَعْدَ اَلظُّهْرِ وَ هُوَ یَوْمُ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ قَامَ ثُمَّ قَالَ إِنِّی رَسُولُ رَسُولِ اَللَّهِ إِلَیْکُمْ فَقَرَأَهَا عَلَیْهِمْ : ﴿بَراءَهٌ مِنَ اَللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی اَلَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ * فَسِیحُوا فِی اَلْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ﴾ عِشْرِینَ مِنْ ذِی اَلْحِجَّهِ وَ اَلْمُحَرَّمَ وَ صَفَرَ وَ شَهْرَ رَبِیعٍ اَلْأَوَّلِ وَ عَشْراً مِنْ رَبِیعٍ اَلْآخَرِ

وَ قَالَ لاَ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ وَ لاَ عُرْیَانَهٌ وَ لاَ مُشْرِکٌ أَلاَ مَنْ کَانَ لَهُ عَهْدٌ عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ فَمُدَّتُهُ إِلَی هَذِهِ اَلْأَرْبَعَهِ اَلْأَشْهُرِ. (1)

ص: 328


1- عنه بحار الأنوار: 273/21 ح 5 ، و 295/35 ح 15، و وسائل الشيعة : 401/13 ح 18068 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 362/3 ح 6، و نور الثقلين : 179/2 ح 17 تفسير فرات الكوفي : 162 ح 203 بإسناده عن ابن عبّاس بتفصيل عنه البحار : 299/35 ح 25، و مستدرك الوسائل : 407/9 ح 11198، علل الشرائع : 1/ 190 ح 2 ( باب - 150) بإسناده عن ابن عبّاس باختصار عنه البحار : 285/35 ح 2، بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله: 204 عن الحرث مالك بتفاوت، إعلام الورى : 125 بتفاوت، عنه البحار : 274/21 ح 9 ، إقبال الأعمال: 320 (الطبع الحجري) بتفاوت عنه مستدرك الوسائل : 408/9 ح 11200 .

فرمایش خداوند متعال: خدا و پیامبرش از مشرکانی که با آن ها پیمان بسته اید بیزار هستند (1) پس چهار ماه به شما مهلت داده شد که در این سرزمین سیر کنید و بدانید که شما بر قدرت خداوند غالب نخواهید شد و به درستی که او کسافران را ذلیل و خوار می سازد. (2)

4)- از حریز روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله سوره «برائت» را توسط ابو بکر فرستاد تا در موسم حج برای مردم قرائت ،کند پس جبرئیل نازل شد و گفت: کسی نمی تواند از طرف تو آن را ابلاغ کند مگر علی (بن ابی طالب علیه السلام) پس رسول خدا صلی الله علیه و آله او را خواست و به او دستور داد تا شتر عضبا (مرکب سواری حضرت را) سوار شود و دنبال ابو بکر رود و سوره «برائت» را از او بگیرد و آن را در مکه برای مردم قرائت نماید

ابو بکر (به حضرت) گفت: آیا پیامبر صلی الله علیه و آله از روی سخط و قهر از من چنین نمود؟

فرمود: نه بلکه (جبرئیل) بر او (پیامبر صلی الله عیه و آله) نازل شده و گفته که شخصی به غیر از فردی که از اهل بیت ،توست نباید ابلاغ کند.

هنگامی که علی علیه السلام- بعد از ظهر روز ،قربان که روز حجّ اکبر بود - وارد مکه شد (در بین مردم) ایستاد و فرمود: من فرستاده رسول خدا صلی الله علیه و آله به سوی شما هستم و سپس آیات «برائت و بیزاری از سوی خدا و رسولش می باشد با کسانی که از مشرکین معاهده بسته اید * پس در زمین به مدت چهار ماه می توانید رفت و آمد کنید» را برای آن ها قرائت نمود که (آن چهار ماه) عبارت باشند از: بیست روز از ماه ذی الحجه محرّم صفر ربيع الأول و ده روز از ربیع الثانی.

پس از آن افزود: هیچ مرد و زنی حقّ ندارد عریان طواف کند و (در پایان امسال) مشرکی حقّ ورود (به مسجد الحرام را) ندارد مگر کسانی که با رسول خدا عهد و پیمانی بسته ،باشد که مدت آن تا پایان این چهار ماه می باشد.

ص: 329

1460/ [5] - وفي خبر محمّد بن مسلم : فقال :

یَا عَلِیُّ هَلْ نَزَلَ فِیَّ شَیْءٌ مُنْذُ فَارَقْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله؟

قَالَ: لاَ وَ لَکِنْ أَبَی اَللَّهُ أَنْ یُبَلِّغَ عَنْ مُحَمَّدٍ إِلاَّ رَجُلٌ مِنْهُ، فَوَافَی اَلْمَوْسِمَ فَبَلَّغَ عَنِ اَللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ بِعَرَفَهَ وَ اَلْمُزْدَلِفَهِ وَ یَوْمَ اَلنَّحْرِ عِنْدَ اَلْجِمَارِ ، وَ فِی أَیَّامِ اَلتَّشْرِیقِ کُلِّهَا یُنَادِی: ﴿بَراءَهٌ مِنَ اَللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی اَلَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ * فَسِیحُوا فِی اَلْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ﴾ وَ لاَ یَطُوفَنَّ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ (1)

1461 / [6] - عن زرارة قال :

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لاَ وَ اَللَّهِ مَا بَعَثَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَبَا بَکْرٍ بِبَرَاءَهَ لَهْواً کَانَ یَبْعَثُ بِهَا مَعَهُ ثُمَّ یَأْخُذُهَا مِنْهُ وَ لَکِنَّهُ اِسْتَعْمَلَهُ عَلَی اَلْمَوْسِمِ وَ بَعَثَ بِهَا عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَعْدَ مَا فَصَلَ أَبُو بَکْرٍ عَنِ اَلْمَوْسِمِ فَقَالَ لِعَلِیٍّ حِینَ بَعَثَهُ إِنَّهُ لاَ یُؤَدِّی عَنِّی إِلاَّ أَنَا وَ أَنْتَ (2)

1462 / [7] - عن أبي بصير ، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

خَطَبَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) بِالنَّاسِ، وَ اِخْتَرَطَ سَیْفَهُ، وَ قَالَ: لاَ یَطُوفَنَّ بِالْبَیْتِ عُرْیَانٌ، وَ لاَ یَحُجَّنَّ بِالْبَیْتِ مُشْرِکٌ وَ لاَ مُشْرِکَهٌ، وَ مَنْ کَانَتْ لَهُ مُدَّهٌ فَهُوَ إِلَی مُدَّتِهِ، وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ مُدَّهٌ فَمُدَّتُهُ أَرْبَعَهُ أَشْهُرٍ. وَ کَانَ خَطَبَ یَوْمَ اَلنَّحْرِ ، وَ کَانَتْ عِشْرِینَ مِنْ ذِی اَلْحِجَّهِ ، وَ اَلْمُحَرَّمَ ، وَ صَفَرَ ، وَ شَهْرَ رَبِیعٍ اَلْأَوَّلِ ، وَ عَشْرٌ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ اَلْآخِرِ. وَ قَالَ: یَوْمُ اَلنَّحْرِ یَوْمُ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ. (3)

ص: 330


1- عنه بحار الأنوار : 273/21 ذيل ح 5، و 295/35 ذيل ح 15، و وسائل الشيعة : 400/13 ح 18064 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 362/3 ح 7 ، و نور الثقلين : 180/2 ح 18 .
2- عنه بحار الأنوار: 295/35 ح 16 ، والبرهان : 362/3 ح 8، و نور الثقلين : 180/2 ح 19 تفسیر فرات الكوفي : 158 ح 197 بإسناده عن عيسى بن عبد الله [القمّي]، قال : سمعت أبا عبد الله جعفر الصادق علیه السلام بتفصيل عنه البحار : 299/35 ح 24، تفسير القمّي : 281/1 و شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 167/6 بتفاوت فيهما، بحار الأنوار: 411/30 مرسلاً و بتفاوت يسير
3- عنه بحار الأنوار: 296/35 ح ،17 و وسائل الشيعة : 401/13 ح 18066 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 363/3 ح 9. المناقب لابن شهر آشوب : 127/2 ، عنه البحار 267/21

5- و در خبری از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

(ابو بکر به امیرالمؤمنین علیه السلام) خطاب کرد: ای علی! آیا از موقعی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله جدا شدم درباره من چیزی نازل شده است؟

فرمود: نه ولی خداوند از ابلاغ آن توسط شخصی که از غیر خاندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله باشد امتناع ورزیده است.

پس علی علیه السلام از طرف خداوند و از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله در عرفات و روز مزدلفه و روز (عید) قربان در کنار جَمَره های (سه گانه) - و بلکه در سه روز ایّام تشریق ،(دهم یازدهم و دوازدهم ماه ذی الحجّه این آیات شریفه را)- ابلاغ نمود: «برائت و بیزاری از سوی خدا و رسولش می باشد با کسانی که از مشرکین معاهده بسته اید * پس در زمین به مدت چهار ماه می توانید رفت و آمد کنید» و افزود: نباید با حالت عریان طواف بیت الله الحرام انجام گیرد.

6)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: نه به خدا سوگند! رسول خدا صلی الله علیه و آله، ابو بکر را برای ابلاغ سورۀ «برائت» نفرستاد آیا می شود که این امر مهم را به او سپرده باشد و دوباره بازپس بگیرد؟ بلکه او را ناظر بر انجام مناسک حجّ قرار داد و بعد از آن که ابو بکر را از این موقعیت عزل نمود، علی علیه السلام را فرستاد تا ابلاغ ،کند پس هنگامی که او را فرستاد فرمود: (ای علی!) آن را شخصی جز خودم و یا مردی از من ابلاغ نکند.

7)- ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: علی علیه السلام در جمع مردم به ایراد سخنرانی و خطبه مشغول شد و در حالی که شمشیرش را به دست گرفته بود فرمود: هیچ کسی حق ندارد با حالت عریان طواف ،کند هیچ مرد و زن مشرکی حق انجام حج در (اطراف) خانه خدا را ندارد و هر کسی که دارای مدّت (معاهده و پیمان) است به همان مدت اکتفا می گردد و کسی که فاقد آن (معاهده و پیمان) باشد چهار ماه به او مهلت داده می شود - و خطبه حضرت در روز عید قربان انجام گرفت - و آن چهار ماه عبارت بود از: بیست روز از ماه ذی الحجه محرّم، صفر و ماه ربيع الأول و ده روز از ماه ربیع الثانی و حضرت افزود: روز (عید) قربان روز حجّ اکبر است.

ص: 331

1463 / [8] - وفي خبر أبي الصباح (1)، عنه علیه السلام:

فَبَلَّغَ عَنِ اَللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ بِعَرَفَهَ وَ اَلْمُزْدَلِفَهِ وَ عِنْدَ اَلْجِمَارِ فِی أَیَّامِ اَلْمَوْسِمِ کُلِّهَا یُنَادِی ﴿بَراءَهٌ مِنَ اَللّهِ وَ رَسُولِهِ﴾ وَ لاَ یَطُوفَنَّ عُرْیَانٌ، وَ لاَ یَقْرَبَنَّ اَلْمَسْجِدَ اَلْحَرَامَ بَعْدَ عَامِنَا هَذَا مُشْرِکٌ. (2)

1464 /[9] - عَنْ حَنَشٍ بن المعتمر (3)، عَنْ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَنَّ اَلنَّبِیَّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) حِینَ بَعَثَهُ بِبَرَاءَهَ :

یَا نَبِیَّ اَللَّهِ ، إِنِّی لَسْتُ بِلَسِنٍ، وَ لاَ بِخَطِیبٍ، قَالَ: مَا بُدٌّ أَنْ أَذْهَبَ بِهَا أَوْ تَذْهَبَ بِهَا أَنْتَ. قَالَ: فَإِنْ کَانَ لاَ بُدَّ فَسَأَذْهَبُ أَنَا

قَالَ: فَانْطَلِقْ، فَإِنَّ اَللَّهَ یُثَبِّتُ لِسَانَکَ، وَ یَهْدِی قَلْبَکَ ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلَی فَمِهِ، وَ قَالَ: اِنْطَلِقْ فَاقْرَأْهَا عَلَی اَلنَّاسِ. وَ قَالَ: اَلنَّاسُ سَیَتَقَاضَوْنَ إِلَیْکَ، فَإِذَا أَتَاکَ اَلْخَصْمَانِ فَلاَ تَقْضِ لِوَاحِدٍ حَتَّی تَسْمَعَ اَلْآخَرَ، فَإِنَّهُ أَجْدَرُ أَنْ تَعْلَمَ اَلْحَقَّ. (4)

1465 / [10] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿فَسِيحُواْ فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ﴾، قال :

ص: 332


1- هو مشترك بين خمسة أشخاص، و الظاهر إما الكناني و اسمه إبراهيم بن نعيم، و إما الحكم بن عمير، و كلاهما من أصاحب الإمام الصادق علیه السلام. راجع جامع الرواة 2: 394 .
2- عنه بحار الأنوار: 296/35 ذيل ح 17 ، و وسائل الشيعة : 401/13 ذيل ح 18066 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 363/3 ح 10.
3- في المصدر: عن حُنش [حُبيش]، و في الوسائل والبحار: عن الحسن، وما أثبتناه عن معجم رجال الحديث : 306/6 رقم 4106 ، و جامع الرواة: 287/1، و قال الأردبيلي فيه - ص 179- عن الخلاصة والنجاشي: حبيش كان من أصحابنا، اسمه ،محمّد له كتاب كبير.
4- عنه بحار الأنوار : 296/35 ح 18 فيه : عن حسن ، عن علیّ علیه السلام، و نحوه 277/104 ح 7 الاقطعة الأخيرة منه، و وسائل الشيعة : 217/27 ح 33631 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 363/3 ح 11. العمدة : 161ح 248 (الفصل الثامن عشر) : بإسناده عن سماك، عن حنش ، عن عليّ علیه السلام- إلى قوله : فاقرأها على الناس - ، و نحوه شواهد التنزيل : 311/1 ح 319.

8)- و در خبر ابو الصبّاح آمده است که گفت

امام باقر علیه السلام فرمود: (علی علیه السلام) از طرف خداوند و از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله در عرفات و روز مزدلفه و در کنار جَمَره های (سه گانه) - و بلکه در تمام ایام مناسک حجّ - این آیات را ابلاغ می نمود: «برانت و بیزاری از سوی خدا و رسولش (با مشرکین) است» و می افزود: هرگز نباید با حالت عریان طواف انجام گیرد و هیچ مشرکی - پس از پایان امسال - حقّ انجام حجّ در (اطراف) خانه خدا را ندارد.

9)- از حَنْش (بن مُعتمر کنانی ،کوفی یکی از اصحاب امام علی علیه السلام) روایت کرده است، که گفت:

هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست علی علیه السلام را برای ابلاغ برائت بفرستد (على علیه السلام) اظهار داشت: ای پیامبر خدا! من سخنور و خطیب نیستم حضرت فرمود: ناچارم که یا خودم برای ابلاغ آن بروم و یا تو بروی و آن را ابلاغ کنی. (على علیه السلام) عرض نمود: اگر چنین است به زودی خواهم رفت.

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: روانه شو و حرکت کن خداوند زبانت را تثبیت و قلبت را هدایت می نماید سپس دست خود را بر دهانش نهاد و فرمود برو و آن را برای مردم قرائت کن و افزود به زودی مردم تو را قاضی خویش قرار می دهند و در اختلافاتشان به تو مراجعه می کنند پس اگر دو نفر که به دشمنی (و دعوا) برخاسته اند و نزدت ،آمدند برای هیچ کدام قضاوت نکن مگر آن که سخن هر دو نفر را شنیده باشی که چنین روشی برای پی بردن به حقّ بهتر و شایسته تر خواهد بود

10)- از زراره حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفتند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس در زمین به مدت چهار ماه می توانید رفت و آمد کنید» فرمودند:

ص: 333

عِشْرُونَ مِنْ ذِی اَلْحِجَّهِ وَ اَلْمُحَرَّمُ وَ صَفَرٌ وَ شَهْرُ رَبِیعٍ اَلْأَوَّلِ وَ عَشْرٌ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ اَلْآخَرِ (1)

1466 / [11] - جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ شُجَاعٍ ، قَالَ: رَوَی أَصْحَابُنَا :

قِیلَ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : لِمَ صَارَ اَلْحَاجُّ لاَ یُکْتَبُ عَلَیْهِ ذَنْبٌ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ؟

قَالَ: «إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ أَمَرَ اَلْمُشْرِکِینَ فَقَالَ: ﴿فَسِیحُوا فِی اَلْأَرْضِ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ﴾ وَ لَمْ یَکُنْ یُقَصِّرُ بِوَفْدِهِ عَنْ ذَلِکَ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَ أَذَنْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجَ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِئَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرَ لَّكُمْ وَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾ (3)

1467 / [12] - عَنْ حَکِیمِ بن جبير [بن مطعم] (3)، عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: وَ اَللَّهِ إِنَّ لِعَلِیٍّ لَأَسْمَاءَ فِی اَلْقُرْآنِ مَا یَعْرِفُهُ اَلنَّاسُ.

ص: 334


1- عنه بحار الأنوار: 274/21 ح 6 ، و 53/100 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن : 363/3 ح 12 و نور الثقلين: 183/2 ح 28 . من لا يحضره الفقيه : 457/2 ح 2962 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة : 273/11 ح 14776 الخصال : 487/2 ح 64 بإسناده عن محمد بن أبي عمير رفعه إلى أبي عبد الله علیه السلام، معاني الأخبار : 296 ح 5 بإسناده عن فضيل بن عياض، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 43/14 ح 18547 ، روضة الواعظين: 392/2 (مجلس في ذكر الأوقات وما يتعلّق بها) .
2- عنه بحار الأنوار : 11/99 ح 35، والبرهان في تفسير القرآن : 363/3 ح 13، و نور الثقلين : 183/2 ح 27 ، و مستدرك الوسائل : 39/8 ح 9018 بتفاوت يسير . المحاسن : 335/2 ح 107 (كتاب العلل) بإسناده عن الحسين بن خالد قال : كتبت لأبي الحسن علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار 10/99 ح 29، من لا يحضره الفقيه : 198/2 مرسلاً، علل الشرائع : 443/2 ح 1 (باب - 191) بإسناده عن الحسين بن خالد قال : قلت لأبي عبد الله علیه السلام، عيون أخبار الرضاء علیه السلام: 83/2 ح 23 بإسناده عن الحسين بن خالد قال : قلت لأبي الحسن علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، عنهما البحار : 17/99 ح 60
3- حكيم بن جبير بن مطعم روى عن الإمام عليّ بن الحسين عليهما السلام راجع معجم رجال الحديث : 184/6 رقم 3890 و 3891

بیست روز از ماه ذی الحجه و ماه محرّم و ماه صفر و ماه ربيع الأول و ده روز از ماه ربیع الثانی است.

11)- جعفر بن احمد از علی بن محمد بن شجاع روایت کرده که گفت:

اصحاب روایت کرده اند که شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: به چه دلیل شخص حاجی تا مدت چهار ماه خطاهایش ثبت نمی شود؟

فرمود: همانا خدایی که نامش جلیل است به مشرکین دستور داد و فرمود: «پس در زمین به مدّت چهار ماه می توانید رفت و آمد کنید» و خداوند آن هیئت (هبه و مهلت داده شده) را در مورد مهمانان مورد و عده اش کم و کوتاه نخواهد کرد.

فرمایش خداوند متعال: و در روز حج اکبر از جانب خداوند و پیامبرش به مردم اعلام می شود که خدا و پیامبرش از مشرکان بیزار هستند پس اگر توبه کنید برایتان بهتر است و اگر سرپیچی کنید بدانید که از (قدرت و خشم) خداوند توان گریختن نخواهید داشت و کافران را به عذابی دردآور بشارت بده. (3)

12)- از حکیم بن جُبیر روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! اسم هایی در قرآن برای علی علیه السلام است که مردم آن ها را نمی شناسند.

ص: 335

قَالَ: قُلْتُ: وَ أَیُّ شَیْءٍ تَقُولُ جُعِلْتُ فِدَاکَ ؟!

فقال لي : ﴿ وَأَذَنْ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجَ الْأَكْبَرِ﴾، قَالَ فَبَعَثَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ - هُوَ وَ اَللَّهِ!- اَلْمُؤَذِّنَ فَأَذَّنَ بِإِذْنِ اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ یَوْمَ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ مِنَ اَلْمَوَاقِفِ کُلِّهَا فَکَانَ مَا نَادَی بِهِ أَنْ لاَ یَطُوفَ بَعْدَ هَذَا اَلْعَامِ عُرْیَانٌ وَ لاَ یَقْرَبَ اَلْمَسْجِدَ اَلْحَرَامَ بَعْدَ هَذَا اَلْعَامِ مُشْرِکٌ. (1)

1468 / [13] - عن حريز، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

فِی اَلْأَذَانِ هُوَ اِسْمٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ لاَ یَعْلَمُ ذَلِکَ أَحَدٌ غَیْرِی. (2)

1469 / [14] - عن حكيم بن جبير، عن عليّ بن الحسين علیهما السلام في قول الله :

﴿وَأَذَنْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ﴾ ، قَالَ: اَلْأَذَانُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (3)

1470 /[15] - عن جابر ، عن [جعفر بن محمّد علیهما السلام و] أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿وَأَذَنْ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجَ الْأَكْبَرِ ﴾ ، قَالَ: خُرُوجُ اَلْقَائِمِ وَ أَذَانٌ دَعْوَتُهُ إِلَی نَفْسِهِ. (4)

1471 / [16] - عن عبد الرحمن، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

یَوْمُ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ یَوْمُ اَلنَّحْرِ ، وَ اَلْحَجُّ اَلْأَصْغَرُ اَلْعُمْرَهُ. (5)

ص: 336


1- عنه بحار الأنوار: 274/21 ح 7 ، و 296/35 ح 19 فيه : عن حكيم بن الحسين، و وسائل الشيعة : 401/13 ح 18067 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 364/3 ح 14
2- عنه بحار الأنوار: 297/35 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن : 364/3ح 15 دعائم الإسلام : 16/1 (ذكر ولاية أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب علیه السلام) بتفاوت
3- عنه بحار الأنوار : 293/35 ذيل ح 10 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 364/3 ح 16. تفسير القمّي: 281/1 ، معاني الأخبار : 297 ح 1 عنهما البحار : 292/35 ذیل ح 7 و 293 ح 10.
4- عنه بحار الأنوار: 55/51 ح 40، والبرهان في تفسير القرآن : 364/3 ح 17 .
5- عنه بحار الأنوار: 323/99 ح 10 ، و وسائل الشيعة : 298/14 ح 19237، والبرهان في تفسير القرآن : 364/3 ح 18 و نور الثقلين : 186/2 ح 47 ، و مستدرك الوسائل : 62/10 ح 11460 . الكافي : 264/4 ح 1 بإسناده عن عمر بن أذينة، و 290 ح 1 عن معاوية بن عمّار، ح و نحوه تهذيب الأحكام : 450/5 ح 217، عنهم وسائل الشيعة : 7/11 ح 14108، و 42/14 ح 18544، والبحار : 272/21 ج 1، معاني الأخبار : 295 ح 2 بإسناده عن معاوية بن عمّار، ح عنه البحار : 322/99 ح 3 . و يأتى أيضاً في الحديث 20

عرض کردم: فدایت گردم! و کدامین (آیه) را می فرمایی؟

پس به من فرمود: «و اعلامی است به مردم از جانب خدا و پیامبرش در روز حجّ اکبر» سپس افزود: رسول خدا صلی الله علیه و آله برای اعلام نمودن برائت علی علیه السلام را فرستاد و به خدا سوگند! او مؤذّن بود که به اذن خدا و رسولش - در روز حجّ اکبر، در تمام مواقف (سرزمین مِنی)- برائت را اعلام کرد؛ و آن چه را که اعلام کرد این بود بعد از امسال کسی حقّ ندارد به حالت عریان طواف کند و هیچ مشرکی بعد از امسال حقّ ندارد نزدیک مسجد الحرام شود.

13) - از حریز روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد «اذان» فرمود: همان اسمی است که در کتاب خداوند آمده است (که نام حضرت علی علیه السلام باشد) (و در زمان حیاتم) کسی غیر از من از آن اطلّاعی ندارد.

14)- از حکیم بن جُبیر روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و اعلامی از جانب خدا و پیامبرش می باشد» فرمود: منظور از «أذان»، امیر المؤمنین علیه السلام است.

15)- از جابر (بن یزید جُعفی) روایت کرده است که گفت:

[امام صادق علیه السلام و] امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اعلامی است به مردم از جانب خدا و پیامبرش در روز حجّ اکبر» فرمودند: مقصود (ظهور و) خروج حضرت قائم (آل محمد علیهم السلام) می باشد.

16)- از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: روز حجّ اکبر، روز (عید) قربان است و حجّ اصغر، (حجّ) عمره می باشد.

ص: 337

1472 / [17] - و في رواية ابن سرحان (1)، عنه علیه السلام، قال :

اَلْحَجُّ اَلْأَکْبَرُ یَوْمُ عَرَفَهَ وَ جَمْعٍ (2) وَ رَمْیُ اَلْجِمَارِ بِمِنًی وَ اَلْحَجُّ اَلْأَصْغَرُ اَلْعُمْرَهُ. (3)

1473 / [18] - و فى رواية ابن أذينة عن زرارة، عنه علیه السلام، قال :

اَلْحَجُّ اَلْأَکْبَرُ اَلْوُقُوفُ بِعَرَفَهَ وَ بِجَمْعٍ وَ رَمْیُ اَلْجِمَارِ بِمِنًی ، وَ اَلْحَجُّ اَلْأَصْغَرُ اَلْعُمْرَهُ. (4)

1474 / [19] - و فى رواية فضيل بن عياض عنه علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ، فَإِنَّ اِبْنَ عَبَّاسٍ کَانَ یَقُولُ: یَوْمُ عَرَفَهَ.

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) اَلْحَجُّ اَلْأَکْبَرُ یَوْمُ اَلنَّحْرِ.

وَ یَحْتَجُّ بِقَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَسِيحُواْ فِى الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ﴾، عِشْرُونَ مِنْ ذِی اَلْحِجَّهِ ، وَ اَلْمُحَرَّمُ ، وَ صَفَرٌ ، وَ شَهْرُ رَبِیعٍ اَلْأَوَّلِ ، وَ عَشْرٌ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ اَلْآخِرِ ، وَ لَوْ کَانَ اَلْحَجُّ اَلْأَکْبَرُ یَوْمَ عَرَفَهَ لَکَانَ أَرْبَعَهَ أَشْهُرٍ وَ یَوْماً. (5)

1475 / [20] - عن عبد الرحمن، عنه علیه السلام، قال :

یَوْمُ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ یَوْمُ اَلنَّحْرِ ، وَ اَلْحَجُّ اَلْأَصْغَرُ اَلْعُمْرَهُ . (6)

ص: 338


1- لم نعثر بهذا العنوان في كتب الرجال والحديث غير ههنا والبحار والمستدرك اللذان رويا عن العيّاشي، والظاهر أنّه داود بن سرحان العطّار، كوفي، ثقة، روى عن الصادق و الكاظم عليهما السلام راجع جامع الرواة: 304/1 ، و تنقيح المقال: 410/1 قم 3838
2- جمع، هو المزدلفة و هو المشعر، سمّي جمعاً؛ لاجتماع الناس به . معجم البلدان : 189/2
3- عنه بحار الأنوار : 323/99 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 364/3 ح 19، و نور الثقلين: 186/2 ح 48 ، و مستدرك الوسائل : 62/10 ج 11461
4- عنه بحار الأنوار: 323/99 ح 12، و وسائل الشيعة : 298/14 ح 19238 ، والبرهان فى تفسير القرآن : 364/3 ح 20، و مستدرك الوسائل : 63/10 ح 11462 . الكافي : 264/4 ذيل ح 1 بإسناده عن عمر بن أذينة، عنه وسائل الشيعة : 7/11 ذيل ح 14108
5- عنه بحار الأنوار: 323/99 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن : 365/3 ح 22، و مستدرك الوسائل : 63/10 ح 11464 . الكافي : 290/4 ح 3 عنه وسائل الشيعة : 43/14 ح 18547، والبحار 272/21 ح 3، معاني ، الأخبار : 296 ح 5 مع زيادة في آخره، عنه البحار : 321/99 ح 1، و مستدرك الوسائل : 64/10 ذيل ح 11464 أشار إليه
6- عنه بحار الأنوار: 323/99 ح 13 و وسائل الشيعة : 298/14 ح 19239 ، والبرهان في تفسير القرآن : 365/3 ح 21 ، و مستدرك الوسائل : 63/10 ح 11463

17)- و در حدیثی از (داود) ابن سرحان روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق علیه السلام) فرمود: روز حجّ اکبر، روز عرفه، روز مشعر و روز رَمی (و پرتاب) سنگ به سمت جَمَره - در سرزمین منی - است و حجّ اصغر، (حجّ) عمره می باشد.

18)- و در روایت ابن اُذَینه به نقل از زراره آمده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: حجّ اکبر ، روز وقوف در عرفه و مشعر و روز رَمی (و پرتاب) به سمت جَمَره - در سرزمین مِنی - است و حجّ اصغر، (حجّ) عمره می باشد.

19)- و در روایت عبد الرحمان آمده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: روز حجّ اکبر، روز (عید) قربان است روز حجّ اصغر، روز (انجام) عمره می باشد.

20)- و در حدیثی از فُضیل بن عیاض روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد حجّ اکبر سؤال کردم و این که ابن عباس گفته است: (حجّ اکبر) روز عرفه می باشد.

حضرت فرمود: امیر المؤمنين علیه السلام فرموده است: حجّ اکبر روز (عید) قربان می باشد و به فرمایش خداوند: «پس در زمین چهار ماه گردش کنید» استدلال می نمود.

و (این چهار ماه سیر و سیاحت) عبارتند از: بیست روز اول ماه ذی الحجّه و محرّم و صفر و ربیع الأول و دَه روز از ربیع الثانی؛ و اگر حجّ عرفه باشد (مدت مهلت داده شده) چهار ماه و یک روز خواهد شد (که خلاف صریح قرآن می باشد، پس این طور نیست).

ص: 339

قوله تعالى : ﴿فَإِذَا أَنسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُوا وَ أَقَامُوا الصَّلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّكَوٰةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾ (5)

1476 / [21] - عن جعفر بن محمد (1)، عن أبي جعفر علیه السلام:

أَنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ، فَسَیْفٌ عَلَی مُشْرِکِی اَلْعَرَبِ قَالَ اَللَّهُ جَلَّ وَجْهَهُ: ﴿ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَاحْضُرُوهُمْ وَأقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُوا﴾، يعني فإن آمنوا ﴿فَإِخْوَتُكُمْ فِي الدِّينِ﴾ (2) لاَ یُقْبَلُ مِنْهُمْ إِلاَّ اَلْقَتْلُ أَوِ اَلدُّخُولُ فِی اَلْإِسْلاَمِ وَ لاَ تُسْبَی لَهُمْ ذُرِّیَّهٌ وَ مَا لَهُمْ فَیْءٌ (3)

1477 / [22] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله : ﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ ﴾، قَالَ: هِیَ یَوْمُ اَلنَّحْرِ إِلَی عَشْرٍ مَضَیْنَ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ اَلْآخِرِ . (4)

قوله تعالى: ﴿وَإِن نَّكَثُوا أَيْمَنَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَتِلُوا أَئمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَنَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنتَهُونَ﴾ (12)

ص: 340


1- علّه جعفر بن محمّد بن رباح، من أصحاب الباقر علیه السلام. انظر جامع الرواة: 158/1
2- سورة التوبة : 11/9.
3- عنه بحار الأنوار: 53/100 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن : 373/3 ح 3 و مستدرك الوسائل : 25/11 ح 12339 تفسير القمّي : 320/2، عنه و عن الخصال البحار : 16/100 ج 1 ، الكافي : 10/5 ح 2 بتفصيل، عنه البحار : 181/19 ح 30 و 292/32 ح 248 ، الخصال : 274/1 ح 18، تهذيب الأحكام : 114/4 ح 1 و 136/6 ح 1 نحو الكافي، عنهم وسائل الشيعة : 25/15 ح 19938، تحف العقول : 288 (من كلامه علیه السلام في أحكام السيوف) ، عنه البحار : 166/78 ح 3.
4- عنه بحار الأنوار : 274/21 ح 8، 53/1000 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن : 373/3 ح 4 و نور الثقلين: 187/2 ح 51

فرمایش خداوند متعال: پس چون ماه های حرام به پایان رسید هر جا که مشرکان را یافتید آنان را بکشید و یا دستگیرشان کنید و به حبس شان افکنید و در همه جانه کمین شان بنشینید. پس اگر توبه کردند و نماز خواندند و زکات دادند. از آن ها دست بردارید زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است. (3)

21)- از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که حضرت به نقل از (پدر بزرگوارش) امام باقر علیه السلام فرمود:

به درستی که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و اله را با پنج شمشیر برانگیخت پس یک شمشیر برای مشرکین عرب بود که خداوند جلیل فرموده است: «و چون ماه های حرام به پایان رسید هر کجا (و در هر حالتی) که مشرکین را یافتید آنان را بکشید و دستگیرشان کرده و آنان را به زندان انداخته و همه جا به کمین شان بنشینید پس اگر توبه کردند».

اگر ایمان آورند «پس برادران دینی شما خواهند بود سایر این از آن ها پذیرفته نمی باشد مگر کشته شدن یا ورود در اسلام و ذراری آن ها اسیر تنی شوند و غنیمت هم (حقی و سهمی) ندارند.

22)- از زواره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس چون ماه های حرام به پایان رسید. هر کجا (و در هر حالتی) که مشرکین را یافتید آنان را بکشید». فرمود: این (حکم) از روز (عید) قربان است تا موقعی که ده روز از ماه ربیع الثانی سپری شود.

«بنشینید پس اگر توبه کردند» به این معنا که اگر ایمان آوردند «پس برادران دینی شما خواهند بود» و از آنان چیزی پذیرفته نخواهد بود مگر تن به کشته شدن با هند و با مسلمان شدن و فرزندان آن ها اسیر الدير نخواهند شد و برای آن ها غنیمت هایی که برای مسلمانان است نخواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: و اگر آنان پس از بش پیمان سوگند خود را شکستند و در دین شما طعنه زدند پس با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست باشد که از کردار خود باز ایستند (و پشیمان شوند). (12)

ص: 341

1478 / 1479 / [23] - عن حنّان بن سدير، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: دَخَلَ عَلَیَّ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ اَلْبَصْرَهِ فَسَأَلُونِی عَنْ طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ ، فَقُلْتُ لَهُمْ: کَانَا إِمَامَیْنِ مِنْ أَئِمَّهِ اَلْکُفْرِ، إِنَّ عَلِیّاً (صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ) یَوْمَ اَلْبَصْرَهِ لَمَّا صَفَّ اَلْخُیُولَ قَالَ لِأَصْحَابِهِ: لاَ تَعْجَلُوا عَلَی اَلْقَوْمِ حَتَّی أُعْذَرَ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَ اَللَّهِ وَ بَیْنَهُمْ. فَقَامَ إِلَیْهِمْ، فَقَالَ: یَا أَهْلَ اَلْبَصْرَهِ ، هَلْ تَجِدُونَ عَلَیَّ جَوْراً فِی حُکْمٍ؟

قَالُوا: لاَ. قَالَ: فَحَیْفاً فِی قَسَمٍ؟

قَالُوا: لاَ. قَالَ: فَرَغْبَهً فِی دُنْیَا أَصَبْتُهَا لِی وَ لِأَهْلِ بَیْتِی دُونَکُمْ، فَنَقِمْتُمْ عَلَیَّ فَنَکَثْتُمْ عَلَیَّ بَیْعَتِی؟

قَالُوا: لاَ. قَالَ: فَأَقَمْتُ فِیکُمُ اَلْحُدُودَ وَ عَطَّلْتُهَا عَنْ غَیْرِکُمْ؟

قَالُوا: لاَ. قَالَ: فَمَا بَالُ بَیْعَتِی تُنْکَثُ، وَ بَیْعَهُ غَیْرِی لاَ تُنْکَثُ، إِنِّی ضَرَبْتُ اَلْأَمْرَ أَنْفَهُ وَ عَیْنَهُ فَلَمْ أَجِدْ إِلاَّ اَلْکُفْرَ أَوِ اَلسَّیْفَ.

ثُمَّ ثَنَی إِلَی أَصْحَابِهِ، فَقَالَ: ﴿إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ اَلْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ﴾.

فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : وَ اَلَّذِی فَلَقَ اَلْحَبَّهَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَهَ وَ اِصْطَفَی مُحَمَّداً (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِالنُّبُوَّهِ إِنَّهُمْ لَأَصْحَابُ هَذِهِ اَلْآیَهِ، وَ مَا قُوتِلُوا مُنْذُ نَزَلَتْ. (1)

1480 / [24] - عن أبي الطفيل، قال :

سَمِعْتُ عَلِیّاً صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ یَوْمَ اَلْجَمَلِ وَ هُوَ یُحَرِّضُ [یَحُضُّ] اَلنَّاسَ عَلَی قِتَالِهِمْ وَ یَقُولُ: وَ اَللَّهِ! مَا رُمِیَ أَهْلُ هَذِهِ اَلْآیَهِ بِکِنَانَهٍ قَبْلَ هَذَا اَلْیَوْمِ ﴿فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ اَلْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ﴾، فَقُلْتُ لِأَبِی اَلطُّفَیْلِ : مَا اَلْکِنَانَهُ؟

ص: 342


1- عنه بحار الأنوار: 185/32 ح 133، والبرهان في تفسير القرآن : 375/3 ح 4، و مستدرك: الوسائل : 63/11 ح 12430 . قرب الإسناد (الطبع الحجري ) : 46 بتفاوت يسير عنه البحار : 186/32 ح 134.

23) - از حنّان بن سُدیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: عدّه ای از مردم بصره بر من وارد شدند و دربارۀ طلحه و زبیر سؤال کردند به آن ها گفتم آن ها دو پیشوا از پیشوایان کُفر بودند؛ زیرا امام علی علیه السلام در روز (جنگ) بصره، هنگامی که اسب سواران لشکر صف آرائی ،کردند به اصحاب و یاران خود فرمود: (در جنگ و هجوم) بر این گروه شتاب نکنید تا عذری را که بین من و خدای عزّ و جل و بین آن ها است انجام دهم (و دیگر حجّتی نداشته باشند) سپس به سمت آن ها رفت و فرمود: ای اهل بصره! آیا دربارهٔ من ستم و تجاوزی پیرامون حکمی سراغ دارید (که علیه من به جنگ آمده اید)؟ پاسخ دادند: نه فرمود: آیا در تقسیم (بیت المال مسلمین) حیف و میلی کرده ام؟

پاسخ دادند نه فرمود: آیا در (اموال) دنیا رغبتی داشته ام که آن را برای خود و خانواده ام گرفته و شما را محروم کرده باشم که این چنین بر من شوریده اید و بیعت و عهد مرا شکسته اید؟ گفتند: نه فرمود: پس آیا حدود (الهی) را دربارۀ شما جاری کرده ولی آن را بر دیگران انجام نداده ام؟ گفتند: نه.

فرمود: بنابراین چه شده است که بیعت و عهد من را شکسته و با من مخالفت می شود ولی بیعت با دیگری محکم و ثابت می ماند؟ به درستی که من این جریان را بررسی کرده ام و چاره ای جز انتخاب کفر و یا شمشیر نیافتم.

پس از آن به اصحاب و یاران خود رو کرد و فرمود به راستی خداوند تبارک و تعالی در کتاب خود می فرماید: «و اگر آنان پس از بستن ،پیمان سوگند خود را شکستند و در دین شما طعنه وارد کردند با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست باشد که از کردار خود بازگردند» پس حضرت امیر المؤمنين علیه السلام افزود: سوگند به کسی که دانه ها را شکافت و جانداران را آفرید و حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برگزید! شما اهل این آیه هستید و از موقعی که این آیه نازل شده (با آن ها) جنگ و قتالی انجام نگرفته است.

24)- از ابو طُفَیل روایت کرده است که گفت:

از امام علی علیه السلام شنیدم که در جنگ جمل (جنگ بصره) - در حالی که افراد را به جنگ (با منافقان و مخالفان) ترغیب و تشویق می نمود - فرمود: به خدا سوگند! اهل این ،آیه تا پیش از ،امروز تیر کنانه ای (ترکشی) به سمت آن ها پرتاب نشده است و سپس این آیه را قرائت نمود: «پس با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست باشد که از کردار خود بازگردند».

ص: 343

قَالَ: اَلسَّهْمُ یَکُونُ مَوْضِعَ اَلْحَدِیدِ فِیهِ عَظْمٌ تُسَمِّیهِ بَعْضُ اَلْعَرَبِ اَلْکِنَانَهَ. (1)

1481 / [25] - عن الحسن البصري، قال :

خَطَبَنَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ - صلوات الله علیه - عَلَی هَذَا اَلْمِنْبَرِ وَ ذَلِکَ بَعْدَ مَا فَرَغَ مِنْ أَمْرِ طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ وَ عَائِشَهَ صَعِدَ اَلْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ صَلَّی عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ: [یَا] أَیُّهَا اَلنَّاسُ وَ اَللَّهِ مَا قَاتَلْتُ هَؤُلاَءِ إِلاَّ بِآیَهٍ تَرَکْتُهَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ اَلْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ﴾ أَمَا وَ اَللَّهِ لَقَدْ عَهِدَ إِلَیَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ -عَلَیْهِ وَ آلِهِ- وَ قَالَ: یَا عَلِیُّ لَتُقَاتِلَنَّ اَلْفِئَهَ اَلْبَاغِیَهَ وَ اَلْفِئَهَ اَلنَّاکِثَهَ وَ اَلْفِئَهَ اَلْمَارِقَهَ. (2)

1482 / [26] - عَنْ عَمَّارٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ: مَنْ طَعَنَ فِی دِینِکُمْ هَذَا فَقَدْ کَفَرَ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ-: ﴿یَنْتَهُونَ﴾ (3)

1483 / [27] - عن الشعبي قال:

قرأ عبد الله : ﴿وَإِن نَّكَثواْ أَيْمَنَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ ﴾- إلى آخر الآية - ثمّ قال :

مَا قُوتِلَ أَهْلُهَا بَعْدُ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ اَلْجَمَلِ قَرَأَهَا عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ قَالَ :

مَا قُوتِلَ أَهْلُهَا مُنْذُ یَوْمَ نَزَلَتْ حَتَّی کَانَ اَلْیَوْمُ (4)

ص: 344


1- عنه بحار الأنوار: 186/32 ح 135، والبرهان في تفسير القرآن : 376/3 ح 5، و نور الثقلين : 189/2 ح 62 ، و مستدرك الوسائل : 63/11 ح 12431
2- عنه بحار الأنوار: 232/32 ح 183 ، والبرهان في تفسير القرآن : 376/3 ح 6، و نور الثقلين : 189/2 ح 63 ، و مستدرك الوسائل : 64/11 ح 12432 . تفسير القمّي : 283/1 بتفاوت عنه البحار ،429/29 المناقب لابن شهر آشوب : 147/3 (فصل في حرب الجمل) عن الإمام الصادق علیه السلام بتفاوت عنه البحار : 282/32، تأويل الآيات الظاهرة : 205 (سورة براءة) مرسلاً و باختصار
3- عنه بحار الأنوار: 136/72 ح 20 و وسائل الشيعة : 352/28 ح 34944 و 356 ح 34960، والبرهان في تفسير القرآن : 376/3 ح 7 ، و نور الثقلين : 190/2 ح 64
4- عنه بحار الأنوار: 233/32 ح 184 والبرهان في تفسير القرآن : 376/3 ح 8، و نور الثقلين: 190/2 ح 65، و مستدرك الوسائل : 64/11 ح 12433

(راوی گوید:) پس به ابو طُفَیل گفتم: منظور از تیر کنانه چیست؟ گفت: تیری است که در جایگاه آهنی آن استخوانی قرار گرفته باشد که عرب آن را کنانه گوید.

25)- از حسن بصری روایت کرده است که گفت:

على بن ابى طالب علیه السلام - هنگامی که از برنامه ،طلحه، زبیر و عایشه فارغ گشت- برای ما روی این منبر رفت و سخنرانی نمود و پس از حمد و ثنای خداوند و فرستادن صلوات و تحیّت بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمود: ای مردم! به خداوند سوگند! دیروز با آن جماعت جنگ نکردم مگر به سبب آیه ای که در کتاب خداوند به آن عمل نشده بود؛ زیرا که خداوند می فرماید: «و اگر آنان پس از بستن پیمان سوگند خود را شکستند و در دین شما طعنه وارد کردند پس با پیشوایان کفر قتال کنید که ایشان را رسم سوگند نگه داشتن نیست باشد که از کردار خود بازگردند» به خدا سوگند! که به تحقیق رسول خدا صلی الله علیه و آله با من عهد نمود و فرمود: ای علی! حتماً با گروه ستم پیشه و طغیانگر جنگ و کشتار خواهی کرد و نیز با گروهی که عهد و پیمان شکسته اند و همچنین گروهی که از دین خارج گشته اند.

26)- از عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که در دین (و اعتقادات) شما طعنه ای وارد کند کافر می باشد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «و در دین شما طعنه وارد کردند - تا جایی که فرموده:- بازگردند»

27)- از شَعبی روایت کرده است که گفت:

عبد الله (بن مسعود این آیه شریفه را) «و اگر آنان پس از بستن پیمان سوگند خود را شکستند» - تا پایان آن - قرائت نمود و سپس گفت: هنوز با اهل این آیه جنگ و قتالی انجام نگرفته است و چون روز جنگ جمل شد، امام علی علیه السلام این آیه را قرائت نمود و سپس فرمود: از روزی که این آیه نازل شده (با اهل آن) جنگ و قتالی انجام نگرفته است تا امروز (که واقع شد).

ص: 345

1484 / [28] - عن أبي عثمان مولى بني أقصى [مؤذن بني قصّي]، قال :

شَهِدتُ عَلِیّاً صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ سَنَتَهُ کُلَّها،فَما سَمِعتُ مِنهُ وِلایَهً ولا بَراءَهً،وقَد سَمِعتُهُ یَقولُ : عَذَرَنِی اَللَّهُ مِنْ طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ بَایَعَانِی طَائِعَیْنِ غَیْرَ مُکْرَهَیْنِ، ثُمَّ نَکَثَا بَیْعَتِی مِنْ غَیْرِ حَدَثٍ أَحْدَثْتُهُ، وَ اَللَّهِ مَا قُوتِلَ أَهْلُ هَذِهِ اَلْآیَهِ مُنْذُ نَزَلَتْ حَتَّی قَاتَلْتُهُمْ ﴿وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی دِینِکُمْ ﴾ اَلْآیَهِ (1)

قوله تعالى : ﴿قَتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللهُ بِأَيْدِيكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ (14) وَ يُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَ يَتُوبُ اللهُ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ (15)

1485 / [29] - عن عليّ بن عقبة، عن أبيه، قال

دَخَلْتُ أَنَا وَ اَلْمُعَلَّی عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ:

أَبْشِرُوا إِنَّکُمْ عَلَی إِحْدَی اَلْحُسْنَیَیْنِ شَفَی اَللَّهُ صُدُورَکُمْ وَ أَذْهَبَ غَیْظَ قُلُوبِکُمْ وَ أَنَا لَکُمْ عَلَی عَدُوِّکُمْ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ ﴾ وَ إِنْ مَضَیْتُمْ قَبْلَ أَنْ یَرَوْا ذَلِکَ مَضَیْتُمْ عَلَی دِینِ اَللَّهِ اَلَّذِی رَضِیَهُ [اِرْتَضَاهُ] لِنَبِیِّهِ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَم - وَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ . (2)

ص: 346


1- عنه بحار الأنوار: 333/32 ح 185، والبرهان في تفسير القرآن : 376/3 ح 9، و نور الثقلين 190/2 ح 66 ، و مستدرك الوسائل : 64/11 ح 12434. الأمالي للمفيد : 72 ح 7 (المجلس الثامن، مجلس يوم الإثنين) بإسناده عن أبي عثمان مؤذّن بني أفصی عنه البحار : 124/32 ح 100 ، و شواهد التنزيل : 276/1 ح 281 .
2- عنه بحار الأنوار: 85/67 ح 8 بتفاوت، والبرهان 377/3 ح 2 و نور الثقلين: 190/2 ح 67 المحاسن : 169/1 ح 135 ( باب - 36 ما نزل في الشيعة من القرآن) بتفاوت يسير، عنه البحار : 93/68 ح 35

28)- از ابو عثمان غلام آزاد شدۀ بنی افصی - اذان گوی مسجد بنی افصی - روایت کرده ،است که گفت:

یک سال کامل با علی - صلوات الله عليه - بودم و از آن حضرت چیزی پیرامون ولایت و برائت نشنیدم ولی (روزی) از او شنیدم که می فرمود: خداوند مرا نسبت به طلحه و زبیر معذور داشت؛ آن دو نفر از روی رغبت و رضایت بدون هیچ کراهت و اجباری با من بیعت کردند سپس بی آن که از سوی من کاری شده و خلافی سر زده باشد بیعت خود را با من !شکستند به خدا سوگند اهل این آیه از زمانی که نازل شده (با آن ها) جنگ و قتالی انجام نگرفته است، تا امروز که با آنان جنگ و کشتار می کنم (سپس حضرت این آیه را) «و اگر آنان پس از بستن پیمان، سوگند خود را شکستند و در دین شما طعنه وارد کردند»- تا آخر ، تلاوت نمود.

فرمایش خداوند متعال: با آن ها بجنگید خدا به دست شما عذابشان می کند و خوارشان می گرداند و شما را بر آنان پیروز می نماید و دل های مؤمنان را شفا می دهد (14) و کینه را از دل هایشان می برد و خدا توبه هر کسی که را که بخواهد می پذیرد و خداوند دانا و حکیم است. (15)

29)- از علی بن عُقَبة بن خالد به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

من و مُعلَّى بن خنيس بر امام صادق علیه السلام، وارد شدیم، حضرت فرمود: بر شما مژده باد شما دارای یکی از دو فرجام نیک از طرف خدا می باشید خداوند سینه های شما را شفا دهد و خشم دل هایتان را فرو نشاند و شما را بر دشمنانتان پیروز گرداند و این همان فرمایش خداوند است: «و سینه و دل های گروهی از مؤمنین را شفا می دهد».

و اگر قبل از آن (نعمت ها) از دنیا بروید به آئینی که خدا برای پیامبرش پسندیده و او (خلیفه اش) علی علیه السلام را بر آن برگزیده است از دنیا رفته اید (سعادت مند گشته اید).

ص: 347

1486 / [30] - عن أبي الأغرّ التميمي، قال:

إِنِّی لَوَاقِفٌ یَوْمَ صِفِّینَ إِذْ نَظَرْتُ إِلَی اَلْعَبَّاسِ بْنِ رَبِیعَهَ بْنِ اَلْحَارِثِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ شَاکٍ فِی اَلسِّلاَحَ ، عَلَی رَأْسِهِ مِغْفَرُ وَ بِیَدِهِ صَفِیحَهٌ یَمَانِیَّهٌ وَ هُوَ عَلَی فَرَسٍ لَهُ أَدْهَمَ وَ کَأَنَّ عَیْنَیْهِ عَیْنَا أَفْعَی، فَبَیْنَا هُوَ یَرُوضُ فَرَسَهُ وَ یُلَیِّنُ مِنْ عَرِیکَتِهِ إِذْ هَتَفَ بِهِ هَاتِفٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ- : یُقَالُ لَهُ عَرَارُ بْنُ أَدْهَمَ -: یَا عَبَّاسُ! هَلُمَّ إِلَی اَلْبِرَازِ

قَالَ: فَالنُّزُولُ إِذاً فَإِنَّهُ إِیَاسٌ مِنَ اَلْقُفُولِ قَالَ: فَنَزَلَ اَلشَّامِیُّ وَ وَجَدَ وَ هُوَ یَقُولُ:

إِنْ تَرْکَبُوا فَرُکُوبُ اَلْخَیْلِ عَادَتُنَا *** أَوْ تَنْزِلُونَ فَإِنَّا مَعْشَرٌ نُزُلٌ

قَالَ: وَ ثَنَی عَبَّاسٌ رِجْلَهُ وَ هُوَ یَقُولُ:

وَ یَصُدُّ عَنْکَ مَخِیلَهُ اَلرَّجُلِ اَلْ *** عَرِیْضِ مُوضِحَهً عَنِ اَلْعَظْمِ

بِحُسَامِ سَفْکٍ أَوْ لِسَانِکَ وَ اَلْ *** کَلْمُ اَلْأَصِیلُ کَأَرْغَبِ اَلْکَلْمِ

قَالَ: ثُمَّ عَصَبَ فَضَلاَتِ دِرْعِهِ فِی حُجْزَتِهِ ثُمَّ دَفَعَ فَرَسَهُ قَوْسَهُ إِلَی غُلاَمٍ لَهُ- یُقَالُ لَهُ: أَسْلَمُ- کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَی قَلاَئِدِ شَعْرِهِ، وَ دُلَفُ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا إِلَی صَاحِبِهِ،

قَالَ: فَذَکَرْتُ قَوْلَ أَبِی ذُؤَیْبٍ :

فَتَنَازَلاَ وَ تَوَاقَفَتْ خَیْلاَهُمَا *** وَ کِلاَهُمَا بَطَلُ اَللِّقَاءِ مِخْدَعٌ

قَالَ ثُمَّ تَکَافَحَا بِسَیْفِهِمَا مَلِیّاً مِنْ نَهَارِهِمَا لاَ یَصِلُ وَاحِدٌ مِنْهَا إِلَی صَاحِبِهِ لِکَمَالِ اَللَّأْمَهِ إِلَی أَنْ لَحَظَ اَلْعَبَّاسُ وَهْیاً فِی دِرْعِ اَلشَّامِیِّ فَأَهْوَی إِلَیْهِ بِیَدِهِ فَهَتَکَهُ إِلَی ثُنْدُوَتِهِ ثُمَّ عَاوَدَ لِمُجَاوَلَتِهِ وَ قَدْ أَصْحَرَ لَهُ مَفْتِقُ اَلدِّرْعِ فَضَرَبَهُ اَلْعَبَّاسُ بِالسَّیْفِ فَانْتَظَمَ بِهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ وَ خَرَّ اَلشَّامِیُّ صَرِیعاً بِخَدِّهِ وَ أُمَّ فِی اَلنَّاسِ وَ کَبَّرَ اَلنَّاسُ تَکْبِیرَهً اِرْتَجَّتْ لَهَا اَلْأَرْضُ فَسَمِعْتُ قَائِلاً یَقُولُ مِنْ وَرَائِی ﴿قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اَللّهُ بِأَیْدِیکُمْ وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ * وَ یُذْهِبْ غَیْظَ قُلُوبِهِمْ وَ یَتُوبُ اَللّهُ عَلی مَنْ یَشاءُ﴾

ص: 348

30)- از ابو الأغر تمیمی روایت کرده است که گفت:

من در روز جنگ صفّین ایستاده بودم ناگهان متوجه عباس بن ربيعة بن حارث بن عبد المطلب که مجهز به سلاح و کلاه خود بر سر نهاده بود، شدم که در دستش شمشیر پهن یمنی گرفته و سوار بر اسبی تیز و تندرو می باشد و چشمانش (قرمز) همچون چشمان افعی است در ضمن این که اسب خود را آرام می زد و به آرامی حرکت می کرد ناگاه فریاد کننده ای از (درون) لشکر اهل شام- که به او عرار بن ادهم می گفتند-، فریاد برآورد ای عباس! برای رزم جلو بیا عباس به او پیشنهاد داد: پیاده به رزمیم؛ زیرا که این چنین رزمیدن از بازگشت ناامیدی می بخشد.

پس مرد شامی با حالت غضب پیاده شد و گفت اگر سوار شوید پس سوار شدن بر اسب عادت ما می باشد و اگر پیاده شوید باز ما گروه پیاده هستیم. راوی :گوید و عباس پای خود را (از رکاب) بیرون آورد (که پیاده شود) در حالی که می گفت و تو را (از حرکتی) باز می داریم همچون مرد بزرگی که در برابر شر (و جراحتی آشکار) که روی استخوان باشد.

به وسیله تیزی شمشیر برّنده ات و یا زبان و کلام گویایت که تأثیرش همچون نمکی بر روی زخم است (راوی گوید:) سپس عباس بندهای (بلند و) اضافی لُنگ (و پیراهن) خود را زیر گره (کمربند روی هم) قرار داد و اسب خود را تحویل غلامش - به نام اسلم - ،داد گویا که می دیدم موهای سرش با شدت و سرعت به حرکت افتاده است و هر یک به سمت دیگری جلو آمد (راوی گوید:) من در این موقع به یاد این سخن ابو ذُؤيب افتادم: پس با هم گلاویز شدند و اسبان ایشان (سرگردان) متوقف شدند، و هر یک از ایشان دلیری ،شجاع خُدعه گر و نیرنگ باز در جنگ هستند.

سپس با شمشیر مدتی از روز به جان هم افتادند ولی شمشیر هیچ کدام به دیگری اصابت نکرد چون زره ای که داشتند کاملاً بدنشان را پوشانده بود تا این که عباس خللی را در زره مرد شامی ملاحظه ،کرد پس با دستش ضربتی بر زره مرد شامی فرود آورد و آن را پاره نمود و بعد شمشیرش را به او تا سینه اش رسانید و برای کشتن به سمت او آمد و با همان حالت که زره او پاره شده بود بر او حمله کرد و ضربت شمشیری (دیگر) به او زد که سینه اش سخت مجروح گشت و سریع به صورت روی زمین افتاد و عباس بین مردم رفت و مردم همگی تکبیر گفتند به طوری که زمین از آن به لرزه درآمد.

ص: 349

فَالْتَفَتُّ فَإِذَا هُوَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ قَالَ یَا أَبَا اَلْأَعَزِّ مَنِ اَلْمُبَارِزُ لِعَدُوِّنَا

قُلْتُ: هَذَا اِبْنُ شَیْخِکُمْ اَلْعَبَّاسِ بْنِ رَبِیعَهَ ،

قَالَ: یَا عَبَّاسُ قَالَ: لَبَّیْکَ، قَالَ: أَ لَمْ أَنْهَکَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ أَنْ تَخْلُوا بِمَرْکَزٍ أَوْ تُبَاشِرُوا حَدَثاً

قَالَ: إِنَّ ذَلِکَ لِذَلِکَ قَالَ: فَمَا عَدَا مِمَّا بَدَا قَالَ: أَ فَأُدْعَی إِلَی اَلْبِرَازِ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَلاَ أُجِیبَ جَعَلَنِیَ اَللَّهُ فِدَاکَ

قَالَ: نَعَمْ طَاعَهُ إِمَامِکَ أَوْلَی بِکَ مِنْ إِجَابَهِ عَدُوِّکَ، وَدَّ مُعَاوِیَهُ أَنَّهُ مَا بَقِیَ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ نَافِخُ ضَرْمَهٍ إِلاَّ طَعَنَ فِی نِیطِهِ أَطْفَأَ لِنُورِ اَللَّهِ وَ یَأْبَی اَللّهُ إِلاّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُشْرِکُونَ أَمَا وَ اَللَّهِ لَیَمْلِکَنَّهُمْ مِنَّا رِجَالٌ، وَ رِجَالٌ یَسُومُونَهُمْ اَلْخَسْفُ حَتَّی یَتَکَفَّفُوا بِأَیْدِیهِمْ وَ یَحْفِرُوا اَلْآبَارَ إِنْ عَادُوا لَکَ فَقُلْ لِی قَالَ وَ نَمِیَ اَلْخَبَرُ إِلَی مُعَاوِیَهَ فَقَالَ: وَ اَللَّهِ دَمُ عَرَارٍ؟ أَلاَ رَجُلٌ یَطْلُبُ بِدَمِ عَرَارٍ

قَالَ: فَانْتَدَبَ لَهُ رَجُلاَنِ مِنْ لَخْمٍ ،

فَقَالاَ: نَحْنُ لَهُ قَالَ: اِذْهَبَا فَأَیُّکُمَا قَتَلَ اَلْعَبَّاسَ بِرَازاً فَلَهُ کَذَا وَ کَذَا، فَأَتَیَاهُ فَدَعَوَاهُ إِلَی اَلْبِرَازِ، فَقَالَ: إِنَّ لِی سَیِّداً أُؤَامِرُهُ،

قَالَ: فَأَتَی أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ: نَاقِلْنِی سِلاَحَکَ بِسِلاَحِی، فَنَاقَلَهُ

قَالَ: وَ رَکِبَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَلَی فَرَسِ اَلْعَبَّاسِ وَ دَفَعَ فَرَسَهُ إِلَی اَلْعَبَّاسِ وَ بَرَزَ إِلَی اَلشَّامِیَّیْنِ، فَلَمْ یَشُکَّا أَنَّهُ اَلْعَبَّاسُ فَقَالاَ لَهُ: أَذِنَ لَکَ سَیِّدُکَ؟

فَخَرَجَ أَنْ یَقُولَ نَعَمْ فَقَالَ: ﴿أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اَللّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ﴾. (1)

قَالَ: فَبَرَزَ إِلَیْهِ أَحَدُهُمَا فَکَأَنَّمَا اِخْتَطَفَهُ ثُمَّ بَرَزَ إِلَیْهِ اَلثَّانِی فَأَلْحَقَهُ بِالْأَوَّلِ وَ اِنْصَرَفَ

ص: 350


1- سورة الحج : 39/22.

در همین لحظه گوینده ای را شنیدم که از پشت سرم می گفت: «با آن ها بجنگید خداوند آن ها را به دست شما عذاب می کند و خوارشان می نماید و شما را بر آنان پیروز می گرداند و دل های مؤمنان را شفا داده و خنک می گرداند * و کینه را از دل های ایشان می زداید و خدا توبه هر که را که بخواهد می پذیرد» پس متوجه شدم که ،او امیر المؤمنین علی علیه السلام می باشد و به من :فرمود ای ابا اَغرّا کیست که با دشمن ما می رزمد؟ گفتم: این فرزند بزرگ ،مردتان عباس بن ربیعه است فرمود: ای عباس!

عرض کرد: بلی فرمود: آیا تو و حسن و حسین و عبدالله بن جعفر را نهی نکردم که مرکز (میدان) را خالی نکنید و با هیچ جوانی جنگ نداشته باشید؟ عرضه داشت: بلی چنین بود فرمود پس چه چیزی سبب شد که چنین حرکتی از تو سر بزند؟ گفت ای امیر مؤمنان فدایت گردم پس آیا به مبارزه دعوت شوم و جواب ندهم؟!

فرمود: بلی اطاعت و پیروی از امامت واجب تر از پاسخ دادن به دشمنت می باشد معاویه دوست دارد که از بنی هاشم (حتی) فوت کننده آتشی وجود نداشته باشد مگر آن که شاهرگ او را قطع کند تا نور خدا خاموش شود ولی خداوند جز کامل گرداندن نور خود را نمی،خواهد اگر چه برای مشرکین ناخوش آیند ،باشد به خدا سوگند مردانی از ما آن ها مسلط می شوند و مردانی می شوند و مردانی آنان را به زیر زمین فرو می برند و آنان را خواری فرا می گیرد که دست نیاز و گدایی داراز می کنند و چاه ها را حفر می کنند پس اگر به سمت تو ،بازگشتند تو به سوی من بیا چون این خبر به معاویه رسید پس :گفت به خدا سوگند خون عرار مظلومانه ریخته شد آیا کسی هست حق خون عرار را طلب کند؟

پس دو نفر مرد – از قبیله لَخُم - ندای او را لَبَّیک گفتند و اظهار داشتند: ما برای آن آماده ایم معاویه گفت بروید و هر یک از شما با عباس رزم و کارزار نماید و او را بکشد، نزد من چنین و چنان پاداش خواهد داشت. پس آن دو نفر آمدند و او را برای مبارزه دعوت کردند ولی او اظهار نمود من سید و مولایی دارم که باید از او دستور بگیرم.

سپس عباس نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و جریان را به حضرت خبر داد حضرت فرمود: اسلحه ات را با اسلحه من تبدیل کن و عباس نیز چنین کرد بعد از آن امیرالمؤمنین علیه السلام بر اسب عباس سوار شد و اسب خود را به عباس داد و به طرف آن دو نفر شامی حرکت نمود پس آنان شکی نداشتند که او عباس است به او گفتند آیا سید و مولایت اجازه داد؟ پس نخواست که بفرماید: بلی اظهار نمود «اجازه داده شد به کسانی که مورد ستم قرار گرفته اند جهاد و قتال کنند و به درستی که خداوند بر یاری و حمایت از ایشان توانمند است»

ص: 351

وَ هُوَ یَقُولُ: ﴿اَلشَّهْرُ اَلْحَرامُ بِالشَّهْرِ اَلْحَرامِ وَ اَلْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اِعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اِعْتَدی عَلَیْکُمْ﴾ (1)

ثُمَّ قَالَ: یَا عَبَّاسُ خُذْ سِلاَحَکَ وَ هَاتِ سِلاَحِی

قَالَ وَ نَمِیَ اَلْخَبَرُ إِلَی مُعَاوِیَهَ فَقَالَ: قَبَّحَ اَللَّهُ اَللَّجَاجِ إِنَّهُ لَقَعُودٌ مَا رَکِبْتُهُ قَطُّ إِلاَّ خُذِلْتُ،

فَقَالَ عَمْرُو بْنُ اَلْعَاصِ : اَلْمَخْذُولُ وَ اَللَّهِ اَللَّخْمِیَّانِ لاَ أَنْتَ، قَالَ: اُسْکُتْ أَیُّهَا اَلشَّیْخُ فَلَیْسَ هَذِهِ مِنْ سَاعَاتِکَ.

قَالَ: فَإِنْ لَمْ یَکُنْ رَحِمَ اَللَّهُ اَللَّخْمِیَّیْنِ وَ مَا أَرَاهُ یَفْعَلُ! قَالَ: ذَلِکَ وَ اَللَّهِ أَضِیقُ لِجُحْرِکَ وَ أَخْسَرُ لِصَفْقَتِکَ، قَالَ: أَجَلْ وَ لَوْ لاَ مِصْرُ لَقَدْ کَانَتِ اَلْمَنْجَاهُ مِنْهَا، فَقَالَ: هِیَ وَ اَللَّهِ أَعْمَتْکَ وَ لَوْلاَهَا لَأَلْفَیْتَ بَصِیراً. (2)

قوله تعالى : ﴿أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ جَهَدُوا مِنكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِن دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ، وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴾ (16)

1487/[31] - عن أبي العباس، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

أَتَی رَجُلٌ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: بَایِعْنِی یَا رَسُولَ اَللَّهِ!، فَقَالَ: عَلَی أَنْ تَقْتُلَ أَبَاکَ.

قَالَ: فَقَبَضَ اَلرَّجُلُ یَدَهُ، ثُمَّ قَالَ: بَایِعْنِی یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ عَلَی أَنْ تَقْتُلَ أَبَاکَ فَقَالَ اَلرَّجُلُ: نَعَمْ عَلَی أَنْ أَقْتُلَ أَبِی

ص: 352


1- سورة البقرة : 194/2.
2- عنه بحار الأنوار : 591/32 ح 473، والبرهان في تفسير القرآن : 377/3 ح 3 و نور الثقلين : 190/2 ح 67 قطعة منه شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : 219/5 (من أخبار يوم صفّين) فيه : روى ابن قتيبة في كتابه المسمّى ب:عيون الأخبار، بتمامه

بعد از آن یکی از آن دو نفر برای مبارزه به سمت حضرت رفت و حضرت او را از پای در آورد دومی جلو آمد او را هم به اولی ملحق نمود و (به طرف اصحاب خود) بازگشت و (در حال بازگشتن این آیه را) تلاوت می نمود: «این ماه حرام در مقابل آن ماه حرام و برای شکستن حُرمت ماه های حرام قصاص است، پس هر کسی که بر شما تجاوز و ستم کند به همان اندازه ستمی که بر شما کرده بر او تجاوز کنید» سپس به عباس فرمود: بیا اسحله خود را بگیر و اسلحه مرا بده.

(راوی) گوید: چون این خبر به معاویه ،رسید :گفت خدا لجاجت را زشت (و نابود) گرداند به راستی که او (سر جای خود) نشسته بود هیچ موقع او را سوار و به حرکت در نیاوردم مگر آن که خوار و ذلیل ،گشتم سپس عمرو بن عاص گفت: به خداوند سوگند آن دو مرد ،لَخمی خوار و ذلیل گشته اند نه تو.

معاویه :گفت تو ساکت شو- ای پیرمرد- که این زمان زمان تو نیست عمرو گفت: اگر زمان (برای) من نیست پس خدا بر آن دو مرد لخمی رحمت فرستد و گمان نکنم که بر آنان رحمت فرستد. معاویه گفت: به خدا سوگند! ( آن موقعیت) از سوراخی برایت تنگتر می باشد و زیان بارتر است بر آن دست بیعتی که داده ای (عمرو) گفت: آری به خدا همین طور است و اگر وعده (ولایت) مصر نبود سوار می شدم و از این (مهلکه) نجات می یافتم سپس (معاویه) گفت: به خدا سوگند! همان تو را کور کرده است و اگر آن (وعده ها) نمی بود تو را بینا می یافتم.

فرمایش خداوند متعال: آیا گمان کرده اید که (بیهوده به حال خود) رها شده اید و خداوند افرادی را که از شما جهاد کرده اند نمی شناسد (ایشان) غیر از خداوند و رسولش و دیگر ایمان آوردگان را معتمد و محرم اسرار خود نمی گیرند و خدا به تمام آن چه انجام می دهید آگاه است. (16)

31)- از ابو العباس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و اظهار داشت:

ای رسول خدا! با من بیعت نمایید.

فرمود: بیعت می کنم مشروط بر این که پدر خود را بکشی. آن مرد دست پیامبر را در دست گرفت و باز هم گفت ای رسول خدا با من بیعت نمایید.

فرمود: بیعت می کنم مشروط بر این که پدر خود را بکشی.

مرد در جواب گفت آری بر این که پدرم را بکشم

ص: 353

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ-: إِلَی مَنْ حِینَ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اَللَّهِ وَ لاَ رَسُولِهِ وَ لاَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَهً إِنَّا لاَ نَأْمُرُکَ أَنْ تَقْتُلَ وَالِدَیْکَ، وَ لَکِنْ نَأْمُرُکَ أَنْ تُکْرِمَهُمَا . (1)

1488 / [32] - عن ابن أبان قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول :

یَا مَعْشَرَ اَلْأَحْدَاثِ اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ لاَ تَأْتُوا اَلرُّؤَسَاءَ دَعُوهُمْ حَتَّی یَسِیرُوا أَذْنَاباً، لاَ تَتَّخِذُوا اَلرِّجَالَ وَلاَئِجَ (2) مِنْ دُونِ اَللَّهِ إِنَّا وَ اَللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْهُمْ، ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ. (3)

1489 / [33] - عن أبي الصباح الكناني، قال :

قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَا أَبَا اَلصَّبَّاحِ! إِیَّاکُمْ وَ اَلْوَلاَئِجَ فَإِنَّ کُلَّ وَلِیجَهٍ دُونَنَا فَهِیَ طَاغُوتٌ أَوْ قَالَ نِدٌّ. (4)

قوله تعالى : ﴿أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجَ وَ عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جَهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِندَ اللهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّلِمِينَ﴾ (19)

ص: 354


1- عنه بحار الأنوار: 246/24 ذيل ح 4 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 381/3 ح 5 المحاسن : 248/1 ح 253 (باب - 29 اليقين والصبر في الدين) بإسناده عن أبي خديجة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 281/68 ح 33 و 177/70 ح 36 ، و 76/74 ح 71 ، مشكاة الأنوار: 38 (الفصل العاشر في الإيمان والإسلام) و 163 ( الفصل الرابع عشر في حقوق الوالدين)، عنه البحار : 291/68 ح 51، و مستدرك الوسائل : 200/15 ح 18004، والبحار : 245/24 ح 4 عن كنز الفوائد وتأويل الآيات
2- وليجة الرجل: بِطانَته و خاصَته و دِخلته، و في التنزيل: و لم يتّخذوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنين وَلِيجَة، و قال أبو عبيدة: الوليجة البطانة، و هي مأخوذة من وَلَج يلج وُلوجاً وَلِجةً إذا دخل أَي ولم يتّخذوا بينهم و بين الكافرين دخيلة مودّة . لسان العرب: 399/2 (ولج).
3- عنه بحار الأنوار: 246/24 ح 5، و وسائل الشيعة : 133/27 ح 33405، والبرهان في تفسير القرآن : 381/3 ح 6 ، و نور الثقلين : 191/2 ح 69 . مشكاة الأنوار : 67 (الفصل الثالث في آداب الشيعة)، و 334 ( في الرئاسة) باختصار في كليهما .
4- عنه بحار الأنوار: 246/24 ح 6، و وسائل الشيعة : 133/27 ح 33408، والبرهان في تفسير القرآن : 381/3 ح 7 ، و نور الثقلين: 191/2 ح 70.

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اینک نباید به جز خدا و پیامبر و مؤمنین، پشت و پناهی بگیری ما هرگز تو را امر نمی کنیم که پدر و مادرت را بکشی ولی دستور می دهیم که به آن ها را احترام کنی.

32)- از ابان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود ای جوانان! از (معصیت و نافرمانی اوامر و نواهی) خدا بپرهیزید و در اطراف رؤسا جمع نشوید، آنان را به حال خود رها کنید تا بدون جایگاه و موقعیت ،شوند دیگران را پشت و پناه خود در مقابل خدا قرار ندهید.

به خدا سوگند! ما (اهل بیت رسالت) برای شما بهتر از آنان هستیم؛ سپس حضرت با دست به سینه خود اشاره نمود.

33)- از ابو الصّباح کنانی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا صبّاح! بپرهیزید از پشت و پناه گرفتن دیگران؛ زیرا هر پشت و پناهی غیر از ما (اهل بیت عصمت و طهارت) طاغوت است.

و یا فرمود: شبیه و نظیر آن می باشد:

فرمایش خداوند متعال: آیا آب دادن به حاجیان و عمارت مسجد الحرام را با کار کسی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد انجام داده برابر می دانید؟ نه نزد خدا برابر نیستند و خدا ستمکاران را هدایت نمی کند. (19)

ص: 355

1490 / [34] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ - قِیلَ لَهُ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنَا بِأَفْضَلِ مَنَاقِبِکَ.

قَالَ: نَعَمْ کُنْتُ أَنَا وَ عَبَّاسٌ وَ عُثْمَانُ بْنُ أَبِی شَیْبَهَ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ.

قَالَ عُثْمَانُ بْنُ أَبِی شَیْبَهَ : أَعْطَانِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْخِزَانَهَ -یَعْنِی مَفَاتِیحَ اَلْکَعْبَهِ- ، وَ قَالَ اَلْعَبَّاسُ : أَعْطَانِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسِّقَایَهَ وَ هِیَ زَمْزَمُ وَ لَمْ یُعْطِکَ شَیْئاً یَا عَلِیُّ!

قَالَ: فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿أَ جَعَلْتُمْ سِقایَهَ اَلْحاجِّ وَ عِمارَهَ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ جاهَدَ فِی سَبِیلِ اَللّهِ لا یَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ﴾ (1)

1491 / [35] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاَج وَ عِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ﴾ ، قال :

نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ وَ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ وَ اَلْعَبَّاسِ وَ شَیْبَهَ إِنَّهُمْ فَخَرُوا فِی اَلسِّقَایَهَ وَ اَلْحِجَابَهَ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿أَجَعَلْتُمْ سِقایَهَ اَلْحاجِّ ﴾- إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ﴾ اَلْآیَهِ، فَکَانَ عَلِیٌّ وَ حَمْزَهُ وَ جَعْفَرٌ وَ اَلْعَبَّاسُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ جَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اَللَّهِ لا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اَللّهِ. (2)

ص: 356


1- عنه بحار الأنوار : 236/38 ح 36، والبرهان في تفسير القرآن : 383/3 ح 5، و نور الثقلين : ح 194/2 ح 82. تفسير فرات الكوفي : 168 ح 216 بإسناده عن جعفر، عن أبيه علیهما السلام بتفاوت عنه البحار: 37/36 ح ،6 دعائم الإسلام : 19/1 بتفاوت يسير.
2- عنه بحار الأنوار: 36/36 ذيل ح 3 أشار إليه، و 237/38 ح 37 ، والبرهان : 383/3 ح 6 . تفسير فرات الكوفي : 166 ح 210 بإسناده عن ابن سيرين - إلى قوله : نزلت في عليّ بن أبى طالب علیه السلام- ، و 168 ح 215 باسناده عن الكلبي بتفاوت يسير الكافي : 203/8 ح 245، عنه البحار : 35/36 ح ، والبرهان في تفسير القرآن : 382/2 ح 3، تأويل الآيات الظاهرة : 207، بتفاوت يسير في الجميع.

34)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به امیرالمؤمنین علی علیه السلام گفته شد: مهم ترین منقبت و فضیلت خود را برای ما مطرح نما.

فرمود: بلی روزی من و عباس و عثمان بن ابی شیبه در مسجد الحرام نشسته ،بودیم عثمان بن ابی شیبه اظهار داشت:

رسول خدا صلی الله علیه و آله خزینه داری و کلید کعبه را به من لطف نمود و عباس گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله مدیریت آب رسانی و آب دهی به حاجیان را به من واگذار نمود ولی ای علی! به شما سمتی را واگذار نکرده است.

امام صادق علیه السلام افزود: پس خداوند (این آیه) «آیا آب دادن به حاجیان و تعمیر مسجد الحرام را با کسی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است برابر می دانید؟ نه نزد خداوند یکسان نخواهند بود» را نازل نمود.

35)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آیا آب دادن به حاجیان و تعمیر مسجد الحرام را» فرمودند: در مورد علیه السلام، حمزه جعفر ،عباس و شیبه نازل شده است؛ زیرا که آنان با یک دیگر در مدیریت «سقایة الحاج» (آب رسانی به حاجیان) و پرده پوشی «کعبه» و تولیت «مسجد الحرام»، فخر و مباهات می کردند پس خداوند جلیل این آیه «آیا آب دادن به حاجیان و تعمیر مسجد الحرام را» - تا - «و روز قیامت» را نازل نمود و امام علی علیه السلام، حمزه و جعفر و عبّاس کسانی بودند که پیش از دیگران - به خداوند و روز قیامت- ایمان آورده و در راه خداوند هجرت و جهاد کرده بودند و در پیشگاه خداوند متعال با دیگران مساوی نمی باشند.

ص: 357

قوله تعالى: ﴿ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿23﴾ قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَ تِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَ مَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿24﴾ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ﴾ ﴿25﴾

1492 / [26] - عن جابر عن أبي جعفر علیه السلام: قال:

سألته عن هذه الآية في قول الله : ﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءامَنُوا لا تَتَّخِذُواْ ءابَاءَكُمْ و إخونَكُمْ أَوْلِيَاءَ﴾- إلى قوله : - ﴿الْفَسِقِينَ﴾. [فقال علیه السلام:]

فأما ﴿ولا تَتَّخِذُوا ايَّاءَ كُمْ وَإِخْوَنَكُمْ أَوْلِيَاء إِن اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الإيمن﴾. فَإِنَّ اَلْکُفْرَ فِی اَلْبَاطِنِ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ وَلاَیَهُ اَلْأَوَّلِ وَ اَلثَّانِی، وَ هُوَ کُفْرٌ. وَ قَوْلُهُ: ﴿عَلَی اَلْإِیمانِ﴾ فَالْإِیمَانُ وَلاَیَهُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ: ﴿وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ اَلظّالِمُونَ﴾ (1)

1493 / [37]- يوسف بن السُخت قال :

اشْتَکَی الْمُتَوَکِّلُ شَکَاةً شَدِیدَةً فَنَذَرَ لِلَّهِ إِنْ شَفَاهُ اللَّهُ أَنْ یَتَصَدَّقَ بِمَالٍ کَثِیرٍ، فَعُوفِیَ مِنْ عِلَّتِهِ فَسَأَلَ أَصْحَابَهُ عَنْ ذَلِکَ فَأَعْلَمُوهُ أَنَّ أَبَاهُ تَصَدَّقَ بِثَمَانِمِائَهِ أَلْفِ أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ إِنْ أَرَاهُ تَصَدَّقَ بِخَمْسَهِ أَلْفِ أَلْفِ دِرْهَمٍ فَاسْتَکْثَرَ ذَلِکَ

فَقَالَ أَبُو یَحْیَی بْنُ أَبِی مَنْصُورٍ اَلْمُنَجِّمُ لَوْ کَتَبْتَ إِلَی اِبْنِ عَمِّکَ - یَعْنِی أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ- فَأَمَرَ أَنْ یَکْتُبَ لَهُ فَیَسْأَلَهُ فَکَتَبَ إِلَیْهِ، فَکَتَبَ أَبُو اَلْحَسَنِ علیه السلام: تَصَدَّقْ بِثَمَانِینَ

ص: 358


1- عنه بحار الأنوار: 165/30 ح 93 و 68/ 230 قطعة منه. والبرهان في تفسير القرآن 385/3 ح 1 و نور الثقلین: 195/2 ح 83

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید اگر پدران و برادرانتان دوست دارند که کفر را به جای ایمان برگزینند آن ها را به دوستی خود نگیرید و هر کسی که از شما آن ها را به دوستی بگیرد از ستمکاران خواهد بود (23) (ای پیامبر!) بگو: اگر پدرانتان فرزندانتان ،برادرانتان ،زمانتان خویشاوندانتان و اموالی که آن را اندوخته اید و تجارتی که از کناد آن بیم دارید و نیز خانه هایی که بدان دلخوش کرده اید برای شما از خدا و پیامبرش و جهاد کردن در راه او دوست داشتنی تر است پس منتظر باشید تا خدا فرمان خویش را بیاورد و خدا نافرمانان را هدایت نخواهد کرد (24) هر آینه خداوند شما را در بسیاری از جاها یاری کرد و نیز در روز خنین آن موقعی که انبوهی لشکرتان، شما را به شگفت آورده بود ولی برای شما سودی نداشت و زمین با همه فراخیش بر شما تنگ شده بود سپس بازگشتید و به دشمن پشت کردید. (25)

36)-از جایی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد این آیه: «ای کانی که ایمان آورده اید. اگر پدران و برادرانتان دوست دارند که کفر را به جای ایمان برگزینند. ... تا نافرمانان را هدایت نخواهد کرد» سؤال کردم؟ فرمود: کفر از جهت معنای باطن ،آبه پذیرفتن ولایت اولی و دومی است و است و او همان کفر است و اما فرمایش خداوند: «عَلَى الإيمَنِ» منظور پذیرفتن ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد و فرمود: «و کسانی که ولایت آنان را بپذیرد پس آنان از ظالمین و ستمگران خواهند بود»

37)- يوسف بن سُخت روایت کرده است که گفت:

متوكلّ سخت مریض شده بود نذر کرد که اگر برایش بهبودی حاصل شود مال کثیری را صدقه دهد و چون خوب شد از اصحابش سؤال کرد که مقدار آن کثیر چه اندازه می باشد؟ پس آنان خبر دادند که پدر متوکّل هشت صد هزار هزار (هشت صد میلیون) درهم صدقه داد و اگر او مایل باشید تواند پنج میلیون درهم صدقه دهد؛ پس این مقدار در نظرش زیاد آمد.

ص: 359

دِرْهَمٍ، فَقَالُوا: هَذَا غَلَطٌ سَلُوهُ مِنْ أَیْنَ قَالَ: هَذَا ؟

فَکَتَبَ قَالَ اَللَّهُ لِرَسُولِهِ ﴿لَقَدْ نَصَرَکُمُ اَللّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَهٍ﴾ وَ اَلْمَوَاطِنُ اَلَّتِی نَصَرَ اَللَّهُ رَسُولَهُ- عیه و اله السلام- فِیهَا ثَمَانُونَ مَوْطِناً فَثَمَانُونَ دِرْهَماً مِنْ حِلِّهِ مَالٌ کَثِیرٌ. (1)

1494 / [38] - عن عجلان، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى : ﴿ وَ يَوْمَ حُنَيْنِ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَفْرَتُكُمْ﴾ - إلى - ﴿لَمْ وَلَّيْتُم مُدْبِرِينَ﴾، فَقَالَ: أَبُو فُلاَنٍ. (2)

قوله تعالى : ﴿ثُمَّ أَنزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ، وَ أَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ عَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ذَلِكَ جَزَاءُ الْكَفِرِينَ﴾ (26)

1495 / [39] - عن الحسن بن على بن فضال، قال :

قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلِیٌّ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِلْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ : أَیُّ شَیْءٍ اَلسَّکِینَهُ عِنْدَکُمْ؟

قَالَ: لاَ أَدْرِی جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّ شَیْءٍ هُوَ فَقَالَ: رِیحٌ مِنَ اَللَّهِ تَخْرُجُ طَیِّبَهً لَهَا صُورَهٌ کَصُورَهِ وَجْهِ اَلْإِنْسَانِ، فَتَکُونُ مَعَ اَلْأَنْبِیَاءِ، وَ هِیَ اَلَّتِی نَزَلَتْ عَلَی إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اَلرَّحْمَنِ حَیْثُ بَنَی اَلْکَعْبَهَ ، فَجَعَلَتْ تَأْخُذُ کَذَا وَ کَذَا فَبُنِیَ اَلْأَسَاسُ عَلَیْهَا. (3)

ص: 360


1- عنه وسائل الشيعة : 23/ 300 ح 29609 و 227/104 ح 56 ، والبرهان في تفسير القرآن : 387/3 ح 4 ، و نور الثقلين : 196/2 ح 87. الكافي : 463/7 ح 21 بإسناده عن عليّ بن إبراهيم، عن أبيه، عن بعض أصحابه، ذكره بتفاوت يسير، عنه عوالي اللئالي : 314/2 ح 10 ، و نحوهما تهذيب الأحكام : 309/8 ح 24 ، عنه و عن الكافي، وسائل الشيعة : 298/23 ح 29606، تحف العقول: 481 باختصار الاحتجاج : 453/2 بإسناده عن أبي عبد الله الزيادي بتفاوت يسير، و نحوه المناقب لابن شهرآشوب : 402/4 عنهما البحار : 162/50 ح 51 ، و 216/104 ح 6 .
2- عنه بحار الأنوار: 165/30 ح 94 ، والبرهان : 388/3 ح 1 و نور الثقلين : 201/2 ح 92 .
3- عنه مجمع البيان : 28/5 بتفاوت يسير، و بحار الأنوار: 147/21 و 53/99 ذيل ح 2 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 388/3 ح 2 و نور الثقلين: 201/2 ح 93، قطعة منه . الكافي : 206/4 ح 5 من لا يحضره الفقيه : 246/2 ح 2318 بإسناده عن إسماعيل بن همّام عن الرضا علیه السلام عنهما وسائل الشيعة : 212/13 ح 17584 ، عيون أخبار الرضا علیه السلام: 312/1 ح 80 بإسناده عن إسماعيل بن همّام عن الرضا علیه السلام، و نحوه معاني الأخبار : 285 ح 3 ، عنهما البحار : 102/12 ح 9 ، و 444/13 ح 9، و 53/99 ح 2.

ابو يحيى بن أبي منصور منجّم گفت: اگر به پسر عمویت - (ابو الحسن هادی علیه السلام)- نامه ای بنویسی (جواب صحیح را می دهد)، پس دستور داد تا برای حضرت نامه ای بنویسند و از او سؤال کنند و حضرت در جواب نوشت هشتاد درهم صدقه بدهد (اطرافیان متوکّل) گفتند این جواب اشتباه است از او سؤال کنید: دلیل او چیست؟

پس حضرت (در جواب) نوشت: این از کتاب خداوند استفاده می شود همچنان که خداوند به رسولش صلی الله علیه و آله فرمود: «هرآینه خداوند شما را در موارد متعدّد یاری نمود» و مواردی را که خداوند رسولش صلی الله علیه و آله را در آن ها یاری ،نمود هشتاد مورد بوده است پس او باید هشتاد در هم از مال حلال که مال زیادی ،است (صدقه) بدهد.

38)- از عجلان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و در روز (جنگ) حُنین، آن گاه که انبوه لشکرتان شما را به شگفت آورده بود ... سپس بازگشتید و به دشمن پشت کردید»، فرمود منظور از آن ابو فلان می باشد.

فرمایش خداوند متعال: سپس خداوند سکینه و آرامش خود را بر رسول خود نازل نمود و سربازانی را فرستاد که (همانند آن ها را) ندیده اید و کسانی را که کافر شدند عذاب نمود و این مجازات کافران خواهد بود. (26)

39)- از حسن بن علی بن فضّال روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام به حسن بن احمد فرمود: به نظر شما، منظور از سکینه چیست؟

عرض کردم: فدایت گردم! نمی دانم (شما بفرمایید که منظور از آن چیست؟).

فرمود: باد و نسیمی است که از طرف خداوند (و از سوی بهشت) پاکیزه خارج می شود که دارای شکل و صورتی همچون صورت انسان می باشد و این ،نسیم همراه پیامبران الهی اعلام می باشد و این همان چیزی است که بر حضرت ابراهيم - خلیل الرحمان - علیه السلام هنگامی که کعبه را بنا می نهاد، نازل شد و با آرامش کامل آن را بنا نمود و اساس و پایه کعبه را بر مبنای آن پایه ریزی کرد.

ص: 361

1496 / [40] - عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُتْبَةَ الْهَاشِمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ علیهما السلام قَالَ: مَنْ ضَرَبَ النَّاسَ بِسَيْفِهِ وَ دَعَاهُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ فِي الْمُسْلِمِينَ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ ضَالٌّ مُتَكَلِّفٌ قَالَهُ لِعَمْرِو بْنِ عُبَيْدٍ حَيْثُ سَأَلَهُ أَنْ يُبَايِعَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الْحَسَنِ. (1)

قوله تعالی: ﴿قتِلُوا الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الاْخِرِ وَ لا یُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا یَدینُونَ دینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذینَ اُوتُوا الْکِتبَ حَتّی یُعْطُوا الْجِزْیَهَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صغِرُونَ﴾ (29)

1497 / [41] - عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

قُلْتُ لَهُ: مَا حَدُّ اَلْجِزْیَهِ عَلَی أَهْلِ اَلْکِتَابِ وَ هَلْ عَلَیْهِمْ فِی ذَلِکَ شَیْءٌ مُوَظَّفٌ لاَ یَنْبَغِی أَنْ یُجَاوِزَهُ إِلَی غَیْرِهِ؟

قَالَ: فَقَالَ لاَ ذَاکَ إِلَی اَلْإِمَامِ یَأْخُذُ مِنْهُمْ مِنْ کُلِّ إِنْسَانٍ مَا شَاءَ عَلَی قَدْرِ مَالِهِ، وَ مَا یُطِیقُ إِنَّمَا هُمْ قَوْمٌ فَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْ أَنْ یُسْتَعْبَدُوا أَوْ یُقْتَلُوا فَالْجِزْیَهُ تُؤْخَذُ مِنْهُمْ مَا یُطِیقُونَ لَهُ أَنْ یَأْخُذَهُمْ بِهَا حَتَّی إِذَا یُسْلِمُوا فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿حَتّی یُعْطُوا اَلْجِزْیَهَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ ﴾ وَ کَیْفَ یَکُونُ صَاغِراً وَ هُوَ لاَ یَکْتَرِثُ لِمَا یُؤْخَذُ مِنْهُ، لاَ حَتَّی یَجِدَ ذُلاًّ لِمَا أُخِذَ مِنْهُ فَیَأْلَمَ لِذَلِکَ فَیُسَلِّمَ. (2)

ص: 362


1- عنه بحار الأنوار: 26/100 ح 30 والبرهان في تفسير القرآن : 395/3 ح 11، و مستدرك الوسائل : 29/11 ح 12353 الكافي : 26/5 ذيل ح 1 بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 150/6 ذيل ح 7 ، عنهما وسائل الشيعة : 41/15 ذيل ح 19950 ، الاحتجاج : 364/2 ذيل حديث طويل، عنه البحار 215/47 ح 2 و 20/100 ذيل ح ،6 مشكاة الأنوار : 333 (في الرئاسة) باختصار.
2- عنه بحار الأنوار: 64/100 ح 2 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 395/3 ح 12، و مستدرك الوسائل : 122/11 ح 12594. تفسير القمي : 388/1، الكافى : 1566/3 ح 1 إلى قوله : و قال محمّد بن مسلم - ، عنهما بحار الأنوار: 63/100 ح 1، والبرهان : 393/3 ح 2 و 394 ح 10، و نحو الكافي من لا يحضره الفقيه : 50/2 ح 1670 ، و تهذيب الأحكام : 117/4 ح 1 والاستبصار : 53/2 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 149/15 ح 20185 ، المقنعة : 272 (باب - 31 مقدار الجزية)، عوالي اللئالي : 185/3 ح 12 (باب الجهاد) قطعة منه.

40)- از عبد الملک بن عُتبه هاشمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: کسی که مردم را با شمشیر بزند و آنان را به سمت خود دعوت کند - در حالی که در بین مسلمین عالم تر و برتر از او وجود دارد - پس او (انسان) گمراه و زورگویی است.

این مطلب را حضرت به عمرو بن عُبید در رابطه با آن هنگامی که او از ایشان خواست که با محمد بن عبد الله بن حسن بیعت کند گفته است.

فرمایش خداوند متعال: با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمی کنند و دین حق را نمی پذیرند جنگ کنید تا آن موقعی که به دست خود در کمال ذلت و خواری جزیه بدهند. (29)

41)- از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: جزیه و مالیات بر اهل کتاب چگونه است؟ و جزیه حدّ معیّنی دارد که نباید از آن تجاوز شود؟

فرمود: خیر، تعیین آن با رأی و نظریه امام مشخص می شود که از هر فردی به اندازه امکانات مالی او سهمی که می خواهد مطالبه می کند و اهل کتاب باید آن را بپردازد؛ زیرا آن ها افرادی هستند که با دادن ،جزیه جان خویش و خانواده خود را می خرند که اسیر نشوند و مردانشان کشته ،نشوند بر همین اساس جزیه طبق امکانات مالی آنان و به صلاح دید ،امام تعیین می شود مگر موقعی که اسلام ،بیاورند همچنان که خداوند می فرماید: «تا آن گاه که به دست خود با ذلت و خواری جزیه بپردازند» و چگونه ممکن است ذمّی احساس ذلّت و حقارت کند در صورتی که از پرداخت مالیات ناچیز پروایی ندارد؟ و با پرداخت مالیات ،سنگین طعم خواری و ذلت را می چشد و احساس درد می کند و در نتیجه به اسلام گرایش می یابد.

ص: 363

1498/ [42] - عن حفص بن غياث، عن جعفر بن محمّد، عن أبيه عليهما السلام ، قال:

قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ، فَسَیْفٌ عَلَی أَهْلِ اَلذِّمَّهِ ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً﴾ (1) نَزَلَتْ فِی أَهْلِ اَلذِّمَّهِ ثُمَّ نَسَخَتْهَا أُخْرَی قَوْلُهُ: ﴿قاتِلُوا اَلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ اَلْآخِرِ﴾ - إِلَی - ﴿وَ هُمْ صاغِرُونَ ﴾ فَمَنْ کَانَ مِنْهُمْ فِی دَارِ اَلْإِسْلاَمِ فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُمْ إِلاَّ أَدَاءُ اَلْجِزْیَهِ أَوِ اَلْقَتْلُ وَ یُؤْخَذُ مَالُهُمْ، وَ تُسْبَی ذَرَارِیُّهُمْ، فَإِذَا قَبِلُوا اَلْجِزْیَهَ مَا حَلَّ لَنَا نِکَاحُهُمْ وَ لاَ ذَبَائِحُهُمْ وَ لاَ یُقْبَلُ مِنْهُمْ إِلاَّ أَدَاءُ اَلْجِزْیَهِ أَوِ اَلْقَتْلُ. (2)

قوله تعالی: ﴿وَ قَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿30﴾ اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ مَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾ ﴿31﴾

1499 / [43] - عن عطية العوفي، عن أبي سعيد الخدري، قال: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : اِشْتَدَّ غَضَبُ اَللَّهِ عَلَی اَلْیَهُودِ حِینَ قَالُوا عُزَیْرٌ اِبْنُ اَللَّهِ وَ اِشْتَدَّ غَضَبُ اَللَّهِ.

ص: 364


1- سورة البقرة : 83/2
2- عنه بحار الأنوار: 67/100 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن : 396/3 ح 13، و مستدرك الوسائل : 25/11 ح 12340 . تفسير القمّي : 320/2 بإسناده عن حفص بن غياث، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 16/100 ح 1 ، الكافي : 11/5 ح 2 بتفاوت يسير عنه وعن التهذيب وسائل الشيعة : 25/15 ح 19938، والبحار : 67/100 ح 14 ، الخصال : 274/1 ح 18، عنه البحار : 312/71 ح 13، تهذيب الأحكام : 114/4 ح 1، تمامها نحو تفسير القمّي.

42)- از حفص بن غیاث روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام، فرمود: به درستی که خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را با پنج شمشیر مبعوث ،نمود، پس یکی از آن ها شمشیری است که بر اهل ذِمّه است خداوند می فرماید: «و با مردم به نیکوئی سخن بگوئید» این آیه درباره اهل ذمّه نازل شده است.

ولی پس از چندی آیه ای دیگر (حکم) آن را نسخ کرد، که این فرمایش خداوند متعال می باشد: «با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند جنگ کنید» تا: «با دست خود در حالت ذلّت و خواری جزیه بپردازند»، پس هر کسی از آنان که در کشور اسلامی باشد جز جزیه دادن و یا کشته شدن هیچ چیز دیگری از ایشان پذیرفته نیست و گرنه اموالشان مصادره شده و خانواده هایشان اسیر می گردند پس اگر جزیه را قبول ،کردند ازدواج با آنان و خوردن ذبیحه شان بر ما حرام است ولی آن کفاری که در سرزمین شرک ،هستند اسیر کردنشان برای ما حلال است ولی ازدواج با آنان بر ما ،حرام لذا از آنان یا جزیه گرفته می شود و یا کشته می شوند.

فرمایش خداوند متعال: و یهودیان گفتند: عُزیر پسر خداست و نصاری گفتند: عیسی پسر خداست این سخنی که می گویند همانند گفتار کسانی است که پیش از این کافر بودند خدا آن ها را بکشد و نابودشان کند چگونه افراد را از حق منحرف می کنند؟ (30) (یهودیان) اخبار (دانشمندان) و مسیحیان و راهبان مسیح پسر مریم را به جای «الله» به خدایی برگرفتند و حال آن که مأمور بودند که تنها خدای یگانه را بپرستند خدایی که هیچ خدایی جز او نیست او از آن چه که شریکش می سازند منزّه است. (31)

43)- از عطیه ،عوفی به نقل از ابو سعید خدری روایت کرده است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هنگامی که یهودیان گفتند: عُزیر پسر خدا است غضب سخت خداوند بر آن ها نازل گشت و همچنین هنگامی که نصارا گفتند:

ص: 365

عَلَی اَلنَّصَارَی حِینَ قَالُوا اَلْمَسِیحُ اِبْنُ اَللَّهِ، وَ اِشْتَدَّ غَضَبُ اَللَّهِ مَنْ أَرَاقَ دَمِی وَ آذَانِی فِی عِتْرَتِی. (1)

1500 / [44] - عن يزيد بن عبد الملك، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

إِنَّهُ لَنْ یَغْضَبَ لِلَّهِ شَیْءٌ کَغَضَبِ اَلطَّلْحِ وَ اَلسِّدْرِ، أَنَّ اَلطَّلْحَ کَانَتْ کَالْأُتْرُجِّ، وَ اَلسِّدْرَ کَالْبِطِّیخِ، فَلَمَّا ﴿قَالَتْ اَلْیَهُودُ : یَدُ اَللَّهِ مَغْلُولَهٌ﴾ (2) نَقَصَا حَمْلَهُمَا فَصَغُرَ فَصَارَ لَهُ عَجَمٌ، وَ اِشْتَدَّ اَلْعَجَمُ، فَلَمَّا أَنْ قَالَتِ اَلنَّصَارَی اَلْمَسِیحُ اِبْنُ اَللَّهِ إِذْعَرَتَا فَخَرَجَ لَهُمَا هَذَا اَلشَّوْکُ وَ نَقَصَتَا حَمْلَهُمَا، وَ صَارَ اَلشَّوْکُ إِلَی هَذَا اَلْحَمْلِ، وَ ذَهَبَ حَمْلُ اَلطَّلْحِ، فَلاَ یَحْمِلُ حَتَّی یَقُومَ قَائِمُنَا أَنْ تَقُومَ اَلسَّاعَهُ ثُمَّ قَالَ: مَنْ سَقَی طَلْحَهً أَوْ سِدْرَهً فَکَأَنَّمَا سَقَی مُؤْمِناً مِنْ ظَمْآنَ. (3)

1501/ [45]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿اِتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اَللّهِ﴾ قَالَ: أَمَا وَ اَللَّهِ مَا صَامُوا، لَهُمْ وَ لاَ صَلُّوا وَ لَکِنَّهُمْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلاَلاً فَاتَّبَعُوهُمْ. (4)

ص: 366


1- عنه بحار الأنوار: 206/27 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 404/3 ح 3، و نور الثقلين: 208/2 ح 107 الجعفريات : 183 (كتاب التفسير) القطعة الأخيرة منه، ونحوه عيون أخبار الرضا علیه السلام: 27/2 ح 11، و صحيفة الرضا علیه السلام: 62 ح 98 ، و كشف اليقين: 293 (المبحث الرابع عشر في التوعد)، الأمالي للطوسي : 142 ح 231 (المجلس الخامس) بإسناده عن أبي سعيد الخدري بتمامه، عنه البحار: 71/20 ح 8 بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله: 280
2- سورة المائدة : 64/5
3- عنه وسائل الشيعة : 42/17 ح 21934 قزعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 404/3ح 2 ، و نور الثقلين : 208/2 ح 108
4- عنه بحار الأنوار: 246/24 ح 7، والبرهان في تفسير القرآن : 405/3 ح 4، و نور الثقلين: 209/2 ح 113 . المحاسن: 246/1 ح 245 (باب - 28) عنه البحار : 8/2 ح 48 ، الكافي : 53/1 ح 3، عنه وسائل الشيعة : 125/27 ح 33384 دعائم الإسلام: 2/1 بتفاوت يسير، عنه مستدرك الوسائل : 307/17 ح 21424، مشكاة الأنوار: 259 (الفصل الخامس في الحقائق والنجابة)، والبحار : 97/9 مرسلاً عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام

مسیح پسر خدا است غضب سخت خداوند نیز بر آن ها نازل گشت.

همچنین کسانی که خون (عترت) مرا بریزند و به من - به واسطه عترت و اهل بيت من - اذیّت و آزار برسانند غضب سخت خداوند بر آن ها نازل می گردد.

44)- از یزید بن عبد الملک روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ چیز همانند درخت طلح (1) و سدر برای خداوند متعال خشم نکرده است چون که طَلح به اندازه ترنج بود و سدر همانند خربزه بوده است موقعی که یهودیان گفتند: - دست خدا بسته است - میوه های آن ها کوچک شد و (نیز) دارای هسته و دانه ای سخت شدند.

و هنگامی که نصرانی ها گفتند: (عیسی) «مسیح پسر خدا است» این دو درخت، کم برگ شده و خاردار گشتند و میوۀ آن ها نیز کوچک و ریز شد، سدر به این کوچکی شد و میوه طلح از بین رفت و دیگر - تا قیام قائم ما (آل محمد علیهم السلام) - میوه ای نخواهد داد.

سپس فرمود: هر کس درخت طلح و سدر را آب دهد مثل این است که مؤمنی را از تشنگی سیراب نموده باشد.

45)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «دانشمندان و راهبان خود را به غیر از خداوند برای خود ارباب گرفتند» فرمود: به خدا سوگند! که (یهودیان و مسیحیان) نه برای علماء و راهبان نماز خواندند و نه روزه ،گرفتند بلکه علماء و راهبان حرام خدا را برای آن ها حلال و حلال او را بر آن ها حرام کردند و آن ها (یهودیان و مسیحیان) بدون شعور و اندیشه از ایشان تبعیّت و پیروی نمودند.

ص: 367


1- طلح درختی است که در بیابان های حجاز می روید و دارای تیغ های زیادی است که ام غیلان نیز نامیده می شود و مورد علاقه شدید شتر می باشد.

1502 / [46]- قَالَ فِی خَبَرٍ آخَرَ عَنْهُ علیه السلام وَ لَكِنَّهُمْ أَطَاعُوهُمْ فِی مَعْصِیَةِ اللَّهِ. (1)

1503 / [47]- عن جابر، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله : ﴿ اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَنَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ﴾ ؟

قَالَ أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ یَتَّخِذُوهُمْ آلِهَةً إِلَّا أَنَّهُمْ أَحَلُّوا حَلَالًا فَأَخَذُوا بِهِ وَ حَرَّمُوا حَرَاماً فَأَخَذُوا بِهِ فَكَانُوا أَرْبَابَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ. (2)

1504 / [48] - و قال أبو بصير:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : «مَا دَعَوْهُمْ إِلَی عِبَادَهِ أَنْفُسِهِمْ، وَ لَوْ دَعَوْهُمْ إِلَی عِبَادَهِ أَنْفُسِهِمْ مَا أَجَابُوهُمْ، وَ لَکِنَّهُمْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَرَاماً، وَ حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَلاَلاً، فَکَانُوا یَعْبُدُونَهُمْ مِنْ حَیْثُ لاَ یَشْعُرُونَ. (3)

1505 / [49] - عن حذيفة (4)، سئل عن قول الله تعالى : ﴿ اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَنَهُمْ أَرْبَابًا مِن دُونِ الله﴾؟

فقَالَ: لَمْ یَکُونُوا یَعْبُدُونَهُمْ وَ لَکِنْ کَانُوا إِذَا أَحَلُّوا لَهُمْ أَشْیَاءَ اسْتَحَلُّوهَا وَ إِذَا حَرَّمُوا عَلَیْهِمْ حَرَّمُوهَا. (5)

ص: 368


1- عنه بحار الأنوار: 246/24 ح 8، والبرهان في تفسير القرآن: 405/3 ذيل ح 4، و نور الثقلين: 209/2 ح 114 . المحاسن: 246/1 ح 244 بإسناده عن عمرو بن أبي المقدام عن رجل، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 133/27، 33406 والبحار : 97/2 ح 47 ، فلاح السائل : 117 (ذكر الشهادة لله جلّ جلاله بالوحدانيّة).
2- عنه بحار الأنوار: 246/24 ح 9 ، و وسائل الشيعة : 134/27 ح 33409، والبرهان في تفسير القرآن : 404/3ح 5 و نور الثقلين : 209/2 ح 115.
3- عنه بحار الأنوار: 246/24 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن : 406/3 ح 6. المحاسن : 246/1 ذيل ح 245 (باب - 28)، عنه البحار : 98/2 ح 50 ، الكافي : 53/1 ح 1 ، و 398 ح 7، عنه وسائل الشيعة : 124/27 ح 33382
4- هو إمّا حديفة بن عامر ، و إما حذيفة بن منصور بن كثير الخزاعي، أو حذيفة بن منصور مولی حسین بن زيد العلوي الكوفي، فأما الأوّلان من أصحاب الصادق علیه السلام، والثالث من أصحاب الباقر والصادق علیها السلام رجع جامع الرواة: 181/1 - 182
5- عنه بحار الأنوار: 247/24 ح 11، و وسائل الشيعة : 134/27 ح 33410 بتفاوت يسير والبرهان في تفسير القرآن : 406/3 ح 7 .

46)- و در روایتی دیگر آمده است که (امام صادق علیه السلام) فرمود: ولیکن در معصیت خداوند از ایشان تبعیت و پیروی کردند.

47)- از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «علماء و راهبان خود را به غیر از خداوند برای خود ارباب گرفتند» سؤال کردم؟

فرمود: آن ها علماء و راهبان را به عنوان خدایی بر نگزیدند (و بُت پرستی نکردند) بلکه علماء و راهبان حرام (خداوند) را برایشان حلال و حلال او را برایشان حرام کردند و آنان نیز بر طبق آن (گفتار و نظرات) رفتار می،نمودند پس بر همین اساس یهودیان و ،مسیحیان اربابانی را غیر از خداوند اختیار کردند

48)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که (علما و راهبان) مردم را به عبادت خویش دعوت ننموده و اگر هم دعوت به عبادت خود می کردند آن ها نمی پذیرفتند ولی آن ها حرام خدا را برای مردم حلال و حلال او را برایشان حرام کردند بنابر این آن ها ندانسته و بدون شعور و اندیشه ایشان را عبادت می کردند.

49)- از حُذیفه روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «علماء و راهبان خود را به غیر از خداوند برای خود ارباب قرار دادند» سؤال کردند؟

فرمود: آن ها را نمی پرستیدند ولی به طوری بود که اگر آن ها چیزی را برایشان حلال می کردند (مردم هم) می پذیرفتند و اگر هم (چیزی را) برایشان حرام می گرداندند، (بر طبق آن رفتار می کردند) و آن را حرام می دانستند.

ص: 369

قوله تعالى: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿33﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾ ﴿34﴾

1506 / [50] - عن أبي المقدام، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله : ﴿لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ، وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾، [قال :] یَکُونُ أَنْ لاَ یَبْقَی أَحَدٌ إِلاَّ أَقَرَّ بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (1)

1507 / [51] - وَ قَالَ فِی خَبَرٍ آخَرَ عَنْهُ علیه السلام قَالَ: لِیُظْهِرَهُ اَللَّهُ فِی اَلرَّجْعَهِ. (2)

1508 / [2] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿هُوَ اَلَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ اَلْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی اَلدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُشْرِکُونَ﴾ قَالَ: إِذَا خَرَجَ اَلْقَائِمُ لَمْ یَبْقَ مُشْرِکٌ بِاللَّهِ اَلْعَظِیمِ وَ لاَ کَافِرٌ إِلاَّ کَرِهَ خُرُوجَهُ. (3)

ص: 370


1- عنه بحار الأنوار: 346/52 ح 93، والبرهان في تفسير القرآن : 407/3 ح 2، و نور الثقلين: 212/2 ح 127
2- عنه بحار الأنوار: 346/52 ذيل ح 93 أشار إليه، و 67/53 ذيل ح 61، والبرهان في تفسير القرآن: 407/3 ح 3 بحار : 67/53 61 عن مختصر (منتخب) بصائر الدرجات
3- عنه بحار الأنوار : 346/52 ح 94 ، والبرهان في تفسير القرآن : 407/3 ح 4 تفسير فرات الكوفي : 481 ح 627 (سورة الصفّ) مع زيادة في آخره، ونحوه إكمال الدين : 670/2 ح 16 بإسناده عن أبي بصير قال : قال أبو عبد الله علیه السلام، عنه البحار : 324/52 ح 36 ، تأويل الآيات الظاهرة : 663 (سورة الصفّ) بإسناده عن أبي بصير قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام... بتفصيل، عنه البحار : 60/51 ح 58 ، العدد القويّة : 69 (نبذة من أحوال الإمام الحجّة علیه السلام) نحو تفسير الفرات.

فرمایش خداوند متعال: او کسی است که پیامبر خود را با هدایت و با دین و آئینی درست و بر ،حق برای مردم فرستاد تا (دین) او را بر همه دین ها پیروز گرداند. هر چند مشرکان را خوش نیاید (33) ای کسانی که ایمان آورده اید! بسیاری از اخبار و راهبان اموال مردم را به باطل (ناشایست) می خورند و دیگران را از راه خدا باز می دارند و کسانی را که طلا و نقره (ثروت) می اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند آنان را به عذابی درد آور بشارت ده. (34)

50)- از ابو المقدام روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «تا آن را بر تمامی دین ها پیروز گرداند اگر چه مشرکین ناراحت شوند» فرمود: موقعیت به شکلی خواهد شد که هیچ کسی باقی نماند مگر آن که به نبوّت (و رسالت) حضرت محمد صلی الله علیه و آله اقرار نماید.

51)- و در روایتی دیگر از آن حضرت علیه السلام وارد شده است که (درباره این آیه شریفه) فرمود: منظور از این که خداوند دینش را پیروز گرداند. در زمان رجعت است.

52)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند:) «او همان کسی است که رسول خود را با هدایت و آئینی درست فرستاد تا دین خود را بر سایر ادیان پیروز نماید. اگر چه مشرکان ناراحت شوند» فرمود: هنگامی که حضرت قائم (آل محمد علیهم السلام ظهور و) خروج نماید مشرک و کافری - نسبت به خداوند بزرگ - باقی نخواهد ماند، مگر آن که از خروج حضرت ناخوش آیند باشد.

ص: 371

1509 / [53] - عن سعدان، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله : ﴿ الَّذِينَ يَكْنزونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ ﴾ قَالَ: إِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ مَا جَاوَزَ أَلْفَیْ دِرْهَمٍ. (1)

1510 / [54] - عن معاذ بن كثير - صاحب الأكسية - قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: مُوَسَّعٌ عَلَی شِیعَتِنَا أَنْ یُنْفِقُوا مِمَّا فِی أَیْدِیهِمْ بِالْمَعْرُوفِ، فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا علیه السلام حَرَّمَ عَلَی کُلِّ ذِی کَنْزٍ کَنْزَهُ حَتَّی یَأْتِیَهُ فَیَسْتَعِینَ بِهِ عَلَی عَدُوِّهِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّهَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اَللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ﴾ (2)

1511 / [55] - عن الحسين بن علوان عمّن ذكره، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

اَلْمُؤْمِنَ إِذَا کَانَ عِنْدَهُ مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ یُنْفِقُهُ عَلَی عِیَالِهِ مَا شَاءَ ثُمَّ إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ علیه السام فَیَحْمِلُ إِلَیْهِ مَا عِنْدَهُ وَ مَا بَقِیَ مِنْ ذَلِکَ یَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی أَمْرِهِ فَقَدْ أَدَّی مَا یَجِبُ عَلَیْهِ (3)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللهِ أثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَبِ اللهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلَا تَظْلِمُواْ فِيهِنَّ أَنفُسَكُمْ وَ قَتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾ (36)

ص: 372


1- عنه بحار الأنوار: 142/73 ح 21 والبرهان في تفسير القرآن : 409/3 ح 5 . مشكاة الأنوار: 274 (الفصل الثامن فيما جاء في جمع المال).
2- عنه بحار الأنوار: 143/73 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن : 409/3ح 6. الكافي : 61/4 ح 4 ، تهذيب الأحكام : 143/4 ح 24 - فيه إلى قوله : فيستعين به -، عنهما وسائل الشيعة : 547/9 ح 12685
3- عنه بحار الأنوار: 143/7 ح 24 ، والبرهان في تفسير القرآن : 409/3 ح 7

53)- از سَعدان روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «کسانی که طلا و نقره را در گنجینه قرار می دهند» فرمود: همانا مقصود خداوند از آن (پولی است که) از دو هزار درهم تجاوز کند.

54)- از معاذ بن كثير - صاحب کیسه ها - روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: شیعیان ما در وسعت می باشند، آنان می توانند از آن چه در اختیار دارند در کارهای خیر انفاق کنند اما هنگامی که قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ما (اهل بیت رسالت) قیام ،کند همه گنج ها بر صاحبان آن ها حرام می باشد؛ پس آنان باید گنج ها را بیاورند و در اختیار آن حضرت قرار دهند تا با آن دشمنان خود را منکوب نماید و بر آن ها غالب گردد و این همان فرمایش خداوند متعال می،باشد که در کتاب خود فرموده است: «کسانی که طلا و نقره را در گنجینه قرار می دهند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند پس آنان را به عذابی دردناک بشارت بده».

55)- از حسین بن علوان (خالد) به نقل از کسی که نامش را برده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که مؤمن اگر چیزی (از مال دنیا) داشته باشد، آن طور که بخواهد بر خانواده اش انفاق نماید اما موقعی که حضرت قائم (آل محمد علیهم السلام) ظهور و قیام نماید هر آن چه نزدش موجود باشد خدمت آن حضرت تحویل می دهد پس آن چه که باقی مانده در کارها و امور خود از آن استعانت ،نماید پس او حقّ واجب بر خود را ادا کرده است.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که تعداد ماه ها در نزد خدا و در کتاب خدا از آن روز که آسمان ها و زمین را آفریده دوازده ماه است چهار ماه از آن ها ماه های حرام می باشند این است شیوه درست پس در آن ماه ها بر خویشتن ستم نکنید و هم چنان که مشرکان همگی به جنگ شما برخاستند، همگی به جنگ ایشان برخیزید و بدانید که خدا با پرهیزگاران است. (36)

ص: 373

1512 / [56] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

کُنْتُ عِنْدَهُ قَاعِداً خَلْفَ اَلْمَقَامِ وَ هُوَ مُحْتَبٍ مُسْتَقْبِلَ اَلْقِبْلَهِ فَقَالَ أَمَّا اَلنَّظَرُ إِلَیْهَا عِبَادَهٌ إِلَی أَنْ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِمَا حَرَّمَ اَللَّهُ اَلْأَشْهُرَ فِی کِتَابِهِ ﴿یَوْمَ خَلَقَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ﴾ ثَلاَثَهُ أَشْهُرٍ مُتَوَالِیَهٍ وَ شَهْرٌ مُفْرَدٌ لِلْعُمْرَهِ.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: شَوَّالٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ وَ رَجَبٌ (1)

1513 / [57] - عن أبي خالد الواسطي، قال :

أَتَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَوْمَ شُکَّ فِیهِ مِنْ رَمَضَانَ فَإِذَا مَائِدَهٌ مَوْضُوعَهٌ وَ هُوَ یَأْکُلُ وَ نَحْنُ نُرِیدُ أَنْ نَسْأَلَهُ فَقَالَ اُدْنُوا اَلْغَدَاءَهَ إِذَا کَانَ مِثْلُ هَذَا اَلْیَوْمِ وَ لَمْ یَجِئْکُمْ فِیهِ سَبَبٌ بِرُؤْیَهٍ فَلاَ تَصُومُوا

ثُمَّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِم السَّلاَمُ: أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا ثَقُلَ فِی مَرَضِهِ قَالَ أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ اَلسَّنَهَ اِثْنَا عَشَرَ شَهْراً مِنْهَا أَرْبَعَهٌ حُرُمٌ ثُمَّ قَالَ بِیَدِهِ رَجَبٌ مُفْرَدٌ وَ ذُو اَلْقَعْدَهِ وَ ذُو اَلْحِجَّهِ وَ اَلْمُحَرَّمُ ثَلاَثٌ مُتَوَالِیَاتٌ أَلاَ وَ هَذَا اَلشَّهْرُ اَلْمَفْرُوضُ رَمَضَانُ فَصُومُوا لِرُؤْیَتِهِ وَ أَفْطِرُوا لِرُؤْیَتِهِ فَإِذَا خَفِیَ اَلشَّهْرُ فَأَتِمُّوا اَلْعِدَّهَ، شَعْبَانَ ثَلاَثِینَ، وَ صُومُوا اَلْوَاحِدَ وَ اَلثَّلاَثِینَ، وَ اَلثَّلاَثَهَ، ثُمَّ ثَنَی إِبْهَامَهُ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا اَلنَّاسُ شَهْرٌ کَذَا وَ شَهْرٌ کَذَا.

وَ قَالَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : صُمْنَا مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) تِسْعَهً وَ عِشْرِینَ یَوْماً وَ لَمْ نَقْضِهِ، وَ رَآهُ تَمَاماً. (2)

ص: 374


1- عنه بحار الأنوار: 53/99 ح 5 بحذف الذيل، و 54/100 ح 8، والبرهان في تفسير القرآن : 414/3 ح 8، و مستدرك الوسائل : 334/9 ح 11031، و 356 ح 11065 و 357 ح 11069 قطعة منه فيهما، و 177/10 ح 11784 بتمامه . الكافي : 239/4 ح 1 أورده بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 262/13 ح 17699 ، والبحار 353/46 ح 6 من لا يحضره الفقيه : 457/2 ح 2961 مرسلاً و باختصار، عنه وسائل الشيعة : 273/11 ح 14775 .
2- عنه بحار الأنوار: 301/96 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن : 414/3 ح 7، و نور الثقلين :215/2 ح 141 بحذف الذيل، و مستدرك الوسائل : 403/7 ح 8531 و 406 ح 8542 القطعة الأخيرة منه، و 419 ح 8581 القطعة الأولى . تهذيب الأحكام : 161/4 ح 26 ، عنه وسائل الشيعة : 257/10 ح 13355 و 266 ح 13384، و 298/10 ح 13461 .

56)- از زراره روایت کرده است که گفت:

در کنار امام باقر علیه السلام، پشت مقام (حضرت ابراهیم علیه السلام نشسته بودم و او پارچه ای را به خود پیچیده (حالت لباس احرام) و رو به قبله نشسته بود به من فرمود متوجه باش که نگاه به کعبه عبادت است و خداوند بقعه ای را در زمین نزد خودش محبوب تر از آن نیافریده است - سپس با دست خود به سمت کعبه اشاره نمود و فرمود: - و هیچ چیزی نزد او گرامی تر از آن ،نیست خداوند به خاطر آن در کتاب خود ماه های حرام را در همان «روزی که آسمان ها و زمین را آفرید» حرام ،نمود که سه ماه پشت سر هم هستند و یک ماه هم تک و تنها برای عمره .است امام صادق علیه السلام فرموده است: (آن چهار ماه عبارتند از:) شوّال و ذو القعده و ذو الحجّه و رجب.

57)- از ابو خالد واسطی روایت کرده است که :گفت روز یوم الشّک ماه رمضان محضر امام باقر علیه السلام شرف حضور یافتم دیدم که سفره گسترده و حضرت مشغول خوردن می باشد و ما خواستیم که سؤال ،کنیم فرمود جلو بیایید و غذا میل کنید هرگاه مانند چنین روزی اتفاق بیفتد که حکم به مشاهده هلال نشده باشد روزه نگیرید.

سپس فرمود: پدرم علیه السلام به نقل از امیرالمؤمنین علی علیه السلام حدیث نمود که رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالتی که در سخت ترین مرض قرار گرفته بود فرمود:

ای مردم! به درستی که سال دوازده ماه دارد که چهار عدد از آن ماه ها حرام هستند سپس با دست خود اشاره نمود و فرمود ماه رجب تک و تنها است و ذو القعده و ذو الحجّه و محرّم سه ماه پشت سر هم می باشند آگاه باشید آن ماهی که (روزه اش) واجب است ماه رمضان خواهد بود پس هنگام رؤیت و مشاهده هلال ماه شب اول روزه بگیرید و هنگام مشاهده (ماه) (در آخر) آن افطار نمایید (و آن را عید فطر قرار دهید) و اگر هلال مخفی بود (روزها را) شمارش کنید که از شعبان 30 روز گذشته باشد و روز 31 را روزه بگیرید.

و (مجدّداً) با انگشتان دست خود اشاره نمود: یک و دو و سه سپس انگشت ابهام خود را بست و فرمود: ای مردم! یک ماه چنین و یک ماه چنان است.

و امام على علیه السلام فرمود: همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله 29 روز، روزه گرفتیم و آن را ناقص ،ندانستیم و ماه تمام محسوب شد.

ص: 375

قوله تعالى : ﴿إلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ إذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَحِبهِ، لَا تَحْزَنْ إِنَّ الله مَعَنا فَأَنزَلَ اللهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَ كَلِمَةُ الله هي العليا و اللهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (40)

1414 / [58] - عن عبد الله بن محمد الحجّال، قال :

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلثَّانِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَعِی اَلْحَسَنُ بْنُ اَلْجَهْمِ ، فَقَالَ لَهُ اَلْحَسَنُ : إِنَّهُمْ یَحْتَجُّونَ عَلَیْنَا بِقَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ثانِیَ اِثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی اَلْغارِ﴾.

قَالَ: وَ مَا لَهُمْ فِی ذَلِکَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ قَالَ اَللَّهُ: «فَأَنْزَلَ اَللّهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ» وَ مَا ذَکَرَهُ فِیهَا بِخَیْرٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: أَنَا-جُعِلْتُ فِدَاکَ!- وَ هَکَذَا تَقْرَؤُنَهَا؟

قَالَ: هَکَذَا قَدْ قَرَأْتُهَا. (1)

1515/ [59]- قال زرارة : قال أبو جعفر علیه السلام:

فَأَنْزَلَ اَللّهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ أَ لاَ تَرَی أَنَّ اَلسَّکِینَهَ إِنَّمَا نَزَلَتْ عَلَی رَسُولِهِ؟ ﴿وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّقْلَى﴾ فَقَالَ: هُوَ اَلْکَلاَمُ اَلَّذِی تَکَلَّمَ بِهِ عَتِیقٌ.

رَوَاهُ اَلْحَلَبِیُّ عَنْهُ. (2)

قوله تعالى: ﴿لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَٰكِنْ بَعُدَتْ عَلَيْهِمُ الشُّقَّةُ ۚ وَ سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَكُمْ يُهْلِكُونَ أَنْفُسَهُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴾ (42)

ص: 376


1- عنه بحار الأنور : 80/19 ح 36 والبرهان في تفسير القرآن: 424/3 ح 12 و نور الثقلين: 220/2 ح 160
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 434/3 ح 13، و نور القثقلین: 220/2 ح 161 التوحيد: 351 ح 15 بإسناده عن عبد الأعلى بن أعين عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 36/5 ح 50

فرمایش خداوند متعال: اگر شما او را یاری نکنید همانا خدا آن هنگامی که کافران بیرونش کردند. یاریش نمود وقتی یکی از آن دو که در غار بودند به رفیقش گفت: اندوهگین مباش خدا با ما می باشد پس خدا به دل او آرامش بخشید و با لشکری که شما آن ها را نمی دیدید تاییدنی نمود و کلام کافران را پست و بی ارزش گردانید؛ در حالی که کلام خدا بالاست و خدا پیروزمند و حکیم است. (40)

58)- از عبد الله بن محمد حجّال روایت کرده است که گفت:

به همراه حسن بن ،خهم در محضر امام رضا علیه السلام بودم پس حسن به حضرت عرض کرد: آن ها (برای فضیلت و حقانیت ابوبکر) به فرمایش خداوند تبارک و تعالی «دومین آن دو (نفر) زمانی که در غار بودند» استدلال می کنند.

فرمود: در این آیه تأییدی برای آن ها نیست پس به خدا سوگند! حقیقت مطلب این است که خداوند متعال فرموده: «پس خداوند آرامش خود را بر رسولش نازل نمود» و هیچ یاد خیری از او (ابوبکر) در این آیه به میان نیامده است.

من به حضرت عرض کردم: من قربانت گردم شما آن را این چنین قرانت می نمایید؟

فرمود این چنین قرائت کردم:

59)- از زواره روایت کرده است، که گفت:

امام علیه السلام فرمود: خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر رسولش بازان نمود. آيا توجّه نداری که به طور قطع سکینه بر حضرت وارد شد؟ «و خداوند کلام کسانی را که کفر را برگزیدند پست گردانید» فرمود: منظور از کلام همان سخنانی است که عنیق (ابو بکر) آن را مطرح کرده است.

این حدیث را حلبی از آن حضرت روایت نموده است.

فرمایش خداوند متعال: اگر متاعی دست یافتنی بود و سفری در پیش بود نه چندان دراز از پی تو می آمدند ولی اکنون که راه دراز شده است پیمودنش را دشوار می پندارند و برودی به خدا سوگند یاد می کنند که اگر می توانستیم همراه شما بیرون می آمدیم این افراد خود را به هلاکت می سپارند و خدا می داند که آن ها دروغگویان هستند. (42)

ص: 377

1516 / [60]- عَنْ زُرَارَهَ ، وَ حُمْرَانَ ، وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَ سَفَرًا قَاصِدًا لَّا تَبَعُوكَ﴾ - الآية - ، [قالا:] أَنَّهُمْ یَسْتَطِیعُونَ وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِ اَللَّهِ أَنَّهُ لَوْ کَانَ عَرْضاً قَرِیباً وَ سَفَراً قَاصِداً لَفَعَلُوا. (1)

قوله تعالى: ﴿وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ﴾ (46)

1517/ [61]- عن المغيرة (2)، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ لَوْ أَرادُوا اَلْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّهً﴾ قَالَ: یَعْنِی بِالْعُدَّهِ اَلنِّیَّهَ، یَقُولُ: لَوْ کَانَ لَهُمْ نِیَّهٌ لَخَرَجُوا (3) فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ﴾ ﴿55﴾

قوله تعالى: ﴿وَ مَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسَالَى وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كَارِهُونَ﴾ ﴿54﴾

1518/ [62]- عن يوسف بن ثابت عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

قِیلَ لَهُ لَمَّا دَخَلْنَا عَلَیْهِ: أَنَا أَحْبَبْنَاكُمْ لِقَرَابَتِكُمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله وَ لِمَا أَوْجَبَ اللَّهُ مِنْ حَقِّكُمْ مَا أَحْبَبْنَاكُمْ لِدُنْیَا نُصِیبُهَا مِنْكُمْ إِلَّا لِوَجْهِ اللَّهِ وَ الدَّارِ الْآخِرَةِ

ص: 378


1- عنه بحار الأنوار 235/21 ح 16، والبرهان في تفسير القرآن: 475/3 ح 4
2- هو مشتراك بين عشرة نقراب، كلّهم من أصحاب الإمام جعفر الصادق علیه السلام ألّا واحد منهم و هو المغیرة بن نوفا بن الحرب، من أصحاب الإمام علىّ أمير المؤمنين علیه السلام. راجع جامع الرجال: 255/2.
3- عنه بحار الأنوار: 335/21 ح 17 و البرهان في تفسير القرآن: 432/3 ح 2، و نورالثقلین: 224/2 ح 175

60)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اگر متاعی دست یافتنی بود و سفری نه چندان دور بود به دنبال تو می آمدند» تا آخر آيه شريفه فرمودند: آن ها می توانستند و در علم خداوند معلوم بود که اگر متاعی نزدیک و سفری در دسترس می بود حتماً حتماً حرکت حرکت می کردند.

فرمایش خداوند متعال: و اگر می خواستند که به جنگ بیرون آیند برای آن ساز و برگی آماده کرده بودند ولی خدا بسیج آنان را ناخوش داشت و از جنگشان باز داشت و به ایشان گفته شد: همراه کسانی که باید در خانه بنشینند. در خانه بنشینید. (49)

91) - از مُغیره روایت کره است که گفت:

از آن حضرت شنیدم که درباره فرمایش خداوند (متعال): «و اگر قصد خروج می کردند برای آن آمادگی لازم را فراهم می کردند» می فرمود: منظور خداوند از «عُدّه» نیست می باشد خداوند متعال می فرماید: اگر آنان دارای نیت می بودند حتماً خروج می کردند.

فرمایش خداوند متعال: و هیچ چیزی مانع قبول اتفاق از آن ها نشده مگر آن که به خدا و پیامبرش ایمان نیاورده اند و جز با بی میلی به نماز حاضر نمی شوند و جز کراهت اتفاق نمی کنند (54) پس دارایی و فرزندانشان تو را به شگفت نیندازد جز این نیست که خدا می خواهد آن ها را به سبب در این دنیا عذاب کند و در حالی که هنوز کافر هستند جانشان برآید. (55)

62)- از یوسف بن ثابت روایت کرده است که گفت:

چون بر امام صادق علیه السلام شرف حضور یافتیم، برخی گفتند: ما شما را دوست می،داریم چون فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله هستید و خود خداوند حق شما را بر

ص: 379

وَ لِیَصْلُحَ لِامْرِئٍ مِنَّا دِینُهُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام صَدَقْتُمْ مَنْ أَحَبَّنَا جَاءَ مَعَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ هَكَذَا - ثُمَّ جَمَعَ بَیْنَ السَّبَّابَتَیْنِ - وَ قَالَ وَ اللَّهِ! لَوْ أَنَّ رَجُلًا صَامَ النَّهَارَ وَ قَامَ اللَّیْلَ ثُمَّ لَقِیَ اللَّهَ بِغَیْرِ وَلَایَتِنَا لَلَقِیَهُ وَ هُوَ غَیْرُ رَاضٍ أَوْ سَاخِطٌ عَلَیْهِ.

ثُمَّ قَالَ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ: ﴿وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلاّ أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ﴾ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿وَ هُمْ کافِرُونَ ﴾ ثُمَّ قَالَ: وَ کَذَلِکَ اَلْإِیمَانُ لاَ یَضُرُّ مَعَهُ عَمَلٌ، وَ کَذَلِکَ اَلْکُفْرُ لاَ یَنْفَعُ مَعَهُ عَمَلٌ. (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مِنْهُم مَّن يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُواْ وَإِن لَّمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ﴾ (58)

1519 / [63] - عن إسحاق بن غالب قال :

قال أبو عبد الله علیه السلام: یَا إِسْحَاقُ کَمْ تَرَی أَهْلَ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ﴾؟

قَالَ: هُمْ أَکْثَرُ مِنْ ثُلُثَیِ اَلنَّاسِ. (2)

قوله تعالى : ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَكِين وَ الْعَمِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقَابِ وَالْغَرِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ وَاللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ (60)

ص: 380


1- عنه بحار الأنوار: 190/27 ح 47، والبرهان في تفسير القرآن : 434/3 ح 4، و مستدرك الوسائل : 165/1 ح 266 قطعة منه . الزهد : 106 ح 129 (باب - 8 ما جاء في الدنيا و من طلبها) عنه البحار : 124/73 ح 119 الكافي : 412/2 ح 4 ، عنه و عن مجمع البيان وتفسير العيّاشي ، البحار : 110/71
2- عنه بحار الأنوار: 110/71، و 56/96 ح 1، والبرهان في تفسير القرآن : 436/3 ح 3. الكافي : 412/2 ح 4 بإسناده عن سماعة قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 33/2 ح 1629 ، و تهذيب الأحكام : 48/4 ح 1 و 107 ح 42، عنه وسائل الشيعة : 235/9 ح 11916 ، و 239 ح 11925، المقنعة : 263 (باب - 28 من الزيادات في الزكاة)، عوالي اللئالي : 120/3 ح 28 (باب الزكاة) مجمع البيان: 71/5، عنه و عن الكافي البحار: 110/71

ما واجب گردانده است ما شما را برای این که از دنیا چیزی از شما به ما برسد دوست نداریم بلکه برای خشنودی خدا و جهان آخرت به شما علاقه داریم و نیز برای آن که دین نیک از ما سامان یابد.

پس امام صادق علیه السلام فرمود: راست گفتید راست گفتید سپس افرود هر که ما را دوست بدارد در روز قیامت همراه ما خواهد آمد این چنین - سپس دو انگشت سبابه خود از دو دست را به هم چسبانید و فرمود به خدا سوگند اگر مردی روزها را روزه بگیرد و شب ها را به عبادت برخیزد ولی بدون ولایت ما (اهل بیت رسالت) خداوند را ملاقات ،کند خداوند او را در حالی ملاقات خواهد کرد که از او خشنود نبوده یا خشمگین است.

سپس فرمود: و این همان فرمایش خداوند است که می فرماید: «و هیچ چیز مانع قبول اتفاق ها از ایشان نشده مگر آن که به خدا و پیامبرش ایمان نیاورده اند .... و در حالی که هنوز کافر خواهند بودند» و سپس فرمود: همچنین است ،ایمان که هیچ عملی با آن زیان نبیند و همچنین کفر که هیچ عملی با آن سودی ندارد.

فرمایش خداوند متعال: و بعضی از آن ها تو را در تقسیم صدفات به بیدادگری متهم می کنند پس اگر به آن ها (چیزی) از آن عطا شود خشنود می شوند و اگر ،عطا نشود خشمگین می شوند. (58)

63)- از اسحاق بن غالب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای اسحاق! به نظر تو چقدر از مردم اهل این آبه هستند: «پس اگر از آن (صدقات) به آن ها داده شود خوشنود شوند و اگر داده نشود ناگهان خشم کنند»؟

(سپس خود) حضرت فرمود: آنان بیش از دو سوم مردم هستند.

فرمایش خداوند متعال: همانا صدقات (زکات) برای فقیران و مسکیان و کارگزاران و جمع آوری کنندگان آن است و نیز برای به دست آوردن دل مخالفان و آزاد کردن بردگان و قرص داران و انفاق در راه خدا و مسافران (نیازمند) می باشد آن فریضه ای است از جانب خدا و او دانا و حکیم است. (60)

ص: 381

1520 / [64] - عن سماعة ، قال:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلزَّکَاهِ لِمَنْ یَصْلُحُ أَنْ یَأْخُذَهَا؟

فَقَالَ هِيَ لِلَّذِينَ قَالَ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ ﴿لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ اِبْنِ اَلسَّبِیلِ فَرِیضَهً مِنَ اَللّهِ ﴾ وَ قَدْ تَحِلُّ اَلزَّکَاهُ لِصَاحِبِ ثَلاَثِمِائَهِ دِرْهَمٍ وَ تَحْرُمُ عَلَی صَاحِبِ خَمْسِینَ دِرْهَماً فَقُلْتُ لَهُ: وَ کَیْفَ یَکُونُ هَذَا.

قَالَ: إِذَا کَانَ صَاحِبُ اَلثَّلاَثِمِائَهِ دِرْهَمٍ لَهُ مُخْتَارٌ [عِیَالٌ] کَثِیرٌ فَلَوْ قَسَمَهَا بَیْنَهُمْ لَمْ یَکْفِهِمْ، فَلَمْ یَعْفِفْ عَنْهَا نَفْسُهُ، وَ لْیَأْخُذْهَا لِعِیَالِهِ، وَ أَمَّا صَاحِبُ اَلْخَمْسِینَ فَإِنَّهَا تَحْرُمُ عَلَیْهِ إِذَا کَانَ وَحْدَهُ وَ هُوَ مُحْتَرِفٌ یَعْمَلُ بِهَا، وَ هُوَ یُصِیبُ فِیهَا مَا یَکْفِیهِ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ. (1)

1521 / [65] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَنِ اَلْفَقِیرِ وَ اَلْمِسْکِینِ؟ قَالَ: اَلْفَقِیرُ اَلَّذِی یَسْأَلُ، وَ اَلْمِسْکِینُ أَجْهَدُ مِنْهُ اَلَّذِی لاَ یَسْأَلُ. (2)

1522 / [66] - عن أبي بصير، قال :

قلت لأبي عبد الله علیه السلام: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَكِينِ﴾؟

قَالَ: اَلْفَقِیرُ اَلَّذِی یَسْأَلُ، وَ اَلْمِسْکِینُ: أَجْهَدُ مِنْهُ، وَ اَلْبَائِسُ: أَجْهَدُهُمَا. (3)

ص: 382


1- عنه بحار الأنوار: 120/6 ح 7 ، و 56/96 ح 2 ، والبرهان في تفسير القرآن : 441/3 ح 15، و مستدرك الوسائل : 101/7 ح 7749 و 109 ح 7775، فيهما القطعة الأولى منه إلى آخر الآية، و 111 ح 7780 بتمامه الكافي : 501/3 ح 16 بإسناده عن عبد الله بن مسكان عن أبي بصير، قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام- مع زيادة في آخره- ، و نحوه تهذيب الأحكام : 104/4 ح 31، عنهما وسائل الشيعة : 210/9 ح 11858، دعائم الإسلام ،260/1 عنه البحار: 70/96، و مستدرك الوسائل : 112/10 ح 11912 عوالي اللئالي : 71/2 ح 185 و 120/3 ح 26 باختصار فيهما
2- عنه بحار الأنوار : 57/96 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن : 441/3 ح 16 . تقدّمت تخريجاته في الحديث السابق
3- عنه بحار الأنوار: 57/96 ح 4، والبرهان في تفسير القرآن : 441/3 ح 17، و مستدرك الوسائل : 101/7 ح 7750 الكافي : 41/7 ح 1 بإسناده عن السكوني، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و 41 ح 2 عن صفوان بن يحيى و أحمد بن محمد بن أبي نصر قالا: سألنا أبا الحسن الرضا علیه السلام بتفصيل من لا يحضره الفقيه : 204/4 ح 5474 عن السكوني، و نحوه تهذيب الأحكام : 210/9 ح 9، و ح 10 عن ابن أبي نصر الاستبصار : 133/4 ح 1 و 2 عنهما وسائل الشيعة : 385/19 ح 24816، و ح 24817 و 386 ح 24818، معاني الأخبار : 216 ح 1 عن إسماعيل بن مسلم السكوني، عن أبي عبد الله علیه السلام، و ح 2 عن صفوان عنهما البحار: 209/103 ح 5 و 6 ، عوالي اللئالي : 276/3 ح 26 مختصراً، فقه القرآن : 313/2 ( باب الوصيّة المبهمة) عن صفوان وابن أبي نصر

64)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام کاظم) علیه السلام درباره زکات سؤال کردم که چه کسی صلاحیت گرفتن آن را دارد؟

فرمود: آن برای کسانی است که در توصیف و بیان خداوند - در قرآن - قرار گرفته باشند: «همانا صدقات برای فقیران و مسکینان و کارگزاران جمع آوری آن و نیز برای به دست آوردن دل مخالفان و در راه آزاد کردن بندگان (غلامان و کنیزان) و قرض داران و اتفاق در راه خدا و مسافران نیازمند می باشد آن از جانب خدا فریضه ای است» و چه بسا ممکن است که زکات برای شخصی که سیصد درهم ،دارد حلال باشد ولی برای کسی که فقط پنجاه در هم دارد حتی یک درهم از آن نیز حرام باشد. عرض کردم چگونه چنین چیزی ممکن می شود؟!

فرمود: هنگامی که صاحب سیصد درهم دارای خانواده بسیاری باشد، اگر آن مقدار را بین ایشان تقسیم نماید کفایتشان نکند و باید خودش از آن بی بهره ،بماند و می تواند برای خانواده خود (صدقه) دریافت نماید و اما کسی که پنجاه درهم دارد اگر تنها و بدون خانواده زندگی می کند، بر او حرام می باشد که صدقه بگیرد و حتی ممکن است که او اهل حرفه و شغل هم باشد و با آن پنجاه در هم درآمدی داشته باشد که ان شاء الله آن مقدار او را کفایت می نماید.

65)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فقیر و مسکین، سؤال شد؟

فرمود: فقیر کسی است که سؤال و درخواست می کند و مسکین کسی است که در سختی بیشتری نسبت به او می باشد با این حال درخواست نمی کند

66)- از ابو بصیر روایت کرده ،است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مقصود از «همانا صدقات برای فقیران و مسکینان است» چیست؟

فرمود: فقیر کسی است که سؤال و درخواست می کند و مسکین کسی است که در سختی و تلاش بیشتری نسبت به او می باشد و سؤال هم نمی کند ولی بانس نسبت به آن دو نفر در سختی بیشتری می باشد.

ص: 383

1523 / [67] - عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، عن أبي الحسن علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی بِسَهْمٍ مِنْ مَالِهِ وَ لَیْسَ یُدْرَی أَیُّ شَیْءٍ هُوَ ؟

قَالَ: اَلسِّهَامُ ثَمَانِیَهٌ، وَ لِذَلِکَ قَسَمَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، ثُمَّ تَلاَ ﴿إِنَّمَا اَلصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ اَلْمَساکِینِ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَلسَّهْمَ وَاحِدٌ مِنْ ثَمَانِیَهٍ. (1)

1524/ [68]- عَنْ أَبِی مَرْیَمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿إِنَّمَا اَلصَّدَقاتُ ﴾- إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ- قَالَ علیه السلام: إِنْ جَعَلْتَهَا فِیهِمْ جَمِیعاً، وَ إِنْ جَعَلْتَهَا لِوَاحِدٍ أَجْزَأَ عَنْکَ. (2)

1525 / [69] - عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

قُلْتُ: أَ رَأَیْتَ قَوْلَهُ: ﴿إِنَّمَا اَلصَّدَقاتُ﴾- إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ-، کُلُّ هَؤُلاَءِ یُعْطِی إِنْ کَانَ لاَ یَعْرِفْ قَالَ: إِنَّ اَلْإِمَامَ یُعْطِی هَؤُلاَءِ جَمِیعاً لِأَنَّهُمْ یُقِرُّونَ لَهُ بِالطَّاعَهِ، قَالَ قُلْتُ لَهُ: فَإِنْ کَانُوا لاَ یَعْرِفُونَ فَقَالَ: یَا زُرَارَهُ لَوْ کَانَ یُعْطَی مَنْ یَعْرِفُ دُونَ مَنْ لاَ یَعْرِفُ لَمْ یُوجَدْ لَهَا مَوْضِعٌ: وَ إِنَّمَا کَانَ یُعْطَی مَنْ لاَ یَعْرِفُ لِیَرْغَبَ فِی اَلدِّینِ فَیَتَثَبَّتَ عَلَیْهِ وَ أَمَّا اَلْیَوْمَ فَلاَ تُعْطِهَا أَنْتَ وَ أَصْحَابُکَ إِلاَّ مَنْ یَعْرِفُ. (3)

ص: 384


1- عنه بحار الأنوار: 210/103 ح 7 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 441/3 ح 18 و مستدرك الوسائل : 130/14 ح 16287 . معاني الأخبار : 216 ح 1، عنه البحار : 209/103 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 57/96 ح 5 ، و وسائل الشيعة 267/9 ح 11991، والبرهان في تفسير القرآن: 441/3 - 19. الكافي : 496/3 ح1 بتفصيل، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 4/2 ح 1577 ، و تهذيب الأحكام : 49/4 ح 2 ، عنهم وسائل الشيعة : 209/9 ح 11856، فقه القرآن : 260/1 .
3- عنه بحار الأنوار: 57/96 ح 6 والبرهان في تفسير القرآن : 441/3 ح 20، و مستدرك الوسائل : 101/7 ح 7751 تفسير القمّي: 298/1 (مصرف الصدقات) مرسلاً و بتفصيل عنه البحار : 61/96 ح 21 و نحوه تهذيب الأحكام: 49/4 بتفصيل عنه وسائل الشيعة : 211/9 ح 11862 والمقنعة : 241 (باب - 11 أصناف أهل الزكاة) نحو تفسير القمي، و دعائم الإسلام: 260/1 (ذكر دفع الصدقات) مختصراً

67)- از احمد بن محمد بن ابی نصر (بزنطی) روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام در مورد مردی که یک سهم از اموالش را وصیّت کرده و نمی داند که آن چه مقدار می باشد سؤال کردم؟

فرمود: مجموع سهام هشت تا است و رسول خدا صلی الله علیه و آله این چنین آن را تقسیم نمود.

سپس حضرت این آیه (شریفه) را «همانا صدقات برای فقیران و مسکینان است» - تا پایان آن - تلاوت کرد سپس فرمود: به درستی که یک سهم یکی از هشت سهم می باشد.

68)- از ابو مریم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا صدقات» - تا آخر آیه - فرمود: اگر آن ها (صدقات) را در تمام افراد و یا برای یکی از آن ها قرار دهی کفایت می کند و تکلیف خود را انجام داده ای.

69)- از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: نظر شما در مورد فرمایش خداوند متعال: «همانا صدقات» - تا پایان آیه - چیست؟ آیا صدقه به تمام این دسته ها داده می،شود اگرچه اهل معرفت (نسبت به نبوّت و امامت) نباشند؟

فرمود: امام (زمان) آن را به تمامی آن ها عطا می نماید چون آنان (اگرچه به ظاهر) اقرار و ایمان به او (خدا و رسول و وصیّ) دارند و در طاعت و فرمان او می باشند. (زراره) گوید: گفتم: پس اگر اهل معرفت نباشند (تکلیف چیست)؟

فرمود: ای زراره! اگر فقط به شناخته شده ها بدهند و از دیگران دریغ کنند دیگر جایگاهی برای صدقات نمی ماند و همانا آن به منکرانِ هم ،امامت داده می شود تا به اصل امامت دلگرم شوند و بر آن ثابت قدم بمانند و اما امروزه تو و یارانت فقط کسانی را (از زکات و فریضه صدقات) بهره مند سازید که عارف و آشنا باشند.

ص: 385

1526 / [70] - عن محمد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله : ﴿وَ الْعَمِلِينَ عَلَيْهَا ﴾ ، قال : هم السعاة. (1)

1527 / [71] - عن زرارة قال:

سألت أبا جعفر علیه السلام في قوله : ﴿وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ ﴾؟

قَالَ هُمْ قَوْمٌ وَ حَّدُوا اَللَّهَ وَ خَلَعُوا عِبَادَهَ مَنْ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ شَهِدُوا أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ وَ هُمْ فِی ذَلِکَ شُکَّاکٌ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَمَرَ اَللَّهُ نَبِیَّهُمْ أَنْ یَتَأَلَّفَهُمْ بِالْمَالِ وَ اَلْعَطَاءِ لِکَیْ یَحْسُنَ إِسْلاَمُهُمْ وَ یَثْبُتُوا عَلَی دِینِهِمُ اَلَّذِی قَدْ دَخَلُوا فِیهِ وَ أَقَرُّوا بِهِ.

وَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ حُنَیْنٍ تَأَلَّفَ رُءُوسَهُمْ مِنْ رُءُوسِ اَلْعَرَبِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ سَائِرِ مُضَرَ مِنْهُمْ أَبُو سُفْیَانَ بْنُ حَرْبٍ وَ عُیَیْنَهُ بْنُ حُصَیْنٍ اَلْفَزَارِیُّ وَ أَشْبَاهُهُمْ مِنَ اَلنَّاسِ فَغَضِبَتِ اَلْأَنْصَارُ فَأَجْمَعُوا إِلَی سَعْدِ بْنِ عُبَادَهَ فَانْطَلَقَ بِهِمْ إِلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالْجِعْرَانَهِ.

فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَ تَأْذَنُ لِی فِی اَلْکَلاَمِ؟

قَالَ نَعَمْ فَقَالَ إِنْ کَانَ هَذَا اَلْأَمْرُ مِنْ هَذِهِ اَلْأَمْوَالِ اَلَّتِی قَسَمْتَ بَیْنَ قَوْمِکَ شَیْئاً أَمَرَکَ اَللَّهُ بِهِ رَضِینَا بِهِ وَ إِنْ کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ لَمْ نَرْضَ.

قَالَ زُرَارَهُ : فَسَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: یَا مَعْشَرَ اَلْأَنْصَارِ کُلُّکُمْ عَلَی مِثْلِ قَوْلِ سَعْدٍ سَیِّدِکُمْ؟

ص: 386


1- عنه بحار الأنوار: 57/96 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن : 442/3 ح 21 الكافي : 411/2 ح 2 ، عنه البحار: 177/21 ح 11

70) - از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و کارگران جمع آوری آن» فرمود:

آن ها اهل سعی و تلاش در واسطه گری (جمع آوری و رساندن به امام و یا نماینده امام) هستند.

71)- از زراره روایت کرده است که گفت از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و برای به دست آوردن دل مخالفان» سؤال کردم؟

فرمود: آنان گروهی بودند که خدا را به یکتائی پرستش می کردند و از طاعت و بندگی کسی که غیر از خداوند متعال را عبادت می کرد دست کشیده بودند و نیز شهادت می دادند که خدا یکتا است و محمد صلی الله علیه و اله، رسول خدا است ولی با وجود ،این در برخی از آن مسائلی که حضرت (از طرف خداوند) آورده بود در شک و تردید بودند بر همین اساس خداوند به پیامبرش دستور داد تا به وسیله مال و عطا کردن به آنان به تألیف دل ها و تشویق افکارشان بپردازد و دل گرمشان ،نماید شاید در اسلام خود که (تازه) در آن داخل شدهاند ثابت قدم گردند و از روی معرفت (به تمام احکام و دستورات دین) ایمان بیاورند و اقرار کنند.

و به راستی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ حُنین به تألیف دل های قریش و دیگر افراد قبیله مُضَر ،پرداخت از آن جمله: ابو سفیان بن حرب و عُيينة بن حُصَين فزاری و مانند آنان از دیگر مردم (که از سران عرب) بودند.

پس انصار مدینه از این برنامه دلگیر و خشمناک شدند و گرد (رئیس خود) و سعد بن عُباده جمع شدند و سعد بن عُباده به همراه آنان برای دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله- که در «جعرانِه» (محلی بین مکه و طائف است) بود - حرکت کرد و چون خدمت حضرت رسید گفت ای رسول خدا! آیا به من اجازه سخن می دهید؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بلی. سعد اظهار داشت: اگر این روش (تقسیم اموال) که آن را بین قبیله ات تقسیم کردی با دستور خدا باشد، آن را پذیرفته و خوشنود هستیم ولی اگر غیر از این باشد راضی نمی شویم. زراره گوید: پس از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در مقابل آن ها فرمود: ای گروه انصار! آیا همه شما با سخن سرورتان سعد بن عُباده، هم عقیده هستید؟

ص: 387

قَالُوا: اَللَّهُ سَیِّدُنَا وَ رَسُولُهُ فَأَعَادَهَا عَلَیْهِ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ کُلَّ ذَلِکَ یَقُولُونَ: اَللَّهُ سَیِّدُنَا وَ رَسُولُهُ ، ثُمَّ قَالُوا بَعْدَ اَلثَّالِثَهِ: نَحْنُ عَلَی مِثْلِ قَوْلِهِ وَ رَأْیِهِ.

قَالَ زُرَارَهُ : سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ: فَحَطَّ اَللَّهُ نُورَهُمْ وَ فَرَضَ لِلْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ سَهْماً فِی اَلْقُرْآنِ. (1)

1528 / [72] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ ﴿وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ﴾، قال :(قالا) : قَوْمٌ تَأَلَّفَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَسَمَ فِیهِمُ اَلْفَیْءَ. (2)

1529 / [73] - قال زرارة : قال أبو جعفر علیه السلام:

فَلَمَّا کَانَ فِی قَابِلٍ جَاءُوا بِضِعْفِ اَلَّذِینَ أَخَذُوا وَ أَسْلَمَ نَاسٌ کَثِیرٌ» قَالَ: «فَقَامَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) خَطِیباً، فَقَالَ: هَذَا خَیْرٌ أَمِ اَلَّذِی قُلْتُمْ، قَدْ جَاءُوا مِنَ اَلْإِبِلِ بِکَذَا وَ کَذَا ضِعْفَ مَا أَعْطَیْتُهُمْ، وَ قَدْ أَسْلَمَ لِلَّهِ عَالَمٌ وَ نَاسٌ کَثِیرٌ، وَ اَلَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَوَدِدْتُ أَنَّ عِنْدِی مَا أُعْطِی کُلَّ إِنْسَانٍ دِیَتَهُ عَلَی أَنْ یُسْلِمَ لِلَّهِ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ. (3)

1530 / [74] - قال الحسن بن موسى - من غير هذا الوجه أيضاً – رفعه قال :

قَالَ: قَالَ رَجُلٌ مِنْهُمْ حِینَ قَسَمَ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) غَنَائِمَ حُنَیْنٍ : إِنَّ هَذِهِ اَلْقِسْمَهُ مَا یُرِیدُ اَللَّهُ بِهَا. فَقَالَ لَهُ بَعْضُهُمْ: یَا عَدُوَّ اَللَّهِ، تَقُولُ هَذَا لِرَسُولِ اَللَّهِ . ثُمَّ جَاءَ إِلَی اَلنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَأَخْبَرَهُ مَقَالَتَهُ، فَقَالَ: قَدْ أُوذِیَ أَخِی مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) بِأَکْثَرَ مِنْ هَذَا فَصَبَرَ، قَالَ: وَ کَانَ یُعْطِی لِکُلِّ رَجُلٍ مِنَ اَلْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ مِائَهَ رَاحِلَهٍ. (4)

ص: 388


1- عنه بحار الأنوار : 57/96 ، والبرهان في تفسير القرآن : 442/3 ح 22
2- عنه بحار الأنوار: 58/96 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 442/3 ح 23
3- عنه بحار الأنوار: 178/21 ح 12، و 59/96 ذيل ح 9 بحذف الذيل، والبرهان في تفسير القرآن: 442/3ح 24 . هذا الحديث في الطبع الإسلامية متّصل بالحديث السابق من دون ذكر رقم ، وفي آخره زيادة: عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام نحوه
4- عنه بحار الأنوار: 178/21 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن : 443/3 ح 25

همگی گفتند: سرور ما خدا و رسول خدا است. (تا سه مرتبه حضرت رسول صلی الله علیه و آله سؤال خود را تکرار نمود و انصار مدینه همان جواب را دادند سپس) در نوبت سوم گفتند: آری ما با سعد بن عباده هم سخن و هم رأی می باشیم زراره گوید همچنین از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود: به این جهت بود که خداوند پرتو نور انصار مدینه را بی فروغ کرد و برای تشویق افرادی که نیاز به دلگرمی و تألیف دل ،داشتند سهمی از صدقات در قرآن مقرّر نمود.

72)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره «و برای به دست آوردن دل مخالفان»، فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله گروهی را تألیف قلوب می نمود و برای به دست آوردن دل های آن ها مقداری (از صدقات را) بینشان تقسیم می نمود.

73)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: چون سال بعد (از نزول این آیه) فرا رسید دو برابر آن افرادی که صدقه گرفته و اسلام را پذیرفته ،بودند آمدند و مردم زیادی اسلام ،آوردند، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله - به حالت خواندن خطبه - برخاست و فرمود: این برنامه بهتر است و یا آن چه را که شما می گفتید؟ به راستی از شتران به تعداد چنین و چنان دو برابر آن چه را که به آنان داده بودیم آورده اند و تعداد بسیاری از مردم تسلیم خداوند شده (و دین و احکام او را پذیرفته اند)، سوگند به کسی که جان محمد در قدرت اوست به درستی که دوست دارم به اندازه ای مال داشته باشم که بتوانم به قدر دیه و خون بهای یک انسان کامل به فردی بپردازم تا تسلیم (دین و شریعت) پروردگار جهانیان گردند.

74)- حسن بن موسی با سندی دیگر - به طور مرفوعه - روایت کرده که:

شخصی از آن ها (منافقین) هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله غنیمت های حَنین را تقسیم می کرد آمد و اظهار داشت: این نوع تقسیم را خداوند هم نخواسته است، پس بعضی از اصحاب به او گفت ای دشمن خدا! با چه جرأتی این سخن را در مورد رسول خدا صلی الله علیه و آله مطرح می کنی؟! و سپس نزد حضرت آمد و جریان و کلام او را برای حضرت بازگو کرد، پس حضرت فرمود: همانا برادرم موسی علیه السلام را بیش از این مورد اذیّت و آزار قرار دادند ولی او بردباری نمود راوی گوید: و حضرت به هر مردی از افراد برای تألیف قلوب و جذب ،آنان (چه بسا) صد شتر عطا می نمود.

ص: 389

1531 / [75] - عن سماعة، عن أبي عبد الله أو أبي الحسن عليهما السلام، قال :

ذَکَرَ أَحَدُهُمَا أَنَّ رَجُلاً دَخَلَ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ غَنِیمَهِ حُنَیْنٍ وَ کَانَ یُعْطِی اَلْمُؤَلَّفَهَ قُلُوبُهُمْ یُعْطِی اَلرَّجُلَ مِنْهُمْ مِائَهَ رَاحِلَهٍ وَ نَحْوَ ذَلِکَ، وَ قَسَمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَیْثُ أَمَرَ فَأَتَاهُ ذَلِکَ اَلرَّجُلُ - قَدْ أَزَاغَ اَللَّهُ قَلْبَهُ وَ رَانَ عَلَیْهِ - فَقَالَ لَهُ: مَا عَدَلْتَ حِینَ قَسَمْتَ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ :

وَیْلَکَ مَا تَقُولُ أَ لَمْ تَرَ قَسَمْتُ اَلشَّاهَ حَتَّی لَمْ یَبْقَ مَعِی شَاهٌ، أَ وَ لَمْ أَقْسِمْ اَلْبَقَرَهَ حَتَّی لَمْ یَبْقَ مَعِی بَقَرَهٌ وَاحِدَهٌ، أَ وَ لَمْ أَقْسِمْ اَلْإِبِلَ حَتَّی لَمْ یَبْقَ مَعِی بَعِیرٌ وَاحِدٌ؟

فَقَالَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَهُ: اُتْرُکْنَا یَا رَسُولَ اَللَّهِ حَتَّی نَضْرِبَ عُنُقَ هَذَا اَلْخَبِیثِ، فَقَالَ: لاَ هَذَا یَخْرُجُ فِی قَوْمٍ یَقْرَءُونَ اَلْقُرْآنَ لاَ یَجُوزُ تَرَاقِیَهُمْ، بَلَی قَاتِلُهُمْ اَللَّهُ . (1)

1532 / [76] - عن زرارة قال :

دخَلْتُ أَنَا وَ حُمْرَانَ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْنَا: إِنَّا بِهَذَا اَلْمُطَهَّرِ؟

فَقَالَ: وَ مَا اَلْمُطَهَّرُ؟

قُلْنَا: اَلدِّینُ فَمَنْ وَافَقَنَا مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ تَوَلَّیْنَاهُ، وَ مَنْ خَالَفَنَا بَرِئْنَا مِنْهُ مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ قَالَ: یا زرارة! قَوْلُ اَللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ فَأَیْنَ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿إِلاَّ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ اَلرِّجالِ وَ اَلنِّساءِ وَ اَلْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَهً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلاً ﴾ (2)؟ أَیْنَ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ أَیْنَ اَلَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً؟ أَیْنَ أَصْحابُ اَلْأَعْرافِ؟ أَیْنَ اَلْمُؤَلَّفَهُ قُلُوبُهُمْ؟

فَقَالَ زُرَارَهُ : اِرْتَفَعَ صَوْتُ أَبِی جَعْفَرٍ وَ صَوْتِی حَتَّی کَانَ یَسْمَعُهُ مَنْ عَلَی بَابِ اَلدَّارِ، فَلَمَّا کَثُرَ اَلْکَلاَمُ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَالَ لِی: یَا زُرَارَهُ حَقّاً عَلَی اَللَّهِ أَنْ یُدْخِلَکَ اَلْجَنَّهَ. (3)

ص: 390


1- عنه بحار الأنوار: 164/21 ح 8 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن : 443/3 ح 26 .
2- سورة النساء : 98/4
3- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 26 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن : 443/3 ح 23 . الكافي : 282/22 ح 3 بتفاوت يسير

75)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (صادق و یا کاظم) علیهما لسلام فرمودند: مردی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله - موقعی که مشغول تقسیم غنیمت های حُنین بود - وارد شد و حضرت مشغول اعطاء به مؤلّفة قلوبهم بود و (چه بسا) به هر مردی از آنان صد شتر و مانند آن را عطا می نمود و چگونگی تقسیم حضرت طبق برنامه ای بود که (از طرف خداوند) به آن مأمور شده بود پس آن مرد - که خداوند قلبش را خمود کرده و نفسش بر او چیره شده بود - نزد ایشان آمد و به حضرت گفت: در تقسیم (غنیمت ها) عدالت را رعایت نکردی!

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: وای بر تو! چه می گویی؟ آیا نمی بینی که تمام گوسفندان را تقسیم کردم و حتی یک گوسفند هم برای خود برنداشتم؟ و آیا همه گاوها را تقسیم نکردم و حتی یک گاو هم برای خودم نمانده است؟ و آیا همه شترها را تقسیم نکرده ام به طوری که حتی یک شتر هم برای خودم بر نداشتم؟ پس بعضی از اصحاب اظهار داشتند ای رسول خدا ما را با او به حال خود رها کن تا گردن این خبیث را بزنیم فرمود: نه این در جمع افرادی قرار گیرد که قرآن تلاوت می کنند ولی از حلقوم آن ها تجاوز نمی کند (و اثری برای آن ها نخواهد داشت) آری، خداوند آن ها را می کشد.

76)- از زراره روایت کرده است که گفت:

من و حُمران بر امام باقر علیه السلام شرف حضور یافتیم و گفتیم: ما به این مطهریم فرمود: مطهر چیست؟ عرضه داشتیم: منظور دین کسی است که با (ایده و مرام) ما موافق باشد - خواه علوی و یا غیر از آن باشد - که ما با او دوستی می کنیم و کسی که با ما مخالف - خواه علوی و یا غیر از آن - باشد از او تبرئه و بیزاری می جوییم.

فرمود: ای زراره! فرمایش خداوند از گفتار تو صادق تر و صحیح تر می باشد پس کجا شد آن چه را که خداوند فرموده: «مگر آن عدّه از مستضعفین از مردان و زنان و فرزندانی که هیچ راه چاره ای ندارند و نه به راه و روشی آشنا هستند»؟ کجایند آن هایی که منتظر امر خدا می باشند؟ کجایند آن هایی که اعمال خوب و بدشان مخلوط گشته؟ اصحاب اعراف چه می شوند؟ افراد مؤلّفة قلوبهم - که باید دل هایشان را به دست آورد - چه خواهند شد؟ پس زراره گوید: سپس صدای امام باقر علیه السلام و صدای من بلند شد به طوری که تمام آنان که بر درب خانه بودند صدای ما را می شنیدند پس چون گفتار بین ما به طول انجامید به من فرمود: ای زراره! بر خداوند حقّ است که تو را وارد بهشت گرداند.

ص: 391

1533 / [77] - عن العيص بن القاسم، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

إِنَّ أُنَاساً مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَتَوْا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَسَأَلُوهُ أَنْ یَسْتَعْمِلَهُمْ عَلَی صَدَقَهِ اَلْمَوَاشِی وَ اَلنَّعَمِ، فَقَالُوا: یَکُونُ لَنَا هَذَا اَلسَّهْمُ اَلَّذِی جَعَلَهُ اَللَّهُ لِلْعَامِلِینَ عَلَیْها وَ اَلْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ فَنَحْنُ أَوْلَی بِهِ.

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَا بَنِی عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ إِنَّ اَلصَّدَقَهَ لاَ تَحِلُّ لِی وَ لاَ لَکُمْ وَ لَکِنْ وُعِدْتُ اَلشَّفَاعَهَ،

ثُمَّ قَالَ: أَنَا أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ وَعَدَهَا فَمَا ظَنُّکُمْ یَا بَنِی عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ إِذْ أَخَذْتُ بِحَلْقَهِ بَابِ اَلْجَنَّهِ أَ تَرَوْنِی مُؤْثِراً عَلَیْکُمْ غَیْرَکُمْ؟! (1)

1534 / [78] - عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلَ عَنْ مُکَاتَبٍ عَجَزَ عَنْ مُکَاتَبَتِهِ وَ قَدْ أَدَّی بَعْضَهَا؟

قَالَ: یُؤَدَّی مِنْ مَالِ اَلصَّدَقَهِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ ﴿وَ فِی اَلرِّقابِ﴾. (2)

1535 / [79] - عن زرارة قال :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : عَبْدٌ زَنَی قَالَ: یُجْلَدُ نِصْفَ اَلْحَدِّ.

قَالَ: قُلْتُ فَإِنَّهُ عَادَ فَقَالَ: یُضْرَبُ مِثْلَ ذَلِکَ، قَالَ: قُلْتُ فَإِنَّهُ عَادَ قَالَ: لاَ یُزَادُ عَلَی نِصْفِ اَلْحَدِّ قَالَ: قُلْتُ: فَهَلْ یَجِبُ عَلَیْهِ اَلرَّجْمُ فِی شَیْءٍ مِنْ فِعْلِهِ؟

فَقَالَ: نَعَمْ یُقْتَلُ فِی اَلثَّامِنَهِ إِنْ فَعَلَ ذَلِکَ ثَمَانَ مَرَّاتٍ، فَقُلْتُ: فَمَا اَلْفَرْقُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلْحُرِّ وَ إِنَّمَا فِعْلُهُمَا

ص: 392


1- عنه بحار الأنوار: 75/96 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 444/3 ح 28، و مستدرك الوسائل : 119/7 ح 7799 الكافي : 58/42 ح ، تهذيب الأحكام 58/4 ح 1 عنهما وسائل الشيعة : 268/9 ح 11992.
2- عنه بحار الأنوار: 59/96 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن : 444/3 ح 29، و مستدرك الوسائل : 127/7 ح 7817 ، و 25/16 ح 19013 . من لا يحضره الفقيه : 125/3 ح 3471، تهذيب الأحكام: 275/8 ح 35 عنهما وسائل الشيعة : 293/9 ح 12052، و 166/23 ح 29317 .

77)- از عیص بن قاسم روایت کرده است که گفت امام صادق علیه السلام فرمود:

تعدادی از افراد بنی هاشم نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و از ایشان در خواست کردند بر این که حضرت آنان را مسؤول نگهداری حیواناتی که صدقه هستند مانند گوسفندان شترها و ،گاوها قرار دهد و :گفتند این سهمی را که خداوند به عنوان عاملین صدقه - دریافت کننده نگهداری کننده حمل کننده و تحویل امام دهنده - و مؤلفة قلوبهم قرار ،داده نصیب ما گردد؛ زیرا که ما از دیگران نسبت به آن در اولویت هستیم.

رسول خدا صلی الله علیه و آله: فرمود: ای بنی عبدالمطلب! صدقه برای من و شما حلال نیست ولی به من وعده شفاعت داده شده.

سپس افزود من شهادت می دهم بر این که به من وعده داده شده و عملی خواهد شد ای عبدالمطلب چگونه می اندیشید هنگامی که حلقه دروازه بهشت را ،بگیرم آیا گمان می کنید که من شما را فدای دیگران می کنم؟!

78)- از ابو اسحاق به نقل بعضی از اصحاب ،ما روایت کرده ،است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد (برده) مکاتبی که عاجز و ناتوان از پرداخت قرارداد خود می باشد گرچه مقداری از آن را پرداخت کرده سؤال کردم؟

فرمود: بقیه آن از مال صدقه پرداخت می شود؛ زیرا که خدای عزوجل می فرماید: «و در راه آزاد کردن بندگان و بردگان می باشد»

79)- از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم برده ای زنا کرده است (حکم او چیست)؟ :فرمود نصف حدّ (افراد آزاد) بر او جاری می شود :گفتم اگر تکرار کرد؟

فرمود: به همان مقدار (شلاق) زده می شود گفتم: اگر باز هم تکرار کرد؟

فرمود: بیش از نصف حدّ (افراد آزاد) بر او جاری نخواهد شد.

عرض کردم: آیا در نهایت بر او حکم سنگسار جاری می گردد؟ فرمود: بلی، در مرحله هشتم کشته خواهد شد - اگر آن را هشت مرتبه انجام داده باشد -

گفتم: پس چه فرقی بین او و افراد آزاد می باشد با این که عمل هر دو یکی است؟

ص: 393

فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی رَحِمَهُ أَنْ یَجْمَعَ عَلَیْهِ رِبْقَ اَلرِّقِّ وَ حَدَّ اَلْحُرِّ، قَالَ ثُمَّ قَالَ: عَلَی إِمَامِ اَلْمُسْلِمِینَ أَنْ یَدْفَعَ ثَمَنَهُ إِلَی مَوْلاَهُ مِنْ سَهْمِ اَلرِّقَابِ (1)

1536 / [80] - عن الصبّاح بن سيّابة قال :

أَیُّمَا مُسْلِمٍ مَاتَ وَ تَرَکَ دَیْناً لَمْ یَکُنْ فِی فَسَادٍ وَ عَلَی إِسْرَافٍ فَعَلَی اَلْإِمَامِ أَنْ یَقْضِیَهُ، فَإِنْ لَمْ یَقْضِهِ فَعَلَیْهِ إِثْمُ ذَلِکَ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿إِنَّمَا اَلصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ اَلْمَساکِینِ وَ اَلْعامِلِینَ عَلَیْها وَ اَلْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی اَلرِّقابِ وَ اَلْغارِمِینَ﴾ فَهُوَ مِنَ اَلْغَارِمِینَ وَ لَهُ سَهْمٌ عِنْدَ اَلْإِمَامِ فَإِنْ حَبَسَهُ فَإِثْمُهُ عَلَیْهِ (2)

1537/ [81]- عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ : أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ خَالِدٍ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلصَّدَقَاتِ؟

قَالَ اِقْسِمْهَا فِیمَنْ قَالَ اَللَّهُ وَ لاَ یُعْطَی مِنْ سَهْمِ اَلْغَارِمِینَ اَلَّذِینَ یُنَادُونَ نِدَاءَ اَلْجَاهِلِیَّهِ قَالَ قُلْتُ وَ مَا نِدَاءُ اَلْجَاهِلِیَّهِ ؟

قَالَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ یَا آلَ بَنِی فُلاَنٍ فَیَقَعُ فِیهِمُ اَلْقَتْلُ وَ اَلدِّمَاءُ فَلاَ یُؤَدَّی ذَلِکَ مِنْ سَهْمِ اَلْغَارِمِینَ وَ لاَ اَلَّذِینَ یَغْرَمُونَ مِنْ مُهُورِ اَلنِّسَاءِ قَالَ وَ لاَ أَعْلَمُهُ إِلاَّ قَالَ وَ لاَ اَلَّذِینَ لاَ یُبَالُونَ بِمَا صَنَعُوا بِأَمْوَالِ اَلنَّاسِ. (3)

ص: 394


1- عنه بحار الأنوار: 59/96 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 444/3 ح 30. من لا يحضره الفقيه : 44/4 ح 5051 ، علل الشرائع : 546/2 ح 1 (باب - 337 العلّة التي من أجلها يضرب الحدّ)، عنه البحار: 8279 ح 2
2- عنه بحار الأنوار: 59/96 ح 12، والبرهان في تفسير القرآن : 444/3 ح 31، و مستدرك الوسائل : 127/7 ح 7818 الكافي : 407/12 ح 7 بإسناده عن صبّاح بن سيابة، عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله عنه البحار : 249/27 ح 9.
3- عنه بحار الأنوار: 59/96 ح 13، والبرهان في تفسير القرآن : 444/3 ح 32، و مستدرك الوسائل : 128/7 ح 7821 مستطرفات السرائر : 607 ، عنه وسائل الشيعة : 298/9 ح 12062

فرمود: خداوند متعال ترحّم نموده که مبادا هم اسارت بردگی داشته باشد و هم حدّ و مجازات افراد آزاد بر او جاری ،گردد گفت: سپس حضرت افزود: بر امام مسلمین است که قیمت او را - از سهم صدقه - به اربابش بپردازد.

80) - از صبّاح بن سیابه روایت کرده است که گفت:

(امام صادق علیه السلام) فرمود: هرگاه مسلمانی بمیرد و قرضی داشته که در راه فساد و اسراف نبوده باشد بر امام لازم است که آن را بپردازد؛ پس اگر نپرداخت مسئولیت و گناه آن به عهده او (امام و حاکم) خواهد بود؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «همانا صدقات برای فقیران مسکینان و کارگران است؛ و جمع آوری آن نیز برای به دست آوردن دل مخالفان و در راه آزاد کردن بندگان (غلامان و کنیزان) و قرض داران و انفاق در راه خدا می باشد» پس او جزء غارمین و خسارت دیدگان می باشد و او نزد امام علیه السلام سهمی در صدقات ،دارد که اگر سهم او را محبوس کرد، گناهش بر عهده او خواهد بود.

81) - از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

محمد بن خالد از امام صادق علیه السلام درباره صدقات سؤال کرد؟

فرمود: آن ها را طبق فرموده خداوند بین افراد تقسیم می کنم و به کسانی که خسارت دیده اند ولی ندای جاهلیت سر می دهند سهمی و چیزی داده نخواهد شد.

عرضه داشتم: و ندای جاهلیت چیست؟

فرمود مردی است که می گوید ای آل بنی فلان! با ندای او کشتار و خونریزی در آنان واقع شود که چنین افرادی سهمی در (صدقات) از باب سهم خسارت دیده نخواهند داشت و همچنین است حکم کسانی که مهریه زنان را نادیده می گیرند راوی گوید و دیگر چیزی را متوجه نشدم مگر آن که حضرت فرمود: و نیز آن کسانی که هیچ مبالاتی ندارند و دقت نمی کنند که نسبت به اموال مسلمین چه می شود و چه می کنند سهمی نخواهند داشت.

ص: 395

1538 / [82] - عن محمّد القصري (القسري)، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلصَّدَقَهِ؟

فقال : نعم، اقْسِمْهَا فِیمَنْ قَالَ اللَّهُ وَ لَا یُعْطَی مِنْ سَهْمِ الْغَارِمِینَ الَّذِینَ یَغْرَمُونَ فِی مُهُورِ اَلنِّسَاءِ، وَ لاَ اَلَّذِینَ یُنَادُونَ بِنِدَاءِ اَلْجَاهِلِیَّهِ

قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا نِدَاءُ اَلْجَاهِلِیَّهِ؟

قَالَ: اَلرَّجُلُ یَقُولُ: یَا آلَ بَنِی فُلاَنٍ. فَیَقَعُ بَیْنَهُمُ اَلْقَتْلُ وَ لاَ یُؤَدَّی ذَلِکَ مِنْ سَهْمِ اَلْغَارِمِینَ، وَ لاَ اَلَّذِینَ لاَ یُبَالُونَ مَا صَنَعُوا بِأَمْوَالِ اَلنَّاسِ (1)

1539 / [83] - عن الحسن بن راشد (2)، قال :

سَأَلْتُ اَلْعَسْکَرِیَّ بِالْمَدِینَهِ عَنْ رَجُلٍ أَوْصَی بِمَالٍ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ؟

فَقَالَ سَبِیلُ اَللَّهِ شِیعَتُنَا. (3)

1540 / [84] - عن الحسن بن محمّد قال :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : إِنَّ رَجُلاً أَوْصَی لِی فِی اَلسَّبِیلِ؟.

قَالَ: فَقَالَ لِی: اِصْرِفْ فِی اَلْحَجِّ. قَالَ: قُلْتُ: إِنَّهُ أَوْصَی فِی اَلسَّبِیلِ؟

قَالَ: اِصْرِفْهُ فِی اَلْحَجِّ، فَإِنِّی لاَ أَعْلَمُ سَبِیلاً مِنْ سَبِیلِهِ أَفْضَلَ مِنَ اَلْحَجِّ. (4)

ص: 396


1- عنه بحار الأنوار: 60/96 ح 14 والبرهان في تفسير القرآن : 445/3 ، ح 4 ح 33، و مستدرك الوسائل : 117/7 ح 7793 القطعة الأولى منه، و 129 ح 7822.
2- الحسن بن راشد أبو علي البغدادي مولى آل مهلب ثقة روى عن أبي جعفر الجواد وأبي الحسن العسكري علیهما السلام. راجع جامع الرواة: 197/1
3- عنه بحار الأنوار: 211/103 ح 16 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 445/3ح 34 . الكافي : 15/7 ح 2 من لا يحضره الفقيه : 206/4 ح 5478، تهذيب الأحكام : 204/9 ح 8 الاستبصار : 130/4 ح 2 عنهم وسائل الشيعة : 338/19 ح 24724، معاني الأخبار : 167 ح 1304 ح 3 عنه البحار : 66/96 ح 32، و 211/103 ح 15 فقه القرآن : 314/2 (باب الوصية المبهمة)، مستدرك الوسائل : 117/14 ح 16247 عن الهداية، عن الإمام الصادق علیه السلام
4- عنه بحار الأنوار: 211/103 ح 14 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 445/3 ح 35 من لا يحضره الفقيه : 206/4 2 ح 5479 ، عنه وسائل الشيعة : 339/19 ح 24725 معاني الأخبار : 167 ح 2 ، عنه البحار: 211/103 ح 13

82)- از محمد قَصری (قسری) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره صدقات سؤال کردم (که آن را چه می کنید)؟

فرمود: آن ها را طبق فرموده خداوند بین افراد تقسیم می کنم و به کسانی که به واسطه مهر زنان خسارت دیده و یا ندای جاهلیت سر می دهند چیزی داده نخواهد شد. عرضه داشتم: ندای جاهلیت چیست؟ فرمود: مردی است که می گوید ای آل بنی فلان و با ندای او کشتار و خونریزی در آنان واقع شود چنین افرادی سهمی در (صدقات) از باب سهم خسارت دیده نخواهند داشت و نیز کسانی که هیچ مبالاتی ندارند و دقت نمی کنند که نسبت به اموال مسلمین چه (می شود و چه) می کنند، سهمی نخواهند داشت.

83)- از حسن بن راشد روایت کرده ،است که گفت:

در مدینه از امام عسکری علیه السلام در مورد مردی که مقداری از اموالش را وصیت کرده تا «في سبيل الله» در راه خداوند هزینه شود، سؤال کردم؟

فرمود: «سبیل الله» شیعیان و پیروان ما (اهل بیت رسالت) هستند.

84)- از حسن بن محمد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردی برای من به مقداری از اموالش وصیت کرد که در «سَبیل» مصرف شود.

فرمود در راه حجّ مصرف نما عرض کردم او وصیت کرده که در «سبیل» مصرف و هزینه گردد.

فرمود: آن را در راه حجّ مصرف نما؛ زیرا من راهی از راه های خداوند را با فضیلت تر از حجّ نمی شناسم

ص: 397

قوله تعالى: ﴿وَ مِنْهُمْ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النبي وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذن قُلْ أَذْنَ خَيْر لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِالله وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَالذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهم عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ (61)

1541 / [85]- عن حماد بن عثمان، عن أبي عبد الله علیه السلام. قال:

إِنِّی أَرَدْتُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ بِضَاعَهً إِلَی اَلْیَمَنِ، فَأَتَیْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، فَقُلْتُ: إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ فُلاَناً بِضَاعَهً، فَقَالَ لِی: أَمَا عَلِمْتَ أَنَّهُ یَشْرَبُ اَلْخَمْرَ؟

فَقُلْتُ: قَدْ بَلَغَنِی مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ذَلِکَ، فَقَالَ: صَدِّقْهُمْ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ﴾ فَقَالَ: یَعْنِی یُصَدِّقُ اَللَّهَ وَ یُصَدِّقُ اَلْمُؤْمِنِینَ لِأَنَّهُ کَانَ رَءُوفاً رَحِیماً بِالْمُؤْمِنِینَ. (1)

قوله تعالى: ﴿وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ﴿65﴾ لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ ﴿66﴾ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ ﴿67﴾

ص: 398


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 4473 ح 3، و نور الثقلين: 237/2 ح 220 باختصار. الکافي: 15/7 ح 5 بإسناده في الحسين بن عمر قال : قلت لأبي عبد الله علیه السلام، و نحوه من لا یحضرة الفقیه : 209/4 ح 5479، و تهديب لأحده: 203/9 ح 6 والاستبصار : 130/4 ح 1 عنهم وسائل الشيعة : 339/19 ح 24725، معاني الأخبار: 167 ح 2. عنه البحار . 66/96 ح 33، و 211/103 ح 13

فرمایش خداوند متعال: و بعضی از آن ها کسانی هستند که پیامبر را می آزارند و می گویند: او به سخن هر کسی گوش می دهد بگو: او برای شما شنونده سخن و خوبی است او به خدا ایمان دارد و مؤمنان را باور دارد و رحمتی است برای آن هایی که از شما ایمان آورده اند و آنان که رسول خدا را آزرده کنند به غذایی درد آور گرفتار خواهند شد. (61)

85)- از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: من می خواستم مال التّجاره ای را با شخصی به یمن بفرستم به خاطر نزد پدرم أبو جعفر - حضرت باقر العلوم - علیه السلام آمدم و گفتم: می خواهم سرمایه ای از خود را با فلای بفرستم، فرمود: مگر نمی دانی که او شراب خوار است؟

گفتم: از مؤمنین خبردار شده ام که آنان چنین می گویند. فرمود: گفتارمان را باور کن زیرا خداوند می فرماید: «و به خداوند و به مؤمنین ایمان می آورد»، فرمود: یعنی گفتار خداوند و گفتار مؤمنین را تصدیق می کند (پس به گفته خداوند و مؤمنین ایمان داشته باش) چون خداوند نسبت به مؤمنین دلسوز و مهربان است.

فرمایش خداوند متعال: و اگر از آنان سؤال کنی (که چه می کردید)؟ گویند: ما با حرف می زدیم و سرگرم بازی می بودیم. (ای پیامبر!) بگو: آیا خدا و آیات او و پیامبرش را مسخرد می کردید؟ (65) عذر نیاورید شما پس از ایمان آوردنتان کفر ورزیدید، اگر از تقصیر گروهی از شما گذشت کنیم گروه دیگری را که مجرم بوده اند عذاب خواهیم کرد (66) مردان منافق و زنان منافق همه همانند یکدیگرند به کارهای زشت و ناپسند فرمان می دهند و از کارهای نیک جلوگیری می کنند و مشت خود را از انفاق در راه خدا می بندند خدا را فراموش کرده اند پس خدا نیز آن ها را فراموش کرده است به درستی که منافقان فاسق و معصیت کار می باشند. (67)

ص: 399

1542 / [86] - عن جابر الجعفي، قال :

قال أبو جعفر علیه السلام: نزلت هذه الآية: ﴿ وَ لَئن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ﴾ - إلى قوله : - ﴿نُعَذِّبَ طَائِفَهً﴾ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ تَفْسِیرُ هَذِهِ اَلْآیَهِ؟

قال: وَ اَللَّهِ! مَا نَزَلَتْ آیَهٌ قَطُّ إِلاَّ وَ لَهَا تَفْسِیرٌ. ثُمَّ قَالَ: نَعَمْ، نَزَلَتْ فِی اَلتَّیْمِیِّ وَ اَلْعَدَوِیِّ (1) وَ اَلْعَشَرَهُ مَعَهُمَا، إِنَّهُمُ اِجْتَمَعُوا اِثْنَا عَشَرَ فَکَمَنُوا لِرَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فِی اَلْعَقَبَهِ ، وَ اِئْتَمَرُوا بَیْنَهُمْ لِیَقْتُلُوهُ، فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ:

إِنْ فَطَنَ نَقُولُ: إِنَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ. وَ إِنْ لَمْ یَفْطُنْ لَنَقْتُلَنَّهُ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّما کُنّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ﴾ فَقَالَ اَللَّهُ لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿قُلْ أَ بِاللّهِ وَ آیاتِهِ وَ رَسُولِهِ﴾ یَعْنِی مُحَمَّداً (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ﴿کُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ * لا تَعْتَذِرُوا قَدْ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَهٍ مِنْکُمْ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، إِنَّ یَعْفُ عَنْهُمَا فِی أَنْ یَلْعَنَهُمَا عَلَی اَلْمَنَابِرِ وَ یَلْعَنَ غَیْرَهُمَا فَذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی: ﴿إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَهٍ مِنْکُمْ نُعَذِّبْ طائِفَهً﴾. (2)

1543 / [87] - عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام: ﴿نَسُواْ الله﴾، قال :

قَالَ: قَالَ تَرَکُوا طَاعَهَ اَللَّهِ ﴿فَنَسِیَهُمْ﴾ قَالَ فَتَرَکَهُمُ (3)

ص: 400


1- و في نسخة : نزلت في عدوّي الله
2- عنه بحار الأنوار: 236/21 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن: 449/3 ح 1، و نور الثقلين: 238/2 ح 224 الكافي : 397/6 ضمن ح 9 بإسناده عن حمّاد بن بشير، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوه تهذيب الأحكام : 103/9 ح 185 عنهما وسائل الشيعة : 311/25 ح 31984.
3- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن : 458/3 ح 3 و نور الثقلين : 239/2 ح 229

86)- از جابر جُعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه ﴿وَ لَئن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ﴾ - تا جایی که فرموده است - ﴿نُعَذِّبْ طَائِفَةٌ﴾ - و اگر از آن ها سؤال کنی که چه می کردید؟ به تحقیق گویند: همانا ما با هم حرف می زدیم و بازی می کردیم ... ما گروهی را (که مجرم بوده اند) عذاب خواهیم کرد - نازل شده است.

به حضرت عرض کردم: تفسیر این آیه چیست؟

فرمود: به خدا سوگند! هیچ آیه ای نازل نشده است، مگر آن که دارای تفسیر و ( تأويل) می باشد و سپس افزود: بلی این آیه در مورد تیمی و عدوی و ده نفری که با آن ها بودند نازل شده است دوازده نفرشان با هم تجمّع کردند و در عَقَبه عليه رسول خدا صلی الله علیه و آله در کمین شدند و بر کشتن آن حضرت با یک دیگر هم پیمان گشتند و بعضی از آن ها به بعضی دیگر اظهار داشتند اگر او (رسول خدا صلی الله علیه و آله) متوجه برنامه ما شد می گوییم: «همانا ما با هم حرف می زدیم و بازی می کردیم» و اگر هم متوجه نشد پس او را خواهیم کشت، بر همین اساس خداوند متعال این آیه: «و اگر از آن ها سؤال کنی (که چه می کردید؟) گویند: همانا ما با هم حرف می زدیم و بازی می کردیم» را نازل نمود و در برابر آن ها خداوند به پیامبرش فرمود: «ای محمد!) بگو: آیا خدا و آیات او و پیامبرش یعنی محمد صلی الله علیه و آله را مسخره می کردید؟ * عذر نیاورید پس از ،ایمان کافر شده اید اگر از تقصیر گروهی از شما بگذریم» که منظور علی علیه السلام می،باشد که چنان چه او عفو و بخشش نماید از این که آن دو نفر و نیز دیگران را بالای منبرها لعن و توهین کند؛ پس این همان فرمایش خداوند متعال است: «اگر از تقصیر گروهی از شما بگذریم گروه دیگر را که مجرم بوده اند عذاب خواهیم کرد».

87)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد آیه «خداوند را فراموش کردند» فرمود: طاعت خداوند را رها نمودند «پس خداوند ایشان را فراموش نمود» و (به حال خود) رهایشان کرده است.

ص: 401

1544 / [88] - عن أبي معمر السعدي [السعداني]، قال:

قال علي علیه السلام في قول الله : ﴿نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ ﴾:

فَإِنَّمَا یَعْنِی أَنَّهُمْ نَسُوا اَللَّهَ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا فَلَمْ یَعْمَلُوا لَهُ بِالطَّاعَهِ، وَ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ وَ بِرَسُولِهِ ، فَنَسِیَهُمْ فِی اَلْآخِرَهِ، أَیْ لَمْ یَجْعَلْ لَهُمْ فِی ثَوَابِهِ نَصِیباً فَصَارُوا مَنْسِیِّینَ مِنَ اَلْخَیْرِ﴾. (1)

قوله تعالى: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ يُطِيعُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ أَوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللهُ إِنَّ اللهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (71) وَعَدَ اللهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَتِ جَنَّتِ تَجْرى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا وَ مَسَكِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ (72)

1545 / [89] - عن صفوان الجمال قال :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی تَأْتِیَنِی اَلْمَرْأَهُ اَلْمُسْلِمَهُ قَدْ عَرَفَتْنِی بِعَمَلِی وَ عَرَفْتُهَا بِإِسْلاَمِهَا ، وَ حُبِّهَا إِیَّاکُمْ وَ وَلاَیَتِهَا لَکُمْ وَ لَیْسَ لَهَا مَحْرَمٌ،

قَالَ: فَإِذَا جَاءَتْکَ اَلْمَرْأَهُ اَلْمُسْلِمَهُ فَاحْمِلْهَا فَإِنَّ اَلْمُؤْمِنَ مَحْرَمُ اَلْمُؤْمِنَهِ، وَ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿وَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ﴾ (2)

ص: 402


1- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 38، والبرهان في تفسير القرآن : 458/3 ح 4، و نور الثقلين : 240/2 ح 230. التوحيد : 259 ضمن ح 5 عنه البحار: 132/93 ضمن ح 2 الاحتجاج: 240/1 (احتجاجه علیه السلام على زنديق)، عنه البحار: 98/93 ضمن ح 1
2- عنه بحار الأنوار: 42/104 ح 54، والبرهان في تفسير القرآن: 459/3 ح 2، و نور الثقلين: 240/2 ح 233 . من لا يحضره الفقيه : 439/2 ح 2912 عنه وسائل الشيعة : 153/11 ح 14503

88)- از ابو معمر سعدی روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند را فراموش کردند پس خداوند نیز ایشان را فراموش نمود» فرمود: جز این نیست که خداوند را در دنیا فراموش کردند و به طاعت و فرمانش عمل ننمودند و به خداوند و پیامبرش ایمان نیاوردند پس خدا ایشان را در آخرت فراموش می کند یعنی برای ایشان در ثواب خود بهره ای قرار نمی دهد و پس نسبت به خیر و نیکی به فراموشی سپرده می شوند.

فرمایش خداوند متعال: و مردان مؤمن و زنان مؤمن اولیاء یکدیگرند، به نیکی فرمان می دهند (افراد را) از کارهای زشت و ناشایست باز می دارند نماز به پا می،دارند زکات می دهند و از خدا و پیامبرش فرمانبرداری می کنند خداوند به زودی ایشان را رحمت خواهد کرد خداوند پیروزمند حکیم است (71) خداوند به مردان مؤمن و زنان مؤمن بهشت هایی را وعده داده است که جوی ها از زیر آن جاری است و بهشتیان همواره در آن جا جاودانه خواهند بود و نیز دارای خانه هایی نیکو و جاوید در بهشت هستند ولی رضایت خداوند از همه چیز برتر است که آن همان پیروزی بزرگ می باشد (72)

89)- از صفوان بن مهران (جمّال) روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: پدر و مادرم فدایت باد! (چه بسا) زنی مسلمان - که آشنای به مسائل سفر حجّ می باشد - به من مراجعه می کند و من او را به مسلمان بودنش می شناسم و می دانم که از دوستداران و موالیان شما ،است، ولی او محرمی ندارد (در این صورت تکلیف من نسبت به او ،چیست آیا او را همراه خود ببرم)؟

حضرت فرمود: هر موقع زنی مسلمان به تو مراجعه کرد او را همراه خود ببر؛ زیرا که مرد مؤمن محرم زن مؤمن است و حضرت این آیه را «و مردها و زن های مؤمن هر کدام ولیّ دیگری می باشند» تلاوت نمود.

ص: 403

1546 / [90] - عن ثُوير (1)، عن علىّ بن الحسين عليهما السلام قال :

إِذَا صَارَ أَهْلُ اَلْجَنَّهِ فِی اَلْجَنَّهِ وَ دَخَلَ وَلِیُّ اَللَّهِ إِلَی جَنَّاتِهِ وَ مَسَاکِنِهِ وَ اِتَّکَأَ کُلُّ مُؤْمِنٍ مِنْهُمْ عَلَی أَرِیکَتِهِ حَفَّتْهُ خُدَّامُهُ وَ تَهَدَّلَتْ عَلَیْهِ اَلثِّمَارُ وَ تَفَجَّرَتْ حَوْلَهُ اَلْعُیُونُ، وَ جَرَتْ مِنْ تَحْتِهِ اَلْأَنْهَارُ، وَ بُسِطَتْ لَهُ اَلزَّرَابِیُّ وَ صُفِّفَتْ لَهُ اَلنَّمَارِقُ وَ أَتَتْهُ اَلْخُدَّامُ بِمَا شَاءَتْ شَهْوَتُهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَسْأَلَهُمْ ذَلِکَ.

قَالَ: وَ یَخْرُجُ عَلَیْهِمُ اَلْحُورُ اَلْعِینُ مِنَ اَلْجِنَانِ فَیَمْکُثُونَ بِذَلِکَ مَا شَاءَ اَللَّهُ.

ثُمَّ إِنَّ اَلْجَبَّارَ یُشْرِفُ عَلَیْهِمْ فَیَقُولُ لَهُمْ: أَوْلِیَائِی وَ أَهْلَ طَاعَتِی وَ سُکَّانَ جَنَّتِی فِی جِوَارِی أَلاَ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِمَّا أَنْتُمْ فِیهِ؟ فَیَقُولُونَ: رَبَّنَا وَ اَیُّ شَیْءٍ خَیْرٌ مِمَّا نَحْنُ فِیهِ نَحْنُ فِیمَا اِشْتَهَتْ أَنْفُسُنَا وَ لَذَّتْ أَعْیُنُنَا مِنَ اَلنِّعَمِ فِی جِوَارِ اَلْکَرِیمِ،

قَالَ: فَیَعُودُ عَلَیْهِمْ بِالْقَوْلِ، فَیَقُولُونَ: رَبَّنَا نَعَمْ یَا رَبَّنَا رِضَاکَ عَنَّا وَ مَحَبَّتُکَ لَنَا خَیْرٌ لَنَا وَ أَطْیَبُ لِأَنْفُسِنَا، ثُمَّ قَرَأَ عَلِیُّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿وَعَدَ اَللّهُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِناتِ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اَللّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِوَ كَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلَمِهِمْ وَ هَمُواْ بِمَا لَمْ يَنَالُواْ وَ مَا نَقَمُواْ إِلَّا أَنْ أَغْنَنهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ، فَإِن يَتُوبُواْ يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ وَإِن يَتَوَلَّوْاْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِن وَلِيّ وَلَا نَصِيرٍ ﴾ (74 )

ص: 404


1- هو أبو جهم بن أبي فاختة سعيد بن أبي علاقة ، من أصحاب الإمام زين العابدين والباقر والصادق علیهم السلام . راجع جامع الرواة: 141/1
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 460/3 ح 1 ، و نور الثقلين : 240/2 ح 234 فيه : عن يونس

90)- با سند خود از تویر روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: هنگامی که اهل بهشت ورد بهشت شوند و وای خدا در باغات و مَسکن های آن سکنی گزیند و هر مؤمی بر عرش و تحت خود تکیه زند. خدمتگزاران او اطرافش جمع شوید و انواع میوه ها در محضرش حضور ببند و چشمه ها و شهرها و زیر (و اطرافش) جاری گردد فرش های نفیس مخملی بریش گسترده گردد بالش های به هم پیوسته برایش مرتب گردد و خدمت کاران هر آن چه را که اشتها کند و بخواهد- قبل از آن که در خواست کند - برایش بیاورند و افزود: حور العین از بهشت نزد ایشان آیند و تا (زمانی که) خدا خواهد نزدشان بمانند. سپس خداوند جبّار بر آنان اشراف یابد و گوید: ای دوستان و پیروان من! و ای ساکنان بهشت من که در کنار من هستید! آگاه باشید آیا شما را به بهتر از آن چه که در آن هستید خبر دهم؟

گویند: پروردگار! آیا بهتر از آن چه در آن هستیم چیز دیگری ان هستیم؟ ما در جوار خدای کریم هر چه بخواهیم داریم و چشمانمان از (دیدن) نعمت ها لذت می برند.

فرمود: پس خداوند فرمایش خود را تکرار می کند و (اهل بهشت) گوید: پروردگارا آری! به ما بهتر از آن چه که در آن هستیم عطا فرما.

پس خداوند تبارک و تعالی گوید: رضایت من از شما و دوستی من با شما بهتر و با عظمت تر از چیزی است که شما در آن می باشید. پس از آن می گویند آری پروردگار! رضایت و خشنودی و دوستی تو نسبت به ما از هر چیزی بهتر و نیکوتر و پاک تر است.

سپس امام سجّاد علیه السلام این این آیه را تلاوت نمود: «خداوند به مردان و زنان یا ،ایمان بهشتی را وعده ،فرموده که از زیر آن نهرها جاری است در آن جاودان خواهند بود و نیز دارای خانه هایی پاک در بهشت جاوید هستند ولی خشنودی از خداوند (از همه این ها) بزرگ تر است که آن همان رستگاری بزرگ است».

فرمایش خداوند متعال: به خدا سوگند می خورند که نگفته اند ولی به تحقیق آن ها کلمه کفر را بر زبان رانده اند و پس از آن که اسلام آورده بودند کافر شده اند و قصد اجرای برنامه ای را کردند اما بدان نایل نشدند عیب جویی آن ها از آن روست که خدا و پیامبرش از بخشش خود آن ها را از غنایم بی نیازشان کردند. پس اگر توبه کنند خیرشان در آن است و اگر روی گردان شوند خدا به عذاب دردناکی در دنیا و آخرت مجازاتشان خواهد کرد و برای آن ها در روی زمین نه دوست داری خواهد بود و به مددکاری. (74)

ص: 405

1547 / [11] - عن جابر بن أرقم ، قال :

بَیْنَا نَحْنُ فِی مَجْلِسٍ لَنَا وَ أَخِی زَیْدُ بْنُ أَرْقَمَ یُحَدِّثُنَا إِذْ أَقْبَلَ رَجُلٌ عَلَی فَرَسِهِ - عليه هيئة السفر - فَسَلَّمَ عَلَیْنَا ثُمَّ وَقَفَ فَقَالَ أَ فِیكُمْ زَیْدُ بْنُ أَرْقَمَ ؟

فَقَالَ زَیْدٌ أَنَا زَیْدُ بْنُ أَرْقَمَ فَمَا تُرِیدُ؟

فَقَالَ الرَّجُلُ أَ تَدْرِی مِنْ أَیْنَ جِئْتُ قَالَ لَا.

قَالَ مِنْ فُسْطَاطِ مِصْرَ لِأَسْأَلَكَ عَنْ حَدِیثٍ بَلَغَنِی عَنْكَ تَذْكُرُهُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله فَقَالَ لَهُ زَیْدٌ وَ مَا هُوَ؟

قَالَ حَدِیثُ غَدِیرِ خُمٍّ فِی وَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام.

فَقَالَ یَا ابْنَ أَخِی إِنَّ قَبْلَ غَدِیرِ خُمٍّ مَا أُحَدِّثُكَ بِهِ إِنَّ جَبْرَئِیلَ الرُّوحَ الْأَمِینَ علیه السلام نَزَلَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله بِوَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام فَدَعَا قَوْماً أَنَا فِیهِمْ فَاسْتَشَارَهُمْ فِی ذَلِكَ لِیَقُومَ بِهِ فِی الْمَوْسِمِ فَلَمْ نَدْرِ مَا نَقُولُ لَهُ وَ بَكَی صلی اللّٰه علیه و آله

فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام مَا لَكَ یَا مُحَمَّدُ أَ جَزِعْتَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ؟

فَقَالَ كَلَّا یَا جَبْرَئِیلُ وَ لَكِنْ قَدْ عَلِمَ رَبِّی مَا لَقِیتُ مِنْ قُرَیْشٍ إِذْ لَمْ یُقِرُّوا لِی بِالرِّسَالَةِ حَتَّی أَمَرَنِی بِجِهَادِی وَ أَهْبَطَ إِلَیَّ جُنُوداً مِنَ اَلسَّمَاءِ فَنَصَرُونِی، فَکَیْفَ یُقِرُّوا لِعَلِیٍّ مِنْ بَعْدِی؟

فَانْصَرَفَ عَنْهُ جَبْرَئِیلُ ، ثُمَّ نَزَلَ عَلَیْهِ ﴿فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ﴾. (1) فَلَمَّا نَزَلْنَا اَلْجُحْفَهَ رَاجِعِینَ وَ ضَرَبْنَا أَخْبِیَتَنَا نَزَلَ جَبْرَئِیلُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) بِهَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿یا أَیُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اَللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ اَلنّاسِ﴾ (2)

ص: 406


1- سورة هود: 12/11
2- سورة المائدة : 67/5

91) - از جابر بن ارقم روایت کرده است که گفت:

در مجلسی نشسته بودیم و برادرم زید بن ارقم صحبت می کرد ناگهان مردی سوار بر اسب که غبار- سفر بر او نشسته بود - به سمت ما آمد و بر ما سلام کرد، سپس ایستاد و گفت: آیا در بین شما زید بن ارقم حضور دارد؟

زید گفت آری من زید ،هستم چه کار داری؟ گفت آیا می دانی که از کجا آمده ام؟ زید ،گفت نه خبر ندارم گفت: من از فُسطاط مصر آمده ام تا در مورد حدیثی که شنیده ام و از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده ای از تو سؤال کنم زید پرسید: آن حدیث چیست؟

گفت: حدیث غدیر خُم درباره ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام.

زید اظهار داشت: ای برادر زاده! به راستی به تو می گویم که - پیش از (جریان) غدیر خُم - جبرئيل (فرشته وحی) امین بر رسول خدا صلی الله علیه و آله (جهت اعلام ) ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام وارد شد پس حضرت گروهی را- که من نیز داخل آن ها بودم - دعوت کرد و با آنان مشورت نمود که آیا آن را در موسم حجّ اعلام نماید؟ و ما ندانستیم که چه چیزی به او پاسخ دهیم و حضرت به گریه افتاد جبرئیل :گفت تو را چه شده است آیا از اجرای دستور خداوند ناراحت هستی؟

فرمود: نه هرگز چنین نیست ولی ای جبرئیل پروردگارم می داند که من چه بلاها و مشکلاتی را از سوی قریش تحمل کرده ام از آن وقتی که به رسالت من اعتراف نکردند تا آن که خداوند به من دستور داد با آن ها جهاد کنم و خداوند لشکریانی را از آسمان فرستاد تا مرا یاری کنند پس با این حال چگونه به ولایت علی بعد از من اعتراف و اقرار می کنند؟

بعد از آن جبرئیل بازگشت و پس از لحظاتی آمد و این آیه را بر پیامبر نازل نمود: «پس چه بسا بعضی از آن چه را که بر تو وحی می شود ترک می نمایی و سینه ات به سبب آن تنگ شده است».

پس بعد از اعمال حجّ و مناسک آن چون (در بازگشت به مدینه) به محل جُحفه رسیدیم برای استراحت خیمه بر پا کردیم جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: «ای پیامبر! آن چه بر تو از طرف پروردگارت فرستاده شده ابلاغ کن و اگر انجام ،ندهی رسالت خدا را انجام نداده ای و همانا خداوند تو را از (شرّ) مردم حفظ می نماید».

ص: 407

فَبَیْنَا نَحْنُ کَذَلِکَ إِذْ سَمِعْنَا رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هُوَ یُنَادِی أَیُّهَا النَّاسُ أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ أَنَا رَسُولُ اللَّهِ فَأَتَیْنَاهُ مُسْرِعِینَ فِی شِدَّهِ الْحَرِّ فَإِذَا هُوَ وَاضِعٌ بَعْضَ ثَوْبِهِ عَلَی رَأْسِهِ وَ بَعْضَهُ عَلَی قَدَمِهِ مِنَ الْحَرِّ وَ أَمَرَ بِقَمِّ مَا تَحْتَ الدَّوْحِ فَقُمَّ مَا کَانَ ثَمَّهَ مِنَ الشَّوْکِ وَ الْحِجَارَهِ.

فَقَالَ رَجُلٌ مَا دَعَاهُ إِلَی قَمِّ هَذَا الْمَکَانِ وَ هُوَ یُرِیدُ أَنْ یَرْحَلَ مِنْ سَاعَتِهِ إِلَّا لِیَأْتِیَنَّکُمُ الْیَوْمَ بِدَاهِیَهٍ.

فَلَمَّا فَرَغُوا مِنَ الْقَمِّ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنْ یُؤْتَی بِأَحْلَاسِ دَوَابِّنَا وَ أَقْتَابِ إِبِلِنَا وَ حَقَائِبِنَا فَوَضَعْنَا بَعْضَهَا عَلَی بَعْضٍ ثُمَّ أَلْقَیْنَا عَلَیْهَا ثَوْباً ثُمَّ صَعِدَ عَلَیْهَا رَسُولُ اللَّهِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ نَزَلَ عَلَیَّ عَشِیَّهَ عَرَفَهَ أَمْرٌ ضِقْتُ بِهِ ذَرْعاً مَخَافَهَ تَکْذِیبِ أَهْلِ الْإِفْکِ

حَتَّی جَاءَنِی فِی هَذَا اَلْمَوْضِعِ وَعِیدٌ مِنْ رَبِّی إِنْ لَمْ أَفْعَلْ، أَلاَ وَ إِنِّی غَیْرُ هَائِبٍ لِقَوْمٍ وَ لاَ مُحَابٍ لِقَرَابَتِی. أَیُّهَا اَلنَّاسُ، مَنْ أَوْلَی بِکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ؟

قَالُوا: اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ ،

قَالَ: «اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ، وَ أَنْتَ یَا جَبْرَئِیلُ! فَاشْهَدْ- حَتَّی قَالَهَا ثَلاَثاً- ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَرَفَعَهُ إِلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: اَللَّهُمَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ، اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ - قَالَهَا ثَلاَثاً- ثُمَّ قَالَ: هَلْ سَمِعْتُمْ؟

قَالُوا: اَللَّهُمَّ بَلَی، قَالَ: فَأَقْرَرْتُمْ؟

قَالُوا: اَللَّهُمَّ نَعَمْ.

ثُمَّ قَالَ: اَللَّهُمَّ اِشْهَدْ، وَ أَنْتَ یَا جَبْرَئِیلُ فَاشْهَدْ.

ثُمَّ نَزَلَ فَانْصَرَفْنَا إِلَی رِحَالِنَا، وَ کَانَ إِلَی جَانِبِ خِبَائِی خِبَاءٌ لِنَفَرٍ مِنْ قُرَیْشٍ ، وَ هُمْ ثَلاَثَهٌ، وَ مَعِی حُذَیْفَهُ بْنُ اَلْیَمَانِ ، فَسَمِعْنَا أَحَدَ اَلثَّلاَثَهِ وَ هُوَ یَقُولُ:

ص: 408

در همین بین، ناگهان ما شنیدیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله ندا می کند: ای مردم! دعوت خداوند را بپذیرید من رسول خدا هستم پس ما - در آن گرمای شدید - با سرعت به سمت حضرت رفتیم دیدیم که او از شدت گرما مقداری از لباس خود را روی سر و مقداری را روی پاهایش انداخته است و دستور داد تا (تیغ و سنگ از) زیر درختان جمع آوری و تمیز شود پس هرچه بود، به سرعت جمع و تمیز شد یکی از افراد گفت: برای چه (پیامبر صلی الله علیه و آله ) این محل را تمیز می کند با این که ساعتی دیگر از اینجا کوچ می کند و می رود؟! (حتماً) امروز می خواهد مطلب عظیمی را برای مردم مطرح نماید چون از نظافت و تمیز کردن آن محل فارغ شدند (پیامبر صلی الله علیه و آله) دستور داد تا پالان های حیوانات و بار شترانمان را بیاوریم و آن ها را روی هم انباشته کنیم پس دستور حضرت اجرا شد سپس پارچه ای روی آن ها انداختیم و بعد از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله بر بالای آن ها رفت و پس از حمد و ثنای خداوند اظهار داشت ای مردم در شب عرفه برنامه ای بر من نازل شد که مرا در مضیقه قرار داد تا مبادا اهل تهمت و دروغ گویان مشکل ایجاد کنند تا این که در این محل خبردار شدم که اگر مأموریت خود را انجام ندهم از طرف پروردگارم مورد تهدید قرار می گیرم، متوجه باشید که من هیچ گروهی را مورد ترس و طرد قرار نمی دهم و به خویشاوندان خود هم محبت و علاقه ندارم ای مردم چه کسی از شما نسبت به شما نزدیک تر و سزاوارتر می باشد؟ همگی :گفتند خدا و رسول خدا و اظهار نمود: خداوندا! (برگفته آنان) گواه باش و تو نیز ای جبرئیل! گواه باش - و این سخن را سه بار تکرار نمود -.

سپس دست علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفت و بلند نمود و فرمود: خداوندا! هر که من مولای او هستم علی مولای او است خداوندا! دوست بدار هر که علی را دوست دارد و دشمن بدار هر که با او دشمنی کند یاری کن هر که علی را یاری نماید و خوار و ذلیل گردان هر که علی را خوار و ذلیل گرداند - همچنین این کلمات را سه بار تکرار نمود- سپس افزود: آیا شنیدید؟

گفتند: خدا را گواه می گیریم که شنیدیم فرمود پس آیا ایمان آورده و اقرار نمودید؟

گفتند: خدا را گواه می گیریم که اقرار کردیم پس از آن اظهار نمود: خداوندا! شاهد و گواه باش و ای !جبرئیل تو (نیز) گواه باش سپس فرود آمد و هر کسی به کنار وسایل خود رفت و کنار خیمه ،من خیمه ای بود که چند نفر از قریش در آن بودند - و آن ها سه نفر بودند - و حذيفة بن يمان نیز با من بود پس شنیدیم که یکی از آن سه نفر می گفت:

ص: 409

وَ اَللَّهِ إِنَّ مُحَمَّداً لَأَحْمَقُ إِنْ کَانَ یَرَی أَنَّ اَلْأَمْرَ یَسْتَقِیمُ لِعَلِیٍّ مِنْ بَعْدِهِ! وَ قَالَ آخَرُ: أَ تَجْعَلُهُ أَحْمَقَ، أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّهُ مَجْنُونٌ، قَدْ کَادَ أَنْ یُصْرَعَ عِنْدَ اِمْرَأَهِ اِبْنِ أَبِی کَبْشَهَ ؟ وَ قَالَ اَلثَّالِثُ: دَعُوهُ إِنْ شَاءَ أَنْ یَکُونَ أَحْمَقَ، وَ إِنْ شَاءَ أَنْ یَکُونَ مَجْنُوناً، وَ اَللَّهِ مَا یَکُونُ مَا یَقُولُ أَبَداً.

فَغَضِبَ حُذَیْفَهُ مِنْ مَقَالَتِهِمْ، فَرَفَعَ جَانِبَ اَلْخِبَاءِ فَأَدْخَلَ رَأْسَهُ إِلَیْهِمْ، وَ قَالَ: فَعَلْتُمُوهَا وَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ وَ وَحْیُ اَللَّهِ یَنْزِلُ عَلَیْکُمْ، وَ اَللَّهِ لَأُخْبِرَنَّهُ بُکْرَهً بِمَقَالَتِکُمْ.

فَقَالُوا لَهُ: یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ، وَ إِنَّکَ هَاهُنَا وَ قَدْ سَمِعْتَ مَا قُلْنَا، اُکْتُمْ عَلَیْنَا فَإِنَّ لِکُلِّ جِوَارٍ أَمَانَهً. فَقَالَ لَهُمْ: مَا هَذَا مِنْ جِوَارِ اَلْأَمَانَهِ، وَ لاَ مِنْ مَجَالِسِهَا، وَ مَا نَصَحْتُ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ أَنَا طَوَیْتُ عَنْهُ هَذَا اَلْحَدِیثَ.

فَقَالُوا لَهُ: یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ، فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ، فَوَ اَللَّهِ لَنَحْلِفَنَّ أَنَّا لَمْ نَقُلْ، وَ أَنَّکَ قَدْ کَذَبْتَ عَلَیْنَا، أَ فَتَرَاهُ یُصَدِّقُکَ وَ یُکَذِّبُنَا وَ نَحْنُ ثَلاَثَهٌ؟ فَقَالَ لَهُمْ: أَمَّا أَنَا فَلاَ أُبَالِی إِذَا أَدَّیْتُ اَلنَّصِیحَهَ إِلَی اَللَّهِ وَ إِلَی رَسُولِهِ ، فَقُولُوا مَا شِئْتُمْ أَنْ تَقُولُوا.

ثُمَّ مَضَی حَتَّی أَتَی رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِلَی جَانِبِهِ مُحْتَبٍ بِحَمَائِلِ سَیْفِهِ، فَأَخْبَرَهُ بِمَقَالَهِ اَلْقَوْمِ،

فَبَعَثَ إِلَیْهِمْ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَأَتَوْهُ، فَقَالَ لَهُمْ: مَاذَا قُلْتُمْ؟

فَقَالُوا: وَ اَللَّهِ مَا قُلْنَا شَیْئاً، فَإِنْ کُنْتَ بُلِّغْتَ عَنَّا شَیْئاً فَمَکْذُوبٌ عَلَیْنَا. فَهَبَطَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿یَحْلِفُونَ بِاللّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَهَ اَلْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ یَنالُوا﴾

وَ قَالَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عِنْدَ ذَلِکَ: لِیَقُولُوا مَا شَاءُوا، وَ اَللَّهِ إِنَّ قَلْبِی بَیْنَ أَضْلاَعِی، وَ إِنَّ سَیْفِی لَفِی عُنُقِی، وَ لَئِنْ هَمُّوا لَأَهُمَّنَّ.

ص: 410

به خدا سوگند! محمد بی عقل و نادان است اگر فکر می کند بر این که امر (ولایت و خلافت) بعد از او برای علی بر قرار و ثابت خواهد ماند و دیگری می گفت: تو او را نادان می دانی خبر نداری که او دیوانه است؟ نزدیک بود که ابن ابی کبشه (رسول خدا صلی الله علیه و آله) پیش زنی به زمین بخورد؛ و سومی :گفت به حال خود رهایش کنید خواه نادان و یا دیوانه ،باشد به خدا سوگند هرگز آن چه را که می گوید واقع نخواهد شد.

پس حُذیفه از گفتار ،آن ها غضبناک شد و پرده خیمه را بالا زد و سر خود را داخل نمود و گفت: رسول خدا هنوز زنده است و وحی خداوند علیه شما نازل می شود، ولی شما (شرم نکرده و) برنامه خود را اجرا کرده اید به خدا سوگند! فردا صبح اول وقت گفتار شما را به حضرت منتقل می کنم.

گفتند: ای ابا عبد الله! تو این جا بودی و گفتار ما را شنیدی؟ (خواهش می کنیم) آن ها را مخفی ،بدار چون برای هر همسایه ای امانتی است (و همسایه باید رازدار ،باشد) حُذیفه گفت: این (یک توطئه است و) ارتباطی به همسایگی و رازداری ندارد من اگر این را به حضرت نرسانم به خدا و رسولش خیانت کرده ام.

پس به او گفتند: ای ابا عبدالله! هر کاری که مایل هستی انجام بده به خدا سوگند یاد می کنیم که ما سخنانی را نگفته ایم و به تحقیق تو به ما نسبت دورغ می دهی آیا فکر می کنی که او تو را تصدیق و تأیید می کند و ما سه نفر را تکذیب می نماید؟ حذیفه گفت ولی من باکی ندارم موقعی که من وظیفه خود را نسبت به خدا و رسولش انجام دادم پس شما هر چه می خواهید بگویید. پس از آن حذیفه حرکت کرد و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت - در حالی که علی علیه السلام در کنار حضرت بر شمشیر خود تکیه کرده بود - جریان گفتگوی آنان را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگو کرد و حضرت به دنبال آن ها فرستاد و به آن ها فرمود: (پشت سر من) چه گفته اید؟

اظهار داشتند به خدا سوگندا ما چیزی نگفته ایم پس اگر نسبت به ما خبری به شما رسیده تکذیب می کنیم و دروغ محض می باشد در همین لحظه جبرئیل وارد شد و این آیه را آورد: «آن ها به خدا سوگند می خورند که نگفته اند ولی کلمه کفر را بر زبان رانده اند و پس از آن که اسلام آوردند کافر شدند و قصد کاری را کردند که به آن دست نیافتند». و علی علیه السلام بعد از آن :فرمود بگذار هر چه می خواهند بگویند به خدا سوگند قلب من در میان دنده هایم قرار دارد و به راستی که شمشیرم بر گردنم می باشد و اگر آن ها همت و حرکتی کنند من نیز همت و حرکت خواهم کرد.

ص: 411

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ لِلنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): اِصْبِرْ لِلْأَمْرِ اَلَّذِی هُوَ کَائِنٌ.

فَأَخْبَرَ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) بِمَا أَخْبَرَهُ بِهِ جَبْرَئِیلُ . فَقَالَ: إِذَنْ أَصْبِرُ لِلْمَقَادِیرِ.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : وَ قَالَ رَجُلٌ مِنَ اَلْمَلَأِ شَیْخٌ: لَئِنْ کُنَّا بَیْنَ أَقْوَامِنَا کَمَا یَقُولُ هَذَا لَنَحْنُ أَشَرُّ مِنَ اَلْحَمِیرِ قَالَ: وَ قَالَ آخَرُ شَابٌّ إِلَی جَنْبِهِ: لَئِنْ کُنْتَ صَادِقاً لَنَحْنُ أَشَرُّ مِنَ اَلْحَمِیرِ. (1)

1548 / [92] - عن جعفر بن محمد الخزاعي، عن أبيه، قال :

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: لَمَّا قَالَ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) مَا قَالَ فِی غَدِیرِ خُمٍّ وَ صَارَ بِالْأَخْبِیَهِ، مَرَّ اَلْمِقْدَادُ بِجَمَاعَهٍ مِنْهُمْ وَ هُمْ یَقُولُونَ:

وَ اَللَّهِ إِنْ کُنَّا أَصْحَابَ کِسْرَی وَ قَیْصَرَ لَکُنَّا فِی اَلْخَزِّ وَ اَلْوَشْیِ وَ اَلدِّیبَاجِ وَ اَلنِّسَاجَاتِ، وَ إِنَّا مَعَهُ فِی اَلْأَخْشَنَیْنِ: نَأْکُلُ اَلْخَشِنَ وَ نَلْبَسُ اَلْخَشِنَ، حَتَّی إِذَا دَنَا مَوْتُهُ وَ فَنِیَتْ أَیَّامُهُ وَ حَضَرَ أَجَلُهُ أَرَادَ أَنْ یُوَلِّیَهَا عَلِیّاً مِنْ بَعْدِهِ، أَمَا وَ اَللَّهِ لَیَعْلَمَنَّ.

قَالَ: فَمَضَی اَلْمِقْدَادُ وَ أَخْبَرَ اَلنَّبِیَّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِهِ فَقَالَ: اَلصَّلاَهَ جَامِعَهً قَالَ: فَقَالُوا: قَدْ رَمَانَا اَلْمِقْدَادُ فَقُومُوا نَحْلِفُ عَلَیْهِ.

قَالَ: فَجَاءُوا حَتَّی جَثَوْا بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقَالُوا: بِآبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا یَا رَسُولَ اَللَّهِ! لاَ وَ اَلَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ، وَ اَلَّذِی أَکْرَمَکَ بِالنُّبُوَّهِ، مَا قُلْنَا مَا بَلَّغَکَ، لاَ وَ اَلَّذِی اِصْطَفَاکَ عَلَی اَلْبَشَرِ!.

قَالَ: فَقَالَ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴿یَحْلِفُونَ بِاللّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا کَلِمَهَ اَلْکُفْرِ وَ کَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا﴾ بِکَ یَا مُحَمَّدُ! لَیْلَهَ اَلْعَقَبَهِ ﴿وَ ما نَقَمُوا إِلاّ أَنْ أَغْناهُمُ اَللّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾ کَانَ أَحَدُهُمْ یَبِیعُ

ص: 412


1- عنه بحار الأنوار: 151/37 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن: 462/3 ح 1 ، و نور الثقلين: 243/2 ح 246. شواهد التنزيل : 356/1 ح 368 باختصار

پس جبرئیل به پیامبر اظهار داشت در برابر برنامه ای که اتفاق خواهد افتاد صبر و تحمّل داشته ،باش سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله آن چه را که جبرئیل خبر برای علی علیه السلام مطرح نمود و علی علیه السلام گفت: حال که چنین است در برابر مقدّرات الهی صبور و بردبار خواهم بود.

امام صادق علیه السلام فرموده است: پیرمردی از آن جمع گفت: اگر آن چه را که این می گوید (انجام بگیرد) و ما در پیش اقوام و خانواده های خود باشیم از الاغ پست تر خواهیم بود فرمود: و جوانی دیگر از بین جمعیت - که کنار او بود - :گفت اگر تو راست بگویی ما از الاغ پست تر می باشیم.

92)- از جعفر بن محمد خزاعی به نقل از ،پدرش روایت کرده که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر خم آن فرمایشات را بیان نمود و افراد درون خیمه ها ،رفتند مقداد به عدّه ای از آن ها (منافقین) مرور کرد که می گفتند: به خدا سوگند! اگر ما از اطرافیان کسرا و قیصر می بودیم در (لباس ها و رختخواب های) ابریشمی و مخملی و پرها و پارچه ها (ی زیبا) قرار داشتیم ولی با این (حضرت محمد صلی الله علیه و آله)، همیشه در فشار و سختی می باشیم خوراک خشک و خشن می خوریم و لباس خشن و زیر می پوسیم، الآن هم که موقع وفاتش شده می خواهد خلافت و جانشینی خود را به علی واگذار ،کند به خدا سوگند! او خوب می داند (که چه خواهد شد)! فرمود: مقداد این سخنان را به رسول خدا صلی الله علیه و آله گزارش داد پس حضرت اعلام نمود که مردم برای نماز جمع شوند - و آن ها گفتند: مقداد مطالب ما را گزارش داده ،برخیزید برویم تا برایش سوگند یاد کنیم - موقعی که مردم جمع شدند - آن ها آمدند و جلوی رسول خدا صلی الله علیه و آله نشستند و اظهار داشتند پدران و مادران ما فدای شما باد! ای رسول خدا سوگند به کسی که تو را بر حق مبعوث !نموده و به نبوّت بر انگیخته آن چه که برای شما گزارش ،شده ما نگفته ایم به کسی که شما را بر سایر انسان ها برگزیده! واقعیت ندارد. پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به نام خداوند بخشاینده و مهربان، «به خدا سوگند یاد می کنند که (چنان مطلبی را) نگفته اند همانا آن ها کلمات کفر آمیز را گفته اند و بعد از آوردنشان کافر شدند و توطئه کردند» توطئه ای که در شب عقبه علیه تو - ای محمد! - انجام دادند «و توطئه نکردند مگر آن که خداوند و رسولش به وسیله فضل خود آنان را بی نیاز نموده است».

ص: 413

اَلرُّءُوسَ وَ آخَرُ یَبِیعُ اَلْکُرَاعَ وَ یَفْتِلُ اَلْقَرَامِلَ (1) فَأَغْنَاهُمُ اَللَّهُ بِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله، ثُمَّ جَعَلُوا حَدَّهُمْ وَ حَدِیدَهُمْ عَلَیْهِ. (2)

1549 / [93] - قال أبان بن تغلب عنه علیه السلام:

لَمَّا نَصَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ.

فَقَالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ فَهَمَّ رَجُلاَنِ مِنْ قُرَیْشٍ رُءُوسَهُمَا وَ قَالاَ: وَ اَللَّهِ لاَ نُسَلِّمُ لَهُ مَا قَالَ أَبَداً

فَأُخْبِرَ اَلنَّبِیُّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ فَسَأَلَهُمَا عَمَّا قَالاَ فَکَذَبَا وَ حَلَفَا بِاللَّهِ مَا قَالاَ شَیْئاً.

فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ ﴿يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا﴾- اَلْآیَهِ- قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لَقَدْ تَوَلَّیَا وَ مَا تَابَا. (3)

قوله تعالى : ﴿الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ ۙ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (79) اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ﴾ (80)

1550 / [94] - عن أبي الجارود، عن أبي عبدالله علیه السلام في قول الله : ﴿ الَّذِينَ يَلْمِرُونَ الْمُطَّوعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَتِ﴾، قال :

ذَهَبَ عَلِیٌّ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام فَآجَرَ نَفسَهُ عَلی أن یَستَقِیَ کُلَّ دَلوٍ بِتَمرَهٍ یَختارُها

ص: 414


1- القراميل من الشعر والصوف: ما تصل المرأة به شعرها كتاب العين: 265/5 ، و جاء في الحديث ذكر القرامل، هي ما تشدّه المرأة في شعرها من الخيوط مجمع البحرين: 453/5 (قرمل).
2- عنه بحار الأنوار : 154/37 ح 38 ، والبرهان في تفسير القرآن : 464/3 ح 2 ، و نور الثقلين : 244/2 ح 247
3- عنه بحار الأنوار: 154/37 ذيل ح 38 ، والبرهان في تفسير القرآن : 465/3 ح 3

با این که بعضی از آن ها از راه فروش کلّه و بعضی با فروش پاچه و برخی هم با فروش تکّه های مو پشم و ابریشم امرار معاش می کردند، خداوند به سبب وجود پیامبرش آن ها را از سختی ها نجات داده و بی نیازشان نمود، اما اکنون فشار خود و شمشیرهای خود را علیه رسول خدا صلی الله علیه و آله به کار گرفته اند.

93) - ابان بن تغلب روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: بعد از آن که رسول خدا صلی الله علیه و آله روز غدیر خُم، على علیه السلام را (برای خلافت بعد از خود) منصوب نمود و اظهار داشت: خداوندا! هر که من مولای او هستم علی مولای او است، دو نفر از افراد قریش سرهای خود را نزدیک هم آورده و (با حالت نجوا) گفتند: به خدا سوگند! هرگز در مورد این سخن تسلیم او نخواهیم شد و چون این خبر به حضرت منتقل شد، حضرت از آن ها پرسش ،نمود ولی آنان تکذیب کردند و به خداوند سوگند خوردند که ما نگفته ایم پس جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله با این آیه: «به خدا سوگند یاد می کنند که (چنان گفتاری را) نگفته اند در حالی که گفتند» نازل شد.

امام صادق علیه السلام افزود آن دو نفر (از امیرالمؤمنین علیه السلام) روی برگرداندند و توبه نکردند (تا از دنیا رفتند).

فرمایش خداوند متعال: آن کسانی که از صدقه دهندگان و انفاق کنندگان مؤمن عیب جویی می کنند و نیز کسانی را که برای توانمندی غیر از تلاش و زحمت خود چیزی به دست نمی آورند مسخره می کنند خداوند آن ها را مسخره می کند و برای آن ها عذابی درد آور خواهد بود (79). (ای پیامبر) چه می خواهی برای آن ها (منافقین) درخواست آمرزش کن یا طلب آمرزش نکن اگر هفتاد بار هم برای آن ها آمرزش بخواهی خداوند آن ها را نخواهد آمرزید؛ زیرا آنان به خدا و پیامبرش ایمان ندارند و خدا مردم نافرمان را هدایت نمی کند (80)

95)- از ابو الجارود روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «کسانی که مؤمنینی را که به رغبت صدقه می دهند عیب جویی و مسخره شان می کنند» فرمود: امیر المؤمنين علی علیه السلام برای افراد کارگری می کرد و (برای آبیاری درختان و زراعت) به وسیله دلو آب می کشید و برای هر دلوی یک خرما اختیار می کرد تا آن که مقداری

ص: 415

فَجَمَعَ تَمْراً فَأَتَی بِهِ اَلنَّبِیَّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ وَ عَبْدُ اَلرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ عَلَی اَلْبَابِ، فَلَمَزَهُ - أَیْ وَقَعَ فِیهِ-، فَأُنْزِلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ ﴿اَلَّذِینَ یَلْمِزُونَ اَلْمُطَّوِّعِینَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ فِی اَلصَّدَقاتِ﴾ إِلَی قَوْلِهِ ﴿اِسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّهً فَلَنْ یَغْفِرَ اَللّهُ لَهُمْ﴾ (1)

1551 / [95] - عن العباس بن هلال، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، قال :

إن الله تعالى قال لمحمد صلی الله علیه و آله: ﴿و إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ﴾ ، فَاسْتَغْفَرَ لَهُمْ مِائَهَ مَرَّهٍ لِیَغْفِرَ لَهُمْ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ﴾ (2)، وقال : ﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ﴾ (3)، فَلَمْ یَسْتَغْفِرْ لَهُمْ بَعْدَ ذَلِکَ، وَ لَمْ یَقُمْ عَلَی قَبْرِ وَاحِدٍ مِنْهُمْ. (4)

قوله تعالى: ﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ، إِنَّهُمْ كَفَرُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ مَاتُوا وَ هُمْ فَسِقُونَ﴾ (84)

1552 / [96] - عن زرارة قال :

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: إِنَّ اَلنَّبِیَّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَالَ لاِبْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أُبَیٍّ : إِذَا فَرَغْتَ

ص: 416


1- عنه بحار الأنوار : 306/38 ح 6 ، والبرهان : 468/3 ح 2 ، و نور الثقلين : 247/2 ح 256 . كشف الغمّة : 60/2 ( الثاني عشر في مصرعه و مقتله علیه السلام) مرسلاً، عوالي اللئالي : 254/3ح 4 مرسلاً و مختصراً، : عنه مستدرك الوسائل : 28/14 ح 16014 و 188/13 ح 15058 عن أحمد بن محمّد السيّاري في كتاب القراآت و 28/14 ح 16015 عن أحمد بن محمد السيّاري في كتاب التنزيل والتحريف .
2- سورة المنافقون : 6/63 .
3- سورة التوبة : 84/9
4- عنه بحار الأنوار: 390/75 ح 8 و تفسير البرهان 19/8 ح 1 و 3/468 ح 3، و نور الثقلين: 247/2 ح 257.

خرما جمع کرد و آن را برای رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد و عبد الرحمان بن عوف جلوی درب منزل ایستاده بود پس او را مسخره و سرزنش کرد، خداوند هم این آیه: «کسانی که اطاعت کنندگان از مؤمنین را در مورد جمع آوری صدقات زخم زبان می زنند و توهین می نمایند» را نازل ،نمود تا آن جا که فرمود: «می خواهی برای آن ها طلب آمرزش کن یا طلب آمرزش نکن اگر هفتاد بار هم برای آن ها طلب آمرزش کنی خدا آن ها را نخواهد آمرزید».

94)- از عباس بن هلال روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: به درستی که خداوند متعال به حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرموده است: «اگر هفتاد مرتبه هم برای آن ها استغفار و درخواست آمرزش کنی خداوند آن ها را نخواهد آمرزید» پس برای آن ها صد مرتبه استغفار و طلب آمرزش کرد تا (شاید) آن ها آمرزیده شوند و خداوند بعد از آن این آیه را نازل نمود: «برای آن ها مساوی است خواه برایشان طلب مغفرت کنی یا نکنی خداوند هرگز آن ها را نمی آمرزد» و نیز فرمود: «و هیچ موقع بر جنازه آن ها نماز (میّت) نخوان و بر قبر آن ها نایست» پس از آن حضرت برای آن ها استغفار و طلب مغفرت نکرد و بر بالین قبر هیچ یک از آنان هم نایستاد.

فرمایش خداوند متعال: و چون بمیرند بر هیچ یک از آن ها نماز نخوان و بر قبرشان نایست این ها به خدا و رسولش کافر شده اند و با حالت فسق (و نافرمانی) مُرده اند (84)

96)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به فرزند عبد الله بن أُبَىّ - بعد از آن که پدرش فوت کرد - فرمود:

ص: 417

مِنْ أَبِیکَ فَأَعْلِمْنِی - وَ کَانَ قَدْ تُوُفِّیَ - فَأَتَاهُ فَأَعْلَمَهُ، فَأَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ- (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) نَعْلَیْهِ لِلْقِیَامِ، فَقَالَ لَهُ عُمَرُ : أَ لَیْسَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ لا تُصَلِّ عَلی أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ﴾ ؟!

فَقَالَ لَهُ: وَیْحَکَ! - أَوْ وَیْلَکَ! - إِنَّمَا أَقُولُ: اَللَّهُمَّ اِمْلَأْ قَبْرَهُ نَاراً، وَ اِمْلَأْ جَوْفَهُ نَاراً، وَ أَصْلِهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ نَارا. (1)

1553 / [97] - حنّان بن سدير، عن أبيه، عن أبي جعفر علیه السلام [قال :]

تُوُفِّیَ رَجُلٌ مِنَ اَلْمُنَافِقِینَ فَأَرْسَلَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِلَی اِبْنِهِ: إِذَا أَرَدْتُمْ أَنْ تَخْرُجُوا فَأَعْلِمُونِی. فَلَمَّا حَضَرَ أَمْرُهُ أَرْسَلُوا إِلَی اَلنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَأَقْبَلَ نَحْوَهُمْ حَتَّی أَخَذَ بِیَدِ اِبْنِهِ فِی اَلْجِنَازَهِ فَمَضَی.

قَالَ: فَتَصَدَّی لَهُ عُمَرُ ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، أَ مَا نَهَاکَ رَبُّکَ عَنْ هَذَا، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَداً أَوْ تَقُومَ عَلَی قَبْرِهِ؟!

فَلَمْ یُجِبْهُ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، قَالَ: فَلَمَّا کَانَ قَبْلَ أَنْ یَنْتَهُوا بِهِ إِلَی اَلْقَبْرِ قَالَ عُمَرُ أَیْضاً لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَ مَا نَهَاکَ اَللَّهُ عَنْ أَنْ تُصَلِّیَ عَلی أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً أَوْ تَقُومَ عَلَی قَبْرِهِ؟ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ؟

فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعُمَرَ عِنْدَ ذَلِکَ: مَا رَأَیْتَنَا صَلَّیْنَا لَهُ عَلَی جَنَازَهٍ وَ لاَ قُمْنَا لَهُ عَلَی قَبْرٍ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اِبْنَهُ رَجُلٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ کَانَ یَحِقُّ عَلَیْنَا أَدَاءُ حَقِّهِ، وَ قَالَ لَهُ عُمَرُ : أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سَخَطِ اَللَّهِ وَ سَخَطِکِ یَا رَسُولَ اَللَّهِ! (2)

ص: 418


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 469/3 ح 4، ونور الثقلين : 250/2 ح 264 الكافي: 188/3 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه تهذيب الأحكام : 196/3 ح 24 ، عنهما وسائل الشيعة : 70/3 ح 3042 ، والبحار : 125/22 ح 97، الدعوات للراوندي: 256 ح 729 مرسلاً عن الإمام أبي جعفر علیه السلام
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 469/3 ح 5، و نور الثقلين : 250/2 ح 265 . تفسير القمّي: 302/1 مرسلاً و بتفصيل عنه البحار: 148/30 ح 3.

هنگامی که از برنامه (دفن) پدرت فارغ ،شدی مرا خبر کن، پس نزد حضرت آمد و به او خبر داد و حضرت کفش های خود را پوشید و برخاست.

پس عمر به او گفت آیا خدا نگفته است: «و هرگز بر فردی از جنازه آن ها نماز نخوان و بر قبر او نایست»؟

حضرت به او فرمود وای بر حال تو! - یا وای بر تو - من می گویم خداوندا! قبر او و درون او را پُر از آتش بگردان و او را در روز قیامت بر آتش وارد گردان

97)- از حنّان بن شدیر به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: یکی از مردان منافقین وفات یافت و رسول خدا صلی الله علیه و آله به دنبال فرزندش فرستاد و فرمود: هرگاه خواستید او را (به سمت قبرستان) حرکت دهید مرا آگاه نمایید چون آماده شدند برای حضرت پیام فرستادند و حضرت هم به سمت آن ها حرکت نمود و در (تشییع) جنازه دست پسر میت را گرفت و به راه خود ادامه داد.

عمر حضرت را دید و گفت ای رسول خدا! آیا پروردگارت تو را از این کار نهی نکرده است که بر جنازه آن ها نماز نخوانی و بر قبرشان نایستی؟

ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله جواب او را نداد.

امام باقر علیه السلام افزود: پیش از آن که او را به قبرش نزدیک کنند، مجدّداً عمر گفت: آیا خداوند تو را نهی نکرده است که بر جنازه آن ها نماز نخوانی و بر قبرشان نایستی؛ زیرا که آن ها به خدا و رسولش کافر گشته اند و با حالت کُفر از دنیا رفته اند؟!

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به عمر فرمود: ندیدی که بر او نماز نخواندیم و بر سر قبرش هم نایستادیم سپس افزود: فرزندش مردی از مؤمنین است و بر ما حق ،دارد جهت ادای حق او حضور یافته ایم و عمر به او گفت: ای رسول خدا از غضب و خشم خدا و غضب ،شما به خدا پناه می برم.

ص: 419

1554 / [98] - عن محمد بن المهاجر، عن أمّه أمّ سلمة قالت :

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ صَحِبَتْنِی اِمْرَأَهٌ مِنَ اَلْمُرْجِئَهِ فَلَمَّا أَتَیْنَا اَلرَّبَذَهَ أَحْرَمَ اَلنَّاسُ فَأَحْرَمْتُ مَعَهُمْ، وَ أَخَّرْتُ إِحْرَامِی إِلَی اَلْعَقِیقِ ، فَقَالَتْ: یَا مَعْشَرَ اَلشِّیعَهِ تُخَالِفُونَ اَلنَّاسَ فِی کُلِّ شَیْءٍ، یُحْرِمُ اَلنَّاسُ مِنَ اَلرَّبَذَهِ وَ تُحْرِمُونَ مِنَ اَلْعَقِیقِ ، وَ کَذَلِکَ تُخَالِفُونَ اَلنَّاسَ فِی اَلصَّلاَهِ عَلَی اَلْمَیِّتِ یُکَبِّرُ اَلنَّاسُ أَرْبَعاً وَ تُکَبِّرُونَ خَمْساً وَ هِیَ تَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنَّ اَلتَّکْبِیرَ عَلَی اَلْمَیِّتِ أَرْبَعٌ.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا صَلَّی عَلَی اَلْمَیِّتِ کَبَّرَ فَتَشَهَّدَ ثُمَّ کَبَّرَ فَصَلَّی عَلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ دَعَا ثُمَّ کَبَّرَ وَ اِسْتَغْفَرَ لِلْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ کَبَّرَ فَدَعَا لِلْمَیِّتِ ثُمَّ کَبَّرَ وَ اِنْصَرَفَ، فَلَمَّا نَهَاهُ اَللَّهُ عَنِ اَلصَّلاَهِ عَلَی اَلْمُنَافِقِینَ کَبَّرَ وَ تَشَهَّدَ ثُمَّ کَبَّرَ وَ صَلَّی عَلَی اَلنَّبِیِّ ثُمَّ کَبَّرَ فَدَعَا لِلْمُؤْمِنِینَ، ثُمَّ کَبَّرَ فَانْصَرَفَ وَ لَمْ یَدْعُ لِلْمَیِّتِ. (1)

قوله تعالی: ﴿رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ﴾ (87)

1555 / [99] - عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله: ﴿ رَضُواْ بِأَن يَكُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ﴾، قال : مع النساء. (2)

1556 / [100] - عن عبد الله الحلبي قال :

ص: 420


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 469/3 ح 6. الكافي : 181/3 ح 3 قطعة منه، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 163/1 ح 466 مرسلاً، و تهذيب الأحكام : 189/3 ح 3 ، عنهم وسائل الشيعة : 60/3 ح 3021، علل الشرائع : 303/1 ح 3 باب - 244) بتمامه عنه البحار : 339/81 ح 1 .
2- عنه بحار الأنوار: 236/21 ح 19 والبرهان في تفسير القرآن : 471/3 ح 1. دعائم الإسلام : 344/1 (ذكر الرغائب في الجهاد) مرسلاً عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهم السلام، عنه البحار : 51/100 ح 33 .

98)- از محمد بن مهاجر به نقل از مادرش اُمّ سلمه روایت کرده که گفت:

بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و عرض کردم خداوند امور شما را اصلاح نماید! یکی از زن های مُرجِئه (منافقین) با من هم صحبت و همراه شد، چون به محل رَبَذه رسیدیم مردم (اهل سنّت) احرام بستند و آن زن هم احرام بست ولی من از محل عقیق احرام بستم و آن زن به من گفت شما شیعه ها در همه جا با دیگران مخالفت می،کنید مردم از رَبَذه احرام می بندند و شما از عقیق احرام می بندید؟! و همچنین در نماز میّت هم با مردم مخالفت می کنید آن ها چهار تکبیر می گویند و شما پنج تکبیر می گویید و این زن شهادت می داد که نماز بر میت چهار تکبیر دارد.

امام صادق صلی الله علیه و آله فرمود: موقعی که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر جنازه ای نماز می خواند تکبیر می گفت و شهادتین می،خواند سپس تکبیر (دوم) می گفت و بر پیامبر صلوات و تحیّت می فرستاد سپس تکبیر (سوم) می گفت و برای مؤمنین استغفار می نمود سپس تکبیر (چهارم) می گفت و برای میّت دعا می کرد سپس تکبیر (پنجم) می گفت و از نماز فارغ می گشت و بعد از آن که خداوند حضرت را از نماز بر جنازه منافقین نهی نمود، او فقط تکبیر می گفت و شهادتین می خواند سپس تکبیر (دوم) می گفت و بر پیامبر صلوات و تحیت می فرستاد سپس تکبیر (سوم) می گفت و برای مؤمنین دعا می کرد سپس تکبیر (چهارم) می گفت و فارغ می شد و برای میت (منافق) دعا نمی کرد.

فرمایش خداوند متعال: آن ها به این راضی شده اند که همنشین خانه نشینان (زنان و کودکان و پیران) باشند (به جهاد حاضر نشوند) و بر دل های آن ها مُهر نهاده شده پس آنان نمی فهمند (87)

99)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «راضی شدند که با خوالف، باقی ،بمانند» فرمود: (منظور از «خوالف» یعنی) با زنان (که در خانه ها برای نگه داری فرزندان و یتیمان باقی مانده بودند) می باشد.

100)- از عبد الله حلبی روایت کرده است که گفت:

ص: 421

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ اَلْخَوالِفِ﴾؟

فَقَالَ: اَلنِّسَاءُ، إِنَّهُمْ قَالُوا إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَهٌ ، وَ کَانَتْ بُیُوتُهُمْ فِی أَطْرَافِ اَلْبُیُوتِ حَیْثُ یَتَفَرَّدُ [یَتَقَذَّرُ] اَلنَّاسُ، فَأَکْذَبَهُمْ اَللَّهُ قَالَ: ﴿وَ ما هِیَ بِعَوْرَهٍ إِنْ یُرِیدُونَ إِلاّ فِراراً﴾ (1) وَ هِیَ رَفِیعَهُ اَلسَّمْکِ حَصِینَهٌ. (2)

قوله تعالى: ﴿لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلا عَلَى الْمَرْضَى وَلا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلِ وَاللهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾ (91)

1957 / [101] - عن عبد الرحمن بن حرب قال :

لَمَّا أَقْبَلَ اَلنَّاسُ مَعَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنْ صِفِّینَ أَقْبَلْنَا مَعَهُ، فَأَخَذَ طَرِیقاً غَیْرَ طَرِیقِنَا اَلَّذِی أَقْبَلْنَا فِیهِ، حَتَّی إِذَا جُزْنَا اَلنُّخَیْلَهَ وَ رَأَیْنَا أَبْیَاتَ اَلْکُوفَهِ ، إِذَا شَیْخٌ جَالِسٌ فِی ظِلِّ بَیْتٍ وَ عَلَی وَجْهِهِ أَثَرُ اَلْمَرَضِ، فَأَقْبَلَ إِلَیْهِ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ نَحْنُ مَعَهُ حَتَّی سَلَّمَ عَلَیْهِ وَ سَلَّمْنَا مَعَهُ، فَرَدَّ رَدّاً حَسَناً، فَظَنَنَّا أَنَّهُ قَدْ عَرَفَهُ. فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ : مَا لِی أَرَی وَجْهَکَ مُتَنَکِّراً مُصْفَرّاً، فَمِمَّ ذَاکَ، أَ مِنْ مَرَضٍ؟

فَقَالَ: نَعَمْ، فَقَالَ: لَعَلَّکَ کَرِهْتَهُ؟

فَقَالَ: مَا أُحِبُّ أَنَّهُ یَعْتَرِینِی قَالَ: [ألیس] اِحْتِسَاباً بِالْخَیْرِ فِیمَا أَصَابَکَ بِهِ؟

[قال: بلی،] قَالَ فَأَبْشِرْ بِرَحْمَهِ اَللَّهِ وَ غُفْرَانُ ذَنْبِکَ فَمَنْ أَنْتَ یَا عَبْدَ اَللَّهِ؟

فَقَالَ: أَنَا صَالِحُ بْنُ سُلَیْمٍ ، فَقَالَ: مِمَّنْ؟

قَالَ: أَمَّا اَلْأَصْلُ فَمِنْ سُلاَمَانَ بْنِ طَیٍّ.

ص: 422


1- سورة الأحزاب: 13/33
2- عنه بحار الأنوار: 236/21 ح 20 و البرهان في تفسير القرآن : 471/3 ح 2 و نور الثقلین: 251/2 ح 268 و 243/4 ح فیهما: عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله: ...

از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «راضی شدند که با خوالف باقی بمانند» سؤال کردم؟

فرمود: (منظور از آن) زنان ،هستند که مردها می گفتند خانه های ما بدون حفاظ (و خالی) است؛ با این که خانه هایشان در اطراف خانه ها قرار داشت و هر شخصی برای خودش مستقل بود پس خداوند آن ها را تکذیب ،نمود فرمود: «در حالی که آن (خانه ها) بدون حفاظ ،نبود آن ها فقط می خواستند (از جنگ و جهاد) فرار کنند» و خانه هایشان دارای سقف های بلند بود و نیز (اطراف آن ها) دیوار بود.

فرمایش خداوند متعال: بر ناتوانان و بیماران و آنان که هزینه خویش را نمی یابند هرگاه در عمل برای خدا و پیامبرش اخلاص ورزند گناهی نیست اگر به جنگ نیایند بر نیکوکاران هیچ گونه عتاب و سرزنشی نیست خدا آمرزنده و مهربان است (91)

101)- از عبد الرحمان بن حَرْب روایت کرده است که گفت:

چون مردم از جنگ صفّین به همراه امیرالمؤمنین علیه السلام بازگشتند، ما نیز همراه ایشان بودیم - حضرت برای بازگشت راهی را انتخاب نمود که از آن راه نیامده بودیم - هنگامی که از محلّ نُخَیله گذشتیم و خانه های کوفه را مشاهده کردیم ناگهان پیر مردی را دیدیم که در سایه (دیوار) خانه ای نشسته و بر صورت او آثار زخم و مریضی است پس امیر المؤمنين علیه السلام به سمت او رفت و ما نیز همراه حضرت رفتیم تا حضرت سلام کرد و ما نیز سلام کردیم و او هم جواب خوبی داد و ما گمان کردیم که او حضرت را شناخته است امیر المؤمنین علیه السلام به او فرمود: چه شده است که چهره ات را ناراحت و زرد می بینم؟ جریان چیست؟ آیا مریض هستی؟ اظهار داشت: بلی. حضرت فرمود شاید که از آن ناراحت و ناراضی می باشی؟

گفت: دوست ندارم که چنین حالتی دچار من شود فرمود: آیا حساب نمی کنی که هرچه به تو می رسد خیر باشد؟ گفت آری.

حضرت فرمود: پس تو را به رحمت الهی و آمرزش گناهانت بشارت باد

ص: 423

وَ أَمَّا الْجِوَارُ وَ الدَّعْوَةُ فَمِنْ بَنِی سُلَیْمِ بْنِ مَنْصُورٍ.

فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام مَا أَحْسَنَ اسْمَكَ وَ اسْمَ أَبِیكَ وَ اسْمَ أَجْدَادِكَ وَ اسْمَ مَنِ اعْتَزَیْتَ إِلَیْهِ فَهَلْ شَهِدْتَ مَعَنَا غَزَاتَنَا هَذِهِ؟

فَقَالَ لَا وَ لَقَدْ أَرَدْتُهَا وَ لَكِنْ مَا تَرَی فِیَّ مِنْ لَجَبِ الْحُمَّی خَذَلَنِی عَنْهَا.

فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام ﴿لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی وَ لا عَلَی اَلَّذِینَ لا یَجِدُونَ﴾ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - مَا قَوْلُ اَلنَّاسِ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ أَهْلِ اَلشَّامِ ؟.

قَالَ: مِنْهُمُ اَلْمَسْرُورُ وَ اَلْمَحْبُورُ فِیمَا کَانَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمْ، أُولَئِکَ أَغَشُّ اَلنَّاسِ لَکَ. فَقَالَ لَهُ: صَدَقْتَ.

قَالَ: وَ مِنْهُمُ اَلْکَاسِفُ اَلْآسِفُ لِمَا کَانَ مِنْ ذَلِکَ، وَ أُولَئِکَ نُصَحَاءُ اَلنَّاسِ لَکَ.

فَقَالَ لَهُ: صَدَقْتَ، جَعَلَ اَللَّهُ مَا کَانَ مِنْ شَکْوَاکَ حَطّاً لِسَیِّئَاتِکَ، فَإِنَّ اَلْمَرَضَ لاَ أَجْرَ فِیهِ، وَ لَکِنْ لاَ یَدَعُ عَلَی اَلْعَبْدِ ذَنْباً إِلاَّ حَطَّهُ، وَ إِنَّمَا اَلْأَجْرُ فِی اَلْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ اَلْعَمَلِ بِالْیَدِ وَ اَلرِّجْلِ، فَإِنَّ اَللَّهَ لَیُدْخِلُ بِصِدْقِ اَلنِّیَّهِ وَ اَلسَّرِیرَهِ اَلصَّالِحَهِ [عالماً] جَمّاً مِنْ عِبَادِهِ اَلْجَنَّهَ. (1)

قول تعالی: ﴿وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ (92) إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاءُ ۚ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ (93)

ص: 424


1- عنه بحار الأنوار: 43/33 ح 387 فيه : عن عبد الرحمن بن جندب، والبرهان في تفسير القرآن : 472/3 ح 2، و نور الثقلين : 253/2 ح 273 قطعة منه وقعة صفّين لنصر بن مزاحم : 528 (مقدم علىّ علیه السلام من صفّين إلى الكوفة) عن عمر، عن عبد الرحمن بن جندب عنه البحار : 550/32 ح 462، و 189/81 ح 46، و مستدرك الوسائل : 58/2 ح 1402 .

اکنون بگو که تو کیستی؟ :گفت من صالح بن سلیم هستم فرمود: از چه خانوده ای؟ پاسخ داد اما اصلیت من از (طایفه) سلامان بن طی می باشم ولی از جهت همسایگی و سکونت از بنی سلیم بن منصور .هستم امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: چه نام نیکی برای تو و پدرت و اجدادت و کسی که به او منسوب ،هستی می باشد آیا در این جنگ با ما مشارکت داشته ای؟

گفت: نه ولی قصد داشتم که شرکت کنم اما با این حالتی که در من می بینی تب شدید بدنم را بلرزه در آورده و از شرکت در جنگ ناتوانم کرده است.

بعد از آن امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: « (حرجی) نیست بر کسانی که ضعیف و ناتوان هستند و افراد مریض و کسانی که چیزی ندارند انفاق کنند» - تا پایان آیه - نظر مردم را راجع به ما بین ما و اهل شام چه می بینی؟

گفت: بعضی از آن ها نسبت به جریانی که بین شما و آن ها واقع شده شادمان و خوشحال و بعضی مورد حسادت می باشند و به نظر من این افراد برای شما بدترین مردم هستند حضرت فرمود درست .گفتی پس از آن گفت و بعضی دیگر از آن ها کسانی می باشند که از این جریان دگرگون پژمرده و غمگین هستند که این افراد سالم ترین و نصیحت پذیرترین مردم برای تو خواهند حضرت فرمود درست ،گفتی خداوند این ناراحتی و مریضی تو را وسیله آمرزش گناهان و خطاهایت قرار دهد؛ زیرا که در مریضی پاداش و ثوابی نخواهد ،بود ولی (اثرش این است که) گناهی بر بنده باقی نمی گذارد مگر آن که نابودش می گرداند فقط پاداش و ثواب در گفتار با زبان و کار به وسیله دست و پا خواهد ،بود پس به راستی که خداوند عده بسیاری از بندگانش را به خاطر نیت صادقانه و درون پاکی که دارندوارد بهشت می نماید بود.

فرمایش خداوند متعال: و نیز بر آنان که نزد تو آمدند تا آنان را برای جنگ آماده و مهیا سازی و تو گفتی که تجهیزاتی برای شما ندارم و آن ها برای خرج کردن هیچ نیافتند و اشک ریزان و محزون بازگشتند گناهی (نیز بر آن ها) نیست (92) همانا خشم و عذاب خدا بر کسانی است که در عین توانگری از تو رخصت می خواهند بدان خشنودند که با خانه نشینان در خانه بمانند و خدا بر دل های ایشان مهر نهاده است ولی نمی دانند. (93)

ص: 425

1558 / [102] - عن الحلبي، عن زرارة، وحمران و محمد بن مسلم، عن أبي جعفر وأبي عبد الله علیهما السلام، قال :

إِنَّ اَللَّهَ اِحْتَجَّ عَلَی اَلْعِبَادِ بِالَّذِی آتَاهُمْ وَ عَرَّفَهُمْ، ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَیْهِمْ رَسُولاً، ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِمْ کِتَاباً فَأَمَرَ فِیهِ وَ نَهَی، وَ أَمَرَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِالصَّلاَهِ فَنَامَ عَنْهَا فَقَالَ: أَنَا أَنَمْتُکَ وَ أَنَا أَیْقَظْتُکَ، فَإِذَا قُمْتَ فَصَلِّهِ لِیَعْلَمُوا إِذَا أَصَابَهُمْ ذَلِکَ کَیْفَ یَصْنَعُونَ وَ لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ إِذَا نَامَ عَنْهَا هَلَکَ، وَ کَذَلِکَ اَلصَّائِمُ أَنَا أَمْرَضْتُکَ وَ أَنَا أَصْحَحْتُکَ، فَإِذَا شَفَیْتُکَ فَاقْضِهِ، وَ کَذَلِکَ إِذَا نَظَرْتَ فِی جَمِیعِ اَلْأُمُورِ لَمْ تَجِدْ أَحَداً فِی ضِیقٍ، وَ لَمْ تَجِدْ إِلاَّ وَ لِلَّهِ عَلَیْهِ اَلْحُجَّهُ وَ لَهُ فِیهِ اَلْمَشِیَّهُ،

قَالَ: فَلاَ یَقُولُونَ إِنَّهُ مَا شَاءُوا صَنَعُوا وَ مَا شَاءُوا لَمْ یَصْنَعُوا.

وَ قَالَ: فَإِنَّ اَللّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ مَا أَمَرَ اَلْعِبَادُ إِلاَّ یَرَوْنَ سَعْیُهُمْ، وَ کُلُّ شَیْءٍ أُمِرَ اَلنَّاسُ فَأَخَذُوا بِهِ فَهُمْ مُوَسَّعُونَ لَهُ، وَ مَا یَمْنَعُونَ لَهُ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمْ، وَ لَکِنَّ اَلنَّاسَ لاَ خَیْرَ فِیهِمْ ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿لَیْسَ عَلَی اَلضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی اَلْمَرْضی وَ لا عَلَی اَلَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ ﴾ قَالَ: وَضَعَ عَنْهُمْ ﴿ما عَلَی اَلْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ وَ اَللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ، * وَ لا عَلَی اَلَّذِینَ إِذا ما أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لا أَجِدُ ما أَحْمِلُکُمْ عَلَیْهِ تَوَلَّوْا وَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ اَلدَّمْعِ حَزَناً أَلاّ یَجِدُوا ما یُنْفِقُونَ﴾.

قَالَ: وَضَعَ عَنْهُمْ إِذْ لاَ یَجِدُونَ مَا یُنْفِقُونَ، وَ قَالَ ﴿إِنَّمَا اَلسَّبِیلُ عَلَی اَلَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ ﴾- إِلَی قَوْلِهِ- ﴿فَهُم لا یَعْلَمُونَ﴾ قَالَ: وَضَعَ عَلَیْهِمْ لِأَنَّهُمْ یُطِیقُونَ ﴿إِنَّمَا اَلسَّبِیلُ عَلَی اَلَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ وَ هُمْ أَغْنِیاءُ رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ اَلْخَوالِفِ﴾ فَجَعَلَ اَلسَّبِیلَ عَلَیْهِمْ لِأَنَّهُمْ یُطِیقُونَ ﴿وَ لا عَلَی اَلَّذِینَ إِذا ما أَتَوْکَ لِتَحْمِلَهُمْ﴾- اَلْآیَهَ -.

ص: 426

102)- ،از ،حلبی ،زراره حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: خداوند بر بندگان به وسیله آن چه را که برای ایشان فرستاده و عطایشان ،کرده برای آن ها پیامبر فرستاده کتاب نازل ،نموده در آن کتاب امر و نهی کرده و نیز رسول خدا صلی الله علیه و آله به نماز دستور داده (ولی افراد غفلت و بی اعتنایی کرده) احتجاج و مؤاخذه می نماید بر این که من تو را خواباندم و من تو را بیدار ،نمودم پس چون بیدار شدی باید قضای نماز را بخوانی تا (بندگان) بدانند که اگر در چنین موقعیتی قرار گرفتند چه کنند و آن طوری که می گویند نیست که اگر خوابیدند (و برای نماز بیدار نشدند)، نماز از بین رفته و دیگر قابل جبران ،نیست همچنین برای شخص روزه دار خداوند به او می فرماید: من تو را مریض گردانیده ام و من تو را سالم نموده ام پس هرگاه شفایت دادم قضای آن را انجام بده.

و نیز نسبت به همه امور و جریانات کسی را نمی یابی که در تنگنا و سختی باشد و کسی را نخواهی یافت مگر آن که خداوند حجّت خود را بر او تمام کرده و مشیت و اراده (همه امور) مخصوص خداوند (باری تعالی) می باشد.

پس (بندگان) نمی توانند بگویند هر چه را خواسته اند انجام داده اند و هر چه را نخواستند انجام نداده اند- و فرمود: - این خداوند است که هر کسی را بخواهد (به سبب اعمالش) گمراه (و سرگردان) و هر که را بخواهد هدایت کرده (و ثابت) می دارد و خداوند به بندگانش امر می کند تا (نتیجه) کوشش خود را ببینند.

خداوند هر کسی را که دستوری ،داده بر کم تر از توان و قدرتش بوده و به طور کلی هر چه را که به بندگان دستور داده شده آنان نسبت به آن در وسعت هستند و توان تلاش برای انجام آن را دارند و آن چه را که توانش را نداشته باشند (تکلیف) از آنان برداشته شده است ولی (در اکثریت) مردم خیری وجود ندارد.

سپس حضرت این آیه: «بر ناتوانان و بیماران و آنان که هزینه زندگی خویش را نمی یابند هر گاه در عملی برای خدا و پیامبرش اخلاص ورزند، گناهی برای آن ها نیست» را تلاوت نمود و فرمود: (حکم جهاد) از آن ها برداشته شده است «بر نیکوکارن هیچ گونه عتاب و سرزنشی نیست و خدا آمرزنده و مهربان است * و نیز بر آنان که نزد تو آمده اند تا ساز و برگ نبردشان را بدهی و تو گفتی که ساز و برگی برایتان ندارم و آن ها برای خرج کردن هیچ چیز نیافتند و اشک ریزان و محزون بازگشتند، گناهی بر آن ها نیست» همچنین اگر نتوانند هزینه اتفاق را تأمین کنند از آن ها (جهاد) برداشته شده است.

ص: 427

قَالَ: عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ یَزِیدَ بْنِ وَرْقَاءَ اَلْخُزَاعِیُّ أَحَدُهُمْ. (1)

1559/ [103]- عن عبد الرحمن بن كثير ، قال :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَا عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ شِیعَتُنَا- وَ اَللَّهِ! - لاَ یَتَخَتَّمُ اَلذُّنُوبَ وَ اَلْخَطَایَا، هُمْ صَفْوَهُ اَللَّهِ اَلَّذِینَ اِخْتَارَهُمْ لِدِینِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ ما عَلَی اَلْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ﴾ (2)

قولخ تعالی: ﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿99﴾ وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ ﴿100﴾

1560 / [104]- عن داود بن الحصين، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

سألته عن قوله : ﴿وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَتَّخِذُ مَا يُنْفِقُ قُرُبَاتٍ عِنْدَ اللَّهِ﴾ أَ یُثِیبُهُمْ عَلَیْهِ؟

قَالَ: نَعَمْ. (3)

ص: 428


1- عنه البرهان في تفسیر القرآن: 473/3 ح 3 و نور الثقلین: 253/2 ح 275 قطعة منه. المحاسن: 236/1 ح 204 (باب-22 حجج الله علی خلقه) بإسناده عن حمرة بن الطیّار عن أبي عبدالله علیه السلام بتفاوت یسیر، عنه البحار: 300/5 ح 4، و نحوه الکافي: 164/1 ح 4، والتوحید: 413 ح 10 قطعة منه، عنه وسائل الشیعة: 254/8 ح 10570
2- عنه بحار الأنوار: 172/69 ح 16 بتفاوت یسیر، و البرهان في تفسیر القرآن: 474/3 ح 4، و نورالثقلین: 253/2 ح 274.
3- عنه بحار الأنوار: 172/69 ح 17 بتفاوت یسیر، و البرهان في تفسیر القرآن: 474/3 ح 2، و نورالثقلین: 254/2 ح 280

و نیز فرمود: «همانا خشم و عذاب خدا بر کسانی است که در حال توانایی از تو رخصت می خواهند و بدان خشنودند که با خانه نشینان در خانه بمانند خدا دل های ایشان را مهر نهاده است پس آنان نمی دانند» (جهاد) بر این افراد واجب و لازم می باشد چون توانایی دارند و خداوند راه ماندن را بر آن ها بسته است چون طاقت و توان حرکت را ،دارند همچنین است «و (حرَجی) نیست بر کسانی که نزد تو می آیند تا آن ها را همراه خود برداری» تا پایان آیه شریفه

فرمود: عبد الله بن بديل [يزيد] بن ورقاء خزاعی یکی از ایشان می باشد.

103)- از عبد الرحمان بن كثير روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای عبد الرحمان! به خدا شیعیان ما (اهل بیت رسالت) گناهان و خطاهایشان بر آن ها سنگینی نمی کند آن ها برگزیدگان خدا هستند که آنان را برای (یاری و اجرای) دین خود انتخاب نموده و این همان فرمایش خداوند است که فرموده: «و بر نیکوکارن هیچ گونه عتاب و سرزنشی نمی باشد».

فرمایش خداوند متعال: و بعضی از عربهای بادیه نشین به خدا و روز قیامت ایمان دارند و آن چه را که خرج می کنند برای نزدیک شدن به خدا و به خاطر دعای پیامبر خرج می کنند بدانید که این سبب نزدیکی به خدا می باشد و خدوند به زودی آنان را داخل در رحمت خویش می نماید؛ همانا خدا آمرزنده و مهربان است (99) و از آن گروه نخستین از مهاجرین و انصار که پیشقدم شدند و آن کسانی که به نیکی از آنان پیروی کردند خشنود است و ایشان نیز از خداوند خشنود می باشند و خداوند برای ایشان بهشت هایی را آماده کرده که از زیر آن ها نهرها جاری است و همیشه در آن جا خواهند بود و این کامیابی بزرگی است. (100)

104)- از داود بن حُصین روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بعضی از عرب های بادیه نشین به خدا و روز قیامت ایمان دارند و آن چه را که خرج می کنند برای نزدیک شدن به خدا و به خاطر دعای پیامبر می باشد» سؤال کردم که آیا (خداوند) به آنان در مقابل کارهایشان پاداش و ثواب می دهد؟ فرمود: بلی

ص: 429

1561 / [105] - وَ فِی رِوَایَهٌ أُخْرَی عَنْهُ : یُثَابُونَ عَلَیْهِ قَالَ: نَعَمْ (1)

1562 / [106] - عن أبي عمرو الزبيري ، عن أبي عبد الله علیه السلام قال :

إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَبَقَ بَیْنَ اَلْمُؤْمِنِینَ کَمَا سَبَقَ بَیْنَ اَلْخَیْلِ یَوْمَ اَلرِّهَانَ، قُلْتُ: أَخْبِرْنِی عَمَّا نَدَبَ اَللَّهُ اَلْمُؤْمِنَ مِنْ اَلاِسْتِبَاقِ إِلَی اَلْإِیمَانِ؟

قَالَ علیه السلام: قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿سابِقُوا إِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ اَلسَّماءِ وَ اَلْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ ﴾ (2)

وَ قَالَ: ﴿ اَلسّابِقُونَ اَلسّابِقُونَ * أُولئِکَ اَلْمُقَرَّبُونَ ﴾ (3) وَ قَالَ: ﴿ اَلسّابِقُونَ اَلْأَوَّلُونَ مِنَ اَلْمُهاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصارِ وَ اَلَّذِینَ اِتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اَللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ﴾ فَبَدَأَ بِالْمُهَاجِرِینَ اَلْأَوَّلِینَ عَلَی دَرَجَهِ سَبْقِهِمْ، ثُمَّ ثَنَّی بِالْأَنْصَارِ ثُمَّ ثَلَّثَ بِالتَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ، فَوَضَعَ کُلَّ قَوْمٍ عَلَی قَدْرِ دَرَجَاتِهِمْ وَ مَنَازِلِهِمْ عِنْدَهُ. (4)

قوله تعالى: ﴿وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (102)

1563 / [107] - عن محمد بن خالد بن الحجاج الكرخي، عن بعض أصحابه، رفعه إلى خيثمة، قال:

قال أبو جعفر علیه السلام في قول الله : ﴿خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ﴾: وَ العَسَى مِنَ الله وَاجِبٌ وَ أِنَّمَا نَزَلّت فِي شِيعَتِنِا المُذنِبِينَ. (5)

ص: 430


1- عنه بحار الأنوار: 172/69 ذيل ح 17 والبرهان في تفسير القرآن : 476/3 ذيل ح 4، و نور الثقلين: 254/2 ح 281 .
2- سورة الحديد : 21/57
3- سورة الواقعة : 11/56 - 12 .
4- عنه بحار الأنوار: 172/69 ح ،18 ، والبرهان في تفسير القرآن : 482/3 ح 2. الكافي : 40/2 ح 1 بتفاوت يسير عنه البحار : 308/22 ح 9 ، دعائم الإسلام : 8/1 بتفصيل، عنه البحار : 27/69
5- عنه بحار الأنوار: 172/69 ح 19، والبرهان في تفسير القرآن : 483/3 ح 3.

105)- و در روایتی دیگر از آن حضرت آمده ،است که (راوی سؤال کرد:) به آنان در مقابل کارهایشان پاداش و ثواب داده می شود؟ فرمود: بلی

106)- از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که خداوند عزّ و جلّ بين مؤمنان مسابقه ،گذاشته ،همان گونه که بین اسب ها مسابقه نهاده است عرض کردم بفرمائید که خداوند در چه چیزی مؤمن را نسبت به ایمانش مورد مسابقه قرار داده است؟

فرمود: فرمایش خداوند عزّوجلّ است که می فرماید: «برای رسیدن به مغفرت از جانب خداوند و بهشتی که عرض آن مانند عرض آسمان ها و زمین است با یکدیگر مسابقه ،دهید خداوند آن بهشت را برای مؤمنان به خداوند و پیامبران خود آماده نموده است».

و نیز فرموده: «و کسانی که بر دیگران سبقت گرفته اند * آنان مقرّب (درگاه الهی) می باشند» همچنین فرموده است: «و مهاجران و انصار اولیّه که قبل از همه مسلمان شدند و هجرت کردند و کسانی که از آن ها به خوبی پیروی کردند خداوند از آن ها راضی و آن ها هم از خداوند راضی می باشند» (خداوند در این آیه شریفه) نخست از مهاجران اوّلیّه به خاطر سبقت در ایمان نام برده و بعد از آن از انصار سخن به میان آورده و سپس در مقام سوم از تابعین به خوبی از آن ها نام برده است و هر یک از آن ها را در مقام و مرتبه خود در نزد خداوند قرار داده است.

فرمایش خداوند متعال: و گروهی دیگر به گناه خود اعتراف کردند که اعمال نیکو را با کارهای زشت آمیخته اند شاید خدا توبه شان را بپذیرد؛ زیرا خدا آمرزنده و مهربان است (102)

107)- از محمد بن خالد بن حجاج ،کرخی از بعضی از اصحاب خود به طور مرفوعه از خَيْثَمه (جعفی) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: (آن گروهی که به گناه خود اعتراف کردند) «اعمال نیکو را با کارهای زشت ،آمیخته اند امید باشد که خدا توبه آنان را بپذیرد»، فرمود و «امیدواری» از جانب خداوند ثابت و محقّق می گردد؛ و این آیه درباره شیعیان گنه کار ما (اهل بیت عصمت و طهارت) نازل شده است.

ص: 431

1564 / [108] - عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، رفعه إلى الشيخ علیه السلام (1) في قوله تعالى: ﴿ خَلَطُواْ عَمَلاً صَلِحًا وَءَاخَرَ سَيِّئًا﴾. قَالَ: قَوْمٌ اِجْتَرَحُوا ذُنُوباً مِثْلَ قَتْلِ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ اَلطَّیَّارِ ثُمَّ تَابُوا ثُمَّ قَالَ: وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً لَمْ یُوَفَّقْ لِلتَّوْبَهِ إِلاَّ أَنَّ اَللَّهَ لاَ یَقْطَعُ طَمَعَ اَلْعِبَادِ فِیهِ وَ رَجَاهُمْ مِنْهُ وَ قَالَ هُوَ أَوَ غَیْرُهُ إِنَّ عَسَی مِنَ اَللَّهِ وَاجِبٌ. (2)

1565/ [109]- عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: اَلْمُعْتَرِفُ بِذَنْبِهِ قَوْمٌ اِعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً. (3)

1566 / [110] - عن أبي بكر الحضرمي، قال:

مُحَمَّدُ بْنُ سَعِیدٍ : اِسْأَلْ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَأَعْرِضْ عَلَیْهِ کَلاَمِی وَ قُلْ لَهُ: إِنِّی أَتَوَلاَّکُمْ وَ أَبْرَأُ مِنْ عَدُوِّکُمْ وَ أَقُولُ بِالْقَدَرِ وَ قَوْلِی فِیهِ قَوْلُکَ،

قَالَ: فَعَرَضْتُ کَلاَمَهُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَحَرَّکَ یَدَهُ ثُمَّ قَالَ: ﴿ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَی اَللّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ ﴾ قَالَ: ثُمَّ قَالَ: مَا أَعْرِفُهُ مِنْ مَوَالِی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ قُلْتُ: یَزْعُمُ [اِبْنُ عُمَرَ ] أَنَّ سُلْطَانَ هِشَامٍ لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ.

فَقَالَ: وَیْلَهُ!، مَا له؟ أما عَلِمَ أَنَّ اَللَّهَ جَعَلَ لِآدَمَ دَوْلَهً وَ لِإِبْلِیسَ دَوْلَهً؟ (4)

1567 / [111] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى : ﴿وَءَاخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صَلِحًا وَ ءَاخَرَ سَيِّئًا﴾، قال :

أُولَئِکَ قَوْمٌ مُذْنِبُونَ، یُحْدِثُونَ فِی إِیمَانِهِمْ مِنَ اَلذُّنُوبِ اَلَّتِی یَعِیبُهَا اَلْمُؤْمِنُونَ وَ یَکْرَهُونَهَا، فَأُولَئِکَ عَسَی اَللّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ. (5)

ص: 432


1- الشيخ لقب من ألقاب أبي عبد الله جعفر الصادق علیه السلام، بما أنّ عمره الشريف كن أطول من سائر أهل بيت النبوّة علیهم السلام ، كما أن نوح النبيّ أحد ألقابه شيخ الأنبياء، لما كان أطولهم عمراً حتّى كان عمره على ما قالوا: 2500 سنة.
2- عنه بحار الأنوار: 173/69 ح 20 و 380/104 ح 58، و وسائل الشيعة : 32/29 ح 35077، والبرهان في تفسير القرآن : 483/3 ح 4 . تفسیر فرات الكوفي : 170 بإسناده عن خيثمة الجعفي عنه البحار : 55/68 ح 100
3- عنه بحار الأنوار: 173/69 ح 21 ، والبرهان في تفسير القرآن : 484/3 ح 5 .
4- عنه بحار الأنوار: 173/69 ح 22 ، والبرهان في تفسير القرآن: 484/3 ح 6، و نور الثقلين: 257/2 ح 295 .
5- عنه بحار الأنوار: 174/69 ح 23 ، والبرهان : 484/3 ح 7، و نور الثقلين: 258/2 ح 296 . الكافي : 408/2 ح 2 بإسناده عن موسى بن بكر، عن رجل قال : قال أبو جعفر علیه السلام بتفاوت يسير .

108)- از احمد بن محمد بن ابی نصر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اعمال نیکو را با کارهای زشت آمیخته اند»، فرمود گروهی گناهانی را مانند قتل حمزه و جعفر طیّار مرتكب شدند ولی بعد از آن توبه کردند - بعد از آن فرمود: - و هر کسی که مؤمنی را بکشد، موفق به توبه نمی شود ولی خداوند امید و آرزوی بندگان به او را قطع و ناامید نمی گرداند و آن حضرت و دیگران علیهم السلام فرموده اند: «عسی» از طرف خداوند ثابت و محقّق می باشد

109)- از حلبی به نقل از ،زراره حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند: یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرموده اند: اعتراف کننده به گناه خود آن گروهی هستند که اعمال نیکو را با کارهای زشت آمیخته اند امید می باشد که خداوند توبه آنان را بپذیرد.

110)- از ابوبکر حضرمی روایت کرده است که گفت:

محمد بن سعید به من :گفت از امام صادق علیه السلام سؤال کن و کلام مرا بر حضرت عرضه نما و بگو: من ولایت شما را پذیرفته ام و از دشمنان شما هم برائت می جویم، ولی به مسأله قدر و تفویض (امور به بندگان) هم اعتقاد دارم ایا این عقیده هم مانند عقیده شما هست؟

راوی گوید: من گفته های او را برای امام صادق علیه السلام نقل کردم، پس حضرت دست خود را حرکتی داد و سپس فرمود: «آن ها کارهای خوب را با بد مخلوط کرده اند امید است خداوند آن ها را رحمت کند» بعد از آن فرمود: من او را از موالیان و دوستان امیرالمؤمنین علیه السلام نمی شناسم. گفتم: او معتقد است که سلطنت و ریاست هشام (بن عبد الملک) از طرف خداوند نیست.

فرمود: وای بر او! او را چه می شود؟ مگر نمی داند که خداوند برای آدم ها دولتی قرار داده و برای شیطان هم دولتی معیّن نموده است؟

111)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد تفسیر فرمایش خداوند متعال: «و دیگران که اعتراف به گناهان خود کرده و اعمال پسندیده را با زشتی ها آغشته کرده اند»، فرمود: آن ها گروهی هستند که مرتکب گناه می شوند و در ایمان خود به معصیت آلوده می گردند و مورد اعتراض و کراهت مؤمنان قرار می گیرند امید هست که خداوند آن ها را بیامرزد.

ص: 433

1568 / [112] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قُلْتُ لَهُ: مَنْ وَافَقَنَا مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ تَوَلَّیْنَاهُ وَ مَنْ خَالَفَنَا بَرِئْنَا مِنْهُ مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ؟ قَالَ: یَا زُرَارَهُ قَوْلُ اَللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ، أَیْنَ اَلَّذِینَ ﴿خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً﴾؟ (1)

قوله تعالى : ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةٌ تُطَهِرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِم بِهَا وَ صَلَّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَوْتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (103) أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ، وَ يَأْخُذُ الصَّدَقَتِ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴾ (104)

1569 / [113] - عن عليّ بن الحسّان الواسطي عن بعض أصحابنا عن أبي عبد الله علیه السلام، قال : سألته عن قول الله : ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَلِهِمْ صَدَقَةٌ تُطَهَرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِم بِهَا ﴾ ، جَارِيَةً هِيَ فِي الْإِمَامُ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ؟ قَالَ : نَعَمْ. (2)

1570 / [114] - عن زرارة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

قلت له : قوله : ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَلِهِمْ صَدَقَةٌ تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِم بِهَا﴾، هو قوله: ﴿وَ ءَاتَوُا الزَّكَوٰةَ﴾ (3)، قَالَ: اَلصَّدَقَاتُ فِی اَلنَّبَاتِ وَ اَلْحَیَوَانِ، وَ اَلزَّکَاهُ فِی اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّهِ وَ زَکَاهُ اَلصَّوْمِ. (4)

ص: 434


1- عنه بحار الأنوار: 174/69 ح 24 ، والبرهان: 484/3 ح 8 و نور الثقلين 258/2 ح 2 ح 297. الكافي : 382/2 ح 3 بإسناده عن زرارة قال: دخلت أنا و حمران أو أنا و بكير على أبي جعفر علیه السلام... بتفصيل
2- عنه بحار الأنوار : 84/96 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن : 486/3 ح 5، و نور الثقلين : 259/2 ح 302.
3- سورة البقرة : 277/2، والتوبة : 5/9 و 11، والحج : 41/22
4- عنه بحار الأنوار : 84/96 ح 6 ، و وسائل الشيعة : 60/9 ح 11520 والبرهان في تفسير القرآن : 486/3 ح 5 ، و نور الثقلين : 260/2 ح 303

112)- از زراره روایت کرده است که گفت:

خدمت امام باقر علیه السلام عرض کردم هر کسی که با ما موافق باشد - خواه علوی و یا غیر علوی - ما او را دوست داریم و هر کسی که با ما مخالفت کند - چه علوی و یا غیر از آن باشد - با او قطع رابطه می کنیم امام علیه السلام فرمود: ای زراره! گفتار خداوند از همه بهتر و از گفته تو صادق تر است که می فرماید: «کجایند افرادی که کارهای نیک و بد را با هم مخلوط کرده اند»؟

فرمایش خداوند متعال: از دارایی های آن ها صدقه دریافت کن تا آنان را به وسیله آن پاک و منزه سازی و برایشان دعا کن؛ زیرا دعای تو مایه آرامش آن ها خواهد بود و خدا شنوا و داناست (103) آیا نمی دانند که خداوند توبه بندگان خود را می پذیرد و صدقه ها را می گیرد؟ و به درستی که او توبه پذیر و مهربان است. (104)

113)- از علی بن حسّان واسطی به نقل بعضی از اصحاب ما روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «از اموال آنان صدقه (زکات و خمس) بگیر که آنان را به وسیلهٔ آن تطهیر و تزکیه خواهی نمود» سؤال کردم: آیا حکم آن برای امام بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز جاری است؟ فرمود: بلی.

114)- از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: منظور از فرمایش خداوند: «از اموال آنان صدقه (زکات و خمس) بگیر که آنان را به وسیلۀ آن تطهیر و تزکیه خواهی نمود» همان: «و زکات (و خمس) را بپردازید» می باشد؟ فرمود صدقات در روئیدنی ها و حیوانات است ولی زکات در طلا و نقره و زکات فطره می باشد.

ص: 435

1571 / [115] - عن جابر الجعفي، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : تَصَدَّقْتُ یَوْماً بِدِینَارٍ.

فَقَالَ لِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ صَدَقَهَ اَلْمُؤْمِنِ لاَ تَخْرُجُ مِنْ یَدِهِ حَتَّی یَفُکَّ بِهَا عَنْ لُحِیِّ سَبْعِینَ شَیْطَاناً ، وَ مَا تَقَعُ فِی یَدِ اَلسَّائِلِ حَتَّی تَقَعَ فِی یَدِ اَلرَّبِّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَ لَمْ یَقُلْ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اَللّهَ هُوَ یَقْبَلُ اَلتَّوْبَهَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَأْخُذُ اَلصَّدَقاتِ ﴾؟ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ-. (1)

1572 / [116] - عن معلّى بن خُنيس ، قال :

خَرَجَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی لَیْلَهٍ قَدْ رُشَّتْ وَ هُوَ یُرِیدُ ظُلَّهَ بَنِی سَاعِدَهَ فَاتَّبَعْتُهُ فَإِذَا هُوَ قَدْ سَقَطَ مِنْهُ شَیْءٌ فَقَالَ بِسْمِ اَللَّهِ اَللَّهُمَّ اُرْدُدْهُ عَلَیْنَا فَأَتَیْتُهُ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ.

فَقَالَ مُعَلًّی قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ اِلْتَمِسْ بِیَدِکَ فَمَا وَجَدْتَ مِنْ شَیْءٍ فَادْفَعْهُ إِلَیَّ فَإِذَا أَنَا بِخُبْزٍ کَثِیرٍ مُنْتَشِرٍ فَجَعَلْتُ أَدْفَعُ إِلَیْهِ اَلرَّغِیفَ وَ اَلرَّغِیفَیْنِ وَ إِذَا مَعَهُ جِرَابٌ أَعْجَرُ مِنْ خُبْزٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَحْمِلُهُ عَلَیَّ فَقَالَ أَنَا أَوْلَی بِهِ مِنْکَ وَ لَکِنِ اِمْضِ مَعِی فَأَتَیْنَا ظُلَّهَ بَنِی سَاعِدَهَ فَإِذَا نَحْنُ بِقَوْمٍ نِیَامٍ فَجَعَلَ یَدُسُّ اَلرَّغِیفَ وَ اَلرَّغِیفَیْنِ حَتَّی أَتَی عَلَی آخِرِهِمْ حَتَّی إِذَا اِنْصَرَفْنَا.

قُلْتُ لَهُ یَعْرِفُ هَؤُلاَءِ هَذَا اَلْأَمْرَ قَالَ لاَ لَوْ عَرَفُوا کَانَ اَلْوَاجِبُ عَلَیْنَا أَنْ نُوَاسِیَهُمْ بِالدُّقَّهِ - وَ هُوَ اَلْمِلْحُ - إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ شَیْئاً إِلاَّ وَ لَهُ خَازِنٌ یَخْزُنُهُ إِلاَّ اَلصَّدَقَهَ، فَإِنَّ اَلرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَلِیهَا بِنَفْسِهِ، وَ کَانَ أَبِی إِذَا تَصَدَّقَ بِشَیْءٍ وَضَعَهُ فِی یَدِ اَلسَّائِلِ، ثُمَّ اِرْتَجَعَهُ مِنْهُ فَقَبَّلَهُ وَ شَمَّهُ، ثُمَّ رَدَّهُ فِی یَدِ اَلسَّائِلِ، وَ ذَلِکَ أَنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اَللَّهِ قَبْلَ

ص: 436


1- عنه بحار الأنوار : 127/96 ح 47، و وسائل الشيعة : 434/9 ح 12418، والبرهان: 487/3 ح 6 . ثواب الأعمال : 141 (ثواب الصدقة)، عنه وسائل الشيعة : 370/9 ح 12263، والبحار : 124/96 ح 38 ، دعائم الإسلام : 241/1 ، و 328/2 ، 12383، عنه البحار : 24/96، و مستدرك الوسائل : 156/7 ح 7900.

115)- از جابر جُعفی روایت کرده است که :گفت

امام باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام حدیث ،نمود که آن حضرت فرمود: روزی یک دینار صدقه دادم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود ای علی! آیا می دانی که صدقه از دست مؤمن بیرون نمی آید مگر آن که او از وسوسه های هفتاد شیطان رها می شود (که همگی می خواهند او را از این کار باز دارند) و پیش از آن که صدقه در دست شخص سائل قرار گیرد در دست پروردگار تبارک و تعالی قرار خواهد گرفت؟! آیا این آیه چنین مطرح ننموده است که می فرماید: «آیا نمی دانند که خداوند توبه بندگان خود را می پذیرد و صدقه ها (ی آنان) را می گیرد؟ - تا پایان آیه -

116)- از مُعلّی بن خُنیس روایت کرده است که گفت:

شبی بارانی امام صادق علیه السلام از منزل به قصد سایه بان (محل مسکونی) بنی ساعده (از منزل) بیرون رفت و من نیز به دنبال ایشان رفتم در بین راه دیدم چیزی از حضرت بر زمین افتاد (و آن را گم کرد پس) گفت: «بسم الله» خدایا! آن (گم شده) را به ما باز گردان من جلو رفته و سلام کردم فرمود: مُعلّی هستی؟

عرضه داشتم ،بلی فدایت ،گردم فرمود با دستت جست و جو کن هر چه را پیدا کردی به من بده وقتی دست کشیدم دیدم نان های بسیاری روی زمین پخش شده است هر چه پیدا کردم - یک نان و دو نان - به حضرت تقدیم کردم، سپس مشاهده کردم که همیانی پر از نان برداشته که سنگین است و توان برداشتن آن را ،ندارد عرض کردم فدایت !گردم اجازه بفرمایید تا من آن را بردارم.

فرمود: من خودم در این کار سزاوارتر هستم ولی تو هم همراه من بیا.

مُعلّی گفت: آمدیم تا به سایه بان (محل مسکونی) بنی ساعده رسیدیم، دیدم عدّه ای در خواب هستند و حضرت شروع نمود برای هر نفر یک یا دو نان زیر جامه اش پنهان کند تا برای همه آن ها نان گذاشت و سپس بازگشتیم.

به حضرت عرض کردم: این افراد نسبت به این امر (ولایت و امامت شما) عارف هستند؟ فرمود نه ولی اگر امام شناس و عارف می بودند باید هر چه داشتیم حتی نمک خودمان را هم با آن ها تقسیم می کردیم به راستی خداوند هیچ چیزی را نیافریده مگر آن که برای آن انبارداری را تعیین نموده است تا آن را ذخیره ،کند مگر صدقه که پروردگار تبارک و تعالی خودش متولّی و نگهدار آن می باشد.

و پدرم (امام محمد باقر علیه السلام) هرگاه چیزی را به سائلی صدقه می داد، مجدّداً آن را از او می گرفت بعد می بوسید و می بوئید و باز آن را به او بر می گرداند؛

ص: 437

أَنْ تَقَعَ فِی یَدِ اَلسَّائِلِ، فَأَحْبَبْتُ أَنْ أُقَبِّلَهَا إِذْ وَلِیَهَا اَللَّهُ وَ وَلِیَهَا أَبِی ، إِنَّ صَدَقَهَ اَللَّیْلِ تُطْفِئُ غَضَبَ اَلرَّبِّ وَ تَمْحُو اَلذَّنْبَ اَلْعَظِیمَ، وَ تُهَوِّنُ اَلْحِسَابَ، وَ صَدَقَهَ اَلنَّهَارِ تُنْمِی اَلْمَالَ وَ تَزِیدُ فِی اَلْعُمُرِ. (1)

1573 / [117] - عن محمد بن مسلم، عن بن مسلم، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

مَا مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ إِلاَّ اَلصَّدَقَهُ فَإِنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اَللَّهِ تَعَالَی. (2)

1574 / [118] - عن أبي بكر (3)، عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله

خلّتان [خَصْلَتَانِ] لاَ أُحِبُّ أَنْ یُشَارِکَنِی فِیهِمَا أَحَدٌ وُضُوئِی فَإِنَّهُ مِنْ صَلاَتِی، وَ صَدَقَتِی مِنْ یَدِی إِلَی یَدِ سَائِلٍ فَإِنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اَلرَّحْمَنِ. (4)

1575 / [119] - عن محمد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام، قال :

کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام إِذَا أَعْطَی السَّائِلَ قَبَّلَ یَدَ السَّائِلِ.

فَقِیلَ لَهُ: لِمَ تَفْعَلُ ذَلِکَ؟

ص: 438


1- عنه بحار الأنوار: 127/96 ح 48 ، و وسائل الشيعة : 434/9 ح 12419 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 487/3 ح 7، و مستدرك الوسائل : 186/7 ح 7991 الكافي : 8/4، تهذيب الأحكام : 105/4 ح 34 مع زيادة في آخرهما، عنهما وسائل الشيعة : 399/9 ح 12331 ثواب الأعمال : 144 عنه البحار : 20/47 ح 17، و 125/96 ح 39، المناقب لابن شهر آشوب : 75/2.
2- عنه بحار الأنوار: 128/96 ح 49، و وسائل الشيعة : 434/9 ح 12420 ، والبرهان في تفسير القرآن : 487/3 ح 8 و مستدرك الوسائل : 155/7 ح 7897 الكافي : 47/4 ح 6 بإسناده عن سالم بن أبي حفصة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 109/4، 51، عنهما وسائل الشيعة : 407/9 ح 12347 .
3- هو أبو بكر القناني زاهد، من أصحاب العياشي جامع الرواة: 370/1.
4- عنه بحار الأنوار: 329/80 ذيل ح 2 أشار إليه، و 128/96 ح 50 ، والبرهان في تفسير القرآن: 487/3 ح 9، و نور الثقلين: 261/2 ح 313 بتفاوت في السند والمتن، و مستدرك الوسائل: 344/1 ح 799 ، و 164/7 ح 7933 الخصال : ج 1 ص 33 ح 2 عنه وسائل الشيعة : 478/1 ح ،1268 ، والبحار : 329/80 ح 2 و 178/96 ح 11 الجعفريات (الطبع الحجري) : 17 ، عنه مستدرك الوسائل : 164/7 ذيل ح 7933

(و می فرمود:) چون صدقه پیش از رسیدن به دست سائل در دست خدا قرار می گیرد پس به این سبب من دوست دارم آن چه را که در دست خدا قرار گرفته ،است آن را ببوسم و ،ببویم سپس آن را به صاحبش بازگردانم.

بنابراین من نیز دوست داشتم که خودم مستقیماً آن برنامه (توزیع نان ها) را به عهده بگیرم همچنان که خداوند خودش مستقیماً دریافت و نگهداری می نماید و همچنان که پدرم مستقیماً خودش انجام می داد.

به راستی که صدقه دادن در شب خشم الهی را فرو می نشاند و گناهان بزرگ را پاک می کند و کار حسابرسی را (بر کسی که چنین کند) آسان می گرداند و صدقه دادن در ،روز مال را افزون و عمر را طولانی می گرداند

117)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر چیزی (برای دریافت و نگهداری آن) وکیلی دارد مگر صدقه که مستقیماً در دست خداوند متعال قرار می گیرد.

118)- از ابوبکر به نقل از سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام حدیث نمود که رسول خدا صلى الله عليه و سلم فرموده است: دو خصلت و برنامه می باشد که آن ها را دوست ندارم در آن ها کسی با من مشارکت نماید وضو گرفتن؛ زیرا که آن جزء نماز خودم می باشد و (دوم) صدقه دادن من است؛ زیرا که آن در دست خداوند بخشنده قرار می گیرد.

119)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر یا امام صادق علیهما السلام فرمود: هر موقعی که امام سجّاد علیه السلام چیزی را به سائل می داد اول دستش را می بوسید و سپس (صدقه را) در دست او قرار می داد. روزی به حضرت گفته شد که چرا چنین کاری را انجام می دهی؟

فرمود چون صدقه پیش از آن که در دست سائل قرار گیرد، در دست خداوند قرار می گیرد و فرمود هر چیزی فرشته موکل دارد غیر از صدقه که آن در دست خداوند قرار می گیرد.

ص: 439

قَالَ: لِأَنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اَللَّهِ قَبْلَ یَدِ اَلْعَبْدِ. وَ قَالَ: لَیْسَ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ إِلاَّ اَلصَّدَقَهُ فَإِنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اَللَّهِ.

قَالَ اَلْفَضْلُ : أَظُنُّهُ یُقَبِّلُ اَلْخُبْزَ أَوِ اَلدِّرْهَمَ. (1)

1576 / [120] - عن مالك بن عطية، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ - صلوات الله عليه - : ضَمِنْتُ عَلَی رَبِّی أَنَّ اَلصَّدَقَهَ لاَ تَقَعُ فِی یَدِ اَلْعَبْدِ حَتَّی تَقَعَ فِی یَدِ اَلرَّبِّ وَ هُوَ قَوْلُهُ تَعَالَی: ﴿ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِى وَ يَأْخُذُ الصَّدَقَت﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ، وَالْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلَى عَلِم الْغَيْبِ وَالشَّهَدَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾ (105)

1577 / [121] - عن محمد بن مسلم، عن أحدهما علیهما السلام، قال :

سُئِلَ عَنِ اَلْأَعْمَالِ هَلْ تُعْرَضُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ؟

فَقَالَ: مَا فِیهِ شَکٌّ، قِیلَ لَهُ أَ رَأَیْتَ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿وَ قُلِ اِعْمَلُوا فَسَیَرَی اَللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ﴾ (3)

قَالَ: لِلَّهِ شُهَدَاءُ فِی أَرْضِهِ. (4)

ص: 440


1- عنه بحار الأنوار : 129/96 ح 51 ، و وسائل الشيعة : 434/9 ح 12421 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 488/3 ح 10، و نور الثقلين : 262/2 ح 314 . عدة الداعي: 68 (القسم السادس: ما يرجع إلى الفعل) باختصار، وسائل الشيعة: 433/9 ح 12416
2-
3- عنه بحار الأنوار: 129/96 ح 52، والبرهان في تفسير القرآن : 488/3 ح 11، و نور الثقلين : 262/22 ح 315، و مستدرك الوسائل : 155/7 ح 7898
4- عنه بحار الأنوار: 348/23 ذيل ح 51 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 493/3 ح 27، و نور الثقلين : 262/2 ح 316، و مستدرك الوسائل : 161/12 ح 13781 بصائر الدرجات: 425 ح 10 (باب - 4 الأعمال تعرض على رسول الله صلی الله علیه و آله) بإسناده عن محمّد بن مسلم قال: سألته ، و 430 ح 6 (باب - 6 في عرض الأعمال على الأئمة علیهم السلام) محمّد بن مسلم وزرارة قال : سألنا أبا عبد الله علیه السلام، و ح 7 عن محمّد بن مسلم قال : سألت عن أبا عبد الله علیه السلام، و ح 10 عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار : 344/23، 34، و 348 ح 51، مستدرك الوسائل : 163/12 ح 13786 عن كتاب العلاء بن رزین

فضل (که یکی از راویان حدیث است) گوید: من گمان می کنم که حضرت نان و پول (یا هر چیزی را که می خواسته به سائل بدهد) می بوسیده است.

120)- از مالک بن عطیه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از امام سجّاد علیه السلام، فرمود: بر پروردگارم تضمین کرده ام که صدقه در دست بنده ای (سائل) قرار نگیرد مگر آن که اول در دست خداوند قرار گیرد؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «او خداوندی است که توبه بندگانش را می پذیرد و صدقات را دریافت می دارد»

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) بگو: عمل ،کنید پس به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنین اعمال شما را خواهند دید و به زودی شما به نزد دانای نهان و آشکارا بازگردانده می شوید و او (شما را) از (نتیجه) اعمالتان آگاه خواهد کرد. (105)

121)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر یا امام صادق علیه السلام در رابطه با اعمال (بندگان) سؤال شد که آیا آن بر رسول خدا صلی الله علیه و آله عرضه می شود؟

فرمود: شک و تردیدی در آن نیست.

سپس به حضرت گفته شد در مورد فرمایش خداوند متعال: «و بگو عمل و وظیفه خود را انجام دهید پس به زودی خدا و رسول او و مؤمنین اعمال شما را می بینند» نظر شما چیست؟

فرمود: در زمین گواهانی برای خداوند متعال وجود دارد (که ناظر بر اعمال بندگان خدا هستند).

ص: 441

1578 / [122] - عن زرارة، قال : سألت أبا جعفر علیه السلام عن قول الله : ﴿اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾ ؟

قَالَ تُرِیدُونَ أَنْ تَرْوُوا عَلَیَّ هُوَ اَلَّذِی فِی نَفْسِکَ. (1)

1579 / [123 ] - عن يحيى بن مساور [الحلبي]، قُلْتُ: حَدِّثْنِی فِی عَلِیٍّ حَدِیثاً؟ فَقَالَ: أَشْرَحُهُ لَکَ أَمْ أَجْمَعُهُ؟

قُلْتُ: بَلِ اِجْمَعْهُ. فَقَالَ: عَلِیٌّ بَابُ اَلْهُدَی، مَنْ تَقَدَّمَهُ کَانَ کَافِراً، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ کَانَ کَافِراً. قُلْتُ: زِدْنِی. قَالَ: «إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ نُصِبَ مِنْبَرٌ عَنْ یَمِینِ اَلْعَرْشِ لَهُ أَرْبَعٌ وَ عِشْرُونَ مِرْقَاهً، فَیَأْتِی عَلِیٌّ علیه السلام وَ بِیَدِهِ اَللِّوَاءُ حَتَّی یَرْتَقِیَهُ وَ یَرْکَبَهُ، وَ یُعْرَضُ اَلْخَلْقُ عَلَیْهِ، فَمَنْ عَرَفَهُ دَخَلَ اَلْجَنَّهَ ، وَ مَنْ أَنْکَرَهُ دَخَلَ اَلنَّارَ

قُلْتُ: هَلْ فِیهِ آیَهٌ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ ؟

قَالَ: نَعَمْ، مَا تَقُولُ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ، یَقُولُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿فَسَیَرَی اَللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ﴾ هُوَ -وَ اَللَّهِ! عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. (2)

1580 / [124] - عن أبي بصير عن أبي عبد الله علیه السلام: إِنَّ أَبَا اَلْخَطَّابِ کَانَ یَقُولُ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ تُعْرَضُ عَلَیْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ کُلَّ خَمِیسٍ.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَیْسَ هَکَذَا وَ لَکِنْ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله تُعْرَضُ عَلَیْهِ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ کُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارِهَا وَ فُجَّارِهَا فَاحْذَرُوا

ص: 442


1- عنه بحار الأنوار: 347/23 ذيل ح 49 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 493/3 ح 28، و نور الثقلين : 262/2 ح 317، و مستدرك الوسائل : 162/12 ح 13782. بصائر الدرجات : 429 ح 4 (باب- 6 في عرض الأعمال على الأئمة علیهم السلام) بإسناده عن ابن بكير قال : سألت أبا جعفر علیه السلام، و ح 5 عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار : 347/23 ح 49، و ح 50
2- عنه بحار الأنوار: 330/7 ح 9 والبرهان في تفسير القرآن : 494/3 ح 29 معاني الأخبار : 392 ح 37 بتفاوت يسير ، عنه بحار الأنوار: 340/23 ح 16

122)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «عمل و وظیفه خود را انجام دهید پس به زودی خدا و رسولش و مؤمنین اعمال شما را می بینند» سؤال کردم؟

فرمود می خواهی آن را بر من تطبیق دهی (و به من نسبت دهید)، (آری) آن همان چیزی است که در درون و ذهن تو می باشد.

123)- از یحیی بن مساور حَلَبی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: حدیثی را درباره امام علی علیه السلام، برای من بیان فرما فرمود: به طور مشروح و یا خلاصه برایت بیان کنم؟

عرض کردم: بلکه آن خلاصه باشد.

فرمود: امام علی علیه السلام باب هدایت است هر کسی که بر او سبقت گیرد، کافر است و همچنین هر که از او عقب بیفتد کافر .است عرضه داشتم: برایم بیفزا.

فرمود: هنگامی که روز قیامت فرا رسد منبری را در سمت راست عرش الهی قرار می دهند که دارای 24 پله می باشد پس امام علی علیه السلام- در حالی که پرچمی در دست دارد - وارد می شود و بر بالای منبر می رود و مردم (خدا) بر او عرضه خواهند شد پس هر که او را بشناسد وارد بهشت می گردد و کسی که او را انکار نماید وارد دوزخ خواهد شد.

اظهار داشتم: آیا در این ،رابطه آیه ای از کتاب خداوند هست؟

فرمود: بلی در مورد این آیه چه نظری داری؟ که خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «پس به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید» به خدا سوگند! منظور از آن (مؤمنون)، علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد.

124)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم ابو الخطاب می گوید: هر پنج شنبه اعمال همه امّت بر رسول خدا صلی الله علیه و آله عرضه می شود. حضرت فرمود: چنین نیست بلکه بامداد هر روز اعمال امّت - از نیکوکاران و تبه کاران - بر رسول خدا صلی اله علیه و آله ارائه می،گردد بنابراین مواظب (کردار و گفتار خود) باشید؛

ص: 443

وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿فَسَیَرَی اَللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ﴾ (1)

1581 / [125] - عن محمّد بن الفضيل ، عن أبي الحسن علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله تبارك و تعالى : ﴿فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ﴾ ؟ قَالَ: تُعْرَضُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ کُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارُهَا وَ فُجَّارُهَا فَاحْذَرُوا. (2)

1582 / [126] - [عن زرارة] عن بريد العجلي قال :

قلت لأبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى : ﴿ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾؟

فَقَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ وَ لاَ کَافِرٍ یُوضَعُ فِی قَبْرِهِ حَتَّی یُعْرَضَ عَمَلُهُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَهَلُمَّ جَرّاً إِلَی آخِرِ مَنْ فَرَضَ اَللَّهُ طَاعَتَهُ عَلَی اَلْعِبَادِ. (3)

1583 / [127] - و قال أبو عبد الله علیه السلام: ﴿وَالْمُؤْمِنُونَ﴾ هم الأئمّة علیهم السلام. (4)

1584 / [128] - عن محمّد بن مسلم عن بن مسلم، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى :

﴿اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ ﴾ .

ص: 444


1- عنه بحار الأنوار : 340/23 ذيل ح 16 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 494/3 ح 30، و نور الثقلين: 262/2 ح 318 ، و مستدرك الوسائل : 162/12 ح 13783 . بصائر الدرجات : 424 ذيل ح 3 (باب - 4 الأعمال تعرض على رسول الله صلی الله علیه و آله)، عنه البحار : 150/17 ح 48 معاني الأخبار: 392 ح 37 عنه وسائل الشيعة : 109/16 ح 21110 ، والبحار : 340/23 ح 16
2- عنه بحار الأنوار: 344/23 ح 32 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 494/3 ح 31 ، و مستدرك الوسائل : 162/12 ح 13784 بصائر الدرجات : بإسناده عن أحمد بن عمر، عن أبي الحسن علیه السلام عنه بحار الأنوار: 343/23 ح 30.
3- عنه بحار الأنوار: 351/23 ح 67 ، والبرهان : 494/3 ح 32، و نور الثقلين: 262/2 ح 319. تفسير القمي : 304/1 (توبة أبي لبابة) باختصار عنه البحار : 149/17، و 340/23 ح 15 بصائر الدرجات : 428 ح 8 (باب - 5 عرض الأعمال على الأئمّة علیهم السلام) بإسناده عن بريد العجلي قال : قلت لأبي جعفر علیه السلام، و ح ،10، عنه وسائل الشيعة : 113/16 والبحار : 183/6 ح 13 .
4- عنه بحار الأنوار: 351/23 ح 68 ، والبرهان: 494/3 ح 33، و نور الثقلين: 262/2 ح 320.

و این همان فرموده خداوند تبارک و تعالی است که فرموده: «پس به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید».

125)- از محمد بن فُضَیل روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «پس به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید» سؤال کردم؟

فرمود: هر بامداد اعمال امّت - از نیکوکاران و تبه کاران - بر رسول خدا صلی الله علیه و آله ارائه می گردد بنابراین مواظب (کردار و گفتار خود) باشید.

126)- از [زراره از] بُرید عِجْلی روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (منظور از فرمایش خداوند متعال:) «اعمال و وظیفه خود را انجام دهید پس به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید»، (چیست)؟

فرمود: هیچ مؤمن و کافری نیست که بمیرد و در قبر نهاده شود، مگر آن که اعمالش بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و بر امام علی علیه السلام و بر دیگر افرادی که طاعت و فرمان ایشان بر بندگان واجب می باشد عرضه می شود

127)- و امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از (فرمایش خداوند متعال:) «وَالْمُؤْمِنُونَ»، ائمه علیهم السلام هستند.

128)- از محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی:) «اعمال و وظایف خود را انجام دهید پس همانا خدا و پیامبرش و مؤمنان به زودی اعمال شما را خواهند دید»

ص: 445

قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ شَاهِداً فِی أَرْضِهِ، وَ إِنَّ أَعْمَالَ اَلْعِبَادِ تُعْرَضُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ - عليه وآله السلام- (1)

1585 / [129] - عن محمّد بن حسّان الكوفي، عن محمد بن جعفر، عن أبيه ،جعفر، عن أبيه علیهم السلام ، قال :

إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیمَهِ نُصِبَ مِنْبَرٌ عَنْ یَمِینِ اَلْعَرْشِ لَهُ أَرْبَعٌ وَ عِشْرُونَ مِرْقَاهً، وَ یَجِیءُ عَلَی اِبْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ بِیَدِهِ لِوَاءُ اَلْحَمْدِ، فَیَرْتَقِیهِ وَ یَذْکُرُهُ وَ یُعْرَضُ اَلْخَلاَئِقُ عَلَیْهِ، فَمَنْ عَرَفَهُ دَخَلَ اَلْجَنَّهَ وَ مَنْ أَنْکَرَهُ دَخَلَ اَلنَّارَ وَ تَفْسِیرُ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ : ﴿قُلِ اِعْمَلُوا فَسَیَرَی اَللّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ﴾ قَالَ: هُوَ - وَ اَللَّهِ! - أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ- صلوت الله عليه - (2)

قوله تعالى: ﴿وَاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ (106)

1586 / [130] - عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى :

﴿ وَ ءَاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ ﴾ هُمْ قَوْمٌ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ أَصَابُوا دَماً مِنْ اَلْمُسْلِمِینَ ثُمَّ أَسْلَمُوا فَهُمُ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللَّهِ. (3)

1587 / [131] - عن زرارة و حمران و محمد بن مسلم، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام، قالا :

ص: 446


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 494/3 ح 34، و نور الثقلين : 262/2 ح 321، و مستدرك الوسائل : 162/12 ح 13785 بتفاوت يسير بصائر الدرجات : 425 ح 8 (باب - 4 الأعمال تعرض على رسول الله صلی الله علیه و آله) عن مسلم قال : سألته علیه السلام بتفاوت، من لا يحضره الفقيه : 191/1 ح 583 مرسلاً و بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة : 109/16 ح 21109
2- عنه بحار الأنوار: 331/7 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن: 494/3 ح 35، و نور الثقلين: 263/2 ح 322
3- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 27 ، والبرهان: 496/3 ح 4 ، و نور الثقلين: 265/2 ح 338

فرمود: به درستی که در زمین برای (نظارت بر اعمال بندگان) خداوند گواهی وجود دارد و به راستی که اعمال بندگان بر رسول خدا صلی الله علیه و آله عرضه خواهد شد.

129)- از محمد بن حسّان کوفی روایت کرده است که گفت:

محمد بن جعفر به نقل از پدرش امام صادق علیه السلام، و او از پدرش امام باقر علیه السلام حدیث نمود: هنگامی که روز قیامت فرا رسد منبری را در سمت راست عرش الهی قرار می دهند که دارای 24 پله می باشد و امام علی علیه السلام- در حالی که پرچم ستایش را در دست دارد - وارد می شود و بر بالای منبر می رود و انسان ها بر او عرضه خواهند شد پس هر که او را بشناسد وارد بهشت می گردد و کسی که او را انکار ،نماید وارد دوزخ خواهد شد.

و دلیل آن تفسیر فرمایش خداوند در کتابش: «بگو: اعمال خود را انجام دهید که به زودی خدا و پیامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند دید» می باشد به خدا سوگند! منظور از آن (مؤمنان) علی بن ابی طالب علیه السلام خواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: و گروهی دیگر به مشیت خداوند واگذاشته شده اند که یا عذابشان می کند و یا توبه شان را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است (106)

130)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و عدّه ای دیگر اراده و به مشیّت خداوند متعال واگذاشته شده اند» فرمود: آنان گروهی از مشرکین بودند که خون بعضی از مسلمانان را ریختند سپس اسلام آوردند، پس آن ها کارشان به امر خداوند واگذار شده است.

131)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرمودند:

ص: 447

اَلْمُرْجَوْنَ هُمْ قَوْمٌ قَاتَلُوا یَوْمَ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ وَ سَلِمُوا مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ، ثُمَّ أَسْلَمُوا بَعْدَ تَأَخُّرٍ، فَإِمَّا یُعَذِّبُهُمْ، وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ. (1)

1588 / [132]- عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى : ﴿ وَ ءَاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ ﴾ قالَ: هُمْ قَوْمٌ مُشْرِکُونَ، فَقَتَلُوا مِثْلَ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ وَ أَشْبَاهَهُمَا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ، ثُمَّ إِنَّهُمْ دَخَلُوا فِی اَلْإِسْلاَمِ فَوَحَّدُوا اَللَّهَ وَ تَرَکُوا اَلشِّرْکَ، وَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَیَکُونُوا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَتَجِبَ لَهُمُ اَلْجَنَّهُ ، وَ لَمْ یَکْفُرُوا فَتَجِبَ لَهُمُ اَلنَّارُ ، فَهُمْ عَلَی تِلْکَ اَلْحَالِ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ. (2)

1589 / [133]- قال حمران:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْمُسْتَضْعَفِینَ؟

قَالَ: هُمْ لَیْسُوا بِالْمُؤْمِنِ وَ لاَ بِالْکَافِرِ وَ هُمُ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللَّهِ. (3)

1590 / [134] - عن ابن الطيّار قال :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اَلنَّاسُ عَلَی سِتَّهِ فِرَقٍ یُؤْتَوْنَ إِلَی ثَلاَثِ فِرَقٍ اَلْإِیمَانِ وَ اَلْکُفْرِ وَ اَلضَّلاَلِ، وَ هُمْ أَهْلُ اَلْوَعْدِ مِنَ اَلَّذِینَ وَعَدَ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ وَ اَلنَّارَ ، وَ هُمُ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْکَافِرُونَ وَ اَلْمُسْتَضْعَفُونَ وَ اَلْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ إِمّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ ، وَ اَلْمُعْتَرِفُونَ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً وَ أَهْلُ اَلْأَعْرَافِ. (4)

ص: 448


1- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 28، والبرهان في تفسير القرآن: 496/3 ح 5، و نور الثقلين: 266/2 ح 339
2- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 29 ، والبرهان في تفسير القرآن : 496/3 ح 6 . معاني الأخبار : 202 ح 8 عن حمران قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة : 559/20 ح 26345 ، والبحار : 160/72 ح 13 .
3- عنه بحار الأنوار: 164/72 ذيل ح 29 ، والبرهان في تفسير القرآن 496/3 ح 7، و نور الثقلين: 266/2 ح 340
4- عنه بحار الأنوار: 164/72 ح 30 والبرهان : 496/3 ح 8، و نور الثقلين: 266/2 ح 341 . تفسير القمّي : 304/1 (توبة أبي لبابة) بإسناده عن أبي الطيّار قال : قال أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الكافي : 381/2 ح 2 بإسناده عن حمزة بن الطيّار.

(منظور از) «مُرْجَوْنَ» (به اراده و مشیّت الهی واگذار شدگان) گروهی بودند که در جنگ بدر و اُحد و حُنین (علیه مسلمین) جنگ کردند و پس از مدتی اسلام آوردند و خود را از شرک رهانیدند پس (خداوند متعال) اگر بخواهد آن ها را عذاب می نماید و یا آنان را می بخشد و توبه شان را می پذیرد.

132)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و عده ای دیگر در انتظار امر خداوند می باشند» فرمود: آنان مردمی مشرک بودند پس چون حمزه و جعفر و مانند آن ها از مؤمنین را کشتند سپس همان ها مسلمان شدند و خدا را به یگانگی شناختند و شرک را به دور انداختند ولی ایمان در دل آن ها ننشست که جزو مؤمنین باشند و اهل بهشت شوند و (از طرفی هم) بر حالت جحود و انکار خود ،نماندند تا کافر باشند و دوزخ سرای شان باشد پس بر این وضع خواهند بود و منتظر امر خداوند هستند.

133)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ «مستضعفین»، سؤال کردم؟

فرمود: چنین افرادی نه جزو مؤمنین هستند و نه از کافرانند و این ها همان: «و عده ای دیگر در انتظار امر خداوند می باشند» هستند (که سر و کارشان با خداوند است).

134)- از ابن طیّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردم بر شش دسته هستند و به سه فرقه بر می گردند: ایمان و کفر و ضلالت و این ها اهل وعده های الهی می باشند که خداوند به آن ها وعده بهشت و دوزخ را داده است و آن ها مؤمنین و کافرین و مستضعفین هستند.

و اما «کسانی که امید به امر و رحمت خداوند دارند»، آن ها یا توبه کرده و مورد رحمت خداوند قرار می گیرند و یا عذاب خواهند شد.

و کسانی که به گناهان خود اعتراف می کنند و کارهای نیک و بد را به هم آمیخته اند و (فرقه آخر) اصحاب اعراف می باشند.

ص: 449

1591 / [135] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام قال : ﴿ مُرْجَوْنَ لِأمْرِ اللهِ ﴾ قَوْمٌ کَانُوا مُشْرِکِینَ فَقَتَلُوا مِثْلَ قَتْلِ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ وَ أَشْبَاهِهِمَا.

ثُمَّ دَخَلُوا بَعْدُ فِی اَلْإِسْلاَمِ فَوَحَّدُوا اَللَّهَ وَ تَرَکُوا اَلشِّرْکَ وَ لَمْ یَعْرِفُوا اَلْإِیمَانَ بِقُلُوبِهِمْ فَیَکُونُوا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَیَجِبَ لَهُمُ اَلْجَنَّهُ وَ لَمْ یَکُونُوا عَلَی جُحُودِهِمْ فَیَکْفُرُوا فَیَجِبَ لَهُمُ اَلنَّارُ فَهُمْ عَلَی تِلْکَ اَلْحَالِ ﴿إِمّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ﴾.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَرَی فِیهِمْ رَأْیَهُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مِنْ أَیْنَ یُرْزَقُونَ؟

قَالَ مِنْ حَیْثُ شَاءَ اَللَّهُ

وَ قَالَ أَبُو إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : هَؤُلاَءِ قَوْمٌ وَقَفَهُمْ حَتَّی یَرَی فِیهِمْ رَأْیَهُ. (1)

1592 / [136] - عن الحارث، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ: بَیْنَ اَلْإِیمَانِ وَ اَلْکُفْرِ مَنْزِلَهٌ؟

فَقَالَ: نَعَمْ وَ مَنَازِلُ لَوْ یَجْحَدُ شَیْئاً مِنْهَا أَکَبَّهُ اَللَّهُ فِی اَلنَّارِ ، بَیْنَهُمَا آخَرُونَ ﴿مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اَللّهِ ﴾، وَ بَیْنَهُمَا اَلْمُسْتَضْعَفُونَ، وَ بَیْنَهُمَا آخَرُونَ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً، وَ بَیْنَهُمَا قَوْلُهُ: ﴿وَ عَلَی اَلْأَعْرافِ رِجالٌ﴾ (2). (3)

1593 / [137] - عن داود بن فرقد قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : اَلْمُرْجَوْنَ قَوْمٌ ذُکِرَ لَهُمْ فَضْلُ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَقَالُوا: مَا نَدْرِی لَعَلَّهُ کَذَلِکَ وَ مَا نَدْرِی لَعَلَّهُ لَیْسَ کَذَلِکَ؟

قال : أرجه، قال : ﴿ وَ ءاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ ﴾- الآية - (4)

ص: 450


1- عنه بحار الأنوار: 165/72 ح 31 ، والبرهان في تفسير القرآن: 496/3 ح 9، و نور الثقلين: 266/2 ح 343 الكافي : 407/2 ح 1 بإسناده عن زرارة عن أبي جعفر علیه السلام، و ح 2 عن موسى بن بكر الواسطي، عن رجل قال : قال أبو جعفر علیه السلام، عنه البحار : 113/20 ح 44
2- سورة الأعراف : 46/7
3- عنه بحار الأنوار: 165/72 ح 32 ، والبرهان في تفسير القرآن: 497/3 ح 10، و نور الثقلين: 266/2 ح 342
4- عنه بحار الأنوار: 165/72 ح 33 ، والبرهان في تفسير القرآن : 497/3 ح 11

135)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «آنان امید وار امر خداوند هستند» گروهی از مردمان مشرک بودند و چون حمزه و جعفر و مانند آنان را کشتند سپس همان ها اسلام را پذیرفتند و مسلمان شدند و خدا را به یگانگی شناختند و شرک را رها کردند ولی ایمان در دل آن ها ننشست تا جزو مؤمنین باشند و اهل بهشت قرار گیرند و (از طرفی هم) بر حالت جحود و انکار خود نماندند تا کافر باشند و سرایشان دوزخ باشد پس بر این وضع معلق هستند «یا خدا آن ها را عذاب می کند و یا توبه آن ها را می پذیرد و آن ها را مورد عفو و بخشش قرار می دهد»

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند مشیّت و اراده خود را در مورد آن ها جاری می نماید، عرضه داشتم: فدایت گردم! روزی آن ها از کجا و چگونه تأمین می شود؟

فرمود: از هر جا و هر نوعی که خداوند اراده نماید.

و امام کاظم علیه السلام: فرموده آنان گروهی هستند که خداوند آن ها را متوقّف می گرداند تا رأی خود را در موردشان اجرا نماید.

136)- از حارث روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد ایمان و کفر سؤال کردم که آیا فاصله بین آن دو هست؟

فرمود: بلی و فاصله هایی وجود دارد که اگر یکی از آن ها را انکار کند خداوند او را به رو در آتش می افکند ولی بین ایمان و کفر کسانی هستند که امید به رحمت خدا دارند.

و در میان آن ها مستضعفانی هستند که خود حکم خاصی دارند و در آن بین کسانی دیگر هم می باشند که کارهای نیک و بد را به هم مخلوط ساخته اند این ها هم حکمی جداگانه دارند و نیز بین آند و افرادی دیگر به نام اهل اعراف هستند که خداوند از آن ها در قرآن نام برده و فرموده است: «و بر اعراف مردانی هستند».

137)- از داود بن فرقد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: گروهی که به مشیت خداوند واگذاشته شده اند، همان گروهی هستند که هرگاه فضیلتی از امام علی علیه السلام برای آن ها بیان شود، گویند: ما نمی دانیم شاید چنین باشد و شاید چنین نباشد؟ فرمود: امید داشته باش که این همان فرمایش خداوند متعال: «و عده ای در انتظار امر خدا هستند» است.

ص: 451

قوله تعالى : ﴿لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسَسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرينَ﴾ (108)

1594 / [138] - عن الحلبي عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمَسْجِدِ اَلَّذِی ﴿أُسِّسَ عَلَی اَلتَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ﴾؟

فَقَالَ: مَسْجِدُ قُبَا (1)

1595 / [139] - عن زرارة و حمران و محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام عن قوله تعالى: ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی اَلتَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ﴾، قَالَ: مَسْجِدُ قُبَا.

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ﴾ قَالَ: «یَعْنِی: مِنْ مَسْجِدِ اَلنِّفَاقِ، وَ کَانَ عَلَی طَرِیقِهِ إِذَا أَتَی مَسْجِدَ قُبَا ، فَکَانَ یَنْضَحُ بِالْمَاءِ وَ اَلسِّدْرِ، وَ یَرْفَعُ ثِیَابَهُ عَنْ سَاقَیْهِ، وَ یَمْشِی عَلَی حَجَرٍ فِی نَاحِیَهِ اَلطَّرِیقِ، وَ یُسْرِعُ اَلْمَشْیَ، وَ یَکْرَهُ أَنْ یُصِیبَ ثِیَابَهُ مِنْهُ شَیْءٌ. فَسَأَلْتُهُ: هَلْ کَانَ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یُصَلِّی فِی مَسْجِدِ قُبَا ؟

قَالَ: نَعَمْ، کَانَ مَنْزِلُهُ عَلَی سَعْدِ بْنِ خَیْثَمَهَ اَلْأَنْصَارِیِّ.

فَسَأَلْتُهُ هَلْ کَانَ لِمَسْجِدِ رَسُولِ اَللَّهِ اَلسَّقْفُ؟

فَقَالَ لاَ وَ قَدْ کَانَ بَعْضُ أَصْحَابِهِ قَالَ: أَ لاَ تَسْقَفُ مَسْجِدَنَا یَا رَسُولَ اَللَّهِ؟!

قَالَ عَرِیشٌ کَعَرِیشِ مُوسَی. (2)

1596 / [140] - عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله تعالى : ﴿فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُوا﴾؟

ص: 452


1- عنه بحار الأنوار: 256/21 ح 4، و 215/100 ح 10، و وسائل الشيعة : 356/14 ح 19379، والبرهان في تفسير القرآن : 499/3 7. الكافي : 296/3 ح 2 ، تهذيب الأحكام : 261/3 ، ح 56 عنهما وسائل الشيعة : 285/5 ح 6563، والبحار : 120/19 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار : 256/21 ح 5 بحذف الذيل ، و 215/100 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن : 499/3 ح 8 و نور الثقلين : 267/2 ح 346 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 368/3 ح 3802 و 428 ح 3930، و 199/10 ح 11841 قِطَع منه فيها

فرمایش خداوند: هرگز در آن مسجد نماز اقامه نکن مسجدی که از روز نخست بر پرهیزکاری بنیان شده، شایسته تر است که در آن جا نماز بگزاری، در آن جا مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه باشند و خدا پاکیزگان را دوست دارد. (108)

138)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد: «هر آینه مسجدی که از روز اوّل بر تقوا تاسیس و پایه ریزی شده» سؤال کردم؟

فرمود: مسجد قبا می باشد.

139)- از زراره و حُمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «هر آینه مسجدی که بر تقوا از روز اول تاسیس و پایه ریزی شده»، فرمودند: منظور مسجد قُبا است.

و اما در مورد فرمایش (دیگر) خداوند: «سزاوارتر است که در آن بایستی» فرمودند: منظور مسجد نفاق می باشد که این مسجد در مسیر راه (حضرت رسول صلی الله علیه و آله) بود موقعی که به مسجد قُبا می رفت، پس (هر موقع از آن جا می گذشت) آب و سدر می پاشید و پیراهن (دِشداشه) خود را بالای ساق پایش می گرفت و بر سنگی که کنار جاده بود، با سرعت مرور می نمود و دوست نداشت که لباسش در آن جا آلوده شود.

(راوی گوید: پس از حضرت) سؤال کردم آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد قُبا نماز خوانده است؟ فرمود ،بلی هنگامی که منزلش پیش سعد بن خُيْثَمه انصاری بود.

سؤال کردم: آیا مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله دارای سقف بود؟

فرمود: نه و بعضی از اصحابش به آن حضرت پیشنهاد دادند: ای رسول خدا! آیا سقفی برای مسجد بسازیم؟

حضرت فرمود (خیر) بلکه چوب بستی همانند چوب بست موسی (بسازید، که چوب روی سر دیوارها قرار می دادند و روی آن ها را شاخه درخت خرما می ریختند).

14)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «در آن جا مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه ،باشند» سؤال کردم؟

ص: 453

قَالَ اَلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا نُظْفَ اَلْوُضُوءِ وَ هُوَ اَلاِسْتِنْجَاءُ بِالْمَاءِ و قَالَ: قَالَ علیه السلام نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ فِی أَهْلِ قُبَاءَ . (1)

1597 / [141] - وَ فِی رِوَایَهِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ مَا ذَلِکَ اَلطُّهْرُ؟

قَالَ نُظْفُ اَلْوُضُوءِ إِذَا خَرَجَ أَحَدُهُمْ مِنَ اَلْغَائِطِ فَمَدَحَهُمُ اَللَّهُ بِتَطَهُّرِهِمْ (2)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ وَالْقُرْءَانِ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ، مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِى بَايَعْتُم بِهِ، وَ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (111) التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (112)

1598 / [142] - عن زرارة قال:

کَرِهْتُ أَنْ أَسْأَلَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلرَّجْعَهِ، فَأَقْبَلَتْ مَسْأَلَهٌ لَطِیفَهٌ أُبْلِغُ فِیهَا حَاجَتِی، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَمَّنْ قُتِلَ مَاتَ

قَالَ: لاَ، اَلْمَوْتُ مَوْتٌ وَ اَلْقَتْلُ قَتْلٌ.

قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: مَا أَحَدٌ یُقْتَلُ إِلاَّ مَاتَ.

ص: 454


1- عنه بحار الأنوار: 256/21 ح 6 ، و 205/80 ح 14 و 344/83 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن : 499/3 ح 9 . عوالي اللئالي : 12/2 ح 24 مرسلاً عن الباقر و الصادق علیهما السلام بتفاوت يسير، فقه القرآن للراوندي : 67/1 (فصل فيما ينقض الطهارتين) مرسلاً عن النبيّ صلی الله علیه و آله و بتفاوت
2- عنه بحار الأنوار: 257/21 ذيل ح ،6 ، و 205/80 ذيل ح 14، والبرهان : 499/3 ح 10

فرمود: آن کسانی بودند که دوست می داشتند خود را به وسیله آب تطهیر و تنظيف ،کنند که همان استنجا و طهارت با آب .باشد

و حضرت افزود: این آیه در مورد اهالی (مسجد) فيا نازل گردید.

141)- و در روایتی از این ستان نقل کرده است که گفت:

به آن حضرت (امام صادق) علیه السلام عن عرض کردم منظور از آن طهارت و پاکیزگی (در آیه قرآن) چیست؟

فرمود: منظور نظافت (قبل از) وضوء موقعی است که شخص از قضای حاجت فارغ شود و به وسیله آب خود را تطهیر و تمیز کند پس خداوند ایشان و به خاطر این پاکیزگی تعریف و تمجید نموده است.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که خداوند از مؤمنین در مقابل بهشت جان ها و مال هایشان را خریداری نموده آنان در راه خدا جنگ می کنند پس چه بکنید با کشته شوند و عده ای را که خدا در تورات و انجیل و قرآن داده است به حق بر عهده او است و چه کسی بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد کرد؟ پس به این خرید و فروشی که کرده اید شاد باشید و آن کامیابی بزرگی خواهد بود (111) آنان توبه کنندگان عبادت کنندگان ستایش کنندگان روزه داران، رکوع کنندگان سجده کنندگان امر کنندگان به معروف و نهی کنندگان از منکر و حافظان حدود خدا هستند و مؤمنان را بشارت بده. (112)

142)- از زراره روایت کرده است که گفت:

مطلبی داشتم که نمی خواستم ابتدا آن را از امام باقر علیه السلام سؤال كم لذا سؤال لطیفی را پیش کشیدم تا در ضمن آن مسئله مورد نظر خود را مطرح داشتم قلی شما گردم! مرا آگاه فرمان آیا کسی که کشته می شیرده موده است؟ فرمود: نه! مرگ مرگ است و کشته شدن کشته شدن است (و هر کدام حساب و حالتی جدا گانه دارند). عرض کردم: کسی کشته نشده مگر این که مرده است.

ص: 455

قَالَ: فَقَالَ: یَا زُرَارَهُ قَوْلُ اَللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ قَدْ فَرَّقَ بَیْنَهُمَا فِی اَلْقُرْآنِ قَالَ: ﴿أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ﴾ (1)وَ قَالَ: ﴿وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اَللّهِ تُحْشَرُونَ﴾ (2) لَیْسَ کَمَا قُلْتَ یَا زُرَارَهُ ، اَلْمَوْتُ مَوْتٌ وَ اَلْقَتْلُ قَتْلٌ، وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿إِنَّ اَللّهَ اِشْتَری مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّهَ﴾- اَلْآیَهِ-.

قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ اَلْمَوْتِ ﴾ (3) أَ فَرَأَیْتَ مَنْ قُتِلَ لَمْ یَذُقِ اَلْمَوْتَ

قَالَ: فَقَالَ: لَیْسَ مَنْ قُتِلَ بِالسَّیْفِ کَمَنْ مَاتَ عَلَی فِرَاشِهِ، إِنَّ مَنْ قُتِلَ لاَ بُدَّ مِنْ أَنْ یَرْجِعَ إِلَی اَلدُّنْیَا حَتَّی یَذُوقَ اَلْمَوْتَ . (4)

1599 / [143] - عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ﴾ - الآية - قال : يعني في الميثاق .

قال : ثمّ قرأت عليه : ﴿اَلتّائِبُونَ اَلْعابِدُونَ الْحَمِدُونَ﴾ .

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : لاَ، وَ لَکِنْ اِقْرَأْهَا: اَلتَّائِبِینَ اَلْعَابِدِینَ، إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ وَ قَالَ: إِذَا رَأَیْتَ هَؤُلاَءِ فَعِنْدَ ذَلِکَ هَؤُلاَءِ اِشْتَرَی مِنْهُمْ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ یَعْنِی فِی اَلرَّجْعَهِ. (5)

1600 / [144] - مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ خُرَّزَادَ عَنِ اَلْبَرْقِیِّ : فِی هَذَا اَلْحَدِیثِ ثُمَّ قَالَ: مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ لَهُ مَیْتَهٌ وَ قَتْلَهٌ، مَنْ مَاتَ بُعِثَ حَتَّی یُقْتَلَ، وَ مَنْ قُتِلَ بُعِثَ حَتَّی یَمُوتَ. (6)

ص: 456


1- سورة آل عمران : 144/3
2- سورة آل عمران : 158/3
3- سورة آل عمران : 185/3 ، الأنبياء : 35/21 ، العنكبوت : 57/29
4- عنه بحار الأنوار: 71/53ح 68 القطعة الأخيرة، والبرهان في تفسير القرآن : 508/3 ح 8، و نور الثقلين : 428/3 ح 67 تقدّم الحديث بتمامه مع تخريجاته في سورة «آل عمران»، الحديث 160
5- عنه بحار الأنوار: 72/53 ذيل ح 70 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 508/3 ح 9 و نور الثقلين : 273/2 ح 362 الكافي : 377/8 ح 569 قطعة منه، عنه البحار : 59/92 ح 41 من لا يحضره الفقيه : 219/2 ذیل ح 2220 مرسلاً، منتخب (مختصر) بصائر الدرجات : 21 عنه البحار : 71/56 ح 70
6- عنه البرهان في تفسير القرآن : 509/3 ح 10 منتخب (مختصر) بصائر الدرجات : 21 بتفصيل عنه البحار : 71/56 ذيل ح 70.

فرمود: ای زراره! فرمایش خداوند از کلام تو راست تر است که او بین آن دو در قرآن فرق گذاشته است و حضرت این آیه «آیا اگر بمیرد و یا کشته شود» و فرمایش دیگر خداوند (متعال) را: «و چنان چه بمیرید و یا کشته شوید، در پیشگاه خداوند حضور می یابید» تلاوت نمود.

و سپس فرمود: ای زراره! آن طور که می اندیشی ،نیست بلکه مرگ مرگ است و کشته ،شدن کشته شدن ،است (با این فرق که) خداوند متعال فرموده: «همانا خداوند جانها و اموال مؤمنین را از آن ها خریداری نموده تا در عوض به آنان بهشت عطا نماید».

زراره می گوید: عرض کردم: به درستی که خداوند (در آیه ای دیگر) می فرماید: «هر موجودی مرگ را می چشد» آیا می فرمائید: کسی که کشته می شود مرگ را نمی چشد؟

فرمود: کسی که با شمشیر در راه خدا کشته می شود با آن شخص که در بسترش جان می دهد یکسان نیستند کسی که کشته می شود ناچاراً به دنیا بازگردانده می شود (تا مجدّداً زندگی کند و سپس بمیرد) تا مزه مرگ را بچشد.

143)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا خداوند جان ها و اموال مؤمنین را از آن ها خریداری نموده تا در عوض به آنان بهشت عطا نماید» - تا آخر آیه - سؤل کردم؟

فرمود: منظور (وعده خداوند) در عالَم (ذرّ و) میثاق است.

سپس این آیه را «اَلتّائِبُونَ اَلْعابِدُونَ الْحَمِدُونَ» یعنی کسانی که توبه کننده عبادت کننده و ستایش کننده هستند - را تا آخر - برای ایشان خواندم و حضرت فرمود: این چنین قرائت نکن بلکه این طور آن را بخوان: «اَلتّائِبُونَ اَلْعابِدُونَ الْحَمِدینَ»، یعنی در حالی که توبه کننده عبادت کننده و ستایش کننده باشند - تا آخر آیه - سپس افزود: هرگاه چنین افرادی را مشاهده کردی در آن هنگام آنان همان هایی هستند که خداوند جان ها و اموال آنان را از ایشان خریداری نموده ،است که منظور بازگشت ایشان در زمان رجعت می باشد.

144)- محمد بن الحسن به نقل از حسین بن خُرَّزاد، از برقی همان حدیث را روایت کرده است و در پایان فرموده هیچ مؤمنی نیست، مگر آن که مزه مردن و مزه کشته شدن را می چشد کسی که مرده ،باشد محشور می شود تا کشته شود و کسی که کشته شده محشور می گردد تا بمیرد.

ص: 457

1601 / [145] - صبّاح بن سيّابة في قول الله تعالى : ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَلَهُم ﴾ ، قَالَ: ثُمَّ قَالَ: ثُمَّ وَصَفَهُمْ فَقَالَ: ﴿اَلتّائِبُونَ اَلْعابِدُونَ اَلْحامِدُونَ﴾ - الآية- ، قال : هُمُ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ . (1)

1602 / [146] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: کَانَ عَلِیٌّ إِذَا أَرَادَ اَلْقِتَالَ قَالَ هَذِهِ اَلدَّعَوَاتِ: ﴿اَللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمْتَ سَبِیلاً مِنْ سُبُلِکَ جَعَلْتَ فِیهِ رِضَاکَ وَ نَدَبْتَ إِلَیْهِ أَوْلِیَاءَکَ وَ جَعَلْتَهُ أَشْرَفَ سُبُلِکَ عِنْدَکَ ثَوَاباً وَ أَکْرَمَهَا إِلَیْکَ مَآباً، وَ أَحَبَّهَا إِلَیْکَ مَسْلَکاً، ثُمَّ اِشْتَرَیْتَ فِیهِ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اَللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فَاجْعَلْنِی مِمَّنِ اِشْتَرَیْتَ فِیهِ مِنْکَ نَفْسَهُ، ثُمَّ وَفَی لَکَ بِبَیْعَتِهِ اَلَّتِی بَایَعَکَ عَلَیْهَا غَیْرَ نَاکِثٍ وَ لاَ نَاقِضٍ عَهْداً وَ لاَ مُبَدِّلٍ تَبْدِیلاً﴾ مُخْتَصَرٌ. (2)

1603 / [147] - عن عبد الرحيم، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ﴾ ، فَقَالَ: هَلْ تَدْرِی مَا یَعْنِی؟

فَقُلْتُ: یُقَاتِلُ اَلْمُؤْمِنُونَ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ، قَالَ: قَالَ: مَنْ مَاتَ مِنْ اَلْمُؤْمِنِینَ رُدَّ حَتَّی یُقْتَلَ، وَ مَنْ قُتِلَ رُدَّ حَتَّی یَمُوتَ، وَ ذَلِکَ اَلْقَدَرُ فَلاَ تُنْکِرْهَا. (3)

ص: 458


1- عنه البرهان في تفسير القرآن : 509/3 ح 11
2- عنه بحار الأنوار: 26/100 ح 31 ، والبرهان في تفسير القرآن : 509/3 ح 12، و مستدرك الوسائل : 103/11 ح 12539 الكافي : 46/5 ح 1 بإسناده عن ابن القدّاح عن أبيه ،ميمون، عن أبي عبد الله علیه السلام أنّ أمير المؤمنين علیه السلام بتفصيل، و نحوه تهذيب الأحكام : 81/3 ح 9 عنهما وسائل الشيعة : 136/15 ح 20158، والبحار : 452/33 ح 664 ، إقبال الأعمال: 170 (الباب الثالث والعشرون) بإسناده عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن عليّ بن الحسين عن أمير المؤمنين علیهم السلام، عنه البحار : 126/98
3- عنه بحار الأنوار: 74/53 ذيل ح 73 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 509/3 ح 13 مختصر بصائر الدرجات : 23 بتفاوت يسير عنه البحار : 74/53 ح 73

145)- از صبّاح بن سيّابه روایت کرده است که گفت:

حضرت درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا خداوند جان ها و اموال مؤمنین را از آن ها خریداری نموده»، فرمود سپس آنان را توصیف کرد همچنین فرمایش دیگر خداوند: «کسانی که توبه کننده عبادت کننده و ستایش کننده هستند» - تا آخر آیه - فرمود: ایشان، ائمه علیهم السلام هستند.

146)- از عبد الله بن میمون قدّاح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه امام علی علیه السلام اراده جهاد و مبارزه می نمود، این دعاها را می خواند خداوندا تو راهی از راه های خود را اعلام و بیان نمودی که رضایت و خوشنودی تو در آن است و اولیای خود را به سمت آن دعوت کردی و آن راه را - از جهت ثواب و پاداش - شریف ترین راه ها قرار دادی و آن را راه ها گرامی ترین مسیر بازگشت عنوان نمودی و محبوب ترین اسباب دانستی سپس از مؤمنین جان ها و اموالشان را خریداری نموده ای که در برابر آن به ایشان بهشت عطا ،نمایی که در راه خدا مبارزه و جهاد می کنند تا بکشند و کشته شوند این وعده ای است بر ،حق پس مرا از آن افرادی قرار ده که در این مسیر جان او را خریداری کرده ای سپس بر بیعت خود با تو وفا نموده و عهد و پیمان شکن نباشد و (همچنین) تبدیل کننده و تغییر دهنده (توجیه گر) .نباشد. تلخیص شده است.

147)- از عبد الرحیم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام این آیه «همانا خداوند جان ها و اموال مؤمنین را از آن ها خریداری نموده تا در عوض به آنان بهشت عطا نماید» را قرائت نمود و فرمود آیا می دانی آنان چه کسانی هستند؟

عرض کردم: آنان مؤمنین هستند که مبارزه می کنند تا بکشند و کشته شوند. ،فرمود ،نه این چنین نیست بلکه هر شخصی از مؤمنین کشته شده باشد (در زمان رجعت) باز می گردد تا بمیرد و کسی هم که مرده باشد باز می گردد تا کشته شود و این قدرت خداوند است پس (مواظب باش که) منکر آن نگردی.

ص: 459

1604 / [148] - عن يونس بن عبد الرحمن، عن أبي عبد الله علیه السلام أنه قال :

مَنْ أَخَذَ سَارِقاً فَعَفَا عَنْهُ فَإِذَا رُفِعَ إِلَی اَلْإِمَامِ قَطَعَهُ، وَ إِنَّمَا اَلْهِبَهُ قَبْلَ أَنْ تُرْفَعَ إِلَی اَلْإِمَامِ وَ کَذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ اَلْحافِظُونَ لِحُدُودِ اَللّهِ ﴾ فَإِذَا اُنْتُهِیَ بِالْحَلاَلِ إِلَی اَلْإِمَامِ فَلَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یَتْرُکَهُ. (1)

قوله تعالى : ﴿وَ مَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّهُ حَلِيمٌ (114) وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمَا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾ (115)

1605 / [149] - عن إبراهيم بن أبي البلاد، عن بعض أصحابه، قال :

قالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : ما یَقولُ النّاسُ فی قَولِ اللّهِ : ﴿وَ مَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَ هِیمَ لِأَبِیهِ إِلَا عَن مَّوْعِدَهٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ﴾؟

قُلتُ : یَقولونَ : إنَّ إبراهیمَ علیه السلام وَعَدَ أباهُ لِیَستَغفِرَ لَهُ .

قالَ : لَیسَ هُوَ هکَذا ، إنَّ إبراهیمَ علیه السلام وَعَدَهُ أن یُسلِمَ فَاستَغفَرَ لَهُ ، فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ. (2)

1606 / [150] - عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

قلت : قوله : ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّهُ حَلِيمٌ﴾؟ قَالَ: اَلْأَوَّاهُ دَعَّاءٌ . (3)

ص: 460


1- عنه بحار الأنوار : 99/79 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن : 509/3 ح 14. الكافي : 2517 ح 1 بإسناده عن سماعة بن مهران عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوه تهذيب الأحكام123/10 ح 110، والاستبصار : 251/4 ج 1 عنهم وسائل الشيعة : 39/28 ح 34162 .
2- عنه بحار الأنوار: 88/11 ح 14 ، والبرهان : 510/3 ح 1 و نور الثقلين : 274/2 ح 370 .
3- عنه بحار الأنوار: 12/12 ح 31 و 293/93 ح 21 ، والبرهان في تفسير القرآن : 511/3 ح 3، و مستدرك الوسائل : 163/5 ح 5567 . الكافي : 338/2 ح 1 و 466 ح 1 ، عنه وسائل الشيعة : 25/7 ح 8607 ، والبرهان : 511/3 ح 4 دعائم الإسلام : 166/1 ( ذكر الدعاء بعد الصلاة) عن جعفر بن محمّد عليهما السلام ، عنه مستدرك الوسائل : 167/5 ح 5579، عدّة الداعي : 39 (الباب الأول في الحثّ على الدعاء).

148)- از یونس بن عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که دزدی را دستگیر کند، می تواند او را ببخشد و این حق اوست و اگر هم خواست می تواند او را نزد امام (و حاکم) ببرد تا (دستش را) قطع کند ولی اگر صاحب مال بگوید من به او هبه کردم و او را بخشیدم، دیگر حقی ندارد و چون نزد امام برده شد باید دست او را قطع نماید و همانا بخشش و هبه می بایست قبل از آوردن نزد امام باشد و همچنین است که خداوند فرموده: «و حافظان حدود خداوند هستند» (امامان) حافظان و اجرا کننده گان حدود (و احکام) الهی هستند پس چون حدّی (از حدود) پیش امام آورده شد کسی نمی تواند از او گذشت کند و او را ببخشد.

فرمایش خداوند متعال: و آمرزش خواستن ابراهیم برای پدرش (یعنی عمویش) نبود مگر به خاطر وعده ای که به او داده بود پس چون برای او آشکار شد که پدرش دشمن خداست از او بیزاری جست؛ زیرا ابراهیم بسیار خدای ترس و بردبار بود (114) و خداوند قومی را بعد از هدایت گمراه نخواهد کرد تا برایشان روشن کند که از چه چیز باید بپرهیزند خدا بر هر چیزی داناست. (115)

149)- از ابراهیم بن ابی ،البلاد به نقل بعضی از اصحابش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مردم (اهل سنّت) در مورد فرمایش خداوند متعال: «و آمرزش خواستن ابراهیم برای پدرش (عمویش)، نبود مگر به خاطر وعده ای که به او داده بود» چه می گویند؟

عرضه داشتم: آن ها می گویند ابراهیم علیه السلام به پدرش وعده داده بود تا برایش طلب آمرزش .کند حضرت فرمود این چنین نیست بلکه پدرش وعده داد که اسلام را بپذیرد پس او هم برایش طلب آمرزش ،نماید اما هنگامی که فهمید او دشمن خدا می باشد از او بیزاری جُست.

150)- از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم (منظور از) فرمایش خداوند متعال: «به درستی که ابراهیم بسیار بازگشت کننده به سوی خدا و بردبار بود» چیست؟

فرمود: «أوّاه» به معنای بسیار دعا کننده است.

ص: 461

1607 / [151] - عن أبي إسحاق الهمداني (1)، عن رجل قال :

صَلَّی رَجُلٌ إِلَی جَنْبِی فَاسْتَغْفَرَ لِأَبَوَیْهِ، وَ کَانَا مَاتَا فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ.

فَقُلْتُ: تَسْتَغْفِرُ لِأَبَوَیْکَ وَ قَدْ مَاتَا فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ ؟

فَقَالَ: قَدِ اِسْتَغْفَرَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ. فَلَمْ أَدْرِ مَا أَرُدُّ عَلَیْهِ، فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِلنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿وَ ما کانَ اِسْتِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَهٍ وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ﴾.

قَالَ: لَمَّا مَاتَ تَبَیَّنَ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ فَلَمْ یَسْتَغْفِرْ لَهُ. (2)

1608 / [152] - عن علىّ بن أبي حمزة، قال :

قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ أَبَاکَ أَخْبَرَنَا بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ فَلَوْ أَخْبَرْتَنَا بِهِ.

قال : فَأَخَذَ بِیَدِی فَهَزَّهَا، ثُمَّ قَالَ: ﴿وَ ما کانَ اَللّهُ لِیُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتّی یُبَیِّنَ لَهُمْ ما یَتَّقُونَ ﴾ قَالَ فَخَفَقْتُ فَقَالَ لِی: مَهْ لاَ تُعَوِّدْ عَیْنَیْکَ کَثْرَهَ اَلنَّوْمِ فَإِنَّهَا أَقَلُّ شَیْءٍ فِی اَلْجَسَدِ شُکْراً .

فَقَالَ لِی: مَهْ، لاَ تُعَوِّدْ عَیْنَیْکَ کَثْرَهَ اَلنَّوْمِ فَإِنَّهَا أَقَلُّ شَیْءٍ فِی اَلْجَسَدِ شُکْراً. (3)

1609 / [153] - عن عبد الأعلى، قال

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمَا بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ﴾؟

قال : حَتَّی یُعَرِّفَهُمْ مَا یُرْضِیهِ وَ مَا یُسْخِطُهُ.

ثُمَّ قَالَ أَمَا أَنَّا أَنْکَرْنَا لِمُؤْمِنٍ بِمَا لاَ یُعْذِرُ اَللَّهُ اَلنَّاسَ بِجَهَالَهٍ، وَ اَلْوُقُوفُ عِنْدَ اَلشُّبْهَهِ خَیْرٌ مِنَ اَلاِقْتِحَامِ فِی اَلْهَلَکَهِ وَ تَرْکُ رِوَایَهِ حَدِیثٍ

ص: 462


1- هو أبو إسحاق السبيعي ، والسبيع بطن من همدان و هو م أصحاب أمير المؤمنين علیه السلام. راجع جامع الرواة: 365/2
2- عنه بحار الأنوار: 88/11 ح 15 و 39/75 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 510/3 ح 2، و نور الثقلين: 274/2 ح 371
3- عنه بحار الأنوار: 27/49 ح 45، و 180/76 ح 9 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 512/3 ،4، 12 ح ،4 و نور الثقلين: 277/2 ح ،384 ، و مستدرك الوسائل : 44/13ح 14692

151)- از ابو اسحاق ،همدانی به طور مرفوعه از مردی روایت کرده که گفت:

شخصی در کنار من نماز می خواند و برای پدر و مادرش که در زمان جاهلیّت مرده بودند - طلب آمرزش می کرد به او گفتم آن ها در زمان جاهلیّت مرده اند چگونه برای آنان طلب آمرزش می کنی؟

گفت: به دلیل این که حضرت ابراهیم نیز برای پدرش طلب آمرزش کرده است چون نتوانستم جواب او را بدهم مطلب را برای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مطرح ،کردم پس خداوند این آیه: «و ابراهیم برای پدرش طلب آمرزش نکرد مگر به خاطر وعده ای که به او داده بود و چون برای او آشکار شد که پدرش دشمن خدا است از او برائت و بیزاری جست» را نازل نمود و حضرت فرمود: موقعی که پدرش ،مُرد فهمید که او دشمن خدا بوده پس برایش طلب آمرزش نکرد.

152)- از علی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت:

به امام كاظم علیه السلام عرض کردم: پدر شما خبر داد که چه کسی بعد از او خلیفه می،باشد شما هم اگر ممکن است ما را نسبت به آن آگاه نمایید.

پس حضرت دست مرا گرفت و تکان داد و فرمود: «و خداوند گروهی را گمراه نمی کند بعد از آن که هدایتشان نموده تا زمانی که بیان نماید برای آن ها آن چه را که تقوای آن ها باشد» پس خواب چشمانم را فرا گرفت و حضرت به من فرمود: آرام باش! چشمان خود را به خواب زیاد عادت ،نده پس آن کم ترین شکر در مورد اندام و تن است.

153)- از عبد الأعلى روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و خداوند گروهی را گمراه نمی کند بعد از آن که هدایتشان نموده تا زمانی که بیان نماید برای آن ها آن چه را که سبب تقوای آن ها باشد» سؤال کردم؟ فرمود تا پروردگار به هر یک از آنان بفهماند و بیاموزد که چه عملی سبب رضایت و خوشنودی خداوند و نیز چه اموری سبب غضب او می شود سپس افزود: ما هیچ مؤمنی را بر آن چه خداوند - به خاطر نادانی او - معذورش داشته انکار و سرزنش نمی کنیم (توجّه نمایید که) توقّف در موارد شبه ناک بهتر از قرار گرفتن و افتادن در هلاکت است و رها کردن بیان حدیثی که سبب محافظت انسان نباشد بهتر از حدیثی است که نتوانی آن را حفظ و رعایت کنی.

ص: 463

لَمْ تُحْصَی، إِنَّ عَلَی کُلِّ حَقٍّ حَقِیقَهً وَ عَلَی کُلِّ ثَوَابٍ نُوراً: فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اَللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اَللَّهِ فَدَعُوهُ، وَ لَنْ یَدَعَهُ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ هَذَا اَلْعَالَمِ. (1)

قوله تعالى : ﴿وَ عَلَى الثَّلَثَةِ الَّذِينَ خُلِفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمْ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَ ضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾ (118)

1610 / [154] - عن عليّ بن أبي حمزة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سألته عن قول الله : ﴿وَ عَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِفُواْ﴾؟

قال : کَعْبٌ ، وَ مَرَارَهُ بْنُ اَلرَّبِیعِ ، وَ هِلاَلُ بْنُ أُمَیَّهَ . (2)

1611 / [155] - عن فيض بن المختار قال :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَیْفَ تَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَهَ فِی اَلتَّوْبَهِ: ﴿وَ عَلَى الثَّلَثَةِ الَّذِينَ خُلِفُواْ﴾؟

قَالَ: قُلْتُ: خُلِّفُوا . قَالَ: لَوْ خُلِّفُوا لَکَانُوا فِی حَالِ طَاعَهٍ .

1612 / [156] وَ زَادَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ اَلْمُخْتَارِ عَنْهُ : لَوْ کَانُوا خُلِّفُوا مَا کَانَ عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ - وَ لَکِنَّهُمْ خَالَفُوا، عُثْمَانُ وَ صَاحِبَاهُ، أَمَا وَ اَللَّهِ مَا سَمِعُوا صَوْتَ حَافِرٍ وَ لاَ قَعْقَعَهَ حَجَرٍ إِلاَّ قَالُوا أُتِینَا، فَسَلَّطَ اَللَّهُ عَلَیْهِمُ اَلْخَوْفَ حَتَّی أَصْبَحُوا. (3)

ص: 464


1- عنه بحار الأنوار: 165/2 ح 25 بتفاوت، والبرهان في تفسير القرآن : 512/3 ح 5 . الكافي : 69/1 ح 1 بإسناده عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله قطعة منه، عنه وسائل الشيعة : 109/27 ح 33343، رسالة في المهر : 30 (رسالة في المهر تأليف الإمام الشيخ المفيد) عن مولانا أمير المؤمنين علیه السلام
2- عنه بحار الأنوار: 237/21 ح 21 والبرهان في تفسير القرآن : 514/3 ح 6. المناقب لابن شهر آشوب : 211/1 عن الزهري
3- عنه بحار الأنوار: 237/21 ح 22، والبرهان: 514/3 ح 7 ، و نور الثقلين: 278/2 ح 388. الكافي : 377/8 ح 568 - من قوله : و زاد الحسين بن المختار- ، عنه البحار : 58/92 ح 40

بر هر حقّی حقیقتی است و بر هر ،اجری نوری می باشد پس به هر آن چه که موافق کتاب خداوند باشد عمل کنید و آن چه را که مخالف کتاب خدا باشد رها نمایید؛ با این که بسیاری از افراد این دنیا آن را رعایت نکرده و رها نمی کنند.

فرمایش خداوند متعال: و نیز خداوند توبه آن سه تن را پذیرفت که از جنگ تخلف کرده بودند تا آن گاه که زمین با همه گشادگیش بر آن ها تنگ شد و جان در تنشان نمی گنجید و خودشان دانستند که جز خداوند هیچ پناهگاهی که به آن روی آورند ندارند سپس خداوند توبه آنان بپذیرفت تا به سوی او باز آیند که خداوند توبه پذیر و مهربان است. (118)

154)- از علی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بر آن سه نفری که تخلّف کردند» سؤال کردم؟

فرمود: آن ها کعب (بن مالک) و مُرارة بن ربيع و هلال بن أميّه بودند.

155)- از فیض بن مختار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: این آیه: «و بر آن سه نفری که تخلّف کردند» را - در سوره توبه - چگونه قرائت می کنی؟

عرض کردم: «خُلِفُواْ» می خوانم. فرمود: اگر چنین باشد آن ها در حالت اطاعت و فرمان بری بوده اند (و نباید سرزنش می شدند).

156)- و علاوه بر این حسین بن مختار از آن حضرت نقل کرده، که فرمود: اگر آن ها جا مانده بودند نباید مشکلی برایشان پیش می آمد ولی آن ها که مخالفت و سرپیچی کردند عثمان و دو رفیقش بودند به خدا سوگند صدای پای اسبی و یا برهم خوردن سنگی را نمی شنیدند مگر (از روی وحشت و ترس) می گفتند: ما هم آمدیم الآن به شما می رسیم، پس خداوند وحشت و ترس (سختی) را بر آن ها مسلط گردانید تا شب را به صبح رساندند.

ص: 465

1613 / [157] - قال صفوان :

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ کَانَ أَبُو لُبَابَهَ أَحَدَهُمْ یَعْنِی فِی آية : ﴿وَ عَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِفُواْ﴾. (1)

1614/ [158 ] - عن سلّام، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله : ﴿ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُواْ﴾، قَالَ: أَقَالَهُمْ فَوَاللَّهِ مَا تَابُوا. (2)

1615/ [159] - عن أبي حمزة الثمالي، قال:

قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : یا أبا حَمزَهَ ، إِنَّما یَعبُدُ اللّهَ مَن عَرَفَ اللّهَ ، فَأَمّا مَن لا یَعرِفُ اللّهَ کَأَنَّما یَعبُدُ غَیرَهُ هکَذا ضالّاً

قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اللَّهُ وَمَا مَعْرِفَهُ اللَّهِ؟

قَالَ: یصَدِّقُ اللَّهَ وَ یصَدِّقُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مُوَالَاهِ عَلِی علیه السلام وَ الِایتِمَامِ بِهِ وَ بِأَئِمَّهِ الْهُدَی مِنْ بَعْدِهِ وَالْبَرَاءَهُ إِلَی اللَّهِ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ کَذَلِکَ عِرْفَانُ اللَّهِ.

قَالَ: قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اللَّهُ أَی شَیءٍ إِذَا عَمِلْتُهُ أَنَا اسْتَکْمَلْتُ حَقِیقَهَ الْإِیمَانِ؟

قَالَ علیه السلام: تُوَالِی أَوْلِیاءَ اللَّهِ وَتُعَادِی أَعْدَاءَ اللَّهِ وَتَکُونُ مَعَ الصَّادِقِینَ کَمَا أَمَرَکَ اللَّهُ.

قَالَ: قُلْتُ: وَمَنْ أَوْلِیاءُ اللَّهِ؟ ومن أعداء الله؟

فَقَالَ: أَوْلِیاءُ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِی وَالْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ وَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ ثُمَّ انْتَهَی الْأَمْرُ إِلَینَا ثُمَّ ابْنِی جَعْفَرٌ- وَ أَوْمَأَ إِلَی جَعْفَرٍ وَ هُوَ جَالِسٌ - فَمَنْ وَالَی هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَالَی اللَّهِ وَکَانَ مَعَ الصَّادِقِینَ کَمَا أَمَرَهُ اللَّهُ.

قُلْتُ: وَ مَنْ أَعْدَاءُ اللَّهِ أَصْلَحَکَ اللَّهُ؟

ص: 466


1- عنه بحار الأنوار : 237/21 ذيل ح 22، والبرهان في تفسير القرآن : 514/3 ح 8، والحديث فيه هكذا: ما كان أبو لبالبة ،أحمدهم ، يعني : ﴿وَ عَلَى الثَّلَثَةِ الَّذِينَ خُلِفُوا ﴾، و في نسخة أخرى : قال أبو عبد الله علیه السلام: كان أبو لبالبة أحدهم، إلى آخر الحديث
2- عنه بحار الأنوار: 237/21 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن: 514/3 ح 9، و نور الثقلين: 278/2 ح 389

157)- از صفوان روایت کرده است که گفت امام صادق علیه السلام فرمود: ابو لُبابه، جزء افراد: «و بر آن سه نفری که تخلّف کردند»، بوده است.

158)- از سلام روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند «سپس به آن ها فرصت توبه داد تا توبه کنند» فرمود منظور از آن اقاله و پذیرش پشیمانی آن ها است، گرچه به خدا سوگند! در حقیقت توبه نکرده بودند.

159)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابا حمزه! به راستی کسانی خداوند را عبادت و ستایش می کنند که او را شناخته باشند و اما کسی که او را نشناخته همچون کسی است که غیر خدا را عبادت می کند و او این چنین گمراه می باشد. عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید معرفت و شناخت خداوند چگونه است؟

فرمود: خداوند را (در تمام دستورات و احکام) تصدیق نماید و همچنین نبوت رسول خدا صلی الله علیه و آله را و پیروی از (امیرالمؤمنین) علی و دیگر امامان علیهم السلام را بعد از او تصدیق کند و در پیشگاه خداوند از دشمنان ایشان برائت و بیزاری جوید؛ به درستی که شناخت نسبت به خداوند این چنین تحقّق پیدا می کند.

(راوی) گوید: عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! من چه برنامه ای انجام دهم و چه کاری را بکنم تا حقیقت ایمان (و عرفان) را به طور کامل درک کنم؟

فرمود: موالات و محبت اولیای خداوند متعال را (در کردار و گفتار) داشته باش و از دشمنان خدا برائت و بیزاری بجوی و در همه حالات همان طور که خداوند به تو دستور داده همراه و دنباله روی صادقین باش.

عرض کردم: و اولیای خدا و دشمنان او چه کسانی هستند؟ فرمود اولیای خدا: حضرت محمد رسول خدا ،علی ،حسن ،حسین علی بن الحسین علیهم السلام، تا جایی که امر (ولایت و امامت) به ما منتهی ،شود سپس فرزندم جعفر - و حضرت اشاره به جعفر که نشسته بود- کرد و افزود: هر کسی دوستدار ایشان ،باشد دوستدار خدا می باشد و همچنان که خداوند به او امر ،فرموده همراه صادقین خواهد بود.

عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح نماید! دشمنان خدا چه کسانی هستند؟

ص: 467

قَالَ: اَلْأَوْثَانُ اَلْأَرْبَعَهُ، قَالَ: قُلْتُ مَنْ هُمْ؟

قَالَ: أَبُو اَلْفَصِیلِ وَ رُمَعُ وَ نَعْثَلُ وَ مُعَاوِیَهُ وَ مَنْ دَانَ بِدِینِهِمْ فَمَنْ عَادَی هَؤُلاَءِ فَقَدْ عَادَی أَعْدَاءَ اَللَّهِ. (1)

قوله تعالى: ﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾ (119)

1616/ [160] - و روى المعلّى بن خنيس، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله : ﴿وَ كُونُواْ مَعَ الصَّدِقِينَ ﴾ : بطاعتهم. (2)

1617/ [161] - عن هشام بن عجلان، قال :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَسْأَلُکَ عَنْ شَیْءٍ لاَ أَسْأَلُ عَنْهُ أَحَداً بَعْدَکَ، أَسْأَلُکَ عَنِ اَلْإِیمَانِ اَلَّذِی لاَ یَسَعُ اَلنَّاسَ جَهْلُهُ؟

فَقَالَ: شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ وَ اَلْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ، وَ إِقَامُ اَلصَّلاَهِ، وَ إِیتَاءُ اَلزَّکَاهِ، وَ حِجُّ اَلْبَیْتِ ، وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ اَلْوَلاَیَهُ لَنَا وَ اَلْبَرَاءَهُ مِنْ عَدُوِّنَا وَ تَکُونُ مَعَ اَلصِّدِّیقِینَ. (3)

قوله تعالى: ﴿وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلَّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُواْ فِى الدِّينِ وَ لِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾ (122)

ص: 468


1- عنه بحار الأنوار: 57/27 ح 16، والبرهان 16، والبرهان في تفسير القرآن : 516/3 ح 6، نور الثقلين : 281/2 ح 401 قطعة منه . الكافي : 180/1 ح 1 - إلى قوله : إلى الله عزّ وجلّ من عدوّهم -
2- عنه البرهان في تفسير القرآن : 516/3 ح 7. بصائر الدرجات : 31 ح 2 (باب - 14 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم الصادقون) بإسناده عن أحمد بن محمّد قال : سألت الرضا علیه السلام بتفصيل عنه البحار : 31/24 ح ،5، و نحوه الكافي : 208/1 ح 2 ، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 218
3- عنه بحار الأنوار: 5/69 ح 6 ، والبرهان : 516/3 ح 8 و مستدرك الوسائل : 71/1 ح 6

فرمود: بت های چهارگانه گفتم: آن ها که مند ؟

:فرمود: ابو الفُضَيل، رُمَع، نَعثل و معاویه و دیگر افرادی که تابع پیرو و هم عقیده با آن ها باشند پس کسی که با آن ها دشمنی کند با دشمنان خدا دشمنی کرده است.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اند از (معصیت و عقاب) خدا پرهیز کنید و با راستگوبان باشد. (119)

160)- و از مُعَلّی بن خنيس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و با راستگویان باشید» فرمود: همراه ایشان باشید یعنی در عمل (کردار و گفتار) پیرو ابتان باشید.

161)- از هشام بن عجلان روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السام عرض کردم: از شما چیزی را سؤال می کنم که بعد از شما آن را از هیچ کسی سؤال نخواهم کرد؛ از شما می پرسم آن نمانی که مردم از ندانستن آن راه نجاتی ندارند، چگونه و چیست؟

فرمود: شهادت بر این که خداوند یکتا و بی شریک است و این که حضرت محمد صلی الله علیه و آله رسول خدا می باشد و اقرار نسبت به آن چه که او از طرف خداوند آورده است انجام نماز پرداخت زکات (و خمس)، انجام حجّ، گرفتن روزه ماه ،رمضان پذیرفتن ولایت ما (اهل بیت عصمت و طهارت) و دشمنی داشتن با دشمنان ما که (با انجام و رعایت آن ها) با صادقین خواهی بود.

فرمایش خداوند متعال: و مؤمنین نتوانند که همگی به سفر روند پس چرا از هر گروهی از آنان دسته ای به سفر نروند تا دانش دین خویش را بیاموزند و چون به سوی آنان بازگشتند مردم خود را هشدار دهنده؟ باشد که (از خلاف و معصیت) حذر کنند. (122)

ص: 469

1618 / [162] - عن يعقوب بن شعيب، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

قُلْتُ لَهُ: إِذَا حَدَثَ لِلْإِمَامِ حَدَثٌ کَیْفَ یَصْنَعُ اَلنَّاسُ؟

قَالَ یَکُونُوا کَمَا قَالَ اَللَّهُ ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی اَلدِّینِ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿یَحْذَرُونَ﴾.

قَالَ: قُلْتُ: فَمَا حَالُهُمْ قَالَ: هُمْ فِی عُذْرٍ. (1)

1619 / [163] - و عنه أيضاً في رواية أخرى :

مَا تَقُولُ فِی قَوْمٍ هَلَکَ إِمَامِهِمْ کَیْفَ یَصْنَعُونَ؟

قَالَ فَقَالَ لِی: أَ مَا تَقْرَأُ کِتَابَ اَللَّهِ : ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿لَعَلَّهُمْ يحْذَرُونَ﴾؟

قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَا حَالُ اَلْمُنْتَظِرِینَ حَتَّی یَرْجِعَ اَلْمُتَفَقِّهُونَ؟

قَالَ فَقَالَ لِی: رَحِمَکَ اَللَّهُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ کَانَ بَیْنَ مُحَمَّدٍ وَ عِیسَی- صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِمَا- وَ آلِهِمَا خَمْسُونَ وَ مِأَتَا سَنَهٍ، فَمَاتَ قَوْمٌ عَلَی دِینِ عِیسَی اِنْتِظَاراً لِدِینِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله فَآتَاهُمُ اَللَّهُ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ. (2)

1620 / [164]- عن أحمد بن محمّد، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، قال :

کَتَبَ إِلَیَّ: إِنَّمَا شِیعَتُنَا مَنْ تَابَعَنَا وَ لَمْ یُخَالِفْنَا، فَإِذَا خِفْنَا خَافَ، وَ إِذَا أَمِنَّا أَمِنَ، قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ﴾ (3) ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ﴾- اَلْآیَهَ- فَقَدْ فُرِضَتْ عَلَیْکُمُ اَلْمَسْئَلَهُ وَ اَلرَّدُّ إِلَیْنَا وَ لَمْ یُفْرَضْ عَلَیْنَا اَلْجَوَابُ. (4)

ص: 470


1- عنه بحار الأنوار: 298/27 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن : 522/3 ح 7 ، و نور الثقلين: 283/2 ح 410 . الكافي : 378/12 ح 1 بتفاوت يسير .
2- عنه بحار الأنوار: 298/27 ح 10 والبرهان 522/3 ح 8، و نور الثقلين: 284/2 ح 411 . علل الشرائع : 591/2 ح 41 (باب - 385 نوادر العلل) بتفاوت عنه البحار : 295/27 ح 2
3- سورة النحل : 43/16 ، والأنبياء : 7/21
4- عنه البرهان في تفسير القرآن : 522/3 ح 9 ، و نور الثقلين : 284/2 ح 412 . الحديث طويل يأتي بتمامه مع تخريجاته في سورة «النحل»، الحديث 33

162)- از یعقوب بن شعیب روایت کرده که :گفت به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چون برای امام حادثه و جریانی پیش آید (و وفات نماید)، مردم چه کنند؟

فرمود: طبق فرمایش خدای عزوجل عمل کنند که می فرماید: «پس چرا از هر طایفه ای از آنان گروهی کوچ نمی کنند تا در دین فقیه شوند؟» - تا آن جا که فرموده:- «که شاید آنان (از گناهان) حذر و دوری کنند». گفتم: در طول این زمانی که در جست و جو هستند تکلیف شان چیست؟ فرمود: آنان معذور خواهند بود.

163)- و در روایتی دیگر از او نقل کرده است که گفت:

به حضرت عرضه داشتم: چه می فرمایی در مورد کسانی که امامشان فوت نموده، تکلیف آن ها چیست؟ و باید چه کنند؟ فرمود: آیا این آیه را: «پس چرا از هر طایفه ای از آنان گروهی کوچ نمی کنند؟» - تا آن جایی که فرموده: - «که شاید آنان (از گناهان) حذر و دوری کنند» در کتاب خداوند نخوانده ای؟

عرض کردم: فدایت گردم! بنابر این تکلیف افرادی که در انتظار به سر می برند تا کسانی که برای دانش و تفقّه رفته اند باز گردند، چه خواهد بود؟

فرمود: خداوند تو را رحمت نماید! آیا خبر نداری که فاصله بین حضرت محمد صلی الله علیه و اله و بین عیسی علیه السلام دویست و پنجاه سال بوده؟ عدّه ای بر آئین عیسی علیه السلام در حال انتظار دین حضرت محمد صلی الله علیه و آله بودند و (بر این انتظار) مردند که خداوند پاداش آنان را دو برابر عطا می نماید.

164)- از احمد بن محمد (بن ابی نصر) روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام در نامه ای برای من نوشت: همانا شیعیان ما کسانی هستند که پیرو ما بوده و با ما مخالفتی نداشته باشند پس اگر ما در خوف و وحشت باشیم آن ها هم در حال خوف باشند و اگر ما احساس امنیت کنیم آن ها هم احساس امنیت کنند؛ زیرا خداوند متعال فرموده است: - «پس اگر نمی دانید (و آشنا نیستید) از اهل ذکر (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) سؤال کنید» و فرموده: «پس چرا از هر طایفه ای از آنان گروهی کوچ نمی کنند تا در دین فقیه گردند؟»، پس بر شما واجب شده که جست و جو و سؤال کنید و ردّ جواب مربوط به ما می باشد ولی آن بر ما واجب نیست.

ص: 471

1621 / [165] - عن عبد الأعلى، قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: [إِنْ] بَلَغَنَا وَفَاهُ اَلْإِمَامِ، کَیْفَ نَصْنَعُ؟؟

قَالَ: عَلَیْکُمْ اَلنَّفْرَ قُلْتُ: جَمِیعاً؟

قَالَ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا﴾ اَلْآیَهَ قُلْتُ: نَفَرْنَا فَمَاتَ بَعْضُنَا فِی اَلطَّرِیقِ؟ قَالَ: فَقَالَ: ﴿وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَی اَللّهِ وَ رَسُولِهِ- إِلَی قَوْلِهِ: -أَجْرُهُ عَلَی اَللّهِ﴾. (1) قُلْتُ: فَقَدِمْنَا اَلْمَدِینَهَ ، فَوَجَدْنَا صَاحِبَ هَذَا اَلْأَمْرِ مُغْلَقاً عَلَیْهِ بَابُهُ مُرْخًی عَلَیْهِ سَتْرُهُ.

قَالَ: إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لاَ یَکُونُ إِلاَّ بِأَمْرٍ بَیِّنٍ، هُوَ اَلَّذِی إِذَا دَخَلْتَ اَلْمَدِینَهَ.

قُلْتَ: إِلَی مَنْ أَوْصَی فُلاَنٌ؟ قَالُوا: إِلَی فُلاَنٍ. (2)

1622 / [166] - عن أبي بصير قال:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: تَفَقَّهُوا، فَإِنَّ مَنْ لَمْ یَتَفَقَّهْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ أَعْرَابِیٌّ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : ﴿لِیَتَفَقَّهُوا فِی اَلدِّینِ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿یَحْذَرُونَ﴾ (3)

قوله تعالى : ﴿يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قَتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (123) وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَ مَاتُوا وَهُمْ كَفِرُونَ﴾ (125)

ص: 472


1- سورة النساء : 100/4
2- عنه بحار الأنوار: 296/27 ذيل ح 3 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 522/3 ح 10، و نور الثقلين : 284/2 ح 413 . علل الشرائع : 316 ح 42 (باب - 385 نوادر العلل) - إلى قوله : وقع أجره على الله، عنه البحار : 296/27 ح 3
3- عنه بحار الأنوار: 215/1 ذيل ح 19 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن : 522/3 ح 11 و نور الثقلين : 284/2 ح 414. المحاسن : 229/1 ح 163 (باب - 15 الحثّ على طلب العلم) بإسناده عن عليّ بن أبي حمزة، قال : سمعت أبا عبد الله علیه السلام عنه بحار الأنوار: 215/1 ح 19، و نحوه الكافي: 31/1 ح 6، منية المريد : 112 (فصل 3 - فيما روي عن طريق الخاصّة)، و 375 (الفصل الأوّل في أقسام العلوم الشرعيّة).

165)- از عبد الأعلى روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: (اگر) خبر دار شده ایم که امام وفات یافته است (تكليف ما چه خواهد بود)؟

فرمود بر شما لازم است که کوچ کنید (تا در تحقیق و جست و جو باشید)- عرضه داشتم: آیا همه (اهالی) باید کوچ کنند؟

فرمود: خداوند می فرماید: «پس چرا عده ای از هر طایفه ای از آنان برای تفقّه و فراگیری (احکام و معارف) دین کوچ نمی کنند»؟

گفتم: اگر کوچ کردیم و بعضی از ما در مسیر وفات یافت (حکمش چیست)؟

فرمود: (خداوند می فرماید:) «و کسی که برای مهاجرت به سوی خدا و رسولش از منزل خود بیرون رفته - تا آن جا که می فرماید: - پس پاداش او بر خداوند است».

گفتم: اگر به مدینه آمدیم و دیدیم که درب منزل (حضرت) قفل است و پرده ای (ورود ممنوع) بر آن انداخته اند (وظیفه ما چیست؟).

فرمود: صاحب این امر (ولایت و امامت) معیّن نمی باشد مگر به وسیله یک برنامه ،روشن او همان کسی است که وقتی وارد مدینه شدی و سؤال کنی: او به چه شخصی وصیّت کرده است؟ خواهند گفت: به فلانی (وصیّت کرده است).

166)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: فقیه (و آشنای به احکام و معارف الهی) شوید؛ زیرا کسی که فقیه نباشد اعرابی (بیابان نشین و بی فرهنگ) است به راستی خداوند در کتابش می فرماید: «تا در دین فقیه شوند» - تا پایان فرمایش او:- «شاید که دوری کنند» (که هدف تفقّه در دین و سپس انذار و ارشاد دیگران است)

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! با کافرانی که نزدیک شما می باشند جنگ کنید تا در شما شدت و درشتی یابند و بدانید که خدا با پرهیزگاران است (123) و اما آن کسانی که در دل هایشان مرضی است پس چیزی جز پلیدی بر پلیدیشان نیفزوده است و هم چنان کافر بمُردند (125)

ص: 473

1623 / [167] - عن عمران بن عبد الله القمّى، عن جعفر بن محمد علیهما السلام في قول الله تبارك و تعالى: ﴿قَتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ﴾ ، قال : الديلم. (1)

1624 / [168] - عن زرارة بن أعين ، عن أبي جعفر علیه السلام: ﴿ وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ﴾ یَقُولُ: شَکّاً إِلَی شَکِّهِمْ. (2)

قوله تعالى : ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾ (128)

1625 / [169] - عن ثعلبة، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

قال الله تبارك و تعالى : ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ ﴾ ، قال : فينا، عَزِيزٌ ﴿ عَلَيْهِ مَا عَنِتُمْ ﴾ ، قال : فينا، ﴿ حَرِيصٌ عَلَيْكُم﴾ ، قال: فينا، ﴿ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ ﴾ ، قال : شَرِکَنَا اَلْمُؤْمِنُونَ فِی هَذِهِ اَلرَّابِعَهِ وَ ثَلاَثَهٌ لَنَا. (3)

1626 / [170] - عن عبد الله بن سليمان، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

تلا هذه الآية : ﴿ لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ ﴾، قَالَ: مِنْ أَنْفُسِنَا قَالَ : ﴿عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُمْ ﴾ ، قالَ: مَا عَنِتْنَا قَالَ: حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ قَالَ: عَلَیْنَا، ﴿بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ ﴾ ، قَالَ بِشِیعَتِنَا رَءُوفٌ رَحِیمٌ فَلَنَا ثَلاَثَهُ أَرْبَاعِهَا، وَ لِشِیعَتِنَا رُبُعُهَا (4)

ص: 474


1- عنه بحار الأنوار: 27/100 ح 32 ، والبرهان في تفسير القرآن : 523/3 ح 2، و نور الثقلين: 285/2 ح 421، و مستدرك الوسائل : 26/11 ح 12341 تهذيب الأحكام : 174/6 ح 23 ، عنه وسائل الشيعة : 28/15 ح 19940
2- عنه بحار الأنوار : 126/72 ح 3 والبرهان في تفسير القرآن : 527/3 ح 2، و نور الثقلين : ، 286/2 ح 425 . تفسير القمّي : 308/1 (مسجد ضرار) مرسلاً، عنه البحار : 68/22 ح 14
3- عنه بحار الأنوار: 329/24 ح ،49 والبرهان في تفسير القرآن: 528/3 ح 3، و نور الثقلين: 286/2 ح 426 .
4- عنه بحار الأنوار : 329/24 ح 50 ، والبرهان في تفسير القرآن: 529/3 ح 4، و نور الثقلين: 286/2 ح 427 مشكاة الأنوار : 95 (الفصل الخامس في ذكر ما جاء) عن عبد الله بن سليمان

167)- از عمران بن عبدالله قمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «مقاتله کنید با کسانی که از کافران پهلوی شما قرار می گیرند» فرمود: (منظور) دیلم هستند.

168)- از زرارة بن اعیَن روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد: «و اما کسانی که در دل های آن ها مرض است، پس پلیدی بر پلیدی آن ها افزوده گشته است» فرمود: (منظور از «رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ» - پلیدی و انکاری بر انکار آنان-) شک و تردیدی بر تردید (آن ها افزوده می گردد).

فرمایش خداوند متعال: هر آینه پیامبری از خود شما برای شما مبعوث شد که هر آن چه شما را رنج می دهد بر او گران می آید بر هدایت شما حريص است و در مورد مؤمنین با محبت و مهربان است. (128)

169)- از ثَعْلَبه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «همانا رسولی از خودتان برای (هدایت) شما آمده» یعنی در بین ما است (که مراد از ضمیر ،خطاب متكلّم مع الغیر می باشد) «رنج و سختی به خاطر شما بر او تحمیل شد» یعنی درباره ما می باشد و «حریص بر هدایت و خوشبختی شما می باشد» نیز درباره ما است، «در مورد مؤمنین دلسوز و مهربان است» در این قسمت چهارم مؤمنین با ما (اهل بیت رسالت) شریک شده اند و آن سه قسمت اول اختصاص به ما خواهد داشت.

170)- از عبد الله بن سلیمان روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام این آیه: «همانا رسولی از خودتان برای (هدایت) شما آمده» را تلاوت نمود فرمود: (منظور این است که) از بین ما (برگزیده شده) است، «رنج و سختی به خاطر شما بر او تحمیل شد» رنج و سختی بر ما باشد، «حریص بر هدایت و خوشبختی شما می باشد» او حریص و دل بسته بر ما است «در مورد مؤمنین دلسوز و مهربان است» که او به شیعیان و مؤمنین با محبت و مهربان می باشد پس سه چهارم آیه مربوط به ما (اهل بیت رسالت) می باشد و یک چهارم آن برای شیعیان ما خواهد بود.

ص: 475

ص: 476

سورة المباركة یونس

[10]

ص: 477

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

1627/ [1] - عن أبان بن عثمان، عن محمّد، قال:

قال أبو جعفر علیه السلام: اِقْرَأْ قُلْتُ: مِنْ أَیِّ شَیْءٍ أَقْرَأُ؟

قَالَ [اِقْرَأْ] مِنَ اَلسُّورَهِ اَلسَّابِعَهِ، قَالَ: فَجَعَلْتُ أَلْتَمِسُهَا، فَقَالَ: اِقْرَأْ سُورَهَ یُونُسَ فَقَرَأْتُ حَتَّی اِنْتَهَیْتُ إِلَی ﴿ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا اَلْحُسْنی وَ زِیادَهٌ وَ لا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّهٌ﴾ (1) ثُمَّ قَالَ: حَسْبُکَ، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنِّی لَأَعْجَبُ کَیْفَ لاَ أَشِیبُ إِذَا قَرَأْتُ اَلْقُرْآنَ؟ (2)

1628 / [2] - عن فضيل الرسّان، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «یُونُسَ» فِی کُلِّ شَهْرَیْنِ أَوْ ثَلاَثَهٍ لَمْ یَخَفْ أَنْ یَکُونَ مِنَ اَلْجَاهِلِینَ، وَ کَانَ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ مِنْ اَلْمُقَرَّبِینَ. (3)

ص: 478


1- سورة يونس: 26/10
2- عنه بحار الأنوار: 278/92 ح 2 ، والبرهان في تفسير القرآن: 5/4 ح 2، و نور الثقلين: 290/2 ، ح 1 و مستدرك الوسائل : 238/4 ح 4591. لابد للقارئ المحترم أن يعلم أن محلّ هذه الحديث والآية المذكورة، يكون قبل آية 27 والحديث 17 ولكن عملنا كما في الطبعين الموجودّين. الكافي : 632/2 ح 19 بإسناده عن ميمون القدّاح قال: قال لي أبو جعفر علیه السلام، عنه البحار: 302/46 ح 49
3- عنه بحار الأنوار: 278/92 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 5/4 ذيل ح 1، و مستدرك الوسائل: 341/4 ح 4841. ثواب الأعمال: 106 (ثواب من قرأ سورة يونس) بإسناده عن فضل الغسّان، عن أبي عبدالله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة 251/6 ح 7863 ، والبحار: 293/7 ح 7 ، و 278/92 ح 1، والبرهان 5/4 ح 1، أعلام الدين: 370 (باب عدد أسماء الله تعالى) مرسلاً، المصباح للكفعمي: 440 (الفصل التاسع والثلاثون).

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1)- از ابان بن عثمان از محمد روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: قرائت کن.

عرض کردم: از چه جایی قرائت کنم؟

فرمود: از سوره هفتم قرائت کن.

پس شروع به بررسی و جستجو کردم (که منظور کدام سوره است؟)

حضرت فرمود: سوره «یونس» را بخوان پس شروع به خواندن آن نمودم تا رسیدم به «پاداش کسانی که خوبی می کنند نیکی است و چیزی اضافه بر آن خواهد بود نه سیه روی شوند و نه خوار گردند»، پس از آن (حضرت) فرمود: کافی است (و نیازی به ادامه قرائت نیست)، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همانا برای من جای شگفتی می باشد که قرآن را می خوانم ولی پیر نمی شوم.

2)- از فُضیل بن رسّان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که در هر دو ماه یا سه ماه یک بار سوره «یونس» را قرائت ،کند وحشتی بر او نیست که از افراد جاهل قرار گیرد و در روز قیامت از مقربین (درگاه خداوند متعال) خواهد بود.

ص: 479

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: ﴿الر * تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَبِ الْحَكِيمِ (1) أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِّنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَفِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَحِرٌ مُّبِينٌ (2) إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَدَبرُ الْأَمْرَ مَا مِن شَفِيعِ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ، ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾ (3)

1629 / [3] - عن يونس، عمن ذكره في قول الله: ﴿ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ ﴾ - إلى آخر الآية - قال: الولاية. (1)

1630 / [4] - عن يونس بن عبد الرحمن، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى: ﴿وَ بَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ ﴾ ، قال : الولاية. (2)

ص: 480


1- عنه بحار الأنوار: 41/24 ح 4 ، و 59/36 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن: 6/4 ح 2. بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله: 261 بإسناده عن جابر، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوه كشف الغمّة: 322/1 عن ابن مردويه عنه البحار 58/36 ح 5 تأويل الآيات الظاهرة : 219 (سورة يونس)، كشف اليقين: 394 (المبحث الحادي والعشرون).
2- عنه بحار الأنوار: 43/8 ح 29 البرهان في تفسير القرآن: 6/4 ح 4. الكافي : 422/1 ح 50 بإسناده عن يونس قال: أخبرني من رفعه عن أبي عبد الله علیه السلام- فيه : ولاية أمير المؤمنين علیه السلام - عنه البحار: 40/24 ح عنه البحار 40/24 ح ،2 نهج الحقّ: 203 (السابعة والستّون) البحار: 43/8 ح 42 عن فردوس الديلمي بإسناده عن أبي عبد الله علیه السلام نحو الكافي.

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال : الف لام راء- این آیان کتاب محکم استوار و حکمت آمیز است (1) آیا مردم در شگفتند از این که به مردی از خودشان وحی کردیم که مردم را بترسان و مؤمین را بشارت ده که نزد پروردگارشان پایگاه رفیعی دارند؟ کافران گفتند: این مرد جادو گر آشکاری است (2) به درستی که پروردگار شما «الله» است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر عرش تسلّط یافت ترتیب کارها را از روی تدبیر انجام داد جز به رخصت او شفاعت کننده ای نخواهد بود. این همان «الله» است که پروردگار شما می باشد. پس او را عبادت و پرستش نمایید آیا بند نمی گیرید؟ (3)

3)- از یونس به نقل از کسی که نام او را برده روایت کرده است. که گفت: منظور از فرمایش خداوند متعال: «(ای پیامبر!) و کانی را که ایمان آورده اند بشارت بده»- تا پایان آن - ولایت (و امامت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) است.

4)- از یونس بن عبد الرحمان روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «(ای پیامبر!) و کانی را که ایمان آورده اند بشارت بده بر این که در پیشگاه پروردگارشان قدمی صادق و ثابت خواهند داشت».

فرمود: ولایت (و امامت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) است.

ص: 481

1631 / [5] - عن إبراهيم بن عمر ، عمن ذكره، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُوا أَنْ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ﴾.

:قال هو رسول الله صلی الله علیه و آله. (1)

1632 / [6] - عن أبي جعفر عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال : ﴿ إِنَّ رَبَّكُمُ الله اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ﴾ ،فَالسَّنَهُ تَنْقُصُ سِتَّهَ أَیَّامٍ. (2)

1633 / [7] - عن الصباح بن سيّابة، عن أبي جعفر علیه السلام قال:

إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الشُّهُورَ اثْنَیْ عَشَرَ شَهْراً وَ هِیَ ثَلَاثُمِائَهٍ وَ سِتُّونَ یَوْماً [فَحَجَرَ فخرج] مِنْهَا سِتَّهَ أَیَّامٍ خَلَقَ فِیهَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ فَمِنْ ثَمَّ تَقَاصَرَتِ الشُّهُورُ. (3)

1634 / [8] - عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ خَلَقَ اَلْأَرْضَ قَبْلَ اَلسَّمَاءِ، ثُمَّ اِسْتَوی عَلَی اَلْعَرْشِ لِتَدْبِیرِ اَلْأُمُورِ﴾ (4)

قوله تعالى: ﴿دَعْوَنهُمْ فِيهَا سُبْحَنَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَ ءَاخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴾ (10)

ص: 482


1- عنه بحار الأنوار: 40/24 ذيل ح 1 أشار إليه، و 59/36 ح 7 ، و 35/67 ، والبرهان في تفسير القرآن: 6/4 ح 4. تفسير القمّي: 308 ، الكافي : 364/8 ح 554 عنهما البحار 40/24 ح 1 ، والبرهان: 7/4 ح .
2- عنه بحار الأنوار: 89/57 ح 74 ، و 381/58 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن: 7/4ح 2، و نور الثقلين: 292/2 ح 11.
3- عنه بحار الأنوار: 374/58 ذيل ح 3 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 7/4ح 3، و نور الثقلين: 292/2 ح 10. الخصال: 486/2 ح ،62 علل الشرائع: 558/2 ح 1 عنهما (باب - 347 العلّة التي من أجلها تقاصرت الشهور)، عنهما وعن تفسير العياشي ، البحار : 373/58 ح 3.
4- عنه بحار الأنوار: 89/57 ح 75 ، والبرهان في تفسير القرآن: 8/4 ح 4، و نور الثقلين: 292/2 ح 12 . البحار: 204/57 ح 150 عن الدرّ المنثور للسيوطي بأسانيده عن مجاهد، بتفاوت يسير.

5)- از ابراهیم بن عمر به نقل از کسی که نامش را یادآور شده روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و کسانی را که ایمان آورده اند بشارت بده بر این که در پیشگاه پروردگارشان قدمی صادق و ثابت خواهند داشت» فرمود: او رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

6)- از ابو جعفر به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «به درستی که خداوند آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید» بنابر این شش روز از سال کاسته شده است.

7)- از صبّاح بن سَیابه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود به درستی که خداوند ماه های (سال را) دوازده ماه آفرید و آن روی هم 360 روز می شوند ولی شش روز از آن ها را کم نمود که در آن (شش روز) آسمان ها و زمین آفریده شد پس بر همین اساس (بعضی از) ماه ها کسری دارد (و کامل نیست).

8)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: به درستی که خداوندی - که نامش جلیل و اسامی او مقدّس است - زمین را قبل از آسمان آفرید، سپس برای تدبیر امور بر عرش مستولی و تسلّط یافت.

فرمایش خداوند متعال: گفتار و دعای ایشان در بهشت چنین می باشد: خداوندا! تو منزّه هستی و تحیت ایشان در آن جا سلام و آخرین گفتارشان حمد و ستایش مخصوص خداوند پروردگار جهانیان خواهد بود (10)

ص: 483

1635 / [9] - عن زيد الشحّام، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

سَأَلْتُهُ عَنْ اَلتَّسْبِیحِ، فَقَالَ: هُوَ اِسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اَللَّهِ وَ دَعْوَی أَهْلِ اَلْجَنَّهِ. (1)

قوله تعالى: ﴿وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ ۙ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَٰذَا أَوْ بَدِّلْهُ ۚ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ ۖ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾ (15)

1636 / [10] - عن الشمالي، عن أبي جعفر علیه السلام في قول الله تعالى: ﴿وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ ۙ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَٰذَا أَوْ بَدِّلْهُ ۚ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ ۖ ﴾، قالوا [قال]: بُدِّلَ مَکَانَ عَلِیٍّ أَبُو بَکْرٍ أَوْ عُمَرُ اِتَّبَعْنَاهُ. (2)

1637 / [11] - عن أبي السفاتج عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله: ﴿ أَنْتِ بِقُرْءَانِ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِلْهُ﴾، يعنى أمير المؤمنين علیه السلام. (3)

1638 / [12] - عن منصور بن حازم، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

لَمْ یَزَلْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ یقول: ﴿إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾ حَتَّی نَزَلَتْ سُورَهُ اَلْفَتْحِ ، فَلَمْ یَعُدْ إِلَی ذَلِکَ اَلْکَلاَمِ. (4)

ص: 484


1- عنه بحار الأنوار: 183/93 ح 22 والبرهان في تفسير القرآن: 23/4 ح 4، و نور الثقلين: 295/2 ح 21
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 15/4 ح ،4 و نور الثقلين: 296/2 ح 28.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 15/4 ح 5 تفسير القمّي: 310/1 ، عنه البحار : 213/9 ، و 79/36 ح 2
4- عنه بحار الأنوار: 326/16 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن: 16/4 ح 6، و نور الثقلين: 296/2 ح 30 و 47/5 ح 6.

9)- از زید شَحّام روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد «تسبیح» سؤال کردم؟

فرمود: یکی از اسم های خداوند است و اهل بهشت به وسیله آن (خواسته های خود را) می خوانند.

فرمایش خداوند متعال: و چون آیات روشن ما بر آنان تلاوت شود آن هایی که به دیدار ما امید ندارند می گویند قرآنی غیر از این قرآن را بیاور یا آن را دگرگون کن بگو: مرا نرسد که آن را از سوی خود دگرگون کنم هر چه به من وحی می شود پیرو همان هستم می ترسم که اگر پروردگارم را مخالفت و معصیت کنم به عذاب آن روز بزرگ گرفتار شوم. (15)

10)- از ثُمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان تلاوت ،شود آن ها که به دیدار ما امید ندارند گویند: قرآنی غیر از این قرآن را بیاور و یا دگرگون و تبدیلش کن (ای پیامبر!) بگو: من نمی توانم که آن را از پیش خود دگرگون کنم، هر آن چه که به من وحی می شود پیرو همان هستم» فرمود: آن ها می گفتند: اگر علی (علیه السلام) را تغییر داده شود و ابو بکر و یا عمر به جای او قرار داده ،شود از او پیروی می کنیم.

11)- از ابوالسَّفاتج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «قرآنی غیر از این قرآن را بیاور و یا دگرگون و تبدیلش کن» فرمود: منظور امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد.

12)- از منصور بن حازم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به طور مرتب می فرمود: «به راستی من می ترسم که اگر پروردگارم را معصیت و نافرمانی کنم به عذاب آن روز بزرگ (قیامت) گرفتار شوم» تا موقعی که سورۀ «فتح» نازل گردید پس آن کلام را دیگر تکرار نمی نمود.

ص: 485

قوله تعالى: ﴿فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿23﴾ إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾ ﴿24﴾

1639 / [13] - عن منصور بن يونس، عن أبي عبد الله علیه السلام قال:

ثَلاَثٌ یَرْجِعْنَ عَلَی صَاحِبِهِنَّ: اَلنَّکْثُ وَ اَلْبَغْیُ وَ اَلْمَکْرُ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿ يَأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنفُسِكُم﴾ (1)

1640 / [14] - عن الفضيل بن يسار، قال:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّا نَتَحَدَّثُ أَنَّ لِآلِ جَعْفَرٍ رَایَهً وَ لآِلِ فُلاَنٍ رَایَهً فَهَلْ فِی ذَلِکَ شَیْءٌ؟

فَقَالَ: أَمَّا لِآلِ جَعْفَرٍ فَلاَ، وَ أَمَّا رَایَهُ بَنِی فُلاَنٍ فَإِنَّ لَهُمْ مُلْکاً مُبَطِّئاً یُقَرِّبُونَ فِیهِ اَلْبَعِیدَ، وَ یُبَعِّدُونَ فِیهِ اَلْقَرِیبَ وَ سُلْطَانُهُمْ عَسِرٌ لَیْسَ فِیهِ یُسْرٌ، لاَ یَعْرِفُونَ فِی سُلْطَانِهِمْ مِنْ أَعْلاَمِ اَلْخَیْرِ شَیْئاً، یُصِیبُهُمْ فِیهِ فَزَعَاتٌ کُلُّ ذَلِکَ یَتَجَلَّی عَنْهُمْ حَتَّی إِذَا أَمِنُوا مَکْرَ اَللَّهِ وَ أَمِنُوا عَذَابَهُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قدر الکافر قَدْ اِسْتَقَرُّوا صِیحَ فِیهِمْ صَیْحَهً لَمْ یَکُنْ لَهُمْ فِیهَا مُنَادٍ یُسْمِعُهُمْ وَ لاَ یَجْمَعُهُمُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿حَتّی إِذا أَخَذَتِ اَلْأَرْضُ زُخْرُفَها﴾- إلی

ص: 486


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 17/4 ح ،1 و نور الثقلين: 298/2 ح 37 تفسير القمّي: 210/2 عن أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 107/32 ح 78

فرمایش خداوند متعال: پس چون خداوند آن ها را نجات داد (خواهی دید که) در زمین به ناحق سرکشی و فساد کنند ای مردم! این سرکشی به زبان خودتان است این یک متاعی بیش در این زندگی دنیا نیست سپس همه نزد ما باز می گردید تا از کارهایی که می کرده اید آگاهتان سازیم (23) همانا مثل این زندگی دنیا همانند بارانی است که از آسمان نازل کنیم پس با هر گونه روییدنی هایی که از زمین بروید مخلوط می گردد چه آن هایی که آدمیان می خورند و چه آن هایی که چارپایان می چرند تا این که زمین زینت به خود گرفت و آراسته شد و اهل زمین پنداشتند که خود قادر بر آن همه (تلاش ها و برنامه ها) بوده اند پس فرمان ها شب هنگام یا در روز فرا رسد و آن ها را چنان از بیخ بر کنیم که گویا دیروز در آن مکان هیچ چیز نبوده است آیات را برای مردمی که می اندیشند. این جنین تفصیل می دهیم. (24)

13)- از منصور بن يونس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: سه چیز است که به صاحب خودش باز می گردد: عهد شکنی و خلف وعده ستم و تجاوز مکر و نیرنگ همچنان که خداوند فرموده است: «ای مردم! این ستم ها و سرکشی ها به زبان خودتان می باشد».

14)- از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! به ما می گویند برای خاندان جعفر یک پرچم است و نیز برای خاندان فلان (بنی عباس) یک پرچم می باشد آیا در این مورد مدرکی هست؟ فرمود برای خاندان جعفر نه اما برای فلانی ها صحیح است. آن ها مدتی طولانی حکومت می کنند افراد دور را نزدیک و نزدیک را دور می گردانند آن ها حکومت و فرمان روانی سختی دارند که آسایشی در آن نیست. در زمان آن ها خیری نخواهد بود آنان گرفتار رنج ها و مشکلاتی می شوند . باز هم برای مرتبه دوم گرفتار خواهند شد و موقعی که از انتظام و مکر جدا ایمن بوده و از عذاب او خود را درمان ببستند همه این ناملایمات بر طرف می شود.

ص: 487

قوله: - ﴿لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ﴾ أَلاَ إِنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ اَلظَّلَمَهِ إِلاَّ وَ لَهُمْ بُقْیَا إِلاَّ آلَ فُلاَنٍ، فَإِنَّهُمْ لاَ بُقْیَا لَهُمْ قَالَ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ لَیْسَ لَهُمْ بُقْیَا.

قَالَ: لاَ وَ لَکِنَّهُمْ یُصِیبُونَ مِنَّا دَماً فَبِظُلِمِهِمْ نَحْنُ وَ شِیعَتَنَا و من یظلمه نَحْنُ وَ شِیعَتَنَا فَلاَ بُقْیَا لَهُ (1)

1641 / [15] - عن الفُضيل بن يسار، قال:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : مَا مِنْ عَبْدٍ اِغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِمَائِهَا إِلاَّ حَرَّمَ اَللَّهُ ذَلِکَ اَلْجَسَدَ عَلَی اَلنَّارِ ، وَ مَا فَاضَتْ عَیْنٌ مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ إِلاَّ لَمْ یَرْهَقْ ذَلِکَ اَلْوَجْهَ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّهٌ. (2)

1642/ [16]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: مَا مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَ لَهُ وَزْنٌ أَوْ ثَوَابٌ إِلاَّ اَلدُّمُوعُ فَإِنَّ اَلْقَطْرَهَ تُطْفِئُ اَلْبِحَارَ مِنَ اَلنَّارِ فَإِنِ اِغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِمَائِهَا حَرَّمَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَائِرَ جَسَدِهِ عَلَی اَلنَّارِ وَ إِنْ سَالَتِ اَلدُّمُوعُ عَلَی خَدَّیْهِ لَمْ یَرْهَقْ وَجْهَهُ قَتَرٌ وَ لاَ ذِلَّهٌ وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً بَکَی فِی أُمَّهٍ لَرَحِمَهَا اَللَّهُ. (3)

ص: 488


1- عنه بحار الأنوار: 256/46 ح 58 والبرهان في تفسير القرآن: 18/4 ح 2. بحار الأنوار: 270/52 ح 161 عن كتاب سرور أهل الإيمان، عن السيّد عليّ بن عبد الحميد بإسناده عن محمّد بن بشر الهمداني قال: قلنا لمحمّد بن الحنفيّة، بتفاوت
2- عنه بحار الأنوار: 335/93 ح 27 ، والبرهان في تفسير القرآن: 22/4 ح 8، و مستدرك الوسائل: 242/11 ح 12867 الكافي: 482/2 ح 2 بإسناده عن محمّد بن مروان عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عدّة الداعي: 170 (العاشر: البكاء حالة الدعاء).
3- عنه بحار الأنوار: 335/93 ح 28 ، والبرهان في تفسير القرآن: 22/4 ح 9، و مستدرك الوسائل: 305/5 ح 5703 ، و 242/11 ح 12869 الكافي : 41/22 ح 1 بإسناده عن محمّد بن مروان عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 227/15 ح 20343 ، جامع الأخبار: 97 (الفصل الرابع والخمسون في الخوف)، عدّة الداعي: 170 (العاشر: البكاء حالة الدعاء).

ولی آنان گمان می کنند که دیگر جای پای خود را محکم کرده اند و در همین موقع (قدرت آن ها متلاشی و افرادشان پراکنده می شوند)، صدایی در بین آن ها بر آورد که همه آن صدا را می شنوند ولی دیگر نخواهند توانست که جمع فریاد شوند و فرمایش خداوند در این آیه شریفه: «تا موقعی که زمین پیرایهٔ خویش را برگیرد و آراسته شود .... ما آیات را این چنین برای مردمی که می اندیشند تفصیل می دهیم» اشاره به همین جریان است و باید توجه داشت که هر یک از ستم گران مهربانی و دل سوزی دارند مگر این خانواده.

عرض کردم: فدایت گردم! آیا این ها محبت و دل سوزی ندارند؟

فرمود: خیر ولی آن ها مرتکب یک خونریزی از ما خانواده (اهل بیت رسالت) می شوند به واسطه ستمی که بر ما و شیعیان ما روا می دارند دیگر رحم و دلسوزی از آن ها معنا ندارند.

15)- از فُضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرموده است:

هیچ چشمی نیست که اشک در آن حلقه ،زند مگر این که خداوند تمام آن بدن را بر آتش حرام نماید و قطره اشکی نیست که بر گونه صاحبش از خوف خداوند جاری ،شود مگر این که آن چهره روز قیامت خواری و ذلّت نخواهد دید.

16)- از محمد بن مروان به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هیچ چیزی نیست مگر آن که پیمانه و ثوابی دارد، به غیر از گریه که یک قطره اش دریاهایی از آتش را خاموش می گرداند پس چون چشم (از خوف خداوند) به اشک خود پر شود (و اشک در آن حلقه ،زند) آن چهره پریشانی و خواری نبیند و چون اشک جاری گردد خداوند آن را بر آتش دوزخ حرام نماید.

و به راستی اگر در میان یک امت یک نفر گریان ،باشد همه آن ها مورد رحمت خداوند قرار خواهند گرفت.

ص: 489

قوله تعالى: ﴿وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةِ، بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ الَّيْلِ مُظْلِمًا أَوْلَئكَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ﴾ (27)

1643 / [17] - عن أبو بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى:

﴿كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ الَّيْلِ مُظْلِمًا ﴾ ، قال:

أما تَرَی البَیتَ إذا کانَ اللَّیلُ کانَ أشَدَّ سَواداً مِن خارِجٍ ؟! فکَذلکَ وُجوهُهُم تَزدادُ سَواداً . (1)

قوله تعالى: ﴿قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾ (35)

1644 / [18] - عن عمرو بن أبي القاسم، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : وَ ذَکَرَ أَصْحَابُ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ قَرَأَ : ﴿أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ﴾ - إلى قوله: - ﴿كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴾ ؟

مَنْ هُوَ أَصْلَحَکَ اَللَّهُ؟

فَقَالَ: بَلَغَنَا أَنَّ ذَلِکَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ). (2)

ص: 490


1- عنه بحار الأنوار: 186/7ح 45 والبرهان في تفسير القرآن: 23/4 ح 3. الكافي : 252/8 ح 355 ، عنه البحار 18/59 ح 12 .
2- عنه بحار الأنوار: 99/36 ح ،42 والبرهان في تفسير القرآن: 26/4 ح 9، و نور الثقلين: 304/2 ح 63

فرمایش خداوند متعال: و برای آنان که مرتکب بدی ها ،شوند پاداش هر بدی همانند آن خواهد بود و ذلت و خواری بر آن ها چیره می شود کسی آن ها را از خشم خدا نگاه نمی،دارد چهره هایشان چنان شود که گویا در پاره ای از شب تاریک پوشیده شده ،است اینان اهل جهنم هستند و جاودانه در آن خواهند ماند (27)

17)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «مثل این که صورت های آنان را قطعه ای از تاریکی شب فرا گرفته» فرمود: آیا اتاق را موقعی که شب (تاریک) می باشد نمی بینید که نسبت به بیرون آن تاریک تر است؟ به همین شیوه صورت های آنان از سیاهی بیشتری برخوردار هستند.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: آیا از این بتان شما کسی هست که به حق راهنمایی نماید؟ بگو خدا به حق راهنمایی می نماید، آیا آن که به حق راهنمایی می نماید به متابعت و پیروی سزاوارتر است یا آن که راهنمایی با حق نمی کند و خود نیز نیازمند هدایت است؟ پس شما را چه می شود؟ چگونه حکم می کنید؟ (35)

18)- از عمرو بن ابی القاسم روایت شده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را یاد آور شد و سپس (فرمایش خداوند متعال:) «پس آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند سزاوار است که متابعت شود یا کسی که هدایت نمی کند را مگر این که هدایت شود پس شما را چه شده و چگونه حکم می کنید؟! را قرائت ،نمود پس ما عرضه داشتیم: خداوند (امور) شما را اصلاح نماید او کیست؟

فرمود: به ما ابلاغ شده که او امام علی علیه السلام است.

ص: 491

قوله تعالى: ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ، وَلَمَّا يَأْتِهم تَأْوِيلُهُ, كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَقِبَةُ الظَّالِمِينَ﴾ (39)

1645 / [19]- عن مسعدة بن صدقة عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سُئِلَ عَنِ اَلْأُمُورِ اَلْعِظَامِ اَلَّذِی تَکُونُ مِمَّا لَمْ یَکُنْ؟

فَقَالَ لَمْ یَأْنِ [یَکُنْ] أَوَانُ کَشْفِهَا بَعْدُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ﴾. (1)

1646/ [20]- عن حمران، قال:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْأُمُورِ اَلْعِظَامِ مِنَ اَلرَّجْعَهِ وَ غَیْرِهَا؟

فَقَالَ: إِنَّ هَذَا اَلَّذِی تَسْأَلُونِی عَنْهُ لَمْ یَأْتِ أَوَانُهُ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ﴾ (2)

1647 / [21] - عن أبي السفاتج، قال:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : آیَتَانِ فِی کِتَابِ اَللَّهِ حَصَرَ [حَظَرَ] اَللَّهُ اَلنَّاسَ، أَلاَّ یَقُولُوا مَا لاَ یَعْلَمُونَ، قَوْلُ اَللَّهِ تعالی: ﴿أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ اَلْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَی اَللّهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ ﴾ (3) وَ قَوْلُهُ: ﴿ بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ﴾ (4)

ص: 492


1- عنه بحار الأنوار: 70/2 ح 25 والبرهان في تفسير القرآن: 28/4 ، ح 5 و نور الثقلين: 304/2 ح 64 منتخب (مختصر) بصائر الدرجات: 24 ، بإسناده زرارة قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام، بتفاوت يسير، عنه البحار 40/53 ح 4.
2- عنه بحار الأنوار: 70/2ح ،26 ، والبرهان 28/4 ح 6، و نور الثقلين: 304/2 ح 65
3- سورة الأعراف: 169/7.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن 28/4 ح 7 بصائر الدرجات: 537 ح 2 (باب - 22 فيمن لا يعرف الحديث فردّه) بإسناده عن أبي يعقوب بن إسحاق بن عبد الله، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 186/2 ح 13، و نحوه الكافي: 43/1 ح ، والأمالي للصدوق: 420 ح 15 (المجلس الخامس والستّون) عنه البحار: 113/2 ح 3 روضة الواعظين: 468/2 (مجلس في ذكر حفظ اللسان والصدق)، منية المريد: 215 (الثالث والعشرون و هو من أهم الآداب).

فرمایش خداوند متعال: بلکه آن ها چیزی را دروغ شمردند که احاطه به علم آن نیافته بودند و هنوز تأویل آن واقع نشده است کسانی که پیش از آنان بودند نیز پیامبران را این چنین به دروغ نسبت دادند پس بنگر که عاقبت کار ستم کاران چگونه بوده است (39)

19)- از مسعدة بن صدقة روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد این امور مهمی که هنوز تحقّق نیافته بود، سؤال کردند (که آیا آن از رجعت می باشد)؟

فرمود: این چیزهایی را که سؤال می کنید هنوز وقت بیان و کشف آن ها نرسیده است و خداوند متعال فرموده: «بلکه تکذیب کردند آن چه را که بر آن علم نداشتند و هنوز تأویل آن برایشان واقع نشده است».

20)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام امور مهمی را پیرامون رجعت و مشابه آن سؤال کردم؟

فرمود: این چیزهایی را که سؤال می کنید هنوز وقت آن ها نرسیده است خداوند متعال فرموده: «بلکه تکذیب کردند آن چه را که بر آن علم نداشتند و هنوز تأویل آن برایشان واقع نشده است».

21)- از ابو السَّفاتج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که خداوند مردم را به سبب دو آیه - از آیات کتاب خود - (در دو مورد) بر حذر داشته است: این که چیزی را که نمی دانند نگویند (در مورد چیزی که اطلاع ندارند نظر ندهند) و چیزی را که (از حقیقت آن) اطلاعی ندارند ردّ و تکذیب نکنند سپس حضرت (این آیه شریفه را) قرائت ،نمود که خداوند متعال فرموده: «آیا بر آن ها عهد و میثاق قرآنی گرفته نشده که چیزی را به خداوند نسبت ندهند مگر آن که حقیقت داشته باشد»؟ و نیز (خداوند متعال) فرموده است: «بلکه تکذیب کردند آن چه را که نسبت به آن علم نداشتند و هنوز تأویل آن برایشان واقع نشده است».

ص: 493

1648 / [22] - عن إسحاق بن عبد العزيز، قال:

سمعت أبا عبد الله عیه السلام يقول: إِنَّ اَللَّهَ خَصَّ هَذِهِ اَلْأُمَّهَ بِآیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِهِ : أَلاَّ یَقُولُوا مَا لاَ یَعْلَمُونَ، وَ أَلاَّ یَرُدُّوا مَا لاَ یَعْلَمُونَ، ثُمَّ قَرَأَ: ﴿أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ اَلْکِتابِ ﴾ (1) اَلْآیَهِ وَ قَوْلُهُ: ﴿ بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ﴾ - إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿کَیْف کانَ عقِبَهُ الظَّالِمینَ ﴾ (2)

قوله تعالی: ﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾ (47)

1649 / [23] - عن جابر عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

سألته عن تفسير هذه الآية: ﴿ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾؟

قَالَ تَفْسِیرُهَا بِالْبَاطِنِ أَنَّ لِکُلِّ قَرْنٍ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ رَسُولاً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ یَخْرُجُ إِلَی اَلْقَرْنِ اَلَّذِی هُوَ إِلَیْهِمْ رَسُولٌ وَ هُمُ اَلْأَوْلِیَاءُ وَ هُمُ اَلرُّسُلُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ﴾ قَالَ مَعْنَاهُ أَنَّ اَلرُّسُلَ یَقْضُونَ بِالْقِسْطِ ﴿وَ هُمْ لاَ یَظْلِمُونَ﴾ کَمَا قَالَ اَللَّهُ. (3)

ص: 494


1- سورة الأعراف: 169/7.
2- عنه بحار الأنوار: 113/2 ذيل 3 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 28/4 ح 8، و نور الثقلين: 305/2 ح 69. بصائر الدرجات: 537 ح 2 (باب - 22 فيمن لا يعرف الحديث فردّه) بإسناده عن أبي يعقوب بن إسحاق بن عبد الله، عن أبي عبد الله الله علیه السلام، و نحوه الكافي: 43/1 ح 8، الأمالي للصدوق: 420 ح 15 (المجلس الخامس والستّون)، عنه البحار: 113/2 ح 3، و عن البصائر: 186 ح 13، روضة الواعظين: 468/2 (مجلس في ذكر حفظ اللسان والصدق) منية المريد: 215 (الثالث والعشرون وهو من أهم الآداب).
3- عنه بحار الأنوار: 306/24 6 ، والبرهان : 29/4 ح 1، و نور الثقلين: 305/2 ح 71

22)- از اسحاق بن عبد العزيز روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: به درستی که خداوند این امّت را به سبب دو آیه (از آیات کتاب خود) ممتاز نموده است این که چیزی را که نمی دانند نگویند (در مورد چیزی که اطلاع ندارند نظر ندهند) و چیزی را که (از حقیقت آن) اطلاعی ،ندارند رد و تکذیب نکنند سپس حضرت (این آیه شریفه را) «آیا از آن ها عهد و میثاق گرفته نشده که چیزی را به خداوند نسبت ندهند»؟ تا پایان آن قرائت نمود و نیز فرموده است: «بلکه تکذیب کردند آن چه را که به آن علم نداشتند و هنوز تأویل آن برایشان واقع نشده است ... سرنوشت ستمکاران چگونه بوده است».

فرمایش خداوند متعال: و برای هر امتی پیامبری می باشد و چون پیامبرشان ،بیاید کارها در بین آن ها به عدالت فیصله می یافت و آنان مورد ستم واقع نمی شدند (47)

23)- از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد تفسیر این آیه (شریفه): «و برای هر امّتی رسولی است پس هرگاه رسول ایشان بیاید، بین ایشان به عدالت قضاوت می شود و آنان ظلمی نخواهند دید» سؤال کردم؟

فرمود: تفسیر آن از نظر باطن این است که برای هر قرنی از این امت، رسولی از آل محمد علیهم السلام هست که در هر قرنی برای (نجات و) هدایت امّت بیرون می آید و ایشان اولیای خدا و رسول می باشند و اما فرمایش خداوند متعال: «پس اگر رسول ایشان بیاید بین ایشان به عدالت قضاوت می شود و بر آنان ظلمی نمی شود»، فرمود: معنای آن این است که رسولان حکم به عدالت می کنند و ظلم و ستمی انجام نمی دهند همچنان که خداوند فرموده است: «و آن ها ظلم نخواهند شد».

ص: 495

قوله تعالى: ﴿قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ (49)

1650 / [24] - عن حمران، قال:

سألت أبا عبد الله علیه السلام عن قول الله تعالى: ﴿إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَخِرُونَ سَاعَةٌ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ ؟

قال: هُوَ اَلَّذِی سُمِّیَ لِمَلَکِ اَلْمَوْتِ فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ. (1)

قوله تعالى: ﴿وَ یَسْتَنبِئونَکَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ (53) وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ، وَ أَسَرُّواْ النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾ (54)

1651 / [25] - عن يحيى بن سعيد، عن أبي عبد الله، عن أبيه علیهما السلام في قول الله: ﴿وَ يَسْتَنبِئُونَك أَحَقُّ هُوَ﴾، قال:

یَسْتَنْبِئُکَ یَا مُحَمَّدُ أَهْلُ مَکَّهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام إِمَامٌ هُوَ؟ ﴿ قُلْ إِلى وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ﴾. (2)

ص: 496


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 29/4 ح 1 ، و نور الثقلين: 306/2 ح 72. بحار الأنوار: 139/5 ح 4 عن الأمالي للشيخ الطوسي بتفاوت يسير.
2- عنه بحار الأنوار: 100/36 ح 43 ، والبرهان في تفسير القرآن: 30/4 ح 5 شواهد التنزيل: 351/1 ح 363 و 364 مسنداً. تفسير القمّي: 92/2 مرسلاً و بتفاوت يسير الأمالي للصدوق: 673 ح 7 (المجلس السادس والتسعون)، تأويل الآيات الظاهرة: 221 عن أبي عبد الله الحسين بن جبير في كتاب نخب المناقب بإسناده عن الباقر علیه السلام عنه و عن الكنز البحار: 351/24 ح 67، المناقب لابن :شهر آشوب: 39/3 (فصل في قصّة يوم الغدير) عن أبي عبد الله علیه السلام نحو تفسير القمّي.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: من درباره خود - جز آن چه را که خدا بخواهد - مالک هیچ سود و زیانی ،نیستم برای (مرگ) هر امتی زمان معیّنی است چون زمان آن فرا رسد نه یک لحظه تأخیر کنند و نه یک لحظه جلو افتند. (49)

24)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «برای (مرگ) هر امتی زمان معینی است چون زمان آن فرا رسد نه یک ساعت تأخیر کند و نه یک ساعت پیش افتد»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور همان چیزی است که در شب قدر برای (فرشته مرگ) عزرائیل بیان می گردد.

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) از تو خبر می گیرند که آیا (قیامت و عذاب دوزخ) حق است؟ بگو: آری سوگند به پروردگارم! حق است و شما ناتوان کننده خدا نیسید (53) و اگر مردم ستمکار صاحب همه روی زمین ،باشند تمام دارایی و ثروت خود را برای بازخرید ،عذاب فدیه می دهند (تا خود را از عذاب برهانند سودی ندارد) و چون عذاب را بنگرند حسرت و پشیمانی خود را در دل پنهان دارند و به عدالت در بین آنان حکم شود و آنان مورد ستم واقع نگردند. (54)

25)- از یحیی بن سعید روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و از تو سؤال می کنند که آیا آن حق است؟» فرمود: (منظور این است:) ای محمد! اهالی مکه در مورد امامت (و خلافت) علی علیه السلام از تو سؤال می کنند؟ بگو: «آری، سوگند به پروردگارم! او بر حقّ است».

ص: 497

1652/ [26] - عن حمّاد بن عيسى عمّن رواه، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال: سئل علیه السلام عن قول الله تعالى: ﴿ وَأَسَرُّواْ النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُاْ الْعَذَابَ ﴾، قَالَ: قِیلَ لَهُ: وَ مَا یَنْفَعُهُمُ أَسْرَارُ اَلنَّدَامَهِ وَ هُمْ فِی اَلْعَذَابِ؟

قَالَ: کَرِهُوا شَمَاتَهَ اَلْأَعْدَاءِ. (1)

قوله تعالى: ﴿يَأَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَ شِفَاءٌ لِمَا فِى الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ (57) قُلْ بِفَضْل اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ﴾ (58)

1653 / [27] - عن السكوني، عن أبي عبد الله، عن أبيه علیهما السلام، قال :

شَکَا رَجُلٌ إِلَی اَلنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَجَعاً فِی صَدْرِهِ، فَقَالَ: اِسْتَشْفِ بِالْقُرْآنِ ، لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ شِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ﴾ (2)

1654 / [28] - عن الأصبغ بن نباتة، عن أمير المؤمنين علیه السلام في قول الله تعالى:

﴿ قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا﴾، قال:

فَلْیَفْرَحْ شِیعَتُنَا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا أُعْطِیَ عَدُوُّنَا مِنَ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّهِ. (3)

ص: 498


1- عنه بحار الأنوار: 188/7 ح 47 ، والبرهان في تفسير القرآن: 31/4 ح 9. تفسير القمّي: 313/1 و 203/2 ، عنه البحار 294/8 ح 37
2- عنه بحار الأنوار 203/92 ح 29 والبرهان في تفسير القرآن: 31/4 ح 2 . الكافي : 600/2 ح 7 عدّة الداعي 292 ، عنه البحار: 176/92 ح 5 ، مكارم الأخلاق 378 (لوجع الصدر)، عنه البحار 101/95 ذيل ح 1.
3- عنه بحار الأنوار: 61/24 ح 41 والبرهان في تفسير القرآن: 32/4 ح 3، و نور الثقلين 308/2 ح 87 تفسير القمّي: 313/1 مرسلاً و بتفاوت يسير عنه البحار: 423/35 ح 1.

26)- از حمّاد بن عیسی به نقل از دیگری روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «و پشیمانی را کتمان و مخفی کردند هنگامی که عذاب را دیدند» سؤال شد؟

(راوی) گوید: به حضرت گفته شد: و کتمان ندامت در حالی که آنان عذاب می شوند چه سودی برایشان دارد؟ فرمود آنان شماتت دشمنان را ناخوش می دارند.

فرمایش خداوند متعال: ای مردم برای شما از جانب پروردگارتان موعظه ای آمد و شفایی برای آن بیماری هایی که در دل دارید و راهنما و رحمتی برای مؤمنین خواهد بود (57) (ای پیامبر!) بگو: تنها به فضل و رحمت خدا شادمان شوند؛ زیرا این از هر چه که می اندوزند بهتر است (58)

27)- از سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام، فرمود: مردی از ناراحتی و درد سینه اش به رسول خدا صلی الله علیه و آله گلایه کرد حضرت به او فرمود: خود را به وسیله قرآن درمان کن؛ زیرا خداوند می فرماید: «و (قرآن) شفای دردهایی است که در سینه ها می باشد».

28)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

امير المؤمنين علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: ای محمد!) «بگو: به فضل خدا و رحمت خداوند شادمان شوند» فرمود:

شادمانی شیعیان ما بهتر است از آن چه که - از طلا و نقره - به دشمنان و مخالفين ما عطا گردیده است.

ص: 499

1655/ [29]- عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

قلت: ﴿ قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ﴾؟

فَقَالَ اَلْإِقْرَارُ بِنُبُوَّهِ مُحَمَّدٍ- صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ- وَ اَلاِئْتِمَامُ بِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُ هَؤُلاَءِ فِی دُنْیَاهُمْ. (1)

قوله تعالى: ﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿62﴾ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ كَانُواْ يَتَّقُونَ ﴿63﴾ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ ﴿64﴾

1656 / [30] - عن عبد الرحمن بن سالم الأشلّ، عن بعض الفقهاء، قال:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: ﴿إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾،ثُمَّ قَالَ: تَدرُونَ مَن أولياءُ الله؟

قَالُوا: مَنْ هُمْ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ!؟

فَقَالَ: هُمْ نَحْنُ وَ أَتْبَاعُنَا، فَمَنْ تَبِعَنَا مِنْ بَعْدِنَا طُوبَی لَنَا طُوبَی لَنَا وَ طُوبَی لَهُمْ وَ طُوبَاهُمْ أَفْضَلُ مِنْ طُوبَانَا،

قِیلَ مَا شَأْنُ طُوبَاهُمْ أَفْضَلُ مِنْ طُوبَانَا أَ لَسْنَا نَحْنُ وَ هُمْ عَلَی أَمْرٍ؟

قَالَ: لاَ لِأَنَّهُمْ حَمَلُوا مَا لَمْ تَحْمِلُوا عَلَیْهِ وَ أَطَاقُوا مَا لَمْ تُطِیقُوا. (2)

ص: 500


1- عنه بحار الأنوار: 425/35 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 33/4 ، ح ،4 و نور الثقلين 308/2 ح 88 الكافي: 423/8 ح 55 بإسناده عن محمّد بن الفضيل عن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 221 ، والبحار: 61/24 ح 41.
2- عنه بحار الأنوار: 34/67 ح 72 ، و 277/69 ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن: 37/4 ح 6، و نور الثقلين: 309/2 ح 91 مشكاة الأنوار: 96 (الفصل الخامس في ذكر ما جاء في فضائل ....)، عن منصور بن عمرو بن الحمق الخزاعي بتفاوت.

29)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (معنا و مقصود از) «بگو: به فضل خدا و رحمت خداوند شادمان ،شوند آن بهتر است از آن چه که جمع می کنند» چیست؟

فرمود: اقرار و ایمان به نبوّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و اقتدا و متابعت از امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد که (این حالت) از تمام آن چه را که مخالفین - از اموال دنیا - جمع آوری می کنند، بهتر خواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: آگاه باشید به درستی که بر دوستان خدا بیمی نیست و آنان غمگین نمی شوند (62) کسانی را که ایمان آوردند و پرهیزکاری می کردند (63) برای ایشان در دنیا و آخرت بشارت است سخن خداوند دگرگون نمی شود این (برای مؤمنین) کامیابی بزرگی است. (64)

30) - از عبد الرحمان بن سالم اشَل به نقل از بعضی از دانشمندان روایت کرده است که گفت:

امير المؤمنين علیه السلام فرمود: «هر آینه حتماً اولیای خدا خوف و ترسی بر آن ها نیست و آنان غم و اندوهی هم نخواهند داشت»، سپس افزود آیا می دانید اولیای خداوند چه کسانی هستند؟

(اصحاب) گفتند: ای امیرالمؤمنین! ایشان چه کسانی می باشند؟

فرمود: ما (اهل بیت عصمت و طهارت) و پیروان ما هستند و هر کسی که بعد از این از ما پیروی و متابعت ،کند خوشا به حال ما خوشا به حال ما و به حال ایشان و بلکه ایشان سعادتی والا و برتر از سعادت (یاران زمان) ما دارند.

سؤال کردند: ای امیرالمؤمنین! مگر ایشان چه می کنند؟! مگر ما با ایشان در یک مسیر و بر یک امر (ولایت شما) نیستیم؟

فرمود: نه برای آن که ایشان جریاناتی را متحمّل می شوند که شما توانای تحمّل آن را ندارید ایشان توان چیزی را دارند که شما توان آن ها را ندارید.

ص: 501

1657 / [31] - عن بريد العجلي، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : ﴿أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اَللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ﴾ إِذَا أَدَّوْا فَرَائِضَ اَللَّهِ، وَ أَخَذُوا بِسُنَنِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ تَوَرَّعُوا عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ، وَ زَهِدُوا فِی عَاجِلِ زَهْرَهِ اَلدُّنْیَا، وَ رَغِبُوا فِیمَا عِنْدَ اَللَّهِ، وَ اِکْتَسَبُوا اَلطَّیِّبَ مِنْ رِزْقِ اَللَّهِ، لاَ یُرِیدُونَ اَلتَّفَاخُرَ وَ اَلتَّکَاثُرَ، ثُمَّ أَنْفَقُوا فِیمَا یَلْزَمُهُمْ مِنْ حُقُوقٍ وَاجِبَهٍ، فَأُولَئِکَ اَلَّذِینَ بَارَکَ اَللَّهُ لَهُمْ فِیمَا اِکْتَسَبُوا وَ یُثَابُونَ عَلَی مَا قَدَّمُوا لِآخِرَتِهِمْ. (1)

1658 / [32] - عن عبد الرحيم قال:

قال أبو جعفر علیه السلام: إِنَّمَا أَحَدُکُمْ حِینَ تَبْلُغُ نَفْسُهُ هَاهُنَا، فَیَنْزِلُ عَلَیْهِ مَلَکُ اَلْمَوْتِ ، فَیَقُولُ لَهُ: أَمَّا مَا کُنْتَ تَرْجُو فَقَدْ أُعْطِیتَهُ، وَ أَمَّا مَا کُنْتَ تَخَافُهُ فَقَدْ أَمِنْتَ مِنْهُ، وَ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَی مَنْزِلِهِ مِنَ اَلْجَنَّهِ ، وَ یُقَالُ لَهُ: اُنْظُرْ إِلَی مَسْکَنِکَ مِنَ اَلْجَنَّهِ، وَ اُنْظُرْ هَذَا رَسُولُ اَللَّهِ وَ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ (عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ) رُفَقَاؤُکَ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ * لَهُمُ اَلْبُشْری فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا وَ فِی اَلْآخِرَهِ﴾ (2)

1659 / [33] - عن عُقبة بن خالد، قال:

دخلت أنا والمعلّى على أبي عبد الله علیه السلام، فقال:

یَا عُقْبَهُ لاَ یَقْبَلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْعِبَادِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ إِلاَّ هَذَا اَلدِّینَ اَلَّذِی أَنْتُمْ عَلَیْهِ وَ مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَرَی مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ إِلاَّ أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ إِلَی هَذِهِ- وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی

ص: 502


1- عنه بحار الأنوار: 277/69 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن: 37/4 ح ، و نور الثقلين: 309/2 ح 92 بحار الأنوار: 146/7 و 256/69 مرسلاً في كليهما.
2- عنه بحار الأنوار: 177/6 ح 5، والبرهان في تفسير القرآن: 37/4 ح 8، و نور الثقلين: 312/2 ح 104 دعائم الإسلام: 75/1 (ذكر مودّة الأئمّة من آل محمّد علیهم السلام)، تأويل الآيات الظاهرة: 224 الام، بإسناده يرفعه إلى الإمام أبي جعفر علیه السلام، أعلام الدين: 458 (فصل في حسن الظنّ بالله تعالى)، عنه البحار: 164/27 ح 17.

31)- از بُرَيْد عِجْلی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: در کتاب علی بن الحسین (امام سجّاد) علیهما السلام یافته ایم: «هر آینه حتماً اولیای خدا خوف و ترسی بر آن ها نیست و آنان غم و اندوهی هم نخواهند داشت»، اگر (مؤمنین) واجبات الهی را انجام دهند و طبق سُنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله عمل نمایند و از کارهایی که خداوند حرام نموده دوری کنند و نسبت به لذت های زودگذر دنیا بی میل بوده و نسبت به آن چه در پیشگاه خداوند می باشد اشتیاق داشته باشند و از روزی حلال ارتزاق نمایند و با آن بر یکدیگر فخر فروشی نکنند و در فکر جمع آوری دنیا نباشند و در نهایت حقوق واجب خداوند را بپردازند پس چنین افرادی را خداوند در کسب و کارشان برکت می دهد (که از آن به خوبی استفاده کرده و بهرمند شوند) و نسبت به آن چه که برای آخرت خود پیش می فرستند پاداش داده می شوند.

32)- از عبد الرحیم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هر یک از شما موقعی که جانش به این جا (گلویش) ،برسد فرشته مرگ بر او وارد می شود و می گوید آن چه را که آرزو داشتی به آن رسیده ای و از آن چه واهمه داشتی و می ترسیدی در امان می باشی سپس دری از درهای بهشت به منزلش گشوده می شود و به او گفته می شود به جایگاه خود در بهشت نگاه کن و این رسول خدا علی حسن و حسین (علیهم السلام) رفقای تو در بهشت می باشند (سپس افزود:) و این همان فرمایش خداوند است که فرموده: «کسانی که ایمان آورده اند و پرهیزکار باشند * برای ایشان در زندگی دنیا و ،آخرت بشارت خواهد بود».

33)- از عُقبة بن خالد روایت کرده است که گفت:

من به همراه مُعَلّی (بن خُنیس) به محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شدیم، حضرت فرمود: ای عُقبه! خداوند در روز قیامت (عمل و آئینی را) از بندگان نمی،پذیرد مگر آن عمل و آئینی که شما بر آن معتقد هستید و فاصله ای بین شما و آن چه شما را با دیدنش خوشحال و چشم روشنی می بخشد، نیست مگر آن که روح و جان به این جا برسد - و حضرت با دست خود اشاره به شاه رگ گردن نمود- و سپس حضرت (به دیوار و یا جایی که کنار آن بود) تکیه زد.

ص: 503

اَلْوَرِیدِ- ثُمَّ اِتَّکَأَ وَ غَمَزَنِی اَلْمُعَلَّی أَنْ سَلْهُ فَقُلْتُ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا بَلَغَتْ نَفْسُهُ إِلَی هَذِهِ فَأَیَّ شَیْءٍ یَرَی.

فَقَالَ: یَرَی، فَقُلْتُ لَهُ -بُضْعَ عَشَرَ مَرَّهً-: أَیَّ شَیْءٍ یَرَی؟

فَقَالَ فِی آخِرِهَا: یَا عُقْبَهُ !

فَقُلْتُ: لَبَّیْکَ وَ سَعْدَیْکَ، فَقَالَ: أَبَیْتَ إِلاَّ أَنْ تَعْلَمَ؟

فَقُلْتُ: نَعَمْ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِنَّمَا دِینِی مَعَ دِینِکَ ، فَإِذَا ذَهَبَ دِینِی کَانَ ذَلِکَ، فَکَیْفَ بِکَ، یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ ، کُلَّ سَاعَهٍ؟ وَ بَکَیْتُ، فَرَقَّ لِی، فَقَالَ: یَرَاهُمَا، وَ اَللَّهِ!

فَقُلْتُ: بِأَبِی وَ أُمِّی، مَنْ هُمَا؟

فَقَالَ: رَسُولُ اَللَّهِ! (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) . یَا عُقْبَهُ ، لَنْ تَمُوتَ نَفْسٌ مُؤْمِنَهٌ أَبَداً حَتَّی تَرَاهُمَا. قُلْتُ: فَإِذَا نَظَرَ إِلَیْهِمَا اَلْمُؤْمِنُ، أَ یَرْجِعُ إِلَی اَلدُّنْیَا؟

قَالَ: لاَ، یمَضَی أَمَامَهُ، فَقُلْتُ لَهُ: یَقُولاَنِ لَهُ شَیْئاً، جُعِلْتُ فِدَاکَ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ، یَدْخُلاَنِ جَمِیعاً عَلَی اَلْمُؤْمِنِ فَیَجْلِسُ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عَنْ رَأْسِهِ، وَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ رِجْلَیْهِ، فَیُکِبُّ عَلَیْهِ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، فَیَقُولُ: یَا وَلِیَّ اَللَّهِ، أَبْشِرْ فَإِنِّی رَسُولُ اَللَّهِ ، إِنِّی خَیْرٌ لَکَ مِمَّا تَتْرُکُ مِنَ اَلدُّنْیَا. ثُمَّ یَنْهَضُ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، فَیَقُومُ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) حَتَّی یُکِبَّ عَلَیْهِ، فَیَقُولُ: یَا وَلِیَّ اَللَّهِ، أَبْشِرْ أَنَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ اَلَّذِی کُنْتَ تُحِبُّنِی، أَمَا لَأَنْفَعَنَّکَ. ثُمَّ قَالَ: أَمَا إِنَّ هَذَا فِی کِتَابِ اَللَّهِ.

قلت: جُعِلْتُ فِدَاکَ، أَیْنَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ؟

قال: فِی یُونُسَ ﴿اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ * لَهُمُ اَلْبُشْری فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا وَ فِی اَلْآخِرَهِ﴾- إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾. (1)

ص: 504


1- عنه بحار الأنوار: 186/6 ذيل ح 20 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 38/4 ح 9 المحاسن: 175/1 ح 158 (39- باب الاغتباط عند الوفاة) عن عقبة بن خالد قال: دخلنا على أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 185/6 ح 20تفسیر فرات الكوفي: 216 ح 291 عن عبد الله بن الوليد باختصار

در این بین مُعَلّی کنار من نشسته بود به من اشاره ای کرد که از حضرت توضیح ،بخواهم به همین خاطر عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! هنگامی که روح و جان به این جا (حلقوم) برسد (انسان) چه چیزهایی را می بیند؟

فرمود: بیش از سیزده مرتبه این سؤال را تکرار کردم و ایشان در هر مرتبه فقط می فرمود می بیند سپس در پایان فرمود ای عُقبه! پاسخ دادم: «لبّيك وسعديك» - من در اختیار و در محضر شمایم که با اطاعت از شما سعادتمند و خوشبخت هستم .- :فرمود مثل این که میل ،داری تا ندانی دست بر نداری؟

عرض کردم: بلی ای فرزند رسول خدا! دین من همراه خون من می باشد اگر دینم از بین برود بدبخت و بیچاره گشته ام ای فرزند رسول خدا چگونه می توانم هر موقعی که خواستم خدمت شما برسم؟ و گریه ام ،گرفت پس حضرت دلش به حال من سوخت و :فرمود به خدا سوگند! (مؤمن در آن لحظه) آن دو نفر را می بیند.

عرض کردم: پدر و مادرم فدایت باد منظور از آن دو نفر چه کسانی هستند؟

فرمود: یکی رسول خدا صلی الله علیه و آله و دیگری امام علی علیه السلام هستند ای عُقْبَه هیچ شخص مؤمنی نمی میرد مگر آن که ایشان را می بیند

عرض کردم: هنگامی که مؤمن ایشان را مشاهده می کند آیا به دنیا باز می گردد؟

فرمود: نه، بلکه چون ایشان را ببیند به راه خود ادامه می دهد (و به سرای باقی می رود).

عرض کردم آیا ایشان کلامی هم به او می فرمایند؟ فرمود: بلی، ایشان با هم بر مؤمن وارد می شوند و رسول خدا صلی الله علیه و آله بر بالین سر و امام علی علیه السلام سمت پایین پا می نشینند، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله رسول خدا بر او خم میشود و می فرماید: ای دوست خدا تو را بشارت باد من رسول خدا هستم من از آن چه در دنیا رها کردی برایت بهتر می باشم. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله بر می خیزد، بعد از آن امام علی علیه السلام جلو می آید تا بر او خم می گردد و می فرماید: ای دوست خدا تو را بشارت باد! من علی بن ابی طالب ،هستم همان کسی که دوست دارش بودی من برای تو سودمند و نجات بخش خواهم بود. سپس افزود: همانا این مطلب در کتاب خداوند موجود است.

عرض کردم: خدا مرا فدای شما گرداند این مطلب کجای کتاب خداوند می باشد؟

فرمود: آن در (سوره) یونس می باشد: «کسانی را که ایمان آورده اند و پرهیزگار بوده اند * برای ایشان در دنیا و آخرت مژده ای خواهد بود، سخن خدا دگرگون نمی شود و این سعادت و کامیابی بزرگی می باشد»

ص: 505

1660 / [34] - عن أبي حمزة الثمالي، قال:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : مَا یُصْنَعُ بِأَحَدٍ عِنْدَ اَلْمَوْتِ؟

قَالَ: أَمَا وَ اَللَّهِ یَا بَا حَمْزَهَ مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَرَی مَکَانَهُ مِنَ اَللَّهِ وَ مَکَانَهُ مِنَّا إِلاَّ أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَاهُنَا -، ثُمَّ أَهْوَی یَدَهُ إِلَی نَحْرِهِ-، أَ لاَ أُبَشِّرُکَ یَا بَا حَمْزَهَ ؟

فَقُلْتُ: بَلَی جُعِلْتُ فِدَاکَ!

فَقَالَ: إِذَا کَانَ ذَلِکَ أَتَاهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَعَهُ قَعَدَ عِنْدَ رَأْسِهِ فَقَالَ لَهُ - إِذَا کَانَ ذَلِکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ-.

أَ مَا تَعْرِفُنِی؟ أَنَا رَسُولُ اَللَّهِ هَلُمَّ إِلَیْنَا فَمَا أَمَامَکَ خَیْرٌ لَکَ مِمَّا خَلَّفْتَ أَمَّا مَا کُنْتَ تَخَافُ فَقَدْ أَمِنْتَهُ وَ أَمَّا مَا کُنْتَ تَرْجُو فَقَدْ هَجَمْتَ عَلَیْهِ أَیَّتُهَا اَلرُّوحُ اُخْرُجِی إِلَی رَوْحِ اَللَّهِ وَ رِضْوَانِهِ.

و فَیَقُولُ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِثْلَ قَوْلِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ.

ثُمَّ قَالَ: یَا بَا حَمْزَهَ أَ لاَ أُخْبِرُکَ بِذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ﴾ اَلْآیَهَ. (1)

قوله تعالى: ﴿ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ، رُسُلاً إِلَىٰ قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَيِّنَتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُوا بِهِ، مِن قَبْلُ كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ﴾ (74)

1661 / [35] - عن زرارة وحمران ، عن أبي جعفر وأبي عبد الله علیهما السلام ، قالا:

إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْخَلْقَ وَ هُمْ أَظِلَّهٌ فَأَرْسَلَ رَسُولَهُ مُحَمَّداً صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَذَّبَهُ، ثُمَّ بَعَثَهُ فِی اَلْخَلْقِ اَلْآخَرِ فَآمَنَ بِهِ مَنْ کَانَ آمَنَ بِهِ فِی اَلْأَظِلَّهِ

ص: 506


1- عنه بحار الأنوار: 178/6 ح 6 ، والبرهان في تفسير القرآن: 38/4 ح 10، ونور الثقلين 313/2 ح 105.

34)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: هنگام مرگ با افراد چه کاری انجام می شود؟

فرمود: ای ابا حمزه به خدا سوگند برای شما فاصله ای که می توانید محل و موقعیت خویش را در پیشگاه خداوند ببینید این است که جان و روح شما به این جا ،برسد سپس با دست به حلق و گلوی خود اشاره نمود و افزود ای ابا !حمزه آیا مایل هستی تا تو را بشارت دهم؟ عرض کردم بلی فدایت گردم!

فرمود: هنگامی که چنان مرحله ای (برای امثال شما) فرا رسد، رسول خدا صلی الله علیه و اله با امام علی بر بالین شما حاضر می شوند - و هر دو بزرگوار بر بالای سر او می نشینند- ، در آن حالت رسول خدا صلی الله علیه و اله می فرماید: آیا مرا می شناسی؟ من رسول خدا صلی الله علیه و اله هستم نزد ما بیا پس آن چه در پیش داری برایت بهتر است و از آن چه وحشت داشتی و می ترسیدی در امان خواهی بود و آن چه را که آرزو داشتی به آن خواهی ،رسید ای روح! (از کالبد او) بیرون برو و به رحمت و رضوان خداوند وارد شو و امام علی علیه السلام نیز همان فرمایشات رسول خدا صلی الله علیه و اله را برای شما بازگو می نماید بعد از آن امام باقر (علیه السلام) فرمود: ای ابا حمزه! آیا میل داری که این مطالب را از کتاب خدا برایت بیان کنم؟ فرمایش خداوند متعال است که می فرماید: «آن کسانی که ایمان آورده اند و پرهیزکاری می کردند» تا آخر آیه بعد از آن.

فرمایش خداوند متعال: آن گاه پس از او پیامبرانی را به سوی قومشان مبعوث کردیم پس آنان دلیل های روشن برایشان آوردند ولی مردم به آن چه که پیش از آن تکذیبش کرده بودند ایمان آورنده ،نبودند این چنین بر دل های تجاوزکاران مهر می نهیم (74)

35)- از زراره و حمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: به راستی که خداوند خلق را آفرید و این آفرینش در سایه انجام گرفت پس حضرت محمد صلی الله علیه و آله را رسول خود قرار داد پس بعضی به او ایمان آوردند و بعضی نپذیرفتند و او را تکذیب کردند سپس او را در آفرینشی دیگر (در این جهان دنیا) به رسالت مبعوث نمود پس همان هایی که در سایه به او ایمان آورده بودند ایمان آوردند و آن هایی که در آن

ص: 507

وَ جَحَدَهُ مَنْ جَحَدَ بِهِ یَوْمَئِذٍ، فَقَالَ: ﴿فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا بِهِ ى مِن قَبْلُ﴾. (1)

1662 / [36] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام في قوله: ﴿ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ، رُسُلاً إِلَى قَوْمِهِمْ﴾ - إلى - ﴿بِمَا كَذَّبُوا بِهِی مِن قَبْلُ﴾، قال :

بَعَثَ اَللَّهُ اَلرُّسُلَ إِلَی اَلْخَلْقِ وَ هُمْ فِی أَصْلاَبِ اَلرِّجَالِ وَ أَرْحَامِ اَلنِّسَاءِ، فَمَنْ صَدَّقَ حِینَئِذٍ صَدَّقَ بَعْدَ ذَلِکَ، وَ مَنْ کَذَّبَ حِینَئِذٍ کَذَّبَ بَعْدَ ذَلِکَ. (2)

1663 / [37] - عن عبد الله بن محمد الجعفي، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

إِنَّ اللهَ خَلَقَ الْخَلْقَ فَخَلَقَ مَنْ أَحَبَّ مِمَّا أَحَبَّ وَکَانَ مَا أَحَبَّ أَنْ خَلَقَهُ مِنْ طِینَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ ، وَخَلَقَ مَنْ أَبْغَضَ مِمَّا أَبْغَضَ وَکَانَ مَا أَبْغَضَ أَنْ خَلَقَهُ مِنْ طِینَةٍ مِنَ النَّارِ ، ثُمَّ بَعَثَهُمْ فِی الظِّلَالِ؟

فَقَالَ: أَ مَا تَرَی ظِلُّکَ فِی اَلشَّمْسِ شَیْءٌ وَ لَیْسَ بِشَیْءٍ، ثُمَّ بَعَثَ فِیهِمْ اَلنَّبِیِّینَ یَدْعُونَهُمْ إِلَی اَلْإِقْرَارِ بِاللَّهِ فَأَقَرَّ بَعْضُهُمْ وَ أَنْکَرَ بَعْضٌ، ثُمَّ دَعَوْهُمْ إِلَی وَلاَیَتِنَا فَأَقَرُّوا بِهَا- ولِلَّهِ!- مَنْ أَحَبَّ اَللَّهَ وَ أَنْکَرَهَا مَنْ أَبْغَضَ، وَ هُوَ قَوْلُهُ: ﴿فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ﴾ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: کَانَ اَلتَّکْذِیبُ [مِنْ قَبْلُ] ثُمَّ. (3)

قوله تعالى: ﴿ فَقَالُواْ عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةٌ لِلْقَوْمِ الظَّلِمِينَ﴾ (85)

ص: 508


1- عنه بحار الأنوار: 259/5 ح 64 ، والبرهان في تفسير القرآن: 42/4 ح 2 ، و نور الثقلين: 313/2 ح 107.
2- عنه بحار الأنوار: 259/5ح 65 ، والبرهان في تفسير القرآن: 42/4 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار 245/5 ذيل ح 34 ، والبرهان في تفسير القرآن: 42/4 ح 4. بصائر الدرجات: 80 ح 1 (باب - 12 ما أخذ الله مواثيق الخلق) بإسناده عن عبد الله بن محمّد الجعفي، عن أبي جعفر، عن عقبة، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير، ونحوه الكافي: 436/1 ح 2 و 2/ 10 ح 3، عنهما البحار: 98/67 16 ، علل الشرائع: 118/1 ح 3 (باب - 97 علّة المعرفة والجحود)، عنه بحار الأنوار: 244/5 ح 34.

زمان او را تکذیب کرده بودند ،نپذیرفتند پس بر همین اساس خداوند فرموده است: «پس مردم به سبب آن چه که پیش از آن تکذیبش کرده بودند ایمان نیاوردند»

36)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «سپس بعد او رسولانی برای قوم آن ها بر انگیختیم» - تا پایان - تا پایان - «تکذیب کردند به خاطر آن که از قبل تکذیب کردند» فرمود: خداوند متعال پیامبران را از بین آفریده ها (از همان دورانی که در صُلْب مردان و در رحم زنان بودند) برانگیخت پس هر کسی که در آن دوران تصدیق کرده و ایمان آورده باشد بعد از آن هم تصدیق کرده و ایمان می آورد و هر کسی که در آن دوران تکذیب کرده باشد بعد از آن هم تکذیب خواهد نمود.

37)- از عبد الله بن محمد جعفی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خداوند خلق را آفرید و هر مخلوقی را که دوست داشت از همان چیزی آفرید که دوست داشت و آن چه را دوست داشت این بود که او را از سرشت بهشت آفرید و هر چه را دشمن داشت از آن چیزی آفرید که بدش می آمد و آن چه را دشمن داشت این بود که او را از سرشت دوزخ ،آفرید، سپس آن ها را به سایه ای فرستاد عرضه داشتم منظور از سایه چیست؟ فرمود تو سایه خود را در برابر خورشید نمی بینی که (ظاهراً) چیزی است ولی در حقیقت چیزی نیست؟ سپس پیغمبران را در میان آفریده ها برانگیخت و آنان را بر اقرار به خداوند دعوت کرد و سپس دیگر آفریده ها را دعوت نمود تا اقرار بر پیامبران ،کنند پس بعضی اقرار و بعضی انکار نمودند و بعد از آن ایشان را به اقرار بر ولایت ما دعوت کرد پس به خدا سوگند هر کسی که خدا را دوست می داشت اقرار نمود و هر کسی را که دشمن می داشت (ولایت ما را) انکار کرد و این تفسیر همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «پس مردم به سبب آن چه که پیش از آن تکذیبش کرده بودند، ایمان نیاوردند». سپس امام باقر علیه السلام فرمود: تکذیب از آن جا می باشد (منظور هنگام آفرینش است).

فرمایش خداوند متعال: پس گفتند: بر خدا توکل ،کردیم ای پروردگار ما! ما را مغلوب و دست خوش فتنه این مردم ستم کار نگردان (85)

ص: 509

1664 / [38] - عن زرارة و حمران و محمد بن مسلم، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةٌ لِلْقَوْمِ الظَّلِمِينَ ﴾، قَالَ: لاَ تُسَلِّطْهُمْ عَلَیْنَا فَتَفْتِنَهُمْ بِنَا. (1)

قوله تعالى: ﴿ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَ أَخِيهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَ اجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَ أَقِيمُوا الصَّلَوةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (87)

1665 / [39] - عَنْ أَبِی رَافِع، قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) خَطَبَ اَلنَّاسَ، فَقَالَ: «أَیُّهَا اَلنَّاسُ، إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ مُوسَی وَ هَارُونَ أَنْ یَبْنِیَا لِقَوْمِهِمَا بِمِصْرَ بُیُوتاً، وَ أَمَرَهُمَا أَنْ لاَ یَبِیتَ فِی مَسْجِدِهِمَا جُنُبٌ، وَ لاَ یَقْرَبَ فِیهِ اَلنِّسَاءَ إِلاَّ هَارُونُ وَ ذُرِّیَّتُهُ، وَ إِنَّ عَلِیّاً مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ وَ ذُرِّیَّتِهِ مِنْ مُوسَی ، فَلاَ یَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ یَقْرَبَ اَلنِّسَاءَ فِی مَسْجِدِی ، وَ لاَ یَبِیتَ فِیهِ جُنُبٌ إِلاَّ عَلِیٌّ وَ ذُرِّیَّتُهُ، فَمَنْ سَاءَهُ ذَلِکَ فَهَاهُنَا وَ أَشَارَ بِیَدِهِ نَحْوَ اَلشَّامِ- (2)

قوله تعالی: ﴿قالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما فَاسْتَقِيما وَ لا تَتَّبِعانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ﴾ (89)

ص: 510


1- عنه بحار الأنوار: 216/5 ح 2 و 111/71، والبرهان في تفسير القرآن: 43/4 ح 2، و نور الثقلين: 314/2 ح 110 ، فيه عن زرارة و حمران و محمّد بن مسلم في قوله:.. مجمع البيان: 128/5 ، عنه البحار: 111/71
2- عنه بحار الأنوار: 22/39 ذيل ح 8 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 44/4 ح 4. علل الشرائع: 201/1 ح 2 (باب - 154 العلّة التي من أجلها سدّ رسول الله صلی الله علیه و آله...) عنه وسائل الشيعة: 208/2 1943 ، والبحار: 22/39 ح ،8 و 5/84 ح 77

38)- از زراره و حمران و محمد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پروردگارا! ما را برای گروه ستمگران فتنه قرار نده» فرموده اند: آن ها را بر ما مسلّط نگردان که بخواهی آن ها را به وسیله ما مورد آزمایش قرار دهی.

فرمایش خداوند متعال: و ما به موسی و برادش (هارون) وحی فرستادیم شما و پیروانتان در شهر مصر منزل ،گزینید و خانه های خود را مقابل همدیگر قرار دهید و نماز را به پا دارید و مؤمنین را (به فتح و پیروزی در دنیا و بهشت در آخرت) بشارت دهید (87)

39)- از (محمد بن عبید الله بن) ابی رافع روایت کرده است که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و اله ضمن ایراد خطبه ای برای ،مردم فرمود: ای مردم! به راستی که خداوند به موسی و هارون علیهما السلام امر نمود تا در (شهر) مصر برای قوم خود خانه هایی را بنا کنند و به آنان دستور داد که افراد ،جُنب حق ندارند در مسجد بخوابند و همچنین حرام است آنان در مسجد با همسران خود نزدیکی کنند مگر برای هارون و فرزندان او (که برای ایشان مانعی ندارد).

و به درستی که علی (علیه السلام) نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی است پس بر همین اساس برای هیچ فردی جایز نیست که در مسجد من با زنان خود نزدیکی کند و حق ندارد با حالت جنابت در مسجد بیتوته کند مگر علی و فرزندان او پس هر شخص که از آن ناراحت باشد و بدش آمده است پس آن جا (برود و با دست مبارک خود به طرف شام اشاره نمود)

فرمایش خداوند متعال: (خداوند) فرمود: خواسته شما دو نفر (موسی و هارون علیهما السلام) اجابت شد پس ثابت قدم باشید و از راه و طریقه نادانان پیروی نکنید (89)

ص: 511

1666 / [40] - عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

كان بين قوله تعالى: ﴿ قَدْ أُجِيبَت دَعْوَتُكُمَا﴾ وَ بَیْنَ أَنْ أُخِذَ فِرْعَوْنُ أَرْبَعِینَ سَنَهً. (1)

1667 / [41]- عن ابن أبي عمير، عن بعض أصحابنا، يرفعه قال:

لَمَّا صَارَ مُوسَی فِی اَلْبَحْرِ، اِتَّبَعَهُ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ، قَالَ: فَتَهَیَّبَ فَرَسُ فِرْعَوْنَ أنْ یَدْخُلَ اَلْبَحْرَ، فَتَمَثَّلَ لَهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَی رَمَکَهٍ فَلَمَّا رَأَی فَرَسُ فِرْعَوْنَ اَلرَّمَکَهَ اِتَّبَعَهَا، فَدَخَلَ اَلْبَحْرَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ فَغَرِقُوا. (2)

قوله تعالى: ﴿فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَسْئَل الَّذِينَ يَقْرَمُونَ الْكِتَبَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ﴾ (94)

1668/ [42] - عن محمّد بن سعيد الأزدي:

أَنَّ مُوسَی بْنَ مُحَمَّدِ بْنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَخْبَرَهُ أَنَّ یَحْیَی بْنَ أَکْثَمَ کَتَبَ إِلَیْهِ یَسْأَلُهُ عَنْ مَسَائِلَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿ فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ اَلَّذِینَ یَقْرَؤُنَ اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ ﴾ مِنَ اَلْمُخَاطَبِ بِالْآیَهِ؟

ص: 512


1- عنه بحار الأنوار 140/13 ح ،55 والبرهان في تفسير القرآن: 48/4 ح 5 و مستدرك الوسائل : 177/5 ح 5663. الكافي : 489/2 ح ،5 عنه وسائل الشيعة: 57/7 ح 8711، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 167 ضمن ح 195، عنه البحار: 113/13 ح 16، و نحوه إرشاد القلوب: 151/1 (الباب السابع والأربعون في الدعاء) مرسلاً.
2- عنه بحار الأنوار: 140/13 ح 56 ، والبرهان في تفسير القرآن: 52/4 ح 6. الاختصاص: 266 (حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن عبد الله بن جندب عن أبي الحسن الرضا علیه السلام عنه البحار 134/13 ح 41 ، والبرهان : 52/4 ح 7 ، قصص الأنبيا علیهم السلام للراوندي: 155 ح 168 مرسلاً و مفصّلاً، عنه البحار: 109/13 ح 14.

40)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: فاصله بین فرمایش خداوند متعال: «به تحقيق دعا و خواسته شما دو نفر برآورده شد» و بین دستگیری و هلاکت ،فرعون چهل سال شد

41)- از ابن ابی ،عُمیر به نقل از بعضی اصحاب ما به طور مرفوعه، روایت کرده است که گفت:

هنگامی که موسی علیه السلام (با اصحاب خود) وارد دریا شدند، فرعونیان به دنبال آنان حرکت کردند ولی اسب فرعون از ورود به دریا امتناع می ورزید (و قدم از قدم بر نمی داشت) پس جبرئیل علیه السلام سوار بر مادیانی (قاطر ماده) شد و چون اسب ،فرعون مادیان را دید که از جلو میرود به همراهش رفت و موقعی که همگی (فرعونیان) وارد دریا گردیدند غرق شدند

فرمایش خداوند متعال: پس اگر در آن چه بر تو نازل کرده ایم در تردید هستی از آن هایی که کتاب آسمانی پیش از تو را می خوانند سؤال کن هر آینه آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل می شود حق است پس نباید در شمار تردید کنندگان باشی (94)

42)- از محمد بن سعید ازدی روایت کرده است که گفت:

موسى (مُبَرْقَع) فرزند امام جواد علیه السلام به من خبر داد که یحیی بن اکثم نامه ای به او نوشت و از مسائلی چند سؤال ،کرد از جمله (سؤالات) این بود که گفت: مرا از فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «پس اگر در مورد آن چه که بر تو نازل شده در شک و تردید می باشی از آن هایی که کتاب های آسمانی پیش از تو را می خوانند سؤال کن» آگاه نما که مخاطب به آیه کیست؟

اگر مخاطب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشد او در آن چه خدا نازل نموده شک و تردید

ص: 513

فَإِنْ کَانَ اَلْمُخَاطَبُ فِیهَا اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَیْسَ قَدْ شَکَّ فِیمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ، وَ إِنْ کَانَ اَلْمُخَاطَبُ بِهِ غَیْرَهُ فَعَلَی غَیْرِهِ إِذاً أَنْزَلَ اَلْکِتَابَ.

قَالَ مُوسَی : فَسَأَلْتُ أَخِی عَنْ ذَلِکَ قَالَ: فَأَمَّا قَوْلُهُ: فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ اَلَّذِینَ یَقْرَؤُنَ اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ فَإِنَّ اَلْمُخَاطَبَ بِذَاکَ رَسُولُ الله صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ یَکُ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ وَ لَکِنْ قَالَتِ اَلْجَهَلَهُ:

کَیْفَ لَمْ یَبْعَثْ إِلَیْنَا نَبِیّاً مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ أَنَّهُ لَمْ یُفَرِّقْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ نَبِیِّهِ فِی اَلاِسْتِغْنَاءِ فِی اَلْمَأْکَلِ وَ اَلْمَشْرَبِ وَ اَلْمَشْیِ فِی اَلْأَسْوَاقِ.

فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی نَبِیِّهِ ﴿ فَسْئَلِ اَلَّذِینَ یَقْرَؤُنَ اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ ﴾ بِمَحْضَرِ اَلْجَهَلَهِ هَلْ بَعَثَ اَللَّهُ رَسُولاً قَبْلَکَ إِلاَّ وَ هُوَ یَأْکُلُ اَلطَّعامَ وَ یَشْرَبُ وَ یَمْشِی فِی اَلْأَسْواقِ؟، وَ لَکَ بِهِمْ أُسْوَهٌ، وَ إِنَّمَا قَالَ: ﴿فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ﴾ وَ لَمْ یَکُنْ وَ لَکِنْ لِیُتْبِعَهُمْ کَمَا قَالَ (الله تعالی) لَهُ صلی الله علیه و آله ﴿فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اَللّهِ عَلَی اَلْکاذِبِینَ ﴾ (1)

وَ لَوْ قَالَ: تَعَالَوْا نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَهَ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ لَمْ یَکُونُوا یَجِیئُونَ لِلْمُبَاهَلَهِ ، وَ قَدْ عَرَّفَ أَنَّ نَبِیَّکُمْ مُؤَدٍّ عَنْهُ رِسَالَتَهُ، وَ مَا هُوَ مِنَ اَلْکَاذِبِینَ، وَ کَذَلِکَ عَرَّفَ اَلنَّبِیَّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ صَادِقٌ فِیمَا یَقُولُ، وَ لَکِنْ أَحَبَّ أَنْ یُنْصِفَ مِنْ نَفْسِهِ. (2)

ص: 514


1- سورة آل عمران: 61/3.
2- عنه بحار الأنوار: 89/17 ذيل ح 17 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 54/4 ح 4 علل الشرائع: 129/1 ح 1 (الباب 107) بإسناده عن محمّد بن سعيد الإذخري وكان ممّن یصحب موسى بن محمد بن عليّ الرضا علیهما السلام أنّ موسى أخبره بتفاوت يسير عنه و عن تحف العقول و تفسير العيّاشي، بحار الأنوار: 88/17 ح 17 ، والبرهان في تفسير القرآن: 53/4 ح 2. و نحوه الاختصاص 90 بإسناده عن محمّد بن عيسى بن عبيد البغدادي.

نداشته و اگر مخاطب غیر حضرت باشد پس قرآن بر غیر آن جناب نازل شده است.

موسى گوید: از برادرم امام علی هادی علیه السلام راجع به این مسأله سؤال کردم حضرت فرمود: اما فرموده خداوند: «پس اگر در مورد آن چه که بر تو نازل شده در شک و تردید می باشی از آن هایی که کتاب آسمانی پیش از (کتاب آسمانی) تو را می خوانند سؤال کن» مخاطب در این آیه شریفه رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است و آن حضرت در آن چه خدای عزّ و جلّ بر او نازل ،نموده شک و تردیدی نداشتند ولی افراد جاهل و نادان می گفتند چرا خداوند از فرشتگان پیامبری برای ما نمی فرستد؟ زیرا که بین ما و او (حضرت محمد صلی الله علیه و اله) از جهت احتیاج به غذا و نوشیدنی و رفتن به بازار جهت رفع نیازها فرقی نمی باشد پس خداوند بر پیامبرش صلی الله علیه و آله وحی نمود: «پس از آن هایی که کتاب آسمانی پیش از (کتاب آسمانی) تو را می خوانند سؤال کن» یعنی در حضور این افراد ،نادان از علماء یهود و نصاری سؤال کن: آیا پیش از تو خداوند پیامبری را فرستاده که طعام نخورد، آب نیاشامد و جهت رفع نیازهایش به بازار نرود؟ و یا آن که تمام پیامبران همچون دیگر مردم به این کارهای معمولی و بشری مبادرت داشته اند و تو هم نیز همچون آنان می باشی پس وجهی ندارد این نوع اشکالات را در خصوص تو ایراد نمایند.

و همانا خداوند فرمود: «پس اگر در شک و تردید هستی» با این که آن حضرت در آن چه بر او نازل شده بود شک و تردیدی نداشت ولی چون افراد نادان چنین شکی داشتند برای تبعیت ظاهری از ایشان عبارت چنین ایراد شده که منصفانه ،باشد همچنان که خداوند متعال در جای دیگر به آن حضرت فرموده است: «پس (به نصارای نجران) بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و خودمان را دعوت کرده، سپس به مباهله برخیزیم پس بدین ترتیب دروغ گویان را مورد لعن و نفرین خداوند قرار دهیم» اما اگر به افراد نادان و کافر گفته می شد: بیایید مباهله کنیم و لعنت خداوند را بر شما قرار دهیم هرگز به مباهله حاضر نمی شدند بر همین اساس کلام به صورت خطاب آورده نشد تا آن ها به مباهله حاضر شوند و گرنه خداوند می دانست که پیامبرش رسالت او را انجام خواهد داد و او از دروغ گویان نیست و خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله نیز به صادق بودن گفتار خویش آگاه بود؛ فقط به خاطر آن که بر خوردش منصفانه باشد (این گونه عبارات را ادا و تنظیم نموده است).

ص: 515

1669 / [43] - عن عبد الصمد بن بشير، عن أبي عبد الله علیه السلام في قول الله تعالى:

﴿ فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَبَ مِن قَبْلِكَ ﴾ ، قَالَ: لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَفَرَغَ مِنْ مُنَاجَاتِ رَبِّهِ رُدَّ إِلَی اَلْبَیْتِ اَلْمَعْمُورِ وَ هُوَ بَیْتٌ فِی اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَهِ بِحِذَاءِ اَلْکَعْبَهِ ، فَجَمَعَ اَللَّهُ لَهُ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ وَ اَلْمَلاَئِکَهُ، ثُمَّ أَمَرَ جَبْرَئِیلَ فَأَذَّنَ وَ أَقَامَ اَلصَّلَوهَ، وَ تَقَدَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَصَلَّی بِهِمْ، فَلَمَّا فَرَغَ اِلْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ لَهُ: ﴿فَسْئَلِ اَلَّذِینَ یَقْرَؤُنَ اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ﴾ -إلی قوله:- ﴿مِنَ اَلمُمْتَرِینَ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ ءَامَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَنُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا ءَامَنُواْ كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَوة الدُّنْيَا وَ مَتَّعْنَهُمْ إِلَى حِينٍ﴾ (98)

1670 / [44] - عن أبي عبيدة الحذاء، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ وَجَدْنَا فِی بَعْضِ کُتُبِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ حَدَّثَنِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَنَّ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حَدَّثَهُ أَنَّ یُونُسَ بْنَ مَتَّی عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَعَثَهُ اَللَّهُ إِلَی قَوْمِهِ وَ هُوَ اِبْنُ ثَلاَثِینَ سَنَهً وَ کَانَ رَجُلاً یَعْتَرِیهِ اَلْحِدَّهُ وَ کَانَ قَلِیلَ اَلصَّبْرِ عَلَی قَوْمِهِ وَ اَلْمُدَارَاهِ لَهُمْ عَاجِزاً عَمَّا حُمِّلَ مِنْ ثِقَلِ حَمْلِ أَوْقَارِ اَلنُّبُوَّهِ وَ أَعْلاَمِهَا وَ أَنَّهُ یُفْسَخُ تَحْتَهَا کَمَا یُفْسَخُ اَلْجَذَعُ تَحْتَ حِمْلِهِ وَ أَنَّهُ أَقَامَ فِیهِمْ یَدْعُوهُمْ إِلَی اَلْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ اَلتَّصْدِیقِ بِهِ وَ اِتِّبَاعِهِ ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِینَ سَنَهً فَلَمْ یُؤْمِنْ بِهِ وَ لَمْ یَتَّبِعْهُ مِنْ قَوْمِهِ إِلاَّ رَجُلاَنِ اِسْمُ أَحَدِهِمَا رُوبِیلُ وَ اِسْمُ اَلْآخَرِ تَنُوخَا وَ کَانَ رُوبِیلُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ اَلْعِلْمِ وَ اَلنُّبُوَّهِ وَ اَلْحِکْمَهِ وَ کَانَ قَدِیمَ اَلصُّحْبَهِ لِیُونُسَ بْنِ مَتَّی مِنْ قَبْلِ أَنْ یَبْعَثَهُ اَللَّهُ بِالنُّبُوَّهِ وَ کَانَ تَنُوخَا رَجُلاً مُسْتَضْعَفاً عَابِداً زَاهِداً مُنْهَمِکاً فِی اَلْعِبَادَهِ وَ لَیْسَ لَهُ عِلْمٌ وَ لاَ حُکْمٌ وَ کَانَ رُوبِیلُ صَاحِبَ غَنَمٍ یَرْعَاهَا وَ یَتَقَوَّتُ مِنْهَا وَ کَانَ تَنُوخَا رَجُلاً حَطَّاباً یَحْتَطِبُ عَلَی رَأْسِهِ وَ یَأْکُلُ مِنْ کَسْبِهِ وَ کَانَ لِرُوبِیلَ مَنْزِلَهٌ مِنْ یُونُسَ غَیْرُ مَنْزِلَهِ تَنُوخَا لَعِلْمِ رُوبِیلَ وَ حِکْمَتِهِ

ص: 516


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 55/4 ح 5 بصائر الدرجات: 190 ح 1 (باب - 5 في الأئمّة علیهم السلام عندهم الصحيفة) بإسناده عن عبد الصمد ابن بشیر قال: ذكر عند أبي عبد الله علیه السلام، و 192 ح 6 بإسناده عن عبد الصمد بن بشير، عن السلام أبي جعفر علیه السلام بتفصيل فيهما عنهما البحار: 147/17 ح 41، و 387/18 ح 95، و 124/26 ح 20 ، المناقب لابن شهر آشوب: 160/2 (فصل في أنّه جواز الصراط وقسيم الجنّة) نحو البصائر.

43)- از عبد الصمد بن بشیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس اگر نسبن به آن چه که بر تو فرستاده ایم در شک ،هستی از آن هایی که کتاب آسمانی پیش از تو را می خواندند سؤال کن» فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و اله به آسمان عروج نمود و از مناجات با پروردگارش فارغ ،گشت به بیت المعمور که در آسمان چهارم به محاذات کعبه قرار دارد باز گردانده شد و خداوند ،پیامبران رسولان و فرشته ها را جمع نمود و دستور داد جبرئیل اذان و اقامه بگوید، پس (حضرت محمد صلی الله علیه و آله) جلو آمد و با آنان نماز (جماعت) خواند موقعی که از نماز فارغ شد مورد خطاب قرار گرفت: «از آن هایی که کتاب آسمانی پیش از تو را می خواندند سؤال کن» که هر آینه حق است آن چه که از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است «و از شک کنندگان نباش».

فرمایش خداوند متعال: پس چرا مردم هیچ قریه ای در آن هنگامی که ایمانشان برایشان سودی داشت ایمان نیاوردند؟ مگر قوم یونس که چون ایمان آوردند عذاب ذلت را در دنیا از آنان برداشتیم و تا هنگامی که اجل آن ها فرا رسید از زندگی برخوردارشان کردیم. (98)

44)- از ابو عُبيده حَذّاء روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: در بعضی از نوشته های امیرالمؤمنین علیه السلام یافتیم: رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی به من فرمود: جبرئیل علیه السلام اظهار داشت: همانا خداوند یونس فرزند متی را در سنین سی سالگی برای طایفه اش (به نبوّت) برانگیخت او مردی غضبناک کم صبر و بی حوصله نسبت به قوم خود بود و نیز از تحمل بار سنگین و خویشتن داری در اجرای رسالت عاجز بود همانند تنه درخت خرمایی که تحمل بار خود را نداشته باشد مدت سی سال در بین قوم خود بود و آن ها را بر ایمان به خداوند و تصدیق نبوتش و اطاعت از احکام دعوت می کرد ولی آن ها ایمان نیاوردند و از او پیروی نکردند، مگر دو مرد یکی به نام روبیل و دیگری به نام تنوخا و روبیل از خانواده نبوّت و حکمت و از دانشمندان

ص: 517

وكانَ قَديمَ الصُّحبَةِ لِيونُسَ بنِ مَتّى مِن قَبلِ أن يَبعَثَهُ اللّهُ بِالنُّبُوَّةِ،وكانَ تَنوخا رَجُلاً مُستَضعَفًا عابِدًا زاهِدًا مُنهَمِكًا فِي العِبادَةِ و لَيسَ لَهُ عِلمٌ ولا حُكمٌ،وكانَ روبيلُ صاحِبَ غَنَمٍ يَرعاها ويَتَقَوَّتُ مِنها،وكانَ تَنوخا رَجُلاً حَطّابًا يَتَحَطَّبُ عَلى رَأسِهِ ويَأكُلُ مِن كَسبِهِ،وكانَ لِروبيلَ مَنزِلَةٌ مِن يونُسَ علیه السلام غَيرُ مَنزِلَةِ تَنوخا لِعِلمِ روبيلَ وحِكمَتِهِ وقَديمِ صُحبَتِهِ.

فَلَمَّا رَأَی یُونُسُ علیه السلام أَنَّ قَوْمَهُ لَا یُجِیبُونَهُ وَ لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ ضَجِرَ وَ عَرَفَ مِنْ نَفْسِهِ قِلَّةَ الصَّبْرِ فَشَكَا ذَلِكَ إِلَی رَبِّهِ وَ كَانَ فِیمَا شَكَا أَنْ قَالَ یَا رَبِّ إِنَّكَ بَعَثْتَنِی إِلَی قَوْمِی وَ لِی ثَلَاثُونَ سَنَةً فَلَبِثْتُ فِیهِمْ أَدْعُوهُمْ إِلَی الْإِیمَانِ بِكَ وَ التَّصْدِیقِ بِرِسَالاتِی وَ أُخَوِّفُهُمْ عَذَابَكَ وَ نَقِمَتَكَ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ سَنَةً فَكَذَّبُونِی وَ لَمْ یُؤْمِنُوا بِی وَ جَحَدُوا نُبُوَّتِی وَ اسْتَخَفُّوا بِرِسَالاتِی وَ قَدْ تَوَاعَدُونِی وَ خِفْتُ أَنْ یَقْتُلُونِی فَأَنْزِلْ عَلَیْهِمْ عَذَابَكَ فَإِنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یُؤْمِنُونَ.

قَالَ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی یُونُسَ علیه السلام أَنَّ فِیهِمُ الْحَمْلَ وَ الْجَنِینَ وَ الطِّفْلَ وَ الشَّیْخَ الْکَبِیرَ وَ الْمَرْأَهَ الضَّعِیفَهَ وَ الْمُسْتَضْعَفَ الْمَهِینَ وَ أَنَا الْحَکَمُ الْعَدْلُ سَبَقَتْ رَحْمَتِی غَضَبِی لَا أُعَذِّبُ الصِّغَارَ بِذُنُوبِ الْکِبَارِ مِنْ قَوْمِکَ وَ هُمْ یَا یُونُسُ عِبَادِی وَ خَلْقِی وَ بَرِیَّتِی فِی بِلَادِی وَ فِی عَیْلَتِی أُحِبُّ أَنْ أَتَأَنَّاهُمْ وَ أَرْفُقَ بِهِمْ وَ أَنْتَظِرُ تَوْبَتَهُمْ وَ إِنَّمَا بَعَثْتُکَ إِلَی قَوْمِکَ لِتَکُونَ حیطاً عَلَیْهِمْ تَعْطَفَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحِمِ الْمَاسَّهِ مِنْهُمْ وَ تَأَنَّاهُمْ بِرَأْفَهِ النُّبُوَّهِ وَ تَصْبِرَ مَعَهُمْ بِأَحْلَامِ الرِّسَالَهِ وَ تَکُونَ لَهُمْ کَهَیْئَهِ الطَّبِیبِ الْمُدَاوِی الْعَالِمِ بِمُدَاوَاهِ الدَّاءِ فَخَرَقْتَ بِهِمْ وَ لَمْ تَسْتَعْمِلْ قُلُوبَهُمْ بِالرِّفْقِ وَ لَمْ تَسُسْهُمْ بِسِیَاسَهِ الْمُرْسَلِینَ ثُمَّ سَأَلْتَنِی عَنْ سُوءِ نَظَرِکَ الْعَذَابَ لَهُمْ عِنْدَ قِلَّهَ الصَّبْرِ مِنْکَ وَ عَبْدِی نُوحٌ کَانَ أَصْبَرَ مِنْکَ عَلَی قَوْمِهِ وَ أَحْسَنَ صُحْبَهً وَ أَشَدَّ تَأَنِّیاً فِی الصَّبْرِ عِنْدِی وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ فَغَضِبْتُ لَهُ حِینَ غَضِبَ لِی وَ أَجَبْتُهُ حِینَ دَعَانِی.

فَقَالَ یُونُسُ علیه السلام یَا رَبِّ! إِنَّمَا غَضِبْتُ عَلَیْهِمْ فِیکَ وَ إِنَّمَا دَعَوْتُ

ص: 518

بود و پیش از آن که یونس به نبوت مبعوث شود با یک دیگر هم صحبت بودند و روبیل دارای گوسفندانی بود که آن ها را می چرانید و به وسیله آن ها هزینه های زندگی خود را تأمین می نمود.

اما تنوخا شخصی مستضعف ،عابد زاهد و مرتب سرگرم عبادت بود و علم و دانشی هم نداشت او هیزم کش ،بود هیزم روی سر خود می نهاد و می فروخت و از این طریق ارتزاق می نمود روبیل - چون دارای علم و حکمت بود - جایگاه خاصی نزد یونس داشت و از قدیم هم صحبت یکدیگر بودند بر خلاف تنوخا که چندان آشنایی و ارتباطی با یونس نداشت.

هنگامی که یونس دید که قوم او گفتارش را نمی پذیرند و ایمان نمی آورند، سخت ناراحت شد و فهمید که صبر و طاقت ندارد پس با خدا درد دل و مناجات کرد و گفت خداوندا مرا به سوی قوم خودم مبعوث نمودی و من سی سال در بین ایشان ماندم و آن ها را بر ایمان به تو و تصدیق رسالتم دعوت کردم آن ها را از عذاب و عقاب تو ترساندم ولی آن ها مرا تکذیب نموده و ایمان نیاوردند و رسالت مرا انکار کردند و مرا تهدید نمودند و می ترسم که مرا به قتل برسانند بنابر این عذابت را بر آن ها بفرست زیرا آن ها افرادی هستند که ایمان نمی آورند.

پس خداوند به او وحی فرستاد ای !یونس در میان قوم تو زن حامله و جنین (بچّه در شکم مادر) نوزاد و طفل بی گناه مردان و زنان کهن سال و زنان ناتوان و ضعیف وجود دارند و من حاكم عادل هستم که رحمت من بر غضبم سبقت گرفته و کودکان را به گناه بزرگ سالان عذاب نمی کنم ای یونس آن ها بندگان من و مخلوقاتم در سرزمین من هستند دوست دارم به آن ها مهلت دهم و با ایشان مدارا کنم و منتظر توبه آن ها باشم و من تو را برای این به سوی آن ها فرستادم که آنان را حفظ کنی و با آن ها مهربان باشی و مانند پزشک معالج و آگاه درد آن ها را درمان کنی ولی تو با آن ها مدارا نکردی و با روش انبیاء با آنان برخورد نکردی و اکنون با این بی صبری از من تقاضای عذاب می کنی؟ در حالی که بنده من نوح صبر بسیار زیادی داشت و مدت درازی با قوم خود مدارا نمود و با آن ها معاشرت خوبی داشت و وقتی که پس از سال ها دعوت او را اجابت ،نکردند غضبناک ،شد من هم از غضب او به خشم آمدم و نفرین او را درباره عذاب قومش اجابت کردم.

ص: 519

عَلَیْهِمْ حِینَ عَصَوْکَ فَوَ عِزَّتِکَ لَا أَتَعَطَّفُ عَلَیْهِمْ بِرَأْفَهٍ أَبَداً وَ لَا أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ بِنَصِیحَهِ شَفِیقٍ بَعْدَ کُفْرِهِمْ وَ تَکْذِیبِهِمْ إِیَّایَ وَ جَحْدِهِمْ بِنُبُوَّتِی فَأَنْزِلْ عَلَیْهِمْ عَذَابَکَ فَإِنَّهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ أَبَداً.

فَقَالَ اللَّهُ یَا یُونُسُ إِنَّهُمْ مِائَهُ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ مِنْ خَلْقِی یَعْمُرُونَ بِلَادِی وَ یَلِدُونَ عِبَادِی وَ مَحَبَّتِی أَنْ أَتَأَنَّاهُمْ لِلَّذِی سَبَقَ مِنْ عِلْمِی فِیهِمْ وَ فِیکَ وَ تَقْدِیرِی وَ تَدْبِیرِی غَیْرُ عِلْمِکَ وَ تَقْدِیرِکَ وَ أَنْتَ الْمُرْسَلُ وَ أَنَا الرَّبُّ الْحَکِیمُ وَ عِلْمِی فِیهِمْ یَا یُونُسُ بَاطِنٌ فِی الْغَیْبِ عِنْدِی لَا تَعْلَمُ مَا مُنْتَهَاهُ وَ عِلْمُکَ فِیهِمْ ظَاهِرٌ لَا بَاطِنَ لَهُ یَا یُونُسُ قَدْ أَجَبْتُکَ إِلَی مَا سَأَلْتَ مِنْ إِنْزَالِ الْعَذَابِ عَلَیْهِمْ وَ مَا ذَلِکَ یَا یُونُسُ بِأَوْفَرَ لِحَظِّکَ عِنْدِی وَ لَا أَجْمَلَ لِشَأْنِکَ وَ سَیَأْتِیهِمْ عَذَابٌ فِی شَوَّالٍ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَسَطَ الشَّهْرِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَأَعْلِمْهُمْ ذَلِکَ.

قَالَ فَسُرَّ بِذَلِکَ یُونُسُ وَ لَمْ یَسُؤْهُ وَ لَمْ یَدْرِ مَا عَاقِبَتُهُ فَانْطَلَقَ یُونُسُ إِلَی تَنُوخَا الْعَابِدِ فَأَخْبَرَهُ بِمَا أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ مِنْ نُزُولِ الْعَذَابِ عَلَی قَوْمِهِ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ قَالَ لَهُ انْطَلِقْ حَتَّی أُعْلِمَهُمْ بِمَا أَوْحَی اللَّهُ إِلَیَّ مِنْ نُزُولِ الْعَذَابِ فَقَالَ تَنُوخَا فَدَعْهُمْ فِی غَمْرَتِهِمْ وَ مَعْصِیَتِهِمْ حَتَّی یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ .

فَقَالَ لَهُ یُونُسُ بَلْ نَلْقَی رُوبِیلَ فَنُشَاوِرُهُ فَإِنَّهُ رَجُلٌ عَالِمٌ حَکِیمٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ النُّبُوَّهِ فَانْطَلَقَا إِلَی رُوبِیلَ فَأَخْبَرَهُ یُونُسُ علیه السلام بِمَا أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ مِنْ نُزُولِ الْعَذَابِ عَلَی قَوْمِهِ فِی شَوَّالٍ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ.

فَقَالَ لَهُ مَا تَرَی انْطَلِقْ بِنَا حَتَّی أُعْلِمَهُمْ ذَلِکَ.

فَقَالَ لَهُ رُوبِیلُ ارْجِعْ إِلَی رَبِّکَ رَجْعَهَ نَبِیٍّ حَکِیمٍ وَ رَسُولٍ کَرِیمٍ وَ سَلْهُ أَنْ یَصْرِفَ عَنْهُمُ الْعَذَابَ فَإِنَّهُ غَنِیٌّ عَنْ عَذَابِهِمْ وَ هُوَ یُحِبُّ الرِّفْقَ بِعِبَادِهِ وَ مَا ذَلِکَ بِأَضَرَّ لَکَ عِنْدَهُ وَ لَا أَسْوَأَ لِمَنْزِلَتِکَ لَدَیْهِ وَ لَعَلَّ قَوْمَکَ بَعْدَ مَا سَمِعْتَ وَ رَأَیْتَ مِنْ کُفْرِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ یُؤْمِنُونَ یَوْماً فَصَابِرْهُمْ وَ تَأَنَّهُمْ.

ص: 520

یونس گفت: پروردگارا! من به خاطر تو بر آن ها غضب کرده ام و همانا آن ها ایمان نیاورده اند و نافرمانی و عصیان تو را می کنند آن ها را نفرین کردم پس به عزّت تو سوگند هرگز درباره آن ها احساس دلسوزی و مهربانی نمی کنم و بعد از کفر و این که مرا تکذیب ،کردند دیگر به آنان نگاه خیر خواهی و دوستی نخواهم داشت پس عذاب خویش را بر آنان نازل ،گردان چون آن ها هرگز ایمان نمی آورند.

پس خداوند متعال وحی فرستاد ای !یونس آن ها بیش از صد هزار نفر از مخلوقات من هستند که شهرهای مرا آباد کرده و بندگان مرا به دنیا می آورند پس محبت من به واسطه علم خود - که درباره تو و آن ها سبقت گرفته - و به آن ها مهلت می دهم چون تقدیر و تدبیر من غیر از علم و تقدیر تو است و تو پیامبر ،هستی ولی من پروردگار حکیم هستم ای یونس منتهای علم غیب مرا کسی آگاه نیست و علم تو نسبت به آن ها ظاهری است که باطن ندارد ای یونس به خاطر شأن و موقعیتی که نزد من ،داری خواسته تو را- که نزول عذاب بر آنان باشد - اجابت می کنم و به زودی روز چهارشنبه در نیمه ماه شوّال بعد از طلوع ،خورشید عذاب خود را بر آنان نازل می کنم پس این مطلب را به آن ها اطلاع بده.

یونس با شنیدن این خبر خوشحال شد و ناراحت نگشت و از عاقبت آن اطلاعی نداشت (که چه خواهد شد) و نزد تنوخای عابد رفت و خبر نزول عذاب را به او داد و از او خواست تا ماجرا را به دیگر افراد قومش خبر دهد اما تنوخا گفت: آن ها را رها کن تا در گمراهی و سرگردانی و گناه غوطه ور باشند تا وقتی که عذاب خداوند متعال بر آن ها فرود آید.

یونس (با خود) گفت: بهتر است با روبیل دانشمند ملاقات کرده و مشورت کنیم؛ چون او مردی حکیم و دانا و از خاندان نبوّت است پس نزد روبیل رفتند و یونس جریان نزول عذاب را به او گفت که خداوند روز چهارشنبه نیمه ماه شوّال بعد از طلوع ،خورشید عذاب را بر آنان نازل می کند و با او دربارۀ خبر کردن قومش مشورت کرد روبیل گفت: به صورت یک پیامبر دانا نزد پروردگارت باز گرد و بخواه عذاب را از قوم تو بر طرف ،نماید چون او از عذاب خلق بی نیاز است و مدارای با بندگان را بیشتر می پسندد و این نزد خداوند ضرری به موقعیت تو نمی رساند و شاید قوم تو پس از این کفر و انکار توبه کنند و متوجّه پروردگار ،شوند پس با آن ها صبر و مدارا کن و به آن ها مهلت بده.

ص: 521

فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا وَیْحَکَ یَا رُوبِیلُ! [علی] مَا أَشَرْتَ عَلَی یُونُسَ وَ أَمَرْتَهُ بَعْدَ کُفْرِهِمْ بِاللَّهِ وَ جَحْدِهِمْ لِنَبِیِّهِ وَ تَکْذِیبِهِمْ إِیَّاهُ وَ إِخْرَاجِهِمْ إِیَّاهُ مِنْ مَسَاکِنِهِ وَ مَا هَمُّوا بِهِ مِنْ رَجْمِهِ فَقَالَ رُوبِیلُ لِتَنُوخَا اسْکُتْ فَإِنَّکَ رَجُلٌ عَابِدٌ لَا عِلْمَ لَکَ.

ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی یُونُسَ فَقَالَ أَ رَأَیْتَ یَا یُونُسُ إِذَا أَنْزَلَ اللَّهُ الْعَذَابَ عَلَی قَوْمِکَ أَنْزَلَهُ فَیُهْلِکُهُمْ جَمِیعاً أَوْ یُهْلِکُ بَعْضاً وَ یَبْقَی بَعْضاً؟

فَقَالَ لَهُ یُونُسُ علیه السلام بَلْ یُهْلِکُهُمْ جَمِیعاً وَ کَذَلِکَ سَأَلْتُهُ مَا دَخَلَتْنِی لَهُمْ رَحْمَهُ تَعَطُّفٍ فَأُرَاجِعَ اللَّهَ فِیهِمْ وَ أَسْأَلَهُ أَنْ یَصْرِفَ عَنْهُمْ فَقَالَ لَهُ رُوبِیلُ أَ تَدْرِی یَا یُونُسُ لَعَلَّ اللَّهَ إِذَا أَنْزَلَ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ فَأَحَسُّوا بِهِ أَنْ یَتُوبُوا إِلَیْهِ وَ یَسْتَغْفِرُوا فَیَرْحَمَهُمْ فَإِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ یَکْشِفَ عَنْهُمُ الْعَذَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَخْبَرْتَهُمْ عَنِ اللَّهِ أَنَّهُ یُنْزِلُ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فَتَکُونَ بِذَلِکَ عِنْدَهُمْ کَذَّاباً.

فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا وَیْحَکَ یَا رُوبِیلُ لَقَدْ قُلْتَ عَظِیماً یُخْبِرُکَ النَّبِیُّ الْمُرْسَلُ أَنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّ الْعَذَابَ یَنْزِلُ عَلَیْهِمْ فَتَرُدُّ قَوْلَ اللَّهِ وَ تَشُکُّ فِیهِ وَ فِی قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُکَ.

فَقَالَ رُوبِیلُ لِتَنُوخَا لَقَدْ فَشِلَ رَأْیُکَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی یُونُسَ فَقَالَ إِذَا نَزَلَ الْوَحْیُ وَ الْأَمْرُ مِنَ اللَّهِ فِیهِمْ عَلَی مَا أَنْزَلَ عَلَیْکَ فِیهِمْ مِنْ إِنْزَالِ الْعَذَابِ عَلَیْهِمْ وَ قَوْلُهُ الْحَقُّ أَ رَأَیْتَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَهَلَکَ قَوْمُکَ کُلُّهُمْ وَ خَرِبَتْ قَرْیَتُهُمْ أَ لَیْسَ یَمْحُو اللَّهُ اسْمَکَ مِنَ النُّبُوَّهِ وَ تَبْطُلُ رِسَالَتُکَ وَ تَکُونُ کَبَعْضِ ضُعَفَاءِ النَّاسِ وَ یَهْلِکُ عَلَی یَدَیْکَ مِائَهُ أَلْفٍ مِنَ النَّاسِ.

فَأَبَی یُونُسُ أَنْ یَقْبَلَ وَصِیَّتَهُ فَانْطَلَقَ وَ مَعَهُ تَنُوخَا مِنَ الْقَرْیَهِ وَ تَنَحَّیَا عَنْهُمْ غَیْرَ بَعِیدٍ وَ رَجَعَ یُونُسُ إِلَی قَوْمِهِ فَأَخْبَرَهُمْ أَنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّهُ یُنْزِلُ الْعَذَابَ عَلَیْکُمْ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی شَوَّالٍ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَرَدُّوا عَلَیْهِ قَوْلَهُ فَکَذَّبُوهُ وَ أَخْرَجُوهُ مِنْ قَرْیَتِهِمْ إِخْرَاجاً عَنِیفاً

ص: 522

اما تنوخا گفت ای روبیل وای بر تو با آن اشاره و رأیی که با یونس داشتی! بعد از آن که این قوم کفر و عصیان ورزیدند و پیامبر خدا را تکذیب کرده و او را از منازلش بیرون نمودند و قصد سنگ پرانی به او را داشتند از او طلب رحمت می کنی؟ روبیل به او گفت ساکت باش تو مردی عابد هستی و علم و حکمتی ،نداری سپس رو به یونس کرد و گفت ای یونس! اگر عذاب الهی نازل شود آیا همه آن ها را هلاک می کند و یا بعضی هلاک شده و بعضی باقی می مانند؟

یونس گفت: همه آن ها هلاک می شوند و از شدّت غضب چنین درخواستی را کردم و هیچ گونه احساس دل سوزی نسبت به آن ها ندارم که بخواهم به درگاه الهی مناجات کنم و از او بخواهم تا عذاب را از آن ها برطرف کند.

روبیل گفت: ای یونس! آیا می دانی که شاید بعد از رفتن تو و احساس عذاب این قوم توبه کنند و از خدا بخواهند که عذاب را بر طرف کند؟ زیرا او مهربان ترین مهربانان است و اگر خداوند مهربان توبه آن ها را بپذیرد و عذاب را برطرف کند تو در نزد مردم دروغگو خواهی شد تنوخای عابد :گفت وای بر تو ای روبیل به راستی سخن عظیمی می گویی پیامبر و رسول خدا به تو خبر می دهد که خداوند عذاب را بر این قوم خواهد فرستاد اما تو در گفتار خدا و در گفتار پیامبرش تردید می کنی؟! برو که با این گفتار همه اعمال تو نابود و هبط شد!

پس روبیل به تنوخا گفت: نظر و رأی تو سست و غیر معقول است، سپس متوجه یونس شد و به او گفت بعد از آن که وحی و امر خدا در مورد آنان بر تو نازل شد حتماً اراده خدا حاکم است و فرمایش خداوند حق است ولی آیا می دانی که اگر عذاب نازل شود و همۀ قوم تو هلاک شوند و شهرشان ویران گردد خداوند تعالی نام تو را از میان پیامبران محو و پاک خواهد کرد و رسالت تو باطل می شود و تو همانند بسیاری از مردم ضعیف خواهی بود و به دست تو بیش از صد هزار نفر از مردم هلاک می شوند؟ اما یونس سفارش و نصایح او را نپذیرفت پس مقداری از آن ها دور ،شدند سپس یونس نزد قوم خود آمد سپس یونس نزد قوم خود آمد و به آن ها خبر نزول عذاب را در چهارشنبه نیمه ماه شوال ابلاغ کرد پس آن ها سخنان او را نپذیرفتند و او را تکذیب کرده و با خواری از شهرشان بیرونش نمودند.

ص: 523

فَخَرَجَ یُونُسُ علیه السلام وَ مَعَهُ تَنُوخَا مِنَ الْقَرْیَهِ وَ تَنَحَّیَا عَنْهُمْ غَیْرَ بَعِیدٍ وَ أَقَامَا یَنْتَظِرَانِ الْعَذَابَ وَ أَقَامَ رُوبِیلُ مَعَ قَوْمِهِ فِی قَرْیَتِهِمْ حَتَّی إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِمْ شَوَّالٌ صَرَخَ رُوبِیلُ بِأَعْلَی صَوْتِهِ فِی رَأْسِ الْجَبَلِ إِلَی الْقَوْمِ أَنَا رُوبِیلُ شَفِیقٌ عَلَیْکُمْ رَحِیمٌ بِکُمْ [إلی ربّه قد أنکرتم عذب الله] هَذَا شَوَّالٌ قَدْ دَخَلَ عَلَیْکُمْ وَ قَدْ أَخْبَرَکُمْ یُونُسُ نَبِیُّکُمْ وَ رَسُولُ رَبِّکُمْ أَنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّ الْعَذَابَ یَنْزِلُ عَلَیْکُمْ فِی شَوَّالٍ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ رُسُلَهُ فَانْظُرُوا مَا أَنْتُمْ صَانِعُونَ فَأَفْزَعَهُمْ کَلَامُهُ وَ وَقَعَ فِی قُلُوبِهِمْ تَحْقِیقُ نُزُولِ الْعَذَابِ فَأَجْفَلُوا نَحْوَ رُوبِیلَ وَ قَالُوا لَهُ مَا ذَا أَنْتَ تُشِیرُ بِهِ عَلَیْنَا یَا رُوبِیلُ فَإِنَّکَ رَجُلٌ عَالِمٌ حَکِیمٌ لَمْ نَزَلْ نَعْرِفُکَ بِالرِّقَّهِ [الرأفة] عَلَیْنَا وَ الرَّحْمَهِ لَنَا وَ قَدْ بَلَغَنَا مَا أَشَرْت بِهِ عَلَی یُونُسَ فِینَا فَمُرْنَا بِأَمْرِکَ وَ أَشِرْ عَلَیْنَا بِرَأْیِکَ.

فَقَالَ لَهُمْ رُوبِیلُ فَإِنِّی أَرَی لَکُمْ وَ أُشِیرُ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْظُرُوا وَ تَعْمَدُوا إِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ أَنْ تَعْدِلُوا الْأَطْفَالَ عَنِ الْأُمَّهَاتِ فِی أَسْفَلِ الْجَبَلِ فِی طَرِیقِ الْأَوْدِیَهِ وَ تَقِفُوا النِّسَاءَ فِی سَفْحِ الْجَبَلِ وَ یَکُونُ هَذَا کُلُّهُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِذَا رَأَیْتُمْ رِیحاً صَفْرَاءَ أَقْبَلَتْ مِنَ الْمَشْرِقِ فَعِجُّوا الْکَبِیرُ مِنْکُمْ وَ الصَّغِیرُ بِالصُّرَاخِ وَ الْبُکَاءِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَی اللَّهِ وَ التَّوْبَهِ إِلَیْهِ وَ الِاسْتِغْفَارِ لَهُ وَ ارْفَعُوا رُءُوسَکُمْ إِلَی السَّمَاءِ وَ قُولُوا رَبَّنَا ظَلَمْنَا وَ کَذَّبْنَا نَبِیَّکَ وَ تُبْنَا إِلَیْکَ مِنْ ذُنُوبِنَا وَ إِنْ لَا تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ الْمُعَذَّبِینَ فَاقْبَلْ تَوْبَتَنَا وَ ارْحَمْنَا یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

ثُمَّ لَا تَمَلُّوا مِنَ الْبُکَاءِ وَ الصُّرَاخِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَی اللَّهِ وَ التَّوْبَهِ إِلَیْهِ حَتَّی تَتَوَارَی الشَّمْسُ بِالْحِجَابِ أَوْ یَکْشِفَ اللَّهُ عَنْکُمُ الْعَذَابَ قَبْلَ ذَلِکَ.

فَأَجْمَعَ رَأْیُ الْقَوْمِ جَمِیعاً عَلَی أَنْ یَفْعَلُوا مَا أَشَارَ بِهِ عَلَیْهِمْ رُوبِیلُ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ الَّذِی تَوَقَّعُوا الْعَذَابَ تَنَحَّی رُوبِیلُ مِنَ الْقَرْیَهِ حَیْثُ یَسْمَعُ صُرَاخَهُمْ

ص: 524

سپس یونس به همراه تنوخا از شهر خارج شد و در مکانی که چندان از شهر فاصله نداشت مسکن گرفتند و هر دو منتظر ورود عذاب شدند.

اما روبیل (عالم و حکیم) همراه قومش در شهرشان باقی ماند تا وقتی که ماه شوّال فرا رسید آن گاه روبیل با صدای بلند از بالای کوه مردم را فرا خواند و به آن ها گفت من ،روبیل دوستدار و خیر خواه شما هستم اکنون ماه شوّال فرا رسیده و شما عذاب الهی را انکار کردید در حالی که پیامبر خدا یونس وقوع عذاب را در نیمه ماه شوال روز چهارشنبه به شما اعلام کرده و خداوند هرگز از وعده خود تخلف نخواهد کرد، حال چه خواهید کرد؟

مردم با شنیدن صدای او وحشت کرده و در قلبشان بر نزول عذاب اطمینان پیدا کردند و با جزع و فزع به نزد روبیل شتافتند و گفتند ای روبیل به نظر تو که مرد عالم و حکیمی هستی و ما دائماً تو را خیر خواه و دلسوز خودمان می دانیم، چه باید بکنیم؟ ما می دانیم که تو درباره ما به یونس سفارش کرده ای پس اکنون هم دربارۀ امر ما نظر خود را اعلام کن تا ما به حکم تو عمل کنیم.

روبیل گفت: من معتقدم شما منتظر طلوع فجر روز چهارشنبه وسط ماه باشید و در آن روز قبل از طلوع فجر کودکان را از مادران جدا کنید و آن ها را در دامنه کوه رها نمایید و مادران آن ها را در بالای کوه نگاه دارید و همچنین تمام چهارپایان را از فرزندانشان جدا سازید پس وقتی دیدید باد زردی از جانب مشرق می وزد همه از بزرگ و کوچک شروع به فریاد و گریه و تضرع نمایید و به سوی خدای یگانه توبه و استغفار کنید و سر خود را به سمت آسمان بلند کنید و بگویید پروردگارا! ما به نفس خود ستم کردیم و پیامبرت را تکذیب کردیم و اکنون به سوی تو باز می گردیم و از گناهان خود توبه می کنیم و اگر تو ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی هر آینه از خسارت دیدگان و اهل عذاب خواهیم بود پس توبه ما را بپذیر و به ما رحم کن ای مهربان ترین مهربانان سپس دست از گریه و تضرع و فریاد و توبه به سوی خداوند بر ندارید تا وقتی که خورشید با ابری پوشانده شود یا خداوند قبل از آن عذاب را از شما برطرف کند.

پس قوم همگی با شنیدن این مطالب از ،روبیل تصمیم به اجرای آن گرفتند و چون روز چهارشنبه موعود فرا ،رسید روبیل از شهر فاصله گرفت اما صدای ناله و تضرع آن ها را می شنید و در صورت وقوع عذاب آن را مشاهده می کرد.

ص: 525

وَ یَرَی الْعَذَابَ إِذَا نَزَلَ فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فَعَلَ قَوْمُ یُونُسَ مَا أَمَرَهُمْ رُوبِیلُ بِهِ فَلَمَّا بَزَغَتِ الشَّمْسُ أَقْبَلَتْ رِیحٌ صَفْرَاءُ مُظْلِمَهٌ مُسْرِعَهٌ لَهَا صَرِیرٌ وَ حَفِیفٌ وَ هَدِیرٌ فَلَمَّا رَأَوْهَا عَجُّوا جَمِیعاً بِالصُّرَاخِ وَ الْبُکَاءِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَی اللَّهِ وَ تَابُوا إِلَیْهِ وَ اسْتَغْفَرُوهُ وَ صَرَخَتِ الْأَطْفَالُ بِأَصْوَاتِهَا تَطْلُبُ أُمَّهَاتِهَا وَ عَجَّتْ سِخَالُ الْبَهَائِمِ تَطْلُبُ اللَّبَنَ وَ عَجَّتِ الْأَنْعَامُ تَطْلُبُ الرَّعْیَ فَلَمْ یَزَالُوا بِذَلِکَ وَ یُونُسُ وَ تَنُوخَا یَسْمَعَانِ صَیْحَتَهُمْ [صیحتهم] صُرَاخَهُمْ وَ یَدْعُوَانِ اللَّهَ عَلَیْهِمْ بِتَغْلِیظِ الْعَذَابِ عَلَیْهِمْ وَ رُوبِیلُ فِی مَوْضِعِهِ یَسْمَعُ صُرَاخَهُمْ وَ عَجِیجَهُمْ وَ یَرَی مَا نَزَلَ وَ هُوَ یَدْعُو اللَّهَ بِکَشْفِ الْعَذَابِ عَنْهُمْ.

فَلَمَّا أَنْ زَالَتِ الشَّمْسُ وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ سَکَنَ غَضَبُ الرَّبِّ تَعَالَی وَ رَحِمَهُمُ الرَّحْمَنُ فَاسْتَجَابَ دُعَاءَهُمْ وَ قَبِلَ تَوْبَتَهُمْ وَ أَقَالَهُمْ عَثْرَتَهُمْ وَ أَوْحَی إِلَی إِسْرَافِیلَ أَنِ اهْبِطْ إِلَی قَوْمِ یُونُسَ فَإِنَّهُمْ قَدْ عَجُّوا إِلَیَّ بِالْبُکَاءِ وَ التَّضَرُّعِ وَ تَابُوا إِلَیَّ وَ اسْتَغْفَرُوا لِی فَرَحِمْتُهُمْ وَ تُبْتُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا اللَّهُ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ أَسْرَعُ إِلَی قَبُولِ تَوْبَهِ عَبْدِیَ التَّائِبِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ قَدْ کَانَ عَبْدِی یُونُسُ وَ رَسُولِی سَأَلَنِی نُزُولَ الْعَذَابِ عَلَی قَوْمِهِ وَ قَدْ أَنْزَلْتُهُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا اللَّهُ أَحَقُّ مَنْ وَفَی بِعَهْدِهِ وَ قَدْ أَنْزَلْتُهُ عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یَکُنِ اشْتَرَطَ یُونُسُ حِینَ سَأَلَنِی أَنْ أُنْزِلَ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ أَنْ أُهْلِکَهُمْ فَاهْبِطْ إِلَیْهِمْ فَاصْرِفْ عَنْهُمْ مَا قَدْ نَزَلَ بِهِمْ مِنْ عَذَابِی.

فَقَالَ إِسْرَافِیلُ یَا رَبِّ إِنَّ عَذَابَکَ قَدْ بَلَغَ أَکْتَافَهُمْ وَ کَادَ أَنْ یُهْلِکَهُمْ وَ مَا أَرَاهُ إِلَّا وَ قَدْ نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَکَیْفَ أَنْزِلُ أَصْرِفُهُ؟

فَقَالَ اللَّهُ کَلَّا إِنِّی قَدْ أَمَرْتُ مَلَائِکَتِی أَنْ یَصْرِفُوهُ [یوقفوه] فلَا یُنْزِلُوهُ عَلَیْهِمْ حَتَّی یَأْتِیَهُمْ أَمْرِی فِیهِمْ وَ عَزِیمَتِیَ فَاهْبِطْ یَا إِسْرَافِیلُ عَلَیْهِمْ وَ اصْرِفْهُ عَنْهُمْ وَ اصْرِفْ بِهِ إِلَی الْجِبَالِ بِنَاحِیَهِ مَفَاوِضِ الْعُیُونِ وَ مَجَارِی السُّیُولِ فِی الْجِبَالِ الْعَادِیَهِ الْمُسْتَطِیلَهِ عَلَی الْجِبَالِ فَأَذِلَّهَا بِهِ وَ لَیِّنْهَا حَتَّی تَصِیرَ مُلَیَّنَهً [ملتثمة] حَدِیداً جَامِداً

ص: 526

پس وقتی طلوع فجر روز چهارشنبه نزدیک شد قوم یونس برنامه هایی را که روبیل به آن ها تعلیم داده بود انجام دادند پس هنگامی که خورشید طلوع کرد، باد زرد و تاریک و تندی که صدایی زوزه کنان و ترسناک داشت آشکار شد پس وقتی که همگی آن را دیدند با ناله و فریاد و گریه دست تضرع به درگاه خداوند برداشتند و به درگاه الهی توبه و استغفار کردند کودکان با ناله و فریاد مادران خود را طلبیدند و بچه های چهارپایان در طلب شیر مادران خود بانگ و فریاد بر آوردند و چهارپایان نیز چریدن را طلب می کردند و مردم همچنان به این تضرّع ادامه دادند.

در آن حال یونس و تنوخای عابد صدای ناله و فریاد آن ها را می شنیدند اما برای شدیدتر شدن عذاب بر آن ها دعا می کردند و روبیل عالم نیز صدای ناله و فریاد آن ها را می شنید و می دید آن چه را که بر آنان نازل شده ولی برای بر طرف شدن عذاب از ایشان دست به دعا برداشته بود.

وقتی خورشید به وسط آسمان رسید و درهای آسمان گشوده شد و غضب پروردگار متعال آرام گرفت خداوند دعای آن ها را پذیرفت و توبه آن ها را قبول کرد و عذر آنان را پذیرفت و به اسرافیل علیه السلام وحی نمود تا بر قوم یونس نازل شود و به او گفت من بر ناله و تضرع قوم یونس رحم نمودم، و آنان توبه و استغفار کرده و من توبه پذیر و مهربان هستم ولی بنده من یونس برای آن قوم درخواست نزول عذاب نموده و من شایسته است که به وعده خود وفا کنم، ولی یونس با من شرط نکرد تا در اثر نزول عذاب آن ها را هلاک کنم پس بر آن ها فرود آی و عذاب مرا از آن ها بر طرف گردان.

اسرافیل گفت: پروردگارا! عذاب تو تا سرشانه های ایشان نزدیک شده و نزدیک است که آنان را هلاک کند پس چگونه آن را برطرف گردانم؟

خدای متعال فرمود: هرگز چنین نیست من به فرشته ها امر کردم که عذاب را متوقف نمایند تا امر حتمی من به آن ها برسد پس ای اسرافیل بر آنان فرود آی و عذاب را از آن ها دور گردان و آن را به سمت کوه ها بلند و مسیر رودهای جاری برگردان و آن را طوری نرم کن که تبدیل به آهن جامد گردد.

پس اسرافیل فرود آمد و با گشودن بال های خود عذاب را از آن ها به سمت کوه هایی که خداوند امر فرموده بود برگردانید.

ص: 527

فَهَبَطَ إِسْرَافِیلُ عَلَیْهِمْ فَنَشَرَ أَجْنِحَتَهُ فَاسْتَاقَ بِهَا ذَلِکَ الْعَذَابَ حَتَّی ضَرَبَ بِهَا تِلْکَ الْجِبَالَ الَّتِی أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ یَصْرِفَهُ إِلَیْهَا.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ هِیَ الْجِبَالُ الَّتِی بِنَاحِیَهِ الْمُوصِلِ الْیَوْمَ فَصَارَتْ حَدِیداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ فَلَمَّا رَأَی قَوْمُ یُونُسَ أَنَّ الْعَذَابَ قَدْ صُرِفَ عَنْهُمْ هَبَطُوا إِلَی مَنَازِلِهِمْ عَنْ رُءُوسِ الْجِبَالِ وَ ضَمُّوا إِلَیْهِمْ نِسَاءَهُمْ وَ أَوْلَادَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ وَ حَمِدُوا اللَّهَ عَلَی مَا صَرَفَ عَنْهُمْ وَ أَصْبَحَ یُونُسُ وَ تَنُوخَا یَوْمَ الْخَمِیسِ فِی مَوْضِعِهِمَا الَّذِی کَانَا فِیهِ لَا یَشُکَّانِ أَنَّ الْعَذَابَ قَدْ نَزَلَ بِهِمْ وَ أَهْلَکَهُمْ جَمِیعاً لَمَّا خَفِیَتْ أَصْوَاتُهُمْ عِنْدَهُمَا فَأَقْبَلَا نَاحِیَهَ الْقَرْیَهِ یَوْمَ الْخَمِیسِ مَعَ طُلُوعِ الشَّمْسِ یَنْظُرَانِ إِلَی مَا صَارَ إِلَیْهِ الْقَوْمُ.

فَلَمَّا دَنَوْا مِنَ الْقَوْمِ وَ اسْتَقْبَلَتْهُمُ الْحَطَّابُونَ وَ الْحُمَاهُ وَ الرُّعَاهُ بِأَغْنَامِهِمْ وَ نَظَرُوا إِلَی أَهْلِ الْقَرْیَهِ مُطْمَئِنِّینَ قَالَ یُونُسُ لِتَنُوخَا یَا تَنُوخَا کَذَبَنِیَ الْوَحْیُ وَ کَذَبْتُ وَعْدِیَ لِقَوْمِی وَ لَا عِزَّهَ لِی وَ لَا یَرَوْنَ لِی وَجْهاً أَبَداً بَعْدَ مَا کَذَبَنِیَ الْوَحْیُ.

فَانْطَلَقَ یُونُسُ هَارِباً عَلَی وَجْهِهِ مُغَاضِباً لِرَبِّهِ نَاحِیَهَ الْبَحْرِ مُسْتَنْکِراً فِرَاراً مِنْ أَنْ یَرَاهُ أَحَدٌ مِنْ قَوْمِهِ فَیَقُولَ لَهُ یَا کَذَّابُ فَلِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ ﴿وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ﴾ (1) الْآیَهَ وَ رَجَعَ تَنُوخَا إِلَی الْقَرْیَهِ.

فَلَقِیَ رُوبِیلَ فَقَالَ لَهُ یَا تَنُوخَا أَیُّ الرَّأْیَیْنِ کَانَ أَصْوَبَ وَ أَحَقَّ أَنْ یُتَّبَعَ رَأْیِی أَوْ رَأْیُکَ؟

فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا بَلْ رَأْیُکَ کَانَ أَصْوَبَ وَ لَقَدْ کُنْتَ أَشَرْتَ بِرَأْیِ الْحُکَمَاءِ الْعُلَمَاءِ فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا أَمَا إِنِّی لَمْ أَزَلْ أَرَی أَنِّی أَفْضَلُ مِنْکَ لِزُهْدِی وَ فَضْلِ عِبَادَتِی حَتَّی اسْتَبَانَ فَضْلُکَ لِفَضْلِ عِلْمِکَ وَ مَا أَعْطَاکَ اللَّهُ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهِ مَعَ التَّقْوَی أَفْضَلُ مِنَ الزُّهْدِ وَ الْعِبَادَهِ بِلَا عِلْمٍ فَاصْطَحَبَا فَلَمْ یَزَالا مُقِیمَیْنِ مَعَ قَوْمِهِمَا

ص: 528


1- سورة الأنبياء: 87/21

امام باقر علیه السلام فرمود: و آن کوه ها امروز در ناحیه (شهر) موصل قرار دارد و تا روز قیامت به آهن مبدّل شده است.

پس وقتی قوم یونس دیدند که عذاب از آن ها بر طرف شده از قلّه کوه ها به سوی منازل خود پایین آمدند و زنان و کودکان به یک دیگر رسیدند و همگی شکر و سپاس الهی را به جای آوردند.

و اما یونس و تنوخا روز پنج شنبه در حالی که هیچ شکی نداشتند که عذاب بر پنجشنبه آن قوم نازل شده و همۀ آن ها هلاک شده اند چون صدای مردم را از شهر نمی شنیدند پس روز پنجشنبه موقع طلوع آفتاب به سمت شهر آمدند تا اوضاع مردم را از نزدیک مشاهده کنند موقعی که به شهر نزدیک شدند هیزم کشان چوپانان با گوسفندانشان و نیز کشاورزان را در حال عادی مشغول کار روز مره خود دیدند و مردم را در حال آرامش مشاهده کردند یونس به تنوخا گفت: ای تنوخا! (به گمان مردم) ندای وحی به من دروغ گفته و نیز قوم من وعده مرا دروغین یافتند پس سوگند به عزّت پروردگارم دیگر هیچ وقت آنان مرا نخواهند دید و آبرو و عزّتی برای من نمانده است.

سپس یونس با حالت فرار و غضب از خداوند به جانب دریای «ایله» رفت در حالی که از ملاقات با مردم بیمناک بود و می ترسید که او را دروغگو بنامند؛ و این همان فرمایش خداوند است که فرموده: «و صاحب نهنگ با حالت غضب حرکت کرد و رفت پس گمان می کرد که ما بر او تنگ نمی گیریم پس در همان تاریکی ندا کرد: خدایی جز تو وجود ندارد تو منزّه ،هستی به راستی من ستم کرده ام».

و امّا تنوخای عابد به سمت قریه رفت و با روبیل (دانشمند) مواجه شد روبیل به او گفت ای تنوخا! کدام یک از دو رأی و نظریه درست تر بود، رأی و نظریه تو یا رأی و نظریه من؟

تنوخا گفت: بلکه رأی و نظریه تو صحیح تر بود و تو به رأی حکیمان و عالمان اشاره کردی و من همواره فکر می کردم که به خاطر زهد و عبادت هایم بر تو برتری دارم، اما اکنون فهمیدم که تو به جهت علم و حکمتی که داری بر من فضیلت داری و علم و حکمتی که پروردگارت در کنار تقوی به تو عنایت کرده از زهد و عبادت بدون علم برتر است از آن پس آن دو با صلح و صفا در میان قوم خود زندگی کردند ولی یونس همچنان با حالت غضب از خداوند حرکت می کرد و از جریان و

ص: 529

وَ مَضَی یُونُسُ عَلَی وَجْهِهِ مُغَاضِباً لِرَبِّهِ فَکَانَ مِنْ قِصَّتِهِ مَا أَخْبَرَ اللَّهُ بِهِ فِی کِتَابِهِ إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلی حِینٍ﴾. (1)

قَالَ أَبُو عُبَیْدَهَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام کَمْ کَانَ غَابَ یُونُسُ عَنْ قَوْمِهِ حَتَّی رَجَعَ إِلَیْهِمْ بِالنُّبُوَّهِ وَ الرِّسَالَهِ فَآمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ؟

قَالَ أَرْبَعَهَ أَسَابِیعَ سَبْعاً مِنْهَا فِی ذَهَابِهِ إِلَی الْبَحْرِ وَ سَبْعاً مِنْهَا فِی رُجُوعِهِ إِلَی قَوْمِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا هَذِهِ الْأَسَابِیعُ شُهُورٌ أَوْ أَیَّامٌ أَوْ سَاعَاتٌ؟

فَقَالَ یَا عُبَیْدَهُ إِنَّ الْعَذَابَ أَتَاهُمْ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی النِّصْفِ مِنْ شَوَّالٍ وَ صُرِفَ عَنْهُمْ مِنْ یَوْمِهِمْ ذَلِکَ فَانْطَلَقَ یُونُسُ مُغَاضِباً فَمَضَی یَوْمَ الْخَمِیسِ سَبْعَهَ أَیَّامٍ فِی مَسِیرِهِ إِلَی الْبَحْرِ وَ سَبْعَهَ أَیَّامٍ فِی بَطْنِ الْحُوتِ وَ سَبْعَهَ أَیَّامٍ تَحْتَ الشَّجَرِ بِالْعَرَاءِ وَ سَبْعَهَ أَیَّامٍ فِی رُجُوعِهِ إِلَی قَوْمِهِ فَکَانَ ذَهَابُهُ وَ رُجُوعُهُ مَسِیرَهَ ثَمَانٍ وَ عِشْرِینَ یَوْماً ثُمَّ أَتَاهُمْ فَآمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ وَ اتَّبَعُوهُ فَلِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ: ﴿فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَهٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِیمانُها إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ﴾ (2)

1671 / [45] - عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

لَمَّا أَظَلَّ قَوْمَ یُونُسَ اَلْعَذَابُ دَعَوُا اَللَّهَ فَصَرَفَهُ عَنْهُمْ، قُلْتُ: کَیْفَ ذَلِکَ؟

قَالَ: کَانَ فِی اَلْعِلْمِ أَنَّهُ یَصْرِفُهُ عَنْهُمْ. (3)

ص: 530


1- سورة الصافّات: 148/37
2- عنه بحار الأنوار: 392/14 ح 12 ، والبرهان في تفسير القرآن: 60/4 ح 6، و نور الثقلين: 453/3 ح 146 و 437/4 ح 118، و 397/5 ح 60 قطع منه ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 433 (باب في قصص يونس علیه السلام). قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي : 251 ح 294 بتفاوت يسير.
3- عنه بحار الأنوار: 386/14 ذيل ح 3 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 66/4 ح 7. الكافي : 92/82 ح 64 بإسناده عن معروف بن خربوذ عن أبي جعفر علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 352/11 ح 3 ، و 16/60 ح 20 ، علل الشرائع: 77/1 ح 2 (باب 66 - العلّة التي من أجلها صرف الله ...) بإسناده عن سماعة بتفاوت يسير عنه البحار: 386/14 ح 4.

داستان آنان (قوم یونس) همان چیزی است که خداوند در کتاب خود به آن اشاره نموده تا آن جا که فرموده است: «پس ایمان آوردند و آنان را تا زمانی معلوم و معيّن مهلت دادیم».

(ابو عبیده) می گوید: به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم: یونس چه مدتی از میان قوم خود غایب بود تا زمانی که با نبوت و رسالت به سوی ایشان بازگشت و آن ها به او ایمان آوردند و او را تصدیق کردند؟

فرمود: چهار هفته به طول انجامید که هفت روز طول کشید تا به دریا رسید و هفت روز را هم در مسیر برگشت به قومش طی کرد عرض کردم این هفته ها چگونه بود؟ آیا چند ماه و یا چند روز و یا چند ساعت بود؟

فرمود: ای ابا عُبیده! عذاب الهی روز چهارشنبه در نیمه ماه شوال وارد شد و همان روز از آن ها بر طرف گردید پس یونس با حالت غضب در روز پنج شنبه رفت و هفت روز طول کشید تا به دریا رسید و هفت روز در شکم نهنگ به سر برد و هفت روز هم در زیر بوته کدو ماند و هفت روز هم طول کشید تا به قوم خود باز ،گردد پس بنابر این رفت و بازگشت او مدت بیست و هشت روز به طول انجامید.

سپس به نزد قوم خویش آمد و آن ها به او ایمان آوردند و او را تصدیق نموده و از او پیروی کردند؛ پس در همین رابطه خداوند می فرماید: «پس چرا مردم هیچ قریه ای به هنگامی که ایمانشان برای آن ها سودی می داشت ایمان نیاوردند؟ مگر قوم یونس که چون ایمان آوردند عذاب ذلّت در دنیا را از آنان برداشتیم».

45)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که عذاب خداوند بر قوم یونس سایه افکند، آنان به درگاه خداوند متعال دعا کردند پس عذاب از آن ها بر طرف گشت.

عرض کردم: چگونه (ممکن است که عذاب بیاید و سپس از بین برود)؟

فرمود: از اول در علم خداوند چنین بوده که (در اثر توبه و ایمان آوردنشان) عذاب از آن ها بر طرف خواهد شد.

ص: 531

1972/ [46] - عن الثمالى، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

إِنَّ یُونُسَ علیه السلام لَمَّا آذَاهُ قَوْمُهُ دَعَا اَللَّهَ عَلَیْهِمْ فَأَصْبَحُوا أَوَّلَ یَوْمٍ وَ وُجُوهُهُمْ صَفِرَهٌ وَ أَصْبَحُوا اَلْیَوْمَ اَلثَّانِیَ وَ وُجُوهُهُمْ سُودٌ، قَالَ: وَ کَانَ اَللَّهُ وَاعَدَهُمْ أَنْ یَأْتِیَهُمُ اَلْعَذَابُ فَأَتَاهُمُ اَلْعَذَابُ حَتَّی نَالُوهُ بِرِمَاحِهِمْ، فَفَرَّقُوا بَیْنَ اَلنِّسَاءِ وَ أَوْلاَدِهِنَّ وَ اَلْبَقَرِ وَ أَوْلاَدِهَا وَ لَبِسُوا اَلْمُسُوحَ وَ اَلصُّوفَ وَ وَضَعُوا اَلْحِبَالَ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَ اَلرَّمَادَ عَلَی رُءُوسِهِمْ وَ ضَجُّوا ضَجَّهً وَاحِدَهً إِلَی رَبِّهِمْ، وَ قَالُوا آمَنَّا بِإِلَهِ یُونُسَ ،

قَالَ: فَصَرَفَ اَللَّهُ عَنْهُمُ اَلْعَذَابَ إِلَی جِبَالِ آمِدَ قَالَ: وَ أَصْبَحَ یُونُسُ علیه السلام وَ هُوَ یَظُنُّ أَنَّهُمْ هَلَکُوا فَوَجَدَهُمْ فِی عَافِیَهٍ، فَغَضِبَ وَ خَرَجَ کَمَا قَالَ اَللَّهُ: ﴿مُغاضِباً﴾ حَتَّی رَکِبَ سَفِینَهً فِیهَا رَجُلاَنِ، فَاضْطَرَبَتِ اَلسَّفِینَهُ.

فَقَالَ اَلْمَلاَّحُ: یَا قَوْمِ فِی سَفِینَتِی مَطْلُوبٌ.

فَقَالَ یُونُسُ علیه السلام: أَنَا هُوَ، وَ قَامَ لِیُلْقِیَ نَفْسَهُ فَأَبْصَرَ اَلسَّمَکَهَ وَ قَدْ فَتَحَتْ فَاهَا فَهَابَهَا، وَ تَعَلَّقَ بِهِ اَلرَّجُلاَنِ، وَ قَالاَ لَهُ: أَنْتَ وَحْدَکَ وَ نَحْنُ رَجُلاَنِ فَسَاهَمَهُمْ (1) فَوَقَعَتِ اَلسِّهَامُ عَلَیْهِ، فَجَرَتِ اَلسُّنَّهُ بِأَنَّ اَلسِّهَامَ إِذَا کَانَتْ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ أَنَّهَا لاَ یَخْطَأُ، فَأَلْقَی نَفْسَهُ فَالْتَقَمَهُ اَلْحُوتُ فَطَافَ بِهِ اَلْبِحَارَ اَلسَّبْعَهَ حَتَّی صَارَ إِلَی اَلْبَحْرِ اَلْمَسْجُورِ وَ بِهِ یُعَذَّبُ قَارُونُ ، فَسَمِعَ قَارُونُ دَوِیّاً فَسَأَلَ اَلْمَلَکَ عَنْ ذَلِکَ.

فَأَخْبَرَهُ أَنَّهُ یُونُسُ علیه السلام، وَ أَنَّ اَللَّهَ قَدْ حَبَسَهُ فِی بَطْنِ اَلْحُوتِ.

فَقَالَ لَهُ قَارُونُ : أَ تَأْذَنُ لِی أَنْ أُکَلِّمَهُ؟

فَأَذِنَ لَهُ فَسَأَلَهُ عَنْ مُوسَی علیه السلام فَأَخْبَرَهُ أَنَّهُ مَاتَ وَ بَکَا

ص: 532


1- أسهم بينهم : أي أقرع و استهموا : أي اقترعوا و تساهموا: أي تقارعوا ، ومنه الحديث : ساهم رسول الله صلی اله علیه و آله قريشاً في بناء البيت. و أوّل من سوهم عليه : مريم بنت عمران علیهما السلام، ثمّ يونس علیه السلام، ثم عبد المطلب و قد كان عنده تسعة بنين فنذر في العاشرة أن يذبحه، فلما ولد عبد الله لم يكن يقدر أن يذبحه- و رسول الله صلی الله علیه و اله - فساهم عليه في الإبل . مجمع البحرين 6: 95 (سهم).

46)- از ثُمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: پس از آن که قوم ،یونس او را آزار و اذیت کردند، علیه آن ها به درگاه خداوند نفرین ،کرد روز اول چهره های آن ها زرد شد و روز دوم سیاه گردید و خداوند (به یونس) وعده داده بود که بر آن ها عذاب بفرستد و موقعی که عذاب فرود آمد به قدری نزدیک شده بود که با سر نیزه های آن ها تماس ،داشت پس بین زن ها و بچه های آن ها و نیز بین گاوها (و دیگر حیوانات) و بچه های شان جدایی انداختند و لباس پشمینه و خشن بر تن کردند و در گردن خود طناب انداختند و بر سرشان خاکستر ریختند و با گریه و ضجه یک صدا همگی به درگاه خداوند ناله کنان توبه کردند و گفتند ما به خدای یونس ایمان آوردیم. سپس خداوند عذاب را از آن ها به جانب کوه های آمِد (1) باز گردانید.

(امام باقر علیه السلام) افزود: صبح فردا یونس گمان کرد همه آن ها هلاک شده اند ولی (بر خلاف انتظارش) آن ها را سالم ،دید لذا بسیار غضبناک شد و به سمت دریا رفت کما این که خداوند متعال می فرماید در حالی که غضبناک بود تا این که سوار بر یک کشتی شد- که در آن دو مسافر دیگر هم بودند - و با سوار شدن ،یونس کشتی مضطرب شد و به لرزش در آمد ملوان (صاحب کشتی) گفت: ای مسافران! این نهنگ به دنبال یک قربانی است.

یونس گفت: من آنم و برخاست تا خود را قربانی کند و به آب بیندازد ولی با دیدن نهنگی که دهان خود را گشوده بود یونس وحشت کرد و آن دو مرد او را نگاه داشتند و گفتند تو یک نفر می باشی ولی ما دو نفر هستیم قرعه می اندازیم پس چون قرعه انداختند به نام یونس درآمد و سنت چنین جاری بود که اگر سه بار قرعه به نام کسی می افتاد دلیل بر درست بودن و خطا نبودن قرعه می بود پس یونس خود را در دریا افکند و نهنگ او را بلعید و یونس را همراه خود از هفت دریا عبور داد تا به بحر مسجور رسید که قارون در آن عذاب می شد.

قارون صدایی را شنید و از فرشته مأمور خود سؤال کرد: صدای کیست؟

ص: 533


1- آمِد: یکی از شهرهای بزرگی است که دارای قلعه بوده و در سرزمین دیار بکر واقع شده و از لحاظ فرهنگ و تمدن آن ،زمان زبانزد و معروف بوده است معجم البلدان: ج 1 ص 56

ثُمَّ سَأَلَهُ عَنْ هَارُونَ علیه السلام فَأَخْبَرَهُ أَنَّهُ مَاتَ فَبَکَا وَ جَزِعَ جَزَعاً شَدِیداً وَ سَأَلَهُ عَنْ أُخْتِهِ کُلْثُمَ وَ کَانَتْ مُسَمَّاهً لَهُ فَأَخْبَرَهُ أَنَّهَا مَاتَتْ.

فَبَكَى وَ جَزِعَ جَزَعاً شَدِيداً [فَقَالَ: وَا أَسَفَی عَلَی آلِ عِمْرَانَ ]

قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی اَلْمَلَکِ اَلْمُوَکَّلِ بِهِ: أَنِ ارْفَعْ عَنْهُ اَلْعَذَابَ بَقِیَّهَ اَلدُّنْیَا لِرَأْفَتِهِ عَلَی قَرَابَتِهِ. (1)

1673 / [47] - عن مُعمّر، قال:

قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ یُونُسَ علیه السلام لَمَّا أَمَرَهُ اَللَّهُ بِمَا أَمَرَهُ فَأَعْلَمَ قَوْمَهُ فَأَظَلَّهُمْ اَلْعَذَابُ فَفَرَّقُوا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ أَوْلاَدِهِمْ وَ بَیْنَ اَلْبَهَائِمِ وَ أَوْلاَدِهَا، ثُمَّ عَجُّوا إِلَی اَللَّهِ وَ ضَجُّوا، فَکَفَّ اَللَّهُ اَلْعَذَابَ عَنْهُمْ فَذَهَبَ، یُونُسُ مُغَاضِباً فَالْتَقَمَهُ اَلْحُوتُ فَطَافَ بِهِ سَبْعَهً فِی اَلْبَحْرِ.

فَقُلْتُ لَهُ: کَمْ بَقِیَ فِی بَطْنِ اَلْحُوتِ؟

قَالَ: ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ، ثُمَّ لَفَظَهُ اَلْحُوتُ وَ قَدْ ذَهَبَ جِلْدُهُ وَ شَعْرُهُ فَأَنْبَتَ اَللَّهُ عَلَیْهِ شَجَرَهً مِنْ یَقْطِینٍ فَأَظَلَّتْهُ، فَلَمَّا قَوِیَ أَخَذَتْ فِی اَلْیُبْسِ،

فَقَالَ: یَا رَبِّ شَجَرَهٌ أَظَلَّتْنِی یَبِسَتْ.

فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: یَا یُونُسُ تَجْزَعُ لِشَجَرَهٍ أَظَلَّتْکَ وَ لاَ تَجْزَعُ لِمِائَهِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ مِنَ اَلْعَذَابِ. (2)

ص: 534


1- عنه بحار الأنوار: 399/14 ح ،13، و وسائل الشيعة: 263/27 ح 33731 ، والبرهان في تفسير القرآن: 66/4 ح 8 بتفاوت يسير، و نور الثقلين: 454/3 ح 147 قطعة منه و 142/4 ح 116، و 425 ح 114، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 437 (باب في قصص يونس علیه السلام). تفسير القمّي: 317/1 بإسناده عن جميل قال: قال لي أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 380/14 ح 2 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 431 ( باب في قصص يونس علیه السلام).
2- عنه بحار الأنوار: 400/14 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 67/4 ح 9، و نور الثقلين: 454/3 ح 148 قطعة منه.

به او گفت صدای یونس است که خداوند او را در شکم نهنگی زندانی کرده قارون گفت اجازه می دهی با او سخن بگویم؟ به او اجازه داد و قارون :گفت ای !یونس خداوند با موسی بن عمران چه کرد؟

پاسخ داد: او مرده است است پس قارون گریه کرد و گفت خدای رئوف و مهربان با هارون فرزند ،عمران چه کرد؟ پاسخ داد او هم مرده است پس قارون گریه سختی کرد و گفت: بر سر خواهر هارون- (به نام) کَلثَم که نامزد قارون بود - چه آمده است؟

پاسخ داد: او نیز مرده است. پس (قارون) فریاد زد و گفت چه مصیبت سختی بر آل عمران وارد شده است. (امام باقر علیه السلام) افزود: بعد از آن خداوند متعال به فرشته مأمور ،قارون دستور داد تا - زمانی که او در دنیا هست - به خاطر دل سوختگی او بر قوم ،خودش عذاب را از او بر دارد.

47)- از مُعَمِّر روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: هنگامی که یونس با خداوند درباره قومش مناجات کرد و درخواست عذاب نمود و خداوند دستوراتی را به او داد یونس به قوم خود خبر داد (که عذاب الهی وارد خواهد شد) پس هنگامی که عذاب بر سر آن ها سایه افکند بين خودشان و بچه هایشان و نیز بین حیوانات و بچه هایشان جدایی انداختند سپس به درگاه خداوند شیون و ناله کردند پس خداوند عذاب را از آن ها بر طرف نمود و یونس با حالت غضب (و عصبانیّت از آن جا دور شد و به طرف دریا) رفت و نهنگی او را بلعید و در هفت دریا او را گردانید.

(مُعَمّر گوید:) عرض کردم: او چه مدتی را در شکم نهنگ سپری نمود؟

فرمود سه روز و بعد از آن او را از درون خود بیرون انداخت در حالی که پوست و موهای بدنش ریخته بود پس بوته کدویی را برایش رویاند تا بر (بدن) او سایه بیندازد و چون بدنش تقویت شد و نیرو گرفت آن بوته خشکید، (یونس) اظهار داشت خداوندا! این بوته ای که بر من سایه می افکند خشک شد. خداوند به او وحی فرستاد ای یونس! برای خشک شدن یک بوته ای که برایت سایه می،انداخت ناراحت شده ای! پس چرا برای عذاب و هلاکت بیش از صد هزار انسان ناراحت نمی شدی؟!

ص: 535

قوله تعالى: ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَأمَنَ مَن فِى الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنتَ تُكْرَهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ﴾ (99)

1674 / [48] - عن علىّ بن عُقبة، عن أبيه، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) يَقُولُ: اجْعَلُوا أَمْرَكُمْ هَذَا للَّهِ، وَلا تَجْعَلُوهُ لِلنَّاسِ؛ فَإِنَّهُ مَا كَانَ للَّهِ فَهُوَ للَّهِ، وَ مَا كَانَ لِلنَّاسِ فَلا يَصْعَدُ إِلَى اللَّهِ، وَ لاَ تُخَاصِمُوا اَلنَّاسَ بِدِینِکُمْ فَإِنَّ اَلْخُصُومَهَ مَمْرَضَهٌ لِلْقَلْبِ إِنَّ اَللَّهَ قَالَ لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله یَا مُحَمَّدُ! ﴿إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اَللّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ﴾ (1) قَالَ: ﴿أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ اَلنّاسَ حَتّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ﴾ ذَرُوا اَلنَّاسَ فَإِنَّ اَلنَّاسَ أَخَذُوا مِنَ اَلنَّاسِ وَ إِنَّکُمْ أَخَذْتُمْ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ وَ عَلِیٍّ علیهما السلام وَ لاَ سَوَاءٌ إِنِّی سَمِعْتُ أَبِی عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ إِذَا کَتَبَ إِلَی عَبْدٍ أَنْ یَدْخُلَ فِی هَذَا اَلْأَمْرِ کَانَ أَسْرَعَ إِلَیْهِ مِنَ اَلطَّیْرِ إِلَی وَ کْرِهِ. (2)

قوله تعالى: ﴿قُلِ انظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ مَا تُغْنِي الْأَيْاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ (101) فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ (102) ثُمَّ نُنَجِّى رُسُلَنَا وَالَّذِينَ ءَامَنُوا كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ﴾ (103)

ص: 536


1- سورة القصص: 56/28
2- عنه بحار الأنوار: 207/5 ح 43 ، والبرهان في تفسير القرآن: 68/4 ح 3. المحاسن: 201/1 ح 38 (باب - 3 الهداية من الله عزّ وجلّ) بإسناده عن عليّ بن عقبة، عن أبيه، قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : ... بتفاوت يسير عنه البحار: 133/2 ح 24، و مستدرك الوسائل: 243/12 ح 14006 ، و نحوه الكافي: 166/1 ح 3 ، و 293/2 ح 2 قطعة منه، عنه وسائل الشيعة 71/1 ح 158 والبحار 281/72 ح 2 ، التوحيد: 414 ح 13 ، دعائم الإسلام: 62/1، عنه مستدرك الوسائل: 113/1 ح 127.

فرمایش خداوند متعال: و اگر پروردگار تو بخواهد همه کسانی که در روی زمین هستند ایمان می آورند؛ پس آیا تو مردم را به اجبار وادار می کنی که ایمان بیاورند؟ (99)

48)- از علی بن عُقبه به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: امر دین داری خود را به حساب خداوند بگذارید نه به حساب مردم؛ زیرا هر چه برای خدا انجام شود از آنِ خدا است و هر چه به حساب مردم باشد به سوی خدا بالا نرود و درباره دین خود با مردم خصومت و جنگ نکنید؛ زیرا خصومت دل را بیمار می کند به راستی که خداوند متعال به پیغمبرش صلی الله علیه و آله و فرموده است: «به راستی تو هر که را دوست داری هدایت نتوانی کرد ولی خدا است که هر که را بخواهد هدایت می کند».

و نیز فرمود: «آیا تو می توانی که مردم را وادار نمایی تا ایمان بیاورند»؟

مردم را به حال خود بگذارید این مردم دین را از دهان مردم فرا گرفته اند و شما از رسول خدا صلی الله علیه و آله و علیعلیه السلام آن را فرا گرفته اید و این دو نوع گرفتن مساوی با هم نیستند به درستی که از پدرم شنیدم که می فرمود همانا خداوند اگر در سرنوشت بندهای ثبت کرده باشد که وارد این آیین ،شود او از پرنده به آشیانه خود نسبت به آن شتابنده تر است.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: بنگرید که چه چیزهایی در آسمان ها و زمین است (و توجه داشته باشید که) این آیات و هشدارها قومی را که ایمان نمی آورند سود (برایشان) نخواهد داشت (101) پس آیا جز این است که انتظار روزی را می کشند همانند روزهایی که پیشینیان آن ها منتظر آن بودند؟ (ای (پیامبر!) بگو: پس انتظار ،بکشید که من نیز با شما از منتظرین می باشم (102) سپس ما پیامبران خود و کسانی را که ایمان آوردهاند نجات می بخشیم، این چنین بر ما فرض و لازم است که مؤمنین نجات بخشیم. (103)

ص: 537

1675 / [49] - عن عبد الله بن يحيى الكاهلي، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: لَمَّا أُسْرِیَ بِرَسُولِ اَللَّهِ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ - أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْبُرَاقِ ، فَرَکِبَهَا فَأَتَی بَیْتَ اَلْمَقْدِسِ ، فَلَقِیَ مَنْ لَقِیَ مِنْ إِخْوَانِهِ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ، ثُمَّ رَجَعَ فَأَصْبَحَ یُحَدِّثُ أَصْحَابَهُ إِنِّی أَتَیْتُ بَیْتَ اَلْمَقْدِسِ اَللَّیْلَهَ وَ لَقِیتُ إِخْوَانِی مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ، فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ کَیْفَ أَتَیْتَ بَیْتَ اَلْمَقْدِسِ اَللَّیْلَهَ ؟

فَقَالَ: جَاءَنِی جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْبُرَاقِ فَرَکِبْتُهُ، وَ آیَهُ ذَلِکَ أَنِّی مَرَرْتُ بِعِیرٍ لِأَبِی سُفْیَانَ عَلَی مَاءِ بَنِی فُلاَنٍ وَ قَدْ أَضَلُّوا جَمَلاً لَهُمْ وَ هُمْ فِی طَلَبِهِ، قَالَ: فَقَالَ اَلْقَوْمُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ إِنَّمَا جَاءَ رَاکِبٌ سَرِیعٌ وَ لَکِنَّکُمْ قَدْ أَتَیْتُمُ اَلشَّامَ وَ عَرَفْتُمُوهَا فَاسْأَلُوهُ عَنْ أَسْوَاقِهَا وَ أَبْوَابِهَا وَ تُجَّارِهَا.

قَالَ فَسَأَلُوهُ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اَللَّهِ کَیْفَ اَلشَّامُ وَ کَیْفَ أَسْوَاقُهَا؟

وَ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا سُئِلَ عَنِ اَلشَّیْءِ لاَ یَعْرِفُهُ شَقَّ عَلَیْهِ حَتَّی یُرَی ذَلِکَ فِی وَجْهِهِ قَالَ فَبَیْنَا هُوَ کَذَلِکَ إِذَا أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ هَذِهِ اَلشَّامُ قَدْ رُفِعَتْ لَکَ فَالْتَفَتَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَإِذَا هُوَ بِالشَّامِ وَ أَبْوَابِهَا وَ تُجَّارِهَا فَقَالَ أَیْنَ اَلسَّائِلُ عَنِ اَلشَّامِ؟

فَقَالُوا أَیْنَ بَیْتُ فُلاَنٍ وَ مَکَانُ فُلاَنٍ فَأَجَابَهُمُ فِی کُلِّ مَا سَأَلُوهُ عَنْهُ.

قَالَ فَلَمْ یُؤْمِنْ فِیهِمْ إِلاَّ قَلِیلٌ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ ما تُغْنِی اَلْآیاتُ وَ اَلنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ﴾ فَنَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ لاَ نُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ. (1)

1676 / [50] - عن محمد بن الفضيل عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، قال:

سَأَلْتُهُ عَنْ شَیْءٍ فِی اَلْفَرَجِ؟

ص: 538


1- عنه بحار الأنوار: 143/18 ح ،42 والبرهان في تفسير القرآن: 70/4 ح 3. الكافي : 364/8 ح ،555 عنه البحار: 310/18 ح 19.

49)- از عبد الله بن یحیی کاهلی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله (شبانه) به معراج ،رفت جبرئيل علیه السلام (مرکب سواری) بُراق را برای او آورد، حضرت بر آن سوار شد و به بیت المقدس رفت و در آن جا با پیامبران قبل از خود دیدار کرد.

پس از آن که از معراج بازگشت صبحگاه به اصحاب خود فرمود: من دیشب به بیت المقدس رفتم و بازگشتم جبرئیل علیه السلام برای من براق را آورد و من بر آن سوار شدم و نشانه صحت سخنانم این است که من به کاروان ابو سفیان برخوردم که بر سر آبشخوار فلان قبیله بودند و شتری (سرخ مو) از آن ها گم شده بود و آنان در جست و جو و یافتن آن بودند بعضی از آن ها- که سخنان حضرت را شنیدند - با یک دیگر گفتند او سوار تندرویی بوده که به شام رفته است و شما که به شام رفته اید آن جا را می شناسید اینک از بازارها و دروازه ها و بازرگانان آن جا از او سؤال کنید پس گفتند: ای رسول خدا! شام و بازارهای آن چگونه است؟

(امام صادق علیه السلام) فرمود: هرگاه از رسول خدا صلی الله علیه و اله چیزی را که نمی دانست می پرسیدند بر او سخت و ناگوار بود و آن از چهره او دانسته می شد.

در همین حال جبرئیل نزد آن حضرت آمد و عرض کرد ای رسول خدا! این شام است که در برابر دیدگانت قرار گرفته است. سپس رسول خدا صلى الله عليه و سلم نگاهی کرد و شام را با همه دروازه ها و بازرگانانش در پیش روی خود مشاهده کرد و فرمود کجاست آن کسی که از وضع شام سؤال کرد؟

گفتند: خانه فلانی کجاست؟ و محل کار فلانی کجا می باشد؟

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله به تمام سؤال های آن ها پاسخ داد، ولی جز اندکی از آن افراد به حضرت ایمان نیاوردند؛ و این همان تفسیر فرمایش خداوند است که فرموده: «و این آیه ها و بیم دادن ها گروهی را که مؤمن شدنی نیستند سود نمی بخشد». (سپس امام علیه السلام فرمود:) به خدا پناه می بریم از این که ایمان به خدا و رسولش نداشته باشیم ما به خدا و رسول او ایمان داریم ما به خدا و رسول او ایمان داریم.

50)- از محمد بن فُضَیل روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام در مورد مسائلی پیرامون فَرَج، سؤال کردم؟

ص: 539

فَقَالَ: أَ وَ لَیْسَ تَعْلَمُ أَنَّ اِنْتِظَارَ اَلْفَرَجِ مِنَ اَلْفَرَجِ؟ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿فاِنْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ اَلْمُنْتَظِرِین﴾. (1)

1677 / [51] - عن مصقلة الطحّان، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

مَا یَمْنَعُکُمْ أَنْ تَشْهَدُوا عَلَی مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ؟ ان الله یقول: ﴿ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا ۚ كَذَٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ﴾. (2)

ص: 540


1- عنه بحار الأنوار: 129/52 ذيل ح 22 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 71/4ح 1، و نور الثقلين: 333/2 ح 149 إكمال الدين: 645/2 ح 4 (باب - 55 ما روي في ثواب المنتظر للفرج)، عنه البحار 128/52 ح 22 ، الغيبة للطوسي : 459 (ذكر طرف من العلامات الكائنة قبل خروجه علیه السلام) بإسناده عن الحسن بن الجهم قال: سألت أبا الحسن علیه السلام عنه البحار: 130/52 ح 29 .
2- عنه بحار الأنوار: 36/67، و 110/68 ح 22 ، والبرهان في تفسير القرآن: 71/4 ح 1، و نور الثقلين: 333/2 ح 150.

فرمود: آیا نمی دانی که خود انتظار فرج نیز جزئی از فرج و گشایش است؟ به درستی که خداوند می فرماید: «پس انتظار بکشید که من نیز با شما منتظر هستم»

51)-از مُصْقَلة طحّان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چه چیزی مانع شما شده است که اگر شخصی از شما بمیرد در حالی که او بر این امر (ولایت و امامت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) مرده است (شهادت دهید که) او اهل بهشت است؟! به درستی که خداوند می فرماید: «سپس ما پیامبران و مؤمنین را نجات می دهیم این چنین بر ما فریضه است که مؤمنان را نجات دهیم».

ص: 541

ص: 542

(1)

الآيات

فهرس الآيات المباركة

الآيات رقم الآية / الصفحة

سورة الأنعام «6»

فضل سورة الأعراف و بعض خواصّها.../ 4

﴿بسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم * الْحَمْدُ لِلَّهِ ... عِنْدَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ﴾...2-1 / 10

﴿وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا﴾...9 / 14

﴿و قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ أُوحِيَ﴾...19 / 14

﴿ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ﴾...23 / 18

﴿وَ لَوْ تَرى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ... عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَذِبُونَ﴾... 27-28 / 22

﴿و قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ﴾... 33/ 26

﴿ فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا...وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ﴾... 44-45/ 26

﴿وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ﴾... 54/ 30

﴿وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَ يَعْلَمُ مَا فِي﴾...59/ 32

﴿ ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللهِ مؤلهُمُ الْحَق أَلَا لَهُ الْحُكْمُ﴾... 62/ 34

﴿ وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِى ءَايَتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ﴾...68/ 35

﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ... وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ﴾.... 74- 75/ 36

﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ ... حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾...76- 79/ 36

﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ﴾...82/ 44

﴿وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ ... وَإِلْيَاسَ ۖ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ﴾ ... 84-85/ 50

ص: 543

﴿و أُوْلَئكَ الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَبَ ... ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ﴾...89-91/ 52

﴿وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ﴾...93/ 56

﴿ فإنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى ... ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيم﴾...95-96/ 60

﴿وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ﴾...98/ 62

﴿ بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَكُنْ﴾...101/ 66

﴿ و لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَ هُوَ اللَّطِيفُ﴾...103/ 68

﴿وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ﴾ ...108/ 70

﴿وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ﴾...110/ 70

﴿وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ وَ هُوَ﴾...115/ 70

﴿فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآياتِهِ﴾ ... 118/ 72

﴿وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ ... لِلْكَفِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾... 121 - 122 / 74

﴿وَإِذَا جَاءَتْهُمْ وَ ايَةٌ قَالُوا لَن ... الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ﴾... 124 - 125 / 78

﴿وَكَذَلِكَ نُوَلّى بَعْضَ الظَّلِمِينَ بَعْضاء بمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾...129/ 82

﴿وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَ غَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ﴾...141/ 82

﴿ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ... إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾...143 - 144 / 92

﴿قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ﴾...145/ 96

﴿وَ عَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ ۖ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ﴾...146/ 98

﴿قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ﴾... 149/ 100

﴿ قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ ۖ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ﴾... 151/ 102

﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعُوا﴾...153/ 102

﴿هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ﴾...158/ 104

﴿إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا... مِثْلَهَا وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ﴾...159-160/ 106

﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا﴾...161/ 112

﴿ وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ ﴾... 165/ 114

ص: 544

سورة الأعراف «7»

فضل سورة الأعراف و بعض خواصّها.../ 118

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * المص﴾...1/ 120

﴿و اتَّبِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَ لا تَتَّبِعُوا مِنْ﴾... 3/ 122

﴿ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ﴾... 12/ 124

﴿ وَ قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ ... وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ﴾...16/ 17/ 124

﴿ فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُ ورِيَ عَنْهُما مِنْ﴾... 20/ 126

﴿ فَدَلَّاهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما﴾... 22/ 130

﴿يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ... الدِّينَ كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ﴾... 27- 29/ 132

﴿يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا﴾...31/ 136

﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ﴾...32/ 142

﴿قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ﴾...33/ 146

﴿وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً﴾...34/ 150

﴿إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ﴾...40/ 150

﴿وَ نَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا﴾...44/ 152

﴿وَ بَيْنَهُمَا حِجَابٌ ۚ وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا﴾...46/ 152

﴿وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ... عَلَيْكُمْ وَلَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ﴾... 47 - 49 / 156

﴿وَ نَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنَا﴾...50/ 160

﴿وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا﴾...56/ 162

﴿قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ أَ تُجادِلُونَنِي﴾...71/ 162

﴿وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا﴾...73/ 162

﴿وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها﴾...81/ 170

﴿فَأَنجَيْنَاهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ﴾...83/ 170

و أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ ۚ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ﴾...99/ 172

ص: 545

﴿وَمَا وَجَدْنَا لِأَكْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ ۖ وَ إِنْ وَجَدْنَا أَكْثَرَهُمْ﴾...102/ 172

﴿و قَالُوا أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ وَ أَرْسِلْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴾...111/ 176

﴿قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا ۖ إِنَّ﴾ ...128/ 178

﴿فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ ... وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ﴾...133-134/ 180

﴿وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ﴾...142/ 180

﴿وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَ كَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي﴾... 143/ 182

وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحَ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةٌ وَ تَفْصِيلاً﴾...145/ 186

﴿وَ اتَّخَذَ قَوْمُ مُوسى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً﴾...148/ 190

﴿وإِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ﴾...152/ 192

﴿ وَاخْتَارَ مُوسَىٰ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا ۖ فَلَمَّا﴾...155/ 194

﴿ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ﴾...157/ 196

﴿ وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ﴾...159/ 198

﴿وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ﴾...163/ 200

﴿ وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ﴾...165/ 202

﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ﴾...169/ 208

﴿وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّوا﴾...171/ 210

﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ﴾...172/ 212

﴿وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ﴾...175/ 226

﴿وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ... بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ﴾...180- 181/ 226

﴿قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ﴾...188/ 230

﴿فَلَمَّا آتَاهُمَا صَالِحًا جَعَلَا لَهُ شُرَكَاءَ فِيمَا﴾...190/ 230

﴿ خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ﴾...199/ 132

﴿ إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ﴾...201/ 234

﴿وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا... وَلا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ﴾...204- 205/ 234

ص: 546

سورة الأنفال «8»

فضل سورة التوبة والأنفال و بعض خواصّهما... 242

﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * يَسْئلُونَكَ عَنِ الْأَنفَالِ قُلِ﴾...1/ 244

﴿وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى ... الْبَطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ﴾...7-8/ 254

﴿إِذْ يُعَمِّيكُمُ التَّعَاسَ أَمَنَةً ... وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ﴾...11- 12/ 256

﴿أَمَنَةٌ... يَأْيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ ... مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ﴾...15-16/ 260

﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَ مَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ﴾ ...7/ 262

﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا... اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾...24-25/ 264

﴿وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ﴾...30/ 268

﴿وَمَا وَ مَا كَانَ اللهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ...الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ﴾...33-35/ 272

﴿ قُل لِلَّذِينَ كُفَرُوا إِن يَنتَهُوا... فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرُ﴾...38- 39/ 274

﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ﴾...41/ 288

﴿إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَىٰ﴾...42/ 298

﴿وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَ قَالَ لَا غَالِبَ﴾...48/ 298

﴿وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا ۙ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ﴾...50/ 300

﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ﴾...55/ 302

﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ... عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾...60-61/ 302

﴿ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِنْ يَكُنْ﴾...65/ 304

﴿الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا ۚ فَإِنْ﴾...66/ 310

﴿أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّمَن فِي أَيْدِيكُم مِّنَ الْأَسْرَىٰ إِن﴾...70/ 310

﴿ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ﴾...72/ 314

﴿ وَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا مَعَكُمْ ﴾ 75 / 316

سورة التوبة «9»

فضائلهما و بعض خوصّهما... / 326

ص: 547

﴿بَرَاءَةٌ مِّنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى ... الَّذِينَ عَهَدتُّم مِّنَ﴾...1-2 / 328

﴿وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ﴾ ...3/ 334

﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ﴾...5/ 340

﴿وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي﴾...12/ 340

﴿ اتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ... يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾...14-15/ 346

﴿ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللهُ الَّذِینَ جاهَدُوا﴾...16/ 352

﴿أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ﴾...19/ 354

﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا ... رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ﴾... 23- 25/ 358

﴿ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ أَنزَلَ جُنُودًا﴾...26/ 360

﴿ و قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا﴾...29/ 362

﴿وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ... هُوَ سُبْحَانهُ، عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾...30-31/ 364

﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى ... فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ﴾...33-34/ 364

﴿إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ﴾...36/ 372

﴿إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا﴾...40/ 376

﴿لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ وَلَٰكِنْ بَعُدَتْ﴾...42/ 376

﴿ وَ لَوْ أَرَادُواْ الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ ، عُدَّةٌ وَ لَكِن كَرِهَ﴾...46/ 378

﴿وَ مَا مَنعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ ... وَ تَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَ هُمْ كَفَرُونَ﴾...54- 55/ 378

﴿ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها ﴾...58/ 380

﴿ وإِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا﴾ ...60/ 380

﴿وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ﴾...61/ 398

﴿ وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا ... الْمُنَفِقِينَ هُمُ الْفَسِقُونَ﴾...65- 67/ 398

﴿وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ ... ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾...71- 72/ 402

﴿يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ﴾...72/ 404

﴿الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ... لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الْفَسِقِينَ﴾...79-80/ 414

ص: 548

﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰ أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَى﴾...84/ 416

﴿رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَ طُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ﴾ ...87/ 420

﴿لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى وَ لا عَلَى الَّذِينَ﴾... 91/ 422

﴿وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوكَ ... عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾...92- 93/ 424

﴿وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بالله ... أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾...99-100/ 428

﴿ وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً﴾ ...102/ 430

﴿خُذْ مِنْ أَمْوَلِهِمْ صَدَقَةٌ تُطَهَرُهُمْ ... اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾...103- 104/ 434

﴿ وَ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ، وَالْمُؤْمِنُونَ﴾...105/ 440

﴿وَءَاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا﴾...106/ 446

﴿ لَا تَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَمَسْجِدٌ أُسسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ﴾...108/ 452

﴿إنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ... لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾...111-112/ 454

﴿ وَ مَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ ... يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴾... 114-115/ 460

﴿وَ عَلَى الثَّلَثَةِ الَّذِينَ خُلِفُوا حَتَّى إذا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ﴾...118/ 464

﴿یايُّهَا الَّذِينَ ءامَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّدِقِينَ﴾...119/ 468

﴿وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُ وا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلّ﴾...122/ 468

﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا قَتِلُوا... رِجْسِهِمْ وَ مَاتُوا وَ هُمْ كَافِرُونَ﴾...124- 125/ 472

﴿لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ ﴾...128/ 474

سورة يونس «10»

فضائلهما و بعض خوصّهما.../ 478

﴿الر * تِلْكَ ايَاتُ الْكِتَبِ الْحَكِيم ... فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾...1- 3/ 480

﴿دَعْوَلَهُمْ فِيهَا سُبْحَنَكَ اللّهُم وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَام وَ ءاخِرُ﴾...10/ 482

﴿وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ ءايَاتُنَا بَيِّنَتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ﴾...15/ 484

﴿ فَلَمَّا أَنجَلَهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ ... الْأَيَتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾...23-24/ 486

﴿وَالَّذِينَ كَسَبُواْ السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَهِم بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ﴾...27/ 490

ص: 549

﴿ قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي﴾...35/ 490

﴿و بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ﴾ ...39/ 492

﴿وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ﴾...47/ 494

﴿قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۗ لِكُلِّ أُمَّةٍ﴾...49/ 496

﴿وَ يَسْتَنبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ... بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴾...53-54/ 496

﴿يَأْيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم ... هُوَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ﴾...57-58/ 498

﴿ أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ ... ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾...63-64/ 500

﴿ ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ ى رُسُلاً إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَآءُ و هُم بِالْبَيِّنَتِ﴾...74/ 506

﴿فَقَالُوا عَلَى اللهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةٌ لِلْقَوْمِ﴾...74/ 506

﴿وَ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَ أَخِيهِ أَن تَبَوَّة لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ﴾... 85/ 508

﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ﴾...89/ 510

﴿فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ فَسْئَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُنَ﴾...94/ 512

﴿فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ﴾...98/ 516

﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنْتَ﴾...99/ 536

﴿قُل أنظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَوَاتِ ... عَلَيْنَا تُنج الْمُؤْمِنِينَ﴾... 101-103/ 536

ص: 550

(2)

فهرس الأحاديث الشريفة

حرف الألف

الحديث المعصوم -الصفحة

﴿ آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ اَلصِّرَاطُ اَلَّذِی دَلَّ عَلَیْهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 102

﴿آمنوا بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله مِنَ الْوَلَایةِ، وَ لَمْ یخْلِطُوهَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 48

﴿آیَتَانِ فِی کِتَابِ اَللَّهِ حَصَرَ / حَظَرَ/ اَللَّهُ اَلنَّاسَ: أَلاَّ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 492

﴿اِبْتَدَعَ اَلْأَشْیَاءَ کُلَّهَا بِعِلْمِهِ عَلَی غَیْرِ مِثَالٍ کَانَ، وَ اِبْتَدَعَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 68

﴿أَبْشِرُوا إِنَّکُمْ عَلَی إِحْدَی اَلْحُسْنَیَیْنِ: شَفَی اَللَّهُ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 346

﴿ أَبُو سُفْیَانَ وَ أَصْحَابُهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام-298

﴿أتدري ما الحرج؟﴾...الإمام الصادق علیه السلام-82

﴿أتدري ما مثل الْمُغِيرَةِ بن سعيد / شعبة؟﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 226

﴿أتدري ما يعني ب- ﴿صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا﴾؟﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 102

﴿ أتَرَی اللّهَ أعطی مَن أعطی مِن کَرامَتِهِ عَلَیهِ و مَنَعَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 138

﴿اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِمَالٍ، فَقَالَ لِلْعَبَّاسِ : اُبْسُطْ رِدَاءَکَ فَخُذْ مِنْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 314

﴿إجْعَلُوا أَمْرَکُمْ هَذَا إِلَی اللهِ، وَلاَ تَجْعَلُوهُ لِلنَّاسِ، فَإنَّهُ مَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 536

﴿اَلْأَجَلُ اَلَّذِی غَیْرُ مُسَمًّی مَوْقُوفٌ یُقَدَّمُ مِنْهُ مَا شَاءَ وَ یُؤَخَّرُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 10

﴿الأَجَلُ الأَوَّلُ ، هُوَ ما نَبَذَهُ إلَی المَلائِکَهِ وَالرُّسُلِ وَالأَنبِیاءِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 14

﴿أَحْبَبْتُمْ وَ أَبْغَضَ /أَبْغَضَنَا/ اَلنَّاسُ وَ وَصَلْتُمْ وَ قَطَعَ /قَطَعَنَا/﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 252

﴿خَذَ بَنِی أُمَیَّهَ بَغْتَهً، وَ یُؤْخَذُ بَنِی اَلْعَبَّاسِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 28

﴿أَخْرَجَ اَللَّهُ مِنْ ظَهْرِ آدَمَ ذُرِّیَّتَهُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیمَهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 220

ص: 551

﴿ اُدْنُوا اَلْغَدَاءَ إِذَا کَانَ مِثْلُ هَذَا اَلْیَوْمِ لَمْ یَحْکُمْ فِیهِ سَبَبٌ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 374

﴿اَلْأَذَانُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عليّ﴾... الإمام السجّاد علیه السلام- 336

﴿إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یَقْبِضَ رُوحَ إِمَامٍ وَ یَخْلُقَ بَعْدَهُ إِمَاماً﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 72

﴿إِذاً أَصَبْتَ اَلْجَوَابَ أَوْ قَالَ اَلْکَلاَمَ بِإِذْنِ اَللَّهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 76

﴿إِذَا خَرَجَ اَلْقَائِمُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) لَمْ یَبْقَ مُشْرِکٌ بِاللَّهِ اَلْعَظِیمِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 370

﴿إِذَا صارَ أهلُ الجَنَّهِ فِی الجَنَّهِ،ودَخَلَ وَلِیُّ اللّهِ إلی جَنّاتِهِ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 404

﴿إِذَا طَلَبْتُمُ اَلْحَوَائِجَ فَاطْلُبُوهَا بِالنَّهَارِ، فَإِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 60

﴿إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ اسْتَخْرَجَ مِنْ ظَهْرِ الْکَعْبَةِ سَبْعَةَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 198

﴿إِذَا کَانَ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ أَقْبَلَ سَبْعُ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ یَوَاقِیتُ خُضْرٌ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 158

﴿إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیمَهِ نُصِبَ مِنْبَرٌ عَنْ یَمِینِ اَلْعَرْشِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 446

﴿إذا نَزَلَت بِکُم شِدَّهٌ فَاستَعینُوا بِنا عَلَی اللَّه﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 228

﴿إِذْ رَأَی کَوْکَباً قَالَ: إِنَّمَا کَانَ طَالِباً لِرَبِّهِ وَ لَمْ یَبْلُغْ﴾...أحدهما علیهما السلام - 40

﴿وإِذْ يُوحِي رَبُّكَ ... أَنِّي مَعَكُمْ ﴾؟ قال علیه السلام: إلهام...الإمام الباقر علیه السلام- 260

﴿أَ رَأَیْتَ أَحَداً یَزْعُمُ أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَنَا بِالزِّنَا وَ شُرْبِ اَلْخَمْرِ﴾... الإمام الكاظم علیه السلام- 134

أرجه، قال: ﴿ وَ ءاخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 450

﴿اَلْأَرْدِیَهُ فِی اَلْعِیدَیْنِ وَ اَلْجُمُعَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 140

﴿اِسْتَعِیذُوا بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ، وَ أَعُوذُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 238

﴿اِسْتَوَتِ اَلْحَسَنَاتُ وَ اَلسَّیِّئَاتُ فَإِنْ أَدْخَلَهُمُ اَلْجَنَّهَ فَبِرَحْمَتِهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 156

﴿اِشْتَدَّ غَضَبُ اَللَّهِ عَلَی اَلْیَهُودِ حِینَ قَالُوا عُزَیْرٌ اِبْنُ اَللَّهِ﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله- 364

﴿اشْربُوا مَاءَ السَّمَاءِ فإنَّهُ يُطَهِّرُ البَدَنَ و يَدْفَعُ الأَسقَامَ﴾...الإمام عليّ علیه السلام- 258

﴿أَشْهَدُ أَنَّ اَلْمُرْجِئَهَ عَلَی دِینِ اَلَّذِینَ قَالُوا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 176

﴿أَصَابَتِ اَلنَّاسَ فِتْنَهٌ بَعْدَ مَا قَبَضَ اَللَّهُ نَبِیَّهُ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) حَتَّی﴾... الإمام الصادق صلی اله علیه و آله- 268

﴿اِصْرِفْ فِی اَلْحَجِّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 396

﴿أَعْطِ مَنْ حَضَرَکَ] مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ وَ إِنْ لَمْ یَحْضُرْکَ إِلاَّ مُشْرِکٌ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 84

ص: 552

﴿أَعْطِ مَنْ حَضَرَکَ مِنْ مُشْرِکٍ أَوْ غَیْرِهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 84

﴿أَعْطَی بَصَرَهُ مِنَ اَلْقُوَّهِ مَا نَفَذَ اَلسَّمَاوَاتِ فَرَأَی مَا فِیهَا﴾... الإمام الباقر علیه السلام-40

﴿أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ أُولَئِکَ، لاَ وَ لَکِنَّهُ ذَنْبٌ إِذَا تَابَ تَابَ اَللَّهُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 48

﴿اِفْتَرَقَ اَلْقَوْمُ ثَلاَثَ فِرَقٍ، فِرْقَهٌ اِنْتَهَتْ وَ اِعْتَزَلَتْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 208

﴿اِقْرَأْ مِنَ اَلسُّورَهِ اَلسَّابِعَهِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 478

﴿اَلْإِقْرَارُ بِنُبُوَّهِ مُحَمَّدٍ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ- وَ اَلاِیْتِمَامُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 500

﴿اِقْسِمْهَا فِیمَنْ قَالَ اَللَّهُ، وَ لاَ یُعْطَی مِنْ سَهْمِ اَلْغَارِمِینَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 394

﴿ألَستُم تُعَرِّفونَ عَلَیکُم عُرَفاءَ عَلَی قَبَائِلِکُمْ لَیَعْرِفُونَ مَنْ فِیهَا﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 154

﴿أَمَّا اَلْأَجَلُ اَلَّذِی غَیْرُ مُسَمًّی عِنْدَهُ فَهُوَ أَجَلٌ مَوْقُوفٌ یُقَدَّمُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 12

﴿أَمَّا اَلْمَجُوسُ فَلاَ فَلَیْسُوا مِنْ أَهْلِ اَلْکِتَابِ، وَ أَمَّا اَلْیَهُودُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 74

﴿أمّا النَّظَرُ إِلَیْهَا عِبَادَةٌ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ بُقْعَةً مِنَ الْأَرْضِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 374

﴿أمَا إِنَّهُمْ لَمْ یتَّخِذُوهُمْ آلهةً، إِلاَّ أنَّهُمْ أَحَلُّوا لَهُمْ حَراماً﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 368

﴿أما تَرَی البَیتَ إذا کانَ اللَّیلُ کانَ أشَدَّ سَواداً مِن خارِجٍ؟﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 490

أَمَا تَقْرَأُ كِتَابَ الله ﴿فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 470

﴿ أَمَّا خُمُسُ اَللَّهِ فَلِرَسُولِهِ صلی الله علیه و آله یَضَعُهُ فِی سَبِیلِ اَللَّهِ وَ لَنَا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 294

﴿أمَا عَلِمْتَ أنَّ یُوسُفَ بن یعقوب عَلَیْهِ السَّلامُ نبي ابن نَبِیٌّ کَانَ یَلْبَسُ﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 144

﴿أَمَّا لِآلِ جَعْفَرٍ فَلاَ، وَ أَمَّا رَایَهُ بَنِی فُلاَنٍ فَإِنَّ لَهُمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 486

﴿أَمَا وَ اَللَّهِ مَا صَامُوا، لَهُمْ وَ لاَ صَلُّوا وَ لَکِنَّهُمْ أَحَلُّوا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 366

﴿أَمَا وَ اَللَّهِ یَا أَبَا حَمْزَهَ مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَرَی﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 506

﴿أُمَّتَانِ مُسِخَتَا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ: فَأَمَّا اَلَّتِی أَخَذَتِ اَلْبَحْرَ﴾... الإمام عليّ علیه السلام- 206

﴿أَمْسِکْ وَیْحَکَ اَلْأَلْفُ وَاحِدٌ، وَ اَللاَّمُ ثَلاَثُونَ، وَ اَلْمِیمُ أَرْبَعُونَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 120

﴿أَنَا یَعْسُوبُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَا أَوَّلُ اَلسَّابِقِینَ، وَ خَلِیفَهُ رَسُولِ﴾... الإمام عليّ علیه السلام- 154

﴿اَلْأَنْفَالُ مَا لَمْ یُوجَفْ عَلَیْهِ بِخَیْلٍ وَ لاَ رِکَابٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 244

﴿اَلْأَنْفَالُ وَ سُورَهُ بَرَاءَهَ وَاحِدَهٌ﴾...أحدهما علیهما السلام- 326

ص: 553

﴿إنّ إِبْرَاهِيمُ علیه السلام لَمَّا رَأَی مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الْتَفَتَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 40

﴿إِنَّ أَشَدَّ مَا یَکُونُ اَلنَّاسُ حَالاً یَوْمَ اَلْقِیمَهِ إِذَا قَامَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 292

﴿إِنَّ اَلْأَرْضَ کَانَتْ فَاسِدَهً فَأَصْلَحَهَا اَللَّهُ بِنَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 162

﴿إِنَّ اَلْإِمَامَ إِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یَحْمِلَ لَهُ بِإِمَامٍ أُتِیَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 72

﴿إِنَّ اَلْإِمَامَ یُعْطِی هَؤُلاَءِ جَمِیعاً لِأَنَّهُمْ یُقِرُّونَ لَهُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 384

﴿إِنَّ أُمَّتِی عُرِضَتْ عَلَیَّ فِی اَلْمِیثَاقِ، فَکَانَ أَوَّلَ﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله- 224

﴿إنّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ- صلی الله علیه و آله - قيل له : يا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ!﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 356

﴿إِنَّ اَلْفَیْءَ وَ اَلْأَنْفَالَ: مَا کَانَ مِنْ أَرْضٍ لَمْ یَکُنْ فِیهَا هِرَاقَهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 246

﴿إِنَّ اَلْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِیعُ مَا حَرَّمَ بِهِ فِی اَلْکِتَابِ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 148

﴿إِنَّ اَلْقَلْبَ یَنْقَلِبُ مِنْ لَدُنْ مَوْضِعِهِ إِلَی حَنْجَرَتِهِ، مَا لَمْ یُصِبِ اَلْحَقَّ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 80

﴿إِنَّ اَللَّهَ اِحْتَجَّ عَلَی اَلْعِبَادِ بِالَّذِی آتَاهُمْ وَ عَرَّفَهُمْ، ثُمَّ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 426

﴿إِنَّ اَللَّهَ أَدَّبَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ ! (خُذِ الْعَفْوَ...﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 232

﴿إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً نَکَتَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهً بَیْضَاءَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 80

﴿إن الله بَعَثَ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ ثَلاَثَهٌ مِنْهَا﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 104

﴿إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ فَسَیْفٌ عَلَی أَهْلِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 364

﴿ أَنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِخَمْسَهِ أَسْیَافٍ، فَسَیْفٌ عَلَی مُشْرِکِی﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 340

﴿إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي أَحَلَّ فِي الْأُضْحِيَّةِ بِمِنًي الْإِبِلَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 94

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی جَعَلَ لِآدَمَ ثَلاَثَ خِصَالٍ فِی ذُرِّیَّتِهِ﴾...الإمام الصادق - 110

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَخْبَرَ مُوسَی أَنَّ قَوْمَهُ اِتَّخَذُوا ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 192

﴿أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ اَلْأَلْوَاحَ عَلَی مُوسَی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 186

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی نَفَخَ فِی آدَمَ رُوحَهُ بَعْدَ زَوَالِ اَلشَّمْسِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 130

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی جَمِیلٌ یُحِبُّ اَلْجَمَالَ فَأَتَجَمَّلُ لِرَبِّی﴾...المجتبى علیه السلام- 140

﴿إِنَّ اللَّهَ تعالی قَالَ لِلمَاءٍ كُنْ عَذْباً فُرَاتاً أَخْلُقْ مِنْكَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 22

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی قَالَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : ﴿إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 416

ص: 554

﴿إِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ اَللَّیْلَ سَکَناً وَ جَعَلَ اَلنِّسَاءَ سَکَناً﴾... الإمام الرضاء علیه السلام- 60

﴿إِنَّ اَللَّهَ جَعَلَ فِیهِمْ مَا إِذَا سَأَلَهُمْ أَجَابُوهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 226

﴿إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ أَمَرَ اَلْمُشْرِکِینَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 334

﴿إنَّ اللّهَ جَلَّ ذِکرُهُ وتَقَدَّسَت أسماؤُهُ خَلَقَ الأَرضَ قَبلَ﴾...الإمام علي علیه السلام- 482

﴿إِنَّ اَللَّهَ حَیْثُ أَخَذَ اَلْمِیثَاقَ مِنْ بَنِی آدَمَ دَعَا اَلْحَجَرَ مِنَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 216

﴿إنَّ اللّهَ خالَفَ عِلمُهُ عِلمَ المُوَقِّتینَ،أما سَمِعتَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 182

﴿إِنَّ اَللَّهَ خَصَّ عِبَادَهُ بِآیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِهِ أَنْ لاَ یَکْذِبُوا﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 210

﴿إِنَّ اَللَّهَ خَصَّ هَذِهِ اَلْأُمَّهَ بِآیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 494

﴿إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْإِیمَانِ لاَ زَوَالَ لَهُ، وَ خَلَقَ خَلْقاً لِلْکُفْرِ﴾...أحدهما علیهما السلام- 66

﴿إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْخَلْقَ، فَخَلَقَ مَنْ أَحَبَّ مِمَّا أَحَبَّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 508

﴿إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلْخَلْقَ وَ هُمْ أَظِلَّهٌ فَأَرْسَلَ رَسُولَهُ﴾ ...الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام- 506

﴿إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ اَلشُّهُورَ اِثْنا عَشَرَ شَهْراً وَ هِیَ ثَلاَثُمِائَهٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 482

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ خَلِیلَهُ بِالْحَنِیفِیَّهِ ، وَ أَمَرَهُ بِأَخْذِ﴾...النبي صلی الله علیه و اله- 114

﴿إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَبَقَ بَیْنَ اَلْمُؤْمِنِینَ کَمَا سَبَقَ بَیْنَ اَلْخَیْلِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 430

﴿إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ طَاعَتَنَا فِی کِتَابِهِ فَلاَ یَسَعُ اَلنَّاسَ جَهْلُنَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 246

﴿إِنَّ اَللَّهَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَمَّا حَرَّمَ عَلَیْنَا اَلصَّدَقَهَ أَنْزَلَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 296

﴿إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یُکَلِّفْ هَذَا أَحَداً إِلاَّ نَبِیَّهُ - عليه و آله السلام - ﴾.... الإمام الكاظم علیه السلام- 262

﴿إِنَّ اَللَّهَ یَعْفُو یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ عَفْواً لاَ یَخْطُرُ عَلَی بَالِ أَحَدٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 18

﴿إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: ﴿وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ...﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 230

﴿إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ کَانُوا یَحْسَبُونَ أَنَّ إِبْلِیسَ مِنْهُمْ، وَ کَانَ فِی عِلْمِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 124

﴿أَنَّ اَلنَّارَ أَحَاطَتْ بِمُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِئَلاَّ یَهْرُبَ لِهَوْلِ مَا رَأَی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 186

﴿إِنَّ اَلنَّاسَ یُوشِکُونَ أَنْ یَنْقَطِعَ بِهِمُ اَلْعَمَلُ وَ یُسَدَّ عَلَیْهِمْ﴾...الإمام علي علیه السلام- 104

﴿إِنَّ اَلنَّبِیَّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَالَ لاِبْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أُبَیٍّ : إِذَا فَرَغْتَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 416

﴿إِنَّ هَذَا اَلَّذِی تَسْأَلُونِی عَنْهُ لَمْ یَأْتِ أَوَانُهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 492

ص: 555

﴿إِنَّ اَلْیَهُودَ أُمِرُوا بِالْإِمْسَاکِ یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ فَتَرَکُوا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 206

﴿إنَّ یونُسَ علیه السلام لَمّا آذاهُ قَومُهُ دَعَا اللّهَ عَلَیهِم ، فَأَصبَحوا﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 532

﴿ أَنَّ یُونُسَ علیه السلام لَمَّا أَمَرَهُ اَللَّهُ بِمَا أَمَرَهُ فَأَعْلَمَ قَوْمَهُ ﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 534

﴿إِنَّ أُنَاساً مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَتَوْا رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، فَسَأَلُوهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 392

﴿إِنَّ أَهْلَ اَلنَّارِ یَمُوتُونَ عِطَاشاً، وَ یَدْخُلُونَ قُبُورَهُمْ عِطَاشاً﴾...أحدهما علیهما السلام- 160

﴿أَهْلَ مَكَّةَ لَا یَرِثُونَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ﴾...الإمام الباقر والصادق عليهما السلام - 314

﴿أَنَّ بَعْضَ قُرَیْشٍ قَالَ لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : بِأَیِّ شَیْءٍ سَبَقْتَ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 218

﴿ إِنَّ بَعْضَهُمْ أَوْلَی بِالْمِیرَاثِ مِنْ بَعْضٍ، لِأَنَّ أَقْرَبَهُمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 320

﴿إِنْ جَعَلْتَهَا فِیهِمْ جَمِیعاً، وَ إِنْ جَعَلْتَهَا لِوَاحِدٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 384

﴿أَنَّ رَجُلاً أَتَی عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ اَلْحَسَنِ - وهو / إمام / بالسبالة﴾ ...الإمام الرضا علیه السلام- 52

﴿أَنَّ رَجُلاً دَخَلَ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَ غَنِیمَهِ حُنَیْنٍ﴾... أحدهما علیهما السلام- 390

﴿إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله بَعَثَ أَبَا بَکْرٍ مَعَ بَرَاءَهَ إِلَی اَلْمَوْسِمِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 328

﴿إِنَّ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله سَأَلَ جَبْرَئِیلَ علیه السلام : کَیْفَ کَانَ مَهْلَکُ قَوْمِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 164

﴿إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَدْ کَانَ لَقِیَ مِنْ قَوْمِهِ بَلاَءً شَدِیداًً﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 270

﴿إنّ سورة «الأنعام» نَزَلَتْ جُمْلَهً وَاحِدَهً وَ شَیَّعَهَا سَبْعُونَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 6

﴿أَنَّ عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) نَاوَلَهُ قَبْضَهً مِنْ تُرَابٍ فَرَمَی بِهَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 264

﴿إِنَّ فِی اَلزَّرْعِ حَقَّانِ : حَقٌّ تُؤْخَذُ بِهِ، وَ حَقٌّ تُعْطِیهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 84

﴿إِنَّ فِیمَا نَاجَی اَللَّهُ مُوسَی أَنْ قَالَ: یَا رَبِّ هَذَا اَلسَّامِرِیُّ﴾...الإمام الباقر علیه السلام-190

﴿ أَنَّ قُرَیْشاً اِجْتَمَعَتْ فَخَرَجَتْ مِنْ کُلِّ بَطْنِ أُنَاسٌ، ثُمَّ اِنْطَلَقُوا﴾...أحدهما علیهما- 268

﴿أَنَّ قَنْبَرَ مَوْلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ أُدْخِلَ عَلَی اَلْحَجَّاجِ بْنِ یُوسُفَ﴾...الإمام الهادي علیه السلام- 26

﴿إنَّ لِلْقَلْبِ تَلَجْلُجاً فِی اَلْجَوْفِ یَطْلُبُ اَلْحَقَّ، فَإِذَا أَصَابَهُ اِطْمَأَنَّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 80

﴿إِنَّ لِلَّهِ شَاهِداً فِی أَرْضِهِ، وَ إِنَّ أَعْمَالَ اَلْعِبَادِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 446

﴿إِنَّ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لَمَّا سَأَلَ رَبَّهُ اَلنَّظَرَ إِلَیْهِ وَعَدَهُ اَللَّهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 184

﴿ أَنَّ مُوسَی علیه السلام سَأَلَ رَبَّهُ أَنْ یَجْمَعَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَبِیهِ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حيث﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله- 128

ص: 556

﴿إِنَّ مُوسَی لَمَّا خَرَجَ وَافِداً إِلَی رَبِّهِ وَ أَعْهَدَهُمْ وَاعَدَهُمْ ثَلاَثِینَ یَوْماً﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام- 182

﴿إِنَّ مُوسَی وَ هَارُونَ حِینَ دَخَلاَ عَلَی فِرْعَوْنَ لَمْ یَکُنْ فِی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 176

﴿أَنَّ نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ یَسْأَلُهُ عَنْ مَوْضِعِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 288

﴿إِنَّمَا أَحَدُکُمْ حِینَ تَبْلُغُ نَفْسُهُ هَاهُنَا، فَیَنْزِلُ عَلَیْهِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 502

﴿إِنَّمَا اَلشَّکُّ فِیمَا لاَ یَعْرِفُ، فَإِذَا جَاءَ اَلْیَقِینُ فَلاَ شَکَّ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 172

﴿إِنَّمَا شِیعَتُنَا مَنْ تَابَعَنَا وَ لَمْ یُخَالِفْنَا، فَإِذَا خِفْنَا﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 470

﴿ إِنَّمَا عَنَی بِذَلِکَ مَا جَاوَزَ أَلْفَیْ دِرْهَمٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 372

﴿أنّه (أي اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أَنَّهُ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُصْرَمَ اَلنَّخْلُ بِاللَّیْلِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 88

﴿أَنَّهُ کَانَ مِنْ حَدِیثِ إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَنَّهُ وُلِدَ فِی زَمَانِ نُمْرُودَ بْنِ کَنْعَانَ﴾... عنهم علیهم السلام- 42

﴿إِنَّهُ لَمْ یَنْسَ وَ کَیْفَ یَنْسَی وَ هُوَ یَذْکُرُهُ؟﴾...أحدهما علیهما السلام- 126

﴿إِنَّهُ لَنْ یَغْضَبَ لِلَّهِ شَیْءٌ کَغَضَبِ اَلطَّلْحِ وَ اَلسِّدْرِ، أَنَّ اَلطَّلْحَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 366

﴿إِنَّهُمْ مَلْعُونُونَ فِی اَلْأَصْلِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام...24

﴿ أَنَّهُمْ یَسْتَطِیعُونَ وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِ اَللَّهِ أَنَّهُ لَوْ کَانَ ﴾... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 378

﴿إِنِّی أَرَدْتُ أَنْ أَسْتَبْضِعَ فُلاَناً بِضَاعَهً إِلَی اَلْیَمَنِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 398

﴿إِنِّي سَائِلُكُمَا عَنْ أَمْرٍ، وَأَنَا أَعْلَمُ بِهِ مِنْكُمَا، فَلاَ تَكْتُمَانِي﴾... الإمام عليّ علیه السلام- 200

﴿ اَلْأَوَّاهُ الدّعَّاءٌ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 460

﴿أُولَئِکَ قَوْمٌ مُذْنِبُونَ، یُحْدِثُونَ فِی إِیمَانِهِمْ مِنَ اَلذُّنُوبِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 432

﴿وَ لَیسَ تَعلَمُ أنَّ انتِظارَ الفَرَجِ مِنَ الفَرَجِ ؟﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 540

﴿أو مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اَللَّهِ تعالى: ﴿وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ ﴾ ؟...الإمام الهادي علیه السلام-92

﴿(أيثيبهم عليه ؟ قال :) نعم﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 428

﴿أَیُّ شَیْءٍ اَلسَّکِینَهُ عِنْدَکُمْ؟﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 360

﴿ أَیْ نَاسٍ لِلْمِیثَاقِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 42

﴿أَیُّهَا اَلنَّاسُ! إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ مُوسَی وَ هَارُونَ أَنْ یَبْنِیَا﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله- 510

﴿أَیُّهَا اَلنَّاسُ! وَ اَللَّهِ مَا قَاتَلْتُ هَؤُلاَءِ بِالْأَمْسِ إِلاَّ ﴾...الإمام علي علیه السلام- 344

ص: 557

حرف الباء

﴿بالولاية، (وَ أعْرِضْ عَنِ الْجَهلِينَ)، قال: عنها﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 232

﴿بُدِّلَ مَکَانَ عَلِیٍّ أَبُو بَکْرٍ أَوْ عُمَرُ اِتَّبَعْنَاهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 484

﴿بِسْمِ اَللَّهِ اَللَّهُمَّ اُرْدُدْهُ عَلَیْنَا ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 436

﴿بَعَثَ اَللَّهُ اَلرُّسُلَ إِلَی اَلْخَلْقِ وَ هُمْ فِی أَصْلاَبِ اَلرِّجَالِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 508

﴿بِعَشْرِ ذِی اَلْحِجَّهِ نَاقِصَهً حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی شَعْبَانَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 180

﴿بَلَغَنَا أَنَّ ذَلِکَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 490

﴿بَلْ هِیَ مُحَرَّمَهٌ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 148

حرف التاء

﴿تَدرُونَ مَن أولياءُ الله؟﴾...الإمام علي علیه السلام- 500

﴿تَرَکُوا طَاعَهَ اَللَّهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 400

﴿تُرِیدُونَ أَنْ تَرْوُوا عَلَیَّ هُوَ اَلَّذِی فِی نَفْسِکَ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 442

﴿تَزَوَّجُوا بِاللَّیْلِ فَانَّ اَللَّهَ جَعَلَهُ سَکَناً وَ لاَ تَطْلُبُوا اَلْحَوَائِجَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 62

﴿تَصَدَّقْ بِثَمَانِینَ دِرْهَمٍ﴾...الإمام الهادي علیه السلام - 360

﴿ تَصَدَّقْتُ یَوْماً بِدِینَارٍ فَقَالَ لِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَ مَا عَلِمْتَ﴾...الإمام علي علیه السلام- 436

﴿تُعْرَضُ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ أَعْمَالُ أُمَّتِهِ کُلَّ﴾... الإمام الكاظم علیه السلام- 444

﴿تُعْطِی مِنْهُ الضِّغْثَ تَقْبِضُ مِنَ السُّنْبُلِ قَبْضَةً وَ الْقَبْضَةَ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 86

﴿تُعْطِی مِنْهُ اَلْمَسَاکِینَ اَلَّذِینَ یَحْضُرُونَکَ تَأْخُذُ بِیَدِکَ اَلْقَبْضَهَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 88

﴿تَفْسِیرُهَا بِالْبَاطِنِ أَنَّ لِکُلِّ قَرْنٍ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 494

﴿ تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ یُرِیدُ اَللَّهُ، فَإِنَّهُ شَیْءٌ یُرِیدُهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 256

﴿تَفَقَّهُوا فَإِنَّ مَنْ لَمْ یَتَفَقَّهْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ أَعْرَابِیٌّ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 472

﴿ تَقْبِضُ بِیَدِکَ اَلضِّغْثَ، فَتُعْطِیهِ اَلْمِسْکِینَ ثُمَّ اَلْمِسْکِینَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام...90

﴿تَقْبِضُ بِیَدِکَ اَلضِّغْثَ فَسَمَّاهُ اَللَّهُ حَقّاً﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 90

﴿تَقُولُ عِنْدَ اَلْمَسَاءِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 238

ص: 558

﴿تُوُفِّیَ رَجُلٌ مِنَ اَلْمُنَافِقِینَ فَأَرْسَلَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِلَی اِبْنِهِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 418

حرف الثاء

﴿ثَبَتَتِ اَلْمَعْرِفَهُ وَ نَسُوا اَلْمَوْقِفَ وَ سَیَذْکُرُونَهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 222

﴿ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ وَ کَیْفَ شَکَکْتَ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَلِ؟!﴾...الإمام عليّ علیه السلام- 18

﴿ثَلاَثٌ یَرْجِعْنَ عَلَی صَاحِبِهِنَّ: اَلنَّکْثُ وَ اَلْبَغْیُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 486

حرف الجيم

﴿جَاءَ قَوْمٌ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) بِالْکُوفَهِ ، وَ قَالُوا لَهُ﴾...أحدهم علیهم السلام- 206

﴿جَحَدَ اَلْمَدَنِیُّ أَنْتَ تُرِیدُ مُصَابَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 298

﴿جَعَلَ فِیهِمْ مَا إِذَا سَأَلَهُمْ أَجَابُوهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 214

حرف الحاء

﴿اَلْحَبُّ اَلْمُؤْمِنُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 60

﴿اَلْحَبُّ مَا حَبَّهُ وَ اَلنَّوَی مَا نَأَی عَنِ اَلْحَقِّ فَلَمْ یَقْبَلْهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 60

﴿حَتَّی یُعَرِّفَهُمْ مَا یُرْضِیهِ وَ مَا یُسْخِطُهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 462

﴿ اَلْحَجُّ اَلْأَکْبَرُ یَوْمُ اَلنَّحْرِ وَ یَحْتَجُّ بِقَوْلِ اَللَّهِ﴾...الإمام علي علیه السلام- 338

﴿اَلْحَجُّ اَلْأَکْبَرُ یَوْمُ عَرَفَهَ وَ جَمْعٍ وَ رَمْیُ اَلْجِمَارِ بِمِنًی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 338

﴿حَدَّثَنِی أَبِی أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی قَبَضَ قَبْضَهً مِنْ تُرَابِ اَلتُّرْبَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 218

﴿حَجَّ عُمَرُ أَوَّلَ سَنَهٍ حَجَّ وَ هُوَ خَلِیفَهٌ فَحَجَّ تِلْکَ اَلسَّنَهَ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 214

﴿حَرَّمَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ کُلَّ ذِی ظُفُرٍ وَ اَلشُّحُومَ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام

﴿حَرَّمَ مِنَ اَلضَّأْنِ وَ مِنَ اَلْمَعْزِ اَلْجَبَلِیَّهَ وَ أَحَلَّ اَلْأَهْلِیَّهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 94

﴿اَلْحَسَنَهُ اَلَّتِی عَنَی اَللَّهُ وَلاَیَتُنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ ، وَ اَلسَّیِّئَهُ﴾... الإمام الباقر علیه السلام-110

﴿حَقُّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ عَلَیْکَ وَاجِبٌ، وَ لَیْسَ مِنَ اَلزَّکَاهِ یَقْبِضُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 88

﴿حَیْثُ قَالَ مُوسَی علیه السلام: أَنْتَ أَبُو اَلْحُکَمَاءِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 190

حرف الخاء

﴿اَلْخَالُ وَ اَلْخَالَهُ یَرِثَانِ إِذَا لَمْ یَکُنْ مَعَهُمْ أَحَدٌ غَیْرُهُمْ إِنَّ اَللَّهَ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 318

ص: 559

﴿خُرُوجُ اَلْقَائِمِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ أَذَانٌ دَعْوَتُهُ إِلَی نَفْسِهِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 336

﴿خَصَّ اَللَّهُ اَلْخَلْقَ فِی آیَتَیْنِ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 210

﴿خَطَبَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلنَّاسَ وَ اِخْتَرَطَ سَیْفَهُ وَ قَالَ لاَ یَطُوفَنَّ بِالْبَیْتِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام-330

﴿خَلَّتَانِ / خصلتان/ لَا أُحِبُّ أَنْ یُشَارِكَنِی فِیهِمَا أَحَدٌ﴾...النبي صلی الله علیه و آله- 438

﴿الخُمُسُ بَعدَ المَؤُونَهِ﴾... الإمام الهادي علیه السلام- 294

﴿ اَلْخُمُسُ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ هُوَ لَنَا﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 292

حرف الدال

﴿دَخَلَ عَلَیَّ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ اَلْبَصْرَهِ فَسَأَلُونِی عَنْ طَلْحَهَ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 342

﴿دَخَلَ عَلِی علیه السلام على رسول الله من فِی مَرَضِهِ، وَ قَدْ أُغْمِی﴾...الإمام الصادق علیهالسلام- 316

﴿دَخَلَ مَرْوَانُ بْنُ اَلْحَکَمِ اَلْمَدِینَهَ قَالَ: فَاسْتَلْقَی عَلَی اَلسَّرِیرِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 34

﴿اَلدُّخُولُ فِی أَمْرِکَ...الإمام الصادق علیه السلام- 304

حرف الدال

﴿ذَهَبَ عَلِیٌّ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام فَآجَرَ نَفسَهُ عَلی أن یَستَقِیَ ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 414

حرف الراء

﴿اَلرِّجْزُ هُوَ اَلثَّلْجُ﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 180

﴿رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً تَابَ إِلَی اَللَّهِ قَبْلَ اَلْمَوْتِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 32

حرف السين

﴿سَاخَ اَلْجَبَلَ فِی اَلْبَحْرِ فَهُوَ یَهْوِی حَتَّی اَلسَّاعَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 184

سُئِلَ أَبِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿قَتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 276

﴿سَبِیلُ اَللَّهِ شِیعَتُنَا﴾ ...الإمام الهادي علیه السلام- 396

﴿ اَلسُّجُودُ وَ وَضْعُ اَلْیَدَیْنِ عَلَی اَلرُّکْبَتَیْنِ فِی اَلصَّلاَهِ ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 212

﴿سفلت ، سفل الله بك، أما سمعت الله يقول﴾... الإمام علي علیه السلام- 170

﴿السَّمَاءُ فِی اَلْبَاطِنِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَلْمَاءُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 258

﴿ اَلسِّهَامُ ثَمَانِیَهٌ، وَ لِذَلِکَ قَسَمَهَا رَسُولُ اَللَّهِ﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 384

ص: 560

﴿سَهْمَ اللَّهِ وَسَهْمَ الرَّسُولِ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 254

﴿سَیْفٌ وَ تُرْسُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 302

حرف الشين

﴿اَلشَّجَرَهُ اَلَّتِی نَهَی اَللَّهُ آدَمَ وَ زَوْجَتَهُ أَنْ یَأْکُلاَ مِنْهَا شَجَرَهُ اَلْحَسَدِ﴾...الإمام الهادي علیه السلام- 126

﴿شَکّاً إِلَی شَکِّهِمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 474

﴿شَکَا رَجُلٌ إِلَی اَلنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَجَعاً فِی صَدْرِهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 498

﴿شوّال و ذُو القَعْدة و ذو الحِجَّةِ و رجب﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 374

﴿اَلشَّوْکَهُ اَلَّتِی فِیهَا اَلْقِتَالُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 254

﴿شَهَادَهَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 468

﴿شَیَّعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 100

حرف الصاد

﴿صَدَقْتُمْ صَدَقْتُمْ وَ مَنْ أَحَبَّنَا جَاءَ مَعَنَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ هَکَذَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 380

اَلصِّرَاطُ اَلَّذِی قَالَ إِبْلِیسُ: ﴿لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ طَكَ الْمُسْتَقِيمَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 124

﴿صِیَامُ شَهْرِ اَلصَّبْرِ وَ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ یُذْهِبُ بَلاَبِلَ﴾... الإمام علي علیه السلام- 112

﴿صِیَامُ شَهْرِ اَلصَّبْرِ، وَ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کُلِّ شَهْرٍ یُذْهِبْنَ بَلاَبِلَ﴾...الإمام عليّ علیه السلام- 108

﴿ضَمِنْتُ عَلَی رَبِّی أَنَّ اَلصَّدَقَهَ لاَ تَقَعُ فِی یَدِ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 440

حرف الضاد

﴿اَلضِّغْثَ مِنَ اَلْمَکَانِ بَعْدَ اَلْمَکَانِ تُعْطِی اَلْمَسَاکِینَ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 92

﴿اَلضِّغْثَ وَ اَلاِثْنَیْنِ تُعْطِی مَنْ حَضَرَکَ﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 84

﴿اَلضَّلاَلُ فَمَا فَوْقَهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 48

حرف الطاء

﴿طُلُوعُ اَلشَّمْسِ مِنَ اَلْمَغْرِبِ ، وَ خُرُوجُ اَلدَّابَّهِ وَ، اَلدَّجَّالِ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 104

حرف العين

﴿عَذَرَنِی اَللَّهُ مِنْ طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ بَایَعَانِی طَائِعَیْنِ غَیْرَ مُکْرَهَیْنِ﴾ ... الإمام علي علیه السلام- 346

ص: 561

﴿ عَرَضَتْ لِی إِلَی رَبِّی حَاجَهٌ فَهَجَرْتُ فِیهَا إِلَی اَلْمَسْجِدِ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 192

﴿عِشْرُونَ مِنْ ذِی اَلْحِجَّهِ وَ اَلْمُحَرَّمُ وَ صَفَرٌ﴾...الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام- 334

﴿عَشِیَّهَ عَرَفَهَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 138

﴿عَلَی أَنْ تَقْتُلَ أَبَاکَ﴾...النبيّ علیه السلام-252

﴿عَلَیْکُمْ اَلنَّفْرَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 472

﴿عليّ - صلوات الله عليه – يقول: مَنْ فَرَّ مِنْ رَجُلَيْنِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 310

﴿عَلِیٌّ علیه السلام مِمَّنْ بَلَغَ ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 16

﴿عَلِیٌّ علیه السلام نَاوَلَ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْقَبْضَهَ اَلَّتِی رَمَی بِهَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 264

حرف الفاء

﴿فَإِذَا جَاءَتْکَ اَلْمَرْأَهُ اَلْمُسْلِمَهُ فَاحْمِلْهَا فَإِنَّ اَلْمُؤْمِنَ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 402

﴿فَالسَّنَهُ تَنْقُصُ سِتَّهَ أَیَّامٍ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 482

﴿ فأما قوله: (مِمَّا أَنزَلْنَا...) فَإِنَّ اَلْمُخَاطَبَ بِذَاکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ﴾...الإمام الهادي علیه السلام- 514

فأمّا ﴿لا تَتَّخِذُوا مَابَاءَكُمْ وَ إِخْوَنَكُمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 358

﴿فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلي رَسُولِهِ ألا تري أن السَکِینَتَهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 376

﴿فَإِنَّمَا یَعْنِی أَنَّهُمْ نَسُوا اَللَّهَ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا﴾...الإمام علي علیه السلام- 402

﴿فَإِنَّهُ حِینَ أَخَذَ عَلَیْهِمُ اَلْمِیثَاقَ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 70

﴿فَبَلَّغَ عَنِ اَللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ بِعَرَفَهَ وَ اَلْمُزْدَلِفَهِ وَ عِنْدَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 332

﴿لا فَسَأَلْتُ عَنْ ذَلِکَ غَیْرِی؟﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 276

﴿فَقَالَ مُوسَی : یَا رَبِّ وَ مَنْ أَخَارَ اَلصَّنَمَ / العجل﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 190

﴿اَلْفَقِیرُ اَلَّذِی یَسْأَلُ، وَ اَلْمِسْکِینُ أَجْهَدُ مِنْهُ اَلَّذِی لاَ یَسْأَلُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 382

﴿اَلْفَقِیرُ: اَلَّذِی یَسْأَلُ، وَ اَلْمِسْکِینُ: أَجْهَدُ مِنْهُ، وَ اَلْبَائِسُ: أَجْهَدُهُمَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 382

﴿فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ اَلصَّاعِقَهُ وَ لَمْ یَذْکُرِ اَلرَّجْفَهَ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 194

﴿فَلَمَّا کَانَ فِی قَابِلٍ جَاءُوا بِضِعْفِ اَلَّذِینَ أَخَذُوا وَ أَسْلَمَ نَاسٌ﴾...الإمام الباقر علیه السلام-388

فَلَمَّا وَقَفُوا عَلَیْهَا قَالُوا: ﴿ يَلَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ﴾... الإمام عليّ علیه السلام- 22

ص: 562

﴿فَلْیَفْرَحْ شِیعَتُنَا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا أُعْطِیَ عَدُوُّنَا مِنَ اَلذَّهَبِ﴾...الإمام عليّ علیه السلام- 498

﴿فَمَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ وَ مَا کَانَ لِرَسُولِ اَللَّهِ فَهُوَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 178

﴿فِی اَلْأَذَانِ: هُوَ اِسْمٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ لاَ یَعْلَمُ ذَلِکَ أَحَدٌ غَیْرِی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 336

﴿فِی اَلْإِمَامِ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ؟ قَالَ: نَعَمْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 434

﴿اَلْفَرِیضَهِ خَلْفَ اَلْإِمَامِ﴾....الإمام الباقر علیه السلام- 236

﴿فِی تِسْعَهَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ یَلْتَقِی اَلْجَمْعَانِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام - 296

﴿فِی سُورَهِ «اَلْأَنْفَالِ» جَدْعُ اَلْأُنُوفِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 242

﴿فِی کُلِّ شَهْرٍ لَمْ یَدْخُلْهُ نِفَاقٌ أَبَداً، وَ کَانَ مِنْ شِیعَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 242

﴿فِیهِمَا جَمِیعاً﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 212

حرف القاف

﴿قاَلصَّدَقَاتُ فِی اَلنَّبَاتِ وَ اَلْحَیَوَانِ وَ اَلزَّکَاهُ فِی اَلذَّهَبِ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 434

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ: ﴿وَ نُوحًا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 54

﴿قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی خُطْبَتِهِ: فَلَمَّا وَقَفُوا﴾...جدّه علیهما السلام-22

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی خُطْبَتِهِ: قَالَ اَللَّهُ:﴿ أَتَّبِعُواْ مَا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 124

﴿قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): وَ هُوَ فِی نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 272

﴿قتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ﴾ قال : الدَّیْلَمُ... الإمام الصادق علیه السلام- 474

﴿قَدْ كَلَّمَ اللهُ جَمِيعَ خَلْقِهِ بَرَّهُمْ وَ فَاجِرَهُمْ، وَرَدُّوا عَلَيْهِ﴾... الإمام عليّ علیه السلام- 224

قَرَأَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ خَلْفَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ لَنْ أَشْرَكْتَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 236

قَرَأَ رَجُلٌ عِنْدَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 26

﴿قُل کَذِبتَ یا کافِرُ یا مُشرِکُ! انّی اومِنُ بِرَبّی وَاصَلّی لَهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 46

﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 146

قَوْلِهِ: ﴿يَجِدُونَهُ﴾ یَعْنِی اَلْیَهُودَ وَ اَلنَّصَارَی﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 198

﴿قَوْمٌ اِجْتَرَحُوا ذُنُوباً مِثْلَ قَتْلِ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ اَلطَّیَّارِ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 432

﴿قَوْمٌ تَأَلَّفَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ قَسَمَ فِیهِمُ اَلشَّیْءَ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 388

ص: 563

﴿قَوْمٌ مُشْرِکُونَ، فَقَتَلُوا مِثْلَ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ وَ أَشْبَاهَهُمَا مِنَ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 448

﴿قَوْمُ مُوسَی هُمْ أَهْلُ اَلْإِسْلاَمِ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 198

﴿کَانَ أَبُو لُبَابَهَ أَحَدَهُمْ، یَعْنِی فِی آية﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 466

حرف الكاف

﴿/كان أبي علیه السلام/ يَقُولُ فِي الْإِسْرَافِ فِي الْحَصَادِ وَ الْجَذَاذِ أَنْ ﴾... الإمام الرضا علیه السلام- 88

﴿ کَانَ اِسْمُ أَبِیهِ آزَرَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 36

﴿كان بين قوله تعالى: ﴿قَدْ أُجِيبَت دَعْوَتُكُمَا﴾ و بين...الإمام الصادق علیه السلام- 512

﴿کَانَ اَلْفَتْحُ فِی سَنَهِ ثَمَانٍ ، وَ بَرَاءَهُ فِی سَنَهِ تِسْعٍ ، وَ حَجَّهُ اَلْوَدَاعِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 326

﴿کَانَتْ سَوْآتُهُمَا لاَ تَبْدُو لَهُمَا فَبَدَتْ، یَعْنِی کَانَتْ مِنْ دَاخِلٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 132

﴿کَانَتْ عَصَا مُوسَی لِآدَمَ ، فَصَارَتْ إِلَی شُعَیْبٍ ، ثُمَّ صَارَتْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 176

﴿کَانَتْ مَدِینَهٌ حَاضِرَهَ اَلْبَحْرِ فَقَالُوا لِنَبِیِّهِمْ: إِنْ کَانَ صَادِقاً فَلْیُحَوِّلْنَا ﴾... الإمام عليّ علیه السلام- 202

﴿كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله إِذَا صَلَّی عَلَی الْمَیِّتِ كَبَّرَ فَتَشَهَّدَ ثُمَّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 420

﴿کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ اَلاِسْتِغْفَارُ حِصْنَیْنِ /حَصِینَیْنِ/ لَکُمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 272

﴿قَالَ: کَانَ عَلِیٌّ علیه السلام إِذَا أَرَادَ اَلْقِتَالَ قَالَ هَذِهِ اَلدَّعَوَاتِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 458

﴿کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یَلْبَسُ اَلثَّوْبَ بِخَمْسِمِائَهِ دِینَاراً﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 146

﴿کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ یَلْبَسُ اَلْجُبَّهَ وَ اَلْمِطْرَفَ مِنَ اَلْخَزِّ﴾... الإمام الرضا علیه السلام- 142

﴿ کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ یُعْطِی مَوَالِیَ شَیْئاً مَعَ ذِی رَحِمٍ سُمِّیَتْ لَهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 320

﴿کَانَ عَلِیٌّ یَقْرَؤُهَا: «فَارَقُوا دِينَهُمْ»، ثمّ قال﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 106

﴿کَانَ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَرْبَعَهُ أَخْمَاسٍ لِلْمُجَاهِدِینَ وَ الْقُوَّامِ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 294

﴿کَانَ مُحَمَّدٌ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ أَوَّلَ مَنْ قَالَ بَلَی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 218

﴿کَانُوا یَکْتُبُونَهُ فِی اَلْقَرَاطِیسِ، ثُمَّ یُبْدُونَ مَا شَاءُوا وَ یُخْفُونَ﴾...الإمام الصادق - 56 الله

﴿کَانُوا یَکْتُمُونَ مَا شَاءُوا وَ یُبْدُونَ مَا شَاءُوا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 56

﴿کَرِهُوا شَمَاتَهَ اَلْأَعْدَاءِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 498

ص: 564

﴿کُشِطَ لَهُ اَلسَّمَاوَاتُ اَلسَّبْعُ حَتَّی نَظَرَ إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلسَّابِعَهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 38

﴿کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلْأَرْضِ حَتَّی رَآهَا وَ عَنِ اَلسَّمَاءِ وَ مَا فِیهَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 38

﴿کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلْأَرْضِ حَتَّی رَآهَا وَ مَا فِیهَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 38

﴿کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلسَّمَاوَاتِ حَتَّی نَظَرَ إِلَی اَلْعَرْشِ وَ مَا عَلَیْهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 38

﴿کَعْبٌ وَ مَرَارَهُ بْنُ اَلرَّبِیعِ وَ هِلاَلُ بْنُ أُمَیَّهَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 464

﴿کَلاَّ یَا جَبْرَئِیلُ ، وَ لَکِنْ قَدْ عَلِمَ رَبِّی مَا لَقِیتُ مِنْ قُرَیْشٍ﴾...النبيّ صلی الله علیه و اله - 406

﴿اَلْکَلاَمُ فِی اَللَّهِ، وَ اَلْجِدَالُ فِی اَلْقُرْآنِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 36

﴿کُلُّ قَرْیَهٍ یَهْلِکُ أَهْلُهَا، أَوْ یَجْلُونَ / انجلوا - يخلون/ عنها﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 244

﴿کُلُّ مَالٍ لاَ مَوْلَی لَهُ وَ لاَ وَرَثَهَ لَهُ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ هَذِهِ﴾...أحدهما علیهما- 248

﴿کَیْفَ تَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَهَ فِی اَلتَّوْبَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 464

حرف اللام

﴿اللَّهُمَّ لاَ تُؤْمِنِّی مَکْرَکَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 172

﴿ اَلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا نُظَفُ اَلْوُضُوءِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 454

﴿اَلَّذِی یَتَوَرَّعُ مِنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ وَ یَجْتَنِبُ هَؤُلاَءِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 30

﴿لاَ، اَلْمَوْتُ مَوْتٌ، وَ اَلْقَتْلُ قَتْلٌ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 454

﴿لاَ بَأْسَ إِنَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَانُوا إِذَا دَخَلُوا فِی اَلصَّلاَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 212

﴿لاَ تَأْکُلْ ذَبِیحَتَهُ حَتَّی تَسْمَعَهُ یَذْکُرُ اِسْمُ اَللَّهِ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 76

﴿لاَ تُسَلِّطْهُمْ عَلَیْنَا فَتَفْتِنَهُمْ بِنَا﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 510

﴿ لا تفعل ألم تعلم أنّ رسول الله صلی الله علیه و آله نَهَی عَنِ اَلْجَذَاذِ ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 90

﴿لاَ ذَاکَ إِلَی اَلْإِمَامِ یَأْخُذُ مِنْهُمْ مِنْ کُلِّ إِنْسَانٍ مَا شَاءَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 362

﴿لاَ غَفَرَ اَللَّهُ شَیْئاً مِنْ ذُنُوبِهِ أَیْنَ ذَهَبَ إِنَّ مُوسَی اِخْتَارَ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 194

﴿لاَ نَقُولُ دَرَجَهً وَاحِدَهً إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: دَرَجَاتٌ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 114

﴿لِأَنَّهَا تَقَعُ فِی یَدِ اَللَّهِ قَبْلَ یَدِ اَلْعَبْدِ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 440

﴿لاَ وَ اَللَّهِ مَا بَعَثَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَبَا بَکْرٍ بِبَرَائَهَ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 330

ص: 565

﴿ لاَ یَدْخُلُنَا مَا یَدْخُلُ اَلنَّاسَ مِنَ اَلشَّکِّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 258

﴿لاَ یَسْتَطِیعُونَ إِبْطَالَ قَوْلِکَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 26

﴿لاَ یَستَیقِنُ القلبُ أنَّ الحقَّ باطلٌ أبداً ، ولا یَستَیقِنُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 268

﴿لاَ یُعْذَرُ عَبْدٌ اِشْتَرَی مِنَ اَلْخُمُسِ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ: یَا رَبِّ!﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 292

﴿لاَ یَکْتُبُ اَلْمَلَکُ إِلاَّ مَا أَسْمَعَ نَفْسَهُ﴾ ...أحدهما علیهما السلام- 236

﴿لاَ یَکُونُ اَلْحَصَادُ وَ اَلْجَذَاذُ بِاللَّیْلِ؛ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 90

﴿ لاَ یَکُونُ اَلْحَصَادُ وَ اَلْجَذَاذُ بِاللَّیْلِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 86

﴿لاَ یُوصَفُ اَللَّهُ بِمُحْکَمِ وَحْیِهِ، عَظُمَ رَبُّنَا عَنِ اَلصِّفَهِ وَ کَیْفَ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 68

﴿لَبَسُوا عَلَیْهِمْ لَبَسَ اَللَّهُ عَلَیْهِمْ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 14

﴿لَقَدْ تَوَلَّیَا وَ مَا تَابَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 414

﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ ﴾ قال : فينا...الإمام الباقر علیه السلام- 474

﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ﴾ ، قال : من أنفسنا...الإمام الباقر علیه السلام- 474

﴿لِکُلِّ صَلاَهٍ وَقْتَانِ وَقْتُ یَوْمِ اَلْجُمُعَهِ زَوَالُ اَلشَّمْسِ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 10

﴿لِلَّذِی سَبَقَ فِی عِلْمِ اَللَّهِ أَنْ یَکُونَ مَا کَانَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 262

﴿لَمَّا اِخْتَلَفَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ فِی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 318

﴿لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَفَرَغَ مِنْ مُنَاجَاتِ رَبِّهِ رُدَّ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 516

﴿لَمَّا بَدَأَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِتَعْلِیمِ اَلْأَذَانِ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ بِالْبُرَاقِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 538

﴿لَمَّا أَظَلَّ قَوْمَ یُونُسَ اَلْعَذَابُ دَعَوُا اَللَّهَ فَصَرَفَهُ عَنْهُمْ ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 530

﴿لِمَا تَرَکُوا وَلاَیَهَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَدْ أُمِرُوا بِهَا﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 28

﴿لَمَّا حَضَرَ اَلْحُسَیْنَ مَا حَضَرَهُ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ لَمْ یَجُزْ أَنْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 322

لَمَّا سَأَلَ مُوسَی رَبَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ...﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 182

﴿لَمَّا عَطِشَ اَلْقَوْمُ یَوْمَ بَدْرٍ اِنْطَلَقَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِالْقِرْبَهِ یَسْتَقِی﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 300

﴿لَمَّا قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا قَالَ فِی غَدِیرِ خُمٍّ وَ صَارَ بِالْأَخْبِیَهِ﴾...الإمام الصادق - 412

﴿لَمَّا مَاتَ تَبَیَّنَ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ فَلَمْ یَسْتَغْفِرْ لَهُ﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله- 462

ص: 566

﴿لَمَّا نَاجَی مُوسَی رَبَّهُ أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنْ یَا مُوسَی قَدْ فَتَنْتُ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 194

﴿لَمْ یَأْنِ [یَکُنْ] أَوَانُ کَشْفِهَا بَعْدُ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: تعالى﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 492

﴿قَالَ: لَمْ یَبْلُغْ بِهِ شَیْئاً أَرَادَ غَیْرَ اَلَّذِی قَالَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 44

﴿لَمْ یَزَلْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ: (إِنِّي أَخَافُ...)﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 484

﴿لَمْ یَکُنْ مِنْ إِبْرَاهِیمَ شِرْکٌ، إِنَّمَا کَانَ فِی طَلَبِ رَبِّهِ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 44

﴿لَمْ یَکُونُوا یَعْبُدُونَهُمْ وَ لَکِنْ کَانُوا إِذَا أَحَلُّوا لَهُمْ أَشْیَاءَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 368

﴿لَنَا اَلْأَنْفَالُ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 248

﴿لِنَجْعَلَهَا فِی أَهْلِ بَیْتِهِ فَأَمَرَ اَلْعَقِبَ مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلْأَنْبِیَاءِ مَنْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 50

﴿کَانُوا خُلِّفُوا مَا کَانَ عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ، وَ لَکِنَّهُمْ خَالَفُوا ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 464

﴿لِیَتَامَانَا. وَ مَسَاکِینِنَا وَ أَبْنَاءِ سَبِیلِنَا ﴾...الإمام السّجاد علیه السلام- 294

﴿ لَیْسَ الْحَرَامُ إِلَّا مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 96

﴿لَیْسَ اَلْخُمُسُ إِلاَّ فِی اَلْغَنَائِمِ﴾...الإمام الصادق أو الكاظم علیهما السلام- 290

﴿لَیْسَ هُوَ هَکَذَا وَ لَکِنْ رَسُولُ اَللَّهِ تُعْرَضُ عَلَیْهِ أَعْمَالُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 442

﴿لِیُظْهِرَهُ اَللَّهُ فِی اَلرَّجْعَهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 370

حرف الميم

﴿مَا أَبَقَتْ اَلْحَنِیفِیَّهُ شَیْئاً حَتَّی إِنَّ مِنْهَا قَصَّ اَلْأَظْفَارِ﴾ ...الإمام الباقر علیه السلام- 114

﴿أَحَدٌ عَلَی مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا﴾...الإمام الحسين علیه السلام- 114

﴿مَا أَحْسَنُ الصَّبرُ وَ انتِظارُ الفَرَجِ أَما سَمِعتَ قَولَ العَبدِ الصّالِح﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 162

﴿مَا أَعْرِفُهُ مِنْ مَوَالِی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 432

﴿مَا أَعْلَمُ آیَهً فِی اَلْقُرْآنِ أَحَلَّتْ ذَلِکَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 170

﴿ مَا اِنْتَصَرَ اَللَّهُ مِنْ ظَالِمٍ إِلاَّ بِظَالِمٍ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 82

﴿مَا تَقولُ إِذا قالوا لَکَ أَخبِرنا عَنِ اللّهِ ، شَیءٌ هوَ أَم لا شَیء؟﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 14

﴿مَاتَ یَحْیَی بْنُ اَلْقَاسِمِ اَلْحَذَّاءُ؟﴾... الإمام الكاظم عله السلام- 64

﴿مَا خَلَّفَ رَسُولُ اَللَّهِ أَحَداً غَیْرِی﴾...الإمام عليّ علیه السلام- 304

ص: 567

﴿ مَا دَعَوْهُمْ إِلی عِبادَةِ أَنْفُسِهِمْ، وَلَوْ دَعَوْهُمْ إِلی عِبادَةِ أَنْفُسِهِمْ﴾...الإمام الصادق - 368

﴿مَا ظَهَرَ مِنْهَا: نِکَاحُ اِمْرَأَهِ اَلْأَبِ، وَ مَا بَطَنَ: اَلزِّنَا﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 102

﴿مَا فيه شكّ﴾... أحدهما علیهما السلام - 440

﴿مَا قُوتِلَ أَهْلُهَا مُنْذُ یَوْمَ نَزَلَتْ حَتَّی کَانَ اَلْیَوْمَ﴾...الإمام علي علیه السلام- 344

﴿مَا کَانَ لِلْمُلُوکِ فَهُوَ لِلْإِمَامِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 252،250

﴿مَا کَانَ مِنْ أَرْضٍ بَادَ أَهْلُهُ فَذَلِکَ اَلْأَنْفَالُ فَهُوَ لَنَا﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 246

﴿مَا کَانَ مِنَ اَلْإِیمَانِ اَلْمُسْتَقَرِّ فَمُسْتَقَرٌّ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 64

﴿ مَا لِی وَ مَا لِلضَّیَاطِرَهِ أَطْرُدُ قَوْماً غَدَوْا أَوَّلَ اَلنَّهَارِ﴾ ...الإمام عليّ علیه السلام- 30

﴿مَا مِنْ أَحَدٍ أَغْیَرَ / أعز/ مِنَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله - 148

﴿مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ یَدِینُ بِدِینِ إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) غَیْرُنَا﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 114

﴿مَا مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ إِلاَّ اَلصَّدَقَهُ فَإِنَّهَا﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 438

﴿مَا مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ وَ لَهُ وَزْنٌ أَوْ ثَوَابٌ إِلاَّ اَلدُّمُوعُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 488

﴿مَا مِنْ عَبْدٍ اِغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِمَائِهَا إِلاَّ حَرَّمَ اَللَّهُ﴾...النبيّ علیه السلام- 488

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ لَهُ مَیْتَهٌ وَ قَتْلَهٌ، مَنْ مَاتَ بُعِثَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 456

﴿مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ وَ لاَ کَافِرٌ یُوضَعُ فِی قَبْرِهِ حَتَّی یُعْرَضَ عَمَلُهُ﴾...الإمام الباقر - 444

﴿مَا نَزَلَ بِالنَّاسِ أَزْمَهٌ قَطُّ إِلاَّ کَانَ شِیعَتِی فِیهَا أَحْسَنَ﴾...الإمام علي علیه السلام- 310

﴿ما يقول الناس في قول الله تعالى: ﴿وَ مَا كَانَ اسْتِغْفَارُ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 460

﴿مَا یَقُولُ أَهْلُ بَلَدِکَ اَلَّذِی أَنْتَ فِیهِ؟﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 62

﴿مَا یَمْنَعُکُمْ أَنْ تَشْهَدُوا عَلَی مَنْ مَاتَ مِنْکُمْ عَلَی هَذَا اَلْأَمْرِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 540

﴿ (مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ )،قَوْمٌ کَانُوا مُشْرِکِینَ، فَقَتَلُوا﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 450

﴿اَلْمُرْجَوْنَ هُمْ قَوْمٌ قَاتَلُوا یَوْمَ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ﴾...الإمام الباقر والصادق علیه السلام- 448

﴿مَسَاجِدَ مُحْدَثَهٍ، فَأُمِرُوا أَنْ یُقِیمُوا وُجُوهَهُمْ شَطْرَ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 136

﴿مُسْتَقَرٌّ فِی اَلرَّحِمِ وَ مُسْتَوْدَعٌ فِی اَلصُّلْبِ. وَ قَدْ یَکُونُ مُسْتَوْدَعَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 64

مَسْجِدُ قُبَا، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 452

ص: 568

﴿اَلْمُسْتَقَرِّ اَلْإِیمَانُ اَلثَّابِتُ وَ اَلْمُسْتَوْدَعُ اَلْمُعَارُ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 64

﴿اَلْمُسَمَّی مَا سُمِّیَ لِمَلَکِ اَلْمَوْتِ فِی تِلْکَ اَللَّیْلَهِ، وَ هُوَ اَلَّذِی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 12

﴿اَلْمَشْطُ یَذْهَبُ بِالْوَبَاءِ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 140

﴿مَعَ النِّسَاءِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 420

﴿اَلْمُعْتَرِفُ بِذَنْبِهِ قَوْمٌ اِعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً﴾ ...أحدهما علیهما السلام- 432

﴿الْمُؤَذِّنُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 152

﴿اَلْمُؤْمِنَ إِذَا کَانَ عِنْدَهُ مِنْ ذَلِکَ شَیْءٌ یُنْفِقُهُ عَلَی عِیَالِهِ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 372

﴿اَلْمُؤْمِنُ، حَالَتِ اَلْمَعَاصِی بَیْنَهُ وَ بَیْنَ إِیمَانِهِ کَثْرَهُ ذُنُوبِهِ﴾ ...أحدهما علیهما السلام- 106

﴿مَنْ أَخَذَ سَارِقاً فَعَفَا عَنْهُ فَإِذَا رُفِعَ إِلَی اَلْإِمَامِ قَطَعَهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 460

﴿مَنْ بَلَغَ أَنْ یَکُونَ إِمَاماً مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلْأَوْصِیَاءِ فَهُوَ یُنْذِرُ﴾ ...الإمام الباقر علیه السلام- 16

﴿ذَلِکَ صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی کُلِّ شَهْرٍ...الإمام الصادق علیه السلام- 108

﴿مَن زَعَم أَنَّ اللهَ أَمَرَ بالسُّوء والفَحْشاءِ فَقَد كَذَبَ عَلَى اللهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 132

﴿مَنْ زَعَمَ أَنَّ اَللَّهَ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَی اَللَّهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 134

﴿مَنْ سَأَلَ اَلنَّاسَ شَیْئاً وَ عِنْدَهُ مَا یَقُوتُهُ یَوْمَهُ فَهُوَ مِنَ اَلْمُسْرِفِینَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 140

﴿مَنْ صَامَ ثَلاَثَهَ أَیَّامٍ فِی اَلشَّهْرِ فَقِیلَ لَهُ: أَنْتَ صَائِمُ ﴾...النبي صلی الله علیه و اله- 106

﴿مَنْ ضَرَبَ النَّاسَ بِسَیْفِهِ، وَ دَعَاهُمْ إِلی نَفْسِهِ وَ فِی الْمُسْلِمِینَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 362

﴿مَنْ طَعَنَ فِی دِینِکُمْ هَذَا فَقَدْ کَفَرَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 344

﴿مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «اَلْأَعْرَافِ» فِی کُلِّ شَهْرٍ کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ مِنَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 118

﴿لا مَنْ قَرَأَ سُورَةَ «براءة» و «الأنفال» فِی کُلِّ شَهْرٍ لَمْ یَدْخُلْهُ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 242

﴿مَنْ قَرَأَ سُورَهَ بَرَاءَهَ وَ اَلْأَنْفَالَ فِی کُلِّ شَهْرٍ لَمْ یَدْخُلْهُ نِفَاقٌ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 326

﴿مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «يونس» فِی کُلِّ شَهْرَیْنِ أَوْ ثَلاَثَهٍ لَمْ یُخَفْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 478

﴿مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ مَوْلًی فَمَالُهُ مِنَ اَلْأَنْفَالِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 248

﴿مَنْ نَوَی اَلصَّوْمَ ثُمَّ دَخَلَ عَلَی أَخِیهِ فَسَأَلَهُ أَنْ یُفْطِرَ عِنْدَهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 110

﴿مِنْهُ مَا أَحْدَثَ زُرَارَهُ وَ أَصْحَابُهُ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 46

ص: 569

﴿مُوَسَّعٌ عَلَی شِیعَتِنَا أَنْ یُنْفِقُوا مِمَّا فِی أَیْدِیهِمْ بِالْمَعْرُوفِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 372

﴿ مَهْ لاَ تُعَوِّدْ عَیْنَیْکَ کَثْرَهَ اَلنَّوْمِ فَإِنَّهَا أَقَلُّ شَیْءٍ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 462

﴿اَلْمَیِّتُ اَلَّذِی لاَ یَعْرِفُ هَذَا اَلشَّأْنَ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 76

﴿اَلْمَیِّتُ اَلَّذِی لاَ یَعْرِفُ هَذَا اَلشَّأْنَ یَعْنِی هَذَا اَلْأَمْرَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 78

حرف النون

﴿اَلنَّاسُ عَلَی سِتَّهِ فِرَقٍ یُؤْتَوْنَ إِلَی ثَلاَثِ فِرَقٍ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 448

﴿نَاوَلَ رَسُولُ اَللَّهِ علي بن أبي طالب- كرم الله وجهه - ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 264

﴿نَحْنُ اَلْأَعْرَافُ اَلَّذِینَ لاَ یُعْرَفُ اَللَّهُ إِلاَّ بِسَبَبِ مَعْرِفَتِنَا﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام- 158

﴿نَحْنُ اَلْحُجَّهُ اَلْبالِغَهُ عَلَی مَنْ دُونَ اَلسَّمَاءِ وَ فَوْقَ اَلْأَرْضِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 100

﴿نحن - والله! - اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَی اَلَّذِی لاَ یَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 228

﴿نحن، هم...الإمام الباقر علیه السلام- 228

﴿نَزَلَتْ سُورَهُ اَلْأَنْعَامِ جُمْلَهً وَاحِدَهً شَیَّعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 8

﴿نَزَلَتْ فِی اِبْنِ أَبِی سَرْحٍ اَلَّذِی کَانَ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ اِسْتَعْمَلَهُ...أحدهما علي علیهما السلام- 58

﴿نَزَلَتْ فِی اَلْعَبَّاسِ وَ عَقِیلٍ وَ نَوْفَلٍ و قال : إنّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 312

﴿نَزَلَتْ فِی بَنِی أُمَیَّهَ ، هُمْ شَرُّ خَلْقِ اَللَّهِ، هُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا﴾...الإمام الباقر علیه السلام-302

﴿نَزَلَتْ فِی طَلْحَهَ وَ اَلزُّبَیْرِ ، وَ اَلْجَمَلُ جَمَلُهُمْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 152

﴿ نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ وَ حَمْزَهَ وَ جَعْفَرٍ وَ اَلْعَبَّاسِ وَ شَیْبَهَ﴾...أحدهما علیهما السلام- 356

﴿نَزَلَتْ هذه الآية: ﴿وَلَئن سألتهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا﴾... الإمام الباقر علیه السلام-400

﴿اَلنِّسَاءِ، إِنَّهُمْ قَالُوا: إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَهٌ. وَ کَانَتْ بُیُوتُهُمْ فِی﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 422

﴿نُسِبَ إِلَی مَکَّهَ ، وَ ذَلِکَ مِنْ قَوْلِ اَللَّهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 196

﴿نُظَفُ اَلْوُضُوءِ إِذَا خَرَجَ أَحَدُهُمْ مِنَ اَلْغَائِطِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 454

﴿نعم (أَبُوکَ اَلَّذِی قَتَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ؟) وَیْلَکَ! کَیْفَ قَطَعْتَ عَلَی﴾...الإمام السجّاد علیه السلام- 164

﴿نَعَمْ، أَخَذَ اَللَّهُ اَلْحُجَّهَ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِهِ یَوْمَ اَلْمِیثَاقِ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 214

﴿نَعَمْ إِذَا کَانَتِ اَلْمَرْأَهُ مُسْلِمَهً، وَ ذَکَرَتِ اِسْمَ اَللَّهِ حَلَّتْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 74

ص: 570

﴿نعم اقْسِمْهَا فِیمَنْ قَالَ اللَّهُ وَ لَا یُعْطَی مِنْ سَهْمِ الْغَارِمِینَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 396

﴿نَعَمْ، وَ قَالُوا بِقُلُوبِهِمْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 220

﴿نَعَمْ وَ لَکِنَّهُ فَرَّ یَوْمَ اَلْجَمَلِ ، فَإِنْ کَانَ قَاتَلَ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾... أحدهما علیهما السلام- 260

﴿نَعَمْ وَ مَا سَقَی اَلْفُرَاتُ، اَلْأَنْفَالُ أَکْثَرُ مَا سَقَی﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 254

﴿نَعَمْ وَ مَنَازِلُ لَوْ یَجْحَدُ شَیْئاً مِنْهَا أَکَبَّهُ اَللَّهُ فِی اَلنَّارِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام - 450

﴿نَعُوذُ بِاللَّهِ یَا أَبَا بَصِیرٍ أَنْ تَکُونَ مِمَّنْ لَبَسَ إِیمَانَهُ بِظُلْمٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 48

﴿النور ، علیّ علیه السلام﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 198

﴿ نَهَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنِ اَلْحَصَادِ بِاللَّیْلِ﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 84

حرف الواو

﴿وَجَدْنَا فِي بَعْضِ كُتُبِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام قَالَ: حَدَّثَنِي رَسُولُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 516

﴿وَجَدنا فی کِتابِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام أنَّ قَوما مِن أهلِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 202

﴿وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا...﴾ ...الإمام الباقر علیه السلام- 178

﴿وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : (أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 502

«الورقة» السقط، و «الحبّة» الولد، و «ظلمات الأرض»...الإمام الصادق علیه السلام- 32

﴿«الورقة» اَلسِّقْطُ یَسْقُطُ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُهِلَّ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 34

﴿اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَتُفَرَّقَنَّ هَذِهِ اَلْأُمَّهُ عَلَی ثَلاَثٍ﴾...الإمام علي علیه السلام- 228

﴿وَ العَسَى مِنَ الله وَاجِبٌ وَ أِنَّمَا نَزَلّت فِي شِيعَتِنِا المُذنِبِينَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 430

﴿وَ اَللَّهِ إِنَّ لِعَلِیٍّ علیه السلام لَإِسْماً فِی اَلْقُرْآنِ مَا یَعْرِفُهُ اَلنَّاسُ﴾...الإمام السجاد علیه السلام- 334

﴿والله ! لَقَدْ نَسَبَ اَللَّهُ عِیسَی بْنَ مَرْیَمَ فِی اَلْقُرْآنِ إِلَی إِبْرَاهِیمَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 50

﴿وَ اَللَّهِ مَا رَمَی أَهْلُ هَذِهِ اَلْآیَهِ بِکِنَانَهٍ قَبْلَ اَلْیَوْمِ﴾...الإمام عليّ علیه السلام- 342

﴿وَ اَللَّهِ مَا نَزَلَتْ آیَهٌ قَطُّ إِلاَّ وَ لَهَا تَفْسِیرٌ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 400

﴿وَ اَللَّهِ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : «وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَی﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 222

﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ﴾، قال: الرمي... النبيّ صلی الله علیه و آله - 302

﴿وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا ﴾ یَعْنِی مُسْتَکِیناً...النبيّ صلی الله علیه و آله - 238

ص: 571

﴿وَالْمُؤْمِنُونَ﴾ هم الأئمة علیهم السلام... الإمام الصادق علیه السلام- 444

﴿وَ كُونُوا مَعَ الصَّدِقِينَ﴾: بطاعتهم...الإمام الصادق علیه السلام- 468

﴿وَ لَکِنَّهُمْ أَطَاعُوهُمْ فِی مَعْصِیَهِ اَللَّهِ﴾... الإمام الصادق علیه السلام - 368

﴿الولاية﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 480

وَ ما أصنع ؟ قال الله: ﴿فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 52

﴿وَ مَا اَلْجِرِّیُّ فَنَعَتُّهُ لَهُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 98

﴿وَ مَا اَلْمُطَهَّرُ؟... الإمام الباقر علیه السلام - 390

﴿وَ مَا بَأْسٌ بِالْخَزِّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 144

﴿وَ مَا لَهُمْ فِی ذَلِکَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ قَالَ اَللَّهُ﴾...الإمام الرضا علیه السلام- 376

﴿وَ يَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ ﴾: أبو فلان...الإمام الصادق علیه السلام- 360

حرف الهاء

﴿هَذَا اَلشَّیْءَ یَشْتَهِیهِ اَلرَّجُلِ بِقَلْبِهِ وَ سَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ، لاَ تَتُوقُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 266

﴿هَذَا سَوَادٌ لاَ عَهْدَ لَهُ بِأَنِیسٍ﴾...النبيّ صلی الله علیه و آله - 46

﴿هَذَا مِنْ غَیْرِ اَلصَّدَقَهِ یُعْطَی مِنْهُ اَلْمِسْکِینُ وَ اَلْمِسْکِینُ اَلْقَبْضَهَ بَعْدَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 86

﴿هَذِهِ دَارُ اَلْفَاسِقِینَ﴾...الإمام الكاظم علیه السلام- 188

﴿هَلْ تَدْرِی مَا یَعْنِی؟﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 458

﴿هُمَا أَجَلاَنِ، أَجَلٌ مَوْقُوفٌ یَصْنَعُ اَللَّهُ مَا یَشَاءُ، وَ أَجَلٌ مَحْتُومٌ ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 12

﴿هُمُ الْأَئِمَّةُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 228

﴿هُمُ اَلسُّعَاهَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 386

﴿هُمْ أَهْلُ قَرَابَهِ رَسُولِ اَللَّهِ - عليه وآله السلام -﴾...أحدهما السلام علیه السلام- 288

﴿هُمْ أَهْلُ قَرَابَهِ نَبِیِّ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ﴾ ...الإمام الباقر علیه السلام- 290

﴿هُمْ قَوْمٌ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ أَصَابُوا دَماً مِنْ اَلْمُسْلِمِینَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 446

﴿هُمْ قَوْمٌ وَحَّدُوا اَللَّهَ، وَ خَلَعُوا عِبَادَهَ مَنْ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اَللَّهِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 386

﴿هُمْ لَیْسُوا بِالْمُؤْمِنِینَ وَلا بِالْکفّار﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 448

ص: 572

﴿هُوَ آدَمُ وَ حَوَّاءُ إِنَّمَا کَانَ شِرْکُهُمَا شِرْکَ طَاعَهٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 232

﴿هُوَ اِسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اَللَّهِ وَ دَعْوَی أَهْلِ اَلْجَنَّهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 484

﴿هُوَ اَلذَّنْبُ یَهُمُّ بِهِ اَلْعَبْدُ فَیَتَذَکَّرُ فَیَدَعُهُ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 234

﴿هُوَ اَلَّذِی یُسَمَّی لِمَلَکِ اَلْمَوْتِ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 150

﴿هُوَ اَلَّذِی سُمِّیَ لِمَلَکِ اَلْمَوْتِ علیه السلام فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 496

﴿هُوَ اَلرَّجُلُ یَهُمُّ بِالذَّنْبِ ثُمَّ یَتَذَکَّرُ فَیَدَعُهُ﴾...الإمام الباقر والصادق علیه السلام- 234

﴿هُو السَّیِّئُ یَهِمُّ العَبدُ بهِ ، ثُمّ یَذکُرُ اللَّهَ فیُبصِرُ و یَقصُرُ﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 234

﴿هو الشكّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 82

﴿هُوَ اَلْمَشْطُ عِنْدَ کُلِّ صَلاَهٍ فَرِیضَهٍ وَ نَافِلَهٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 140

﴿إلى القبلة﴾... أحدهما علیهما السلام- 136

﴿هُوَ إِلَی اَلْقِبْلَهِ، لَیْسَ فِیهَا عِبَادَهُ اَلْأَوْثَانِ، خَالِصاً مُخْلِصاً ﴾...أحدهما علیهما السلام- 136

﴿هُوَ أَنْ یَشْتَهِیَ اَلشَّیْءَ بِسَمْعِهِ وَ بِبَصَرِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 266

﴿هو رسول الله صلی الله علیه و آله﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 482

﴿هُوَ طُوفَانُ اَلْمَاءِ وَ اَلطَّاعُونُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 180

﴿هُوَ کُلُّ أَرْضٍ خَرِبَهٍ وَ کُلُّ أَرْضٍ لَمْ یُوجَفْ عَلَیْهَا﴾ ...الإمام الصادق علیه السلام- 246

﴿هِیَ اَلثِّیَابُ ﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 136

﴿هِیَ اَلْقَرْیَهُ اَلَّتِی قَدْ جَلاَ أَهْلُهَا وَ هَلَکُوا فَخَرِبَتْ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 244

﴿هِیَ عَامَّهٌ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 132

﴿ کُلُّ أَرْضٍ جَلاَ أَهْلُهَا مِنْ غَیْرِ أَنْ یُحْمَلَ عَلَیْهَا خَیْلٌ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 250

﴿هِیَ مِنْ اَلْفَیْءِ، وَ اَلْأَنْفَالِ وَ أَشْبَاهِ ذَلِکَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 250

﴿ یَوْمُ اَلنَّحْرِ إِلَی عَشْرٍ مَضَیْنَ مِنْ شَهْرِ رَبِیعٍ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 340

حرف الياء

﴿یَا أَبَا اَلصَّبَّاحِ إِیَّاکُمْ وَ اَلْوَلاَئِجَ فَإِنَّ کُلَّ وَلِیجَهٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 354

﴿یَا أَبَا اَلْعَبَّاسِ مَنْ وَصَفَ اَللَّهَ بِخِلاَفِ مَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ فَقَدْ﴾...الإمام الرضاء علیه السلام- 68

ص: 573

﴿یَا أَبَا اَلْفَضْلِ ، لَنَا حَقٌّ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فِی اَلْخُمُسِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 292

﴿يَا بَا لَبِيدٍ، إِنَّهُ يَمْلِكُ مِنْ وُلْدِ الْعَبَّاسِ إِثْنَا عَشَرَ﴾ ...الإمام الباقر علیه السلام- 122

﴿یا أبا حَمزَهَ ، إِنَّما یَعبُدُ اللّهَ مَن عَرَفَ اللّهَ ، فَأَمّا مَن لا یَعرِفُ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 466

﴿یَا أَبَا مُحَمَّدٍ! إِنَّ هَذَا لَیْسَ بِهِ بَأْسٌ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 142

﴿يا أَحْمَدُ! قُلْتُ: لَبَّیْکَ، قَالَ: إِنَّهُ لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ﴾... الإمام الرضاء علیه السلام - 66

﴿یَا إِسْحَاقُ کَمْ تَرَی أَهْلَ هَذِهِ اَلْآیَهِ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 380

﴿ یَا جَابِرُ لَوْ یَعْلَمُ اَلْجُهَّالُ مَتَی سُمِّیَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام- 222

﴿ یا زُرارَةُ اِنَّما صَمَدَ لَکَ وَ لأَصحابِکَ و أمَّا الآخَرُونَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 126

﴿یَا زُرَارَهُ قَوْلُ اَللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 434

﴿یَا سَعْدُ هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 156

﴿ یَا عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ شِیعَتُنَا- وَ اَللَّهِ!- لاَ یَتَخَتَّمُ اَلذُّنُوبَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 428

﴿یَا عُقْبَهُ لاَ یَقْبَلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْعِبَادِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 502

﴿یَا عَلِیُّ إِنَّکَ وَ اَلْأَوْصِیَاءَ مِنْ بَعْدِکَ أَعْرَافٌ بَیْنَ اَلْجَنَّهِ﴾... النبيّ صلی الله علیه و آله - 154

﴿یَا عُمَرُ هَلْ رَأَیْتَ أَحَداً یَسُبُّ اَللَّهَ؟﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 70

﴿ یَا مُحَمَّدُ، اِقْرَأْ هَذِهِ اَلْآیَهَ اَلَّتِی فِی اَلْأَنْعَامِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 98

﴿یَا مَعْشَرَ اَلْأَحْدَاثِ اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ لاَ تَأْتُوا اَلرُّؤَسَاءَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 354

﴿يَا نَبِيَّ الله ، إِنِّي لَسْتُ بِلَسِنٍ وَلَا بِخَطِيبٍ﴾...الإمام علىّ علیه السلام- 332

﴿یَا وَیْحَ هَذَا اَلْقَدَرِیَّهِ إِنَّمَا یَقْرَءُونَ هَذِهِ اَلْآیَهَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 170

﴿یَا یَسَارُ! تَدْرِی مَا صِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ؟﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 112

﴿یُثَابُونَ عَلَیْهِ قَالَ علیه السلام:) نَعَمْ﴾... الإمام الصادق علیه السلام - 430

﴿یَجِبُ اَلْإِنْصَاتُ لِلْقُرْآنِ فِی اَلصَّلاَهِ وَ فِی غَیْرِهَا، وَ إِذَا قُرِئَ ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 236

﴿یُجْلَدُ نِصْفَ اَلْحَدِّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 392

﴿يَحُولُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ أَنْ يَعْلَمَ أَنَّ الْبَاطِلَ حَقٌّ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 266

﴿یُخْرَجُ خُمُسُ اَلْغَنِیمَهِ ثُمَّ یُقْسَمُ أَرْبَعَهَ أَخْمَاسٍ عَلَی مَنْ قَاتَلَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 292

ص: 574

﴿یُخْرَجُ مِنْهَا اَلْخُمُسُ، وَ یُقْسَمُ مَا بَقِیَ فِیمَنْ قَاتَلَ عَلَیْهِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 288

﴿يَسْتَنْبِئُكَ يَا مُحَمَّدُ أَهْلُ مَكَّةَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 496

﴿یَعْنِی اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 136، 138

﴿یَعْنِی اَلْأَئِمَّهَ مِنْ بَعْدِهِ، وَ هُمْ یُنْذِرُونَ بِهِ اَلنَّاسَ﴾...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 16

﴿یَعْنِی أُمَّهَ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ﴾...الإمام علي علیه السلام- 230

﴿یعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 484

﴿یَعْنِی أَوْلِیَاءَ اَلْبَیْتِ یَعْنِی اَلْمُشْرِکُونَ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 274

﴿ یَعْنِی فِی اَلْمِیثَاقِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 456

﴿ یَکُونُ أَنْ لاَ یَبْقَی أَحَدٌ، إِلاَّ أَقَرَّ بِمُحَمَّدٍ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 370

﴿یَکُونُ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَةٌ فِی بَعْضِ هَذِهِ الشِّعَابِ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 276

یَکُونُوا کَمَا قَالَ اَللَّهُ : ﴿فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 470

﴿یُؤَدِّی خُمُسَنَا وَ یَطِیبُ لَهُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام- 296

﴿ یُؤَدَّی مِنْ مَالِ اَلصَّدَقَهِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 392

﴿یَوْمُ اَلْحَجِّ اَلْأَکْبَرِ یَوْمُ اَلنَّحْرِ ، وَ اَلْحَجُّ اَلْأَصْغَرُ اَلْعُمْرَهُ ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 336، 338

﴿(يَوْمَ التَّنَادِ) یَوْمَ یُنَادِی أَهْلُ اَلنَّارِ أَهْلَ اَلْجَنَّهِ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 160

ص: 575

(3)

فهرس الآثار

أُخبرت أنهم أصحاب الجمل...عبد الله البهي - 268

الحجّ الأكبر، الوقوف بعرفة، و بجمع، ورمي الجمار...(مضمرة) زرارة - 338

الفيء والأنفال والخمس، و كلّ ما دخل منه فيء أو أنفال ... (مضمره) زرارة، محمد بن مسلم وأبو بصير - 290

أليس عيسى من ذرّيّة إبراهيم علیهما السلام و ليس له أب؟...يحيى بن مَعمَر - 50

إنّ الزبير اخترط سيفه يوم قبض النبيّ صلی الله علیه وآله و قال : لا أغمده...جعفر بن مروان - 62

أنّ النار أحاطت به حتّى لا يهرب من هول ما رأى...ابن أبي عمير – 184

أنتم أحقّ الناس بالورع عودوا المرضى، و شيّعوا... (مقطوعة) ابن سنان - 78

إنّما أراد وأستاههم، إن الله كريم يكنّ... (مرفوعة) أبو عليّ المحمودي - 300

أيّما مسلم مات وترك ديناً لم يكن في فساد...الصبّاح بن سيّابة - 394

تعطي منه المساكين الذين يحضرونك ولو لم يحضرك...(مضمرة) ابن سنان - 86

رجل منهم، حين قسم النبي غنائم حنين : إنّ هذه (مرفوعة)...حسن بن موسى - 388

عليّ باب هدى، من تقدّمه كان كافراً ومن تخلّف...یحیی بن مساور - 442

عليّ بن الحسين علیهماأنه كان يشتري الكساء الخز بخمسين...عمر بن عليّ - 146

كلّ أرض خربة وأشياء كانت تكون للملوك، فذلك...سماهة بن مهران - 250

لمّا صار موسى في البحر أتبعه فرعون وجنوده...(مرفوعة) ابن أبي عميرة - 512

لمّا نصب رسول الله صلی الله علیه و آله علياً لا يوم غدير خمّ... (مضمرة) أبان بن تغلب - 414

من قرأ سورة «الأنعام» في كل ليلة كان من الآمنين...ابن عبّاس - 8

ص: 576

الولاية...یونس - 480

والله! لو أنّ أهل السماء والأرض اجتمعوا على أن يحوّلوا ... سلیمان بن هارون - 54

والله! ما صدق أحد ممن أخذ الله ميثاقه فوفى بعهد...أبو ذرّ- 172

هم الأئمة علیهم الإسلام...صباح بن سيّابة - 458

هي القرية التي قد جلا أهلها وهلكوا فخربت، فهى لله...ابن سنان - 248

هي للذين قال الله في كتابه... (مضمرة) سماعة - 382

يا علي! هل نزل في شيء منذ فارقت رسول الله صلی الله علیه وآله...محمّد بن مسلم - 330

يعني بالعدّة : النيّة ، يقول : لو كان لهم....(مضمرة) المغيرة - 378

والحمد لله أوّلاً و آخراً، و صلى الله على محمّد و آله الطاهرين المعصومين.

ص: 577

المجلد 4

مشخصات کتاب

سرشناسه : عیاشی محمّد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي - فارسي

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه کتاب تفسیر العياشي / تالیف ابو النضر محمّد بن مسعود

ابن عياش السلمي السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربى ، 1395

شابک ج 4 : 19 - 583 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيها

یادداشت : کتابنامه : ص 7640 - 783؛ همچنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه -- قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتابشناسی ملی : 4219642

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم شهناز محققیان

ص: 1

اشارة

ص: 2

تحقیق ترجمه کتاب شریف

تفسير العياشي

تأليف محدّث تجلیل القدر

أبو النضر محمّد بْن مَسْعُود بن عَيَّاش السلمي السمرقندي معروف بِهِ عَيَّاشي

(رضوان الله تعالى عليه)

جزء چهارم

محقق و مترجم

عبدالله صالحی

ص: 3

سرشناسه : عیاشی محمّد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي - فارسي

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه کتاب تفسیر العياشي / تالیف ابو النضر محمّد بن مسعود

ابن عياش السلمي السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربى ، 1395

شابک ج 4 : 19 - 583 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيها

یادداشت : کتابنامه : ص 7640 - 783؛ همچنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه -- قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتابشناسی ملی : 4219642

دوى القُربى

قم - خیابان ارم - پاساژ قدس - پلاک 59

تلفن : 02537744663

تحقیق و ترجمه کتاب شریف

تفسير العيّاشي

مؤلف: محمّد بن مسعود عیاشی

محقّق و مترجم : عبدالله صالحی

چاپخانه: سلیمان زاده * تیراژ : 1500 جلد * تاریخ چاپ : 1395ه-. ش

نوبت چاپ: اول * شابک ج 4 : 19 - 583 - 518 - 964 - 978

ص: 4

سورة المباركة ﴿هود﴾

[11]

ص: 5

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

1678 / [1] - عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ::

﴿مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «هود» فِی کُلِّ جُمُعَهٍ بَعَثَهُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ فِی زُمْرَهِ [المؤمنين ] اَلنَّبِیِّینَ وَ حُوسِبَ حِسَاباً یَسِیراً وَ لَمْ یُعْرَفْ لَهُ خَطِیئَهٌ عَمِلَهَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ﴾ . (1)

ص: 6


1- عنه بحار الأنوار: 279/92 ذيل ح 1 والبرهان في تفسير القرآن: 73/4 ح 2، و مستدرك ، الوسائل: 103/6 ح 6540. ثواب الأعمال: 106 (ثواب من قرأ سورة هود) بإسناده عن فروة بن الآجري، عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهما السلام، عنه وسائل الشيعة 410/7 ح 9716، والبحار: 293/7 ح 8 و 278/92 ح 1، والبرهان 73/4 ح1 المصباح للكفعمي: 440 (الفصل التاسع والثلاثون)، أعلام الدين: 370 ( باب عدد أسماء الله تعالى).

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1) - از ابن سنان از جابر روایت کرده است:

امام باقر علیه السلام: فرمود: هر کس سورۀ «هود» را در هر جمعه بخواند، خداوند متعال در روز قیامت در گروه مؤمنین و پیامبران محشورش می نماید و حسابرسی آسانی خواهد داشت و در آن روز گناهی بر او دیده نخواهد شد.

ص: 7

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: ﴿أَلَا إِنَّهُمْ يَثنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُواْ مِنْهُ أَلَا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ، عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿5﴾ وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ ﴿6﴾ وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿7﴾ ﴾

1679 / [2] - عن سدير، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

﴿أخبرني جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُشْرِکِینَ کَانُوا إِذَا مَرُّوا بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ طَأْطَأَ أَحَدُهُمْ رَأْسَهُ وَ ظَهْرَهُ هَکَذَا وَ غَطَّی رَأْسَهُ بِثَوْبِهِ حَتَّی لَا یَرَاهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و له، فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی: (أَلَا إِنَّهُمْ يَتْنُونَ صُدُورَهُمْ ) - إلى: - ﴿وَ مَا يُعْلِنُونَ ﴾ ﴾ (1)

ص: 8


1- عنه مجمع البيان: 216/5، و بحار الأنوار: 103/9 و 238/18 ح 81 والبرهان في تفسير :القرآن 75/4 ح 8. تفسير القمّي: 321/1 مرسلاً و بتفاوت يسير، عنه البحار: 68/22 ، عنه البحار: 68/22 ح 15 ، و 94/36 ح 26 ، الكافي : 144/8ح 115 بتفاوت يسير عنه البحار: 239/18 ذيل ح 81 أشار إليه، والبرهان: 75/4 ح 7 ، المناقب لابن شهرآشوب: 214/3 ( فصل في حسّاده صلی الله علیه وآله، عن موسى بن جعفر علیهما السلام بتفاوت ، عنه البحار: 109/36 ضمن ح 58

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال آگاه باش که آن ها (یعنی منافقین) صورت بر می گردانند تا راز دل خویش را پنهان دارند حال آن که بدان هنگامی که جامه های خود بر سر و صورت می کشند خدا (رازها و اسرار) آشکار و درونشان را می داند؛ زیرا او به راز دل ها (و اسرار) آگاه است (5) و هیچ جنبنده ای در روی زمین نیست مگر آن که روزی او بر عهده خداوند است و او موضع و جایگاهش را می داند؛ زیرا همه در کتاب مبین آمده است (6) و او همان کسی است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید و عرش او بر روی آب ،بود تا بیازماید کدام یک از شما در عمل نیکوتر است و اگر بگویی که شما بعد از مرگ زنده می شوید کافران گویند: این جز جادویی آشکار نیست (7)

2) - از سدیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: جابر بن عبد الله (انصاری) برای من تعریف کرد:

هنگامی که مشرکین به رسول خدا صلی الله علیه و آله برخورد و عبور می کردند سر (و صورت) خود را پایین می انداختند و پشت خود را به حضرت می کردند و (چه بسا) سر (و صورت) خود را با پیراهن خود می پوشانیدند تا مبادا رسول خدا صل الله علیه و آله آن ها را ببیند. پس خداوند متعال این آیه (شریفه) را: «آگاه باش که این افراد (سر و صورت خود را بر می گردانند تا) راز دل خویش را پنهان دارند» -تا پایان - «و آن چه که آشکار می کنند» نازل نمود

ص: 9

1680 / [3] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ، عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

﴿أَتَی رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْبَادِیَهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنَّ لِی بَنِینَ وَ بَنَاتٍ وَ إِخْوَهً وَ أَخَوَاتٍ، وَ بَنِی بَنِینَ وَ بَنِی بَنَاتٍ وَ بَنِی إِخْوَهٍ وَ بَنِی أَخَوَاتٍ، وَ اَلْمَعِیشَهُ عَلَیْنَا خَفِیفَهٌ، فَإِنْ رَأَیْتَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَنْ تَدْعُوَ اَللَّهَ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَیْنَا﴾

قَالَ: وَ بَکَی فَرَّقَ لَهُ اَلْمُسْلِمُونَ

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿ وَ مَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ ﴾ ، مَنْ کَفَلَ بِهَذِهِ اَلْأَفْوَاهِ اَلْمَضْمُونَهِ عَلَی اَللَّهِ رِزْقُهَا صَبَّ اَللَّهُ عَلَیْهَا اَلرِّزْقَ صَبّاً کَالْمَاءِ اَلْمُنْهَمِرِ، (1)، إِنْ قَلِیلٌ فَقَلِیلاً، وَ إِنْ کَثِیرٌ فَکَثِیراً.

قَالَ: ثُمَّ دَعَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَمَّنَ لَهُ اَلْمُسْلِمُونَ.

قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فَحَدَّثَنِی مَنْ رَأَی اَلرَّجُلَ فِی زَمَنِ عُمَرَ فَسَأَلَهُ عَنْ حَالِهِ؟

فَقَالَ: مِنْ أَحْسَنِ مَنْ خَوَّلَهُ حَلاَلاً وَ أَکْثَرِهِمْ مَالاً ؟ (2)

1681 / [4] - عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

﴿إنَّ اللّهَ خَلَقَ الخَیرَ یَومَ الأَحَدِ،وما کانَ لِیَخلُقَ الشَّرَّ قَبلَ الخَیرِ، و فی یَومِ الأَحَدِ وَالاِثنَینِ خَلَقَ الأَرَضینَ، و خَلَقَ أقواتَها فی یَومِ الثُّلاثاءِ،و خَلَقَ السَّماواتِ یَومَ الأَربِعاءِ و یَومَ الخَمیسِ،وخَلَقَ أقواتَها یَومَ الجُمُعَهِ،و ذلِکَ قَولُهُ عز و جل: ﴿خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّهِ أَیّامٍ﴾، فَلِذَلِکَ أَمْسَکَتِ اَلْیَهُودُ یَوْمَ اَلسَّبْتِ﴾. (3)

ص: 10


1- الهَمْر : صبّ الدمع والماء والمطر. لسان العرب : 266/5 (همر). و في مجمع البحرين: 519/3 (همر ) : قوله تعالى : «بماء منهمر» - اقمر 11/54 - أي كثير سريع الانصباب
2- عنه بحار الأنوار: 31/100 ح 59 والبرهان في تفسير القرآن: 76/4 ح 11، و نور الثقلين: 335/2 ح 8
3- عنه بحار الأنوار: 59/57 ذيل ح 30 ، والبرهان في تفسير القرآن: 76/4 ح 1. الكافي: 145/82 ح 117 بتفاوت يسير عنه البحار 59/57 ح 30 ، والبرهان 76/4 ذيل ح 1.

3)- از محمّد بن فُضَیل به نقل از جابر، روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود مردی بیابان نشین نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و اظهار داشت ای رسول خدا من دارای پسران و دخترهایی و نیز براداران و خواهرانی هستم همچنین نوادگان پسری و دختری و برادر زاده و خواهر زاده هایی دارم که نمی توانم معاش آن ها را تأمین کنم ای رسول خدا اگر صلاح می دانی به درگاه خداوند دعایی کن تا بر ما توسعه ای عطا نماید و سپس شروع به گریستن کرد و مسلمین دلشان به حال او سوخت.

پس رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: «و هیچ جنبنده ای در روی زمین نیست، مگر آن که روزی او بر عهده خداوند است و او موضع (و موقعیّت زندگی) و مکانش (محل مرگ و دفن او) را می داند؛ زیرا همه آن در کتاب مبین آمده است».

سپس افزود: کسی که متکفل این افرادی که خداوند ضامن روزی آنان شده - ،بشود خداوند روزی اش را بر او ارزانی می دارد و آن را برایش همانند باران شدید سرازیر می نماید اگر کم و مختصر کمک کردید خداوند مختصر می فرستد و اگر زیاد بود او هم زیاد می فرستد.

پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله دعا نمود و مسلمانان آمین گفتند. امام باقر علیه السلام :افزود کسی که آن مرد (بیابان نشین) را می شناخت برایم نقل کرد در زمان (حکومت) عمر او را دیدم و از وضعیّت او سؤال کردم؟ گفت چه کسی می تواند بهتر باشد از کسی که دنبال (روزی) حلال است و اموال بسیاری خواهد داشت؟

4) - از عبد از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام: فرمود به درستی که خداوند خوبی ها را در روز یکشنبه آفرید و پیش از آن که خوبی را بیافریند شری نیافریده بود و روز یکشنبه و دوشنبه زمین را آفرید روز سه شنبه (خوراک و نوشیدنی) موجودات را آفرید روز چهارشنبه آسمان ها را آفرید و روز پنج شنبه و جمعه اقوات خوراک و نوشیدنی آن ها را آفرید؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده «خداوند آسمان ها و زمین را در شش روز آفریده است» و بر همین اساس یهود روز شنبه از کار و تلاش خودداری می کنند.

ص: 11

1682 / [5] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ: ﴿ وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ﴾ ، وَ اَلْمَاءُ عَلَی اَلْهَوَاءِ: وَ اَلْهَوَاءُ لاَ یَجْرِی. (1)

1683 / [6] - قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عِمْرَانَ اَلْعِجْلِیُّ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَیُّ شَیْءٍ کَانَ مَوْضِعُ اَلْبَیْتِ حَیْثُ کَانَ اَلْمَاءُ فِی قَوْلِ الله: ﴿وَ كَانَ عَرْشُهُ, عَلَى الْمَاءِ ﴾ ؟

قَالَ: کَانَ مَهَاهً بَیْضَاءَ یَعْنِی دُرَّهً (2)

قوله تعالى: وَلَنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَة لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَ حَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ ﴿8﴾

1684 / [7] - عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِی مُسَافِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ: ﴿وَلَئنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ ، یَعْنِی عِدَّهً کَعِدَّهِ بَدْرٍ ، ﴿ لَيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ وَ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ ﴾ ، قَالَ: اَلْعَذَابُ (3)

1685 / [8] - عن عبد الأعلى الحلبي، قال:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَصْحَابُ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلثَّلاَثُمِائَهِ وَ اَلْبِضْعَهَ عَشَرَ رَجُلاً، هُمْ وَ اَللَّهِ اَلْأُمَّهُ اَلْمَعْدُودَهِ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِه: ﴿ وَلَئنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ﴾ ، قَالَ: یُجْمَعُونَ لَهُ فِی سَاعَهٍ وَاحِدَهٍ قَزَعاً کَقَزَعِ اَلْخَرِیف (4)

ص: 12


1- عنه بحار الأنوار 89/57 ذيل ح 75 ، والبرهان في تفسير القرآن: 79/4ح 7. تقدم الحديث بتمامه مع تخريجاته في الحديث 91 من سورة «آل عمران».
2- عنه بحار الأنوار: 89/57 ح 76 ، والبرهان في تفسير القرآن: 79/4 ح 8 الكافي: 188/4 ج 1، من لا يحضره الفقيه: 242/2 ح 2301 وسائل الشيعة: 239/13 ح 17641. ح 242/2 ، ح 17641
3- عنه بحار الأنوار: 55/51 ح ،42 والبرهان 81/4 ح 4 ، ونور الثقلين 341/2 ح 25
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 81/4 ح 5 ، ونور الثقلين: 341/2 ح 26. الكافي : 313/8 ح 487 بإسناده عن عن أبي خالد، عن أبي جعفر الا بتفاوت، عنه البحار: 288/52 ح 26

5 - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: تعریف و توصیف خداوند تبارک و تعالی آن چنانی که خود بیان نموده است (این گونه می باشد که): «و عرش او روی آب قرار داشت» و آب روی هوا می باشد و هوا جریان ندارد (و بدون حرکت است).

6)- همچنین با سند خود از محمّد بن عمران عجلی روایت کرده است که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: موقعی که همه جا را آب فرا گرفته بود؛ همچنان که خداوند متعال فرموده است: «و عرش او روی آب قرار داشت» خانه (کعبه) کجا قرار داشت؟

فرمود: مهات (دُرّ) سفیدی بوده است.

فرمایش خداوند متعال و اگر چندگاهی عذابشان را به تأخیر بیفکنیم می:پرسند چه چیز مانع آن شده است؟ آگاه باشید که چون عذابشان فرا رسد از آنان بازگردانده نخواهد شد و آن چه را که مسخره اش می کردند آنان را در بر خواهد گرفت. (8)

7) - از ابان بن ابی مسافر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و اگر عذاب را از آن ها تأخیر بیندازیم تا زمانی معیّن و شمارش شده» فرمود: یعنی به تعداد افراد جنگ بدر یعنی زمانی مثل زمان جنگ بدر و در تفسیر این آیه «حتماً خواهند گفت: (خداوند) آن را محبوس و نگهداری نکرده آگاه باشند روزی را که عذاب بر آن ها وارد می شود و از آن ها روی گردان نخواهد بود» فرمود: منظور عذاب است

8) - از عبد الاعلی حلبی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیهالسلام فرمود: اصحاب (حضرت) قائم (آل محمّد علیهم السلام) - عجّل الله فرجه الشريف - سیصد و سیزده نفر خواهند بود به خدا سوگند! ایشان همان امت معدوده و شمارش شده خواهند بود که خداوند در کتاب خود فرموده:

«و اگر عذاب را از آن ها تأخیر بیندازیم تا آمدن افراد معین و شمارش شده» که برای حضرت در یک ساعت جمع می شوند همانند ابرهای پاییزی که در یک لحظه به هم متصل و متراکم می گردند

ص: 13

1686/ [9]- عَنِ اَلْحُسَیْنِ عَنِ اَلْخَرَّازِ [ الخزّاز] ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿وَلَئنْ أَخَرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَة﴾، قال: هو القائم وأصحابه (1)

قوله تعالى: ﴿فَلَعَلَّكَ تَارِكُ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَ ضَائقُ بِهِ. صَدْرُكَ أَن يَقُولُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكَ إِنَّمَا أَنتَ نَذِيرٌ وَاللهُ عَلَى كُلّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿12﴾ - إلى - مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَى وَالْأَصَمَ وَالْبَصِيرِ وَ السَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿24 ﴾ ﴾

1687 / [10] - عَنْ جَابِرِ بْنِ أَرْقَمَ ، عَنْ أَخِيهِ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ:

إِنَّ جَبْرَئِیلَ اَلرُّوحَ اَلْأَمِینَ نَزَلَ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِوَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَشِیَّهَ عَرَفَهَ فَضَاقَ بِذَلِکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَخَافَهَ تَکْذِیبِ أَهْلِ اَلْإِفْکِ وَ اَلنِّفَاقِ، فَدَعَی قَوْماً أَنَا فِیهِمْ فَاسْتَشَارَهُمْ فِی ذَلِکَ لِیَقُومَ بِهِ فِی اَلْمَوْسِمِ فَلَمْ نَدْرِ مَا نَقُولُ لَهُ، وَ بَکَی صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: یَا مُحَمَّدُ أَ جَزِعْتَ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ؟

فَقَالَ: کَلاَّ یَا جَبْرَئِیلُ وَ لَکِنْ قَدْ عَلِمَ رَبِّی مَا لَقِیتُ مِنْ قُرَیْشٍ ، إِذْ لَمْ یُقِرُّوا لِی بِالرِّسَالَهِ حَتَّی أَمَرَنِی بِجِهَادِهِمْ وَ أَهْبَطَ إِلَیَّ جُنُوداً مِنَ اَلسَّمَاءِ فَنَصَرُونِی فَکَیْفَ یُقِرُّونَ لِعَلِیٍّ مِنْ بَعْدِی؟ فَانْصَرَفَ عَنْهُ جَبْرَئِیلُ فَنَزَلَ عَلَیْهِ: ﴿فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ ﴾ (2)

ص: 14


1- عنه بحار الأنوار: 55/51 ح 43، والبرهان في تفسير القرآن: 81/4 ح 6، ونور الثقلين: .341/2 ح 27 تقدّم الحديث مع تخريجاته في المجلد الأول من باب 5 - الآيات المؤولة بقيام القائم علیه السلام
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 85/4 ح 5 ، و نور الثقلين: 343/2 ح 31. شواهد التنزيل: 356/1 ح 368 ح 368 - تقدّم الحديث أيضاً مع بقية تخريجاته في سورة «البراءة» - الحديث 89

9)- از حسین به نقل از خَرّاز روایت کرده است:

که گفت امام صادق علیه السلام فرمود: «و اگر عذاب را از آن ها تأخیر بیندازیم تا آمدن قوم معین و شمارش شده» منظور حضرت قائم (آل محمّد علیهم السلام) - عجل الله الشريف - و اصحاب آن حضرت می باشند

فرمایش خداوند متعال: (ای رسول ما) مبادا برخی از آیاتی را که (در مورد کافران) بر تو وحی ،نمودیم تبلیغ ننمایی و به سبب گفتار آن ها که گویند چنان چه گنجی بر او وارد می گشت و یا فرشته ای (از آسمان) همراهش می بود دلتنگ و افسرده ،گردی تنها وظیفه تو هدایت و راهنمایی است و خداوند بر هر چیزی (و جریانی) وکیل و حاکم می باشد (12) - تا - مثل این دو گروه مثل کور و کر بینا و ،شنواست آیا این دو به مثل با هم برابرند؟ پس چرا پند نمی گیرید؟ (24)

10) - از جابر بن ،ارقم به نقل از برادرش زید بن ارقم روایت کرده است: که گفت روح الامين جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و اله همراه با ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام، در شب عرفه نازل شد ولی رسول خدا صلی الله علیه و اله به خاطر ترس از تكذيب مخالفین و ،منافقین دلتنگ ،گردید سپس از عدّه ای که من هم در بین آن ها بودم دعوت نمود و در این مورد با آنان مشورت نمود تا در موسم (حجّ) آن را اعلام نماید و ما ندانستیم که چه جوابی به او بدهیم و رسول خدا صلی الله علیه و اله به گریه افتاد، جبرئیل به حضرت گفت: تو را چه می شود ای محمّد؟ آیا از دستور خدا ناراحت و غمگین هستی؟ فرمود: هرگز - ای جبرئیل - ولی پروردگارم می داند که من از قریش چه (مصیبت ها و سختی هایی را) متحمل شده ام تا جایی که اقرار به رسالت من نکردند و خداوند به من دستور داد تا با آن ها جهاد و مبارزه نمایم و لشکریانی از آسمان به سوی من فرستاد تا مرا یاری و حمایت کنند پس این افراد چگونه بعد از من برای علی اقرار (به ولایت و امامت) می کنند؟! پس جبرئیل علیه السلام از نزد او بازگشت و (این آیه را): «پس چه بسا برخی از آن چه را که بر تو وحی می شود ترک می نمایی و سینه ات به وسیلۀ آن تنگ می گردد» نازل .نمود

ص: 15

1688 / [11] - عَنْ عَمَّارِ بْنِ سُوَیْدٍ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ فَلَعَلَّكَ تَارِكُم بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَ ضَائِقُ بِهِ ى صَدْرُكَ﴾ - إلى قوله : - ﴿ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ ﴾

قال: إنّ رسول الله صلی الله علیه و آله لما نزل غديراً ، قال لعليّ علیه السلام: إِنِّي سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يُوَالِيَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ فَفَعَلَ ، وَسَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يُوَاخِيَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ فَفَعَلَ ، وَ سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيِّي فَفَعَلَ

رَجُلاَنِ مِنْ قُرَيْشٍ : وَاللّهِ لَصَاعٌ مِنْ تَمْرٍ فِي شَنٍّ بَالٍ أَحَبُّ إِلَيْنَا مِمَّا سَأَلَ مُحَمَّدٌ رَبَّهُ ، فَهَلاَّ سَأَلَ رَبَّهُ مَلَكا يَعْضُدُهُ عَلى عَدُوِّهِ ، أَوْ کَنْزاً یَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی فَاقَتِهِ؟، وَ اَللَّهِ! مَا دَعَاهُ إِلَی حقّ أو بَاطِلٍ إِلاَّ أَجَابَهُ له.

فأنزل الله عليه: ﴿ فَلَعَلَّكَ تَارِكُم بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ ﴾ - إلى آخر الآية -.

قَالَ: دَعَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی آخِرِ صَلاَتِهِ - افِعاً بِهَا صَوْتَهُ یُسْمِعُ اَلنَّاس - یَقُولُ اَللَّهُمَّ هَبْ لِعَلِیٍّ اَلْمَوَدَّهَ فِی صُدُورِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْهَیْبَهَ وَ اَلْعَظَمَهَ فِی صُدُورِ اَلْمُنَافِقِینَ فَأَنْزَلَ اَللَّه: ﴿إِنَّ الذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا * فَإِنَّمَا يَسَّرْتَهُ بِلِسَائِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا﴾ (1) بني أمية.

فَقَالَ رُمَعُ وَ اَللَّهِ لَصَاعٌ مِنْ تَمْرٍ فِی شَنٍّ بَالٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا سَأَلَ مُحَمَّدٌ رَبَّهُ أَ فَلاَ سَأَلَ مَلَکاً یَعْضُدُهُ أَوْ کَنْزاً یَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَی فَاقَتِه؟ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ فِیهِ عَشْرَ آیَاتٍ مِنْ هُود - أَوَّلُهَا: - ﴿ فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْک﴾ - إلى - ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ﴾ ولاية عليّ علیه السلام ، ﴿ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ ی مُفْتَرَيَت﴾ - إلى - ﴿فَإِلمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ﴾ ، في ولاية على علیه السلام، ﴿فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ﴾؟ لعليّ ولايته، ﴿ مَن كَانَ

ص: 16


1- سورة مريم: 96/19 - 97

11)- از عمّار بن سُوید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره این آیه «پس چه بسا برخی از آن چه را که بر تو وحی می شود ترک می نمایی و سینه ات به وسیلۀ آن تنگ می گردد»- تا پایان آیه: «یا با او فرشته ای بیاید» می فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه واله به سرزمین «غدیر» آمد به علی علیه السلام فرمود: ای علی! من از پروردگار خویش خواستم که بین من و تو موالات برقرار نماید پس او انجام داد از پروردگارم خواستم تا میان من و تو برادری ایجاد کند پس خواسته ام را برآورده نمود از او خواستم که تو را وصی و جانشین من قرار دهد و او چنین کرد.

پس دو نفر از قریش گفت:ند به خدا سوگند! یک صاع خرما در یک مشک پوسیده نزد ما دوست داشتنی تر می باشد از آن چه که محمّد از خدای خود خواسته است؛ چرا او از خداوند فرشته ای را درخواست نکرد تا او را بر دشمنانش یاری دهد و یا گنجی را نخواسته تا از این بینوایی و تهی دستی نجات یابد؟ به خدا !سوگند هرگز برای او- بر حق و یا باطل - دعایی به درگاه خدا نکرده مگر آن که خدا دعایش را مستجاب کرده است پس خداوند این آیه را: «پس چه بسا برخی از آن چه را که بر تو وحی می شود ترک می نمایی و سینه ات به وسیله آن تنگ می گردد» - تا آخر آیه - بر آن حضرت نازل نمود.

(و امام صادق علیه السلام افزود:) و رسول خدا صلی الله علیه و اله بعد از نمازش با صدای بلند - که همه صدایش را می شنیدند - برای امیرالمؤمنین علیه السلام دعا می کرد خداوندا! در دل های مؤمنین مودّت علی را ایجاد گردان و هیبت و عظمت او را در دل های منافقین ایجاد فرما پس خداوند (این آیه را): «همانا کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند بزودی خدای رحمان برای ایشان مودت ایجاد می نماید * همانا ما آن را بر زبان تو آسان نمودیم تا پرهیزکاران را به وسیله آن بشارت دهی و گروه دیگری را که عنود و کینه توز ،هستند انذار نمایی»، نازل نمود که منظور بنی امیه می.باشند پس عمر اظهار داشت: به خدا سوگند یک صاع (3 کیلو) خرما در یک مشک پوسیده نزد ما دوست داشتنی تر می باشد از آن چه محمّد از خدایش خواسته است؛ پس چرا او از خداوند فرشته ای را درخواست نکرد تا او را یاری دهد و یا گنجی را نخواسته تا از این بینوایی و تهی دستی نجاتش دهد؟!

ص: 17

يُرِيدُ الْحَيَوْةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا﴾ ، یَعْنِی فُلاَناً وَ فُلاَناً، ﴿نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَلَهُمْ فِيهَا﴾ ، ﴿ أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ﴾؟ رسول الله صلی الله علیه و آله، ﴿وَ يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ﴾ أمير المؤمنين علیه السلام، ﴿ وَ مِن قَبْلِهِ ي كِتَبُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَ رَحْمَةً ﴾

قال: كان ولاية علىّ علیه السلام في كتاب موسى، ﴿ أُوْلئكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ى وَ مَن يَكْفُرْ بِهِ ى مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ، فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ ﴾ في ولاية عليّ علیه السلام، ﴿إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ﴾- إلى قوله: - ﴿وَ يَقُولُ الأشْهَدُ﴾ ، هم الأئمة علیهم السلام، ﴿هَؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ﴾ - إلى قوله : - هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴾ (1)

1689 / [12] - عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ اَلْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿اَلَّذِي عَلىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ، رسول الله صلی الله علیه و آله، وَاَلَّذِي تَلَاهُ مِنْ بَعْدِهِ اَلشَّاهِدُ مِنْهُ أَمِيرُ اَلمُؤْمِنِينَ علیه السلام ، ثُمَّ أَوْصِیَاؤُهُ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ ﴾. (2)

ص: 18


1- عنه مجمع البيان: 221/5 أورد ،صدره والمناقب لابن شهر آشوب: 33/2 و 342 قطعتان منه، و بحار الأنوار: 353/35 ح 2 قطعة منه، و 100/36 ح 44، والبرهان في تفسير القرآن: 84/4 ح 4 و 89 ح 3 و 97 ح 1 قطعتان منه ، و 484/5 ح 3 قطعة منه فيهما، نور الثقلين: 343/2 ح 32، و 363/3 ح 163 قطعة منه. كتاب سليم بن قيس: 814 ( الحديث السادس والثلاثون) بتفصيل عنه البحار: 314/38 ح 18 ، الكافي: 378/88 ح . 572 - إلى قوله صدرك، إلى آخر الآية - ، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 231 والبحار: 147/36 ح ،119 الأمالي للمفيد : 279 ح 5 (المجلس الثالث والثلاثون) بإسناده عن عمار بن يزيد، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، ونحوه الأمالي للطوسي: 107 ح 164 (المجلس الرابع)، عنه البحار: 72/40ح ،109 والبرهان في تفسير القرآن: 84/4 ح 3، المناقب لابن شهر آشوب: 447/1، عنه البحار: 72/40 ذيل ح 109 أشار إليه.
2- عنه بحار الأنوار: 388/35 ح ،6 والبرهان في تفسير القرآن: 92/4 ح 8 و نور الثقلين: 346/2ح 42. تفسير فرات الكوفي: 188 ح 240 بتفاوت ، و نحوه شواهد التنزيل 365/1 ح 382 بإسناده عن ابن عبّاس ، نهج الحقّ: 195 (فصل في آية الشاهد) باختصار.

پس خداوند متعال در این باره ده آیه از سوره «هود» را (بر رسول خدا صلی الله علیه و اله) نازل ،نمود که اول آن ها: «پس مبادا برخی از چیزهایی را که بر تو وحی کرده ایم رها کنی» - تا - «یا آن که گویند: آن را از پیش خود می بافد و افترا می بندد» در رابطه با ولایت امام علی علیه السلام می باشد. (ای محمّد!) «بگو: پس اگر راست می گویید، جز خدا هر که را که می توانید به یاری طلب کنید و ده سوره مانند آن را به هم بافته و بیاورید * پس اگر شما را اجابت نکردند» همچنین در رابطه با ولایت امام علی علیه السلام می باشد. «پس بدانید که قرآن به علم خداوند نازل شده و هیچ خدایی جز او نیست پس آیا شما تسلیم می شوید؟» که این نیز پیرامون ولایت امام علی علیه السلام می باشد

«آنان که زندگی و زینت این دنیا را بخواهند» منظور فلان و فلانی هستند «همه مزد کردارشان را در این جهان به آنان عطا می کنیم». «پس آیا آن شخص که از جانب پروردگار خویش دلیلی روشن دارد»؟ منظور رسول خدا صلی الله علیه وآله است «و زبانش بدان گویا می باشد» منظور امیرالمؤمنین علیه السلام است «و پیش از این کتاب موسى که خود پیشوا و رحمتی بوده است بدان شهادت داده است» ولایت و امامت علی علیه السلام در کتاب حضرت موسی علیه السلام بیان شده است. «ایشان به آن کتاب روشن ایمان می آورند و هر گروه دیگری که به او کافر شود جایگاهش در آتش است، پس در آن شکّ و تردیدی نکن» که این نیز مربوط به ولایت امام علی علیه السلام می باشد «به درستی که آن حق است و از جانب پروردگارت آمده است»، - تا آیه - «و شاهدان گواهی خواهند داد» منظور از شاهدان امامان (راستین) علیهم السلام هستند «بر این که اینان بودند که بر پروردگارشان دروغ می بسته اند، لعنت خدا بر ستمکاران باد» - تا آیه - «آیا آن ها با هم یکسان و مساوی هستند پس آیا متذکر نمی شوید؟».

12)- از برید بن معاویه عجلی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آن کسی که از طرف خداوند متعال بیّنه و برهان است رسول خدا صلی الله علیه و اله می باشد و کسی که بعد از او شاهد و گواه (این امّت) است، امیر المؤمنین علیه السلام می باشد و سپس اوصیای بعد از او – یکی پس از دیگری – خواهند بود.

ص: 19

1690 / [13] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ یَحْیَی قَالَ:

سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یَقُولُ: مَا مِنْ رَجُلٍ مِنْ قُرَیْشٍ إِلاَّ وَ قَدْ أُنْزِلَتْ فِیهِ آیَهٌ أَوْ آیَتَانِ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ اَلْقَوْمِ: فَمَا نَزَلَ فِیکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ؟!

فقال علیه السلام: أَمَا تَقْرَأُ اَلْآیَهَ اَلَّتِی فِی هُودٍ : ﴿ أَفَمَن كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ، وَ يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ﴾؟ محمّد صلی الله علیه وآله على بيّنة من ربه، وأنا الشاهد (1)

1691 / [14] - عن أبي عبيدة، قال:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا . أُوْلئكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ ﴾ - إلى قوله : - ﴿ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا﴾؟

فَقَالَ: هُمْ أَرْبَعَهُ مُلُوکٍ مِنْ قُرَیْشٍ یَتْبَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً (2)

1692 / [15] - عن أبي أسامة، قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ عِنْدَنَا رَجُلاً یُسَمَّی کُلَیْبَ ، لاَ یَجِیءُ عَنْکُمْ شَیْءٌ إِلاَّ قَالَ أَنَا أُسَلِّمُ فَسَمَّیْنَاهُ کُلَیْبَ تَسْلِیمٍ

فَتَرَحَّمَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: أَ تَدْرُونَ مَا اَلتَّسْلِیمُ فَسَکَتْنَا فَقَالَ: هُوَ- وَ اَللَّهِ! - اَلْإِخْبَاتُ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ وَ أَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ ﴾ (3)

ص: 20


1- عنه بحار الأنوار: 388/35 ح ، والبرهان 92/4 ح 9 ، ونور الثقلين: 346/2 ح 44. تفسیر فرات الكوفي: 187 ح 238 بإسناده عن زاذان قال: قال أمير المؤمنين علیه السلام عنه البحار: 391/35 ، ح 11 و شواهد التنزيل : 366/1 384 الأمالي للطوسي: 371 ح 800 (المجلس 13)، عنه البحار: 1، 386/35 ج 2، كشف اليقين: 359 ( المبحث الحادي والعشرون فيما ورد من عبّاد بن عبد الله الأسدي)، والبحار : 388/35 عن الحافظ أبو نُعيم بثلاثة طرق عن عبّاد بن عبد الله الأسدي، بتفاوت يسير.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 96/4 ح ،1، وفيه بعد قوله تعالى، هكذا قال: ﴿أَیْ یَطْلُبُونَ لِسَبِیلِ اَللَّهِ زَیْغاً عَنِ اَلاِسْتِقَامَهِ، یُحَرِّفُونَهَا بِالتَّأْوِیلِ وَ یَصِفُونَهَا بِالاِنْحِرَافِ عَنِ اَلْحَقِّ وَ اَلصَّوَابِ﴾.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 98/4 ح 4. بصائر الدرجات: 525 ج 28 (باب - 20 في التسليم لآل محمّد علیهم السلام) بإسناده عن زيد الشحّام ح عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 203/2 ،80 رجال الكشّي (اختيار معرفه الرجال): 339ح 627 بتفاوت يسير في كليهما.

13) - از جابر بن عبد الله بن یحیی روایت کرده است که گفت:

از امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدم که می فرمود هیچ مردی از قریش نیست؛ مگر آن که یک ،آیه یا دو آیه از کتاب خداوند درباره او نازل شده است.

مردی در میان جمعیت گفت: ای امیرالمؤمنین علیهالسلام! چه آیه ای در شان خودت نازل شده است؟ فرمود آیا آیه ای که در سوره «هود» است را نخوانده ای که خداوند می فرماید: «پس آیا آن شخص که از جانب پروردگار خویش دلیلی روشن دارد و شاهدی کنارش قرار می گیرد»؟ که حضرت محمّد صلی الله علیه و اله بیّنه از طرف پروردگارش می باشد و من همان شاهد هستم

14)- با سند خود از ابو عُبیده روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و چه کسی ظالم تر از کسی می باشد که به خداوند نسبت دروغ می دهد؟ چنین افرادی بر پروردگارشان عرضه خواهند شد» - تا - «و از روی ظلم راه خدا را کج می کنند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور (1) آن ها چهار نفر از ملوک و بزرگان قریش بودند که بعضی از بعضی دیگر تبعیت و پیروی می کردند

15)- از ابو اُسامه روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم در نزد ما مردی است که نامش کُلیب می باشد او هر مطلبی که از شما به او می رسد می گوید من تسلیم هستم از این رو ما او را کُلیب تسلیم نامیده ایم حضرت برای او رحمت فرستاد و سپس فرمود: آیا می دانید منظور از تسلیم چیست؟

ما سکوت کردیم و حضرت فرمود: به خدا سوگند ،تسلیم تواضع و فروتنی (در برابر دستورات خداوند) است؛ زیرا خداوند می فرماید: «کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند و در برابر پروردگارشان کمال تواضع را دارند».

ص: 21


1- ترجمه بر مبنای ظاهر عبارت متن موجود انجام گرفته ولی طبق پاورقی چنین است آن ها (ثبات و استقامت ندارند بلکه) راه خدا را منحرف می گردانند و با تأویل و توجیه راه مستقیم خدا را از مسیر حق و صحیح به حالت واژگون جلوه داده و توصیف کنند

قوله تعالى: ﴿وَلَا يَنفَعُكُمْ نُصْحِيَ إِنْ أَرَدتُ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَن يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾ ﴿34﴾

1693 / [16] - عَنِ اِبْنِ أَبِی نَصْرٍ اَلْبَزَنْطِیِّ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ اَللَّهُ فِی قَوْمِ نُوحٍ : ﴿ وَلَا يَنفَعُكُمْ نُصْحِيَ إِنْ أَرَدتُ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللَّهُ يُريدُ أَن يُغْوِيَكُمْ ﴾، قَالَ اَلْأَمْرُ إِلَی اَللَّهِ یَهْدِی وَ یُضِلُّ (1)

1694/[17] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ، عن أبيه علیهما السلام، فِی قَوْلِ اَللَّ: ﴿ وَ لَا يَنفَعُكُمْ نُصْحِيَ إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ ﴾ ، قَالَ: نَزَلَتْ فِی اَلْعَبَّاسِ. (2)

قوله تعالى: ﴿ وَ أُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلَّا مَن قَدْ ءَامَنَ فَلَا تَبْتَبِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ ﴿36﴾ وَأَصْنَع الْفُلْكَ بأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا وَلَا تُخَطِينِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إنَّهُم مُّغْرَقُونَ﴾ ﴿ 37 ﴾

1695 / [18] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿کانَت شَریعَهُ نوحٍ علیه السلام أن یُعبَدَ اللّهُ بِالتَّوحیدِ وَالإِخلاصِ وخَلعِ الأَندادِ ، و هِیَ اَلْفِطْرَهُ اَلَّتِی فَطَرَ اَلنَّاسَ عَلَیْهَا، وَ أَخَذَ مِیثَاقَهُ عَلَی نُوحٍ وَ اَلنَّبِیِّینَ أَنْ یَعْبُدُونَ اَللَّهَ وَ لاَ یُشْرِکُونَ بِهِ شَیْئاً، وَ أَمَرَهُ بِالصَّلاَهِ وَ اَلْأَمْرِ وَ اَلنَّهْیِ وَ اَلْحَرَامِ وَ اَلْحَلاَلِ، وَ لَمْ یَفْرِضْ عَلَیْهِ أَحْکَامَ حُدُودٍ وَ لاَ فَرَضَ مَوَارِیثَ ﴾.

ص: 22


1- عنه بحار الأنوار: 207/5 ح 44، والبرهان في تفسير القرآن: 99/4 ح ، ونور الثقلين: 349/2 ح 62. قرب الإسناد: 157 ( الجزء الثالث) - فيه: الأمر إلى الله يهدي من يشاء ، عنه البحار: 5/5 ح 4
2- عنه بحار الأنوار: 285/22 ح ،49 والبرهان في تفسير القرآن: 99/4 ح ،2، و نور الثقلين: 350/2 ذيل ح 63.

فرمایش خداوند متعال: و اگر خدا خواسته باشد که گمراهنان سازد پس اگر من بخواهم شما را اندرز دهم اندرزم سودی نخواهد کرد او پروردگار شماست و همه شمایه او باز می گردید. (34)

16)- از این ابی نصر بزنطی روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود. خداوند به عنوان حکایت از قول حضرت نوح علیه السلام، در مورد قومش فرموده است: «و اگر خدا خواسته باشد که شما را گمراه سازد، پس اگر من بخواهم شما را نصیحت کنم نصیحت من سودی نخواهد داشت». مقصود این است که همه امور به دست خداوند است، اگر بخواهد (در نتیجه کردار و گفتار) هدایت می نماید و گرنه گمراه می کند.

17)- از ابو الطُّفيل روایت کرده است که گفت امام باقر علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش (امام سجّاد) علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و اگر خدا خواسته باشد که شما را گمراه سازد پس اگر من بخواهم شما را نصیحت کنم برای شما سودی ندارد» فرمود: درباره عباس (عموی رسول خدا صلی الله علیه وآله) نازل شده است.

فرمايش خداوند متعال: و (خداوند) به نوع وحی نمود که از قوم تو جز آن گروهی که ایمان آورده اند دیگر ایمان نخواهند آورد پس از کردار آنان اندوهگین نباش (36) و کشتی را زیر نظر و الهام ما بساز و درباره (بخشش) این ستمکاران با من سخن مگوی که قطعاً همه غرق خواهند شد. (37)

18)- از اسماعیل جعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود شریعت و (دین) نوح علیه السلام چنین بود که باید خدا را به یگانگی و از روی اخلاص پرستش نمایند و از پرستس اشباه و مکان هایی که برای او ساخته اند. دست بردارند و این همان فطرت و سرشتی بوده است که مردم بر آن آفریده شده اند و خداوند از نوح و دیگر پیامبران علیهم السلام پیمان گرفته بود که خدی تبارک و تعالی را بپرستند و چیزی را شریک او نگردانند و نیز دستور داده بود که اقامه نماز و اجرای امر (به معروف) و نهی (از منکر) و رعایت حلال و حرام را انجام دهند. ولی احکام حدود و ارث را بر او مقرر نکرده بود

ص: 23

فهذه شريعته، فلَبِثَ فِیهِمْ نُوحٌ أَلْفَ سَنَهٍ إِلاَّ خَمْسِینَ عَاماً یَدْعُوهُمْ سِرّاً وَ عَلاَنِیَهً، فَلَمَّا أَبَوْا وَ عَتَوْا قَالَ: رَبِّ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ.

فأوحى الله: ﴿ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلَّا مَن قَدْ ءَامَنَ فَلَا تَبْتَئسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ﴾، فلذلك قال نوح: ﴿وَلَا يَلِدُواْ إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا﴾ (1) وأوحى الله إليه: ﴿أَنِ اصْنَعَ الْفُلْكَ﴾. (2) (3)

1696 / [19] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: کُنْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْکُوفَهِ أَیَّامَ قَدِمَ عَلَی أَبِی اَلْعَبَّاسِ فَلَمَّا اِنْتَهَیْنَا إِلَی اَلْکُنَاسَهِ فَنَظَرَ عَنْ یَسَارِهِ ثُمَّ قَالَ یَا مُفَضَّلُ هَاهُنَا صُلِبَ عَمِّی زَیْدٌ ثُمَّ مَضَی حَتَّی أَتَی طَاقَ اَلزَّیَّاتِینَ وَ هُوَ آخِرُ اَلسَّرَّاجِینَ فَنَزَلَ فَقَالَ لِی اِنْزِلْ فَإِنَّ هَذَا اَلْمَوْضِعَ کَانَ مَسْجِدَ اَلْکُوفَهِ اَلْأَوَّلَ اَلَّذِی کَانَ خَطَّهُ آدَمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أَکْرَهُ أَنْ أَدْخُلَهُ رَاکِباً فَقُلْتُ لَهُ فَمَنْ غَیَّرَهُ عَنْ خِطَّتِهِ

فَقَالَ أَمَّا أَوَّلُ ذَلِکَ فَالطُّوفَانُ فِی زَمَنِ نُوحٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ غَیَّرَهُ بَعْدَهُ أَصْحَابُ کِسْرَی وَ اَلنُّعْمَانُ بْنُ مُنْذِرٍ ثُمَّ غَیَّرَهُ زِیَادُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ کَانَتِ اَلْکُوفَهُ وَ مَسْجِدُهَا زَمَنَ نُوحٍ؟

فَقَالَ نَعَمْ یَا مُفَضَّلُ وَ کَانَ مَنْزِلُ نُوحٍ وَ قَوْمِهِ فِی قَرْیَهٍ عَلَی مَتْنِ اَلْفُرَاتِ مِمَّا یَلِی غَرْبِیَّ اَلْکُوفَهِ.

قَالَ: وَ کَانَ نُوحٌ علیه السلام رَجُلاً نَجَّاراً فَجَعَلَهُ اَللَّهُ نَبِیّاً وَ اِنْتَجَبَهُ وَ نُوحٌ أَوَّلُ مَنْ عَمِلَ سَفِینَهً تَجْرِی عَلَی ظَهْرِ اَلْمَاءِ وَ إِنَّ نُوحاً لَبِثَ فِی قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَهٍ إِلاّ خَمْسِینَ عاماً یَدْعُوهُمْ إِلَی اَلْهُدَی فَیَهْزَءُونَ بِهِ وَ یَسْخَرُونَ مِنْهُ

ص: 24


1- سورة نوح: 27/71
2- سورة المؤمنون: 27/23
3- عنه بحار الأنوار: 331/11 ح 53 ، والبرهان في ،53، والبرهان في تفسير القرآن: 111/4 ح ،23 و نور الثقلين: 348/2 ح 56 الكافي: 282/8 ح 424، قصص الأنبياء لعلیهم السلام لراوندي: 81 ح 66 بتفاوت يسير، عنه البحار: 323/11 ح 35

پس شریعت او همین بود و او در میان آن ،مردم پنجاه سال از هزار سال کمتر (950 سال) توقف کرد و در این مدّت به صورت مخفیانه و آشکارا مردم را به خدا پرستی دعوت می کرد و چون آنان سرباز زدند و سرکشی کردند گفت پروردگارا! من (در مأموریت خود) مغلوب شده،ام پس مرا یاری کن.

پس خدای عزّ و جلّ به او وحی فرستاد: «از قوم تو به غیر از همان هایی که ایمان آورده اند دیگر کسی ایمان نمی آورد و تو از اعمالی که انجام می دهند اندوهگین مباش» و بر همین اساس بود که نوح اظهار داشت: «و این افراد جز بدکار کفرانگر تولید نکنند» و خدای عزوجل به او وحی فرستاد «کشتی را بساز»

19)- از مفضّل بن عمر روایت شده است که گفت:

در موقعی که امام صادق علیه السلام برای دیدار ابو العباس (سفّاح) به کوفه آمد من نیز همراه حضرت بودم پس چون به محلۀ کُناسه رسیدیم به سمت چپ نگاهی نمود سپس فرمود ای مفصل در همین جا بود که عمویم زید - رحمت خداوند بر او باد -را به دار آویختند سپس به راه خود ادامه داد تا به طاق زیت فروشان- که آخر بازار چراغ سازان بود - رسید و از مرکب خود پیاده شد و به من فرمود پایین بیا این جا مکان اولیه مسجد کوفه است که آدم علیه السلام نقشه و طرح آن را ریخت و من دوست نمی دارم که سواره وارد آن شوم.

من عرض کردم: پس چه کسی آن نقشه و طرح را به هم زد؟

فرمود:: نخست در زمان طوفان حضرت نوح علیه السلام انجام گرفت.

سپس توسّط اصحاب کسری (پادشاه ایران) و نعمان بن منذر ( پادشاه حیره - شهری است در پنج کیلومتری کوفه -) تغییر داده شد و بعد از آن ها توسط زیاد بن ابی سفیان تغییر داده شد. عرض کردم فدای شما گردم! مگر کوفه و مسجد کوفه در زمان حضرت نوح علیه السلام بوده است؟

فرمود: بله ای مفضّل! و خانه نوح و قوم او در قریه ای در کنار فرات بوده و آن قریه در سمت غرب کوفه قرار داشته است و افزود: نوح علیه السلام مردی نجار بود و خدای عزّوجل او را به پیغمبری برگزید و او نخستین کسی بود که کشتی ساخت تا بر روی آب راه رود و او نهصد و پنجاه سال در میان قوم خود به سر برد و در این مدت آن ها را (به سوی سعادت و خوشبختی) هدایت می کرد ولی آن ها بر او مرور می کردند و مسخره اش می نمودند، بر

ص: 25

فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ مِنْهُمْ دَعَا عَلَیْهِمْ فَقَالَ: ﴿رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَفِرِينَ دَيَّارًا﴾ - إلى قوله : - ﴿إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا﴾، (1) قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: یَا نُوحُ! ﴿أَنِ اصْنَع الْفُلْكَ ﴾ (2) وَ أَوْسِعْهَا وَ عَجِّلْ عَمَلَهَا ﴿أبِأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا﴾ فَعَمِلَ نُوحٌ سَفِینَتَهُ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ بِیَدِهِ یَأْتِی بِالْخَشَبِ مِنْ بُعْدٍ حَتَّی فَرَغَ مِنْهَا

قَالَ مُفَضَّلُ ثُمَّ اِنْقَطَعَ حَدِیثُ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عِنْدَ ذَلِکَ عِنْدَ زَوَالِ اَلشَّمْسِ فَقَامَ فَصَلَّی اَلظُّهْرَ ثُمَّ اَلْعَصْرَ ثُمَّ اِنْصَرَفَ مِنَ اَلْمَسْجِدِ فَالْتَفَتَ عَنْ یَسَارِهِ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی مَوْضِعِ دَارِ اَلدَّارِیِّینَ وَ هُوَ مَوْضِعُ دَارِ اِبْنِ حَکِیمٍ وَ ذَلِکَ فُرَاتٌ اَلْیَوْمَ وَ قَالَ لِی یَا مُفَضَّلُ هَاهُنَا نُصِبَتْ أَصْنَامُ قَوْمِ نُوحٍ یَغُوثَ وَ یَعُوقَ وَ نَسْراً ثُمَّ مَضَی حَتَّی رَکِبَ دَابَّتَهُ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فِی کَمْ عُمِلَ نُوحٍ علیه السلام سَفِینَهُ حتّی فُرِغَ مِنْهَا؟

قَالَ فِی اَلدَّوْرَیْنِ فَقُلْتُ کَمِ اَلدَّوْرَان؟

قَالَ ثَمَانُونَ سَنَهً قُلْتُ فَإِنَّ اَلْعَامَّهَ تَقُولُ عَمِلَهَا فِی خَمْسِ مِائَهِ عَامٍ؟

قَالَ فَقَالَ کَلاَّ کَیْفَ وَ اَللَّهُ یَقُولُ ﴿وَ وَحْیِنا﴾ (3)

1697 / [20] - عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

﴿کَانَتِ اَلسَّفِینَهُ طُولُهَا أَرْبَعِینَ فِی أَرْبَعِینَ سَمْکِهَا وَ کَانَتْ مُطَبِّقَهً بِطَبَقٍ وَ کَانَ مَعَهُ خَرَزَتَانِ تُضِیءُ إِحْدَاهُمَا بِالنَّهَارِ ضَوْءَ اَلشَّمْسِ، وَ تُضِیءُ إِحْدَاهُمْ بِاللَّیْلِ ضَوْءَ اَلْقَمَرِ، وَ کَانُوا یَعْرِفُونَ وَقْتَ اَلصَّلاَهِ، وَ کَانَ عِظَامُ آدَمَ علیه السلام مَعَهُ فِی اَلسَّفِینَهِ، فَلَمَّا خَرَجَ مِنَ اَلسَّفِینَهِ صَیَّرَ قَبْرَهُ تَحْتَ اَلْمَنَارَهِ اَلَّتِی بِمَسْجِدِ مِنًی﴾. (4)

ص: 26


1- سورة نوح: 26/71 - 27
2- سورة المؤمنون: 27/23
3- عنه بحار الأنوار: 331/11 ح 54 ، و 385/100 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن: 111/4 ح 24 ، و نور الثقلين: 349/2 ح 57 و 354 ح 74 قطعتان منه ومستدرك الوسائل: 399/3 ح 3876 الكافي : 279/82 ح 421 عنه وسائل الشيعة: 255/5 ح 6475.
4- عنه بحار الأنوار: 333/11 ،55 والبرهان في تفسير القرآن: 112/4 ح 25، قصص الأنبياء علیهم السلام الجزائري: 79 (الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه).

پس چون از آن ها چنان حرکاتی را دید بر آن ها نفرین کرد و گفت: «پروردگارا! روی زمین از کافران اثری باقی مگذار * به درستی که اگر رهایشان ،کنی بندگان تو را گمراه می کنند و به غیر از فاجر و کافر تولید نمی کنند».

پس خدای عزّ و جلّ به نوح وحی فرستاد «کشتی را بساز» و آن را وسیع قرار بده و «آن را زیر نظر ما و با وحی ما بساز» و در ساختن آن شتاب کن.

پس نوح به دست خود در مسجد کوفه کشتی را ساخت و چوب آن را از راه های دور دستی می آورد تا از ساختن آن فارغ شد.

مفضّل :گوید سپس در این موقع که زوال خورشید (ظهر) شده بود فرمایش امام صادق علیه السلام قطع شد و او برخاست، نماز ظهر و عصر را خواند و سپس از مسجد بیرون آمد و به سمت چپ خود متوجه شد و با دست خود به محل خانه داریّین اشاره نمود- که آن مکان جای خانه ابن حکیم بود که امروزه مجرای آب فرات است- و به من فرمود ای !مفضّل در این جا بت های قوم ،نوح به نام های: يغوث و يعوق و نسر نصب شده بود سپس پیش رفت تا به حیوان خود رسید و بر آن سوار شد پس به ایشان عرض کردم فدایت گردم! حضرت نوح علیه السلام کشتی خود را در چه مدتی ساخت تا از آن فارغ شد؟ فرمود: در دو دور انجام گرفت گفت:م و دو دور چه قدر بوده است؟ فرمود: هشتاد سال بوده است.

عرض :کردم عامّه (اهل سنّت) می گویند: در مدّت پانصد سال آن را ساخته است؟!

فرمود: هرگز (چنین نبوده است) چگونه (چنین بوده باشد)؟! با این که خداوند می فرماید: «(و کشتی را) به فرمان و وحی ما (بساز)».

20) - از عیسی بن عبدالله علوی به نقل از پدرش روایت کرده، که گفت: درازی (و گستردگی و) ارتفاع کشتی چهل ذراع در چهل ذراع بوده است و دارای چند طبقه بود و آن کشتی دارای دو مهره (و یا گوهر) بود که یکی در روز (با نور خورشید) و دیگری در شب (به وسیله نور ماه) روشنایی می دادند و آن ها وقت نماز را به همین وسیله می شناختند.

و استخوان های جسد حضرت آدم علیه السلام در کشتی همراه نوح علیه السلام بود پس موقعی که او از کشتی خارج شد آن ها را در زیر مناره مسجد منی دفن نمود.

ص: 27

قوله تعالى: ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا أَحْمِلْ فِيهَا مِن كُلّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ ءَامَنَ وَ مَا ءَامَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ﴾ ﴿40﴾

1698 / [21] - عن المفضّل قال:

قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام: أرَأَيتَ قَولَ الله: ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ ﴾، ما هذا اَلتَّنُّورُ مَا هَذَا اَلتَّنُّورُ، وَ أَیْنَ کَانَ مَوْضِعُهُ، وَ کَیْفَ كان؟

فَقَالَ کَانَ اَلتَّنُّورُ حَیْثُ وَصَفْتُ لَکَ فَقُلْتُ فَکَانَ بَدْوُ خُرُوجِ اَلْمَاءِ مِنْ ذَلِکَ اَلتَّنُّورِ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ اَللَّهَ أَحَبَّ أَنْ یُرِیَ قَوْمَ نُوحٍ اَلْآیَهَ ثُمَّ إِنَّ اَللَّهَ بَعْدَهُ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ مَطَراً یُفِیضُ فَیْضاً وَ فَاضَ اَلْفُرَاتُ فَیْضاً أَیْضاً وَ اَلْعُیُونُ کُلُّهُنَّ فَیْضاً فَغَرَّقَهُمُ اَللَّهُ تَعَالَی وَ أَنْجَی نُوحاً علیه السلام وَ مَنْ مَعَهُ فِی اَلسَّفِینَهِ

فَقُلْتُ لَهُ فَکَمْ لَبِثَ نُوحٌ وَ مَنْ مَعَهُ فِی اَلسَّفِینَهِ حَتَّی نَضَبَ اَلْمَاءُ وَ خَرَجُوا مِنْهَا؟

فَقَالَ لَبِثُوا فِیهَا سَبْعَهَ أَیَّامٍ وَ لَیَالِیَهَا وَ طَافَتْ بِالْبَیْتِ ثُمَّ اِسْتَوَتْ عَلَی اَلْجُودِیِّ وَ هُوَ فُرَاتُ اَلْکُوفَهِ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ مَسْجِدَ اَلْکُوفَهِ لَقَدِیمٌ

فَقَالَ نَعَمْ وَ هُوَ مُصَلَّی اَلْأَنْبِیَاءِ وَ لَقَدْ صَلَّی فِیهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَیْثُ اِنْطَلَقَ بِهِ جَبْرَئِیلُ عَلَی اَلْبُرَاقِ فَلَمَّا اِنْتَهَی بِهِ إِلَی دَارِ اَلسَّلاَمِ- وَ هُوَ ظَهْرُ اَلْکُوفَهِ وَ هُوَ یُرِیدُ بَیْتَ اَلْمَقْدِسِ- قَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ هَذَا مَسْجِدُ أَبِیکَ آدَمَ علیه السلام وَ مُصَلَّی اَلْأَنْبِیَاءِ فَانْزِلْ فَصَلِّ فِیهِ فَنَزَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَصَلَّی ثُمَّ اِنْطَلَقَ بِهِ إِلَی بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ فَصَلَّی ثُمَّ إِنَّ جَبْرَئِیلَ عَرَجَ بِهِ إِلَی اَلسَّمَاءِ (1)

ص: 28


1- عنه بحار الأنوار: 331/11 - 56، و 384/18 - 87 قطعة منه، و 386/100 ح 7، والبرهان في تفسير القرآن: 112/4 ح 22. الكافي: 279/8 ضمن ح 421، عنه البحار: 312/18 ح 25

فرمایش خداوند متعال: تا این که فرمان ما فرا رسید و تنور جوشش نمود گفتیم: از هر نر و ماده ای دو تا و نیز خاندان خود را در کشتی قرار بده- مگر آن کسی را که حکم ما در باره اش از پیش صادر شده باشد (که نابود شدنی است)- و آن عدّه ای که ایمان آورده بودند و همراهان نوح ایمان نیاوردند مگر افراد اندکی (40)

21) - از مفضّل روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام (در ضمن فرمایشاتی از حضرت و سؤال و جواب ها)، عرض کردم نظر شما در مورد فرمایش خداوند: «تا هنگامی که امر ما آمد و (آب) تنور فوران کرد» چیست؟ این تنور چه چیزی بود؟ و در کجا قرار داشت؟ و با چه کیفیتی بود؟ فرمود تنور همان گونه بود که برایت توضیح دادم. (1)

عرض کردم: آیا شروع خروج آب از آن تنور انجام گرفته است؟

فرمود: بله خداوند دوست داشت که قوم حضرت را آیت و نشانه ای قرار دهد و خداوند بعد از آن (جوشش آب از تنور) باران شدیدی را از آسمان نازل نمود و نیز آب (رود) فرات و تمام چشمه ها طغیان کردند و خداوند (به این وسیله) آن ها را غرق نمود و نوح علیه السلام را با همراهانش در کشتی نجات داد.

عرض کردم پس نوح علیه السلام و همراهانش در کشتی چه مدّتی ماندند تا آب فروکش کرد و آن ها از کشتی بیرون آمدند؟ فرمود: هفت شبانه روز در آن ماندگار شدند و کشتی اطراف خانه (کعبه) طواف کرد و سپس بر (کوه) جودی استقرار یافت - و آن فرات کوفه ) بوده است - پس به ایشان عرض کردم آیا مسجد کوفه، مسجدی قدیمی است؟

فرمود: ،بله آن جا محل عبادت پیامبران علیهم السلام بوده و زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به وسیله مرکب سواری بُراق به معراج ،رفت در آن جا نماز خواند هنگامی که به دار السّلام رسید- که در پشت کوفه قرار داشت - و او قصد بیت المقدس را کرده بود جبرئیل علیه السلام گفت ای محمّد این جا مسجد پدرت آدم و جایگاه عبادت پیامبران می باشد پس تو هم فرود آی و در آن نماز بخوان، پس رسول خدا صلی الله علیه واله فرود آمد و (در آن جا) نماز خواند، سپس با او به بیت المقدس رهسپار گردید و در آن جا هم نماز خواند بعد از آن جبرئیل حضرت را به آسمان بالا برد

ص: 29


1- احتمالاً این ،حدیث، قطعه ای از حدیث 7 است که به نقل از کلینی .گذشت

1699 / [22] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

﴿جَاءَتِ اِمْرَأَهُ نُوحٍ إِلَیْهِ وَ هُوَ یَعْمَلُ اَلسَّفِینَهَ، فَقَالَتْ لَهُ: إِنَّ اَلتَّنُّورَ قَدْ خَرَجَ مِنْهُ مَاءٌ، فَقَامَ إِلَیْهِ مُسْرِعاً حَتَّی جَعَلَ اَلطَّبَقَ عَلَیْهِ، فَخَتَمَهُ بِخَاتَمِهِ، فَقَامَ اَلْمَاءُ، فَلَمَّا فَرَغَ نُوحٌ مِنَ اَلسَّفِینَهِ جَاءَ إِلَی خَاتَمِهِ فَفَضَّهُ، وَ کَشَفَ اَلطَّبَقَ، فَفَارَ اَلْمَاءُ﴾ (1)

1700 / [23] - أَبُو عُبَیْدَهَ اَلْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿مَسْجِدُ کُوفَانَ مِنْهُ فَارَ اَلتَّنُّورُ وَ نُجِرَتِ اَلسَّفِینَهُ وَ هُوَ سُرَّهُ بَابِلَ وَ مَجْمَعُ اَلْأَنْبِیَاءِ ﴾ (2)

1701 / [24] - عَنْ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیِّ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿فِی حَدِیثٍ لَهُ فِی فَضْلِ مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ فِیهِ نَجَرَ نُوحٌ سَفِینَتَهُ، وَ فِیهِ فَارَ اَلتَّنُّورُ، وَ بِهِ کَانَ بَیْتُ نُوحٍ علیه السلام وَ مَسْجِدُهُ﴾

وَ فِی زَاوِیَهِ اَلْیُمْنَی [زَاوِیَهِ اَلْیَمِینِ] فَارَتِ اَلتَّنُّورُ یَعْنِی فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ (3)

1702 / [25] - عن الأعمش، رفعه إلى عليّ علیه السلام في قوله: ﴿ حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ ﴾ ، قَالَ أَمَا وَ اَللَّهِ مَا هُوَ تَنُّورُ اَلْخُبُزِ ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی اَلشَّمْسِ فَقَالَ: طُلُوعِهَا (4)

ص: 30


1- عنه بحار الأنوار: 335/11 ح 57 ، والبرهان في تفسير القرآن: 113/4 ح 57 و نور الثقلين: 356/2 ح 83 الكافي: 281/2 ح 422 بإسناده عن أبي رزين الأسدي، عن أمير المؤمنين علیهالسلام بتفاوت و 282 ح 423، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 82 ح 68 نحو الكافي الأوّل، عنه البحار: 324/11 ح 41
2- عنه بحار الأنوار: 335/11 ح 58 و 387/100 ح 8 والبرهان: 113/4 ح 28 الكافي : 493/8 ح 9 بتفصيل ، ونحوه تهذيب الأحكام 252/3 ح 11، عنهما وسائل الشيعة: 21/5 - 6467، والبحار: 58/11 ح 60 ، و 389/100 ح 13، روضة الواعظين: 410/2) (الكوفة).
3- عنه بحار الأنوار: 335/11 ح 59 بحذف الذيل، و 387/100 ح 9 والبرهان في تفسير القرآن: 113/4 ح 29 و نور الثقلين: 349/2 ح 58
4- عنه بحار الأنوار: 335/11 ح 60، والبرهان في تفسير القرآن: 113/4 ح 30، ونور الثقلين: 356/2 ح 82 و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 79 ( الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه)

22)- از حسن بن علی به نقل از بعضی از اصحاب خود روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همسر نوح علیه السلام - در حالی که او مشغول ساختن کشتی بود - نزد او آمد و گفت آب از تنور بیرون می آید پس سریع برخاست و طبقی را روی آن نهاد و بر آن مُهرش را زد و آب ایستاد.

و پس از آن که او از ساختن کشتی فارغ شد به سوی مهرش آمد و سپس آن را گشود و طبق را برداشت و آب فوران کرد.

23) - از ابو عُبيده حَذّاء روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود تنوری که (آب) در آن فوران کرد، در مسجد کوفه بود و در همان ،مسجد کشتی نجّاری (و ساخته) شد و آن مسجد در وسط شهر بابل بود و محلّ تجمّع پیامبران بوده است.

24) - از سلمان فارسی روایت کرده است، که گفت:

امیرالمؤمنین علیه السلام- در ضمن حدیثی پیرامون فضائل مسجد کوفه - فرمود: نجّاری کشتی در مسجد کوفه انجام شد تنور در آن فوران کرد، خانه نوح علیه السلام و محل عبادت او در آن بود و در گوشه سمت راست ،آن (آب) تنور فوران کرد یعنی در مسجد کوفه

25) - از اعمش به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند (متعال): «تا زمانی که امر ما آمد و (آب) تنور فوران کرد»، فرمود:

به خدا سوگند! آن تنور نان پزی نبوده است سپس حضرت با دست (مبارک) خود اشاره به (سمت) خورشید نمود و فرمود در هنگام طلوع آن (فوران) کرد

ص: 31

1703 / [26] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

صَنَعَهَا فِی مِائَهَ سَنَهٍ، ثُمَّ أَمَرَهُ أَنْ یَحْمِلَ فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجَیْنِ اِثْنَیْنِ اَلْأَزْوَاجَ اَلثَّمَانِیَهَ اَلْحَلاَلَ اَلَّتِی خَرَجَ بِهَا آدَمُ علیه السلام مِنَ اَلْجَنَّهِ- لِیَکُونَ مَعِیشَهً لِعَقِبِ نُوحٍ علیه السلام فِی اَلْأَرْضِ، کَمَا عَاشَ عَقِبُ آدَمَ ، فَإِنَّ اَلْأَرْضَ تُغْرَقُ وَ مَا فِیهَا إِلاَّ مَا کَانَ مَعَهُ فِی اَلسَّفِینَهِ، قَالَ: فَحَمَلَ نُوحٌ فِی اَلسَّفِینَهِ

قَالَ: فَحَمَلَ نُوحٌ فِی اَلسَّفِینَهِ مِنْ اَلْأَزْوَاجِ اَلثَّمَانِیَهِ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ اَلْأَنْعامِ ثَمانِیَهَ أَزْواجٍ﴾ (1) ﴿مِنَ اَلضَّأْنِ اِثْنَیْنِ وَ مِنَ اَلْمَعْزِ اِثْنَیْنِ... وَ مِنَ اَلْإِبِلِ اِثْنَیْنِ وَ مِنَ اَلْبَقَرِ اِثْنَیْنِ﴾ (2)

﴿فَکَانَ زَوْجَیْنِ مِنَ اَلضَّأْنِ زَوْجٌ یُرَبِّیهَا اَلنَّاسُ وَ یَقُومُونَ بِأَمْرِهَا وَ زَوْجٌ مِنَ اَلضَّأْنِ اَلَّتِی تَکُونُ فِی اَلْجِبَالِ اَلْوَحْشِیَّهِ أُحِلَّ لَهُمْ صَیْدُهَا، وَ مِنَ اَلْمَعْزِ اِثْنَیْنِ یَکُونُ زَوْجٌ یُرَبِّیهِ اَلنَّاسُ، وَ زَوْجٌ مِنَ اَلظِّبَاءِ [سُمِّیَ اَلزَّوْجَ اَلثَّانِیَ] وَ مِنَ اَلْبَقَرِ اِثْنَیْنِ زَوْجٌ یُرَبِّیهِ اَلنَّاسُ، وَ زَوْجٌ هُوَ اَلْبَقَرُ اَلْوَحْشِیُّ وَ مِنَ اَلْإِبِلِ زَوْجَیْنِ وَ هِیَ اَلْبَخَاتِیِّ وَ اَلْعِرَابُ وَ کُلُّ طَیْرٍ وَحْشِیٍّ أَوْ إِنْسِیٍّ ثُمَّ غَرِقَتِ اَلْأَرْضُ (3)

1704 / [ 27] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ أَنَّ نُوحاً حَمَلَ اَلْکَلْبَ فِی اَلسَّفِینَهِ وَ لَمْ یَحْمِلْ وَلَدَ اَلزِّنَاءِ﴾ (4)

ص: 32


1- سورة الزمر: 6/39
2- سورة الأنعام: 143/6 - 144.
3- عنه بحار الأنوار: 335/11 ح 61، والبرهان في تفسير القرآن: 31113/4 و 523/6 ح 2 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 79 (الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه). الكافي : 283/8 ح 427 بإسناده عن عبد الحميد بن أبي الديلم عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت ،يسير عنه البحار: 138/64 ح 37 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 82 ح 67 قطعة منه، عنه البحار: 324/11 ح 40
4- عنه بحار الأنوار: 336/11 ح 62 ، و وسائل الشيعة: 377/27 ح 33992 ، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 ح 32 و نور الثقلين 358/2 93 ،

26) - از اسماعیل بن جابر جُعفی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت نوح علیه السلام این کشتی خود را در مدّت صد سال ،ساخت آن گاه خداوند به او وحی کرد که از هر جفت دو تا سوار کشتی کند - و مراد از جفت های هشتگانه حلال آن هایی هستند که همراه آدم از بهشت خارج شدند - تا معیشت زندگی و ارتزاق مردم در زمین پس از نوح به وسیله آن ها قرار ،گیرد همچنان که مردم پس از آدم به وسیله آن ها معیشت و ارتزاق می کردند؛ زیرا که بنا شد تمام آن چه که در زمین می باشد غرق شود، مگر آن چه که همراه نوح علیه السلام سوار کشتی شده باشند.

و همین جفت های هشتگاه را نوح علیه السلام سوار کشتی نمود همان هایی که خداوند (در قرآن) فرموده: «و (خداوند) برای شما هشت جفت از چهارپایان را نازل نمود» و «از گوسفند دو تا و از بز دو تا ... و از شتر دو تا و از گاو دو تا» که دو جفت از گوسفند یک جفت اهلی که مردم پرورش می دهند و با آن ها امرار معاش می کنند و یک جفت وحشی که در کوه ها و بیابان ها پرورش می یابند و شکار آن ها (برای مردم) حلال است همچنین از دو جفت بز یک جفت اهلی که مردم پرورش می دهند و یک جفت آهو (بز کوهی) می باشد و از گاو هم دو جفت یک جفت اهلی که مردم پرورش می دهند و یک جفت گاو وحشی می باشد و از شتر هم دو جفت بوده است که آن ها شتر بخاتی (خراسانی) و شتر عربی بوده اند و از پرندگان نیز وحشی و اهلی بوده که بعد از آن هر چه در زمین بود غرق شد.

27)- از ابراهیم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت نوح علیه السلام سنگ را نیز در کشتی سوار نمود، ولی حرام زاده را سوار نکرد.

ص: 33

1705 / [28] - عن عبيد الله [عبد الله ] اَلْحَلَبِیِّ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿یَنْبَغِی لِوَلَدِ اَلزِّنَا أَنْ لاَ تَجُوزَ لَهُ شَهَادَهٌ وَ لاَ یَؤُمَّ بِالنَّاسِ لَمْ یَحْمِلْهُ نُوحٌ علیه السلام فِی اَلسَّفِینَهِ، وَ قَدْ حَمَلَ فِیهَا اَلْکَلْبَ وَ اَلْخِنْزِیرَ﴾ (1)

1706 / [ 29] - عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَا ءَامَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ ﴾ ، قال : كانوا ثمانية (2)

قوله تعالى: ﴿وَ هِيَ تَجْرِى بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَ نَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ، وَ كَانَ فِي مَعْزِلٍ يَبُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلَا تَكُن مَّعَ الْكَفِرِينَ﴾ ﴿42﴾

1707 / [30 ] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ وَ نَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ﴾ ، قال : إِنَّمَا فِی لُغَهِ طَیٍّ اِبْنَهُ بِنَصْبِ اَلْأَلِفِ یَعْنِی اِبْنَ اِمْرَأَتِهِ (3)

1708 / [ 31] - عَنْ مُوسَی عَنِ اَلْعُلاَ بْنِ سَیَابَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ نَادَىٰ نُوحٌ أَبْنَهُ ﴾ ، قال:

﴿لَیْسَ بِابْنِهِ إِنَّمَا هُوَ اِبْنُ اِمْرَأَتِهِ، وَ هُوَ لُغَهُ طَیٍّ یَقُولُونَ لاِبْنِ اِمْرَأَتِهِ اِبْنَهُ قَالَ نُوحٌ﴾:

ص: 34


1- عنه بحار الأنوار: 336/11 - 63 ، و 109/88 ذيل ح 80 ، و 314/104 ح 2 ، و وسائل الشيعة: 377/27 2 ح 33991 ، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 33، و نور الثقلين 359/2 ح 94، و مستدرك الوسائل: 465/6 ح 7256 بتفاوت يسير وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 80 (الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه).
2- عنه بحار الأنوار: 336/11 ح 64 ، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 ح 34 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 80 (الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه). معاني الأخبار: 151 ح 1.
3- عنه بحار الأنوار: 316/11 فيه: بنصب الهاء، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 ح 35 ، و نور الثقلين: 363/2 ح 112.

28) - از عبید الله حلبی روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: حقّ است که حرام زاده شهادتش پذیرفته نشود و امام جماعت نشود؛ (به درستی که) نوح علیه السلام حرام زاده را سوار کشتی نکرد با این که سگ و خوک را سوار در آن نمود.

29)- از حُمران روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند و «کسی به او ایمان نیاورد، مگر افراد ،اندکی» فرمود: آن ها هشت نفر بودند.

فرمایش خداوند متعال: و کشتی آنان را در میان امواجی همچون کوه ها می برد و نوح پسرش را که در گوشه ای ایستاده بود ندا داد ای پسرم با ما سوار شو و با کافران مباش (42)

30) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند «و نوح پسرش را صدا کرد»، فرمود: همانا این بنابر لغت و اصطلاح قبیله طی می باشد که «ابنَه» را منصوب می خوانند، یعنی او پسر همسرش بوده است.

31) - از موسی به نقل از علاء بن سیابه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند «و نوح پسرش را صدا کرد»، فرمود: او پسرش ،نبود بلکه پسر همسرش بود و این بنابر لغت و اصطلاح قبیله طَیّ می باشد که پسر همسر را هم پسر مرد می گویند؛ و (دلیل آن اظهاراتی است که) نوح علیه السلام گفت: «پروردگارا! به تو پناه می برم - تا مگر به من رحم نکنی از خسارت دیدگان می گردم»

ص: 35

﴿رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ ﴾ - إلى - ﴿ مِنَ الْخَسِرِينَ ﴾ (1) (2)

1709 / [32] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ نُوحٍ علیه السلام: ﴿و يَبُنَيَّ أَرْكَب معَنَا﴾، قال: ليس بابنه.

قال: قلت: إنّ نُوحاً علیه السلام قَالَ: یَا بُنَیَّ؟ قَالَ: فَإِنَّ نُوحاً قَالَ ذَلِکَ وَ هُوَ لاَ یَعْلَمُ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ قِيلَ يَأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَ يَسَمَاءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمَاءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِى وَ قِيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّلِمِينَ﴾ ﴿44﴾

1710 / [33] - عن إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: لَمَّا قَالَ اللَّهُ : ﴿ يَأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَ يَسَمَاءُ أَقْلِعِي﴾ ، قَالَتِ اَلْأَرْضُ: إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَبْلَعَ مَائِی أَنَا فَقَطْ ، وَ لَمْ أُؤْمَرْ أَنْ أَبْلَعَ مَاءَ اَلسَّمَاءِ.

قَالَ فَبَلَعَتِ اَلْأَرْضُ مَاءَهَا وَ بَقِیَ مَاءُ اَلسَّمَاءِ فَصُیِّرَ بَحْراً حَوْلَ اَلدُّنْیَا (4)

ص: 36


1- سورة هود: 47/11
2- عنه بحار الأنوار: 337/11 ح 66 فيه: عن موسى بن العلاء بن سيّابة، والبرهان في تفسير :القرآن: 114/4 ح ،36، و نور الثقلين: 363/2 ح 113 القطعة الأولى منه. تفسير القمّي: 3281، عنه البحار: 337/11 ح 65، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 80 (الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه)، عنه علیه السلام بأسانيد متعدّدة.
3- عنه بحار الأنوار: 337/11 ح 67 ، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 ح 37، و نور الثقلين: 363/2 ح 114
4- عنه بحار الأنوار: 337/11 ح 69 ، و 43/60 ح 12، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 ح 38، و نور الثقلين: 365/2 ح 120 تفسير القمّي: 326/1 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 312/11 ح 6، قصص الأنبياء للراوندي: 83 ح 74 بإسناده عن إبراهيم بن أبي البلاد عن غير واحد عن أحدهما علیهما السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 324/11 ح 39

32) - از زراره روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره سخن حضرت نوح علیه السلام: «ای پسرم با ما سوار شو» فرمود: او پسرش نبود (به حضرت) عرض کردم: نوح گفته است: ای پسرم! (پس چطور پسرش نبوده است)؟

فرمود: نوح این سخن را گفت ولی (حقیقت) آن را نمی دانست.

فرمایش خداوند متعال و گفته شد ای زمین آب خود را فرو ببر و ای آسمان از باریدن باز ایست پس آب فروکش کرد و کار به پایان رسید و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت و ندا :آمد لعنت بر مردم ستمکار باد (44)

33) - از ابراهیم بن ابی ،علاء به نقل از بسیاری از اصحاب روایت کرده ،است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمودند: زمانی که خداوند (تبارک و تعالی) خطاب :نمود «ای !زمین آب ها را ببلع و ای آسمان از باریدن خودداری کن»

زمین اظهار داشت من فقط مأمور شده ام که آب های خودم را فروکش کنم ولی مأمور نشده ام که آب های آسمان را هم ببلعم پس زمین آب های خود را بلعید و آب های آسمان باقی ماند پس آن (دور زمین) به صورت دریا قرار گرفت.

ص: 37

1711 / [34] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ يَأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ ﴾ ،قَالَ: نَزَلَتْ بِلُغَهِ اَلْهِنْدِ اِشْرَبِی (1)

1712 / [35] - وَ فِی رِوَایَهِ عَبَّادٍ، عَنْهُ علیه السلام : ﴿يَأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ ﴾ حَبَشِیَّهٌ (2)

1713/ [36] عَن اَلْحَسَنِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یُحَدِّثُ عَطَاءً قَالَ کَانَ طُولُ سَفِینَهِ نُوحٍ أَلْفَ ذِرَاعٍ وَ مِائَتَیْ ذِرَاعٍ وَ عَرْضُهَا ثَمَانَمِائَهِ ذِرَاعٍ وَ طُولُهَا فِی اَلسَّمَاءِ مِائَتَیْ ذِرَاعٍ وَ طَافَتْ بِالْبَیْتِ وَ سَعَتْ بَیْنَ اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ سَبْعَهَ أَشْوَاطٍ ثُمَّ اِسْتَوَتْ عَلَی اَلْجُودِیِّ ﴾ (3)

1714 / [37] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اِسْتَوَتْ عَلَی اَلْجُودِیِّ » هُوَ فُرَاتُ اَلْکُوفَهِ﴾ (4)

1715 / [38] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ اَللَّهَ أَوْحَی إِلَی اَلْجِبَالِ أَنِّی مُهْرِقٌ سَفِینَهَ نُوحٍ عَلَی جَبَلٍ مِنْکُنَّ فِی اَلطُّوفَانِ فَتَطَاوَلَتْ وَ شَمَخَتْ وَ تَوَاضَعَ جَبَلٌ عِنْدَکُمْ بِالْمُوصِلِ یُقَالُ لَهُ اَلْجُودِیُّ ، فَمَرَّتْ اَلسَّفِینَهُ تَدُورُ فِی اَلطُّوفَانِ عَلَی اَلْجِبَالِ کُلِّهَا حَتَّی اِنْتَهَتْ إِلَی اَلْجُودِیِّ ، فَوَقَعَتْ عَلَیْهِ، فَقَالَ نُوحٌ علیه السلام یَا رَاتِقِی یَا رَاتِقِی [ بارات قِنِی بارات قِنِی] قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّ شَیْءٍ هَذَا اَلْکَلاَمُ فَقَالَ: اَللَّهُمَّ أَصْلِحْ اَللَّهُمَّ أَصْلِحْ﴾ (5)

ص: 38


1- عنه بحار الأنوار: 338/11 ح 70 ، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 ح 39 و نور الثقلين: 365/2 ح 121 و 122.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 115/4 ح 40.
3- عنه بحار الأنوار: 325/11 ذيل ح 42 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 115/4 ح 41. تفسير القمّي: 325/1 بإسناده عن ابن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 310/11 ح 5 ، الكافي: 212/4 ح 2 بإسناده عن الحسن بن صالح، عن أبي عبد الله علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة: 294/13 ح 17781
4- عنه البرهان في تفسير القرآن 115/4 ح 42. الكافي: 279/8 ضمن ح 421 ، و تقدّم الحديث بتمامه مع تخريجاته في الحديث 21 من هذه السورة.
5- عنه بحار الأنوار: 338/11 ح 71 و 134/75 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 115/4 ح 43، و نور الثقلين: 365/2 ح 123، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 80 ( الفصل الثاني بعثته علیه السلام إلى قومه) بتفاوت يسير.

34)- از عبد الرّحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند «ای زمین! آب ها را ببلع» فرمود: این آیه به لغت هندی نازل شده و معنای آن بیاشام است.

35)- و در روایت عبّاد آمده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: «ای زمین! آب ها را ببلع» (این لغت) حبشی است

36) - از حسن بن صالح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از (پدرم) امام باقر علیه السلام شنیدم که (ضمن فرمایشاتی) عطاء میفرمود: درازی کشتی نوح هزار و دویست ذراع ( حدود شش صد متر ) و پهنای آن هشت صد ذراع (حدود چهارصد متر) و ارتفاع آن دویست ذراع (حدود یک صد متر) بود که در اطراف خانه کعبه هفت دور طواف کرد و سعی بين (كوه) صفا و مروه را نیز هفت دور انجام داد و سپس بر فراز جودی استقرار یافت

37) - از مفضّل بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از استقرار بر «جودی»، همان فرات کوفه است.

38) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام: فرمود: ای ابا محمّد به درستی که خداوند به کوه ها وحی نمود من کشتی نوح را - بعد از طوفان - بر یکی از شما قرار می دهم، پس کوه ها بر خود بالیدند و تکّبر کردند ولی یک کوه در اطراف شما در (منطقه) موصل - که به آن جودی گفته شده - تواضع و فروتنی کرد.

پس کشتی مرور کرد و در طوفان روی تمام کوه ها دور زد تا به جودیّ رسید پس روی آن قرار گرفت.

سپس حضرت نوح علیه السلام به زبان سریانی گفت:: «بارات ،قنی بارات قنی» عرض کردم فدایت گردم معنای این سخن چیست؟

فرمود: خدایا اصلاح کن خدایا اصلاح کن

ص: 39

1716 / [39]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿کَانَ نُوحٌ علیه السلام فِی اَلسَّفِینَهِ فَلَبِثَ فِیهَا مَا شَاءَ اَللَّهُ وَ کَانَتْ مَأْمُورَهً فَخَلَّی سَبِیلَهَا نُوحٌ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی اَلْجِبَالِ أَنِّی وَاضِعٌ سَفِینَهَ عَبْدِی نُوحٍ عَلَی جَبَلٍ مِنْکُمْ فَتَطَاوَلَتِ اَلْجِبَالُ وَ شَمَخَتْ غَیْرَ اَلْجُودِیِّ -وَ هُوَ جَبَلٌ بِالْمَوْصِلِ- فَضَرَبَ جُؤْجُؤُ اَلسَّفِینَهِ اَلْجَبَلَ فَقَالَ نُوحٌ علیه السلام عِنْدَ ذَلِکَ یَا ماریا أتقن وَ هُوَ بِالْعَرَبِیَّهِ رَبِّ! أَصْلِحْ﴾ (1)

1717 / [40]- وَ رَوَی کَثِیرٌ اَلنَّوَّاءُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ:

﴿سَمِعَ نُوحٌ صَرِیرَ اَلسَّفِینَهِ عَلَی اَلْجُودِیِّ فَخَافَ عَلَیْهَا فَأَخْرَجَ رَأْسَهُ مِنْ کُوَّهٍ کَانَتْ فِیهَا فَرَفَعَ یَدَهُ وَ أَشَارَ بِإِصْبَعِهِ وَ هُوَ یَقُولُ ربعمان أَتْقِنْ تَأْوِیلُهَا: رَبِّ أَحْسِنْ﴾ (2)

1718 / [41] - عَنْ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ بْنِ أَبِی اَلدَّیْلَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا رَکِبَ نُوحٌ علیه السلام فِی اَلسَّفِینَهِ ﴿قِیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ اَلظّالِمِینَ﴾ (3)

ص: 40


1- عنه بحار الأنوار: 338/11 ح 72 والبرهان في تفسير القرآن: 115/4 ح 44، و نور الثقلين: 365/2 ح 124 قصص الأنبياء للجزائري علیهم السلام 80 (الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه). الأمالي للصدوق: 456 ح 5 (المجلس السبعون) بإسناده عن الحسين بن خالد الصيرفي قال: قلت لأبي الحسن علي بن موسى الرضا علیه السلام بتفصيل، ونحوه عيون أخبار الرضا علیه السلام: 54/2 ح 206، والخصال: 335/1 ح 36 عن الحسين بن خالد قال: قلت لأبي الحسن موسى بن جعفر علیهما السلام، عنهم البحار: 65/11 ح ،1 و 205/93 ح 2 و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 67 (الفصل الأول في مدّة عمره ووفاته علیه السلام).
2- عنه بحار الأنوار: 339/11 ح 74، والبرهان في تفسير القرآن: 115/4 ح 45، ونور الثقلين: 365/2 ح 125 تهذيب الأحكام: 306/4 ح 1 بإسناده عن أبان بن عثمان قال: حدّثنا كثير بياع النوى قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام بتفصيل، و نحوه إقبال الأعمال: 635 (فصل فيما نذكره من فضل أول يوم من رجب).
3- عنه بحار الأنوار: 339/11 ح 75 ، والبرهان في تفسير القرآن: 115/4 ح 46، و نور الثقلين: 360/2 ح 98 و 367 ح 132

39)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: نوح علیه السلام در کشتی بود و تا زمانی که خداوند (تبارک و عالی) می خواست در آن ماندگار بود و کشتی مأموریت داشت و نوح علیه السلام آن را آزاد گذاشت (که در هر مسیری خواست حرکت کند)، پس خداوند به کوه ها خطاب :نمود من کشتی بنده ام نوح را بر یکی از شما قرار می،دهم پس کوهها بر خود بالیدند و تکبّر کردند.

ولی کوه جودی در موصل تواضع و فروتنی نمود.

پس کشتی مرور کرد و سینه آن روی کوه (جودیّ) قرار گرفت.

سپس حضرت نوح علیه السلام داد در این هنگام گفت: ربّ اتقن و آن به عربی یعنی خدایا! اصلاح کن

40)- و از کثیر النواء روایت کرده است که گفت:

امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که نوح علیه السلام صدای ناله کشتی را بر (کوه) جودی ،شنید ترسید و سر خود را از سوراخی که در کنار آن بود بیرون کرد و دست خود را بلند نمود و با انگشت خود اشاره کرد و گفت: «ربّ! اتقن» که معنای آن این است !خدایا! احسان و نیکو گردان

41) - از عبد الحميد بن ابی دیلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود:

زمانی که نوح علیه السلام سوار کشتی گردید «گفته شد: گروه ستم گران (از رحمت خداوند) دور باشند»

ص: 41

قوله تعالى: ﴿قَالَ يَنوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ, عَمَلٌ غَيْرُ صَلِح فَلَا تَسْئلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّى أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَهلِينَ ﴾ ﴿46﴾

1719 / [42] - عن الحسن بن علىّ الوشّاء، قال:

سَمِعْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام:

إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی قَالَ لِنُوحٍ: ﴿إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ﴾ ، لِأَنَّهُ کَانَ مُخَالِفاً لَهُ وَ جَعَلَ مَنِ اِتَّبَعَهُ مِنْ أَهْلِهِ.

قَالَ: وَ سَأَلَنِی کَیْفَ یَقْرَءُونَ هَذِهِ اَلْآیَهَ فِی نُوحٍ؟

قلت: يقرؤها الناس على وجهين: إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ، وَ إِنَّهُ عَمِلَ غَيْرَ صَالِحٍ، فَقَالَ: «کَذَبُوا، هُوَ اِبْنُهُ، وَ لَکِنَّ اَللَّهَ نَفَاهُ عَنْهُ حِینَ خَالَفَهُ فِی دِینِهِ . (1)

قوله تعالى: ﴿إِنِّى تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُم مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ اخِذُ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾ ﴿56﴾

1720 / [43] - عَنْ أَبِی مُعَمَّرٍ اَلسَّعْدِیِّ قَالَ:

قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِهِ: ﴿إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾: يعني أَنَّهُ عَلَی حَقٍّ، یُجْزِی بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً، وَ بِالسَّیِّءِ سَیِّئاً، وَ یَعْفُو عَمَّنْ یَشَاءُ وَ یَغْفِرُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی (2)

ص: 42


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 116/4 ح 47. علل الشرائع: 30/1 ح 1 (باب - 25) عيون أخبار الرضا علیه السلام: 75/2 3 عنهما البحار 320/11 ح 26 ، و 305/11.
2- عنه بحار الأنوار: 7/6 ح 13 و 112/71 ، والبرهان في تفسير القرآن: 118/4 ح 1، و نور الثقلين: 374/2 ح 150 فيه: عن ابن معمّر.

فرمایش خداوند متعال: (خداوند) فرمود: ای نوح! او (یعنی پسرت) از خاندان تو نیست او عملی ناصالح است پس چیزی را که بر آن علم و آگاهی نداری از من درخواست نکن من تو را بر حذر می دارم که از مردم نادان باشی (46)

42)- از حسن بن علی و شّاء روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که میفرمود: امام صادق علیه السلام فرموده است:

به درستی که خداوند متعال به نوح خطاب نمود: «او از اهل و خانواده تو نیست» چون او مخالف (پدرش) بود، ولی کسانی که از او متابعت کردند از اهل او قرار گرفتند و فرمود: این آیه مربوط به نوح علیه السلام را، چگونه قرانت می کنند؟

عرض کردم: مردم آن را بر دو شکل قرائت می نمایند: «به درستی که او عملی غیر صالح می باشد» (1) و «به درستی که او عملی ناشایست را مرتکب شده است» (2) بعد از آن فرمود: آن ها (اشتباه قرائت می کنند و) دروغ می گویند، چون او فرزندش بود، ولی خداوند او را از پدرش جدا کرد هنگامی که در دین با او مخالفت کرده بود.

فرمایش خداوند متعال: (نوح اظهار نمود:) همانا من بر خدای یکتا که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم هیچ جنبنده ای ،نیست مگر آن که خداوند زمام اختیارش را در دست گرفته به درستی که پروردگار من بر راه راست است. (56)

43)- از ابو مَعْمَر سعدی روایت کرده است که گفت:

امام علی بن ابی طالب علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا پروردگار من بر راه راست است» فرمود: به درستی که خداوند (در تمام امور) بر حقّ است، در برابر عمل احسان و ،خوب پاداش نیک می دهد و در برابر عمل زشت و خلاف پاذاش زشت و ناپسند می دهد او می بخشد و هر که را بخواهد می،آمرزد او سبحان (از هر عیب و نقصی پاک و منزّه ) و متعال (بزرگوار و با گذشت) .است

ص: 43


1- در این قرائت سه احتمال داده می شود منظور درخواست نوح علیه السلام عملی غیر صالح است، حضور پسرش در بین کافران عملی غیر صالح می باشد خود وجود پسرش عملی غیر صالح است. مترجم
2- در این قرائت منظور عملکرد پسر نوح علیه السلام است که مخالفت او عملی غیر صالح است. مترجم

1721 / [44]- عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

إنّ على بن الحسين علیهما السلام کَانَ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ جَالِساً، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ: قال على علیه السلام: إن إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَیْنَا فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ علي علیه السلام : يا أبا عبد الله ! أَمَا تَقْرَأُ کِتَابَ اللَّهِ: ﴿ وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا﴾ (1)؟ فَأَهْلَکَ اَللَّهُ عَاداً وَ أَنْجَی هُوداً ﴿وَ إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً﴾ (2) فَأَهْلَکَ اَللَّهُ ثَمُودَ وَ أَنْجَی صَالِحاً (3)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيدٍ ﴿69﴾ - إلى - يَإِبْرَهیم أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ، قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ ءَاتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ﴾ ﴿76﴾

1722/ [45] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا قَضَی عَذَابَ قَوْمِ لُوطٍ وَ قَدَّرَهُ أَحَبَّ أَنْ یُعَوِّضَ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام مِنْ عَذَابِ قَوْمِ لُوطٍ بِغُلامٍ عَلِیمٍ لِیُسَلِّیَ بِهِ مُصَابَهُ بِهَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ، قال: فَبَعَثَ اَللَّهُ رُسُلاً إِلَی إِبْرَاهِیمَ علیه السلام یُبَشِّرُونَهُ بِإِسْمَاعِیلَ﴾.

قَالَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ لَیْلًا فَفَزِعَ مِنْهُمْ وَ خَافَ أَنْ یَکُونُوا سُرَّاقاً فَلَمَّا رَأَتْهُ اَلرُّسُلُ فَزِعاً مَذْعُوراً قالُوا ﴿سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَ جِلُونَ * قَالُوا لَا تَوْجَلُ إِنَّا تُبَشِّرُكَ بِغُلَام عَلِيم﴾ (4).

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اَلْغُلاَمُ اَلْعَلِیمُ هُوَ إِسْمَاعِیلُ بْنُ هَاجَرَ فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام لِلرُّسُلِ: ﴿أَبَشِّرْتُمُونِى عَلَى أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ * قَالُوا بَشَّرْنَكَ بِالْحَقِّ

ص: 44


1- سورة هود: 50/11.
2- سورة هود: 61/11
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 118/4 ح 1.
4- سورة الحجر: 52/15 - 53

44)- از مفضّل بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امام زین العابدین علیه السلام در مسجد الحرام نشسته بود، پس مردی از اهالی کوفه به حضرت عرض کرد امام علی علیه السلام فرموده است برادران ما بر ما ستم و تجاوز کردند (چرا آن ها را برادر می خواند؟)

امام زین العابدين علیه السلام به او فرمود: ای ابو عبد الله علیه السلام آیا کتاب خداوند (قرآن) را نخوانده ای (که می فرماید): «و برای قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم»؟ پس خداوند (قوم) عاد را هلاک گردانید و هود را نجات داد «و برای قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم»، پس خداوند (قوم) ثمود را هلاک کرد و صالح را نجات داد.

فرمایش خداوند متعال و به تحقیق رسولان ما برای ابراهیم مژده آوردند و گفت:ند سلام گفت ،سلام پس لحظه ای بعد گوسال های بریان شده را حاضر کرد

(69) - تا - ای ابراهیم! از این سخنان اعراض کن همانا فرمان پروردگارت فرارسیده است و بر آن ها عذابی که هیچ برگشتی ندارد فرود خواهد آمد (76)

45) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: به درستی که وقتی خداوند تبارک و تعالی اراده نمود که قوم لوط را عذاب نماید و آن را مقدر و معین ،نمود دوست داشت که عوض آن به حضرت ابراهیم علیه السلام فرزندی حلیم و بردبار عطا نماید تا برایش تسلای خاطری به سبب عذاب قوم لوط علیه السلام باشد. بر همین اساس فرشتگانی را به عنوان رسالت نزد ابراهیم علیه السلام فرستاد که به او بشارت دهند خداوند به زودی فرزندی به نام اسماعیل به او خواهد داد پس هنگامی که فرشتگان شبانه بر او وارد شدند، ترسید و پنداشت که دزدان به خانه اش آمده اند فرشتگان وقتی وحشت و ناراحتی او را ،دیدند گفتند: «سلام بر تو (ابراهیم) گفت: ما از شما (که بی موقع بر ما داخل شدید) بیمناک هستیم * گفتند: نترس ما رسولان پروردگارت هستیم آمده ایم تو را به فرزندی دانا بشارت دهیم» امام باقر علیه السلام فرمود و منظور از «غلام علیم» حضرت اسماعیل فرزند هاجر است

ص: 45

فَلَا تَكُن مِّنَ الْقَنِطِينَ﴾ (1)

قالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام لِلرُّسُلِ: ﴿ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ﴾ بَعْدَ اَلْبِشَارَهِ؟

﴿قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ﴾ (2) قَوْمِ لُوطٍ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْماً فَاسِقِینَ لِنُنْذِرَهُمْ عَذَابَ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ،.

قال أبو جعفر علیه السلام: قال إبراهيم علیه السلام: ﴿ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُواْ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَخِيَنَّهُ، وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ ﴾ (3)، ﴿قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَبِرِينَ ﴾ (4).

فَلَمَّا عَذَّبَهُمْ اَللَّهُ أَرْسَلَ اَللَّهُ إِلَی إِبْرَاهِیمَ رُسُلاً یُبَشِّرُونَهُ بِإِسْحَاقَ وَ یُعَزُّونَهُ بِهَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ

و ذلك قوله: ﴿ وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ﴾ ، ﴿فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ﴾ ، يعني زكيّاً مشويّاً نضيحاً ﴿فَلَمَّا رَءَا أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمِ لُوطٍ * وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ ﴾

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: إِنَّمَا عَنَی سَارَهَ قَائِمَهً فَبَشَّرُوهَا بِإِسْحاقَ ﴿فَبَشَّرْنَهَا بِإِسْحَقَ وَ مِن وَرَاءِ إِسْحَقَ يَعْقُوبَ﴾ ، «فضحكت»، یَعْنِی فَعَجِبَتْ مِنْ قَوْلِهِمْ. (5)

ص: 46


1- سورة الحجر: 54/15 - 55
2- سورة الحجر: 57/15 - 58
3- سورة العنكبوت: 32/29
4- سورة الحجر: 60/15
5- عنه بحار الأنوار: 149/12 ذيل ح 1 أشار إليه، و 170 ح 32 والبرهان في تفسير القرآن: 128/4 ح 10 علل الشرائع: 548/2 ح 4 ( باب - 340 علة تحريم اللواط والسحق) بإسناده عن أبي بصير قال: قلت لأبي جعفر علیه السلام بتفصيل، عنه قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 118 (الباب الخامس في ذكر لوط وذي القرنين) والبحار: 147/12 ح .1.

پس ابراهیم علیه السلام به فرشتگان و رسولان خداوند گفت: «آیا مرا در این سنّ ،پیری به فرزند بشارت می دهید؟! نشانه این بشارت چیست؟ * گفتند: ما تو را به حقّ بشارت داده ایم پس هرگز از لطف خدا نا امید مباش، ابراهیم علیه السلام به رسولان خدا فرمود بعد از بشارتی که به من دادید «ای رسولان! برای چه بسوی من مبعوث شده اید؟»، «گفتند: ما به سوی گروهی مجرم و تبه کار فرستاده شده ایم» که آن ها قوم لوط می باشند آن ها افرادی فاسق هستند، ما آن ها را انذار و عظه می کنیم و (نیز ایشان را از عذاب) پروردگار می.ترسانیم

امام باقر علیه السلام افزود: حضرت ابراهیم علیه السلام به فرشتگان اظهار داشت: «در بین این ،قوم لوط می باشد فرشتگان گفت:ند ما به کسی که در بین آن ها هست آگاه تریم ما او و تمام اهل او را به غیر از همسرش نجات خواهیم داد»، «ما مقدّر کرده ایم که او (همسر لوط) با زشت کاران هلاک شود».

پس موقعی که خداوند آن ها را عذاب ،نمود فرشتگانی را نزد ابراهیم علیه السلام فرستاد تا او را به دنیا آمدن اسحاق بشارت دهند و نسبت به هلاکت قوم لوط تسلیت گویند و آن همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده «و به راستی که رسولان ما برای ابراهیم مژده آوردند و گفتند سلام (ابراهیم در جواب) گفت: سلام» و آنان به حالت ناشناس وارد شده بودند «پس لحظه ای بعد گوساله بریان شده ای را آورد» منظور (از بریان) تزکیه و ذبح شده و کباب و پخته شده بود، «پس چون دید که به آن دست دراز نمی کنند آنان را ناخوش داشت و در دل خود از آنان بیمناک شد گفتند: نترس ما برای (هلاکت) قوم لوط فرستاده شده ایم * (و در همین بین) همسرش که ایستاده بود خندید».

امام باقر علیه السلام افزود: منظور (همسرش) ساره بود که در حضور ایشان ایستاده ، «بود پس او را (به وسیله فرشته ها) به اسحاق و پس از ،اسحاق به یعقوب بشارت دادیم پس همسرش از گفتار و بشارت آنان شگفت زده شد و خندید.

ص: 47

1723 / [46] - وَ فِی رِوَایَهٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ فَضَحِكَتْ ﴾، قَالَ: حَاضَتْ فَعَجِبَتْ مِنْ قَوْلِهِمْ وَ ﴿قَالَتْ يَوَيْلَتَى ءأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَ هَذَا بَعْلِى شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ﴾ - إلى قوله : - ﴿ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ﴾، فَلَمَّا جَاءَتْ إِبْرَاهِیمَ اَلْبِشَارَهُ بِإِسْحَاقَ فَذَهَبَ عَنْهُ اَلرَّوْعُ، وَ أَقْبَلَ یُنَاجِی رَبَّهُ فِی قَوْمِ لُوطٍ وَ یَسْأَلُهُ کَشْفَ اَلْبَلاَءِ عَنْهُمْ، فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿یا إِبْراهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَ إِنَّهُمْ أَتَاهُمْ﴾ عَذَابِی بَعْدَ طُلُوعِ اَلشَّمْسِ مِنْ یَوْمِکَ مَحْتُوماً ﴿غَیْرَ مَرْدُودٍ ﴾ (1)

1724 / [47] - عَنْ أَبِی یَزِیدَ اَلْحَمَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ أَرْبَعَهَ أَمْلاَکٍ بِإِهْلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ کَرُّوبِیلَ،فَمَرُّوا بِإِبْرَاهِیمَ وَ هُمْ مُتَعَمِّمُونَ فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ وَ لَمْ یَعْرِفْهُمْ وَ رَأَی هَیْئَهً حَسَنَهً فَقَالَ لاَ یَخْدُمُ هَؤُلاَءِ إِلاَّ أَنَا بِنَفْسِی وَ کَانَ صَاحِبَ أَضْیَافٍ فَشَوَی لَهُمْ عِجْلاً سَمِیناً حَتَّی أَنْضَجَهُ ثُمَّ قَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ. فَلَمَّا وَضَعَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ﴾ .

وَ رَأی ﴿أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَهً﴾ (2)، فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام حَسَرَ اَلْعِمَامَهَ عَنْ وَجْهِهِ فَعَرَفَهُ إِبْرَاهِیمُ فَقَالَ لَهُ أَنْتَ هُوَ قَالَ نَعَمْ وَ مَرَّتِ اِمْرَأَتُهُ سَارَهُ ﴿فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ یَعْقُوبَ﴾ (3)، قَالَتْ مَا قَالَ اَللَّهُ وَ أَجَابُوهَا بِمَا فِی اَلْکِتَابِ

فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام فِیمَا جِئْتُمْ قَالُوا فِی هَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ فَقَالَ لَهُمْ إِنْ کَانَ فِیهَا مِائَهٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَ تُهْلِکُونَهُمْ؟

ص: 48


1- عنه بحار الأنوار: 149/12 ذيل ح 1 أشار إليه، و 171 ذيل ح 32 ، والبرهان في تفسير القران: 128/4 ذيل ح 10 علل الشرائع ، عنه بحار الأنوار: 149/12 ذيل ح 1.
2- سورة هود: 70/11
3- سورة هود: 71/11

46) - و در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود:

منظور از «فَضَحِكَتْ» این است که خون حیض دید پس (از روی تعجّب) اظهار داشت: «ای بر من آیا من! زایمان می کنم با این که پیرزن شده ام و این هم شوهرم است که پیر مردی بزرگ می باشد همانا این مطلب چیز عجیبی است»- تا -«به درستی که خداوند ستودنی و بزرگوار است».

و هنگامی که به ابراهیم علیه السلام بشارت به دنیا آمدن اسحاق را دادند، وحشت و ترسی که داشت از بین رفت و شروع کرد درباره قوم لوط با خدای خود مناجات کند و درخواست نماید که عذاب را از آن ها بر طرف گرداند، که خداوند متعال فرمود: «ای ابراهیم! از این مطلب چشم پوشی کن به درستی که امر پروردگارت آمده است و بر ایشان عذاب وارد می شود و برگشتی در آن نیست»، عذاب من همین روزی که در آن بعد از طلوع خورشید حتماً واقع خواهد شد.

47)- از ابو یزید حمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند متعال برای نابود کردن قوم لوط چهار فرشته را به نام های جبرئیل ،میکائیل اسرافیل و کروبیل علیهم السلام فرستاد آنان در حالی که داشتند بر حضرت ابراهیم علیه السلام گذر کردند و به او سلام نمودند و عمامه بر سر ابراهیم آنان را نشناخت ولی متوجه شد که نیکویی در چهره ایشان آشکار است لذا پیش خود چنین گفت: خدمت به ایشان را به غیر از من شایسته نیست.

و ابراهیم مهمان دوست بود پس گوساله فربهی را برای آنان بریان کرد تا پخته شد و آن را پیش روی ایشان قرار داد هنگامی که گوساله بریان شده را در برابر آنان گذاشت «دید که دست آنان به گوساله دراز نمی شود پس آنان را ناشناس تشخیص داد و هراسی از آنان در دلش افتاد». جبرئیل که چنین ،دید عمّامه اش را از سر و چهره خود برداشت و ابراهیم او را شناخت و گفت: آیا تو همان هستی؟

جبرئیل گفت آری در همین بین ساره همسر ابراهیم از پیش روی آنان گذشت «پس ، ما او را به آمدن اسحاق بشارت دادیم و به دنبال اسحاق نیز به یعقوب بشارتش دادیم»، پس ساره همان سخنی را که خدای عزّ و جلّ از او نقل کرده است گفت و آنان همان پاسخی را به وی دادند که در کتاب عزیز (قرآن) آمده است. ابراهیم علیه السلام به آنان هم گفت: برای چه آمده اید؟ فرشتگان پاسخ دادند برای نابود کردن قوم لوط آمده ایم ابراهیم به آنان گفت اگر در میان آن ها صد مؤمن یافت شود باز هم آن ها را نابود خواهید کرد؟

ص: 49

فقال له جبرئيل علیه السلام: لَا قَالَ فَإِنْ كَانُوا خَمْسِینَ؟

قَالَ لَا قَالَ فَإِنْ كَانُوا ثَلَاثِين؟

قَالَ لَا قَالَ فَإِنْ كَانُوا عِشْرِين؟

قَالَ لَا قَالَ فَإِنْ كَانُوا عَشَراً؟

قَالَ لَا قَالَ فَإِنْ كَانُوا خَمْسَة؟

قَالَ لَا قَالَ فَإِنْ كَانُوا وَاحِداً ؟

قَالَ لَا، ﴿قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ، وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَبِرِينَ﴾، ثمّ مضوا.

قال: و قَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (1) لا أَعْلَمُ هَذَا اَلْقَوْلَ إِلاَّ وَ هُوَ یَسْتَبْقِیهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالى: ﴿ يُجَدِلُنَا فِي قَوْمٍ لُوطٍ ﴾ (2)

1725 / [48] - عن عَبْدُ اَللَّهِ بْنِ أَبِی هِلَالٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : مِثْلَهُ.

وَ زَادَ فِیهِ: فَقَالَ کُلُوا فَقَالُوا: إِنَّا لاَ نَأْکُلُ حَتَّی تُخْبِرَنَا مَا ثَمَنُهُ؟

فَقَالَ: إِذَا أَکَلْتُمْ فَقُولُوا: بِاسْمِ اَللَّهِ، وَ إِذَا فَرَغْتُمْ فَقُولُوا: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ،

قَالَ: فَالْتَفَتَ جَبْرَئِیلُ إِلَی أَصْحَابِهِ وَ کَانُوا أَرْبَعَهً رَئِیسُهُمْ جَبْرَئِیلُ.

فَقَالَ حَقُّ للهِ أَنْ یَتَّخِذَ هَذَا خَلِیلاً (3)

ص: 50


1- قال العلامة المجلسي رحمه الله بعد نقل الحديث : المراد منه الحسن بن علىّ بن الفضّال
2- عنه بحار الأنوار: 168/12 ،25 ، والبرهان في تفسير القرآن: 129/4 ح 11. الكافي: 546/5 6، ح 6 و 327/8 ح 505 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة: 330/20 ح 25748
3- عنه بحار الأنوار: 168/12 ح 26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 129/4 ذيل ح .11. علل الشرائع: 35/1 ح 6 ( باب - 32 العلّة التي من أجلها اتخذ الله إبراهيم خليلاً)، عنه وسائل الشيعة: 355/24 ح 30762 ، والبحار: 5/12 ح ،12، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 109 ح 105 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 96 ( الفصل الأول في علة تسميته و فضائله).

جبرئیل جواب داد: خیر ابراهیم گفت: اگر پنجاه نفر باشند، چه طور؟

جبرئیل جواب داد: خیر ابراهیم گفت: اگر سی نفر باشند، چه طور؟

جبرئیل جواب داد: خیر ابراهیم گفت اگر بیست نفر باشند، چه طور؟

جبرئیل جواب داد: خیر ابراهیم گفت اگر ده نفر باشند، چه طور؟

جبرئیل جواب داد: خیر ابراهیم گفت اگر پنج نفر باشند، چه طور؟

جبرئیل جواب داد: خیر ابراهیم گفت: اگر یک نفر باشد چه طور؟

جبرئیل جواب داد: خیر در این هنگام ابراهیم اظهار داشت: «لوط که در میان آن ها است» در جواب گفتند: «ما به کسی که در بین آن ها می باشد ،آگاهیم ما او و تمام اهل او را به غیر از ،همسرش نجات خواهیم داد ولی همسرش از هلاک شوندگان خواهد بود» سپس برخاستند و رفتند

و حسن بن علی (بن فضّال) گفته است: من برای این مطلب وجهی و دلیلی ،نمی بینم مگر آن که او از آنان درخواست مهلت می کرده همچنان که خداوند می فرماید: (ابراهیم) «با ما دربارۀ قوم لوط مجادله می نماید».

48) - از عبد الله بن ابی هلال از امام صادق علیه السلام مانند همان را روایت کرده و در ادامه افزوده است:

(امام صادق علیه السلام فرمود:) پس (ابراهیم علیه السلام) به آنان گفت: میل نمایید.

گفت:ند ما نمی خوریم مگر آن که بگویی که قیمت آن چه قدر است؟

گفت: هنگامی که مشغول خوردن گشتید بگویید: «بسم الله» و چون فارغ شدید بگویید: «الحمد لله».

پس جبرئیل علیه السلام به همراهان خود- که چهار نفر بودند و جبرئیل رئیس آنان بود - خطاب کرد و گفت حقّ است که خداوند این (شخص) را به عنوان خلیل خود برگزیند.

ص: 51

1726 / [49] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام [يقول:] ﴿جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ﴾ (1)؟

قال: مشوياً نضيحاً (2)

1727 / [50] - عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّهَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: أَوْحَی اَللَّهُ إِلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ سَیُولَدُ لَکَ فَقَالَ لِسَارَهَ فَقَالَتْ: ﴿ ءأَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ﴾؟ (3)

فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّهَا سَتَلِدُ وَ یُعَذَّبُ أَوْلاَدُهَا أَرْبَعَمِائَهِ سَنَهٍ بِرَدِّهَا اَلْکَلاَمَ عَلَیَّ.

قَالَ فَلَمَّا طَالَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ اَلْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَی اَللَّهِ تَعَالَی أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی مُوسَی وَ هَارُونَ علیهما السلام یُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَهَ سَنَهٍ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اَللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذَا لَمْ تَکُونُوا فَإِنَّ اَلْأَمْرَ یَنْتَهِی إِلَی مُنْتَهَاهُ (4)

1728 / [51] - عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ،

قَالَ: إِنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَرَّ بِقَوْمٍ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ فَقَالُوا وَ عَلَیْکُمُ اَلسَّلاَمُ وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ فَقَالَ لَهُمْ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ تُجَاوِزُوا بِنَا مَا قَالَتِ اَلْأَنْبِیَاءُ لِأَبِینَا إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّمَا قَالُوا: ﴿رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ اَلْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ﴾.

وَ رَوَی اَلْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ : مِثْلَهُ غَیْرَ أَنَّهُ قَالَ مَا قَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ لِأَبِینَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ (5)

ص: 52


1- سورة هود: 69/11
2- سورة هود: 69/11
3- سورة هود: 73/11
4- عنه بحار الأنوار: 118/4 ح 50 ، و 140/13 ح 57 ، و 131/52 34، والبرهان في تفسير القرآن: 4/ 130 ح ،13، و مستدرك الوسائل: 239/5 ح 5773
5- عنه بحار الأنوار: 11/76 ح 44 والبرهان في تفسير القرآن: 130/4 ح 14 ، و نور الثقلين: 386/2 ح 173، ومستدرك الوسائل: 368/8 ح 9698 الكافي: 472/2 4 ح 13 ، عنه وسائل الشيعة: 70/12 ح 15667 ، والبرهان في تفسير القرآن: 130/4 ح 15.

49)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «آورد گوساله ای حنیذ را»، سؤال کردم؟ فرمود کباب و پخته شده بود.

50) - از فضل بن ابی قرّه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود خداوند به ابراهیم علیه السلام وحی نمود به زودی فرزندی برایت متولد می شود پس او این مطلب را به (همسرش) ساره ،گفت لذا (با حالت تعجّب) گفت: «آیا من با این پیری زایمان می کنم!؟»

خداوند متعال به او وحی فرستاد همسرت زایمان می کند و فرزندان او به مدت چهار صد سال (از اُمّت های خود) عذاب و سختی می بینند به خاطر آن که او کلام مرا بر من باز گردانید.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: چون بر بنی اسرائیل ،عذاب طولانی و سخت شد به درگاه خداوند به مدت چهل روز شیون و گریه کردند تا آن که خداوند به موسی و هارون علیهما السلام و حی:نمود او آن ها را از (شرّ) فرعون نجات می دهد پس (به خاطر آن شیون ها و گریه ها) صد و هفتاد سال از عذاب آن ها کاسته شد.

(راوی) گوید و امام صادق علیه السلام افزود: شما (شیعیان نیز) همچنین هستید، اگر همان رفتار را انجام دهید خداوند بر ما (اهل بیت رسالت) گشایش ایجاد می کند (و شما در امنیت کامل خواهید بود) و گرنه برنامه تا آخر (به همین شیوه) باید سپری گردد.

51)- از ابو عُبیده روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود به درستی که امام علی بن ابی طالب علیه السلام بر گروهی مرور کرد و به آنان سلام ،نمود آن ها در جواب گفت:ند سلام و رحمت و برکات و مغفرت و رضوان خداوند بر شما باد پس امام علی علیه السلام فرمود: بیش از آن چه که پیامبران الهی برای پدر ما ابراهیم علیه السلام ، گفته اند ،نگویید، آنان گفتند: «رحمت و برکات خداوند بر شما اهل بیت ارزانی ،باد که خداوند ستودنی و بزرگوار است».

و حسن بن محمّد مانند این حدیث را روایت کرده است ولی در آخر آن آورده که حضرت فرمود: آن چه که فرشته های الهی برای پدر ما ابراهیم علیه السلام گفته اند.

ص: 53

1729 / [52] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَعَلِيمٌ أَوَّهُ مُّنِيبٌ ﴾، قال: دَعَاء.

عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مِثْلَهُ (1)

1730 / [53] - عنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ جَادَلَ فِی قَوْمِ لُوطٍ ، وَ قَالَ: ﴿إِنَّ فِیها لُوطاً قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِیها﴾ (2) فَزَادَهُ إِبْرَاهِیمُ، فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: ﴿یا إِبْراهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَ إِنَّهُمْ آتِیهِمْ عَذابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ جَاءَهُ, قَوْمُهُ، يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِن قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَقَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِيَ أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ﴾ ﴿78﴾ قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقِّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ﴾ ﴿79﴾ قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ ءَاوِى إِلَىٰ رُكْنٍ شَدِيدٍ ﴿80 ﴾ قَالُواْ يَلُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعِ مِّنَ الَّيْلِ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ﴾ ﴿81﴾

ص: 54


1- عنه بحار الأنوار: 12/12 ح 32 ، والبرهان في تفسير القرآن: 130/4 ح ،16، ونور الثقلين: 387/2 ح 174 الكافي: 33/2 ح 1 عنه البرهان 130/4 ح ،17 ، دعائم الإسلام: 166/1 (ذكر الدعاء بعد ، الصلاة)، عنه البحار 325/85 ذيل ح 20 ، و مستدرك الوسائل: 167/5 ح 5579
2- سوره عنکبوت: 32/29
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 131/4 ح 18.

52)- از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به درستی که ابراهیم بردبار، رئوف و فرمان بردار است» فرمود: (منظور از آن) بسیار دعاکننده است.

از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام، مانند آن را روایت کرده است.

53)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمودند: حضرت ابراهیم علیه السلام ما درباره قوم لوط (با فرشته های الهی) مجادله کرد و گفت: «در بین این قوم لوط می باشد! فرشتگان گفت:ند ما به کسی که در بین آن ها می باشد آگاهیم» و (چون او بر گفته خود اصرار داشت) جبرائیل علیه السلام گفت: «ای ابراهیم! از این گفتار دست بکش به درستی که دستور پروردگارت صادر شده است و عذاب بر آن ها وارد می شود که برگشتی هم ندارد».

فرمایش خداوند متعال: و قوم او شتابان نزدش آمدند و آنان پیش از این هم مرتکب کارهای زشت می شدند لوط گفت ای قوم من این ها دختران من (در اختیار شما) هستند و برای شما پاکیزه تر می باشند پس از خدا بترسید و مرا در برابر مهمانان من خجالت زده نکنید آیا مرد خردمندی در میان شما نیست؟ (78) گفت:ند تو خود می دانی که ما را به دختران تو نیازی نیست و نیز می دانی که ما چه می خواهیم (79) لوط گفت: ای کاش در برابر شما قدرتی می داشتم یا می توانستم به تکیه گاهی ،استوار پناه ببرم (80) (میهمانان) گفتند ای لوط ما رسولان پروردگار تو هستیم این افراد هرگز به تو دست نخواهند یافت و چون پاسی از شب ،بگذرد خانواده خود را بیرون ببر و هیچ یک از شما روی برنگرداند جز زن تو که به او نیز آن چه به آن ها می رسد خواهد رسید. همانا وعده گاه آن ها صبحگاه است آیا صبح نزدیک نیست؟ (81)

ص: 55

1731 / [54] - عَنْ أَبِی یَزِیدَ اَلْحَمَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی بَعَثَ أَرْبَعَهَ أَمْلاَکٍ فِی هَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ : جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ کَرُّوبِیلَ ، فَأَتَوْا لُوطاً وَ هُوَ فِی زِرَاعَهٍ قُرْبَ اَلْقَرْیَهِ، فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ وَ هُمْ مُتَعَمِّمُونَ فَلَمَّا رَآهُمْ رَأَی لَهُمْ هَیْئَهً حَسَنَهً، عَلَیْهِمْ ثِیَابٌ بِیضٌ وَ عَمَائِمُ بِیضٌ

فَقَالَ لَهُمُ: اَلْمَنْزِلَ فَقَالُوا نَعَمْ، فَتَقَدَّمَهُمْ وَ مَشَوْا خَلْفَهُ فَنَدِمَ عَلَی عَرْضِهِ اَلْمَنْزِلَ عَلَیْهِمْ، فَقَالَ: أَیَّ شَیْءٍ صَنَعْتُ آتِی بِهِمْ قَوْمِی وَ أَنَا أَعْرِفُهُمْ فَالْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ إِنَّکُمْ: لَتَأْتُونَ شِرَاراً مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ

فَقَالَ الله تعالی لجَبْرَئِیلُ علیه السلام : لاَ تَعْجَلْ عَلَیْهِمْ حَتَّی یَشْهَدَ عَلَیْهِمْ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام: هَذِهِ وَاحِدَهٌ، ثُمَّ مَضَی سَاعَهً ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ: إِنَّکَ لَتَأْتُونَ شِرَاراً مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ،

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ هَذِهِ اِثْنَتَیْنِ ثُمَّ مَشَی فَلَمَّا بَلَغَ بَابَ اَلْمَدِینَهِ اِلْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ: إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ شِرَاراً مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ، فَقَالَ جَبْرَئِیلُ : هَذِهِ اَلثَّلاَثَهُ، ثُمَّ دَخَلَ وَ دَخَلُوا مَعَهُ حَتَّی دَخَلَ مَنْزِلَهُ، فَلَمَّا رَأَتْهُمُ اِمْرَأَتُهُ رَأَتْ هَیْئَهً حَسَنَهً فَصَعِدَتْ فَوْقَ اَلسَّطْحِ فَصَعِقَتْ فَلَمْ یَسْمَعُوا، فَدَخَّنَتْ فَلَمَّا رَأَوُا اَلدُّخَانَ أَقْبَلُوا یُهْرَعُونَ حَتَّی جَاءُوا إِلَی اَلْبَابِ

فَنَزَلَتِ اَلْمَرْأَهُ إِلَیْهِمْ فَقَالَتْ عِنْدَهُ قَوْمٌ مَا رَأَیْتُ قَوْماً قَطُّ أَحْسَنَ هَیْئَهً مِنْهُمْ، فَجَاءُوا إِلَی اَلْبَابِ لِیَدْخُلُوهَا

فَلَمَّا رَآهُمْ لُوطٌ علیه السلام قَامَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ: یَا قَوْمِ ﴿فَاتَّقُوا اَللّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی أَ لَیْسَ مِنْکُمْ رَجُلٌ رَشِیدٌ ﴾ وَ قَالَ: ﴿هؤُلاءِ بَناتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ ﴾ فَدَعَاهُمْ إِلَی اَلْحَلاَلِ فَقَالُوا ﴿ما لَنا فِی بَناتِکَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ ما نُرِیدُ﴾ قَالَ لَهُمْ ﴿لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّهً أَوْ آوِی إِلی رُکْنٍ شَدِیدٍ﴾

قَالَ: فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام: لَوْ یَعْلَمُ أَیُّ قُوَّهٍ لَهُ.

قَالَ: فَکَابَرُوهُ حَتَّی دَخَلُوا اَلْبَیْتَ فَصَاحَ بِهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام﴾.

ص: 56

54)- از ابو یزید حمار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند برای نابود کردن قوم لوط چهار فرشته به نام جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و کروبیل علیهم السلام ، فرستاد، پس آنان در حالی که عمّامه بر سر داشتند بر لوط علیه السلام وارد شدند و او در کشتزار خود - نزدیک روستا - مشغول کشاورزی بود.

فرشتگان با عمّامه ای که بر سر داشتند به او سلام دادند لوط که آنان را با آن وضع ،دید دعوت کرد تا به منزلش آیند و آنان دعوت او را پذیرفتند لوط جلو افتاد و آنان در پی او به راه افتادند لوط در بین راه از این که ایشان را به منزلش خوانده بود پشیمان شد و با خود گفت عجب کاری کردم اینان را به میان قوم خود می برم با این که آن ها را می شناسم به همین خاطر به ایشان گفت شما نزد بدترین خلق خدا می روید. و خداوند به جبرئیل (قبلاً) گفته بود در عذاب این مردم شتاب نکن تا لوط سه بار به بدی آن ها گواهی دهد پس در این هنگام جبرئیل گفت این یک بار سپس لوط به راه افتاد و اندکی از مسافت را که پیمودند دوباره به ایشان رو کرد و گفت همانا که شما به سوی بدترین مردم خدا می روید جبرئیل گفت: این دو بار لوط به راه افتاد و چون به دروازه شهر رسیدند گفت: به راستی شما به سوی بدترین خلق خدا روانه هستید. جبرئیل گفت: این هم سه بار.

سپس لوط وارد شهر شد و فرشتگان نیز به همراه او وارد شدند زن لوط که آن ها را زیبا یافت بر بام خانه اش رفت و فریاد زد ولی قوم لوط صدای او را نشنیدند، لذا بر بام دودی را بر افروخت و چون مردم دودها را دیدند به سمت خانه لوط دویدند تا به درب منزل او رسیدند در این هنگام زن لوط پایین آمد و گفت: نزد لوط مردمی هستند که هرگز از آن ها زیباتر ندیده ام.

مردم به سوی خانه آمدند تا وارد شوند هنگامی که لوط آن ها را دید به سوی آن ها رفت و گفت ای قوم! «قوای خدا را در پیش گیرید و مرا در پیش مهمانانم رسوا نکنید آیا در بین شما مردی خردمند یافت نمی شود؟» سپس فرمود: «اینان دختران من هستند که برای شما پاکیزه تر می باشند» و آن ها را به حلال و شرعی دعوت کرد (تا دفع شهوت کنند) ولی آن ها گفتند: «تو خودت می دانی که ما را بر دختران تو رغبتی نیست و تو می دانی که ما چه مقصودی داریم» در این موقع او اظهار داشت: «ای کاش من در برابر شما توانایی داشتم و یا از پشتوانه ای قوی و استوار برخوردار می بودم».

جبرئیل علیه السلام گفت ای کاش (لوط) می دانست اکنون چه نیرویی دارد. پس آن قوم بر درب خانه افزونی یافته و فشار آورده تا (به زور) وارد خانه شوند.

ص: 57

فَقَالَ: یَا لُوطُ دَعْهُمْ یَدْخُلُونَ، فَلَمَّا دَخَلُوا أَهْوَی جَبْرَئِیلُ بِإِصْبَعِهِ نَحْوَهُمْ فَذَهَبَتْ أَعْیُنُهُمْ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ﴾ (1)

ثُمَّ نَادَي جَبْرَئِيلُ: ﴿ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعِ مِنَ الَّيْلِ﴾ وَ قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ إِنَّا بُعِثْنَا فِي إِهْلَاكِهِمْ

فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ عَجِّلْ فَقَالَ: ﴿إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ﴾ ؟ فَأَمَرَهُ فَتَحَمَّلَ وَ مَنْ مَعَهُ إِلاَّ اِمْرَأَتَهُ ثُمَّ اِقْتَلَعَهَا- یَعْنِی اَلْمَدِینَهَ - جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِجَنَاحِهِ مِنْ سَبْعِ أَرَضِینَ ثُمَّ رَفَعَهَا حَتَّی سَمِعَ أَهْلُ اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْیَا نُبَاحَ اَلْکِلاَبِ وَ صُرَاخَ اَلدُّیُوکِ ثُمَّ قَلَبَهَا وَ أَمْطَرَ عَلَیْهَا وَ عَلَی مَنْ حَوْلَ اَلْمَدِینَهِ حِجارَهً مِنْ سِجِّیلٍ (2)

1732 / [55] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام لَمَّا أَتَی لُوطاً علیه السلام فِی هَلاَکِ قَوْمِهِ وَ دَخَلُوا عَلَیْهِ ، وَ جَاءَهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ قَالَ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَی اَلْبَابِ، ثُمَّ نَاشَدَهُمْ، فَقَالَ: ﴿ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِيَ﴾ ، ﴿قَالُوا أَوَ لَمْ تَنْهَكَ عَن الْعَلَمِينَ﴾ (3)

ثُمَّ عَرَضَ عَلَیْهِمْ بَنَاتِهِ بِنِکَاحٍ، فَقَالُوا: ﴿ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقِّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ ﴾ . قَالَ: فَمَا مِنْکُمْ رَجُلٌ رَشِیدٌ.

قال: فَأَبَوْا، فَقَالَ: ﴿ لَوْ أَنَّ لِى بِكُمْ قُوَّةً أَوْ ءَاوِى إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ﴾.

قَالَ وَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ.

فَقَالَ: لَوْ یَعْلَمُ أَیُّ قُوَّهٍ لَهُ! ثُمَّ دَعَاهُ وَ أَتَاهُ، فَفَتَحُوا اَلْبَابَ وَ دَخَلُوا، فَأَشَارَ جَبْرَئِیلُ

ص: 58


1- سورة القمر: 37/54
2- عنه بحار الأنوار: 169/12 ح 27 ، والبرهان في تفسير القرآن: 131/4 ح 19. تفسير القمّي: 333/1 بتفاوت عنه مستدرك الوسائل: 343/14 16904 ، الكافي : 546/5 ح 6، و 327/8 ح ،505 عنه وسائل الشيعة: 330/20 - 25748 ، والبحار: 256/59 ح 20.
3- سورة الحجر: 70/15

پس جبرئیل فریادی زد و گفت ای لوط بگذار وارد شوند.

موقعی که وارد خانه شدند، جبرئیل انگشت خود را به سوی آن ها اشاره نمود و بینایی آن ها از بین رفت (و دیگر جایی و چیزی را نمی دیدند) و این همان فرمایش خدای عزوجل است که فرموده است: «پس چشمان آن ها را نابینا گردانیدیم». سپس جبرئیل فریادی برآورد و به لوط گفت: «ما رسولان پروردگار تو آن ها به (مهمانان) تو دست نمی یابند پس در قسمتی از شب به همراه خانواده ات (از شهر) بیرون برو» و جبرئیل به لوط اعلام کرد که ما برای هلاکت و نابودی آن ها آمده ایم پس لوط علیه السلام به جبرئیل گفت: شتاب کنید. هستیم

جبرئیل گفت: «وعده گاه آن ها صبحگاه می باشد، آیا صبح نزدیک نیست؟» سپس جبرئیل به او دستور داد تا خود و خانوادهاش - به غیر از همسرش- را بیرون ببرد آن گاه جبرئیل آن شهر را با دو بال خود از هفتمین طبقهٔ زمین برکند و آن قدر بالا برد که اهل آسمان دنیا بانگ سگان و خروسان آن ها را می شنیدند و از همان جا آن شهر را واژگون ساخت و بر آن ها و ساکنانی که در حومه آن شهر ،بودند، سنگ سجیل ببارید

55) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمودند: هنگامی که جبرئیل (به همراه دیگر فرشته ها) برای هلاکت قوم لوط آمدند و بر او وارد شدند، قوم او شتابان به طرف منزلش هجوم آوردند پس لوط علیه السلام دست خود را بر درب خانه نهاد و آن ها را موعظه نمود و فرمود: «تقوای الهی داشته باشید و مرا در مقابل میهمانانم شرمنده نکنید» «گفتند: و آیا ما تو را از جهانیان باز نداشتیم» پس دختران خود را بر آن ها عرضه کرد (که از راه حلال و مشروع از آنان استفاده کنند) ولی نپذیرفتند و گفت:ند: «ما با دخترهای تو کاری نداریم و تو خودت می دانی که چه می خواهیم» گفت: آیا در بین شما مردی رشید (و غیرتمند) وجود ندارد؟

(امام علیه السلام) فرمود: آن ها باز نگشتند (و بر خواسته خویش اصرار ورزیدند) لوط علیه السلام اظهار داشت: «ای کلش در برابر شما قدرتی می داشتم یا می توانستم به تکیه گاهی محکم و استوار پناه برم» و جبرئیل آن ها را نگریست و گفت: اگر او می دانست که چه نیروهایی در کنارش هستند آنان را می خواند و ایشان نیز اجابتش می کردند

ص: 59

بِیَدِهِ فَرَجَعُوا عُمْیَانَ یَلْمَسُونَ اَلْجُدْرَانَ بِأَیْدِیهِمْ، یُعَاهِدُونَ اَللَّهَ لَئِنْ أَصْبَحْنَا لاَ نَسْتَبْقِی أَحَداً مِنْ آلِ لُوطٍ.

الَ: فَلَمَّا قَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : ﴿إِنّا رُسُلُ رَبِّکَ﴾ قَالَ لَهُ لُوطٌ یَا جَبْرَئِیلُ عَجِّلْ، قَالَ: نَعَمْ، ثُمَّ قَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ! عَجِّلْ .

قَالَ: اَلصُّبْحُ مَوْعِدُهُمْ ﴿أَ لَیْسَ اَلصُّبْحُ بِقَرِیبٍ﴾ ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِیلُ : یَا لُوطُ اُخْرُجْ مِنْهَا أَنْتَ وَ وُلْدُکَ حَتَّی تَبْلُغَ مَوْضِعَ کَذَا وَ کَذَا قَالَ یَا جَبْرَئِیلُ إِنَّ حُمُرَاتِی حُمُرَاتٌ ضِعَافٌ قَالَ: اِرْتَحِلْ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَارْتَحَلَ حَتَّی إِذَا کَانَ اَلسَّحَرُ نَزَلَ إِلَیْهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَأَدْخَلَ جَنَاحَهُ تَحْتَهَا، حَتَّی إِذَا اِسْتَقَلَّتْ قَلَبَهَا عَلَیْهِمْ، وَ رَمَی جَبْرَئِیلُ علیهالسلام اَلْمَدِینَهَ بِحِجَارَهٍ مِنْ سِجِّیلٍ، وَ سَمِعَتْ اِمْرَأَهُ لُوطٍ اَلْهَدَّهَ فَهَلَکَتْ مِنْهَا. قَالَ: ﴿هؤُلاءِ بَناتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ﴾

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: عَرَضَ عَلَیْهِمُ اَلتَّزْوِیجَ. (1)

1733 / [56] - عَنْ صَالِحِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ عَاوِى إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ ﴾ قَالَ: قُوَّهَ اَلْقَائِمِ وَ اَلرُّکْنُ اَلشَّدِیدُ اَلثَّلاَثُمِائَهِ وَ ثَلاَثَهَ عَشَرَ أَصْحَابُهُ. (2)

1734 / [ 57] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ إِتْیَانِ اَلرَّجُلِ اَلْمَرْأَهَ مِنْ خَلْفِهَا؟

ص: 60


1- عنه بحار الأنوار: 170/12 ح 29 القطعة الأخيرة، والبرهان في تفسير القرآن: 132/4 ح 20. علل الشرائع: 551/2 ح 6 (باب - 340 علّة تحريم اللواط والسحق) بإسناده عن أبي بصير وغيره عن أحدهما علیهما السلام ، عنه البحار: 160/12 ح 12.
2- عنه بحار الأنوار: 170/12 ح 30 ، والبرهان في تفسير القرآن: 132/4 ح 21. إكمال الدين: 673/22 ح 27 بإسناده عن أبي بصير قال: قال أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 327/52 ح 44.

در نهایت آن ها در را گشودند و داخل شدند و جبرئیل با دست خود به آن ها اشاره ای نمود و همگی نابینا شدند، به ناچار دست به دیوار می کشیدند تا راه نجاتی پیدا کنند و با خداوند عهد می کردند اگر صبح شود یک نفر از خاندان لوط را باقی نخواهیم گذاشت.

(امام علیه السلام) فرمود: پس موقعی که جبرئیل علیه السلام گفت: «ما رسولان و فرستادگان پروردگار تو هستیم» لوط اظهار داشت ای جبرئیل! (در عذاب آن ها) شتاب کن گفت: بله سپس دوباره لوط فرمود عجله کن.

جبرئیل گفت: وعده گاه آن ها صبحگاهان می باشد، «آیا صبح نزدیک نیست؟» جبرئیل گفت ای !لوط تو با فرزندانت از شهر بیرون روید تا به فلان محل برسید، نوح گفت: حُمره ها (بادهای سرخ) و عذاب های آتشین ما چندین برابر است سریع حرکت کن و از این جا برو؛ پس لوط حرکت کرد و رفت.

چون وقت سحر شد جبرئیل علیه السلام بر شهر فرود آمد و بال خود را زیر آن محل قرار داد و بالا ،برد سپس آن را بر اهالیش واژگون کرد و آن جا را به وسیله سنگ های ،سجیل سنگ باران نمود.

و هنگامی که همسر لوط صدای لرزش و غرش را شنید به هلاکت رسید و نوح گفته بود: این دختران من برای شما پاکیزه ترند امام صادق علیه السلام فرمود: او به آنان پیشنهاد ازدواج داده بود.

56)- از صالح بن سعد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام منظور از فرمایش خداوند متعال: «ای کاش در برابر شما دارای قدرت بودم یا به نیروی شدیدی پناه می بردم» نیرو و توان حضرت قائم علیه السلام می باشد و منظور از «رکن ،شدید» 313 نفر اصحاب آن حضرت هستند.

57) - از حسین بن على بن يقطين روايت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام در مورد استفاده و استمتاع مرد با زن از پشت سؤال کردم؟

ص: 61

قَالَ أَحَلَّتْهَا آیَهٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُ لُوطٍ علیه السلام : ﴿هَؤُلَاءِ بَنَاتِى هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ﴾ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهُمْ لَیْسَ اَلْفَرْجَ یُرِیدُونَ (1)

1735 [58]- عَنْ أَبِی حَمْزَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ::

أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَأَلَ جَبْرَئِیلَ علیه السلام: کَیْفَ کَانَ مَهْلِکُ قَوْمِ لُوطٍ؟

فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ، إِنَّ قَوْمَ لُوطٍ کَانُوا أَهْلَ قَرْیَهٍ لاَ یَتَنَظَّفُونَ مِنَ اَلْغَائِطِ ، وَ لاَ یَتَطَهَّرُونَ مِنَ اَلْجَنَابَهِ، بُخَلاَءَ أَشِحَّاءَ عَلَی اَلطَّعَامِ، وَ إِنَّ لُوطاً لَبِثَ فِیهِمْ ثَلاَثِینَ سَنَهً، وَ إِنَّمَا کَانَ نَازِلاً عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یَکُنْ مِنْهُمْ، وَ لاَ عَشِیرَهَ لَهُ فِیهِمْ وَ لاَ قَوْمَ، وَ إِنَّهُ دَعَاهُمْ إِلَی اَلْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ اِتِّبَاعِهِ، وَ کَانَ یَنْهَاهُمْ عَنِ اَلْفَوَاحِشِ، وَ یَحُثُّهُمْ عَلَی طَاعَهِ اَللَّهِ فَلَمْ یُجِیبُوهُ، وَ لَمْ یَتَّبِعُوهُ. وَ إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا هَمَّ بِعَذَابِهِمْ بَعَثَ إِلَیْهِمْ رُسُلاً مُنْذِرِینَ عُذْراً وَ نُذْراً، فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ أَمْرِهِ بَعَثَ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ مَلاَئِکَهً لِیُخْرِجُوا مَنْ کَانَ فِی قَرْیَتِهِمْ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ.

فَمَا وَجَدُوا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ فَأَخْرَجُوهُمْ مِنْهَا، وَ قَالُوا لِلُوطٍ علیه السلام: فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ فِی هَذِهِ اَللَّیْلَهِ ﴿بِقِطْعٍ مِنَ اَللَّیْلِ وَ اِتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ وَ اُمْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ﴾ (2)

قَالَ: فَلَمَّا اِنْتَصَفَ اَللَّیْلُ سَارَ لُوطٌ علیه السلام بِبَنَاتِهِ، وَ تَوَلَّتِ اِمْرَأَتُهُ مُدْبِرَهً فَانْطَلَقَتْ إِلَی قَوْمِهَا تَسْعَی بِلُوطٍ ، وَ تُخْبِرُهُمْ أَنَّ لُوطاً قَدْ سَارَ بِبَنَاتِهِ. وَ إِنِّی نُودِیتُ مِنْ تِلْقَاءِ اَلْعَرْشِ لَمَّا طَلَعَ اَلْفَجْرُ: یَا جَبْرَئِیلُ، حَقَّ اَلْقَوْلُ مِنَ اَللَّهِ بِحَتْمِ عَذَابِ قَوْمِ لُوطٍ

ص: 62


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 132/4 ح 22 ونور الثقلين 387/2 ذيل ح 176، و مستدرك الوسائل: 232/14 ح 16581. تهذيب الأحكام 414/7 ح 31 بإسناده عن موسى بن عبد الملك، عن رجل قال: سألت أبا الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار: 243/3 ح 3، عنهما وسائل الشيعة 146/20ح ،25261 ، عوالي اللثالي: 41/4 ح ،142 ، بإسناده عن حفص بن سوقة، عمّن أخبره عن أبي عبدالله علیه السلام.
2- سورة الحجر: 65/15

فرمود: یک آیه در کتاب خداوند – از قول لوط علیه السلام- هست که آن را حلال نموده و آن آیه این است: «این ها دختران من هستند که این ها برای شما پاک تر می باشند» و حضرت لوط می دانست که آن ها استمتاع از طریق عورت و فرج را نمی خواهند.

58)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله از جبرئیل پرسید: هلاکت قوم لوط به چه کیفیتی بود؟

جبرئيل علیه السلام عرض کرد ای محمّد قوم لوط از قریه ای بودند که آن ها مخرج غایط خود را تمیز نمی کردند و نیز غسل جنابت انجام نمی دادند، آن ها افرادی بخیل و حریص بر طعام بودند و لوط سی سال در بین آن ها بود و او بر آن ها وارد شد ولی از آن ها ،نبود عشیره و خویشاوندی در بین آن ها نداشت و پیوسته ایشان را به خدا و ایمان به او و پیروی از احکام و دستوراتش دعوت می کرد و از انجام کارهای فحشا و ناشایست بازشان می داشت و آن ها را بر طاعت خدا وادار می کرد ولی آنان او را اجابت نمی کردند و از (حق تعالی) اطاعت نمی نمودند.

و هنگامی که خداوند خواست آن ها را عذاب ،کند رسولانی را - که حجّت و بیم دهنده بودند - فرستاد تا آن ها را از کردار قبیح و زشتی که مرتکب می شدند، بازشان دارند ولی آن ها همچنان به سرکشی و طغیان خود ادامه دادند و چون آن قوم امر و فرمان پروردگار را اطاعت نکرده و سرپیچی می نمودند، خداوند فرشتگانی را به سوی آن قوم فرستاد تا مؤمنین را از قریه آن ها بیرون کنند.

پس آنان غیر از یک خانواده از مسلمین و مؤمنین کسی دیگر در میان آن ها ،نیافتند لذا ،فرشتگان آن خانواده را بیرون برده و فرشتگان به لوط عرضه داشتند در دل شب با اهل خود از این قریه خارج شو «در مقداری از شب حرکت کنید و دنبالشان بروید و کسی از شما برنگردد و به همان مقصدی که مأمور به آن جا شده اید بروید». چون نیمه شب فرا رسید لوط به همراه دختران خود حرکت کرد ولی همسرش برگشت و به خویشاوندانش خبر داد که لوط دخترانش را از قریه خارج کرده است.

ص: 63

اَلْیَوْمَ فَاهْبِطْ إِلَی قَرْیَهِ قَوْمِ لُوطٍ وَ مَا حَوَتْ، فَاقْلَعْهَا مِنْ تَحْتِ سَبْعِ أَرَضِینَ ثُمَّ اعْرُجْ بِهَا إِلَی اَلسَّمَاءِ فَأَوْقِفْهَا حَتَّی یَأْتِیکَ أَمْرُ اَلْجَبَّارِ ثُمَّ قَلِّبْهَا وَ دَعْ مِنْهَا آیَهً بَیِّنَهً- مَنْزِلَ لُوطٍ- عِبْرَهً لِلسَّیَّارَهِ

فَهَبَطْتُ عَلَی أَهْلِ اَلْقَرْیَهِ اَلظَّالِمِینَ فَضَرَبْتُ بِجَنَاحِیَ اَلْأَیْمَنِ عَلَی مَا حَوَی عَلَیْهِ شَرْقُهَا، وَ ضَرَبْتُ بِجَنَاحِیَ اَلْأَیْسَرِ عَلَی مَا حَوَی غَرْبُهَا، فَاقْتَلَعْتُهَا یَا مُحَمَّدُ مِنْ تَحْتِ سَبْعِ أَرَضِینَ إِلاَّ مَنْزِلَ لُوطٍ آیَهً لِلسَّیَّارَهْ، ثُمَّ عَرَجْتُ بِهَا فِی جَوَافِی جَنَاحَیَّ إِلَی اَلسَّمَاءِ حَتَّی أَوْقَفْتُهَا حَیْثُ یَسْمَعُ أَهْلُ اَلسَّمَاءِ زُقَاءَ دُیُوکِهَا وَ نُبَاحَ کِلاَبِهَا فَلَمَّا أَنْ طَلَعَتِ اَلشَّمْسُ نُودِیتُ مِنْ تِلْقَاءِ اَلْعَرْشِ: یَا جَبْرَئِیلُ اِقْلِبِ اَلْقَرْیَهَ عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْمُجْرِمِینَ، فَقَلَبْتُهَا عَلَیْهِمْ حَتَّی صَارَ أَسْفَلُهَا أَعْلاَهَا، وَ أَمْطَرَ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ ِجارَهً مِنْ سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ مُسَوَّمَهً عِنْدَ رَبِّکَ وَ ما هِیَ یَا مُحَمَّدُ مِنَ اَلظّالِمِینَ مِنْ أُمَّتِکَ بِبَعِیدٍ

قَالَ: فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ: یَا جَبْرَئِیلُ وَ أَیْنَ کَانَتْ قَرْیَتُهُمْ مِنْ اَلْبِلاَدِ؟

قَالَ: کَانَ مَوْضِعُ قَرْیَتِهِمْ إِذْ ذَلِکَ فِی مَوْضِعِ اَلْحِیرَهِ ، وَ بُحَیْرَهِ اَلطَّبَرِیَّهِ اَلْیَوْمَ، وَ فِی نَوَاحِی اَلشَّامِ ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَا جَبْرَائِیلُ أَ رَأَیْتَ حَیْثُ قَلَبْتَهَا عَلَیْهِمْ فِی أَیِّ مَوْضِعِ اَلْأَرْضِ وَقَعَتِ اَلْقَرْیَهُ وَ أَهْلُهَا؟

فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ! وَقَعَتْ فِیمَا بَیْنَ اَلشَّامِ إِلَی مِصْرَ فَصَارَتْ تِلاَلاً [تُلُولاً] فِی اَلْبَحْرِ (1)

1736 / [59] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿إنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعِ مِنَ اليْل - مظلماً - ﴾، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هَکَذَا قِرَاءَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (2)

ص: 64


1- عنه بحار الأنوار: 153/12 ذيل ح 7 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 133/4 ح 23. علل الشرائع : 550/2 ح 5 (باب - 340 علّة تحريم اللواط والسحق)، عنه البحار: 152/12 ح 7 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 117 (الباب الخامس في ذكر لوط وذي القرنين).
2- عنه بحار الأنوار: 170/12 ح 31 ، والبرهان في تفسير القرآن: 134/4 ح 24، و نور الثقلين: 388/2 ح 181

(سپس جبرئیل علیه السلام افزود:) موقعی که صبح دمید از بالای عرش به من ندا رسید ای جبرئیل امروز عذاب قوم لوط از طرف خداوند حتمی شد پس به نزد قوم لوط وارد شو و قریه ایشان و اطراف آن را از زیر هفت طبقه زمین ریشه کن نما و آن را به آسمان بالا ببر سپس آن را نگه دار تا امر خالق جبّار فرا رسد و به تو فرمان دهد تا آن را واژگون ،گردانی ولی باید منزل لوط را از جا نکنی و به منظور عبرت برای عبور کنندگان بر جای خود (سالم) گذاری.

پس من بر زمین فرود آمدم و خود را به قریه ستمگران رسانده، سپس بال راستم را بر اطراف شرقی آن قریه زده و بعد بال چپ خود را بر مغرب آن زدم و شهر را با اطرافش از ریشه کندم و فقط منزل لوط را برای عبرت عابرین بر جای خود گذاردم پس - ای محمّد - آن شهر را به پشت بال هایم نگه داشته به حدی که اهل آسمان بانگ خروس ها و زوزه سگ های شهر را می شنیدند و هنگام طلوع آفتاب در بامداد از عرش به من ندا :رسید ای جبرئیل شهر را بر اهل معصیت کار ،آن واژگون گردان پس شهر را به طوری واژگون کردم که زیر آن بالا و بالای آن زیر قرار گرفت و بعد از آن خداوند بر آن ها سنگ های بلا که به امر خدا نشان دار و معین ،بود بر سر آن ها بارید البته ای محمّد این گونه بلا و هلاکت نیز از ستمگران امت تو دور نخواهد بود.

(امام باقر علیه السلام) افزود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل! قریۀ آن ها از کدام بلاد و نواحی بود؟ جبرئیل عرض کرد جای قریه آن ها در مکانی از بحیره بود و امروزه به آن طبریه گفته می شود و آن در نواحی شام قرار داشت.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل موقعی که شهر را بر ایشان واژگون نمودی در کدام نقطه زمین با اهلش پایین آمد؟ عرض کرد: ای محمّد! بین دریای شام و سرزمین مصر افتاد و در درون دریا غرق گردید

59)- از علی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا ما رسولان پروردگار تو هستیم آن ها به تو دست پیدا نمی کنند پس در ساعتی از شب - در حال تاریکی - با خانواده ات بیرون برو» فرمود: قرائت امیر المؤمنین علیه السلام چنین می باشد (که کلمۀ «مُظْلِمًا»، برای توضیح ،آمده که در مقداری از شب تاریک واقع شده است).

ص: 65

قوله تعالى: ﴿فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَلِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ ﴿82﴾ مُّسَوَّمَةٌ عِندَ رَبِّكَ وَ مَا هِيَ مِنَ الظَّلِمِينَ بَعِيدٍ ﴿ 83 ﴾ وَ إلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شعَيْبًا قَالَ يَنقَوْم اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهِ غَيْرُهُ، وَلَا تَنقُصُوا الْمِكْيَالَ وَ الْمِيزَانَ إِنّى أَرَدْكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ﴾ ﴿84﴾

1737 / [60] - عَنْ مَیْمُونٍ اَللَّبَّانِ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَرَأَ عِنْدَهُ آیَاتٍ مِنْ هُودٍ فَلَمَّا، بَلغ: ﴿ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيل مَّنضُودٍ * مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَ مَا هِيَ مِنَ الظَّلِمِينَ بِبَعِيدٍ ﴾ ، فَقَالَ : مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَی اللِّوَاطِ ، لَمْ یَمُتْ حَتّی یَرْمِیَهُ اللّهُ بِحَجَرٍ مِنْ تِلْکَ الْحِجَارَةِ ، تَکُونُ فِیهِ مَنِیَّتُهُ، وَ لاَ یَرَاهُ أَحَدٌ﴾ (1)

1738 / [61] - عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ (2)، عن أبيه علیهما السلام، قال :

قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: لَمَّا عَمِلَ قَوْمُ لُوطٍ مَا عَمِلُوا، بَکَتِ اَلْأَرْضُ إِلَی رَبِّهَا حَتَّی بَلَغَتْ دُمُوعُهَا إِلَی اَلسَّمَاءِ، وَ بَکَتِ اَلسَّمَاءُ حَتَّی بَلَغَتْ دُمُوعُهَا اَلْعَرْشَ، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ أَنِ اِحْصِبِیهِمْ وَ أَوْحَی إِلَی اَلْأَرْضِ أَنِ اِخْسِفِی بِهِمْ. (3)

ص: 66


1- عنه بحار الأنوار: 72/79 ح 25 والبرهان في تفسير القرآن: 134/4 ح 25، ومستدرك الوسائل: 343/14 ذيل ح 16903 أشار إليه. فسير القمّي: 336/1 ، عنه مستدرك الوسائل : 343/14 ح 16903 ، الكافي: 548/5 ح 9، عنه وسائل الشيعة: 331/20 ح 25750
2- في المطبوع لمكتبة العلمية الإسلامية: عن أبي جعفر، عن أبيه علیه السلام
3- عنه بحار الأنوار: 72/79 ح 26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 134/4 ح 26. المحاسن: 110/1 ح 102 (باب- 50 في عقاب اللواط) بإسناده عن إسماعيل بن مسلم عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 332/20 ح 25753 ، ثواب الأعمال: 264 (عقاب ح اللوطي والذي يمكّن من نفسه)، عنه البحار: 167/12 ح 22، وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 139 (الباب السابع في قصص لوط علیه السلام و قومه).

فرمایش خداوند متعال پس هنگامی که فرمان ما ،فرارسید آن جا را زیر و زبر کردیم و بر آن ،شهر بارانی از سنگ هایی از سجیل پی در پی فرو باریدیم (82) که بر آن ها نشانی نزد پروردگارت بود و چنین عذابی از ستمکاران دور نیست (83) و به سوی (اهالی شهر) ،مدین برادرشان شعیب را فرستادیم او گفت ای قوم من خدای یکتا را بپرستید که شما را هیچ خدایی جز او نیست و در پیمانه و ترازو نقصان نگذارید، اینک شما را در نعمت می بینم و از آن روزی که عذابش شما را فراگیرد بیمناک هستم (84)

60)- از میمون لبان روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که (شخصی) تعدادی از آیات سوره «هود» را قرائت کرد پس موقعی که رسید به «و بر آن ها سنگ هایی از سجیل پی در پی باراندیم * که در پیشگاه پروردگارت علامت گذاری شده بود و چنین عذابی از ستمگران دور نیست» حضرت فرمود:

کسی که اصرار بر انجام لواط داشته باشد نمی میرد مگر آن که خداوند سنگی از آن سنگ هایی که بر قوم لوط فرود آورد بر او نیز فرود می آورد که مرگ و هلاکت او به وسیله آن (سنگ) می باشد ولی کسی آن (سنگ) را نمی بیند.

61) - از سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرموده است: بعد از آن که قوم لوط آن اعمال (ناشایست) را مرتکب شدند زمین به درگاه خداوند ،گریست به طوری که اشک (و ناله) آن به آسمان رسید و آسمان نیز گریان شد تا جایی که اشک (و ناله) آن به عرش رسید.

پس خداوند به آسمان وحی نمود بر آن ها سنگ ببار و به زمین وحی نمود: آن ها را در خود فرو ببر

ص: 67

1739 / [62] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قول الله تعالى: ﴿إِنّى أَرَنكُم بِخَيْرِ﴾ ، قَالَ: کَانَ سِعْرُهُمْ رَخِیصاً (1)

قوله تعالى: ﴿وَ يَقَوْم اعْمَلُواْ عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَمِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَ مَنْ هُوَ كَذِبٌ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ﴾ ﴿93﴾

1740 / [63] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اِنْتِظَارِ اَلْفَرَجِ؟

فَقَالَ: أَ وَ لَیْسَ تَعْلَمُ أَنَّ اِنْتِظَارَ اَلْفَرَجِ مِنَ اَلْفَرَجِ؟ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿وَ اِرْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿ ذَلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَى نَقُصُّهُ، عَلَيْكَ مِنْهَا فَابِمٌ وَ حَصِيدٌ﴾ ﴿100﴾

1741 / [64] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قرأ: ﴿ فَمِنْهَا قَائِماً وَ حَصِیداً﴾ بِالنَّصْبِ، ثُمَّ قَالَ: یَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، لاَ یَکُونُ حَصِیداً إِلاَّ بِالْحَدِیدِ (3)

1742 / [65] - و في رواية أخرى: فمِنْهَا قَائِمٌ وَ حَصِیدٌ، أيكون الحصيد إلّا بالحديد ؟ (4)

ص: 68


1- عنه بحار الأنوار: 387/12 ح ،14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 136/4 ح 2. الجعفريات (الطبع الحجري ) : 179 (كتاب التفسير) بإسناده عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه عليّ بن الحسين، عن أبيه، عن عليّ بن أبي طالب علیهما السلام بتفاوت يسير، الكافي: 164/5 ح 7 بإسناده عن أحمد بن محمّد، عن بعض أصحابه رفعه من لا يحضره الفقيه: 268/3 ح 3968، فقه القرآن : 54/2 مرسلاً و بتفاوت يسير.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 136/4 ح 3، و نور الثقلين: 393/2 ح 201. إكمال الدين: 645/2 ح 4 ( باب - 55 ما روي في ثواب المنتظر للفرج) بإسناده عن محمّد بن الفضيل عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 128/52 ح 22، الغيبة للطوسي: 459 ( ذكر طرف من العلامات الكائنة قبل خروجه علیه السلام) بإسناده عن الحسن بن الجهم قال: سألت أبا الحسن علیه السلام كذا بتفاوت يسير عنه البحار: 130/52 ح 9
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 138/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 394/2 ح 205.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 138/4 ذيل ح 7.

62)- از احمد بن محمّد بن عیسی به نقل بعضی از اصحاب ،ما روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «من شما را در خیر و خوبی می بینم» فرمود: قیمت (اجناس) آن ها رخیص و ارزان بود

فرمایش خداوند متعال: و ای قوم من! شما همچنان که هستید به کار خویش مشغول ،باشید من هم به کار خویش مشغول می شوم بزودی خواهید دانست که آن عذاب خوارکننده بر چه کسانی فرود می آید و چه کسی دروغگو می باشد و منتظر بمانید من نیز با شما منتظر می مانم (93)

63) - از محمّد بن فُضَیل روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام درباره انتظار فرج سؤال کردم؟

فرمود: آیا نمی دانی که خود انتظار فرج و گشایش نوعی گشایش (در رفع ناراحتی های فکری اجتماعی و ...) می باشد؟ سپس :افزود به درستی که خداوند متعال می فرماید: «و منتظر بمانید که من هم با شما منتظر می مانم».

فرمایش خداوند متعال: آن از اخبار (جریانات) قریه ها و آبادی هایی است که آن ها را برای (امّت) تو داستان سرایی می کنیم برخی از آن ها پا بر جا و برخی درو (و نابود) شده است (100)

64) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام این آیه شریفه را این چنین «فمنها قائِماً وحصيداً» قرائت نمود، (با افزودن حرف «ف» بر سر «منها» و منصوب خواندن) کلمه قائم و حصید، نه ،مرفوع گرچه مشهور مرفوع خوانده اند و سپس فرمود:: ای ابا محمّد! درو و ،برداشت صورت نگیرد مگر به وسیله آهن.

65)- و در روایتی دیگر آمده است: «فمنها قائِمٌ وحصيدٌ» (فقط حرف «ف» بر سر «منها» افزوده گشته یعنی) مگر درو کردن بدون آهن آلات امکان پذیر است؟

ص: 69

قوله تعالى: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةٌ لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لهُ النَّاسُ وَذَلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ ﴿103﴾ وَ مَا خِرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَّعْدُودٍ ﴿104﴾ يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ، فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ ﴿105﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ ﴿106﴾ خَلِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُريدُ﴾ ﴿ 107﴾

1743 / [66] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ، قَالَ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ذَلِكَ يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَ ذَلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ ﴾ : فَذَلِکَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ وَ هُوَ اَلْیَوْمُ اَلْمَوْعُودُ (1)

1744 / [67] - عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ:

قَصَّ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قِصَصَ أَهْلِ اَلْمِیثَاقِ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ وَ أَهْلِ اَلنَّارِ فَقَالَ فِی صِفَاتِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ فَمِنْهُمْ مَنْ لَقِیَ اَللَّهَ شُهَدَاءَ لِرُسُلِهِ ثُمَّ مَنْ فِی صِفَتِهِمْ حَتَّی بَلَغَ مِنْ قَوْلِهِ ثُمَّ جَاءَ اَلاِسْتِثْنَاءُ مِنَ اَللَّهِ فِی اَلْفَرِیقَیْنِ جَمِیعاً فَقَالَ اَلْجَاهِلُ بِعِلْمِ اَلتَّفْسِیرِ إِنَّ هَذَا اَلاِسْتِثْنَاءَ مِنَ اَللَّهِ إِنَّمَا هُوَ لِمَنْ دَخَلَ اَلْجَنَّهَ وَ اَلنَّارَ وَ ذَلِکَ أَنَّ اَلْفَرِیقَیْنِ جَمِیعاً یَخْرُجَانِ مِنْهُمَا فَیَبْقَیَانِ فَلَیْسَ فِیهِمَا أَحَدٌ وَ کَذَبُوا بَلْ إِنَّمَا عَنَی بِالاِسْتِثْنَاءِ أَنَّ وُلْدَ آدَمَ کُلَّهُمْ وَ وُلْدَ اَلْجَانِّ مَعَهُمْ عَلَی اَلْأَرْضِ وَ اَلسَّمَاوَاتُ یُظِلُّهُمْ فَهُوَ یَنْقُلُ اَلْمُؤْمِنِینَ حَتَّی یُخْرِجَهُمْ إِلَی وَلاَیَهِ اَلشَّیَاطِینِ وَ هِیَ اَلنَّارُ فَذَلِکَ اَلَّذِی عَنَی اَللَّهُ فِی أَهْلِ اَلْجَنَّهِ وَ أَهْلِ اَلنَّارِ ﴿ما دامَتِ اَلسَّماواتُ وَ اَلْأَرْضُ﴾ یَقُولُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَیْسَ

ص: 70


1- عنه بحار الأنوار: 60/7 ح ، والبرهان في تفسير القرآن: 138/4 ح 4، و نور الثقلين: 395/2 ح 209

فرمایش خداوند متعال: به درستی که در آن نوع عذاب ها برای کسانی که از عذاب آخرت بیمناک ،هستند عبرتی است آن روزی است که در آن مردم گرد آورده می شوند و آن روز همان روزی است که مردم را در آن احضار می کنند. (103) و ما آن را به تأخیر نمی اندازیم مگر برای مدت زمانی معلوم (104) روزی که چون بیاید هیچ کسی جز به فرمان او سخن نگوید و مردمان بعضی بدبخت و بعضی نیکبخت باشند (105) اما بدبختان در آتش خواهند بود و مردمان را در آن جا ناله و خروشی سخت دارند (106) تا آسمان ها و زمین باقی هستند در آن جا جاودانه بمانند مگر آن چه را که پروردگارت بخواهد؛ (107)

66)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «آن روزی است که در آن همۀ مردم جمع می شوند و آن همان روز مشهود است» فرمود: آن ،روز روز قیامت می باشد و آن همان روزی است (که وعده داده شده)است که فرا خواهد رسید.

67)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام ضمن بیان داستان های اهل میثاق از دوزخیان و بهشتیان، درباره صفات و ویژگی های اهل بهشت فرمود برخی از آنان کسانی هستند که خداوند را در حالتی ملاقات می کنند که بر (حقّانیت) رسولانش گواهی می دهند- سپس پیرامون او صاف ایشان مطالبی را بیان نمود تا رسید به جایی که فرمود:- سپس از طرف خداوند استثنایی درباره هر دو دسته (دوزخیان و بهشتیان) وارد شده پس جاهل نسبت به تفسیر قرآن :گوید این استثنا از طرف خداوند برای کسانی است که وارد بهشت و دوزخ شده اند به دلیل این که هر دو گروه از آن (بهشت و دوزخ) خارج خواهند شد، در نتیجه آن دو محل خالی می شوند و کسی در آن ها نمی ماند این افراد (نادان) دروغ می گویند بلکه منظور این است که تمامی افراد بنی آدم و جنّیان، همگی بر روی زمین هستند و آسمان بر آن ها سایه می افکند؛ پس همین حالت (ماندن روی زمین)، مؤمنین را (در اثر ارتکاب معصیت) به ولایت

ص: 71

بِمُخْرِجٍ أَهْلَ اَلْجَنَّهِ مِنْهَا أَبَداً وَ لاَ کُلَّ أَهْلِ اَلنَّارِ مِنْهَا أَبَداً، وَ کَیْفَ یَکُونُ ذَلِکَ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ مَّكِثِينَ فِيهِ أَبَدًا ﴾ (1) لَیْسَ فِیهِمَا اِسْتِثْنَاءٌ.

وَ کَذَلِکَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام مَنْ دَخَلَ فِی وَلاَیَهِ آلِ مُحَمَّدِ (علیهم السلام)دَخَلَ اَلْجَنَّهَ ، وَ مَنْ دَخَلَ فِی وَلاَیَهِ عَدُوِّهِمْ دَخَلَ اَلنَّارَ ، وَ هَذَا اَلَّذِی عَنَی اَللَّهُ مِنَ اَلاِسْتِثْنَاءِ فِی اَلْخُرُوجِ مِنَ اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ وَ اَلدُّخُولِ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي الْجَنَّةِ خَلِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءٌ غَيْرَ مَجْذُوذٍ﴾ ﴿108﴾

1745 / [68]- عَنْ زُرَارَهَ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : عن قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿وَ أَمَّا اَلَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی اَلْجَنَّهِ﴾- إِلَی آخِرِ اَلْآیَتَیْنِ- ؟

قال: هَاتَانِ اَلْآیَتَانِ فِی غَیْرِ أَهْلِ اَلْخُلُودِ مِنْ أَهْلِ اَلشَّقَاوَهِ وَ اَلسَّعَادَهِ، إِنْ شَاءَ اَللَّهُ یَجْعَلُهُمْ خَارِجِینَ. وَ لاَ تَزْعُمُ - یَا زُرَارَهُ - إِنِّی أَزْعُمُ ذَلِکَ (3)

1746 / [69] - عَنْ حُمْرَانَ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام [قلت:] جُعِلْتُ فِدَاکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ خَلِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ﴾، لأهل النار، أفرأيت قوله لأهل الجنّة: ﴿خَلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ﴾؟

ص: 72


1- سورة الكهف: 3/18
2- عنه بحار الأنوار: 347/8 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 141/4 ح 12 و نور الثقلين: 398/2 ح 223
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 140/4 ح 9 و نور الثقلين: 399/2 ح 224.

شیطان می کشاند که همان ورود در آتش باشد؛ و بر همین اساس خداوند هر دو گروه اهل بهشت و دوزخ را قصد نموده و فرموده است: «تا زمانی که آسمان ها و زمین باقی و پا بر جا باشند» که این مربوط به عالم دنیا خواهد بود؛ زیرا که خداوند متعال به هیچ عنوان اهل بهشت را از آن مکان خارج نمی گرداند ولی (این طور نیست که) تمامی اهل دوزخ از آن خارج نگردند (بلکه عده ای با گذراندن مدّت مجازات نجات یافته و از آن خارج می گردند)، چطور ممکن است (که گفته شود همۀ اهل بهشت از آن خارج می شوند)؟! با این که خداوند در کتاب خود فرموده است: «در آن جا (بهشتیان) بطور جاوید خواهند ماند» و در این دو مورد استثنایی وجود استثنایی وجود ندارد.

و همچنین امام باقر علیهالسلام فرمود: کسی که در ولایت آل محمّد علیهم السلام وارد شده (و آن را با جان پذیرفته) وارد بهشت خواهد شد و کسی که در ولایت دشمنان ایشان داخل گشته (و تابع آن ها شده است) داخل دوزخ می شود، و این منظور و مقصود از استثنا در دخول و خروج از بهشت و دوزخ می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و اما نیک بختان تا آسمان ها و زمین باقی هستند، در بهشت جاویدان بمانند مگر آن چه را که پروردگارت بخواهد عطای او هیچ وقت منقطع نمی شود (108)

68)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و اما کسانی که سعادتمند و خوشبخت شدند در بهشت خواهند بود»- تا پایان دو آیه شریفه- ، سؤال کردم؟ فرمود: این دو آیه برای غیر از افراد جاوید اهل شقاوت (درون آتش) و سعادت (درون بهشت) می باشند که خداوند اگر بخواهد ایشان را خارج می گرداند و ای ،زراره گمان نکن که من چنان تفکری داشته باشم

69)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم فدایت گردم! (آیا) فرمایش خداوند متعال: «در آن جا به طور جاوید تا زمانی که آسمان ها و زمین باقی باشند، خواهند بود مگر

ص: 73

قَالَ: نَعَمْ، إِنْ شَاءَ جَعَلَ لَهُمْ دُنْیَا فَرَدَّهُمْ، وَ مَا شَاءَ.

و سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿ خَلِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ﴾؟

فَقَالَ هَذِهِ فِی اَلَّذِینَ یَخْرُجُونَ مِنَ اَلنَّارِ. (1)

1747 / [70] - عن أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ ﴾ ، قَالَ:فِی ذِکْرِ أَهْلِ النَّارِ اسْتِثْنَاءٌ وَ لَیْسَ فِی ذِکْرِ أَهْلِ الْجَنَّهِ اسْتِثْنَاءٌ، ﴿ وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَسْلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءٌ غَيْرَ مَجْذُودٍ ﴾ (2)

1748 / [71] - وَ فِی رِوَایَهِ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿عَطَاء غَيْرَ مَجْدُودٍ﴾ بِالذَّالِ. (3)

قوله تعالى: ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿113﴾ وَ أَقِم الصَّلَوةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَ زُلَفًا مِّنَ الَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَتِ يُذْهِبْنَ السَّيِئاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ﴾ ﴿114 ﴾

ص: 74


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 141/4 ح 10 ، و نور الثقلين: 399/2 ح 225. الزهد: 220 ح 269 (باب - 18 في الشفاعة) بإسناده عن حمران قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام. عنه البحار: 346/8 ح 3.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 141/4 ح 11، و نور الثقلين: 399/2 ح 226
3- عنه البرهان في تفسير القرآن 141/4 ذيل ح 11، و نور الثقلين: 399/2 ذيل ح 226. في الطبع المكتبة العلمية الإسلامية وكذا الطبع لمؤسسة البعثة في كليهما «بالذال» المعجمة ، والظاهر أنّه غير صحيح، لأنه لا يوجد حينئذ تفاوت مع يوجد حينئذ تفاوت مع المصحف الشريف و قرائة المشهور، فلابد أن تكون «بالدال» المهملة، كما في البرهان 141/4 ذيل ح 11 و عملنا نحن مطابق لظاهر ما في المصادر - والله تعالى عالم بحقائق الأمور - . المترجم .

آن چه را که پروردگار تو خواستار آن باشد» برای اهل دوزخ می باشد، همچنان که برای اهل بهشت نیز می باشد؟ فرمود: بلی اگر (خداوند) بخواهد آن ها را به عالم دنیا بر می گرداند و آن چه را که او بخواهد (انجام می دهد).

از آن حضرت در (معنا و منظور) فرمایش خداوند متعال: «در آن جا به طور جاوید تا زمانی که آسمان ها و زمین باقی .باشند خواهند بود مگر آن چه را که پروردگار تو خواستار آن باشد» سؤال کردم؟

فرمود: منظور از این ،آیه کسانی هستند که (پس از تحمّل مجازات) از آتش (نجات یافته و) با خارج می گردند.

70) - از ابو مصير روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس برخی آن ها اهل شقاوت و برخی هم سعادت مند هستند» فرمود: در مورد اهل دوزخ استثنایی وجود دارد ولی نسبت به اهل بهشت چنین نیست ( دوزخیان ممکن است نجات یابد و خارج شوند ولی بهشتیان جایگاهی بهتر از آن ندارند پس در آن جاوید خواهند بود) همچنین خداوند می فرماید: «و اما افراد نیک بخت تا آسمان ها و زمین باقی .هستند در بهشت جاوید خواهند ،ماند مگر آن چه را که پروردگارت بخواهد؛ زیرا عطای او هیچ گاه قطع نمی شود».

71) - و در رواینی از حماد، به نقل از حریز وارد شده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (آیه را چنین قرائت نمود:) «عطا و بخششی بدون آن که قطع گردد» که حرف دال به جای دال باشد.

فرمایش خداوند متعال: و به ستمکاران میل و اعتماد نکنید و گرنه آتشی سوزان به شما اصابت می کند و شما را جز خدا هیچ دوستی نخواهد بود و کسی (غیر از او) شما را یاری نکند (113) و در آغاز و پایان روز و ساعاتی از شب نماز بگزار؛ زیرا نیکی ها بدی ها را از میان می برد آن اندرزی است برای اندرز پذیران (114)

ص: 75

1749 / [72] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا فَقَالَ أَحَدُهُمْ علیهما السلام

أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ ﴾ ؟ قال: هو الرجل من شيعتنا يقول بقول هؤلاء الجبارين. (1)

1750/ [73]- عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى، عَنْ رَجُلٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ﴿ وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ ﴾ ، قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَجْعَلْهَا خُلُوداً، و لَکِنْ تَمَسُّکُمُ اَلنَّارُ فَلاَ تَرْکَنُوا إِلَیْهِمْ. (2)

1751 / [74] - عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿أَقِمِ الصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ﴾ ، وَ طَرَفَاهُ الْمَغْرِبُ وَ الْغَدَاةُ، ﴿ وَ زُلَفًا مِّنَ الَّيْلِ﴾، وَ هِیَ صَلاَهُ اَلْعِشَاءِ اَلْآخِرَهِ (3)

1752 / [75] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَحَدَهُمَا علیهما السلام يَقُولُ: ﴿إِنَّ عَلِيًّا علیه السلام أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ، فَقَالَ: أَيُّ آيَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهُ أَرْجَى عِنْدَكُمْ﴾؟

فَقَال بعضهم: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ، وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ ﴾ (4)، قال: حَسَنَةٌ وَلَيْسَتْ إِيَّاهَا ، فَقَالَ بَعْضُهُمْ: ﴿ يَعِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللهِ﴾ (5)

ص: 76


1- عنه بحار الأنوار: 375/75 ح 28 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن: 144/4 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 375/75 ح 29 والبرهان في تفسير القرآن: 144/4 ح 1 ح 4، و نور الثقلين: 400/2 ح 233 ، و مستدرك الوسائل: 122/13 ح 14954.
3- عنه بحار الأنوار: 389/82 ح 16 ، و 110/83 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن: 151/4 ح 10 الكافي: 271/3 ضمن ح 1 بإسناده عن حريز عن زرارة قال: سألت أبا جعفر علیه السلام، من لا يحضره الفقيه: 195/1 ضمن ح 600 بإسناده عن زرارة بن أعين، قلت لأبي جعفر علیه السلام، تهذيب الاحکام: 241/2 ضمن ح 23 عنهم و عن العلل وسائل الشيعة 10/4 ضمن 4385 علل الشرائع 354/2 ضمن ح 1 (باب- 67).
4- سورة النساء: 48/4 ، و 116.
5- سورة الزمر: 53/39

72)- از بعضی از اصحاب ما روایت کرده است که گفت:

از یکی از ایشان (علیهم السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «و تکیه و اعتماد نکنید به کسانی که ظلم کردند که عذاب ،آتش شما را هم فرا می گیرد» سؤال شد؟

فرمود: این در مورد مردی از شیعیان و دوستداران) ما (اهل بیت رسالت) می باشد که معتقد بر گفته ها (و رفتار) این ستمگران می باشد.

73)- از عثمان بن ،عیسی به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند:) «و تکیه و اعتماد نکنید به کسانی که ظلم کردند که عذاب ،آتش شما را هم فرا می گیرد» فرمود: توجّه دارید که (خداوند متعال) آن (آتش) را جاوید و همیشگی نمی کند، ولی آتش شما را فرا می،گیرد پس مواظب باشید که به آن ها تمایل پیدا ننموده و اعتماد نکنید.

74) - از حریز روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام: فرمود: «نماز را در دو طرف روز اقامه کن»، و دو طرف روز، مغرب و بامداد می باشد «و در مقداری از شب گذشته» و آن نماز عشا است.

75) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام شنیدم که می فرمودند: (روزی) امیر المؤمنين على علیه السلام رو به مردم کرده و فرمود کدامین آیه از آیات کتاب خداوند برای شما امیدوارکننده تر می باشد؟

بعضی از آن ها گفتند آیه به درستی که خداوند نمی آمرزد (گناه) شریک قرار دادن برای او را ولی غیر از آن را برای هر کس که بخواهد می آمرزد

فرمود: این خوب است اما مقصود من این نیست

بعضی دیگر گفتند: آیه «ای بندگان من که بر خود اسراف کرده اید از رحمت خداوند مأیوس و ناامید نباشید»

فرمود: این خوب است اما مقصود من این نیست.

ص: 77

قَالَ حَسَنَهٌ وَ لَیْسَتْ إِیَّاهَا وَ قَالَ بَعْضُهُمْ: ﴿وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ﴾ (1)، قَالَ: حَسَنَةٌ وَلَيْسَتْ إِيَّاهَا .

قَالَ: ثُمَّ أَحْجَمَ اَلنَّاسُ، فَقَالَ: مَا لَكُمْ، يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ؟

فَقَالُوا: لَا -وَالله- مَا عِنْدَنَا شَيْءٌ

قال: سمعت رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ: أَرْجَی آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ : ﴿ وَأَقِمِ الصَّلَوٰةَ طَرَفَي النَّهَارِ وَ زُلَفًا مِنَ الَّيْلِ﴾- و قرأ الآية كلها -، وقال: يا عليا وَ الَّذِی بَعَثَنی بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَ نَذیرًا! إنَّ أحَدَکُم لَیَقومُ إلی وضوئِهِ فَتَساقَطُ عَن جَوارِحِهِ الذُّنوبُ،فَإِذَا استَقبَلَ اللّهَ بِوَجهِهِ وقَلبِهِ لَم یَنفَتِل عَن صَلاتِهِ وعَلَیهِ مِن ذُنوبِهِ شَیءٌ کَما وَلَدَتهُ امُّهُ،فَإِن أصابَ شَیئًا بَینَ الصَّلاتَینِ کانَ لَهُ مِثلُ ذلِکَ،حَتّی عَدَّ الصَّلواتِ الخَمسَ، ثُمَّ قالَ:«یا عَلیُّ،إنَّما مَنزِلَهُ الصَّلَواتِ الخَمسِ لِاُمَّتی کَنَهرٍ جارٍ عَلی بابِ أحَدِکُم،فَما ظَنُّ أحَدِکُم لَو کانَ فی جَسَدِهِ دَرَنٌ ثُمَّ اغتَسَلَ فی ذلِکَ النَّهرِ خَمسَ مَرّاتٍ فِی الیَومِ،أکانَ یَبقی فی جَسَدِهِ دَرَنٌ ؟ فَکذلِکَ وَاللّهِ الصَّلَواتُ الخَمسُ لِاُمَّتی (2)

1753 / [76] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ اَلْکَرْخِیِّ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَدَخَلَ عَلَیْهِ مَوْلًی لَهُ فَقَالَ: یَا فُلاَنُ مَتَی جِئْتَ؟

فَسَکَتَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : جِئْتَ مِنْ هَاهُنَا وَ مِنْ هَاهُنَا اُنْظُرْ بِمَا تَقْطَعُ بِهِ یَوْمَکَ، فَإِنَّ مَعَکَ مَلَکاً مُوَکَّلاً یَحْفَظُ عَلَیْکَ مَا تَعْمَلُ، فَلاَ تَحْتَقِرْ سَیِّئَهً وَ إِنِّ کَانَتْ صَغِیرَهً فَإِنَّهَا سَتَسُوءُکَ یَوْماً وَ لاَ تَحْتَقِرْ حَسَنَهً فَإِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ أَشَدَّ طَلَباً

ص: 78


1- سورة آل عمران: 135/3
2- عنه بحار الأنوار: 220/82 ح 41 والبرهان في تفسير القرآن: 151/4 ح 11، و مستدرك الوسائل: 12/3 ح 2892 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 39/3 ح 2965 عوالي اللئالي: 24/3 ح 54 فيه: روى أبو حمزة الثمالي عن أحدهما علیهما السلام عن عليّ علیه السلام قال : سمعت حبيبي رسول الله صلی الله علیه و آله يقول: مجمع البيان: 301/3 یا 201/5، عنهما البحار: 220/82 ح 41

و بعضی دیگر گفتند: آیه «و آن کسانی که اگر کار خلاف و فحشایی را انجام دهند و یا بر خود ستم ،کنند بیاد خداوند افتند و از درگاه او برای گناهان خود درخواست آمرزش نمایند» فرمود: این خوب است اما مقصود من این نیست سپس بعضی به سر و صدا ،پرداختند حضرت فرمود چه خبر است؟ ای مسلمانان شما را چه شده است؟ گفتند به خدا سوگند! ما اطلاعی غیر از آن چه مطرح کردیم .نداریم.

فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و اله شنیدم که می فرمود: امیدوارکننده ترین آیه از آیات کتاب خداوند (عبارت است از آیه:) «و نماز را در دو طرف روز و سر شب بر پا دار» و حضرت تمام آیه را تا پایان آن تلاوت نمود و فرمود: ای علی سوگند به کسی که مرا به عنوان بشیر و نذیر مبعوث نموده به راستی (هنگامی که) یک نفر از شما برای وضو بر می خیزد تمام گناهان اعضا و جوارحش می ریزد و هنگامی که با توجه و خلوص قلبی رو به سمت خداوند (در مقابل قبله) بایستد از نمازش فارغ نمی شود مگر آن که تمام گناهانش نابود گردد؛ همانند کسی که تازه از مادر متولد شده پس اگر در بین دو ،نماز گناه دیگری از او سر بزند به همان شیوه سپری گردد و بر همین منوال خواهد بود تا نمازهای پنجگانه را انجام دهد.

سپس فرمود ای علی جایگاه نمازهای پنجگانه برای امت من همانند نهر آبی می باشد که بر درب خانه یکی از شما جاری باشد پس چگونه فکر می کنید دربارهٔ کسی که بدنش چرک و کثیف باشد و روزی پنج مرتبه خود را در آن نهر آب شستشو ،کند آیا چرک و کثافت بر بدن او باقی می ماند؟ پس به خدا سوگند این نمازهای پنجگانه برای امت ،من همانند آن نهر آب می باشد (که اگر با رعایت شرایط انجام گردد روح و روان را شاداب نماید و اثری از گناهان باقی نماند)

76) - از ابراهیم کرخی روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که یکی از غلامان و خدمتگزاران حضرت وارد شد و به او فرمود ای فلانی چه وقت آمدی؟ او ساکت ماند (و جوابی نداد) امام صادق علیه السلام فرمود: تو از این جا و آن جا آمده ای، مواظب باش که روز خود را چگونه (و با چه کارهایی) سپری می کنی؛ زیرا که همراه تو فرشته مأموری هست که آن چه را انجام دهی حفظ و ضبط می کند

ص: 79

وَ لاَ أَسْرَعَ دَرَکاً مِنَ اَلْحَسَنَهِ، أَنَّهَا لَتُدْرِکُ اَلذَّنْبَ اَلْعَظِیمَ اَلْقَدِیمَ فَتَذْهَبُ بِهِ، وَ قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿إِنَّ الْحَسَنَتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ﴾، قال: قال: صَلَاةُ اَللَّيْلِ تَذْهَبُ بِذُنُوبِ النَّهَارِ، وَقَالَ: تَذْهَبُ بِمَا جَرَحْتُمْ. (1)

1754 / [77] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ یَرْفَعُهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ:

﴿أَقِمِ الصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ﴾ - إلى - ﴿السَّيِّئَاتِ ﴾، فقال: صلاة المؤمن بالليل تذهب بما عمل من ذنب النهار. (2)

1755/ [78] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ ، قَالَ:

سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْجِبَالِ عَنْ رَجُلٍ أَصَابَ مَالاً مِنْ أَعْمَالِ اَلسُّلْطَانِ، فَهُوَ یَتَصَدَّقُ مِنْهُ، وَ یَصِلُ قَرَابَتَهُ، وَ یَحُجُّ لِیُغْفَرَ لَهُ مَا اِکْتَسَبَ، وَ هُوَ یَقُولُ: ﴿إِنَّ اَلْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ اَلسَّیِّئاتِ﴾؟

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿إِنَّ اَلْخَطِیئَهَ لاَ تُکَفِّرُ اَلْخَطِیئَهَ، وَ لَکِنَّ اَلْحَسَنَهَ تُکَفِّرُ اَلْخَطِیئَهَ﴾. ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «إِنْ کَانَ خَلَطَ اَلْحَلاَلَ حَرَاماً فَاخْتَلَطَ جَمِیعاً فَلَمْ یَعْرِفِ

ص: 80


1- عنه بحار الأنوار: 154/87 ح 36 ، والبرهان في تفسير القرآن: 152/4 ح 12، و نور الثقلين: 402/2 ح 240 ، و مستدرك الوسائل: 157/12 ح 13772 الأمالي للطوسي: 294 ح 572 (المجلس الحادي عشر) بإسناده عن موسى بن عيسى، عن أبي الحسن العسكري عن آبائه عن الصادق علیهم السلام - القطعة الأخيرة من قوله تعالى: إنّ الحسنات ..... عنه البحار: 143/87 ح 16.
2- عنه بحار الأنوار: 155/87 ذيل ح 36 باختصار، والبرهان في تفسير القرآن: 152/4 ح 13، و نور الثقلين 403/2 ح 241 ، و مستدرك الوسائل: 329/6 ح 6926. الكافي : 266/2 ح 10 بإسناده عن إبراهيم بن عمر، عمن حدّثه عن أبي عبد الله علیه السلام، ونحوه، من لا يحضره الفقيه : 473/1 ح 1368 ، و تهذيب الأحكام: 122/2 ح 234 ، عنهم وسائل الشيعة: 146/8 ح 10265، والبحار 319/82، علل الشرائع 363/2 ح 7 (باب - 84 علّة صلاة الليل) ثواب الأعمال: 42 (ثواب من صلّى صلاة الليل) نحو الكافي، عنه البحار 148/87 ذيل ح 23.

پس سعی کن که خطایی را - هر چند جزئی و ساده باشد - کوچک و ناچیز نگیری چه بسا همان خطا بزودی سبب افسردگی و ناراحتی تو گردد.

و سعی کن کار نیک و حسنه ای را ناچیز و بی ارزش ندانی پس به راستی که هیچ چیزی مطلوب تر و سودمندتر و نتیجه دارتر از حسنه نیست، چه بسا حسنه ای گناه بزرگی که قبلاً بوده را نابود گرداند؛ و خداوند در کتاب خود فرموده است «به درستی که خوبی ها بدی ها را از بین می برند»

(راوی) گوید: امام علیه السلام افزود: نماز ،شب گناهان روز را نابود می گرداند.

و فرمود: منظور از بین بردن و نابود کردن لغزشها و خطاهای شما می باشد.

77) از ابراهیم بن ،عمر به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و در آغاز و پایان روز و ساعاتی از شب نماز بگزار؛ زیرا نیکی ها بدی ها را از میان می برد».

فرمود: نماز مؤمن در شب سبب می شود تا گناهانی را که او در روز انجام داده نابود گردند.

78) - از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

مردی از اهالی جبال از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: شخصی مالی را از سلطان به دست می آورد و آن را صدقه می دهد و به خویشاوندانش کمک می نماید و حجّ (خانه خدا) انجام می دهد تا شاید آن چه را کسب کرده و به دست آورده آمرزیده شود و (برای اثبات حرف خود) می گفت: «به درستی که کارهای نیک جبران کننده خطاها می باشند».

امام صادق علیه السلام: فرمود: خطا نمی تواند کفاره و پوشاننده خطا باشد، بلکه حسنه است که می تواند خطا را بپوشاند و نابود گرداند.

سپس حضرت افزود: اگر مال حلال با حرام مخلوط شده به طوری که حلال

ص: 81

اَلْحَلاَلَ مِنَ اَلْحَرَامِ، فَلاَ بَأْسَ (1)

1756 / [79] - و عَنْهُ فِی رِوَایَهِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ مزيد [سُوَیْدٍ] أَنَّهُ قَالَ:

اُنْظُرْ مَا أَصَبْتَ بِهِ فَعُدْ بِهِ عَلَی إِخْوَانِکَ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿إِنَّ الْحَسَنَتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ﴾

قَالَ اَلْمُفَضَّلُ کُنْتُ خَلِیفَهَ أَخِی عَلَی اَلدِّیوَانِ قَالَ وَ قَدْ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ تَرَی مَکَانِی مِنْ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ وَ مَا تَرَی قَالَ لَوْ لَمْ یکُنْ کَتَبَ (2)

1757 / [80] - عَنْ مُفَضَّلِ اِبْنِ مَرْیَمَ اَلْکَاتِبِ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَدْ أُمِرْتُ أَنْ أُخْرِجَ لِبَنِی هَاشِمٍ جَوَائِزَ فَلَمْ أَعْلَمْ إِلاَّ وَ هُوَ عَلَی رَأْسِی فَوَثَبْتُ إِلَیْهِ فَسَأَلَنِی عَمَّا أُمِرَ لَهُمْ فَنَاوَلْتُهُ اَلْکِتَابَ فَقَالَ مَا أَرَی لِإِسْمَاعِیلَ هَاهُنَا شَیْئاً فَقُلْتُ هَذَا اَلَّذِی خَرَجَ إِلَیْنَا ثُمَّ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ تَرَی مَکَانِی مِنْ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ فَقَالَ اُنْظُرْ مَا أَصَبْتَ فَعُدْ بِهِ عَلَی أَصْحَابِکَ فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ : ﴿إِنَّ الْحَسَنَتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ﴾ (3)

ص: 82


1- عنه بحار الأنوار: 236/96 ح 1 والبرهان في تفسير القرآن: 152/4 ح 14، و نور الثقلين: 403/2 ح ،242 ، و مستدرك الوسائل: 246/7 ج 8156، و 158/12 ح 13773 قطعة منه. الكافي : 126/5 ح 9 تهذيب الأحكام: 369/6 ح 189 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل 126/5 الشيعة: 146/11 ح 14486 ، و 88/17 ح 22051، مستطرفات السرائر 589، عنه البحار ح 236/96 ذيل ح 1 أشار إليه
2- عنه بحار الأنوار: 237/96 ح 2 فيه: لو لم تكن كتب، والبرهان في تفسير القرآن: 152/4 ح 15، و نور الثقلين: 403/2 ح 243. رجال الكشِي ( اختيار معرفة الرجال): 374 ح 701 بإسناده عن المفضل بن مزيد أخي شعيب الكاتب، قال: قال أبو عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 376/75 ح 32
3- عنه بحار الأنوار: 237/96 ح 3 ، ووسائل الشيعة: 198/17 ح 22342، والبرهان في تفسير القران : 152/4 ح ،16 ، و نور الثقلين: 403/2 ح 244. رجال الكشّي: 374 ح 702 بإسناده عن مفضّل بن مزيد أخي شعيب الكاتب، قال: دخلت على أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 376/75 ح 33

از حرام قابل تشخیص نیست، (در آن چه که مطرح کردی) مانعی ندارد.

79)- و از او (سماعه) در روایتی از مفضّل بن مزید (سُوَید) روایت کرده است که گفت:

در آن چه که به دست آوردهای دقت کن و آن را به برادرانت باز گردان؛ زیرا که خداوند می فرماید: «به درستی که کارهای نیک جبران کننده خطاها می باشند» مفضّل گفت: من جانشین برادرم در دیوان محاسبات ،بودم پس به حضرت عرض کردم فدایت شوم همانا شما موقعیت مرا در میان این گروه می بینی پس چه نظری داری؟ حضرت فرمود ای کاش این طور نبود

80) - از مفضّل بن مَزيدِ كاتب روایت کرده است که گفت:

(روزی) امام صادق علیه السلام بر من وارد شد و من (در آن روز) مأمور شده بودم که هدایای بنی هاشم را بپردازم پس متوجه ورود حضرت نشدم فقط ناگاه دیدم که حضرت بالای سرم ایستاده است و من هم تنها بودم پس (به احترام او) از جای خود برخاستم بعد از آن ایشان در مورد برنامه ای که مأمور به آن بودم سؤال نمود و من نامه (لیست افراد) را خدمت ایشان دادم فرمود در آن برای اسماعیل (فرزندم) چیزی نمی بینم؟!

عرضه داشتم: (من بی تقصیرم) این چیزی است که به من گفته شده تا انجام ،دهم سپس به ایشان عرض کردم فدایت گردم شما موقعیت مرا در نزد این گروه می دانید (به نظر شما تکلیف من چیست؟)

فرمود: دقّت کن آن چه را که به دست می آوری به برادرانت باز گردانی؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «به درستی که کارهای نیک جبران کننده خطاها (و لغزش ها) می باشند».

ص: 83

1758 / [81] - عن إبراهيم الكرخي، قال:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ رجل من أهل المدينة، فقال له أبو عبد الله علیه السلام: [يا فلان] من أين جئت؟ ثم قال له: جنت من هاهنا و هاهنا لغير معاش تطلبه، ولا لعمل آخرة، انظر بماذا تقطع يومك وليلتك، واعلم أنّ معك ملكاً كريماً موكلاً بك يحفظ عليك ما تفعل، ويطلع على سرك الذي تخفيه من الناس، فاستحي ولا تحقرنّ سيّئة؛ فإنّها ستسوؤك يوماً، ولا تحقرن حسنة وإن صغرت عندك وقلت في عينك، فإنها ستسرك يوماً، واعلم أنه ليس شيء أضر عاقبة ولا أسرع ندامة من الخطيئة، وأنه ليس شيء أشدّ طلباً ولا أسرع دركاً للخطيئة من الحسنة، أما إنها لتدرك العظيم القديم المنسى عند عامله فتجذبه وتسقطه وتذهب به بعد إثباته، و ذلك قول الله: ﴿إِنَّ الْحَسَنَتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّاكِرِينَ﴾ (1)

1759 / [82] - عَنْ أَبِی خِدَاشٍ عَنْ أبي عبد الله علیه السلام قال:

﴿ إِنَّ الْحَسَنَتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ﴾ ، قال: صلاة الليل يكفّر ما كان من ذنوب النهار (2)

ص: 84


1- عنه بحار الأنوار: 184/71 ح 45 ، والبرهان في تفسير القرآن: 153/4 ح 17 مجمع البيان: 307/5 الزهد: 42 ح 31 (باب - 2 في الأدب والحثّ على الخير) بإسناده عن علي بن يعقوب قال: قال لي أبو عبد الله علیه السلام عنه مشكاة الأنوار: 71 (الفصل الثالث في آداب الشيعة)، والبحار: ، 401/69 ح 100، الأمالي للمفيد: 181 ح 3 (المجلس الثالث والعشرون) بإسناده عن ابن أبي يعفور قال: قال لي أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 198/78، ومستدرك الوسائل: 159/12 ح 13775 ، الاختصاص 231 ( حديث في زيارة المؤمن لله)، ثواب الأعمال: 134 (ثواب الحسنة المحدّثة للذنب القديم) عن جميل بن صالح قال: قال أبو عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 181/71 ح 37
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 153/4 ح 18 ، فيه عن ابن خراش ، ونور الثقلين: 403/2 ح 245 . الكافي: 379/8 ح 573 ، علل الشرائع: 20/1 ح 2 (باب - 99 علّة إثبات الأنبياء والرسل علیهم السلام )، عنه البحار: 31/11

81) - از ابراهیم کرخی روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که مردی از اهل مدینه بر ایشان وارد شد، پس حضرت به او فرمود ای فلانی از کجا آمده ای؟

او ساکت ماند (و جوابی نداد) سپس امام صادق علیه السلام به او فرمود: تو از این جا و آن جا ،آمده ای بدون این که به دنبال تأمین معاش زندگی خود باشی و یا برای آخرت توشه ای برگیری مواظب باش که روز و شب خود را چگونه (و با چه کارهایی) سپری می کنی و توجه داشته باش که همراه تو فرشته ای کریم موکل بر تو ،هست که آن چه را انجام می دهی حفظ و ضبط می کند و او بر اسراری که از مردم می پوشانی آگاه است پس حیا کن وسینه ای را کوچک نشمار، چه بسا همان خطا بزودی سبب افسردگی و ناراحتی تو گردد.

و سعی کن کار نیک و حسنه ای را- اگر چه در چشم تو کوچک باشد - ناچیز و بی ارزش ندانی که هیچ چیزی سودمندتر و نتیجه دارتر از حسنه نیست چه بسا همان حسنه بزودی تو را شادمان کند

و توجّه داشته باش که هیچ چیزی خطرناک تر و پشیمان کننده تر از گناه و خطا نیست که (انسان بیدار و با وجدان پس از آن) پشیمان می شود همچنین چیزی سودمندتر از حسنه نیست که تدارک کننده و از بین برنده خطا می باشد و چه بسا گناه ،بزرگی که نزد ،شخص گذشته و فراموش گشته به سبب حسنه ای نابود و ساقط شود بعد از آن که ثابت شده بود همچنان که خداوند متعال فرموده است: «به درستی که ،حسنات خطاها را از بین می برند این یک نوع یادآوری برای پندگیرندگان خواهد بود».

82) - از ابن خراش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به درستی که حسنات، سیئات را از بین می برند» فرمود نماز شب کفاره خطاها و لغزشهایی می شود که در روز انجام گرفته است.

ص: 85

قوله تعالى: وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةٌ وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿118 ﴾ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿119﴾

1760 / [83] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ: ﴿ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ﴾ - إلى - ﴿إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ ﴾؟

قال: کَانُوا أُمَّهً وَاحِدَهً، فَبَعَثَ اَللَّهُ اَلنَّبِیِّینَ لِیَتَّخِذَ عَلَیْهِمُ اَلْحُجَّهَ. (1)

1761 / [84] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَجُلٍ قَالَ:

سَأَلْتُ عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴾؟

قال: عَنَی بِذَلِکَ مَنْ خَالَفَنَا مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ مُخَالِفٌ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فِی دِینِهِمْ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ﴾ ، فَأُولَئِکَ أَوْلِیَاؤُنَا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ مِنَ اَلطِّینَهِ طَیِّباً، أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ إِبْرَاهِیم علیه السلام: ﴿ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا عَامِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَتِ مَنْ ءَامَنَ مِنْهُم بِالله﴾ (2) ؟ قَالَ: إِیَّانَا عَنَی وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَتَهُ وَ شِیعَهَ وَصِیِّهِ، قَالَ: ﴿وَ مَن كَفَرَ فَأُمَيِّعُهُ، قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ﴾ (3)، قَالَ: عَنَی بِذَلِک [والله ! ] مَنْ جَحَدَ وَصِیَّهُ وَ لَمْ یَتْبَعْهُ مِنْ أُمَّتِهِ، وَ کَذَلِکَ وَ اَللَّهِ حَالُ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ. (4)

ص: 86


1- عنه بحار الأنوار: 31/11 ،23، والبرهان في تفسير القرآن: 156/4 ح 6. الكافي: 429/2 ح 83 بإسناده عن أبي عبيدة الحذاء :قال سألت أبا جعفر علیه السلام بتفصيل عنه تأويل الآيات الظاهرة : 233 و وسائل الشيعة: 84/1 ح 197 و 67/27 ح 33218، والبحار: 195/5 ح ،1 و 353/24 ح 73
2- سورة البقرة: 126/2
3- سورة البقرة: 126/2
4- عنه بحار الأنوار: 204/24 ح 2 والبرهان في تفسير القرآن: 156/4 ح 7، و نور الثقلين: 405/2 ح 253

فرمایش خداوند متعال: و اگر پروردگار تو خواسته بود همه مردم را یک امت قرار داده بود ولی آنان همواره گوناگون و متفاوت خواهند بود (118) مگر آن هایی که پروردگارت بر آن ها رحمت نموده و آن ها را برای همین بیافریده است و سخن پروردگار تو بر این مقرر شده است جهنم را از همه جن و انس انباشته می کنم (119)

83) - از عبدالله سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر پروردگارت می خواست تمامی مردم را یک امّت قرار می داد» سؤال کردند؟

حضرت فرمود: مردم همگی بر یک امت و مذهب بودند پس خداوند پیامبران را فرستاد تا بر مردم حجّت و دلیل اقامه کنند

84)- از عبد الله بن غالب به نقل از پدرش از مردی روایت کرده است که گفت: از امام زین العابدین علیه السلام درباره معنای فرمایش خداوند: «و آن ها همیشه در اختلاف و کشمکش هستند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور کسانی از همین امّت ،هستند که با ما (اهل بیت رسالت) مخالفت کرده اند و تمامی آن ها در دین با یکدیگر اختلاف دارند؛ و اما در رابطه با فرمایش دیگر خداوند: «مگر کسی که پروردگارت او را رحم نماید و (خداوند) آن ها را برای همین مطلب آفریده است» پس آنان دوستان و پیروان ما - از مؤمنین - هستند و بر همین اساس آنان را از طینت و سرشتی پاک آفریده است آیا سخن ابراهیم علیه السلام را نشنیده ای پروردگارا! این سر زمین را امان قرار ده و اهل آن را از (انواع) منافع (مباح) روزی گردان آن کسانی که از آنان به خداوند ایمان آورده اند» ،منظور ما (اهل بیت رسالت) و دوستان پیروان و شیعیان ما و شیعیان وصی الهی می باشند؛ و فرموده: «و کسی که کافر گردد، او را از متاعی اندک بهره مند می گردانیم و سپس او را مجبور به (ورود در) آتش می گردانیم» به خدا سوگند منظور کسانی از امت او هستند که وصیّ ابراهیم علیه السلام را منکر باشند و از او پیروی نکنند.

(سپس افزود:) و به خدا سوگند! موقعیت این امّت نیز همچنان خواهد بود.

ص: 87

1762 / [85] - عن يعقوب بن شعيب [ سعيد] ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾ (1)؟ قَالَ: خَلَقَهُمْ لِلْعِبَادَهِ .

قال: قلت: و قوله: ﴿ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ * إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَ لِذَلِكَ خَلَقَهُمْ ﴾؟ فقَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ بعد تِلْكَ (2)

1763 / [86 ] - عَن سَعیدِ بنِ المُسَیَّبِ،عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ:

﴿ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ * إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ ﴾ ، (قال:) فَأُولَئِکَ أَوْلِیَاؤُنَا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ لِذَلِکَ خَلَقَهُمْ مِنَ اَلطِّینَهِ اَلطَّیِّبَهِ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام: ﴿رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا عَامِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ، مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ ءَامَنَ مِنْهُم بالله﴾ (3) و إِیَّانَا عَنَی بِذَلِکَ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَهَ وَصِیِّهِ ﴿وَ مَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ، قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ﴾ (4)، عَنَی بِذَلِکَ مَنْ جَحَدَ وَصِیَّهُ وَ لَمْ یَتْبَعْهُ مِنْ أُمَّتِهِ وَ کَذَلِکَ وَ اَللَّهِ حَالُ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ (5)

ص: 88


1- سورة الذاريات: 56/51
2- عنه بحار الأنوار: 318/5 ح 17 والبرهان في تفسير القرآن: 156/4 ح 8، و نور الثقلين: 405/2 ح 255 و 132/5 ح 61 ، و مستدرك الوسائل: 121/1 ح 154. علل الشرائع: 13/1 ح 11 (باب- 9 علّة خلق الخلق واختلاف أحوالهم) بإسناده عن جميل ابن درّاج قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام و 14 ح 12 بإسناده عن جميل بن درّاج، عن أبي عبدالله علیه السلام بحذف الذيل في كليهما عنهما وسائل الشيعة: 83/1 ح 195 و 84 ح 196، والبحار: 314/5 ح 6 ، و ح 7 .
3- سورة البقرة: 126/2
4- سورة البقرة: 126/2
5- عنه بحار الأنوار: 205/24 ذيل ح 2 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 157/4 ح 9، و نور الثقلين: 405/20 ح 254 قطعة منه.

85)- از یعقوب بن سعید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام راجع به فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و جنّ و انس را نیافریدم مگر این که مرا عبادت کنند» سؤال کردم؟

فرمود: مقصود این است که خداوند ایشان را برای عبادت و ستایش آفرید.

سپس (راوی) :گوید از آن حضرت دربارۀ فرمایش دیگر خدای عزّ وجلّ: «و همیشه در اختلاف و کشمکش هستند * مگر کسی که پروردگارت به او رحم نماید و برای همین مطلب آنان را آفریده است»، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه بعد از آن نازل شده است.

86)- از سعید بن مسیّب روایت کرده است که گفت

از امام زین العابدین علیه السلام درباره معنای فرمایش خداوند: «و همیشه در اختلاف و کشمکش هستند * مگر کسی که پروردگارت به او رحم نماید»، فرمود: آنان دوستان و پیروان ما (از مؤمنین) هستند و برای همین آنان را از طینت و سرشتی پاک آفریده است آیا سخن ابراهیم علیه السلام را نشنیده ای: «پروردگارا! این سر زمین را امان قرار ده و اهل آن را از (انواع) منافع (مباح) روزی گردان آن کسانی که از آنان به خداوند و روز قیامت ایمان آورده اند» منظور ما (اهل بیت رسالت) و دوستان پیروان و شیعیان ما و شیعیان وصی الهی می باشد؛ و فرموده است: «و کسی که کافر ،گردد، او را از متاعی اندک بهره مند می گردانیم و سپس او را مجبور به (ورود در) آتش می گردانیم» به خدا سوگند منظور کسانی از امت او هستند که وصی ابراهیم علیه السلام را منکر باشند و از او پیروی نکنند.

(سپس افزود:) و به خدا سوگند! موقعیت این امّت نیز همچنان خواهد بود.

ص: 89

سورة المباركة ﴿يوسف﴾

[12]

ص: 90

ص: 91

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

1764 / [1] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَنْ قَرَأَ سُورَهَ یُوسُفَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ [فِی کُلِّ یَوْمٍ أَوْ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ بَعَثَهُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ وَ جَمَالُهُ عَلَی جَمَالِ یُوسُفَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، وَ لاَ یُصِیبُهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مَا یُصِیبُ اَلنَّاسَ مِنَ اَلْفَزَعِ وَ کَانَ جِیرَانُهُ مِنْ عِبَادِ اَللَّهِ اَلصَّالِحِینَ.

ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَ مِنْ عِبَادِ اَللَّهِ اَلصَّالِحِینَ وَ أُومِنَ فِی اَلدُّنْیَا أَنْ یَکُونَ زَانِیاً أَوْ فَحَّاشاً (1)

1765/ [2] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ ، قَالَ: قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ:

قَالَ وَالِدِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: وَ اَللَّهِ إِنِّی لَأُصَانِعُ بَعْضَ وُلْدِی، وَ أُجْلِسُهُ عَلَی فَخِذِی، وَ أُکْثِرُ لَهُ اَلْمَحَبَّهَ، وَ أُکْثِرُ لَهُ اَلشُّکْرَ، وَ إِنَّ اَلْحَقَّ لِغَیْرِهِ مِنْ وُلْدِی، وَ لَکِنْ مَخَافَهً عَلَیْهِ مِنْ غَیْرِهِ، لِئَلاَّ یَصْنَعُوا بِهِ مَا فُعِلَ بِیُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ، وَ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ سُورَهَ یُوسُفَ إِلاَّ أَمْثَالاً لِکَیْ لاَ یَحْسُدَ بَعْضُنَا بَعْضاً کَمَا حَسَدَ یُوسُفَ إِخْوَتُهُ وَ بَغَوْا عَلَیْهِ، فَجَعَلَهَا [رَحْمَهً] عَلَی مَنْ تَوَلاَّنَا وَ دَانَ بِحُبِّنَا وَ جَحَدَ أَعْدَاءَنَا، وَ حُجَّهً عَلَی مَنْ نَصَبَ لَنَا اَلْحَرْبَ وَ اَلْعَدَاوَهَ (2)

ص: 92


1- عنه بحار الأنوار: 279/92 ح 2، والبرهان فى تفسير القرآن: 159/4 ح 2 و مستدرك ، الوسائل : 342/4 ح 4844 بحذف الذيل. واب الأعمال: 106 ( ثواب من قرأ سورة يوسف) بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة: 251/6 ح 7864 ، والبحار: 293/7 ح 9 و 2/87 ذيل ح 3 و 279/92 ج 1، أعلام الدين: 370 (باب ، عدد أسماء الله تعالى و هي تسعة).
2- عنه بحار الأنوار: 78/74 ح 74 و وسائل الشيعة 246/19 ح 24517 ، والبرهان في تفسير القرآن: 169/4 ح 7، و نور الثقلين: 408/2 ح 5، و مستدرك الوسائل: 172/15 ح 17903 بتفاوت يسير.

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که سورۀ «یوسف» را هر روز و یا هر شب بخواند، خداوند متعال او را در روز قیامت به زیبائی حضرت یوسف علیه السلام بر می انگیزد و هراس و ناراحتی را که در روز قیامت بر مردم وارد می شود، بر او وارد نخواهد شد و همسایگان او از بندگان نیکوکار خدا خواهند بود.

سپس افزود به راستی که یوسف علیه السلام از بندگان نیکوکار خدا بود و در دنیا در امان قرار گرفت از این که زناکار و یا اهل فحشا گردد.

2)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود پدرم می فرمود: به خدا سوگند! من با بعضی از فرزندانم سازش (و ظاهر سازی) می کنم و او را بر دامن و ران خود می نشانم و به او محبت می ورزم و گرامیش می دارم با این که حق با فرزند دیگر من می باشد ولی من نگرانم که مبادا او و دیگران کاری کنند که برادران یوسف با او انجام دادند و خداوند سوره «یوسف» را ،نفرستاده مگر برای نمونه و الگو، که مبادا بعضی از ما با یک دیگر حسادت و رزیم همانند حسادت میان یوسف و برادرانش که بر او ستم .کردند پس خداوند این سوره را برای پیروان و کسانی که به سبب ،دوستی به ما نزدیکند و دشمنان ما را انکار می کنند رحمت قرار داد و برای دشمنان ما که جنگ و دشمنی را در برابر ما روا می دارند حجّت و برهان قرار داد

ص: 93

1766 / [3] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْأَنْبِیَاءُ عَلَی خَمْسَهِ أَنْوَاعٍ:

مِنْهُمْ مَنْ یَسْمَعُ اَلصَّوْتَ مِثْلَ صَوْتِ اَلسِّلْسِلَهِ، فَیَعْلَمُ مَا عَنَی بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُنَبَّأُ فِی مَنَامِهِ مِثْلَ یُوسُفَ وَ إِبْرَاهِیمَ ، وَ مِنْهُمْ مَنْ یُعَایِنُ، وَ مِنْهُمْ مَنْ یُنْکَتُ فِی قَلْبِهِ وَ یُوَقَّرُ فِی أُذُنِهِ (1)

1767 / [4] - عَنْ أَبِی خَدِیجَهَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿إِنَّمَا اُبْتُلِیَ یَعْقُوبُ بِیُوسُفَ أَنَّهُ ذَبَحَ کَبْشاً سَمِیناً وَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ یُدْعَی بِقَوْمٍ مُحْتَاجٍ لَمْ یَجِدْ مَا یُفْطِرُ عَلَیْهِ فَأَغْفَلَهُ وَ لَمْ یُطْعِمْهُ فَابْتُلِیَ بِیُوسُفَ ، وَ کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ کُلَّ صَبَاحٍ مُنَادِیهِ یُنَادِی: مَنْ لَمْ یَکُنْ صَائِماً فَلْیَشْهَدْ غَدَاءَ یَعْقُوبَ ، فَإِذَا کَانَ اَلْمَسَاءُ نَادَی: مَنْ کَانَ صَائِماً فَلْیَشْهَدْ عَشَاءَ یَعْقُوبَ﴾ (2)

ص: 94


1- عنه بحار الأنوار: 52/11 ذيل ح 50 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 169/4 ح ، 8 و نور الثقلين: 409/2 ح 10. بصائر الدرجات: 369 - 6 (باب - 1 في الفرق بين الأنبياء والرس)، عنه البحار: 53/11 ح 50.
2- عنه بحار الأنوار: 367/74 ح 54، والبرهان في تفسير القرآن: 169/4 ح 9، و نور الثقلين: 411/2 ح 18 المحاسن: 398/2 ح 77 (باب- 5 الانفراد بالطعام) بإسناده عن سالم بن مكرم، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 417/24 ح 30939، والبحار: 348/66 ح 5.

3) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: پیامبران (الهی) بر پنج دسته هستند: بعضی از ایشان صدای (وحی خداوند) را - همچون صدای دانه های زنجیر (که در طشت به حرکت در آید)- می شنود و می داند که مقصود از آن چیست و بعضی هم در خواب به او خبر داده می شود همانند یوسف و .ابراهیم و بعضی دیگر (آورنده وحی را) به عیان مشاهده می کند و بعضی دیگر هم به قلب او الهام می شود و در گوش او تثبیت می گردد.

4) - از ابو ،خدیجه به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا یعقوب به واسطه یوسف گرفتار شد، چون گوسفند فربهی را سر برید و یکی از اصحاب و یاران او به نام بقوم (بیوم و یا بنوم) تهی دست بود و چیزی نداشت که به وسیله آن افطار کند پس یعقوب از او غفلت کرد و به او خوراکی ،نرساند به همین خاطر به فراق و جدایی از یوسف گرفتار شد ولی پس از آن هر بامداد منادی با مداد منادی و جارچی او فریاد می زد هر که روزه نیست بر سر چاشت ،یعقوب حاضر شود پس چون شب می شد فریاد می زد هر که روزه هست بر سر سفره شام یعقوب بیاید.

ص: 95

قوله تعالى: ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَابَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَجِدِينَ ﴿4﴾ - إلى - وَجَاهُ و عَلَىٰ قَمِيصِهِ، بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ﴾ ﴿ 18﴾

1768 / [5] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ ، قَالَ:

صَلَّیْتُ مَعَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ - صلوات الله عليهما -اَلْفَجْرَ بِالْمَدِینَهِ ، فِی یَوْمِ جُمُعَهٍ فَدَعَا مَوْلاَهً لَهُ- یُقَالُ لَهَا: وَ شِیکَهُ- فقال لها: لاَ یَقِفَنَّ عَلَی بَابِیَ اَلْیَوْمَ سَائِلٌ إِلاَّ أَعْطَیْتُمُوهُ فَإِنَّ اَلْیَوْمَ اَلْجُمُعَهُ

فَقُلْتُ لَیْسَ کُلُّ مَنْ یَسْأَلُ مُحِقّاً جُعِلْتُ فِدَاکَ

فَقَالَ یَا ثَابِتُ أَخَافُ أَنْ یَکُونَ بَعْضُ مَنْ یَسْأَلُنَا مُحِقّاً فَلاَ نُطْعِمَهُ وَ نَرُدَّهُ فَیَنْزِلَ بِنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ مَا نَزَلَ بِیَعْقُوبَ وَ آلِهِ أَطْعِمُوهُمْ أَطْعِمُوهُمْ.

ثُمَّ قَالَ: إِنَّ یَعْقُوبَ کَانَ کُلَّ یَوْمٍ یَذْبَحُ کَبْشاً یَتَصَدَّقُ مِنْهُ وَ یَأْکُلُ هُوَ وَ عِیَالُهُ، وَ إِنَّ سَائِلاً مُؤْمِناً صَوَّاماً قَوَّاماً لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ مَنْزِلَهٌ مُجْتَازاً (1) غَرِیباً اِعْتَرَّ (2) بِبَابِ یَعْقُوبَ عَشِیَّهَ جُمُعَهٍ عِنْدَ أَوَانِ إِفْطَارِهِ، فَهَتَفَ بِبَابِهِ: أَطْعِمُوا اَلسَّائِلَ اَلْمُجْتَازَ اَلْغَرِیبَ اَلْجَائِعَ مِنْ فَضْلِ طَعَامِکُمْ یَهْتِفُ بِذَلِکَ عَلَی بَابِهِ مِرَاراً وَ هُمْ یَسْمَعُونَهُ جَهِلُوا حَقَّهُ وَ لَمْ یُصَدِّقُوا قَوْلَهُ، فَلَمَّا أَیِسَ مِنْهُمْ أَنْ یُطْعَمَ وَ تَغَشَّاهُ اَللَّیْلُ اِسْتَرْجَعَ وَ اِسْتَعْبَرَ وَ شَکَا جُوعَهُ إِلَی اَللَّهِ وَ بَاتَ طَاوِیاً وَ أَصْبَحَ صَائِماً جَائِعاً صَابِراً حَامِداً لِلَّهِ، وَ بَاتَ یَعْقُوبُ وَ آلُهُ شِبَاعاً بِطَاناً وَ أَصْبَحُوا

وَ عِنْدَهُمْ فَضْلَهٌ مِنْ طَعَامِهِمْ

ص: 96


1- الاجتياز: السلوك ، والمُجتاز : مُجْتابُ الطريق ومُجيزه (أي عابر الطريق). لسان العرب: 326/5 (جوز).
2- المعترّ: الذي يتعرض ليصيب خيراً من غير سؤال . كتاب العين: 85/1 (عرّ- عرر )

فرمایش خداوند متعال: (به خاطر بیاور) هنگامی را که یوسف به پدرش گفت ای پدر من در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که در برابرم سجده می کنند (4)- تا جایی که فرمود: -و پیراهن او را با خونی دروغین (آغشته ،ساخته نزد پدر) آوردند گفت: بلکه هوس های نفسانی شما این کار را برایتان آراسته است پس من صبر جمیل (و شکیبایی خالی از ناسپاسی) خواهم داشت و در برابر آن چه می گویید از خداوند یاری می طلبم (18)

5) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

روز جمعه نماز صبح را در مدینه با امام زین العابدین علیه السلام خواندم، حضرت بعد از نماز کنیز خود را - به نام و شیکه - صدا زد و فرمود: هر سائلی بر درب منزل ما بیاید، حتماً به او طعامی بدهید؛ زیرا امروز جمعه است.

من عرض کردم فدایت گردم هر سائلی که مستحق نیست!

فرمود: ای ثابت می ترسم برخی از افرادی که از ما درخواست می کنند سائل مستحق باشند و ما به آن ها طعام نداده و ردّشان کنیم - و آن چه بر یعقوب و اهل بیت او نازل شد، بر ما اهل بیت نیز نازل ،گردد - آنان را خوراک دهید آنان را خوراک دهید.

سپس فرمود: همانا یعقوب هر روز قوچی را سر می برید و صدقه می داد و خود و خانواده اش نیز از آن تناول می کردند تا آن که سائلی مؤمن و اهل قیام لیل و غریب که روزه دار و مستحق بود و در پیشگاه خداوند مقام و منزلتی ،داشت شب جمعه ای هنگام غروب - در وقتی که یعقوب علیه السلام می خواست افطار کند - به خانه آن حضرت عبور کرد و چندین مرتبه اظهار داشت سائلی غریب و گرسنه را از زیادی طعام خود کمک کنید و اهل خانه صدای او را می شنیدند ولی حقّش را نادیده گرفته و چون به مستحق بودن او اطمینان ،نداشتند کلامش را تصدیق نمی کردند پس چون او از احسان و کمک اهل منزل مأیوس و ناامید شد و شب هم فرا رسیده بود، کلمه استرجاع (إنا لله و إنّا إليه راجعون) را بر زبان جاری کرد و اشکش جاری شد و از گرسنگی خود به خداوند متعال شکایت کرد و آن شب را با گرسنگی و صبر به صبح رساند و روز بعد را هم با گرسنگی روزه گرفت و حمد و سپاس خداوند تبارک و تعالی را بجا آورد.

و از طرفی هم یعقوب و اهل بیت او سیر و با شکم پر شب را به صبح رساندند، در حالی که مقداری طعام ،اضافی نزدشان ،بود، پس خدای عزّ و جلّ در صبح همان شب

ص: 97

قال: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی یَعْقُوبَ فِی صَبِیحَهِ تِلْکَ اَللَّیْلَهِ: لَقَدْ أَذْلَلْتَ عَبْدِی ذِلَّهً اِسْتَجْرَرْتَ بِهَا غَضَبِی، وَ اِسْتَوْجَبْتَ بِهَا أَدَبِی وَ نُزُولَ عُقُوبَتِی وَ بَلْوَایَ عَلَیْکَ وَ عَلَی وُلْدِکَ یَا یَعْقُوبُ ، أَ مَا عَلِمْتَ أَنْ أَحَبَّ أَنْبِیَائِی إِلَیَّ وَ أَکْرَمَهُمْ عَلَیَّ مَنْ رَحِمَ مَسَاکِینَ عِبَادِی، وَ قَرَّبَهُمْ إِلَیْهِ وَ أَطْعَمَهُمْ وَ کَانَ لَهُمْ مَأْوًی وَ مَلْجَأً؟

یَا یَعْقُوبُ أَ مَا رَحِمْتَ ذِمْیَالَ عَبْدِیَ اَلْمُجْتَهِدَ فِی عِبَادَتِی، اَلْقَانِعَ بِالْیَسِیرِ مِنْ ظَاهِرِ اَلدُّنْیَا عِشَاءَ أَمْسِ لَمَّا اِعْتَرَّ بِبَابِکَ عِنْدَ أَوَانِ إِفْطَارِهِ یَهْتِفُ بِکُمْ: أَطْعِمُوا اَلسَّائِلَ اَلْغَرِیبَ اَلْمُجْتَازَ فَلَمْ تُطْعِمُوهُ شَیْئاً، وَ اِسْتَرْجَعَ وَ اِسْتَعْبَرَ وَ شَکَا مَا بِهِ إِلَیَّ، وَ بَاتَ طَاوِیاً حَامِداً صَابِراً وَ أَصْبَحَ لِی صَائِماً، وَ بِتَّ یَا یَعْقُوبُ وَ وُلْدُکَ لَیْلَکُمْ شِبَاعاً وَ أَصْبَحْتُمْ وَ عِنْدَکُمْ فَضْلَهٌ مِنْ طَعَامِکُمْ وَ مَا عَلِمْتَ یَا یَعْقُوبُ إِنِّی بِالْعُقُوبَهِ وَ اَلْبَلْوَی إِلَی أَوْلِیَائِی أَسْرَعُ مِنِّی بِهَا إِلَی أَعْدَائِی وَ ذَلِکَ مِنِّی حُسْنُ نَظَرٍ لِأَوْلِیَائِی، وَ اِسْتِدْرَاجٌ مِنِّی لِأَعْدَائِی، أَمَا وَ عِزَّتِی لَأُنْزِلَنَّ بِکَ بَلْوَایَ وَ لَأَجْعَلَنَّکَ وَ وُلْدَکَ غَرَضاً لِمُصَابِی وَ لَأُؤَدِّبَنَّکَ بِعُقُوبَتِی، فَاسْتَعِدُّوا لِبَلاَیَ وَ اِرْضَوْا بِقَضَائِی وَ اِصْبِرُوا لِلْمَصَائِبِ

قَالَ أَبُو حَمْزَهَ فَقُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام: مَتَی رَأَی یُوسُفُ علیه السلام اَلرُّؤْیَا؟

فَقَالَ: فِی تِلْکَ اَللَّیْلَهِ اَلَّتِی بَاتَ فِیهَا یَعْقُوبُ وَ وُلْدُهُ شِبَاعاً، وَ بَاتَ فِیهَا ذِمْیَالُ جَائِعاً، رَآهَا فَأَصْبَحَ فَقَصَّهَا عَلَی یَعْقُوبَ علیه السلام مِنَ اَلْغَدِ، فَاغْتَمَّ یَعْقُوبُ لَمَّا سَمِعَ مِنْ یُوسُفَ اَلرُّؤْیَا مَعَ مَا أُوحِیَ إِلَیْهِ: أَنِ اِسْتَعِدَّ لِلْبَلاَءِ

فَقالَ یَعقوبُ لِیوسُفَ:لا تَقصُص رُؤیاکَ هذِهِ عَلی إخوَتِکَ؛ فَإِنّی أخافُ أن یَکیدوا لَکَ کَیداً. فَلَم یَکتُم یوسُفُ رُؤیاهُ و قَصَّها عَلی إخوَتِهِ

فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَکَانَ أَوَّلَ بَلْوَی نَزَلَتْ بِیَعْقُوبَ وَ آلِهِ اَلْحَسَدُ لِیُوسُفَ لَمَّا سَمِعُوا مِنْهُ اَلرُّؤْیَا اَلَّتِی رَآهَا، قَالَ: وَ اِشْتَدَّ رِقَّهُ یَعْقُوبَ عَلَی یُوسُفَ وَ خَافَ أَنْ یَکُونَ

ص: 98

شب به یعقوب وحی فرستاد بنده مرا خوار و ذلیل نمود و بدین سبب غضب مرا فراهم کردی و خود و فرزندانت مستوجب عقوبت و تنبیه و ورود انواع بلاها از طرف من گشتید ای !یعقوب آیا نمی دانی که محبوب ترین پیامبران و گرامی ترین آن ها نزد من آن پیامبری است که به مساکین از بندگان من ترحم و دل سوزی کند و آن ها را به خود نزدیک نماید و به آن ها طعام دهد و دهد و مکان و منزل برای آن ها فراهم گرداند؟ ای یعقوب چرا شب گذشته به بنده ما ذمیال - که در پرستش و عبادت ما سخت کوشا می باشد و از ظاهر دنیا به اندکی بسنده کرده بود - و هنگام افطار به درب منزل شما آمد و اظهار داشت:

به سائل غریب گرسنه و بنده تهیدست ترحمی کنید و طعامی بدهید، طعامی به او ندادید؟ و چون از درب خانه شما مأیوس و ناامید شد کلمه استرجاع بر زبان جاری کرد و اشک (از چشمانش) سرازیر شد و حال خود را به من شکایت نمود و شب را با گرسنگی - در حالی که حمد و ستایش مرا به جا می آورد - سپری کرد و به صبح رسانید و هنوز در حال روزه ،بود که تو ای یعقوب با فرزندانت سیر خوابیدید و صبح نمودید و شب را سپری کردید در حالی که از زیادی طعام برایتان مانده بود.

اي يعقوب! آیا نمی دانی که عقوبت و مؤاخذة من نسبت به دوستانم سریع تر از تنبیه و عقوبت من نسبت به دشمنانم می باشد؟ و این به خاطر آن است که نسبت به دوستانم حسن نظر دارم و نسبت به دشمنانم می خواهم در رفاه باشند و مرا یاد نکنند و به عزت و جلال خودم سوگند بلایم را بر تو نازل می کنم تو و فرزندانت را در معرض مصیبت ها و سختی هایم قرار می دهم و شما را با عقوبت خود تأدیب می نمایم پس همگی آماده بلا و مصیبت باشید و بر قضا و مقدرات من راضی و در برابر مصیبت ها شکیبا و بردبار باشید.

ابو حمزه :گوید پس به امام علیه السلام عرض کردم یوسف در چه وقت و چه زمانی آن خواب را دید؟ فرمود در همان شبی که یعقوب و اهل بیت او سیر خوابیدند و ذمیال (سائل) با شکمی خالی و گرسنه شب را سپری کرد هنگامی که یوسف آن خواب را دید صبح فردا آن را برای پدرش یعقوب بیان کرد وقتی یعقوب جریان خواب را شنید سخت ناراحت شد و او را اندوهی سخت فرا گرفت سپس خدای عزّ و جلّ بر او وحی فرستاد: خود (و خانواده ات) را آماده بلا گردان

پس از آن یعقوب به یوسف فرمود این خواب خودت را برای برادرانت تعریف نکن چون می ترسم برای تو مکر و حیله ای انجام دهند، ولی یوسف

ص: 99

مَا أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ مِنَ اَلاِسْتِعْدَادِ لِلْبَلاَءِ إِنَّمَا ذَلِکَ فِی یُوسُفَ فَاشْتَدَّتْ رِقَّتُهُ عَلَیْهِ، وَ خَافَ أَنْ یَنْزِلَ بِهِ اَلْبَلاَءُ فِی یُوسُفَ مِنْ بَیْنِ وُلْدِهِ.

فَلَمَّا أَنْ رَأَوْا إِخْوَهَ یُوسُفَ مَا یَصْنَعُ یَعْقُوبُ بِیُوسُفَ مِنْ إِکْرَامِهِ وَ إِیثَارِهِ إِیَّاهُ عَلَیْهِمْ اِشْتَدَّ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ، وَ اِبْتَدَأَ اَلْبَلاَءُ فِیهِمْ فَتَآمَرُوا فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ قَالُوا: إِنَّ یُوسُفَ وَ أَخَاهُ ﴿أَحَبُّ إِلی أَبِینا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ﴾، ﴿اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً یَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِیكُمْ وَ تَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِینَ﴾ (1) أَیْ تَتُوبُونَ

فعند ذلك قالوا: ﴿ يَأَبَانَا مَا لَكَ لَا تَأْمَنَّا عَلَىٰ يُوسُفَ ﴾ ، ﴿ أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ﴾ ، قال يعقوب: ﴿إِنِّي لَيَحْزُنُنِى أَن تَذْهَبُوا بِهِ ى وَ أَخَافُ أَن يَأْكُلَهُ الذِّنْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَفِلُونَ ﴾ حَذَراً مِنْهُ عَلَیْهِ أَنْ یَکُونَ اَلْبَلْوَی مِنَ اَللَّهِ عَلَی یَعْقُوبَ فِی یُوسُفَ، وَ کَانَ یَعْقُوبُ علیه السلام مُسْتَعِدّاً لِلْبَلْوَی فِی یُوسُفَ خَاصَّهً.

قالَ:فَغَلَبَت قُدرَهُ اللّهِ وقَضاؤُهُ ونافِذُ أمرِهِ فی یَعقوبَ ویوسُفَ وإخوَتِهِ،فَلَم یَقدِر یَعقوبُ عَلی دَفعِ البَلاءِ عَن نَفسِهِ ولا عَن یوسُفَ ووُلدِهِ،فَدَفَعَهُ إلَیهِم وهُوَ لِذلِکَ کارِهٌ مُتَوَقِّعٌ لِلبَلوی مِنَ اللّهِ فی یوسُفَ خاصَّهً؛ لِمَوقِعِهِ مِن قَلبِهِ وحُبِّهِ لَهُ.

فَلَمَّا خَرَجُوا بِهِ مِنْ مَنْزِلِهِ لَحِقَهُمْ مُسْرِعاً فَانْتَزَعَهُ مِنْ أَیْدِیهِمْ فَضَمَّهُ إِلَیْهِ وَ اِعْتَنَقَهُ وَ بَکَی،ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَیْهِمْ وَ هُوَ کَارِهٌ فَانْطَلَقُوا بِهِ مُسْرِعِینَ مَخَافَهَ أَنْ یَأْخُذَهُ مِنْهُمْ ثُمَّ لاَ یَدْفَعَهُ إِلَیْهِمْ، فَلَمَّا أَمْعَنُوا بِهِ مَالُوا بِهِ إِلَی غَیْضَهِ أَشْجَارٍ

فَقَالُوا: نَذْبَحُهُ وَ نُلْقِیهِ تَحْتَ هَذِهِ اَلشَّجَرَهِ فَیَأْکُلُهُ اَلذِّئَابُ اَللَّیْلَهَ

فَقَالَ کَبِیرُهُمْ: ﴿ لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ ﴾ وَلَکِنْ ﴿وَ أَلْقُوهُ فِی غَیابَتِ اَلْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ

ص: 100


1- في الطبع الحديث ، هكذا: ﴿اُقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ أَلْقُوهُ أَرْضاً...﴾

خواب را کتمان نکرد و بلکه آن را برای برادران خود تعریف نمود.

امام علیه السلام فرمود: اولین بلایی که بر یعقوب و اهل بیت او وارد شد، حسادتی بود که برادران یوسف بعد از شنیدن خواب ،او بر او بردند و از طرفی هم محبت و عطوفت يعقوب بر ،یوسف پس از آن افزایش یافت و پیوسته بیم آن داشت که آن چه را که خدای عزّ و جلّ به او وحی نموده و او را آماده برای بلا گردانده بود موردش تنها یوسف باشد از این جهت در بین فرزندان ،خود نسبت به یوسف محبت و مهربانی بیشتری نشان می.داد و چون برادران یوسف آن حالت را از (پدرشان) یعقوب نسبت به یوسف مشاهده کردند و دیدند که چگونه یوسف را تکریم و احترام می نماید و او را بر ایشان ترجیح می دهد بر ایشان گران آمد و بلا و گرفتاری (یکی پس از دیگری) پدید آمد و درباره یوسف با یکدیگر به گفتگو و مشاوره پرداختند و اظهار داشتند: «یوسف و برادرش (بنیامین) نزد ،پدرمان از ما محبوب تر است در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم!»، «یوسف را بکشید و یا او را به سرزمین دور دستی بیندازید تا توجه ،پدر فقط به شما جلب شود و بعد از آن افراد صالحی خواهید ،بود» منظور این است که توبه می کنید و مردمی درستکار می شوید

در چنین وقتی فرزندان یعقوب به پدر عرض کردند: «ای پدر ما! چرا تو بر یوسف از ما ایمن نیستی؟ * فردا او را همراه ما به صحرا بفرست تا در چمن زار و مراتع بگردد و بازی کند» پس یعقوب فرمود: به درستی که من از آن ترسان و پریشان خاطرم که او را ببرید و او طعمه گرگ شود و شما از او غافل باشید» و او ترس از بلایی داشت که خدای عزّوجلّ وعده داده بود تا مبادا که آن بلاء بر یوسف وارد شود ولی یعقوب علیه السلام آماده رسیدن بلاء به یوسف علیه السلام شده بود.

(امام علیه السلام) فرمود: ولی قدرت خداوند و مقدرات او غالب شد و درباره يعقوب ويوسف و برادران او اراده الهی نافذ گردید و یعقوب نتوانست این بلاء و آزمایش را از خودش و یوسف و برادرانش دفع کند به همین خاطر بدون اختیار يوسف را به آن ها داد با این که از دادن او کراهت داشت و منتظر آزمایش خداوند درباره یوسف گردید با این که او در قلب یعقوب علیه السلام موقعیتی خاص داشت و او را بسیار دوست داشت. موقعی که برادران ،یوسف او را از منزل بیرون بردند یعقوب به سرعت خود را به آن ها رساند و یوسف را گرفت و به سینه خود چسبانید و در بغل گرفت و گریست سپس او را به آن ها سپرد. برادران موقعی که او را گرفتند با سرعت یوسف را همراه خود بردند چون بیم آن داشتند که مبادا يعقوب او را از دستشان بگیرد و دیگر به آن ها ندهد. پس چون از پدر دور

ص: 101

بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَعِلِينَ ﴾ ، فَانْطَلَقُوا بِهِ إِلَی اَلْجُبِّ ، فَأَلْقَوْهُ فِی غَیَابَتِ اَلْجُبِّ وَ هُمْ یَظُنُّونَ أَنَّهُ یَغْرَقُ فِیهِ، فَلَمَّا صَارَ فِی قَعْرِ اَلْجُبِّ نَادَاهُمْ، یَا وُلْدَ رُومِینَ أَقْرِئُوا یَعْقُوبَ مِنِّی اَلسَّلاَمَ، فَلَمَّا سَمِعُوا کَلاَمَهُ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: لاَ تَفَرَّقُوا مِنْ هُنَا حَتَّی تَعْلَمُوا أَنَّهُ قَدْ مَاتَ

قَالَ فَلَمْ یَزَالُوا بِحَضْرَتِهِ حَتَّی أَیِسُوا وَ جاؤُ أَباهُمْ ﴿عِشاءً یَبْکُونَ قالُوا یا أَبانا إِنّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکْنا یُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَکَلَهُ اَلذِّئْبُ﴾

فَلَمَّا سَمِعَ مَقَالَتَهُمْ اِسْتَرْجَعَ وَ اِسْتَعْبَرَ، وَ ذَکَرَ مَا أَوْحَی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ مِنَ اَلاِسْتِعْدَادِ لِلْبَلاَءِ، فَصَبَرَ وَ أَذْعَنَ لِلْبَلْوَی، وَ قَالَ لَهُمْ: ﴿بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِیلٌ﴾ وَ مَا کَانَ اَللَّهُ لِیُطْعِمَ لَحْمَ یُوسُفَ اَلذِّئْبَ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَرَی تَأْوِیلَ رُؤْیَاهُ اَلصَّادِقَهِ

قَالَ أَبُو حَمْزَهَ : ثُمَّ اِنْقَطَعَ مَا قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ علیهما السلام عِنْدَ هَذَا اَلْمَوْضِعِ (1)

1769/ [6] -عَنْ مِسْمَعٍ أَبِی سَیَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا أَلْقَی یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلْجُبِّ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: یَا غُلاَمُ، مَا تَصْنَعُ هَاهُنَا؟ مَنْ طَرَحَکَ فِی هَذَا اَلْجُبِّ؟

فَقَالَ: إِخْوَتِی، لِمَنْزِلَتِی مِنْ أَبِی حَسَدُونِی، وَ لِذَلِکَ فِی هَذَا اَلْجُبِّ طَرَحُونِی.

فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أَ تُحِبُّ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ هَذَا اَلْجُبِّ؟

فَقَالَ: ذَلِکَ إِلَی إِلَهِ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ . فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ : فَإِنَّ إِلَهَ

ص: 102


1- عنه بحار الأنوار: 174/96 ح 19 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 169/4 ح 10. علل الشرائع: 45/1 ح 1 (باب - 41 العلّة التي من التي من أجلها امتحن أجلها امتحن الله ) بإسناده عن مالك بن عطيّة عن الثمالي عنه وسائل الشيعة: 412/7 ع 9726، والبحار: 271/12 ح 48، و 362/89 ح 46، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 176 (الباب التاسع في قصص يعقوب ويوسف علیهما السلام)، قصص الأنبياء للراوندي: 126 (الباب السادس في نبوّة يعقوب و يوسف علیهما السلام)

شدند او را به جنگلی بردند و با یک دیگر گفت:ند یوسف را در همین مكان کشیم و کنار این درختان می اندازیم تا همین امشب گرگ او را بخورد.

برادر بزرگترشان گفت: «یوسف را نکشید بلکه او را در قعر چاه بیندازید تا برخی از کاروان ها که از این جا عبور می کنند او را بیابند البته اگر این کار را بکنید» برادران کلام او را تصدیق کرده و یوسف را بر سر چاهی بردند و او را به درون چاه انداختند و گمان داشتند که یوسف در آب چاه غرق و هلاک می شود ولی وقتی یوسف به عمق چاه رسید برادرانش را صدا زد و گفت ای فرزندان رومین! سلام مرا به یعقوب برسانید. برادران وقتی سخن او را شنیدند بعضی به بعضی دیگر گفتند: از این جا نروید، تا یقین کنید یوسف مرده است. بر همین اساس آن ها از اطراف چاه پراکنده نشدند تا شب فرا رسید آن گاه که از او ناامید شدند «در تاریکی شب با حالت گریه به سمت پدر برگشتند (و وقتی به او رسیدند) گفتند ای پدرا ما در صحرا برای مسابقه رفتیم و يوسف را بر سر وسایل خود گذاردیم و چون بازگشتیم یوسف راگرگ خورده بود».

هنگامی که یعقوب سخنان آن ها را شنید کلمه استرجاع (إنا لله وإنا إليه راجعون) را بر زبان جاری کرد و اشک ریخت و آن چه را که خدای عزّ و جلّ بر او وحی فرستاده بود به یاد آورد که باید آماده بلا ،باشد پس صبر کرد و خود را برای بلا آماده ساخت و به فرزندانش فرمود: (این طور که می گویید نیست) «بلکه این امر زشت و قبیح را نفس (شیطانی) شما در نظرتان زیبا جلوه داده است، پس صبر و شکیبایی (را پیشه خود) می نمایم» (بدانید) پیش از آن که یوسف تأویل و تحقق یافتن خواب صادقش را ببیند ممکن نیست خداوند گوشت او را خوراک گرگ گرداند ابو حمزه (ثمالی) :گوید سپس امام زین العابدین علیه السلام (به این جا که رسید دیگر لب از گفتار فرو بست و) فرمایش ایشان قطع شد.

6)- از مِسْمَع ابی سیّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی یوسف در چاه افتاد، جبرئیل بر او وارد شد و گفت: ای !جوان این جا چه می کنی؟ چه کسی تو را در این چاه انداخته است؟

يوسف جواب داد برادرانم (مرا به این چاه انداختند) چون منزلت و موقعیت خاصی پیش پدرم داشتم پس از روی حسادت مرا در این چاه انداختند

جبرئیل گفت: آیا دوست داری از این چاه خارج شوی؟ اظهار داشت این مطلب مربوط به (مشیّت و اراده) خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب است.

پس جبرئیل به او گفت همانا خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب به تو می فرماید :بگو «خداوندا! همانا از تو درخواست می نمایم پس به درستی که حمد و ستایش

ص: 103

إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ یَقُولُ لَکَ: قُلِ: اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ اَلْحَمْدَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ اَلْمَنَّانُ، بَدِیعُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ، ذُو اَلْجَلاَلِ وَ اَلْإِکْرَامِ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً، وَ تَرْزُقَنِی مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَسِبُ. فَقَالَهَا یُوسُفُ ، فَجَعَلَ اَللَّهُ لَهُ مِنَ اَلْجُبِّ یَوْمَئِذٍ فَرَجاً، وَ مِنْ کَیْدِ اَلمَرْأَهِ مَخْرَجاً، وَ آتَاهُ مُلْکَ مِصْرَ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبْ.

وَ مِنْ رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَسِبُ (1)

1770 / [7] - عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿لتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَ هُمْ لَا يَشْعُرُونَ﴾، قَالَ: کَانَ اِبْنَ سَبْعِ سِنِینَ . (2)

1771 / [8] - عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِیِّ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَأْبَتِ إِنِّى رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِى سَجِدِينَ ﴾ ، قَالَ: فِی تَسْمِیَهِ اَلنُّجُومِ هُوَ اَلطَّارِقُ وَ خَوْبَانُ وَ اَلرَّیَّانُ وَ ذُو اَلْکِنْفَانِ وَ وَابِسُ [قَابِسُ] وَ وَثَّابٌ وَ عَمْرُوَانُ وَ فَیْلَقُ وَ فَصِیحٌ وَ اَلصَّرْحُ وَ البدوع وَ اَلضِّیَاءُ وَ اَلنُّورُ- یَعْنِی اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ- وَ کُلُّ هَذِهِ اَلنُّجُومِ مُحِیطَهٌ بِالسَّمَاءِ (3)

1772 / [9] - عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

لَمَّا أُوتِیَ بِقَمِیصِ یُوسُفَ إِلَی یَعْقُوبَ فَقَالَ: اَللَّهُمَّ لَقَدْ کَانَ ذِئْباً رَفِیقاً حِینَ لَمْ یَشُقَّ اَلْقَمِیصَ ، قَالَ: وَ کَانَ بِهِ نَضْحٌ مِنْ دَمٍ (4)

ص: 104


1- عنه بحار الأنوار: 248/12 ذيل ح 13 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 172/4 ح11 تفسير القمّي بتفاوت عنه بحار الأنوار: 247/12 ح 13، الكافي : 556/2 ح 4 بتفاوت يسير.
2- عنه بحار الأنوار: 299/12 ح 88 و 113/71، والبرهان في تفسير القرآن: 172/4 ح 12، و نور الثقلين: 416/2 ح 26
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 172/4 ح 13. تفسير القمي: 339/1 بإسناده عن عبد الرحمن بن سابط القرشي، عن جابر بن عبد الله الأنصاري، عنه البحار: 217/12 ج 1، ونحوه الخصال: 454/2 ح 1
4- عنه بحار الأنوار: 299/12 ح 89 ، والبرهان 172/4 ح 14، و نور الثقلين: 417/2 ح 28

مختص تو می باشد معبودی جز تو نخواهد بود تو بسیار بخشنده و مهربان هستی تو آفریننده آسمان ها و زمین ،هستی ای صاحب جلال و بزرگواری بر محمّد و آل محمّد درود فرست و در امر (نجات و آزادی) من گشایشی فراهم ساز و از آن جایی که گمان دارم و از آن جایی که گمان ندارم روزی مرا مقدّر بگردان» پس یوسف علیه السلام این کلمات را گفت لذا خداوند متعال او را از چاه نجات داد و از شرّ آن زن (زلیخا) نیز رهایی بخشید و او را عزیز مصر ،کرد با این که او حساب آن را نمی کرد.

و در حدیث دیگری از آن حضرت علیه السلام وارد شده ،است که (به جای جمله آخر) فرمود: و روزی مرا برایم مقدّر بگردان از آن جایی که گمان دارم و از جایی که گمان ندارم

7)- از زید شحّام روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: (به او وحی فرستادیم که) «همانا آن ها را در آینده از این کارشان با خبر خواهی کرد در حالی که آن ها درک و شعور ندارند، فرمود: (یوسف علیه السلام) در آن موقع هفت ساله بود.

8)- از جابر بن عبد الله انصاری روایت کرده است که او در معنای فرمایش خداوند متعال: «زمانی که یوسف به پدرش گفت ای پد را همانا من یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم که برای من سجده می کنند»، گفت:

نام آن ستاره گان (عبارتند از): طارق حوبان (یا جریان) ریان (یا ذیال) ذو الكنفان (يا ذو الكتاف) وابس (قابس يا ذو القرع)، وثاب عمودان (عمروان یا عروان)، فیلق (یا فلیق) ، فصیح (یا مصبح)، صرح فروع ( بدوع يا ضروح) و ضياء و نور یعنی خورشید و ماه و تمامی این ستاره ها اطراف آسمان را فرا گرفته اند.

9) - از ابو ،جمیله به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام: فرمود هنگامی که پیراهن یوسف را برای (پدرش) یعقوب ،آوردند اظهار داشت !خدایا این گرگ چقدر رفیق و مهربان بوده که پیراهن را ندریده و پاره نکرده است حضرت فرمود و مقداری خون بر آن بود

ص: 105

قوله تعالى: ﴿وَ قَالَ الَّذِي اشْتَرَلَهُ مِن مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَنهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ، وَلَدًا وَ كَذَلِكَ مَكَنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِتُعَلَّمَهُ، مِن تَأْوِيل الْأَحَادِيثِ وَ اللهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ، وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ ﴿21﴾

1773 / [10] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ

قَالَ: ثُمَّ اِنْقَطَعَ مَا قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عِنْدَ هَذَا اَلْمَوْضِعِ ، فَلَمَّا کَانَ مِنْ غَدٍ غَدَوْتُ إِلَیْهِ، فَقُلْتُ لَهُ: ججُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّکَ حَدَّثْتَنِی أَمْسِ حَدِیثَ یَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ ثُمَّ قَطَعْتَهُ، فَمَا کَانَ مِنْ قِصَّهِ یُوسُفَ بَعْدَ ذَلِکَ؟

ف فَقَالَ: إِنَّهُمْ لَمَّا أَصْبَحُوا قَالُوا : اِنْطَلِقُوا بِنَا حَتَّی نَنْظُرَ مَا حَالُ یُوسُفَ مَاتَ أَمْ هُوَ حَیٌّ فَلَمَّا اِنْتَهَوْا إِلَی اَلْجُبِّ وَجَدُوا بِحَضْرَهِ اَلْجُبِّ اَلسَّیَّارَهَ قَدْ أَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَی دَلْوَهُ، فَلَمَّا جَذَبَ دَلْوَهُ إِذَا هُمْ بِغُلاَمٍ مُتَعَلِّقٍ بِدَلْوِهِ، فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ: یَا بُشْرَی هَذَا غُلاَمٌ، فَلَمَّا أَخْرَجَهُ أَقْبَلَ إِلَیْهِ إِخْوَهُ یُوسُفَ فَقَالُوا هَذَا عَبْدُنَا سَقَطَ مِنَّا أَمْسِ فِی هَذَا اَلْجُبِّ ، وَ جِئْنَا اَلْیَوْمَ لِنُخْرِجَهُ فَانْتَزَعُوهُ مِنْ أَیْدِیهِمْ وَ تَنَحَّوْا بِهِ نَاحِیَهً، ثُمَّ قَالُوا لَهُ: إِمَّا أَنْ تُقِرَّ لَنَا بِأَنَّکَ عَبْدٌ لَنَا فَنَبِیعَکَ مِنْ بَعْضِ أَهْلِ هَذِهِ اَلسَّیَّارَهِ أَوْ نَقْتُلَکَ.

فَقَالَ لَهُمْ یُوسُفُ علیه السلام تَقْتُلُونِی وَ اِصْنَعُوا مَا شِئْتُمْ فَأَقْبَلُوا بِهِ إِلَی اَلسَّیَّارَهِ فَقَالُوا: هَلْ مِنْکُمْ أَحَدٌ یَشْتَرِی مِنَّا هَذَا اَلْعَبْدَ فَاشْتَرَاهُ رَجُلٌ مِنْهُمْ بِعِشْرِینَ دِرْهَماً وَ کَانَ إِخْوَتُهُمْ فِیهِ مِنَ اَلزَّاهِدِینَ، وَ سَارَ بِهِ اَلَّذِی اِشْتَرَاهُ حَتَّی أَدْخَلَ مِصْرَ فَبَاعَهُ اَلَّذِی اِشْتَرَاهُ مِنَ اَلْبَدْوِ مِنْ مَلِکِ مِصْرَ ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿وَ قالَ اَلَّذِی اِشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْواهُ عَسی أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً﴾ . (1)

ص: 106


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 172/4 ح 15 عنه البرهان في تفسیر القرآن: 172/4 ح 15 علل الشرائع: 47/1 ضمن ح 1 (باب - 41) بإسناده عن مالك بن عطية، عن الثمالي عنه البحار ،273/12 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 126 (الباب السادس في نبوّة يعقوب و يوسف علیهما السلام)

فرمایش خداوند متعال و آن کسی (عزیز مصر) که او را در مصر خرید به همسرش گفت: جایگاه او را گرامی،دار شاید برای ما سودمند باشد و یا او را بعنوان فرزند انتخاب کنیم. و ما این چنین یوسف را در آن سرزمین توانمند نمودیم و از علم تفسیر خواب به او تعلیم دادیم و خداوند بر کار خود پیروز است ولی بیش تر مردم نمی دانند. (21)

10)- بازگشت به حدیث ابو حمزه ثمالی (در ادامه حدیث 5) از امام زین العابدین علیه السلام که راوی گوند بعد از آن که فرمایش حضرت قطع شد، بامداد روز بعد، خدمت آن حضرت شرفیاب شدم و عرض کردم قدایت گردم روز گذشته داستان یعقوب و فرزندانش را بیان نمودی و اچون به ماجرای یوسف و برادران او رسیدی سخنان را قطع نمودند بفرمائید که ادامه داستان یوسف چه شد؟ فرمود:: چون چون صبح شد (برادران) گفتند تا ببینیم وضعیت یوسف چگونه است آیا زنده می باشد یا مرده است؟ موقعی که به برویم چاه رسیدند کاروانی را در آن جا دیدند که سقای قافله را برای آب فرستاده اند چون سما دلوش را در چاه سرازیر نمود تا آب بکشد، اما وقتی دلو را بالا کشید. دند پسری به دلو آویزان است به همراهانش گفت به شما مژده باد بر این پسر وقتی بوسف را از چاه سرون ،آوردند برادران او جلو آمده و گفتند: این پسر بنده و غلام ما است که دیروز در این چاه افتاد و امروز آمده ایم با او را بیرون آوری پس بوسف را از دست کاروانیان گرفته و او را به گوشه ای برده و به او گفتند: یا اقرار کن که بنده ما هستی تا نوز به یکی از این کاروانیان بفروشیم و یا نو را خواهیم گشت. یوسف فرمود: من را نکشید و آن چه را خواستید انجام دهید. پس برادرانش او را نزد کاروانیان آورده و گفتند: آیا از شما کسی هست که این بنده و علام را از ما خریداری کند؟ مردی از میان آن ها يوسف را به پست در هم ،خرید ولی پسران بعقوب در این فروش می رعیت بودند.

و خریدار یوسف را از صحرا به شهر مصر آورد و او را به پادشاه مصر فروخت همچنان که خدای عز و جل در قرآن فرموده است «و کسی (پادشاه مصر ) که یوسف را خریداری نمود به همسر خود گفت: مقام او را بسیار گرامی ،بذار که امید است این غلام به ما نفع بسیاری بخشد و با او را به فرزندی برگزینیم».

ص: 107

1774 / [11] - عَنِ اَلْحَسَنِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ شَرَوْهُ بِثَمَنِ، بَخْسٍ دَرَهِمَ مَعْدُودَةٍ﴾ ، قَالَ: کَانَتْ عِشْرِینَ دِرْهَماً (1)

1775/ [12] - عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مِثْلَهُ وَ زَادَ فِیهِ:

﴿اَلْبَخْسُ: اَلنَّقْصُ، وَ هِیَ قِیمَهُ کَلْبِ اَلصَّیْدِ، إِذَا قُتِلَ کَانَتْ دِیَتُهُ عِشْرِینَ دِرْهَماً﴾ (2)

1776 / [13] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿قَدْ کَانَ یُوسُفُ بَیْنَ أَبَوَیْهِ مُکَرَّماً ثُمَّ صَارَ عَبْداً حَتَّی بِیعَ بِأَخَسِّ وَ أَوْکَسِ اَلثَّمَنِ ثُمَّ لَمْ یَمْنَعِ اَللَّهُ أَنْ بَلَغَ بِهِ حَتَّی صَارَ مَلِکاً ﴾ (3)

1777/ [14] - عَنِ اِبْنِ حُصَیْنٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَهٍ ﴾ قَالَ کَانَتِ اَلدَّرَاهِمُ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ دِرْهَماً (4)

1778 / [15] - وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

کَانَتِ اَلدَّرَاهِمُ عِشْرِینَ دِرْهَماً وَ هِیَ قِیمَهُ کَلْبِ اَلصَّیْدِ إِذَا قُتِلَ، وَ اَلْبَخْسُ اَلنَّقْصُ (5)

ص: 108


1- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 90، و وسائل الشيعة : 227/29 ح 35516 ، والبرهان في تفسير القرآن: 173/4 ح 16، و نور الثقلين: 418/2 ح 36 . تفسير القمّي: 341/1 بإسناده عن أبي بصير، عن الرضا علیه السلام بتفاوت عنه البحار: 222/12 و 430/104 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 91 و 430/104 ح 5 أشار إليه، ووسائل الشيعة: 228/29 ح 35517، والبرهان في تفسير القرآن: 173/4 ح 17 تفسير القمّى: 341/1 ، عنه البحار: 430/104 ح ،3، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 128 بإسناده عن ابن أبي نصر، عن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير عنه مستدرك الوسائل: 306/18 ح 22808
3- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 92 ، والبرهان 173/4 ح 18، و نور الثقلين: 418/2 ح 37. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 129 ح 131 بتفاوت يسير عنه البحار: 290/12 ح 73
4- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 93، فيه كانت الدراهم ثمانية درهماً، والبرهان في تفسير : القرآن: 173/4 ح 19 ، و نور الثقلين: 418/2 ح 38.
5- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 94، و وسائل الشيعة: 228/29 ذيل ح 35517 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 173/4 ح 20، و نور الثقلين: 419/2 ح 39. تفسير القمّي: 341/1 عن أبي بصير ، عن الرضا علیه السلام عنه البحار : 430/104 ح 3 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 128 بتفاوت يسير.

11) - از حسن به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: (و سرانجام) او را به بهای درهم های اندکی فروختند»، فرمود: آن درهم ها، بیست درهم بود.

12)- همچنین از امام رضا علیه السلام مانند آن را روایت کرده اند و در آخر افزوده :است معنای «بخس»، ناقص (کم تر از قیمت و ارزان تر از آن) است و آن قیمتِ یک سگ شکاری می باشد که اگر کشته شود دیه و خون بهای آن بیست درهم خواهد بود.

13)- از عبد الله بن سلیمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: یوسف نزد پدر و مادرش گرامی و از احترام خاصی برخوردار بود سپس او بنده و غلامی زرخرید گردید به طوری که با نازل ترین قیمت فروخته شد سپس خداوند متعال مانع او نشد (شاید منظور این باشد که مرگ او به تأخیر افتاد) تا آن که پادشاه (مصر) گردید.

14)- از ابن حُصَین روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند «و (سرانجام) او را به بهای درهم های اندکی فروختند» فرمود تعداد درهم ها هجده در هم بود.

15)- و با همین سند (قبل) روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود تعداد درهم ها بیست در هم بود و آن قیمت یک سگ شکاری می باشد که کشته شود و معنای «بخس»، ناقص (کم تر از قیمت و ارزان تر از آن) است

ص: 109

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ بهِ ى وَ هَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّءَا بُرْهَنَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ﴾ ﴿24﴾

1779 / [16] - قال أبو حمزة:

قلت لِعَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ اِبْنَ کَمْ کَانَ یُوسُفُ علیهم السلام یَوْمَ أُلْقِیَ فِی اَلْجُبِّ؟

فقَالَ کَانَ اِبْنَ سبع سِنِینَ قُلْتُ فَکَمْ کَانَ بَیْنَ مَنْزِلِ یَعْقُوبَ یَوْمَئِذٍ وَ بَیْنَ مِصْرَ ؟

قال: مَسِیرَهُ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ یَوْماً، قال: وَ کَانَ یُوسُفُ علیهم السلام مِنْ أَجْمَلِ أَهْلِ زَمَانِهِ فَلَمَّا رَاهَقَ یُوسُفُ رَاوَدَتْهُ امْرَأَهُ الْمَلِکِ عَنْ نَفْسِهِ فَقَالَ لَهَا مَعاذَ اللَّهِ إِنَّا مِنْ أَهْلِ بَیْتٍ لا یَزنونَ، فَغَلَّقَتِ الأَبوابَ عَلَیها و عَلَیهِ و قالَت:لا تَخَف، و أَلقَت نَفسَها عَلَیهِ، فَأَفلَتَ هَارِباً إِلَی اَلْبَابِ فَفَتَحَهُ، وَ لَحِقَتْهُ فَجَذَبَتْ قَمِیصَهُ مِنْ خَلْفِهِ فَأَخْرَجَتْهُ مِنْهُ، وَ أَفْلَتَ یُوسُفُ علیه السلام مِنْهَا فِی ثِیَابِهِ. (1)

1780 / [17] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها قَالَتْ لَهُ: کَمَا أَنْتَ قَالَ: وَ لِمَ؟

قَالَتْ: حَتَّی أُغَطِّیَ وَجْهَ اَلصَّنَمِ لاَ یَرَانَا فَذَکَرَ اَللَّهَ عِنْدَ ذَلِکَ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ اَللَّهَ یَرَاهُ فَفَرَّ مِنْهَا (2)

1781 / [18] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنَّ یُوسُفَ لَمَّا حَلَّ سَرَاوِیلَهُ رَأَی مِثَالَ یَعْقُوبَ [قَائِماً] عَاضّاً عَلَی إِصْبَعِهِ وَ هُوَ یَقُولُ لَهُ: یَا یُوسُفُ قَالَ فَهَرَبَ

ص: 110


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 174/4 ح 21 تقدمت تخريجاته في الحديث 5 من هذه السورة المباركة.
2- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 95، والبرهان في تفسير القرآن: 174/4 ح 22، و نور الثقلين: 420/2 ح 45

فرمایش خداوند متعال و آن زن (همسر عزیز مصر) قصد او را کرد و او نیز - اگر برهان پروردگار را نمی دید - قصد وی را می نمود ما چنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم؛ چون که او از بندگان مخلص ما بود. (24)

16) - ابو حمزه (ثمالی) (در ادامه حدیث 10) گوید:

محضر امام زین العابدين علیه السلام عرض کردم روزی که یوسف را در چاه انداختند چند سال داشت؟ فرمود هفت سال از عمرش گذشته بود عرض کردم بین منزل یعقوب در آن روز تا مصر چقدر فاصله بود؟ فرمود: مسیر هیجده روز ،راه فاصله بود.

بعد از آن حضرت فرمود یوسف از زیباترین افراد اهل زمان خود بود و چون به سن نزدیک بلوغ رسید همسر عزیز مصر از روی هوای نفس بنای مراوده (و معاشقه) با او را ،نهاد ولی یوسف به او میفرمود به خدا پناه می برم من از اهل بیتی هستم که هرگز اهل زنا نبوده و نیستند ولی (همسر عزیز وقتی چنین دید) درب های قصر را روی خود و یوسف بست و گفت: و حشت نداشته باش و آن گاه خود را روی یوسف ،افکند یوسف به طرف درب قصر فرار کرد و چون به درب رسید و آن را گشود و همسر عزیز به او رسید و از پشت پیراهن یوسف را چنگ زد و گرفت و آن را از بدن یوسف بیرون آورد و یوسف از چنگال او گریخت

17) - بعضی از اصحاب ما روایت کرده اند:

امام صادق علیه السلام فرمود: بعد از آن که «زن قصد یوسف را کرد و او هم قصد او را ،کرد» (زلیخا) گفت: اگر مشکلی نداری لحظه ای صبر کن (یوسف که چاره ای نداشت) :پرسید و برای چه؟ جواب داد تا روی بُت را بپوشانم که ما را مشاهده نکند، پس (یوسف) در آن هنگام به یاد خدا افتاد که خداوند شاهد او می باشد پس (به فکرش رسید که چاره نجات او فرار ،است لذا) شتابان از کنار او فرار کرد.

18) - از محمّد بن قیس روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود همانا یوسف هنگامی که شلوارش (بیرجامه تُمبان) را باز کرد، تمثال و شبیه پدرش یعقوب را دید که ایستاده و (از روی تعجب) انگشت خود را دندان گرفته است و می گوید ای یوسف پس یوسف فرار کرد. (1)

ص: 111


1- علامه مجلسی فرموده است: این روایت به حالت تقیه صادر گردیده و خلاف معتقدات ما می،باشد دلیل بر تقیه بودن آن می تواند روایت بعدی باشد. بحار ج 12 ص 300 ح 96.

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَکِنِّی وَ اَللَّهِ مَا رَأَیْتُ عَوْرَهَ أَبِی قَطُّ وَ لاَ رَأَی أَبِی عَوْرَهَ جَدِّی قَطُّ وَ لاَ رَأَی جَدِّی عَوْرَهَ أَبِیهِ قَطُّ قَالَ وَ هُوَ عَاضٌّ عَلَی إِصْبَعِهِ فَوَثَبَ فَخَرَجَ اَلْمَاءُ مِنْ إِبْهَامِ رِجْلِهِ (1)

1782 / [19] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ

قَالَ: أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُ اَلنَّاسُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ: ﴿لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ﴾ قُلْتُ: یَقُولُونَ رَأَی یَعْقُوبَ عَاضّاً عَلَی إِصْبَعِهِ فَقَالَ: لاَ لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ

فَقُلْتُ: فَأَیَّ شَیْءٍ رَأَی

قَالَ: لَمَّا هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِهَا قَامَتْ إِلَی صَنَمٍ مَعَهَا فِی اَلْبَیْتِ ، فَأَلْقَتْ عَلَیْهِ ثَوْباً فَقَالَ لَهَا یُوسُفُ : مَا صَنَعْتِ

قَالَ: طَرَحْتُ عَلَیْهِ ثَوْباً أَسْتَحْیِی أَنْ یَرَانَا، قَالَ: فَقَالَ یُوسُفُ علیه السلام: فَأَنْتِ تَسْتَحْیِینَ مِنْ صَنَمِکِ وَ هُوَ لاَ یَسْمَعُ وَ لاَ یَبْصُرُ وَ لاَ أَسْتَحِی أَنَا مِنْ رَبِّی (2)

قوله تعالى: ﴿وَ اسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِن دُبُرِ وَ أَلْفَيَا سَيْدَهَا لَدَا ألْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَن يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿25 ﴾ - إلى - قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ ﴿25﴾ - إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِيَ إِلَيْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّى كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُن مِّنَ الْجَهلِينَ﴾ ﴿33﴾

ص: 112


1- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 96، والبرهان في تفسير القرآن: 174/4 ح 23، و نور الثقلين: 420/2 ح 46.
2- عنه بحار الأنوار: 301/12 ح 97، والبرهان في تفسير القرآن: 174/4 ح 24، و نور الثقلين: .421/2 ح 47 تفسير القمّي: 341/1 عن أبي الجارود، عن أبي جعفر علیه السلام- ذيل كلامه بتفاوت - عنه البحار 22/12 ذيل ح 3، وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 160 ( الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام)

سپس امام صادق علیه السلام فرمود ولی به خدا سوگند من هرگز عورت پدرم را ندیده ام و پدرم هم هرگز عورت جدم را ندیده است و جدم هم عورت پدرش را ندیده است بعد از آن :افزود و او انگشت خود را به دندان گرفت و فشار داد پس او پرید به طوری که آب از انگشت شصت پایش در آمد.

19) - بعضی از اصحاب ما روایت کرده اند:

امام باقر علیه السلام فرمود: مردم (اهل سنّت) در مورد فرمایش خدای عزّ و جلّ: «اگر برهان و امداد پروردگارش را نمی دید» چه می گویند؟ عرض کردم می گویند (یوسف) دید که یعقوب انگشت خود را به دندان گرفت ،فرمود ،نه چنین نیست که می.گویند عرض کردم پس (یوسف) چه چیزی را دید؟

فرمود: بعد از آن که با یک دیگر در افتادند (زلیخا) برخاست و به سمت بتی رفت که در گوشه اتاقش نهاده بود رفت پس روی آن را با لباسی پوشاند یوسف به او فرمود این چه کاری بود که انجام دادی؟

پاسخ داد پارچه ای را روی آن انداختم چون شرم و حیا می کنم که او ما را مشاهده کند. پس یوسف علیه السلام : فرمود: تو از (خدای) ساخته خودت شرم و حیا می کنی با این که او نه می بیند و نه می شنود ولی من از پروردگار خود (که شاهد و بیننده است)، شرم و حیا نکنم؟

فرمایش خداوند متعال و هر دو به سوی در دویدند (در حالی که همسر عزیز یوسف را تعقیب می کرد) و پیراهن او را از پشت (کشید و) پاره کرد و در این ،هنگام آقای آن ،زن او را دم در یافتند آن زن (پیش دستی کرد و) گفت کیفر کسی که بخواهد نسبت به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ (25) - تا جایی که فرموده: -(یوسف) گفت: پروردگارا زندان نزد من محبوب تر است از آن چه که این ها مرا بسوی آن می!خوانند و اگر مکر و نیرنگ آن ها را از من باز نگردانی بسوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم گشت (33)

ص: 113

1783 / [20] - عاد إلى حديث أبي حمزة:

وَ أَفْلَتَ یُوسُفُ مِنْهَا فِی ثِیَابِهِ ﴿ وَ أَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَا أَلْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوَءَا إِلَّا أَن يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾ قال: ،فَهَمَّ المَلِکُ بِیوسُفَ لِیُعَذِّبَهُ،فَقالَ لَهُ یوسُفُ علیه السلام: و إله یَعقوبَ ما أرَدتُ بِأَهلِکَ سوءاً،بَل ﴿هِیَ راوَدَتْنِی عَنْ نَفْسِی﴾، فَسَل هذَا الصَّبِیَّ أیُّنا راوَدَ صاحِبَهُ عَنْ نَفْسِهِ؟

قَالَ: وَ کَانَ عِنْدَهَا صَبِیٌّ مِنْ أَهْلِهَا زَائِرٌ [فِی اَلْمَهْدِ، فَقَالَ: هَذَا طِفْلٌ لَمْ یَنْطِقْ.

فَقَالَ: کَلِّمْهُ یُنْطِقْهُ اَللَّهُ فَکَلَّمَهُ، فَأَنْطَقَ اَللَّهُ] لها فَأَنْطَقَ اَللَّهُ اَلصَّبِیَّ بِفَصْلِ اَلْقَضَاءِ

فَقَالَ لِلْمَلَکِ: اُنْظُرْ أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِلَی اَلْقَمِیصِ، فَإِنْ کَانَ مَقْدُوداً مِنْ قُدَّامِهِ فَهُوَ رَاوَدَهَا وَ إِنْ کَانَ مَقْدُوداً مِنْ خَلْفِهِ فَهِیَ اَلَّتِی رَاوَدَتْهُ عَنْ نَفْسِهِ، وَ صَدَقَ وَ هِیَ مِنَ اَلْکَاذِبِینَ

فَلَمَّا سَمِعَ اَلْمَلِکُ کَلاَمَ اَلصَّبِیِّ وَ مَا اِقْتَصَّ أَفْزَعَهُ ذَلِکَ فَزَعاً شَدِیداً فَجِیءَ بِالْقَمِیصِ فَنَظَرَ إِلَیْهِ فَلَمَّا رَآهُ مَقْدُوداً (1) مِنْ خَلْفِهِ قَالَ لها: ﴿إِنَّهُ مِن كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ﴾ ، و قال لِیُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿أَعْرِضْ عَنْ هَذَا﴾، فَلاَ یَسْمَعْهُ مِنْکَ أَحَدٌ وَ اُکْتُمْهُ، فَلَمْ یَکْتُمْهُ یُوسُفُ ، وَ أَذَاعَهُ فِی اَلْمَدِینَهِ حَتَّی قَالَ نِسْوَهٌ مِنْهُنَّ: ﴿اِمْرَأَتُ اَلْعَزِیزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ﴾ فَبَلَغَهَا ذَلِکَ، فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَ هَیَّأَتْ لَهُنَّ طَعَاماً وَ مَجْلِساً، ثُمَّ أَتَتْهُنَّ بِأُتْرُجٍّ (2) ﴿وَ آتَتْ کُلَّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ سِکِّیناً، وَ قَالَتْ لِیُوسُفَ : اُخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَ قُلْنَ﴾ مَا قُلْنَ

فَقَالَتْ لَهُنَّ: فَذلِکُنَّ ﴿اَلَّذِی لُمْتُنَّنِی﴾ فِیهِ فِی حُبِّهِ

قَالَ فَخَرَجَ اَلنِّسْوَهُ مِنْ عِنْدِهَا، فَأَرْسَلَتْ کُلُّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ إِلَی یُوسُفَ سِرّاً مِنْ

ص: 114


1- القد: قطع الجلد و شقّ الثوب و نحوه . كتاب العين 16/5 (قدّ - قدد). و في لسان العرب: 344/3: القد: القطع طولا كالشق
2- في الحديث: مَثَلُ المُؤمِنِ الَّذي يَقرَأُ القُرآنَ مَثَلُ الاُترُجَّةِ .... يعني طعمها طيب و رائحتها طيبة، والأترجة - بضم الهمزة و تشديد الجيم - واحدة الأترج كذلك، و هي فاكهة معروفة، و في لغة ضعيفة ترنجة . مجمع البحرين: 280/2 (ترج).

20)- بازگشت به حدیث (در ادامه حدیث (16 از) ابو حمزه (ثمالی) که گوید:

و چون یوسف از چنگال همسر عزیز مصر (زلیخا) فرار کرد (در این هنگام) «هر دو با عزیز که دَم درب قصر بود برخورد کردند همسر او گفت: مجازات کسی که نسبت به اهل و ناموس تو نظر بد داشته باشد یا زندان خواهد بود و یا عذاب دردناک».

(امام علیه السلام) فرمود پس عزیز مصر اراده کرد تا یوسف را مجازات کند، یوسف به او فرمود: به خدای یعقوب سوگند من نسبت به ناموس تو قصد سویی ،نداشته ام بلکه او از روی هوای نفس با من معاشقه نمود (و متعرّض من شد، از این کودک سؤال کن کدام یک از ما دو ،نفر متعرض دیگری شدیم؟).

(امام علیه السلام) افزود: و نزد آن زن کودکی از خانواده اش در گهواره بود - که به دیدن او آمده بود پس عزیز گفت: این طفل که سخن نمی گوید یوسف فرمود: با او سخن کن تا خداوند متعال او را به سخن بیاورد پس - وقتی عزیز از آن طفل سؤال کرد و توضیح خواست خداوند او را به حکم حتمی خود به سخن آورد و گفت: ای سلطان به پیراهن یوسف نگاه کن اگر از جلو پاره شده باشد او متعرض همسر تو شده ولی اگر از پشت پاره شده باشد، پس همسر تو متعرض او گردیده است و او راستگو و همسرت دروغگو می.باشد وقتی عزیز كلام طفل و بيان او را شنید سخت به فغان آمد و دگرگون شد و پیراهن را طلبید و به آن نگاهی کرد وقتی که دید پیراهن از پشت پاره شده به همسر خود گفت: «این از مکر و حیله شما زنان است که مکر و حیله شما زنان بسی عظیم (و خطرناک) است» و سپس رو به یوسف کرد و گفت: «ای یوسف! از این قصه درگذر» و نگذار کسی آن را از تو بشنود و آن را پنهان دار

(امام علیه السلام) فرمودند: یوسف این راز را پنهان نداشت و خبر (آن ها) در شهر منتشر ،گشت تا جایی که زنانی از شهر (آگاه شده و) گفتند: «همسر عزیز، قصد مراوده و معاشقه با غلام خویش را داشته است».

چون این خبر به گوش همسر عزیز ،رسید دنبال ایشان فرستاد و از آن ها دعوت کرد و طعامی را تهیه کرد و مجلسی آماده ساخت سپس چون زنان به مجلس وارد شدند و در آن مجلس نشستند به هر یک ترنجی (بالنگی) با کاردی داد و پس از آن به یوسف گفت: «بر مجلس زن ها وارد شو پس چون (زنان مصر) چشمشان به (چهره زیبا و دل آرای) یوسف افتاد زبان به تکبیر گشوده و به جای ترنج (بالنگ) دست های خود را بریدند و گفتند آن چه را که .گفتند بعد از آن همسر عزیز خطاب به زن ها کرد و گفت: «این همان غلامی است که مرا در عشق و محبت او ملامت و سرزنش می کردید».

ص: 115

صَوَاحِبِهَا، تَسْأَلُهُ اَلزِّیَارَهَ، فَأَبَی عَلَیْهِنَّ، وَ قَالَ: رَبِّ! ﴿إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُن مِّنَ الْجَهِلِینَ﴾

فَلَمَّا ذَاعَ أَمْرُ یُوسُفَ وَ أَمْرُ اِمْرَأَهِ اَلْعَزِیزِ وَ اَلنِّسْوَهِ فِی مِصْرَ ، بَدَا لِلْمَلَکِ بَعْدَ مَا سَمِعَ مِنْ قَوْلِ اَلصَّبِیِّ مَا سَمِعَ لَیَسْجُنَنَّ یُوسُفَ ، فَحَبَسَهُ فِی اَلسِّجْنِ، وَ دَخَلَ مَعَ یُوسُفَ علیه السلام فِی اَلسِّجْنِ فَتَیَانِ، فَکَانَ مِن قِصَّتِهِما وقِصَّهِ یوسُفَ علیه السلام ما قَصَّهُ اللّهُ فِی الکِتابِ، قَالَ أَبُو حَمْزَهَ ثُمَّ انْقَطَعَ حَدِیثُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام عِنْدَ ذلك (1)

1784 / [21] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ یُوسُفَ خَطَبَ اِمْرَأَهً جَمِیلَهً کَانَتْ فِی زَمَانِهِ، فَرَدَّتْ عَلَیْهِ: أَیَا عَبْدَ اَلْمَلِکِ إِیَّایَ تَطْلُبُ؟ قَالَ: فَطَلَبَهَا إِلَی أَبِیهَا

فَقَالَ لَهُ أَبُوهَا: إِنَّ اَلْأَمْرَ أَمْرُهَا

قَالَ: فَطَلَبَهَا إِلَی رَبِّهِ وَ بَکَی

قال: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: إِنِّی قَدْ زَوَّجْتُکَهَا، ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَیْهَا إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَزُورَکُمْ فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِ أَنْ: تَعَالَ، فَلَمَّا دَخَلَ عَلَیْهَا أَضَاءَ اَلْبَیْتُ لِنُورِهِ

فَقَالَتْ: مَا هذا إِلاّ مَلَکٌ کَرِیمٌ ، فَاسْتَسْقَی فَقَامَتْ إِلَی اَلطَّاسِ لِتَسْقِیَهُ، فَجَعَلَ یَتَنَاوَلُ اَلطَّاسَ مِنْ یَدِهَا فَتَنَاوَلَهُ فَاهَا، فَجَعَلَ یَقُولُ لَهَا: اِنْتَظِرِی وَ لاَ تَعْجَلِی قَالَ. فَتَزَوَّجَهَا (2)

ص: 116


1- عنه بحار الأنوار: 276/12 ذيل ح 48 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 175/4 ح 26. تقدّمت تخريجاته في الحديث 5 من هذه السورة المباركة.
2- عنه بحار الأنوار: 301/12 ح 98 والبرهان في تفسير القرآن: 187/4 ح 7 ، و نور الثقلين 423/2 ح 57

هنگامی که زنان از نزد همسر عزیز بیرون رفتند هر کدام به طور پنهانی دنبال یوسف فرستاده و از او تقاضای ملاقات و دیدار کردند، ولی یوسف از این خواهش امتناع ورزید و اظهار داشت: (خداوندا!) «اگر خودت حیلهٔ این ها را از من دفع و بر طرف نکنی (ممکن است به آن ها میل نمایم و) در جمله جاهلین قرار گیرم» (پس خداوند مکر و حیله زنان را از او دفع و بر طرف نمود). پس از آن که داستان یوسف و جریان همسر عزیز و برنامه زنان ،مصر، در شهر شایع و منتشر شد و با این که پادشاه سخنان کودک را شنید چنین صلاح دانست که یوسف را چند روزی به زندان بفرستد به همین خاطر او را زندانی کرد و با یوسف دو جوان دیگر هم زندانی شدند و ماجرای آن دو با یوسف را خداوند در کتاب (قرآن حکیم) بیان فرموده است. ابو حمزه (ثمالی) :گوید سپس حضرت امام زین العابدين علیه السلام به این جا که رسیدند لب از گفتار فرو بستند.

21) - از محمّد بن مروان به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت یوسف علیه السلام در زمان خود، زن زیبایی را برای خود خواستگاری نمود و آن زن نپذیرفت و به یوسف پیام داد: غلام پادشاه از من خواستگاری کرده است سپس یوسف آن زن را از پدرش خواستگاری نمود و پدرش پاسخ داد امر ازدواج او به دست خودش می باشد.

بعد از آن یوسف از درگاه خداوند آن زن را درخواست کرد و گریه کرد پس خداوند به او وحی فرستاد به درستی که من او را به ازدواج تو در آوردم پس از آن او به زن پیام داد که می خواهم به دیدار شما بیایم و زن پذیرفت و اظهار داشت مانعی .ندارد هنگامی که یوسف بر آن زن وارد شد خانه از نور وجودش روشن گشت و زن گفت: این نیست مگر یک فرشته ای ،بزرگوار، پس یوسف مقداری آب درخواست نمود زن برخاست که ظرف آب را برایش بیاورد وقتی ظرف آب را آورد و یوسف خواست ظرف را از دست زن بگیرد زن ظرف را به دهان او گذاشت (تا آب بنوشد) و یوسف به او فرمود منتظر باش و عجله و شتاب نکن؛ و سپس (در همان مجلس) او را به ازدواج خود در آورد.

ص: 117

1785 / [22] - عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا علیه السلام یَقُولُ: ﴿إِنَّ یُوسُفَ اَلنَّبِیَّ علیه السلام، قَالَ لَهُ اَلسَّجَّانُ: إِنِّی لَأُحِبُّکَ. فَقَالَ لَهُ یُوسُفُ : لاَ تَقُلْ هَکَذَا. فَإِنَّ عَمَّتِی أَحَبَّتْنِی فَسَرَقَتْنِی، وَ إِنَّ أَبِی أَحَبَّنِی فَحَسَدَنِی إِخْوَتِی فَبَاعُونِی، وَ إِنَّ اِمْرَأَهَ اَلْعَزِیزِ أَحَبَّتْنِی فسجنت [فَحَبَسَتْنِی] ﴾ (1)

1786 / [23] - عن ابن سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

جاء جبرئيل إلى يوسف في السجنفَقَالَ: قُلْ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلاَهٍ فَرِیضَهٍ: ﴿اَللَّهُمَّ اِجْعَلْ لِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً، وَ اُرْزُقْنِی [مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ، وَ] مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَسِبُ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَدْنِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَ قَالَ الْأَخَرُ إِنِّي أَرَننِيَ أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْرًا تأكلُ الطَّيْرُ مِنْهُ تَبنَنَا بِتَأْوِيلِهِ وَ إِنَّا نَرَنكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿36﴾ ، قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِن إِلَّا نَباتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ، قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَفِرُونَ﴾ ﴿37﴾

ص: 118


1- عنه بحار الأنوار: 247/12 ذيل ح 12 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 187/4 ح 8، و نور الثقلين: 445/2 ح 136. تفسير القمّي: 354/1 بإسناده عن أبي العبّاس بن هلال، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 247/12 ذيل ح 12، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 169 (الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام).
2- عنه بحار الأنوار: 301/12 ح 99 ، و 29/86 ح 33 فيه: عن أبي سيّار، والبرهان في تفسير القرآن: 187/4 ح 9 و مستدرك الوسائل: 72/5ح 5384. الكافي: 4/22ح 7 بإسناده عن سيف بن عميرة قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام، من لا يحضره الفقيه: 324/1 ح 950 ، عنهما وسائل الشيعة: 471/6 ح 8472، الأمالي للصدوق: 576 ح 4 (المجلس الخامس والثمانون) بإسناده عن حمّاد بن عثمان، عمّن سمع أبا سیّار يقول: سمعت أبا عبد الله الصادق علیه السلام ، عنه البحار: 256/12 ح 20 ، و 185/95 ح 3، روضة الواعظين: 328/2 (مجلس في ذكر الدعاء في حوائج المؤمنين)، مكارم الأخلاق: 283

22)- از عباس بن هلال روایت کرده است که گفت

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: زندانبان به یوسف علیه السلام گفت: به راستی من تو را دوست دارم

يوسف فرمود: این چنین نگو؛ زیرا که عمه ام مرا دوست داشت و مرا دزدید و پدرم مرا دوست داشت پس برادرانم به من حسادت ورزیده و مرا فروختند و همسر پادشاه مصر مرا دوست داشت و به زندانم انداخت.

23) - از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: جبرئیل علیه السلام در زندان بر یوسف علیه السلام وارد شد و گفت: بعد از هر نماز واجب بگو !خداوندا! در امر (نجات) من گشایشی برایم قرار بده و از آن جایی که گمان دارم و آن جایی که گمان ،ندارم روزی مرا مقدّر بگردان.

فرمایش خداوند متعال: و دو جوان همراه او وارد زندان شدند یکی از آن دو گفت: من در خواب دیدم که (انگور برای) شراب می فشارم و دیگری گفت: من در خواب دیدم که نان بر سرم حمل می کنم و پرندگان از آن می خورند ما را از تعبیر این خواب آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می بینیم (36) (یوسف) گفت: پیش از آن که جیره غذایی شما فرا رسد شما را از تعبیر خوابتان آگاه خواهم ساخت این از دانشی است که پروردگارم به من آموخته است من آیین قومی را که به خدا ایمان ندارند و به سرای دیگر ،کافرند ترک کردم و شایسته چنین موهبتی گشتم) (37)

ص: 119

1787 / [24] - عَنْ طِرْبَالٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَّا أَمَرَ اَلْمَلِکُ فَحُبِسَ یُوسُفُ علیه السلام فِی اَلسِّجْنِ أَلْهَمَهُ اَللَّهُ عِلْمَ تَأْوِیلِ اَلرُّؤْیَا فَکَانَ یُعَبِّرُ لِأَهْلِ اَلسِّجْنِ رُؤْیَاهُمْ وَ إِنَّ فَتَیَیْنِ أُدْخِلاَ مَعَهُ اَلسِّجْنَ یَوْمَ حَبْسِهِ

فَلَمَّا بَاتَا أَصْبَحَا فَقَالاَ لَهُ إِنَّا رَأَیْنَا رُؤْیَا فَعَبِّرْهَا لَنَا

فَقَالَ وَ مَا رَأَیْتُمَا؟

فَقَالَ أَحَدُهُمَا: ﴿إِنِّی أَرانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً تَأْکُلُ اَلطَّیْرُ مِنْهُ﴾

وَ قَالَ اَلْآخَرُ رَأَیْتُ أَنِّی أَسْقِی اَلْمَلِکَ خَمْراً فَفَسَّرَ لَهُمَا رُؤْیَاهُمَا عَلَی مَا فِی اَلْکِتَابِ

ثُمَّ قالَ ﴿لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اُذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ﴾

قَالَ وَ لَمْ یَفْزَعْ یُوسُفُ فِی حَالِهِ إِلَی اَللَّهِ فَیَدْعُوَهُ فَلِذَلِکَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿فَأَنْساهُ اَلشَّیْطانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی اَلسِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ﴾ (1)

قَالَ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی یُوسُفَ فِی سَاعَتِهِ تِلْکَ یَا یُوسُفُ مَنْ أَرَاکَ اَلرُّؤْیَا اَلَّتِی رَأَیْتَهَا؟

فقَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ حَبَّبَکَ إِلَی أَبِیکَ ؟

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ وَجَّهَ اَلسَّیَّارَهَ إِلَیْکَ؟

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ عَلَّمَکَ اَلدُّعَاءَ اَلَّذِی دَعَوْتَ بِهِ حَتَّی جَعَلَ لَکَ مِنَ اَلْجُبِّ فَرَجاً؟

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ جَعَلَ لَکَ مِنْ کَیْدِ اَلمَرْأَهِ مَخْرَجاً؟

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ أَنْطَقَ لِسَانَ اَلصَّبِیِّ بِعُذْرِکَ؟

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ صَرَفَ عَنْکَ کَیْدَ اِمْرَأَهِ اَلْعَزِیزِ وَ اَلنِّسْوَهِ؟

ص: 120


1- سورة يوسف: 42/12

24)- از طربال روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چون پادشاه دستور زندانی کردن یوسف علیه السلام را صادر کرد خدا به آن حضرت دانش تعبیر خواب را الهام ،نمود، پس برای زندانیان خواب های آنان را تعبیر می کرد و در هنگام زندانی شدنش همراه او دو جوان نیز وارد زندان ،شدند پس چون خوابیدند و از خواب بیدار گشتند به او گفتند ما خواب دیده ،ایم آن را برای ما تعبیر .نما

یوسف علیه السلام فرمود چه خوابی دیده اید؟ یکی از آن ها گفت: «خواب دیدم که روی سرم نان منتقل می کنم و پرندگان از آن می خورند» و دیگری گفت: من در خواب دیدم که به پادشاه شراب می دهم.

یوسف علیه السلام بر مبنای آن چه که در کتاب (قرآن) آمده است آن را تعبیر نمود، «سپس به کسی که گمان داشت آزاد می شود اظهار داشت: (وقتی آزاد شدی) نزد اربابت (پادشاه) یادی از من هم بکن»

(امام صادق علیه السلام) فرمود: و در آن حال (یوسف) به درگاه خداوند ناله و توجّهی ننمود و به درگاه او دعایی نکرد همان طوری که خداوند می فرماید: «پس شیطان یادآوری پروردگارش را از خاطر وی برد در نتیجه (یوسف) چند سال در زندان باقی ماند» و خداوند در همان لحظه به یوسف وحی فرستاد ای یوسف چه کسی آن خوابی را که دیدی برایت ارائه نمود؟

گفت: ای پروردگار! تو بودی. فرمود: چه کسی تو را پیش پدرت محبوب قرار داد؟

گفت: ای پروردگار تو بودی فرمود چه کسی آن قافله را فرستاد و تو را از درون چاه نجات داد؟ گفت: ای پروردگار تو بودی فرمود: چه کسی آن دعا را به تو آموخت تا گشایشی برایت ایجاد شود و از درون آن چاه نجات پیدا کنی؟ گفت: ای پروردگار تو بودی فرمود چه کسی به تو برای نجات از مکر و حیله آن ،زن راه چاره ای اندیشید؟ گفت ای پروردگار تو بودی

فرمود: چه کسی آن طفل را به سخن آورد تا شهادت دهد تو معذور و بیگناه هستی گفت: ای پروردگار تو بودی فرمود چه کسی مکر و حیله همسر پادشاه مصر و دیگر زنان را از تو باز گردانید؟

ص: 121

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ أَلْهَمَکَ تَأْوِیلَ اَلرُّؤْیَا

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَکَیْفَ اِسْتَغَثْتَ بِغَیْرِی وَ لَمْ تَسْتَغِثْ بِی وَ تَسْأَلْنِی أَنْ أُخْرِجَکَ مِنَ اَلسِّجْنِ وَ اِسْتَغَثْتَ وَ أَمَّلْتَ عَبْداً مِنْ عِبَادِی لِیَذْکُرَکَ إِلَی مَخْلُوقٍ مِنْ خَلْقِی فِی قَبْضَتِی وَ لَمْ تَفْزَعْ إِلَیَّ اِلْبَثْ فِی اَلسِّجْنِ بِذَنْبِکَ بِضْعَ سِنِینَ بِإِرْسَالِکَ عَبْداً إِلَی عَبْدٍ.

قَالَ اِبْنُ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ اِبْنُ أَبِی حَمْزَهَ فَمَکَثَ فِی اَلسِّجْنِ عِشْرِینَ سَنَهً. (1)

1788 / [25] - سَمَاعَهُ : عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ اذْكُرْنِى عِندَ رَبِّكَ ﴾ ، قَالَ هُوَ اَلْعَزِیزُ . (2)

1789 / [26] - اِبْنُ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿قالَ اَلْآخَرُ إِنِّی أَرانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً﴾ قَالَ: أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی جَفْنَهً فِیهَا خُبُزٌ تَأْکُلُ اَلطَّیْرِ مِنْهَا (3)

1790 / [27] - عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

قَالَ اَللَّهُ تعالی لِیُوسُفَ علیه السلام : ﴿أَ لَسْتُ اَلَّذِی حَبَّبْتُکَ إِلَی أَبِیکَ، وَ فَضَّلْتُکَ عَلَی اَلنَّاسِ بِالْحُسْنِ؟ أَ وَ لَسْتُ اَلَّذِی سُقْتُ إِلَیْکَ اَلسَّیَّارَهَ، فَأَنْقَذْتُکَ وَ أَخْرَجْتُکَ مِنَ اَلْجُبِّ ؟ أَ وَ لَسْتُ اَلَّذِی صَرَفْتُ عَنْکَ کَیْدَ اَلنِّسْوَهِ؟ فَمَا حَمَلَکَ عَلَی أَنْ تَرْفَعَ رَغْبَتَکَ، أَوْ تَدْعُوَ مَخْلُوقاً هُوَ دُونِی؟! فَالْبَثْ لِمَا قُلْتَ، فِی اَلسِّجْنِ؛ بِضْعَ سِنِینَ﴾ (4)

ص: 122


1- عنه بحار الأنوار: 301/12 ح 100 و 113/71 بتفاوت يسير والبرهان في تفسير القرآن: ، 188/4 ح 10 و 11 و نور الثقلين: 425/2 ح 65 قطعة منه و 426 73 بتمامه، و مستدرك الوسائل: 222/11 ح 12801 تفسير القمّي: 352/1 (كتاب عزيز مصر إلى يعقوب) عنه البحار: 246/12 ح 12 ، و 290 ح ،72، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 129 مختصراً، عنه البحار: 172/61 ح 30.
2- عنه بحار الأنوار: 302/12 ذيل ح 101 ، والبرهان في تفسير القرآن: 188/4 ح 12.
3- عنه بحار الأنوار: 302/12 ح 102 والبرهان في تفسير القرآن 188/4 ح 13، و نور الثقلين: .425/2 ح 66
4- عنه بحار الأنوار: 302/12 ح 103 و 149/71 ح 47 ، والبرهان في تفسير القرآن: 189/4 ح 14 ، و نور الثقلين 427/2 ح 74، و مستدرك الوسائل: 223/11 ح 12802

گفت: ای پروردگار تو بودی فرمود چه کسی علم تعبیر خواب را به تو آموخت و بر تو الهام نمود؟ گفت ای پروردگار! تو بودی.

فرمود: پس چگونه به غیر من توجه و استغاثه کردی؟! و به من استعاثه نکردی و از من نخواستی که تو را از زندان بیرون آورم و به بنده ای از بندگان من استغاثه و درخواست کمک کردی تا نزد یکی از آفریده های من- که خود او هم در دست قدرت من می باشد (و از خود اختیاری ندارد) - وساطت کند.

ولی به من توجه و استغاثه ای نکردی؟! پس به خاطر این خطا و اشتباهت چند سالی را در زندان باقی بمان.

ابن ابی ،عُمیر به نقل از ابن ابی حمزه روایت کرده است که گفت:

یوسف علیه السلام مدّت بیست سال در زندان ماند.

25)- از سماعه روایت کرده است که درباره فرمایش خداوند: «مرا نزد ارباب خود یادآور شو» گفته است:

منظور از «ربّ»، همان عزیز و پادشاه مصر است

26)- ابن ابی یعفور روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند:«دیگری گفت: همانا من در خواب دیدم که روی سر خود نان حمل می کنم» فرمود مقصود چنین است سینی روی سر خود داشتم که در آن نان بود و پرندگان از آن می خوردند.

27) - از یعقوب بن شعیب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند متعال به یوسف وحی نمود: آیا من تو را پیش پدرت محبوب قرار ندادم؟ و آیا من تو را بر مردم برتری و نیکویی نبخشیدم؟

و آیا قافله را نفرستادم تا تو را از چاه بیرون آورند و نجات یابی؟

و آیا آن مکر و حیله زنان را از تو دفع و بر طرف نکردم؟

پس چه چیزی سبب شد که به غیر از من توجّه و استغاثه کردی؟! و درخواست کمک از یکی از آفریده های من کردی؟ پس به خاطر این خطا و اشتباهت چند سالی را در زندان باقی بمان

ص: 123

قوله تعالى: ﴿وَ قَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا أَذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَهُ الشَّيْطَنُ ذِكْرَ رَبِّهِ، فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ﴾ ﴿42﴾

1791 / [28] - عن عبد الله بن عبد الرحمن، عمّن ذكره عنه علیه السلام قال:

لَمَّا قَالَ لِلْفَتَی: ﴿اُذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ﴾. أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَضَرَبَ بِرِجْلِهِ حَتَّی کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلْأَرْضِ اَلسَّابِعَهِ، فَقَالَ لَهُ: یَا یُوسُفُ ، اُنْظُرْ مَاذَا تَرَی؟ قَالَ: أَرَی حَجَراً صَغِیراً، فَفَلَقَ اَلْحَجَرَ، فَقَالَ: مَاذَا تَرَی؟

قَالَ: أَرَی حَجَراً صَغِیراً، فَفَلَقَ اَلْحَجَرَ، فَقَالَ: مَاذَا تَرَی؟

قَالَ: أَرَی دُودَهً صَغِیرَهً. قَالَ: فَمَنْ رَازِقُهَا؟

:قَالَ: اَللَّهُ، قَالَ: فَإِنَّ رَبَّکَ یَقُولُ: لَمْ أَنْسَ هَذِهِ اَلدُّودَهَ فِی ذَلِکَ اَلْحَجَرِ فِی قَعْرِ اَلْأَرْضِ اَلسَّابِعَهِ، أَ ظَنَنْتَ أَنِّی أَنْسَاکَ حَتَّی تَقُولَ لِلْفَتَی: ﴿اُذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ ﴾ لَتَلْبَثَنَّ فِی اَلسِّجْنِ بِمَقَالَتِکَ هَذِهِ بُضْعَ سِنِینَ

قَالَ: فَبَکَی یُوسُفُ عِنْدَ ذَلِکَ حَتَّی بَکَی لِبُکَائِهِ اَلْحِیطَانُ

قَالَ: فَتَأَذَّی بِهِ أَهْلُ اَلسِّجْنِ، فَصَالَحَهُمْ عَلَی أَنْ یَبْکِیَ یَوْماً، وَ یَسْکُتَ یَوْماً، فَکَانَ فِی اَلْیَوْمِ اَلَّذِی یَسْکُتُ أَسْوَأَ حَالاً (1)

1792 / [ 29] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَا بَکَی أَحَدٌ بُکَاءَ ثَلاَثَهٍ، آدَمَ وَ یُوسُفَ وَ دَاوُدَ ، فَقُلْتُ: مَا بَلَغَ مِنْ بُکَائِهِمْ؟

أَمَّا آدَمُ علیه السلام فَبَکَی حِینَ أُخْرِجَ مِنَ اَلْجَنَّهِ وَ کَانَ رَأْسُهُ فِی بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ فَبَکَی حَتَّی تَأَذَّی بِهِ أَهْلُ اَلسَّمَاءِ، فَشَکَوْا ذَلِکَ إِلَی اَللَّهِ فَحَطَّ مِنْ قَامَتِهِ،

وَ أَمَّا دَاوُدُ علیه السلام فَإِنَّهُ بَکَی حَتَّی هَاجَ اَلْعُشْبُ مِنْ دُمُوعِهِ، وَ إِنَّهُ کَانَ لَیَزْفِرُ زَفْرَهً

ص: 124


1- عنه بحار الأنوار: 302/12 ح 103، و 26/14 ح 7، و 150/71 ح 48، والبرهان في تفسير :القرآن: 189/4 ح 15 و نور الثقلين: 427/2 ح 75

فرمایش خداوند متعال: و (یوسف) به آن یکی از آن دو نفر که می دانست رهایی می یابد گفت مرا نزد صاحبت (سلطان مصر) یاد آوری کن ولی شیطان یاد آوری او را نزد صاحبش از خاطر وی برد و به دنبال آن (یوسف) چند سال در زندان باقی ماند (42)

28) - از عبد الله بن عبد الرحمان به نقل از کسی که نام او را متذکّر شده، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که حضرت یوسف علیه السلام به آن جوان زندانی گفت: نزد اربابت راجع به من صحبت کن، جبرئيل علیه السلام نزد یوسف آمد و پای خود را کنار یوسف بر زمین کوبید که تا طبقه هفتم زمین برای یوسف آشکار شد و گفت: ای یوسف نگاه کن چه می بینی؟ یوسف علیه السلام: گفت: سنگ کوچکی را می بینم.

جبرئیل آن سنگ را شکافت و گفت: اکنون چه چیز می بینی؟ یوسف گفت: کرم بسیار کوچکی را می بینم گفت روزی دهنده این کرم چه کسی است؟

يوسف اظهار داشت خداوند جبرئیل گفت: پروردگارت می فرماید: ای یوسف من این کرم کوچک را در این سنگ در هفتمین طبقه زمین فراموش نکرده ام و نیازهای او را تأمین می نمایم آیا تو گمان کرده ای من تو را فراموش کرده ام؟ که به آن جوان می گویی مرا پیش اربابت یادآوری کن به خاطر همین جُرم باید چند سال در زندان بمانی.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: یوسف متنبه شد و شروع بگریستن کرد و گریه یوسف به طوری شدید شد که در و دیوار با گریه او گریستند و زندانیان از گریه او متأثر و ناراحت شدند و از او خواستند که از گریه خود دست بردارد و قرار بر این شد که یک روز گریه کند و یک روز خاموش شود پس آن روزی که گریه نمی کرد حالش بدتر بود.

29)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ کسی همانند سه نفر از پیامبران: آدم و یوسف و داود علیهم السلام گریه نکرده است سؤال کردم گریه ایشان چه مقدار بود؟

فرمود: امّا گریه آدم علیه السلام پس از خروج از بهشت و در حسرت آن بود و چون سر او بر دری از درهای آسمان قرار داشت فرشته ها از گریه او اذیت و ناراحت شدند و به همین خاطر به خداوند شکایت کردند پس خداوند از قامت او کاست.

ص: 125

فَیُحْرِقُ مَا نَبَتَ مِنْ دُمُوعِهِ .

وَ أَمَّا یُوسُفُ فَإِنَّهُ کَانَ یَبْکِی عَلَی أَبِیهِ یَعْقُوبَ وَ هُوَ فِی اَلسِّجْنِ فَتَأَذَّی بِهِ أَهْلُ اَلسِّجْنِ فَصَالَحَهُمْ عَلَی أَنْ یَبْکِیَ یَوْماً وَ یَسْکُتَ یَوْماً (1)

1793/ [30]- عَنْ شُعَیْبٍ اَلْعَقَرْقُوفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ یُوسُفَ علیه السلام أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ لَهُ یَا یُوسُفُ إِنَّ رَبَّ الْعَالَمِینَ یُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَكَ مَنْ جَعَلَكَ أَحْسَنَ خَلْقِهِ؟

قَالَ فَصَاحَ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی اَلْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّ!

قَالَ ثُمَّ قَالَ لَهُ وَ یَقُولُ لَکَ مَنْ حَبَّبَکَ إِلَی أَبِیکَ دُونَ إِخْوَتِکَ؟

قَالَ فَصَاحَ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی اَلْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّ !

قَالَ وَ یَقُولُ لَکَ مَنْ أَخْرَجَکَ مِنَ اَلْجُبِّ بَعْدَ أَنْ طُرِحْتَ فِیهَا وَ أَیْقَنْتَ بِالْهَلَکَهِ؟ قَالَ فَصَاحَ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی اَلْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّ!

قَالَ: فَإِنَّ رَبَّکَ قَدْ جَعَلَ لَکَ عُقُوبَهً فِی اِسْتِغَاثَتِکَ بِغَیْرِهِ فَالْبَثْ فِی اَلسِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ، قَالَ: فَلَمَّا اِنْقَضَتِ اَلْمُدَّهُ أُذِنَ لَهُ فِی دُعَاءِ اَلْفَرَجِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی اَلْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ ﴿اَللَّهُمَّ إِنْ کَانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ فَإِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِوَجْهِ آبَائِیَ اَلصَّالِحِینَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ﴾

قَالَ: فَفَرَّجَ اَللَّهُ عَنْهُ

قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ نَدْعُو نَحْنُ بِهَذَا اَلدُّعَاءِ

فَقَالَ: اُدْعُ بِمِثْلِهِ ﴿اَللَّهُمَّ إِنْ کَانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ فَإِنِّی

ص: 126


1- عنه بحار الأنوار: 213/11 ح 21 و 303/12 ح 104 ، والبرهان في تفسير القرآن: 189/4 ح 16 و نور الثقلين: 424/2 ح 63 قطعة منه، و مستدرك الوسائل: 242/11 ح 12869 قطعة منه، و قصص الأنبياء للجزائري: 346 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 50 ح 22 (الفصل الرابع في أخباره)، عنه البحار: 113/11 ح 36.

و اما داود علیه السلام آن قدر گریه کرد که علفزارها از گریه سوزان او تکان خورده و سپس خشکیدند و از آه جگر سوز او گیاهان آتش گرفتند.

و اما يوسف علیه السلام آن قدر بر دوری از پدر و غربت و تنهایی خود در زندان گریه نمود که اهل زندان افسرده و غمگین شدند و چون به ستوه آمدند از او خواستند که یک روز گریه کند و یک روز ساکت باشد.

30) - از شُعَيْب عَقَرقُوفی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: جبرئیل نزد یوسف آمد و اظهار داشت: ای یوسف به راستی پروردگارت به تو سلام می رساند و می فرماید چه کسی تو را از بهترین آفریده هایش قرار داد؟ پس ناگهان یوسف فریادی زد و گونه های خود را بر خاک نهاد و گفت: ای پروردگار تو بودی جبرئیل گفت: و می فرماید چه کسی تو را پیش پدرت - جدای از برادرانت - محبوب قرار داد؟ پس فریادی زد و گونه های خود را بر خاک نهاد و گفت ای پروردگار تو بودی

جبرئیل گفت: و می فرماید چه کسی تو را از درون چاه - که تو را در آن انداختند و یقین کردی که هلاک خواهی شد - نجات داد؟ پس فریادی زد و گونه های خود را بر خاک نهاد و گفت ای پروردگار تو بودی

جبرئیل گفت: پس پروردگارت برای عقوبت و مجازات تو که به غیر از خدا برای آزادیت متوسل شدی (قرار داد که آن مرد تو را فرموش کند و تو در زندان بمانی) پس باید (یوسف) چند سالی را در زندان باقی ماند.

(امام صادق علیه السلام) افزود: هنگامی آن مدت (مقرّر) پایان یافت، خداوند به او اجازه (توفیق) داد تا دعای گشایش و آزادی را بخواند، بنابراین صورت خود را بر خاک نهاد و (با حالت زاری و استغاثه) عرضه داشت خداوندا! اگر گناهان من روی مرا نزد تو ناخوشایند ،نمود هر آینه من به وسیلهٔ آبروي پدران صالح خود ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب، متوجه درگاه تو می شوم.

پس خداوند در کار او گشایش ایجاد نمود و او را از زندان نجات داد.

(راوی :گوید به حضرت) عرض کردم جانم فدایت باد! آیا ما نیز خداوند را با این دعا بخوانیم؟

ص: 127

تَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِوَجْهِ نَبِیِّکَ نَبِیِّ اَلرَّحْمَهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ اَلْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ (1)

1794 / [31] - عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ ﴾ ، قَالَ سَبْعَ سِنِینَ (2)

1795 / [32] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ :

رَأَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ فِی اَلنَّوْمِ، کَأَنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ ذُبِحَا، أَوْ قُتِلاَ، فَأَحْزَنَهَا ذَلِکَ فَأَخْبَرَتْ بِهِ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَقَالَ: یَا رُؤْیَا. فَتَمَثَّلَتْ، بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقَالَ: انت أَرَیْتِ فَاطِمَهَ هَذَا اَلْبَلاَءَ

قَالَتْ: لَا فَقَالَ: یَا أَضْغَاثُ أَنْتِ أَرَیْتِ فَاطِمَهَ هَذَا الْبَلَاءَ؟

قَالَتْ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فَمَا أَرَدْتِ بِذَلِکِ؟

قَالَتْ: أَرَدْتُ أَنْ أُحْزِنَهَا، فَقَالَ لِفَاطِمَهَ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ اِسْمَعِی، لَیْسَ هَذَا بِشَیْءٍ (3)

1796 / [33] - عَنْ أَبَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْهُمَا علیهما السلام، قال : قَالاَ

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: لَوْ کُنْتُ بِمَنْزِلَهِ یُوسُفَ حِینَ أَرْسَلَ إِلَیْهِ اَلْمَلِکُ یَسْأَلُهُ عَنْ رُؤْیَاهُ مَا حَدَّثْتُهُ حَتَّی أَشْتَرِطَ عَلَیْهِ أَنْ یُخْرِجَنِی مِنَ اَلسِّجْنِ وَ عَجِبْتُ لِصَبْرِهِ عَنْ شَأْنِ اِمْرَأَهِ اَلْمَلِکِ حَتَّی أَظْهَرَ اَللَّهُ عُذْرَه (4)

ص: 128


1- عنه بحار الأنوار: 231/12 ذيل ح 5 أشار إليه، و 19/94 ح 13 ، والبرهان في تفسير القرآن: 189/4 ح 17، و مستدرك الوسائل: 223/11 ح 12803 تفسير القمّي: 344/1 بإسناده عن إسماعيل بن عمر، عن شعيب العقرقوفي، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 229/12 ذيل ح 5.
2- عنه بحار الأنوار: 303/12 ح 105، والبرهان في تفسير القرآن: 190/4 ح 18، و نور الثقلين: 427/2 ح 76
3- عنه بحار الأنوار: 91/43 ح 15 و 166/61 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن: 190/4 ح 19، و نور الثقلين 429/2 ح 86
4- عنه بحار الأنوار: 303/12 ح 106، والبرهان في تفسير القرآن: 190/4 ح 20، و نور الثقلين: 431/2 ح 94

فرمود: شما بگویید: خداوندا! اگر گناهان من رویم را نزد تو سیاه کرده هر آینه من به وسیله پیامبر ،تو پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله و به وسیله علی و فاطمه و حسن و حسين و ائمّه علیهم السلام ، متوجّه درگاه تو می شوم

31) - از یعقوب بن یزید به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «پس او چند سال در زندان ماند»، فرمود: (يوسف علیه السلام) هفت سال در زندان ماند.

32)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت فاطمه علیها السلام در خواب دید که گویا سر حسن و حسین علیهما السلام را بریده اند و یا آنان را (به نوعی دیگر) کشته اند، پس هنگامی که از خواب بیدار شد اندوهگین به نظر می رسید و آن چه را دیده بود برای رسول خدا صلی الله علیه واله نقل کرد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله از رؤیا خواست تا در حضورشان مجسّم شود، سپس به او فرمود: آیا تو چنین خواب خوفناک و ناراحت کننده ای را به فاطمه القاء نموده ای؟

گفت: هرگز پس حضرت خواب های پریشان کننده را احضار نمود و به او فرمود: آیا تو فاطمه را با این خواب مبتلا و ناراحت کرده ای؟

گفت ،آری ای رسول خدا فرمود مقصود تو از این کردار چه بود؟

گفت: قصد آزار و اندوه او را داشتم پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام فرمود: کلام او را بشنو ولی بدان آن چه از نظر تو گذشته، چیزی نیست.

33) - از آبان از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام (باقر و صادق) علیهما السلام فرمودند به درستی که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: چنان چه من بجای یوسف می بودم در آن موقعی که پادشاه دنبال او فرستاد که درباره خوابش از او سؤال کند با او سخنی نمی گفتم مگر آن که با او شرط می کردم اول مرا از زندان آزاد کند.

و سپس :افزود من از صبر و شکیبایی یوسف در رابطه با همسر پادشاه شگفت زده شده ام (که تا زمانی که خداوند او را تبرئه کرد) صبور و شکیبا ماند.

ص: 129

قوله تعالى: ﴿وَ قَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَىٰ سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يَابِسَاتٍ ۖ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ﴾ ﴿43 ﴾

1797 / [34] - عَنِ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَقْرَأُ ﴿سَبْعَ سَنَابِلَ خُضْرٍ ﴾ (1)

1798 / [35] - عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

كَانَ سِنِينَ يُوسُفَ الْغَلَاءُ الَّذِي أَصَابَ النَّاسَ وَ لَمْ يَتَمَنَّ الْغَلَاءَ لِأَحَدٍ قَطُّ قَالَ فَأَتَاهُ التُّجَّارُ فَقَالُوا بِعْنَا فَقَالَ اشْتَرُوا فَقَالُوا نَأْخُذُ كَذَا بِكَذَا فَقَالَ خُذُوا وَ أَمَرَ فَكَالُوهُمْ فَحَمَلُوا وَ مَضَوْا حَتَّى دَخَلُوا الْمَدِينَةَ فَلَقِيَهُمْ قَوْمٌ تُجَّارٌ فَقَالُوا كَيْفَ أَخَذْتُمْ

فَقَالُوا کَذَا بِکَذَا وَ أَضْعَفُوا اَلثَّمَنَ قَالَ فَقَدِمُوا أُولَئِکَ عَلَی یُوسُفَ علیه السلام فَقَالُوا: بِعْنَا فَقَالَ اِشْتَرُوا کَیْفَ تَأْخُذُونَ؟

قَالُوا بِعْنَا کَمَا بِعْتَ کَذَا بِکَذَا فَقَالَ مَا هُوَ کَمَا تَقُولُونَ وَ لَکِنْ خُذُوا فَأَخُذُوا ثُمَّ مَضَوْا حَتَّی دَخَلُوا اَلْمَدِینَهَ فَلَقِیَهُمْ آخَرُونَ فَقَالُوا کَیْفَ أَخَذْتُمْ؟

فَقَالُوا كَذَا بِكَذَا وَ أَضْعَفُوا الثَّمَنَ

قَالَ فَعَظَّمَ اَلنَّاسُ ذَلِکَ اَلْغَلاَءَ وَ قَالُوا اِذْهَبُوا بِنَا حَتَّی نَشْتَرِیَ قَالَ فَذَهَبُوا إِلَی یُوسُفَ علیه السلام فَقَالُوا بِعْنَا فَقَالَ اِشْتَرُوا

فَقَالُوا بِعْنَا کَمَا بِعْتَ فَقَالَ وَ کَیْفَ بِعْتُ؟

ص: 130


1- عنه بحار الأنوار: 303/12 ح 107، والبرهان في تفسير القرآن: 190/4 ح 21، ونور الثقلين: 429/2 ح 82 تفسير القمّي: 345/1 (دعاء يوسف علیه السلام في السجن)، عنه البحار 232/12 ضمن ح 6 و 234 نقلاً عن مجمع البيان للطبرسي.

فرمایش خداوند متعال و پادشاه :(مصر) گفت: من در خواب هفت گاو چاق را دیدم که هفت گاو ،لاغر آن ها را می خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده (که خشکیده ها بر سبزها پیچیدند (و آن ها را از بین بردند) ای جمعیت اشراف درباره خواب من نظر دهید اگر خواب را تعبیر می کنید (43)

34) - از ابن ابی یعفور روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که (آیه را چنین): ﴿سَبْعَ سَنَابِلَ خُضْرٍ﴾ قرائت می نمود.

35) - از حفص بن غیاث روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: سال های بلای قحطی و خشک سالی و گرانی که به مردم (مصر) رسید آن قدر شدید بود که هرگز چنین بلایی با آن سختی برای کسی وارد نشده در آن سال های قحطی تجار نزد آن حضرت می آمدند و می گفتند: اجناس را به ما بفروش یوسف علیه السلام می فرمود بیایید بخرید.

می گفتند: با قیمتی عادلانه خریدار ،هستیم حضرت هم پذیرفت و فرمود: بیایید بگیرید و دستور داد تا برایشان کیل و پیمانه کنند و آن ها هم تحویل گرفتند و رفتند و چون وارد شهر ،شدند، عدّه ای از تجّار آن ها را دیدند و گفتند چگونه گرفته اید؟ پاسخ دادند با چنین و چنان قیمت (تحویل گرفته ایم) و مقداری بر قیمت آن افزودند سپس آن عده بر یوسف علیه السلام وارد شدند و گفتند به ما هم بفروشید فرمود بیایید و بخرید با چه قیمتی و چگونه خریداری می کنید؟

گفت:ند می خریم به همان قیمت چنین و چنانی که فروخته اید، فرمود: این چنین پس که می گویید نبوده است ولیکن مانعی ندارد می توانید تحویل بگیرید.

پس آنان مقداری که می خواستند خریداری کرده و تحویل گرفتند و رفتند چون وارد شهر شدند با عدّه ای دیگر از تجّار برخورد کردند، آن ها گفتند: چگونه و با چه قیمتی تحویل گرفته اید؟ پاسخ دادند با چنین و چنان قیمت (تحویل گرفته ایم) و مقداری بر قیمت آن افزودند.

(امام صادق علیه السلام) افزود: این افزایش قیمت برای مردم سخت آمد و اظهار داشتند: خودمان می رویم و (مستقیماً) از یوسف خریداری می کنیم پس موقعی که بر آن حضرت وارد شدند گفت:ند به ما هم ،بفروش فرمود بیایید و خریداری کنید.

گفت:ند به همان قیمتی که به دیگران فروخته اید ما نیز خریدار هستیم

فرمود: چگونه و با چه قیمتی فروخته ایم؟

ص: 131

:قَالُوا كَذَا بِكَذَا فَقَالَ مَا هُوَ كَذَلِكَ وَ لَكِنْ خُذُوا

:فَأَخَذُوا وَ رَجَعُوا إِلَی اَلْمَدِینَهِ فَأَخْبَرُوا اَلنَّاسَ فَقَالُوا فِیمَا بَیْنَهُمْ: تَعَالَوْا حَتَّی نَکْذِبَ فِی اَلرَّخْصِ کَمَا کَذَبْنَا فِی اَلْغَلاَءِ،

قَالَ: فَذَهَبُوا إِلَی یُوسُفَ فَقَالُوا لَهُ: بِعْنَا، فَقَالَ: اِشْتَرُوا

فَقَالُوا: بِعْنَا کَمَا بِعْتَ، قَالَ: وَ کَیْفَ بِعْت؟

قَالُوا: کَذَا بِکَذَا بِالْحَطِّ مِنَ اَلسِّعْرِ اَلْأَوَّلِ

فَقَالَ: مَا هُوَ هَکَذَا وَ لَکِنْ خُذُوا، قَالَ: فأخذوا وَ ذَهَبُوا إِلَی اَلْمَدِینَهِ فَلَقِیَهُمْ اَلنَّاسُ فَسَأَلُوهُمْ بِکَمِ اِشْتَرَیْتُم؟

فَقَالُوا: کَذَا بِکَذَا بِنِصْفِ اَلْحَطِّ اَلْأَوَّلِ، فَقَالَ اَلْآخَرُونَ: اِذْهَبُوا بِنَا حَتَّی نَشْتَرِیَ فَذَهَبُوا إِلَی یُوسُفَ علیه السلام فَقَالُوا: بِعْنَا فَقَالَ: اِشْتَرُوا

فَقَالُوا: بِعْنَا کَمَا بِعْتَ، فَقَالَ: وَ کَیْفَ بِعْت؟

فَقَالُوا: کَذَا بِکَذَا بِالْحَطِّ مِنَ اَلنِّصْفِ، فَقَالَ: مَا هُوَ کَمَا تَقُولُونَ وَ لَکِنْ خُذُوا، فَلَمْ یَزَالُوا یَتَکَاذَبُونَ حَتَّی رَجَعَ اَلسِّعْرُ إِلَی اَلْأَمْرِ اَلْأَوَّلِ کَمَا أَرَادَ اَللَّه (1)

قوله تعالى:﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ﴿49﴾ وَ قَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ، فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَسْئلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ الَّتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ﴾ ﴿50﴾

ص: 132


1- عنه بحار الأنوار: 303/12 ح 108، و وسائل الشيعة: 433/17 ح 301 ح 22295 ، والبرهان في تفسير القرآن: 191/4 ح ،22 ونور الثقلين 434/2 ح 106 ، و مستدرك الوسائل: 278/13 ح 15348 ، قصص الأنبياء للجزائري: 185 (الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام)

گفت:ند چنین و چنان ،قیمت فرمود این چنین که می گویید نبوده است ولیکن مانعی ندارد می توانید تحویل بگیرید. آن ها هم (مقداری را که می خواستند) خریداری کرده و تحویل گرفته و به شهر باز گشتند و به مردم گزارش دادند و (قبل از گزارش) با یک دیگر گفت:ند بیایید ما دروغ بگوییم و قیمت ها را کم تر و پایین تر بگوییم همان طور که قبلاً گران تر می گفتیم و بر قیمت افزایش می دادیم.

(امام صادق علیه السلام) :افزود: پس از آن مردم (خودشان) نزد یوسف علیه السلام آمدند و اظهار داشتند به ما هم بفروش فرمود بیایید و خریداری کنید.

گفتند به همان قیمتی که به دیگران فروخته اید ما نیز خریدار هستیم

فرمود: و چگونه و با چه قیمتی فروخته ایم؟

گفت:ند چنین و چنان - و قیمت را پایین تر مطرح کردند - فرمود این چنین که می گویید نبوده است ولیکن مانعی ندارد شما هم می توانید تحویل بگیرید.

پس آن ها هم خریداری کرده و به شهر باز گشتند مردم آن ها را دیدند که باز ،گشته اند سؤال :کردند با چه قیمتی خریداری و تحویل گرفته اید؟ پاسخ دادند با قیمتی چنین و چنان- و نصف قیمت اوّل را مطرح کردند- این افراد هم گفتند: شما هم با ما بیایید تا ما نیز خریداری نماییم پس نزد یوسف علیه السلام وارد شده و اظهار داشتند به ما هم (همانند دیگران) بفروشید فرمود شما هم خریداری کنید. گفتند: همچنان که به دیگران ،فروخته اید به ما هم ،بفروشید ،فرمود: چگونه و با چه قیمتی فروخته ایم؟ پاسخ دادند با قیمتی چنین و چنان - و نصف قیمت را پایین آوردند- فرمود: این چنین که می گویید ،نبوده ولیکن مانعی ،ندارد شما هم می توانید تحویل بگیرید و خلاصه این که مرتّب با یکدیگر دروغ می گفتند تا آن که در نهایت آن به همان قیمت (عادلانه) اول بازگشت که خداوند متعال اراده نموده بود.

فرمایش خداوند متعال: سپس بعد از آن سالی فرامی رسد که باران فراوانی نصیب مردم می شود و در آن سال مردم عصاره (میوه ها و دانه های روغنی را) می گیرند و سال پر برکتی است) (49) و پادشاه گفت او را نزد من !آورید پس هنگامی که فرستاده او نزد وی (یوسف) آمد گفت به سوی صاحبت بازگرد پس از او بپرس ماجرای زنانی که دست های خود را بریدند چه بود؟ که خدای من به نیرنگ آن ها آگاه است. (50)

ص: 133

1799 / [36] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلصَّیْرَفِیِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يُعْصِرُونَ﴾ -بِضَمِّ الْیَاءِ یُمْطَرُونَ ثُمَّ قَالَ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَهُ: ﴿ وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً تَجَاجًا (1)﴾؟ (2)

1800 / [37] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْمَرٍ ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ في قول الله تعالى: ﴿عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يُعْصِرُونَ﴾ مضمومة، ثمّ قال: ﴿ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً ﴾ (3). (4)

1801 / [38] - عَنْ سَمَاعَهَ ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ارْجِعْ إِلَی رَبّکَ فَسَلْهُ مَا بَالُ النّسْوَهِ ﴾؟

قَالَ: یَعْنِی اَلْعَزِیزَ(5)

قوله تعالى: ﴿قالَ اجْعَلْنی عَلی خَزائِنِ الاَْرْضِ اِنیّ حَفیظٌ عَلیمٌ﴾ ﴿55﴾

ص: 134


1- سورة النبأ: 14/78
2- عنه بحار الأنوار: 304/12 ح 109 ، والبرهان في تفسير القرآن: 191/4 ح 23، و نور الثقلين: 430/2 ح 89، و 493 ح 17. تفسير القمّي: 345/1 (دعاء يوسف علیه السلام في السجن)، عنه البحار: 232/12 ضمن ح 6، و 27/93
3- سورة النبأ: 14/78
4- عنه بحار الأنوار: 304/12 ح 110، والبرهان في تفسير القرآن: 191/4 ح 24، و نور الثقلين: 430/2 ح 90 ، و 493/5 ح 18
5- عنه بحار الأنوار: 304/12 ح 111 والبرهان في تفسير القرآن: 192/4 ح 25، و نور الثقلين: 431/2 ح 95 تفسير القمّي: 346/1 (دعاء يوسف علیه السلام في السجن) فيه: يعني إلى الملك، عنه البحار: 234/12 ، وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 163 (الباب التاسع في قصص يعقوب ويوسف علیهما السلام)

36) - از محمّد بن علی صَيْرَفی به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (در مورد قرانت این آیه شریفه) فرمود: ﴿عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يُعْصَرُونَ﴾ (1) ، كه با ضمة ياء و فتحه صاد (به صورت فعل مجهول) می باشد و نیز «يُمْطَرُونَ» چنین می باشد یعنی بعد از گذشت سال های قحطی باران باریده می شود؛ سپس :افزود آیا فرمایش خداوند: «و از ابرهای باران زا آب فراوانی را نازل کردیم» را نشنیده ای؟

37)- از علی بن مُعمَّر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: ﴿عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يُعْصَرُونَ﴾، فرمود: با ضمه ياء و فتحه صاد می باشد.

و سپس افزود آیا فرمایش خداوند متعال: «و از ابرهای باران زا آب فراوانی را نازل کردیم» را نشنیده ای؟

38)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «به ارباب خود مراجعه کن پس از او سؤال کن: ماجرای آن زنانی (که دست خود را بریدند) چه بود؟» سؤال کردم؟

فرمود: (منظور از «ربّك»،) عزیز پادشاه مصر است.

فرمایش خداوند متعال (یوسف علیه السلام) اظهار داشت: مرا بر (نگهداری) خزائن (حکومت) قرار دهید همانا من نگهدارنده ای امین و دانا هستم (55)

ص: 135


1- در قرائت آن اختلاف است: امیر المؤمنين و امام صادق علیه السلام و دو نفر دیگر از قراء به نام های اعرج و عیسی بن عمر «يُعْصَرُونَ» - با یاء مضمومه و صاد مفتوحه - قرائت نموده و دو نفر هم به نام های حمزه و کسایی «تُعْصِرُونَ» - با تاء مضمومه و صاد مكسوره - و بقیه افراد «يَعْصِرُونَ» - طبق مشهور - خوانده اند. مجمع البيان: ج 5 ص 407

1802 / [39] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُوسَی قَالَ: رَوَی أَصْحَابُنَا عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ققَالَ لَهُ رَجُلٌ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ کَیْفَ صِرْتَ إِلَی مَا صِرْتَ إِلَیْهِ مِنَ اَلْمَأْمُونِ؟ - وَ کَأَنَّهُ أَنْکَرَ ذَلِکَ عَلَیْهِ - .

فَقَالَ لَهُ أَبُو اَلْحَسَنِ علیه السلام یَا هَذَا أَیُّهُمَا أَفْضَلُ اَلنَّبِیُّ أَوِ اَلْوَصِیُّ؟

فَقَالَ: لاَ بَلِ اَلنَّبِیُّ عَلَیهِ السَّلامُ قَالَ: فَأَیُّهُمَا أَفْضَلُ مُسْلِمٌ أَوْ مُشْرِکٌ؟

قَالَ لاَ بَلْ مُسْلِمٌ قَالَ فَإِنَّ اَلْعَزِیزَ- عَزِیزَ مِصْرَ -کَانَ مُشْرِکاً وَ کَانَ یُوسُفُ علیه السلام نَبِیّاً، وَ إِنَّ اَلْمَأْمُونَ مُسْلِمٌ، وَ أَنَا وَصِیٌّ، وَ یُوسُفَ علیه السلام سَأَلَ اَلْعَزِیزَ أَنْ یُوَلِّیَهُ، حَتَّی قَالَ: اِجْعَلْنِی ﴿عَلی خَزائِنِ اَلْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ﴾ وَ اَلْمَأْمُونُ أَجْبَرَنِی عَلَی مَا أَنَا فِیهِ (1)

1803 / [40] -قَالَ: وَ قَالَ: فِی قَوْلِهِ: ﴿ حَفِيظٌ عَلِيمٌ ﴾ ، قَالَ: حَافِظٌ لِمَا فِی یَدَیَّ، ﴿عَلِيمٌ ﴾ عَالِمٌ بِکُلِّ لِسَانٍ (2)

1804 / [41] - قَالَ سُلَیْمَانُ قَالَ سُفْیَانُ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : مَا [هل] یَجُوزُ أَنْ یُزَکِّیَ اَلرَّجُلُ نَفْسَهُ؟

قَالَ: نَعَمْ إِذَا اُضْطُرَّ إِلَیْهِ، أَمَا سَمِعْتَ قَوْلَ یُوسُفَ: ﴿ أَجْعَلْنِي عَلَى خَزَايِنِ الْأَرْضِ إنِّى حَفِيظٌ عَلِيمٌ ﴾ وَ قَوْلَ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ: ﴿أَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ﴾ (3). (4)

ص: 136


1- عنه بحار الأنوار: 267/12 ذيل ح 37، و 136/49 ذيل ح 10 أشارا إليه، والبرهان في تفسيرالقرآن: 192/4 ح 26، و مستدرك الوسائل: 139/13 ح 15013. عيون أخبار الرضا علیه السلام: 138/2 ح 1 (الباب 40)، علل الشرائع: 238/1 ح 2 (باب 173) عنهما وسائل الشيعة: 202/17 ح 22347، والبحار: 267/12 ح 37 و 136/49 ح 10 والبرهان 192/4 ح 29 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 176 (الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام)
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 192/4 ذيل ح 26 الظاهر أنها قطعة من الحديث السابق.
3- سورة الأعراف: 68/7.
4- عنه بحار الأنوار: 304/12 ح ،112 ، والبرهان في تفسير القرآن: 192/4 ح 27 ، و نور الثقلين: 22 103، و 166/5 ح 81 تحف العقول: 374 ، عنه البحار: 258/78

39)- از حسن بن موسی روایت کرده است که گفت:

(بعضی از) اصحاب ما از امام رضا علیه السلام روایت کرده اند که مردی به حضرت عرضه داشت: خداوند (امور) شما را اصلاح نماید چگونه شما در چنین موقعیتی برای مأمون (ولیعهدی او را) قبول کرده ای و گویا آن شخص آن مطلب را بر حضرت ایراد گرفته بود.

حضرت فرمود فلانی کدام بالاتر می باشند پیامبر بالاتر است یا وصی او؟

آن مرد گفت: البته پیامبر بالاتر است.

حضرت فرمود: مسلمان برتر و بالاتر است یا مشرک؟

گفت:: البته مسلمان بالاتر می باشد

سپس حضرت فرمود به درستی که عزیز مصر مشرک بود ولی یوسف پیامبر با وجود ،این خودش از عزیز مصر درخواست نمود که تولیت خزینه داری را به او واگذار کند در حالی که مأمون (به صورت ظاهر) مسلمان است و من وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم.

و يوسف علیه السلام فرمود:: «خزاین زمین را به من واگذار زیرا من نگهدار دانا هستم» ولی مأمون مرا بر این مطلب مجبور کرده است (پس آن مرد ساکت شد).

40)- (حسن بن موسی) گفت:

و (امام رضا علیه السلام) درباره فرمایش خداوند: «من نگهدار دانا هستم» فرمود: نگهدار هستم آن چه را که در دست و اختیار من باشد «دانا هستم» به هر زبانی آشنا و آگاه می باشم.

41) - سلیمان به نقل از سفیان روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا جایز است کسی از خود تعریف کند؟

فرمود ،بلی هر کجا ناچار شود مانعی ندارد آیا نشنیده ای که یوسف (به عزیز مصر) فرمود: «مرا به خزانه داری مملکت بگمار که (نسبت به اموال و اشیاء) نگهدار و (نسبت به امور و زبان ها) دانا هستم» و سخن بنده صالح (هود علیه السلام) را (که فرموده): «من برای شما نصیحت کننده امینی هستم»؟

ص: 137

1805 / [42] - عن الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

﴿مَلَکَ یُوسُفُ علیه السلام مِصْرَ وَ بَرَارِیَهَا لَمْ یُجَاوِزْهَا إِلَی غَیْرِهَا﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿فَإِن لَّمْ تَأْتُونِي بِهِي فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِندِي وَلَا تَقْرَبُونِ ﴿560﴾ - إلى - قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلَّا مَن وَجَدْنَا مَتَعَنَا عِندَهُ إِنَّا إِذًا لَّظَلِمُونَ﴾ ﴿79﴾

1806 / [43] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یُحَدِّثُ قَالَ:

لَمَّا فَقَدَ یَعْقُوبُ یُوسُفَ اشْتَدَّ حُزْنُهُ عَلَیْهِ وَ بُكَاؤُهُ حَتَّی ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ وَ احْتَاجَ حَاجَةً شَدِیدَةً وَ تَغَیَّرَتْ حَالُهُ قَالَ وَ كَانَ یَمْتَارُ الْقَمْحَ مِنْ مِصْرَ لِعِیَالِهِ فِی السَّنَةِ مَرَّتَیْنِ لِلشِّتَاءِ وَ الصَّیْفِ وَ إِنَّهُ بَعَثَ عِدَّةً مِنْ وُلْدِهِ بِبِضَاعَةٍ یَسِیرَةٍ إِلَی مِصْرَ مَعَ رِفْقَةٍ خَرَجَتْ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَی یُوسُفَ علیه السلام- وَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا وَلَّاهُ الْعَزِیزُ مِصْرَ- فَعَرَفَهُمْ یُوسُفُ علیه السلام وَ لَمْ یَعْرِفْهُ إِخْوَتُهُ لِهَیْبَةِ الْمَلِكِ وَ عِزِّهِ فَقَالَ لَهُمْ هَلُمُّوا بِضَاعَتَكُمْ قَبْلَ الرِّفَاقِ وَ قَالَ لِفِتْیَانِهِ عَجِّلُوا لِهَؤُلَاءِ الْكَیْلَ وَ أَوْفُوهُمْ فَإِذَا فَرَغْتُمْ فَاجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ هَذِهِ فِی رِحَالِهِمْ وَ لَا تُعْلِمُوهُمْ بِذَلِكَ فَفَعَلُوا

ثُمَّ قَالَ لَهُمْ یُوسُفُ علیه السلام قَدْ بَلَغَنِی أَنَّهُ کَانَ لَکُمْ أَخَوَانِ لِأَبِیکُمْ فَمَا فَعَلَا؟

قَالُوا: أَمَّا اَلْکَبِیرُ مِنْهُمَا فَإِنَّ اَلذِّئْبَ أَکَلَهُ وَ أَمَّا اَلصَّغِیرُ فَخَلَّفْنَاهُ عِنْدَ أَبِیهِ وَ هُوَ بِهِ ضَنِینٌ وَ عَلَیْهِ شَفِیقٌ قَالَ: فَإِنَّی أُحِبُّ أَنْ تَأْتُونِی بِهِ مَعَکُمْ إِذَا جِئْتُمْ لِتَمْتَارُونِ، فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَلَا تَقْرَبُونِ * قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ﴾

ص: 138


1- عنه بحار الأنوار: 181/12 ذيل ح 9 أشار إليه، و 305 ح 113 ، والبرهان في تفسير القرآن: 196/4 ح ،3، و نور الثقلين: 437/2 ح 109 الخصال: 248/1 ذيل ح 110 بإسناده عن هشام بن سالم عمّن ذكره عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 181/12 ذیل ح 9، و 265 ذيل ح 29 ، و 2/14 ذيل ح 5، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 143 ( الباب الثامن فى قصص ذي القرنين)، و 335 (الفصل الأول في عمره و وفاته و فضائله علیه اسلام).

42) - از شمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: یوسف علیه السلام مالک و پادشاه مصر و تمام بیابان های اطراف آن شد و غیر آن را مالک .نبود

فرمایش خداوند متعال پس اگر او را نزد من ،نیاورید نه کیل (و پیمان های از غلّه) نزد من خواهید داشت و نه به من نزدیک خواهید شد! (60) - تا گفت: پناه بر خدا که ما غیر از آن کسی را که متاع خود را نزد او یافته ایم بگیریم که در آن ،صورت از ظالمان خواهیم بود (79)

43) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که (در ضمن بیان حدیث) فرمود: بعد از آن که یعقوب، يوسف علیه السلام را از داست داد غم و اندوهش بر او زیاد شد و مشغول گریستن گردید تا جایی که چشمانش از غصه سفید (و نابینا) شد و (از نظر امرار معاش و آذوقه) سخت نیازمند گردید و وضعیت (زندگی) او دگرگون گشت و سالی دو بار -برای تابستان و زمستان - از مصر گندم و آذوقه وارد می کرد

تا آن که فرزندانش را با سرمایه ای مختصر - به همراه قافله - راهی مصر کرد هنگامی که بر یوسف وارد شدند - و عزیز مصر تولیت امور را به یوسف واگذار کرده بود - یوسف آن ها را شناخت ولی آن ها او را به خاطر شوکت و عظمتی که ،داشت نشناختند پس به آن ها فرمود سرمایه خود را پیش از دیگر افراد ،قافله بیاورید و از طرفی هم به کارمندانش دستور داد با عجله پیمانه های این افراد را آماده کنید و تحویلشان دهید و موقعی که کارشان تمام شد سرمایه های آنان را نیز در بارهایشان بگذارید ولی آنان از این جریان آگاه نشوند و طبق فرمان برنامه را اجرا کردند. سپس یوسف علیه السلام فرمود شنیده ام شما دو برادر دیگر هم از پدرتان داشته اید آن دو چه کرده اند؟ پاسخ دادند اما برادر بزرگ را گرگ خورد و اما برادر کوچک را نزد پدر نهادیم چون پدرمان به او دلگرم و دلسوز می باشد.

فرمود همانا من دوست دارم که این دفعه وقتی آمدید، او را همراه خود بیاورید تا آذوقه بیش تری دریافت کنید و افزود: «پس اگر او را نزد من ،نیاورید کیل و پیمانه ای از غلّه و آذوقه نزد من نخواهید داشت و نزد من نیایید * گفتند: ما

ص: 139

بزودی با پدرش گفتگو خواهیم کرد و ما حتماً این کار را انجام خواهیم داد».

فَلَمَّا رَجَعُوا إِلی أَبِیهِمْ فَتَحُوا مَتاعَهُمْ فَوَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ فِیهِ، ﴿ قَالُواْ يَأْبَانَا مَا نَبْغِي هَذِهِ ي بِضَعَتُنَا﴾ قَدْ رُدَّتْ إِلَیْنا وَكِیلَ لَنَا كَیْلٌ قَدْ زَادَ حِمْلَ بَعِیرٍ ﴿فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ وَ إِنَّا لَهُ لَحَفِظُونَ * قَالَ هَلْ ءَامَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِتْكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِن قَبْلُ﴾ ؟

فَلَمَّا اِحْتَاجُوا إِلَی اَلْمِیرَهِ بَعْدَ سِتَّهِ أَشْهُرٍ بَعَثَهُمْ یَعْقُوبُ علیه السلام وَ بَعَثَ مَعَهُمْ بِضَاعَهً یَسِیرَهً ، وَ بَعَثَ مَعَهُمْ بِنْیَامِیلَ وَ أَخَذَ عَلَیْهِمْ بِذَلِکَ مَوْثِقاً مِنَ اَللَّهِ، لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلاَّ أَنْ یُحاطَ بِکُمْ أَجْمَعِینَ.

فَانْطَلَقُوا مَعَ الرِّفَاقِ حَتَّی دَخَلُوا عَلَی یُوسُفَ فَقَالَ لَهُمْ مَعَکُمُ ابْنُ یَامِیلَ؟

قَالُوا: نَعَمْ هُوَ فِی اَلرَّحْلِ.

قَالَ لَهُمْ: فَأْتُونِی فَأَتَوْهُ بِهِ وَ هُوَ فِی دَارِ اَلْمَلِکِ، فَقَالَ: أَدْخِلُوهُ وَحْدَهُ فَأَدْخَلُوهُ عَلَیْهِ، فَضَمَّهُ یُوسُفُ علیه السلام إِلَیْهِ وَ بَکَی، وَ قَالَ لَهُ: أَنَا أَخُوکَ یُوسُفُ فَلا تَبْتَئِسْ بِمَا تَرَانِی أَعْمَلُ، وَ اُکْتُمْ مَا أَخْبَرْتُکَ بِهِ وَ لاَ تَحْزَنْ وَ لاَ تَخَفْ

ثُمَّ أَخْرَجَهُ إِلَیْهِمْ وَ أَمَرَ فِتْیَتَهُ أَنْ یَأْخُذُوا بِضَاعَتَهُمْ، وَ یَعْجَلُوا لَهُمُ اَلْکَیْلَ، فَإِذَا فَرَغُوا جَعَلُوا اَلْمِکْیَالَ فِی رَحْلِ اِبْنِ یَامِیلَ [یَامِینَ] فَفَعَلُوا بِهِ ذَلِکَ وَ اِرْتَحَلَ اَلْقَوْمُ مَعَ اَلرِّفْقَهِ فَمَضَوْا، فَلَحِقَهُمْ یُوسُفُ وَ فِتْیَتُهُ فَنَادَوْا فِیهِمْ: قَالَ ﴿أَیَّتُهَا اَلْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ قالُوا وَ أَقْبَلُوا عَلَیْهِمْ ما ذا تَفْقِدُونَ قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ اَلْمَلِکِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِیرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ قالُوا تَاللّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِی اَلْأَرْضِ وَ ما کُنّا سارِقِینَ قالُوا فَما جَزاؤُهُ إِنْ کُنْتُمْ کاذِبِینَ﴾ قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ.

قَالَ ﴿فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِ عاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اِسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِیهِ﴾ ﴿قالُوا إِنْ یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ﴾

ص: 140

موقعی که نزد پدرشان بازگشتند و بارهای خود را ،گشودند دیدند که سرمایه های خود در بارهایشان موجود است اظهار داشتند: «ای پدر دیگر چه می خواهیم؟! این سرمایه ماست که به ما بازگردانده شده است!» و حتی پیمان های زیادتر برای ما گذاشته اند که خود آن یک بار شتر می باشد «پس برادر ما را با ما بفرست تا ما برای خانواده خویش آذوقه بیشتری بیاوریم و ما برادرمان را حفظ خواهیم کرد * گفت: آیا به شما در مورد او اطمینان کنم همان طوری که جلوتر برای برادرش به شما اطمینان کردم؟».

و چون شش ماه از این جریان گذشت مجدّداً سرمایه ای مختصر تهیه نمود و آن برادر کوچک را هم - به نام بنیامین - همراهشان فرستاد و در برابر او از آن ها عهد و میثاق الهی گرفت که حتماً او را به من باز گردانید مگر آن که مشکلی برای همه شما پیش آید پس همگی به همراه قافله ای حرکت کردند و چون بر یوسف وارد شدند به آن ها فرمود: آیا بنیامین را همراه خود آورده اید؟

گفت:ند ،بلی او در کنار بارها مانده است فرمود او را بیاورید.

هنگامی که بنیامین را آوردند یوسف علیه السلام در کاخ پادشاهی بود، فرمود: او را تنها وارد کنید پس به تنهایی وارد شد او را به سینه اش چسبانید و گریه کرد و فرمود: من برادرت یوسف هستم از این پس از آن چه انجام می هم نگران نباش و آن چه را به تو گفتم کتمان کن و مخفی نگاه دار و ناراحت نباش و نترس.

سپس او را نزد برادرانش فرستاد و به خدمتگزاران دستور داد تا سرمایه های آن ها را بگیرند و در تحویل پیمانه (آذوقه شان) شتاب کنند و بعد از آن که کار تمام ،شد ظرف پیمانه را در بار بنیامین قرار دهند پس برنامه طبق فرمان انجام شد.

بعد از آن (که کارها پایان یافت) آنان به همراه قافله حرکت کردند و مقداری راه که ،رفتند یوسف و تعدادی از کارمندان دنبال آن ها رفتند و چون به آن ها رسیدند فریاد زدند و گفتند: «ای اهل قافله شما دزد هستید! * آن ها رو به سوی آنان کردند و گفتند چه چیز گم کرده اید؟ * گفتند: ظرف پیمانهٔ پادشاه را! و هر کس آن را بیاورد، یک بارشتر (غلّه) به او داده می شود و من ضامن این (پاداش) هستم! * گفتند: به خدا سوگند! شما می دانید ما نیامده ایم که در این سرزمین فساد کنیم و ما دزد نبوده ایم! * گفتند اگر دروغ بگویید مجازات دزد چیست؟ * گفتند: هر کسی که (پیمانه) در بار او پیدا شود خودش کیفر آن خواهد بود» (و طبق قانون ما برده شما خواهد شد).

ص: 141

فَقَالَ لَهُمْ یُوسُفَ : اِرْتَحَلُوا عَنْ بِلاَدِنَا

﴿قَالُواْ يَأَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ وَ أَبَا شَيْخًا كَبِيرًا ﴾، وَ قَدْ أَخَذَ عَلَیْنَا مَوْثِقاً مِنَ اَللَّهِ لَنَرُدَّ بِهِ إِلَیْهِ، ﴿ فَخُذْ أَحَدَنا مَکانَهُ إِنّا نَراکَ مِنَ اَلْمُحْسِنِینَ ﴾ إِنْ فَعَلْتَ، ﴿ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلَّا مَن وَجَدْنَا مَتَعَنَا عِندَهُ ﴾.

فَقَالَ کَبِیرُهُمْ: إِنِّی لَسْتُ أَبْرَحُ اَلْأَرْضَ حَتَّی یَأْذَنَ لِی أَبِی أَوْ یَحْکُمَ اَللَّهُ لِی، وَ مَضَی إِخْوَهُ یُوسُفَ حَتَّی دَخَلُوا عَلَی یَعْقُوبَ علیه السلام فَقَالَ لَهُمْ: فَأَیْنَ اِبْنُ یامیل؟

قَالُوا: اِبْنُ یَامِینَ سَرَقَ مِکْیَالَ اَلْمَلِکِ فَأَخَذَهُ اَلْمَلِکُ بِسَرِقَتِهِ فَحَبَسَ عِنْدَهُ فَسَلْ أَهْلَ اَلْقَرْیَهِ وَ اَلْعِیرِ حَتَّی یُخْبِرُوکَ بِذَلِکَ فَاسْتَرْجَعَ وَ اِسْتَعْبَرَ وَ اِشْتَدَّ حُزْنُهُ حَتَّی تَقَوَّسَ ظَهْرُهُ. (1)

1807 / [44] - أَبُو حَمْزَهَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْهُ علیه السلام ذَکَرَ فِیهِ اِبْنَ یَامِینَ وَ لَمْ یَذْکُرْ اِبْنَ یامیل. (2)

1808 / [45] - عَنْ أَبَانٍ اَلْأَحْمَرِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا دَخَلَ إِخْوَهُ یُوسُفَ عَلَیْهِ وَ قَدْ جَاءُوا بِأَخِیهِمْ مَعَهُمْ وَضَعَ لَهُمُ اَلْمَوَائِدَ، ثُمَّ قَالَ: یَمْتَارُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْکُمْ مَعَ أَخِیهِ لِأُمِّهِ عَلَی اَلْخِوَانِ، فَجَلَسُوا، وَ بَقِیَ أَخُوهُ قَائِماً. فَقَالَ لَهُ: مَا لَکَ لاَ تَجْلِسُ مَعَ إِخْوَتِکَ؟

ص: 142


1- عنه بحار الأنوار: 304/12 ح 114، والبرهان في تفسير القرآن: 196/4 ح 4، و نور الثقلين: 438/2 ح 112. الأمالي للصدوق: 248 ح 7 (المجلس الثالث والأربعون) بإسناده عن سعيد بن جبير، عن ابن عباس ،بتفاوت عنه البحار: 258/12 ،23 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي 129 ح 134 بإسناده عن جعفر الدوريستي، عن الشيخ المفيد، عن ابن بابويه، عن أبيه، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن علي بن أبي حمزة، عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار: 287/12 ح 71
2- عنه بحار الأنوار: 307/12 ذيل ح 114 ، والبرهان في تفسير القرآن: 198/4 ذيل ح 4 الظاهر أنّها قطعة من الحديث السابق

(راوی) افزود: «پس قبل از بار برادرش به کاوش بارهای آن ها پرداخت و سپس آن را از بار برادرش بیرون آورد» «گفتند اگر او دزدیده باشد، (سابقه دارد و) جلوتر هم برادری داشت که دزد بود».

یوسف علیه السلام به آن ها فرمود: زود باشید و از دیار ما بیرون روید. گفتند: «ای پادشاه! او دارای پدری پیر و ناتوان است» و او از ما عهد و میثاق الهی گرفته که او را سالم به پدر باز گردانیم «پس یک نفر دیگر از ما را به جای او ،بگیر به درستی که ما تو را فردی نیکوکار می بینیم» البته اگر این کار را انجام دهی (چون در این صورت به ما و به پدر ناتوانش احسان کرده ای) «فرمود: به خدا پناه می برم! فقط همان کسی را که پیمانه مان را نزد او یافته ایم باید دستگیرش کنیم» پس برادر بزرگترشان گفت: من از این سرزمین بیرون نمی،روم مگر این که پدرم به من اجازه حرکت دهد و یا خداوند برای من حکمی را جاری نماید بعد از این (جریان) برادران یوسف رفتند و چون بر (پدرشان) یعقوب وارد شدند به آنان فرمود بنیامین را چه کردید؟ او کجاست؟

گفت:ند بنیامین مکیال پادشاه مصر را دزدیده بود و او را به جرم دزدی دستگیر کردند پس می توانی از اهالی قریه (قافله ایی که همراه آن ها بودند) سؤال کنی و آن ها حقیقت را برای شما مطرح می کنند پس یعقوب علیه السلام كلمه استرجاع ﴿إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ﴾ را بر زبان جاری کرد و اشکش جاری شد و غم و اندوهش افزایش یافت به طوری که کمرش خمیده گشت.

44)- ابو حمزه به نقل از ابو بصیر از آن حضرت علیه السلام روایت کرده است که در آن بنیامین ذکر شده ،است ولی در آن نامی از بنیامیل مطرح نگردیده است.

46) - از ابان احمر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بعد از آن که برادران یوسف علیه السلام بر او وارد شدند و آن ها برادر خود (بنیامین) را نیز همراه آورده بودند برای آن ها سفره هایی از طعام گسترانیدند و فرمود همه برادران مادری در کنار یک سفره بنشینید، همگی نشستند فقط برادرشان (بنیامین) ایستاده باقی ماند پس یوسف به او فرمود: چرا تو نمی نشینی؟

گفت: من در میان ایشان برادر مادری .ندارم یوسف فرمود: آیا تو پیش از این

ص: 143

قَالَ: لَیْسَ لِی مِنْهُمْ أَخٌ مِنْ أُمِّی

قَالَ: فَلَکَ أَخٌ مِنْ أُمِّکَ، زَعَمَ هَؤُلاَءِ أَنَّ اَلذِّئْبَ أَکَلَهُ؟

قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَاقْعُدْ وَ کُلْ مَعِی قَالَ فَتَرَکَ إِخْوَتُهُ اَلْأَکْلَ، وَ قَالُوا: إِنَّا نُرِیدُ أَمْراً، وَ یَأْبَی اَللَّهُ إِلاَّ أَنْ یَرْفَعَ وُلْدَ یَامِینَ عَلَیْنَا.

قَالَ: «ثُمَّ حِینَ فَرَغُوا مِنْ جِهَازِهِمْ، أَمَرَ أَنْ یُوضَعَ اَلصَّاعُ فِی رَحْلِ أَخِیهِ، فَلَمَّا فَصَلُوا نَادَی مُنَادٍ: ﴿أَیَّتُهَا اَلْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ﴾ - قَالَ - فَرَجَعُوا، فَقَالُوا: ﴿ما ذا تَفْقِدُونَ * قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ اَلْمَلِکِ﴾ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ﴾ یَعْنُونَ اَلسُّنَّهَ اَلَّتِی تَجْرِی فِیهِمْ، أَنْ یَحْبِسَهُ، ﴿فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اِسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِیهِ﴾ ﴿فَقَالُوا: إِنْ یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ ﴾

1809 / [46] - قَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءُ:

فَسَمِعْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: یَعْنُونَ اَلْمِنْطَقَهَ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ غَدَائِهِ قَالَ مَا بَلَغَ مِنْ حُزْنِکَ عَلَی أَخِیکَ ؟

قَالَ وُلِدَ لِی عَشَرَهُ أَوْلاَدٍ فَکُلُّهُمْ شَقَقْتُ لَهُمْ مِنِ اِسْمِهِ.

قَالَ فَقَالَ لَهُ مَا أَرَاکَ حَزِنْتَ عَلَیْهِ حَیْثُ اِتَّخَذْتَ اَلنِّسَاءَ مِنْ بَعْدِهِ

قالَ أَیُّهَا اَلْعَزِیزُ إِنَّ لِی أَباً شَیْخاً کَبِیراً صَالِحاً فَقَالَ یَا بُنَیَّ تَزَوَّجْ لَعَلَّکَ [أَنْ] تُصِیبَ وَلَداً یُثْقِلُ اَلْأَرْضَ بِشَهَادَهِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ.

قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ هَذَا مِنْ رِوَایَهِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ (1)

ص: 144


1- عنه بحار الأنوار: 307/12 ح 115 ، والبرهان في تفسير القرآن: 198/4 ح ،5 ، و نور الثقلين 441/2 ح 124 تفسير القمّى: 355/1 (قميص يوسف علیه السلام) بإسناده عن إسماعيل بن همّام عن أبي الحسن علیه السلام ،15، ،بتفاوت عنه البحار 249/12 ح 15 علل الشرائع: 501 2 ( باب - 42) بإسناده عن الحسن بن عليّ الوشّاء قال: سمعت علي بن موسى الرضا علیهما السلام بتفاوت، ونحوه عيون أخبار الرضا علیه السلام: 76/2 ح 6.

برادر مادری داشته ای که این ها گفته:اند گرگ او را خورده است؟

گفت: آری یوسف فرمود: تو بنشین و با من غذا میل کن برادران با مشاهده چنین صحنه ای دست از غذا خوردن کشیدند و اظهار داشتند ما جریانی را اراده کردیم ولی خداوند (امری) نخواسته است مگر آن که فرزندان یامین بر ما شرافت داشته باشند. سپس امام صادق علیه السلام افزود هنگامی که برنامه های آن ها تمام شد بارهای خود را تحویل گرفتند او دستور داد که صاع (مکیال و ظرف پیمانه) را درون بار برادرش (بنیامین) بگذارند پس چون مقداری راه رفتند و فاصله گرفتند جارچی فریاد زد: - ای قافله شتر داران شما سارق هستید - پس (بناچار) بازگشتند و گفتند: «چه چیزی را گم کرده اید؟ * پاسخ دادند صاع (ظرف پیمانه) پادشاه را (برده اید) ... (اگر چنین باشد) هر کسی که پیمانه پیش او باشد جزایش همان (سنّت و قانون) مجازاتش خواهد بود». (که طبق قانون ،آنان دزد باید اسیر صاحب مال ،گردد) که این همان سنّت و قانون آنان می باشد «پس (یوسف) شروع به بررسی بارهای آن ها پیش از بار برادرش (بنیامین) کرد، سپس آن (ظرف پیمانه) را از بار برادرش بیرون آورد در این موقع آنان گفتند: «اگر او (این ظرف پیمانه) را دزدیده ،باشد همانند خودش (نیز قبلاً) برادرش دزد بوده است».

(در ادامه حدیث) حسن بن علی و شاء گفته است از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: منظور از «پس به تحقیق که او برادری داشته که وی نیز دزدی کرده است» منظور منطقه (شال کمر کمربند) است و چون از خوردن غذا فارغ شدند به او گفت (1) چه اندازه نسبت به برادرت غمگین شدی؟ پاسخ داد: ده فرزند برای من به دنیا آمده پس برای هر کدام اسمی از همان نام او را نهاده ام.

پس به او گفت نمی بینم که بعد از گرفتن زنانی پس از او ناراحتی داشته باشی گفت: ای عزیز من پدر پیر صالحی ،دارم که به من سفارش نموده و فرموده است ای پسرم ازدواج کن تا دارای فرزندانی شوی که با گفتن و شهادت بسیار بر «لا إله إلا الله» به زمین ارج و اعتبار ببخشند.

ابو محمّد عبد الله بن محمّد گفته است این قسمت روایت از امام رضا علیه السلام می باشد.

ص: 145


1- از عبارات بعد استفاده می شود که گوینده و سؤال ،کننده عزیز مصر و پاسخ دهنده یوسف علیه السلام می باشد گرچه احتمال قوی تری به نظر می رسد که خود یوسف علیه السلام سؤال کننده است و پاسخ دهنده برادرش بنیامین باشد و روایت بعدی نیز این احتمال را تقویت می کند .مترجم

1810 / [ 47] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام، قَالَ:

وَ قَدْ کَانَ هَیَّأَ لَهُمْ طَعَاماً، فَلَمَّا دَخَلُوا إِلَیْهِ قَالَ: لِیَجْلِسْ کُلُّ بَنِی أُمٍّ عَلَی مَائِدَهٍ قَالَ: فَجَلَسُوا وَ بَقِیَ اِبْنُ یَامِینَ قَائِماً، فَقَالَ لَهُ یُوسُفُ علیه السلام : مَا لَکَ لاَ تَجْلِسُ؟ قَالَ لَهُ: إِنَّکَ قُلْتَ لِیَجْلِسْ کُلُّ بَنِی أُمٍّ عَلَی مَائِدَهٍ وَ لَیْسَ لِی مِنْهُمُ اِبْنُ أُمٍّ

فَقَالَ یُوسُفُ علیه السلام: أَ مَا کَانَ لَکَ اِبْنُ أُمٍّ قَالَ لَهُ اِبْنُ یَامِینَ : بَلَی، قَالَ یُوسُفُ علیه السلام: فَمَا فَعَلَ قَالَ زَعَمَ هَؤُلاَءِ أَنَّ اَلذِّئْبَ أَکَلَهُ، قَالَ: فَمَا بَلَغَ مِنْ حُزْنِکَ عَلَیْهِ قَالَ: وُلِدَ لِی أَحَدَ عَشَرَ اِبْناً کُلُّهُمْ اُشْتُقَّ لَهُ اِسْمٌ مِنْ اِسْمِهِ

فَقَالَ لَهُ یُوسُفُ علیه السلام: أَرَاکَ قَدْ عَانَقْتَ اَلنِّسَاءَ وَ شَمَمْتَ اَلْوَلَدَ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ لَهُ اِبْنُ یَامِینَ : إِنَّ لِی أَباً صَالِحاً، وَ إِنَّهُ قَالَ: تَزَوَّجْ لَعَلَّ اَللَّهَ أَنْ یُخْرِجَ مِنْکَ ذُرِّیَّهً یَثْقُلُ اَلْأَرْضَ بِالتَّسْبِیحِ فَقَالَ لَهُ: تَعَالَ فَاجْلِسْ مَعِی عَلَی مَائِدَتِی، فَقَالَ إِخْوَهُ یُوسُفَ : لَقَدْ فَضَّلَ اَللَّهُ یُوسُفَ وَ أَخَاهُ، حَتَّی إِنَّ اَلْمَلِکَ قَدْ أَجْلَسَهُ مَعَهُ عَلَی مَائِدَتِه (1)

1811/ [48]- عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لِمَ سُمِّیَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِین؟

قَالَ لِأَنَّهُ یَمِیرُهُمْ اَلْعِلْمَ أَ مَا سَمِعْتَ کَلاَمَ اَللَّهِ: ﴿وَ نَمِیرُ أَهْلَنا ﴾؟ (2)

ص: 146


1- عنه بحار الأنوار: 307/12 ح 116 ، والبرهان في تفسير القرآن: 198/4 ح ،6 ، و نور الثقلين: 441/2 ح 123، و مستدرك الوسائل: 177/14 ح 16434 . الأمالي للصدوق: 248 ضمن ح (المجلس الثالث والأربعون) بإسناده عن سعيد بن جبير، عن ابن عبّاس بتفصيل، عنه البحار: 258/12 ضمن ح ،23، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 129 ضمن ح 134 بإسناده عن علي بن أبي حمزة، عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام
2- عنه بحار الأنوار: 293/37 ذيل ح 7 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 199/4 ح 7. بصائر الدرجات: 512 ح 23 (باب - 18 النوادر في الأئمة علیهم السلام) بإسناده عن عبد المؤمن، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار : 295/37 ح 11 ، الكافي: 412/1 ح 3 بإسناده عن أحمد بن عمر :قال سألت أبا الحسن علیه السلام ، علل الشرائع: 161/1 ح 4 (باب - 129) بإسناده عن يعقوب بن سويد، عن جعفر علیه السلام، معاني الأخبار: 63 ح 13 بإسناده عن جابر بن يزيد، عن أبي جعفر علیه السلام عنهما البحار: 293/37 ح 7

47) - از علی بن مهزیار به نقل بعضی از اصحاب ما، از پدرش، روایت کرده ،است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: (حضرت یوسف علیه السلام) برای آن ها طعامی برای پذیرایی آماده کرده بود پس موقعی که بر او وارد شدند به آن ها فرمود همه برادران مادری در کنار یک سفره بنشینید، همگی نشستند، فقط بنیامین ایستاده باقی ماند یوسف به او فرمود: تو چرا نمی نشینی؟

بنیامین گفت: شما فرمودی برادران مادری کنار هم سر سفره بنشینند و من در میان ایشان برادر مادری ندارم یوسف فرمود آیا تو پیش از این، برادر مادری داشته ای؟ گفت: ،آری فرمود: پس او چه شده است؟

گفت: این ها گفته اند گرگ او را خورده است یوسف فرمود: غصه و اندوه تو برای او چه مقدار است؟ گفت من یازده پسر دارم که اسم همه آن ها از نام او (برادرم یوسف) مشتقّ و برگرفته شده است (تا با نام آن ها یوسف را یاد کنم).

یوسف به او فرمود تو را می بینم که با این غم و اندوه (از دست دادن برادرت) بعد از او زنان زیادی گرفته ای و فرزندانی را بوئیده ای (کنایه از لذّت بردن او بعد از فراق برادرش می باشد) بنیامین گفت: من پدر صالحی دارم و او به من گفته است: ازدواج کن تا شاید خداوند از تو فرزندان و ذریه ای بیافریند که همگی با گفتن تسبیح (خدا) به زمین ارج و اعتبار .ببخشند یوسف به او فرمود: حال که چنین است تو بیا و در کنار سفره من بنشین برادران چون چنین دیدند اظهار داشتند به تحقیق که خداوند به یوسف و برادرش فضیلت خاصی ،داده تا جایی که پادشاه بنیامین را بر سر سفره کنار خود می نشاند!

48)- از جابر بن یزید روایت کرده است که گفت

به امام باقر علیه السلام عرض کردم فدایت گردم بر چه اساسی امیر المؤمنین را امیرالمؤمنین نامیده اند؟ فرمود: چون ایشان علوم (آذوقه های فکری اعتقادی اخلاقی و...) را به آنان تغذیه و تزریق می نماید آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «و خانوادۀ خود را اداره و سرپرستی کنیم» (که آن ها غذا و آذوقه خانواده های خود را تهیه و در اختیارشان می گذاشتند).

ص: 147

1812/ [49] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: لاَ خَیْرَ فِیمَنْ لاَ تَقِیَّهَ لَهُ، وَ لَقَدْ قَالَ یُوسُفُ علیه السلام: ﴿أَیَّتُهَا اَلْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ﴾ وَ مَا سَرَقُوا. (1)

1813/ [50] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

التَّقِيَّةُ مِنْ دِينِ اللَّهِ وَ لَقَدْ قَالَ يُوسُفُ علیه السلام: ﴿ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَرِقُونَ ﴾ ، وَ وَ اَللَّهِ مَا کَانُوا سَرَقُوا شَیْئاً وَ مَا کَذَبَ (2)

1814 / [51] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قِیلَ لَهُ - وَ أَنَا عِنْدَهُ-: إِنَّ سَالِمَ بْنَ حَفْصَهَ یَرْوِی عَنْکَ أَنَّکَ تَکَلَّمُ عَلَی سَبْعِینَ وَجْهاً لَکَ مِنْهَا اَلْمَخْرَجُ،

فَقَالَ: مَا یُرِیدُ سَالِمٌ مِنِّی أَ یُرِیدُ أَنْ أَجِیءَ بِالْمَلاَئِکَهِ، فَوَ اَللَّهِ! مَا جَاءَ بِهِمُ اَلنَّبِیُّونَ وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام: ﴿ إِنِّي سَقِيمٌ ﴾ (3) وَ وَ اَللَّهِ مَا کَانَ سَقِیماً وَ مَا کَذَبَ.

وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام: ﴿ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ ﴾ (4) وَ مَا فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ وَ مَا کَذَبَ.

ص: 148


1- عنه بحار الأنوار: 308/12 ح 117 والبرهان في تفسير القرآن: 199/4 ح 8، و مستدرك ، الوسائل: 254/12 ح 14038. علل الشرائع: 51/18 ح 1 (باب - 43) ، عنه وسائل الشيعة: 208/16 ح 21373، والبحار: 278/12 ح 51 و 14/710 ح 22، و 407/75 ح 45.
2- عنه بحار الأنوار: 278/12 ذيل ح 52 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 199/4 ح 9، و مستدرك الوسائل: 255/12 ذيل ح .14038 المحاسن: 258/1 ح 303 ( باب - 31 في التقيّة) عنه البحار 407/75 ح 44، الكافي : 217/2 ح 3، عنه وسائل الشيعة: 215/16 ح 21395 ، والبحار : 425/75 ح 83 علل الشرائع: 51/1 ح 2 (باب - 43) عنه البحار: 278/12 ح 52، و 14/71 ح 23 جامع الأخبار: 96 (الفصل الثالث والخمسون في التقيّة)، مشكاة الأنوار: 43 (الفصل الحادي عشر في التقيّة).
3- سورة الصافّات: 89/37
4- سورة الأنبياء: 63/21.

49)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی که (در برابر مخالفین) تقیه نکند خیری در او نخواهد بود و همانا حضرت یوسف علیه السلام فرمود: «ای قافله! همانا شما دزد هستید» با این که آنان هیچ چیزی را ندزدیده بودند.

50) - و در روایتی دیگر از ابو بصیر آمده است:

امام صادق علیه السلام فرمود: (رعایت) تقیه جزو دین خدا می باشد و به تحقیق یوسف علیه السلام گفت: «ای قافله! همانا شما دزد هستید» و به خدا سوگند! آنان هیچ چیزی را ندزدیده بودند (1) و او هم دروغ نگفت

51) - و در روایتی دیگر از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

من در محضر امام باقر علیه السلام بودم که شخصی از آن حضرت سؤال کرد: به راستی که سالم بن ابی حَفْصَه از شما روایت کرده است که شما به هفتاد زبان و لهجه سخن می گویی این چگونه قابل توجیه و قبول می باشد؟

فرمود: سالم از (جان) من چه می خواهد؟ آیا می خواهد که من برایش فرشته ها را احضار کنم پس به خدا سوگند پیامبران هم چنین کاری نکرده اند و به تحقیق حضرت ابراهیم علیه السلام اظهار داشت: «به راستی من بیمار و مریض احوال هستم» و به خدا سوگند! او بیمار نبود و دروغ هم نگفته است؛ و نیز اظهار داشت: «بلکه شکستن بُت ها را بُت) بزرگشان انجام داده است» با این که بُت بزرگ چنین کاری را نکرده بود و ابراهیم علیه السلام هم دروغ نگفت.

و همانا حضرت یوسف علیه السلام اعلام کرد: «ای قافله! همانا شما دزد هستید»، به خدا سوگند آن ها دزدی نکرده بودند و او هم دروغ نگفته است.

ص: 149


1- البته منظور این است که در این جریان دزدی نکرده بودند ولی قبلاً بزرگترین دزدی را انجام داده بودند چون که برادرشان یوسف علیه السلام را دزدیده بودند. مترجم

وَ لَقَدْ قَالَ یُوسُفُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَرِقُونَ ﴾، وَ اَللَّهِ مَا کَانُوا سَرَقُوا وَ مَا کَذَبَ. (1)

1815 / [52] - عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالى فِی یُوسُفَ علیه السلام : ﴿ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَرِقُونَ﴾ ؟

قَالَ: إِنَّهُمْ سَرَقُوا یُوسُفَ مِنْ أَبِیهِ أَ لاَ تَرَی أَنَّهُ قَالَ لَهُمْ حِینَ قَالُوا: ﴿ماذا تَفْقِدُونَ ﴾: ﴿ قَالُواْ نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ﴾ ؟ وَ لَمْ یَقُولُوا سَرَقْتُمْ صُوَاعَ اَلْمَلِکِ، إِنَّمَا عَنَی سَرَقْتُمْ یُوسُفَ مِنْ أَبِیهِ (2)

1816 / [53] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال:

﴿سَمِعْتُهُ یَقُولُ: صُوَاعُ اَلْمَلِکِ طَاسٌ اَلَّذِی یَشْرَبُ فِیهِ﴾. (3)

1817 / [54] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿صُواعَ اَلْمَلِکِ قَالَ: کَانَ قَدَحاً مِنْ ذَهَبٍ﴾ .

وَ قَالَ: کَانَ صُوَاعُ یُوسُفَ إِذَا کِیلَ بِهِ قَالَ: لَعَنَ اَللَّهُ اَلْخَوَّانَ، وَ لاَ تَخُونُوا بِهِ، بِصَوْتٍ حَسَنٍ. (4)

1818/ [55] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ قَالَ:

قَالَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿إن يَسْرِقُ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ ﴾ ، قَالَ: کَانَتْ لِإِسْحَاقَ اَلنَّبِیِّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِنْطَقَهٌ یَتَوَارَثُهَا اَلْأَنْبِیَاءُ

ص: 150


1- عنه بحار الأنوار: 308/12 ح 118 والبرهان في تفسير القرآن: 199/4 ح 9، و مستدرك ، الوسائل: 255/12 ح 14039 الكافي: 100/2 ح 70 ، رجال الكشّي ( اختيار معرفة الرجال): 234 ح 425 بإسناده عن أبان بن ،عثمان، عن أبي بصير قال: قيل لأبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار : 209/2 ح 103.
2- عنه بحار الأنوار: 279/12 ذيل ح 53 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 199/4 ح 10. معاني الأخبار: 209 ح 1 بإسناده عن صالح بن سعيد ، عن رجل من أصحابنا، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 4،76/11 ، و نحوه علل الشرائع: 52/1 ح 4 (باب - 43) ، عنه البحار: 278/12ح 53 ، و 14/71 ح 25 و 407/75 ح 46
3- عنه بحار الأنوار: 308/12 ح 119، والبرهان: 2004 ح 11، و نور الثقلين: 442/2 ح 125.
4- عنه بحار الأنوار: 308/12 ح 120، والبرهان في تفسير القرآن: 200/4 ح 12

52)- از یکی از اصحاب ما روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال - در مورد يوسف علیه السلام- : «ای قافله! همانا شما دزد هستید» سؤال کردم؟

فرمود: آن ها برادرشان یوسف را از نزد پدرشان دزدیده بودند، آیا توجه نداری آن موقعی که او این سخن را به آن ها گفت آن ها گفتند: «چه چیزی را گم کرده اید؟» (مأمورین) «پاسخ دادند: ظرف پیمانه پادشاه را گم کرده ایم» و نگفتند: شما ظرف پیمانه پادشاه را دزدیده اید؟ پس مقصود این بوده که شما برادرتان یوسف را از پدرش دزدیده.اید

53) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: منظور از «صُواع الملك» ظرفی بود که در آن نوشیدنی می نوشید (که برای پیمانه هم استفاده می شده است).

54) - از محمّد بن ابی حمزه به نقل از کسی که نامش را یادآوری نموده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «صُواع الملك»، فرمود: آن قدحی از (جنس) طلا بوده است و افزود: هر موقع که با «صِواع» (ظرف پیمانه) يوسف علیه السلام، پیمانه می کردند او می گفت خدا خیانت کاران را لعنت کند شما به او خیانت نکنید این مطلب را با لحنی زیبا ادا می کرد.

55)- از اسماعیل بن همام روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: (برادران او گفتند:) «اگر او دزدی کرده پس برادرش (یوسف نیز) پیش از این دزدی کرده پس یوسف (این جریان را) در درونش پنهان کرد و آن را برای آن ها اظهار ننمود»

فرمود اسحاق علیه السلام مِنطقه ای (شال کمر کمربندی) داشت که از پیامبران بزرگ به او ارث رسیده بود و آن در نزد عمه يوسف علیه السلام بود و یوسف هم نزد او نگاهداری می شد و عمّه اش او را بسیار دوست می داشت روزی یعقوب علیه السلام یوسف را از خواهر خود طلب نمود و فرمود او را به تو باز می گردانم

ص: 151

وَ اَلْأَکَابِرُ، فَکَانَتْ عِنْدَ عَمَّهِ یُوسُفَ ، وَ کَانَ یُوسُفُ عِنْدَهَا، وَ کَانَ تُحِبُّهُ، فَبَعَثَ إِلَیْهَا أَبُوهُ: أَنِ اِبْعَثِیهِ إِلَیَّ، وَ أَرُدُّهُ إِلَیْکِ. فَبَعَثَتْ إِلَیْهِ: أَنْ دَعْهُ عِنْدِیَ اَللَّیْلَهَ، لِأَشُمَّهُ ثُمَّ أُرْسِلَهُ إِلَیْکَ غُدْوَهً. فَلَمَّا أَصْبَحَتْ، أَخَذَتِ اَلْمِنْطَقَهَ فَرَبَطَتْهَا فِی حِقْوِهِ ، وَ أَلْبَسَتْهُ قَمِیصاً، وَ بَعَثَتْ بِهِ إِلَیْهِ، وَ قَالَتْ: سُرِقَتِ اَلْمِنْطَقَهُ فَوُجِدَتْ عَلَیْهِ، وَ کَانَ إِذَا سَرَقَ أَحَدٌ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ، دُفِعَ إِلَی صَاحِبِ اَلسَّرِقَهِ، فَأَخَذَتْهُ، فَکَانَ عِنْدَهَا (1)

1819/ [56] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ قَالَ:

سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام يَقُولُ: كَانَتِ الْحُكُومَةُ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذَا سَرَقَ أَحَدٌ شَيْئاً أَسْتُرِقَ بِهِ، وَ كَانَ يُوسُفُ علیه السلام عِنْدَ عَمَّتِهِ وَ هُوَ صَغِيرٌ، وَكَانَتْ تُحِبُّهُ، وَ كَانَتْ لِإِسْحَاقَ مِنْطَقَةٌ أَلْبَسَهَا يَعْقُوبَ، وَ كَانَتْ عِنْدَ أُخْتِهِ، وَ إِنَّ يَعْقُوبَ طَلَبَ يُوسُفَ أَنْ يَأْخُذَهُ مِنْ عَمَّتِهِ، فَاغْتَمَّتْ لِذَلِكَ، وَ قَالَتْ لَهُ: دَعْهُ حَتَّى أُرْسِلَهُ إِلَيْكَ، فَأَرْسَلَتْهُ وَأَخَذَتِ الْمِنْطَقَةَ [فَشَدَّتْهَا فِي وَسَطِهِ تَحْتَ الشَّيَابِ، فَلَمَّا أَتَى يُوسُفُ علیه السلام أَبَاهُ جَاءَتْ فَقَالَتْ: سَرَقْتَ المِنْطَقَةَ، فَفَتَشَتْهُ فَوَجَدَتْهَا فِي وَسَطِهِ، فَلِذَلِكَ قَالَ إِخْوَةٌ يُوسُفَ حَيْثُ جُعِلَ اَلصَّاعُ فِي وِعَاءِ أَخِيهِ، فَقَالَ هُمْ يُوسُفُ: مَا جَزَاءُ مَنْ وَجَدْنَا فِي رَحْلِهِ؟

قَالُوا: جَزَاؤُهُ بِإِجْرَاءِ اَلسُّنَّهِ اَلَّتِی تَجْرِی فِیهِمْ فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اِسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِیهِ فَلِذَلِکَ قَالَ إِخْوَهُ یُوسُفَ: ﴿ إِن يَسْرِقُ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ﴾ یَعْنُونَ اَلْمِنْطَقَه، ﴿فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَ لَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ﴾

عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ، عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ ذَکَرَ مِثْلَهُ (2)

ص: 152


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 4/ 200 ح ،13، و نور الثقلين: 445/2 ح 137. علل الشرائع: 50/1 ح 1 (باب - 42) عيون أخبار الرضا علیه السلام: 76/2ح 5 عنهما البحار 262/12 ح 24.
2- عنه بحار الأنوار: 250/12 ذيل ح 15 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 200/4 ح 14، و مستدرك الوسائل: 150/18 ح 22366. تفسير القمّي: 355/1 (قميص يوسف) بإسناده عن إسماعيل بن همام، عن أبي الحسن علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 249/12 ح 15 علل الشرائع: 50/1 ح 2 (باب - 42) بإسناده عن الحسن بن عليّ الوشّاء قال: سمعت عليّ بن موسى الرضا علیهما السلام، ونحوه عيون أخبار الرضا علیه السلام: 76/2 ح 6 ، عنهما قصص الأنبيا علیهم السلام للجزائري: 170 (الباب التاسع).

خواهرش پیام داد که اجازه بده یوسف امشب را نزد من بماند تا او را خوب ببویم و او را با مداد نزد شما می فرستم و (چون نمی خواست یوسف از او دور شود) صبح که شد آن کمربند را به کمر یوسف بست و پیراهنی را هم روی آن بر اندامش پوشانید و سپس او را به خدمت یعقوب فرستاد و خودش نزد يعقوب علیه السلام آمده و گفت: کمربند (اسحاق) به سبب دزدی مفقود گشته است و (بعد از تفحص) آن را بر اندام یوسف یافتند و در آن زمان قانون چنین بود که دزد را به صاحب مال می سپردند تا بندۀ وی گردد عمّه یوسف او را گرفت و نزد خود باز گرداند.

56) - از حسن بن علی و شّاء روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که میفرمود در بنی اسرائیل قانون حکومت چنین بود که اگر کسی دزدی می کرد او را به عنوان بنده بر می داشتند و یوسف علیه السلام در کودکی نزد عمه اش بود و عمّه اش او را بسیار دوست می داشت.

و اسحاق علیه السلام دارای کمربندی بود که یعقوب علیه السلام آن را می پوشید و آن کمربند نزد دختر اسحاق - كه عمّه يوسف باشد - موجود بود.

روزی یعقوب علیه السلام، يوسف را از عمّه اش طلبید و خواست که او را از عمه اش بگیرد، پس عمّه اش بسیار ناراحت شد و تقاضا کرد او را بگذار تا خودم بفرستم پس آن کمربند را بر کمر یوسف - زیر لباس هایش – بست و او را نزد پدرش فرستاد موقعی که نزد پدرش ،آمد عمّه اش هم آمد آمد و اظهار نمود آن کمربند به سرقت رفته است پس یوسف را تفتیش کرد و کمربند را بر کمر او زیر لباسش بسته .یافت بر همین اساس بود که برادران یوسف هنگامی که ،پیمانه در بار برادرشان (بنیامین) پیدا شد و یوسف علیه السلام به آن ها فرمود جزای کسی که پیمانه را در بارش بیابیم چیست؟ در جواب گفتند جزایش همان است که سنت و ،قانون درباره آنان مطرح شده ،است پس مأمورین ابتدا بارهای برادران را بازبینی و جست وجو کرده و سپس به وارسی بار برادر یوسف (بنیامین) پرداخته و پیمانه را در آن جا پیدا کرده و بیرون آوردند؛ پس به خاطر همین بود که برادران یوسف علیه السلام گفتند: «اگر این پیمانه را او دزدیده باشد برادرش نیز قبلاً مرتکب سرقت گردیده است» که مقصود آنان (سرقت)، آن کمربند (توسّط یوسف) بود، پس یوسف (این اتّهام را شنید ولی) آن را در درونش مستور و پنهان داشت و آن را برای برادران ابراز نکرد» و (نیز) از حسن بن على و شّاء، از امام رضا علیه السلام همانند این حدیث را روایت کرده است.

ص: 153

1820 / [57] - عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْعَلاَءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ذَکَرَ بَنَی یَعْقُوبَ قَالَ: کَانُوا إِذَا غَضِبُوا اِشْتَدَّ غَضَبُهُمْ حَتَّی تَقْطُرَ جُلُودُهُمْ دَماً اِصْفَرَّ وَ هُمْ یَقُولُونَ: «فَخُذْ أَحَدَنا مَکانَهُ» یَعْنِی جَزَاءَهُ فَأَخَذَ اَلَّذِی وَجَدَ اَلصَّاعَ عِنْدَهُ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿فَلَمَّا اسْتَيْتَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُواْ أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُم مَّوْثِقًا مِّنَ اللَّهِ وَ مِن قَبْلُ مَا فَرَّطَتُمْ فِى يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِى أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِى وَ هُوَ خَيْرُ الْحَكِمِينَ﴾ ﴿80 ﴾

1821/ [58] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

لَمَّا اِسْتَیْئَسَ إِخْوَهُ یُوسُفَ مِنْ أَخِیهِمْ قَالَ لَهُمْ یَهُودَا- وَ کَانَ أَکْبَرَهُمْ- : ﴿فَلَنْ أَبْرَحَ اَلْأَرْضَ حَتّی یَأْذَنَ لِی أَبِی أَوْ یَحْکُمَ اَللّهُ لِی وَ هُوَ خَیْرُ اَلْحاکِمِینَ﴾ قَالَ: وَ رَجَعَ إِلَی یُوسُفَ یُکَلِّمُهُ فِی أَخِیهِ فَکَلَّمَهُ حَتَّی اِرْتَفَعَ اَلْکَلاَمُ بَیْنَهُمَا حَتَّی غَضِبَ یَهُودَا ، وَ کَانَ إِذَا غَضِبَ قَامَتْ شَعْرَهٌ فِی کَتِفِهِ وَ خَرَجَ مِنْهَا اَلدَّمُ

قَالَ: وَ کَانَ بَیْنَ یَدَیِ یُوسُفَ علیه السلام اِبْنٌ لَهُ صَغِیرٌ مَعَهُ رُمَّانَهٌ مِنْ ذَهَبٍ، وَ کَانَ اَلصَّبِیُّ یَلْعَبُ بِهَا

قَالَ: فَأَخَذَهَا یُوسُفُ ، مِنَ اَلصَّبِیِّ فَدَحْرَجَهَا نَحْوَ یَهُودَا ، قَالَ وَ حَبَا اَلصَّبِیُّ نَحْوَ یَهُودَا ، لِیَأْخُذَهَا فَمَسَّ یَهُودَا

فَسَکَنَ یَهُودَا ثُمَّ عَادَ إِلَی یُوسُفَ فَکَلَّمَهُ فِی أَخِیهِ حَتَّی اِرْتَفَعَ اَلْکَلاَمُ بَیْنَهُمَا

ص: 154


1- عنه بحار الأنوار: 308/12 ح 121 ، والبرهان في تفسير القرآن: 2014 ح 15، و نور الثقلين: 446/2 ح 139. تفسير القمّي: 349/18 (دعاء يوسف في السجن) بتفصيل عنه البحار: 240/12 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 166 ( الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام).

57)- از حسین بن ابی العلاء روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام متذکر فرزندان یعقوب شد و فرمود: آنان چنین حالتی داشتند، که وقتی عصبانی و خشمگین می گشتند از پوست بدنشان خونی زرد رنگ (خونابه) بیرون می آمد و برادران یوسف گفت:ند (ما پدری پیر و ناتوانی داریم) یکی از ما را به جای این پسر ،بگیر تا مجازات او محسوب شود ولی (باز یوسف) همان فردی را گرفت که ظرف پیمانه در بار او پیدا شد.

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که (برادران) از او مأیوس شدند به کناری رفتند و با هم به نجوا پرداختند (برادر) بزرگشان گفت: آیا نمی دانید پدرتان از شما عهد و پیمان الهی گرفته و پیش از این درباره یوسف کوتاهی کردید؟ پس من از این سرزمین حرکت نمی کنم تا پدرم به من اجازه دهد یا خدا درباره من داوری کند و او بهترین حکم کنندگان است (80)

58)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بعد از آن که برادران یوسف از برادرشان (بنیامین) مأيوس و ناامید شدند یهودا که برادر بزرگ ترشان بود گفت: «پس من این سرزمین را رها نمی کنم مگر آن که پدرم به من اجازه دهد و یا خداوند برایم حکم نماید و او بهترین حکم کنندگان است».

(امام صادق علیه السلام) فرمود و (یهودا) نزد برادرش یوسف بازگشت تا درباره بنیامین سخن بگوید پس مشغول صحبت شدند تا جایی که سر و صدای ایشان بلند شد و یهودا عصبانی و غضبناک گشت و هرگاه که او عصبانی و غضبناک می شد مویی در شانه اش راست می گشت و از آن خون بیرون می آمد

و در آن هنگام فرزند یوسف در نزد او بود و با اناری از جنس طلا، بازی می،کرد یوسف آن انار را از کودک گرفت و آن را به سوی یهودا پرتاب کرد و کودک به دنبال گرفتن انار به راه افتاد و دست او بر بدن یهودا خورد پس خشم یهودا بر طرف شد سپس کودک به سوی یوسف بازگشت. سپس یهودا باز هم درباره بنیامین با یوسف صحبت کرد و دو مرتبه سر و صدای ایشان بلند شد

ص: 155

حَتَّی غَضِبَ یَهُودَا وَ قَامَتِ الشَّعْرَةُ وَ سَالَ مِنْهَا الدَّمُ فَأَخَذَ یُوسُفُ علیه السلام الرُّمَّانَةَ مِنَ الصَّبِیِّ فَدَحْرَجَهَا نَحْوَ یَهُودَا وَ حَبَا الصَّبِیُّ

نَحْوَ یَهُودَا فَسَكَنَ یَهُودَا

فَقَالَ یَهُودَا إِنَّ فِی الْبَیْتِ مَعَنَا لَبَعْضَ وُلْدِ یَعْقُوبَ قَالَ فَعِنْدَ ذَلِكَ قَالَ لَهُمْ یُوسُفُ علیه السلام ﴿هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ ﴾ (1) ؟ (2)

1822/ [59] - وَ فِي رِوَايَةِ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

لَمَّا أَخَذَ یُوسُفُ أَخَاهُ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ إِخْوَتُهُ فَقَالُوا لَهُ خُذْ أَحَدَنَا مَكَانَهُ وَ جُلُودُهُمْ تَقْطُرُ دَماً أَصْفَرَ وَ هُمْ یَقُولُونَ خُذْ أَحَدَنَا مَكَانَهُ قَالَ فَلَمَّا أَنْ أَبَی عَلَیْهِمْ وَ أُخْرِجُوا مِنْ عِنْدِهِ قَالَ لَهُمْ یَهُودَا قَدْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ ﴿فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّىٰ يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي ۖ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴾ ،قَالَ فَرَجَعُوا إِلَی أَبِیهِمْ وَ تَخَلَّفَ یَهُودَا.

قَالَ: فَدَخَلَ عَلَی یُوسُفَ علیه السلام فَکَلَّمَهُ فِی أَخِیهِ حَتَّی اِرْتَفَعَ اَلْکَلاَمُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ، وَ غَضِبَ وَ کَانَ عَلَی کَتِفِهِ شَعْرَهٌ إِذَا غَضِبَ قَامَتِ اَلشَّعْرَهُ فَلاَ یَزَالُ تَقْذِفُ بِالدَّمِ حَتَّی یَمَسَّهُ بَعْضُ وُلْدِ یَعْقُوبَ

قَالَ فَكَانَ بَیْنَ یَدَیْ یُوسُفَ علیه السلام ابْنٌ لَهُ صَغِیرٌ فِی یَدِهِ رُمَّانَةٌ مِنْ ذَهَبٍ یَلْعَبُ بِهَا فَلَمَّا رَآهُ یُوسُفُ قَدْ غَضِبَ وَ قَامَتِ الشَّعْرَةُ تَقْذِفُ بِالدَّمِ أَخَذَ الرُّمَّانَةَ مِنْ یَدَیِ الصَّبِیِّ ثُمَّ دَحْرَجَهَا نَحْوَ یَهُودَا وَ ابْتَغَی الصَّبِیُّ لِیَأْخُذَهَا فَوَقَعَتْ یَدُهُ عَلَی یَهُودَا

قَالَ فَذَهَبَ غَضَبُهُ قَالَ فَارْتَابَ یَهُودَا وَ رَجَعَ اَلصَّبِیُّ بِالرُّمَّانَهِ إِلَی یُوسُفَ علیه السلام ثُمَّ اِرْتَفَعَ اَلْکَلاَمُ بَیْنَهُمَا حَتَّی غَضِبَ وَ قَامَتِ اَلشَّعْرَهُ فَجَعَلَتْ تَقْذِفُ بِالدَّمِ فَلَمَّا رَأَی یُوسُفُ دَحْرَجَ اَلرُّمَّانَهَ نَحْوَ یَهُودَا وَ أَتْبَعَهَا اَلصَّبِیُّ لِیَأْخُذَهَا فَوَقَعَتْ یَدُهُ

ص: 156


1- سورة يوسف 89/12
2- عنه بحار الأنوار: 309/12 ح 122، والبرهان في تفسير القرآن 201/4 ح 16، و نور الثقلين: 450/22 ح 143 تفسير القمّي: 349/1 (دعاء يوسف علیه السلام في السجن) بتفاوت، عنه البحار: 240/12 ذيل ح 9.

و يهودا عصبانی و غضبناک گشت و موی روی شانه اش راست گشت و از آن خون بیرون آمد و یوسف آن انار را از کودک گرفت و به سوی یهودا پرتاب کرد و کودک به دنبال گرفتن انار رفت و دست او بر بدن یهودا خورد پس خشم او آرام شد یهودا گفت در این خانه در کنار ما بعضی از فرزندان یعقوب حضور دارند. (امام علیه السلام) افزود: در این موقع یوسف به برادران خود فرمود: «آیا دانسته اید که با یوسف و برادرش چه کرده اید آن موقعی که شما جاهل و نادان بودید؟»

59) - و در روایتی دیگر از هشام بن سالم نیز روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زمانی که یوسف خواست برادرش (بنیامین) را بگیرد، برادران یوسف اجتماع کردند و به یوسف گفت:ند یکی دیگر از ما را به جای او بگیر - و این در حالی بود که خونی زرد رنگ (خونابه) از پوستشان جاری بود و به یوسف میگفت:ند یکی دیگر از ما را به جای او بگیر -

(امام صادق علیه السلام) فرمود: موقعی که یوسف پیشنهاد آن ها را نپذیرفت، از نزد او شدند یهودا به آن ها گفت: شما می دانید که با یوسف چه کرده اید، «من از این سرزمین حرکت نمی کنم تا پدرم به من اجازه دهد و یا خداوند برای من حکم نماید و او بهترین حکم کنندگان می باشد» پس همگی آن ها غیر از یهودا، به سوی پدرشان بازگشتند و او (به تنهایی) نزد یوسف آمد تا درباره برادرش (بنیامین) با يوسف صحبت کند (و او را قانع کند تا بنیامین را باز پس دهد) ولی سر و صدای آن ها بالا گرفت و یهودا غضبناک شد و بر شانه اش مویی بود که آن موی راست می شد و از آن خون بیرون می زد و این غضب آرام نمی شد، مگر آن که یکی از فرزندان یعقوب او را لمس کند

(امام صادق علیه السلام) افزود: در آن وقت کودک یوسف نزد او حضور داشت و در دستش اناری از جنس طلا بود که با آن بازی می کرد چون یوسف دید که یهودا غضبناک شده و موی روی شانه اش برخاسته و خون از آن جاری ،گشته آن انار را از کودک گرفت و به سوی یهودا پرتاب کرد و کودک به دنبال گرفتن انار جلو رفت و دست او بر بدن یهودا خورد و غضب او فروکش کرد یهودا به شکّ افتاد و کودک با انارش به نزد یوسف بازگشت و باز هم سر و صدای آن ها بالا گرفت و یهودا غضبناک شد و موی روی شانه اش راست شد و از آن خون بیرون زد

ص: 157

عَلَی یَهُودَا فَسَکَنَ غَضَبُهُ

قَالَ: فَقَالَ یَهُودَا : إِنَّ فِی اَلْبَیْتِ لَمِنْ وُلْدِ یَعْقُوبَ حَتَّی صَنَعَ ذَلِکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ (1)

قوله تعالى: ﴿قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَوُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّىٰ تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَلِكِينَ ﴿ 85﴾ قَالَ إِنَّمَا أَشْكُوا يَنِي وَ حُزْنِيَ إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ ﴿86﴾

1823 / [60] - عَنْ جَابِرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : رَحِمَکَ اَللَّهُ مَا اَلصَّبْرُ اَلْجَمِیلُ ؟

فَقَالَ: ذَاکَ صَبْرٌ لَیْسَ فِیهِ شَکْوَی إِلَی اَلنَّاسِ، إِنَّ إِبْرَاهِیمَ بَعَثَ یَعْقُوبَ إِلَی رَاهِبٍ (2) مِنَ اَلرُّهْبَانِ عَابِدٍ مِنَ اَلْعُبَّادِ فِی حَاجَهٍ، فَلَمَّا رَآهُ اَلرَّاهِبُ حَسِبَهُ إِبْرَاهِیمَ فَوَثَبَ إِلَیْهِ فَاعْتَنَقَهُ، ثُمَّ قَالَ: مَرْحَباً بِخَلِیلِ اَلرَّحْمَنِ، قَالَ یَعْقُوبُ : إِنِّی لَسْتُ بِإِبْرَاهِیمَ وَ لَکِنِّی یَعْقُوبُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، فَقَالَ لَهُ اَلرَّاهِبُ: فَمَا بَلَغَ بِکَ مَا رَأَی مِنَ اَلْکِبَرِ؟

قَالَ: اَلْهَمُّ وَ اَلْحَزَنُ وَ اَلسُّقْمُ فَمَا جَاوَزَ صَغِیرَ اَلْبَابِ حَتَّی أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنْ یَا یَعْقُوبُ شَکَوْتَنِی إِلَی اَلْعِبَادِ فَخَرَّ سَاجِداً عِنْدَ عَتَبَهِ اَلْبَابِ یَقُولُ: رَبِّ لاَ أَعُودُ، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنِّی قَدْ غَفَرْتُهَا لَکَ فَلاَ تَعُودَنَّ إِلَی مِثْلِهَا، فَمَا شَکَا شَیْئاً مِمَّا أَصَابَهُ مِنْ نَوَائِبِ اَلدُّنْیَا إِلاَّ أَنَّهُ قَالَ یَوْماً: ﴿ إِنَّمَا أَشْكُوا بَنِى وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ (3)

ص: 158


1- عنه بحار الأنوار: 309/12 ذيل ح ،122 والبرهان في تفسير القرآن: 201/4 ح 17 ، و نور الثقلين: 450/2 ح 144.
2- و للعلّامة المجلسي في هذا الحديث كلام ، فراجع البحار
3- عنه بحار الأنوار: 310/12 ح 123 والبرهان في تفسير القرآن: 212/4 ح 6، و مستدرك الوسائل: 70/22 ذيل ح 1441 أشار إليه. التمحيص: 140 ح 143 (باب - 8 في مدح الصبر و ترك الشكوى) عنه مستدرك الوسائل: 69/2 ح 1440 ، الكافي: 93/2 ح 23 - إلى قوله: شكوى إلى الناس - ، عنه وسائل الشيعة: 407/2 ح 2484 ، والبحار: 83/71 ح 22، سعد السعود: 120 بتفاوت يسير، عنه البحار: 93/71 ح 47، مشكاة الأنوار: 276 (الفصل الأوّل فيما جاء في الصبر).

پس چون یوسف آن حالت را دید آن انار را (از کودک گرفت و) به سوی یهودا پرتاب کرد و کودک به سمت او رفت و دستش بر بدن یهودا خورد و غضب او فروکش کرد یهودا گفت در این خانه در کنار ما بعضی از فرزندان یعقوب حضور دارند و این برنامه سه بار تکرار شد

فرمایش خداوند متعال گفت:ند به خدا سوگند تو آن قدر یاد یوسف می کنی تا در آستانه مرگ قرار گیری یا هلاک گردی (85) گفت من غم و اندوهم را تنها به خدا می گویم و از خدا چیزهایی را می دانم که شما نمی دانید (86)

60)- از جابر روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم خداوند شما را مورد رحمت خویش قرار دهد! صبر جمیل چیست؟

فرمود:: صبر و تحملی است که ضمن آن به هیچ کسی شکوه و گلایه ای نکند همانا حضرت ابراهیم یعقوب را به سمت راهب و عابدی از راهبان و عابدان برای حاجتی فرستاد چون راهب او را دید گمان کرد که ابراهیم است به نزدش آمد و با او معانقه کرد سپس گفت خوش آمدی ای خلیل الرحمان یعقوب گفت: من خلیل الرحمان ،نیستم بلکه من يعقوب فرزند اسحاق فرزند ابراهیم هستم.

راهب به او گفت چه شده است که تو را این طور پیر و شکسته می بینم؟

گفت: این به سبب ،اندوه ناراحتی و مریضی است.

امام علیه السلام فرمود: یعقوب از منزل راهب بیرون نشده بود که خداوند متعال بر او وحی فرستاد ای یعقوب شکایت و گلایه مرا به بندگانم می کنی؟!

یعقوب در همان جا روی زمین به سجده افتاد و گفت ای پروردگارم دیگر این کار را تکرار نمی کنم خداوند به او وحی نمود من تو را آمرزیدم دیگر همانند آن را تکرار نکن پس از آن یعقوب علیه السلام آن چه که از سختی ها و تلخی های دنیا به او می،رسید شکوه و گلایه نمی کرد مگر آن که روزی اظهار داشت: «فقط گرفتاری و اندوه خود را به خداوند متعال شکوه می کنم و من از طرف خداوند چیزی را می دانم که شما نمی دانید»

ص: 159

1824 / [61] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِنَا : مَا بَلَغَ مِنْ حُزْنٍ یَعْقُوبَ عَلَی یُوسُفَ؟

قَالَ: حُزْنُ سَبْعِینَ ثَکْلَی حَرَّی (1)

1825 / [62] - وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿قِیلَ لَهُ: کَیْفَ یَحْزَنُ یَعْقُوبُ عَلَی یُوسُفَ وَ قَدْ أَخْبَرَهُ جَبْرَئِیلُ أَنَّهُ لَمْ یَمُتْ وَ أَنَّهُ سَیَرْجِعُ إِلَیْهِ فَقَالَ: إِنَّهُ نَسِیَ ذَلِکَ﴾ (2)

1826 / [63] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ اَلْبَحْرَانِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، قَالَ: ﴿الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ، آدَمُ و يَعْقُوبُ و يُوسُفُ و فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ و عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیهم السلام، وَ أَمَّا یَعْقُوبُ فَبَکَی عَلَی یُوسُفَ حَتَّی ذَهَبَ بَصَرُهُ حَتَّی قِیلَ لَهُ: ﴿ تَاللَّهِ تَفْتَؤُاْ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَلِكِينَ﴾ (3)

1827 / [64] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ یَعْقُوبَ علیه السلام أَتَی مَلِکاً بِنَاحِیَتِهِمْ یَسْأَلُهُ اَلْحَاجَهَ، فَقَالَ لَهُ اَلْمَلِکُ: أَنْتَ إِبْرَاهِیمُ

قَالَ: لاَ، قَالَ: وَ أَنْتَ إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ؟

ص: 160


1- عنه بحار الأنوار: 311/12 ح 124 والبرهان في تفسير القران: 212/4 ح 7، و نور الثقلين: 452/2 ح 150. تفسير القمّي: 350/1 (دعاء يوسف علیه السلام في السجن)، عنه البحار: 242/12 ، وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 166 (الباب التاسع في قصص يعقوب ويوسف علیهما السلام)، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 132 ح 135 ،بتفصيل عنه البحار: 291/12 ح 76.
2- عنه بحار الأنوار: 311/12 ح 125، والبرهان 213/4 ح 8 و نور الثقلين: 452/2 ح 151.
3- عنه بحار الأنوار: 311/12 ح 126، والبرهان في تفسير القرآن 213/4 ح 9 الأمالي للصدوق: 140 ح 5 ( المجلس التاسع والعشرون) بإسناده عن محمّد بن سهل النجراني رفعه إلى أبي عبد الله الصادق علیه السلام بتفصيل، ونحوه الخصال: 272/1 15، عنهما وسائل الشيعة: 280/3 3655، والبحار: 264/12 ح 27 و 155/43 ح 1، و 109/46 ح 2، و 86/82 ح 33، إرشاد القلوب: 95/1 ( الباب الثالث والعشرون في البكاء)، روضة الواعظين: 170/1 ( مجلس في ذكر مقتل الحسين علیه السلام) ، و 450/2 (مجلس في ذكر الحزن والبكاء من خشية الله) عنه مكارم الأخلاق 315 (في البكاء)، كشف الغمّة: 498/1.

61)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت

بعضی از اصحاب ما به امام صادق علیه السلام عرض کردند: غم و اندوه یعقوب بر فراق فرزندش یوسف چگونه بود؟

فرمود به مقدار غم و اندوه هفتاد مادر فرزند از دست داده بوده است.

62)- و با همین سند (از هشام) روایت کرده است که گفت:

به حضرت عرض کردند چگونه یعقوب برای یوسف اندوه ناک و محزون ،گشت با این که جبرئیل به او خبر داده بود که یوسف نمرده و به زودی نزد او باز می گردد؟

فرمود: او آن نکته را فراموش کرده بود.

63) - از محمّد بن سهل بحرانی به نقل بعضی از اصحاب ما روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بسیار گریه کنندگان پنج نفر بودند: آدم و یعقوب و یوسف و فاطمه دختر حضرت محمّد و علی بن الحسين علیهم السلام.

اما یعقوب آن قدر بر فراق یوسف گریه کرد تا چشمانش را از دست داد به طوری که به او گفتند: «به خدا سوگند! به قدری یاد یوسف هستی که خودت را نابود می کنی و یا هلاک خواهی شد».

64)- از اسماعیل بن جابر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام: فرمود همانا یعقوب نزد پادشاه ناحیه خود آمد و از او درخواست کمکی کرد پادشاه به او گفت تو ابراهیم هستی؟

فرمود: ،نه گفت و تو اسحاق فرزند ابراهیم هستی؟

فرمود: ،نه گفت پس تو چه کسی می باشی؟

ص: 161

قَالَ: لاَ، قَالَ: فَمَنْ أَنْتَ؟

قَالَ: أَنَا یَعْقُوبُ بْنُ إِسْحَاقَ قَالَ: فَمَا بَلَغَ بِکَ مَا أَرَی مِنْ حَدَاثَهِ اَلسِّنِّ؟

قَالَ: اَلْحُزْنُ عَلَی اِبْنِی یُوسُفَ ، قَالَ: لَقَدْ بَلَغَ بِکَ اَلْحُزْنُ یَا یَعْقُوبُ کُلَّ مَبْلَغٍ، فَقَالَ: إِنَّا مَعْشَرَ اَلْأَنْبِیَاءِ أَسْرَعُ شَیْءٍ اَلْبَلاَءُ إِلَیْنَا ثُمَّ اَلْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ مِنَ اَلنَّاسِ، فَقَضَی حَاجَتَهُ فَلَمَّا جَاوَزَ صَغِیرَ [صير] ،بَابِهِ هَبَطَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ لَهُ: یَا یَعْقُوبُ رَبُّکَ یُقْرِئُکَ اَلسَّلاَمَ وَ یَقُولُ لَکَ: شَکَوْتَنِی إِلَی اَلنَّاسِ؟ فَعَفَّرَ وَجْهَهُ فِی اَلتُّرَابِ وَ قَالَ: یَا رَبِّ زَلَّهٌ أَقِلْنِیهَا فَلاَ أَعُودُ بَعْدَ هَذَا أَبَداً.

ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ لَهُ: یَا یَعْقُوبُ اِرْفَعْ رَأْسَکَ رَبُّکَ یُقْرِئُکَ اَلسَّلاَمَ وَ یَقُولُ لَکَ: قَدْ أَقَلْتُکَ فَلاَ تَعُودُ تَشْکُونِی إِلَی خَلْقِی، فَمَا رُئِیَ نَاطِقاً بِکَلِمَهٍ مِمَّا کَانَ فِیهِ حَتَّی حَصَلَ بَنُوهُ فَضَرَبَ وَجْهَهُ إِلَی اَلْحَائِطِ وَ قَالَ: ﴿إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اَللّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اَللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ﴾ (1)

1828 / [ 65] - فِی حَدِیثٍ آخَرَ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

﴿ جَاءَ یَعْقُوبُ إِلَی نُمْرُودَ فِی حَاجَةٍ فَلَمَّا دَخَلَ عَلَیْهِ وَ كَانَ أَشْبَهَ النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ قَالَ لَهُ أَنْتَ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ الرَّحْمَنِ قَالَ لَا﴾- الْحَدِیثَ - (2)

1829 / [66] -اَلْفُضَیْلُ بْنُ یَسَارٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اَللّهِ﴾ مَنْصُوبَهً (3). (4)

ص: 162


1- عنه بحار الأنوار: 311/12 ح 127 ، والبرهان في تفسير القرآن: 213/4 ح 10، و نور الثقلين: 453/2 ح 158 ، و مستدرك الوسائل: 70/2 ح 1441
2- عنه بحار الأنوار: 312/12 ح 128 ، والبرهان في تفسير القرآن: 213/4 ذيل ح 10، و نور الثقلين: 454/2 ح 159
3- لعلّل المراد به قوله علیه السلام: «منصوبة»، أي مفتوحة، و أنّه علیه السلام قرأ قوله تعالى: «وَحُزْنِي»: «وَحَزَنِي»، وأيضاً هذه القرائة منسوبة إلى نافع وأبي عمرو وابن عمر، كما في الكشف عن وجوه القراءات: 18/2
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 213/4 ح ،11، و نور الثقلين 453/2 ح 157

اظهار داشت من یعقوب فرزند اسحاق .هستم گفت تو را چه شده است که با این عمر کوتاهی که داری شکسته و ناتوان گشته ای؟!

فرمود: این بخاطر اندوهی است که در رابطه با (دوری) یوسف بر من وارد شده است گفت ای یعقوب غم و اندوه طاقت فرسایی بر تو وارد گشته است فرمود: ورود بلاها بر ما پیامبران (الهی) از هر چیزی نزدیک تر و سریع تر می باشد و بعد از ما - با اولویت - هر که بیش تر (در ایمان گفتار و کردار) تابع و پیرو ما باشد (نیز مبتلا خواهد شد - هر که در این بزم مقرّب تر است، جام بلا بیش ترش می دهند-)، سپس پادشاه خواسته او را بر آورد.

هنگامی که (یعقوب) از درب منزل او بیرون رفت جبرئیل بر او وارد شد و اظهار داشت ای یعقوب پروردگارت سلام می رساند و می فرماید: شکایت مرا پیش مردم مطرح می کنی؟! پس یعقوب روی زمین افتاد و چهره خود را بر خاک نهاد و عرضه داشت پروردگارا لغزشی از من سر زد مرا مورد بخشش قرار ده، بعد از این دیگر هرگز تکرار نمی کنم بعد از آن جبرئیل نزد او آمد و گفت ای يعقوب سر خود را بلند کن به درستی که پروردگارت سلام می رساند و می فرماید تو را بخشیدم ولی دیگر شکایت مرا پیش مخلوق من مطرح نکن.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: پس از آن دیده نشد که یعقوب سخنی بگوید (و درد دلی کند) تا آن که فرزندانش آمدند و صورت خود را به سمت دیوار گردانید و گفت: «فقط گرفتاری و اندوه خود را به خداوند متعال شکوه می کنم و من از طرف خداوند چیزی را می دانم که شما نمی دانید»

65)- در حدیثی دیگر از آن حضرت علیه السلام وارد شده است که یعقوب برای خواسته ای نزد نمرود آمد - و او شباهت بسیاری به ابراهیم علیه السلام داشت - موقعی که بر او وارد شد به او گفت تو ابراهیم خلیل الرحمان هستی؟ فرمود نه ... تا پایان حدیث قبل.

66) - از فُضیل بن یسار روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: ﴿إِنَّمَا أَشْكُوا بَنِى وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ﴾ منصوب می باشد (احتمالاً منظور، کلمه «بثّي و حزني» است که منصوب هستند تا مفعول برای فعل «أشكو» باشند که صیغهٔ سیزدهم فعل ماضی است).

ص: 163

قوله تعالى: ﴿يَنبَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَلَا تَأيْئَسُواْ مِن رَّوْح اللّهِ إِنَّهُ لَا يَايْسُ مِن روح اللهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَفِرُونَ ﴿87﴾ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَأَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِى الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿88﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَهِلُونَ ﴿89﴾ قالُوا أَ إِنَّك َ لَأَنت َ يُوسُف ُ قال َ أَنَا يُوسُف ُ وَ هذا أَخِي قَد مَن َّ اللّه ُ عَلَينا إِنَّه ُ مَن يَتَّق ِ وَ يَصبِر فَإِن َّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿90﴾ قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ وَاثَرَكَ اللهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَطِئینَ ﴿91﴾ قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّحِمِينَ﴾ ﴿92﴾

1830 / [67] - عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَخْبِرْنِی عَنْ یَعْقُوبَ علیه السلام حِینَ قَالَ: ﴿ أَذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَ أَخِيهِ﴾ ، أَ کَانَ عَلِمَ أَنَّهُ حَیٌّ، وَ قَدْ فَارَقَهُ مُنْذُ عِشْرِینَ سَنَهً، وَ ذَهَبَتْ عَیْنَاهُ مِنَ اَلْحُزْنِ؟

قَالَ: نَعَمْ عَلِمَ أَنَّهُ حَیٌّ، قَالَ: وَ کَیْفَ عَلِمَ؟

قَالَ: إِنَّهُ دَعَا فِی اَلسَّحَرِ أَنْ یَهْبِطَ عَلَیْهِ مَلَکُ اَلْمَوْتِ فَهَبَطَ عَلَیْهِ تربال - وَ هُوَ مَلَکُ اَلْمَوْتِ - فَقَالَ لَهُ تربال : مَا حَاجَتُکَ یَا یَعْقُوبُ ؟

قَالَ: أَخْبِرْنِی عَنِ اَلْأَرْوَاحِ تَقْبِضُهَا مُجْتَمِعَهً أَوْ مُتَفَرِّقَهً؟

قَالَ: بَلْ مُتَفَرِّقَهً رُوحاً رُوحاً، قَالَ: فَمَرَّ بِکَ رُوحُ یُوسُفَ؟

ص: 164

فرمایش خداوند متعال: ای !پسرانم بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا مأیوس نشوید و تنها گروه کافران از رحمت خدا مأیوس می!شوند (87) پس هنگامی که بر یوسف وارد شدند گفتند ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته است و متاع اندکی (برای خرید موادّ خوراکی) با خود آورده ایم پس پیمانه را برای ما تکمیل کن و بر ما تصدق و بخشش نما که خداوند بخشندگان را پاداش می دهد (88) گفت: آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید آن گاه که جاهل بودید؟ (89) گفت:ند آیا همانا تو همان یوسف هستی؟ گفت (آری) من یوسف هستم و این برادر من است خداوند بر ما منت ،نهاد هر کسی که تقوا پیشه کند و شکیبایی و استقامت نماید (سرانجام پیروز می شود) چون خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند (90) گفتند: به خدا !سوگند خداوند تو را بر ما برتری بخشیده و ما خطاکار بودیم (91) (یوسف) گفت: امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست خداوند شما را می بخشد و او مهربان ترین مهربانان !است (92)

67) - از حنّان بن سَدیر روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم مقصود از سخن یعقوب عیه السلام که به پسرانش گفت: «بروید و از برای یوسف و برادرش جستجو کنید» چیست؟ آیا او پس از آن که بیست سال از یوسف دور شده بود و چشمانش در اثر غم و اندوه نابینا شده ،بود می دانست که او زنده است؟ فرمود ،بلی می دانست که او زنده است

عرض کردم و چگونه می دانست که او زنده است؟

فرمود: او هنگام سحر دعا کرد و از خدای عزّ و جلّ خواست که فرشته مرگ بر او نازل ،شود پس فرشته مرگ که نامش تربال (بربال) بود نزد او آمد و به یعقوب گفت: ای یعقوب چه می خواهی؟ فرمود: بگو :بدانم آیا جان هایی را که می گیری یک جا و دسته جمعی می گیری و یا جدا جدا؟ پاسخ داد جدا جدا می گیرم فرمود: در میان این جان هایی که گرفته ای آیا به جان یوسف هم برخورد کرده ای؟

ص: 165

قَالَ: لاَ قَالَ: فَعِنْدَ ذَلِکَ عَلِمَ أَنَّهُ حَیٌّ، فَقَالَ لِوَلَدِهِ: ﴿ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَ أَخِيهِ﴾.

وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ: عَزْرَائِیلُ - وَ هُوَ مَلَکُ اَلْمَوْتِ - وَ ذَکَرَ نَحْوَهُ عَنْهُ (1)

[1831 / [68] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَادَ إِلَی اَلْحَدِیثِ اَلْأَوَّلِ: قال: ﴿اِشتَدَّ حُزنُهُ - یَعنی یَعقوبَ علیه السلام- حَتّی تَقَوَّسَ ظَهرُهُ ، وأَدبَرَتِ الدُّنیا عَن یَعقوبَ و وُلدِهِ حَتَّی احتاجوا حاجَهً شَدیدَهً ، و فَنِیَت میرَتُهُم﴾

فَعِندَ ذلِکَ قالَ یَعقوبُ لِوُلدِهِ: ﴿ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ لَا تَأْیْئَسُوا مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لَا يَأْيْئسُ مِن رَّوْحِ اللّه إِلَّا الْقَوْمُ الْكَفِرُونَ﴾ فَخَرَجَ مِنهُم نَفَرٌ وبَعَثَ مَعَهُم بِبِضاعَهٍ یَسیرَهٍ،وکَتَبَ مَعَهُم کِتاباً إلی عَزیزِ مِصَر یَتَعَطَّفُهُ عَلی نَفسِهِ ووُلدِهِ،وأَوصی وُلدَهُ أن یُبدوا بِدَفعِ کِتابِهِ قَبلَ البِضاعَهِ،فَکَتَبَ:

بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ إِلَی عَزِیزِ مِصْرَ وَ مُظْهِرِ اَلْعَدْلِ وَ مُوفِی اَلْکَیْلِ، مِنْ یَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اَلرَّحْمَنِ صَاحِبِ نُمْرُودَ اَلَّذِی جَمَعَ لَهُ اَلنَّارَ لِیُحْرِقَهُ بِهَا فَجَعَلَهَا اَللَّهُ عَلَیْهِ بَرْداً وَ سَلاَماً وَ أَنْجَاهُ مِنْهَا، أُخْبِرُکَ اَیُّهَا اَلْعَزِیزِ أَنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَمْ یَزَلِ اَلْبَلاَءُ إِلَیْنَا سَرِیعاً مِنَ اَللَّهِ لِیَبْلُوَنَا عِنْدَ اَلسَّرَّاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ، وَ أَنَّ مَصَائِبَ تَتَابَعَتْ عَلَیَّ مُنْذُ عِشْرِینَ سَنَهً، أَوَّلُهَا أَنَّهُ کَانَ لِیَ اِبْنُ سَمَّیْتُهُ یُوسُفَ وَ کَانَ سُرُورِی مِنْ بَیْنِ وُلْدِی وَ قُرَّهُ عَیْنِی وَ ثَمَرَهُ فُؤَادِی، وَ أَنَّ إِخْوَتَهُ مِنْ غَیْرِ أُمِّهِ سَأَلُونِی أَنْ أَبْعَثَهُ مَعَهُمْ یَرْتَعُ وَ یَلْعَبُ، فَبَعَثْتُهُ مَعَهُمْ بُکْرَهً فَجَاءُونِی عِشَاءً یَبْکُونَ وَ جاؤُ عَلی قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ وَ زَعَمُوا أَنَّ اَلذِّئْبَ أَکَلَهُ، فَاشْتَدَّ لِفَقْدِهِ

ص: 166


1- عنه بحار الأنوار: 278/12 ذيل ح 51 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 213/4 ح 12. تفسير القمّي: 350/1 (دعاء يوسف علیه السلام في السجن)، عنه البحار : 244/12 ح 11، الكافي: 199/8ح 238، علل الشرائع: 52/1 ح 1 (باب - 44)، عنه البحار: 277/12 ح 50، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 167 ( الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام).

عرض کرد نه یعقوب در این موقع دانست که یوسف زنده است و به همین خاطر به فرزندانش فرمود: «بروید و از برای یوسف و برادرش جستجو کنید»

و در روایتی دیگر (به جای) تربال (بربال) عزرائیل (فرشته مرگ) می باشد.

68)- از ابو بصیر - در ادامه حدیث 42 - روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود و غم و اندوه حضرت یعقوب افزون گشت تا جایی که کمرش خمیده شد و دنیا به او و فرزندانش پشت کرد و سخت تهی دست و نیازمند گردید و کلیه مایحتاج آنان از بین رفته بود در یک چنین موقعیتی به فرزندان خود فرمود:: «بروید و از برای یوسف و برادرش جست و جو کنید و از رحمت خدا مأیوس نباشید که تنها گروه ،کافران از رحمت خدا مأیوس می باشند».

پس تعدادی از آن ها حرکت کردند و او مقدار مختصری سرمایه (برای تهیه آذوقه) همراه آن ها فرستاد و (نیز) نامه ای برای عزیز و پادشاه مصر نوشت و به وسیله آن ها ارسال نمود و از او طلب عطوفت برای خود و فرزندانش کرد و به فرزندان خود سفارش کرد که هنگام ورود پیش از مختصر سرمایه شان نامه را تحویل او دهند پس (محتوای) نامه چنین بود:

به نام خداوند بخشاینده و مهربان - نامه ای به عزیز مصر و آشکار کننده عدالت و تکمیل کننده ،پیمانه از طرف یعقوب فرزند اسحاق فرزند ابراهیم خلیل الله، صاحب و همدم ،نمرود همان کسی که هیزم جمع کرد و آتش بر افروخت تا ابراهیم را در آتش ،بسوزاند ولی خداوند آتش را بر او سرد و سالم نمود و نجاتش داد.

من شما را - ای عزیز مصر! - در جریان (اموری) قرار می دهم ما خانواده ای هستیم که از قدیم بلاهای ،خداوند با شتاب بر ما وارد می شده و او از این طریق ما را در برابر سختی ها و مشکلات مورد آزمایش قرار می دهد و اکنون حدود بیست سال می شود که مصیبت ها یکی پس از دیگری بر ما وارد گشته است اولین آن ها این بود که فرزندی به نام يوسف داشتم و او در بین فرزندانم مایه شادی من بود، او نور چشم و میوه دل من ،بود تا آن که برادرانش- که از مادر با او جدا بودند - (روزی) از من درخواست کردند که او را (برای تفریح) به همراه آن ها به صحرا و چراگاه ،بفرستم پس بامدادان او را به همراه آن ها ،فرستاده ولی شبانگاه که بازگشتند در حالی که گریه می کردند و پیراهن خون آلود را دروغین آوردند و اظهار داشتند گرگ او را خورده است.

ص: 167

حُزْنِی وَ کَثُرَ عَلَی فِرَاقِهِ بُکَائِی، حَتَّی اِبْیَضَّتْ عَیْنَایَ مِنَ اَلْحُزْنِ، وَ أَنَّهُ کَانَ لَهُ أَخٌ وَ کُنْتُ بِهِ مُعْجَباً وَ کَانَ لِی أَنِیساً، وَ کُنْتُ إِذَا ذَکَرْتُ یُوسُفَ ضَمَمْتُهُ إِلَی صَدْرِی فَسَکَنَ بَعْضُ مَا أَجِدُ فِی صَدْرِی وَ أَنَّ إِخْوَتَهُ ذَکَرُوا أَنَّکَ سَأَلْتَهُمْ عَنْهُ وَ أَمَرْتَهُمْ أَنْ یَأْتُوکَ بِهِ فَإِنْ لَمْ یَأْتُوکَ بِهِ مَنَعْتَهُمْ اَلْمِیرَهَ فَبَعَثْتُهُ مَعَهُمْ لِیَمْتَارُوا لَنَا قَمْحاً، فَرَجَعُوا إِلَیَّ وَ لَیْسَ هُوَ مَعَهُمْ، وَ ذَکَرُوا أَنَّهُ سَرَقَ مِکْیَالَ اَلْمَلِکِ وَ نَحْنُ أَهْلُ بَیْتٍ لاَ نَسْرِقُ، وَ قَدْ حَبَسْتَهُ عَنِّی وَ فَجَّعْتَنِی بِهِ، وَ قَدِ اِشْتَدَّ لِفِرَاقِهِ حُزْنِی حَتَّی تَقَوَّسَ لِذَلِکَ ظَهْرِی، وَ عَظَّمْتَ بِهِ مُصِیبَتِی مَعَ مَصَائِبَ تَتَابَعتْ عَلَیَّ، فَمُنَّ عَلَیَّ بِتَخْلِیَهِ سَبِیلِهِ وَ إِطْلاَقِهِ مِنْ حَبْسِکَ، وَ طَیِّبْ لَنَا اَلْقَمْحُ وَ اِسْمَحْ لَنَا فِی اَلسِّعْرِ، وَ أَوْفِ لَنَا اَلْکَیْلَ، وَ عَجِّلْ سَرَاحَ آلِ يعقوب.

فَلَمّا مَضی وَلَدُ یَعقوبَ مِن عِندِهِ نَحوَ مِصرَ بِکِتابِهِ ، نَزَلَ جَبرَئیلُ علیه السلام عَلی یَعقوبَ علیه السلام فَقالَ لَهُ : یا یَعقوبُ ، إنَّ رَبَّکَ یَقولُ لَکَ : مَنِ ابتَلاکَ بِمَصائِبِکَ الَّتی کَتَبتَ بِها إلی عَزیزِ مِصرَ؟

قالَ یَعقوبُ علیه السلام : أنتَ بَلَوتَنی بِها عُقوبَهً مِنکَ وأدَبا لی . قالَ اللّهُ : فَهَل کانَ یَقدِرُ عَلی صَرفِها عَنکَ أحدٌ غَیری؟

قالَ یَعقوبُ : اللّهُمَّ لا ، قالَ : أفَمَا استَحیَیتَ مِنّی حینَ شَکَوتَ مَصائِبَکَ إلی غَیری ولَم تَستَغِث بی وتَشکو ما بِکَ إلَیَّ ؟

فَقالَ یَعقوبُ : أستَغفِرُکَ یا إلهی وأَتوبُ إلَیکَ ، وأَشکو بَثّی وحُزنی إلَیکَ.

فَقالَ اللّهُ تَبارَکَ و تَعالی : ﴿قَد بَلَغتُ بِکَ یا یَعقوبُ وبِوُلدِکَ الخاطِئینَ الغایَهَ فی أدَبی ، ولَو کُنتَ یا یَعقوبُ شَکَوتَ مَصائِبَکَ إلَیَّ عِندَ نُزولِها بِکَ ، وَاستَغفَرتَ وتُبتَ إلَیَّ مِن ذَنبِکَ ، لَصَرَفتُها عَنکَ بَعدَ تَقدیری إیّاها عَلَیکَ ، ولکِنَّ الشَّیطانَ أنساکَ ذِکری ، فَصِرتَ إلَی القُنوطِ مِن رَحمَتی ، وأَنَا اللّهُ الجَوادُ الکَریمُ ، اُحِبُّ عِبادِیَ المُستَغفِرینَ التّائِبینَ الرّاغِبینَ إلَیَّ فیما عِندی﴾

ص: 168

پس برای فقدان او غم و اندوه شدیدی بر من وارد شد و بسیار گریان گشتم به طوری که از غصه نابینا شدم و او دارای برادری - از خاله اش - بود که با او انس داشتم و مورد علاقه ام بود و هرگاه به یاد یوسف می افتادم او را به سینه خود می چسباندم و برخی از اندوه و ناراحتی های من از بین می رفت.

و برادران او برایم تعریف کردند که شما- ای عزیز مصر! - در مورد او سؤال کردی و به آن ها دستور داده ای تا آن برادرشان را نیز همراهشان بفرستم و اگر او را نیاورند از پرداخت آذوقه و گندم های مصر محروم خواهند بود، پس (به ناچار) او را همراه ایشان فرستادم تا گندمی برای آذوقه ما بیاورند، ولی موقعی که بازگشتند او را همراه خود نیاوردند و گفتند که او پیمانه پادشاه را دزدیده است.

و ما خانواده ای هستیم که دزدی نمی کنیم ولی شما او را بازداشت کرده اید و مرا آزرده خاطر گردانده اید و از شدت ناراحتی برای او کمرم (همچون کمان) خم گشته و مصیبت او و دیگر مصیبت ها برایم طاقت فرسا شده است که دیگر تحمّل آن همه مصیبت های پی در پی را ندارم پس بر من را ،ندارم پس بر من منت گذار و او را آزاد گردان و گندم شایانی به ما عطا نما و در قیمت و دریافت آن ملاحظه ای کن و هر چه سریع تر خاندان یعقوب را آماده بازگشت فرما

چون فرزندان یعقوب به سمت مصر و همراه با نامه پدرشان از نزد او بیرون ،شدند جبرئیل بر یعقوب وارد شد و اظهار داشت ای یعقوب پروردگارت به تو می فرماید چه کسی تو را به آن مصیبت ها مبتلا ،نمود که آن را برای عزیز مصر نوشتی و بازگو کرده ای؟ یعقوب پاسخ داد: (خداوندا!) تو مرا مبتلا گردانده ای تا عقوبت و تأدیبی از جانب تو برای من باشد.

خداوند فرمود پس آیا کسی غیر از من توان بر طرف کردن آن ها را دارد؟

یعقوب پاسخ داد ،نه ای !خداوند فرمود بنابراین آیا حیا نکردی که شکایت مرا با غیر از من مطرح و بازگو کردی؟ و از من درخواست کمک و یاری نکردی و درد دل و مشکلات خود را با من در میان نگذاشتی!

يعقوب اظهار داشت ای خداوند به درگاهت توبه و درخواست آمرزش می کنم و مشکلات و اندوه خود را با تو در میان می گذارم

ص: 169

یا یَعقوبُ،أنَا رادٌّ إلَیکَ یوسُفَ و أَخاهُ، و مُعیدٌ إلَیکَ ما ذَهَبَ مِن مالِکَ و لَحمِکَ ودَمِکَ،ورادٌّ إلَیکَ بَصَرَکَ،و مُقَوِّمٌ لَکَ ظَهرَکَ،فَطِب نَفساً وقَرَّ عَیناً،وإنَّ الَّذی فَعَلتُهُ بِکَ کانَ أدَباً مِنّی لَکَ،فَاقبَل أدَبی.

وَ مَضَی وُلْدُ یَعْقُوبَ علیه السلام بِکِتَابِهِ نَحْوَ مِصْرَ، حَتَّی دَخَلُوا عَلَی یُوسُفَ علیه السلام فِی دَارِ اَلْمَمْلِکَهِ، فَقَالُوا: ﴿یا أَیُّهَا اَلْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا اَلضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَهٍ مُزْجاهٍ فَأَوْفِ لَنَا اَلْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا﴾ بِأَخِینَا بِنْیَامِینَ، وَ هَذَا کِتَابُ أَبِینَا یَعْقُوبَ إِلَیْکَ فِی أَمْرِهِ. یَسْأَلُکَ تَخْلِیَهَ سَبِیلِهِ، وَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَیْهِ.

قَالَ: فَأَخَذَ یُوسُفُ کِتَابَ یَعْقُوبَ، فَقَبَّلَهُ، وَ وَضَعَهُ عَلَی عَیْنَیْهِ، وَ بَکَی وَ اِنْتَحَبَ حَتَّی بَلَّتْ دُمُوعُهُ اَلْقَمِیصَ اَلَّذِی عَلَیْهِ.

ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْهِمْ، فَقَالَ: ﴿هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ﴾ مِنْ قَبْلُ ﴿وَ أَخِیهِ﴾ مِنْ بَعْدُ؟ ﴿قالُوا أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هذا أَخِی قَدْ مَنَّ اَللّهُ عَلَیْنا﴾ ، قالُوا تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اَللّهُ عَلَیْنا﴾ فَلاَ تَفْضَحْنَا، وَ لاَ تُعَاقِبْنَا اَلْیَوْمَ، وَ اِغْفِرْ لَنَا، ﴿قالَ لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ اَلْیَوْمَ یَغْفِرُ اَللّهُ لَکُم﴾

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ نَحْوَهُ . (1)

ص: 170


1- عنه بحار الأنوار: 312/12 ح 129، والبرهان في تفسير القرآن: 214/4 ح 13 ، و نور الثقلين: 456/2 ح 173. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 129 ح 134 بتفاوت يسير عنه البحار: 287/12 ح 71 والحديث يكون مرتبطاً بالحديث الماضي (42).

پس خداوند تبارک و تعالی فرمود: به تحقیق من بر تو و فرزندان خطاکارت نهایت ادب را انجام داده ام ای یعقوب هنگام ورود مصیبت ها و ناراحتی ها بر خودت اگر آن را با من مطرح و بازگو می کردی و از خطای خود) توبه و استغفار می نمودی - با توجّه بر این که آن مقدّر شده بود -، (باز هم) آن را از شما بر طرف می کردم ولی شیطان مرا از یاد تو به فراموشی ،انداخت مثل این که از رحمت من مأيوس و ناامید شدی؟ ولی (بدان) من خدایی سخاوتمند و کریم هستم بندگان توبه گر و آمرزش طلبی را که به من امید دارند دوست دارم.

اى يعقوب! من يوسف و برادرش را به تو باز می گردانم و آن چه از اموال گوشت و خون (نیروی جسم) خود را که از دست داده ای برایت بر می گردانم و چشمانت را هم به تو باز می گردانم و کمرت را هم تقویت می کنم (که راست و مستقیم شود) آسوده خاطر باش و چشمت روشن ،باد، بدان آن چه را که با تو انجام دادم برایت تأدیبی بود، پس این را از من بپذیر.

(امام باقر علیه السلام) افزود و فرزندان یعقوب نامه پدرشان را به سمت مصر بردند و چون در کاخ بر یوسف وارد شدند گفتند: «ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته و متاع کمی (برای خرید آذوقه) آورده ایم پس پیمانه را برای ما کامل گردان و بر ما تصدّق و بخشش نما» که برادرمان بنیامین را به ما برگردانی و این نامه پدرمان یعقوب است که درباره وضعیت خود برای شما فرستاده و از شما درخواست کرده که بر او منت گذاری و آزادش کنی.

(و نیز امام باقر علیه السلام ) افزود: پس یوسف نامه یعقوب را گرفت و بوسید و بر چشمان خود نهاد و به گریه افتاد به طوری که از اشک چشمانش پیراهنش تر شد سپس به آن ها خطاب :نمود: «آیا دانسته اید که جلوتر با یوسف و (اکنون با) برادرش چه کرده اید؟» پس گفت:ند «آیا همانا تو یوسف هستی؟! فرمود: (بله) من و یوسف هستم و این هم برادر من می باشد که خداوند بر ما منّت نهاده است» و «گفتند: به خدا سوگند! خداوند تو را بر ما برتری داده است»، پس ما را بی آبرو نکن و امروز تنبیه مان نکن و ما را ببخش «گفت: امروز (دیگر) بر شما باکی نخواهد ،بود خداوند شما را می آمرزد».

و در روایتی دیگر از ابو بصیر از امام باقر علیه السلام همانند آن وارد شده است.

ص: 171

1832 / [69] - عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا ، قَالَ:

قَالَ: لَمَّا قَالَ إِخْوَهُ یُوسُفَ : ﴿یا أَیُّهَا اَلْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا اَلضُّرُّ﴾ قَالَ: قَالَ یُوسُفَ لَأَصْبِرُ عَلَی ضُرِّ آلِ یَعْقُوبَ ، فَقَالَ عِنْدَ ذَلِکَ: ﴿ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ (1)

1833/ [70] -عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿وَ جِئْنَا بِبِضَعَةِ مُزْجَنَةٍ ﴾ ؟، قَالَ: اَلْمُقْلُ.

وَ فِی هَذِهِ اَلرِّوَایَهِ ﴿وَ جِئْنا بِبِضاعَهٍ مُزْجاهٍ ﴾ قَالَ: کَانَتِ اَلْمُقْلَ، وَ کَانَتْ بِلاَدُهُمْ بِلاَدَ اَلْمُقْلِ، وَ هِیَ اَلْبِضَاعَهُ (2)

قوله تعالى: ﴿اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبي يَأْت بَصِيرًا وَ أُتُونِى بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿ 93 ﴾ وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّى لَأجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَن تُفَبِّدُونِ ﴿ 94 ﴾ قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّک لَفِی ضلَلِک الْقَدِیمِ ﴿95﴾

1834 / [71] - عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ قَالَ:

کَتَبَ یَعْقُوبُ اَلنَّبِیُّ إِلَی یُوسُفَ علیهما السلام: مِنْ یَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَاقَ ذَبِیحِ اَللَّهِ اِبْنِ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اَللَّهِ، إِلَی عَزِیزِ مِصْرَ . أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَمْ یَزَلِ اَلْبَلاَءُ سَرِیعاً إِلَیْنَا، اُبْتُلِیَ جَدِّی إِبْرَاهِیمُ ، فَأُلْقِیَ فِی اَلنَّارِ ، ثُمَّ اُبْتُلِیَ أَبِی إِسْحَاقُ بِالذَّبْحِ، فَکَانَ لِیَ اِبْنٌ وَ کَانَ قُرَّهَ عَیْنِی، وَ کُنْتُ أُسَرُّ بِهِ، فَابْتُلِیتُ بِأَنْ أَکَلَهُ اَلذِّئْبُ، فَذَهَبَ بَصَرِی حُزْناً عَلَیْهِ مِنَ اَلْبُکَاءِ، وَ کَانَ لَهُ أَخٌ، وَ کُنْتُ أُسَرُّ بِهِ بَعْدَهُ، فَأَخَذْتَهُ فِی سَرَقٍ، وَ إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَمْ نَسْرِقْ قَطُّ ، وَ لاَ یُعْرَفُ لَنَا سَرَقٌ، فَإِنْ رَأَیْتَ أَنْ تَمُنَّ عَلَیَّ بِهِ فَعَلْتَ

ص: 172


1- عنه بحار الأنوار: 314/12 ح 130، والبرهان في تفسير القرآن: 216/4 ح 14، و نور الثقلين: 458/2 ح 174.
2- عنه بحار الأنوار: 314/12 ح 131، والبرهان: 216/4 ح ،15، و نور الثقلين: 458/2 ح 175

69)- از عمرو بن عثمان به نقل بعضی از اصحاب ما روایت کرده که گفت چون برادران یوسف گفت:ند: «ای عزیز (مصر)! مشکلات و سختی ما و خانواده ما را فرا گرفته است» یوسف فرمود: صبر و تحمّلی برای ضرر دیدن آل يعقوب نمانده است پس در چنین موقعیتی اظهار داشت: «آیا دانسته اید که جلوتر با یوسف و (اکنون با) برادرش چه کرده اید؟» - تا پایان آیه -.

70) - از احمد بن محمّد (بن ابی نصر) روایت کرده ،است که گفت:

از امام رضا علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و با بضاعتی ناچیز آمده ایم»، سؤال کردم؟ فرمود به معنای تنگ دستی .است و در همین روایت آمده است که در مورد آیه مذكور، حضرت فرمود سرمایه و بضاعت آن ها ناچیز و اندک بود چون در محل آن ها - در آن سال - فقر و تنگ دستی و خشک سالی بود و همان نتیجه بضاعت (مُزجات) شد.

فرمایش خداوند متعال این پیراهن مرا ببرید پس بر صورت پدرم بیندازید تا بینا (نزد من) بیاید و همۀ نزدیکان خود را نزد من بیاورید (93) و هنگامی که کاروان (از سرزمین مصر) فاصله گرفت پدرشان (یعقوب که در کنعان بود) گفت: من بوی یوسف را احساس می کنم اگر مرا به نادانی و کم عقلی نسبت ندهید (92) گفت:ند به خدا سوگند تو در همان گمراهی سابقت !هستی (95)

71)- از ابن ابی عُمیر به طور مرفوعه از بعضی اصحاب ما روایت کرده که گفت فرمود: حضرت یعقوب پیامبر علیه السلام نامه ای به این مضمون برای یوسف نوشت از يعقوب فرزند اسحاق ذبیح الله، فرزند ابراهیم خلیل علیه السلام به عزیز مصر، به عزیز مصر، اما بعد، همانا ما خانواده ای هستیم که بلاها شتابان به سمت ما وارد می شود جدّ من ابراهیم مبتلا گشت و در آتش افکنده شد پدرم اسحاق به کشته شدن و بریدن سر از بدنش مبتلا گردید و من پسری داشتم که نور چشمانم بود و به وسیله او شادمان ،بودم پس به سبب او مبتلا شدم چون گرگ او را خورد و از شدت اندوه و گریه برای او نابینا ،شدم همچنین او دارای برادری بود که بعد از او به وسیله وی شادمان ،بودم که شما او را در یک جریان دزدی بازداشت کرده اید ولی ما خانواده ای هستیم که هرگز اهل دزدی نبوده و نیستیم، پس اگر مصلحت دانستید بر من منت گذارید (و او را به من باز گردانید)

ص: 173

قَالَ: فَلَمَّا أُوتِیَ یُوسُفُ علیه السلام بِالْکِتَابِ فَتَحَهُ وَ قَرَأَهُ فَصَاحَ ثُمَّ قَامَ فَدَخَلَ مَنْزِلَهُ فَقَرَأَهُ وَ بَکَی، ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی إخِوْتِهِ ثُمَّ عَادَ فَقَرَأَهُ فَصَاحَ وَ بَکَی، ثُمَّ قَامَ فَدَخَلَ مَنْزِلَهُ فَقَرَأَهُ وَ بَکَی ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ وَ عَادَ إِلَی إِخْوَتِهِ فَقَالَ: ﴿هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ﴾ وَ أَعْطَاهُمْ قَمِیصَهُ- وَ هُوَ قَمِیصُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام- وَ کَانَ یَعْقُوبُ علیه السلام بِالرَّمْلَهِ فَلَمَّا فَصَلُوا بِالْقَمِیصِ مِنْ مِصْرَ قَالَ یَعْقُوبُ : ﴿إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ * قالُوا تَاللّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلالِکَ اَلْقَدِیمِ﴾ (1)

1835 / [72] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَیْسَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَهَ علیهم السلام یَمُوتُ وَ لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْیَا، حَتَّی یُقِرَّ لِلْإِمَامِ بِإِمَامَتِهِ، کَمَا أَقَرَّ وُلْدُ یَعْقُوبَ لِیُوسُفَ علیهما السلام حِینَ قَالُوا: ﴿تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اَللّهُ عَلَیْنا ﴾ (2)

1836 / [73] - عَنْ أَخِی مُرَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ تعالى: ﴿ وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ ﴾ ، قال:

وَجَدَ یَعْقُوبُ رِیحَ قَمِیصِ إِبْرَاهِیمَ ، حِینَ فَصَلَتِ اَلْعِیرُ مِنْ مِصْرَ وَ هُوَ بِفِلَسْطِینَ (3)

ص: 174


1- عنه بحار الأنوار: 315/12 ح 132، والبرهان في تفسير القرآن: 216/4 ح 16، و نور الثقلين: 461/2 ح 181. الأمالي للطوسي : 456 ح 1020 (المجلس السادس عشر) بإسناده عن زياد بن المنذر، عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهما السلام بتفصيل عنه البحار: 268/12 ح 42
2- عنه بحار الأنوار: 315/12 ح 133، و 168/46 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن: 216/4 ح ،17، ونور الثقلين: 460/2 ح 179. تقدّم الحديث مع تخريجاته في الحديث 300 من سورة «النساء».
3- عنه بحار الأنوار: 279/12 ذيل ح 54 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 216/4 ح 18، و نور الثقلين: 463/2 ح 186 فيه عن أخي رزام. علل الشرائع عنه بحار الأنوار: 279/12 ح ،54 تفسير القمّي: 354/1 (قميص يوسف علیه السلام) بإسناده عن المفضّل الجعفي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل ، عنه البحارة 248/12، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 170 (الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام) العلل الشرائع: 53/1 ح 3 (باب - 45) بإسناده عن حفص أخي مرازم، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه : البحار : 279/12 ح 55

فرمود: موقعی که نامه به دست یوسف ،رسید آن را گشود و خواند پس فریادی زد و سپس وارد منزل شد و آن را خواند و گریست بعد از آن صورت خود را شست و نزد برادرانش حضور یافت و (مجدّداً) آن را گشود و خواند و فریادی زد و با حالت گریان برخاست و وارد منزل شد و (دو مرتبه) آن را خواند و گریست و صورت خود را شست و نزد برادرانش بازگشت و به آن ها فرمود: «آیا دانسته اید که جلوتر با یوسف (و اکنون با) برادرش چه کرده اید؟ در حالی که نادان بودید»

و سپس پیراهن خود را - که همان پیراهن ابراهیم علیه السلام بود – به آن ها داد و يعقوب (با خانواده در آن زمان) در سرزمین رَمْلَه (در حوالی فلسطین) زندگی می کرد

پس هنگامی که برادران یوسف پیراهن را گرفتند: و از مصر بیرون رفته و دور شدند یعقوب اظهار نمود: «من بوی یوسف را می یابم اگر مراکم عقل و نادان ندانید * گفتند: به خدا سوگندا که تو در گمراهی قدیم خود هستی».

72)- از مفضل بن عمر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود مردی از فرزندان حضرت فاطمه علیه السلام نمی میرد و از دنیا خارج نمی شود مگر آن که به امامت امام ( واجب الاطاعه خود) اقرار می نماید همچنان که فرزندان یعقوب به (نبوّت) یوسف اقرار کردند و گفتند: «به خدا !سوگند خداوند تو را بر ما برتری داد».

73) - از (حفص) برادر مُرازِم روایت کرده است: که گفت

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و هنگامی که قافله فاصله گرفت» فرمود: یعقوب وقتی بوی پیراهن ابراهیم را استشمام کرد که قافله از مصر بیرون آمده و دور شده بود و یعقوب در سرزمین فلسطین سکونت داشت.

ص: 175

1837/ [74]- عَنْ مُفَضَّلٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُه يَقُولُ: أتَدْرِي مَا كَانَ قَمِيصُ يُوسُف علیه السلام؟

قَال: قُلْتُ: لَا، قال: إِنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام لَمَّا أُوقِدَتْ لَه النَّارُ أَتَاه جَبْرَئِيلُ علیه السلام ممِنْ ثِيَابِ الْجَنَّةِ فَأَلْبَسَه إِيَّاه فَلَمْ يَضُرَّه مَعَه حَرٌّ ولَا بَرْدٌ، فَلَمَّا حَضَرَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام الْمَوْتُ جَعَلَه فِي تَمِيمَةٍ وعَلَّقَه عَلَى إِسْحَاقَ علیه السلام وعَلَّقَه إِسْحَاقُ على يَعْقُوبَ علیه السلام، فَلَمَّا وُلِدَ لیعقوب يُوسُفُ علیه السلام عَلَّقَه عَلَيْه، فَكَانَ فِي عَضُدِه حَتَّى كَانَ مِنْ أَمْرِه مَا كَانَ، فَلَمَّا أَخْرَجَه يُوسُفُ بِمِصْرَ مِنَ التَّمِيمَةِ وَجَدَ يَعْقُوبُ علیه السلام رِيحَه وهُوَ قَوْلُه:: ﴿ إِنِّي لأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ﴾، فَهُوَ ذَلِكَ الْقَمِيصُ الَّذِي أَنْزَلَه الله مِنَ الْجَنَّةِ.

قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِلَی مَنْ صَارَ ذَلِکَ اَلْقَمِیصُ ؟

فَقَالَ إِلَی: أَهْلِهِ ثُمَّ قَالَ: کُلُّ نَبِیٍّ وَرِثَ عِلْماً أَوْ غَیْرَهُ فَقَدِ اِنْتَهَی إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (1)

1838 / [75] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی اَلْبِلاَدِ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «کَانَ اَلْقَمِیصُ اَلَّذِی أُنْزِلَ بِهِ عَلَی إِبْرَاهِیمَ مِنَ اَلْجَنَّهِ فِی قَصَبَهٍ مِنْ فِضَّهٍ، وَ کَانَ إِذَا لَبِسَ کَانَ وَاسِعاً کَبِیراً، فَلَمَّا فَصَلُوا بِالْقَمِیصِ، وَ یَعْقُوبُ بِالرَّمْلَهِ وَ یُوسُفُ بِمِصْرَ، قَالَ یَعْقُوبُ: إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ عَنَی رِیحَ اَلْجَنَّهِ حِینَ فَصَلُوا بِالْقَمِیصِ وَ یَعْقُوبُ علیه السلام بِالرَّمْلَهِ ، قَالَ یَعْقُوبُ علیه السلام ﴿إِنِّي لأجِدُ رِيحَ يُوسُفَ﴾ ، عنَی رِیحَ اَلْجَنَّهِ حَتَّی فَصَلُوا بِالْقَمِیصِ لِأَنَّهُ کَانَ فِی اَلْجُنَّهِ (2)

ص: 176


1- عنه بحار الأنوار: 249/12 ذيل ح 14 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 217/4 ح 19. بصائر الدرجات: 189 ح 58 ( باب - 4 ما عند الأئمّة من سلاح رسول الله صلی الله علیه و آله)، الكافي: 232/1 ح 5 بإسناده عن مفضّل بن عمر، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، علل الشرائع: 53/1 ح 2 (باب - 45) بإسناده عن مفضّل الجعفي، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 143/17 ح 30 و 214/26 ح 28 ، إكمال الدين: 142/1 ح 10 نحو العلل، و 674/2 ح 29 نحو الكافي، عنه البحار: 327/52 ح 45 ، الخرائج والجرائح: 693/2.
2- عنه بحار الأنوار: 279/12 ذيل ح 56 أشار إليه، و. علل الشرائع: 53/18 ح 1 (باب - 45)، عنه البحار: 279/12 ح 56

74)- از مُفضّل جُعفی روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود آیا می دانی پیراهن یوسف چگونه بوده است؟

عرض کردم: ،خیر نمی دانم فرمود: هنگامی که برای ابراهیم آتش بر افروختند جبرئیل برای او از بهشت پارچه ای آورد و به او پوشانید پس گرما و سرما در وجود او ضرر و تأثیری نداشت پس چون مرگ ابراهیم فرا رسید آن (پارچه پیراهن) را در ظرف حرز مانندی نهاد و بر اسحاق آویزان کرد (1) و اسحاق هم آن را بر یعقوب آویزان نمود و یعقوب ،نیز چون یوسف به دنیا ،آمد آن را او بر آویزان کرد و آن حرز بر بازوی یوسف ماند پس موقعی که یوسف آن پارچه را از درون حرز بیرون آورد، یعقوب بوی آن را استشمام کرد؛ و این همان فرمایش او است: «من بوی یوسف را می یابم اگر مرا کم عقل و نادان ندانید».

سپس فرمود: این همان پیراهنی می باشد که از بهشت نازل گشته است.

عرضه داشتم فدای شما گردم آن پیراهن به چه کسی رسیده است؟

فرمود: به کسی که اهلیت آن را داشته باشد و سپس :افزود: هر پیامبری که وارث علوم و غیر علوم از پیامبر قبلی خود بوده همه آن ها به حضرت محمّد صلی الله علیه و اله رسیده است.

75) - از ابراهیم بن ابی ،البلاد به نقل از کسی که نام او را یادآور شده، روایت کرده که امام صادق علیه السلام فرمود: پیراهنی را که برای ابراهیم علیه السلام از بهشت نازل نمود در قلافی از نقره یا آهن بود و آن به شکلی بود که هرگاه او آن را می پوشید سیع و بزرگ جلوه می کرد و چون قافله از مصر فاصله گرفت - با این که یعقوب علیه السلام در سرزمین رمله (در حوالی شام) بود - یعقوب گفت: «همانا من بوی یوسف را استشمام می کنم» مقصود او بوی بهشت بود چون پیراهن از یوسف جدا شده بود و از بهشت آمده بود.

ص: 177


1- حرز به صورت های متنوع در تمام زمان ها مرسوم بوده و هست و مردم بر بر آن حرز و محتوایش عقیده داشته و دارند که شفابخش امان ،نامه نگه دارنده از برخی حوادث و آفات می باشد و نیز بسیاری از پیامبران و اوصیای ایشان علیهم السلام و حتی دیگر اولیای خداوند آن را داشته اند و مورد استفاده قرار می داده اند و بر اهمیت آن هم سفارش می نمودند و این مطلب و موضوع در بسیاری از کتاب های معتبر ،حدیث ،تفسیر دعا و ،تاریخ به مناسبت های مختلف مورد بحث قرار گرفته و موجود می.باشد .مترجم

1839 / [76] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ رَفَعَهُ بِإِسْنَادٍ لَهُ علیه السلام قَالَ: إِنَّ یَعْقُوبَ علیه السلام وَجَدَ رِیحَ قَمِیصِ یُوسُفَ مِنْ مَسِیرَهِ عَشْرَهِ لَیَالٍ، وَ کَانَ یَعْقُوبُ بِبَیْتِ اَلْمَقْدِسِ وَ یُوسُفُ بِمِصْرَ ، وَ هُوَ اَلْقَمِیصُ اَلَّذِی نَزَلَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ علیه السلام مِنَ اَلْجَنَّهِ ، فَدَفَعَهُ إِبْرَاهِیمُ إِلَی إِسْحَاقَ وَ إِسْحَاقُ إِلَی یَعْقُوبَ : وَ دَفَعَهُ یَعْقُوبُ إِلَی یُوسُفَ عَلَیْهِم السَّلاَمُ (1)

1840 / [77] - عَنْ نَشِیطِ بْنِ صَالِحٍ اَلْبَجَلِیِّ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَ کَانَ إِخْوَهُ یُوسُفَ علیه السلام أَنْبِیَاءَ،؟

قَالَ: لاَ وَ لاَ بَرَرَهً أَتْقِیَاءَ، وَ کَیْفَ وَ هُمْ یَقُولُونَ لِأَبِیهِمْ یَعْقُوبَ: ﴿ تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَلِكَ الْقَدِيم ﴾ (2)

1841 / [78] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلطَّلْحِیِّ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا حَالُ بَنِی یَعْقُوبَ هَلْ خَرَجُوا عَنِ اَلْإِیمَانِ؟

فَقَالَ نَعَمْ قُلْتُ له: فَمَا تَقُولُ فِی آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ دَعْ آدَمَ (3)

1842 / [79] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ بَنِی یَعْقُوبَ بَعْدَ مَا صَنَعُوا بِیُوسُفَ علیه السلام أَذْنَبُوا فَکَانُوا أَنْبِیَاءَ !؟ (4)

ص: 178


1- عنه بحار الأنوار: 316/12 ح 135 ، والبرهان في تفسير القرآن: 217/4 ح 20، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 186 (الباب التاسع في قصص يعقوب ويوسف عليهما السلام).
2- عنه بحار الأنوار: 316/12 ح 136 ، والبرهان في تفسير القرآن: 217/4 ح ،21، و نور الثقلين: 464/2 ح 192 يأتي الحديث بعينه في الحديث الآتي رقم 77.
3- عنه بحار الأنوار: 89/11 ح 16، و 291/12 ذيل ح 74 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 217/4 ح 22 ، و نور الثقلين: 464/2 ح 193. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 129 ح 132 ، عنه البحار: 290/12 ح 74 ، وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 182 (الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام)
4- عنه بحار الأنوار: 316/12 ح 137، والبرهان في تفسير القرآن: 217/4 ح 23، و نور الثقلين: 464/2ح 194.

76) - از محمّد بن اسماعیل بن بزیع با سند ،خود به طور مرفوعه روایت کرده ،است که گفت:

يعقوب بوی پیراهن یوسف را از فاصله مسافت ده شب (راه پیمودن) استشمام نمود و در آن زمان یعقوب در بیت المقدس (فلسطين) و یوسف در مصر بودند.

و این همان (پارچه و) پیراهنی بود که برای ابراهیم از بهشت فرود آمد و ابراهیم آن را به (فرزندش) اسحاق و او هم به (فرزندش) يعقوب داد و يعقوب هم آن را به یوسف تحویل داد.

77)- از نشیط بن صالح عجلی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم آیا برادران یوسف از پیامبران بودند؟

فرمود: نه بلکه از خوبان و پرهیزکاران هم نبودند و چطور می توانند از آن ها ،باشند با توجه به این که (به پدر خود آن پیامبر الهی) می گفتند: «تو در ضلالت و گمراهی گذشته خود هستی!؟»

78) - از سلیمان بن عبد الله طَلْحی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم موقعیت فرزندان یعقوب چگونه بود، آیا از ایمان خارج گشتند؟

فرمود: بلی عرض کردم بنابراین درباره آدم چه می فرمایی؟

فرمود: بحث آدم (جایگاه خاصی دارد آن را به حال خود) رها کن

79) - از بعضی از اصحاب ما روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که فرزندان یعقوب بعد از آن که آن برنامه را برای یوسف ایجاد کردند، گناه کار گشتند پس (چگونه) می توانند که پیامبر باشند؟!

ص: 179

1843 / [80] - عَنْ نَشِیطٍ (1) عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ أَ کَانَ وُلْدُ یَعْقُوبَ أَنْبِیَاءَ ؟

قَالَ: لاَ وَ لاَ بَرَرَهً أَتْقِیَاءَ، کَیْفَ یَکُونُ کَذَلِکَ وَ هُمْ یَقُولُونَ لِیَعْقُوبَ علیه السلام: ﴿ تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَلِكَ الْقَدِيم﴾ ؟ (2)

1844 / [81]- عَنْ مُقْرِنٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿کَتَبَ عَزِیزُ مِصْرَ إِلَی یَعْقُوبَ علیه السلام أَمَّا بَعْدُ فَهَذَا اِبْنُکَ یُوسُفُ اِشْتَرَیْتُهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَهٍ وَ اِتَّخَذْتُهُ عَبْداً وَ هَذَا اِبْنُکَ اِبْنُ یَامِینَ أَخَذْتُهُ قَدْ سَرَقَ وَ اِتَّخَذْتُهُ عَبْداً قَالَ فَمَا وَرَدَ عَلَی یَعْقُوبَ علیه السلام شَیْءٌ أَشَدُّ عَلَیْهِ مِنْ ذَلِکَ اَلْکِتَابِ فَقَالَ لِلرَّسُولِ مَکَانَکَ حَتَّی أُجِیبَهُ فَکَتَبَ إِلَیْهِ یَعْقُوبُ علیه السلام أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ فَهِمْتُ کِتَابَکَ أَنَّکَ أَخَذْتَ اِبْنِی بِثَمَنٍ بَخْسٍ وَ اِتَّخَذْتَهُ عَبْداً وَ أَنَّکَ اِتَّخَذْتَ اِبْنِی اِبْنَ یَامِینَ وَ قَدْ سَرَقَ فَاتَّخَذْتَهُ عَبْداً فَإِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لاَ نَسْرِقُ وَ لَکِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ نُبْتَلَی وَ قَدِ اُبْتُلِیَ أَبُونَا إِبْرَاهِیمُ بِالنَّارِ فَوَقَاهُ اَللَّهُ وَ اُبْتُلِیَ أَبُونَا إِسْحَاقُ بِالذَّبْحِ فَوَقَاهُ اَللَّهُ وَ إِنِّی قَدِ اُبْتُلِیتُ بِذَهَابِ بَصَرِی وَ ذَهَابِ اِبْنَیَّ وَ عَسَی اَللّهُ أَنْ یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعا﴾

قَالَ فَلَمَّا وَلَّی اَلرَّسُولُ عَنْهُ رَفَعَ یَدَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ «یَا حَسَنَ اَلصُّحْبَهِ یَا کَرِیمَ اَلْمَعُونَهِ یَا خَیْراً کُلُّهُ اِئْتِنِی بِرَوْحٍ مِنْکَ وَ فَرَجٍ مِنْ عِنْدِکَ».

قَالَ فَهَبَطَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ یَا یَعْقُوبُ أَ لاَ أُعَلِّمُکَ دَعَوَاتٍ یَرُدُّ اَللَّهُ عَلَیْکَ بِهَا بَصَرَکَ وَ یَرُدُّ عَلَیْکَ اِبْنَیْک؟

فَقَالَ بَلَی فَقَالَ قُلْ: «یَا مَنْ لاَ یَعْلَمُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَ وَ حَیْثُ هُوَ وَ قُدْرَتَهُ إِلاَّ هُوَ یَا مَنْ سَدَّ اَلْهَوَاءَ بِالسَّمَاءِ وَ کَبَسَ اَلْأَرْضَ عَلَی اَلْمَاءِ وَ اِخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ اَلْأَسْمَاءِ اِئْتِنِی بِرَوْحٍ مِنْکَ وَ فَرَجٍ مِنْ عِنْدِک»

ص: 180


1- هو نشيط بن صالح بن عبد الله، كوفي ثقة من أصحاب الإمام الصادق والكاظم علیهما السلام و روى عنهما . راجع جامع الرواة: 1/ 290
2- عنه بحار الأنوار: 316/12 ذيل ح 136 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 218/4 ح 24.

80) - از نشیط به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم آیا فرزندان یعقوب، پیامبران بودند؟

فرمود: نه بلکه از خوبان و پرهیزکاران هم ،نبودند چطور می توانند از آن ها باشند با توجه به این که (به پدر خود آن پیامبر الهی) می گفتند: «به خداوند سوگند تو در ضلالت و گمراهی گذشته خود هستی».

81) - از مُقَرّن روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: عزیز مصر به یعقوب نوشت: اما بعد، این پسرت یوسف را به قیمتی ناچیز و بهایی بی ارزش خریداری کرده و او را غلام و بَرده خود قرار داده ام و این (دیگری) هم - فرزندت را - به جرم دزدی گرفته و برده خود قرار داده ام پس چیزی سخت تر از آن نامه بر یعقوب وارد نگشته بود و هنگامی که نامه را خواند به آوردنده نامه فرمود همین جا باش تا جواب آن را ،بنویسم سپس نوشت اما بعد از محتوای نوشته ات اطلاع یافتم بر این که فرزندم را به قیمتی ناچیز خریدهای و او را برده خود قرار داده ای و نیز فرزند دیگرم را - به نام بنیامین - به جرم دزدی گرفته و برده خود گردانده ای ولی ما خانواده ای هستیم که دزدی نکرده و نمی کنیم اما بلاها بر ما وارد گشته و می شود، پدرم ابراهیم به آتش مبتلا گشت و خداوند او را از آتش حفظ نمود و پدرم اسحاق به سربریدن مبتلا گردید و خداوند او را حفظ کرد و من هم با از بین رفتن چشم هایم و از دست دادن پسرانم مبتلا شده ام و به درگاه خداوند امیدوارم که او تمامی آن ها را به من باز گرداند.

فرمود: چون نامه بر نامه را گرفت و رفت یعقوب دست خود را به سمت آسمان بلند کرد و اظهار داشت ای بهترین ،همنشین ای بزرگوارترین یاور و ای بهترین معبود از جانب خود رحمت و گشایشی برای من فراهم آور. سپس جبرئیل نازل شد و به او گفت ای !یعقوب آیا می خواهی به تو دعاهایی را بیاموزم تا به وسیله آن خداوند بینایی و پسرانت را به تو باز گرداند؟ پاسخ داد بلی جبرئیل گفت: بگو ای آن که کسی نمی داند تو ،چگونه ای به غیر از خودت ای ،آن که آسمان را برافراشتی و زمین را بر روی آب گستراندی و برای خود بهترین نام ها را برگزیدی به من رحمت و گشایشی از جانب خود ارزانی بدار.

ص: 181

فَمَا اِنْفَجَرَ عَمُودُ اَلصُّبْحِ، حَتَّی أُتِیَ بِالْقَمِیصِ، فَطُرِحَ عَلَی وَجْهِهِ، فَرَدَّ اَللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ وَ رَدَّ عَلَیْهِ وُلْدَهُ (1)

1845 / [82] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَادَ إِلَی اَلْحَدِیثِ اَلْأَوَّلِ اَلَّذِی قَطَعْنَاهُ: ﴿قالَ لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ اَلْیَوْمَ یَغْفِرُ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ ، ﴿ اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا ﴾ اَلَّذِی بَلَّتْهُ دُمُوعُ عَیْنِی ﴿فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِى ﴾، يرتد بصيراً لو قد شمّ ﴿وَ أتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ﴾، وَ رَدَّهُمْ إِلَی یَعْقُوبَ علیه السلام فِی ذَلِكَ الْیَوْمِ وَ جَهَّزَهُمْ بِجَمِیعِ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ .

فَلَمَّا فَصَلَتْ عِیرُهُمْ مِنْ مِصْرَ وَجَدَ یَعْقُوبُ رِیحَ یُوسُفَ علیهما السلام فَقَالَ لِمَنْ بِحَضْرَتِهِ مِنْ وُلْدِهِ ﴿إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ ﴾

قَالَ: وَ أَقْبَلَ وُلْدُهُ یَحُثُّونَ اَلسَّیْرَ بِالْقَمِیصِ فَرَحاً وَ سُرُوراً بِمَا رَأَوْا مِنْ حَالِ یُوسُفَ علیه السلام وَ اَلْمُلْکِ اَلَّذِی أَعْطَاهُ اَللَّهُ، وَ اَلْعِزِّ اَلَّذِی صَارُوا إِلَیْهِ فِی سُلْطَانِ یُوسُفَ ، وَ...کَانَ مَسِیرُهُمْ مِنْ مِصْرٍ إِلَی بَدْوِ یَعْقُوبَ تِسْعَهَ أَیَّامٍ فَلَمّا أَنْ جاءَ اَلْبَشِیرُ أَلْقَی اَلْقَمِیصَ عَلی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً ، وَ قَالَ لَهُمْ: مَا فَعَلَ اِبْنُ یَامِینَ؟

قَالُوا خَلَّفْنَاهُ عِنْدَ أَخِیهِ صَالِحاً قَالَ: فَحَمِدَ اَللَّهَ یَعْقُوبُ عِنْدَ ذَلِکَ وَ سَجَدَ لِرَبِّهِ سَجَدَاتِ اَلشُّکْرِ وَ رَجَعَ إِلَیْهِ بَصَرُهُ وَ تَقَوَّمَ لَهُ ظَهْرُهُ، وَ قَالَ لِوُلْدِهِ: تَحَمَّلُوا إِلَی یُوسُفَ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا بِأَجْمَعِکُمْ، فَسَارُوا إَلی یُوسُفَ وَ مَعَهُمْ یَعْقُوبُ علیهما السلام وَ خَالَهُ یُوسُفَ یَامِیلُ فَأَحَثُّوا اَلسَّیْرَ فَرَحاً وَ سُرُوراً فَسَارُوا تِسْعَهَ أَیَّامٍ إِلَی مِصْرَ (2)

ص: 182


1- عنه بحار الأنوار: 131/12 ح 15 قطعة منه ، و 316 ح 138 ، والبرهان في تفسير القرآن: 1 218/4 ح 25 ، و نور الثقلين 462/2 ح 184 . تفسير القمّي: 351/1 (كتاب عزيز مصر إلى يعقوب علیه السلام) بإسناده عن حسّان بن سدير، عن أبيه، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار 244/12 ح 11، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 167 ( الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام) .
2- عنه بحار الأنوار: 317/12 ح 140 ، والبرهان في تفسير القرآن: 218/4 ح 26 ، و نور الثقلين 462/2 ح 185. تقدّم الحديث مع تخريجاته في القطعتين السابقتين في الحديث 42 و 67.

هنوز سفیدی صبح نزده بود که پیراهن (یوسف) آورده شد و بر چشمان او افکنده شد و خداوند بینایی او و سپس پسرانش را به او باز گرداند.

82)- بازگشتی به حدیث ابو بصیر از امام باقر علیه السلام- در ادامه حدیث 42 و 67 - روایت کرده است که فرمود:

«گفت: امروز باکی بر شما ،نیست خداوند (خطای شما را) می آمرزد»، «این پیراهن مرا برایش ببرید» پیراهنی که اشک چشمانم آن را تر کرده است، «پس آن را بر صورت پدرم ،بیندازید تا بینا گردد» که اگر آن را ،ببوید بوی مرا بوییده و بینا می،گردد «و همگی با خانواده تان نزد من آیید» و سپس آن ها را در همان روز به سوی یعقوب روانه نمود و آن چه را که نیاز داشتند، برایشان فراهم کرد.

موقعی که قافله از مصر فاصله گرفت یعقوب بوی یوسف را استشمام نمود و به کسانی که در اطراف او بودند فرمود: «همانا من بوی یوسف را استشمام می کنم اگر مرا نادان ندانید».

(امام باقر علیه السلام) افزود: و فرزندان یعقوب به همراه پیراهن، شادان و شتابان به حرکت خود ادامه می دادند و از این که یوسف را در آن وضعیت دیدند و عظمتی که خداوند به او داده بود را مشاهده کردند خوش حال بودند

و مدّت زمان پیمودن از مصر تا شهر ،یعقوب نه روز فاصله داشته است، موقعی که بشیر (کسی که پیراهن همراه او بود وارد شد پیراهن را روی صورت یعقوب انداخت پس (چشمانش) بینا ،گشت سپس فرمود بنیامین کجا است؟

پاسخ دادند: او را نزد برادر نیکوکارش (یوسف) گذاردیم.

بعد از آن یعقوب شکر و سپاس خداوند را به جای آورد و در مقابل پروردگارش سجده شکر انجام داد و چون چشمانش بینا شد و کمرش راست و استوار گردید به فرزندانش فرمود:: آماده شوید و همین امروز به سمت (دیدار با) ،یوسف حرکت کنید پس همگی به همراه یعقوب و خاله یوسف - به نام یامیل - حرکت کردند و با شادی و خوش حالی مسیر را شتابان می پیمودند پس بعد از نُه روز حرکت، وارد مصر .شدند

ص: 183

قوله تعالى: قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾ ﴿98﴾

1846 / [83] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ ﴾، قَالَ أَخَّرَهُمْ إِلَی اَلسَّحَرِ قَالَ: یَا رَبِّ إِنَّمَا ذَنْبُهُمْ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَأَوْحَی اَللَّهُ: إِنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ. (1)

1847 / [84] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ ﴾، قَالَ أَخَّرَهَا إِلَی اَلسَّحَرِ لَیْلَهَ اَلْجُمُعَهِ. (2)

قوله تعالى: ﴿ وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا ۖ وَ قَالَ يَا أَبَتِ هَٰذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا ۖ وَ قَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي ۚ إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿100﴾ رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّلِحِينَ﴾ ﴿101﴾

ص: 184


1- عنه بحار الأنوار: 318/12 ح 141 ، والبرهان في تفسير القرآن: 228/4 ح 47، و نور الثقلين: 466/2 ح 199، و مستدرك الوسائل: 199/5 ح 5686. الكافي : 477/2 ح 6 بإسناده عن الفضل بن أبي قرّة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة 68/7 ح ،8747 ، والبحار: 266/12 ح 34.
2- عنه بحار الأنوار: 318/12 ح 142، والبرهان في تفسير القرآن: 229/4 ح 48 و مستدرک الوسائل: 200/5 ح 5687. من لا يحضره الفقيه: 422/1 ح ،1242 عنه وسائل الشيعة 389/7ح 9659، علل الشرائع: 54/1 ذيل ح 1 (باب - 46) بإسناده عن إسماعيل بن الفضل الهاشمي، عنه وسائل الشيعة: 390/7 ح 9662 عدّة الداعى: 46 (القسم الأوّل: ما يرجع إلى الوقت) عنه البحار: 274/89 ح 19.

فرمایش خداوند متعال گفت: بزودی برای شما از پروردگارم آمرزش می طلبم که او آمرزنده مهربان است. (98)

83)- از محمّد بن ابی عمیر به نقل از بعضی اصحاب ما روایت کرده که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به زودی از درگاه پروردگارم برای شما درخواست آمرزش می کنم» فرمود: این درخواست را تا سحرگاه (شب جمعه) به تأخیر انداخت و اظهار داشت پروردگارا گناه آنان بین من و ایشان بوده (آنان در حقّ من ستم کردند و من ایشان را بخشیدم پس تو نیز گناهشان را بیامرز) پس خداوند وحی فرستاد به راستی که من آنان را آمرزیدم.

84) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «به زودی از درگاه پروردگارم برای شما درخواست آمرزش می کنم» فرمود: این درخواست را تا سحرگاه شب جمعه به تأخیر انداخت.

فرمایش خداوند متعال: و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگی به خاطر او به سجده افتادند و گفت ای پدر این تعبیر خوابی است که قبلاً دیده ام پروردگارم آن را حق قرار داد و او به من نیکی کرد هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را از آن بیابان (به این جا) ،آورد بعد از آن که ،شیطان میان من و برادرانم فساد کرد پروردگارم نسبت به آن چه که می خواهد (و شایسته می داند) صاحب لطف است؛ چون که او دانا و حکیم است (100) پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت را به من بخشیدی و مرا از علم تعبیر خواب ها آگاه نمودی ای آفریننده آسمان ها و زمین تو ولی و سرپرست من در دنیا و آخرت ،هستی مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما (101)

ص: 185

1848 / [85] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ اَلْأَزْدِیِّ - صَاحِبِ مُوسَی بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلرِّضَا -عَنْ مُوسَی : قَالَ لِأَخِیهِ : إِنَّ یَحْیَی بْنَ أكثم کَتَبَ إِلَیْهِ یَسْأَلُهُ عَنْ مَسَائِلَ فَقَالَ: أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّواْ لَهُ, سُجَّدًا ﴾ أسجد يعقوب و ولده ليوسف؟

یَعْقُوبُ وَ وُلْدُهُ لِیُوسُفَ قَالَ: فَسَأَلْتُ أَخِی عَنْ ذَلِکَ، فَقَالَ: أَمَّا سُجُودُ یَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ لِیُوسُفَ فَشُکْراً لِلَّهِ، لاِجْتِمَاعِ شَمْلِهِمْ أَ لاَ تَرَی أَنَّهُ یَقُولُ فِی شُکْرِ ذَلِکَ اَلْوَقْتِ: ﴿رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ اَلْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ اَلْأَحادِیثِ﴾- اَلْآیَهِ- ؟﴾ (1)

1849 / [86] - عَادَ إِلَی اَلْحَدِیثِ اَلْأَوَّلِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فَسَارُوا تِسْعَهَ أَیَّامٍ إِلَی مِصْرَ ، فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَی یُوسُفَ فِی دَارِ اَلْمَلِکِ اِعْتَنَقَ أَبَاهُ فَقَبَّلَهُ وَ بَکَی، وَ رَفَعَهُ وَ رَفَعَ خَالَتَهُ عَلَی سَرِیرِ اَلْمَلِکِ، ثُمَّ دَخَلَ مَنْزِلَهُ فَادَّهَنَ فَاکْتَحَلَ وَ لَبِسَ ثِیَابَ اَلْعِزِّ وَ اَلْمُلْکِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَیْهِمْ

فَلَمَّا رَأَوْهُ سَجَدُوا جَمِیعاً لَهُ إِعْظَاماً لَهُ وَ شُکْراً لِلَّهِ، فَعِنْدَ ذَلِکَ قَالَ: ﴿ يَأَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُدْيَيَ مِن قَبْلُ﴾- إلى قوله : - ﴿بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِيَ﴾، قَالَ: وَ لَمْ یَکُنْ یُوسُفُ فِی تِلْکَ اَلْعِشْرِینَ سَنَهً یَدَّهِنُ وَ لاَ یَکْتَحِلُ وَ لاَ یَتَطَیَّبُ وَ لاَ یَضْحَکُ وَ لاَ یَمَسُّ اَلنِّسَاءَ حَتَّی جَمَعَ اَللَّهُ بِیَعْقُوبَ شَمْلَهُ، وَ جَمَعَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ یَعْقُوبَ وَ إِخْوَتِهِ. (2)

ص: 186


1- عنه بحار الأنوار: 251/12 ذيل ح 16 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 229/4 ح 49 تفسير القمّي: عنه بحار الأنوار: 251/12 ذيل ح 15. علل الشرائع: 129/18 ح 1 (باب - 107) بإسناده عن محمّد بن سعيد الإذخري و كان ممّن يصحب موسى بن محمّد بن عليّ الرضا علیهما السلام: أن موسى أخبره أن يحيى بن أكثم كتب إليه، عنه البحار: 88/17 ح 17
2- عنه بحار الأنوار: 318/12 ح 143 ، والبرهان في تفسير القرآن: 229/4 ح 50، و نور الثقلين: 467/2 ح 205 تقدّمت تخريجاته في الحديث المقدّم تحت الرقم 42 و 65

85)- از محمّد از محمّد بن سعید آزدی - صاحب و همدم موسی (مُبَرقع) - فرزند امام جواد علیه السلام - روایت کرده است که گفت:

موسی (مُبَرقع) به برادرش امام هادی علیه السلام عرضه داشت، که یحیی بن أَكْثَم نامه ای برایش نوشته و در آن نامه پرسش های مختلفی را مطرح کرده است (یکی از آن پرسش ها این بود): مرا از معنا و تفسیر فرمایش خداوند متعال: «و پدر و مادر خود را بالای تخت برد و آنان در برابر او به حالت سجده تعظیم کردند» آگاه فرما، که آیا سجده یعقوب و فرزندانش برای یوسف انجام گرفت؟!

پس حضرت در جواب فرمود سجده یعقوب و فرزندانش برای یوسف نبود بلکه برای تشکر از خداوند بود که ایشان را بار دیگر در کنار هم جمع نمود؛ آیا توجه نداری که یوسف در وقت شکر (این نعمت) می گوید: «پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت را به من بخشیدی و مرا از علم تعبیر خواب ها آگاه ساختی»؟

86) - بازگشت به حدیث ابو بصیر از امام باقر علیه السلام، که حضرت فرمود:

پس ( یعقوب با خانواده و فرزندانش) نه روز - مسیر به مصر را – پیمودند و چون وارد کاخ یوسف ،شدند یوسف با پدر خود معانقه کرده و یک دیگر را به سینه چسباندند و او پدرش را بوسید و به گریه افتاد سپس پدر خاله خود را بر تخت پادشاهی نشانید و بعد از آن به سمت خانه اش رفت و مقداری روغن به (دست و صورت) خود مالید و (چشمان خود را) سرمه کشید و لباس های فاخر و سلطنتی پوشید و نزد ایشان بازگشت

در این لحظه چون آنان یوسف را با چنین موقعیتی دیدند، همگی به عنوان تعظیم و سپاس خداوند سجده کردند و او در این لحظه اظهار داشت: «ای پدر! این تأویل خواب پیشین من بود - تا آخر - بین من و بین برادرانم».

(امام باقر علیه السلام) فرمود: و در این مدت بیست سال نه به خود روغنی مالیده و نه سرمه ای کشیده بود و نه خود را خوش بو نمود و نه خنده ای کرده بود و حتی با زنان (متعدّد) نزدیکی ،نکرده تا موقعی که خداوند یعقوب و یوسف و آنان را کنار هم فراهم آورد.

ص: 187

1850 / [87] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی کَمْ دَخَلَ یَعْقُوبُ مِنْ وُلْدِهِ عَلَی یُوسُفَ؟

قَالَ: فِی أَحَدَ عَشَرَ اِبْناً لَهُ، فَقِیلَ لَهُ: أَسْبَاطٌ؟ قَالَ: نَعَمْ.

وَ سَأَلْتُهُ عَنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ أَ کَانَ أَخَاهُ لِأُمِّهِ أَمْ اِبْنَ خَالَتِهِ؟

فَقَالَ: اِبْنَ خَالَتِهِ (1)

1851 / [88] - عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قول الله تعالى: ﴿وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ﴾ قال: اَلْعَرْشُ اَلسَّرِیرُ، وَ فِی قَوْلِهِ: ﴿وَخَرُّواْ لَهُ, سُجَّدًا﴾، قَالَ: کَانَ سُجُودُهُمْ ذَلِکَ عِبَادَهً لِلَّهِ (2)

1852 / [89] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بِهْرُوزَ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ : إِنَّ یَعْقُوبَ قَالَ لِیُوسُفَ علیهما السلام حَیْثُ اِلْتَقَیَا: أَخْبِرْنِی یَا بُنَیَّ کَیْفَ صُنِعَ بِکَ؟

فَقَالَ لَهُ یُوسُفُ علیه السلام: اِنْطَلِقْ بِی، فَأُقْعِدْتُ عَلَی رَأْسِ اَلْجُبِّ فَقِیلَ لِی اِنْزِعِ اَلْقَمِیصَ فَقُلْتُ لَهُمْ: إِنِّی أَسْأَلَکُمْ بِوَجْهِ أَبِی اَلصِّدِّیقِ یَعْقُوبَ لاَ تُبْدُوا عَوْرَتِی وَ لاَ تَسْلُبُونِی قَمِیصِی، قَالَ: فَأَخْرَجَ عَلَیَّ فُلاَنٌ اَلسِّکِّینَ، فَغُشِیَ عَلَی یَعْقُوبَ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ لَهُ یَعْقُوبُ علیه السلام: حَدِّثْنِی کَیْفَ صُنِعَ بِکَ؟

فَقَالَ لَهُ یُوسُفُ علیه السلام إِنِّی أُطَالَبُ یَا أَبَتَاهْ لَمَّا کَفَفْتَ فَکَفَّ (3)

1853/ [90] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : کَمْ عَاشَ یَعْقُوبُ مَعَ یُوسُفَ علیهما السلام بِمِصْرَ بَعْدَ مَا جَمَعَ اَللَّهُ یَعْقُوبَ شَمْلَهُ، وَ أَرَاهُ تَأْوِیلَ رُؤْیَا یُوسُفَ اَلصَّادِقَهِ؟

:قَالَ: عَاشَ حَوْلَیْنِ.

قُلْتُ: فَمَنْ کَانَ یَوْمَئِذٍ اَلْحُجَّهَ لِلَّهِ فِی اَلْأَرْضِ یَعْقُوبُ أَمْ یُوسُفُ؟

ص: 188


1- عنه بحار الأنوار: 319/12 ح 144 ، والبرهان في تفسير القرآن: 229/4 ح 51، و نور الثقلين: 467/2 ح 204
2- عنه بحار الأنوار: 319/12 ح 145 ، والبرهان في تفسير القرآن: 229/4 ح 52، و نور الثقلين 467/2 ح 206 ، و مستدرك الوسائل : 478/4 ح 5215
3- عنه بحار الأنوار: 319/12 ح 146، والبرهان في تفسير القرآن: 230/4 ح 53

87) - از حسن بن أسباط روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام سؤال کردم که یعقوب علیه السلام به همراه چند نفر از فرزندانش، بر یوسف وارد شدند؟ فرمود با یازده .

پسرش پس به حضرت گفته شد آیا تمامی آسباط (نوادگان پیامبر) بودند؟

فرمود: بلی من سؤال کردم آیا یوسف و برادرش (بنیامین) از یک مادر هستند و یا پسر خاله همدیگر بودند؟

فرمود:: پسر خاله اش بود

88) - از ابن ابی عمیر به نقل از بعضی از اصحاب ، ما روایت کرده که گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و پدر و مادر خود را بالای تخت برد» فرمود منظور از «عرش» تخت می باشد «و در برابر او سجده تعظیم کردند» فرمود: سجده ایشان برای عبادت و ستایش خداوند بود.

89) - از محمّد بن بهروز روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که یعقوب و یوسف (علیه السلام) یک دیگر را ملاقات کردند یعقوب به او فرمود ای فرزندم مرا آگاه نما که با تو چه کردند؟

يوسف اظهار داشت: مرا بر سر چاهی بردند و گفتند پیراهنت را در آور به آن ها گفت:م شما را به حق پدرم یعقوب صدّیق بدن و عورت مرا برهنه نکنید و پیراهن مرا در ،نیاورید که ناگهان فلانی کاردی در آورد.

پس در این جا یعقوب (فریادی زد و) بیهوش گشت و چون به هوش آمد فرمود:: بگو با تو چه کردند؟

یوسف گفت: ای پدر خواهش می کنم کفایت کنید پس یعقوب کفایت نمود.

90) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم بعد از آن که خداوند یعقوب را در مصر به يوسف رساند و تعبیر خواب او راست در آمد (یعقوب) چه مدّتی را زندگی کرد؟

فرمود: دو سال زندگی کرد عرض کردم پس در آن زمان حجّت خداوند در زمین چه کسی بود یعقوب و یا یوسف؟

ص: 189

فَقَالَ: کَانَ یَعْقُوبُ اَلْحُجَّهَ وَ کَانَ اَلْمُلْکُ لِیُوسُفَ ، فَلَمَّا مَاتَ یَعْقُوبُ حَمَلَ یُوسُفُ عِظَامَ یَعْقُوبَ فِی تَابُوتٍ إِلَی أَرْضِ اَلشَّامِ ، فَدَفَنَهُ فِی بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ ثُمَّ کَانَ یُوسُفُ بْنُ یَعْقُوبَ اَلْحُجَّهَ (1)

1854 / [91] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ إِلَی یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ فِی اَلسِّجْنِ یَا اِبْنَ یَعْقُوبَ مَا أَسْکَنَکَ مَعَ اَلْخَطَّاءِینَ قَالَ جُرْمِی قَالَ فَاعْتَرَفَ بِجُرْمِهِ وَ أُخْرِجَ فَاعْتَرَفَ بِمَجْلِسِهِ مِنْهَا مَجْلِسَ اَلرَّجُلِ مِنْ أَهْلِهِ فَقَالَ لَهُ اُدْعُ بِهَذَا اَلدُّعَاءِ: «یَا کَبِیرَ [کُلِّ کَبِیرٍ] یَا مَنْ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ لاَ وَزِیرَ یَا خَالِقَ اَلشَّمْسِ وَ اَلْقَمَرِ اَلْمُنِیرِ یَا عِصْمَهَ اَلْمُضْطَرِّ اَلضَّرِیرِ یَا قَاصِمَ کُلِّ جَبَّارٍ [عَنِیدٍ] یَا مُغْنِیَ اَلْبَائِسِ اَلْفَقِیرِ یَا جَابِرَ اَلْعَظْمِ اَلْکَسِیرِ یَا مُطْلِقَ اَلْمُکَبَّلِ اَلْأَسِیرِ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ تَرْزُقَنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَسِبُ قَالَ فَلَمَّا أَصْبَحَ دَعَا بِهِ اَلْمَلِکُ فَخَلَّی سَبِیلَهُ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿وَ قَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ اَلسِّجْنِ﴾ (2)

1855 / [92] - عَنْ عَبَّاسِ بْنِ یَزِیدَ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: بَیْنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَالِسٌ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ إِذْ قَالَ: أَحَبَّ یُوسُفُ أَنْ یَسْتَوْثِقَ لِنَفْسِهِ، قَالَ: فَقِیلَ بِمَا ذَا یَا رَسُولَ اَللَّهِ؟

قَالَ: لَمَّا عَزَلَ لَهُ عَزِیزُ مِصْرَ عَنْ مِصْرَ ، لَبِسَ ثَوْبَیْنِ جَدِیدَیْنِ - أَوْ قَالَ: لَطِیفَیْنِ - وَ خَرَجَ إِلَی فَلاَهٍ مِنَ اَلْأَرْضِ، فَصَلَّی رَکَعَاتٍ، فَلَمَّا فَرَغَ رَفَعَ یَدَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ، فَقَالَ: ﴿ رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ )

ص: 190


1- عنه بحار الأنوار: 295/12 ذيل ح 77 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 230/4 ح 54. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 135 ح 138 ، عنه البحار: 295/12 ح 77.
2- عنه بحار الأنوار: 319/12 ح 147 و 193/95 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن: 230/4 ح ،،55 و نور الثقلين: 421/2 ح 48 قطعة منه و 469 ح 212 بتمامه.

فرمود: یعقوب حجّت خدا بود و یوسف پادشاهی داشت و موقعی که یعقوب از دنیا ،رفت یوسف جنازه او را در تابوتی نهاد و به سرزمین شام منتقل نمود و در بيت المقدس دفن کرد و بعد از آن یوسف فرزند یعقوب، حجّت خدا شد.

91)- از اسحاق بن یسار روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که یوسف در زندان قرار گرفت خداوند برای او (پیامی) فرستاد ای یوسف چه کسی تو را همنشین با جنایتکاران قرار داد؟

پاسخ داد جُرم و خطایم سبب آن شد.

پس چون اعتراف به جرم و خطای خود کرد- که (جرم او) همچون مرد وقتی که در کنار خانواده اش قرار گرفته بوده است - به او گفته شد: (برای نجات خود) این دعا را بخوان: «ای بزرگ هر بزرگی! ای کسی که او را نه شریکی هست و نه !وزیری ای آفریننده خورشید و ماه تابان ای باز دارندهٔ ترسان پناه آورنده ای درهم شکننده و هلاک کننده هر ستمگرا ای روزی دهنده درمانده و نیازمند ای التيام بخش استخوان های شکسته ای آزاد کنند؛ هر دربنده اسیر! از تو درخواست می کنم که به حق محمّد و آل او برای این جریان و مشکل من، گشایش و راه نجاتی را فراهم نمایی و مرا روزی دهی از هر شکلی که به گمانم برسد و یا نرسد».

(امام صادق علیه السلام ) فرمود چون شب را به صبح ،آورد، پادشاه او را خواست و آزادش کرد؛ و این همان فرمایش خداوند است که (از قول یوسف) فرموده: «و (پروردگارم) به من احسان ،نمود چون که مرا از زندان نجات بخشید»

92) - از عباس بن یزید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در جمع خانواده خود نشسته بود پس فرمود یوسف دوست داشت برای خود وثیقه و اعتمادی فراهم ،کند گفتند: ای رسول خدا چگونه و با چه برنامه ای؟

فرمود: موقعی که عزیز مصر از سمتش کناره گیری کرد و یوسف را جایگزین خود کرد دو لباس جدید پوشید - یا فرمود: دو لباس تمیز - و به بیابان رفت و چند رکعت نماز خواند و چون فارغ شد دست های خود را به سمت آسمان بلند کرد و گفت: «پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت را به من بخشیدی و مرا از علم تعبیر خواب ها آگاه ساختی ای آفریننده آسمان ها و زمین تو ولی و سرپرست من در دنیا و آخرت هستی»

ص: 191

قَالَ: فَهَبَطَ إِلَیْهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ لَهُ: یَا یُوسُفُ مَا حَاجَتُکَ؟

فقال: ربّ! ﴿ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بالصَّلِحِينَ﴾

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ خَشِیَ اَلْفِتَنَ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ﴾ ﴿106﴾

1856 / [93] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: ﴿ وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ ﴾ ، قَالَ: مِنْ ذَلِکَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ حَیَاتِکَ (2)

1857 / [94] - عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ:

سألت أبا عبد الله علیه السلام: ﴿وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشْرِكُونَ﴾؟

قَالَ: کَانُوا یَقُولُونَ: نُمْطَرُ بِنَوْءِ کَذَا وَ بِنَوْءِ (3) کَذَا لا نُمطر وَ مِنْهُمْ أَنَّهُمْ کَانُوا یَأْتُونَ اَلْکُهَّانَ فَیُصَدِّقُونَهُمْ بِمَا یَقُولُونَ (4)

1858/ [95] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ ، عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

شِرْکٌ لاَ یَبْلُغُ بِهِ اَلْکُفْرَ (5)

ص: 192


1- عنه بحار الأنوار: 320/12 ح 148 ، والبرهان: 230/4 ح 56، ونور الثقلين: 472/2 ح 220
2- عنه بحار الأنوار: 98/71 ح 21 ، و 211/104 ح 30، و وسائل الشيعة: 263/23 - 29529، والبرهان في تفسير القرآن: 233/4 ح 4، و نور الثقلين: 475/2 ح 232. مستدرك الوسائل : 187/18 ح 22468 عن مجموعة الشهيد نقلاً عن كتاب عليّ بن إسماعيل الميثمي، عن ابن مسكان عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام.
3- النوء - مهموز - من أنواء النجوم، وذلك إذا سقط نجم بالغداة فغاب مع طلوع الفجر، و طلع في حياله نجم في تلك الساعة على رأس أربعة عشر منزلاً من منازل القمر، سمّي بذلك السقوط والطلوع نوء من أنواء المطر والحرّ والبرد. كتاب العين: 391/8 (ناء - نوء).
4- عنه بحار الأنوار: 317/58 ح 8 و 99/72، ح 22 و 213/79 ح 12، و وسائل الشيعة: 373/11 ح 15047 ، والبرهان في تفسير القرآن: 234/4 ح 5.
5- عنه بحار الأنوار: 318/58 ذيل ح 8 و 99/72 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن: 234/4 ح 6، و نور الثقلين 475/2 ح 3

فرمود: پس جبرئیل بر او نازل شد و گفت ای یوسف! خواسته و نیازت چیست؟ اظهار داشت پروردگارا! «مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما».

امام صادق علیه السلام افزود: یوسف ترسید که (باز هم) در فتنه ها قرار گیرد.

فرمایش خداوند متعال و بیشترین آن ها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرک می باشند (106)

93) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بیش ترین آنان به خداوند ایمان نمی آوردند بلکه مشرک خواهند بود» سؤال کردم؟

فرمود: از آن جمله است کلام کسی که بگوید نه به جان تو سوگند! ( که به غیر از خدا سوگند یاد کند).

94) - از یعقوب بن شُعیب روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند متعال:) «و بیش ترین آنان به خداوند ایمان نمی آوردند بلکه مشرک خواهند بود» سؤال کردم؟

فرمود: آن ها می گفتند: در هنگام غروب فلان ستاره «نَوء» (1) و یا طلوع فلان ستاره «طلوع»، باران خواهد بارید و یا نخواهد بارید و این عقیده یکی از موارد شرک می باشد و برخی دیگر از آنان به کاهنان و جادوگران اعتقاد داشتند و ایشان را در گفتار و پیشگویی هایشان تصدیق می کردند

95)- از محمّد بن فضیل روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: (منظور از آیه شریفه و تفسیرش) شرکی است که به حدّ کفر و انکار ،خداوند نرسد

ص: 193


1- «نَوْء» ستاره ای است که در سمت مغرب هنگام فجر ،صبح سقوط می کند و «طلوع» ستاره ای . است که در سمت مشرق سقوط می نماید و عرب ها به وسیله آن ها فال می زدند و پیشگویی می کردند که مهمان وارد می شود باران می بارد باد می،وزد هوا گرم می شود و یا سرد می گردد و آن ستاره ها را سبب آن حوادث می دانستند.

1859/ [96] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

شِرْکُ طَاعَهٍ، قَالَ اَلرَّجُلُ لاَ وَ اَللَّهِ وَ فُلاَنٌ وَ لَوْ لاَ اَللَّهُ لَوَکَلْتُ فُلاَنَ وَ اَلْمَعْصِیَهُ مِنْهُ. (1)

1860 / [97] - و أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ علیه السلام (2) قال:

هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لَوْلاَ اَللَّهُ وَ أَنْتَ مَا فُعِلَ بی کَذَا وَ کَذَا، وَ لَوْ لاَ اَللَّهُ وَ أَنْتَ مَا صُرِفَ عَنَی کَذَا وَ کَذَا وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ (3)

1861 / [98] - عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ :

شِرْکُ طَاعَهٍ و لَیْسَ بِشِرْکِ عِبَادَهٍ وَ اَلْمَعَاصِی اَلَّتِی یَرْتَکِبُونَ مِمَّا أَوْجَبَ اَللَّهُ عَلَیْهَا اَلنَّارَ شِرْکُ طَاعَهٍ، أَطَاعُوا اَلشَّیْطَانَ وَ أَشْرَکُوا بِاللَّهِ فِی طَاعَتِهِ، وَ لَمْ یَکُنْ بِشِرْکِ عِبَادَهٍ، فَیَعْبُدُونَ مَعَ اَللَّهِ غَیْرَهُ (4)

1862 / [99] - عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قوله تعالى: ﴿ وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بالله إلا و هُم مُّشْرِكُونَ ﴾، قال:

هُوَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ: لَوْ لاَ فُلاَنٌ لَهَلَکْتُ، لَوْ لاَ فُلاَنٌ لَأَصَبْتُ کَذَا وَ کَذَا، وَ لَوْ لاَ فُلاَنٌ لَضَاعَ عِیَالِی، ألا تَرَی أَنَّهُ قَدْ جَعَلَ لِلَّهِ شَرِیکاً فِی مُلْکِهِ یَرْزُقُهُ وَ یَدْفَعُ عَنْهُ؟

قَالَ: قُلْتُ: فَیَقُولُ: لَوْ لاَ أَنَّ اَللَّهَ مَنَّ عَلَیَّ بِفُلاَنٍ لَهَلَکْتُ؟ قَالَ: نَعَمْ، لاَ بَأْسَ بِهَذَا (5)

ص: 194


1- عنه بحار الأنوار: 299/72 ح 24 و 211/104 ح ، و وسائل الشيعة 263/23 ح 29530 ، والبرهان في تفسير القرآن: 234/4 ح 7.
2- هو بقرينة الراوي ، الإمام أبو عبد الله جعفر الصادق علیه السلام ، فإنّن هذا القلب مشترك بينه و بين أبيه موسى الكاظم علیه السلام ، إلا أن يكون الراوي ليث بن البختري أو يحيى بن القاسم ، فإنّهما رويا عن الباقر والصادق والكاظم علیهم السلام ، فالحديث عن أحدهما علیهما السلام، والتمييز يكون بقرينة الراوي المحقّق .
3- عنه بحار الأنوار: 29972 ح ،25 ، والبرهان: 234/4 8، و نور الثقلين: 475/2 ح 234.
4- عنه بحار الأنوار: 9972 ح ،26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 234/4 ح 9 تفسير القمّى: 358/1 (ردّ) شباب زلیخا) بإسناده عن موسى بن بكر عن الفضيل عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار 214/9 ضمن ح 93 ، و 94/72 ح 5.
5- عنه بحار الأنوار: 150/71 ح 49 ، و 99/72 ح 27 ، والبرهان في تفسير القرآن: 234/4 ح 10، و نور الثقلين: 476/2 ح 235. عدّة الداعي : 99 (فصل ما ورد عن أبي عبد الله علیه السلام) ، عنه وسائل الشيعة: 215/15 ح 20310، والبحار 148/5 ح ،12 و 106/9 و 317/58 و 23/103 ح 25.

96) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: شرک در طاعت آن است که شخص بگوید: نه، به خدا و فلانی سوگند و یا بگوید اگر خداوند نبود فلانی را وکیل خود می کردم در حالی که گناه از خود شخص صادر می گردد

97)- و از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام أبو اسحاق علیه السلام (امام صادق یا امام کاظم علیه السلام ) فرمود: شرک طاعت آن است که مردی بگوید اگر خداوند و تو نبودید من گرفتار فلان مشکل می شدم و یا بگوید اگر خداوند و تو ،نبودید فلان گرفتاری و مشکل از من بر طرف نشده بود و مانند این گونه سخنان

98)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود:: شرک ،طاعت غیر از شرک عبادت است و گناهانی که موجب می شوند انسان به جهنم وارد ،شود شرک طاعت به حساب می آیند آن افراد از شیطان اطاعت کرده اند و در طاعت خداوند مشرک ،شدند ولی آن طور نبوده که چیزی را غیر از خداوند و یا چیزی را همراه ،خداوند، عبادت کرده باشند.

99) - از مالک بن عطیه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بیش ترین آنان به خداوند ایمان نمی آوردند بلکه مشرک خواهند بود» معنای آن این است که مردی به دیگری بگوید اگر فلان شخص نبود من نابود می شدم و اگر فلان کس مانع نمی شد من به مقصود خود می رسیدم و اگر آن شخص به داد من نرسیده بود خانواده ام از بین می رفتند آیا توجه نداری که او در ملک و قدرت خداوند شریک قرار داده و در دفع دشمنان و جلب ،روزی غیر از خداوند را عنوان کرده است؟

(راوی) :گوید گفت:م اگر بگوید: خداوند بر من منت نهاد و فلان شخص را به کمک من فرستاد و گرنه هلاک می شدم چگونه است؟

فرمود: ،بلی این چنین مانعی ندارد

ص: 195

1863 / [100] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالُوا: سَأَلْنَاهُمَا، فَقَالاَ: شِرْکُ اَلنِّعَمِ (1)

1864 / [101] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

شِرْکُ طَاعَهٍ لَیْسَ شِرْکُ عِبَادَهٍ فِی اَلْمَعَاصِی اَلَّتِی یَرْتَکِبُونَ فَهِیَ شِرْکُ طَاعَهٍ أَطَاعُوا فِیهَا اَلشَّیْطَانَ فَأَشْرَکُوا بِاللَّهِ فِی اَلطَّاعَهِ غَیْرَهُ وَ لَیْسَ بِإِشْرَاکِ عِبَادَهٍ أَنْ یَعْبُدُوا غَیْرَ اَللَّهِ (2)

قوله تعالى: ﴿قُلْ هَذِهِي سَبِيلِيَ أَدْعُوَاْ إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَن اتَّبَعَنِى وَسُبْحَنَ اللَّهِ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ ﴿108﴾

1865 / [102] -عَنْ إِسْمَاعِیلَ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ:

قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿قُلْ هَذِهِ ي سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي ﴾، قال:

فَقَالَ: عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام خَاصَّةً، وَ إِلَّا فَلَا أَصَابَنِی شَفَاعَةُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله (3)

1866 / [103] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلثَّانِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّهُمْ یَقُولُونَ فِی الحَدَاثَهِ [ فِی حَدَاثَهِ سِنِّکَ]؟!

قَالَ: أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ؟ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یقول: ﴿قُلْ هَذِهِ ي سَبِيلِيَ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَن اتَّبَعَنِي﴾ فَوَ اَللَّهِ مَا کَانَ اِتَّبَعَهُ إِلاَّ عَلِیٌّ وَ هُوَ اِبْنُ تِسْعِ [سبع] سنين [وَ مَضَی أَبِی إِلاَّ ] وَ أَنَا اِبْنُ تِسْعِ [سبع] سِنِینَ، فَمَا عَسَی أَنْ یَقُولُوا؟

ص: 196


1- عنه بحار الأنوار: 100/72 ح 28 ، و نور الثقلين: 476/2 ح 236.
2- عنه بحار الأنوار: 100/72 ح 29 والبرهان في تفسير القرآن: 235/4 ح 11 تقدّم الحديث مع تخريجاته في الحديث 97
3- عنه بحار الأنوار: 52/36 ح ،4 ، والبرهان في تفسير القرآن: 236/4 ح 6. تفسیر فرات الكوفي: 202 ح 265 بإسناده عن ثعلبة بن ميمون، عن نجم، عن أبي جعفر علیه السلام، و 266 عن عمر بن حميد، عن أبي جعفر علیه السلام مختصراً، عنه البحار: 52/36 ح 6، و شواهد التنزيل: 373/18 ح 391

100) زرارة و حمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام در این مورد سؤال کردیم، فرمودند: منظور مشرک شدن نسبت به نعمت می باشد.

101)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود: شرک ،طاعت غیر از شرک عبادت است، گناهانی (که موجب می شوند انسان به جهنم وارد شود) شرک طاعت به حساب می آیند آن افراد از شیطان اطاعت کرده اند و در طاعت خداوند مشرک شده اند ولی آن طور نبوده که چیزی را غیر از خداوند و یا چیزی را همراه ،خداوند عبادت کرده باشند.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: این راه من است من و پیروانم با بصیرت کامل همه مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم و خداوند منزّه است و من از مشرکان !نیستم (108)

102)- از اسماعیل جُعفی روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «بگو: این راه و روش من می باشد من و هر کسی که از من پیروی نماید با بصیرت به سوی خداوند دعوت می کنیم»، فرمود: منظور از «مَن اتَّبَعَنِي»)، فقط على بن ابى طالب علیه السلام می باشد و اگر غیر از این باشد شفاعت حضرت محمّد صلی الله علیه و اله شامل من نگردد.

103) - از علی بن اسباط روایت کرده است که گفت:

به حضرت ابو جعفر ثانی امام جواد علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم مردمان از شما انتقاد می کنند که در این سنین خردسالی ادّعا (ی امامت) می کنید

فرمود: این سخنی که می گویند چیزی نیست و ارزشی ندارد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «بگو این راه و روش من می باشد که من و پیروانم با بصیرت به سوی خدا دعوت می کنیم» به خدا سوگند! در آن موقع فقط على علیه السلام تابع و پیرو رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و او فقط نه سال داشت و پدر من رحلت نمود و من نیز نه سال داشتم پس مردم می خواهند چه بگویند؟

ص: 197

قَالَ: ثُمَّ کَانَتْ أَمَارَاتٌ فِیهَا وَ قَبْلَهَا أَقْوَامٌ، اَلطَّرِیقَانِ فِی اَلْعَاقِبَهِ سَوَاءٌ، اَلظَّاهِرُ مُخْتَلِفٌ، هُوَ رَأْسُ اَلْیَقِینِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : ﴿فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ- إِلَی قَوْلِهِ تعالی: - وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً﴾ (1). (2)

1867 / [104] - عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَوْلُهُ: ﴿ قُلْ هَذِهِ ى سَبِيلِي﴾ - إلى قوله : - ﴿أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي﴾، قال: على علیه السلام، وَ زَادَ قَالَ: رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِیٌّ وَ اَلْأَوْصِیَاءُ مِنْ بَعْدِهِمَا علیهم السلام. (3)

قوله تعالى: ﴿حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ﴾ ﴿110﴾

1868 / [105] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی : ﴿حَتَّي إِذَا اسْتَيَْسَ الرُّسُلُ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُواْ﴾ ، مُخَفَّفَهً: قَالَ ظَنَّتْ اَلرُّسُلُ أَنَّ اَلشَّیَاطِینَ تَمَثَّلَ لَهُمْ عَلَی صُورَهِ اَلْمَلاَئِکَهِ (4)

ص: 198


1- سورة النساء: 65/4.
2- عنه بحار الأنوار: 101/25 ح 2 ، والبرهان في تفسير القرآن: 236/4 ح 7. تفسير القمّي: 358/1 (ردّ شباب زليخا) فيه : حدثني أبي عن عليّ بن أسباط قال: قلت لأبي جعفر الثاني الله ، عنه البحار: 51/36 ح 1، والكافي : 384/1 ح 8 بإسناده عن علي بن حسّان قال لأبي جعفر علیه السلام بتفاوت.
3- عنه بحار الأنوار: 52/36 ذيل ح 4 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن: 237/4 ح 8 ح الكافي: 425/1 - 66 بتفاوت يسير عنه البحار: 215/9 ، و 21/24 ح 42، و 51/36 ح 1، المناقب لابن شهر آشوب : 378/4
4- عنه بحار الأنوار: 261/18 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن: 239/4 ح 3 تفسير القمّي: 358/1 (ردّ شباب زليخا) بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 86/11 ح 9

فرمود: سپس در این مطلب نشانه هایی بود و قبل از آن نیز اقوامی بودند راه خیر و شرّ از حيث انتها یکی است ولی ظاهر آن دو متفاوت است و علىّ علیه السلام در مرتبه بالای یقین است به راستی که خداوند در قرآن می فرماید: «پس نه به پروردگار تو سوگند! آن ها ایمان نمی آورند مگر آن که تو را نسبت به آن چه که در بین آن ها به مشاجره و اختلاف کشانده شده، حاکم قرار دهند... و (در آن هنگام) تسلیم شوند».

104) - از سلّام بن مستنیر روایت کرده است. که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «بگو: این راه و روش من می باشد من و هر کسی که از من پیروی نماید»، فرمود: منظور از «أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی»، امام علی علیه السلام است و افزود: همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر المؤمنين علیه السلام و دیگر اوصيا و جانشینان علیهم السلام به بعد از ایشان می باشند.

فرمایش خداوند متعال: (پیامبران به تبلیغ خود و دشمنان به مخالفت خود هم چنان ادامه دادند) تا آن موقعی که رسولان مأیون شدند و (مردم) گمان کردند که به آنان دروغ گفته شده است در این هنگام بازی ما به سراغ آن ها آمد پس آن کسانی را که خواستیم نجات یافتند و مجازات و عذاب ما از قوم گنهکار بازگردانده نمی شود. (110)

105)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «تا زمانی که رسولان مأیوس و ناامید شدند و (مردم) گمان کردند که به آن ها دروغ گفته شده»- «کذبوا» با تخفیف و بدون تشدید -فرمودند: پس رسولان گمان می کردند که شیاطین به صورت فرشته ها بر آن ها وارد شده اند.

ص: 199

1869 / [106] - عَنِ اِبْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

وَ کَلَهُمُ اَللَّهُ إِلَی أَنْفُسِهِمْ أَقَلَّ مِنْ طَرْفَهِ عَیْنٍ. (1)

1870/ [107] - عَنْ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:﴿ أَمَّا أَهْلُ اَلدُّنْیَا فَقَدْ أَظْهَرُوا اَلْکَذِبَ وَ مَا کَانُوا إِلاَّ مِنَ اَلَّذِینَ وَکَلَهُمْ اَللَّهُ إِلَی أَنْفُسِهِمْ لِیَمُنَّ عَلَیْهِمْ﴾. (2)

1871 / [108] -عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿مَا عَلِمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّ جَبْرَئِیلَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ إِلاَّ بِالتَّوْفِیقِ﴾. (3)

1872 / [109] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَیْفَ لَمْ یَخَفْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِیمَا یَأْتِیهِ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ مِمَّا یَنْزِغُ بِهِ اَلشَّیْطَانُ؟

قَالَ: فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ إِذَا اِتَّخَذَ عَبْداً رَسُولاً أَنْزَلَ عَلَیْهِ اَلسَّکِینَهَ وَ اَلْوَقَارَ، فَکَانَ [اَلَّذِی] یَأْتِیهِ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ مِثْلُ اَلَّذِی یَرَاهُ بِعَیْنِهِ . (4)

ص: 200


1- عنه بحار الأنوار: 261/18 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن: 239/4 ح 4، و نور الثقلين: .478/2 ح 249
2- عنه البرهان في تفسير القران 239/4 ح 5
3- عنه بحار الأنوار: 257/18 ذيل ح 7 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 240/4 ح 6. التوحيد عنه بحار الأنوار: 256/18 ح 7 التوحيد: 242 ح 2 بإسناده عن محمّد بن مسلم و محمّد بن مروان عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار 203/5 ح 28 ، و 256/18 ح 7.
4- عنه بحار الأنوار: 262/18 ح 16، والبرهان في تفسير القرآن: 240/4 - 7، و نور الثقلين: 478/2 ح 250.

106) - از ابن شُعیب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند ایشان (رسولان خود) را به مقدار کم تر از یک لحظه چشم بر هم زدن به خودشان واگذار نمود.

107) - از یعقوب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر آینه اهل دنیا به راستی آشکارا دروغ می گفتند و این افراد همان هایی بودند که خداوند ایشان را به خودشان واگذار نمود تا بر ایشان منت گذارد (که اگر انسان لحظه ای رها و به خودش واگذار شود انواع خیالات و افکار باطل او را احاطه می کند).

108)- از محمّد بن هارون روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا نمی دانست که جبرئیل از طرف خداوند می باشد مگر با توفيقات (و الهامات) الهي.

109) - از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم چگونه رسول خدا صلی الله علیه و اله نمی ترسید که مبادا آن چه که برایش وارد و نازل می گشت از شیطان نباشد؟

فرمود به درستی موقعی که خداوند بنده ای را به عنوان رسول خود انتخاب نماید (روح) سکینه و وقار را در (قلب و اندیشه) او ایجاد می کند و در نتیجه آن چه از طرف خداوند برایش وارد و نازل می گشت همانند کسی بود که با چشم خود آن را ببیند (و هیچ شک و شبهه ای برایش پیش نخواهد آمد).

ص: 201

سورة المباركة ﴿الرّعد﴾

[13]

ص: 202

ص: 203

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

1873/ [1]- عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْعَلاَءِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قال:

مَنْ أَکْثَرَ قِرَاءَهَ سُورَهِ «اَلرَّعْدِ» لَمْ تُصِبْهُ صَاعِقَهٌ أَبَداً وَ إِنْ کَانَ نَاصِبِیّاً فَإِنَّهُ لاَ یَکُونُ أَشَرَّ مِنَ اَلنَّاصِبِ ، وَ إِنْ کَانَ مُؤْمِناً أَدْخَلَهُ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ بِغَیْرِ حِسَابٍ وَ شُفِّعَ فِی جَمِیعِ مَنْ یَعْرِفُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ إِخْوَانِهِ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ. (1)

ص: 204


1- عنه بحار الأنوار: 280/92 ذيل ح 1، والبرهان في تفسير القرآن: 241/4 ح .1 ثواب الأعمال: 106 ثواب من قرأ سورة الرعد عنه وسائل الشيعة: 251/6 ح 7865، والبحار 280/92 ج 1، المصباح للكفعمي: 440 (الفصل التاسع والثلاثون في ذكر ثواب قرائه سورة الرعد)، عنه البحار : 293/7 ح 10، أعلام الدين: 370 (باب عدد أسماء الله تعالى ، و هي تسعة).

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1) - از عثمان بن عیسی از حسین بن ابی العلاء روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که سوره «رعد» را (با دقت و توجه) بسیار ،بخواند خداوند هرگز او را دچار صاعقه (آسمانی) نمی گرداند، اگر چه ناصبی (از دشمنان ما اهل بیت رسالت) باشد- که فردی شرورتر و خبیث تر از او وجود ندارد- ، ولی اگر مؤمن ،باشد خداوند او را بی حساب وارد بهشت می نماید و شفاعتش درباره تمام افراد خانواده و برادران مؤمنش- که آنان را می شناسد - پذیرفته می شود

ص: 205

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: ﴿المَر * تِلْكَ ءَ ايَتُ الْكِتَبِ وَ الَّذِى أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿1﴾ اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَوَاتِ بِغَيْر عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْش وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِى لِأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِلُ الْآيَتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ﴾ ﴿2 ﴾

1874 / [2] - عَنْ أَبِی لَبِیدٍ (المخزومي)، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

یَا ابَا لَبِیدٍ إِنَّ فِی حُرُوفِ اَلْقُرْآنِ لَعِلْماً جَمّاً إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ: ﴿المَ * ذلِكَ الْكِتَبُ ﴾ (1)، فَقَامَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وسلم حَتَّى ظَهَرَ نُورُهُ، وَثَبَتَتْ كَلِمَتُهُ، وَ وُلِدَ يَوْمَ وُلِدَ وَ قَدْ مَضَى مِنَ الْأَلْفِ السَّابِعَ مِائَةُ سَنَةٍ وَثَلَاثُ سِنِينَ . ثُمَّ قَالَ: وَ تِبْیَانُهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فِی اَلْحُرُوفِ اَلْمُقَطَّعَهِ، إِذَا عَدَدْتَهَا مِنْ غَیْرِ تَکْرَارٍ، وَ لَیْسَ مِنْ حُرُوفٍ مُقَطَّعَهٍ حَرْفٌ تَنْقَضِی أَیَّامُهُ إِلاَّ وَ قَائِمٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ عِنْدَ اِنْقِضَائِهِ، ثُمَّ قَالَ: وَ تِبْیَانُهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فِی اَلْحُرُوفِ اَلْمُقَطَّعَهِ، إِذَا عَدَدْتَهَا مِنْ غَیْرِ تَکْرَارٍ، وَ لَیْسَ مِنْ حُرُوفٍ مُقَطَّعَهٍ حَرْفٌ تَنْقَضِی أَیَّامُهُ إِلاَّ وَ قَائِمٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ عِنْدَ اِنْقِضَائِهِ، ثُمَّ قَالَ: اَلْأَلِفُ وَاحِدٌ، وَ اَللاَّمُ ثَلَثُونَ، وَ اَلْمِیمُ أَرْبَعُونَ، وَ اَلصَّادُ تِسْعُونَ فَذَلِکَ مِأَهُ وَ أَحَدٌ وَ سِتُّونَ، ثُمَّ کَانَ بَدْوُ خُرُوجِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ «اَلَمَ» فَلَمَّا بَلَغَتْ مُدَّتُهُ قَامَ قَائِمُ وُلْدِ اَلْعَبَّاسِ عِنْدَ «اَلَمَصَ» وَ یَقُومُ قَائِمُنَا عِنْدَ اِنْقِضَائِهَا بِ «اَلَمَرَ» فَافْهَمْ ذَلِکَ وَ عِهْ وَ اُکْتُمْهُ (2)

ص: 206


1- سورة البقرة: 1/2
2- عنه بحار الأنوار: 106/52 ح 13 ، والبرهان في تفسير القرآن: 242/4 ح 2 و نور الثقلين: 290/2 ح 6 و 480 ح 4. تقدّم الحديث بعينه في الحديث 3 من سورة «الأعراف» عن خيثمة الجعفي، عن أبي لبيد المخزومي.

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال: الف، لام، میم، راء * این ها آیات کتاب (آسمانی) است و آن چه که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حقّ است ولی بیش تر مردم ایمان نمی آورند (1) خدا همان کسی است که آسمان ها را بدون ستون هایی که برای شما دیدنی ،باشد برافراشت سپس بر عرش استیلا یافت و خورشید و ماه را مسخّر ،نمود که هر کدام تا زمان معینی حرکت دارند کارها را او تدبیر می کند آیات را تشریح می نماید شاید شما به لقای پروردگارتان یقین پیدا کنید. (2)

2)- از ابو لبید (مخزومی) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابولبید در حروف (مقطّعه تک تک و قطعه قطعه) قرآن علم بسیاری است هنگامی که خداوند تبارک و تعالی «الف لام میم * آن کتاب» را نازل نمود حضرت محمّد صلی اله عله و اله قیام ،کرد، تا آن جا که نور وجودش والدور آشکار گشت و سخنانش در دل های مردم جای گرفت آن حضرت در هنگامی تولد یافت که هفت هزار و صد و سه سال از آغاز خلقت گذشته بود. سپس فرمود: بیان و توضیح این مطلب را در حروف مقطعه ،قرآن اگر بدون حرف های تکراری آن ها را شمارش کنی به دست خواهی آورد و (عدد ابجد) هیچ یک از این حروف پایان نمی یابد مگر این که یکی از بنی هاشم در موقع پایان یافتن آن قیام می کند.

بعد از آن فرمود: «الف» (به رمز ابجد) عدد یک «ل» عدد سی، «م» عدد چهل و «ص» در «المص» عدد نود می باشد که جمع آن ها صد و شصت و یک می شود بعد از آن شروع قیام امام حسین علیه السلام «الم * الله» بود و هنگامی که مدت او پایان یافت شخصی از بنی عباس قیام می کند که «المص» می باشد و چون آن عدد پایان یابد قائم ما اهل بیت رسالت) در «الر» قیام می نماید. (1)

پس این نکات را بفهم و در خاطر بسپار و (از دشمنان) پوشیده و پنهان بدار

ص: 207


1- این روایت از اخبار مشکل و اسرار پنهان است به نظر میرسد که احتمالاً امام باقر علیه السلام خواسته است که بفرماید: حروف مقطعه در اوایل سوره های مبارکه ،قرآن اشاره به دولت جماعتی از پیروان باطل و قیام گروهی از اهل حق و در پایان اشاره به ظهور و قیام و دولت حضرت قائم آل محمّد علیهم السلام می باشد البته خداوند متعال به حقایق دانا است. مترجم

1875/ [3] - عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ (تعالى): ﴿ وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبك﴾؟ (1)

قال: مَحْبُوکَهٌ إِلَی اَلْأَرْضِ - وَ شَبَّکَ بَیْنَ أَصَابِعِهِ-، فَقُلْتُ: کَیْفَ تَکُونُ مَحْبُوکَهً إِلَی اَلْأَرْضِ، وَ هُوَ یَقُولُ: ﴿رَفَعَ السَّمَوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ﴾ ؟فَقالَ: سُبحانَ اللّهِ! ألَيسَ يَقولُ: ﴿ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا﴾ ؟ فَقُلْتُ: بَلَی، فَقَالَ: فَثَمَّ عَمَدٌ وَ لَکِنْ لاَ تُرَی، فَقُلْتُ: کَیْفَ ذَاکَ؟

فَبَسَطَ کَفَّهُ اَلْیُسْرَی ثُمَّ وَضَعَ اَلْیُمْنَی عَلَیْهَا، فَقَالَ: هَذِهِ اَلْأَرْضُ اَلدُّنْیَا وَ اَلسَّمَاءُ اَلدُّنْیَا عَلَیْهَا قُبَّهٌ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعْ مُّتَجَوِرَاتٌ وَ جَنَّتْ مِنْ أَعْنَبٍ وَ زَرْعٍ وَ نَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَ غَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَىٰ بَعْضٍ فِى الأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾ ﴿4﴾

1876 / [4] - عَنِ اَلْخَطَّابِ اَلْأَعْوَرِ رَفَعَهُ إِلَی أَهْلِ اَلْعِلْمِ وَ اَلْفِقْهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ -عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ - قال: ﴿ فِی الأَرضِ قِطَعُ مُّتَجَوِرَتُ﴾

یَعْنِی هَذِهِ اَلْأَرْضُ اَلطَّیِّبَهُ تُجَاوِرُهَا هَذِهِ اَلْمَالِحَهُ وَ لَیْسَتْ مِنْهَا کَمَا یُجَاوِرُ اَلْقَوْمُ اَلْقَوْمَ وَ لَیْسُوا مِنْهُمْ . (3)

ص: 208


1- سورة الذاريات: 7/51
2- عنه بحار الأنوار: 80/60 ذيل ح 4 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 243/4 ح 3. تفسير القمّي: 328/2 ( معنى كون السماء محبوكة) بتفاوت يسير عنه البحار 79/60 ح 4 مجمع البيان: 467/9 بتفاوت واختصار متشابه القرآن: 4/1 ( باب ما يتعلّق بأبواب التوحيد) قطعة منه
3- عنه بحار الأنوار: 81/60 ح 6 ، والبرهان في تفسير القرآن: 244/4 ح 2، و نور الثقلين: 481/2 ح 9.

3)- از حسین بن خالد روایت کرده است که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم مرا از معنا و تفسیر فرمایش خدای عزّوجلّ: «سوگند به آسمانی که داری اعتدال و زیبایی و آراستگی است»، آگاه فرما؟

فرمود: آسمان ها وابسته به زمین می باشند و (حضرت) انگشتان خود را داخل هم قرار داد سپس گفت:م چگونه آن ها وابسته به زمین هستند با این که خداوند می فرماید: «خداوند آسمان ها را با ستون هایی مرتفع گردانید بدون آن که آن ها را ببینید»؟ فرمود سبحان الله آیا خداوند نمی فرماید: «بدون ستون هایی که آن ها را ببینید»؟ گفتم چرا فرمود پس ستون هایی هست ولی دیده نمی شوند. عرضه داشتم خداوند مرا قربان شما نماید چگونه چنین چیزی ممکن می باشد؟

(راوی گوید:) حضرت کف دست چپ خود را گشود سپس کف دست راستش را بر آن نهاد و فرمود این زمین دنیا است و آسمان دنیا ،بالایش همانند گنبدی قرار دارد:

فرمایش خداوند متعال: و در روی زمین قطعاتی در کنار هم قرار دارد که با هم متفاوت می باشند و (نیز) باغ هایی از انگور و زراعت و نخل ها و درختان میوه های گوناگون که گاه بر یک پایه می رویند و گاهی هم بر دو پایه (و عجیب تر این که) همۀ آن ها از یک آب سیراب می شوند و با این حال بعضی از آن ها را از جهت میوه بر دیگری برتری می دهیم در آن ها نشانه هایی برای گروهی است که عقل خویش را به کار می گیرند. (4)

4)- از خطّاب ،اَعْوَر به طور مرفوعه از علما و فقهای آل محمّد علیهم السلام روایت کرده است که فرموده اند:

منظور از فرمایش خداوند: «روی زمین قطعه هایی است که در کنار یک دیگر هستند» زمین پاک ،گوارا در کنار زمین شوره زار است که ربطی به یکدیگر ندارند همچنان که گروهی از افراد در کنار گروهی دیگر زندگی می کنند و هیچ ارتباطی با هم ندارند

ص: 209

قوله تعالى: ﴿وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ وَ ايَةٌ مِّن رَّبِّهِ ى إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ﴾ ﴿7﴾

1877/ [5] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِینَا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ أَنْتَ اَلْهَادِی یَا عَلِیُّ! فَمِنَّا الهادی وَالنَّجاهُ وَالسَّعادَهُ إلی یَومِ القِیامَهِ﴾. (1)

1878 / [6] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحِیمِ اَلْقَصِیرِ قَالَ :

کُنْتُ یَوْماً مِنَ اَلْأَیَّامِ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: یَا عَبْدَ اَلرَّحِیمِ! قُلْتُ: لَبَّیْکَ، قَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾، إِذْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ اَلْهَادِی، فَمَنِ اَلْهَادِی اَلْیَوْمَ؟

قَالَ: فَسَکَتُّ طَوِیلاً ثُمَّ رَفَعْتُ رَأْسِی فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ هِیَ فِیکُمْ تَوَارَثُونَهَا رَجُلٌ فَرَجُلٌ حَتَّی اِنْتَهَتْ إِلَیْکَ، فَأَنْتَ جُعِلْتُ فِدَاکَ اَلْهَادِ

قَالَ: صَدَقْتَ یَا عَبْدَ اَلرَّحِیمِ ، إِنَّ اَلْقُرْآنَ حَیٌّ لاَ یَمُوتُ، وَ اَلْآیَهُ حَیَّهٌ لاَ تَمُوتُ، فَلَوْ کَانَتِ اَلْآیَهُ إِذَا نَزَلَتْ فِی اَلْأَقْوَامِ مَاتُوا فَمَاتَ اَلْقُرْآنُ ، وَ لَکِنْ هِیَ جَارِیَهٌ فِی اَلْبَاقِینَ کَمَا جَرَتْ فِی اَلْمَاضِینَ،

وَ قَالَ عَبْدُ اَلرَّحِیمِ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ اَلْقُرْآنَ حَیٌّ لَمْ یَمُتْ، وَ أَنَّهُ یَجْرِی کَمَا یَجْرِی اَللَّیْلُ وَ اَلنَّهَارُ، وَ کَمَا تَجْرِی اَلشَّمْسُ وَ اَلْقَمَرُ، وَ یَجْرِی عَلَی آخِرِنَا

ص: 210


1- عنه بحار الأنوار: 403/35 ح 20 إلى قوله يا على والبرهان في تفسير القرآن: 250/4 ح 14، و نور الثقلين: 484/2 ح 25. كشف الغمة: 312/1 رواه عن تفسير الثعلبي بإسناده عن ابن عبّاس بتفاوت يسير، و نحوه المناقب لابن شهرآشوب: 84/3، و نهج الحقّ ،395، والطرائف: 79/18 ح 107، و بناء المقالة الفاطمية 145 ، والبحار: 399/35 و 406

فرمایش خداوند متعال: و کسانی که کافر شدند می گویند چرا آیه ای (و معجزه ای) از پروردگارش بر او نازل نشده است؟! (ای پیامبر!) تو فقط بیم دهنده هستی و برای هر گروهی هدایت کننده ای است (7)

5)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام ، از امیر المؤمنين علیه السلام، فرمود: فرمایش خداوند متعال: «همانا تو بیم دهنده هستی و برای هر قومی هدایتگری می باشد» در شأن و منزلت ما نازل شده است، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من «منذر» هستم و تو ای علی! - هادی می باشی، پس هدایت گر و نجات دهنده و سعادت بخش تا روز قیامت از ما (اهل بیت رسالت) خواهد بود.

6) - از عبد الرحيم قصیر روایت کرده است که گفت:

روزی از روزها در محضر امام باقر علیه السلام بودم پس فرمود: ای عبد الرّحیم!

عرضه داشتم ،بله فرمود: (درباره) فرمایش خداوند: «همانا تو بیم دهنده هستی و برای هر قومی هدایت گری می باشد» چون که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است من مُنذر هستم و علی (علیه السلام) هادی می باشد، پس امروز هادی کیست؟

من مدّتی ساکت ،ماندم سپس سر خود را بلند کردم و اظهار داشتم فدایت گردم این امر (هدایت) در شما است که یکی پس از دیگری ارث برده اید تا شما رسیده است شما هادی هستی فدایت گردم!

فرمود: ای عبد الرّحیم! درست گفتی به درستی که قرآن (همیشه) زنده است و (هیچ گاه) نمی میرد و آیه (قرآن) هم زنده است و نمی میرد، پس اگر آیه ای در مورد گروه خاصی نازل شده باشد و آن گروه از بین بروند قرآن مرده است؟! (خیر چنین نیست) بلکه آن آیه در نسل های بعدی جاری خواهد بود، همچنان که در نسل های قبل جاری بوده است.

و عبد الرحیم گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که قرآن (همیشه) زنده است و نمی میرد و همچون شب و روز (برای همگان) جاری می باشد همان طوری که خورشید و ماه برای تمام نسل ها جاری می باشد و قرآن نزد آخرین

ص: 211

كَمَا يَجْرِى عَلَى أَوَّلِنَا. (1)

1879 / [7] - عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ﴾ ، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ اَلْهَادِ، وَ کُلُّ إِمَامٍ هَادٍ لِلْقَرْنِ اَلَّذِی هُوَ فِیهِ (2)

1880/ [8] - عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾، فَقَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ: أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ فِی کُلِّ زَمَانٍ إِمَامٌ مِنَّا یَهْدِیهِمْ إِلَی مَا جَاءَ بِهِ نَبِیُّ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَلْهُدَاهُ مِنْ بَعْدِهِ عَلِیٌّ ، ثُمَّ اَلْأَوْصِیَاءُ مِنْ بَعْدِهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ، أَمَا وَ اَللَّهِ مَا ذَهَبَتْ مِنَّا وَ لاَ زَالَتْ فِینَا إِلَی اَلسَّاعَهِ، رَسُولُ اَللَّهِ اَلْمُنْذِرُ، وَ بِعَلِیٍّ یَهْتَدِی اَلْمُهْتَدُونَ (3)

1881/ [9] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

قَالَ اَلنَّبِیُّ -صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ-: أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ اَلْهَادِی إِلَی أَمْرِی (4)

ص: 212


1- عنه بحار الأنوار: 408/35 ح 21، والبرهان في تفسير القرآن: 251/4 ح 15، و نور الثقلين: 484/2 ح 26 و 27 . بصائر الدرجات: 31 ح 9 (باب - 13 في أن الأئمة من آل محمّد علیهم السلام) بإسناده عن أبي بصير عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 4/23 ح 6 و نحوه الكافي: 191/1 ح 3، عنه البحار: 279/2 ح 43 و 401/35 ح 13 ، وتأويل الآيات الظاهرة: 236 ( سورة الرعد).
2- عنه بحار الأنوار: 404/35 ح 22 والبرهان في تفسير القرآن: 251/4 ح 16، و نور الثقلين: 484/2 ح 27 بصائر الدرجات: 30 - 6 ( باب - 13 في أن الأئمة من آل محمّد علیهم السلام) بإسناده عن الفضيل قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام، بتفاوت يسير، ونحوه الكافي 191/1 ح 1، والغيبة للنعماني: 110 عنه البحار: 54/23 ح 115
3- عنه بحار الأنوار: 404/35 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن: 251/4 ح 17. إكمال الدين: 667/2 ح 10 باختصار عنه البحار: 190/18 ح 26 و 5/23 ح 9.
4- عنه بحار الأنوار: 404/35 ح 24 ، والبرهان 251/4 ح ،18، و نور الثقلين: 485/2 ح 29. تفسير فرات الكوفي: 206 ح 271 بإسناده عن الحسن بن عبد الله بن البراء بن عيسى التميمي معنعناً عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير ، عنه البحار : 400/35 ح 10.

شخص ما اهل بیت (رسالت) جاری می باشد همچنان که در اولین ما بوده است.

7)- از حنان بن سُدیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که در مورد فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «همانا تو بیم دهنده هستی و برای هر قومی هدایت گری می باشد» می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است من مُنذر هستم و علی (علیه السلام) هادی می باشد و هر امام هادی برای قرنی است در همان ،زمان برای افراد آن همان زمان

8) از بُرید بن معاویه روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «همانا تو بیم دهنده هستی و برای هر قومی هدایت گری می باشد» فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: من مُنذر (انذار کننده) هستم و در هر زمانی از ما (اهل بیت)، امامی خواهد بود که افراد را بر آن چه که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از طرف خداوند آورده، هدایت می نماید و هدایتگران بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله، امام على علیه السلام و سپس دیگر اوصیا و جانشینان او یکی پس از دیگری می باشند

همانا به خدا سوگند! (امامت) از بین ما بیرون نرفته و تا قیام قیامت در بین ما (اهل بیت رسالت) خواهد بود؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله انذار کننده است و به وسیله امام علی علیه السلام هدایت یافتگان (در ایمان و معرفت و در احکام - اصول و فروع-) هدایت خواهند شد.

9)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: من (از طرف خداوند) مُنذر (انذارکننده) هستم و (علی) به سوی امر من ( که از جانب خداوند می باشد) هادی خواهد بود.

ص: 213

قوله تعالى: ﴿اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَ مَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَ كُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارِ﴾ ﴿8﴾

1882 / [10] - عَنْ حَرِیزٍ رَفَعَهُ إِلَی أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَىٰ وَ مَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَزْدَادُ﴾، قال:

اَلْغَیْضُ: کُلُّ حَمْلٍ دُونَ تِسْعَهِ أَشْهُرٍ، ﴿ وَ مَا تَزْدَادُ﴾ کُلُّ شَیْءٍ یَزْدَادُ عَلَی تِسْعَهِ أَشْهُرٍ، وَ کُلَّمَا رَأَتِ اَلدَّمَ فِی حَمْلِهَا مِنَ اَلْحَیْضِ یَزْدَادُ بِعَدَدِ اَلْأَیَّامِ اَلَّتِی رَأَتْ فِی حَمْلِهَا مِنَ اَلدَّمِ . (1)

1883 / [11] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تعالى: ﴿مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى﴾ یَعْنِی اَلذَّکَرَ وَ اَلْأُنْثَی ﴿ وَ مَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ ﴾

قَالَ: اَلْغَیْضُ مَا کَانَ أَقَلَّ مِنَ اَلْحَمْلِ، ﴿وَ مَا تَزْدَادُ﴾ مَا زَادَ عَلَی اَلْحَمْلِ، فَهُوَ مَکَانٌ مَّا رَأَتْ مِنَ اَلدَّمِ فِی حَمْلِهَا (2)

1884 / [ 12] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، وَ حُمْرَانَ ، وَ زُرَارَهَ ، عَنْهُمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالاَ [قالا] ﴿مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى﴾ أَوْ ذَکَرٍ، ﴿وَ مَا تَغِيضُ الْأرْحَامُ ﴾ اَلَّتِی لاَ تَحْمِلُ ، ﴿وَ مَا تَزْدَادُ﴾ مَنِ أُنْثَی أَوْ ذَکَرٍ (3)

ص: 214


1- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 39 ، و 67/104 ح 4 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 253/4 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 24/2 ح 1304 ، و 15 / 125 ح 17734 بتفاوت يسير. الكافي: 12/6 ح 2 بإسناده عن حريز، عمّن ذكره، عن أحدهما علیهما السلام، عنه وسائل الشيعة: 381/21 ح 27357 ، والبحار: 343/60 ح 29
2- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 40، والبرهان في تفسير القرآن: 254/4 ح 3، و نور الثقلين: 485/2 ح 32، و مستدرك الوسائل: 23/2 ح 1302، و 125/15 ح 17735
3- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 41، والبرهان في تفسير القرآن: 254/4 ح 4 و نور الثقلين: 485/2 ح 33

فرمایش خداوند متعال: خداوند از جنین هایی که هر (انسان یا حیوان) مادّه ای حمل می کند آگاه است و نیز از آن چه که رحم ها کم می کنند (و پیش از موعد مقرّر می زایند) و هم از آن چه که افزون می کنند (و بعد از موقعش می زایند) و هر چیزی نزد او مقدار معیّنی دارد (8)

10)- از حریز به طور مرفوعه روایت کرده ،است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلم درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «خداوند می داند که هر ماده ای چه چیزی را آبستن شده است و رحم ها چه چیزی را در بر گرفته اند و نیز آن چه را که زیاد می کنند» فرمودند: معنای «تَغِيضُ» هر حملی است که کمتر از 9 ماه باشد «وَ مَا تَزْدَادُ»، هر چیزی است که بر 9 ماه افزایش یابد و هرگاه زن خون خالصی در حمل خود ،ببیند به تعداد روزهایی که خون دیده بر مدت حمل او افزایش می یابد.

11)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آن چه را که هر ماده ای آبستن می شود» فرموده اند: (منظور از حمل، جنس) نر و ماده است «و آن چه را که رحم ها در بر می گیرند» غَیض مدّت زمانی است که کم تر از مدّت حمل (9) ماه) باشد و آن چه را زیادتر کنند» منظور زیادتر از مدّت (معمولی) حمل است پس حمل در موقعیتی می باشد که در زمان آن خون (حيض) دیده نمی شود

12)- از محمّد بن مسلم و حمران و زراره روایت کرده است، که گفته اند:

آن دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام فرموده اند: «آن چه را که هر ماده ای آبستن می شود» (منظور از حمل (جنس) ماده و یا نر می باشد «و آن چه را که رحم ها در بر می گیرند» و آن رحم هایی که عقیمند و آن چه را که زیادتر کنند» منظور از زیادتر (جنس) ماده و یا نر می باشد (از هر کدام به تنهایی و یا با دیگری دوقلو سه قلو و ... باشند).

ص: 215

1885 / [13] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَي: ﴿ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَىٰ وَ مَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ ﴾؟

: قَالَ: مَا لَمْ یَکُنْ حَمْلاً ، ﴿وَ مَا تَزْدَادُ ﴾، قَالَ: اَلذَّکَرُ وَ اَلْأُنْثَی جَمِیعاً (1)

1886/ [14]- عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى ﴾، قَالَ: اَلذَّکَرُ وَ اَلْأُنْثَی، ﴿وَ مَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ﴾ ، قَالَ مَا کَانَ دُونَ اَلتِّسْعَهِ فَهُوَ غَیْضٌ ، ﴿ وَ مَا تَزْدَادُ﴾، قَالَ: مَا رَأَتِ اَلدَّمَ فِی حَالِ حَمْلِهَا اِزْدَادَ بِهِ عَلَی اَلتِّسْعَهِ اَلْأَشْهُرِ، إِنْ کَانَتْ رَأَتِ اَلدَّمَ خَمْسَهَ أَیَّامٍ أَوْ أَقَلَّ أَوْ أَکْثَرَ زَادَ ذَلِکَ عَلَی اَلتِّسْعَهِ اَلْأَشْهُرِ (2)

قوله تعالى: ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوَءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ, وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ ى مِن وَالٍ ﴾ ﴿11 ﴾

1887 / [15] - عَنْ بُرَیْدٍ اَلْعِجْلِیِّ ، قَالَ:

سَمِعَنِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أَقْرَأُ: ﴿لَهُ، مُعَقِبَتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِى يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ﴾ ، فَقَالَ: مَهْ، وَ کَیْفَ تَکُونُ اَلْمُعَقِّبَاتُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ؟ إِنَّمَا تَکُونُ اَلْمُعَقِّبَاتُ مِنْ خَلْفِهِ إِنَّمَا أَنْزَلَهَا اَللَّهُ لَهُ رَقِیبٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ خَلْفِهِ. یَحْفَظُونَهُ بِأَمْرِ اَللَّهِ﴾ (3)

ص: 216


1- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 42 والبرهان في تفسير القرآن: 254/4 ح 5، و نور الثقلين: 485/2 ح 34
2- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 43 ، و 67/104 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن: 254/4 ح 6، و نور الثقلين: 485/2 ح 35 ، و مستدرك الوسائل: 23/2 ح 1303، و 125/15 ح 11 ح 17736
3- عنه بحار الأنوار: 54/92 ح 19 والبرهان في تفسير القرآن: 255/4 ح 3، و نور الثقلين: 486/2 ح 37 فيه : عن شريك العجلي. تفسير القمّي: 10/1 مرسلاً و بتفاوت يسير عنه البحار: 179/59 ح 17.

13) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند می داند که هر ماده ای چه چیزی را آبستن شده است و رحم ها چه چیزی را در بر گرفته اند»، سؤال کردم؟

فرمود: آن موقعی است که حملی نبوده باشد «و آن چیزی را که زیاد می کنند» منظور (جنس) ماده و نر - هر دو - می باشد.

14)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند می داند که هر ماده ای چه چیزی را آبستن شده است» فرمود: چه جنس نر و چه مادّه «و رحم ها چه چیزی را در بر گرفته اند» فرمود به آن حملی که کمتر از 9 ماه شود، غیض گفته می شود.

و دربارۀ «و آن چیزی را که زیاد می کنند» فرمود: هر گاه در زمان داشتن ،حمل خون ،ببیند به مقدار (مدّت خون) بر مدّت 9 ماه ،حمل افزوده می گردد پس اگر پنج روز یا کم تر و یا بیش تر خون ،ببیند به همان تعداد روزها بر 9 ماه افزوده می شود.

فرمایش خداوند متعال: برای انسان مأمورانی است که پی در پی از پیش رو و از پشت سرش او را از امر خدا (نسبت به حوادث غیر حتمی) محافظت می کنند (اما) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی دهد مگر آن که آنان خودشان آن چه را در خودشان می باشد تغییر دهند و هنگامی که خدا اراده بدی به قومی (بخاطر کردار و گفتارشان) کند هیچ چیزی مانع از آن نخواهد شد و آنان جز ،خدا سرپرستی نخواهند داشت. (11)

15) - از بُرید عجلی روایت کرده است که گفت:

در حالی که امام صادق علیه السلام می شنید من این آیه «برای او می باشد مأمورهایی از پیش رو و از پشت سر که او از امر خداوند حفظ می کنند» را قرائت کردم فرمود: آرام !باش و چگونه تعقیب کننده و پیگیر در جلوی رویش است؟ همانا تعقیب کننده باید از پشت سرش تعقیب .کند خداوند آیه را چنین نازل نموده است برای خداوند نگهبان هایی از جلو و پیش رویش و تعقیب کنندگانی از پشت سرش خواهند بود.

ص: 217

1888/ [16]- عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللهِ﴾، قَالَ: بِأَمْرِ اَللَّهِ، ثُمَّ قَالَ: مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَ مَعَهُ مَلَکَانِ یَحْفَظَانِهِ فَإِذَا جَاءَ اَلْأَمْرُ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَمْرِ اَللَّهِ (1)

1889 / [17] - عَنْ فُضَیْلِ بْنِ عُثْمَانَ سُکَّرَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: فِی هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿وَلَهُ مُعَقِّبَتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ﴾- الآية - الَ: هُنَّ اَلْمُقَدِّمَاتُ اَلْمُؤَخِّرَاتُ اَلْمُعَقِّبَاتُ اَلْبَاقِیَاتُ اَلصَّالِحَاتُ (2)

1890 / [18] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَاعِدًا فَأُتِیَ بِامْرَأَهٍ قَدْ صَارَ وَجْهُهَا قَفَاهَا، فَوَضَعَ یَدَهُ اَلْیُمْنَی فِی جَبِینِهَا وَ یَدَهُ اَلْیُسْرَی مِنْ خَلْفِ ذَلِکَ، ثُمَّ عَصَرَ وَجْهَهَا عَنِ اَلْیَمِینِ، ثُمَّ قَالَ ﴿إِنَّ اَللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ﴾ فَرَجَعَ وَجْهُهَا فَقَالَ: اِحْذَرِی أَنْ تَفْعَلِینَ کَمَا فَعَلْتِ قَالُوا: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ مَا فَعَلَتْ؟

فَقَالَ: ذَلِکَ مَسْتُورٌ إِلاَّ أَنْ تَتَکَلَّمَ بِهِ، فَسَأَلُوهَا فَقَالَتْ: کَانَتْ لِی ضَرَّهٌ فَقُمْتُ أُصَلِّی فَظَنَنْتُ أَنَّ زَوْجِی مَعَهَا، فَالْتَفَتُّ إِلَیْهَا فَرَأَیْتُهَا قَاعِدَهً وَ لَیْسَ هُوَ مَعَهَا، فَرَجَعَ وَجْهُهَا عَلَی مَا کَانَ (3)

ص: 218


1- عنه بحار الأنوار: 186/59 ح 31 144/93 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 256/4 ح 4. الكافي: 58/2 ح 8 بإسناده عن سعيد بن قيس الهمداني، عن أمير المؤمنين علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة: 203/15 ح 20282 ، والبحار: 105/5 ح 31 ، و 6/41 ح 7، و 154/70 ح 13، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد 270/20 ج 121 باختصار.
2- عنه بحار الأنوار: 33/86 ، و 144/93 ح 8، والبرهان في تفسير القرآن: 256/4 ح 5، و نور الثقلين: 486/2 ح 38 المناقب لابن شهر آشوب: 197/4 بإسناده عن حمران بن أعين قال : قال لي أبو جعفر علیه السلام عنه البحار 54/92 ح 20.
3- عنه بحار الأنوار: 39/48 15 والبرهان في تفسير القرآن: 257/4 ح 4، و مستدرك الوسائل: 408/5ح 6205.

16) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «او را نسبت به امر خداوند حفظ می کنند» فرمود یعنی به سبب امر خداوند سپس افزود: بنده ای نیست مگر آن که دو فرشته همراه او هستند که او را محافظت می نمایند ولی هنگامی که امری (تقدیری) از طرف خداوند برسد آن دو او را به حال خود با تقدیر الهی رها می نمایند.

17) - از فُضیل بن عثمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ «برای او مأمورهایی از پیش روی او می باشند»، فرمود: آن ها مقدّمات (عبادات) هستند که در آخر (عبادات به عنوان) تعقیبات انجام می شوند (1) و آن ها نیز باقیات الصالحات می باشند.

18) - از سلیمان بن عبد الله روایت کرده است که گفت:

در محضر امام کاظم علیه السلام نشسته بودم که زنی را آوردند، در حالتی که صورتش به پشت برگشته بود پس حضرت دست راست خود را روی پیشانی او گذاشت و دست چپ را به پشت سرش نهاد و سپس صورت او را از طرف راست فشار داد بعد از آن فرمود: «به درستی که خدا چیزی را که از برای مردم است دگرگون نمی کند تا وقتی که آن ها (حالات روحی و معنوی) خود را دگرگون سازند» پس صورت زن را به حالت اول برگرداند و فرمود مبادا چنین کاری را دو مرتبه انجام دهی

(افراد حاضر) عرض کردند ای فرزند رسول خدا! مگر چه کرده بود؟

فرمود: آن یک کار سری است اگر خودش خواست می تواند بگوید.

پس از خود زن سؤال کردند و او گفت: من هوویی داشتم پس چون مشغول نماز شدم خیال کردم شوهرم با او است (در نماز) صورتم را برگرداندم تا آن ها را ببینم که چه می کنند؟ ولی دیدم آن زن تنها نشسته و شوهرم آن جا نیست پس صورت من به همان حالت .ماند

ص: 219


1- علامه مجلسی گفته است: شاید اشاره باشد به تسبیحاتی که بعد از نماز گفته می شود و یا آن که هر نوع تسبیح و دعایی که در تعقیب عبادات خوانده می شود بحار الأنوار: ج 3 ص 33

1891 / [19] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ أَبِی کَانَ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ قَضَی قَضَاءً حَتْماً لاَ یُنْعِمُ عَلَی عَبْدِهِ بِنِعْمَهٍ فَسَلَبَهَا إِیَّاهُ قَبْلَ أَنْ یُحْدِثَ اَلْعَبْدُ ذَنْباً یَسْتَوْجِبُ بِذَلِکَ اَلذَّنْبِ سَلْبَ تِلْکَ اَلنِّعْمَهِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿إِنَّ اَللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ﴾ (1)

1892/ [20] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ﴾ (قال علیه السلام) فَصَارَ اَلْأَمْرُ إِلَی اَللَّهِ تَعَالَی (2)

1893 / [21] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ اَلْمَکْفُوفِ (3)، کَتَبَ إِلَیْهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی کِتَابٍ لَهُ. جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا سَیِّدِی عَلِّمْ مَوْلاَکَ مَا لاَ یُقْبَلُ لِقَائِلِهِ دَعْوَهٌ، وَ مَا لاَ یُؤَخَّرُ لِفَاعِلِهِ دَعْوَهٌ، وَ مَا حَدُّ اَلاِسْتِغْفَارِ اَلَّذِی وَعَدَ عَلَیْهِ نُوحٌ وَ اَلاِسْتِغْفَارِ اَلَّذِی لاَ یُعَذَّبُ قَائِلُهُ وَ کَیْفَ یُلْفَظْ بِهِمَا، وَ مَعْنَی قَوْلِهِ: ﴿وَ مَنْ یَتَّقِ اَللّهَ﴾ (4) وَ ﴿مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اَللّهِ﴾ (5) وَ قَوْلِهِ: ﴿فَمَنِ اِتَّبَعَ هُدایَ﴾ (6) وَ ﴿مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی﴾ (7) وَ ﴿ إِنَّ اَللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ﴾ وَ کَیْفَ تُغَیِّرُ اَلْقَوْمُ مَا بِأَنْفُسِهِمْ؟

فَکَتَبَ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ-: کَافَأَکُمُ اَللَّهُ عَنِّی بِتَضْعِیفِ اَلثَّوَابِ وَ اَلْجَزَاءِ اَلْحَسَنِ اَلْجَمِیلِ، وَ عَلَیْکُمْ جَمِیعاً اَلسَّلاَمُ وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ، اَلاِسْتِغْفَارُ أَلْفٌ، وَ اَلتَّوَکُّلُ مَنْ تَوَکَّلَ عَلَی اَللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ، ﴿وَ مَنْ یَتَّقِ اَللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یَرْزُقْهُ

ص: 220


1- عنه بحار الأنوار: 56/6 ح 4 والبرهان في تفسير القرآن: 257/4 ح 5، و عنه نور الثقلين: 488/2 ح 50
2- عنه بحار الأنوار: 56/6 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن: 257/4 ح 6.
3- هو الأهوازي ، أصله كوفي، روى عن الرضا والجواد والهادي علیهم السلام، و توفي رحمه الله بقم . راجع جامع الرواة: 241/1.
4- سورة الطلاق: 2/65 و 4 و 5.
5- سورة الأنفال 49/8، والطلاق: 3/65
6- سورة البقرة: 38/2 ، و طه: 123/20
7- سورة طه : 124/20

19)- از ابو عمرو مدائنی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود پدرم (علیه السلام) میفرمود: به درستی خداوند اراده حتمی نموده که نعمتی به بنده ای نمی دهد که بخواهد آن را از او سلب کند و پس ،بگیرد مگر آن که آن ،بنده گناهی را مرتکب شود که سبب آن سلب گردد و سپس خداوند آن را دگرگون و سلب می نماید؛ و آن همان فرمایش خداوند است که فرمود: «به درستی که خدا چیزی را که از برای مردم است دگرگون نمی کند تا وقتی که آن ها (حالات روحی و معنوی) خود را دگرگون سازند».

20)- از احمد بن محمّد روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند عزّ و جلّ: «به درستی که خدا چیزی را که از برای مردم است دگرگون نمی کند تا وقتی که آن ها (حالات روحی و معنوی) خود را دگرگون سازند و اگر خدا برای مردمی بدی ،بخواهد هیچ چیزی نمی تواند مانع از آن شود» فرمود: پس تمام امور به خداوند متعال بازگشت می کند.

21) - از حسین بن سعید مکفوف روایت کرده که نامه ای به حضرت علیه السلام نوشت ای سرورم! فدایت !گردم به غلامت چیزی را بیاموز که دعای گوینده آن پذیرفته و مستجاب نمی گردد (مگر به آن) و چیزی را که دعای گوینده آن (سریع مستجاب گردد و) به تأخیر نیفتد و بفرما حدّ و تعریف استغفار و توبه ای که حضرت نوح علیه السلام وعده ،داده چیست؟ و آن استغفاری که صاحب آن (آمرزیده می شود و) عذاب نمی گردد چگونه است؟ و چگونه باید آن ها را مطرح کند؟ و معنا و مقصود این سخنان خداوند: «و کسی که تقوای الهی پیشه کند» و «و کسی که بر خداوند توکّل نماید» و «کسی که از هدايت من تبعيت و پیروی کند» و «و کسی که از یاد و ذکر من روی گرداند و اعراض کند» و «به درستی که خدا چیزی را که برای مردمی است دگرگون نمی کند تا وقتی که مردم (حالات درونی و معنوی) خود را دگرگون کنند» چیست؟ و چگونه مردم آن چه را در خود دارند دگرگون می سازند؟ حضرت - درود و تحیّت خدا بر او باد - (در جواب) نوشت: خداوند شما را از طرف من ثوابی دو چندان عطا نماید و پاداشی نیک و زیبا مرحمت فرماید و سلام و رحمت خداوند بر تمامی شما (شیعیان و دوستان ما) باد! استغفار و توبه هزار بار و خداوند برای کسی که بر او توکّل کند و امور خود را به خدا را گذارد کفایت می نماید؛ «و کسی که تقوای الهی را (در همه امور) رعایت کند خدا برایش راه نجات (از انواع مشکلات) را فراهم سازد

ص: 221

مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ﴾ (1)

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ فَمَن اتَّبَعَ هُدَاىَ﴾ أَیْ مَنْ قَالَ بِالْإِمَامَهِ وَ اِتَّبَعَ أَمْرَهُمْ بِحُسْنِ طَاعَتِهِمْ، وَ أَمَّا اَلتَّغَیُّرُ فَإِنَّهُ لاَ یُسِیءُ إِلَیْهِمْ حَتَّی یَتَوَلَّوُا ذَلِکَ بِأَنْفُسِهِمْ بِخَطَایَاهُمْ، وَ اِرْتِکَابِهِمْ مَا نُهِیَ عَنْهُ وَ کَتَبَ بِخَطِّهِ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَ يُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَيُصِيبُ بِها مَنْ يَشاءُ وَ هُمْ يُجادِلُونَ فِي اللَّهِ وَ هُوَ شَدِيدُ الْمِحالِ ﴾ ﴿13﴾

1894 / [22] - عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ أَنَّ دَاوُدَ قَالَ:

کُنَّا عِنْدَهُ فَارْتَعَدَتِ اَلسَّمَاءُ فَقَالَ هُوَ سُبْحَانَ مَنْ یُسَبِّحُ اَلرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ اَلْمَلائِکَهُ مِنْ خِیفَتِهِ، فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِیرٍ : جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ لِلرَّعْدِ کَلاَماً ؟

فَقَالَ: یَا أَبَا مُحَمَّدٍ سَلْ عَمَّا یَعْنِیکَ وَ دَعْ مَا لاَ یَعْنِیکَ (3)

1895 / [23] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّعْدِ أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُ ؟

قَالَ: إِنَّهُ بِمَنْزِلَهِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ فِی اَلْإِبِلِ فَیَزْجُرُهَا هَایْ هَایْ کَهَیْئَهِ ذَلِکَ.

قُلْتُ: فَمَا اَلْبَرْقُ قَالَ لِی: تِلْکَ مِنْ مَخَارِیقِ اَلْمَلاَئِکَهِ تَضْرِبُ اَلسَّحَابَ [فَتَسُوقُهُ] إِلَی اَلْمَوْضِعِ اَلَّذِی قَضَی اَللَّهُ فِیهِ اَلْمَطَرَ (4)

ص: 222


1- سورة الطلاق: 2/65 - 3
2- عنه بحار الأنوار: 57/6 ح 6، و 281/93 ح 21 قطعة منه ، والبرهان في تفسير القرآن: 257/4 ح 4 قطعة منه، و نور الثقلين: 488/2 ح 402/5 ح 51 قطعة منه، و مستدرك الوسائل 402/5 ح 6186 قطعة منه.
3- عنه بحار الأنوار: 218/1 ح 38 و 379/59 ح 19 و 348/95 ح 4، والبرهان في تفسير :القران 259/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 489/2 ح ،53 ، و مستدرك الوسائل: 187/6 ح 6732.
4- عنه بحار الأنوار 379/59 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن: 260/4 ح 8 من لا يحضره الفقيه 525/1 ح 1496 ، عنه البحار : 379/59 ذيل ح 20 أشار إليه.

و از راهی که گمان نبرد روزیش دهد.

و اما در رابطه با: «کسی که از هدایت من تبعیت و پیروی کند»، مقصود این است که معتقد به امامت ائمه علیهم السلام باشد و به خوبی دستورات ایشان را تبعیت و پیروی کند و اما (آیه) تغییر و دگرگونی پس به راستی که خداوند به بندگانش بدی نمی کند مگر آن که خودشان به وسیله گناه و نافرمانی به خدا پشت کنن و آن چه را که خداوند نهی نموده مخالفت کرده و آن را مرتکب شوند - و حضرت علیه السلام (این جواب را) با دست خط مبارک خود مرقوم نمود -.

فرمایش خداوند متعال و رعد (و برق) تسبیح و حمد او می گوید و فرشتگان از ترس او (تسبیح و حمد او می گویند)! و صاعقه ها را می فرستد تا هر کس را که بخواهد گرفتار آن گرداند (ولی آن ها با مشاهده این ها باز هم) درباره خدا به مجادله مشغول می باشند و او قدرتی بی انتها (و مجازاتی دردناک) دارد! (13)

22) - از یونس بن عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

داود مطرح کرد که در محضر حضرت (امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام) که آسمان رعد و برق ،زد پس حضرت اظهار داشت منزه است کسی که رعد (آسمانی) به ستایش او و فرشتگان از بیم او (همگی) تسبیح می گویند پس ابو بصیر به ایشان عرض کرد فدایت گردم! رعد هم سخن می گوید؟!

حضرت فرمود:: ای ابا !محمّد از چیزی سؤال کن که برایت سودمند باشد و آن چه را که به تو سودی نمی رساند رها کن

23)- از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون «رعد» سؤال کردم که چه می گوید؟

فرمود: به درستی که او همانند مردی است که دنبال شتری باشد و بخواهد آن را (سریع) حرکت دهد و براند پس فریاد می زند هی هی که مانند آن است.

عرض کردم: پس «برق» چگونه است؟ فرمود آن از تازیانه های فرشته ها است که ابرها را می زنند و می رانند تا به آن مکانی که خداوند می خواهد ببارد برسند.

ص: 223

قوله تعالى: ﴿وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ﴾ ﴿15﴾

1896 / [24]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ اَلْقَدَّاحِ قَالَ:

سَمِعْتُ زَیْدَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما السلام یَقُولُ یَا مَعْشَرَ مَنْ یُحِبُّنَا لاَ [الا] یَنْصُرُنَا مِنَ اَلنَّاسِ أَحَدٌ، فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ یَسْتَطِیعُوا أَنْ یُحِبُّونَا لَأَحَبُّونَا وَ اَللَّهِ لَأَحِبَّتُنَا أَشَدُّ خِزَانَهٍ مِنَ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّهِ، إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ مَا هُوَ خَالِقٌ ثُمَّ جَعَلَهُمُ أَظِلَّهً، ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿وَ لِلّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً﴾- اَلْآیَهِ-، ثُمَّ أَخَذَ مِیثَاقَنَا وَ مِیثَاقَ شِیعَتِنَا ، فَلاَ یَنْقُصُ مِنْهَا وَاحِدٌ، وَ لاَ یَزْدَادُ فِینَا وَاحِدٌ (1)

قوله تعالى: ﴿أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ ﴿19﴾

1897/ [25]- عَنْ عُقْبَهَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَذِنَ لِی وَ لَیْسَ هُوَ فِی مَجْلِسِهِ، فَخَرَجَ عَلَیْنَا مِنْ جَانِبِ اَلْبَیْتِ مِنْ عِنْدِ نِسَائِهِ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ جِلْبَابٌ، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْنَا رَحَّبَ بِنَا ثُمَّ جَلَسَ ثُمَّ قَالَ: أَنْتُمْ أُولُوا اَلْأَلْبَابِ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَالَ اَللَّهُ: ﴿إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا اَلْأَلْبابِ﴾ (2)

ص: 224


1- عنة البرهان في تفسير القران: 363/4 ح 4
2- عنه بحار الأنوار: 35/17 ح 74 و البرهان في تفسیر القران: 265/4 ح 5، و نور الثقلين: 493/2 ح 78 المحاسن: 169/1 ح 135 (باب-36 فیما نزل في الشیعة من القرآن) بإسناده عن علیّ بن عقبة بن خالد قال: دخلت أنا و معلّی بن خنیس علی أبي عبدالله علیه السلام بنفصیل، عنه البحار: 93/68 ح 35

فرمایش خداوند متعال و تمام کسانی که در آسمان ها و زمین هستند - از روی اطاعت یا اکراه - و همچنین سایه هایشان هر صبح و عصر برای خدا سجده می کنند (15)

24) - از عبد الله بن میمون قداح روایت کرده است، که گفت:

از زید بن علی شنیدم که می فرمود ای جمعیتی که دوست دار ما (اهل بیت) هستید آیا هیچ یک از مردم ما را حمایت و یاری نمی کند؟ به درستی که مردم اگر می توانستند دوست دار ما ،باشند می شدند به خدا سوگند ارزش دوست داران ما از ارزش گنج های طلا و نقره والاتر می باشد.

به درستی که خداوند آن چه را که اراده ،نموده، آفریده است و سپس آن ها را در سایه بانی (در کنار عرش) قرارشان داد (که همان عالم ذرّ باشد).

سپس این آيه: «و کسانی در آسمان ها و زمین هستند از روی اجبار یا اختیار برای خدا سجده می کنند» - تا آخر - را تلاوت نمود بعد از آن (خداوند) عهد و ميثاق ما و شیعیان ما را گرفت پس از آن ها (یی که عهد و میثاق گرفته شده) حتّی یک نفر هم کاسته نخواهد شد و افزایش هم نخواهند یافت

فرمایش خداوند متعال: پس آیا کسی که می داند آن چه که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است همانند کسی است که نابینا باشد؟ تنها صاحبان اندیشه و ،شعور متذکّر می شوند (19)

25) - از عُقْبَة بن خالد روایت کرده است که گفت:

(خواستم) به محضر مبارک امام صادق علیه السلام شرفیاب شوم، حضرت اجازه داد ولی خودشان در مجلس حضور نداشتند پس از گوشه ای از خانه از نزد خانواده اش بیرون آمد و وارد مجلس شد و عبایی روی شانه هایش نبود، موقعی که ما را دید فرمود: من ملاقات با شما را دوست دارم سپس نشست و فرمود: شما صاحبان عقل و درایت هستید که خداوند در کتاب خود شما را ذکر کرده و فرموده است: «همانا صاحبان عقل و اندیشه، متذکّر می شوند».

ص: 225

1898 / [26] - عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

تفكّر ساعة خير من عبادة سنة، قال الله: ﴿إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الْأَلْبَب﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بهِ أَن يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخَافُونَ سُوَءَ الْحِسَابِ﴾ ﴿21﴾

1899/ [27]- عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ يقول:

اَلرَّحِمَ مُعَلَّقَهٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ: اَللَّهُمَّ! صِلْ مَنْ وَصَلَنِی، وَ اِقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِی ، وَ هِیَ رَحِمُ آلِ مُحَمَّدٍ وَ رَحِمُ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ﴾ (2)

1900 / [28] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: بِرُّ اَلْوَالِدَیْنِ وَ صِلَهُ اَلرَّحِمِ یُهَوِّنُ اَلْحِسَابَ. ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بهِى أن يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخَافُونَ سُوَءَ الْحِسَابِ ﴾ (3)

ص: 226


1- عنه بحار الأنوار: 327/71 ح 22 والبرهان في تفسير القران: 265/4 ح 6، و نور الثقلين: 493/2 ح 79، و مستدرك الوسائل: 183/11 ح 12689.
2- عنه بحار الأنوار: 265/23 ح 10 و 268 ح ،13 و 98/74 ح 37، والبرهان في تفسير القرآن: 26/4 ح10 ، و نور الثقلين: 495/2 ح ،87 ، و مستدرك الوسائل: 235/15 ح 18102 الكافي: 151/2 ح 7 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة: 534/21 ح 27790، والبحار: 115/74 ح 75 مستدرك الوسائل: 383/12 ح 14353 نقلاً عن كتاب جعفر بن محمّد بن شُريح الحضرمي ، عن حُميد بن شُعيب، عن جابر بن يزيد، عن أبي جعفر علیه السلام، و 235/15 ح 18102 عن العلاء بن الفضيل، عن أبي عبد الله علیه السلام و 247 ح 18134 عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي جعفر علیه السلام.
3- عنه بحار الأنوار: 98/74 ح 38، والبرهان في تفسير القرآن: 268/4 تفسير القرآن: 268/4 ح 11، و نور الثقلين 495/2 ح 88 و مستدرك الوسائل : 236/15 ح 18103 مشكاة الأنوار: 165 (الفصل الخامس عشر في صلة الرحم)، عنه البحار : 127/74 ، و مستدرك الوسائل: 177/15ح ،17922 ، الدعوات للراوندي: 126 ذيل ح 313، عنه البحار: 85/77 ضمن ح 97

26) - از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: یک ساعت فکر و اندیشه بهتر از یک سال عبادت (بدون اندیشه و محتوا) است همچنان که خداوند فرموده: «همانا صاحبان عقل و اندیشه متذکّر می شوند».

فرمایش خداوند متعال: و آن افرادی که پیوندهایی را که خداوند دستور به برقراری آن ها داده است برقرار می دارند و از پروردگارشان می ترسند و از بدی حساب (روز قیامت( بیم دارند (نیز یاد آور می شوند) (21)

27)- از علاء بن فُضیل روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که (روز قیامت) رحم به عرش آویخته خواهد شده و می گوید خداوندا! بپیوند با هر کسی که با من پیوند کرده و جدا باش از هر کسی که از من جدا گشته است.

و این رحِم آل محمّد علیهم السلام و رحم هر مؤمنی خواهد بود؛ و او همان فرمایش خداوند متعال است: «و کسانی که آن چه را خداوند فرمان به رسیدگیش داده صله و رسیدگی کنند».

28) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است:

احسان و نیکی به پدر و مادر و صله رحم به خویشاوندان بررسی حساب روز قیامت را آسان می نماید

سپس حضرت این آیه را: «و کسانی که آن چه را خداوند فرمان داده صله و رسیدگی کنند و از پروردگارشان خوف و وحشت دارند و از سختی حساب و بررسی اعمال می ترسند» قرائت .نمود

ص: 227

1901 / [29] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ ، قَالَ:

سَمِعْتُ اَلْعَبْدَ اَلصَّالِحَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ الله بين أن يُوصَلَ﴾ قَالَ هِیَ رَحِمُ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ مُعَلَّقَهٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ اَللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِی وَ اِقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِی وَ هِیَ تَجْرِی فِی کُلِّ رَحِمٍ. (1)

1902 [30] - عَنْ عُمَرَ بْنِ مَرْیَمَ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بهِ ى أَن يُوصَلَ﴾؟

قَالَ: مِنْ ذَلِکَ صِلَهُ اَلرَّحِمِ، وَ غَایَهُ تَأْوِیلِهَا صِلَتُکَ إِیَّانَا (2)

1903/ [31]- عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ اَلْجَمَّالِ قَالَ

وَقَعَ بَیْنَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ وَ بَیْنَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَلاَمٌ حَتَّی اِرْتَفَعَتْ أَصْوَاتُهُمَا وَ اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ ثُمَّ اِفْتَرَقَا تِلْکَ اَلْعَشِیَّهَ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ غَدَوْتُ فِی حَاجَهٍ لِی فَإِذَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام عَلَی بَابِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ ، وَ هُوَ یَقُولُ: قُولِی یَا جَارِیَهُ لِأَبِی مُحَمَّدٍ هَذَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ بِالْبَابِ فَخَرَجَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ اَلْحَسَنِ وَ هُوَ یَقُولُ: یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ مَا بَکَّرَ بِکَ؟

قَالَ: إِنِّی مَرَرْتُ اَلْبَارِحَهَ بِآیَهٍ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ فَأَقْلَقَنِی.

قَالَ: وَ مَا هِیَ؟

قَالَ: قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿اَلَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اَللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ اَلْحِسابِ﴾

ص: 228


1- عنه بحار الأنوار: 98/74 ح 39 ، والبرهان في تفسير القرآن: 268/4 ،39 ح 12، ونور الثقلين: 495/2 ح 89، و مستدرك الوسائل: 236/15 ح 3 تفسير القمّي: 363/1 ، عنه البحار: 265/23 ح 9 و 89/74 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 268/23 ح 14 و 98/74 ح 40 ، والبرهان في تفسير القرآن: 268/4 ح 13، و مستدرك الوسائل: 236/15 ح 18105

29)- از محمّد بن فُضیل روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام شنیدم که می فرمود: «و کسانی که آن چه را خداوند فرمان داده صله و رسیدگی کنند» این رحِم آل محمّد علیهم السلام است که (روز قیامت) به عرش آویخته می شود می گوید خداوندا! بپیوند با هر کسی که با من پیوند کرده و جدا باش از هر کسی که از من جدا گشته است و این وضعیت برای هر رحِم (مؤمنی) جاری خواهد بود.

30) - از عمر بن مریم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که آن چه را خداوند فرمان به رسیدگیش داده صله و رسیدگی کنند» سؤال کردم؟

فرمود: از آن ،موارد، صله رحم و رسیدگی به خویشاوندان است و نهایت و مهم ترین ،آن صله و ارتباط تو با ما (اهل بیت رسالت) می باشد.

31)- از صفوان بن مهران جمال روایت کرده است که گفت:

بین امام صادق علیه السلام و عبد الله بن الحسن، مختصر اختلاف و گفت و گویی پیش آمد تا آن که به سر و صدا و جنجال کشیده شد و مردم اطراف ایشان جمع شدند و هنگام شب با همین وضعیت از هم جدا شدند و من بامدادان برای کاری از منزل بیرون شدم که ناگاه دیدم امام صادق علیه السلام جلوی درب خانه عبد الله بن الحسن می باشد و می فرماید: ای کنیزک! به ابو محمّد (عبد الله) بگو من بر درب منزل هستم.

پس او بیرون آمد و گفت ای ابا عبد الله برای چه در این بامداد بیرون آمده ای؟ در پاسخ فرمود: من دیشب آیه ای را از قرآن خدای عزّوجلّ خواندم که مرا پریشان کرد (عبد الله) گفت و آن آیه چه بود؟

فرمود فرمایش خدای عزّ و جلّ: «آن کسانی که بپیوندند با آن چه را که خداوند فرمان داده که پیوست شود و از پروردگار خود بترسند و از حساب سخت ترس داشته باشند».

ص: 229

قالَ: فَاعْتَنَقَا وَ بَکَیَا جَمِیعاً ثُمَّ قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ اَلْحَسَنِ : صَدَقْتَ وَ اَللَّهِ یَا بَا عَبْدِ اَللَّهِ کَأَنِّی لَمْ أَقْرَأْ هَذِهِ اَلْآیَهَ قَطُّ کَأَنِّی لَمْ یَمُرَّ بِی هَذِهِ اَلْآیَهُ قَطُّ [کَتَبَ إِلَیْنَا] (1)

1904 / [32] - اَلْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:

حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ سَالِمَهَ مَوْلاَهِ أُمِّ وَلَدٍ- کَانَتْ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام- قَالَتْ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ حَضَرَتْهُ اَلْوَفَاهُ فَأُغْمِیَ عَلَیْهِ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ: أَعْطُوا اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ- وَ هُوَ اَلْأَفْطَسُ - سَبْعِینَ دِینَاراً، قُلْتُ: أَ تُعْطِی رَجُلاً حَمَلَ عَلَیْکَ بِالشَّفْرَهِ؟

قَالَ: وَیْحَکَ أَ مَا تَقْرَءِینَ اَلْقُرْآنَ قُلْتُ: بَلَی قَالَ: أَ مَا سَمِعْتِ قَوْلَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوَءَ الْحِسَابِ﴾؟ (2)

1905 / [33] - قال : و قال ﴿يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِىَ أَن يُوصَلَ ﴾ ، قَالَ: هُوَ [صِلَة] اَلْإِمَامِ (3)

ص: 230


1- عنه بحار الأنوار: 98/74 ح 41، والبرهان في تفسير القرآن: 268/4 ح 14، و مستدرك الوسائل: 254/15 ح 18154. الكافي : 155/2 ح 23 بإسناده عن صفوان الجمّال بتفاوت يسير عنه البحار: 298/47 و 24، و 126/74 ح 90 ، كنز الفوائد للكراجكي: 98/1 (فصل آخر في ذكر الإخوة و الإخوان)، عنه البحار 99/74 ذيل ح 41 أشار إليه، و مستدرك الوسائل: 254/15 ذيل ح 18154 كذا أشار إليه.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 268/4 ح 15 فيه هكذا و كتب إلينا الفضل بن شاذان ....، و نحوه مستدرك الوسائل: 137/14 ح 16311. الكافي: 55/7 ح 10 بإسناده عن إبراهيم بن عبد الحميد جميعاً، عن سالمة مولاة أبي عبد الله علیه السلام، قالت كنت عند أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل من لا يحضره الفقيه: 231/4 ح 5551 ، تهذيب الأحكام 246/9 ح 47 عنهم وسائل الشيعة: 417/19 ح 24871، الغيبة للطوسي: 196 (أخبار المعمّرين من العرب والعجم) بإسناده عن هشام بن أحمر، عن سالمة مولاة أبي ، عبد الله علیه السلام عنه البحار: 182/46 ح 47 ، و 2/47 ح 7 و 276 ح 17، و 96/74 ح 29 ، و مستدرك الوسائل : 138/14 ح 16313، و 251/15 ح 18144.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 269/4 ذيل ح 15 يحتمل أن تكون قطعة من الحديث الآتي.

گفت سپس یک دیگر را در آغوش گرفته و گریستند و عبد الله اظهار داشت: به خداوند سوگند راست می فرمایی گویا من این آیه از قرآن را هرگز نخوانده ام.

32) - فضل بن شاذان از ابو عبد الله از ابراهیم بن عبد الحمید روایت کرده است که گفت:

سالمه - أم ولد ، کنیز امام صادق علیه السلام گفته است: هنگام وفات آن حضرت نزد وی بودم که حضرت از هوش رفت پس موقعی که به هوش آمد فرمود به حسن بن علی ،اَفطس هفتاد دینار بدهید من گفتم به مردی دینار می دهی که با شَفْره (شمشیر خنجر و یا کارد) به شما حمله کرد؟!

فرمود: وای بر تو مگر قرآن نمی خوانی؟

گفت:م چرا فرمود مگر نشنیده ای فرمایش خداوند تبارک و تعالی را (که می فرماید): «و آن کسانی که بپیوندند با آن چه را که خداوند فرمان داده که پیوست شود و از پروردگار خود بترسند و از حساب سخت ترس داشته باشند»؟

33) - (راوی) گوید: و حضرت درباره «و کسانی که آن چه را که خداوند فرمان به وصلش ،داده صله و رسیدگی کنند» فرمود: منظور صله و ارتباط با امام (بر حقّ) است.

ص: 231

1906 / [34] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُوسَی، قَالَ رَوَی أَصْحَابُنَا، أنّه قال:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ الَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِه ِى أن يُوصَل﴾؟

قَالَ: هُوَ صِلَهُ اَلْإِمَامِ فِی کُلِّ سَنَهٍ بِمَا قَلَّ أَوْ کَثُرَ، ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ مَا أُرِیدُ بِذَلِکَ إِلاَّ تَزْکِیَتَکُمْ (1)

1907 / [35] - عَنْ سَمَاعَهَ ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿الَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ يَ أَن يُوصَلَ ﴾؟

فَقَالَ: هُوَ مَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ فِی اَلْمَالِ غَیْرَ اَلزَّکَاهِ، وَ مَنْ أَدَّی مَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فَقَدْ قَضَی مَا عَلَیْهِ . (2)

1908 / [36] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ مِنْ أَمْوَالِ اَلْأَغْنِیَاءِ فَرِیضَهً لاَ یُحْمَدُونَ بِأَدَائِهَا وَ هِیَ اَلزَّکَاهُ، بِهَا حَقَنُوا دِمَاءَهُمْ، وَ بِهَا سُمُّوا مُسْلِمِینَ، وَ لَکِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ فِی اَلْأَمْوَالِ حُقُوقاً غَیْرَ اَلزَّکَاهِ، وَ مِمَّا فَرَضَ اَللَّهُ فِی اَلْمَالِ غَیْرَ اَلزَّکَاهِ قَوْلُهُ: ﴿اَلَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اَللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ﴾ وَ مَنْ أَدَّی مَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فَقَدْ قَضَی مَا عَلَیْهِ وَ أَدَّی شُکْرَ مَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ مِنْ مَالِهِ، إِذَا هُوَ حَمِدَهُ عَلَی مَا أَنْعَمَ عَلَیْهِ، بِمَا فَضَّلَهُ بِهِ مِنَ اَلسَّعَهِ عَلَی غَیْرِهِ، وَ لِمَا وَفَّقَهُ لِأَدَاءِ مَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ وَ أَعَانَهُ عَلَیْهِ (3)

ص: 232


1- عنه بحار الأنوار: 216/96 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن: 269/4 ح 16، و نور الثقلين: 495/2 ح 90
2- عنه بحار الأنوار: 10/96 ح 7، ووسائل الشيعة 52/9 ح 11052، والبرهان في تفسير القرآن: 269/4 ح 17 . يحتمل أن يكون هذا الحديث، تلخيص الحديث الآتي.
3- عنه بحار الأنوار: 10/96 ح ، والبرهان في تفسير القرآن: 269/4 ح 18، و مستدرك الوسائل: 97 7497 قطعة منه. الكافي: 498/3 ضمن ح 8 بإسناده عن سماعة بن مهران عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 46/9 ح 11487

34) - از حسن بن موسی به نقل از اصحاب ما روایت کرده است که گفت از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که آن چه را که خداوند فرمان به وصلش داده صله و رسیدگی کنند» سؤال کردند؟

فرمود ،آن صله و کمک به امام (بر حقّ) است در هر سال خواه اندک باشد و خواه زیاد و سپس حضرت فرمود و به وسیله این (برنامه چیزی) اراده نشده مگر آن که شما (نسبت به اموال و نفوس خود) تزکیه شوید.

35) - از سُماعه روایت کرده است که گفت از حضرت (امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام) در مورد فرمایش خداوند: «و کسانی که آن چه را که خداوند فرمان به وصلش ،داده صله و رسیدگی کنند» سؤال کردم؟

فرمود: این حقوقی است غیر از زکات که خداوند آن را در اموال واجب نموده است و اگر کسی آن چه را که خداوند بر او واجب گردانیده بپردازد پس آن تکلیفی را که بر عهده اش بوده ادا کرده است.

36) - از شماعه روایت کرده است که گفت:

حضرت (امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام) فرمود: به درستی که خداوند حقوقی را برای فقیران در اموال ثروتمندان قرار داده که با پرداخت آن شکر و سپاس به جا نمی آورند و آن (حقوق عبارت از) زکات است که (به وسیله پرداخت آن) خون و جانشان محفوظ می ماند و به وسیله آن مسلمان نامیده می شوند ولی خداوند غیر از زکات حقوق دیگری را هم در اموال واجب نموده و از آن موارد این فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که آن چه را که خداوند فرمان به وصلش ،داده صله و رسیدگی کنند» می باشد.

و اگر کسی آن چه را که خداوند بر او واجب نموده بپردازد پس آن تکلیفی را که بر عهده اش بوده ادا کرده است و چنان چه خداوند را برای نعمت هایی که به او عطا کرده حمد و سپاس ،گوید در نتیجه شکر نعمت خداوند را نسبت به اموالش ادا نموده است و به خاطر فضلی که خداوند در اموالش برای دیگری قرار داده سپاس او را به جا آورده است و نیز به خاطر توفیقی که بر ادای حقوق الهی نصیبش گشته است تا دیگران در آسایش باشند و در نتیجه خداوند او را بر این کار کمک خواهد نمود.

ص: 233

1909 / [37] - عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی ﴿سُوءَ اَلْحِسابِ﴾ لاَ یَقْبَلُ حَسَنَاتِهِمْ وَ یُؤْخَذُونَ بِسَیِّئَاتِهِمْ (1)

1910/ [38] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ يَخَافُونَ سُوَءَ الْحِسَابِ﴾، قال:

تُحْسَبُ عَلَیْهِمُ اَلسَّیِّئَاتُ، وَ لاَ تُحْسَبُ لَهُمْ اَلْحَسَنَاتُ، وَ هُوَ اَلاِسْتِقْصَاءُ (2)

1911 / [39] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ يَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ﴾ قَالَ اَلاِسْتِقْصَاءُ وَ اَلْمُدَاقَّهُ، وَ قَالَ: تُحْسَبُ عَلَیْهِمُ اَلسَّیِّئَاتُ وَ لاَ تُحْسَبُ لَهُمْ اَلْحَسَنَاتِ (3)

1912 / [40] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ لِرَجُلٍ: یَا فُلاَنُ، مَا لَکَ وَ لِأَخِیکَ؟

قَالَ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، کَانَ لِی عَلَیْهِ شَیْءٌ فَاسْتَقْصَیْتُ فِی حَقِّی، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یَخافُونَ سُوءَ اَلْحِسابِ أَ تَرَاهُمْ خَافُوا أَنْ یَجُورَ عَلَیْهِمْ أَوْ یَظْلِمَهُمْ؟ لاَ، وَ لَکِنَّهُمْ خَافُوا اَلاِسْتِقْصَاءَ وَ اَلْمُدَاقَّهَ﴾ (4)

ص: 234


1- عنه بحار الأنوار: 266/7 ح 25 ، والبرهان في تفسير القرآن: 269/4 ح 19، و نور الثقلين: 496/2 95 ح 95
2- عنه بحار الأنوار: 266/7 ح 26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 269/4 ح 20، و نور الثقلين: 496/2 ح 96
3- عنه بحار الأنوار: 266/7 ح 27، و وسائل الشيعة: 350/18 ح 23824، والبرهان في تفسير :القرآن: 269/4 ح 21 ، و نور الثقلين: 496/2 ح 97
4- عنه بحار الأنوار: 266/7 ح 28 و 336/7، ووسائل الشيعة: 349/18 ذيل ح أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 270/4 ح 22 ، و مستدرك الوسائل: 406/13 ح 15739 تفسير القمّي: 363/1 ، عنه البحار: 149/103 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 406/13 ح 15740، معاني الأخبار: 246 ح 1 عنه وسائل الشيعة: 349/18 ح 23823، والبحار: 272/75 ح 1، تحف العقول: 372، مشكاة الأنوار: 187 (الفصل الأول فى اتخاذ الإخوان)، عنه مستدرك الوسائل: 405/13 ح 15737 ، البحار: 336/70 عن عليّ بن إبراهيم والكليني والصدوق والعيّاشي.

37) - از ابو اسحاق روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت امام کاظم علیه السلام شنیدم که درباره: «بدی (و سختی) محاسبه (اعمال)» می فرمود حسنات و کارهای نیک آن ها پذیرفته نمی شود و به وسیله سيّئات و لغزش هایشان مؤاخذه می شوند.

38)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «از بدی (و سختی) محاسبه (اعمال) می هراسند» فرمود سيّئات و لغزش های آن ها محاسبه و بررسی می شود ولی حسنات و کارهای نیک آنان به حساب نمی آید؛ و این همان حسابرسي بدون ملاحظه و بدون محبّت می باشد.

39)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «از بدی (و سختی) محاسبه (اعمال) می هراسند» فرمود مقصود دقّت در حساب رسی است.

و (نیز) فرمود: سيّئات و لغزش های آن ها محاسبه و بررسی می شود ولی حسنات و کارهای نیک آنان به حساب نمی آید

40)- از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام از مردی پرسید ای فلانی بین تو و برادر (دینی) تو چه ماجرایی پیش آمده است؟ عرض کرد فدایت گردم چیزی را از او طلب داشتم پس تمامی آن را از او گرفتم

امام صادق علیه السلام به او فرمود به من بگو که در مورد فرمایش خدای عزّوجلّ: «و از بدی (و سختی) محاسبه (اعمال) می هراسند» آیا به گمان تو ترس آن ها از این است که به آنان ستم می شود و یا بر خلاف عدالت با آنان رفتار می گردد؟ نه به خداوند سوگند! (چنین گمانی ندارند) بلکه ایشان می ترسند که در بررسی حسابشان خرده گیری و نهایت دقّت و موشکافی انجام شود.

ص: 235

1913 / [41] - قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی :- وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ- أَنَّ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ لِرَجُلٍ شَکَاهُ بَعْضَ إِخْوَانِهِ: مَا لِأَخِیکَ فُلاَنٍ یَشْکُوکَ.

فَقَالَ: أَ یَشْکُونِی أَنِ اِسْتَقْصَیْتُ حَقِّی!

قَالَ: فَجَلَسَ مُغْضَباً ثُمَّ قَالَ: کَأَنَّکَ إِذَا اِسْتَقْصَیْتَ لَمْ تُسِئْ؟ أَ رَأَیْتَ مَا حَکَی اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ وَ يَخَافُونَ سُوَءَ الْحِسَابِ﴾، أَ خَافُوا أَنْ یَجُورَ عَلَیْهِمُ اَللَّهُ لاَ وَ اَللَّهِ مَا خَافُوا إِلاَّ اَلاِسْتِقْصَاءَ فَسَمَّاهُ اَللَّهُ سُوءَ اَلْحِسَابِ فَمَنِ اِسْتَقْصَی فَقَدْ أَسَاءَ (1)

1914 / [42] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ صِلَهَ اَلرَّحِمِ تُزَکِّی اَلْأَعْمَالَ وَ تَنْمِی اَلْأَمْوَالَ وَ تُیَسِّرُ اَلْحِسَابَ، وَ تَدْفَعُ اَلْبَلْوَی وَ تَزِیدُ فِی اَلْأَعْمَارِ (2)

ص: 236


1- عنه بحار الأنوار: 266/7 ح 29 والبرهان في تفسير القرآن: 270/4 ح 23، و مستدرك الوسائل : 406/13 ذيل ح 15739. تحف العقول: 372، مستطرفات السرائر : 571 بإسناده عن هشام بن محمود قال دخل رجل على أبي : عبد الله علیه السلام فقال له : ... ، عنه البحار: 152/103 ح 19 و 336/70 عن عليّ بن إبراهيم والكليني والصدوق والعياشي عن الصادق علیه السلام
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 270/4 ح 24. الزهد : 82 92 (باب - 5 في برّ الوالدين والقرابة) بإسناده عن عثمان، عمّن ذكره، عن أبي عبد الله، عنه البحار: 74 100/74 ح 49 و مستدرك الوسائل: 238/15 ح 1811، الكافي: 150/2 ح 4 بإسناده عن أبي حمزة قال: قال أبو جعفر علیه السلام، و 157 ح 33 عن حسين بن عثمان، عمّن ذكره عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة: 534/21 ح 27787 ، والبحار: 111/74 ح 71 ، و 132 ح 100، تحف العقول: 299 مجموعة ورّام: 197/2، مشكاة الأنوار: 165 (الفصل الخامس عشر في صلة الرحم) عن الباقر علیه السلام، عنه مستدرك الوسائل: 237/15 ح 18109

41) - از محمّد بن عیسی و با همان سند ،قبل روایت کرده است، که گفت: امام صادق علیه السلام به مردی که یکی از دوستانش نسبت به او شکایت کرده بود، فرمود: با برادرت فلانی چه چیزی پیش آمده که از تو شکایت دارد؟

گفت: آیا از من به خاطر این که همۀ حقی را که از او طلب داشتم دریافت کردم گلایه و شکایت دارد؟

پس حضرت با حالت غضب نشست و فرمود: گویا تو با گرفتن حق خود از او بدی نسبت به او نکرده ای؟!

آیا می دانی در مورد آن چه که خدای تبارک و تعالی بیان نموده: «و از بدی (و سختی) محاسبه (اعمال) می هراسند» آیا می ترسند که خداوند جلیل بر آن ها ستم کند؟ نه به خدا سوگند از آن نمی ترسند بلکه می ترسند که خدا بر آن ها خرده بگیرد و خداوند آن را بدی حساب نامیده است آری هر که (به برادرش) خرده گیری کند به او بدی کرده است.

42)- از حسین بن ،عثمان به نقل از کسی که نامش را یاد آورش شده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: صله رحم و رسیدگی به خویشاوندان، اعمال را تزکیه می نماید به اموال برکت و رشد می دهد حساب رسی (قیامت) را آسان می گرداند بلا و گرفتاری ها را بر طرف می کند و عمر انسان را طولانی می کند

ص: 237

قوله تعالى: ﴿سَلَامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ﴾ ﴿24﴾

1915 / [43] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی وَلاَّدٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّ رَجُلاً مِنْ أَصْحَابِنَا وَرِعاً مُسْلِماً کَثِیرَ اَلصَّلاَهِ، قَدِ اُبْتُلِیَ بِحُبِّ اَللَّهْوِ، وَ هُوَ یَسْمَعُ اَلْغِنَاءَ؟ فَقَالَ: «أَ یَمْنَعُهُ ذَلِکَ مِنَ اَلصَّلاَهِ لِوَقْتِهَا، أَوْ مِنْ صَوْمٍ، أَوْ مِنْ عِیَادَهِ مَرِیضٍ، أَوْ حُضُورِ جِنَازَهٍ، أَوْ زِیَارَهِ أَخٍ؟

قَالَ: قُلْتُ: لاَ، لَیْسَ یَمْنَعُهُ ذَلِکَ مِنْ شَیْءٍ مِنَ اَلْخَیْرِ وَ اَلْبِرِّ.

قَالَ: فَقَالَ: هَذَا مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ ، مَغْفُورٌ لَهُ ذَلِکَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ طَائِفَهً مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ عَابُوا وُلْدَ آدَمَ فِی اَللَّذَّاتِ وَ اَلشَّهَوَاتِ، أَعْنِی لَکُمُ اَلْحَلاَلَ لَیْسَ اَلْحَرَامَ قَالَ فَأَنِفَ اَللَّهُ لِلْمُؤْمِنِینَ مِنْ وُلْدِ آدَمَ مِنْ تَعْیِیرِ اَلْمَلاَئِکَهِ لَهُمْ قَالَ فَأَلْقَی اَللَّهُ فِی هَمِّ أُولَئِکَ اَلْمَلاَئِکَهِ اَللَّذَّاتِ وَ اَلشَّهَوَاتِ، کَیْلاَ یَعِیبُوا اَلْمُؤْمِنِینَ قَالَ فَلَمَّا جَرَی ذَلِکَ فِی هَمِّهِمْ، عَجُّوا إِلَی اَللَّهِ مِنْ ذَلِکَ، فَقَالُوا: رَبَّنَا عَفْوَکَ عَفْوَکَ، رُدَّنَا إِلَی مَا خَلَقْتَنَا لَهُ وَ اِخْتَرْتَنَا عَلَیْهِ، فَإِنَّا نَخَافُ أَنْ نَصِیرَ فِی أَمْرٍ مَرِیجٍ.

قالَ - فَنَزَعَ اَللَّهُ ذَلِکَ مِنْ هَمِّهِمْ قَالَ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ ، وَ صَارَ أَهْلُ اَلْجَنَّهِ فِی اَلْجَنَّهِ ، اِسْتَأْذَنَ أُولَئِکَ اَلْمَلاَئِکَهُ عَلَی أَهْلِ اَلْجَنَّهِ ، فَیُؤْذَنُ لَهُمْ، فَیَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ فَیُسَلِّمُونَ عَلَیْهِمْ، وَ یَقُولُونَ لَهُمْ: ﴿سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ﴾ فِی اَلدُّنْیَا عَنِ اَللَّذَّاتِ وَ اَلشَّهَوَاتِ اَلْحَلاَلِ. (1)

1916 / [44] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْهَیْثَمِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿سَلَم عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ ﴾ عَلَی اَلْفَقْرِ فِی اَلدُّنْیَا ، ﴿ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴾ ، قَالَ: یَعْنِی اَلشُّهَدَاءَ (2)

ص: 238


1- عنه بحار الأنوار: 325/59 ح 10، و 110/68 ح 23، والبرهان في تفسير القرآن: 273/4 ح 8، و نور الثقلين: 500/2 ح 113
2- عنه بحار الأنوار: 142/8 ح 60 والبرهان في تفسير القرآن: 273/4 ح 9.

فرمایش خداوند متعال: «و به آنان می گویند:) سلام بر شما باد بخاطر صبر و استقامتی که داشتید که سرانجام آن سرا (ی جاویدان) چه نیکوست (24)

43)- از حسن بن محبوب، به نقل از ابو وَلّاد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم فدایت گردم! به راستی مردی است از اصحاب ما که پارسا و مسلمان است و بسیار نماز می خواند ولی گرفتار لَهو و لَعِب شده و به سرود و آهنگ های موسیقی گوش می دهد فرمود آیا این کاری که مرتکب می،شود او را از نماز در وقت و از روزه و از دیدار بیمار و از حضور در تشییع جنازه و دیدنی کردن با برادر (دینی و خویشاوند) باز می دارد؟

گفت:م نه او را از کار خیر و نیک باز نمی دارد فرمود: این کار از وسوسه های شیطان است و اگر خداوند بخواهد برایش آمرزیده می شود.

سپس فرمود: گروهی از فرشته ها بر بنی آدم در لذّت بردن و شهوت رانی او - یعنی از راه حلال نه از راه حرام - عیب گرفتند و سرزنش می کردند پس خداوند این سرزنش فرشته ها را درباره مؤمنین از بنی آدم نپسندید

فرمود: خداوند در خاطر و اندیشه آن فرشته ها لذت و شهوت ایجاد نمود تا بر مؤمن عیب نگیرند و چون آن را احساس کردند از آن حالت به درگاه خدا نالیدند و اظهار :داشتند پروردگارا! ما را عفو نما و ببخش و به همان آفرینش خودمان بازگردان که برای ما اختیار کرده بودی؛ زیرا می ترسیم در کاری ناخوشایند و ناروائی وارد شویم. فرمود: پس خداوند آن حالت را از خاطر و اندیشه آن ها برداشت.

و فرمود چون روز قیامت بر پا شود و اهل بهشت در بهشت وارد ،گردند همان فرشته ها اجازه می گیرند و نزد اهل بهشت می روند و بر آنان تحیت و سلام گویند و اظهار می دارند: «سلام بر شما باد به خاطر آن که صبر و بردباری کردید» در برابر شکیبائی هایی که شما در دنیا در جهت خودداری از لذت ها و شهوت رانی های حلال داشتید.

44) از محمّد بن هَيْثم به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «سلام بر شما باد به خاطر آن که صبر کردید» منظور بردباری در برابر تحمّل فقر و تنگدستی در دنیا است «پس خانۀ آخرت بهترین می باشد» منظور برای شهیدان (و جان باختگان در راه خدا) است.

ص: 239

قوله تعالى: ﴿الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ تَطْمَنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَينُ القُلُوبُ ﴿28﴾ اَلَّذینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصّلِحتِ طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَأبٍ﴾ ﴿29﴾

1917 / [45] - عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَيِنُ الْقُلُوبُ﴾ ، فَقَالَ: بِمُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ تَطْمَئِنَّ اَلْقُلُوبُ وَ هُوَ ذِکْرُ اَللَّهِ وَ حِجَابُهُ . (1)

1918 / [46] - عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ:

بَیْنَمَا رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله جَالِسٌ ذَاتَ یَوْمٍ، إِذْ دَخَلَتْ عَلَیْهِ أُمُّ أَیْمَنَ وَ فِی مِلْحَفَتِهَا شَیْءٌ، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: یَا أُمَّ أَیْمَنَ!، أَیُّ شَیْءٍ فِی مِلْحَفَتِکِ؟

فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، فُلاَنَهُ بِنْتُ فُلاَنَهَ أَمْلَکُوهَا فَنَثَرُوا عَلَیْهَا، فَأَخَذْتُ مِنْ نِثَارِهَا شَیْئاً. ثُمَّ إِنَّ أُمَّ أَیْمَنَ بَکَتْ، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَا یُبْکِیکِ؟

فَقَالَتْ: فَاطِمَهُ زَوَّجْتَهَا فَلَمْ تَنْثُرْ عَلَیْهَا شَیْئاً!.

فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: لاَ تَبْکِینَ فَوَ اَلَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً لَقَدْ شَهِدَ إِمْلاَکَ فَاطِمَهَ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ فِی أُلُوفٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ، وَ لَقَدْ أَمَرَ اَللَّهُ طُوبَی فَنَثَرَتْ عَلَیْهِمْ مِنْ حُلَلِهَا وَ سُنْدُسِهَا وَ إِسْتَبْرَقِهَا وَ دُرِّهَا وَ زُمُرُّدِهَا وَ یَاقُوتِهَا وَ عِطْرِهَا، فَأَخَذُوا مِنْهُ حَتَّی مَا دَرَوْا مَا یَصْنَعُونَ بِهِ، وَ لَقَدْ نَحَلَ اَللَّهُ طُوبَی فِی مَهْرِ فَاطِمَهَ ، فَهِیَ فِی دَارِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) (2)

ص: 240


1- عنه بحار الأنوار: 187/23 ح 62 و 358/69، والبرهان في تفسير القرآن: 274/4 ح 2، و نور الثقلين: 502/2 ح 118
2- عنه بحار الأنوار: 142/8 ح 61 ، و 99/43 ذيل ح 10 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 276/4 ح 8، و نور الثقلين: 505/2 ح 133 الأمالي للصدوق: 287 ح 3 (المجلس الثامن والأربعون) بإسناده عن الحسين بن أبي العلاء، عن الصادق جعفر بن محمّد، عن أبيه عن آبائه علیهم السلام قال : قال أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 98/43 ح 10، و 279/103 1 ، ونحوه روضة الواعظين: 146/1 ( مجلس ح في ذكر تزويج فاطمة علیها السلام).

فرمایش خداوند متعال: کسانی که ایمان آورده اند دل های ایشان به یاد خداوند اطمینان و آرامش یافته است آگاه باشید که که به وسیله نام و یاد خداوند دل ها آرامش و آسایش می یابد (28) آن هایی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند گوارایشان باد (پاکیزه ترین زندگی را دارند) و بهترین سرانجام ها را خواهند داشت. (29)

45)- از خالد بن نَجیح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «هر آینه دل ها به وسیله ذکر خدا آرامش می یابند» فرمود: به حضرت محمّد - صلوات و درود خداوند بر او و خاندانش باد - دل ها آرام می گیرد و آن حضرت (وسیله) ذکر و یاد و حجاب (و نجات از مشکلات و دغدغه ها) خدا می باشد

46)- از عمرو بن شمر به نقل از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله (در مجلس) نشسته بود که اُمّ ایمن در حالی که خود را با پارچه ای و چیزی را زیر آن گرفته بود وارد شد پس رسول خدا به او فرمود: ای اُمّ ایمن! این چیست که همراه داری؟

اُمّ ایمن گفت: ای رسول خدا به عروسی فلان دختر فرزند فلان زن رفته بودم از آن چیزهایی که بخشش او کرده و نثارش می کردند مقداری برداشته ام.

و پس از این سخنان ام ایمن به گریه افتاد و عرضه داشت ای رسول خدا! تو فاطمه (علیها السلام ) را تزویج کردی ولی چیزی برایش نثار نکردی!

رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: گریه نکن سوگند به کسی که مرا بر حق به عنوان بشیر و نذیر مبعوث نموده هنگام ازدواج فاطمه (با علی علیهما السلام) فرشته هایی همانند جبرئیل و میکائیل و اسرافیل به همراه هزاران فرشته دیگر حضور یافتند و به ،تحقیق خداوند دستور داد به درخت طوبی تا از ثمرات ،خود زیورآلات ،سندس ،ابریشم ،در ،زمرد یاقوت و عطر بریزد و منتشر کند و آنان به قدری از آن ثمرات برگرفتند که حساب ندارد و نمی دانستند آن ها را چه کنند؟ و خداوند درخت طوبی را جزء مهریه فاطمه (علیها السلام) قرار داده و آن را در خانه علی (علیه السلام در بهشت) نهاد.

ص: 241

1919 / [47] - عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ:

کانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یُکْثِرُ تَقْبِیلَ فَاطِمَهَ علیها السلام فَعَاتَبَتْهُ عَلَی ذَلِکَ عَائِشَهُ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّکَ لَتُکْثِرُ تَقْبِیلَ فَاطِمَهَ!

فَقَالَ لَهَا إِنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ مَرَّ بِی جَبْرَئِیلُ عَلَی شَجَرَهِ طُوبَی فَنَاوَلَنِی مِنْ ثَمَرِهَا فَأَکَلْتُهُ فَحَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ مَاءً إِلَی ظَهْرِی فَلَمَّا أَنْ هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَهَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَهَ علیها السلام فَمَا قَبَّلْتُهَا إِلَّا وَجَدْتُ رَائِحَهَ شَجَرَهِ طُوبَی مِنْهَا (1)

1920 / [48] - عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

طُوبَی هِیَ شَجَرَهٌ تَخْرُجُ مِنْ جَنَّهِ عَدْنٍ غَرَسَهَا رَبُّنَا بِیَدِهِ. (2)

1921 / [49] - عَنْ أَبِی قُتَیْبَهَ تَمِیمِ بْنِ ثَابِتٍ عَنِ اِبْنِ سِیرِینَ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ﴾ ، قال:

طُوبَی شَجَرَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ أَصْلُهَا فِی حُجْرَهٍ عَلِیٍّ (علیه السلام) ، وَ لَیْسَ فِی اَلْجَنَّهِ حُجْرَهٌ

ص: 242


1- عنه بحار الأنوار: 142/8 ح ،62 والبرهان في تفسير القرآن: 277/4 ح 9 ، تفسير القمّي: 21/18 ، و 365 فيه: قال أبو عبد الله علیه السلام: كان رسول الله صلی الله علیه و آله، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 240 ، والبحار 120/8 ح 10 ، و 364/18 ح 68، و 6/43 ح 6 ، المناقب لابن شهرآشوب: 334/3 (فصل في حبّ النبيّ صلی الله علیه و آله إيّاها) فيه: عن أبي بكر محمّد بن عبد الله الشافعي، وابن شهاب الزهري، وابن المسيّب كلّهم عن سعد بن أبي وقّاص، و أبو معاذ النحوي المروزي و أبو قتادة الحرّاني عن سفيان الثوري عن هاشم ابن عروة، عن أبيه عن عائشة والخركوشي في شرف النبيّ صلی الله علیه و آله، والأشتهي في الاعتقاد، والسمعاني في الرسالة، و أبو صالح المؤذّن في الأربعين، و أبو السعادات في الفضائل، و من طريق أصحابنا أبو عبيدة الحذّاء وغيره عن الصادق علیه السلام، عنه البحار: 42/43
2- عنه بحار الأنوار: 143/8 ح 63 ، والبرهان في تفسير القرآن: 277/4 ح 10، و نور الثقلين 506/2 ح 134. الكافي: 200/2 ح 3 بإسناده عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله بتفصيل عنه وسائل الشيعة: 304/24 ح 30614.

47) - از ابان بن تغلب روایت کرده است، که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و آله دخترش فاطمه علیها السلام را خیلی (دوست می داشت و او را) می،بوسید عایشه از این موضوع اظهار ناراحتی می کرد و می گفت ای رسول خدا! بیش از حدّ فاطمه را می بوسی!

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: وای به حال تو در آن شبی که مرا به آسمان بردند (داخل بهشت شدم و) جبرئیل دست مرا گرفت و نزدیک درخت طوبی برد و مقداری از میوه آن را به من داد و من آن میوه را خوردم، پس خداوند از آب آن، نطفه ای در پشت من ایجاد نمود هنگامی که به زمین بازگشتم و با خدیجه همبستر ،شدم او به فاطمه حامله شد پس هیچ گاه فاطمه را نبوسیده ام مگر این که بوی درخت طوبی را از او استشمام کرده ام

48)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: طوبی درختی است که از بهشت عدن بیرون می آید و خداوند متعال آن را با دست (قدرت) خود کاشته است.

49)- از ابو قُتیبه تمیم بن ثابت به نقل از ابن سیرین روایت کرده که گفت: فرمایش خداوند (تبارک و تعالی): «طوبا برای ایشان می باشد و خوب بازگشتی خواهد بود»، «طوبی» درختی در بهشت می باشد که ریشه و تنه آن در حجره امام علی علیه السلام خواهد بود و در بهشت حجره ای نیست، مگر آن که شاخه ای از آن درخت در آن وجود دارد.

ص: 243

إِلاَّ فِیهَا غُصْنٌ مِنْ أَغْصَانِهَا (1)

1922 / [50] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

قَالَ: قَالَ: إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا لَقِیَ أَخَاهُ فَصَافَحَا لَمْ تَزَلِ اَلذُّنُوبُ تَتَحَاتُّ عَنْهُمَا مَا دَامَا مُتَصَافِحَیْنِ کَتَحَاتِّ اَلْوَرِقِ عَنِ اَلشَّجَرِ، فَإِذَا اِفْتَرَقَا قَالَ مَلَکَاهُمَا: جَزَاکُمَا اَللَّهُ خَیْراً عَنْ أَنْفُسِکُمَا، فَإِنْ اِلْتَزَمَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا صَاحِبَهُ نَادَاهُمَا مُنَادٍ: طُوبَی لَکُمَا « وَ حُسْنُ مَآبٍ » ، وَ طُوبَی شَجَرَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ أَصْلُهَا فِی دَارِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام، وَ فَرْعُهَا فِی مَنَازِلَ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ ، فَإِذَا اِفْتَرَقَا نَادَاهُمَا مَلَکَانِ کَرِیمَانِ أَبْشِرَا یَا وَلِیَّیِ اَللَّهِ بِکَرَامَهِ اَللَّهِ وَ اَلْجَنَّهِ مِنْ وَرَائِکُمَا (2)

1923 / [51] - عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

اَلْبُخْلِ، وَ صِلَهَ اَلْأَرْحَامِ وَ رَحْمَهَ اَلضُّعَفَاءِ، وَ قِلَّهَ اَلْمُوَاطَاهِ لِلنِّسَاءِ، وَ بَذْلَ اَلْمَعْرُوفِ وَ حُسْنَ اَلْخُلُقِ وَ سَعَهَ اَلْحِلْمِ، وَ اِتِّبَاعَ اَلْعِلْمِ فِیمَا یُقَرِّبُ إِلَی اَللَّهِ زُلْفَی لَهُمْ وَ « طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ » ، وَ طُوبَی شَجَرَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ أَصْلُهَا فِی دَارِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَلَیْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ فِی دَارِهِ غُصْنٌ مِنْ أَغْصَانِهَا لاَ یَنْوِی فِی قَلْبِهِ شَیْئاً إِلاَّ أَتَاهُ ذَلِکَ اَلْغُصْنُ، وَ لَوْ أَنَّ رَاکِباً مُجِدّاً سَارَ فِی ظِلِّهَا مِائَهَ عَامٍ مَا خَرَجَ مِنْهَا، وَ لَوْ أَنَّ غُرَاباً طَارَ مِنْ أَصْلِهَا مَا بَلَغَ أَعْلاَهَا حَتَّی یَبْیَاضَّ (3) هَرَماً

ص: 244


1- عنه بحار الأنوار: 143/8ح 64 والبرهان في تفسير القرآن: 277/4 ح 11 تفسير القمّي: 365/1 بإسناده عن أبي عبيدة، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 120/8 ح 9 التحصين لابن طاووس: 546 (باب - 8 فيما نذكره عن النبيّ صلی الله علیه و آله) بإسناده عن عبد الصمد عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن علىّ بن الحسين، عن أبيه علیه السلام بتفاوت يسير، ونحوه اليقين: 249 ( باب - 84 فيما نذكره من المائة حديث)، المناقب لابن شهر آشوب: 235/3 عن الفلكي المفسّر قال ابن سیرین... عنه البحار : 226/39 ، المناقب لابن المغازلي: 234 ح 315 الدرّ المنثور: 644/4.
2- عنه بحار الأنوار: 41/76 ح 41 ، والبرهان 277/4 ح ،12، و نور الثقلين: 506/2 ح 135
3- في نسخة البرهان يسقط بدل يبياض

50) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود به راستی اگر مؤمن به برادر (و دوست) خود برخورد کند و با هم دست دهند و مصافحه ،نمایند تا دست در دست هم دارند، پیوسته گناهان آن ها ریخته شود همچون ریزش برگ از درخت

و چون از یکدیگر جدا شوند هر دو فرشته آن دو گویند خداوند متعال شما پاداش خوب دهد و اگر یک دیگر را در بغل گیرند و به هم بچسبند، منادی به آن ها گوید (درخت) طوبی از برای شما با جایگاهی نیک خواهد بود.

و طوبی درختی است در بهشت که تنه و ریشه آن در خانه امیر المؤمنین علیه السلام و شاخه هایش در خانه دیگر بهشتیان می باشد.

پس چون از هم جدا شوند دو فرشته کریم به آن ها گویند: ای دو دوست خدا! بر شما بشارت باد به کرامت های خدا و بهشتی که به دنبال شما می باشد.

51)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام می فرمود به راستی که اهل ورع نشانه هایی دارند که به وسیله آن ها شناخته شوند راست گوئی، بازگرداندن امانت، وفای به عهد عجز کم و نداشتن بخل صله رحم و رسیدگی به خویشاوندان، مهر و محبت به بینوایان کمتر زنان را مراقب بودن و زیر نظر داشتن و یا فرمود با زنان کم آمیختن ، بخشیدن خوبی ها خوش اخلاقی صبر زیاد، پیروی کردن از علم و آن چه که (انسان را) به خداوند نزدیک می گرداند طوبی و جایگاه (عالی در قیامت) برای ایشان خواهد بود و «طوبی» درختی است در بهشت که ریشه و تنه آن خانه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله است و مؤمنی نیست، مگر آن که در خانه اش شاخه ای از آن درخت هست چیزی بر دلش خطور نکند، مگر آن که (آن درخت) همان را برایش بیاورد و چنان چه سوار ،تندرو صد سال در سایه آن راه برود از آن بیرون نخواهد رفت و اگر کلاغی از پائین آن به بالایش پرواز کند به بالای آن نمی رسد مگر این که از پیری به زیر خواهد افتاد.

توجّه داشته باشید پس در این نعمت (بزرگ) رغبت کنید به راستی که مؤمن

ص: 245

أَلاَ فَفِی هَذَا فَارْغَبُوا، إِنَّ لِلْمُؤْمِنِ فِی نَفْسِهِ شُغُلاً وَ اَلنَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَهٍ، إِذَا جَنَّ عَلَیْهِ اَللَّیْلُ فَرَشَ وَجْهَهُ وَ سَجَدَ لِلَّهِ بِمَکَارِمِ بَدَنِهِ یُنَاجِی اَلَّذِی خَلَقَهُ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِهِ أَلاَ فَهَکَذَا فَکُونُوا (1)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَ جَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَ ذُرِّيَّةٌ وَ مَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِشَايَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ﴿38﴾ يَمْحُواْ اللهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الکتاب﴾ ﴿39﴾

1924/ [52] - عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ، نَافِعٌ عَبْدُ آلِ عُمَرَ کَانَ فِی بَیْتِ حَفْصَة (2) وَ یَأْتِیهِ اَلنَّاسُ وُفُوداً، فَلاَ یُعَابُ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ، وَ لاَ یُقَبَّحُ عَلَیْهِمْ، وَ إِنَّ أَقْوَاماً یَأْتُونَّا صِلَهً لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَیَأْتُونَّا خَائِفِینَ مُسْتَخْفِینَ، یُعَابُ ذَلِکَ وَ یُقَبَّحُ عَلَیْهِمْ، وَ لَقَدْ قَالَ اَللَّهُ ﴿فِی کِتَابِهِ: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّهً ﴾

ص: 246


1- عنه بحار الأنوار: 116/8 ذيل ح 2 أشار إليه، و 282/70 ج 2، والبرهان في تفسير القرآن: 278/4 الكافي : 239/2 ح 30 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قال أمير المؤمنين علیه السلام: إنّ لأهل الدين علامات .... عنه وسائل الشيعة: 190/15 ح 20247، والبحار: 364/69 ح 1، و نحوه الأمالي للصدوق: 221 ح 7 ( المجلس التاسع والثلاثون)، عنه البحار: 289/67 ح 11، الخصال: 483/2 ( لأهل التقوى اثنتا عشرة علامة) بإسناده عن أبي بصير، عن أبي جعفر محمّد بن علي الباقر علیهما السلام قال: كان أمير المؤمنين علیه السلام يقول: إنَّ لأهل التقوى ... ، صفات الشيعة: 46 ح 66 نحو الأمالي روضة الواعظين: 432/2 (مجلس في الزهد والتقوى) فيه: قال أمير المؤمنين علیه السلام الأهل التقوى، والبحار: 282/70 ح 2 مشكاة الأنوار: 45 (الفصل الثاني عشر ، في التقوى والورع)، و 86 (الفصل الرابع في منزلة الشيعة عند الله).
2- في طبع الإسلامية هكذا: الحمد لله الذي قدح عنه ( عند) آل عمر (فقال:) كان في بيت حفصة.

به خود مشغول و سرگرم است و مردم از (شرّ و اذیّت) او در آسایش و امان هستند، چون شب او را فرا گیرد چهره خود را بر زمین نهد و برای خدای عزّ و جلّ با شریف ترین اندام های وجود خود سجده کند، با کسی که او را آفریده، درباره آزاد کردن خود (از عذاب برزخ و عقاب آخرت) راز و نیاز کند، پس سعی نمایید که چنین باشید

فرمایش خداوند متعال: و ما پیش از تو (نیز) رسولانی را فرستادیم و برای آنان همسران و فرزندانی قرار دادیم و هیچ رسولی نمی توانست (از پیش خود) معجزه ای ،بیاورد مگر به فرمان خداوند هر زمانی نوشته ای دارد (38) خداوند هر چه را بخواهد محو و نابود می نماید و هر چه را بخواهد ثابت می دارد و «امّ الكتاب» (لوح محفوظ) نزد او می باشد! (39)

52)- از معاوية بن وهب روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام شنیدم که می فرمود: سپاس خداوند را که نافع غلام آل عمر در خانه حفصه بود و مردم دسته دسته به دیدار او می آمدند و کسی به آن ها عیب و ایرادی نمی گرفت و این کار را بد نمی شمرد.

اما مردمی که به خاطر احترام رسول خدا صلی الله علیه و آله به دیدار ما می آیند، مخفیانه و با حالت ترس انجام می شود و این کار را بر آن ها عیب می گیرند و زشت می شمرند و به راستی که خداوند در کتاب خود فرموده است: «و هر آینه ما رسولانی را پیش از تو فرستادیم و برای آن ها همسران و ذریه هایی قرار دادیم» پس چیزی برای رسول خدا صلی الله علیه و آله نیست مگر همان امتیازاتی که برای هر پیامبری بوده است خداوند به او نیز همسران و ذریّه عنایت نموده است.

ص: 247

ثُمَّ لَمْ یُسْلِمْ مَعَ أَحَدٍ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ مَنْ أَسْلَمَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ، أَکْرَمَ اَللَّهُ بِذَلِکَ رَسُولَهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (1)

1925 / [53] - عَنْ بَشِیرٍ الدَّهَّانِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

مَا آتَى اللَّهُ أَحَداً مِنَ الْمُرْسَلِينَ شَيْئاً إِلَّا وَ قَدْ آتَاهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ قَدْ آتَى اللَّهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله كَمَا آتَى الْمُرْسَلِينَ مِنْ قَبْلِهُ ثُمَّ تَلَا هَذِه الآيَة ﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً﴾ (2)

1926 / [54] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ اَلْکَلْبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

أَشْهَدُ عَلَی أَبِی أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یُغْبَطَ أَوْ یَرَی مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ إِلاَّ أَنْ یَبْلُغَ نَفْسُهُ هَذِهِ، وَ أَهْوَی إِلَی حَلْقِهِ قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّهً ﴾ فَنَحْنُ ذُرِّیَّهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (3)

1927/ [55]- عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : خَلَقَ اَللَّهُ اَلْخَلْقَ قِسْمَیْنِ، فَأَلْقَی قِسْماً، وَ أَمْسَکَ قِسْماً، ثُمَّ قَسَمَ ذَلِکَ اَلْقِسْمَ عَلَی ثَلاَثَهِ أَثْلاَثٍ، فَأَلْقَی ثُلُثَیْنِ وَ أَمْسَکَ ثُلُثاً، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ ذَلِکَ اَلثُّلُثِ قُرَیْشاً ، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ قُرَیْشٍ بَنِی عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ ، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ بَنِی

ص: 248


1- عنه بحار الأنوار: 218/25 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 288/4 ح 2 و نور الثقلين: 509/2 ح 148
2- عنه بحار الأنوار: 218/25 ح 15 ، والبرهان 288/4 ح 3 ونور الثقلين: 509/2 ح 149 ، المحاسن: 155/1 ح 83 (باب - 22 من مات لا يعرف إمامه) بإسناده عن بشير العطّار قال: قال ح أبو عبد الله علیه السلام مع زيادة في أوّله ، عنه البحار: 265/24 ح 27.
3- عنه بحار الانوار: 219/25 ح 16 والبرهان في تفسير القرآن: 288/4 ح 4 و نور الثقلین: 509/22 ح 150 في حديث طويل. تفسير فرات الكوفي : 216 ح ،291 عنه البحار 215/25 ح 8 ، الكافي: 81/8 ح 38 بإسناده عن عبد الله بن الوليد الكندي قال: دخلنا على أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، الأمالي للطوسي: 144 ح 234 (المجلس الخامس)، و 678 ح 1440 (مجلس يوم الجمعة السابع) عنه البحار: 165/27 ح 22 ، و 20/68 ح 34، و 393/100 ح 24 و نحوه: بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله: 81 و 134 و تأويل الآيات الظاهرة: 242

سپس به هیچ کدام از پیامبران به آن اندازه که به پیامبر ما از اهل بیتش ایمان ،آوردند ایمان نیاوردند و خداوند این امتیاز را به پیغمبر خود عطا نموده است.

53)- از بشیر دَهّان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند چیزی را به پیامبران نداده، مگر آن که همان را به حضرت محمّد صلی الله علیه و آله عطا نموده است و خداوند به پیامبر اموری را داده همچنان که به پیامبران قبل از او هم داده بود و سپس (امام علیه السلام) این آیه را: «و هر آینه ما رسولانی را پیش از تو فرستادیم و برای آن ها همسران و ذریّه هایی قرار دادیم» تلاوت نمود.

54)- از علی بن عمر بن ابان کلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: من شهادت می دهم که پدرم می فرمود میان هیچ یک از شیعیان ما و آن چه خدا به وسیله آن چشم او را روشن می کند و (دیگران) بر او حسرت می برند فاصله ای ،نیست مگر آن که جانش به این جا برسد - و با دست مبارکش اشاره به گلوی خود نمود - خدای عزّوجلّ در کتاب خود (قرآن) می فرماید: «و هر آینه ما رسولانی را پیش از تو فرستادیم و برای آن ها همسران و ذریّه هایی قرار دادیم» پس ما (اهل بیت رسالت) ذریّه رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم

55)- از مُفضّل بن صالح روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: خداوند آفریده ها را به دو نوع :آفرید یک قسمت را کنار گذاشت و یک قسمت را نگاه داشت سپس این قسمت را به سه قسمت دیگر تقسیم کرد پس دو سوم آن را کنار گذاشت و یک سوم را نگاه داشت.

سپس از بین این یک سوم قریش را انتخاب نمود و از بین ،قریش فرزندان عبد المطلّب را برگزید

ص: 249

عَبْدِ الْمُطَّلِبِ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَنَحْنُ ذُرِّيَّتُهُ فَإِنْ قَالَ النَّاسُ لَمْ يَكُنْ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذُرِّيَّةٌ جَحَدُوا وَ لَقَدْ قَالَ اللَّهُ ﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً فَنَحْنُ ذُرِّيَّتُهُ﴾.

قَالَ: فَقُلْتُ: أَنَا أَشْهَدُ أَنَّکُمْ ذُرِّیَّتُهُ، ثُمَّ قُلْتُ لَهُ: اُدْعُ اَللَّهَ لِی جُعِلْتُ فِدَاکَ أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکَ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ، فَدَعَا لِی ذَلِکَ قَالَ: وَ قَبَّلْتُ بَاطِنَ یَدِهِ (1)

1928/ [56] - وَ فِی رِوَایَهِ شُعَیْبٍ ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

﴿نَحْنُ ذُرِّیَّهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِی عَلَی مَا یُعَادُونَنَا إِلاَّ لِقَرَابَتِنَا مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ﴾ . (2)

1929 / [57] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَرْوَانَ ، عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ ، قَالَ:

قَالَ لِی أَبُو اَلْحَسَنِ اَلْعَسْکَرِیُّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ- یَا أَیُّوبُ إِنَّهُ مَا نَبَّأَ اَللَّهُ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ بَعْدَ أَنْ یَأْخُذَ عَلَیْهِ ثَلاَثَ خِلاَلٍ [خِصَالٍ]: شَهَادَهَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ خَلْعَ اَلْأَنْدَادِ مِنْ دُونِ اَللَّهِ، وَ إِنَّ لِلَّهِ اَلْمَشِیَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ، وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ أَمَا إِنَّهُ إِذَا جَرَی اَلاِخْتِلاَفُ بَیْنَهُمْ لَمْ یَزَلِ اَلاِخْتِلاَفُ بَیْنَهُمْ إِلَی أَنْ یَقُومَ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ. (3)

1930 / [58] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَا بَعَثَ اَللَّهُ نَبِیّاً حَتَّی یَأْخُذَ عَلَیْهِ ثَلاَثَ [خِلاَلٍ]: اَلْإِقْرَارَ لِلَّهِ بِالْعُبُودِیَّهِ، وَ خَلْعَ اَلْأَنْدَادِ، وَ أَنَّ اَللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ (4)

ص: 250


1- عنه بحار الأنوار: 219/25 ح 17 ، والبرهان في تفسير القرآن: 288/4 ح 5 و نور الثقلين: 509/2 ح 150 ، فيه عن عليّ بن عمر بن أبان الكلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:...
2- عنه بحار الأنوار: 219/25 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن: 289/4 ح 6، و نور الثقلين: 510/2 ح 151.
3- عنه بحار الأنوار: 118/4 ح ،51 ، والبرهان في تفسير القرآن: 292/4 ح 8
4- عنه بحار الأنوار: 108/4 ذيل ح 21 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 292/4 ح 9 الكافي: 147/12ح 3 التوحيد: 333 ح 3 ، عنه البحار: 108/4 ح 21

و از میان فرزندان عبد المطلب رسول خدا صلی الله علیه و آله را انتخاب کرد و ما ذریّه او هستیم اگر به مردم بگویی: برای رسول خدا صلی الله علیه و آله ذریّه ای هست انکار می کنند؛ با این که خداوند فرموده است: «و هر آینه ما رسولانی را پیش از تو فرستادیم و برای آن ها همسران و ذریّه هایی قرار دادیم» پس ما ذریّه او هستیم.

راوی :گوید عرض کردم من گواهی می دهم که شما ذرّيّه او هستید. سپس گفت:م ای فرزند رسول خدا فدایت گردم از خدا بخواه که مرا در دنیا و آخرت با شما قرار دهد پس حضرت برایم دعا نمود و من کف دست حضرت را بوسیدم.

56)- و از شُعیب روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت رسالت) ذرّيّه رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم به خدا سوگند! من می دانم که تمام دشمنی هایی که با ما می شود فقط به خاطر خویشاوندی ما با رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

57)- از علی بن عبد الله بن مروان از ایّوب بن نوح روایت کرده که گفت:

من در محضر امام هادی علیه السلام- در شهر مدینه - ایستاده بودم که حضرت بدون مقدّمه و بدون این که من سؤالی را مطرح کنم به من فرمود: ای ایّوب! به درستی که خداوند هیچ پیامبری را به پیامبری نرسانده مگر آن که در مورد سه خصلت از او (اقرار) گرفته: شهادت بر این که خدایی غیر از خدای یگانه وجود ندارد و تمام شریک ها (بُت ها و مدعیان خدا) را به غیر از خدای (آفریننده) برطرف کرده و دور بریزد و این که خداوند دارای خواست و مشیتی است که هر چه را بخواهد جلو و یا به تأخیر می اندازد توجه داشته باش که چنان چه اختلافی در بین ایشان ایجاد گردد آن اختلاف باقی خواهد ماند تا صاحب امر (ولایت و حکومت مطلق ظهور و) قیام نماید.

58)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند هیچ پیامبری را به پیامبری مبعوث ننموده، مگر آن که در مورد سه خصلت از او (اقرار) گرفته: اقرار به بندگی برای خداوند (یگانه) و تمام شریک ها (بُت ها و مدعیان خدا) را به غیر از خدای (آفریننده) برطرف کرده و دور بریزد و این که خداوند دارای خواست و مشیّتی است که هر چه را بخواهد جلو و یا به تأخیر می اندازد

ص: 251

1931/ [59] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

سَأَلتُهُ عَن لَیلَهِ القَدرِ؟

فَقَالَ: یَنْزِلُ فِیهَا اَلْمَلاَئِکَهُ وَ اَلْکَتَبَهُ، إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْیَا فَیَکْتُبُونَ مَا یَکُونُ مِنْ أَمْرِ اَلسَّنَهِ، وَ مَا یُصِیبُ اَلْعِبَادَ، وَ أَمْرٌ عِنْدَهُ مَوْقُوفٌ، لَهُ فِیهِ اَلْمَشِیئَهُ، فَیُقَدِّمُ مِنْهُ مَا یَشَاءُ، وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ، وَ یَمْحُو وَ یُثْبِتُ، وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتَابِ (1)

1932 / [60] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: لَوْ لاَ آیَهٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ، لَحَدَّثْتُکُمْ بِمَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ. فَقُلْتُ لَهُ: أَیَّهُ آیَهٍ؟

قال: قول الله تعالى: ﴿ يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُنْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ﴾ (2)

1933 / [61] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُنْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ ﴾ ، قال :

ص: 252


1- عنه بحار الأنوار: 102/4 ذيل ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 292/4 ح 10. تفسير القمّي: 366/1 ( خلقة فاطمة علیها السلام من طوبي) بإسناده عن عبد الله بن مسكان، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 99/4 ح 9، و 12/97 ح 18 ، الكافي: 157/4 ح 3 بإسناده عن محمّد بن مسلم عن أحدهما علیهما السلام بتفاوت يسير، من لا يحضره الفقيه: 159/2 ح 2028 مرسلاً، عنهما وسائل الشيعة: 350/10 ح 13582 ، دعائم الإسلام: 281/1 ( ذكر ليلة القدر) عن محمّد بن عليّ علیهما السلام، عنه البحار: 9/97 ح 12 ، و مستدرك الوسائل: 455/7 ح 8643.
2- عنه بحار الأنوار: 118/4 ح 52 ، والبرهان 293/4 ح 11 و نور الثقلين: 512/2 ح 160. قرب الإسناد 155 (الجزء الثالث) فيه: قال أبو عبد الله وأبو جعفر وعلي بن الحسين والحسين بن عليّ والحسن بن عليّ و علي بن أبي طالب علیهم السلام، عنه البحار: 97/4 ح 5، الأمالي للصدوق: 341 ح 1 ( المجلس الخامس والخمسون) بإسناده عن الأصبغ بن نباتة قال: لمّا جلس علىّ علیه السلام في الخلافة و بايعه الناس خرج إلى المسجد متعمّماً بعمامة رسول الله صلی الله علیه و آله، و نحوه التوحيد: 304 ح 1 عنه البحار 117/10 ح 1 والاختصاص 235 (حديث في زيارة المؤمن لله) والاحتجاج: 258/1 عن الأصبغ بن نباتة قال: لما بويع أمير المؤمنين علیه السلام خرج إلى 258/1 المسجد متعمّماً بعمامة رسول الله صلی الله علیه و آله بتفصيل، عنه البحار: 100/4 ح 4.

59)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت

از امام باقر علیه السلام درباره شب قدر، سؤال کردم؟

فرمود: در آن شب فرشته ها به همراه نویسندگان به آسمان دنیا وارد می شوند و تمام امور یک سال را (که مقدّر و معیّن گشته) و نیز هر آن چه را (از حوادث و آفات) که به کسی نصیب می شود، می نویسند.

و بعضی از امور هم نزد خداوند متوقّف می باشد که اراده و خواست او در آن ها دخیل خواهد بود، پس آن چه را بخواهد جلو می اندازد و یا به تأخیر می اندازد و نابود کرده و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته نزد خداوند موجود می باشد.

60)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: امام زین العابدین علیه السلام می فرمود: چنانچه آیه ای در کتاب خداوند نمی بود برای شما تمام آن چه را که تا قیامت رخ خواهد داد بیان می کردم.

عرض کردم کدام آیه است؟

فرمود: فرمایش خداوند متعال: «خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود».

61)- از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود» فرمود: آیا غیر این است که خداوند ثبت می گرداند آن چه را که نبوده باشد و آیا (اساساً) غیر از آن چه که موجود باشد قابلیت محو و نابودی را دارد؟

ص: 253

هَلْ یُثْبِتُ إِلاَّ مَا لَمْ یَکُنْ، وَ هَلْ یَمْحُو إِلاَّ مَا کَانَ؟ (1)

1934 / [62] - عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یَدَعْ شَیْئاً کَانَ أَوْ یَکُونُ إِلاَّ کَتَبَهُ فِی کِتَابٍ، فَهُوَ مَوْضُوعٌ بَیْنَ یَدَیْهِ یَنْظُرُ إِلَیْهِ، فَمَا شَاءَ مِنْهُ قَدَّمَ، وَ مَا شَاءَ مِنْهُ أَخَّرَ، وَ مَا شَاءَ مِنْهُ مَحَا، وَ مَا شَاءَ مِنْهُ کَانَ، وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ (2)

1935 / [63] - عن حُمران، قال:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ يَمْحُوا اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ﴾؟

فَقالَ : یا حُمرانُ ، إنَّهُ إذا کانَ لَیلَهُ القَدرِ ، ونَزَلَتِ المَلائِکَهُ الکَتَبَهُ إلَی السَّماءِ الدُّنیا ، فَیَکتُبونُ ما یُقضی فی تِلکَ السَّنَهِ مِن أمرٍ ، فَإِذا أرادَ اللّهُ أن یُقَدِّمَ شَیئا أو یُؤَخِّرَهُ ، أو یَنقُصَ مِنهُ أو یَزیدَ ، أمَرَ المَلَکَ فَمَحا ما یَشاءُ ثُمَّ أثبَتَ الَّذی أرادَ

قالَ : فَقُلتُ لَهُ عِندَ ذلِکَ : فَکُلُّ شَیءٍ یَکونُ فَهُوَ عِندَ اللّهِ فی کِتابٍ ؟

قالَ : نَعَم . قُلتُ : فَیَکونُ کَذا وکَذا ثُمَّ کَذا وکَذا حَتّی یَنتَهِیَ إلی آخِرِهِ ؟

قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ فَأَیُّ شَیْءٍ یَکُونُ بِیَدِهِ [بَعده] ؟

قَالَ: سُبْحَانَ اَللَّهِ، ثُمَّ یُحْدِثُ اَللَّهُ أَیْضاً مَا شَاءَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَ (3)

ص: 254


1- عنه بحار الأنوار: 118/4 ح 53 ، والبرهان في تفسير القرآن: 293/4 ح 12، و نور الثقلين 512/2 ح 161. الكافي: 146/12 ح 2 بإسناده عن حفص بن البختري و غيرهما عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوه التوحيد : 333 ح ،4 عنه البحار: 108/4 ح 22.
2- عنه بحار الأنوار: 118/4 ح 54 فيه عن الفضيل بن يسار، والبرهان في تفسير القرآن: 293/4 ح 13. يأتي بتمامه مع تخريجاته في الحديث 65.
3- عنه بحار الأنوار: 119/4 ح 55 ، والبرهان: 293/4 ح 14 ، و نور الثقلين: 512/2 ح 162 الكافي: 157/4 ح 3 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أحدهما الي بتفاوت يسير، من لا يحضره الفقيه: 159/2 ح 2028 مرسلاً، عنهما وسائل الشيعة: 350/10 ح 13582

62) - از فُضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: به درستی که خداوند چیزی را که گذشته یا می آید فروگذار نکرده مگر آن که در کتاب ثبت نموده و آن کتاب نزد او موجود است که در آن نظر می نماید و هر چه را بخواهد جلو و هر چه را بخواهد تأخیر می اندازد و هر چه را بخواهد پاک (و یا ثبت) می گرداند پس آن چه را اراده نماید و بخواهد واقع خواهد شد و آن چه را که نخواهد واقع نخواهد شد.

63) - از حُمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره (فرمایش خداوند متعال:) «خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود» بسوى سؤال کردم؟

فرمود: ای حُمران! چون شب قدر فرا رسد فرشتگان به همراه نویسندگان آسمان دنیا فرود آیند و آن چه را که برای دوران یک سال مقدّر می شود می نویسند پس اگر خداوند اراده نماید که چیزی را جلو و یا به تأخیر بیندازد و یا کم و یا زیاد کند به فرشته ( مأمور) دستور می دهد که آن چه را خداوند نخواهد، پاک و آن چه را که بخواهد، ثبت گرداند.

پس در این هنگام عرض کردم: بنابراین هر چیزی که واقع می شود در نزد خداوند در کتابی نوشته شده است؟

فرمود: ،بلی (همین طور است) عرض کردم: پس (آیا ممکن است) چنین و چنان گردد و سپس چنین و چنان شود تا در نهایت (به مرحله) وقوع برسد؟

فرمود: ،بلی امکان دارد.

عرض کردم پس چه چیزی به دست مشیت و اراده او خواهد بود؟

فرمود: خداوند منزه است بعد از آن ،هم هر چه را بخواهد و اراده کند حادث و

ایجاد می شود خداوند گرامی و والا است.

ص: 255

1936 / [64] - عن الفضيل، قال:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اَلْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلاَئِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ وَ عِلْمٌ عِنْدَهُ مَخْزُونٌ لَمْ یَطَّلِعْ عَلَیْهِ أَحَدٌ یُحْدِثُ فِیهِ مَا یَشَاءُ (1)

1937 / [65] - عن الفضيل بن يسار، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

إِنَّ اَللَّهَ کَتَبَ کِتَاباً فِیهِ مَا کَانَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ، فَوَضَعَهُ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَمَا شَاءَ مِنْهُ قَدَّمَ وَ مَا شَاءَ مِنْهُ أَخَّرَ، وَ مَا شَاءَ مِنْهُ مَحَا، وَ مَا شَاءَ مِنْهُ أَثْبَتَ، وَ مَا شَاءَ کَانَ، وَ مَا لَمْ یَشَأْ مِنْهُ لَمْ یَکُنْ (2)

1938 / [66] - عن الفضيل، قال:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: مِنَ اَلْأُمُورِ أُمُورٌ مَحْتُومَهٌ کَائِنَهٌ لاَ مَحَالَهَ، وَ مِنَ اَلْأُمُورِ أُمُورٌ مَوْقُوفَهٌ عِنْدَ اَللَّهِ، یُقَدِّمُ فِیهَا مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ ، وَ یُثْبِتُ مِنْهَا مَا یَشَاءُ لَمْ یُطْلِعْ عَلَی ذَلِکَ أَحَداً یَعْنِی اَلْمَوْقُوفَهَ، فَأَمَّا مَا جَاءَتْ بِهِ اَلرُّسُلُ فَهِیَ کَائِنَهٌ لاَ یُکَذِّبُ نَفْسَهُ وَ لاَ نَبِیَّهُ وَ لاَ مَلاَئِکَتَهُ (3)

1939/ [67] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : یَا بَا حَمْزَهَ إِنْ حَدَّثْنَاکَ بِأَمْرٍ أَنَّهُ یَجِیءُ مِنْ هَاهُنَا فَإِنَّ اَللَّهَ یَصْنَعُ مَا یَشَاءُ، وَ إِنْ حَدَّثْنَاکَ اَلْیَوْمَ - بِحَدِیثٍ وَ حَدَّثْنَاکَ غَداً بِخِلاَفِهِ فَإِنَّ اَللَّهَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ (4)

ص: 256


1- عنه بحار الأنوار: 113/4 ذيل ح 36 أشار إليه و 119 ح 56 ، والبرهان في تفسير القرآن: 293/4 ح 15. قطعة من حديث 68، يأتي مع تخريجاته هناك.
2- عنه بحار الأنوار: 119/4 57، والبرهان في تفسير القرآن: 293/4 ح 16، و نور الثقلين: 519/2 ح 193. المحاسن: 243/1 ح 232 (باب - 24) ، عنه البحار: 113/4 ح 37 ، الكافي: 147/1 ح 7.
3- عنه بحار الأنوار: 119/4 ح 58 والبرهان في تفسير القرآن: 294/4 ح 17
4- عنه بحار الأنوار: 1194 ح 59 ، والبرهان: 294/4 ح 18، ونور الثقلين: 512/2 ح 163.

64)- از فُضیل (بن یسار) روایت کرده است که گفت

از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرمود: علم بر دو نوع است: یک نوع علمی است که خداوند به فرشته ها و رسولان و پیامبران خود آموخته است و نوع دوم علمی است که نزد خودش نهفته و هیچ کسی را بر آن آگاه نکرده است پس آن چه را که بخواهد و اراده کند حادث می شود

65) - از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود به درستی که خداوند تبارک و تعالی کتابی را نوشته و ( در آن چیزی را فروگذار نکرده بلکه تمام آن چه که واقع شده و یا واقع خواهد ،شد در آن ثبت گردیده و آن کتاب را نزد خود نهاده و در آن نظر می نماید و هر چه را که بخواهد جلو و هر چه را که بخواهد به تأخیر می اندازد و هر چه را که بخواهد پاک و یا ثبت می گرداند پس آن چه را که اراده نماید و بخواهد، واقع خواهد شد و آن چه را که نخواهد واقع نخواهد شد.

66) - از فضیل روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرمود بعضی از امور قسمتی است که نزد خدا حتمی و قطعی می باشد و برخی از امور هم در پیشگاه خداوند معلق و متوقف هستند آن چه را که او ،بخواهد جلو می اندازد و آن چه را که بخواهد محو و یا تثبیت می نماید و کسی بر این امور معلق و متوقف) اطلاع و آگاهی ندارد و آن چه را که پیامبران بیان کرده اند از اموری می باشد که وقوع آن ها حتمی است چون که خداوند نه خودش و نه پیامبرش و نه فرشته هایش تکذیب نمی شوند

67)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: ای ابا حمزه اگر برای تو مطلب و جریانی

را ،گفتیم که از این سو جاری و واقع می گردد پس از همان سو جاری می شود بدان جهت ،است که خداوند هر چه را بخواهد و مصلحت بداند همان را انجام می دهد و اگر امروز برای شما حدیثی را بیان کردیم و فردا خلاف آن را گفتیم به خاطر آن است که خداوند هر چه را که بخواهد و مصلحت بداند محو و نابود و هر چه را که بخواهد تثبیت می گرداند

ص: 257

1940 / [68] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ رِبْعِیٍّ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اَلْعِلْمُ عِلْمَانِ فَعِلْمٌ عِنْدَ اَللَّهِ مَخْزُونٌ لَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ، وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلاَئِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَأَمَّا عِلْمُ مَلاَئِکَتِهِ فَإِنَّهُ سَیَکُونُ لاَ یُکَذِّبُ نَفْسَهُ وَ لاَ مَلاَئِکَتَهُ وَ لاَ رُسُلَهُ، وَ عِلْمٌ عِنْدَهُ مَخْزُونٌ یُقَدِّمُ فِیهِ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ مَا یَشَاءُ . (1)

1941 [69]- عَنْ عَمْرِو بْنِ اَلْحُمْقِ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ ضُرِبَ عَلَی قَرْنِهِ، فَقَالَ لِی: یَا عَمْرُو إِنِّی مُفَارِقُکُمْ، ثُمَّ قَالَ: سَنَهُ [إلی] اَلسَّبْعِینَ فِیهَا بَلاَءٌ قَالَهَا ثَلاَثاً، فَقُلْتُ: فَهَلْ بَعْدَ اَلْبَلاَءِ رَخَاءٌ فَلَمْ یُجِبْنِی وَ أُغْمِیَ عَلَیْهِ، فَبَکَتْ أُمُّ کُلْثُومٍ فَأَفَاقَ فَقَالَ: یَا أُمَّ کُلْثُومٍ لاَ تُؤْذِینِی فَإِنَّکِ لَوْ قَدْ تَرَیْنَ مَا أَرَی لَمْ تَبْکِی، إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ فِی اَلسَّمَاوَاتِ اَلسَّبْعِ بَعْضُهُمْ خَلْفَ بَعْضِهِمْ، وَ اَلنَّبِیُّونَ خَلْفَهُمْ، وَ هَذَا مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَخَذَ بِیَدِی وَ یَقُولُ: اِنْطَلِقْ یَا عَلِیُّ فَمَا أَمَامَکَ خَیْرٌ لَکَ مِمَّا أَنْتَ فِیهِ،

فَقُلْتُ: بِأَبِی وَ أُمِّی قُلْتَ لِی: إِلَی اَلسَّبْعِینَ بَلاَءٌ فَهَلْ بَعْدَ اَلسَّبْعِینَ رَخَاءٌ

فَقَالَ: نَعَمْ یَا عَمْرُو ، وَ إِنَّ بَعْدَ اَلْبَلاَءِ رَخَاءً، وَ ﴿یَمْحُوا اَللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتابِ﴾ (2)

1942 / [70] - قَالَ أَبُو حَمْزَهَ : فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَ یَقُولُ إِلَی اَلسَّبْعِینَ بَلاَءٌ وَ بَعْدَ اَلسَّبْعِینَ رَخَاءٌ فَقَدْ مَضَتِ اَلسَّبْعُونَ وَ لَمْ یَرَوْا رَخَاءً

فَقَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا ثَابِتُ إِنَّ اَللَّهَ کَانَ قَدْ وَقَّتَ هَذَا اَلْأَمْرَ فِی اَلسَّبْعِینَ فَلَمَّا قُتِلَ اَلْحُسَیْنُ علیه السلام اِشْتَدَّ غَضَبُ اَللَّهِ عَلَی أَهْلِ اَلْأَرْضِ فَأَخَّرَهُ

ص: 258


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 294/4 ح 19. المحاسن: 243/1 ح 231 (باب - 24) بإسناده عن الفضيل بن يسار قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام، عنه البحار: 113/4 ح 36 ، و نحوه الكافي: 147/1 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 119/4 ح 60، والبرهان في تفسير القرآن: 294/4 ح 20. الخرائج والجرائح: 178/1 (الباب الثاني في معجزات أمير المؤمنين علیه السلام) بإسناده عن أبي إسحاق السبيعي عمرو بن الحمق قال: دخلت علىّ علیه السلام عنه البحار: 223/42 ح 32

68) - از حماد بن عیسی از ،ربعی از فضیل بن یسار روایت کرده که گفت

از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرمود: علم بر دو نوع است: یک نوع علمی است که نزد خداوند نهفته است و هیچ کسی از آفریده هایش را بر آن آگاه نکرده است و دیگری علمی می باشد که به فرشته ها و رسولان و پیامبران خود آموخته است و آن چه را که به فرشته هایش آموخته پس به راستی تحقق خواهد یافت خداوند خود و فرشته ها و رسولان خود را تکذیب نمی کند

و اما آن علمی که نزد خودش نهفته می باشد هر چه را که بخواهد جلو و هر چه را که بخواهد به تأخیر می اندازد و هر چه را هم که بخواهد محو یا ثبت می نماید.

69)- از عمرو بن حَمِق روایت کرده است که گفت:

هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه شمشیر به فرق سرش خورد، بر او وارد شدم پس به من فرمود ای عمرو! من از بین شما می روم سپس افزود در سال هفتاد بلایی می آید - و این نکته را سه بار تکرار نمود .

عرض کردم آیا بعد از بلا و ،گرفتاری آسایش و نعمت خواهد بود؟

پس امام علیه السلام جوابی نداد و از هوش رفت و اُمّ کلثوم به گریه افتاد و موقعی که حضرت به هوش آمد فرمود: ای ام کلثوم مرا با گریه های خود اذیت نکن پس آن چه را که من می بینم اگر تو هم ببینی گریه نمی کنی فرشته ها در آسمان های هفتگانه پشت سرهم ایستاده اند و پیامبران نیز پشت سرشان ایستاده اند و این رسول خدا صلی الله علیه و اله است که دست مرا گرفته و به من می فرماید ای علی بیا چیزی که در پیش رو داری بهتر از چیزی است که اکنون در آن بسر می بری

من گفت:م ای امیر المؤمنین پدر و مادرم فدای شما باد به من فرمودی در سال هفتاد بلایی می آید آیا بعد از سال هفتاد آسانی خواهد بود؟

فرمود ،بلی ای عمرو بعد از بلا آسانی است و «خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود».

70)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت به امام باقر علیه السلام عرض کردم همانا امام علی علیه السلام میفرمود: تا سال هفتاد بلا و گرفتاری است و بعد از سال هفتاد، فراوانی و آسایش خواهد بود و اکنون سال هفتاد گذشت و مردم آسایشی ندیدید؟!

پس امام باقر علیه السلام به من فرمود ای ثابت به راستی خداوند این موضوع را در سال هفتاد موقت نموده و چون امام حسین علیه السلام شهید ،گشت خشم و غضب خداوند بر اهل

ص: 259

إِلَی أَرْبَعِینَ وَ مِائَهِ سَنَهٍ، فَحَدَّثْنَاکُمْ فَأَذَعْتُمُ اَلْحَدِیثَ، وَ کَشَفْتُمْ قِنَاعَ اَلسِّتْرِ فَأَخَّرَهُ اَللَّهُ وَ لَمْ یَجْعَلْ لِذَلِکَ عِنْدَنَا وَقْتاً ثُمَّ قَالَ : ﴿يَمْحُو اللَّهُ ما يَشاءُ ويُثْبِتُ وعِنْدَهُ أُمُّ الكِتابِ﴾ (1)

1943/ [71] - عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ فَنَاءَ قَوْمٍ أَمَرَ اَلْفَلَکَ فَأَسْرَعَ اَلدَّوْرَ بِهِمْ، فَکَانَ مَا یُرِیدُ مِنَ اَلنُّقْصَانِ فَإِذَا أَرَادَ اَللَّهُ بَقَاءَ قَوْمٍ أَمَرَ اَلْفَلَکَ فَأَبْطَأَ اَلدَّوْرَ بِهِمْ فَکَانَ مَا یُرِیدُ مِنَ اَلزِّیَادَهِ فَلاَ تُنْکِرُوا، فَإِنَّ اَللَّهَ یَمْحُو « ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتابِ (2)

1944/ [72] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ:

إِنَّ اَللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ مَا یَشَاءُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتَابِ ، وَ قَالَ: لِکُلِّ أَمْرٍ یُرِیدُهُ اَللَّهُ فَهُوَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَصْنَعَهُ، وَ لَیْسَ شَیْءٌ یَبْدُو لَهُ إِلاَّ وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِهِ أَنَّ اَللَّهَ لاَ یَبْدُو لَهُ مَنْ جَهِلَ (3)

1945 / [73] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی یَحْیَی عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : مَا مِنْ مَوْلُودٍ یُولَدُ إِلاَّ وَ إِبْلِیسٌ مِنَ اَلْأَبَالِسَهِ بِحَضْرَتِهِ، فَإِنْ عَلِمَ اَللَّهُ أَنَّهُ مِنْ شِیعَتِنَا حَجَبَهُ عَنْ ذَلِکَ اَلشَّیْطَانِ ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ مِنْ شِیعَتِنَا أَثْبَتَ اَلشَّیْطَانُ إِصْبَعَهُ اَلسَّبَّابَهَ فِی

ص: 260


1- عنه بحار الأنوار: 120/4 ح 61 والبرهان في تفسير القرآن: 295/4 ح 21 الغيبة للطوسي: 428 (فصل - 7) بإسناده عن أبي حمزة الثمالي قال: قلت لأبي جعفر علیه السلام مع زيادة في آخره عنه البحار: 114/4 39 و 105/52 ح 11 ، ومستدرك الوسائل: 12 14143، ونحوه الخرائج والجرائح: 178/1) (الباب الثاني في معجزات أمير المؤمنين علیه السلام) عنه البحار: 223/42 ذيل ح 32
2- عنه بحار الأنوار: 120/4 ح 62، والبرهان في تفسير القرآن: 295/4 2 ح 22 و نور الثقلين 513/2 ح 165. الكافي: 159/2 ح 157 بإسناده عن عنبسة، عن جابر، عن أبي جعفر الا مختصراً، عنه البحار 98/08 ح 21
3- عنه بحار الأنوار: 121/4 ح 63 ، والبرهان في تفسير القرآن: 295/4 ح 23، و نور الثقلين 513/2 ح 166.

زمین شدّت گرفت لذا آن را تا سال صد و چهل به تأخیر انداخت پس ما برای شما سخن (محرمانه) گفتیم ولی شما آن را فاش و آشکار کردید و پرده سر را باز کردید پس خداوند آن را به تأخیر انداخت و دیگر برای آن نزد ما وقت معینی نمی باشد سپس حضرت افزود: «خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود.

71) - از ابو الجارود روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند اگر هلاکت و نابودی گروهی را اراده نماید چرخش فلک را دستور دهد تا آنان را با سرعت بچرخاند پس آن چه را که بخواهد از عمرشان کسر می شود ولی اگر بقاء و تداوم گروهی را بخواهد، چرخش فلک را دستور دهد تا آنان را با کندی و آرام بچر بچرخاند پس آن چه را که بخواهد بر (عمرشان افزوده می.شود پس به) سادگی و به سرعت چیزی را انکار نکنید؛ زیرا خداوند متعال آن چه را که بخواهد و مصلحت (بداند محو می گرداند و آن چه را که بخواهد ثبت و تأیید می گرداند و اصل کتاب در پیشگاه خداوند موجود می باشد.

72) - از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام میفرمود: به راستی خداوند هر چه را بخواهد مقدم می دارد و آن چه را بخواهد به تأخیر می اندازد و آن چه را که بخوهد محو می کند و آن چه را هم که بخواهد ثابت می دارد و اصل کتاب نزد او هست

و حضرت افزود هر چیزی را که خداوند اراده کند پیش از ایجاد آن چیز در علم خداوند بوده است و چیزی نیست که برای او ظاهر شود مگر آن که نسبت به آن دانا و آگاه بوده به طور کلی چیزی برای خداوند ظاهر نمی گردد مگر آن که همان چیز را می دانسته است و برای او هیچ گونه جهلی مفهوم ندارد.

73) - از ابراهیم بن ابی یحیی روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود مولودی به دنیا نمی،آید مگر آن که ابلیسی از ابلیس ها به حضور او می آید پس اگر از شیعیان ما باشد خداوند او را از آن ابلیس محجوب و پنهان می،دارد ولی اگر از شیعیان ما ،نباشد، ابلیس انگشت سبابه خود را در نشیمنگاه او فرو می کند، پس ابنه ای خواهد شد چون پسر با طرف جلوی بدن و صورت از شکم (مادرش بیرون می آید و اگر دختر باشد انگشت خود را در فرج و عورت او فرو می کند

ص: 261

دُبُرِهِ فَکَانَ مَأْبُوناً [وَ ذَلِکَ أَنَّ اَلذَّکَرَ یَخْرُجُ لِلْوَجْهِ] فَإِنْ کَانَتِ اِمْرَأَهً أَثْبَتَ فِی فَرْجِهَا فَکَانَتْ فَاجِرَهً، فَعِنْدَ ذَلِکَ یَبْکِی اَلصَّبِیُّ بُکَاءً شَدِیداً إِذَا هُوَ خَرَجَ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ، وَ اَللَّهُ بَعْدَ ذَلِکَ یَمْحُو ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتابِ (1)

1946 / [ 74] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَهْبَطَ إِلَی اَلْأَرْضِ ظُلَلاً مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ عَلَی آدَمَ ، وَ هُوَ بِوَادٍ یُقَالُ لَهُ اَلرَّوْحَاءُ ، وَ هُوَ وَادٍ بَیْنَ اَلطَّائِفِ وَ مَکَّهَ [قَالَ: فَمَسَحَ عَلَی ظَهْرِ آدَمَ ] ثُمَّ صَرَخَ بِذُرِّیَّتِهِ وَ هُمْ ذَرٌّ، قَالَ: فَخَرَجُوا کَمَا یَخْرُجُ اَلنَّمْلُ مِنْ کُورِهَا، فَاجْتَمَعُوا عَلَی شَفِیرِ اَلْوَادِی فَقَالَ اَللَّهُ لِآدَمَ : اُنْظُرْ مَا ذَا تَرَی

فَقَالَ آدَمُ : ذَرّاً کَثِیراً عَلَی شَفِیرِ اَلْوَادِی، فَقَالَ: اَللَّهُ یَا آدَمُ هَؤُلاَءِ ذُرِّیَّتُکَ أَخْرَجْتُهُمْ مِنْ ظَهْرِکَ لِآخُذَ عَلَیْهِمْ اَلْمِیثَاقَ لِی بِالرُّبُوبِیَّهِ، وَ لِمُحَمَّدِ بِالنُّبُوَّهِ کَمَا أَخَذْتُ عَلَیْهِمْ فِی اَلسَّمَاءِ قَالَ آدَمُ : یَا رَبِّ وَ کَیْفَ...وَسِعَتْهُمْ ظَهْرِی

قَالَ اَللَّهُ: یَا آدَمُ بِلُطْفِ صُنْعِی وَ نَافِذِ قُدْرَتِی، قَالَ آدَمُ : یَا رَبِّ فَمَا تُرِیدُ مِنْهُمْ فِی اَلْمِیثَاقِ ؟

قَالَ اَللَّهُ: أَنْ لاَ یُشْرِکُوا بِی شَیْئاً قَالَ آدَمُ : فَمَنْ أَطَاعَکَ مِنْهُمْ یَا رَبِّ فَمَا جَزَاؤُهُ ؟

قَالَ اَللَّهُ: أُسْکِنُهُ جَنَّتِی ، قَالَ آدَمُ فَمَنْ عَصَاکَ فَمَا جَزَاؤُهُ؟

قَالَ: أُسْکِنُهُ نَارِی ، قَالَ آدَمُ : یَا رَبِّ لَقَدْ عَدَلْتَ فِیهِمْ، وَ لَیَعْصِیَنَّکَ أَکْثَرُهُمْ إِنْ لَمْ تَعْصِمْهُمْ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ : ثُمَّ عَرَضَ اَللَّهُ عَلَی آدَمَ أَسْمَاءَ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ أَعْمَارَهُمْ، قَالَ: فَمَرَّ آدَمُ بِاسْمِ دَاوُدَ اَلنَّبِیِّ، عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَإِذَا عُمُرُهُ أَرْبَعُونَ سَنَهً، فَقَالَ: یَا رَبِّ مَا أَقَلَّ عُمُرَ دَاوُدَ وَ أَکْثَرَ عُمُرِی یَا رَبِّ إِنْ أَنَا زِدْتُ دَاوُدَ مِنْ عُمُرِی ثَلاَثِینَ سَنَهً أَ یُنْفَذُ ذَلِکَ لَهُ

قَالَ: نَعَمْ یَا آدَمُ ، قَالَ: فَإِنِّی قَدْ زِدْتُهُ مِنْ عُمُرِی ثَلاَثِینَ سَنَهً، فَأَنْفِذْ ذَلِکَ لَهُ وَ أَثْبِتْهَا لَهُ عِنْدَکَ وَ اطْرَحْهَا مِنْ عُمُرِی!

قَالَ: فَأَثْبَتَ اَللَّهُ لِدَاوُدَ مِنْ عُمُرِهِ ثَلاَثِینَ سَنَهً، وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ مُثْبَتَهً، وَ مَحَا مِنْ عُمُرِ آدَمَ ثَلاَثِینَ سَنَهً، وَ کَانَتْ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ مُثْبَتَهً

ص: 262


1- عنه بحار الأنوار: 121/4 ح 64، و نور الثقلين: 513/2 ح 164.

پس او فاجر و بدکاره خواهد شد پس نوزاد هنگامی که از شکم مادرش بیرون ،آید گریه سختی می نماید به خدا سوگند خداوند بعد از آن هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود.

74) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود به درستی که خداوند تبارک و تعالی جمعیتی از فرشته ها را بر آدم علیه السلام- در سرزمین «رَوحاء» که بیابانی بین طائف و مکه است - فرستاد تا کمر و پشت آدم را مسح کنند مالش) (دهند پس ذریّه او با این (مسح که به حالت ذر بودند خارج شده و نمایان ،گشتند همچنان که مورچه ها از لانه خود خارج می گردند و تمامی آن ها بر لبه وادی اجتماع ،کردند سپس خداوند به آدم خطاب کرد ای آدم چه می بینی؟

آدم پاسخ داد ذره های بسیاری را می بینم که بر لبه وادی اجتماع کرده اند.

خداوند فرمود ای آدم این ها ذریه تو هستند آن ها را از پشت تو بیرون کردم تا از آن ها بر ربوبیت خود و نبوّت محمّد عهد و میثاق ،بگیرم همچنان که در آسمان از آن ها عهد و میثاق گرفته ام. آدم عرضه داشت ای پروردگارم و چگونه همه آن ها را در پشت من جای داده ای؟ خدای متعال فرمود این به لطافت سازندگی و آفرینش قدرت خودم انجام گرفته است آدم گفت: پروردگارا! در مورد عهد و . میثاق از آنان چه می خواهی؟ خداوند فرمود: این که برای من شریک قرار ندهند و مشرک نشوند آدم گفت: پروردگارا! کسی که از تو اطاعت کند، چه پاداشی خواهد داشت؟ خداوند فرمود او را در بهشت خود ساکن می.گردانم آدم گفت: پروردگارا کسی که معصیت و نافرمانی تو را کند چه می شود؟ خداوند فرمود: او را در آتش دوزخ وارد می نمایم آدم عرضه داشت ای پروردگار !من دربارۀ آن ها عدالت کرده ای ولی اگر آن ها را نگه داری و کمک ،نکنی بیشترین آن ها تو را معصیت و نافرمانی می کنند.

امام باقر علیه السلام افزود: سپس خداوند نام های همۀ پیامبران و مدت عمر ایشان را به آدم علیه السلام عرضه کرد، هنگامی که او به نام داود علیه السلام رسید، دید عمر او چهل سال ،است اظهار داشت پروردگارا! چقدر عمر داود کوتاه و عمر من طولانی است ای پروردگار من! اگر من سی سال از عمر خود را به داود بدهم آیا این عمر را در اجل او ثبت و از عمر من کسر می کنی؟ پس خداوند این پیشنهاد را پذیرفت و سی سال به عمر داود ،افزود با این که آن در پیشگاه خدا ثبت نشده بود پس سی سال از آدم کسر نمود، با این که آن برایش در پیشگاه خدا ثبت شده بود.

ص: 263

فَقالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : فَذلِکَ قَولُ اللّهِ: ﴿ يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ﴾ قَالَ فَمَحَا اَللَّهُ مَا کَانَ عِنْدَهُ مُثْبَتاً لِآدَمَ وَ أَثْبَتَ لِدَاوُدَ مَا لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ مُثْبَتاً، قَالَ فَمَضَی عُمُرُ آدَمَ فَهَبَطَ مَلَکُ اَلْمَوْتِ لِیَقْبِضَ رُوحَهُ، فَقَالَ لَهُ آدَمُ ، یَا مَلَکَ اَلْمَوْتِ إِنَّهُ قَدْ بَقِیَ مِنْ عُمْرِی ثَلَثِینَ سَنَهً؟ فَقَالَ لَهُ مَلَکُ اَلْمَوْتِ یَا آدَمُ أَ لَمْ تَجْعَلْهَا لاِبْنِکَ دَاوُدَ اَلنَّبِیِّ وَ طَرَحْتَهَا مِنْ عُمُرِکَ حِینَ عُرِضَ عَلَیْکَ أَسْمَاءُ اَلْأَنْبِیَاءِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ وَ عُرِضَتْ عَلَیْکَ أَعْمَارُهُمْ وَ أَنْتَ یَوْمَئِذٌ بِوَادِی الروحاء؟

فَقالَ آدَمُ : یا مَلَکَ المَوتِ ، ما أذکُرُ هذا ، فَقالَ لَهُ مَلَکُ المَوتِ : یا آدَمُ ، لا تَجهَل !...ألَم تَسأَلِ اللّهَ أن یُثبِتَها لِداوُدَ ویَمحُوَها مِن عُمُرِکَ فَأَثبَتَها لِداوُدَ فِی الزَّبورِ ومَحاها مِن عُمُرِکَ مِنَ الذِّکرِ

قالَ : فَقالَ آدَمُ : فَأَحضِرِ الکِتابَ حَتّی أعلَمَ ذلِکَ . قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : و کانَ آدَمُ صادِقاً لَم یَذکُر ، قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : فَمِن ذلِکَ الیَومِ أمَرَ اللّهُ العِبادَ أن یَکتُبوا بَینَهُم إذا تَدایَنوا وتَعامَلوا إلی أجَلٍ مُسَمّیً ، لِنِسیانِ آدَمَ وجُحودِهِ ما جَعَلَ عَلی نَفسِهِ (1)

1947 / [75] - عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قال]

سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ ﴾؟

قَالَ: إِنَّ ذَلِکَ اَلْکِتَابَ کِتَابٌ یَمْحُو اَللَّهُ فِیهِ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ، فَمِنْ ذَلِکَ اَلَّذِی یَرُدُّ اَلدُّعَاءُ اَلْقَضَاءَ، وَ ذَلِکَ اَلدُّعَاءُ مَکْتُوبٌ عَلَیْهِ: اَلَّذِی یُرَدُّ بِهِ اَلْقَضَاءُ، حَتَّی إِذَا صَارَ إِلَی أُمِّ اَلْکِتَابِ، لَمْ یُغْنِ اَلدُّعَاءُ فِیهِ شَیْئاً (2)

ص: 264


1- عنه بحار الأنوار: 259/5 ح 66 قطعة منه، و 9/14 ح 8 والبرهان في تفسير القرآن: 295/4 ح 24 ، و نور الثقلين: 511/2 ح 156 بتفاوت يسير، و 464/3 ح 191 قطعة منه، و مستدرك الوسائل: 260/13 ح 15296 قطعة منه، وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 337 (الفصل الأول في عمره و وفاته و فضائله). علل الشرائع: 553/2 ح 1 (باب - 341) بإسناده عن مالك بن عطية، عن أبي حمزة الثمالي، عن أبي جعفر الباقر علیه السلام بتفاوت عنه البحار 102/4 ح 15 و 258/11 ح 2.
2- عنه بحار الأنوار: 121/4 ح 65 و 141/5 ح ،11 ، والبرهان في تفسير القرآن: 296/4 ح 25، و نور الثقلين 512/2 ح 157 ، ومستدرك الوسائل: 177/5 ح 5609

سپس امام باقر علیه السلام فرمود به همین دلیل خداوند فرموده است خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود بنابراین خداوند آن چه را که برای آدم ثبت شده محو و نابود کرد و آن چه را که برای داود ثبت نشده بود برایش ثبت کرد

و چون عمر آدم به پایان رسید و فرشته مرگ برای قبض روح او آمد آدم گفت: هنوز سی سال از عمر من باقی مانده است فرشته مرگ پاسخ داد: آیا به یاد نداری که در وادی روحاء بود که خداوند نام های پیامبران و مدت عمر ایشان را بر تو عرضه ،نمود، پس تو سی سال از عمر خود را به فرزندت داود بخشیدی؟

آدم گفت: من چنین چیزی را به یاد نمی آورم فرشته مرگ به او گفت ای آدم نادان و فراموشکار ،نباش آیا از خداوند درخواست نکردی که آن را برای داود ثبت نماید و از عمر تو بکاهد و خداوند نیز چنین کرد؟

آدم گفت: آن نوشته را حاضر کن تا این مطلب را بدانم و به یاد آورم.

امام باقر علیه السلام فرمود آدم در گفتار خود صادق بود ولی او این مطلب را از یاد برده بود و انکار هم نکرد و از آن روز به بعد خداوند بندگانش را فرمان داد تا هنگام معامله و قرض گرفتن مدت آن را تعیین کنند و میان خود نوشته ای ،بنویسند تا همانند آدم در اثر ،فراموشی مطالب را انکار نکنند.

75) - از عمّار بن موسی روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش: «خداوند خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود» سؤال کردند؟

فرمود: این کتاب همان کتابی است که خداوند از آن محو و پاک می نماید و یا در آن ثبت می کند پس برای همین است که دعا کردن قضا و قدر (الهی) را تغییر داده و دگرگون می کند - با این که آن دعا برایش نوشته شده بوده - پس تا زمانی که آن به نوشته اصلی «امّ الکتاب» منتقل نشده قابل تغییر می باشد، ولی پس از آن، دعا هم بی نتیجه خواهد بود.

ص: 265

1948 / [76] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ، قال :

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَلْمَرْءَ لَیَصِلُ رَحِمَهُ وَ مَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ ثَلاَثُ سِنِینَ فَیَمُدُّهَا اَللَّهُ إِلَی ثَلاَثٍ وَ ثَلاَثِینَ سَنَهً وَ إِنَّ اَلْمَرْءَ لَیَقْطَعُ رَحِمَهُ وَ قَدْ بَقِیَ مِنْ عُمُرِهِ ثَلاَثٌ وَ ثَلاَثُونَ سَنَهً فَیُقَصِّرُهَا اَللَّهُ إِلَی ثَلاَثِ سِنِینَ أَوْ أَدْنَی

قَالَ اَلْحُسَیْنُ وَ: کَانَ جَعْفَرٌ یَتْلُو هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللهِ شَهِيدَ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾ ﴿43﴾

1949/ [77]- عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ (اَلْعِجْلِیِّ)، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): قَوْلُهُ تَعَالَی: ﴿قُلْ كَفَى بِاللهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ﴾، قَالَ: إِیانَا عَنَی وَ عَلِی أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَیرُنَا بَعْدَ النَّبِی صلی الله علیه و اله (2)

1950 / [ 78] - عن عبد الله بن عطاء، قال:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : هَذَا اِبْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سَلاَّمِ [بْنِ عِمْرَانَ] یَزْعُمُ أَنَّ أَبَاهُ اَلَّذِی یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿قُلْ كَفَى باللهِ شَهِيدَ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَب﴾

ص: 266


1- عنه بحار الأنوار: 121/4 ح 66 و 141/5 ح 12 و 99/74 ح 42 و وسائل الشيعة 537/21 ح27799، والبرهان في تفسير القرآن: 297/4 ح 26. كشف الغمة: 165/2 ( مناقبه وصفاته علیه السلام) عنه البحار: 206/47 ح 47، جامع الأخبار: 106 (الفصل الثالث والستون في صلة الرحم) عن الإمام عليّ علیه السلام بتفاوت.
2- عنه بحار الأنوار: 433/35 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن: 302/4 ح 13، و مستدرك الوسائل: 334/17 ح 21509 بصائر الدرجات: 214 ح 12 ( باب - 1 ممّا عند الأئمة علیهم السلام) ، و 216 ح 20، عنه البحار: 91/39 ح 5، الكافي: 229/1 ح 6 بإسناده عن بريد بن معاوية قال: قلت لأبي جعفر علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 181/27 33546 ، المناقب لابن شهر آشوب : 400/4 ( فصل في المقدمات).

76)- از حسین بن زید بن علی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام این حدیث نمود که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است چه بسا شخصی سه سال از عمرش باقی مانده ولی چون صله رحم کند، خداوند سی سال عمر او را افزایش دهد و عمر او سی سی و سه سال گردد و چه بسا از عمرش سی و سه سال باقی مانده ولي قطع رحم می نماید پس خداوند متعال آن را به سه سال و یا کم تر از آن می رساند.

راوی گوید و امام صادق علیه السلام این آیه را خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا نثییت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود تلاوت می نمود.

فرمایش خداوند متعال و آن هایی که کافر شدند گویند تو (پیامبر) مرسل نیستی بگو كافی است که خداوند و کسی که علم کتاب او آگاهی به قرآن نزد اوست میان من و شما گواه باشند

77) - از برید بن معاويه نجلی روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم (منظور از فرمایش خداوند متعال ) بگو:

خداوند به عنوان گواه بین من و شما کافی است و نیز کسی که نزد او علم کتاب وجود دارد چیست ؟؟

فرمود:: منظور خداوند ما (اهل بیت عصمت و طهارت) هستیم و علی علیه السلام، با فضیلت ترین اولین و برترین ها بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می باشد.

78)- از عبدالله بن عطا روایت کرده است که گفت

به امام باقر علیه السلام عرض کردم این فرزند عبد الله بن سلام است که گمان كند علم کتابی که خداوند می فرماید: «بگو خداوند به عنوان گواه بین من و شما کافی است و نیز کی که نزد او علم کتاب وجود دارد نزد پدرش بود

ص: 267

قال: كذب هو عليّ بن أبي طالب علیه السلام (1)

1951 / [ 79] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَجْلاَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ علیه السلام، قال:

سألته عن قوله تعالى: ﴿ قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدَ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمٌ الْكِتَبِ ﴾؟

فقال: نزلت في على علیه السلام بعد رسول الله صلی الله علیه و اله، و في الأئمة علیهم السلام بعده، وعلى علیه السلام عنده علم الكتاب . (2)

1952 / [80 ] - عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَبِ ﴾، قَالَ: نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، أَنَّهُ عَالِمُ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ بَعْدَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (3)

ص: 268


1- عنه بحار الأنوار: 432/35 ذيل ح 10 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 302/4 ح 14، و نور الثقلين: 523/2 ح 213 بصائر الدرجات: 215 ح 16 (باب - 1 ممّا عند الأئمة علیهم السلام) بإسناده عن أبان بن عثمان، عن أبي مریم قال: قلت لأبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 431/35 ح 10.
2- عنه بار الانوار: 433/35 ح 16 و البرهان في تفسیر القرآن: 302/4 ح 15، و نور الثقلین: 523/2 ح 213 بحار الانوار: 433/35 ح 16 و البرهان في تفسیر اقرآن: 302/4 ح 15 و نورالثقلین: 523/2 ح 213 و متدرک الوسایل: 334/17 ح 21510 بصائر الدجات: 214 ح 10 (باب- 1 ممّا عند الائمّة علیهم السلام) بإسناده عن عبدالرحمن بن ابی نجان عن مثنّی قال: سألته علیه السلام عنه البحار: 172/26 ح 41
3- عنه بحار الأنوار: 432/35 ذيل ح 11 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 302/4 ح 16، و نور الثقلين: 523/2 ح 214. بصائر الدرجات: 215 ح 17 (باب - 1 ممّا عند الأئمة علیهم السلام) بإسناده عن عبد الله بن عجلان، عن أبي جعفر علیه السلام، و 216 ح 18 عن فضيل بن يسار، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار: 432/35 ح 11

فرمود: نه، (چنین نیست) او دروغ می گوید بلکه (آن کسی که دارای علم کتاب است) علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد.

79) - از عبد الله علیه السلام بن عجلان روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «بگو: خداوند به عنوان گواه بین من و شما کافی است و نیز کسی که نزد او علم کتاب وجود دارد، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه درباره علی بن ابى طالب علیه السلام نازل شده است که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و دارای علم کتاب می باشد و امامان بعد از او نیز (دارای علم کتاب هستند.

80)- از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال و کسی که نزد او علم کتاب وجود دارد فرمود این آیه درباره علی علیه السلام نازل شده است که او بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله عالم این امت می باشد

ص: 269

سورة المباركة: ﴿إبراهيم﴾

[ 14]

ص: 270

ص: 271

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

1953 / [1] - عَنْ عَنْبَسَهَ بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «إِبْرَاهِیمَ» وَ «اَلْحِجْرَ» فِی رَکْعَتَیْنِ جَمِیعاً فِی کُلِّ جُمُعَهٍ لَمْ یُصِبْهُ فَقْرٌ أَبَداً وَ لاَ جُنُونٌ وَ لاَ بَلْوَی. (1)

ص: 272


1- عنه بحار الأنوار: 280/92 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 305/4 ح 1 ، و مستدرك الوسائل: 103/6 ح 6541. ثواب الأعمال: 107 (ثواب من قرأ سورة إبراهيم والحجر)، عنه وسائل الشيعة: 410/7 ح 9717، والبحار 280/89 ج 1، مصباح المتهجّد : 319 ( صلاة أخرى ركعتان)، عنه وسائل : ح الشيعة: 371/7 ح 9610، جمال الأسبوع: 133 ( صلاة أخرى)، و326 (الفصل الرابع والثلاثون)، عنه البحار 349/89، و 369/89، أعلام الدين: 371

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1)- از عَنبَسَة بن مُصْعَب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس سوره «ابراهیم» و سوره «حجر» را در دو رکعت ،نماز در هر جمعه بخواند هیچ موقع فقیر و تنگ دست نخواهد شد و به دیوانگی و حادثه ناگوار مبتلا نمی گردد

ص: 273

قوله تعالى: ﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ﴾ ﴿5 ﴾

1954 / [2] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿ وَ ذَكَرْهُم بِأَيَّم اللَّهِ ﴾، قَالَ: بِآلاَءِ اَللَّهِ یَعْنِی نِعَمَهُ. (1)

قوله تعالى: ﴿وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَبِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾ ﴿7﴾

1955 / [3] -عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلْمَدَائِنِیِّ (2)، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: أَیُّمَا عَبْدٍ أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی فَأَقَرَّ بِهَا بِقَلْبِهِ- وَ حَمِدَ اَللَّهَ عَلَیْهَا بِلِسَانِهِ لَمْ یَنْفَدْ کَلاَمُهُ حَتَّی یَأْمُرَ اَللَّهُ لَهُ بِالزِّیَادَهِ (3)

1956 / [4] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی إِسْحَاقَ اَلْمَدَائِنِیِّ : حَتَّی یَأْذَنَ اَللَّهُ لَهُ بِالزِّیَادَهِ، وَ هُوَ قَوْلُهُ: ﴿لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ﴾ (4)

ص: 274


1- عنه بحار الأنوار: 53/71 ح 79 والبرهان 309/4 ح 5، و نور الثقلين: 526/2 ح 6.
2- في الطبع المكتبة العلمية الإسلامية، تهران: عن أبي عمر المدائني . 223/2 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار: 53/71 ح ،80 والبرهان في تفسير القرآن: 312/4 ح 13 و نور الثقلين: 528/2 ح 15 . تفسير القمّي: 367/1 عنه البحار: 42/71 ح 36 مشكاة الأنوار: 29 و 32 (الفصل السادس في الشكر).
4- عنه بحار الأنوار: 53/71 ذيل ح 80 والبرهان 312/4 ذيل ح 13، و نور الثقلين: 528/2 ح 16.

فرمایش خداوند متعال: و همانا ما مونی را با آیات خود فرستاديم (و دستور دادیم:) قوم خود را از تاریکی ها به نور بیرون آور! و «روزهای خداوند» را به آنان یاد آوری کن در آن شانه هایی است برای هر صبر کننده شکر گزار ! (5)

2)- از ابراهیم بن ،عمر به نقل از کسی که نامش را یادآور شده روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال ، و ایشان را به ایام الله یادآوری کن فرمود: منظور از «ايّام الله» نعمت های خداوند .است

فرمایش خداوند متعال: و (به یاد آورید) آن هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت اگر شکرگزاری کنید (نعمت های خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسیاسی کنید همانا مجازا تم شدید است. (7)

3)- از ابو عمرو مدائنی روایت کرده است. که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر بناره ای که خداوند بر او نعمتی را ارزانی دارد پس قدر آن را با قلبش بشناسد را با قلبش بشناسد- و در روایتی دیگر آمده است: افراز و اعتراف بر آن کند - و ( کسی که) خداوند را با زبانش سپاس گوید کلامش به پایان نمی رسد مگر آن که خداوند دستور می دهد تا (نعمتش را) برای او افزایش دهند -

4)- و در روایت ابو اسحاق مدائنی آمده است تا آن که خداوند برایش اذن زیاد شده بدهد و آن همان فرمایش خداوند است: «چنان چه شکر و سپاس بجا آوردید حتماً برایتان می افزایم»

ص: 275

1957 / [5] - و عن أبي ولاد، قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَرَأَیْتَ هَذِهِ اَلنِّعْمَهَ اَلظَّاهِرَهَ عَلَیْنَا مِنَ اَللَّهِ، أَ لَیْسَ إِنْ شَکَرْنَاهُ عَلَیْهَا وَ حَمِدْنَاهُ زَادَنَا، کَمَا قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ﴾؟

فَقَالَ: نَعَمْ، مَنْ حَمِدَ اَللَّهَ عَلَی نِعَمِهِ وَ شَکَرَهُ، وَ عَلِمَ أَنَّ ذَلِکَ مِنْهُ لاَ مِنْ غَیْرِهِ، [زَادَ اَللَّهُ نِعَمَهُ] (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا عَاذَيْتُمُونَا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّل الْمُتَوَكَّلُونَ﴾ ﴿12﴾

1958 / [6] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ ظَرِیفٍ عَنْ مُحَمَّدِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ ﴿ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِلُونَ ﴾ ، قال: الزارعون (2)

قوله تعالى: ﴿يَتَجَرَّعُهُ، وَ لَا يَكَادُ يُسِيغُهُ، وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلّ مَكَانٍ وَ مَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِن وَرَابِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ﴾ ﴿17﴾

1959 / [7] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عن أَبِی عَنْ جَدِّه علیهم السلام ، قال :

قال أمير المؤمنين علیه السلام: إنَّ أهلَ النّارِ لَمّا غَلَی الزَّقّومُ وَالضَّریعُ فی بُطونِهِم کَغَلیِ الحَمیمِ سَأَلُوا الشَّرابَ ، فَأُتُوا بِشَرابٍ غَسّاقٍ وصَدیدٍ ﴿یَتَجَرَّعُهُ وَ لَا یَکَادُ

ص: 276


1- عنه بحارالانوار: 53/71 ح 81 و البرهان في تفسیر القرآن: 312/4 ح 14 و نور الثقلین: 528/2 ح 17
2- عنه بحار الأنوار: 66/103 ح 16، و وسائل الشيعة: 42/17 ح 21935، والبرهان في تفسير القرآن: 313/4 ح 1 ، و نور الثقلين: 530/2 ح 30 فيه : عن الحسن بن طريف (بالطاء المهملة)، و مستدرك الوسائل: 461/13 ح 15897. من لا يحضره الفقيه: 253/3 ح 3916 فيه: سُئل عليّ علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 34/19 ح 24087، والبرهان في تفسير القرآن: 313/4 ح 2.

5)- و از ابو ولاد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم به نظر شما این نعمت های ظاهری (که در اختیار ما قرار گرفته است) از طرف خداوند می باشد؟ آیا این طور نیست که اگر ما او را حمد و سپاس ،گوییم بر ایمان افزایش می دهد همچنان که خداوند در قرآن فرموده: «چنان چه شکر و سپاس بجا آوردید، حتماً برایتان می افزایم؟»

فرمود: ،بلی کسی که شکر و سپاس نعمت های خداوند را بجای آورد و معتقد باشد که این نعمت ها از سوی خداوند است نه از دیگری خداوند نعمت هایش را می افزاید

فرمایش خداوند متعال و چرا بر خدا توکل ،نکنیم با این که ما را به راه های (سعادت) راهنمائی کرده است؟ و ما بطور مسلّم در برابر آزارهای شما بر خودمان صبر خواهیم کرد (و دست از رسالت خویش بر نمی داریم) و توکّل کنندگان باید فقط بر خدا توکّل کنند (12)

6)- از حسن بن ،ظریف به نقل از محمّد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند سبحان: «و توکل کنندگان، باید بر خداوند توکل کنند» فرمود زراعت کنندگان هستند (که با توکّل بر خدا شخم می،زنند بذر می پاشند و امید به جایی و چیز دیگری ندارند).

فرمایش خداوند متعال: با زحمت آن را جرعه جرعه سر می کشد و هرگز حاضر نیست به میل خود آن را بیاشامد و مرگ از هر جا به سراغ او می آید ولی با این همه او نمی میرد و به دنبال او عذاب شدیدی خواهد بود! (17)

7)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش از جدّ گرامی اش علیهما السلام، حدیث نمود که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هنگامی که زقوم و ضریع در دل های اهل دوزخ همچون آب جوش به جوش آید آنان درخواست نوشیدنی کنند، پس پس از آب های گندیده و چرکین برای آن ها آورده می شود «که جرعه جرعه آن را می نوشد و هیچ

ص: 277

يُسِيعُهُ، وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَ مَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِن وَرَابِهِ ى عَذَابٌ غَلِيظٌ﴾ وحَمیمٌ یَغلی بِهِ جَهَنَّمُ مُنذُ خُلِقَت ﴿كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَاءَتْ مُرْتَفَقًا﴾ (1). (2)

قوله تعالى: ﴿وَ قَالَ الشَّيْطَنُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ مَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَنٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِى فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ مَا أَنتُم بِمُصْرِخِيَّ إِنِّى كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّلِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ ﴿22﴾

1960 / [8] - عَنْ حَرِیزٍ ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ:

﴿وَ قَالَ الشَّيْطَنُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ ﴾ ، قَالَ: هُوَ اَلثَّانِی وَ لَیْسَ فِی اَلْقُرْآنِ شَیْءٌ ﴿وَ قَالَ الشَّيْطَنُ ﴾ إِلاَّ وَ هُوَ اَلثَّانِی (3)

1961/ [9] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ یُؤْتَی بِإِبْلِیسَ فِی سَبْعِینَ غُلاًّ وَ سَبْعِینَ کَبْلاً ، فَیَنْظُرُ اَلْأَوَّلُ إِلَی زُفَرَ فِی عِشْرِینَ وَ مِائَهِ کَبْلٍ وَ عِشْرِینَ وَ مِائَهِ غُلٍّ، فَیَنْظُرُ إِبْلِیسُ ، فَیَقُولُ: مَنْ هَذَا اَلَّذِی أَضْعَفَ اَللَّهُ لَهُ اَلْعَذَابَ، وَ أَنَا أَغْوَیْتُ هَذَا اَلْخَلْقَ جَمِیعاً؟

فَیُقَالُ: هَذَا زُفَرُ . فَیَقُولُ: بِمَا حُدِّدَ لَهُ هَذَا اَلْعَذَابُ؟

فَیُقَالُ: بِبَغْیِهِ عَلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. فَیَقُولُ لَهُ إِبْلِیسُ : وَیْلٌ لَکَ وَ ثُبُورٌ لَکَ، أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اَللَّهَ

ص: 278


1- سورة الكهف: 29/18
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 315/4 ح ،4 و نور الثقلين 532/2 ح 43، و 260/3 ح 80.
3- عنه بحار الأنوار: 166/30 ح 98 ، والبرهان في تفسير القرآن: 317/4 ح 4، و نور الثقلين: 534/2 ح 48

گوارایش نمی باشد و مرگ از هر سو بر او وارد می گردد اما او نمی میرد و عذابی سخت در انتظارش می باشد» همچنین برای آن ها آب جوشانی می آورند که از ابتدای آفرینش جهنم در حال جوشش بوده و این همان فرمایش خداوند است «(آبی که) همچون فلز گداخته شده که (پوست و گوشت) صورت آن ها را بریان می کند چه نوشیدنی (خبیث) و چه جایگاه بدی است».

فرمایش خداوند متعال: و شیطان هنگامی که کار تمام می شود می گوید خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده ای (باطل) دادم پس من (از وفای به عهد با شما) تخلف کردم من بر شما تسلطی نداشتم جز این که دعوتتان کردم پس شما دعوت مرا پذیرفتید بنابر این مرا سرزنش نکنید بلکه خود را سرزنش کنید نه من فریادرس شما هستم و نه شما فریادرس من می باشید من نسبت به شرک شما درباره خودم که از قبل داشتید بیزار و کافر !هستم به درستی که ستمکاران عذاب دردناکی خواهند داشت (22)

8)- از حریز به نقل از کسی که نامش را برده روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و شيطان بعد از آن که حادثه واقع شد، گفت، فرمود: منظور از آن همان دومی است (و به طور کلی) در قرآن موردی از «و شیطان گفت» نیست مگر آن که منظور دو می می باشد

9) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی چون روز قیامت ابلیس را در بند هفتاد غُل و زنجیر بیاورند، پس اولی نگاه به زُفَر (دومی) می کند که در صد و بیست غُل و صد و بیست زنجیر قرار دارد سپس ابلیس به او نگاه می کند و می گوید این کیست که عذابش از من افزون تر می،باشد با این که تمامی مخلوقات را من فریب داده و گمراه کرده ام؟ گفته می شود این زُفَر می باشد (ابلیس) گوید برای چه این همه عذاب را بر او تحمیل کرده اند؟

گفته می شود به خاطر ظلم و ستمی است که بر علی الله روا داشته است (ابلیس) گوید وای و هلاکت بر تو باد آیا نمی دانستی که خداوند مرا به سجده

ص: 279

أَمَرَنِی بِالسُّجُودِ لِآدَمَ فَعَصَیْتُهُ، وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَجْعَلَ لِی سُلْطَاناً عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ شِیعَتِهِ فَلَمْ یُجِبْنِی إِلَی ذَلِکَ، وَ قَالَ: ﴿إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاّ مَنِ اِتَّبَعَکَ مِنَ اَلْغاوِینَ﴾. (1) مَا عَرَفْتُهُمْ حِینَ اِسْتَثْنَاهُمْ إِذْ قُلْتُ: ﴿وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ ﴾ (2) فَمَنَّتْکَ بِهِ نَفْسُکَ غُرُوراً فَتَوَقَّفْ بَیْنَ یَدَیِ اَلْخَلاَئِقِ فَقَالَ لَهُ: مَا اَلَّذِی کَانَ مِنْکَ إِلَی عَلِیٍّ وَ إِلَی اَلْخَلْقِ اَلَّذِی اِتَّبَعُوکَ عَلَی اَلْخِلاَفِ؟

فَیَقُولُ اَلشَّیْطَانُ- وَ هُوَ زُفَرُ- لِإِبْلِیسَ : أَنْتَ أَمَرْتَنِی بِذَلِکَ، فَیَقُولُ لَهُ إِبْلِیسُ : فَلِمَ عَصَیْتَ رَبِّکَ وَ أَطَعْتَنِی ؟

فَیَرُدُّ زُفَرُ عَلَیْهِ مَا قَالَ اَللَّهُ:: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ ۖ وَ مَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ﴾ - إلى آخر الآية- (3)

قوله تعالى: ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ ﴿24﴾ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿25﴾ وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ﴾ ﴿26﴾

1962/ [10]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ في قول الله: ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴾ قال:

ص: 280


1- سورة الحجر: 42/15
2- سوره الأعراف: 17/7
3- عنه بحار الانوار: 167/30 ح 99، والبرهان في تفسير القرآن: 317/4 ح 5، . نور الثقلین: 534/2 ح 49

برای آدم دستور داد و مخالفت کردم و از خداوند درخواست کردم تا (به جهت پاداش عبادت هایم) مرا بر محمّد و اهل بیت و شیعیان او مسلّط گرداند، ولی او خواسته مرا برآورده نکرد و فرمود: «به درستی که تو بر بندگان من تسلّطی نخواهی ،داشت مگر آن هایی که از تو پیروی کنند که گمراه گشته اند» و در آن موقعی که او ایشان را استثنا و جدا ،نمود آنان را نمی شناختم و به همین دلیل گفتم: «و بیش ترین آنان را شاکر و سپاسگزار نخواهی یافت» پس امیال و هواهای نفسانیت تو را مغرور کرد و (اکنون سزای تو می باشد که) این چنین در حضور خلایق قرار بگیری. سپس (ابلیس) به او گوید چه چیزی سبب شد که از علی علیه السلام روی گردانی و با بندگانت که از تو در راه مخالفت (با خداوند) پیروی کردند بر او ستم نمایی؟

شيطان - که همان زُفَر می باشد - به ابلیس :گوید تو مرا به این کار دستور دادی ابلیس پاسخ دهد به چه دلیلی دستور پروردگارت را مخالفت کردی و دستور مرا اطاعت نمودی؟ پس زُفَر آن چیزی را که خداوند بیان نموده، در جواب به ابلیس خواهد گفت: «به راستی که خداوند به شما وعده داد و وعده او درست بود و من نیز به شما وعده دادم ولی در وعده خود با شما خلاف کردم و برایتان هیچ دلیل و برهانی نیاوردم» - تا پایان آیه -

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی که چگونه خداوند مثال «کلمه طیّبه» و گفتار پاکیزه را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت و شاخه های آن در آسمان می باشد؟! (24) هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش می دهد و خداوند برای مردم مثل هایی را می زند تا شاید متذکر شوند (و پند گیرند)! (25) و (همچنین) «کلمۀ خبیثه» و سخن پست و آلوده را به درخت ناپاکی تشبیه کرده است که از روی زمین برکنده شده و قرار و ثباتی ندارد (26)

10) - از محمّد بن علی حلبی به نقل از زراره و ،حُمران روایت کرده که گفتند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند مثَلی را به عنوان «کلمه طیّبه» مطرح نموده که همانند «شجره طیّبه» می باشد که اصل آن (در زمین) ثابت و شاخه هایش در آسمان خواهد بود» فرموده اند: منظور

ص: 281

یَعْنِی اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْأَئِمَّهَ علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِ هُمُ اَلْأَصْلُ اَلثَّابِتُ وَ اَلْفَرْعُ اَلْوَلاَیَهُ لِمَنْ دَخَلَ فِیهَا (1)

1963/ [11] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله عليه السلام عَنْ قَوْلِ الله: ﴿ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴾؟

فَقَالَ : رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أَصْلُهَا ، وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَرْعُهَا ، وَ الْأَئِمَّهُ علیهم السلام مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا أَغْصَانُهَا ، وَ عِلْمُ الْأَئِمَّهِ ثَمَرَتُهَا ، وَ شِیعَتُهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَرَقُهَا ، هَلْ فِیهَا فَضْلٌ ؟

قُلْتُ : لَا [وَ اللّهِ!] ، قَالَ : وَ اللّهِ! إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیُولَدُ ، فَتُورَقُ وَرَقَهٌ فِیهَا ، وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَمُوتُ ، فَتَسْقُطُ وَرَقَهٌ مِنْهَا

:قال: قلت: ﴿تُؤْتِي أُكْلَهَا كُلَّ حِين بِإِذْنِ رَبِّهَا﴾؟

قَالَ: یَعْنِی مَا یَخْرُجُ إِلَی اَلنَّاسِ مِنْ عِلْمِ اَلْإِمَامِ فِی کُلِّ حِینٍ یُسْأَلُ عَنْهُ (2)

1964 / [12] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِی رَجُلٍ نَذَرَ أَنْ یَصُومَ زَمَاناً قَالَ اَلزَّمَانُ خَمْسَهُ أَشْهُرٍ وَ اَلْحِینُ سِتَّهُ أَشْهُرٍ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ ﴿تُؤْتِی أُکُلَهٰا کُلَّ حِینٍ﴾ (3)

ص: 282


1- أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 320/4 ح 10 و نور الثقلين: 537/2 ح 65. بصائر الدرجات: 60 ح 1 (نادر من الباب) بإسناده عن محمّد الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام. عنه البحار 141/24 ذيل 8 أشار إليه، والبرهان: 319/4 2 ح 4
2- عنه بحار الأنوار: 140/24 ذيل ح 6 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 321/4 ح 11. تفسير القمّي: 369/1 بإسناده عن سلام بن المستنير، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 217/19 ح 97 و 138/24 ح 2 ، بصائر الدرجات: 59 ح 4 ( باب - 2 في الأئمة علیهم السلام) بإسناده عن عمر بن يزيد بياع السابري بتفاوت يسير عنه البحار 140/24 ح 6، و نحوه تفسیر فرات الكوفي: 219 ح 293
3- عنه بحار الأنوار: 228/104 ح ،57 و البرهان في تفسير القرآن: 321/4 ح 15، و مستدرك الوسائل: 494/7 ح 8730 الكافي: 142/4 ح 5 تهذيب الأحكام 309/4 ح 1 عنه وسائل الشيعة: 388/10 ح 13659، علل الشرائع : 387/2 ح 1 (باب - 121)، عنه البحار: 335/96 ح 4.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامان بعد از او هستند که ایشان اصل و ریشه ثابت می باشند و فرع ،آن ولایت می باشد برای کسانی که (آن را بپذیرند و) وارد آن شوند.

11)- از محمّد بن یزید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند و شاخه های آن در آسمان می باشد سؤال کردم؟

فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله اصل و ریشه و امیر المؤمنين علیه السلام تنه آن درخت می باشند و امامان از ذریّه آن دو بزرگوار شاخه های آن هستند و علوم ایشان میوه هایش خواهد بود و شیعیان ایشان برگ های آن خواهند بود، پس آیا (درخت) چیز دیگری هم دارد؟

عرض کردم نه به خدا سوگند! (چیز دیگری ندارد)

فرمود: به خدا سوگند هرگاه یکی از شیعیان (ما اهل بیت رسالت) از دنیا ،برود یک برگ از آن درخت می افتد و اگر فرزندی از ایشان متولد شود یک برگ بر آن درخت می روید

گفت:م نظر شما درباره این (قسمت) آیه: «آورده و مهیا می شود میوه های آن در هر لحظه با اذن پروردگارش« چیست؟

فرمود منظور آن علومی ،است که ائمه علیهم السلام، آن ها را برای شیعیان خود در هر وقت که از ایشان سؤال شود بیان می کنند

12)- از اسماعیل بن ابی زیاد سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام ، فرمود: امام علی علیه السلام در مورد مردی که نذر کرده زمانی را روزه بگیرد فرموده است «زمان» پنج ماه می باشد و «حین» شش ماه خواهد بود؛ چون که خداوند می فرماید: «آورده و مهیا می شود میوه های آن در هر لحظه».

ص: 283

1965 / [13] - عن الحلبي، قال:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ جَعَلَ اَللَّهُ عَلَیْهِ صَوْماً حِیناً فِی شُکْرٍ،؟

قَالَ: فَقَالَ قَدْ سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ هَذَا فَقَالَ: فَلْیَصُمْ سِتَّهَ أَشْهُرٍ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ تُؤْتِيَ أُكْلَهَا كُلَّ حِينِ بِإِذْنِ رَبِّهَا﴾ وَ اَلْحِینُ سِتَّهُ أَشْهُرٍ (1)

1966 / [14] - عَنْ خَالِدِ بْنِ جَرِیرٍ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ قَالَ لِلَّهِ عَلَیَّ أَنْ أَصُومَ حِیناً وَ ذَلِکَ فِی شُکْرٍ؟

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ : قَدْ أَتَی عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِثْلَ هَذَا، فَقَالَ: صُمْ سِتَّهَ أَشْهُرٍ، فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ تُؤْتِيَ أُكْلَهَا كُلَّ حِينِ ﴾ ، یَعْنِی سِتَّهَ أَشْهُرٍ (2)

1967 / [15] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ اَلْأَشَلِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةٌ طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ ﴾ اَلْآیَتَیْنِ قَالَ هَذَا مَثَلٌ ضَرَبَهُ اَللَّهُ لِأَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّهِ وَ لِمَنْ عَادَاهُمْ، هُوَ: ﴿ مَثَلُ کَلِمَهٍ خَبِیثَهٍ کَشَجَرَهٍ خَبِیثَهٍ اُجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ اَلْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ ﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فِي الآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللهُ الظَّلِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ﴾ ﴿27﴾

ص: 284


1- عنه بحار الأنوار: 228/104 ح 58 ، والبرهان في تفسير القرآن: 322/4 ح .16
2- عنه بحار الأنوار: 228/104 ح 59، و وسائل الشيعة: 388/10 ذيل ح 13658 ، والبرهان في تفسير القرآن: 322/4 ح 18 الكافي: 142/4 ح 6 بإسناده عن أبي الربيع ، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوه تهذيب الأحكام 309/4 ح 2، و 314/8 ح 45 مع زيادة في صدره عنهما وسائل الشيعة: 287/10 ح 13658
3- عنه بحار الأنوار: 142/24 ح 9 و 37/67 باختصار، والبرهان في تفسير القرآن: 321/4 ح 12 و نور الثقلين: 537/2 ح 66.

13) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال شد در مورد مردی که گفته است: بر عهده من است، که به شکرانه خداوند زمانی را برای خدا روزه بگیرم؟ فرمود: مانند همین سؤال را برای امام علی علیه السلام مطرح کردند پس حضرت فرمود شش ماه را روزه بگیرد؛ زیرا خداوند فرموده است: «آورده و مهیا می شود میوه های آن در هر لحظه با اذن پروردگارش» و افزود که «حین» شش ماه می باشد.

14) - از خالد بن جریر روایت کرده است که گفت

از امام صادق سؤال شد در مورد مردی که گفته است: بر عهده من است که به شکرانه خداوند زمانی را برای خدا روزه بگیرم؟ فرمود: مانند همین سؤال را برای امام علی علیه السلام مطرح کردند پس حضرت فرمود: شش ماه را روزه بگیر؛ زیرا خداوند می فرماید: «آورده و مهیا می شود میوه های آن در هر لحظه» یعنی مقدار «حین» شش ماه می باشد

15)- از عبد الرحمان بن سالم ،اشل به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد دو آیه: «خداوند مثل «کلمه طیّبه» را مطرح نموده که همانند «شجره طیّبه» می باشد» (تا آخر آیه بعد) فرمود: این مثالی است که خداوند برای اهل بیت پیامبرش علیهم السلام مطرح نموده است و برای دشمنان ایشان :(فرموده) «مثال «كلمة خبيثة»، همانند «شجره خبیثه» است که از بالای زمین رشد کرده و هیچ ثبات و قراری ندارد» خواهد بود

فرمایش خداوند متعال: خداوند کسانی را که ایمان ،آوردند به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان استوار می دارد هم در این جهان و هم در سرای دیگر ولی ستمگران را (در اثر گفتار و کردار ناشایستشان) گمراه می سازد و خداوند هر کاری را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام می دهد (27)

ص: 285

1968 / [16] - عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَلشَّیْطَانَ لَیَأْتِی اَلرَّجُلَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا [فَیَأْتِیهِ] عِنْدَ مَوْتِهِ، یَأْتِیهِ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ یَسَارِهِ لِیَصُدَّهُ عَمَّا هُوَ عَلَیْهِ، فَیَأْبَی اَللَّهُ لَهُ ذَلِکَ، وَ کَذَلِکَ قَالَ اَللَّهُ ﴿ یُثَبِّتُ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ اَلثّابِتِ فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا وَ فِی اَلْآخِرَهِ﴾ (1)

1969 / [17] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالاَ:

إِذَا وُضِعَ الرَّجُلُ فی قَبْرِهِ أتَاهُ مَلَکَانِ - مَلَکٌ عَنْ یَمِینِهِ وَ مَلَکٌ عَنْ یَسَارِهِ - و أُقِیمَ اَلشَّیْطَانُ بَیْنَ یَدَیْهِ، عَیْنَاهُ مِنْ نُحَاسٍ، فَیُقَالُ لَهُ: مَا تَقُولُ فِی هَذَا اَلرَّجُلِ اَلَّذِی خَرَجَ مِنْ بَیْنِ ظَهْرَانَیْکُمْ یَزْعُمُ أَنَّهُ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله؟

فَیَفْزَعُ لِذَلِکَ فَزْعَهً فَیَقُولُ - إِنْ کَانَ مُؤْمِناً-: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ.

فَیُقَالُ لَهُ عِنْدَ ذَلِکَ: نَمْ نَوْمَهً لاَ حُلُمَ فِیهَا، وَ یُفْسَحُ لَهُ فِی قَبْرِهِ تِسْعَهَ أَذْرُعٍ، وَ یَرَی مَقْعَدَهُ مِنَ اَلْجَنَّهِ ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَ فِی الْأخِرَهِ﴾

وَ إِنْ کَانَ کَافِراً، قَالُوا: مَنْ هَذَا اَلرَّجُلُ اَلَّذِی کَانَ بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ، یَقُولُ إِنَّهُ رَسُولُ اَللَّهِ ؟ فَیَقُولُ: مَا أَدْرِی. فَیُخَلَّی بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلشَّیْطَانِ (2)

ص: 286


1- عنه بحار الأنوار: 188/6 ح 31 والبرهان في تفسير القرآن: 326/4ح 5. من لا يحضره الفقيه: 134/1 ح 360 بتفاوت يسير.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 326/4 ح ،6 ونور الثقلين: 541/2ح 74. الزهد : 188 ح 234 ( باب - 16 المسألة في القبر و عذاب القبر) بإسناده عن عاصم بن حميد، عن أبي بصير قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : .... و نحوه الكافي 238/3 ح 10، عنه و عن الزهد، البحار: 262/6 ح 106، مسكّن الفؤاد: 44 (الباب الثاني في الصبر وما يلحق به) مرسلاً و بتفاوت.

16)- از صفوان بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود به درستی که چون مرگ شخصی از دوستان ما نزدیک شود شیطان از سمت راست و چپ او وارد می شود تا او را نسبت به آن چه که پای بند و معتقد بوده متزلزل و منحرفش کند ولی خداوند از این جریان امتناع می ورزد (و او را ثابت و استوار نگاه می دارد) همچنان که فرموده است: «خداوند کسانی را که ایمان آورده باشند بر سخن ثابت در دنیا و آخرت پایدار می گرداند».

17)- از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم روایت کرده که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: هنگامی که انسان در قبر گذارده شود، دو فرشته نزد او می آیند:

یکی سمت راست و دیگری سمت چپ او قرار می گیرند و شیطان هم - حالتی که چشمانش همچون (فلز) مس (سرخ) می باشد - در برابرش می ایستد پس به او گفته می شود درباره این شخص که خودش را فرستاده خداوند می دانست چه می گویی؟ که در دنیا پشت سر شما بود.

پس ناگهان نگرانی بسیار عظیمی بر او وارد می شود سپس – اگر مؤمن بوده باشد - خواهد گفت: ،محمّد رسول خدا می باشد.

پس دو فرشته به آن شخص گویند بخواب خوابیدنی که بیداری در آن نباشد؛ و قبرش به مقدار نه ذراع (حدود 4/5 متر) گسترش و توسعه یابد؛ و جایگاه خود را در بهشت مشاهده کند؛ و این همان فرمایش خداوند می باشد که فرموده است: «خداوند کسانی را که ایمان آورده باشند بر سخن ثابت در دنیا و آخرت پایدار می گرداند».

و چنانچه کافر باشد فرشته ها به او گویند: (نظرت در مورد) این شخصی که پشت سر شما بود و می گفت من فرستاده خدا هستم، چگونه است؟

گوید نمی دانم پس او را تنها با شیطان رها می کنند

ص: 287

1970 / [18] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قال: ]

أَنَّ الْمَيِّتَ إِذَا أُخرِجَ مِن بَيتِهِ شَيَّعَتهُ المَلائِكَةُ إِلَى قَبرِه، يَتَرَحَّمُونَ عَلَيهِ، حَتَّى إِذَا انتَهَى بِهِ إِلَى قَبرِهِ قَالَت الأَرضُ لَهُ: مَرحَباً بكَ وَ أَهلاً وَ سَهلاً وَ اللَّهِ لَقَد كُنتُ أُحِبُّ أَن يَمشِىَ عَلَيَّ مِثلُكَ لا جَرَمَ لَتَرَىَ مَا أَصنَعُ بِكَ فَيَوَسَّعُ لَهُ مَدَّ بَصَرِهِ وَ يَدخُلُ عَلَيهِ فِي قَبرِهِ قَعِيدَا القَبرِ [مَلَكَا القَبرِ وَ هُمَا قَعِيدَا القَبرِ] مُنكَرٌ وَ نَكِيرٌ فَيُلقِيَانِ فِيهِ الرُّوحَ إِلَى حَقوَيهِ فَيُقعِدَانِهِ فَيَسأَلانِهِ فَيَقُولانِ لَهُ مَن رَبُّكَ؟؟

فَيَقُولُ: اللَّهُ، فَيَقُولانِ: و مَا دِينُكَ

فَيَقُولُ: الإِسلامُ فَيَقُولانِ: وَ مَن نَبِيُّكَ

فَيَقُولُ: مُحَّمَدٌ صلي الله عليه و آله فَيَقُولانِ: وَ مَن إِمَامُكَ؟

فَيَقُولُ: عَلِيٌّ عليه السلام فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ: صَدَقَ عَبدِي افرُشُوا لَهُ فِي القَبرِهِ مِنَ الجَنَّةِ، وَ أَلبِسُوهُ مِن ثِيَابِ الجَنَّةِ، وَ افتَحُوا له فِي قَبرِهِ بَاباً إِلَى الجَنَّةِ حَتَّى يَأتِيَنَا و ما عِندَنَا خَيرٌ لَهُ ثُمَّ َيَقُولانِ: لَهُ نَم نُومَةَ العَرُوسٍ نَم نُومَةً لا حُلُمَ فِيهَا.

وَ إِن كَانَ كَافِراً أُخرِجَتِ لَهُ مَلائِكَةُ يُشَيِّعُوُنه إِلىَ قَبرِهِ يَلعَنُونَهُ حَتَّى إِذَا انتَهَى إِلَى الأَرضُ قَالَت الأَرضُ: لا مَرحَباً بِكَ وَ لا أَهلاً، أَمَا وَ اللَّهِ لَقَد كُنتُ أُبغِضُ أَن يَمشِيَ عَلَّيَ مِثلُكَ لا جَرَمَ لَتَرَيَنَّ مَا أَصنَعُ بَكَ اليَومَ، فَتَضِايقُ عَليَهِ حَتَّى تَلتَقِيَ جَوَانِحُهُ، وَ يَدخُلُ عَلَيهِ مَلَكَا القَبرِ- وَ هُمَا قَعِيدَا القَبرِ- مُنكَرٌ وَ نَكِيرٌ

قَالَ: قُلتُ لَهُ جُعِلتُ فِدَاكَ يَدخُلانِ عَلَى المُؤمِنِ وَ الكَافِرِ فِي صُورَةٍ وَاحِدَةً؟

فَقَالَ: لا، فَيُقعِدَانِهِ فَيَقُولانِ لَهُ: مَن رَبُّكَ؟

فَيَقُولُ: سَمِعتُ النَّاسَ يَقُولُون، فَيَقُولانِ لَهُ: لا دَرَيتَ فَمَا دِينُكَ؟

فَيَقُولُ: سَمِعتُ النَّاسَ يَقُولُونَ و يَتَلَجلَجُ لِسانه، فَيَقُولانِ لا دَرَيتَ قَمَن نَبِيُّكَ؟

فَيَقُولُ سَمِعتُ النَّاسَ يَقُولُونَ و يَتَلَجلَجُ لِسانه، فَيَقُولانِ لا دَرَيتَ ، وَ فَيُنَادِي مُنَادٍ

ص: 288

18) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود:

چون (جنازه) مؤمن از خانه اش (به سمت قبرستان) خارج شود فرشتگان او را تا قبرش مشایعت و همراهی می کنند و بر او رحمت می فرستند تا آن که او را درون قبر ،گذارند پس چون درون قبر نهاده شود زمین به او گوید خوش آمدی و گرامیت باشد به خدا سوگند دوست می داشتم که همچون مثل تو بر روی من قدم گذارد (و زندگی کند) و خواهی دید که برای تو چه خواهم کرد پس تا جایی که چشم او دید دارد قبرش گشاد خواهد شد و دو فرشته- به نام های نکیر و منکر که هر دو جایگاهشان در قبر است - بر او وارد می شوند و روح به بدنش باز می گردد پس او را می نشانند و از او سؤال می کنند و می گویند: پروردگار تو کیست؟ خواهد گفت: خداوند .است گویند: دین تو چیست؟ خواهد گفت: دین اسلام است گویند پیغمبر تو کیست؟ گوید: حضرت محمّد صلی الله علیه و آله پیامبر خداوند می باشد گویند امام و پیشوای تو کیست؟ خواهد گفت: علی علیه السلام است

(امام صادق علیه السلام) فرمود: پس در این هنگام منادی از آسمان ندا می دهد: بنده من راست می گوید از (فرش های) بهشت برای او در قبرش بیندازید و دری از درهای بهشت به رویش بگشائید و از لباس های بهشتی بر او بپوشانید تا آن وقتی که بر ما وارد خواهد شد و آن چه برای او نزد ما موجود است برایش بهتر می باشد؛ سپس به او گفته می:شود همچون عروس در جایگاه خود ،بخواب که ترس و وحشتی برای تو نمی باشد.

(سپس) فرمود اما اگر کافر ،باشد جنازه اش را از خانه خارج کنند پس فرشته ها او را تا قبرش تشییع و همراهی کنند و در مسیر راه او را لعنت می نمایند و چون در قبر نهاده شود، زمین به او گوید: خوش نیامدی و گرامیت ،نباشد به خدا سوگند! ناراحت بودم و دشمن داشتم که همچون تو بر من قدم ،گذارد اکنون خواهی دید که با تو چه خواهم کرد. پس قبر بر او تنگ ،شود به طوری که استخوان هایش در هم فرو روند و بعد از آن دو فرشته- به :نام نکیر و منکر که هر دو جایگاهشان در قبر است - بر او وارد می شوند.

ابو بصیر گوید عرض کردم فدایت گردم آیا (این دو فرشته) بر مؤمن و کافر، به یک شکل وارد می شوند؟ فرمود نه و افزود (و روح در بدنش باز می گردد) پس او را می نشانند و از او سؤال می کنند و می گویند پروردگار تو کیست؟ پس زبانش بند می آید (و به پت پت می افتد) و می گوید از مردم شنیدم که می گفتند به او گویند آری ندانسته ای پس دین و آئین تو چیست؟ باز هم زبانش بند می آید (و به پِت پِت می افتد) و می:گوید از مردم شنیدم که می گفتند به او گویند آری ندانسته ای، پس پیغمبر تو کیست؟

همچنین زبانش بند می آید (و به پِت پِت می افتد) و می گوید: از مردم شنیدم که می گفتند به او گویند آری ندانسته ای سپس از امام زمانش سؤال می کنند.

ص: 289

مِنَ السَّمَاءِ كَذَبَ عَبدِي افرُشُوا لَهُ فِي قَبرِهِ مِنَّ النَّارِ، وَ أَلبِسُوهُ مِن ثِيَابِ النَّارِ وَ افتَحُوا لَهُ بَاباً إِلَى النَّارِ حَتَّى يَأتِيَنَا وَ مَا لَهُ عِندَنَا شَرٌ لَهُ.

قَالَ ثُمَّ يَضرِبَاِنِه بِمِرزبَةٍ معهما ثَلاثَ ضَرَبَاتٍ لَيسَ مِنهَا ضَربَةٌ إِلاَّ تَطَايَرُ قَبرُهُ نَاراً وَ لَو ضُرِبَت تِلكِ الضَربَةٌ عَلَى جِبَالُ تَهَامَةَ لَكَانَت رَمِيماً.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ یُسَلِّطُ اَللَّهُ عَلَیْهِ فِی قَبْرِهِ اَلْحَیَّاتِ وَ اَلْعَقَارِبَ تَنْهَشُهُ نَهْشاً وَ اَلشَّیَاطِینَ تَغُمُّهُ غَمّاً یَسْمَعُ عَذَابَهُ مَنْ خَلَقَ اَللَّهُ إِلاَّ اَلْجِنَّ وَ اَلْإِنْسَ، وَ إِنَّهُ لَیَسْمَعُ خَفْقَ نِعَالِهِمْ وَ نَفْضَ أَیْدِیهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿یُثَبِّتُ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ اَلثّابِتِ فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا ﴾ قَالَ: عِنْدَ مَوْتِهِ ﴿وَ فِی اَلْآخِرَهِ ﴾ قَالَ: فِی قَبْرِهِ، ﴿وَ یُضِلُّ اَللّهُ اَلظّالِمِینَ وَ یَفْعَلُ اَللّهُ ما یَشاءُ﴾ (1)

1971 / [19] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

إِذَا وُضِعَ اَلرَّجُلُ فِی قَبْرِهِ أَتَاهُ مَلَکَانِ: مَلَکٌ عَنْ یَمِینِهِ، وَ مَلَکٌ عَنْ شِمَالِهِ، وَ أُقِیمَ اَلشَّیْطَانُ بَیْنَ یَدَیْهِ، عَیْنَاهُ مِنْ نُحَاسٍ، فَیُقَالُ لَهُ: کَیْفَ تَقُولُ فِی هَذَا اَلرَّجُلِ اَلَّذِی خَرَجَ بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ؟؟

قَالَ فَیَفْزَعُ لِذَلِکَ، فَیَقُولُ إِنْ کَانَ مُؤْمِناً: عَنْ مُحَمَّدٍ تَسْأَلاَنِّی؟

فَیَقُولاَنِ لَهُ عِنْدَ ذَلِکَ: نَمْ، نَوْمَهً لاَ حُلُمَ فِیهَا، وَ یُفْسَحُ لَهُ فِی قَبْرِهِ خَمْسَهُ [سَبْعَهُ] أَذْرُعٍ، وَ یَرَی مَقْعَدَهُ مِنَ اَلْجَنَّهِ ، وَ إِنْ کَانَ کَافِراً قِیلَ لَهُ: مَا تَقُولُ فِی هَذَا اَلرَّجُلِ اَلَّذِی خَرَجَ بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ؟

ص: 290


1- عنه بحار الأنوار: 265/6 ذيل ح 108 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 326/4 ح 7. الكافي: 239/3 ح 12 بتفاوت يسير عنه البحار: 263/6 ح 108 ، الزهد: 188 ح 236 ( باب - 16 المسألة في القبر و عذاب القبر) بإسناده عن إبراهيم بن أبي البلاد، عن بعض أصحابه رفعه إلى بعض الفقهاء علیهم السلام المختصراً ، و نحوه الكافي: 238/3 ح 11 عن إبراهيم بن أبي البلاد، عن بعض أصحابه، عن أبي الحسن موسى علیه السلام ، عنه البحار: 263/6 - 107.

بعد از آن منادی از آسمان ندا می دهد این بنده من دروغ می گوید از( فرش های) آتشین برای او در قبرش بیندازید و از لباس های آتشین بر او بپوشانید و دری از درهای دوزخ به رویش بگشائید تا وقتی که بر ما وارد خواهد شد و آن چه برای او نزد ما موجود است برایش سخت تر و بدتر می باشد، سپس با گرز آتشین سه بار بر او می زنند که در هر بار شعله های آتش از قبرش شعله ور می گردد ولی افراد چشم بصیرت و توان دیدن آن را ندارند و اگر یکی از آن گرزها بر کوهای تهامه نواخته شود خاکستر گردند.

امام صادق علیه السلام افزود و خداوند مارها و عقرب هایی را در قبرش بر او مسلط می،گرداند که نیش های سخت و خطرناکی بر او وارد می کنند و شیطان ها از چنین صحنه و جریان او بسیار افسرده و غمگین می گردند و عذاب او را همه متوجه می شوند، مگر جنّیان و ،انسان ها تا جایی که حتی او صدای پا و حرکت دست های مردم را می شنود؛ و این همان فرمایش خدای عزوجل است که فرمود: «خداوند کسانی را که ایمان آورده باشند بر سخن ،ثابت در دنیا و آخرت پایدار می گرداند» حضرت فرمود: این مطلب هنگام مرگ او خواهد بود، «وَ فِي الْآخِرَةِ» فرمود: منظور در قبر او می باشد: «و خداوند ظالمان را (در نتیجه گفتار و کردارشان) گمراه می نماید و او هر چه را که بخواهد همان را انجام می دهد».

19)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که انسان در قبرش گذارده شود، دو فرشته نزد او می:آیند یکی سمت راست و دیگری سمت چپ او قرار می گیرند و شیطان هم - در حالتی که چشمانش همچون (فلز) مس (سرخ) می باشد - در برابرش می ایستد، پس به او گفته می شود درباره این شخص - که در دنیا پشت سر شما بود - چه می گویی؟

پس ناگهان نگرانی بسیار عظیمی بر او وارد می شود سپس - اگر مؤمن بوده باشد - خواهد گفت: آیا درباره محمّد رسول خدا صلی الله علیه و اله از من سؤال می کنید؟

پس دو فرشته به آن شخص گویند بخواب خوابیدنی که بیداری در آن نباشد؛ و قبرش به مقدار هفت ذراع (حدود 3/5 متر) گسترش و توسعه یابد؛ و جایگاه خود را در بهشت مشاهده می.کند و چنان چه کافر ،باشد فرشته ها به او گویند در مورد این شخصی که پشت سر شما بود چه می گویی؟

ص: 291

فَیَقُولُ: مَا أَدْرِی وَ یُخَلَّی بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلشَّیَاطِینِ ، وَ یُضْرَبُ بِمِرْزَبَهٍ (1)

مِنْ حَدِیدٍ یَسْمَعُ صَوْتَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالى: ﴿ یُثَبِّتُ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ اَلثّابِتِ فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا وَ فِی اَلْآخِرَهِ وَ یُضِلُّ اَللّهُ اَلظّالِمِینَ وَ یَفْعَلُ اَللّهُ ما یَشاءُ﴾ (2)

1972 / [20] - عَنْ سُوَیْدِ بْنِ غَفَلَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

إِنَّ ابْنَ آدَمَ إِذَا کَانَ فی آخِرِ یَوْمٍ مِنَ الدُّنْیَا وَاوّل یَوْمٍ مِنَ الآخِرَهِ مُثِّلَ لَهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ وَعَمَلُهُ فَیَلْتَفِتُ إِلَی مَالِهِ فَیَقُولُ وَ اللهِ إِنِّی کُنْتُ عَلَیْکَ لَحَرِیصاً شَحِیحاً فَمَا لِی عِنْدَکَ فَیَقُولُ خُذْ مِنِّی کَفَنَکَ ثُمَّ یَلْتَفِتُ إِلَی وَلَدِهِ فَیَقُولُ وَ اللهِ إِنِّی کُنْتُ لَکُمْ لَمُحِبّاً وَإِنِّی کُنْتُ عَلَیْکُمْ لَمُحَامِیاً فَمَا ذَا لِی عِنْدَکُمْ فَیَقُولُونَ نُؤَدِّیکَ إِلَی حُفْرَتِکَ وَنُوَارِیکَ فِیهَا ثُمَّ یَلْتَفِتُ إِلَی عَمَلِهِ فَیَقُولُ وَ اللهِ إِنِّی کُنْتُ فِیکَ لَزَاهِداً وَإِنَّکَ کُنْتَ عَلَیَّ لَثَقِیلًا فَمَا ذَا عِنْدَکَم؟

فَيَقُولُونَ نُؤَدِّيكَ إِلَي حُفْرَتِكَ وَ نُوَارِيكَ فِيهَا فَيَلْتَفِتُ إِلَي عَمَلِهِ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ! إِنِّی کُنْتُ فِیکَ لَزَاهِدٌ وَ إِنَّکَ کُنْتَ عَلَیَّ ثَقِیلاً فَمَا لِی عِنْدَکَ؟

فَیَقُولُ أَنَا قَرِینُکَ فِی قَبْرِکَ وَ یَوْمَ نَشْرِکَ حَتَّی أُعْرَضَ أَنَا وَ أَنْتَ عَلَی رَبِّکَ قَالَ فَإِنْ کَانَ لِلَّهِ وَلِیّاً أَتَاهُ أَطْیَبَ خَلْقِ اَللَّهِ رِیحاً وَ أَحْسَنَهُمْ مَنْظَراً وَ أَحْسَنَهُمْ رِیَاشاً فَیَقُولُ أَبْشِرْ بِرَوْحٍ وَ رَیْحَانٍ وَ جَنَّهِ نَعِیمٍ وَ مَقْدَمُکَ خَیْرُ مَقْدَمٍ فَیَقُولُ لَهُ مَنْ أَنْتَ ؟

فَیَقُولُ أَنَا عَمَلُکَ اَلصَّالِحُ اِرْتَحِلْ مِنَ اَلدُّنْیَا إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ إِنَّهُ لَیَعْرِفُ غَاسِلَهُ وَ یُنَاشِدُ حَامِلَهُ أَنْ یُعَجِّلَهُ فَإِذَا دَخَلَ فِی قَبْرِهِ جَاءَهُ مَلَکَا اَلْقَبْرِ تَجُرَّانِ أَشْعَارَهُمَا وَ تَخُدَّانِ اَلْأَرْضَ بِأَنْیَابِهِمَا وَ أَصْوَاتِهِمَا کَالرَّعْدِ اَلْقَاصِفِ وَ أَبْصَارُهُمَا کَالْبَرْقِ اَلْخَاطِفِ فَیَقُولاَنِ لَهُ مَنْ رَبُّکَ وَ مَا دِینُکَ وَ مَنْ نَبِیُّکَ؟

ص: 292


1- المِرْزَبَة : عُصَيَّة من حديدٍ ... المِرْزَبة بالتخفيف: المِطْرَقة الكبيرة التي تكون للحدّاد. لسان العرب 416/1 (رزب). أقول : بالفارسي يسمّونها: گُْز - پُنک
2- عنه بحار الأنوار: 237/6 ح 56 ، والبرهان في تفسير القرآن: 329/4 ح 9، ونور الثقلين: 541/2 ح 75

گوید: نمی دانم پس او را تنها با شیطان رها می کنند و با گرز آهنین چنان بر او نواخته می،شود که هر چیزی صدایش را می شنود؛ و این همان فرمایش خداوند متعال می باشد که فرموده است: «خداوند کسانی را که ایمان آورده باشند بر سخن ثابت در دنیا و آخرت پایدار می گرداند و ستمگران را (در اثر اعمالشان) گمراه می گرداند و خداوند هر آن چه را که بخواهد (و مصلحت بداند) انجام می دهد».

20) - از سوید بن غَفَلَه روایت کرده است که گفت:

علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: هنگامی که فرزند آدم در آخرین روز از روزهای دنیای خود و اولین روز از روزهای آخرت (در حال احتضار) قرار گرفت مال و اولاد و عملش برای او (در عالم مثال) به صورت مثالی تجسّم یابند، پس متوجّه مالش شود و به او گوید به خدا سوگند من بر (جمع کردن) تو حریص و (بر انفاقت) بخیل ،بودم اکنون چه سود و بهره ای از تو برای من می باشد؟

پس مالش (در جواب) :گوید کفن خود را از من برگیر (یعنی استفاده تو از من در این حال فقط کفنی بیش نیست) سپس متوجه فرزندان خود می شود و می:گوید به خدا سوگند من برای شما پدری دوستدار و حمایت کننده شما ،بودم اکنون در این حالت چه نفع و فائده ای از شما برای من خواهد بود؟ می گویند ما تو را به قبر و گودالی که آرامگاه تو است، می رسانیم و تو را در آن پنهان می نماییم حضرت فرمود سپس متوجه عمل خود می شود و می گوید: به خدا سوگند من نسبت به (انجام) تو میل و رغبت نداشتم و تو بر من گران و سنگین بودی اکنون در این موقعیت چه نفع و فائده ای از تو برای من می باشد؟

می گوید من قرین و همنشین تو در قبر ،هستم تا روز رستاخیز و تا زمانی که من و تو بر پروردگارت عرضه شویم

و افزود پس اگر آن ،شخص ولی و دوست خدا باشد (اعمال صالح او) همچون انسان خوش بو خوش منظر و ،زیبائی با بر تن داشتن لباسهای فاخر و قیمتی با نیکوترین ،سیما نزد او حضور یابد پس به او :گوید تو را به راحتی و آسایش و زندگی دائم و روزی پاک و پاکیزه و بهشتی پر از نعمت ها بشارت باد و قدوم و ورودت گرامی باد، پس شخص مُحتضَر (که در حال جان دادن است) به او می گوید: تو کیستی؟

در پاسخ گوید من عمل صالح تو هستم از دنیا به سوی بهشت کوچ کن.

و همانا او غسل دهنده خود را می شناسد و حمل کننده (جنازه) خود را سوگند

ص: 293

فَیَقُولُ: رَبِّی اَللَّهُ وَ دِینِیَ اَلْإِسْلاَمُ وَ نَبِیِّی مُحَمَّدٌ ، فَیَقُولاَنِ: ثَبَّتَکَ اَللَّهُ فِیمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿یُثَبِّتُ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ اَلثّابِتِ فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا وَ فِی اَلْآخِرَهِ﴾ ثُمَّ یَفْسَحَانِ لَهُ فِی قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ ثُمَّ یَفْتَحَانِ لَهُ بَاباً إِلَی اَلْجَنَّهِ ، ثُمَّ یَقُولاَنِ لَهُ: نَمْ قَرِیرَ اَلْعَیْنِ نَوْمَ اَلشَّابِّ اَلنَّاعِمِ فَإِنَّهُ یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ أَصْحابُ اَلْجَنَّهِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِیلاً﴾ (1)

وَ أَمَّا إِنْ کَانَ لِرَبِّهِ عَدُوّاً فَإِنَّهُ یَأْتِیهِ أَقْبَحُ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ رِیَاشاً وَ أَنْتَنُهُمْ رِیحاً فَیَقُولُ: أَبْشِرْ بِنُزُلٍ مِنْ حَمِیمٍ، وَ تَصْلِیَهِ جَحِیمٍ وَ إِنَّهُ لَیَعْرِفُ غَاسِلَهُ وَ یُنَاشِدُ حَامِلَهُ أَنْ یَحْبِسَهُ فَإِذَا أُدْخِلَ فِی قَبْرِهِ أَتَاهُ مُمْتَحِنَا اَلْقَبْرِ فَأَلْقَیَا أَکْفَانَهُ ثُمَّ قَالاَ لَهُ: مَنْ رَبُّکَ وَ مَا دِینُکَ وَ مَنْ نَبِیُّکَ

فَیَقُولُ: لاَ أَدْرِی، فَیَقُولاَنِ: لاَ دَرَیْتَ وَ لاَ هَدَیْتَ فَیَضْرِبَانِ یَافُوخَهُ (2) بِمِرْزَبَهٍ ضَرْبَهً مَا خَلَقَ اَللَّهُ مِنْ دَابَّهٍ إِلاَّ تَذْعَرُ لَهَا مَا خَلاَ اَلثَّقَلَیْنِ، ثُمَّ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَی اَلنَّارِ ثُمَّ یَقُولاَنِ لَهُ: نَمْ بِشَرِّ حَالٍ فَإِنَّهُ مِنَ اَلضَّیْقِ مِثْلُ مَا فِیهِ اَلْقَنَاهُ مِنَ اَلزُّجِّ (3) حَتَّی إِنَّ دِمَاغَهُ لَیَخْرُجُ مَا بَیْنَ ظُفُرِهِ وَ لَحْمِهِ، وَ یُسَلِّطُ اَللَّهُ عَلَیْهِ حَیَّاتِ اَلْأَرْضِ وَ عَقَارِبَهَا وَ هَوَامَّهَا، فَتَنْهَشُهُ حَتَّی یَبْعَثَهُ مِنْ قَبْرِهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَمَنَّی قِیَامَ اَلسَّاعَهَ مِمَّا هُوَ فِیهِ مِنَ اَلشَّرِّ . (4)

ص: 294


1- سورة الفرقان: 24/25
2- اليافوخ: حيث التقى عظم مقدّم الرأس و عظم مؤخّره، و هو الموضع الذي يتحرك من رأس الطفل. و قيل: هو حيث يكون ليّناً من الصبّي . لسان العرب: 5/3 (أفخ) .
3- الزجّ: طرف مرفق الإنسان . كتاب العين: 6/6 (زجّ)
4- عنه بحار الأنوار: 226/6 ذيل ح 27 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 327/4 - 8 تفسير القمّي: 369/1 (الإنسان و آخر يومه من الدنيا) عنه البحار: 224/6 ح 26 ، الكافي: 231/3 ج 1، من لا يحضره الفقيه: 137/1 ح 370 عنهما وسائل الشيعة: 105/16 ح21100 ، الأمالي للطوسي : 347 ح 719 (المجلس الثاني عشر)، عنه البحار: 226/6 ح 27، و تأويل الآيات الظاهرة: 247 ( سورة إبراهيم)، والبرهان : 324/4 ح 3

می،دهد که در بردن او (به سوی قبر) شتاب کند پس چون در قبر خود وارد ،شود فرشتگان قبر (نکیر و منکر) نزد او آیند - در حالی که موهای خود را بر زمین کشند و با دندان های نیش خود زمین را می شکافند صدای ایشان همانند صدای رعد و چشم هایشان همچون ،برق خیره کننده است - سپس به او گویند: پروردگار تو کیست؟ و دین تو چیست؟ و پیغمبر تو کیست؟

پاسخ می دهد پروردگار من خدا و دین من اسلام و پیغمبر من محمّد صلی الله علیه و اله است پس به او می گویند خداوند تو را در آن چه که دوست می داری و به آن (عقایدی که) راضی و خشنود هستی ثابت و استوار گرداند»؛ و این همان فرمایش خدای عزیز و جلیل است که فرموده: «خداوند کسانی را که ایمان آورده باشند بر سخن ،ثابت در دنیا و آخرت پایدار می گرداند» بعد از آن گشایشی برای او در قبرش ایجاد می کنند که به اندازۀ دید چشمانش می باشد سپس دری از بهشت برای او می گشایند و به او می گویند با چشمی روشن ،بخواب همچون خواب جوانی که از نعمت ها بهره مند است؛ به درستی که خدای متعال می فرماید: «اهل بهشت در آن ،روز دارای بهترین جایگاه و نیکوترین آسایشگاه و آرامگاه خواهند بود».

حضرت :افزود و اما اگر دشمن پروردگارش باشد پس (آن دو فرشته) با بدترین و زشت ترین شکل و قیافه و با بدبوترین حالت بر او وارد می شوند و به او می گویند تو را به ورود در آتشی سوزان بشارت باد و به درستی که او (نیز) غسل دهنده خود را می شناسد و از بردارندگان جنازه اش می خواهد که او را نگاه دارند و به قبر منتقل ننمایند (ولی) او را می برند تا بر لبه قبرش می گذارند) و چون او را درون قبر نهادند دو آزمایش گر قبر (نکیر و منکر) وارد می شوند و کفن او را می گشایند و می گویند پروردگار تو کیست؟ و دین تو چیست؟ و پیغمبر تو کیست؟ پاسخ می دهد .نمی دانم خواهند گفت: ندانسته ای و هدایت نیافته ای و سپس با گرزی بر فرق سر او می زنند که تمام حیوانات به وحشت می افتند به جز جنیان و انسان ها ( که بر مبنای مصلحت و هدف در آفرینش و حکمت ثواب و عقاب گوش شنوایی این فریاد را ندارند) بعد از آن دری از درهای آتش به رویش باز می گردد سپس - همچون کسی که بر او نیزه فرو می کنند - به او :گویند به بدترین حالت ،بخواب مثل این که مغز سرش از زیر گوشت و ناخن هایش بخواهد خارج شود و خداوند مارها و عقرب ها و گزندگانی را بر او مسلط می گرداند و مرتب او را نیش می زنند تا زمانی که خداوند او را از قبرش خارج کند و به قدری در سختی می باشد که هر لحظه آرزوی برپایی قیامت را دارد.

ص: 295

قوله تعالى: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللهِ كُفْرًا وَ أَحَلُواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ﴿ 28 ﴾ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ﴾ ﴿29﴾

1973 / [21] - قَالَ جَابِرٌ : قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ :

إِنِّی کُنْتُ لَأَنْظُرُ إِلَی اَلْغَنَمِ وَ اَلْإِبِلِ وَ أَنَا أَرْعَاهَا- وَ لَیْسَ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ قَدْ رَعَی- فَکُنْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهَا قَبْلَ اَلنُّبُوَّهِ وَ هِیَ مُتَمَکِّنَهٌ فِی اَلْمَکِینَهِ مَا حَوْلَهَا شَیْءٌ یَنْشُرُهَا حَیٌّ فَأَنْظُرُ فَأَقُولُ: مَا هَذَا وَ أَعْجَبُ حَتَّی حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ اَلْکَافِرَ یُضْرَبُ ضَرْبَهً مَا خَلَقَ اَللَّهُ شَیْئاً إِلاَّ سَمِعَهَا وَ یَذْعَرُ إِلاَّ اَلثَّقَلاَنِ، فَعَلِمْتُ أَنَّ ذَلِکَ إِنَّمَا کَانَ بِضَرْبَهِ اَلْکَافِرِ فَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ عَذَابِ اَلْقَبْرِ (1)

1974 / [22] - عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ﴾ ؟

قَالَ: فَقَالَ: مَا تَقُولُونَ فِی ذَلِکَ ؟

فَقُلْتُ: نَقُولُ: هُمَا اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ : بَنُو أُمَیَّهَ وَ بَنُو اَلْمُغِیرَهِ . فَقَالَ: بَلَی، هِیَ قُرَیْشٌ قَاطِبَهً، إِنَّ اَللَّهَ خَاطَبَ نَبِیَّهُ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: إِنِّی قَدْ فَضَّلْتُ قُرَیْشاً عَلَی اَلْعَرَبِ ، وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْهِمْ نِعْمَتِی، وَ بَعَثْتُ إِلَیْهِمْ رَسُولاً، فَبَدَّلُوا نِعْمَتِی وَ کَذَّبُوا رَسُولِی. (2)

ص: 296


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 328/4 ذيل ح 8 الكافي: 231/3 ذيل ح 1 بإسناده عن سويد بن غفلة قال: قال أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 226/6 ح 28..
2- عنه بحار الأنوار: 218/9 ح 99 و 55/24 ح 21 ، والبرهان في تفسير القرآن: 331/4 ح 6. الكافي: 103/8 ح 77 بإسناده عن الحارث النصري قال: سألت أبا جعفر علیه السلام، عنه البحار: 30/266 ح 133

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی افرادی را که نعمت خداوند را به کفران تبدیل کردند و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟! (28) (سرای نیستی و نابودی همان) جهنم است که آن ها در آتش آن وارد می شوند و آن بد قرارگاهی است (29)

21) - جابر :گوید امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و اله فرموده است:

همانا من مشغول چوپانی گوسفندان و شترها بودم - و هیچ پیامبری نیست مگر آن که شتر و گوسفند چرانی کرده است - پس پیش از رسیدن به مقام نبوّت (گاهی) به آن ها نگاه می کردم و آن ها در مکنت و آسایش بودند و چیزی هم نزدیک و اطراف آن ها نبود (که سبب وحشت و ترس آن ها گردد) ولی ناگاه می دیدم که صدا می کنند و از جای خود می جهند پس با خود می گفتم این چه حالتی است؟! و شگفت زده می شدم تا آن که جبرئیل علیه السلام در این باره برایم سخن گفت که کافر (در قبر) ضربتی بر او نواخته می شود که تمام آفریده ها آن را می شنوند و وحشت زده می شوند، مگر جنیان و انسان ها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله افزود: پس دانستم که این ضربت بر (جسم) کافر است و از عذاب قبر به خداوند پناه می بریم

22)- از عمرو بن سعید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «کسانی که نعمت خداوند را تبدیل به کفر کرده اند و قوم خود را در دیار هلاکت وارد کردند» - تا پایان آیه - سؤال کردم؟ فرمود شما درباره آن چه می گویید؟

عرض کردم ما می گوییم: مقصود دو طائفه فاجر از قریش – بنی امیّه و بنی مُغیره- هستند فرمود بلکه مقصود تمامی افراد قریش هستند همانا خدای تبارک و تعالی پیامبرش صلی الله علیه و آله را مورد خطاب قرار داده و فرموده است به راستی که من قریش را بر عرب برتری دادم و نعمت خودم را بر ایشان تمام کردم و رسول و پیامبر خویش را به سوی ایشان فرستادم ولی آن ها نعمت مرا به کفر؛ تبدیل و انکار کردند و رسول مرا تکذیب کردند

ص: 297

1975/ [23]- وَ فِی رِوَایَهِ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: بَلَغَنِی أَنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ سُئِلَ عَنْهَا؟

فَقَالَ: عَنَی بِذَلِکَ اَلْأَفْجَرَیْنِ مِنْ قُرَیْشٍ : أُمَیَّهَ وَ مَخْزُومٍ ، فَأَمَّا مَخْزُومٌ فَقَتَلَهَا اَللَّهُ یَوْمَ بَدْرٍ ، وَ أَمَّا أُمَیَّهَ فَمُتِّعُوا إِلَی حِینٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: عَنَی اَللَّهُ - وَ اَللَّهِ!- بِهَا قُرَیْشاً قَاطِبَهً، اَلَّذِینَ عَادَوْا رَسُولَ اَللَّهِ صل الله علیه و آله وَ نَصَبُوا لَهُ اَلْحَرْبَ. (1)

1976 / [24] - عن الأصبغ بن نباتة [قال:]

قال أمير المؤمنين - صلوات الله عليه - في قول الله تعالى: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا ﴾ قَالَ: قَالَ: نَحْنُ نِعْمَهُ اَللَّهِ اَلَّتِی أَنْعَمَ اَللَّهُ بِهَا عَلَی اَلْعِبَادِ (2)

1977/ [25]- عَنْ ذَرِیحٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: جَاءَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلَهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ ﴾ ؟ قَالَ: تِلْکَ قُرَیْشٌ بَدَّلُوا نِعْمَهَ اَللَّهِ کُفْراً وَ کَذَّبُوا نَبِیَّهُمْ یَوْمَ بَدْرٍ . (3)

1978 / [26] - عن محمّد بن سابق بن طلحة الأنصاري، قال:

کَانَ مِمَّا قَالَ هَارُونُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ أُدْخِلَ عَلَیْهِ: مَا هَذِهِ اَلدَّارُ؟ وَ دَارُ مَنْ هِیَ ؟

ص: 298


1- عنه بحار الأنوار: 56/24 ح 22 ، والبرهان في تفسير القرآن: 331/4 ح ، و نور الثقلين 544/2 ح 85
2- عنه بحار الأنوار: 55/24 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن: 331/4 ، ح 8 و نور الثقلين 544/2 ح 84 الكافي: 217/1 ح 1 بإسناده عن الأصبغ بن نباتة قال: قال أمير المؤمنين علیه السلام، عنه تأويل الله الآيات الظاهرة : 250 (سورة إبراهيم).
3- عنه بحار الأنوار: 55/24 ح 19، والبرهان في تفسير القرآن: 331/4 ح 9، و نور الثقلين: 544/2 ح 86 بحار الأنوار: 283/40 ضمن ح 45 نقلاً عن صفوة الأخيار.

23)- از زید شحّام روایت کرده است که گفت:

به آن حضرت (امام صادق) علیه السلام عرضه داشتم: خبردار شده ام که از امیرالمؤمنین علیه السلام پیرامون آیه: «آن کسانی که نعمت خداوند را تبدیل و دگرگون کردند» سؤال کردند پس فرمود مقصود دو فاجرترین قریش - (فرزندان) امیّه و مخزوم - می باشند اما بنی مُغیره را خداوند در جنگ بدر دمار از روزگارشان برآورد (و قطع نسل شدند) ولی بنی امیّه تا مدتی از نعمت آزادی بهره مند خواهند بود. پس امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! خداوند تمامی افراد قریش را قصد کرده است همان هایی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله دشمنی می کردند و عليه او جنگ برافراشتند.

24) - از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «آیا نمی بینی کسانی را که نعمت خداوند را تبدیل به کفر کرده اند»؟ فرمود آن نعمتی که خدا به بندگانش ارزانی داشته ما (اهل بیت رسالت) هستیم

25) - از ذُریح روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود ابن گواء خدمت امير المؤمنين علىّ علیه السلام آمد و پیرامون فرمایش خداوند: «آیا نمی بینی کسانی را که نعمت خداوند را تبدیل به کفر کرده اند و قوم خود را در دیار هلاکت وارد کردند» سؤال کرد؟

حضرت امير المؤمنين (علیه السلام) فرمود: منظور قريش هستند که به نعمت (رسالت ولایت خلیفه رسول الله صلی الله علیه و اله) کفر ورزیدند و آن ها در جنگ بدر پیامبرشان صلی الله علیه و اله را تکذیب کردند.

26) - از محمّد بن سابق بن طلحه انصاری روایت کرده است که گفت:

از سخنانی که هارون (الرّشيد) به امام موسی کاظم علیه السلام- موقعی که ایشان را نزد او آوردند - گفت این بود این خانه چیست؟ و خانه مال کیست؟

ص: 299

قَالَ: لِشِیعَتِنَا فَتْرَهٌ وَ لِغَیْرِهِمْ فِتْنَهٌ، قَالَ: فَمَا بَالُ صَاحِبِ اَلدَّارِ لاَ یَأْخُذُهَا؟

قَالَ: أُخِذَتْ مِنْهُ عَامِرَهً وَ لاَ یَأْخُذُهَا إِلاَّ مَعْمُورَهً، فَقَالَ: أَیْنَ شِیعَتُکَ؟

فَقَرَأَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿لَمْ یَکُنِ اَلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ وَ اَلْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ حَتّی تَأْتِیَهُمُ اَلْبَیِّنَهُ﴾ (1) قَالَ: فَنَحْنُ کُفَّارٌ؟

قَالَ: لاَ وَ لَکِنْ کَمَا قَالَ: ﴿أَ لَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اَللّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ اَلْبَوارِ﴾ فَغَضِبَ عِنْدَ ذَلِکَ وَ غَلَّظَ عَلَیْهِ. (2)

1979 / [27] - علي بن حاتم، قال:

وَجَدْتُ فِی کِتَابِ أَبِی عَنْ حَمْزَهَ اَلزَّیَّاتِ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّهَ : قَالَ:

قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ لِعُمَرَ : یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ هَذِهِ اَلْآیَهُ ﴿ أَ لَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اَللّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ اَلْبَوارِ﴾

قَالَ: هُمَا اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ أَخْوَالِی وَ أَعْمَامُکَ فَأَمَّا أَخْوَالِی فَاسْتَأْصَلَهُمُ اَللَّهُ یَوْمَ بَدْرٍ ، وَ أَمَّا أَعْمَامُکَ فَأَمْلَی اَللَّهُ لَهُمْ إِلَی حِینٍ . (3)

1980 / [28] - عَنْ مُسْلِمٍ اَلْمَشُوبِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قوله تعالى:

﴿وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ اَلْبَوارِ﴾ قَالَ: هُمَا اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ بَنُو أُمَیَّهَ وَ بَنُو اَلْمُغِیرَهِ (4)

ص: 300


1- سورة البينة: 1/98
2- عنه بحار الأنوار: 138/48 ح 13 قطعة منه والبرهان في تفسير القرآن: 332/4 ح 10، و نور الثقلين: 544/2 ح 87 الاختصاص: 262 (حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن محمّد بن سابق بن طلحة الأنصاري، عنه البحار : 156/48 ح 28 و 136/72 ح 22
3- عنه بحار الأنوار: 55/24 ح 20 فيه عن محمّد بن حاتم والبرهان في تفسير القرآن: 332/4 ح 11. العمدة: 453 ح 944 نقلاً عن الثعلبي ، بإسناده عن عمر بن الخطاب بتفاوت يسير، عنه البحار: 31/537 ، عين العبرة: 49 عن الثعلبي ، قال عمر بن الخطّاب.
4- عنه بحار الأنوار: 357/31 ح 25 ، والبرهان في تفسير القرآن: 332/4 ح 12، فيهما مسلم المشوف و نور الثقلين: 544/2 ح 88 تأويل الآيات الظاهرة: 249 عن أبي على الطبرسي، قال: سأل رجل أمير المؤمنين علیه السلام، عين العبرة 49 البحار 113/9 و 509/31 فيهما: سأل رجل أمير المؤمنين علیه السلام

فرمود: در اصل مدت زمانی متعلق به شیعیان ما می باشد و برای آزمایش و ،امتحان در اختیار دیگران قرار گرفته است.

گفت: پس چرا صاحب خانه منزل خود را پس نمی گیرد؟

فرمود از دست آن ها ساخته شده گرفته اند و صاحبش آن را پس نخواهد ،گرفت مگر آن که آباد باشد. هارون گفت: شیعیان شما کجا هستند؟

پس امام کاظم علیه السلام این آیه: «کسانی که- از اهل کتاب- کافر شده اند و (نیز) مشرکان (بت پرست) دست از کفر و شرک خود بر نمی دارند مگر آن که دلیل و برهان روشنی برای آن ها بیاید» را قرائت نمود.

هارون به حضرت گفت: پس ما کافر می باشیم؟!

فرمود: ،نه ولی شما مشمول این آیه هستید که خدای عزو جل فرموده است: «آیا نمی بینی کسانی را که به نعمت خدا کفر ورزیده و مردم خود را به دیار هلاکت برده اند»؟

پس هارون در آن هنگام غضبناک شد و بر آن حضرت سخت خشمگین گشت

27) - از علی بن حاتم روایت کرده است که گفت:

در کتاب ،پدرم به نقل از حمزه زيّات از عمرو بن مُرّه یافتم که ابن عباس به عمر گفت: ای امیرالمؤمنین منظور از این: «آیه آیا نمی بینی کسانی را که به نعمت خداوند کفر ورزیده و مردم خود را به دیار هلاکت برده اند»، چه کسانی هستند؟

پاسخ داد: آنان دو گروه فاجرترین قریش - دائی های من و عموهای شما - می باشند و اما دائی های من در جنگ بدر به دست خداوند قطع نسل شدند و اما عموهای تو را ،خداوند تا مدتی به آن ها مهلت داده تا از زندگی بهره مند باشند

28)- از مسلم مشوب (1) روایت کرده است که گفت:

امام علی بن ابی طالب علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و قوم خود را در دیار هلاکت وارد کردند» فرمود: آنان دو گروه از فاجرترین قریش - بنی امیّه و بنی مُغیره - هستند.

ص: 301


1- در تفسیر برهان (چاپ جدید وزیری) «مسلم مشرف» و در چاپ (رحلی سنگی): «مسلم مسرف» می باشد و عبارت موجود از تفسیر عیّاشی است.

قوله تعالى: ﴿قُل لِعِبَادِيَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُقِيمُواْ الصَّلَوٰةَ وَ يُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَلٌ﴾ ﴿31 ﴾

1981 / [29] - عن ،زرعة، عن ،زرعة عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ فِی أَمْوَالِ اَلْأَغْنِیَاءِ فَرِیضَهً لاَ یُحْمَدُونَ بِأَدَائِهَا وَ هِیَ اَلزَّکَاهُ، بِهَا حَقَنُوا دِمَاءَهُمْ، وَ بِهَا سُمُّوا مُسْلِمِینَ، وَ لَکِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ فِی اَلْأَمْوَالِ حُقُوقاً غَیْرَ اَلزَّکَاهِ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿وَ یُنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَهً ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ آتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ ﴿34﴾ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿35﴾ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ ﴿36﴾

1982 / [30] - عَنْ حُسَیْنِ بْنِ هَارُونَ - شَیْخٍ مِنْ أَصْحَابِ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) - عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ وَءَاتَنكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ﴾

قَالَ: ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : «اَلثَّوْبَ، وَ اَلشَّیْءَ لَمْ تَسْأَلْهُ إِیَّاهُ أَعْطَاکَ (2)

1983/ [31]- عَنِ اَلزُّهْرِیِّ قَالَ:

أَتَی رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلَهُ عَنْ شَیْءٍ فَلَمْ یُجِبْهُ.

فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ: فَإِنْ کُنْتَ اِبْنَ أَبِیکَ فَإِنَّکَ مِنْ أَبْنَاءِ عَبَدَهِ اَلْأَصْنَامِ،

ص: 302


1- عنه بحار الأنوار: 103/96 ح 2 ، والبرهان: 333/4 ح 2 ، و نور الثقلين 545/2 ح 90 الكافي : 498/3 ضمن 8، و 556 ضمن ح 1 بإسنادهما عن سماعة بن مهران، عن أبي عبد الله علیه السلام عنهما وسائل الشيعة: 13/9 ح 11396، و 32 ح 11450، و 289 ح 12042
2- عنه بحار الأنوار: 6/6 ح 11 والبرهان في تفسير القرآن: 334/4 ح 1 ، و نور الثقلين: 545/2 ح 92

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) به بندگان من که ایمان آورده اند بگو: نماز را برپا دارند و از آن چه به آن ها روزی داده ایم - پنهان و آشکارا - انفاق کنند. پیش از آن که روزی فرا رسد که نه در آن خرید و فروشی هست و نه دوستی! (و مال و ثروت و پیوندهای مادی نجات بخش نخواهند بود). (31)

29)- از زُرعه از سماعه روایت کرده است که گفت:

خداوند برای تهی دستان در اموال ثروتمندان و بیچارگان حقوقی را واجب نموده است که ستایش نمی شوند با پرداخت آن (زیرا وظیفه شان را انجام داده اند) و آن ،حو زکات می باشد که به وسیله (پرداخت) آن خون های ایشان محفوظ گشته و مسلمان محسوب می شوند و به تحقیق خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «و از آن چه که به ایشان روزی داده ایم نهان و آشکارا اتفاق می کنند».

فرمایش خداوند متعال: و از هر چیزی که درخواست کردید به شما داد و اگر (بخواهید) نعمت های خداوند را شمارش کنید نمی توانید آن ها را حساب نمایید. همانا انان ستمگری ناسپاس است (34) و (به یاد آور) زمانی را که ابراهیم گفت: پروردگار! این شهر (مکه) را شهر امنی قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بت ها دور نگاه دار (35) پروردگارا به درستی که این بت ها بسیاری از مردم را گمراه ساختند پس هر کسی که از من پیروی کند از من است و هر کسی که از من نافرمانی کند تو بخشنده و مهربان هستی (39)

30)- از حسین بن هارون - یکی از بزرگان اصحاب امام باقر علیه السلام- روایت کرده است که گفت از امام باقر علیه السلام شنیدم که این آیه شریفه را: «و هر چه که از او خواستید به شما ارزانی داشته است» فرانت نمود سپس فرمود لباس و دیگر : چیزهایی که حتی از او درخواست نکرده اید به شما عطا نموده است.

31)- از زهری روایت کرده است که گفت:

مردی به حضور امام صادق علیه السلام آمد و در مورد چیزی سؤال کرد ولی حضرت (شاید بخاطر تقيّه) جواب او را نداد پس عرضه داشت: اگر تو فرزند پدرت می باشی، پس از فرزندان پرستش کنندگان بت ها می باشی

ص: 303

فَقَالَ لَهُ: کَذَبْتَ إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ أَنْ یُنْزِلَ إِسْمَاعِیلَ بِمَکَّهَ فَفَعَلَ، فَقَالَ ﴿إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اِجْعَلْ هَذَا اَلْبَلَدَ آمِناً وَ اُجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ اَلْأَصْنامَ﴾ فَلَمْ یَعْبُدْ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ صَنَماً قَطُّ وَ لَکِنَّ اَلْعَرَبَ عَبْدَهُ اَلْأَصْنَامِ وَ قَالَتْ بَنُو إِسْمَاعِیلَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اَللّهِ » فَکَفَرَتْ وَ لَمْ تَعْبُدِ اَلْأَصْنَامَ (1)

1984 / [32] - عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ أَحَبَّنَا فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ مِنْکُمْ؟

قَالَ: مِنَّا وَ اَللَّهِ، أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ ، مِنِّى ﴾ ؟ (2)

1985 / [33] - عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

مَنِ اِتَّقَی اَللَّهَ مِنْکُمْ وَ أَصْلَحَ فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ ، قَالَ: مِنْکُمْ أَهْلَ اَلْبَیْتِ؟

قَالَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ قَالَ فِیهَا إِبْرَاهِیمُ علیه السلام: ﴿ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي﴾.

قَالَ عُمَرُ بْنُ یَزِیدَ : قُلْتُ لَهُ مِنْ آلُ مُحَمَّدٍ ؟

قَالَ: إِی وَ اَللَّهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدِ ، إِی وَ اَللَّهِ مِنْ أَنْفُسِهِمْ أَ مَا تَسْمَعُ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ أَوْلَی اَلنّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اِتَّبَعُوهُ﴾ (3)، و قول إبراهيم الله: ﴿فَمَن تَبِعَنِي ﴾؟ (4)

1986 / [34] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ تَوَلَّی آلَ مُحَمَّدٍ وَ قَدَّمَهُمْ عَلَی جَمِیعِ اَلنَّاسِ بِمَا قَدَّمَهُمْ مِنْ قَرَابَهِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَهُوَ مِنْ آلِ مُحَمَّدِ لِتَوَلِّیهِ آلَ مُحَمَّدٍ لاَ أَنَّهُ مِنَ اَلْقَوْمِ بِأَعْیَانِهِمْ ،

ص: 304


1- عنه بحار الأنوار: 252/3 ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن 335/4 4 81/6 ح 2 ، و نور :الثقلين 297/28 ح 32 و 546 ح 96.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 335/4 ح ،5 و نور الثقلين: 548/2 ح 102
3- سورة آل عمران: 68/3.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 335/4 ح 6 ، و نور الثقلين: 548/2 ح 103. دعائم الإسلام: 62/1 ( ذكر وصايا الأئمّة علیهم السلام أولياءهم و وصفهم) بتفصيل.

حضرت فرمود: دروغ می گویی به درستی که خداوند به ابراهیم علیه السلام دستور داد، که اسماعیل را در مکه ساکن گرداند و او هم چنین کرد پس اظهار داشت: «ای پروردگار من! این سرزمین را ایمن گردان و من و فرزندان مرا از پرستش بت ها دور گردان» بنابراین هیچ یک از فرزندان اسماعیل هرگز بُت نپرستیده اند ولی عرب ها بُت پرستیده اند و فرزندان اسماعیل گفتند این ها شفیعان ما نزد خداوند هستند پس به آن ها کافر شدند و هرگز بت نپرستیدند.

32)- از ابو عبیده روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود کسی که ما (اهل بیت رسالت) را دوست بدارد، پس از ما اهل بیت خواهد بود عرض کردم فدایت شوم از شما می باشد؟

فرمود: به خدا سوگند! از ما می باشد آیا سخن ابراهیم علیه السلام: «پس هر کسی که از من پیروی کند از من خواهد بود» را نشنیده ای؟

33)- از محمّد حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس از شما (شیعیان) تقوای الهی را رعایت نماید و اعمال صالح و خوب انجام دهد از ما اهل بیت می باشد (راوی) گفت: از شما اهل بیت می باشد؟ فرمود (بلی) از ما اهل بیت می باشد در این مورد ابراهیم علیه السلام فرموده است: «پس هر کسی که از من پیروی کند از من خواهد بود».

عمر بن یزید :گوید به حضرت عرض کردم از خاندان محمّد علیهم السلام می باشد؟

فرمود ،بلی به خدا سوگند از خاندان محمّد خواهد ،بود ،بلی به خدا سوگند جزو همان ها خواهد بود آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «به راستی آن کسانی به ابراهیم نسبت به دیگر افراد سزاوارترین هستند که از او متابعت و پیروی کرده اند» نیز سخن ابراهیم علیه السلام که گفت: «پس هر کسی که از من پیروی کند از من خواهد بود»؟

34)- از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که آل محمّد علیهم السلام را دوست بدارد و ایشان را بر تمامی افراد جامعه (و حتی بر دیگر خویشاوندان رسول خدا صلی الله علیه و اله) مقدّم بدارد، او از آل محمّد علیهم السلام می باشد؛ به خاطر آن که ولایت ایشان را پذیرفته است نه این که چنین فردی جزو خود ایشان خواهد بود.

ص: 305

وَ إِنَّمَا هُوَ مِنْهُمْ بِتَوَلِّیهِ إِلَیْهِمْ وَ اِتِّبَاعِهِ إِیَّاهُمْ

وَ کَذَلِکَ حُکْمُ اَللَّهِ فِی کِتَابِهِ : ﴿ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ﴾ (1) وَ قَوْلُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام: ﴿ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿رُبَّنَا إِنّى أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَوةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوى إلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ﴾ ﴿37﴾

1987/ [35]- عَنْ رَجُلٍ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْع﴾ - إلى قوله:- ﴿لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ﴾

قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ نَحْنُ هُمْ وَ نَحْنُ بَقِیَّهُ تِلْکَ اَلذُّرِّیَّهِ (3)

1988 / [36] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ نَحْنُ بَقِیَّهُ تِلْکَ اَلْعِتْرَهِ. (4)

ص: 306


1- سورة المائدة: 51/5
2- عنه بحار الأنوار: 35/67 ح 73 ، والبرهان في تفسير القرآن: 336/4 ح 7، و نور الثقلين: 548/2 ح 104 دعائم الإسلام: 29/1 ( ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و آل محمّد علیهم السلام) بتفصيل.
3- عنه بحار الأنوار: 224/23 ح 40 ، والبرهان في تفسير القرآن: 338/4 ح 7، و نور الثقلين: 549/2 ح 107
4- عنه بحار الأنوار: 224/23 ح 41، والبرهان في تفسير القرآن: 338/4 ح 8 تفسير القمّي: 371/1 بإسناده عن أبيه، عن حماد، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار: 89/12، و 92 عن أبيه، عن حنّان، عن أبي جعفر علیه السلام المناقب لابن شهر آشوب: 179/4 عن الباقر علیه السلام، عنه البحار: 223/23 ح 36 تأويل الآيات الظاهرة: 251.

بلکه او ولایتشان را پذیرفته و از ایشان تبعیّت و پیروی کرده است

و حکم خداوند در قرآن هم چنین است که می فرماید: «و هر کس از شما که ولایت ایشان را بپذیرد از ایشان می باشد» و سخن ابراهیم علیه السلام «پس هر کس که از من پیروی و متابعت .کند از من می باشد و هر کس فرمان مرا نبرد (خداوندا!) همانا تو آمرزنده مهربان هستی».

فرمایش خداوند متعال: ای پروردگار ما! من بعضی از فرزندانم را در سرزمینی آب و علف در کنار خانه ای که حرم تو است ساکن باختم خداوندا تا نماز را بر پا دارند. پس تو دل های گروهی از مردم را متوجه آن ها گردان و از (انواع) نمرات به آن ها روزی ،ربان شاید آنان شکر تو را بجای آورند. (37)

35)- از مردی که نام او را برده است روایت کرده که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایشی :خداوند: «به راستی که من برخی از فرزندانم را و در مکانی که هیچ زراعتی در آن نیست - نزدیک خانه گرامی تو - جای دادم» - تا جایی که فرموده:- «باشد که سپاسگزار باشند» فرمود: ما آنان هستیم و ما باقی مانده آن ذریّه می باشیم

36)- و در روایتی دیگر از حنان بن شدیر روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت (امام باقر علیه السلام) فرمود: و ما (اهل بیت رسالت) بقيه عشرت او (حضرت ابراهيم علیه السلام) هستیم.

ص: 307

1989 / [37] - عَنِ الْفَضْلِ بْنِ مُوسَی الْكَاتِبِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام قَالَ :

إنَّ إبراهیمَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ لَمّا أسکَنَ إسماعیلَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ وهاجَرَ مَکَّهَ ، وَدَّعَهُما لِیَنصَرِفَ عَنهُما ؛ بَکَیا ، فَقالَ لَهُما إبراهیمُ علیه السلام: ما یُبکیکُما؟ فَقَد خَلَّفتُکُما فی أحَبِّ الأَرضِ إلَی اللّهِ ، وفی حَرَمِ اللّهِ!

فَقالَت لَهُ هاجَرُ : یا إبراهیمُ، ما کُنتُ أری أنَّ نَبِیّا مِثلَکَ یَفعَلُ ما فَعَلتَ!

قالَ : و ما فَعَلتُ؟ فَقالَت : إنَّکَ خَلَّفتَ امرَأَهً ضَعیفَهً و غُلاما ضَعیفا لا حیلَهَ لَهُما ، بِلا أنیسٍ مِن بَشَرٍ ، ولا ماءٍ یَظهَرُ ، ولا زَرعٍ قَد بَلَغَ ، ولا ضَرعٍ یُحلَبُ؟!!

قَالَ: فَرَقَّ إِبْرَاهِیمُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ عِنْدَ مَا سَمِعَ مِنْهَا، فَأَقْبَلَ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی بَابِ بَیْتِ اَللَّهِ اَلْحَرَامِ ، فَأَخَذَ بِعِضَادَتَیِ اَلْکَعْبَهِ ، ثُمَّ قَالَ: ﴿اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ اَلْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا اَلصَّلاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ اَلنّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَ اُرْزُقْهُمْ مِنَ اَلثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ﴾

قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : «فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَنِ اِصْعَدْ أَبَا قُبَیْسٍ فَنَادِ فِی اَلنَّاسِ: یَا مَعْشَرَ اَلْخَلاَئِقِ، إِنَّ اَللَّهَ یَأْمُرُکُمْ بِحَجِّ هَذَا اَلْبَیْتِ اَلَّذِی بِمَکَّهَ مُحَرَّماً مَنِ اِسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً فَرِیضَهً مِنَ اَللَّهِ؟ - قَالَ - فَصَعِدَ إِبْرَاهِیمُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَبَا قُبَیْسٍ ، فَنَادَی فِی اَلنَّاسِ بِأَعْلَی صَوْتِهِ، یَا مَعْشَرَ اَلْخَلاَئِقِ، إِنَّ اَللَّهَ یَأْمُرُکُمْ بِحَجِّ هَذَا اَلْبَیْتِ اَلَّذِی بِمَکَّهَ مُحَرَّماً مَنِ اِسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً فَرِیضَهً مِنَ اَللَّهِ - قَالَ - فَمَدَّ اَللَّهُ لِإِبْرَاهِیمَ فِی صَوْتِهِ، حَتَّی أَسْمَعَ بِهِ أَهْلَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ مَا بَیْنَهُمَا مِنْ جَمِیعِ مَا قَدَّرَ اَللَّهُ وَ قَضَی فِی أَصْلاَبِ اَلرِّجَالِ مِنَ اَلنُّطَفِ، وَ جَمِیعِ مَا قَدَّرَ اَللَّهُ وَ قَضَی فِی أَرْحَامِ اَلنِّسَاءِ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ، فَهُنَاکَ - یَا فَضْلُ - وَجَبَ اَلْحَجُّ عَلَی جَمِیعِ اَلْخَلاَئِقِ، فَالتَّلْبِیَهُ مِنَ اَلْحَاجِّ فِی أَیَّامِ اَلْحَجِّ هِیَ إِجَابَهٌ لِنِدَاءِ إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَوْمَئِذٍ بِالْحَجِّ عَنِ اَللَّهِ (1)

ص: 308


1- عنه بحار الأنوار: 114/12 ح 47 ، و 188/99 ج 23، والبرهان في تفسير القرآن: 338/4 ح ، و نور الثقلين: 549/2 ح 108.

37) - از فضل بن موسی کاتب روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: هنگامی که ابراهیم علیه السلام، اسماعیل و هاجر را در سرزمین مکه قرار داد با آنان وداع کرد تا (به سمت ساره) بازگردد، پس آن دو شروع به گریه کردند، ابراهیم علیه السلام به آنان فرمود: چرا گریه می کنید؟ همانا من شما را در حرم امن خداوند و محبوب ترین زمین ها در پیشگاه خداوند قرار دادم.

هاجر به او گفت ای ابراهیم می بینم که کاری کرده ای که هیچ پیامبری آن کار را انجام نداده است پس ابراهیم فرمود و چه کاری کرده ام؟ گفت تو زنی ،ضعیف به همراه کودکی ناتوان را تنها رها می کنی که هیچ راه نجات و انیس و مونسی ندارند و آب و زراعتی هم که در این جا پیدا نمی شود و حیوانی هم که نیست تا از شیر آن بدوشیم و استفاده کنیم ابراهیم علیه السلام با شنیدن سخنان ،هاجر گریان شد پس به سمت درب خانه خدا حرکت کرد و چون به درب آن جا رسید دو طرف چهار چوب آن را گرفت و اظهار داشت خداوندا! «به راستی که من برخی از فرزندانم را به مکانی که هیچ زراعتی در آن نیست - نزدیک خانه گرامی تو - جای دادم ای پروردگار ما تا نماز بگزارند پس دل های مردمان را چنان کن که میل به آن ها کنند و از هر ثمره ای روزی آن ها گردان باشد که سپاسگزار باشند».

امام کاظم علیه السلام افزود: پس خداوند به ابراهیم وحی فرستاد بالای کوه ابو قُبیس برو و فریاد بر آور و بگو ای آفریده ها همانا خداوند به شما دستور داد تا هر کسی که استطاعت و توان داشته باشد باید حج این خانه را در مکه به حالت ،احرام به عنوان یک فریضه الهی به جای آورد پس ابراهیم علیه السلام بالای کوه ابو قُبیس رفت و با صدای بلند فریاد زد ای آفریده ها همانا خداوند به شما دستور داد تا هر کسی که استطاعت و توان داشته باشد باید حج این خانه را در مکه به حالت احرام به عنوان یک فریضه الهی به جای آورد.

حضرت فرمود: پس خداوند صدای او را کشانید تا به گوش ،همگان در شرق و غرب و حتی آن هایی که در صلب پدران و رحم مادرانشان بودند، رسید و تا روز قیامت در مقدرات خداوند بوده که هر آفریده ای که زنده به دنیا ،آید صدای او را شنیده و آن را درک کند ای فضل از همان زمان حج خانه خدا بر همگان واجب و لازم گردید پس تلبیه گفتن ،حاجیان پاسخی است به ندای خداوند در آن رو توسط حضرت ابراهیم علیه السلام

ص: 309

1990 / [38] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنَّ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلُ اَلرَّحْمَنِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ سَأَلَ رَبَّهُ حِینَ أَسْکَنَ ذُرِّیَّتَهُ اَلْحَرَمَ قَالَ: رَبِّ ﴿ اُرْزُقْهُمْ مِنَ اَلثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ﴾ فَأَمَرَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قِطْعَهً مِنَ اَلْأُرْدُنِّ حَتَّی جَاءَتْ فَطَافَتْ بِالْبَیْتِ سَبْعاً

ثُمَّ أَمَرَ اَللَّهُ أَنْ تَقُولُ اَلطَّائِفُ فَسُمِّیَتِ اَلطَّائِفَ لِطَوَافِهَا بِالْبَیْتِ (1)

1991 / [39] - عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تهوى إِلَيْهِمْ ﴾ [قال:]

أَمَّا إِنَّهُ لَمْ یَعْنِ اَلنَّاسَ کُلَّهُمْ أَنْتُمْ أُولَئِکَ وَ نُظَرَاؤُکُمْ إِنَّمَا مَثَلُکُمْ فِی اَلنَّاسِ مَثَلُ اَلشَّعْرَهِ اَلْبَیْضَاءِ فِی اَلثَّوْرِ اَلْأَسْوَدِ أَوْ مَثَلُ اَلشَّعْرَهِ اَلسَّوْدَاءِ فِی اَلثَّوْرِ اَلْأَبْیَضِ، یَنْبَغِی لِلنَّاسِ أَنْ یَحُجُّوا هَذَا اَلْبَیْتَ وَ یُعَظِّمُوهُ لِتَعْظِیمِ اَللَّهِ إِیَّاهُ، وَ أَنْ یَلْقَوْنَا حَیْثُ کُنَّا، نَحْنُ اَلْأَدِلاَّءُ عَلَی اَللَّهِ (2)

1992 / [40] - عَنْ ثَعْلَبَهَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ أَبَانَا إِبْرَاهِیمَ علیه السلام کَانَ مِمَّا اِشْتَرَطَ عَلَی رَبِّهِ فَقَالَ: رَبِّ! ﴿فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ اَلنّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ﴾ (3)

ص: 310


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 339/4 ح 10. قرب الإسناد : 159 (الجزء الثالث) بتفاوت يسير المحاسن: 340/2 ح 130 (كتاب العلل)، الكافي: 428/4 ح 7 ، علل الشرائع 442/2 ح 1 و 2 (باب - 189)، عنه البحار: 109/12 ح 30 و 31 ، و 79/99 ح 18 و 80 ح 22 و تقدّم الحديث أيضاً في الحديث 97 من سورة «البقرة».
2- عنه بحار الأنوار: 74/27 و 85/68 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن: 339/4 ح 10، و نور الثقلين: 551/2 ح 113 بتفاوت يسير. هذا الحديث مع القطعة الآتية قطعتان من الحديث 41 فراجع لملاحظة تخريجهما في هامشه.
3- عنه بحار الأنوار: 86/67 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن: 339/4 ح 12، و نور الثقلين: 551/2 ح 114.

38)- از احمد بن محمّد بن ابی نصر روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که میفرمود همانا ابراهیم خلیل الرحمان علیه السلام هنگامی که خانواده خود را در حرم ،نهاد از پروردگار خود تقاضایی کرد و گفت: پروردگارا! «از انواع میوه ها روزی ایشان گردان باشد که شکرگزار تو باشند».

پس خداوند تبارک و تعالی به قطعه ای از زمین اردن دستور داد تا بیاید و اطراف کعبه طواف ،کند پس آمد و هفت دور طواف کرد.

سپس خداوند دستور داد که آن قطعه زمین «طائف» نامیده شود چون که در اطراف کعبه طواف کرده بود.

39) - از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که درباره فرمایش خداوند متعال: «پس دل های مردمان را چنان کن که میل به آن ها کنند» فرمود:

همانا حضرت ابراهيم علیه السلام تمامی مردمان را اراده نکرد، بلکه شما و امثال شما را اراده کرده است همانا مثال ،شما همچون موهای سفیدی است که در بدن گاومیش سیاه نمایان می باشد یا همچون موهای سیاهی است که در بدن گاومیش سفیدی باشد؛ بر مردم لازم است که حج خانه خدا را انجام دهند و آن را به خاطر بزرگ شمردنش از سوی خداوند تعظیم و احترام نمایند و ما (اهل بیت رسالت) در هر کجا و در هر حالتی که بودیم به ملاقات و دیدار ما آیند؛ زیرا که ما راهنمایان به سوی خدا (و احکام و شریعت او) هستیم

40) - از ثعلبة بن میمون به نقل از میّسر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: به درستی که پدر ما حضرت ابراهیم علیه السلام از کسانی است که با پروردگار خود شرط کرد و گفت: «پس دل های مردمان را چنان کن که هوای ما را نمایند».

ص: 311

1993 / [41] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ، قال:

کُنَّا فِی اَلْفُسْطَاطِ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) نَحْواً مِنْ خَمْسِینَ رَجُلاً، قَالَ

فَجَلَسَ بَعْدَ سُکُوتٍ کَانَ مِنَّا طَوِیلاً فَقَالَ: مَا لَکُمْ لاَ تَنْطِقُونَ، لَعَلَّکُمْ تَرَوْنَ أَنِّی نَبِیٌّ؟ لاَ وَ اَللَّهِ مَا أَنَا کَذَلِکَ، وَ لَکِنْ فِیَّ قَرَابَهٌ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَرِیبَهٌ، وَ وِلاَدَهٌ، مَنْ وَصَلَهَا وَصَلَهُ اَللَّهُ، وَ مَنْ أَحَبَّهَا أَحَبَّهُ اَللَّهُ، وَ مَنْ أَکْرَمَهَا أَکْرَمَهُ اَللَّهُ، أَ تَدْرُونَ أَیُّ اَلْبِقَاعِ أَفْضَلُ عِنْدَ اَللَّهِ مَنْزِلَهً

فَلَمْ یَتَکَلَّمْ أَحَدٌ، فَکَانَ هُوَ اَلرَّادَّ عَلَی نَفْسِهِ، فَقَالَ: تِلْکَ مَکَّهُ اَلْحَرَامُ، اَلَّتِی رَضِیَهَا لِنَفْسِهِ حَرَماً، وَ جَعَلَ بَیْتَهُ فِیهَا

ثُمَّ قَالَ أَتَدْرُونَ أَيُّ بُقْعَةٍ أَفْضَلُ مِنْ مَکَّهَ؟

فَلَمْ یَتَکَلَّمْ أَحَدٌ فَکَانَ هُوَ اَلرَّادَّ عَلَی نَفْسِهِ، فَقَالَ: مَا بَیْنَ اَلْحَجَرِ اَلْأَسْوَدِ إِلَی بَابِ اَلْکَعْبَهِ ذَلِکَ حَطِیمُ (1) إِبْرَاهِیمَ نَفْسِهِ اَلَّذِی کَانَ یَذُودُ فِیهِ غَنَمُهُ وَ یُصَلِّی فِیهِ، فَوَ اَللَّهِ لَوْ أَنَّ عَبْداً صَفَّ قَدَمَیْهِ فِی ذَلِکَ اَلْمَکَانِ قَامَ اَلنَّهَارَ مُصَلِّیاً حَتَّی یَجُنَّهُ اَللَّیْلُ وَ قَامَ اَللَّیْلَ مُصَلِّیاً حَتَّی یَجُنَّهُ اَلنَّهَارُ ثُمَّ لَمْ یَعْرِفْ لَنَا حَقّاً أَهْلَ اَلْبَیْتِ ، وَ حَرَمَنَا حَقَّنَا لَمْ یَقْبَلِ اَللَّهُ مِنْهُ شَیْئاً أَبَداً، إِنَّ أَبَانَا إِبْرَاهِیمَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ کَانَ فِیمَا اِشْتَرَطَ عَلَی رَبِّهِ أَنْ قَالَ: ﴿فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ اَلنّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ ﴾ أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَقُلِ اَلنَّاسَ کُلَّهُمْ أَنْتُمْ أُولَئِکَ رَحِمَکُمُ اَللَّهُ وَ نُظَرَاؤُکُمْ، إِنَّمَا مَثَلُکُمْ فِی اَلنَّاسِ مَثَلُ اَلشَّعْرَهِ اَلْبَیْضَاءِ فِی اَلثَّوْرِ اَلْأَسْوَدِ، أَوِ اَلشَّعْرَهِ اَلسَّوْدَاءِ فِی اَلثَّوْرِ اَلْأَبْیَضِ

ص: 312


1- الحطيم هو ما بين الركن الذي فيه الحجر الأسود وبين الباب، و سمّي حطيماً، لأن الناس يزدحمون فيه على الدعاء و يحطم بعضهم بعضاً، وقيل: لأن من حلف هناك عجلت عقوبته، و تسمية الحجر بالحطيم من أوضاع الجاهلية، كان عادتهم أنهم إذا كانوا يتحالفون بينهم كانوا يحطمون - أي يدفعون فعلاً أو سوطاً أو قوساً إلى الحجر، علامة لعقد حلفهم، فسموه به لذلك، و قيل: سمّي بذلك لما حطم من جداره فلم يسو ببناء البيت وترك خارجاً . مجمع البحرين: 42/6 ( حطم) .

41) - و در روایتی دیگر از آن حضرت علیه السلام روایت کرده است، که فرمود: ما حدود پنجاه نفر در خیمه امام باقر علیه السلام بودیم و حضرت بعد از سکوتی طولانی از جانب ،ما نشست و فرمود چرا حرف نمی زنید شاید شما مرا پیامبر می دانید؟ نه به خدا سوگند من پیامبر ،نیستم ولی خویشاوندی نزدیکی از جهت خویشاوندی و ولادت یافتن با رسول خدا صلی الله علیه و آله دارم، هر کس به ایشان بپیوندد خدا به او می پیوندد و هر کس ایشان را دوست بدارد خدا او را دوست خواهد داشت و هر کس آن ها را گرامی شمارد خداوند او را گرامی می دارد؛ آیا می دانید کدام قطعه زمین مقام و منزلتش نزد خداوند از دیگر قطعات بالاتر است؟

کسی چیزی در جواب حضرت مطرح نکرد و به ناچار خود حضرت جواب این سؤال را بیان نمود و فرمود آن زمین مکه می باشد که خداوند آن را برای حرم خویش پسندیده و خانه اش را در آن قرار داده است.

سپس افزود آیا می دانید که کدام قطعه از زمین مکه بالاتر و برتر (از دیگر قطعات مکه) است؟ باز هم کسی جوابی نداد و جواب بر عهده خود حضرت قرار گرفت لذا فرمود ،آن فاصله بین حجر الأسود تا درب خانه کعبه می باشد که آن حطيم حضرت ابراهیم علیه السلام است، همان جایی که به گوسفندان خود علف می داد و در آن جا نماز می خواند پس به خدا سوگند اگر بنده ای در این مکان بر دو پای خویش بایستد و روز را تا شب مشغول نماز شود و شب را (نیز) نماز بگزارد تا روز گردد ولی حق و حرمت ما اهل بیت (رسالت) را نشناسد، خداوند هیچ گاه از او چیزی را نمی پذیرد.

به درستی از شرط هایی که پدر ما حضرت ابراهیم علیه السلام با پروردگار خویش نمود این بود که گفت: خداوندا! پس دل های مردمان را چنان کن که میل به ما نمایند همانا او نگفت تمام مردم را به سوی آنان متمایل گردان (بلکه خواسته او بعضی از مردم بوده است) و آن مردم شما (شیعیان و پیروان ما) و افرادی همچون شما هستند رحمت خدا بر شما باد همانا مثل شما در میان مردم همچون یک موی سفید در بدن گاومیش سیاه یا موی سیاه در بدن گاومیش سفید است.

ص: 313

وَ یَنْبَغِی لِلنَّاسِ أَنْ یَحُجُّوا هَذَا اَلْبَیْتَ ، وَ أَنْ یُعَظِّمُوهُ لِتَعْظِیمِ اَللَّهِ إِیَّاهُ، وَ أَنْ یَلْقَوْنَا أَیْنَمَا کُنَّا، نَحْنُ اَلْأَدِلاَّءُ عَلَی اَللَّهِ (1)

1994 / [42] - وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ

أَ تَدْرُونَ أَیُّ بُقْعَهٍ أَعْظَمُ حُرْمَهً عِنْدَ اَللَّهِ؟

فَلَمْ یَتَکَلَّمْ أَحَدٌ وَ کَانَ هُوَ اَلرَّادَّ عَلَی نَفْسِهِ فَقَالَ: ذَلِکَ مَا بَیْنَ اَلرُّکْنِ اَلْأَسْوَدِ [وَ اَلْمَقَامِ] إِلَی بَابِ اَلْکَعْبَهِ ذَلِکَ حَطِیمُ إِسْمَاعِیلَ اَلَّذِی کَانَ یَذُودُ فِیهِ غَنَمَهُ- ثُمَّ ذَکَرَ اَلْحَدِیثَ - (2)

1995 / [43] - عن الفضيل بن يسار، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

اُنْظُرْ إِلَی اَلنَّاسِ یَطُوفُونَ حَوْلَ اَلْکَعْبَهِ ، فَقَالَ: هَکَذَا کَانُوا یَطُوفُونَ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ ، إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا ثُمَّ یَنْفِرُوا إِلَیْنَا فَیُعْلِمُونَا وَلاَیَتَهُمْ، وَ یَعْرِضُونَ عَلَیْنَا نُصْرَتَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ اَلنّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ ﴾ فَقَالَ: آلُ مُحَمَّدِ آلُ مُحَمَّدٍ ، ثُمَّ قَالَ: إِلَیْنَا إِلَیْنَا (3)

ص: 314


1- عنه بحار الأنوار: 86/67 ح 11 ، والبرهان في تفسير القرآن: 339/4 ح 13، و نور الثقلين: 551/2 ح 115 قطعة منه. تفسير فرات الكوفي: 222 ح 299 عنه البحار: 178/27 ذيل ح 25 ، المحاسن: 91/1ح 44 ، (باب - 16 عقاب من أنكر آل محمّد علیهم السلام حقّهم)، ثواب الأعمال: 204 (عقاب من جهل حقّ أهل البيت علیهم السلام) بإسنادهم عن علي بن عقبة عن خالد عن ميسر قال: كنت عند أبي جعفر علیه السلام و في الفسطاط ... بتفصيل عنه وعن المحاسن البحار: 177/27 ح 25
2- عنه بحار الأنوار: 87/67 ذيل ح ،11، والبرهان في تفسير القرآن: 340/4 ذيل ح 13. المحاسن: 18 / 168 ح 131 (باب - 35) بإسناده عن جميل بن ميسر، عن أبيه النخعي قال: قال لي أبو عبد الله علیه السلام يا ميسّر! أي البلدان أعظم حرمة؟، عنه البحار: 185/27 ح 44، و مستدرك الوسائل: 161/1 ح 262 و 344/9 ح 11044.
3- عنه بحار الأنوار: 87/67 ح 12، والبرهان في 12، ، والبرهان في تفسير القرآن: 340/4 ح 14. الكافي: 392/18 ح 1 بإسناده عن الفضيل، عن أبي جعفر علیه السلام، و 288/8 ح 434 بتفصيل، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 679 (سورة الملك)، والبحار: 314/24 ح 19.

و سزاوار است که مردم این خانه (کعبه) را زیارت کنند و آن را گرامی و بزرگ شمارند؛ چون خداوند آن را بزرگ دانسته است و باید ما (اهل بیت رسالت) را در هر کجا و موقعیتی که بودیم ملاقات ،نمایند که ما راهنمایان به سوی خداوند هستیم

42)- و در روایتی دیگر آمده است آیا میدانید کدام قطعه زمین احترامش نزد خداوند بیش تر است؟

کسی حرفی نزد و پاسخی نداد و حضرت خودشان پاسخ دادند و فرمود آن قطعه زمین فاصله بین حجر الأسود و مقام تا درب خانه کعبه است که آن جا حطیم اسماعیل است که غذای گوسفندانش را در آن جا می گذاشت ... سپس بقیه روایت را بیان نموده است.

43)- از فضیل بن یسار روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: به مردم- که اطراف خانه کعبه، طواف می کردند - نگاهی بکن و سپس فرمود زمان جاهلیت ،هم این چنین طواف می کردند به این افراد فرمان داده اند که اطراف خانه کعبه بگردند و سپس به سوی ما کوچ کنند و وابستگی و علاقه خویش را به ما اعلام و اظهار کنند و نیز یاری و کمک خویش را بر ما عرضه نمایند.

بعد از آن حضرت این :آیه «پس دل هایی از مردمان را به سوی آنان مایل گردان» را تلاوت نمود پس دوبار فرمود: (منظور) آل محمّد هستند سپس دوبار :افزود به سوی ما (باید تمایل و گرایش داشته) باشند

ص: 315

قوله تعالى: ﴿رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَ مَا يَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِن شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ﴾ ﴿38﴾

1996 / [44] عن السدّي [السريّ]، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ: ﴿ رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَ مَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِن شَيْءٍ ﴾ ، شَأْنِ إِسْمَاعِیلَ ، وَ مَا أُخْفِیَ أَهْلُ اَلْبَیْتِ (1)

قوله تعالى: ﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَى وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ﴾ ﴿41﴾

1997 / [45] - عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : أَنَّهُ کَانَ یَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَلِدَيَّ﴾ یَعْنِی إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ (2)

1998 / [46] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی: عَمَّنْ ذَکَرَهُ ، عَنْ أَحَدِهِمَا (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) أَنَّهُ قَرَأَ: ﴿رَبَّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ﴾، قَالَ: آدَمَ وَ حَوَّاءَ (3)

1999 / [47] - عن جابر، قال:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: ﴿ رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ﴾؟

قَالَ: هَذِهِ کَلِمَهٌ صَحَّفَهَا اَلْکُتَّابُ، إِنَّمَا کَانَ اِسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) لِأَبِیهِ عَنْ مَوْعِدَهٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ، وَ إِنَّمَا قَالَ: ﴿رَبَّ اغْفِرْ لِي وَلِوَلِدَيَّ﴾، یَعْنِی إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ . وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ اَللَّهِ اِبْنَا رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (4)

ص: 316


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 341/4 ح ،1 فيه عن السري .... ونور الثقلين 552/2 ح 119 بتفاوت
2- عنه بحار الأنوار: 74/12 ح 33 ، والبرهان في تفسير القرآن: 341/4 ح 2، و نور الثقلين: 552/2 ح 124 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 116 (الفصل الثالث في إراءته ملكوت السماوات).
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 341/4 ح ،3، ونور الثقلين 552/2 ح 125
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 341/4 ح 4 ، و 74/12ح ،24 ، و نور الثقلين: 275/2 ح 372 و 552 ح 126 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 116 ( الفصل الثالث في إراءته ملكوت السماوات).

فرمایش خداوند متعال: ای پروردگار ما تو آن چه را که ما پنهان و یا آشکار می کنیم می دانی و چیزی در زمین و آسمان بر خداوند پنهان نیست. (38)

44)- از سُدی (سریّ) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که این آیه را «ای پروردگار ما هر چه را که ما پنهان می داریم و با آشکار می سازیم تو بدان آگاه هستی و چیزی بر خداوند پوشیده نیست». قرائت می نمود (و می فرمود:) منظور شأن و منزلت اسماعیل است و آن چه نسبت به اهل بیت (عصمت و طهارت علیهم السلام) پنهان می ماند

فرمایش خداوند متعال: ای پروردگار ما مرا و پدر و مادرم و دیگر مؤمنین را در روزی که محاسبه اعمال بر پا می شود بیامرز (41)

45) - از حریز بن عبد الله به نقل از کسی که یادآور نامش شده، روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را بیامرز» فرمود: منظور اسماعیل و اسحاق است.

46) - و در روایتی دیگر به نقل از کسی که یادآور نام او شده روایت کرده است که گفت یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام این آیه را: «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را بیامرز» قرائت نمود و فرمود منظور آدم و حوا بوده اند.

47) - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را بیامرز»، سؤال کردم؟

فرمود: این کلمه را نویسندگان (و نسخه برداران) تصحیف کرده اند؛ همانا که استغفار ابراهیم علیه اسلام برای پدرش به خاطر و عده ای بوده که به او داده بود و همانا ابراهیم چنین گفته است: «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را بیامرز» (یعنی دو فرزندم) که اسماعیل و اسحاق علیهما السلام باشند و به خدا سوگند! که امام حسن و امام حسین علیهما السلام پسران رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده اند.

ص: 317

قوله تعالى: ﴿وَ أَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ رَبَّنَا أَخِرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُواْ أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَكُم مِّن زَوَالٍ ﴿44﴾ وَسَكَنتُمْ فِي مَسَكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ وَ تَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَ ضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ ضَرَبْنَا لَكُمُ الْأمْثَالَ ﴿45﴾ وَقَدْ مَكَرُواْ مَكْرَهُمْ وَ عِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ﴾ ﴿46﴾

2000/ [48]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلَوَةَ وَ وَاتُوا الزَّكَوٰةَ﴾ (1)، (قال ): إِنَّمَا هِیَ طَاعَهُ اَلْإِمَامِ وَ طَلَبُوا اَلْقِتَالَ، ﴿ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ﴾ (2) ، مَعَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قالُوا ربنا لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَی أَجَل قَرِیب، ﴿ تُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِع الرُّسُلَ﴾ ، أَرَادُوا تَأْخِیرَ ذَلِکَ إِلَی اَلْقَائِمِ (3)

2001 / [49] - عَنْ سَعْدِ بْن عُمَرَ، عَنْ غَيْر وَاحِدٍ مِمَّنْ حَضَرَ أبَا عَبْدِ اللهِ عليه السلام وَ رَجُلٍ يَقُولُ: قَدْ ثَبَتَ دَارُ صَالِح وَدَارُ عِيسَى بْن عليًّ وَذَكَرَ دُورَ الْعَبَّاسِيَّينَ، فَقَالَ رَجُلٌ: أرَانَاهَا اللهُ خَرَاباً أوْ خَرَّبَهَا بِأيْدِينَا.

فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : لَا تَقُلْ هَکَذَا! بَلْ یَکُونُ مَسَاکِنَ الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِهِ، أَمَا سَمِعْتَ اللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ سَكَنتُمْ فِي مَسَكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ﴾ (4)

ص: 318


1- سورة النساء: 77/4
2- سورة النساء: 77/4
3- عنه بحار الأنوار: 132/52 ح 35 ، والبرهان في تفسير القرآن: 342/4 ح 7. الكافي: 330/2 ح 506 بتفصيل عنه وسائل الشيعة: 427/14 ح 19523، والبحار: 25/44 ح ،9 والبرهان في تفسير القرآن: 342/4 ح 6.
4- عنه بحار الأنوار: 347/52 ح 95 والبرهان في تفسير القرآن: 343/4 ح 8، و نور الثقلين: 553/2 ح 129

فرمایش خداوند متعال: و مردم را از روزی که عذاب الهی به سراغشان می آید انذار کن و بترسان پس ظالمان می گویند پروردگارا مدت کوتاهی ما را مهلت ده تا دعوت تو را بپذیریم و از پیامبران پیروی کنیم (و پاسخ می شنوند:) مگر قبلاً سوگند یاد نکرده بودید که زوال و فنایی برای شما نیست؟! (44) و (شما بودید که) در منزل ها (و کاخ های) کسانی که به خویشتن ستم کردند ساکن شدید و برای شما آشکار شد که ما چگونه با آنان رفتار کردیم و برای شما مثل هایی را از سرگذشت پیشینیان بیان کردیم (ولی باز هم بیدار و متنبه نشدید) (45) و آن ها نهایت مکر (و نیرنگ) خود را به کار بستند و همۀ مکرها (و توطئه هایشان) نزد خدا آشکار است و هر چند مکرشان چنان باشد که کوه ها را از جا برکَند (46)

48)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال آیا ندیدی کسانی را که به آن ها گفته شد دست (از ستم و معصیت) بردارید و نماز را اقامه کنید و زکات بپردازید»؟ فرمود همانا فرمانبری از امام وظیفه آنان است ولی ایشان خواهان جنگ شدند، «پس موقعی که بر ایشان جنگ و جهاد» در رکاب امام حسین علیه السلام- واجب گردید - گفت:ند پروردگارا چرا ما را تا مدتی کوتاه فرصت ندادی؟ «تا دعوت تو را اجابت کرده و از رسولان تو پیروی کنیم» که مقصود آن ها از تأخیر همان زمان ظهور حضرت قائم (آل محمّد علیهم السلام )- عجل الله تعالى فرجه الشریف - بوده است.

49) - از سعد بن عمر به نقل عده ای از افرادی که امام صادق علیه السلام را درک کرده اند روایت کرده است که آنان گفتند:

شخصی در محضر امام صادق علیه السلام- در ضمن کلماتی پیرامون خانه های بنی عبّاس- گفت: خانه صالح و خانه عیسی بن علی ثابت و پایدار مانده است پس مردی (دیگر) گفت: ای کاش خداوند ویرانی و خرابی آن ها را به ما ارائه نماید یا این که آن به دست ما ویران شود. امام صادق علیه السلام فرمود: این چنین نگو، بلکه آرزو کن تا آن محل سکنای قائم (آل محمّد علیهم السلام) و اصحابش قرار گیرد؛ آیا فرمایش خداوند متعال را نشنیده ای که فرموده است و در خانه های کسانی ساکن ،گشتید که بر خویشتن ستم کرده اند؟

ص: 319

2002 / [50] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ: ﴿ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ﴾ ، وَإِنْ كَانَ مكر ولد العباس بالقائم لِتَزُولَ مِنْهُ قلوب الرجال (1)

2003 / [51] - عَنِ اَلْحَارِثِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ نُمْرُودَ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی مُلْکِ اَلسَّمَاءِ، فَأَخَذَ نُسُوراً أَرْبَعَهً فَرَبَّاهُنَّ حَتَّی کُنَّ نُشَّاطاً وَ جَعَلَ تَابُوتاً مِنْ خَشَبٍ وَ أَدْخَلَ فِیهِ رَجُلاً، ثُمَّ شَدَّ قَوَائِمَ اَلنُّسُورِ بِقَائِمِ اَلتَّابُوتِ ثُمَّ أَطَارَهُنَّ

ثُمَّ جَعَلَ فِی وَسَطِ اَلتَّابُوتِ عَمُوداً وَ جَعَلَ فِی رَأْسِ اَلْعَمُودِ لَحْماً فَلَمَّا رَأَی اَلنُّسُورُ اَللَّحْمَ طِرْنَ و طِرْنَ وَ طِرْنَ بِالتَّابُوتِ وَ اَلرَّجُلِ، فَارْتَفَعْنَ إِلَی اَلسَّمَاءِ، فَمَکَثَ مَا شَاءَ اَللَّهُ، ثُمَّ إِنَّ اَلرَّجُلَ أَخْرَجَ مِنَ اَلتَّابُوتِ رَأْسَهُ فَنَظَرَ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَإِذَا هِیَ عَلَی حَالِهَا وَ نَظَرَ إِلَی اَلْأَرْضِ فَإِذَا هُوَ لاَ یَرَی اَلْجِبَالَ إِلاَّ کَالذَّرِّ، ثُمَّ مَکَثَ سَاعَهً فَنَظَرَ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَإِذَا هِیَ عَلَی حَالِهَا وَ نَظَرَ إِلَی اَلْأَرْضِ فَإِذَا هُوَ لاَ یَرَی إِلاَّ اَلْمَاءَ.

ثُمَّ مَکَثَ سَاعَهً فَنَظَرَ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَإِذَا هِیَ عَلَی حَالِهَا وَ نَظَرَ إِلَی اَلْأَرْضِ فَإِذَا هُوَ لاَ یَرَی شَیْئاً، فَلَمَّا تَرَی سَفَلَ اَلْعَمُودُ وَ طَلَبَتِ اَلنُّسُورُ اَللَّحْمَ وَ سَمِعَتِ اَلْجِبَالَ هَذِهِ اَلنُّسُورُ فَخَافَتْ مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ إِنْ کانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ اَلْجِبالُ﴾ (2)

قول تعالی: ﴿يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴾ ﴿48﴾

ص: 320


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 343/4 ح ،9 و نور الثقلين 553/2 ح 130
2- عنه بحار الأنوار: 12/12 ح 36 ، والبرهان في تفسير القرآن: 343/4 ح 10، و نور الثقلين: 553/2 ح 131، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 106 ) (الفصل الثانى في بيان ولادته علیه السلام).

50)- از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که (درباره فرمایش خداوند): «و اگر چه مکر و حیله آنان چنان بود که کوه ها را ریشه کن می کرد» می فرمود منظور مکر و حیله بنی العباس است که خواستند محبت و علاقه را از دل های مردم نسبت به (قائم آل محمّد علیهم السلام) خالی و نابود کنند

51)- از حارث (حرث) روایت کرده است که گفت:

امير المؤمنين علیه السلام فرمود همانا نمرود اراده کرد تا به ملک آسمان نظر ،کند پس چهار کرکس را بر گرفت و آن ها را تعلیم داد و جایگاه و صندوقی چوبی تهیه کرد و مردی را در آن قرار داد سپس پایه های آن را به پاهای کرکسها بست و در وسط آن ،صندوق، ستونی قرار داد و بر سر آن ،ستون تکه گوشتی نصب کرد پس کرکس ها به طمع رسیدن به گوشت پرواز کردند و آن صندوق و مرد را با خود به آسمان بردند سپس آن مرد آن مرد سر خود را از صندوق بیرون آورد و به آسمان نگاه کرد دید آسمان همچنان بر فراز سرش ادامه دارد و چون به زمین نظر انداخت کوه ها را همچون ذره ای ،دید بعد از ساعتی دوباره به آسمان نگاه کرد و مشاهده نمود که آسمان به همان صورت سابق می باشد.

اما وقتی دوباره به زمین نگاه کرد چیزی جز آب ندید، باز هم ساعتی درنگ کرد و سپس به آسمان نظر کرد و آن را به همان صورت دید ولی هنگامی که به زمین نگاه کرد، دیگر هیچ چیزی را ندید آن گاه گوشت را به پایین ستون انداخت پس کرکس ها به دنبال آن به پایین بازگشتند و کوه ها چون صدای کرکس ها را ،شنیدند به وحشت افتاده و نزدیک بود از ترس امر آسمانی به لرزه درآیند؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «و اگر چه ممکن بود کوه ها از مکر و حیله آن ها به لرزه درآیند و نابود شوند».

فرمایش خداوند متعال: در آن روزی که این زمین به زمینی دیگر و آسمان ها (به آسمان هایی دیگر) تبدیل می شوند و آنان در پیشگاه خداوند یکتای قدرتمند ظاهر می گردند (48)

ص: 321

2004 / [52] - عَنْ ثُوَیْرِ بْنِ أَبِی فَاخِتَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ﴾ ، یَعْنِی بِأَرْضٍ لَمْ تُکْتَسَبْ عَلَیْهَا اَلذُّنُوبُ، بَارِزَهً لَیْسَتْ عَلَیْهَا جِبَالٌ وَ لاَ نَبَاتٌ، کَمَا دَحَاهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ (1)

2005 / [53] - عن زرارة قال:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: ﴿ يَوْمَ تُبَدِّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ﴾؟

قَالَ تُبَدَّلُ خُبْزَهً نَقِیَّهً یَأْکُلُ اَلنَّاسُ مِنْهَا حَتَّی یَفْرُغَ مِنَ اَلْحِسَابِ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی: ﴿وَ مَا جَعَلْنَهُمْ جَسَدًا لَّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ ﴾ (2). (3)

2006 / [54] - عَنْ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَاشِمٍ ، عَمَّنْ أَخْبَرَهُ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

قَالَ: قَالَ لَهُ اَلْأَبْرَشُ اَلْکَلْبِیُّ : بَلَغَنِی أَنَّکَ قُلْتَ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تبارك و تعالى: ﴿ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ﴾ أَنَّهَا تُبَدَّلُ خُبْزَهً؟

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : صَدَقُوا تُبَدَّلُ اَلْأَرْضُ خُبْزَهً نَقِیَّهً فِی اَلْمَوْقِفِ یَأْکُلُونَ مِنْهَا، فَضَحِکَ اَلْأَبْرَشُ وَ قَالَ: أَ مَا لَهُمْ شُغُلٌ بِمَا هُمْ فِیهِ عَنْ أَکْلِ اَلْخُبْزِ؟

فَقَالَ: وَیْحَکَ أَیُّ اَلْمَنْزِلَتَیْنِ هُمْ أَشَدُّ شُغُلاً وَ أَسْوَءُ حَالاً؟ إِذَا هُمْ فِی اَلْمَوْقِفِ أَوْ فِی اَلنَّارِ یُعَذَّبُونَ؟

فَقَالَ: لاَ فِی اَلنَّارِ

ص: 322


1- عنه بحار الأنوار: 110/7 ح 39 ، والبرهان في تفسير القرآن: 346/4 ح 8 تفسير القمّي: 252/2، ( كيفية نفخ الصور) بتفصيل عنه البحار: 324/6 ضمن ح ، والبرهان في تفسير القرآن: 346/4 ح 6، و نحوه إرشاد القلوب: 55/1 (الباب الثالث عشر).
2- سورة الأنبياء: 8/21
3- عنه بحار الأنوار: 110/7 ح 40، والبرهان في تفسير القرآن: 347/4 - 9، و نور الثقلين: 556/2 ح 141 ، و 414/3 ح ،12 ، و مستدرك الوسائل: 261/16 ح 19807. تفسير القمّي: 371/1، عنه البحار: 101/7 ح 7 ، المحاسن: 397/2 ح 69 (باب - 3 شهوة طعام) بإسناده عن زرارة قال: سألت أبا جعفر علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 109/7 ح 36، و 37، و نحوه الكافي : 286/6 ح 1 و 4 ، عنه وسائل الشيعة: 321/24 ح 30658، و 322 ح 30661.

52)- از ثُویر بن ابی فاخته روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «زمین تبدیل می شود به غیر از زمینی که بوده»، فرمود: منظور زمینی است که روی آن گناهی علنی انجام نگرفته، زمینی که مسطح است کوه و درختی روی آن نمی باشد همچنان که در ابتدای آفرینش این گونه بوده است.

53)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «روزی که زمین تبدیل می شود به غیر از زمینی که بوده» سؤال کردم؟

فرمود: زمین تبدیل به نانی پاک (بدون زواید) می شود که مردم از آن می خورند تا از حساب فارغ شوند خداوند متعال فرموده است: «و آن ها را به صورت جسد قرار نداده که طعام نخورند»

54)- از محمّد بن هاشم از کسی که نامش را برده روایت کرده که گفت:

ابرش کلبی به امام باقر علیه السلام عرض کرد شنیده ام که شما در مورد فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «روزی که زمین تبدیل می شود به غیر از زمینی که بوده» فرموده ای زمین تبدیل به قطعه نانی می شود؟

حضرت فرمود: درست گفته اند در روز قیامت زمین تبدیل به قطعه نانی خالص می گردد و مردم آن را می خورند

پس ابرش با شنیدن این سخن خنده اش گرفت و گفت با آن همه ،گرفتاری آیا فرصت پیدا می کنند که بخواهند نان بخورند؟

فرمود: وای بر تو (چه قدر بی اطلاع هستی)؟ در کدام منزلگاه از دو منزل بیشتر گرفتار و ناراحت هستند در موقف (صحرای) محشر یا در آتش دوزخی که در حال چشیدن عذاب و عقابش می باشند؟

گفت: نه بلکه در ،آتش سخت تر گرفتار خواهند بود.

ص: 323

فقال: ويحك! و إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ لَأكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِن زَقُومٍ * فَمَالِئونَ مِنْهَا الْبُطُونَ * فَشَرِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ * فَشَرِبُونَ شُرْبَ أَلْهِيمِ﴾ (1) قَالَ: فَسَکَتَ (2)

2007/ [55]- وفي خبر آخر، عنه علیه السلام فقال:

وَ هُمْ فِی اَلنَّارِ لاَ یُشْغَلُونَ عَنْ أَکْلِ اَلضَّرِیعِ وَ شُرْبِ اَلْحَمِیمِ وَ هُمْ فِی اَلْعَذَابِ فَکَیْفَ یُشْغَلُونَ عَنْهُ فِی اَلْحِسَابِ؟ (3)

2008 / [56] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ﴾، قَالَ: تُبَدِّلُ خُبْزَهً نَقِیَّهً یَأْکُلُ اَلنَّاسُ مِنْهَا حَتَّی یَفْرُغَ مِنَ اَلْحِسَابِ، فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: إِنَّهُمْ یَوْمَئِذٍ فِی شُغُلٍ عَنِ اَلْأَکْلِ وَ اَلشُّرْبِ.

فَقَالَ لَهُ: اِبْنُ آدَمَ خُلِقَ أَجْوَفَ لاَ بُدَّ لَهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ، أَ هُمْ أَشَدُّ شُغُلاً أَمْ هُمْ فِی اَلنَّارِ فَقَدِ اِسْتَغَاثُوا فَقَالَ: ﴿وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ﴾ (4) . (5)

ص: 324


1- سورة الواقعة : 52/56 - 55
2- عنه بحار الأنوار: 109/7 ذيل ح 37 أشار إليه، و 156/10 ح 5، والبرهان في تفسير القرآن: 347/4 ح 10، و نور الثقلين: 557/2 ح 142 ، و 221/5 ح 64، و مستدرك الوسائل: 262/16 ح .19808 المحاسن الإرشاد للشيخ المفيد: 264 ، الاحتجاج : 323/2 بتفاوت فيهما، عنهما بحار الأنوار: 109/7 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن 346/4 ح 7.
3- عنه بحار الأنوار: 156/10 ذيل ح 5 والبرهان في تفسير القرآن: 347/4 ح 11 و نور الثقلين: 221/5 ح 65، و 566 ح 19 ، و مستدرك الوسائل: 262/16 ح .19809 المحاسن: 397/2 ح 70 (باب - 3 شهوة الطعام) بإسناده عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام قال: سأل الأبرش الكلبي .... و نحوه الكافي: 286/6 ح 1 عنه وسائل الشيعة: 321/24 ح 30658، والبرهان في تفسير القرآن: 344/4 ح 1.
4- سورة الكهف: 29/18.
5- عنه بحار الأنوار: 109/7 ذيل ح 36 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 347/4 ح 12 و نور الثقلين 566/5 ح ،18 ، ومستدرك الوسائل: 262/16 ح 19810. المحاسن: 397/2 ح 70 (باب - 3 شهوة الطعام) بإسناده عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام قال: سأل الأبرش الكلبي ... بتفاوت، عنه البحار: 109/7 ح 37، و نحوه الكافي: 286/6 ح 1 دعائم الإسلام 108/2 ح 352 بإسناده عن 352 بإسناده عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهما السلام ، عنه البحار : 313/66 ح 3 ، و مستدرك الوسائل: 261/16 ح 19805.

فرمود: وای بر تو و به درستی که خداوند متعال می فرماید: «(پس شما ای کفار!) از درخت زقّوم خواهید خورد * پس شکم های خود را از آن پر خواهید کرد * پس بعد از آن آب جوشان خواهید نوشید * پس چنان می نوشید» که شتر تشنه آب می نوشد» پس از آن ابرش ساکت گشت

55)- و حدیثی دیگر از آن حضرت علیه السلام وارد شده است که فرمود:

و آن ها در آتش (سوزان) از خوردن بی نیاز نخواهند بود و بلکه از ضریع (که گیاهی است خاردار بسیار تلخ و بدبو) می خورند و از حمیم (آب چرکین جوشان) می نوشند با این که در حال عذاب و عقاب به سر می برند، پس چطور ممکن است که در حال حساب و بررسی اعمال بی نیاز از خوردن باشند؟

56) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای متعال «روزی که زمین تبدیل می شود به غیر از زمینی که بوده» فرمود زمین تبدیل به نان پاک (بدون زواید) می شود که مردم از آن می خورند تا از حساب فارغ شوند.

شخصی به حضرت عرض کرد مردم در آن ،روز گرفتار هستند و فرصت خوردن و آشامیدن نخواهند داشت!

حضرت به او فرمود خداوند متعال آدمیزاد را میان تهی آفریده و ناچار به خوردن و آشامیدن می باشد آیا این ها در هنگام محاسبه و بررسی اعمال بیش تر گرفتار ،هستند یا آن موقعی که در آتش دوزخ به سر می برند و فریاد رس می طلبند؟ همچنان که خداوند می فرماید: «و اگر کمک طلب کنند به وسیله آبی همچون مس گداخته به فریادشان می رسند».

ص: 325

2009 / [57]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لَقَدْ خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْأَرْضِ مُنْذُ خَلَقَهَا سَبْعَهَ عَالَمِینَ لَیْسَ هُمْ مِنْ وُلْدِ آدَمَ، خَلَقَهُمْ مِنْ أَدِیمِ اَلْأَرْضِ فَأُسْکِنُوهَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ مَعَ عَالَمِهِ، ثُمَّ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ أَبَا هَذَا اَلْبَشَرِ وَ خَلَقَ ذُرِّیَّتَهُ مِنْهُ، وَ لاَ وَ اَللَّهِ مَا خَلَتْ اَلْجَنَّهُ مِنْ أَرْوَاحِ اَلْمُؤْمِنِینَ مُنْذُ خَلَقَهَا اَللَّهُ، وَ لاَ خَلَتِ اَلنَّارُ مِنْ أَرْوَاحِ اَلْکَافِرِینَ مُنْذُ خَلَقَهَا اَللَّهُ لَعَلَّکُمْ تَرَوْنَ أَنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ وَ صَیَّرَ اَللَّهُ أَبْدَانَ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِی اَلْجَنَّهِ ، وَ صَیَّرَ أَبْدَانَ أَهْلِ اَلنَّارِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِی اَلنَّارِ ، إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لاَ یُعْبَدُ فِی بِلاَدِهِ وَ لاَ یَخْلُقُ خَلْقاً یَعْبُدُونَهُ وَ یُوَحِّدُونَهُ [بَلَی وَ اَللَّهِ لَیَخْلُقَنَّ خَلْقاً مِنْ غَیْرِ فُحُولَهٍ وَ لاَ إِنَاثٍ یَعْبُدُونَهُ وَ یُوَحِّدُونَهُ] وَ یُعَظِّمُونَهُ وَ یَخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً تَحْمِلُهُمُ وَ سَمَاءً تُظِلُّهُمْ أَ لَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿یَوْمَ تُبَدَّلُ اَلْأَرْضُ غَیْرَ اَلْأَرْضِ وَ اَلسَّماواتُ﴾ وَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ اَلْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ (1)﴾؟ (2)

ص: 326


1- سورة ق: 15/50
2- عنه بحار الأنوار: 374/8 ذيل ح 1 أشار إليه، و 320/57 ذيل ح 1، والبرهان في تفسير القرآن: 347/4 ح 13. الخصال: 358/2 ح 45 بإسناده عن العلاء بن رزين عن 45 بإسناده عن العلاء بن رزين عن محمّد بن مسلم، قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام عنه بحار الأنوار: 374/8 ح ،1 و 319/57 ح 1 ، والبرهان في تفسير القرآن: .345/4 ح 5

57)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود همانا خداوند در زمین از زمانی که آن را خلق کرد هفت جهان را آفریده که از اولاد آدم ،نبودند، بلکه همه را از روی زمین آفرید و هر طبقه را پس از طبقه ای دیگر در عصر خود در روی زمین جای داد.

و سپس خداوند آدم را که پدر همین بشر فعلی ،است آفرید و ذریّه و نژادش را از او آفرید؛ نه به خدا سوگند از موقعی که خداوند بهشت را آفریده از ارواح مؤمنین خالی نبوده و همچنین دوزخ را از موقعی که آن را خلق کرد، از ارواح کفار و گنهکاران خالی نگذاشته است شاید شما چنین می پندارید که چون روز قیامت فرا رسد و خداوند پیکرهای اهل بهشت را با ارواحشان در بهشت جای دهد و پیکرهای دوزخیان را به همراه روحشان در آتش قرار دهد، دیگر خدای عز و جل در زمین پهناور خود پرستش نگردد و مردمی که او را بپرستند و به یگانگی او را بشناسند و به بزرگی یادش کنند را نخواهد آفرید؟

بلکه به خدا سوگند! حتماً خداوند آفریدگان دیگری را - نه از طریق نر و مادّه- خواهد آفرید که او را می پرستند و او را به یگانگی می شناسند و زمینی جداگانه برای آنان می آفریند که آنان بر روی آن قرار می گیرند و آسمانی جدا که بر سرشان سایه می افکند مگر خداوند نمی فرماید: «روزی که زمین تبدیل می شود به غیر از زمینی که بوده و آسمان ها»؟ و فرموده است: «پس مگر ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم؟ بلکه آنان نسبت به آفرینش تازه در اشتباه هستند».

ص: 327

سورة المباركة: ﴿الحِجر﴾

[15]

ص: 328

ص: 329

بسم اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: ﴿الر * تِلْكَ ءَايَتُ الْكِتَبِ وَ قُرْءَانٍ مُّبِينٍ ﴿1﴾ رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ﴾ ﴿2﴾

2010/ [1] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَطَاءٍ اَلْمَکِّیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ : ﴿ رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ﴾ ؟ قَالَ: یُنَادِی مُنَادٍ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ یُسْمِعُ اَلْخَلاَئِقَ: إِنَّهُ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مُسْلِمٌ ثُمَّ یَوَدُّ سَائِرُ اَلْخَلْقِ أَنَّهُمْ کَانُوا مُسْلِمِینَ﴾ (1)

2011 / [2] - وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فَثَمَّ یَوَدُّ اَلْخَلْقُ أَنَّهُمْ کَانُوا مُسْلِمِینَ (2)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ ﴿16﴾ وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ ﴿17﴾ إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ ﴿18﴾ وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ﴾ ﴿19﴾

ص: 330


1- عنه بحار الأنوار: 188/7 ح ،48 و 236/67 ، والبرهان في تفسير القرآن: 351/4 ح 5، و نور الثقلين: 2/3 ح 3 تفسير القمّي: 349/1 ، عنه البحار: 236/68 ، المناقب لابن شهر آشوب: 215/3 عن الشوهاني بإسناده: سأل عبد الله بن عطاء المكي، الباقر علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 574/31 ضمن ح 3
2- عنه بحار الأنوار: 188/7 ،49 والبرهان في تفسير القرآن: 351/4 ح 6. تفسير القمّي: 372/1 بإسناده عن عمر بن أذينة، عن رفاعة، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 218/9 ح 100

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال الف لام راء * این است آیات و نشانه های کتاب و قرآن بیانگر (1) آن کسانی که کافر شدند (هنگامی که آثار شوم اعمال خود را ببینند) چه بسا آرزو کنند که ای کاش مسلمان بودند! (2)

1) - از عبد الله بن عطاء مکی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «چه بسا (روزی فرا رسد که) کسانی که کافر شدند دوست خواهند داشت که ای کاش مسلمان بودند» سؤال کردم؟

فرمود چون روز قیامت ،شود منادی از جانب خدا طوری که همه مردم می شنوند فریاد زند کسی داخل بهشت نمی شود مگر آن که مسلمان باشد پس در آن روز تمام مخلوقین آرزو می کنند که ای کاش مسلمان می بودند.

2)- و با همین سند روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: پس در آن روز بقیه مخلوقین آرزو می کنند که ای کاش مسلمان می بودند.

فرمایش خداوند متعال: و همانا ما در آسمان برج هایی را قرار داده ایم و آن ها را برای بینندگان آراسته ایم (16) و آن ها را از (ورود و دستبرد) هر شیطان رانده شده ای حفظ کردیم (17) مگر آن کسی که استراق سمع (و دزدانه) گوش دهد پس شهاب مبین (تیرهای آسمانی آشکار) او را تعقیب می کند (و می راند) (18)

ص: 331

2012 / [3] - عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَزْدِیِّ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ یَا عَبْدَ اَلسَّلاَمِ : اِحْذَرِ اَلنَّاسَ وَ نَفْسَکَ

فَقُلْتُ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَمَّا اَلنَّاسُ فَقَدْ أَقْدِرُ عَلَی أَنْ أَحْذَرَهُمْ، فَأَمَّا نَفْسِی فَکَیْفَ؟ قَالَ: إِنَّ اَلْخَبِیثَ اَلْمُسْتَرِقَ اَلسَّمْعِ یَجِیئُکَ فَیَسْتَرِقُ ثُمَّ یَخْرُجُ فِی صُورَهِ آدَمِیٍّ، فَقَالَ عَبْدُ اَلسَّلاَمِ

فَقُلْتُ: بِأَبِی وَ أُمِّی هَذَا مَا لاَ حِیلَهَ لَهُ قَالَ: هُوَ ذَاکَ . (1)

قوله تعالى: ﴿وَ أَرْسَلْنَا الرِّيحَ لَوَقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَكُمُوهُ وَ مَا أَنتُمْ لَهُ بِخَزِنِينَ﴾ ﴿22 ﴾

2013 / [4] - عَنْ اِبْنِ وَکِیعٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ لاَ تَسُبُّوا اَلرِّیحَ فَإِنَّهَا بُشْرٌ وَ إِنَّهَا نُذْرٌ، وَ إِنَّهَا لَوَاقِحُ فَاسْأَلُوا اَللَّهَ مِنْ خَیْرِهَا، وَ تَعَوَّذُوا بِهِ مِنْ شَرِّهَا﴾ (2)

2014/[5] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لِلَّهِ رِیَاحُ رَحْمَهٍ لَوَاقِحُ یَنْشُرُهَا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ (3)

ص: 332


1- عنه بحار الأنوار: 220/63 ح 62، والبرهان في تفسير القرآن: 355/4 ح 5، و نور الثقلين: 4/3 ح 16.
2- عنه بحار الأنوار: 12/60 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 358/4ح 3، و نور الثقلين: 7/3 ح 21، و مستدرك الوسائل: 176/6 ح 6712.
3- عنه بحار الأنوار: 12/60 ح 15 ، والبرهان في تفسير القرآن: 358/4 ح 4، و نور الثقلين: 7/3 ح 22 الكافي: 91/8 ح 63 بإسناده عن أبي بصير قال: سألت أبا جعفر علیه السلام عن الرياح الأربع ... مفصّلاً، و نحوه من لا يحضره الفقيه: 545/10 ح ،1522 ، عنه البحار: 12/60 ح 16.

3)- از بکر بن محمّد ،ازدی به نقل از عمویش عبد السّلام روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای عبد السّلام از خود و دیگران بر حذر باش.

پس عرض کردم پدر و مادرم فدای شما باد از مردم و دیگران می توانم بر حذر باشم و دوری کنم ولی از خودم چگونه دور شوم؟ فرمود: این خبیث (ابلیس) گوش می ایستد و می آید پس از تو سخنی می شود سپس به صورت آدمی بیرون می رود و می گوید عبد السلام (چنین و چنان) می گفت.(1)

عرض کردم پدر و مادرم فدای شما باد این که چاره و راه نجاتی برایش نیست فرمود: آن همین است: (که اشاره کردم).

فرمایش خداوند متعال: و ما بادها را برای بارور ساختن (ابرها و گیاهان) فرستادیم پس از ،آسمان آبی را نازل کردیم پس شما را با آن سیراب نمودیم در حالی که شما توانایی حفظ و نگهداری آن را نداشتید (22)

4) - از ابن ،وکیع به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امیر المؤمنين علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: باد را دشنام ندهید که آن بشارت آورنده (بر رحمت و باران) می باشد و (یا) آن که دهنده است و (یا) بیم آبستن کننده (درختان) خواهد بود پس از خداوند (باد) خیر را درخواست کنید و از باد شرّ به خدا پناه ببرید (منظور این است که سودش را از خدا بخواهید و دعا کنید که شرّش را از شما بازگرداند).

5)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند دارای بادهایی است که رحمت و آبستن کننده (درختان) می باشند که آن ها را از باب رحمتش به حرکت در می آورد.

ص: 333


1- ظاهراً مقصود بیان عیب های مردم و نیز اسراری است که باید مخفی و پنهان بماند و نیز مقصود حضرت علیه السلام اصرار بر اهمیت تقیه است که انسان مؤمن و عاقل کنترل زبان دارد و پیش هر کس و ناکسی هر سخن و هر مطلبی را مطرح و آشکار نمی کند .مترجم

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَخِرينَ﴾ ﴿24﴾

2015/ [6] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

﴿وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَخِرین﴾.

قَالَ: هُمُ اَلْمُؤْمِنُونَ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ (1)

قوله تعالى: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿28﴾ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ﴾ ﴿29﴾

2016/ [7]- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی لِلْمَلاَئِکَهِ: ﴿إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ﴾ .

وَ کَانَ ذَلِکَ مِنَ اَللَّهِ تَقْدِمَهً مِنْهُ إِلَی اَلْمَلاَئِکَهِ اِحْتِجَاجاً مِنْهُ عَلَیْهِمْ، وَ مَا کَانَ اَللَّهُ لِیُغَیِّرَ مَا بِقَوْمٍ إِلاَّ بَعْدَ اَلْحُجَّهِ عُذْراً وَ نُذْراً، فَاغْتَرَفَ اَللَّهُ غُرْفَهً بِیَمِینِهِ - وَ کِلْتَا یَدَیْهِ یَمِینٌ - مِنَ اَلْمَاءِ اَلْعَذْبِ اَلْفُرَاتِ، فَصَلْصَلَهَا فِی کَفِّهِ فَجَمَدَتْ، ثُمَّ قَالَ: مِنْکَ أَخْلُقُ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِیَ اَلصَّالِحِینَ، اَلْأَئِمَّهَ اَلْمَهْدِیِّینَ، اَلدُّعَاهَ إِلَی اَلْجَنَّهِ ، وَ أَتْبَاعَهُمْ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ لاَ أُبَالِی، وَ لاَ أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ.

ثُمَّ اِغْتَرَفَ اَللَّهُ غُرْفَهً بِکَفِّهِ اَلْأُخْرَی مِنَ اَلْمَاءِ اَلْمِلْحِ اَلْأُجَاجِ، فَصَلْصَلَهَا فِی کَفِّهِ فَجَمَدَتْ، ثُمَّ قَالَ لَهَا: مِنْکِ أَخْلُقُ اَلْجَبَّارِینَ، وَ اَلْفَرَاعِنَهَ، وَ اَلْعُتَاهَ، وَ إِخْوَانَ اَلشَّیَاطِینِ ،

ص: 334


1- عنه البرهان في تفسير تهران 35804 ح 1

فرمایش خداوند متعال: و همانا ما می دانیم که چه کسانی از شما پیش قدمند و چه کسانی عقب ماندند (24)

6)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و همانا ما می دانیم که چه کسانی از شما پیش قدمند و چه کسانی عقب ماندند» فرمود: آنان مؤمنین از این امّت هستند.

فرمایش خداوند متعال: و (به یاد آور) آن هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشری را از گِل خشکیده ای که از گِل بدبویی (همچون لجن) گرفته شده، می آفرینم (28) پس هنگامی که (آفرینش) او را به پایان رساندم و در او از روح خود دمیدم همگی برای او سجده کنید (29)

7) - از جابر روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام فرموده است: خداوند متعال به فرشته ها فرمود: «به درستی که من می خواهم بشری را از گل خشک از لجن مانده و متعفّن بیافرینم * پس چون آفرینش او را به پایان رساندم و از روح خود در او ،می دم در برابر او به سجده بیفتید» و این از طرف خداوند، حجت و مقدّمه چینی برای فرشته ها بود و خداوند چیزی را دگرگون نمی سازد و تغییر نمی دهد مگر پس از اتمام حجت و تشویق (بر انجام واجبات و کارهای خوب) و یا بیم دادن در ترک (گناهان و کارهای خلاف) پس خدا با دست (قدرت و رحمت) راست خود - که هر دو دست او راست می باشد چون برای خداوند جهت و سمت معنا ندارد - مشتی از آب شیرین فرات را برگرفت و آن را در کف (قدرت) خود ،ساخته به طوری که سفت و منجمد گردید، سپس به آن خطاب نمود و فرمود پیامبران و رسولان و بندگان صالح و پیشوایان هدایتگر (راستین) خود و پیروان شما را -تا روز قیامت - از تو می آفرینم که دعوت کننده (و هدایت گر) به سوی بهشت خواهید بود و هیچ باکی نخواهم داشت و من هر آن چه را که انجام دهم مورد سؤال و بازخواست قرار نمی گیرم ولی آفریده هایم مورد سؤال و بازخواست قرار می گیرند سپس با دست (قدرت) دیگر خود مشتی از آب شور بدمزّه را برگرفت و آن را در کف (قدرت) خود ،ساخته به طوری که سفت و منجمد گردید سپس به آن خطاب نمود.

ص: 335

وَ أَئِمَّهَ اَلْکُفْرِ، وَ اَلدُّعَاهَ إِلَی اَلنَّارِ وَ أَتْبَاعَهُمْ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیمَهِ وَ لاَ أُبَالِی وَ لاَ أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ « وَ هُمْ یُسْئَلُونَ »، وَ اِشْتَرَطَ فِی ذَلِکَ اَلْبَدَاءَ فِیهِمْ وَ لَمْ یَشْتَرِطْ فِی أَصْحَابِ اَلْیَمِینِ اَلْبَدَاءَ لِلَّهِ فِیهِمْ، ثُمَّ خَلَطَ اَلْمَاءَیْنِ فِی کَفِّهِ جَمِیعاً فَصَلْصَلَهَا ثُمَّ أَکْفَأَهُمَا قُدَّامَ عَرْشِهِ وَ هُمَا بِلَّهٌ مِنْ طِینٍ. (1)

2017/ [8] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَجِدِينَ﴾ ؟قَالَ: رُوحٌ خَلَقَهَا اَللَّهُ فَنَفَخَ فِی آدَمَ مِنْهَا . (2)

2018 / [9] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ اَلْأَحْوَلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرُّوحِ اَلَّتِی فِی آدَمَ علیه السلام في قَوْلُهُ تعالی: ﴿ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي﴾؟

قَالَ: هَذِهِ رُوحٌ مَخْلُوقَهٌ لِلَّهِ، وَ اَلرُّوحُ اَلَّتِی فِی عِیسَی اِبْنِ مَرْیَمَ مَخْلُوقَهٌ لِلَّهِ (3)

2019/ [10] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِى﴾، قال:

خَلَقَ خَلْقاً وَ خَلَقَ رُوحاً، ثُمَّ أَمَرَ اَلْمَلَکَ فَنَفَخَ فِیهِ، وَ لَیْسَتْ بِالَّتِی نَقَصَتْ مِنَ اَللَّهِ شَیْئاً، هِیَ مِنْ قُدْرَتِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی(4)

ص: 336


1- عنه بحار الأنوار: 238/5 ذيل ح 16 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 359/4 ح 3. تفسير القمّي: 36/1 (ابتداء خلقة آدم)، عنه البحار: 237/5 ح 16.
2- عنه بحار الأنوار: 13/4 ح 12، والبرهان في تفسير القرآن: 389/4 ح 22، و نور الثقلين: 12/3 ح 38
3- عنه بحار الأنوار: 13/4 ح ،13، والبرهان في تفسير القرآن: 389/4ح 23. تفسير القمّي: 75/2 و 377 مرسلاً، عنه البحار: 198/14 ح 6 ، الكافي: 133/1 ح 1 بتفاوت يسير، عنه البحار: 218/14 ح 24
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 389/4 ح 24 ، و نور الثقلين: 12/3 ح 39. التوحيد: 172 ح 6 بإسناده عن عبد الكريم بن عمرو عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 12/4 ح 7 ، و 32/61 ح 5.

و فرمود: ستمگران و فرعونیان و سرکشان خودسر و دوستان و رفقای شیاطین و پیشوایان کفر و دعوت کنندگان به آتش همه را تا روز قیامت از تو می آفرینم و ، هیچ باکی ندارم و من هر آن چه را که انجام دهم مورد سؤال و بازخواست قرار نمی گیرم ولی آفریده هایم مورد سؤال و بازخواست قرار می گیرند. سپس خداوند دربارهٔ (سرنوشت) این ها (یعنی اصحاب شمال) مسأله بدا (1) را شرط قرار داده که جاری می شود ولی در مورد برای آنان (یعنی اصحاب یمین) شرط نکرده سپس آن دو آن دو آب را مخلوط یک دیگر نمود و در دست (قدرت) ،خود آن را حرکت داد و سفت و منجمد گردیدند سپس آن ها را در حالتی که گلی مرطوبی بود جلوی عرش خود قرار داد.

8)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر ان در مورد فرمایش خداوند متعال: «و از روح خود در او دمیدم پس در برابر او به سجده بیفتید»، سؤال کردم؟

فرمود: همان روحی است که خداوند (با قدرت خود) آفرید سپس در آدم علیه السلام دمید

9)- از محمّد بن ،اورمه، به نقل از ابو جعفر أحول روایت کرده که گفت:

از امام صادق علیه السلام در رابطه با روحی که در آدم علیه السلام قرار گرفته و خداوند متعال در موردش فرموده است: «پس چون آفرینش او را به پایان رساندم و از روح خود در او دمیدم» سؤال کردم؟

فرمود این همان روحی است که با قدرت خداوند آفریده شده و نیز آن روحی که در عیسی بن مریم علیها السلام دمیده شده مخلوق و آفریده خداوند می باشد.

10) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش :خداوند «پس چون آفریش او را به پایان رساندم و از روح خود در او دمیدم» فرمود خداوند مخلوقی را آفرید و روحی را نیز آفرید، سپس فرشته را دستور داد تا در آن دمید و آن روح مخلوقی نبود که از خداوند چیزی را کم کرده باشد یا آن را بر هم زده باشد بلکه از (آفرینش) قدرت خداوند متعال است.

ص: 337


1- امام صادق علیه السلام - درباره معنای بدا - فرموده است خداوند هر چه را که می خواهد مقدّم می دارد و آن چه را که بخواهد عقب می اندازد و آن چه را که بخواهد ثابت می دارد تفسیر عیاشی: ج 2 ص 218 ح 71

2020/ [11] - و فِی رِوَایَهِ سَمَاعَهَ عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

خَلَقَ آدَمَ فَنَفَخَ فِیهِ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرُّوحِ؟

قَالَ هِیَ مِنْ قُدْرَتِهِ مِنَ اَلْمَلَکُوتِ. (1)

قوله تعالى: ﴿قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿36﴾ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ﴿37﴾ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾ ﴿38﴾

2021/ [12] - عن أبان، قال:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِذَا أَتَی اَلْمُلْتَزَمَ قَالَ: اَللَّهُمَّ اِنَّ عِنْدِی أَفْوَاجاً مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ أَفْوَاجاً مِنْ خَطَایَا وَ عِنْدَکَ أَفْوَاجٌ مِنْ رَحْمَهٍ وَ أَفْوَاجٌ مِنْ مَغْفِرَهٍ، یَا مَنِ اِسْتَجَابَ لِأَبْغَضِ خَلْقِهِ إِلَیْهِ إِذْ قَالَ: ﴿فَأَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ » اِسْتَجِبْ لِی وَ اِفْعَلْ بی کَذَا.﴾ (2)

2022 / [13] - عَنِ اَلْحَسَنِ [اَلْحُسَیْنِ] بْنِ عَطِیَّهَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ إِبْلِیسَ عَبَدَ اَللَّهَ فِی اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَهِ فِی رَکْعَتَیْنِ سِتَّهَ آلاَفِ سَنَهٍ، وَ کَانَ مِنْ إِنْظَارِ اَللَّهِ إِیَّاهُ إِلَی یَوْمِ اَلْوَقْتِ اَلْمَعْلُومِ بِمَا سَبَقَ مِنْ تِلْکَ اَلْعِبَادَهِ (3)

ص: 338


1- عنه بحار الأنوار: 13/4 ح 14 ، والبرهان فى تفسير القرآن: 389/4 ح 25 و نور الثقلين 12/3 ح 40
2- عنه بحار الأنوار: 196/99 ح 9، والبرهان في تفسير القرآن: 391/4 ح 4، و نور الثقلين: 14/3 ح 48، و مستدرك الوسائل: 393/9 ح 11156.
3- عنه بحار الأنوار: 254/63 ح 118 فيه عن الحسن بن عطيّة والبرهان في تفسير القرآن: 391/4 ح 5 ، و نور الثقلين: 14/3 ح 47 نهج البلاغة: 287 (كلامه علیه السلام الاهلنا في طلب العبرة) بتفاوت يسير، عنه قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 34 (الفصل الثاني في سجود الملائكة)، و 242 (الفصل الرابع في بعثه موسى و هارون علیهما السلام)، علل الشرائع: 525/2 ح 2 (باب - 305) بإسناده عن علي بن عطيّة قال: قال أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 240/63 ح 84

11) - و در روایتی از سماعه وارد شده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق و یا امام کاظم) علیه السلام فرمودند: خداوند، آدم علیه السلام را آفرید و در او (از روح آفریده خود) دمید

و از آن حضرت سؤال کردم روح چیست؟

فرمود این روح از قدرت خداوند متعال است که در ملکوت آن را آفریده است.

فرمایش خداوند متعال: (ابلیس) گفت: پروردگارا مرا تا روز قیامت مهلت ده (و زنده بگذار) (36) (و خداوند متعال) پاسخ داد: تو از مهلت یافتگان می باشی (37) (امّا نه تا روز قیامت بلکه) تا روز وقت معیّنی (38)

12)- از ابان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که (امام) علی بن الحسین علیهما السلام هنگامی که کنار مُلتزم کعبه (ما بين حجر الأسود و درب کعبه) وارد می شد، اظهار می داشت خداوندا نزد من گناهان و خطاهای بسیاری هست و نزد تو رحمت ها و آمرزش های بی شماری می باشد.

ای کسی که (دعای) دشمن ترین مخلوقش (ابلیس) را مستجاب نمود آن موقعی که گفت: «پس مرا تا روز وقت معلوم مهلت بده» (خداوندا! پس خواسته مرا نیز برآور و برای من چنین و چنان قرار بده

13)- از حسن بن عطیّه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود به راستی که ابلیس در آسمان چهارم دو رکعت نماز را در مدت شش هزار سال انجام داد و به همین خاطر - دادن پاداش اعمال گذشته اش (که فردای قیامت طلبکار نباشد) - خداوند او را تا روز وقت معلوم مهلت داد

ص: 339

2022 / [14] - عَنْ وَهْبِ بْنِ جُمَیْعٍ مَوْلَی إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ قَوْلِ إِبْلِیسَ : ﴿رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾ ؟

قَالَ لَهُ وَهْبٌ : جُعِلْتُ فِدَاکَ، أَیُّ یَوْمٍ هُوَ؟

قَالَ: یَا وَهْبُ ، أَ تَحْسَبُ أَنَّهُ یَوْمُ یَبْعَثُ اَللَّهُ فِیهِ اَلنَّاسَ؟ إِنَّ اَللَّهَ أَنْظَرَهُ إِلَی یَوْمِ یَبْعَثُ فِیهِ قَائِمَنَا ، فَإِذَا بَعَثَ اَللَّهُ قَائِمَنَا کَانَ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ ، وَ جَاءَ إِبْلِیسُ حَتَّی یَجْثُوَ بَیْنَ یَدَیْهِ عَلَی رُکْبَتَیْهِ، فَیَقُولُ: یَا وَیْلَهُ مِنْ هَذَا اَلْیَوْمِ، فَیَأْخُذُ بِنَاصِیَتِهِ فَیَضْرِبُ عُنُقَهُ، فَذَلِکَ اَلْیَوْمُ هُوَ اَلْوَقْتُ اَلْمَعْلُومُ (1)

قوله تعالى: ﴿قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَى مُسْتَقِيمٌ ﴿41﴾ إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَنْ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿42﴾ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿43﴾ لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَبٍ لِكُلِ بَابِ مِنْهُمْ جُزْءٌ مُقْسُومٌ﴾ ﴿44﴾

2024/ [15] - عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی جَعْفَرٍ ، عَنْ أَخِیهِ علیه السلام عن قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ هَذَا صِرَاطٌ عَلَى مُسْتَقِيمٌ﴾؟

قَالَ هُوَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (2)

ص: 340


1- عنه بحار الأنوار: 254/63 ح 119 ، والبرهان في تفسير القرآن: 391/4 ح 6، و نور الثقلين: 14/3 ح 46. تأويل الآيات الظاهرة : 498 (سورة ص فيه : بحذف الإسناد مرفوعاً إلى وهب بن جميع عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 221/63 ح 63.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن 393/4 ح 4 ، و نور الثقلين: 15/3 ح 52 بصائر الدرجات: 512 ح 25 (باب - 18 النوادر في الأئمّة علیهم السلام) بإسناده عن أبي حمزة الثمالي، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 363/35 ح 2 تفسیر فرات الكوفي: 225 ح 302 بإسناده عن سلام بن المستنير الجعفي قال: دخلت على أبي جعفر علیه السلام، تأويل الآيات الظاهرة: 252 بإسناده عن أحمد عن عبد العظيم، عن هشام بن الحكم، عن أبي عبد الله علیه السلام بحار الأنوار: 59/35 عن أبي بكر الشيرازي في كتابه بالإسناد عن شعبة، عن قتادة قال: سمعت الحسن البصري، و نحوه في 167/36 ، شواهد التنزيل: 78/1 ح 92 نحو تفسير الفرات، و 79ح 96 بإسناده عن عبد الله بن أبي جعفر [كذا] قال: حدّثني أخي...

14)- از وهب بن جُميع علام اسحاق بن عمار، روایت کرده است. که گفت:

از امام صادق علیه السلام نماینده در رابطه با گفته ابلیس: «پروردگارا پس مرا مهلت بده تا روزی که (مردم) مبعوث شوند * فرمود پس تو از مهلت داده شدگان هستی * تا روز وقت معلوم سؤال کردم (و) و به حضرت عرضه داشت: فدایت گردم أن ،روز چه روزی است؟

فرمود ای وهب! یا فکر می کنی که آن روز محشور شدن مردم (در صحرای قیامت) است؟

به درستی که خداوند او را مهانت داده تا روزی که قائم ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام ) ظهور کند پس چون خداوند قائم ما را در مسجد کوفه ظاهر نماید ایلیس می آید و در برابر آن حضرت زانو می زند و می گوید: ای وای بر من از این روز!

پس حضرت قائم علیه اسلام موی پیشانیش را می گیرد و گردانش را می زند، بنابراین آن روز، این روز است که همان وقت معلوم می باشد.

فرمایش خداوند متعال: (خداوند) فرمود: این راه راستی است که بر عهده من است (تا آن را برای پویندگانش آشکار کنم) 41) به درستی که تو بر بندگان (مخاص) من تسلّط نخواهی یافت مگر گمراهانی که از تو پیروی می کنند (42) و به دوستی که دوزخ میعادگاه همه آن ها خواهد بود (43) برای آن هفت درب می باشد و برای هر دربی گروه معینی از آن ها تقسیم شده اند. (44)

15)- از ابو ،جمیله به نقل از عبد الله بن ابی جعفر - بندر امام جعفر صادق علیه السلام- روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «این راه راستی است که بر عهده من است» فرمود: او امير المؤمنين على علیه السلام است.

ص: 341

2025/ [16] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

قُلْتُ أَ رَأَیْتَ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَنَ ﴾، مَا تَفْسِیرُ هَذَا ؟

قال: قَالَ اَللَّهُ: إِنَّکَ لاَ تَمْلِکُ أَنْ تُدْخِلَهُمْ جَنَّهً وَ لاَ نَاراً (1)

2026/ [17] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿ إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَنٌ﴾، قال:

لَیْسَ [له] عَلَی هَذِهِ اَلْعِصَابَهِ خَاصَّهً سُلْطَانٌ.

قَالَ: قُلْتُ: وَ کَیْفَ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ فِیهِمْ؟

قَالَ: لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا قَوْلُهُ: ﴿ لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ ﴾ أَنْ یُحَبِّبَ إِلَیْهِمْ اَلْکُفْرَ وَ یُبْغِضَ إِلَیْهِمْ اَلْإِیمَانَ. (2)

2027 / [18] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، قَالَ:

سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یَقُولُ: نَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ اَلرَّحْمَهِ وَ بَیْتِ اَلنِّعْمَهِ وَ بَیْتِ اَلْبَرَکَهِ، وَ نَحْنُ فِی اَلْأَرْضِ بُنْیَانٌ وَ شِیعَتُنَا عُرَی اَلْإِسْلاَمِ وَ مَا کَانَتْ دَعْوَهُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام إِلاَّ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا ، وَ لَقَدْ اِسْتَثْنَی اَللَّهُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ إِلَی إِبْلِیسَ فَقَالَ: ﴿إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ﴾ (3)

ص: 342


1- عنه بحار الأنوار: 254/63 ح 120 ، والبرهان 393/4 ح 5، و نور الثقلين: 16/3 ح 56.
2- عنه بحار الأنوار: 243/63 ذيل ح 94 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 393/4 ح 6. المحاسن: 171/1 ح 137 (باب - 36 ما نزل في الشيعة من القرآن) بإسناده عن عليّ بن النعمان، عمّن ذكره عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 94/68 ح 36 ، معاني الأخبار: 158 ح 1 بإسناده عن عليّ بن النعمان عن بعض أصحابنا رفعه إلى أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 243/63 ح 94 ، والبرهان في تفسير القرآن: 394/4 ح 9
3- عنه بحار الأنوار: 35/67 ح 75 ، والبرهان 394/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 16/3 ح 57 .

16)- از جابر روایت کرده است که گفت

به امام باقر علیه السلام عرض کردم به نظر شما تفسیر این فرمایش خداوند متعال: «به درستی که تو بر بندگان من تسلّطی نخواهی داشت» چیست؟

فرمود: خداوند (خطاب به ابلیس) فرموده است تو نمی توانی ایشان را وارد بهشت و دوزخ گردانی.

17)- از علی بن ،نعمان به نقل از بعضی اصحاب ،ما روایت کرده که گفت امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به درستی که تو بر بندگان من تسلّطی نخواهی داشت» فرمود بر این گروه (شیعه) به خصوص سلطه و قدرتی ندارد (غیر از قدرت خداوند متعال قدرتی وجود ندارد).

عرضه داشتم فدایت گردم و چگونه چنین چیزی ممکن است با این که در بین ایشان چیزهایی وجود دارد که می بینیم؟!

فرمود: این چنین که تو فکر می کنی نیست همانا (منظور از) فرمایش خداوند: «تو تسلّطی بر آنان نخواهی داشت». این است که او کفر (به خداوند) و (به اهل بیت رسالت) را در پیش ایشان محبوب گرداند و ایمان به ایشان را در نزدشان مبغوض بدارد

18)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود ما اهل بیت رحمت و نعمت و برکت هستیم و ما بر روی زمین بنیان (محکم و ثابت) می باشیم و شیعیان ما رشته های محکم و قوی اسلام خواهند بود و دعوت حضرت ابراهیم علیه السلام برای غیر از ما (اهل بیت رسالت) و شیعیان ما نبوده و کسی دیگر منظور نبود و همانا خداوند هم برای ابلیس تا روز قیامت استثناء نمود سپس فرمود: «به درستی که تو بر بندگان من تسلّطی نخواهی داشت».

ص: 343

1228 / [19] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عنه عن [ جعفر بن محمّد ] علیه السلام قال:

یُؤْتَی بِجَهَنَّمَ لَهَا سَبْعَهُ أَبْوَابٍ بَابُهَا اَلْأَوَّلُ لِلظَّالِمِینَ وَ هُوَ زُرَیْقٌ وَ بَابُهَا اَلثَّانِی لِلْحَبْتَرِ وَ بَابُهَا اَلثَّالِثُ لِلثَّالِثِ، وَ اَلرَّابِعُ لِمُعَاوِیَهَ وَ اَلْخَامِسُ لِعَبْدِ اَلْمَلِکِ وَ اَلسَّادِسُ لِعَکَرِ بْنِ هُوسِرٍ ، وَ اَلسَّابِعُ لِأَبِی سَلاَمَهَ فَهُمْ أَبْوَابٌ لِمَنِ اِتَّبَعَهُمْ. (1)

2029/ [20]- عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ اَلْجُزْءِ وَ جُزْءِ اَلشَّیْءِ؟

فَقَالَ: مِنْ سَبْعَهٍ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: ﴿لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزءٌ مَقْسُومٌ ﴾ (2)

2030 / [21] -عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ اَلْکُوفِیِّ قَالَ:

قَالَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی رَجُلٍ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ فَقَالَ: جُزْءٌ مِنْ سَبْعَهٍ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَبٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلَّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَبِلِينَ﴾ ﴿47﴾

ص: 344


1- عنه بحار الأنوار: 301/8 ح 57 و 166/30 ح 97، والبرهان في تفسير القرآن: 395/4 ح 3، و نور الثقلين 17/3ح 61 ، و 505/4 ح 125 .
2- عنه بحار الأنوار: 214/103 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن: 396/4 ح 4 تهذيب الأحكام 209/9 ح 5 بإسناده عن ابن أبي نصر قال: سألت أبا الحسن علیه السلام، و نحوه الاستبصار: 132/4 ح 5 ، عنه وسائل الشيعة: 384/19 ح 24813، عوالي اللثالي: 117/2 ح 325 ، و 276/3 ح 24.
3- عنه بحار الأنوار: 214/103 ح 24 والبرهان في تفسير القرآن: 396/4 ح 5، و مستدرك الوسائل: 129/14 ح 16283. تهذيب الأحكام: 209/9 ح 6 احكام: 209/9 ح 6 بإسناده عن أبي همّام إسماعيل بن همام الكندي، عن الرضا علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 384/19 ح 24814.

19)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود جهنم دارای هفت درب می باشد (1) اولین درب آن مخصوص ظالم می باشد که او زُرَیق است و درب دوم مخصوص حَبْتَر می باشد و درب سوم مخصوص سومین (شخص) خواهد بود و چهارمین درب هم برای معاویه است و پنجمین درب برای عبد الملک و ششمین درب برای عسکر بن هو سر می باشد و اما درب هفتم مخصوص ابو سلامه است پس پیروان هر کدام نیز همراه آن ها خواهند بود.

20)- از احمد بن محمّد بن ابی نصر روایت کرده است که گفت:

مردی از امام رضا علیه السلام پیرامون جزء و جزء شيء، سؤال نمود؟

فرمود: ،آن هفت تا خواهد بود؛ همان طوری که خداوند متعال در قرآن بیان فرموده است: «برای آن هفت درب می باشد که برای هر درب از آنان جزئی و گروهی معین شده اند».

21) - از اسماعیل بن همام کوفی روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره مردی که جزئی از اموالش را وصیّت کرده، فرمود: جزء سهمی از هفت سهم می باشد؛ همچنان که خداوند در کتاب خود فرموده: «برای آن هفت درب می باشد که برای هر درب از آنان جزئی و گروهی معیّن شده اند».

فرمایش خداوند متعال: و هر گونه حسد و کینه و دشمنی را از سینه آن ها بر می کنیم (و روحشان را پاک می گردانیم) در حالی که همه برادرند و بر تخت ها رو به روی یکدیگر قرار می گیرند (47)

ص: 345


1- علامه مجلسی در توضیح این حدیث بیانی دارد که ملاحظه آن برای علاقه مندان مفید و سودمند خواهد بود. بحار الأنوار ج 8 ص 301 آخر ح 57

2031 / [22] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَبِلِينَ ﴾ ، قَالَ: وَ اَللَّهِ مَا عَنَی غَیْرَکُمْ. (1)

2032 / [23] - عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: أَنْتُمْ وَ اَللَّهِ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ﴾، إِنَّمَا شِیعَتُنَا أَصْحَابُ اَلْأَرْبَعَهِ أَعْیُنٍ: عَیْنَیْنِ فِی اَلرَّأْسِ، وَ عَیْنَیْنِ فِی اَلْقَلْبِ، أَلاَ وَ اَلْخَلاَئِقُ کُلُّهُمْ کَذَلِکَ، إِلاَّ أَنَّ اَللَّهَ فَتَحَ أَبْصَارَکُمْ وَ أَعْمَی أَبْصَارَهُمْ (2)

2033 / [24] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَیْسَ مِنْکُمْ رَجُلٌ وَ لاَ اِمْرَأَهٌ إِلاَّ وَ مَلاَئِکَهُ اَللَّهِ یَأْتُونَهُ بِالسَّلاَمِ وَ أَنْتُمُ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ ﴿وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ﴾. (3)

2034 / [25] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْقَاسِمِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ سَارَهَ قَالَتْ لِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : قَدْ کَبِرْتَ فَلَوْ دَعَوْتَ اَللَّهَ أَنْ یَرْزُقَکَ وَلَداً فَتُقِرَّ أَعْیُنَنَا؟ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدِ اِتَّخَذَکَ خَلِیلاً وَ هُوَ مُجِیبٌ دَعْوَتَکَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ، فَسَأَلَ إِبْرَاهِیمُ رَبَّهُ أَنْ یَرْزُقَهُ غُلاَماً عَلِیماً، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنِّی وَاهِبٌ لَکَ غُلاَماً عَلِیماً، ثُمَّ أَبْلُوکَ فِیهِ بِالطَّاعَهِ لِی.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فَمَکَثَ إِبْرَاهِیمُ بَعْدَ اَلْبِشَارَهِ ثَلَثَ سِنِینَ، ثُمَّ جَائَتْهُ اَلْبِشَارَهُ مِنَ اَللَّهِ بِإِسْمَاعِیلَ مَرَّهً أُخْرَی بَعْدَ ثَلَثِ سِنِینَ (4)

ص: 346


1- عنه بحار الأنوار: 36/67 ح 76 ، والبرهان في تفسير القرآن: 400/4 ح 5. الكافي: 35/8 ضمن ح 6 بإسناده عن محمّد بن سليمان، عن أبيه قال: كنت عند أبي عبد الله علیه السلام إذ دخل عليه أبو بصير .... سير .... البحار: 123/27 ضمن ح 111 نقلاً من كتاب فرّج الكرب، أعلام الدين: 452 ( باب ما جعل الله تعالى بين المؤمنين).
2- عنه بحار الأنوار: 36/67 ح 77 و 58/70 ح 35 ، والبرهان في تفسير القرآن: 400/4 ح 6. الكافي : 214/8 ذيل ح 260 بإسناده عن عمرو بن أبي المقدام، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه تأويل الآيات الظاهرة 253 ، والبحار: 81/68 ح 142
3- عنه بحار الأنوار: 36/67 ح 78، والبرهان: 400/4 ح 7، و نور الثقلين: 20/3 ح 72
4- عنه بحار الأنوار: 131/12 ح 16 ، والبرهان : 402/4 ح 3، و نور الثقلين: 20/3 ح 73 علل الشرائع: 38/1 ح 2 (باب - 36) بإسناده عن محمّد بن القاسم وغيره، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 79/12 ح 9 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 118 (الفصل الثالث في إراءته ملكوت السماوات).

22) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همه برادرند که بر تخت ها رو به روی هم خواهند بود» فرمود به خدا سوگند! به غیر از شما (شیعیان) کسی دیگر مقصود نیست

23)- از عمرو بن ابی المقدام روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود به خدا سوگند! شما همان کسانی هستید که خداوند فرموده: «و هر نوع کینه ای را از دل ایشان برکنده ایم همه برادرند که بر تخت ها رو به روی هم خواهند بود» همانا شیعیان ما چهار چشم دارند دو چشم در سر و دو چشم در دل آگاه باشید که همه این گونه اند ولی خدای سبحان چشم های شما را بینا و دارای بصیرت قرار داده و چشم های آنان را بسته است.

24)- از محمّد بن مروان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ یک از مردان و زنان شما (شیعیان و علاقه مندان ما) نیست مگر این که فرشته ها بر شما وارد می شوند و سلام می کنند و شما همان هایی هستید که خداوند فرموده: «و هر نوع کینه ای را از دل ایشان برکنده ایم، همه ،برادرند که بر تخت ها رو به روی هم خواهند بود».

25)- از محمّد بن قاسم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود به درستی که ساره به حضرت ابراهیم علیه السلام عرض کرد: سن تو بالا ،رفته ای کاش از خداوند درخواست می کردی تا فرزندی به تو عطا نماید که چشمان ما به آن روشن گردد؛ زیرا که خداوند تو را خلیل خود قرار داده و او دعای تو را - اگر بخواهد - مستجاب می گرداند

پس ابراهیم علیه السلام از پروردگارش درخواست کرد تا فرزندی دانا عطایش کند لذا خداوند به او وحی فرستاد من پسری بردبار (و دانا) برای تو مقرّر نموده ام و سپس شما را به واسطه اطاعت و فرمان برداری از من مورد امتحان و آزمایش قرار می دهم.

امام صادق علیه السلام افزود: ابراهیم علیه السلام بعد از این بشارت، مدّت سه سال صبر کرد و پس از آن از جانب خداوند متعال بشارتی دیگر بعد از سه سال - به عنوان تولّد اسماعيل - آمد.

ص: 347

قوله تعالى: ﴿إِذْ دَخَلُواْ عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَ جِلُونَ ﴿52﴾ - إلى - وَ قَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ﴾ ﴿66﴾

2035 [26]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

قُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ، أَ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یَتَعَوَّذُ مِنَ اَلْبُخْلِ؟

قَالَ: نَعَمْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ فِی کُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ، وَ نَحْنُ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ اَلْبُخْلِ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : ﴿وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ﴾ (1) وَ سَأُنَبِّئُکَ عَنْ عَاقِبَهِ اَلْبُخْلِ، إِنَّ قَوْمَ لُوطٍ کَانُوا أَهْلَ قَرْیَهٍ بُخَلاَءَ أَشِحَّاءَ عَلَی اَلطَّعَامِ، فَأَعْقَبَهُمُ اَللَّهُ دَاءً لاَ دَوَاءَ لَهُ فِی فُرُوجِهِمْ

قُلْتُ: وَ مَا أَعْقَبَهُمْ؟

قَالَ: إِنَّ قَوْمَ [قَرْیَهِ] لُوطٍ کَانَتْ عَلَی طَرِیقِ اَلسَّیَّارَهِ إِلَی اَلشَّامِ وَ مِصْرَ ، فَکَانَتِ اَلْمَارَّهُ تَنْزِلُ بِهِمْ فَیُضِیفُونَهُ، فَلَمَّا أَنْ کَثُرَ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ ضَاقُوا بِهِ ذَرْعاً وَ بُخْلاً وَ لُؤْماً، فَدَعَاهُمْ اَلْبُخْلُ إِلَی أَنْ کَانَ إِذَا نَزَلَ بِهِمْ اَلضَّیْفُ فَضَحُوهُ مِنْ غَیْرِ شَهْوَهٍ بِهِمْ إِلَی ذَلِکَ، وَ إِنَّمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ ذَلِکَ بِالضَّیْفِ حَتَّی تَنْکُلَ اَلنَّازِلَهُ عَلَیْهِمْ

فَشَاعَ أَمْرُهُمْ فِی اَلْقُرَی وَ حَذَّرَتْهُمُ اَلْمَارَّهُ فَأَوْرَثَهُمُ اَلْبُخْلُ بَلاَءً لاَ یَدْفَعُونَهُ عَنْ أَنْفُسِهِمْ فِی شَهْوَهٍ بِهِمْ إِلَیْهِ، حَتَّی صَارُوا یَطْلُبُونَهُ مِنَ اَلرِّجَالِ فِی اَلْبِلاَدِ، وَ یُعَطِّوُنَهُمْ عَلَیْهِ اَلْجُعْلَ، فَأَیُّ دَاءٍ أَعْدَی أَدْأَی مِنَ اَلْبُخْلِ، وَ لاَ أَضَرَّ عَاقِبَهً وَ لاَ أَفْحَشَ عِنْدَ اَللَّهِ

قَالَ أَبُو بَصِیرٍ : فَقُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ هَلْ کَانَ أَهْلُ قَرْیَهِ لُوطٍ کُلُّهُمْ هَکَذَا مُبْتَلَیْنَ

ص: 348


1- سورة الحشر : 9/59 والتغابُن: 16/64

فرمایش خداوند متعال: هنگامی که بر او وارد شدند و سلام کردند (ابراهیم) گفت ما از شما بیمناک هستیم! (52)- تا این فرمایش - (65) و ما به لوط این موضوع را وحی فرستادیم که صبحگاهان همۀ آن کافران ریشه کن خواهند شد. (66)

26)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به محضر مبارک امام باقر علیه السلام عرض کردم خداوند امر شما را اصلاح فرماید آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله از بُخل ورزی به خدا پناه می برد؟

فرمود: ،بلی ای ابا محمّد در هر صبح و شام (به خدا پناه می برد) و ما نیز از بخل به خدا پناه می بریم به راستی که خداوند در کتاب خود می فرماید: «و هر کسی که خود را از خوی بخل و حرص به دنیا نگه دارد، در حقیقت رستگار خواهند بود» و به زودی تو را از عاقبت بخل باخبر خواهم نمود قوم لوط اهل قریه ای بودند که بر طعام ،دادن بخل و حرص می ورزیدند و به خاطر همین خداوند آن ها را به یک نوع بیماری در عورت هایشان که دوایی نداشت، مبتلا نمود.

عرض کردم و بیماری ای که به دنبال حرص و بخل در آن ها پیدا شد چه بود؟ فرمود قریه ای که قوم لوط در آن زندگی می کردند سر راه مسافرین به سمت شام و مصر ،بود لذا مسافرین بر این قوم وارد می شدند و آن ها هم ایشان را ضیافت و پذیرایی می کردند موقعی که نفرات مسافرین و میهمانان زیاد ،شدند اهالی این قریه - یعنی قوم لوط - در اثر ،دلتنگی بخل و فرومایگی که داشتند میهمانان را در مضیقه و سختی قرار می دادند و بخل آن ها را وادار می کرد که چون میهمانان بر آن ها وارد می شدند، با آن ها عمل شنیع و زشت نموده و ایشان را رسوا ،کرده بدون این که هیچ شهوتی و علاقه ای نسبت به ایشان داشته باشند و همانا مقصود آن ها از این کار زشت آن بود که مسافرین از آن ها بیمناک گشته و دیگر بر آن ها وارد نشوند و این برخورد و اعمال زشت از آن ها در بلاد منتشر شد و مسافرین و عابرین را از ورود بر آن ها باز داشت و همین بخل آن ها بلایی بود که آن ها را به آفتی که قادر بر دفع آن ،نبودند مبتلا ،نمود، بدون این که شهوتی به این کار داشته باشند و کارشان به جایی رسید که در شهرها و مناطق می گردیدند و از مردان می خواستند که به این کار زشت مبادرت ورزند و در قبال آن عوض می پرداختند سپس امام علیه السلام افزود چه دردی دردناک تر از بخل و بد عاقبت تر و زشت تر از آن نزد خداوند می باشد؟ ابو بصیر می گوید به حضرت گفت:م خداوند امور شما را اصلاح نماید تمام اهل قریه لوط چنین می کردند و به این عمل زشت و ناپسند مبتلا بودند؟

ص: 349

قال: نَعم إلّا أهلَ بَیتٍ مِن المُسلِمینَ، أما تَسمَعُ لِقولِهِ: ﴿ فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ﴾ (1)؟

ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ لُوطاً لَبِثَ مَعَ قَوْمِهِ ثَلاَثِینَ سَنَهً یَدْعُوهُمْ إِلَی اَللَّهِ وَ یُحَذِّرُهُمْ عِقَابَهُ، قَالَ: وَ کَانُوا قَوْماً لاَ یَتَنَظَّفُونَ مِنَ اَلْغَائِطِ وَ لاَ یَتَطَهَّرُونَ مِنَ اَلْجَنَابَهِ، وَ کَانَ لُوطٌ وَ آلُهُ یَتَنَظَّفُونَ مِنَ اَلْغَائِطِ وَ یَتَطَهَّرُونَ مِنَ اَلْجَنَابَهِ.

وَ کَانَ لُوطٌ اِبْنَ خَالَهِ إِبْرَاهِیمَ ، وَ إِبْرَاهِیمُ اِبْنِ خَالَهِ لُوطٍ ، وَ کَانَتِ اِمْرَأَهُ إِبْرَاهِیمَ سَارَهُ أُخْتَ لُوطٍ ، وَ کَانَ إِبْرَاهِیمُ وَ لُوطٌ نَبِیَّیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ مُرْسَلَیْنِ مُنْذِرَیْنِ، وَ کَانَ لُوطٌ رَجُلاً سَخِیّاً کَرِیماً یَقْرِی اَلضَّیْفَ إِذَا نَزَلَ بِهِ وَ یُحَذِّرُهُ قَوْمَهُ.

قَالَ: فَلَمَّا أَنْ رَأَی قَوْمُ لُوطٍ ذَلِکَ قَالُوا: إِنَّا نَنْهَاکَ عَنِ اَلْعَالَمِینَ لاَ تَقْرِی ضَیْفاً نَزَلَ بِکَ، فَإِنَّکَ إِنْ فَعَلْتَ فَضَحْنَا ضَیْفَکَ وَ أَخْزَیْنَاکَ فِیهِ وَ کَانَ لُوطٌ إِذَا نَزَلَ بِهِ اَلضَّیْفُ کَتَمَ أَمْرَهُ مَخَافَهَ أَنْ یَفْضَحَهُ قَوْمُهُ، وَ ذَلِکَ أَنَّ لُوطاً کَانَ فِیهِمْ لاَ عَشِیرَهَ لَهُ.

قَالَ: وَ إِنَّ لُوطاً وَ إِبْرَاهِیمَ لاَ یَتَوَقَّعَانِ نُزُولَ اَلْعَذَابِ عَلَی قَوْمِ لُوطٍ ، وَ کَانَتْ لِإِبْرَاهِیمَ وَ لُوطٍ مَنْزِلَهٌ مِنَ اَللَّهِ شَرِیفَهٌ، وَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَانَ إِذَا هَمَّ بِعَذَابِ قَوْمِ لُوطٍ أَدْرَکَتْهُ فِیهِمْ مَوَدَّهُ إِبْرَاهِیمَ وَ خَلَّتُهُ وَ مَحَبَّهُ لُوطٍ فَیُرَاقِبُهُمْ فِیهِ فَیُؤَخِّرُ عَذَابَهُمْ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ : فَلَمَّا اِشْتَدَّ أَسَفُ اَللَّهِ عَلَی قَوْمِ لُوطٍ وَ قَدَّرَ عَذَابَهُمْ وَ قَضَاهُ أَحَبَّ أَنْ یُعَوِّضَ إِبْرَاهِیمَ مِنْ عَذَابِ قَوْمِ لُوطٍ بِغُلاَمٍ حَلِیمٍ فَیُسَلِّی بِهِ مُصَابَهُ بِهَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ ، فَبَعَثَ اَللَّهُ رُسُلاً إِلَی إِبْرَاهِیمَ یُبَشِّرُونَهُ بِإِسْمَاعِیلَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ لَیْلاً فَفَزِعَ مِنْهُمْ وَ خَافَ أَنْ یَکُونُوا سُرَّاقاً

قَالَ: فَلَمَّا أَنْ رَأَتْهُ اَلرُّسُلُ فَزِعاً وَجِلاً ﴿قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ ﴾ (2)

ص: 350


1- سورة الذاريات: 35/51 - 36
2- سورة هود: 69/11

فرمود: ،بلی مگر یک خانواده از ایشان که (خدا پرست و) مسلمان ،بودند آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که فرمود:ه «پس از اهل ایمان هر که را بود از آن دیار خارج کردیم * پس در همه آن دیار جز خانه لوط دیگر مسلمان خدا پرست نیافتیم».

سپس امام باقر علیه السلام فرمود لوط در میان قوم خود سی سال زندگی نمود و آن ها را به خدا دعوت می کرد و از عذاب و عقاب بیم داد و قوم او کسانی بودند که (وقتی از تخلیه معده فارغ می شدند) مخرج غایط را تمیز نمی کردند و غسل جنابت هم انجام نمی دادند و لوط پسر خاله ابراهیم علیهما السلام و همسر ابراهیم ساره خواهر لوط بود و این دو بزرگوار پیامبر مرسل و انذار کننده بودند و لوط علیه السلام مردی با سخاوت و کریم و میهمان پذیر بود و هرگاه بر او میهمان و یا میهمانانی وارد می شدند همواره آن ها را از قوم خود بر حذر می داشت.

امام علیه السلام افزود: وقتی قوم او چنین روشی را دیدند به لوط علیه السلام گفتند ما تو را از حمایت این مردم باز می داریم و گوشزد می کنیم که هیچ میهمانی را به منزل خود راه نده و از آن ها پذیرایی نکن و اگر به سخنان ما توجه نکنی و آن ها را به منزل خود راه دهی هم میهمانان تو را رسوا کرده و هم تو را سرکوب می کنیم و لذا هر میهمانی که بر لوط علیه السلام وارد می شد به خاطر ترسی که او از قوم خود نسبت به میهمانان داشت ورود آن ها را پنهان می کرد و سعی می نمود قومش از ورود آن ها مطلع نشوند و چون آن حضرت قوم و خویش و عشیره ای نداشت که کمکش کنند به ناچار بسیار به او سخت می گذشت. لوط و ابراهیم علیه السلام پیوسته منتظر نزول عذاب الهی بر قوم خود بودند و آن قدر آن دو بزرگوار نزد باری تعالی منزلت داشتند که هرگاه خداوند متعال می خواست قوم لوط را عذاب کند مودت و دوستی ابراهیم و محبّت لوط علیهما السلام باعث می شد که خداوند آن دو را منظور داشته و مراقبت نموده و عذاب را تأخیر بیاندازد.

بعد از آن امام باقر علیه السلام فرمود: چون خشم و غضب خداوند بر قوم لوط شدید ،شد بر آن ها عذاب را مقدر نمود و خداوند به منظور تسلی خاطر ابراهيم علیه السلام و این که او را از غم و اندوه بیرون آورد رسولانی را فرستاد تا به او بشارت دهند که خداوند فرزندی دانا را به او عطا خواهد نمود پس شبانگاه بر او داخل شدند، آن حضرت ترسید و پنداشت که دزدان به خانه اش آمده اند رسولان وقتی ناراحتی و وحشت او را دیدند، «گفتند: سلام بر تو ابراهیم گفت: سلام (بر شما) ،

ص: 351

﴿قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَ جِلُونَ * قَالُواْ لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَمٍ عَلِيمٍ﴾ .

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ اَلْغُلاَمُ اَلْحَلِیمُ هُوَ إِسْمَاعِیلُ مِنْ هَاجَرَ ، فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ لِلرُّسُلِ: ﴿أَ بَشَّرْتُمُونِی عَلی أَنْ مَسَّنِیَ اَلْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ `قالُوا بَشَّرْناکَ بِالْحَقِّ فَلا تَکُنْ مِنَ اَلْقانِطِینَ ﴾ فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام لِلرُّسُلِ فَمَا خَطْبُکُمْ بَعْدَ اَلْبِشَارَهِ

﴿قالُوا إِنّا أُرْسِلْنا إِلی قَوْمٍ مُجْرِمِینَ﴾ قَوْمِ لُوطٍ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْماً فَاسِقِینَ، لِنُنْذِرَهُمْ عَذَابَ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ لِلرُّسُلِ: ﴿ إِنَّ فِیها لُوطاً قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِیها لَنُنَجِّیَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ اِمْرَأَتَهُ کانَتْ مِنَ اَلْغابِرِینَ﴾ (1) قَالَ: ﴿فَلَمّا جاءَ آلَ لُوطٍ اَلْمُرْسَلُونَ * قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ * قالُوا بَلْ جِئْناکَ بِما کانُوا فِیهِ یَمْتَرُونَ﴾ یَقُولُ: مِنْ عَذَابِ اَللَّهِ لِنُنْذِرَ قَوْمَکَ اَلْعَذَابَ، ﴿ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ﴾ یَا لُوطُ إِذَا مَضَی مِنْ یَوْمِکَ هَذَا سَبْعَهُ أَیَّامٍ بِلَیَالِیهَا ﴿بِقِطْعٍ مِنَ اَللَّیْلِ﴾ ﴿وَ لا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ إِلاَّ اِمْرَأَتَکَ إِنَّهُ مُصِیبُها ما أَصابَهُمْ﴾ (2)

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَضَوْا إِلَی لُوطٍ ﴿ذَلِکَ اَلْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلاَءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِینَ﴾

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ : فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ اَلثَّامِنِ مَعَ طُلُوعِ اَلْفَجْرِ قَدَّمَ اَللَّهُ رُسُلاً إِلَی إِبْرَاهِیمَ یُبَشِّرُونَهُ بِإِسْحَاقَ وَ یُعَزُّونَهُ بِهَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ فِی سُورَهِ هُودٍ ﴿وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ بِالْبُشْری قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ﴾ (3) یَعْنِی ذَکِیّاً مَشْوِیّاً نَضِیجاً

ص: 352


1- سورة العنكبوت: 32/29
2- سوره هود: 81/11
3- سورة هود: 69/11

«گفت: ما (از این که بی موقع بر ما داخل شُدید) بیمناک هستیم * گفتند: نترس، ما رسولان پروردگارت بوده و آمده ایم که تو را به فرزندی دانا بشارت دهیم».

امام باقر علیه السلام افزود و مقصود از غلام علیم اسماعیل فرزند هاجر می باشد.

ابراهیم علیه السلام به رسولان الهی فرمود: «آیا مرا در این سن پیری بشارت به فرزند می دهید؟ پس نشانه این بشارت چیست؟ * گفتند: ما تو را به حق بشارت دادیم پس هرگز از لطف خدا ناامید مباش».

ابراهیم علیه السلام به رسولان فرمود بعد از بشارت بگویید: برای چه کار دیگری مبعوث شده اید؟ «پاسخ دادند: ما برای هلاک قومی خلافکار فرستاده شده ایم» که آن ها قوم لوط می باشند؛ زیرا آن ها مردمی فاسق هستند ما آمده ایم تا آن ها را از عذاب پروردگار جهانیان بیم دهیم.

امام باقر علیه السلام فرمود: ابراهیم علیه السلام به رسولان فرمود: «در میان این قوم لوط می باشد! گفتند ما به کسی که در میان ایشان هست واقف و آگاهیم ما او و تمام اهلش او را نجات می دهیم غیر از همسرش را که او با زشت کاران هلاک خواهد شد».

امام علیه السلام فرمود: «موقعی که رسولان (فرشتگان) بر قوم لوط و خانواده اش وارد شدند * لوط به آن ها گفت: شما اشخاص ناآشنایید و من هیچ یک از شما را نمی شناسم * فرشتگان پاسخ دادند: ما بر انجام وعده عذاب که قوم تو در آن شک و انکار داشتند فرستاده شده ایم» تا قوم تو را از عذاب الهی بترسانیم «پس شبانگاه با خانواده ات بیرون برو» ای !لوط بعد از گذشت هفت شبانه روز تو و جميع خانواده ات به جز همسری که داری چون نیمه شب فرا رسد از این دیار بیرون روید «و هیچ یک از شما برنگردد مگر همسرت که به عذاب آن ها گرفتار خواهد شد».

امام باقر علیه السلام فرمود: رسولان این فرمان را به لوط علیه السلام ابلاغ کردند «که این قوم تا آخرین نفر صبحگاه هلاک خواهند شد»، سپس امام علیه السلام اضافه نمود: بامداد روز هشتم خداوند متعال فرشتگانی را به سوی ابراهیم علیه السلام فرستاد و او را به (تولّد) اسحاق بشارت داده و بدین ترتیب او را به واسطۀ هلاکت قوم لوط تسلیت خاطر دادند؛ و این همان فرمایش خداوند متعال در سوره هود است که می فرماید: «و به تحقیق رسولان ما بر ابراهیم به سلامتی بشارت ،آوردند، او را سلام گفته و از او پاسخ سلام ،شنیدند آن گاه ابراهیم برای آن ها گوساله ای بریان مهیّا کرد»، یعنی گوساله سربریده و بریان شده ای که آماده خوردن بود.

ص: 353

﴿فَلَمَّا رَءَا أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ لُوطٍ * وَ امْرَأَتُهُ قَابِمَةٌ﴾ (1)

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّمَا عَنَی اِمْرَأَهَ إِبْرَاهِیمَ سَارَهَ قَائِمَهً ﴿فَبَشَّرْنَهَا بِإِسْحَقَ وَ مِن وَرَاءِ إِسْحَقَ يَعْقُوبَ * قَالَتْ يَنوَيْلَتَى ءالِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ - إلى قوله : - إِنَّهُ. حَمِيدٌ مَجِيدٌ ﴾ (2)

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فَلَمَّا أَنْ جَاءَتِ اَلْبِشَارَهُ بِإِسْحَاقَ ذَهَبَ عَنْهُ اَلرَّوْعُ وَ أَقْبَلَ یُنَاجِی رَبَّهُ فِی قَوْمِ لُوطٍ وَ یَسْأَلُهُ کَشْفَ اَلْعَذَابِ عَنْهُمْ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿یا إِبْراهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَ إِنَّهُمْ آتِیهِمْ عَذابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ﴾ (3) بَعْدَ طُلُوعِ اَلشَّمْسِ مِنْ یَوْمِی هَذَا مَحْتُومٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ . (4)

2036 / [27] - عن صفوان الجمال، قال:

صَلَّیْتُ خَلْفَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَطْرَقَ ثُمَّ قَالَ: اَللَّهُمَّ لاَ تُقَنِّطْنِی مِنْ رَحْمَتِکَ، ثُمَّ جَهَرَ فَقَالَ: ﴿وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ إِلاَّ اَلضّالُّونَ﴾ (5)

ص: 354


1- سورة هود: 70/11-71
2- سورة هود: 71/11- 73
3- سورة هود: 76/11
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 403/4 ح 4، و نور الثقلين: 20/3 ح 74. علل الشرائع : 548/2 ح 4 (باب - 340 علّة تحريم اللواط والسحق) بتفاوت يسير، عنه قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 118 (الباب الخامس فى ذكر لوط و ذي القرنين)، والبحار 147/12 ح 1، و مستدرك الوسائل: 30/7 ح 7564، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 133 (الباب السابع في قصص لوط علیه السلام و قومه).
5- عنه بحار الأنوار: 30/85 ح 34، والبرهان في تفسير القرآن: 405/4 ح 5، و نور الثقلين: 22/3 ح 76 ، و مستدرك الوسائل: 72/5ح 5385 الكافي: 544/2 ح 3 بتفاوت، عنه وسائل الشيعة: 508/5 ح 7188 ، والبحار: 370/84 ح 22

«وقتی (ابراهیم) دید که آنان به طعام دست دراز نمی کنند ترسناک شد آنان (مطلب را) احساس کرده و گفتند نترس که ما فرستاده خداوند به سوی قوم لوط می باشیم در آن حال همسر ابراهیم (ساره) ایستاده بود» مقصود از همسر ،ابراهیم ساره است که ایستاده بود پس او را «به فرزندی به نام اسحاق و سپس به یعقوب بشارت دادیم * گفت: وای بر من! آیا من زایمان کنم با این که پیرزن می باشم و شوهرم بزرگ سال گشته است!؟»، تا آن جا که فرمود: «او خدایی ستوده و بزرگوار می باشد».

امام باقر علیه السلام فرمود: وقتی که فرشتگان به ابراهیم بشارت (تولّد) اسحاق را دادند علل وحشت و هراس از او بر طرف گردید و مشغول مناجات با پروردگارش شد و از درگاه او تقاضا نمود که بلا و عذاب را از قوم لوط بر طرف ،نماید خداوند متعال فرمود: «ای ابراهیم! از این درخواست بگذر امر حتمی پروردگارت صادر شده است» که پس از طلوع آفتاب در آن روز معلوم، عذاب من خواهد آمد و در این تقدیر برگشتی نخواهد بود.

27)- از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

پشت سر امام صادق علیه السلام نماز (جماعت) خواندم، پس ایشان بعد از نماز مقداری سکوت نمود و سپس (آهسته) اظهار داشت: «خداوندا! مرا از رحمت خود مأیوس و ناامید نگردان» و بعد از آن با صدای بلند آن را تکرار نمود پس افزود: «و کسی از رحمت پروردگارش مأیوس نمی گردد مگر افراد گمراه»

ص: 355

قوله تعالى: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَأَبَتِ لِلْمُتَوَسِّمِينَ ﴿75﴾ وَ إِنَّهَا لبِسَبِيلِ مُّقيم﴾ ﴿7﴾

2037 / [28] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَتِ لِلْمُتَوَسِّمِينَ ﴾ ، قال:

هُمُ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اِتَّقُوا فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ لِقَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَتِ لِلْمُتَوَسَمِينَ ﴾ (1)

2038 / [29] - عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ:

سَأَلَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ هِیتَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَأَيَةٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ * وَ إِنَّهَا لَبِسَبِيل مُّقِيم ﴾ ؟

قَالَ: نَحْنُ اَلْمُتَوَسِّمِینَ وَ اَلسَّبِیلُ فِینَا مُقِیمٌ (2)

2039 / [30] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ اَلْأَشَلِّ، رَفَعَهُ: فِی قَوْلِهِ تعالى ﴿ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ﴾.

قَالَ: هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام اَلْأَوْصِیَاءُ (3)

ص: 356


1- عنه بحار الأنوار: 131/24 ذيل ح 18 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 411/4 ح 16، و مستدرك الوسائل: 340/8 ح 9605 ، و شواهد التنزيل: 422/1 ح 450 ،مسنداً، و شواهد التنزيل: 422/12 ح 450. بصائر الدرجات: 355 - 4 باب - 17 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم المتوسّمون)، و 357 ح 10 و 11، ح والبحار: 74/67ح ،4 و 75 ح 5 ، الكافي: 218/1 ح 3، عنه وسائل الشيعة: 38/12ح 15579، ح الأمالي للطوسي: 294 ح 574 (المجلس الحادي عشر) عنه البحار: 128/24 ح 9 الاختصاص: 306 (حديث في زيارة المؤمن لله)، عنه البحار: 131/24 ح 18.
2- عنه بحار الأنوار: 131/24 ح 20 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 411/4 ح 17. تفسير القمّي: 376/1 عنه المناقب لابن شهر آشوب : 215/4 (فصل في المقدّمات)، والبحار: 128/24 ح 10، بصائر الدرجات: 355 ح 3 و 6 و 257 ح 12 (باب- 17 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم المتوسّمون)، عنه البحار: 131/24 ح ،20 ، الكافي: 218/1 ج 1، و 218 ح 2، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 254، الاختصاص: 303 ( حديث في زيارة المؤمن لله)، عنه البحار: 130/24 ح 17 ، و عنه و عن الكافي البرهان : 405/4 ح 2 و 410 ح 14.
3- عنه بحار الأنوار: 126/24 ح 4 ، والبرهان 411/4 ح 18، و نور الثقلين: 25/3 ح 2

فرمایش خداوند متعال: در آن (سرگذشت عبرت انگیز ) نشانه هایی برای هوشیاران است (75) و ویرانه های سرزمین ،آن ها بر سر راه (کاروان ها) همواره ثابت و برقرار می باشد (76)

28) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا در آن جریان عبرت هایی برای افراد باریک بین و پژوهندگان است»، فرمود:

ایشان ائمّه علیهم السَلامُ .هستند

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: از زیرکی مؤمن پروا کنید؛ زیرا او در پرتو نور خداوند می نگرد همچنان که خداوند متعال می فرماید: «همانا در آن جریان عبرت هایی برای افراد باریک بین و پژوهندگان است».

29)- از اسباط بن سالم روایت کرده است که گفت:

مردی - از اهالی هیت - از آن حضرت درباره فرمایش خداوند متعال: ««همانا در آن جریان عبرت هایی برای افراد باریک بین و پژوهندگان است * و به درستی که آن بر سبیل و روش پایداری است»، سؤال نمود؟

فرمود: (ما اهل بیت رسالت) باریک بین و زیرک هستیم و این راه در خاندان ما پا برجا و ثابت می باشد

30)- از عبد الرّحمان بن سالم اَشل - به طور مرفوعه - روایت کرده است، که درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا عبرت هایی برای افراد باریک بین و پژوهندگان است» فرمود ایشان آل محمّد علیهم السلام، اوصیا و جانشینان رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند.

ص: 357

2040 / [31] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قال:]

أَنَّ فِی اَلْإِمَامِ آیَهً لِلْمُتَوَسِّمِینَ، وَ هُوَ اَلسَّبِیلُ اَلْمُقِیمُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ وَ یَنْطِقُ عَنِ اَللَّهِ لاَ یَعْزُبُ عَلَیْهِ [عَنْهُ] شَیْءٌ مِمَّا أَرَادَ (1)

2041 / [32] - عن جابر بن يزيد الجعفي، قال: قال أبو جعفر علیه السلام:

بَیْنَمَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَالِسٌ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ قَدْ اِحْتَبَی بِسَیْفِهِ وَ أَلْقَی بُرْنُسَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ إِذْ أَتَتْهُ اِمْرَأَهٌ مُسْتَعْدِیَهً عَلَی زَوْجِهَا، فَقَضَی لِلزَّوْجِ عَلَی اَلْمَرْأَهِ فَغَضِبَتْ، فَقَالَتْ: لاَ وَ اَللَّهِ مَا هُوَ کَمَا قَضَیْتَ، لاَ وَ اَللَّهِ مَا تَقْضِی بِالسَّوِیَّهِ، وَ لاَ تَعْدِلُ فِی اَلرَّعِیَّهِ وَ لاَ قَضِیَّتُکَ عِنْدَ اَللَّهِ بِالْمَرْضِیَّهِ، قَالَ: فَنَظَرَ إِلَیْهَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَتَأَمِّلَهَا ثُمَّ قَالَ لَهَا: أَ کَذَبْتِ یَا جَرِیَّهُ یَا بَذِیَّهُ یَا سَلْسَعُ یَا سَلْفَعُ أَیَا اَلَّتِی تَحِیضُ مِنْ حَیْثُ لاَ تَحِیضُ اَلنِّسَاءُ

قَالَ: فَوَلَّتْ هَارِبَهً، وَ هِیَ تُوَلْوِلُ وَ تَقُولُ: یَا وَیْلِی یَا وَیْلِی یَا وَیْلِی ثَلاَثاً قَالَ فَلَحِقَهَا عَمْرُو بْنُ حُرَیْثٍ ، فَقَالَ لَهَا: یَا أَمَهَ اَللَّهِ، أَسْأَلُکِ؟

فَقَالَتْ: مَا لِلرِّجَالِ وَ اَلنِّسَاءِ فِی اَلطُّرُقَاتِ؟

فَقَالَ: إِنَّکِ اِسْتَقْبَلْتِ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً بِکَلاَمٍ سَرَرْتِنِی بِهِ، ثُمَّ قَرَعَکِ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ بِکَلِمَهٍ فَوَلَّیْتِ مُوَلْوِلَهً؟

فَقَالَتْ: إِنَّ اِبْنَ أَبِی طَالِبٍ - وَ اَللَّهِ - اِسْتَقْبَلَنِی فَأَخْبَرَنِی بِمَا هُوَ فِیَّ، وَ بِمَا کَتَمْتُهُ مِنْ بَعْلِی مُنْذُ وَلِیَ عِصْمَتِی، لاَ وَ اَللَّهِ مَا رَأَیْتُ طَمْثاً قَطُّ مِنْ حَیْثُ تَرَاهُ اَلنِّسَاءُ

قَالَ - فَرَجَعَ عَمْرُو بْنُ حُرَیْثٍ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، فَقَالَ لَهُ: وَ اَللَّهِ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ، مَا نَعْرِفُکَ بِالْکِهَانَهِ؟ فَقَالَ لَهُ: وَ مَا ذَلِکَ یَا اِبْنَ حُرَیْثٍ ؟

فَقَالَ لَهُ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ، إِنَّ هَذِهِ اَلْمَرْأَهَ ذَکَرَتْ أَنَّکَ أَخْبَرَتْهَا بِمَا هُوَ فِیهَا، وَ أَنَّهَا

ص: 358


1- عنه بحار الأنوار: 126/24 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن: 411/4 ح 19، و نور الثقلين: 26/3 ح 93

31)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که در امام (بر حقّ)، آیه و نشانه ای برای متوسّمین می باشد و او (امام) راه پایداری است که به نور الهی نظر می کند و از طرف خداوند صحبت می کند و هر چه را که اراده کند از او مخفی نمی ماند

32) - از جابر بن یزید جعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود در آن هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه دو زانو نشسته بود و شمشیر خود را روی ران هایش قرار داده و بُرْنُس (نوعی از کلاه است) خود را پشت سرش بر زمین نهاده بود زنی نزد او آمد و از شوهر خود شکایت کرد پس حضرت علیه زن و به نفع شوهرش حكم نمود، لذا آن زن خشمناک شد و گفت به خدا سوگند! آن چه که قضاوت کردی مطابق حق نیست و به طور مساوی حکم نکردی و در میان رعیت خود عدالت را رعایت نمی کنی و قضاوت و داوری تو نزد خداوند پذیرفته نیست حضرت نگاهی با تأمل به او کرد و سپس فرمود: دروغ گفتی ای جَريّة (زنی که بد زبان است)، ای بذيّة! (زنی که فحّاش و توهین کننده است) ای سلسع! (زنی که سلیطه و بی پروا است) ای سلفع! (زنی که خون حیض او بر خلاف دیگر زنان از عقب خارج می گردد)!

پس آن زن با شنیدن این اوصاف فرار کرد و سه بار گفت وای بر من! ای فرزند ابو طالب! به راستی اسرار مرا که هیچ کسی از آن اطلاع نداشت فاش کردی

عمرو بن حریث (به دنبال او رفت و) به او رسید و گفت من از تو سؤالی دارم گفت: زنان را با مردان در راه ها چه کار؟

پس گفت: تو با علی آن چنان سخن گفتی که ما همگی خوشحال شدیم، ولی او تو را با یک کلمه از جا کند به طوری که تو فرار کردی؟

گفت: به خدا سوگند علی از حقیقتی و چیزی خبر داد که من آن را از وقتی که ازدواج کرده ام از شوهرم پنهان می کردم به خداوند سوگند! هرگز من مانند دیگر زنان حیض نشده ام.

ص: 359

لم تر طمثاً قط من حيث تراه النساء، فقال له: ويلك يابن حريث! إنّ الله تبارك وتعالى خَلَقَ اَلْأَرْوَاحَ قَبْلَ اَلْأَبْدَانِ بِأَلْفَیْ عَامٍ، وَ رَکَّبَ...اَلْأَرْوَاحَ فِی اَلْأَبْدَانِ فَکَتَبَ بَیْنَ أَعْیُنِهَا کَافِرٌ وَ مُؤْمِنٌ، وَ مَا هِیَ مُبْتَلاَهٌ بِهَا إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ثُمَّ أَنْزَلَ بِذَلِکَ قُرْآناً عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: ﴿إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ ﴾ فَکَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْمُتَوَسِّمَ ثُمَّ أَنَا مِنْ بَعْدِهِ، ثُمَّ اَلْأَوْصِیَاءُ مِنْ ذُرِّیَّتِی مِنْ بَعْدِی، إِنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا تَأَمَّلْتُهَا فَأَخْبَرْتُهَا بِمَا هُوَ فِیهَا وَ لَمْ أَکْذِبْ . (1)

قوله تعالى: ﴿وَ لَقَدْ وَ آتَيْنَكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ﴾ ﴿87﴾

2042 / [33] - عَنْ سَوْرَهَ بْنِ کُلَیْبٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: نَحْنُ اَلْمَثَانِی اَلَّتِی أُعْطِیَ نَبِیَّنَا . (2)

ص: 360


1- عنه بحار الأنوار: 130/24 ذيل ح 14 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 411/4 ح 20، و نور الثقلين: 26/3 ح 94، و شواهد التنزيل: 422/1 ح 451 مسنداً و ملخصاً. بصائر الدرجات: 356 ح 7 (باب - 17 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم المتوسّمون) بإسناده عن محمّد بن ،مسلم عن أبي جعفر علیه السلام قال بينا أمير المؤمنين علیه السلام جالس في مسجد الكوفة .... عنه البحار: 129/24 ح 14 و 136/61 ح 13 ، اليقين: 405 ( باب - 148 فيما نذكره من قضايا مولانا أمير المومنين علیه السلام) بإسناده عن أبي الصباح الطائي، عن جعفر بن محمّد علیهما السلام قال: أتى رجل أمير المؤمنين علیه السلام و هو في مسجد الكوفة، قد احتبى بسيفه .... عنه البحار: 285/26 ح 45
2- عنه بحار الأنوار: 116/24 ذيل ح 3 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 414/4 ح 5، و نور الثقلين: 27/3 ح 100 تفسير القمّي: 377/1 بإسناده عن سورة بن كليب عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 114/24 ح ، 1 بصائر الدرجات: 65 ح 4 ( باب - 4 في الأئمّة من آل محمّد علیهم السلام) بإسناده عن سورة بن كليب قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام، و 66 ح 1 (باب - 5 في الأئمّة علیهم السلام و أنّهم المثاني)، عن هارون بن خارجة قال: قال لي أبو الحسن علیه السلام و ح 2 عن أبي سلام عن بعض أصحابه، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار: 116/24 ح 4، و ح 5، الكافي: 143/1 ح 3 بإسناده عن أبي سلام النخّاس، عن بعض أصحابنا، عن أبي جعفر علیه السلام و نحوه التوحيد: 150 ح 6، عنه البحار: 116/24 ح 3 ، و 196 ح 22.

پس عمرو نزد امیرالمؤمنین علیه السلام برگشت و گفت ای امیرالمؤمنین! ما تو را به کهانت و جادو نمی شناختیم

حضرت فرمود: مگر چه شده ای پسر حریث!؟ پس گفت: آن زن به من خبر داد که سرش چیست و این که حیض نمی شود

امام علی علیه السلام فرمود: وای بر تو ای پسر حریث خداوند ارواح را دو هزار سال پیش از بدن ها آفریده است و چون بدن ها را با ارواح آمیخته و ترکیب نمود و کافر و یا مؤمن بودن او را و نیز مشکلاتی را که با آن مواجه می شود و نیز اعمال خیر و یا شری را که انجام می دهد همه را در پیشانی و بین چشمانشان با رمز نوشت و بر طبق آن در قرآن بر پیامبرش صلی الله علیه و آله چنین نازل نمود: «همانا در آن جریان عبرت هایی برای افراد باریک بین و پژوهندگان است» بنابراین رسول خدا صلی الله علیه و اله هوشیار بود و پس از او من و امامان پس از من، هوشیار هستیم پس موقعی که آن سخنان را از آن زن شنیدم از سیمایش آن چه را که در او بود شناختم و آن چه را که (درباره اش) مطرح کردم دروغ نبوده است.

فرمایش خداوند متعال: و ما به تو هفت تا از دوتایی (یعنی سوره حمد) و قرآن عظیم را عطا کردیم! (87)

33) - از سورة بن كُلَيْب روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: ما (اهل بیت رسالت) همان مثانی هستیم که خداوند آن را به پیامبر ما صلی الله علیه و آله عطا نمود.

ص: 361

2043 / [34] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَال

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿ وَلَقَدْ ءَاتَيْنَكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي ﴾ ؟

قَالَ: فَاتِحَهَ اَلْکِتَابِ یُثَنَّی فِیهَا اَلْقَوْلُ (1)

2044/ [35] - عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ : عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَاقْرَأِ اَلْمَثَانِیَ وَ سُورَهً أُخْرَی وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ اُدْعُ اَللَّهَ.

قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ وَ مَا اَلْمَثَانِی؟

فقال : فاتحة الكتاب ﴿بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ ﴾ (2). (3)

2045 / [36] - عَنْ سَوْرَهَ بْنِ کُلَیْبٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: نَحْنُ اَلْمَثَانِی اَلَّتِی أُعْطِیَ نَبِیُّنَا وَ نَحْنُ وَجْهُ اَللَّهِ فِی اَلْأَرْضِ، نَتَقَلَّبُ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ عَرَفْنَا مَنْ عَرَفْنَا فَأَمَامَهُ اَلْیَقِینُ وَ مَنْ أَنْکَرَنَا فَأَمَامَهُ اَلسَّعِیرُ (4). (5)

2046/ [37] - عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ رَفَعَهُ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللّه عَزَّ وَجَلَّ: ﴿وَلَقَدْ ءَاتَيْنَكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ﴾ ؟

قَالَ: إِنَّ ظَاهِرَهَا اَلْحَمْدُ وَ بَاطِنَهَا وَلَدُ اَلْوَلَدِ، وَ اَلسَّابِعُ مِنْهَا اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (6)

ص: 362


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 414/4 ح 6 ، و نور الثقلين: 28/3 ح 106. قطعة من حديث الذي تقدّم مع تخريجاته في الحديث 17 من سورة «أمّ الكتاب»، عن محمّد بن مسلم قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام
2- سورة فاتحة الكتاب: 1/1 - 2.
3- عنه بحار الأنوار: 348/91 ذيل ح 10، والبرهان في تفسير القرآن: 414/4 ح 7، و نور :الثقلين 27/3 ح ،99 و مستدرك الوسائل: 165/4 ح 4389 تقدّم أيضاً مع تخريجاته في الحديث 11 من سورة «أمّ الكتاب»، عن أبي بكر الحضرمي
4- في المطبوع في مؤسسة البعثة، هكذا عرفنا من عرفنا، ومن أنكرنا فأمامه اليقين.
5- عنه البرهان في تفسير القرآن: 414/4 ح 7. تقدّمت قطعة منه مع تخريجاته في الحديث 33 من هذه السورة فراجع.
6- عنه بحار الأنوار: 117/24 ح ،6 ، و 236/92 ح 26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 414/4 ح 8، و نور الثقلين: 27/3 ح 101، و مستدرك الوسائل : 164/4 ح 4385 بتفاوت.

34) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و به تحقیق که ما هفت تا از دوتایی را به شما دادیم» سؤال کردم؟

فرمود: منظور «فاتحة الكتاب» است که (در هر نماز رکعت اول و دوم) دو بار قرائت می شود.

35)- از ابو بکر حضرمی روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: چنانچه حاجتی داشته باشی، سوره «مثانی» را با یکی دیگر از سوره ها بخوان و دو رکعت نماز بجای آور و (حاجت خود را) از خداوند درخواست کن

عرضه داشتم: خداوند امور شما را اصلاح نماید و «مثانی» چیست؟

فرمود: (سورة) «فاتحة الكتاب» است: «به نام خداوند بخشاینده مهربان * حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است».

36) - از سورة بن كُلَيْب روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود:

ما (اهل بیت رسالت) همان مثانی هستیم که خداوند (متعال) آن را به پیامبر ما صلی الله علیه و آله، عطا نمود و ما وجه الله (جلوۀ نور خدا) می باشیم که روی زمین در حوالی شما جابجا شده و در حال فعالیت هستیم.

کسی که ما را بشناسد مقصد و منتهای او یقین است و کسی که نسبت به ما جاهل ،باشد منتهای مقصد او آتش دوزخ خواهد بود.

37) - از یونس بن عبد الرحمان به نقل از کسی که نام او را متذکّر شده به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند عزّوجلّ: «و به تحقیق ما هفت تا از دوتایی و قرآن بزرگ مرتبه را به شما دادیم» سؤال کردم؟

فرمود: معنای ظاهر آن (سوره) «حمد» می باشد ولی معنای باطن آن فرزندِ فرزند (نَوِه) می باشد و هفتمین ایشان حضرت قائم (آل محمّد علیهم السلام)- عجّل الله فرجه الشريف - خواهد بود.

ص: 363

2047 / [38] - قَالَ حَسَّانُ اَلْعَامِرِیُّ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَلَقَدْ ءاتَيْنَكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ ﴾؟

قَالَ: لَیْسَ هَکَذَا تَنْزِیلُهَا، إِنَّمَا هِیَ ﴿وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ اَلْمَثانِی﴾ نَحْنُ هُمْ ﴿وَ اَلْقُرْآنَ اَلْعَظِیمَ ﴾ وَلَدُ اَلْوَلَدِ . (1)

2048 / [39] - عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَلَقَدْ وَاتَيْنَكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ ﴾ ، قَالَ سَبْعَهَ أَئِمَّهٍ وَ اَلْقَائِمَ علیهم السلام (2)

2049 / [40] - عَنِ اَلسُّدِّیِّ عَمَّنْ سَمِعَ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي﴾ فَاتِحَهُ اَلْکِتَابِ (3)

2050 / [41] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

﴿وَلَقَدْ ءَاتَيْنَكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ﴾

قَالَ: لَمْ یُعْطِ اَلْأَنْبِیَاءَ علیهم السلام إِلاَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُمُ اَلسَّبْعَهُ اَلْأَئِمَّهُ اَلَّذِینَ یَدُورُ عَلَیْهِمْ اَلْفَلَکُ، وَ اَلْقُرْآنُ اَلْعَظِیمُ مُحَمَّدٌ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ- (4)

قوله تعالى: ﴿لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ يَ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾ ﴿88﴾

ص: 364


1- عنه بحار الأنوار: 117/24 ح 7 ، والبرهان 414/4 ح 9 ، و نور الثقلين: 28/3 ح 102 تفسیر فرات الكوفي: 231 ح 310 بإسناده عن حسّان العامري قال: سألت أبا جعفر علیه السلام عنه البحار : 118/24 ح 10.
2- عنه بحار الأنوار: 117/24 ح 8 والبرهان 415/4 ح 10 ، و نور الثقلين: 28/3 ح 103
3- عنه البحار: 236/92 ح 27 ، والبرهان في تفسير القرآن: 415/4 ح 11 ، و نور الثقلين: 28/3 ح 104 . تفسير القمّي: 376/1 مرسلاً، عنه البحار: 218/9 ذيل ح 100.
4- عنه بحار الأنوار: 117/24 ح 9، والبرهان 415/4 ح ،12 ، و نور الثقلين: 28/3 ح 105.

38) - از حسان عامری روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و به تحقیق ما هفت تا از دوتایی و قرآن بزرگ مرتبه را به شما دادیم» سؤال کردم؟

فرمود: تنزیل و تفسیر آن چنان (که شما فکر می کنید) نیست همانا حقیقت آن «و به تحقیق ما هفت تا از دوتایی و قرآن بزرگ مرتبه را به شما دادیم» منظور ما (اهل بیت عصمت و طهارت) هستیم و (منظور از) «و قرآن بزرگ مرتبه»، فرزندِ فرزند (نَوه) می باشد.

39) - از قاسم بن عُرْوَه روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند (تبارک و تعالی): «و به تحقیق ما هفت تا از دو تا و قرآن بزرگ مرتبه را به شما دادیم» فرمود منظور هفت نفر امامان و قائم (آل محمّد) علیهم السلام هستند.

40)- از سُدّی به نقل از کسی که از امام علی علیه السلام شنیده است، روایت کرده - که حضرت فرموده است: «سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي»، «فاتحة الكتاب» است.

41)- از سماعه روایت کرده است که گفت

امام کاظم علیه السلام فرمود: «و به تحقیق ما هفت تا از دوتایی و قرآن بزرگ مرتبه را به شما دادیم» منظور (همان چیزی است که) در بین پیامبران به غیر از حضرت محمّد صلی الله علیه و آله عطا نگردیده است و ایشان هفت نفر امامانی هستند که محور (چرخش) فلک می باشند و منظور از قرآن بزرگ ،مرتبه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می باشد.

فرمایش خداوند متعال: هرگز چشم خود را به نعمت های (مادّی) که به گروهی از آن ها داده،ایم نینداز و بخاطر آن چه که آن ها دارند غمگین مباش و بال (تواضع و عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آور (88)

ص: 365

2051/ [42]- عَنْ حَمَّادٍ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿لَا تَمُدَّنُ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ ی أَزْوَاجًا مِنْهُمْ ﴾

قالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) نَزَلَ بِهِ ضَیْقَهٌ، فَاسْتَسْلَفَ (1) مِنْ یَهُودِیٍّ فَقَالَ اَلْیَهُودِیُّ : وَ اَللَّهِ مَا لِمُحَمَّدِ ثَاغِیَهٌ وَ لاَ رَاغِیَهٌ ، فَعَلاَمَ أُسْلِفُهُ؟

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنِّی لَأَمِینُ اَللَّهِ فِی سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ وَ لَوِ اِئْتَمَنْتَنِی عَلَی شَیْءٍ لَأَدَّیْتُهُ إِلَیْکَ، قَالَ: فَبَعَثَ بِدَرَقَهٍ (2) له فَرَهَنَهَا عِنْدَهُ، وَ أُنْزِلَتْ عَلَیْهِ: ﴿ وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ، أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا ﴾ (3). (4)

قوله تعالى: ﴿الَّذِينَ جَعَلُواْ الْقُرْءَانَ عِضينَ﴾ ﴿91﴾

2052/ [43] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: فِی: ﴿ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْءَانَ عِضِينَ﴾ قَالَ: هُمْ قُرَیْشٌ (5)

2053 / [44] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : عَنْ قَوْلِهِ: ﴿الَّذِينَ جَعَلُواْ الْقُرْءَانَ عِضِينَ﴾ قَالَ: هُمْ قُرَیْشٌ (6)

قوله تعالى: ﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿94﴾ إِنَّا كَفَيْنَكَ الْمُسْتَهْزِءينَ﴾ ﴿95﴾

ص: 366


1- أَسْلَفه مالا و سَلَّفَه أَقْرَضه . لسان العرب: 158/9 (سلف). فاستسلف منه ، أي استقرض منه
2- و قال المجلسي رحمه الله بعد رواية الحديث بيان الثاغية الغنم والراغية الناقة، والدرقة بالتحريك الترس إذا كان من جلود ليس فيه خشب .
3- سورة طه : 131/20
4- عنه بحار الأنوار: 219/9 ح 101، والبرهان في تفسير القرآن: 415/4 ح 2، و نور الثقلين: 30/3 ح 115.
5- عنه البرهان في تفسير القرآن: 416/4 ح 2 ، ونور الثقلين: 31/3 ح 119.
6- عنه بحار الأنوار: 219/9 ح 102 والبرهان في تفسير القرآن: 416/4 ح 3.

42)- از حمّاد به نقل از بعضی اصحابش روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «هرگز چشم ندوز به آن چه که گروهی از آنان را به وسیله آن بهره مند کرده ایم»، فرمود: به درستی که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله میهمانی وارد شد پس حضرت از یک مرد یهودی مقداری قرض درخواست کرد یهودی گفت: به خدا سوگند محمّد نه گوسفند و نه شتری دارد که بخواهم به او قرض بدهم پس به امید کدام درآمدی قرض بدهم؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من امین خدا در آسمان و زمین هستم و اگر مرا امین بر چیزی قرار دهی، آن را به تو بر می گردانم.

سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله سپری را - که از پوست حیوان ساخته شده بود- به عنوان رهن و گروگان برایش فرستاد و این آیه: «و هرگز چشمان خود را بر نعمت هایی که به گروهی از آنان داده ایم مینداز این ها شکوفه های (ظاهری) دنیا است» بر آن حضرت نازل شد.

فرمایش خداوند متعال: همان هایی که قرآن را تقسیم کردند (آن چه را که به سودشان بود پذیرفتند و بر خلاف هوس هایشان را رها کردند). (91)

43) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «آن کسانی که قرآن را به اقسامی تقسیم کرده بودند» فرمودند: (آن هایی که چنین کرده اند) قریش بودند.

44)- از زراره و حمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: منظور از فرمایش خداوند: «آن کسانی که قرآن را به اقسامی تقسیم کرده بودند»، آنان قریش هستند.

فرمایش خداوند متعال: پس آن چه را که مأموریت داری آشکارا بیان کن و از مشرکان روی گردان (و به آن ها اعتنایی نداشته باش) (94) به درستی که ما شرّ استهزا کنندگان را از تو دفع می کنیم (95)

ص: 367

2054/ [45] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ : ﴿ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ و وَلَا تُخَافِتْ بهَا ﴾ (1)، قَالَ: نَسَخَتْهَا ﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ ﴾ (2)

2055 / [46] - عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ اَلْأَحْمَرِ رَفَعَهُ قَالَ:

کَانَ اَلْمُسْتَهْزِءِینَ خَمْسَهً مِنْ قُرَیْشٍ ، اَلْوَلِیدُ بْنُ اَلْمُغِیرَهِ اَلْمَخْزُومِیُّ ، وَ اَلْعَاصُ بْنُ وَائِلٍ اَلسَّهْمِیُّ ، وَ اَلْحَارِثُ بْنُ حَنْظَلَهَ وَ اَلْأَسْوَدُ بْنُ عَبْدِ یَغُوثَ بْنِ وَهْبٍ اَلزُّهْرِیُّ ، وَ اَلْأَسْوَدُ بْنَ اَلْمُطَّلِبِ بْنِ أَسَدٍ ، فَلَمَّا قَالَ اَللَّهُ: إِنّا کَفَیْناکَ اَلْمُسْتَهْزِئِینَ ﴾ عَلِمَ رَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَدْ أَخْزَاهُمْ فَأَمَاتَهُمُ اَللَّهُ بِشَرِّ مِیتَاتٍ (3)

2056 [47]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْحَلَبِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

اِکْتَتَمَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِمَکَّهَ سِنِینَ، لَیْسَ یَظْهَرُ، وَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مَعَهُ وَ خَدِیجَهُ ، ثُمَّ أَمَرَهُ اَللَّهُ أَنْ یَصْدَعَ بِمَا یُؤْمَرُ، فَظَهَرَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، فَجَعَلَ یَعْرِضُ نَفْسَهُ عَلَی قَبَائِلِ اَلْعَرَبِ ، فَإِذَا أَتَاهُمْ، قَالُوا: کَذَّابٌ، اِمْضِ عَنَّا. (4)

ص: 368


1- سورة الإسراء: 110/17
2- عنه بحار الأنوار: 219/9 ح 103 والبرهان في تفسير القرآن: 419/4 ح 5، و نور الثقلين: 234/3 ح 484 يأتى الحديث أيضاً في الحديث 176 من سورة «بني إسرائيل».
3- عنه بحار الأنوار: 219/9 ح 104 و 55/18 ح 8 والبرهان في تفسير القرآن: 419/4 ح 6. تفسير القمّي: 377/1 عنه البحار: 179/18 ح 10، الخصال: 278/1 ح 24 ، و 279 ح 25 (المستهزء ون بالنبيّ صلی الله علیه و آله خمسة) عنه البحار: 55/18 ح 9 إعلام الورى: 42 (الفصل الثالث في ذكر كفاية الله المستهزئين)، سعد السعود: 85 نقلاً عن التبيان للشيخ الطوسي، بتفاوت في الجميع.
4- عنه بحار الأنوار: 19/19 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن: 419/4 ح 7، و نور الثقلين: 32/3 ح 124 تفسير القمّي: 61/2 بإسناده عن عليّ بن رئاب عن مروان عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 118/24 ح 1 إكمال الدين: 344/2 ح 28 بإسناده عن محمّد بن علي الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام ، عنه البحارة 176/18 ، و نحوه الغيبة للطوسى: 332، المناقب لابن شهر آشوب: 173/1 ، عنه البحار: 205/18

45) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و نمازت را آشکارا و بلند نخوان و آن را مخفی هم نکن» فرمود: (حکم) این آیه به وسیلۀ «پس آن چه را که به آن مأموریت ،داری آشکار گردان» نسخ شده است.

46)- از ابان بن عثمان ،آحمر به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

کسانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله را مسخره می کردند پنج نفر بودند: ولید بن مغيرة مخزومی و عاص بن وائل سهمی و حارث بن حنظله و اسود بن عبد يغوث بن وهب زُهْری و اسود بن مطلب بن ،اسد پس چون خداوند متعال فرمود: «به راستی که ما تو را از شرّ مسخره کنندگان خلاص کردیم» رسول خدا صلی الله علیه و اله دانست که خداوند آن ها را ذلیل و خوار خواهد کرد پس خداوند آنان را با بدترین وضع به هلاکت رساند.

47)- از محمّد بن علی حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله چند سالی را در مکه به طور مخفی ابلاغ رسالت می نمود و برنامه اش را آشکار نمی کرد و تنها على علیه السلام و خديجه علیها السلام همراه او بودند سپس خدای عزّ و جلّ به او فرمان داد تا رسالتش را آشکار و علنی نماید پس رسول خدا صلی الله علیه و آله دعوت خود را به قبیله های عرب عرضه می نمود و چون نزد آن ها می آمد به حضرت می گفتند ای دروغگو از پیش ما برو.

ص: 369

سورة المباركة ﴿النّحل﴾

[16]

ص: 370

ص: 371

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

2057 [1] - إِنَّ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ اَلنَّحْلِ فِی کُلِّ شَهْرٍ دَفَعَ اَللَّهُ عَنْهُ اَلْمَعَرَّهَ فِی اَلدُّنْیَا وَ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ اَلْبَلاَءِ أَهْوَنُهُ اَلْجُنُونُ وَ اَلْجُذَامُ وَ اَلْبَرَصُ، وَ کَانَ مَسْکَنُهُ فِی جَنَّهِ عَدْنٍ .

وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ جَنَّهُ عَدْنٍ هِیَ وَسَطُ اَلْجِنَانِ (1)

ص: 372


1- عنه بحار الأنوار: 281/92 ذيل ح 1 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 427/4 ح 2. ثواب الأعمال: 107 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة 251/6 ح 7866 ، والبحار: 281/92 ح 1، والبرهان 427/4 ح 1، أعلام الدين: 371 (باب عدد أسماء الله تعالى و هى تسعة) مكارم الأخلاق: 364 ( في السور وما جاء فيها) بتفاوت.

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هر کس سوره «نحل» را در هر ماه تلاوت کند، از قرض در این دنیا و هفتاد نوع از انواع بلا- که سبک ترین آن ها دیوانگی و جذام و پیسی می باشد - در امان خواهد بود و مسکن او در بهشت عدن خواهد بود.

و امام صادق علیه السلام فرموده است: جایگاه بهشت عدن در وسط بهشت می باشد.

ص: 373

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

قوله تعالى: ﴿أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَنَهُ، وَ تَعَلَى عمَّا يُشْرِكُونَ﴾ ﴿1﴾

2058/ [2] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿أَتی أَمْرُ اَللّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ﴾؟

قَالَ: إِذَا أَخْبَرَ اَللَّهُ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِشَیْءٍ إِلَی وَقْتٍ فَهُوَ قَوْلُهُ تعالى: ﴿ أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ﴾ حَتَّی أَتَی ذَلِکَ اَلْوَقْتُ وَ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَخْبَرَ أَنَّ شَیْئاً کَائِنٌ فَکَأَنَّهُ قَدْ کَانَ (1)

2059 / [3] - عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّ أَوَّلَ مَنْ یُبَایِعُ اَلْقَائِمَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَنْزِلُ عَلَیْهِ فِی صُورَهِ طَیْرٍ أَبْیَضَ فَیُبَایِعُهُ، ثُمَّ یَضَعُ رِجْلاً عَلَی اَلْبَیْتِ اَلْحَرَامِ وَ رِجْلاً عَلَی اَلْبَیْتِ اَلْمَقْدِسِ ، ثُمَّ یُنَادِی بِصَوْتٍ رَفِیعِ یُسْمِعُ اَلْخَلاَئِقَ: ﴿أَتی أَمْرُ اَللّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ ﴾

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : نَحْوَهُ (2)

ص: 374


1- عنه بحار الأنوار: 109/52 ح 14، والرهاب في تفسير القرآن: 428:4 ح 6، و نور الثقلین: 38/3 ح 5.
2- عنه بحار الأنوار: 286/52 ذيل ح 18 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 429/4 ح 7، و نور الثقلين 383 ذيل ح 5 فيه أشار إلى رواية أبان. إكمال الدين: 671:2 ح 18 (باب - 58 فی نو در الكتاب) بإسناده عن أبان بن تغلب قال، قال أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت یسیر، عنه البحار 295/52 ح 18 والبرهان: 428/4 ح 3 إعلام الورى: 460 (الفصل الثالث في ذكر نيد من سيرت) و في رواية المفضّل بن عمر قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال: فرمان خدا (برای مجازات مشرکان و مجرمان) فرا رسیده است پس برای آن عجله نکنید منزّه و برتر است خداوند از هر آن چه که برای او همنایی قرار می دهند! (1)

2)- از هشام بن از هشام بن سالم به نقل از بعضی اصحاب ما روایت کرده که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر فرمایش خداوند متعال: «فرمان خداوند قره رسیده پس در آن عجله و شتاب نکنید» سؤال کردم؟

فرمود: هرگاه خداوند چیزی را به پیغمبر گرامی صلی الله علیه و آله خبر دهد که در فلان وقت واقع می شود پس همان «أمر الله» است که در فرمایش خداوند مستعال «فرمان خداوند فرا رسیده پس در آن عجله و شتاب نکنید» تا آن که وقتش فرا برسد.

و افزود: چون خداوند خبر دهد که کاری انجام می شود، پس مثل این است که انجام گرفته باشد.

3)- از ابان بن تغلب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اوّل کسی که با قائم علیه السلام بیعت می کند. جبرئیل است که به صورت پرنده ای سفید بر او وارد می شود و با آن حضرت بیعت می نماید بک پای خود را بر خانه کعبه می نهد و یک پای دیگرش را بر بیت المقدس می گذارد سپس به صدای رسا و بلندی که همه خلایق می شنوند، ندا می دهد: «فرمان خداوند فرا رسیده پس در آن عجله و شتاب نکنید».

و در روایتی دیگر نیز ابان (همین حدیث را) از امام باقر علیه السلام روایت کرده است.

ص: 375

قوله تعالى: ﴿وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُواْ بَلِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿7﴾ وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ ﴿8﴾

2060/ [4] - عَنِ اَلْکِنَانِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَذْکُرُ اَلْحَجَّ فَقَالَ:

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَالَ: هُوَ أَحَدُ اَلْجِهَادَیْنِ، هُوَ جِهَادُ اَلضُّعَفَاءِ، وَ نَحْنُ اَلضُّعَفَاءُ، إِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ أَفْضَلَ مِنَ اَلْحَجِّ إِلاَّ اَلصَّلاَهُ، وَ فِی اَلْحَجِّ هَاهُنَا صَلاَهٌ، وَ لَیْسَ فِی اَلصَّلاَهِ قِبَلَکُمْ حَجٌّ، لاَ تَدَعِ اَلْحَجَّ وَ أَنْتَ تَقْدِرُ عَلَیْهِ، أَ لاَ تَرَی أَنَّهُ یَشْعَثُ فِیهِ رَأْسُکَ، وَ یَقْشَفُ فِیهِ جِلْدُکَ، وَ تُمْنَعُ فِیهِ مِنَ اَلنَّظَرِ إِلَی اَلنِّسَاءِ، إِنَّا هَاهُنَا وَ نَحْنُ قَرِیبٌ، وَ لَنَا مِیَاهٌ مُتَّصِلَهٌ، فَمَا نَبْلُغُ اَلْحَجَّ حَتَّی یَشُقَّ عَلَیْنَا، فَکَیْفَ أَنْتُمْ فِی بُعْدِ اَلْبِلاَدِ؟ وَ مَا مِنْ مَلِکٍ وَ لاَ سُوقَهٍ یَصِلُ إِلَی اَلْحَجِّ إِلاَّ بِمَشَقَّهٍ، مِنْ تَغْیِیرِ مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ رِیحٍ أَوْ شَمْسٍ لاَ یَسْتَطِیعُ رَدَّهَا، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ تَحْمِلُ أَثْقالَکُمْ إِلی بَلَدٍ لَمْ تَکُونُوا بالِغِیهِ إِلاّ بِشِقِّ اَلْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ﴾ (1)

2061/ [5] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَنْ أَبْوَالِ اَلْخَیْلِ وَ اَلْبِغَالِ وَ اَلْحَمِیرِ؟

قَالَ: فَکَرِهَهَا فَقُلْتُ: أَ لَیْسَ لَحْمُهَا حَلاَلٌ؟

ص: 376


1- عنه بحار الأنوار: 12/99 ح 36 ، والبرهان في تفسير القرآن: 430/4 تفسير القرآن: 430/4 ح 2 ، و مستدرك الوسائل: 8/8 ح 8921 الكافي : 23/42 ح 7، بإسناده عن عبد الله بن يحيى الكاهلي، قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام و نحوه تهذيب الأحكام 22/5 ح ،10 عنهما وسائل الشيعة 107/11 ح 14370 ، و 110 ح ،14379 ، والبرهان 430/4 ح 1 علل الشرائع: 457/2 ح 2 (باب - 215) نحو الكافي، عنه البحار: 19/99 ح 68.

فرمایش خداوند متعال: و آن ها بارهای سنگین شما را (از شهری) به شهری حمل می کنند که جز با مشقّت زیادی به آن نمی رسیدید به درستی که پروردگار شما رؤوف و رحیم است (7) و (نیز) اسب ها استرها و الاغ ها را آفرید تا بر آن ها سوار شوید و زینت شما باشد و چیزهایی را می آفریند که شما نمی دانید (8)

4) - از (عبد الله بن یحیی ) کاهلی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره فضیلت حج و پاداش آن سخن می فرمود و در ضمن فرمایش خود به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حج خانه خدا، یک از دو جهاد در راه خدا می باشد که همان جهاد افراد ضعیف و ناتوان محسوب شود؛ و افزود: ما (خاندان رسالت) از زمره همین افراد ضعیف و ناتوان هستیم.

این را بدانید که هیچ طاعتی ارزشمندتر از حج خانه خدا نیست مگر نماز و اما در این جا هم مراسم حج بر پا می شود و هم نماز اقامه می،گردد ولی در آن جا که وطن شما است، فقط نماز بر پا می گردد و از مراسم حج خبری .نیست چنان چه توان و قدرت داری، مراسم حج را از دست ،نده مگر نمی بینی که در مراسم حج موی سرت ژولیده و پوست بدنت در آن چروکیده می شود و از نگاه و تماشای (لذت بخش) به همسرانت در آن نیز محروم می شوی؟ ما با این که این جا در حجاز هستیم و با مکه فاصله چندانی نداریم و در مسیر راه همواره به آب گوارا دسترسی داریم در عین حال بدون مشقت و سختی به مکه نمی رسیم پس شما که از راه دور به مکه می آئید چه حالی دارید؟

هیچ پادشاهی و هیچ رعیتی به خانه خدا نمی رسد مگر با مشقّت و تحمّل سختی در تغییر آب یا غذا یا مبارزه با طوفان ها یا تابش حرارت خورشید که توان بر طرف کردن آن ها را نخواهد داشت؛ و آن بخاطر فرمایش خداوند است که فرمود:ه «و بارهای سنگین شما را از شهری به شهری دیگر حمل و جابجا می کنند که شما توان رساندن آن را ندارید مگر با تحمل سختی و جان کندن به درستی که پروردگار شما دلسوز و مهربان است».

5)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام در مورد (نوشیدن) ادرار اسبان و استران و الاغ ها سؤال کردم؟ حضرت اظهار تنفّر و ناخوشایندی نمود، عرض :کردم مگر گوشت آن ها حلال نیست؟

ص: 377

قَالَ: فَقَالَ: أَ لَیْسَ قَدْ بَیَّنَ اَللَّهُ لَکُمْ ﴿وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا ۗ لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَ مِنْهَا تَأْكُلُونَ﴾ (1)؟ وقال فى الخيل: ﴿ وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَ زِينَةً﴾ فَجَعَلَ لِلْأَکْلِ اَلْأَنْعَامَ اَلَّتِی قَصَّ اَللَّهُ فِی اَلْکِتَابِ، وَ جَعَلَ لِلرُّکُوبِ اَلْخَیْلَ وَ اَلْبِغَالَ وَ اَلْحَمِیرَ، وَ لَیْسَ لُحُومُهَا بِحَرَامٍ وَ لَکِنَّ اَلنَّاسَ عَافُوهَا (2)

قوله تعالى: ﴿وَعَلَمَتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ﴾ ﴿16﴾

2062/ [6] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ.

عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ: ﴿ وَ عَلَمَت وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ ﴾ قَالَ: هُوَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (3)

2063/ [7] - عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِه: ﴿وَ عَلَمَنتِ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ ﴾ ، قال:

اَلنَّجْمُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَلْعَلاَمَاتُ اَلْأَوْصِیَاءُ بِهِمْ یَهْتَدُونَ (4)

2064 / [8] - عَنْ أَبِی مَخْلَدٍ اَلْخَیَّاطِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ وَ عَلَمَةٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ﴾؟

ققَالَ: اَلنَّجْمُ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْعَلاَمَاتُ اَلْأَوْصِیَاءُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ . (5)

ص: 378


1- سورة النحل: 5/16
2- عنه بحار الأنوار: 181/65 ح 24 و 108/80 ح 7 ، و وسائل الشيعة: 124/24 ح 30138، والبرهان 431/4 ح 1، و نور الثقلين: 41/3 ح ،16، و مستدرك الوسائل: 558/2 ح 2716.
3- عنه بحار الأنوار: 81/24 ح 23، و147/36 ح 120 ، والبرهان في تفسير القرآن: 433/4 ح 7، و نور الثقلين: 46/3 ح 49
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 433/4 ح 8 تفسير القمّي: 343/2 بإسناده عن الحسين بن خالد، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 88/16 ضمن ح 14 ، و 67/24 ضمن ح 1 و 171/36 ح 160 ، تفسير فرات الكوفي: 233 ح 311 بإسناده عن علي بن محمّد الزهري معنعناً عن أبي عبد الله علیه السلام.
5- عنه بحار الأنوار: 81/24 ح 25 فيه: أبي محمّد الحناط، والبرهان في تفسير القرآن: 433/4 ح 9. تفسیر فرات الكوفي: 233 أبان عن بن تغلب قال: قلت لأبي جعفر محمّد بن علي علیهما السلام، عنه شواهد التنزيل: 425/1 ح 454.

فرمود: مگر خداوند برای شما بیان نکرده و نفرموده است: «و چهارپایان را برای شما ،آفرید در آن ها برای شما حرارت (لباس و پوشاک) و دیگر منفعت ها وجود دارد و از (گوشت) آن ها می خورید» و نیز در مورد اسبان فرمود: «و اسب ها و استرها و الاغ ها را برای این که سوار آن ها شوید و زیور برایتان باشند» پس خوردن را در مورد چهار پایانی قرار داد که در قرآن بیان نموده است و اما اسبان و استران و الاغ ها را برای سواری ،آفریده اگرچه گوشت این ها حرام نیست ولی مردم آن را بد می دانند و از آن تنفّر دارند

فرمایش خداوند متعال: و (نیز) علامات و ستارگانی را قرار داد که شب هنگام) به وسیله آن هدایت می شوند (16)

6)- از مُفضّل بن صالح، به نقل از بعضی اصحابش روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام در مورد فرمایش خداوند (متعال): «و آن ها را علامت و نشانه قرار داد و آنان به وسیلهٔ ستاره هدایت می یابند» فرمود: منظور امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد.

7)- از مُعلّی بن حُنَیس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و آن ها را علامت و نشانه قرار داد و آنان به وسیلۀ ستاره هدایت می یابند»، فرمود: «النّجم»، رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد و «علامات»، اوصیا علیهم السلام هستند که مردم به وسیله ایشان هدایت می یابند.

8)- از ابو مُخَلّد خیاط روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (مقصود از فرمایش خداوند) «و آن ها را علامت و نشانه قرار داد و آنان به وسیلهٔ ستاره هدایت می یابند» ( چه کسانی می باشند)؟

فرمود: «النّجم»، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و «علامات»، اوصیا علیهم السلام هستند.

ص: 379

2065 / [9] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ عَلَمَت وَ بِالنَّجم هُمْ يَهْتَدُونَ﴾ قال:

نَحْنُ اَلْعَلاَمَاتُ وَ اَلنَّجْمُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (1)

2066 / [10] - عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿وَ عَلَمَةٍ وَبِالنَّجْم هُمْ يَهْتَدُونَ ﴾ ، قَالَ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ (2)

2067 / [11] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ، عن عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام، قال:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ ﴾ قَالَ: هُوَ اَلْجَدْیُ لِأَنَّهُ نَجْمٌ لاَ تَزُولُ وَ عَلَیْهِ بِنَاءُ اَلْقِبْلَهِ، وَ بِهِ یَهْتَدِی أَهْلُ اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ (3)

2068 / [12] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَاد، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ عَلَمَت وَبِالنَّجْمَ هُمْ يَهْتَدُونَ ﴾ ، قال:

ظاهر و باطن [فالظاهر ] اَلْجَدْیُ ، عَلَیْهِ تُبْنَی اَلْقِبْلَهُ، وَ بِهِ یَهْتَدِی أَهْلُ اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ لِأَنَّهُ لاَ یَزُولُ (4)

ص: 380


1- عنه بحار الأنوار: 81/16 ح 26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 433/4 ح 10، و نور الثقلين: 46/3 ح 50. الكافي: : 207/1ح 3 بإسناده عن معلى بن محمّد، عن الوساء قال: سألت الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 257.
2- عنه بحار الأنوار: 81/24 ذيل ح 22 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 433/4 ح 11.
3- عنه بحار الأنوار: 66/84 ذيل ح 20 ، و وسائل الشيعة: 307/4 ح 5225 البرهان في تفسير القرآن: 434/4 ح 12 و نور الثقلين: 46/3 ح 51 ، و مستدرك الوسائل: 181/3 ح 3303
4- عنه بحار الأنوار: 81/24 ح 27 ، و وسائل الشيعة: 307/4 ح 5226 البرهان في تفسير القرآن: 434/4 ح ،13 ، و نور الثقلين: 46/3 ح ،52 ومستدرك الوسائل: 182/3 ح 3304.

9)- از محمّد بن فصيل روایت کرده است که گفت

امام كاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و آن ها را علامت قرار داد و آنان به وسیلۀ ستاره هدایت می یابند» فرمود: «علامات» و «نشانه ها ما (اهل بیت عصمت و طهارت) هستیم و «النّجم»، رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد.

10)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و آن ها را علامت قرار داد و آنان به وسیلۀ ستاره هدایت می یابند» فرمود ایشان ائمّه علیهم السلام هستند.

11)- از اسماعیل بن ابی زیاد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام، حدیث نمود که امام على علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرموده است: «و به وسیلۀ ستاره هدایت می یابند» منظور ستارۀ جَدی است؛ زیرا آن ستاره ای است که غروب نمی کند و بنای (تشخیص) قبله به وسیله آن خواهد بود و به وسیله آن اهل بیابان و دریا (افرادی که درمانده و سرگردان شده اند) هدایت می یابند.

12)- از اسماعیل بن ابی زیاد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و آن ها را علامت قرار داد و آنان به وسیلۀ ستاره هدایت می یابند» فرمود (معنای) ظاهر و باطن دارد پس ظاهرش ستاره جَدی است که بنای (تشخیص) قبله به وسیله آن خواهد بود و به وسیله آن اهل بیابان و دریا (افرادی که درمانده و سرگردان شده اند) هدایت می یابند؛ زیرا آن ستاره ای است که غروب نمی کند

ص: 381

قوله تعالى: ﴿وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ ﴿20﴾ أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿21﴾ إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ ﴿22﴾ لَا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ﴾ ﴿23﴾

2069/ [13]- عن جابر ، عن أبي جعفر قال:

سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَ هُمْ يُخْلَقُونَ ... أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَ مَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴾؟

قال علیه السلام اَلَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللَّهِ اَلْأَوَّلُ وَ اَلثَّانِی وَ اَلثَّالِثُ کَذَبُوا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِقَوْلِهِ وَالَوْا عَلِیّاً وَ اِتَّبَعُوهُ، فَعَادُوا عَلِیّاً علیه السلام وَ لَمْ یُوَالُوهُ وَ دَعَوُا اَلنَّاسَ إِلَی وَلاَیَهِ أَنْفُسِهِمْ، فَذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ اَلَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللّهِ ﴾

قَالَ: وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی لاَ یَعْبُدُونَ، شَیْئاً ﴿وَ هُمْ یُخْلَقُونَ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی وَ هُمْ یَعْبُدُونَ

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ أَمْوَتٌ غَيْرُ أَحْيَاءِ﴾ یَعْنِی کُفَّارٌ غَیْرُ مُؤْمِنِینَ

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿وَما يَشْعُرُونَ آيَانَ يُبْعَثُونَ ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی أَنَّهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ أَنَّهُمْ یُشْرِکُونَ، ﴿إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَ حِدٌ﴾، فَإِنَّهُ کَمَا قَالَ اَللَّهُ

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿فالَّذِينَ لاَ يُؤمِنُونَ﴾ فَإِنَّهُ یعْنِی لَا یؤْمِنُونَ بِالرّجعة أَنَّهَا حَقٌّ.

وَ أَمَّا قَوْلُهُ ﴿وقُلُوبهم منكِرَةٌ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی قُلُوبُهُمْ کَافِرَهٌ .

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی عَنْ وَلاَیَهِ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مُسْتَکْبِرُونَ

ص: 382

فرمایش خداوند متعال: و کانی که معبودهایی را غیر از خدا می خوانند چیزی را خلق نمی کنند و بلکه خودشان هم مخلوق هستند (20) آن ها مردگانی هستند که هرگز استعداد حیات ندارند و نمی دانند که در چه زمانی محشور می شوند (21) معبود شما خداوند یگانه است پس کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند دل هایشان (حق را) انکار می کند و آنان مستکبر می باشند. (22) قطعاً خداوند از آن چه که پنهان می دارند و آن چه را که آشکار می کنند با خبر است. او مستکبران را دوست نمی دارد (23)

13)- از جابر روایت کرده است، که گفت.

از امام باقر علیه السلام درباره این آیه شریفه: «و آن هایی که به غیر از «الله»، خدای دیگری را می خوانند نمی توانند چیزی را بیافرینند و خودشان آفریده هستند * آن ها مردگان می باشند نه زندگان و نمی دانند که چه وقت آن ها را دوباره زنده می کنند». سؤال کردم؟

فرمود کسانی که غیر از خدا را می خونند ولی و دومی و سومی هستند که رسول خدا صلی الله علیه و آله را نسبت به فرمایشی او که فرمود تابع و پیره على (علیه السلام) باشيد تكذيب کردند و غیر از آن که ولایت و را پذیرفتند و تبعیت نکردند با او دشمنی و کینه توزی نیز کردند و مردم را به سوی ولایت و تبعیت از خودشان دعوت کردند و این همان فرمایش خداوند است که فرمود: «و کسانی که غیر از خدا را می خوانند». فرمود: و اما فرمایش خداوند: «چیزی را نمی آفرینند» به این معنا است که چیزی را عبادت نمی کنند «و آن ها آفریده می شوند» یعنی خودشان را مورد «ستاین و» عبادت قرار می دهند و با فرمایش او: «مردگانی ،هستند نه در ردیف زنده ها». یعنی به حالت کفر و بی دینی می میرند، به به حالت ایمان و اعتقاد و نا فرمایش دیگر او: «و شعور ندارند که چه وقت مبعوث خواهند شد» یعنی آن ها باور ندارند که به حالت شرک (و كفر) محشور می گردند «خدای شما فقط خدای یگانه است» پس مطلب همان است که خداوند فرموده و اما فرمایش او «پس کسانی که ایمان نمی آورند» یعنی کسانی که ایمان ندارند بر این که (عالم) وجعت، حقّ است و امّا فرمایش دیگر خداوند: «دل های آن ها انکار کننده است» یعنی قلب های آنان مملو از کفر می باشد.

ص: 383

قَالَ اَللَّهُ لِمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ وَعِیداً مِنْهُ: ﴿لَا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ إنه لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرينَ﴾ عَنْ وَلاَیَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ

عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، مِثْلَهُ سَوَاءً (1)

2070 [14]- عن مسعدة (بن صدقة)، قال:

مَرَّ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیهما السلام بِمَساکینَ قَد بَسَطوا کِساءً لَهُم ، فَأَلقَوا عَلَیهِ کِسَرا فَقالوا : هَلُمَّ یَابنَ رَسولِ اللّهِ ! فَثَنی وَرِکَهُ فَأَکَلَ مَعَهُم ، ثُمَّ تَلا : ﴿إنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ المُستَکبِرینَ﴾ ثُمَّ قَالَ: قَدْ أَجَبْتُکُمْ فَأَجِیبُونِی قَالُوا: نَعَمْ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ تَعْمَی عَیْنٌ، فَقَامُوا مَعَهُ حَتَّی أَتَوْا مَنْزِلَهُ، فَقَالَ لِلرَّبَابِ : أَخْرِجِی مَا کُنْتِ تَدَّخِرِینَ (2)

قوله تعالى: ﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قَالُوا أَسَاطِیرُ الاَْوَّلِینَ ﴿24﴾ لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةٌ يَوْمَ الْقِيَمَةِ وَ مِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ﴾ ﴿25﴾

2071/ [15] - عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةٌ يَوْمَ الْقِيَمَةِ﴾، یَعْنِی لِیَسْتَکْمِلُوا اَلْکُفْرَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ، ﴿ وَ مِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ﴾، یَعْنِی کَفَرَ اَلَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُمْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴾ (3)

ص: 384


1- عنه بحار الأنوار: 103/36 ح 46، و 118/53 ح 147 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 435/4 ح 3 ، و نور الثقلين: 46/3 ح 53 تفسير القمّي: 383/1 بإسناده عن محمّد بن الفضيل عن أبي حمزة الثمالي قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام قطعة منه، عنه المناقب لابن شهر آشوب 2053، والبحار: 260/39
2- عنه بحار الأنوار: 189/44 ح 1 و 187/73، و وسائل الشيعة 300/24 ح 30603 ، والبرهان في تفسير القرآن: 436/4 ح ،4 و نور الثقلين: 47/3 ح 55 قطعة منه.
3- عنه بحار الأنوار: 222/72 ح 10 ، و نور الثقلين: 48/3 ح 59

و امّا فرمایش دیگر خداوند: «و آن ها مستکبر هستند» یعنی نسبت به قبول و پذیرش ولایت امام علی علیه السلام تکبّر دارند که خداوند چنین افرادی را وعده عقاب داده و فرموده: «به راستی که خداوند می داند آن ها در دل هایشان چه چیزی را پنهان می دارند و چه چیزی را آشکار می سازند به درستی که او متکبّران را دوست ندارد»، یعنی آن هایی که تکبر نموده و ولایت امام علی علیه السلام را نمی پذیرند.

و با سند خود از ابو حمزه ثمالی از امام باقر علیه السلام مانند آن را روایت کرده است.

14)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام حسین علیه السلام به گروهی از تهیدستان عبور کرد که عبای خود را گسترده بودند و چند پاره ای نان روی آن نهاده و مشغول خوردن بودند، (به امام حسین علیه السلام) گفتند: ای فرزند رسول خدا بفرما (و با ما غذا بخور).

پس امام علیه السلام (آمد و کنار آن ها) نشست و با ایشان مشغول خوردن غذا شد و این :آیه «به درستی که خداوند افراد متکبّر را دوست ندارد» را تلاوت نمود سپس به آن ها فرمود من دعوت شما را پذیرفتم شما هم دعوت مرا اجابت نمائید گفتند: بلی ای فرزند رسول خدا! آن گاه برخاستند و همراه حضرت رفتند تا وارد منزل حضرت شدند آن بزرگوار به (همسر خود) رباب فرمود: آن چه را که ذخیره نموده ای بیاور!

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که به آن ها گفته شود پروردگار شما چه چیزی را نازل کرده است؟ گویند این ها (وحی الهی نیست) همان افسانه های دروغین پیشینیان است (24) آن ها باید روز قیامت (هم) بار گناهان خود را به گونه ای کامل بر دوش خود حمل کنند و هم سهمی از گناهان کسانی را که به خاطر جهل و نادانی گمراهشان می کنند آگاه باشید آن ها بار سنگین بدی را بر دوش خود حمل می کنند (25)

15)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش :خداوند «تا بار گناهان خود را روز قیامت به طور کامل بر دوش گیرند» فرمود: روز قیامت با کفر کامل حضور پیدا می کنند و در :مورد «و (نیز) از گناهان کسانی که آنان را بدون علم و آگاهی گمراهشان کردند» فرمود: یعنی گناه کسانی که به وسیلۀ آن ها کافر شده اند ،نیز به گردن آن ها می باشند همچنان که خداوند فرموده: «چه بد گناه سنگینی را حمل می کنند»

ص: 385

2072 / [16] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ هَذِهِ اَلْآیَهَ هَکَذَا: ﴿ وَإِذَا قِيلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ - فِی عَلِیٍّ؟ -قَالُوا أَسَاطِیرُ اَلْأَوَّلِینَ﴾، یَعْنُونَ بَنِی إِسْرَائِیلَ(1)

2073/ [17] - عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَإِذَا قِيلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ - [ قال : ] فِی عَلِیٍّ - قَالُوا أَسَاطِیرُ اَلْأَوَّلِینَ ﴾ سَجَعَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِیَّهِ فِی جَاهِلِیَّتِهِمْ، فَذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿ أَسَطِيرُ الْأَوَّلِينَ﴾

و أما قوله : ﴿لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةٌ يَوْمَ الْقِيَمَةِ ﴾ ، فَإِنَّهُ یَعْنِی لِیَسْتَکْمِلُوا اَلْکُفْرَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ وَ مِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ﴾ عْنِی یَتَحَمَّلُونَ کُفْرَ اَلَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُمْ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللهُ بَيْنَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ﴾ ﴿26﴾

2074 / [18] - عَنْ أَبَانٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَنَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ﴾، قَالَ: کَانَ بَیْتَ غَدْرٍ یَجْتَمِعُونَ فِیهِ (3)

2075/ [19] - عَنْ أَبِی اَلسَّفَاتِجِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿أَنَّهُ قَرَأَ فَأَتَی اَللّهُ بُنْیانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ﴾، یَعْنِی بَیْتَ مَکْرِهِمْ. (4)

ص: 386


1- عنه بحار الأنوار: 104/36 ح 47 ، والبرهان في تفسير القرآن: 436/4 ح 5، و نور الثقلين 48/3 ح 57 شواهد التنزيل : 221/12 ح 456.
2- عنه بحار الأنوار: 104/36ح 48 ، والبرهان: 436/4 ح 6 ، و نور الثقلين: 48/3 ح 58
3- عنه بحار الأنوار: 458/14 ح 11 و 144/93 ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن: 443/4 ح 3. قطعة من حديث 23 من هذه السورة المباركة.
4- عنه بحار الأنوار: 458/14 ح 12 ، 144/93 ح ،11 والبرهان في تفسير القرآن: 443/4 ح 4 و نور الثقلين: 49/3 ح 65.

16)- از ابو حمزه روایت کرده ،است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: جبرئیل علیه السلام این آیه را این چنین: «و زمانی که به آن ها گفته شود پروردگار شما چه چیزی را نازل نموده - درباره علی علیه السلام؟ - گویند: گفتار و نوشته های گذشتگان را» نازل نموده است و منظور از «الأولين»، بنی اسرائیل هستند.

17)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و زمانی که به آن ها گفته شود: پروردگار شما چه چیزی را نازل نموده - درباره امام علی علیه السلام؟ - گویند: گفتار و نوشته های گذشتگان را» یعنی کلماتی همچون سجع و قافیه هایی که اهل جاهلیّت در زمان جهلشان تنظیم می کردند؛ پس آن معنای فرمایش خداوند است: «گفتار و نوشته های گذشتگان را».

و اما فرمایش خداوند: «تا در روز قیامت همۀ بار گناه خویش را بر دوش خود ،گیرند» یعنی روز قیامت کفر آن ها تکمیل و ثابت خواهد شد، «و (نیز) بار بعضی گناهان کسانی را که به نادانی گمراهشان کرده بودند بر دوش خواهند گرفت» یعنی (گناہ) کفر کسانی را که ولایتشان را پذیرفتند بر دوش خواهند گرفت (سپس) خداوند فرمود: (ای پیامبر!) «آگاه باش که آن ها بار بدی را بر دوش می گیرند»

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که قبل از این ها بودند (نیز) از این توطئه ها داشتند ولی خداوند به سراغ شالوده (زندگی) آن ها رفت و آن را از اساس ویران کرد و سقف از بالا بر سرشان فرو ریخت و عذاب (الهی) از آن جایی که نمی دانستند به سراغشان آمد (26)

18) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خداوند بنای خانه آن ها را از پایه ویران ساخت» فرمود: خانه ای بود که برای توطئه و اندیشه مکر و حیله در آن تجمّع می کردند

19) - از ابو السفاتج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (آیه را این چنین: «فأتى الله بيتهم من القواعد»، قرائت نموده که منظور از آن خانه و اتاقی می باشد که آن ها در آن برای مکر کردن تجمّع کرده بودند.

ص: 387

2076/ [20] - عَنْ كُلَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَنَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ ﴾ قَالَ: لاَ، فَأَتَی اَللَّهُ بَیْتَهُمْ مِنَ اَلْقَوَاعِدِ، وَ إِنَّمَا کَانَ بَیْتاً (1)

2077 / [21] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زِیَادٍ اَلصَّیْقَلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ﴾ ، وَ لَمْ یَعْلَمِ اَلَّذِینَ آمَنُوا، ﴿ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَنَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ﴾

قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ کُلَیْبٍ ، عَنْ أَبِیهِ ، قَالَ: إِنَّمَا کَانَ بَیْتاً (2)

2078 / [22] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿فَأَتَى اللَّهُ بَيْتَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ﴾ قَالَ: کَانَ بَیْتَ غَدْرٍ یَجْتَمِعُونَ فِیهِ إِذَا أَرَادُوا اَلشَّرَّ. (3)

قوله تعالى: وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْاْ مَاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُواْ فِى هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْأَخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ ﴿30﴾

2079 / [23] - عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ ﴾ ، قَالَ: اَلدُّنْیَا (4)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَلَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾ ﴿36﴾

ص: 388


1- عنه بحار الأنوار: 144/93 ح 12 والبرهان 443/4 ح 5 ، و نور الثقلين 50/3 ح 66
2- عنه بحار الأنوار: 144/93 ح 13 ، والبرهان : 443/4 ح 6، و نور الثقلين: 49/3 ح 63.
3- عنه بحار الأنوار: 144/93 ح 14 والبرهان 443/4 ح 7، و نور الثقلين: 49/3 ح 64.
4- عنه بحار الأنوار: 274/70 ، و 107/73 ح ،106 ، والبرهان في تفسير القرآن: 445/4 ح 2 و نور الثقلين: 52/3 ح 76، و مستدرك الوسائل: 16/13 ح 14602 .

20)- از کُلیب (اسدی) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خداوند بنای خانه آن ها را از پایه ویران ساخت» سؤال کردم؟

فرمود: نه (آن چنان که می گویند نیست) بلکه چون عذاب الهی آمد خانه (محل تجمّع) آن ها را از اساس و ریشه نابود کرد و همانا آن خانه ای بیش نبود.

21)- از حسن بن زیاد صیقل روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «به تحقیق آن هایی که پیش از ایشان ،بودند مرتکب مکر و حیله شدند» و مؤمنین از آن (مکر و حیله) اطلاعی ،نداشتند «پس خداوند بنای خانه آن ها را از پایه ویران ساخت پس سقف را بر سر آن ها فرود آورد».

محمّد بن کُلیب به نقل از پدرش گفته است همانا (محل تجمّع آن ها) اتاقی بود.

22)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خداوند بنای خانه آن ها را از پایه ویران ساخت» فرمود: آن «بنیان» خانه ای بود که هرگاه می خواستند فتنه و آشوبی را بر پا کنند برای توطئه و مکر، در آن اجتماع می کردند.

فرمایش خداوند متعال: و به پرهیزکاران گفته می شود: پروردگار شما چه چیزی را نازل کرده؟ گویند خیر (و سعادت) برای کسانی که در این دنیا نیکی کرده اند ولی سرای آخرت از آن بهتر است و چه خوب است سرای پرهیزکاران (30)

23) از ابن مسکان روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و هرآینه سرای پرهیزگاران خوب می باشد» فرمود منظور سرای دنیا می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و به تحقیق ما در هر امتی رسولی را برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید پس خداوند گروهی را هدایت کرد و گروهی ضلالت و گمراهی دامان گیرشان شد پس در روی زمین بگردید و ببینید که عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود (36)

ص: 389

2080/ [24]- عَنْ خَطَّابِ بْنِ مَسْلَمَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

مَا بَعَثَ اَللَّهُ نَبِیّاً قَطُّ إِلاَّ بِوَلاَیَتِنَا وَ اَلْبَرَاءَهِ مِنْ عَدُوِّنَا، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ فِی کِتَابِهِ : ﴿وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اُعْبُدُوا اَللّهَ وَ اِجْتَنِبُوا اَلطّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اَللّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ اَلضَّلالَهُ﴾ بِتَکْذِیبِهِمْ آلَ مُحَمَّدٍ علیهم السلام ثُمَّ قَالَ: ﴿فَسِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ اَلْمُکَذِّبِینَ﴾. (1)

قوله تعالى: ﴿وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ ۙ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ ۚ بَلَىٰ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿38﴾ لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كانُوا كاذِبِينَ ﴿39﴾ إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْ ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ ﴿40﴾

2081 [25]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ: ﴿وَأَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیْمنِهِمْ لاَ یَبْعَثُ اللهُ مَن یَمُوتُ ﴾، قال:

مَا یَقُولُونَ فِیهَا؟. قُلْتُ: یَزْعُمُونَ أَنَّ اَلْمُشْرِکِینَ کَانُوا یَحْلِفُونَ لِرَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): أَنَّ اَللَّهَ لاَ یَبْعَثُ اَلْمَوْتَی. قَالَ: تَبّاً لِمَنْ قَالَ هَذَا، وَیْلَهُمْ، هَلْ کَانَ اَلْمُشْرِکُونَ یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ أَمْ بِاللاَّتِ وَ اَلْعُزَّی؟

قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَوْجِدْنِیهِ أَعْرِفُهُ قَالَ: لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَ اَللَّهُ إِلَیْهِ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا قَبَائِعُ سُیُوفِهِمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ فَیَبْلُغُ ذَلِکَ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یَمُوتُوا، فَیَقُولُونَ: بُعِثَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ مِنْ قُبُورِهِمْ مَعَ اَلْقَائِمِ فَیَبْلُغُ ذَلِکَ قَوْماً مِنْ أَعْدَائِنَا

ص: 390


1- عنه بحار الأنوار: 330/24 ح 51 والبرهان في تفسیر القرآن 445/4 ح 5، و نور الثقلين: 53/3 ح 79

24)- از خطّاب بن مسلّمه روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند پیامبری را مبعوت نموده، مگر با اعتراف و اقرار بر ولایت ما و بیزاری از دشمنان و مخالفان ما آن همان فرمایش خداوند متعال است که در کتاب خود فرموده: «و به تحقیق در میان هر ملتی پیامبری را مبعوث کردیم که خدا را بپرستید و از انواع) طاغوت ها دوری جویید پس بعضی (از مردم) را خداوند هدایت کرد و بر بعضی دیگر گمراهی را تثبیت نمود»، به خاطر تکذیبی که نسبت به آن محمّد علیهم السلام داشتند. سپس فرمود بگو: «پس در زمین سیاحت کنید و در اخبار و داستان کسانی که خداوند را تکذیب کرده اند. دقت کنید» (و عبرت بگیرید)

فرمایش خداوند متعال: و آن ها سوگندهای شدید به خدا یاد کردند که هرگز خداوند کی را که می میرد بر نمی انگیزد ،آری این وعده قطعی خداوند است. (که مردگان را برای پاداش و مجازات باز می گرداند) ولی بیشتر مردم نمی دانند (38) هدف این است که آن چه را در آن اختلاف داشتند. برای آن ها روشن نماید و کسانی که منکر شدند بدانند که دروغ می گفتند (39) همانا وقتی چیزی را اراده کنیم فقط به آن می گوییم موجود شو! پس ایجاد می شود. (40)

25)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و به خداوند با غلظت و شدّت سوگند خوردند که خدا کسانی را که می میرند زنده و باز نمی گرداند» فرمود: مردم درباره این آیه شریفه چه می گویند؟ عرض کردم اعتماد دارند که مشرکین برای رسول خدا صلی الله علیه و آله سوگند یاد می کردند بر این که خداوند، مردگان را مبعوث و محشور نمی کنند. فرمود: مرگ بر افرادی که چنین سخنی می گویند. وای بر آن ها ا با مشركان به لات و عزا سوگند می خوردند و یا به خداوند؟

عرض کردم قربانت ،گردم، شما معنای آن را برای من بیان فرما تا آن را بشناسم فرمود: اگر امام قائم علیه السلام که از ما می باشد ظهور و قیام کنند. خداوند جمعی از شیعیان ما را برای او زنده می گرداند که شمشیرهایشان را بر شانه های خود نهاده اند پس این خبر به گروهی از شیعیان ما می رسد - که هنوز نمرده اند - و به آنان گفته شود فلانی و فلانی زنده شده اند و از گور در آمده اند و اکنون در محضر امام قائم علیه السلام هستند، سپس این اين خبر به مردمی از دشمنان ما می رسد

ص: 391

فَیَقُولُونَ: یَا مَعْشَرَ اَلشِّیعَهِ مَا أَکْذَبَکُمْ، هَذِهِ دَوْلَتُکُمْ وَ أَنْتُمْ تَکْذِبُونَ فِیهَا، لاَ وَ اَللَّهِ مَا عَاشُوا [وَ لاَ تَعَیَّشُوا] إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ، فَحَکَی اَللَّهُ قَوْلَهُمْ فَقَالَ: ﴿ وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ﴾ (1)

2082 / [26] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ صَالِحِ بْنِ مِیثَمٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهاً ﴾ (2)

قَالَ: ذَلِکَ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ وَأَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَن يَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ * لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كَانُوا كَذِبِينَ ﴾ (3)

2083 / [27] - عَنْ سِیرِینَ ، قَالَ:

قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِذْ قَالَ: مَا یَقُولُ اَلنَّاسُ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَن يَمُوتُ﴾؟

قَالَ: یَقُولُونَ: لاَ قِیَامَهَ وَ لاَ بَعْثَ وَ لاَ نُشُورَ

فَقَالَ: کَذَبُوا وَ اَللَّهِ، إِنَّمَا ذَلِکَ إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ ، وَ کَرَّ مَعَهُ اَلْمُکِرُّونَ

فَقَالَ أَهْلُ خِلاَفِکُمْ: قَدْ ظَهَرَتْ دَوْلَتُکُمْ، یَا مَعْشَرَ اَلشِّیعَهِ ، وَ هَذَا مِنْ کَذِبِکُمْ، تَقُولُونَ: رَجَعَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ [وَ فُلاَنٌ]. لا والله لا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ.

ألا تَرى أنّه قَال: ﴿وَأَقْسَمُواْ بِاللهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ﴾؟

ص: 392


1- عنه بحار الأنوار: 93/53 ذيل ح 102 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 447/4 ح 3. الكافي: 50/8 ح 14 بإسناده عن أبي بصير، قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 258، والبحار: 92/53 ح 102 والبرهان 346/4 ح 1 ، سعد السعود: 116.
2- سورة آل عمران: 83/3
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 447/4 ح 4 ، و نور الثقلين: 53/3 ح 80

و آن ها می گویند: ای شیعیان! شما چه دروغ پردازی هایی می کنید! امروز هم که حکومت برای شما است باز هم دروغ می گویید ،نه به خدا سوگند! این ها زنده نشده اند و تا روز قیامت نیز زنده نخواهند شد.

پس خداوند سخن آن ها را (برای رسولش صلی الله علیه و اله به عنوان پیشگویی از آینده) حکایت نموده پس فرموده است: «و به خداوند با غلظت و شدّت سوگند خوردند».

26)- از ابو عبد الله صالح بن میثم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و در برابر خداوند، تمامی آن چه که در آسمان ها و زمین باشند تسلیم خواهند شد چه به دلخواه و چه به اجبار»، سؤال کردم؟

فرمود: آن مانند این آیه است: «و تا آن جایی که توان داشتند به خدا سوگند یاد کردند بر این که خداوند کسانی را که می میرند (به این دنیا) زنده و باز نمی گرداند آری این وعدۀ حقی است که انجام دادن آن بر عهده خداوند است ولی بیش تر مردم نمی دانند * آن چه را که مردم در آن اختلاف کرده اند برای آن ها آشکار می گردانیم تا کافران بدانند که آنان دروغ می گفته اند».

27)- از سیرین روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم حضرت فرمود: مردم درباره این آیه شریفه: «و تا آن جایی که توان داشتند به خدا سوگند یاد کردند بر این که خداوند کسانی را که می میرند (به این دنیا) زنده و باز نمی گرداند» چه می گویند؟

(شخصی که او نیز حضور داشت) گفت: آن ها اعتقاد دارند (که مشرکین میگفت:ند ) نه قیامتی وجود دارد و نه زنده شدن و بازگشت مجددی خواهد بود و نه حشری و نه حساب و کتابی!

فرمود: به خدا سوگند آن ها دروغ می گویند (آیه ربطی به این موضوعات ندارد)، همانا این آیه مربوط است به زمانی که امام قائم علیه السلام ظهور و قیام کند و عدّه ای با آن حضرت رجعت کنند مخالفین شما :گویند ای گروه شیعیان امروز حکومت شما پس علنی و آشکار گشته است و این یکی از دروغ پردازی های شما می باشد که می گویید: فلانی و فلانی و ،فلانی زنده ،شدند ،نه به خدا سوگند کسی که مرده باشد زنده نشده و بازگشت نخواهد کرد آیا توجّه به فرمایش خداوند نداری که فرموده: «و تا آن جایی که توان داشتند به خدا سوگند یاد کردند»؟

ص: 393

کَانَتِ اَلْمُشْرِکُونَ أَشَدَّ تَعْظِیماً بِاللاَّتِ وَ اَلْعُزَّی مِنْ أَنْ یُقْسِمُوا بِغَیْرِهَا فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿بَلی وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا﴾ ﴿ لِیُبَیِّنَ لَهُمُ اَلَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ وَ لِیَعْلَمَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ * إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ﴾ (1)

2084 / [28] - عن الفضيل [بن يسار] ، قال :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَعْلِمْنِی آیَهَ کِتَابِکَ، قَالَ: اُکْتُبْ بِعَلاَمَهِ کَذَا وَ کَذَا، وَ قُلْ آیَهً مِنَ اَلْقُرْآنِ ، قُلْتُ لِفُضَیْلٍ : وَ مَا تِلْکَ اَلْآیَهُ؟

قَالَ: مَا حَدَّثْتُ أَحَداً بِهَا غَیْرَ بُرَیْدٍ (العجلي).

قَالَ زُرَارَهُ : أَنَا أُحَدِّثُکَ بِهَا: ﴿ وَأَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ ﴾ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - قَالَ: فَسَکَتَ اَلْفُضَیْلُ وَ لَمْ یَقُلْ لاَ وَ لاَ نَعَمْ. (2)

قوله تعالى: ﴿ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْتَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنتُمْ لا تَعْلَمُون﴾ ﴿43﴾

2085 / [29]- عَنْ حَمْزَهَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلطَّیَّارِ قَالَ:

عَرَضْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَلاَماً لِأَبِی فَقَالَ: اُکْتُبْ فَإِنَّهُ لاَ یَسَعُکُمْ فِیمَا نَزَلَ بِکُمْ مِمَّا لاَ تَعْلَمُونَ إِلاَّ اَلْکَفُّ عَنْهُ وَ اَلتَّثْبِیتُ فِیهِ، وَ رُدُّوهُ إِلَی أَئِمَّهِ اَلْهُدَی حَتَّی یَحْمِلُوکُمْ فِیهِ عَلَی اَلْقَصْدِ، وَ یَجْلُوَ عَنْکُمْ فِیهِ اَلْعَمَی، قَالَ اَللَّهُ ﴿فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ﴾ (3)

ص: 394


1- عنه بحار الأنوار: 71/53 ح 69 والبرهان فى تفسير القرآن: 447/4 ح 5 و نور الثقلين: 53/3 ح 81
2- عنه البرهان في تفسير القرآن 448/4 ح 6. دلائل الإمامة : 248 (وجوب معرفة القائم علیه السلام) بإسناده عن فضيل بن يسار قال:...
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 454/4 ح 17 ، و مستدرك الوسائل: 268/17 ح 21303 بتفاوت. المحاسن: 216/1 ح 104 ( باب - 8 التثبّت) عن أبيه ، عمّن حدّثه رفعه إلى أبي عبد الله علیه السلام ، عنه البحار : 120/2 ح 32 ، الكافي: 50/1 10 عنه وسائل الشيعة: 25/27 ح 33113 و 84 ، ح ، 33274 ، و 155 ح 33466، والبرهان: 451/4 ح 9.

مشركين احترام خاصی برای (دو بت) لات و عُزّا قاتل بودند و به غیر از آن دو سوگند ا دو بت یاد نمی کردند : (پس آیه ربطی به آن ها ندارد چون می فرماید به خدا سوگند خورده ند).

پس خداوند فرموده است: «آری این وعده حقی است که انجام دادن آن بر عهده خداوند است» دنیا آن چه را که مردم در آن اختلاف کرده اند برای آن ها آشکار گردانیم و کافران بدانند که آنان دروغ می گفته اند * به تحقیق فرمان ما به هر چیزی که آن را اراده کنیم این است که می گوییم: موجود شو پس موجود می شود».

28) - از فُضیل (بن یسار) رویت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: علامت و نشانه ای از نامه خودتان را به من نشان بده (تا اشتباهی پیش نیاید).

فرمود: با فلان علامت و نشانه برایت نامه می نویسم و حضرت آیه ای از قرآن و تلاوت نمود.

راوی گوید: به فضیل گفت:م و آن آیه چه آیه ای بود؟

پاسخ داد: آن را برای هیچ ،کسی غیر از برید عجلی بازگو نکرده ام.

زراره گفت ولی من آن آیه را برایت مطرح می کنم: «دو تا آن جایی که توان داشتند به خدا سوگند یاد کردند» - تا آخر آن -

راوی گوید پس فضیل (با شنیدن آن) ساکت ماند و نه رد کرد و به تأیید.

فرمایش خداوند متعال: و پیش از تو جز مردانی که به آن ها وحی می کردیم نفرستادیم پس اگر نمی دانید از آگاهان سؤال و جستجو کنید (43)

29)- از حمزه بن محمّد طیار روایت کرده است، که گفت:

کلامی را از پدرم خدمت امام صادق علیه السلام مطرح کردم پس فرمود: بنویس زیرا برای شما چاره ای نیست در مورد چیزهایی که برایتان پیش می آید و آن را نمی دانید مگر آن که دست کشیده و توقف کنید و آن را به ائمّه هدى علیهم السلام ارجاع دهید تا شما را در مورد آن به باد واقعی هدایت نمایند و از شما رفع شبهه و ابهام کنند، خداوند می فرماید: «پس اگر (چیزی را) نمی دانید از اهل ذکر پرسش نمایید»

ص: 395

2086/ [30]- عَنْ حَمْزَهَ بْنِ اَلطَّیَّارِ قَالَ:

عَرَضْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَعْضَ خُطَبِ أَبِیهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی مَوْضِعٍ، فَقَالَ: کُفَّ فَأَمْسَکْتُ ثُمَّ قَالَ لِی: اُکْتُبْ وَ أَمْلَی عَلَیَّ أَنَّهُ لاَ یَسَعُکُمْ، اَلْحَدِیثَ اَلْأَوَّلَ (السابق) (1)

2087/ [31]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ إِنَّ مَنْ عِنْدَنَا یَزْعُمُونَ أَنَّ قَوْلَ الله: ﴿ فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ﴾ أَنَّهُمُ اَلْیَهُودُ وَ اَلنَّصَارَی

فقال: إِذاً یَدْعُونَکُمْ إِلَی دِینِهِمْ قَالَ ثُمَّ أَوْمَی بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ نَحْنُ أَهْلُ اَلذِّکْرِ وَ نَحْنُ اَلْمَسْئُولُونَ

قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) اَلذِّکْرُ: اَلْقُرْآنُ (2)

2088 / [32] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ:

کَتَبَ إِلَیَّ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَافَانَا اَللَّهُ وَ إِیَّاکَ أَحْسَنَ عَافِیَهٍ ، إِنَّمَا شِیعَتُنَا مَنْ تَابَعَنَا وَ لَمْ یُخَالِفْنَا، وَ إِذَا خِفْنَا خَافَ وَ إِذَا أَمِنَّا أَمِنَ، قَالَ اَللَّهُ ﴿فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ﴾ قَالَ: ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی اَلدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ﴾ (3)- اَلْآیَهِ- فَقَدْ فُرِضَتْ عَلَیْکُمُ اَلْمَسْأَلَهُ وَ اَلرَّدُّ إِلَیْنَا، وَ لَمْ یُفْرَضْ عَلَیْنَا اَلْجَوَابُ، أَ وَ لَمْ تُنْهَوْا عَنْ کَثْرَهِ اَلْمَسَائِلِ فَأَبَیْتُمْ أَنْ تَنْتَهُوا إِیَّاکُمْ وَ ذَاکَ فَإِنَّهُ إِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِکَثْرَهِ سُؤَالِهِمْ لِأَنْبِیَائِهِمْ

ص: 396


1- عنه بحار الأنوار: 183/23 ح 43 ، والبرهان في تفسير القرآن: 454/4 ح 17.
2- عنه بحار الأنوار: 183/23 ح 44 والبرهان في تفسير القرآن: 454/4 ح 18، و مستدرك الوسائل: 268/17 ح 21304. الكافي: 211/18 ح 7 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 63/27 ح 33205، وتأويل الآيات الظاهرة : 318 ( سورة الأنبياء ).
3- سورة التوبة: 122/9

30) - از حمزة بن طیّار روایت کرده است که گفت

قسمتی از فرمایشات پدر امام صادق علیه السلام را بر حضرت عرضه کردم، تا آن که چون به قسمتی از آن ها رسیدم فرمود بایست و ساکت باش، سپس به من فرمود: بنویس و حضرت بر من املا فرمود و من نوشتم شما را چاره ای نیست تا پایان حدیث قبل

31) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم کسانی در حوالی ما هستند که اعتقاد دارند بر این که فرمایش خداوند متعال: «پس اگر (چیزی را) نمی دانید از اهل ذکر پرسش نمایید» در رابطه با یهود و نصارا می باشد

فرمود: در چنین موقعیتی آنان شما را به دین و آیین خود دعوت می کنند سپس حضرت با دست خود اشاره به سینه اش نمود و فرمود: «ما اهل ذکر» هستیم و ما پرسش شوندگان می باشیم.

و امام باقر علیه السلام در روایتی فرمود مراد از «ذکر»، قرآن می باشد.

32) - از احمد بن محمّد روایت کرده است که گفت

امام رضا علیه السلام در نامه ای به من نوشت: خداوند به ما و تو بهترین عافیت را عنایت کند به درستی که شیعیان ما کسانی هستند که تابع ما (اهل بیت رسالت) باشند و با ما مخالفت نکنند و هرگاه ما خائف باشیم آن ها نیز در وحشت و خوف می باشند و هنگامی که ما در امان باشیم آنان نیز در امان خواهند بود؛ خداوند می فرماید: «پس اگر (چیزی را) نمی دانید از اهل ذکر پرسش نمایید» (همچنین در آیه ای دیگر) فرموده: «پس چرا از هر طایفه ای یک دسته کوچ نمی نمایند تا در دین بینا شوند و چون به قبیله و آشنایان خود برگردند، آن ها را بیم دهند»؟

برای شما سؤال کردن و ارجاع سؤال های خود را به ما واجب شده، ولی بر ما جواب دادن واجب نشده است و آیا از زیاد سؤال کردن نهی نشده اید که باز دست از آن برنمی دارید و سؤال می کنید؟ همانا کسانی که قبل از شما بودند به واسطه زیاد سؤال کردن از پیامبران خود هلاک .گشتند

ص: 397

قال الله تبارك و تعالى: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لَا تَسئأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ﴾. (1). (2)

قوله تعالى: ﴿أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئَاتِ أَن يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ ﴿45﴾ أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ﴾ ﴿46﴾

2089 / [33] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

إِنَّ عَهْدَ نَبِیِّ اَللَّهِ صَارَ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ، ثُمَّ صَارَ عِنْدَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلَیّ علیهما السلام، ثُمَّ یَفْعَلُ اَللَّهُ مَا یَشَاءُ، فَالْزَمْ هَؤُلاَءِ فَإِذَا خَرَجَ رَجُلٌ مِنْهُمْ مَعَهُ ثَلَثُمِائَهِ رَجُلٍ، وَ مَعَهُ رَایَهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَامِداً إِلَی اَلْمَدِینَهِ حَتَّی یَمُرَّ بِالْبَیْدَاءِ، فَیَقُولَ: هَذَا مَکَانُ اَلْقَوْمِ اَلَّذِینَ خُسِفَ بِهِمْ، وَ هِیَ اَلْآیَهُ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿أَ فَأَمِنَ اَلَّذِینَ مَکَرُوا اَلسَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اَللّهُ بِهِمُ اَلْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ اَلْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ * أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ﴾. (3)

2090/ [34] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُواْ السَّيِّئَاتِ أَن يَخْسِفَ اللهُ بِهِمُ الْأَرْضَ﴾؟

قَالَ: هُمْ أَعْدَاءُ اَللَّهِ وَ هُمْ یُمْسَخُونَ وَ یُقْذَفُونَ وَ یَسِیحُونَ فِی اَلْأَرْضِ (4)

ص: 398


1- سورة المائدة: 101/5
2- عنه بحار الأنوار: 221/1 ح 2 قطعة منه و 183/23 ح 45، والبرهان في تفسير القرآن: 455/4 ح 20 ، و نور الثقلين: 59/3 ح 103 ، إلى قوله : لم يفرض علينا الجواب. قرب الإسناد: 152 (الجزء الثالث) فيه : قال أبو جعفر علیه السلام، عنه البحار: 265/49 ضمن ح 8 و تقدّمت قطعة منه في الحديث 160 من سورة «البراءة».
3- عنه بحار الأنوار: 56/51 ح 44، والبرهان 456/4 ح 1 ، و نور الثقلين: 59/3 ح 104. هذه قطعة من الحديث المفصّل الذي تقدّم مع تخريجاته في الحديث 117 من سورة «البقرة».
4- عنه بحار الأنوار: 56/51 ح 45، و 338/70، والبرهان في تفسير القرآن: 456/4 ح 2، و نور الثقلين: 59/3 ح 105.

خداوند متعال می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید از (برخی) چیزها سؤال و پرسش نکنید که اگر (پاسخ آن) آشکار گردد موجب ناراحتی شما می شود».

فرمایش خداوند متعال: پس آیا توطئه گران خطاکار از این ایمن گشتند که ممکن است خدا آن ها را در زمین فروبرد و یا مجازات ،(الهی) از آن جا که انتظارشو را ندارند به سراغشان آید؟ (45) یا به هنگامی که (برای کسب مال و ثروت) در رفت و آمد می باشند دامانشان را بگیرد در حالی که آنان قادر به فرار نخواهند بود؟! (46)

33) - از ابراهیم بن عمر به نقل از کسی که از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که گفت:

حضرت فرمود: عهد و پیمان پیغمبر صلی الله علیه و آله ( بعد از امام حسین علیه السلام)، به امام على بن الحسين علیهما السلام رسيد سپس از آن حضرت به امام محمّد بن علی علیهما السلام منتقل گشته است بعد از آن خداوند آن چه را که بخواهد و اراده نماید انجام می،دهد پس تابع و پایبند این افراد (خاندان رسالت) باش

پس موقعی که مردی از ایشان (ظهور و) قیام ،کند سیصد (و سیزده) مرد (فدا کار) با او می باشند و بیرق رسول خدا صلی الله علیه و آله با او خواهد بود و به طرف مدینه رهسپار می گردد تا این که از سرزمین «بیداء» می گذرد پس می فرماید این است جایگاه افرادی که خداوند آن ها را در زمین فرو می برد؛ و این آیه شریفه ای است که خداوند فرموده: «پس آیا آنان که . مرتكب حیله و کارهای زشت شده اند از این که زمین به فرمان خدا آن ها را در خود فرو ببرد و یا عذابی از جایی که نمی دانند بر سرشان فرود آید در امان می باشند؟ * یا این که به هنگام رفت و آمد آن ها را فراگیرد، پس آنان نتوانند بگریزند؟».

34)- از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره تفسیر فرمایش خداوند متعال «پس آیا آنان که مرتكب حیله و کارهای زشت شده اند از این که زمین به فرمان خدا آن ها را در خود فرو ببرد در امانند» سؤال کردند؟ فرمود آن ها دشمنان خدا می باشند که مسخ و پرتاب می شوند و با حالت ناله و فریاد در زمین فرو می روند.

ص: 399

قوله تعالى: ﴿وَ قَالَ اللَّهُ لَا تَتَّخِذُوا إِلَهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَإِيَّيَ فَارْهَبُونِ ﴿51﴾ وَلَهُ مَا فِي السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبًا أَفَغَيْرَ اللهِ تَتَّقُونَ﴾ ﴿52 ﴾

2091 / [35 ] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ لَا تَتَّخِذُوا إِلَهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ﴾، یَعْنِی بِذَلِکَ: وَ لاَ تَتَّخِذُوا إِمَامَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِمَامٌ وَاحِدٌ . (1)

2092 / [36] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبًا﴾؟ قَالَ: وَاجِباً (2)

قوله تعالى: ﴿وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَخِرُونَ سَاعَةٌ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ ﴿61 ﴾

2093/ [37] - عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : قَالَ:

اَلْأَجَلُ اَلَّذِی یُسَمَّی فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ هُوَ اَلْأَجَلُ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾ ﴿64 ﴾

ص: 400


1- عنه بحار الأنوار: 357/23 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن: 458/4 ح 3، و نور الثقلين 60/3 ح 111.
2- عنه بحار الأنوار: 220/9 ح 107، و 339/70 و 144/93 ح 9، والبرهان: 458/4 ح 1.
3- عنه البرهان فى تفسير القرآن: 460/4 ح 7. تقدّم الحديث بتمامه مع تخريجاته في الحديث 8 من سورة «الأنعام)».

فرمایش خداوند متعال: و خداوند فرموده است: دو معبود (برای خود) انتخاب نکنید همانا معبود (شما) همان خدای یگانه است پس فقط از (کیفر) من بترسید! (51) و آن چه که در آسمان ها و زمین است از آن اوست و دین خالص (نیز) همواره از آن او می باشد پس آیا از غیر او می ترسید؟! (52)

35) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «دو خدا را مورد ستایش و پرستش قرار ندهید همانا تنها او خدای یکتا می باشد» معنای آن این است دو امام (هم زمان) برای خود بر نگیرید؛ (زیرا که در هر حال آن دو اختلاف نظر خواهند داشت و دارای مشکل می باشند» همانا امام باید یکی باشد.

36) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و دین برای او واصب می باشد»، سؤال کردم؟ فرمود آن به معنای واجب و حتمی است

فرمایش خداوند متعال: و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات می کرد جنبنده ای را بر روی زمین باقی نمی گذارد ولی (عقوبت) آن ها را تا زمان معیّنی به تأخیر می اندازد و هنگامی که مهلت (عقوبت) آن ها فرا رسد، نه لحظه ای تأخیر می کنند و نه لحظه ای سبقت می گیرند (61)

37)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «اجل» و مدت زمانی که در شب قدر نامبرده شده، همان اجلی است که خداوند فرموده: «پس چون پایان مدّت (عمر و زندگی) آن ها فرا ،رسد یک ساعت (لحظه) پس و پیش نشوند»

فرمایش خداوند متعال: و ماکتاب (قرآن) را بر تو نازل ننمودیم مگر این که آن چه را که در آن اختلاف دارند برایشان توضیح داده و آشکار نمایی و (همچنین قرآن) برای افرادی که ایمان آورده اند هدایت و رحمت خواهد بود (64)

ص: 401

2094 / [38] - عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

یَا أَنَسُ اُسْکُبْ لِی وَضُوءاً قَالَ: فَعَمَدْتُ فَسَکَبْتُ لِلنَّبِیِّ وَضُوءاً فِی اَلْبَیْتِ فَأَعْلَمْتُهُ فَخَرَجَ فَتَوَضَّأَ ثُمَّ عَادَ إِلَی اَلْبَیْتِ إِلَی مَجْلِسِهِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی أَنَسٍ فَقَالَ: یَا أَنَسُ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْنَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ اَلْمُسْلِمِینَ وَ قَائِدُ اَلْغُرِّ اَلْمُحَجَّلِینَ

قَالَ أَنَسٌ فَقُلْتُ بَیْنِی وَ بَیْنَ نَفْسِی: اَللَّهُمَّ اِجْعَلْهُ رَجُلاً مِنْ قَوْمِی ، قَالَ: فَإِذَا أَنَا بِبَابِ اَلدَّارِ یُقْرَعُ، فَخَرَجْتُ فَفَتَحْتُ فَإِذَا عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَدَخَلَ فَیَمْشِی فَرَأَیْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حِینَ رَآهُ وَثَبَ عَلَی قَدَمَیْهِ مُسْتَبْشِراً فَلَمْ یَزَلْ قَائِماً وَ عَلِیٌّ یَمْشِی حَتَّی دَخَلَ عَلَیْهِ اَلْبَیْتَ، فَاعْتَنَقَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

فَرَأَیْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَمْسَحُ بِکَفِّهِ وَجْهَهُ فَیَمْسَحُ بِهِ وَجْهَ عَلِیٍّ وَ یَمْسَحُ عَنْ وَجْهِ عَلِیٍّ بِکَفِّهِ فَیَمْسَحُ بِهِ وَجْهَهُ یَعْنِی وَجْهَ نَفْسِهِ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ : یَا رَسُولَ اَللَّهِ لَقَدْ صَنَعْتَ بِی اَلْیَوْمَ شَیْئاً مَا صَنَعْتَ بِی قَطُّ؟!

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : وَ مَا یَمْنَعُنِی وَ أَنْتَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ اَلَّذِی یُبَیِّنُ لَهُمْ مَا یَخْتَلِفُونَ فِیهِ بَعْدِی، وَ تُسْمِعُهُمْ نُبُوَّتِی. (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مِن ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأعْنَبِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَ رِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾ ﴿67﴾

ص: 402


1- عنه بحار الأنوار: 127/38 ح 78 ، والبرهان في تفسير القرآن: 460/4 ح 1، و نور الثقلين: 61/3 ح 116. اليقين: 186 ( باب - 39 فيما نذكره عن النبيّ صلی الله علیه و آله) بإسناده عن أبي ذرّ الغفاري، عن أنس بن مالك قال: كنت خادماً لرسول الله صلی الله علیه و آله، و 389 (باب - 14) ، عنه البحار: 327/37 ح 64 ، و 16/40 ح 32 ، حلية الأولياء : 63/1، المناقب للخوارزمي: 43، بتفاوت يسير فيهما، عنهما البرهان: 460/4 ح 2.

38)- از انس بن مالک روایت کرده است، که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و اله به من فرمود: ای !انس مقداری آب برای وضوی من بیاور پس من رفتم و آب وضو را تدارک دیدم و حضرت را با خبر کردم حضرت بیرون آمد و وضو گرفت و سپس به همان جای خود در منزل بازگشت آن گاه سر بلند کرد و فرمود ای انس اول کسی که بر ما وارد می شود، امیر مؤمنان، سرور مسلمانان و رهبر سفید پیشانیان می باشد

انس گوید پس من در دل خود گفتم خدایا این شخص را یکی از افراد قبیله من قرار بده و در همان لحظه بود که صدای کوبیدن درب را شنیدم رفتم و درب را باز کردم دیدم علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد او داخل حیاط شد و آرام آرام رفت و ملاحظه کردم که رسول خدا صلی الله علیه و آله به محض دیدن او، با لب های خندان روی دو پای مبارک بلند شد و تا موقعی که علی علیه السلام به نزد او رسید سر پا ایستاد ،بود آن گاه دست های خود را به دور گردن او انداخت پس دیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله دستش را به صورت خود کشید و سپس دست خود را به روی علی کشید و بعد از آن دست خود را به صورت علی کشید سپس دستش را به صورت خود کشید، پس علی علیه السلام به آن حضرت گفت: ای رسول خدا امروز با من رفتاری انجام دادی که هرگز چنین برنامه ای را انجام نداده بودی؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله: فرمود و چه مانعی دارد؟ با توجّه بر این که تو وصی و جانشین من هستی و آن چنان شخصی هستی که موارد اختلاف را بعد از من برای مردم روشن می کنی و آن را از طرف من ادا می نمایی و (صدای دعوت) پیامبری مرا به گوش دیگران می رسانی

فرمایش خداوند متعال: و از میوه های درختان نخل و ،انگور، مسکرات (ناپاک) و روزی خوب و پاکیزه می گیرید در آن نشانه روشنی است برای جمعیتی که اندیشه می کنند (67)

ص: 403

2095/ [39 ] - عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ نُوحاً أَنْ یَحْمِلَ فِی اَلسَّفِینَهِ مِنْ کُلِّ زَوْجَیْنِ اِثْنَیْنِ، فَحَمَلَ اَلنَّخْلَ وَ اَلْعَجْوَهَ فَکَانَا زَوْجاً، فَلَمَّا نَضَبَ اَلْمَاءُ أَمَرَ اَللَّهُ نُوحاً أَنْ یَغْرِسَ اَلْحُبْلَهَ وَ هِیَ اَلْکَرْمُ، فَأَتَاهُ إِبْلِیسُ فَمَنَعَهُ عَنْ غَرْسِهَا وَ أَبَی نُوحٌ إِلاَّ أَنْ یَغْرِسَهَا، وَ أَبَی إِبْلِیسُ أَنْ یَدَعَهُ یَغْرِسُهَا، وَ قَالَ: لَیْسَتْ لَکَ وَ لاَ لِأَصْحَابِکَ إِنَّمَا هِیَ لِی وَ لِأَصْحَابِی، فَتَنَازَعَا مَا شَاءَ اَللَّهُ، ثُمَّ إِنَّهُمَا اِصْطَلَحَا عَلَی أَنْ جَعَلَ نُوحٌ لِإِبْلِیسَ ثُلُثَیْهَا وَ لِنُوحٍ ثُلُثَهَا وَ قَدْ أَنْزَلَ اَللَّهُ لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله فِی کِتَابِهِ مَا قَدْ قَرَأْتُمُوهُ ﴿وَ مِنْ ثَمَراتِ اَلنَّخِیلِ وَ اَلْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً﴾ فَکَانَ اَلْمُسْلِمُونَ بِذَلِکَ، ثُمَّ أَنْزَلَ اَللَّهُ آیَهَ اَلتَّحْرِیمِ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ- إلی أن قال: - فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ ﴾ (1) یَا سَعِیدُ فَهَذِهِ آیَهُ اَلتَّحْرِیمِ، و هی نَسَخَتِ اَلْآیَهَ اَلْأُخْرَی (2)

قوله تعالى: ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِى مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ ﴿68﴾ ثُمَّ كُلِي مِن كُلّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةٌ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿69﴾

2096 / [40] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یُوسُفَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: ﴿ وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْل﴾؟

قَالَ: إِلْهَامٌ (3)

ص: 404


1- سورة المائدة: 94/5 - 91
2- عنه بحار الأنوار: 489/66 ح 26 و 145/79 ح ،55 والبرهان في تفسير القرآن: 461/4 ح 4، و نور الثقلين: 63/3 ح 126.
3- عنه بحار الأنوار: 259/64 8 والبرهان 463/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 63/3 ح 127. تقدّم الحديث أيضاً في الحديث 26 من سورة «الأنفال».

39)- از سعید بن یسار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که خدا به حضرت نوح علیه السلام دستور داد از هر نوع (حیوانی) دو تا در کشتی سوار کند و نیز درخت نخل (خرمای معمولی) و عجوه (خرمای ممتاز) را سوار کند پس این دو با هم جفت بودند

موقعی که آب فروکش کرد خداوند متعال به نوح علیه السلام امر فرمود که درخت انگور را (در زمین) بنشاند پس ابلیس آمد و از کاشتن آن مانع شد ولی نوح اصرار کرد که باید کاشته شود منتهی ابلیس جلوگیری کرد و گفت این درخت برای تو و یارانت ،نیست بلکه برای من و یاران من است و تا زمانی که خدا اراده کرده بود آن ها با هم کشمکش و نزاع کردند ولی پس از آن سازش کردند که دو سوم میوه انگور برای شیطان باشد و یک سوم برای نوح علیه السلام؛ و خداوند به پیغمبرش صلی الله علیه و آله در کتاب خود آیه ای را نازل نموده که آن را خوانده اید: «و از میوم های نخل و انگور بر می گیرید که لذت آور است و روزی خوبی خواهد بود» و مسلمان ها آب آن را می نوشیدند سپس خداوند متعال آیه حرمت را نازل نمود یعنی این آیه: «ای کسانی که ایمان آورده اید! همانا شراب (مست کننده) و قمار-... - پس آیا از آن ها دست بر می دارید؟» پس ای سعید! این حکم حرمت می باشد و آن آیه دیگر را نسخ کرده است.

فرمایش خداوند متعال و پروردگار تو به زنبور عسل وحی الهام نمود: از کوه ها و درختان و داربست هایی که مردم می سازند خانه هایی را برگزین (68) سپس از تمام ثمرات (و شیره گل ها) بخور و راه هایی را که پروردگارت برای تو تعیین نموده است براحتی بپیما از درون شکم آن زنبورها، نوشیدنی با رنگ های مختلف خارج می شود که در آن شفا برای مردم است به یقین در آن امر نشانه روشنی است برای جمعیّتی که می اندیشند (69)

40) - از محمّد بن یوسف به نقل ،پدرش روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و پروردگارت به زنبور عسل وحی نمود» سؤال کردم؟

فرمود: (مقصود از وحی) الهام کردن است.

ص: 405

2097/ [41] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ :

لا لَعْقَةُ الْعَسَلِ فِيهِ شِفَاءٌ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ﴾ (1)

2098 / [42] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ﴾- إلى: - ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةٌ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾ (2)، فَالنَّحْلُ اَلْأَئِمَّهُ وَ اَلْجِبَالُ اَلْعَرَبُ ، وَ اَلشَّجَرُ اَلْمَوَالِی عَتَاقُهُ، وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ یَعْنِی اَلْأَوْلاَدَ وَ اَلْعَبِیدَ مِمَّنْ لَمْ یُعْتَقْ، وَ هُوَ یَتَوَلَّی اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اَلْأَئِمَّهَ ، وَ اَلثَّمَرَاتُ اَلْمُخْتَلَفُ أَلْوَانُهُ فُنُونُ اَلْعِلْمِ اَلَّذِی قَدْ یُعَلِّمُ اَلْأَئِمَّهُ شِیعَتَهُمْ ، ﴿ فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ ﴾ یَقُولُ فِی اَلْعِلْمُ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ، وَ اَلشِّیعَهُ هُمُ اَلنَّاسُ، وَ غَیْرُهُمْ اَللَّهُ أَعْلَمُ بِهِمْ مَا هُمْ وَ لَوْ کَانَ کَمَا یَزْعُمُ أَنَّهُ اَلْعَسَلُ اَلَّذِی یَأْکُلُهُ اَلنَّاسُ إِذَا مَا أَکَلَ مِنْهُ وَ لاَ شَرِبَ ذُو عَاهَهٍ إِلاَّ بَرَأَ لِقَوْلِ اَللَّهِ ﴿فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ﴾ وَ لاَ خُلْفَ لِقَوْلِ اَللَّهِ، وَ إِنَّمَا اَلشِّفَاءُ فِی عِلْمِ اَلْقُرْآنِ لِقَوْلِهِ ﴿وَ نُنَزِّلُ مِنَ اَلْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ [لِلْمُؤْمِنِینَ﴾ (3) فَهُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَهُ] لِأَهْلِهِ لاَ شَکَّ فِیهِ وَ لاَ مِرْیَهَ . وَ أَهْلُهُ اَلْأَئِمَّهُ اَلْهُدَی اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا اَلْکِتابَ اَلَّذِینَ اِصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا﴾ (4). (5)

ص: 406


1- عنه بحار الأنوار: 293/66 ح ،17 والبرهان في تفسير القرآن: 464/4 ح 8، و مستدرك الوسائل: 367/16 ح 20201 المحاسن: 499/22 ح 611 ( باب - 81 العسل) بإسناده عن عبد الرحمن بن شعيب، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 99/25 ح 31313 ، والبحار: 291/66 ح 5.
2- في النسخ هكذا: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾.
3- سورة الإسراء: 82/17
4- سورة الفاطر: 32/35
5- عنه بحار الأنوار: 112/24 ح 5، و 102/92 ح 79 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 462/4 ح ،2، و نور الثقلين: 65/3 ح 132 تفسير القمّي: 387/1 بإسناده عن الحسن بن علي الوشّاء، عن رجل، عن حريز بن عبد الله، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 110/24ح 1

41)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود در لیسیدن عسل درمان می باشد؛ (خداوند) متعال فرمود:ه «رنگ های آن مختلف می باشد در آن برای مردم شفا و درمان است»

42)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و پروردگار تو به زنبور عسل وحی کرد: در کوه ها و درختان و در بناهایی که (مردم) می سازند برای خود خانه هایی را برگزین ... در این برای صاحبان اندیشه عبرتی است» فرمود: مقصود از «النّحل»، ائمه علیهم السلام هستند و «الجبال» عرب ها می باشند و «الشّجر»، بردگان آزاد شده خواهند بود و «مِمَّا يَعْرِشُونَ» فرزندان و برده هایی که آزاد نشده اند هستند (البته) در صورتی که موالی و دوستدار خداوند متعال و رسولش و ائمه علیهم السلام بوده باشند.

و «آشامیدنی ای که به رنگ های مختلف می باشد» منظور انواع علم هایی است که ائمه علیهم السلام به شیعیان خود می آموزند، «در آن برای مردم شفا شفا می باشد» می:فرماید در علم شفا (و هدایت) برای مردم است و منظور از «النّاس»، (در این مورد) شیعیان هستند و اما غیر ایشان را خداوند می داند که چه کاره می باشند.

سپس فرمود و اگر آن طور که مردم خیال می کنند باشد که منظور از «شراب» همان عسلی است که آنان می خورند باید هر بیماری که آن را می خورد شفا یابد؛ زیرا تخلّفی در فرموده خداوند نخواهد بود (بلکه شفا و درمان در علوم قرآن می باشد) همچنان که خداوند متعال فرموده: «در آن برای مردم شفا می باشد» و هرگز خداوند و عده خلاف نمی دهد.

و همانا شفا در علم به قرآن است؛ به دلیل فرمایش خداوند متعال: «و ما (آیاتی) از قرآن را نازل می نماییم که برای مؤمنین شفا و درمان خواهد بود»، پس قرآن است که شفا و رحمت برای اهل آن خواهد بود که شک و تردیدی در آن نیست و اهل ،قرآن ائمه علیهم السلام هستند که هدایت یافته اند و در این آیه خداوند بیان کرده است سپس این کتاب (قرآن) را به عنوان ارث در اختیار کسانی قرار می دهیم که آنان را از بین بندگان خود برگزیده ایم».

ص: 407

2099 / [43] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی اَلرَّبِیعِ اَلشَّامِیِّ ، عَنْهُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ أَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ﴾ ، فَقَالَ: رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، ﴿أَنِ اتَّخِذِى مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا﴾، قَالَ: تَزَوَّجْ مِنْ قُرَیْشٍ، ﴿ وَ مِنَ الشَّجَرِ﴾ قَالَ: فِی اَلْعَرَبِ، ﴿ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ﴾ قَالَ: فِی اَلْمَوَالِی، ﴿ يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ ﴾ قَالَ: أَنْوَاعُ اَلْعِلْمِ، ﴿فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ﴾ (1)

2100 / [44] - عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَهَ عَنْ شَیْخٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

کُنَّا عِنْدَهُ فَسَأَلَهُ شَیْخٌ فَقَالَ: بِی وَجَعٌ وَ أَنَا أَشْرَبُ لَهُ اَلنَّبِیذَ وَ وَصَفَهُ لَهُ اَلشَّیْخُ، فَقَالَ لَهُ: مَا یَمْنَعُکَ مِنَ اَلْمَاءِ اَلَّذِی جَعَلَ اَللَّهُ مِنْهُ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ ؟

ق قَالَ: لاَ یُوَافِقُنِی، قَالَ: فَمَا یَمْنَعُکَ مِنَ اَلْعَسَلِ؟ قَالَ اَللَّهُ: فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ قَالَ: لاَ أَجِدُهُ قَالَ: فَمَا یَمْنَعُکَ مِنَ اَللَّبَنِ اَلَّذِی نَبَتَ لَحْمُکَ وَ اِشْتَدَّ عَظْمُکَ؟ قَالَ: لاَ یُوَافِقُنِی، قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله أَ تُرِیدُ أَنْ آمُرَکَ بِشُرْبِ اَلْخَمْرِ؟ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ آمُرُکَ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَ جَعَلَ لَكُم مِنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَ رَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَتِ أَفَبِالْبَطِل يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ﴾ ﴿72﴾

2101 / [45] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْأَشَلِّ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَ حَفَدَةً﴾ قَالَ: اَلْحَفَدَهُ بَنُو اَلْبِنْتِ، وَ نَحْنُ حَفَدَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (3)

ص: 408


1- عنه بحار الأنوار: 113/24 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن: 463/4 ح 3، و نور الثقلين: ح 65/3 ح 133
2- عنه بحار الأنوار: 83/62 ح 4 و 265 ح 32 ، و 146/79 ح 62، و وسائل الشيعة: 348/25 ح 32096 ، والبرهان: 464/4 ح 9، و نور الثقلين: 65/3 ح 134 و 427/3 ح 60 قطعة منه.
3- عنه بحار الأنوار: 106/104 ح 109 ، والبرهان : 465/4 ح 3 ، ونور الثقلين: 68/3 ،3، ح 150

43)- از ابو ربیع شامی روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و پروردگارت به زنبور عسل وحی نمود» فرمود: (منظور از آن) رسول خدا صلی الله علیه و آله است «این که از کوه ها خانه هایی را (برای خود) برگیر» ازدواج آن حضرت با خانواده های قریش می باشد «و از درختان» در میان عرب ها خواهد بود «و در بناهایی که می سازند» در مورد موالیان و دوستداران است «از شکم های آن ها شرابی خارج می شود که دارای رنگ های مختلفی است» منظور انواع علوم و فنونی است (که از اهل بیت رسالت منتشر می شود و) در آن ها شفا و درمان (بیماری های روحی و روانی مادی و معنوی) برای مردم می باشد

44)- از سیف بن عمیره به نقل یکی از بزرگان اصحاب ما روایت کرده که گفت: در محضر امام صادق علیه السلام بودیم که پیرمردی به حضرت گفت: دردی دارم و برای درمان آن شراب خرما می نوشم - و او آن را برای حضرت شرح داد - حضرت به او فرمود چه چیزی تو را از درمان با آبی که خداوند هر زنده ای را به وسیله آن زنده نگاه می دارد مانع شده است؟ گفت با من سازگار نیست فرمود چه چیزی مانع تو می باشد از عسلی که خداوند فرموده: «برای مردمان در آن شفا می باشد؟»

گفت: آن در دسترس من نیست فرمود چه چیزی تو را از (نوشیدن) شیری که گوشت تو از آن روئیده و استخوانت از آن نیرو گرفته است مانع می شود؟

گفت: آن برای من سازگار .نیست

پس امام صادق علیه السلام به او فرمود: آیا می خواهی که من تو را فرمان به نوشیدن شراب (مست کننده) بدهم؟ نه به خدا سوگند به تو چنین فرمانی نخواهم داد

فرمایش خداوند متعال: و خداوند برای شما از جنس خودتان همسرانی را قرار داد و از همسرانتان برای شما فرزندان و نوه هایی را به وجود آورد و از پاکیزه ها به شما روزی ،داد پس آیا آنان به باطل ایمان می آورند و نعمت خدا را انکار می کنند؟! (72)

45)- از عبد الرحمان آشل روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و برای شما از همسرانتان پسران و نوادگانی را قرار داد» فرمود: «حَفَدَةً»، فرزندان (و نوادگان) دختری هستند و ما (اهل بیت عصمت و طهارت) «حَفَدَةً» - نوادگان - رسول خدا صلى الله عليه و سلم می باشیم.

ص: 409

2102/ [46] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَ حَفَدَةً﴾ ، قَالَ: هُمْ اَلْحَفَدَهُ وَ هُمُ اَلْعَوْنُ مِنْهُمْ یَعْنِی اَلْبَنِینَ (1)

قوله تعالى: ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَ مَن رَزَقْنَهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ ﴿75﴾

2103 / [47] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ یُنْکِحُ أَمَتَهُ مِنْ رَجُلٍ؟

قَالَ إِنْ كَانَ مَمْلُوكاً فَلْيُفَرِّقْ بَيْنَهُمَا إِذَا شَاءَ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ ﴿عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى شَيْ ءٍ ﴾، فَلَیْسَ لِلْعَبْدِ شَیْءٌ مِنَ اَلْأَمْرِ، وَ إِنْ کَانَ زَوْجُهَا حُرّاً فَإِنَّ طَلاَقَهَا صَفْقَتَهَا. [ عتقها ] (2)

2104 / [48] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

مَرَّ عَلَیْهِ غُلاَمٌ لَهُ، فَدَعَاهُ إِلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: یَا فَتَی، أَرُدُّ عَلَیْکَ فُلاَنَهَ وَ تُطْعِمُنَا بِدِرْهَمِ خِرْبِزٍ (3)؟

قَالَ: فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّا نَرْوِی عِنْدَنَا: أَنَّ عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أُهْدِیَتْ لَهُ أَوِ اُشْتُرِیَتْ لَهُ جَارِیَهٌ فسألَهَا: أَ فَارِغَهٌ أَنْتِ أَمْ مَشْغُولَهٌ؟

قَالَتْ: مَشْغُولَهٌ. قَالَ: فَأَرْسَلَ، فَاشْتَرَی بُضْعَهَا مِنْ زَوْجِهَا بِخَمْسِمِائَهِ دِرْهَمٍ

ص: 410


1- عنه بحار الأنوار: 106/104 ح 110، والبرهان في تفسير القرآن: 465/4 ح 4 و نور الثقلين: 68/3 ح 151.
2- عنه بحار الأنوار: 341/103 ح 15، والبرهان في تفسير القرآن: 466/4 ح 5، و مستدرك الوسائل : 26/15 ح 17434 ، و 27 ح 17439 قطعتان منه
3- في بعض النسخ: حرمت، و في بعضها: حرثت. والخربز: البطّبخ، بالفارسيّة.

46)- از جميل بن درّاج روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و برای شما از همسرانتان پران و نوادگانی را قرار داد» فرمود: منظور از «حفدة» غون و یار از آنان می باشد - که آن ها پسران خواهند بود -

فرمایش خداوند متعال: خداوند مثالی را زده است برده مملوکی را که قادر بمر هیچ چیزی نیست و انسان (با ایمانی) را که از جانب خود رزقی نیکو به او بخشیده ایم پس او پنهان و آشکار از آن چه که خداوند به او داده اتفاق می کنند آیا این دو نفر یکسانند؟ شکر و حمد مخصوص خداوند است ولی اکثر افراد نمی دانند (75)

47)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام دنیا در مورد مردی سؤال کردم که کنیز خود را - در اختیار دیگری به عنوان - زناشویی فرار می دهد آیا می تواند هر موقع که خواست. بین او و کنیزش جدایی بیندازد؟

فرمود: اگر کنیز از خودش می باشد هر موقعی که بخواهد می تواند بین آن ها جدایی بیندازد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «بنده مملوکی که توان بر هیچ کاری را ندارد» پس عید (و کنیز) هیچ زاده و اختیاری از خود ندارد ولی اگر شوهر ،كنيز حُر و آزاد باشد باید برای طلاق کنیز او را آزاد کند.

48) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

عبور غلامی از آن امام باقر علیه السلام به ایشان افتاد. حضرت او را صدا کرد و فرمود: ای جوان فلان کنیز را به تو بر می گرداندم و تو در عوض یک درهم خربزه به ما یاده تا بخوریم. من به حضرت عرض کردم فدایت کردم برای ما روایت کرده اند بر این که جاریه (کنیزی) را برای امام على علیه السلام هدیه و یا خریداری کردند پس حضرت به او فرمود: آیا فارغ هستی و یا مشغول ( دارای همسر) می باشی؟

اظهار داشت: من مشغول می باشم پس حضرت شخصی را فرستاد تا موقعیت استمتاع و زناشویی با آن کنیز را از همسرش به پانصد درهم خریداری کند

ص: 411

فقال: كذبوا على علىّ علیه السلام ولم يحفظوا، أما تَسمَعُ إلى قول الله و هو یَقولُ:

﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ﴾؟ (1)

2105 / [49] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمَمْلُوکُ لاَ یَجُوزُ طَلاَقُهُ وَ نِکَاحُهُ إِلاَّ بِإِذْنِ سَیِّدِهِ.

قُلْتُ: فَإِنْ کَانَ اَلسَّیِّدُ زَوَّجَهُ بِیَدِ مَنِ اَلطَّلاَقُ؟ قَالَ: بِیَدِ اَلسَّیِّدِ، ﴿ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ﴾ ، أَ فَشَیْءٌ اَلطَّلاَقُ؟ (2)

2106 [50]- عَنْ أَبِي بَصِيرٍ فِي الرَّجُلِ يُنْكِحُ أَمَتَهُ لِرَجُلٍ أَ لَهُ أَنْ يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا إِذَا شَاءَ ؟

قَالَ إِنْ كَانَ مَمْلُوكاً فَلْيُفَرِّقْ بَيْنَهُمَا إِذَا شَاءَ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ: ﴿ عَبْدًا مَّمْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ﴾ ، فَلَیْسَ لِلْعَبْدِ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْءٌ، وَ إِنْ کَانَ زَوْجُهَا حُرّاً فَرَّقَ بَیْنَهُمَا إِذَا شَاءَ اَلْمَوْلَی (3)

2107 / [51] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِذَا زَوَّجَ اَلرَّجُلُ غُلاَمَهُ جَارِیَتَهُ فَرَّقَ بَیْنَهُمَا مَتَی شَاءَ (4)

ص: 412


1- عنه بحار الأنوار: 341/103 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن: 467/4 ح 6، و نور الثقلين: 69/3 ح 160، و مستدرك الوسائل: 27/15 ح 17440. بحار الأنوار: 345/103 ح 38 نقلاً عن كتاب عاصم بن حميد، عن محمّد بن مسلم، عن أبي عبد الله علیه السلام، مستدرك الوسائل: 28/15 ح لا 17442 نقلاً عن كتاب عاصم بن حُميد الحنّاط، عن محمّد بن مسلم قال: دخلت على أبي جعفر علیه السلام بتفصيل، و 410/16 ح 20369.
2- عنه بحار الأنوار: 341/103 ح 17 و 148/104 ح 37 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن: 466/4 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 314/15 ح 18354. : من لا يحضره الفقيه: 541/3 ح 4860 ، بإسناده عن ابن أذينة، عن زرارة، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام بتفاوت يسير، ونحوه تهذيب الأحكام: 347/7 ح 50، والاستبصار 214/3 ح 1 ، عنهم وسائل الشيعة: 101/22 ح 28131 ، دعائم الإسلام: 299/2 ح 1127، عنه مستدرك الوسائل: 313/15 ح 18353
3- عنه بحار الأنوار: 341/103 ح 19 ، والبرهان في تفسير القرآن: 466/4 ح 8، و نور الثقلين: 69/3 ح 158 ، و مستدرك الوسائل: 26/15 ح 17435 بحذف الذيل ، و 312 ح 18349 بتمامه.
4- عنه بحار الأنوار: 341/103 ح 19 والبرهان في تفسير القرآن: 466/4 ح 9، و مستدرك الوسائل: 27/15 ح 17436 ، و 312 ح 18450

امام باقر علیه السلام فرمود به امام علی علیه السلام نسبت دروغ داده اند و رعایت (حقیقت را) نکرده اند آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «خداوند مثلی را مطرح نموده بنده مملوکی که توان بر هیچ کاری را ندارد»؟

49)- از زراره روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام فرمودند: مملوک و برده، حق طلاق و نکاح ،ندارد مگر با اجازه ارباب و مولایش

عرض کردم اگر مولایش او را به ازدواج دیگری درآورده در این صورت طلاق او به دست کیست؟

فرمود: این نیز به دست مولایش می باشد (خداوند متعال می فرماید:) «خداوند مثلی را مطرح نموده بنده مملوکی که توان بر هیچ کاری را ندارد» آیا ،طلاق شییء و چیز نیست؟

50)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

در مورد مردی که کنیز خود را به ازدواج دیگری در می آورد آیا می تواند هر موقع خواست بین آن دو جدایی بیندازد؟

فرمود: اگر شوهر کنیز، عبد باشد، پس هر موقعی که مولا بخواهد می تواند بین آن ها جدایی بیندازد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «بنده مملوکی که توان بر هیچ کاری را ندارد» بنابراین عبد مملوک هیچ اختیاری از خود ندارد ولی اگر شوهر ،کنیز مردی حُر و آزاد ،باشد مولا و ،ارباب اگر مایل باشد می تواند بین آن ها جدایی بیندازد

51)- از عبدالله بن سنان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود اگر مردی برده و غلام خود را با کنیزش به ازدواج یک دیگر در آورد هر موقعی که مایل باشد می تواند بین آن ها جدایی بیندازد.

ص: 413

2108 / [52] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

اَلرَّجُلُ یُنْکِحُ عَبْدَهُ أَمَتَهُ قَالَ: یَنْزِعُهَا إِذَا شَاءَ بِغَیْرِ طَلاَقٍ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ عَبْدًا ممْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ ﴾ (1)

2109 / [53] - إِنَّ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْعَلَوِیِّ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) قَالَ :

کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: ﴿ضَرَبَ اَللّهُ مَثَلاً عَبْداً مَمْلُوکاً لا یَقْدِرُ عَلی شَیْءٍ﴾ وَ یَقُولُ: لِلْعَبْدِ لاَ طَلاَقَ وَ لاَ نِکَاحَ، ذَلِکَ إِلَی سَیِّدِهِ، وَ اَلنَّاسُ یَرَوْنَ خِلاَفَ ذَلِکَ، إِذَا أَذِنَ اَلسَّیِّدُ لِعَبْدِهِ لاَ یَرَوْنَ لَهُ أَنْ یُفَرِّقَ بَیْنَهُمَا. (2)

قوله تعالى: ﴿يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ يُنكِرُونَهَا وَ أَكْثَرُهُم الْكَفِرُونَ﴾ ﴿83﴾

2110 / [54] - عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ اَلْعَمْرَکِیِّ عَنِ اَلنَّیْشَابُورِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ ، أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اَللّهِ﴾- اَلْآیَهِ-؟

قَالَ: عَرَفُوهُ ثُمَّ أَنْکَرُوهُ (3)

ص: 414


1- عنه بحار الأنوار: 342/103 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن: 466/4 ح 10، و مستدرك الوسائل : 27/15 ح 17437 و 313 ح 18351. دعائم الإسلام: 249/2 ح 940 بتفاوت عنه مستدرك الوسائل 27/15 ح 17438، و 29 ح 17443 ، و 35 ح 17459
2- عنه بحار الأنوار: 342/103 ح 21 و 149/104 ح 38، والبرهان في تفسير القرآن: 466/4 ، ح 11، و نور الثقلين: 69/3 ح 159 ، و مستدرك الوسائل: 15/15 ح 17396 قطعة منه، و 36 ح ، 17460 ، و 314 ح 18355.
3- عنه بحار الأنوار: 56/24 ح 24 ، والبرهان في تفسير القرآن: 470/4 ح 4، و نور الثقلين: 72/3 ح 165 .

52)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام در مورد مردی سؤال شد که غلام و کنیز خود را به ازدواج یک دیگر در می آورد.

فرمود هر موقعی که او مایل باشد (می تواند بدون طلاق) بین آن ها جدایی بیندازد؛ زیرا که خداوند می فرماید: «بنده مملوکی که توان بر هیچ کاری را ندارد».

53)- از احمد بن عبدالله علوی از حسن بن حسین، از حسین بن زید بن ،علی روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلم فرمود: امام علی بن ابی طالب علیه السلام می فرمود: «خداوند مثلی را مطرح نموده، بنده مملوکی که توان بر هیچ کاری را ندارد» و می افزود عبد مملوک حق طلاق و نکاح ندارد و این دو موضوع مربوط به مولا و اربابش می باشد ولی مردم (اهل سنّت) خلاف آن را روایت کرده اند که اگر ارباب به غلامش اجازه نکاح داده است، دیگر حق جدایی بین آن دو را ندارد

54)- از جعفر بن محمّد، از عَمْرکی (1) از نیشابوری، روایت کرده است که گفت:

علی بن جعفر، به نقل از برادرش امام موسی کاظم علیه السلام حدیث نموده، که از آن حضرت درباره این آیه (شریفه): «نعمت خداوند را می شناسند» - تا پایان آن - سؤال کردند؟

حضرت فرمود: (آنان نعمت) ولایت را شناختند و سپس آن را انکار کردند.

ص: 415


1- به نام علی برمکی، ابو عبد الله ،عمرکی، معروف می باشد و او از روایت کنندگان از علی بن جعفر .است جامع الرواة: 449/2 .

قوله تعالى: ﴿وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴿89﴾ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾ ﴿90﴾

2111 / [55] - عَنْ یُونُسَ ، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، قَالُوا:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِنِّی لَأَعْلَمُ خَبَرَ اَلسَّمَاءِ وَ خَبَرَ اَلْأَرْضِ، وَ خَبَرَ مَا کَانَ وَ خَبَرَ مَا هُوَ کَائِنٌ کَأَنَّهُ فِی کَفِّی». ثُمَّ قَالَ: «مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ أَعْلَمُهُ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْءٍ. (1)

2112/ [56]- عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ حَمَّادٍ اَللَّحَّامِ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: نحن - والله ! - نَعْلَمُ مَا فِی اَلسَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی اَلْأَرْضِ وَ مَا فِی اَلْجَنَّهِ وَ مَا فِی اَلنَّارِ وَ مَا بَیْنَ ذَلِکَ، قَالَ: فَبُهِتُّ أَنْظُرُ إِلَیْهِ، فَقَالَ: یَا حَمَّادُ إِنَّ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ- ثَلاَثَ مَرَّاتٍ- قَالَ: ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّهٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلی هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ اَلْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَهً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ﴾ إِنَّهُ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْءٍ . (2)

ص: 416


1- عنه بحار الأنوار: 101/92 ج 76، والبرهان 475/4 ح 14، و نور الثقلین 74/3 ع 174 بصائر الدرجات: 197 ح 12 (باب - باب - 8 في أنّ عليّاً علیه السلام علم کلّما انزل) بإسناد، عن عبد لأعلى بن أعين قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام عنه البحار: 98089 ح 68، و نحوه الكافي 61/1 ح 8 و 229 ح 4 و 927 ح 3 بإسناده عن داود بن فرقد عمّن ذكره عن أبي عبد الله علیه السلام
2- عنه بحار الأنور: 237/68 قطعة منه، و 101/92 ح 77، والبرهان في تفسير القران 4754 ح 15، و نور الثقلين: 73/3 ح 172 لعصائر الدرجات: 128 ح 4 (بات - 6 في علم الأئمّة علیهم السلام ما في السماوات)، سنة البحار: 86/92 ح 20 تأويل الآيات الظاهرة: 611 (سورة الرحمن) نقلاً عن الاحتجاج بإسناده إلى عبد الله بن جعفر الحميري قال: قال أبو عبد الله علیه السلام

فرمایش خداوند متعال: و (به یاد آور) روزی را که از هر استی گوم را از خودشان بر آن ها بر می انگیزیم و تو را به عنوان گواه بر آنان می آوریم و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است (89) به درستی که خداوند به عدل و احسان و سرکشی به نزدیکان فرمان می دهد و از فحشا و منکر (انواع کارهای زشت) و ستم نهی می کند خداوند به شما اندرز می دهد شاید که متذکر (و بیدار) شوید. (90)

55)- از یونس از یونس، به نقل از عدّه ای از اصحاب ما روایت کرده که گفته اند:

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! من اخبار آسمان و زمین را می دانم چنین اخبار آن چه را تاکنون انجام گرفته و یا انجام خواهد شد. همه را - همانند کف دستم- می دانم سپس افزود: (البته) تمامی آن ها را با استفاده از کتاب خدا (قرآن) می دانم همچنان که خداوند می فرماید بیان هر چیزی در آن (کتاب) موجود است.

56)- از منصور، به نقل از حمّاد لَحّام روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! (ما اهل بیت رسالت) آن چه را که در آسمان ها و زمین است می دانیم و آن چه را که در بهشت است و یا دوزخ و یا بین آن ها می باشد. همه را می دانیم

راوی گوید: پس من به حالت شگفت زده به حضرت نگاه می کردم سپس او - سه بار - فرمود: ای حماد همه این ها در کتاب خداوند موجود می باشد؛ و بعد از آن این آیه را: «و روزی باشد که از هر اتی شاهدی از خودشان بر خودشان بر می انگیزیم و تو را بیاوریم تا بر آنان گواهی دهی و ما بر تو قرآن را نازل کردیم که آن بیانگر چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است» تلاوت نمود و فرمود: عدم من از قرآن سرچشمه گرفته که در آن هر چیزی به طور واضح (برای اهلش) بیان شده است

ص: 417

2113 / [57]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْوَلِیدِ ، قَالَ

قالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ اَللَّهُ لِمُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿وَ كَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ كُلِّ شَيْءٍ ﴾ (1) فَعَلِمْنَا أَنَّهُ لَمْ یَکْتُبْ لِمُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) اَلشَّیْءَ کُلَّهُ، وَ قَالَ اَللَّهُ لِعِیسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿لِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ اَلَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ﴾ (2)، وَ قَالَ اَللَّهُ لِمُحَمَّدٍ علیه و اله السلام-: ﴿وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلی هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ اَلْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ﴾ (3)

2114 / [58] - عَنْ سَعْدَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ تعالى: ﴿ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَنِ﴾، قَالَ: یَا سَعْدُ! ﴿إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ﴾ وَ هُوَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و اله، ﴿وَ الْإِحْسَنِ﴾ وَ هُوَ عَلِیٌّ ، ﴿وَ إِیتاءُ ذِی اَلْقُرْبی﴾ وَ هُوَ قَرَابَتُنَا، أَمَرَ اَللَّهُ اَلْعِبَادَ بِمَوَدَّتِنَا وَ إِیتَائِنَا، وَ نَهَاهُمْ عَنِ اَلْفَحْشَاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ، مَنْ بَغَی عَلَی أَهْلِ اَلْبَیْتِ وَ دَعَا إِلَی غَیْرِنَا. (4)

2115/ [59] - عن إسماعيل الجريري، قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَنِ وَ إِيتَايِ ذِى الْقُرْبَى وَ يَنْهَى عَن الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَر وَالْبَغي﴾؟

قَالَ اِقْرَأْ کَمَا أَقُولُ لَکَ یَا إِسْمَاعِیلُ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسَانِ وَ إِیتَاءِ ذِی اَلْقُرْبَی حَقَّهُ ﴾.

ص: 418


1- سورة الأعراف: 145/7
2- سورة الزخرف: 63/43.
3- عنه بحار الأنوار: 102/92 ح 78 ، والبرهان في تفسير القرآن: 475/4 ح 16، و نور الثقلين 73/3 ح 173 بصائر الدرجات: 227 ح 1 (باب - 5 في أمير المؤمنين علیه السلام) بإسناده عن عبد الله بن الوليد قال: قال لي أبو عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 432/35 ح ،13 ، الاختصاص: 258 ( حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن إسحاق بن عمار ، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه و عن تفسير العيّاشي ، البحار: 207/2 ح 100، و مستدرك الوسائل: 26517 ح .21299
4- عنه بحار الأنوار: 268/23 ح 15، والبرهان 477/4 ح 4 ، و نور الثقلين: 79/3 ح 203. يأتي الحديث بعينه في الحديث 62 من هذه السورة.

57)- از عبد الله بن ولید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام: فرمود خداوند در مورد موسی علیه السلام فرموده است: «و در الواح از هر موضوعی برای او نوشته ایم» پس برای ما معلوم می شود که او تمام مسائل را به موسی علیه السلام نیاموخته است و خداوند به عیسی علیه السلام فرمود: «برای آن که برای شما بیان کنم برخی از آن چه را که در آن اختلاف دارید»، ولی خداوند به حضرت محمّد صلی الله علیه و اله می فرماید: (ای محمّد!) «و تو را به عنوان گواه بر ایشان می آوریم، و ما کتاب (قرآن) را که بیان کننده هر چیزی است بر تو نازل کرده ایم»

58)- از سعد روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: ««همانا خداوند به (رعایت) عدالت و نیکی کردن فرمان می دهد» فرمود: ای !سعد خداوند دستور به «عدل» می دهد (و منظور رعایت حقوق) حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می باشد و (منظور از) «احسان»، علی علیه السلام است «و آمدن نزد خویشاندان» و آن همان خویشاوندی ما (با رسول خدا صلی الله علیه و آله) خواهد بود.

خداوند بندگانش را مأمور به مودّت و محبت و رسیدگی به امور ما نموده است و آنان را از کارهای زشت و فحشا نهی نموده است کسی که بر ما خانواده (اهل بیت رسالت) ستمی روا داشته باشد و (مردم را) دعوت به غیر ما کند (ظالم خواهد بود).

59)- از اسماعیل جریری روایت کرده است که گفت

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: (پیرامون) فرمایش خداوند متعال: «همانا خداوند به رعایت عدالت و نیکی کردن و سرکشی به خویشاوندان فرمان می دهد و از فحشا و منکر و ظلم نهی می نماید» (توضیحی بیان فرما).

فرمود ای اسماعیل! این طوری که من می خوانم قرائت کن: «همانا خداوند به رعایت عدالت و نیکی کردن و سرکشی به خویشاوندان فرمان می دهد».

ص: 419

قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّا لاَ نَقْرَأُ هَکَذَا فِی قِرَاءَهِ زَیْدٍ ، قَالَ: وَ لَکِنَّا نَقْرَؤُهَا هَکَذَا فِی قِرَاءَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، قُلْتُ: فَمَا یَعْنِی بِالْعَدْلِ؟

قَالَ: شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، قُلْتُ: « وَ اَلْإِحْسانِ » قَالَ: شَهَادَهُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ،

قُلْتُ: فَمَا یَعْنِی بِإِیتَاءِ ذِی اَلْقُرْبَی حَقَّهُ قَالَ: أَدَاءُ إِمَامَهٍ إِلَی إِمَامٍ بَعْدَ إِمَامٍ، ﴿وَ یَنْهی عَنِ اَلْفَحْشاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ﴾ قَالَ: وَلاَیَهِ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ (1)

2116/ [60] - عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ ، قَالَ:

خَرَجَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَلَی أَصْحَابِهِ، وَ هُمْ یَتَذَاکَرُونَ اَلْمُرُوءَهَ. فَقَالَ: أَیْنَ أَنْتُمْ، أَ نَسِیتُمْ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ قُرْآناً ذَکَرَ ذَلِکَ؟

قَالُوا: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ، فِی أَیِّ مَوْضِعٍ؟

قَالَ: ﴿فِی قَوْلِهِ: إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی اَلْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ اَلْفَحْشاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ﴾ فَالْعَدْلُ: اَلْإِنْصَافُ، وَ اَلْإِحْسَانُ: اَلتَّفَضُّلُ. (2)

2117 / [61] عَنْ عَامِرِ بْنِ کَثِیرٍ وَ کَانَ دَاعِیَهَ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُوسَی بْنِ أَبِی اَلْغَدِیرِ عَنْ عَطَاءٍ اَلْهَمْدَانِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی اَلْقُرْبی ﴾ قَالَ: اَلْعَدْلُ شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ اَلْإِحْسَانُ وَلاَیَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام ﴿وَ یَنْهی عَنِ اَلْفَحْشاءِ ﴾ اَلْأَوَّلِ، ﴿وَ اَلْمُنْکَرِ ﴾ اَلثَّانِی ﴿وَ اَلْبَغْیِ﴾ اَلثَّالِثِ. (3)

ص: 420


1- عنه بحار الأنوار: 189/24 ح 8 والبرهان 477/4 ح 5 ، و نور الثقلين: 79/3 ح 204.
2- عنه بحار الأنوار: 413/74 ح 30 ، والبرهان في تفسير القرآن: 477/4 ح 6، و مستدرك الوسائل: 222/8 ح 9308 نهج البلاغة : 509 کلام ،231 شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: 58/19 كلام 228، عنه البحار: 29/75 ح 21 ، و 357 ضمن ح 71، معاني الأخبار: 257 ح 1 بإسناده عن عمرو بن عثمان التيمي القاضي قال: خرج أمير المؤمنين علیه السلام أصحابه، عنه وسائل الشيعة: 434/11 ح 15188 ، و 291/16 ح 21576، والبحار: 312/76 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار: 190/24 ح 13 بتفاوت 180/36 13 ح 173 ، والبرهان في تفسير القرآن: 477/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 80/3 ح 205

عرض کردم فدایت گردم! ما این چنین در قرائت زید (نیافته و این طور که می فرمایی) قرائت نمی کنیم فرمود ولی ما (اهل بیت رسالت) این طور می خوانیم چون در قرائت امام علی علیه السلام چنین می باشد.

عرض کردم در آیه مقصود از «عدل» چیست؟

فرمود: شهادت به این که خدایی غیر از خدای یکتا نیست.

عرض کردم و معنای «احسان» چیست؟ فرمود شهادت بر این که حضرت محمّد صلی الله علیه و اله، رسول خدا می باشد عرض کردم پس معنای «سرکشی و دادن حق خویشاوندان» چگونه خواهد بود؟ فرمود: سپردن هر امام است امامت را به امام دیگری که بعد از خودش می باشد اما مقصود از: «و از فحشا و منکر نهی می،نماید» ولایت فلان و فلان خواهد بود.

60)- از عمرو بن عثمان روایت کرده است که گفت:

روزی امام علی علیه السلام بر جمعی از یارانش وارد شد در حالی که آنان مشغول گفتگو درباره موضوع مروّت مردانگی و جوانمردی) ،بودند پس حضرت به آنان فرمود: در کجا به سر می برید؟ چرا از کتاب (قرآن) خداوند غافل گشته اید در حالی که این مطلب در آن ذکر شده است؟ عرضه داشتند: ای امیر المؤمنین! در کجای آن آمده است؟

فرمود: در فرمایش خداوند: «همانا خداوند به رعایت عدالت و نیکی کردن و دادن حقّ خویشاوندان فرمان می دهد و از زشتی و بدی نهی می کند» پس «عدل» همان انصاف و رعایت حقوق می باشد و «احسان»، بخشش و تفضّل دادن (بر دیگری) است.

61)- از عامر بن کثیر و او دعوت کننده به حسین بن علی (صاحب فخٌ) بود، از موسى بن أبى الغدیر از عطاء ،همدانی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا خداوند به رعایت عدالت و نیکی کردن و دادن حق خویشاوندان فرمان می دهد» فرمود: «عدل»، شهادت دادن به این که خدایی غیر از خدای یکتا ،نیست می باشد و «احسان»، قبول و شهادت بر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد و «از فحشا نهی می نماید» (نهی از ولایت) اولی است و «منکر»، دومی و «ظلم و تجاوز»، سومی خواهند بود.

ص: 421

2118 / [62] - وَ فِی رِوَایَهِ سَعْدٍ اَلْإِسْکَافِ ، عَنْهُ ، قَالَ:

یَا سَعْدُ! ﴿ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ ﴾ وَ هُوَ مُحَمَّدٌ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَمَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ عَدَلَ، ﴿وَالْإِحْسَنِ﴾ ، عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَمَنْ تَوَلاَّهُ فَقَدْ أَحْسَنَ، وَ اَلْمُحْسِنُ فِی اَلْجَنَّهِ، ﴿ وَإِيتَايِ ذِي الْقُرْبَى﴾ ، فَمِنْ قَرَابَتِنَا، أَمَرَ اَللَّهُ اَلْعِبَادَ بِمَوَدَّتِنَا وَ إِیتَائِنَا، وَ نَهَاهُمْ عَنِ اَلْفَحْشَاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ، مَنْ بَغَی عَلَیْنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ دَعَا إِلَی غَیْرِنَا. (1)

قوله تعالى: ﴿وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ﴿91﴾ وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿92﴾ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿93﴾ وَلَا تَتَّخِذُوا أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُوا السُّوءَ بِمَا صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ ﴿94﴾

ص: 422


1- عنه بحار الأنوار: 190/24 ح 14 و 180/36 ذيل ح 173 ، والبرهان في تفسير القرآن: 478/4 ح ، و نور الثقلين: 80/3 ح 206.

62)- و در روایت سعد اسکاف آمده است که گفت:

حضرت (امام صادق) علیه السلام با فرمود: ای سعد! «همانا خداوند به رعایت عدالت فرمان می دهد» و منظور از آن حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می باشند. هر کسی که از او اطاعت کننده عدالت را رعایت نموده است و «احسان» ولايت امام علی علیه السلام است، پس هر کسی که امامت و ولایت او را بپذیرد احسان کرده و احسان کنده در بهشت خواهد بود «و دادن حق خویشاوندان»، پس مربوط به خویشاوندی ما (با رسول خدا صلی الله علیه و اله) می باشد که خداوند بندگانش را دستور به مودت و ادای حق ما اهل بيت رسالت داده است و بندگانش را نهی نموده که تخلف و انکار حق ما کند و نهی کرده است که بر ها ستم و تجاوزی انجام گیرد و این که غیر از ما را دعوت کند و بخوانند.

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که با خدا عهد و پیمان بستید به عهد او وفا کنید و سوگندهای خود را بعد از محکم ساختن آن نشکنید در حالی که خدا را کفیل و ضامن بر (سوگند) خود قرار داده اید به یقین خداوند از آن چه که انجام می دهید آگاه است (91) و همانند آن زن اسبک معز نباشید که پشم های تابیده خود را پس از استحکام و امی تابید در حالی که شما (سوگند و پیمان) خود را وسيلة خيانت و فساد بین خود قرار می دهید بخاطر این که گروهی جمعیتشان از گروه دیگر بیش تر است (و زیادی دشمن را بهانه ای برای شکستن بیعت خود با پیامبر مطرح کردند) خدا فقط شما را با این وسیله آزمایش می کند و به یقین که او در روز ،قیامت آن چه را که در آن اختلاف داشتید برای شما روشن می سازد (92) و اگر خدا می خواست همه شما را امت واحدی قرار می داد (و همه را به اخبار وادار به ایمان می کرد) ولی خدا هر کسی را که بخواهد (و شایسته بداند به سبب اعمالش) گمراه می نماید و هر کسی که را بخواهد (و لایق بداند) هدایت می کند و یقیناً شما از آن چه که انجام می دادید بازپرسی خواهید شد (93) و سوگندهایتان را وسیله تقلب و خیانت در میان خود قرار ندهید تا مبادا ایمانتان بعد از ثابت گشتن متزلزل شود و به خاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا آثار سوء آن را بخشید و برای شما عذاب عظیمی خواهد بود! (94)

ص: 423

2119/ [63] - عَنْ زَیْدِ بْنِ اَلْجَهْمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: لَمَّا سَلَّمُوا عَلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِإِمْرَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِلْأَوَّلِ: قُمْ فَسَلِّمْ عَلَی عَلِیٍّ بِإِمْرَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ

فَقَالَ: أَ مِنَ اَللَّهِ أَوْ مِنْ رَسُولِهِ؟ یا رسول الله!

فقَالَ: نَعَمْ مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ ؟ ثُمَّ قَالَ لِصَاحِبِهِ: قُمْ فَسَلِّمْ عَلَی عَلِیٍّ بِإِمْرَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ، فَقَالَ: مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ ؟

قَالَ نَعَمْ مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ ثُمَّ قَالَ: یَا مِقْدَادُ قُمْ فَسَلِّمْ عَلَی عَلِیٍّ بِإِمْرَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ

قَالَ: فَلَمْ یَقُلْ مَا قَالَ صَاحِبَاهُ، ثمّ قال: قُمْ یَا أَبَا ذَرٍّ فَسَلِّمْ عَلَی عَلِیٍّ بِإِمْرَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَامَ وَ سَلَّمَ

ثُمَّ قَالَ: قُمْ یا سَلْمَانُ و سلّم عَلَى عَلِی بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ

فَقَامَ وَ سَلَّمَ

قَالَ حَتَّی إِذَا خَرَجَا وَ هُمَا یَقُولاَنِ - لاَ وَ اَللَّهِ لاَ نُسَلِّمُ لَهُ مَا قَالَ أَبَداً فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی نَبِیِّهِ: ﴿وَ لا تَنْقُضُوا اَلْأَیْمانَ بَعْدَ تَوْکِیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اَللّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلاً ﴾ بِقَوْلِکُمْ أَ مِنَ اَللَّهِ أَوْ مِنْ رَسُولِهِ - ﴿إِنَّ اَللّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ * وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ ﴾ أَنْ تَکُونَ أَئِمَّهٌ هِیَ أَزْکَی مِنْ أَئِمَّتِکُمْ

قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّمَا نَقْرَؤُهَا: ﴿أَنْ تَکُونَ أُمَّهٌ هِیَ أَرْبی مِنْ أُمَّهٍ﴾.

فَقَالَ وَیْحَکَ یَا زَیْدُ وَ مَا أَرْبَی أَنْ تَکُونَ أَئِمَّهٌ هِیَ أَزْکَی مِنْ أَئِمَّتِکُمْ ﴿إِنَّما یَبْلُوکُمُ اَللّهُ بِهِ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً علیه السلام ﴿وَ لَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ ما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ * وَ لَوْ شاءَ اَللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً واحِدَهً وَ لکِنْ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمّا

ص: 424

63)- از زید بن جَهم روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که (مردم) بر علی علیه السلام به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کردند رسول خدا صلی الله علیه و اله به اولی فرمود: برخیز و بر علی به عنوان «امیر المؤمنين» سلام کن هم اظهار داشت: ای رسول خدا! آیا (این برنامه و دستور) از طرف خداوند و رسولش می باشد؟ فرمود ،بلی از طرف خداوند و رسولش می باشد سپس به صاحب و رفیقش فرمود: برخیز و بر علی به عنوان «أمير المؤمنين» سلام کن او اظهار داشت: ای رسول خدا آیا (این برنامه و دستور) از طرف خداوند و رسولش می باشد؟ فرمود ،بلی از طرف خداوند و رسولش می باشد بعد از آن فرمود: ای مقداد برخیز و بر علی به عنوان «امیر المؤمنین» سلام کن پس مقداد برخاست و سلام کرد بدون آن که گفته هایی را که آن دو نفر گفتند، مطرح کند.

سپس فرمود: ای ابا ذرا برخیز و بر علی به عنوان «امیر المؤمنين» سلام کن.

پس او هم برخاست و سلام کرد بعد از آن فرمود ای سلمان برخیز و بر علی به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کن پس او نیز برخاست و سلام کرد

فرمود: تا در نهایت آن دو نفر از مجلس بیرون رفتند و با یکدیگر می گفتند نه به خدا سوگند هرگز تسلیم کلام او نخواهیم شد و بر او سلام نمی کنیم، پس خداوند تبارک و تعالی این آیه «و عهدهایتان را بعد از تأکید بر آن نقض نکنید، در حالی که خداوند را وکیل بر اعمال خود کرده اید * همانا خداوند به کارهای شما داناست و همانند آن زن که رشته ای را محکم بافته بود بعد آن را از هم می گشود، نباشید تا سوگندهای خود را وسیله فریب یک دیگر گردانید» را بر پیامبرش صلی الله علیه و آله نازل نمود و منظور این است که پیشوایان حقیقی (علی و فرزندانش علیهم السلام)، پاک تر از پیشوایان شما هستند.

(راوی) گوید عرض کردم فدایت گردم همانا ما این آیه را این چنین ﴿أن تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَىٰ مِنْ أُمَّةٍ﴾، قرائت می کنیم.

فرمود ای ،زید وای بر حال تو! «أَرْبَی» چیست؟ به خدا سوگند، آیا پیشوایان ایشان پاکتر از پیشوایان شما هستند؟! ﴿إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ﴾، خداوند همانا به وسیله (ولایت) على علیه السلام شما را مورد آزمایش قرار می دهد «و برای این که در روز قیامت آن چه را که در آن اختلاف دارید برای شما واضح گرداند و اگر خداوند می خواست شما را یک امّت قرار داده بود، ولی او هر که را بخواهد گمراه می کند و هر که را بخواهد هدایت می نماید

ص: 425

كُنتُمْ تَعْمَلُونَ * وَلَا تَتَّخِذُوا أَيْمَنَكُمْ دَخَلَام بَيْنَكُمْ فَتَزلَّ قَدَمُ، بَعْدَ ثبُوتِهَا﴾

بَعْدَ مَا سَلَّمْتُمْ عَلَی عَلِیٍ بِاِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ، ﴿ وَ تَذُوقُواْ السُّوَءَ بِمَا صَدَدتُّمْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ﴾، یَعْنِی عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، ﴿ وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾

ثُمَّ قَالَ لِی: «لَمَّا أَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِیَدِ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَأَظْهَرَ وَلاَیَتَهُ، قَالاَ جَمِیعاً: وَ اَللَّهِ، لَیْسَ هَذَا مِنْ تِلْقَاءِ اَللَّهِ، وَ مَا هُوَ إِلاَّ شَیْءٌ أَرَادَ أَنْ یُشَرِّفَ بِهِ اِبْنَ عَمِّهِ

فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَیْهِ: ﴿ وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ اَلْأَقاوِیلِ * لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ اَلْوَتِینَ * فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِینَ * وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةً لِلْمُتَّقِينَ * وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنكُم مُكَذِّبِينَ﴾- یَعْنِی فُلاَناً وَ فُلاَناً - ﴿وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَفِرِينَ﴾- یَعنی عَلِیّا لا - ﴿ وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ﴾- یَعْنِی عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ- ﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ﴾ (1). (2)

2120 / [64] - عن عبد الرحمن بن سالم الأشل (3)، عنه علیه السلام، قال: ﴿کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّه أنکَاثاً﴾ عَائِشَهُ هِیَ نَکَثَتْ أَیْمَانَهَا (4)

ص: 426


1- سورة الحاقة: 44/69 - 52
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 480/4 ح ،5 و نور الثقلين 80/3 ح 207 ، و 410/5 ح 51 قطعة منه. الأمالي للمفيد : 18 ح 7 (المجلس الثاني مجلس يوم الأربعاء) بإسناده عن أبي حمزة الثمالي عن أبي جعفر محمّد بن عليّ، عن أبيه، عن جدّه علیهم السلام عنه البحار: 37 335 ح 285 77، اليقين: 285 (باب - 102) بإسناده عن زيد بن الجهم، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 311/37 ح 46 التحصين لابن طاووس : 537 ( باب - 2 فيما نذكره من أمر النبيّ صل الله علیه و آله)
3- هو العطّار الكوفي، أخو عبد الحميد بن سالم روى الباقر والصادق علیهما السلام، و له كتاب راجع جامع الرواة: 450/1
4- عنه بحار الأنوار: 286/32 ح 238 ، والبرهان في تفسير القرآن: 481/4 ح 6، و نور الثقلين: 83/3 ح 211

و از آن چه انجام داده اید بازخواست می شوید * و سوگندهایتان را میان خود دستاویز نیرنگ های خود قرار ندهید پس مبادا قدمی پس از استواری آن بلغزد».

منظور این است: بعد از آن که بر علی علیه السلام به عنوان «امیر المؤمنین» سلام ،کردید (روز قیامت باز خواست می شوید) ﴿وَ تَذُوقُوا السُّوَءَ بِمَا صَدَدتُّمْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ - و به سزای جلوگیری کردنتان از راه خداوند (یعنی از راهی که خداوند برای علی علیه السلام گشوده است» به شما بدی سختی خواهد رسید و برای شما عذابی بزرگ می باشد-.

سپس حضرت به من فرمود: زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و اله دست علی علیه السلام را گرفت و (امامت و) ولایت او را آشکار گردانید، (آن دو نفر) گفتند: به خدا سوگند این برنامه از طرف خدا نمی باشد و این چیزی نیست مگر این که او خواسته است پسر عمویش را به شرافتی برساند پس خداوند این آیات را بر پیامبرش صلی الله علیه و آله نازل نمود: «اگر (پیامبر) پاره ای از سخنان را به عنوان ،افترا به ما نسبت می داد * دست راستش را قطع می کردیم * سپس رگ قلب او را قطع می کردیم * و هیچ یک از شما توان نداشتید که مانع برای او شوید * و به درستی که قرآن پندی برای تقوا جویان است * و ما می دانیم در بین شما کسانی هستند که تکذیب می کنند»- یعنی اوّلی و دوّمی - «و قرآن برای کافران مایۀ حسرت است» - یعنی امام علی علیه السلام - * و به راستی که آن - ولایت و امامت علی علیه السلام- بر حق و یقین است پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبیح بگوی».

64) - از عبد الرحمان بن سالم أشل روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: «آن زن که رشته ای را محکم ریسندگی کرده بود، آن را از هم گشود و جدا جدا کرد» عایشه بود که عهد و قسمهای خود را شکست (و با وصیّ رسول خدا صلی الله علیه و آه جنگ کرد و نیز از ورود جنازه سبط آن حضرت به کنار قبرش- که حق ارثیه مادری او بود - جلوگیری کرد و دستور تیر اندازی به جنازه ایشان داد).

ص: 427

قوله تعالى: ﴿فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَنِ الرَّجِيمِ ﴿98﴾ إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَنْ عَلَى الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿ 99 ﴾ إِنَّمَا سُلْطَنُهُ، عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُم بِهِ ى مُشْرِكُونَ ﴿100﴾

2121/ [65] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

سمعته يقول: ﴿ فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَنِ الرَّجِيمِ * إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَنٌ عَلَى الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَنَهُ، عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلّونَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِى مُشْرِكُونَ ﴾، قال:

فَقَالَ: یَا بَا مُحَمَّدِ یُسَلَّطُ -وَ اَللَّهِ! - اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَی أَبْدَانِهِمْ وَ لاَ یُسَلَّطُ عَلَی أَدْیَانِهِمْ، قَدْ سُلِّطَ عَلَی أَیُّوبَ فَشَوَّهَ خَلْقَهُ وَ لَمْ یُسَلَّطْ عَلَی دِینِهِ

وقوله: ﴿إِنَّمَا سُلْطَنُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ، وَالَّذِينَ هُم بِهِ ى مُشْرِكُونَ﴾ .

قَالَ: اَلَّذِینَ هُمْ بِاللَّهِ مُشْرِکُونَ، یُسَلَّطُ عَلَی أَبْدَانِهِمْ وَ عَلَی أَدْیَانِهِمْ (1)

2122 / [66] - عَنْ سَمَاعَهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ: ﴿ فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجيم﴾.

قُلْتُ کَیْفَ أَقُولُ؟

قَالَ تَقُولُ أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ

و قَالَ إِنَّ اَلرَّجِیمَ أَخْبَثُ اَلشَّیَاطِینِ.

قَالَ: قُلْتُ لَهُ: لِمَ یُسَمَّی اَلرَّجِیمَ؟

ص: 428


1- عنه بحار الأنوار: 254/63 ح 121، والبرهان في تفسير القرآن 483/4 ح 5 الكافي: 288/8 ح 433 عنه تأويل الآيات الظاهرة: 267 (سورة النحل)، البحار: 254/63 ذيل ح 121 أشار إليه، و 264/63 ح 148 والبرهان 483/4 ح 4.

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که قرآن می خوانی از شرّ شیطان رانده شده، به خدا پناه ببر (98) به درستی که شیطان بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می کنند تسلّطی نخواهد داشت (99) تسلّط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده اند و نیز آن هایی که نسبت به خداوند شرک می ورزند (100)

65) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره تفسیر این آیات شریفه: «پس چون (خواستی) قرآن را قرائت ،نمایی از شرّ شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر * به درستی که او بر کسانی که ایمان آورده اند و بر پروردگار خود توکّل می نمایند سلطنت و قدرتی ندارد * تنها سلطنت او بر کسانی است که ولایت او پذیرفته اند و نیز کسانی که به او (خداوند سبحان) شرک آورده اند» می فرمود: ای ابا محمّد به خدا سوگند! تسلط او بر تن و جسم مؤمنین است و بر دین آنان تسلطی نخواهد داشت همانا شیطان توانست بر ایّوب علیه السلام تسلط یابد و بدن او را زشت و بیمار گرداند، ولی بر دین او تسلّطی نیافت (1) و درباره فرمایش دیگر خداوند: «تنها سلطنت او بر کسانی است که ولایت او را پذیرفته اند و نیز کسانی که به او (خداوند سبحان) شرک آورده اند فرمود: آن کسانی که به خداوند شرک می ورزند شیطان هم بر بدن و هم بر دین و اعتقادات ،ایشان چیره شده و تسلّط می یابد.

66)- از سماعه روایت کرده است که گفت

به امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «پس چون (خواستی) قرآن را قرائت ،نمایی از شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر»، عرض کردم: چگونه آن را بگویم؟ فرمود: بگو: ﴿أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ﴾ - به خداوندی که شنوا و دانا ،است پناه می برم از (شر) شیطان رانده شده -.

و حضرت افزود: «رجیم» خبیث ترین شیطان ها می باشد.

عرض کردم چرا او رجیم» نامیده شده است؟

ص: 429


1- و ممکن است بر این که ابلیس بر بدن مؤمنان تسلط یابد ولی بر دین و اعتقادات ایشان هرگز امکان ندارد که تسلّط ،یابد البته اگر اعتقاد از روی بصیرت حقیقی و معرفت باشد .مترجم

قَالَ: لِأَنَّهُ یُرْجَمُ، قُلْتُ: فَانْفَلَتَ مِنْهَا بِشَیْءٍ؟

قَالَ: لاَ قُلْتُ: فَکَیْفَ سُمِّیَ اَلرَّجِیمَ وَ لَمْ یُرْجَمُ بَعْدَهُ؟

قَالَ: یَکُونُ فِی اَلْعِلْمِ أَنَّهُ رَجِیمٌ (1)

2123 / [67] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلتَّعَوُّذِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ عِنْدَ کُلِّ سُورَهٍ نَفْتَحُهَا؟

قَالَ نَعَمْ فَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ وَ ذَکَرَ أَنَّ اَلرَّجِیمَ أَخْبَثُ اَلشَّیَاطِینِ فَقُلْتُ: لِمَ سُمِّیَ اَلرَّجِیمَ؟

قَالَ: لِأَنَّهُ یُرْجَمُ فَقُلْتُ: هَلْ [یَنْقَلِبُ] شَیْئاً إِذَا رُجِمَ؟

قَالَ: لاَ وَ لَکِنْ یَکُونُ فِی اَلْعِلْمِ أَنَّهُ رَجِیمٌ . (2)

2124 / [68] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سألته عن قول الله: ﴿إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطنٌ عَلَی الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطنُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ ﴾ ؟

قَالَ: لَیْسَ لَهُ أَنْ یُزِیلَهُمْ عَنِ اَلْوَلاَیَهِ، فَأَمَّا اَلذُّنُوبُ وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ فَإِنَّهُ یَنَالُ مِنْهُمْ کَمَا یَنَالُ مِنْ غَیْرِهِمْ (3)

ص: 430


1- عنه بحار الأنوار: 255/63 ح 122 و 215/92 ح 15 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن: 483/4 ح 6 و نور الثقلين: 85/3 ح 225 و مستدرك الوسائل: 264/4 ح 4655 قطعة منه. تفسير القمّي: 389/1 مرسلاً و بتفاوت عنه البحار: 195/63 ح 4، و 234 - 74
2- عنه بحار الأنوار: 215/92 ح 16، ووسائل الشيعة: 197/6 ح 7720 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 484/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 85/3 ح 226 ، و مستدرك الوسائل: 264/4 ح 4656 قطعة منه. علل الشرائع: 526/2 ح 1 (باب - 306) بإسناده عن حمّاد عن الحلبي قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام مختصراً ، عنه البحار: 242/63 ح 92
3- عنه بحار الأنوار: 255/63 ح 123 ، والبرهان في تفسير القرآن: 484/4 8، و نور الثقلين: 86/3 ح 225 تفسير القمّي: 389/1 مرسلاً و بتفاوت، تأويل الآيات الظاهرة: 267 بإسناده عن حمّاد بن عيسى، يرفعه بإسناده إلى أبي عبد الله علیه السلام

فرمود: چون (به وسیله تیرهای شهاب سنگ) دور گردانده و مطرود گشته است. عرض کردم پس آیا چیزی از او جدا و نابود شد؟

فرمود: نه عرض کردم: پس چگونه «رجیم» گفته شده است با این که بعد از آن دور و جدای کامل نگشته است؟

فرمود در علم (و اعتقاد) چنین است که او رانده شده و جدا می باشد (که هیچ توانی برای نفوذ در عرشیان و قدسیان ندارد)

67)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره افتتاح ما با هر سوره ای از قرآن به وسیله پناه بردن به خداوند از (شرّ) شیطان سؤال کردم؟

فرمود ،بلی پس به خداوند از (شرّ) شیطان رانده شده پناه ببرید.

و حضرت :افزود «رجیم» خبیث ترین شیطان ها می باشد

عرض کردم چرا او «رجیم» نامیده شده است؟ فرمود: چون (به وسیله تیرهای شهاب سنگ) دور گردانده و مطرود گشته است.

عرض کردم چیزی که رانده شده آیا جدا و نابود می شود؟

فرمود نه ولی در علم (و اعتقاد) چنین است که او رانده شده و جدا می باشد.

68) - از حمّاد بن عیسی به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «به درستی که او (شیطان) بر کسانی که ایمان آورده اند و بر خدا توکل می کنند، تسلّطی نخواهد داشت * تسلّط او تنها بر کسانی است که ولایت و دوستی او را قبول دارند و به خدا شرک می آورند»، سؤال کردم؟

فرمود: او نمی تواند ایشان را از ولایت (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) زایل و دور گرداند و اما نسبت به دیگر گناهان و خلافکاری ها آن را مرتکب می شوند همچنان که (ممکن است) غیر خودشان نیز (فریب بخورند و) آن را مرتکب گردند.

ص: 431

قوله تعالى: ﴿قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ هُدًى وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾ ﴿102﴾

2125 / [69] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عذافر [عَرَامَهَ ] اَلصَّیْرَفِیِّ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ رُوحَ اَلْقُدُسِ فَلَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَقْرَبَ إِلَی اَللَّهِ مِنْهَا وَ لَیْسَتْ بِأَکْرَمِ خَلْقِهِ عَلَیْهِ، فَإِذَا أَرَادَ أَمْراً أَلْقَاهُ إِلَیْهَا فَأَلْقَاهُ إِلَی اَلنُّجُومِ فَجَرَتْ بِهِ. (1)

قوله تعالى: ﴿إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿105﴾ مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ ﴿106﴾

2126 / [70] - عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ

أَنَّهُ ذَکَرَ رَجُلاً کَذَّاباً ثُمَّ قَالَ قَالَ اَللَّهُ (تَعَالَی) ﴿إِنَّما یَفْتَرِی اَلْکَذِبَ اَلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ ﴾ (2)

ص: 432


1- عنه بحار الأنوار: 70/25 ح 58 ، والبرهان في تفسير القرآن: 485/4 ح ،3، و نور الثقلين: 87/3ح 228 و 407/4 ح 48.
2- عنه بحار الأنوار: 262/72 ح 44 والبرهان في تفسير القرآن: 485/4 ح 1، و نور الثقلين: 87/3 ح 232 ، و مستدرك الوسائل: 85/9 ح 10286.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو (آیات قرآن را) روح القدس از جانب پروردگارت- بر حق و حقانیت- نازل نموده تا آن افرادی را که ایمان آورده اند ثابت (عقیده و راسخ) بدارد و برای دیگر مسلمان ها هدایت گر و بشارت دهنده خواهد بود. (102)

69)- از محمّد بن عل افر صیرفی به نقل از کسی که نامش را گفته روایت کرده است. که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی رو القدس را آفرید یس هیچ آفریده ای در پیشگاه خداوند مقرب تر از او نبود و نیز موجودی گرامی تر از او نزد وی ،نبود پس هرگاه که وی امری را اراده نماید به او القاء می کند. پس او نیز آن را تحویل به نجوم (1) می دهد و آنان طبق آن حرکت می کنند

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی دروغ و افترا می بندند که به آیات خدا ایمان ندارند ! (آری) و دروغگویان واقعی آن ها هستند (105) کسی که بعد از ایستان آوردن کافر شود- بجز آن کسی که تحت فشار قرار گرفته در حالی که قلبش آرام و با ایمان است - ولی آن هایی که سینه خود را برای پذیرش کفر گشوده اند. غضب خدا بر آن ها خواهد بود و عذاب عظیمی در انتظارشان می باشد. (106)

70)- از عباس بن هلال روایت کرده است که گفت

امام رضا علیه السلام مرد دروغ گویی (و تهمت زن معروفی) را نام برد سپس فرمود:

خداوند فرموده: « به تحقیق آن هایی که ایمان نمی آورند، دروغ می گویند».

ص: 433


1- به احتمال قوی منظور از «نجوم»، اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند زیرا که جبرئيل علیه السلام مستقيماً و آشکارا بر پیامبران علیهم السلام نازل می شده، اما نزول او بر اهل بیت رسالت علیهم السلام به طور غیر مستقیم می باشد که به آن نقده و الهام گفته می شود. مترجم

2127 / [71] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَا مَنَعَ مِیثَمَ - رَحِمَهُ اَللَّهُ - مِنَ اَلتَّقِیَّهِ فَوَ اَللَّهِ لَقَدْ عَلِمَ أَنَّ هَذِهِ اَلْآیَهَ نَزَلَتْ فِی عَمَّارٍ وَ أَصْحَابِهِ: ﴿إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمانِ﴾ (1)

2128 / [72] - عن معمر بن يحيى بن سالم، قال:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ أَهْلَ اَلْکُوفَهِ یَرْوُونَ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ سَتُدْعَوْنَ إِلَی سَبِّی وَ اَلْبَرَاءَهِ مِنِّی فَإِنْ دُعِیتُمْ إِلَی سَبِّی فَسُبُّونِی وَ إِنْ دُعِیتُمْ إِلَی اَلْبَرَاءَهِ مِنِّی فَلاَ تَتَبَرَّءُوا مِنِّی فَإِنِّی عَلَی دِینِ مُحَمَّدٍ - عليه الصلاة والسلام-

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مَا أَکْثَرَ مَا یَکْذِبُونَ عَلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّمَا قَالَ إِنَّکُمْ سَتُدْعَوْنَ إِلَی سَبِّی وَ اَلْبَرَاءَهِ مِنِّی فَإِنْ دُعِیتُمْ إِلَی سَبِّی فَسُبُّونِی وَ إِنْ دُعِیتُمْ إِلَی اَلْبَرَاءَهِ مِنِّی فَإِنِّی عَلَی دِینِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ یَقُلْ فَلاَ تَتَبَرَّءُوا؟ مِنِّی قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِنْ أَرَادَ رَجُلٌ یَمْضِی عَلَی اَلْقَتْلِ وَ لاَ یَتَبَرَّأُ

فَقَالَ لاَ وَ اَللَّهِ إِلاَّ عَلَی اَلَّذِی مَضَی عَلَیْهِ عَمَّارٌ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ﴾

قَالَ: ثُمَّ کَسَعَ هَذَا اَلْحَدِیثَ بِوَاحِدٍ: وَ اَلتَّقِیَّهُ فِی کُلِّ ضَرُورَهٍ (2)

ص: 434


1- عنه بحار الأنوار: 126/42 ح 8 و 407/75 ح 47، و وسائل الشيعة: 230/16 ح 21433، والبرهان في تفسير القرآن: 487/4 ح 5 الكافي: 220/2 ح ،15 عنه وسائل الشيعة: 226/16 ح 21424 ، والبحار: 91/19 ح 47 و 139/42 ح 21 ، و 432/75 ح 95 ، والبرهان 486/4 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 322/39 ح 21 ، و 408/75 ح 48 والبرهان في تفسير القرآن: 487/4 ح 6 ، و نور الثقلين: 87/3 ح 233 قرب الإسناد : 8 (الجزء الأول بإسناده عن مسعدة بن صدقة عن جعفر بن محمّد علیهما السلام بتفاوت عنه البحار 393/75 ح 2 ، الكافي : 219/2 ح 10 بإسناده عن مسعدة بن صدقة قال: : قيل لأبي عبد الله علیه السلام بتفصيل ، عنه وسائل الشيعة: 225/16 ح 21423 ، والبحار: 316/39 ح 14 و 430/75 ح 90 .

71)- از محمّد بن مروان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چه چیزی مانع میثم تمار - که رحمت خدا بر او باد - نسبت به انجام تقیه شد؟ پس به خدا سوگند! او می دانست که این آیه درباره عمار و اصحاب (و دوستان) او نازل گشته است: «مگر کسی که مجبور شود در حالی که قلب او بر ایمان محکم و ثابت باشد»

72)- از معمر بن يحيى بن سالم (بسام) روایت کرده است که گفت:

خدمت امام باقر علیه السلام عرضه داشتم اهل کوفه روایت می کنند بر این که امام علی علیه السلام فرمود به زودی بر ناسزاگویی و بیزاری از من دعوت خواهید شد پس اگر بر ناسزاگویی من مجبور ،شدید مرا ناسزا بگویید و اگر بر بیزاری از من مجبور ،گشتید آن را انجام ندهید پس همانا من بر دین و آیین حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می باشم.

پس امام باقر علیه السلام: فرمود: چه بسیار بر امام علی علیه السلام نسبت دروغ می دهند به درستی که او فرمود همانا به زودی بر ناسزاگویی به من و بر بیزاری از من دعوت و مجبور خواهید شد پس اگر فقط بر ناسزاگویی من مجبور شدید مرا ناسزا بگویید ولی اگر بر بیزاری از من مجبور ،گشتید به راستی که من بر دین حضرت محمّد صلی الله علیه و آله هستم و نفرمود از من برائت و بیزاری نجوئید.

راوی گوید عرض کردم فدایت گردم اگر کسی خواست کشته شود و بیزاری نجوید تکلیفش چیست؟

فرمود: نه به خدا سوگند مگر بر همان روش عمار باشد؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «مگر کسی که مجبور شود، در حالی که قلب او بر ایمان محکم و ثابت باشد».

راوی :گوید سپس حضرت این حدیث را به حدیث دیگری پیوند داد و فرمود: تقیه در هر جریان ضروری و حالت اضطرار جاری می باشد

ص: 435

2129/ [73] - عن أبي بكر، قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : وَ مَا اَلْحَرُورِیَّهُ ، إِنَّا قَدْ کُنَّا وَ هُمْ مِنَّا بَعِیدٌ فَهُمُ اَلْیَوْمَ فِی دُورِنَا، أَ رَأَیْتَ إِنْ أَخَذُونَا بِالْأَیمَانِ؟

قَالَ: فَرَخَّصَ لِی فِی اَلْحَلْفِ لَهُمْ بِالْعَتَاقِ وَ اَلطَّلاَقِ، فَقَالَ بَعْضُنَا: مَدُّ اَلرِّقَابِ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَمِ اَلْبَرَاءَهُ مِنْ عَلِیٍّ علیه السلام؟

فَقَالَ: اَلرُّخْصَهُ أَحَبُّ إِلَیَّ، أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اَللَّهِ فِی عَمَّارٍ: ﴿ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَبِنُم بِالْإِيمَنِ﴾ ؟ (1)

2130 / [74] - عَنْ عَمْرِو بْنِ مَرْوَانَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رُفِعَتْ عَنْ أُمَّتِی أَرْبَعَهُ خِصَالٍ: مَا أَخْطَئُوا وَ مَا نَسُوا، وَ مَا أُکْرِهُوا عَلَیْهِ وَ مَا لَمْ یُطِیقُوا، وَ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ﴿إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ﴾ مُخْتَصَرٌ . (2)

2131 / [75] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَجْلاَنَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ فَقُلْتُ لَهُ: إِنَّ اَلضَّحَّاکَ قَدْ ظَهَرَ بِالْکُوفَهِ وَ یُوشِکُ أَنْ نُدْعَی إِلَی اَلْبَرَاءَهِ مِنْ عَلِیٍّ فَکَیْفَ نَصْنَعُ

فَابْرَأْ مِنْهُ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَیُّ شَیْءٍ أَحَبُّ إِلَیْکَ؟

قَالَ: أَنْ یَمْضُوا عَلَی مَا مَضَی عَلَیْهِ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ أُخِذَ بِمَکَّهَ فَقَالُوا لَهُ: اِبْرَأْ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَبَرَأَ مِنْهُ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عُذْرَهُ ﴿إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ﴾ (3)

ص: 436


1- عنه بحار الأنوار: 408/75 ح 49 ، والبرهان في تفسير القرآن: 487/4 ح 7، و نور الثقلين: 88/3 ح 233 و مستدرك الوسائل: 47/16 ح 19097.
2- عنه بحار الأنوار: 408/75 ح 50 والبرهان في تفسير القرآن: 487/4 ح 8، و مستدرك الوسائل: 51/16 ح 19114. الكافي : 335/22 ح 1 و تقدّم الحديث مع تخريجاته في الحديث 535 من سورة «البقرة».
3- عنه بحار الأنوار: 408/75 ح 51، و وسائل الشيعة 230/16 ح 21434، والبرهان في تفسير القرآن: 488/4 ح 9 و نور الثقلين: 88/3 ح 234.

73)- از ابوبکر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم و طایفه حروریه (خوارج نهروان) چه کسانی هستند؟ پیش از این به هم سخت می گرفتیم و آنان را از خودمان دور می کردیم ولی امروزه آن ها در خانه های ما رفت و آمد دارند بفرمائید اگر آن ها ما را سوگند دادند و مجبور بر برائت و بیزاری کردند چه کنیم؟

راوی گوید پس حضرت به من اجازه داد که بر آزاد شدن غلام (بَرده) و طلاق ،(همسر) سوگند بخورم پس یکی از ما (خطاب به حضرت) گفت: گردن نهادن زیر تیغ و شمشیر را بیشتر دوست داری و یا برائت و بیزاری از علی علیه السلام را؟

حضرت فرمود: رخصت (و نجات) را دوست دارم مگر فرمایش خداوند را درباره عمار نشنیده ای که فرموده است: «مگر کسی که مجبور شود در حالی که قلب او بر ایمان محکم و ثابت باشد»؟

74)- از عمرو بن مروان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرموده است: از امت من (عقوبت برای) چهار خصلت برداشته شده است هر جایی که خطا کنند هر جایی که فراموش کنند هر جایی که مجبور و وادار شوند و هر عمل و برنامه ای را که توان انجام آن را نداشته باشند؛ و این همان است که در کتاب خداوند مذکور می باشد: «مگر کسی که مجبور شود، در حالی که قلب او بر ایمان محکم و ثابت باشد» حدیث مختصر می باشد.

75)- از عبد الله بن عجلان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: ضحّاک در کوفه ظاهر و مسلّط گشته و نزدیک است که ما را بر بیزاری از امام علی علیه السلام دعوت و مجبور کنند پس چه کنیم؟

فرمود: از او بیزاری و برائت .بجوئید عرض کردم از نظر شما کدام محبوب تر است؟

فرمود: این که در مورد امام على علیه السلام طبق روش عمار فرزند یاسر بروند که در مکه او را گرفتند و به او گفتند از رسول خدا صلی الله علیه و اله بیزاری بجوی پس او هم بیزاری جُست و خداوند هم عذر او را پذیرفت و این چنین آیه ای را نازل کرد: «مگر کسی که مجبور شود، در حالی که قلب او بر ایمان محکم و ثابت باشد».

ص: 437

في قوله تعالى: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾ ﴿108﴾

2132 / [76]- عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یَدْعُو أَصْحَابَهُ فَمَنْ أَرَادَ بِهِ خَیْراً سَمِعَ وَ عَرَفَ مَا یَدْعُوهُ إِلَیْهِ وَ مَنْ أَرَادَ بِهِ شَرّاً طُبِعَ عَلَی قَلْبِهِ فَلاَ یَسْمَعُ وَ لاَ یَعْقِلُ وَ هُوَ قَوْلُهُ: ﴿أُولئِکَ اَلَّذِینَ طَبَعَ اَللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ اَلْغافِلُونَ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾ ﴿112﴾

2133/ [77]- عَنْ حَفْصِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ قَوْماً کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ یُؤْتَی لَهُمْ مِنْ طَعَامِهِمْ حَتَّی جَعَلُوا مِنْهُ تَمَاثِیلَ بِمُدُنٍ [مدرة] کَانَتْ فِی بِلاَدِهِمْ یَسْتَنْجُونَ بِهَا، فَلَمْ یَزَلِ اَللَّهُ بِهِمْ حَتَّی اُضْطُرُّوا إِلَی اَلتَّمَاثِیلِ یَتَّبِعُونَهَا وَ یَأْکُلُونَ مِنْهَا وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ضَرَبَ اَللّهُ مَثَلاً قَرْیَهً کانَتْ آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً یَأْتِیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اَللّهِ فَأَذاقَهَا اَللّهُ لِباسَ اَلْجُوعِ وَ اَلْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ﴾ (2)

ص: 438


1- عنه بحار الأنور 207:5ح 45 والبرهان في تفسير القران 488/4 ح 11 تفسير القمّي 303/2 بإسناده عن وهب بن حفص، عن أبي بصدير، عن أبي جعفر علیه السلام عنه بحار 139/2 ح 60 و 71/22
2- عنه بحار الأنوار: 207/80 ح 16 و وسایل الشیعة: 386/24 ح 30846 والبرهان في تفسير القرآن: 489/4 ح 3، ونور الثقلین: 91/3 ح 247 . الكافي 291/6 ح 3 بإسناده عن زيد الشحّام، من أي عبد الله علیه السلام- إلى قوله: صبيّ یمصّها-، عنه وسائل الشیعة: 344/24 ح 30733 21 241 - 30732

فرمایش خداوند متعال: آن ها کسانی هستند که (بر اثر فزونی گناه) خدا بر قلب ها وگوش و چشمانتان مهر نهاده است و غافلان واقعی همان ها هستند. (108)

76)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله اصحاب خود را دعوت می نمود. پس هر کدام که اهل خیر و سعادت بود. دعوت حضرت را می شنید و با معرفت می پذیرفت و هر کسی که اهل شرّ و شقاوت بود دعوت حضرت را نمی شنید و آن را تعقّل نمی کرد و این همان فرمایش خداوند است که فرمود: «کسانی که خداوند بر دل ها گوش و چشمان آن ها مُهر زده است و همانا که آن ها خبر ندارند».

فرمایش خداوند متعال: و خداوند (برای آنان که کفران نعمت می کنند) مثلی زده است: منطقه آبادی که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزیش به صورت فراوان از هر جا می رسید. پس آنان نعمت های خدا را ناسپاسی کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام می دادند لباس گرسنگی و ترس را بر اندامشان پوشانید! (112)

77)-از حفص بن سالم روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا طایفه ای از بنی اسرائیل بودند که چون طعام و خوراک شان فراهم می شد (مقداری) از آن ها را به شکل مجسمه هایی که در شهرها بود درست می کردند و به وسیله آن ها استنجا و تطهیر می کردند.

پس خداوند متعال آن ها را مورد خشم و غضب قرار داد به طوری که ناچار و به دنبال آن مجسّمه ها رفته و آن را تمیز می کردند و می خوردند و این همان فرمایش خداوند است که فرموده: «و خداوند قریه ای را مثال می زند که امنیت و آرامش ،داشت روزی مردمش به فراوانی از هر جا می رسید، پس آنان نعمت خداوند را کفران کردند و خدا به کیفر اعمالشان به گرسنگی و وحشت مبتلایشان گردانید».

ص: 439

2134 / [78]- عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

کَانَ أَبِی یَکْرَهُ أَنْ یَمْسَحَ یَدَهُ بِالْمِنْدِیلِ وَ فِیهِ شَیْءٌ مِنَ اَلطَّعَامِ تَعْظِیماً لَهُ، إِلاَّ أَنْ یَمَصَّهَا أَوْ یَکُونَ إِلَی جَانِبِهِ صَبِیٌّ فَیَمَصُّهَا لَهُ». قَالَ: وَ إِنِّی أَجِدُ اَلْیَسِیرَ یَقَعُ مِنَ اَلْخِوَانِ فَأَتَفَقَّدُهُ [فآخذه] فَیَضْحَکُ اَلْخَادِمُ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ أَهْلَ قَرْیَهٍ مِمَّنْ کَانَ قَبْلَکُمْ کَانَ اَللَّهُ قَدْ أَوْسَعَ عَلَیْهِمْ حَتَّی طَغَوْا، فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: لَوْ عَمَدْنَا إِلَی شَیْءٍ مِنْ هَذَا اَلنَّقِیِّ فَجَعَلْنَا نَسْتَنْجِی بِهِ کَانَ أَلْیَنَ عَلَیْنَا مِنَ اَلْحِجَارَهِ

قَالَ - فَلَمَّا فَعَلُوا ذَلِکَ بَعَثَ اَللَّهُ عَلَی أَرْضِهِمْ دَوَابّاً أَصْغَرَ مِنَ اَلْجَرَادِ فَلَمْ یَدَعْ لَهُمْ شَیْئاً خَلَقَهُ اَللَّهُ یَقْدِرُ عَلَیْهِ إِلاَّ أَکَلَهُ مِنْ شَجَرٍ أَوْ غَیْرِهِ، فَبَلَغَ بِهِمُ اَلْجُهْدُ إِلَی أَنْ أَقْبَلُوا عَلَی اَلَّذِی کَانُوا یَسْتَنْجُونَ بِهِ فَأَکَلُوهُ، وَ هِیَ اَلْقَرْیَهُ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿ضَرَبَ اَللّهُ مَثَلاً قَرْیَهً کانَتْ آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً﴾ -إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿بِما کانُوا یَصْنَعُونَ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ ﴿173﴾

2135/ [79]- عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مُحْرِمٌ اُضْطُرَّ إِلَی اَلصَّیْدِ وَ إِلَی مَیْتَهٍ مِنْ أَیِّهِمَا یَأْکُلُ؟ قَالَ: یَأْکُلُ مِنَ اَلصَّیْدِ

ص: 440


1- عنه بحار الأنوار: 405/66 ذيل 6 أشار إليه، و 207/80 ح 17، و وسائل الشيعة: 386/24 ح 30847، والبرهان في تفسير القرآن: 490/4 و نور الثقلين: 91/3 ح 248. و مستدرك الوسائل: 270/16 ح 19845 و 291 ح 19922 قطعتان منه. الكافي: 291/6 ح 3 باختصار، و نحوه المحاس: 429/2 ح 245 (باب - 33 التمندل لوضوء الصلاة والطعام)، و 443 ح 1317 (باب - 42 لعق الأصابع)، و دعائم الإسلام: 120/2 ح 406 و وسائل الشيعة. 344/24 ح 30732، و البحار: 405/66 ح 6.

78)- از زید شحّام روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم دوست نمی داشت دست خود را که آغشته به خوراک و خورشت شده بود با حوله و دستمال پاک ،کند بلکه برای احترام به خوراک (و نعمت ،خداوند انگشتان) دست خود را می مکید و یا اگر بچه ای که در کنارش بود انگشتان او را می مکید و میفرمود: و من اندکی غذا می بینم که در کنار سفره و ظرف ریخته شده آن را جستجو می کنم تا بردارم و بخورم ولی (اطرافیان و) پیش خدمت که متوجّه حرکت من می،شوند می.خندند سپس :افزود پیش از شما اهالی قریه ای بودند که خداوند بر ایشان نعمت فراوانی داد تا این که طغیان و ناسپاسی کرده و کفر ورزیدند تا جایی که بعضی به دیگری می گفت: اگر این خمیر و نان ها را برای استنجا و طهارت استفاده کنیم بهتر ملایم و نرم تر - از سنگ - می باشد و دیگر بدن ما ،آزرده کثیف و ناراحت نمی شود. (1)

پس چون دست به این کار ناشایست ،زدند خداوند موجوداتی کوچک تر از ملخ را فرستاد که تمام اشیاء آن ها را از درخت و غیره خوردند و نابود کردند و آن ها به جایی رسیدند که بسیار در انبوه مشکلات قرار گرفتند و به ناچار به همان خمیرها و نان های کثیف و نجس روی می آوردند و آن را می خوردند؛ و این قریه همان قریه ای است که خداوند فرموده: «و خداوند قریه ای را مثال می زند که امنیت و آرامش داشت - تا پایان - به کیفر اعمالشان که انجام داده اند».

فرمایش خداوند متعال: همانا خداوند مردار و خون و گوشت خوک و آن چه را که با نام غیر خدا سر بریده اند بر شما حرام کرده و کسانی که ناچار شوند در حالی که تجاوز از حدّ ننمایند خداوند بخشنده و مهربان است. (115)

79)- از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم شخصی در حال احرام (حجّ) می باشد و ناچار است که یا گوشت شکار بخورد و یا گوشت ،مردار از کدام یک بخورد؟ فرمود: از گوشت شکار بخورد.

ص: 441


1- چون آنان به وسیله سنگ و مشابه آن خود را استنجا و تطهیر می کردند و سنگ ها زِبر، تیز و خشن بود و آنان را آزار می،داد لذا آسایش طلبان سطحی نگر چنان گفتند و چنان کردند و دیگران هم بدون تحقیق و بررسی نسبت به درست بودن این کار از آن ها پیروی نمودند .مترجم.

قُلْتُ: أَ لَیْسَ قَدْ أَحَلَّ اَللَّهُ اَلْمَیْتَهَ لِمَنِ اُضْطُرَّ إِلَیْهَا؟

الَ: بَلَی، وَ لَکِنْ أَ لاَ تَرَی أَنَّهُ یَأْکُلُ مِنْ مَالِهِ یَأْکُلُ اَلصَّیْدَ وَ عَلَیْهِ فِدَاءٌ (1)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ ﴿120﴾

2136 / [80] - عَنْ زُرَارَةَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام عَنْ قَوْلِهِ: ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتاً لِلَّهِ حَنِيفًا ﴾ قال (علیه السلام) شَیْءٌ فَضَّلَ اَللَّهُ بِهِ . (2)

2137 / [81] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ: ﴿ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةٌ قَانِتَا لِلَّهِ حَنِيفًا ﴾، سَمَّاهُ اَللَّهُ أُمَّهً (3)

2138 / [82] - یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ (4)، عنه علیه السلام: ﴿ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةٌ قَانِتا﴾، اُمّهً واحِدَهً (5)

ص: 442


1- عنه بحار الأنوار: 152/99 ح 22 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 490/4 ح 1 الكافي: 383/4 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام: 368/5 ح 196، عنه وسائل الشيعة: 84/13 ح 17295، و 86 ح 17301، والبرهان: 490/4 ح 2 ، و نحوه علل الشرائع: 445/22 ح 3 (باب - 195) بإسناده عن منصور بن حازم قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام. عبد الله علیه السلام عنه البحار: 152/99 ح 21
2- عنه بحار الأنوار: 12/12 ح 33 والبرهان في تفسير القرآن: 492/4 ، ح 5، و نور الثقلين: 93/3 ح 254
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 492/4 ح 6، و نور الثقلين: 93/3 ح 255.
4- عنه بحار الأنوار: 12/12 ح 34، والبرهان في تفسير القرآن: 492/4 ح 7، و نور الثقلين: 93/3 ح 256.
5- هو من أصحاب أبي عبد الله علیه السلام وروى عنه . راجع جامع الرواة: 355/2 .

عرض کردم: مگر خداوند گوشت مردار را برای کسی که مضطر و ناچار باشد حلال نکرده است؟

فرمود: بلی ولی آیا توجه نداری که او از اموال خودش می خورد؟ پس باید گوشت شکار بخورد و یک قربانی هم - به عنوان فدیه و کفاره - بدهد.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که ابراهیم (به تنهایی) امّتی بود مطیع و فرمان بر خدا خالی از هر گونه انحراف و (در هیچ حالت و جریانی) او از مشرکان نبود (120)

80)- از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا ابراهیم امّت مطیع خداوند و خالی از انحراف بود» فرموده اند این نکته ای است که خداوند او را به وسیله آن فضیلت و برتری داد

81)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا ابراهیم امّت مطيع خداوند و خالی از انحراف بود» فرمود: خداوند او را به عنوان امّت (واحده) خوانده است.

82)- از یونس بن ظبیان روایت کرده است که گفت

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام درباره فرمایش خداوند (تبارک و تعالی): «همانا ابراهیم امّت مطيع خداوند بود» فرمود: او (خودش به تنهایی همچون) امّت واحده بود

ص: 443

2139 / [83] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ:

سَمِعْتُ عَبْداً صَالِحاً یَقُولُ لَقَدْ کَانَتِ الدُّنْیَا وَ مَا کَانَ فِیهَا إِلَّا وَاحِدٌ یَعْبُدُ اللَّهَ وَ لَوْ کَانَ مَعَهُ غَیْرُهُ إِذاً لَأَضَافَهُ إِلَیْهِ حَیْثُ یَقُولُ: ﴿إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّهً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ﴾ فَصَبَرَ بِذَلِکَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی آنَسَهُ بِإِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ فَصَارُوا ثَلَاثَهً . (1)

قوله تعالى: ﴿وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ، وَلَبِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّبِرِينَ﴾ ﴿126﴾

2140 / [84] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ حَمْزَهَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لَمَّا رَأَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا صُنِعَ بِحَمْزَهَ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ قَالَ: اَللَّهُمَّ لَکَ اَلْحَمْدُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُشْتَکَی وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ عَلَی مَا أَرَی ، ثُمَّ قَالَ: لَئِنْ ظَفِرْتُ لَأُمَثِّلَنَّ

قَالَ: فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرِینَ﴾ قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَصْبِرُ أَصْبِرُ. (2)

ص: 444


1- عنه بحار الأنوار: 12/12 ح 35 والبرهان في تفسير القرآن: 492/4 ح 8، و نور الثقلين 93/3 ح 257، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 98 (الفصل الأوّل في علّة تسميته و فضائله).
2- عنه بحار الأنوار: 93/20 ح 27 ، والبرهان في تفسير القرآن: 495/4 ح 2، و نور الثقلين: 96/3 ح 269

83)- از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

از بنده ای صالح (امام کاظم) علیه السلام شنیدم که میفرمود: به خدا سوگند زمانی بود که در این دنیا جز یک نفر خداوند را نمی پرستید و اگر کسی دیگر هم می،بود خدای عزو جل او را هم به وی اضافه می کرد، در آن جایی که می فرماید: «به درستی که ابراهیم امتی بود که با روش مستقیم از خداوند اطاعت می کرد و از مشرکین ،نبود» او در این مسیر تا جایی که خداوند خواست صبر کرد سپس خداوند تبارک و تعالی اسماعیل و اسحاق را انیس و مونس او گردانید و سه نفر شدند

فرمایش خداوند متعال: و هرگاه خواستید مجازات ،کنید تنها به مقداری که به شما تعدّى شده کیفر دهید و اگر شکیبایی کنید همانا این کار برای شکیبایان بهتر است (126)

84) - از حسین بن حمزه روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: موقعی که رسول خدا صلی الله علیه و آله متوجه شد که با (عمویش) حمزه فرزند عبد المطلب چه کاری انجام داده اند، اظهار داشت: «خداوندا سپاس و شکر مخصوص تو می باشد از این جریان به تو شکایت می کنم و نسبت به آن چه که می بینم از تو استمداد و درخواست کمک می کنم»؛ و سپس دو بار فرمود: اگر پیروز و مسلط شدم آن ها را حتماً مثله و قطعه قطعه خواهم کرد به همین خاطر خداوند این آیه «و اگر شما را عقاب و شکنجه کردند شما نیز به همان شیوه و مقداری که شکنجه شده اید عقاب کنید و اگر صبر کنید برای شما صبر کنندگان بهتر خواهد بود» را نازل نمود پس رسول خدا صلی الله علیه و آله دو بار فرمود: صبر و شکبیایی را پیشه خود می گردانم

ص: 445

سورة المباركة ﴿الإسراء﴾

[17]

ص: 446

ص: 447

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

2141 / [1] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْعَلاَءِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی کُلِّ لَیْلَهِ جُمُعَهٍ ، لَمْ یَمُتْ حَتَّی یُدْرِکَ اَلْقَائِمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، وَ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِهِ (1)

ص: 448


1- عنه بحار الأنوار: 281/92 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 496/4 ح 2 ، و مستدرك الوسائل: 104/6 ح 6542. ثواب الأعمال: 107 عنه وسائل الشيعة: 410/7 ح 9718، والبحار: 281/92 ح 1 و مستدرك الوسائل: 104/6 ح 6542 ، والبرهان 496/4 ح 1 المصباح للكفعمي: 441 ، (الفصل التاسع والثلاثون)، عنه البحار: 310/89

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1)- از حسن بن علی بن ابی حمزه به نقل از حسین بن ابی العلاء روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که سورۀ «بنی اسرائیل» (إسراء) را در هر شب جمعه بخواند نمی میرد مگر آن که امام ،زمان حضرت قائم آل محمّد علیهم السلام را درک کند و از اصحاب و یاران او قرار گیرد

ص: 449

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

قوله تعالى: ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ﴾ ﴿1﴾

2142 / [2] - عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله (عليه السلام) عَنْ قَوْلِ الله: ﴿ سُبْحَنَ ﴾؟

فَقَالَ: أَنَفَهُ اَللَّهِ

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ هِشَامٍ عَنْهُ مِثْلَهُ . (1)

2143/ [3] - إِنَّ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَطَاءٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَتَی بِالْبُرَاقِ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ کَانَ أَصْغَرَ مِنَ اَلْبَغْلِ وَ أَکْبَرَ مِنَ اَلْحِمَارِ مُضْطَرِبَ اَلْأُذُنَیْنِ عَیْنَاهُ فِی حَوَافِرِهِ خُطْوَتُهُ مَدَّ اَلْبَصَرِ. (2)

2144 / [4] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ أُتِیَ بِالْبُرَاقِ وَ مَعَهَا جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ،

ص: 450


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 506/4 ح 4 ، و نور الثقلين: 97/3 ح 3 الكافي: 118/1 ح 10، و 329/3 ضمن ح ،5 التوحيد 312 ح 2، معاني الأخبار: 9 ح 1، البحار: 380/84 ضمن ح 35 عن العلل لمحمّد بن عليّ بن إبراهيم قال: قال أمير المؤمنين علیه السلام، و نحوه مستدرك الوسائل: 442/4 ح 512.
2- عنه بحار الأنوار: 311/18 ذيل ح 20 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 519/4 ح 15. الكافي: 376/8 ح 567 بتفاوت يسير عنه البحار: 311/18 ح 20 ، الخرائج والجرائح: 84/1 (فصل من روايات الخاصّة) عنه البحار: 378/18 ح 84

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال پاک و منزّه است خدایی که بنده اش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی- که گرداگردش را پربرکت ساخته ایم - گردش داد تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم به درستی که او شنوا و بیناست. (1)

2) - از هشام بن حکم روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام در معنا و تفسیر فرمایش خداوند متعال): «سُبْحَنَ» سؤال کردم؟

فرمود: به معنای «أنفة الله» است (یعنی زیر بار هیچ گونه ننگ و عاری نرفتن). و در روایتی دیگر از هشام (همچنین) از آن حضرت علیه السلام مانند آن روایت شده .است

3)- از عبد الله بن عطا روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا جبرئیل علیه السلام، بُراقی را - که از قاطر کوچک تر و از الاغ بزرگ تر بود - برای پیامبر گرامی صلی الله علیه و اله آورد که گوش هایش کوتاه و بلند و چشم هایش روی پاهایش قرار داشت و گام هایش به گستردگی دید چشمانش بود (و چون به کوهی می رسید دست هایش کوتاه و پاهایش بلند می گشت و چون سرازیر می شد دست هایش بلند و پاهایش کوتاه می گردید یال و پرهای بلندی داشت که به طرف راستش ریخته بود و از پشت سر خود نیز دو بال داشت).

4) - از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله شبانه به آسمان عروج ،نمود براق را برای ایشان آوردند و جبرئیل میکائیل و اسرافیل حضرت را

ص: 451

قَالَ: فَأَمْسَکَ لَهُ وَاحِدٌ بِالرِّکَابِ، وَ أَمْسَکَ اَلْآخَرُ بِاللِّجَامِ، وَ سَوَّی عَلَیْهِ اَلْآخَرُ ثِیَابِهِ فَلَمَّا رَکِبَهَا تَضَعْضَعَتْ، فَلَطَمَهَا جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ لَهَا: قِرِّی یَا بُرَاقُ فَمَا رَکِبَکِ أَحَدٌ قَبْلَهُ مِثْلُهُ، وَ لاَ یَرْکَبُکَ أَحَدٌ بَعْدَهُ مِثْلُهُ إِلاَّ أَنَّهُ تَضَعْضَعْتَ عَلَیْهِ. (1)

2145/ [5] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی: عَنْ هِشَامٍ ، عَنْهُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

لَمَّا أُسْرِیَ بِرَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) حَضَرَتِ اَلصَّلاَهُ، فَأَذَّنَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ أَقَامَ لِلصَّلاَهِ، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ ، تَقَدَّمْ. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : تَقَدَّمْ یَا جَبْرَئِیلُ . فَقَالَ لَهُ: إِنَّا لاَ نَتَقَدَّمُ اَلْآدَمِیِّینَ مُنْذُ أُمِرْنَا بِالسُّجُودِ لِآدَمَ علیه السلام. (2)

2146 / [6] - إِنَّ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

یَا هَارُونُ کَمْ بَیْنَ مَنْزِلِکَ وَ بَیْنَ اَلْمَسْجِدِ اَلْأَعْظَمِ

فَقُلْتُ: قَرِیبٌ قَالَ: یَکُونُ مِیلاً؟

فَقُلْتُ: لَکِنَّهُ أَقْرَبُ، فَقَالَ: فَمَا تَشْهَدُ اَلصَّلاَهَ کُلَّهَا فِیهِ؟

فَقُلْتُ: لاَ وَ اَللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ رُبَّمَا شُغِلْتُ

فَقَالَ: أَمَا إِنِّی لَوْ کُنْتُ بِحَضْرَتِهِ مَا فَاتَتْنِی فِیهِ صَلاَهٌ،.

قَالَ: ثُمَّ قَالَ هَکَذَا بِیَدِهِ مَا مِنْ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ لاَ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ وَ لاَ عَبْدٍ صَالِحٍ إِلاَّ وَ قَدْ صَلَّی فِی مَسْجِدِ کُوفَانَ حَتَّی مُحَمَّدٌ عَلَیْهِ اَلصَّلاَهُ وَ اَلسَّلاَمُ لَیْلَهَ أُسْرِیَ بِهِ أَمَرَ بِهِ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ هَذَا مَسْجِدُ کُوفَانَ ، فَقَالَ: اِسْتَأْذِنْ لِی حَتَّی أُصَلِّیَ فِیهِ رَکْعَتَیْنِ.

قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ عَنْ یَمِینِهِ رَوْضَهً مِنْ رِیَاضِ اَلْجَنَّهِ وَ عَنْ یَسَارِهِ رَوْضَهً مِنْ رِیَاضِ اَلْجَنَّهِ؟

ص: 452


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 519/4 ح 16 ، و نور الثقلين: 100/3 ح 14. تفسير القمّي : 3/2 (معراج رسول الله صلی الله علیه و آله) بتفصيل، عنه البحار: 319/18 ح 34.
2- عنه بحار الأنوار: 404/18 ح 108 والبرهان في تفسير القرآن: 519/4 ح 17. علل الشرائع: 8/1 / 4 ( باب - 7) ، عنه وسائل الشيعة: 439/5 ح 7029 ، والبحار: 338/26 ح 3 ، و 168/84 ح 71

همراهی می کردند و یکی از ایشان رکاب را و دیگری افسار آن را نگاه می داشت و یکی هم جُل و پوشش آن را مرتب می کرد و چون (رسول خدا صلی الله علیه و اله) خواست سوار شود براق چموشی کرد پس جبرئیل علیه السلام سیلی بر آن زد و گفت: ای بُراق! آرام باش کسی همانند او تا کنون بر تو سوار نشده و بعد از این هم سوار نخواهد شد پس براق در برابر حضرت آرام گرفت

5)- از هشام روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله شبانه به معراج رفت و موقع نماز فرا رسید جبرئیل اذان سر داد و برای نماز اقامه گفت و سپس اظهار :داشت ای محمّد جلو ،برو حضرت به او فرمود ای جبرئیل تو جلو برو

جبرئیل عرضه داشت: ما (فرشتگان) از زمانی که مأمور شده ایم تا در برابر آدم علیه السلام سجده کنیم بر فرزندان آدم پیشی نخواهیم گرفت

6)- از هارون بن خارجه روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود ای !هارون چه مقدار بین منزل تو و مسجد اعظم (مسجد کوفه)، فاصله است؟

پاسخ داد نزدیک می باشد فرمود به مقدار یک فرسخ هست؟

عرض کردم بلکه کم تر خواهد بود فرمود پس آیا همه نمازهای خود را در آن جا برگزار نمی کنی؟ عرض کردم فدایت گردم نه چه بسا مشغول کاری باشم (و نتوانم) فرمود اما اگر من در کنار آن جا می بودم نمازی را نمی خواندم، مگر آن که آن را در آن جا برگزار می کردم

سپس با دست خود اشاره نمود و فرمود هیچ ،فرشته ای، پیامبر مرسلی و بنده صالح و نیکوکاری نمی باشد مگر آن که در مسجد کوفه نماز بجای آورده است حتی حضرت محمّد صلی الله علیه وآله در آن شبی که به معراج رفت، جبرئیل او را بر آن جا عبور داد و گفت ای !محمّد این جا مسجد کوفه است فرمود: برایم اجازه بگیر تا در آن دو رکعت نماز بخوانم پس او نیز اذن گرفت و حضرت در آن جا، دو رکعت نماز خواند بعد از آن (امام صادق علیه السلام) افزود: آیا خبر نداری که سمت راست و سمت چپ آن باغی از باغ های بهشت است؟

ص: 453

أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اَلصَّلاَهَ اَلْمَکْتُوبَهَ فِیهِ تَعْدِلُ أَلْفَ صَلاَهٍ فِی غَیْرِهِ وَ اَلنَّافِلَهَ خَمْسَمِائَهِ صَلاَهٍ وَ اَلْجُلُوسَ فِیهِ مِنْ غَیْرِ قِرَاءَهِ اَلْقُرْآنِ عِبَادَهٌ؟

ثُمَّ قَالَ- هَکَذَا بِإِصْبَعِهِ فَحَرَّکَهَا -مَا بَعْدَ اَلْمَسْجِدَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ مَسْجِدِ کُوفَانَ (1)

2147 / [7] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ اِحْتَمَلَ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) حَتَّی اِنْتَهَی بِهِ إِلَی مَکَانٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ، ثُمَّ تَرَکَهُ وَ قَالَ لَهُ: مَا وَطِئَ شَیْءٌ قَطُّ مَکَانَکَ (2)

2148 / [8] - عَنِ اِبْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا أُسْرِیَ بِرَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْیَا لَمْ یَمُرَّ بِأَحَدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ إِلاَّ اِسْتَبْشَرَ بِهِ، إِلاَّ مَالِکٌ خَازِنُ جَهَنَّمَ ، فَقَالَ لِجَبْرَئِیلَ : یَا جَبْرَئِیلُ ، مَا مَرَرْتُ بِمَلَکٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ إِلاَّ اِسْتَبْشَرَ بِی إِلاَّ هَذَا اَلْمَلَکَ، فَمَنْ هَذَا؟

قَالَ: هَذَا مَالِکٌ خَازِنُ جَهَنَّمَ ، وَ هَکَذَا جَعَلَهُ اَللَّهُ

قَالَ: فَقَالَ لَهُ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : یَا جَبْرَئِیلُ ، سَلْهُ أَنْ یُرِیَنِیهَا

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ : یَا مَالِکُ ، هَذَا رَسُولُ اَللَّهِ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله)، وَ قَدْ شَکَا إِلَیَّ وَ قَالَ: مَا مَرَرْتُ بِأَحَدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ إِلاَّ اِسْتَبْشَرَ بِی وَ سَلَّمَ عَلَیَّ إِلاَّ هَذَا. فَأَخْبَرْتُهُ أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی هَکَذَا جَعَلَهُ، وَ قَدْ سَأَلَنِی أَنْ أَسْأَلَکَ أَنْ تُرِیَهُ جَهَنَّمَ

ص: 454


1- عنه بحار الأنوار: 404/18 ح 109 و 405/100 ح 63 ، والبرهان في تفسير القرآن: 520/4 ح 18. الأمالي للصدوق: 385 ح 4 (المجلس الحادي والستّون) عنه البحار: 391/100 ح 16، الأمالي للطوسي: 428 ح 957 ( المجلس الخامس عشر)، الغارات: 285/2 ( قول عليّ علیه السلام في الكوفة) عنه البحار: 359/83 ح 11 ، و مستدرك الوسائل: 399/3 ح 3875.
2- عنه مجمع البيان: 611/6 ، و بحار الأنوار: 403/18 ح 107، والبرهان في تفسير القرآن: 520/4 ح 19. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 325 ح 406 (فصل - 6 قصّة المعراج) بتفصيل عنه البحار: 375/18 ح 81، المناقب لابن شهر آشوب: 179/1 (فصل في معراجه صلی الله علیه واله ).

آیا نمی دانی که انجام نماز واجب در آن معادل هزار رکعت نماز در دیگر مکان ها می باشد و نماز مستحبی معادل پانصد برابر آن خواهد بود و نشستن در آن بدون این که قرآن قرائت کنند، عبادت خواهد بود؟ (هارون) گفت سپس حضرت با حرکت انگشت خود اشاره نمود که بعد از آن دو مسجد (مسجد الحرام و مسجد النبيّ)، مسجدی با فضیلت تر از مسجد کوفه نیست

7)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود همانا جبرئیل، رسول خدا صلی الله علیه و اله را برداشت و بالا برد تا در آسمان به محلی رسید سپس حضرت را رها کرد و گفت هیچ چیزی پیش از تو قدمی در این مکان نگذاشته است.

8)- از ابن بُکیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بعد از آن که رسول خدا صلی الله علیه و اله شبانه به معراج برده شد و به آسمان دنیا ،رسید به هر فرشته ای از فرشتگان که برخورد کرد با او شادمان و خوشحال برخورد کرد مگر فرشته خازن دوزخ که با دیدن او غمناک و افسرده ،گشت پس حضرت به جبرئیل فرمود ای !جبرئیل به هر یک از فرشتگان که برخورد کردم شاد و خوشحال شدم مگر این فرشته پس این کیست؟

پاسخ داد این مالک و خازن دوزخ می باشد و خداوند سبحان او را این چنین قرار داده است. امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله به جبرئیل فرمود: از او درخواست کن تا دوزخ را به من نشان دهد.

پس جبرئیل به او گفت ای مالک! این شخص محمّد رسول خدا می باشد، او به من اظهار شکایت نموده که به هر فرشته ای برخورد کردم، شاد و خوشحال گشته و فرشتگان بر او سلام کرده اند مگر تو و من به او گفتم خداوند این فرشته را چنین قرار داده است اکنون او از من درخواست نموده که از تو تقاضا کنم تا آتش جهنم را به او نشان دهی

ص: 455

قَالَ: فَکَشَفَ لَهُ عَنْ طَبَقٍ مِنْ أَطْبَاقِهَا، فَمَا رُؤِیَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ضَاحِکاً حَتَّی قُبِضَ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) (1)

2149 /[9] - عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا أُسْرِیَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَضَرَتِ اَلصَّلاَهُ فَأَذَّنَ جَبْرَئِیلُ فَلَمَّا قَالَ: اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ قَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ: اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ فَلَمَّا قَالَ: أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ قَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ: خَلَعَ اَلْأَنْدَادَ، فَلَمَّا قَالَ: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ، قَالَتْ: نَبِیٌّ بُعِثَ، فَلَمَّا قَالَ: حَیَّ عَلَی اَلصَّلاَهِ، قَالَتْ: حَثَّ عَلَی عِبَادَهِ رَبِّهِ فَلَمَّا قَالَ: حَیَّ عَلَی اَلْفَلاَحِ، قَالَتْ: أَفْلَحَ مَنْ تَبِعَهُ . (2)

2150 / [10] - إِنَّ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا أَخْبَرَهُمْ أَنَّهُ أُسْرِیَ بِهِ، قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: قَدْ ظَفِرْتُمْ بِهِ فَاسْأَلُوهُ عَنْ أَیْلَهَ (3)

قَالَ: فَسَأَلُوهُ عَنْهَا قَالَ فَأَطْرَقَ وَ مَکَثَ ، فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، اِرْفَعْ رَأْسَکَ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ رَفَعَ إِلَیْکَ أَیْلَهَ ، وَ قَدْ أَمَرَ اَللَّهُ کُلَّ مُنْخَفِضٍ مِنَ اَلْأَرْضِ فَارْتَفَعَ، وَ کُلَّ مُرْتَفِعٍ فَانْخَفَضَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَإِذَا أَیْلَهُ قَدْ رُفِعَتْ لَهُ.

قَالَ: فَجَعَلُوا یَسْأَلُونَهُ وَ یُخْبِرُهُمْ وَ هُوَ یَنْظُرُ إِلَیْهَا

ص: 456


1- عنه مجمع البيان: 610/6 ، و بحار الأنوار: 341/18 ذيل ح 48 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 520/4 ح 20. الزهد للحسين بن سعيد: 226 ح 275 ( باب - 19 أحاديث الجنّة والنار)، الأمالي للصدوق: 600 ح 6 (المجلس السابع والثمانون) بإسناده عن زرارة، عن أبي جعفر الباقر علیه السلام، عنه البحار: 284/8 ح ،9 و 341/18 ح 48 ، و نحوه روضة الواعظين: 508/2 (مجلس في ذكر جهنّم و كيفيّتها).
2- عنه بحار الأنوار: 344/18 ذيل ح 54 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 521/4 ح 21. من لا يحضره الفقيه : 1 281 ح ،864 ، عنه وسائل الشيعة: 417/5 ح 6971، معانى الأخبار: 387 ح 21 عنه البحار : 344/18 ح 54، و 143/92 ح 38.
3- أَيْلَة قرية عربية - هي بفتح الهمزة و سكون الياء - البلد المعروف فيما بين مصر والشام . لسان العرب : 40/11 (أيل). و في معجم البلدان: 292/1: أيْلة بلد على ساحل بحر قلزم في طريق الشام.

فرمود: پس طبقی از دریچه های دوزخ را برداشت و پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله شاداب و خندان دیده نشد تا زمانی که از دنیا رحلت نمود.

9)- از حفص بن بختری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و اله شبانه به معراج رفت و موقع نماز فرا رسید جبرئیل اذان سر داد پس چون گفت: «الله أكبر، الله أكبر»، فرشتگان نیز گفتند: «الله أكبر، الله أکبر» و چون جبرئیل گفت: «أشهد أن لا إله إلا ،الله» فرشتگان نیز گفتند شریکان او نیست و نابود گشتند

و چون جبرئیل گفت: «أشهد أن محمّداً رسول الله» فرشتگان گفت:ند پیامبری مبعوث گردیده است و چون جبرئیل گفت: «حيّ على الصّلاة»، فرشتگان گفتند: او به عبادت و نیایش پروردگارش ترغیب و تشویق می نماید.

و چون جبرئیل گفت: «حیّ علی الفلاح» فرشتگان گفتند: پیرو او رستگار و خوشبخت است.

10) - از هشام بن حکم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زمانی که (رسول خدا صلی الله علیه و آله) به قریش خبر داد که شب گذشته به معراج رفته است بعضی از ایشان به بعضی دیگر گفت: بر او پیروز ،شدید پس از او در مورد اوصاف شهر اَيْلَه سؤال کنید.

موقعی که سؤال ،کردند حضرت سر به زیر انداخت و لحظه ای آرام شد پس جبرئیل علیه السلام آمد و اظهار داشت: ای رسول خدا سرت را بالا بگیر به درستی خداوند شهر اَیلَه را برایت مرتفع گردانید و خداوند دستور داد تا تمام گودال ها و سراشیبی های آن ،زمین بالا قرار گیرد و بلندی های آن پایین رود (و هم سطح شوند) پس رسول خدا صلی الله علیه و آله سر خود را بلند نمود و شهر اَیلَه را دید که در بلندی قرار دارد و هر چیزی را که سؤال می کردند جوابشان را می داد

ص: 457

ثُمَّ قَالَ: إِنَّ عَلاَمَهَ ذَلِکَ عِیرٌ لِأَبِی سُفْیَانَ یَحْمِلُ بُرّاً یَقْدُمُهَا جَمَلٌ أَحْمَرُ مُجْمِعٌ تَدْخُلُ غَداً هَذَا مَعَ اَلشَّمْسِ

فَأَرْسَلُوا اَلرُّسُلَ وَ قَالُوا لَهُمْ: حَیْثُ مَا لَقِیتُمُ اَلْعِیرَ فَاحْبِسُوهَا لِیُکَذِّبُوهُ بِذَلِکَ قَوْلَهُ، قَالَ فَضَرَبَ اَللَّهُ وُجُوهَ اَلْإِبِلِ فَأُقْرِبَتْ عَلَی اَلسَّاحِلِ وَ أَصْبَحَ اَلنَّاسُ فَتَشَرَّفُوا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ فَمَا رُئِیَتْ مَکَّهُ قَطُّ أَکْثَرَ مُتَشَرِّفاً وَ لاَ مُتَشَرِّفَهً مِنْهَا یَوْمَئِذٍ لِیَنْظُرُوا مَا قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

قَالَ: فَأَقْبَلَتِ اَلْإِبِلُ مِنْ نَاحِیَهِ اَلسَّاحِلِ فَقَالَ: یَقُولُ اَلْقَائِلُ: اَلْإِبِلُ، اَلشَّمْسُ، اَلْإِبِلُ قَالَ: فَطَلَعَتَا جَمِیعاً . (1)

2151 / [11] - عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) صَلَّی اَلْعِشَاءَ اَلْآخِرَهَ وَ صَلَّی اَلْفَجْرَ فِی اَللَّیْلَهِ اَلَّتِی أُسْرِیَ بِهِ فِیهَا بِمَکَّهَ (2)

2152 / [12] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

حَدَّثَ أَبُو سَعِیدٍ اَلْخُدْرِیُّ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَانِی لَیْلَهَ أُسْرِیَ بِی وَ حِینَ رَجَعْتُ، فَقُلْتُ: یَا جَبْرَئِیلُ ، هَلْ لَکَ مِنْ حَاجَهٍ؟

فَقَالَ: حَاجَتِی أَنْ تَقْرَأَ عَلَی خَدِیجَهَ مِنَ اَللَّهِ وَ مِنِّی اَلسَّلاَمَ. وَ حَدَّثَنَا عِنْدَ ذَلِکَ أَنَّهَا قَالَتْ حِینَ لَقِیَهَا نَبِیُّ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ لَهَا بِالَّذِی قَالَ جَبْرَئِیلُ ، قَالَتْ: إِنَّ اَللَّهَ هُوَ اَلسَّلاَمُ، وَ مِنْهُ اَلسَّلاَمُ، وَ إِلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، وَ عَلَی جَبْرَئِیلَ اَلسَّلاَمُ. (3)

ص: 458


1- عنه بحار الأنوار: 384/18 ح 88 والبرهان في تفسير القرآن: 521/4 ح 22.
2- عنه بحار الأنوار: 385/18 ح 89، والبرهان في تفسير القرآن: 521/4 ح 23، و نور الثقلين: 133/3 ح 54.
3- عنه بحار الأنوار: 7/16 ح 11 و 385/18 ح 90 ، والبرهان في تفسير القرآن: 521/4 ح 24، و نور الثقلین: 123/3 ح 54

سپس فرمود: علامت و نشانه معراج من این است که قافله ای از ابو سفیان گندم بار کرده بودند و جلوی آن ها شتر سرخ مویی که بزرگ بود حرکت می کرد و این قافله فردا صبح هنگام طلوع خورشید وارد می شود پس قریش با شنیدن این خبر، چند نفر را فرستادند و به آن ها گفتند هر کجا قافله را ،دیدید آن ها را متوقف نمایید و نگذارید هنگام طلوع خورشید وارد (مکه) ،شوند تا با این کار حضرت را تکذیب کنند ولی خداوند متعال بر صورت شتران زد و آن ها را به سمت و مسیر ساحل هدایت نمود و چون صبح شد متوجه شدند که قافله وارد شده است.

امام صادق علیه السلام افزود: هیچ زمانی در مکه بیننده زن و مرد به اندازه آن روز مشاهده نشد تا آن چه را که رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داده بود، خوب ببینند، پس قافله از مسیر ساحل دریا وارد شد و در آن روزگار مردم (به عنوان ضرب المثل) می گفتند: «شتر خورشید و خورشید شتر است» چون که هر دو هم زمان طلوع کرده و پدیدار شدند.

11) - از هشام بن حکم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که رسول خدا صلی الله علیه و اله نماز عشا و نماز صبح را در آن شبی که به معراج رفته بود در مکه خواند. (1)

12)- از زراره و حُمران بن اعین و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند: امام باقر علیه السلام فرمود: ابو سعید خُدری حدیث نموده بر این که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: در همان شبی که به معراج برده شدم جبرئیل هنگام رفتن و بازگشتن نزد من آمد پس به او گفتم ای جبرئیل! آیا حاجت و خواسته ای داری؟ پاسخ داد خواسته من این است که سلام من و خداوند را به خدیجه برسانی.

(راویان گویند:) حضرت برای ما بیان نمود هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله خدیجه را ملاقات کرد و آن چه را که جبرئیل گفته بود انجام داد، خدیجه گفت: به راستی که خداوند خود سلام است و سلام از او است و سلام به او باز می گردد و بر جبرئیل نیز سلام باد

ص: 459


1- یعنی همه آن مسافت ها را - از مکه به بیت المقدس و رفتن به آسمان ها و ملاقات با پیامبران و فرشته ها و نیز مشاهدات و اقامه نماز و .... - در مقداری از شب انجام داد چون نماز مغرب و عشا را در مکه خواند و بعد از آن به معراج رفت و بازگشت و نیز نماز صبح همان شب را در مکه .خواند .مترجم

2153 / [13] - عَنْ سَلاَّمٍ اَلْحَنَّاطِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمَسَاجِدِ اَلَّتِی لَهَا اَلْفَضْلُ، فَقَالَ: اَلْمَسْجِدُ اَلْحَرَامُ وَ مَسْجِدُ اَلرَّسُولِ ، قُلْتُ: وَ اَلْمَسْجِدُ اَلْأَقْصَی جُعِلْتُ فِدَاکَ !؟

فَقَالَ: ذَاکَ فِی اَلسَّمَاءِ، إِلَیْهِ أُسْرِیَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

فَقُلْتُ: إِنَّ اَلنَّاسَ یَقُولُونَ: إِنَّهُ بَیْتُ اَلْمَقْدِسِ؟

فَقَالَ: مَسْجِدُ اَلْکُوفَهِ أَفْضَلُ مِنْهُ (1)

2154 / [14] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ صلی الله علیه واله فَانْتَهَی إِلَی مَوْضِعٍ، قَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ : قِفْ فَإِنَّ رَبَّکَ یُصَلِّی، قَالَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا کَانَ صَلاَتُهُ؟

فَقَالَ کَانَ یَقُولُ: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ اَلرُّوحِ سَبَقَتْ رَحْمَتِی غَضَبِی. (2)

2155 / [15] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ رَفَعَهُ جَبْرَئِیلُ بِإِصْبَعِهِ وَضَعَهَا فِی ظَهْرِهِ حَتَّی وَجَدَ بَرْدَهَا فِی صَدْرِهِ، فَکَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله دَخَلَهُ شَیْءٌ فَقَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ [أَ فِی] هَذَا اَلْمَوْضِعِ [تتركني ] ؟

قَالَ: نَعَمْ إِنَّ هَذَا اَلْمَوْضِعَ لَمْ یَطَأْهُ أَحَدٌ قَبْلَکَ، وَ لاَ یَطَأُهُ أَحَدٌ بَعْدَکَ، قَالَ: وَ فَتَحَ اَللَّهُ لَهُ مِنَ اَلْعَظَمَهِ مِثْلَ مَسَامِّ اَلْإِبْرَهِ فَرَأَی مِنَ اَلْعَظَمَهِ مَا شَاءَ اَللَّهُ، فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ : قِفْ یَا مُحَمَّدُ وَ ذَکَرَ مِثْلَهُ اَلْحَدِیثَ اَلْأَوَّلَ سَوَاءً . (3)

ص: 460


1- عنه بحار الأنوار: 385/18 ح 91 ، و 405/100 ح 62 ، والبرهان في تفسير القرآن: 522/4 ح 25 فيه عن سالم الحنّاط، و نور الثقلين: 97/3 ح 4 ، و مستدرك الوسائل: 409/3 ح 3892
2- عنه بحار الأنوار: 385/18 ح ،92 والبرهان في تفسير القرآن: 522/4 ح 26 الكافي: 442/1 ح 13 بتفصيل عنه البحار : 306/18 ح 13.
3- عنه بحار الأنوار: 386/18 ح 93، والبرهان في تفسير القرآن: 522/4 ح 27 الكافي: 484/3 ضمن ح 1 بإسناده عن ابن أذينة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، علل الشرائع: 314/2 ضمن ح 1 ، عنه البحار: 357/18 ضمن ح ،66، و 239/82 ضمن ح 1

13)- از سلام ،حنّاط به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مساجدی که فضیلت و برتری دارند، سؤال کردم؟

فرمود: مسجد الحرام و مسجد النبيّ صلی الله علیه و آله

عرض کردم فدایت گردم! مسجد الاقصی چگونه است؟

فرمود: آن مسجد در آسمان قرار دارد که رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگام رفتن به ،معراج وارد آن شد.

عرض :کردم مردم (اهل سنّت) می گویند منظور از آن بیت المقدس است؟

فرمود مسجد کوفه از آن والاتر و برتر می باشد

14)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که مفرمود: زمانی که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله به معراج برده شد، در محلی وارد شد پس جبرئیل به حضرت گفت: همین جا بایست؛ زیرا پروردگارت مشغول نماز (دعا و ذکر) می باشد.

عرض کردم: فدایت گردم! و نماز (دعا و ذِکر) پروردگار چگونه بود؟

فرمود: می گوید: من منزّه و مقدّس (هستم)، (من) پروردگار فرشته ها و روح می باشم رحمت من بر خشم و غضبم سبقت گرفته است.

15)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود به راستی هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و اله به معراج برده شد جبرئیل حضرت را با انگشت خود بلند نمود و بر پشت خود نهاد به طوری که سردی انگشت او را در سینه خود احساس ،کرد سپس حالت خاصی در رسول خدا صلی الله علیه و اله ایجاد گشت و فرمود: ای جبرئیل! آیا مرا در این محل تنها رها می کنی؟

جبرئیل پاسخ داد: بلی این جا مکانی است که هیچ کسی پیش از تو و بعد از تو قدمی در این جا نگذاشته و نخواهد گذاشت. امام صادق علیه السلام افزود: و خداوند از جلال و عظمت خود به مقدار سوراخ سوزنی روزنه ای برایش گشود پس تا جایی که اراده نموده بود جلال و عظمت پروردگار را مشاهده کرد و جبرئیل به او گفت ای !محمّد همین جا بایست - و همانند حدیث قبل را ذکر کرد- .

ص: 461

قوله تعالى: ﴿ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا ﴿3﴾ وَ قَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا ﴿4﴾ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا ﴿5﴾ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا﴾ ﴿6﴾

2156 / [16]- عَن حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

کَانَ نُوحٌ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِذَا أَصْبَحَ قَالَ: ﴿اَللَّهُمَّ إِنَّهُ مَا کَانَ مِنْ نِعْمَهٍ وَ عَافِیَهٍ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا فَإِنَّهَا مِنْکَ، وَحْدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ، لَکَ اَلْمُلْکُ وَ لَکَ اَلشُّکْرُ بِهَا عَلَیَّ یَا رَبِّ حَتَّی تَرْضَی وَ بَعْدَ اَلرِّضَا﴾ (1)

2157/ [17] - عَنْ حَفْصٍ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّمَا سُمِّیَ نُوحٌ عَبْداً شَکُوراً لِأَنَّهُ کَانَ یَقُولُ إِذَا أَصْبَحَ وَ أَمْسَی: ﴿اَللَّهُمَّ إِنَّهُ مَا أَصْبَحَ وَ أَمْسَی بِی مِنْ نِعْمَهٍ أَوْ عَافِیَهٍ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا مِنْکَ وَحْدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ لَکَ اَلْحَمْدُ وَ لَکَ اَلشُّکْرُ بِهِ عَلَیَّ یَا رَبِّ حَتَّی تَرْضَی وَ بَعْدَ اَلرِّضَا﴾ یَقُولُهَا إِذَا أَصْبَحَ عَشْراً وَ إِذَا أَمْسَی عَشْراً . (2)

ص: 462


1- عنه البرهان في تفسير القرآن 530/4 ح 6.
2- بحار الأنوار: 263/86 ح 32، والبرهان في تفسير القران: 531/4 ح 7 و مستدرک الوسائل: 287/5 ح 6157 بتفاوت یسیر

فرمایش خداوند متعال: ای فرزندان! کسانی را که با نوح (در کشتی) سوار کردیم او بنده شکرگزاری ،بود (شما هم مانند او باشید تا نجات یابید) (3) و ما به بنی اسرائیل در کتاب اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد و برتری جویی بزرگی خواهید نمود (4) پس هنگامی که نخستین وعده فرا رسید گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضدّ شما بر می انگیزیم (به گونه ای که حتی برای به دست آوردن ،مجرمان) خانه ها را جستجو می کنند و این وعده قطعی است (5) سپس شما را بر آن ها چیره می کنیم و شما را به وسیلهٔ دارایی ها و فرزندانی کمک خواهیم کرد و نفرات شما را بیش تر (از دشمن) قرار می دهیم (6)

16)- از حفص بن بُختری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت نوح علیه السلام در هر صبح (به درگاه خداوند متعال) عرض می کرد: «بار خداوندا! هیچ نعمتی و عافیتی در دین با دنیا وجود ،ندارد مگر آن که از ناحیه تو خواهد بود تو تنهایی و شریکی نداری ملکوت برای توست و من در مقابل این نعمت ها و عافیت ها سپاس و شکرت را بجا می آورم پروردگارا! تا از من راضی شوی و بعد از رضایت نیز تو را شکر و سپاس می گویم»

17) - از حفص بن بُختری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود به این خاطر حضرت نوح علیه السلام را «عبد شکور» نامیده اند که در هر صبح و شب (به درگاه خداوند) عرض می کرد: «بارخداوندا! هر نعمتی و عافیتی که هر صبح و شام در دین یا دنیا وجود دارد از ناحیه تو خواهد بود، تو تنهایی و شریکی ،نداری من در مقابل این نعمت ها و عافیت ها سپلس و شکرت را بجا می آورم پروردگارا! تا از من راضی شوی و بعد از رضایت نیز تو را شکر و سپاس می گویم» که آن را ده بار در هر صبح و شب اظهار می داشت

ص: 463

2158 / [18] - وَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ کانَ عَبْداً شَکُوراً﴾ قَالَ إِذَا کَانَ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ یَقُولُ ﴿ أَمْسَیْتُ أَشْهَدُ أَنَّهُ مَا أَمْسَیْتُ بِهِ مِنْ نِعْمَهٍ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا فَإِنَّهَا مِنَ اَللَّهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ لَهُ اَلْحَمْدُ بِهَا وَ اَلشُّکْرُ کَثِیراً﴾ (1)

2159 / [19] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: مَا عَنَی اَللَّهُ بِقَوْلِهِ لِ نُوحٍ : ﴿ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا ﴾ ؟

فَقَالَ: کَلِمَاتٍ بَالَغَ فِیهِنَّ وَ قَالَ: کَانَ إِذَا أَصْبَحَ وَ أَمْسَی قَالَ: ﴿اَللَّهُمَّ أَصْبَحْتُ أُشْهِدُکَ أَنَّهُ مَا أَصْبَحَ بِی مِنْ نِعْمَهٍ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا فَإِنَّهُ مِنْکَ، وَحْدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ، وَ لَکَ اَلشُّکْرُ بِهَا عَلَیَّ یَا رَبِّ حَتَّی تَرْضَی وَ بَعْدَ اَلرِّضَا﴾ ، فَسُمِّیَ بِذَلِکَ عَبْداً شَکُوراً . (2)

2160 / [20] - عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِه تَعَالَی: ﴿وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی اَلْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی اَلْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ﴾ . [قَالَ:] «قَتْلُ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، وَ طَعْنُ اَلْحَسَنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): ﴿وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً ﴾ قَتْلُ اَلْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ﴿فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَنهُمَا﴾ .

إِذَا جَاءَ نَصْرُ دَمِ اَلْحُسَیْنِ علیه السلام، ﴿ بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ﴾ ، قَوْمٌ يَبْعَثُهُمُ اللهُ قَبْلَ خُرُوج الْقَائِم علیه السلام لاَ يَدَعُونَ وتْراً لآِلِ مُحَمَّدٍ إِلاَّ أحْرَقُوهُ، ﴿ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا ﴾ ، قَبْلَ قِيَام الْقَائِم علیه السلام، ﴿ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَكُم بِأَمْوَلٍ وَبَنِينَ وَ جعَلْنَكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا ﴾ ، خُرُوجُ الْحُسَيْن عليه السلام فِي الْكَرَّةِ فِي سَبْعِينَ رَجُلاً مِنْ أصْحَابِهِ الَّذِينَ قُتِلُوا مَعَهُ عَلَيْهِمُ الْبِيضُ

ص: 464


1- عنه بحار الأنوار: 248/86 ذيل ح 8، والبرهان فى تفسير القرآن: 531/4 ح 8 و عنه نور الثقلين: 138/3 ح 76. تفسير القمّي: 377/1 مع زيادة في آخره عنه البحار 248/86 ح 8، والبرهان: 530/4 ح 2، الكافي : 534/2 ح 38 بإسناده عن أبي سعيد المكاري، عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام في حديث طويل، عنه البحار: 253/86 ح 21.
2- عنه بحار الأنوار: 262/86 ذيل ح 32 ، والبرهان في تفسير القرآن: 531/4 ح 9

18)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: نوح علیه السلام در هر صبح و شب به درگاه خداوند متعال، عرض می کرد خداوند را شاهد قرار می دهم که هر نعمتی در دین یا دنیا در هر شبانگاهی که به من می رسد فقط از ناحیه خداوند می باشد، او تنهاست و شریکی ندارد و من در مقابل این نعمت ها سپاس و شکر بسیار برایش بجا می آورم.

19)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: خداوند از این فرمایش خود درباره حضرت نوح علیه السلام: «به درستی که او بنده ای شکرگزار بود» چه مقصودی داشته است؟

فرمود: مقصود کلماتی بوده است (که نوح علیه السلام در گفتن آن ها) مبالغه می کرد و فرمود: او هر شب و صبح سه بار می گفت: «خداوندا! به درستی که من صبح کردم و تو را شاهد قرار می دهم که هر نعمتی در دین یا دنیا به من می رسد فقط از ناحیه تو می باشد تو تنهایی و شریکی نداری و در مقابل این نعمت ها سپاس و شکرت را بجا می آورم پروردگارا! تا از من راضی شوی و بعد از رضایت نیز شکرت را به جا می گذارم» پس به همین خاطر او را «عبد شکور» نامیده اند.

20)- از صالح بن سهل روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بنی اسرائیل را در آن کتاب خبر دادیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد» فرمود: منظور کشتن شدن امام علی علیه السلام و نیزه زدن بر امام حسن (مجتبی) علیه السلام می باشد، «و سرکشی (و جنایتی) خواهید کرد سرکشی کردنی بزرگ» فرمود: منظور کشتن امام حسین علیه السلام است «پس چون از آن دو،بار وعده نخستین فرا رسد».

مقصود هنگام پیروزی خونخواهان امام حسین علیه السلام می باشد «بندگان خود را که سخت دلیر و جنگ آور هستند بر سر شما بفرستیم که در درون خانه ها جستجو کنند»، مقصود مردمی هستند که خدا پیش از ظهور حضرت قائم علیه السلام می فرستد و ، هیچ کس را که مسئول خونی در خانواده آل محمّد علیهم السلام ،بوده وانگذارند و رهایش نکنند مگر این که (جسد) او را آتش می زنند «و این وعده ای حتمی و قطعی است»، منظور قبل از خروج و ظهور امام قائم علیه السلام می باشد.

ص: 465

اَلْمُذَهَّبُ لِکُلِّ بَیْضَهٍ وَجْهَانِ اَلْمُؤَدِّی إِلَی اَلنَّاسِ أَنَّ اَلْحُسَیْنَ قَدْ خَرَجَ فِی أَصْحَابِهِ حَتَّی لاَ یَشُکَّ فِیهِ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ أَنَّهُ لَیْسَ بِدَجَّالٍ وَ لاَ شَیْطَانٍ ، اَلْإِمَامُ اَلَّذِی بَیْنَ أَظْهُرِ اَلنَّاسِ یَوْمَئِذٍ، فَإِذَا اِسْتَقَرَّ عِنْدَ اَلْمُؤْمِنِ [اَلْمُؤْمِنِینَ] أَنَّهُ اَلْحُسَیْنُ لاَ یَشُکُّونَ فِیهِ، وَ بَلَغَ عَنِ اَلْحُسَیْنِ اَلْحُجَّهُ اَلْقَائِمُ بَیْنَ أَظْهُرِ اَلنَّاسِ وَ صَدَّقَهُ اَلْمُؤْمِنُونَ بِذَلِکَ، جَاءَ اَلْحُجَّهَ اَلْمَوْتُ فَیَکُونُ اَلَّذِی [یَلِی] غُسْلَهُ، وَ کَفْنَهُ وَ حَنْطَهُ [حَنُوطَهُ] وَ إِیلاَجَهُ فِی حُفْرَتِهِ اَلْحُسَیْنُ ، وَ لاَ یَلِی اَلْوَصِیَّ إِلاَّ اَلْوَصِیُّ.

وَ زَادَ إِبْرَاهِیمُ فِی حَدِیثِهِ: ثُمَّ یَمْلِکُهُمُ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ حَتَّی یَقَعَ حَاجِبَاهُ عَلَی عَیْنَیْهِ(1)

2161 / [21] - عن حمران، عن أبي جعفر قال:

کَانَ یَقْرَأُ ﴿بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ﴾، ثُمَّ قَالَ: وَ هُوَ الْقَائِمُ علیه السلام وَ أَصْحَابُهُ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ (2)

2162 / [22] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی خُطْبَتِهِ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی، فَإِنَّ بَیْنَ جَوَانِحِی عِلْماً جَمّاً، فَاسْأَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَهٌ شَرْقِیَّهٌ، تَطَأُ فِی خِطَامِهَا، مَلْعُونٌ نَاعِقُهَا، وَ مَوْلاَهَا، وَ قَائِدُهَا، وَ سَائِقُهَا، وَ اَلْمُتَحَرِّزُ فِیهَا، فَکَمْ عِنْدَهَا مِنْ رَافِعَهٍ ذَیْلَهَا

ص: 466


1- عنه بحار الأنوار: 56/51 ح 46، والبرهان في تفسير القرآن: 535/4 ح 6، و نور الثقلين: 138/3 ذيل ح 78، أشار إليه. الكافي: 206/8 ح 250 بإسناده عن عبد الله بن القاسم البطل، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 271 ، والبحار: 93/53 ح 103 والبرهان: 531/4 ح 1، و نور الثقلين: ، 138/3 ح 77 كامل الزيارات: 62 ح 1 (الباب الثامن عشر ما نزل من القرآن) بإسناده عن صالح بن سهل عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 297/45 ح 5.
2- عنه بحار الأنوار: 57/51 ح 47 ، والبرهان في تفسير القرآن: 535/4 ح 7، و نور الثقلين: 138/3 ح 80

سپس بار دیگر شما را بر آن ها غالب می گردانیم» مقصود رجعت و خروج امام حسین علیه السلام است با هفتاد تن از اصحاب و یاران وفادار خود که با او شهید ،شدند که کلاه خودهای طلائی بر سر دارند و هر کلاه خودی دارای دو رو و چهره است و آنان به مردم ابلاغ می کنند: این حسین علیه السلام است که رجعت و خروج کرده تا هیچ مؤمنی درباره آن حضرت شک و تردیدی نکند و فکر نکنند که او دجّال و یا شیطان است و آن روز حضرت حجت (قائم آل محمّد علیهم السلام) در میان مردم حضور دارد.

و چون مؤمنین مطمئن شوند که او امام حسین علیه السلام است و شک نداشته باشند و تصدیق کنند این را که امام زمان علیه السلام در بین مردم است مرگ حضرت حجت و قائم (آل محمّد) علیه السلام فرا می رسد و همان امام حسین علیه السلام است که او را غسل می دهد و کفن می کند و حنوط می نماید و او را در قبرش به خاک می سپارد و امور تجهیز و دفن جنازه وصی را کسی متصدّی نشود مگر کسی که خودش نیز وصی (و امام معصوم) باشد.

و در پایان ،حدیث ابراهیم افزود: سپس امام حسین علیه السلام به قدری حکومت و ریاست می کند که ابروهایش روی چشمانش را می پوشاند.

21) - از حُمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام این آیه: «بندگان خود را که سخت دلیر و جنگ آور هستند بر سر شما بفرستیم» را قرائت می نمود سپس فرمود منظور از آن حضرت قائم (آل محمّد علیهم السلام) و اصحاب و یارانش می باشند که جنگاورانی زورمند خواهند بود.

22)- از مَسعدة بن صدقه روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدرش از جدّ بزرگوارش علیهما السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام در ضمن خطبه ای فرمود ای مردم! پیش از آن که مرا از دست بدهید آن چه را که می خواهید سؤال کنید؛ زیرا که در جوانح و درون من علوم گسترده ای هست پس از من پرسش کنید پیش از آن که از جانب مشرق آشوبی برپا شود که هنگام ،اشتعال شعله سوزان آن بالا گیرد و همه را فرا گیرد، قار قار

ص: 467

تَدْعُو بِوَیْلِهَا، بِدَجْلَهَ أَوْ حَوْلَهَا، لاَ مَأْوَی یَکُنُّهَا، وَ لاَ أَحَدَ یَرْحَمُهَا

فَإِذَا اِسْتَدَارَ اَلْفَلَکُ قُلْتُمْ: مَاتَ أَوْ هَلَکَ وَ أَیَّ وَادٍ سَلَکَ؛ فَعِنْدَهَا تَوَقَّعُوا اَلْفَرَجَ، وَ هُوَ تَأْوِیلُ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ اَلْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً﴾ وَ اَلَّذِی فَلَقَ اَلْحَبَّهَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَهَ، لَیَعِیشُ إِذْ ذَاکَ مُلُوکٌ نَاعِمِینَ، وَ لاَ یَخْرُجُ اَلرَّجُلُ مِنْهُمْ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی یُولَدَ لِصُلْبِهِ أَلْفُ ذَکَرٍ، آمِنِینَ مِنْ کُلِّ بِدْعَهٍ وَ آفَهٍ و التنزیل (1) عَامِلِینَ بِکِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّهِ رَسُولِهِ ، قَدِ اِضْمَحَلَّتْ عَنْهُمُ اَلْآفَاتُ وَ اَلشُّبُهَاتُ. (2)

2163/ [23]- عَنْ رفَاعَةَ بْن مُوسَى قَالَ:

قَالَ أبُو عَبْدِ اللهِ عليه السلام: إِنَّ أوَّلَ مَنْ يَكُرُّ إِلَى الدُّنْيَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيًّ عليهما السلام وَ أصْحَابُهُ، وَ يَزيدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ وَ أصْحَابُهُ فَيَقْتُلُهُمْ حَذْوَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ، ثُمَّ قَالَ أبُو عَبْدِ اللهِ عليه السلام: ﴿ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّلِحَتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا ﴿9﴾

ص: 468


1- العبارة هكذا في النسخ والمنابع ولا تخلو هذه الكلمة من التصحيف، و قال العلّامة المجلسي رحمه الله بعد إيراد هذا الحديث: و سائر الخبر كان مصحّفاً، فتركته على ما وجدته، والمقصود واضح.
2- عنه بحار الأنوار: 75/15 ح 84، 57/51 ح 48 ، والبرهان في تفسير القرآن: 535/4 ح 8، و نور الثقلين: 139/3 ح 82 الاحتجاج: 259/1 بإسناده عن الأصبغ بن نباتة قال: خطبنا أمير المؤمنين علیه السلام على منبر الكوفة ..... عنه البحار: 121/10 ح 2 ، و 272/52 ح 167.
3- عنه بحار الأنوار: 76/53 ح ،78 والبرهان في تفسير القرآن: 536/4 ح ،9 و نور الثقلين: 139/3 ح 83

کننده آن (جمعیت)، مولا و رئیس آن رهبر و پیشوای آن سائق و هدایت کننده آن نگاه دارنده و پناه دهنده در آن همه ملعون و نفرین شده اند.

پس چه بسیار افرادی که دُم خود را بالا گیرند داد و فریاد کنند همچون کسی که در رودی افتاده و راه نجات و پناه گاهی ندارد تا بدان جا بگریزد و کسی هم نیست که به او رحم و دلسوزی کند پس چون ورق برگردد خواهید گفت مرگ او را فرا گرفت و یا به هلاکت رسید و در کدام وادی و بیابانی رهسپار گشته است؟

پس در جهان ،زمانی انتظار فرج و گشایش خواهد بود و این تأویل همان آبه شریفه است: «سپس بار دیگر شما را بر آن ها غلبه دادیم و به وسیله اموال و .فرزندان یاریتان کردیم و بر تعداد شما افزودیم» سوگند به کسی که دانه را شکافت و انسان ها را آفرید در آن زمان پادشاهانی زندگی می کنند که در ناز و نعمت و رفاه باشند و مردی از آنان از دنیا نخواهد رفت مگر آن که در صُلب و ذریّه او هزار مرد به دنیا آیند که تمامی آنان از هر بدعتی و آفتی در امان خواهند ،بود بر طبق کتاب خداوند و سنت رسولش عمل می کنند و هر گونه فتنه و شبه ای نسبت به آنان بر طرف و نابود گشته است.

23) - از رفاعة از رفاعة بن موسى روايت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: اول کسی که به عالم دنیا باز می گردد امام حسین علیه السلام و اصحاب آن حضرت و یزید و اصحاب او می باشند بین ایشان آن ها را یکی پس از دیگری - به همان شیوه ای که انجام داده بودند - می کشند و هلاک می نمایند: «سپس امام صادق به این آیه شریفه را تلاوت نمود سپس بار دیگر شما را بر آن ها غلبه دادیم و به وسیله اموال و فرزندان یاریتان کردیم و بر تعداد شما افزودیم»

فرمایش خداوند متعال: به درستی که این قرآن به راهی که استوار ترین راه هاست هدایت می کند و به مؤمنینی که اعمال صالح و شایسته انجام می دهند بشارت می دهد که برای آنان پاداش بزرگی (در پیش) است. (9)

ص: 469

2164 [24]- عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ (علیه السلام): ﴿أَنَّ هذَا اَلْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ ﴾ قَالَ: یَهْدِی إِلَی اَلْإِمَامِ. (1)

2165 / [25] - عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿إِنَّ هذَا اَلْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ﴾ قَالَ: یَهْدِی إِلَی اَلْوَلاَیَهِ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ يَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا ﴿11﴾ وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا﴾ ﴿12﴾

2166/ [26]- عن سلمان الفارسي قال

إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا خَلَقَ آدَمَ علیه السلام وَ کَانَ أَوَّلُ مَا خَلَقَ عَیْنَاهُ، فَجَعَلَ یَنْظُرُ إِلَی جَسَدِهِ کَیْفَ یَخْلُقُ، ﴿فَلَمَّا جائتْ الروح الی رکبتیه و لم أَنْ یبلغ اَلْخَلْقُ فِی رِجْلَیْهِ﴾ (3) فَأَرَادَ اَلْقِیَامَ فَلَمْ یَقْدِرْ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی ﴿وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا﴾ (4) وَ إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا خَلَقَ آدَمَ وَ نَفَخَ فِیهِ لَمْ یَلْبَثْ أَنْ تَنَاوَلَ عُنْقُودَ اَلْعِنَبِ فَأَکَلَهُ (5)

ص: 470


1- عنه بحار الأنوار: 145/24 ح 4 والرمان في تفسير القران: 540/4 ح 5 و نور الثقلین: 141/3 ح 90 بصائر الدرجات: 477 ح 12 (باب -4 فى إمام الذي يؤدّي إلى الإمام) بإسناده عن علاء بن سیّابة عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 144/24 ح 12، و نحوه الكافي : عنه تأویل الآیات الظاهرة: 273
2- عنه بحار الأنوار 145/24 ح 13، والبرهان في تفسير القرار 540/4 ح 6
3- ما بين القوسين في بعض النسخ هكذا: فلمّا حانت أن يبالغ الخلق في رجلیه.
4- في النسخ هكذا: ﴿خُلِقَ الاِنسَانُ عَجُولاً﴾
5- عنه بحار الأنوار: 118/11 ح 49 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القران: 540/4 ح 2 و نور الثقلین: 141/3 ح 93

24)- از ابو اسحاق (امام کاظم) علیه السلام در روایت کرده است که (درباره فرمایش خداوند) «به درستی که این قرآن هدایت می کند به راهی که استوار باشد» فرمود: منظور هدایت و دعوت آن به سوی امام .است

25)- از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: (منظور از فرمایش خداوند:) «به درستی که این قرآن هدایت می کند به راهی که استوار باشد» هدایت و دعوات آن به سوی ولایت (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) است.

فرمایش خداوند متعال: و انسان (بر اثر شتابزدگی) بدی ها را طلب می کند آن گونه که نیکی ها را می طلبد و انسان همیشه عجول بوده است (11) و ما شب و روز را دو نشانه ( توحيد و عظمت) خود قرار دادیم سپس نشانه شب را محو کرده و نشانه روز را روشنی بخش ساختیم تا (در پرتو آن) فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش و زندگی برخیزید) و عدد سال ها و حساب آن را بدانید و هر چیزی را بطور مشخّص و آشکار بیان کردیم (12)

26)- از سلمان فارسی روایت کرده است که گفت:

همانا خدوند هنگامی که آدم را آفرید اولین عضوی را که در او آفرید چشمانش بود پس به جسم خود نگاه می کرد که چگونه ایجاد می گردد پس چون روح به زانوهایش رسید و هنوز آن به پاهایش نرسیده بود.

خواست که بلند شود ولی نتوانست و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرمود: «و اساساً» انسان عجول و شتابزده است».

و هنگامی که خداوند آدم را آفرید و در (کالبد وجود) او روح و جان دمید زمانی نگذشته بود که خوشه انگوری را برداشت پس آن را .خورد

ص: 471

2167 / [27] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

لَمَّا خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ، وَثَبَ لِیَقُومَ قَبْلَ أَنْ یَتِمَّ خَلْقُهُ فَسَقَطَ ، فَقَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَ کانَ اَلْإِنْسانُ عَجُولاً ﴾ (1). (2)

2168 / [28] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عنه علیه السلام: ﴿فَمَحَوْنا آیَهَ اللَّیْلِ﴾، قَالَ هُوَ السَّوَادُ الَّذِی فِی جَوْفِ الْقَمَرِ (3)

2169 / [29] - عَنْ نَصْرِ بْنِ قَابُوسَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

اَلسَّوَادُ اَلَّذِی فِی اَلْقَمَرِ: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (4)

2170 / [30] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ قَالَ:

کُنْتُ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ ، فَسَمِعْتُ عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ هُوَ عَلَی اَلْمِنْبَرِ، وَ نَادَاهُ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ- وَ هُوَ فِی مُؤَخَّرِ اَلْمَسْجِدِ- فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ، أَخْبِرْنِی عَنْ هَذَا اَلسَّوَادِ فِی اَلْقَمَرِ؟ فَقَالَ: هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿فَمَحَوْنا آیَهَ اَللَّیْلِ﴾ (5)

2171 / [31] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ قَالَ:

قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : سَلُونِی عَنْ کِتَابِ اَللَّهِ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ آیَهٍ إِلاَّ

ص: 472


1- في النسخ هكذا: ﴿خُلِقَ الْإِنسَنُ عَجُولا﴾.
2- عنه بحار الأنوار: 119/11 ح 50 والبرهان: 540/4 ح 3، و نور الثقلين: 142/3 ح 94. الأمالي للطوسي: 659 ح 1361 (مجلس يوم الجمعة، الثالث والعشرون) بإسناده عن هشام، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه و عن تفسير العيّاشي، البحار: 11/ 119 ح 50 ، الأنوار: 5 (الجزء الأوّل في مولد النبيّ محمّد صلی الله علیه و اله) في حديث طويل ، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 41 ح 2 بإسناده عن حبّة العرني، عن أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب علیه السلام.
3- عنه بحار الأنوار: 89/57 ح 75 و 161/58 ح 17 ، والبرهان في تفسير القرآن: 542/4 ح 5، و نور الثقلين: 142/3 ح 95 الغارات: 101/1 بإسناده عن أبي عمرو الكندي قال: سأل ابن الكوّاء أمير المؤمنين علیه السلام، عنه البحار: 166/58 ح 25.
4- عنه بحار الأنوار: 161/58 ح 18 ، والبرهان 543/4 ح ،6 ، و نور الثقلين: 142/3 ح 96.
5- عنه البرهان في تفسير القرآن: 543/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 142/3 ح 95 قطعة من الحديث الطويل الذي تقدّم مع تخريجاته في الحديث 76 من سورة «البقرة».

27)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که خداوند آدم را آفرید از روح خود در ( كالبد وجود) او دمید پس خواست که برخیزد ولی چون آفرینش او تکمیل نشده بود افتاد پس بر همین اساس خداوند عزّ و جلّ فرمود: «و انسان عجول و شتابزده است».

28)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام ( درباره فرمایش خداوند): «پس آیت و نشانه شب را پاک و نابود کردیم» فرمود مقصود آن سیاهی است که در درون ماه موجود می باشد.

29)- از نصر بن قابوس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آن سیاهی که درون ماه آشکار است، «محمّد رسول الله صلی الله علیه و اله می باشد.

30)- از ابو الطُفيل روایت کرده است که گفت

در مسجد کوفه بودم پس شنیدم که امام علی علیه السلام در حالی که بالای منبر بود (سخنرانی می نمود) پس ابن کوّاء- که در آخر مسجد نشسته بود - اظهار داشت: ای امیرالمؤمنین! به من خبر بده این سیاهی که در ماه وجود دارد، چیست؟

فرمود: این همان فرمایش خداوند متعال است که فرمود: «پس ما آیت و نشانه شب را پاک و نابود کردیم»

31) - از ابو الطُفيل روایت کرده است، که گفت:

امام علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: آن چه را که درباره قرآن می خواهید از من سؤال کنید؛ زیرا آیه ای نیست مگر آن که من می دانم در شب نازل شده و یا در ،روز در دشت نازل شده و یا در کوهستان

ص: 473

وَ قَدْ عَرَفْتُ بِلَیْلٍ نَزَلَتْ أَمْ بِنَهَارٍ، أَوْ فِی سَهْلٍ أَوْ فِی جَبَلٍ، قَالَ: فَقَالَ لَهُ اِبْنُ اَلْکَوَّا فَمَا هَذَا اَلسَّوَادُ فِی اَلْقَمَرِ؟

فَقَالَ: أَعْمَی سَأَلَ عَنْ عَمْیَاءَ أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ جَعَلْنَا اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنا آیَهَ اَللَّیْلِ وَ جَعَلْنا آیَهَ اَلنَّهارِ مُبْصِرَهً ﴾ ؟

فَذَلِکَ مَحْوُهَا قَالَ: یَقُولُ اَللَّهِ: ﴿ أَ لَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اَللّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ اَلْبَوارِ * جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها﴾ (1) قَالَ:

تِلْکَ فِی اَلْأَفْجَرَیْنِ مِنْ قُرَیْشٍ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ كُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا ﴿13﴾ اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا﴾ ﴿14﴾

2172 / [32] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ﴾.

قَالَ: قَدْرَهُ اَلَّذِی قَدَّرَ عَلَیْهِ (3)

ص: 474


1- سورة إبراهيم: 28/14 - 29.
2- عنه بحار الأنوار: 159/58 ذيل ح 10 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 332/4 ح 14 باختصار، و 543 ح 8 بتمامه ، و نور الثقلين: 142/3ح 98 الأمالي للصدوق: 276 ح 13 (المجلس السادس والأربعون) بإسناده عن المنهال بن عمرو، عن عباد بن عبد الله قال : قال علىّ علیه السلام بتفاوت ونحوه سعد السعود: 108 عن عامر بن واثلة قال: خطبنا أمير المؤمنين علیه السلام على منبر الكوفة، و شواهد التنزيل: 41/1 ح 31 بإسناده عن وهب بن عبد الله، عن أبي الطفيل قال شهدت عليّا علیه السلام و هو يخطب ، و 42 ح 32 بإسناده عن أبي عبد الرحمن السلمي، قال: ما رأيت أحداً أقرأ من عليّ بن أبي طالب علیه السلام، غرر الحكم: 119 ح 2082
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 543/4 ح 2 ، و نور الثقلين: 144/3 ح 106 تفسير القمّي: 17/2 (علّة كسوف الشمس) مرسلاً، عنه البرهان: 543/4 ح 1.

پس ابن کوّاء به ایشان عرضه داشت پس این سیاهی که درون ماه وجود دارد چیست؟

فرمود: نابینایی (و کوردلی) از مسأله ای مبهم و نامعلوم سؤال می کند آیا فرمایش خداوند (تبارک و تعالی) را نشنیده ای که می فرماید: «و ما شب و روز را دو آیت و نشانه از آیات قرار دادیم پس نشانه شب را محو گردانیدیم و نشانه روز را روشن قرار دادیم» پس این نابودی روشنایی آن همان سیاهی در ماه می باشد.

(سپس ابن کوّاء) گفت: خداوند می فرماید: «آیا نمی بینی آن هایی را که در نعمت های خداوند کفر و دگرگونی ایجاد کرده اند و قوم (و اطرافیان) خود را در خانه هلاکت (ضلالت و گمراهی) قرار دادند * (که عاقبت آن) همان دوزخی است که وارد آن خواهند شد» منظور چه کسانی هستند)؟

فرمود ،منظور آن دو فاجر نابکار قریش می باشند.

فرمایش خداوند متعال: و (نامه) اعمال هر انسانی را برگردنش آویخته ایم و روز ،قیامت کتابی برای او بیرون می آوریم که آن را (در برابر خود) گشوده می بیند (13) و به او گفته می شود:) کتاب (و پرونده اعمال و گفتار) خودت را بخوان کافی است که امروز خود حسابگر (اعمال و گفتار) خویش باشی. (14)

32)- از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پرنده (کردار نیک و بد) هر انسانی را (همچون طوقی) به گردنش آویخته ایم»، فرموده اند: منظور همان مقدّراتی است که برای او تقدیر گرفته شده است.

ص: 475

2173 / [33] - عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ اِقْرَأْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ اَلْیَوْمَ﴾ قَالَ: یَذْکُرُ بِالْعَبْدِ جَمِیعَ مَا عَمِلَ وَ مَا کَتَبَ عَلَیْهِ حَتَّی کَأَنَّهُ فَعَلَهُ تِلْکَ اَلسَّاعَهَ فَلِذَلِکَ قَالُوا ﴿یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا اَلْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً إِلاّ أَحْصاها﴾ (1). (2)

قوله تعالى: ﴿وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا﴾ ﴿16﴾

2174 / [34] - عَنْ حُمْرَانَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ الله تعالى: ﴿ وَ إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَهً أَمَّرْنَا مُتْرَفِیهَا﴾ ، مُشَدَّدَهً مَنْصُوبَهً: «تَفْسِیرُهَا: کَثَّرْنَا - وَ قَالَ - لاَ قَرَأْتُهَا مُخَفَّفَهً. (3)

2175 / [35] - عَنْ حُمْرَانَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ الله تعالى: ﴿ وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها﴾ ، قَالَ: تَفْسِیرُهَا أَمَّرْنَا أَکَابِرَهَا (4)

قوله تعالى: ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا ﴿23﴾ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴿24﴾

ص: 476


1- سورة الكهف: 49/18
2- عنه البرهان في تفسير القرن: 544/4 ح 2 ، و نور الثقلين 144/3 ح 107
3- عنه بحار الأنوار: 208/5 ح 46 و البرهان في تفسیر القرآن: 545/4 ح 1 و نور الثقلین: 145/3 ح 110
4- عنه بحار الأنوار: 208/5 ح 47 و البرهان في تفسیر القرآن: 545/4 ح 2 و نور الثقلین: 144/3 ح 109

33)- از خالد از خالد بن نجیح روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «نامه ات را بخوان، امروز تو خود برای حساب رسی کردن اعمالت کفایت می کنی» فرمود: (روز قیامت) بنده تمام آن چه را که انجام داده و تمام آن چه را که برایش ثبت کرده اند، یادآور می شود. مثل این که گویا آن ها را در همان لحظه مرتکب شده است و این همان گفتار بندگان است (که خداوند از فول آنان در قیامت حکایت نموده که) گویند: «ای وای بر ما! این چگونه نامه ای است که هیچ صغیره و کبیره ای را از قلم نینداخته است».

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست مترقين و ثروتمندان آن را (به انجام واجبات و ترک گناهان) امر می کنیم ولی مشغول معصیت می شوند پس چون به مخالفت و گناه برخاستند مستحق مجازات گردند و آن ها را به شدت تمام در هم می کوییم (16)

34) - از حُمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر عانه درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر بخواهیم (اهالی) قریه ای را هلاک کنیم نعمت خود را برای اشراف آن بیفزاییم» (و چون معصیت کنند هلاک گردند) فرمود: «أَمَرْنا مُتْرَفِیها»، با میم مشدّد و مفتوح به معنای تکثیر و ازدیاد می باشد و افزود: من آن را با تخفیف میم نخوانده ام

35)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال و اگر بخواهیم (اهالی) قریه ای را هلاک کنیم نعمت خود را برای اشراف آن بیفزاییم فرمود: تفسیر آن چنین است بزرگان و اشراف آن را فرمان می دهیم بر ازدیاد اموال و نعمت ها

فرمایش خداوند متعال و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود نیکی کنید هر گاه یکی از آن دو با هر دوی آن ها نزد تو به سن پیری رسیدند پس به آن ها آف نگو (و بر آنان فریاد نزن) و کم ترین اهانتی به آن ها روا مدار و گفتاری الضیف و سنجیده به آن ها بگو! (23) و بال های تواضع خود را از روی محبت و لطف در برابر آنان فرود آور و بگو پروردگارا! همان گونه که آن ها مرا در کوچکی تربیت کردند تو نیز مشمول رحمتشان قرار ده. (24)

ص: 477

2176 / [36] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَحَدِهِمَا (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) : أَنَّهُ ذَکَرَ اَلْوَالِدَیْنِ، فَقَالَ:

هُمَا اَللَّذَانِ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ قَضیَ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوَلِدَیْنِ إِحْسَنًا﴾ (1)

2177 / [37] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا ، فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا﴾ ، قَالَ هُوَ أَدْنَی اَلْأَذَی حَرَّمَ اَللَّهُ فَمَا فَوْقَهُ (2)

2178/ [38] - عَنْ حَرِیزٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: أَدْنَی اَلْعُقُوقِ أُفٍّ، وَ لَوْ عَلِمَ اَللَّهُ أَنَّ شَیْئاً أَهْوَنُ مِنْهُ لَنَهَی عَنْهُ . (3)

2179 / [39] - عَنْ أَبِی وَلاَّدٍ اَلْحَنَّاطِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عن قول الله تعالى: ﴿وَ بِالْوَلِدَيْنِ إِحْسَنًا ﴾؟

فقال: الْإحْسَانُ أنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا ، ولا تُکَلِّفَهُمَا أنْ یَسْألَاکَ شَیْئاً مِمَّا یَحْتَاجَانِ إلَیْهِ وَ إنْ کَانَا مُسْتَغْنِیَیْنِ؛ ألَیْسَ یَقُولُ اللهُ: ﴿ لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ﴾ (4)؟

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ و أمّا قوله تعالى: ﴿إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُف﴾

ص: 478


1- عنه بحار الأنوار: 78/74 ح 74 ، والبرهان في تفسير القرآن: 547/4 ح 8، و مستدرك الوسائل: 173/15 ح 17904.
2- عنه بحار الأنوار: 78/74 ح 76 والبرهان في تفسير القرآن: 548/4 ح 9، و مستدرك الوسائل: 191/15 ح 17970
3- عنه بحار الأنوار: 79/74 ح 76 ، والبرهان في تفسير القرآن: 548/4 ح 10، و مستدرك الوسائل: 191/15 ح 17971 الكافي: 348/2 ح 1 بإسناده عن حديد بن حكيم، عن أبي عبد الله علیه السلام و نحوه 349 ح 9، عنه وسائل الشيعة: 500/21 ح 27693 ، والبحار 59/73 ح 22 عيون أخبار الرضا علیه السلام: 160/44/2 ، عنه البحار: 72/73 ح 55 ، إرشاد القلوب: 179/1 (الباب الحادي والخمسون) بتقديم و تأخير في الألفاظ، صحيفة الرضا علیه السلام 82 ح 181، مشكاة الأنوار: 162 ( الفصل الرابع عشر في حقوق الوالدين).
4- سورة آل عمران: 92/3

36)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

یکی از دو امام باقر و یا صادق علیهما السلام متذکر حالت و موقعیت پدر و مادر شدند و فرمودند آنان همان کسانی هستند که خداوند (در موردشان) فرموده و پروردگارت مقرر داشته است که غیر از او را نپرستید و به پدر و مادر خود نیکی و احسان کنید

37) - از جابر روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال یا آن که یکی آن دو و یا هر دو نزد تو به پیری و کهولت می رسند، پس به آنان اف نگو و آنان را ناراحت نگردان فرمود گفتن «اُف» کمترین کلماتی است که باعث اذیت آن دو میگردد که خداوند گفتن آن و بالاتر از آن را حرام نموده است.

38)- از حریز روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود کمترین مراحل عقوق و آزار «اُف» گفتن می باشد و اگر خداوند چیز دیگری پایین تر از آن را می دانست از آن نیز نهی می نمود.

39)- از ابو ولاد حناط روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «و به پدر و مادر نیکی کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: معنای احسان این است که در سخن صحبت و همنشینی به نکویی با آنان برخورد شود و این که آنان مجبور نشوند نیاز و مشکلات خود را با تو مطرح کرده و از تو درخواست کمک کنند اگر چه بی نیاز باشند (که بازهم وظیفه تو است که کمک و دلجویی شوند) مگر نه این است که خداوند می فرماید: «هرگز به نیکی نخواهید رسید مگر از آن چه که دوست دارید انفاق کنید»؟

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: و اما فرمایش خدای متعال «اگر یکی از ایشان یا هر دوی آنان نزد تو به پیری (و ناتوانی) رسیدند به آنان اف نگو یعنی اگر تو را دلتنگ و ناراحت کردند، به آنان اُف نگو و اگر تو را کتک زدند با آنان تندی نکن

ص: 479

قَالَ : إِنْ أَضْجَرَاکَ فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ ، وَلَا تَنْهَرْهُمَا إِنْ ضَرَبَاکَ قَالَ: ﴿ وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً قَالَ﴾: إِنْ ضَرَبَاکَ فَقُلْ لَهُمَا : غَفَرَ اللّهُ لَکُمَا

فَذلِکَ مِنْکَ قَوْلٌ کَرِیمٌ، و قال: ﴿وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ﴾، قَالَ : لَا تَمْلَأْ عَیْنَیْکَ مِنَ النَّظَرِ إِلَیْهِمَا إِلَا بِرَحْمَهٍ وَرِقَّهٍ ، وَلَا تَرْفَعْ صَوْتَکَ فَوْقَ أَصْوَاتِهِمَا ، وَلَا یَدَکَ فَوْقَ أَیْدِیهِمَا ، وَلَا تَقَدَّمْ قُدَّامَهُمَا (1)

قوله تعالى: ﴿رَبَّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِى نُفُوسِكُمْ إِن تَكُونُواْ صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُورًا﴾ ﴿ 25 ﴾

2180 / [40] - عَنِ اَلْأَصْبَغِ قَالَ:

خخَرَجْنَا مَعَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَتَوَسَّطَ اَلْمَسْجِدَ فَإِذَا نَاسٌ یُصَلُّونَ حِینَ طَلَعَتِ اَلشَّمْسُ فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: نَحَرُوا صَلاَهَ اَلْأَوَّابِینَ نَحَرَهُمُ اَللَّهُ، قَالَ: قُلْتُ: فَمَا نَحَرُوهَا؟

قَالَ: عَجَّلُوهَا، قَالَ: قُلْتُ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَا صَلاَهُ اَلْأَوَّابِینَ؟

قَالَ: رَکْعَتَانِ. (2)

2181/ [41]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَطَاءٍ اَلْمَکِّیِّ قَالَ:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اِنْطَلِقْ بِنَا إِلَی حَائِطٍ لَنَا فَدَعَا بِحِمَارٍ وَ بَغْلٍ فَقَالَ أَیَّهُمَا أَحَبُّ إِلَیْکَ فَقُلْتُ اَلْحِمَارُ فَقَالَ إِنِّی أُحِبُّ أَنْ تُؤْثِرَنِی بِالْحِمَارِ

ص: 480


1- عنه بحار الأنوار: 79/74 ح 78 و البرهان في تفسیر القرآن: 548/4 ح 11 و مستدرک الوسائل: 173/15 ح 17905 و 197 ح 17996 الكافي 157/2 ح 1. من لا يحضره الفقيه: 407/4 ح 5883 عنه وسائل الشيعه: 487/21 ح 27663, والبحار: 39/74 ح 3 مشكاة الأنوار: 163 (الفصل الرابع عشر في حقوق الوالدين).
2- عنه بحار الأنوار 156/83 ح 5 والبرهان في تفسير القرآن: 549/4 ح 3، و مستدرك الوسائل: 71/3 ح 3053 الكافي: 452/3 ح 8 بإسناده عن سيف بن عميرة رفعه قال مرّ أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت عنه وسائل الشیعه: 102/4 ح 4626، والبحار: 180/34 و 157/83

و نیز فرمود و با آنان سخنی ملایم و بزرگوارانه «بگو یعنی بگو خدا شما را بیامرزد؛ پس این است معنای سخن ملایم و شریف از جانب تو در برابر آنان.

و (خداوند جلیل) فرمود و از روی مهربانی برای آن ها جنبه افتادگی و مهربانی در خود ایجاد گردان یعنی دیدگانت را به آنان خیره ،نگردان مگر این که با حالت مهربانی و محبت به آنان نگاه کنی و صدایت را از صدای آنان بلندتر نکن و دست خود را بالای دست آنان قرار نده و در راه رفتن بر آنان سبقت نگیر

فرمایش خداوند متعال پروردگار شما از خود شما به درون دل هایتان آگاه تر است که گاه لغزشی داشتید و گاه صالح بودید لذا جبران کنید پس او بازگشت کنندگان را می بخشد (25)

40)- از اصبغ (ابن نباته) روایت کرده است که گفت:

به همراه امام علی علیه السلام بیرون رفتیم موقعی که حضرت در میان مسجد قرار گرفت خورشید طلوع کرده بود و مردم (نماز) نافله می خواندند، پس شنیدم که حضرت میفرمود: نماز توبه کنندگان را قربانی ،کردند خداوند آنان را قربانی کند

عرضه داشتم پس چگونه آن را قربانی را کرده اند؟

فرمود: آن را با عجله و شتاب انجام داده اند.

عرض :کردم ای امیرالمؤمنین نماز توبه کنندگان چیست؟

فرمود: دو رکعت می باشد

41) - از عبد الله بن عطاء مکی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام (به من) فرمود: بیا برویم به باغستانی که مال خودمان است، پس الاغ و استری را درخواست نمود و فرمود کدامین را بیشتر دوست می داری؟

پس عرض کردم الاغ را (بیش تر علاقه مند) هستم

فرمود: دوست دارم که الاغ را به من واگذار کنی

ص: 481

فَقُلْتُ: اَلْبَغْلُ أَحَبُّ إِلَیَّ فَرَکِبَ اَلْحِمَارَ وَ رَکِبْتُ اَلْبَغْلَ، فَلَمَّا مَضَیْنَا اِخْتَالَ اَلْحِمَارُ فِی مِشْیَتِهِ حَتَّی هَزَّ مَنْکِبَیْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَلَزِمَ قَرَبُوسَ اَلسَّرْجِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَأَنِّی أَرَاکَ تَشْتَکِی بَطْنَکَ

قَالَ: وَ فَطَنْتَ إِلَی هَذَا مِنِّی، إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ لَهُ حِمَارٌ یُقَالُ لَهُ: عُفَیْرٌ إِذَا رَکِبَهُ اِخْتَالَ فِی مِشْیَتِهِ سُرُوراً بِرَسُولِ اَللَّهِ حَتَّی یَهُزَّ مَنْکِبَیْهِ، فَیَلْزَمُ قَرَبُوسَ اَلسَّرْجِ، فَیَقُولُ: اَللَّهُمَّ لَیْسَ مِنِّی وَ لَکِنْ ذَا مِنْ عُفَیْرٍ ، وَ إِنَّ حِمَارِی مِنْ سُرُورِی اِخْتَالَ فِی مَشْیِهِ، فَلَزِمَتُ قَرَبُوسَ اَلسَّرْجِ وَ قُلْتُ: اَللَّهُمَّ هَذَا لَیْسَ مِنِّی وَ لَکِنْ هَذَا مِنْ حِمَارِی

قَالَ: فَقَالَ یَا اِبْنَ عَطَاءٍ تَرَی زَاغَتِ اَلشَّمْسُ؟

فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا عِلْمِی بِذَلِکَ وَ أَنَا مَعَکَ.

فَقَالَ لاَ لَمْ تَفْعَلْ وَ أَوْشَکَ قَالَ: فَسِرْنَا.

قَالَ فَقَالَ قَدْ فَعَلْتَ، قُلْتُ: هَذَا اَلْمَکَانُ اَلْأَحْمَرُ .

قَالَ: لَیْسَ یُصَلَّی هَاهُنَا، هَذِهِ أَوْدِیَهُ اَلنِّمَالِ وَ لَیْسَ یُصَلَّی فيها.

ققَالَ: فَمَضَیْنَا إِلَی أَرْضٍ بَیْضَاءَ قَالَ: هَذِهِ سَبِخَهٌ وَ لَیْسَ یُصَلَّی بِالسِّبَاخِ قَالَ: فَمَضَیْنَا إِلَی أَرْضٍ حَصْبَاءَ قَالَ: هَاهُنَا فَنَزَلَ وَ نَزَلْتُ

فَقَالَ: یَا اِبْنَ عَطَاءٍ أَتَیْتَ اَلْعِرَاقَ فَرَأَیْتَ اَلْقَوْمَ یُصَلُّونَ بَیْنَ تِلْکَ اَلسَّوَارِی فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ ؟

قَالَ: قُلْتُ: نَعَمْ فَقَالَ: أُولَئِکَ شِیعَهُ أَبِی عَلِیٍّ علیه السلام ، هَذِهِ صَلاَهُ اَلْأَوَّابِینَ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوّابِینَ غَفُوراً﴾ (1)

ص: 482


1- عنه بحار الأنوار: 291/76 ح 14 إلى قوله: هذا من حماري، و 327/83 ح 28 قطعة منه، و 53/87 ذيل ح 4 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 549/4 ح 4، و نور الثقلين: 152/3 ح 150 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 66/3 ح 3030 أشار إليه، و 339 ح 3734 قطعة منه، و 265/8 ح 9410 إلى قوله: هذا من حماري. المحاسن: 352 ح بتفاوت عنه البحار: 53/87 ح ،4 و مستدرك الوسائل: 65/3 ح 3038

عرض کردم من استر را (نیز) دوست دارم پس حضرت سوار الاغ شد و من سوار ،استر ،شدم چون به راه افتادیم الاغ در راه رفتن خود به رقص آمد به طوری که دو شانه آن حضرت به لرزه و حرکت در آمد و به ناچار ایشان به جلوی زین چسبید.

عرضه داشتم: فدایت گردم گویا از جهت شکم شکایت و ناراحتی داری؟

فرمود و تو متوجه این حالت من شدی؟! به راستی که رسول خدا صلی الله علیه و اله دارای الاغی بود - به نام عفیر - هنگامی که ایشان سوار آن می شد از شادیش به سبب سوار شدن رسول خدا صلی الله علیه و آله به رقص می،آمد، به طوری که دو شانه آن حضرت می لرزید و به ناچار ایشان به جلوی زین می چسبید و می فرمود: خداوندا! این حرکت از من نیست، بلکه از عفیر است.

و این الاغ هم از شادیش به سبب سوار شدن من با رقص راه می رفت پس من به جلوی زینش چسبیدم و گفت:م خداوند این حرکت از من نیست، بلکه از الاغ می باشد. سپس فرمود ای فرزند عطا آیا می بینی که خورشید در حال خمیدگی و غروب است؟

عرض کردم فدایت گردم من در محضر شما اطلاعی نسبت به آن ندارم

فرمود نه این چنین نیست هنوز غروب نکرده ولی نزدیک است که آن واقع ،شود سپس فرمود حرکت کنیم پس به راه خود ادامه دادیم و پس از اندکی راه رفتن فرمود: غروب انجام شد عرض :کردم زمین این جا خاکش سرخ است فرمود: این جا نماز خوانده نمی،شود این جا لانه مورچه ها است که قابلیت نماز خواندن را ندارد.

و چون مقداری دیگر راه رفتیم رسیدیم به زمینی که خاک آن سفید بود، فرمود: این جا شوره زار است و در زمین شوره زار نماز خوانده نمی شود پس از آن جا نیز گذشتیم تا به زمینی ریگزار رسیدیم و حضرت فرمود: همین جا خوب است سپس پیاده شد و من هم پیاده شدم بعد از آن فرمود ای فرزند عطا! آیا تا کنون عراق رفته ای و مردم را دیده ای که کنار ستون های مسجد کوفه نماز می خوانند؟

عرضه داشتم بلی فرمود: آنان شیعیان پدرم - امام - علی علیه السلام می باشند این نمازی را که می خوانند همان نماز توبه کنندگان است؛ به راستی که خداوند می:فرماید پس به راستی که او توبه کنندگان را می آمرزد

ص: 483

2182 / [42] - عن أبي بصير، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوّابِینَ غَفُوراً﴾ ، قَالَ: هُمُ اَلتَّوَّابُونَ اَلْمُتَعَبِّدُونَ (1)

2183 / [43] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

یَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ وَ اَلاِجْتِهَادِ، وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَهِ، وَ صِدْقِ اَلْحَدِیثِ، وَ حُسْنِ اَلصُّحْبَهِ لِمَنْ صَحِبَکُمْ، وَ طُولِ اَلسُّجُودِ، کَانَ ذَلِکَ مِنْ سُنَنِ اَلْأَوَّابِینَ

قَالَ أَبُو بَصِیرٍ : اَلْأَوَّابُونَ: اَلتَّوَّابُونَ (2)

2184 / [44] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

مَنْ صَلَّی أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ [فَقَرَأَ] فِی کُلِّ رَکْعَهٍ خَمْسِینَ مَرَّهً ﴿قُلْ هُوَ اَللَّهُ أَحَدٌ﴾ کَانَتْ صَلاَهَ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ وَ هِیَ صَلاَهُ اَلْأَوَّابِینَ (3)

2185 / [45] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: کَانَتْ صَلاَهُ اَلْأَوَّابِینَ خَمْسِینَ صَلاَهً کُلُّهَا بِقُلْ هُوَ اَللَّهُ أَحَدٌ. (4)

ص: 484


1- عنه بحار الأنوار: 34/6 ح 47، والبرهان في تفسير القرآن: 550/4 ح 5، و نور الثقلين: 153/3 ح 151، و مستدرك الوسائل: 125/12 ح 13697. مشكاة الأنوار: 109 (الفصل الأول في التوبة) من كتاب المحاسن عن أبي عبد الله علیه السلام، و 146 (الفصل العاشر في قول الخير و فعله) عنه البحار : 167/85 ذيل ح 18 و مستدرك الوسائل: 474/4 ح 5198.
2- عنه بحار الأنوار: 395/69 ح 80، والبرهان في تفسير القرآن: 550/4 ح 6، و نور الثقلين: 153/3 ح 152 ، و مستدرك الوسائل: 127/1 ح 168 قطعة منه، و 173/11 ح 12671 بحذف الذيل. مشكاة الأنوار: 146 (الفصل العاشر في قول الخير و فعله) عنه البحار: 166/82 ضمن ح 18، و مستدرك الوسائل : 474/4 ح 5198 عن مشكاة الأنوار، نقلاً عن المحاسن.
3- عنه بحار الأنوار: 171/91 ح 4 والبرهان: 550/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 153/3 ح 153. من لا يحضره الفقيه: 564/1 ح 1557 فيه: و أمّا محمّد بن مسعود العيّاشي «رحمه الله» فقد روى في كتابه عن عبد الله بن محمّد، عن محمّد بن إسماعيل بن السماك، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 113/8 ح 10198
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 550/4 ح 8 و نور الثقلين: 153/3 ح 154.

42)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند متعال «پس به راستی که او توبه کنندگان را می آمرزد» می فرمود

آنان افرادی توبه کننده و عبادت کننده هستند.

43) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: ای ابا محمّد بر شما باد به تقوی و کوشش در عبادت و ادای امانت و راستگویی و این که با دوستان خود خوش رفتاری کنید و سجده را طول دهید؛ پس این موارد از سنتهای اوّابین می.باشند

ابو بصیر :گوید: «اوّابین» به معنای بسیار توبه کنندگان می باشد

44)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود کسی که چهار رکعت نماز بخواند و در هر رکعت پنجاه مرتبه سوره «قل هو الله أحد» را تلاوت ،نماید نماز حضرت فاطمه علیها السلام را انجام داده و این همان نماز توبه کنندگان است.

45)- از محمّد بن حفص بن عمر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: نماز توبه کنندگان پنجاه (رکعت) نماز است که در همه رکعات آن ها سورة «قل هو الله أحد» خوانده می شود.

ص: 485

قوله تعالى: ﴿ وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً﴾ ﴿ 26﴾

2186/ [46]- عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

مَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ تعالى: ﴿وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ﴾ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَا جَبْرَئِیلُ قَدْ عَرَفْتُ اَلْمِسْکِینَ فَمَنْ ذَوِی اَلْقُرْبَی؟

قَالَ: هُمْ أَقَارِبُکَ، فَدَعَا حَسَناً وَ حُسَیْناً وَ فَاطِمَهَ

فَقَالَ: إِنَّ رَبِّی أَمَرَنِی أَنْ أُعْطِیَکُمْ مِمَّا أَفَاءَ عَلَیَّ، قَالَ: أَعْطَیْتُکُمْ فَدَکَا (1)

2187/ [47]- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: كان رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَعْطَی فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ فَدَكاً؟

قَالَ: کَانَ وَقَفَهَا، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ﴾ فَأَعْطَاهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَقَّهَا قُلْتُ: رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أَعْطَاهَا؟

قَالَ: بَلِ اَللَّهُ أَعْطَاهَا (2)

2188 / [48]- عَنِ ابْنِ تَغْلِبَ قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أكان رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عْطَی فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ فَدَكاً؟

قَالَ: كَانَ لَهَا مِنَ اللَّهِ (3)

ص: 486


1- عنه بحار الأنوار 75/29 ح 12 فيه: محمّد بن حفص من عمر والبرهان في تفسیر القرآن 552/4 ح 5 و نور الثقلین: 155/3 - 162
2- عنه بحار الأنوار: 76/29 ج 13، والبرهان في تغير القران: 552/4 ح 6 و نور الثقلین: 156/3 ح 163 كشف الغمّة: 476/1 فيه: عن أبان بن تغلب، عن أبي عند الله علیه السلام عنه البحار: 205/29 و 213/96
3- عنه بحار الأنوار: 76/29 ح 14، والبرهان في تفسير القران: 453/4 - 7

فرمایش خداوند متعال: و حقّ نزدیکان و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را بپرداز و هرگز اسراف و تبذیر ،نکن (26)

46)- از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زمانی که خداوند متعال: «و حق ذوی القربی و مسکین را بپرداز» را نازل ،نمود، رسول خدا صلی الله علیه و آله اظهار نمود: ای جبرئیل! مسکین را شناخته ام (که چه کسی هست) پس ذوی القربی چه کسانی می باشند؟

جبرئیل علیه السلامپاسخ داد ،آنان خویشاوندان (درجه یک) تو می باشند، پس رسول خدا صلی الله علیه و اله حسن و حسین و فاطمه (علیها السلام) را دعوت نمود و فرمود پروردگارم به من دستور داده تا از آن چه که نسبت به غنیمت ها در اختیار من قرار گرفته است حق شما را بپردازم سپس :افزود فدک را به شما عطا کردم

47)- از ابان بن تغلب روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم آیا رسول خدا صلی الله علیه و اله فدک را به فاطمه علیها السلام عطا نمود؟

فرمود آن را وقف بر (فرزندان) او نمود پس خداوند متعال این آیه را: «و حق ذوی القربی و مسکین را بپرداز» نازل نمود و رسول خدا صلی الله علیه و اله حقّ فاطمه علیها السلام (و فرزندانش) را به او پرداخت کرد

عرض کردم آیا رسول خدا صلی الله علیه و اله آن را عطایش نمود؟

فرمود: بلکه (در حقیقت) خداوند عطایش نموده است.

48)- از ابان بن تغلب روایت کرده است که گفت

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا رسول خدا صلی الله علیه و اله، فدک را به فاطمه علیها السلام عطا نمود؟

فرمود فدک از طرف خداوند به عنوان حق آن حضرت (فاطمه علیها السلام) قرار گرفته است.

ص: 487

2189 / [49] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ:

أَتَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام أَبَا بَكْرٍ تُرِیدُ فَدَكَ. قَالَ هَاتِی أَسْوَدَ أَوْ أَحْمَرَ یَشْهَدْ بِذَلِكَ. قَالَ: فَأَتَتْ بِأُمِّ أَیْمَنَ. فَقَالَ لَهَا: بِمَ تَشْهَدِینَ؟

قَالَتْ: أَشْهَدُ أَنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَی مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَآتِ ذَا اَلْقُرْبی حَقَّهُ ﴾ فَلَمْ یَدْرِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ هُمْ فَقَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ سَلْ رَبَّکَ مَنْ هُمْ؟

فَقَالَ: فَاطِمَهُ ذُو اَلْقُرْبَی فَأَعْطَاهَا فَدَکاً ، فَزَعَمُوا أَنَّ عُمَرَ مَحَا اَلصَّحِیفَهَ وَ قَدْ کَانَ کَتَبَهَا أَبُو بَکْرٍ (1)

2190 / [50] - عَنْ عَطِیَّهَ اَلْعَوْفِیِّ قَالَ

لَمَّا اِفْتَتَحَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ خَیْبَرَ ، وَ أَفَاءَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فَدَکَ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ ﴿وَ آتِ ذَا اَلْقُرْبی حَقَّهُ﴾ قَالَ: یَا فَاطِمَهُ لَکِ فَدَکٌ . (2)

2191 / [51] - قال عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ صَالِحٍ:

کَتَبَ اَلْمَأْمُونُ إِلَی عُبَیْدِ اَللَّهِ بْنِ مُوسَی اَلْعَبْسِیِّ یَسْأَلُهُ عَنْ قِصَّهِ فَدَکٍ فَکَتَبَ إِلَیْهِ عُبَیْدُ اَللَّهِ بْنُ مُوسَی بِهَذَا اَلْحَدِیثِ

رَوَاهُ عَنْ اَلْفَضْلِ بْنِ مَرْزُوقٍ عَنْ عَطِیَّهَ فَرَدَّ اَلْمَأْمُونُ فَدَکَ عَلَی وُلْدِ فَاطِمَهَ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَا - (3)

ص: 488


1- عنه بحار الأنوار: 76/29 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن: 553/4 ح 8، و نور الثقلين: 156/3 ح 164 الكافي: 543/1 ح 5 بإسناده عن عليّ بن أسباط قال: لمّا ورد أبو الحسن موسى علیه السلام على المهديّ ... بتفصيل، عنه البحار: 156/48 ح 29، و نحوه تهذيب الأحكام: 148/4 ح 36، والمقنعة: 288 (باب - 38 - الزيادات).
2- عنه بحار الأنوار: 76/29 ح ،16 ، والبرهان في تفسير القرآن: 553/4 ح 9 كشف الغمّة: 476/1 فيه : روى ابن بابويه مرفوعاً إلى أبي سعيد الخدري قال: ... بتفاوت و في رواية أخرى عن أبي سعيد مثله، و نحوه البحار: 205/29.
3- عنه بحار الأنوار: 107/29 (باب - 11 نزول الآيات فى أمر فدك و قصّته)، والبرهان فى تفسير القرآن: 553/4 ح 10

49)- از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت فاطمه علیها السلام نزد ابو بکر آمد تا فدک را مطالبه نماید، ابو بکر گفت: یک نفر سیاه (پوست) و یا سرخ (پوست) بیاور تا تو را بر ادعایت گواهی دهد بر این که فدک مال و حق تو است.

پس حضرت اُم ایمن را احضار نمود و ابو بکر به او گفت: بر چه چیزی گواهی می دهی؟

پاسخ داد گواهی می دهم بر این که جبرئیل علیه السلام بر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله وارد شد و گفت خداوند می فرماید: «و حق ذوی القربی را بپرداز»، پس آن حضرت ندانست که آنان چه کسانی هستند لذا اظهار نمود ای جبرئیل از پروردگارت سؤال کن که آنان چه کسانی می باشند؟ پس جبرئیل پاسخ داد: فاطمه (علیها السلام) ذی القربی است بر همین اساس او فدک را تحویل حضرت فاطمه علیها السلام داد ولی اعتقاد آنان بر این است که عمر (نوشته های) نامه ای را که ابو بکر نوشته بود با آب دهان پاک نموده و سپس آن را پاره کرد.

50)- از عطیّه عوفی روایت کرده است که گفت:

زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ خیبر آن جا را فتح نمود و خداوند فدک را به عنوان فییء و غنیمت در اختیار آن حضرت قرار داد و این آیه: «و حق ذوی القربی را بپرداز» را بر او نازل ،نمود حضرت فرمود ای فاطمه فدک حق تو و مال تو می باشد

51)- عبد الرحمان بن صالح گفته است:

مأمون (عباسی) به عُبيد الله بن موسی ،عَبَسی نامه ای نوشت و در رابطه با جریان فدک از او سؤال کرد

پس عُبيد الله بن موسی در جواب او حدیث قبل را -که فضل بن مرزوق و پس او از عطیّه نقل کرده بود - برایش نوشت پس مأمون فدک را به فرزندان فاطمه علیها السلام بازگردانید.

ص: 489

2192 / [52] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

قال يوم الشوري : أفيكُم اَحدٌ تَمَّ نُورهُ مِنَ السَّمآءِ حين قال: ﴿ وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ، وَ الْمِسْكِينَ﴾؟ قالوا: لا (1)

2193 / [53] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ ، قَالَ::

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذِیرا ﴾ ؟

قَالَ: مَنْ أَنْفَقَ شَیْئاً فِی غَیْرِ طَاعَهِ اَللَّهِ فَهُوَ مُبَذِّرٌ، وَ مَنْ أَنْفَقَ فِی سَبِیلِ اَلْخَیْرِ فَهُوَ مُقْتَصِدٌ (2)

2194 / [54] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، قَالَ: :

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذِیرا ﴾ ؟

قَالَ: بَذْلُ اَلرَّجُلِ مَالَهُ وَ یُقْعِدَهُ لَیْسَ لَهُ مَالٌ

قَالَ: فَیَکُونُ تَبْذِیرٌ فِی حَلاَلٍ قَالَ: نَعَمْ (3)

2195 / [55] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ جُذَاعَهَ قَالَ

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اِتَّقِ اَللَّهَ وَ لاَ تُسْرِفْ وَ لاَ تَقْتُرْ وَ کُنْ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاماً إِنَّ اَلتَّبْذِیرَ مِنَ اَلْإِسْرَافِ وَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی ﴿وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً﴾ إِنَّ اَللَّهَ لاَ یُعَذِّبُ عَلَی اَلْقَصْدِ (4)

ص: 490


1- عنه بحار الأنوار: 76/29 ح 17، والبرهان في تفسير القرآن: 553/4 ح 11، و نور الثقلين: 156/3 ح 165 بناء المقالة الفاطميّة: 409 بإسناده عن أبي الطفيل عامر بن واثلة قال: كنت على الباب يوم الشورى فارتفعت الأصوات بينهم فسمعت عليّاً علیه السلام يقول ..... الطرائف: 411/2 ( شكاية عليّ بن أبي طالب علیه السلام عمّن تقدّمه) بتفاوت يسير.
2- عنه بحار الأنوار 302/75 ح 1 والبرهان في تفسير القرآن: 553/4 ح 12 و نور الثقلين: 156/3 ح ،168 ، و مستدرك الوسائل: 269/15 ح 18211
3- عنه بحار الأنوار: 302/75 ح 2 ، والبرهان في تفسير القرآن: 553/4 ح 13، و نور الثقلين: 156/3 ح 169، و مستدرك الوسائل: 269/15 ح 18212
4- عنه بحار الأنوار: 302/75 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن: 553/4 ح 14 فيه: عن عامر بن جُذاعة، و نحوه مستدرك الوسائل: 51/13 ح 14717 ، و 264/15 18199 الكافي: 501/3 ذيل ح 14 بإسناده عن عامر بن جذاعة قال: جاء رجل إلى أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 45/9 ذيل ح 11486.

52)- از ابو الطُّفيل روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام در روز شورا (ی شش نفره) فرمود: آیا در بین شما کسی هست که نورش از آسمان تمام و تکمیل شده باشد؛ در آن موقعی که خداوند فرمود: «و حق ذوى القربى و مسکین را بپرداز»؟

همگی پاسخ دادند نه

53)- از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و هیچ گونه اسراف و تبذیری را انجام نده» سؤال کردم؟

فرمود: کسی که چیزی را در غیر طاعت و فرمان خدا انفاق کند او اسراف و تبذیر کرده است و کسی که در راه خیر و طاعت خداوند انفاق نماید او میانه روی و صرفه جویی نموده است.

54)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و هیچ گونه اسراف و تبذیری را انجام نده»، سؤال کردم؟

فرمود: مقصود این است که مرد اموال خود را (به دیگران) بخشش و انفاق کند سپس با دست خالی و بدون مال بنشیند (به طوری که خود محتاج دیگران گردد).

عرض کردم آیا ممکن است که اسراف و تبذیر در برنامه های حلال باشد؟

فرمود: بلی

55)- از علی ( عامر ) بن جُذاعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود تقوای الهی را پیشه خود قرار بده و اسراف نکن و بخیل هم ،نباش بلکه با رعایت میانه روی بین آن دو ثابت و پایدار باش؛ زیرا که اسراف همان تبذیر می باشد و خداوند فرموده است و هیچ گونه اسراف و تبذیری را انجام نده به درستی که خداوند هیچ گاه برای صرفه جویی و میانه،روی کسی را عقاب نمی نماید

ص: 491

2196 / [56] - [عَنْ جَمِیلٍ ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ،] (1) عَنْ عَامِرِ بْنِ جُذَاعَهَ ، قَالَ: دَخَلَ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) رَجُلٌ، فَقَالَ: یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ، قَرْضاً إِلَی مَیْسَرَهٍ.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَی غَلَّهٍ تُدْرَکُ؟ فَقَالَ: لاَ وَ اَللَّهِ

فَقَالَ: إِلَی تِجَارَهٍ تُؤَدَّی؟ فَقَالَ: لاَ وَ اَللَّهِ

قَالَ: فَإِلَی عُقْدَهٍ تُبَاعُ؟ فَقَالَ: لاَ وَ اَللَّهِ

فَقَالَ: فأَنْتَ إِذَنْ مِمَّنْ جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ فِی أَمْوَالِنَا حَقّاً

فَدَعَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ بِکِیسٍ فِیهِ دَرَاهِمُ فَأَدْخَلَ یَدَهُ فَنَاوَلَهُ قَبْضَهً

ثُمَّ قَالَ اِتَّقِ اَللَّهَ وَ لاَ تُسْرِفْ وَ لاَ تَقْتُرْ وَ کُنْ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاماً إِنَّ اَلتَّبْذِیرَ مِنَ اَلْإِسْرَافِ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً﴾ وَ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ لاَ یُعَذِّبُ عَلَی اَلْقَصْدِ (2)

2197 / [57] - عَنْ جَمِیلٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ: فِی قَوْلِهِ تعالى: ﴿ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا﴾، قَالَ: لاَ تُبَذِّرْ فِی وَلاَیَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (3)

2198 / [58] - عَنْ بِشْرِ بْنِ مَرْوَانَ ، قَالَ:

دَخَلْنَا عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَدَعَا بِرُطَبٍ، فَأَقبَلَ بَعْضُهُمْ یَرْمِی بِالنَّوَی، قَالَ: فَأَمْسَکَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَدَهُ، فَقَالَ: لاَ تَفْعَلْ، إِنَّ هَذَا مِنَ اَلتَّبْذِیرِ، وَ إِنَّ اَللَّهَ لاَ یُحِبُّ اَلْفَسَادَ (4)

ص: 492


1- ما بين المعقوفتين عن الطبعة لمكتبة الإسلاميّة.
2- عنه بحار الأنوار: 302/75 ح 4، والبرهان في تفسير القرآن: 554/4 ح 15، و مستدرك الوسائل: 51/13 ح 14716 ، و 265/15 ح 18201 الظاهر أنّ هذا الحديث مع سابقه حديث واحد و اختلاف الراوي فيهما يحتمل أن يكون من خطأ الناسخ.
3- عنه بحار الأنوار: 106/36 ح ،53 ، والبرهان في تفسير القرآن: 554/4 ح 16. المحاسن: 257/1 ح 298 (باب - 31 التقيّة) بإسناده عن إسحاق بن عمار عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 284/25 ح 31
4- عنه بحار الأنوار: 303/75 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن: 554/4 ح 14، و نور الثقلين: 157/3 ح 171 ، و مستدرك الوسائل: 268/15 ح 18209

56)- از جمیل به نقل از اسحاق بن عمار از عامر بن جُذاعه روایت کرده است که گفت:

مردی به محضر امام صادق علیه السلام وارد شد پس اظهار داشت: ای ابا عبد الله وامی را به من بده تا در زمان توانایی برگردانم حضرت فرمود تا زمانی که موقع برداشت زراعت فرا رسد آن مرد گفت نه به خدا سوگند! فرمود: تا زمانی که در آمد تجارتی پرداخت شود آن مرد گفت نه به خدا سوگند! حضرت فرمود: تا زمانی که کالا و جنسی به فروش برسد آن مرد گفت نه به خدا سوگند! حضرت فرمود: بر این اساس تو از کسانی می باشی که در اموال ما حقی داری سپس کیسه ای را -که در آن پول نقره ای بود - درخواست نمود (و چون آن را آوردند) ایشان دست خود را درون آن کرد و مشتی درهم برداشت و به او داد.

بعد از آن فرمود: تقوای الهی را پیشه خود قرار بده و اسراف نکن و بخیل هم نباش بلکه با رعایت میانه روی بین آن دو ثابت و پایدار باش؛ زیرا اسراف همان تبذیر می باشد و خداوند فرموده است و هیچ گونه اسراف و تبذیری را انجام نده و فرمود: خداوند هیچ گاه برای صرفه جویی و میانه روی کسی را عقاب نمی نماید.

57)- از ،جمیل به نقل از اسحاق بن عمار روایت کرده است که او در مورد فرمایش خداوند متعال: «و هیچ گونه اسراف و تبذیری را انجام نده» گفته است: منظور اسراف و تبذیر دربارۀ (عشق و محبّت) ولایت امام علی علیه السلام است که غُلُو نشود و (در عقیده و گفتار) بلند پروازی نگردد

58)- از بشر بن مروان روایت کرده است که گفت:

به محضر امام صادق علیه السلام وارد شدیم پس حضرت درخواست نمود تا خرمای تازه ای را آوردند پس بعضی از حاضران بعد از خوردن خرما هسته آن را دور می انداخت امام صادق علیه السلام ( از خوردن) دست کشید و به آن شخص فرمود: این کار را نکن این از موارد اسراف است و خدا فساد را دوست ندارد

ص: 493

قوله تعالى: ﴿وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً ﴾ ﴿29﴾

2199/ [59] - عَنْ عَجْلاَنَ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَجَاءَهُ سَائِلٌ فَقَامَ إِلَی مِکْتَلٍ فِیهِ تَمْرٌ فَمَلَأَ یَدَهُ ثُمَّ نَاوَلَهُ، ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقَامَ وَ أَخَذَ بِیَدِهِ فَنَاوَلَهُ، ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقَالَ: رَزَقَنَا اَللَّهُ وَ إِیَّاکَ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ لاَ یَسْأَلُهُ أَحَدٌ مِنَ اَلدُّنْیَا شَیْئاً إِلاَّ أَعْطَاهُ

قَالَ: فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِ اِمْرَأَهٌ اِبْناً لَهَا فَقَالَتْ: اِنْطَلِقْ إِلَیْهِ فَاسْأَلْهُ فَإِنْ قَالَ: لَیْسَ عِنْدَنَا شَیْءٌ، فَقُلْ: أَعْطِنِی قَمِیصَکَ، فَأَتَاهُ اَلْغُلاَمُ فَسَأَلَهُ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَیْسَ عِنْدَنَا شَیْءٌ، فَقَالَ: فَأَعْطِنِی قَمِیصَکَ، فَأَخَذَ قَمِیصَهُ فَرَمَی بِهِ إِلَیْهِ فَأَدَّبَهُ اَللَّهُ عَلَی اَلْقَصْدِ،

فَقَالَ: ﴿وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ اَلْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً ﴾ (1)

2200 / [60] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ﴾ ، قَالَ: فَضَمَّ یَدَهُ وَ قَالَ: هَکَذَا، فَقَالَ: ﴿ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ اَلْبَسْطِ ﴾ وَ بَسَطَ رَاحَتَهُ وَ قَالَ هَکَذَا (2)

ص: 494


1- عنه بحار الأنوار 169/96 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن: 556/4 ح 5 و مستدرک الوسائل: 205/7 ح 8045 و 51013 ح 14715 قطعة منه و 299/15 ح 18209 تفسیر القمّي: 18/2 مورد ذيله بتفاوت یسير عنه البحار: 163/96 ح 2 ، و لكافي: 55/4 ح 7 بإسناده عن موسى بن بكر، عن عجلان قال: كتب عند أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 559/21 ح 27870
2- عنه بحار الأنوار 169/96 ح 16 والبرهان في تفسير القران: 557/5 ح 6، و نور التقلين: 159/3 ح 180 و مستدرك الوسائل: 51/13 ح 14714 تهذیب الأحکام: 236/7 ح 51 بإسناده عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشیعة: 66/17 ح 22000 مستدرك الوسائل : 468/4 ح 5183 نقلاً عن زید الزرّاد في أصله عن أبي عبدالله علیه السلام

فرمایش خداوند متعال: و هرگز دست خود را برگردنت زنجیر مکن (یعنی ترک انفاق و بخشش نداشته باش) و (نیز) بیش از حد دست خود را ،مگشای تا مبادا مورد سرزنش قرارگیری و دست خالی و فرومایه کردی (29)

59)- از عجلان روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که سائلی آمد پس حضرت از جای برخاست و کنار زنبیلی که در آن خرما بود رفت و دست خود را پر کرد سپس آن را به سائل داد.

بعد از آن سائل دیگری آمد و دوباره حضرت برخاست و مشتی از آن خرماها را برداشت و به او داد

و نیز سائل سومی آمد پس حضرت به او فرمود خداوند روزی ما و شما را فراهم نماید و سپس فرمود به درستی که کسی از رسول خدا صلی الله علیه و اله، چیزی را سؤال نمی کرد مگر این که ایشان خواسته او را برآورده می نمود، تا این که زنی پسر خود را نزد آن حضرت فرستاد و به او گفت پیش حضرت برو و از او چیزی درخواست کن و اگر فرمود چیزی در دست ما نیست بگو پیراهن خود را به من عطا کن

امام صادق علیه السلام فرمود: پس رسول خدا صلی الله علیه و آله پیراهن خویش را در آورد و جلوی پسر انداخت و آن را به او بخشید خداوند تبارک و تعالی رسول خود را به میانه روی و صرفه جویی امر نمود و فرمود و دست خود را مغلول و بسته بر گردن خود قرار نده و زیاد هم آن را باز نگذار که مبادا افسرده و ناتوان بنشینی

60)- از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و دست خود را مغلول و بسته بر گردن خود قرار نده» (انگشتان و مشت) دست خود را جمع نمود و فرمود: (منظور از آن) این چنین است و دربارۀ «و زیاد هم آن را باز نگذار» (انگشتان و مشت) دست خود را باز و پهن نمود و فرمود: (منظور از آن) این چنین است.

ص: 495

2201 / [61] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً﴾. قَالَ: اَلْإِحْسَارُ اَلْإِقْتَارُ (1)

قوله تعالى: ﴿وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ ۖ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ ۚ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا ﴾ ﴿31﴾

2202/ [62] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ علیه السلام قَالَ:

لاَ یُمْلِقُ حَاجٌّ أَبَداً قُلْتُ: وَ مَا اَلْإِمْلاَقُ؟

قَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلاقٍ﴾ (2)

2203/ [63]- عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

اَلْحَاجُّ لاَ یُمْلِقُ أَبَداً قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا اَلْإِمْلاَقُ؟

قَالَ: اَلْإِفْلاَسُ، ثُمَّ قَالَ: ﴿وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیّاکُمْ﴾ (3). (4)

قوله تعالى: ﴿وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً ﴾ ﴿33﴾

ص: 496


1- عنه بحار الأنوار: 169/96 ح 17 والبرهان في الفسير القران 457/4 ح 7، و نور الثقلين: 159/3 ح 181 و مستدرک الوسائل: 269/15 ح 18210. الکافي: 55/4 ح 6 بإسناده من عمر بن يزيد، عن أبي عبد الله علیه السلام فیه: «الفاقة» بدل: «الاقتار» عنه وسائل الشيعة: 559/21 ح 27869
2- عنه بحار الأنور 16/99 ح 38، و وسائل الشيعة: 107/11 ح 14373. و البرهان في تفسیر القران: 557/4 ح 2 و نور الثقلين: 160/3 ح 186
3- سورة الأنعام: 151/6
4- عنه بحار الأنور 16/99 ح 37، و وسائل الشيعة: 108/11 ح 14373. و البرهان في تفسیر القران: 557/4 ح 3 و نور الثقلين: 160/3 ح 187

61)- از محماد از محمّد بن یزید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (خداوند جلیل به) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: و (به خاطر بُخل و خسیس بودن) «دست خود را مغلول و بسته بر گردن خود قرار نده و زیاد هم آن را باز نگذار که مبادا (همه چیز را از دست بدهی) و افسرده و ناتوان خواهی بنشینی»، فرمود: «اِحسار» به معنای بیچارگی و تهی دستی می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و فرزندانتان را از ترس فقر و تهیدسی نکشید. ما آن ها و شما را روزی می دهیم به درستی که کشتن آن ها (در هر حالتی و به هر شیوه ای) گناه بزرگی است (31)

62)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت

امام کاظم علیه السلام فرمود: کسی که حج را (با معرفت) انجام دهد. هرگز املاق بید عرض کردم: و معنای اِملاق چیست؟

فرمود: منظور کلام خداوند است که می فرماید: «و فرزندان خود را از بیم و ترس از فقر و تنگدستی نکُشید»

63)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگز اِملاق نمی بیند کسی که حج را (با معرفت ) انجام دهد عرض کردم: و معنای اِملاق چیست؟

فرمود: فقر و تنگدستی سپس فرمود: «و فرزندان خود را از بیم و ترس از فقر و تنگدستی ،نکُشید ما شما و آن ها را روزی می دهیم».

فرمایش خداوند متعال: و کسی را که خداوند (ریختن) خونش را حرام شمرده نکنید مگر به حق و آن کسی که معلوم کشته شده برای ولی او سلطه (و حق قصاص) اقرار دادیم پس (مواظب باشید که) او در قتل اسراف نکند چرا که مورد حمایت است! (33)

ص: 497

2204 / [64] - عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَنْ [قَتَلَ] اَلنَّفْسَ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللَّهُ فَقَدْ قَتَلُوا اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ (1)

2205/ [65] - عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ فِی اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ﴾، قَاتِلَ الْحُسَيْنِ علیه السلام، ﴿إِنَّهُ كَانَ مَنصُورًا﴾ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ علیه السلام (2)

2206 / [66] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

إِذَا اِجْتَمَعَ اَلْعِدَّهُ عَلَی قَتْلِ رَجُلٍ حَکَمَ اَلْوَالِی بِقَتْلِ أَیِّهِمْ شَاءَ وَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَقْتُلَ بِأَکْثَرَ مِنْ وَاحِدٍ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَيهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِف فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنصُورًا﴾، وَ إِذَا قَتَلَ وَاحِداً ثَلاَثَهٌ خُیِّرَ اَلْوَالِی أَیَّ اَلثَّلاَثَهِ شَاءَ أَنْ یَقْتُلَ، وَ یَضْمَنُ اَلْآخَرُ إِنْ ثُلُثَیْ اَلدِّیَهِ لِوَرَثَهِ اَلْمَقْتُولِ (3)

2207/ [67] - عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی قَوْلِهِ: ﴿وَ مَن قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَناً فَلَا یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُوراً﴾، قَالَ هُوَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قُتِلَ مَظْلُوماً وَ نَحْنُ أَوْلِیَاؤُهُ وَ اَلْقَائِمُ مِنَّا إِذَا قَامَ طَلَبَ بِثَأْرِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَیَقْتُلُ حَتَّی یُقَالَ قَدْ أَسْرَفَ فِی اَلْقَتْلِ.

ص: 498


1- عنه بحار الأنوار: 218/44 ح 5 والبرهان في تفسير القرآن: 560/4 ح 9، و نور الثقلين: 162/3 ح 196.
2- عنه بحار الأنوار: 218/44 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن: 560/4 ح 10، و نور الثقلين: 163/3 ح 200.
3- عنه بحار الأنوار: 387/104 ح 10 والبرهان في تفسير القرآن: 560/4 ح 11، و مستدرك الوسائل: 225/18 ح 22576. تهذيب الأحكام: 218/10 ح 5 بإسناده عن أبي العبّاس وغيره، عن أبي عبد الله علیه السلام، بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار: 282/4 ح ،5 عنه وسائل الشيعة : 43/29 ح 35110

64)- از معلّى بن خُنَیس روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود اگر کسی شخصی را بکشد که خداوند کشتن او را حرام نموده است، در حقیقت امام حسین علیه السلام را در جمع اهل بیتش کشته است.

65)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود این آیه در شأن و منزلت امام حسین علیه السلام نازل شده است: «و هر کسی که به ستم کشته شود به طلب کننده خون او قدرتی داده ایم، پس او نباید در گرفتن انتقام از حد بگذرد» که منظور در (انتقام و) کشتن قاتلین امام حسین علیه السلام ، می باشد «به درستی که یاری شده خواهد بود» فرمود: امام حسین علیه السلام در نهایت منصور و پیروز خواهد بود.

66)- از ابو العباس روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود اگر عدّه ای برای کشتن یک نفر اجتماع کردند (و او را کشتند) والی (قاضی) حکم می کند که بازماندگان او هر کدام را که خواستند (می توانند) بکشند و حق (قصاص و) کشتن بیش از یک نفر را ندارند؛ زیرا خداوند می فرماید: «و هر کسی که به ستم کشته شود به طلب کننده خون او قدرتی داده ایم پس او نباید در گرفتن انتقام از حد بگذرد»

ولی اگر سه نفر یک نفر را بکشند والی (اولیای مقتول را) اختیار می دهد که هر کدام را خواستند می توانند بکشند و دو نفر دیگر دو سوم خون بهای او را باید به ورثه اش دهند.

67)- از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و هر کسی که به ستم کشته شود، به طلب کننده خون او قدرتی داده ایم پس او نباید در گرفتن انتقام از حد بگذرد که او در نهایت پیروزمند خواهد بود» فرمود منظور امام حسين بن على علیهما السلام است که مظلومانه کشته شد و ما اولیای (خون) آن حضرت هستیم و هرگاه قائم ما علیه السلام قیام و خروج نماید به خونخواهی امام حسین علیه السلام همّت می گمارد، پس به اندازه ای می کُشد که گویند: او در کشتار اسراف نموده است.

ص: 499

وَ قَالَ اَلْمَقْتُولُ اَلْحُسَیْنُ وَ وَلِیُّهُ اَلْقَائِمُ وَ اَلْإِسْرَافُ فِی اَلْقَتْلِ أَنْ یَقْتُلَ غَیْرَ قَاتِلِهِ - إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً فَإِنَّهُ لاَ یَذْهَبُ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی یُنْتَصَرَ بِرَجُلٍ مِنْ آلِ رَسُولِ اَللَّهِ عَلَیْهِمُ اَلصَّلاَهُ وَ اَلسَّلاَمُ یَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً. (1)

2208 / [68] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلَیْنِ قَتَلاَ رَجُلاً؟

فَقَالَ یُخَیَّرُ وَلِیُّهُ أَنْ یَقْتُلَ أَیَّهُمَا شَاءَ وَ یُغَرَّمُ اَلْبَاقِی نِصْفَ اَلدِّیَهِ أَعْنِی دِیَهَ اَلْمَقْتُولِ فَیُرَدُّ عَلَی ذُرِّیَّتِهِ [ورثته] .

وَ کَذَلِکَ إِنْ قَتَلَ رَجُلٌ امْرَأَةً إِنْ قَبِلُوا دِیَةَ الْمَرْأَةِ فَذَاکَ وَ إِنْ أَبَی أَوْلِیَاؤُهَا إِلَّا قَتْلَ قَاتِلِهَا غَرِمُوا نِصْفَ دِیَةِ الرَّجُلِ وَ قَتَلُوهُ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ: ﴿ فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيّهِ سُلْطَنًا فَلَا يُسْرِف فِي الْقَتْل﴾ (2)

2209 / [69] - عَنْ حُمْرَانَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، زَعَمَ وُلْدُ اَلْحَسَنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَنَّ اَلْقَائِمَ مِنْهُمْ، وَ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ اَلْأَمْرِ، وَ یَزْعُمُ وُلْدُ اِبْنِ اَلْحَنَفِیَّهِ مِثْلَ ذَلِکَ

فقَالَ: رَحِمَ اَللَّهُ عَمِّیَ اَلْحَسَنَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، لَقَدْ أَغْمَدَ أَرْبَعِینَ أَلْفَ سَیْفٍ حِینَ أُصِیبَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ أَسْلَمَهَا إِلَی مُعَاوِیَهَ، وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ سَبْعِینَ أَلْفَ سَیْفِ قَاتِلِهِ، لَوْ خَطَرَ عَلَیْهِمْ خَطَرٌ مَا خَرَجُوا مِنْهَا حَتَّی یَمُوتُوا جَمِیعاً،

وَ خَرَجَ اَلْحُسَیْنُ- صلوات الله علیه- فَعَرَضَ نَفْسَهُ عَلَی اَللَّهِ فِی سَبْعِینَ رَجُلاً، مَنْ أَحَقُّ بِدَمِهِ مِنَّا؟ نَحْنُ وَ اَللَّهِ أَصْحَابُ اَلْأَمْرِ، وَ فِینَا اَلْقَائِمُ علیه السلام

ص: 500


1- عنه بحار الأنوار: 44 / 18 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 560/4 ح 11
2- عنه بحار الأنوار: 387/104 ح 11، و وسائل الشيعة: 87/29 ح 35220 ، والبرهان في تفسير القرآن: 560/4 ح ح 13 و نور الثقلين: 163/3 ح 202 ، و مستدرك الوسائل: 225/18 ح 22577 قطعة منه.

و افزود: کشته شده امام حسین علیه السلام است و ولی (خونخواهی) او، حضرت قائم صلی الله علیه و آله می باشد و اسراف در کشتن آن موقعی می باشد که او غیر از قاتلین را بکشد، «همانا که او منصور خواهد بود» به درستی که دنیا سپری نمی گردد، مگر آن که (امام حسین علیه السلام) به وسیله مردی از آل محمّد علیهم السلام، یاری و خونخواهی شود و او زمین را پُر از عدل و انصاف ،گرداند همچنان که پُر از ستم و بیدادگری شده است.

68)- از ابو العباس روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم که دو نفر مرد مردی را کشته اند، (تکلیف چیست)؟

فرمود: ولیّ مقتول صاحب اختیار است که هر کدام را خواست می تواند بکشد (و قصاص کند) و دیگری (که سالم مانده) نصف دیه مقتول را باید به ورثه اش بپردازد و همچنین اگر ،مردی زنی را بکشد پس اگر (اولیای زن) دیه و خون بهای او را قبول کنند که مسأله ای ،نیست ولی اگر نپذیرفتند و خواستار قصاص وکشتن او شدند، باید (اولیای خون زن) نصف دیه (اضافی حق) مرد را که نمی خواهد قصاص شود به ورثه او بپردازند و سپس او را قصاص کنند؛ و این همان فرمایش خداوند است: «همانا ما به طلب کننده خون او قدرتی داده ایم پس او نباید در گرفتن انتقام از حد بگذرد»

69)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! فرزندان و ذریّه امام حسن علیه السلام بر این عقیده اند که حضرت قائم (علیه السلام) از ایشان می باشد و ایشان اصحاب امور و اجراکننده برنامه های او خواهند بود و از طرفی دیگر هم فرزندان (محمّد) ابن حنفیّه بر همان عقیده آنان هستند (که حضرت از نسل اینان خواهد بود).

فرمود: خداوند رحمت کند عمویم امام حسن علیه السلام را - هنگامی که امير المؤمنين علیه السلام مصیبت دید (و ضربت شمشیر خورد و شهید گشت) - چهل هزار شمشیر را در غلاف قرار داد و تسلیم معاویه نمود و محمّد بن على (محمّد ابن حنفیه) هفتاد هزار شمشیر کشنده حضرت را در غلاف کرد (که اگر چنان نمی کردند و) خطری متوجه آنان می شد از آن خطر نجات نمی یافتند بلکه تمامی آنان کشته می گشتند.

ولی امام الحسين علیه السلام جان خود را - با هفتار نفر دیگر - بر خداوند عرضه ،داشت چه کسی از ما (فرزندانش) سزاوارتر به خونخواهی او می باشد؟ به خدا سوگند! ما اصحاب امر او هستیم و حضرت قائم (علیه السلام) در ما می باشد

ص: 501

وَ مِنَّا اَلسَّفَّاحُ وَ اَلْمَنْصُورُ

وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ وَ مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ، سُلْطَنَا﴾ نَحْنُ أَوْلِیَاءُ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ)، وَ عَلَی دِینِهِ (1)

قوله تعالى: ﴿وَلَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ، وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا﴾ ﴿34﴾

2210 / [70] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ یَسْأَلُهُ [سأله] عَنْ أَشْیَاءَ عَنْ اَلْیَتِیمِ مَتَی یَنْقَطِعُ یُتْمُهُ؟

فَکَتَبَ إِلَیْهِ اِبْنُ عَبَّاسٍ : أَمَّا اَلْیَتِیمُ فَانْقِطَاعُ یُتْمِهِ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ هُوَ اَلاِحْتِلاَمُ (2)

2211 / [71] - و فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْهُ علیه السلام قال:

سَأَلَهُ أَبِی وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنِ اَلْیَتِیمِ مَتَی یَجُوزُ أَمْرُهُ؟

فَقَالَ حِینَ یَبْلُغُ أَشُدَّهُ قُلْتُ وَ مَا أَشُدُّهُ؟

قَالَ: اَلاِحْتِلاَمُ، قُلْتُ: قَدْ یَکُونُ اَلْغُلاَمُ اِبْنَ ثَمَانِیَ عَشْرَهَ سَنَهً لاَ یَحْتَلِمُ أَوْ أَقَلَّ أَوْ أَکْثَرَ ؟

قَالَ: إِذَا بَلَغَ ثَلاَثَ عَشْرَهَ سَنَهً کُتِبَ لَهُ اَلْحَسَنُ وَ کُتِبَ عَلَیْهِ اَلسَّیِّئُ وَ جَازَ أَمْرُهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً. (3)

ص: 502


1- عنه بحار الأنوار: 310/29 ح 43 والبرهان في تفسير القرآن: 561/4 ح 14، و نور الثقلين: 163/3 ذيل ح 202 قطعة منه.
2- عنه بحار الأنوار: 165/103 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن: 561/4 ح 1. الخصال: 235/1 ضمن ح 75 (كتب نجدة الحروري إلى ابن عبّاس) بإسناده عن عبيد الله بن عليّ الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 198/96 ح 4 ، و 31/100 ح 6، و 161/103 ح 3، و مستدرك الوسائل: 86/1 ح 17 . و قد تقدّم أيضاً في الحديث 25 من سورة «النساء» بإسناده عن عبد الله بن أسباط ، عن أبي عبد الله علیه السلام.
3- عنه بحار الأنوار: 165/103 ح 16، والبرهان في تفسير القرآن: 561/4 ح 2، و مستدرك الوسائل: 88/1 ح 52، و 240/13 ح 15242 قطعة منه، و 123/14 ح 16265 فيه الجواب الأخير منه الخصال: 495/2 ح 3 (حدّ بلوغ الغلام ثلاث عشرة سنة) بإسناده عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 412/18 ح 23950 ، والبحار: 162/103 ح 5.

آن سفّاح خون ریزنده (انتقام گیرنده خون اجداد طاهرینش) و آن منصور (که از طرف خداوند کمک و یاری می شود) از ما اهل بیت رسالت) می باشد و همانا خداوند فرموده است: «و کسی که (مظلومانه) کشته شود، برای ولیّ او سلطان و قدرت (حق قصاص و خون خواهی) را قرار داده ایم» ما اولیای (خون) امام حسین علیه السلام هستیم و بر دین و سیره او خواهیم بود.

فرمایش خداوند متعال و به مال یتیم - جز به بهترین راه- نزدیک نشوید تا زمانی که به حد بلوغ برسد و به عهد (خود) وفا کنید که از عهد سؤال می شود! (34)

70) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود نجده حروری نامه ای به ابن عباس نوشت و چیزهایی را از او سؤال کرد (و یکی از آن سؤال ها این بود:) یتیم چه موقع از یتیمی رهایی می یابد؟

پس ابن عباس در جواب به او نوشت: اما یتیم موقعی که به حدّ رُشد رسید - که همان احتلام و جنابت در خواب باشد - از حالت یتیمی خارج گشته است.

71)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: در محضر پدرم بودم که شخصی از ایشان سؤال کرد: یتیم چه موقع امرش نافذ خواهد شد؟

فرمود:: موقعی که به حد رشد برسد.

من سؤال کردم و حدّ رُشدش چه موقع و چگونه است؟

فرمود:: احتلام و جنابت در خواب می باشد.

گفتم چه بسا که جوانی در سنین هیجده سالگی و یا کم تر یا بیش تر باشد، ولی محتلم نشود.

فرمود:: زمانی که او به سن سیزده سالگی رسید (و اگر چه پیش از آن محتلم نشده باشد)، کارهای خوب و بد او (در نامه اعمالش) ثبت می شود و امر او نافذ خواهد بود مگر آن که سفیه و یا ضعیف باشد.

ص: 503

2212 / [72] - عن أبي بصير، قال: قال أبو عبد الله علیه السلام:

إِذَا بَلَغَ اَلْعَبْدُ ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِینَ سَنَهً فَقَدْ بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ إِذَا بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً فَقَدِ اِنْتَهَی مُنْتَهَاهُ وَ إِذَا بَلَغَ إِحْدَی وَ أَرْبَعِینَ فَهُوَ فِی اَلنُّقْصَانِ وَ یَنْبَغِی لِصَاحِبِ اَلْخَمْسِینَ أَنْ یَکُونَ کَمَنْ هُوَ فِی اَلنَّزْعِ . (1)

2213 / [73] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ: اَلاِحْتِلاَمُ، ثَلاَثَ عَشْرَهَ سَنَهً (2)

قوله تعالى: ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أَوْلَئكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾ ﴿36﴾

2214 / [74] - عن الحسن (بن هرون)، قال:

کُنْتُ أُطِیلُ اَلْقُعُودَ فِی اَلْمَخْرَجِ لِأَسْمَعَ غِنَاءَ بَعْضِ اَلْجِیرَانِ، قَالَ: فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، فَقَالَ لِی: یَا حَسَنُ ، ﴿إِنَّ اَلسَّمْعَ وَ اَلْبَصَرَ وَ اَلْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً﴾ اَلسَّمْعُ وَ مَا وَعَی، وَ اَلْبَصَرُ وَ مَا رَأَی، وَ اَلْفُؤَادُ وَ مَا عَقَدَ عَلَیْهِ. (3)

ص: 504


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 562/4 ح 3، و مستدرك الوسائل: 156/12 ح 13765 الخصال: 545/2 ح 23 بإسناده عن أبي بصير قال: قال أبو عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 102/16 ح 21093، والبحار: 389/73 ح 6، مشكاة الأنوار: 170 (الفصل السابع عشر في إكرام الشيوخ).
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 562/4 ح 4.
3- عنه وسائل الشيعة: 311/17 ح 22622 ، والبرهان في تفسير القرآن: 565/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 166/3 ح 213 ، و مستدرك الوسائل: 143/11 ح 12659 باختصار. دعائم الإسلام 210/2 ح 770 بتفاوت، دلائل الإمامة: 138 (ذكر معجزاته علیه السلام) بإسناده عن الحسن بن هارون قال: كنت بالمدينة .... بتفاوت يسير، فقه الرضا علیه السلام: 281 ( باب - 45 شرب الخمر والغناء) فيه: نروي عن أبي عبد الله علیه السلام أنه سأله بعض أصحابه فقال: جعلت فداك! إن لي جيراناً ولهم جوار قينات يتغنّين و يضربن بالعود فربّما دخلت الخلاء فأطيل الجلوس استماعاً منى لهنّ ...،، عنه مستدرك الوسائل: 221/13 ح 15184.

72)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: زمانی که بنده به سی و سه سال برسد، به حدّ رُشد رسیده است و اگر به چهل سال برسد به نهایت و حدّ اعلای رشد رسیده است و چون چهل و یک سال از عمرش سپری شود بازگشت به نقصان می کند و موقعی که به پنجاه سال ،رسید همانند کسی می شود که در حال جان دادن و سکرات مرگ قرار گرفته است.

73)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: موقع رُشد و بلوغ وقتی است که محتلم شود (و یا) سیزده سالش پایان یافته باشد

فرمایش خداوند متعال: و از آن چه که نسبت به آن آگاهی نداری پیروی نکن به درستی که گوش و چشم و دل همه آن ها مسئول هستند. (36)

74)- از حسن (ابن هارون) روایت کرده است که گفت

من نشستن خود را در مستراح طول می دادم برای آن که آواز خوانی بعضی از کنیزان همسایه ام را بشنوم پس روزی به محضر مبارک امام صادق علیه السلام وارد شدم ایشان به من فرمود: ای حسن! «همانا گوش و چشم و قلب همه مورد سؤال قرار می گیرند» گوش نسبت به هر آن چه که شنیده و چشم نسبت به چیزی که دیده و قلب نسبت به هر چیزی که بر آن گره خورده و به آن اعتقاد یافته است.

ص: 505

2215 / [75 ] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ هَارُونَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالى:

﴿إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَبِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴾، قَالَ یُسْأَلُ اَلسَّمْعُ عَمَّا یَسْمَعُ وَ اَلْبَصَرُ عَمَّا یَطْرِفُ وَ اَلْفُؤَادُ عَمَّا عَقَدَ عَلَیْهِ. (1)

2216 / [76] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ بِأَبِی وَ أُمِّی إِنِّی أَدْخُلُ کَنِیفاً لِی وَ لِی جِیرَانٌ وَ عِنْدَهُمْ جَوَارٍ [یَتَغَنَّیْنَ] وَ یَضْرِبْنَ بِالْعُودِ فَرُبَّمَا أَطَلْتُ اَلْجُلُوسَ اِسْتِمَاعاً مِنِّی لَهُنَّ فَقَالَ لاَ تَفْعَلْ فَقَالَ اَلرَّجُلُ وَ اَللَّهِ مَا اتلهّي [آتیتهنّ] إِنَّمَا هُوَ سَمَاعٌ أَسْمَعُهُ بِأُذُنِی فَقَالَ لَهُ أَنْتَ أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یقول: ﴿إِنَّ اَلسَّمْعَ وَ اَلْبَصَرَ وَ اَلْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً﴾ قَالَ بَلَی وَ اَللَّهِ فَکَأَنِّی لَمْ أَسْمَعْ هَذِهِ اَلْآیَهَ قَطُّ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ مِنْ عَجَمِیٍّ وَ لاَ مِنْ عَرَبِیٍّ لاَ جَرَمَ أَنِّی لاَ أَعُودُ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ وَ أَنِّی أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ فَقَالَ لَهُ قُمْ فَاغْتَسِلْ وَ صَلِّ مَا بَدَا لَکَ فَإِنَّکَ کُنْتَ مُقِیماً عَلَی أَمْرٍ عَظِیمٍ مَا کَانَ أَسْوَأَ حَالَکَ لَوْ مِتَّ عَلَی ذَلِکَ اِحْمَدِ اَللَّهَ وَ سَلْهُ اَلتَّوْبَهَ مِنْ کُلِّ مَا یَکْرَهُ إِنَّهُ لاَ یَکْرَهُ إِلاَّ اَلْقَبِیحَ وَ اَلْقَبِیحَ دَعْهُ لِأَهْلِهِ فَإِنَّ لِکُلٍّ أَهْلاً (2)

ص: 506


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 565/4 ح 8 و نور الثقلين: 166/3 ح 214، فيه: عن الحسن بن هارون، و نحوه مستدرك الوسائل: 143/11 ح 12658. تفسير القمّي: 19/2 (علّة كسوف الشمس) مرسلاً، الكافي: 37/2 ح 2 بإسناده عن عبيد الله ابن [الحسن، عن الحسن بن] هارون قال: قال لي أبو عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 167/15 ح 20219، والبحار : 22/69 ح 3، مشكاة الأنوار: 255 (الفصل الثالث في ذكر القلب) ح مرسلاً و بتفاوت.
2- عنه بحار الأنوار: 34/6 ح 48، و 247/79 ح 24 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 5654 ح 9، و نور الثقلين: 166/3 ذيل ح 212 قطعة منه. الكافي: 432/6 ح 10 بإسناده عن مسعدة بن زياد قال: كنت عند أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 80/1 ح 177 ، و تهذيب الأحكام: 116/1 ح 36 وسائل الشيعة: 331/3 ح 3795

75- از حسین بن هارون روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «همانا گوش و چشم و قلب همه مورد سؤال قرار می گیرند» فرمود: از گوش نسبت به هر آن چه که شنیده سؤال می شود و از چشم نسبت به آن چیزهایی که دیده سؤال می شود و از قلب نسبت به هر چیزی که بر آن گره خورده و اعتقاد یافته است سؤال خواهد شد.

76)- از ابو جعفر روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که مردی به حضرت عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت باد! من به مستراح منزلم می روم و همسایگانی دارم که کنیزان آن ها آوازخوانی می کنند و تار می نوازند پس چه بسا من نشستن خود را طولانی می کنم تا آوازخوانی آنان را بشنوم.

امام علیه السلام فرمود این کار را نکن

مرد گفت: به خدا سوگند من برای این کار قدم بر نداشته ام بلکه آن به گوشم می،خورد پس امام علیه السلام فرمود: آیا کلام خدای عزّوجلّ را نشنیده ای که فرموده «همانا گوش و چشم و قلب همه مورد سؤال قرار می گیرند»؟

پاسخ داد: آری چنین است به خدا سوگند پس گویا تا کنون این آیه از کتاب خدا را - نه از عجمی و نه از عربی - نشنیده بودم و من دیگر به آن کار برنمی گردم و إن شاء الله مرتکب آن نمی شوم و به درگاه خداوند توبه کرده و درخواست آمرزش می کنم.

امام علیه السلام به او فرمود: اکنون برخیز و غسل کن و هر مقدار که مایل هستی نماز بخوان؛ زیرا برای تو واضح شد که بر انجام چه کار سختی اصرار داشتی، تو در بدترین حالات بودی و اگر با این حالت می مردی بدترین حالت را داشتی!

(اکنون) خداوند را سپاسگزار باش و از هر جریان و برنامه ای که ناخوشایند خداوند است توبه و درخواست آمرزش کن همانا خداوند هیچ چیزی را مکروه نمی دارد مگر هر آن چه زشت باشد و تو هم کارهای زشت و قبیح را به اهلش واگذار کن؛ چون برای هر چیزی اهلی وجود دارد.

ص: 507

2217 / [7] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ صَلَوَاتُ الَّلهُ عَلَیهِ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَرَضَ اَلْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ بَنِی آدَمَ، وَ قَسَمَهُ عَلَیْهَا، فَلَیْسَ مِنْ جَوَارِحِهِ جَارِحَهٌ إِلاَّ وَ قَدْ وُکِلَتْ بِهِ مِنَ اَلْإِیمَانِ بِغَیْرِ مَا وُکِلَتْ بِهِ أُخْتُهَا، وَ مِنْهَا عَیْنَاهُ اَللَّتَانِ یَنْظُرُ بِهِمَا وَ رِجْلاَهُ اَللَّتَانِ یَمْشِی، فَفَرَضَ عَلَی اَلْعَیْنِ أَنْ لاَ تَنْظُرَ إِلَی مَا حَرَّمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْ تَغُضَّ عَمَّا نَهَاهُ اَللَّهُ عَنْهُ مِمَّا لاَ یَحِلُّ لَهُ، وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ هُوَ مِنَ اَلْإِیمَانِ

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ اَلسَّمْعَ وَ اَلْبَصَرَ وَ اَلْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً﴾ فَهَذَا مَا فَرَضَ اَللَّهُ مِنْ غَضِّ اَلْبَصَرِ عَمَّا حَرَّمَ اَللَّهُ وَ هُوَ عَمَلُهَا وَ هُوَ مِنَ اَلْإِیمَانِ،

وَ فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلرِّجْلَیْنِ أَنْ لاَ یُمْشَی بِهِمَا إِلَی شَیْءٍ مِنْ مَعَاصِی اَللَّهِ وَ فَرَضَ عَلَیْهِمَا اَلْمَشْیَ فِیمَا فَرَضَ اَللَّهُ فقال: ﴿ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً ﴾ (1) و قال: ﴿وَاقْصِدْ فِي مَشْبِك وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِير ﴾ (2). (3)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْءَانِ لِيَذَّكَّرُواْ وَ مَا يَزِيدُهُمْ إلَّا نُفُورًا﴾ ﴿41﴾

2218 / [78] - إِنَّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿وَ لَقَدْ صَرَّفْنَا

ص: 508


1- سورة الإسراء: 37/17
2- سورة لقمان: 19/31
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 566/4 ح 10، و مستدرك الوسائل: 142/11 ح .12657 الكافي : 33/22 ح 1 بإسناده عن أبي عمرو الزبيري، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل و نحوه 38 ح 7 عن حمّاد بن عمرو النصيبي قال: سأل رجل العالم علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 164/15 ح ،20218 ، والبحار 23/69 ح 6 ، دعائم الإسلام 4/1 (ذكر الإيمان)، عنه مستدرك الوسائل: 149/11 ح 12661. و قد تقدّم أيضاً في الحديث 530 من سورة «البقرة»، و كذا في الحديث 293 من سورة «النساء».

77)- از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علی السلام فرمود: به درستی که خداوند تبارک و تعالی ایمان را بر تمام

اعضا و جوارح بنی آدم واجب کرده و آن را در بین آن ها تقسیم نموده است، پس هیچ عضوی از اعضای انسان نیست مگر آن که قسمتی از ایمان را باید رعایت کرده و مورد عمل قرار دهد که آن غیر از ایمان عضو دیگر است و برخی از آن اعضا، دو چشم هستند که به وسیله آن ها (چیزها) دیده می شوند و پاها که به وسیله آن ها راه می رود.

پس خداوند (حکیم) بر دو چشم واجب نموده که به چیزهایی که (نگاه به آن ها را) حرام ،نموده نباید نگاه کند و از آن چه که خداوند نهی نموده و حلال نکرده چشمان خود را بپوشد این وظیفه چشم است که باید رعایت نماید و این وظیفه قسمتی از ایمان می،باشد همچنان که خداوند تبارک و تعالی فرموده: «و چیزی را که نمی دانی چیست به آن مطمئن نباش و به دنبال آن ،نرو زیرا گوش و چشم و قلب، همه نسبت به آن، بازخواست می شوند» پس این چیزی است که خداوند بر چشم واجب نموده که باید از آن چه که خداوند حرام ،گردانیده پوشیده ،شود که این عمل قسمتی از ایمان می باشد.

و خداوند (حکیم) بر پاها واجب نموده که به سوی جاهایی که معصیت خدا در آن جاها می شود راه نرود و قدمی برندارد بلکه بر آن ها واجب کرده تا به سمت انجام واجبات الهی راه بروند؛ پس بر همین اساس فرموده است: «و بر روی زمین با تکبر راه ،نرو تو نمی توانی زمین را بشکافی و نخواهی تنوانست به اندازه کوه ها برسی» و (نیز) فرمود: «و در راه رفتن خود با صرفه جویی و آرامش حرکت نما و از صدای خود کوتاه کن؛ زیرا که که زشت ترین صداها، صدای الاغ است».

فرمایش خداوند متعال: و به تحقیق ما در این ،قرآن ،انواع بیانات (مفید و مؤثّر) را آوردیم تا (افراد) متذکّر شوند ولی آن برای (گروهی از کوردلان) جز بر نفر تشان نمی افزاید. (41)

78)- از علی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام فرمود: فرمایش خداوند: «و همانا ما سخنان گوناگونی را در این

ص: 509

فِى هَذَا الْقُرْءَانِ لِيَذْكُرُوا﴾ یَعْنِی وَ لَقَدْ ذَکَرْنَا عَلِیّاً فِی اَلْقُرْآنِ وَ هُوَ اَلذِّکْرُ فَمَا زَادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً. (1)

قوله تعالى: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾ ﴿44﴾

2219 / [79] - عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ:

قُلْتُ لَهُ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ ﴾ ؟

قال: كلّ شيء يسبح بحمده، وإنا لنرى أن تنقض الجدر هو تسبيحها (2)

2220 / [80] - وَ فِی رِوَایَهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ ، عَنْهُ علیه السلام: ﴿وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ﴾. قَالَ: «کُلُّ شَیْءٍ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ قَالَ إِنَّا لَنَرَی أَنَّ تَنَقُّضَ اَلْجِدَارِ هُوَ تَسْبِیحُهَا (3)

2221 / [81] - عَنْ زُرَارَهَ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَ إِنْ مِنْ شَيءٍ إِلّا يسَبِّحُ بِحَمْدِهِ﴾؟

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ (4)

ص: 510


1- عنه بحار الأنوار: 107/36 ح 56 ، والبرهان 567/4 ح 1 ، و نور الثقلين: 167/3 ح 220. تفسیر فرات الكوفي : 240 ح 325 بإسناده عن جابر [الجعفي] قال: قال أبو جعفر علیه السلام و 241 ح 326 عن أبي حمزة الثمالي قال: سمعت [سألت] أبا جعفر علیه السلام عنه البحار: 142/36 ح 104، و نحوهما شواهد التنزيل: 456/1 ح 483 ، و 457 ح 484
2- عنه بحار الأنوار: 177/60 ح 4، والبرهان في تفسير القرآن: 568/4 ح 9، و نور الثقلين: 168/3 ح 223
3- عنه بحار الأنوار: 177/60 ذيل ح4 والبرهان في تفسير القرآن: 568/4 ح 3، و نور الثقلين: 168/3 ح 224
4- عنه بحار الأنوار: 177/60 ح 5 ، و نور الثقلين: 168/3 ح 225 .

قرآن آورده ایم برای این که (مردم) پند گیرند به این معنا است که به تحقیق ما نام علی (علیه السلام) را در قرآن یادآور شده ایم که او همان کلمه «الذکر» می باشد ولی یاد او بر آن ها چیزی جز نفرت و کینه توزی نیفزود

فرمایش خداوند متعال آسمان های هفتگانه و زمین و کسانی که در آن ها هستند همه تسبیح او می گویند و هر موجودی تسبیح و حمد او می گوید ولی شما تسبیح آن ها را نمی فهمید به درستی که او بردبار و آمرزنده است. (44)

79)- از ابو صبّاح روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم (منظور از) فرمایش خداوند: «و هیچ موجودی وجود ندارد مگر این که تسبیح و ستایش خدا را می کند» چیست؟

فرمود: هر چیزی تسبیح و ستایش خدا را می گوید و افزود: به راستی می بینیم که هر دیواری در حال شکاف خوردن صدایی ،دارد که این همان تسبیح پروردگار می باشد.

80) - و حسین بن سعيد (اهوازی) از آن حضرت علیه السلام، چنین روایت کرده است که فرمود:

«و هیچ موجودی وجود ندارد مگر این که تسبیح و ستایش خدا را می کند ولی شما تسبیح آن ها را درک نمی کنید» هر چیزی تسبیح و ستایش گوی خداوند می باشد و افزود به راستی که ما می بینیم دیواری را که در حال شکاف خوردن صدایی دارد که این همان تسبیح پروردگارش می باشد.

81) - باسند خود از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند عزّوجلّ: «و هیچ موجودی وجود ،ندارد مگر این که تسبیح و ستایش را خدا می کند» سؤال کردم؟

فرمود: نمی بینی که شکست و ترک خوردن دیوار، تسبیح آن می باشد؟

ص: 511

2222 / [82] - عَنِ اَلْحَسَنِ ، عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ ، عَنِ اَلسَّکُونِیِّ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

نَهَی رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عَنْ أَنْ تُوسَمَ اَلْبَهَائِمُ فِی وُجُوهِهَا، وَ أَنْ تُضْرَبَ وُجُوهُهَا، فَإِنَّهَا تُسَبِّحُ بِحَمْدِ رَبِّهَا (1)

2223 / [83] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

مَا مِنْ طَیْرٍ یُصَادُ فِی بَرٍّ وَ لاَ بَحْرٍ، وَ لاَ شَیْءٍ یُصَادُ مِنَ اَلْوَحْشِ إِلاَّ بِتَضْیِیعِهِ اَلتَّسْبِیحَ. (2)

2224 / [84]- عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) :

أنَّهُ دَخَلَ عَلَیهِ رَجُلٌ فَقالَ لَهُ : فِداکَ أبی واُمّی ، إنّی أجِدُ اللّهَ یَقولُ فِی کِتابِهِ : ﴿وَ إِن مِّن شَیْ ءٍ إِلَا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لَکِن لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ﴾ ! فَقالَ لَهُ : هُوَ کَما قالَ

فَقالَ لَهُ : أتُسَبِّحُ الشَّجَرَهُ الیابِسَهُ؟

فَقالَ : نَعَم ، أما سَمِعتَ خَشَبَ البَیتِ کَیفَ یُنقِضُ؟ و ذلِکَ تَسبیحُهُ ، فَسُبحانَ اللّهِ عَلی کُلِّ حالٍ (3)

ص: 512


1- عنه بحار الأنوار: 228/64 ح 25 والبرهان في تفسير القرآن: 568/4 ح 4، و نور الثقلين: 168/3 ح 226 الجعفريّات (الطبع الحجري ) : 85 ( باب ما يجب للدابّة على صاحبها)، عنه مستدرك الوسائل: 263/8 ح 9408 الخصال: 330/1 ح 28 (للدابة على صاحبها ستّ خصال)، عنه وسائل :الشيعة 479/11 ح 15309 ، النوادر للراوندي 15 عنه البحار: 210/64، و مستدرك الوسائل: 263/8 ح 9408
2- عنه بحار الأنوار: 24/64 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 568/4 ح 5، و نور الثقلين: 168/3 ح 227. تفسير القمّي: 107/2 (ملك في سورة الديك)، عنه البحار 24/64 ح 1، الكافي: 505/3 ح 18 بإسناده عن سالم مولى أبان قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام ، بتفاوت عنه وسائل الشيعة: 28/9 ح 11439 ، والبحار: 35/64 ح 10 ، و نحوه الاختصاص : 25 (حديث الغار) مرسلاً.
3- عنه بحار الأنوار: 177/60 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن: 569/4 ح 6، و نور الثقلين: 168/3 ح 228

82)- از حسن از ،نوفلی از ،سکونی روایت کرده است

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش (امام باقر ) علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله نهی نمود از این که حیوانات در صورت های آن ها داغ (مُهر) زده شود و این که به صورت آن ها (کتک) زده شود؛ زیرا که آن ها تسبیح و ستایش پروردگارشان را می گویند

83)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ پرنده ای نیست که در دریا و یا صحرا شکار شود و حیوان وحشی نیست که صید نشود مگر آن که در تسبیح خداوند کوتاهی (و خودداری) کرده است.

84)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام که مردی بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت پدر و مادرم فدایت !باد من در کتاب خدا یافته ام که او می فرماید: «و هیچ موجودی وجود ندارد مگر این که تسبیح و ستایش خداوند را انجام می دهد ولی شما تسبیح آن ها را درک نمی کنید»، منظور چیست؟

حضرت فرمود: مطلب همچنانی است که خداوند متعال فرموده است.

آن مرد گفت: آیا درخت خشکیده هم تسبیح می گوید؟

فرمود: ،بلی آیا صدای شکستن چوب روی سقف اتاق ها را نشنیده ای که چه صدای مخصوصی دارد؟ این صدا همان تسبیح او است، پس خداوند در تمام حالات منزّه و پاک می باشد

ص: 513

قوله تعالى: ﴿وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتورًا ﴿45﴾ وَ جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةٌ أَن يَفْقَهُوهُ وَ فِى ءَاذَانِهِمْ وَ قْرًا وَ إِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِى الْقُرْءَانِ وَحْدَهُ، وَلَّوْا عَلَى أَدْبَرِهِمْ نُفُورًا﴾ ﴿46﴾

2225 / [85] - عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَذُکِرَ ﴿بِسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾، فَقَالَ تَدْرِی مَا نَزَلَ فِی ﴿بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾؟

فَقُلْتُ لاَ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ کَانَ أَحْسَنَ اَلنَّاسِ صَوْتاً بِالْقُرْآنِ وَ کَانَ یُصَلِّی بِفِنَاءِ اَلْکَعْبَهِ یَرْفَعُ صَوْتَهُ وَ کَانَ عُتْبَهُ وَ شَیْبَهُ اِبْنَا رَبِیعَهَ وَ أَبُو جَهْلٍ وَ جَمَاعَهٌ مِنْهُمْ یَسْتَمِعُونَ قِرَاءَتَهُ قَالَ وَ کَانَ یُکْثِرُ تَرْدَادَ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ فَیَرْفَعُ بِهَا صَوْتَهُ

قال: فَیَأْمُرُونَ مَنْ یَقُومُ فَیَسْتَمِعُ عَلَیْهِ وَ یَقُولُونَ إِذَا جَازَ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ فَأَعْلِمْنَا حَتَّی نَقُومَ فَنَسْتَمِعَ قِرَاءَتَهُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ فِی ذَلِکَ ﴿وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی اَلْقُرْآنِ وَحْدَهُ﴾ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ ﴿وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً﴾ (1)

2226 / [86] - عنْ زُرَارَهَ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: فِی « بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ » قَالَ: هُوَ أَحَقُّ مَا جُهِرَ بِهِ فَاجْهَرْ بِهِ وَ هِیَ اَلْآیَهُ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ:

﴿وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْءَانِ وَحْدَهُ ﴾، ﴿بسم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾

ص: 514


1- عنه بحار الأنوار: 73/85 ، ح ، والبرهان في تفسير القرآن: 570/4 ح 3 و نور الثقلين: 3/173 ح ،248، و مستدرك الوسائل: 184/4 ح 4443. تفسیر فرات الكوفي: 241 ح 327 بإسناده عن عمرو بن شمر قال: سألت جعفر بن محمّد علیهما السلام بتفاوت عنه البحار: 238/18 ح 83 و 84/85 ح 29 و مستدرك الوسائل : 185/4 ح 4446.

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که قرآن می خوانی میان تو و آن هایی که به آخرت ایمان نمی آورند حجاب ناپیدایی قرار می دهیم (45) و بر دل های آن ها پوشش هایی قرار می دهیم تا آن را نفهمند و در گوش هایشان سنگینی (ایجاد می کنیم) و هنگامی که پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد می کنی آن ها پشت می کنند و با نفرت از تو روی بر می گردانند. (46)

85)- از زید بن علی روایت کرده است که گفت:

به محضر امام باقر علیه السلام حضور یافتم و حضرت يادآور «بسم الله الرّحمن الرّحیم» شد و فرمود آیا می دانی در مورد «بسم الله الرّحمن الرّحیم» چه چیزی نازل گردیده است؟ پاسخ دادم: نه نمی دانم

فرمود: به راستی رسول خدا صلی الله علیه و اله خوش صداترین مردم نسبت به قرائت قرآن بود و در کنار کعبه نماز می خواند (روزی) صدایش را بلند نمود در حالی که عُتبة بن ربیعه و شيبة بن ربیعه و ابو جهل بن هشام و جماعتی دیگر صدای قرائت حضرت را می شنیدند.

(و در ادامه فرمایش خود) فرمود و حضرت «بسم الله الرّحمن الرّحيم» را زياد می خواند و با صدای بلند تکرار می نمود پس آنان می گفتند محمّد (صلی الله علیه و اله) اسم پروردگارش را به نوعی مخصوص تکرار می کند چون او را دوست دارد و به کسانی که حضور داشتند و گوش می دادند می گفتند: هرگاه خواندن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» او پایان یافت ما را خبر کن تا برگردیم و صدای قرائت او را بشنویم پس بر همین اساس خداوند در این رابطه «و چون در (ضمن تلاوت) قرآن پروردگارت را یاد کنی» (و بگویی:) به نام خداوند بخشاینده مهربان، «با نفرت به عقب باز می گردند و می گریزند» را نازل نمود.

86)- از زراره روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام در مورد «بسم الله الرّحمن الرّحيم» فرمود: آن سزاوارترین کلامی است که باید بلند خوانده شود پس آن را بلند بخوان و این همان آیه ای است که خداوند فرموده: «و چون در (ضمن تلاوت) قرآن پروردگارت را یاد کنی» (و بگویی:) بسم الله الرّحمن الرّحيم -

ص: 515

﴿وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً﴾، کَانَ اَلْمُشْرِکُونَ یَسْتَمِعُونَ إِلَی قِرَاءَهِ اَلنَّبِیِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ، فَإِذَا قَرَأَ « بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ » نَفَرُوا وَ ذَهَبُوا، فَإِذَا فَرَغَ مِنْهُ عَادُوا وَ تَسَمَّعُوا (1)

2227 / [87] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ

کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا صَلَّی بِالنَّاسِ جَهَرَ بِ«بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ» فَتَخَلَّفَ مَنْ خَلْفِهِ مِنَ اَلْمُنَافِقِینَ عَنِ اَلصُّفُوفِ

فَإِذَا جَازَهَا فِی اَلسُّورَهِ عَادُوا إِلَی مَوَاضِعِهِمْ، وَ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: إِنَّهُ لَیُرَدِّدُ اِسْمَ رَبِّهِ تَرْدَاداً إِنَّهُ لَیُحِبُّ رَبَّهُ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی اَلْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُورا﴾ (2)

2228 / [88] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ:

قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَا ثُمَالِیُّ إِنَّ اَلشَّیْطَانَ لَیَأْتِی قَرِینَ اَلْإِمَامِ فَیَسْأَلُهُ

هَلْ ذَکَرَ رَبَّهُ فَإِنْ قَالَ: نَعَمْ اِکْتَسَعَ فَذَهَبَ وَ إِنْ قَالَ: لاَ رَکِبَ عَلَی کَتِفَیْهِ، وَ کَانَ إِمَامَ اَلْقَوْمِ حَتَّی یَنْصَرِفُوا،

قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا مَعْنَی قَوْلِهِ ذَکَرَ رَبَّهُ؟

قَالَ: اَلْجَهْرُ بِ « بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ» (3)

قوله تعالى: ﴿وَ قَالُواْ أَعِذَا كُنَّا عِظَمًا وَرُفَتًا أَعِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا﴾ ﴿49 ﴾

ص: 516


1- عنه بحار الأنوار: 74/85 ، ذيل ، والبرهان في تفسير القران: 570/4 ح 4، و نور الثقلين: 173/3 ح 249، و مستدرك الوسائل : 184/4 ح 4444
2- عنه بحار الأنوار: 74/85، ذيل ح 3، والبرهان في تفسير القرآن: 570/4 ح 5، و نور الثقلين: 174/3 ح 250
3- عنه بحار الأنوار: 74/85، ذيل ح 3، والبرهان في تفسير القرآن: 571/4 ح 6، و نور الثقلين: 174/3 ح 251 ، و مستدرك الوسائل: 185/4 ح 4445 تهذيب الأحكام: 290/2 ح 18 بإسناده عن أبي حمزة قال: قال عليّ بن الحسين علیهما السلام عنه وسائل الشيعة: 75/6 ح 7387

«با نفرت به عقب باز می گردند و می گریزند» زیرا مشرکین به قرائت قرآن رسول خدا صلی الله علیه و اله گوش فرا می دادند و چون «بسم الرحمن الرحيم» را قرنت می نمود می و گریختند و از آن جا دور می شدند (که صدای حضرت را نشنوند) و چون قرائت آن پایان می بافت و دیگر آبات را شروع می نمود باز می گشتند و گوش فرا می دادند.

87)- از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله با مردم نماز (جماعت) می خواند «بسم الله الرّحمن الرّحيم» را بلندتر تلاوت می نمود و منافقینی که پشت سر حضرت بودند از بین صفوف عقب می رفتند و چون آن را به پایان می رساند دو مرتبه به جای خود باز می گشتند و بعضی به بعضی دیگر می گفت: به درستی که او اسم پروردگارش را به نوعی مخصو تکرار می کند چون او را دوست دارد به همین خاطر خداوند این آیه «و چون در (ضمن تلاوت) قرآن پروردگارت را یاد کنی به عقب باز می گردند و با نفرت می گریزند» را نازل نمود.

88)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است. نه گفت

امام باقر علیه السلام به من فرمود: ای ثمالی! همان شیطان (چه بسا) کنار امام (جماعت) می آید و سؤال می کند آیا او پروردگش را یادآور شده و نام برده است؟

پس اگر بگویند: بلی گفته است؛ احساس خطر نموده و نامش را میان دو پایش قرار داده و از آن جا دور می شود، ولی اگر بگویند نه نگفته است؛ روی شانه های امام (جماعت) سوار می شود و او امام خواهد شد تا از نماز فارغ گردند.

(راوی) گوید: عرض کردم: فدایت کردم! مقصود و معنای «پروردگارش را ياد آور شده»، چیست؟

فرمود: منظور بلند گفتن «بسم الله الرّحمن من الرّحيم» است.

فرمایش خداوند متعال: و گفتند آیا هنگامی که ما به استخوان های پوسیده و پراکنده ای تبدیل شدیم آیا دگر بار آفرینش تارهای خواهیم یافت؟! (49)

ص: 517

2229 / [89] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ:

جَاءَ أُبَیُّ بْنُ خَلَفٍ فَأَخَذَ عَظْماً بَالِیاً مِنْ حَائِطٍ فَفَتَّهُ ثُمَّ قَالَ: یَا مُحَمَّدُ ﴿إِذا کُنّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً ﴾ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿مَنْ یُحْیِ اَلْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ * قُلْ یُحْیِیهَا اَلَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ﴾ (1). (2)

قوله تعالى: ﴿وَإِن مِن قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْم الْقِيَمَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَبِ مَسْطُورًا ﴾ ﴿58﴾

2230 / [90] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام: ﴿وَإِن مِن قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا﴾؟

قال: إِنَّمَا أُمَّهُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) مِنَ الْأُمَمِ، فقد فَمَنْ مَاتَ فَقَدْ هَلَکَ (3)

2231 / [91] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ اِبْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ إِنْ مِنْ قَرْیَهٍ إِلاّ نَحْنُ مُهْلِکُوها قَبْلَ یَوْمِ اَلْقِیامَهِ﴾ قَالَ: هُوَ اَلْفَنَاءُ بِالْمَوْتِ أَوْ غَیْرِهِ (4)

ص: 518


1- سورة يس: 78/36 - 79
2- عنه بحار الأنوار: 42/7 ح ،18 والبرهان في تفسير القرآن: 571/4 ح 3 و نور الثقلين: 174/3 ح 252 و 394/4 ح 84 ، الأمالي للمفيد: 246 2 (المجلس التاسع والعشرون)، بإسناده عن سعيد بن مينا، عن غير واحد من أصحابه بتفاوت، و نحوه الأمالي للطوسي : 19 ح 22 (المجلس الأول)، عنه البحار: 33/7 ح 2 و 45 ح 26
3- عنه بحار الأنوار: 329/6 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن: 573/4 ح 3 و نور الثقلين: 178/3 ح 271
4- عنه بحار الأنوار: 329/6 ح 12 والبرهان في تفسير القرآن: 573/4 ح 4 و نور الثقلين: 178/3 ح 272 بتفاوت يسير. من لا يحضره الفقيه: 186/1 ح 562 فيه : و سئل علیه السلام.

89)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اُبیّ بن خلف استخوان پوسیده ای را از دیواری کند و آن را در دست گرفت و با انگشتانش سائید و گفت ای محمّد! «زمانی که ما این چنین استخوان هایی پوسیده شویم آیا باز هم (زنده و) مبعوث خواهیم شد؟!

پس خداوند این آیه: «چه کسی این استخوان هایی را که پوسیده شده زنده می نماید؟ * بگو: همان کسی که آن را در ابتدا آفریده است خودش زنده می گرداند؛ و او بر آفرینش هر آفرینشی آشنا می باشد» را نازل نمود.

فرمایش خداوند متعال: و هیچ شهر و آبادی ،نیست مگر این که ما آن را پیش از روز قیامت هلاک می کنیم یا (اگر اهالی آن گناه کار باشند) به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهیم ساخت که آن در کتاب (لوح محفوظ) ثبت است. (58)

90) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره (فرمایش خداوند متعال:) «و قریه ای نیست مگر آن که (اهالی) آن ها را قبل از برپایی قیامت هلاک و یا عذابشان می گردانیم به عذابی ،شدید» سؤال کردم؟

فرمود: همانا امّت حضرت محمّد صلی الله علیه و اله جزئی از دیگر امّت ها می باشد و هر کسی که بمیرد هلاک شده است.

91)- از ابن سنان روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلامدرباره فرمایش خداوند: «و قریه ای نیست، مگر آن که (اهالی) آن ها را قبل از برپایی قیامت هلاک می گردانیم» فرمود: منظور فانی شدن به سبب (انواع) مرگ ها و یا به غیر از آن خواهد بود.

ص: 519

2232/ [92] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی، عَنْهُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : ﴿وَ إِنْ مِنْ قَرْیَهٍ إِلاّ نَحْنُ مُهْلِکُوها قَبْلَ یَوْمِ اَلْقِیامَهِ﴾ قَالَ: بِالْقَتْلِ وَ اَلْمَوْتِ أَوْ غَیْرِهِ (1)

قوله تعالى: ﴿وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا﴾ ﴿60﴾

2233/ [93]- عَنْ حَرِیزٍ عَمَّنْ سَمِعَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿وَ ما جَعَلْنَا اَلرُّؤْیَا اَلَّتِی أَرَیْناکَ إِلاّ فِتْنَهً﴾ لَهُمْ لِیَعْمَهُوا فِیهَا ﴿والشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَة فِي الْقُرْءان﴾ یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ . (2)

2234 / [94] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ:

کُنْتُ بِمَکَّهَ فَقَدِمَ عَلَیْنَا مَعْرُوفُ بْنُ خَرَّبُوذَ ، فَقَالَ

لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ لِعُمَرَ: یَا أَبَا حَفْصٍ! ألا أُخْبِرُكَ بِمَا نَزَلَ فِی بَنِی أُمَیَّةَ؟

قَالَ: بَلَی، قَالَ: فَإِنَّهُ نَزَلَ فِیهِمْ ﴿وَ اَلشَّجَرَهَ اَلْمَلْعُونَهَ فِی اَلْقُرْآنِ﴾ قَالَ: فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ: کَذَبْتَ بَنُو أُمَیَّهَ خَیْرٌ مِنْکَ وَ أَوْصَلُ لِلرَّحِمِ . (3)

ص: 520


1- عنه بحار الأنوار: 329/6 ذیل ح 12، والبرهان في تفسیر القران: 574/4 ح 5
2- عنه بحار الأنوار: 357/31 ح 26، و البرهان في تفسیر القران: 574/4 1 و نور الثقلین: 179/ ح 276 تفسير القمّي 21/2 (معني تسبيح كلّ شيء) عنه البحار 514/31 الاحتجاج: 276/1 (احتجاج الحسن بن علّي بن أبي طالب علیهما السلام)
3- عنه بحار الأنوار: 357/31 ح 27، والبرهان في تفسیر القران: 574/4 ح 2 و نور الثقلین: 179/3 ح 277 تأويل الأيات الظاهرة: 687 (سورة ن و ما فيها)، فيه: روى محمّد البرقي عن الأحمسي، عن أبي عبد الله علیه السلام و نحوه البحار: 358/30 ح 121 عن البرقي.

92)- و در حدیثی دیگر از آن حضرت علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

مقصود از فرمایش خداوند: «و قریه ای نیست مگر آن که (اهالی) آن ها را قبل از برپایی قیامت هلاک می گردانیم» هلاکت به سبب کشته شدن مردن و یا غیر آن ها (مانند: انواع سکته ها، غرق در دریا، تصادفات و...) می باشد

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر! به یاد آور) زمانی را که به تو گفتیم: پروردگارت به مردم احاطه کامل دارد و ما آن رؤیایی را که (بوزینه ها به منبر می رفتند) به تو نشان دادیم فقط برای آزمایش مردم بود و همچنین شجره ملعونه را که در قرآن ذکر کرده ایم و ما آن ها را بیم داده (و انذار) می کنیم اما جز طغیان ،عظیم چیزی بر آن ها افزوده نخواهد شد. (60)

93)- از حریز به نقل از کسی که از امام باقر علیه السلام ،شنیده روایت کرده که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «و آن چه را که در خواب به تو نشان دادیم، چیزی جز آزمایش مردم نبود» یعنی آن آزمایشی برای مردم بود تا در آن فتنه سرگردان شوند، «و داستان درخت ملعونی که در قرآن آمده است» منظور از آن بنی امیّه هستند.

94)- از علی بن سعید روایت کرده است که گفت:

در مکه بودم که معروف بن خربوذ بر ما وارد شد و گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمود:: روزی امام علی علیه السلام به عمر فرمود: ای ابا حفص! آیا مایل هستی تا برایت بگویم که در رابطه با بنی امیّه چه (آیه ای) نازل شده است؟

عمر گفت: بلی.

حضرت فرمود به درستی که درباره آن ها این آیه (شریفه): «و داستان درخت ملعونی که در قرآن آمده است» نازل شده است پس عمر عصبانی و ناراحت شد و گفت دروغ می گویی بنی امیّه از تو بهتر هستند و بیش تر از تو صله رحم انجام می!دهند

ص: 521

2235/ [95]- عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالُوا:

سَأَلْنَاهُ عَنْ قَوْلِهِ ﴿وَ ما جَعَلْنَا اَلرُّؤْیَا اَلَّتِی أَرَیْناکَ﴾ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله أُرِیَ أَنَّ رِجَالاً عَلَی اَلْمَنَابِرِ یَرُدُّونَ اَلنَّاسَ ضُلاَّلاً: رُزَیْقٌ وَ زُفَرُ وَ قَوْلُهُ ﴿وَ اَلشَّجَرَهَ اَلْمَلْعُونَهَ فِی اَلْقُرْآنِ﴾ قَالَ: هُمْ بَنُو أُمَیَّهَ (1)

2236 / [96] - و فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ: إنَّ رَسُولَ اللهِ (صلى الله عليه وآله) قَدْ رَأَى رِجَالاً مِنْ نَارٍ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نَارٍ، وَيَرُدُّونَ النَّاسَ عَلَى أَعْقَابِهِمُ الْقَهْقَرَى، وَلَسْنَا نُسَمِّي أَحَداً (2)

2237 / [97] - وَ فِی رِوَایَهِ سَلاَّمٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْهُ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ

إِنَّا لاَ نُسَمِّی اَلرِّجَالَ بِأَسْمَائِهِمْ، وَ لَکِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله رَأَی قَوْماً عَلَی مِنْبَرِهِ یُضِلُّونَ اَلنَّاسَ بَعْدَهُ عَلَی اَلصِّرَاطِ اَلْقَهْقَرَی . (3)

2238/ [98]- عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

أَصْبَحَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْماً حَاسِراً حَزِیناً، فَقِیلَ لَهُ: مَا لَکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ؟!

فَقَالَ: إِنِّی رَأَیْتُ اَللَّیْلَهَ صِبْیَانَ بَنِی أُمَیَّهَ یَرْقُونَ عَلَی مِنْبَرِی هَذَا، فَقُلْتُ: یَا رَبِّ! مَعِی؟ فَقَالَ: لاَ وَ لَکِنْ بَعْدَکَ . (4)

ص: 522


1- عنه بحار الأنوار: 358/31 ح 28 ، والبرهان 574/4 ح 3، و نور الثقلين: 180/3 ح 278
2- عنه بحار الأنوار: 358/31 ذيل ح 28 ، والبرهان 574/4 ح 4 ، و نور الثقلين: 180/3 ح 279 كتاب سليم بن قيس: 772) (الحديث الخامس والعشرون) بتفصيل و تفاوت والبحار: 536/31 ، عن عن الحيفة بإسناده عن أبي عبد الله علیه السلام و 155/33 عن كتاب سليم.
3- عنه بحار الأنوار: 358/31 ذيل ح 28 ، والبرهان في تفسير القرآن: 574/4 ح 5 و نور الثقلين: 180/3 ح 280 الكافي: 159/4 ح 10 بإسناده عن عليّ بن عيسى القمّاط، عن عمّه، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و نحوه من لا يحضره الفقيه: 157/2 ح 2022 مرسلاً، و تهذيب الأحكام: 59/3 ح 5 مسنداً، عنهم وسائل الشيعة: 352/10 ح 13585، والبحار: 77/28 ح 36 ، و 168/61 23، الأمالي للطوسي: 688 ح 1464 (مجلس يوم الجمعة السابع عشر ) نحو الكافي عنه البحار: 8/97 ح 10 .
4- عنه بحار الأنوار: 359/31 ح 29 ، والبرهان في تفسير القرآن: 574/4 ح 6، و نور الثقلين: 180/3 ح 281 فيه عن عمر بن سليمان. الكافي : 345/8 ح 543 بإسناده عن زرارة، عن أحدهما علیهما السلام بتفاوت، عنه البحار: 257/28 ح 41، و 168/61 ح 22.

95)- از حلبی از زراره حُمران و محمّد بن مسلم روایت کرده که گفته اند:

از آن حضرت (امام باقر علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «و آن چه را که در خواب به تو نشان دادیم»، سؤال کردیم؟

فرمود: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله (در خواب) مردانی را دید که بر منبرها قرار دارند و با تلاش و جدّیت مردم را - به این سو و آن سو - گمراه می کنند که نامشان رزیق و زفر است (گویا کنایه از اوّلی و دوّمی باشد).

و اما فرمایش (دیگر) خداوند سبحان): «و داستان درخت ملعونی که در قرآن آمده است» که آنان بنی امیّه هستند.

96) - و در حدیثی دیگر از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام وارد شده، که فرمود:

رسول خدا علیه السلام (در خواب) مردانی را از جنس آتش دید که بالای منبرهایی از ،آتش قرار دارند و مردم را به عقب (و آیین گذشتگانشان) بر می گردانند و برنامه ما (اهل بیت رسالت) نیست که نام کسی را مطرح کنیم

97)- و در روایت سلام جعفی وارد شده است که گفت:

آن حضرت علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت رسالت) نام کسی را با صراحت مطرح نمی کنیم ولی (می گوییم:) رسول خدا صلی الله علیه و اله (در خواب) گروهی را بر بالای منبر خود دید که بعد از او مردم را از صراط (مستقیم) منحرف کرده و به به آیین گذشتگان گمراه می کنند

98)- از قاسم بن سلیمان روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه و اله با حالتی که سرش برهنه بود، غمگین و ناراحت (در جمع اصحاب) آشکار شد عرض کردند: ای رسول خدا! شما را چه شده است که این چنین افسرده و ناراحت هستی؟

فرمود: دیشب در خواب بچه های بنی امیه را دیدم که بر منبر من بالا می روند پس به پیشگاه خداوند عرضه داشتم: با من (و در زمان من) چنین می کنند؟

(خداوند) فرمود: نه بلکه بعد از تو (چنین خواهد شد).

ص: 523

2239 / [99] - عن أبي الطفيل، قال:

کُنْتُ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ فَسَمِعْتُ عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ- وَ هُوَ عَلَی اَلْمِنْبَرِ- وَ نَادَاهُ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ ، وَ هُوَ فِی مُؤَخَّرِ اَلْمَسْجِدِ، فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ، أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ اَلشَّجَرَهَ اَلْمَلْعُونَهَ فِی اَلْقُرْآنِ﴾ ، فَقَالَ: اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ ، وَ مِنْ بَنِی أُمَیَّهَ (1)

2240 / [100] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحِیمِ اَلْقَصِیرِ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ: ﴿وَ ما جَعَلْنَا اَلرُّؤْیَا اَلَّتِی أَرَیْناکَ﴾ إِلاّ فِتْنَهً لِلنّاسِ ، قَالَ: أُرِیَ رِجَالاً مِنْ بَنِی تَیْمٍ وَ عَدِیٍّ عَلَی اَلْمَنَابِرِ یَرُدُّونَ اَلنَّاسَ عَنِ اَلصِّرَاطِ اَلْقَهْقَرَی

قُلْتُ: ﴿وَ اَلشَّجَرَهَ اَلْمَلْعُونَهَ فِی اَلْقُرْآنِ ﴾؟ قَالَ: هُمْ بَنُو أُمَیَّهَ ، یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یَزِیدُهُمْ إِلاّ طُغْیاناً کَبِیراً ﴾ (2)

2241 / [101] - عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْأَشَلِّ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ ما جَعَلْنَا اَلرُّؤْیَا اَلَّتِی أَرَیْناکَ إِلاّ فِتْنَهً لِلنّاسِ﴾ اَلْآیَهِ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَامَ فَرَأَی أَنَّ بَنِی أُمَیَّهَ یَصْعَدُونَ اَلْمَنَابِرَ فَکُلَّمَا صَعِدَ مِنْهُمْ رَجُلٌ رَأَی رَسُولُ اَللَّهِ اَلذِّلَّهَ وَ اَلْمَسْکَنَهَ فَاسْتَیْقَظَ جَزُوعاً مِنْ ذَلِکَ، وَ کَانَ اَلَّذِینَ رَآهُمْ اِثْنَا عَشَرَ رَجُلاً مِنْ بَنِی أُمَیَّهَ ، فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ، ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِیلُ : إِنْ بَنِی أُمَیَّهَ لاَ یَمْلِکُونَ شَیْئاً إِلاَّ مَلَکَ أَهْلُ اَلْبَیْتِ ضَعِیفَهُ (3)

ص: 524


1- عنه بحار الأنوار: 359/31 ح 30 ، والبرهان في تفسير القرآن: 575/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 180/3 ح 282 الكافي: 103/8 ح 77 بإسناده عن الحارث النصري قال: سألت أبا جعفر علیه السلام، عنه البحار: 266/30 ح 133 ، تأويل الآيات الظاهرة: 249 (سورة إبراهيم) عن أبي عليّ الطبرسي ؛ قال: سأل رجل أمير المؤمنين علیه السلام عنه البحار: 113/9 و 24 ح 48، العمدة: 453 خ 944 عن الثعلبي بالإسناد قال: قال عمر بن الخطاب، عنه البحار: 537/31.
2- عنه بحار الأنوار: 359/31 ح 31 ، والبرهان 575/4 ح 8 و نور الثقلين: 180/3 ح 283. تقدّم نحوه مع تخرجاته في الحديث 97 من هذه السورة المباركة.
3- عنه بحار الأنوار: 360/31 ح 32 والبرهان 575/4 ح 9 ، و نور الثقلين: 181/3 ح 284. الكافي: 345/8 ح 543 بإسناده عن زرارة، عن أحدهما علیهما السلام بتفاوت، عنه البحار: 257/28 ح 41، و 168/61 ح 22.

99)- از ابوطُفیل روایت کرده است که گفت

در مسجد کوفه بودم که شنیدم امام علی علیه السلام بالای منبر سخنرانی و ارشاد میفرمود و ابن کواء از آخر مسجد فریاد برآورد ای امیرالمؤمنین مرا از مقصود و معنای فرمایش خداوند و داستان درخت ملعونی که در قرآن آمده است، آگاه فرما

حضرت فرمود: آن ها دو فاجرترین مردم از قریش و از بنی امیّه هستند.

100)- از عبد الرحیم قصیر روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و آن چه را که در خواب به تو نشان دادیم» فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مردانی از (قبیله) بنی تیم و عدی را بالای منبرها در خواب دید که مردم را از صراط مستقیم به آیین گذشتگان بر می گردانند.

(راوی :گوید به حضرت) عرض کردم منظور از و داستان درخت ملعونی که در قرآن آمده است»، چیست؟

فرمود: ،آن ها بنی امیه هستند که خداوند می فرماید: «و ما آنان را می ترسانیم ولی باز هم به کفر و سرکشی بزرگ ایشان افزوده می شود».

101)- از ،یونس به نقل از عبد الرحمان اشل روایت کرده است که گفت: از آن حضرت علیه السلام در رابطه با فرمایش خداوند و آن چه را که در خواب به تو نشان دادیم چیزی جز فتنه و آزمایش مردم نبود- تا پایان آیه - سؤال کردم؟

فرمود: به درستی که رسول خدا صلی الله علیه و اله در خواب بنی امیه را دید که بالای منبرها می روند و هرگاه یکی از آنان بالا می رفت رسول خدا صلی الله علیه و اله احساس ذلت و خواری می کرد پس با حالت پریشانی و ناراحتی از خواب بیدار شد و تعداد نفرات آن هایی را که حضرت در خواب دید دوازده مرد از بنی امیه بودند.

سپس جبرئیل علیه السلام این آیه را آورد و بعد از آن اظهار داشت: همانا بنی امیه بر ریاست و حکومت دست نمی یابند مگر آن که اهل بیت (رسالت) دو برابر آن حکومت می کنند

ص: 525

قوله تعالى: ﴿وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا﴾ ﴿64﴾

2242/ [102]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ شِرْکِ اَلشَّیْطَانِ قَوْلِهِ: ﴿وَ شارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَوْلادِ﴾؟

قَالَ: مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ شَرِیکُ اَلشَّیْطَانِ ، قَالَ وَ یَکُونُ مَعَ اَلرَّجُلِ حَتَّی یُجَامِعَ فَیَکُونُ مِنْ نُطْفَتِهِ وَ نُطْفَهِ اَلرَّجُلِ إِذَا کَانَ حَرَاماً (1)

2243/ [103]- عَنْ عَبْدِ اَلْمَلِکِ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿إِذَا زَنَی اَلرَّجُلُ أَدْخَلَ اَلشَّیْطَانُ ذَکَرَهُ ثُمَّ عَمِلاَ جَمِیعاً، ثُمَّ یَخْتَلِطُ اَلنُّطْفَتَانِ، فَیَخْلُقُ اَللَّهُ مِنْهُمَا فَیَکُونُ شِرْکَهَ اَلشَّیْطَانِ﴾. (2)

2244 / [104]- عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

کَانَ یُوسُفُ أَبُو اَلْحَجَّاجِ صَدِیقاً لِعَلِیٍّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ- وَ أَنَّهُ دَخَلَ عَلَی اِمْرَأَتِهِ فَأَرَادَ أَنْ یَضُمَّهَا- أَعْنِی أُمَّ اَلْحَجَّاجِ- قَالَ: فَقَالَتْ لَهُ: أَ لَیْسَ إِنَّمَا عَهْدُکَ بِذَاکَ اَلسَّاعَهَ قَالَ فَأَتَی عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ علیهما السلام فَأَخْبَرَهُ فَأَمَرَهُ أَنْ یُمْسِکَ عَنْهَا فَأَمْسَکَ عَنْهَا فَوَلَدَتْ بِالْحَجَّاجِ وَ هُوَ اِبْنُ شَیْطَانِ ذِی اَلرَّدْهَهِ. (3)

ص: 526


1- عنه بحار الأنوار: 342/60 ح 25 و 136/104 ح 5 والبرهان في تفسير القران: 578/4 ح 6، و نور الققلين: 183/3 ح 293 تفسير القمّي: 2/ 22 (شركة الشيطان في الأولاد) مرسلاً و بتفاوت يسير
2- عنه بحار الأنوار: 342/60 ح 24 و 28/79 ح 38، والبرهان في تفسير القران: 579/4 ح 8 و نور الثقلين 184/3 ح 295، و مستدرك الوسائل: 311/14 ح 16855
3- عنه بحار الأنوار: 360/31 ح 33 والرهبان في تفسير القرآن: 578/4 ح 7 و نور التقلين: 184/3 ح 294

فرمایش خداوند متعال و هر کدام از آن ها را که می توانی با صدایت تحریک کن و لشکر سواره و پیاده ات را بر آن ها گسیل دار و در ثروت و فرزندانشان شرکت کن و آنان را با وعده ها سرگرم کن ولی ،شیطان جز فریب و دروغ وعده دیگری به آن ها نمی دهد (64)

102) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد مشارکت شیطان و فرمایش خداوند: «و در (ازدیاد) اموال و فرزندانشان شریک آن ها باش»، سؤال کردم؟

فرمود: آن چه که از اموال حرام ،باشد شیطان شریک آن ها گشته است و فرمود: چه بسا مردی با همسر خود زناشویی کند و شیطان در نطفه اش شریک او گردد و نطقه فرزند از نطفه هر دو هر دو منعقد شود.

104)- از عبد الملک بن اعین روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود اگر مردی با زنی ،زنا،کند شیطان آلت خود را (همزمان با مرد) داخل رحم زن نموده سپس هر دو مجامعت کرده و دو نطفه با هم مخلوط شده و از هر دو نطفه فرزند منعقد خواهد شد پس چنین فرزندی شریک شیطان می باشد

103)- از زراه روایت کرده است که گفت:

یوسف پدر حجّاج (ثقفی) دوست امام سجّاد علیه السلام بود، پس (روزی) بر همسر خود - مادر حجّاج - وارد شد و خواست با او همبستر شود، زن گفت: مگر تو در همین ساعت گذشته با من همبستر نشدی؟ (1)

ص: 527


1- مرحوم مجلسی در توضیح این حدیث گفته است منظور از «عهدك»، عمل زناشویی است و علت آن که زن چنین گفت این بود که شیطان لحظه ای پیش از آن به شکل یوسف (شوهرش) ظاهر گشته و با آن زن هم بستر شده بود. بحار الأنوار: ج 31 ص 529 و حقیر (مترجم) گوید: اگر زن در آن لحظه « بسم الله الرّحمن الرّحیم »را گفته بود شیطان از او دور می شد و چنان عملی انجام نمی گرفت چون شیطان از شنیدن این کلام مقدّس بسیار خشمگین و سخت ناراحت می گردد به طوری که توان ماندن را ندارد

2245 / [105] - عنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ اَلْهِلاَلِیِّ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ اَلْجَنَّهَ عَلَی کُلِّ فَاحِشٍ بِذِی قَلِیلِ اَلْحَیَاءِ لاَ یُبَالِی مَا قَالَ وَ لاَ مَا قِیلَ لَهُ، فَإِنَّکَ إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلاَّ لِغَیَّهٍ أَوْ شِرْکِ شَیْطَانٍ

قِیلَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ فِی اَلنَّاسِ شِرْکُ اَلشَّیْطَانِ

فَقَالَ: أَ وَ مَا تَقْرَأُ قَوْلَ اَللَّهِ ﴿وَ شارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَوْلادِ﴾ (1)

2246 / [106] - عَنْ یُونُسَ بْنِ أَبِی اَلرَّبِیعِ اَلشَّامِیِّ قَالَ

کُنْتُ عِنْدَهُ لَیْلَهً فَذَکَرَ شِرْکَ اَلشَّیْطَانِ ، فَعَظَّمَهُ حَتَّی أَفْزَعَنِی

فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَا اَلْمَخْرَجُ مِنْهَا وَ مَا نَصْنَعُ؟

قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ اَلْمُجَامَعَهَ فَقُلْ: «بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ بَدِیعُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ اَللَّهُمَّ إِنْ قَضَیْتَ [قصدت] مِنِّی فِی هَذِهِ اَللَّیْلَهِ خَلِیفَهً فَلاَ تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ نَصِیباً وَ لاَ شِرْکاً وَ لاَ حَظّاً وَ اِجْعَلْهُ عَبْداً صَالِحاً خَالِصاً مُخْلَصاً مصغیا وَ ذُرِّیَّتَهُ جَلَّ ثَنَاؤُکَ. (2)

ص: 528


1- عنه بحار الأنوار: 112/79 ح ،10، والبرهان في تفسير القرآن: 579/4 ح 9. من لا يحضره الفقيه : 352/4 ح 5762 بإسناده عن أنس بن محمّد، عن أبيه جميعاً عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه عن عليّ بن أبي طالب علیهم السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة: 35/16 ح 20906، تحف العقول: 44 عن هشام بن الحكم قال: قال الكاظم علیه السلام ضمن حديث طويل، عنه البحار: 149/1، و مستدرك الوسائل: 83/12 ح 13579 مکارم الأخلاق: 433 (الفصل ، الثالث في وصيّة النبيّ صلی الله علیه و آله العليّ علیه السلام) نحو من لا يحضره الفقيه، عنه البحار: 46/74 ح 3
2- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 46، والبرهان في تفسير القرآن: 579/4 ح 10، و نور الثقلين: 185/3 ح 300 ، و مستدرك الوسائل: 229/14 ح 16571 الكافي: 503/5 ح 4 بإسناده عن عبد الرحمن بن كثير قال: كنت عند أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 136/30 ح 25235، عوالي اللئالي : 305/3 ح 114.

پس او به محضر امام سجّاد علیه السلام آمد و جریان را تعریف کرد، حضرت به او فرمود: دست نگهدار و او هم نزدیک همسرش نرفت تا (پس از مدتی) حجّاج به دنیا آمد و او فرزند شیطان «ذى الرّدهة» (1) است.

105)- از سُلیم بن قیس روایت کرده است که گفت:

امیرالمؤمنین علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود همانا خداوند بهشت را بر هر فحش دهنده بدزبان بیشرم کم حیایی که از آن چه می گوید و یا به او گفته می،شود با کی ،ندارد حرام نموده است و چنان چه تفحص و بررسی کنی او را نمی یابی مگر آن که یا بسیار لغوگو است و یا شیطان شریک (انعقاد) نطفه اش شده است.

شخصی اظهار داشت: ای رسول خدا! و آیا در مردم هم مشارکت شيطان وجود دارد؟

حضرت فرمود: آیا سخن خداوند (خطاب به شیطان را): «و با مردم در اموال و فرزندان آنان مشارکت کن» نشنیده ای؟

106)- از یونس به نقل از ابو الربیع شامی روایت کرده است که گفت:

شبی را نزد آن حضرت (امام باقر علیه السلام) بودم، پس مشارکت شیطان را (در عمل زناشویی و انعقاد نطفه) را یادآور شد و آن را مهم دانست به طوری که مرا نگران کرد پس گفتم قربانت گردم راه نجات از این مشکل چگونه است؟ و چه باید بکنیم؟

فرمود: هرگاه خواستی مجامعت و زناشویی کنی بگو به نام خداوندی که بخشاینده و مهربان است آن خدایی که غیر از او خدای دیگری نیست آفریننده آسمان ها و زمین است خداوندا! اگر که در این شب چیزی را (فرزندی برای من) مقدّر ،نموده ای پس برای شیطان در او سهمی قرار نده که بخواهد شریک شود و بهره ای داشته باشد و (خداوندا!) او و ذریه او را بنده ای شایسته خالص و حقیقت جو قرار بده ثنای تو بسیار جلیل خواهد بود

ص: 529


1- ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه : ج 13 ص 127 گفته است: در مورد شیطان ردهه برخی گفته اند: او ذُو الثدیه است که جنگ نهروان را بر پا کرد و عدّه ای گفته اند شیطان ردهه یکی از ابلیس هایی می باشد که اعوان ابلیس بزرگ می باشند و بعضی دیگر گفته اند او شیطان مارد است که به شکل مار ظاهر می شود و در مجمع البحرين: ج 2 ص 168 نیز اشاره به این قول شده است.

2247/ [107]- عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ

قلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا قَوْلُ اَللَّهِ ﴿وَ شارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَوْلادِ﴾

قَالَ فَقَالَ قُلْ فِی ذَلِکَ قَوْلاً «أَعُوذُ بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ» (1)

2248 / [ 108]- عَنِ اَلْعَلاَ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ

شِرْکُ اَلشَّیْطَانِ مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ، فَهُوَ مِنْ شِرْکِهِ، وَ یَکُونُ مَعَ اَلرَّجُلِ حِینَ یُجَامِعُ فَتَکُونُ نُطْفَتُهُ مَعَ نُطْفَتِهِ إِذَا کَانَ حَرَاماً، قَالَ: کِلْتَیْهِمَا جَمِیعاً تَخْتَلِطَانِ، وَ قَالَ: رُبَّمَا خُلِقَ مِنْ وَاحِدَهٍ وَ رُبَّمَا خُلِقَ مِنْهُمَا جَمِیعاً. (2)

2249 / [109]- صَفْوَانُ اَلْجَمَّالُ ، قَالَ

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَاسْتَأْذَنَ عِیسَی بْنُ مَنْصُورٍ عَلَیْهِ، فَقَالَ لَهُ: مَا لَکَ وَ لِفُلاَنٍ، یَا عِیسَی ، أَ مَا إِنَّهُ مَا یُحِبُّکَ ! فَقَالَ: بِأَبِی وَ أُمِّی، یَقُولُ قَوْلَنَا، وَ هُوَ یَتَوَلَّی مَنْ نَتَوَلَّی. فَقَالَ: «إِنَّ فِیهِ نَخْوَهَ إِبْلِیسَ ». فَقَالَ: بِأَبِی وَ أُمِّی، أَ لَیْسَ یَقُولُ إِبْلِیسُ

فَقَالَ: بِأَبِی وَ أُمِّی، أَ لَیْسَ یَقُولُ إِبْلِیسُ : ﴿خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ ؟﴾ (3) ؟

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : و قد یَقُولُ الله: ﴿وَ شارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَوْلادِ﴾ فَالشَّیْطَانُ یُبَاضِعُ اِبْنَ آدَمَ هَکَذَا -وَ قَرَنَ بَیْنَ إِصْبَعَیْهِ-. (4)

2250/ [110]- عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: کَانَ اَلْحَجَّاجُ اِبْنَ اَلشَّیْطَانِ یُبَاضِعُ ذِی اَلرَّدْهَهِ ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ یُوسُفَ دَخَلَ عَلَی أُمِّ اَلْحَجَّاجِ فَأَرَادَ أَنْ یُصِیبَهَا، فَقَالَتْ: أَ لَیْسَ إِنَّمَا عَهْدُکَ بِذَلِکَ اَلسَّاعَهَ؟

فَأَمْسَکَ عَنْهَا فَوَلَدَتِ اَلْحَجَّاجَ (5)

ص: 530


1- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 47 والبرهان في تفسير القرآن: 579/4 ح 11، و نور الثقلين: 184/3 ح 296 ، و مستدرك الوسائل : 229/14 ح 16572
2- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 48 والبرهان: 5794 ح 12 ، و نور الثقلين: 184/3 ح 297.
3- سورة الأعراف: 12/7 و ص: 76/38
4- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 49 والبرهان في تفسير القرآن: 580/4 ح 13، و نور الثقلين: 184/3 ح 298 ، فيه قال: كنت عند ....
5- عنه بحار الأنوار: 256/63 ح 124، والبرهان: 580/4 ح 14 ، و نور الثقلين: 184/3 ح 299 تقدّم نحوه في الحديث 103 من هذه السورة.

117) - از سلیمان بن از سلیمان بن خالد روایت کرده است که گفت:

خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم راه چاره و نجات در مورد فرمایش :خداوند و با مردم در اموال و فرزندان آنان مشارکت کن چیست؟

فرمود: در آن موقع (تجارت و یا زناشویی) بگو: «از شر شیطان رانده شده به خدای شنوا و دانا پناه می برم»

108)- از علاء بن ،رزین به نقل از محمّد روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمود مشارکت شیطان در دو جهت است اگر مال و ثروتی حرام ،باشد شیطان شریک آن بوده است و (نیز) مشارکت او زمانی واقع می شود که مردی از روی حرام با او زناشویی نماید، پس هر دو نطفه حرام از شیطان و مرد مخلوط گشته و چه بسا که فرزند از یکی از آن دو نطفه و یا از هر دو منعقد شود.

109)- از صفوان جمال روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که عیسی بن منصور اجازه ورود خواست، موقعی که وارد شد حضرت به او فرمود ای عیسی تو با فلانی چه کار داری؟ آیا توجه نداری که او تو را دوست ندارد؟ عیسی اظهار داشت: پدر و مادرم فدایت باد او معتقد به اعتقادات ما می باشد او ولایت کسانی را پذیرفته که ما پذیرفته ایم

حضرت فرمود به درستی که در او غرور و فخر فروشی شیطان وجود دارد. اظهار داشت پدر و مادرم فدایت باد آیا ابلیس نمی گفت مرا از آتش آفریده ای و او (آدم) را از گل آفریدی؟

امام صادق علیه السلام فرمود و همانا خداوند متعال فرموده است: (ای شیطان!) «و با مردم در اموال و فرزندان آنان مشارکت کن» پس چه بسا شیطان همراه و همزمان با مرد با زن – این چنین - همبستر شود؛ و حضرت دو انگشت خود را کنار هم قرار داد.

110) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرمود حجاج (ثقفی) زاده شیطان بود؛ زیرا که نطفه او از جماع (شيطان) ذى الزدهَه منعقد شده بود، سپس فرمود: یوسف (پدر حجّاج) نزد مادر حجاج رفت و خواست که از او کامی ،برگیرد پس (مادر) گفت: مگر هم اکنون آن را انجام ندادی؟ لذا او هم دست از او برداشت و مادر حجاج، او را به دنیا آورد.

ص: 531

قوله تعالى: ﴿إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَنٌ وَبكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلاً ﴿65 ﴾

2251 / [111] - عن جعفر بن محمّد الخزاعي، عن أبيه، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَذْکُرُ فِی حَدِیثِ غَدِیرِ خُمٍّ ، أَنَّهُ لَمَّا قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَا قَالَ: وَ أَقَامَهُ لِلنَّاسِ، صَرَخَ إِبْلِیسُ صَرْخَهً فَاجْتَمَعَتْ لَهُ اَلْعَفَارِیتُ، فَقَالُوا: سَیِّدَنَا مَا هَذِهِ اَلصَّرْخَهُ؟

فَقَالَ: وَیْلَکُمْ یَوْمُکُمْ کَیَوْمِ عِیسَی ، وَ اَللَّهِ لَأُضِلَّنَّ فِیهِ اَلْخَلْقَ، قَالَ: فَنَزَلَ اَلْقُرْآنُ : ﴿وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاّ فَرِیقاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾ (1)

فَقَالَ: فَصَرَخَ إِبْلِیسُ صَرْخَهً فَرَجَعَتْ إِلَیْهِ اَلْعَفَارِیتُ، فَقَالُوا: یَا سَیِّدَنَا مَا هَذِهِ اَلصَّرْخَهُ اَلْأُخْرَی؟

فَقَالَ: وَیْحَکُمْ! حَکَی اَللَّهُ- وَ اَللَّهِ!- کَلاَمِی قُرْآناً وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ: ﴿وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاّ فَرِیقاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ: وَ عِزَّتِکَ وَ جَلاَلِکَ لَأُلْحِقَنَّ اَلْفَرِیقَ بِالْجَمِیعِ

قَالَ: فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴿إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ﴾

قَالَ: فَصَرَخَ إِبْلِیسُ صَرْخَهً فَرَجَعَتْ إِلَیْهِ اَلْعَفَارِیتُ فَقَالُوا: یَا سَیِّدَنَا مَا هَذِهِ اَلصَّرْخَهُ اَلثَّالِثَهُ؟

قَالَ: وَ اَللَّهِ مِنْ أَصْحَابِ عَلِیٍّ وَ لَکِنْ وَ عِزَّتِکَ وَ جَلاَلِکَ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمُ اَلْمَعَاصِیَ حَتَّی أُبَغِّضَهُمْ إِلَیْکَ

ص: 532


1- سورة سبأ: 20/34

فرمایش خداوند متعال: (ما بدان) تو هرگز سلطه ای بر بندگان (مخلص) من نخواهی یافت. (و آنان هیچ گاه به دام فریب تو گرفتار نمی شوند) و همین قدر کافی است که پروردگارت حافظ آنان می باشد. (65)

111) - از جعفر بن محمّد خزاعی به نقل از پدرش، روایت کرده که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که پیرامون حدیث غدیر خم می فرمود: زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله مطالبی را برای امام علی علیه السلام بیان نمود و او را به عنوان پیشوای مردم قرار داد ابلیس جیغ و فریادی کشید که همه عفریت هایش اطراف او جمع شدند و گفتند ای سرور ما! این جیغ و فریاد برای چه بود؟

گفت: وای بر شما! امروز شما همانند روز عیسی ،است به خدا سوگند مردم را درباره او گمراه خواهم ساخت

(امام صادق علیه السلام) افزود: پس این آیه از قرآن نازل شد: «و البته ابلیس گمانش را درباره آن ها درست مطرح کرد پس او را پیروی کردند جز گروهی از مؤمنین» ابليس فریاد و جیغی کشید و عفریت ها دوباره باز گشتند و گفتند: ای سرور ما! این جیغ دیگر برای چه بود؟ گفت وای بر شما به خداوند سوگند، او سخن مرا در قرآن حکایت کرده و برای (حضرت محمّد صلی الله علیه و آله) وحى فرستاده است: «و البته ابلیس گمانش را درباره آن ها درست مطرح کرد پس او را پیروی کردند جز گروهی از مؤمنین» پس از آن سر به سمت آسمان بنا کرد و گفت به عزّت و جلالت سوگند! این گروه مؤمن را هم به دیگران ملحق می گردانم

(امام صادق علیه السلام) افزود: سپس پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود: «به نام خداوند بخشاینده مهربان * به درستی که تو بر بندگان (مخلص ) من هیچ گونه سلطه ای نخواهی داشت» بعد از آن ابلیس جیغ دیگری کشید و بازهم عفریت هایش اطراف او اجتماع کردند و گفتند: ای سرور ما! این جیغ سوم برای چه می باشد؟

گفت: به خدا سوگند من به خاطر اصحاب علی ،است، ولی ای پروردگار به عزّت و جلالت سوگند! گناهان را زیبا و لذت بخش جلوه می دهم تا آنان را دشمن تو گردانم.

ص: 533

قَالَ: فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : وَ اَلَّذِی بَعَثَ بِالْحَقِّ مُحَمَّداً لَلْعَفَارِیتُ وَ اَلْأَبَالِسَهُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ أَکْثَرُ مِنَ اَلزَّنَابِیرِ عَلَی اَللَّحْمِ، وَ اَلْمُؤْمِنُ أَشَدُّ مِنَ اَلْجَبَلِ، وَ اَلْجَبَلُ تَدْنُوا إِلَیْهِ بِالْفَأْسِ فَتَنْحِتُ مِنْهُ وَ اَلْمُؤْمِنُ لاَ یُسْتَقَلُّ عَنْ دِینِهِ. (1)

2252/ [112]- عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ وَ کَفی بِرَبِّکَ وَکِیلاً﴾ قَالَ: نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ یَجْرِیَ لِمَنْ أَحَبَّ اَللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ اَلْمُسْلِمِینَ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا ﴿70﴾ يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا﴾ ﴿71﴾

2253/ [113]- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً﴾ قَالَ:

خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ مُنْکَبّاً غَیْرَ اَلْإِنْسَانِ خَلَقَ مُنْتَصِباً (3)

ص: 534


1- بحار الأنوار: 164/41 ح 41 و 256/63 ح 125، والبرهان في تفسير القرآن: 580/4 ح 1، و نور الثقلین: 185/3 ح 302 الکافي: 344/8 542 بإسناده عن صبّاح المزني عن جابر عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت عنه تأويل الايات الظاهرة: 464. والبحار: 256/28 ح 40. الاختصاص : 30 بإسناده عن ربعي ، عن الفضل فال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام... القطعة الأخیرة منه، عنه البحار: 239/67 ح 57
2- عنه بحار الأنوار: 63/ 257 ح 126 والبرهان في تفسير القران: 581/4 ح 1، و نور الثقلین: 186/3 ح 303
3- عنه بحار الأنوار: 300/60 ح 8، والبرهان في تفسير القران: 583/4 ح 5، و نور الثقلین: 188/3 ح 315

(راوی) گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: سوگند به کسی که حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را بر حق مبعوث نموده عفریت ها و ابنیس ها در اطراف و بر سر راه مؤمن بیش از زنبورهایی هستند که بر سر (قطعه) گوشتی جمع می شوند ولی مؤمن از کوه محکم تر می باشد؛ زیرا به وسیله پُتک ( قطعه هایی) از کوه کنده و جدا شود اما مؤمن از دین و عقیده خود برنخواهد گشت

112)- از عبد الرحمان بن سالم روایت کرده است که گفت

فرمایش خداوند: «به درستی که تو بر بندگان (صالح و مخلص ) من هیچ گونه تسلّطی نخواهی داشت و پروردگار تو برای محافظت از ایشان کافی است» درباره علی بن طالب علیه السلام نازل شده است و ما امیدواریم که آن درباره هر دوست خدا از بنده های مسلمانش جاری باشد و شامل آنان هم بشود.

فرمایش خداوند متعال: و همانا ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آن ها را در خشکی و در با (بر مرکب هایی) حمل کردیم و از انواع روزی های پاکیزه به آنان روزی دادیم و آن ها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده ایم برتری بخشیده ایم (70) آن روزی را (به یاد آور) که هر گروهی را با پیشوایشان می خوانیم (و احضارشان می کنیم)، پس کسانی که نامه اعمالشان به دست راستشان داده می شود آن را با (شادی و سرور) می خوانند و به قدر رشته شكاف هسته خرمایی به آنان ستم نمی شود. (71)

113)- از جایر روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و ایشان را بر بسیار از آن چه که ،آفریده ایم ،فضیلت و برتری ویژه ای داده ایم» فرمود همه موجودات به طور مُنکب (کُپ، دمرو) آفریده شده اند (به گونه ای که صورت آن ها به سمت زمین خمیده است) مگر انسان که راست و مستقیم فریده شده است ( که صورت او به سمت آسمان بالا می باشد)

ص: 535

2254 / [114] - عَنِ اَلْفُضَیْلِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾؟ فقَالَ یَجِیءُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی قَوْمِهِ وَ عَلِیٌّ فِی قَوْمِهِ وَ اَلْحَسَنُ فِی قَوْمِهِ وَ اَلْحُسَیْنُ فِی قَوْمِهِ وَ کُلُّ مَنْ مَاتَ بَیْنَ ظَهْرَانَیْ إِمَامٍ جَاءَ مَعَهُ (1)

2255 / [115] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ):

أَنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ یُدْعَی کُلٌّ بِإِمَامِهِ اَلَّذِی مَاتَ فِی عَصْرِهِ، فَإِنْ أَثْبَتَهُ أُعْطِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ، لِقَوْلِهِ: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ﴾ وَ اَلْیَمِینُ إِثْبَاتُ اَلْإِمَامِ، لِأَنَّهُ کِتَابٌ یَقْرَؤُهُ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اِقْرَؤُا کِتابِیَهْ * إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ﴾ (2)- إلی آخر الآیة-، وَ اَلْکِتَابُ: اَلْإِمَامُ، فَمَنْ نَبَذَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ کَمَا قَالَ: ﴿فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ﴾ (3) وَ مَنْ أَنْکَرَهُ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ أَصْحابُ اَلشِّمالِ ما أَصْحابُ اَلشِّمالِ فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ﴾ (4)- إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - (5)

2256 / [116] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تعالى: ﴿ يَوْمَ نَدْعُوا كُلُّ أُنَاسِ بِإِمَمِهِمْ ﴾ ؟

قَالَ: مَنْ کَانَ یَأْتَمُّونَ بِهِ فِی اَلدُّنْیَا وَ یُؤْتَی بِالشَّمْسِ وَ اَلْقَمَرِ، وَ یُقْذَفَانِ فِی جَهَنَّمَ وَ مَنْ یَعْبُدُهُمَا (6)

ص: 536


1- عنه بحار الأنوار: 11/8 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 585/4 ح 8.
2- سورة الحاقة: 19/69 - 20
3- سورة آل عمران: 187/3
4- سورة الواقعة: 41/56 - 43.
5- عنه بحار الأنوار: 11/8 ح 8 والبرهان في تفسير القرآن: 586/4 ح 9، و نور الثقلين: 193/3 ح 340.
6- عنه بحار الأنوار: 12/8 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن: 586/4 ح 10 و نور الثقلين: 194/3 ح 341.

114)- از فضیل روایت کرده است که گفت: از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «روزی که هر مردمی را با امام و پیشوایشان دعوت می کنیم» سؤال کردم؟

فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله به همراه قوم (و اصحاب) خود امام علی علیه السلام به همراه قوم (و اصحاب) خود امام حسن (مجتبی) علیه السلام به همراه قوم (و اصحاب) ،خود امام حسین علیه السلام به همراه قوم (و اصحاب) خود وارد (صحرای قیامت) می شوند و به طور کلی هر کسی که در زمان پیشوای امت ،مرده با او وارد محشر خواهد شد.

115)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا زمانی که روز قیامت بر پا شود، هر کسی که در زمان امام خودش مرده باشد دعوت می شود پس اگر (در عقیده و کردار) ثابت و استوار بوده نامه (اعمال) او به دست راستش داده خواهد شد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم پس نامۀ هر کسی که به دست راستش داده شود پس آنان نامه اعمال خود را می خوانند» و یمین (در این ،آیه) ثبات و استقامت بر امام است چون که او آن نامه را می خواند

به راستی که خداوند متعال می:فرماید: «کسی که کتاب او به دست راستش داده شود می گوید بیایید کتاب مرا بگیرید و بخوانید * من گمان کرده بودم که این گونه محاسبه ام را دریافت خواهم کرد» (تا آخر آیه) و کتاب (در این آیه) امام می باشد

اما کسی که کتابش از پشت سر به او داده ،شود همچنان که خداوند فرموده است: «پس کتابشان خود را از پشت (سر) خود می گیرند».

و کسی که امامت (اهل بیت علیهم السلام) را انکار کند از اصحاب سمت چپ خواهد بود، همان هایی که خداوند (در موردشان) فرموده: «و اصحاب شمال نمی دانی که اصحاب شمال (چه کسانی هستند و چه سرنوشتی دارند) * (آنان) در عذابی سخت سوزان و آبی چرکین و داغ * و در سایه ای از دود شعله های آتش خواهند بود» تا آخر آیه

116)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهما السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور امامی است که در دنیا به او اقتدا کرده اند، حتی (روز قیامت) خورشید و ماه آورده می شوند و به همراه هر کسی که آن ها را پرستش می کرده درون دوزخ انداخته می شوند

ص: 537

عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ، أَنَّهُ وَجَدَ مَکْتُوباً بِخَطِّ أَبِیهِ، مِثْلَهُ (1)

2257 / [117] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلْإِسْلاَمُ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمَا کَانَ فَطُوبَی لِلْغُرَبَاءِ؟

فَقَالَ: یَا بَا مُحَمَّدٍ یَسْتَأْنِفُ اَلدَّاعِی مِنَّا دُعَاءً جَدِیداً کَمَا دَعَا إِلَیْهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَخَذْتُ بِفَخِذِهِ فَقُلْتُ: أَشْهَدُ أَنَّکَ إِمَامِی

فَقَالَ: أَمَا إِنَّهُ یُسْتَدْعَی [سَتُدْعَی] کُلُّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ، أَصْحَابُ اَلشَّمْسِ بِالشَّمْسِ، وَ أَصْحَابُ اَلْقَمَرِ بِالْقَمَرِ، وَ أَصْحَابُ اَلنَّارِ بِالنَّارِ ، وَ أَصْحَابُ اَلْحِجَارَهِ بِالْحِجَارَهِ (2)

2258 / [118] - عن عمّار الساباطي، عن أبي عبد الله ، قال :

:لاَ تَتْرُکُ الْأَرْضَ بِغَیْرِ إِمَامٍ یُحِلُّ حَلاَلَ اللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ،وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ ﴾ ثُمَّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: مَنْ مَاتَ بِغَیْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً فَمَدُّوا أَعْنَاقَهُمْ وَ فَتَحُوا أَعْیُنَهُمْ

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لَیْسَتِ اَلْجَاهِلِیَّهَ اَلْجَهْلاَءَ

فَلَمَّا أَخْرَجَنَا مِنْ عِنْدِهِ فَقَالَ لَنَا سُلَیْمَانُ هُوَ وَ اَللَّهِ اَلْجَاهِلِیَّهُ اَلْجَهْلاَءُ، وَ لَکِنْ لَمَّا رَآکُمْ مَدَدْتُمْ أَعْنَاقَکُمْ وَ فَتَحْتُمْ أَعْیُنَکُمْ قَالَ لَکُمْ کَذَلِکَ (3)

ص: 538


1- عنه بحار الأنوار: 12/8 ذيل ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن: 586/4 ذيل ح 10،و نور الثقلين: 194/3 ح 342 في طبعة مؤسّسة البعثة، هذه العبارة متصلة بالحديث الآتي مع إسقاط كلمة «مثله». يأتي الحديث أيضاً في الحديث 124 من هذه السورة.
2- عنه بحار الأنوار 12/8 ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن: 586/4 ح 11
3- عنه بحار الأنوار: 12/8 ح ،11، والبرهان في تفسير القرآن: 586/4 ح 12، و نور الثقلين: 194/3 ح 343.

از جعفر بن محمّد از فضل بن شاذان روایت کرده که او این روایت را به دست خط پدرش یافته است

117)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام: اسلام در آغاز غریب بود و باز همچنان غریب خواهد شد پس خوشا به حال غریبان سؤال کردم؟

فرمود: ای ابا محمّد! این از آن جهت است که دعوت کننده ما (حضرت قائم آل محمّد علیهم اسلام) دعوت جدیدی را از سر می گیرد همان طور که رسول خدا صلی الله علیه و اله، دعوت نمود.

پس روی ران حضرت افتادم و عرض کردم من گواهی می دهم بر این که شما امام من ،هستی فرمود توجه داشته باش که هر کسی با امام خود محشور خواهد شد، حتی اصحاب ،خورشید همراه خورشید و اصحاب ،ماه همراه ماه و اصحاب ،آتش همراه آتش و اصحاب سنگ (بُت)، همراه آن خواهند بود.

118)- از عمّار ساباطی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (هیچ زمانی) زمین بدون امامی که حلال خداوند را حلال و حرام او را حرام بداند، خالی نخواهد ماند و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرمود: «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم»

سپس افزود: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرموده است: کسی که بمیرد و امام (واجب الاطاعه ای) نداشته باشد مرگ او همانند مرگ دوران جاهلیت واقع شده پس (اصحاب و شاگردان حضرت تعجّب کرده و) گردن کشیدند و خیره شدند امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از زمان جاهلیت جهل و نادانی نیست.

و چون از محضر حضرت بیرون آمدیم سلیمان به ما گفت: به خدا سوگند منظور همان جهل و نادانی است ولی چون حضرت دید که شما (تعجب کردید و) گردن کشیدید و خیره شدید به شما چنین فرمود

ص: 539

2259 / [119]- عَنْ بَشِیرٍ اَلدَّهَّانِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

أَنْتُمْ وَ اَللَّهِ عَلَی دِینِ اَللَّهِ، ثُمَّ تَلاَ : ﴿ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾ ثُمَّ قَالَ: عَلِی إِمَامُنَا وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِمَامُنَا، کَمْ مِنْ إِمَامٍ یَجِیءُ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ یَلْعَنُ أَصْحَابَهُ وَ یَلْعَنُونَهُ، وَ نَحْنُ ذُرِّیَّهُ مُحَمَّدٍ ، وَ أُمَّنَا فَاطِمَهُ - صلوات الله عليهم - (1)

2260 / [120] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾ قَالَ اَلْمُسْلِمُونَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَ لَسْتَ إِمَامَ اَلْمُسْلِمِینَ أَجْمَعِینَ؟

قَالَ: فَقَالَ: أَنَا رَسُولُ اَللَّهِ إِلَی اَلنَّاسِ أَجْمَعِینَ، وَ لَکِنْ سَیَکُونُ بَعْدِی أَئِمَّهٌ عَلَی اَلنَّاسِ مِنَ اَللَّهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی یَقُومُونَ فِی اَلنَّاسِ فَیُکَذَّبُونَ وَ یُظْلَمُونَ، أَلاَ فَمَنْ تَوَلاَّهُمْ فَهُوَ مِنِّی وَ مَعِی وَ سَیَلْقَانِی، أَلاَ وَ مَنْ ظَلَمَهُمْ أَوْ أَعَانَ عَلَی ظُلْمِهِمْ وَ کَذَّبَهُمْ فَلَیْسَ مِنِّی وَ لاَ مَعِی، وَ أَنَا مِنْهُ بَرِیءٌ.

وزاد فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی مثله وَ یَظْلِمُهُمْ أَئِمَّهُ اَلْکُفْرِ وَ اَلضَّلاَلِ وَ أَشْیَاعُهُمْ (2)

2261 / [121] - عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَی قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اَلسَّمْعُ وَ اَلطَّاعَهُ أَبْوَابُ اَلْجَنَّهِ ، اَلسَّامِعُ اَلْمُطِیعُ لاَ حُجَّهَ عَلَیْهِ، وَ إِمَامُ اَلْمُسْلِمِینَ تَمَّتْ حُجَّتُهُ وَ اِحْتِجَاجُهُ یَوْمَ یَلْقَی اَللَّهَ لِقَوْلِ اَللَّهِ ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ ﴾ (3)

ص: 540


1- عنه بحار الأنوار: 13/8 ح 11، والبرهان 587/4 ح 13 ، و نور الثقلين: 194/3 ح 344.
2- عنه بحار الأنوار: 13/8 ح 12 و 13، والبرهان في تفسير القرآن: 587/4 ح 14. المحاسن: 155/1 ح 84 ( باب - 22 من مات لا يعرف إمامه) بإسناده عن عبد الله بن غالب عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار: 265/24 ح 28، و بصائر الدرجات: 1 (باب - 16 في معرفة أئمّة الهدى علیهما السلام) بإسناده عن عبد الله علیه السلام عنه البحار: 203/27 ح 5، الكافي: 215/1 ج 1، عنه تأويل الآيات الظاهرة: ، 276 (في سورة سبحان الذي أسرى) نحو المحاسن
3- عنه بحار الأنوار: 13/8 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن: 587/4 ح 15. الكافي: 189/1 ح 17.

119)- از بشیر دهّان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود به خدا سوگند شما (شیعیان) بر دین خدا می باشید و سپس این آیه «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم» را تلاوت نمود و فرمود: علی امام ما می باشد رسول خدا صلی الله علیه و آله امام ما می باشد و چه بسا امامانی که روز قیامت وارد شوند و اصحاب خود را لعنت کنند (که شما اطراف ما را گرفتید) و اصحاب هم امامان خود را لعنت کنند (که شما ما را فریب داده و منحرف کردید) ولی ما (اهل بیت رسالت) ذریّه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله هستیم و مادرمان فاطمه علیها السلام می باشد.

120) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که این آیه شریفه: «روزی که هر دسته ای از مردم را به همراه امامشان می خوانیم» نازل ،شد مسلمانان عرض کردند: ای رسول خدا! ، مگر شما امام همه مسلمانان نیستید؟

فرمود:: من از جانب خداوند به سوی همه مردم مبعوث شده ام ولی به زودی بعد از من امامانی از خاندان من بر مردم از طرف خداوند منصوب می شوند ایشان در میان مردم قیام (به حق) می کنند اما مردم آنان را تکذیب کرده و به آنان ظلم خواهند کرد پس (در نتیجه) هر که آنان را دوست بدارد و از آنان پیروی کند و تصدیقشان نماید از من و با من خواهد بود و مرا ملاقات خواهد کرد؛ توجه داشته باشید کسی که به ایشان ستم کند و تکذیبشان نماید از من نیست و با من نخواهد بود و من از او بیزار می باشم.

و در حدیثی دیگر مانند آن آمده است و امامان کفر و گمراهی و پیروان آن ها بر ایشان (اهل بیت رسالت و پیروانشان) ستم می کنند

121)- از عبد الأعلى روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود شنوا بودن و فرمانبری (در گفتار و کردار) راهگشای درب های بهشت می باشد شخص شنوا و فرمانبر حجتی علیه او نخواهد بود و امام مسلمین روزی که خداوند عزیز و جلیل را ملاقات کند حجت و احتجاج او پایان خواهد یافت سپس افزود: خداوند می فرماید: «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم».

ص: 541

2262 / [122] - عَنْ بَشِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إنَّهُ کَانَ یَقُولُ:

مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یُغْتَبَطَ إِلاَّ أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَاهُنَا وَ أَشَارَ بِإِصْبَعِهِ إِلَی حَنْجَرَتِهِ قَالَ: ثُمَّ تَأَوَّلَ بِآیَاتِ مِنَ اَلْکِتَابِ فَقَالَ: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ (1) وَ ﴿ مَنْ یُطِعِ اَلرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اَللّهَ﴾ (2) ﴿ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ﴾ (3).

قال: ثمّ قال: ﴿ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾ فَرَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِمَامُکُمْ، وَ کَمْ مِنْ إِمَامٍ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ یَجِیءُ یَلْعَنُ أَصْحَابَهُ وَ یَلْعَنُونَهُ. (4)

2263 / [123] - عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا على أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ: ﴿ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾؟

فَقَالَ: مَا کَانُوا یَأْتَمُّونَ بِهِ فِی اَلدُّنْیَا، وَ یُؤْتَی بِالشَّمْسِ وَ اَلْقَمَرِ فَتُقْذَفَانِ فِی جَهَنَّمَ وَ مَنْ کَانَ یَعْبُدُهُمَا . (5)

2264 / [124] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ قَالَ :

قال الرضا في قول الله: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾، قال : إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ قالَ اللّهُ: عزّ وجل: ألَیسَ عَدلٌ مِن رَبِّکُم أن تُوَلّوا کُلَّ قَومٍ مَن تَوَلَّوا؟

قالوا : بَلی قال ، فَیَقولُ : تَمَیَّزوا! فَیَتَمَیَّزونَ (6)

ص: 542


1- سورة النساء: 59/4
2- سورة النساء: 80/4
3- سورة آل عمران: 31/3
4- عنه بحار الأنوار: 13/8 ح 15، والبرهان في تفسير القرآن: 587/4 ح 16. الکافی: 131/3 ح 4 بإسناده عن عمّار بن مروان قال: حدّثني من سمع أبا عبد الله علیه السلام بتفصيل عنه البحار: 197/6 ح 51
5- عنه بحار الأنوار: 13/8 ح 16 والبرهان في تفسير القرآن: 587/4 ح 7 تقدّم الحديث أيضاً بهذا السند في الحديث 116 من هذه السورة.
6- عنه بحار الأنوار: 14/8 ح 17، والبرهان في تفسير القرآن: 588/4 ح 18، و نور الثقلين: 194/3 ح 345.

122) - از بشیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام می فرمود: فاصله بین شما و آن چه که بر آن غبطه می خورید (و آرزویش را می کشید) چیزی نیست مگر آن که نفس به این جا برسد - و با دست خود اشاره به گلویش نمود-.

(راوی) گوید: سپس حضرت به تأویل و تفسیر برخی از آیات کتاب (قرآن) رداخت مانند: «از خداوند و رسول (خدا) و اولی الامر اطاعت و پیروی نمایید» «کسی که از رسول (خدا) اطاعت و پیروی کند در حقیقت از خداوند اطاعت و پیروی کرده است» بگو: اگر خداوند را دوست و علاقه دارید مرا (در عقیده و کردار) اطاعت و پیروی کنید تا خداوند هم شما را دوست بدارد و گناهان شما را بیامرزد»

(راوی) :گوید سپس حضرت فرمود: «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم»، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله، امام و پیشوای شما (شیعیان) می باشد و چه بسا امامانی که روز قیامت وارد محشر می شوند و اصحاب خود را لعن می کنند و آن ها هم امامان خود را لعن می کنند

123)- از محمّد (بن مسلم) روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام پیرامون فرمایش خداوند: «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم»، سؤال شد؟

فرمود: منظور امامی است که در دنیا به او اقتدا کرده اند، حتی (روز قیامت) خورشید و ماه آورده می شوند و به همراه هر کسی که آن ها را پرستش می کرده درون دوزخ انداخته می شوند.

124)- از اسماعیل بن همام روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم» فرمود: چون روز قیامت بر پا شود خدای متعال ، می:فرماید آیا از عدالت پروردگارتان انتظار ندارید که هر کسی را با امام و پیشوایش کنار هم قرار دهیم؟ همه خواهند گفت: آری. سپس خداوند می فرماید: (امام و مقتدای خود را) مشخص کنید پس آنان نیز مشخص خواهند شد.

ص: 543

2265 / [125] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنْ کُنْتُمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَکُونُوا مَعَنَا یَوْمَ اَلْقِیمَهِ لاَ یَلْعَنُ بَعْضٌ بَعْضاً فَاتَّقُوا اَللَّهَ وَ أَطِیعُوا، فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَ أَضَلُّ سَبِيلاً ﴾ ﴿72﴾

2266 / [126] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿وَمَنْ كانَ فِي هَذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً ﴾؟

فَقَالَ: ذَاکَ اَلَّذِی یُسَوِّفُ اَلْحَجَّ- یَعْنِی حِجَّهَ اَلْإِسْلاَمِ- یَقُولُ اَلْعَامَ أَحُجُّ، اَلْعَامَ أَحُجُّ، حَتَّی یَجِیئَهُ اَلْمَوْتُ.

مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مثل ذلك (2)

2267 / [127] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أبي علیه السلام فَقَالَ: إِنَّ اِبْنَ عَبَّاسٍ یَزْعُمُ أَنَّهُ یَعْلَمُ کُلَّ آیَهٍ نَزَلَتْ فِی اَلْقُرْآنِ فِی أَیِّ یَوْمٍ نَزَلَتْ وَ فِیمَنْ نَزَلَتْ

فَقَالَ أَبِی فَسَلْهُ: فِیمَنْ نَزَلَتْ: ﴿وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی اَلْآخِرَهِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً ﴾؟ وَ فِیمَنْ نَزَلَتْ: ﴿وَ لا یَنْفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَکُمْ إِنْ کانَ اَللّهُ یُرِیدُ أَنْ یُغْوِیَکُمْ﴾؟ (3)

ص: 544


1- عنه بحار الأنوار: 14/8 ح 18 فيه عن محمّد بن حمدان، والبرهان في تفسير القرآن: 588/4 ح 19، و نور الثقلين: 194/3 ح 346.
2- عنه بحار الأنوار: 12/99 ح 38 و 39 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن: 592/4 ح 7. من لا يحضره الفقيه: 447/2 ح 2933 أورد الحديث الثاني، عنه وسائل الشيعة: 27/11 ح 14157، و نحوه فقه القرآن: 326/1.
3- سورة هود: 34/11

125)- ام از محمّد بن حُمران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود اگر می خواهید که روز قیامت با ما (اهل بیت رسالت) ،باشید ،همدیگر را لعن نکنید تقوای الهی را رعایت نمایید و در گفتار و کردار از ما اطاعت کنید؛ پس به راستی که خداوند می فرماید روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم

فرمایش خداوند متعال و کسی که در این جهان از مشاهده حق نابینا بوده است در آخرت نیز نابینا و گمراه تر خواهد بود (72)

126) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از آن حضرت امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال و هر که در این دنیا کور ،باشد در آخرت نیز کور است و (در راه خود) گمراه تر خواهد بود» سؤال کردم؟

فرمود: آن در مورد کسی است که حج ( حجّة الاسلام) خود را به تأخیر می اندازد و (مرتب) می گوید امسال می روم و سال آینده هم می گوید: امسال می روم تا آن که مرگش فرا می رسد.

از محمّد بن فُضیل همین حدیث را به نقل از امام کاظم علیه السلام روایت کرده است.

127) - از ابو الطُفيل عامر بن وائله، روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود مردی نزد پدرم - علی بن الحسين عليهما السلام - آمد و اظهار داشت ابن عباس گمان می کند که می داند هر آیه ای از قرآن در چه روزی نازل شده و درباره چه کسی نازل شده است.

پدرم به او فرمود از او بپرس که این آیه و هر که در این دنیا کور باشد در آخرت نیز کور است و در راه خود گمراه تر خواهد بود درباره چه کسی نازل شده است؟ و (همچنین این آیه): «و اگر بخواهم شما را نصیحت کنم نصیحت های من به شما سودی نمی رساند اگر خدا بخواهد که شما را (به خاطر گفتار و کردارتان) از راه به در کند»، درباره چه کسی نازل شده؟

ص: 545

وَ فِیمَنْ نَزَلَتْ: ﴿ یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبِرُواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ ﴾ (1) ؟

فَأَتَاهُ اَلرَّجُلُ فَغَضِبَ فَقَالَ: وَدِدْتُ أَنَّ اَلَّذِی أَمَرَکَ بِهَذَا وَاجَهَنِی بِهِ فَأُسَائِلَهُ، وَ لَکِنْ سَلْهُ مِمَّ اَلْعَرْشُ وَ فِیمَ خُلِقُ وَ کَیْفَ هُوَ؟

فَانْصَرَفَ اَلرَّجُلُ إِلَی أَبِی علیه السلام، فَقَالَ مَا قِیلَ لَهُ، فَقَالَ أَبِی : وَ هَلْ أَجَابَکَ فِی اَلْآیَاتِ؟ قَالَ: لاَ. قَالَ: لَکِنِّی أُجِیبُکَ فِیهَا بِنُورٍ وَ عِلْمٍ غَیْرِ اَلْمُدَّعَی وَ لاَ اَلْمُنْتَحَلِ، أَمَّا اَلْأُولَیَانِ فَنَزَلَتَا فِیهِ وَ فِی أَبِیهِ، وَ أَمَّا اَلْأُخْرَی فَنَزَلَتْ فِی أَبِیهِ وَ فِینَا، وَ لَمْ یَکُنِ اَلرِّبَاطُ اَلَّذِی أُمِرْنَا بِهِ بَعْدُ، وَ سَیَکُونُ مِنْ نَسْلِنَا اَلْمُرَابِطُ ، وَ مِنْ نَسْلِهِ اَلْمُرَابِطُ. (2)

2268 / [128] - عَنْ کُلَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلَهُ أَبُو بَصِیرٍ وَ أَنَا أَسْمَعُ: فَقَالَ لَهُ: رَجُلٌ لَهُ مِائَهُ أَلْفٍ، فَقَالَ: اَلْعَامَ أَحُجُّ، اَلْعَامَ أَحُجُّ، فَأَدْرَکَهُ اَلْمَوْتُ وَ لَمْ یَحُجَّ حَجَّ اَلْإِسْلاَمِ؟

فَقَالَ: یَا بَا بَصِیرٍ أَ وَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی اَلْآخِرَهِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً ﴾؟ عَمِیَ عَنْ فَرِیضَهٍ مِنْ فَرَائِضِ اَللَّهِ (3)

2269 / [129] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَلَبِیِّ ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَحَدِهِمَا (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی اَلْآخِرَهِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً﴾، فَقَالَ: اَلرَّجْعَهِ (4)

ص: 546


1- سورة آل عمران: 200/3.
2- عنه بحار الأنوار: 378/24 ح 105 و 149/42 ح ،14 والبرهان في تفسير القرآن: 592/4 ح 8. تفسير القمّي: 23/2 ( كيفيّة خلقة العرش) بإسناده عن أبي الطفيل، عن أبي جعفر علیه السلام قال: جاء رجل إلى أبي، علي بن الحسين علیهما السلام ، عنه البحار: 289/22 ح 61، و 374/24 ح 103 و 24/58 ح 41 الاختصاص: 71 بإسناده عن الفضيل بن يسار، عن أبي جعفر علیه السلام قال: أتى رجل أبي علیه السلام، و نحوه رجال الكشّي (اختيار معرفه الرجال): 53 ح 103
3- عنه بحار الأنوار: 12/99 ح 40، و وسائل الشيعة: 29/11 ح 14161، والبرهان في تفسير القرآن: 593/4 ح 9 بحار الأنوار: 67/56 ح 61 عن منتخب بصائر الدرجات.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 593/4 ح 10.

و (نیز این آیه): «ای کسانی ایمان آورده اید شکیبا باشید و با یک دیگر شکیبایی کنید و مرزداری نمایید» دربارهٔ چه کسی نازل شده است؟

آن مرد نزد ابن عباس آمد و از او سؤال کرد ولی ابن عباس عصبانی شد و گفت: دوست داشتم آن کسی که این فرمان را به تو داده (که از من این ها را سؤال ،کنی خودش) با من روبرو میشد تا از او سؤال می کردم خداوند عرش را از چه چیزی آفریده؟ و در چه چیزی آن را آفریده؟ و کم و کیف آن چگونه است؟

آن مرد نزد پدرم بازگشت و پدرم به او فرمود: آیا او پاسخ آن آیه ها را به تو داد؟

گفت: نه پدرم فرمود ولی من تو را از روی دانش پاسخ روشنی می دهم که آن فقط ادعا و خودخواهی نخواهد بود

اما دو آیه اول درباره پدرش نازل شده است و اما سومین آیه درباره پدرش و ما (اهل بیت رسالت) نازل شده است و آن نوع مرزداری که ما به آن مامور شده ایم واقع نشده است ولی به زودی آن واقع خواهد شد زیرا در نسل ما مرزداران (واقعی) می باشند و نیز از نسل او هم مرزدارانی واقع خواهند شد.

128)- از کُلیب (اسدی) روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که ابو بصیر از آن حضرت سؤال کرد: - و من می شنیدم- مردی دارای صد هزار (درهم و یا دینار) است و (مرتّب) می گوید: امسال به حج می روم (و چون سال بعد می شود، می گوید: امسال به حج می روم، تا آن که مرگ او فرا می رسد ولی حجة الإسلام خود را انجام نداده است؟

فرمود: ای ابا !بصیر آیا فرمایش :خداوند و هر که در این دنیا نابینا ،باشد در آخرت نیز نابینا و گمراه تر خواهد بود را نشنیده ای؟ او در واقع از فریضه ای از فرائض خداوند نابینا گشته است.

129) - از علی بن حلبی به نقل از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و هر که در این دنیا نابینا ،باشد در آخرت نیز نابینا و گمراه تر خواهد بود» فرمود: در رابطه با (زمان) رجعت می باشد

ص: 547

قوله تعالى: ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا ﴿74﴾ إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا﴾ ﴿75﴾

2270 / [130] - عَنْ أَبِی یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا﴾؟

قَالَ: لَمَّا کَانَ یَوْمُ اَلْفَتْحِ أَخْرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَصْنَاماً مِنَ اَلْمَسْجِدِ وَ کَانَ مِنْهَا صَنَمٌ عَلَی اَلْمَرْوَهِ وَ طَلَبَتْ إِلَیْهِ قُرَیْشٌ أَنْ یَتْرُکَهُ وَ کَانَ مُسْتَحِیاً فَهَمَّ بِتَرْکِهِ ثُمَّ أَمَرَ بِکَسْرِهِ، فَنَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ .(1)

2271 / [131] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عُثْمَانَ اَلْبَجَلِیِّ عَنْ رَجُلٍ :

أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اِجْتَمَعَا عِنْدَهُ وَ اِبْنَتَیْهِمَا فَتَکَلَّمُوا فِی عَلِیٍّ علیه السلام وَ کَانَ مِنَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ یُلَیِّنَ لَهُمَا فِی بَعْضِ اَلْقَوْلِ (2) فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: تعالى: ﴿لَقَدْ كِدةً تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلاً * إِذَا لَّأَذَقْنَكَ ضِعْفَ الْحَيَوةِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا﴾، ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَکَ مِثْلَ عَلِیٍّ وَلِیّاً. (3)

قوله تعالى: ﴿سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا ﴿77﴾ أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا﴾ ﴿78﴾

ص: 548


1- عنه مجمع البيان: 665/6 مرسلاً و باختصار، بحار الأنوار: 124/21 ح 21، والبرهان في تفسير القرآن: 595/4 ح 5
2- في البحار هكذا: اجتمعا عنده، فتكلّما في عليّ علیه السلام و كان من النبيّ صلی الله علیه و آله أن ليّن لهما في بعض القول...
3- عنه بحار الأنوار: 168/30 ح 102 ، والبرهان في تفسير القرآن: 595/4 ح 6، و نور الثقلين: 198/3 ح 366.

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) اگر ما تو را ثابت قدم نمی ساختیم (و در پر نو مقام عصمت نبودی) همانا نزدیک بود که اندکی به آنان تمایل پیدا کنی (74) اگر چنین می کردی ما دو برابر مجازات (مشرکان) در زندگی دنیا و دو برابر (مجازات) آن ها را بعد از مرگ به تو می چناندیم، سپس در برابر ما باوری برای خود نمی یافتی (25)

130)- آز ! از ابو ایّوب (ابو یعقوب) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند «و اگر استقامت و پایداری به تو نداده بودیم نزدیک بود که اندکی به آنان متمایل شوی»، سؤال کردم؟

فرمود: موقعی که روز فتح مکه فرا رسید رسول خدا صلی الله علیه و آله بُت هایی را از . مسجد (الحرام) بیرون ریخت از آن جمله بُتی روی کوه مَروَه بود که قریش از آن حضرت درخواست کردند آن ثبت را به حال خود رها کنند - و حضرت زیاد اهل حیا و رودرواسی بود - پس لحظه ی تصمیم گرفت که آن را رها کند، ولی بلا فاصله ایشان فرمان شکستن آن را داد (و مسلمانان آن بُت را نابود کردند) و بعد از آن این آیه نازل شد

131)- از عبد الله عثمان بجلی به نقل از ،مردی روایت کرده که گفت:

آن دو نفر و دو دخترشان (اولی و دومی و دو دختر آن ها) در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله حضور یافته و در مورد علی علیه السلام سخنانی را مطرح کردند و برنامه حضرت چنین بود که در بعضی موارد با آنان ملایمت و مدارا می نمود. پس خداوند متعال این آیه را نازل نمود: «همانا نزدیک بود که اندکی به آنان متمایل شوی * آن گاه تو را دو چندان در دنیا و دو چندان در آخرت هذاب می کردیم سپس برای خود در برابر ما یاوری نمی یافتی» یعنی پس از خودت یاور و پشتیبانی را همچون علی علیه السلام نمی یافتی

فرمايش خداوند متعال: سنّت و روش رسولانی که پیش از تو فرستاده ایم و برای سنت تغییری نخواهی یافت (77) نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکی شب برپا دار و همچنین قرآن فجر را (یعنی نماز صبح را بجای آور) چرا که قرآن فجر (نماز صبح) مشهود (فرشتگان شب و روز) است. (78)

ص: 549

2272/ [132]- عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ :

إِنَّ اللَّهَ قَضَی الِاخْتِلَافَ عَلَی خَلْقِهِ وَ كَانَ أَمْراً قَدْ قَضَاهُ فِی عِلْمِهِ كَمَا قَضَی عَلَی الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ هِیَ السُّنَنُ وَ الْأَمْثَالُ یَجْرِی عَلَی النَّاسِ فَجَرَتْ عَلَیْنَا كَمَا جَرَتْ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا وَ قَوْلُ اللَّهِ حَقٌّ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی لِمُحَمَّدٍ صلی اللّٰه علیه و آله ﴿سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْوِیلًا ﴾ (1)

وَ قَالَ ﴿فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ﴾ (2)

و قال: ﴿ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللهِ﴾ (3)

وَ قَدْ قَضَی اَللَّهُ عَلَی مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ هُوَ مَعَ قَوْمِهِ یُرِیهِمُ اَلْآیَاتِ وَ اَلْعِبَرَ ، ثُمَّ مَرُّوا عَلَی قَوْمٍ یَعْبُدُونَ أَصْنَاماً ﴿قالُوا یا مُوسَی اِجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَهٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ﴾ (4) وَ اِسْتَخْلَفَ مُوسَی هَارُونَ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) فَنَصَبُوا ﴿عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسی﴾ (5) وَ تَرَکُوا هَارُونَ ، فَقَالَ: ﴿یا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّکُمُ اَلرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِی وَ أَطِیعُوا أَمْرِی * قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عاکِفِینَ حَتّی یَرْجِعَ إِلَیْنا مُوسی﴾ (6) فَضَرَبَ لَکُمْ أَمْثَالَهُمْ، وَ بَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ صَنَعَ بِهِمْ

ص: 550


1- سورة الفاطر: 43/35
2- سورة يونس: 102/10.
3- سورة الروم: 30/30
4- سورة الأعراف: 138/7.
5- سورة طه: 88/20
6- سورة طه : 90/20 - 91

132) - از بعضی از اصحاب ما روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمود به درستی که خداوند وجود اختلاف را در بین آفرینش خود مقدر نموده است و مقدر خداوند بر پایه حقیقت و واقعیت است کما این که امت های قبل از شما نیز چنین بوده اند و سنت ها و تشبیه ها در مورد مردم جاری و ساری است پس آن ها همان طور که بر ما جاری اند بر افراد قبل از ما نیز جریان داشته اند و کلام خداوند حقیقت است، خداوند تبارک و تعالی به حضرت محمد صلى الله عليه و سلم فرموده است: «سنّت خدا درباره پیامبرانی که پیش از تو فرستاده ایم چنین است و سنّت ما را قابل تغییر نمی یابی» و همچنین فرمود: «پس آیا به غیر از سنت اولین نظر می کنند پس برای سنت خداوند تغییر و دگرگونی نخواهی یافت و نیز فرمود: پس آیا انتظاری غیر از شبیه روزگار کسانی را که پیش از خودشان می زیستند را می کشند؟ بگو پس منتظر بمانید، من هم با شما در انتظار بسر می برم و فرموده است: «هیچ گونه تغییر و تبدیلی در آفرینش و سنّت خداوند وجود نخواهد داشت» .

و خداوند برای موسی علیه السلام مقدّر نمود که با قوم خود آیات و نشانه های عبرت انگیز را مشاهده کنند، سپس (هنگامی که) مرور کردند به گروهی که بت ها را پرستش می کردند «اظهار داشتند ای موسی! برای ما نیز خدایانی قرار ده همچنان که اینان دارای خدایانی هستند (موسی) فرمود: شما افرادی جاهل و نادان می باشید، پس چون موسی علیه السلام، هارون را خلیفه خود قرار داد، قوم او برای خودشان جسد (مجسّمه) گوساله ای را که دارای صدایی همچون صدای گوساله (واقعی) بود درست کردند و به یک دیگر) گفت:ند این خدای شما و خدای موسی است و هارون (خلیفه پیامبرشان) را رها کردند پس (هارون علیه السلام) به آن ها گفت: «ای گروه من! شما به وسیله آن (گوساله) مورد آزمایش قرار گرفته اید، به راستی پروردگار شما بخشنده است از من پیروی کنید و فرمان مرا اطاعت نمایید* (در جواب) گفتند: ما همچنان اطراف آن می گردیم (و آن را می پرستیم) تا موسی به سوی ما بازگردد». پس خداوند مثال ها (و برنامه ها)ی آنان را برای شما (امّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله) مطرح نموده و توضیح داده است که با آنان چه بر خوردی را انجام داده است.

ص: 551

قَالَ: إِنَّ نَبِیَّ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمْ یُقْبَضْ حَتَّی أَعْلَمَ اَلنَّاسَ أَمْرَ عَلِیِّ علیه السلام فَقَالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ، وَ قَالَ: إِنَّهُ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی غَیْرَ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی

وَ کَانَ صَاحِبُ رَایَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی اَلْمَوَاطِنِ کُلِّهَا

وَ کَانَ مَعَهُ فِی اَلْمَسْجِدِ یَدْخُلُهُ عَلَی کُلِّ حَالٍ

وَ کَانَ أَوَّلَ اَلنَّاسِ إِیمَاناً به.

فَلَمَّا قُبِضَ نَبِیُّ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ اَلَّذِی کَانَ لِمَا قَدْ قُضِیَ مِنَ اَلاِخْتِلاَفِ وَ عَمَدَ عُمَرُ فَبَایَعَ أَبَا بَکْرٍ وَ لَمْ یُدْفَنْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعْدُ

ف فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ رَأَی اَلنَّاسَ قَدْ بَایَعُوا أَبَا بَکْرٍ خَشِیَ أَنْ یَفْتَتِنَ اَلنَّاسُ فَفَرَغَ إِلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ أَخَذَ بِجَمْعِهِ فِی مُصْحَفٍ

فَأَرْسَلَ أَبُو بَکْرٍ إِلَیْهِ أَنْ تَعَالَ فَبَایِعْ

فَقَالَ علیّ علیه السلام لاَ أَخْرُجُ حَتَّی أَفْرَغَ فَأَرْسَلَ إِلَیْهِ اَلثَّالِثَهِ اِبْنِ عَمٍّ لَهُ یُقَالُ قُنْفُذٍ (1)، فَقَامَتْ فَاطِمَهُ بِنْتُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلَیْهَا تَحُولُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَضَرَبَهَا

فَانْطَلَقَ قُنْفُذٌ وَ لَیْسَ مَعَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَخَشِیَ أَنْ یَجْمَعَ عَلِیٌّ علیه السلام اَلنَّاسَ فَأَمَرَ بِحَطَبٍ فَجَعَلَ حَوَالَیْ بَیْتِهِ ثُمَّ اِنْطَلَقَ عُمَرُ بِنَارٍ فَأَرَادَ أَنْ یُحْرِقَ عَلَی عَلِیٍّ علیه السلام بَیْتَهُ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ -، فَلَمَّا رَأَی عَلِیٌّ علیه السلام ذَلِکَ خَرَجَ فَبَایَعَ کَارِهاً غَیْرَ طَائِعٍ. (2)

ص: 552


1- هو ابن عمّ لعمر بن الخطّاب ، يقال له: قنفذ، كما صرح بها في حديث رواه سليم بن قيس الهلالي. راجع كتابه ص 862 الحديث 48.
2- عنه بحار الأنوار: 230/28 ح 16، والبرهان في تفسير القرآن: 595/4 ح 1، و نور الثقلين: 199/3 ح 318 کتاب سليم بن قيس: 862 ح 48 أورده بتفصيل عنه البحار : 297/28 ح 48 و 197/43 ح 29 .

و (امام علیه السلام) افزود: همانا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رحلت نکرد مگر آن که مردم را نسبت به امر و موقعیت علی علیه السلام آگاه نمود و فرمود: هر کسی که من مولا و سرور او ،هستم علی هم مولا و سرور او خواهد بود و فرمود به درستی که او برای من همچون هارون نسبت به موسی می باشد بجز این که بعد از من پیامبری نخواهد آمد.

و امام علی علیه السلام در تمامی صحنه ها، صاحب بیرق و پرچم رسول خدا صلی الله علیه و اله بود. همچنین همیشه و در تمام حالات در مسجد کنار آن حضرت حضور داشت او اولین کسی بود که به حضرت ایمان آورد پس چون پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت واقع شد آن چه که واقع شد و آن اختلافات را به وجود آوردند و هنوز آن حضرت دفن نشده بود که عمر پیش قدم شد و با ابو بکر بیعت کرد.

پس علی علیه السلام چون چنین دید و خبردار شد که مردم با ابو بکر بیعت کرده اند، ترسید که در بین مردم فتنه و آشوبی بر پا شود (و تمام زحمات رسول خدا صلی الله علیه و اله نابود ،گردد به همین دلیل و دلایلی دیگر) به کتاب خدا روی آورد و مشغول جمع آوری آن در مصحفی گردید در همین لحظات ابو بکر به دنبال آن حضرت فرستاد که بیا و با من بیعت کن اما علی علیه السلام در جواب فرمود (از منزل) بیرون ،نمی،آیم مگر آن که قرآن را جمع آوری کرده باشم پس (ابوبکر) مرحله دوم نیز به دنبال حضرت فرستاد و حضرت فرمود تا فارغ نگردم بیرون نمی آیم.

در مرحله سوم عمر مردی را به نام قُنفذ به سوی ایشان فرستاد پس حضرت فاطمه علیها السلام برخاست و بین او و بین (همسرش) على علیه السلام واسطه شد، ولی قُنفُذ حضرت فاطمه علیها السلام را کتک زد و بیرون رفت بدون آن که علی علیه السلام را همراه آورده باشد، پس چون عمر چنین دید ترسید که علی علیه السلام مردم را (علیه آن ها) جمع کند لذا فرمان داد تا هیزم جمع کنند و هیزم ها را جلوی درگاه منزل آن حضرت آوردند و ریختند سپس عمر با در دست داشتن آتش به سمت خانه آمد و خواست که هیزم ها را بر درب خانه علی - که او و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام درون آن بودند - به آتش بکشد پس چون علی علیه السلام چنین حالتی را مشاهده نمود، بناچار از منزل خارج گردید و از روی اکراه و بدون اختیار و اراده بیعت کرد.

ص: 553

2273 / [133] - عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا﴾، قال :هِیَ سُنَّهُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، وَ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ مِنَ اَلرُّسُلِ وَ هِیَ اَلْإِسْلاَمُ . (1)

2274 / [134] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَمَّا فَرَضَ اللَّهُ مِنَ الصَّلَوَاتِ؟

قَالَ: خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِی اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ قُلْتُ: سَمَّاهُنَّ اَللَّهُ، وَ بَیَّنَهُنَّ فِی کِتَابِهِ لِنَبِیِّهِ ؟

قَالَ: نَعَمْ قَالَ اَللَّهُ لِنَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ أَقِمِ الصَّلوةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ الَّيْلِ﴾ ، وَ دلوکها زَوَالِهَا فِیمَا بَیْنَ دُلُوکِ اَلشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اَللَّیْلِ أَرْبَعُ صَلَوَاتٍ سَمَّاهُنَّ وَ بَیَّنَهُنَّ وَ وَقَّتَهُنَّ، وَ غَسَقُ اَللَّیْلِ اِنْتِصَافُهُ، وَ قَالَ: ﴿ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً﴾ هَذِهِ اَلْخَامِسَهِ . (2)

2275 / [135] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿أَقِمِ الصَّلَوَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ الَّيْلِ﴾؟

قَالَ: دُلُوکُ اَلشَّمْسِ زَوَالُهَا عِنْدَ کَبِدِ اَلسَّمَاءِ، ﴿إِلی غَسَقِ اَللَّیْلِ﴾ لَی اِنْتِصَافِ اَللَّیْلِ فَرَضَ اَللَّهُ فِیمَا بَیْنَهُمَا أَرْبَعَ صَلَوَاتٍ اَلظُّهْرَ وَ اَلْعَصْرِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ﴾ یَعْنِی اَلْقِرَاءَهِ

ص: 554


1- عنه بحار الأنوار: 287/68 ح 45 بتفاوت يسير والبرهان في تفسير القرآن: 596/4 ح 2 ، و نور الثقلين: 200/3 ح 369.
2- عنه مجمع البيان: 670/6 باختصار، و بحار الأنوار: 355/82 ح 35، والبرهان في تفسير القرآن: 601/4 ح 7 ، و مستدرك الوسائل: 11/3 ح 2891 الکافی: 271/3 ح 1 بإسناده عن حريز، عن زرارة قال: سألت أبا جعفر علیه السلام، من لا يحضره الفقيه : 195/11 ح 600 ، فيه : قال زرارة بن أعين: قلت لأبي جعفر علیه السلام، تهذيب الأحكام: 241/2 ح 23، عنهم وسائل الشيعة : 10/4 ح 4385 ، علل الشرائع: 354/2 ح 1 (باب - 67)، معاني الأخبار: 332 ح 5 عنه البحار 282/82 ح 3 ، دعائم الإسلام: 131/1 (ذكر إيجاب الصلاة).

133)- از ابو العباس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «سنّت خدا درباره پیامبرانی که پیش از تو فرستاده ایم» فرمود: منظور سنّت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و نیز سنّت پیامبران قبل از ایشان است و آن (دین و آئین مبین) اسلام می باشد

134)- از زراره روایت کرده است که گفت از امام باقر علیه السلام راجع به نمازهایی که خدای عزّ و جلّ واجب نموده است سؤال کردم؟

حضرت (ضمن فرمایشی مفصّل) فرمود: در هر شبانه روز پنج نماز واجب می باشد. (زراره گوید:) عرض کردم: آیا خداوند متعال نام آن ها را در کتاب خود برای پیامبرش صلی الله علیه و آله بیان نموده است؟

فرمود: بلی خداوند تبارک و تعالی به پیامبرش صلی الله علیه و آله فرمود: «نماز را بپا دار از وقت زوال خورشید تا فرا رسیدن تاریکی شب» و منظور از «دُلوك الشّمس» تمایل خورشید (از سمت مشرق به سمت مغرب) می باشد و در بین دلوک خورشید تا فرا رسیدن تاریکی شب چهار نماز واقع خواهد شد که خداوند متعال آن ها را نام برده و بیانشان کرده است و اما «غسق الّلیل» یعنی نیمه شب (بنابر این چهار نماز مزبور عبارتند از: نماز ظهر عصر، مغرب و عشاء).

سپس خداوند متعال فرموده است: «و نماز صبحگاه را بپا دارید به درستی که نماز صبحگاه را باید همگان حاضر شوند» یعنی نماز فجر (صبح) را بپا دارید که آن مورد شهود و حضور فرشتگان شب و روز می باشد و این پنجمین نماز می باشد

135)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر این آیه: «از هنگام زوال خورشید تا آن گاه که تاریکی شب فرا می رسد نماز را بر پای دار» سؤال کردم؟

فرمود: «دُلوك شمس» هنگام تمایل خورشید از وسط آسمان (به سمت مغرب) است تا «غسق ،الّلیل» که نیمه شب ،است خداوند در بین این دو (زمان) چهار نماز واجب نموده است (نماز) ،ظهر ،عصر، مغرب و عشا «وَ قُرْءَانَ الْفَجْر» به معنای قرائت است

ص: 555

﴿إِنَّ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً﴾ قَالَ: یَجْتَمِعُ فِی صَلاَهِ اَلْغَدَاهِ جُزْءٌ مِنْ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ، قَالَ: وَ إِذَا زَالَتِ اَلشَّمْسُ فَقَدْ دَخَلَ وَقْتُ اَلصَّلاَتَیْنِ لَیْسَ یَعْمَلُ إِلاَّ اَلسُّبْحَهَ اَلَّتِی جَرَتْ بِهَا اَلسُّنَّهُ أَمَامَهَا، ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ﴾ قَالَ: رَکْعَتَا اَلْفَجْرِ، وَضَعَهُنَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ وَقَّتَهُنَّ لِلنَّاسِ . (1)

2276/ [136] - عَنْ زُرَارَهَ وَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ أَقِمِ اَلصَّلاهَ لِدُلُوکِ اَلشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اَللَّیْلِ﴾ ؟

قَالَ: زَوَالُهَا غَسَقُ اَللَّیْلِ إِلَی نِصْفِ اَللَّیْلِ، ذَلِکَ أَرْبَعُ صَلَوَاتٍ وَضَعَهُنَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ وَقَّتَهُنَّ لِلنَّاسِ، ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ﴾ صَلاَهُ اَلْغَدَاهِ (2)

2277 / [137] - عن مُحَمَّدٌ اَلْحَلَبِیُّ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : وَ ﴿غَسَقُ اَللَّیْلِ﴾ نِصْفُهَا بَلْ زَوَالُهَا وَ قَالَ أُفْرِدَ اَلْغَدَاهُ وَ قَالَ ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً ﴾ فَرَکْعَتَا اَلْفَجْرِ یَحْضُرُهُمَا اَلْمَلاَئِکَهُ مَلاَئِکَهُ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ (3)

ص: 556


1- عنه بحار الأنوار: 356/82 ح 36 ، والبرهان في تفسير القرآن: 601/4 ح 8، و مستدرك الوسائل: 291/1 291/1 ح 643 ، و 105/3 ح 3136 و 106 ح 3137 قِطَع منه، و 123 ح 3167 بتمامه. مجمع البيان: 670/6 فيه : عن أبي جعفر و أبي عبد الله عليهما السلام باختصار.
2- عنه بحار الأنوار: 356/82 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن: 601/4 ح 9، و نور الثقلين: 202/3 ح 378 و مستدرك الوسائل : 123/3 ح 3168. تفسير القمّي: 24/2 ( كيفيّة خلقة العرش) - روى قوله: «و قرآن الفجر» صلاة الغداة - مرسلاً، عنه البحار: 340/82 ح ،16، مستدرك الوسائل : 164/3 ح 3274.
3- عنه بحار الأنوار: 356/82 ذيل ح 37 والبرهان في تفسير القرآن: 601/4 ح 10، و مستدرك الوسائل: 124/3 ح 3169، و 157 ح 3257 القطعة الأولى منه. الكافي: 282/3 ح 2 بإسناده عن إسحاق بن عمار قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و 33/8 ذيل ح 536 بإسناده عن سعيد بن المسيّب قال: سألت عليّ بن الحسين علیهما السلام، و نحوه من لا يحضره الفقيه 455/1 ذيل ح 1319 ، عنه وسائل الشيعة: 51/4 ح 4491، مستطرفات السرائر: 554 عن محمّد الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 67/83 ح 35، مستدرك الوسائل : 124/3 ح 3170 عن كتاب درست بن أبي منصور، عن ابن مسكان، عن الحلبي و غيره، عن أبي عبد الله علیه السلام

به درستی که قرآن فجر مشهود می باشد» یعنی در هنگام (انجام و قرائت) نماز صبح فرشتگان که حافظان شب و روز هستند حضور پیدا می کنند و شاهد آن خواهند بود.

و حضرت :افزود هنگامی که خورشید زائل و متمایل گردد وقت هر دو نماز ظهر و عصر وارد می شود که نمی توان مستحباتی را انجام داد مگر همان نافله خودش را که سنت انجام آن پیش از نماز ظهر جاری می باشد، «وَقُرْءَانَ الْفَجْرِ»، همان دو رکعت نماز صبح می باشد که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را قرار داده و زمان آن را هم برای مردم مشخّص کرده است.

136)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد تفسیر فرمایش خداوند (متعال): «از هنگام زوال خورشید نماز را بر پای دار» فرمود به معنای زوال و تمایل می باشد «تا آن گاه که تاریکی شب فرا می رسد» به معنای نیمه شب است که آن چهار نماز خواهد بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله آن ها را (از طرف خداوند متعال) مقرّر نموده و زمان آن ها را نیز برای مردم تعیین کرده است، «وَقُرْءَانَ الْفَجْرِ»، همان دو رکعت (نماز) صبح می باشد.

137) - از محمّد حلبی روایت کرده است که گفت:

یکی از دو (امام باقر و یا صادق) علیهما السلام، فرمود: «تا آن گاه که تاریکی شب فرا می رسد» به معنای نیمه شب است و بلکه زوال و تمایل خورشید به سمت آخر می باشد و (خداوند) نماز صبح را جدا و مستقل بیان نموده و فرموده است: «و قرآن فجر (را اهمیت دهید و قرائت کنید که) قرآن (نماز) فجر مشهود می باشد» پس در آن دو رکعت نماز فجر (صبح) فرشتگان شب و فرشتگان روز حضور می یابند و بر آن گواهی می دهند.

ص: 557

2278 / [138] - عَنْ سَعِیدٍ اَلْأَعْرَجِ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ مُغْضَبٌ وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِنَا وَ هُوَ یَقُولُ تُصَلُّونَ قَبْلَ أَنْ تَزُولَ اَلشَّمْسُ قَالَ وَ هُمْ سُکُوتٌ قَالَ فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اَللَّهُ مَا نُصَلِّی حَتَّی یُؤَذِّنَ مُؤَذِّنُ مَکَّهَ قَالَ فَلاَ بَأْسَ أَمَا إِنَّهُ إِذَا أَذَّنَ فَقَدْ زَالَتِ اَلشَّمْسُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿أَقِمِ اَلصَّلاهَ لِدُلُوکِ اَلشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اَللَّیْلِ﴾ فَقَدْ دَخَلَتْ أَرْبَعُ صَلَوَاتٍ فِیمَا بَیْنَ هَذَیْنِ اَلْوَقْتَیْنِ وَ أَفْرَدَ صَلاَهَ اَلْفَجْرِ قَالَ: ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً﴾ فَمَنْ صَلَّی قَبْلَ أَنْ تَزُولَ اَلشَّمْسُ فَلاَ صَلاَهَ لَهُ . (1)

2279 / [139] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿أَقِمِ اَلصَّلاهَ لِدُلُوکِ اَلشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اَللَّیْلِ﴾ قَالَ: [قالا] جَمَعْتَ اَلصَّلَوَاتِ کُلَّهُنَّ وَ دُلُوکُ اَلشَّمْسِ زَوَالُهَا، وَ غَسَقُ اَللَّیْلِ اِنْتِصَافُهُ، وَ قَالَ: إِنَّهُ یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ کُلَّ لَیْلَهٍ إِذَا اِنْتَصَفَ اَللَّیْلُ: مَنْ رَقَدَ عَنْ صَلَوهِ اَلْعِشَاءِ إِلَی هَذِهِ اَلسَّاعَهِ فَلاَ نَامَتْ عَیْنَاهُ، ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ﴾ قَالَ: صَلَوهَ اَلصُّبْحِ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿کانَ مَشْهُوداً﴾ قَالَ: تَحْضُرُهُ مَلاَئِکَهُ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ. (2)

2280 / [140] - عَنْ سَعِیدِ بْنِ اَلْمُسَیَّبِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: مَتَی فُرِضَتِ اَلصَّلاَهُ عَلَی اَلْمُسْلِمِینَ عَلَی مَا هُمُ اَلْیَوْمَ عَلَیْهِ

ص: 558


1- عنه بحار الأنوار: 356/82 ح 38 ، و وسائل الشيعة: 380/5 ح 6849 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 602/4 ح 11 ، و مستدرك الوسائل: 129/3 ح 3182
2- عنه بحار الأنوار: 357/82 ح 39، و 69/83 ح 41 قطعة منه، والبرهان في تفسير القران: 602/4 ح 12 ، و نور الثقلين: 201/3 ح 376 ، و مستدرك الوسائل : 132/3 ح 3190، و 139 ح 3210 بحذف الذيل. دعائم الإسلام: 131/1 عن أبي جعفر محمّد بن علىّ علیهما السلام بتفاوت، مستطرفات السرائر 554 بإسناده عن محمّد الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام- إلى قوله: و غسق الليل» انتصافه - و نحوه وسائل الشيعة: 159/4 ح 4799 عن كتاب أحمد بن محمّد بن أبي نصر البزنطي، عن المفضّل، عن محمّد الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام والبحار: 67/83 ح 35 عن السرائر.

138) - از سعید اعرج روایت کرده است که گفت:

بر امام صادق علیه السلام وارد شدم در حالی که غضبناک و ناراحت بود و عدّه ای از اصحاب ما در مجلس حضرت حضور داشتند و حضرت به آنان می فرمود: پیش از آن که خورشید زائل و متمایل گردد نماز می خوانید؟

و اصحاب ساکت بودند، پس من گفت:م خداوند امور شما را اصلاح نماید ما نماز را انجام نمی دهیم مگر آن که اذان گوی ،مکه اذان را ،بگوید پس حضرت فرمود: در این صورت مانعی ندارد موقعی که اذان ،بگوید خورشید زائل شده (و می توان نماز خواند).

سپس افزود به راستی که خداوند می فرماید: «از هنگام زوال خورشید تا آنگاه که تاریکی شب فرا می رسد نماز را برپای دار» در هنگام دُلوک و زوال خورشید تا غسَق و نیمه شب وقت چهار نماز فرا رسیده ولی او نماز فجر (صبح) را جدا و مستقل مطرح نموده و فرموده است: «و قرآن فجر (را اهمیت دهید و قرائت کنید که قرآن (نماز) فجر مشهود می باشد» پس کسی که نماز ظهرش را قبل از زوال خورشید ،بخواند نمازش مقبول نیست

139)- از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «از هنگام زوال خورشید تا آن گاه که تاریکی شب فرا می رسد نماز را برپای دار» فرمودند: نمازها همگی (در این آیه) مطرح شده اند و دُلوك «الشمس»، زوال و تمایل خورشید می باشد و «غسَق اللیل» نیمه شب خواهد بود.

و حضرت :افزود هر شب - موقعی که نیمه شب شود - منادی از آسمان ندا می دهد: کسی که برای نماز عشا تا اکنون خوابیده باشد چشمانش (مزه و لذت) خواب را نبیند.

و دربارۀ «وَ قُرْءَانَ الْفَجْرِ» فرمود: منظور نماز صبح است و اما فرمایش دیگر :خداوند: «كَانَ مَشْهُودًا» به این معنا است که فرشتگان شب و روز (برای درک آن) حضور می یابند و بر آن گواهی می دهند.

140)- از سعید بن از سعید بن مُسیّب روایت کرده است که گفت:

به امام سجّاد علیه السلام عرض کردم: از چه هنگامی نماز به گونه ای بر مسلمانان واجب شد که امروزه آن را به جای می آورند؟

ص: 559

قَالَ: قُلْتُ لَهُ: مَتَی فُرِضَتِ اَلصَّلاَهُ عَلَی اَلْمُسْلِمِینَ عَلَی مَا هُمُ اَلْیَوْمَ عَلَیْهِ؟ قَالَ: بِالْمَدِینَهِ ، حِینَ ظَهَرَتِ اَلدَّعْوَهُ وَ قَوِیَ اَلْإِسْلاَمُ ، وَ کَتَبَ اَللَّهُ عَلَی اَلْمُسْلِمِینَ اَلْجِهَادَ، زَادَ فِی اَلصَّلَوَاتِ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) سَبْعَ رَکَعَاتٍ: فِی اَلظُّهْرِ رَکْعَتَیْنِ، وَ فِی اَلْعَصْرِ رَکْعَتَیْنِ، وَ فِی اَلْمَغْرِبِ رَکْعَهً، وَ فِی اَلْعِشَاءِ رَکْعَتَیْنِ، وَ أَقَرَّ اَلْفَجْرَ عَلَی مَا فُرِضَتْ عَلَیْهِ بِمَکَّهَ لِتَعْجِیلِ نُزُولِ مَلاَئِکَهِ اَلنَّهَارِ إِلَی اَلْأَرْضِ، وَ تَعْجِیلِ عُرُوجِ مَلاَئِکَهِ اَللَّیْلِ إِلَی اَلسَّمَاءِ، فَکَانَ مَلاَئِکَهُ اَللَّیْلِ وَ مَلاَئِکَهُ اَلنَّهَارِ یَشْهَدُونَ مَعَ...رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) اَلْفَجْرَ، فَلِذَلِکَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً﴾ یَشْهَدُهُ اَلْمُسْلِمُونَ وَ یَشْهَدُهُ مَلاَئِکَهُ اَللَّیْلِ وَ مَلاَئِکَهُ اَلنَّهَارِ (1)

2281/ [141]- عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿أَقِمِ اَلصَّلاهَ لِدُلُوکِ اَلشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اَللَّیْلِ﴾ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ اِفْتَرَضَ أَرْبَعَ صَلَوَاتٍ أَوَّلُ وَقْتِهَا مِنْ زَوَالِ اَلشَّمْسِ إِلَی اِنْتِصَافِ اَللَّیْلِ، مِنْهَا صَلاَتَانِ أَوَّلُ وَقْتِهَا مِنْ عِنْدِ زَوَالِ اَلشَّمْسِ إِلَی غُرُوبِهَا، إِلاَّ أَنَّ هَذِهِ قَبْلَ هَذِهِ وَ مِنْهَا صَلاَتَانِ أَوَّلُ وَقْتِهَا مِنْ غُرُوبِ اَلشَّمْسِ إِلَی اِنْتِصَافِ اَللَّیْلِ إِلاَّ أَنَّ هَذِهِ قَبْلَ هَذِهِ . (2)

2282 / [142] - عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْخَادِمِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي علیه السلام قَالَ: مَا بَيْنَ غُرُوبِ الشَّمْسِ إِلَى سُقُوطِ الْقُرْصِ غَسَقٌ. (3)

ص: 560


1- عنه بحار الأنوار: 264/82 ذيل ح 12 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 602/4 ح 13، و مستدرك الوسائل : 51/3 ح 2996. الكافي : 33/8 ح 536 بإسناده عن أبي حمزة، عن سعيد عن المسيّب قال: سألت عليّ بن الحسين علیهما السلام بتفصيل، عنه البحار : 117/19 ح 2، و نحوه من لا يحضره الفقيه 455/1 ح 1319 ، عنه وسائل الشيعة: 51/4 ح 4491 ، علل الشرائع: 324/2 ح 1 (باب - 16)، عنه البحار: 263/82 ح 12.
2- عنه مجمع البيان: 670/6، و بحار الأنوار: 358/82 ح 40، و 68/83 ح 39 والبرهان فى تفسير القرآن: 602/4 ح ،14 و نور الثقلين: 202/3 ح 377 و مستدرك الوسائل: 291/1 ح 642 قطعة منه، و 105/3 ح 3135 و 132 ح 3189 فيهما بتمامه. تهذيب الأحكام: 25/2 ح 23 ، الاستبصار: 261/1 ح 13 ، عنهما وسائل الشيعة: 157/4 ح 4793.
3- عنه بحار الأنوار: 359/82 ح 41 و 68/83 ح 40، والبرهان في تفسير القرآن: 603/4 ح ،15، و مستدرك الوسائل: 164/3 ح 3275

فرمود: در مدینه هنگامی که دعوت به اسلام آشکار گردید و اسلام قدرت و نیرو پیدا کرد و خدای عزّ و جلّ جهاد (با کافرین و منافقین) را بر مسلمانان واجب نمود رسول خدا صلی الله علیه و آله (از طرف خداوند) هفت رکعت به نمازها ،افزود دو رکعت به نماز ظهر و دو رکعت به نماز عصر و یک رکعت به نماز مغرب و دو رکعت هم به نماز عشاء و نماز صبح را به همان گونه که در مکه واجب شده بود باقی گذاشت؛ زیرا فرشتگان (روز) شتاب دارند که از آسمان بر زمین فرود آیند و نیز فرشتگان شب شتاب دارند که زودتر به آسمان بالا روند پس فرشتگان شب و روز (هر دو گروه) در نماز صبح رسول خدا صلی الله علیه و آله شرکت می کردند؛ و بر همین اساس خداوند متعال فرموده است: «و قرآن فجر (نماز صبحگاه را اهمیت بده و قرائت نما که) نماز صبح مشهود می باشد» هم مسلمانان و هم فرشتگان روز و هم فرشتگان ،شب در آن حاضر می شوند.

141)- از عُبید بن زراره روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «از هنگام زوال خورشید تا آن گاه که تاریکی شب فرا می رسد نماز را بر پای دار» فرمود: به درستی که خداوند چهار نماز را واجب نمود که اول وقت آن ها زوال و تمایل خورشید است تا هنگامی که نیمه شب فرا رسد اول وقت دو تا از آن نمازها هنگام تمایل خورشید (از مشرق) به سمت مغرب می باشد و پایان آن غروب خورشید خواهد بود البته این (نماز ظهر) پیش از آن نماز عصر انجام می شود و اول وقت دو تای دیگر آن ها، از غروب خورشید است تا زمان نیمه شب البته این (نماز مغرب) پیش از آن (نماز عشا) خوانده می شود

142) - از ابو هاشم خادم روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام: فرمود: فاصله ما بین غروب خورشید تا سقوط و ناپدید شدن قرص خورشید (معنای غسَق) می باشد

ص: 561

قوله تعالى: ﴿وَمِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ ي نَافِلَةٌ لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا﴾ ﴿ 79﴾

22283 / [143] - عن خيثمة الجعفي، قال:

كُنْتُ عِنْدَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام أَنَا وَ مُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ لَیْلًا لَیْسَ عِنْدَهُ أَحَدٌ غَیْرُنَا فَقَالَ لَهُ مُفَضَّلٌ الْجُعْفِیُّ جُعِلْتُ فِدَاكَ حَدِّثْنَا حَدِیثاً نُسَرُّ بِهِ

قَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ حَشَرَ اللَّهُ الْخَلَائِقَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا قَالَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْغُرْلُ؟

قَالَ كَمَا خُلِقُوا أَوَّلَ مَرَّةٍ فَیَقِفُونَ حَتَّی یُلْجِمَهُمُ الْعَرَقُ فَیَقُولُونَ لَیْتَ اللَّهَ یَحْكُمُ بَیْنَنَا وَ لَوْ إِلَی النَّارِ یَرَوْنَ أَنَّ فِی النَّارِ رَاحَةً فِیمَا هُمْ فِیهِ

ثُمَّ یَأْتُونَ آدَمَ علیه السلام فَیَقُولُونَ أَنْتَ أَبُونَا وَ أَنْتَ نَبِیٌّ فَاسْأَلْ رَبَّكَ یَحْكُمْ بَیْنَنَا وَ لَوْ إِلَی النَّارِ فَیَقُولُ آدَمُ لَسْتُ بِصَاحِبِكُمْ خَلَقَنِی رَبِّی بِیَدِهِ وَ حَمَلَنِی عَلَی عَرْشِهِ وَ أَسْجَدَ لِی مَلَائِكَتَهُ ثُمَّ أَمَرَنِی فَعَصَیْتُهُ وَ لَكِنِّی أَدُلُّكُمْ عَلَی ابْنِیَ الصِّدِّیقِ الَّذِی مَكَثَ فِی قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَاماً یَدْعُوهُمْ كُلَّمَا كَذَّبُوا اشْتَدَّ تَصْدِیقُهُ نوح

قَالَ فَیَأْتُونَ نُوحاً علیه السلام فَیَقُولُونَ سَلْ رَبَّكَ یَحْكُمْ بَیْنَنَا وَ لَوْ إِلَی النَّارِ

قَالَ فَیَقُولُ لَسْتُ بِصَاحِبِكُمْ إِنِّی قُلْتُ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَ لَكِنِّی أَدُلُّكُمْ عَلَی مَنِ اتَّخَذَهُ اللَّهُ خَلِیلًا فِی دَارِ الدُّنْیَا ایتُوا إِبْرَاهِیمَ.

قَالَ: فَیَأْتُونَ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام فَیَقُولُ لَسْتُ بِصَاحِبِكُمْ إِنِّی قُلْتُ إِنِّی سَقِیمٌ وَ لَكِنِّی أَدُلُّكُمْ عَلَی مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ تَكْلِیماً موسی (1)

ص: 562


1- الخصال: 488/2 ح 66 بإسناده عن أبي هاشم قال: قلت لأبي الحسن الماضي علیه السلام ، عنه وسائل ح الشيعة: 52/4 ح 4492، والبحار: 26/83 ح 2 ، علل الشرائع: 327/2 ح 1 (باب - 23) عن أبي هاشم الخادم قال: قلت لأبي الحسن الماضي علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 258/82 ح 8

فرمایش خداوند متعال: و پاسی از شب را (از خواب برخیز و) قرآن (و نماز) بخوان! (که این یک وظیفه اضافی برای تو می باشد) امید است که پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد. (79)

143)- از خَيْثَمَة جُعفی روایت کرده است که گفت:: من و مُفضّل بن عمر - در یکی از شب ها - محضر امام صادق علیه السلام بودیم و کسی غیر از ما نبود. مفضّل عرض کرد فدایت گردم برای ما حدیثی را بیان فرما که خوشحال و دل شاد گردیم.

فرمود: بسیار خوب هنگامی که قیامت بر پا شود خداوند همه آفریده ها را پا برهنه و بدون لباس و وامانده از هر گونه پیوند و ،تبار در یک سرزمین محشور می نماید من عرض کردم فدایت گردم مقصود از وامانده از هر گونه پیوند و تبار چیست؟ فرمود به همان حالتی که اول بار آفریده شده بودند وارد محشر می شوند و متوقف می،گردند به طوری که (از شدّت گرما) عرق آن ها به گردنشان سرازیر می شود پس می گویند ای کاش خداوند حکم صادر می کرد و تکلیف ما را روشن می نمود گرچه ،آن ورود در آتش ،باشد آن ها فکر می کنند که درون آتش راحت تر می باشند، سپس نزد آدم علیه السلام وارد می شوند و اظهار می دارند: تو پدر ما و پیامبر خدا هستی، از پروردگار خود درخواست کن تا حکم ما را صادر نماید اگرچه آن ورود در آتش باشد آدم علیه السلام پاسخ می دهد من صاحب شما نیستم خداوند مرا به دست (قدرت) خودش آفرید و مرا بر عرش خود بالا برد و فرشته ها را فرمان داد تا برایم سجده کردند و مرا فرمان داد ولی من معصیت و نافرمانی کردم، پس شما را به فرزندم - نوح علیه السلام- راهنمایی می کنم که او صدّیق می باشد و در امت خود نهصد و پنجاه سال آن ها را (به یکتا پرستی و کردار نیک) دعوت می کرد و هر چه او را تکذیب می کردند بر صداقت او افزوده می.گشت

پس (آن بندگان خدا) نزد نوح علیه السلام می آیند و اظهار می دارند: از پروردگار خود درخواست کن تا حکم ما را صادر نماید اگرچه آن ورود در آتش باشد

نوح علیه السلام در پاسخ گوید: من صاحب شما نیستم من (به درگاه خداوند) عرضه :داشتم پسرم از اهل من می باشد ولی شما را به کسی راهنمایی می کنم که خداوند او را - در دنیا - خلیل خود خوانده است پس نزد ابراهیم علیه السلام بروید و چون نزد ابراهیم علیه السلام بیایند :گوید من صاحب شما نیستم من بهانه جویی کرده و گفتم مریض هستم شما را به کسی که با خدا سخن گفته راهنمایی می کنم و او موسی می باشد.

ص: 563

قَالَ فَیَأْتُونَ مُوسَی علیه السلام فَیَقُولُونَ لَهُ فَیَقُولُ لَسْتُ بِصَاحِبِكُمْ إِنِّی قَتَلْتُ نَفْساً ، وَ لَكِنِّی أَدُلُّكُمْ عَلَی مَنْ كَانَ یَخْلُقُ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ عیسی

فَیَأْتُونَهُ فَیَقُولُ لَسْتُ بِصَاحِبِكُمْ وَ لَكِنِّی أَدُلُّكُمْ عَلَی مَنْ بَشَّرْتُكُمْ بِهِ فِی دَارِ الدُّنْیَا أحمد

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا مِنْ نَبِیٍّ وُلِدَ مِنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ إِلَّا وَ هُمْ تَحْتَ لِوَاءِ مُحَمَّدٍ قَالَ فَیَأْتُونَهُ ثُمَّ قَالَ فَیَقُولُونَ یَا مُحَمَّدُ سَلْ رَبَّکَ یَحْکُمْ بَیْنَنَا وَ لَوْ إِلَی اَلنَّارِ.

قَالَ: فَیَقُولُ: نَعَمْ أَنَا صَاحِبُکُمْ فَیَأْتِی دَارَ اَلرَّحْمَنِ وَ هِیَ عَدْنٌ ، وَ إِنَّ بَابَهَا سِعَتُهُ بُعْدُ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ، فَیُحَرِّکُ حَلْقَهً مِنَ اَلْحَلْقِ فَیُقَالُ: مَنْ هَذَا وَ هُوَ أَعْلَمُ بِهِ فَیَقُولُ: أَنَا مُحَمَّدٌ ، فَیُقَالُ: اِفْتَحُوا لَهُ

قَالَ: فَیَفْتَحُ لَهُ قَالَ: فَإِذَا نَظَرْتُ إِلَی رَبِّی مَجَّدْتُهُ تَمْجِیداً لَمْ یُمَجِّدْهُ أَحَدٌ کَانَ قَبْلِی وَ لاَ یُمَجِّدُهُ أَحَدٌ کَانَ بَعْدِی، ثُمَّ أَخِرُّ سَاجِداً فَیَقُولُ: یَا مُحَمَّدُ اِرْفَعْ رَأْسَکَ وَ قُلْ یُسْمَعْ قَوْلَکَ، وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ، وَ سَلْ تُعْطَ

قَالَ: فَإِذَا رَفَعْتُ رَأْسِی وَ نَظَرْتُ إِلَی رَبِّی مَجَّدْتُهُ تَمْجِیداً أَفْضَلَ مِنَ اَلْأَوَّلِ ثُمَّ أَخِرُّ سَاجِداً فَیَقُولُ: اِرْفَعْ رَأْسَکَ وَ قُلْ یُسْمَعْ قَوْلُکَ، وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ، وَ سَلْ تُعْطَ

قَالَ فَإِذَا رَفَعْتُ رَأْسِی وَ نَظَرْتُ إِلَی رَبِّی مَجَّدْتُهُ تَمْجِیداً أَفْضَلَ مِنَ اَلْأَوَّلِ وَ اَلثَّانِی ثُمَّ أَخِرُّ سَاجِداً فَیَقُولُ: اِرْفَعْ رَأْسَکَ، وَ قُلْ یُسْمَعْ قَوْلُکَ وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ وَ سَلْ تُعْطَ، فَإِذَا رَفَعْتُ رَأْسِی أَقُولُ رَبِّ اُحْکُمْ بَیْنَ عِبَادِکَ وَ لَوْ إِلَی اَلنَّارِ ، فَیَقُولُ: نَعَمْ یَا مُحَمَّدُ

ص: 564

پس نزد موسی علیه السلام می آیند و خواسته خود را مطرح می کنند پس او در جواب :گوید من صاحب شما نیستم من انسانی را کشته ام ولی شما را به کسی هدایت می کنم که به اذن خداوند می آفرید افراد لال و امراض پیسی را به اذن خداوند درمان می کرد و او عیسی است پس هنگامی که نزد عیسی علیه السلام ،آیند گوید من صاحب شما نیستم ولی شما را به کسی راهنمایی می کنم که در دنیا آمدن او را به شما بشارت می دادم که او احمد (صلی الله علیه و آله) خواهد بود.

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ پیامبری نیست که از زمان آدم علیه السلام تا زمان حضرت محمّد صلی الله علیه و آله آمده باشد مگر آن که همه (در روز قیامت) تحت لواء و بیرق حضرت محمّد صلی الله علیه و آله خواهند بود.

بعد از آن افزود: ( آن هایی که معصیت کار بوده اند در شدت گرما و سرگردانی) نزد حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می آیند و اظهار می دارند ای محمّد! از پروردگار خود درخواست کن تا حکم ما را صادر نماید ،اگرچه ورود در آتش باشد.

پس (حضرت) می فرماید: بسیار خوب من صاحب شما هستم پس به سمت درب بهشت «باب الرّحمة» - که همان بهشت عَدَن باشد و مساحت آن به مقدار وسعت بین مشرق و مغرب خواهد بود - می آید و یکی از حلقه های آن را حرکت می دهد پس گفته می شود کیست؟ - با این که بهشت او را می شناسد -.

می فرماید من محمّد هستم سپس ندا :آید درب (بهشت) را برایش بگشایید.

سپس (امام صادق علیه السلام) به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله افزود: درب (بهشت) برای من گشوده می گردد و چون نگاهم به (جبروت و عظمت) پروردگارم افتد، او را بگونه ای تمجید و ستایش کنم که هر گز کسی پیش من چنان تمجیدی را نکرده باشد و بعد از من چنان تمجیدی را ننماید و بعد از آن به سجده می افتم و پس از مدتی پروردگارم می فرماید ای محمّد! سر خود را بر دار و بالا بگیر و خواسته ات را بگو که شنیده خواهد شد و شفاعت کن که پذیرفته می باشد و درخواست کن که بر آورده می شود.

(رسول خدا صلى الله عليه و سلم ) فرمود: چون سر از سجده بردارم نگاهی به (جلال و عظمت) پروردگارم می کنم و او را با بهترین تمجید و سپاس های اولین و آخرین تمجید و ستایش می نمایم پس خطاب می رسد سرت را بردار و خواسته ات را بگو که شنیده خواهد شد و شفاعت کن که پذیرفته می باشد و در خواست کن که بر آورده می شود پس سر از سجده بر می دارم و عرض می نمایم پروردگار! بین بندگانت حکم نما، اگرچه بر ورود به آتش ،باشد پس خداوند می فرماید بسیار خوب ای !محمّد

ص: 565

قَالَ: ثُمَّ یُؤْتَی بِنَاقَهٍ مِنْ یَاقُوتٍ أَحْمَرَ وَ زِمَامُهَا زَبَرْجَدٌ أَخْضَرُ حَتَّی أَرْکَبَهَا.

مَّ آتِیَ اَلْمَقَامَ اَلْمَحْمُودَ حَتَّی أَقْضِیَ عَلَیْهِ وَ هُوَ تَلٌّ مِنْ مِسْکٍ أَذْفَرَ یُحَاذِ [یُحَاذِی] بِحِیَالِ اَلْعَرْشِ

ثُمَّ یُدْعَی إِبْرَاهِیمُ علیه السلام فَیُحْمَلُ عَلَی مِثْلِهَا، فَیَجِیءُ حَتَّی یَقِفَ عَنْ یَمِینِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ رَفَعَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله یَدَهُ فَضَرَبَ عَلَی کَتِفِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

ثُمَّ قَالَ: ثُمَّ تُؤْتَی وَ اَللَّهِ بِمِثْلِهَا فَتُحْمَلُ عَلَیْهَا، ثُمَّ تَجِیءُ حَتَّی تَقِفَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَبِیکَ إِبْرَاهِیمَ ، ثُمَّ یَخْرُجُ مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اَلرَّحْمَنِ فَیَقُولُ: یَا مَعْشَرَ اَلْخَلاَئِقِ أَ لَیْسَ اَلْعَدْلُ مِنْ رَبِّکُمْ أَنْ یُوَلِّیَ کُلَّ قَوْمٍ مَا کَانُوا یَقُولُونَ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا؟

فَیَقُولُونَ: بَلَی وَ أَیُّ شَیْءٍ عَدْلٌ غَیْرُهُ

قَالَ: فَیَقُومُ اَلشَّیْطَانُ اَلَّذِی أَضَلَّ فِرْقَهً مِنَ اَلنَّاسِ حَتَّی زَعَمُوا أَنَّ عِیسَی هُوَ اَللَّهُ وَ اِبْنُ اَللَّهِ فَیَتْبَعُونَهُ إِلَی اَلنَّارِ ، وَ یَقُومُ اَلشَّیْطَانُ اَلَّذِی أَضَلَّ فِرْقَهً مِنَ اَلنَّاسِ حَتَّی زَعَمُوا أَنَّ عُزَیْرَ اِبْنُ اَللَّهِ حَتَّی یَتْبَعُونَهُ إِلَی اَلنَّارِ

وَ یَقُومُ کُلُّ شَیْطَانٍ أَضَلَّ فِرْقَهً فَیَتْبَعُونَهُ إِلَی اَلنَّارِ ، حَتَّی یَبْقَی هَذِهِ اَلْأُمَّهُ. ثُمَّ یَخْرُجُ مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ فَیَقُولُ یَا مَعْشَرَ اَلْخَلاَئِقِ أَ لَیْسَ اَلْعَدْلُ مِنْ رَبِّکُمْ أَنْ یُوَلِّیَ کُلَّ فَرِیقٍ مَنْ کَانُوا یَتَوَلَّوْنَ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا؟

فَیَقُولُونَ: بَلَی [وَ أَیُّ شَیْءٍ عَدْلٌ غَیْرُهُ] فَیَقُومُ شَیْطَانٍ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ، ثُمَّ یَقُومُ شَیْطَانٍ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ، ثُمَّ یَقُومُ شَیْطَانٍ ثَالِثٌ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ ثُمَّ یَقُومُ مُعَاوِیَهَ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ

وَ یَقُومُ عَلِیِّ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ

ثُمَّ یَقُومُ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَهَ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ

ص: 566

سپس ناقه ای از نوع یاقوت قرمز که افسار آن از زیرجد سبز می باشد را می آورند و من سوار آن می شوم و به سمت جایگاه و مقام محمود - که تلی از مشک است و در برابر عرش می باشد - حرکت می کنم و چون به آن جا برسم بر آن توقف می نمایم.

(امام صادق علیه السلام افزود:) و بعد از آن ابراهیم علیه السلام دعوت می شود و بر مثل همان ناقه سوار می گردد و می آید تا سمت راست رسول خدا صلی الله علیه و آله می ایستد سپس حضرت دست خود را بلند می کند و آن را بر شانه علی بن ابی طالب علیه السلام می زند.

(رسول خدا صلى الله عليه وسلم ) فرمود: به خدا سوگند ناقه ای همانند آن برایش آورده می شود و او بر آن سوار می گردد و می آید تا بین من و ابراهیم ،بایستد بعد از منادی از طرف خدای رحمان ندا می کند و می گوید ای جمعیت آفریده ها آیا از عدالت پروردگارتان نیست که او هر کسی را طبق گفتار و کردارش در دنیا مجازات نماید و پاداش دهد؟

گویند بلی و چه چیزی غیر از آن می تواند گویای عدالت باشد؟

(امام صادق علیه السلام) افزود: سپس آن شیطانی (از زیر زمین) بر می خیزد که گروه بسیاری از مردم را گمراه کرد به طوری که آنان گمان کردند عیسی علیه السلام خدا و پسر خدا می باشد پس همراه آن شیطان می روند تا وارد آتش گردند و بعد از او آن شیطانی از زیر زمین بر می خیزد که گروهی دیگر از مردم را گمراه کرد، به طوری که آنان گمان کردند عُزیر پسر خدا می باشد پس همراه او می روند تا وارد آتش گردند و به همین منوال هر شیطانی که گروهی از مردم را گمراه کرده از زیر زمین بر می خیزد و پیروانش همراه او وارد آتش می گردند تا آن که از بین تمام انسان ها این امّت (رسول خدا صلی الله علیه و آله)، باقی می مانند. بعد از آن منادی دیگری از طرف خداوند ندا می دهد: ای جمعیت آفریده ها آیا از عدالت پروردگارتان نیست که او هر کسی را طبق گفتار و کردارش در دنیا مجازات نماید و پاداش دهد؟

:گویند ،بلی و چه چیزی غیر از آن می تواند گویای عدالت باشد؟ پس شیطانی از زیر زمین بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند همراه او به درون آتش خواهند رفت و بعد از او شیطانی دیگر بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند همراه او (به درون آتش) خواهند رفت بعد از او سومین شیطان بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند، همراه او (به درون آتش) خواهند ،رفت بعد از او معاویه از زیر زمین بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند همراه او به درون آتش خواهند رفت و بعد از آن ها، (امام) علی (علیه السلام) بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند او را همراهی خواهند کرد، بعد از او یزید پسر بوده اند معاویه بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند، او را همراهی می نمایند.

ص: 567

وَ یَقُومُ اَلْحَسَنِ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ

وَ یَقُومُ اَلْحُسَیْنُ فَیَتْبَعُهُ مَنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ

ثُمَّ یَقُومُ مَرْوَانُ بْنُ اَلْحَکَمِ وَ عَبْدُ اَلْمَلِکِ فَتَبِعَهُمَا مَنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُمَا،

ثُمَّ یَقُومُ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ فَیَتْبَعُهُ مَنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ،

ثُمَّ یَقُومُ اَلْوَلِیدُ بْنُ عَبْدِ اَلْمَلِکِ ، وَ یَقُومُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ فَیَتْبَعُهُمَا مَنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُمَا

ثُمَّ أَقُومُ أَنَا فَیَتْبَعُنِی مَنْ کَانَ یَتَوَلاَّنِی، وَ کَأَنِّی بِکُمَا مَعِی،

ثُمَّ یُؤْتَی بِنَا فَنَجْلِسُ عَلَی عَرْشِ رَبِّنَا وَ یُؤْتَی بِالْکُتُبِ فَتُوضَعُ فَنَشْهَدُ عَلَی عَدُوِّنَا وَ نَشْفَعُ لِمَنْ کَانَ مِنْ شِیعَتِنَا مُرَهَّقاً

قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَا اَلْمُرَهَّقُ؟

قَالَ: اَلْمُذْنِبُ، فَأَمَّا اَلَّذِینَ اِتَّقَوْا مِنْ شِیعَتِنَا فَقَدْ نَجَّاهُمُ اَللَّهُ بِمَفازَتِهِمْ لا یَمَسُّهُمُ اَلسُّوءُ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ، قَالَ: ثُمَّ جَاءَتْهُ جَارِیَهٌ لَهُ فَقَالَتْ: إِنَّ فُلاَنَ اَلْقُرَشِیَّ بِالْبَابِ، فَقَالَ: اِئْذَنُوا لَهُ، ثُمَّ قَالَ لَنَا: اُسْکُتُوا (1)

2284 / [144] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : لَوْ قَدْ قُمْتُ اَلْمَقَامَ اَلْمَحْمُودَ، شَفَعْتُ لِأَبِی وَ أُمِّی وَ عَمِّی وَ أَخٍ کَانَ لِی مُوَافِیاً فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ. (2)

ص: 568


1- عنه بحار الأنوار: 45/8 ح 46، و 48 ح ،52 والبرهان في تفسير القرآن: 605/4 ح 9، و نور الثقلين: 208/3 ح 400، و مستدرك الوسائل: 95/9 ح 10321 قطعة منه. تفسير القمّي: 25/2 بإسناده عن زراعة [زرعة] عن سماعة عن أبي عبد الله علیه السلام مختصراً، عنه البحار: 35/8 ح 7.
2- عنه بحار الأنوار: 47/8 ح 47، والبرهان في تفسير القرآن: 607/4 ح 10. تفسير القمّي: 380/1 (حماء أبي طالب عن النبيّ صلی الله علیه و آله) مرسلاً عن رسول الله صلی الله علیه و آله و 25/2 ( كيفيّة خلقة العرش) بإسناده عن معاوية و هشام عن أبي عبد الله علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله، و 142 ( تكلّم أبي طالب بكلمة الشهادة)، و عنه البحار: 110/15 ح 277/22 ذیل ح 29

بعد از او (امام) حسن (مجتبی علیه السلام) بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند، او را همراهی می نمایند.

بعد از او (امام) حسین ( علیهالسلام) (از زیر زمین) برمی خیزد و آن هایی که (در دنیا) تابع او بوده اند او را همراهی می نمایند بعد از او مروان بن حکم و عبدالملک (بن مروان) (از زیر زمین) بر می خیزند و آن هایی که (در دنیا) تابع آن ها بوده اند، آن ها را همراهی می نمایند بعد از آن ها (امام) علی بن الحسين (علیهما السلام از زیر زمین) برمی خیزد و آن هایی که (در دنیا) تابع او بوده اند، او را همراهی می نمایند بعد از او ولید بن عبد الملک و (امام) محمّد بن علی (علیهما السلام از زیر زمین) بر می خیزند و آن هایی که (در دنیا) تابع آنان بوده اند آنان را همراهی می نمایند بعد از او من (امام صادق علیه السلام، از زیر زمین) برمی خیزم و آن هایی که (در دنیا) تابع من بوده اند مرا همراهی می نمایند و گویا که من شما دو نفر را همراه خود می بینم.

پس از آن ما (اهل بیت رسالت) بر عرش پروردگارمان می نشینیم و نامه ها (ی گفتار و کردار بندگان) را می آورند و می گذارند و آن نامه ها بر علیه دشمنان ما گواهی می دهند و ما برای شیعیان و پیروان مُرهَق خود شفاعت می کنیم.

(راوی خُیثمه) :گوید عرض کردم فدایت گردم معنای مُرهَق چیست؟

فرمود: منظور گناه کاران هستند و اما آن شیعیانی که تقوا داشته اند، خداوند آنان را نجات می دهد و در ردیف رستگان را قرار می گیرند و هیچ صدمه و گزندی به آنان نخواهد رسید و هیچ گونه ناراحتی نخواهند داشت.

راوی گوید بعد از آن کنیز حضرت آمد و گفت فلان شخص قُرَشی جلوی منزل آمده ،است حضرت فرمود بگویید که وارد شود و به ما هم فرمود: ساکت باشید

144)- از محمّد بن حکیم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام حدیث ،نمود که رسوال خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: اگر من در مقام و جایگاه مقام محمود بایستم درباره پدر و مادر و برادری که در زمان جاهلیت داشته ام (در پیشگاه خداوند) شفاعت خواهم کرد

ص: 569

2285 / [145] - عَنْ عِیصِ بْنِ اَلْقَاسِمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّ نَاساً مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَتَوْا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَسَأَلُوهُ أَنْ یَسْتَعْمِلَهُمْ عَلَی صَدَقَاتِ اَلْمَوَاشِی، وَ قَالُوا: یَکُونُ لَنَا هَذَا اَلسَّهْمُ اَلَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْعَالَمِینَ عَلَیْهَا فَنَحْنُ أَوْلَی بِهِ

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَا بَنِی عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ إِنَّ اَلصَّدَقَهَ لاَ تَحِلُّ لِی وَ لاَ لَکُمْ، وَ لَکِنِّی وُعِدْتُ بِالشَّفَاعَهِ

ثُمَّ قَالَ: وَ اَللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ وَعَدَهَا فَمَا ظَنُّکُمْ یَا بَنِی عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ إِذَا أَخَذْتُ بِحَلْقَهِ اَلْبَابِ أَ تَرَوْنِی مُؤْثِراً عَلَیْکُمْ غَیْرَکُمْ

ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَلْجِنَّ وَ اَلْإِنْسِ یَجْلِسُونَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ، فَإِذَا طَالَ بِهِمُ اَلْمَوْقِفُ طَلَبُوا اَلشَّفَاعَهَ، فَیَقُولُونَ: إِلَی مَنْ؟

فَیَأْتُونَ نُوحاً علیه السلام فَیَسْأَلُونَهُ اَلشَّفَاعَهَ، فَیَقُولُ هَیْهَاتَ قَدْ رَفَعْتُ حَاجَتِی فَیَقُولُونَ: إِلَی مَنْ فَیُقَالُ: إِلَی إِبْرَاهِیمَ

فَیَأْتُونَ إِلَی إِبْرَاهِیمَ فَیَسْأَلُونَهُ اَلشَّفَاعَهَ فَیَقُولُ: هَیْهَاتَ قَدْ رَفَعْتُ حَاجَتِی فَیَقُولُونَ: إِلَی مَنْ فَیُقَالُ: اِئْتُوا مُوسَی

فَیَأْتُونَهُ فَیَسْأَلُونَهُ اَلشَّفَاعَهَ فَیَقُولُ: هَیْهَاتَ قَدْ رَفَعْتُ حَاجَتِی، فَیَقُولُونَ: إِلَی مَنْ فَیُقَالُ: اِئْتُوا عِیسَی

فَیَأْتُونَهُ وَ یَسْأَلُونَهُ اَلشَّفَاعَهَ فَیَقُولُ: هَیْهَاتَ قَدْ رَفَعْتُ حَاجَتِی فَیَقُولُونَ: إِلَی مَنْ فَیُقَالُ اِئْتُوا مُحَمَّداً

فَیَأْتُونَهُ فَیَسْأَلُونَهُ اَلشَّفَاعَهَ فَیَقُومُ مُدِلاًّ حَتَّی یَأْتِیَ بَابَ اَلْجَنَّهِ فَیَأْخُذُ بِحَلْقَهِ اَلْبَابِ ثُمَّ یَقْرَعُهُ، فَیُقَالُ: مَنْ هَذَا؟

فَیَقُولُ: أَحْمَدُ فَیُرَحِّبُونَ وَ یَفْتَحُونَ اَلْبَابَ، فَإِذَا نَظَرَ إِلَی اَلْجَنَّهِ خَرَّ سَاجِداً یُمَجِّدُ رَبَّهُ وَ یُعَظِّمُهُ فَیَأْتِیهِ مَلَکٌ فَیَقُولُ: اِرْفَعْ رَأْسَکَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ

ص: 570

145)- از عیص بن قاسم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: گروهی از بنی هاشم خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و عرض کردند: ای رسول خدا ما را نیز به مأموریت بر جمع آوری زکات حیوانات بفرست و گفت:ند تا از این ،راه سهمی از زکات - که خداوند برای جمع آوری کنندگان آن قرار داده است - دریافت کنیم چون ما نسبت به دیگران در اولویت و سزاوارتر هستیم.

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود ای فرزندان عبد المطلب به درستی که صدقه نه برای من حلال است و نه برای ،شما ولی به من وعده شفاعت (در قیامت) داده شده است.

امام صادق علیه السلام : فرمود: به خدا سوگند! من گواهی میدهم که شفاعت به آن حضرت وعده داده شده است، سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای فرزندان عبد المطلب اگر من حلقه درب (بهشت) را بگیرم آیا تصوّر می کنید که دیگران را شما ترجیح می دهم؟ سپس فرمود: همانا جنیان و انسان ها در روز قیامت در یک سرزمین اجتماع می یابند و چون توقف آنان به درازا کشد درخواست شفاعت کنند و (به یک دیگر) :گویند نزد چه کسی برویم؟

و (در نهایت) نزد نوح علیه السلام می آیند و چون از او درخواست شفاعت کنند، اظهار می دارد هیهات من خودم هم برای نیاز خود به دیگری مراجعه کرده ام :گویند به چه کسی؟ پاسخ دهد به ابراهیم پس نزد ابراهیم علیه السلام می آیند و از او درخواست شفاعت می کنند و او نیز اظهار می دارد هیهات من خودم هم برای نیاز خود به دیگری مراجعه کرده ام گویند به چه کسی؟ پاسخ دهد به نزد موسی بروید، پس نزد موسی علیه السلام می آیند و موقعی که از او درخواست شفاعت ،کنند او اظهار می دارد: هيهات! من خودم هم برای نیاز خود به دیگری مراجعه کرده ام گویند به چه کسی؟

پاسخ دهد: نزد عیسی بروید، پس چون نزد عیسی علیه السلام آیند و از او درخواست شفاعت کنند او نیز (همانند دیگران) اظهار می دارد: هیهات! من خودم هم برای نیاز خود به دیگری مراجعه کرده ام گویند: به چه کسی؟

پاسخ دهد به حضرت ،محمّد چون به حضرت مراجعه نمایند و از او درخواست شفاعت ،کنند حضرت به عنوان راهنما بر می خیزد و به سمت بهشت حرکت می کند و چون به آن جا می رسد حلقه درب را می گیرد و آن را به درب می زند گفته می شود کیست؟ پاسخ می دهد من احمد ،هستم به او خوش آمد می گویند و درب را می گشایند

ص: 571

فَیَقُومُ فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ وَ یَدْخُلُ مِنْ بَابِ اَلْجَنَّهِ فَیَخِرُّ سَاجِداً یُمَجِّدُ رَبَّهُ وَ یُعَظِّمُهُ فَیَأْتِیهِ مَلَکٌ فَیَقُولُ: اِرْفَعْ رَأْسَکَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ

فيقوم یَمْشِی فِی اَلْجَنَّهِ سَاعَهً

ثُمَّ یَخِرُّ سَاجِداً یُمَجِّدُ رَبَّهُ وَ یُعَظِّمُهُ

فَیَأْتِیهِ مَلَکٌ فَیَقُولُ اِرْفَعْ رَأْسَکَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ فَیَقُومُ فَمَا یَسْأَلُ شَیْئاً إِلاَّ أَعْطَاهُ إِیَّاهُ (1)

2286 / [146] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: فِی قَوْلِهِ تعالى: ﴿ عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً﴾

قَالَ: هِیَ اَلشَّفَاعَهُ. (2)

2287 / [147] - عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنِّی أَسْتَوْهِبُ مِنْ رَبِّی أَرْبَعَهً: آمِنَهَ بِنْتَ وَهْبٍ ، وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ ، وَ أَبَا طَالِبٍ وَ رَجُلاً جَرَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ أُخُوَّهٌ وَ طَلَبَ إِلَیَّ أَنْ أَطْلُبَ إِلَی رَبِّی أَنْ یَهَبَهُ لِی. (3)

ص: 572


1- عنه بحار الأنوار: 47/8 ح 48، والبرهان في تفسير القرآن: 607/4 ح 11 و نور الثقلين 210/3 ح 401. الكافي: 58/4 ح 1 - إلى قوله: مؤثراً عليكم غيركم- ، و نحوه تهذيب الأحكام: 58/4 ح 1، عنهما وسائل الشيعة: 268/9 ح 11992
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 608/4 ح 12
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 608/4 ح 13 قرب الإسناد (الطبع الحجريّ): 27 بإسناده عن السنديّ بن محمّد قال: حدّثني صفوان بن مهران ،الجمّال، عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و اله بتفاوت يسير، عنه البحار: 108/15 ح 51.

هنگامی که حضرت نگاهش به بهشت (و عظمت خداوند) می افتد در برابر جلال و عظمت خداوند سجده می کند پس فرشته ای نزد او می آید و می گوید سر خود را بلند کن و آن چه را که درخواست داری مطرح کن که برآورده خواهد شد شفاعت کن که شفاعتت پذیرفته می باشد.

پس ایشان سر از سجده بر می دارد و وارد بهشت می شود و مجدّداً خود را در برابر جلال و عظمت خداوند می بیند و به سجده می افتد پس فرشته ای نزد او می آید و می گوید سر خود را بلند کن و آن چه را که درخواست داری مطرح کن که برآورده خواهد شد شفاعت کن که شفاعتت پذیرفته می باشد.

در این لحظه (حضرت محمّد صلی الله علیه و آله) سر از سجده بر میدارد و لحظاتی را در بهشت راه می رود و (مرتبه سوم نیز) خود را در برابر جلال و عظمت خداوند می بیند و به سجده می افتد پس فرشته ای نزد او می آید و می گوید سر خود را بلند کن و آن چه را که درخواست داری مطرح کن که برآورده خواهد شد شفاعت کن که شفاعتت پذیرفته می باشد و چون سر از سجده بردارد، هر آن چه را که درخواست کند خداوند عطایش خواهد کرد.

146)- از بعضی از اصحاب خودمان، وارد شده است:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «باشد که پروردگارت تو را به مقامی پسندیده برساند» فرمود: منظور مقام شفاعت است

147) - از صفوان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به درستی که من از پیشگاه خداوند برای چهار نفر درخواست بخشش کردم آمنه دختر وهب و عبد الله پسر عبد المطلب ( که هر دو مادر و پدر رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند) و ابو طالب ( پدر امام علی علیه السلام) و مردی که بین من واو عقد اُخوّت و برادری خوانده شد و او از من درخواست کرد که از خداوند بخواهم تا او را به من ببخشد.

ص: 573

2288 / [148] - عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَهَ قَالَ

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْمُؤْمِنِ هَلْ لَهُ شَفَاعَهٌ؟

قَالَ: نَعَمْ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ اَلْقَوْمِ: هَلْ یَحْتَاجُ اَلْمُؤْمِنُ إِلَی شَفَاعَهِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَئِذٍ

قَالَ: نَعَمْ لِلْمُؤْمِنِینَ خَطَایَا وَ ذُنُوباً وَ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ وَ یَحْتَاجُ إِلَی شَفَاعَهِ مُحَمَّدٍ یَوْمَئِذٍ

قَالَ: وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ قَوْلِ: رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَا سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ لاَ فَخْرَ؟

، قَالَ: نَعَمْ یَأْخُذُ حَلْقَهَ بَابِ اَلْجَنَّهِ فَیَفْتَحُهَا فَیَخِرُّ سَاجِداً فَیَقُولُ اَللَّهُ: اِرْفَعْ رَأْسَکَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ، اُطْلُبْ تُعْطَ، فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ ثُمَّ یَخِرُّ سَاجِداً

فَیَقُولُ اَللَّهُ: اِرْفَعْ رَأْسَکَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ وَ اُطْلُبْ تُعْطَ،

ثُمَّ یَرْفَعُ رَأْسَهُ فَیَشْفَعُ فَیُشَفَّعُ وَ یَطْلُبُ فَیُعْطَی (1)

2289 / [149] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً ﴾ قال :

یَقُومُ اَلنَّاسُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مِقْدَارَ أَرْبَعِینَ عَاماً وَ یُؤْمَرُ اَلشَّمْسُ فَتَرْکَبُ عَلَی رُءُوسِ اَلْعِبَادِ وَ یُلْجِمُهُمُ اَلْعَرَقُ، وَ یُؤْمَرُ اَلْأَرْضُ لاَ تَقْبَلْ عَنْ عَرَقِهِمْ شَیْئاً

فَیَأْتُونَ آدَمَ فَیَشْفَعُونَ لَهُ فَیَدُلُّهُمْ عَلَی نُوحٍ ، وَ یَدُلُّهُمْ نُوحٌ عَلَی إِبْرَاهِیمَ ، وَ یَدُلُّهُمْ إِبْرَاهِیمُ عَلَی مُوسَی ، وَ یَدُلُّهُمْ مُوسَی عَلَی عِیسَی

وَ یَدُلُّهُمْ عِیسَی فَیَقُولُ: عَلَیْکُمْ بِمُحَمَّدٍ خَاتَمِ اَلنَّبِیِّینَ،

فَیَقُولُ مُحَمَّدٌ : أَنَا لَهَا فَیَنْطَلِقُ حَتَّی یَأْتِیَ بَابَ اَلْجَنَّهِ فَیَدُقُّ فَیُقَالُ لَهُ: مَنْ هَذَا؟- وَ اَللَّهُ أَعْلَمُ- فيقول: محمّد.

ص: 574


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 608/4 ح 14

148)- از عُبيد بن زراره روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام دربارۀ مؤمن سؤال کردند آیا او دارای (مقام) شفاعت هست؟

فرمود ،بلی، بعد از آن مردی (از اهل سنّت) به حضرت عرض کرد آیا مؤمن در روز قیامت به شفاعت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله نیازمند می باشد؟ فرمود ،بلی مؤمنین دارای گناهان و خطاهایی هستند (که با شفاعت مورد بخشش قرار می گیرند) و به طور کلی در قیامت هیچ کسی نیست مگر آن که نیازمند به شفاعت حضرت محمّد صلی الله علیه و اله خواهد بود مرد دیگری در مورد فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله، که فرمود من سيد و سرور فرزندان آدم علیه السلام هستم و این افتخاری برایم نخواهد بود، سؤال کرد؟

فرمود: ،بلی ایشان حلقه درب بهشت را می گیرد و درب را می گشاید و در برابر جلال و عظمت ،خداوند به سجده می افتد پس خداوند می فرماید سر خود را بلند کن و شفاعت کن که شفاعتت پذیرفته می باشد و آن چه را که در خواست داری مطرح کن که برآورده خواهد شد.

پس سر از سجده بر میدارد و مجدداً در برابر جلال و عظمت خداوند به سجده می افتد و خداوند می فرماید سر خود را بلند کن و شفاعت کن که پذیرفته می باشد و آن چه را که در خواست داری مطرح کن که بر آورده خواهد شد.

پس سر از سجده بر میدارد و شفاعت می کند و شفاعتش مورد قبول واقع می شود و هر آن چه را که بخواهد و درخواست ،کند به او عطا خواهد شد.

149)- از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «باشد که پروردگارت، تو را به مقامی پسندیده برساند» فرمود: مردم روز قیامت بعد از آن که محشور شوند مدت چهل روز می ایستند و به خورشید فرمان داده می شود تا بر سر مردم فرود آید و از شدت گرما سراپای مردم غرق در عرق می شود به طوری که لجامی از عرق بر گردن آن ها قرار می گیرد و دیگر توان حرکت و استقامت نخواهند داشت و به زمین فرمان داده می شود تا آن چه که از عرق ایشان بر زمین می ریزد را عرق ها جذب نکند و در خود فرو نبرد. پس بناچار نزد آدم علیه السلام می آیند تا ایشان را شفاعت کند ولی او آنان را به طرف نوح علیه السلام راهنمایی می کند و او هم آنان را به طرف ابراهیم علیه السلام و او هم به موسی علیه السلام و او به عیسی علیه السلام و او هم به حضرت محمّد صلی الله علیه و آله هدایت می کند و می گوید حضرت محمّد صلی الله علیه و آله خاتم پیامبران را دریابید و چون نزد آن حضرت ،بیایند می فرماید این مشکل از عهده من بر می آید پس حرکت می کند تا به درب بهشت می رسد و آن را می کوبد گفته می شود: کیست؟ - در حالی که خدا می داند - حضرت اظهار می دارد من محمّد هستم.

ص: 575

فَیُقَالُ: اِفْتَحُوا لَهُ، فَإِذَا فُتِحَ اَلْبَابُ اِسْتَقْبَلَ رَبَّهُ فَخَرَّ سَاجِداً فَلاَ یَرْفَعُ رَأْسَهُ حَتَّی یُقَالَ لَهُ تَکَلَّمْ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ، فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ فَیَسْتَقْبِلُ رَبَّهُ فَیَخِرُّ سَاجِداً، فَیُقَالُ لَهُ مِثْلُهَا، فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ حَتَّی إَّنَّهُ لَیَشْفَعُ مَنْ قَدْ أُحْرِقَ بِالنَّارِ ، فَمَا أَحَدٌ مِنَ اَلنَّاسِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فِی جَمِیعِ اَلْأُمَمِ أَوْجَهُ مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ قُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِي مِن لَّدُنكَ سُلْطَنَا نَصِيرًا ﴿80﴾ وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَطِلُ إِنَّ الْبَطِلَ كَانَ زَهُوقًا ﴿81﴾ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لَا يَزِيدُ الظَّلِمِينَ إِلَّا خَسَارًا﴾ ﴿82﴾

2290 / [150] - عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ اجْعَل لِي مِن لَّدُنكَ سُلْطَنَا نَصِيرًا ﴾، قَالَ: اَلسَّیْفُ (2)

2291 / [151] - عَنْ حَمْدَوَیْهِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَللَّعْبِ بِالشِّطْرَنْجِ ؟

فَقَالَ: اَلشِّطْرَنْجُ مِنَ اَلْبَاطِلِ (3)

ص: 576


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 609/4 ح 15 و نور الثقلين: 211/3 ح 402 تفسير القمّى : 25/2 (كيفيّة خلقة العرش) بإسناده عن الحسن بن محبوب، عن زراعة [زرعة] عن سماعة ، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 465 (سورة سبأ) والبحار 35/8 ح 7.
2- عنه بحار الأنوار: 14/100 ح 30، والبرهان في تفسير القرآن: 609/4 ح 2 ، و مستدرك الوسائل: 10/11 ح 12288
3- عنه بحار الأنوار: 236/79 ح ،21 و وسائل الشيعة: 321/17 ح 22658 ، والبرهان في تفسير القرآن: 615/4 ح 7. الكافي: 435/6 ح 4 بإسناده عن حفص بن البختري، عمّن ذكره، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 318/17 ح 22647.

پس خطاب می رسد درب را برایش بگشایید و موقعی که درب بهشت را باز می کنند ایشان در برابر شکوه و عظمت خداوند قرار می گیرد و به سجده می افتد و سر از سجده بر نمی دارد تا به او گفته شود سخن بگو و خواسته ات را مطرح کن که بر آورده خواهد شد و شفاعت کن که پذیرفته می باشد، پس سر از سجده بر می دارد و متوجه جلال و عظمت پروردگار می شود و دوباره به سجده می افتد و همانند دفعه قبل با او سخن گفته می شود و چون سر از سجده بردارد همه را حتی افرادی را که در آتش می سوزند، شفاعت می کند.

بنابر این روز قیامت هیچ کسی در بین (پیامبران و) امت ها آبرومندتر از حضرت محمّد صلی الله علیه و آله نخواهد بود؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «باشد که پروردگارت تو را به مقامی پسندیده برساند».

فرمایش خداوند متعال: و بگو: پروردگارا! مرا (در هر کاری با خلوص و) با صداقت واردکن و با صداقت مرا خارج گردان و از سوی خود حجتی یاری کننده برایم قرار ده (80) و بگو: حق آمد و باطل نابود شد به درستی که باطل نابود شدنی است (81) و از ،قرآن آن چه را که برای مؤمنان شفا و رحمت ،است نازل می کنیم و آن بر ستمگران غیر از خسران (و زیان) نمی افزاید (82)

150)- از ابو الجارود روایت کرده است که گفت:

زید بن علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و مقرّر گردان برای من از سوی خودت سلطنتی را که پشتیبان شده است » گفته است منظور از آن شمشیر می باشد.

151) - از حمدِویه از یعقوب بن یزید به نقل بعضی از اصحاب ما روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره بازی با شطرنج سؤال کردم؟

فرمود: شطرنج از (چیزها و برنامه های) باطل است

ص: 577

2292 / [152] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

إِنَّمَا شِفَاءٌ فِی عِلْمِ اَلْقُرْآنِ لِقَوْلِهِ تعالى: ﴿ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ لِأَهْلِهِ لاَ شَکَّ فِیهِ وَ لاَ مِرْیَهَ وَ أَهْلُهُ أَئِمَّهُ اَلْهُدَی (علیهم السلام) اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ : ﴿ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَبَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا﴾ (1) (2)

2293 / [153] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ على محمّد - عليه و آله السلام - بِهَذِهِ الْآیَةِ : ﴿ وَلَا يَزِيدُ الظَّلِمِينَ - آل محمّد حقهم - إِلَّا خَسَارًا﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿قُلْ كُلِّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ، فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلاً ﴿84﴾ وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ مَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلاً﴾ ﴿85﴾

2294 / [154] - عَنْ صَالِحِ بْنِ اَلْحَکَمِ قَالَ:

سُئِلَ وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنِ اَلْبِیَعِ؟

فَقَالَ: صَلِّ فِیهَا مَا أَنْظَفَهَا قَدْ رَأَیْتُهَا وَ أَنَا عِنْدَکُمْ.

قَالَ: أُصَلِّی فِیهَا وَ هُمْ یُصَلُّونَ فِیهَا؟

ص: 578


1- سورة الفاطر: 32/35
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 615/4 ح 8 و نور الثقلين: 213/3ح 412. تقدّم الحديث بتفصيل مع تخريجاته في الحديث 43 من سورة «النحل».
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 615/4 ح 2. تأويل الآيات الظاهرة: 283 بإسناده عن محمّد بن عليّ الصيرفي، عن أبي فضيل، عن أبي ،حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير عنه و عن كنز الفوائد البحار: 225/24 ح 16، والبرهان 615/4 ح 3

152)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا در (فراگیری) علم قرآن شفا و درمان خواهد بود، همچنان که خداوند متعال فرموده: «آن چه را که برای مؤمنان شفا و رحمت است» که قرآن شفا برای اهلش می باشد که (در گفتار و کردار خود) هیچ گونه شک و تردیدی در آن نداشته باشند و اهل قرآن ائمه علیهم السلام هستند، همان هایی که خداوند در شأن آنان فرموده است: «سپس کتاب را به ایشان (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام)، به عنوان ارث واگذار کردیم همان کسانی که از بین بندگان خود ایشان را برگزیدیم».

153)- از محمّد بن ابی حمزه به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود: جبرئیل علیه السلام بر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله با این آیه نازل شد که (منظور از) - «و کافران را (جز زیان) نیفزاید - ظلم نسبت به حق آل محمّد علیهم السلام است یعنی - «غیر از زیان و خسارت ، (چیز دیگری برای آن ها) نخواهد بود».

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو هر کسی طبق روش (و علاقه) خود عمل می کند پس پروردگارتان کسانی را که راهشان نیکوتر است، بهتر می شناسد (84) و (ای پیامبر!) از تو درباره روح سؤال می کنند؟ بگو: روح از فرمان پروردگار من است و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است. (85)

154)- از صالح بن حکم روایت کرده است، که گفت:

من نزد حضرت (امام صادق علیه السلام) بودم که در مورد (خواندن) نماز در محل کلیساها و کنیسه ها سؤال شد و حضرت در پاسخ فرمود: (مانعی ندارد) در آن جاها نماز ،بگذار آن مکان ها را نظیف یافته ام و من پیش شما هستم

عرض کردم اگرچه ایشان در آن جا مشغول نماز (و عبادت خودشان) باشند، باز هم نماز بخوانم؟

ص: 579

قَالَ: صَلِّ إِلَی قِبْلَتِکَ وَ دَعْهُمْ یُصَلُّونَ حَیْثُ شَاءُوا، أَ مَا تَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدی سَبِیلاً﴾؟ (1)

2295 / [155] - عَنْ حَمَّادٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ اَلْحَکَمِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ- وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ اَلصَّلاَهِ فِی اَلْبِیَعِ وَ اَلْکَنَائِسِ؟ - فَقَالَ صَلِّ فِیهَا فَقَدْ رَأَیْتُهَا وَ مَا أَنْظَفَهَا

قَالَ فَقُلْتُ أُصَلِّی فِیهَا وَ قَدْ کَانُوا یُصَلُّونَ فِیهَا

فَقَالَ: صَلِّ فِیهَا وَ إِنْ کَانُوا یُصَلُّونَ فِیهَا أَ مَا تَقْرَأُ اَلْقُرْآنَ ﴿قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدی سَبِیلاً﴾ صَلِّ إِلَی اَلْقِبْلَهِ وَ دَعْهُمْ . (2)

2296 / [156] - عَنْ أَبِي هَاشِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْخُلُودِ فِی اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ؟

فَقَالَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ اَلنَّارِ فِی اَلنَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی اَلدُّنْیَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أَنْ یَعْصُوا اَللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ اَلْجَنَّهِ فِی اَلْجَنَّهِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی اَلدُّنْیَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِیهَا أَنْ یُطِیعُوا اَللَّهَ أَبَداً فَبِالنِّیَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلاَءِ وَ هَؤُلاَءِ ثُمَّ علیه السلام قَوْلَهُ تَعَالَی ﴿قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ ﴾ ، قَالَ عَلَی نِیَّتِهِ (3)

ص: 580


1- عنه بحار الأنوار: 330/83 ح 2.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 616/4 ح 5 ، و مستدرك الوسائل : 336/3 ح 3725 من لا يحضره الفقيه: 244/1 ح 731، و تهذيب الأحكام: 222/2 ح 84 بإسنادهما عن الحكم ابن الحكم قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير ، عنه وسائل الشيعة: 138/5 ح 6148، والبرهان 616/4 ح 4.
3- عنه بحار الأنوار: 209/70 ذيل ح 30 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 617/4 ح 6 و مستدرك الوسائل: 92/1 ح 65. المحاسن: 22/ 94 (كتاب العلل ) ، عنه البحار: 20970 ح 30 ، الكافي: 85/2 ح 5 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة: 501 ح 96 ، والبحار ،201/70 ح 5 ، والبرهان 616/4 ح 2 ، علل الشرائع: 523/2 ح 1 (باب - 299) نحو المحاسن عنه البحار: 347/8 ح 5.

فرمود: بلی تو به سمت قبله خود نماز بگذار و آن ها را به حال خود واگذار، به شکلی خواستند نماز بگذارند آیا در قرآن نمی خوانی (ای پیامبر!) «بگو: هر کس به شیوه و نیت خود رفتار می کند پس پروردگار تو بهتر می داند که کدامین شما راهشان درست تر است».

155)- از حمّاد از صالح بن حکم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که- از آن حضرت پیرامون نماز در کلیساها و معبد یهود و نصارا سؤال کردند - پس فرمود نمازت را می توانی در آن جا بخوانی من آن ها را دیده ام تمیز هستند.

پس عرض کردم: در حالی که آن ها خودشان نماز می خوانند، من هم در آن جا نماز بخوانم؟

فرمود: نماز بخوان اگرچه آن ها هم نماز می خوانند آیا قرآن را نمی خوانی (که می فرماید:) «بگو هر کسی بر شکل و آیین خود عملش را انجام می دهد پس پروردگار شما داناتر است که چه کسی در راه (خدا) هدایت یافته است» تو نمازت خودت را به سمت قبله بخوان و کاری به آن ها نداشته باش

156) - از ابوهاشم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون جاوید قرار گرفتن اهل بهشت و دوزخ در آن دو مکان سؤال کردم؟

فرمود: اهل دوزخ به این دلیل در دوزخ جاودان می باشند که نیت داشتند اگر در دنیا جاودان بمانند همیشه معصیت و نافرمانی خداوند کنند و اهل بهشت به این دلیل در بهشت جاوید می باشند که نیت داشتند اگر در دنیا باقی بمانند همیشه اطاعت و بندگی خدا کنند، پس این دسته و آن دسته به سبب نیت خویش در آن دو مكان جاودان خواهند شد سپس حضرت این فرمایش خداوند: (این پیامبر!) «بگو هر کس به شکل و آئین خود عمل می کند» را قرائت نمود و فرمود: منظور (عمل) بر شیوه نیت و قصد او خواهد بود.

ص: 581

2297 / [ 157] - عن زرارة قال:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی﴾؟

قَالَ: خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ، وَ اَللَّهُ یَزِیدُ فِی اَلْخَلْقِ ما یَشاءُ. (1)

2298 / [158] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی : ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلرُّوحِ﴾ قَالاَ:

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَدٌ صَمَدٌ لَیْسَ لَهُ جَوْفٌ وَ إِنَّمَا اَلرُّوحُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِهِ نَصْرٌ وَ تَأْیِیدٌ وَ قُوَّهٌ یَجْعَلُهُ اَللَّهُ فِی قُلُوبِ اَلرُّسُلِ وَ اَلْمُؤْمِنِینَ. (2)

2999 / [159] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلرُّوحِ قُلِ اَلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی﴾ قَالَ: خَلْقٌ عَظِیمٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ لَمْ یَکُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَی غَیْرُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ، وَ مَعَ اَلْأَئِمَّهِ علیهم السلام یُسَدِّدُهُمْ وَ لَیْسَ کَمَا طُلِبَ وُجِدَ (3)

ص: 582


1- عنه بحار الأنوار: 42/61 ح 13 والبرهان في تفسير القرآن: 618/4 ح 6، و نور الثقلين: 215/3 ح 424.
2- عنه بحار الأنوار: 13/4 ح 11 ، والبرهان: 618/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 216/3 ح 426. بصائر الدرجات: 462 ح 12 (باب - 18 الروح التي قال الله يسئلونك) باسناده عن محمّد الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 70/25 ح 57 ، التوحيد: 171 ح 2 ( باب - 27 معنی قوله عزّ و جلّ و نفخت فيه) بإسناده عن الحلبي وزرارة عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 228/3 ح 17 و 13/4 ح 9.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 618/4 ح 8 بصائر الدرجات: 460 ح 1 (باب- 18) الروح التي قال الله يسئلونك) بإسناده عن هشام بن (سالم قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام و 461 ح 2 عن أبي بصير قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام و ح 3 ، عن حفص بن البختري قال سمعت أبا عبد الله علیه السلام، و ح 4 عن أبي أيّوب الخزّاز قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام عنه البحار: 67/25 ح 47 ، 68 ح 49 ، الكافي: 273/1 ح 4 بإسناده عن أبي أيوب الخزّاز، عن أبي بصير قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام عنه البحار: 265/18 ح 25

157)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال (ای پیامبر!) «از تو دربارهٔ روح سؤال می کنند؟ بگو: روح از امر پروردگار من است»، سؤال کردم؟

فرمود: آن روح مخلوقی است از مخلوقات خداوند، که خداوند (به قدرت بی نهایت خود آن را) آفریده است خداوند در ایجاد آفریده هایش هر چه را که بخواهد افزایش می دهد

158) - از زراره و حُمران روایت کرده است که گفتند

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «از تو دربارهٔ روح سؤال می کنند»، فرمودند :

همانا خداوند تبارک و تعالی صمد است؛ و صمد آن چیزی است که دارای درون ،نباشد پس همانا روح آفریده ای از آفریده های خداوند است که دارای نیروی بینایی و قدرت و تاییدات می باشد خداوند آن را در قلوب رسولان و مؤمنين (اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام) قرار می دهد.

159) - از ابو بصیر روایت کرده ،است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره (فرمایش خداوند تبارک و تعالی:) «از تو دربارۀ روح سؤال می کنند؟ بگو: روح از امر پروردگار من است» می فرمود: آن ،روح مخلوقی است بزرگتر از جبرئیل و میکائیل که همراه هیچ یک از پیامبران گذشته نبوده، مگر همراه (اشرف مخلوقات) حضرت محمّد صلی الله علیه و اله، همچنین آن روح همراه ائمّه (اهل بیت عصمت و طهارت) علیهم السلام می باشد و ایشان را رهبری و تقویت می نماید و این چنین نیست که هر چه طلب ،شود به دست آید.

ص: 583

2300 / [160] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی أَیُّوبَ اَلْخَزَّازِ قَالَ:

أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ لَیْسَ کَمَا ظَنَنْتَ (1)

2301 / [161] - عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿ وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أمْرِ رَبِّی﴾ ، مَا اَلرُّوحُ؟

قَالَ: اَلَّتِی فِی اَلدَّوَابِّ وَ اَلنَّاسِ، قُلْتُ وَ مَا هِیَ؟؟

قَالَ: هِیَ مِنَ اَلْمَلَکُوتِ مِنَ اَلْقُدْرَهِ. (2)

2302 / [162] - عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ ، عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ اَلْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً ﴾، قَالَ: تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ أَنَّهُ لَمْ یُؤْتَ اَلْعِلْمَ إِلاَّ أُنَاسٌ یَسِیرٌ فَقَالَ: ﴿وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ اَلْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً﴾ مِنْکُمْ. (3)

2303 / [163] - عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ مِیكَائِیلَ وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام یُفَقِّهُهُمْ وَ هُوَ مِنَ الْمَلَكُوتِ (4)

قوله تعالى: ﴿وَ لَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٍ فَأَبَی أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا﴾ ﴿89﴾

ص: 584


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 619/4 ح 9 ، و نور الثقلين: 216/3 ح 427. بصائر الدرجات: 462 ح 10 (باب - 18 الروح التي قال الله: يسئلونك) بإسناده عن الحسين القلانسي قال: سمعته علیه السلام و ح 11 بإسناده عن أبي بصير قال سمعته علیه السلام عنه البحار: 69/25 ح 55
2- عنه بحار الأنوار: 42/61 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 619/4 ح 10، و نور الثقلين: 216/3 ح 438
3- عنه بحار الأنوار: 122/24 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن: 619/4 ح 11، و نور الثقلين: 219/3 ح 428
4- عنه بحار الأنوار: 42/61 ح 15، والبرهان في تفسير القرآن: 619/4 ح 12. بصائر الدرجات: 462 ح 8 (باب - 8 (الروح التي قال الله: يسئلونك) بإسناده عن أبي بصير قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار 68/25 ح 53

160) - و در حدیثی از ابو ایوب خزّاز روایت کرده است که گفت

(امام صادق علیه السلام فرمود: روح) عظیم تر از جبرئیل است و آن چنان نیست که گمان کرده ای

161) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و از تو دربارۀ روح سؤال می کنند؟ بگو: روح از امر پروردگار من است»، پرسیدم که روح چیست؟

فرمود: همان چیزی است که در حیوانات و انسان ها می باشد

عرض کردم و آن (روح) خودش چیست؟

،فرمود ،آن آفریده ای از ملکوت می باشد که برگرفته از قدرت (خداوند) است.

162)- از عمرو بن ،شمر به نقل از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و شما را جز اندک دانشی، نداده اند»، فرمود: تفسیر آن در باطن چنین است علم داده نشده مگر به مردمان اندکی پس :افزود منظور از «و شما را جز اندک دانشی نداده اند» از بین شما (شیعیان) است.

163)- از اسباط بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (روح) آفریده ای بزرگ تر از جبرئیل و میکائیل است، که همیشه با ائمّه علیهم السلام می باشد و ایشان را (در امور مختلف) فقاهت و بینش می دهد و او آفریده ای از ملکوت است.

فرمایش خداوند متعال: و به درستی که ما در این ،قرآن برای مردم از هر چیز نمونه ای را آورده ایم (و همۀ معارف در آن جمع است) اما بیش تر مردم (در برابر آن از هر کاری) جز انکار ممانعت داشتند (89)

ص: 585

2304 / [164] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ هَکَذَا: ﴿فَأَبَی أَکْثَرُ اَلنَّاسِ - بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ - إِلاَّ کُفُوراً ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسُولًا﴾ ﴿94﴾

2305 / [ 165] - عَنْ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ بْنِ أَبِی اَلدَّیْلَمِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ: ﴿قَالُواْ أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَّسُولًا﴾، (قال:) قَالُوا إِنَّ الْجِنَّ كَانُوا قَبْلَنَا فَبَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِمْ مَلَكاً فَلَوْ أَرَادَ أَنْ یَبْعَثَ إِلَیْنَا لَبَعَثَ إِلَیْنَا مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ ، وهو قول الله: ﴿ وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَن یُؤْمِنُواْ إِذْ جَآءَهُمُ الْهُدَی إِلآَّ أَن قَالُواْ أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَّسُولاً﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَ بُكْمًا وَ صُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا﴾ ﴿97﴾

ص: 586


1- عنه بحار الأنوار: 105/36 ح 50 ، والبرهان في تفسير القرآن: 621/4 ح 4. الكافي: 424/1 ح 64 مع زيادة في آخره، المناقب لابن شهر آشوب: 106/3 (فصل في تسميته علیه السلام بعليّ والمرتضى و حيدر) عنه البحار: 57/35 ضمن ح 12 تأويل الآيات الظاهرة : 284 ، عنهما البرهان : 620/4 ح 1 ، و 621 ح 3.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 632/4 3، و نور الثقلين: 227/3 ح 449. تفسير القمّى : 28/2 (نزول إسرافيل على رسول الله صلی الله علیه و آله) مرسلاً وبتفاوت يسير عنه البحار: 222/9

164) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام فرمود: جبرئیل علیه السلام این آیات را این چنین: «ولی بیش تر مردم جز ناسپاسی و کفران - نسبت به ولایت علی علیه السلام - هیچ کاری نکردند» نازل نمود.

فرمایش خداوند متعال: و تنها چیزی که بعد از آمدن هدایت مانع شد که مردم ایمان بیاورند این بود که گفتند: آیا خداوند بشری را به عنوان رسول فرستاده است؟! (94)

165)- از عبد الحمید بن ابی دیلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «گفتند آیا خدا انسانی را به رسالت می فرستد؟» فرمود: پیش از ما (انسان ها) در زمین جنیان می زیستند پس خداوند برای (هدایت آن ها) فرشته ای فرستاد و اگر خداوند می خواست که برای ما هم (رسولی) بفرستد فرشته ای از فرشته ها را می فرستاد (انجام می داد)؛ و این همان فرمایش خداوند تبارک و تعالی است: «و هیچ چیز مردم را از ایمان آوردن - آن گاه که هدایت برایشان آمد - باز نداشت مگر این که می گفتند: آیا خدا انسانی را به رسالت می فرستد؟»

فرمایش خداوند متعال: و هر کسی را که خداوند هدایت کند او هدایت یافته واقعی است و هر کسی را که او (در اثر کردار و گفتارش) گمراه سازد راهنمایی و سرپرستی غیر خداوند برای او نخواهی یافت و (چنین افرادی را) روز قیامت بر صورت هایشان محشور می کنیم در حالی که نابینا و گنگ و کر خواهند ،بود جایگاهشان دوزخ است و هر زمانی که آتش آن فرونشیند شعله تازه ای بر آن ها می افزاییم (97)

ص: 587

2306 / [166] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ رَفَعَهُ إِلَی أَحَدِهِمَا : فِی قَوْلِ اَللَّهِ:

﴿وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ عَلی وُجُوهِهِمْ ﴾ قَالَ: عَلَی جِبَاهِهِمْ (1)

2307 / [167] - عَنْ بَکْرِ بْنِ بَکْرٍ رَفَعَ اَلْحَدِیثَ إِلَی عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ فِی جَهَنَّمَ لَوَادِیاً یُقَالُ لَهُ سَعِیرٌ إِذَا خَبَتْ جَهَنَّمُ فُتِحَ بِسَعِیرِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿کُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِیراً ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا﴾ ﴿101﴾

2308 / [168] - عَنْ سَلاَّمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ تعالى: ﴿ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ﴾، قَالَ الطُّوفَانُ وَ الْجَرَادُ وَ الْقُمَّلُ وَ الضَّفَادِعُ وَ الدَّمُ وَ الْحَجَرُ وَ الْبَحْرُ وَ الْعَصَا وَ یَدُهُ (3)

2309 / [169] - عَنِ اَلْعَبَّاسِ (بْنِ مَعْرُوفٍ) عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ذَکَرَ قَوْلَ اَللَّهِ ﴿یا فِرْعَوْنُ﴾ یَا عَاصِی! (4)

ص: 588


1- عنه بحار الأنوار: 188/7 ح 50، والبرهان في تفسير القرآن: 634/4 ح 3 و نور الثقلين: 228/3 ح 452 تفسير القمّي: 29/2 مرسلاً.
2- عنه بحار الأنوار: 291/8 ذيل ح 29 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 634/4 ح 4 تفسير القمي: 29/2 بإسناده عن ابن أبي عمير، عن سيف بن عميرة يرفعه إلى عليّ ابن الحسين علیهما السلام ، عنه البحار: 291/8 ح 29
3- عنه بحار الأنوار: 140/13 ح 58 ، والبرهان في تفسير القرآن: 635/4 ح 5. تفسير القمّي: 29/2 مرسلاً عنه البحار: 106/13 ح 4 ، الخصال: 423/2 25 بإسناده عن محمّد بن النعمان عن سلّام بن المستنير، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار علیه السلام: 136/13 ح 46، والبرهان 634/4 ح 2.
4- عنه بحار الأنوار: 140/13ح 59 ، والبرهان 635/4 ح 7، و نور الثقلين: 231/3 ح 464.

166)- از ابراهیم بن عمر به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و ما روز قیامت آن ها را بر چهره هایشان محشور می کنیم»، فرمود: آنان در روز قیامت، بر پیشانی های خودشان محشور می شوند

167)- از بکر بن بکر به طور مرفوعه روایت کرده است، که گفت:

امام سجاد علیه السلام فرمود: همانا در دوزخ یک وادی وجود دارد که به آن سعیر گویند که اگر شعله آتش آن رو به خاموشی ،رود راه آن وادی (سعیر) گشوده خواهد شد؛ و این همان فرمایش خداوند می باشد که فرموده: «هر موقع که آتش آن رو به سردی و خاموشی رود شعله ای تازه بر آن ها می افزاییم».

فرمایش خداوند متعال: و همانا ما نُه معجزه آشکار و روشن به موسی دادیم پس از بنی اسرائیل سؤال کن آن زمانی که این (معجزات) برایشان وارد شد (چگونه بودند) ؟ پس فرعون به او گفت ای موسی گمان می کنم تو دیوانه (یا ساحر) هستی (101)

168)- از سلّام روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و به تحقیق که ما موسی را نُه آیه آشکار دادیم» فرمود (آن ها عبارت بودن از:) طوفان ملخ، شپش، قورباغه ها، خون، سنگ ( که او عصا را بر آن زد و آب جاری شد ) دریا، عصا و دستش.

169)- از عباس بن معروف روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمایش خداوند متعال «يَفِرْعَوْنُ» را یاد آور شد و فرمود: آن به ،معنای ای معصیت کار می باشد

ص: 589

قوله تعالى: ﴿قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا﴾ ﴿110﴾

2310 / [170] - عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ:

سَمِعْتُهُ وَ سُئِلَ عَنِ الْإِمَامِ هَلْ عَلَیْهِ أَنْ یُسْمِعَ مَنْ خَلْفَهُ وَ إِنْ كَثُرُوا؟

قَالَ یَقْرَأُ قِرَاءَةً وَسَطاً یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی ﴿وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها﴾ (1)

2311 / [171] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی:

﴿ وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها قَالَ اَلْمُخَافَتَهُ مَا دُونَ سَمْعِکَ وَ اَلْجَهْرُ أَنْ تَرْفَعَ صَوْتَکَ شَدِیداً﴾ (2)

2312 / [172] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْإِمَامِ هَلْ عَلَیْهِ أَنْ یُسْمِعَ مَنْ خَلْفَهُ وَ إِنْ کَثُرُوا؟

قَالَ: لِیَقْرَأْ قِرَاءَهً وَسَطاً، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها﴾ (3)

ص: 590


1- عنه بحار الأنوار 72:85 ح 2 و 94/88 ذيل ح 61 أشار إنه. و وسائل الشيعة: 397/8 ذيل ح 11001 أشار إليه، والبرهان في تفسير القران: 637/4 ح 6، و مستدرك الوسائل: 1984 ح 4479 دعالم الإسلام: 1911 (ذكر صفات الصلاة) عند مستدرك الوسائل: 1946 ح 7342
2- عنه بحار الأنوار: 72/85. ذيل ح2، والبرهان في تفسير القران: 4/ 637 ح 7 و مستدرک الوسائل: 198/4 ح 4480 الكافي : 315/3 ح 2 تهذيب الأحكام: 290/2 ح 20 منهما وسائل الشيعة: 96/6 ح 7440
3- عنه بحار الأنوار: 72/85. ذيل ح 2 أشار إليه، و 93/88 ج 61، و وسائل الشيعة: 296/8 ح ،11001 والبرهان في تفسير القران: 638/4 ح 8، و مستدرك الوسائل: 198/4 ذيل ح 4479 الکافة: 317/3 ح 27 تفاوت يسير، مه وسائل الشيعة: 976 ح 7441، والبرهان: 2637/4 ح 2

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو «الله» را بخوانید یا «رحمان» را هر کدام را که بخوانید (ذات پاکش یکی است و) برای او بهترین نام ها وجود دارد و نمازت را زیاد ،بلند یا خیلی آهسته نخوان و در میان آن دو برنامه و شیوه ای (معتدل) را انتخاب کن (110)

170)- از مُفضّل روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام شنیدم که در جواب سؤال از این که امام (جماعت)، آیا واجب است صدای (قرائت) خود را به مأمومین برساند اگرچه زیاد باشند؟

فرمود: او باید به گونه ای قرائت کند که متوسط باشد (نه بلند و نه آهسته) خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نگردان».

171)- از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نکن» فرمود معنای اخفات این است که با گوش خود صدایت را نشنوی و اِجهار این است که صدایت را خیلی بلند کنی

172) - از عبد الله از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از آن امام صادق علیه السلم در مورد امام (جماعت)، سؤال کردم آیا واجب است که او صدای (قرائت) خود را به مأمومین برساند، اگرچه زیاد باشند؟

فرمود: باید به گونه ای قرائت کند که متوسط باشد (نه بلند و نه آهسته) خداوند متعال می فرماید: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نکن»

ص: 591

2313 / [173] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا ﴾، قَالَ: کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا کَانَ بِمَکَّهَ جَهَرَ بِصَوْتِهِ، فَیَعْلَمُ بِمَکَانِهِ اَلْمُشْرِکُونَ ، فَکَانُوا یُؤْذُونَهُ فَأُنْزِلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عِنْدَ ذَلِکَ. (1)

2314 / [174] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ: ﴿وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها﴾ . قَالَ: «نَسَخَتْهَا ﴿فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ﴾ (2). (3)

2315 / [175] - عَنْ سُلَیْمَانَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا ﴾ ،فَقَالَ: «اَلْجَهْرُ بِهَا: رَفْعُ اَلصَّوْتِ، وَ اَلْمُخَافَتَهُ: مَا لَمْ تَسْمَعْ أُذُنَاکَ، وَ مَا بَیْنَ ذَلِکَ قَدْرُ مَا یَسْمَعُ أُذُنُکَ. (4)

2316 / [176] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَلا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَلا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلا ﴾، قَالَ: تَفْسِیرُهَا وَ لاَ تَجْهَرْ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ وَ لاَ بِمَا أَکْرَمْتَهُ بِهِ، حَتَّی آمُرَکَ بِذَلِکَ ﴿وَ لا تُخافِتْ بِها ﴾ یَعْنِی وَ لاَ تَکْتُمْهَا عَلِیّاً علیه السلام وَ أَعْلِمْهُ مَا أَکْرَمْتَهُ. (5)

ص: 592


1- عنه بحار الأنوار: 73/85، ذيل ح 2 و وسائل الشيعة: 397/8 ح 11002 ، والبرهان في تفسير القرآن: 638/4 ح ،9 و نور الثقلين: 234/3 ح 481 ، و مستدرك الوسائل: 199/4ح 4481.
2- سورة الحجر: 94/15
3- عنه بحار الأنوار: 73/85 ، ذيل ح 2 ، و وسائل الشيعة: 397/8 ح 11003، والبرهان في ، تفسير القرآن: 638/4 ح 10 ، و عنه نور الثقلين: 234/3 ح 484 ، فيه : عن أبي عبد الله علیه السلام. تقدّم الحديث أيضاً في الحديث 45 من سورة «الحجر».
4- عنه بحار الأنوار: 73/85، ذيل ح 2 والبرهان في تفسير القرآن: 638/4 ح 11، و نور الثقلين: 234/3 ح 482 ، و مستدرك الوسائل: 199/4 ح 4482
5- عنه بحار الأنوار: 71/85 ، و 105/36 ح 51 ، والبرهان في تفسير القرآن: 638/4 ح 12، و نور الثقلين: 235/3 ح 488. بصائر الدرجات: 78 ح 7 (النوادر من الأبواب في الولاية) مع زيادة في آخره، عنه البحار: 171/36 ح 158

173) - از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفته اند: امام باقر و امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته ،نکن بلکه میان این دو راهی (متوسط) را اختیار کن» فرمودند: زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در مکّه بود، نمازش را با صدای بلند قرائت می نمود پس مشرکین از موقعیت حضرت آگاه می گشتند و او را مورد اذیت و آزار قرار می دادند پس خداوند این آیه را در آن موقع نازل نمود

174)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نکن» ،فرمود (حکم) این آیه به وسیله: «پس آن چه را که بر آن مأمور شده ای آشکارا بیان کن» (و به مشرکین اعتنایی نکن) نسخ شده است.

175)- از سلیمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نکن» فرمود معنای اجهار این است که بلند بخوانی و معنای اخفات این است که با گوشهای خود نشنوی و ما بین آن دو این است که با گوش های خود بشنوی

176)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نگردان، بلکه میان این دو راهی (و روشی متوسط) را اختیار کن»، سؤال کردم؟

فرمود: تفسیر آن چنین است و ولایت علی علیه السلام را آشکار نگردان، همچنین فضائل و امتیازاتی را که به او داده ایم تا زمانی که فرمان نداده ایم آشکار نگردان.

و اما «و صدایت را در آن آهسته نکن» یعنی ولایت علی علیه السلام را (از خودش) کتمان نکن و فضائلی را که به او داده ایم برایش مطرح کن

ص: 593

2317 / [177] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْهُ قَالَ:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: یَا بُنَیَّ عَلَیْکَ بِالْحَسَنَهِ بَیْنَ اَلسَّیِّئَتَیْنِ تَمْحُوهُمَا، قَالَ: وَ کَیْفَ ذَلِکَ یَا أَبَتِ؟!

قَالَ: مِثْلُ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها﴾ سَیِّئَهً وَ لا تُخافِتْ بِها سَیِّئَهً ﴿وَ اِبْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلاً﴾ .حسنة.

و مثل قوله: ﴿ وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةٌ إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ﴾ (1)

ومثل قوله: ﴿ وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا ﴾ (2)

فَأَسْرَفُوا سَیِّئَهٌ وَ أَقْتَرُوا سَیِّئَهٌ، ﴿ وَ كَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا ﴾ حَسَنَهٌ، فَعَلَیْکَ بِالْحَسَنَهِ بَیْنَ اَلسَّیِّئَتَیْنِ. (3)

2318 / [178] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ اِبْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلاً﴾ ؟

قَالَ: لاَ تَجْهَرْ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَهُوَ اَلصَّلاَهُ، وَ لاَ بِمَا أَکْرَمْتَهُ بِهِ حَتَّی آمُرَکَ بِهِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿ وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ﴾

وَ أَمَّا قَوْلُهُ ﴿وَ لا تُخافِتْ بِها﴾ فَإِنَّهُ یَقُولُ: وَ لاَ تَکْتُمْ ذَلِکَ عَلِیّاً (علیه السلام) یَقُولُ: أَعْلِمْهُ مَا أَکْرَمْتَهُ

فَأَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ وَ اِبْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلاً ﴾ یَقُولُ: تَسْأَلُنِی أَنْ آذَنَ ذَلِکَ أَنْ تَجْهَرَ

ص: 594


1- سورة الإسراء: 29/17
2- سورة الفرقان: 67/25
3- عنه بحار الأنوار: 116/71 ح 19 ، و وسائل الشيعة: 397/8 ح 11004 ، و تفسير البرهان: 638/4 ح 13 و 473/5 ح 8 و نور الثقلين: 159/3 ح 179 و 234 ح 483 ، و 27/4 ح 98 قطعتان منه.

177)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به (فرزندش) امام صادق علیه السلام فرمود: ای پسرم! (1) سعی کن در بین هر دو سیّئه و خطایی، (حدّ اقل) یک حسنه و کار نیک انجام دهی که سبب نابودی آن دو سیّئه می باشد امام صادق علیه السلام اظهار داشت: ای پدر! چگونه چنین چیزی انجام می گیرد؟ پاسخ داد همچنانی که خدای عزّوجل فرموده است «صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نکن» که بلندی صدا سیّئه و خطا می باشد و کوتاهی صدا نیز سیّئه است و «بلکه میان این دو راهی (متوسط) را اختیار کن» حسنه و کار نیک خواهد بود.

و نیز همچنان که فرموده: «و نه دست خویش را از روی بخل و خساست به گردن بیند و نه چندان با سخاوت و دست دلباز باش» و نیز فرموده است: «و کسانی که اگر انفاق کنند اسراف نمی نمایند و سختگیری هم نمی کنند» که اسراف و سخت گیری هر دو سیّئه هستند «بلکه میانه روی داشته و اعتدال را رعایت می کنند» که حسنه می باشد پس بر تو باد بر انجام حسنه در بین دو سیئه و خطا.

178)- از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد تفسیر این آیه از فرمایش خداوند: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته ،نکن بلکه میان این دو راهی (متوسط) را اختیار کن» سؤال کردم؟

فرمود: منظور از «صدایت را در نماز بلند نکن» این است که ولایت علی علیه السلام را آشکار نکن پس مقصود از نماز آن حضرت است و نیز آن چه را که از فضائل و کرامت ها عطایش کرده علنی نگردان تا زمانی که فرمان صادر شود.

و اما فرمایش دیگر خداوند: «و نیز صدایت را در آن آهسته نکن» یعنی آن فضائل را از خودش کتمان و پوشیده ،مدار بلکه او را نسبت به کرامت های خداوند آگاهش نما و اما بلکه میان این دو راهی (متوسط) را اختیار کن» از من درخواست می کنی تا برای آشکار شدن ولایت علی (علیه السلام) اجازه و فرمان دهم

ص: 595


1- خطاب امام باقر علیه السلام به فرزندش حضرت صادق آل محمّد علیهم السلام، از باب به درب بزن تا همسایه ،بشنود می باشد چون آن ،حضرت معصوم و آشنای به وظائف خویش است. مترجم

بِأَمْرِ عَلِیٍّ علیه السلام بِوَلاَیَتِهِ، فَآذَنُ لَهُ بِإِظْهَارِ ذَلِکَ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ ، فَهُوَ قَوْلُهُ صلی الله علیه و آله یَوْمَئِذٍ: اَللَّهُمَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ، اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ . (1)

قوله تعالى: ﴿وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا﴾ ﴿111﴾

2319 / [179] - عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ: :

قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ فَقَدَ رَجُلاً، فَقَالَ: مَا أَبْطَأَ بِکَ عَنَّا؟

فَقَالَ: اَلسُّقْمُ وَ اَلْعِیَالُ.

فَقَالَ: أَ لاَ أُعَلِّمُکَ بِکَلِمَاتِ تَدْعُو بِهِنَّ یُذْهِبُ اَللَّهُ عَنْکَ اَلسُّقْمَ وَ یَنْفِی عَنْکَ اَلْفَقْرَ؟

تَقُولُ: «لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِیِّ اَلْعَظِیمِ، تَوَکَّلْتُ عَلَی اَلْحَیِّ اَلَّذِی لاَ یَمُوتُ وَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ اَلَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی اَلْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ اَلذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً» (2)

ص: 596


1- عنه بحار الأنوار: 105/36 ح 52، والبرهان في تفسير القرآن: 639/4 ح 14، و نور الثقلين: 235/3 ح 489. بصائر الدرجات: 78 1ح 1 (النوادر من الأبواب في الولاية) بإسناده عن أبي حمزة الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 171/36 ح 158
2- عنه بحار الأنوار: 11/95 ح 14 ، و 294 ح 6 ، والبرهان في تفسير القرآن: 639/4 ح 2. الكافي: 551/2 ح 3 بإسناده عن إسماعيل بن عبد الخالق قال: أبطأ رجل من أصحاب النبي صلی الله علیه و آله بتفاوت يسير الأمالي للمفيد : 228 ح 2 (المجلس السابع والعشرون) بإسناده عن أحمد بن عيسى قال: حدّثنا محمّد ابن جعفر بن محمّد بن عليّ، عن أبيه علیهم السلام قال: فقد رسول الله صلی الله علیه و آله رجلاً من أصحابه ... ، عنه البحار: 11/95 ذيل ح 14 أشار إليه.

پس (خداوند) به حضرت (رسول صلی الله علیه و آله) اجازه داد تا در روز غدیر خم ،آشکارا آن را به همگان اعلام نمود و فرمود: «خداوندا! هر کس که من ولی امر او هستم علی نیز ولیّ امر اوست.

خداوندا! دوست بدار کسی را که ولایت او را بپذیرد و دشمن بدار کسی را که با او دشمنی کند»

فرمایش خداوند متعال: «ای پیامبر!) بگو: حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که فرزندی (برای خود) نگرفته و برای او کمک و شریکی در ملوکیّت و حاکمیت وجود ندارد و سرپرستی هم به عنوان ذلّت و ضعف برایش نمی باشد و او را تکبیرگوی و بسیار بزرگش شمار (111)

179)- از ،نوفلی به نقل از ،سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش (امام باقر علیه السلام) فرمود: مدتی بود که مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله حضور نمی یافت و چون پس از چند روزی ،آمد حضرت به او فرمود این مدّت کجا بودی که از ما دوری کرده ای؟

عرض کرد: مریضی و مشکلات خانواده ام مانع از آمدنم شد، حضرت فرمود: آیا مایل هستی تا کلماتی را به تو بیاموزم که اگر به وسیله آن ها دعا کنی، مریضی و فقر و فلاکت تو از بین می رود؟ می گویی: «هیچ حرکت و نیرویی نیست مگر به وسیله خداوندی که برتر از هر چیزی است توکّل کردم بر آن زنده ای که هرگز نمی ،میرد سپاس مخصوص خدائی است که فرزندی نگرفته و نمی گیرد و در ملک و سلطنت نیازی به کمک ندارد و برای او سرپرستی به خاطر ذلت و خواری نخواهد بود و او را تکبیری شایسته بگو».

ص: 597

2320 / [180] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ:

شَکَوتُ إلی أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام

فَقالَ : ألا اُعَلِّمُکَ شَیئا إذا قُلتَهُ قَضَی اللّهُ دَینَکَ وأنعَشَکَ وأنعَشَ حالَکَ؟

ففَقُلتُ : ما أحوَجَنی إلی ذلِکَ! فَعَلَّمَهُ هذَا الدُّعاءَ ، قُل فی دُبُرِ صَلاهِ الفَجرِ : تَوَکَّلتُ عَلَی الحَیِّ الَّذی لا یَموتُ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذی لَم یَتَّخِذ وَلَدا ، ولَم یَکُن لَهُ شَریکٌ فِی المُلکِ ، ولَم یَکُن لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وکَبِّرهُ تَکبیرا . اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِنَ البُؤسِ وَالفَقرِ ، ومِن غَلَبَهِ الدَّینِ وَالسُّقمِ ، وأسأَلُکَ أن تُعینَنی عَلی أداءِ حَقِّکَ إلَیکَ وإلَی النّاسِ (1)

ص: 598


1- عنه بحار الأنوار: 132/86 ح 8 و 302/95 ح 4، والبرهان في تفسير القرآن: 639/4 ح 3، و نور الثقلين: 237/3 ح 493 ، و مستدرك الوسائل: 87/5 ح 5408 مصباح المتهجد 215 ( صلاة الصبح) أورد الدعاء مرسلاً.

180)- از عبد الله سنان روایت کرده است که گفت: بن

به امام صادق علیه السلام (از مشکلات زندگی) شکایت و درد دل کردم فرمود: آیا مایل هستی تا چیزی را به تو بیاموزم که هرگاه آن را بگویی، قرضت ادا گردد و سر حال گردی و زندگی خوبی را به دست آوری؟

عرضه داشتم به چنین چیزی خیلی نیازمند هستم پس حضرت این دعا را به او تعلیم داد و فرمود: بعد از نماز صبح بگو:

«توکّل کردم بر کسی که زنده است همان کسی که نمی میرد، حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که فرزندی برای خود نگرفته و برای او کمک و یاری به عنوان ذلت و خواری وجود ندارد و او را تکبیری شایسته بگو خداوندا! من از مریضی و تهی دستی و نیز از بدهی و انواع آفت ها به تو پناه می برم و از تو درخواست می کنم که مرا بر انجام و ادای حق خودت (و حقّ) دیگران یاری فرمایی»

ص: 599

سورة المباركة: ﴿الكهف﴾

[18]

ص: 600

ص: 601

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

2321 / [1] - إِنَّ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ (1)، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «اَلْکَهْفِ» فِی کُلِّ لَیْلَهِ جُمُعَهٍ ، لَمْ یَمُتْ إِلاَّ شَهِیداً، وَ یَبْعَثَهُ اَللَّهُ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ، وَ أُوْقِفَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ (2)

ص: 602


1- الظاهر أنّه الحسن بن عليّ بن أبي حمزة سالم البطائني مولى الأنصار، هو و أبوه واقفيّ راجع جامع الرواة: 208/1
2- عنه مجمع البيان: 691/6 ، و بحار الأنوار: 282/92 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 6/5 ح 7 ، و مستدرك الوسائل: 104/6ح 6543. من لا يحضره الفقيه: 298/2 ح 1359 ، عنه البرهان: 6/5 ح 6 ، ثواب الأعمال: 107 ، عنه وسائل الشيعة: 410/7 ح 9719 ، والبحار: 294/7 ح 11 و 282/92 ج 1، تهذيب الأحكام: ، 8/3 ح 26 بإسناده عن محمّد بن بن أبي حمزة قال: قال أبو عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 408/7 ح 9712، أعلام الدین: 371 (باب عدد أسماء الله تعالى و هي)

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1) - (با سند خود) از حسن بن علی بن ابی حمزه به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که در هر شب جمعه سوره «کهف» را با دقت و تدبّر قرائت نماید نمی،میرد مگر به حالت شهادت و خداوند او را با شهیدان محشور می نماید و در روز قیامت (برای محاسبه و گرفتن پاداش) با شهیدان خواهد بود.

ص: 603

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَ لَمْ يَجْعَل لَّهُ و عِوَجًا ﴿1﴾ قَيِّمًا لِيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِّن لدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّلِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا﴾ ﴿ 2﴾

2322/ [2] - عَنِ اَلْبَرْقِیِّ ، عَمَّنْ رَوَاهُ ، رَفَعَهُ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : ﴿لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ﴾ ، قَالَ: اَلْبَأْسُ اَلشَّدِیدُ: عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ هُوَ مِنْ لَدُنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَاتَلَ مَعَهُ عَدُوَّهُ، فَذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ﴾ (1)

2323 [3] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ: قَالَ

لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : لاَ تَقْرَأْ «یُبَشِّرَ» (2)، إِنَّمااَلْبَشَرُ بَشَرُ اَلْأَدِیمِ

قَالَ: فَصَلَّیْتُ بَعْدَ ذَلِکَ خَلْفَ اَلْحَسَنِ فَقَرَأَ ﴿تُبَشِّرُ﴾. (3)

2324 / [4] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

إِنَّ أَصْحَابَ اَلْکَهْفِ أَسَرُّوا اَلْإِیمَانَ وَ أَظْهَرُوا اَلْکُفْرِ، فَآجَرَهُمُ اَللَّهِ مَرَّتَیْنِ (4)

ص: 604


1- عنه بحار الأنوار: 8/36 ح 2 ، والبرهان في تفسير القرآن: 8/5 ح 3 ، و نور الثقلين: 242/3 ح 10 . المناقب لابن شهر آشوب: 81/2 (فصل في المسابقة بالشجاعة) عن الباقر والرضا علیهما السلام- إلى قوله : يقاتل معه عدوّه - ، عنه البحار: 64/41 ضمن ح 2
2- قرأ حمزة والكسائي بالتخفيف (على بناء المجرّد) والباقون بالتشديد ( من باب التفعيل)، راجع روح المعاني للاّلوسي : 203/15.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 8/5 ح 4، و نور الثقلين: 242/3 ح 11.
4- عنه بحار الأنوار: 428/14 ح 9، والبرهان: 10/5 ح 4 ، و نور الثقلين: 244/3 ح 20. الكافي: 448/1 ح 28 بإسناده عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة: 225/16 ح 21422 ، و نحوه الاختصاص: 241 (حديث في زيارة المؤمن لله) مرسلاً عن الصادق علیه السلام، معاني الأخبار : 285 ح 1 بإسناده عن المفضّل بن عمر قال: قال أبو عبد الله علیه السلام مع زيادة في أوّله عنه البحار: 77/35 ح 15 إيمان أبي طالب للفخّار: 321 ، روضة الواعظين: 139/1 (مجلس في ذكر ما يدلّ على إيمان أبي طالب).

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال: حمد مخصوص خدایی است که این کتاب (آسمانی) را بر بنده (برگزیده) خود نازل کرد و هیچ گونه انحراف و خلافی را در آن قرار نداده است (1) در حالی که آن ثابت و مستقیم و نگاهبان کتاب های (آسمانی) دیگر است تا (بدکاران را) از عذاب شدید او بترساند و مؤمنانی را که کارهای شایسته انجام می دهند بشارت دهد که پاداش نیکویی برای آنان خواهد بود. (2)

2)- از ،برقی به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «برای آن که با ترس سخت و شدیدی که از جانب اوست انذار کند» فرمود مراد از «بأس شدید»، امام علی علیه السلام است، که او در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله کشنده دشمنان خدا می باشد و آن همان معنای «برای آن که با ترس سخت و شدیدی که از جانب اوست انذار کند » خواهد بود.

3)- از حسن بن صالح روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به من فرمود: (مواظب باش و) يَبْشُر» نخوان؛ زیرا که معنای «بَشر»، پوسته روی زمین است.

راوی :گوید پس بعد از آن پشت سر حسن (بن صالح) نماز (جماعت) می خواندم و او در نماز «يُبَشِّرَ» قرائت می کرد

4)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که اصحاب کهف ایمان خود را (به خاطر رعایت تقیّه) پنهان داشتند و کفر را آشکار کردند پس خداوند پاداش و ثواب آنان را دو بار عطایشان نموده است.

ص: 605

قوله تعالى: ﴿ أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ ءَايَتِنَا عَجَبًا﴾ ﴿ 9﴾

2325 / [5] - عَنْ مُحَمَّدٍ : عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ:

﴿أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُواْ مِنْ ءَايَتِنَا عَجَبًا﴾ ، قال:

هُمْ قَوْمٌ فَرُّوا، وَ کَتَبَ مَلِکُ ذَلِکَ اَلزَّمَانِ أَسْمَاءَهُمْ وَ أَسْمَاءَ آبَائِهِمْ وَ عَشَائِرِهِمْ فِی صُحُفٍ مِنْ رَصَاصٍ، فَهُوَ قَوْلُهُ:﴿ أَصْحابَ اَلْکَهْفِ وَ اَلرَّقِیمِ﴾ (1)

2326 / [6] - عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

خَرَجَ أَصْحَابُ اَلْکَهْفِ عَلَی غَیْرِ مَعْرِفَهٍ وَ لاَ مِیعَادٍ فَلَمَّا صَارُوا فِی اَلصَّحْرَاءِ أَخَذُوا بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ اَلْعُهُودَ وَ اَلْمَوَاثِیقَ، فَأَخَذَ هَذَا عَلَی هَذَا، وَ هَذَا عَلَی هَذَا، ثُمَّ قَالُوا: أَظْهِرُوا أَمْرَکُمْ، فَأَظْهَرُوهُ فَإِذَا هُمْ عَلَی أَمْرٍ وَاحِدٍ (2)

2327 / [7] - عَنْ دُرُسْتَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ ذَکَرَ أَصْحَابَ اَلْکَهْفِ فَقَالَ:

کَانُوا صَیَارِفَهَ کَلاَمٍ وَ لَمْ یَکُونُوا صَیَارِفَهَ دَرَاهِمَ (3)

ص: 606


1- عنه بحار الأنوار: 426/14 ذيل ح 5 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 10/5 ح 5، و نور الثقلين: 244/3 ح 21. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 254 ح 298 بإسناده عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر، عن بعض أصحابنا، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه بحار الأنوار: 426/14 ح 7.
2- عنه بحار الأنوار: 438/14 ح 11 والبرهان في تفسير القرآن: 10/5 ح 6، و نور الثقلين: 244/3 ح 22 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 253 ح 296 بإسناده عن عبد الله بن يحيى الكاهلي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحارة 425/14 ح 5.
3- عنه بحار الأنوار: 428/14 ح 12 والبرهان في تفسير القرآن: 10/5 ح 7، و نور الثقلين: 246/3 ح 27 ، و مستدرك الوسائل: 96/13 ح 14880. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 253 ضمن 296 بإسناده عن عبد الله بن یحیة الکاهلي عن أبي عبدالله علیه السلام عنه مستدرك الوسائل: 96/13ح 14881.

فرمایش خداوند متعال (ای پیامبر!) آیا گمان کرده ای که اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟! (9)

5)- از ،محمّد به نقل از احمد بن علی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «آیا گمان کرده ای که اصحاب کهف و رقيم (1) از نشانه های شگفت انگیز ما بوده اند؟» فرمود: آنان گروهی بودند که فرار کردند و پادشاه آن زمان اسامی آنان و اسامی پدر و مادران و قبیله شان را در کتیبه ای از جنس رصاص (سُرب) نوشت؛ که این همان فرمایش خداوند: «اصحاب کهف و رقیم» می باشد.

6)- از ابو بکر حضرمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اصحاب کهف بدون آگاهی و شناخت (از شهر و کاشانه خود) خارج شدند پس موقعی که به بیابان رسیدند از یکدیگر عهد و پیمان گرفتند (که مبادا برنامه ایشان فاش گردد و یا از تصمیم خود برگردند) سپس گفتند اکنون تصمیم خود را برای هم آشکار کنیم که باید چه کنیم و همگی بر انجام یک برنامه تصمیم گرفتند

7)- از دُرُست روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام یاد آور اصحاب کهف شد و فرمود: آنان صرّاف در کلام بودند، نه صرّاف درهم و دینار ( و مبادلات نقدینگی ها، بلکه در صرف و کاربرد کلمات و سخنوری مهارت داشتند).

ص: 607


1- دو عنوان برای آنان مطرح شده است یکی اصحاب کهف که به جهت پناه بردن به غار و آرمیدن آنان در آن جا است و دیگری اصحاب ،رقیم به خاطر آن که نام آنان را در لوح و کتیبه ای از مس و یا ،سُرب نوشتند که اسلام آورده بودند و با دقیانوس پادشاه خود درگیر شدند و چون توان استقامت و نیز امکان عمل به شریعت خود را نداشتند، گریختند و در غار مخفی گشتند. مترجم

2328/ [8]- عن عبد [ عُبيد ] اَللَّهِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ ذَکَرَ أَصْحَابَ اَلْکَهْفِ ، فَقَالَ:

لَوْ کَلَّفَکُمْ قَوْمُکُمْ مَا کَلَّفَهُمْ قَوْمُهُمْ فَقِیلَ لَهُ: وَ مَا کَلَّفَهُمْ قَوْمُهُمْ؟

فَقَالَ: کَلَّفُوهُمُ اَلشِّرْکَ بِاللَّهِ اَلْعَظِیمِ، فَأَظْهَرُوا لَهُمُ اَلشِّرْکَ وَ أَسَرُّوا اَلْإِیمَانَ حَتَّی جَاءَهُمُ اَلْفَرَجُ . (1)

2329 / [9] - عن درست، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

مَا بَلَغَتْ تَقِیَّهُ أَحَدٍ مَا بَلَغَتْ تَقِیَّهُ أَصْحَابِ اَلْکَهْفِ کَانُوا لَیَشُدُّونَ اَلزَّنَانِیرَ وَ یَشْهَدُونَ اَلْأَعْیَادَ وَ أَعْطَاهُمُ اَللَّهُ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ (2)

2330 / [10] - عَنِ اَلْکَاهِلِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

إِنَّ أَصْحَابَ اَلْکَهْفِ [كانوا ] أَسَرُّوا اَلْإِیمَانَ وَ أَظْهَرُوا اَلْکُفْرَ وَ کَانُوا عَلَی إِجْهَارِ اَلْکُفْرِ أَعْظَمَ أَجْراً مِنْهُمْ عَلَی إِسْرَارِ اَلْإِیمَانِ. (3)

ص: 608


1- عنه وسائل الشيعة 230/16 ح 21435 ، والبرهان في تفسير القرآن: 10/5 ح 8 و نور الثقلين: 244/3 ح 19، و مستدرك الوسائل: 97/13 ذيل ح 14881 أشار إليه. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 253 ح 296 بإسناده عن عبد الله بن يحيى الكاهلي، عن أبي الله مع زيادة في آخره، زيادة في آخره عنه بحار: 425/14 ح ،5 مستدرك الوسائل: 272/12 ح 14078 ، عن كتاب عبد الله بن يحيى الكاهلي.
2- عنه بحار الأنوار: 428/14 ذيل ح 14 أشار إليه، و وسائل الشيعة: 230/16 ح 21436 والبرهان في تفسير القرآن: 11/5 ح 9. الكافي: 218/2 ح 8 بإسناده عن درست الواسطي قال: قال أبو عبد الله علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة: 219/16 ح 21402 ، والبحار: 428/14 ح 14 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 253 ذيل ح 296 ، عنه البحارة 425/14 ذيل ح 5، و مستدرك الوسائل: 272/12 ذيل ح 14078.
3- عنه وسائل الشيعة: 231/16 ح 21437 ، والبرهان في تفسير القران 11/5 ح 10 و نور الثقلين: 244/3 ح 23 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 447 ( باب في قصّة أصحاب الكهف والرقيم). قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 253 ضمن ح 296، عنه البحار: 425/14 ضمن ح 5 و مستدرك الوسائل : 272/12 ضمن ح 14078.

8)- از عبيد الله بن یحیی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام یادآور اصحاب کهف شد و فرمود:

اگر قبیله و خویشاوندانتان شما را مکلف و وادار (به برنامه ای) کنند همان طوری که قبیله اصحاب کهف آنان را وادار به جریان و برنامه ای کردند (چه می کردید؟) پس از حضرت سؤال شد: و خویشانشان آنان را بر چه کاری (خلاف) وادار کرده بودند (که ناچار به فرار شدند)؟

فرمود: آنان را وادار کرده بودند که شرک آورده (و از خدای عظیم و یکتا پرستی دست بردارند) پس آنان هم تظاهر به شرک ،کردند ولی ایمان (واقعی) خود را مخفی نگاه داشتند تا زمانی که برای ایشان گشایشی فراهم آمد

9)- از دُرُست روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مرحله تقیّه هیچ کسی (در برابر دشمنان و مخالفان) به اندازه تقیّه اصحاب کهف نرسیده است آنان بر کمر خود زنّار می بستند و در مجالس عید مشرکان شرکت می کردند و به همین خاطر خداوند پاداش آنان را دو برابر عطا می نماید

10)- از کاهلی روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: اصحاب کهف ایمان خود را مخفی نگاه داشتند و کفر را آشکار می کردند و برای این که حالت کفر را (بر خلاف اراده و مرام خود) آشکار می کردند پاداش بزرگ تری را نسبت به ایمان ،خود داشتند

ص: 609

2331 / [11] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ اَلنَّهْدِیِّ قَالَ:

قَالَ لِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام یَا سُلَیْمَانُ مَنِ الْفَتَی؟

قَالَ: قُلْتُ له: جُعِلْتُ فِدَاكَ الْفَتَی عِنْدَنَا الشَّابُّ قَالَ لِی أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ كَانُوا كُلُّهُمْ كُهُولًا فَسَمَّاهُمُ اللَّهُ فِتْیَةً بِإِیمَانِهِمْ یَا سُلَیْمَانُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ اتَّقَی فَهُوَ الْفَتَی. (1)

قوله تعالى: ﴿نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ ءَامَنُوا برَبِّهِمْ وَزِدْنَهُمْ هُدًى ﴾ ﴿13﴾

2332 / [12] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قال:

قَالَ: قُلْتُ لَهُ: قَدْ فَهِمْتُ نُقْصَانَ اَلْإِیمَانِ وَ تَمَامَهُ فَمِنْ أَیْنَ جَاءَتْ زِیَادَتُهُ؟ وَ مَا اَلْحُجَّهُ فِیهَا؟:

قَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَهٌ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ أَیُّکُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِیماناً ﴾- إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ﴾ (2)

و قال: ﴿ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ ءَامَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زَدْتَهُمْ هُدًى﴾ وَ لَوْ کَانَ کُلُّهُ وَاحِداً لاَ زِیَادَهَ فِیهِ وَ لاَ نُقْصَانَ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ فَضْلٌ عَلَی أَحَدٍ وَ لاَ یَسْتَوِی اَلنِّعْمَهُ فِیهِ وَ لاَ یَسْتَوِی اَلنَّاسُ، وَ بَطَلَ اَلتَّفْضِیلُ، وَ لَکِنْ بِتَمَامِ اَلْإِیمَانِ دَخَلَ اَلْمُؤْمِنُونَ اَلْجَنَّهَ ، وَ بِالزِّیَادَهِ فِی اَلْإِیمَانِ تَفَاضَلَ اَلْمُؤْمِنُونَ بِالدَّرَجَاتِ عِنْدَ اَللَّهِ، وَ بِالنُّقْصَانِ مِنْهُ دَخَلَ اَلْمُفَرِّطُونَ اَلنَّارَ . (3)

ص: 610


1- عنه بحار الأنوار: 428/14 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن: 11/5 ح 11، و نور الثقلين: 244/3 ح 24
2- سورة التوبة: 124/9 - 125
3- عنه البرهان في تفسير القرآن 11/5 ح 12 الكافي : 36/22 ذيل ح 1 عنه وسائل الشيعة: 166/15 ذيل ح 20218، والبحار: 27/69 ذیل ح 6، دعائم الإسلام: 8/1 نحو الكافي عنه مستدرك الوسائل 152/11 ذيل ح 12661.

11)- از سلیمان بن جعفر نهدی روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای سلیمان! «فتی»، جوان مرد کیست؟

پاسخ داد: فدایت گردم «فتی» از نظر ما یعنی جوان.

فرمود: آیا ندانسته ای که اصحاب کهف پیرمرد بودند ولی خداوند به سبب ایمانی که داشتند آنان را جوان مرد نامیده است؟ ای سلیمان جوان مرد کسی است که مؤمن (و متعهد) و با تقوا باشد.

فرمایش خداوند متعال: ما داستان آنان را بر طبق حقیقت برای تو بازگو می کنیم آن ها جوانانی بودند که به پروردگار خود ایمان آورده بودند و ما بر هدایتشان افزودیم (13)

12)- از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام (در ضمن حديثي مفضّل) عرض کردم: معنای نقصان ایمان و تمامیت آن را فهمیدم اکنون بفرما که زیاد شدن ایمان از کجا و چگونه خواهد بود؟

و دلیل آن چیست؟ فرمود: فرمایش خداوند متعال که فرموده است: «و هرگاه سوره ای نازل می شد بعضی از آن ها می گفتند کدام یک از شما به سبب این ایمانش افزوده شد؟ ... برای آن ها جز پلیدی چیزی دیگری اضافه نمی شد» و (همچنین) فرموده است: «ما داستان های واقعی و بر حق آنان (اصحاب کهف) را برایت می گوئیم: آنان جوان مردانی بودند که به خدای خود ایمان آورده بودند و ما هم بر هدایت (و ایمان) آنان افزودیم» و اگر همه یکسان بودند و زیاده و نقصانی در ایمانشان نبود بر یک دیگر برتری و فضیلتی نداشتند.

و اگر زیادتی در ایمان ،نبود همه نعمت ها مساوی می شد و مردم همه با هم برابر بودند و ارزش ها و فضیلت ها باطل می گشت ولی با کامل شدن ایمان مؤمنان وارد بهشت می شوند و با زیادت در ،ایمان آنان درجات بیش تری را در پیشگاه خداوند (در دنیا و نیز در بهشت) به دست می آورند و نیز کسانی که در ایمان نقصان داشته باشند وارد دوزخ می گردند.

ص: 611

قوله تعالى: ﴿وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ كَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا﴾ ﴿18﴾

2333 / [13] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْبِطِّیخِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿لَو أَطْلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئَتَ مِنْهُمْ رُعْبًا﴾ ، قَالَ: إِنَّ ذَلِکَ لَمْ یُعْنَ بِهِ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِنَّمَا عُنِیَ بِهِ اَلْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ، لَکِنَّهُ حَالُهُمُ اَلَّتِی هُمْ عَلَیْهَا. (1)

قوله تعالى: ﴿وَلا تَقُولَنَّ لشایْءٍ إِنّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً ﴿23 ﴾ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لأقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا﴾ ﴿24﴾

2334 / [14] - عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ ، [ عن ] (2) عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا حَلَفَ اَلرَّجُلُ بِاللَّهِ فَلَهُ ثُنْیَاهَا إِلَی أَرْبَعِینَ یَوْماً، وَ ذَلِکَ أَنَّ قَوْماً مِنَ اَلْیَهُودِ سَأَلُوا اَلنَّبِیَّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، عَنْ شَیْءٍ؟

فَقَالَ: اِلْقَوْنِی غَداً - وَ لَمْ یَسْتَثْنِ حَتَّی أُخْبِرَکُمْ؛ فَاحْتُبِسَ عَنْهُ جَبْرَئِیلُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَرْبَعِینَ یَوْماً، ثُمَّ أَتَاهُ، وَ قَالَ: وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً * إِلاّ أَنْ یَشاءَ اَللّهُ وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ﴾ (3)

ص: 612


1- عنه بحار الأنوار: 428/14 ح 13، والبرهان: 12/5 ح 13، و نور الثقلين: 251/3 ح 37.
2- ما بين المعقوفتين عن البحار و المستدرك
3- عنه بحار الأنوار: 305/76 ح 2 و 228/104 ح 60 ، والبرهان: 27/5ح 8 و نور الثقلين: 255/3 ح ،55، و مستدرك الوسائل: 61/16 ح 19150، و 62 ح 19155 قطعة منه. من لا يحضره الفقيه: 362/3 ح 4284 بتفاوت وسائل الشيعة: 258/23 ح 29518 عنه و عن العياشي، و نحوه النوادر للأشعري: 55 ح 105، عنه البحار: 230/104 ح 71 و مستدرك الوسائل: 61/16 ح 19149 ، دعائم الإسلام 97/2 ح 306 بتفاوت عوالي اللثالي: 445/3 ح 11 نحو الفقيه.

فرمایش خداوند متعال: و (اگر آن ها را نگاه می کردی) می پنداشتی که بیدار هستند در حالی که در خواب فرو رفته بودند و ما آن ها را به سمت راست و چپ می گرداند (تا بدنشان سالم بماند) و سنگ آن ها دست های خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی می داد) اگر نگاهشان می کردی از آنان می گریختی و از دیدن آن ها سر تا پای تو را ترس و وحشت فرا می گرفت. (181)

13)- از محمّد بن سنان به نقل از بطیخی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اگر به سروقت آنان می رفتی و بر احوال ایشان اطلاع می یافتی گریزان از آن ها باز می گشتی و از آنان سخت وحشت می کردی»، فرمود: در عبارت و خطاب مقصود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیست بلکه مقصود حالت مؤمین نسبت به یکدیگر است ولی وضعیّت و حالت آنان همچنانی است که آن ها بر آن هستند.

فرمایش خداوند متعال: و هرگز در مورد کاری نگو من حتماً فردا آن را انجام می دهم (23) مگر این که خدا بخواهد و هرگاه نام خداوند را فراموش کردی (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور و بگو: امید وارم که پروردگارم مرا به راهی روشن تر از این هدایت نماید (24)

14)- از عبد الله بن میمون روابت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش از امام علی علیهما السلام حدیث نموده که فرموده است هرگاه شخصی به خداوند سوگند خورد تا چهل روز می تواند اسثنای (إن شاه الله) آن را بگوید برای آن که گروهی از یهود نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده و از آن حضرت در مورد چیزی سؤال کردند. پس ایشان در جواب فرمود: (برای دریافت پاسخ) فردا نزد من بیایید ولى استثنا ( إن شاء الله) نگفت و جبرئیل تا چهل روز نزد او نیامد و چون پس از آن ،آمد گفت: «و نباید بگوئی من کاری را فردا خواهم کرد * مگر آن که بگوئی: اگر خدا بخواهد و اگر نام پروردگارت را فراموش کردی

ص: 613

هرگاه یادت ،آمد آن را یاد کن (و بگو: اگر خدا بخواهد)

2335 / [15] - عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع: ذَكَرَ أَنَّ آدَمَ لَمَّا أَسْكَنَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ فَقَالَ لَهُ يَا آدَمُ لَا تَقْرَبْ هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَقَالَ نَعَمْ يَا رَبِّ!

وَ لَمْ يَسْتَثْنِ فَأَمَرَ اللَّهُ نَبِيَّهُ فَقَالَ ﴿وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً * إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيتَ﴾ وَ لَوْ بَعْدَ سَنَةٍ (1)

2336 / [16] - فِی رِوَایَهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَلاَ تَقُولَنَّ لِشَیْء إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَداً * إِلاَّ أَن یَشَاءَ اللَّهُ وَاذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ﴾ (قال:) أَنْ تَقُولَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ اَلْأَرْبَعِینَ، فَلِلْعَبْدِ اَلاِسْتِثْنَاءُ فِی اَلْیَمِینِ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلْأَرْبَعِینَ یَوْماً إِذَا نَسِیَ . (2)

2337 / [17] - عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قال الله: ﴿ وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا * إِلَّا أَن يَشَاءَ اللهُ ﴾ أَنْ لاَ أَفْعَلَهُ،

ص: 614


1- عنه بحار الأنوار: 305/76 ح 3 ، و 228/104 ح 61 ، والبرهان في تفسير القرآن: 27/5 ح 9، و نور الثقلين: 255/3 ح 56 ، و مستدرك الوسائل: 59/16 ح 19141.
2- عنه بحار الأنوار: 228/104 ح 62 ، والبرهان في تفسير القرآن: 27/5 ح 10، و نور الثقلين: 255/3 ح 57 ، و مستدرك الوسائل: 63/16 ح 19158. الكافي : 448/7 ح 4 بإسناده عن حسين القلانسي، أو بعض أصحابه ، عن أبي عبد الله علیه السلام - من قوله فللعبد -و نحوه من لا يحضره الفقيه: 362/3 ح 4284 مع زيادة في آخره، تهذيب الأحكام: 281/8 ح 20 و 21 ، كلاهما نحو الكافي عنهما وسائل الشيعة: 257/23 ح 29514، و 258 ح 29517 ، النوادر للأشعري 55 ح 105 نحو 1 نحو الفقيه، و ح 106 نحو الكافي، عنه مستدرك الوسائل: 61/16 ح 19149.

اَللّهُ أَنْ لاَ أَفْعَلَهُ فَتَسْبِقَ مَشِیَّهُ اَللَّهِ فِی أَنْ لاَ أَفْعَلَهُ فَلاَ أَقْدِرُ عَلَی أَنْ أَفْعَلَهُ

15) - (با سند خود) از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام يادآور شد: هنگامی که خداوند آدم علیه السلام را در بهشت ساکن ،گردانید فرمود ای آدم نزدیک این درخت ،نشو آدم اظهار داشت: بسیار خوب ای پروردگار من! ولی «إن شاء الله» را نگفت، پس خداوند به پیامبرش صلی الله علیه و آله امر فرمود: «و نباید بگوئی من آن کار را فردا خواهم کرد * مگر آن که بگوئی: اگر خدا بخواهد و اگر نام پروردگارت را فراموش کردی هرگاه یادت ،آمد آن را یاد کن» (و بگو: اگر خدا بخواهد) که اگر نام پروردگارت را فراموش کردی - گرچه پس از یک سال - یادت بیاید آن را بگو

16) - و در حدیثی دیگر از عبد الله بن میمون روایت کرده است، که گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و نباید بگوئی من کاری را فردا خواهم کرد * مگر آن که بگوئی: اگر خدا بخواهد و اگر نام پروردگارت را فراموش کردی هرگاه یادت ،آمد آن را یاد کن» (و بگو: اگر خدا بخواهد) فرمود: آن را باید بگویی مگر بعد از گذشت چهل ،روز پس هر بنده ای که در سوگند خود استثنا (إن شاء الله) را فراموش ،کرد تا چهل روز بعد از آن هر موقعی که یادش بیاید آن را بگوید

17)- از سلام بن مُستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند متعال فرموده است: «و هرگز برای انجام کاری نگو: فردا چنین می کنم * مگر این که (بگویی اگر) خداوند بخواهد» مگر خدا بخواهد که انجام ندهم و خواست و مشیّت خداوند از پیش بر خواسته من سبقت گرفته است که آن را اتیان نکنم پس من توان انجام آن را نخواهم داشت و بر همین اساس خداوند فرمود: «و هر گاه متذکّر شدی و بیادت ،آمد پروردگارت را یاد کن» يعنى «إن شاء الله» را در کار خود بگو.

ص: 615

قَالَ: فَلِذَلِکَ قَالَ اَللَّهُ ﴿وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ﴾ أَیْ اِسْتَثْنِ مَشِیَّهَ اَللَّهِ فِی فِعْلِکَ (1)

2338 / [18] - عن زرارة و مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ في قول الله تعالى: ﴿ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ﴾ ، قال:

إِذَا حَلَفَ اَلرَّجُلُ فَنَسِیَ أَنْ یَسْتَثْنِیَ فَلْیَسْتَثْنِ إِذَا ذَکَرَ (2)

2339 / [19] - عَنْ حَمْزَهَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ﴾ ؟

فَقَالَ: إِنْ تَسْتَثْنِیَ ثُمَّ ذَکَرْتَ بَعْدُ فَاسْتَثْنِ حِینَ تَذْکُرُ . (3)

2340 / [20] - عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: - ﴿وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ﴾ ، قَالَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یَحْلِفُ فَنَسِیَ أَنْ یَقُولَ: إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَلْیَقُلْهَا إِذَا ذَکَرَ . (4)

2341 / [21] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا * إِلَّا أَن يَشَاءَ اللهُ﴾ ؟

ص: 616


1- عنه بحار الأنوار: 306/76 ح 4 ، و 229/104 ح 63 والبرهان في تفسير القرآن: 27/5 ح 11، و مستدرك الوسائل: 58/16 ح 19140. الكافي: 447/7 ح 2 بتفصيل عنه وسائل الشيعة: 253/23 ح 29506 ، والبحار: 289/16 ح 149 ، و نحوه النوادر للأشعري: 55 ح 107 ، عنه البحار: 306/77 ح 7 ، و 231/104 ح 73.
2- عنه بحار الأنوار: 229/104 ح 64 ، والبرهان في تفسير القرآن: 27/5 ح 12 و نور الثقلين: 255/3 ح ،58 و مستدرك الوسائل: 63/16 ح 19156. الكافي: 447/7 ح 1 ، تهذيب الأحكام 281/8 ح 19، عنهما وسائل الشيعة 257/23 ح 29513، والبحار: 289/16 ح 148 النوادر للأشعري: 56 ح 108 ، عنه البحار: 231/104 ح 74، و مستدرك الوسائل: 62/16 ح 19154.
3- عنه بحار الأنوار: 306/76 ح 5 ، و 229/124 ح 66، والبرهان في تفسير القرآن: 28/5 ح ،13، و نور الثقلين: 256/3 ح 59 ، و مستدرك الوسائل: 63/16 ح 19157
4- عنه بحار الأنوار: 229/104 ح 67 ، والبرهان في تفسير القرآن: 28/5 ح 14 و مستدرك الوسائل: 63/16 ح 19159

18)- از زراره و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و هر گاه متذکّر شدی (و بیادت ،آمد) پروردگارت را یاد کن» فرموده اند: چنان چه مردی سوگند یاد کند و فراموش کند که استثنا (إن شاء الله) را بگوید هرگاه که یادش افتاد آن را بگوید (و مانعی ندارد)

19)- از حمزة بن حُمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش :خداوند «و هر گاه متذکّر شدی (و بیادت آمد) پروردگارت را یاد کن» سؤال کردم؟ فرمود معنای آن این است که اگر (در کلامت نسبت به برنامه هایت) فراموش کردی که استثنا نمایی ( و إن شاء الله» را بگویی) ولی پس از مدتی یادت افتاد، همان موقع آن را بگو.

20) - از عبد الله بن سلیمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای متعال: «و هر گاه متذکّر شدی (و بیادت آمد) پروردگارت را یاد کن» فرمود: در مورد مردی است که سوگند می خورد و فراموش می کند که «إن شاء الله» را بگوید پس باید هر موقعی که یادش افتاد آن را بگوید.

21) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و هرگز برای انجام کاری :نگو فردا چنین می کنم * مگر این که (بگویی اگر) خداوند بخواهد»، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه در مورد مردی است که برای انجام کاری سوگند می خورد و می گوید به خدا سوگندا حتماً فردا یا دو روز دیگر چنین و چنان می کنم ولی فراموش می کند که در کلام خود استثنا نمايد و «إن شاء الله» را بگوید، «پس هر موقعی که نام پروردگارت یادت افتاد باید آن را بگویی»

ص: 617

قَالَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یَحْلِفُ عَلَی اَلشَّیْءِ وَ یَنْسَی أَنْ یَسْتَثْنِیَ، فَیَقُولُ: لَأَفْعَلَنَّ کَذَا وَ کَذَا غَداً أَوْ بَعْدَ غَدٍ؛ عَنْ قَوْلِهِ [عن قول کذا]: ﴿وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ﴾ (1)

2342 / [22] عَنْ حَمْزَهَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ﴾؟

قَالَ إِذَا حَلَفْتَ نَاسِیاً ثُمَّ ذَکَرْتَ بَعْدُ فَاسْتَثْنِهِ حِینَ تَذْکُرُ (2)

2343 / [23] - عَنِ اَلْقَدَّاحِ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ عَلِیٍّ (عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ) قَالَ :

اَلاِسْتِثْنَاءُ فِی اَلْیَمِینِ مَتَی مَا ذَکَرَ، وَ إِنْ کَانَ بَعْدَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً. ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ﴾ (3)

2344 / [24] - عَنْ جَابِرٍ، قَالَ:

سَمِعْتُ أبَا جَعْفَرٍ عليه السلام يَقُولُ: (وَاللهِ لَيَمْلِكَنَّ رَجُلٌ مِنَّا أهْلَ الْبَيْتِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهِ ثَلاَثَمِائَةِ سَنَةٍ وَيَزْدَادُ تِسْعاً، قَالَ: قُلْتُ: فَمَتَى ذَلِكَ؟

قَالَ: بَعْدَ مَوْتِ الْقَائِم، قَالَ: قُلْتُ: وَكَمْ يَقُومُ الْقَائِمُ فِي عَالَمِهِ حَتَّى يَمُوتَ؟

قَالَ: تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً، مِنْ يَوْم قِيَامِهِ إِلَى مَوْتِهِ

قَالَ: قُلْتُ: فَيَكُونُ بَعْدَ مَوْتِهِ هَرْجٌ؟

قَالَ نَعَمْ خَمْسِینَ سَنَهً، قَالَ: ثُمَّ یَخْرُجُ اَلْمَنْصُورُ إِلَی اَلدُّنْیَا فَیَطْلُبُ دَمَهُ وَ دَمَ أَصْحَابِهِ فَیَقْتُلُ وَ یَسْبِی حَتَّی یُقَالَ: لَوْ کَانَ هَذَا مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلْأَنْبِیَاءِ مَا قَتَلَ اَلنَّاسَ کُلَّ هَذَا اَلْقَتْلِ، فَیَجْتَمِعُ اَلنَّاسُ عَلَیْهِ أَبْیَضُهُمْ وَ أَسْوَدُهُمْ فَیَکْثُرُونَ عَلَیْهِ حَتَّی یُلْجِئُونَهُ

ص: 618


1- عنه بحار الأنوار: 229/104 ح 67 ، والبرهان فى تفسير القرآن: 28/5 ح 15، و مستدرك الوسائل: 63/16 ذيل ح 19159
2- عنه بحار الأنوار: 229/104 ح 68 ، والبرهان في تفسير القرآن: 28/5 ح 16، و مستدرك الوسائل: 64/16 ح 19160.
3- عنه بحار الأنوار: 230/104 ح 69 ، والبرهان في تفسير القرآن: 28/5 ح 7 ، و مستدرك الوسائل: 64/16 ح 19161. الكافي : 4487 ح 6 عنه وسائل الشيعة: 257/23 ح 29515

22) - از حمزة بن حُمران روایت کرده است که گفت

از آن حضرت (علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «پس هر موقعی که نام پروردگارت یادت افتاد باید آن را بگویی» سؤال کردم؟

فرمود: هرگاه سوگند یاد نمودی و گفتن «إن شاء الله» را فراموش ،کردی هر موقعی که یادت ،آمد آن را بگو

23)- از قداح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام از امیر المؤمنين علیه السلام حديث فرمود: استثنای در سوگند (که فراموش کرده) هرگاه یادش بیاید گفتنش کفایت می کند اگرچه چهل روز از آن گذشته باشد و سپس حضرت این آیه شریفه «و اگر نام پروردگارت را فراموش کردی پس هر موقعی که یادت افتاد آن را بگو» را تلاوت نمود

24)- از جابر (بن یزید جعفی) روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرمود: به خدا سوگند! مردی از ما اهل بیت ( عصمت و طهارت) بعد از مرگ خود سیصد و نه سال سلطنت می کند

عرض کردم پس این چه وقت می باشد؟

فرمود: بعد از مرگ قائم (آل محمّد - عجل الله تعالی فرجه) می باشد.

عرض کردم حضرت قائم (عج الله تعالی فرجه الشریف) در جهان (حکومت) خود چقدر می ماند تا زمان وفات آن حضرت فرا رسد؟

فرمود: از موقع قیام تا هنگام وفاتش نوزده سال طول خواهد کشید.

عرض کردم آیا بعد از فوت حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هرج و مرجی خواهد شد؟

فرمود: بلی، پنجاه سال (واقع می شود) سپس امام منصور (حسین مظلوم علیه السلام) برای خون خواهی خود و یارانش به دنیا باز می گردد و بی دینان را به قتل می رساند و یا به اسارت می برد تا جایی که مردم می گویند اگر این شخص از دودمان پیغمبران ،بود این همه مردم را به قتل نمی رساند

پس طبقات مختلف مردم از سفید و سیاه در اطراف او اجتماع می کنند و او از

ص: 619

إِلَی حَرَمِ اَللَّهِ فَإِذَا اِشْتَدَّ اَلْبَلاَءُ عَلَیْهِ مَاتَ اَلْمُنْتَصِرُ وَ خَرَجَ اَلسَّفَّاحُ إِلَی اَلدُّنْیَا غَضَباً لِلْمُنْتَصِرِ، فَیَقْتُلُ کُلَّ عَدُوٍّ لَنَا جَائِراً وَ یَمْلِکُ اَلْأَرْضَ کُلَّهَا، وَ یُصْلِحُ اَللَّهُ لَهُ أَمْرَهُ وَ یَعِیشُ ثَلاَثَمِائَهِ سَنَهٍ وَ یَزْدَادُ تِسْعاً،

ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: یَا جَابِرُ وَ هَلْ تَدْرِی مَنِ اَلْمُنْتَصِرُ وَ اَلسِّفَاحُ؟ یَا جَابِرُ اَلْمُنْتَصِرُ اَلْحُسَیْنُ وَ اَلسَّفَّاحُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ - (1)

قوله تعالى: ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿28﴾ وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا﴾ ﴿29﴾

2345 / [25] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَوهِ وَ الْعَشِیِّ﴾، قَالا: إِنَّمَا عَنَی بِهَا اَلصَّلاَهَ (2)

ص: 620


1- عنه بحار الأنوار: 146/53 ،5 ، والبرهان في تفسير القرآن: 28/5 ح 1. الغيبة للنعماني: 331 ح 3 بإسناده عن جابر بن يزيد الجعفي قال: سمعت أبا جعفر محمّد بن على علیهما السلام - إلى قوله : يوم موته عنه البحار 298/52 ح 61 ، والبرهان 29/5 ح 2 الاختصاص: 257 (حديث في زيارة المؤمن لله) بتفاوت يسير عنه البحار: 100/53 ح 122، الغيبة للطوسي: 478 (فصل في ذكر طرف من صفاته و منازله علیه السلام) بتفاوت، عنه البحار: 100/53 ح 121، منتخب الأنوار المضيئة: 202 (الفصل الثاني عشر في ذكر ما يكون في دولته علیه السلام)
2- عنه بحار الأنوار: 222/82 ح 43، والبرهان فى تفسير القرآن: 29/5 ح 1، و نور الثقلين: 258/3 ح 68، و مستدرك الوسائل : 41/3 ح 2966 .

کثرت و فشار مردم ناگزیر می شود که به حرم خدا پناه ببرد، پس موقعی که گرفتاری وی شدت پیدا کند امام منتصر وفات می یابد، امام سفاح به دنیا باز می گردد در حالی که از مرگ امام منتصر غضبناک است پس او تمام دشمنان ستمگر ما را می کشد و تمام (حکومت) زمین را مالک می شود و خداوند کار او را اصلاح می نماید و سیصد و نه سال سلطنت می کند

در پایان امام باقر علیه السلام فرمود: ای جابر! و آیا می دانی که امام منتصر و سفاح کیست؟ ای جابر ( توجه داشته باش که) منتصر امام حسین و سفّاح امیر المؤمنين (على) صلوات الله عليهما .هستند

فرمایش خداوند متعال: و خودت را با کسانی بردبار قرار ده که پروردگار خود را هر صبح و عصر می خوانند و فقط رضای او را می طلبند و هرگز به سبب اراده زیورهای زندگی دنیا چشمان خود را از آن افراد برنگردان و از کسی که قلبش را از یاد خود غافل ،ساختیم اطاعت نکن و او همان کسی است که از هوای نفس خود پیروی کرده و کارهایش افراطی است (28) و (ای پیامبر!) بگو: این از سوی پروردگارتان حقّ است پس هر کسی که خواست ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود) و هر کسی هم که می خواهد کافر گردد ما برای ستمگران آتشی را آماده کرده ایم که سراپرده اش آنان را از هر سو احاطه کرده است و اگر تقاضای آب کنند آبی برای آنان می آورند که همچون فلز گداخته صورت هایشان را بریان می کند چه بد نوشیدنی و چه بد محل اجتماعی است (29)

25)- از زراره و ،حُمران روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و همراه با کسانی که هر صبح و شام پروردگارشان را می خوانند بردبار و شکیبا باش» فرموده اند: همانا منظور خداوند (از خواندن در شب و صبح) نماز .است

ص: 621

2346 / [26] - عن عَاصِمٍ اَلْکُوزِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ، قال:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ﴾ ، قَالَ: وَعِیدٌ (1)

2347 / [27] - عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قال :

الظُّلْمُ ثَلاثَةٌ: ظُلْمٌ لاَ يَغْفِرُهُ اللّهُ، وَظُلْمٌ يَغْفِرُهُ اللّهُ، وَظُلْمٌ لاَ يَدَعُهُ اللّهُ. فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لاَ يَغْفِرُهُ اللّهُ: فَالشِّرْكُ بِاللّهِ، وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يَغْفِرُهُ اللّهُ: فَظُلْمُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ اللّهِ، وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لاَ يَدَعُهُ اللّهُ: فَالْمُدَايَنَةُ بَيْنَ الْعِبَادِ. (2)

2348 / [28] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ هَکَذَا عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: ﴿وَ قُلِ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیُکَفِّرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ- آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ- نَاراً﴾ (3)

2349/ [29]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

اِبْنُ آدَمَ خُلِقَ أَجْوَفَ لاَ بُدَّ لَهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ، فَقَالَ: ﴿ وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی اَلْوُجُوهَ﴾ (4)

ص: 622


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 31/5 ح 4 ، و نور الثقلين 258/3 ح 69.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 31/5 ح 5 ، و نور الثقلين: 259/3 ح 74 الأمالي للصدوق: 253 ح 2 (المجلس الرابع والأربعون) مع زيادة في آخره، عنه البحار: 311/75 ح 15، الخصال: 118/1 ح 105 (الظلم ثلاثة) تحف العقول: 293، عنه البحار: 173/78 ضمن ح 5، جامع الأخبار: 154 ( الفصل السادس عشر والمائة في الظلم).
3- عنه بحار الأنوار: 221/24 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن: 31/5 ح 6. تفسير القمّى: 34/2 ( قصّة أصحاب الكهف)، و 289 (محاورة الله الأغنياء والفقراء)، عنه البحار : 222/24 ح 7 ، و 83/36 ح 8، الكافي: 424/1 ح 64 مع زيادة في أوّله، عنه البحار: 379/23 ح 66، والبرهان: 30/5 ح 1
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 31/5 ح 8 هذا الحديث قطعة من الحديث 56 الذي تقدّم مع تخريجاته في سورة «إبراهيم».

26)- از عاصم کوزی روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند: «پس هر که بخواهد ایمان بیاورد و هر که بخواهد کافر شود» می فرمود: این وعید (و تهدید به عذاب) است

27)- از سعد بن طُریف روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: (ظلم بر سه گونه است:) برخی از ستم ها را خداوند نمی آمرزد و برخی هم هستند که خداوند آن ها را می بخشد و برخی دیگر آن هایی هستند که خداوند آن ها را رها نمی کند اما آن ستمی هایی که خداوند آن را نمی آمرزد شریک قرار دادن برای خداوند سبحان می باشد و اما ستمی هایی که خداوند آن ها را می بخشد ظلم کردن انسان به خودش خواهد بود و اما ستم هایی که خداوند آن ها را رها نمی کند درباره حقوقی است که میان بندگان می باشد (که آن ها را «حق النّاس» گویند

28)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه را جبرئیل علیه السلام این چنین بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل نمود: «و بگو: این سخن حق از جانب پروردگار شما می باشد، پس هر که بخواهد ایمان بیاورد و هر که بخواهد کافر ،شود ما برای ستم گران - نسبت به حق آل محمّد (علیهم السلام) - آتشی که شعلۀ آن همه را فرا می گیرد آماده کرده ایم».

29) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود فرزند ،آدم با درون خالی آفریده شده است، بسر همین اساس ناچار به استفاده از خوردنی و آشامیدنی است، پس به خاطر همین (خداوند) فرمود: «و چنان چه استغاثه و درخواست آب کنند از آبی چون مس گداخته شده ای که از حرارت ،آن چهره هایشان کباب می شود به آنان داده می شوند».

ص: 623

2350 / [30] - وعنه في قول الله: ﴿ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ ﴾ (1)، قَالَ: تُبَدَّلُ خُبْزَهً بَیْضَاءَ نَقِیَّهً یَأْکُلُ اَلنَّاسُ مِنْهَا حَتَّی یَفْرُغَ مِنَ اَلْحِسَابِ، قَالَ لَهُ قَائِلٌ: إِنَّهُمْ یَوْمَئِذٍ لَفِی شُغُلٍ عَنِ اَلْأَکْلِ وَ اَلشُّرْبِ، فَقَالَ لَهُ: اِبْنُ آدَمَ خُلِقَ أَجْوَفَ لاَ بُدَّ لَهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ، أَ هُمْ أَشَدُّ شُغُلاً أَمْ مَنْ فِی اَلنَّارِ قَدِ اِسْتَغَاثُوا قَالَ: اَللَّهُ ﴿وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَالبَقِيتُ الصَّلِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَ خَيْرٌ أَمَلاً﴾ ﴿46﴾

2351 / [21] - عَنْ إِدْرِیسَ اَلْقُمِّیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ ﴿اَلْبَاقِیَاتِ اَلصَّالِحَاتِ﴾؟

فَقَالَ هِیَ اَلصَّلاَهُ فَحَافِظُوا عَلَیْهَا

وَ قَالَ: لاَ تُصَلِّ اَلظُّهْرَ أَبَداً حَتَّی تَزُولَ اَلشَّمْسُ (3)

2352 / [32] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : خُذُوا جُنَنَکُمْ قَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَدُوٌّ حَضَرَ؟

قَالَ: لاَ، وَ لَکِنْ خُذُوا جُنَنَکُمْ مِنَ اَلنَّارِ

فَقَالُوا: بِمَ نَأْخُذُ جُنَناً یَا رَسُولَ اَللَّهِ مِنَ اَلنَّارِ؟

قَالَ [قولوا:] «سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ»

فَإِنَّهُنَّ یَأْتِینَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ لَهُنَّ مُقَدَّمَاتٌ وَ مُؤَخَّرَاتٌ وَ مُنْجِیَاتٌ وَ مُعَقِّبَاتٌ، وَ هُنَّ ﴿اَلْبَاقِیَاتُ اَلصَّالِحَاتُ﴾

ص: 624


1- سورة إبراهيم: 48/14
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 32/5 ح 9 ، و نور الثقلين: 260/3 ح 79. دعائم الإسلام: 108/22 ح 352 عنه البحار: 313/66 ح ،3، و مستدرك الوسائل: 261/16 ح 19805.
3- عنه بحار الأنوار: 222/82 ح 44 ، و 44/83 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن: 40/5 ح 4، و مستدرك الوسائل: 29/3 ح 2937 بحذف الذيل ، و 105 ح 3134 بتمامه.

30)- و از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام، روایت کرده است که دربارهٔ فرمایش خداوند متعال: «روزی که زمین به غیر از این زمین تبدیل و دگرگون می شود» فرمود: زمین به همچون نانی پاک و سفید تبدیل خواهد شد که مردم از آن بخورند تا موقعی که از محاسبه (اعمال) فارغ شوند، گوینده ای به آن حضرت عرض کرد مردم آن روز گرفتار هستند و در فکر خوردن و نوشیدن نمی باشند.

فرمود: خداوند متعال آدمی زاده را درون خالی و میان تهی آفریده است و او ناچار به خوردن و آشامیدن می باشد آیا آنان در آن روز بیشتر گرفتار خواهند بود و یا آن وقتی که در آتش دوزخ فریاد و استغاثه می کنند؟ همچنان که خداوند می فرماید: «و اگر (اهل دوزخ) استغاثه کنند به دادشان خواهند رسید به وسیله آبی که همچون مس گداخته شده» (که چهره هایشان را بریان می کند).

فرمایش خداوند متعال: مال و فرزندان زینت زندگی (برای) دنیا می باشند ولی باقيات الصالحات (ارزش های پایدار و شایسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخش تر است! (46)

31) - از ادریس قمی روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام پیرامون «کردارهای نیک و پسندیده که باقی می ماند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور نماز ،است، پس آن را محافظت کنید (و بر رعایت احکام و شرایط آن اهمیت دهید) و حضرت :افزود هرگز تا زوال خورشید نگشته و وقت داخل نشده نماز ظهر را نخوان

32)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله (در جمع اصحاب خود) فرمود: برای (نجات خود) سپرهایی را آماده کنید گفت:ند ای رسول !خدا آیا دشمنی آماده نبرد و کارزار است؟ فرمود ،نه ولی برای نجات از آتش سپرهایی را آماده کنید گفتند ای رسول خدا چگونه و با چه وسیله ای سپر از آتش را فراهم کنیم؟

فرمود: با گفتن «سبحان الله والحمد الله ولا إله إلا الله والله أكبر»؛ زیرا که این اذکار در روز قیامت در حالتی ظاهر خواهند شد که دارای ابتدا و انتهایی طولانی هستند و سبب نجاتند و از باقیات الصالحات می باشند

ص: 625

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ ﴾ (1)، قَالَ: ذِکْرُ اَللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ أَوْ حَرَّمَ وَ شِبْهِ هَذَا وَ مُؤَخَّرَاتٌ (2)

2353 / [33] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: قال الله عزّ وجلّ: ﴿الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا﴾ کَمَا أَنَّ ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ یُصَلِّیهَا اَلْعَبْدُ آخِرَ اَللَّیْلِ زِینَهُ اَلْآخِرَهِ (3)

قوله تعالى: ﴿وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا﴾ ﴿49﴾

2354 / [34] - عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ دُفِعَ إِلَی اَلْإِنْسَانِ کِتَابُهُ ثُمَّ قِیلَ لَهُ اِقْرَأْ قُلْتُ فَیَعْرِفُ مَا فِیهِ فَقَالَ إِنَّ اَللَّهَ یُذَکِّرُهُ فَمَا مِنْ لَحْظَهٍ وَ لاَ کَلِمَهٍ وَ لاَ نَقْلِ قَدَمٍ وَ لاَ شَیْءٍ فَعَلَهُ إِلاَّ ذَکَرَهُ کَأَنَّهُ فَعَلَهُ تِلْکَ اَلسَّاعَهَ فَلِذَلِکَ قَالُوا: ﴿یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا اَلْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً إِلاّ أَحْصاها﴾ (4)

ص: 626


1- سورة العنكبوت: 45/29
2- عنه بحار الأنوار: 172/93 ح 18، والبرهان في تفسير القرآن: 40/5 ح 5، و نور الثقلين: 264/3 ح 102، و مستدرك الوسائل : 326/5 ح 6001 فيه: جنّتكم، بدل جننكم. الأمالي للطوسي: 677 ح 1435 (مجلس يوم الجمعة السابع والثلاثون) بإسناده عن بشير الدهان عن أبي عبد الله علیه السلام بحذف الذيل، عنه البحار: 174/93 ح 20، و نحوه مجموعة ورّام: 83/2
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 40/5 ح 6. ثواب الأعمال: 41 (ثواب من صلى صلاة الليل) عنه البحار: 152/87 ضمن ح 30، تهذيب الأحكام: 120/2 ح 223 ، عنه وسائل الشيعة: 150/8 ح 10273، والبحار: 126/83 ح 75.
4- عنه بحار الأنوار: 315/7 ح 10 ، والبرهان : 41/5 ح 2 و نور الثقلين: 267/3 ح 114.

سپس امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: ) «و هر آینه ذکر خدا گفتن (و یاد او بودن) بزرگ ترین ذکر می باشد» فرمود منظور یاد خدا ،بودن هنگام (انجام) حرام یا حلال و مانند آن است و برای آن عقبه ها و نتیجه هایی از (اثرات و رحمت های الهی) خواهد بود

33)- از محمّد بن عمرو، به نقل کسی که یادآور نامش شده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خدای عزّ و جلّ فرموده است: «ثروت و فرزندان تجملات و پیرایه های زندگانی این دنیا هستند»؛ کما این که نمازهای هشت رکعتی را که بنده در آخر شب می خواند زینت بخش آخرت می باشند.

فرمایش خداوند متعال: و کتاب (نامه اعمال انسان ها) در آن جا نهاده می شود پس از آن چه که در آن موجود است گناهکاران را ترسان و هراسان می بینی و می گویند ای وای بر ما این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را ،فرو نگذاشته مگر این که تمامی آن ها را به شمار آورده است و (افراد) همه اعمال خود را حاضر می بینند و پروردگارت به هیچ کسی ستم نمی کند. (49)

34) - از خالد بن نجیح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که روز قیامت بر پا شود نامه (اعمال) هر انسانی به او داده می شود سپس به او گویند آن را بخوان

به حضرت عرض کردم آیا می داند که درون آن چیست؟

فرمود: او همه (کردار و گفتار خود) را بیاد می آورد، پس هیچ لحظه ای و کلمه ای و برداشتن گامی و کاری که انجام داده ،نیست، مگر آن که (طوری به خاطرش می آید) که گویا همین ساعت انجام داده است؛ و بر همین اساس گویند: «وای بر ما این چه دفتر و نامه ای است که هیچ گناه کوچک و بزرگی را حساب نشده رها نکرده است».

ص: 627

2355 / [35] - عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ أَقْرَأْ كِتَبَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ﴾ (1) قَالَ: یُذَکَّرُ اَلْعَبْدُ جَمِیعَ مَا عَمِلَ وَ مَا کُتِبَ عَلَیْهِ کَأَنَّهُ فَعَلَهُ تِلْکَ اَلسَّاعَهَ، فَلِذَلِکَ قَالُوا : ﴿ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا ﴿50﴾ مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا﴾ ﴿51﴾

2356 / [36] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ إِبْلِيسَ أَكَانَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ؟ أَوْ هَلْ كَانَ يَلِي شَيْئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ؟

قَالَ: [إنّه] لَمْ يَكُنْ مِنَ الْمَلَائِكَةِ، وَلَمْ يَكُنْ يَلي شَيْئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ، وَكَانَ مِنَ الْجِنِّ، وَكَانَ مَعَ الْمَلَائِكَةِ، وَكَانَتِ الْمَلَائِكَةُ تَرَى أَنَّهُ مِنْهَا، وَ کَانَ مَعَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ کَانَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ تَرَی أَنَّهُ مِنْهَا، وَ کَانَ اَللَّهُ یَعْلَمُ أَنَّهُ لَیْسَ مِنْهَا، فَلَمَّا أُمِرَ بِالسُّجُودِ کَانَ مِنْهُ اَلَّذِی کَانَ (3)

2357 / [ 37] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

أَمَرَ اَللَّهُ إِبْلِیسَ بِالسُّجُودِ لِآدَمَ مُشَافَهَهً، فَقَالَ: وَ عِزَّتِکَ لَئِنْ أَعْفَیْتَنِی مِنَ اَلسُّجُودِ لِآدَمَ

ص: 628


1- سورة الإسراء: 14/17.
2- عنه بحار الأنوار: 314/7 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن: 42/5 ح 3، و نور الثقلين: 267/3 ح 115. تقدّم مع تخريجاته في الحديث 33 من سورة «بني إسرائيل».
3- عنه بحار الأنوار: 119/11 ح 51 و 218/63 ح ،55 والبرهان في تفسير القرآن: 43/5 ح 2، و نور الثقلين: 267/3 ح 119 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 28 (الفصل الأول في فضلهما). الكافي : 274/8 ح 413 بتفاوت يسير. ويأتي الحديث مفصّلاً في المستدركات.

35)- از خالد بن نجیح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «کتاب (نامه اعمال) خود را بخوان که امروز وجود خودت برای حسابرسی اعمالت کفایت می کند» فرمود: انسان همه آن چه را که انجام داده و برایش نوشته اند بیاد می آورد، (طوری به خاطرش می آید که) گویا همین ساعت آن را انجام داده است؛ و بر همین اساس :گویند «وای بر ما این چه دفتر و نامه ای است که هیچ گناه کوچک و بزرگی را حساب ،نشده رها نکرده است».

فرمایش خداوند متعال: و زمانی را (به یاد آور) که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید پس آن ها همگی سجده کردند جز ابلیس - که از جن بود- و از فرمان پروردگارش سرپیچی (و معصیت کرد) پس آیا او و فرزندانش را به جای من به عنوان اولیای خود انتخاب می کنید؟ در حالی که آن ها (همگی) دشمن شما ،هستند (این انتخاب) چه جایگزینی بدی برای ستمکاران خواهد بود (50) من هرگز آن ها (ابلیس و فرزندانش) را به هنگام آفرینش آسمان ها و زمین و هنگام آفرینش خودشان شاهد و حاضر قرار ندادم و من هیچ گاه گمراه کنندگان را دستیار خود قرار نمی دهم (51)

36)- از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد ابلیس سؤال کردم: آیا از فرشته ها بود؟ و آیا نسبت به امور آسمان اختیاراتی را داشت؟

فرمود: او از فرشته ها نبود و نسبت به امور آسمان هم اختیاراتی نداشت او از جنیان بود ولی با فرشته ها بود و ایشان گمان می کردند که او از خودشان می باشد اما خداوند می دانست او از ایشان نیست پس هنگامی که فرشته ها مأمور به سجده شدند آن چه که از او واقع شد همان بود.

37)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: ابلیس برای آدم علیه السلام به طور شفاهی امر به سجده شده بود پس به خداوند عرضه داشت: سوگند به عزّت !خودت اگر مرا از سجده برای آدم عفو نمایی

ص: 629

لَأَعْبُدَنَّکَ عِبَادَهً مَا عَبَدَهَا خَلْقٌ مِنْ خَلْقِکَ . (1)

2358 / [38] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ هِشَامِ عَنْهُ علیه السلام:

وَ لَمَّا خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ قَبْلَ أَنْ یُنْفَخَ فِیهِ اَلرُّوحُ کَانَ إِبْلِیسُ یَمُرُّ بِهِ فَیَضْرِبُهُ بِرِجْلِهِ، فَیِدِبُّ فَیَقُولُ إِبْلِیسُ : لِأَمْرٍ مَا خُلِقْتَ؟ (2)

2359 / [39 ] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ما أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَ مَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلّينَ عَضُدًا ﴾ ، قال : إن رسول الله صلى الله عليه و سلم قال:اَللَّهُمَّ أَعِزَّ اَلدِّینَ بِعُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ أَوْ بِأَبِی جَهْلِ بْنِ هِشَامِ ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ : ﴿ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا﴾ یَعْنِیهِمَا (3)

2360 / [40] - عن محمّد محمّد بن مروان عن أبي عبد الله ، قال :

قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَعِزَّ اَلْإِسْلاَمَ بِأَبِی جَهِلَ بْنِ هِشَامٍ أَوْ بِعُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ؟

فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ قَدْ وَ اَللَّهِ قَالَ ذَلِکَ، وَ کَانَ عَلَیَّ أَشَدَّ مِنْ ضَرْبِ اَلْعُنُقِ، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیَّ فَقَالَ: هَلْ تَدْرِی مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ یَا مُحَمَّدُ؟!

قُلْتُ: أَنْتَ أَعْلَمُ جُعِلْتُ فِدَاکَ، قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ فِی دَارِ اَلْأَرْقَمِ فَقَالَ: اَللَّهُمَّ أَعِزَّ اَلْإِسْلاَمَ بِأَبِی جَهْلِ بْنِ هِشَامٍ أَوْ بِعُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ اَلْمُضِلِّینَ عَضُداً﴾ یعنیهما . (4)

ص: 630


1- عنه بحار الأنوار: 115/11 ح 52 ، والبرهان فى تفسير القرآن: 43/5 ح 3. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 43 ح 7 بإسناده عن هشام بن سالم، عن الصادق علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 262/2 ح 5 ، و 145/11 ح 14 و 63 / 250 ح 110.
2- عنه بحار الأنوار: 115/11 ح 53 ، والبرهان في تفسير القرآن: 43/5 ح 4. قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 28 (الفصل الأوّل في فضلهما) بإسناده عن جميل بن درّاج، عن أبي عبد الله علیه السلام ذيل كلام طويل.
3- عنه بحار الأنوار: 168/30 ح 100 و 12/57، والبرهان 43/5 ح 2 و نور الثقلين: 268/3 ح 120.
4- عنه بحار الأنوار: 168/30 ح 101، والبرهان: 43/5 ح 3، و نور الثقلين: 268/3 ح 121

به طور در برابرت عبادت می کنم که هیچ بنده و آفریده ای تو را عبادت نکرده باشد.

38)- و در حدیثی دیگر از هشام روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: موقعی که خداوند متعال آدم علیه السلام را آفرید پیش از آن که روح را در وجودش بدمد ابلیس بر او عبور می کرد و با پای خود بر او می زد پس (آن وجود بی روح) حرکت می کرد و ابلیس می گفت تو برای چه آفریده شده ای؟!

39)- از محمّد بن مروان روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «موقعی که آسمان ها و زمین و خودشان را می آفریدم از آن ها گواهی و یاری نخواستم؛ زیرا من گمراه کنندگان را به یاری نمی گیرم» فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوندا! دین (اسلام) را به وسیله عمر بن خطاب و یا به وسیله ابو جهل بن هشام عزت ببخش، پس خداوند این آیه: «و من گمراه کنندگان را به یاری نمی گیرم» را نازل نمود که منظور خداوند همان دو نفر می باشند

40)- از محمّد بن مروان روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم فدایت گردم (آیا) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: خداوندا! اسلام را به وسیلۀ ابو جهل بن هشام و یا عمر بن خطاب عزت ببخش؟

فرمود: ای محمّد! به خدا سوگند آن را فرمود ولی این از بریدن گردن برای من سخت تر می باشد بعد از آن رو به من کرد و فرمود ای محمّد! آیا می دانی که خداوند چه چیزی را نازل نمود؟ عرضه داشتم فدایت گردم شما بهتر می دانی

فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در منزل ارقم بود پس اظهار نمود: خداوندا! اسلام را به وسیله ابو جهل بن هشام و یا عمر بن خطاب عزت ببخش، پس خداوند این :آیه «من هرگز آن ها را شاهد و گواه بر آفرینش آسمان ها و زمین و خودشان قرار نداده ام و من هیچ گاه گمراه کنندگان را کمک و دستیار خود قرار نداده و نمی دهم» را نازل ،نمود که منظور خداوند همان دو نفر می باشند.

ص: 631

قوله تعالى: ﴿فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتهُ ابْنَا عَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرنَا هَذَا نَصَبًا ﴿62﴾ قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنْسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا ﴿63﴾ قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا ﴿64﴾ فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا ﴿65﴾ قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا ﴿66﴾ قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿67﴾ وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا ﴿68﴾ قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا﴾ ﴿69﴾

2361 / [41] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قالا:

إِنَّهُ لَمَّا کَانَ مِنْ أَمْرِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلَّذِی کَانَ أُعْطِیَ مِکْتَلٌ فِیهِ حُوتٌ مُمَلَّحٌ

قِیلَ لَهُ: هَذَا یَدْلُکُ عَلَی صَاحِبِکَ عِنْدَ عَیْنِ مَجْمَعِ اَلْبَحْرَیْنِ لاَ یُصِیبُ مِنْهَا شَیْءٌ مَیِّتاً إِلاَّ حَیِیَ یُقَالُ لَهَا اَلْحَیَوهُ

فَانْطَلَقَا حَتَّی بَلَغَا اَلصَّخْرَهَ فَانْطَلَقَ اَلْفَتَی یَغْسِلُ اَلْحُوتَ فِی اَلْعَیْنِ فَاضْطَرَبَ [اَلْحُوتُ) فِی یَدِهِ حَتَّی خَدَشَهُ وَ اِنْفَلَتَ مِنْهُ وَ نَسِیَهُ اَلْفَتَی،

فَلَمَّا جَاوَزَ اَلْوَقْتَ اَلَّذِی وُقِّتَ فِیهِ أَعْنِی مُوسَی ﴿ قالَ لِفَتاهُ آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقِینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً * قالَ أَ رَأَیْتَ﴾- إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿عَلی آثارِهِما قَصَصاً ﴾

لَمَّا أَتَاهَا وَجَدَ اَلْحُوتَ قَدْ خَرَّ فِی اَلْبَحْرِ فَاقْتَصَّا اَلْأَثَرَ حَتَّی أَتَیَا صَاحِبَهُمَا

ص: 632

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که از آن محل گذشتند (موسی به یار و همسفر خود) گفت: غذای ما را بیاور که سخت از این سفر خسته شده ایم (62) گفت: به خاطر داری هنگامی که ما (برای استراحت) به کنار آن صخره پناه بردیم پس من (در آن جا) فراموش کردم که جریان ماهی را بازگو کنم- و فقط شیطان بود که مرا در مورد آن به فراموشی انداخت- و ماهی به گونه ای شگفت آور راه خود را در دریا پیش گرفت (و رفت) (63) (موسی) گفت: آن همان بود که ما می خواستیم پس از همان راه- در حالی که پی جویی می کردند - بازگشتند ( 64) پس بنده ای از بندگان ما را (در آن جا یافتند که ما رحمت (و موهبت عظیمی) از سوی خود به او داده و علم فراوانی را از نزد خود به او آموخته بودیم (65) موسی به او گفت آیا در همراهی با تو پیروی کنم تا از آن چه که به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است به من بیاموزی؟ (66) گفت: تو هرگز نمی توانی با من شکیبایی کنی (67) و چگونه می توانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی؟! (68) (موسی) گفت به خواست خدا مرا بزودی شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو را انجام نخواهم داد (69)

41)- از زراره و حمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرمودند: بعد از واقع شدن داستان موسی علیه السلام، به همان شکلی که واقع شد زنبیلی به او داده شد که در آن یک عدد ماهی بزرگ نمک زده ای (شوریده) نهاده بودند و به او گفته شد این ماهی تو را به رفیقت (که بنا است او را ملاقات کنی) در کنار محل تلاقی و اتصال دو ،دریا راهنمایی می کند و بدان که چیزی از آن (آب) بهره مند نخواهد شد مگر آن که زنده می گردد و به آن آب حیات گفته می شود.

پس هر دو (موسی و یوشع علیهما السلام) به راه افتادند تا به آن صخره (سنگ مورد نظر) رسیدند و جوان همراهش (یوشع) ماهی را در آن آب شستشو داد و ماهی در دستش به حرکت درآمد و به آن آسیبی رساند و از دستش رها شد و (یوشع) از ماهی غافل ،گردید چون مدتی گذشت و خسته شدند موسی علیه السلام خطاب به یارش اظهار داشت: «غذایمان را بیاور در این مسافرت سختی زیادی کشیدیم».

ص: 633

فِی جَزِیرَهٍ مِنْ جَزَائِرِ اَلْبَحْرِ إِمَّا مُتَّکِیاً وَ إِمَّا جَالِساً فِی کِسَاءٍ لَهُ، فَسَلَّمَ عَلَیْهِ مُوسَی فَعَجِبَ مِنَ اَلسَّلاَمِ وَ هُوَ فِی أَرْضٍ لَیْسَ فِیهَا اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: مَنْ أَنْتَ

قَالَ: أَنَا مُوسَی ، قَالَ: أَنْتَ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ اَلَّذِی کَلَّمَهُ اَللَّهُ تَکْلِیماً؟

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَمَا حَاجَتُکَ؟

قَالَ: أَتَّبِعُکَ عَلی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً.

قَالَ: إِنِّی وُکِّلْتُ بِأَمْرٍ لاَ تُطِیقُهُ، وَ وُکِّلْتَ بِأَمْرٍ لاَ أُطِیقُهُ، وَ قَالَ لَهُ ﴿إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً * وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلی ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً * قالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اَللّهُ صابِراً وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً ﴾

فَحَدَّثَهُ عَنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ عَمَّا یُصِیبُهُمْ حَتَّی اِشْتَدَّ بُکَاؤُهُمَا، ثُمَّ حَدَّثَهُ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ عَنْ وُلْدِ فَاطِمَهَ علیها السلام وَ ذَکَرَ لَهُ مِنْ فَضْلِهِمْ وَ مَا أُعْطُوا حَتَّی جَعَلَ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَنْ رُجُوعِ رَسُولِ اَللَّهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ إِلَی قَوْمِهِ وَ مَا یَلْقَی مِنْهُمْ وَ مِنْ تَکْذِیبِهِمْ إِیَّاهُ وَ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ کَما لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّهٍ ﴾ (1) فَإِنَّهُ أَخَذَ عَلَیْهِمُ اَلْمِیثَاقَ (2)

2362 / [42] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

کَانَ وَصِیُّ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ یُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَ هُوَ فَتَاهُ اَلَّذِی ذَکَرَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ (3)

ص: 634


1- سورة الأنعام: 110/6.
2- عنه بحار الأنوار: 305/13 ح 32 والبرهان في تفسير القران 53/5 ح 10، و نور الثقلين: 271/3 ح 129. تفسير القمّي: 38/2 (الآية الدالّة على الرجعة) بإسناده عن محمّد بن عليّ بن بلال، عن يونس بتفصيل عنه البحار: 278/13 ضمن ح 1، و نحوه قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 156 ح 169 (فصل - 3 في حديث موسى والعالم علیهما السلام) بإسناده عن أحمد بن محمّد بن أبى نصر البزنطي عن أبي بصير ، عن أحدهما علیهما السلام، عنه البحار: 301/13 ح 21
3- عنه بحار الأنوار: 303/13 ح 27 ، والبرهان 53/5 ح 11، و نور الثقلين: 272/3 ح 130 الكافي: 117/8 ضمن ح ،92 إكمال الدين: 216/1 ضمن 2 ( باب - 22 اتّصال الوصيّة من لدن آدم علیه السلام)، عنهما و عن تفسير العيّاشي ، البحار: 48/11 ضمن ح 49

پس موقعی که او بازگشت تا ماهی را بردارد دید ماهی خزیده و در آب فرو رفته است پس به راه خود ادامه دادند تا در جزیره ای از جزیره های دریا صاحب و رفیق خود را پیدا کردند و دیدند که او یا تکیه داده و یا بر روانداز خودش نشسته است پس موسی علیه السلام بر او سلام کرد و او از سلام کردنش شگفت زده شد چون آن جا منطقه ای بود که عادت بر سلام کردن نداشتند پس به او گفت: تو کیستی؟

پاسخ داد: من موسی ،هستم گفت تو همان موسی بن عمرانی هستی که خداوند با او به طور خاصی تکلّم کرد؟

پاسخ داد ،بلی گفت پس اکنون خواسته ات چیست؟

پاسخ داد به دنبالت آمده ام تا «با تو همراهی و متابعت کنم تا از آن چه که فرا گرفته ای مرا نیز بیاموزی» گفت من بر اجرای برنامه ای مأمور شده ام که تو توان تحمّل آن را نداری همچنان که تو بر انجام برنامه ای مأمور شده ای که من توان تحمل آن را ندارم و سپس :افزود «به راستی که تو نمی توانی در همراهی من صبر نمایی * و چگونه در برابر چیزی که نمی دانی می توانی تحمل نمایی؟! * گفت: اگر خداوند بخواهد مرا بزودی از صابران خواهی یافت و از امر تو نافرمانی نمی کنم».

بعد از آن او در فضائل و مناقب آل محمّد علیهم السلام و نیز مصیبت هایی که بر ایشان وارد می شود برایش مطالبی را بیان کرد به طوری که هر دو سخت گریستند، سپس پیرامون رسول خدا صلی الله علیه و آله امیر المؤمنين علیه السلام و فرزندان حضرت فاطمه علیهم السلام نکاتی را مطرح نمود و کرامات و فضائلی را بازگو کرد به طوری (که موسی علیه السلام) می گفت ای کاش من از آل محمّد می بودم و نیز درباره بازگشت رسول خدا صلی الله علیه و آله به قوم و امّت خود و اذیت و آزاری که ایشان از دشمنان و مخالفانش می بیند و این که چگونه آنان آن حضرت را تکذیب می کنند و در پایان این آیه شریفه «و ما قلب ها و چشم های آنان را واژگون می گردانیم همان طوری که اولین بار به آن ایمان نیاوردند» را تلاوت نمود و فرمود همانا او از آنان میثاق گرفتیم.

42)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: وصی حضرت موسی بن عمران علیهما السلام یوشع به نون بود و او همان جوانی است که خداوند در کتابش یادآوری نموده است

ص: 635

2363 / [43] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ مُوسَی أَعْلَمَ مِنَ اَلْخَضِرِ (1)

2364 / [44] - عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ مُوسَی لِفَتَاهُ: ﴿آتِنَا غَدَاءَنَا﴾ وَ قَوْلُهُ: ﴿رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ﴾ (2) فَقَالَ: إِنَّمَا عَنَی اَلطَّعَامَ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : إِنَّ مُوسَی لَذُو جَوْعَاتٍ. (3)

2365 / [45] - عَنْ بُرَیْدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: مَا مَنْزِلَتُکُمْ فِی اَلْمَاضِینَ وَ بِمَنْ تُشْبِهُونَ مِنْهُمْ؟

قَالَ: اَلْخَضِرُ وَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ ، کَانَا عَالِمَیْنِ وَ لَمْ یَکُونَا نَبِیَّیْنِ (4)

2366 / [46] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

إنَّمَا مَثَلُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَثَلُنَا مِنْ بَعْدِهِ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ کَمَثَلِ مُوسَی اَلنَّبِیِّ علیه السلام وَ اَلْعَالِمِ حِینَ لَقِیَهُ وَ اِسْتَنْطَقَهُ وَ سَأَلَهُ اَلصُّحْبَهَ فَکَانَ مِنْ أَمْرِهِمَا مَا اِقْتَصَّهُ اَللَّهُ لِنَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی کِتَابِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ اَللَّهَ قَالَ لِمُوسَی علیه السلام ﴿إِنِّی اِصْطَفَیْتُکَ عَلَی اَلنّاسِ بِرِسالاتِی وَ بِکَلامِی فَخُذْ ما آتَیْتُکَ وَ کُنْ مِنَ اَلشّاکِرِینَ﴾ (5) ثُمَّ قَالَ ﴿وَ کَتَبْنا لَهُ فِی اَلْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَهً وَ تَفْصِیلاً لِکُلِّ شَیْءٍ ﴾ (6)

ص: 636


1- عنه بحار الأنوار: 303/13 ح 28 ، والبرهان في تفسير القرآن: 53/5 ح 12 و نور الثقلين 273/3 ح 137.
2- سورة القصص: 24/28
3- عنه بحار الأنوار: 303/13 ح ،29 والبرهان في تفسير القرآن: 53/5 ح 13 و نور الثقلين: 276/3 ح 148 و 121/4 ح 39 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 299 (الفصل الثامن في لقاء موسى للخضر علیهما السلام) .
4- عنه بحار الأنوار: 304/13 ح 30، والبرهان: 54/5 ح 14 ، و نور الثقلين: 273/3 ح 138. بصائر الدرجات: 366 ح 3 (باب - 20 في الأئمّة علیهم السلام من يشبهون) بإسناده عن بريد بن معاوية، عن أبي جعفر وأبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 74/26 ح 23 ، و نحوه الكافي: 269/1 ح 5.
5- سورة الأعراف: 144/7 .
6- سورة الأعراف: 145/7

43)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام افزود: موسی علیه السلام عالم تر از خضر علیه السلام بود.

44)- از حفص بن بختری روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام در مورد سخن موسی علیه السلام به جوان همراهش «غذای ما را بیاور» و فرمایش خداوند: «پروردگارا! همانا من به آن چه که بر من وارد شده فقیر هستم» فرمود: منظور طعام (و خوراکی است که آماده کرده بودند)

و امام صادق علیه السلام افزود: حضرت موسی علیه السلام زود به زود گرسنه می شد.

45)- از برید روایت کرده است، که گفت:

به یکی از دو امام باقر علیه السلام و یا امام صادق علیه السلام عرض کردم منزلت و موقعیت شما نسبت به گذشتگان چگونه است؟ و به چه کسانی از گذشتگان تشابه دارید؟

فرمود: به خضر و ذو القرنین که هر دو دانشمند بودند ولی پیامبر نبودند.

46)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا مثال امام علی علیه السلام و ما (اهل بیت) در این امّت همانند موسی و عالم (خضر) علیهما السلام می باشد.

در آن موقعی که یکدیگر را ملاقات کردند و با هم سخن گفتند و موسی او خواست که همراهیش کند و آن جریاناتی واقع شد که خداوند برای پیامبرش (حضرت محمّد صلی الله علیه و آله) ، در کتاب خود (قرآن) بیان نموده است همچنان که خداوند خطاب به موسی علیه السلام فرمود: «به درستی که من تو را برای (هدایت) مردم با کلام ،خودم برگزیدم پس آن چه را که به تو داده ام دریافت کن و از (بندگان) شکرگزار باش»

و سپس به او فرمود: «و برای او به عنوان موعظه و تفصیل هر چیزی (و هر موضوعی) را نوشتیم».

و حال این که نزد عالم (خضر علیه السلام ) علومی بود که در الواح نوشته نشده بود

ص: 637

وَ قَدْ کَانَ عِنْدَ اَلْعَالِمِ عِلْمٌ لَمْ یَکْتُبْهُ لِمُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی اَلْأَلْوَاحِ، وَ کَانَ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَظُنُّ أَنَّ جَمِیعَ اَلْأَشْیَاءِ اَلَّتِی یَحْتَاجُ إِلَیْهَا فِی نُبُوَّتِهِ، وَ جَمِیعَ اَلْعِلْمِ قَدْ کُتِبَ لَهُ فِی اَلْأَلْوَاحِ، کَمَا یَظُنُّ هَؤُلاَءِ اَلَّذِینَ یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ عُلَمَاءُ وَ فُقَهَاءُ، وَ أَنَّهُمْ قَدْ أَتْقَنُوا جَمِیعَ اَلْفِقْهِ وَ اَلْعِلْمِ فِی اَلدِّینِ مِمَّا تَحْتَاجُ هَذِهِ اَلْأُمَّهُ إِلَیْهِ، وَ صَحَّ لَهُمْ ذَلِکَ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ عَلِمُوهُ وَ حَفِظُوهُ، وَ لَیْسَ کُلُّ عِلْمِ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عَلِمُوهُ، وَ لاَ صَارَ إِلَیْهِمْ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ لاَ عَرَفُوهُ

وَ ذَلِکَ أَنَّ اَلشَّیْءَ مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ اَلْأَحْکَامِ قَدْ یَرِدُ عَلَیْهِمْ فَیُسْأَلُونَ عَنْهُ، فَلاَ یَکُونُ عِنْدَهُمْ فِیهِ أَثَرٌ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَیَسْتَحْیُونَ أَنْ یَنْسِبَهُمُ اَلنَّاسُ إِلَی اَلْجَهْلِ، وَ یَکْرَهُونَ أَنْ یُسْأَلُوا فَلاَ یُجِیبُونَ، فَطَلَبَ اَلنَّاسُ اَلْعِلْمَ مِنْ غَیْرِ مَعْدِنِهِ ، فَلِذَلِکَ اِسْتَعْمَلُوا اَلرَّأْیَ وَ اَلْقِیَاسَ فِی دِینِ اَللَّهِ، وَ تَرَکُوا اَلْآثَارَ، وَ دَانُوا اَللَّهَ بِالْبِدَعِ

وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): کُلُّ بِدْعَهٍ ضَلاَلَهٌ. فَلَوْ أَنَّهُمْ إِذَا سُئِلُوا عَنْ شَیْءٍ مِنْ دِینِ اَللَّهِ فَلَمْ یَکُنْ عِنْدَهُمْ فِیهِ أَثَرٌ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) رَدُّوهُ إِلَی اَللَّهِ وَ إِلَی اَلرَّسُولِ وَ إِلَی أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ اَلَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَ اَلْعِلْمَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ)، وَ اَلَّذِی یَمْنَعُهُمْ مِنْ طَلَبِ اَلْعِلْمِ مِنَّا اَلْعَدَاوَهُ لَنَا وَ اَلْحَسَدُ، وَ لاَ وَ اَللَّهِ مَا حَسَدَ مُوسَی اَلْعَالِمَ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ)، وَ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) نَبِیٌّ یُوحَی إِلَیْهِ، حَیْثُ لَقِیَهُ وَ اِسْتَنْطَقَهُ وَ عَرَفَهُ بِالْعِلْمِ، بَلْ أَقَرَّ لَهُ بِعِلْمِهِ، وَ لَمْ یَحْسُدْهُ کَمَا حَسَدَتْنَا هَذِهِ اَلْأُمَّهُ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عِلْمَنَا وَ مَا وَرِثْنَا عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)، وَ لَمْ یَرْغَبُوا إِلَیْنَا فِی عِلْمِنَا کَمَا رَغِبَ مُوسَی إِلَی اَلْعَالِمِ وَ سَأَلَهُ اَلصُّحْبَهَ لِیَتَعَلَّمَ مِنْهُ اَلْعِلْمَ وَ یُرْشِدَهُ

ص: 638

و موسی علیه السلام گمان می کرد که تمام آن چه را نیاز دارد، در (صندوقچه) تابوت موجود است و نیز تمامی علوم در الواح برایش ثبت گردیده است، همچنان که این افرادی که ادعا دارند از فقیهان و دانشمندان هستند گمان می کنند که همه چیز را می دانند و تمام آن چه را این امّت - در فقه و مسائل دین و دیگر علوم - نیاز ،دارند همه را ثبت کرده اند و آن ها را می دانند و تمام آن چه که از رسول خدا صلی الله علیه و آله به دستشان رسیده همه صحیح است و تمامی آن ها را فرا گرفته اند و حال آن که چنین نیست و آنان تمامی علوم رسول خدا صلی الله علیه و آله را فرا نگرفته اند و تمامی علوم آن حضرت به آنان منتقل نگشته و آن را درک نکرده اند.

پس اندکی از احکام حلال و حرام و غیره را فرا گرفته اند و مردم مسائلی را از آنان سؤال می کنند و آنان هم اثری و دلیلی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ندارند و خجالت می کشند که مردم به آنان نسبت جهل و نادانی دهند و نیز زشت می دانند که جواب سؤال های مردم را ندهند و بگویند نمی دانیم و گرنه مردم آنان را رها کرده و به افرادی روی می آورند که معدن علوم ،هستند به همین خاطر آنان (برای آن که مردم را از دست ندهند) قیاس و نظرات شخصی خود را در دین خدا وارد کرده و آثار (رسول خدا صلی الله علیه و آله) را رها کرده و در دین خدا بدعت افزودند، با این که آن حضرت فرموده است: «هر نوع بدعتی (در دین) گمراهی می باشد».

پس اگر چیزی در امور دین و احکام شریعت از آنان سؤال شود که آن را نمی دانند و اثری هم در موردش از آن حضرت ندارند آن را به خداوند و رسول و صاحبان امر ارجاع دهند که ایشان آل محمّد علیهم السلام هستند و (علوم را) استنباط نموده و در اختیار نیازمندان قرار می دهند و آن کسانی که مانع هستند از مراجعه و درخواست مردم در مورد علوم ما (اهل بیت) این کارشان فقط از روی دشمنی و حسادت می باشد ولی به خدا سوگند! موسی با عالم علیهما السلام هنگامی که همدیگر را ملاقات کردند و فهمید نزد وی علومی است که خودش ندارد هیچ گونه حسادتی نورزید، موسی پیامبر خدا بود و از طرف خداوند متعال بر او وحی می شد، ولی باز هم با او هیچ گونه حسادت و دشمنی نکرد، ولی این امت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله به ما به خاطر علوم و معارفی که از آن حضرت به ارث گرفته ایم حسادت ورزیده و دشمنی کردند و هیچ گونه رغبت و اشتیاقی نسبت به علوم ما اظهار نکردند، اما موسی علیه السلام نسبت به فراگیری از علوم خضر علیه السلام اشتیاق نشان داد و از او درخواست همراهی کرد تا علومی را از او فرا گیرد و ارشاد شود.

ص: 639

فَلَمَّا أَنْ سَأَلَ اَلْعَالِمَ ذَلِکَ، عَلِمَ اَلْعَالِمُ أَنَّ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) لاَ یَسْتَطِیعُ صُحْبَتَهُ، وَ لاَ یَحْتَمِلُ عِلْمَهُ، وَ لاَ یَصْبِرُ مَعَهُ، فَعِنْدَ ذَلِکَ قَالَ لَهُ اَلْعَالِمُ: إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً [فَقَالَ لَهُ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): وَ لِمَ لاَ أَصْبِرُ] فَقَالَ لَهُ اَلْعَالِمُ: وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلی ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً فَقَالَ لَهُ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ هُوَ خَاضِعٌ لَهُ یَسْتَعْطِفُهُ عَلَی نَفْسِهِ کَیْ یَقْبَلَهُ: سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اَللّهُ صابِراً وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً وَ قَدْ کَانَ اَلْعَالِمُ یَعْلَمُ أَنَّ مُوسَی لاَ یَصْبِرُ عَلَی عِلْمِهِ. وَ کَذَلِکَ وَ اَللَّهِ - یَا إِسْحَاقُ - حَالُ قُضَاهِ هَؤُلاَءِ وَ فُقَهَائِهِمْ وَ جَمَاعَتِهِمُ اَلْیَوْمَ، لاَ یَحْتَمِلُونَ وَ اَللَّهِ عِلْمَنَا، وَ لاَ یَقْبَلُونَهُ، وَ لاَ یُطِیقُونَهُ، وَ لاَ یَأْخُذُونَ بِهِ، وَ لاَ یَصْبِرُونَ عَلَیْهِ کَمَا لَمْ یَصْبِرْ مُوسَی (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ) عَلَی عِلْمِ اَلْعَالِمِ حِینَ صَحِبَهُ وَ رَأَی مَا رَأَی مِنْ عِلْمِهِ، وَ کَانَ ذَلِکَ عِنْدَ مُوسَی مَکْرُوهاً، وَ کَانَ عِنْدَ اَللَّهِ رِضًا وَ هُوَ اَلْحَقُّ، وَ کَذَلِکَ عِلْمُنَا عِنْدَ اَلْجَهَلَهِ مَکْرُوهٌ لاَ یُؤْخَذُ بِهِ، وَ هُوَ عِنْدَ اَللَّهِ اَلْحَقُّ. (1)

قوله تعالى: ﴿قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿70﴾ - إلى - فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا﴾ ﴿71﴾

ص: 640


1- عنه بحار الأنوار: 207/2 ح 100، و 304/13 ح 31، و وسائل الشيعة: 61/27 ح 33199 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 54/5 ح ،15، و نور الثقلين: 273/3 ح 139 الاختصاص : 258 (حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن إسحاق بن عمّار، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه و عن تفسير العيّاشي، البحار: 207/2 ح ،100 و مستدرك الوسائل: 265/17 ح 21299 ، علل الشرائع: 64/1 ح 3 (باب - 54 العلّة التي من أجلها سمّي الخضر خضراً) بإسناده عن الأعمش، عن عباية الأسدي قال: كان عبد الله بن العبّاس جالساً على شفير زمزم ... بتفاوت عنه البحار: 292/13 ح 6 و 345/32 ح 330، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 295 (الفصل الثامن فى لقاء موسى للخضر علیهما السلام ) ، و نحوه اليقين: 331 (باب- 125) والتحصين لابن طاووس: 564 (باب - 21 فيما نذكره من قول النبيّ صلی الله علیه و اله)

پس چون این سؤال را مطرح کرد خضر علیه السلام دانست که موسی علیه السلام توان و تحمّل همراهی او را ندارد و نمی تواند صبر کند به همین دلیل به او گفت «چگونه صبر و تحمّل می نمایی با این که بر آن امور احاطه و اطلاعی نداری؟»، ولی موسی علیه السلام با کمال تواضع و فروتنی و محبت، برای جلب توجّه او، اظهار :نمود «اگر خداوند بخواهد به زودی مرا بردبار خواهی یافت به طوری که در هیچ موردی مخالفت تو را نکنم» ولی باز هم او می دانست که وی توان تحمّل علومش را نخواهد داشت.

پس ای اسحاق بن عمار به خدا سوگند وضعیت حکم رانان و فقیهان جامعه امروز این چنین است که توان تحمل علوم ما را ندارند و آن را قبول نمی کنند و حاضر نیستند که با ما همراهی کرده و از آن استفاده کنند همچنان که موسى علیه السلام بردباری نشان نداد و آن چه که از علوم او می دید تحمّل نداشت چون از نظر او آن اعمال ناپسند و زشت بود در حالی که آن در پیشگاه خداوند بر حق و رضایت بخش بود و علوم ما (اهل بیت رسالت) نیز پیش این افراد ناپسند و زشت است ولی در پیشگاه خداوند بر حق و رضایت بخش است

فرمایش خداوند متعال : (خضر) گفت: پس اگر می خواهی همراه من بیایی از هیچ چیزی سؤال نکن تا خودم (به موقع) آن را برایت بازگو کنم (70) - تا - پس باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قریه ای رسیدند و از آنان خواستند که به ایشان طعامی ،دهند ولی آنان از مهمان کردنشان خودداری کردند (با این حال) آن دو در آن جا دیواری را یافتند که می خواست فرو ریزد پس (مرد عالم) آن را بازسازی کرد (موسی) گفت: اگر می خواستی در مقابل این کار مزدی می گرفتی (77)

ص: 641

2367 / [47] - عن عبد الرحمن بن سيابة، عن أبي عبد الله ، قال:

إِنَّ مُوسَی صَعِدَ الْمِنْبَرَ وَ کَانَ مِنْبَرُهُ ثَلَاثَ مَرَاقٍ فَحَدَّثَ نَفْسَهُ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَعْلَمَ مِنْهُ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ لَهُ إِنَّکَ قَدِ ابْتُلِیتَ فَانْزِلْ فَإِنَّ فِی الْأَرْضِ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْکَ فَاطْلُبْهُ فَأَرْسَلَ إِلَی یُوشَعَ أَنِّی قَدِ ابْتُلِیتُ فَاصْنَعْ لَنَا زَاداً وَ انْطَلِقْ بِنَا فَاشْتَرَی حُوتاً فَخَرَجَ بِأَذْرَبِیجَانَ ثُمَّ شَوَاهُ ثُمَّ حَمَلَهُ فِی مِکْتَلٍ ثُمَّ انْطَلَقَا یَمْشِیَانِ فِی سَاحِلِ الْبَحْرِ وَ النَّبِیُّ إِذَا مَرَّ فِی مَکَانٍ لَمْ یَعْیَ أَبَداً حَتَّی یَجُوزَ ذَلِکَ الْوَقْتُ

قَالَ فَبَیْنَمَا هُمَا یَمْشِیَانِ حَتَّی انْتَهَیَا إِلَی شَیْخٍ مُسْتَلْقًی مَعَهُ عَصَاهُ مَوْضُوعَهٌ إِلَی جَانِبِهِ وَ عَلَیْهِ کِسَاءٌ إِذَا قَنَّعَ رَأْسَهُ خَرَجَتْ رِجْلَاهُ وَ إِذَا غَطَّی رِجْلَیْه خَرَجَ رَأْسُهُ

قَالَ فَقَامَ مُوسَی علیه السلام یُصَلِّی وَ قَالَ لِیُوشَعَ احْفَظْ عَلَیَّ قَالَ فَقَطِرَتْ قَطْرَهٌ مِنَ السَّمَاءِ فِی الْمِکْتَلِ فَاضْطَرَبَ الْحُوتُ ثُمَّ جَعَلَ یَجُرُّ الْمِکْتَلَ إِلَی الْبَحْرِ

قَالَ وَ هُوَ قَوْلُهُ ﴿فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَباً﴾ قَالَ ثُمَّ إِنَّهُ جَاءَ طَیْرٌ فَوَقَعَ عَلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ ثُمَّ أَدْخَلَ مِنْقَارَهُ فَقَالَ یَا مُوسَی مَا أَخَذْتَ مِنْ عِلْمِ رَبِّکَ مَا حَمَلَ ظَهْرُ مِنْقَارِی مِنْ جَمِیعِ الْبَحْرِ

قَالَ ثُمَّ قَامَ فَمَشَی فَتَبِعَهُ یُوشَعُ.

قَالَ مُوسَی وَ قَدْ نَسِیَ اَلزِّبِّیلَ یُوشَعُ قَالَ: وَ إِنَّمَا أَعْیَا حَیْثُ جَازَ اَلْوَقْتَ فِیهِ فَقَالَ ﴿آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقِینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً ﴾- إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿فِی اَلْبَحْرِ عَجَباً﴾

قَالَ فَرَجَعَ مُوسَی علیه السلام یقفي ]یقصّ] أَثَرَهُ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَیْهِ وَ هُوَ عَلَی حَالِهِ مُسْتَلْقٍ فَقَالَ لَهُ مُوسَی علیه السلام اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ فَقَالَ وَ عَلَیْکَ اَلسَّلاَمُ یَا عَالِمَ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَالَ ثُمَّ وَثَبَ فَأَخَذَ عَصَاهُ بِیَدِهِ

قَالَ فَقَالَ لَهُ مُوسَی علیه السلام إِنِّی قَدْ أُمِرْتُ أَنْ أَتَّبِعَکَ عَلَی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا

ص: 642

47)- از عبد الرّحمان بن سَيّابه روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا حضرت موسی علیه السلام بالای منبری رفت که دارای پله و درجه بود پس با خود حدیث نفس کرد که خداوند مخلوقی را داناتر از من نیافریده است جبرئیل علیه السلام نزد او آمد و گفت: تو گرفتار شده ای (از منبر) پایین بیا زیرا روی زمین از تو داناتر وجود دارد در جستجوی او برو و پیدایش کن

پس موسی علیهالسلام به دنبال یوشع فرستاد و به او گفت: من گرفتار شده و مشکلی برایم پیش آمده ،است مقداری زاد و توشه فراهم کن و همراه من بیا.

يوشع به به بازار رفت و یک عدد ماهی زنده خرید و آن را کباب کرد و در زنبیلی بزرگ قرار داد سپس با هم به کنار دریا رفته و حرکت کردند و پیامبر خدا در مسیری که حرکت می کرد خسته نمی شد مگر آن که وقت بگذرد

(امام صادق علیه السلام) فرمود: آن دو در مسیری که راه می رفتند به پیرمردی برخورد کردند به پشت خوابیده بود و عصایی همراه داشت که کنارش نهاده و رواندازی داشت که اگر بر سر می انداخت پاهایش بیرون بود و اگر روی پا می انداخت سرش بیرون می ماند، موسی علیه السلام همان جا ایستاد و مشغول خواندن نماز شد و به یوشع گفت: مواظب من باش پس در همان حال چند قطره (باران) از آسمان در زنبیل روی ماهی افتاد و ماهی به حرکت درآمد و خود را با زنبیل به سمت دریا حرکت داد همچنان که خداوند فرموده است: «پس شروع کرد تا به سمت دریا (به حالت خزیدن) برود» سپس پرنده ای آمد و در کنار دریا فرود آمد و منقار خود را داخل آب دریا کرد و به موسی علیه السلام گفت مقدار علمی را که از خداوند گرفته ای کم تر از مقداری آبی می باشد که از این دریا روی منقار من قرار گرفته است.

سپس موسی - در حالی که یوشع زنبیل را فراموش کرده بود به همراه یوشع علیهما السلام برخاست و به راه خود ادامه داد پس چون وقت گذشت موسی خسته شد اظهار داشت: «غذای ما را بیاور که در این سفر خسته و گرسنه شده ایم - تا جایی که فرمود: - (ماهی) به طور شگفت انگیزی راه دریا را گرفت و رفت».

ص: 643

عُلِّمْتَ رُشْداً فَقَالَ- کَمَا قُصَّ عَلَیْکُمْ- ﴿إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً﴾ قَالَ فَانْطَلَقَا حَتَّی اِنْتَهَیَا إِلَی مِعْبَرٍ.

فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِمْ أَهْلُ اَلْمِعْبَرِ فَقَالُوا وَ اَللَّهِ لاَ نَأْخُذُ مِنْ هَؤُلاَءِ أَجْراً اَلْیَوْمَ نَحْمِلُهُمْ فَلَمَّا ذَهَبَتِ اَلسَّفِینَهُ وَسَطَ اَلْمَاءِ خَرَقَهَا قَالَ لَهُ مُوسَی علیه السلام -کَمَا أُخْبِرْتُمْ-.

ثُمَّ قَالَ: ﴿أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً * قالَ لا تُؤاخِذْنِی بِما نَسِیتُ وَ لا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْراً﴾ قَالَ وَ خَرَجَا عَلَی سَاحِلِ اَلْبَحْرِ فَإِذَا غُلاَمٌ یَلْعَبُ مَعَ غِلْمَانٍ عَلَیْهِ قَمِیصُ حَرِیرٍ أَخْضَرُ فِی أُذُنَیْهِ دُرَّتَانِ فَتَوَرَّکَهُ (1) اَلْعَالِمُ فَذَبَحَهُ

قَالَ لَهُ مُوسَی عیه السلام ﴿أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّهً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً ﴾ قَالَ: ﴿فَانْطَلَقا حَتّی إِذا أَتَیا أَهْلَ قَرْیَهٍ اِسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما فَوَجَدا فِیها جِداراً یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقامَهُ قالَ لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً﴾ خُبْزاً نَأْکُلُهُ فَقَدْ جُعْنَا.

قَالَ وَ هِیَ قَرْیَهٌ عَلَی سَاحِلِ اَلْبَحْرِ یُقَالُ لَهَا نَاصِرَهٌ وَ بِهَا تُسَمَّی اَلنَّصَارَی فَلَمْ یُضَیِّفُوهُمَا وَ لاَ یُضَیِّفُونَ بَعْدَهُمَا أَحَداً حَتَّی تَقُومَ اَلسَّاعَهُ.

وَ کَانَ مَثَلَ اَلسَّفِینَهِ فِیکُمْ وَ فِینَا تَرْکُ اَلْحُسَیْنِ علیه السلام اَلْبَیْعَهَ لِمُعَاوِیَهَ.

وَ کَانَ مَثَلَ اَلْغُلاَمِ فِیکُمْ قَوْلُ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِعَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَلِیٍّ لَعَنَکَ اَللَّهُ مِنْ کَافِرٍ فَقَالَ لَهُ قَدْ قَتَلْتَهُ .

یَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَ کَانَ مَثَلَ اَلْجِدَارِ فِیکُمْ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ علیهم السلام (2)

ص: 644


1- الوَرِك: ما فوق الفخذ كالكَتِف فوق العضد، وَرَك يَرِك وُروكاً، أي اضطجع كأنّه وضع وَرِكه على الأرض . لسان العرب: 509/10 ( ورك).
2- عنه بحار الأنوار: 306/13 ح 33، والبرهان في تفسير القرآن: 55/5 ح 16، و نور الثقلين: 277/3 ح 151. علل الشرائع 59/1 ح 1 (باب - 54 العلة التي من أجلها سمّي الخضر خضراً) بإسناده عن محمّد بن زكريا الجوهري البصري قال: حدثنا جعفر بن محمّد بن عمارة، عن أبيه، عن جعفر بن محمّد علیهما السلام بتفاوت عنه البحار: 286/13 ح 4.

(امام صادق علیه السلام) افزود: سپس موسی علیه السلام در جستجوی عالم بازگشت و او را دید که هنوز به پشت خوابیده است پس به او سلام کرد و وی در جواب به او گفت: سلام بر تو باد ای عالم و دانشمند بنی اسرائیل! بعد از آن برخاست و عصایش را به دست گرفت پس موسی علیه السلام به او گفت من مأمور شده ام که همراه تو باشم و از علومی که به تو عطا گردیده است به من هم بیاموزی

او در جواب - همچنان که خداوند متعال فرموده - اظهار داشت: «تو توان بردباری و تحمّل همراهی مرا نداری»، ولی با هم حرکت کردند تا به یک معبر (کشتی) رسیدند و چون اهل آن کشتی ایشان را دیدند گفتند سوارشان کنیم و کرایه ای هم نخواهیم گرفت موقعی که کشتی از کنار دریا به وسط آن رسید، آن (عالم کشتی) را سوراخ کرد پس موسی علیه السلام به او اعتراض کرد و او در جواب گفت:: «آیا من به تو نگفتم تو توان همراهی مرا نداری؟ * (موسی) گفت: بر آن چه که فراموش کردم مرا مؤاخذه نکن و بر من سخت نگیر ».

(امام صادق علیه السلام) فرمود: سپس در کنار دریا پیاده شدند و نوجوانی را دیدند که با دیگر بچه ها بازی می کرد و پیراهن ابریشمی سبز رنگی را پوشیده و گوشواره ای از در به گوش هایش آویزان کرده بود پس ناگهان عالم آن نوجوان را گرفت و ،کشت موسی علیه السلام به او اعتراض کرد و گفت: «آیا شخص بیگناهی را بدون آن که کسی را کشته باشد کشتی؟ کار زشت و ناپسندی را مرتکب شدی!» بعد از آن (جریان نیز) حرکت کردند: «تا به اهل قریه ای رسیدند و از آن ها درخواست طعام کردند ولی آن ها از دادن طعام به آن دو خودداری کرده و از مهمان نوازی امتناع ورزیدند پس (در مسیر راه) دیواری را دیدند که در حال انهدام بود، لذا (عالم) آن را ثابت و استوار گردانید پس (موسی) به او گفت اگر می خواستی می توانستی

ص: 645

از آن ها اجرت دریافت نمایی»، منظور (از اجرت) مقداری نان بود که بخورند و از گرسنگی نجات یابند (1)

ص: 646


1- مرحوم علامه مجلسی - در بحار الأنوار: ج 13 ص 307 ح 33 - در پایان حدیث توضیحی را بیان فرموده که قابل توجه می باشد که ترجمه مواردی از آن آورده می شود: اما تشبیه کردن ترک بیعت امام حسین علیه السلام با معاویه ملعون به شکستن و سوراخ کردن کشتی ، به این خاطر است که برنامه ریزی برای رسیدن به فیض عظمای شهادت بود که به سبب آن کشتی اهل بیت (عصمت و طهارت علیهم السلام) شکسته شد و در این جریان مصالح و منافع عظیمی وجود داشت از آن جمله آشکار شدن کفر بنی امیه و ظلم و جنایات آن ها بر عموم مردم که در نهایت آنان از اطاعت و فرمان آن ها سرپیچی و مخالفت کردند. دیگر آن که: حقانیت امامت اهل بیت بر عموم مردم ظاهر گشت زیرا اگر امام حسین علیه السلام بیعت کرده بود بسیاری از مردم (سطحی نگر و ظاهر بین) گمان می کردند که متابعت از خلفای جور و غاصب واجب و لازم می باشد و اهل بیت (رسالت) علیهم السلام والیان امر اسلام و مسلمین نیستند. دیگر آن که: به خاطر همین ،جریان ،امامان بعد از امام حسین علیه السلام (بر حسب ظاهر) در امنیت قرار گرفتند و مورد اطمینان عام و خاص واقع گردیدند چون که ایشان را مرجع و پناهگاه خود می دانستند و در نتیجه ایشان علوم و معارف الهی را در بین مردم ترویج و منتشر می نمودند و نیز مصالح و منافعی دیگر که غیر از ایشان دیگران اطلاع و آگاهی از آن نداشته و نخواهند داشت. و اما نسبت به فرمایش امام حسن علیه السلام به عبد الله بن علی، (بر حسب ظاهر) توجیه آن مشکل خواهد بود چون او از افراد نیکو و سعادتمند بود و - طبق نقل شیخ مفید ؛ و دیگران - در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسید و اما فرمایش حضرت: «فقال له»، منظور امير المؤمنين علیه السلام است و معنای «قد قتلته»، یعنی او به زودی کشته خواهد شد و آن به خاطر لعنی بود که حضرت بر او کرد و یا آن که حضرت در مقام خبر دادن بوده یعنی او به زودی کشته می شود همچنان که خضر علیه السلام آن نوجوان را - به خاطر کافر بودنش- کشت. و اما مثال آن دیوار و لوح زیر آن ممکن است مقصود از آن چنین باشد که خداوند متعال همچنان که آن (لوح) علوم را زیر آن دیوار برای آن دو جوان یتیم حفظ نمود، همچنین علم را به صلاحدید امام علی حسن و حسین علیهم السلام در بین اولاد ایشان حفظ و حراست می نماید تا موقعی که حضرت قائم (آل محمّد علیهم السلام) - عجّل الله تعالى فرجه الشريف - آن را برای بندگانش ظاهر گرداند. و یا آن که خداوند علم رسولش صلی الله علیه و آله را به وسیله امیر المؤمنین امام حسن و حسین علیهم السلام حفظ می نماید همچنان که او امام علی علیه السلام را برای خلافت و جانشینی منصوب نمود (تا حافظ زحمات و علوم و معارف نبوی باشد) خداوند متعال بر همه چیز دانا .است .مترجم.

(امام صادق (علیه السلام) فرمود و آن قریه در ساحل و کنار دریا بود و به آن ناصره گفته می شد که (قوم) نصارا به همان قریه منسوب می باشند، پس به آنان طعامی ندادند و مهمان نوازی نکردند و بعد از آن هم تا زمانی که قیامت بر پا شود نسبت به هیچ کسی مهمان نوازی نکرده و نمی کنند و مثال کشتی در بین شما (مسلمانان) و ما (اهل بیت ،رسالت) همچون ترک بیعت امام حسین علیه السلام با معاویه است و مثال آن نوجوان در بین شما همچون فرمایش امام حسن (مجتبی) علیه السلام به عبد (عبید ) الله بن علی است که فرمود: خداوند تو را از بابت کافریت لعنت کند پس به او گفت ای ابو محمّد او را کشتی

و اما مثال دیوار در بین شما همچون امام علی حسن و حسین علیهم السلام است.

ص: 647

2368 / [ 48] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

بَیْنَمَا مُوسَی قَاعِداً فِی مَلَإٍ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ إِذْ قَالَ لَهُ رَجُلٌ: مَا أَرَی أَحَداً أَعْلَمُ بِاللَّهِ مِنْکَ قَالَ مُوسَی علیه السلام: مَا أَرَی، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ بَلَی عَبْدِیَ اَلْخَضِرُ فَسَأَلَ اَلسَّبِیلَ إِلَیْهِ، وَ کَانَ لَهُ آیَهُ اَلْحُوتِ أَنِ افْتَقَدَهُ، وَ کَانَ مِنْ شَأْنِهِ مَا قَصَّ اَللَّهُ (1)

2369 / [49] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

کَانَ سُلَیْمَانُ أَعْلَمَ مِنْ آصَفَ ، وَ کَانَ مُوسَی أَعْلَمَ مِنَ اَلَّذِی اِتَّبَعَهُ (2)

2370 / [50] - عَنْ لَیْثِ بْنِ سُلَیْمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

شَکَا مُوسَی إِلَی رَبِّهِ اَلْجُوعَ فِی ثَلاَثَهِ مَوَاضِعَ ﴿آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقِینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً﴾ ﴿لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً﴾ ، ﴿رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ﴾ (3). (4)

2371 / [51] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ اَلْکُوفِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:

مَا وَجَدْتُ لِلنَّاسِ وَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام شَبَهاً إِلاَّ مُوسَی وَ صَاحِبَ اَلسَّفِینَهِ، فَکَلَّمَ مُوسَی بِجَهْلٍ، وَ تَکَلَّمَ صَاحِبُ اَلسَّفِینَهِ، بِعِلْمٍ وَ تَکَلَّمَ اَلنَّاسُ بِجَهْلٍ وَ یُکَلِّمُ عَلِیٌّ علیه السام بِعِلْمٍ. (5)

ص: 648


1- عنه بحار الأنوار: 309/13 ح 34 ، والبرهان: 56/5 ح 17، و نور الثقلين: 275/3 ح 140
2- عنه بحار الأنوار: 309/13 ح 35، والبرهان في تفسير القرآن: 57/5 ح 18، و نور الثقلين: 275/3 ح 141.
3- سورة القصص: 24/28.
4- عنه بحار الأنوار: 309/13 ح 36 ، والبرهان في تفسير القرآن: 57/5 ح 19، و نور الثقلين: 282/3 ح 156 و 121/4 ح 39
5- عنه بحار الأنوار: 309/13 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن: 57/5 ح 20.

48)- از عبد الله بن میمون قداح روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: روزی حضرت موسى علیه السلام در جمع بنی اسرائیل نشسته بود یکی از افراد آن جمع اظهار داشت: من کسی را داناتر از تو نسبت به علوم خداوند نمی شناسم، موسی علیه السلام فرمود: من (نیز) نمی بینم پس خداوند به او وحی نمود بلی (وجود دارد) که او بنده ام خضر می باشد پس راه رسیدن به او را جستجو کن و نشانه او آیه و معجزه ماهی خواهد بود که آن ماهی را گم می کنی و از دست می دهی و داستان ایشان همچنانی است که خداوند بیان نموده است.

49)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت سلیمان علیه السلام از آصف (بن برخیا) عالم تر بود و (همچنین) موسی علیه السلام از کسی که با او همراهی کرد، عالم تر بود.

50) - از لیث بن ابی سُلیم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود موسی علیه السلام در سه مورد از گرسنگی به پروردگار خود شکایت کرد: «غذای ما را بیاور که در این سفر خسته و گرسنه شده ایم»، «در مقابل ،آن اُجرت (طعام و خوراک) دریافت می کردی»، «پروردگارا! نسبت به آن چه که از خوبی بر من نازل نمودی فقیر و تهی دست هستم».

51)- از اسماعیل بن ابی زیاد سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام ، به نقل از پدر بزرگوارش از جدّ گرامیش علیه السلام حدیث نمود در این که ابن عباس گفته است من بین مردم و على بن ابى طالب علیه السلام، وجه شباهتی ،نیافتم مگر داستان موسی علیه السلام و جریان کشتی که او از روی نادانی اعتراض کرد ولی صاحب کشتی با علم پاسخ او را بیان کرد و مردم نیز از روی نادانی سخن گفتند ولی امام علی علیه السلام با علم استدلال نمود و سخن گفت.

ص: 649

2372 / [52] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

أَنَّ نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ یَسْأَلُهُ عَنْ سَبْیِ اَلذَّرَارِیِّ، فَکَتَبَ إِلَیْهِ: أَمَّا اَلذَّرَارِیُّ فَلَمْ یَکُنْ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقْتُلُهُمُ وَ کَانَ اَلْخَضِرُ یَقْتُلُ کَافِرَهُمْ وَ یَتْرُکُ مُؤْمِنَهُمْ، فَإِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ مَا یَعْلَمُ اَلْخَضِرُ فَاقْتُلْهُمْ (1)

2373 / [53] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: بَیْنَمَا اَلْعَالِمُ یَمْشِی مَعَ مُوسَی علیه السلام إِذَا هُمْ بِغُلاَمٍ یَلْعَبُ بالقلّة (2) قَالَ: فَوَکَزَهُ اَلْعَالِمُ فَقَتَلَهُ فَقَالَ لَهُ مُوسَی علیه السلام: ﴿أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّهً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً﴾ قَالَ فَأَدْخَلَ اَلْعَالِمُ یَدَهُ فَاقْتَلَعَ کَتِفَهُ فَإِذَا عَلَیْهِ مَکْتُوبٌ کَافِرٌ مَطْبُوعٌ . (3)

قوله تعالى: ﴿أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْر فَأَرَدتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَ كَانَ وَرَاءَهُم مَّلِك يَأخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا ﴿79﴾ وَ أَمَّا الْغُلَمُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَنًا وَ كُفْرًا ﴾ ﴿80﴾

2374 / [54 ] - عَنْ حَرِیزٍ عَنِ أَبِیهِ عبد الله أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ [ يقرأ ]: ﴿ وَ كَانَ وَرَاءَهُم مَّلِكَ ﴾ ، یَعْنِی أَمَامَهُمْ، ﴿ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ [ - صالحة - ] غَصْبًا ﴾ (4)

ص: 650


1- عنه بحار الأنوار: 309/13 ح 38 والبرهان في تفسير القرآن: 58/5 ح 22 و نور الثقلين: 286/3 ح 166. الخصال: 235/1 ذيل ح 75 بإسناده عن عبيد الله بن عليّ الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام قال: إن نجدة الحروري كتب إلى ابن عبّاس يسأله عن أربعة أشياء .... عنه البحار: 198/96 ذيل ح4، و 31/100 ذيل ح 6، و 161/103 ذيل ح 3.
2- لم أعثر في اللغة على معنى مناسب لهذه العبارة، ولم تكن الكلمة في سائر المطابع. و قال في هامش الطبع الجديد: الفُلّة: عودان يلعب بهما الصبيان، أقول: يحتمل أن تكون المقلاع، أي ما يرمى به الحجر. المعجم الوسيط : 755
3- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح 39 ، والبرهان 58/5 ح 23 ، و نور الثقلين: 286/3 ح 167.
4- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح 40 ، والبرهان 59/5 ح 24، و نور الثقلين: 285/3 ح 161

52)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود به درستی که نجده حروری (1) در نامه ای به ابن عباس :نوشت حکم اسیر کردن ذراری و فرزندان چگونه است؟

پس ابن عباس در جواب نوشت: رسول خدا صلی الله علیه و آله ذراری و فرزندان را به قتل نمی رسانید ولی خضر علیه السلام آن هایی را که کافر بودند می کشت و آن هایی را که مؤمن بودند رها می کرد پس اگر علم خضر علیه السلام را دارا ،هستی آن ها را بکش

53)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هنگامی که عالم قدم می زد و موسی همراه او حرکت می کرد نوجوانی را دیدند که با بچه ها بازی می کرد پس عالم او را گرفت و کشت موسی علیه السلام به او گفت: «آیا انسانی را بدون گناه کشتی؟ به تحقیق که مرتکب امر ناپسندی شدی» پس عالم دست برد و شانه مقتول را قطع کرد، سپس (موسی علیه السلام متوجه شد که) بر آن نوشته شده بود: کافر مطبوع.

فرمایش خداوند متعال: اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار می کردند من خواستم که آن را معیوب کنم و پشت سرشان پادشاهی (ستمگر) بود که هر کشتی (سالمی) را به زور می گرفت (79) و اما آن ،نوجوان پدر و مادرش با ایمان بودند و ما بیم داشتیم که او آنان را به طغیان وکفر وادارد (80)

54)- از حریز روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام آیه را این چنین: «و دنبال آن ها (سر راه آن ها) پادشاهی - و پیشوایی - بود که که هر کشتی- صحیح و سالمی- را به زور می گرفت قرائت می نمود.

ص: 651


1- او فرزند عامر حروری حنفی از طایفه بنی حنیفه و از سران گروه خوارج بود که بعد از هلاکت یزید در یمامه خروج کرد و وارد مکه گردید و در رابطه با حقوق ذوی القربی و نیز کشتن اطفال کسانی که با او مخالفت می کنند و تسلیم نمی شدند از ابن عباس سؤال کرد. أعلام زرکلی: ج 2 ص 361 ح 52

2375 / [55] - عَنْ حَرِیزٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَحَدِهِمَا : أَنَّهُ قَرَأَ: ﴿فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ﴾ - فَطُبِعَ کَافِراً- (1)

2376 / [56] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ : فِی قَوْلِهِ: ﴿فَخَشِينَا﴾، (قال) : خَشِیَ إِنْ أَدْرَکَهُ اَلْغُلاَمُ أَنْ یَدْعُوَ أَبَوَیْهِ إِلَی اَلْکُفْرِ فَیُجِیبَانِهِ مِنْ فَرْطِ حُبِّهِمَا إِیَّاهُ . (2)

2377/[57] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ خَالِدٍ ، رَفَعَهُ، قَالَ:

کَانَ فِی کَتِفِ اَلْغُلاَمِ اَلَّذِی قَتَلَهُ اَلْعَالِمُ مَکْتُوبٌ: کَافِرٌ (3)

قوله تعالى: ﴿فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا ﴿81﴾ وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا﴾ ﴿82﴾

2378/ [58]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

إِنَّ اَللَّهَ لَیَحْفَظُ وُلْدَ اَلْمُؤْمِنِ إِلَی أَلْفِ سَنَهٍ، وَ إِنَّ اَلْغُلاَمَیْنِ کَانَ بَیْنَهُمَا وَ بَیْنَ أَبَوَیْهِمَا سَبْعُمِائَهِ سَنَهٍ . (4)

ص: 652


1- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح 41 ، والبرهان 59/5 ح 25 ، و نور الثقلين: 285/3 ح 165 تفسير القمّي: 38/2 مرسلاً، عنه البحار: 280/13 ضمن ح 1 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 291 (الفصل الثامن في لقاء موسى للخضر علیهما السلام).
2- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح 42 ، والبرهان في تفسير القرآن: 59/5 ح 26، و نور الثقلين: 286/3 ح 168 بتفاوت يسير فيهما.
3- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح ،43، والبرهان في تفسير القرآن: 59/5 ح 27، و نور الثقلين: 26/3 ح 169 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 300 (الفصل الثامن في لقاء موسى للخضر علیهما السلام).
4- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح 44 ، والبرهان في تفسير القرآن: 59/5 ح 28، و نور الثقلين: 289/3 ح 187، قصص الأنبياء علیهم السلام الجزائري: 300 (الفصل الثامن في لقاء موسى للخضر علیهما السلام). يأتي الحديث أيضاً بهذا السند والعبارة في الحديث 70 في هذه السورة.

55)- از حریز به نقل از کسی که یادآور نامش شده روایت کرده که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیه السلام آیه را این چنین: «پس پدر و مادر او مؤمن بودند - ولی او مطبوع (و ممهور) به کفر گشته بود -» قرائت می کردند.

56)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «پس ترسیدیم»، فرمود: ترسید که مبادا آن نوجوان به کمال برسد و پدر و مادر خود را وادار به کفر کنند و آن ها هم از شدّت محبّتشان به او دعوت او را بپذیرند

57)- از عبد الله بن خالد، به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

در شانه آن نوجوانی که به دست عالم کشته شد نوشته شده بود: این شخص کافر است.

58)- از محمّد بن عمر به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که خداوند فرزند مؤمن را تا هزار سال محافظت می نماید و بین آن دو پسر (یتیم) و پدران ،ایشان هفت صد سال فاصله شده بود

فرمایش خداوند متعال پس از این رو خواستیم که پروردگارشان به جای او فرزندی پاک تر و با محبت بیش تری به آن دو بدهد (81) و اما آن ،دیوار از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر ،آن گنجی متعلق به آن دو وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود پس پروردگار تو می خواست آن ها به حد بلوغ برسند و گنج خودشان را استخراج کنند این رحمتی از پروردگارت بود و من آن کارها را خودسرانه و از پیش خود انجام ندادم این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آن ها شکیبایی نشان دهی (82)

ص: 653

2379/ [59] - عَنْ عُثْمَانَ ، عَنْ رَجُلٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ: ﴿ فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَوَةً وَ أَقْرَبَ رُحْمَا﴾، قَالَ: إِنَّهُ وَلَدَتْ لَهُمَا جَارِیَهً فَوَلَدَتْ غُلاَماً فَکَانَ نَبِیّاً (1)

2380 / [60] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ سَعِیدٍ اَللَّخْمِیِّ قَالَ:

وَلَدَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا جَارِیَهً دَخَلَ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَرَآهُ مُتَسَخِّطاً لَهَا، فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: أَ رَأَیْتَ لَوْ أَنَّ اَللَّهَ أَوْحَی إِلَیْکَ أَنِّی أَخْتَارُ لَکَ أَوْ تَخْتَارُ لِنَفْسِکَ مَا کُنْتَ تَقُولُ

قَالَ: کُنْتُ أَقُولُ یَا رَبِّ تَخْتَارُ لِی، قَالَ: فَإِنَّ اَللَّهَ قَدِ اِخْتَارَ لَکَ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَلْغُلاَمَ اَلَّذِی قَتَلَهُ اَلْعَالِمُ کَانَ مَعَ مُوسَی علیه السلام فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاهً وَ أَقْرَبَ رُحْماً﴾ قَالَ: فَأَبْدَلَهُمَا جَارِیَهً وَلَدَتْ سَبْعِینَ نَبِیّاً (2)

2381 / [61] - عَنْ أَبِی یَحْیَی اَلْوَاسِطِیِّ رَفَعَهُ إِلَی أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ ﴾ - إلى قوله: ﴿ وَ أَقْرَبَ رُحْمًا ﴾،قَالَ: أَبْدَلَهُمَا مَکَانَ اَلاِبْنِ بِنْتاً فَوَلَدَتْ سَبْعِینَ نَبِیّاً (3)

2382 / [62] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَمْ مِنْ إِنْسَانٍ لَهُ حَقٌّ لاَ یَعْلَمُ بِهِ، قَالَ قُلْتُ: وَ مَا ذَاکَ أَصْلَحَکَ اَللَّهُ؟

ص: 654


1- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح 45، والبرهان في تفسير القرآن: 59/5 ح 29، و نور الثقلين: 286/3 ح 170 ، و مستدرك الوسائل: 117/15 ح 17713
2- عنه بحار الأنوار: 311/13 ح 46، و 101/104 ح 86 فيه: «اللحملي» بدل «اللخمي»، والبرهان في تفسير القران: 59/5 ح 30 ، و مستدرك الوسائل: 116/15 ح 17711 الكافي: 6/6 ح 11 بإسناده عن الحسن بن سعيد ،اللخمي عنه وسائل الشيعة: 364/21 ح 27313، عدّة الداعي: 90
3- عنه بحار الأنوار: 311/13 ح 47 ، و 102/104 ح 92 والبرهان في تفسير القران: 59/5 ح 31، و نور الثقلين: 286/3 ح 171 و مستدرك الوسائل: 117/15 ح 17712 من لا يحضره الفقيه : 49/3 ح 4738 ، عنه وسائل الشيعة 365/21 ح 27315، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 291 (الفصل الثامن في لقاء موسى للخضر علیهما السلام).

59)- از عثمان به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس ما (با این کار) اراده کردیم تا پروردگارشان بهتر از او را عطایشان نماید که پاک و خویشاوند دوست باشد، فرمود: خداوند برای آن پدر و مادر دختری عطا نمود که بعداً دارای فرزندی پسر شد و او پیامبر شد.

60) – از حسن بن سعید لخمی روایت کرده است، که گفت:

برای یکی از یاران ما دختری به دنیا آمد (پس) او بر امام صادق علیه السلام وارد شد، حضرت او را ناراحت و پریشان حال دید به او فرمود: آیا اگر خداوند تبارک و تعالی به تو بگوید من برایت (سرنوشتت) انتخاب کنم یا خودت انتخاب می کنی چه می گویی؟

گفت: می گویم پروردگارا! تو برایم انتخاب کن فرمود: پس خداوند او را برایت انتخاب نموده است و سپس :افزود آن غلام و پسر بچه ای را که آن عالم (خضر علیه السلام) در همراهی موسی علیه السلام به قتل رساند همچنان که خدای عزوجل فرموده است: «پس ما (با این کار) اراده کردیم تا پروردگارشان بهتر از او را عطایشان نماید که پاک و خویشاوند دوست باشد» در عوض او خداوند دختری به آنان داد که (از نسل او) هفتاد پیغمبر تولد یافتند.

61) - از ابو یحیی واسطی به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خدای عزّوجلّ: «و اما آن ،نوجوان پس پدر و مادرش مؤمن بودند- تا جایی که فرموده: -و بهتر از آن را عطایشان نماید (که پاک و خویشاوند دوست باشد)»، فرمود: خداوند بجای آن ،پسر دختری به آنان عطا نمود که هفتاد پیغمبر (از نسل او) تولد یافتند.

62)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بسیاری از انسان ها هستند که دارای حقی می باشند ولی اطلاعی نسبت به آن ندارند به حضرت عرض کردم خداوند امور شما را اصلاح نماید و آن چگونه است؟

ص: 655

قَالَ إِنَّ صَاحِبَیِ اَلْجِدَارِ کَانَ لَهُمَا کَنْزٌ تَحْتَهُ أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ ذهب وَ لاَ فِضَّهٍ [ قُلْتُ فَمَا کَانَ؟ قَالَ: کَانَ عِلْماً].

قَالَ قُلْتُ فَأَیُّهُمَا کَانَ أَحَقَّ بِهِ؟

فقَالَ اَلْأَکْبَرُ کَذَلِکَ نَقُولُ (1)

2383 / [63] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ

إِنَّ اَللَّهَ لَیُصْلِحُ بِصَلاَحِ اَلرَّجُلِ اَلْمُؤْمِنِ وُلْدَهُ وَ وُلْدَ وُلْدِهِ، وَ یَحْفَظُهُ فِی دُوَیْرَتِهِ وَ دُوَیْرَاتٍ حَوْلَهُ، فَلاَ یَزَالُونَ فِی حِفْظِ اَللَّهِ لِکَرَامَتِهِ عَلَی اَللَّهِ. ثُمَّ ذَکَرَ اَلْغُلاَمَیْنِ فَقَالَ: ﴿وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً﴾ أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اَللَّهَ شَکَرَ صَلاَحَ أَبَوَیْهِمَا لَهُمَا؟ (2)

2384 / [64] - عَنْ یَزِیدَ بْنِ رُومَانَ ، قَالَ:

دَخَلَ نَافِعُ بْنُ اَلْأَزْرَقِ المَسجِدَ الحَرامَ وَالحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السّلام مَعَ عَبدِ اللّهِ بنِ عَبّاسٍ جالِسانِ فِی الحِجرِ،فَجَلَسَ إلَیهِما ثُمَّ قالَ:یَابنَ عَبّاسٍ،صِف لی إلهَکَ الَّذی تَعبُدُهُ، فَأَطْرَقَ اِبْنُ عَبَّاسٍ طَوِیلاً مُتَبَطِّئاً بِقَوْلِهِ،.

فَقَالَ لَهُ اَلْحُسَیْنُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : إِلَیَّ یَا اِبْنَ اَلْأَزْرَقِ ، اَلْمُتَوَرِّطَ فِی اَلضَّلاَلَهِ، [اَلْمُرْتَکِسَ] فِی اَلْجَهَالَهِ، أُجِیبُکَ عَمَّا سَأَلْتَ عَنْهُ

فَقَالَ: مَا إِیَّاکَ سَأَلْتُ فَتُجِیبَنِی. فَقَالَ لَهُ اِبْنُ عَبَّاسٍ : مَهْ عَنِ اِبْنِ رَسُولِ اَللَّهِ ، فَإِنَّهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ اَلنُّبُوَّهِ وَ مَعْدِنِ اَلْحِکْمَهِ

ص: 656


1- عنه بحار الأنوار: 311/13 ح 48 ، و 341/104 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن: 60/5 ح 32 و مستدرك الوسائل: 166/17 ح 21045. تهذيب الأحكام: 276/9 ح 10 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار: 144/4 ح ،6 عنه وسائل الشيعة: 99/26 ح 32574
2- عنه بحار الأنوار: 312/13 ح 49، و 236/71، ح ، والبرهان في تفسير القرآن: 60/5 ح 33، و نور الثقلين: 289/3 ح 188

فرمود:: همانند دو صاحب دیوار که زیر آن دیوار گنجی (پنهان) بود ولی صاحبانش اطلاعی نداشتند، گرچه آن گنج طلا و نقره نبود، (گفتم: پس چه بود؟ فرمود: علم بود).

عرض کردم کدام یک از ایشان نسبت به آن سزاوارتر بودند؟

فرمود: آن کسی که بزرگ تر بود ما (اهل بیت رسالت) این چنین می گوییم.

63 )- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند امور مرد مؤمن را به خاطر فرزندش و فرزند فرزندش (نوادگانش) ، اصلاح می نماید و خداوند (امور) او را در خانه و اتاقش و در خانه های اطرافش محافظت می نماید پس (مؤمنین) همیشه و همه جا در حفاظت خداوند می باشند آن هم به خاطر کرامت و عظمتی که مؤمن نزد خداوند دارد سپس حضرت جریان آن دو غلام یتیم را یادآور شد و فرمود: «و پدر آن دو (یتیم)، شخصی صالح و با ایمان بود»، آیا توجّه نداری که خداوند به خاطر صالح بودن پدر و مادرشان شکر و قدردانی نمود (و گنج را برای ایشان توسط بنده شایسته اش حضرت خضر علیه السلام، محافظت کرد)؟

64)- از یزید بن رومان روایت کرده است که گفت:

روزی نافع بن ازرق وارد مسجد الحرام شد و امام حسین علیهالسلام با عبد الله بن عباس داخل حجر (اسماعیل) نشسته بودند نافع آمد و کنار ایشان نشست و گفت ای فرزند عباس آن خدایی را که می پرستی برای من توصیف و معرّفی کن.

ابن عباس مدتی سر خود را به زیر انداخت و کلامی نگفت پس امام حسين علیه السلام فرمود: ای پسر ازرق! نزد من بیا که عجیب در گمراهی فرو رفته ای و در نادانی قرار گرفته ای بیا تا در مورد آن چه که سؤال کردی جوابت را بگویم

نافع گفت: از شما چیزی سؤال نکردم که بخواهی پاسخ دهی.

ابن عباس گفت: در مقابل فرزند رسول خدا آرام باش؛ زیرا او از اهل بیت نبوّت و معدن حکمت می باشد.

پس نافع به حضرت عرض :کرد شما خدای خود را برای من توصیف نما

ص: 657

فَقَالَ لَهُ: أَصِفُهُ بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ، وَ أُعَرِّفُهُ بِمَا عَرَّفَ بِهِ نَفْسَهُ: لاَ یُدْرَکُ بِالْحَوَاسِّ، وَ لاَ یُقَاسُ بِالنَّاسِ، قَرِیبٌ غَیْرُ مُلْتَزِقٍ وَ بَعِیدٌ غَیْرُ مُقْصًی، یُوَحَّدُ وَ لاَ یُبَعَّضُ ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ اَلْکَبِیرُ اَلْمُتَعَالِ

قَالَ: فَبَکَی اِبْنُ اَلْأَزْرَقِ بُکَاءً شَدِیداً.

فَقَالَ لَهُ اَلْحُسَیْنُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : مَا یُبْکِیکَ؟

فَقَالَ: بَکَیْتُ مِنْ حُسْنِ وَصْفِکَ. قَالَ: «یَا اِبْنَ اَلْأَزْرَقِ ، إِنِّی أُخْبِرْتُ أَنَّکَ تُکَفِّرُ أَبِی وَ أَخِی وَ تُکَفِّرُنِی؟

قَالَ لَهُ نَافِعٌ : لَئِنْ قُلْتَ ذَاکَ لَقَدْ کُنْتُمُ اَلْحُکَمَاءَ وَ مَعَالِمَ اَلْإِسْلاَمِ ، فَلَمَّا بُدِّلْتُمُ اِسْتَبْدَلْنَا بِکُمْ.

فَقَالَ: لَهُ اَلْحُسَیْنُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : «یَا اِبْنَ اَلْأَزْرَقِ ، أَسْأَلُکَ عَنْ مَسْأَلَهٍ، فَأَجِبْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ: ﴿وَ أَمَّا اَلْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَ كانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُما ﴾- إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿کَنْزٌ هُما﴾ مَنْ حُفِظَ فِیهِمَا؟ [قال: أبوهما].

قَالَ: فَأَیُّهُمَا أَفْضَلُ: أَبُوهُمَا أَمْ رَسُولُ اَللَّهِ وَ فَاطِمَهُ؟

قَالَ: لاَ، بَلْ رَسُولُ اَللَّهِ وَ فَاطِمَهُ بِنْتُ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)

قَالَ: فَمَا حُفِظْنَا حَتَّی حِیلَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ اَلْکُفْرِ؟. فَنَهَضَ، ثُمَّ نَفَضَ ثَوْبَهُ، ثُمَّ قَالَ: قَدْ نَبَّأَنَا اَللَّهُ عَنْکُمْ مَعْشَرَ قُرَیْشٍ أَنْتُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ. (1)

ص: 658


1- عنه بحار الأنوار: 423/33 ح 631 ، والبرهان في تفسير القرآن: 60/5 ح 34 فيه: يزيد بن ،رومان و نور الثقلين: 289/3 ح 189 فيه عن بريد بن رويان

حضرت فرمود: خداوند را به شکلی که خودش توصیف و معرفی نموده بیان می کنم او به وسیله حواس (پنجگانه ظاهری) درک و لمس نمی شود به شکل و خصوصیات مردم مقایسه نمی،شود او به هر شخص و هر چیزی نزدیک است بدون آن که به آن چسبیده و محسوس ،باشد او نسبت به هر چیزی دور است ولی نه دوری که بی خبر باشد او به یگانگی پرستش می شود ولی قابل تبعیض نخواهد بود خدائی به غیر از او وجود ندارد او بزرگوار و بلند مرتبه و از هر چیزی برتر می باشد (راوی) :گوید در این لحظه ابن ازرق سخت به گریه افتاد پس امام حسین علیه السلام به او فرمود تو را چه شد که گریه می کنی؟

عرضه داشت گریه من به خاطر معرفی و توصیف زیبائی است که بیان نمودی حضرت فرمود: ای پسر ازرق به من خبر رسیده که تو نسبت به پدر و برادر من و خودم کفر و ناسزا می گویی؟ عرض کرد اگر من چنین کرده و گفته باشم شما حکماء و راهنمایان اسلام هستید ولی چون شما را به غیر از آن چه که می دانستیم یافتیم دیگران را بجای شما که بر خلاف واقع مورد اعتماد بودند قرار می دهیم و پیرو شما نخواهیم شد.

امام حسین علیه السلام فرمود: ای پسر ازرق از تو سؤالی می کنم پاسخ مرا بده و آن سؤال در مورد فرمایش خداوندی است که خدایی غیر از او وجود ندارد: «و اما آن دیوار مربوط به دو نوجوان یتیمی بود که در شهر بودند و زیر آن دیوار گنجی مال آن دو نفر وجود داشت»، چه کسی (آن را) برای ایشان حفظ (و ذخیره) کرده بود؟

پاسخ :داد ،پدرشان فرمود کدام یک پدر ایشان و یا رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرت فاطمه ، افضل و برتر می باشند؟

پاسخ داد نه چنین نیست بلکه رسول خدا صلی اللهعلیه و آله و دخترش فاطمه علیها السلام (افضل و برتر می باشند) فرمود پس چه چیزی برای آن دو ذخیره و نگهداری شده است تا بین ما و کفر فاصله بیندازد؟ بعد از این فرمایش نافع بن ازرق از جای خود برخاست و لباس خود را تکان داد و گفت خداوند به ما خبر داده است که شما طایفه ،قریش گروهی کینه توز می باشید

ص: 659

2385 / [65] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالاَ: یُحْفَظُ اَلْأَطْفَالُ بِأَعْمَالِ آبَائِهِمْ کَمَا حَفِظَ اَللَّهُ اَلْغُلاَمَیْنِ بِصَلاَحِ أَبِیهِمَا (1)

2386 / [66] - عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَمَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَ كَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا﴾ ؟

فَقَالَ: أَمَا إِنَّهُ مَا کَانَ ذَهَباً وَ لاَ فِضَّهً، وَ إِنَّمَا کَانَ أَرْبَعَ کَلِمَاتٍ: إِنِّی أَنَا اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا مَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ لَمْ تَضْحَکْ سِنُّهُ، وَ مَنْ أَقَرَّ بِالْحِسَابِ لَمْ یَفْرَحْ قَلْبُهُ، وَ مَنْ آمَنَ بِالْقَدَرِ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ رَبَّهُ. (2)

2387 / [ 67] - عَنْ اِبْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ فِی اَلْکَنْزِ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما ﴾ لَوْحٌ مِنْ ذَهَبٍ فِیهِ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ، عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ کَیْفَ یَفْرَحُ، وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ کَیْفَ یَحْزَنُ، وَ عَجِبْتُ لِمَنْ رَأَی اَلدُّنْیَا وَ تَقَلُّبَهَا بِأَهْلِهَا کَیْفَ یَرْکَنُ إِلَیْهَا، وَ یَنْبَغِی لِمَنْ غَفَلَ عَنِ اَللَّهِ أَنْ لاَ یَتَّهِمَ اَللَّهَ فِی قَضَائِهِ وَ لاَ یَسْتَبْطِئَهُ فِی رِزْقِهِ (3)

ص: 660


1- عنه بحار الأنوار: 23671 ح 1، والبرهان في تفسير القرآن: 61/5 ح 35، و نور الثقلين 290/3 ح 190 ، شواهد التنزيل: 273/2 ح 905
2- عنه بحار الأنوار: 312/13 ح 51 ، والبرهان في تفسير القرآن: 61/5 ح 36. الكافي: 58/2 ح 6 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة: 201/15 ح 20277، والبحار: 152/70 ح 11 مجموعة ورّام: 184/2 مشكاة الأنوار: 12 (الفصل الثالث في اليقين).
3- عنه بحار الأنوار: 295/13 ذيل ح 9 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 61/5 ح 37. قرب الإسناد (الطبع الحجرى) : 165 (الجزء الثالث) عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن أحمد ابن محمّد بن أبي نصر قال سمعت الرضا علیه السلام عنه البحار: 294/13 ح 9 الجعفريّات (الطبع الحجرى): 237 ( باب البرّ و سخاء النفس و طيب الكلام) بإسناده عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه عليّ بن الحسين، عن أبيه، عن عليّ بن أبي طالب علیهم السلام قال: قلت: يا رسول الله ! أخبرني ... بتفاوت يسير عنه مستدرك الوسائل: 196/11 ح 12728 ، الكافي: 592 ح 9 تهذيب أحكام: 279/9 ح 11 عنهما وسائل الشيعة: 15/ 203 ح 20283 رجال الكشّي 597 ح 1116 بإسناده عن أحمد بن عمر المحلبي، قال دخلت على الرضا علیه السلام بمعني فقلت له... بتفصيل عنه البحار: 45/72 ح 56

65)- از زراره و حُمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: کودکان به خاطر اعمال و کردار پدرانشان محفوظ و نگهداری می شوند همچنان که خداوند آن دو نوجوان (یتیم) را به خاطر پدر نیکوکارشان محافظت نمود.

66)- از صفوان جمال روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای متعال: «و اما آن دیوار مربوط به دو نوجوان یتیمی بود که در شهر بودند و زیر آن دیوار گنجی مال آن دو نفر وجود داشت» سؤال کردم؟

فرمود: آن چه قابل توجّه می باشد این است که آن گنج طلا و نقره نبود و همانا چهار جمله در آن وجود داشت به راستی من خدایی هستم که غیر از من خدایی نخواهد بود کسی که به مردن اطمینان دارد هیچ موقع نمی خندد کسی که به حساب و بررسی اعمال اقرار و عقیده دارد هیچ موقع دلشاد نخواهد بود و کسی که به مقدرات خداوند ایمان و اعتقاد دارد از هیچ کسی غیر از خدایش نمی ترسد.

67)- از (علی) ابن اسباط روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: در آن گنجی که خداوند فرموده: «و زیر آن (دیوار) گنجینه ای برای آن (دو غلام بود» لوحی از طلا بود که بر آن نوشته بود: به نام خداوند بخشاینده ،مهربان نیست خدایی جز خداوند (یکتا)، محمّد رسول خداست تعجب می کنم از کسی که به مرگ یقین دارد چگونه (در دنیا) شادمان و مسرور است؟! تعجب می کنم از کسی که یقین به مقدرات (الهی) دارد ولی چگونه در جریانات غمگین و محزون می باشد؟! تعجب می کنم از کسی که بی ثباتی و بی اعتباری دنیا و اهل دنیا را دیده و مشاهده می کند ولی با این حال چگونه بر آن تکیه می کند و به آن اطمینان دارد؟ سزاوار است کسی که نسبت به خداوند اندیشه و تعقل دارد خداوند را در قضاوت ها و مقدّراتش متهم نکند (نیز) او را در روزی رساندن کند نداند

ص: 661

2388/ [ 68] - عَنْهُ ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ،عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ لَیَخْلُفُ اَلْعَبْدَ اَلصَّالِحَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ فِی أَهْلِهِ وَ مَالِهِ، وَ إِنْ کَانَ أَهْلُهُ أَهْلَ سَوْءٍ، ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً﴾ (1)

2389/ [69] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ :

أَنَّهُ سَمِعَ هَذَا اَلْکَلاَمَ مِنَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَجَباً لِمَنْ غَفَلَ عَنِ اَللَّهِ کَیْفَ یَسْتَبْطِئُ اَللَّهَ فِی رِزْقِهِ، وَ کَیْفَ اِصْطَبَرَ عَلَی قَضَائِهِ (2)

2390 / [70]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو الْكُوفِیِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

إِنَّ اللَّهَ تعالی یَحْفَظُ وُلْدَ الْمُؤْمِنِ لابیه إِلَی أَلْفِ سَنَةٍ وَ إِنَّ الْغُلَامَیْنِ كَانَ بَیْنَهُمَا وَ بَیْنَ أَبِویهِمَا سَبْعُمِائَةِ سَنَةٍ (3)

قوله تعالى: ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا﴾ ﴿83﴾

2391/ [71]- عَنِ اَلْأَصْبَغِ قَالَ: قَامَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ:

یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ أَ مَلَکٌ کَانَ أَمْ نَبِیٌّ وَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَرْنَیْهِ أَ ذَهَبٌ أَمْ فِضَّهٌ

ص: 662


1- عنه بحار الأنوار 236/71 ح 4، والبرهان في تفسير المران: 615 - 38، و نور الثقلین: 290/3 ح 191.
2- عنه بحار الأنوار: 150/71 ح 50 والبرهان في تفسير القرن: 61/5 ح 39
3- عنه بحار الأنوار: 312/13 ح 50 و 236/71 ح 2 والبرهان تفسير القرن: 61/5 ح 40. تقدّم الحديث مع تفاوت تسمير في هذه السورة في لحدیث 58

138)- از مسجده من صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله حدیث نمود که فرموده است: به درستی که خداوند نسبت به بنده شایسته و ،نیکو کارش بعد از مرگ او در بین فرزندان خانواده و اموالش جانشین خواهد بود اگرچه فرزندان و خانوادش بد باشند، سپس حضرت این آیه شریفه: «و پدر ایشان مردی صالح و شایسته بود» را تا پایان تلاوت نمود.

69)- از احمد بن محمّد بن أبي نصر روایت کرده است که او این سخنان را از امام رضا علیه السلام شنید: تعجب است از کسی که نسبت به خداوند غفلت دارد. چگونه خداوند را در روزی رساندن کند می داند؟ و (نیز) چگونه او را در قضاوتش بردبار و شکیبا می داند

70)- از محمّد بن عمرو کوفی به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود فرزندان (و اموال) شخص مؤمن به خاطر پدرشان تا هزار سال محفوظ و نگهداری خواهند شد و به درستی که بین آن دو نوجوان یتیم و ،پدرشان هفتصد سال فاصله شده بود.

فرمايش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) از نو در مورد ذوالقرنین سوال می کنند یگو: برودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد. (83)

71)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

ابن کوّاء در محضر امام علی علیه السلام (که بالای منبر بود) برخاست و عرض کرد ای امیر المؤمنین مرا نسبت به داستان ذو القرنین آگاه فرما آیا پیغمبر بود و یا پادشاه؟ و همچنین مرا نسبت به شاخ های او آگاه نما آیا از طلا بود و یا از نقره؟

ص: 663

قَالَ: إِنَّهُ لَمْ یَکُنِ اَلنَّبِیَّ وَ لاَ مَلَکاً، وَ لَمْ یَکُنْ قَرْنَاهُ ذَهَباً وَ لاَ فِضَّهً، وَ لَکِنَّهُ کَانَ عَبْداً أَحَبَّ اَللَّهَ فَأَحَبَّهُ، وَ نَصَحَ لِلَّهِ فَنَصَحَ لَهُ، وَ إِنَّمَا سُمِّیَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ لِأَنَّهُ دَعَا قَوْمَهُ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ، فَغَابَ عَنْهُمْ، ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِمْ فَدَعَاهُمْ فَضَرَبُوهُ بِالسَّیْفِ عَلَی قَرْنِهِ اَلْآخَرِ وَ فِیکُمْ مِثْلُهُ (1)

2392 / [72] - عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ

إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لَمْ یَکُنْ نَبِیّاً لَکِنَّهُ کَانَ عَبْداً صَالِحاً أَحَبَّ اَللَّهَ فَأَحَبَّهُ اَللَّهُ وَ نَاصَحَ اَللَّهَ فَنَاصَحَهُ اَللَّهُ أَمَرَ قَوْمَهُ بِتَقْوَی اَللَّهِ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ فَغَابَ عَنْهُمْ زَمَاناً ثُمَّ رَجَعَ إِلَیْهِمْ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ اَلْآخَرِ وَ فِیکُمْ مَنْ هُوَ عَلَی سُنَّتِهِ - وَ إِنَّهُ خُیِّرَ اَلسَّحَابَ اَلصَّعْبَ وَ اَلسَّحَابَ اَلذَّلُولَ فَاخْتَارَ اَلذَّلُولَ فَرَکِبَ اَلذَّلُولَ وَ کَانَ إِذَا اِنْتَهَی إِلَی قَوْمٍ کَانَ رَسُولَ نَفْسِهِ إِلَیْهِمْ لِکَیْلاَ یُکَذَّبَ اَلرُّسُلُ (2)

2393 / [73] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ قَالَ:

سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لَمْ یَکُنْ نَبِیّاً وَ لاَ رَسُولاً کَانَ عَبْداً أَحَبَّ اَللَّهَ فَأَحَبَّهُ وَ نَاصَحَ اَللَّهَ فَنَصَحَهُ دَعَا قَوْمَهُ فَضَرَبُوهُ عَلَی أَحَدِ قَرْنَیْهِ فَقَتَلُوهُ ثُمَّ بَعَثَهُ اَللَّهُ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ اَلْآخَرِ فَقَتَلُوهُ (3)

ص: 664


1- عنه بحار الأنوار: 180/12 ح ،6 والبرهان في تفسير القرآن: 68/5 ح 17. إكمال الدين: 393/2 ح 3 بإسناده عن سعد بن طريف عن الأصبغ بن نباتة، علل الشرائع: 3/1 ح 1 (باب- 37 العلّة التي من أجلها سمّي ذو القرنين) بإسناده عن بريد العجلي، عن الأصبغ بن نباتة عنه البحار: 39/39 ح 12 البرهان: 63/5 1، الاحتجاج: 229/1 (احتجاجه علیه السلام على بعض اليهود و غيره).
2- عنه بحار الأنوار: 194/12 ذيل ح 17 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 68/5 ح 18 و نور الثقلين: 296/3 ح 213 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 120 (فصل - 2 في حديث ذي القرنين علیه السلام) عنه البحار: 194/12 ح 17.
3- عنه بحار الأنوار: 196/12 ح 24 ، والبرهان: 69/5 ح 19، و نور الثقلين: 295/3 ح 205. بصائر الدرجات: 366 ذيل ح 4 ( باب - 20 في الأئمّة علیهم السلام من يشبهون) مختصراً، عنه البحار: 76/26 ح 20

فرمود: او نه پیغمبر بود و نه پادشاه همچنین شاخ هایش از طلا و نقره نبود بلکه او بنده ای بود که به خداوند محبّت می ورزید و خداوند هم او را دوست می داشت برای خدا خیر اندیش بود و خدا هم خیر خواه او بود و او را ذو القرنین گفته اند چون قوم خود را به سوی حق دعوت می کرد و آنان ضربتی به یک طرف سرش زدند پس مدت زمانی از آن ها پنهان شد و چون نزد آن ها بازگشت به طرف دیگر سرش نیز ضربتی دیگر وارد کردند و در بین شما نیز همانند او وجود دارد ( منظور خود امیرالمؤمنین علی علیه السلام می باشد).

72)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام فرمود به راستی ذو القرنین پیغمبر نبود، بلکه او بنده ای شایسته بود که به خداوند محبّت می ورزید و خداوند هم او را دوست می داشت برای خدا خیر اندیش بود و خدا هم خیر خواه او بود او قوم خود به رعایت تقوا دعوت و سفارش می کرد پس آنان ضربتی به یک طرف سرش زدند و او مدتی از آن ها پنهان شد و چون نزد آن ها بازگشت به طرف دیگر سرش نیز ضربتی دیگر وارد کردند و در بین شما نیز همانند او وجود دارد.

و او در انتخاب بین ابر سخت و چموش و ابر ساکت و آرام مخیر شد که هر کدام را خواست انتخاب نماید پس او ابر ساکت و آرام را برگزید و چون به هر گروهی می رسید از پیش خود آنان را موعظه و نصیحت می کرد که مبادا آنان پیامبران را تکذیب و توهین کنند.

73)- از ابو الطُفيل روایت کرده است که گفت:

از امام علیه السلام شنیدم که میفرمود به راستی ذو القرنین پیغمبر و رسول نبود، بلکه او بنده ای شایسته بود که به خداوند محبت می ورزید و خداوند هم او را دوست می داشت و قوم خود را دعوت و هدایت می کرد پس ضربتی به یک طرف سرش زدند و او را کشتند (پس از گذشت مدتی به اذن خداوند متعال زنده شد پس) ضربتی دیگر به طرف دیگر سرش وارد کردند و او دوباره کشتند.

ص: 665

2394 / [74] - عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَمِیعاً قَالَ لَهُمَا: مَا مَنْزِلَتُکُمْ وَ مَنْ تُشْبِهُونَ مِمَّنْ مَضَی؟

قَالَ صَاحِبُ مُوسَی وَ ذُو الْقَرْنَیْنِ کَانَا عَالِمَیْنِ وَ لَمْ یَکُونَا نَبِیَّیْنِ. (1)

2395/ [75]- عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ، قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یَبْعَثْ أَنْبِیَاءَ مُلُوکاً فِی اَلْأَرْضِ إِلاَّ أَرْبَعَهً بَعْدَ نُوحٍ ، أَوَّلُهُمْ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ وَ اِسْمُهُ عَیَّاشٌ ، وَ دَاوُدُ ، وَ سُلَیْمَانُ ، وَ یُوسُفُ ، فَأَمَّا عَیَّاشٌ فَمَلَکَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ، وَ أَمَّا دَاوُدُ فَمَلَکَ مَا بَیْنَ اَلشَّامَاتِ إِلَی بِلاَدِ إِصْطَخْرَ ، وَ کَذَلِکَ کَانَ مَلَکَ سُلَیْمَانُ ، فَأَمَّا یُوسُفُ فَمَلَکَ مِصْرَ وَ بَرَارِیَهَا لَمْ یُجَاوِزْهَا إِلَی غَیْرِهَا (2)

2396 / [76] - عَنْ اِبْنِ اَلْوَرْقَاءِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ مَا کَانَ قَرْنَاهُ

فَقَالَ: لَعَلَّکَ تَحْسَبُ کَانَ قَرْنَیْهِ ذَهَباً أَوْ فِضَّهً، وَ کَانَ نَبِیّاً؟ [بل کان عبداً صالحاً] بَعَثَهُ إِلَی أُنَاسٍ فَدَعَاهُمْ إِلَی اَللَّهِ وَ إِلَی اَلْخَیْرِ، فَقَامَ رَجُلٌ مِنْهُمْ فَضَرَبَ قَرْنَهُ اَلْأَیْسَرَ فَمَاتَ، ثُمَّ بَعَثَهُ فَأَحْیَاهُ، وَ بَعَثَهُ إِلَی أُنَاسٍ فَقَامَ رَجُلٌ فَضَرَبَ قَرْنَهُ اَلْأَیْمَنَ فَمَاتَ فَسَمَّاهُ اَللَّهُ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ (3)

ص: 666


1- عنه بحار الأنوار: 197/12 ح 25 ، والبرهان في تفسير القرآن: 69/5 ح 20. بصائر الدرجات: 366 ح 3 (باب - 20 في الأئمّة علیهم السلام من يشبهون)، عنه البحار: 74/26 ح 23 ، الكافي: 269/1 5.
2- عنه بحار الأنوار: 181/12 ذيل ح 9 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 69/5 ح 21، و نور الثقلين: 295/3 ح 206. الخصال: 248/1 ح 110 بإسناده عن هشام بن سالم عمّن ذكره، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 181/12 ح 9 ، و 265/12 ح 29 و 2/14 ح 5، و نور الثقلين: 290/3 ذيل ح 206 أشار إليه، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 143( الباب الثامن في قصص ذي القرنين علیه السلام)، و 335 (الفصل الأول في عمره و وفاته و فضائله علیه السلام).
3- عنه بحار الأنوار: 197/12 ح 26.

74)- از برید بن معاویه روایت کرده است که گفت

به امام باقر و امام صادق علیه السام عرض کردم موقعیت و منزلت شما چگونه است؟ و از گذشتگان با چه کسی شبیه هستید؟

فرمودند: ما همانند صاحب موسی علیه السلام (خضر) و ذو القرنین هستیم که هر دو عالم ،بودند ولی پیامبر نبودند.

75)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند بعد از زمان نوح علیه السلام پیامبران را روی زمین پادشاه قرار نداده مگر چهار نفر را اولین ایشان ذو القرنین است که نام او عیاش می باشد و داود سلیمان و یوسف علیهم السلام نیز پادشاه بودند اما عيّاش ما بين شرق و غرب دنیا را مسلّط شد

و اما داود مابین سرزمین شامات تا بلاد اصطخر (فارس) را تسلط یافت و سلطه سلیمان هم به همین کیفیت بود

و اما یوسف پادشاه مصر و حوالی آن شد و ملکش بیش از آن نبود

76)- از ابن ورقاء روایت کرده است که گفت

از امیر المؤمنین علیه السلام درباره ذو القرنین سؤال کردم که دو شاخ او چگونه بوده است؟

فرمود: شاید گمان کرده ای که شاخ او از طلا و یا نقره بوده است و یا گمان کرده ای که او پیامبر است؟

(خیر) بلکه او بنده ای شایسته بود که خداوند او را به سوی (گروهی از) مردم فرستاد و او آن ها را به خدا پرستی و نیکوکاری دعوت کرد، پس یکی از آن افراد برخاست و بر شقیقه راست سرش زد و او مرد پس از گذشت مدتی خداوند او را زنده نمود و به سوی گروهی دیگر فرستاد که باز هم یک نفر از این ها برخاست و بر شقیقه سمت چپ سرش زد و او مرد پس خداوند او را ذو القرنین نامید

ص: 667

2397 / [77] - عَنِ اِبْنِ هِشَامِ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ بَعْضِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ کَانَ رَجُلاً صَالِحاً طُوِیَتْ لَهُ اَلْأَسْبَابُ وَ مُکِّنَ لَهُ فِی اَلْبِلاَدِ، وَ کَانَ قَدْ وُصِفَ لَهُ عَیْنُ اَلْحَیَاهِ وَ قِیلَ لَهُ: مَنْ یَشْرَبْ مِنْهَا شَرْبَهً لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَسْمَعَ اَلصَّوْتَ، وَ أَنَّهُ قَدْ خَرَجَ فِی طَلَبِهَا حَتَّی أَتَی مَوْضِعَهَا، وَ کَانَ فِی ذَلِکَ اَلْمَوْضِعِ ثَلاَثُمِائَهٍ وَ سِتِّینَ [سِتُّونَ] عَیْناً، وَ کَانَ خَضِرُ عَلَی مُقَدِّمَتِهِ وَ کَانَ مِنْ أَشَدِّ أَصْحَابِهِ عِنْدَهُ، فَدَعَاهُ فَأَعْطَاهُ وَ أَعْطَی قَوْماً مِنْ أَصْحَابِهِ کُلَّ رَجُلٍ مِنْهُمْ حُوتاً مُمَلَّحاً، فَقَالَ: اِنْطَلِقُوا إِلَی هَذِهِ اَلْمَوَاضِعِ فَلْیَغْسِلْ کُلُّ رَجُلٍ مِنْکُمْ حُوتَهُ عِنْدَ عَیْنٍ وَ لاَ یَغْسِلْ مَعَهُ أَحَدٌ، فَانْطَلَقُوا فَلَزِمَ کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ عَیْناً فَغَسَلَ فِیهَا حُوتَهُ، وَ إِنَّ اَلْخَضِرَ اِنْتَهَی إِلَی عَیْنٍ مِنْ تِلْکَ اَلْعُیُونِ فَلَمَّا غَمَسَ اَلْحُوتَ وَ وَجَدَ اَلْحُوتُ رِیحَ اَلْمَاءِ حَیِیَ فَانْسَابَ فِی اَلْمَاءِ.

فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ اَلْخَضِرُ رَمَی بِثِیَابِهِ وَ سَقَطَ وَ جَعَلَ یَرْتَمِسُ فِی اَلْمَاءِ وَ یَشْرَبُ وَ یَجْتَهِدُ أَنْ یُصِیبَهُ وَ لاَ یُصِیبُهُ .

فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ رَجَعَ فَرَجَعَ إِلَی أَصْحَابِهِ وَ أَمَرَهُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ بِقَبْضِ اَلسَّمَکِ، فَقَالَ: اُنْظُرُوا فَقَدْ تَخَلَّفَتْ سَمَکَهٌ، فَقَالُوا: اَلْخَضِرُ صَاحِبُهَا،

قَالَ فَدَعَاهُ فَقَالَ: مَا خَلَّفَ سَمَکَتُکَ؟

قَالَ: فَأَخْبَرَهُ اَلْخَبَرَ [ اَلْخَضِرُ ] فَقَالَ لَهُ: فَصَنَعْتَ مَا ذَا؟

قَالَ: سَقَطْتُ عَلَیْهَا فَجَعَلْتُ أَغُوصُ فَأَطْلُبُهَا فَلَمْ أَجِدْهَا، فَقَالَ: فَشَرِبْتَ مِنَ اَلْمَاءِ؟

قَالَ: نَعَمْ قَالَ: فَطَلَبَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ اَلْعَیْنَ فَلَمْ یَجِدْهَا،

فَقَالَ لِلْخَضِرِ أَنْتَ صَاحِبُهَا (1)

ص: 668


1- عنه بحار الأنوار: 197/12 ح 26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 69/5 6 ح 23 ، و نور الثقلين: 305/3 ح 218 إكمال الدين: 385/2 ح 1 بإسناده عن عبد بن سليمان قال: قرأت في بعض كتب الله عز و جل، عنه البحار: 298/13 ح 16 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 121 ح 123 (فصل - 2 في حديث ذي القرنين علیه السلام) بإسناده عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 300/13ح 19، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 150 (الباب الثامن في قصص ذوي القرنين علیه السلام) .

77)- از ابن هشام به نقل از پدرش از کسی که یادآور نامش شده، روایت کرده است که گفت

بعضی از آل محمّد علیهم السلام فرمود به درستی که ذوالقرنین مرد شایسته ای بود که اسباب قدرت و پادشاهی برایش فراهم گشت و در شهرهای (مختلف) سلطه یافت و اوصاف و خصوصیات چشمه حیات برای او مطرح شد و گفته شد: هر کسی از آن بنوشد تا موقعی که صیحه آسمانی را نشنود، نمی میرد.

پس ذو القرنین در جستجوی آن حرکت کرد تا به محل آن رسید و در آن محل سیصد و شصت چشمه وجود داشت و خضر علیه السلام پیش قراول همراهان ذو القرنین و از بهترین اصحاب او بود پس ذو القرنین او را دعوت کرد و به همراه او گروهی از مردم را فرستاد و به هر نفر یک عدد ماهی نمک زده شوریده تحویل داد و گفت: تا فلان مکان می روید (تا به چشمه هایی می رسید) و باید هر کدام ماهی خود را در یکی از چشمه ها بشوید و کسی حق ندارد خود را در آن بشوید.

پس همگی آنان روانه شدند هنگامی که به آن محل رسیدند، هر نفر مشغول شستن ماهی خود در چشمه ای ،شد همچنین خضر علیه السلام نزد چشمه ای رفت و کنار آن نشست و چون ماهی را داخل آب نمود تا بشوید به محض رسیدن به آب زنده شد و درون آب ،رفت (خضر بسیار شگفت زده شد) و برای یافتن ماهی لباس های خود را از بدنش درآورد و به درون آب رفت و هر دفعه که زیر آب می،رفت مقداری از آن را می نوشید و به دنبال ماهی ،گشت ولی نتوانست ماهی را بیابد و دست خالی به نزد ذو القرنین بازگشت سپس ذو القرنین دستور داد ماهی هر یک از آن افراد پس گرفته شود موقعی که ماهی ها را گرفتند دیدند یک عدد ماهی کم است پس همگی گفتند خضر ماهی ندارد لذا او را به نزد ذو القرنين ،بردند ذو القرنین از او درباره ماهی سؤال کرد و گفت آن ماهی را چه کردی؟

پاسخ داد: آن را در چشمه ای ،شستم ولی ناگهان غایب شد، در آب رفتم تا آن را ،بگیرم ولی هر چه جستجو کردم آن را پیدا نکردم گفت آیا از آب آن چشمه نوشیدی؟

خضر علیه السلام پاسخ داد: بلی، آنگاه ذو القرنین به دنبال آن چشمه به راه افتاد، ولی هر چه جستجو کرد آن را نیافت و سپس خطاب به خضر علیه السلام کرد و گفت: همانا تو صاحب آن چشمه بوده ای

ص: 669

2398 / [ 78] - عنْ حَارِثِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ:

أَتَی رَجُلٌ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ؟

فَقَالَ: سُخِّرَ لَهُ اَلسَّحَابُ وَ قُرِّبَتْ لَهُ اَلْأَسْبَابُ، وَ بُسِطَ لَهُ فِی اَلنُّورِ، فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ: کَیْفَ بُسِطَ لَهُ فِی اَلنُّورِ؟

فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : کَانَ یُضِیءُ بِاللَّیْلِ کَمَا یُضِیءُ بِالنَّهَارِ ثُمَّ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِلرَّجُلِ: أَزِیدُکَ فِیهِ فَسَکَتَ. (1)

قوله تعالى: ﴿إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَءَاتَيْنَهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿85﴾ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿85 ﴾ - إلى - وَ تَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا﴾ ﴿99﴾

2399 / [79] - عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ:

سُئِلَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ؟

قَالَ كَانَ عَبْداً صَالِحاً وَ اسْمُهُ عَیَّاشٌ اخْتَارَهُ اللَّهُ وَ ابْتَعَثَهُ إِلَی قَرْنٍ مِنَ الْقُرُونَ الْأُولَی فِی نَاحِیَةِ الْمَغْرِبِ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُوفَانِ نُوحٍ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِ رَأْسِهِ الْأَیْمَنِ فَمَاتَ مِنْهَا. ثُمَّ أَحْیَاهُ اللَّهُ بَعْدَ مِائَةِ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ إِلَی قَرْنٍ مِنَ الْقُرُونِ الْأُولَی فِی نَاحِیَةِ الْمَشْرِقِ فَكَذَّبُوهُ فَضَرَبُوهُ ضَرْبَةً عَلَی قَرْنِهِ الْأَیْسَرِ فَمَاتَ مِنْهَا

ثُمَّ أَحْیَاهُ اللَّهُ بَعْدَ مِائَةِ عَامٍ وَ عَوَّضَهُ مِنَ الضَّرْبَتَیْنِ اللَّتَیْنِ عَلَی رَأْسِهِ قَرْنَیْنِ فِی مَوْضِعِ الضَّرْبَتَیْنِ أَجْوَفَیْنِ وَ جَعَلَ عِزَّ مُلْكِهِ وَ آیَةَ نُبُوَّتِهِ فِی قَرْنَیْهِ

ثُمَّ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَی السَّمَاءِ الدُّنْیَا فَكَشَطَ لَهُ عَنِ الْأَرْضِ كُلِّهَا جِبَالِهَا وَ سُهُولِهَا

ص: 670


1- عنه بحار الأنوار: 198/12 ح 28، والبرهان في تفسير القرآن: 70/5 ح 24، و نور الثقلين: 297/3 ح 214 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 121 ح 122 (فصل - 2 في حديث ذي القرنين علیه السلام) بإسناده عن سمّاك بن حرب بن حبيب عنه البحار: 194/12 ح 18.

78)- از حارث بن حبیب روایت کرده است که گفت

مردی به محضر امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شد و عرضه داشت: ای امیرالمؤمنین! مرا نسبت به ذو القرنین آشنا .فرما

فرمود: ابرها در تسخیر او قرار گرفت و اسباب و وسیله ها برایش فراهم گردید و نور برایش گسترده .گشت آن مرد سؤال کرد نور چگونه برایش گسترش یافت؟

فرمود همچنان که در روز می دید در شب (تاریک) هم می دید.

سپس امام علی علیه السلام به آن مرد فرمود: آیا می خواهی تا بیشتر توضیح دهم؟

پس آن مرد ساکت ماند.

فرمایش خداوند متعال: ما به او در روی ،زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب چیزی را در اختیارش قرار دادیم (84) سپس او از این اسباب پیروی (و استفاده) کرد (85) - تا - و در آن روز (که جهان پایان می یابد) ما آنان را چنان رها می کنیم که در هم موج می زنند و در صور (شیپور) دمیده می شود پس ما همه (تکلیف شدگان) را جمع می کنیم (99)

79)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

از امیر المؤمنین علیه السلام درباره ذو القرنين سؤل شد؟

فرمود: او بنده شایسته و صالحی بود که به نام عیاش شهرت داشت خداوند او را برگزید و او را به سوی مردمی از قرون ابتدایی در ناحیۀ مغرب زمین مبعوث نمود و این جریان بعد از طوفان نوح علیه السلام واقع شد، بعد از مدتی مردم به سمت راست سر او (شقیقه اش) ضربتی زدند و او از آن ضربت وفات کرد، سپس خداوند او را بعد از صد سال زنده کرد و او را به سوی گروهی دیگر از همان ،پیشینیان در ناحیۀ مشرق زمین برانگیخت و این بار هم او را تکذیب کرده و به سمت چپ سر (شقیقه اش) ضربتی دیگر وارد کردند و با همان ضربت وفات ،کرد سپس خداوند او را بعد از گذشت صد سال دیگر زنده کرد و در جای آن دو ضربت بر روی سرش در محلّ برآمدگی ،آن همانند شاخی را پدید آورد که نشانه برانگیخته شدن و عزّت سلطنت او بود.

پس از آن خداوند او را به آسمان دنیا بالا برد به طوری که تمام زمین شرق و غرب

ص: 671

وَ فِجَاجِهَا، حَتَّی أَبْصَرَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ، وَ آتَاهُ اَللَّهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یَعْرِفُ بِهِ اَلْحَقَّ وَ اَلْبَاطِلَ، وَ أَیَّدَهُ فِی قَرْنَیْهِ بِکَشْفٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ،

ثُمَّ أَهْبَطَ إِلَی اَلْأَرْضِ وَ أَوْحَی إِلَیْهِ: أَنْ سِرْ فِی نَاحِیَهِ غَرْبِیِّ اَلْأَرْضِ وَ شَرْقِیِّهَا، فَقَدْ طَوَیْتُ لَکَ اَلْبِلاَدَ، وَ ذَلَّلْتُ لَکَ اَلْعِبَادَ فَأَرْهَبْتُهُمْ مِنْکَ

فَسَارَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ إِلَی نَاحِیَهِ اَلْمَغْرِبِ، فَکَانَ إِذَا مَرَّ بِقَرْیَهٍ زَأَرَ فِیهَا کَمَا یَزْأَرُ اَلْأَسَدُ اَلْمُغْضَبُ فَیَنْبَعِثُ مِنْ قَرْنِهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ وَ صَوَاعِقُ تُهْلِکُ مَنْ نَاوَاهُ وَ خَالَفَهُ فَلَمْ یَبْلُغْ مَغْرِبَ اَلشَّمْسِ حَتَّی دَانَ لَهُ أَهْلُ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ،

قَالَ: وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿إِنّا مَکَّنّا لَهُ فِی اَلْأَرْضِ وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً ﴾ فَأَتْبَعَ سَبَباً ﴿حَتّی إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ اَلشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَهٍ﴾- إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿قال أَمَّا مَنْ ظَلَمَ﴾ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ ﴿فَسَوْفَ یُعَذِّبُهُ﴾ فِی اَلدُّنْیَا بِعَذَابِ اَلدُّنْیَا ﴿ثُمَّ یُرَدُّ إِلی رَبِّهِ﴾ فِی مَرْجِعِهِ ﴿فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً﴾- إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا * یُسْراً ثُمَّ أَتْبَعَ﴾ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ مِنَ اَلشَّمْسِ ﴿سَبَباً﴾.

ثُمَّ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ ذَا الْقَرْنَیْنِ لَمَّا انْتَهَی مَعَ الشَّمْسِ إِلَی الْعَیْنِ الْحَامِیَةِ وَجَدَ الشَّمْسَ تَغْرُبُ فِیهَا وَ مَعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ یَجُرُّونَهَا بِسَلَاسِلِ الْحَدِیدِ وَ الْكَلَالِیبِ یَجُرُّونَهَا مِنْ قَعْرِ الْبَحْرِ فِی قُطْرِ الْأَرْضِ الْأَیْمَنِ كَمَا یَجْرِی السَّفِینَةُ عَلَی ظَهْرِ الْمَاءِ فَلَمَّا انْتَهَی مَعَهَا إِلَی مَطْلَعِ الشَّمْسِ سَبَباً ﴿وَجَدَها تَطْلُعُ عَلی قَوْمٍ﴾ إِلَی قوله: -﴿ بِما لَدَیْهِ خُبْراً ﴾

فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِنَّ ذَا الْقَرْنَیْنِ وَرَدَ عَلَی قَوْمٍ قَدْ أَحْرَقَتْهُمُ الشَّمْسُ وَ غَیَّرَتْ أَجْسَادَهُمْ وَ أَلْوَانَهُمْ حَتَّی صَیَّرَتْهُمْ كَالظُّلْمَةِ ﴿ثُمَّ أَتْبَعَ﴾ ذُو الْقَرْنَیْنِ ﴿سَبَباً﴾

فی نَاحِیَةِ الظُّلْمَةِ حَتَّی إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا یَكادُونَ

ص: 672

کوه ها، دشت ها دره ها و رودها را به او نشان داد و علم هر چیزی را در اختیار او نهاد که به وسیله آن حق و باطل را تشخیص می داد و نیز او را به رعد و برق و تاریکی آسمان تایید ،نمود سپس او را به زمین بازگرداند و به او وحی کرد در زمین به سمت ناحیهٔ مغرب و مشرق زمین گردش کن که همانا من سرزمین ها را در اختیار تو قرار دادم و بندگان خود را نزد تو خاضع کردم تا از تو و هیبت تو وحشت کنند.

بعد از آن ذو القرنین به سمت مغرب رفت و هرگاه عبورش به قریه ای می افتاد نعره ای همچون شیر خشمناک می کشید و از دو شاخ روی سرش تاریکی و رعد و برق و صاعقه درخشیدن می کرد به طوری که همه مخالفان او را به هلاکت می انداخت و هنوز به محل غروب خورشید نرسیده بود که تمام اهل شرق و غرب عالم مطیع و فرمان بر او شدند؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرمود:ه: «ما او را در مکنت و موقعیت (خاصی) قرار دادیم و دانش و اسباب هر چیزی را در اختیارش نهادیم) پس به حرکت و گردش خود ادامه داد (تا آن که رسید به محل غروب خورشید دید که آن در چشم های گل آلود غروب می کند... اما کسی که ظلم و ستم نماید» و به پروردگار خود ایمان نیاورد «پس به زودی او را عذاب خواهیم کرد» یعنی به وسیله ،عذاب در همین دنیا مجازات خواهد شد «سپس به نزد پروردگارش بازگردانده می شود» که همان جایگاه جاوید او خواهد بود، «پس خداوند او را عذاب سخت و دردناکی می نماید ... و به او (ذوالقرنین) فرمان های آسان خواهیم داد * سپس راه را پیگیری کرد».

امير المؤمنين علیه السلام افزود: سپس ذو القرنین در مسیر خود به جایی رسید که به نظر می رسید خورشید در دریا فرو می رود و در چشم های (گل آلود) گرم غروب می کند و در کنار خورشید هفتاد هزار فرشته وجود داشت که با زنجیرهای آهنین آن را می کشیدند و سگ هایی که آن را از قعر دریا در سمت راست زمین می کشیدند همچنان که کشتی روی آب حرکت می نماید همچنان که کشتی بر روی آب جریان می یابد و حرکت می کند پس موقعی که به محل طلوع خورشید رسید «دید که خورشید بر قومی طلوع می کند که برای آن ها غیر از پرتو نور آن، هیچ پوششی قرار نداده ایم این چنین بود و ما بر احوال او احاطه داریم».

بعد از آن امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: به درستی که ذو القرنین برگروهی وارد شد که (نور تابش) خورشید آنان را سوزانده و بدن ها و رنگ های آنان تغییر یافته

ص: 673

يَفْقَهُونَ قَوْلًا * قَالُوا هَذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ ﴾، خَلْفَ هَذَیْنِ الْجَبَلَیْنِ وَ هُمْ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ إِذَا كَانَ إِبَّانُ زُرُوعِنَا وَ ثِمَارِنَا خَرَجُوا عَلَیْنَا مِنْ هَذَیْنِ السَّدَّیْنِ فَرَعَوْا فِی ثِمَارِنَا وَ زُرُوعِنَا حَتَّی لَا یُبْقُونَ مِنْهَا شَیْئاً ﴿فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً﴾ نُؤَدِّیهِ إِلَیْكَ فِی كُلِّ عَامٍ ﴿عَلی أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا﴾- إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ءاتُونی زُبَرَ الْحَدِیدِ﴾

قَالَ فَاحْتُفِرَ لَهُ جَبَلُ حَدِیدٍ فَقَلَعُوا لَهُ أَمْثَالَ اللَّبِنِ فَطَرَحَ بَعْضَهُ عَلَی بَعْضٍ فِیمَا بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ وَ كَانَ ذُو الْقَرْنَیْنِ هُوَ أَوَّلَ مَنْ بَنَی رَدْماً عَلَی الْأَرْضِ ثُمَّ جَمَعَ عَلَیْهِ الْحَطَبَ وَ أَلْهَبَ فِیهِ النَّارَ وَ وَضَعَ عَلَیْهِ الْمَنَافِیخَ فَنَفَخُوا عَلَیْهِ فَلَمَّا ذَابَ قَالَ آتُونِی بِقِطْرٍ -وَ هُوَ الْمِسُّ الْأَحْمَرُ-.

قَالَ: فَاحْتَفَرُوا لَهُ جَبَلاً مِنْ مِسٍّ فَطَرَحُوهُ عَلَی اَلْحَدِیدِ فَذَابَ مَعَهُ وَ اِخْتَلَطَ بِهِ، قَالَ: ﴿فَمَا اِسْطاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ وَ مَا اِسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً﴾ یَعْنِی یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ ، ﴿ قالَ هذا رَحْمَهٌ مِنْ رَبِّی فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکّاءَ وَ کانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا ﴾.

إِلَی هَاهُنَا رِوَایَهُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَسَنِ [اَلْحُسَیْنِ] وَ رِوَایَهُ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَیْرٍ .

وَ زَادَ جَبْرَئِیلُ بْنُ أَحْمَدَ فِی حَدِیثِهِ بِأَسَانِیدَ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام [قال] ﴿وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ﴾ یَعْنِی یَوْمَ اَلْقِیمَهِ ، وَ کَانَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ عَبْداً صَالِحاً وَ کَانَ مِنَ اَللَّهِ بِمَکَانٍ نَصَحَ اَللَّهَ فَنَصَحَ لَهُ، وَ أَحَبَّ اَللَّهَ فَأَحَبَّهُ، وَ کَانَ قَدْ سَبَّبَ لَهُ فِی اَلْبِلاَدِ وَ مَکَّنَ لَهُ فِیهَا حَتَّی مَلَکَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ کَانَ لَهُ خَلِیلاً مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ یُقَالُ لَهُ رَفَائِیلُ یَنْزِلُ إِلَیْهِ فَیُحَدِّثُهُ وَ یُنَاجِیهِ، فَبَیْنَا هُوَ ذَاتَ یَوْمَ عِنْدَهُ إِذْ قَالَ لَهُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : یَا رَفَائِیلُ کَیْفَ عِبَادَهُ أَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ أَیْنَ هِیَ مِنْ عِبَادَهِ أَهْلِ اَلْأَرْضِ؟

ص: 674

بود و گویا تبدیل به محلی تاریک گشته بود و در ادامه حرکت خود در همان ظلمت و تاریکی راه خود را پیمود «تا به میان دو کوه رسید و در پشت آن دو کوه مردمی را دید که گویا هیچ سخنی را نمی فهمند * گفتند: ای ذو القرنین! یأجوج و مأجوج» در پشت این دو کوه مستقر هستند و آن ها در زمین فساد می کنند، هنگامی که فصل برداشت محصول و جمع آوری زراعت ما فرا می رسد از میان این دو درّه وارد می شوند و تمام محصولات و زراعت های ما را نابود می گردانند و چیزی از آن ها را باقی نمی گذارند «پس آیا برای تو خراج و مالیاتی قرار دهیم» که سالیانه به خودت بپردازیم، «تا آن که بین ما و آن ها سدی و مانعی را قرار دهی؟... برای من تکه های آهن بیاورید». بعد از آن حضرت علیه السلام افزود: پس برای او کوهی از آهن حفر گردید و آن افراد از آن کوه قطعه هایی را همانند خشت کندند و آن ها را در بین دو دره روی هم انباشتند - و ذو القرنین اول کسی بود که در روی زمین ساختمان بنا کرد - بعد از آن هیزم آوردند و آن را آتش زدند و چندین دستگاه دمیدن در اطراف هیزم ها قرار دادند و مرتب در آن دمیدند تا آتش خوب شعله ور گشت و هنگامی آن آهن ها گداخته شدند گفت: برای من قطعه هایی از مس سرخ ،بیاورید پس کوهی از مس حفر گردید و قطعه قطعه از آن می کندند و روی آهن ها می انداختند که در نتیجه آن مس ها مخلوط با آهن های گداخته گشتند «نه توانستند از آن بالا روند و نه آن را سوراخ و نفوذ کنند»، منظور يأجوج و مأجوج هستند که نتوانستند کاری بکنند «گفت: این رحمتی بود از جانب پروردگار من و چون وعده پروردگار من فرا رسد، آن را زیر و زیر کند و وعده پروردگار من راست و بر حق می باشد».

روایت تا این جا به نقل از علی بن الحسن (الحسين) و نیز به نقل از محمّد بن نصیر (نصر) بود و جبرئیل بن احمد در حدیث خود با سند از اصبغ بن نباته افزوده است: امام علی علیه السلام (درباره فرمایش خداوند:) «و در آن روز مردم را واگذاریم تا چون موج روان گردند و چون در صور دمیده شود همه را یک جاگرد می آوریم» فرمود: منظور روز قیامت است. (با توجّه بر این که) ذو القرنین بنده شایسته و صالحی بود و در پیشگاه خداوند از موقعیت خاصی بر خوردار بود برای خداوند نصیحت می کرد و خداوند هم خیر خواه او بود و به خداوند عشق می ورزید و خداوند هم او را دوست می داشت و تمام اسباب را در شهرها برایش فراهم نمود و به او موقعیتی داد که توانست بر شرق و غرب عالم تسلّط پیدا کند و مالک شرق و غرب عالم گردد.

ص: 675

یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ وَ مَا عِبَادَهُ أَهْلِ اَلْأَرْضِ؟

فَقَالَ: أَمَّا عِبَادَهُ أَهْلِ اَلسَّمَاءِ مَا فِی اَلسَّمَاوَاتِ مَوْضِعُ قَدَمٍ إِلاَّ وَ عَلَیْهِ مَلَکٌ قَائِمٌ لاَ یَقْعُدُ أَبَداً أَوْ رَاکِعٌ لاَ یَسْجُدُ أَبَداً أَوْ سَاجِدٌ لاَ یَرْفَعُ رَأْسَهُ أَبَداً، فَبَکَی ذُو اَلْقَرْنَیْنِ بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَ: یَا رَفَائِیلُ إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَعِیشَ حَتَّی أَبْلُغَ مِنْ عِبَادَهِ رَبِّی وَ حَقِّ طَاعَتِهِ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ، قَالَ رَفَائِیلُ : یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ إِنَّ لِلَّهِ فِی اَلْأَرْضِ عَیْناً تُدْعَی عَیْنَ اَلْحَیَاهِ، فِیهَا عَزِیمَهٌ مِنَ اَللَّهِ أَنَّهُ مَنْ یَشْرَبْ مِنْهَا لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَکُونَ هُوَ اَلَّذِی یَسْأَلُ اَللَّهَ اَلْمَوْتَ، فَإِنْ ظَفِرْتَ بِهَا تَعِیشُ مَا شِئْتَ،

قَالَ: وَ أَیْنَ تِلْکَ اَلْعَیْنُ وَ هَلْ تَعْرِفُهَا؟

قَالَ: لاَ، غَیْرَ أَنَّا نَتَحَدَّثُ فِی اَلسَّمَاءِ أَنَّ لِلَّهِ فِی اَلْأَرْضِ ظُلْمَهً لَمْ یَطَأْهَا إِنْسٌ وَ لاَ جَانٌّ ، فَقَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : وَ أَیْنَ تِلْکَ اَلظُّلْمَهُ؟

قَالَ رَفَائِیلُ : مَا أَدْرِی، ثُمَّ صَعِدَ رَفَائِیلُ . فَدَخَلَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ حُزْنٌ طَوِیلٌ مِنْ قَوْلِ رَفَائِیلَ وَ مِمَّا أَخْبَرَهُ عَنِ اَلْعَیْنِ وَ اَلظَّلْمَهِ وَ لَمْ یُخْبِرْهُ بِعِلْمٍ یَنْتَفِعُ بِهِ مِنْهُمَا، فَجَمَعَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فُقَهَاءَ أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ وَ عُلَمَاءَهُمْ وَ أَهْلَ دِرَاسَهِ اَلْکُتُبِ وَ آثَارِ اَلنُّبُوَّهِ، فَلَمَّا اِجْتَمَعُوا عِنْدَهُ قَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : یَا مَعْشَرَ اَلْفُقَهَاءِ وَ أَهْلَ اَلْکُتُبِ وَ آثَارِ اَلنُّبُوَّهِ هَلْ وَجَدْتُمْ فِیمَا قَرَأْتُمْ مِنْ کُتُبِ اَللَّهِ أَوْ فِی کُتُبِ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنَ اَلْمُلُوکِ أَنَّ لِلَّهِ عَیْناً تُدْعَی عَیْنَ اَلْحَیَاهِ فِیهَا مِنَ اَللَّهِ عَزِیمَهٌ أَنَّهُ مَنْ یَشْرَبْ مِنْهَا لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَکُونَ هُوَ اَلَّذِی یَسْأَلُ اَللَّهَ اَلْمَوْتَ؟

قَالُوا: لاَ یَا أَیُّهَا اَلْمَلِکُ قَالَ: فَهَلْ وَجَدْتُمْ فِیمَا قَرَأْتُمْ مِنَ اَلْکُتُبِ أَنَّ لِلَّهِ فِی اَلْأَرْضِ ظُلْمَهً لَمْ یَطَأْهَا إِنْسٌ وَ لاَ جَانٌّ؟

قَالُوا: لاَ یَا أَیُّهَا اَلْمَلِکُ فَحَزِنَ عَلَیْهِ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ حُزْناً شَدِیداً وَ بَکَی، إِذْ لَمْ یُخْبَرْ عَنِ اَلْعَیْنِ وَ اَلظُّلْمَهِ بِمَا یُحِبُّ.

ص: 676

ذو القرنین در بین فرشته ها دوستی به نام رقائیل (رفائیل) داشت که بر او وارد می شد و با او گفتگو و نجوا می نمود روزی ذو القرنین از او سؤال کرد ای رقائیل ( رفائیل) عبادت اهل آسمان چگونه است و نسبت به اهل زمین در چه موقعیتی قرار دارد؟

او در پاسخ گفت: ای ذوالقرنین! عبادت اهل زمین که چیزی نیست در آسمان هیچ جایگاه قدمی وجود ندارد مگر آن که فرشته ای در آن جا ایستاده که هرگز نمی نشیند بلکه یا همیشه در حال رکوع است و هرگز سجده نمی کند و یا (فرشته ای که) همیشه در حال سجود است و هرگز از آن سر بر نمی دارد.

ذو القرنين با شنیدن این مطالب سخت به گریه افتاد و گفت ای رقائیل (رفائیل) دوست می دارم آن قدر زندگی کنم تا بتوانم پروردگارم را آن طور که شایسته اوست عبادت کنم رقائیل گفت: ای ذو القرنین برای خداوند روی زمین چشمه ای هست که به آن آب حیات می گویند هر کس که از آب آن چشمه بیاشامد نمی میرد مگر زمانی که خودش از خداوند درخواست مرگ ،کند پس اگر به آن دست بیابی می توانی هر مقدار که بخواهی عمر کنی

ذو القرنین گفت: آن چشمه کجاست؟ و آیا تو آن را می شناسی؟

رقائیل پاسخ داد: نه، بلکه ما فقط در آسمان شنیده ایم که خداوند در زمین تاریکی هایی دارد که پای هیچ جن و انسی به آن نرسیده است و آن چشمه در میان آن تاریکی ها می.باشد ذو القرنین سؤال کرد آن ظلمات (تاریکی ها) کجاست؟

رقائیل گفت: من نمی دانم.

بعد از آن رقائیل به آسمان رفت و ذو القرنین از گفته او دچار اندوه شدیدی ،شد چون علاقه مند بود که چشمه آب حیات را بیابد به همین خاطر همه دانشمندان اهل مملکت خود و فقهایی که اهل تحقیق و بررسی آثار پیامبران بودند را جمع کرد و به آنان گفت ای دانشمندان ای محققین آثار نبوّت انبیاء آیا در کتاب های آسمانی که مطالعه کرده اید نامی برده شده که خداوند روی زمین دارای چشمۀ آب حیات است که هر کس از بنوشد نمی میرد مگر آن که خودش از خداوند درخواست مرگ کند؟ گفتند نه ای پادشاه ما چنین چیزی را ندیده ایم

گفت: آیا در بین کتاب هایی که خوانده اید ندیده اید که صحبت از ظلماتی شده

ص: 677

وَ کَانَ فِیمَنْ حَضَرَهُ غُلاَمٌ مِنَ اَلْغِلْمَانِ مِنْ أَوْلاَدِ اَلْأَوْصِیَاءِ أَوْصِیَاءِ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ کَانَ سَاکِتاً لاَ یَتَکَلَّمُ حَتَّی إِذَا أَیِسَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ مِنْهُمْ قَالَ لَهُ اَلْغُلاَمُ: أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّکَ تَسْأَلُ هَؤُلاَءِ عَنْ أَمْرٍ لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ، وَ عُلْمُ مَا تُرِیدُ عِنْدِی فَفَرِحَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فَرَحاً شَدِیداً حَتَّی نَزَلَ عَنْ فِرَاشِهِ، وَ قَالَ لَهُ: اُدْنُ مِنِّی، فَدَنَا مِنْهُ فَقَالَ: أَخْبِرْنِی

فَقَالَ: نَعَمْ أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنِّی وَجَدْتُ فِی کِتَابِ آدَمَ اَلَّذِی کُتِبَ یَوْمَ سُمِّیَ لَهُ مَا فِی اَلْأَرْضِ مِنْ عَیْنٍ أَوْ شَجَرٍ، فَوَجَدْتُ فِیهِ أَنَّ لِلَّهِ عَیْناً تُدْعَی عَیْنَ اَلْحَیَاهِ، فِیهَا مِنَ اَللَّهِ عَزِیمَهٌ أَنَّهُ مِنْ یَشْرَبْ مِنْهَا لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَکُونَ هُوَ اَلَّذِی یَسْأَلُ اَللَّهَ اَلْمَوْتَ بِظُلْمَهٍ لَمْ یَطَأْهَا إِنْسٌ وَ لاَ جَانٌّ،

فَفَرِحَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ وَ قَالَ: اُدْنُ مِنِّی یَا أَیُّهَا اَلْغُلاَمُ تَدْرِی أَیْنَ مَوْضِعُهَا قَالَ: نَعَمْ، وَجَدْتُ فِی کِتَابِ آدَمَ أَنَّهَا عَلَی قَرْنِ اَلشَّمْسُ- یَعْنِی مَطْلَعِهَا-.

فَفَرِحَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ وَ بَعَثَ إِلَی أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ فَجَمَعَ أَشْرَافَهُمْ وَ فُقَهَاءَهُمْ وَ عُلَمَاءَهُمْ وَ أَهْلَ اَلْحُکْمِ مِنْهُمْ، فَاجْتَمَعَ إِلَیْهِ أَلْفُ حَکِیمٍ وَ عَالِمٍ وَ فَقِیهٍ،

فَلَمَّا اِجْتَمَعُوا إِلَیْهِ تَهَیَّأَ لِلْمَسِیرِ وَ تَأَهَّبَ لَهُ بَأَعَدِّ اَلْعُدَّهِ، وَ أَقْوَی اَلْقُوَّهِ، فَسَارَ بِهِمْ یُرِیدُ مَطْلَعَ اَلشَّمْسِ یَخُوضُ اَلْبِحَارَ وَ یَقْطَعُ اَلْجِبَالَ وَ اَلْفَیَافِیَ وَ اَلْأَرَضِینَ وَ اَلْمَفَاوِزَ، فَسَارَ اِثْنَتَا عَشْرَهَ سَنَهً حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی طَرَفِ اَلظُّلْمَهِ، فَإِذَا هِیَ لَیْسَتْ بِظُلْمَهِ لَیْلٍ وَ لاَ دُخَانٍ وَ لَکِنَّهَا هَوَاءٌ یَفُورُ فَسَدَّ مَا بَیْنَ اَلْأُفُقَیْنِ، فَنَزَلَ بِطَرَفِهَا وَ عَسْکَرَ عَلَیْهَا وَ جَمَعَ عُلَمَاءَ أَهْلِ عَسْکَرِهِ وَ فُقَهَاءَهُمْ وَ أَهْلَ اَلْفَضْلِ مِنْهُمْ

فَقَالَ: یَا مَعْشَرَ اَلْفُقَهَاءِ وَ اَلْعُلَمَاءِ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَسْلُکَ هَذِهِ اَلظُّلْمَهِ فَخَرُّوا لَهُ سُجَّداً فَقَالُوا: أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّکَ لَتَطْلُبُ أَمْراً مَا طَلَبَهُ وَ لاَ سَلَکَهُ أَحَدُ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ، وَ لاَ مِنَ اَلْمُلُوکِ،

قَالَ: إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِی مِنْ طَلَبِهَا،

ص: 678

باشد که پای هیچ انس و جنی به آن نرسیده؟ گفتند نه ای پادشاه خبری نداریم.

پس ذو القرنین با شنیدن این مطلب بسیار ناراحت شد و به گریه افتاد چون نتوانست خبری از آن چشمه و تاریکی به دست آورد در بین افرادی که حضور یافته ،بودند نوجوانی از فرزندان انبیاء حضور داشت او در بین جمعیت ساکت و آرام ،بود پس چون حالت ذو القرنین را مشاهده کرد به او گفت ای پادشاه چیزی را از این افراد سؤال کردی که نمی دانند ولی علم آن چیزی را که می خواهی نزد من است.

ذو القرنین با شنیدن این کلام بسیار شادمان شد و از تخت خود فرود آمد و به آن نوجوان گفت نزدیک من بیا موقعی که نزدیک او ،رفت گفت مرا نسبت به آن آگاه کن نوجوان گفت: من در کتاب حضرت آدم علیه السلام- که همه چیزهای زمین از ،کوه ها چشمه ها و درخت ها در آن ثبت گردیده است - دیده ام که بر روی زمین خداوند ظلماتی را آفریده که در میان آن چشمه حیات قرار دارد هر کسی که از آب آن بنوشد نمی میرد مگر آن که خودش از خداوند درخواست مرگ نماید و در آن ظلمت (سرزمین تاریک) هیچ جنّ و انسی قدم نگذاشته است. ذو القرنين با شنیدن این سخنان خوشحال شد و با او گفت: نزدیک تر ،بیا محل آن چشمه کجا است؟

پاسخ داد: بلی در کتاب حضرت آدم علیه السلام دیده ام که آن چشمه در شاخ خورشید - یعنی محل طلوع خورشید - قرار دارد پس ذو القرنین بیش تر خوشحال گشت و به دنبال (بزرگان) مملکتش ،فرستاد پس ،اشراف ،فقیهان دانشمندان و حاکمان حضور یافتند و تعداد آنان به هزار نفر می رسید

بعد از آن که تمامی آن ها جمع شدند آماده مسافرت گشتند و اسباب و تجهیزات لازم را فراهم کردند و ذو القرنین به همراه آنان به سمت محل طلوع خورشید حرکت کردند از دریاها گذر کرده و از کوه ها عبور نموده و از دشت ها و دره ها گذشتند تا مدت دوازده سال مرتب راه رفتند تا به گوشه ای از ظلمات رسیدند که در آن جا تاریکی شب و نیز دود ،نبود بلکه فضا و هوایی بود که به سمت هر دو اُفق فوران داشت پس در گوشه ای از آن بار انداختند و سپس ذو القرنين اهل فضل و فقاهت را جمع کرد و به آنان گفت ای گروه فقیهان و دانشمندان من می خواهم چیزی را جستجو کنم که قبل از من هیچ پیامبر و پادشاهی طلب نکرده است و من باید آن را طلب کرده و پیدا کنم.

ص: 679

قَالُوا: یَا أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّکَ إِذَا سَلَکْتَهَا ظَفِرْتَ بِحَاجَتِکَ مِنْهَا بِغَیْرِ عَنَتٍ عَلَیْکَ لِأَمْرِنَا وَ لَکِنَّا نَخَافُ أَنْ یُعَلَّقَ بِکَ مِنْهَا أَمْرٌ یَکُونُ فِیهِ هَلاَکُ مُلْکِکَ وَ زَوَالُ سُلْطَانِکَ وَ فَسَادُ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ، فَقَالَ: لاَ بُدَّ مِنْ أَنْ أَسْلُکَهَا فَخَرُّوا سُجَّداً لِلَّهِ وَ قَالُوا: إِنَّا نَتَبَرَّأُ إِلَیْکَ مِمَّا یُرِیدُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ .

فَقَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : یَا مَعْشَرَ اَلْعُلَمَاءِ أَخْبِرُونِی بِأَبْصَرِ اَلدَّوَابِّ قَالُوا: اَلْخَیْلُ اَلْإِنَاثُ اَلْبَکَارَهُ أَبْصَرُ اَلدَّوَابِّ، فَانْتَخَبَ مِنْ عَسْکَرِهِ فَأَصَابَ سِتَّهَ آلاَفِ فَرَسٍ إِنَاثاً أَبْکَاراً وَ اِنْتَخَبَ مِنْ أَهْلِ اَلْعِلْمِ وَ اَلْفَضْلِ وَ اَلْحِکْمَهِ سِتَّهَ آلاَفِ رَجُلٍ، فَدَفَعَ إِلَی کُلِّ رَجُلٍ فَرَساً وَ عَقَدَ لاِفسحر وَ هُوَ اَلْخَضِرُ عَلَی أَلْفِ فَرَسٍ، فَجَعَلَهُمْ عَلَی مُقَدِّمَتِهِ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوا اَلظُّلْمَهَ وَ سَارَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فِی أَرْبَعَهِ آلاَفٍ، وَ أَمَرَ أَهْلَ عَسْکَرِهِ أَنْ یَلْزَمُوا مُعَسْکَرَهُ اِثْنَتَا عَشْرَهَ سَنَهً، فَإِنْ رَجَعَ هُوَ إِلَیْهِمْ إِلَی ذَلِکَ اَلْوَقْتِ وَ إِلاَّ تَفَرَّقُوا فِی اَلْبِلاَدِ، وَ لَحِقُوا بِبِلاَدِهِمْ أَوْ حَیْثُ شَاءُوا.

فَقَالَ اَلْخَضِرُ : أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّا نَسْلُکُ فِی اَلظُّلْمَهِ لاَ یَرَی بَعْضُنَا بَعْضاً کَیْفَ نَصْنَعُ بِالضَّلاَلِ إِذَا أَصَابَنَا.

فَأَعْطَاهُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ خَرَزَهً حَمْرَاءَ کَأَنَّهَا مَشْعَلَهٌ لَهَا ضَوْءٌ فَقَالَ خُذْ هَذِهِ اَلْخَرَزَهَ فَإِذَا أَصَابَکُمْ اَلضَّلاَلُ فَارْمِ بِهَا إِلَی اَلْأَرْضِ، فَإِنَّهَا تَصِیحُ، فَإِذَا صَاحَتْ رَجَعَ أَهْلُ اَلضَّلاَلِ إِلَی صَوْتِهَا،

فَأَخَذَهَا اَلْخَضِرُ وَ مَضَی فِی اَلظُّلْمَهِ وَ کَانَ اَلْخَضِرُ یَرْتَحِلُ وَ یَنْزِلُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ.

فَبَیْنَا اَلْخَضِرُ یَسِیرُ ذَاتَ یَوْمٍ إِذْ عَرَضَ لَهُ وَادٍ فِی اَلظُّلْمَهِ، فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ: قِفُوا فِی هَذَا اَلْمَوْضِعِ لاَ یَتَحَرَّکَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ عَنْ مَوْضِعِهِ، وَ نَزَلَ عَنْ فَرَسِهِ فَتَنَاوَلَ اَلْخَرَزَهَ فَرَمَی بِهَا فِی اَلْوَادِی فَأَبْطَأَتْ عَنْهُ بِالْإِجَابَهِ حَتَّی سَاءَ ظَنُّهُ وَ خَافَ أَنْ لاَ یُجِیبَهُ ثُمَّ أَجَابَتْهُ، فَخَرَجَ إِلَی صَوْتِهَا

ص: 680

آنان در برابر او به سجده افتادند و گفتند ای پادشاه شما چیزی را دنبال و جستجو می کنی که پیش از شما هیچ پیامبر و پادشاهی چنین کاری را نکرده است! گفت: به هر حال من باید بروم و آن را پیدا کنم

گفتند ای پادشاه ما می دانیم که تو اگر وارد این ظلمات شوی، به آرزو و خواسته خود نایل می شوی ولی ما از آن بیم داریم که به آن دست یابی و به جریانی برخورد کنی که سبب هلاکت شما و نابودی حکومت تان گردد و آن چه که در زمین است به فساد و تباهی مبتلا گردد

ذو القرنین گفت: به هر حال من باید بروم و آن را پیدا کنم، پس همگی در برابر او سر تعظیم فرود آورده و برای خداوند سجده کردند و اظهار داشتند: خداوندا! ما از آن چه که ذو القرنین در جستجوی آن می باشد برائت و بیزاری می جوییم

ذو القرنین گفت: ای جمعیت دانشمندان به من بگویید زیرک ترین و چابک ترین چهارپایان کدام است؟

گفت:ند اسب ماده ای که نزاییده ،باشد پس او در لشکر به جستجو پرداخت و تعداد شش هزار اسب ماده باکره پیدا کرد و نیز از بین آن جمعیت دانشمندان شش هزار مرد را انتخاب کرد و به هر یک نفر اسبی داد و برای خضر علیه السلام هزار اسب سوار را مهیا کرد و او را در پیشاپیش آن ها قرار داد و فرمان داد تا وارد ظلمات (تاریکی ها) شوند و خود ذو القرنین هم به همراه چهار هزار نفر حرکت کرد و به سپاه خود گفت تا مدت دوازده سال در کنار پادگان خواهید ماند پس اگر تا آن زمان او بازگشت که هیچ و گرنه به دیار خود باز گردند و به هر کجا که مایل ،بودند بروند

خضر علیه السلام اظهار :نمود ای پادشاه اگر ما در تاریکی حرکت کنیم یک دیگر را نمی بینیم اگر گم شدیم در تاریکی چکار کنیم؟

به همین خاطر ذو القرنین به او مهره هایی سرخ رنگ داد که در مواقع لزوم در اثر برخورد به زمین و ایجاد ،انفجار تولید نور و صدا می کرد - و گفت: هرگاه هم دیگر را گم کردید یکی از این مهره ها را بر زمین پرتاب کن تا نورافشانی کند و صدایی از آن بلند می شود و افراد گم شده به دنبال نور و صدای آن می آیند و همدیگر را پیدا می کنید

ص: 681

فَإِذَا هِیَ عَلَی جَانِبِ اَلْعَیْنِ [یَقْفُوهَا] وَ إِذَا مَاؤُهَا أَشَدُّ بَیَاضاً مِنَ اَللَّبَنِ وَ أَصْفَی مِنَ اَلْیَاقُوتِ، وَ أَحْلَی مِنَ اَلْعَسَلِ، فَشَرِبَ مِنْهُ ثُمَّ خَلَعَ ثِیَابَهُ فَاغْتَسَلَ مِنْهَا، ثُمَّ لَبِسَ ثِیَابَهُ ثُمَّ رَمَی بِالْخَرَزِه نَحْوَ أَصْحَابِهِ فَأَجَابَتْهُ، فَخَرَجَ إِلَی أَصْحَابِهِ وَ رَکِبَ وَ أَمَرَهُمْ بِالْمَسِیرِ فَسَارُوا.

وَ مَرَّ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ بَعْدَهُ فَأَخْطَئُوا اَلْوَادِیَ فَسَلَکُوا تِلْکَ اَلظُّلْمَهَ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ثُمَّ خَرَجُوا بِضَوْءٍ لَیْسَ بِضَوْءِ نَهَارٍ وَ لاَ شَمْسٍ وَ لاَ قَمَرٍ وَ لَکِنَّهُ نُورٌ فَخَرَجُوا إِلَی اَلْأَرْضِ حَمْرَاءَ وَ رَمْلَهٍ خَشْخَاشَهٍ فَرِکَهٍ (1) کَانَ حَصَاهَا اَللُّؤْلُؤَ، فَإِذَا هُوَ بِقَصْرٍ مَبْنِیٍّ عَلَی طُولِ فَرْسَخٍ

فَجَاءَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ إِلَی اَلْبَابِ فَعَسْکَرَ عَلَیْهِ ثُمَّ تَوَجَّهَ بِوَجْهِهِ وَحْدَهُ إِلَی اَلْقَصْرِ فَإِذَا طَائِرٌ وَ إِذَا حَدِیدَهٌ طَوِیلَهٌ قَدْ وُضِعَ طَرَفَاهَا عَلَی جَانِبَیِ اَلْقَصْرِ، وَ اَلطَّیْرُ اَلْأَسْوَدُ مُعَلَّقٌ بِأَنْفِهِ فِی تِلْکَ اَلْحَدِیدَهِ بَیْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ مَزْمُومٌ کَأَنَّهُ اَلْخُطَّافُ أَوْ صُورَهُ اَلْخُطَّافِ أَوْ شَبِیهٌ بِالْخُطَّافِ أَوْ هُوَ خُطَّافٌ، فَلَمَّا سَمِعَ خَشْخَشَهَ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ ، قَالَ: مَنْ هَذَا

قَالَ أَنَا ذُو اَلْقَرْنَیْنِ ، فَقَالَ اَلطَّائِرُ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ أَ مَا کَفَاکَ مَا وَرَاءَکَ حَتَّی وَصَلْتَ إِلَی حَدِّ بَابِی هَذَا فَفَرِقَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فَرَقاً شَدِیداً

فَقَالَ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لاَ تَخَفْ وَ أَخْبِرْنِی، قَالَ: سَلْ، قَالَ: هَلْ کَثُرَ بُنْیَانُ اَلْآجُرِّ وَ اَلْجِصِّ فِی اَلْأَرْضِ؟

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَانْتَفَضَ اَلطَّیْرُ وَ اِمْتَلَأَ حَتَّی مَلَأَ مِنَ اَلْحَدِیدَهَ ثُلُثَهَا، فَفَرِقَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فَقَالَ: لاَ تَخَفْ، فَأَخْبِرْنِی قَالَ: سَلْ، قَالَ: هَلْ کَثُرَ اَلْمَعَازِفُ

ص: 682


1- الخشخاش كلّ شيء يابس، إذا حُكّ بعضها ببعض صوت والفركة (الرمل) اللينة التي يمكن فركها باليد عن هامش الطبع الجديد.

پس خضر علیه السلام آن ها را گرفت و در آن تاریکی حرکت کرد – و برنامه چنین بود که هرگاه خضر علیه السلام به راه ادامه می داد ذو القرنین فرود می آمد و استراحت می کرد ، ولی خضر به راه خود ادامه داد تا در آن تاریکی به یک وادی رسید و به همراهانش گفت شما همین جا بمانید و هیچ کسی از جای خود حرکت نکند و خودش به تنهایی از اسب پیاده شد و به راه افتاد و برای دیدن جلوی خود هر از چند گاهی مهره ای از آن مهره ها را به زمین میزد و در اثر نورافشانی آن ،مهره به جلو می رفت که ناگهان چشمه ای را دید که آب آن سفیدتر از شیر و نورانی تر از ياقوت و شیرین تر از عسل بود پس مقداری از آب آن را آشامید و سپس لباس های خود را درآورد و بدن خود را در آن چشمه شستشو داد و سپس سپس لباس خود را پوشید و آن گاه یک مهره دیگر را پرتاب کرد تا یارانش او را بیابند و سپس در نور آن به راه افتاد تا به یارانش رسید و سوار بر اسب گردید و آنان را به ادامه دادن راه فرمان داد

پس از او ذو القرنین با همراهیانش به آن وادی رسیدند، ولی راه را گم کردند و چهل شبانه روز در تاریکی سرگردان گشتند سپس به وسیله نوری- که نه نور ماه و نه نور خورشید بود - حرکت کردند و از آن تاریکی خارج گشتند و به زمینی شن زار و سرخ رنگ رسیدند که سنگ ریزه های آن مروارید بود و بعد از آن به قصری رسیدند که طول آن یک فرسخ ،بود پس او و لشکریانش به درب قصر آمدند و ایستادند و ذو القرنین خودش به تنهایی به درون قصر ،رفت ناگهان پرنده ای بزرگ و تکه آهنی عظیم را مشاهده کرد که دو طرف آن بر دو طرف قصر قرار داشت و پرنده سیاهی همچون خُطّاف (شب پره، شب کور) در وسط آن همانند ،قلابی بین زمین و آسمان آویزان شده بود موقعی آن پرنده صدای خشخش ورود ذی القرنین را شنید گفت این کیست؟

او گفت من ذو القرنین هستم پرنده گفت: ای ذوالقرنین! آیا آن چه که در پیش سر گذراندی تو را کفایت نمی کرد تا به درب قصر من آمدی و وارد این جا شدی؟ پس ذو القرنین سخت به وحشت افتاد پرنده گفت: ای ذوالقرنین نترس و به سؤالات من پاسخ بده ذو القرنین گفت: هر چه می خواهی سؤال کن.

پرنده پرسید آیا در روی زمین خانه های گچی و آجری زیادی ساخته شده است؟

ص: 683

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ فَانْتَفَضَ اَلطَّیْرُ وَ اِمْتَلَأَ حَتَّی اِمْتَلَأَ مِنَ اَلْحَدِیدَهِ ثُلُثَیْهَا، فَفَرِقَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فَقَالَ: لاَ تَخَفْ وَ أَخْبِرْنِی، قَالَ: سَلْ، قَالَ: هَلْ اِرْتَکَبَ اَلنَّاسُ شَهَادَهَ اَلزُّورِ فِی اَلْأَرْضِ؟

قَالَ: نَعَمْ، فَانْتَفَضَ اِنْتِفَاضَهً وَ اِنْتَفَخَ، فَسَدَّ مَا بَیْنَ جَدَارِی اَلْقَصْرِ قَالَ: فَامْتَلَأَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ عِنْدَ ذَلِکَ فَرَقاً مِنْهُ، فَقَالَ لَهُ: لاَ تَخَفْ وَ أَخْبِرْنِی قَالَ: سَلْ قَالَ: هَلْ تَرَکَ اَلنَّاسُ شَهَادَهَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ؟

قَالَ: لاَ، فَانْضَمَّ ثُلُثُهُ ثُمَّ قَالَ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لاَ تَخَفْ وَ أَخْبِرْنِی، قَالَ: سَلْ، قَالَ: هَلْ تَرَکَ اَلنَّاسُ اَلصَّلاَهَ اَلْمَفْرُوضَهَ؟

قَالَ: لاَ، قَالَ: فَانْضَمَّ ثُلُثٌ آخَرُ، ثُمَّ قَالَ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لاَ تَخَفْ وَ أَخْبِرْنِی، قَالَ: سَلْ، قَالَ: هَلْ تَرَکَ اَلنَّاسُ اَلْغُسْلَ مِنَ اَلْجَنَابَهِ؟

قَالَ: لاَ، قَالَ: فَانْضَمَّ حَتَّی عَادَ إِلَی اَلْحَالَهِ اَلْأُولَی. وَ إِذَا هُوَ بِدَرَجَهٍ مُدْرَجَهٍ إِلَی أَعْلَی اَلْقَصْرِ فَقَالَ اَلطَّیْرُ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ اُسْلُکْ هَذِهِ اَلدَّرَجَهَ، فَسَلَکَهَا وَ هُوَ خَائِفٌ لاَ یَدْرِی مَا یَهْجُمُ عَلَیْهِ حَتَّی اِسْتَوَی عَلَی ظَهْرِهَا، فَإِذَا هُوَ بِسَطْحٍ مَمْدُودٍ مَدَّ اَلْبَصَرِ وَ إِذَا رَجُلٌ شَابٌّ أَبْیَضُ مُضِیءُ اَلْوَجْهِ، عَلَیْهِ ثِیَابٌ بِیضٌ حَتَّی کَأَنَّهُ رَجُلٌ أَوْ فِی صُورَهِ رَجُلٍ أَوْ شَبِیهٌ بِالرَّجُلِ أَوْ هُوَ رَجُلٌ، وَ إِذَا هُوَ رَافِعٌ رَأْسَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ یَنْظُرُ إِلَیْهَا، وَاضِعٌ یَدَهُ عَلَی فِیهِ، فَلَمَّا سَمِعَ خَشْخَشَهَ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ قَالَ: مَنْ هَذَا ؟

قَالَ: أَنَا ذُو اَلْقَرْنَیْنِ قَالَ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ مَا کَفَاکَ مَا وَرَاکَ حَتَّی وَصَلْتَ إِلَیَّ ؟

قَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : مَا لِی أَرَاکَ وَاضِعاً یَدَکَ عَلَی فِیکَ: قَالَ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ أَنَا صَاحِبُ اَلصُّورِ، وَ إِنَّ اَلسَّاعَهَ قَدِ اِقْتَرَبَتْ، وَ أَنَا أَنْتَظِرُ أَنْ أُومَرَ بِالنَّفْخِ فَأَنْفُخَ، ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ فَتَنَاوَلَ حَجَراً فَرَمَی بِهِ إِلَی ذِی اَلْقَرْنَیْنِ ، کَأَنَّهُ حَجَرٌ أَوْ شِبْهُ حَجَرٍ أَوْ هُوَ حَجَرٌ،ص: 684

پاسخ داد ،بلی پرنده (در این لحظه) پر و بالی زد و یک سوم بدنش به آهن تبدیل گشت و ذو القرنین از او سخت وحشت کرد و ترسید.

پرنده گفت نترس و پاسخ (سؤال) مرا بده آیا استفاده از ساز و ضرب موسیقی رایج شده است؟ ذو القرنین پاسخ داد ،بلی پرنده (بار دیگر) تکانی به خود داد و دو سوم دیگر از بدنش به آهن تبدیل شد و ذو القرنین سخت به وحشت افتاد پرنده به او گفت نترس و به سؤالات من پاسخ بده گفت: هر چه می خواهی سؤال کن.

پرنده پرسید آیا مردم در روی زمین شهادت دروغ و ناحق می دهند؟

ذو القرنین پاسخ داد .بلی در این ،وقت پرنده حرکت دیگری کرد و تمامی وجودش به آهن تبدیل گشت و تمام دیوارهای قصر را در بر گرفت پس ذو القرنین سراسر وجودش را وحشت سختی فرا ،گرفت باز هم پرنده گفت: نترس و مرا (نسبت به سؤالی که می کنم) خبر بده ذو القرنین گفت: سؤالات خود را مطرح کن

پرنده گفت: آیا مردم شهادت «لا إله إلا الله» را ترک کرده اند؟

ذو القرنین گفت خیر در این موقع یک سوم بدن پرنده به همان حالت اول بازگشت و گفت نترس و مرا آگاه ،نما گفت: هر چه می خواهی سؤال کن

پرنده سؤال کرد آیا مردم نمازهای واجب خود را ترک کرده اند؟

ذو القرنین پاسخ داد ،خیر پس دو سوم دیگر بدن آن پرنده به حالت اول بازگشت و گفت نترس و جواب مرا ،بده ذو القرنین گفت: سؤال کن

پرنده پرسید: آیا مردم غسل جنابت را ترک کرده اند؟ ذو القرنین پاسخ داد: نه، در این موقع تمام بدن پرنده به صورت اول در آمد و به وسیله پله هایی که آماده شده بود، آن پرنده به سمت بالاترین قسمت قصر رفت و به ذو القرنین گفت: از این پله ها بالا بیا. ذو القرنین در حالتی که بسیار وحشت کرده بود و می ترسید و نمی دانست که چه بر سرش خواهد آمد از پله ها بالا رفت موقعی که به بالای بام قصر رسید در آن جا سطح بسیار وسیع و گسترده ای را دید که تا چشم کار می کرد ادامه داشت ناگهان مرد جوان سفیدرویی را دید که صورتی درخشان و لباسی سفید داشت - گویا که مرد و یا شبیه مردی بود- که رو به سوی آسمان کرده و به آن نگاه می کرد و دست بر دهانش نهاده بود پس با شنیدن صدای خشخش حركت ذو القرنین به او گفت تو کیستی؟ و چگونه توانسته ای به این جا بیایی؟

ذو القرنين پاسخ داد: من ذو القرنین هستم گفت ای ذو القرنین آیا آن چه را که

ص: 685

فَقَالَ یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ خُذْهَا فَإِنْ جَاعَ جُعْتَ، وَ إِنْ شَبِعَ شَبِعْتَ فَارْجِعْ، فَرَجَعَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ بِذَلِکَ اَلْحَجَرِ حَتَّی خَرَجَ بِهِ إِلَی أَصْحَابِهِ، فَأَخْبَرَهُمْ بِالطَّیْرِ وَ مَا سَأَلَهُ عَنْهُ وَ مَا قَالَ لَهُ، وَ مَا کَانَ مِنْ أَمْرِهِ وَ أَخْبَرَهُمْ بِصَاحِبِ اَلسَّطْحِ وَ مَا قَالَ لَهُ وَ مَا أَعْطَاهُ. ثُمَّ قَالَ لَهُمْ: إِنَّهُ أَعْطَانِی هَذَا اَلْحَجَرَ وَ قَالَ لِی إِنْ جَاعَ جُعْتَ، وَ إِنْ شَبِعَ شَبِعْتَ، وَ قَالَ: أَخْبِرُونِی بِأَمْرِ هَذَا اَلْحَجَرِ، فَوَضَعَ اَلْحَجَرَ فِی إِحْدَی اَلْکِفَّتَیْنِ وَ وَضَعَ حَجَراً مِثْلَهُ فِی اَلْکِفَّهِ اَلْأُخْرَی، ثُمَّ رَفَعُوا اَلْمِیزَانَ فَإِذَا اَلْحَجَرُ اَلَّذِی جَاءَ بِهِ أَرْجَحُ بِمِثْلِ اَلْآخَرِ، فَوَضَعُوا آخَرَ فَمَالَ بِهِ حَتَّی وَضَعُوا أَلْفَ حَجَرٍ کُلُّهَا مِثْلُهُ، ثُمَّ رَفَعُوا اَلْمِیزَانَ فَمَالَ بِهَا وَ لَمْ یَسْتَمِلْ بِهِ اَلْأَلْفُ حَجَرٍ، وَ قَالُوا: یَا أَیُّهَا اَلْمَلِکُ لاَ عِلْمَ لَنَا بِهَذَا، فَقَالَ لَهُ اَلْخَضِرُ : أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّکَ تَسْأَلُ هَؤُلاَءِ عَمَّا لاَ عِلْمَ لَهُمْ بِهِ، وَ قَدْ أُوتِیتُ عِلْمَ هَذَا اَلْحَجَرِ فَقَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : فَأَخْبِرْنَا بِهِ وَ بَیِّنْهُ لَنَا،

فَتَنَاوَلَ اَلْخَضِرُ اَلْمِیزَانَ فَوَضَعَ اَلْحَجَرَ اَلَّذِی جَاءَ بِهِ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فِی کِفَّهِ اَلْمِیزَانِ، ثُمَّ وَضَعَ حَجَراً آخَرَ فِی کِفَّهٍ أُخْرَی ثُمَّ وَضَعَ کِفَّهَ تُرَابٍ عَلَی حَجَرِ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ یَزِیدُهُ ثِقْلاً، ثُمَّ رَفَعَ اَلْمِیزَانَ فَاعْتَدَلَ وَ عَجِبُوا وَ خَرُّوا سُجَّداً لِلَّهِ، وَ قَالُوا: أَیُّهَا اَلْمَلِکُ هَذَا أَمْرٌ لَمْ یَبْلُغْهُ عِلْمُنَا، وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ اَلْخَضِرَ لَیْسَ بِسَاحِرٍ فَکَیْفَ هَذَا وَ قَدْ وَضَعْنَا مَعَهُ أَلْفَ حَجَرٍ کُلُّهَا مِثْلُهُ فَمَالَ بِهَا، وَ هَذَا قَدِ اِعْتَدَلَ بِهِ وَ زَادَهُ تُرَاباً؟

قَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : بَیِّنْ یَا خَضِرُ لَنَا أَمْرَ هَذَا اَلْحَجَرِ.

قَالَ اَلْخَضِرُ : أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّ أَمْرَ اَللَّهِ نَافِذٌ فِی عِبَادِهِ، وَ سُلْطَانَهُ قَاهِرٌ، وَ حُکْمَهُ فَاصِلٌ: وَ إِنَّ اَللَّهَ اِبْتَلَی عِبَادَهُ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ، وَ اِبْتَلَی اَلْعَالِمَ بِالْعَالِمِ، وَ اَلْجَاهِلَ بِالْجَاهِلِ، وَ اَلْعَالِمَ بِالْجَاهِلِ، وَ اَلْجَاهِلَ بِالْعَالِمِ، وَ أَنَّهُ اِبْتَلانِی بِکَ وَ اِبْتَلاَکَ بِی، فَقَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : یَرْحَمُکَ اَللَّهُ یَا خَضِرُ إِنَّمَا تَقُولُ اِبْتَلاَنِی بِکَ حِینَ جُعِلْتَ أَعْلَمَ مِنِّی، وَ جُعِلْتَ تَحْتَ یَدَیَّ، أَخْبِرْنِی یَرْحَمُکَ اَللَّهُ عَنْ أَمْرِ هَذَا اَلْحَجَرِ،

ص: 686

پشت سر نهادهای تو را کفایت نکرده است که به این جا آمده ای؟!

ذو القرنین گفت: به من بگو چرا دست خود را بر دهانت نهاده ای؟

پاسخ داد ای ذو القرنين من صاحب صور (اسرافیل) هستم و قیامت نزدیک است و من منتظر هستم که به من دستور دمیدن در صور داده شود و در آن بدمم سپس دست خود را به سنگی زد و آن را برداشت و آن را به ذو القرنین داد - که گویا قطعه سنگ و یا شبیه آن بود - و گفت: ای ذوالقرنین آن را بگیر و بدان که گرسنگی و سیری تو به این سنگ بستگی دارد، اکنون از این جا باز گرد

ذو القرنین به همراه آن سنگ از آن جا بازگشت و آن سنگ را به نزد اصحاب خود آورد و با آنان دربارۀ آن پرنده و آن ،مرد صاحب صور (اسرافیل) سخن ،گفت سپس به آنان گفت: آن مرد این سنگ را به من داد و گفت: سیری و گرسنگی تو به این سنگ بستگی دارد اکنون هر کدام از شما می توانید راز این سنگ را برای من بیان کنید سپس آن سنگ را در یکی از دو کفه ترازویی قرار داد و در کفه دیگر سنگی دیگر را گذارد ولی آن سنگ بقدری سنگین بود که حتی با گذاشتن هزار سنگ در کفه ،دیگر ترازو متعادل نشد و آن سنگ سنگین تر از آن ها بود پس اصحاب او گفتند ای پادشاه ما نمی دانیم این چگونه سنگی است؟ ولی خضر علیه السلام اظهار داشت: ای پادشاه از افرادی سؤال می کنی که دانشی نسبت به این سنگ ندارند اما من ماجرای این سنگ را می دانم.

ذو القرنین گفت: ما را نسبت به آن باخبر گردان و توضیح بده، پس خضر علیه السلام در حضور آنان ترازو را (بر زمین) قرار داد و آن سنگ را در یک کفه آن قرار داد و سنگ دیگری را در کفه دیگر آن ترازو نهاد و سپس یک مشت خاک بر آن سنگ مخصوص ریخت پس ترازو متعادل شد اصحاب ذو القرنین همگی از این جریان شگفت زده شده و در برابر خداوند متعال سجده کردند و اظهار داشتند ای پادشاه این چه امر عجیبی !است ما هزار سنگ در برابر آن قرار دادیم و ترازو میزان و معتدل نشد، اما چون خضر یک مشت خاک بر آن سنگ ،افزود ترازو متعادل گشت ماجرای این سنگ چیست؟ ذو القرنین گفت: ای !خضر ماجرای این سنگ را برای ما بیان کن

خضر علیه السلام گفت ای پادشاه امر و فرمان خداوند درباره بندگانش نافذ است و او بر آنان تسلط کامل دارد و او دانشمندی را به وسیله دانشمندی دیگر و نادانی را به وسیله نادانی دیگر و دانشمندی را به وسیله نادان و نیز نادانی را به وسیله ،دانشمند آزمایش می کند و اکنون مرا به وسیله تو و نیز تو را به وسیله من مورد آزمایش قرار داده است.

ص: 687

فَقَالَ اَلْخَضِرُ : أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّ هَذَا اَلْحَجَرَ مَثَلٌ ضَرَبَهُ لَکَ صَاحِبُ اَلصُّورِ، یَقُولُ: إِنَّ مِثْلَ بَنِی آدَمَ مِثْلُ هَذَا اَلْحَجَرِ اَلَّذِی وُضِعَ وَ وُضِعَ مَعَهُ أَلْفُ حَجَرٍ فَمَالَ بِهَا، ثُمَّ إِذَا وُضِعَ عَلَیْهِ اَلتُّرَابُ شَبِعَ وَ عَادَ حَجَراً مِثْلَهُ، فَیَقُولُ: کَذَلِکَ مَثَلُکَ، أَعْطَاکَ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُلْکِ مَا أَعْطَاکَ فَلَمْ تَرْضَ بِهِ حَتَّی طَلَبْتَ أَمْراً لَمْ یَطْلُبْهُ أَحَدٌ کَانَ قَبْلَکَ، وَ دَخَلْتَ مَدْخَلاً لَمْ یَدْخُلْهُ إِنْسٌ وَ لاَ جَانٌّ، یَقُولُ: کَذَلِکَ اِبْنُ آدَمَ لاَ یَشْبَعُ حَتَّی یُحْثَی عَلَیْهِ اَلتُّرَابُ

قَالَ: فَبَکَی ذُو اَلْقَرْنَیْنِ بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَ: صَدَقْتَ یَا خَضِرُ یُضْرَبُ لِی هَذَا اَلْمِثْلُ، لاَ جَرَمَ أَنِّی لاَ أَطْلُبُ أَثَراً فِی اَلْبِلاَدِ بَعْدَ مَسْلَکِی هَذَا، ثُمَّ اِنْصَرَفَ رَاجِعاً فِی اَلظُّلْمَهِ، فَبَیْنَا هُمْ یَسِیرُونَ إِذْ سَمِعُوا خَشْخَشَهً تَحْتَ سَنَابِکِ خَیْلِهِمْ

فَقَالُوا: أَیُّهَا اَلْمَلِکُ مَا هَذَا فَقَالَ: خُذُوا مِنْهُ، فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ نَدِمَ وَ مَنْ تَرَکَهُ نَدِمَ، فَأَخَذَ بَعْضٌ وَ تَرَکَ بَعْضٌ، فَلَمَّا خَرَجُوا مِنَ اَلظُّلْمَهِ إِذَا هُمْ بِالزَّبَرْجَدِ، فَنَدِمَ اَلْآخْذُ وَ اَلتَّارِکُ، وَ رَجَعَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ إِلَی دُومَهِ اَلْجَنْدَلِ وَ کَانَ بِهَا مَنْزِلُهُ، فَلَمْ یَزَلْ بِهَا حَتَّی قَبَضَهُ اَللَّهُ إِلَیْهِ

قَالَ: وَ کَانَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا حَدَّثَ بِهَذَا اَلْحَدِیثِ قَالَ: رَحِمَ اَللَّهُ أَخِی ذُو اَلْقَرْنَیْنِ مَا کَانَ مُخْطِئاً إِذْ سَلَکَ مَا سَلَکَ، وَ طَلَبَ مَا طَلَبَ، وَ لَوْ ظَفِرَ بِوَادِ اَلزَّبَرْجَدِ فِی مَذْهَبِهِ لَمَا تَرَکَ فِیهِ شَیْئاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ لِلنَّاسِ، لِأَنَّهُ کَانَ رَاغِباً وَ لَکِنَّهُ ظَفِرَ بِهِ بَعْدَ مَا رَجَعَ، فَقَدْ زَهِدَ (1)

ص: 688


1- عنه بحار الأنوار: 42/7 ح 17 قطعة من صدره، و 198/12 ح 29، والبرهان في تفسير القرآن: 70/5ح 25 ، و نور الثقلين: 297/3 ح 215 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 149 (الباب الثامن في قصص ذي القرنين علیه السلام). تفسير القمّي: 39/2 (قصة ذي القرنين علیه السلام) بتفاوت، عنه البحار: 178/12 ح 5 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 121 ح 123 (فصل - 2 في حديث ذي القرنين علیه السلام، عنه البحار: 300/13 ح 19.

ذو القرنین گفت ای خضر خداوند تو را رحمت کند تو می گویی خداوند با اعلم قرار دادن تو از من و با مسلّط گرداندن من بر تو ما را به وسیله یکدیگر آزمایش نموده است اکنون مرا از موضع و جریان این سنگ با خبر کن.

پس خضر علیه السلام گفت: موضوع این سنگ مثلی است که صاحب صور (اسرافیل) به وسیلهٔ آن خواسته است تو را متوجه آن کند که مثال بنی آدم همانند این سنگ است که سنگینی آن بر هزار سنگ غلبه خواهد داشت اما موقعی که مشتی خاک بر آن ریخته شد سیر گشت و مانند سنگ های دیگر قرار گرفت مثال تو هم همین طور است که خداوند حکومت و سلطنت بسیاری را به تو عطا نموده است اما تو راضی نشدی تا این که در جستجوی امری بر آمدی که قبل از تو هیچ کسی آن را طلب نکرده بود و تو به جایی قدم نهادی که پیش از تو هیچ کسی قدم ننهاده بود، بنی آدم نیز چنین ،هستند سیر نمی شوند تا موقعی که خاک گور را رویشان بریزند امیر المؤمنين علی علیه السلام) فرمود: در این وقت ذو القرنین سخت به گریه افتاد و گفت ای !خضر راست ،گفتی بنا بر این اساس من دیگر به دنبال کشورگشایی نمی روم

سپس در میان همان تاریکی و ظلمات تصمیم به بازگشت گرفت موقعی که با اصحاب خود باز می گشت آنان در میان راه صدایی را از زیر سم اسبان خود !گفتند ای پادشاه این صدا از چیست؟ ذو القرنین در جواب گفت: از آن شنیدند پس (هر چه که می خواهید) برگیرید که هر کس برگیرد پشیمان می شود و هر کسی هم از آن بر ندارد پشیمان خواهد شد. پس بعضی از آنان مقداری برداشتند و بعضی هم برنداشتند و چون از تاریکی خارج شدند دیدند که آن زیرجد بوده است و آن هایی که برنداشته بودند از بر نداشتن آن پشیمان شدند و آن هایی هم که برداشته بودند از این که چرا بیش تر بر نداشته اند پشیمان گشتند. سپس ذو القرنين به دَوْمَة الجندل بازگشت و در همان جا منزل او بود و در همان جا باقی ماند تا موقعی که خداوند او را قبض روح نمود

و رسول خدا صلی الله علیه و اله هر موقعی که این ماجرا را متذکر و یادآور می شد می فرمود: خداوند برادرم ذو القرنین را رحمت کند که در سیر و سلوک خود و در جستجوی آن چه که دنبال می نمود خطا کار نبود و به درجه زهد و تقوی ،رسید چون اگر در هنگام رفتن خود و قبل از رفتن به ،ظلمات به وادی ،زبرجد می رسید هیچ چیزی را در آن جا باقی نمی گذاشت و همه را برای مردم جمع می کرد اما چون در هنگام بازگشت به تقوی و زهد دست یافته ،بود رغبتی به آن زیر جدها نشان نداد

ص: 689

2400 / [80] - جَبْرَئِیلُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ عَمِلَ صُنْدُوقاً مِنْ قَوَارِیرَ ثُمَّ حَمَلَ فِی مَسِیرِهِ مَا شَاءَ اَللَّهُ، ثُمَّ رَکِبَ اَلْبَحْرَ فَلَمَّا اِنْتَهَی إِلَی مَوْضِعٍ مِنْهُ، قَالَ لِأَصْحَابِهِ: دُلُّونِی فَإِذَا حَرَّکْتُ اَلْحَبْلَ فَأَخْرِجُونِی فَإِنْ لَمْ أُحَرِّکِ اَلْحَبْلَ فَأَرْسِلُونِی إِلَی آخِرِهِ، فَأَرْسَلُوا اَلْحَبْلَ مَسِیرَهَ أَرْبَعِینَ یَوْماً، فَاِذا ضَارِبٌ یَضْرِبُ خَشَبَ اَلصُّنْدُوقِ وَ یَقُولُ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ أَیْنَ تُرِیدُ؟

قَالَ: أُرِیدُ أَنْ أَنْظُرَ إِلَی مَلَکُوتِ رَبِّی فِی اَلْبَحْرِ کَمَا رَأَیْتُهُ فِی اَلْبَرِّ،

فَقَالَ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ إِنَّ هَذَا اَلْمَوْضِعِ اَلَّذِی أَنْتَ فِیهِ مَرَّ فِیهِ نُوحٌ زَمَانَ اَلطُّوفَانِ ، فَسَقَطَ مِنْهُ قَدُومٌ فَهُوَ یَهْوِی فِی قَعْرِ اَلْبَحْرِ إِلَی اَلسَّاعَهِ لَمْ یَبْلُغْ قَعْرَهُ، فَلَمَّا سَمِعَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ ذَلِکَ حَرَّکَ اَلْحَبْلَ وَ خَرَجَ. (1)

2401 / [81] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ اِسْمُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ عَیَّاشٌ ، وَ کَانَ أَوَّلُ اَلْمُلُوکِ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ، وَ کَانَ بَعْدَ نُوحٍ ، وَ کَانَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ قَدْ مَلَکَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ . (2)

2402/ [82] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلزَّلْزَلَهِ فَقَالَ: أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ : إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لَمَّا اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّدِّ جَاوَزَهُ فَدَخَلَ اَلظُّلْمَهَ، فَإِذَا هُوَ بِمَلَکٍ طُولُهُ خَمْسُ مِائَهِ ذِرَاعٍ، فَقَالَ لَهُ اَلْمَلَکُ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ أَ مَا کَانَ خَلْفَکَ مَسْلَکٌ فَقَالَ لَهُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : وَ مَنْ أَنْتَ

ص: 690


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 77/5 ح ،26 و نور الثقلين: 304/3 ح 216، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 153 (الباب الثامن في قصص ذي القرنين علیه السلام).
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 77/5 ح 27 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 121 ذیل ح 123 (فصل - 2 في حديث ذي القرنين علیه السلام)، عنه البحار: 300/13 ذيل ح 19

80)- از جبرئیل بن احمد به نقل از موسی بن جعفر علیه السلام به طور مرفوعه، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا ذو القرنین صندوقی از جنس شیشه درست کرد و آن را در مسیر حرکتش با خود حمل کرد تا به دریا رسید و بر کشتی سوار شد و چون به محلی (مخصوص) رسید به یاران و اصحاب خود گفت: مرا در این صندوق قرار دهید و مانند دلو به درون دریا بی اندازید و موقعی که طناب آن را حرکت دادم مرا بیرون آورید و اگر طناب را تکان ندادم مرا تا آخر به پایین .بفرستید. پس او را به درون دریا فرستادند و طناب آن صندوق تا چهل روز رو به پایین می رفت و ذو القرنین زیر دریا را نگاه می کرد تا این که شنید کسی ضربه ای به صندوق او نواخت و گفت ای ذو القرنین کجا می خواهی بروی؟

ذو القرنین گفت: می خواهم ملک پروردگارم را همان طور که در خشکی ،دیده ام در دریا هم ببینم به او گفت این جایی که تو آمده ای، مکانی است که نوح در زمان طوفان از آن جا عبور کرد و ناگاه چیز عتیقه ای که مورد علاقه او بود به درون آب افتاد و آن چیز از آن لحظه تاکنون هنوز به عمق آب نرسیده است!

موقعی که ذو القرنین این مطلب را شنید طناب را تکان داد و از آب بیرون آمد.

81)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اسم ذو القرنين عيّاش بود و او اولین پادشاه از بین پیامبران بود و بعد از نوح علیه السلام زندگی می کرد و او مالک شرق و غرب (زمین) شد.

82) - از جمیل بن دراج روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون زلزله سؤال کردم؟

فرمود: پدرم به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام حدیث نمود که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: چون ذو القرنین به سدّ (يأجوج و مأجوج) رسيد، وارد ظلمات گردید پس فرشته ای را دید که ایستاده و قامت او پانصد ذراع ( دویست و پنجاه متر) ،بود گفت: ای ذو القرنین آیا آن چه را که پشت سر گذاشته ای تو را کفایت نکرده است که به این جا آمده ای؟

ص: 691

قَالَ: أَنَا مَلَکٌ مِنْ مَلاَئِکَهِ اَلرَّحْمَنِ مُوَکَّلٌ بِهَذَا اَلْجَبَلِ، وَ لَیْسَ مِنْ جَبَلٍ خَلَقَهُ اَللَّهُ إِلاَّ وَ لَهُ عِرْقٌ إِلَی هَذَا اَلْجَبَلِ، فَإِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یُزَلْزِلَ مَدِینَهً أَوْحَی إِلَیَّ رَبِّی فَزَلْزَلْتُهَا (1)

2403 / [83] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ- : تَغْرُبُ اَلشَّمْسُ فِی عَیْنٍ حَامِیَهٍ فِی بَحْرٍ دُونَ اَلْمَدِینَهِ اَلَّتِی تَلِی مِمَّا یَلِی اَلْمَغْرِبَ یَعْنِی جَابَلْقَاءَ (2) . (3)

2404 / [84] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ : عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ، فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ لَّمْ نَجْمَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا * كَذَلِكَ﴾، قَالَ: لَمْ یَعْلَمُوا صَنْعَهَ اَلْبُیُوتِ (4)

2405 / [85] - عن جابر، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قال: ﴿ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْمًا ﴾ [ قال: التقيّة ]، ﴿ فَمَا اسْطَعُواْ أَن يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطَعُواْ لَهُ نَقْبًا ﴾، قَالَ: هُوَ اَلتَّقِیَّهُ (5)

ص: 692


1- عنه بحار الأنوار: 181/12 ذيل ح 8 أشار إليه، و 127/60 ذيل ح 19، والبرهان في تفسير القرآن: 77/5ح ،28 و نور الثقلين: 304/3 ح 217 . من لا يحضره الفقيه: 542/1 ح 1511 ، الأمالي للصدوق: 464 ح 2 (المجلس الحادي والسبعون) بإسناده عن عبد الله بن حماد، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوه علل الشرائع: 554/2 ح 2 (باب - 343 علّة الزلزلة)، عنهما بحار الأنوار: 180/12 ح و 127/60 ح 19 و 146/91 ح 3 و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 143 (الباب الثامن في قصص ذي القرنين علیه السلام)، تهذيب الأحكام: 290/3 ح 1 روضة الواعظين: 46/1 ( مجلس في العجائب التي تدلّ على عظمة الله تعالى).
2- جابلق مدينة بالمشرق . وقعة صفّين: 469 .
3- عنه بحار الأنوار: 209/12 ح 31 و 162/58 ح 19، والبرهان في تفسير القرآن: 77/5 ح 29، و نور الثقلين: 305/3 ح 219، و قصص الأنبياء : للجزائري علیهم السلام 153 (الباب الثامن في قصص ذي القرنين علیه السلام)
4- عنه بحار الأنوار: 206/12 ح 32 ، والبرهان: 78/5 ح 30 ، و نور الثقلين: 306/3 - 222. المحاسن: 610/2 ح 16 (باب - 2) بإسناده عن إبراهيم بن سماك، عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام، بتفاوت يسير عنه البحار: 183/12 ح 14.
5- عنه بحار الأنوار: 207/12 ح 33 و وسائل الشيعة: 213/16 ح 21388 ، والبرهان في تفسير القرآن: 78/5 ح 31 ، و نور الثقلين: 308/3 ح 233

ذو القرنين سؤال کرد و تو کیستی؟

فرشته پاسخ :داد من فرشته ای از فرشته های خداوند رحمان می باشم و مأمور بر این کوه هستم و هیچ کوهی را خداوند ،نیافریده مگر آن که رگ و ریشه اش متصل به این کوه خواهد بود پس اگر خداوند اراده کند که در شهری زلزله بیندازد، به من وحی می فرستد و من از همین جا آن شهر را بلرزه در می آورم.

83)- از جابر روایت کرده ،است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: خورشید در چشمه ای گرم و گل آلود در دریایی قبل از شهری نرسیده به مغرب - که همان شهر جابلق باشد -غروب می کند

84)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «برای آن ها پوششی غیر از آن (نور و تابش خورشید) قرار ندادیم * این چنین خواهند بود» فرمود: آن ها هنر ساختمان سازی را نمی دانستند.

85)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: منظور از «تا میان شما و آن ها سدی بسازم»، تقیه (کنترل و نگهداری) است «پس نتوانستند از آن بالا روند و نه آن را سوراخ کنند»، این نیز ( منظور) تقیه می باشد

ص: 693

2406 / [86] - عن المفضّل قال:

سَأَلْتُ اَلصَّادِقَ عَنْ قَوْلِ : ﴿ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا ﴾ ، قَالَ التَّقِیَّةُ، ﴿ فَمَا اسْطَعُوَاْ أَن يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطَعُواْ لَهُ نَقْبًا﴾ قَالَ إِذَا عَمِلَ بِالتَّقِیَّةِ لَمْ یَقْدِرُوا لَکَ [ في ذلك ] عَلَی حِیلَهٍ وَ هُوَ اَلْحِصْنُ اَلْحَصِینُ، وَ صَارَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أَعْدَاءِ اَللَّهِ سَدّاً لاَ یَسْتَطِیعُونَ لَهُ نَقْباً.

قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ : ﴿ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ﴾ ؟

قَالَ رَفَعَ اَلتَّقِیَّهَ عِنْدَ اَلْکَشْفِ فَانْتَقَمَ [ فينتقم ] مِنْ أَعْدَاءِ اَللَّهِ (1)

2407 / [87] - عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ﴾ یَعْنِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ . (2)

قوله تعالى: ﴿الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءِ عَن ذِكْرِي وَ كَانُوا لَا عن يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا﴾ ﴿101﴾

2408/ [88] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ [اَلْحَکَمِ] قَالَ:

کَتَبتُ رُقعَهً إِلی أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام فیها : أتَستَطیعُ النَّفسُ المَعرِفَهَ؟

قَالَ فَقَالَ: لاَ، فَقُلْتُ: یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاء عَن ذِكْرِى وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا﴾ ؟ قَالَ: هُوَ کَقَوْلِهِ: ﴿ مَا كَانُواْ يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ مَا كَانُواْ يُبْصِرُونَ ﴾ (3) قُلْتُ: فَعَابَهُمْ [ يعاتبهم ]؟

قَالَ: لَمْ یَعْتَبْهُمْ هُوَ بِهِمْ، [یعتبهم بما صنع قلوبهم] وَ لَکِنْ عَابَهُمْ [یعاتبهم] بِمَا صَنَعُوا، وَ لَوْ لَمْ یَتَکَلَّفُوا لَمْ یَکُنْ عَلَیْهِمْ شَیْءٌ. (4)

ص: 694


1- عنه بحار الأنوار: 207/12 ح 34، و وسائل الشيعة: 213/16 ح 21389 و 21390، والبرهان في تفسير القرآن: 78/5 ح 32 ، و نور الثقلين: 308/3 ح 232 و 235، القطعتان منه.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 92/5 ح 2 ، و نور الثقلين: 310/3 ح 241.
3- سورة هود: 20/11
4- عنه بحار الأنوار: 306/5 ح 28 ، والبرهان 95/5 ح 3 و نور الثقلين: 310/3 ح 242

86)- از مفضل (بن عمر) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «تا میان شما و آن ها سدی بسازم»، سؤال کردم؟

فرمود (منظور) تقیه است که نتوانستند از آن بالا روند و نه آن را سوراخ کنند» که اگر بر مبنای تقیه عمل کنند نخواهند توانست که حیله و چاره ای برای شکستن سدّ بیندیشند؛ زیرا که آن قلعه ای بسیار سخت و محکم می باشد و بین تو و دشمنان خداوند سدّی قرار گرفته که امکان شکستن آن نخواهد بود.

و همچنین از آن حضرت پیرامون فرمایش دیگر خداوند: «پس موقعی که وعده پروردگار من فرا رسد آن را زیر و زبر می کند» سؤال کردم؟

فرمود: هنگام کشف (بلاء) تقیه بر طرف می گردد پس از دشمنان خداوند انتقام گرفته خواهد شد.

87)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

امير المؤمنين علیه السلام فرمود: منظور از: «و برخی از آن ها را به حال خود رها کردیم تا به برخی دیگر درآمیزند» روز قیامت می باشد

فرمایش خداوند متعال: کسانی که پرده ای چشمانشان را از یاد من پوشانده بود و قدرت شنوایی نیز نداشتند. (101)

88)- از محمّد بن حکیم روایت کرده است که گفت:

نامه به امام صادق علیه السلام فرستادم و در آن (نوشتم:) آیا نفس توان کسب معرفت را دارد؟ فرمود: ،نه عرض کردم پس چگونه خداوند متعال فرموده است: «آن کسانی که دیدگان آنان از یاد من در حجاب بوده و توان شنیدن آن را نیز نداشته اند»؟

فرمود: آن همانند این فرمایش (خداوند متعال) است: «توان شنیدن و (تحمّل) دیدن را ندارند» عرض کردم: بر این اساس (آیا خداوند) آن ها را عیب و سرزنش کرده است؟

فرمود به خاطر آن چه که در دل داشتند مورد ملامت و سرزنش قرار نگرفته اند بلکه آن به خاطر آن کارهایی است که انجام داده اند و اگر (خود و دیگران را) تکلیف نکرده بودند مشکلی نداشتند.

ص: 695

قوله تعالى: ﴿قُلْ هَلْ نَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَلَاً ﴿103 ﴾ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صنعًا ﴾ ﴿104﴾

2409/ [89] - عَنْ إِمَامِ بْنِ رِبْعِیٍّ قَالَ

قَامَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالاً * اَلَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً﴾

قَالَ علیه السلام: أُولَئِکَ أَهْلُ اَلْکِتَابِ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ اِبْتَدَعُوا فِی دِینِهِمْ فَحَبِطَ أَعْمَالُهُمْ وَ مَا أَهْلُ اَلنَّهَرِ مِنْهُمْ بِبَعِیدٍ (1)

2410 [90]- عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ قَالَ: مِنْهُمْ أَهْلُ اَلنَّهَرِ (2)

2411 / [91] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی اَلطُّفَیْلِ : أُولَئِکَ هُمْ أَهْلِ حَرُورَاءَ . (3)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّلِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا﴾ ﴿107﴾

ص: 696


1- عنه مجمع البيان. 767/6 وزاد في آخره: يعني الخوارج، و بحار الأنوار: 424/33 ح 632 و زيادة في آخره. و عن أبي الطفيل قال: منهم أهل النهر، و في رواية أخرى عن أبي الطفيل: أولئك أهل حروراء و كذا عن عكرمة، والبرهان في تفسير القرن: 95/5 ح 3 و نور الثقلین: 312/3 ح 251 تفسير القمّي: 462 بإسناده عن أبي الجارود، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت عنه وسائل الشيعه: 172/27 ح 33523، والبحار 298/2 ح 22 الاحتجاج: 259/1 احتجاجه علیه السلام على زنديق جاء مستدلاً عليه) في كلام طويل عنه البحار: 121/10، الغارات 101/1 (خطبه لأمیر المؤمنين عليّ علیه السلام بتفاوت یسیر.
2- عنه البرهان في تفسير القران: 96/5 ح 4
3- عنه البرهان في تفسير القران: 76/5 ح 5

فرمایش خداوند متعال: ای پیامبر!) بگو: آیا به شما خبر دهیم که زیان کارترین (مردم) در انجام کارها و برنامه ها چه کسانی هستند؟ (103) آن هایی هستند که تلاش آن ها در زندگی دنیاکم (و نابود) شده با این حال می پندارند کار نیک انجام می دهند (104)

89)- از امام بن ربعی روایت کرده است که گفت

ابن کوّاء در مجلس امیر المؤمنین علیه السلام برخاست و گفت: مرا نسبت به فرمایش خداوند متعال: «بگو: آیا شما را آگاه کنیم که کردار چه کسانی بیش از همه به زیانشان می باشد؟ * آن هایی که کوشش و تلاش آنان در (مسیر) زندگی دنیا تباه شد در حالی که می پنداشتند که کاری نیکو می کنند) آگاه فرما که آنان چه افرادی هستند؟

فرمود: ،آنان اهل کتاب هستند که به پروردگار خود کافر شدند و در دین خود بدعت گذاری کردند پس در نتیجه اعمال و زحمات آنان حبط و ضایع گردید و اهل نهروان هم از آنان چندان دور نیستند.

90)- از ابو الطُفيل روایت کرده است که گفت:

اهل نهروان از آنان می باشند.

91)- و (در روایتی دیگر از) ابو الطُّفيل روایت کرده است که گفت:

آنان از اهالی حروراء (1) هستند

فرمایش خداوند متعال: اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند باغ های بهشت برین محل پذیرایی آنان خواهد بود. (107)

ص: 697


1- حروراء نام قریه ای است که در حوالی کوفه قرار دارد و گروه حروریه به آن جا منسوب می باشند که آنان را به نام خوارج هم گفته اند مجمع البحرين: ج 1 ص 487

2412 / [92] - عَنْ عِکْرِمَهَ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:

مَا فِی اَلْقُرْآنِ آیَهُ: الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ ﴾ إِلاَّ وَ عَلِیٌّ علیه السلام أَمِیرُهَا وَ شَرِیفُهَا، وَ مَا مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله رَجُلٌ إِلاَّ وَ قَدْ عَاتَبَهُ اَللَّهُ، وَ مَا ذَکَرَ عَلِیّاً علیه السلام إِلاَّ بِخَیْرٍ، قَالَ عِکْرِمَهُ : إِنِّی لَأَعْلَمُ لِعَلِیٍّ علیه السلام مَنْقَبَهً لَوْ حَدَّثْتُ بِهَا لَبَعُدَتْ أَقْطَارُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ. (1)

قوله تعالى: ﴿ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَى أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهُ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَلِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ يَ أَحَدَما﴾ ﴿110﴾

2413 / [93] - عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ فُضَیْلٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ

سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ فَمَن كَانَ يَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ، فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَلِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ يَ أَحَداً﴾؟

قَالَ: مَنْ صَلَّی أَوْ صَامَ أَوْ أَعْتَقَ أَوْ حَجَّ یُرِیدُ مَحْمَدَهَ اَلنَّاسِ، فَقَدْ اِشْتَرَکَ فِی عَمَلِهِ وَ هُوَ [مشرک] مُشْرِکٌ مَغْفُورٌ (2)

ص: 698


1- عنه بحار الأنوار: 99/36 ح 40 بحذف الذيل، و 107 ح 55 ، والبرهان 77/5ح 4 تفسير فرات الكوفي: 49 ح 49 بإسناده عن إسماعيل بن زياد السلمي، عن جعفر، عن أبيه علیهما السلام و 50 ح 9 عن ابن عبّاس بتفاوت فيهما، عنه البحار: 128/36 ح 74 روضة الواعظين: 104/1 (مجلس في ذكر فضائل أمير المؤمنين عليّ علیه السلام)، كشف الغمّة: 317/1 ( في بيان ما نزل من القرآن في شأنه علیه السلام) كلاهما نحو تفسير الفرات عنه البحار: 117/36 ضمن ح 64 و 352/35 ح 39 عن الحافظ أبو نعيم بإسناده عن عكرمة عن ابن عبّاس، و 353 ح 49 بإسناده عن عطاء، عن ابن عبّاس، و 333/37 عن الأعمش عن زيد بن وهب عن حذيفة - کلّهم عن النبيّ صلی الله علیه و آله - بتفاوت شواهد التنزيل: 30/1 ح 13 بإسناده عن عكرمة، عن ابن عبّاس بتمامه، و 64 ح 70 ، و 67 ح 77.
2- عنه بحار الأنوار: 301/72 ح 40، و 348/84 ، والبرهان في تفسير القرآن: 99/5 ح 7، و نور الثقلين: 317/3 ح 275 ، و مستدرك الوسائل: 104/1 ح 99.

92)- از عکرمه به نقل از ابن عباس روایت کرده است که گفت:

در قرآن آیه «کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند» ،نیست مگر آن که مقصود این است که امام علی علیه السلام امیر و اشرف آنان می باشد و در بین اصحاب حضرت محمّد صلی الله علیه و آله کسی ،نیست مگر آن که خداوند او را مورد عتاب و سرزنش قرار داده است، اما نام حضرت علی علیه السلام مطرح نشده است، مگر با خیر و تمجید.

عكرمه افزود: همانا من برای حضرت علی علیه السلام منقبتی را می دانم که اگر آن را بیان کنم جوانب آسمانها و زمین از یکدیگر جدا و دور می شوند.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: من فقط بشری همانند شما هستم همانا (امتیاز من بر شما این است که) بر من وحی می شود بر این که تنها خدا و معبود ،شما معبود یگانه است پس هر کسی که به ملاقات پروردگارش امیدوار ،باشد باید کار شایسته انجام دهد و هیچ کسی را در عبادت پروردگار خود شریک نگرداند! (110)

93 )- از علاء بن فُضیل روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام پیرامون تفسیر فرمایش خدای عزّوجلّ: «پس هر کسی که امیدوار (و معتقد بر) ملاقات (و رحمت) پروردگارش باشد عمل صالح و شایسته انجام دهد و در عبادت و پرستش پروردگارش کسی و چیزی را شریک او قرار ندهد» سؤال کردم؟

فرمود: (به این معنا است:) هر کسی که نماز بگذارد یا روزه بگیرد یا بنده ای را آزاد کند با حجّی را انجام دهد ولی این اعمالش به خاطر خودنمایی و تعریف مردم باشد چنین شخصی مشرک می باشد البته چنین شرکی مورد عفو خداوند می باشد.

ص: 699

2414 / [94] - عَنْ جَرَّاحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

مَنْ کَانَ یَرْجُو إِلَی عِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَداً] أَنَّهُ لَیْسَ مِنْ رَجُلٍ یَعْمَلُ شَیْئاً مِنَ اَلْبِرِّ لاَ یَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ اَللَّهِ إِنَّمَا یَطْلُبُ بِهِ تَزْکِیَهَ اَلنَّاسِ یَشْتَهِی أَنْ یُسَمِّعَ بِهِ اَلنَّاسَ، فَذَاکَ اَلَّذِی أَشْرَکَ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ (1)

2415 / [95 ] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: :

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ، مَنْ أَشْرَکَ بِی فِی عَمَلِهِ لَنْ أَقْبَلَهُ إِلاَّ مَا کَانَ لِی خَالِصاً﴾ (2)

2416 / [96] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ، مَنْ عَمِلَ لِی وَ لِغَیْرِی فَهُوَ لِمَنْ عَمِلَ لَهُ دُونِی . (3)

ص: 700


1- عنه بحار الأنوار: 301/72 ح 41، والبرهان 99/5 ح 8 و مستدرك الوسائل: 104/1 ح 100. الزهد: 142 ح 180 ( باب - 11 الرياء والنفاق والعجب بتفصيل، عنه البحار: 302/72 ح 47 ، و نحوه الكافي: 293/2 ح ،4 عنه وسائل الشيعة: 71/1 ح 159، والبحار: 281/72 ح 4، و 348/84، منية المريد: 318 (الفصل الثاني في آفات المناظرة).
2- عنه بحار الأنوار: 301/72 ح 42، والبرهان في تفسير القرآن: 99/5 ح 9 و نور الثقلين: 317/3 ح 276، و مستدرك الوسائل: 100/1 ح 87 و 110 ح 117. المحاسن: 252/1 ح 270 (باب - 30 في الإخلاص)، عنه وسائل الشيعة: 72/1 ح 160، والبحار 299/72 ح 32 ، الزهد : 134 ح 170 ( باب - 11 الرياء والنفاق والعجب)، عنه البحار: 243/70 ح 15 ، الكافي: 295/2 ح 9 عنه وسائل الشيعة: 61/1 ح 131 ، والبحار : 288/72 ح 9 فقه الرضا علیه السلام 381 (باب - 106 التفكّر والاعتبار والهمّ) فيه: أروي عن العالم علیه السلام عنه البحار: 299/72 ح ،36، و مستدرك الوسائل: 100/1 ح 90، عدّة الداعي : 217 (خاتمة)، عنه مستدرك الوسائل: 100/1 ح 88 مشكاة الأنوار: 11 (الفصل الثاني في الإخلاص) عن روضة الواعظين.
3- عنه بحار الأنوار: 301/72 ذيل ح ،42 والبرهان في تفسير القرآن: 99/5 ح 10، و نور الثقلين: 317/3 ح 277 ، و مستدرك الوسائل: 110/1 ح 118 المحاسن: 252/1 ح 271 (باب - 65 في عقاب الرياء)، عنه وسائل الشيعة: 67/1 ح 148، و 72 ح 160 ، والبحار: 299/72 ح 32 ثواب الأعمال: 242

94)- از جرّاح روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی شخصی که کار پسندیده و نیکی را انجام می دهد، ولی قصدش رضایت خداوند نیست بلکه خواستار ستایش مردمان است و می خواهد خبر آن به گوش مردم برسد چنین شخصی در عبادت برای خداوند شریک قرار داده است

95)- از علی بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی فرموده است: من بهترین شریک (نسبت به اعمال و کردار بندگانم) هستم هر کسی که در اعمال و کردار خود برای من شریک قرار دهد هرگز آن را نمی پذیرم، مگر آن عملی را که خالص برای من انجام داده باشد.

96)- و در حدیثی دیگر از آن حضرت علیه السلام روایت کرده است که فرمود: همانا خداوند می فرماید: من (نسبت به اعمال و کردار بندگانم) بهترین شریک هستم، کسی که کاری را برای من و دیگری انجام دهد، آن کار را (نمی پذیرم و) آن را به کسی که شریک من قرار گرفته واگذار می کنم

ص: 701

2417 / [97] - عَنْ زُرَارَهَ ، وَ حُمْرَانَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) قَالاَ:

لَوْ أَنَّ عَبْداً عَمِلَ عَمَلاً یَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ [رحمة] اَللَّهِ، وَ اَلدَّارَ اَلْآخِرَهَ، ثُمَّ أَدْخَلَ فِیهِ رِضَا أَحَدٍ مِنَ اَلنَّاسِ، کَانَ مُشْرِکاً (1)

2418 / [98] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ

أَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَلِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً﴾؟

قال: اَلْعَمَلُ اَلصَّالِحُ اَلْمَعْرِفَهُ بِالْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ، ﴿ وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ يَ أَحَداً﴾ اَلتَّسْلِیمُ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ یُشْرِکُ مَعَهُ فِی اَلْخِلاَفَهِ مَنْ لَیْسَ لَهُ ذَلِکَ وَ لاَ هُوَ مِنْ أَهْلِهِ (2)

ص: 702


1- عنه بحار الأنوار: 301/72 ح 43، والبرهان في تفسير القرآن: 99/5 ح 11، و نور الثقلين: 317/3 ح 278 ، و مستدرك الوسائل: 105/1 ح 102. المحاسن: 121/1 ح 135 (باب - 65 في عقاب الرياء)، عنه وسائل الشيعة: 67/1 ح 148 ثواب الأعمال: 242 عنه البحار: 297/72 ح 28 ، أعلام الدين: 404 ( باب ما جاء من عقاب الأعمال).
2- عنه بحار الأنوار: 106/36 ح 54 ، و 349/83 ، والبرهان في تفسير القرآن: 100/5 ح 17، و نور الثقلين: 317/3 ح 279

97)- از زراره و حُمران روایت کرده است که گفته اند

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: هرگاه بنده ای عملی را برای رضای خداوند و پاداش در آخرت انجام دهد و بعد از آن (ریاکاری کند و) رضایت دیگری را هم وارد در نیّت خود کند، مشرک خواهد بود.

98)- از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس باید کرداری شایسته داشته باشد و در پرستش پروردگارش هیچ کسی (و چیزی) را شریک او نگرداند»، فرمود: منظور از «عمل صالح»، معرفت و شناخت ائمه علیهم السلام می باشد «و در پرستش پروردگارش هیچ کسی «و چیزی» را شریک او نگرداند»، منظور تسلیم (محض و خالص) در برایر (ولایت) امام علی علیه السلام می باشد، که کسی را در امر خلافت شریک (و یا در مقابل آن حضرت) قرار ندهد آن کسی که خلافت برایش نیست و اهلیّت آن را نیز ندارد.

ص: 703

(1)فهرس الآيات المباركة

الآيات رقم الآية / الصفحة

سورة الهود « 11 »

﴿أَلَا إِنَّهُمْ يَثنُونَ صُدُورَهُمْ ... كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴾ 5-7 / 8

﴿وَلَئنْ أَخْرْنَا عَنهُمُ الْعَذَابَ إِلَىٰ أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ مَا ﴾ 8 /12

﴿فَلَعَلَّكَ تَارِكُم بَعْضَ مَا يُوحَى ... يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾ 12-24/ 14

﴿وَلَا يَنفَعُكُمْ تُصْحِيَ إِن أَردتُ ... ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴾ 34-37/ 22

﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا أَحْمِلْ فِيهَا مِن كُلِّ﴾ 40/28

﴿وَهِيَ تَجْرِى بِهِمْ فِي مَوْجِ كَالْجِبَالِ وَ نَادَىٰ نُوحٌ أَبْنَهُ﴾ 42/ 34

﴿ وَ قِيلَ يَتَأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَ يَسَمَاءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمَاءُ ﴾ 44 / 36

﴿قَالَ يَنُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ، عَمَل غَيْرُ صَلح ﴾ 46/ 42

﴿إنِّى تَوَكَّلْتُ عَلَى اللهِ رَبّى وَ رَبِّكُم مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ﴾ 56 / 42

﴿وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ ... وَاتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ ﴾ 69- 76/ 44

﴿وَ جَاءَهُ قَوْمُهُ و يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِن ... وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ﴾ 78 - 79 / 54

﴿قَالَ لَوْ أَنَّ لِى بِكُمْ قُوَّةً أَوْ ءَاوِى ... الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ﴾ 80 - 81 / 54 .

﴿فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا ... أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ ﴾ 82- 84/ 66

﴿وَ يَقَوْمِ اعْمَلُواْ عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّى عَمِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴾ 93/ 68

﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَائمْ وَ حَصِيدٌ ﴾ 100/ 68

﴿فإِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِمَن ... إِنَّ رَبَّكَ فَعالُ لِمَا يُرِيدُ ﴾ 103- 107/ 70

ص: 704

﴿وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي الْجَنَّةِ خَلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ ﴾ 108/ 72

﴿ وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ... السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ ﴾ 113- 114/ 74

﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ ... مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴾ 118 - 119 / 86.

سورة يوسف « 12 »

﴿و إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَأَبَتِ ... الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴾ 4- 18/ 96

﴿وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ ﴾ 21/ 106

﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ به و هَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّءا بُرْهَانَ رَبِّهِ ى ﴾ 24/ 110

﴿ وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَ قَدَّتْ ... إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَهِلِينَ﴾ 25- 33/ 112

﴿ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي﴾ 36/ 118

﴿ قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ، إِلَّا نبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ ي ﴾ 37/ 118

﴿وَ قَالَ لِلَّذِى ظَنَّ أَنَّهُ نَاجِ مِنْهُمَا أَذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ ﴾ 42/ 124

﴿وَ قَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ ﴾ 43 / 130

﴿ثُمَّ يَأْتِي مِن بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ ... إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ ﴾ 49- 50/ 132

﴿ قَالَ أَجْعَلْنِي عَلَىٰ خَزَابئنِ الْأَرْضِ إِنِّى حَفِيظٌ عَلِيمٌ ﴾ 55/ 134

﴿و فَإِن لَّمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلا كَيْل ... عِندَهُ وَ إِنَّا إِذًا لَّظَلِمُونَ ﴾ 60- 79/ 138

﴿ فَمَلَمَّا اسْتَيْنئسُواْ مِنْهُ خَلَصُواْ نَجِيَّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُواْ ﴾ 80 / 154

﴿قَالُوا تَاللهِ تَفْتَوا تَذْكُرُ ... وَأَعْلَمُ مِنَ اللهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ 85- 86/ 158

﴿يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا ... وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّحِمِينَ ﴾ 87- 92/ 164

﴿واذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ ... لَفِي ضَلَالِكَ الْقَدِيم ﴾ 93-95 / 172

﴿قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴾ 98/ 184

﴿وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ ... وَالْحِقْنِي بِالصَّلِحِينَ ﴾ 100-101 / 184

﴿ وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِالله إِلَّا وَ هُم مُشْرِكُونَ ﴾ 106/ 192

﴿ قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنا وَ مَن ﴾ 108/ 196

﴿حَتَّى إِذَا اسْتَيْئسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنهُمْ قَدْ كَذِبُوا جَاءَهُمْ﴾ 110 / 198

ص: 705

سورة الرعد « 13 »

﴿المَر * تِلْكَ ءايَتُ الْكِتَبِ ... لَعَلَّكُم بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ ﴾ 1 - 2 / 206

﴿وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعْ مُتَجَوِرَتٌ وَ جَنَّتْ مِنْ أَعْنَبٍ وَ زَرْع ﴾ 4 / 208

﴿وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ يَ إِنَّمَا ﴾ 7/ 210

﴿ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَىٰ وَ مَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَ مَا ﴾ 8/ 214

﴿لَهُ, مُعَقِّبَتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ ي يَحْفَظُونَهُ مِنْ ﴾ 11/ 216

﴿ وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ، وَ الْمَلَئكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ ، وَ يُرْسِلُ ﴾ 13 / 222

﴿وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فِى السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهًا ﴾ 15/ 224

﴿أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ ﴾ 19/ 224

﴿وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ﴾ 21 / 226

﴿سَلَامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴾ 24/ 238

﴿والَّذِينَ امَنُوا وَ تَطْمَئنُ قُلُوبُهُم ... لَهُمْ وَ حُسْنُ مَئابٍ ﴾ 28- 29/ 240

﴿ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن ... و يُثبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ ﴾ 37- 39/ 246

﴿ وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللهِ شَهِيدَا ﴾ 43/ 266

سورة إبراهيم « 14 »

﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِئايَتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَتِ ﴾ 5 / 274

﴿و وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئن كَفَرْتُمْ﴾ 7/ 274

﴿ وَ مَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللهِ وَ قَدْ هَدَئنَا سُبُلَنَا وَ لَنَصْبِرَنَّ ﴾ 12 / 276

﴿ يَتَجَرَّعُهُ، وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ، وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ ﴾ 17 / 276

﴿وَ قَالَ الشَّيْطَنُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ ﴾ 22/ 278

﴿ أَلَمْ تَرَكَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً ... فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ ﴾ 24- 26/ 280

﴿و يُثبتُ اللَّهُ الَّذِينَ ءامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا ﴾ 27 / 284

﴿وأَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا ... يَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ ﴾ 28-29/ 296

﴿قُل لِعِبَادِيَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُقِيمُوا الصَّلَوَةَ وَ يُنفِقُواْ مِمَّا ﴾ 31/ 302

ص: 706

﴿وَ ءاتَلكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ... عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ 34- 36/ 302

﴿رُبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ ﴾ 37 / 306

﴿رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَ مَا نُعْلِنُ وَ مَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ ﴾ 38/ 316

﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَلِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ ﴾ 41/ 316

﴿وَأَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ ... مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ﴾ 44- 46/ 318

﴿ و يَوْمَ تُبَدِّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَوَاتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ ﴾48/ 320

سورة الحجر « 15 »

﴿الر * تِلْكَ ءايَتُ الْكِتَبِ وَ قُرْءان مُّبِين ﴾ 1/ 330

﴿ُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ ﴾ 2/ 330

﴿وَ لَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا ... مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ ﴾ 16 - 19/ 330

﴿وَ أَرْسَلْنَا الرِّيحَ لَوَقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً ﴾ 22/ 332

﴿وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَخِرِينَ ﴾ 24/ 334

﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ ... رُوحِي فَقَعُواْ لَهُ, سَجِدِينَ ﴾ 28- 29/ 334

﴿ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْم ... إِلَى يَوْم الْوَقْتِ الْمَعْلُوم﴾ 36- 38/ 338

﴿قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَى مُسْتَقِيمٌ ... مِنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ﴾ 41- 44/ 340

﴿وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلْ إِخْوَنًا عَلَى سُرُرٍ ﴾ 47/ 344

﴿إِذْ دَخَلُواْ عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا ... دَابِرَ هَؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ ﴾ 52 - 66 / 348 .

﴿إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ ... وَ إِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ ﴾ 75- 76/ 356

﴿وَلَقَدْ ءَاتَيْئكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ﴾ 87/ 360

﴿ولَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَجًا مِّنْهُمْ وَلَا ﴾ 88/ 364

﴿الَّذِينَ جَعَلُواْ الْقُرْءَانَ عِضِينَ ﴾ 91/ 366

﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ ... إِنَّا كَفَيْنكَ الْمُسْتَهْزِءِينَ ﴾ 94/ 95/ 366

سورة النحل « 16 »

﴿أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَنَهُ، وَ تَعَلَىٰ عَمَّا ﴾ 1/ 374

ص: 707

﴿وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ ... وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ 6- 8/ 376

﴿وَ عَلَمَتٍ وَبِالنَّجْم هُمْ يَهْتَدُونَ ﴾ 16/ 378

﴿وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ الله ... لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ ﴾ 20-23/ 382

﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ ... أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴾ 24- 25/ 384

﴿قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ ﴾ 26/ 386

﴿وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ ﴾ 30/ 388

﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أن أعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا ﴾ 36/ 388

﴿وَأَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهم ... أَن تَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴾ 38- 40/ 390

﴿وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئلُوا أَهْلَ ﴾ 43/ 394

﴿أفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئَاتِ ... فَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ ﴾ 45- 46/ 398

﴿ وَ قَالَ اللهُ لا تَتَّخِذُوا إِلَهَيْنِ ... وَاصِبًا أَفَغَيْرَ اللهِ تَتَّقُونَ ﴾ 51- 52/ 400

﴿وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ ﴾ 61/ 400

﴿ وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَبَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا ﴾ 64/ 400

﴿وَ مِن ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَبِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا ﴾ 67/ 402

﴿وَ أَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِى ... لأيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴾ 68- 69/ 404

﴿وَاللهُ جَعَلَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَ جَعَلَ لَكُم مِنْ ﴾ 72/ 408

﴿ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَ مَن﴾ 75/ 410

﴿يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ يُنكِرُونَهَا وَ أَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ ﴾ 84/ 414

﴿وَ يَوْمَ تَبْعَثُ فِي كُلّ أُمَّةٍ ... يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴾ 89-90/ 416

﴿وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا ... سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ 91-94 / 422 .

﴿فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ ... وَ الَّذِينَ هُم بِهِ ى مُشْرِكُونَ ﴾ 98- 100/ 428

﴿قُلْ نَزَّلَهُ، رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ ﴾ 102 / 432

﴿إِنَّمَا يَفْتَرِى الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا ... اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾ 105- 106/ 432

﴿أولئكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ ﴾ 108/ 438

ص: 708

﴿وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ ءامِنَةٌ مُطْمَئنَّةٌ يَأْتِيهَا ﴾ 112/ 438

﴿ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِيرِ وَ مَا ﴾ 115/ 440

﴿إنَّ إبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتا لِلهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ ﴾ 126/ 444

سورة الإسراء « 16 »

﴿سُبْحَنَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ، لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى ﴾ 1/ 450

﴿ ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ ... وَبَنِينَ وَجَعَلْتَكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا ﴾ 3-6 / 462

﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ 9 / 468

﴿وَ يَدْعُ الْإِنسَنُ بِالشَّرِ دُعَاءَهُ ... وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْتَهُ تَفْصِيلاً ﴾ 11- 12/ 470

﴿وَ كُلّ إنسَنِ أَلْزَمْنهُ ... بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا ﴾ 13- 14/ 474

﴿ وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا ﴾ 16/ 476

﴿ وَ قَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا ... ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴾ 23- 24/ 476

﴿ربُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ إِن تَكُونُواْ صَلِحِينَ فَإِنَّهُ ﴾ 25/ 480

﴿وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ، وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلا تُبَذِر﴾ 26 / 486

﴿وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ ﴾ 29 / 494

﴿وَلَا تَقْتُلُواْ أَوْلَدَ كُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ ﴾ 31/ 496

﴿وَلَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ مَن قُتِلَ ﴾ 33/ 496

﴿ وَلَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيم إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ ﴾ 34/ 502

﴿ وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ ﴾ 36/ 504

﴿وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْءَانِ لِيَذَّكَّرُواْ وَ مَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا ﴾ 41/ 508

﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَ مَن فِيهِنَّ وَ إِن ﴾ 44/ 510

﴿ وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْهَانَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ ... عَلَى أَدْبَرِهِمْ نُفُورًا ﴾ 45-46/ 514

﴿وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا﴾ 49/ 516

﴿ وَإِن مِّن قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْم الْقِيَمَةِ أَوْ ﴾ 58/ 518

﴿ وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ ۚ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا﴾ 60/ 520

ص: 709

﴿وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِم ﴾ 64/ 526

﴿ إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَنٌ وَ كَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلاً﴾ 65/ 532

﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي ءَادَمَ ... كَتَبَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً ﴾ 70-71/ 534

﴿وَ مَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى ﴾ 72/ 544

﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ ... لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا ﴾ 74- 75/ 548

﴿سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ ... قُرْءَانَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا ﴾ 77- 78/ 548

﴿وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِى نَافِلَةٌ لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ ﴾ 79/ 562

﴿ وَ قُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ ... يَزِيدُ الظَّلِمِينَ إِلَّا خَسَارًا ﴾ 80- 82/ 576

﴿ قُلْ كُل يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ. ... مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلاً ﴾ 84-85/ 578

﴿ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْءَانِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى ﴾ 89/ 584

﴿وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى إِلَّا أَنْ﴾ 94/ 586

﴿وَ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ ﴾ 97 / 586

﴿وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ ءَايَتِ، بَيِّنَتٍ فَسْئلْ بَنِي إِسْرَءِيلَ ﴾ 101/ 588

﴿قُلِ ادْعُوا اللهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيَّا ما تَدْعُوا فَلَهُ ﴾ 110/ 590

﴿وَ قُل الحَمْدُ للهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذُ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيك ﴾ 111/ 596

سورة الكهف « 17 »

﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَنزَلَ ... المُلِحَتِ أَن لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا ﴾ 1-2/ 604

﴿أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَبَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ ءَايَتِنَا ﴾ 9/ 606

﴿نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ ﴾ 13/ 610

﴿وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَ ذَاتَ ﴾ 18/ 612

﴿وَلَا تَقُولَنَّ لِشَىء إِنِّى ... لِأَقْرَبُ مِنْ هَذَا رَشَدًا ﴾ 23- 24/ 612

﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ ... الشَّرَابُ وَ سَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴾ 28- 29/ 620

﴿الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَالْبَقِيتُ ﴾ 46/ 624

﴿وَ وُضِعَ الْكِتَبُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ﴾ 49/ 626

ص: 710

﴿ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئكَةِ اسْجُدُواْ ... مُتَّخِذَ الْمُضِلِينَ عَضُدًا ﴾ 50-51/ 628

﴿فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا ... وَلَا أَعْصِى لَكَ أَمْرًا ﴾ 62- 69/ 632

﴿ قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِى فَلَا تَسْئلْنِي ... شِئْتَ لَتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا ﴾ 70- 77/ 640

﴿ أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَكِينَ ... يُرْهِقَهُمَا طُغْيَنًا وَ كُفْرًا ﴾ 79-80/ 650

﴿فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا ... تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَلَيْهِ صَبْرًا ﴾ 81- 82/ 652

﴿وَ يَسْئلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا ﴾ 83/ 662

﴿ إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ، فِي الْأَرْضِ ... فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَهُمْ جَمْعًا ﴾ 84-99/ 670

﴿الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنهُمْ فِي غِطَاء عَن ذِكْرِى وَ كَانُوا لَا ﴾ 101/ 694

﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالأَخْسَرِينَ ... أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا ﴾ 103-104/ 696

﴿إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّتُ ﴾ 107 / 696

﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَىَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ ﴾ 110/ 698

ص: 711

(2)فهرس الأحاديث الشريفة

حرف الألف

الحديث المعصوم - الصفحة

أَبْدَلَهُمَا مَکَانَ اَلاِبْنِ بِنْتاً فَوَلَدَتْ سَبْعِینَ نَبِیّاً . ...أحدهما علیهما السلام- 654 .

ابْنَ آدَمَ إِذَا کَانَ فی آخِرِ یَوْمٍ مِنَ الدُّنْیَا وَاوّل یَوْمٍ .... الإمام علي علیه السلام- 292

اِبْنَ آدَمَ خُلِقَ أَجْوَفَ لاَ بُدَّ لَهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 622

اِبْنَ سَبْعِ سِنِینَ... السجاد علیه السلام- 110 .

أَتَتْ فَاطِمَهُ علیها السلام أَبَا بَکْرٍ تُرِیدُ فَدَکَ ، قَالَ: هَاتِی أَسْوَدَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 488 .

أَتَدْرُونَ أَیُّ بُقْعَهٍ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ حُرْمَهً؟... الإمام الباقر علیه السلام- 314 .

أتدرون ما التسليم ؟ هو - والله ! - الإخبات... الإمام الصادق علیه السلام- 20 .

أتَدْرِي مَا كَانَ قَمِيصُ يُوسُفَ علیه السلام؟... الإمام الصادق علیه السلام- 176 .

أتَستَطیعُ النَّفسُ المَعرِفَهَ ؟ فَقالَ : لا... الإمام الصادق علیه السلام- 694

اتَّقِ الله وَ لَا تُسْرِفْ وَ لَا تَقْتُرْ وَ لَکِنْ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَاماً .... الإمام الصادق علیه السلام- 490

أتی رَسولَ اللّهِ صلی اللّه علیه و آله رَجُلٌ مِن أهلِ البادِیَهِ، فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 10

اَلْأَجَلُ اَلَّذِی یُسَمَّی فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ هُوَ اَلْأَجَلُ اَلَّذِی ... الإمام الصادق علیه السلام-400

أُحِبُّ لِقَاءَکُمْ (...) أَنْتُمْ أُولُو اَلْأَلْبَابِ... الإمام الصادق علیه السلام- 224

اَلاِْحْسانُ اَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُما وَلا تُكُلِّفَهُما اَنْ يَسْأَلاكَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 478

أَحَلَّتْهَا آیَهٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 62

أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی جَفْنَهً فِیهَا خُبُزٌ تَأْکُلُ اَلطَّیْرِ مِنْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 122 .

ص: 712

أَخْبَرَنِی جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُشْرِکِینَ کَانُوا إِذَا مَرُّوا... الإمام الباقر علیه السلام- 8 .

أَخْبِرْنِی یَا بُنَیَّ کَیْفَ صُنِعَ بِکَ؟.... الإمام الصادق علیه السلام- 188 .

أَخَّرَهَا إِلَی اَلسَّحَرِ لَیْلَهَ اَلْجُمُعَهِ...الإمام الصادق علیه السلام- 184 .

أَخَّرَهُمْ إِلَی اَلسَّحَرِ قَالَ: یَا رَبِّ إِنَّمَا ذَنْبُهُمْ ..... الإمام الصادق علیه السلام- 184

أَدْنَی اَلْعُقُوقِ أُفٍّ، وَ لَوْ عَلِمَ اَللَّهُ أَنَّ شَیْئاً أَهْوَنُ مِنْهُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 478

إِذَا اِجْتَمَعَ اَلْعِدَّهُ عَلَی قَتْلِ رَجُلٍ حَکَمَ اَلْوَالِی بِقَتْلِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 498

إِذَا أَخْبَرَ اَللَّهُ اَلنَّبِیَّ بِشَیْءٍ إِلَی وَقْتٍ... الإمام الصادق علیه السلام- 374

إِذَا أَرَدْتَ اَلْمُجَامَعَهَ فَقُلْ: بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ اَلَّذِی ... الإمام الباقر علیه السلام- 528

إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ: اَلاِحْتِلاَمُ، ثَلاَثَ عَشْرَهَ سَنَهً... الإمام الصادق علیه السلام- 504

إِذَا بَلَغَ اَلْعَبْدُ ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِینَ سَنَهً فَقَدْ بَلَغَ أَشُدَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 504

إِذَا حَلَفَ اَلرَّجُلُ بِاللَّهِ فَلَهُ ثُنْیاً إِلَی أَرْبَعِینَ یَوْماً ... الإمام علیه السلام- 612

إِذَا حَلَفَ اَلرَّجُلُ فَنَسِیَ أَنْ یَسْتَثْنِیَ فَلْیَسْتَثْنِ إِذَا ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 616

إِذَا زَنَی اَلرَّجُلُ أَدْخَلَ اَلشَّیْطَانُ ذَکَرَهُ ثُمَّ عَمِلاَ جَمِیعاً، ... الإمام الباقر علیه السلام- 526

إِذَا زَوَّجَ اَلرَّجُلُ غُلاَمَهُ جَارِیَتَهُ فَرَّقَ بَیْنَهُمَا مَتَی شَاءَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 412

إِذَا کَانَ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ یَقُولُ: «أَمْسَیْتُ أُشْهِدُ ... الإمام الباقر علیه السلام- 464 .

إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَاقْرَأِ اَلْمَثَانِیَ وَ سُورَهً أُخْرَی... الإمام الصادق علیه السلام- 362 .

اَلْقِیَامَهِ دُفِعَ إِلَی اَلْإِنْسَانِ کِتَابُهُ ثُمَّ قِیلَ لَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 626 .

إذا كان يوم إِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَهِ قال الله عزّ وجلّ ... الرضا علیه السلام - 542 .

إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ یُؤْتَی بِإِبْلِیسَ فِی سَبْعِینَ غُلاًّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 278

إِذَا وُضِعَ اَلرَّجُلُ فِی قَبْرِهِ أَتَاهُ مَلَکَانِ- مَلَکٌ عَنْ یَمِینِهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 290

إِذَا وُضِعَ الرَّجُلُ فی قَبْرِهِ أتَاهُ مَلَکَانِ - مَلَکٌ عَنْ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام- 286

إِذاً یَدْعُونَکُمْ إِلَی دِینِهِمْ، قَالَ: ثُمَّ قَالَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ، ... الإمام الباقر علیه السلام- 396.

أرأیتَ لو أنّ الله أوحی إليك: أنّي أختار... الإمام الصادق علیه السلام - 654 .

أرى رجالاً من بني تيم وعدي على المنابر ، يردّون ....... الإمام الباقر علیه السلام- 524 .

ص: 713

اِسْتَوَتْ عَلَی اَلْجُودِیِّ ، هُوَ فُرَاتُ اَلْکُوفَهِ ...الإمام الصادق علیه السلام- 38

اَلاِسْتِثْنَاءُ فِی اَلْیَمِینِ مَتَی مَا ذَکَرَ، وَ إِنْ کَانَ بَعْدَ أَرْبَعِینَ ....الإمام على علیه السلام- 618 .

اَلْإِسْلاَمُ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمَا کَانَ... الإمام على علیه السلام - 538 .

أَصْبَحَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْماً حَاسِراً حَزِیناً، فَقِیلَ لَهُ: مَا لَکَ... الإمام الصادق علیه السلام- 522 .

أَصْحَابُ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلثَّلاَثُمِائَهِ وَ اَلْبِضْعَهَ عَشَرَ رَجُلاً ...الإمام الباقر علیه السلام- 12 .

أَعِزَّ اَلْإِسْلاَمَ بِأَبِی جَهْلِ بْنِ هِشَامٍ أَوْ بِعُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ... النبيّ صلی الله علیه و اله- 630

أَعْطُوا اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ - وَ هُوَ اَلْأَفْطَسُ-... الإمام الصادق علیه السلام - 230 .

اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ مِنْ بَنِی أُمَیَّهَ... الإمام علي علیه السلام - 524 .

أفيكُم اَحدٌ تَمَّ نُورهُ مِنَ السَّمآءِ حين.... الإمام على علیه السلام- 490 .

اِقْرَأْ کَمَا أَقُولُ لَکَ یَا إِسْمَاعِیلُ إِنَّ اَللَّهَ یَأْمُرُ...الإمام الصادق علیه السلام- 418 .

اُکْتُبْ فَإِنَّهُ لاَ یَسَعُکُمْ فِیمَا نَزَلَ بِکُمْ مِمَّا لاَ تَعْلَمُونَ إِلاَّ .... الإمام الصادق علیه السلام- 394

اُکْتُبْ وَ أَمْلَی عَلَیَّ أَنَّهُ لاَ یَسَعُکُمْ...الإمام الصادق - 396 .

ألا اُعَلِّمُکَ شَیئا إذا قُلتَهُ قَضَی اللّهُ دَینَکَ وأنعَشَکَ.... الإمام الصادق علیه السلام- 598 .

اَلْأَنْبِیَاءُ عَلَی خَمْسَهِ أَنْوَاعٍ، مِنْهُمْ مَنْ یَسْمَعُ اَلصَّوْتَ... الإمام الباقر علیه السلام- 94 .

أليس قد بيّن الله لكم ﴿ وَالْأَنْعَمَ خَلَقَهَا... ﴾...أحدهما علیهما السلام - 378

إلى غلّة تدرك...الإمام الصادق علیه السلام- 492 .

إِلَیَّ یَا اِبْنَ اَلْأَزْرَقِ اَلْمُتَوَرِّطَ فِی اَلضَّلاَلَهِ اَلْمُرْتَکِسَ... الإمام الحسين علیه السلام- 656 .

أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَجْعَلْهَا خُلُوداً، وَ لَکِنْ تَمَسُّکُمُ اَلنَّارُ...الإمام الصادق علیه السلام- 76

أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَعْنِ اَلنَّاسَ کُلَّهُمْ، أَنْتُمْ أُولَئِکَ وَ نُظَرَاؤُکُمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 310 .

أَمَا إِنَّهُ مَا کَانَ ذَهَباً وَ لاَ فِضَّهً، وَ إِنَّمَا کَانَ.... الإمام الصادق علیه السلام- 660

أَمَّا أَهْلُ اَلدُّنْیَا فَقَدْ أَظْهَرُوا اَلْکَذِبَ وَ مَا کَانُوا إِلاَّ ...الإمام الصادق علیه السلام- 200 .

أَمَا وَ اَللَّهِ مَا هُوَ تَنُّورُ اَلْخُبُزِ... الإمام عليّ علیه السلام - 30

مَّا سُجُودُ یَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ لِیُوسُفَ فَشُکْراً لِلَّهِ... الإمام الهادي علیه السلام - 186 .

أَمَرَ اَللَّهُ إِبْلِیسَ بِالسُّجُودِ لِآدَمَ مُشَافَهَهً...الإمام الصادق علیه السلام - 628

ص: 714

اَلْأَمْرُ إِلَی اَللَّهِ یَهْدِی وَ یُضِلُّ.... الإمام الرضا علیه السلام-22

أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ اَلْهَادِی إِلَی أَمْرِی... النبيّ صلی الله علیه و آله- 212

أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ اَلْهَادِ، وَ کُلُّ إِمَامٍ هَادٍ لِلْقَرْنِ...النبيّ صلی الله علیه و آله- 212

أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ فِی کُلِّ زَمَانٍ إِمَامٌ مِنَّا یَهْدِیهِمْ إِلَی مَا جَاءَ... النبيّ صلی الله علیه و آله- 212

اِنْطَلِقْ بِنَا إِلَی حَائِطٍ لَنَا فَدَعَا بِحِمَارٍ وَ بَغْلٍ... الإمام الباقر علیه السلام - 480

اُنْظُرْ إِلَی اَلنَّاسِ یَطُوفُونَ حَوْلَ اَلْکَعْبَهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 314 .

أنفة لله...الإمام الصادق علیه السلام - 450 .

أن آدما علیه السلام لَمَّا أَسْکَنَهُ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ ، فَقَالَ لَهُ... الإمام الباقر علیه السلام- 614

إِنَّ أَبَانَا إِبْرَاهِیمَ علیه السلام کَانَ مِمَّا اِشْتَرَطَ عَلَی رَبِّهِ ... الإمام الباقر علیه السلام- 310 .

إن إبراهيم الله جادل في قوم لوط... أحدهما علیهما السلام - 54 .

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلُ اَلرَّحْمَنِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ سَأَلَ رَبَّهُ حِینَ أَسْکَنَ... الإمام الرضا علیه السلام- 310

إنّ إبراهيم - صلوات الله عليه - لَمّا أسکَنَ إسماعیلَ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 308.

﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ ...﴾، قال: دَعَاء...الإمام الصادق علیه السلام- 54 .

إِنَّ إِبْلِیسَ عَبَدَ اَللَّهِ فِی اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَهِ فِی رَکْعَتَیْنِ... الإمام الصادق علیه السلام- 338

إِنَّ أَبِی علیه السلام کَانَ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ قَضَی قَضَاءً حَتْماً .... الإمام الصادق علیه السلام- 220 .

إِنَّ أَصْحَابَ اَلْکَهْفِ أَسَرُّوا اَلْإِیمَانَ وَ أَظْهَرُوا اَلْکُفْرِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 604 .

إِنَّ أَصْحَابَ اَلْکَهْفِ کَانُوا أَسَرُّوا اَلْإِیمَانَ وَ أَظْهَرُوا اَلْکُفْرَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 608

إِنَّ اَلْخَطِیئَهَ لاَ تُکَفِّرُ اَلْخَطِیئَهَ، وَ لَکِنَّ اَلْحَسَنَهَ تُکَفِّرُ اَلْخَطِیئَهَ... الإمام الصادق علیه السلام - 80

إِنَّ اَلشَّیْطَانَ لَیَأْتِی اَلرَّجُلَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا فَیَأْتِیهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 286

إِنَّ الْقُرْآنَ حَىٌ لَمْ يَمُتْ وَ إِنَّهُ يَجْرِى كَمَا يَجْرِي... الإمام الصادق علیه السلام- 210

إِنَّ اَللَّهَ إِذَا اِتَّخَذَ عَبْداً رَسُولاً أَنْزَلَ عَلَیْهِ اَلسَّکِینَهَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 200

إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ فَنَاءَ قَوْمٍ أَمَرَ اَلْفَلَکَ فَأَسْرَعَ اَلدَّوْرَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 260 .

إِنَّ اَللَّهَ اِفْتَرَضَ أَرْبَعَ صَلَوَاتٍ أَوَّلُ وَقْتِهَا مِنْ زَوَالِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 560 .

إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ نُوحاً أَنْ یَحْمِلَ فِی اَلسَّفِینَهِ مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 404 .

ص: 715

إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ أَرْبَعَهَ أَمْلاَکٍ بِإِهْلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ جَبْرَئِیلَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 48 .

إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ إِلَی یُوسُفَ وَ هُوَ فِی اَلسِّجْنِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 190

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَدٌ صَمَدٌ، وَ اَلصَّمَدُ اَلشَّیْءُ ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام - 582 .

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَهْبَطَ إِلَی اَلْأَرْضِ ظُلَلاً مِنَ... الإمام الباقر علیه السلام- 262 .

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ رُوحَ اَلْقُدُسِ فَلَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً ... الإمام الصادق علیه السلام- 432 .

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَرَضَ اَلْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ بَنِی آدَمَ ...الإمام الصادق علیه السلام- 508 .

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا قَضَی عَذَابَ قَوْمِ لُوطٍ وَ قَدَّرَهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 44 .

إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی بَعَثَ أَرْبَعَهَ أَمْلاَکٍ فِی هَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ... الإمام الصادق علیه السلام - 56 .

إنّ الله تعالى یَحْفَظُ وُلْدَ اَلْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ إِلَی أَلْفِ سَنَهٍ ... الإمام الصادق علیه السلام- 662

إنّ الله حرّم الجنّة على كلّ فاحش بذي قليل الحياء... النبي صلی الله علیه و اله- 528 .

إنّ الله خلق الخير يوم الأحد وما كان ليخلق الشرّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 10

إن الله قال لنوح : إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ) ، لأنه لأنه.... الإمام الصادق علیه السلام - 42

إِنَّ اللَّهَ قَضَی الِاخْتِلَافَ عَلَی خَلْقِهِ وَ كَانَ أَمْراً قَدْ قَضَاهُ ... أحدهما علي علیهما السلام- 550 .

إِنَّ اَللَّهَ کَتَبَ کِتَاباً فِیهِ مَا کَانَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ، فَوَضَعَهُ... الإمام الصادق علیه السلام- 256 .

إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یَبْعَثْ أَنْبِیَاءَ مُلُوکاً فِی اَلْأَرْضِ إِلاَّ أَرْبَعَهً ... الإمام الباقر علیه السلام- 666 .

إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یَدَعْ شَیْئاً کَانَ أَوْ یَکُونُ إِلاَّ کَتَبَهُ فِی... الإمام الباقر علیه السلام- 254 .

إِنَّ اَللَّهَ لَیَحْفَظُ وُلْدَ اَلْمُؤْمِنِ إِلَی أَلْفِ سَنَهٍ....الإمام الصادق علیه السلام- 652 .

إِنَّ اَللَّهَ لَیَخْلُفُ اَلْعَبْدَ اَلصَّالِحَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ فِی أَهْلِهِ ... النبيّ صلی الله علیه و اله- 662 .

إِنَّ اَللَّهَ لَیُصْلِحُ بِصَلاَحِ اَلرَّجُلِ اَلْمُؤْمِنِ وُلْدَهُ وَ وُلْدَ وُلْدِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 656 .

إِنَّ اَللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 260

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ، مَنْ عَمِلَ لِی وَ لِغَیْرِی .... الإمام الصادق علیه السلام-700

إِنَّ المَرءَ لَيَصِلُ رَحِمَهُ وَمَا بَقِيَ مِن عُمُرِهِ إِلَّا ثَلَاثُ سِنِينَ... النبي صلی الله علی و آله- 266 .

إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا لَقِیَ أَخَاهُ فَصَافَحَا لَمْ تَزَلِ اَلذُّنُوبُ ...الإمام الصادق علیه السلام- 244

أَنَّ الْمَيِّتَ إِذَا أُخرِجَ مِن بَيتِهِ شَيَّعَتهُ المَلائِكَةُ إِلَى قَبرِه ... الإمام الصادق علیه السلام- 288 .

ص: 716

إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یُبَایِعُ اَلْقَائِمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) جَبْرَئِیلُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَنْزِلُ عليه... الإمام الصادق علیه السلام- 374

إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یَکُرُّ إِلَی اَلدُّنْیَا اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَصْحَابُهُ ...الإمام الصادق علیه السلام- 468 .

إِنَّ أَهْلَ اَلنَّارِ لَمَّا غَلَی اَلزَّقُّومُ وَ اَلضَّرِیعُ... الإمام علىّ علیه السلام- 276 .

إِنَّ بَنِی یَعْقُوبَ بَعْدَ مَا صَنَعُوا بِیُوسُفَ علیه السلام أَذْنَبُوا فَکَانُوا ... الإمام الصادق علیه السلام- 178

إِنَّ تَسْتَثْنِیَ ثُمَّ ذَکَرْتَ بَعْدُ فَاسْتَثْنِ حِینَ تَذْکُرُ... الإمام الصادق علیه السلام- 616 .

أَنْ تَقُولَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ اَلْأَرْبَعِینَ، فَلِلْعَبْدِ اَلاِسْتِثْنَاءُ فِی... الإمام الصادق علیه السلام- 614 .

أَنْتُمْ وَاللّهِ الَّذِینَ قَالَ اللّهُ: ﴿ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم ... الإمام الصادق علیه السلام- 346 . !

أَنْتُمْ وَ اَللَّهِ عَلَی دِینِ اَللَّهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 540 .

إِنَّ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَتَی بِالْبُرَاقِ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ کَانَ أَصْغَرَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 450 .

إِنَّ جَبْرَئِیلَ اِحْتَمَلَ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) حَتَّی اِنْتَهَی بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 454 .

إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام لَمَّا أَتَی لُوطاً فِی هَلاَکِ قَوْمِهِ، وَ دَخَلُوا عَلَیْهِ ... أحدهما علیهما السلام- 58 .

إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ عَمِلَ صُنْدُوقاً مِنْ قَوَارِیرَ، ثُمَّ حَمَلَ فِی مَسِیرِهِ ...الإمام الصادق علیه السلام - 690 .

اَنْ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لَمَّا اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّدِّ جَاوَزَهُ فَدَخَلَ اَلظُّلْمَهَ... النبي صل الله علیه و آله- 690

إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لَمْ یَکُنْ نَبِیّاً لَکِنَّهُ کَانَ عَبْداً صَالِحاً ... الإمام الباقر علیه السلام - 664 .

إِنَّ ذَلِکَ اَلْکِتَابَ کِتَابٌ یَمْحُو اَللَّهُ فِیهِ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ... الإمام الصادق علیه السلام- 264 .

إِنَّ ذَلِکَ لَمْ یُعْنَ بِهِ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِنَّمَا عُنِیَ بِهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 612

إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لَمْ یَکُنْ نَبِیّاً وَ لاَ رَسُولاً کَانَ عَبْداً ...الإمام علي علیه السلام- 664 . .

إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ کَانَ رَجُلاً صَالِحاً، طُوِیَتْ لَهُ اَلْأَسْبَابُ، وَ مُکِّنَ ... بعض آل محمّد علیهم السلام- 668 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) سَأَلَ جَبْرَئِیلَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): کَیْفَ کَانَ مَهْلِکُ قَوْمِ لُوطٍ؟... الإمام الباقر علیه السلام- 62

سُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) صَلَّی اَلْعِشَاءَ اَلْآخِرَهَ وَ صَلَّی اَلْفَجْرَ فِی ... الإمام الصادق علیه السلام- 458 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قال: اَللَّهُمَّ أَعِزَّ اَلدِّینَ بِعُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ... الإمام الباقر علیه السلام- 630 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَالَ: لَوْ کُنْتُ بِمَنْزِلَهِ یُوسُفَ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام- 128 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَالَ هُوَ أَحَدُ اَلْجِهَادَیْنِ هُوَ جهاد... الإمام الصادق علیه السلام - 376 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَدْ رَأَی رِجَالاً مِنْ نَارٍ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ... الإمام الصادق علیه السلام- 522 .

ص: 717

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) کَانَ یَدْعُو أَصْحَابَهُ فَمَنْ أَرَادَ بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 438 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ رَفَعَهُ جَبْرَئِیلُ بِإِصْبَعِهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 460 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) لَمَّا نَزَلَ غَدِیراً قَالَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنِّی ... الإمام الصادق علیه السلام- 16.

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) نَزَلَ بِهِ ضَیْقَهٌ، [فَاسْتَسْلَفَ مِنْ یَهُودِیٍّ ... أحدهما علیهما السلام- 366 .

إِنَّ سَارَهَ قَالَتْ لِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : قَدْ کَبِرْتَ فَلَوْ دَعَوْتَ اَللَّهَ أَنْ... الإمام الصادق علیه السلام- 346 .

إِنَّ صِلَهَ اَلرَّحِمِ تُزَکِّی اَلْأَعْمَالَ وَ تَنْمِی اَلْأَمْوَالَ... الإمام الصادق علیه السلام- 236 .

إِنَّ ظَاهِرَهَا اَلْحَمْدُ ، وَ بَاطِنَهَا وُلْدُ اَلْوَلَدِ، وَ اَلسَّابِعُ مِنْهَا اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 362 .

إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَقْبَلَ عَلَی اَلنَّاسِ فَقَالَ أَیَّهُ آیَهٍ فِی کِتَابِ... أحدهما علیهما السلام - 76

أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِی رَجُلٍ نَذَرَ أَنْ یَصُومَ زَمَاناً ... الإمام الباقر علیه السلام- 282 .

إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ لِعُمَرَ: یَا أَبَا حَفْصٍ! ألا أُخْبِرُكَ بِمَا .... الإمام الصادق علیه السلام- 520 .

إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَ یَقُولُ إِلَی اَلسَّبْعِینَ بَلاَءٌ وَ بَعْدَ اَلسَّبْعِینَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 258 .

إِنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَرَّ بِقَوْمٍ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ فَقَالُوا .... الإمام الباقر علیه السلام- 52 .

إِنَّ عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ إِذَا أَتَی اَلْمُلْتَزَمَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنَّ... الإمام الصادق علیه السلام- 338 .

إِنَّ عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ علیهما السلام کَانَ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ جَالِساً ... الإمام الصادق علیه السلام- 44 .

إِنَّ عَهْدَ نَبِیِّ اَللَّهِ صَارَ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ... الإمام الباقر علیه السلام- 398 .

إِنَّ فِی اَلْإِمَامِ آیَهً لِلْمُتَوَسِّمِینَ، وَ هُوَ اَلسَّبِیلُ اَلْمُقِیمُ.... الإمام الصادق علیه السلام- 358 .

إِنَّ فِی جَهَنَّمَ لَوَادِیاً یُقَالُ لَهُ: سَعِیرٌ إِذَا خَبَتْ جَهَنَّمُ...السجّاد علیه السلام- 588

إِنَّ قَوْماً کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ یُؤْتَی لَهُمْ مِنْ طَعَامِهِمْ... الإمام الصادق علیه السلام - 438 .

إِنْ کَانَ مَمْلُوکاً فَلْیُفَرِّقْ بَیْنَهُمَا إِذَا شَاءَ... الإمام الصادق علیه السلام - 410 .

إِنْ کُنْتُمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَکُونُوا مَعَنَا یَوْمَ اَلْقِیمَهِ لاَ یَلْعَنُ... الإمام الصادق علیه السلام- 544 .

﴿إِنَّمَا أَشْكُوا بَنِي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهَ﴾ منصوبة... الإمام الصادق علیه السلام - 162 .

إِنَّمَا اُبْتُلِیَ یَعْقُوبُ بِیُوسُفَ أَنَّهُ ذَبَحَ کَبْشاً سَمِیناً... الإمام الصادق علیه السلام - 94 .

إِنَّمَا أُمَّهُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مِنَ اَلْأُمَمِ، فقد [فَمَنْ] مَاتَ فَقَدْ هَلَکَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 518 .

إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ اَلنَّارِ فِی اَلنَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ .... الإمام الصادق علیه السلام- 580 .

ص: 718

إِنَّمَا سُمِّیَ نُوحٌ عَبْداً شَکُوراً لِأَنَّهُ کَانَ یَقُولُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 462 .

إِنَّمَا اَلشِّفَاءُ فِی عِلْمِ اَلْقُرْآنِ... الإمام الصادق علیه السلام- 578 .

إِنَّمَا عَنَی بِهَا اَلصَّلاَهَ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام - 620

إِنَّمَا فِی لُغَهِ طَیٍّ اِبْنَهُ بِنَصْبِ اَلْأَلْفِ... الإمام الباقر علیه السلام - 34 .

إِنَّمَا مَثَلُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَثَلُنَا مِنْ بَعْدِهِ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 636 .

إِنَّمَا هِیَ طَاعَهُ اَلْإِمَامِ وَ طَلَبُوا اَلْقِتَالَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 318

إِنَّ مُوسَی صَعِدَ الْمِنْبَرَ وَ كَانَ مِنْبَرُهُ ثَلَاثَ مَرَاقٍ فَحَدَّثَ... الإمام الصادق علیه السلام- 642 .

إِنَّ مُوسَی لَذُو جَوْعَاتٍ...الإمام الصادق علیه السلام- 636 .

أَنَّ نَاساً مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَتَوْا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَسَأَلُوهُ ...الإمام الصادق علیه السلام- 570 .

أَنَّ نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ یَسْأَلُهُ عَنْ سَبْیِ...الإمام الصادق علیه السلام- 650

أَنَّ نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ سَأَلَهُ عَنْ أَشْیَاءَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 502 .

إِنَّ نُمْرُودَ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی مُلْکِ اَلسَّمَاءِ، فَأَخَذَ...الإمام علي علیه السلام- 320 .

أن نوحاً علیه السلام للحَمَلَ الْکَلْبَ فِی السَّفِینَهِ ولَمْ یَحْمِلْ...الإمام الصادق علیه السلام - 32 .

أَنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ یُدْعَی کُلٌّ بِإِمَامِهِ اَلَّذِی مَاتَ .... الإمام الصادق علیه السلام - 536 .

إِنَّهُ بِمَنْزِلَهِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ فِی اَلْإِبِلِ فَیَزْجُرُهَا، هَایْ هَایْ، ...الإمام الصادق علیه السلام- 222

إِنَّهُ لَمَّا کَانَ مِنْ أَمْرِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلَّذِی کَانَ أُعْطِیَ ....الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام- 632

إنّه لم يكن النبي ولا ملك، ولم يكن قرناه ذهب ولا فضّة ... الإمام عليّ علیه السلام- 664 .

إنّهم سرقوا يوسف علیه السلام من أبيه، ألا ترى أنّه قال لهم ... الإمام الصادق علیه السلام - 150 .

إِنَّهُمْ لَمَّا أَصْبَحُوا قَالُوا : اِنْطَلِقُوا بِنَا حَتَّی نَنْظُرَ...السجّاد علیه السلام 106 .

إِنَّهُ نَسِیَ ذَلِکَ... الإمام الصادق علیه السلام- 160 .

إِنَّهُ وَلَدَتْ لَهُمَا جَارِیَهً فَوَلَدَتْ غُلاَماً فَکَانَ نَبِیّاً . ... الإمام الصادق علیه السلام- 654

إِنِّی أَسْتَوْهِبُ مِنْ رَبِّی أَرْبَعَهً: آمِنَهَ بِنْتَ وَهْبٍ ، وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ ... النبي صلی الله علیه و آله- 572 .

إن يعقوب علیه السلام أتى ملكاً بناحيتهم يسأله الحاجة ... الإمام الصادق علیه السلام- 160

إِنِّی کُنْتُ لَأَنْظُرُ إِلَی اَلْغَنَمِ وَ اَلْإِبِلِ وَ أَنَا أَرْعَاهَا ...النبي صلی الله علیه و اله- 296 .

ص: 719

إِنِّی لَأَعْلَمُ خَبَرَ اَلسَّمَاءِ وَ خَبَرَ اَلْأَرْضِ وَ خَبَرَ مَا کَانَ وَ خَبَرَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 416 .

إِنَّ یُوسُفَ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ یَا یُوسُفُ إِنَّ رَبَّ... الإمام الصادق علیه السلام- 126 .

إِنَّ یُوسُفَ اَلنَّبِیَّ قَالَ لَهُ اَلسَّجَّانُ: إِنِّی لَأُحِبُّکَ...الرضا علیه السلام- 118 .

إِنَّ یُوسُفَ خَطَبَ اِمْرَأَهً جَمِیلَهً کَانَتْ فِی زَمَانِهِ، فَرَدَّتْ عَلَیْهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 116 .

إِنَّ یُوسُفَ لَمَّا حَلَّ سَرَاوِیلَهُ رَأَی مِثَالَ یَعْقُوبَ [قائماً ] ... الإمام الصادق علیه السلام- 110 .

أَوْحَی اَللَّهُ إِلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ سَیُولَدُ لَکَ فَقَالَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 52 .

أُولَئِکَ أَهْلُ اَلْکِتَابِ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ اِبْتَدَعُوا فِی دِینِهِمْ .... الإمام علي علیه السلام - 696

أوَ لَیسَ تَعلَمُ أنَّ انتِظارَ الفَرَجِ مِنَ الفَرَجِ؟...الرضا علیه السلام- 68 .

إِیَّانَا عَنَی وَ عَلِیٌّ أَفْضَلُنَا وَ أَوَّلُنَا وَ خَیْرُنَا... الإمام الباقر علیه السلام- 266 .

أیَّ شَیءٍ یَقولُ النّاسُ فی قَولِ اللّهِ جَلَّ وعَزَّ ...الإمام الباقر علیه السام- 112 .

أَیُّمَا عَبْدٍ أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 274 .

أيمنعُهُ ذَلِكَ مِنَ اَلصَّلاَةِ لِوَقْتِهَا أَوْ مِنْ صَوْمٍ...الإمام الصادق علیه السلام- 238 .

أَيْنَ أَنْتُمْ؟ أَنَسِيتُمْ مِنْ كِتَابِ اللهِ وَقَدْ ذَكَرَ ذَلِكَ؟ ... الإمام علىّ علیه السلام - 420 .

﴿أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ ﴾ ، قال: التقية..... الإمام الصادق علیه السلام- 694

أَشْهَدُ عَلَی أَبِی أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ .. الإمام الصادق علیه السلام- 248

﴿ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى﴾، فقال: الرجعة... أحدهما علیهما السلام - 546 .

﴿ أَقِمِ الصَّلَوَةَ طَرَفَي ﴾ ، وَ طَرَفَاهُ اَلْمَغْرِبُ وَ اَلْغَدَاهُ... الإمام الصادق علیه السلام- 76 .

أَکْتُبُ إِلَیْکَ بِعَلاَمَهِ کَذَا وَ کَذَا وَ قَرَأَ آیَهً مِنَ اَلْقُرْآنِ...الإمام الصادق علیه السلام- 394 .

أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی... الرضاء علیه السلام - 196 .

حرف الباء

اَلْبَأْسُ اَلشَّدِیدُ هُوَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ مِنْ لَدُنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ... الإمام الباقر علیه السلام- 604 .

بِآلاَءِ اَللَّهِ یَعْنِی نِعَمَهُ...الإمام الصادق علیه السلام- 274 .

بِالْقَتْلِ وَ اَلْمَوْتِ أَوْ غَیْرِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 520 .

بِالمَدینَهِ حِینَ ظَهَرَتِ الدَّعوَهُ وقَوِیَ الإِسلامُ وکَتَبَ اللّهُ ... السجّاد علیه السلام- 560 .

ص: 720

بِأَمْرِ اَللَّهِ، ثُمَّ قَالَ: مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَ مَعَهُ مَلَکَانِ... الإمام الصادق علیه السلام - 218 .

اَلْبَخْسُ اَلنَّقْصُ، وَ هِیَ قِیمَهُ کَلْبِ اَلصَّیْدِ إِذَا قُتِلَ... الإمام الرضا علیه السلام - 108

بَذْلُ الرّجُل مالَهُ ویَقعُدُ لیسَ لَهُ مالٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 490 .

بِرُّ اَلْوَالِدَیْنِ وَ صِلَهُ اَلرَّحِمِ یُهَوِّنُ اَلْحِسَابَ...النبيّ صلی الله علیه و اله- 226 .

اَلْبَکَّاؤُنَ خَمْسَهٌ: آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَهُ بِنْتُ (علیهم السلام )... الإمام الصادق علیه السلام- 160

بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ وَ هُوَ ذِکْرُ اَللَّهِ وَ حِجَابُهُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 240

( بَنِی یَعْقُوبَ هَلْ خَرَجُوا مِنَ اَلْإِیمَانِ فَقَالَ) : نعم ... الإمام الصادق علیه السلام - 178

بَیْنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَالِسٌ، فِی أَهْلِ بَیْتِهِ إِذْ قَالَ: أَحَبَّ ... الإمام الصادق علیه السلام- 190.

بَیْنَمَا اَلْعَالِمُ یَمْشِی مَعَ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِذَا هُمْ بِغُلاَمٍ یَلْعَبُ بالقلة... الإمام الصادق علیه السلام - 650

بَیْنَمَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) جَالِسٌ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ قَدِ اِحْتَبَی ... الإمام الباقر علیه السلام- 358 .

بَیْنَمَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَالِسٌ ذَاتَ یَوْمٍ إِذْ دَخَلَتْ عَلَیْهِ ...آبائه علیهم السلام- 240

بَیْنَمَا مُوسَی قَاعِداً فِی مَلَإٍ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ إِذْ قَالَ لَهُ ... الله الإمام الباقر علیه السلام- 648

حرف التاء

تُبَدَّلُ خُبْزَهً بَیْضَاءَ نَقِیَّهً یَأْکُلُ اَلنَّاسُ مِنْهَا حَتَّی یَفْرُغَ .... الإمام الصادق علیه السلام - 624 .

تُبَدِّلُ خُبْزَهً نَقِیَّهً یَأْکُلُ اَلنَّاسُ مِنْهَا حَتَّی .... الإمام الباقر علیه السلام - 322

تُبَدِّلُ خُبْزَهً نَقِیَّهً یَأْکُلُ اَلنَّاسُ مِنْهَا حَتَّی یَفْرُغَ.... الإمام الصادق علیه السلام- 324 .

تُحْسَبُ عَلَیْهِمُ اَلسَّیِّئَاتُ، وَ لاَ تُحْسَبُ لَهُمْ اَلْحَسَنَاتُ، وَ هُوَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 234 .

تَدْرِی مَا نَزَلَ فِی «بِسْم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»...الإمام الباقر علیه السلام - 514 .

تُصَلُّونَ قَبْلَ أَنْ تَزُولَ اَلشَّمْسُ ؟!...الإمام الصادق علیه السلام- 558 .

تَغْرُبُ اَلشَّمْسُ فِی عَیْنٍ حَامِیَهٍ فِی بَحْرٍ دُونَ اَلْمَدِینَهِ اَلَّتِی... الإمام عليّ علیه السلام- 692

تَفْسِیرُهَا أَمَّرْنَا أَکَابِرَهَا.... الإمام الباقر علیه السلام- 476 .

تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ أَنَّهُ لَمْ یُؤْتَ اَلْعِلْمَ إِلاَّ أُنَاسٌ یَسِیرٌ ... الإمام الباقر علیه السلام- 584 .

تَفْسِیرُهَا وَ لاَ تَجْهَرْ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ (علیه السلام ) وَ لاَ بِمَا أَکْرَمْتَهُ بِهِ ... الإمام الباقر علیه السلام- 592 .

تَفَکُّرُ ساعَهٍ خَیْرٌ مِنْ عِبادَه سَنَهٍ... الإمام الصادق علیه السلام- 226 .

ص: 721

تَقُولُ أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 428 .

اَلتَّقِیَّهُ مِنْ دِینِ اَللَّهِ...الإمام الصادق علیه السلام- 148 .

الَّتِی فِی الدَّوَابِّ وَالنَّاسِ... أحدهما علیهما السام - 584

حرف الثاء

اَلثَّوْبُ وَ اَلشَّیْءُ اَلَّذِی لَمْ تَسْأَلْهُ إِیَّاهُ أَعْطَاکَ .... الإمام الباقر علیه السلام - 302.

حرف الجيم

جَاءَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلَهُ.... الإمام الصادق علیه السلام- 298 .

جاء أُبي بن خلف فأخذ عظماً بالياً من حائط ففته حائط ففته ..... الإمام الصادق علیه السلام- 518 .

جَاءَ جَبْرَئِیلُ إِلَی یُوسُفَ فِی اَلسِّجْنِ، فَقَالَ: قُلْ فِی دُبُرِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 118 .

جاء رجل إلى أبي علیه السلام فقال: إِنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ یَزْعُمُ أَنَّهُ .... الإمام الباقر علیه السلام - 544 .

جَاءَ یَعْقُوبُ علیه السلام إِلَی نُمْرُودَ فِی حَاجَةٍ فَلَمَّا دَخَلَ عَلَیْهِ وَ كَانَ... الإمام الصادق علیه السلام- 162 .

جُزْءٌ مِنْ سَبْعَهٍ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ ... الرضا علیه السلام - 344

جَمَعْتَ اَلصَّلَوَاتِ کُلَّهُنَّ، وَ دُلُوکُ اَلشَّمْسِ زَوَالُهَا .... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام - 558 .

جوار [يتغنّين] وَ یَضْرِبْنَ بِالْعُودِ فَرُبَّمَا أَطَلْتُ، فَقَالَ لاَ تَفْعَلْ .... الإمام الصادق علیه السلام- 506 .

اَلْجَهْرُ بِهَا رَفْعُ اَلصَّوْتِ، وَ اَلْمُخَافَتَهُ مَا لَمْ تَسْمَعْ أُذُنَاکَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 592 .

حرف الحاء

اَلْحَاجُّ لاَ یُمْلِقُ أَبَداً ... الإمام الصادق علیه السلام - 496 .

حَاضَتْ فَعَجِبَتْ مِنْ قَوْلِهِمْ.... الإمام الصادق علیه السلام - 48 .

حَافِظٌ لِمَا فِی یَدَیَّ، « عَلِیمٌ » عَالِمٌ بِکُلِّ لِسَانٍ.... الرضاء علیه السلام- 136.

حَتَّی یَأْذَنَ اَللَّهُ لَهُ بِالزِّیَادَهِ، وَ هُوَ...الإمام الصادق علیه السلام- 274 .

حَدَّثَ أَبُو سَعِیدٍ اَلْخُدْرِیُّ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 458 .

حُزْنُ سَبْعِینَ ثَکْلَی حَرَّی ... الإمام الصادق علیه السلام - 160 .

حِینَ یَبْلُغُ أَشُدَّهُ ...الإمام الصادق علیه السلام - 502 .

اَلْحَفَدَهُ بَنُو اَلْبِنْتِ، وَ نَحْنُ حَفَدَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 408 .

ص: 722

حرف الخاء

خَرَجَ أَصْحَابُ اَلْکَهْفِ عَلَی غَیْرِ مَعْرِفَهٍ وَ لاَ مِیعَادٍ فَلَمَّا ... الإمام الصادق علیه السلام- 606 .

خَشِیَ إِنْ أَدْرَکَ اَلْغُلاَمُ أَنْ یَدْعُوَ أَبَوَیْهِ إِلَی اَلْکُفْرِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 652

اَلْخَضِرُ وَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ ، کَانَا عَالِمَیْنِ وَ لَمْ یَکُونَا نَبِیَّیْنِ ....أحدهما علیهما السلام- 636 .

خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ(عليه السلام) وَ مِيكَائِيلَ(عليه السلام) وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ(عليهم السلام) يُفَقِّهُهُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام- 584 .

اَلْخَلْقَ قِسْمَیْنِ فَأَلْقَی قِسْماً، وَ أَمْسَکَ قِسْماً ... الإمام الصادق علیه السلام - 248

خَلَقَ خَلْقاً وَ خَلَقَ رُوحاً، ثُمَّ أَمَرَ اَلْمَلَکَ فَنَفَخَ فِیهِ .... الإمام الصادق علیه السلام - 336 .

خَلْقٌ عَظِیمٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ لَمْ یَکُنْ مَعَ أَحَدٍ... الإمام الصادق علیه السلام-582

خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ مُنْکَبّاً غَیْرَ اَلْإِنْسَانِ خَلَقَ مُنْتَصِباً ... الإمام الباقر علیه السلام - 534 .

خَلقِ اللّهِ ، وَاللّهُ یَزیدُ فِی الخَلقِ ما یَشاءُ ... الإمام الباقر علیه السلام- 582 .

خَلَقَهُمْ لِلْعِبَادَةِ... الإمام الصادق علیه السلام - 88 .

خَمْسُ صَلَوَاتٍ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ... الإمام الباقر علیه السلام- 554 .

حرف الدال

دُلُوکُ اَلشَّمْسِ زَوَالُهَا عِنْدَ کَبِدِ اَلسَّمَاءِ... الإمام الصادق علیه السلام - 554 .

حرف الذال

ذَاکَ صَبْرٌ لَیْسَ فِیهِ شَکْوَی إِلَی أَحَدٍ مِنَ اَلنَّاسِ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَعَثَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 158 .

الذكر ، القرآن....... الإمام الباقر علیه السلام- 396

ذلك بهذه الآية: ﴿وَأَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 392

ذَلِکَ مَسْتُورٌ إِلاَّ أَنْ تَتَکَلَّمَ بِهِ،...الإمام الكاظم علیه السام- 218 .

حرف الراء

رَأَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ فِی اَلنَّوْمِ کَأَنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ ذُبِحَا أَوْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 128 .

﴿رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَلِدَيَّ﴾، قال: آدم وحوّاء...أحدهما علیهما السلام- 316.

﴿رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَلِدَيَّ﴾ یَعْنِی إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ...أحدهما علیهما السلام- 316 .

رَحِمَ اَللَّهُ عَمِّیَ اَلْحَسَنَ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) ، لَقَدْ عَمَدَ اَلْحَسَنُ علیه السلام أربعين... الإمام الباقر علیه السلام- 500 .

ص: 723

اَلرَّحِمُ مُعَلَّقَهٌ بِالْعَرْشِ، تَقُولُ: اَللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِی .... الإمام الصادق اعلیه السلام- 226

الرُخصَهُ أحَبُّ إلَیَّ ، أما سَمِعتَ قولَ اللَّهِ فی عمّارٍ ... الإمام الصادق علیه السلام- 436 .

رَزَقَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ لَا.... الإمام الصادق علیه السلام- 494 .

رَسُولُ الَّلهِ أصْلَهَا، وَ أمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَرْعُهَا، وَالأئِمَّهٌ علیهم السلام... الإمام الصادق علیه السلام - 282 .

رُفِعَتْ عَنْ أُمَّتِی أَرْبَعُ خِصَالٍ: مَا أَخْطَئُوا، وَ مَا نَسُوا .... النبيّ صلی الله علیه و آله- 436

رُوحٌ خَلَقَهَا اَللَّهُ فَنَفَخَ فِی آدَمَ مِنْهَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 336 .

حرف الزاي

زَوَالُهَا غَسَقُ اَللَّیْلِ إِلَی نِصْفِ اَللَّیْلِ، ذَلِکَ أَرْبَعُ صَلَوَاتٍ ... الإمام الباقر علیهما السلام- 556 .

حرف السين

سُبْحَانَ مَنْ « یُسَبِّحُ » لَهُ اَلرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ اَلْمَلائِکَهُ...الإمام الصادق والكاظم عليهما السلام - 222 .

﴿سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي﴾، فاتحة الكتاب...الإمام عليّ علیه السلام - 364 .

سبع سنين... الإمام الصادق علیه السلام- 128 .

سَبْعَهَ أَئِمَّهِ وَ اَلْقَائِمَ علیهم السلام...الإمام الباقر علیه السلام- 364 .

سَتُدْعَوْنَ إِلَی سَبِّی وَ اَلْبَرَاءَهِ مِنِّی، فَإِنْ دُعِیتُمْ إِلَی سَبِّی .... الإمام علي علیه السلام- 434 .

سُخِّرَ لَهُ اَلسَّحَابُ، وَ قُرِّبَتْ لَهُ اَلْأَسْبَابُ، وَ بُسِطَ لَهُ فِی اَلنُّورِ...الإمام علي علیه السلام - 670

سَلُونِی عَنْ کِتَابِ اَللَّهِ ، فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ آیَهٍ إِلاَّ وَ قَدْ عَرَفْتُ ... الإمام علي علیه السلام - 474 .

سمّاه الله أمّة...الإمام الصادق - 442 .

سَمِعَ نُوحٌ علیه السلام صَرِیرَ اَلسَّفِینَهِ عَلَی اَلْجُودِیِّ فَخَافَ عَلَیْهَا ... الإمام الباقر علیه السلام- 40 .

اَلسَّمْعُ وَ اَلطَّاعَهُ أَبْوَابُ اَلْجَنَّهِ ، اَلسَّامِعُ اَلْمُطِیعُ لاَ حُجَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 540 .

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یُحَدِّثُ عَطَاءً قَالَ: کَانَ [طُولُ] سَفِینَهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 38 .

اَلسَّوَادُ اَلَّذِی فِی اَلْقَمَرِ: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)... الإمام الصادق علیه السلام - 472 .

حرف الشين

شَأْنِ إِسْمَاعِیلَ وَ مَا أُخْفِیَ أَهْلُ اَلْبَیْتِ .... الإمام الصادق علیه السلام - 316 .

شِرْکُ اَلشَّیْطَانِ مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ، فَهُوَ مِنْ شِرْکِهِ، وَ یَکُونُ ... أحدهما علیهما السلام- 530 .

ص: 724

شرك النعم...الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام- 196 .

شِرْکُ طَاعَهٍ، قَالَ اَلرَّجُلُ لاَ وَ اَللَّهِ وَ فُلاَنٌ، وَ لَوْ لاَ .... الإمام الباقر علیه السلام - 194

شِرْکُ طَاعَهٍ وَ لَیْسَ بِشِرْکِ عِبَادَهٍ وَ اَلْمَعَاصِی اَلَّتِی تَرْکَبُونَ... الإمام الباقر علیه السلام - 194.

شِرْکُ طَاعَهٍ لَیْسَ شِرْکُ عِبَادَهٍ فِی اَلْمَعَاصِی اَلَّتِی یَرْتَکِبُونَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 196.

شِرْکٌ لاَ یَبْلُغُ بِهِ اَلْکُفْرَ... الرضا علیه السلام - 192 .

اَلشِّطْرَنْجُ مِنَ اَلْبَاطِلِ...الإمام الصادق علیه السلام - 576 .

شَیْءٌ فَضَّلَ اَللَّهُ بِهِ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 442 .

حرف الصاد

صَاحِبُ مُوسَی وَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ کَانَا عَالِمَیْنِ وَ لَمْ یَکُونَا ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 666 .

صَدَقُوا تُبَدَّلُ اَلْأَرْضُ خُبْزَهً نَقِیَّهً فِی اَلْمَوْقِفِ یَأْکُلُونَ مِنْهَا... الإمام الباقر علیه السلام- 322 .

صَلاَهُ اَللَّیْلِ تُکَفِّرُ مَا کَانَ مِنْ ذُنُوبِ اَلنَّهَارِ... الإمام الصادق علیه السلام- 84

صَلَاهُ الْمُؤْمِنِ بِاللَّیْلِ تَذْهَبُ بِمَا عَمِلَ مِنْ ذَنْبٍ بِالنَّهَارِ. .... الإمام الصادق علیه السلام - 80 .

صَلِّ فِیهَا فَقَدْ رَأَیْتُهَا وَ مَا أَنْظَفَهَا .... الإمام الصادق علیه السلام- 580 .

صَنَعَهَا فِی مِائَهَ سَنَهٍ، ثُمَّ أَمَرَهُ أَنْ یَحْمِلَ فِیهَا مِنْ کُلِّ... الإمام الصادق علیه السلام - 32

صُواعَ اَلْمَلِکِ طَاسُهُ اَلَّذِی یَشْرَبُ فِیهِ...الإمام الباقر علیه السلام - 150 .

حرف الطاء

طُوبَی هِیَ شَجَرَهٌ تَخْرُجُ مِنْ جَنَّهِ عَدْنٍ غَرَسَهَا رَبُّنَا بِیَدِهِ. ... الإمام الباقر علیه السلام - 242 .

الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ... الإمام الباقر علیه السلام - 588 .

حرف الظاء

ظَاهِرٌ وَ بَاطِنٌ فَالظَّاهِرُ اَلْجَدْیُ [و] عَلَیْهِ تُبْنَی اَلْقِبْلَهُ .... الإمام الصادق علیه السلام- 380 .

اَلظُّلْمُ ثَلاَثَهٌ، ظُلْمٌ لاَ یَغْفِرُهُ اَللَّهُ، وَ ظُلْمٌ یَغْفِرُهُ اَللَّهُ،...الإمام الباقر علیه السلام - 622

ظَنَّتْ اَلرُّسُلُ أَنَّ اَلشَّیَاطِینَ تَمَثَّلَ لَهُمْ عَلَی .... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 198 .

حرف العين

عَاشَ حَوْلَیْنِ...... الإمام الباقر علیه السلام- 188 .

ص: 725

عَافَانَا اَللَّهُ وَ إِیَّاکَ أَحْسَنَ عَافِیَهٍ ، إِنَّمَا شِیعَتُنَا... الرضاء علیه السلام - 396

«عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يُعْصِرُونَ» مضمومة... الإمام الصادق علیه السلام- 134.

عَجَباً لِمَنْ غَفَلَ عَنِ اَللَّهِ کَیْفَ یَسْتَبْطِئُ اَللَّهَ فِی رِزْقِهِ...الرضا علیه السلام - 662 .

اَلْعَدْلُ شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ اَلْإِحْسَانُ وَلاَیَهُ ... الإمام الباقر علیه السلام- 420 .

اَلْعَرْشُ اَلسَّرِیرُ...الإمام الصادق علیه السلام- 188 .

عَرَفُوهُ ثُمَّ أَنْکَرُوهُ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 414 .

العِلمُ عِلمانِ : عِلمٌ عَلَّمَهُ مَلائِکَتَهُ و رُسُلَهُ وأنبِیاءَهُ... الإمام الباقر علیه السلام- 256 .

اَلْعِلْمُ عِلْمَانِ فَعِلْمٌ عِنْدَ اَللَّهِ مَخْزُونٌ لَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ .... الإمام الباقر علیه السلام - 258 .

عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ خَاصَّهً، وَ إِلاَّ فَلاَ أَصَابَنِی... الإمام الباقر علیه السلام - 196 .

عَلَی جِبَاهِهِمْ... أحدهما علیهما السلام - 588 .

عليّ علیه السلام، (وزاد: قال) رسول الله وعلي والأوصياء علیهم السلام... الإمام الباقر علیه السلام- 198.

اَلْعَمَلُ اَلصَّالِحُ اَلْمَعْرِفَهُ بِالْأَئِمَّهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 702 .

عُنِیَ بِذَلِکَ اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ أُمَیَّهُ وَ مَخْزُومٌ ، فَأَمَّا مَخْزُومٌ... الإمام الصادق علیه السلام- 298

عَنَی بِذَلِکَ مَنْ خَالَفَنَا مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ، وَ کُلِّهُمْ یُخَالِفُ ... السجّاد علیه السلام - 86

حرف الغين

اَلْغَیْضُ: کُلُّ حَمْلٍ دُونَ تِسْعَهِ أَشْهُرٍ ...أحدهما علیهما السلام- 214 .

اَلْغَیْضُ مَا کَانَ أَقَلَّ مِنَ اَلْحَمْلِ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 214

حرف الفاء

فابرأ منه...الإمام الصادق علیه السلام- 436 .

فَاتِحَهَ اَلْکِتَابِ یُثَنَّی فِیهَا اَلْقَوْلُ... أحدهما علیهما السلام - 362 .

فَأَمَرَهُ أَنْ یُمْسِکَ عَنْهَا فَأَمْسَکَ عَنْهَا فَوَلَدَتْ... السجّاد علیه السلام- 526 .

فَأُولَئِکَ هُمُ أَوْلِیَاؤُنَا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ لِذَلِکَ خَلَقَهُمْ مِنَ اَلطِّینَهِ... السجّاد علیه السلام- 88

﴿فَأَتَى اللَّهُ بَيْتَهُم مِّنَ ...﴾ یَعْنِی بَیَّتَ مَکْرِهِمْ ... الإمام الصادق علیه السلام- 386 .

فَثَمَّ یَوَدُّ اَلْخَلْقُ أَنَّهُمْ کَانُوا مُسْلِمِینَ.... الإمام الصادق علیه السلام- 330

ص: 726

ذَلِکَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ وَ هُوَ اَلْیَوْمُ اَلْمَوْعُودُ.... أحدهما علیهما السلام- 70 .

فَسَارُوا تِسْعَهَ أَیَّامٍ إِلَی مِصْرَ ، فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَی یُوسُفَ فِی... الإمام الباقر علیه السلام- 186 .

فَصَارَ اَلْأَمْرُ إِلَی اَللَّهِ تَعَالَی... الرضا علیه السلام- 220 .

فَضَمَّ یَدَهُ وَ قَالَ: هَکَذَا.... الإمام الصادق علیه السلام- 494 .

﴿فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْن﴾- فطبع كافراً-...أحدهما علیهما السلام- 652 .

﴿فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَ مَن شَآءَ ) ، قال : وعيد...الإمام الصادق علیه السلام- 622 .

«فمنها قَائِمٌ وَحَصِیدٌ» أيكون الحصيد إلا بالحديد ؟ ... الإمام الصادق علیه السلام- 68

فَمِنْهُمْ مَنْ لَقِیَ اَللَّهَ شَهِیداً لِرُسُلِهِ ثُمَّ مَرَّ فِی صِفَتِهِمْ... الإمام الصادق علیه السلام- 70

أَحَدَ عَشَرَ اِبْناً لَهُ.... الإمام الكاظم علیه السلام- 188

فِی ذِکْرِ أَهْلِ اَلنَّارِ اِسْتِثْنَاءٌ، وَ لَیْسَ فِی ذِکْرِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 74 .

فِینَا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ....﴾... الإمام علي علیه السلام- 210 .

فیهِ نَجَرَ نوحٌ سَفینَتَهُ ، وفیهِ فارَ التَّنّورُ ، وبِهِ کانَ بَیتُ .... الإمام علي علیه السلام- 30 .

حرف القاف

قال الله: إِنَّکَ لاَ تَمْلِکُ أَنْ تُدْخِلَهُمْ جَنَّهً وَ لاَ نَاراً ... الإمام الباقر علیه السلام - 342 .

قال الله: ﴿ إِنَّمَا يَفْتَرِى الْكَذِبَ الَّذِينَ ﴾ ... الرضا علیه السلام- 432 .

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ، مَنْ أَشْرَکَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 700 .

قال الله تعالى ليوسف علیه السلام : ألستُ الّذی حبّبتک إلى ... الإمام الصادق علیه السلام - 122

قال الله: ﴿ وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 614

قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ فَقَدَ رَجُلاً، فَقَالَ: مَا أَبْطَأَ بِکَ عَنَّا ؟! ... الإمام الباقر علیه السلام - 596 .

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی خُطْبَتِهِ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ سَلُونِی .... الإمام الباقر علیه السلام- 466 .

قال أمير المؤمنين علیه السلام: قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی لِلْمَلاَئِکَهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 334

قَالَتِ اَلْأَرْضُ: إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَبْلَعَ مَائِی أَنَا فَقَطْ ، وَ لَمْ أُؤْمَرْ ... أحدهما علیهما السلام- 36 .

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : خُذُوا جُنَنَکُمْ قَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 624 .

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ﴾، قال : هو الجدي... الإمام عليّ علیه السلام - 380

ص: 727

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةٌ إِلَى عُنُقِكَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 496

قَالُوا: إِنَّ اَلْجِنَّ کَانُوا فِی اَلْأَرْضِ قِبَلَنَا، فَبَعَثَ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ ... الإمام الصادق علیه السلام- 586 .

قَتْلُ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، وَ طَعْنُ اَلْحَسَنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، ﴿وَلَتَعْلُنَّ عُلُوا كَبِيرًا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 464 .

قَدْ أَتَی عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِثْلَ هَذَا، فَقَالَ: صُمْ سِتَّهَ أَشْهُرٍ... الإمام الصادق علیه السلام - 284 .

قَدْ أَجَبْتُکُمْ فَأَجِیبُونِی.... الإمام الحسين علیه السلام - 384 .

قَدْرَهُ اَلَّذِی قَدَّرَ عَلَیْهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 474 .

قَدْ سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ هَذَا .... الإمام الصادق علیه السلام- 284

قَدْ کَانَ یُوسُفُ بَیْنَ أَبَوَیْهِ مُکَرَّماً ثُمَّ صَارَ عَبْداً ... الإمام الصادق علیه السلام- 108

﴿قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ﴾ ، ولَمْ یَعْلَمِ اَلَّذِینَ آمَنُوا... الإمام الصادق علیه السلام - 388

قُلْ فِی ذَلِکَ قَوْلاً: ﴿أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 530 .

قول الله: ﴿ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم...﴾ .... الإمام الصادق علیه السلام- 610 .

قُولِی یَا جَارِیَهُ لِأَبِی مُحَمَّدٍ : هَذَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 228 .

قُوَّهَ اَلْقَائِمِ وَ اَلرُّکْنُ اَلشَّدِیدُ اَلثَّلاَثُمِائَهِ وَ ثَلاَثَهَ... الإمام الصادق علیه السلام- 60

حرف الكاف

افأَکُم اللّهُ عَنِّی بِتَضعیفِ الثَّوابِ والجزاء الإمام الرضا أو الجواد أو... الهادي علیه السلام - 220 .

﴿ كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ﴾، عائشة ...الإمام الصادق علیه السلام - 426

کَانَ اِبْنَ سَبْعِ سِنِینَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 104

کَانَ أَبِی یَکْرَهُ أَنْ یَمْسَحَ یَدَهُ بِالْمِنْدِیلِ وَ فِیهِ شَیْءٌ مِنَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 440.

کَانَ اِسْمُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ عَیَّاشٌ ، وَ کَانَ أَوَّلُ اَلْمُلُوکِ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ...الإمام الباقر علیه السلام - 690 .

کَانَ اَلتَّنُّورُ حَیْثُ وَصَفْتُ لَکَ.... الإمام الصادق علیه السلام- 28 .

کَانَ اَلْحَجَّاجُ اِبْنَ اَلشَّیْطَانِ یُبَاضِعُ ذِی اَلرَّدْهَهِ...الإمام الباقر علیه السلام- 530 .

کَانَ اَلْقَمِیصُ اَلَّذِی أُنْزِلَ بِهِ عَلَی إِبْرَاهِیمَ علیه السلام مِنَ اَلْجَنَّهِ ... الإمام الصادق علیه اللسام- 176 .

کَانَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ... الإمام الباقر علیه السلام- 12 .

کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ لِأَهْلِ اَلتَّقْوَی عَلاَمَاتٍ ... الإمام الباقر علیه السلام- 244

ص: 728

کَانَ بَیْتَ غَدْرٍ یَجْتَمِعُونَ فِیهِ إِذَا أَرَادُوا اَلشَّرَّ... الإمام الباقر علیه السلام - 388 .

کَانَ بَیْتَ غَدْرٍ یَجْتَمِعُونَ فِیهِ..... الإمام الباقر علیه السلام - 386 .

كَانَتِ الْحُكُومَةُ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذَا سَرَقَ أَحَدٌ شَيْئاً ... الرضاء علیه السلام- 152 .

کَانَتِ اَلدَّرَاهِمُ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ دِرْهَماً.... الإمام الباقر علیه السلام - 108

کَانَتِ اَلدَّرَاهِمُ عِشْرِینَ دِرْهَماً وَ هِیَ قِیمَهُ کَلْبِ اَلصَّیْدِ...الرضاء علیه السلام- 108 .

کَانَتْ شَرِیعَهُ نُوحٍ أَنْ یُعْبَدَ اَللَّهُ بِالتَّوْحِیدِ وَ اَلْإِخْلاَصِ... الإمام الباقر علیه السلام- 22 .

کَانَتْ صَلاَهُ اَلْأَوَّابِینَ خَمْسِینَ صَلاَهً کُلُّهَا... الإمام الصادق علیه السلام- 484 .

کَانَتْ عِشْرِینَ دِرْهَماً ...الإمام الصادق علیه السلام- 108 .

کَانَتْ لِإِسْحَاقَ اَلنَّبِیِّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنْطَقَهٌ، یَتَوَارَثُهَا اَلْأَنْبِیَاءُ وَ اَلْأَکَابِرُ... الإمام الرضا علیه السلام- 152 .

کَانَتْ مَهَاهً بَیْضَاءَ یَعْنِی دُرَّهً ... الإمام الصادق علیه السلام- 12 .

کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا صَلَّی بِالنَّاسِ جَهَرَ ب« بسم الله .... الإمام الصادق علیه السلام- 516 .

کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا کَانَ بِمَکَّهَ جَهَرَ بِصَوْتِهِ.... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 592 .

کَانَ سِعْرُهُمْ رَخِیصاً. ...الإمام الصادق علیه السلام- 68 .

کَانَ سُلَیْمَانُ أَعْلَمَ مِنْ آصَفَ ، وَ کَانَ مُوسَی أَعْلَمَ مِنَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 648 .

کَانَ سِنِینُ یُوسُفَ الْغَلَاءَ الَّذِی أَصَابَ النَّاسَ وَ لَمْ یَتَمَنَّ... الإمام الصادق علیه السلام- 130

كَانَ عَبْداً صَالِحاً وَ اسْمُهُ عَیَّاشٌ اخْتَارَهُ اللَّهُ وَ ابْتَعَثَهُ ... الإمام عليّ علیه السلام- 670 .

کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ : ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً ..... الإمام الباقر علیه السلام - 414.

کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یَقُولُ: لَوْ لاَ آیَهٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ .... الإمام الباقر علیه السلام- 252 .

کَانَ فِی اَلْکَنْزِ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ تعالى: لَوْحٌ مِنْ ذَهَبٍ ... الإمام الرضا علیه السلام- 660 .

کَانَ قَدَحاً مِنْ ذَهَبٍ.... الإمام الصادق علیه السلام- 150 .

کَانَ لَهَا مِنَ اَللَّهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 486 .

کَانَ مُوسَی أَعْلَمَ مِنَ اَلْخَضِرِ..... الإمام الصادق علیه السلام - 636

کَانَ نُوحٌ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِذَا أَصْبَحَ قَالَ: «اَللَّهُمَّ إِنَّهُ مَا کَانَ... الإمام الصادق علیه السلام- 462 .

کَانَ نُوحٌ علیه السلام فِی اَلسَّفِینَهِ، فَلَبِثَ فِیهَا مَا شَاءَ اَللَّهُ... الإمام الكاظم علیه السلام- 40 .

ص: 729

کَانُوا إِذَا غَضِبُوا اِشْتَدَّ غَضَبُهُمْ حَتَّی تَقْطُرَ جُلُودُهُمْ دَماً... الإمام الصادق علیه السلام- 154 .

کَانُوا أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اَللَّهُ اَلنَّبِیِّینَ لِیَتَّخِذَ عَلَیْهِمُ اَلْحُجَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 86

کَانُوا ثَمَانِیَهً .... الإمام الباقر علیه السلام- 34 .

کَانُوا صَیَارِفَهَ کَلاَمٍ وَ لَمْ یَکُونُوا صَیَارِفَهَ دَرَاهِمَ ..... الإمام الصادق علیه السلام- 606 .

كانوا يقولون: تُمطر بنوء كذا و بنوء كذا لا تُمطر... الإمام الصادق علیه السلام- 192.

کَانَ وَصِیُّ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ یُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَ هُوَ فَتَاهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 634 .

کَانَ وَقَفَهَا، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ : ﴿وَعَاتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 486 .

کَتَبَ عَزِیزُ مِصْرَ إِلَی یَعْقُوبَ : أَمَّا بَعْدُ فَهَذَا اِبْنُکَ یُوسُفُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 180 .

کَذَبْتَ إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ أَنْ یُنْزِلَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 304 .

کَذَبَ، هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ...الإمام الباقر علیه السلام - 268 .

کُلُّ شَیْءٍ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ، وَ إِنَّا لَنَرَی أَنَّ تَنَقُّضَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 510 .

کَلِمَاتٍ بَالَغَ فِیهِنَّ وَ قَالَ: کَانَ إِذَا أَصْبَحَ وَ أَمْسَی .... الإمام الباقر علیه السلام- 464 .

کَمَا أَنَّ ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ یُصَلِّیهَا اَلْعَبْدُ آخِرَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 626 .

کَمْ مِنْ إِنْسَانٍ لَهُ حَقٌّ لاَ یَعْلَمُ بِهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 654

حرف اللام

لأنه يميرهم العلم، أما سمعت كلام الله ...الإمام الباقر علیه السلام- 146 .

لاَ تُتْرَکُ اَلْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ یُحِلُّ حَلاَلَ اَللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 538 .

لاَ تَجْهَرْ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ ( علیه السلام)فَهُوَ اَلصَّلاَهُ، وَ لاَ بِمَا أَکْرَمْتُهُ بِهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 594 .

لاَ تَسُبُّوا اَلرِّیحَ فَإِنَّهَا بُشْرٌ وَ إِنَّهَا نُذْرٌ...النبي صلی الله علیه و آله- 332.

لاَ تَفْعَلْ إِنَّ هَذَا مِنَ اَلتَّبْذِیرِ وَ إِنَّ اَللَّهَ لا یُحِبُّ ... الإمام الصادق علیه السلام- 492 .

لا تقرأ: «يَبْشُر»، إِنَّمَا اَلْبِشْرُ بِشْرُ اَلْأَدِیمِ ...الإمام الباقر علیه السلام- 604 .

لَا تَقُلْ هَکَذَا! بَلْ یَکُونُ مَسَاکِنَ الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِهِ، أَمَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 318.

لاَ خَیْرَ فِیمَنْ لاَ تَقِیَّهَ لَهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 148 .

لاَ، فَأَتَی اَللَّهُ بَیْتَهُمْ مِنَ اَلْقَوَاعِدِ، وَ إِنَّمَا کَانَ بَیْتاً .... الإمام الصادق علیه السلام- 388.

ص: 730

لاَ وَ لاَ بَرَرَهً أَتْقِیَاءَ، کَیْفَ یَکُونُ کَذَلِکَ وَ هُمْ یَقُولُونَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 180

للاَ وَ لاَ بَرَرَهً أَتْقِیَاءَ کَیْفَ وَ هُمْ یَقُولُونَ لِأَبِیهِمْ یَعْقُوبَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 178.

لاَ یَقِفَنَّ عَلَی بَابِیَ اَلْیَوْمَ سَائِلٌ إِلاَّ أَعْطَیْتُمُوهُ .... الإمام السجاد علیه السلام- 96 .

لاَ یُمْلِقُ حَاجٌّ أَبَداً... الإمام الصادق علیه السلام - 496 .

اَلَّذِی بَلَّتْهُ دُمُوعُ عَیْنَیَّ ﴿ فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 182 .

اَلَّذِی عَلی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلَّذِی تَلاَهُ... الإمام الباقر علیه السلام- 18.

اَلَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللَّهِ اَلْأَوَّلُ وَ اَلثَّانِی وَ اَلثَّالِثُ کَذَبُوا... الإمام الباقر علیه السلام- 382

لِشِیعَتِنَا فَتْرَهٌ وَ لِغَیْرِهِمْ فِتْنَهٌ...الإمام الكاظم علیه السلام - 300 .

لَعْقَهُ اَلْعَسَلِ فِیهِ شِفَاءٌ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی... الإمام الصادق علیه السلام - 406 .

لَعَلَّکَ تَحْسَبُ کَانَ قَرْنُهُ ذَهَباً أَوْ فِضَّهً، أَوْ کَانَ نَبِیّاً؟... الإمام علي علیه السلام- 666 .

لقد خلق الله فی الأرضِ مُنذُ خَلَقَها سَبْعَهَ عالَمینَ .... الإمام الباقر علیه السلام- 326 .

لَقَدْ کَانَتِ اَلدُّنْیَا وَ مَا [کَانَ] فِیهَا إِلاَّ وَاحِدٌ یَعْبُدُ اَللَّهَ... الإمام الكاظم علیه السلام- 444

للذكر والأنثى الله ... الإمام الصادق علیه السلام- 216 .

رِیَاحُ رَحْمَهٍ لَوَاقِحُ، یَنْشُرُهَا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 332 .

لما أخبرهم أنّه أسري ،به قال بعضهم البعض قد ظفرتم... الإمام الصادق علیه السلام - 456 .

لَمَّا أَخَذَ یُوسُفُ علیه السلام أَخَاهُ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ إِخْوَتُهُ فَقَالُوا لَهُ... الإمام الصادق علیه السلام- 156 .

لَمَّا اِسْتَیْأَسَ إِخْوَهُ یُوسُفَ مِنْ أَخِیهِمْ قَالَ لَهُمْ یَهُودَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 154

لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أُتِیَ بِالْبُرَاقِ وَ مَعَهَا جَبْرَئِیلُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 450 .

لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَانْتَهَی إِلَی مَوْضِعٍ، قَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ... الإمام الصادق علیه السلام- 460

لَمَّا أُسْرِیَ بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْیَا .... الإمام الصادق علیه السلام- 454 .

لَمَّا أُسْرِیَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَضَرَتِ اَلصَّلاَهُ فَأَذَّنَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 456 و 456 .

لَمَّا أَلْقَی إِخْوَهُ یُوسُفَ یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلْجُبِّ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ... الإمام الصادق علیه السلام- 102 .

لَمَّا أَمَرَ اَلْمَلِکُ بِحَبْسِ یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلسِّجْنِ أَلْهَمَهُ اَللَّهُ... الإمام الصادق علیه السلام- 120 .

لَمَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَی: ﴿ وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ...﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 486 .

ص: 731

لَمَّا أُوتِیَ بِقَمِیصِ یُوسُفَ إِلَی یَعْقُوبَ ...الإمام الصادق علیه السلام - 104

لَمَّا دَخَلَ إِخْوَهُ یُوسُفَ عَلَیْهِ - وَ قَدْ جَاءُوا بِأَخِیهِمْ مَعَهُمْ وَضَعَ... الإمام الصادق علیه السلام- 142 .

لَمَّا خَلَقَ آدَمَ علیه السلام وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ، وَثَبَ لِیَقُومَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 472 .

لَمَّا رَأَی رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) مَا صُنِعَ بِحَمْزَهَ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ... الإمام الصادق علیه السلام- 444 .

لَمَّا رَکِبَ نُوحٌ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اَلسَّفِینَهِ ﴿قِيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ﴾ .... الإمام الصادق علیه السلام- 40.

لَمَّا سَلَّمُوا عَلَی عَلِیٍّ بِإِمْرَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 424 .

لَمَّا عَمِلَ قَوْمُ لُوطٍ مَا عَمِلُوا بَکَتِ اَلْأَرْضُ إِلَی رَبِّهَا حَتَّی... النبي صلی الله علیه و آله- 66

لَمّا فَقَدَ یَعقوبُ یوسُفَ ، اشتَدَّ حُزنُهُ عَلَیهِ وبُکاؤُهُ حَتَّی ... الإمام الباقر علیه السلام - 138.

لَمَّا قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَا قَالَ: وَ أَقَامَهُ لِلنَّاسِ، صَرَخَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 532 .

لَمَّا قَالَ لِلْفَتَی: ﴿ أذْكُرْنِى عِندَ رَبِّكَ﴾ وَ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ... الإمام الصادق علیه السلام- 124 .

لَمَّا کَانَ یَوْمُ اَلْفَتْحِ أَخْرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَصْنَاماً مِنَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 548 .

لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: ﴿ يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنَاسِ ...﴾ .... الإمام الباقر علیه السلام- 540 .

لَمَّا هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها قَالَتْ لَهُ: کَمَا أَنْتَ... الإمام الصادق علیه السلام - 110 .

لَمْ یُعْطِ اَلْأَنْبِیَاءَ إِلاَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُمُ اَلسَّبْعَهُ... الإمام الكاظم علیه السلام - 364 .

لَمْ یَعْلَمُوا صَنْعَهَ اَلْبُیُوتِ ...الإمام الباقر علیه السلام - 692 .

لَوْ أَنَّ عَبْداً عَمِلَ عَمَلاً یَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ [رحمة] الله... الإمام الباقر والصادق علیه السلام- 702 .

لَوْ قَدْ قُمْتُ اَلْمَقَامَ اَلْمَحْمُودَ شَفَعْتُ لِأَبِی وَ أُمِّی وَ عَمِّی ... النبيّ صلی الله علیه و اله - 568 .

لَوْ کَلَّفَکُمْ قَوْمُکُمْ مَا کَلَّفَهُمْ قَوْمُهُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام- 608 .

لَیْسَ بِابْنِهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 36 .

لَیْسَ بِابْنِهِ إِنَّمَا هُوَ اِبْنُ اِمْرَأَتِهِ وَ هُوَ لُغَهُ طَیٍّ.... الإمام الصادق علیه السلام- 34 .

لَیْسَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَهَ یَمُوتُ وَ لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْیَا ...الإمام الصادق علیه السلام- 174 .

لَیْسَ لَهُ أَنْ یُزِیلَهُمْ عَنِ اَلْوَلاَیَهِ، فَأَمَّا اَلذُّنُوبُ وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ ...الإمام الصادق علیه السلام- 430 .

لَيسَ مِنكُم رَجُلٌ ولا امرأةٌ اِلّأ وَ مَلائِكَةَ الله يَأتُونَهُ بِالسَّلامِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 346 .

لَیْسَ هَکَذَا تَنْزِیلُهَا، إِنَّمَا هِیَ ﴿ وَلَقَدْ آتَيْنَكَ سَبْعًا ...﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام- 364 .

ص: 732

ليس [له] عَلَی هَذِهِ اَلْعِصَابَهِ خَاصَّهً سُلْطَانٌ .... الإمام الصادق علیه السلام- 342 .

لِیَقْرَأْ قِرَاءَهً وَسَطاً، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَلَا تَجْهَرْ .﴾ .... الإمام الصادق علیه السلام- 590 .

حرف الميم

مَا آتَی اَللَّهُ أَحَداً مِنَ اَلْمُرْسَلِینَ شَیْئاً إِلاَّ وَ قَدْ آتَاهُ... الإمام الصادق علیه السلام- 248 .

مَا أَرَی لِإِسْمَاعِیلَ هَاهُنَا شَیْئاً؟.... الإمام الصادق علیه السلام- 82.

مَا بَعَثَ اَللَّهُ نَبِیّاً حَتَّی یَأْخُذَ عَلَیْهِ ثَلاَثَ خِلاَلٍ [خصال].... الإمام الصادق علیه السلام- 250

مَا بَعَثَ اَللَّهُ نَبِیّاً قَطُّ إِلاَّ بِوَلاَیَتِنَا وَ اَلْبَرَاءَهِ مِنْ عَدُوِّنَا ... الإمام الباقرعلیه السلام-390

مَا بَکَی أَحَدٌ بُکَاءَ ثَلاَثَهٍ، آدَمَ وَ یُوسُفَ وَ دَاوُدَ علیهم السلام... الإمام الصادق علیه السلام- 124 .

مَا بَلَغَتْ تَقِیَّهُ أَحَدٍ مَا بَلَغَتْ تَقِیَّهُ أَصْحَابِ اَلْکَهْفِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 608

مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَغْتَبِطَ إِلاَّ أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 542 .

مَا بَیْنَ غُرُوبِ اَلشَّمْسِ إِلَی سُقُوطِ اَلْقُرْصِ غَسَقٌ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 560 .

﴿ما تَحْمِلُ كُل أُنثَى﴾ أو ذكر...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 214 .

مَا تَرَی أَنَّ تَنَقُّضَ اَلْحِیطَانِ تَسْبِیحُهَا؟... الإمام الباقر علیه السلام- 510 .

مَا عَلِمَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أَنَّ جَبْرَئِیلَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 200 .

مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ شَرِیکُ اَلشَّیْطَانِ ...الإمام الباقر علیه اللسام- 526 .

مَا کَانُوا یَأْتَمُّونَ بِهِ فِی اَلدُّنْیَا، وَ یُؤْتَی بِالشَّمْسِ... أحدهما علیهما السلام- 542 .

مَا لِأَخِیکَ فُلاَنٍ یَشْکُوکَ؟... الإمام الصادق علیه السلام- 236 .

مَا لَکُمْ لاَ تَنْطِقُونَ، لَعَلَّکُمْ تَرَوْنَ أَنِّی نَبِیٌّ؟ لاَ وَ اَللَّهِ !... الإمام الباقر علیه السلام- 312 .

مَا لَکَ وَ لِفُلاَنٍ یَا عِیسَی!؟ أَمَا إِنَّهُ مَا یُحِبُّکَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 530 .

ما لك يا محمّد ! أجزعت من أمر الله ؟... جبرئيل علیه السلام - 14 .

مَا لَمْ یَکُنْ حَمْلاً... الإمام الصادق علیه السلام - 216 .

مَا مِنْ رَجُلٍ مِنْ قُرَیْشٍ إِلاَّ وَ قَدْ أُنْزِلَتْ فِیهِ آیَهٌ أَوْ آیَتَانِ... الإمام علي علیه السلام - 20 .

مَا مِنْ طَیْرٍ یُصَادُ فِی بَرٍّ وَ لاَ بَحْرٍ، وَ لاَ شَیْءٍ یُصَادُ ...الإمام الصادق علیه السلام- 512 .

ما منع ميثم - رحمه الله - من التقية ؟ فوالله لقد... الإمام الصادق علیه السلام- 434 .

ص: 733

مَا مِنْ مَوْلُودٍ یُولَدُ إِلاَّ وَ إِبْلِیسٌ مِنَ اَلْأَبَالِسَهِ بِحَضْرَتِهِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 260 .

ما يريد سالم منّي، أيريد أن أجيء بالملائكة؟ ...الإمام الباقر علیه السلام- 148 .

ما يقول الناس في هذه الآية: ﴿وَأَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ﴾ .... الإمام الصادق علیه السلام- 392

ما يقولون فيها ؟... الإمام الصادق علیه السلام- 390 .

مَا یَمْنَعُکَ مِنَ اَلْمَاءِ اَلَّذِی جَعَلَ اَللَّهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ حَیٍّ ؟... الإمام الصادق علیه السلام- 408 .

اَلْمُؤْمِنِ هَلْ لَهُ شَفَاعَهٌ قَالَ: نَعَمْ... الإمام الصادق علیه السلام- 574 .

مَحْبُوکَهٌ إِلَی اَلْأَرْضِ- وَ شَبَّکَ بَیْنَ أَصَابِعِهِ-... الرضاء علیه السلام - 208 .

اَلْمُخَافَتَهُ مَا دُونَ سَمْعِکَ وَ اَلْجَهْرُ أَنْ تَرْفَعَ صَوْتَکَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 590 .

مُشَدَّدَهً مَنْصُوبَهً تَفْسِیرُهَا کَثَّرْنَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 476 .

مَشْوِیّاً نَضِیجاً ً...الإمام الصادق علیه السلام- 52 .

مَلَکَ یُوسُفُ علیه السلام مِصْرَ وَ بَرَارِیَهَا لَمْ یُجَاوِزْهَا إِلَی غَیْرِهَا.... الإمام الباقر علیه السلام - 138

اَلْمَمْلُوکُ لاَ یَجُوزُ طَلاَقُهُ وَ نِکَاحُهُ إِلاَّ بِإِذْنِ سَیِّدِهِ، .... الإمام الصادق علیه السلام- 412 .

مَنِ اِتَّقَی اَللَّهَ مِنْکُمْ وَ أَصْلَحَ فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ... الإمام الصادق علیه السلام - 304 .

مَنْ أَحَبَّنَا فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ... الإمام الباقر علیه السلام- 304 .

مَنْ أَکْثَرَ قِرَاءَهَ سُورَهِ «اَلرَّعْدِ» لَمْ تُصِبْهُ صَاعِقَهٌ أَبَداً .... الإمام الصادق علیه السلام- 204

مِنَ اَلْأُمُورِ أُمُورٌ مَحْتُومَهٌ کَائِنَهٌ لاَ مَحَالَهَ، وَ مِنَ اَلْأُمُورِ ... الإمام الباقر علیه السلام- 256 .

مَنْ أَنْفَقَ شَیْئاً فِی غَیْرِ طَاعَهِ اَللَّهِ فَهُوَ مُبَذِّرٌ... الإمام الصادق علیه السلام- 490 .

مَنْ تَوَلَّی آلَ مُحَمَّدٍ وَ قَدَّمَهُمْ عَلَی جَمِیعِ اَلنَّاسِ... الإمام الصادق علیه السلام - 304

مَن دَخَلَ فی وَلایَهِ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام دَخَلَ الجَنَّهَ،ومَن... الإمام الباقر علیه السلام- 72 .

من ذلك صلة الرحم، وغاية تأويلها صلتك إيانا .... الإمام الصادق علیه السلام- 228 .

مِنْ ذَلِکَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ حَیَاتِکَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 192 .

من سبعة، إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ... الرضاء علیه السلام- 344 .

من صلّى أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ و قَرَأَ فِی کُلِّ رَکْعَهٍ خَمْسِینَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 484 .

مَنْ صَلَّی أَوْ صَامَ أَوْ أَعْتَقَ أَوْ حَجَّ یُرِیدُ مَحْمَدَهَ اَلنَّاسِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 698 .

ص: 734

من قَتَلُوا (قتل ) اَلنَّفْسَ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللّهُ...الإمام الصادق علیه السلام- 498 .

مَنْ قَرَأَ سُورَة «إبراهيم» و «الحجر» فِی رَکْعَتَیْنِ جَمِیعاً ... الإمام الصادق علیه السلام- 272 .

مَنْ قَرَأَ سُورَة «الكهف» فِی کُلِّ لَیْلَهِ جُمُعَهٍ لَمْ یَمُتْ إِلاَّ ...الإمام الصادق علیه السلام- 602 .

مَنْ قَرَأَ سُورَة «اَلنَّحْلِ» فِی کُلِّ شَهْرٍ دَفَعَ اَللَّهُ عَنْهُ ... الإمام الباقر علیه السلام- 372 .

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی کُلِّ لَیْلَهِ جُمُعَهٍ لَمْ یَمُتْ ...الإمام الصادق علیه السلام- 448 .

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «هُودٍ» فِی کُلِّ جُمُعَهٍ بَعَثَهُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ ... الإمام الباقر علیه السلام- 6 .

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ یُوسُفَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی کُلِّ یَوْمٍ أَوْ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ، بَعَثَهُ... الإمام الصادق علیه السلام- 92 .

مَنْ کَانَ یَأْتَمُّونَ بِهِ فِی اَلدُّنْیَا، وَ یُؤْتَی بِالشَّمْسِ .... أحدهما علیهما السلام - 536 .

مَنْ کَانَ یَرْجُو إِلَی عِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَداً] أَنَّهُ لَیْسَ مِنْ رَجُلٍ ... الإمام الصادق علیه السلام- 700 .

مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَی اَللِّوَاطِ لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَرْمِیَهُ اَللَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 66.

مَهْ، وَ کَیْفَ تَکُونُ اَلْمُعَقِّبَاتُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ ؟! .... الإمام الصادق علیه السلام- 216 .

حرف النون

اَلنَّجْمُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَلْعَلاَمَاتُ اَلْأَوْصِیَاءُ بِهِمْ یَهْتَدُونَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 378

اَلنَّجْمُ: مُحَمَّدٌ علیه السلام، ولْعَلاَمَاتُ اَلْأَوْصِیَاءُ ...الإمام الباقر علیه السلام- 378

نَحَرُوا صَلاَهَ اَلْأَوَّابِینَ نَحَرَهُمُ اَللَّهُ.... الإمام علي علیه السلام- 480 .

نَحْنُ اَلْعَلاَمَاتُ وَ اَلنَّجْمُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ....الإمام الكاظم علیه السلام- 380 .

حْنُ اَلْمُتَوَسِّمِینَ وَ اَلسَّبِیلُ فِینَا مُقِیمٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 356 .

نَحْنُ اَلْمَثَانِی اَلَّتِی أُعْطِیَ نَبِیَّنَا ....الإمام الباقر علیه السلام- 360 .

نَحْنُ اَلْمَثَانِی اَلَّتِی أُعْطِیَ نَبِیُّنَا وَ نَحْنُ وَجْهُ اَللَّهِ ...الإمام الباقر علیه السلام- 362 .

نَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ اَلرَّحْمَهِ وَ بَیْتِ اَلنِّعْمَهِ وَ بَیْتِ اَلْبَرَکَهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 342 .

نَحْنُ ذُرِّیَّهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِی عَلَی ... الإمام الصادق علیه السلام- 250 .

نَحْنُ نِعْمَهُ اَللَّهِ اَلَّتِی أَنْعَمَ اَللَّهُ بِهَا عَلَی اَلْعِبَادِ .... الإمام على علیه السلام- 298 .

نحن - والله! - نَعْلَمُ مَا فِی اَلسَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی اَلْأَرْضِ وَ مَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 416 .

نَحْنُ هُمْ وَ نَحْنُ بَقِیَّهُ تِلْکَ اَلذُّرِّیَّهِ... الباقر علیه السلام- 306 .

ص: 735

نَزَلَتْ بِلُغَهِ اَلْهِنْدِ اِشْرَبِی... الإمام الصادق علیه السلام - 38 .

نزلت في العبّاس ... الإمام الباقر علیه السلام- 22

زَلَتْ فِی عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، إِنَّهُ عَالِمُ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ بَعْدَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 268 .

نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ فِی اَلْأَئِمَّهِ علیهم السلام... الإمام الباقر علیه السلام- 268 .

نزلت هذه الآية فى الحسين علیه السلام: ﴿وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام- 498 .

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِهذِهِ الْایَهِ هکَذَا: ﴿ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام - 586 .

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِهَذِهِ الْآیَةِ هَكَذَا على محمّد صلی الله علیه و آله ...الإمام الباقر علیه السلام - 622 .

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَی مُحَمَّدٍ - عليه و آله السلام - بِهَذِهِ الآية ... الإمام الباقر علیه السلام- 578 .

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ هَذِهِ اَلْآیَهَ هَکَذَا: ﴿ وَإِذَا قِيلَ لَهُم... ﴾.... الإمام الباقر علیه السلام- 386 .

نَسَخَتْهَا ﴿ فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ﴾ .... الإمام الباقر علیه السلام- 368 .

نَعَمْ إِذَا اُضْطُرَّ إِلَیْهِ، أَمَا سَمِعْتَ قَوْلَ یُوسُفَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 136

نَعَمْ إِذَا كَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ حَشَرَ اللَّهُ الْخَلَائِقَ فِی صَعِیدٍ ... الإمام الصادق علیه السلام- 562 .

نَعَم ، أما سَمِعتَ خَشَبَ البَیتِ کَیفَ یُنقِضُ ؟ و ذلِکَ تَسبیحُهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 512 .

نَعَمْ إِنْ شَاءَ جَعَلَ لَهُمْ دُنْیَا فَرَدَّهُمْ وَ مَا شَاءَ .... الإمام الباقر علیه السلام- 74 .

نَعَمْ فَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ وَ ذَکَرَ أَنَّ اَلرَّجِیمَ... الإمام الصادق علیه السلام- 430 .

نَعَمْ عَلِمَ أَنَّهُ حَیٌّ ... الإمام الباقر علیه السلام- 164 .

نَعَمْ، مَنْ حَمِدَ اللهَ عَلی نِعَمِهِ وَشَکَرَهُ، وَعَلِمَ أنَّ ذلِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 276 .

نَعَمْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ فِی کُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ، وَ نَحْنُ نَعُوذُ.... الإمام الباقر علیه السلام- 348 .

نَهَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ أَنْ تُوسَمَ اَلْبَهَائِمُ فِی وُجُوهِهَا ... الإمام الباقر علیه السلام- 512 .

حرف الواو

﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ﴾ [قال : ] في عليّ علیه السلام... الإمام الباقر علیه السلام- 386 .

اِشْتَدَّ حَزَنُهُ - يعني يعقوب علیه السلام - حتى تقوس ظهره .... الإمام الباقر علیه السلام- 166 .

وَاللّه إنِّی لاَصانِعُ بَعضَ وُلدِی واُجلِسُهُ عَلی فَخِذِی ... الإمام الباقر علیه السلام - 92 .

وَاللهِ لَيَمْلِكَنَّ رَجُلٌ مِنّا أَهْل البَيْتِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهِ .... الإمام الباقر علیه السلام - 618 .

ص: 736

وَ اَللَّهِ مَا عَنَی غَیْرَکُمْ ...الإمام الصادق علیه السلام- 346 .

وَإِنْ كَانَ مكر ولد العبّاس بالقائم لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ .... الإمام الصادق علیه السلام- 320 .

﴿وَ أَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ﴾ ، فقال: رسول الله صلى الله عليه و سلم ... الإمام الصادق علیه السلام- 408 .

﴿وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ﴾ ؟ قال: إلهام ... الإمام الباقر علیه السلام- 404 .

﴿ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ.. فِي بَعْضٍ﴾ ، یَعْنِی یَوْمَ اَلْقِیامَهِ .... الإمام علي علیه السلام- 694 .

﴿وَجِئْنَا بِبِضَعَةٍ مُرْجَئةٍ﴾ ؟، قال: المقل... الرضا علیه السلام- 172 .

وَجَدَ یَعْقُوبُ رِیحَ قَمِیصِ إِبْرَاهِیمَ حِینَ فَصَلَتِ اَلْعِیرُ مِنْ ... الإمام الصادق علیه السلام- 174 .

وَ جَنَّهُ عَدْنٍ هِیَ وَسَطُ اَلْجِنَانِ ...الإمام الصادق علیه السلام- 372

﴿وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّل ...﴾، قال: الزارعون... الإمام الصادق علیه السلام- 276

و ﴿غَسَقِ الَّيْلِ﴾ نِصْفُهَا بَلْ زَوَالُهَا..... أحدهما علیهما السلام- 556 .

وَ قَدْ کَانَ هَیَّأَ لَهُمْ طَعَاماً فَلَمَّا دَخَلُوا إِلَیْهِ ...الإمام الصادق علیه السلام- 146 .

وَکَلَهُمُ اَللَّهُ إِلَی أَنْفُسِهِمْ أَقَلَّ مِنْ طَرْفَهِ عَیْنٍ...الإمام الصادق علیه السلام- 200 .

﴿ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَ لَا ﴾ ؟ قال: نسختها... الإمام الباقر علیه السلام- 592 .

وَ لَمَّا خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ قَبْلَ أَنْ یُنْفَخَ فِیهِ اَلرُّوحُ ....الإمام الصادق علیه السلام- 630 .

﴿وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ ﴾ قال: الدنيا...الإمام الباقر علیه السلام- 388 .

﴿وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبا ﴾ ؟ قال: واجباً... الإمام الصادق علیه السلام- 400 .

﴿وَ مَا جَعَلْنَا الرَّيَا ألَّتِي ...﴾ لَهُمْ لِیَعْمَهُوا فِیهَا....الإمام الباقر علیه السلام- 520 .

نَحْنُ بَقِیَّهُ تِلْکَ اَلْعِتْرَهِ ....الإمام الباقر علیه السلام- 306 .

وَ هَکَذَا قِرَاءَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ...الإمام الصادق علیه السلام- 64 .

وَ هُمْ فِی اَلنَّارِ لاَ یُشْغَلُونَ عَنْ أَکْلِ اَلضَّرِیعِ وَ شُرْبِ اَلْحَمِیمِ... الإمام الباقر علیه السلام- 324 .

هُوَ اَلْقَائِمُ علیه السلام وَ أَصْحَابُهُ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ... الإمام الباقر علیه السلام- 466 .

وَیْلَکِ لَمَّا أَنْ عُرِجَ بِی إِلَی اَلسَّمَاءِ مَرَّ بِی جَبْرَئِیلُ... النبي صلی الله علیه و اله- 242

حرف الهاء

هَاتَانِ اَلْآیَتَانِ فِی غَیْرِ أَهْلِ اَلْخُلُودِ مِنْ أَهْلِ اَلشَّقَاوَهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 72 .

ص: 737

هَذَا مَثَلٌ ضَرَبَهُ اَللَّهُ لِأَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّهِ وَ لِمَنْ عَادَاهُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام- 284 .

هَذِهِ رُوحٌ مَخْلُوقَهٌ لِلَّهِ، وَ اَلرُّوحُ اَلَّتِی فِی عِیسَی بْنِ مَرْیَمَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 336

هَذِهِ کَلِمَهٌ صَحَّفَهَا اَلْکُتَّابُ، إِنَّمَا کَانَ اِسْتِغْفَارُهُ... الإمام الباقر علیه السلام- 316 .

هَلْ یُثْبِتُ إِلاَّ مَا لَمْ یَکُنْ، وَ هَلْ یَمْحُو إِلاَّ مَا کَانَ ؟ .... الإمام الصادق علیه السلام- 254 .

هُمَا اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ بَنُو أُمَیَّهَ...... الإمام عليّ علیه السلام- 300 .

هُمَا اَللَّذَانِ قَالَ اَللَّهُ : ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا...﴾.... أحدهما علیهما السلام - 478 .

هُمْ أَرْبَعَهُ مُلُوکٍ مِنْ قُرَیْشٍ یَتْبَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً . ...الإمام الباقر علیه السلام - 20 .

هُمْ أَعْدَاءُ اَللَّهِ، وَ هُمْ یُمْسَخُونَ وَ یُقْذَفُونَ وَ یَسِیخُونَ فِی اَلْأَرْضِ.... الإمام الصادق علیه السلام - 398

هُمُ اَلْأَئِمَّهُ ...الإمام الصادق علیه السلام- 380

هُمُ اَلْأَئِمَّهُ ، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : اِتَّقُوا فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ ... الإمام الباقر علیه السلام- 356 .

هُمُ اَلتَّوَّابُونَ اَلْمُتَعَبِّدُونَ....الإمام الصادق علیه السلام- 484 .

هُمْ اَلْحَفَدَهُ وَ هُمُ اَلْعَوْنُ مِنْهُمْ یَعْنِی اَلْبَنِینَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 410 .

هُمُ اَلْمُؤْمِنُونَ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ ..... الإمام الباقر علیه السلام- 334 .

هم قریش... أحدهما علیهما السلام- 366 .

هم قریش... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 366 .

هُمْ قَوْمٌ فَرُّوا وَ کَتَبَ مَلَکُ ذَلِکَ اَلزَّمَانِ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 606.

هُنَّ اَلْمُقَدِّمَاتُ اَلْمُؤَخِّرَاتُ ...الإمام الصادق علیه السلام - 218 .

هُوَ أَحَقُّ مَا جُهِرَ بِهِ فَاجْهَرْ بِهِ وَ هِیَ اَلْآیَهُ اَلَّتِی ... أحدهما علیهما السلام - 514 .

هُوَ أَدْنَی اَلْأَذَی حَرَّمَ اَللَّهُ فَمَا فَوْقَهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 478 .

اَلثَّانِی وَ لَیْسَ فِی اَلْقُرْآنِ شَیْءٌ ...الإمام الباقر علیه السلام - 278 .

هُوَ اَلرَّجُلُ مِنْ شِیعَتِنَا یَقُولُ بِقَوْلِ هَؤُلاَءِ اَلْجَابِرِینَ .... أحدهما علیهما السلام- 76 .

هُوَ اَلرَّجُلُ یَحْلِفُ عَلَی اَلشَّیْءِ [وَ یَنْسَی أَنْ یَسْتَثْنِیَ... الإمام الصادق علیه السلام- 618

هُوَ اَلرَّجُلُ یَحْلِفُ فَنَسِیَ أَنْ یَقُولَ: إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَلْیَقُلْهَا... الإمام الصادق علیه السلام- 616 .

هُوَ اَلْفَنَاءُ بِالْمَوْتِ أَوْ غَیْرِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 518 .

ص: 738

هُوَ اَلْقَائِمُ وَ أَصْحَابُهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 14 .

هُوَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ... أحدهما علیهما السلام- 378

هُوَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ... الإمام الصادق علیه السلام- 340

هُوَ صِلَهُ اَلْإِمَامِ فِی کُلِّ سَنَهٍ بِمَا قَلَّ أَوْ کَثُرَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 232

هو قول الرجل: لَولا فُلانٌ لَهَلَکتُ ، ولَولا فُلانٌ لَأَصَبتُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 194 .

هو قول الله تعالى: ﴿فَمَحَوْنَا ءَايَةَ الَّيْل﴾... الإمام على علیه السلام- 472 .

هُوَ مَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ فِی اَلْمَالِ غَیْرَ اَلزَّکَاهِ،....الإمام الصادق علیه السلام- 232

هو [صلة] الإمام... الإمام الصادق-230

هي الشفاعة... أحدهما علیهما السلام- 572 .

هِیَ اَلصَّلاَهُ فَحَافِظُوا عَلَیْهَا... الإمام الصادق علیه السلام- 624 .

هِیَ رَحِمُ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ مُعَلَّقَهٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ اَللَّهُمَّ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 228 .

هِیَ سُنَّهُ مُحَمَّدٍ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ مِنَ اَلرُّسُلِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 554 .

حرف الياء

یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ [اَللَّهَ أَوْحَی إِلَی اَلْجِبَالِ...الإمام الكاظم علیه السلام - 38

یَا أَنَسُ اُسْکُبْ لِی وُضُوءاًً... النبيّ صلی الله علیه و اله- 402

یَا أَیُّوبُ إِنَّهُ مَا نَبَّأَ اَللَّهُ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ بَعْدَ أَنْ ...الإمام الهادي علیه السلام- 250 .

يا أبا بصير! أو ما سمعت قول الله: ﴿ وَ مَن كَانَ فِي هَذِهِ ...الإمام الصادق علیه السلام- 546 .

يا أبا حمزة! إِنْ حَدَّثْنَاکَ بِأَمْرٍ أَنَّهُ یَجِیءُ مِنْ هَاهُنَا .. الإمام الباقر والصادق علیهما السلام - 256 .

يا أبا لبيدا إن في حروف القرآن لعلماً جماً ... الإمام الباقر علیه السلام- 206 .

یَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ وَ اَلاِجْتِهَادِ، وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَهِ، ... الإمام الصادق علیه السلام- 484 .

یَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، لاَ یَکُونُ حَصِیداً إِلاَّ بِالْحَدِیدِ ... الإمام الصادق الله - 68

يا أبا محمّد! يسلّط - والله - مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَی أَبْدَانِهِمْ... الإمام الصادق علیه السلام- 428 .

یَا بُنَیَّ عَلَیْکَ بِالْحَسَنَهِ بَیْنَ اَلسَّیِّئَتَیْنِ تَمْحُوهُمَا... الإمام الباقر علیه السلام - 594 .

یَا ثُمَالِیُّ ، إِنَّ اَلشَّیْطَانَ لَیَأْتِی قَرِینَ اَلْإِمَامِ... الإمام الباقر علیه السلام - 516 .

ص: 739

يا حسن! ﴿إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 504 .

یا حُمرانُ ، إنَّهُ إذا کانَ لَیلَهُ القَدرِ ، ونَزَلَتِ المَلائِکَهُ الکَتَبَهُ ...الإمام الصادق علیه السلام- 254 .

يا سعد! ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ﴾ و هو محمّد صلی الله علیه و اله ... الإمام الباقر علیه السلام- 418 .

يا سعد! ( إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ ﴾ و هو محمّدة صلی الله علیه و اله.... الإمام الصادق علیه السلام- 422 .

یا سليمان من الفتى؟... الإمام الصادق علیه السلام- 610 .

يا عبد الرحيم! ( قلت: لبيك، قال:) قول الله... الإمام الباقر علیه السلام- 210 .

یَا عَمْرُو إِنِّی مُفَارِقُکُمْ .... سنة السبعين فيها...الإمام علي علیه السلام- 258 .

یَا فَتَی أَرُدُّ عَلَیْکَ فُلاَنَهَ وَ تُطْعِمَنَا بِدِرْهَمٍ ... الإمام الباقر علیه السلام- 410 .

يَا فُلَانُ، مَا لَكَ وَلِأَخِيكَ؟... الإمام الصادق علیه السلام- 234 .

یَا فُلاَنُ مَتَی جِئْتَ؟.... الإمام الصادق علیه السلام- 78 .

یَأْکُلُ مِنَ اَلصَّیْدِ....الإمام الصادق علیه السلام- 440 .

يا مفضّل! هَاهُنَا صُلِبَ عَمِّی زَیْدٌ رَحِمَهُ اللهُ...الإمام الصادق علیه السلام- 24 .

يا وهب أتحسب أنه يوم يبعث الله فيه الناس؟... الإمام الصادق علیه السلام- 340 .

یَا هَارُونُ کَمْ بَیْنَ مَنْزِلِکَ وَ بَیْنَ اَلْمَسْجِدِ اَلْأَعْظَمِ... الإمام الصادق علیه السلام- 452 .

یَا هَذَا أَیُّهُمَا أَفْضَلُ: اَلنَّبِیُّ أَوِ اَلْوَصِیُّ ؟...الإمام الرضا علیه السلام- 136 .

﴿يَتَأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ حبشية﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 38 .

يجيء رسول الله صلى الله عليه و سلم فِی قَوْمِهِ، وَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی قَوْمِهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 536 .

یُحْفَظُ اَلْأَطْفَالُ بِأَعْمَالِ آبَائِهِمْ کَمَا حَفِظَ اَللَّهُ .... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 660

یُخَیَّرُ وَلِیُّهُ أَنْ یَقْتُلَ أَیَّهُمَا شَاءَ وَ یُغَرَّمُ اَلْبَاقِی ... الإمام الصادق علیه السلام- 500 .

یَذَّکَّرُ اَلْعَبْدُ جَمِیعَ مَا عَمِلَ وَ مَا کَتَبَ عَلَیْهِ کَأَنَّهُ فَعَلَهُ .... الإمام الصادق علیه السلام- 628 .

ذْکُرُ بِالْعَبْدِ جَمِیعَ مَا عَمِلَ وَ مَا کَتَبَ عَلَیْهِ حَتَّی ... الإمام الصادق علیه السلام- 476 .

یُسْأَلُ اَلسَّمْعُ عَمَّا یَسْمَعُ وَ اَلْبَصَرُ عَمَّا... الإمام الصادق علیه السلام- 506 .

یَعْنُونَ اَلْمِنْطَقَهَ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ غَدَائِهِ ...الإمام الرضا علیه السلام- 144 .

یَعْنِی اَلشُّهَدَاءَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 238 .

ص: 740

یَعْنِی اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْأَئِمَّهَ مِنْ بَعْدِهِ هُمُ ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 282 .

یَعْنِی أَنَّهُ عَلَی حَقٍّ یُجْزِی بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً...الإمام علي علیه السلام- 42 .

یَعْنِی بِأَرْضٍ لَمْ تُکْتَسَبْ عَلَیْهَا اَلذُّنُوبُ بَارِزَهً، لَیْسَتْ ... الإمام السجاد علیه السلام- 322 .

یَعْنِی بِذَلِکَ وَ لاَ تَتَّخِذُوا إِمَامَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِمَامٌ وَاحِدٌ ... الإمام الصادق علیه السلام-400 .

یَعْنِی عِدَّهً کَعِدَّهِ بَدْرٍ... الإمام الصادق علیه السلام-12

یَعْنِی لِیَسْتَکْمِلُوا اَلْکُفْرَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 384 .

یَعْنِی وَ لَقَدْ ذَکَرْنَا عَلِیّاً فِی اَلْقُرْآنِ وَ هُوَ اَلذِّکْرُ.... الإمام الباقر علیه السلام- 510 .

یَعْنِی هَذِهِ اَلْأَرْضُ اَلطَّیِّبَهُ تُجَاوِرُهَا هَذِهِ اَلْمَالِحَهُ... آل محمّد علیهم السلام - 208 .

﴿يَفِرْعَوْنُ ﴾، يا عاصي !... الإمام الكاظم علیه السلام- 588

يقرأ: «سَبْعَ سَنابِلَ خُضْرٍ »... الإمام الصادق علیه السلام- 130 .

یَقُومُ اَلنَّاسُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مِقْدَارَ أَرْبَعِینَ عَاماً...الإمام الكاظم علیه السلام- 574 .

ينادي مناد يَوْمُ الْقِيَامَةِ يسمع القيامة يسمع الخلائق أنّه لا يدخل ... الإمام الباقر علیه السلام- 330 .

یَنْبَغِی لِوَلَدِ اَلزِّنَا أَنْ لاَ تَجُوزَ لَهُ شَهَادَهٌ وَ لاَ یَؤُمَّ بِالنَّاسِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 34 .

یَنْزِعُهَا إِذَا شَاءَ بِغَیْرِ طَلاَقٍ...الإمام الصادق علیه السلام- 414 .

یَنْزِلُ فِیهَا اَلْمَلاَئِکَهُ وَ اَلْکَتَبَهُ، إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْیَا ...الإمام الباقر علیه السلام- 252 .

یُؤْتَی بِجَهَنَّمَ لَهَا سَبْعَهُ أَبْوَابٍ بَابُهَا اَلْأَوَّلُ لِلظَّالِمِینَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 344 .

یَهْدی إلَی الإمام....الإمام الكاظم علیه السلام - 470 .

یَهْدِی إِلَی اَلْوَلاَیَهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 470 .

[ إنه] لَمْ یَکُنْ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ لَمْ یَکُنْ یَلِی مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 628 .

يا فلان من أين جئت ؟.... الإمام الصادق علیه السلام- 84 .

ص: 741

(3)فهرس الآثار

إذا حلفت ناسياً، ثم ذكرت بعد فاستثنه حين... (مضمرة) حمزة بن حمران - 618

أعظم من جبرئيل وليس كما ظننت...(مرسلة) أيوب الخزز - 584

الحمد لله نافع عبد آل عمر، كان في بيت حفصة... (مضمرة) معاوية بن وهب - 246

إنا لا نسمّي الرجال بأسمائهم، ولكن رسول الله صلی الله علیه و اله... (مضمرة) سلام الجعفى - 522

إنّ الله فرض للفقراء في أموال الأغنياء فريضة... (مرسلة) سماعة - 302

إن الله فرض للفقراء من أموال الأغنياء فريضة لا يحمدون... (مرسلة) سماعة - 232

إنّ الله لما خلق آدم علیه السلام وكان أول ما خلق عيناه ... (مرسلة) سلمان الفارسي - 470

أن النبي صلی الله علیه و اله اجتمعا عنده وابنتيهما، فتكلموا ... (مرسلة) عبد الله البجلي - 548

إن جبرئيل الروح الأمين نزل على رسول الله صلی الله علیه و اله بولاية... (مرسلة) زيد بن أرقم - 14

إن رسول صلی الله علیه و اله أري أن رجالاً على المنابر ... (مرسلة) - محمّد بن مسلم - 522

إن رسول صلی الله علیه و اله نام فرأى أن بني أمية أميّة ... (مضمرة) يونس بن عبد الرحمن - 524

انظر ما أصبت به فعد به على إخوانك ... (مضمرة) المفضل بن مزيد (سويد) - 82

إن كان مملوكاً فليفرّق بينهما إذا شاء؛ لأنّ الله ... (مرسلة) أبو بصير - 412

إن يعقوب 7 وجد ريح قميص يوسف من مسيرة ... (مضمرة) محمّد بن بزيع - 178

إنّي لأعلم لعلىّ علیه السلام منقبة لو حدثت بها لبعدت أقطار... (مرسلة) عكرمة - 698

أولئك هم أهل حروراء... (مرسلة) أبو الطفيل - 696

ذاك الذي يسوّف الحج - يعني حجة الإسلام - يقول: العام . (مضمرة) أبو بصير - 544

صل فيها ما أنظفها قد رأيتها وأنا عندكم... (مضمرة) صالح بن الحكم - 578

طوبى شجرة في الجنّة أصلها في حجرة عليّ (7) ..... (مرسلة) ابن سيرين - 242

فمكث في السجن عشرين سنة... (مرسلة) ابن أبي حمزة - 122

ص: 742

في تسمية النجوم هو الطارق، وحوبان، والريان...... (مرسلة) جابر بن عبد الله - 104

كان المستهزئون خمسة من قريش الوليد بن المغيرة.... (مرفوعة) أبان بن عثمان - 368

كانت السفينة طولها أربعين في أربعين سمكها... (مرسلة) عيسى العلوي - 26

كان في كتف الغلام الذي قتله العالم، مكتوب كافر (مرفوعة) عبد الله بن خالد - 652

كتب يعقوب ... إلى يوسف علیه السلام: لمن يعقوب بن إسحاق... (مرفوعة) ابن أبي عمير – 172

كل شيء يسبح بحمده، وقال: إنا لنرى أن تنقض... (مضمرة) حسين بن سعيد - 510

لا تبدر في ولاية علي علیه السلام... (مضمرة) اسحاق بن عمّار - 492

لا يقبل حسناتهم و يؤخذون بسيئاتهم... (مضمرة) أبو اسحاق - 234

لما افتتح رسول الله صلی الله علیه و اله خيبر ، وأفاء الله عليه .... (مرسلة) عطية العوفي - 488

لما قال إخوة يوسف: ﴿ يَأَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا...﴾... (مضمرة) عمرو بن عثمان - 172

ما في القرآن ﴿ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَعَمِلُوا ...﴾ إلا و عليّ علیه السلام أميرها... (مرسلة) ابن عبّاس - 698

ما وجدت للناس ولعلي بن أبي طالب علیه السلام شبها إلا موسى ... (مرسلة) ابن عبّاس - 648

منهم أهل النهر...(مضمرة) - أبو الطفيل، 696

نزلت في عليّ بن أبي طالب علیه السلام، و نحن نرجو أن... (مرسلة) عبد الرحمن بن سالم - 534

﴿وَاجْعَل لِي مِن لَّدُنكَ سُلْطَنَا نَصِيرًا﴾، قال: السيف... زيد بن عليّ - 576

هم آل محمّد : الأوصياء ... (مرفوعة) عبد الرحمن بن سالم الأشلّ - 356

هما الأفجران من قريش - أخوالي وأعمامك... عمر بن الخطّاب - 300

هو السواد الذي في جوف القمر...(مضمرة) أبو بصير - 472

هو العزيز... (مرسلة) سماعة - 122

هي من قدرته من الملكوت... (مضمرة) سماعة - 338

يا معشر من يحبنا! لا ينصرنا من الناس أحد... (مرسلة) زيد علي بن الحسين - 224

يعني العزيز...(مضمرة) سماعة - 134

يقرأ قراءة وسطاً، يقول الله تبارك و تعالى...(مضمرة) المفضل - 590

ص: 743

المجلد 5

مشخصات کتاب

سر شناسه : عیاشی ، محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قرار دادی : مستدرکات تفسير العياشی - فارسى

عنوان و نام پدید آور : تحقیق و ترجمه کتاب مستدركات تفسير العياشي / تالیف ابو النضر محمد بن مسعود

ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبد اللّه صالحی

مشخصات نشر : قم ؛ ذوی القربى ، 1395

شابک : 6 - 584 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيپا

یاد داشت : کتاب نامه : ص . 444 - 479؛ هم چنین به صورت زیر نویس .

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبد اللّه ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم زهرا روؤفی

ص: 1

اشاره

عکس

ص: 2

عکس

ص: 3

مستدرکات تفسیر عیاشی

مولفه محدث الحلیل

ابی النصر محمد بن مسعود بن عیاش السلیمی السمرقندی المعروف بالعیاشی

(رضوان اللّه تعالی علیه)

جزء پنجم

محقّق و مترجم

عبد اللّه صالحی

ص: 4

سر شناسه : عیاشی ، محمد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قرار دادی : مستدرکات تفسير العياشی - فارسى

عنوان و نام پدید آور : تحقیق و ترجمه کتاب مستدركات تفسير العياشي / تالیف ابو النضر محمد بن مسعود

ابن عياش السلمى السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبد اللّه صالحی

مشخصات نشر : قم ؛ ذوی القربى ، 1395

شابک : 6 - 584 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيپا

یاد داشت : کتاب نامه : ص . 444 - 479؛ هم چنین به صورت زیر نویس .

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه - قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبد اللّه ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتاب شناسی ملی : 4219642

ذَوى القُرَبى

قم - خیابان ارم - پاساژ قدس - پلاک 59

تلفن : 02537744663

تحقیق و ترجمه کتاب شریف مستدرکات

تفسير العّياشی

مؤلف : محمد بن مسعود عیاشی

محقّق و مترجم : عبد اللّه صالحی

چاپ خانه : سلیمان زاده • تیراژ : 1500 جلد • تاریخ چاپ : 1395 ه- . ش

نوبت چاپ: اول • شابک : 6 - 584 - 518 - 964 - 978

ص: 5

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم

ص: 6

بِسمِ اللّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیمِ

مستدركات تفسير العيّاشي

المقدّمة :

أودَ أن أذكّر: كما هو مذكور في مقدمّة الجزء الأوّل من هذه المجموعة، و كذلك ما أوردته من أقوال العلماء و ما ثبت بالدلائل و الشواهد أنّ مرحوم المؤلّف - محمّد بن مسعود العيّاشی - كان له مبنى خاصّ فى تفسير القرآن الكريم على حسب الروايات الواردة عن الأئمّة الأطهار علیهم السلام.

و مع الأسف الشديد أنّ هذا التفسير الذي وصل إلينا، يكون إلى نهاية سورة الكهف، و الباقي منه - لدلائل متعدّدة - لم يصل إلى المتأخرين، ولكن يظهر من خلال تصفّح الكتب نرى أنّ هذا التفسير كان بتمامه بأيدي بعض العلماء القدماء و المتأخّرين - المفسّرين منهم و المحدّثين ، و عليه قمت بسعة وُسعي و استطاعتي بعون اللّه تعالى، بجمع هذه الروايات و سمّيتها بعنوان «مستدركات تفسير العيّاشي»، فقسم منها مرويّة في الكتب عن أصل هذا التفسير على حسب ما نسبوها العلماء في كتبهم إليه، و قسم آخر منها، نقلتها عن كتب مختلفة من التاريخ و التفسير و الحديث و غير ها، لأنّه كان في سند رواياتها - العيّاشي - بتعابير متفاوتة، كما ستقف عليها إن شاء اللّه، و رتّبتها بحسب الآيات و تفسيرها.

المحقّق و المترجم

ص: 7

به نام خداوند بخشايندۀ مهربان

مستدرکات تفسیر عیّاشی

پیش گفتار:

قابل یاد آوری است: هم چنان که در مقدمه جلد اول بیان شد و نیز از فرمایشات بزرگان استفاده می شود، طبق مدارک و شواهد بسیاری مرحوم مؤلف - جناب محمد بن مسعود عیاشی رحمة اللّه - مجموعه قرآن را بر مبنای نظریّه مخصوص خود تفسیر روایی نموده، ولی متأسفانه آن چه که در دسترس می باشد فقط تا آخر سورۀ «الكهف» است و بقیه آن به دلایل گوناگونی در اختیار علماء و مخصوصاً متأخرین، قرار نگرفته است، اما اجمالاً از لا بلای کتاب های مختلف استفاده می شود بر این که تمامی آن در اختیار بعضی از بزرگان و قدماء بوده است و حقیر تصمیم گرفتم تا در حدّ توان، با یاری خداوند متعال از بین کتاب های محدود بررسی نمایم و آن چه را که به دست آوردم به عنوان «مستدركات تفسير العيّاشي» به خوانندگان محترم تقدیم نمایم.

قابل یاد آوری است که برخی از این احادیث - مستدرکات - مستقیماً از کتاب تفسیر عیاشی نقل شده و قسمتی دیگر مستقیماً از آن گرفته نشده است بلکه از دیگر کتاب های تاریخ، تفسیر و حدیث گرفته شده چون عیاشی رحمة اللّه در سند این نوع روایات قرار گرفته و روایت هم مربوط به تفسیر آیات می باشند، لذا آن ها را در این قسمت آورده ایم، که ملاحظه خواهید نمود.

محقّق و مترجم

ص: 8

سورة «الحمد» - [1]

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

1/ [1] - أبو عليَ الطبرسي : [ في كتاب محمّد بن مسعود العيّاشي: ] وروي عن أمير المؤمنين علیه السلام قال : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم:

إنّ اللّه تعالى قال لي: يا محمّد! و لقد آتيناك سبعاً من المثاني و القرآن العظيم، فأفرد الامتنان علىَّ بفاتحة الكتاب، و جعلها بإزاء القرآن، و إنّ فاتحة الكتاب أشرف ما في كنوز العرش، و إنّ اللّه خصّ محمّداً و شرّفه بها ولم يشرك فيها أحداً من أنبيائه ما خلا سليمان، فإنّه أعطاء «بسم اللّه الرحمن الرحيم»، ألا تراه يحكي عن بلقيس حين قالت: ﴿ إِنّى أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَبْ كَرِيمٌ * إِنَّهُ مِن سُلَيْمَنَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ (1)

ألا فمن قرأها معتقداً لموالاة محمّد و آله منقاداً لأمرها، مؤمناً بظاهرها و باطنها، أعطاه اللّه بكلّ حرف منها حسنة، كلّ واحدة منها أفضل له من الدنيا بما فيها من أصناف أموالها و خيراتها، و من استمع إلى قارىء يقرأها كان له قدر ثلث ما للقارىء، فليستكثر أحدكم من هذا الخير المعرّض له، فإنّه غنيمة، لا يذهبنَ أوانه فتبقى في قلوبكم الحسرة. (2)

ص: 9


1- سورة النمل: 29/27 - 30
2- مجمع البيان: 88/1، عنه وسائل الشيعة: 233/6 ح 7815 قطعة منه، و أنّه صرّح بواسطة حرف العطف على حديثين قبله، بالعيّاشي.

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

طبرسی، به نقل از (کتاب) عیاشی، روایت کرده است، که امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم، فرموده است:

به درستی که خداوند متعال به من فرمود: ای محمد! به تحقیق ما هفت تا از جُفتی ها و (نیز) قرآن با عظمت را به تو دادیم، پس خداوند به سبب «فاتحة الكتاب» بر من منّت نهاده و آن را در برابر قرآن قرار داده است، به درستی که «فاتحة الكتاب» شریف ترین (موجوداتِ) گنجینه های عرش خواهد بود، خداوند محمد را ممتاز گردانده و به وسیلهٔ «فاتحة الكتاب»، او را شریف قرار داده است و کسی از پیامبران در این (سوره فاتحة الكتاب) با او شریک نگشته مگر سلیمان (علیه السلام) که (خداوند متعال) «بسم اللّه الرحمن الرحيم» را عطایش نمود، آیا توجه نداری که خداوند از سخن بلقیس حکایت کرده که گفت: «همانا نوشته ای کریمانه بر من وارد شد * آن نوشته از سلیمان می باشد و آن بسم اللّه الرحمن الرحيم، است».

توجه داشته باشید که هر کسی آن را با ایمان و اعتقاد بر ولایت محمد و آل (پاک) او (علیهم السلام) قرائت کند و دستوراتش را جامۀ عمل بپوشاند (نیز) به ظاهر و باطن آن ایمان داشته باشد، خداوند در برابر هر حرفی، حسنه ای عطایش نماید، که هر حسنه از دنیا و آن چه - از اموال و خوبی ها - در آن باشد، ارزشمند تر خواهد بود.

و کسی که به قرائت کنندۀ آن گوش فرا دهد، به مقدار یک سوم پاداش قرائت کننده، به او داده می شود، پس از این (گنجینه) خیر (و سعادت) که بر شما عرضه شده، زیاد بهره مند شوید که یک غنیمت (ارزشمند) می باشد، از آن غفلت نکنید که دل های شما در بر دارنده حسرت خواهند گشت.

ص: 10

سورة «البقرة» - [2]

﴿ قوله تعالى: وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ﴾ (4)

2/[1] - أبو الحسن الفتوني:

قد روى العيّاشي، عن الحسن بن عليّ بن أبي طالب علیه السلام : من دفع فضل أمير المؤمنين علیه السلام على جميع من بعد النبّي صلی اللّه علیه و آله و سلم فقد كذب بالتوراة و الإنجيل و الزبور و صحف إبراهيم و سائر كتب اللّه المنزلة، فإنّه ما نزل شيء منها إلاّ و أهمّ ما فيه بعد الأمر بتوحيد اللّه تعالى و الإقرار بالنبوّة، الاعتراف بولاية علىّ و الطيّبين من آله علیهم السلام. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ أَقِيمُوا الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّكَوةَ وَ ارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ﴾ (43)

3/[2] - الشيخ الصدوق بإسناده عن محمّد بن مسعود العيّاشي، عن محمّد بن نصير، عن سهل بن زياد، عن منصور بن العبّاس، عن إسماعيل بن سهل، عن حمّاد بن عيسى، عن حريز، عن زرارة، عن أبي عبد اللّه علیه السلام قال :

قلت: عبد بین قوم، عليهم فيه زكاة الفطرة؟

قال: إذا كان لكلّ إنسان رأس فعليه أن يؤدّى عنه فطرته، و إذا كان عدّة العبيد، و عدّة الموالى سواء و كانوا جميعاً فيهم سواء أدّوا زكاتهم لكلّ واحد منهم على قدر حصّته و إن كان لكلّ إنسان منهم أقلّ من رأس فلا شيء عليهم. (2)

ص: 11


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 14 - 15 تفسير الإمام العسكري علیه السلام : 88 ح 46 ، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 35 (سورة البقرة)، بحار الأنوار: 285/65 ضمن ح 43.
2- من لا يحضره الفقيه: 119/2 ح 512 - أو 182 ح 2082 ، عنه وسائل الشيعة: 365/9 ح 12250

فرمایش خداوند متعال: و کسانی که به آن چه بر تو نازل شده و آن چه که پیش از تو (بر دیگر پیامبران) نازل گردیده است، ایمان آورند و به قیامت هم یقین دارند. (4)

1) - ابو الحسن فتونی از عیاشی با سند او روایت کرده است، که امام حسن (مجتبی) علیه السلام فرمود:

کسی که فضیلت امیر المؤمنین علیه السلام را دفع و ردّ کند، کتاب های تورات، انجیل، ،زبور، صُحف ابراهیم و دیگر کتاب های خداوند را که نازل نموده، تکذیب و انکار کرده است؛ زیرا که چیزی از آن ها نازل نگشته مگر این که بعد از اهمیت بر اقرار م به توحید و یکتا پرستی و اقرار بر نبوّت و رسالت، اهمیت بر اعتراف به ولایت امام علی و پاکان از آل او علیهم السلام، نازل شده است.

فرمایش خداوند متعال: و نمار را اِقامه نمایید و زکات (اموال تان) را بپردازید و با رکوع کنندگان رکوع کنید. (43)

2) - شيخ صدوق به نقل از عیاشی و با سند او از زراره روایت کرده، که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: بنده ای بین قومی قرار گرفته است (آیا) بر آن ها زکات فطره می باشد (تکلیف ادای زکات فطره برای او چگونه است)؟

فرمود: چنان چه هر فردی برای خود مستقل باشد، پس هر کدام باید زکات خود را بپردازند، ولی چنان چه تعدادی بنده و تعدادی ارباب باشند و تعداد اربابان هم مساوی باشند و همگی نسبت به هم دیگر نیز مساوی (و مستقل) باشند، باید هر فردی به مقدار سهم خود بپردازد، ولی اگر فردی (در آمدش) کم تر از دیگران باشد، چیزی بر او نمی باشد.

ص: 12

قوله تعالى: ﴿وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَقَكُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَآ ءاتَيْنَكُم بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (63) ثُمَّ تَوَلَّيْتُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلَا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ، لَكُنتُم مِّنَ الْخَسِرِينَ﴾ (64)

4 / [3] - أبو علىّ الطبرسي:

روى العيّاشي أنّه سئل الصادق علیه السلام عن قول اللّه تعالى: ﴿خُذُواْ مَا ءاتَيْنَكُم بِقُوَّةِ»، أبقوّة الأبدان، أو بقوّة بالقلب﴾

فقال: بهما جميعاً. (1)

5 / [4] - ابن شهر آشوب : [عن العيّاشي]، قال ابن عبّاس:

«الفضل»، رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و «الرحمة»، أمير المؤمنين علیه السلام و فضل الأوصياء علیهم السلام. (2)

﴿ قوله تعالى: ﴿وَ كَذَلِكَ جَعَلْنَكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَ مَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ وَ إِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ﴾ (143)

6 / [5] - أبو الحسن الفتوني:

في تفسير العيّاشي عن الصادق علیه السلام، قال: نحن قبلة اللّه و نحن كعبة اللّه. (3)

ص: 13


1- مجمع البيان: 262/1، عنه بحار الأنوار: 200/13
2- المناقب: 4 / 180 ، عنه بحار الأنوار: 61/24 ح 43.
3- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 437. المناقب لابن شهر آشوب: 103/3، الصراط المستقيم: 72/2، فيهما بتقديم و تأخير.

فرمایش خداوند متعال: و (نیز به یاد آورید) زمانی را که از شما عهد و پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما قرار دادیم (و به شما گفتیم:) آن چه را (از آیات و احکام) به شما داده ایم، با قدرت بگیرید و آن چه را که در آن قرار دارد به یاد داشته باشید (و به آن عمل کنید)، شاید پرهیزکار شوید! (63) سپس شما پس از این، پشت کردید و روی گردان شدید پس اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیان کاران می بودید. (64)

3) - ابو علی طبرسی از عیاشی با سند او روایت کرده است، که گفت:

به درستی که از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «آن چه را برای شما آورده ایم با قوّت و نیرو دریافت نمایید» سؤال کردند: آیا به وسیله نیروی بدن می باشد و یا به وسیلۀ نیروی قلب است؟

فرمود: به وسیلۀ هر دو است.

4) - ابن شهر آشوب به نقل از عیاشی از ابن عباس روایت کرده است، که گفت: منظور از «الفضل» رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و «الرحمة»، امير المؤمنين علیه السلام و فضیلت (دیگر) اوصیاء علیهم السلام می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و هم چنین شما را نیز، امت میانه و معتدلی قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه خواهد بود و ما آن قبله ای را که قبلاً بر آن بودی، تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پیروی می کنند، از آن افرادی که به جاهلیت باز می گردند، مشخص شوند و این حکم، جز بر کسانی که خداوند آن ها را هدایت کرده، دشوار بود و خدا هرگز ایمان (و نماز) شما را ضایع نمی گرداند؛ همانا خداوند، نسبت به مردم، رحیم و مهربان است. (143).

5) - ابو الحسن فتونی از عیاشی روایت کرده که در تفسیر خود از امام صادق علیه السلام آورده است، که فرمود: ما (اهل بیت رسالت) قبلۀ خداوند هستیم و ما كعبۀ خداوند می باشیم.

ص: 14

﴿ قوله تعالى: يَأَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَلاً طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَنِ إِنَّهُ، لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ﴾ (168)

7/ [6] - العلّامة المجلسي: و في (كتاب تفسير) العيّاشِي، عن الصادق علیه السلام، خطوات الشيطان وَلاية الأوّل و الثاني. (1)

﴿ قوله تعالى: إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ، لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغِ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾ (173)

8/[7] - ابن شهر آشوب: عن العيّاشي، عن عمّار الدهني، عن أبي الصهباء:

قام ابن الكوّاء إلى عليّ علیه السلام و هو على المنبر، و قال: إنّي وطنت دجاجة ميتة فخرجت منها بيضة، فأكلها؟

قال: لا، قال: فإن استحضنتها فخرج منها فرخ، آكله؟

قال: نعم، قال: فكيف؟

قال: لأنّه حيّ من الميّت و تلك ميتة خرجت من ميتة. (2)

ص: 15


1- بحار الأنوار: 230/68 ( باب 24 - الفرق بين الإيمان و الإسلام).
2- المناقب: 376/2، عنه بحار الأنوار: 50/66 ح 8، و مستدرك الوسائل: 190/16 ح 19547.

فرمایش خداوند متعال: ای مردم! از آن چه در زمین (موجود) است در کیفیتی حلال و پاکیزه بخورید و از گام های شیطان پیروی و تبعیت نکنید، همانا او برای شما دشمنی آشکار می باشد (168).

6) - علامه مجلسی به نقل از تفسیر عیاشی روایت کرده بر این که امام صادق علیه السلام فرموده است: مقصود از (فرمایش خداوند متعال:) «گام های شیطان»، ولایت (و حکومت) اولی و دومی است ....

فرمایش خداوند متعال: همانا بر شما (خوردن) مردار، خون و گوشت خوک و آن چه به غیر از نام خدا هنگام سر بریدن انجام گرفته حرام گردیده، ولی کسی که ناچار شود و تجاوز گر و ستم گر نباشد، منعی و گناهی برایش نیست (و می تواند برای حفظ جان و موقعیت خود از آن بخورد) همانا خداوند آمرزنده و مهربان است (173).

7) - ابن شهر آشوب به نقل از عیاشی و با سند او از عمّار دهنی روایت کرده است، که ابو الصهباء گفت:

در هنگامی که امام علی علیه السلام بالای منبر (مشغول موعظه) بود، ابن کوّاء بر خاست و گفت: من بر روی مرغ مرده ای پا نهادم، پس تخمی از آن خارج گشت، آیا می توانم آن را بخورم؟

فرمود: نه. گفت: اگر آن تخم را نگه داری کنم تا جوجه شود، می توانم آن را بخورم؟

فرمود: بلی. گفت: پس (توضیح آن) چگونه است؟

فرمود: چون آن زنده ای است که از مرده خارج و تولید گشته است، اما در آن مورد اول، مرده ای از مرده بیرون آمده است.

ص: 16

﴿ قوله تعالى: شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَتٍ مِّنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُواْ اللَّهَ عَلَى مَا هَدَنَكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ (185)

9/ [8] - أبو الحسن الفتوني: في تفسير المذكور [العيّاشي]

عن الصادق علیه السلام، في الآية المذكورة، قال: «اليسر»، «الولاية» و«العسر»، الخلاف و موالاة أعداء اللّه. الخبر. (1)

10 / [9] - الشيخ الصدوق: حدَثنا أبو طالب المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي السمرقندي رحمة اللّه، قال : حدَثنا جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبيه أبي النضر محمّد بن مسعود العيّاشي، قال: حدَثنا جعفر بن أحمد، قال: حدَثنا عليَ بن محمّد بن شجاع، عن محمّد بن عثمان، عن حميد بن محمّد، عن أبى أحمد بن الحسن الصالح، عن أبيه، عن الفتح بن يزيد الجرجاني.

أنّه كتب إلى أبى الحسن علیه السلام يسأله عن رجل واقع امرأة في شهر رمضان من حلال، أو حرام في يوم واحد عشر مرّات.

قال علیه السلام: عليه عشر كفّارات، لكلّ مرّة كفّارة، فإن أكل أو شرب فكفّارة يوم واحد. (2)

ص: 17


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 547. المحاسن للبرقي: 186/1 ح 199 مثله عن بعض أصحابه رفعه، عنه البحار: 220/24 ح 18.
2- عيون أخبار الرضا علیه السلام : 254/1 ح 3، الخصال: 450، عنهما وسائل الشیعة: 55/10 ح 12817، بحار الأنوار : 279/96 ح 1 .

فرمایش خداوند متعال: (روزه در) ماهِ رمضان است، ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم و نشانه های هدایت و فرق میان حق و باطل در آن نازل شده است، پس آن کسی که از شما در ماه رمضان در (وطن و منزل خود) حاضر باشد، باید روزه بگیرد و آن کسی که بیمار یا در سفر است، روز های دیگری را به جای آن، روزه بگیرد، (آری) خداوند، آسایش و راحتی شما را می خواهد، نه زحمت شما را، هدف این است که این روز ها را تکمیل کنید و خدا را بر این که شما را هدایت نموده است، بزرگ شمارید، باشد که (وظیفه) شکر گزاری (خود را) انجام دهید. (185)

8) - و نیز ابو الحسن فتونی به نقل از تفسیر عیاشی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام - در مورد این آیه (شریفه ای که در حدیث مطرح شد) - فرمود: «اليسر»، ولایت (اهل بیت رسالت علیهم السلام) است و «العسر» بر خلاف آن - یعنی موالات و دوستی با دشمنان خداوند - می باشد.

9) - شیخ صدوق با سند خود از ابو نضر محمد بن مسعود عیاشی روایت نموده، که نامبرده با سند خود از فتح بن یزید گرگانی نقل کرده است:

نامه ای را به محضر امام هادی علیه السلام نوشت و در مورد مردی که در ماه رمضان با زنی - از حلال یا حرام - دَه بار عمل زنا شویی انجام داده، سؤال کرد.

امام علیه السلام در جواب فرمود: دَه کفّاره - برای هر یک بار یک کفّاره - بر او واجب شده است، ولی اگر (بهمان شیوه) بخورد و بیاشامد، کفّاره روز را باید بپردازد.

ص: 18

﴿ قوله تعالى: وَ أَتِمُّواْ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُ وسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدَى مَحِلَّهُ، فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِی أَدَّى مِن رَّأْسِهِ، فَفِدْيَةٌ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكِ فَإِذَا أَمِتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَقِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ، حَاضِرِى الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (196) الْحَجِّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَتْ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجَ وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمُهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَ اتَّقُونِ يَأُوْلِي الْأَلْبَبِ﴾ (197)

11 / [10] - العلّامة المجلسي : شي (العيّاشي)، عن أحمد بن محمّد، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام قال :

لا يضحّى بالليل. (1)

12 / [11] - العلّامة المجلسي: شي (العيّاشي) ، عن معاوية بن عمّار، عن أبي عبد اللّه علیه السلام في قول اللّه (تبارك و تعالى): ﴿ فَصِيَامُ ثَلَثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ﴾، قال علیه السلام:

قبل التروية يصوم و يوم التروية و يوم عرفة، فمن فاته ذلك فليقض ذلك في بقيّة

ص: 19


1- بحار الأنوار: 299/99 ح 31

فرمایش خداوند متعال: و حج و عمره را برای خدا به اتمام رسانید و اگر محصور شدید، (و همانند ترس از دشمن یا بیماری، مانع از ورود شما به مکه شد،) آن چه از قربانی فراهم شود (ذبح کنید و از احرام خارج شوید)، ولی سر خود را نتراشید، تا قربانی به محل خود برسد (و ذبح شود) و اگر کسی از شما بیمار بود و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود که سر خود را بتراشد) باید کفّاره ای از قبیل روزه گرفتن یا صدقه و یا گوسفندی (به فقیر) بدهد و هنگامی که (از بیماری و یا از دشمن) در امان بودید، هر کس با پایان یافتن عمره، حج را آغاز کند و آن چه از قربانی برای او امکان پذیر است (ذبح کند) و هر کسی که (قربانی) نیافت، سه روز در ایام حج، و هفت روز هنگامی که باز می گردد، روزه بدارد این، ده روز کامل است. (البته) این برای کسی است که خانوادۀ او، نزد مسجد الحرام نباشد (یعنی اهل مکّه و اطرافِ آن نباشد) و از خدا بپرهیزید! و بدانید که او، دارای کیفری سخت است (196)

حج، در ماه های معیّنی است و کسانی که (با بستن احرام و شروع به مناسک) حج را بر خود واجب کرده اند، (توجه داشته باشند که) آمیزش جنسی با زنان، انجام هر گناهی و جدال در حج نیست و آن چه که از کار های نیک انجام دهید، خدا آن را می داند، پس زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، تقوا و پرهیز کاری است و ای صاحبان خرد! از (عذاب) من بپرهیزید. (197)

10) - علامه مجلسی به نقل از تفسیر عیاشی، از احمد بن محمد (بن ابی نصر) روایت کرده است، که گفت: امام رضا علیه السلام فرمود: در شب قربانی نمی شود.

11) - هم چنین به نقل از تفسیر عیاشی از معاوية بن عمّار روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «پس سه روز روزه در روز های حج»، سؤال کردم؟

فرمود: باید یک روز قبل از ترویه و روز ترویه و عرفه، (جمعاً سه روز) را روزه بگیرد، و کسی که این سه روز را از دست دهد، پس در باقی مانده روز های

ص: 20

ذي الحجّة، فإنّ اللّه يقول في كتابه: ﴿ الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَتٌ﴾. (1)

﴿ قوله تعالى: فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ، فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَآ إِن ظَنَّآ أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾ (230)

13 / [12] - العلّامة المجلسي: شي، [تفسير العيّاشي] أحمد بن محمّد، عن المثنّى، عن زرارة و داود بن سرحان، عن عبد اللّه بن بُكير، عن أديم بيّاع الهروي عن أبي عبد اللّه علیه السلام أنّه قال:

الملاعنة إذا لا عنها زوجها لم تحلّ له أبداً و إن تزوّجت غيره، و كذلك الذي يتزوّج امرأة في عدّتها و هو يعلم أنّها حرام، يفرّق بينهما ولا تحلّ له أبداً، و الذي يطلّق الطلاق الذي لا تحلّ له المرأة فيه إلّا بعد زوج ثمّ يراجعها ثلاث مرّات و تتزوّج غيره ثلاث مرّات، لا تحلّ له بعد ذلك، و المحرم إذا تزوّج في إحرامه و هو يعلم أنّ التزويج عليه حرام، يفرّق بينه و بين التي تزوّج ثمّ لا تحلّ له أبداً. (2)

ص: 21


1- بحار الأنوار: 292/99 ح 9 ، و البرهان في تفسير القرآن: 432/1 ح 22.
2- بحار الأنوار: 369/100 ح 6. الكافي: 426/5 ح 1، تهذيب الأحكام: 305/7 ح 30، الاستبصار: 185/3 ح 1، عنهم وسائل الشيعة: 491/20 ح 26172 ، و نزهة الناظر: 94، النوادر للأشعري: 108 ح 268 ، عنه البحار: 4/101 ح 12، و مستدرك الوسائل: 411/14 ح 17131، و 430 ح 17195، دعائم الإسلام: 2/ 298 ح 1121 مرسلاً عنه علیه السلام .

ذى الحجة باید جبران کند، همان طوری که خداوند فرموده است: «ایام حج در ماه های معیّن و معلومی است».

فرمایش خداوند متعال: اگر (بعد از دو مرحله طلاق و رجوع بار دیگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود مگر این که همسر دیگری را انتخاب کند (و با او آمیزش جنسی نماید)، پس اگر (همسر دوم) او را طلاق داد، گناهی ندارد که بازگشت کند (و با همسر اول، دوباره ازدواج نماید)، در صورتی که امیدوار باشند که حدود الهی را محترم می شمارند، این ها حدود الهی است که آن را برای گروهی که آگاه هستند، بیان می نماید. (230)

12) - علامه مجلسی به نقل از عیاشی با سند او از ادیم بیّاع الهروی (پوستین دوز یا پوستین فروش) روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چنان چه مردی همسر خود را مورد لعان قرار دهد، دیگر برایش تا آخر حلال نمی باشد اگر چه به دیگری شوهر کند (و طلاق بگیرد)، هم چنین مردی که با زنی در عده اش ازدواج کند و بداند که ازدواج با او حرام می باشد، بین آن دو جدایی ایجاد خواهد شد و تا آخر بر او حلال نخواهد بود و نیز آن مردی که همسر خود را به نوعی طلاق دهد که بعد از آن ازدواج با او برایش حرام می باشد مگر این که مردی با آن زن ازدواج کند و سپس طلاقش دهد که اگر این برنامه را سه مرتبه انجام دهد، بعد از آن تا آخر برایش حرام خواهد شد، هم چنین اگر مردی در حال احرام با زنی ازدواج کند و بداند که او برایش حرام است، بین آن دو جدایی انداخته می شود و تا آخر برایش حلال نخواهد بود.

ص: 22

﴿ قوله تعالى: وَ إِن طَلَّقْتُمُو هُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّو هُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَن يَعْقُونَ أَوْ يَعْفُواْ الَّذِي بِيَدِهِ، عُقْدَةً النِّكَاحِ وَ أَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ وَلَا تَنسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (237) حَفِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَوَةِ الْوُسْطَى وَ قُومُوا لِلَّهِ قَنِتِينَ﴾ (238)

14 / [13 ] - الشيخ الحويزي: في تفسير العيّاشي (بإسناده) عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام في قول اللّه (تبارك و تعالى): ﴿ أَوْ يَعْفُواْ الَّذِي بِيَدِهِ، عُقْدَةُ النِّكَاحِ﴾، قال : هو الأخ و الأب و الرجل يوصى إليه، و الذي يجوز أمره في مال يقيمه.

قلت: أرأيت أن قالت: لا أجيز، ما يصنع؟

قال: ليس لها ذلك، أتجيز بيعه في مالها ولا تجيز هذا؟ (1)

15 / [ 14 ] - الشيخ الطوسي: عنه (أي عن محمّد بن مسعود العيّاشي)، عن محمّد بن نصير (حمدويه بن نصير)، قال: حدّثنا محمّد بن عيسى، عن ابن أبي عمير، عن حمّاد، عن الحلبي، عن أبي عبد اللّه علیه السلام....، و سألته عن رجل أمّ قوماً في العصر، فذكر و هو يصلّي بهم أنّه لم يكن صلّى الأولى؟

قال: فليجعلها الأولى التي فاتته و استأنف العصر، و قد قضى القوم صلاتهم. (2)

ص: 23


1- نور الثقلين: 233/1 ح 919 الكافي: 106/6 ح 2 و 3، من لا يحضره الفقيه : 506/3 ح 4778، تهذيب الأحكام: 393/7 ح 1573، بإسنادهم عن أبي عبد اللّه علیه السلام و بتفاوت يسير، عنهم وسائل الشيعة: 283/20 ح 25634 . و تقدّم نحوه في تفسير العيّاشي: 125/1 ح 406 و 412.
2- تهذيب الأحكام: 197/2 ح 78/776، عنه وسائل الشيعة: 292/4 ح 5189، و صرّح ذيل الحديث بإسناده عن العيّاشي، عن محمّد بن نصير، عن محمّد بن عيسى، عن ابن أبي عمير نحوه.

فرمایش خداوند متعال: و اگر زنان را پیش از آن که با آن ها تماس بگیرید و (آمیزش جنسی کنید)، طلاق دهید در حالی که مهری برای آن ها تعیین کرده باشید، نصف آن چه را که تعیین کرده اید (به آن ها باید بدهید) مگر این که آن ها (حق خود را) ببخشند یا (در صورتی که صغیر و سفیه باشند، ولیّ آن ها، یعنی) کسی که گرۀ ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آن ها) به پرهیزکاری نزدیک تر است؛ و گذشت و نیکو کاری را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آن چه انجام می دهید، بیناست (237) بر (اهمیت در اوقات و محتوای) نماز ها و نماز وُسطی محافظت نمایید و با حالت قنوت برای خدا بپا خیزید. (238)

13) - حویزی به نقل از تفسیر عیاشی، با سند او از ابو بصیر روایت کرده، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «یا این که هر کسی عقدۀ نکاح به دست اوست، بخشش نماید»، فرمود: منظور از آن برادر، پدر و آن مردی است که به دیگری وصیت کرده و (نیز) کسی که امر او در مورد حفظ اموال او نافذ می باشد، خواهند بود. عرض کردم: اگر (دختر) بگوید: اجازه نمی دهم (که او ببخشد، به نظر شما) باید چه کند؟

فرمود: او چنین حقی را ندارد، آیا اجازه فروش اموالش را می دهد ولی اجازه انجام این کار را نمی دهد؟

14) - شیخ طوسی به نقل از عیاشی - با سند از او حلبی روایت کرده، که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم ... و از مردی که به عنوان امامت گروهی وارد نماز عصر می شود، پس در حالی نماز را با مأمومین می خواند، متوجه شد که نماز اول (یعنی ظهر) را نخوانده است؟

فرمود: آن را نماز اول (یعنی ظهر) قرار دهد و سپس نماز عصر شروع نماید و آن گروه هم نماز شان را بجا آورند (که صحیح می باشد).

ص: 24

16 / [15] - الشيخ الطوسي: محمّد بن مسعود العيّاشي، عن جعفر بن أحمد، عن عليّ بن الحسن، عن محمّد بن عيسى، عن يونس، عن معاوية، قال:

سألت أبا عبد اللّه علیه السلام عن رجل قام في الصلاة المكتوبة، فسها فظنّ أنّها نافلة، أو كان في النافلة، فظنّ أنّها مكتوبة؟

قال: هي ما افتتح الصلاة عليه. (1)

17 / [16] - ابن مسكان، عن الحسن الصيقل، عن أبي عبد اللّه علیه السلام : في الرجل يصلّى الركعتين من الوتر يقوم فينسى التشهّد حتّى يركع فيذكر و هو راكع.

قال: يجلس من ركوعه فيتشهّد ثمّ يقوم فيتمّ.

قال: قلت: أليس قلت في الفريضة : إذا ذكر بعد ما يركع مضى ثمّ يسجد سجدتين بعد ما ينصرف و يتشهّد فيهما؟

فقال: ليس النافلة مثل الفريضة. (2)

18 / [17] - الشيخ الطوسي: العيّاشي، عن حمدويه، عن محمّد بن الحسين، عن الحسن بن محبوب، عن سماعة، قال:

سألت أبا عبد اللّه علیه السلام عن الرجل يأخذه المشركون فتحضره الصلاة فيخاف منهم أن يمنعوه فيو می إيماءً ؟

قال: يومی إيماءً.(3)

ص: 25


1- تهذيب الأحكام: 197/2 ح 77/776 و 343 ح 7 ، عنه وسائل الشيعة: 6/6 ح 7201.
2- تهذيب الأحكام: 197/2 ح 52/777، عنه وسائل الشيعة: 283/6 ذيل ح 8292
3- تهذيب الأحكام: 382/2 - أو - 412 ح 1/1592 (باب - 19 من الزيادات)، من لا يحضره الفقيه: 464/1 ح 1338 (باب صلاة الخوف و المطاردة)، عنهما وسائل الشيعة: 448/8 ح 11133، و 449 ح 11135.

15) - شیخ طوسی به نقل از عیاشی - با سند او - روایت کرده، که از یونس، از معاویه حدیث نموده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم که مردی وارد نماز واجب شد، پس فراموش کرد آیا این نماز نافله است و (بعداً) گمان کرد که احتمالاً آن نماز واجب می باشد؟

فرمود: بنا را بگذارد بر همان نیتی که شروع نموده است.

16) - هم چنین شیخ طوسی از عیاشی با سند او از حسن صیقل روایت کرده، که گفت: امام صادق علیه السلام در مورد مردی که مشغول نماز وتر می شود و دو رکعت می خواند، به گونه ای که تشهد را فرموش می کند تا آن که به رکوع می رود و در حال رکوع متوجه فراموشی رکوع می گردد.

فرمود: در همان حالت می نشیند و تشهد را می خواند، سپس بر می خیزد و نماز را (با همین وضعیت) تمام می نماید.

روی گوید :گفتم: آین فرموده اید که در نماز واجب اگر بعد از انجام رکوع متوجه (اشتباه و فرمواموشی خود) بشود، نمازش را ادامه دهد و بعد از آن دو سجده سهو انجام دهد و تشهد بخواند؟

فرمود: حکم نماز نافله مانند فریضۀ واجب نیست.

17) - شیخ طوسی به نقل از عیاشی با سند او از سماعه روایت کرده، که گفت: از امام صادق علیه السلام در مورد مردی که مشرکین او را دست گیر کرده اند، سؤال کردم که چون موقع نماز فرا می رسد می ترسد، که مانع نماز او شوند، پس نماز را به حالت اشاره انجام می دهد؟

فرمود: به همان حالت اشاره انجام دهد.

ص: 26

﴿ قوله تعالى: اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ، يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ، إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَلَا يَودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ﴾ (255)

19/ [18] - الشيخ الصدوق: حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلويّ العمريّ السمرقنديّ - رضي اللّه عنه - قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود العيّاشي، عن أبيه، عن الحسين بن إشكيب، عن محمّد بن عليّ الكوفي، عن أبي جميلة الأسدى، عن أبي بكر الحضرمي، عن سلمة بن كهيل رفعه، عن ابن عبّاس قال:

قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: سبعة في ظلّ عرش اللّه عزّ وجلّ يوم لا ظلّ إلّا ظلّه:

إمام عادل، و شابَ نشأ في عبادة اللّه عزّ وجلّ، و رجل تصدّق بيمينه فأخفاه عن شماله، و رجل ذكر اللّه عزّ وجلّ خالياً ففاضت عيناه من خشية اللّه عزّ وجلّ، و رجل لقي أخاه المؤمن فقال: إنّي لأحبّك في اللّه عز وجلّ، و رجل خرج من المسجد و في نيّته أن يرجع إليه، و رجل دعته امرأة ذات جمال إلى نفسها فقال: إنّي أخاف اللّه ربّ العالمين. (1)

﴿ قوله تعالى: مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنهبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللّهُ يُضَعِفُ لِمَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ وَسِعٌ عَلِيمٌ﴾ (261)

ص: 27


1- الخصال: 343/22 ح 8، عنه بحار الأنوار: 377/69 ح 30، و 2/84 ح 71، و 330/94 ح 12، و 177/96 ح 5، و مستدرك الوسائل: 238/11 ح 12850 قطعه منه.

فرمایش خداوند متعال: خدایی غیر از خداوند (یکتا) وجود ندارد، او زنده و پایدار است، او را (خستگی و) چرت و خواب فرا نمی گیرد، آن چه در آسمان ها و زمین است از او خواهد بود، چه کسی می تواند جز به فرمان وی در نزد او شفاعت کند؟ او از آن چه پیش رو و پشت سر مردمان باشد، آگاه است و آنان به چیزی از دانش او احاطه ندارند مگر آن چه را که خود او بخواهد، کرسی (و قدرت استیلای) او به گسترش آسمان ها و زمین است، و نگه داری آن ها بر او گران و دشوار نیست و او بلند مرتبه و بزرگ است. (255)

18) - شیخ صدوق با سند خود از عیّاشی، از سلمة بن کهیل به طور مرفوعه از ابن عباس روایت کرده است که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود:

در آن روزی که سایه ای غیر از سایۀ عرش خداوند نمی باشد، هفت نفر در سایۀ عرش خداوند جلیل قرار می گیرند: امام و پیشوای عادل، جوانی که در عبادت خداوند عزیز پرورش یابد، کسی که با دست راست خود صدقه دهد و آن را از (همگان حتی از) دست چپش پنهان نماید، کسی که در خلوت و پنهان به یاد خدا باشد و (از خوف عذاب خداوند9 اشک از چشمانش سرا زیر گردد، مردی که با برادر دینی خود ملاقات کند و به او بگوید: من تو را به خاطر خدا دوست دارم، مردی که از مسجد بیرون رود و در نیتّش باشد که دوباره (به مسجد) باز گردد و مردی که زن زیبایی او را به سوی خود بخواند و او بگوید: من از (عقاب و عذاب) پروردگار جهانیان می ترسم.

فرمایش خداوند متعال: مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، همانند دانۀ بذری هست که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه، یک صد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کسی که بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می گرداند و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع و (به همه چیز) دانا می باشد. (261)

ص: 28

20 / [19] - الحاكم الحسكاني: أبو النضر العياشي، عن جعفر بن أحمد، قال: حدّثني حمران و العمركي، عن العبيدي، عن يونس، عن أيّوب بن حرّ، عن أبي بصير، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال:

﴿ مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ﴾، نزلت في عليّ علیه السلام. (1)

ص: 29


1- شواهد التنزيل: 134/1 ح 145 تفسير الفرات: 70 ح 41 عنه بحار الأنوار: 366/23 ح 32، و 61/36 ح 5

19) - حسکانی به نقل از عیاشی (و با سند او) از أيوب بن حُر، از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (فرمایش خداوند متعال ) «مَثَل کسانی که اموال خویش را برای رضایت و خوشنودی خداوند انفاق می نمایند»، دربارۀ (مقام و منزلت) امام علی علیه السلام، نازل شده است.

ص: 30

سورة «آل عمران» -[3]

﴿ قوله تعالى: أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ كَمَن بَآءَ بِسَخَطِ مِنَ اللّهِ وَ مَأْوَئهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (162) هُمْ دَرَجَتْ عِندَ اللّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرُ بمَا يَعْمَلُونَ﴾ (163)

21 / [20] - أبو الحسن الفتوني:

روى العيّاشي عن الصادق علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَن بَآءَ بِسَخَطٍ مِّنَ اللَّهِ﴾ - إلى قوله: - ﴿ هُمْ دَرَجَتْ عِندَ اللَّهِ﴾، فقال:

الذين اتّبعوا رضوان اللّه هم الأئمّة، و هم و اللّه! درجات للمؤمنين و بولايتهم و معرفتهم إيّانا يضاعف اللّه لهم و يرفع لهم الدرجات العلى. (1)

ص: 31


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: ص 273. الكافي: 430/1 ح 84، المناقب لابن شهر آشوب: 179/4 بتفاوت يسير فيهما.

فرمایش خداوند متعال: آیا کسی که از رضای خدا (و دستوراتش) پیروی کرده باشد، همانند کسی است که به خشم و غضب خدا باز گشته؟! که جایگاهش جهنم خواهد بود و پایان کار او بسیار بد می باشد (162) هر یک از آنان درجه و مقامی در پیش گاه خداوند دارند و خداوند به آن چه انجام می دهند، بینا (و آگاه) است. (163)

2) - ابو الحسن فتونی از عیاشی نقل کرده است که با سند خود روایت کرده است:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «آیا پس کسی که پیروی کرد از رضوان خدا هم چون کسی است که به خشم خدا گرفتار شده و جایش دوزخ است ... آن ها درجاتی است در پیش گاه خداوند»، فرمود:

منظور از آن کسانی که از رضوان خداوند پیروی کردند، ائمه علیهم السلام می باشند و نیز ایشان میزان درجات مؤمنین خواهند بود و به وسیلهٔ ولایت و معرفت مؤمنین نسبت به ما، خداوند (ثواب) اعمال شان را مضاعف می نماید و درجات والایی برای آنان قرار خواهد داد.

ص: 32

سورة «النساء» - [4]

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: يَأَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَاءً وَ اتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ، وَ الْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا﴾ (1)

22/ [1] - ابن شهر آشوب:

العيّاشي، أبو حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ يَأَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَحِدَةٍ﴾ الآية، قال:

قرابة الرسول صلی اللّه علیه و آله و سلم و سيّد هم أمير المؤمنين علیه السلام أمروا بمودّتهم، فخالفوا ما أمروا به. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ وَءَاتُواْ النِّسَاءَ صَدُقَتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا﴾ (4)

23 / [2] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي مرفوعاً إلى أمير المؤمنين علیه السلام : أنّ رجلاً قال له: إنّي موجَع بطني.

فقال: ألك زوجة؟

ص: 33


1- المناقب: 179/4، عنه بحار الأنوار: 257/23 ح 2 ، و مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 268 مع تفاوت في الآية، و هي «تسائلون به و الأرحام».

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

فرمایش خداوند متعال: ای مردم! از (مخالفت با دستورات) پروردگار تان بپرهیزید! همان کسی که همۀ شما را از یک انسان آفرید و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد و از آن دو، مردان و زنان فراوانی را (روی زمین) منتشر ساخت و از (عقاب) خدایی بپرهیزید که (همگی شما به عظمت او معترف هستید و) هنگامی که چیزی را از یک دیگر می خواهید، نام خدا را می برید و (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود داری کنید؛ زیرا خداوند مراقب (رفتار و گفتار) شما است. (1)

1) - ابن شهر آشوب و ابو الحسن فتونی (هر دو) به نقل از عیاشی روایت کرده اند:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «ای مردم! از (عقاب) خداوند تان بپرهیزید، که شما را از یک نفر آفرید تا (به وسیله آن و خویشاوندان مورد سؤال و باز خواست قرار گیرید)»، فرمود: منظور خویشاوندان رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم هستند که امام علی علیه السلام سید و سرور ایشان می باشد، (مردم) مأمور به مودّت و علاقه مندی به ایشان شده اند ولی با آن چه که مأمور شده بودند، مخالفت کردند.

فرمایش خداوند متعال: و مهر زنان را (به طور کامل) به عنوان یک بدهی (يا هدیه)، به آنان بپردازید! (ولی) اگر آن ها چیزی از آن را با رضایت خاطر خود به شما ببخشند، حلال است، آن را با گوارایی میل کنید. (4)

2) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی، به طور مرفوعه از امیر المؤمنین علیه السلام روایت کرده است، که گفت:

مردی به آن حضرت عرضه داشت: در شکم و درون خویش دردی را احساس می کنم. حضرت به او فرمود: آیا ازدواج کرده ای و همسر داری؟

ص: 34

قال: نعم.

قال: استوهب منها شيئاً من مالها طيّبة به نفسها، ثمّ اشتر به عسلاً ثمّ اسكب عليه من ماء السماء ثمّ اشربه، فإنّي سمعت اللّه سبحانه، يقول في كتابه: ﴿ وَ نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَرَكًا﴾ و قال: ﴿ يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَنُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ﴾ (1) ، و قال: ﴿ فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا﴾ (2) ، و إذا اجتمعت البركة و الشفاء و الهنيء المريء شفيت إن شاء اللّه تعالى، قال: ففعل فشُفى. (3)

﴿ قوله تعالى: أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَآ ءَاتَهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ ءَاتَيْنَآ وَ الَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ ءَاتَيْنَهُم مُّلْكًا عَظِيمًا﴾ (54)

24 / [3] - ابن شهر آشوب: [ عن العيّاشي ]:

قال أبو جعفر علیه السلام (في قوله تعالى) : ﴿ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا ءَاتَهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ﴾، قال: نحن الناس و نحن المحسودون، و فينا نزلت. (4)

ص: 35


1- سورة النحل: 69/16.
2- سورة النساء: 4/4.
3- مجمع البيان: 12/3، عنه بحار الأنوار: 289/66 ح 1، و وسائل الشيعة: 100/25 ح 31321، عوالي اللتالي: 132/2 ح 361. و تقدّم نحوه مسنداً في سورة النساء و يأتي أيضاً في سورة النحل.
4- المناقب: 180/4 و 215، عنه بحار الأنوار: 61/24 ح 43. تفسير فرات الكوفي: 106 ح 100، و 107 ح 101 بتفصيل، عنه البحار 298/23 ح 44 و ح 50، بصائر الدرجات: 35 ح 3 (باب 17 - في أئمّة آل محمّد :) بتفاوت، و الكافي: 206/1 ح 2 ،و 416 ح 21 ، و 424 ح 61 كذا بتفاوت.

پاسخ داد: بلی.

فرمود: از او درخواست کن که چیزی از اموال خود را با رغبت خود به تو ببخشد، سپس با آن پول مقداری عسل خریداری نما و با مقداری آب باران مخلوط کن و بیاشام، که من شنیده ام خداوند سبحان در کتاب خود فرموده است: «و از آسمان آب مبارکی را فرستاده ایم» و نیز فرموده است: «از شکم و درون آن ها (زنبوران عسل)، شراب گوناگونی خارج می گردد که شفای (درد های) مردم است»، هم چنین فرموده: «پس اگر با طیب خاطر (و رضایت قلبی) چیزی را به شما دادند، پس آن را نوش جان کنید که گوارای تان باد»، (پس اگر آن را میل نمایی) ان شاء اللّه، شفا می یابی.

راوی گفت: آن مرد دستور حضرت علیه السلام را انجام داد و بهبود یافت.

فرمایش خداوند متعال: آیا نسبت به مردم (یعنی پیامبر و خاندانش) و بر آن چه که خداوند از فضل خود به آنان بخشیده، حسادت می ورزند؟ پس به درستی که ما به آل ابراهیم، (که یهود از خاندان او هستند نیز،) کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمی در اختیار آن ها قرار دادیم. (54)

3) - ابن شهر آشوب به نقل از عیاشی، از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که (در مورد فرمایش خداوند متعال:) «آیا مردم حسادت می ورزند نسبت به آن چه که خداوند از فضل خود عطای شان نموده است»، فرمود:

منظور از «الناس» ما (اهل بیت رسالت) هستیم و ما حسادت شدگان می باشیم و (این آیه) در مورد ما نازل شده است.

ص: 36

25/ [4] - الحاكم الحسكاني: أبو النضر العيّاشي، قال: حدّثنا محمّد بن حاتم، قال: حدّثنا منصور بن أبي مزاحم، [قال:] حدّثنا أبو سعيد المؤدّب، عن ابن عبّاس في قوله تعالى: ﴿ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ﴾، قال:

نحن الناس المحسودون، و فضلة النبوّة. (1)

26 / [5] - الحاكم الحسكاني: أبو النضر العيّاشي، قال: حدّثنا جعفر بن أحمد، قال: حدّثني ابن شجاع، عن محمّد بن الحسين، عن ابن محبوب، عن قريب، عن أبي خالد الكابلي، عن أبي جعفر علیه السلام في قول اللّه: ﴿ وَ ءَاتَيْنَهُم مُّلْكًا عَظِيمًا﴾ ، قلت: ما هذا الملك العظيم؟

فقال: أن جعل فيهم أئمّة، من أطاعهم أطاع اللّه، و من عصاهم فقد عصى اللّه، فهذا ملك عظيم. (2)

﴿ قوله تعالى: يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَزَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً﴾ (59)

27 / [6] - الحاكم الحسكاني: أبو النضر العياشي، قال: حدّثنا حمدان بن أحمد القلانسي، قال: حدّثنا محمّد بن خالد الطيالسي، عن سيف بن عميرة، عن إسحاق بن عمّار، عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام، أنّه سأله عن قول اللّه تعالى:

ص: 37


1- شواهد التنزيل: 183/1 ح 196. و أيضاً تقدّم نحوه في تفسيره، في سورة النساء، الحديث 157، و فيه: نحن الناس و فضلة النبّوة.
2- شواهد التنزيل: 187/1 ح 200. تفسير الفرات: 107 ح 102، عنه بحار الأنوار: 301/23 ح 57، بصائر الدرجات: 36 ح 6 ( باب 17 - باب في أئمّة آل محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم)، الكافي: 206/1 ح 5 ، إرشاد القلوب: 297/2، تأويل الآيات الظاهرة: 137 ( سورة النساء) بتفاوت في الجميع.

4) - حسکانی به نقل از عیاشی، از ابو سعید مؤدّب روایت کرده است، که گفت: ابن عباس در مورد فرمایش خداوند متعال: «یا آن که مردم حسادت می ورزند»، گفته است: ما (اهل بیت نبوّت) حسادت شدگان هستیم و ما فضائل (شجرة) نبوّت می باشیم.

5) - حسکانی به نقل از عیاشی، از ابو خالد کابلی روایت کرده است، که گفت: از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند «و ما ایشان را مُلک عظیمی عنایت کردیم»، سؤال کردم که منظور از مُلک عظیم چیست؟

فرمود: ائمه علیهم السلام هستند که در بین آنان قرار دارند و اطاعت از ایشان هم چون اطاعت از خدا می باشد و معصیت و مخالفت با ایشان، معصیت خدا خواهد بود، این همان مُلک عظیم می باشد.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را اطاعت کنید، (هم چنین) پیامبر خدا و اولو الأمر (یعنی اوصیای بر حق پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم) را اطاعت کنید و هر گاه در مورد چیزی نزاع و اختلاف داشتید، آن را به خدا و پیامبر بار گردانید (و به ایشان مراجعه کنید)، که اگر به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشید این (کار) برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکو تر است. (59)

6) - حسکانی به نقل از عیاشی، از اسحاق بن عمار روایت کرده است، که گفت:

ابو بصیر از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «خداوند و رسول و صاحبان امر را اطاعت کنید»، سؤال کرد؟

ص: 38

﴿ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الْأَمْرِ مِنكُمْ﴾ ؟

قال: نزلت في عليّ بن أبي طالب علیه السلام.

قلت: إنّ الناس يقولون: فما منعه أن يسمّى عليّاً و أهل بيته في كتابه؟

فقال أبو جعفر علیه السلام قولوا لهم: إنّ اللّه أنزل على رسوله الصلاة ولم يسمّ ثلاثاً ولا أربعاً حتَى كان رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم هو الذي فسّر ذلك، و أنزل الحجّ فلم ينزل طوفوا سبعاً حتّى فسّر ذلك لهم رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و أنزل ﴿ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ﴾، فنزلت في عليّ و الحسن و الحسين (علیهم السلام).

و قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: أوصيكم بكتاب اللّه و أهل بيتي، إنّي سألت اللّه أن لا يفرّق بينهما حتّى يوردهما عليَّ الحوض فأعطاني ذلك. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ مَن يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّلِحِينَ وَ حَسُنَ أَوْلَبِكَ رَفِيقًا﴾ (69)

[28] / 7 - أبو الحسن الفتوني: في تفسير العيّاشي:

و في رواية أنس، عن النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم في قوله تعالى: ﴿ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّلِحِينَ ﴾، قال: «الشهداء»، عمّي حمزة. (2)

ص: 39


1- شواهد التنزيل: 191/1 ح 203 . و قد تقدّم في تفسيره، في سورة النساء الحديث 169 بإسقاط سنده، كما اعترف ناسخه بإسقاط أسانيده، و مثل هذا الحديث و أشباهه يدلّ بوضوح بأن تمام أحاديث تفسير العيّاشي كانت مسندة و ليست بمرسلة، لكن بإسقاط الناسخ صارت مرسلة أو مقطعوعة. تفسير الفرات: 110 ح 112 ، الكافي: 286/1 ح 1 بتفصيل فيهما.
2- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: ص 315

فرمود: در مورد امام علی علیه السلام نازل شده است.

عرض کردم: مردم گویند: چه چیزی مانع شده که علی و اهل بیت او ( علیهم السلام ) را در قرآن نام نبرده است؟

فرمود: به آن ها بگویید: خداوند (آیات) نماز را بر رسول خود نازل نمود، ولی مطرح ننمود که سه یا چهار رکعت است تا آن که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (خصوصیات) آن را تفسیر نمود، هم چنین (آیات) حج را نازل نمود و بیان ننمود که هفت بار طواف کنید تا آن که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آن را تفسیر نمود. و خداوند آیه: «خداوند و رسول و صاحبان امر را اطاعت کنید» را در مورد امام علی، حسن و حسین (علیهم السلام) نازل نمود.

و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: شما را نسبت به (رعایت و حمایت) کتاب خدا و اهل بیت خود، توصیه و سفارش می کنم؛ زیرا من از خداوند درخواست کرده ام که بین آن دو جدایی نیندازد تا نزد حوض (کوثر) بر من وارد شوند و خداوند خواسته ام را بر آورده نمود.

فرمایش خداوند متعال: و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند، (روز قیامت) هم نشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده و آنان از پیامبران و صدّیقان و شهیدان و صالحان هستند و آنان رفقای خوبی خواهند بود. (69)

7) - ابو الحسن فتونی به نقل از تفسیر عیاشی روایت کرده است، که گفت:

در حدیثی دیگر از انس وارد شده است، که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در مورد فرمایش خداوند متعال: «و شهیدان و نیکو کاران» (یا تصدیق کنندگان)، فرمود: منظور از «الشهداء» عمویم حمزه است.

ص: 40

[29] / 8 - أبو الحسن الفتوني: في تفسير العيّاشي:

عن أمّ سلمة، عن النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم في قوله تعالى: ﴿ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّلِحِينَ﴾ ، قال: إنّ «الصالحين»، التسعة من ذرّيّة الحسين علیهم السلام، و«الشهداء»، عليّ و الحسن و الحسين علیهم السلام . الخبر. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنِ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَا وَ مَن قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَاً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَن يَصُدَّقُوا فَإِن كَانَ مِن قَوْمٍ عَدَةٍ لَّكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ وَ إِن كَانَ مِن قَوْمِ، بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُم مِيثَقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ، وَ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُّؤْمِنَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِّنَ اللَّهِ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ( 92 ) وَ مَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَلِدًا فِيهَا وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا﴾ ( 93 )

30/ [9] - المحدّث النوري: العيّاشي، عن السكوني: أنّ ستّة نفر لعبوا في الفرات، فغرق واحد منهم، فشهد اثنان منهم على ثلاثة منهم أنهّم غرقوه، و شهد الثلاثة على الاثنين أنّهما غرقاه، فألزم علیه السلام الاثنين ثلاثة أخماس الدية و ألزم الثلاثة خمسي الدية بحساب الشهادة. (2)

ص: 41


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: ص 315
2- مستدرك الوسائل: 312/18 ح 22821 و في الكافي: 284/7 ح 6 و من لا يحضره الفقيه: 116/4 ح 5233، و تهذيب الأحكام: 239/10 ح 3 ، بإسنادهم عن السكوني، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال: رفع إلى أمير المؤمنين علیه السلام ستّة غلمان، و كذا في النهاية للشيخ الطوسي: 763 عن السكوني نحو التهذيب، و في دعائم الإسلام: 2 / 423 عن علىّ علیه السلام : أنّه قضى في ستّة غلمة ...، و في المناقب لا بن شهر آشوب : 380/2 نحو المستدرك.

8) - هم چنین ابو الحسن فتونی به نقل از تفسیر عیاشی، از امّ سلمه روایت کرده است، که گفت:

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در مورد فرمایش خداوند متعال: «و شهیدان و نیکو کاران» - (یا تصدیق کنندگان) - فرمود: «الصالحین» امامان نُه گانه از فرزندان (امام) حسين علیهم السلام هستند و «الشهداء»، (امام) علی، حسن و حسین علیهم السلام می باشند.

فرمایش خداوند متعال: و هیچ مؤمنی حق ندارد برادر مؤمن خود را به قتل رساند مگر این که از روی خطا و اشتباه واقع شود و کسی که مؤمنی را از روی اشتباه به قتل رساند باید یک بَرده مؤمن را آزاد کند و خون بهای قطعی او را به خویشاوندان نزدیکش بپردازد مگر این که ببخشند و اگر شخص مقتول از کسانی باشد که با شما عهد و میثاق بسته و دشمن هستند (نیز قاتل) باید یک بَرده مؤمنی را آزاد کند و اگر نیافت باید به عنوان توبه به درگاه خداوند، دو ماه متوالی روزه بگیرد و خداوند دانا و حکیم است (92) و کسی که مؤمنی را از روی عمد به قتل رساند، مجازات و پاداش او جهنم می باشد که در آن جاوید خواهد بود و خداوند بر او غضب و لعنت نموده و عذاب دردناکی را برایش فراهم ساخته است (93).

9) - محدّث نوری به نقل از عیاشی، از سکونی روایت کرده است، که شش نفر در نهر فرات شمنا و بازی می کردند، پس یک نفر آن ها غرق شد و دو نفر از آن ها علیه سه نفر شهادت داند که آن سه نفر او را غرق کرده اند و (نیز) آن سه نفر علیه این دو نفر شهادت دادند که این دو نفر او را غرق کرده اند، پس امام (امير المؤمنين) علیه السلام آن دو نفر را وا دار نمود تا سه پنجم خون بهای غرق شده را بپردازند و آن سه نفر را هم به پرداخت دو پنجم دیه محکوم نمود به حساب شهادتی که داده بودند.

ص: 42

31/ [10] - أبو علىّ الطبرسي:

و في قوله تعالى: ﴿ فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِداً فيها﴾، قال جماعة من التابعين:

إنّ قوله: ﴿ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَآءُ﴾ ، نزلت بعد هذه الآية، و قال أبو محلز: هي جزاؤه إن جازاه.

و رواه العيّاشي بإسناده عن أبي عبد اللّه علیه السلام . (1)

31/ [11] - أبو علىّ الطبرسي:

و روي عن أبي صالح و بكر بن عبد اللّه و غير هما: أنّه كما يقول الإنسان لمن يزجره عن أمر: إن فعلت فجزاؤك القتل و الضرب، ثمّ إن لم يجازه بذلك لم يكن ذلك منه كذباً، و من تعلّق بها من أهل الوعيد فى أنّ مرتكب الكبيرة لا بدّ أن يخلد في النار، فإنّا نقول له: ما أنكرت أن يكون المراد به من لا ثواب له أصلاً بأن يكون كافراً أو يكون قتله مستحلاً لقتله، أو قتله لأجل إيمانه. (2)

ص: 43


1- مجمع البيان: 142/3، عنه بحار الأنوار: 241/8 س 5.
2- مجمع البیان: 3 / 142، عنه بحار الأنوار: 8 / 241، و أضاف المجلسي رحمة اللّه بعد نقل الحدیث: کما رواه العیّاشي عن الصادق علیه السلام

10) - ابو علی طبرسی در رابطه با فرمایش خداوند متعال:

«پس مجازات و پاداش او جهنم می باشد که در آن جاوید خواهد بود»، گفته است: عده ای از تابعین گفته اند: این آیه بعد از این فرمایش خداوند متعال: «به درستی که خداوند (گناه) شریک قرار دادن برای او را نمی آمرزد ولی غیر از آن را برای هر کسی که بخواهد می آمرزد» نازل شده است. و ابو محلز گفته: این آیه مجازات آن افراد می باشد اگر مجازات شوند.

و همین مطلب را عیاشی با سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده است.

11) - ابو علی طبرسی از ابو صالح و بکر بن عبد اللّه و غیر آنان روایت کرده است: هم چنان که انسان به کسی که در موردی زجر و ناراحتی ایجاد می کند، می گوید: اگر چنین کردی مجازات تو کشتن و شکنجه است، حال اگر او را (طبق وعده و تهدید) مجازات نکند، دروغ نگفته است و کسی که اهل وعید و تهدید است اگر (اراده اش) بر این تعلّق گرفته که مرتکب گناه کبیره باید جاوید در آتش باشد، ما خواهیم گفت: مراد کسی است که هیچ گونه ثوابی برایش نباشد به این که کافر بوده و یا قتل (عمدی) او سبب حلال بودن کشتنش شده یا این که او را به خاطر ایمانش کشته باشد، و (علامه مجلسی بعد از نقل آن افزوده است:) هم چنان که عیاشی همین را از امام صادق علیه السلام روایت کرده است.

ص: 44

سورة «المائدة» - [5]

﴿ قوله تعالى:... الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لّإِثْمِ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾ (3)

33/ [1] - أبو عليّ الطبرسي:

و بإسناده [ أي العيّاشي ]، عن أبي حمزة الثمالي، قال:

سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام يقول:

نزلت «المائدة» كملاً ، و نزل معها سبعون ألف ملك. (1)

34/ [2] - ابن شهر آشوب:

العيّاشي (قال): عن الصادق علیه السلام: ﴿ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ﴾، بإقامة حافظه ﴿ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي﴾ ، بولايتنا ﴿ وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَمَ دِينًا﴾، أي تسليم النفس لأمرنا.

الباقر و الصادق علیه السلام [قالا]: نزلت هذه الآية يوم الغدير. (2)

﴿ قوله تعالى: الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَتُ وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَبَ حِلٌّ لَّكُمْ وَ طَعَامُكُمْ حِلٌّ لَّهُمْ وَ الْمُحْصَنَتُ مِنَ الْمُؤْمِنَتِ وَ الْمُحْصَنَتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَبَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا ءَاتَيْتُمُو هُنَّ أجُورَ هُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَفِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِى أَخْدَانٍ وَ مَن يَكْفُرْ بِالْإِيمَنِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ، وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَسِرِينَ﴾ (5)

ص: 45


1- مجمع البيان: 231/3، و نور الثقلين: 582/1 ح 4، بحار الأنوار: 23/11 فيه: كما روي.
2- المناقب: 23/3 ، عنه بحار الأنوار: 157/37 ذيل ح 39.

1) - ابو علی طبرسی به نقل از تفسیر عیاشی، از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: سورۀ «مائده» به طور کامل یک جا نازل شده است و همراه آن هفتاد هزار فرشته فرود آمدند.

فرمایش خداوند متعال: ... دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما بر گزیدم، اما هر کسی که از گرسنگی درمانده شود و مایل به گناه نباشد، خدا آمرزنده و مهربان است. (3)

2) - ابن شهر آشوب به نقل از عیاشی روایت کرده است که:

امام صادق علیه السلام در مورد «دین شما را تکمیل کردم» فرمود: به وسیلۀ اقامه و برداشتن محافظ و نگهبان آن، «نعمت خود را برای شما به اتمام رساندم» به وسیلهٔ ولایت ما (اهل بیت رسالت) انجام گرفته است، و اسلام را برای شما راضی شده و برگزیده ام»، یعنی تسلیم محض در برابر اوامر (و نواهی) ما (محقّق) خواهد شد.

و امام باقر و امام صادق علیه السلام فرموده اند: این آیه در روز (عید) غدیر (خّم) نازل شده است.

فرمایش خداوند متعال: امروز (خوراک های) پاکیزه ها و خوراک اهل کتاب برای شما حلال و خوراک شما نیز برای آن ها حلال است و هم چنین زنان پاک دامن با ایمان و زنان پاک دامن اهل کتاب که پیش از شما دارای کتاب بودند، برای شما حلال است - در صورتی که حق آن ها را بپردازید - از راه پاک دامنی، نه زنا کاری و رفیق گرفتن پنهانی و نا مشروع، کسی که ایمان را انکار کند عملش باطل و در آخرت از زیان کاران خواهد بود. (5)

ص: 46

35/ [3] - العلّامة المجلسي: شي [ تفسير العيّاشي ] عن ابن سنان، عن أبي عبد اللّه علیه السلام ، قال (اللّه تبارك و تعالى): ﴿ وَ الْمُحْصَنَتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَبَ مِن قَبْلِكُمْ ﴾، قال:

هنّ المسلمات. (1)

﴿ قوله تعالى: يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَوَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُواْ بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَ إِن كُنتُمْ جُنَّبًا فَاطَّهَّرُوا وَ إِن كُنتُم مَّرْضَى أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَآءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّنَ الْغَابِطِ أَوْ لَمَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُم مِّنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ (6)

36/ [4] - الشيخ الطوسي: محمّد بن مسعود (أبو النضر العيّاشي)، عن محمّد بن نُصَير، عن محمّد بن الحسين، عن جعفر بن بشير، عن عبد اللّه بن بُكَير، عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

صاحب البطن الغالب يتوضّأ في صلاته، فيتمّ ما بقي. (2)

ص: 47


1- بحار الأنوار: 381/103 ح 30 ، و البرهان في تفسير القرآن: 404/2 ح 11، و نور الثقلين: 593/1 ح 53.
2- تهذيب الأحكام : 350/1 ح 28 (باب 14 - الأحداث الموجبة للطهارة)، و 306/3 ح 20 (باب 30 - في صلاة المضطرّ)، وسائل الشيعةً: 298/1 ح 783، من لا يحضره الفقيه: 364/1 ح 361 مرسلاً عن أبي جعفر علیه السلام.

3) - علّامه مجلسی به نقل از تفسیر عیاشی، از ابن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (فرمایش خداوند:) و زنان پاک دامنِ با ایمان و زنان پاک دامنِ اهل کتاب»، فرمود: منظور از آن ها، زن های مسلمان هستند.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که برای نماز برخاستید، صورت های خود را با دست های تان تا آرنج (بشویید) و بر سر ها و پا های خود تا بر آمدگی روی آن مسح نمایید و چنان چه جُنب باشید، (با انجام غسل، خود را) تطهیر کنید و اگر بیمار یا مسافر بودید یا آن که بعضی از شما از (محل خروج) غائط (مستراح) آمده و یا با زنان ملامست و تماس داشته اید و آب (برای وضو یا غسل) نیافتید، با خاک پاک تیمم نمایید و به وسیله آن صورت (پیشانی تا ابرو ها) و دسته های خود را مسح نمایید، خداوند نمی خواهد برای شما مشکلی فراهم سازد، بلکه می خواهد شما را پاک نماید و نعمت خودش را بر شما کامل گرداند، شاید که شکر گزاری کنید. (6)

4) - شيخ طوسی از ابو نضر عیاشی، با سند وی روایت کرده است، که گفت: و محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

کسی که مبتلا به اسهال شدید باشد (و نتواند خود را کنترل کند و به تعبیری دیگر کسی که مبتلا به ضعف دستگاه گوارشی و معده باشد، چنان چه در بین نماز برایش مشکلی پیش آید)، در اثنای نماز وضو می سازد و نماز را - از همان جایی که باقی مانده و قطع شده - ادامه می دهد.

ص: 48

سورة «الأنعام» - [ 6 ]

﴿ قوله تعالى: قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾ (15)

37/ [1] - الشيخ الحويزي: في تفسير العيّاشي: عن منصور بن حازم، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال:

ما ترك رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم ﴿ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾، حتّى نزلت سورة الفتح، فلم يعد إلى ذلك الكلام. (1)

﴿ قوله تعالى: قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَدَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدُ، بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ أُوحِيَ إِلَى هَذَا الْقُرْءَانُ لِأُنذِرَكُم بِهِ، وَ مَن بَلَغَ أَبِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللّهِ وَ الِهَةً أُخْرَى قُل لَّا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهُ وَحِدٌ وَ إِنَّنِي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ﴾ (19)

38/ [2] - ابن شهر آشوب: تفسير العيّاشي في قوله تعالى : ﴿ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْمَانُ لِأَنذِرَكُم بِهِ وَ مَن بَلَغَ﴾ أن يكون إماماً من ولد آل محمّد، فهو ينذر بالقرآن كما أنذر به النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم.

و قالوا: الفضل ثلاثة : فضل اللّه قوله تعالى: ﴿ وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ﴾ (2) ، و فضل النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم قوله: ﴿ قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ﴾ (3)

ص: 49


1- نور الثقلين: 705/1 ح 25 ، و 296/2 ح 30 ، و 47/5 ح ،6 ، تفسير الصافي: 111/2، تفسير كنز الدقائق: 38 و 264 ، تفسير الميزان: 271/18 تقدّم نحوه في سورة يونس: ح 12.
2- سورة النور: 10/24.
3- سورة يونس: 58/10

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: به درستی که اگر معصیت و نا فرمانی پروردگارم را کنم از عذاب روز عظیم (قیامت) می ترسم. (15)

1) - حویزی به نقل از تفسیر عیاشی، از منصور بن حازم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم خواندن «همانا اگر معصیت و نا فرمانی پروردگارم را کنم از عذاب روز عظیم می ترسم» را ترک و رها ننمود، تا آن که سورۀ «فتح» نازل شد و حضرت به تلاوت آن باز نگشت.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: بالا ترین گواهی، گواهی کیست؟ (و خودت) بگو: خداوند، گواه میان من و شماست و (بهترین دلیل) این قرآن است که بر من وحی شده، تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آن ها ابلاغ می شود، بیم دهم (و از معصیت و نا فرمانی خدا بترسانم)، آیا به راستی شما گواهی می دهید که معبودان دیگری با خداست؟! بگو: من هرگز چنین گواهی نمی دهم، بگو: اوست تنها معبود یگانه و من از آن چه برای او شریک قرار می دهید، بیزار هستم. (19)

2) - ابن شهر آشوب به نقل از عیاشی (به طور مرسّل) روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «و این قرآن بر من وحی شد که شما و هر کسی را (این گزارش) به او ابلاغ شود، اِنذار نمایم»، منظور امامی است که از فرزندان (و نسل) حضرت محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم باشد که همانند رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به وسیلۀ قرآن (مردم را) اِنذار می نماید.

و گفته اند: فضل (و کرامت) بر سه حالت می باشد: فضل خداوند متعال هم چنان که فرموده است: «اگر فضل و رحمت خداوند برای شما نمی بود (هلاک می شدید)»، و فضل پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم، که فرمایش خداوند باشد: «بگو به سبب فضل خدا و رحمت او (پایدار هستید)».

ص: 50

قال ابن عبّاس: «الفضل»، رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و «الرحمة»، أمير المؤمنين علیه السلام و فضل الأوصياء علیهم السلام. (1)

﴿ قوله تعالى: أَوْلَئِكَ الَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَ كَلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَفِرِينَ﴾ (89)

39/ [3] - أبو الحسن الفتوني: في تفسير العياشي عن الصادق علیهم السلام، أنّه ذكر عنده جماعة لم يؤمنوا بعليّ علیه السلام و إمامته و ولايته، فقال: ﴿ فَإِن يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَآءِ فَقَدْ وَ كَلْنَا بِهَا قَوْمًا لَّيْسُواْ بِهَا بِكَفِرِينَ﴾ ، و أوماً إلى جماعة من أصحابه، الخبر، يعني أنّهم مصداق القوم في هذه الآية. (2)

ص: 51


1- المناقب: 180/4 ، عنه بحار الأنوار: 190/23 ، و 61/24 ح 43، فيه القطعة الثانية منه.
2- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: ص 444.

ابن عباس گفته است: (منظور از) فضل (در آیه)، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و رحمت، امير المؤمنين علیه السلام علم و فضل اوصیاء علیهم السلام می باشد.

فرمایش خداوند متعال: آنان کسانی هستند که کتاب و حکم و نبوت را به آنان دادیم و اگر این نفرات نسبت به آن کفر ورزند، کسان دیگری را نگاهبان آن می سازیم که نسبت به آن، کافر نیستند. (89)

3) - ابو الحسن فتونی به نقل از تفسیر عیاشی روایت کرده است، که گفت:

نام تعدادی از افرادی که به امام علی علیه السلام و ولایت و امامت او ایمان نیاوردند، در حضور امام صادق علیه السلام مطرح شد، پس حضرت اظهار نمود: « اگر این نفرات نسبت به آن کافر شوند، ما گروهی را بر (ایمان به) آن می گماریم که نسبت به آن کافر نخواهند بود» و سپس اشاره به بعضی از اصحاب و اطرافیان خود کرد، یعنی این افراد مصداق «القوم» در آیه، هستند (که ایمان آورده اند).

ص: 52

سورة «الأعراف» - [ 7 ]

﴿ قوله تعالى: يَبَنِى ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُواْ وَ اشْرَبُواْ وَلَا تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (31) قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ، وَ الطَّيِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا خَالِصَةٌ يَوْمَ الْقِيَمَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْأَيْتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾ (32)

40 / [4] - العلّامة المجلسي: مجمع البيان، نقلًا عن العيّاشي بإسناده، عن يوسف بن إبراهيم، قال:

دخلت على أبي عبد اللّه علیه السلام و علىَّ قباء خزّ و بطانته خزّ و طيلسان خَزّ مرتفع، فقلت: إنّ علىَّ ثوباً أكره لُبسه، فقال: و ما هو؟

قلت: طيلساني هذا، قال: و ما بال الطيلسان؟

قلت: هو خزّ، قال: و ما بال الخزّ؟

قلت: سداه أبريسم، قال: و ما بال الأبريسم؟ قال: لا يكره أن يكون سدا الثوب إبريسم [ أبريسماً ]. الحديث. (1)

ص: 53


1- بحار الأنوار 230/86 ح 23 عن مجمع البيان، ولم نعثر عليه فيه. الكافي : 451/6 ح 5 عن أبي عليّ الأشعري، عن محمّد بن عبد الجبار، عن صفوان بن يحيى، عن العيص بن القاسم، عن أبي داود يوسف بن إبراهيم قال: دخلت على أبي عبد اللّه علیه السلام و عليَّ قباء خزّ ... إلى أن قال: ولا زِرّه ولا علمه، إنّما يكره المُضمت من الأبريسم للرجال، ولا يكره للنساء، عنه وسائل الشيعة: 363/4 ح 5396

فرمایش خداوند متعال: ای فرزندان آدم! زینت خود هنگام ورود به مسجد همراه خود بر دارید، و (از نعمت های خداوند) بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید، همانا خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد (31) (ای پایامبر!) بگو: چه کسی زینت های خداوند را که برای بندگانش آفریده و چیز های خوراکی پاکیزه را حرام گردانده؟! بگو: این ها برای زندگی دنیای کسانی است که ایمان آورده اند و روز قیامت هم خالص برای مؤمنین خواهد بود، ما این چنین آیات خود را برای افراد آگاه شرح می دهیم. (32)

1) - علامه مجلسی به نقل از طبرسی، از عیّاشی - با سند او - از یوسف بن ابراهیم روایت کرده است که گفت:

بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و من قبائی از جنس ابریشم و آستر آن (نیز) ابریشم بود و رو پوش (قبا، لَباده، پالتو) از جنس ابریشم بر خود انداخته بودم، اظهار داشتم: همانا من لباسی را پوشیده ام که خوش آیندم نمی باشد، فرمود: آن چیست؟

عرض کردم: همین رو پوش من است.

فرمود: روپوش چه مشکلی دارد؟

عرض کردم: از جنس ابریشم است.

فرمود: ابریشم چه مشکلی دارد؟

عرضه داشتم: تار آن از ابریشم می باشد.

فرمود: ابریشم چه مانعی دارد و افزود: تار لباس از ابریشم باشد، کراهتی نخواهد داشت.

ص: 54

﴿ قوله تعالى: وَ نَادَى أَصْحَبُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُ بَيْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّلِمِينَ﴾ (44)

41 / [1] - الحاكم الحسكاني: أبو النضر العيّاشي، قال: حدّثنا محمّد بن نصیر، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد، عن الحسين بن سعيد، عن محمّد بن الفضيل، عن ابن أذينة في قوله: ﴿ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُ بَيْنَهُمْ﴾ ، قال:

قال: المؤذّن، أمير المؤمنين علیه السلام. (1)

﴿ قوله تعالى: فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَبَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَى وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَ إِن يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِم مِّیثقُ الكِتَبِ أَن لا يَقُولُوا عَلَى اللّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ دَرَسُواْ مَا فِيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾ (169)

42 / [2] - الشيخ الحويزي: [في تفسير العيّاشي: ] عن أبي السفاتج، قال:

قال أبو عبد اللّه علیه السلام: آيتين في كتاب اللّه، خصّ اللّه الناس أن لا يقولوا على اللّه ما لا يعلمون، قول اللّه: ﴿ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِم مِّيثَقُ الْكِتَابِ أَن لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ

ص: 55


1- شواهد التنزيل: 268/1 ح 263. الكافي: 426/1 ح 70 باسناده عن احمد بن محمّد بن حلاّل، عن أبي الحسن علیه السلام ، تأويل الآيات الظاهرة : 180 عن أبي الحسن الرضا علیه السلام .

فرمایش خداوند متعال: اهل بهشت، اهل دوزخ را آواز دهند: ما آن چه را که پروردگار مان وعده داده بود، به حقیقت یافتیم، آیا شما نیز به حقیقت یافته اید آن چه را که پروردگار تان وعده داده بود؟ گویند: آری. آن گاه منادی در آن میان ندا دهد: لعنت خدا بر کافران باد. (44)

2) - حسکانی به نقل از عیاشی، از ابن اُذینه روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «پس در بین آن ها اعلام کننده ای، اِعلام نماید»

گفت: حضرت فرمود:

آن اعلام کننده، امیر المؤمنين علیه السلام خواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: پس بعد از اینان گروهی به جای شان نشستند و وارث آن کتاب شدند ولی به متاع دنیوی دل بستند و گفتند: به زودی آمرزیده می شویم و اگر همانند آن باز هم متاعی بیابند آن را بر گیرند، آیا از ایشان پیمان نگرفته اند که دربارۀ خداوند جز به راستی سخن نگویند؟ و حال آن که هر آن چه را که در آن کتاب آمده بود خوانده بودند؟ سرای آخرت برای کسانی که پرهیز می کنند بهتر است، پس آیا تعقل و اندیشه نمی کنید؟ (169)

3) - حویزی به نقل از عیاشی و با سند او از ابو سفاتج روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: دو آیه در کتاب خداوند است که خداوند مردم را به آن دو ممتاز نموده است، بر این که چیزی را که (در مورد) خداوند نمی دانند، نگویند (اولین آن دو) فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «آیا بر ایشان در کتاب، عهد و میثاق گرفته نشده که بر خداوند چیزی را نگویند مگر آن که حق باشد؟».

ص: 56

إِلَّا الْحَقِّ﴾ ، و قوله (تبارك و تعالى): ﴿ بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ، وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ﴾ (1) . (2)

﴿ قوله تعالى: وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْهَانُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ و وَ أَنصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾ (204)

43 / [3] - أبو عليّ الطبرسي: و [ في كتاب العيّاشي بإسناده ] عن عبد اللّه بن أبي يعفور، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال:

قلت له: الرجل يقرأ القرآن، أيجب على من سمعه الإنصات له والاستماع ؟

قال: نعم، إذا قرىء و عندك القرآن وجب عليك الإنصات والاستماع. (3)

ص: 57


1- يونس: 39/10
2- نور الثقلين: 91/2 ح 327، البرهان في تفسير القرآن: 33/2 ح 7، تفسير كنز الدقائق: 225.
3- مجمع البيان: 792/4 ، بحار الأنوار: 23/85 ، وسائل الشيعة: 214/6 ح 7765.

و (دومین آیه این) فرمایش خداوند متعال است: «بلکه چیزی را که بر آن احاطه علمی ندارند تکذیب کردند و هنوز تأویل بر ایشان مطرح نشده است».

فرمایش خداوند متعال: موقعی که قرآن قرائت و خوانده شود، به آن گوش فرا دهید و سکوت نمایید، شاید که مورد رحمت (و لطف خداوند) قرار گیرید (204)

4) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی، از عبد اللّه بن ابي يعفور گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: شخصی قرآن می خواند، آیا بر کسی که می شنود سکوت و توّجه واجب است؟

فرمود: بلی، اگر آن خوانده می شود و قرآن هم نزد تو می باشد، سکوت و توجّه بر تو واجب است.

ص: 58

سورة «التوبة» - [9]

﴿ قوله تعالى: لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ، مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (91) وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَآ أَجِدُ مَآ أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلُّواْ وَ أَعْيُتُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنَا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنفِقُونَ (92) إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَذِنُونَكَ وَ هُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُواْ بِأَن يَكُونُواْ مَعَ الْخَوَالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ (93)

44/ [1] - العلّامة المجلسي: المحاسن، عن علىّ بن الحكم، عن أبان الأحمر، عن حمزة بن الطيّار، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال:

قال لي: اكتب، فأملى: أنّ من قولنا: إنّ اللّه يحتجّ على العباد بالذي آتاهم و عرفهم، ثمّ أرسل إليهم رسولاً و أنزل عليه الكتاب و أمر فيه و نهى، و أمر فيه بالصلاة و الصوم، فنام رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم عن الصلاة فقال: أنا أنيمك و أنا أوقظك، فإذا قمت فصلّ ليعلموا إذا أصابهم ذلك كيف يصنعون، ليس كما يقولون: إذا قام عنها هلك، و كذلك الصيام أنا أمرضك و أنا أصحّك فإذا شفيتك فاقضه.

ثمّ قال أبو عبد اللّه علیه السلام: و كذلك إذا نظرت في جميع الأشياء لم تجد أحداً في ضيق ولم تجد أحداً إلا و للّه عليه حجّة وله فيه المشيئة.

ص: 59

فرمایش خداوند متعال: بر نا توانان و بیماران و آنان که هزینۀ خویش را نمی یابند، هر گاه در عمل برای خدا و پیامبرش اخلاص ورزند، گناهی نیست اگر به جنگ نیایند، بر نیکو کاران هیچ گونه عتاب و سر زنشی نیست، خدا آمرزنده و مهربان است (91) و آنان که نزد تو آمدند تا آنان را مهیا سازی، ولی گفتی که تجهیزاتی ندارم و آن ها برای خرج کردن هیچ نیافتند و اشک ریزان و محزون باز گشتند، پس گناهی (بر آن ها) نیست (92) همانا خشم و عذاب خدا بر کسانی است که در عین توان گری از تو رخصت می خواهند و بدان خشنودند که با خانه نشینان در خانه بمانند، خدا بر دل های ایشان را مُهر نهاده، ولی آنان نمی دانند. (93)

1) - علامۀ مجلسی به نقل از محاسن (برقی) از حمزة بن طیّار از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است، که گفت: آن حضرت به من فرمود: بنویس و سپس به من املا نمود (و من نوشتم): از قول و اعتقاد ما چنان می باشد که خداوند بر بندگانش احتجاج می نماید بر آن چه که بر ایشان وارد نموده و عطای شان کرده و به ایشان شناسانده است، پس رسولی را به سوی ایشان فرستاد و کتاب خویش را بر او نازل نمود و در آن اوامر و نواهی را مطرح نمود، در آن به نماز و روزه امر کرد پس یک بار رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (هنگام نماز) خوابش برد (و نمازش قضا شد).

پس خدا فرمود: من تو را بخواب می برم و من تو را بیدار می نمایم، بنابر این اگر بر خاستی (قضای) نمازت را بجای آور تا مردم بدانند که چون چنین امری برای شان پیش آید، باید چه کنند و برنامه آن چنان نیست که ایشان می گویند: هر گاه کسی بخوابد و نمازش قضاء شود هلاک شده است.

و همین برنامه نسبت به روزه هم می باشد که من تو را بیمار می کنم و من تو را تندرست می گردانم و چون تو را از بیماری شفا دادم آن (روزه) را قضاء کن.

بعد از آن، امام صادق علیه السلام فرمود: و هم چنین هر گاه نظر کنی در همه چیز ها کسی را در تنگی نخواهی یافت و کسی را نیابی مگر آن که خداوند بر او حجت دارد و خداوند دربارۀ امور او مشیت و اراده دارد و من نمی گویم که مردم آن چه را که بخواهند می توانند انجام دهند.

ص: 60

ولا أقول: إنّهم ما شاءوا صنعوا .

ثمّ قال: إنّ اللّه يهدي و يضلّ.

و قال: ما أمروا إلّا بدون سعتهم و كلّ شيء أمر الناس به فهم يسعون له، و كلّ شيء لا يسعون له فموضوع عنهم، و لكنّ الناس لا خير فيهم، ثمّ تلا: ﴿ لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ﴾ ... ﴿ وَلَا عَلَى الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ﴾.

قال: فوضع عنهم لأنّهم لا يجدون ما ينفقون، و قال: ﴿ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَذِنُونَكَ وَ هُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُواْ بِأَن يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾.

شي، [تفسير العيّاشي] عن زرارة و حمران و محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر، و أبي عبد اللّه عليها السلام مثله. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ ءَاخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صَلِحًا وَ ءَاخَرَ سَيّئًا عَسَى اللَّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾ (102)

ص: 61


1- بحار الأنوار: 300/5 ح 4 عن المحاسن: 236/1 ح 204. الكافي: 164/1 ح 4، و التوحيد: 413 ح 10، عنه وسائل الشيعة: 254/8 ح 10570، و البحار: 280/2 ح 46 قطعة منه.

بعد از آن فرمود به درستی که خداوند (به راه راست) هدایت می نماید و نیز او گمراه می گرداند (یعنی خداوند، عاصی را در اثر کردار و گفتار نا شایستش به خودش وا می گذارد) و (نیز) فرمود: مردم مأمور نشده اند مگر به چیزی که کم تر و پایین تر از طاقت ایشان خواهد بود و هر چیزی را که مردم به انجام آن مأمور نشده اند می توانند آن را بجا آورند و هر چیزی که طاقت آن را ندارند از ایشان بر داشته شده است و لكن (بیش تر) مردم هیچ خیر و خوبی در ایشان نیست.

سپس آن حضرت علیه السلام (این آیات را) تلاوت نمود: «حرج و مشکلی نیست بر نا توانان و عاجزان و نه بر بیماران و نه بر آنان که نیابند چیزی را که خرج کنند اگر از جهاد باز ایستند، هر گاه خیر خواهی کنند از برای خدا و رسول او، برای نیکو کاران راه چاره ای نخواهد بود و خداوند اَمر زنده و مهربان است».

«و نیز ایرادی نیست بر آن افرادی که نزد تو آیند تا آن ها را (برای جهاد) سوار کرده و تجهیز نمایی و به آن ها گفتی: من وسیله ای ندارم که شما را تجهیز کنم، پس از نزد تو باز گشتند در حالی که چشمان شان اشک بار بود که چرا چیزی نداشتند تا در راه خدا انفاق کنند»، پس خداوند این هزینه و برنامه را از آن ها بر داشته، چون چیزی ندارند که انفاق کنند، «راه مؤاخذه تنها برای کسانی باز است که از تو اجازه خواهند (که بمانند) با این که توان مند می باشند و از امکانات کافی برخور دار هستند، ولی راضی شدند تا (با زنان و کودکان ناتوان) بمانند، خداوند بر دل های چنین افرادی مُهر زده و به همین خاطر آن ها چیزی نمی دانند».

(در پایان علّامه مجلسی رحمة اللّه افزوده است:) عیاشی مانند این حدیث را با سند خود از زرارة، حمران و محمد بن مسلم، از امام باقر و امام صادق علیها السلام، روایت کرده است.

فرمایش خداوند متعال: و گروهی دیگر به گناه خود اعتراف کردند که اعمال نیکو را با کار های زشت آمیخته اند، شاید خدا توبه شان را بپذیرد؛ زیرا خدا آمرزنده و مهربان است. (102)

ص: 62

45 / [2] - الحويزي: في تفسير العيّاشي: عن محمد بن خالد بن الحجّاج الكرخي، عن بعض أصحابه رفعه إلى خيثمة، قال:

قال أبو جعفر علیه السلام في قول اللّه: ﴿ خَلَطُوا عَمَلاً صَالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئَاً﴾ ، قال :

قوم اجترحوا (1) ذنوباً مثل قتل حمزة و جعفر الطيّار، ثمّ تابوا.

ثمّ قال: و من قتل مؤمناً لم يوفّق للتوبة إلّا أنّ اللّه لا يقطع طمع العباد فيه و رجاهم فيه. (2)

﴿ قوله تعالى: يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّدِقِينَ﴾ (119)

46/ [3] - ابن شهر آشوب: [ عن العيّاشي ]، قال جابر الأنصاري، عن الباقر علیه السلام في قوله (تعالى) : ﴿ وَ كُونُواْ مَعَ الصَّدِقِينَ﴾، [قال علیه السلام:] أي مع آل محمّد علیهم السلام. (3)

﴿ قوله تعالى: يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قَتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾ (123)

ص: 63


1- اجترح عملاً: أي اكتسب، و قال (الشاعر): و كلّ فتى بما عملت يداء *** و ما اجترحت عوامله رهين كتاب العين: 77/3 (جرح).
2- نور الثقلين: 254/2 ح 281
3- المناقب: 179/4 ، عنه بحار الأنوار: 31/24 ح 4، و 414 ح 12. تأويل الآيات الظاهرة : 217 (سورة البراءة)، و البحار: 417/35، شواهد التنزيل: 343/1 ح 353.

2) - حویزی به نقل از عیاشی و با سند او از محمد بن خالد بن حجاج کرخی، از بعضی از اصحاب خود، به طور مرفوعه از خَیثَمه (جعفی) روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: (آن گروهی که به گناه خود اعتراف کردند) «اعمال نیکو را با کار های زشت آمیخته اند»، فرمود: گروهی در قتل حمزه و جعفر طیّار مرتکب گناه شدند ولی بعد از آن توبه کردند، سپس فرمود: هر کسی که مؤمنی را بکُشد، موفّق به توبه نمی شود، ولی خداوند امید و آرزوی بندگان را در مورد توبه قطع و نا امید نمی گرداند. (1)

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! از (معصیت و عقاب) خدا بترسید و با راست گویان باشید. (119)

3) - ابن شهر آشوب به نقل از عیاشی از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «و با صادقین همراه باشید» فرمود: یعنی (در تمامی امور) با آل محمد علیهم السلام باشید.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! با کافرانی که نزدیک شما می باشند، جنگ کنید و باید در شما شدت و خشونت حس کنند و بدانید که خدا با پرهیز کاران است. (123)

ص: 64


1- این حدیث با همین سند در تفسیر عیّاشی : ج 2 ص 111 ح 105 آمده است ولی از جهت متن با آن تفاوت بسیاری دارد

47 / [4] - العلّامة المجلسي: عن العيّاشي في تفسيره، عن عدّي بن حاتم، عن أمير المؤمنين علیه السلام قال - يوم التقى هو و معاوية بصفّين، فرفع بها صوته يسمع أصحابه -: و اللّه! لأقتلنّ معاوية و أصحابه.

ثمّ يقول في آخر قوله : إن شاء اللّه، يخفض بها صوته.

و كنت قريباً منه، فقلت: يا أمير المؤمنين ! إنّك حلفت على ما فعلت ثمّ استثنيت، فما أردت بذلك ؟

فقال: إنّ الحرب خدعة و أنا عند المؤمن غير كذوب، فأردت أن أحرّض أصحابي عليهم، لكي لا يفشلوا، ولكن يطمعوا فيهم، فأفقههم ينتفعوا بها بعد اليوم، إن شاء اللّه. (1)

ص: 65


1- بحار الأنوار 27/100 ح 33، و مستدرك الوسائل: 103/11 ح 12535، و 75/16 ح 19194. المناقب لابن شهر آشوب: 375/2 نحوه

4) - علامه مجلسی به نقل از تفسیر عیاشی و با سند او از عدّی بن حاتم روایت کرده است، که گفت:

امیر المؤمنين علیه السلام - روزی که دو لشکر حضرت و معاویه، در دو صفّ مقابل یک دیگر قرار گرفتند، با صدای بلند که تمام اصحاب می شنیدند - اظهار نمود: به خدا سوگند! معاویه و یاران او را به قتل می رسانم، سپس آهسته و آرام فرمود: إن شاء اللّه و من نزدیک حضرت بودم، عرض کردم: ای امیر المؤمنین! شما بر کاری که می خواستی انجام دهی سوگند یاد نمودی، سپس استثنا کردی و مطرح نمودی: اِن شاء اللّه، منظور تان چه بود؟

پاسخ داد: همانا جنگ، نوعی نیرنگ و حیله است و من نزد مؤمنین دروغ گو نیستم، پس خواستم که اصحاب و لشکر خود را علیه آن ها تحریک و تشویق نمایم که مبادا سست و ضعیف باشند و در ضمن نسبت به (پیروزی به) آن ها طمعی داشته باشند، پس آنان را آگاه نمودم تا بعد از امروز (بعد از خاموشی جنگ) منتفع و بهرمند گردند، اِن شاء اللّه.

ص: 66

سورة «يونس» - [10]

﴿ قوله تعالى: قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآ بِكُم مِّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللّهُ يَهْدِى لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِى إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتْبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِى إِلَّا أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾ (35)

48 / [1] - أبو الحسن الفتوني: و فيه [ أي تفسير العيّاشي ] في رواية أبي الجارود، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله: ﴿ أَفَمَن يَهْدِى إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِى إِلَّا أَن يُهْدَى﴾، فأمّا من يهدي إلى الحقّ فهم محمّد و آل محمّد علیهم السلام من بعده، و أمّا من لا يهدّي إلّا أن يهدى فهو من خالف من قريش و غير هم أهل بيته من بعده صلی اللّه علیه و آله و سلم. (1)

﴿ قوله تعالى: لَهُمُ الْبُشْرَى فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ (64)

49/ [2] - أبو الحسن الفتوني: و في تفسير العيّاشي، عن الصادق علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَتِ اللَّهِ ﴾، قال: أي لا تغيّر الإمامة. (2)

ص: 67


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 546 ، و تفسير القمّي: 312/1 مثله.
2- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 466. تفسير القمّي: 313/1

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر! به مردم) بگو: آیا از این بتان شما، کسی هست که به حق راهنمایی نماید؟ بگو: خدا به حق راهنمایی می نماید، آیا آن که به حق راهنمایی می نماید به متابعت و پیروی سزاوار تر است یا آن که به حق راهنمایی نمی کند و خود نیز نیازمند هدایت است؟ شما را چه می شود؟! چگونه حکم می کنید؟ (35)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از تفسیر عیاشی از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «آیا کسی که به سوی حق هدایت می نماید سزاوار تر است که تبعیّت شود یا آن کسی که راهنمایی نمی کند مگر این که هدایت شود؟»، فرمود:

اما آن کسانی که هدایت یافته اند حضرت محمد و آل محمد علیهم السلام هستند و اما کسانی که هدایت نمی یابند مگر این که کسی آن ها را راهنمایی کند، مخالفین ایشان - از قریش و دیگران - خواهند بود که با اهل بیت پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم بعد از او مخالفت و کار شکنی می کنند.

فرمایش خداوند متعال: برای آنان در زندگانی دنیا و آخرت بشارت خواهد بود، برای کلمات خداوند تبدیل و تغییری نمی باشد، این رستگاری و خوش بختی بزرگی خواهد بود. (64)

2) - أبو الحسن فتونى به نقل از تفسیر عیاشی، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که در مورد فرمایش خداوند متعال: «برای کلمات خداوند تبدیل و تغییری نمی باشد» فرمود:

در (انتخاب و تعیین ولایت و) امامت، تغییری نخواهد بود.

ص: 68

﴿ قوله تعالى: فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ﴾ (102)

50/ [3] - الشيخ الصدوق: حدّثنا المظفّر بن جعفر المظفّر العلويّ السمرقنديّ - رضي اللّه عنه - قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود [ العيّاشي ]، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد، قال: حدّثني العمركيّ بن عليّ البوفكيّ، عن الحسن بن عليّ بن فضّال، عن ثعلبة بن ميمون، عن موسى النميري، عن العلاء بن سيّابة، عن أبي عبد اللّه علیه السلام قال:

من مات منكم على هذا الأمر منتظراً له، كان كمن كان في فسطاط القائم علیه السلام. (1)

ص: 69


1- إكمال الدين: 644/2 ح 1، عنه بحار الأنوار: 126/52 ذيل ح 15 و السند فيه: عن إكمال الدين: المظفّر العلوي، عن ابن العيّاشي، عن أبيه، عن جعفر بن أحمد، عن العمركي...، و المحاسن: 173/1 ح 147 (38 - باب من مات على هذا الأمر) بغير هذا السند. تقدّم نحوه في سورة يونس الحديث 51 بغير هذا السند و بتفاوت في المتن.

فرمایش خداوند متعال: آیا آنان چیزی غیر از همان (بلا ها و مجارات شان را در روز های گذشته، انتظار می کشند، بگو (ای پیامبر!): شما منتظر آن باشید و من نیز با شما در انتظار (و ظهور فرج) خواهم بود. (102)

شیخ صدوق با سند خود از [ ابو نضر عیاشی ] نقل نموده، که وی با سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

هر کسی از شما (مسلمانان با ایمان و اعتقاد) بر انتظار ظهور (فَرج) این امر (ولایت (اهل بیت و ظهور حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه) بمیرد، همانند کسی خواهد بود که در خیمه گاه قائم (آل محمد علیهم السلام) بسر ببرد (یعنی هم چون کسی است که در جبهه جهاد و در رکاب آن حضرت می باشد).

ص:70

سورة «هود» - [11]

﴿ قوله تعالى: وَ مَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلُّ فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ﴾ (6)

51/ [1] - العلّامة المجلسي و المحدّث النوري: عن تفسير العيّاشي:

قال أمير المؤمنين - صلوات اللّه عليه - يا ابن آدم! لا يكن أكبر همّك يومك الذي إن فاتك لم يكن من أجلك، فإنّ كلّ يوم تحضره يأتي اللّه فيه برزقك، و اعلم أنّك لن تكتسب شيئاً فوق قوتك إلاّ كنت فيه خازناً لغيرك يكثر في الدنيا به نصيبك، و يحظى به وارثك و يطول معه يوم القيامة حسابك، فاسعد بمالك في حياتك و قدّم ليوم معادك زاداً يكون أمامك، فإنّ السفر بعيد و الموعد القيامة، و المورد الجنّة أو النار. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أُوْلَئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهَدُ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّلِمِينَ﴾ (18)

52 / [2] - السيّد هاشم البحراني: العيّاشي: عن أبي عبيدة، قال:

سألت أبا جعفر علیه السلام عن قول اللّه تعالى : ﴿ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْلَئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ﴾ - إلى قوله : - ﴿ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا﴾ ؟

ص: 71


1- بحار الأنوار: 31/100 ح 58، و مستدرك الوسائل: 35/13 ح 14669 ، كلا هما عن محمّد بن مسعود العيّاشي في تفسيره. الإرشاد للمفيد: 234 مرسلاً، و نحوه كشف اليقين: 190 (المبحث السادس).

فرمایش خداوند متعال: و هیچ جنبنده ای در روی زمین نیست، جز آن که روزی او بر عهدۀ خداوند است و او موضع و جایگاهش را می داند؛ زیرا همه در کتاب مبين آمده است. (6)

1) - علامه مجلسی و محدّث نوری به نقل از تفسیر عیاشی و با سند او از امیر المؤمنین علیه السلام روایت کرده اند، که فرمود:

ای فرزند آدم! بزرگ ترین تلاش و اندوهت برای آن روزی نباشد که اگر به آن نرسی از عمر تو نخواهد بود؛ زیرا هر روزی که در آن وارد شوی خداوند روزی تو را در آن روز می رساند و توجه داشته باش که همانا چیزی که بیش از خوراک و قوت تو باشد به چنگ نخواهی آورد مگر این که در آن چیز، خزینه دار دیگران هستی، رنج و سختی تو در دنیا برای آن بسیار است و بهره اش نصیب وارث تو می گردد و روز قیامت به خاطر آن، حساب تو به درازا کشیده می شود، پس در زندگی خود به سبب مال و اندوخته ات سعادت مند و خوش بخت شو و برای روز موعود (قیامت) توشه ای را در پیش فرست که آن توشه پیشا پیش تو باشد؛ زیرا که سفر دور است و وعده گاه قیامت می باشد و منزل گاه بهشت یا دوزخ خواهد بود.

فرمایش خداوند متعال: و چه کسی ستم کار تر از آن کسی است که به خدا دروغ می بندد؟ اینان را به پروردگار شان عرضه خواهند داشت و شاهدان، گواهی خواهند داد که اینان همان افرادی هستند که بر پروردگار شان دروغ می بستند، آگاه باشید که لعنت خدا بر ستم کاران خواهد بود. (18)

2) - بحرانی به نقل از عیاشی، با سند او از ابو عُبیده روایت کرده، که گفت: از امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و چه کسی ظالم تر است از آن افرادی که به خداوند نسبت دروغ می دهند؟ چنین افرادی بر پروردگار شان عرضه خواهند شد» - تا - «آن را کج و منحرف کنند»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور این است که ثبات و استقامت ندارند، بلکه همیشه دنبال این می گردند که راه خدا را منحرف گردانند و با تأویل و توجیه، راه مستقیم خدا

ص: 72

قال: أي يطلبون لسبيل اللّه زيغاً عن الاستقامة، يحرّفونه بالتأويل و يصفونها بالانحراف عن الحقّ و الصواب. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ لَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةٌ وَحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118) إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَ لِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ﴾ (119)

53 / [3] - ابن شهر آشوب: تفسير العيّاشي، عن الباقر علیه السلام، قال في قوله تعالى: ﴿ لَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ﴾ : في الدين ﴿ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ﴾ ، يعني آل محمّد و أتباعهم، يقول اللّه: ﴿ وَ لِذَلِكَ خَلَقَهُمْ﴾، يعني أهل رحمة لا يختلفون في الدين. (2)

ص: 73


1- البرهان في تفسير القرآن: 96/4 ح 1.
2- المناقب: 180/4 ، و مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 268

را دگرگون و از مسیر حق و صحیح واژگون کنند.

فرمایش خداوند متعال: و اگر پروردگار تو خواسته بود، همۀ مردم را یک امت قرار می داد، ولی آنان همواره گوناگون و متفاوت خواهند بود (118) مگر آن هایی که پروردگارت بر آن ها رحمت نموده و آن ها را برای همین بیافریده است و سخن پروردگار تو بر این مقرّر گشته است که: حتماً (درون) جهنم را از همۀ جن و انس انباشته می کنم. (119)

3) - ابن شهر آشوب به نقل از عیاشی، روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «آن ها پیوسته در تحولات و اختلافات هستند * مگر آن هایی که مورد رحمت پروردگارت قرار گیرند»، فرمود: منظور آل محمد علیهم السلام و پیروان (واقعی) ایشان هستند، «و ایشان را به همین منظور آفریده است»، یعنی اهل رحمت در (اصول و فروع) دین اختلافی ندارند.

ص: 74

سورة «يوسف» - [12]

﴿ قوله تعالى: وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ، ءَاتَيْنَهُ حُكْمًا وَ عِلْمًا وَ كَذَلِكَ نَجْزِى الْمُحْسِنِينَ﴾ (22)

54/ [1] - ابو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن عليّ بن أسباط، قال:

قدمت المدينة و أنا أريد مصر، فدخلت على أبي جعفر محمّد بن عليّ الرضا علیهم السلام و هو إذ ذاك خماسيّ، فجعلت أتأمّله لأصفه لأصحابنا بمصر، فنظر إليّ و قال: يا عليّ ! إنّ اللّه أخذ في الإمامة كما أخذ في النبوّة، فقال (سبحانه عن يوسف): ﴿ وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ ءَاتَيْنَهُ حُكْمًا وَ عِلْمًا﴾.

و قال (عن يحيى): ﴿ وَ ءَاتَيْنَهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا﴾ (1) ، فقد يجوز أن يعطى الحكم ابن أربعين سنة، و يجوز أن يعطاه الصبيّ . (2)

﴿ قوله تعالى: قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَآيِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ﴾ (55)

55/ [2] - الشيخ الحويزي: في تفسير العيّاشي: و قال سليمان: قال سفيان: قلت لأبي عبد اللّه علیه السلام: [أما] يجوز أن يزكّي الرجل نفسه؟

قال: نعم، إذا اضطرّ إليه، أما سمعت قول يوسف: ﴿ أَجْعَلْنِي عَلَى خَزَآيِنِ الْأَرْضِ إِنِّى حَفِيظٌ عَلِيمٌ﴾ (3) ، و قول العبد الصالح: ﴿ وَ أَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ﴾ ؟ (4)

ص: 75


1- سورة مريم: 12/19
2- مجمع البيان: 781/6 (سورة مريم علیها السلام)، و بحار الأنوار: 176/14، و 176/17 ، و البرهان في تفسير القرآن: 109/5 ح 2. تأويل الآيات الظاهرة: 303/1 ح 1، عنه البحار: 102/25 ح 3، و أيضاً عن مجمع البیان، عن تفسير العيّاشي.
3- سورة الأعراف: 68/7.
4- نور الثيقلين: 44/2 ح 175.

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که (یوسف) به بلوغ و قوّت رسید، ما حکم (نبوّت) و علم را به او دادیم و این چنین نیکو کاران را پاداش می دهیم. (22)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی، از علی بن اَسباط روایت کرده است، که گفت: وارد مدینه (منوّره) شدم و قصد داشتم که به مصر بروم، پس به محضر امام جواد علیه السلام شرف یاب گشتم و آن حضرت را در سنین پنج سالگی مشاهده کردم و (خصوصیاتش را) با دقت نگاه می کردم تا در مصر برای دوستانم توصیف و تعریف کنم.

پس حضرت نگاهی به من کرد و فرمود: ای علی! خداوند نسبت به امامت همان برنامه و شرایطی را قرار داده که برای نبوّت قرار داده است، بنابر این خداوند سبحان در رابطه با یوسف علیه السلام فرموده است: «و چون به سنّ رشد رسید، حکمت و علوم را به او دادیم» و (نیز) در مورد یحیی علیه السلام فرموده: «و ما در طفولیت و کودکی حکمت را به او دادیم»، پس جایز است (و امکان دارد) که کسی (همانند يوسف علیه السلام) در چهل سالگی حکمت عطایش گردد و جایز هم هست که در خُردسالی عطایش شود.

فرمایش خداوند متعال: (یوسف) گفت: مرا سر پرست خزائن سر زمین (مصر) قرار ده، که نگه دارنده و دانا هستم! (55)

2) - حویزی به نقل از عیاشی، از سلیمان روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا جایز نیست که انسان خود را تزکیه و پاک (معرفی و توصیف) نماید؟

فرمود: بله جایز است، (اما) موقعی که ناچار شود، آیا سخن یوسف علیه السلام را نشنیده ای که اظهار نمود: «مرا بر خزائن و گنجینه های زمین، قرار دهید همانا نگه دارنۀ امینی هستم» و (نیز سخن) بندۀ صالح و شایسته: «و من نصیحت کننده ای امین می باشم»؟

ص: 76

﴿ قوله تعالى: فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذْنَ مُؤَذِنْ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَرِقُونَ﴾ (70)

56 / [3] - ابن بابويه : حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي - رضي اللّه عنه - قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبيه (العيّاشي)، قال: حدّثنا محمّد بن أبي نصر، قال: حدّثني أحمد بن محمّد بن عيسى، عن الحسين بن سعيد، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة، عن أبي بصير، قال:

قال أبو عبد اللّه علیه السلام: التقيّة دين اللّه عزّ وجلّ، قلت: من دين اللّه؟

قال: فقال: إي، و اللّه! من دين اللّه، لقد قال يوسف: أَيَّتُهَا الْعِير. (1)

ص: 77


1- علل الشرائع: 51/1 ح 2 (الباب - 43)، عنه وسائل الشيعة: 209/16 ح 21374، و بحار الأنوار: 278/12 ح 52

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که (مأمور یوسف) بار های آن ها (برادرانش) را آماده کرد، ظرف آب خوری پادشاه را داخل بارِ برادرش گذاشت، سپس کسی صدا زد: ای اهل قافله! شما دزد هستید! (70)

3) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: رعایت تقیه، جزءِ دین خداوند عزیز و جلیل است، عرض کردم: از دین خداوند است؟

فرمود: بلی، به خدا سوگند! از (جزء) دین خداوند می باشد، به تحقیق يوسف علیه السلام (نسبت به برادران خود) اظهار نمود: «ای قافلۀ شتر داران» (و با آنان اظهار برادری ننمود).

ص: 78

سورة «الرعد» - [13]

﴿ قوله تعالى: لَهُ مُعَقِّبَتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِي يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيْرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَ إِذَا أَرَادَ اللّه بِقَوْمٍ سُوَءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ، وَ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ﴾ (11)

57/ [1] - الشيخ الحويزي: في تفسير العيّاشي: عن سليمان بن عبد اللّه، قال: كنت عند أبي الحسن الرضا علیه السلام قاعداً فأتي بامرأة قد صار و جهها قفاها، فوضع يده اليمنى فى جبينها ويده اليسرى من خلف ذلك، ثمّ عصر وجهها عن اليمين، ثمّ قال: ﴿ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ﴾ ، فرجع وجهها، فقال: احذرى أن تفعلين كما فعلت. (1)

﴿ قوله تعالى: الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوبُ﴾ (28)

58 / [2] - البحراني: في تفسير العيّاشي: و عن أنس بن مالك، أنّه قال:

قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: ﴿ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوبُ﴾ ، ثمّ قال لي: أتدري يا ابن أمّ سُليم! من هم؟

قلت: من هم يا رسول اللّه !؟

قال: نحن أهل البيت و شيعتنا. (2)

ص: 79


1- نور الثقلين: 488/2 ح 49. و تقدم نحوه بتفصيل في سورة «الرعد» ح 15، عن أبي الحسن موسى علیه السلام.
2- البرهان في تفسير القرآن: 274/4 ح 3. تأويل الآيات الظاهرة: 233 ح 11

فرمایش خداوند متعال: برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو و از پشت سرش او را از امر خدا (نسبت به حوادث غیر حتمی) محافظت می کنند (اما) خداوند سر نوشت هیچ قومی (و ملتی) را تغییر نمی دهد مگر این که آنان، خود شان آن چه را که در خود شان می باشد تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سویی به قومی (بخاطر کردار و گفتار شان) کند، هیچ چیزی مانع آن نخواهد شد و جز خدا، سر پرستی نخواهند داشت. (11)

1) - حویزی به نقل از عیاشی، از سلیمان بن عبد اللّه روایت کرده است، که گفت:

در محضر امام رضا علیه السلام بودم که زنی را آوردند، در حالی که صورتش به پشت بر گشته بود، پس حضرت دست راست خود را روی پیشانی او گذاشت و دست چپ را به پشت سرش نهاد و سپس صورت او را از راست فشار داد، بعد از آن فرمود: «به درستی که خداوند آن چه را که مربوط به گروهی می باشد تغییر نمی دهد مگر آن که خود شان نسبت به آن چه که در خود شان می باشد، تغییر ایجاد کنند» و صورت زن را به حالت اول بر گرداند و فرمود: مبادا چنین کاری را دو مرتبه انجام دهی.

فرمایش خداوند متعال: آن ها کسانی هستند که ایمان آورده اند و دل های شان به یاد خدا مطمئن و آرام است، آگاه باشید: تنها با یاد خدا دل ها آرامش می یابد. (28)

2) - بحرانی به نقل از عیاشی، از انس بن مالک روایت کرده است، که گفت:

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: «آن کسانی که ایمان آورده اند و دل های آنان به یاد و ذكر خدا مطمئن و پا بر جا است، آگاه باشند که دل ها (فقط) به ذِکر خدا مطمئن می باشد» و سپس به من فرمود: ای فرزند اُم سُلیم! آیا می دانی آن ها چه افرادی هستند؟

عرض کردم: ای رسول خدا! آن ها چه کسانی می باشند؟

فرمود: (منظور از آنان) ما اهل بیت (عصمت و طهارت) و شیعیان، هستیم.

ص: 80

﴿ قوله تعالى: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَ جَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَجًا وَ ذُرِّيَّةٌ وَ مَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِايَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ﴾ (38)

59 / [3] - الشيخ الحويزي: في تفسير العيّاشي: عن عليّ بن عمر بن أبان الكلبي، عن أبي عبد اللّه علیه السلام قال:

أشهد على أبي أنّه كان يقول: ما بين أحدكم و بين أن يغبط أو يرى ما تقرّبه عينه إلّا أن يبلغ نفسه هذه - و أهوى إلى حلقه -، قال اللّه في كتابه: ﴿ وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَ جَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَ ذُرِّيَّةٌ﴾، فنحن ذرّيّة رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم.

خلق الخلق قسمين: فألقى قسماً و أمسك قسماً، ثمّ قسمّ ذلك القسم على ثلاثة أثلاث، فألقى ثلثين و أمسك ثلثاً، ثمّ اختار من ذلك الثلث قريشاً، ثمّ اختار من قريش بني عبد المطّلب، ثمّ اختار من بني عبد المطّلب رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم، فنحن ذرّيّته، فإن قالت الناس: ليس لرسول اللّه ذرّيّة، جحدوا و لقد قال اللّه: ﴿ وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَ جَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَ ذُرِّيَّةً﴾، فنحن ذرّيّته.

قال: فقلت: أنا أشهد أنّكم ذرّيّته، ثمّ قلت له: ادع اللّه لي - جعلت فداك! - أن يجعلني معك في الدنيا و الآخرة، فدعا لي بذلك، قال: فقبّلت باطن يده. (1)

ص: 81


1- نور الثقلين: 509/2 ح 150 . قد تقدّم الحديث في المجلّد الثالث، ح 54 في هذه السورة بتفاوت في المتن و السند.

فرمایش خداوند متعال: ما پیش از تو (نیز) رسولانی را فرستادیم و برای آنان همسران و فرزندانی قرار دادیم و هیچ رسولی نمی توانست (از پیش خود) معجزه ای بیاورد، مگر به فرمان خداوند، هر چیزی زمانی دارد. (38)

3) - حویزی به نقل از عیاشی، از علی بن عمر بن ابان کلبی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: من شهادت می دهم که پدرم می فرمود: میان هیچ یک از شیعیان ما و آن چه که خداوند به وسیله آن چشم او را روشن می کند و (دیگران) بر او حسرت می برند، فاصله ای نیست مگر آن که جانش به این جا برسد - و با دست اشاره به گلوی خود نمود -، خدای عزّوجلّ در کتاب خود (قرآن) فرموده است: «و هر آینه ما رسولانی را پیش از تو فرستادیم و برای آن ها همسران و ذریّه هایی قرار دادیم»، پس ما (اهل بیت رسالت) ذريّۀ رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم هستیم.

خداوند آفریده ها را به دو نوع آفریده: یک قسمت را کنار گذاشت و یک قسمت را نگاه داشت، سپس این قسمت را به سه قسمت دیگر تقسیم کرد و دو سوم آن را کنار گذاشت و یک سوم را نگاه داشت.

سپس از بین این یک سوم، قریش را انتخاب نمود و از بین قریش، فرزندان عبد المطّلب را بر گزید و از میان فرزندان عبد المطّلب، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم را انتخاب کرد، پس ما ذريّه او هستیم.

اگر مردم بگویند: برای رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و ذریّه ای نبوده است، حقیقت را انکار کرده اند؛ با این که خداوند متعال فرموده است: «و هر آینه ما رسولانی را پیش از تو فرستادیم و برای آن ها همسران و ذریّه هایی قرار دادیم»، پس ما ذریّه او هستیم.

راوی گوید: عرض کردم: من گواهی می دهم که شما ذریّه او هستید.

سپس اظهار داشتم: ای فرزند رسول خدا! فدای شما گردم! از خدا بخواه که مرا در دنیا و آخرت با شما قرار دهد.

سپس حضرت برایم دعا نمود و من کف دست حضرت را بوسیدم.

ص: 82

سورة «إبراهيم» - [14]

﴿ قوله تعالى: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَار﴾ (28)

60/ [1] - أبو الحسن الفتوني:

في تفسير العياشي: عن الصادق علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ وَ أَحلُوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ﴾ ، يعني بذلك قول النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم: لا ترجعوا بعدي كفّاراً يضرب بعضكم رقاب بعض. الخبر. (1)

﴿ قوله تعالى: رَبَّنَا إِنّى أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَوَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِى إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ﴾ (37)

61/ [2] - ابن شهر آشوب:

[ عن العيّاشي ]، عن الباقر علیه السلام في قول إبراهيم علیه السلام : ﴿ إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ﴾ ، [قال علیه السلام:]، نحن بقيّة تلك العترة.

و قال علیه السلام: كانت دعوة إبراهيم لنا خاصّة. (2)

ص: 83


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 241.
2- المناقب: 179/4، عنه بحار الأنوار: 89/12، و 22323 ح 36.

فرمایش خداوند متعال: آیا افرادی را ندیدی که نعمت خداوند را به کفران تبدیل کردند و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟! (28)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که پیرامون فرمایش خداوند متعال: «و (آن ها) قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند»، فرمود:

منظور از آن، فرمایش رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد که فرموده است: بعد از من به حالت کافران باز نگردید که بعضی از شما گردن بعضی دیگر را بزند.

فرمایش خداوند متعال :پروردگارا! من بعضی از فرزندانم را در سر زمین بی آب و علف، در کنار خانه ای که حرم تو است، ساکن ساختم تا نماز را بر پا دارند، پس تو دل های گروهی از مردم را متوّجه آن ها گردان و از (انواع) ثمرات به آن ها روزی رسان، شاید آنان شکر تو را بجای آورند. (37)

2) - ابن شهر آشوب به نقل از عیاشی از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که در مورد سخنان حضرت ابراهيم علیه السلام: «همانا من ذریّۀ خود را در یک وادی و سر زمینی ساکن نمودم»، فرمود: ما باقی ماندۀ آن عترت هستیم.

و فرمود: دعوت ابراهیم علیه السلام مخصوص ما بوده است.

ص: 84

سورة «الحجر» - [15]

﴿ قوله تعالى: وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ﴾ (87)

62/ [1] - المحدّث النوري: محمّد بن مسعود العيّاشي، عن يونس بن عبد الرحمن، عمّن ذكره، رفعه، قال:

سألت أبا عبد اللّه علیه السلام عن قول اللّه عزّ وجلّ: ﴿ وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ﴾ ؟

قال: هي سورة الحمد، و هي سبع آيات، منها: «بسم اللّه الرحمن الرحيم»، و إنّما سمّيت المثاني لأنّها تثنّى في الركعتين. (1)

ص: 85


1- مستدرك الوسائل: 157/4 ح 4361 ، و 164 ح 4385 بحذف الذيل

فرمایش خداوند متعال: و ما به تو هفت تا از جفتی ها (یعنی سورۀ حمد) و قرآن عظیم را عطا کردیم! (87)

1) - محدث نوری به نقل از عیاشی، از یونس بن عبد الرحمان، به نقل از کسی که نام او را متذکّر شده، به طور مرفوعه، روایت کرده است ،که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و به تحقیق ما هفت تا از دو جفتی ها و قرآن عظیم را به شما دادیم»، سؤال کردم؟

فرمود: آن سورۀ «حمد» می باشد که دارای هفت آیه است و «بسم اللّه الرحمن الرحیم» از آن ها می باشد و علت این که به آن «مثانی» گفته شده، این است که دو بار در دو رکعت نماز خوانده می شود.

ص: 86

سورة «النمل» - [16]

﴿ قوله تعالى: وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْهَا جَابِرٌ وَ لَوْ شَآءَ لَهَدَنَكُمْ أَجْمَعِينَ﴾ (9)

[63] / 1 - أبو الحسن الفتوني:

في تفسير العيّاشي، عن زيد بن عليّ في قوله تعالى: ﴿ وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ﴾، قال: سبيلنا أهل البيت، القصد السبيل الواضح. (1)

﴿ قوله تعالى: لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَمَةِ وَ مِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ﴾ (25)

[64] / 2 - أبو الحسن الفتوني:

في تفسير العيّاشي، عن الباقر علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةٌ يَوْمَ الْقِيَمَةِ - على ظهورهم -﴾ ، قال: يعني يستكملوا الكفر بالولاية، ﴿ وَ مِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ﴾ قال: يعني يتحمّلون كفر الذين يتولّونهم، أي أعداء الأئمّة علیهم السلام. (2)

ص: 87


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 525 قد تقدم الحديث أيضاً في التفسير العيّاشي من سورة «النحل» الحديث 18، و البحار: 104/36 ح 48 بتفاوت كثير.
2- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 300

فرمایش خداوند متعال: و بر خداست که راه راست را (به بندگان خود) نشان دهد اما بعضی از راه ها بی راهه است و اگر خدا بخواهد، همۀ شما را (به طور اجبار) هدایت می کند (ولی اجبار سودی ندارد). (9)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از زید فرزند امام سجّاد علیه السلام ، روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «و نمودار کردن راه بر خداوند است»، فرمود:

راه و روش ما اهل بیت (رسالت)، همان قصد و راهی است که واضح و روشن می باشد.

فرمایش خداوند متعال: آن ها باید روز قیامت، (هم) بار گناهان خود را به گونه ای کامل بر دوش خود حمل کنند و هم سهمی از گناهان کسانی را که به خاطر جهل و نادانی، گم راه شان می کنند؛ آگاه باشید آن ها بار سنگین و بدی را بر دوش خود حمل می کنند. (25)

2) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «تا روز قیامت گناهان ایشان را به طور کامل بر دوش گیرند»، فرمود:

یعنی کفر خود را به وسیله (ادعای) ولایت تکمیل می کنند، «و بخشی دیگر از گناهان کسانی که آن ها را بدون علم و آگاهی گم راه می کنند»، فرمود: بار گناه افرادی را که ولایت آن ها را بر عهده گرفته بودند و از دشمنان ائمه علیهم السلام می باشند، بر دوش خود حمل می کنند.

ص: 88

﴿ قوله تعالى: ثُمَّ كُلِى مِن كُلِّ الثَّمَرَتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾ (69)

65/ [3] - أبو علىّ الطبرسي: روى العيّاشي مرفوعاً إلى أمير المؤمنين علیه السلام: أنّ رجلاً قال له: إنّي موجَع بطني.

فقال: ألك زوجة؟

قال: نعم. قال: استوهب منها شيئاً من مالها طيّبة به نفسها، ثمّ اشتر به عسلاً ثمّ اسكب عليه من ماء السماء ثمّ اشربه، فإنّي سمعت اللّه سبحانه يقول في كتابه: ﴿ وَ نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَآءً مُبَرَكًا﴾ (1) و قال: ﴿ يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَنُهُ فِيهِ شِفَآءٌ لِلنَّاسِ﴾، و قال: ﴿ فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئاً﴾ (2) ، و إذا اجتمعت البركة و الشفاء و الهنيء المريء شفيت إن شاء اللّه تعالى، قال: ففعل فشُفي. (3)

﴿ قوله تعالى: إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَنِ وَ إِيتَايِ ذِي الْقُرْبَى وَ يَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾ (90)

ص: 89


1- سورة ق: 9/50
2- سورة النساء: 4/4.
3- مجمع البيان: 12/3، عنه بحار الأنوار: 289/63 ح 1 ، و وسائل الشيعة: 100/25 ح 31321 و تقدّم نحوه مسنداً في سورة النساء.

فرمایش خداوند متعال: سپس از تمام ثمرات (و شیرۀ گل ها) بخور و راه هایی را که پروردگارت برای تو تعیین نموده است، به راحتی طی کن، از درون شکم آن زنبور ها، نوشیدنی با رنگ های مختلف خارج می شود که در آن، شفا برای مردم است به یقین در این امر، نشانۀ روشنی است برای جمعیّتی که می اندیشند. (69)

3) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی، به طور مرفوعه از امیر المؤمنین علیه السلام روایت کرده است، که گفت:

مردی به آن حضرت عرضه داشت: در شکم و درون خویش دردی را احساس می کنم. حضرت به او فرمود: آیا ازدواج کرده ای و همسر داری؟

پاسخ داد: بلی. فرمود: از او در خواست کن که چیزی از اموال خود را با رغبت به تو ببخشد، سپس با آن پول مقداری عسل خریداری نما و آن را با مقداری آب باران مخلوط کن و بیاشام، که من شنیده ام خداوند سبحان در کتاب خود فرموده:

«و از آسمان آب مبارکی را فرستاده ایم» و نیز فرموده: «از شکم و درون آن ها (زنبوران عسل)، شراب گوناگونی خارج می گردد که شفای (درد های) مردم است» و فرمود: «پس اگر با طیب خاطر (و رضایت قلبی) چیزی را به شما دادند، پس آن را نوش جان کنید که گوارای تان باد»، (اگر آن را میل نمایی) ان شاء اللّه، شفا می یابی.

راوی گفت: آن مرد دستور حضرت علیه السلام را انجام داد و بهبود یافت.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می دهد و از فحشا و منکر (انواع کار های زشت) و ستم، نهی می کند، خداوند به شما اندرز می دهد شاید متذکّر (و بیدار) شوید. (90)

ص: 90

[66] / 4 - أبو الحسن الفتوني: في تفسير العيّاشي، عن الصادق علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ وَ يَنْهَى عَن الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَر وَ الْبَغْىِ﴾ ، قال:

هو من ظلم آل محمّد و قتلهم و منعهم حقّهم. (1)

[17]/5 - أبو الحسن الفتوني: في التفسير المذكور و غيره، عن الباقر علیه السلام في الآية المذكورة، قال: «الفحشاء»، الأوّل و «المنكر»، الثاني و «البغي»، الثالث. الخبر. (2)

ص: 91


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 415
2- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 415

4) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی در تفسیر خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «و (خداوند) از (انجام) فحشاء، منکرات و بغی، نهی می نماید»، فرمود: منظور از «بغي»، ستم بر آل محمد علیهم السلام، کشتار ایشان و مانع شدن از رسیدن به حق خود شان می باشد.

5) - هم چنین ابو الحسن فتونی از تفسیر عیاشی و غیر آن در مورد آیه یاد شده (در حدیث قبل) از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که فرمود:

منظور از «الفحشاء»، اولی و «المنکر»، دومی و «البغي» سومی می باشند.

ص: 92

سورة «الإسراء» - [17]

﴿ قوله تعالى: إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّلِحَتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا﴾ (9)

[68]/ 1 - ابن شهر آشوب:

في تفسير العيّاشي، عن الصادق علیه السلام أنّه قال في حديث له: نحن قوّام اللّه على خلقه. (1)

﴿ قوله تعالى: يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنَاسِ م بِإِمَمِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَبُهُ، بِيَمِينِهِ، فَأَوْلَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَنْبَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا﴾ (71)

69/ [2] - الشيخ الحويزي:

عن العيّاشي، عن جعفر بن أحمد، عن الفضل بن شاذان، أنّه و جد مكتوباً بخطّ أبيه، عن أبي بصير، قال:

أخذت بفخذ أبي عبد اللّه علیه السلام و قلت: أشهد أنّك إمامى، فقال: أما أنّه سيدعى كلّ أناس بإمامهم، أصحاب الشمس بالشمس، و أصحاب القمر بالقمر، و أصحاب النار بالنار، و أصحاب الحجارة بالحجارة. (2)

﴿ قوله تعالى: وَ إِن كَادُواْ لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِىَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ، وَ إِذًا لَّا تَّخَذُوكَ خَلِيلاً﴾ (73)

ص: 93


1- مناقب: 214/4 ، مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 447.
2- نور الثقلين: 194/3 ح 342.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که این قرآن، به راهی که استوار ترین راه هاست، هدایت می کند و به مؤمنینی که اعمال صالح و شایسته انجام می دهند، بشارت می دهد که برای آنان پاداش بزرگی (در پیش) است. (9)

1) - ابن شهر آشوب از عیاشی، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که ضمن حدیثی فرمود: ما (اهل بیت رسالت) بر پا کنندگان امر خداوند متعال در بین آفریده هایش می باشیم.

فرمایش خداوند متعال: آن روزی را (به یاد آورید) که هر گروهی را با پیشوای شان می خوانیم (و احضار شان می کنیم)، پس کسانی که نامۀ اعمال شان به دست راست شان داده می شود، آن را (با شادی و سرور) می خوانند و به قدر رشتۀ شکاف هستۀ خرمایی به آنان ستم نمی شود. (71)

2) - حویزی به نقل از عیاشی، از جعفر بن محمد روایت کرده است، که گفت:

فضل بن شاذان حکایت کرد: نوشته ای از دست خط پدرش را یافته است، که ابو بصیر گفت: ران امام صادق علیه السلام را گرفتم و اظهار داشتم: من گواهی می دهم بر این که شما امام من هستی، پس فرمود: به درستی که هر کسی با امام خود دعوت و محشور خواهد شد، (حتی) اصحاب خورشید همراه خورشید و اصحاب ماه همراه ماه و اصحاب آتش همراه آتش و اصحاب سنگ (بُت) همراه آن خواهند بود.

فرمایش خداوند متعال: و اگر چه نزدیک بود که آن ها تو را (با وسوسه های خود) از آن چه بر تو وحی کرده ایم، بفریبند تا غیر آن را به ما نسبت دهی و در آن صورت تو را به دوستی خود بر گزینند! (73)

ص: 94

70/ [3] - أبو عليّ الطبرسي:

قال في قوله تعالى: ﴿ وَ إِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ﴾ : في سبب نزوله أقوال: ...

ثالثها: أن رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم أخرج الأصنام من المسجد، فطلبت إليه قريش أن يترك صنماً كان على المروة، فهمّ بتركه ثمّ أمر بكسره، فنزلت.

رواه العيّاشي بإسناده. (1)

﴿ قوله تعالى: قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَو ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيَّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً﴾ (110)

71/ [4] - الشيخ الحويزي: في تفسير العيّاشي:

عن زرارة و محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله: ﴿ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا﴾، قال: نسختها ﴿ فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ﴾ (2) . (3)

72/ [5] - الشيخ الحويزي عن العيّاشي: عن زرارة، و حُمران، و محمد بن مسلم، عن أبي عبد اللّه علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا﴾، قال: نسختها ﴿ فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ﴾ (4) . (5)

ص: 95


1- مجمع البيان: 665/6 ، عنه بحار الأنوار: 53/17
2- سورۀ حجر: 94/15
3- نور الثقلين: 32/3 ح 125
4- سورۀ حجر: 94/15
5- نور الثقلين: 235/3 ح 485

3) - ابو علی طبرسی در مورد سبب نزول فرمایش خداوند متعال: «و اگر چه نزدیک بود که تو را مورد فتنه قرار دهند»، چند قول است: ...، سومين آن ها این است که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم بُت ها را از مسجد بیرون ریخت، پس قریش از آن حضرت درخواست کردند تا آن بتی را که بالای (کوه) مروه است به حال خود رهایش کند، پس حضرت هم خواست که آن را رها نماید، (ولی پس از لحظه ای) دستور شکستن (و نابودی) آن را صادر نمود و این آیه نازل شد.

(در پایان) افزوده است: عیاشی همین مطلب را با سند خود روایت کرده است.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: «اللّه» را بخوانید یا «رحمان» را، هر کدام را بخوانید، (ذات پاکش یکی است و) برای او بهترین نام ها وجود دارد و نمازت را زیاد بلند، یا خیلی آهسته نخوان و در میان آن دو، برنامه و شیوه ای (معتدل) را انتخاب کن. (110)

4) - عیاشی از محمد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و نماز خود را زیاد بلند و زیاد آهسته نخوان»، فرمود: (حکم) این آیه، به وسیله «آن چه را که بر آن مأمور شده ای، آشکارا بیان کن و به مشرکین اعتنایی نکن» نسخ شده است.

5) - حویزی به نقل از عیاشی، از زرارة، حُمران و محمد بن مسلم، روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و نماز خود را زیاد بلند و زیاد آهسته نخوان»، سپس فرمود: (حکم) این آیه، به وسیله «آن چه را که بر آن مأمور شده ای، آشکارا بیان کن»، نسخ شده است.

ص: 96

73/ [6] - العلّامة المجلسي: حدّث أبو المفضّل، عن ابن العيّاشي، عن محمّد بن نصر، عن محمّد بن عيسى، عن أبي الحسن عليّ بن يحيى، عن الحسين بن علوان، رفعه إلى النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم، قال: أمان لأمّتي من السيف: ﴿ قُلِ ادْعُواْ اللَّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَنَ﴾، و «آية الكرسيّ ». (1)

﴿ قوله تعالى: وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكَ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ، وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِ وَ كَبِّرْهُ تَكْبِيرَا﴾ (111)

74/[7] - السيّد ابن طاووس: حدّث أبو محمّد هارون بن موسى رحمة اللّه، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن نُعيم، قال: حدّثنا العيّاشي، قال: حدّثنا محمّد بن نصر، عن محمّد بن عيسى، عن أبي الحسين عليّ بن يحيى، عن الحسين بن علوان رفعه إلى النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم، قال :

أمان لأمّتي من السرق: ﴿ قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيَّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً ﴾ ، و ﴿ وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَ لَمْ يَكُن لَّهُ، شَرِيكَ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلَى مِنَ الذُّلِ وَ كَبَرْهُ تَكْبِيرَا﴾ .

و من قرأ هذه الآية عند منامه: ﴿ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَلِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا ﴾ (2) ، سطح له نور إلى المسجد الحرام حشو ذلك النور ملائكة يستغفرون له حتّى يصبح. (3)

ص: 97


1- بحار الأنوار: 213/76.
2- الكهف: 110/18
3- فلاح السائل: 282 (الفصل 30 فيما نذكره) عنه بحار الأنوار: 211/73، و مستدرك الوسائل: 295/4 ح 4727

6) - علامۀ مجلسی به نقل از عیاشی و با سند او از حسین بن علوان نقل نموده که به طور مرفوعه از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم روایت کرده است، که فرمود: (این دو آیه شریفه) «بگو: (خالق یکتا را به عنوان) «اللّه» یا «رحمان»، بخوانید» و «آية الکرسي» برای امّت من (سبب) امنیت از ( تأثیر) شمشیر می باشند.

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) بگو: ستایش برای خداوندی است که نه فرزندی برای خود انتخاب کرده و نه شریکی در حکومت دارد و نه به خاطر ضعف و ذلّت، (حامی و) سر پرستی برای او خواهد بود و او را بسیار بزرگ شمار (و مطرح نما)! (111)

7) - سید ابن طاووس به نقل از عیاشی، از حسین بن علوان نقل نموده که به طور مرفوعه از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم روایت کرده است، که فرمود: (این دو آیه شریفه) «بگو: (خالق یکتا را به عنوان) «اللّه» یا «رحمان»، بخوانید، هر کدام را بخوانید (نیک است و) نام های نیک برای او خواهد بود و نماز خود را زیاد بلند و زیاد آهسته نخوان، بلکه بین آن دو را عمل کن» و «بگو: حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که فرزند و شریکی در مُلک (و ملکوت خود) ندارد و ولیّی هم به جهت ضعف برایش نخواهد بود، او را بزرگ شمار، بزرگ شمردنی ویژه».

و کسی که هنگام خوابیدن این آیۀ (شریفه) «بگو: من انسانی همانند شما هستم، تنها این که بر من (از طرف خداوند) وحی می شود، همانا خدای شما خدای یکتا است پس کسی که منتظر ملاقات پروردگارش می باشد، اعمال شایسته و پسندیده انجام دهد و در عبادت و پرستش خداوند چیزی را شریک پروردگارش قرار ندهد» را بخواند، برای او نوری به سمت مسجد الحرام بر می خیزد و در موازات آن نور، فرشته ها برای او درخواست مغفرت می کنند تا صبح شود.

ص: 98

سورة «الكهف» - [18]

﴿ قوله تعالى: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَبَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ ءَايَتِنَا عَجَبًا (9) إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا ءَاتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَ هَیِّى لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا (10) فَضَرَبْنَا عَلَى ءَاذَانِهِمْ فِى الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا (11) ثُمَّ بَعَثْنَهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُواْ أَمَدًا (12) نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ وَ امَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَهُمْ هُدًى﴾ (13) (1)

75/[1] - الراوندي: بالإسناد إلى الصدوق بإسناده إلى ابن أورمة، عن الحسن بن محمّد الحضرمي، عن عبد اللّه بن يحيى الكاهلي ، عن أبي عبد اللّه علیه السلام ، و ذكر أصحاب الكهف، فقال:

لو كلّفكم قومكم ما كلّفهم قومهم فافعلوا فعلهم، فقيل له: و ما كلّفهم قومهم؟

قال: كلّفوهم الشرك باللّه فأظهروه لهم، و أسرّوا الإيمان حتّى جاءهم الفَرَج.

و قال: إنّ أصحاب الكهف كذبوا فآجرهم، و صدقوا فآجرهم اللّه.

و قال: كانوا صيارفة كلام ولم يكونوا صيارفة الدراهم.

و قال: خرج أصحاب الكهف على غير ميعاد، فلمّا صاروا في الصحراء أخذ هذا على هذا و هذا على هذا، العهد و الميثاق.

ثمّ قال: أظهِروا أمركم فأظهروه، فإذا هم على أمر واحد.

و قال: إنّ أصحاب الكهف أسرّوا الإيمان و أظهروا الكفر، فكانوا على إظهارهم الكفر أعظم أجراً منهم على إسرار هم الإيمان.

ص: 99


1- هذه الآيات الشريفة لم ترد في الكتابَين كليهما، و نحن لمناسبة محتوى الحديث، أوردناها.

فرمایش خداوند متعال: آیا گمان کرده ای که اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟! (9) زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند و گفتند: پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن و راه نجاتی برای ما فراهم نما (10) پس ما (پردۀ خواب را) در غار بر گوش شان زدیم و سال ها در خواب فرو رفتند (11) سپس آنان را بر انگیختیم تا بدانیم (و این امر آشکار گردد) که کدام یک از آن دو گروه، مدّت خواب خود را بهتر حساب کرده اند؟ (12) ما داستان آنان را بر طبق حقیقت برای تو باز گو می کنیم، آن ها جوانانی بودند که به پروردگار خود ایمان آورده بودند و ما بر هدایت شان افزودیم. (13)

1) - راوندی با سند خود از عبد اللّه بن يحيى كاهلی روایت کرده، که گفت:

امام صادق علیه السلام ياد آور اصحاب کهف شد و فرمود: اگر قوم شما، شما را به همان چیزی که قوم آنان مأمور و مجبور شان کردند، مجبور تان می نمودند، شما هم برنامه آنان را انجام دهید.

سؤال شد: قوم آنان بر چه چیزی تکلیف و مجبور شان کردند؟

فرمود: آنان را وا دار و مجبور به شرک - به خدا - کردند، پس شرک را آشکار کرده و ایمان را پنهان داشتند تا زمانی که فرَج و گشایشی برای شان حاصل گردید.

و فرمود: اصحاب کهف (در ظاهر) دروغ گفتند و (خداوند) آنان را پاداش داد و (در نهان) راست گفتند و (باز هم خداوند) پاداش شان داد.

و فرمود: اصحاب کهف اهل صرّافی در کلام بودند نه در درهم (و دینار).

و فرمود: اصحاب کهف بدون میعاد و پیش بینی (از شهر) بیرون رفتند و چون به بیابان رسیدند از یک دیگر عهد و پیمان گرفتند (که اسرار و ایمان حقیقی خود را برای دیگران فاش نکنند)، سپس یکی از آن ها گفت: عقیده خود را ظاهر و آشکار نمایید، پس چون آشکار کردند همگی بر یک امر و یک عقیده بودند.

و فرمود: اصحاب کهف ایمان خود را پنهان داشته و کفر را آشکار کردند، پس پاداش و ثواب آنان نسبت به آشکار کردن کفر، نسبت به مخفی داشتن ایمان، عظیم تر بود.

ص: 100

و قال: ما بلغت تقيّة أحد ما بلغت تقيّة أصحاب الكهف، و إن كانوا ليشدّون الزنانير، و يشهدون الأعياد فأعطاهم اللّه أجرهم مرّتين.

تفسير العيّاشي عن الكاهلى مثله. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَكَةِ اسْجُدُوا لِأَدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ، أَفَتَتَّخِذُونَهُ، وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِى وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّلِمِينَ بَدَلًا﴾ (50)

76/[2] - العلّامة المجلسي: عن جميل بن درّاج، قال:

سألت أبا عبد اللّه علیه السلام، عن إبليس أكان من الملائكة؟ أو كان يلي شيئا من أمر السماء ؟

قال: [إنّه] لم يكن من الملائكة، و كانت الملائكة ترى أنّه منها، و كان اللّه يعلم أنّه ليس منها ولم يكن يلي شيئاً من أمر السماء، ولا كرامة، فأتيت الطيّار فأخبرته بما سمعت فأنكر و قال: كيف لا يكون من الملائكة؟

و اللّه (تبارك و تعالى) يقول للملائكة: ﴿ أسْجُدُوا لِأَدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ﴾ ، فدخل عليه الطيّار فسأله و أنا عنده، فقال له:

جعلت فداك! قول اللّه عزّ وجلّ: ﴿ يَا أَيُّهَا الذينَ آمَنُوا﴾، في غير مكان في مخاطبة المؤمنين، أيدخل في هذه المنافقون؟

قال: نعم، يدخل في هذه المنافقون و الضلّال و كلّ من أقرّ بالدعوة الظاهرة. (2)

ص: 101


1- قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 253 ح 296، عنه بحار الأنوار: 425/14 ح 5.
2- بحار الأنوار: 217/63 ح 54. و تقدّم الحديث مختصراً في الحديث 16 من سورة «البقرة» و ح 36 من سورة «الكهف».

و فرمود: تقیّه هیچ فردی به اندازه و اهمیت تقیّه اصحاب کهف نرسیده است، اگر چه آنان کمر بند هایی را (که مخصوص مراسم جشن بت پرستی بود) به کمر خود می بستند و در (مراسم) جشن ها شرکت می کردند و خداوند پاداش آنان را دو برابر عطای شان نمود.

و عیاشی نیز در تفسیر خود همین حدیث را روایت کرده است.

فرمایش خداوند متعال: زمانی را (به یاد آورید) که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید! آن ها همگی سجده کردند جز ابلیس - که از جن بود - و از فرمان پروردگارش سر پیچی (و معصیت) کرد، آیا او و فرزندانش را به جای من، اولیای خود انتخاب می کنید؟! در حالی که آن ها (همگی) دشمن شما هستند، (این انتخاب) چه جایگزینی بدی برای ستم کاران خواهد بود! (50)

2) - علامۀ مجلسی به نقل از عیاشی از جمیل بن درّاج روایت کرده، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد ابلیس سؤال کردم: آیا از فرشته ها بود؟ و یا این که نسبت به بعضی از امور آسمان ها اختیاراتی داشت؟ فرمود: او از فرشته ها نبود اگر چه فرشته ها گمان می کردند که از آن ها می باشد و خداوند می دانست که از آن ها نمی باشد و نسبت به امور آسمان ها هم اختیار و کرامتی نداشت.

پس نزد طیّار آمدم و آن چه را که از حضرت شنیده بودم، گزارش دادم ولی او نپذیرفت و گفت: چگونه از فرشته ها نبوده؟ و حال آن که خداوند به فرشته ها می فرماید: «برای آدم سجده کنید، پس همگان غیر از ابلیس سجده کردند»، سپس طیّار بر حضرت وارد شد و من نیز حضور داشتم، پس اظهار داشت: فدایت گردم! فرمایش خداوند عزیز و جلیل: «ای کسانی که ایمان آورده اید»، در موارد متعددی (در آیات قرآن) وارد شده و مؤمنین مورد خطاب قرار گرفته اند، آیا منافقین هم داخل در این خطاب هستند؟ فرمود: بلی، منافقین، گم راهان و هر فردی که بر حسب ظاهر به آن دعوتی که شده اقرار نماید، داخل در این خطاب خواهد بود.

ص: 102

﴿ قوله تعالى: فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَهُ ءَاتِنَا غَدَآءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا﴾ (62)

77/ [2] - الشيخ الحويزي: عن العيّاشي:

عن ليث بن أبي سليم، عن أبي جعفر علیه السلام، [قال]: شكا موسى علیه السلام إلى ربّه الجوع في ثلاثة مواضع: ﴿ ءَاتِنَا غَدَآءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا﴾ ، ﴿ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً﴾، ﴿ رَبِّ إِنِّى لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ﴾ (1) ، قال: إنّما على الطعام. (2)

﴿ قوله تعالى: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَى أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَة وَحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ، فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَلِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا﴾ (110)

78/ [4] - العلّامة المجلسي: حدّث أبو المفضّل محمّد بن عبد اللّه، عن ابن العيّاشي، عن أبيه، عن جعفر بن أحمد بن معروف، عن العمركي بن عليّ ، عن عبد اللّه بن الوليد النخعي، عن فضيل بیّاع الملا (3) ، عن أبي حمزة الشمالي، عن أبي جعفر علیه السلام ، قال : ما نوى عبد أن يقوم أيّة ساعة نوى يعلم اللّه ذلك منه، إلّا و كّل به ملكين يحرّكانه تلك الساعة. (4)

ص: 103


1- سورۀ قصص: 24/28
2- نور الثقلين: 276/3 ح 149
3- المُلاءَة - بالضّم و المّد - الرَّيْطة، و هي المِلحفة، و الجمع مُلاء. و المُلاء ، بالضمّ و المدّ - جمع مُلاءة، هي الإزار و الرَّيْطة. لسان العرب: 158/1 ( ملأَ ).
4- بحار الأنوار: 215/76.

فرمایش خداوند متعال: هنگامی که از آن جا گذشتند، (موسی) به یار هم سفر خود گفت: غذای ما را بیاور، که سخت از این سفر خسته شده ایم! (62)

3) - حویزی به نقل از عیاشی از لیث بن ابی سُلّیم روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: موسی علیه السلام در سه مورد از گرسنگی به پروردگار خود شکایت کرد: «غذای ما را بیاور که در این سفر خسته و گرسنه شده ایم»، «در مقابل آن، اُجرت (طعام و خوراک) دریافت می کردی»، «پروردگارا ! نسبت به آن چه بر من نازل نمودی فقیر و تهی دست هستم»، فرمود: همانا او اراده طعام کرده است.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: من فقط بشری همانند شما هستم (امتیاز من بر شما این است که) بر من وحی می شود بر این که تنها خدا و معبود شما، معبود یگانه است پس هر کسی که به ملاقات پروردگارش امیدوار باشد، باید کار شایسته ای را انجام دهد و هیچ کسی را در عبادت پروردگار خود شریک نگرداند! (110)

4)- هم چنین علامۀ مجلسی به نقل از عیاشی نقل نموده که با سند خود از ابو حمزۀ ثمالی روایت کرده است:

امام باقر علیه السلام فرمود: چنان چه بنده ای نیت کند که در ساعتی (از خواب بیدار شود و) برخیزد، خداوند نیت او را می داند و دو فرشته برای او مأمور می نماید تا او را در همان ساعت حرکت دهند.

ص: 104

سورة «طه» - [20]

﴿ قوله تعالى: قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي (25) وَ يَسِّرْ لِيَ أَمْرِى (26) وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِسَانِي (27 ) يَفْقَهُوا قَوْلِي (28) وَ اجْعَل لِى وَزيرًا مِّنْ أَهْلِي (29) هَرُونَ أَخِي (30) أَشْدُدْ بِهِيَ أَزْرِى (31 ) وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِى (32) كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا (33) وَ نَذْكُرَكَ كَثِيرًا (34) إِنَّكَ كُنتَ بنَا بَصِيرًا﴾ (35 )

79/ [1] - الحاكم الحسكاني: رواية [الصحابيّة] أسماء [بنت عميس] أخبرنا عبد الرحمن بن الحسن، قال: أخبرنا محمّد بن إبراهيم المؤدّب قال: حدّثنا مطين، قال: حدّثنا عباد بن يعقوب، قال: أخبرنا عليّ بن عابس، عن الحارث بن حصيرة، عن القاسم بن جندب، قال:

مطين هو أبو جندب، و كذا قال عباد: قال: سمعت رجلاً من خثعم يقول: سمعت أسماء بنت عميس تقول:

سمعت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم يقول: اللّهمّ إنّي أقول كما قال أخي موسى: اللّهمّ اجعل لي وزيراً من أهلي، علياً أخي، اشدد به أزري و أشركه في أمري - إلى [قوله ]: - إنّك كنت بنا بصيراً .

و [رواه أيضاً] الصبّاح بن يحيى المزني، عن الحرث [كما] في كتاب العياشي، و كتاب فرات. (1)

ص: 105


1- شواهد التنزيل: 480/1 ح 511 ، و 481 ح 512. تفسير الفرات: 255 ح 346، الطرائف: 133/1 ح 210 ، العمدة: 272 ح ح 431 (الفصل 34)، بحار الأنوار: 144/38 ح 110

فرمایش خداوند متعال: (موسی اظهار داشت:) پروردگارا! سینه ام را گشاده گردان (25) و کارم را برایم آسان نما (26) و گره از زبانم بگشای (27) تا (شنودگان) سخنان مرا بفهمند (28) و وزیری از خاندانم برای من قرار ده (29) برادرم هارون را (30) با او پشت (و پشتوانۀ عملی) مرا محکم کن (31) و او را در کارم شریک گردان (32) تا تو را بسیار تسبیح گوییم (33) و تو را بسیار یاد کنیم (34) چرا که تو همیشه از حال ما آگاه بوده ای. (35)

1) - حسکانی به نقل از اسماء بنت عُمیس روایت کرده است، که گفت:

از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم شنیدم که اظهار می داشت: خداوندا! همانا من هم چنان که برادرم موسی مطرح می کرد، مطرح می کنم: خداوندا! برای من وزیری از خانواده ام _ برادرم علی را - قرار بده، به وسیلۀ او پشت مرا محکم گردان، او را در امور (و برنامه های) من شریک نما، تا تو را بسیار تسبیح بگوییم و تو را بسیار یاد آور باشیم، همانا تو به (امور) ما آگاه و بینا هستی.

و هم چنین صبّاح بن مزنی به نقل از حارث این حدیث را روایت کرده، هم چنان که در کتاب عیاشی (1) و نیز کتاب فرات موجود است.

ص: 106


1- به احتمال قوی منظور از کتاب عیاشی، تفسیر نسخه خطی آن می باشد، همانند دیگر احادیث گذشته که در چاپ های موجود، وجود ندارد، بلکه نسخه هایی از دست نویس آن، البته از سورۀ «مریم» به بعد، در اختیار برخی از بزرگان بوده است. مترجم.

80/ [2] - الحاكم الحسكاني: و [رواه أيضاً] حصين [بن يزيد] ، عن أسماء، حدّثني عليّ بن موسى بن إسحاق، عن محمّد بن مسعود بن محمّد (أبي النضر العّياشي) المفسّر، قال: حدّثنا نصر بن محمّد البغدادي، قال: حدّثنا أحمد بن الحسين بن عبد الملك بن أبي الزاهرية الكوفي، قال: حدّثنا أحمد بن المفضّل، قال: حدثنا جعفر الأحمر، عن عمران بن سليمان، عن حصين، عن أسماء بنت عميس، قالت:

﴿ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: أقول كما قال أخي موسى: ﴿ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي * وَ يَسِّرْ لِيَ أَمْرِى﴾ ... ﴿ وَ اجْعَل لِى وَزِيرًا مِنْ أَهْلِى﴾ عليّاً أخى﴾. (1)

﴿ قوله تعالى: ﴿ وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَلِحًا ثُمَّ اهْتَدَى﴾ (82)

81/[3] - ابو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي من عدّة طرق :

قال أبو جعفر الباقر علیه السلام: ﴿ ثُمَّ اهْتَدَى﴾ إلى ولايتنا أهل البيت علیهم السلام، فو اللّه ! لو أنّ رجلاً عبد اللّه عمره ما بين الركن و المقام، ثمّ لم يجيء بولايتنا لأكتبه اللّه في النار على وجهه.

رواه الحاكم الحسكاني بإسناده، و أورده العيّاشي في تفسيره من عدّة طرق. (2)

﴿ قوله تعالى: قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَوةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّن تُخْلَفَهُ، وَ انظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ مَاكِفًا لتحرفَنَّهُ, ثُمَّ لَتَنسِفَنَّهُ، فِي الْيَمَ نَسْفًا﴾ (97)

ص: 107


1- شواهد التنزيل: 481/1 ح 512، العمدة: 272 ح 431 (الفصل الرابع و الثلاثون)، الطرائف: 1331 ح 210، شواهد التنزيل: 479/1 ح 511
2- مجمع البیان ،39/7 ، نور الثقلين: 387/3 ح 95

2) - هم چنین حسکانی به نقل از عیاشی، از اسماء بنت عُميس روایت کرده است، که گفت:

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم اظهار داشت: من هم چنان که برادرم موسی مطرح می کرد، مطرح می کنم: «پروردگارا! مرا شرح صدر و قلب عنایت فرما، امور مرا آسان گردان» ... نو برای من وزیری از خانواده ام» - برادرم علی را - قرار بده.

فرمایش خداوند متعال: و به درستی که من هر کسی را که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح و شایسته انجام دهد، سپس هدایت شود، او را می آمرزم. (82)

3) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی، با سند های مختلفی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام (در مورد فرمایش خداوند متعال): «سپس هدایت یافت» فرمود: بر (اقرار و پذیرش) ولایت ما اهل بیت (رسالت) هدایت یافته است، به خدا سوگند! چنان چه مردی خداوند را در تمام عمرش در محلِ بین رکن و مقام (حضرت ابراهیم علیه السلام) عبادت و پرستش کند و به ولایت گرایش نداشته باشد، خداوند او را بر رو و چهره در آتش می اندازد.

فرمایش خداوند متعال: (موسی به سامری) گفت: برو، که بهرۀ تو در زندگی دنیا این است که (هر کسی به تو نزدیک شود) بگویی: با من تماس نگیر! و تو وعده گاهی (از عذاب خدا) داری، که هرگز تخلّف نخواهد شد! (اکنون) بنگر به این معبودت که پیوسته آن را پرستش می کردی! و ببین ما آن را نخست می سوزانیم و سپس ذرات آن را به گونه ای در دریا می پاشیم. (97)

ص: 108

82/ [4] - الشيخ المفيد قال: أخبرني الشريف أبو عبد اللّه محمّد بن الحسن الجواني، قال: أخبرني أبو طالب المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي العمري، عن جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبيه [العيّاشي]، قال: حدّثنا نصر بن أحمد، قال: حدّثنا عليّ بن حفص، قال: حدّثنا خالد القطواني، قال: حدّثنا يونس بن أرقم، قال: حدّثنا عبد الحميد بن أبي الحنساء، عن زياد بن يزيد، عن أبيه، عن جدّه فروة الظفاري، قال:

سمعت سلمان رحمة اللّه يقول : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: تفترق أمّتي ثلاث فرق، فرقة على الحقّ لا ينقص الباطل منه شيئاً، يحبّوني و يحبّون أهل بيتي، مثلهم كمثل الذهب الجيّد كلّما أدخلته النار فأوقدت عليه لم يزده إلاّ جودة، و فرقة على الباطل لا ينقص الحقِّ منه شيئاً، يبغضوني و يبغضون أهل بيتي، مثلهم مثل الحديد كلّما أدخلته النار فأوقدت عليه لم يزده إلاّ شرّاً، و فرقة مدهدهة على ملّة السامري لا يقولون: ﴿ لَا مِسَاسَ﴾، لكنّهم يقولون: لا قتال، إمامهم عبد اللّه بن قيس الأشعري. (1)

ص: 109


1- الأمالي للمفيد : 29 ح 3 (المجلس الرابع)، بحار الأنوار: 9/28 ح 12. كتاب التعجّب للكراجكي: 152.

4) - شیخ مفید با سند خود از عیاشی روایت کرده که او نیز با سند خود از سلمان (فارسی) رحمة اللّه روایت کرده است، که گفت:

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: امّت من به سه گروه متّفرق و پراکنده خواهند شد: گروهی بر حقّ می باشند و باطل، کم ترین چیزی از (ایمان) آنان نکاهد، من و اهل بیت مرا دوست می دارند، مثل آنان همانند طلای خالص و نابی است که هر چند آن را در آتش بگذاری و آتش را بر آن شعله ور تر کنی بر میزان خوبی و خالص شدن آن افزوده گردد (چیزی از اصل آن نکاهد).

و گروهی بر باطل می باشند و حق، کم ترین چیزی از آن نکاهد، آن ها من و اهل بیت مرا دشمن می دارند، آن ها همانند آهنی هستند که هر چه آن را در آتش بیندازی و بر آن بدمی، بر بدی و نا خالصی آن افزوده گردد و گروهی مضطرب و متزلزل خواهند بود که بر آئین سامری هستند ولیکن نمی گویند: «به ما دست نزنید» بلکه می گویند: جنگ و جدالی نیست (و دست از آن بردارید)، پیشوای آنان عبد اللّه بن قیس اشعری است.

ص: 110

سورة «الأنبياء» - [21 ]

﴿ قوله تعالى: لَوْ كَانَ فِيهِمَا عَالِهَةٌ إِلَّا اللّهُ لَفَسَدَنَا فَسُبْحَنَ اللّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾ (21 )

83/ [1] - أبو عليّ الطبرسي:

وروى العيّاشي بإسناده، عن فتح بن يزيد الجرجاني، قال:

قلت لأبي الحسن الرضا علیه السلام: جعلت فداك! يعرف القديم سبحانه الشيء الذي لم يكن أن لو كان كيف كان يكون؟

﴿ قال علیه السلام: و يحك! إنّ مسئلتك لصعبة، أما قرأت قوله عزّ وجلّ: ﴿ لَوْ كَانَ فِيهِمَا وَ الِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَنَا﴾ ، ﴿ وَ لَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾ (1) ؟

لقد عرف الشيء الذي لم يكن ولا يكون أن لو كان كيف كان؟

و قال: و يحكي قول أشقياء: ﴿ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِى أَعْمَلُ صَلِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَابِلُهَا﴾ (2) ، و قال: ﴿ وَ لَوْ رُدُّواْ لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكَذِبُونَ) (3) ، فقد علم الشيء الذي لم يكن لو كان كيف كان يكون، و هو السميع الخبير العليم. (4)

﴿ قوله تعالى: وَ قَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَنَهُ، بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ (26) لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِ، يَعْمَلُونَ﴾ (27 )

ص: 111


1- سورة المؤمنون: 91/23
2- سورة المؤمنون: 99/23 - 100.
3- سورة الأنعام: 28/6
4- مجمع البيان: 187/7 التوحيد: 61 ح 18 بتفصيل، عنه بحار الأنوار: 82/4 ح 10، و 292 ح 21.

فرمایش خداوند متعال: اگر در آسمان و زمین، غیر از «اللّه» خدایان دیگری هم می بود، (نظام آسمان و زمین) فاسد می شد (و اوضاع جهان به هم می خورد)، منزه است خداوند پروردگار عرش، از توصیفی که آن ها برایش می کنند! (22)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی در تفسیر خود از فتح بن یزید جرجانی روایت کرده است، که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم! خداوند قدیم و سبحان، چیزی را که نبوده و ایجاد نگشته، آیا می داند که اگر می بود چگونه می بود؟

فرمودک وای بر تو! همانا (فهمیدن جواب) سؤال تو بسیار مشکل است، آیا فرمایش خداوند عزیز و جلیل را نخوانده ای که می فرماید: «اگر در آسمان و زمین خدایانی غیر خدای یکتا می بودند، هر آینه در آسمان و زمین فساد واقع می شد»، و (نیز فرموده است:) «اگر خدایان متعددی می بودند بعضی بر بعض دیگر برتری پیدا می کردند» (و در نتیجه اختلاف به وجود می آمد)؟

و حضرت افزود: و خداوند به نقل از گفتار اشقيا (اهل آتش جهنم) حکایت می نماید که می گویند: «پروردگارا! ما را به (دنیا) باز گردان تا کار های شایسته و پسندیده کنیم غیر از آن چه را که انجام می دادیم». و خداوند متعال می فرماید: «اگر باز گردند، همان کاری را که از (انجام) آن نهی شده بودند، مرتکب خواهند شد، همانا آن ها دروغ گو هستند»، پس (خداوند متعال) موقعیت و کیفیت چیزی را که نبوده و نیست، می دانسته که اگر می بود چه می بود، به درستی که او شنوا، آگاه و دانا است.

فرمایش خداوند متعال: آن افراد گفتند: خداوند رحمان، فرزندی را برای خود انتخاب کرده است، او (از هر نوع عیب و نقص و داشتن فرزند) منزّه است، آن ها (یعنی فرشته ها) بندگان شایستۀ او هستند (26) هرگز در گفتار بر او پیشی نمی گیرند و (پیوسته) به فرمان او عمل می کنند. (27)

ص: 112

84 / [2] - الكشّي: حدّثني محمّد بن مسعود [العيّاشي]، قال: حدّثني أسحاق بن محمّد البصري، قال: حدّثني عبد اللّه بن القاسم، عن خالد الجّوان، قال:

كنت أنا و المفضّل بن عمر و ناس من أصحابنا بالمدينة، و قد تكلّمنا في الربوبيّة، قال، فقلنا: مروا إلى باب أبي عبد اللّه علیه السلام حتّى نسأله.

قال: فقمنا بالباب، قال: فخرج إلينا و هو يقول: ﴿ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِهِ، يَعْمَلُونَ﴾ . (1)

﴿ قوله تعالى: أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَهُمَا وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيْ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ﴾ (30)

85/ [3] - أبو علىّ الطبرسي:

روى العيّاشي بإسناده عن الحسين بن علوان، قال:

سُئل أبو عبد اللّه علیه السلام عن طعم الماء؟

قال: سل تفقّهاً ولا تسأل تعنّتاً، طعم الماء طعم الحياة، قال اللّه سبحانه: ﴿ وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيّ ﴾ (2)

﴿ قوله تعالى: إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ، مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَكِفُونَ﴾ (52 )

ص: 113


1- رجال الكشّي ( اختيار معرفة الرجال): 326 ح 591، عنه بحار الأنوار: 303/25 ح 68.
2- مجمع البيان: 72/7 ، و بحار الأنوار: 15/54، و 15/57، 447/66 ح 1 ، و البرهان: 223/5 ح 6، و نور الثقلين: 427/3 ح 61 ، و مستدرك الوسائل: 5/17 ح 20567

2) - ابو عمرو کشّی به نقل از عیاشی و با سند او از خالد الجوّان روایت کرده است، که گفت:

من و مفضّل بن عمر با تعدادی از اصحاب در مدینه بودیم و پیرامون ربوبیّت (در رابطه با ائمه علیهم السلام) گفت گو می کردیم، سپس گفتیم: نزد امام صادق علیه السلام برویم و از او سؤال کنیم.

پس بر خاستیم و به منزل حضرت رفتیم و حضرت نزد ما آمد و می فرمود: «بلکه ایشان بندگانی گرامی و اکرام شده هستند * بر خداوند در هیچ گفتاری سبقت نمی گیرند و به فرمان او عمل می کنند».

فرمایش خداوند متعال: آیا آن هایی که کافران شدند، ندیده اند که آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آن ها را از یک دیگر باز کردیم و هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم؟! آیا ایمان نمی آورند؟! (30)

3) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند - از حسین بن علوان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در رابطه با طعم و مزه آب سؤال کردند؟

فرمود: سؤال کردنت برای فهمیدن باشد نه برای رنج دادن، مزه آب مزه زندگی است، هم چنان که خدای سبحان فرموده: «و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم».

توضیح این که فرموده: مزه زندگی است، یعنی بهترین مزه است و چون بزرگ ترین وسیله ای برای زنده بودن می باشد، پس گویا مزه زندگی دارد.

فرمایش خداوند متعال: آن هنگامی که (ابراهیم) به پدرش (یعنی آزر، که او را تحت تکفّل داشت و در حقیقت عمویش بود) و به قومش گفت: این مجسمه های بی روح چیست که شما همواره آن ها را پرستش می کنید؟! (52)

ص: 114

86 / [4] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده: عن الأصبغ بن نباتة [قال]:

إنّ عليّاً علیه السلام امر بقوم يلعبون الشطرنج، فقال: ﴿ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَكِفُونَ﴾ ، لقد عصيتم اللّه و رسوله. (1)

ص: 115


1- مجمع البيان: 83/7، و نور الثقلين: 433/3 ح 80

4) - هم چنین ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی و با سند او از اصبغ بن نباته روایت کرده است، که گفت:

امام علی علیه السلام به گروهی بر خورد کرد که به وسیلۀ شطرنج مشغول (و سرگرم) بازی بودند، فرمود: «این مجسمه ها (و پیکره هایی) که به آن ها مشغول گشته اید، چیست؟»، شما خداوند و رسولش را معصیت می کنید.

ص: 116

سورة «الحجّ» - [22]

﴿ قوله تعالى: وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجَدِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَبٍ مُّنِيرٍ (8) ثَانِيَ عِطْفِهِ، لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَ نُذِيقُهُ، يَوْمَ الْقِيَمَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ﴾ (9)

[87] /1 - أبو الحسن الفتوني: روى العيّاشي في تفسيره عن الصادق علیه السلام، في قوله تعالى: وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجَدِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْر عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتب مُّنِير * ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلُّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ﴾ - الآية - قال: هو الّأوّل ثاني عطفه إلى الثاني، و ذلك لمّا أقام رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم عليّاً علیه السلام علماً للناس قالا: لا نفي بهذا أبداً. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ إِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لَّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَ طَهِرْ بَيْتِيَ لِلطَّابِفِينَ وَ الْقَائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ﴾ (26 )

[88] / 2 - أبو الحسن الفتوني: في تفسير العيّاشي عن الصادق علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ وَ طَهَرْ بَيْنِي لِلطَّابِفِينَ وَ الْقَابِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ﴾ ، قال: يعني بهم آل محمّد علیهم السلام. (2)

﴿ قوله تعالى: ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفتَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾ (29)

ص: 117


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 192 و تأويل الآيات الظاهرة: 328
2- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 362. تأويل الآيات الظاهرة: 331 (سورة الحجّ).

فرمایش خداوند متعال: و گروهی از مردم بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنایی بخش، دربارۀ خدا مجادله می کنند! (8) آن ها با تکبّر و بی اعتنایی (نسبت به سخنان الهی)، می خواهند مردم را از راه خدا گم راه گردانند، برای آن ها در دنیا رسوایی است و در قیامت عذاب سوزانی خواهد بود که به او می چشانیم. (9)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی روایت کرده است، که:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و برخی از مردم کسانی هستند که در راه خدا بدون علم و بدون هدایت و کتابی روشن گر، مجادله می کنند * تا افراد را از مسیر (دین) خدا منحرف و گم راه کنند»، فرمود: منظور همان فرد اولی است که (از روی اعتراض و خود خواهی) صورت خود را به طرف دومی بر گرداند و سبب آن این بود که چون رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم امام علی علیه السلام را به عنوان پرچم دار (اسلام) برای مردم تعیین و معرّفی نمود (آن دو نفر) گفتند: ما به این (عهد و بیعت) هرگز وفا دار نخواهیم ماند.

فرمایش خداوند متعال: و (به خاطر آور) زمانی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم آماده نمودیم (تا خانه را بنا کند و به او گفتیم:) چیزی را همتای من قرار مده! و خانه ام را برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان و سجود کنندگان (از آلودگی بت ها و از دیگر انواع آلودگی ها) پاک ساز! (26)

2) - و نیز ابو الحسن فتونی از عیاشی روایت کرده است، که امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و خانۀ (کعبه) مرا برای طواف کنندگان، معتکفان، ركوع و سجده کنندگان پاک و تطهیر نمایید»، فرمود: برای (ورود و حضور) آل محمد علیهم السلام (تطهیر از وجود بت ها انجام گیرد).

فرمایش خداوند متعال: سپس، باید آلودگی های خود شان را بر طرف سازند و به نذر های خود وفا کنند و در اطراف خانۀ گرامی کعبه، طواف کنند. (29)

ص: 118

89/ [3] - الشيخ الصدوق: حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود (العيّاشي)، عن أبيه، قال: حدّثنا إبراهيم بن عليّ ، عن عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني، عن الحسن بن محبوب، عن معاوية بن عمّار، عن أبي عبد اللّه علیه السلام في قول اللّه عزّ و جلّ: ﴿ ثُمَّ لْيَقْضُواْ تفَثَهُمْ﴾ ، قال:

هو الحفوف و الشعث قال: و من التفث أن تتكلّم في إحرامك بكلام قبيح، فإذا دخلت مكّة فطفت بالبيت و تكلّمت بكلام طيّب كان ذلك كفّارته. (1)

90 / [4] - الشيخ الصدوق: حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي - رحمه اللّه - قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود (العيّاشي)، عن أبيه، عن حمدويه، قال: حدثّنا محمّد بن عبد الحميد، عن أبي جميلة، عن عمرو بن حنظلة، عن أبي عبد اللّه علیه السلام ، قال:

سألته عن التفث؟

قال: هو حفوف الرأس. (2)

91 / [5] - الشيخ الصدوق: حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي - رحمه اللّه - قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود (العيّاشي)، عن أبيه، قال: حدّثنا محمّد بن نصير، قال: حدّثنا محمّد بن عيسى، عن ابن أبي عمير، عن حمّاد بن عثمان، عن الحلبي، عن أبي عبد اللّه علیه السلام قال:

سألته عن التفث؟

فقال: هو الحلق، و ما فى جلد الإنسان. (3)

ص: 119


1- معاني الأخبار: 339 ح 8، عنه وسائل الشيعة: 214/14 ح 19015، و بحار الأنوار: 317/99 ح 18.
2- معاني الأخبار: 339 ح 6، عنه وسائل الشيعة: 213/14 ح 19013، و بحار الأنوار: 317/99 ح 16.
3- معاني الأخبار: 339 ح 7، عنه وسائل الشيعة: 214/14 ح 19014، و بحار الأنوار: 317/99 ح 17.

3) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی، با سند او از معاوية بن عمّار روايت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در تفسیر فرمایش خدای عزیز و جلیل: «باید آلودگی های خود را بر طرف سازند»، فرمود: منظور استعمال نکردن بوی خوش و روغن نزدن به موی سر است که خشک شده و ژولیده گردد.

و فرمود: منظور از جمله «تَفَتْ» آن است که اگر در حال احرام خود، سخن زشتی گفته باشی، چون وارد مکه شدی و اطراف کعبه طواف نمودی، سخن خوب و صواب گویی، تا کفّارۀ آن باشد.

4) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی، با سند او از عمرو بن حنظله روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در تفسیر مورد معنای «تفث» سؤال کردم؟

فرمود: منظور از کلمۀ «تفث»، کوتاه و پاک گرداندن (مو های) سر می باشد.

5) - هم چنین شیخ صدوق به نقل از عیاشی، با سند او از حلبی روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در تفسیر مورد معنای «تفث» سؤال کردم؟

فرمود: منظور از آن، تراشیدن (مو های سر و پاک گرداندن آن) و نیز آن چه در بدن (مانند زیر بغل و اطراف عانه) باشد.

ص: 120

﴿ قوله تعالى: ذَلِكَ وَ مَن يُعَظِّمْ حُرُمَتِ اللّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِى وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَمُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَنِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ النُّورِ ﴾ (30)

92 / [6] - الشيخ الصدوق: حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود (العيّاشي)، عن أبيه، عن الحسين بن إشكيب، قال: حدّثنا محمّد بن السرّي، عن الحسين بن سعيد، عن أبي أحمد محمّد بن أبي عمير، عن عليّ بن أبي حمزة، عن عبد الأعلى، قال:

سألت جعفر بن محمّد علیه السلام عن قول اللّه عزّ وجلّ: ﴿ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَنِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾ ؟

قال: ﴿ الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَنِ﴾ ، الشطرنج، و ﴿ قَوْلَ الزُّورِ﴾ ، الغناء.

قلت: قوله عزّ وجَلَّ: ﴿ وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلُّ عَن سَبِيلِ اللّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ﴾ (1) ؟

قال: منه الغّناء. (2)

﴿ قوله تعالى: الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَرِهِم بِغَيْرِ حَقٍ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَمِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾ (40)

93/ [7] - ابن شهر آشوب: [ عن العيّاشي، عن ]، محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، ﴿ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَرِهِم﴾، قال: نزلت فينا. (3)

ص: 121


1- سورة لقمان: 6/31.
2- معاني الأخبار: 349 ح 1 ، عنه بحار الأنوار: 245/79 ح 20.
3- المناقب: 179/4 ، عنه بحار الأنوار: 221/24 ح 1

فرمایش خداوند متعال: (آن مناسک و برنامه های حج) این است (که بیان شد) و هر کسی که برنامه های الهی را بزرگ شمارد، نزد پروردگارش برای او بهتر است و چهار پایان برای شما حلال شده، مگر آن چه که (ممنوع بودنش) برای شما خوانده شود، از پلیدی های بت ها اجتناب کنید و از سخن باطل (و نا حق) بپرهیزید. (30)

6) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی، با سند او از عبد الأعلى روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام دربارۀ تفسیر فرمایش خداوند عزیز و جلیل: «پس از (انواع) پلیدی بت ها و از گفتار زور و باطل (مانند: دروغ و سخنان لهو و غنا) دوری کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور از «پلیدی»، شطرنج است و منظور از «گفتار زور و باطل»، غنا و آوازه خوانی است. عرض کردم: (معنای) فرمایش خداوند عزیز و جلیل: «و بعضی از مردم کسانی هستند که سخنان لغو و باطل را بدست می آورند تا مردم را بدون علم و آگاهی از راه خدا باز دارند»، (چیست)؟

فرمود: غنا (و موسیقی) یکی از مصادیق آن می باشد.

فرمایش خداوند متعال: آن هایی که از خانه و شهر خود، به نا حق رانده شدند، غیر از این نبود که می گفتند: پروردگار ما، خدای یکتاست. و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیلهٔ بعضی دیگر دفع نکند، دیر ها و صومعه ها و معابد یهود و نصارا و مساجدی که نام خدا در آن ها بسیار برده می شود، ویران می گشت! و خداوند کسانی که (دین) او را یاری (و از دین و حریم او دفاع) کنند، یاری می نمایند، خداوند قوی و شکست نا پذیر است. (40)

7) - ابن شهر آشوب به نقل از عیاشی از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «آن کسانی که از دیار و کاشانه خود رانده و بیرون شدند»، فرمود: در مورد ما (اهل بیت رسالت) نازل شده است.

ص: 122

﴿ قوله تعالى: فَكَأَتِن مِن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَهَا وَ هِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَ بِئرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَّشِيدٍ﴾ (45)

94 / [8] - الشيخ الصدوق: حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفرّ العلوي السمرقندي رحمة اللّه ، قال : حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود [ العيّاشي ]، عن أبيه، عن إسحاق بن محمّد، قال: أخبرني محمّد بن الحسن بن شمّون، عن عبد اللّه بن عبد الرحمان الأصمّ، عن عبد اللّه بن القاسم البطل، عن صالح بن سهل أنّه قال : أمير المؤمنين علیه السلام هو «القَصْرِ المَشِيدِ»، و «البِئرِ المُعَطَّلَةِ»، فاطمة و وُلدها معطّلين من الملك. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيِّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَنُ فِى أُمْنِيَّتِهِ، فَيَنسَخُ اللّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَنُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ ءَايَتِهِ، وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾ (52)

95/ [1] - رجال الكشّي: محمّد بن مسعود [ العيّاشي ] ، عن عليّ بن الحسن، عن العبّاس بن عامر، عن أبان بن عثمان، عن الحارث بن المغيرة، قال:

قال حُمران بن أعين: إنّ الحكم بن عُيينة يروي عن عليّ بن الحسين علیه السلام: إنّ علم عليّ علیه السلام في آية، نسأله فلا يخبرنا.

قال حُمران: سألت أبا جعفر علیه السلام، فقال : إنّ عليّاً علیه السلام كان بمنزلة صاحب سليمان و صاحب موسى، ولم يكن نَبِيّاً ولا رسولاً، ثمّ قال: ﴿ وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيَّ ﴾ ولا مُحَدَّث.

قال: فعجب أبو جعفر علیه السلام. (2)

ص: 123


1- معاني الأخبار: 111 ح 3، عنه بحار الأنوار: 102/24 ح 9، تأويل الآيات الظاهرة: 339 (سورة الحجّ) بإسناده عن صالح بن سهل، قال: سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام ... بتفاوت يسير.
2- رجال الكشّي: 177 ح 305، عنه بحار الأنوار: 80/26 ح 305، عنه بحار الأنوار: 80/26 ح 41. و قال العلّامة المجلسي بعد نقل الحديث: بيان: لعلّ عجبه علیه السلام من جرأته على مثل هذا السؤال، أو من عدم تفطّنه بذلك.

فرمایش خداوند متعال: چه بسیار شهر ها و آبادی هایی که آن ها را نابود و (اهالی آن ها را) هلاک کردیم و (مردمانش) ستم گر بودند، پس (ساختمان ها) بر سقف های خود فرو ریخت! (یعنی نخست سقف ها ویران گشت و بعد دیوار ها بر روی سقف ها فرو ریخت) و چه بسیار چاهی پر از آب و چه بسیار قصر های محکم و مرتفع که بی صاحب ماندند! (45)

8) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی، با سند او از عبد اللّه بن قاسم بطل روايت کرده است، که گفت: از صالح بن سهل نقل شده که مقصود از «کاخ استوار و سر بفلک کشیده»، امیر المؤمنین علیه السلام است و مقصود از «چاه معطّل مانده»، حضرت فاطمه و فرزندان او علیهم السلام ،هستند، که از رسیدن به زمام داری مسلمین باز داشته شده اند. (1)

فرمایش خداوند متعال: هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر این که هر گاه آرزو می کرد (و طرحی برای پیش برد اهداف الهی می ریخت)، شیطان آرزو ها و القائاتی در آن می کرد، ولی خداوند القائات شیطان را از میان می برد، سپس (خداوند) آیات خود را استحکام می بخشید و خداوند علیم و حکیم است. (52)

9) - کشّی به نقل از عیاشی، با سند او از حُمران بن اعین روایت کرده، که گفت: حكم بن عُيّينه از امام سجّاد علیه السلام روایت کرده که فرمود: علوم امام علی علیه السلام در یک آیه است، که ما از آن حضرت سؤال می کنیم و او به ما خبر نمی دهد، حمران گوید: (این مطلب را) از امام باقر علیه السلام سؤال کردم و حضرت فرمود: همانا امام علی علیه السلام مانند صاحب سلیمان و صاحب موسی علیه السلام بود، ولی او پیامبر و رسول نبود، سپس افزود: «و پیش از تو رسولی و پیامبری را نفرستاده ایم» و نه (برای) حدیث (وحی) شنونده ای. راوی گوید: امام باقر علیه السلام (از طرح چنین مطلبی) شگفت زده شد. (2)

ص: 124


1- محمّد بن حسن بن ابی خالد اشعری که ملقب بشنبوله است این مطلب را سروده است: بئر معطّلة و قصر مشرف *** مثل لآل محمّد مستطرف فالناطق القصر المشيد منهم *** و الصامت البئر التي لا تنزف چاه فرو گذارده شده و کاخ استوار آسمان خراش، مثل زیبنده ای برای آل محمد، خواهد بود. امام ناطق از این خانواده به قصر بلند تشبیه گردیده و امام خاموش به چاهی که آب از آن کشیده نشود.
2- چه بسا تعجّب حضرت علیه السلام به خاطر جرأت و جسارت راوی بر طرح چنین سؤالی بوده و یا به خاطر هوش یار نبودن راوی که مطلب را زود و خوب دریافت کند.

سورة «المؤمنون» - [23]

﴿ قوله تعالى: وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ ءَايَةً وَ ءَاوَيْنَهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَ مَعِينٍ (50) يَأَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَتِ وَ اعْمَلُواْ صَلِحًا إِنِّى بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ﴾ (51)

96/ [1] - الشيخ الصدوق: حدثّنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي السمرقندي رحمة اللّه، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبيه [العيّاشي]، عن الحسين بن إشكيب، عن عبد الرحمان بن حمّاد، عن أحمد بن الحسن، عن صدقة بن حسّان، عن مهران بن أبي نصر، عن يعقوب بن شُعيب، عن سعد الإسكاف، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

قال أمير المؤمنين علیه السلام في قول اللّه عزّ وجلّ: ﴿ وَ ءَاوَيْنَهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَ مَعِين﴾، قال: «الربوة»، الكوفة و «القرار»، المسجد و «المعين»، الفرات. (1)

97/ [2] - الكشّي: محمّد بن مسعود [العيّاشي]، عن الحسين بن إشكيب، عن ابن أورمة، عن محمّد بن خالد البرقي، عن أبي طالب القمّي، عن حنّان بن سدير، عن أبيه، قال:

قلت لأبي عبد اللّه علیه السلام إنّ قوماً يزعمون أنّكم آلهة، يتلون علينا بذلك قرآناً : ﴿ يَأَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُواْ مِنَ الطَّيِّبَتِ وَ اعْمَلُواْ صَلِحًا إِنِّى بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ﴾.

قال علیه السلام : يا سدیر! سمعي و بصري و شعري و بشري و لحمي و دمي من هؤلاء براء، برى اللّه منهم و رسوله، ما هؤلاء على ديني و دين آبائي، و اللّه! لا يجمعني و إيَّاهم يوم القيامة إلّا هو عليهم ساخط.

ص: 125


1- معاني الأخبار: 373 ح 1، عنه وسائل الشيعة: 361/14 ح 19390، و بحار الأنوار: 239/14 ح 18، و 227/100 ح 3.

فرمایش خداوند متعال: و ما فرزند مریم (عیسی) و مادرش را آیت و نشانه ای قرار دادیم و آنان را در سر زمین مرتفعی که دارای امنیّت و آب جاری بود، جای دادیم (50) ای پیامبران! از غذا های پاکیزه بخورید و عمل صالح و شایسته انجام دهید، که من به آن چه انجام می دهید، آگاه هستم. (51)

1) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی و با سند او از سعد اسکاف روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از فرمایش امیر المؤمنین علیه السلام روایت نموده که در مورد فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و مریم و پسرش را (وقتی که از یهود کناره گیری کردند) در زمینی بلند جای دادیم، جایی که می توان بر آن آرام گرفت، و آبی که روی زمین در جریان است»، فرمود: منظور از «ربوه» کوفه، و از «قرار» مسجد کوفه و از «معین» آب فرات می باشد.

2) - کشّی به نقل از عیاشی و با سند او به نقل از حنّان بن سدیر، از پدرش روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: گروهی معتقد هستند که شما خدایانی هستید و (برای اثبات ادعای خود) از قرآن برای ما تلاوت می کنند: «ای رسولان ما! از چیزی های پاک و پاکیزه بخورید و کار های شایسته انجام دهید، به درستی که من به آن چه انجام می دهید دانا هستم».

فرمود: ای سدیر! گوش ،چشم ، موی ، پوست، گوشت و خون من از این افراد بیزار است، خدا و رسولش از آن ها بیزار هستند، این ها بر دین من و دین پدران من نیستند، خداوند من و آن ها را در روز قیامت جمع نخواهد کرد مگر این که بر آن ها خشمگین خواهد بود.

ص: 126

قال: قلت: فما أنتم، جعلت فداك ؟!

قال: خزّان علم اللّه، و تراجمة وحي اللّه و نحن قوم معصومون، أمر اللّه بطاعتنا و نهى عن معصيتنا، نحن الحجّة البالغة على من دون السماء و فوق الأرض.

قال الحسين بن إشكيب: سمعت من أبي طالب، عن سدير إن شاء اللّه. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ لَقَدْ أَخَذْنَهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُواْ لِرَبِّهِمْ وَ مَا يَتَضَرَّعُونَ﴾ (76)

98/ [3] - الشيخ الصدوق: حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي السمرقندي رحمة اللّه، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبيه [العيّاشي]، قال: حدّثنا محمد بن نصير، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن عيسى، عن الحسين بن سعيد، عن ابن أبي عمير، عن أبي أيوّب الخزّاز، عن محمّد بن مسلم، عن أبي عبد اللّه علیه السلام في قول اللّه عزّ وجلّ: ﴿ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَ مَا يَتَضَرَّعُونَ﴾.

قال: «التضرّع»، رفع اليدين. (2)

ص: 127


1- رجال الكشّي: 306 ح 551، بحار الأنوار: 298/25 ح 62. و قال العلّامة المجلسي بعد نقل الحديث: بيان: لعلّه أولوا الرسل بالأئمّة و العمل الصالح بخلق ما هو المصلحة في نظام العالم أو الرسل باتّباع الأئمّة علیهم السلام ، و الأظهر أنّه سقط من الحبر شيء.
2- معاني الأخبار: 369 ح 1، الأربعين للشهيد الأوّل: 67 ح 30، وسائل الشيعة: 46/7 ح 8680، بحار الأنوار: 204/85 ح 21، و 337/93 ح 5

عرض کردم: فدایت گردم! پس شما چه هستید؟

فرمود: ما گنجینه های علوم خداوند، مترجمین وحی او هستیم، ما گروهی معصوم (از هر گناه و خطایی) هستیم که خداوند دستور فرمان برداری از ما را (به آفریده هایش) داده و نا فرمانی و مخالفت با ما را نهی نموده است، ما حجت بالغۀ خداوند - بر هر چیزی که پایین تر از آسمان و بالای زمین است - می باشیم. (1)

فرمایش خداوند متعال: و به تحقیق ما آن ها را به وسیلۀ عذاب و بلا گرفتار ساختیم (تا بیدار شوند)، پس آنان نه در برابر پروردگار شان تواضع کردند و نه به در گاهش تضرّع می کنند. (76)

3) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی و با سند او از محمد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خدای عزیز و جلیل: «پس برای پروردگار خود فروتنی نکردند و زاری ننمودند»، فرمود: «تضرّع» بلند کردن دو دست (در حال دعا و قنوت نماز) می باشد.

ص: 128


1- شاید منظور از رسولان در فرمایش خداوند، مأمورانی هستند که رسالت بیان احکام، حدود الهی، تنزیل و تأویل قرآن بر عهدۀ آنان باشند و یا این که منظور پیروان مخلص پیامبران و ائمه علیهم السلام هستند که رسالت و مأموریت اجرای احکام الهی را دارند.

سورة «النور» - [24]

﴿ قوله تعالى: وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَعْمَلُهُمْ كَسَرَابِ، بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظُّمْئَانُ مَآءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ، لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَ وَجَدَ اللّهَ عِندَهُ فَوَفَّهُ حِسَابَهُ، وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴾ (39)

[99] / 1 - أبو الحسن الفتوني:

في تفسير العيّاشي، عن الباقر علیه السلام ، قال: «الذين كفروا»، يعني بني أمَيّة، ﴿ كَسَرَابِ، بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْئانُ مَآءً﴾ (1) ، و الظمآن نعثل، فينطلق (2) بهم، فيقول: أوردكم الماء. (3)

﴿ قوله تعالى: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَ مَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَسِقُونَ﴾ (55)

100 / [2] - أبو عليّ الطبرسي:

وروى العيّاشي بإسناده عن عليّ بن الحسين علیه السلام ، أنّه قرأ هذه الآية: ﴿ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ

ص: 129


1- سورۀ نور 39/24
2- في مرآة الأنوار: فينطبق، و ما أثبتناه عن تأويل الآيات.
3- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 366 ، تأويل الآيات الظاهرة: 360.

فرمایش خداوند متعال: و کسانی که کافر شدند، اعمال شان هم چون سرابی در صحرای کویر است که انسان تشنه از دور آن را آب می پندارد اما هنگامی که نزدیک آن می آید چیزی نمی یابد و خدا را نزد آن می یابد که حساب او را به طور کامل می دهد و خداوند سریع حساب رسی می نماید. (39)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که فرمود:

مقصود از «الذين كفروا»، بنی امیّه هستند، «هم چون سرابی می باشد که شخص تشنه آن را در زمینی هموار ببیند» منظور از «الظمأن» نعثل (عثمان) است که به همراه آن ها (بنی امیه) حرکت می کند، پس می گوید: شما را بر آب وارد می گردانم.

فرمایش خداوند متعال: خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده اند و کار های شایسته انجام داده اند وعده می دهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آن ها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پا بر جا و ریشه دار خواهد ساخت و ترس شان را به امنیّت و آرامش تبدیل می نماید، آن چنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، آن ها افرادی فاسق هستند. (55)

2) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی روایت کرده است بر این که امام زین العابدین علیه السلام این آیه را «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کار های شایسته انجام داده اند، وعده می دهد که آنان را حاکمان روی زمین قرار خواهد داد،

ص: 130

الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا﴾، و قال: هم و اللّه! شيعتنا أهل البيت، يفعل اللّه ذلك بهم على يدي رجل منّا، و هو مهديّ هذه الأمّة، و هو الذي قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم : لو لم يبق من الدنيا إلّا يوم واحد لطوّل اللّه ذلك اليوم حتّى يلي رجل من عترتی، اسمه اسمي، يملأ الأرض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً. (1)

ص: 131


1- مجمع البيان: 239/7، عنه تأويل الآيات الطاهر: 23369/1 ، و البرهان في تفسير القرآن: 420/5 ح 11، و نور الثقلين: 620/3 ح 226.

همان گونه که به پیشینیان آنان خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پا بر جا و ریشه دار خواهد ساخت؛ و ترس شان را به امنیت و آرامش تبدیل می نماید، (آن چنان) که تنها مرا می پرستند و به من شرک نمی آورند: تلاوت نمود و فرمود:

به خدا سوگند! آنان شیعیان ما اهل بیت (رسالت) هستند، خداوند این کار را برای آنان به دست مردی از ما انجام می دهد که مهدی این امت است، او همان کسی است که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در حق او فرموده: اگر از عمر دنیا جز یک روز باقی نماند خداوند آن روز را به قدری طولانی می کند تا مردی از دود مان من که نامش نام من است، حاکم بر زمین شود و آن را پر از عدل و داد کند آن گونه که از ظلم و جور پر شده باشد.

ص: 132

سورة «الفرقان» - [25]

﴿ قوله تعالى: وَ الَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَ كَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا﴾ (67)

101/ [1] - البحراني: عن العيّاشي: عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام قال:

قوله تعالى: ﴿ وَ الَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُواْ﴾، إذا أسرفوا سيّئة و أقتروا سيّئة، ﴿ وَ كَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا﴾ حسنة، فعليك بالحسنة بين السيّئتین. (1)

﴿ قوله تعالى: قُلْ مَا يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِرَامًا﴾ (77)

102/ [2] - أبو علىّ الطبرسي، عن العيّاشي بإسناده عن بُريد بن معاوية العِجلي، قال: قلت لأبي جعفر علیه السلام: كثرة القراءة أفضل أم كثرة الدعاء أفضل؟

فقال: كثرة الدعاء أفضل، و قرأ هذه الآية: ﴿ قُلْ مَا يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ﴾ (2)

ص: 133


1- تفسير البرهان: 472/5 ح 7
2- مجمع البيان: 285/7، عنه تفسير البرهان: 482/5 ح 3 ، و نور الثقلين: 44/4 ح 148

فرمایش خداوند متعال: و کسانی که هر گاه انفاق کنند، نه اسراف می نمایند و نه سخت گیری می کنند بلکه در میان این دو، حدّ اعتدالی دارند. (67)

1) - بحرانی به نقل از عیاشی از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و آنان که چون هزینه می کنند اسراف نمی کنند و خِسّت نمی ورزند»، فرمود: اگر اسراف و زیاده روی کند، گناه است و اگر هم تنگ و سخت بگیرد باز هم گناه می باشد، «و میان این دو، راه اعتدال را می گیرند»، که (حدّ متوسط و میانه رَوی) حسنه و خوب است، پس بر تو باد که آن حسنه ای را که بین دو سیّئه است، انتخاب نمایی.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: پروردگارم برای شما ارزشی قائل نیست، اگر دعای شما نباشد، شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید و (این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد. (77)

2) - ابو على طبرسی به نقل از عیاشی، از بُرید بن معاویه عِجلی روایت کرده است، که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: قرآن را بسیار قرائت کردن، فضیلت بیش تری دارد و یا زیاد دعا و درخواست کردن حاجت؟

فرمود: زیاد دعا کردن (به درگاه خداوند) ارزش و فضیلت بیش تری دارد و سپس حضرت این آیه «بگو: اگر دعای شما نباشد، پروردگارم برای شما ارزشی قائل نمی باشد» را قرائت نمود.

ص: 134

سورة «الشعراء» - [26]

﴿ قوله تعالى: فَمَا لَنَا مِن شَفِعِينَ (100) وَلَا صَدِيقِ حَمِيمٍ (101) فَلَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (102)

103 / [1] - أبو علي الطبرسيّ: وروى العيّاشي بالإسناد، عن حُمران بن أعين عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال: و اللّه! لنشفعنّ لشيعتنا، و اللّه! لنشفعنّ لشيعتنا حتّى يقول الناس: ﴿ فَمَا لَنَا مِن شَفِعِينَ * وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ - إلى قوله: - فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾، قال: و في رواية أخرى: حتّى يقول عدوّنا... (1)

104 / [2] - أبو علىّ الطبرسيّ أيضاً [عن العيّاشي] عن أبان بن تغلب، قال:

سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام، يقول: إنّ المؤمن ليشفع يوم القيامة لأهل بيته، فيشفّع فيهم، حتّى يبقى خادمه فيقول: و يرفع سبّابته: يا ربّ! خويدمي كان يقيني الحرّ و البرد، فيشفع فيه. (2)

105/ [2] - أبو عليّ الطبرسي: و في خبر آخر [أيضاً عن العيّاشي] عن أبي جعفر علیه السلام، قال : إنّ المؤمن ليشفع لجاره و ما له حسنة، فيقول: يا ربّ! اجاري كان يكفّ عنى الأذى، فيشفع فيه، و إنّ أدنى المؤمنين شفاعة، ليشفع لثلاثين إنساناً. (3)

ص: 135


1- مجمع البيان: 305/7 ، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 390/1 ح 12، بحار الأنوار: 153/7، و البرهان في تفسير القرآن: 502/5 ح 16
2- مجمع البيان: 305/7 ، عنه بحار الأنوار: 61/8 ح 86، تفسير البرهان: 502/5 ح 17 . تأويل الآيات الظاهرة: 387 نحوه.
3- مجمع البيان: 306/7 ، تأويل الآيات الظاهرة: 387 (سورة الشعراء). الكافي: 101/8 ح 72 بتفصيل، عنه بحار الأنوار: 56/8 ح 70.

فرمایش خداوند متعال: پس شفاعت کنندگانی برای ما وجود نخواهد داشت (100) و نه دوست گرم و پر محبّتی (101) پس اگر بار دیگر (به دنیا) باز گردیم از مؤمنین خواهیم گشت. (102)

1) - هم چنین ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی، از حُمران بن اعیّن روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! ما برای شیعیان خود، شفاعت می کنیم، به خدا سوگند! ما برای شیعیان خود، شفاعت می کنیم (دو بار فرموده است)، تا جایی که مردم بگویند: «و اکنون ما را شفیعانی نیست * و ما را دوست مهربانی نیست * اگر بار دیگر به دنیا باز گردیم از مؤمنان خواهیم گشت».

و در روایتی دیگر فرمود: تا جایی که دشمن ما بگوید:...

2) - و نیز ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی، از ابان بن تغلب روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا مؤمن روز قیامت برای اهل بیت خود شفاعت می کند و شفاعتش برای ایشان پذیرفته می باشد، تا جایی که خادم او باقی (و بلا تکلیف) بماند، پس انگشت سبابۀ خود را (به عنوان اجازۀ سخن) بالا می برد و می گوید: پروردگارا ! خدمت کار من (مانده است)، او مرا از گرما و سرما محافظت و نگه داری می کرد، سپس او را هم شفاعت می نماید.

3) - ابو على طبرسی به نقل از عیاشی در روایتی دیگر گوید:

امام باقر علیه السلام فرمود: به درستی که مؤمن در روز قیامت برای همسایه اش با این که حسنه ای هم ندارد، شفاعت می کند و می گوید: پروردگارا ! این همسایه من است، او اذیت و آزار را از من دفع می کرد، پس او را هم شفاعت می نماید. و به درستی که مؤمن (حدّاقل) تا سی نفر (انسان) را (می تواند) شفاعت کند.

ص: 136

﴿ قوله تعالى: وَ الشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ) (224)

106 / [4] - أبو علىّ الطبرسي قال في قوله تعالى: ﴿ وَ الشُّعَرَاء يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ﴾ : روى العيّاشي بإسناده عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال: هم قوم تعلّموا و تفقّهوا بغير علم، فضلّوا و أضلّوا. (1)

ص: 137


1- مجمع البيان: 325/7، تأويل الآيات الظاهرة : 3399/1 ح 30، و البرهان في تفسير القرآن: 519/5 ح 3 و بحار الأنوار: 298/2 ح 216.

فرمایش خداوند متعال: و شاعران افرادی هستند که گم راهان از آنان تبعیت و پیروی می کنند. (224)

4) - هم چنین ابو علی طبرسی دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و شاعران افرادی هستند که گم راهان از آنان تبعیت و پیروی می کنند»، گفته است:

عیّاشی با سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که فرمود: آن ها افرادی هستند که علم آموخته اند ولی بدون دانش (واقعی دین و معارف الهی) فقیه شده اند، پس خود گم راه شده و دیگران را هم گم راه کرده اند.

ص: 138

سورة «النمل» - [27]

﴿ قوله تعالى: وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَايِبِينَ﴾ (20)

107 / [1] - أبو علىّ الطبرسي: روى العيّاشي بالإسناد قال:

قال أبو حنيفة لأبي عبد اللّه علیه السلام : كيف تفقّد سليمان الهدهد من بين الطير ؟

قال: لأنّ الهدهد يرى الماء في بطن الأرض كما يرى أحدكم الدهن في القارورة، فنظر أبو حنيفة إلى أصحابه و ضحك.

فقال: أبو عبد اللّه علیه السلام: ما يضحكك؟

قال: ظفرت بك جعلت فداك! قال: و كيف ذلك؟

قال: الذي يرى الماء في بطن الأرض لا يرى الفخ في التراب حتّى يأخذ بعنقه، فقال أبو عبد اللّه علیه السلام: يا نعمان! أما علمت أنّه إذا نزل القدر أعشى البصر؟ (1)

﴿ قوله تعالى: قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَبِ أَنَا ءَاتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَءَاهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ، قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِيَ وَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ، وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ﴾ (40)

108/ [2] - أبو عليّ الطبرسيّ: روى العيّاشي في تفسيره بالإسناد، قال:

التقى موسى بن محمّد بن عليّ بن موسى و يحيى بن أكثم، فسأله عن مسائل، قال:

ص: 139


1- مجمع البيان: 340/7 ، عنه بحار الأنوار: 116/14، 21/64 ، و تفسير البرهان: 20/6 ح 2. قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 377 (الفصل الثالث)، نور الثقلين: 85/4 ح 50. الدعوات للراوندي: 209 ح 568.

فرمایش خداوند متعال: (سلیمان) در جستجوی آن پرنده (هدهد) بر آمد و گفت: چرا هدهد را نمی بینم، یا این که او از غایب و پنهان شنوندگان است؟! (20)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیّاشی - با سند - روایت کرده است، که گفت:

ابو حنیفه به امام صادق علیه السلام گفت: چگونه سلیمان از بین پرندگان در جست جوی پرندۀ هُدهُد بر آمد؟

حضرت فرمود: چون هُدهُد آب را در درون زمین می بیند، همان طوری که شما روغن را در داخل شیشه می بینید، پس ابو حنیفه نگاهی به اصحاب خود کرد و خندید، امام صادق علیه السلام به او فرمود: چرا می خندی؟ ابو حنیفه پاسخ داد: چون بر شما پیروز گشتم - فدایت گردم! - حضرت فرمود: چگونه بر من پیروز شدی؟

گفت: کسی که آب را درون زمین می بیند، چگونه دام را روی زمین نمی بیند تا گردن (و افسار) آن را بگیرد (و از آن، صدمه و آسیبی نبیند)؟!

امام صادق علیه السلام فرمود: ای نعمان! آیا نمی دانی هنگامی که قضا و قَدر (خداوند) فرا رسد، چشم نا بینا می گردد. (1)

فرمایش خداوند متعال: آن کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: پیش از آن که چشم بر هم زنی، آن (تخت بلقیس) را نزد تو خواهم آورد! و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پا بر جا دید گفت: این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می آورم یا کفران و نا سپاسی می کنم؟! و هر کسی که شکر کند، به نفع خود شکر می کند و هر کسی که کفران نماید (به زبان خودش خواهد بود، همانا) پروردگار من، بی نیاز و کریم است! (40)

2) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند - روایت کرده است، که گفت:

روزی موسی (مبرقع) فرزند امام جواد علیه السلام با یحیی بن اکثم ملاقات نمود و يحیی سؤال هایی را از او پرسید، موسی گفت:

ص: 140


1- و مترجم گوید: این ضرب المثل با این حدیث مناسبت دارد: به وقت قضا و به گاه قدَر *** همه زیرکان کور گردند و کر

فدخلت على أخي عليّ بن محمّد عليهم السلام بعد أن دار بيني و بينه من المواعظ حتّى انتهيت إلى طاعته، فقلت له: جعلت فداك! إنّ يحيى بن أكثم سألني عن مسائل، أفتيه فيها؟

فضحك، فقال: فهل أفتيته فيها؟

قلت: لا، قال: ولِمَ؟

قلت: لم أعرفها، قال: و ما هي؟

قلت: قال: أخبرني عن سليمان أكان محتاجاً إلى علم آصف بن برخيا؟

ثمّ ذكر المسائل الأخر.

قال: اكتب، يا أخي: بسم اللّه الرحمن الرحيم، سألت عن قول اللّه في كتابه: ﴿ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَبِ﴾ ، فهو آصف بن برخيا، ولم يعجز سليمان عن معرفة ما عرفه آصف، لكنّه أحبّ أن يعرّف أمّته من الإنس و الجنّ أنّه الحجّة من بعده، و ذلك من علم سليمان أودعه آصف بأمر اللّه، ففهّمه اللّه ذلك لئلّا يختلف في إمامته و دلالته كما فهّم سليمان علیه السلام في حياة داود علیه السلام ليتعرّف إمامته و نبوّته من بعده لتأكيد الحجّة على الخلق. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةٌ مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُواْ بِنَايَتِنَا لَا يُوقِنُونَ﴾ (82)

109 / [3] - أبو عليّ الطبرسي: روى عليّ بن إبراهيم بن هاشم في تفسير عن أبي عبد اللّه علیه السلام: قال رجل لعمّار بن ياسر : يا أبا اليقظان! آية في كتاب اللّه أفسدت قلبي، قال عمّار: و أيّة آية هي؟

ص: 141


1- مجمع البيان: 351/7 ، و بحار الأنوار: 127/14 ح 13 ، و البرهان في تفسير القرآن: 27/6 ح 15، و نور الثقلين: 91/4 ح 77

بعد از آن بر برادرم امام هادی علیه السلام، وارد شدم و بین ما مطالبی مطرح گردید و من از باب اطاعت و فرمان برداری، به ایشان عرض کردم: فدایت گردم! یحیی بن اکثم سؤال هایی را از من پرسید و من جواب آن ها را به او دادم.

پس حضرت خندید و فرمود: آیا نظر خود را در جواب سؤال ها دادی؟

عرض کردم: خیر، فرمود: برای چه؟ گفتم: (جواب) آن ها را نمی شناختم.

فرمود: آن سؤال ها، چه بود؟ عرض کردم: (یحیی بن اکثم) گفت: مرا از (جریان) سلیمان آگاه گردان، که آیا به دانش آصف (بن برخیا) نیاز داشت؟ و بعد از آن سؤال های دیگری را مطرح کرد.

فرمود: ای برادر! بنویس: به نام خداوند بخشایندۀ مهربان، نسبت به فرمایش خداوند متعال در قرآن: «و آن کس که از علم کتاب بهره ای داشت»، سؤال کرده ای؟

او آصف بن برخیا بود و سلیمان نسبت به آن چه که آصف انجام داد، عاجز و ناتوان نبود، ولی او دوست داشت که به امّت خود - از جنّ و انس - معرّفی کند بر این که آصف بعد از او حجت و جانشین او می باشد و آن کاری را هم که آصف انجام داد، از علوم خودِ سلیمان علیه السلام بود که او طبق فرمان خداوند متعال، به آصف آموزش داده بود و خداوند آن (علم) را به او تفهیم نمود تا مبادا در امامت (و جانشینی) و هدایت گری او اختلاف کنند، هم چنان که (خداوند متعال) به سلیمان در زمان حیات داود علیه السلام ، تفهیم کرده بود تا (مردم نسبت) به امامت و نبوّت بعد از داود علیه السلام آشنا شده باشند و (خداوند) حجّت را بر مردم تمام کرده باشد.

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که فرمان عذاب آن ها فرا رسد (و در آستانۀ قیامت قرار گیرند)، جنبنده ای را از زمین برای آن ها خارج می کنیم که با آنان تکلّم می کند (و می گوید:) مردم به آیات ما ایمان نمی آوردند. (82)

3) - هم چنین ابو علی طبرسی به نقل از تفسیر قمی، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که گفت:

مردی به عمّار یاسر گفت: ای ابا !الیقظان! آیه ای در قرآن قلب مرا فاسد (و آشفته) کرده است، عمّار گفت: آن کدام آیه است؟

ص: 142

فقال: هذه الآية، فأيّة دابّة هذه؟

قال عمّار: و اللّه! ما أجلس ولا آكل ولا أشرب حتّى أريكها، فجاء عمّار مع الرجل إلى أمير المؤمنين علیه السلام و هو يأكل تمراً و زبداً، فقال: يا أبا اليقظان! هلمّ، فجلس عمّار يأكل معه، فتعجّب الرجل منه، فلمّا قام عمّار قال الرجل: سبحان اللّه ! حلفت أنّك لا تأكل ولا تشرب حتّى ترينيها.

قال عمّار: أريتكها إن كنت تعقل.

وروى العيّاشي هذه القصّة بعينها عن أبي ذرّ رحمة اللّه أيضاً. (1)

ص: 143


1- مجمع البيان: 366/7، نور الثقلين: 98/4 ح 105

پاسخ داد: این آیه (همان آیۀ صدر حدیث) است، این دابّه و جنبنده، چیست؟

عمّار گفت: به خدا سوگند! نمی نشینم و نمی خورم و نه می آشامم تا زمانی که آن را نشانت دهم، سپس عمار به همراه آن مرد نزد امیر المؤمنین علیه السلام وارد شد، در حالی که حضرت مشغول خوردن خرما و سر شیر بود، پس حضرت به عمار فرمود: ای ابا الیقظان! بیا (بخور)، عمار هم نشست و مشغول خوردن شد، آن مرد شگفت زده شده و چون عمار بر خاست، گفت: سبحان اللّه! تو سوگند یاد کردی که نمی خوری و نمی آشامی مگر این که آن (دابّه، جنبنده) را به من نشان دهی.

عمار گفت: من آن را به تو نشان دادم اگر تعقّل و اندیشه داشته باشی.

و (در پایان افزوده است:) عیاشی همین داستان را از ابوذر (غفاری) روایت کرده است.

ص: 144

سورة «القصص» - [28]

﴿ قوله تعالى: وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَرِثِينَ﴾ (5)

110 / [1] - الحاكم الحسكاني: عن أبي نضر العيّاشي في تفسيره:

عن عليّ بن جعفر بن العبّاس الخزاعي و محمّد بن عليّ بن خلف العطّار، عن عمرو بن عبد الغفّار، عن شريك، عن عثمان بن أبي ربيعة، عن أبي صادق، عن ربيعة بن ناجذ، قال:

سمعت عليّاً علیه السلام يقول: - وتلا هذه الآية (المباركة) - ﴿ وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ فِي الْأَرْضِ﴾ ، قال: ليعطفنّ هذه الآية على بني هاشم عطف الناب الضروس على ولدها. وله طرق عن شريك.

قال: و حدّثنا محمّد بن حاتم، قال: حدّثنا أحمد بن سعيد، قال: أخبرنا يحيى بن أبي بكير قاضي كرمان، قال: حدّثنا شريك، به نحوه. (1)

111 / [2] - أبو علىّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن أبي الصباح الكناني، قال:

نظر أبو جعفر علیه السلام إلى أبي عبد اللّه علیه السلام، فقال: هذا - و اللّه! - من الذين قال اللّه (تبارك و) تعالى: ﴿ وَ نُرِيدُ أَن نُّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُواْ فِي الْأَرْضِ﴾، الآية. (2)

112 / [3] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده قال: سيّد العابدين علىّ بن الحسين عليهم السلام :

و الذى بعث محمّداً بالحقّ بشيراً و نذيراً! إنّ الأبرار منّا أهل البيت، و شيعتهم بمنزلة موسى و شيعته، و إنّ عدوّنا و أشياعهم بمنزلة فرعون و أشياعه. (3)

ص: 145


1- شواهد التنزيل: 558/1 ح 595، بحار الأنوار: 170/24 ح 5 عن كنز الدقائق.
2- مجمع البیان: 375/7، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 414/1 ح 3، بحار الأنوار: 167/24، و البرهان في تفسير القرآن: 56/6 ح 8
3- مجمع البيان: 375/7، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 414/1 ح 4، بحار الأنوار: 167/24، و البرهان في تفسير القرآن: 56/6 ح 8 مشكاة الأنوار: 95 (الفصل الخامس في ذكر ما جاء في فضائل).

فرمایش خداوند متعال: ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منّت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم. (5)

1) - حسکانی به نقل از عیاشی، با سند او از ربيعة بن ناجذ روایت کرده است، که گفت:

از امام علی علیه السلام شنیدم که این آیه: «و ما اراده نموده ایم تا بر کسانی که در زمین مستضعف گشته اند منّت گذاریم» را تلاوت می نمود و می فرمود: دنیا به بنی هاشم روی می آورد همانند ماده شتری که به فرزند خود روی می آورد (آن ماده شتری که کمال حمایت را از فرزند خود دارد).

(نیز با سند خود از) یحیی بن ابی بکر - قاضی کرمان - ، همانند این (حدیث) را روایت کرده است.

2) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی- با سند خود - از ابو صباح کنانی، روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام (به فرزندش) امام صادق علیه السلام، نگاهی نمود و فرمود: به خدا سوگند! این از همان کسانی است که خداوند متعال فرموده: «و ما اراده نموده ایم تا بر کسانی که در زمین مستضعف گشته اند منّت گذاریم».

3) - هم چنین ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند - روایت کرده است، که گفت:

امام سجّاد علیه السلام فرمود: سوگند به کسی که حضرت محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) را به عنوان بشیر و نذیر مبعوث نمود! همانا نیکان از ما اهل بیت (عصمت و طهارت علیهم السلام) و شیعیان ایشان به منزلهٔ موسی (علیه السلام) و شیعیانش خواهند بود و به درستی که دشمنان ما و پیروان شان هم چون فرعون و پیروانش می باشند.

ص: 146

سورة «العنكبوت» - [29]

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى : الم (1) أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا يُفْتَتُونَ (2) وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكَذِبِينَ﴾ (3)

113 / [1] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بالإسناد ( عن أبي، عن محمّد ابن الفضيل)، عن أبي الحسن علیه السلام قال:

جاء العبّاس إلى أمير المؤمنين علیه السلام فقال: انطلق ب-ن-ا نبايع لك الناس، فقال أمير المؤمنين علیه السلام: أتراهم فاعلين؟

قال: نعم، قال: فأين قوله : ﴿ الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ﴾ - أي اختبرنا هم - ﴿ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكَذِبِينَ﴾ (1)

﴿ قوله تعالى: وَ تِلْكَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَلِمُونَ) (43)

114 / [2] - أبو الحسن الفتوني: و في تفسير العيّاشي و غيره عن الصادق علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ وَ مَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَلِمُونَ﴾، فقال: نحن. (2)

ص: 147


1- مجمع البيان: 428/8 . تفسير القمّي: 148/2 بتفاوت يسير، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 419، و بحار الأنوار: 289/22 ح 60 ، و 307/28 ح 49
2- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 389 . تأويل الآيات الظاهرة : 422 (سورة العنكبوت) بإسناده عن الفضيل بن يسار، عن أبي الجعفر علیه السلام، عنه و عن كنز جامع الفوائد، بحار الأنوار: 122/24 ح 9.

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

فرمایش خداوند متعال: الف، لام، میم (1) آیا مردم گمان کرده اند همین که بگویند: ایمان آوردیم، به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟! (2) و همانا ما کسانی را که پیش از آنان بودند مورد آزمایش قرار دادیم (و این ها را نیز امتحان می کنیم) پس باید علم خدا دربارۀ کسانی که راست می گویند و کسانی که دروغ می گویند، تحقق یابد. (3)

1) - ابو على طبرسی به نقل از عیاشی، از محمد بن فضیل روایت کرده است، که گفت:

حضرت ابو الحسن علیه السلام (امام کاظم یا امام رضا علیهم السلام) فرمود: عباس نزد امير المؤمنین علیه السلام آمد و اظهار داشت: همراه ما بیا تا از مردم برایت بیعت بگیریم، حضرت علیه السلام فرمود: آیا فکر می کنی که آن ها انجام دهند؟

پاسخ داد: بلی.

فرمود: پس فرمایش خداوند متعال چه می شود (که فرموده است): «الف لام میم * آیا مردم گمان کرده اند که با گفتن (و اظهار): ایمان آوردیم رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟ * و همانا کسانی را که قبل از ایشان بوده اند مورد فتنه قرار شان داده ایم - یعنی آن ها را مورد آزمایش قرار داده ایم - پس به طور قطع خداوند کسانی را که راست گو و افرادی را که دروغ گو باشند (بشناسد و) بداند».

فرمایش خداوند متعال: و این (نمونه) مثَل ها را برای مردم مطرح می کنیم و کسی آن ها را درک نمی کند مگر افراد عاقل. (43)

2) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «و آن را تعقّل و درک نمی کنند مگر دانایان»، فرمود: منظور از آن ما هستیم.

ص: 148

﴿ قوله تعالى: أَتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَبِ وَ أَقِمِ الصَّلَوَةَ إِنَّ الصَّلَوَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ﴾ (45)

115 / [3] - الكشّي: محمّد بن مسعود [العيّاشي]، قال: حدّثني محمّد ابن نصير، قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن عيسى:

كتب إليه (1) في قوم يتكلّمون و يقرؤون أحاديث ينسبونها إليك و إلى آبائك، فيها ما تشمئزّ منها القلوب، ولا يجوز لنا ردّها إذا كانوا يروون عن آبائك علیهم السلام، ولا قبولها لما فيها، و ينسبون الأرض إلى قوم يذكرون أنّهم من مواليك، و هو رجل يقال له: عليّ بن حسكة، و آخَر يقال له: القاسم اليقطيني.

من أقاويلهم أنّهم يقولون: إنّ قول اللّه تعالى: ﴿ إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَن الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ﴾ (2) معنا ها رجل لا سجود ولا ركوع، و كذلك الزكاة معنا ها ذلك الرجل لا عدد درهم، ولا إخراج مال، و أشياء من الفراقض، و السنن، و المعاصى، تأوّلوها و صيّروها على هذا الحدّ الذي ذكرت، فإن رأيت أن تبيّن لنا و أن تمنّ على مواليك بما فيه السلامة لمواليك، و نجاتهم من هذه الأقاويل التي تخرجهم إلى الهلاك.

فكتب علیه السلام: ليس هذا ديننا، فاعتزله. (3)

116 / [4] - البحراني: العياشي قال:

قال أبو عبد اللّه علیه السلام: ﴿ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ﴾، عند ما أحلّ و حرّم. (4)

ص: 149


1- الظاهر من عنوان مجمع الرجال للقهبائي: 177/4، و نقد الرجال للتفريشي: 229، رقم 63 نقلاً عن الكشّي: «في وقت عليّ بن محمّد العسكري عليها السلام»، أنّ المكتوب إليه هو الهادي علیه السلام، و قال العلّامة المجلسي بعد نقل الحديث: إنّ المكتوب إليه هو الإمام أبي محمّد العسكري علیه السلام.
2- سورة العنكبوت: 45/29
3- رجال الكشّي: 516 ح 994 ، عنه بحار الأنوار: 315/25 ح 79
4- البرهان في تفسير القرآن: 132/6 ح 4.

فرمایش خداوند متعال: هر چه از این کتاب بر تو وحی شده، تلاوت کن و نماز بگزار، که نماز (با اخلاص و توجه، انسان را) از کار های زشت و گناه باز می دارد و ذکر خدا بزرگ تر (از هر چیزی در دور کردن از گناه) است و خدا به کار هایی که می کنید آگاه است. (45)

4) - ابو عمرو کشّی به نقل از عیاشی - و با سند او - از احمد بن محمد بن عیسی روایت کرده است که او نامه ای برای امام (هادی) علیه السلام نوشت در مورد گروهی که بحث می کنند و احادیثی را قرائت می نمایند و آن ها را به شما و پدران گرامی شما نسبت می دهند با این که انسان متنفّر از آن حرف ها است، ولی جایز هم نیست که آن احادیث را ردّ کنیم وقتی از پدران گرامی شما نقل می نمایند و (نیز) نمی توانیم قبول نماییم به خاطر مطالبی که در آن احادیث است، آن ها تدبیر زمین را نسبت می دهند به بعضی از غلامان شما که علی بن حسکه نام دارد و دیگری که به نام قاسم یقطینی می باشد.

از جمله اعتقادات آن ها این است که گویند: در آیه: «به درستی که نماز (انسان را) از فحشاء و منکرات باز می دارد» نماز به معنای یک شخص است نه این که رکوع و سجود باشد، زکات هم همان مرد است نه این که مقداری سکه نقره و یا پرداخت مقداری مال باشد و بسیاری از دیگر واجبات و دستورات و معاصی را به همین طریق که عرض شد تأویل نموده اند، اگر ممکن است بر من و ارادت مندان خود تان منت بگذارید و این مطلب را روشن نمایید تا موجب سلامتی دین ایشان گردد تا از چنین اعتقاداتی که باعث هلاکت می شود نجات یابند.

پس (امام علیه السلام) حضرت در جواب نوشت: این مطالب از دین ما نیست، از آن ها فاصله بگیر.

3) - بحرانی به نقل از عیاشی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «و ذِکر خداوند والا ترین است»، منظور از آن، یاد خدا بودن نزد (انجام) هر (کار) حلال و یا حرامی خواهد بود.

ص: 150

سورة «لقمان» - [30]

﴿ قوله تعالى: وَ إِن جَهَدَاكَ عَلَى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبُهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَى ثُمَّ إِلَى مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (15) يَنبُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَلُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ﴾ (16)

117 / [1] - أبو الحسن الفتوني: و فيه (أي تفسير العيّاشي) عن الصادق علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ﴾ ، قال:

اتّبع سبيل محمّد و علىّ علیه السلام. (1)

118 / [2] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بالإسناد عن ابن مسكان، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال:

اتّقوا المحقّرات من الذنوب، فإنّ لها طالباً، لا يقولنّ أحدكم: أذنب و أستغفر اللّه، إنّ اللّه تعالى يقول: ﴿ إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ﴾ - الآية -. (2)

﴿ قوله تعالى: أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ، ظَهِرَةً وَ بَاطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجَدِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَبٍ مُّنِيرٍ﴾ (20)

ص: 151


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 300
2- مجمع البيان ( طبع البيروت): 499/8 ، عنه بحار الأنوار: 20/7، و وسائل الشيعة: 311/15 ح 20606 ، و تفسير البرهان: 182/6 ح 3.

فرمایش خداوند متعال: و هر گاه آن دو (پدر و مادر)، تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی، که از آن آگاهی نداری (بلکه می دانی باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولی با آن دو، در دنیا به طرز مناسب و شایسته رفتار کن و از راه کسانی پیروی کن که توبه کنان به سوی من آمده اند، سپس بازگشت همۀ شما به سوى من خواهد بود و من شما را از آن چه که عمل می کردید آگاه می کنم (15) ای پسرم! اگر (عمل نیک یا بد) به اندازۀ سنگینی دانۀ خردلی باشد و در دل سنگی یا در (گوشه ای از) آسمان ها یا زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای محاسبه و بررسی) می آورد، خداوند دقیق و آگاه است. (16)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «راه کسی را متابعت و پیروی کن که به سوی من (توبه و) انابه کرده باشد»، فرمود: منظور راه (و سیرۀ) حضرت محمد صلی اللّه علیه و اله و سلم و امام علی علیه السلام می باشد.

2) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند - از ابن مسکان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از گناهان حقیر و کوچک بپرهیزید؛ زیرا که برای آن ها طلب کنندگانی خواهد بود، مبادا فردی از شما بگوید: مرتکب گناه می شوم و توبه می کنم، به درستی که خداوند متعال می فرماید: «اگر عمل به قدر یک دانۀ خردلی باشد که درون صخره ای یا در آسمان ها یا در زمین باشد، خداوند آن را به حساب می آورد».

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیده اید (و توجه نکرده اید) که خداوند آن چه در آسمان ها و زمین می باشد در تسخیر و اختیار شما قرار داده و نعمت های ظاهر و باطن را برای شما تجویز نموده است؟ ولی بعضی از مردم بدون علم و آگاهی، بدون هدایت و کتابی هدایت گر در مورد خداوند مجادله می کنند. (20)

ص: 152

119 / [3] - ابن شهر آشوب [عن العيّاشي]، الباقر علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَهِرَةً وَ بَاطِنَةٌ﴾، قال:

النعمة الظاهرة، النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم، و ما جاء به من معرفته و توحيده، و أما النعمة الباطنة، ولايتنا أهل البيت و عقد مودّتنا. (1)

120 / [4] - ابن شهر آشوب [عن العيّاشي]، محمّد بن مسلم، عن الكاظم علیه السلام: الظاهرة الإمام الظاهر و الباطنة الإمام الغائب. (2)

﴿ قوله تعالى: وَ لَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَمٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ، سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ (27)

121 / [5] - أبو الحسن الفتوني: و في تفسير العيّاشي، عن الرضا علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَتُ اللّهِ﴾، قال:

نحن كلمات اللّه التي لا تدرك فضائلنا ولا تستقصى. (3)

ص: 153


1- المناقب: 180/4 ، عنه بحار الأنوار: 54/24 ح 16.
2- المناقب: 180/4 ، عنه بحار الأنوار: 54/24 ح 17.
3- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 466 . الاحتجاج: 454/2

3) - ابن شهر آشوب به نقل از عیاشی از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «و نعمت های ظاهری و باطنی خود را برای شما آشکار و تجویز نمود» فرمود: منظور از نعمت ظاهری، پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم و آن چه که از طرف خداوند - نسبت به معرفت و یکتا پرستی - آورده است، می باشد و اما نعمت باطنی، (قبول) ولایت ما اهل بیت (رسالت) و عهد و میثاق بر مودّت ما خواهد بود.

4) - هم چنین ابن شهر آشوب به نقل از عیاشی از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که فرمود:

منظور از نعمت های ظاهر و آشکار، امامی است که ظاهر باشد و نعمت های باطنی امام غایب می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و اگر همۀ درختان روی زمین قلم (مداد) شوند و دریا برای آن مرّکب گردد و هفت دریای (دیگر) به آن افزوده شود، (این ها همه تمام می شود ولی) کلمات خدا پایان نمی پذیرد، همانا خداوند عزیز و حکیم است. (27)

5) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از امام رضا علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «کلمات خداوند پایان نا پذیر است»، فرمود: ما (اهل بیت رسالت) همان کلماتی هستیم که فضایل و مناقب ما قابل درک و استقصاء نمی باشد.

ص: 154

سورة «سبأ» - [34]

﴿ قوله تعالى: وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَرَكْنَا فِيهَا قُرَى ظَهرَةً وَ قَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَ أَيَّامًا ءامِنِينَ﴾ (18)

122 / [1] - أبو الحسن الفتوني: في تفسير العيّاشي والاحتجاج، عن الباقر علیه السلام، قال - في حديث له - :

فينا ضرب اللّه الأمثال، فنحن القرى التي بارك اللّه فيها، و ذلك قوله سبحانه: ﴿ وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَرَكْنَا فِيهَا قُرَى ظَهِرَةً وَ قَدَّرْنَا فِيهَا﴾ - الآية -. (1)

﴿ قوله تعالى: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَحِدَةٍ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَدَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُواْ مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةِ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَى عَذَابٍ شَدِيدٍ﴾ (46)

123 / [2] - ابن شهر آشوب: [عن العيّاشي] ، الباقر و الصادق علیها السلام في قوله تعالى: ﴿ قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَحِدَةٍ﴾، قال: الولاية أن تقوموا مثنى.

قال: الأئمّة من ذريّتهما. (2)

ص: 155


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 449، والا حتجاج: ج 2 ص 327
2- المناقب: 180/4 ، عنه بحار الأنوار: 391/23 ح 1

فرمایش خداوند متعال: و میان آن ها و شهر هایی که برکت داده بودیم، آبادی های آشکاری قرار دادیم و سفر در میان آن ها را به طور متناسب (با فاصلۀ نزدیک) مقرّر داشتیم (و به آنان گفتیم:) شب ها و روز ها در این آبادی ها با ایمنی (کامل) سفر کنید. (18)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از تفسیر عیاشی و احتجاج از امام باقر علیه السلام، روایت کرده اند، که - در حدیثی مفصّل - فرمود: خداوند متعال در مورد ما (اهل بیت رسالت) مثال هایی را مطرح نموده است، ما همان «القُری» هستیم که خداوند در آن ها برکت قرار داده است؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرمود: «و بین آنان و قریه هایی که در آن ها برکت ایجاد نمودیم، قریه هایی که ظاهر هستند قرار دادیم (و مسافت و برنامه ها را در آن ها) مقدّر و معیّن گرداندیم».

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: شما را تنها به یک چیز نصیحت می کنم و آن این که: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید که این دوست و هم نشین شما (یعنی حضرت محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم) هیچ گونه جنونی ندارد، او فقط بیم دهندۀ شما در برابر عذاب شدید (خداوند) است! (46)

2) - ابن شهر آشوب به نقل از عیاشی از امام باقر و امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: « (ای پیامبر)! بگو: شما را به (رعایت) یک چیز موعظه می نمایم» فرمود: منظور از آن ولایت می باشد که دو تا دو تا (و یا تک تک) و یا دسته جمعی باید به آن توّجه نمایید.

و افزود: ائمه از نسل و ذریه ایشان خواهند بود.

ص: 156

سورة «فاطر» - [35]

﴿ قوله تعالى: مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّلِحُ يَرْفَعُهُ، وَ الَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَ مَكْرُ أُوْلَبِكَ هُوَ يَبُورُ﴾ (10)

124 / [1] - أبو الحسن الفتوني: في تفسير العيّاشي و غيره عن الصادق علیه السلام - في قوله تعالى: ﴿ إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّلِحُ يَرْفَعُهُ﴾، قال: ولا يتنا أهل البيت - و أهوى بيده إلى صدره - فمن لم يتولناً لم يرفع اللّه له عملاً. (1)

125 / [2] - أبو الحسن الفتوني: و عنه علیه السلام ، قال : ﴿ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ﴾ ، قول: «لا إله إلاّ اللّه، محمّد رسول اللّه، علىّ ولىّ اللّه و خليفة رسول اللّه»، و ﴿ الْعَمَلُ الصَّلِحُ﴾، الاعتقاد بالقلب أنّ هذا هو الحقّ. (2)

﴿ قوله تعالى: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَبَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ، وَ مِنْهُم مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقُ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ﴾ (32)

126 / [3] - (السيّد) علىّ بن طاووس: و جدت كثيراً من الأخبار و قد ذكرت بعضها في كتاب البهجة متضمّنة أنّ قوله تعالى: ﴿ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ، وَ مِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقُ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ﴾ :

ص: 157


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 467. الكافي: 430/1 ح 85، تأويل الآيات الظاهرة : 468، المناقب لابن شهر آشوب: 3/4
2- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 468، و تفسیر قمی: 208/2

فرمایش خداوند متعال: کسی که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد، چرا که) تمام عزّت از آنِ خداوند است، سخنان پاکیزه به سوی او صعود می کند و او عمل صالح را بالا می برد و آن هایی که نقشه های بد می کشند، عذاب سختی برای آنان در پیش است و مکر (و تلاش فساد گران) نابود می شود. (10)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی و از دیگران، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «کلمه های طیّب و عمل شایسته، به سوی او (خداوند) بالا می رود»، فرمود: منظور ولایت ما اهل بیت (عصمت و طهارت) است - و حضرت با دست خود، اشاره به سینه اش نمود و افزود: کسی که ولایت ما را نپذیرفته باشد، عملی از او بالا نمی رود.

2) - هم چنین از آن حضرت علیه السلام روایت کرده است، که فرمود: منظور از «کلمه های طیّب»، گفتن: «لا إله إلّا اللّه، محمد رسول اللّه، عليّ ولي اللّه و خليفة رسول اللّه» هستند و منظور از «عمل صالح و شایسته»، اعتقاد قلبی و درونی بر حقانیت این گفتار، می باشد.

فرمایش خداوند متعال: سپس این کتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزیدۀ خود به میراث دادیم، ولی عده ای از میان آن ها بر خود ستم کردند و عده ای میانه رو بودند و گروهی هم به اذن خدا در نیکی ها (از دیگران) پیشی گرفتند و این، همان فضیلت بزرگ خواهد بود. (32)

3) - علی بن طاووس گوید: روایات بسیاری را یافته ام - که برخی از آن ها را در كتاب «البهجة» متذکّر شده ام - بر این که فرمایش خداوند متعال: «سپس این کتاب را به افرادی که ایشان را برگزیده ایم، به (عنوان) میراث داده ایم ولی عدّه ای از آنان بر خود ستم کرده و تعدادی از آنان میانه رو بودند و گروهی هم به اذن خداوند در (انجام) نیکی ها از دیگران سبقت گرفتند و این همان فضیلت بزرگ می باشد»،

ص: 158

إنّ المراد بهذه الآية جميع ذرّيّة النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم و إنّ الظالم لنفسه هو الجاهل بإمام زمانه، و المقتصد هو العارف به، و السابق بالخيرات هو إمام الوقت، فمن روينا ذلك عنه الشيخ أبو جعفر ابن بابويه من كتاب الفِرَق بإسناده إلى الصادق علیه السلام .

و رويناه من كتاب محمّد بن مسعود بن عيّاش في تفسير القرآن، و رويناه من الجامع الصغير ليونس بن عبد الرحمن، و رويناه من كتاب عبد اللّه بن حمّاد الأنصاري، و رويناه من كتاب إبراهيم الجزّار و غير هم ممّن لم يحضرني ذكر أسمائهم و الإشارة إليهم. (1)

﴿ قوله تعالى: إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾ (41 )

127 / [4] - العلّامة المجلسي: روى أبو المفضّل، عن العيّاشي، عن عليّ بن محمّد، عن محمّد بن أحمد، عن محمّد بن عيسى، عن العبّاس بن هُليل، عن أبي الحسن الرضا، عن أبيه عاليه السلام ، قال:

لم يقل أحد إذا أراد أن ينام: ﴿ إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَ لَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِيَ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾، فيسقط عليه البيت. (2)

ص: 159


1- سعد السعود: 79، تأويل الآيات الظاهرة : 482/2 ح 9، بحار الأنوار: 219/23
2- بحار الأنوار: 211/76. من لا يحضره الفقيه: 471/1 ح 1359، ثواب الأعمال: 152، مفتاح الفلاح: 284، في الجميع: عبّاس بن هلال الشامي.

مقصود از این آیه (مبارکه) تمامی ذریّه پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشند و مراد از شخص «ظالم» به خویشتن، کسی است که نسبت به امام (واجب الإطاعۀ ) خود جاهل باشد و مقصود از «مقتصد» کسی است که عارف به امام زمانش باشد و منظور از «السابق بالخیرات»، امام وقت (معصوم) می باشد.

و کسانی که این مطلب را از او روایت کرده ایم عبارتند از شیخ ابو جعفر ابن بابویه از کتاب «الفِرَق» با سند وی از امام صادق علیه السلام، هم چنین از کتاب تفسیر محمد بن مسعود عیّاشی و نیز از «جامع الصغير» يونس بن عبد الرحمان و کتاب عبد اللّه بن حمّاد انصاری و کتاب ابراهیم جزّاز و غیر ایشان که نام شان در خاطرم نیست.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که خداوند آسمان ها و زمین را نگاه می دارد تا از نظام خود منحرف نشوند و هر گاه منحرف گردند، کسی جز او نمی تواند آن ها را نگاه دارد، او بردبار و آمرزنده است. (41)

4) - علامه مجلسی به نقل از عیاشی - با سند او - از عباس بن هُلیل روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: هرگز کسی هنگام خوابیدن این آیه شریفه را «به راستی که خداوند، آسمان ها و زمین را نگاه می دارد تا (از مدار خود) خارج نشوند، و اگر (از مدار خود) رها گردند، جز او که می تواند آن ها را نگاه دارد؟ براستی که او بردبار و آمرزنده است» تلاوت نکرده است که خانه بر سر او خراب شود (پس هر کسی هنگام خوابیدن آن را بخواند، از خرابی خانه بر سرش در امان خواهد بود).

ص: 160

سورة «يس» - [36]

﴿ قوله تعالى: وَ اضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَبَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ (13) إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُو هُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُواْ إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ (14) قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَ مَا أَنزَلَ الرَّحْمَنُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ (15) قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ (16) وَ مَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾ (17)

128 / [1] - أبو علىّ الطبرسي: و قال وهب بن منبّه: بعث عيسى علیه السلام هذين الرسولين إلى أنطاكية، فأتياها ولم يصلا إلى ملكها، فطالت مدّة مقامهما فخرج الملك ذات يوم، فكبّرا و ذكرا اللّه فغضب الملك و أمر بهما فأخذا و حبسا و جلد كلّ واحد منهما مائة جلدة.

قالوا: فلمّا كُذَّب الرسولان و ضربا بعث عيسى علیه السلام رأس الحواريين شمعون الصفا على أثر هما لينصر هما، فدخل شمعون البلدة متنكّراً و جعل يعاشر حاشية الملك حتّى أنسوا به فرفع خبره إلى الملك فدعاء فرضي عشرته و أنس به و أكرمه، ثمّ قال له ذات يوم: أيّها الملك! بلغني أنّك حبست رجلين في السجن و ضربتهما حين دعواك إلى غير دينك، فهل كلّمتهما وسمعت قولهما؟

فقال الملك: حال الغضب بينى و بين ذلك، قال: فإن رأى الملك دعاهما حتّى يتطلّع ما عندهما فدعاهما الملك، فقال لهما شمعون: من أرسلكما إلى هاهنا؟

قالا: اللّه الذي خلق كلّ شيء و ليس له شريك.

ص: 161

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) داستان اصحاب قریه (انطاکیه) را برای آن ها، مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند (13) هنگامی که دو نفر از رسولان را به سوی آن ها فرستادیم، ولی آنان رسولان ما را تکذیب کردند پس برای تقویت آن دو، شخص سومی را فرستادیم، آن ها همگی گفتند: ما فرستادگان (خدا) به سوی شما هستیم! (14) اما آنان (در جواب) گفتند: شما جز بشری همانند ما نیستید و خداوند رحمان چیزی نازل نکرده است، شما فقط دروغ می گویید (15) (رسولان ما) گفتند: پروردگار ما آگاه است که ما حتماً فرستادگان (او) به سوی شما هستیم. (16) و بر عهدۀ ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست. (17)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از وهب بن مُنَبِّه روایت کرده است، که گفت:

حضرت عیسی علیه السلام این دو مرد را به شهر انطاکیه فرستاده بود و چون وارد شهر شدند نتوانستند نزد پادشاه بروند و مدّت زیادی را در آن جا ماندند، روزی پادشاه بیرون رفت و آن دو نفر تکبیر گفته و خداوند را یاد آور شدند، پادشاه عصبانی شد و دستور داد تا آنان را زندانی کنند و به هر یک صد شلاق بزنند.

بعد از آن که هر دو نفر تکذیب و زندانی شدند و شلاق خوردند، عیسی علیه السلام شمعون الصفا را - که سر کرده و بزرگ حواریّون - بود، فرستاد تا آن دو نفر را حمایت و یاری کند و شمعون با حالت نا شناخته وارد شهر شد و با اطرافیان پادشاه مأنوس گشت و خبر او را به پادشاه گزارش دادند و پادشاه او را دعوت کرد و از معاشرت و رفتارش خوشحال شد و با او مأنوس گشت و گرامیش می داشت.

روزی شمعون گفت: ای پادشاه! خبر دار شده ام که دو مرد را زندانی کرده ای و چون شما را به دین خود شان فرا خواندند، آنان را شلاق زده ای، آیا از خود آنان چیزی شنیده ای؟ پادشاه پاسخ داد: خشم و غضب مانع شد که با آنان سخن بگویم، شمعون گفت: اگر پادشاه صلاح بداند هر دو نفر را احضار نماید تا ببینیم آنان چه می گویند و چه دلیل و برهانی دارند، پس پادشاه هر دو نفر را احضار کرد و شمعون به آنان گفت: چه کسی شما را به این جا فرستاده است؟

ص: 162

قال لهما شمعون: فصفاء و أو جزا، فقالا: إنّه يفعل ما يشاء و يحكم ما يريد.

قال شمعون: و ما آيتكما؟

قالا له: ما تتمنّاه، فأمر الملك حتّى جاءوا بغلام مطموس العينين، موضع عينيه كالجبهة، فما زالا يدعوان ربّهما حتّى انشقّ موضع البصر فأخذا بندقتين من الطين فوضعا هما في حدقتيه فصارتا مقلتين يبصر بهما، فتعجّب الملك فقال شمعون للملك: إن أنت سألت إلهك حتّى يصنع صنيعاً مثل هذا فيكون لك ولإ لهك شرفاً.

فقال له الملك: ليس لي عنك سرّ، إنّ إلهنا الذي نعبده لا يبصر ولا يسمع ولا يضرّ ولا ينفع، و كان شمعون إذا دخل الملك بيت الصنم يدخل بدخوله و يصلّي كثيراً و يتضرّع حتى ظنّوا أنّه على ملّتهم، فقال الملك للرسولين: إن قدر إلهكما الذي تعبدانه على إحياء ميّت آمنّا به و بكما.

قالا: إلهنا قادر على كلّ شيء، فقال الملك: إنّ هاهنا ميّتاً مات منذ سبعة أيّام ابن لدهقان و أنا أخذته ولم أدفنه حتّى يرجع أبوه، و كان غائباً فجاءوا بالميّت و قد تغيّر و أروح، و جعلا يدعوان ربّهما علانية، و جعل شمعون يدعو ربّه سرّاً فقام الميّت و قال: إنّي قمت منذ سبعة أيّام و أدخلت في سبعة أودية من النار و أنا أحذّركم ما أنتم فيه، فأمنوا باللّه.

ثمّ قال: فتحت أبواب السماء، فنظرت فرأيت شابّاً حسن الوجه يشفع لهؤلاء الثلاثة، قال الملك: و من الثلاثة؟

قال شمعون: و هذان و أشار إلى صاحبيه فتعجّب الملك، فلمّا علم شمعون أنّ قوله قد أثّر في الملك، أخبره بالحال و دعاه فآمن قوم، و كان الملك فيمن آمن و كفر آخرون. انتهى.

ص: 163

پاسخ دادند: آن خدایی که همۀ موجودات را آفریده است و هیچ شریکی ندارد، شمعون گفت: آیا شما دلیل و نشانه ای (برای اثبات ادعای خود) دارید؟

پاسخ دادند: هر چه را شما مایل باشید، پس پادشاه دستور داد تا غلامی را که نا بینا و چشمانش با سطح پیشانیش صاف بود، آوردند و آن دو نفر به درگاه خداوند دعا کردند و محل چشم آن غلام شکافته شد و باز گردید، سپس آن دو نفر دو گلوله از گل بر داشتند و در دو کاسۀ چشمان او نهادند و آن دو گلوله گِلی تبدیل به دو چشم سالم شده و بینا گشت و پادشاه شگفت زده شد. در این هنگام شمعون به پادشاه گفت: آیا صلاح می دانی که تو هم از خدای خود درخواست کنی تا چنین کاری را انجام دهد و دلیلی برای (حقانیت) تو و شرافتی برای خدایت باشد؟

پادشاه گفت: من سرّ (و نکتۀ) پنهانی ندارم، خدایی را که ما پرستش می کنیم، نه زیانی دارد و نه سودی می رساند و بعد از آن پادشاه به آن دو نفر گفت: اگر خدای شما بتواند مرده ای را زنده کند، ما به او ایمان می آوریم.

گفتند: خدای ما توان و قدرت بر هر چیزی را دارد، پادشاه گفت: این جا مرده ای هست، که هفت روز از مرگ او گذشته است و هنوز او را دفن نکرده ایم تا پدرش (از سفر) باز گردد، سپس مرده را - که متغیر و متعفّن شده بود - آوردند و آن دو نفر مشغول دعا به درگاه خداوند شدند و به طور علنی و آشکار پروردگار خود را نام می بردند و شمعون به طور سرّی و پنهان خدای خود را می خواند، پس ناگهان مرده از جای خود برخاست و به حاضران گفت: من مدت هفت روز است که مرده ام و (روح) من در هفت وادی از آتش وارد گشته بود و من شما را از آن چه در آن هستید بر حذر می دارم و به خدای خود ایمان آورید.

سپس در های آسمان گشوده شد و چون نگاه کردم، جوان زیبا چهره ای را دیدم که برای این سه نفر شفاعت می کند، پادشاه سؤال کرد: آن سه نفر کیان هستند؟

گفت: شمعون و دو همراهانش، پس پادشاه مبهوت و شگفت زده شد و شمعون چون دید که گفتارش در پادشاه اثر کرده، او را دعوت کرد تا به خداوند ایمان آورد، پس او ایمان آورد و گروهی از اهالی مملکت او نیز ایمان آوردند و گروهی بر کفر خود باقی ماندند.

ص: 164

و ذكر الطبرسي رحمة اللّه هذه القصّة إلى هذا الموضع ثمّ قال: و قد روى مثل ذلك العيّاشي بإسناده عن الثمالي و غيره عن أبي جعفر و أبي عبد اللّه عليه السلام، إلّا أنّ في بعض الروايات: بعث اللّه الرسولين إلى أهل أنطاكية ثمّ بعث الثالث، و فى بعضها: أنّ عيسى أوحى اللّه إليه أن يبعثهما ثمّ بعث وصيّه شمعون ليخلّصهما، و أنّ الميّت الذي أحياء اللّه بدعائهما كان ابن الملك، و ساق الخبر إلى آخر ما أورده علىّ بن إبراهيم. (1)

﴿ قوله تعالى: لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا الَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ﴾ (40)

129/ [2] - أبو علىّ الطبرسي: روى العيّاشي في تفسيره بالإسناد عن الأشعث بن حاتم، قال: كنت بخراسان حيث اجتمع الرضا علیه السلام و الفضل بن سهل و المأمون في الإيوان الحيري بمرو فوُضعت المائدة، فقال الرضا علیه السلام: إنّ رجلاً من بني إسرائيل سألني بالمدينة فقال: النهار خلق قبل أم الليل؟ فما عندكم؟

قال: فأداروا الكلام ولم يكن عندهم في ذلك شيء، فقال الفضل للرضا علیه السلام : أخبرنا بها، أصلحك اللّه ! قال: نعم، من القرآن أم من الحساب؟

ص: 165


1- مجمع البيان: 655/8 ، عنه بحار الأنوار: 267/14 ، و البرهان في تفسير القرآن: 390/6 ح 2. بحار الأنوار: 264/14 ، أورده عن الثعلبي بتفاوت يسير. و رواه القمّي في تفسيره: 212/2 بإسناده عن أبيه، عن الحسن بن محبوب، عن مالك بن عطيّة، عن أبي حمزة الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام قال: سألته عن تفسير هذه الآية، فقال: بعث اللّه رجلين إلى أهل مدينة أنطاكية. و الراوندي في قصص الأنبياء علیهم السلام : 274 ح 332 بإسناده عن سعد بن عبد اللّه، عن محمّد بن الحسين، عن محمّد بن سنان، عن إسماعيل بن جابر، عن الصادق علیه السلام قال: إنّ عيسى علیه السلام لمّا أراد وداع أصحابه جمعهم و أمرهم بضعفاء الخلق و نهاهم عن الجبابرة فوجه اثنين إلى أنطاكية.

بعد از آن، ابو علی طبرسی گفته است:

و همانند این را عیّاشی با سند خود از ابو حمزۀ ثمالی و غیر او، از امام باقر و امام صادق علیهم السلام روایت کرده است ولی در بعضی روایات آمده: دو رسول را به انطاکیه فرستاد و سپس سومی را فرستاد.

و در بعضی دیگر چنین آمده: خداوند به عیسی وحی فرستاد که آن دو نفر را بفرستد و سپس وصیّ خود شمعون را بفرستد و آن مرده ای را که به دعای آنان زنده شد، پسر پادشاه بود و آنان آن جریان را همانند گذشته با اندک تفاوتی نقل کرده اند.

فرمایش خداوند متعال: نه خورشید می تواند که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی می گیرد و هر کدام در مسیر خود شناور هستند. (40)

2) - ابو علی طبرسی به نقل از عیّاشی، از اشعث بن حاتم روایت کرده است، که گفت:

در خراسان بودم، در همان جایی که امام رضا علیه السلام با فضل بن سهل و مامون (عباسی) در ایوان (حیری، و در شهر) مرو اجتماع کرده بودند، پس سفرۀ غذا را گستردند و امام رضا علیه السلام فرمود: مردی از بنی اسرائیل در مدینه (منوّره) از من سؤال کرد: روز جلو تر خلق شده یا شب؟ و نظر شما در این باره چیست؟

(راوی) گفت: سخن را (با یک دیگر) بررسی کرده و دَور زدند، ولی جوابی نداشتند و فضل بن سهل به امام رضا علیه السلام گفت: خداوند امور شما را اصلاح نماید! خودتان ما را آگاه فرما.

حضرت فرمود: بسیار خوب، آیا از قرآن جواب آن را بگویم یا از روی محاسبات؟

ص: 166

قال له الفضل: من جهة الحساب.

فقال: قد علمت یا فضل أنّ طالع الدنيا السرطان و الكواكب في مواضع شرفها فزحل في الميزان، و المشتري في السرطان، و الشمس في الحَمَل، و القمر في الثَّور، و ذلك يدلّ على كينونة الشمس في الحَمَل من العاشر من الطالع في وسط السماء فالنهار خُلق قبل الليل.

و أمّا في القرآن: فهو في قوله تعالى: ﴿ لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا أَلَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ﴾ أي قد سبقه النهار. (1)

ص: 167


1- مجمع البيان: 664/8، عنه بحار الأنوار: 227/54 ح 187، و 57 / 226 ح 187، و 136/58، و البرهان في تفسير القرآن: 397/6 ح 2 ، و نور الثقلين: 387/4 ح 53.

فضل گفت: از روی محاسبات بفرما.

فرمود: ای فضل! تو خوب می دانی که طالع دنیا (ستارۀ) سرطان است در حالی که دیگر ستاره ها هر کدام در جایگاه شرافت خود بودند، پس ستارۀ زُحَل در میزان، مُشتری در سرطان، خورشید در حَمَل و ماه در ثَور واقع شده بودند و این دلالت دارد که خورشید در حَمَل بوده و در دهمین درجه طالع که در وسط آسمان باشد، واقع شده است، بنابر این روز جلو تر از شب خلق شده است.

و اما در قرآن، خداوند متعال فرموده: «نه خورشید می تواند که به ماه برسد و نه شب می تواند جلو تر از روز باشد»، یعنی روز جلو تر از آن بوده است.

ص: 168

سورة «الصافّات» - [37]

﴿ قوله تعالى: وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ﴾ (24)

130 / [1] - الحاكم الحسكاني: بإسناده عن أبي النضر العيّاشي، عن عليّ بن محمّد، قال: حدّثني محمّد بن أحمد بن يحيى، عن الهيثم بن أبي مسروق، عن جَندل بن والق التغلبي، عن مَندَل العَنزي، يرفعه إلى النبّي صلی اللّه علیه و آله و سلم في قوله: ﴿ وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ﴾، قال: عن ولاية عليّ علیه السلام. (1)

﴿ قوله تعالى: فَنَظَرَ نَظْرَةٌ فِي النُّجُوم (88) فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ﴾ (89)

131 / [2] - أبو علىّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن ابن مسكان، عن أبي جعفر علیه السلام و أبي عبد اللّه علیه السلام، أنّهما قالا:

و اللّه! ما كان سقيماً و ما كذب. (2)

﴿ قوله تعالى: رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّلِحِينَ (100) فَبَشِّرْتَهُ بِغُلَمٍ حَلِيمٍ (101) فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَبُنَىَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّبِرِينَ (102) - إلى - وَ بَشَّرْنَهُ بِإِسْحَقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّلِحِينَ (112) وَ بَرَكْنَا عَلَيْهِ وَ عَلَى إِسْحَقَ وَ مِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ، مُبِينٌ﴾ (113)

ص: 169


1- شواهد التنزيل: 160/2 ح 785.
2- مجمع البيان: 702/8 المحاسن: 25/12 ح 303 (31 الباب 31 في التقيّة)، و مشكاة الأنوار: 43 ( الفصل - 11 في التقيّة)، بإسنادهما عن أبي عبد اللّه علیه السلام.

فرمایش خداوند متعال: و آن ها را نگه دارید که آنان سؤال شوندگان می باشند و باید باز پرسی شوند. (24)

1) - حسکانی به نقل از عیاشی، با سند او از جَندل بن والق تغلبی، از مَندَل عَنزي، به طور مرفوعه از پیامبر خدا صلی اللّه علیه و اله و سلم روایت کرده است که در مورد فرمایش خداوند متعال: «و آن ها را متوقّف نمایید، آن ها سؤال شوندگان هستند»، فرمود: (سؤال شوندگان) از ولایت امام علی علیه السلام خواهند بود.

فرمایش خداوند متعال: پس (ابراهیم) نگاهی به ستارگان افکند. (88) و گفت: من بیمار هستم (و با شما به مراسم جشن نمی آیم). (89)

2) - ابو علی طبرسی به نقل از عیّاشی - با سند - از ابن مسکان روایت کرده است که:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام (در مورد این دو آیه) فرموده اند: به خدا سوگند! (حضرت ابراهیم علیه السلام) نه مریض بود و نه دروغ گفت.

فرمایش خداوند متعال: پروردگارا! مرا فرزندی از صالحان عطا فرما. (100) پس ما او (ابراهیم) را به نوجوانی بردبار و صبور بشارت دادیم. (101) پس هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید، گفت: پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم، نظر تو چیست؟ گفت: ای پدر! هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت! (102) - تا - ما او را به اسحاق - پیامبری از شایستگان - بشارت دادیم. (112) ما به او و اسحاق برکت دادیم و از دودمان آن دو، افرادی نیکو کار بودند و نیز افرادی که آشکارا به خود ستم کردند. (113)

ص: 170

132 / [3] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده، عن بريد بن معاوية العجلي، قال: قلت لأبي عبد اللّه علیه السلام: كم كان بين بشارة إبراهيم بإسماعيل علیهم السلام و بين بشارته بإسحاق علیه السلام؟

قال: كان بين البشارتين خمس سنين، قال اللّه سبحانه: ﴿ فَبَشِّرْنَهُ بِغُلَم حَلِيمٍ﴾، يعني إسماعيل، و هي أوّل بشارة بشّر اللّه بها إبراهيم في الولد، و لمّا ولد لإبراهيم إسحاق من سارة، و بلغ إسحاق ثلاث سنين، أقبل إسماعيل إلى إسحاق، و هو في حجر إبراهيم، فنحّاه و جلس في مجلسه، فبصرت به سارة، فقالت: يا إبراهيم! ينحّي ابن هاجر ابني من حجرك و يجلس هو في مكانه، لا و اللّه! لا تجاورني هاجر و ابنها في بلاد أبداً، فنحهّما عنّي.

و كان إبراهيم علیه السلام مكرماً لسارة، يعزّها و يعرف حقّها، و ذلك لأنّها كانت من ولد الأنبياء و بنت خالته ، فشقّ ذلك على إبراهيم، و اغتمّ لفراق إسماعيل علیه السلام، فلمّا كان في الليل أتى إبراهيم آت من ربّه، فأراه الرؤيا في ذبح ابنه إسماعيل بموسم مكّة، فأصبح إبراهيم حزيناً للرؤيا التي رآها.

فلمّا حضر موسم ذلك العام، حمل إبراهيم علیه السلام هاجر و إسماعيل في ذي الحجّة، من أرض الشام، فانطلق بهما إلى مكّة ليذبحه في الموسم، فبدأ بقواعد البيت الحرام، فلمّا رفع قواعده خرج إلى (مِنى) حاجّاً، و قضى نسكه بمنى، و رجع إلى مكّة فطافا بالبيت أسبوعاً.

ثمّ انطلقا إلى السعي، فلمّا صارا في المسعى.

قال إبراهيم علیه السلام الإسماعيل: يا بنيّ ! إنّي أرى في المنام أنّي أذبحك في موسم عامي هذا، فماذا ترى؟

قال: يا أبت! افعل ما تؤمر، فلمّا فرغا من سعيهما، انطلق به إبراهيم إلى منى - و ذلك يوم النحر - فلمّا انتهى به إلى الجمرة الوسطى، و أضجعه لجنبه

ص: 171

3) - ابو علی طبرسی به نقل از عیّاشی - و با سند او - از بُريد بن معاوية العِجلى روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: چه مدت زمانی بین بشارت خداوند به ابراهيم علیه السلام برای اسماعیل و بشارت بر اسحاق، فاصله شد؟

فرمود: فاصله بین دو بشارت، پنج سال طول کشید، که خداوند سبحان فرموده: «ما او را به جوانی بردبار و شکیبا بشارت دادیم»، که منظور همان اسماعیل می باشد و این اولین بشارتی بود که خداوند در رابطه با فرزند، به ابراهیم بشارت داد و چون اسحاق از ساره به دنیا آمد و سه سال از عمر او گذشت در دامان پدرش ابراهیم نشسته بود که اسماعیل نزد او آمد و او را کنار زد و جایش نشست و ساره این بر خورد را دید و گفت: ای ابراهیم! فرزند هاجر، بچه مرا کنار می زند و جایش می نشیند، به خدا سوگند! من و فرزندم با هاجر و فرزندش در یک جا همسایه هم دیگر نخواهیم شد، آن دو نفر (هاجر و اسماعیل) را از من دور گردان.

و ابراهیم علیه السلام ساره را گرامی می داشت و حق او را کاملاً رعایت می نمود، چون از نوادگان پیامبران و نیز دختر خاله اش بود و این بر خورد (اسماعیل و اسحاق) برای ابراهیم گران تمام شد و نمی توانست غم دوری اسماعیل را تحمّل کند، چون شب فرا رسید ملّکی از طرف پروردگار آمد و آن خواب را - نسبت به ذبح و قربانی اسماعیل در بین اعمال حج - نشان او داد و او فردای صبح آن شب به خاطر خوابی که دیده بود، افسرده و ناراحت گشت. پس هنگام فرا رسیدن ایّام حج، هاجر و اسماعیل را در ماه ذی الحجه از سر زمین شام برداشت و راهی مکه شد تا در ایام حج، اسماعیل را ذبح و قربانی کند و (با کمک اسماعیل) به ساختن پایه های کعبه شروع نمود و چون پایه های آن بالا آمد، برای انجام مناسک، راهی منِی شدند و سپس به مکه باز گشتند و هفت دور اطراف خانۀ کعبه طواف کردند و بعد از آن برای سعی (بین کوه صفا و مروه) حرکت کردند و چون در محل سعی قرار گرفتند، به اسماعیل فرمود: ای فرزندم! من در خواب دیده ام که همین امسال تو را ذبح و قربانی می کنم، نظر خودت در این مورد چیست (آیا آمادگی آن را داری)؟

اسماعیل پاسخ داد: آن چه را مأمور شده ای، انجام بده، پس چون از سعی فارغ شدند،

ص: 172

الأيسر، و أخذ الشفرة (1) ليذبحه، نودي :﴿ أَن يَإِبْرَاهِيمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّءيَآ﴾ - إلى آخره - .

و فُدي إسماعيل بكبش عظيم، فذبحه و تصدّق بلحمه على المساكين. (2)

133 / [4] - أبو عليّ الطبرسي: قيل: إنّ إبراهيم علیه السلام رأى في المنام أن يذبح ابنه و قد كان حجّ بوالدته، فلمّا انتهى إلى مِنى رمي الجمرة هو و أهله و أمر سارة أن زوري البيت، و احتبس الغلام فانطلق به إلى موضع الجمرة الوسطى، فاستشار ابنه و قال - كما حكى اللّه - : ﴿ يَبُنَىَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى﴾ ، فقال الغلام -كما ذكر اللّه - : امض لما أمرك اللّه به ﴿ يَأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِيَ إِن شَاءَ اللّهُ مِنَ الصَّبِرِينَ﴾ و سلّما لأمر اللّه و أقبل شيخ فقال: يا إبراهيم! ما تريد من هذا الغلام؟

قال: أريد أن أذبحه، فقال: سبحان اللّه! تذبح غلاماً لم يعص اللّه طرفة عين.

فقال إبراهيم: إنّ اللّه أمرني بذلك.

فقال: ربّك ينهاك عن ذلك و إنّما أمرك بهذا الشيطان، فقال له إبراهيم: ويلك إنّ الذي بلّغني هذا المبلغ هو الذي أمرني به و الكلام الذي وقع في أذني.

فقال: لا، و اللّه! ما أمرك بهذا إلّا الشيطان.

فقال: إبراهيم: لا و اللّه ! لا أكَلّمك.

ثمّ عزم على الذبح.

ص: 173


1- في البحار: و أخذ السكين.
2- مجمع البيان: 710/8 - 711 ، بحار الأنوار: 136/12، البرهان في تفسير القرآن: 445/6 ح 13، نور الثقلين: 419/4 ح 65 ، و 421 ح 76. معاني الأخبار: 391 ح 34 بإسناده عن داود بن كثير الرقّي، قال: قلت لأبي عبد اللّه علیه السلام...، عنه البحار: 130/12 ح 11 .

در همان روز قربان راهی مِنی گشتند و چون به محلّ جَمَرۀ وُسطیٰ رسیدند، اسماعیل را بر پهلوی چپ خواباند و کارد را گرفت تا او را ذبح کند که ناگهان ندایی آمد: «ای ابراهیم * خواب را تصدیق (و اجرا) کردی» - تا آخر آیات - و در نهایت گوسفند قوچی فدای اسماعیل شد که همان ذبح عظیم باشد و چون قوچ را ذبح و قربانی کرد گوشت های آن را بین نیازمندان تقسیم نمود.

4) - ابو على طبرسی روایت کرده است که بعضی گفته اند:

ابراهیم علیه السلام در خواب دید که فرزند خود را ذبح می نماید، او به همراه مادرش به حج رفته بود، پس چون وارد مِنی گردید، او و خانواده اش به جمرۀ عقبه (هر کدام، هفت عدد) سنگ پرتاب کردند و به خانواده اش ساره فرمان داد: به زیارت خانۀ کعبه برو و فرزندش را همراه خود نگاه داشت و سپس (به همراه فرزندش) راهی جمرۀ وُسطی شد و در آن جا با فرزند خود (راجع به فرمان خداوند) مشورت و نظر خواهی کرد، هم چنان که خداوند متعال حکایت نموده: «ای پسرم! در خواب دیدم که تو را ذبح و قربانی می کنم، اکنون نظر خودت چیست» (آیا آماده ای؟) فرزندش همان طوری که خداوند بیان نموده، پاسخ داد: بر آن چه خداوند به تو فرمان داده جلو برو، «ای پدر! آن چه را که مأمور شده ای انجام بده و مرا از صبر کنندگان خواهی یافت»، بنابر این هر دو نفر، تسلیم امر خداوند گشتند.

در همین بین پیرمردی از راه رسید و گفت: ای ابراهیم! از این نوجوان چه می خواهی؟ (ابراهیم علیه السلام) پاسخ داد: می خواهم او را ذبح و قربانی کنم، پیر مرد گفت: سبحان اللّه! نوجوانی که لحظه ای معصیت خدا را انجام نداده، می خواهی سرش را بُبری؟! ابراهیم علیه السلام فرمود: خداوند مرا بر این کار امر نموده است، پیر مرد گفت: پروردگارت تو را از این کار نهی می نماید و حتماً شیطان تو را بر چنین کاری فرمان داده است. فرمود: وای بر تو! همان کسی که مرا به این جا رسانده، همان هم مرا بر انجام این کار امر نموده است با همان کلامی که در گوش من می باشد. پیر مرد گفت: نه به خدا سوگند! کسی به جز شیطان تو را فرمان نداده است، ابراهیم علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! دیگر با تو سخنی نخواهم گفت. و چون تصمیم ذبح فرزندش را گرفت.

ص: 174

فقال: يا إبراهيم! إنّك إمام يقتدى بك و إنّك إن ذبحته ذبح الناس أولادهم، فلم يكلّمه و أقبل على الغلام و استشاره في الذبح.

فلمّا أسلما جميعاً لأمر اللّه، قال الغلام: يا أبتاه! خمِّر وجهي و شُدّ وثاقي.

فقال إبراهيم: يا بنيّ ! الوثاق مع الذبح ؟ لا، و اللّه ! لا أجمعهما عليك اليوم.

فرمى له بقُرطان (1) الحمار، ثمّ أضجعه عليه و أخذ المُديَة فوضعها على حلقه و رفع رأسه إلى السماء.

ثمّ انتحى عليه المُديَة و قلب جبرئيل المُديَة على قفاها واجترّ الكبش من قِبَل ثَبير و أثار الغلام من تحته و وضع الكبش مكان الغلام و نودي من ميسرة مسجد الخيف: ﴿ يَإبْرَاهِيمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّءَيَآ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * إِنَّ هَذَا لَهُوَ البَلَوُا المُبِينُ﴾ .

قال: و لحق إبليس باُمّ الغلام حين نظرت إلى الكعبة في وسط الوادي بحذاء البيت، فقال لها: ما شيخ رأيته؟

قالت: ذاك بعلي، قال: فوصيف رأيته معه؟

قالت: ذاك ابني، قال: فإنّي رأيته و قد أضجعه و أخذ المُديَة ليذبحه.

فقالت: كذبت، إنّ إبراهيم أرحم الناس، كيف يذبح ابنه؟

قال: فو ربّ السماء و الأرض ! و ربّ هذا البيت! لقد رأيته أضجعه و أخذ المُديَة.

فقالت: و لِمَ؟

قال: زعم أنّ ربّه أمره بذلك.

قالت: فحقّ له أن يطيع ربّه، فوقع في نفسها أنّه قد أمر في ابنها بأمر.

ص: 175


1- القُرْط: الذي تُعلَفه الدوابّ، و هو شبيه بالرُّطْبة و هو أجل منها و أعظم ورَقاً. لسان العرب: 374/7 ( قرط).

پیر مرد گفت: ای ابراهیم! تو امام و پیشوایی هستی که دیگران به تو اقتدا می کنند، اگر فرزندت را ذبح کنی، دیگر مردم هم باید فرزندان خود را ذبح کنند، ولی ابراهیم علیه السلام جوابی به او نداد و به سمت فرزندش جلو رفت و (مجدّداً) با او مشورت و نظر خواهی کرد و چون هر دو تسلیم فرمان خداوند شدند، نوجوان به پدر خود گفت: ای پدر! صورت مرا بپوشان و دست و پایم را محکم ببند.

ابراهیم علیه السلام اظهار داشت: ای فرزندم! بستن دست و پا با سر بریدن مناسبت ندارد و صحیح نیست، به خدا سوگند! هر دو را با هم انجام نخواهم داد، سپس پلاس (پالان) الاغ را روی زمین انداخت و فرزندش را روی آن خواباند و کارد را گرفت و بر گلوی او نهاد و سر خود را به سمت آسمان بلند کرد و خواست که کارد را بر گلوی او بکشد، که جبرئیل (فوراً) تیغۀ کارد را بر گرداند و گوسفند قوچی را از ثبیر (قُلۀ کوه) آورد و نوجوان را از آن جا بیرون کشید و قوچ را بجای او خواباند و از سمت چپ مسجد خیف ندایی رسید: «ای ابراهیم! * تو خواب خود را به حقیقت پیوستی و ما نیکو کاران را چنین پاداش می دهیم * این آزمایشی آشکار بود».

(راوی) گوید: ابلیس (همان پیر مرد، سریع) خود را به مادر نوجوان رساند - در حالی که در میان وادی، روبروی خانه کعبه بود و به آن نگاه می کرد - و به او گفت: بزرگ مردی را دیدم، او کیست؟ پاسخ داد: او شوهر من می باشد.

گفت: نوجوانی را همراه او دیدم، او کیست؟ پاسخ داد: او هم فرزند من است.

گفت: دیدم که او را خوابانده و کاردی را در دست گرفته بود و می خواست او را ذبح کند و سرش را ببُرد. مادرش گفت: تو دروغ می گویی، چون ابراهیم مهربان ترین مردم است، چگونه می تواند فرزندش را سر ببُرد؟!

ابلیس گفت: سوگند به پروردگار آسمان و زمین! سوگند به پروردگار این خانه! حتماً دیدم که او را خواباند و کاردی را در دست خود گرفته بود تا او را ذبح کند، مادر سؤال کرد: برای چه می خواست چنین کاری را انجام دهد؟

پاسخ داد: معتقد بود که پروردگارش فرمان چنین کاری را به او داده است، مادرش گفت: بنابر این سزاوار تر است که از فرمان پروردگارش اطاعت نماید.

ص: 176

فلمّا قضت نسكها أسرعت في الوادي راجعة إلى منى و هي واضعة يدها على رأسها تقول: يا ربّ! لا تؤاخذني بما عملت بأمّ إسماعيل.

فلمّا جائت سارة و أخبرت الخبر قامت إلى ابنها تنظر، فرأت إلى أثر السكّسين خدشاً فى حلقه، ففزعت و اشتكت بدو مرضها الذي هلكت به.

رواه العيّاشي و القمّي بإسنادهما في كتابيهما. (1)

134 / [5] - أبو عليّ الطبرسي: [ عن العيّاشي ] عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

سألته عن كبش إبراهيم علیه السلام : ما كان لونه؟

قال: أملح أقرن، و نزل من السماء على الجبل الأيمن من مسجد مِنى، بحيال الجمرة الوسطى، و كان يمشي في سواد، و يأكل في سواد، و ينظر في سواد، و يبعر في سواد، و يبول في سواد. (2)

135 / [6] - أبو عليّ الطبرسي: [ عن العيّاشي ] عن عبد اللّه بن سنان، عن أبي عبد اللّه علیه السلام: أنّه سُئل عن صاحب الذبح ؟

قال : هو إسماعيل علیه السلام. (3)

136 / [7] - أبو عليّ الطبرسي: [ عن العيّاشي ] عن زياد بن سوقة، عن أبي جعفر علیه السلام قال:

سألته عن صاحب الذبح ؟ فقال : إسماعيل علیه السلام. (4)

ص: 177


1- مجمع البيان: 709/8 ، بحار الأنوار: 125/12، نور الثقلين: 423/4 ح 83. تفسير القمّي: 225/2 ، بإسناده إلى أبي عبد اللّه علیه السلام، الكافي : 207/4 ح 9 بتفاوت.
2- مجمع البيان: 711/8، و البرهان في تفسير القرآن: 446/6 ح 14.
3- مجمع البيان: 711/8، عنه بحار الأنوار: 137/12، و البرهان في تفسير القرآن: ج 6 ص 446 ح 15، و نور الثقلين: 422/4 ح 77
4- مجمع البيان: 711/8، عنه بحار الأنوار: 137/12، و نور الثقلين: 422/4 ح 78

بعد از آن، ناگهان دلهره و ترسی به دل او افتاد که نکند در مورد فرزندش فرمانی رسیده باشد.

به همین خاطر موقعی که اعمال و مناسک خود را انجام داد، سریع راهی مِنی شد و در بین راه دست های خود را بر سر نهاده و می گفت: پروردگارا ! مرا بر آن چه که نسبت به مادر اسماعیل انجام دادم، مؤاخذه و مجازات نگردان.

پس چون آمد و از جریان با خبر شد، کنار فرزندش ایستاد و با دقت نگاه کرد، پس اثر و خراش کارد را بر گلوی اسماعیل دید و ناله کرد و ناراحتی نمود و همین جریان شروع مریضی او گردید و سبب مردنش شد.

سپس در پایان افزوده است: همین حدیث را عیاشی و قمی با سند های خود در کتاب (تفسیر) خود روایت کرده اند.

5) - هم چنین ابو علی طبرسی به نقل از عیّاشی از محمد بن مسلم، روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام سؤال کردم که گوسفند ابراهیم علیه السلام دارای چه رنگی بود؟

فرمود: رنگ آن أملَح (سیاه و سفید) بود، که از آسمان بر کوهی در طرف راست مسجد مِنى روبروى جَمِرۀ وُسطی فرود آمد، در سواد (1) می خورد و در سواد راه می رفت و در سواد ادرار و سرگین می کرد.

6) - هم چنین به نقل از عیّاشی از عبد اللّه بن سنان، روایت کرده، که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردند: ذبیحه کدام (یک از اسماعیل و اسحاق) بودند؟

فرمود: اسماعیل بود.

7) - و نیز به نقل از عیّاشی از زیاد بن سوقه روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام سؤال کردم که صاحب ذبیحه چه کسی بود؟

فرمود: اسماعیل بود.

ص: 178


1- كلمۀ سواد معانی متفاوتی دارد مانند: دشت ، بیابان ، باغات، چمن زار ، سیاهی، آبادی های اطراف شهر و ... معجم الوسيط : ص 461 و مجمع البحرين: ج 2 ص 448 - 449.

سورة «ص» - [38]:بیان بعض فضائل ها و خواصّ ها

137/ [1] - ابو علىّ الطبرسي:

روى العيّاشي بإسناده عن أبي جعفر علیه السلام ، قال:

من قرأ سورة «ص» في ليلة الجمعة أعطى من خير الدنيا و الآخرة ما لم يعط أحد من الناس إلّا نبّي مرسل أو ملك مقرّب، و أدخله اللّه الجنّة و كلّ من أحبّ من أهل بيته حتّى خادمه الذي يخدمه و إن كان ليس في حدّ عياله ولا في حدّ من يشفع له، و أمنه اللّه يوم الفزع الأكبر. (1)

ص: 179


1- مجمع البيان: 723/8. ثواب الأعمال: 141 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة: 412/7 ح 9725، و بحار الأنوار: 297/89 ح 1، أعلام الدين: 375 ( باب عدد أسماء اللّه تعالى) مرسلاً.

بعضی از فضائل و خواصّ این سوره مبارکه

1) - ابو على طبرسی به نقل از عیاشی - با سند - از امام باقر علیه السلام روایت کرده است، که فرمود:

کسی که سورۀ «ص» را در شب جمعه، قرائت کند به حدّی خیر و خوبی دنیا و آخرت عطایش می گردد که به هیچ کسی غیر از پیامبران مرسل یا فرشته های مقرّب، عطا نگردیده است و خداوند او را و هر کسی را که از افراد خانواده اش دوست داشته باشد، حتی خدمت گزار او را هم اگر چه در ردیف خانواده اش نباشد و نیز اگر چه در حدّ شفاعت هم نباشد، (همه را) وارد بهشت می نماید و از سختی های آن روز وحشت زا در امانش می دارد.

ص: 180

﴿ قوله تعالى: أَءُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِى بَل لَّمَّا يَذُوقُواْ عَذَابٍ (8) أَمْ عِندَهُمْ خَزَابِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّاب﴾ (9)

138 / [2] - أبو الحسن الفتوني:

في تفسير العيّاشي، عنه [ أبي عبد اللّه ] علیه السلام، قال: نحن خزّان اللّه على دينه نخزنه و نستره و نکتتم به من عدوّنا كما اكتتم رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم حتّى أذن اللّه له في الهجرة و جاهد المشركين، فنحن على منهاج رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم حتّى يأذن اللّه لنا في إظهار دينه بالسيف و ندعو الناس إليه، فنضر بهم عليه عَوداً كما ضربهم رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم بدءاً. (1)

﴿ قوله تعالى: وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغثًا فَاضْرِبْ بِّهِ، وَلَا تَحْنَتْ إِنَّا وَجَدْنَهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ﴾ (44)

139 / [2] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده:

إنّ عبّاد المكّي قال: قال لي سفيان الثوري:

إنِّي أرى لك من أبي عبد اللّه علیه السلام المنزلة، فاسأله عن رجل زنى و هو مريض، فإن أقيم عليه الحدّ خافوا أن يموت، ما تقول فيه؟

فسألته، فقال لي: هذه المسألة من تلقاء نفسك أو أمرك بها إنسان؟

فقلت: إنّ سفيان الثوري أمرنى أن أسألك عنها.

فقال: إنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم أتي برجل أحبن - يعني به الاستسقاء - قد استسقى و بدت عروقه، و قد زنى بامرأة مريضة.

ص: 181


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 237.

فرمایش خداوند متعال: آیا از میان همۀ ما، قرآن تنها بر او (یعنی محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم) نازل شده؟! آن ها در حقیقت در اصل وحی من تردید دارند، بلکه آنان هنوز عذاب مرا نچشیده اند (و تنبیه نشده اند که این چنین جسورانه سخن می گویند) (8) مگر خزاین رحمت پروردگار توانا و بخشنده ات نزد آن ها می باشد (تا آن را به هر کسی که میل دارند بدهند)؟! (9)

2) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام روایت نموده است که فرمود:

ما (اهل بیت رسالت) خزینه داران و نگهبانان دین خداوند هستیم که نگه داری می کنیم و دین خداوند را از دشمنان مان پنهان می نماییم هم چنان که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم دین خداوند را پنهان نمود تا زمانی که خداوند اجازه هجرت به او داد و با مشرکین جهاد کرد، ما نیز پیرو راه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشیم تا خدا به اظهار دین اجازه دهد که با شمشیر مردم را دعوت به دین می کنیم و در این راه برای تداوم آن شمشیر می زنیم هم چنان که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در ابتدای اسلام چنین نمود.

فرمایش خداوند متعال: (و به او گفتیم:) بسته ای از ساقه های گندم (یا چوب های باریک) را بر گیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را نشکن! ما او را شکیبا یافتیم، چه بندۀ خوبی که بسیار بازگشت کننده (به سوی خدا) بود. (44)

3) - ابو علی طبرسی به نقل از عیّاشی - با سند - از عبّاد مکّی روایت کرده، که گفت: سفیان ثوری به من گفت: من تو را در نزد امام صادق علیه السلام صاحب منزلت و موقعیتی می بینم، پس از او دربارۀ مرد زنا کار مریض سؤال کن که چگونه حدّ بر او جاری می شود، چون با اجرای حدّ بر او بیم مرگ برایش هست، در این مورد چه می فرماید؟ عبّاد گوید: آن را سؤال کردم و حضرت به من فرمود: این مطلب به ذهن خودت رسیده یا این که فردی تو را مأمور به پرسیدن آن کرده است؟

گفتم: سفیان ثوری مرا مأمور کرده که این مطلب را بپرسم، پس فرمود: مردی مبتلا به مرض عطش و استسقاء را به نزد پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم آوردند که با زنی مریضه زنا کرده بود،

ص: 182

فأمر رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم فأتى بعرجون، فيه شمراخ، فضربه به ضربة و ضربها به ضربة و خلّى سبيلهما، و ذلك قوله تعالى: ﴿ وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغثَا فَاضْرِبْ بِّهِ ى وَلَا تَحنَث﴾ (1)

﴿ قوله تعالى: مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ﴾ (62)

140 / [4] - ابو علي الطبرسي: روى العيّاشي بالإسناد عن جابر، عن أبي عبد اللّه علیه السلام أنّه قال:

إنّ أهل النار يقولون: ﴿ مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ﴾ ، يعنونكم لا يرونكم في النار، لا يرون و اللّه أحداً منكم في النار. (2)

﴿ قوله تعالى: قَالَ يَآبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ﴾ (75)

141/ [5] - الشيخ الصدوق: بإسناده عن جعفر بن محمّد بن مسعود العیّاشي، عن أبيه قال: حدّثنا عليّ بن الحسن بن علىّ بن فضّال، قال: حدّثنا محمّد بن الوليد، عن عبّاس بن هلال، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام أنّه ذكر :

أنّ اسم إبليس الحارث و إنّما قول اللّه عزّ وجل: ﴿ يَآبْلِيسُ﴾ ، يا عاصي ! و سمّي إبليس ، لأنّه أبلس من رحمة اللّه عزّ و جلّ. (3)

ص: 183


1- مجمع البيان: 746/8 ، عنه بحار الأنوار: 340/12. من لا يحضره الفقيه : 28/4 ح 5007 ، تهذيب الاحكام: 32/10 ح 108 ، البرهان في تفسير القرآن: 491/6 ح 10.
2- مجمع البيان: 755/8 ، تأويل الآيات الظاهرة : 507/2 ج 8، بحار الأنوار: 260/8، و 260/24 ح 11، البرهان في تفسير القرآن: 513/6 ح 8، و نور الثقلين: 468/4 ح 78
3- معاني الأخبار: 138 ح 1، عنه بحار الأنوار: 241/60 ح 89

حضرت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمان داد دسته ای از شاخه های نازک بیاورند و با آن دسته ضربه ای به بدن مرد و ضربه ای هم بر بدن زن زده و آنان را رها کردند؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است (که فرموده): «بسته ای از ساقه های گندم (یا چوب های باریک) را بر گیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را نشکن!»

فرمایش خداوند متعال: (آن ها می گویند:) ما را چه شده است که مردانی را در بین خود نمی بینیم که آن ها را از اشرار می شمردیم؟! (62)

4) - ابو على طبرسی به نقل از عیاشی - با سند خود - از جابر، روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که اهل آتش می گویند: «چه شده که نمی بینیم کسانی را که ما آنان را از اشرار می شمردیم؟»، منظور شان شما (شیعیان و محبّان ما اهل بیت) هستید که در آتش دیده نمی شوید، به خدا سوگند! حتی یک نفر از شما را هم در آتش نخواهند دید.

فرمایش خداوند متعال: (خداوند) فرمود: ای ابلیس! چه چیز مانع شد که تو بر مخلوقی که من با قدرت خود او را آفریدم، سجده کنی؟! آیا تکبّر کردی و یا از برترین ها بودی؟! (75)

5) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی، با سند او از عباس بن هلال، روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام یاد آوری نمود بر این که نام ابلیس حارث است و همانا معنای فرمایش خداوند عزیز و جلیل: «یا ابلیس» یعنی ای معصیت کار! و او را ابلیس نامیدند، چون از رحمت خدا نا امید و غمگین شد.

ص: 184

سورة «الزمر» - [39]

﴿ قوله تعالى: قُلْ يَعِبَادِ الَّذِينَ ءَامَنُوا اتَّقُواْ رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَ أَرْضُ اللَّهِ وَسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّبِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾ (1)

142 / [1] - ابو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بالإسناد عن عبد اللّه بن سنان،عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال:

قال رسول الله صلی اللّه علیه و آله و سلم: إذا نشرت الدوّاوين، و نصبت الموازين لم ينصب لأهل البلاء ميزان ولم ينشر لهم ديوان، ثمّ تلا هذه الآية: ﴿ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّبِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾. (1)

﴿ قوله تعالى: ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِيهِ شُرَكَاهُ مُتَشَكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَمَا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلَا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ﴾ (29)

143 / [2] - أبو عليّ الطبرسي و ابن شهر آشوب و أبو الحسن الفتوني:

روى العيّاشي بإسناده عن أبي خالد، عن الباقر علیه السلام، قال:

الرجل السلم للرجل حقّاً عليّ علیه السلام و شيعته. (2)

ص: 185


1- مجمع البيان: 767/8 ، بحار الأنوار: 101/67، و 101/70 ، و البرهان في تفسير القرآن: 529/6 ح 3 ، نور الثقلين: 481/4 ح 28
2- مجمع البيان 775/8، المناقب لابن شهر آشوب: 104/3 ، بحار الأنوار: 161/24، و 343/35 ذيل ح 15، و البرهان في تفسير القرآن: 539/6 ح 6، مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 305، و نور الثقلين: 486/4 ح 46.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: ای بندگان من که ایمان آورده اید! از (معصیت و مخالفت) پروردگار تان بپرهیزید! برای کسانی که در این دنیا نیکی کرده اند پاداش نیکی است! و زمین خدا وسیع است، (اگر تحت فشار سران کفر و شرک بودید مهاجرت کنید) که صابران اجر و پاداش خود را بی حساب دریافت می دارند! (10)

1) - ابو على طبرسی به نقل از عیاشی - با سند - از عبد اللّه بن سنان، روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم، فرمود: روزی که نامه های اعمال (بندگان) منتشر شوند و میزان ها نصب گردند، برای اهل بلا میزانی نصب نخواهد شد و نامه ای برای آن ها گشوده نمی گردد، سپس حضرت این آیه: «همانا پاداش صبر کنندگان و برد باران بدون محاسبه (اعمال) پرداخت خواهد شد» را تلاوت نمود.

فرمایش خداوند متعال: خداوند مَثلی زده است همانند مردی که غلام و مملوک چند نفر شریک است که دربارۀ او پیوسته با هم به مشاجره مشغول هستند و مردی که تنها تسلیم یک نفر است، آیا این دو یکسان می باشند؟ چه مثالی (آموزنده)!

حمد و سپاس مخصوص خداوند است ولی بیش تر آنان نمی دانند. (29)

2) - ابن شهرآشوب و فتونی به نقل از عیّاشی - با سند - از ابو خالد روایت کرده است که امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه: «و مردی که تسلیم در برابر مردی دیگر است»، فرمود:

در حقیقت مرد تسلیمِ واقعی، امام علی علیه السلام و شیعیانش هستند.

ص: 186

144 / [3] - ابو الحسن الفتوني: روى [ العيّاشي ] و في خبر آخر عن الحسن بن زيد، عن آبائه علیهم السلام: ﴿ وَ رَجُلاً سَلَمًا لِرَجُلٍ﴾، هذا مثلنا. (1)

﴿ قوله تعالى: فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَبَ عَلَى اللّهِ وَ كَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوَى لِلْكَفِرِينَ﴾ (32)

[145] / 4 - أبو الحسن الفتوني: تفسير العيّاشي، عن عليّ علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ وَ كَذَّبَ بِالصِّدْقِ﴾، قال: «الصدق» ولا يتنا أهل البيت. (2)

﴿ قوله تعالى: اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي فَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾ (42)

146/ [5] - أبو علىّ الطبرسي: روى العيّاشي بالإسناد عن الحسن بن محبوب، عن عمرو بن ثابت - أبي المقدام -، عن أبيه، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

ما من أحد ينام إلّا عرجت نفسه إلى السماء و بقيت روحه في بدنه و صار بينهما سبب كشعاع الشمس، فإذا أذن اللّه في قبض الأرواح أجابت الروح و النفس، و إن أذن اللّه في ردّ الروح أجابت النفس و الروح، و هو قوله سبحانه: ﴿ اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا﴾، فمهما رأت في ملكوت السماوات فهو ممّاله تأويل، و ما رأت فيما بين السماء و الأرض فهو ممّا يخيّله الشيطان، ولا تأويل له. (3)

ص: 187


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 305. المناقب لابن شهر آشوب: 104/3 فيه: عن الحسن بن زيد، عن آبائه علیهم السلام : ﴿ وَ رَجُلاً سَلَمًا لرَجُلٍ﴾، هذا مثلنا أهل البيت، عنه بحار الأنوار: 343/35 ذيل ح 15، و البرهان في تفسير القرآن: 539/6 ح 6.
2- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 347.
3- مجمع البيان: 781/8، بحار الأنوار: 27/61 ، و البرهان في تفسير القرآن: 544/6 ح 2، و نور الثقلين: 487/4 ح 56

3) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیّاشی در حدیثی دیگر از حسن بن زید، به نقل از پدران (بزرگوارش) علیهم السلام، روایت کرده است، که در تفسیر این آیه: «و مردی که تسلیم در برابر مردی دیگر است»، فرمود:

این مثالی برای ما اهل بیت (رسالت) می باشد.

فرمایش خداوند متعال: پس چه کسی ستم کار تر از آن کسی است که بر خدا دروغ می بندد و سخن راست را هنگامی که به سراغ او آمده تکذیب می کند؟! آیا در جهنّم جایگاهی برای کافران نیست؟! (32)

4) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیّاشی، از امام علی علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «و صدق را تکذیب و انکار کرد»، فرمود:

منظور از «الصدق» ولایت ما اهل بیت (عصمت و طهارت) می باشد.

فرمایش خداوند متعال: خداوند هنگام مرگ، جان ها را می گیرد و جان کسانی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد، سپس ارواح کسانی که فرمان مرگ شان را صادر کرده نگه می دارد و ارواح دیگرانی را (که باید زنده بمانند) باز می گرداند، تا مهلتی معیّن، در این امر نشانه های روشنی است برای کسانی که اندیشه کنند. (42)

5) - ابو علی طبرسی به نقل از عیّاشی - با سند او - از عمرو بن ثابت به نقل از پدرش، روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هیچ کسی نیست که بخوابد مگر این که جان او به آسمان عروج می کند و بالا می رود، ولی روح او در بدنش باقی می ماند و میان آن ها سبب و پیوستی می باشد همانند شعاع (نور) خورشید، پس اگر خداوند به قبض ارواح فرمان دهد، نفس و روح (هر دو) می روند، ولی اگر به بازگشت روح فرمان دهد نفس، روح را جذب می کند و آن را می پذیرد؛ و این همان فرمایش خداوند سبحان است که فرموده: «خداوند جان ها را به هنگام مُردن شان می گیرد و نیز جان کسانی را که در خواب خود نمرده اند»، پس آن چه را که در خواب و در ملکوت آسمان ها ببیند تعبیر دارد و آن چه را در میان آسمان و زمین ببیند خیال شیطانی می باشد و تعبیری نخواهد داشت.

ص: 188

﴿ قوله تعالى: أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَحَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطْتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَ إِن كُنتُ لَمِنَ السَّخِرِينَ﴾ (56)

147 / [6] - ابن شهر آشوب: العيّاشي بإسناده إلى أبي الجارود، عن الباقر علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللّهِ ﴾، قال: نحن جنب اللّه. (1)

148/ [7] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بالإسناد، عن أبي الجارود، عن أبي جعفر علیه السلام، أنّه قال: نحن جنب اللّه. (2)

﴿ قوله تعالى: وَ يَوْمَ الْقِيَمَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُم مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوَى لِلْمُتَكَبِرِينَ﴾ (60)

149/ [8] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن خيثمة، قال:

سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام يقول : من حدّث عنّا بحديث فنحن مسائلوه عنه يوماً، فإن صدق علينا فإنّما يصدق على اللّه و على رسوله، و إن كذب علينا فإنّما يكذب على اللّه و على رسوله؛ لأنّا إذا حدّثنا لا نقول: قال فلان و قال فلان، إنّما نقول: قال اللّه و قال رسوله، ثمّ تلا هذه الآية: ﴿ وَ يَوْمَ الْقِيَمَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَى اللّهِ وُجُوهُهُم مُسْوَدُةٌ﴾ - الآية - ثمّ أشار خيثمة إلى أذنيه، فقال: صمّتا إن لم أكن سمعته. (3)

ص: 189


1- المناقب: 179/4.
2- مجمع البيان: 787/8 ، بحار الأنوار: 159/7، و البرهان في تفسير القرآن: 553/6 ح 18 و نور الثقلین: 495/4 ح 88
3- مجمع البيان: 787/8 ، و تأويل الآيات الظاهرة: 521/2 ح 30، و بحار الأنوار: 159/7، و البرهان في تفسير القرآن: 555/6 ح 9

فرمایش خداوند متعال: (این دستور ها برای آن است که) مبادا کسی (روز قیامت) بگوید: افسوس بر من از کوتاهی هایی که در اطاعت فرمان خدا کرده ام و همانا از مسخره کنندگان (آیات خدا) بودم! (56)

6) - ابن شهر آشوب به نقل از عیّاشی - با سند او - از ابو الجارود، روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «وا حسرتا بر من! که در مورد (اطاعت) امر خدا، کوتاهی کرده ام»، فرمود: ما (اهل بیت رسالت)، «جنب اللّه» هستیم.

7) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از ابو الجارود، روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت رسالت)، «جنب اللّه» هستیم.

فرمایش خداوند متعال: و در روز قیامت کسانی را که بر خدا دروغ بستند، می بینی که صورت های شان سیاه است، آیا در جهنّم جایگاهی برای متکبّران نیست؟! (60)

8) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند - از خَيثمة (ابن عبد الرحمان) روایت کرده است،که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی که حدیثی را از ما مطرح نماید، روزی از او نسبت به همان حدیث، سؤال خواهیم کرد، پس اگر راست گفته باشد، بر خدا و رسولش راست گفته است، ولی اگر دروغ گفته باشد، پس بر خدا و رسولش دروغ گفته است؛ به خاطر آن که هر گاه ما حدیثی را بیان کنیم، نمی گوییم: فلانی از فلانی روایت کرده است، بلکه می گوییم: خداوند فرموده و رسول خدا می فرماید و سپس این آیه «روز قیامت افرادی را می بینی که بر خدا و رسولش دروغ گفته اند و صورت های شان سیاه گشته است» را تلاوت نمود.

بعد از آن خیثمه به گوش های خود اشاره کرد و گفت: این ها کَر شوند اگر (این حدیث را) از آن حضرت نشنیده باشم.

ص: 190

150/ [9] - أبو عليّ الطبرسي:

روى [ العيّاشي ] بإسناده عن سورة بن كليب، قال:

سألت أبا جعفر علیه السلام عن هذه الآية؟

فقال: كلّ إمام انتحل إمامة ليست له من اللّه.

قلت: و إن كان علويّاً؟

قال: و إن كان علويّاً.

قلت: و إن كان فاطميّاً؟

قال: و إن كان فاطمِيّاً. (1)

ص: 191


1- مجمع البيان: 788/8 ، و بحار الأنوار: 160/7.

9) - هم چنین ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی با سند او از سورة بن كُليب، روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام دربارۀ این آیه سؤال کردم؟

فرمود: منظور کسی است که گمان دارد امام می باشد و حال آن که (در واقع و حقیقت) امام نمی باشد.

عرض کردم: اگر چه علوی باشد؟

فرمود: اگر چه علوی باشد.

عرض کردم: اگر چه فاطمی باشد؟

فرمود: اگر چه فاطمی باشد.

ص: 192

سورة «فصّلت» - [41]

﴿ قوله تعالى: إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ﴾ (30)

151/ [1] - أبو الحسن الفتوني:

روى العيّاشي و غيره عنه [ أي أبي عبد اللّه ] علیه السلام - في الآية - قال:

يعني استكملوا طاعة اللّه و رسوله و الولاية، ثمّ استقاموا عليها. الخبر. (1)

و في رواية أخرى: يعنى استقاموا على الأئمّة واحداً بعد واحد. الخبر. (2)

ص: 193


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 447، و تأويل الآيات: ص 524.
2- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 447. الكافي: 220/1 ح 2 ، و 420 ح 40.

فرمایش خداوند متعال: به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است! سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند (و می گویند): نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما، به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است! (30)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی و دیگران، از آن حضرت (صادق) علیه السلام، روایت کرده اند، که در رابطه با آیه قبل - فرمود: یعنی طاعت و فرمان برداری از خداوند متعال و رسولش صلی اللّه علیه و آله و سلم را به وسیله ولایت (اهل بیت رسالت) به کمال رسانده و بر ولایت استقامت کردند.

و هم چنین در حدیثی دیگر فرمود: منظور استقامت بر امامت امامان علیهم السلام یکی پس از دیگری است.

ص: 194

سورة «الشورى» - [42]

﴿ قوله تعالى: أَمْ لَهُمْ شُرَكَؤُا شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللّهُ وَ لَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّلِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ (21)

152 / [1] - أبو الحسن الفتوني: و في تفسير العيّاشي، عن الرضا علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ وَ لَوْلَا كَلِمَةُ الْفَصْلِ﴾، قال: الكلمة، الإمام، و الدليل على ذلك قوله: ﴿ وَ جَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً﴾ (1) ، يعني الإمامة. (2)

ص: 195


1- سورة الزخرف : 28/43.
2- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 467. تفسير القمّي: 74/2.

فرمایش خداوند متعال: آیا آن ها معبودانی دارند که بدون اذن خداوند آیینی برای آن ها ساخته اند؟! و اگر مهلت معیّنی برای آن ها نبود، در میان شان داوری می شد (و دستور عذاب صادر می گشت)، به درستی که برای ظالمان عذاب دردناکی است. (21)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از امام رضا علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «و چنان چه کلمۀ فصل نمی بود»، فرموده است: منظور از «کلمة» امام (معصوم) است و دلیل بر آن فرمایش (دیگر) خداوند متعال: «و (خداوند) آن را کلمه ای باقی و ماندگار قرار داد»، که مقصود امامت می باشد.

ص: 196

سورة «الزخرف» - [43]

﴿ قوله تعالى: لِتَسْتَوُاْ عَلَى ظُهُورِهِ، ثُمَّ تَذْكُرُواْ نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُواْ سُبْحَنَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ﴾ (13)

153 / [1] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال: ذكر النعمة أن تقول: «الحمد للّه الذي هدانا للإسلام، و علّمنا القرآن، و منّ علينا بمحمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، و تقول بعده: ﴿ سُبْحَانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ, مُقْرِنِينَ﴾. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْتَلُونَ﴾ (44)

154 / [2] - الكشّي: حدّثني محمّد بن مسعود، قال: حدّثنا عليّ بن الحسن بن فضّال، قال: حدّثني العبّاس بن عامر و جعفر بن محمّد بن حكيم، عن أبان بن عثمان، عن أبي بصير، قال:

سألت أبا جعفر علیه السلام عن شهادة ولد الزنا أتجوز؟

قال: لا، فقلت: إنّ الحكم بن عتيبة يزعم أنّها تجوز، فقال: اللّهمَ لا تغفر ذنبه، [ما] قال اللّه للحكم: ﴿ وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ﴾ ، فليذهب الحكم يميناً و شمالاً فو اللّه! لا يوجد العلم إلّا في أهل بيت نزل عليهم جبريل علیه السلام. (2)

ص: 197


1- مجمع البيان: 63/9، عنه بحار الأنوار: 30/71 ، و البرهان في تفسير القرآن: 112/7 ح 5، و نور الثقلين: 592/4 ح 7.
2- رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 209 ح 370 بصائر الدرجات: 9 ح 3 (الباب - 6) ، عنه بحار الأنوار: 91/2 ح 19، و 317101 ح 1 ، الكافي: 400/1 ح 5، و 395/7، عنه وسائل الشيعة: 374/27 ح 33983، و مستدرك الوسائل: 274/17 ح 2132.

فرمایش خداوند متعال: تا بر پشت آن ها بخوبی قرار بگیرید، سپس هنگامی که بر آن ها سوار شدید، نعمت پروردگار تان را متذکّر شوید و بگویید: پاک و منزّه است کسی که این را در تسخیر ما قرار داد و گر نه ما توانایی تسخیر آن را نداشتیم. (13)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که فرمود:

ذکر و یاد آوری (شکر و سپاس) نعمت این است که بگویی: «حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که ما را بر (اسلام و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت) هدایت نمود و قرآن را به ما تعلیم داد و به (افتخار وجود حضرت) محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم (و آل پاکش) بر ما منّت نهاد»؛ و بعد از آن بگویی: «منزه باد آن خدایی که این را در تسخیر ما قرار داد و ما خود توان تسخیر آن را نداشتیم».

فرمایش خداوند متعال: و به درستی که این (قرآن) مایۀ یاد آوری (و عظمت) تو و قوم تو است و به زودی (در مورد آن) سؤال خواهید شد. (44)

2) - ابو عمرو کشّی به نقل از عیاشی با سند او، از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام سؤال کردم: شهادت زنا زاده جایز است؟

فرمود: نه، عرض کردم: حکم بن عتيبه عقیده دارد که آن جایز و پذیرفته است.

فرمود: خدایا گناهش را نیامرز، خداوند متعال به حکّم نفرموده: «و قرآن برای تو و قوم تو یاد آور است» (بلکه نسبت به جدّ ما می باشد)، پس حکّم به راست یا به چپ رود (به هر دری بزند) به خدا سوگند! دانش جز از خاندانی که جبرئیل علیه السلام بر آن ها نازل شده، به دست نیاید.

ص: 198

﴿ قوله تعالى: وَ سُئَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَن وَ ءَالِهَةً يُعْبَدُونَ﴾ (45)

155 / [3] - أبو الحسن الفتونّي: الشيخ الطوسي بإسناده عن محمّد بن عبد الرحمن الضبّي، قال:

سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام يقول: ولايتنا ولاية اللّه التي لم يبعث نبيّ قطّ إلاّ بها. و قد رواه الكليني، و العيّاشي في تفسيره. (1)

﴿ قوله تعالى: وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ﴾ (57)

156/ [4] - الحاكم الحسكاني: و [ورد أيضاً] في الباب عن أبي رافع مولى النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم، أخبرناه أبو عبد اللّه الشيرازي، قال: أخبرنا أبو بكر الجرجرائي، حدّثنا أبو أحمد البصري، قال: حدّثني المغيرة بن محمّد، حدّثنا عبد الغفّار بن محمّد، حدّثنا علىّ بن هاشم بن البريد، عن محمّد بن عمر بن عليّ ابن الحسين، عن أبيه [عن جدّه] ، و عن محمّد بن عبيد اللّه بن أبي رافع، عن أبيه، عن جدّه أبي رافع، قالا:

قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم لعلىّ علیه السلام: إنّ فيك لخصلتين كانتا في عيسى ابن مريم، فقال بعض أصحابه: حتّى النبيّين شبّههم به، قال [عليّ علیه السلام : و ما الخصلتان؟

قال: أحبّت النصارى عيسى حتّى هلكوا فيه و أبغضته اليهود حتّى هلكوا فيه،

ص: 199


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 43 (فصل چهارم از اولین مقدمه). الكافي: 437/1 ح 3، عنه ح تأويل الآيات الظاهرة : 161 (سورة المائدة الآية 92)، و 547 (سورة الزخرف الآية 45) ، بصائر الدرجات: 75 ح 6 و 7 و 8 (باب 9 - في ولاية الأئمّة علیهم السلام) بإسناده عن جابر، و عن أبي بصير، و عن أبي حمزة الثمالى، قالا: قال أبو جعفر علیه السلام، و ح 9 نحو الكافي، أمالي المفيد: 142 ح 9 (المجلس 17) مع زيادة في آخره، الأمالي للطوسي: 671 ح 19/1412 (مجلس 36)

فرمایش خداوند متعال: و از رسولانی که پیش از تو فرستادیم سؤال نما، که آیا (برای پرستش) غیر از خدای رحمان، معبود های دیگری را قرار داده ایم که پرستش کنند. (45)

3)- ابو الحسن فتونی به نقل از شیخ طوسی با سند خود از محمد بن عبد الرحمان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: ولایت ما (اهل بیت رسالت) همان ولایت خداوند است که هیچ پیامبری را مبعوث ننموده مگر بر (ابلاغ و دعوت برای آن بنابر این ولایت ایشان مختص به این شریعت نیست، بلکه در هر شریعتی لازم بوده است که مردم پذیرای آن باشند).

و همین حدیث را کلینی و عیاشی نیز روایت کرده اند.

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که دربارۀ فرزند مریم مثالی زده شد، ناگهان قوم تو به خاطر آن داد و فریاد راه انداختند. (57)

4) - حسکانی به نقل از عیّاشی، از محمد بن عمر بن علی بن الحسین، از پدرش، از جدّش و نیز از محمد بن عبيد اللّه بن أبي رافع، از پدرش، از جدّش ابو رافع، روایت کرده است، که گفته اند:

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به (امام) علی علیه السلام فرمود: به درستی که دو ویژگی در تو وجود دارد، هم چنان که در عیسی علیه السلام وجود داشت، پس بعضی از اصحاب گفتند: (مطلب تا کجا رسیده که) او را تشبیه به پیامبران می نماید.

علی علیه السلام اظهار داشت: آن دو ویژگی چیست؟

فرمود: نصاری طوری به او عشق و محبّت می ورزیدند که (گفتند: عیسی خدا است و) هلاک گشتند و یهود به گونه ای با او دشمنی کردند که به هلاکت رسیدند، پس شخصی آن چنان با تو دشمنی و کینه توزی کرده که به هلاکت رسیده و دیگری چنان به تو عشق و محبت ورزیده که او نیز هلاک می گردد.

این مطلب به (گوش) تعدادی از مردم (قریش) و منافقین رسید و گفتند:

ص: 200

و أبغضك رجل حتّى هلك فيك، و أحبّك رجل حتّى يهلك فيك.

فبلغ ذلك أناساً من قريش، و أناساً من المنافقين.

فقالوا: كيف يكون هذا؟ جعله مثلاً لعيسى ابن مريم.

فأنزل اللّه تعالى: «و لمّا ضرب ابن مريم مثلاً إذا قومك منه يضحكون»، هكذا قرأها أُبيّ .

و عن جعفر بن محمّد عليها السلام، عن أبيه، عن جدّه، عن عليّ علیهم السلام، [و] مثله في تفسير العيّاشي. (1)

157 / [5] - ابن شهر آشوب: [عن العيّاشي] عن أبي بصير، عن الصادق علیه السلام: لمّا قال النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم: يا عليّ ! لولا إنّني أخاف أن يقولوا فيك ما قالت النصارى في المسيح، لقلت اليوم فيك مقالة لا تمرّ بملإ من المسلمين إلّا أخذوا التراب من تحت قدمك.

قال الحارث بن عمر الفهري لقوم من أصحابه: ما وجد محمّد لابن عمّه مثلاً إلّا عيسى بن مريم، يوشك أن يجعله نبيّاً من بعده، و اللّه! إنّ آلهتنا التي كنّا نعبد خيراً منه، فأنزل اللّه تعالى: ﴿ وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً - إلى قوله - وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنُ بهَا وَ اتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾ (2) .

و في رواية: أنّه نزل أيضاً ﴿ إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ﴾ (3) الآية، فقال: النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم: يا حارث! اتّق اللّه و ارجع عمّا قلت من العداوة لعليّ بن أبي طالب، فقال: إذا كنت رسول اللّه و عليّ وصيّك من بعدك، و فاطمة بنتك سيّدة نساء العالمين و الحسن و الحسين ابناك سيّدا شباب أهل الجنّة، و حمزة عمّك

ص: 201


1- شواهد التنزيل: 233/2 ح 868.
2- سورة الزخرف: 57/43 - 61.
3- سورة الزخرف: 59/43.

چگونه چنین می شود که او (یعنی امام علی علیه السلام) را همانند عیسی قرار می دهد؟!

پس خداوند متعال (این آیه را): «و چون برای فرزند مریم مثَلی مطرح گردید، قوم (و اطرافیان) تو (خندیدند و) از او (یعنی علی علیه السلام) اِعراض کرده و روی گردان شدند»، نازل نمود، که اُبّی (بن کعب آیه را) چنین قرائت می کرد. (1)

و این حدیث به نقل از امام صادق، به نقل از پدرش، از جدّش، از امام على علیهم السلام، هم چنین وارد شده است و همانند آن نیز در تفسیر عیاشی موجود می باشد.

11) - ابن شهر آشوب به نقل (از عیاشی) از ابو بصیر روایت کرده است که امام صادق علیه السلام فرمود: بعد از آن که پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: ای علی! اگر نمی بود ترس من از این که مردم در باره ات بگویند آن چه را که مسیحیان در مورد (عیسی) مسیح گفتند، همانا امروز در مورد تو مطالبی مطرح می کردم که بر هیچ جمعی از مسلمین گذر نکنی مگر این که خاک زیر پایت را (به عنوان تبرک) بر می گرفتند.

حارث بن عمر فِهری به عده ای از اصحاب خود گفت: محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم برای پسر عمویش همانندی را غیر از عیسی بن مریم نیافت، که گمان می رود او را پیامبری بعد از خود قرار دهد، به خدا سوگند! همانا خدایانی را که ما می پرستیم از علی بهتر می باشند، پس خداوند متعال (این آیه را): «و چون پسر مریم به عنوان مثَل مطرح شد - تا فرمایش خداوند: - و او (عیسی مسیح علیه السلام) سبب آگاهی بر زمان (قیامت می باشد، هرگز در آن تردید نکنید و از من تبعیت و پیروی نمایید که راه مستقیم همین است» نازل نمود.

و در روایتی دیگر آمده است که هم چنین: «او نیست مگر بنده ای که بر او نعمت داده ایم» - تا آخر آیه - را نازل نمود. پس پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم(چون از گفته های حارث با خبر شد) فرمود: ای حارث! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیز و از (عقیده ات نسبت به) دشمنی با علی بن ابی طالب باز گرد، (حارث در جواب) گفت: اگر تو رسول خدا هستی و علی وصیّ بعد از تو و دخترت فاطمه سرور زنان جهان و دو فرزندت حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت و عمویت حمزة سرور شهیدان و جعفر طیار پسر عمویت

ص: 202


1- یعنی به جاى «يصدّون»، «يضحكون» قرائت می کرده است.

سيّد الشهداء، و جعفر الطيّار ابن عمّك يطير مع الملائكة في الجنّة، و السقاية للعبّاس عمّك، فما تركت لسائر قريش و هم ولد أبيك.

فقال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: ويلك، يا حارث! ما فعلت ذلك ببني عبد المّطلب، لكنّ اللّه فعله س بهم، فقال: إن كان هذا هو الحّق من عندك فأمطر علينا حجارة من السماء، فأنزل اللّه تعالى: ﴿ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ﴾ (1) .

و دعا رسول اللّه الحارث فقال: إمّا أن تتوب أو ترحل عنّا، قال: فإنّ قلبي لا يطاوعني إلى التوبة، ولكنّي أرحل عنك، فركب راحلته فلمّا أصحر أنزل اللّه عليه طيراً من السماء في منقاره حصاة مثل العدسة، فأنزلها على هامته و خرجت من دبره إلى الأرض، ففحص برجله، و أنزل اللّه تعالى على رسوله: ﴿ سَأَلَ سَائِلُ بِعَذَابٍ وَاقِع﴾ (2) بولاية علىّ بن أبي طالب، قال: هكذا نزل به جبرئيل علیه السلام. (3)

﴿ قوله تعالى: وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَة وَ فِي الْأَرْضِ إِلَة وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ﴾ (84)

158 / [6] - الشيخ الطوسي: محمّد بن مسعود العيّاشي، قال: حدثّني عبد اللّه بن محمّد بن خالد، عن عليّ بن حسان، عن بعض أصحابنا، رفعه إلى أبي عبد اللّه علیه السلام، قال : ذكر عنده جعفر بن واقد و نفر من أصحاب أبي الخطّاب، فقيل: إنّه صار إليّ يتردّد (4) ، و قال فيهم: ﴿ وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهُ وَ فِي الْأَرْضِ إلَهٌ﴾، قال: هو الإمام.

ص: 203


1- الأنفال: 33/8
2- سورة المعارج: 1/70
3- المناقب: 34/2 ، بحار الأنوار: 32035 ح 17.
4- في المصدر: إنّه صار إلى بيروذ، و ما أثبتناء عن البحار.

در بهشت به همراه ملائکة پرواز می کند و سقایت (آب رسانی حجاج) برای عمویت عباس باشید (و تمامی منسب های الهی را از آن خود قرار داده ای)، پس برای بقیه افراد قریش چه چیزی گذاشته ای با این که ایشان هم فرزندان پدر تو هستند.

رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: وای بر تو ای حارث! (چه می گویی؟) من این امور را برای فرزندان عبد المطلب قرار نداده ام بلکه خداوند مقدّر نموده است.

(حارث) گفت: (ای خدا !) اگر این مطلب حق است و از جانب تو می باشد، سنگی از آسمان بر ما فرود فرست، پس خداوند متعال (این آیه): (ای پیامبر!) «تا زمانی که تو در میان آن ها هستی، خداوند آنان را عذاب نمی نماید» را نازل نمود.

و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود حارث را احضار نمود و فرمود: یا (از گفتار و عقیده خود) توبه کن و یا از پیش ما کوچ کن و برو.

حارث گفت: همانا قلبم در مورد توبه تبعیت و پذیرایی ندارد ولکن از کنار شما کوچ می کنم و می روم. سپس بر مرکب سواری خود نشست (و رفت) همین که (از شهر دور شد و) به صحرا رسید خداوند پرنده ای را از آسمان بر او فرستاد که سنگ ریزه ای هم چون عدس در منقار خود داشت، پس آن را بر مغز سر حارث فرود آورد که از نشیمن گاهش خارج شد و بر زمین افتاد و مرتب پا بر زمین می سایید (تا به هلاکت رسید) و خداوند متعال (این آیه را) بر پیامبرش: «درخواست کننده ای عذابی را درخواست کرد که بر کافران و انکار کنندگان ولایت (و امامت و وصایت) علی بن ابی طالب علیه السلام واقع می شود»، فرمود: جبرئیل علیه السلام (آیه را) این چنین نازل نمود.

فرمایش خداوند متعال: و او کسی است که در آسمان و در زمین معبود است و (هم چنین) او حکیم و علیم است. (84)

4) - شیخ طوسیی به نقل از عیاشی، از علی بن حسّان - با سند - از یکی از اصحاب ما، نقل کرد که در خدمت حضرت صادق علیه السلام صحبت از جعفر بن واقد و چند نفر از یاران ابو الخطاب شد و چند نفری از اصحاب حضور داشتند، پس گفته شد: او به سوی من تمایل یافته است و در مورد آنان می گفت: منظور از این آیه: «و او همان کسی است که خدای آسمان و زمین است»، امام است.

ص: 204

فقال أبو عبد اللّه علیه السلام: لا، و اللّه! الا يأويني و إيّاه سقف بيت أبداً، هم شرّ من اليهود و النصارى و المجوس و الذين أشركوا، و اللّه ما صفّر عظمة اللّه تصغیر هم شيء قطّ، إنّ عُزيراً جال في صدره ما قالت فيه اليهود، فمحا اللّه اسمه من النبوّة، و اللّه! لو أنّ عيسى أقرّ بما قالت النصارى لأورثه اللّه صمماً إلى يوم القيامة، و اللّه! لو أقررت بما يقول فيّ أهل الكوفة لأخذتني الأرض، و ما أنا إلّا عبد مملوك لا أقدر على شيء ضرّ ولا نفع. (1)

ص: 205


1- اختيار معرفة الرجال (رجال الكشّي): 300 ح 538 ، عنه بحار الأنوار: 294/25 ح 53

امام صادق علیه السلام فرمود: نه، به خدا سوگند! هرگز من و او در زیر یک سقف جمع نخواهیم شد، آن ها بد تر از یهود ،نصاری، مجوس و مشرکین هستند، به خدا سوگند! به قدری که این افراد توهین به خدا کرده اند، آن ها توهین به خدا نکرده اند، عُزیر در دلش خطور کرد آن چه را که یهود دربارۀ او می گفتند، پس خداوند نامش را از جمله پیامبران محو و پاک نمود، به خدا سوگند! اگر عیسی اقرار کند به آن چه که نصارا در باره اش می گفتند، خداوند او را تا روز قیامت کر و نا شنوا می کرد و من نیز آن چه را که اهل کوفه در باره ام می گویند، اگر بپذیرم زمین مرا فرو خواهد برد، من جز بنده ای فرمان بردار نیستم، به گونه ای که اختیار سود و زیانی را ندارم.

ص: 206

سورة «محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم» - [47]

﴿ قوله تعالى: ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُواْ رِضْوَنَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَلَهُمْ﴾ (28)

159 / [1] - أبو الحسن الفتوني:

في تفسير العيّاشي، عن الصادق علیه السلام - في حديث - قال:

إنّ المراد بقوله تعالى: ﴿ اتَّبَعُواْ مَا أَسْخَطَ اللَّهَ﴾، يعني موالاة فلان و فلان ظالمي عليّ أمير المؤمنين علیه السلام. (1)

ص: 207


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 292

فرمایش خداوند متعال: این (موضوع) به خاطر آن است که آن ها از آن چه خداوند را به خشم می آورد پیروی کردند و آن چه را که موجب خشنودی او می باشد کراهت داشتند، از این رو (خداوند) اعمال شان را نابود کرد. (28)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، در حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود:

مقصود از فرمایش خداوند متعال: «از آن چه که خداوند را به غضب و خشم آورده، پیروی کردند»، تبعیت و پیروی از ولایت و حکومت فلانی و فلانی است - که در حق امیر المؤمنین علی علیه السلام ظلم کردند - .

ص: 208

سورة «الفتح» - [48]

﴿ قوله تعالى: هُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَ صَدُّوكُمْ عَنِ مَسْجِدِ الحَرَامِ وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفًا أَن يَبْلُغَ مَحِلَّهُ، وَ لَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَ نِسَاءٌ مُؤْمِنَتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَنُّوهُمْ فَتُصِيبَكُم مِّنْهُم مَّعَرَّةُ، بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ، مَن يَشَاءُ لَوْ تَزَيَّلُواْ لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾ (25)

160 / [1] - الشيخ الصدوق: حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي رحمة اللّه، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبيه [العيّاشي]، عن عليّ بن محمّد، عن أحمد بن محمّد، عن الحسن بن محبوب، عن إبراهيم الكرخي، قال:

قلت لأبي عبد اللّه علیه السلام - أو قال له رجل: - أصلحك اللّه ! ألم يكن عليّ علیه السلام قويّاً في دين اللّه عزّ و جلّ؟

قال: بلى. قال: فكيف ظهر عليه القوم و كيف لم يدفعهم؟ و ما منعه من ذلك؟

قال: آية في كتاب اللّه عزّ وجلّ منعته، قال: قلت: وأيّ آية ؟

قال: قوله تعالى: ﴿ لَوْ تَزَيَّلُواْ لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾، إنّه كان للّه عزّ وجلّ و دائع مؤمنين في أصلاب قوم كافرين و منافقين، فلم يكن عليّ علیه السلام ليقتل الآباء حتّى تخرج الودائع، فلمّا خرج الودائع ظهر عليّ علیه السلام على من ظهر فقاتله، و كذلك قائمنا أهل البيت لن يظهر أبداً حتّى تظهر ودائع اللّه عزّ و جلّ فإذا ظهرت ظهر على من ظهر فقتله. (1)

ص: 209


1- علل الشرائع: 147/1 ح 3 (الباب - 122)، إكمال الدين: 641/2 (الباب 54)، عنهما بحار الأنوار: 436/29، و 97/52 ح 19.

فرمایش خداوند متعال: آن ها کسانی هستند که کافر شدند و شما را از (زیارت) مسجد الحرام و رسیدن قربانی های شما به محل قربان گاه باز داشتند و هر گاه مردان و زنان با ایمانی نبودند، در این میان بدون آگاهی شما، زیر دست و پا، از بین نمی رفتند که از این راه عیب و عاری نا آگاهانه به شما می رسید، هدف این بود که خدا هر کسی را بخواهد در رحمت خود وارد کند و اگر مؤمنان و کفّار (در مکه) از هم جدا می شدند، کافران را عذاب دردناکی می کردیم! (25)

1) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی - با سند - از ابراهیم کرخی روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: - و یا مردی به آن حضرت عرض کرد: - خداوند امور شما را اصلاح نماید، آیا امام علی علیه السلام در دین خدای عزّ و جلّ قوی و نیرومند نبود؟ پاسخ داد: آری. عرض کرد: پس چگونه آن قوم (و دشمنان) بر او غالب شدند و او آن ها را دفع نکرد؟ و چه چیزی آن حضرت را از این کار مانع می شد؟ فرمود: یک آیه در قرآن هست که آن حضرت را مانع شد.

عرض کرد: آن کدام آیه است؟

فرمود: این فرمایش خداوند متعال: «اگر (مؤمنان و کافران) از یک دیگر جدا می شدند، هر آینه افرادی را که کافر شدند، عذاب دردناکی می کردیم».

به درستی که خداوند متعال ودیعه ها و امانت های مؤمن را در صُلب کافران و منافقان قرار داده بود، پس به همین خاطر امام علی علیه السلام پدران (آنان) را نکشت تا این ودایع و امانت ها (از صُلب پدران شان) خارج شوند و پس از آن که این ودیعه ها خارج گشتند، امام علی علیه السلام بر کسانی که قبلاً غالب بودند، غلبه نموده و آن ها را کشت. و هم چنین است قائم ما اهل بیت (رسالت) علیهم السلام ، هرگز آن حضرت ظاهر نمی شود تا زمانی که ودیعه های خدای عزّ و جلّ ظاهر شوند و پس از ظهور آن ها، حضرت نیز بر کسانی که قبلاً ظاهر و غالب بودند، غلبه کرده و آن ها را می کشد.

ص: 210

161 / [2] - الشيخ الصدوق: حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوى رحمة اللّه، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبيه [العيّاشي]، قال: حدّثنا جبرئيل بن أحمد، قال: حدّثني محمّد بن عيسى بن عُبيد، عن يونس ابن عبد الرحمن، عن منصور بن حازم، عن أبي عبد اللّه علیه السلام قال في قول اللّه عزّ وجلّ: ﴿ لَوْ تَزَيَّلُواْ لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾ :

لو أخرج اللّه ما في أصلاب المؤمنين من الكافرين و ما في أصلاب الكافرين من المؤمنين لعذّب الذين كفروا. (1)

ص: 211


1- علل الشرائع: 147/1 ح 4 (باب - 122) و إكمال الدين: 642/2 (الباب 54)، عنهما بحار الأنوار: 437/29

2) - هم چنین شیخ صدوق به نقل از عیاشی - با سند - از منصور بن حازم روایت کرده است ،که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «اگر (مؤمنان و کافران) از یک دیگر جدا می شدند، هر آینه افرادی را که کافر شدند عذاب دردناکی می کردیم»، فرمود: اگر خداوند متعال کفّاری را که در اصلاب مؤمنین هستند و مؤمنینی که در اصلاب کفّار می باشند، خارج نماید، به طور حتم کفّار را عذابی دردناک خواهد نمود.

ص: 212

سورة «ق» - [50]

﴿ قوله تعالى: وَ نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَآءً مُبَرَكًا فَأَنبَتْنَا بِهِ، جَنَّتِ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ﴾ (9)

162/ [1] - أبو عليّ الطبرسي:

روى العيّاشي مرفوعاً إلى أمير المؤمنين علیه السلام : أنّ رجلاً قال له: إنّي موجَع بطني.

فقال: ألك زوجة؟

قال: نعم. قال: استوهب منها شيئاً من مالها طيّبة به نفسها، ثمّ اشتر به عسلاً ثمّ اسکب عليه من ماء السماء ثمّ اشربه، فإنّي سمعت اللّه سبحانه يقول في كتابه: ﴿ وَ نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَرَكًا﴾ و قال: ﴿ يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَنُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ﴾ (1) ، و قال: ﴿ فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا﴾ (2) ، و إذا اجتمعت البركة و الشفاء و الهنيء المريء شفيت إن شاء اللّه تعالى، قال: ففعل فشُفي. (3)

ص: 213


1- سورۀ نحل: 69/16.
2- سورة النساء: 4/4
3- مجمع البيان: 12/3، عنه بحار الأنوار: 289/63 ح 1، و وسائل الشيعة: 100/25 ح 31321. و تقدّم نحوه مسنداً في سورة النساء.

فرمایش خداوند متعال: و از آسمان، آبی پر برکت نازل کردیم و به وسیلۀ آن باغ ها و دانه هایی را که درو می شوند ،رویاندیم. (9)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی، به طور مرفوعه از امیر المؤمنین علیه السلام روایت کرده است، که گفت:

مردی به آن حضرت عرضه داشت: در شکم و درون خویش دردی را احساس می کنم. حضرت به او فرمود: آیا ازدواج کرده ای و همسر داری؟

پاسخ داد: بلی. فرمود: از او درخواست کن که چیزی از اموال خود را با رغبت خود به تو ببخشد، سپس با آن پول مقداری عسل خریداری نما و با مقداری آب باران مخلوط کن و بیاشام، که من شنیده ام خداوند سبحان در کتاب خود فرموده است: «از آسمان آب مبارکی را فرستاده ایم» و نیز فرموده است: «از شکم و درون آن ها (زنبوران عسل)، شراب رنگارنگی خارج می گردد که شفای (درد های) مردم است» و فرمود: «پس اگر با طیب خاطر (و رضایت قلبی) چیزی را به شما دادند، پس آن را نوش جان کنید که گوارای تان باد»، (اگر آن را میل نمایی) ان شاء اللّه، شفا می یابی.

راوی گفت: آن مرد دستور حضرت علیه السلام را انجام داد و بهبود یافت.

ص: 214

سورة «الذاريات» - [51]

﴿ قوله تعالى: وَ إِنَّ الدِّينَ لَوَقِعٌ (6) وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ (7) إِنَّكُمْ لَفِى قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ﴾ (8)

163/ [1] - القمّي: حدّثني أبي، عن الحسين بن خالد، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام، قال:

قلت له: أخبرني عن قول اللّه: ﴿ وَ السَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ﴾ ؟

فقال: هي محبوكة إلى الأرض، و شبّك بين أصابعه.

فقلت: كيف تكون محبوكة إلى الأرض، و اللّه يقول: ﴿ اللَّهُ الَّذِى رَفَعَ السَّمَوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا﴾ (1) ؟

فقال: سبحان اللّه! أليس اللّه يقول: ﴿ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا﴾ ؟

فقلت: بلى، فقال: ثمّ عمد ولكن لا ترونها.

قلت: كيف ذلك جعلني اللّه فداك؟!

فبسط كفّه اليسرى ثمّ وضع اليمني عليها، فقال: هذه أرض الدنيا و السماء الدنيا عليها فوقها قبة و الأرض الثانية فوق السماء الدنيا و السماء الثانية فوقها قبّة و الأرض الثالثة فوق السماء الثانية و السماء الثالثة فوقها قبّة، و الأرض الرابعة فوق السماء الثالثة و السماء الرابعة فوقها قبّة، و الأرض الخامسة فوق السماء الرابعة و السماء الخامسة فوقها قبّة، و الأرض السادسة فوق السماء الخامسة و السماء السادسة فوقها قبّة، و الأرض السابعة فوق السماء السادسة و السماء السابعة فوقها قبّة، و عرش الرحمن تبارك اللّه فوق السماء السابعة؛ و هو

ص: 215


1- سورة الرعد: 2/13

فرمایش خداوند متعال: و به درستی که قیامت (و دادن جزای اعمال) واقع شدنی است (6) سوگند به آسمانی که دارای چینش ها و شکن های زیبایی است! (7) به درستی که شما (دربارۀ قیامت) در گفتاری مختلف و گوناگون می باشید. (8)

1) - قمی با سند خود از حسین بن خالد روایت کرده است، که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم: مرا از فرمایش خدای عزّوجلّ :« سوگند به آسمانی که صاحب حُبُک است!»، آگاه فرما.

فرمود: آسمان ها به زمین آمیخته و وابسته می باشند - سپس حضرت انگش تان دست خود را درون هم قرار داد-، عرض کردم: چگونه آسمان ها آمیخته و وابسته به زمین می باشند با این که خداوند می فرماید: (خداوند) آسمان ها را بدون ستونی که بینید، مرتفع نموده است»؟

فرمود: سبحان اللّه! مگر خداوند نمی فرماید: «بدون ستونی که قابل رؤیت باشد»؟

عرض کردم: بلی.

فرمود: بنابر این در بین آن ها ستون هایی هست، ولی آن ها را نمی بینید.

گفتم: خداوند مرا فدای شما گرداند! این امر چگونه ممکن می باشد؟

پس حضرت کف دست چپ خود را گشود و کف دست راستش را بر آن نهاد و فرمود: این زمین دنیا است که آسمان دنیا بالای آن (به حالت) گنبدی شکل قرار دارد و زمین دوم بالای آسمان دنیا است و آسمان دوم بالای آن (نیز به حالت) گنبد می باشد و زمین سوم بالای آسمان دوم است و آسمان سوم هم بالای آن گنبدی شکل است و زمین چهارم نیز بالای آسمان سوم قرار دارد و آسمان چهارم بالای آن گنبدی شکل است و زمین پنجم نیز بالای آسمان چهارم و آسمان پنجم نیز بالای آن می باشد (که هم چنین به حالت) گنبدی شکل است و زمین ششم بالای آسمان پنجم است و آسمان ششم بالای آن (به همان حالت) گنبدی شکل می باشد و زمین هفتم بالای آسمان ششم است و آسمان هفتم هم بالای آن گنبد است. و اما عرش خدای رحمان تبارک و تعالی بالای آسمان هفتم قرار دارد؛

ص: 216

و هو قول اللّه: ﴿ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَاتٍ طِبَاقًا﴾ (1) ، ﴿ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ﴾ (2) .

و أمّا صاحب الأمر فهو رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و الوصيّ بعد رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم قائم هو على وجه الأرض، فإنّما يتنزّل الأمر إليه من فوق السماء من بين السماوات و الأرضين، قلت: فما تحتنا إلّا أرض واحدة. فقال: ما تحتنا إلّا أرض واحدة و إنّ الستّ لهنّ فوقنا.

و قال العلّامة المجلسي (رحمة اللّه) بعد نقل الحديث: روى العيّاشي عن الحسين بن خالد، مثله. (3)

ص: 217


1- سورة الملك: 3/67
2- سورة الطلاق: 12/65
3- تفسير القمّي: 328/2، عنه بحار الأنوار: 79/57 ح 4.

و این همان فرمایش خدای عزّوجلّ است که فرموده: «(خداوند) همان وجودی است که آسمان ها را طبقه طبقه آفریده است»، «و زمین را نیز همانند آن ها (آفریده)، که امر در بین آن ها فرود می آید».

و اما صاحب «الأمر»، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و اوصیای بعد از او هستند که روی زمین بر پا می باشند و فرمان از بالای آسمان ها و زمین ها بر او فرود می آید.

عرض کردم: زیر ما به غیر از یک زمین وجود ندارد؟

فرمود: زیر ما جز یک زمین نیست و به درستی که شش زمین دیگر، بالای سر ما قرار دارند.

و علامۀ مجلسی بعد از نقل این حدیث افزوده است: مثل همین حدیث را عیاشی از حسین بن خالد روایت کرده است.

ص: 218

سورة «الطور» - [52]

﴿ قوله تعالى: وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَنِ الْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ مَا أَلَتْنهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ كُلُّ امْرِي بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ﴾ (21)

164/ [1] - الحاكم الحسكاني: أبو النضر محمّد بن مسعود بن محمد العيّاشي في كتابه، [قال:] حدّثنا الفتح بن محمّد، حدّثنا محمّد بن إسماعيل، حدّثنا محمّد بن إدريس، حدّثنا أبو نصر فتح بن عمرو التميمي، حدّثنا الوليد بن محمّد بن زيد بن جذعان، عن عمّه قال: قال ابن عمر: إنّا إذا عددنا قلنا: أبو بكر و عمر و عثمان.

فقال له رجل: يا [أ] با عبد الرحمن ! فعليّ ( علیه السلام ) ؟

قال ابن عمر: ويحك! عليّ من أهل البيت، لا يقاس بهم، عليّ مع رسول اللّه في درجته، إنّ اللّه يقول: ﴿ وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتَهُم﴾، ففاطمة رسول اللّه (صلی اللّه علیه و آله و سلم) في درجته، و عليّ معهما. (1)

165 / [2] - الحاكم الحسكاني: أبو النضر في تفسيره [قال:] حدّثنا الحسين، أخبرنا محمّد بن عليّ ،عن المفضّل بن صالح، عن محمّد الحلبي، عن زرارة و حمران، و محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر، و أبي عبد اللّه علیهم السلام [في] قوله: ﴿ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَنٍ﴾، قالا: يمثّل أعمال آبائهم و يحفظ

الأطفال بأعمال آبائهم، كما حفظ اللّه الغلامين بصلاح أبيهما. (2)

ص: 219


1- شواهد التنزيل: 272/2 ح 904 ، عنه بحار الأنوار: 437/29. تأويل الآيات الظاهرة: 618 ح 5، عنه البرهان في تفسير القرآن: 332/7 ح 5
2- شواهد التنزيل : 273/2 ح 905 ، و شرح إحقاق الحقّ: 677/14. و تقدّمت في سورة الكهف قطعة منه.

فرمایش خداوند متعال: و کسانی که ایمان آورده اند و فرزندان و ذریّه آنان در ایمان، پیروی شان کردند، ذریّه و فرزندان شان را به آن ها ملحق می کنیم و از پاداش عمل شان هیچ نمی کاهیم و هر کسی در گرو اعمال خویشتن می باشد. (21)

1) - حسکانی به نقل از عیاشی - با سند خود - از ولید بن محمد بن زید بن جذعان، از عمویش روایت کرده است، که گفت:

(عبد اللّه) ابن عمر اظهار داشت: هنگامی که خلفا را شمارش کنیم،گوییم: ابو بکر و عمر و عثمان.

مردی به او گفت: ای ابا عبد الرحمان! پس علی علیه السلام چه می شود؟

پاسخ داد: وای بر تو! علی علیه السلام از اهل بیت (عصمت و طهارت) است، کسی با ایشان قابل مقایسه نیست، علی علیه السلام در درجه و مقام رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد، به درستی که خداوند می فرماید: «و کسانی که ایمان آورده اند و ذریّه ایشان از آنان متابعت کردند»، بنابر این فاطمه علیها السلام در درجه و مقام رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می باشد و على علیه السلام هم با ایشان خواهد بود.

2) - هم چنین حسکانی به نقل از عیّاشی - با سند خود - از زرارة و حمران و محمد بن مسلم، روایت کرده است، که گفتند:

امام باقر و امام صادق علیهم السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که ایمان آورده اند و ذریّه ایشان از آنان در ایمان متابعت کردند»، فرموده اند: اعمال پدران آنان را مثال زده است و (اعمال) فرزندان را به وسیلۀ اعمال پدران نگه داری می نماید، هم چنان که آن دو نوجوان را به مصلحت پدران شان محافظت نمود.

ص: 220

166 / [3] - الحاكم الحسكاني: و به عن أحدهما علیهم السلام قال: يكون دونهم، فيلحقهم اللّه بهم. (1)

ص: 221


1- شواهد التنزيل: 273/2 ح 906

3) - حسکانی به نقل از عیاشی، با همان سند روایت کرده است، که گفتند:

یکی از دو امام (باقر و صادق) علیهم السلام فرمود: آنان (یعنی ذریّه در مقامی) پایین تر می باشند، ولی خداوند ایشان را به پدران خود ملحق می نماید.

ص: 222

سورة «القمر» - [54]

﴿ قوله تعالى: إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُّسْتَمِرٍ﴾ (19)

167/ [1] - أبو عليّ الطبرسي: ﴿ فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ﴾ ... قيل:

إنّه كان في يوم الأربعاء في آخر الشهر، لا تدور.

رواه العيّاشي بالإسناد عن أبي جعفر علیه السلام. (1)

ص: 223


1- مجمع البيان: 287/9، عنه بحار الأنوار: 349/11، و 5/60 ، و نور الثقلين: 181/5 ح 23.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که ما بر آن ها در روزی نحس و طولانی، باد سختی را فرستادیم. (19)

1) - ابو على طبرسی نقل کرده است: (که در مورد فرمایش خداوند متعال:) «روزی که نحس است و استمرار دارد» ...، گفته اند:

(منظور) روز چهار شنبه، آخر هر ماه خواهد بود که چرخش هم ندارد.

و عیاشی آن را - با سند خود - از امام باقر علیه السلام روایت کرده است.

ص: 224

سورة «الرحمن» - [55]

﴿ قوله تعالى: رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ﴾ (17)

[ 168] /1 - أبو الحسن الفتوني: و في تفسير العيّاشي، عن أبي بصير، قال:

سألت أبا عبد اللّه علیه السلام قول اللّه: ﴿ رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ﴾ ؟

قال: «المشرقين»، رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و أمير المؤمنين علیه السلام و «المغربين»، الحسن و الحسين علیهم السلام. (1)

﴿ قوله تعالى: هَلْ جَزَآءُ الْإِحْسَنِ إِلَّا الْإِحْسَنُ﴾ (60)

169/ [2] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن الحسين بن سعيد، عن عثمان بن عيسى، عن عليّ بن سالم، قال:

سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام يقول: آية في كتاب اللّه مسجّلة، قلت: ما هي؟

قال: قول اللّه تبارك و تعالى في كتابه: ﴿ هَلْ جَزَآءُ الْإِحْسَنِ إِلَّا الْإِحْسَنُ﴾، جرت في الكافر و المؤمن، و البرّ و الفاجر من صنع إليه معروف، فعليه أن يكافيء به و ليست المكافاة أن يصنع كما صنع به، بل حتّى يرى مع فعله لذلك أنّ له الفضل بالابتداء. (2)

ص: 225


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 326.
2- مجمع البيان: 315/9، و روى قطعة منه في 208/5، عنه وسائل الشيعة: 307/16 ح 21615 ، و بحار الأنوار: 105/8 ، نور الثقلين: 198/5 ح 58 كتاب الزهد: 74 ح 80 (تحقيق و ترجمة المترجم)، عنه وسائل الشيعة: 306/16 ح 21614، و بحار الأنوار: 43/72 ح 7.

فرمایش خداوند متعال: پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب. (17)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از ابو بصیر روایت کرده، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد (تفسیر) فرمایش خداوند متعال: «پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب»، سؤال کردم؟

فرمود: «المشرقَين»، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و امیر المؤمنين علیه السلام هستند و «المغربَين»، امام حسن و امام حسین علیهم السلام می باشند.

فرمایش خداوند متعال: آیا پاداش نیکی جز نیکی خواهد بود؟ (60)

2) - ابو على طبرسی به نقل از عیاشی - با سند - از حسین بن سعید، با سند او از علی بن سالم روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: آیه ای در کتاب خداوند ثبت گردیده است (که قابل مناقشه نیست)، عرضه داشتم: آن آیه چیست؟

فرمود: فرمایش خداوند تبارک و تعالی در کتابش می باشد که فرموده است: «آیا پاداش احسان و نیکی غیر از احسان خواهد بود؟»، که در مورد کافر، مؤمن و نیکو کار و فاجر است (یعنی) هر کسی که کار نیکی در حق کسی انجام دهد، بر او است که پاداش دهد و (باید توجه داشت که) پاداش به همان مقداری نیست که شخص انجام داده، بلکه باید بیش از نیکی آن شخص نیکی کند زیرا تلافی آغاز نیکی را نیز کرده باشد.

ص: 226

﴿ قوله تعالى: وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ﴾ (62)

170 / [3] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بالإسناد عن أبي بصير، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال:

قلت له: جعلت فداك! أخبرني عن الرجل المؤمن تكون له امرأة مؤمنة، يدخلان الجنّة، يتزوّج أحدهما بالآخر؟

فقال: يا أبا محمّد! إنّ اللّه حكَم عدل، إذا كان هو أفضل منها خيّره، فإن اختارها كانت من أزواجه، و إن كانت هي خيراً منه خيّرها، فإن اختارته كان زوجاً لها.

قال: و قال أبو عبد اللّه علیه السلام : لا تقولنّ: (إنّ) الجنّة واحدة، إنّ اللّه يقول: ﴿ وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ﴾ ، ولا تقولنّ درجة واحدة، إنّ اللّه يقول: ﴿ وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَتٍ﴾ (1) إنّما تفاضل القوم بالأعمال.

قال: و قلت له: إنّ المؤمنَين يدخلان الجنّة فيكون أحدهما أرفع مكاناً من الآخر، فيشتهي أن يلقى صاحبه؟

قال: من كان فوقه فله أن يهبط، و من كان تحته لم يكن له أن يصعد؛ لأنّه لا يبلغ ذلك المكان، ولكنّهم إذا أحبّوا ذلك و اشتهوه التقوا على الأسرّة. (2)

171 / [4] - أبو عليّ الطبرسي: و [روى العيّاشي] عن العلاء بن سيّابة، عن أبي عبد اللّه علیه السلام قال:

قلت له: إنّ الناس يتعجّبون منّا إذا قلنا: يخرج قوم من جهنّم فيدخلون الجنّة، فيقولون لنا: فيكونون مع أولياء اللّه في الجنّة؟

ص: 227


1- سورة الزخرف : 32/43. و العبارة في المصدر هكذا: «درجات بعضها فوق بعض».
2- مجمع البيان: 318/9، و بحار الأنوار: 105/8، و 155/69 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن: 396/7 ح 4.

فرمایش خداوند متعال: و غیر از آن ها، دو بهشت دیگری هم هست. (62)

3) - و نیز ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند خود - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! مرا آگاه فرما نسبت به مرد مؤمنی که دارای همسر با ایمانی است، هر دو وارد بهشت می شوند، (آیا) با یک دیگر ازدواج می کنند؟

فرمود: ای ابا محمد! خداوند حکیم و عادل است، پس اگر مرد فضیلت بیش تری نسبت به زن دارد، خداوند او را مخیّر می کند، اگر مایل بود با او ازدواج می کند و یکی از همسران او قرار می گیرد، اما اگر زن برتر از مرد باشد خداوند زن را مخیّر می گرداند که اگر خواست با همان مرد ازدواج کند.

(ابو بصیر) گوید: سپس امام صادق علیه السلام فرمود: هرگز نگویید که بهشت یکی می باشد؛ زیرا خداوند می فرماید: «و غیر از آن دو (بهشت)، دو تای دیگر هم هست»، هم چنین نگویید که درجه یکی است، به درستی که خداوند می فرماید: «و بعضی از آن ها را بر بعضی دیگر به درجاتی بالا تر بردیم» که افراد به وسیلۀ اعمال بر یک دیگر برتری درجه پیدا می کنند.

به حضرت عرض کردم: مؤمنین وارد بهشت می شوند و بعضی بر بعضی دیگر مقام و موقعیت بالا تری را دارند ولی شخص علاقه دارد که رفیق خود را ملاقات کند، پس چگونه می شود؟ فرمود: کسی که در درجه ای بالا تر باشد می تواند که فرود آید، ولی کسی که در درجه ای پایین تر می باشد حق بالا رفتن را ندارد، به خاطر این که به چنان مقامی نرسیده است، اما اگر هر دو متمایل و علاقه مند به دیدار باشند، می توانند روی تخت هایی (که مهیّا شده) ملاقات و دیدار کنند.

4) - و نیز ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند - از علاء بن سيابة روايت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: موقعی که بگوییم: گروهی از آتش جهنم خارج می شوند، مردم (اهل سنّت) تعجّب کرده و به ما می گویند: و آن آزاد شدگان از آتش در بهشت با اولیای خدا قرار می گیرند؟

ص: 228

فقال: يا علاء! إنّ اللّه يقول: ﴿ وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ﴾ ، لا و اللّه! لا يكونون مع أولياء اللّه. قلت: كانوا كافرين؟

قال علیه السلام: لا و اللّه! لو كانوا كافرين ما دخلوا الجنّة.

قلت: كانوا مؤمنين؟

قال: لا و اللّه! لو كانوا مؤمنين ما دخلوا النار، ولكن بين ذلك. (1)

ص: 229


1- مجمع البيان: 318/9 ، عنه بحار الأنوار: 106/8، و البرهان في تفسير القرآن: 396/7 ح 5. قال الطبرسي بعد نقل الحديث: تأويل هذا لو صحّ الخبر: أنّهم لم يكونوا من أفاضل المؤمنين و أخيارهم.

حضرت فرمود: ای علاء! به درستی که خداوند متعال می فرماید: «و غیر از آن دو (بهشت)، دو تای دیگر هم هست»، نه به خدا سوگند! آن ها با اولیای خدا جمع نخواهند شد. عرض کردم: آن ها (آزاد شوندگان) کافر هستند؟ فرمود: نه، به خدا سوگند! اگر کافر می بودند داخل بهشت نمی شدند. عرض کردم: مؤمن می باشند؟

فرمود: نه، به خدا سوگند! اگر مؤمن می بودند هرگز داخل دوزخ نمی شدند، بلکه آن ها دارای حالتی بین کفر و ایمان بوده اند.

ص: 230

سورة «الواقعة» - [56]: بعض فضائلها و خواصّها

172 / [1] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بالإسناد عن زيد الشحّام، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

من قرأ سورة «الواقعة» قبل أن ينام لقى اللّه و وجهه كالقمر ليلة البدر. (1)

173 / [2] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بالإسناد عن أبي بصير، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال:

من قرأ في كلّ ليلة جمعة «الواقعة»، أحبّه اللّه و حبّبه إلى الناس أجمعين، ولم ير في الدنيا بؤساً ولا فقراً ولا آفة من آفات الدنيا، و كان من رفقاء أمير المؤمنين علیه السلام. تمام الخبر. (2)

ص: 231


1- مجمع البيان: 321/9 ، و مستدرك الوسائل: 205/4 ح 4498.
2- مجمع البيان: 322/9. ثواب الأعمال: 117 ، عنه وسائل الشيعة: 112/6 ح 7482، و بحار الأنوار: 89 ح 307 ح 1

بعضی از فضائل و خواصّ این سوره مبارکه

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از زید شحّام روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هر کس که سورۀ «واقعه» را پیش از خوابیدن بخواند، خداوند را در حالی ملاقات می کند که چهره اش هم چون ماه شب چهارده (نور افشان) می باشد.

2) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی با سند او از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که سورۀ «واقعه» را (با دقت) در هر شب جمعه قرائت نماید، خداوند او را دوست دارد و مردم را نیز دوست دار او می نماید و در دنیا سختی و تنگ دستی نخواهد دید و آفات دنیوی را هم نخواهد دید و از رفقای امیر المؤمنين علیه السلام خواهد بود...

ص: 232

﴿ قوله تعالى: فَأَصْحَبُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَة﴾ (8)

174 / [3] - الكشّي: محمّد بن مسعود [العيّاشي]، قال: حدّثني عليّ ابن محمّد، قال: حدّثني محمّد بن أحمد، عن محمّد بن موسى الهمداني، عن منصور بن العبّاس، عن مروك بن عبيد، عمّن رواه، عن زيد الشحّام، قال:

قلت لأبي عبد اللّه علیه السلام: اسمي في تلك الأسامي - يعني في كتاب أصحاب اليمين - ؟

قال: نعم. (1)

﴿ قوله تعالى: فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ﴾ (74)

175 / [4] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن عقبة بن عامر الجهني، قال:

لمّا نزلت: ﴿ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ﴾ ، قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: اجعلوها في ركوعكم، و لمّا نزلت: ﴿ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى﴾ (2) ، قال: اجعلوها في سجودكم. (3)

ص: 233


1- رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 337 ح 618.
2- سورة الأعلى: 1/87
3- مجمع البيان: 717/10 ، و نور الثقلين: 454/5 ح 7 ، و مستدرك الوسائل: 217/4 ح 4528.

فرمایش خداوند متعال: پس اصحاب یمین هستند (که اهل سعادت می باشند)، اصحاب یمین دارای چه موقعیت (های عالی) هستند! (8)

3) - ابو عمرو کشّی به نقل از عیاشی - با سند - از زید شحّام روایت کرده است،که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: (آیا) نام من در آن اسامی وجود دارد - یعنی در رديف «أصحاب اليمين» - ؟

فرمود: بلی.

فرمایش خداوند متعال: پس به نام پروردگار بزرگ خود، تسبیح بگو. (74)

4) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از عقبة بن عامر جهنی روایت کرده است، که گفت:

بعد از آن که «پس به نام پروردگار بزرگوارت تسبیح گوی» نازل شد، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: (قرائت) این (سوره) را در رکوع خود قرار دهید و چون «پس به نام پروردگار والا و عالیت تسبیح گوی» نازل شد، فرمود: (قرائت) این (سوره) را در سجود خود قرار دهید.

ص: 234

سورة «الحديد» - [57]

﴿ قوله تعالى: يُولِجُ الَّيْلَ فِى النَّهَارِ وَ يُولِجُ النَّهَارَ فِى الَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ (6)

176 / [1] - السيّد ابن طاووس: روى أبو المفضّل محمّد بن عبد اللّه علیه السلام، قال : حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود العيّاشي، قال: حدّثنا أبي، عن جعفر بن محمّد، عن العمركي، و عن عليّ بن محمّد بن شجاع، عن القاسم الهروي، عن أبي سعيد الآدمي (هو سهل بن زياد الآدمي) رفعه إلى أبي الحسن و أبي جعفر علیهم السلام : أنّهما كانا يقرءان في الركعتين الثالثة و الرابعة من نوافل المغرب في الثالثة «الحمد»، و أوّل «الحديد» إلى ﴿ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ ، و في الرابعة «الحمد»، و آخر «الحشر». (1)

﴿ قوله تعالى: وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ، أَوْلَبِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُواْ بِأيَتِنَا أُوْلَئِكَ أَصْحَبُ الْجَحِيمِ﴾ (19)

177 / [2] - أبو علىّ الطبرسي : [روى العيّاشي بإسناده] عن الحارث بن المغيرة، قال:

كنّا عند أبي جعفر علیه السلام فقال : العارف منكم هذا الأمر، المنتظر له، المحتسب فيه الخير كمن جاهد - و اللّه ! - مع قائم آل محمّد بسيفه، ثمّ قال: بل - و اللّه ! - كمن جاهد مع رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم بسيفه، ثمّ قال الثالثة: بل - و اللّه! - كمن استشهد مع رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم في فُسطاطه، و فيكم آية في كتاب اللّه.

قلت: و أيّ آية؟ جعلت فداك!

ص: 235


1- فلاح السائل : 233 (الفصل 24 في نوافل)، عنه مستدرك الوسائل: 172/4 ح 4408.

فرمایش خداوند متعال: (خداوند) شب را در روز وارد می نماید و روز را در شب وارد می گرداند و او به هر چه در دل ها و اندیشه ها می گذرد آگاه است. (6)

1) - سید بن طاووس به نقل از عیاشی - با سند او - از ابو سعید آدمی روایت کرده است، که گفت:

امام رضا و امام جواد علیهم السلام در رکعت سوم نافله های مغرب سورۀ «الحمد» و ابتدای (آیات) سورۀ «الحديد» را تا ﴿ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ و در رکعت چهارم سورۀ «الحمد» و آخر (آیات) سورۀ «الحشر» را قرائت می نمودند.

فرمایش خداوند متعال: و کسانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آورده اند، راست گویان و درست کاران خواهند بود و شهیدان در نزد پروردگار شان می باشند، که صاحب پاداش و نور (روشنایی اعمال) خویش هستند و آن هایی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کرده و می کنند، در جهنم خواهند بود. (19)

2) - ابو علی طبرسی به نقل از عیّاشی - با سند او - از حارث بن مغيرة روايت کرده است، که گفت:

در محضر امام باقر علیه السلام بودیم که فرمود: کسانی که از شما، عارف به این امر (ولایت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) هستند و در انتظار (ظهور آن ولایت) باشند و آرزوی پاداش نیک داشته باشند - به خدا سوگند! - همانند کسی است که با شمشیر خود به همراه قائم آل محمد علیهم السلام جهاد کرده است.

سپس فرمود: بلکه - به خدا سوگند! - همانند کسی است که با رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم با شمشیر خود جهاد کرده. و برای مرتبه سوم فرمود: به خدا سوگند! همانند کسی است که در خیمه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به شهادت رسیده باشد و دربارۀ شما آیه ای در کتاب خدا هست، من عرض کردم: فدایت گردم! کدام آیه است؟

ص: 236

قال: قول اللّه تعالى: ﴿ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُوْلَبِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ﴾، ثمّ قال: صرتم - و اللّه! - صادقين شهداء عند ربّكم. (1)

178 / [3] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بالإسناد عن منهال القصّاب، قال: قلت لأبي عبد اللّه علیه السلام: ادع اللّه أن يرزقني الشهادة، فقال: المؤمن شهيد، ثمّ تلا: ﴿ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُولَبِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ﴾ (2)

﴿ قوله تعالى: مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَبٍ مِّن قَبْلِ أَن تُبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللّهِ يَسِيرٌ﴾ (22)

179/ [4] - الشيخ الصدوق: حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي - رضي اللّه عنه - قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود [العيّاشي]، عن أبيه، قال: حدّثنا عليّ بن الحسن، قال: حدّثنا محمّد بن عبد اللّه بن زرارة، عن عليّ بن عبد اللّه، عن أبيه، عن جدّه، عن أمير المؤمنين علیه السلام، قال:

تعتلج النطفتان في الرحم فأيّتهما كانت أكثر جاءت تشبهها، فإن كانت نطفة المرأة أكثر جاءت تشبه أخواله، و إن كانت نطفة الرجل أكثر جاءت تشبه أعمامه، و قال: تحول النطفة في الرحم أربعين يوماً فمن أراد أن يدعو اللّه عزّ وجلّ

ص: 237


1- مجمع البيان: 359/9، تأويل الآيات الظاهرة: 640/2 (سورة الحديد)، و بحار الأنوار: 38/24 ح 15 و 141/65 ذيل ح 85، و مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 315، و نور الثقلين: 244/5 ح 75.
2- مجمع البيان: 359/9، تأويل الآيات الظاهرة: 639 (سورة الحديد)، بحار الأنوار: 38/24 ح 14 و 141/65 ح 85، و 141/68 ح 85، و نور الثقلين: 244/5 ح 75، و مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: ص 314.

فرمود: فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که به خداوند و رسولانش ایمان آورده اند، ایشان همان افراد صدّیق می باشند و شهیدان در پیشگاه پروردگار شان هستند». و بعد از آن افزود: - به خدا سوگند! - شما در پیش گاه پروردگار تان از صادقین و شهیدان محسوب خواهید شد.

3) - و نیز ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از منهال قصاب روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: از (درگاه) خداوند درخواست نما که شهادت را روزی من گرداند، فرمود: مؤمن (در هر حالتی که در اطاعت خداوند باشد)، شهید است و سپس فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که به خداوند و رسولش ایمان آورده اند، آنان راست گویان (تصدیق کنندگان) هستند که در پیش گاه پروردگار شان شهید می باشد» را تلاوت نمود.

فرمایش خداوند متعال: هیچ مصیبتی در زمین (به مال شما) یا به جان تان نمی رسد، مگر پیش از آن که آن را بیافرینیم، در کتابی نوشته شده است و این (کار) بر خداوند آسان است. (22)

4) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی - با سند او - از علی بن عبد اللّه، از پدرش،از جدّش روایت کرده است، که گفت:

امیر المؤمنين علیه السلام فرمود: نطفه مرد و زن در رحم جمع می شوند و هر کدام که بیش تر باشد، مولود شبیه به صاحب آن می گردد، بنابر این اگر نطفه زن بیش تر بود فرزند شبیه به دایی و خاله اش می گردد و در صورتی که نطفه مرد بیش تر باشد، مولود به عمو و عمّه ها شباهت پیدا می کند.

سپس حضرت فرمود: نطفه به مدت چهل روز در رحم به حالت نطفه می ماند، اگر کسی بخواهد برای سر نوشت آن دعا کند و از خداوند عزّوجلّ مقدّرات او را خواهان باشد، ظرف همین مدّت پیش از آن که خلق شود و به مرحله دیگر وارد شود باید اقدام کند، بعد از قرار گرفتن نطفه در رحم، خداوند تبارک و تعالی فرشتۀ موکّل بر ارحام را می فرستد تا آن را گرفته و به آسمان نزد خدای عزّوجّل بالا

ص: 238

ففي تلك الأربعين قبل أن تخلق، ثمّ يبعث اللّه ملك الأرحام فيأخذها فيصعد بها إلى اللّه عزّ وجلّ فيقف منه حيث يشاء اللّه .

فيقول: يا إلهي! أذكر أم أنثى؟

فيوحي اللّه عزّ وجلّ ما يشاء، و يكتب الملك، ثمّ يقول: يا إلهي ! أشقي أم سعيد؟

فيوحي اللّه عزّ وجلّ من ذلك ما يشاء و يكتب الملك، فيقول: إلهي كم رزقه و ما أجله؟ ثمّ يكتبه و يكتب كلّ شيء يصيبه في الدنيا بين عينيه.

ثمّ يرجع به فيردّه في الرحم، فذلك قول اللّه عزّ وجلّ: ﴿ مَا أَصَابَ مِن مُصِيبَةٍ فِى الْأَرْضِ وَلَا فِى أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَبٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبرَأَهَا﴾ (1)

ص: 239


1- علل الشرائع: 95/1 ح 4 (الباب - 85)، عنه بحار الأنوار: 154/5 ح 6 و 340/57 ح 20.

می برد، پس نطفه به مقداری که خداوند بخواهد در آن جا توقَف می کند و فرشته موکّل به درگاه خداوند عرضه می دارد: خداوندا ! این نطفه، نر است یا مادّه؟

از طرف خداوند وحی می شود (و آن چه را که اراده نماید همان می شود)، لذا فرشته خواسته خداوند را می نویسد.

سپس عرضه می دارد: خداوندا ! آیا شقاوت مند خواهد بود یا سعادت مند؟

باز وحی می شود: آن چه را که خداوند اراده کرده و برایش بخواهد، همان می شود، لذا فرشته ای خواسته خداوند را مکتوب می کند.

پس از آن عرضه می دارد: روزی او چه مقدار است و مرگش چه وقت می باشد؟

پس جواب به همان نحو داده می شود و فرشته آن جواب و تمام آن چه را که در دنیا بنا است به آن مولود برسد و نصیبش شود را بین دو دیده اش نوشته و سپس آن را به رحم باز می گرداند و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «هر رنج و مصیبتی که در زمین یا نفس خود تان به شما رسد، همه در کتاب (لوح محفوظ) پیش از آن که شما را ایجاد کنیم و به دنیا آوریم، ثبت است».

ص: 240

سورة «المجادلة» - [58]

﴿ قوله تعالى: لَّا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَآدُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ، وَ لَوْ كَانُواْ ءَابَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَتَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أَوْلَبِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَنَ وَ أَيَّدَهُم بِرُوحٍ منْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُوْلَبِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ (22)

180 / [1] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن أبان بن تغلب، عن جعفر بن محمّد علیهم السلام، قال :

قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: ما من مؤمن إلّا و لقلبه في صدره أذنان: أذن ينفث فيها الملك و أذن ينفث فيها الوسواس الخنّاس، فيؤيّد اللّه المؤمن بالملك، و هو قوله سبحانه: ﴿ وَ أَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِنْهُ﴾ (1)

ص: 241


1- مجمع البيان: 870/10، بحار الأنوار: 194/60، و 194/63، و 48/70 ، و البرهان في تفسير القرآن: 819/5 ح 4، و نور الثقلين: 725/5 ح 6.

فرمایش خداوند متعال: مردمی را نخواهی یافت که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند، ولی با کسانی که با خدا و پیامبرش ستیزگی کرده و مخالفت می ورزند، دوستی کنند، هر چند آن مخالفان، پدران یا فرزندان یا برادران و یا قبیلۀ آن ها باشند، خداوند بر دل های ایشان ایمان را نوشته است و به وسیلۀ روحی از خود، یاری شان کرده است و ایشان را به بهشت هایی که در آن نهر ها جاری است، وارد می نماید و در آن جا جاودانه خواهند بود. خدا از آن ها خشنود است و آنان نیز از خدا خشنودند، ایشان حزب خدا هستند، آگاه باشید که حزب خدا، همان افراد رستگار می باشند. (22)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از ابان بن تغلب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمنی وجود ندارد مگر اینکه قلب او در سینه اش دارای دو گوش است، بر یکی از دو گوش او (شیطان) وسواسِ خنّاس می دمد و بر گوش دیگرش فرشته ای می دمد، پس خداوند متعال مؤمن را به وسیلۀ فرشته تأیید (و حمایت) می نماید؛ و این همان فرمایش خداوند سبحان است که فرموده: «خداوند ایشان را به وسیله روحی از جانب خودش تأیید می نماید».

ص: 242

سورة «الصفّ» - [61]

﴿ قوله تعالى: هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾ (9)

181/ [1] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بالإسناد عن عمران بن ميثم، عن عباية، أنّه سمع أمير المؤمنين علیه السلام يقول: ﴿ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ي﴾ ، أظهر بعدُ ذلك؟

قالوا: نعم. قال: كلّا، فو الذي و نفسي بيده ! حتّى لا تبقى قرية إلّا و ينادي فيها بشهادة أن لا إله إلّا اللّه، بكرة و عشيّاً. (1)

ص: 243


1- مجمع البيان: 420/9، و نور الثقلين: 318/5 ح 31

فرمایش خداوند متعال: او همان خدایی است که پیامبر خود را همراه با هدایت و دین راستین فرستاد، تا او را بر همۀ ادیان پیروز گرداند، هر چند مشرکان را خوش نیاید. (9)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از عمران بن میثم، روایت کرده است، که گفت:

عبایه (اسدی) از امیر المؤمنین علیه السلام شنید که می فرمود: «او همان کسی است که رسول خود را بر هدایت و دین حق فرستاد تا دین (خدا) را بر تمام دین ها ظاهر و غالب گرداند»، آیا دین خداوند هنوز ظاهر و غالب گشته است؟

گفتند: بلی. فرمود: نه، هرگز (نشده است) سوگند به کسی که جانم به دست (قدرت) اوست! فقط زمانی دین خداوند غالب غالب شده است که قریه ای نباشد، مگر این که در آن، هر صبح و شب ندای: «أشهد أن لا إله إلّا اللّه» بر خيزد.

ص: 244

سورة «الجمعة» - [62]

﴿ قوله تعالى: يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْاْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ (9)

182/ [2] - السيّد ابن طاووس : حدّث أبو الحسين محمّد بن هارون التلعكبري، قال: حدّثني أبي هارون بن موسى رحمة اللّه قال: حدّثنا حيدر بن محمّد بن النعيم السمرقندي، قال: حدّثنا أبو النصر محمّد بن مسعود العيّاشي، قال: حدّثنا الحسين بن إسكيب [إشكيب]، عن الحسن بن يزيد النوفلي، عن إسماعيل بن أبي الزياد السكوني، عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن آبائه علیهم السلام، قال:

قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم : من قرأ في عقيب صلاة الجمعة «فاتحة الكتاب» مرّة، و«قل هو اللّه أحد» سبع مرّات، و «فاتحة الكتاب» مّرة، و «قل أعوذ بربّ الفلق» سبع مرّات، و «فاتحة الكتاب» مرّة، و «قل أعوذ بربّ الناس» سبع مرّات، لم ينزل به بليّة، ولم تصبه فتنة إلى الجمعة الأخرى. (1)

ص: 245


1- جمال الأسبوع: 421، عنه بحار الأنوار: 64/90.

فرمایش خداوند متعال: ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که ندای نماز جمعه سر داده شود به سرعت به یاد خدا پرداخته و معامله را کنار بگذارید این کار برای شما بهتر است اگر بفهمید. (9)

سید ابن طاووس با سند خود از عیاشی ... از امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام ، رویات نموده است که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: کسی که بعد از نماز جمعه سورۀ «حمد» را یک بار و سورۀ «قل هو اللّه أحد» را هفت بار و (نیز) سورۀ «حمد» را یک بار و سورۀ «قل أعوذ بربّ الفلق» را هفت بار، (هم چنین) سورۀ «حمد» را یک بار و سورۀ «قل أعوذ بربّ الناس» را هفت بار بخواند، تا جمعۀ بعد هیچ گونه بلا و آفتی به او نرسد.

ص: 246

سورة «الطلاق» - [65]

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

قوله تعالى: يَأَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُواْ الْعِدَّةَ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِن بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيّنَةٍ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ وَ مَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ، لَا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلك أَمْرًا﴾ (1)

183/ [1] - الشيخ المفيد: حدّثنا جعفر بن محمّد بن قولويه، عن جعفر بن محمّد بن مسعود جميعاً، عن محمّد بن مسعود العيّاشي، قال: حدّثني جعفر بن أحمد بن أيّوب، عن العمركي، قال: حدّثني أحمد بن شيبة، عن يحيى بن المثنّى، عن عليّ بن الحسن بن رباط، عن حريز، قال:

دخلت على أبي حنيفة و عنده كتب كادت تحول فيما بينه و بيني، فقال لي: هذه الكتب كلّها في الطلاق و اليمين، فأقبل يقلّب بيديه، قال: فقلت: نحن نجمع هذا كلّه في كلمة واحدة، في حرف.

قال: و ما هو؟

قلت: قوله: ﴿ يَأَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُواْ الْعِدَّةَ﴾، فقال لى: فأنت لا تعمل شيئاً إلّا برواية؟ قلت: أجل!

فقال لي: ما تقول في مكاتب كانت مكاتبته ألف درهم و أدّى تسعمائة و تسعة و تسعين، ثمّ أحدث - يعني الزنا - كيف تحدّه؟

فقلت: عندي بعينها حديث: حدّثني محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام : أنّ عليّاً علیه السلام كان يضرب بالسوط و بثلثه و بنصفه و ببعضه بقدر استحقاقه.

ص: 247

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

فرمایش خداوند متعال: ای پیامبر! اگر زنان را طلاق می دهید، پس در وقت عدّه طلاق شان دهید و شمار عدّه (آن ها) را نگه دارید و از (عذاب) خداوند - پروردگار تان - بترسید و آن ها را از خانه های شان بیرون نکنید و از خانه بیرون نروند، مگر آن که به آشکارا مرتکب کاری زشت شوند، این ها احکام خداوند است و هر کسی که از این احکام تجاوز کند به خود ستم کرده است، تو چه می دانی، شاید خدا از این پس امری تازه پدید آورد. (1)

1) - شیخ مفید به نقل از عیاشی - با سند - از حریز روایت کرده است، که گفت:

وارد بر ابو حنیفه شدم و جلوی او کتاب های انبوهی ریخته بود که بین من و او حائل می شد، پس به من گفت: تمام این کتاب ها دربارۀ احکام طلاق و قَسم است، سپس شروع کرد تا با دست خود آن ها را زیر و رو کند.

من گفتم: ما همۀ این کتاب ها را در یک جمله (و بلکه) در یک حرف جمع کرده ایم، گفت: آن جمله چیست؟

گفتم: این فرمایش خداوند متعال: «ای (امّت) پیامبر! هر گاه خواستید زن ها را طلاق دهید، آن ها را با محاسبه و رعایت عدّه طلاق دهید و عدّۀ آن ها را حساب و رعایت نمایید». گفت: تو هیچ اطلاعی از خود نداری مگر روایتی را که برایت نقل کرده باشند، گفتم: آری، چنین است.

گفت: دربارۀ بنده و برده ای که قرار داد نوشته اند که هزار درهم بپردازد تا آزاد شود، اگر نهصد و نود و نه درهم را پرداخت کرده باشد، سپس مرتکب زنا شود، حدّ خدا چگونه بر او جاری می شود؟ گفتم: در خصوص همین مورد حدیثی دارم که محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل کرده که امام على علیه السلام حدّ را با شلاق یا نصف یا ثلث یا کم تر از آن را به مقداری که استحقاق داشت، اجرا می نمود.

ص: 248

فقال لي: أما إنّي أسألك عن مسألة لا يكون عندك فيها شيء، ما تقول في جمل أخرج من البحر؟

فقلت: إن شاء فليكن جملاً و إن شاء فبقرة، إن كانت عليه فلوس أكلناه، و إلّا فلا. (1)

﴿ قوله تعالى: اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمَاء﴾ (12)

184 / [2] - أبو عليّ الطبرسي: و قد روى العيّاشي بإسناده عن الحسين بن خالد، عن أبي الحسن علیه السلام، قال:

بسط كفّيه ثمّ وضع اليمنى عليها فقال: هذه الأرض الدنيا و السماء الدنيا عليها قبّة، و الأرض الثانية فوق سماء الدنيا و السماء الثانية فوقها قبّة، و الأرض الثالثة فوق السماء الثانية و السماء الثالثة فوقها قبّة حتّى ذكر الرابعة و الخامسة و السادسة، فقال: و الأرض السابعة فوق السماء السادسة و السماء السابعة فوقها قبّة، و عرش الرحمن فوق السماء السابعة، و هو قوله: ﴿ سَبْعَ سَمَوَاتِ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ﴾ ، و إنّما صاحب الأمر النبّي صلی اللّه علیه و آله و سلم و هو على وجه الأرض، و إنّما ينزل الأمر من فوق من بين السماوات و الأرضين، فعلى هذا يكون المعنى: تتنزّل الملائكة بأوامره إلى الأنبياء علیهم السلام. (2)

ص: 249


1- الاختصاص: 206، رجال الكشّي: 384 ح 718، عنه بحار الأنوار: 409/47 ح 12، و 85/79 ح 14.
2- مجمع البيان: 467/9 ، عنه بحار الأنوار: 74/60 ، و البرهان في تفسير القرآن: 415/5 ح 2. و تقدّم بهذا السند في سورة «الرعد»، ولكن بتفاوت كثير، و يأتى أيضاً في الحديث الآتي في سورة «الذاريات» بتفصيل.

ابو حنیفه گفت: اکنون مسأله ای را از تو سؤال می کنم که در مورد آن دیگر روایت نداشته باشی، چه می گویی دربارۀ شتر دریایی که از آب بیرون آورده شود؟

گفتم: خواه شتر باشد یا گاو، اگر فلس (پولک) داشته باشد حلال است و اگر نداشت حرام است.

فرمایش خداوند متعال: خدا همان کسی است که هفت آسمان و همانند آن ها زمین را بیافرید، فرمان او در میان آسمان ها و زمین جاری است تا بدانید که خداوند بر هر چیزی توانمند است و از نظر علم، بر همه چیز ها احاطه دارد. (12)

2) - ابو على طبرسی به نقل از عیاشی - با سند - از حسین بن خالد روایت کرده است، که گفت:

امام رضا علیه السلام کف دست (چپ) خود را گشود و (کف) دست راستش را بر آن نهاد و فرمود: این زمین دنیا است که آسمان دنیا بالایش همانند گنبدی قرار دارد.

و دومین زمین بالای آسمان دنیا قرار دارد و آسمان دوم بالای آن گنبد می باشد و سومین زمین بالای آسمان دوم مستقر است و آسمان سوم بالای گنبد آن خواهد بود (و ادامه داد) تا این که چهارم، پنجم و ششم را نیز یاد آور شد و سپس فرمود: هفتمین زمین بالای آسمان ششم استقرار دارد و آسمان هفتم بالای گنبد آن می باشد و عرش خداوند رحمان بالای آسمان هفتم قرار دارد؛ و این همان فرمایش خداوند است: «هفت آسمان ها و زمین نیز همانند آن ها می باشد و (خداوند) امر (برنامه های خود) را از بین آن ها نازل می نماید».

و به درستی که صاحب امر، پیامبر اکرم صلى اللّه عليه و آله و سلم می باشد که بر روی زمین خواهد بود، ولی امر از بالای و از بین آسمان ها و زمین ها نازل می گردد، بنابر این معنا چنین می باشد: فرشته ها اوامر خداوند را بر پیامبران علیهم السلام فرود می آورند.

ص: 250

سورة «التحريم » - [66]

﴿ قوله تعالى: وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَجِهِ، حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ ى وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ، وَ أَعْرَضَ عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ ى قَالَتْ مَنْ أَنبأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ﴾ (3)

185/ [1] - أبو عليّ الطبرسي: قيل:

إنّ النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم خلا في يوم لعائشة مع جاريته أمّ إبراهيم مارية القبطيّة، فوقفت حفصة على ذلك، فقال لها رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: لا تعلمي عائشة ذلك، و حرّم مارية على نفسه، فأعلمت حفصة عائشة الخبر و استكتمتها إيّاه، فاطّلع اللّه نبيّه صلی اللّه علیه و آله و سلم على ذلك؛ و هو قوله: ﴿ وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ ی حَدِيثًا﴾، يعني حفصة، عن الزجّاج، قال: و لمّا حرّم مارية القبطيّة أخبر حفصة أنّه يملك من بعده أبو بكر ثمّ عمر، فعرّفها بعض ما أفشت من الخبر و أعرض عن بعض أنّ أبا بكر و عمر يملكان بعدي.

و قريب من ذلك ما رواه العيّاشي عن عبد اللّه بن عطاء المكّي، عن أبي جعفر علیه السلام إلّا أنّه زاد في ذلك: أنّ كلّ واحدة منهما حدّثّ أباها بذلك، فعاتبهما رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم في أمر مارية و ما أفشتا من ذلك و أعرض عن أن يعاتبهما في الأمر الآخر. (1)

ص: 251


1- مجمع البيان: 472/10، عنه بحار الأنوار: 230/22، نور الثقلين: 369/5 ح 108.

فرمایش خداوند متعال: و آن موقعی که پیامبر با یکی از زنان خود رازی را در میان نهاد، پس چون آن زن، آن راز را با دیگری باز گو کرد، خداوند پیامبرش را از آن (سخن چینی و افشای اسرار) آگاه ساخت که او پاره ای از آن راز را بر آن زن (سومی) آشکار کرد و از افشای پاره ای دیگر سر باز زد، چون (پیامبر) او را از آن جریان خبر داد، گفت: چه کسی تو را از این ماجرا آگاه کرد؟ فرمود: همانا خداوند دانای آگاه به من خبر داده است. (3)

1) - ابو على طبرسی روایت کرده بر این که بعضی گفته اند:

به درستی که در آن روزی که مربوط به عایشه بود، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم با مادر ابراهیم - ماريه قبطيه - خلوت نمود و حفصه از این جریان آگاه شد، پس رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم به او فرمود: عایشه را از این جریان آگاه نگردان و سپس (هم خوابی با) ماریه را بر خود حرام نمود، ولی حفصه عایشه را با خبر کرد و از او خواست که آن را از آن حضرت کتمان و پنهان دارد، اما خداوند پیامبرش صلی اللّه علیه و آله و سلم را از (شیطنت و سخن چینی حفصه) آگاه نمود؛ و این همان فرمایش خداوند است که فرموده: «و زمانی که پیامبر حدیث و جریانی را از برخی همسراش مخفی و پنهان می دارد»، که منظور حفصه می باشد.

این مطلب به نقل از زجاج است و او افزوده: بعد از آن که (حضرت صلی اللّه علیه و آله و سلم هم خوابی) ماریه را بر خود حرام نمود، به حفصه خبر داد که ابو بکر و بعد از او، عمر (پس از آن حضرت صلی اللّه علیه و آله و سلم و به نا حق)، مالک و حاکم خواهند شد.

پس حفصه بعضی از آن گزارش را افشا کرد و از (افشای) بعضی خود داری کرد که ابو بکر و عمر پس از من، مالک و حاکم خواهند شد.

و نزدیک به همین مضامین را عیاشی به نقل از عبد اللّه بن عطاء مکی، از امام صادق علیه السلام روایت نموده و افزوده است: هر یک از آن دو ( حفصه و عایشه)، جریان را به پدران خود گزارش دادند و رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آن ها را در رابطه با جریان ماریه و آن چه را که افشا کردند، مورد عتاب و سر زنش قرار داد و نسبت به جریان دیگر (سکوت نمود) و از عتاب آن ها اِعراض نمود.

ص: 252

سورة «الملك» - [67]

﴿ قوله تعالى: قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَآءٍ مَّعِينٍ﴾ (30)

186/ [1] - الشيخ الصدوق بهذا الإسناد: - حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي - رضي اللّه عنه - قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبيه محمّد بن مسعود [العيّاشي]، عن موسى بن جعفر، قال: حدّثني موسى بن القاسم، عن عليّ ابن جعفر، عن أبي الحسن موسى بن جعفر علیهم السلام، قال:

سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام يقول في قول اللّه عزّ وجلّ: ﴿ قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَآؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَآءِ مُعِين﴾، قال:

أرأيتم إن غاب عنكم إمامكم فمن يأتيكم بإمام جديد؟ (1)

ص: 253


1- إكمال الدين: 35/2 ح 48، عنه بحار الأنوار: 53/51 ح 3. مسائل عليّ بن جعفر: 327 ح 81، الكافي: 339/1 ح 14 بتفاوت يسر ، الغيبة للنعماني: 176 ح 1، تأويل الآيات الظاهرة: 683 (سورة الملك).

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: اگر آب های شما در زمین فرو رود، چه کسی شما را آب روان خواهد داد؟ (30)

1) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی - با سند خود - از علی بن جعفر روایت کرده است، که امام کاظم علیه السلام فرمود: از امام صادق علیه السلام شنیدم که در مورد فرمایش خدای عزّ وجلّ: « (ای پیامبر!) بگو: اگر آب های سر زمین شما در زمین فرو رود، چه کسی می تواند آب جاری و گوارا برای شما فراهم آورد؟» می فرمود: (منظور این است) اگر امام (واجب الإطاعۀ) شما پنهان و نا پدید گشت، چه کسی برای شما امام جدیدی خواهد آورد؟

ص: 254

سورة «القلم» - [68]

﴿ قوله تعالى: وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ (3) وَ إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ (4) فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ (5) بِأَتِكُمُ الْمَفْتُونَ﴾ (6)

[187] / 1 - الحاكم الحسكاني: بالإسناد عن أبي نضر [العيّاشي] في تفسيره، عن جعفر بن أحمد، عن أبي الخير، عن جعفر بن محمّد الخزاعي، عن أبيه، قال:

سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام يقول: نزل ﴿ وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ في تبليغك في عليّ ما بلّغت - إلى - بِأَتِكُمُ الْمَفْتُونَ﴾ (1)

ص: 255


1- شواهد التنزيل: 268/2 ح 100

فرمایش خداوند متعال: و به درستی که برای تو پاداشی پایان نا پذیر می باشد (3) و به درستی که برای تو خُلقی عظیم می باشد (4) پس بزودی می ببینی و آن ها نیز می ببینند. (5)

1) - حسکانی به نقل از عیاشی - با سند - از جعفر بن محمد خزاعی، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: (این آیه این چنین) نازل شده است: «و به درستی که برای تو پاداشی پایان نا پذیر می باشد، در مورد تبلیغ (و نصب امامت) علی (علیه السلام) نسبت به آن چه که تبلیغ نموده ای - تا جایی که فرموده:- که کدامین یک از شما مجنون می باشید».

ص: 256

سورة «المعارج» - [70]

﴿ قوله تعالى: فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَرِقِ وَ الْمَغَرِبِ إِنَّا لَقَدِرُونَ﴾ (40)

[188]/ 1 - أبو الحسن الفتوني:

في تفسير العيّاشي و غيره عن الصادق علیه السلام في قوله عزّ وجلّ: ﴿ فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَرِقِ وَ الْمَغَرِبِ﴾ ، قال:

«المشارق»، الأنبياء و «المغارب»، الأوصياء علیهم السلام. (1)

ص: 257


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 326.

فرمایش خداوند متعال: پس سوگند به پروردگار مشرق ها و مغرب ها! که ما (بر هر امری) توان مند هستیم. (40)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی و دیگران، از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند، که:

حضرت در مورد فرمایش خداوند متعال: «سوگند به پروردگار مشرق ها و مغرب ها»، فرمود: منظور از «المشارق» الأنبياء علیهم السلام و از «المغارب»، الأوصياء علیهم السلام هستند.

ص: 258

سورة «المزّمّل» - [73]

﴿ قوله تعالى: وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً﴾ (8)

189 / [1] - الشيخ الصدوق: حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي السمرقندي رحمة اللّه قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود، عن أبيه [العيّاشي]، عن جعفر بن أحمد، قال: حدّثني العمركي، عن عليّ بن جعفر، عن أخيه موسى ابن جعفر عليهم السلام قال:

«التبتّل» أن تقلّب كفيّك في الدعاء إذا دعوت، و «الابتهال» أن تبسطهما و تقدّمهما، و «الرغبة» أن تستقبل بر احتيك السماء و تستقبل بهما وجهك، و «الرهبة» أن تكفى كفّيك فترفعهما إلى الوجه، و«التضّرع» أن تحرّك إصبعيك و تشير بهما.

و في حديث آخر [قال علیه السلام]: إنّ «البصبصة» أن ترفع سبّابتيك إلى السماء و تحرّكهما و تدعو. (1)

ص: 259


1- معاني الأخبار: 369 ح 2 ، الأربعين للشهيد الأوّل: 67 ح 30، وسائل الشيعة: 50/7 ح 8690، بحار الأنوار: 337/93 ح 3 و 4.

فرمایش خداوند متعال: و نام پروردگارت را یاد کن و از همه قطع امید کن و به او بپیوند. (8)

1) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی - با سند - از علی بن جعفر روایت کرده است، که گفت:

امام كاظم علیه السلام فرمود: «تبتّل» گردانیدن کف دست ها است در دعا، در وقت خواندن دعا و «ابتهال» (زاری کردن و اخلاص ورزیدن در دعا) آن است که دست ها را بگشایی و جلو آوری، و «رغبة» (خواهش نمودن) آن است که دو پنجۀ دست را رو به آسمان نموده و آن ها را رو به صورت خود بگیری و «رهبة» (ترسیدن) آن است که کف دست هایت را سرا زیر سازی و به همان شکل آن ها را تا صورت بلند نمائی و «تضرّع» (لابه و زاری) آن است که دو انگشت خود را حرکت دهی و به آن دو اشاره کنی.

و در حدیث دیگری آمده است که (حضرت علیه السلام) فرمود: «بصبصه» (عاشقانه نگاه کردن) آن است که هر دو انگشت شهادت خود را به سوی آسمان بلند کنی و آن ها را حرکت دهی و دعا کنی.

ص: 260

سورة «المدّثّر» - [74]

﴿ قوله تعالى: ذَرْنِى وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا﴾ (11)

[190] /1 - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن زرارة، و حُمران، و محمد بن مسلم، عن أبي عبد اللّه، و أبي جعفر علیهم السلام (أنّهما قالا): أنّ الوحيد ولد الزنا.

قال زرارة: ذكر لأبي جعفر علیه السلام عن أحد بني هشام أنّه قال في خطبته: أنا ابن الوحيد، فقال: ويله ! لو علم ما الوحيد ما فخر بها، فقلنا له: و ما هو؟

قال: من لا يعرف له أب. (1)

ص: 261


1- مجمع البيان: 584/10 ، و بحار الأنوار: 119/30 ، و البرهان في تفسير القرآن: 159/8 ح 5.

فرمایش خداوند متعال: مرا با آن که تنهایش آفریده ام، (به حال خود) وا گذار. (11)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از زراره و حُمران و محمد بن مسلم، روایت کرده است، که گفته اند:

امام باقر و امام صادق علیهم السلام فرموده اند: به درستی که منظور از «وحید»، حرام زاده است.

زراره گفت: به امام باقر علیه السلام گفته شد: یک از افراد بنی هشام در سخنرانی خود گفته است: من فرزند وحید هستم، پس حضرت فرمود: وای به حال او! اگر معنای وحید را می دانست، به آن افتخار نمی کرد، عرض کردیم: معنای آن چیست؟

فرمود: کسی است که پدری برای او شناخته شده نیست.

ص: 262

سورة «القيامة» - [75]

﴿ قوله تعالى: بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ ی بَصِيرَةٌ﴾ (14)

[191] / 1 - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي عبد اللّه علیه السلام ، قال:

ما يصنع أحدكم أن يظهر حسناً و يسرّ سيّئاً؟ أليس إذا رجع إلى نفسه يعلم أنّه ليس كذلك؟ و اللّه سبحانه يقول: ﴿ بَلِ الْإِنسَنُ عَلَى نَفْسِهِ ی بَصِيرَةٌ﴾، إنّ السريرة إذا صلحت قويت العلانية. (1)

[192] / 2 - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن عمر بن يزيد، عن أبي عبد اللّه علیه السلام: أنّه تلا هذه الآية، ثمّ قال:

ما يصنع الإنسان أن يتعذّر الى الناس خلاف ما يعلم اللّه منه؟ إنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم كان يقول: من أسّر سريرة ردّاه اللّه رداءها، إن خيراً فخير و إن شرّاً فشرّ. (2)

[193] / 3 - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن زرارة، قال: سألت أبا عبد اللّه علیه السلام: ما حدّ المرض الذي يفطر صاحبه؟

قال: ﴿ بَلِ الْإِنسَنُ عَلَى نَفْسِهِ ی بَصِيرَةٌ﴾، هو أعلم بما يطيق.

و في رواية أخرى: هو أعلم بنفسه ذاك إليه. (3)

ص: 263


1- مجمع البيان: 598/10 ، عنه بحار الأنوار: 87/7، و 368/71 ح 18
2- مجمع البيان: 599/10 ، عنه بحار الأنوار: 268/71 ذيل ح 18.
3- مجمع البيان: 599/10، عنه بحار الأنوار: 326/96 ح 21

فرمایش خداوند متعال: بلکه آدمی خود و درون خودش را، نیک می شناسد. (14)

1) - هم چنین ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از محمد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چه می کند یکی از شما، هنگامی که حسنه ای (برایش) ظاهر و آشکار گردد و سیّئه ای مخفی و پنهان بماند؟ آیا چنین نیست که چون به (وجدان) نفس خود مراجعه کند می داند که به این گونه نیست؟ و خداوند سبحان فرموده است: «بلکه انسان بر نفس (و درون) خود بینا می باشد»، به درستی که اگر سریره (و باطن انسان) اصلاح گردد، ظاهر نیز تقویت نیکو خواهد شد.

2) - و نیز ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از عمر بن یزید روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام این آیه (یاد شده در حدیث قبل) را تلاوت نمود، سپس فرمود: انسان چه می کند در آن هنگامی که در پیش مردم عذر خواهی می نماید، بر خلاف آن چه را که خداوند نسبت به (درون و حقیقت) او می داند؟ همانا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می فرمود: کسی که سریره ای (و پنهانی) را پنهان بدارد، خداوند آن را به همان گونه می پوشاند، اگر خیر و خوب است که خوب خواهد بود و اگر شر و تبه کاری باشد، شرّ خواهد بود.

3) - و نیز ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از زراره روایت کرده است، که گفت: از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: محدودۀ مرضی که صاحبش باید (روزۀ خود را) بخورد، چیست؟

فرمود: «بلکه انسان بر نفس (و درون) خود بینا می باشد»، او خودش (از هر کس دیگری) آشنا تر به توان و طاقت خود می باشد.

و در روایتی دیگر وارد شده است: او خود نسبت به (وظایف و موقعیت) خود آشنا تر می باشد.

ص: 264

سورة «الدهر» - [76]

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَنِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا﴾ (1)

[194] /1 - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن عبد اللّه بن بكير، عن زرارة، قال:

سألت أبا جعفر علیه السلام عن قوله: ﴿ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَذْكُورًا﴾ ؟

قال: كان شيئاً ولم يكن مذكوراً. (1)

[195] / 2 - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن سعيد الحدّاد، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

كان مذكوراً في العلم ولم يكن مذكوراً في الخلق. (2)

[196] / 3 - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن عبد الأعلى مولى آل سام، عن أبي عبد اللّه علیه السلام مثله. (3)

[197] / 4 - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن حمران بن أعين، قال: سألت عنه علیه السلام، فقال : كان شيئاً مقدوراً ولم يكن مكوّناً. (4)

ص: 265


1- مجمع البيان: 614/10، عنه بحار الأنوار: 327/60، و البرهان في تفسير القرآن: 175/8 ح 3.
2- مجمع البيان: 614/10 ، عنه بحار الأنوار: 328/60 ، فيه: عن شُعيب الحدّاد، و البرهان في تفسير القرآن: 175/8 ح 4.
3- مجمع البيان: 614/10 ، البرهان في تفسير القرآن: 175/8 ذيل ح 4.
4- مجمع البيان: 614/10 ، عنه بحار الأنوار: 328/60، و البرهان في تفسير القرآن: 176/8 ح 5.

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

فرمایش خداوند متعال: آیا بر انسان مقدار زمان گذشته (بیاد) می آید که چیزی در خور یاد نبود؟ (1)

1) - و نیز ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از زراره روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در رابطه با فرمایش خداوند متعال: «او (انسان) چیز یاد شده ای نبود»، سؤال کردم؟

فرمود: او چیزکی بود، ولی نام و نشانی (به عنوان انسان) نداشت.

2) - و نیز ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از سعید حدّاد روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: (انسان) در علم (خداوند متعال) مذکور بود، ولی در بین آفریده ها نام و نشانی برایش وجود نداشت.

3) - و نیز ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از عبد الأعلى - مولى آل سام - روایت کرده است، که از امام صادق علیه السلام، همانند آن وارد شده است.

4) - و ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از حمران بن اعین روایت کرده است، که گفت:

از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام (در مورد آن آیه) سؤال کردم؟

فرمود: (انسان) یک چیز مقدور (توان مند و فرض شده ای در علم خداوند متعال) بود، ولی تکوین و ایجاد نگشته بود.

ص: 266

﴿ قوله تعالى: إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَنَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجِ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْتَهُ سَمِيعًا بَصِيرًا (2) إِنَّا هَدَيْنَهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا (3) إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَفِرِينَ سَلَسِلَا وَ أَغْلَلاً وَ سَعِيرًا (4) إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا (5) عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا (6) يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ, مُسْتَطِيرًا (7) وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ ی مِسْكِينًا وَ يَتِيمًا وَ أَسِيرًا (8) إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا (9) إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا (10) فَوَقَهُمُ اللّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقْهُمْ نَضْرَةٌ وَ سُرُورًا (11) وَ جَزَتْهُم بِمَا صَبَرُواْ جَنَّةٌ وَ حَرِيرًا﴾ (12)

[198] / 5 - الحاكم الحسكاني: أبو النضر [العيّاشي] في تفسيره [قال:] حدّثنا أبو أحمد محمّد بن أحمد بن روح الطرطوسي، حدّثنا محمّد بن العبّاسي، حدّثنا إسحاق بن نجيح ، عن عطاء، عن ابن عبّاس في قوله تعالى: ﴿ وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ)، قال:

مرض الحسن و الحسين علیهم السلام مرضاً شديداً حتّى عادهما جميع أصحاب رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم ، فكان فيهم أبو بكر و عمر فقالا: يا أبا الحسن! لو نذرت اللّه نذراً.

فقال عليّ علیه السلام: لئن عافى اللّه سبطَي نبيّه محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم ممّا بهما من سقم، لأصو منّ اللّه نذراً ثلاثة أيّام، و سمعته فاطمة علیها السلام فقالت: و للّه عليَّ مثل الذي ذكرته، و سمعه الحسن و الحسين علیهم السلام فقالا: يا أبه ! و اللّه علينا مثل الذي ذكرت.

فأصبحا و قد عافاهما اللّه تعالى [فصاموا] فغدا عليّ علیه السلام إلى جارٍ له،

ص: 267

فرمایش خداوند متعال: به درستی که ما انسان را از نطفه ای آمیخته (از عناصری مختلف) آفریده ایم، تا او را (برای سرنوشتش) امتحان کنیم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم (2) ما راه را به او نشان داده ایم، تا سپاس گزار یا نا سپاس باشد (3) ما برای کافران زنجیر ها و غُل ها و آتش افروخته، آماده کرده ایم (4) به درستی که نیکان از جام هایی می نوشند که آمیخته به کافور است (5) چشمه ای که بندگان خدا از آن می نوشند و آن را به هر جایی که بخواهند، روان می سازند (6) به نذر (و عهد خود) وفا می کنند و از آن روزی که شر آن همه جا را فرا گرفته است، می ترسند (7) و طعام را در حالی که خود (نیاز داشته و) دوستش دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می خورانند (8) (و گویند:) جز این نیست که شما را برای (رضای) خدا اطعام می کنیم و از شما پاداش و سپاسی نمی خواهیم (9) ما از پروردگار خود می ترسیم، روزی که آن روز عبوس و سخت هولناک است (10) خداوند ایشان را از شر آن روز نگه داشت و آنان را طراوت و شادمانی بخشید (11) پاداش ایشان را به خاطر صبری که کرده اند، بهشت و (لباس های) حریر قرار داد. (12)

5) - حسکانی به نقل از عیاشی، با سند او از اسحاق بن نجیح، به نقل از عطاء روایت کرده است که گفت:

ابن عباس در مورد فرمایش خداوند متعال: «و طعام می خورانند»، گفته است: امام حسن و حسین علیهم السلام مریض شدند به گونه ای که تمام اصحاب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم که ابو بکر و عمر نیز در جمع آن ها بودند، به عیادت و دیدار ایشان آمدند، پس اظهار داشتند: ای ابا الحسن! چنان چه (جهت بهبودی ایشان) برای خدا نذری کنی (نیکوست).

امام علی علیه السلام فرمود: چنان چه خداوند این دو سبط و نواده های پیامبرش حضرت محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم، را عافیت دهد، سه روز روزه برای خداوند نذر می کنم و فاطمه علیها السلام این جریان را شنید و اظهار داشت: من نیز برای خدا سه روز روزه هم چنان که یاد آور شدی انجام می دهم و چون (امام) حسن و حسین علیهم السلام شنیدند، گفتند: ما نیز برای خدا سه روز روزه هم چنان که یاد آور شدید، انجام می دهیم. پس چون شب را به صبح رساندند، خداوند متعال بهبودی عطای شان نمود و (طبق نذر خود) روزه گرفتند.

ص: 268

فقال: أعطنا جزّة من صوف تغزلها لك فاطمة، و أعطنا كراء ما شئت، فأعطاه جزّة من صوف و ثلاثة أصوع من شعير.

و ذكر الحديث بطوله مع الأشعار إلى قوله: إذ هبط جبرئيل فقال: يا محمّد! يهنّئك ما أنزل فيك و في أهل بيتك: ﴿ إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ﴾ - إلى آخره -، فدعا النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم [عليّاً علیه السلام] و جعل يتلوها عليه و عليّ علیه السلام يبكي و يقول: الحمد للّه الذي خصّنا بذلك. [و الحديث طويل] اختصرته. (1)

و تمام الحديث بطوله هكذا سنداً و متناً على ما في رواية أمير المؤمنين علیه السلام فيه، أي في نزول هذه السورة المباركة :

[199] /6 - الحاكم الحسكاني: أخبرنا أحمد بن الوليد بن أحمد بقراءتي عليه من أصله، قال: أخبرني أبو العبّاس الواعظ، حدّثنا أبو عبد اللّه محمّد بن الفضل النحوي ببغداد - في جانب الرصافة، إملاء سنة إحدى و ثلاثين و ثلاثمائة ، حدّثنا الحسن بن عليّ بن زكريا البصري، حدّثنا الهيثم بن عبد اللّه الرمّاني، قال: حدّثني عليّ بن موسى الرضا، حدّثني أبي موسى، عن أبيه جعفر بن محمّد، عن أبيه محمّد، عن أبيه عليّ ، عن أبيه الحسين، عن أبيه عليّ بن أبي طالب علیه السلام ، قال:

لمّا مرض الحسن و الحسين عادهما رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم فقال لي: يا أبا الحسن! لو نذرت على ولديك للّه نذراً أرجو أن ينفعهما اللّه به.

فقلت: عليَّ للّه نذر لئن برأ حبيباي من مرضهما لأصومنّ ثلاثة أيّام.

فقالت فاطمة (علیها السلام) : و عليَّ للّه نذر لئن برأ ولداي من مرضهما لأصومنّ ثلاثة أيّام.

ص: 269


1- شواهد التنزيل: 403/2 ح 1054، و لمّا كان فيه اختلاف من حيث السند و المتن، أوردناه مستقلَّا، و يأتي تفصيله بسند آخر و بتفاوت في المتن.

پس امام علی علیه السلام نزد همسایه خود رفت و فرمود: مقداری پشم تحویل ما بده تا فاطمه برایت بریسد و هر مقداری که خواستی مزد آن را بپرداز، پس او هم مقداری پشم و مقدار سه صاع (9 کیلو) جو به آن حضرت داد.

و حدیث را که طولانی است همراه با اشعاری ادامه داده تا جایی که گفت: جبرائیل علیه السلام نازل شد و گفت: ای محمد! به آن چه که بر شما و خانواده ات نازل شده، تهنیت باد: «به درستی که نیکان می نوشند از کاسه ای» - تا آخر آیات -.

پس پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم امام علی علیه السلام را فرا خواند و شروع به تلاوت آن آیات نمود و امام علی علیه السلام (گوش می داد و) می گریست و می گفت: حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که ما را به این ویژگی ها ممتاز نمود.

(مؤلف گوید:) حدیث طولانی است و من آن را مختصر کردم. و تمام حدیث بطور کامل از جهت سند و متن بنا بر آن چه در روایت أمير المؤمنين علیه السلام در مورد شأن نزول این سوره مبارکه، بدین شرح است:

6) - حسکانی با سند خود از هیثم بن عبد اللّه رمانی روایت کرده که گفت:

امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوارش علیهم السلام به نقل از امام علی علیه السلام فرمود:

چون حسن و حسین علیهم السلام مریض شدند، رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم از ایشان عیادت و دیدار نمود و فرمود: ای ابا الحسن! اگر جهت دو فرزندت برای خداوند نذری کنی، امیدوارم که خداوند به خاطر نذرت، به حال ایشان سودی برساند، پس اظهار داشتم: برای خداوند بر عهده و ذمّه من است که اگر دو حبیب من از مریضی خود، بهبود یافتند سه روز روزه بگیرم، پس فاطمه علیها السلام هم اظهار نمود: برای خداوند بر عهده و ذمّه من است که اگر دو حبیب من از مریضی خود بهبود یافتند سه روز روزه بگیرم، هم چنین کنیز شان (به نام) فضّه اظهار داشت: برای خداوند بر عهده و ذمّه من است که اگر دو سید و سرور من از مریضی خود بهبود یافتند سه روز روزه بگیرم، پس خداوند هم هر دو نوجوان را (لباس) عافیت پوشاند و به حالت بهبودی صبح کردند. از طرفی هم نزد آل محمد علیهم السلام (هیچ خوراکی) کم و زیادی وجود نداشت. پس همگی آن روز را روزه گرفتند و امام علی علیه السلام به بازار رفت و شمعون یهودی را در بازار دید - که با هم دوست بودند - به او فرمود: ای شمعون! سه صاع (9 کیلو) جو و (مقداری)

ص: 270

و قالت جاريتهم فضّة: و عليَّ للّه نذر لئن برأ سيّداي من مرضهما لأصومنّ ثلاثة أيّام، فالبس اللّه الغلامين العافية، فأصبحوا و ليس عند آل محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم قليل ولا كثير.

فصاموا يومهم و خرج عليّ علیه السلام إلى السوق، [فأتى شمعون بن حانا اليهودي فاستقرض منه ثلاثة أصوع من شعير] - و كان له صديقاً - فقال له: يا شمعون أعطني ثلاثة أصوع شعيراً و جزّة صوف تغزله فاطمة.

فأعطاه [شمعون] ما أراد، فأخذ الشعير في ردائه و الصوف تحت حضنه و دخل منزله، فأفرغ الشعير و ألقى الصوف.

فقامت فاطمة علیها السلام إلى صاع من الشعير فطحنته و عجنته و خبزت منه خمسة أقراص، و صلّى عليّ مع رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم المغرب و دخل منزله ليفطر، فقدّمت إليه فاطمة علیها السلام خبز شعير و ملحاً جريشاً و ماء قراحاً، فلمّا دنوا ليأكلوا وقف مسكين بالباب فقال: السلام عليكم أهل بيت محمّد، مسكين من أولاد المسلمين، أطعمونا أطعمكم اللّه من موائد الجنّة.

فقال عليّ علیه السلام:

فاطم ذات الرشد و اليقين *** يا بنت خير الناس أجمعين

أما ترين البائس المسكين *** جاء إلينا جائع حزين

قد قام بالباب له حنين *** يشكو إلى اللّه و يستكين

كلّ امرئ بكسبه رهین

فأجابته فاطمة علیها السلام، و هي تقول:

أمرك عندي يا ابن عمّ! طاعة *** ما بي لؤم لا ولا ضراعة

فأعطه ولا تدعه ساعة *** نرجو له الغياث في المجاعة

و نلحق الأخيار و الجماعة *** و نُدخل الجنّة بالشفاعة

ص: 271

پشم تحویل من بده تا فاطمه برایت بریسد.

پس شمعون آن چه را که حضرت درخواست نمود عطایش کرد، پس جو ها را در عبای خود ریخت و پشم ها را هم زیر بغل گرفت و وارد منزل شد و آن ها را (بر زمین) نهاد و فاطمه علیها السلام بر خاست و یک صاع از جو ها را (به وسیله دستاس) آرد نمود و آن ها را خمیر کرد و تعداد پنج قرص نان پخت. پس امام علی علیه السلام نماز مغرب را با رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (در مسجد) خواند و به منزل آمد تا افطار کند، پس فاطمه علیها السلام نان و مقداری نمک جریش (خُرد کرده) با مقداری آب قراح (خالص) آورد و چون نزدیک (ظرف و سفره) شدند تا مشغول خوردن شوند، مسکینی درب منزل آمد و اظهار داشت: سلام بر شما اهل بیت محمد! مسکینی از اولاد مسلمین هستم، ما (خانواده) را اِطعام کنید، خداوند شما را از مائده های بهشت اِطعام نماید. پس امام علی علیها السلام (این اشعار را) سرود:

ای فاطمه! که صاحب رشادت و یقین هستی، ای دختر برترین تمامی مردمان!

آیا نمی بینی درماندۀ مسکینی، به سوی ما آمده که گرسنه و اندوهناک می باشد؟

(شخصیت و ارزش) هر مردی در گرو آن چه می باشد که تحصیل می کند.

پس فاطمه علیها السلام درخواست آن حضرت را اجابت نمود و (این اشعار را) سرود:

ای پسر عمو! فرمان تو نزد من شنیدنی و پذیرفتنی است، برای من ملامت و سر زنش و کار نکوهشی نخواهد بود. او را عطایش کن و لحظه ای وا گذارش منما، امید فریاد رسی را داریم در سیر کردن گرسنه ای. و به نیکان و برگزیدگان ملحق شویم، و به وسیلهٔ شفاعت (افراد را) وارد بهشت گردانیم. (1)

سپس قرص های نان را به آن مسکین دادند و آن شب را گرسنه خوابیدند (2) و چیزی به غیر از مختصری آب خالص نچشیدند و چون (شب را) صبح کردند

ص: 272


1- در صورتی که فعل «و نُدخل الجنّة بالشفاعة» از باب اِفعال و به حالت متعدی باشد این ترجمه مناسب است، ولی چنان چه فعل مجرّد و لازم «نَدخُل» باشد، ترجمه چنین می شود: ما به وسیلۀ شفاعت وارد بهشت می شویم، خداوند به حقایق امور دانا است. مترجم.
2- و نگفتند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است و یا حضرت علی علیه السلام بفرماید اول باید به اهل و عیال رسید، اگر چیزی زیاد آمد به دیگران بدهیم و خود را با این ضرب المثل غلط و سخنان خلاف عقل و وجدان، از خیرات و برکات دنیا و آخرت محروم گردانند. مترجم

فدفعوا إليه أقراصهم و باتوا ليلتهم لم يذوقوا إلّا الماء القراح.

فلمّا أصبحوا عمدت فاطمة علیها السلام إلى الصاع الآخر فطحنته و عجنته و خبزت خمسة أقراص و صاموا يومهم، و صلّى عليّ مع رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم المغرب، و دخل منزله ليفطر فقدّمت إليه فاطمة خبز شعير و ملحاً جريشاً و ماء قراحاً، فلمّا دنوا ليأكلوا، وقف يتيم بالباب فقال: السلام عليكم يا أهل بيت محمّد! [أنا] يتيم من أولاد المسلمين، استشهد والدي مع رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم يوم أحد، أطعمونا أطعمكم اللّه على موائد الجنّة، فدفعوا إليه أقراصهم و باتوا يومين وليلتين لم يذوقوا إلّا الماء القراح.

فلمّا أن كان في اليوم الثالث عمدت فاطمة إلى الصاع الثالث و طحنته و عجنته و خبزت منه خمسة أقراص، و صاموا يومهم و صلّى عليّ مع النبّي صلی اللّه علیه و آله و سلم المغرب، ثمّ دخل منزله ليفطر، فقدّمت فاطمة إليه خبز شعير و ملحاً جريشاً و ماء قراحاً.

فلمّا دنوا ليأكلوا، وقف أسير بالباب فقال: السلام عليكم يا أهل بيت النبوّة! أطعمونا أطعمكم اللّه، فأطعموه أقراصهم فباتوا ثلاثة أيّام ولياليها لم يذوقوا إلّا الماء القراح.

فلمّا كان اليوم الرابع عمد عليّ و الحسن و الحسين يرعشان كما يرعش الفرخ و فاطمة و فضّة معهم، فلم يقدروا على المشي من الضعف، فأتوا رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم، فقال: إلهى ! هؤلاء أهل بيتي يموتون جوعاً، فارحمهم يا ربًّ! و اغفر لهم [إلهي!] هؤلاء أهل بيتي، فاحفظهم ولا تنسهم.

ص: 273

فاطمه علیها السلام برخاست و یک صاع دیگر از آن ها را آرد نمود و خمیر کرد و پنج قرص نان پخت کرد و آن روز را روزه گرفتند. امام علی علیه السلام نماز مغرب را (در مسجد) با رسول خدا علیه السلام خواند و به منزل وارد شد تا افطار نماید، پس فاطمه علیها السلام نان جو و مقداری نمک خرد شده با مقداری آب خالص نزد آن حضرت آورد و چون نزدیک (هم دیگر) نشستند تا مشغول خوردن شوند ناگهان یتیمی جلوی درب منزل ایستاد و گفت: سلام بر شما باد ای اهل بیت محمد! من یتیمی از اولاد مسلمین هستم، پدرم در رکاب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم در جنگ اُحد شهید شد، به ما طعام دهید، خداوند از مائده های بهشت به شما اِطعام دهد، پس قرص های نان خود را به آن یتیم دادند و دو شب و دو روز را بدون آن که چیزی غیر از مختصری آب خالص نوشیده باشند، گرسنه ماندند. و چون روز سوم شد، فاطمه علیها السلام بر خاست و یک صاع (باقی مانده جو ها) را آرد نمود و خمیر کرد و پنج قرص نان دیگر پخت (1) و همگی (طبق عهد و نذر خود) روزه گرفتند و (چون شب فرا رسید) امام علی علیه السلام نماز مغرب را (در مسجد) با رسول خدا علیه السلام خواند و سپس به منزل وارد شد تا افطار نماید، پس فاطمه علیها السلام نان جو و مقداری نمک خرد شده با مقداری آب خالص نزد آن حضرت آورد و چون نزدیک (هم دیگر) نشستند تا مشغول خوردن شوند ناگهان اسیری درب منزل ایستاد و گفت: سلام بر شما باد ای اهل بیت نبوّت! به ما طعام دهید، خداوند به شما اِطعام دهد، پس قرص های نان خود را به آن اسیر دادند و سه روز و شب هایش را بدون آن که چیزی غیر از مختصری آب خالص نوشیده باشند، گرسنه ماندند.

ص: 274


1- و در تمام مراحل زندگی، حضرت فاطمه علیها السلام هیچ گاه مطرح نکرد که وظیفۀ زن در خانه کار کردن نیست و یا منّتی بگذارد، بلکه با اشتیاق برای رضای خداوند و جلب توجه همسر تمام تلاش و زحمت را بدون احساس خستگی کار های خانه و بچه داری و تربیت فرزندانش را به نحو احسن انجام می داد، بر خلاف فرهنگ غلط جامعۀ امروز که بر گرفته از غربی ها می باشد به گونه ای که برخی از زنان برای انجام کار و شغلی در خارج خانه اشتیاق و علاقه زیادی دارند، ولی برای خانه داری و نگه داری فرزند امتناع می ورزد و حتی جگر گوشه و میوۀ قلب خود را برای تربیت و نگه داری در اختیار دیگران قرار می دهند. مترجم.

فهبط جبرئيل و قال: يا محمّد! إنّ اللّه يقرأك عليك السلام و يقول: قد استجبت دعاءك فيهم و شكرت لهم و رضيت عنهم، و اقرأ: ﴿ إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِن كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا﴾ - إلى قوله : - ﴿ إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَ كَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورًا﴾ (1) [و الحديث] اختصرته في مواضع. (2)

ص: 275


1- سورة الإنسان: 22/76.
2- شواهد التنزيل: 394/2 ح 1042. أمالي الصدوق: 256 ح 11 (المجلس 44) بسند آخر، و كشف الغمّة: 302/1، عن ابن عبّاس، و الثعلبي و غيره من مفسّري القرآن المجيد.

و چون روز چهارم شد امام علی، حسن و حسین علیهم السلام همانند لرزیدن جوجه (گرسنه و تشنه) می لرزیدند و فاطمه علیها السلام و فضه (نیز) با آن ها بودند و از شدت ضعف، توانایی راه رفتن نداشتند (و به هر شیوه ای که بود) نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم آمدند، (حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله و سلم) اظهار داشت: خداوندا! ایشان اهل بيت من هستند، از گرسنگی می میرند، پروردگارا! به آنان رحم کن و آنان را بیامرز، خدایا! ایشان اهل بیت من هستند، آنان را حفظ کن و فراموش شان منما.

پس جبرئیل علیه السلام فرود آمد و گفت: ای محمد! خداوند، تو را سلام می رساند و می فرماید: دعای تو را دربارۀ آنان مستجاب کردم و از آنان قدر دانی نموده و از آنان راضی هستم و بخوان: «به درستی که نیکان از کاسه و ظرفی می نوشند که مزاج و طبع آن هم چون کافور خواهد بود» - تا جایی که فرموده است: - «به درستی که این پاداش شما می باشد و سعی و تلاش شما مورد شکر و قدر دانی است».

(مؤلّف گوید:) حدیث بسیار مفصّل و طولانی بود، ما آن را به طور مختصر و خلاصه در موارد مختلفی آورده ایم.

ص: 276

سورة «المرسلات» - [77]

﴿ قوله تعالى: أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتًا ( 25 ) أَحْيَاءٌ وَ أَمْوَاتًا﴾ (26)

[200] / 1 - أبو عمرو الكشّي: قال أبو النضر [العيّاشي]:

سمعت عليّ بن الحسن، يقول: مات يونس بن يعقوب بالمدينة، فبعث إليه أبو الحسن الرضا علیه السلام بحنوطه و كفنه و جميع ما يحتاج إليه، و أمر مواليه و موالي أبيه و جدّه أن يحضروا جنازته، و قال لهم: هذا مولى لأبي عبد اللّه علیه السلام كان يسكن العراق، و قال لهم: احفروا له في البقيع، فإن قال لكم أهل المدينة: إنّه عراقي ولا ندفنه في البقيع، فقولوا لهم: هذا مولى لأبي عبد اللّه علیه السلام و كان يسكن العراق، فإن منعتمونا أن ندفنه بالبقيع منعناكم أن تدفنوا مواليكم في البقيع.

و وجّه أبو الحسن عليّ بن موسى علیه السلام إلى زميله محمّد بن الحباب، و كان رجلاً من أهل الكوفة: صلّ عليه أنت. (1)

ص: 277


1- رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 386 ذيل ح 72، عنه بحار الأنوار: 26/82 ح 12.

فرمایش خداوند متعال: آیا زمین را جایگاهی (برای آسایش شما) نساختیم؟ (25) برای زندگان و مردگان (قرار ندادیم)؟ (26)

1) - ابو عمرو کشّی به نقل از عیاشی روایت کرده است، که گفت:

از علی بن الحسن شنیدم که می گفت: یونس بن یعقوب در مدینه وفات یافت، پس امام رضا علیه السلام، حنوط و کفن و دیگر ما يحتاج (و تجهیزات) او را برایش فرستاد و به دوست داران خود و دوست داران پدر و جدش دستور داد تا در مراسم تشییع و تدفین جنازۀ او شرکت کرده و حضور یابند و به آنان فرمود: این شخص از موالیان امام صادق علیه السلام می باشد ولی در عراق ساکن شده بود، هم چنین به آنان فرمود: در (قبرستان) بقیع برای او (قبری را) حفر کنید و چنان چه اهل مدینه مانع شوند و بگویند: این از اهالی عراق است و ما او را در بقیع دفن نمی کنیم، به آن ها بگویید: این شخص از موالیان امام صادق علیه السلام است و در عراق ساکن بوده، اگر مانع شوید که او را در بقیع دفن کنیم، ما نیز مانع می شویم که شما موالیان خود تان را در بقیع دفن کنید.

و (نیز) امام رضا علیه السلام برای محمد بن حباب که یکی از دوستان یونس و از (شیعیان و) اهالی کوفه بود، پیام فرستاد که تو نماز بر (جنازۀ) او بخوان.

ص: 278

سورة «النبأ» - [78]

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ (1) عَنِ النَّبَا الْعَظِيمِ﴾ (2)

[201] / 1 - الحاكم الحسكاني: عن أبي النضر [العيّاشي] في تفسيره، قال: حدّثني إسحاق بن محمّد البصري، قال: حدثّني محمّد بن الحسن بن شمّون، عن عبد اللّه بن عمرو، عن عبد اللّه بن حمّاد الأنصاري، عن أبان ابن تغلب، قال:

سألت أبا جعفر علیه السلام عن قول اللّه: ﴿ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيم﴾ ؟

قال: «النبأ العظيم»، علىّ علیه السلام و فيه اختلفوا؛ لأنّ رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم ليس فيه اختلاف. (1)

﴿ قوله تعالى: لَبِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا﴾ (23)

[202] / 2 - أبو علىّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن حمران، قال:

سألت أبا جعفر علیه السلام عن هذه الآية؟

فقال: هذه في الذين يخرجون من النار.

و روي عن الأحول مثله. (2)

﴿ قوله تعالى: يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَئِكَةُ صَفًّا لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ صَوَابًا﴾ (38)

ص: 279


1- شواهد التنزيل: 1074317/2
2- مجمع البيان: 643/10 ، عنه بحار الأنوار: 276/8.

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

فرمایش خداوند متعال: از چه چیزی سؤال می کنند؟ (1) از آن خبر و جریانی که عظیم است. (2)

1) - حسکانی به نقل از عیاشی - با سند او - از ابان بن تغلب روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد (تفسیر) فرمایش خداوند: «از نبأ (خبر و گزارش) عظیم»، سؤال کردم؟

فرمود: (منظور از) «النبأ العظيم»، امام علی علیه السلام می باشد که مردم در مورد (امامت و خلافت) او اختلاف (و جدال) کردند؛ زیرا که بر (اصل نبوّت) رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم، اختلافی وجود نداشت.

فرمایش خداوند متعال: (طاغوت ها) زمان طولانی در آن جا خواهند ماند. (23)

2) - ابو على طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از حمران روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد (تفسیر) این آیه، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه در مورد افرادی است که (در قیامت پس از مجازات) از آتش بیرون می آیند.

و (نیز) از احول مانند همین حدیث روایت شده است.

فرمایش خداوند متعال: روزی که فرشتۀ روح و دیگر فرشتگان به صف می ایستند و کسی سخن نمی گوید مگر آن که خداوند رحمان به او اجازه دهد و او سخن را به حالت صحیح و درست گوید. (38)

ص: 280

[203] / 3 - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن معاوية بن عمّار، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال:

سئل عن هذه الآية؟

فقال: نحن - و اللّه ! - المأذون لهم يوم القيامة و القائلون.

قال: قلت: جعلت فداك! ما تقولون؟

قال: نمجّد ربّنا و نصلّي على نبيّنا صلی اللّه علیه و آله و سلم و نشفع لشيعتنا، فلا يردّنا ربّنا. رواه العيّاشى [أيضاً] مرفوعاً. (1)

[204] / 4 - أبو الحسن الفتوني: روى العيّاشي عن الكاظم علیه السلام، أنّه قال في قوله تعالى: ﴿ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ﴾ الآية:

نحن - و اللّه ! - المأذون لهم يوم القيامة. (2)

ص: 281


1- مجمع البيان: 647/10، عنه البرهان في تفسير القرآن: 201/8 ح 6.
2- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 140

3) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از معاوية بن عمار روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد این آیه سؤال کردند و حضرت فرمود: به خدا سوگند! ما (اهل بیت رسالت) هستیم که روز قیامت مأذون و گویندگان صواب و بر حق می باشیم.

(راوی گوید:) عرض کردم: فدایت گردم! (هنگامی که سخن بگویید) چه می فرمایید؟ فرمود: پروردگار مان را حمد و ستایش می کنیم، بر پیامبر مان صلوات و تحیت می فرستیم و برای شیعیان و پیروان خود شفاعت می نماییم و پروردگار هم شفاعت ما را رد نمی فرماید.

و عیاشی همین حدیث را نیز به طور مرفوعه روایت کرده است.

4) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از امام کاظم علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «مگر افرادی که خدای رحمان به ایشان اجازه دهد»، فرمود:

به خدا سوگند! ما (اهل بیت رسالت) هستیم که در روز قیامت، مأذون (در شفاعت) می باشیم.

ص: 282

سورة «النازعات» - [79]

﴿ قوله تعالى: إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخْشَهَا﴾ (45)

[205] / 1 - أبو علىّ الطبرسي:

قرأ أبو جعفر و العبّاس [وروي] عن العيّاشي عن أبي عمرو: ﴿ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ﴾ بالتنوين، و الباقون بغير التنوين. (1)

ص: 283


1- مجمع البيان: 657/10

فرمایش خداوند متعال: جز این نیست که تو بیم دهندۀ کسانی هستی که از آن روز (سخت و هولناک) بترسند. (45)

1) - ابو علی طبرسی از ابو جعفر و عباس، هم چنین به نقل از عیاشی از ابو عمرو (روایت کرده است که آنان کلمۀ مُنذرٌ) را با تنوین قرائت کرده اند و دیگران بدون تنوین (و فقط با حرکت ضمّه) قرائت نموده اند.

ص: 284

سورة «العبس» - [80]

﴿ قوله تعالى: كَلَّآ إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ (11) فَمَن شَاءَ ذَكَرَهُ، (12) فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ (13) مَّرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةِ (14) بِأَيْدِى سَفَرَةٍ (15) كِرَامِ بَرَرَةٍ (16)

[206] / 1 - أبو الحسن الفتوني: في تفسير العيّاشي عن الصادق علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةً﴾، قال : القرآن - و في رواية: الولاية ، ﴿ فِي صُحُفِ مُكَرَّمَةٍ * مَّرْفُوعَةٍ﴾، قال: عند اللّه، ﴿ مُطَهَّرَةِ * بِأَيْدِى سَفَرَةٍ * كِرَامِ بَرَرَةٍ * بِأَيْدِى سَفَرَةٍ﴾ ، قال: بأيدي الأئمّة علیهم السلام. الخبر. (1)

﴿ قوله تعالى: فَلْيَنظُرِ الْإِنسَنُ إِلَى طَعَامِهِ﴾ (24)

[207] / 2 - ابو عمرو الكشّي: عن محمّد بن مسعود [العيّاشي]، قال: حدّثني عليّ بن محمّد، قال: حدّثني أحمد بن بن محمّد البرقي، عمّن ذكره، عن زيد الشحّام، عن أبي جعفر علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ فَلْيَنظُرِ الْإِنسَنُ إِلَى طَعَامِهِ﴾، قال: إلى علمه الذي يأخذ، عمّن يأخذه. (2)

ص: 285


1- مرأة الأنوار و مشكاة الأسرار: 290
2- رجال الكشّي (اختيار معرفة الرجال): 4 ح 6. المحاسن: 220/1 ح 127 (11 - باب الاحتياط في الدين)، الكافي: 49/1 ح 8، عنه وسائل الشيعة: 65/27 ح 33212 ، و 151/27 ح 33459 ، الاختصاص: 4، عنه مستدرك الوسائل: 313/17 ح 21445، و في الجميع بعد ذكر الآية زيادة: قال: قلت: ما طعامه؟

فرمایش خداوند متعال: هرگز چنین نیست به درستی که این (قرآن)، اندرز و یاد آورنده ای است، (11) پس هر کسی که خواهد از آن پند گیرد. (12) در صحیفه ها و نامه هایی گرامی، (13) بلند مرتبه و پاکیزه، (14) به دست سفیرانی، (15) بزرگوار و نیکو کار خواهد بود. (16)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «هرگز چنین نیست، بلکه این ها یاد آوری و موعظه است»، فرمود: منظور (آیات) قرآن می باشد - و در روایتی دیگر آمده که منظور ولایت است - و فرمایش دیگر خداوند متعال: «در صحیفه هایی که ارجمند * و گران قدر می باشند»، فرمود: یعنی نزد خداوند (والا و ارجمند) هستند، «پاک و پاکیزه * در دست سفیرانی * که گرامی و نیک خو (و نیک رفتار) هستند»، فرمود: منظور در دست و در اختیار ائمه علیهم السلام است.

فرمایش خداوند متعال: پس آدمی باید به طعام خود دقت نظر کند. (24)

2) - ابو عمرو کشّی به نقل از عیاشی - با سند - از زید شحّام روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «پس انسان باید به طعام خود دقت نظر داشته باشد»، (سؤال کردم که منظور از طعام چیست؟).

فرمود: آن علمی است که دریافت می کند، (باید دقت کند که چگونه و) از چه کسی دریافت می نماید.

ص: 286

سورة «التكوير» - [81]

﴿ قوله تعالى: فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (15) الْجَوَارِ الْكُنَّسِ﴾ (16)

[208] / 1 - الشيخ الصدوق: و بهذا الإسناد (حدّثنا عبد الواحد بن محمّد بن عبدوس - رضي اللّه عنه - قال: حدّثنا أبو عمرو الكشّي)، عن محمّد بن مسعود [العيّاشي]، عن نصر بن الصبّاح، عن جعفر بن سُهيل، قال: حدّثني أبو عبد اللّه أخو أبي عليّ الكابلي، عن القابوسي، عن نصر بن السندي، عن الخليل بن عمرو، عن عليّ بن الحسين الفزاري، عن إبراهيم بن عطيّة، عن أمّ هانئ الثقفيّة، قالت:

غدوت علی سيّدي محمّد بن عليّ الباقر علیه السلام فقلت له: يا سيّدي! آية في كتاب اللّه عزّ و جلّ عرضت بقلبي فأقلقتني و أسهرت ليلي، قال: فسلي يا أمّ هانئ!

قالت: قلت: يا سيّدي! قول اللّه عزّ وجلّ: ﴿ فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنِّسِ * الْجَوَارِ الْكُنَّسِ﴾ ، قال: نعم المسألة سألتيني يا أمّ هانئ! هذا مولود في آخر الزمان، هو المهديّ من هذه العترة، تكون له حيرة و غيبة، يضلّ فيها أقوام و يهتدي فيها أقوام، فيا طوبى لك إن أدركتيه، و يا طوبى لمن أدركه. (1)

ص: 287


1- إكمال الدين: 330/1 ح 14، عنه بحار الأنوار: 137/51 ح 4.

فرمایش خداوند متعال: پس سوگند به ستارگان بازگشت کنند! (15) سیر کنندۀ غایب شونده! (16)

1) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی - با سند او - از امّ هانی ثقفیه روایت کرده است، که گفت:

بامدادان خدمت سید و مولای خود امام باقر علیه السلام رسیدم و عرضه داشتم: ای مولای من! یک آیه در کتاب خدای عزّ و جلّ بر قلب من عرضه شده است و مرا پریشان دل ساخته و چشمانم را بی خواب کرده است.

فرمود: ای امّ هانی! سؤال کن.

عرض کردم: ای آقای من! آن فرمایش خدای عزّ و جلّ است که فرموده: «پس سوگند به ستاره هایی که باز می گردند * حرکت می کنند و از چشم ها نا پدید می شوند».

فرمود: ای امّ هانی! چه مسأله خوبی را از من سؤال کردی، این مولودی است که در آخر الزمان تولّد می یابد، او همان مهدی است که از این خاندان می باشد، برای او یک حیرت و غیبتی باشد که مردمانی در آن گم راه شوند و مردمانی هدایت یابند، خوشا به حال تو اگر او را درک کنی و دریابی و خوشا به حال آن کسی که او را درک کند و دریابد.

ص: 288

سورة «المطفّفين» - [83]

﴿ قوله تعالى: كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُواْ يَكْسِبُونَ﴾ (14)

[209] / 1 - أبو عليّ الطبرسي:

العيّاشي بإسناده عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

ما من عبد إلّا و في قلبه [نكتة بيضاء فإذا أذنب ذنباً خرج في] (1) النكتة، نُكتة سوداء فإذا تاب ذهب ذلك السواد، و إن تمادى في الذنوب زاد ذلك السواد حتّى يُغطّي البياض، فإذا غطّى البياض لم يرجع صاحبه إلى خير أبداً، و هو قول اللّه تعالى: ﴿ كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ﴾ الآية. (2)

[210] / 2 - أبو عليّ الطبرسي: [روى العيّاشي بإسناده:]

و قال أبو عبد اللّه علیه السلام: يصدأ القلب، فإذا ذكّرته بآلاء اللّه انجلى عنه. (3)

﴿ قوله تعالى: إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُواْ كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ ءَامَنُوا يَضْحَكُونَ (29) وَ إِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ﴾ (30)

[211] / 3 - الحاكم الحسكاني: حدّثني أبو القاسم [عبد الرحمن بن محمّد الحسني] الهاشمي، عن أبي النضر العيّاشي، قال: حدّثني جعفر بن أحمد، حدّثنا حمدان بن سليمان، و العمركي بن عليّ ،عن محمّد بن عيسى، عن يونس بن

ص: 289


1- ما بيان المعقوفتين عن الكافي والاختصاص.
2- مجمع البيان: 689/10، عنه البرهان في تفسير القرآن: 240/8 ح 18. الكافي: 209/2 ح 20 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة: 303/15 ح 20580، و بحار الأنوار: 332/73 ح 17، الاختصاص: 243 مرسلاً عن أبي جعفر الباقر علیه السلام، عنه البحار: 361/73 ح 88، و مستدرك الوسائل: 329/11 ح 13173.
3- مجمع البيان: 689/10 ، البرهان في تفسير القرآن: 240/8 ح 19

فرمایش خداوند متعال: هرگز چنین نیست، بلکه به سبب کار هایی که (آن فساد کاران) انجام داده بودند، (تیره گی و وسوسه های شیطان) بر دل های شان مسلط شده است. (14)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از زراره روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: بنده ای نیست مگر این که در قلب او [نکته ای (لکه ای) سفید هست، پس اگر مرتکب گناهی شود، آن لکۀ سفید به حالت] لکه ای سیاه در می آید، پس اگر (از گناهی که مرتکب شده) توبه کند آن سیاهی زایل و بر طرف می گردد، ولی اگر به گناهانش ادامه دهد، آن لکۀ سیاه افزایش می یابد به گونه ای که روی آن لکۀ سفید را می پوشاند و چون روی آن سفیدی پوشانده شود، صاحب آن به هیچ برنامۀ خیر و صلاحی روی نمی آورد؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «هرگز چنین نیست، بلکه به سبب کار هایی که مرتکب شده بودند بر دل های شان مسلّط گشته است».

2) - هم چنین به نقل از عیّاشی - با سند خود - روایت کرده است:

امام صادق علیه السلام فرمود: قلب (در اثر برخی کردار ها و گفتار ها) زنگار پیدا می کند، پس چون نعمت های الهی را (نسبت به دنیا و آخرت) یاد آور شود، (قلب) جلا (و صيقل) داده خواهد شد.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که آن دسته افرادی که مرتکب جرم و گناه شده بودند به آن هایی که ایمان آورده بودند، می خندیدند. (29) و چون بر آنان می گذشتند، با چشم و ابرو اشاره می کردند. (30)

3) - حسکانی به نقل از عیاشی - با سند او - از عبد الرحمان بن سالم روایت کرده است، که گفت:

ص: 290

عبد الرحمن، عن عبد الرحمن بن سالم، عن أبي عبد اللّه علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُواْ كَانُوا﴾ - إلى آخر السورة - ، قال:

نزلت في عليّ ، و الذين استهزءوا به من بني أمیّة.

إنّ عليّاً علیه السلام مرّ على نفر من بني أميّة و غيرهم من المنافقين، فسخروا منه، ولم يكونوا يصنعون شيئاً إلّا نزل به كتاب، فلمّا رأوا ذلك مطوا بحواجبهم، فأنزل اللّه تعالى: ﴿ وَ إِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ﴾. (1)

ص: 291


1- شواهد التنزيل: 426/2 ح 1084.

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «همانا کسانی که مرتکب حرم شدند،...» - تا پایان سوره - فرمود: در مورد امام علی علیه السلام و افرادی از بنی امیّه نازل شده که حضرت را مورد استهزاء قرار می دادند.

به درستی که روزی امام علی علیه السلام از کنار جمعی از بنی امیّه و افراد دیگری از منافقين عبور می کرد، پس آن گروه، به مسخره و استهزاء آن حضرت پرداختند، آن ها چیزی را انجام نمی دادند مگر این که (آیه ای از) کتاب برای آن نازل می شد و چون متوجّه آن شدند، بعد از آن (بدون این که سخنی بگویند) به وسیلۀ ابروان خود (افکار پلید خود را) انجام می دادند، پس خداوند متعال (این آیه): «و چنان چه (مؤمنین) بر آن ها مرور کنند، با چشم و ابرو اشاره می کنند» را نازل نمود.

ص: 292

سورة «الانشقاق» - [84]

﴿ قوله تعالى: لَتَرْكَبَنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ﴾ (19)

[212] / 1 - الشيخ الصدوق: حدّثنا المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي السمرقندي - رضي اللّه عنه - قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود [العيّاشي] و حيدر بن محمّد السمرقندي جميعاً قالا: حدّثنا محمّد بن مسعود [العيّاشي]، قال: حدّثنا جبرئيل بن أحمد، عن موسى بن جعفر البغدادي، قال: حدّثني الحسن بن محمّد الصيرفي، عن حنّان بن سُدير، عن أبيه، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال:

إنّ للقائم منّا غيبة يطول أمدها، فقلت له: يا بن رسول اللّه! ولم ذلك؟

قال: لأنّ اللّه عزّ و جلّ أبى إلّا أن تجرى فيه سنن الأنبياء علیهم السلام في غيباتهم، و إنّه لا بدّ له - يا سدير! - من استيفاء مدد غيباتهم، قال اللّه تعالى: ﴿ لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ﴾، أي سنن من كان قبلكم. (1)

ص: 293


1- إكمال الدين: 480/2 ح 6 ، علل الشرائع: 245/1 ح 7 (الباب 179)، عنهما بحار الأنوار: 142/51 ح 2 و 90/52 ح 3. الخرائج و الجرائح: 955/2، منتخب الأنوار المضيئة: 80 (الفصل السادس في ذكر غيبته علیه السلام)، مرسلاً فيهما.

فرمایش خداوند متعال: هر آینه حتماً شما از حالی به حالی دیگر منتقل خواهید شد و تحوّل می یابید. (19)

1) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی و با سند او از حُنان بن سُدیر، به نقل از پدرش روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت قائم علیه السلام از ما (اهل بیت عصمت و طهارت) می باشد، او دارای غیبتی طولانی خواهد بود، عرضه داشتم: ای فرزند رسول خدا ! برای چه چنین می باشد؟!

فرمود: به خاطر آن که خداوند می خواهد سنّت های پیامبران علیهم السلام را که در غیبت های خود داشته اند، در مورد او اجرا نماید، ای سُدیر! همانا (خداوند) ناچار است که مدت غیبت ایشان علیه السلام را استیفا نماید، هم چنان که خداوند متعال فرموده است: «شما همواره از حالتی به حالتی دیگر منتقل خواهید شد» (تا به مرحلۀ کمال و سعادت برسید)، یعنی سنّت هایی که پیش از شما بوده است.

ص: 294

سورة «البروج» - [85]

﴿ قوله تعالى: إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُواْ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابٌ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ﴾ (10)

[213] / 1 - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن جابر، عن أبي جعفر علیه السلام قال:

أرسل عليّ علیه السلام إلى أسقف نجران، يسأله عن أصحاب الأُخدود، فأخبره بشيئ، فقال علیه السلام: ليس كما ذكرت، ولكن سأخبرك عنهم: إنّ اللّه بعث رجلاً حبشيّاً نبيّاً (إلى قومه) و هم حبشة، (فدعاهم إلى اللّه تعالى) فكذّبوه فقاتلهم، فقتلوا أصحابه و أسروه و أسروا أصحابه، ثمّ بنوا له حَيْراً (و خدّوا الأخدود و جعلوا فيه الحطب و النار، فلمّا كان حرّاقاً)، ثمّ جمعوا الناس فقالوا: من كان على ديننا و أمرنا فليعتزل و من كان على دين هؤلاء فليرم نفسه في النار معه، (فاعتزل قوم كثير) فجعل أصحابه يتهافتون في النار، فجائت امرأة معها صبيّ لها ابن شهر، (فقيل لها: إمّا أن ترجعي و إمّا أن تقذفي في النار)، فلمّا هجمت على النار (رأت ابنها رحِمته و) هابت و رقّت على ابنها (فأنطق اللّه الصبيّ ) فناداها الصبيّ : (يا أمّاه!) لا تهابي وارمي بي و بنفسك في النار، فإنّ هذا و اللّه ! في اللّه قليل، فرمت بنفسها في النار و صبيّها، و كان مسمّن تكلّم في المهد. (1)

ص: 295


1- مجمع البيان: 706/10 ، ما جانت بين القوسين مأخوذ عن البحار، عنه بحار الأنوار: 443/14 بتفاوت يسير، و البرهان في تفسير القرآن: 253/8 ح 3، و نور الثقلين: 547/5 ح 27. المحاسن: 249/1 ح 262 ، باختصار، عنه البحار: 44014 ح 5، و البرهان: 253/8 ح 2، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 246 ح 290 بتفاوت يسير، عنه البحار: 439/14 ح 2.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که آن کسانی که مردان و زنان مؤمن را شکنجه کرده و مورد فتنه قرار دادند و توبه نکردند، عذاب جهنم و عذاب آتش برای آن ها خواهد بود. (10)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: امام علی علیه السلام (شخصی) را نزد اُسقف نجران فرستاد تا از او در مورد اصحاب اُخدود سؤال نماید، پس او هم نکاتی را به حضرت گزارش داد، حضرت علیه السلام فرمود: آن چه را که تو یاد آور شدی، صحیح نیست بلکه به زودی برایت گزارش (صحیح) آن را بیان می کنم: به درستی که خداوند مردی از اهالی حبشه را به سوی قومش - که از اهالی حبشه بودند - فرستاد و آن ها را (بر ایمان) به خداوند دعوت نمود، ولی آن ها او را تکذیب کردند، پس با آن ها مقاتله و جنگ نمود و آن ها هم اصحاب او را کشته و (یا) اسیر کردند، سپس گودال ها و شکاف هایی را (در زمین) ایجاد کرده و هیزم هایی را در آن ها ریخته و آتش زدند و چون آتش هیزم ها شعله ور گشت، مردم را جمع کرده و گفتند: افرادی که بر دین و آیین ما می باشند جدا گشته و کنار بایستند و افرادی که بر دین او هستند خود را به همراه او در آتش بیندازند.

پس عده زیادی از او جدا گشته و کناره گیری کردند و اصحاب او، خود را در آن آتش افکندند تا آن که زنی آمد که یک بچۀ یک ماهه همراه داشت، به او گفتند: یا از دین خود باز می گردی و یا خود (و فرزندت) را در آتش می اندازی، پس آن زن تلاش کرد که خود را در آتش بیاندازد، اما موقعی که به کودک خود نگاه کرد، رحمت و محبت، او را فرا گرفت (و خواست که منصرف شود)، ولی خداوند آن کودک را به سخن گفتن در آورد، کودک به او گفت: ای مادر! نترس و خودت و مرا در آتش بیانداز؛ زیرا به خدا سوگند! این عمل در برابر خداوند (عظیم)، عملی اندک و نا چیز است، پس مادر خود و کودکش را در آتش انداخت و (این کودک از آن هایی بود که) در گهواره سخن گفت.

ص: 296

214 / [2] - أبو عليّ الطبرسي: و عنه أيضاً عن ميثم التمّار، قال:

سمعت امير المؤمنين علیه السلام ، و ذكر أصحاب الأخدود، فقال: كانوا عشرة و على مثالهم عشرة يقتلون في هذا السوق. (1)

﴿ قوله تعالى: بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ (19) وَ اللّهُ مِن وَ رَابِهِم مُّحِيطُ (20) بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مَّجِيدٌ (21) فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظ﴾ (22)

215 / [3] - الحاكم الحسكاني: أبو النضر العيّاشي، قال: حدّثنا محمّد بن حاتم، قال: حدّثني أبو بهر محمّد بن نصر، قال: حدّثني الحسين بن إسحاق، قال: حدّثني أبو معمّر، قال: حدّثني عبد الوارث، قال: حدّثني أيّوب، عن محمّد ابن سیرین، قال:

لمّا مات النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم جلس عليّ علیه السلام في بيته فلم يخرج، فقيل لأبي بكر: إنّ عليّاً لا يخرج من البيت كأنّه كره إمارتك.

فأرسل إليه فقال: أكرهت إمارتي؟

فقال: ما كرهت إمارتك و لكنّي أرى القرآن يزاد فيه، فحلفت أن لا أرتدي برداء إلّا للجمعة حتّى أجمعه.

قال ابن سيرين: فنبّئت أنّه كتب المنسوخ و كتب الناسخ في أثره. (2)

ص: 297


1- مجمع البيان: 707/10، عنه بحار الأنوار: 444/14، و البرهان في تفسير القرآن: 254/8 ح 4.
2- شواهد التنزيل: 38/1 ح 27

2) - هم چنین ابو علی طبرسی به نقل از او (عیاشی)، از میثم تمّار روایت کرده است، که گفت: از امیر المؤمنین علیه السلام شنیدم که جریان اصحاب اُخدود را مطرح می نمود و می فرمود: آن ها ده نفر بودند و به همان تعداد ده نفر دیگر در این بازار کشته خواهند شد.

فرمایش خداوند متعال: بلکه آن افرادی که کافر شده اند در تکذیب هستند (19) و خداوند به تمامی آن ها احاطه دارد (20) بلکه آن قرآن مجید است (21) که در لوح محفوظ قرار دارد (و ماندگار می باشد). (22)

2) - حسکانی به نقل از عیاشی، از محمد بن سیرین روایت کرده، که گفت:

بعد از آن که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم (به جهان ابدی) رحلت نمود امام علی علیه السلام در خانۀ خود نشست و بیرون نیامد، برخی به ابو بکر گفتند: به درستی که علی (علیه السلام) از خانه اش بیرون نمی آید چون از امارت و حکومت تو نا خرسند می باشد.

پس (ابو بکر) شخصی را نزد آن حضرت فرستاد و گفت: آیا از اِمارت من ناراحت هستی؟ (حضرت از باب تقیه) فرمود: من از امارت تو ناراحت نیستم، بلکه چون دیدم در قرآن زیاد (تغییر و تصرّف) می شود، سوگند یاد کرده ام که عبا بر دوش نیندازم (و از خانه بیرون نروم) مگر هنگام (نماز) جمعه، تا زمانی که قرآن را جمع آوری (و تألیف) نمایم.

ابن سیرین افزود: خبر دار شده ام که (آن حضرت تمام آیات) ناسخ و منسوخ را در همان دوران نوشت. (1)

ص: 298


1- مضمون حدیث چون از کتب اهل سنت است بعضاً یا مورد قبول نیست و یا باید بگوییم در حال تقيه صادر شده است.

سورة «الأعلى» - [87]

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: سَبِّح اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى﴾ (1)

216 / [1] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن أبي حميصة، عن عليّ علیه السلام قال: صلّيت خلفه عشرين ليلة، فليس يقرأ إِلَّا ﴿ سَبِّح اسْمَ رَبِّكَ﴾، و قال: لو يعلمون ما فيها لقرأها الرجل كلّ يوم عشرين مرّة، و أنّ من قرأها فكأنّما قرأ صحف موسى و إبراهيم علیها السلام الذي وفّى. (1)

217 / [2] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن عقبة بن عامر الجهني، قال:

لمّا نزلت: ﴿ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ﴾ (2) ، قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: اجعلوها في ركوعكم، و لمّا نزلت: ﴿ سَبِّح اسْمَ رَبِّكَ الأعْلَى﴾، قال: اجعلوها في سجودكم. (3)

ص: 299


1- مجمع البيان: 717/10، عنه البرهان في تفسير القرآن: 260/8 ح 2، نور الثقلين: 554/5 ح 7، مستدرك الوسائل 217/4 ح 4528.
2- سورة الوقعة: 74/56
3- مجمع البيان: 717/10 ، و نور الثقلين: 454/5 ح 7، و مستدرك الوسائل: 217/4 ح 4528. و تقدّمت الرواية نحوها أيضاً في سورة الواقعة.

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

فرمایش خداوند متعال: نام پروردگار بلند مرتبه خویش را به پاکی یاد کن. (1)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از ابو حَميصه ، روایت کرده است، که گفت:

مدت بیست شب، پشت سر امام علی علیه السلام نماز (جماعت) خواندم و ایشان غیر از سورۀ «سبّح اسم ربّك الأعلى» را نمی خواند و فرمود: اگر (مردم) می دانستند که در آن چه چیز هایی نهفته است، هر شخصی در هر روز بیست بار آن را تلاوت می کرد، کسی که آن را قرائت کند همانند کسی است که صُحف موسی و ابراهيم عالیهم السلام - که وفای به عهد نمود - را قرائت کرده است.

2) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از عقبة بن عامر جهنی روایت کرده است، که گفت:

بعد از آن که «پس به نام پروردگار بزرگوارت تسبیح گوی» نازل شد، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: (قرائت) این (آیه) را در رکوع خود قرار دهید و چون «پس به نام پروردگار والا و عالیت تسبیح گوی» نازل شد، فرمود: (قرائت) این (آیه) را در سجود خود قرار دهید.

ص: 300

سورة «الفجر» - [89]

﴿ قوله تعالى: فَأَمَّا الْإِنسَنُ إِذَا مَا ابْتَلَهُ رَبُّهُ، فَأَكْرَمَهُ، وَ نَعْمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ (15) وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ، فَيَقُولُ رَبِّي أَهَنَنِ﴾ (16)

218 / [1] - أبو عليّ الطبرسي: قرأ أهل المدينة: «أكرمني» و «أهانني» بإثبات الياء في الوصل و حذفها في الوقف، و القوّاس و البزّي و يعقوب: بإثبات الیاء في الوصل و الوقف، و أبو عمرو لا يبالي كيف قرأ بالياء و غير الياء.

و روى العيّاشي عنه بحذف الياء من غير تخيير. (1)

ص: 301


1- مجمع البيان: 732/10

فرمایش خداوند متعال: و اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید، گرامی اش دارد و نعمتش دهد، پس گوید: پروردگار من، مرا گرامی داشت. (15) ولی هنگامی که او را بیازماید و رزق را بر او تنگ گیرد، گوید: پروردگار من مرا خوار گردانید. (16)

1) - ابو علی طبرسی روایت کرده است، که گفت:

اهل مدینه (در قرائت خود)، «أكرمني» و «أهانني» را با اثبات حرف یاء در حال اتصال به کلمۀ بعد و با حذف یاء در حال وقف تلاوت کرده اند، ولی آقایان قوّاس، بزیّ و یعقوب با اثبات حرف یا در هر دو حالت، تلاوت کرده اند و اما ابو عمرو برای آن اهمیتی قائل نیست که با یاء یا بدون آن تلاوت کند.

ولی عیاشی از ابو عمرو روایت کرده است که او با حذف حرف ياء تلاوت کرده است بدون این که به تخییری قائل باشد.

ص: 302

سورة «البلد» - [90]

﴿ قوله تعالى: وَ وَالِدٍ وَ مَا وَلَدَ﴾ (3)

219 / [1] - أبو الحسن الفتوني: في تفسير العيّاشي عن عليّ علیه السلام - في الآية المذكورة (قوله تعالى:﴿ وَ وَالِدٍ وَ مَا وَلَدَ﴾ ) - قال: الوالد، رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و ما ولد، فالأئمّة علیهم السلام. (1)

220 / [2] - الحاكم الحسكاني: قال أبو النضر [العيّاشي]: حدّثنا محمّد ابن نصير ، حدّثنا أحمد بن محمّد، عن الحسين بن سعيد، عن إسماعيل بن عبّاد، عن حسين بن أبي يعفور، عن بعض أصحابه، عن أبي جعفر علیه السلام في قول اللّه عزّ وجلّ: ﴿ وَ وَالِدٍ وَ مَا وَلَدَ﴾، قال:

«الوالد» أمير المؤمنين علیه السلام، «و ما ولد» الحسن و الحسين علیهم السلام. (2)

ص: 303


1- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 524.
2- شواهد التنزيل: 331/2 ح 1090 تأويل الآيات الظاهرة: 772(سورة البلد)، عنه و عن كنز جامع الفوائد، بحار الأنوار: 269/23 ح 18

فرمایش خداوند متعال: سوگند به پدر و فرزندانی که پدید آورد! (3)

1) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از امام علی علیه السلام روایت کرده است که در مورد آیه یاد آوری شده: «سوگند به والد و آن چه را که متولد نموده است!»، فرمود: منظور از «والد»، رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و «ما ولد»، ائمّه علیهم السلام هستند.

2) - حسکانی به نقل از عیاشی - با سند او - از حسین بن ابی یعفور، از برخی از اصحابش روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام در رابطه با فرمایش خداوند متعال: «سوگند به والد و آن چه را که متولد نموده است!»، فرمود: (منظور از) «الوالد» أمير المؤمنين علیه السلام «و ما ولد»، امام حسن و حسین علیهم السلام می باشند.

ص: 304

سورة «الليل» -[92]

﴿ قوله تعالى: فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى (5) وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ (6) فَسَنُيَسَرُهُ لِلْيُسْرَى (7) وَ أَمَّا مَن بَخِلَ وَ اسْتَغْنَىٰ (8) وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنَى (9) فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى (10) وَ مَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى﴾ (11)

221 / [1] - أبو عليّ الطبرسي: روى العياشي عن سعد الإسكاف، عن أبي جعفر علیه السلام، قال: ﴿ فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى﴾ ممّا آتاه اللّه، ﴿ وَ اتَّقَى * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنَى﴾ ، أي بأنّ اللّه يعطي بالواحد عشراً إلى كثير من ذلك - و في رواية أخرى: إلى مائة ألف فما زاد - ﴿ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى﴾، قال : لا يريد شيئاً من الخير إلّا يسّر اللّه له ﴿ وَ أَمَّا مَن بَخِلَ﴾ بما آتاه اللّه ﴿ وَ اسْتَغْنَى * وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنَى﴾ بأن يعطي بالواحد عشراً إلى أكثر - و في رواية أخرى: إلى مائة ألف فما زاد - ﴿ فَسَنُيَسِرُهُ لِلْعُسْرَى﴾، قال: لا يريد شيئاً من الشرّ إلّا يسّر اللّه له.

قال: ثمّ قال أبو أجعفر علیه السلام: ﴿ وَ مَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّى﴾،

أما و اللّه! ما تردّى من جبل، ولا تردّى من حائط، ولا تردّى في بنر ولكن تردّى في نار جهنّم. (1)

ص: 305


1- مجمع البيان: 760/10 تأويل الآيات الظاهرة: 782 عن أبي عبد اللّه علیه السلام بتفاوت

فرمایش خداوند متعال: اما کسی که بخشندگی و پرهیز کاری کرد، (5) و بهترین را (برگزید و) تصدیق کرد، (6) پس او را (برای بهشت و زندگی آسوده) آماده اش می کنیم (7) اما آن کسی که بخل و بی نیازی ورزید (8) و آن بهترین را تکذیب کرد، (9) او را برای دوزخ آماده می سازیم (10) و چون هلاک شدنش فرا رسد، (ثروت و) دارایی اش به حالش سودی نبخشد. (11)

1) - ابو على طبرسی به نقل از عیاشی - با سند - از سعد اِسكاف روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «پس اما کسی که بخشندگی کرد»، از آن چه که خداوند به او داده است، «و پرهیز کار شد * و به خوبی (احسان و نیکی را) تصدیق نمود»، یعنی تصدیق و باور کرد که خداوند در برابر یکی، ده برابر و (بلکه) بیش از آن را عطا می نماید - و در روایتی دیگر وارد شده: تا صد هزار و بیش تر از آن ، «پس به زودی برای او آسان می گردانیم»، فرمود: بگو نه ای که کار خیر و خوبی را اراده نمی کند مگر اینکه خداوند (انجام آن را) برایش آسان می گرداند، «و اما کسی که بخیل و خسیس شد»، نسبت به (احسان از) آن چه که خداوند به او داده است، «و احساس خود کفایی و بی نیازی کرد * و احسان (و نیکی خداوند) را تکذیب نمود»، که (خداوند) در برابر یک، ده برابر و بلکه بیش تر عطا می نماید - و در روایتی وارد شده: تا صد هزار و بیش تر از آن -، «پس به زودی آن را برایش سخت می گردانیم»، فرمود: بگو نه ای که (انجام کار) شری را اراده نمی کند مگر این که خداوند آن را برایش آسان می گرداند.

(روای) گوید: سپس امام باقر علیه السلام در ادامۀ فرمایش خود فرمود: «و از اموالی که ذخیره کرده است، بی نیاز نخواهد شد، هنگامی که سقوط کند»، به خدا سوگند! از بالای کوه، دیوار و یا در چاه سقوط نمی کند، بلکه در آتش دوزخ سقوط می کند (و اموال او توان نجاتش را ندارند).

ص: 306

سورة «الضحى» - [93]

﴿ قوله تعالى: أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَاوَى (6) وَ وَجَدَكَ ضَآلًا فَهَدَىٰ (7) وَ وَجَدَكَ عَابِلا فَأَغْنَىٰ (8) فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ (9) وَ أَمَّا السَّابِلَ فَلَا تَنْهَرْ (10) وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِتْ﴾ (11)

222 / [1] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن أبي الحسن الرضا علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَئَاوَى﴾ ، قال علیه السلام : فرداً لا مثل لك في المخلوقين، فآوى الناس إليك، ﴿ وَ وَجَدَكَ ضَآلًا﴾ ، أي ضالّة في قوم لا يعرفون فضلك، فهداهم إليك، ﴿ وَ وَجَدَكَ عَايلاً)، تعول أقواماً بالعلم فأغناهم بك.

و روي عن النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم قال: منّ عليَّ ربّي، و هو أهل المنّ. (1)

[223] / 2 - ابو الحسن الفتوني: العيّاشي عن الرضا علیه السلام في قوله تعالى: ﴿ وَ وَجَدَكَ عَآئِلاً فَأَغْنَى﴾ ، تعول أقواماً بالعلم فأغناهم بك. (2)

[224] / 3 - و في رواية أخرى:

فأغناك بالوحى، فلا تسأل عن شيئ أحداً. (3)

ص: 307


1- مجمع البيان: 767/10 ، عنه بحار الأنوار: 138/16، و مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 357 القطعة الأولى منه - إلى قوله: فآوى الناس إليك - و نور الثقلين: 595/5 ح 13.
2- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 406.
3- مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 406.

فرمایش خداوند متعال: آیا تو را یتیم نیافت، پس پناهت داد؟ (6) آیا تو را گم گشته نیافت و راه نمائیت نمود؟ (7) آیا تو را درمانده نیافت، پس توان گرت گردانید؟ (8) بنابر این یتیم را میازار (9) و گدا را (دست خالی) مَران (10) و اما نسبت به نعمت پروردگارت، سخن بگوی. (11)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از امام رضا علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «آیا تو را یتیم نیافت؟ پس پناه و جایگاهت داد»، فرمود: تنها بودی و در بین آفریده ها همانند نداشتی، پس مردم را به تو مهربان نمود و «تو را گم گشته (و سر گردان) یافت»، یعنی در بین قوم و قبیلهٔ خود سر گردان بودی و آن ها فضیلت و موقعیت تو را نمی شناختند، پس خداوند آن ها را به سوی تو هدایت نمود، «و تو را عائله مند یافت»، که قبیله ها و گروه هایی را به وسیلۀ علوم و دانش سر پرستی می نمایی و خداوند آن ها را به وسیلۀ تو بی نیاز شان نمود.

و از پیامبر گرامی صلی اللّه علیه و آله و سلم وارد شده است، که فرمود: پروردگارم بر من منّت نهاد و او اهل و شایسته منّت می باشد.

2) - ابو الحسن فتونی به نقل از عیاشی، از امام رضا علیه السلام روایت کرده است، که در مورد فرمایش خداوند متعال: «و تو را تنگ و تهی دست یافت پس بی نیازت نمود»، فرمود: منظور این است که تو گروه هایی را به وسیلۀ علوم و معارف سر پرستی و تکفّل می نمایی و خداوند آن ها را به وسیلۀ تو بی نیاز نمود.

3) - هم چنین در حدیثی دیگر روایت کرده است، که فرمود: خداوند تو را به وسیلۀ وحی بی نیاز نمود، پس هیچ چیزی را، از هیچ فردی (غیر از خداوند) سؤال نكن.

ص: 308

سورة «الشرح» - [94]

﴿ قوله تعالى: فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ﴾ (7)

[225] / 1 - الحاكم الحسكاني: حدّثني عليّ بن موسى بن إسحاق، عن محمّد بن مسعود بن محمّد [العيّاشي] ، قال: حدّثنا جعفر بن أحمد، قال: حدّثني حمدان، و العمركي، عن العبيدي، عن يونس، عن زرعة، عن سماعة، عن أبي بصير، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، [في قوله تعالى:] ﴿ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ﴾، قال: يعني [انصب] عليّاً، للولاية. (1)

ص: 309


1- شواهد التنزيل: 451/2 ح 1116 و 1117 و 1119 بسند آخر.

فرمایش خداوند متعال: پس چون (از کار خود) فارغ شدی، برای عبادت و بندگی کوشش کن. (7)

1) - حسکانی به نقل از عیاشی - با سند او - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «پس هنگامی که فارغ شدی، (به امر مهّم دیگری) بپرداز»، فرمود: منظور این است که علی (علیه السلام) را برای ولایت (و خلافت) منصوب نما.

ص: 310

سورة «القدر» - [97]

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: إِنَّا أَنزَلْتَهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (1) وَ مَا أَدْرَنَكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ (2) لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (3) تَنَزَّلُ الْمَلَئِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ (4) سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴾ (5)

[226] / 1 - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن زرارة، عن عبد الواحد بن المختار، قال:

سألت أبا جعفر علیه السلام عن ليلة القدر؟

قال: في ليلتين: ليلة ثلاث و عشرين وإحدى و عشرين، فقلت: أفرد لي إحداهما، قال: و ما عليك أن تعمل في ليلتين، هي إحداهما. (1)

[227] / 2 - أبو عليّ الطبرسي: و [روى العيّاشي بإسناده] عن شهاب بن عبد ربّه، قال:

قلت لأبي عبد اللّه علیه السلام: أخبرني عن ليلة القدر، فقال: هي ليلة إحدى و عشرين أو ليلة ثلاث و عشرين. (2)

[228] / 3 - أبو عليِ الطبرسي: و [روى العيّاشي بإسناده] عن حمّاد بن عثمان، عن حسّان أبي عليّ ، قال:

ص: 311


1- مجمع البيان: 787/10 (سورة القدر)، عنه وسائل الشيعة: 360/10 ح 13608 ، و نور الثقلين: 628/5 ح 70.
2- مجمع البيان: 787/10 (سورة القدر)، عنه وسائل الشيعة: 360/10 ح 13609 ، و نور الثقلين: 628/5 ح 71

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

فرمایش خداوند متعال: همانا ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل نمودیم (1) و تو چه می دانی که شب قدر چیست؟! (2) (فضیلت) شب قدر برتر از هزار ماه است (3) فرشته ها و روح در آن (شب) به اذن پروردگار شان برای (تقدیر) هر امر و کاری نازل می شوند (4) (آن شب) شبی سر شار از سلامتی (رحمت و برکت) است تا طلوع سپیده. (7)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از زراره، به نقل از عبد الواحد بن مختار روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد شب قدر سؤال کردم؟

فرمود: در یکی از دو شب - شب بیست و سوم یا شب بیست و یکم - خواهد بود.

عرض کردم: آن را برایم مشخص و معیّن فرما.

فرمود: چه می شود که در هر دو شب (اعمال آن را) عمل نمایی؟ آن (شب قدر) یکی از آن دو شب می باشد.

2) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند خود - از شهاب بن عبد ربّه، روایت کرده است، که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مرا از شب قدر آگاه فرما.

فرمود: در یکی از دو شب، شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم خواهد بود.

3) - و نیز ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از حماد بن عثمان، به نقل از حسّان ابو علی روایت کرده است، که گفت:

ص: 312

سألت أبا عبد اللّه علیه السلام عن ليلة القدر؟

قال: اطلبها في تسع عشرة و إحدى و عشرين و ثلاث و عشرين. (1)

[229] / 4 - السيّد ابن طاووس: روى أبو الفضل محمّد بن عبد اللّه، قال: حدّثنا جعفر بن محمّد بن مسعود العيّاشي، قال: حدّثنا أبي، عن جعفر بن أحمد، قال: حدّثني العمركي بن عليّ ، عن يعقوب بن يزيد، عن أحمد بن عبدوس الخلنجي، عن محمّد بن دادنة، عن محمّد بن الفرج (2) أنّه كتب إلى الرجل علیه السلام يسأله عمّا يقرأ في الفرائض و عن أفضل ما يقرأ به فيها؟

فكتب علیه السلام إليه: إنّ أفضل ما يقرأ في الفرائض ﴿ إِنَّا أَنزَلْتَهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ﴾ و ﴿ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾. (3)

ص: 313


1- مجمع البيان: 787/10 (سورة القدر)، عنه وسائل الشيعة: 360/10 ح 13610، و نور الثقلين: 628/5 ح 72
2- محمد بن الفرج الرخجي: هو من أصحاب الرضاء علیه السلام ، و من رجال الجواد و الهادي عليهم السلام ، و روى عن أبي الحسن موسى علیه السلام وله كتاب، عنه أحمد بلال، راجع جامع الرواة للأردبيلي: 113/2
3- فلاح السائل : 162 (الفصل التاسع عشر)، فيه: عن جعفر بن محمّد بن مسعود العبّاسي، و لعلّ الصحيح ما أثبتناه، كما يدلّ عليه ما في بحار الأنوار: 44/82 ح 32، و مستدرك الوسائل: 4458190/4

از امام صادق علیه السلام در مورد شب قدر سؤال کردم؟

فرمود: آن را در (یکی از سه شب) نوزدهم و بیست و یکم و یا بیست و سوم جست جو نما.

4) - سید ابن طاووس به نقل از عیاشی - با سند او - از محمد بن دادنه روایت کرده است، که گفت:

محمد بن فرَج نامه ای به امام کاظم علیه السلام و یا به امام هادی علیه السلام نوشت و از آن حضرت نسبت به این که چه چیزی در نماز های واجب خوانده می شود، سؤال کرد؟

حضرت در جواب مرقوم فرمود: با فضیلت ترین چیزی که در نماز های واجب خوانده می شود، سورة ﴿ إنّا أنزلناه في ليلة القدر﴾، و (نيز سورۀ) ﴿ قل هو اللّه أحد﴾ می باشد.

ص: 314

سورة «التكاثر» - [102]

﴿ قوله تعالى: ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ﴾ (8)

[230] / 1 - ابو عليّ الطبرسي: وروى العيّاشي بإسناده - في حديث طويل - قال:

سأل أبو حنيفة أبا عبد اللّه علیه السلام عن هذه الآية: [ ﴿ ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ﴾ ] ؟

فقال: ما «النعيم» عندك يا نعمان؟

قال: القوت من الطعام و الماء البارد، فقال: لئن أوقفك اللّه بين يديه يوم القيامة حتّى يسألك عن كلّ أكلة أكلتها أو شربة شربتها ليطولنّ و قوفك بين يديه.

قال: فما النعيم؟ جعلت فداك!

قال: نحن أهل البيت النعيم الذي أنعم اللّه بنا على العباد و بنا ائتلفوا بعد أن كانوا مختلفين، و بنا ألّف اللّه بين قلوبهم، و جعلهم إخواناً بعد أن كانوا أعداء و بنا هداهم اللّه للإسلام و هو النعمة التي لا تنقطع و اللّه سائلهم عن حقّ النعيم الذي أنعم به عليهم و هو النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم و عترته علیهم السلام. (1)

[2] - المحدّث النوري: روى العيّاشي عن الصادق علیه السلام، قال:

لو أنّ رجلاً أنفق على طعام ألف درهم، و أكل منه مؤمن لم يعدّ سرفاً. (2)

ص: 315


1- مجمع البيان: 813/10 عنه بحار الأنوار: 258/7، و 49/24 ، و 315/66، و 70/73، مجمع الدعوات للراوندي: 158 ح 434، و البرهان في تفسير القرآن: 377/8 ح 18، و نور الثقلين: 663/5 ح 15، مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: 514 ، و مستدرك الوسائل: 247/16 ح 19755.
2- مستدرك الوسائل: 250/16 ح 19761.

فرمایش خداوند متعال: سپس در آن روز (قیامت) شما را از نعمت ها باز خواست می کنند. (8)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند خود در حدیثی طولانی - روایت کرده است، که گفت:

ابو حنیفه از امام صادق علیه السلام پیرامون این آیه: [ «سپس در آن روز از نعمت ها مورد باز خواست قرار می گیرید»]، سؤال کرد؟

حضرت فرمود: ای نعمان! به نظر تو معنای «النعیم»، چیست؟

ابو حنیفه گفت: خوراکی و آب سرد.

فرمود: اگر خدا تو را در روز قیامت نگاه دارد و نسبت به هر طعامی که خورده ای و آب سرد گوارایی که نوشیده ای، سؤال کند، باید در پیش گاه خداوند مدت زیادی را توقّف کنی.

عرض کرد: فدایت گردم! پس منظور از «النعیم» چیست؟

فرمود: منظور از آن، ما اهل بیت (رسالت) هستیم که خداوند بر مردم ارزانی داشته است، مردم به وسیلۀ ما با یک دیگر اُلفت گرفته و برادر (و مأنوس) شده اند، با این که قبلاً با هم اختلاف داشتند و به وسیلۀ ما دل های آن ها را به هم نزدیک نمود و با هم برادر شدند، با این که قبلاً دشمن یک دیگر بودند و به وسیلۀ ما آن ها را به اسلام هدایت کرد، این همان نعمت پایداری است که قطع و (از مردم) جدا نمی شود و خداوند از مردم راجع به حقانیت این نعمت سؤال خواهد کرد که منظور از آن پیامبر و عترت او علیهم السلام می باشند.

2) - محدّث نوری به نقل از عیاشی (با سند خود) از امام صادق علیه السلام روایت کرده است، که فرمود: چنان چه فردی به مقدار هزار درهم (نقره) برای خوراک، هزینه و انفاق کند و مؤمن از آن تناول نماید، اسراف نخواهد بود (و مورد باز خواست قرار نمی گیرد).

ص: 316

سورة «الهمزة» - [104]

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لمَزَةٍ (1) الَّذِى جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ. (2) يَحْسَبُ أَن مَالَهُ أَخْلَدَهُ﴾، (3)

23 / [1] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن محمّد بن نعمان الأحول، عن حُمران بن أعين، عن أبي جعفر علیه السلام قال:

إنّ الكفّار و المشركين يعيّرون أهل التوحيد في النار و يقولون: ما نرى توحيدكم أغنى عنكم شيئاً، و ما نحن و أنتم إلّا سواء، قال: فيأنف لهم الربّ تعالى فيقول للملائكة: اشفعوا، فيشفعون لمن شاء اللّه، ثمّ يقول للنبيّين: اشفعوا فيشفعون لمن شاء اللّه، ثمّ يقول للمؤمنين: اشفعوا، فيشفعون لمن شاء اللّه، و يقول اللّه: أنا أرحم الراحمين، اخرجوا برحمتي كما يخرج الفراش.

قال: ثمّ قال أبو جعفر علیه السلام: ثمّ مدّت العمد و أوصدت عليهم، و كان و اللّه ! الخلود. (1)

ص: 317


1- مجمع البيان: ج 10 ص 819، عنه بحار الأنوار: 279/8، و البرهان في تفسير القرآن: 383/8 ح 3، و نور الثقلين: 668/5 ح 10.

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

فرمایش خداوند متعال: وای به حال هر عیب جو و مسخره کننده ای (1) همان کسی که مال فراوانی را (از طریق مشروع و غير مشروع) جمع نموده و شمارش کرده است (2) او گمان می کند که اموال او، او را جاوید می گرداند. (3)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از محمد بن نعمان احوّل، از حُمران بن اعیّن، روایت کرده است، که گفت :

امام باقر علیه السلام فرمود: به درستی که کفار قریش و مشرکین در آتش، اهل توحید را عیب جویی و سر زنش می کنند و می گویند: ما نمی بینیم که توحید، شما را نسبت به چیزی بی نیاز و کمک کرده باشد، ما و شما یکسان می باشیم، پس پروردگار متعال آن ها را خوار و ذلیل می گرداند و به فرشته ها می فرماید: شفاعت کنید، آن ها هم هر کسی را که خداوند خواسته باشد ، شفاعت می کنند، بعد از آن به پیامبران می فرماید: شفاعت کنید، آن ها نیز هر کسی را که خداوند خواسته باشد، شفاعت می کنند، بعد از آن به مؤمنین می فرماید: شفاعت کنید و آن ها هم هر کسی را که خداوند خواسته باشد، شفاعت می کنند، سپس می فرماید: من رحم کننده ترینِ رحم کنندگان می باشم (ای اهل توحید! از آتش) به سبب رحمت من خارج شوید، پس (اهل توحید، از آتش) خارج می گردند هم چنان که پروانه ها (از گرد آتش و نور) خارج می شوند.

امام باقر علیه السلام افزود: ستون ها کشیده می شوند و آن سرزنش کنندگان را در بر می گیرند و به خدا سوگند! آن ها همیشه در آتش خواهند ماند.

ص: 318

سورة «الفيل» - [105]

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَبٍ الْفِيلِ (1) أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِى تَضْلِيل (2) وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ (3) تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ (4) فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مأْكُول﴾ (5)

232 / [1] - أبو علىّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن هشام بن سالم، عن أبي عبد اللّه علیه السلام قال: أرسل اللّه على أصحاب الفيل طيراً مثل الخطّاف و نحوه في منقاره حجر مثل العدسة، فكان يحاذي برأس الرجل فيرميه بالحجارة فيخرج من دبره، فلم تزل بهم حتّى أتت عليهم.

قال: فأفلت رجل منهم فجعل يخبر الناس بالقصّة فبينا هو يخبرهم إذ أبصر طيراً، فقال: هذا هو منها.

قال: فحاذی فطرحه على رأسه فخرج من دبره.

و قال عبيد بن عمير الليثي: لمّا أراد اللّه أن يهلك أصحاب الفيل فبعث عليهم طيراً نشأت من البحر كأنّها الخطاطيف، كلّ طير منها معه ثلاثة أحجار، ثمّ جاءت حتّى صفت على رؤوسهم ثمّ صاحت و ألقت ما في أرجملها و مناقير ها فما من حجر وقع منها على رجل إلّا خرج من الجانب الآخر. (1)

233 / [2] - أبو عليّ الطبرسي : [روى العيّاشي بإسناده] عن عكرمة، عن ابن عبّاس، قال:

ص: 319


1- مجمع البيان: 824/10، عنه بحار الأنوار: 138/15 ح 71

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی که پروردگارت با (لشکر ابرهه) فیل سواران، چه کرد؟! (1) آیا حیله و نقشه آن ها را در تباهی و گمراهی قرار نداد (2) پرندگانی را - دسته دسته - بر (سر) آن ها فرستاد (3) که با سنگ های ریزی آن ها را مورد هدف (و حمله) قرار می دادند (4) و سر انجام آن ها را هم چون گاه خورده شده (و متلاشی) قرار دادند. (5)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند بر اصحاب فیل، پرندگانی را هم چون پرستو و مشابه آن فرستاد که در منقار هر یک سنگی همانند عدس بود، پس چون محاذی و بالای سر هر مردی قرار می گرفتند یکی از آن سنگ ریزه ها را پرتاب می کردند (و بر سرش فرود می آمد و) از نشیمن گاهش خارج می گردید و این برنامه تا آخرین نفر شان ادامه یافت. حضرت علیه السلام افزود: یک نفر از آن ها رهایی یافت تا جریان را به دیگر مردم و افراد گزارش دهد، پس در همان حالی که مشغول گزارش دادن بود ناگهان یکی از آن پرنده ها را دید و گفت: این یکی از آن ها می باشد، پس آن پرنده آمد تا بالای سر او قرار گرفت و سنگی بر سرش پرتاب کرد که از نشیمن گاه او بیرون شد.

و عُبید بن عُمیر لیثی گفته است: بعد از آن که خداوند اراده نمود تا اصحاب فیل را هلاک نماید پرندگانی را - که از دریا هم چون پرستو هایی بودند - به سمت آن ها گسیل داد و همراه هر یک سه عدد سنگ ریزه بود (یکی به منقار و دو تا هم به چنگال هایش)، سپس هجوم آورده و آمدند تا بالای سر هر مردی قرار گرفتند و فریادی را سر می دادند و آن سنگ ها را از منقار و چنگال های خود بر آن ها می ریختند و (بر سر شان فرود می آمد و) از طرفی دیگر خارج می گشت.

2)- هم چنین ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از عِکرمه روایت کرده است، که ابن عباس گفت:

ص: 320

دعا اللّه الطير الأبابيل فأعطاها حجارة سوداء عليها الطين، فلمّا حاذت بهم رمتهم، فما بقى أحد منهم إلّا أخذته الحكّة، و كان لا يحكّ الإنسان منهم جلداً إلّا تساقط لحمه، قال: و كانت الطير نشأت من قبل البحر لها خراطيم الطيور و رؤوس السباع لم تر قبل ذلك ولا بعده. (1)

ص: 321


1- مجمع البيان: 824/10

خداوند پرندگانی را دعوت نمود و به هر یک سنگ سیاهی داد که بر آن گِل (مالیده شده) بود، پس چون محاذی و بالای سر آن افراد قرار گرفتند، سنگ ها را بر (سر) آن ها فرو ریختند و هیچ یک از آن ها باقی نماند، مگر این که خارشی در (بدن) او ایجاد می گشت و چون جای آن خارش را می خاراند، (پوست و) گوشتش می ریخت.

(ابن عباس) افزود: این پرندگان از سوی دریا بر خاستند و دارای منقار پرندگان بودند و سری (هم چون سر) درندگان داشتند و پیش از آن و بعد از آن، دیده نشدند.

ص: 322

سورة «القريش» - [106]

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: لِإِيلَفِ قُرَيْش (1) إِلَفِهِمْ رِحْلَةَ الشَّتَآءِ وَ الصَّيْفِ (2) فَلْيَعْبُدُوا رَبِّ هَذَا الْبَيْتِ (3) الَّذِى أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ﴾ (4)

234 / [1] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي عن المفضّل بن صالح، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال: سمعته يقول:

لا تجمع بين سورتين في ركعة واحدة إلّا «الضحى» و «ألم نشرح» و «ألم تر كيف» و «لإيلاف قريش». (1)

235 / [2] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن أبي العبّاس، عن أحدهما عليهم السلام، قال :

«ألم تر كيف فعل ربّك» و «لإيلاف قريش» سورة واحدة. (2)

ص: 323


1- مجمع البيان 827/5، عنه بحار الأنوار: 46/85 ذيل ح 36 أشار إليه، و وسائل الشيعة: 55/6 ح 7330، و نور الثقلين: 593/5 ح 3 و 669 ح 3.
2- مجمع البيان: 827/10 ، عنه نور الثقلين: 669/5 ح 3.

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

فرمایش خداوند متعال: (هدف هجوم فیل سواران این بود که) قریش (با این سر زمین اُلفت يابند) (1) اُلفت آن ها در کوچ کردن های زمستانی و تابستانی بوده باشد (2) بنابر این (به شکرانه این نعمت و امداد خداوندی) باید پروردگاه این خانه (کعبه) را عبادت کنند (3) همان خدایی که آن ها را از گرسنگی اطعام نمود و (از نا امنی) در امان شان قرار داد. (4)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از مفضّل بن صالح روایت کرده است، که گفت :

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: در یک رکعت نماز، (بعد از حمد) بین (قرائت) دو سوره جمع نکن، مگر نسبت به سورۀ «الضحی» با «الم نشرح» و سورۀ «فیل» با «لإيلاف قریش».

2) - و نیز ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از ابو العباس روایت کرده است، که گفت :

یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهم السلام فرمود: سورۀ «الم تر كيف فعل ربّك» با «لإيلاف قریش»، یک سوره محسوب می شوند.

ص: 324

سورة «الماعون» - [107]

﴿ قوله تعالى: فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ (4) الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ﴾ (5)

236 / [1] - أبو علىّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن يونس بن عمّار، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال:

سألته عن قول اللّه تعالى: ﴿ الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ﴾، أهي وسوسة الشيطان؟

فقال: لا، كلّ أحد يصيبه هذا، ولكن أن يغفلها و يدع أن يصلّي في أوّل وقتها. (1)

237 / [2] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن أبي أسامة زيد الشحّام، قال:

سألت أبا عبد اللّه علیه السلام عن قول اللّه: ﴿ الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ﴾ ؟

قال: هو الترك لها و التوانى عنها. (2)

238 / [3] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن محمّد بن الفُضيل، عن أبي الحسن علیه السلام قال:

هو التضييع لها. (3)

ص: 325


1- مجمع البيان: 834/10، عنه بحار الأنوار: 6/83، و وسائل الشيعة: 114/6 ح4658،و البرهان في تفسير القرآن: 396/8 ح 7 ، و نور الثقلين: 678/5 ح 7، و مستدرك الوسائل: 103/3 ح 3129 .
2- مجمع البيان: 834/10، عنه بحار الأنوار: 6/83، و وسائل الشيعة: 114/4 ح 4659، و البرهان في تفسير البرهان: 396/8 ح 8، و نور الثقلين: 678/5 ح 8
3- مجمع البيان: 834/10 ، عنه وسائل الشيعة : 114/6 ح 4660 ، و البرهان في تفسير البرهان :396/8 ح 9، و نور الثقلين: 678/5 ح 9

فرمایش خداوند متعال: پس وای بر آن نماز گزارانی (4) که در نماز خود، سهل انگاری و بی توجهی می کنند. (5)

1) - ابو على طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از یونس بن عمّار، روایت کرده است، که گفت :

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «کسانی که نسبت به نماز خود فراموش کار هستند»، سؤال کردم، که آیا منظور وسوسۀ شیطان است؟

فرمود: نه، این مورد را هر انسانی مبتلا می شود، بلکه منظور غفلت (و بی اعتنایی) از انجام آن در اول وقت (و کیفیت آن) می باشد.

2) - و نیز ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از ابو اُسامه، زید شحّام روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «کسانی که نسبت به نماز خود فراموش کار هستند»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور ترک کردن و بی اعتنایی نسبت به آن (و کیفیّت آن) می باشد.

3) - و نیز ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از محمد بن فُضیل روایت کرده است، که گفت:

امام كاظم علیه السلام فرمود: منظور از آن تضییع و ضایع کردن نماز است.

ص: 326

سورة «الإخلاص» - [112]

﴿ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1) اللّهُ الصَّمَدُ (2) لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ (3) وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ﴾ (4)

239 / [1] - الشيخ الصدوق: محمّد بن مسعود العيّاشي - رحمه اللّه - فقد روى في كتابه عن عبد اللّه بن محمّد، عن محمّد بن إسماعيل بن السمّاک،عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم، عن أبي عبد اللّه علیه السلام، قال:

من صلّى أربع ركعات فقرأ في كلّ ركعة بخمسين مرّة «قل هو اللّه أحد» كانت صلاة فاطمة علیها السلام ، و هي صلاة الأوّابين. (1)

ص: 327


1- من لا يحضره الفقيه: 564/1 ح 1557 ، عنه وسائل الشيعة: 113/8 ح 10198

به نام خداوند بخشایندۀ مهربان

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: آن (خدای آفریننده) خداوند یکتا و یگانه است (1) خداوندی که همه نیازمندان، قصد او را می کنند (2) (او) نزاییده و نه زاده شده است (3) و برای او هیچ گاه شبیه و مانندی نبوده است. (4)

1) - شیخ صدوق به نقل از عیاشی - با سند او - از هشام بن سالم روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که چهار رکعت (دو تا، دو رکعت) نماز بجای آورد و در هر رکعت پنجاه مرتبه سورۀ «قل هو اللّه أحد» را بخواند ،نماز حضرت فاطمه علیها السلام را بجای آورده و این همان نماز اوّابین خواهد بود.

ص: 328

سورة «الناس» - [114]

﴿ قوله تعالى: مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ﴾ (4)

240 / [2] - أبو عليّ الطبرسي: روى العيّاشي بإسناده عن أبان بن تغلب، عن جعفر بن محمّد علیه السلام ، قال :

قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: ما من مؤمن إلّا و لقلبه في صدره أذنان: أذن ينفث فيها الملك، و أذن ينفث فيها ﴿ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ﴾، فيؤيّد اللّه المؤمن بالملك، و هو قوله سبحانه: ﴿ وَ أَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِنْهُ﴾ (1) . (2)

*****

قد تمّت المستدركات لكتاب التفسير العيّاشي، التي و عثرنا عليها باسم أبي النضر محمّد بن مسعود العيّاشي. في يوم النصف من شعبان المعظم، سنة 1434 ه-.ق، يوم ميلاد الإمام الثاني عشر، التاسع من ولد الإمام الحسين بن عليّ علیهم السلام، الذي يملأ الأرض قسطاً وعدلاً و الحمد للّه أوّلاً و آخراً.

ص: 329


1- سورة المجادلة: 22/58
2- مجمع البيان: 870/10، عنه بحار الأنوار: 48/70. الكافي: 206/22 ح 3، عنه البرهان في تفسير البرهان: 445/8 ح 4.

فرمایش خداوند متعال: از شر وسوسۀ وسوسه گر درونی و نهانی، (به پروردگار پناه می برم). (4)

1) - ابو علی طبرسی به نقل از عیاشی - با سند او - از ابان بن تغلب روایت کرده است، که گفت :

امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: مؤمنی وجود ندارد، مگر این که قلب او دارای دو گوش است، بر یکی از دو گوش (شیطان) وسواس خنّاس می دمد می دمد و بر گوش دیگرش فرشته ای می دمد، پس خداوند متعال مؤمن را به وسیلۀ فرشته تأیید (و حمایت) می نماید؛ و این همان فرمایش خداوند سبحان است که فرموده: «خداوند ایشان را به وسیلهٔ روحی از جانب خودش تأیید می نماید ».

*****

مستدرکات کتاب شریف تفسیر عیاشی، همراه با ترجمه آن در روز نیمه شعبان، سال 1344 هجری قمری ،سال روز ولادت دوازهمین امام و نهمین فرزند از فرزندان امام حسین علیهم السلام، که (با ظهور خود) تمام گیتی را پُر از عدل و داد خواهد نمود، با حمد و ستایش خداوند در تمام مراحل پایان یافت.

جمع 481 صفحه

ص: 330

ص: 331

فهارس هذا الجزء الخامس: أي : مستدركات التفسير العيّاشي

اشاره

ص: 332

1)فهرس الآيات المباركة

الآيات...رقم الآية / الصفحة

سورة «الحمد» - [1]

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾...4/1.

سورة «البقرة» - [2]

﴿ وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَ مَا أُنزِلَ مِن﴾...6/4.

﴿ وَ أَقِيمُوا الصَّلَوَةَ وَ ءَاتُواْ الزَّكَوٰةَ وَ أَرْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ﴾...6/43.

﴿ وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَقَكُمْ وَ رَفَعْنَا ... وَ رَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِنَ﴾...63-64 /8 .

﴿ وَ كَذَلِكَ جَعَلْتَكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ﴾...8/143 .

﴿ يَأَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالاً طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُواْ﴾...10/168.

﴿ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدِّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ﴾...10/173.

﴿ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَتٍ﴾...12/185.

﴿ وَ أَتِمُواْ الْحَجِّ و َالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أَحْصِرْتُمْ فَمَا أَسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْي﴾...14/196.

﴿ الْحَجُّ أَشْهُرٌ مُعْلُومَتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَج فَلا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ﴾...197/ 14.

﴿ فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىٰ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ، فَإِن﴾...16/230.

﴿ وَ إِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةٌ﴾...18/238.

﴿ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ﴾...22/255.

﴿ مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَم نبَتَتْ سَبْعَ﴾...22/261.

سورة «آل عمران» - [3]

ص: 333

﴿ أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ كَمَن... وَ اللّه بَصِيرُ، بِمَا يَعْمَلُونَ﴾...162-163/ 26.

سورة «النساء» - [4]

﴿ يَأَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَحِدَةٍ﴾...28/1 .

﴿ وَ ءَاتُواْ النِّسَاءَ صَدُقَتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ﴾...28/4.

﴿ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَآ ءَاتَنهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ، فَقَدْ﴾...30/54 .

﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى﴾...32/59.

﴿ وَ مَن يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم﴾...34/69.

﴿ وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَن يَقْتُلَ مُؤْمِنًا... وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا﴾...92-93/ 36.

سورة «المائدة» - [5]

﴿ ...الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمْ﴾...40/3.

﴿ الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَت وَ طَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ﴾...40/5.

﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَوةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ﴾...42/6.

سورة «الأنعام » - [6]

﴿ قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ﴾...44/15.

﴿ قُلْ أَى شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَدَةً قُلِ اللّهُ شَهِيدُ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ﴾...44/19.

﴿ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ ءَاتَيْنَنهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِن يَكْفُرْ﴾...46/89.

سورة «الأعراف» - [7]

﴿ يَنبَنِي ءَادَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلَّ ... نُفَصِّلُ الْأَيْسَتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾...31 - 32 / 48.

﴿ وَ نَادَى أَصْحَبُ الْجَنَّةِ أَصْحَب النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا﴾...50/44.

﴿ فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُواْ الْكِتَبَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا﴾...50/169.

﴿ وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ, وَ أَنصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ﴾...52/204.

سورة «التوبة » - [9]

﴿ لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى...قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾...91-93 / 54.

ص: 334

﴿ وَءَاخَرُونَ أَعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلاً صَلِحًا وَ ءَاخَرَ سَيْئًا﴾...56/102.

﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ كُونُواْ مَعَ الصَّدِقِينَ﴾...58/119.

﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قَتَتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ﴾...58/123.

سورة «يونس» - [10]

﴿ قُلْ هَلْ مِن شُرَكَا بِكُم مِّن يَهْدِى إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللّهُ يَهْدِی﴾...62/35.

﴿ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَوَةِ الدُّنْيَا وَ فِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَنتِ﴾...62/64.

﴿ فَهَلْ يَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوا﴾...64/102.

سورة «هود» - [11]

﴿ وَ مَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرُهَا﴾...66/6.

﴿ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا أَوْلَئِكَ يُعْرَضُونَ﴾...66/18.

﴿ وَ لَوْ شَآءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ...جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ﴾...118-119/ 68.

سورة «يوسف» - [12]

﴿ وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ, وَ ءَاتَيْنَهُ حُكْمًا وَ عِلْمًا وَ كَذَلِكَ نَجْزِى﴾...70/22.

﴿ قَالَ أَجْعَلْنِي عَلَىٰ خَزَايِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ﴾...70/55.

﴿ فَلَمَّا جَهْزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذُنَ﴾...72/70.

سورة «الرعد» - [13]

﴿ لَهُ, مُعَقِبَتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ، يَحْفَظُونَهُ و مِنْ﴾...74/11.

﴿ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ تَطْمَيِنُ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللّهِ﴾...74/28.

﴿ وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَ جَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَ ذُرِّيَّةً﴾...76/38.

سورة «إبراهيم» - [14]

﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُوا قَوْمَهُمْ﴾...78/28.

﴿ ربَّنَا إِنّى أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ﴾...78/37.

سورة «الحجر» - [15]

ص: 335

﴿ وَ لَقَدْ مَاتَيْنَكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ﴾...80/87.

سورة «النمل» - [16]

﴿ وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْهَا جَابِرٌ وَ لَوْ شَاءَ لَهَدَنكُمْ﴾...82/9.

﴿ لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيِّمَةِ وَ مِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ﴾...82/25.

﴿ ثُمَّ كُلِى مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِن﴾...84/69.

﴿ إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَنِ وَ إِيتَآيِ ذِي الْقُرْبَى وَ يَنْهَى﴾...84/90.

سورة «الإسراء» - [17]

﴿ إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ﴾...88/9.

﴿ يَوْمَ نَدْعُوا كُل أَنَاسِ، بِإِمَيهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَبُهُ بِيَمِينِهِ ي﴾...88/71.

﴿ وَ إِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَن الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرَى عَلَيْنَا﴾...88/73.

﴿ قُلِ ادْعُواْ اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيَّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ﴾...90/110 .

﴿ وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَ لَمْ يَكُن لَّهُ, شَرِيكَ فِى﴾...92/111.

سورة «الكهف» - [18]

﴿ أمْ حَسِبْتَ أَنْ أَصْحَابَ الْكَهْفِ ... ءَامَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَهُمْ هُدًى﴾...9-13/ 94.

﴿ وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلبِكَةِ أسْجُدُوا لِأَدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَّا إِبْلِيسَ﴾...96/50.

﴿ فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَنهُ ءَاتِنَا غَدَآءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا﴾...98/62.

﴿ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَى أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهُ﴾...98/110.

سورة «طه» - [20]

﴿ قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِى ... إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا﴾...25-35/ 100.

﴿ وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَلِحًا ثُمَّ اهْتَدَى﴾...102/82.

﴿ قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَوَةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَ إِنَّ لَكَ﴾...102/97.

سورة «الأنبياء» - [21]

﴿ لَوْ كَانَ فِيهِمَا الهَةً إِلَّا اللّهُ ... بِالْقَوْلِ وَ هُم بِأَمْرِوِي يَعْمَلُونَ﴾...26-27/ 106.

ص: 336

﴿ أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا﴾...108/30.

﴿ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ي مَا هَذِهِ الثَّمَائِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا﴾...108/52.

سورة «الحجّ» - [22]

﴿ وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجَندِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا﴾...112/9.

﴿ وَ إِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لَّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا﴾...112/26.

﴿ ثُمَّ لْيَقْضُواْ تَقَتَهُمْ وَ لْيُوفُواْ نُذُورَهُمْ وَ لْيَطُوفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾...112/29.

﴿ ذَلِكَ وَ مَن يُعْظِمْ حُرُمَتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ ى﴾...116/30.

﴿ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَرِهِم بِغَيْرِ حَقِّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا﴾...116/40.

﴿ فَكَأَیِّن مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَهَا وَ هِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا﴾...118/45.

﴿ وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيَّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى﴾...118/52.

سورة «المؤمنون» - [23]

﴿ وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ ءَايَةٌ ... إِنِّى بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ﴾...50-51/ 120.

﴿ وَ لَقَدْ أَخَذْنَهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَ مَا يَتَضَرَّعُونَ﴾...122/76.

سورة «النور» - [24]

﴿ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَعْمَلُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظُّمْئَانُ﴾...124/39.

﴿ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ﴾...124/55.

سورة «الفرقان» - [25]

﴿ وَ الَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كَانَ بَيْنَ﴾...128/67.

﴿ قُلْ مَا يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ﴾...128/77.

سورة «الشعراء» - [26]

﴿ فَمَا لَنَا مِن شَفِعِينَ ... أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ﴾...100-102/ 130.

﴿ وَ الشُّعَرَاهُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ﴾...132/224.

سورة «النمل» - [27]

ص: 337

﴿ وَ تَفَقَّدَ الطَّبْرَ فَقَالَ مَا لِي لا أَرَى الْهَدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَالبِينَ﴾...134/20.

﴿ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا ءَاتِيكَ بِهِ ي قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ﴾...134/40.

﴿ وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةٌ مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ﴾...136/82.

سورة «القصص» - [28]

﴿ وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنْ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ﴾...140/5.

سورة «العنكبوت» - [29]

﴿ الم * أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا... صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكَذِبِينَ﴾...1-3/ 142.

﴿ وَ تِلْكَ الأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَلِمُونَ﴾...142/43.

﴿ أئلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَ أَقِمِ الصَّلَوَةَ إِنَّ الصَّلَوَةَ تَنْهَى﴾...144/45.

سورة «لقمان» - [30]

﴿ وَ إِن جَهَدَاكَ عَلَى أَن تُشْرِكَ ... بِهَا اللّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ﴾...15-16/ 146.

﴿ أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ﴾...146/20.

﴿ وَ لَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَمٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن﴾...148/27.

سورة «سبا» - [34]

﴿ وَ جَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَرَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَهرَةٌ﴾...150/18

﴿ قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَحِدَةٍ أن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَدَى ثُمَّ﴾...150/46.

سورة «فاطر» - [35]

﴿ مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ﴾...152/10.

﴿ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ﴾...152/32.

﴿ فإِنَّ اللّهَ يُمْسِكُ السَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَ لَئِن زَالَتَآ﴾...154/41.

سورة «يس» - [36]

﴿ وَ أضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَب ... عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾...13-17/ 156.

﴿ لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَآ أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا أَلَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ﴾...160/40.

ص: 338

سورة «الصافّات» - [37]

﴿ وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُم مُسْئُولُونَ﴾...164/24 .

﴿ فَنَظَرَ نَظْرَةً فِى النُّجُوم ... فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ﴾...88-89/164.

﴿ رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّلِحِينَ ... إِن شَآءَ اللّهُ مِنَ الصَّبِرِينَ﴾...100-102/ 164.

﴿ وَ بَشِّرْنَهُ بِإِسْحَقَ نَبِيًّا مِّنَ ... مُحْسِنٌ وَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ﴾...112-113/ 164.

سورة «ص» - [38]

بیان بعض فضائلها و خواصّها...174.

﴿ أَءُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ ... رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ﴾... 8-9 / 176.

﴿ وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَ لَا تَحْنَتْ إِنَّا وَ جَدْتَهُ صَابِرًا نِعْمَ﴾...176/44.

﴿ مَا لَنَا لا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُهُم مِنَ الأَشْرَارِ﴾...178/62.

﴿ قَالَ يَإِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَى أَسْتَكْبَرْتَ﴾...178/75

سورة «الزمر» - [39]

﴿ قُلْ يَنعِبَادِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا﴾...180/10.

﴿ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَّجُلاً فِيهِ شُرَكَاهُ مُتَشَكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَمًا لِرَجُلٍ﴾ 180/29.

﴿ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ كَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَيْسَ﴾...182/32.

﴿ اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ﴾...42 / 182.

﴿ أن تَقُولَ نَفْسٌ يَنحَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِي جَنبِ اللّهِ وَ إِن كُنتُ﴾...184/56.

﴿ وَ يَوْمَ الْقِيَمَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللّهِ وُجُوهُهُم مُسْوَدَّةٌ أَلَيْسَ﴾...184/60.

سورة «فضلت» - [41]

﴿ إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَالَئِكَةُ﴾...188/30.

سورة «الشورى» - [42]

﴿ أَمْ لَهُمْ شُرَكَؤُا شَرَعُواْ لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَن بِهِ اللّهُ وَ لَوْلَا﴾...190/21.

سورة «الزخرف» - [43]

ص: 339

﴿ لِتَسْتَوُواْ عَلَىٰ ظُهُورِهِ، ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ﴾...192/13.

﴿ وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْتَلُونَ﴾...192/44.

﴿ وَ سئَل مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ﴾...194/45.

﴿ وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ﴾...194/57.

﴿ وَ هُوَ الَّذِى فِى السَّمَاءِ إِلَة وَ فِي الْأَرْضِ إِلَهُ وَ هُوَ الْحَكِيمُ﴾...198/84.

سورة «محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم» - [47]

﴿ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُوا رِضْوَنَهُ, فَأَحْبَطَ﴾...202/28.

سورة «الفتح» - [48]

﴿ هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفًا﴾...25 / 204.

سورة «ق» - [50]

﴿ وَ نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَرَكًا فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّتٍ وَ حَبُّ الْحَصِيدِ﴾...208/9.

سورة «الذاريات» - [51]

﴿ وَ إِنَّ الدِّينَ لَوَقِعٌ ... إِنَّكُمْ لَفِى قَوْلٍ مُخْتَلِفِ﴾...6-8/ 210.

سورة «الطور» - [41]

﴿ وَ الَّذِينَ امَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانِ الْحَقْنَا بِهِمْ﴾...214/21.

سورة «القمر» - [54]

﴿ إنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمٍ نَحْسٍ مُسْتَمِرٌ﴾...218/19.

سورة «الرحمن» - [55]

﴿ رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ﴾...220/17.

﴿ هَلْ جَزَاء الْإِحْسَنِ إِلَّا الْإِحْسَنُ﴾...220/60.

﴿ وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ﴾...222/62.

سورة «الواقعة» - [56]

اشاره

بعض فضائلها و خواصّها...226

ص: 340

﴿ فَأَصْحَبُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ﴾...228/8.

﴿ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ العَظِيمِ﴾...228/74.

سورة «الحديد» - [57]

﴿ يُولِجُ الَّيْلَ فِى النَّهَارِ وَ يُولِجُ النَّهَارَ فِي الْيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ﴾...230/6.

﴿ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ، أَوْلَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَدَاهُ﴾...230/19.

﴿ و مَا أَصَابَ مِن مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَبٍ﴾...232/22.

سورة «المجادلة» - [58]

﴿ لَّا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللهِّ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادٌ اللَّهَ﴾...236/22.

سورة «الصفّ» - [61]

﴿ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ﴾...238/9

سورة «الجمعة» - [62]

﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوَةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا﴾...240/9.

سورة «الطلاق» - [65]

﴿ يَأَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا﴾...242/1.

﴿ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ﴾...244/12.

سورة «التحريم » - [66]

﴿ وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَباتُ بِهِ، وَ أَظْهَرَهُ﴾...246/3.

سورة «الملك » - [67]

﴿ قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ﴾...248/30

سورة «القلم» - [68]

﴿ وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ ... بِأَيْكُمُ الْمَفْتُونُ﴾...3-6/ 250.

سورة «المعارج » - [70]

﴿ فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ﴾...252/40.

ص: 341

سورة «المزّمَل» - [73]

﴿ وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلاً﴾...254/8.

سورة «المدّثر» - [74]

﴿ ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا﴾...256/11.

سورة «القيامة » - [75]

﴿ بَلِ الْإِنسَنُ عَلَى نَفْسِهِى بَصِيرَةٌ﴾...258/14.

سورة «الدهر» - [76]

﴿ هَلْ أَتَى عَلَى الإِنسَننِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مُذْكُورًا﴾...260/1

﴿ إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَيْنَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجِ ... إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا﴾...2-3/ 262.

﴿ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَفِرِينَ مَلَسلا ... رُبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا﴾...4-10/ 262.

﴿ فَوَقَتَهُمُ اللّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْم ... بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيرًا﴾...11-12/ 262.

سورة «المرسلات» - [77]

﴿ أَلَمْ نَجْعَل الأَرْضَ كِفَاتًا ... أَحْيَاهُ وَ أَمْوَتًا﴾...25-26/ 272.

سورة «النبأ» - [78]

﴿ عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ ... عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ﴾...1-2/ 274.

﴿ لنبِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا﴾...274/23.

﴿ يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَئِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَن أَذِنَ﴾...274/38.

سورة «النازعات » - [79]

﴿ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ مَن يَخْشَئهَا﴾...278/45.

سورة «العبس» - [80]

﴿ كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ ... فَمَن شَاءَ ذَكَرَهُ﴾...280/12.

﴿ فِي صُحُفِ مُكَرَّمَةٍ ... كِرَامِ بَرَرَةٍ﴾...13-16/ 280.

﴿ فَلْيَنظُرِ الْإِنسَنُ إِلَىٰ طَعَامِهِ﴾...280/24.

ص: 342

سورة «التكوين» - [81]

﴿ فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنُسِ ... الْجَوَارِ الْكُنَّسِ﴾...282/16.

سورة «المطفّفين» - [63]

﴿ كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُواْ يَكْسِبُونَ﴾...284/14.

﴿ إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُواْ كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ ... وَ إِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ﴾...29-30/ 284.

سورة «الانشقاق» - [84]

﴿ لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ﴾...288/19.

سورة «البروج» - [85]

﴿ إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُواْ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ﴾...290/10.

﴿ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُواْ فِي تَكْذِيبٍ ... فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظِم ﴾...19-22/ 292.

سورة «الأعلى» - [87]

﴿ سَبِّح اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلَى﴾...294/1.

سورة «الفجر» - [89]

﴿ فَأَمَّا الْإِنسَنُ إِذَا مَا ابْتَلَنهُ رَبُّه ... فَيَقُولُ رَبِّي أَهَننَنِ﴾...15-16/ 296.

سورة «البلد» - [80]

﴿ وَ وَالِدٍ وَ مَا وَلَدَ﴾...298/3.

سورة «الليل» - [92]

﴿ فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَ اتَّقَى ... وَ أَمَّا مَن بَخِلَ وَ اسْتَغْنَى﴾...5-8 /300.

﴿ وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنَى ... إِذَا تَرَدَّى﴾...9-11/ 302.

سورة «الضحى» - [93]

﴿ أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَتَاوَى ... وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِث﴾...6-11/ 302.

سورة «الشرح» - [94]

﴿ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ﴾...304/7.

ص: 343

سورة «القدر» - [97]

﴿ إِنَّا أَنزَلْتَهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ... سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ﴾...1-5/ 306.

سورة «التكاثر» - [102]

﴿ ثُمَّ لَتُسْتَلُنْ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ﴾...310/8.

سورة «الهمزة» - [104]

﴿ وَيْلٌ لِكُلّ هُمَزَةٍ أُمَزَةٍ ... الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ﴾...1-2/ 312.

﴿ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ﴾...312/3.

سورة «الفيل» - [105]

﴿ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَب الفيلِ﴾...314/1.

﴿ أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِى تَضْلِيلٍ ... وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ﴾...2-3/ 314.

﴿ تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ ... فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مأْكُولِ﴾...4-5/ 314.

سورة «القريش» - [106]

﴿ لِإيلَفِ قُرَيْشٍ ... إِى لَفِهِمْ رِحْلَةَ الشَّتَآءِ وَ الصَّيْفِ﴾...1-2/ 318.

﴿ فَلْيَعْبُدُوا رَبِّ هَذَا البَيْتِ ... الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَ ءَامَنَهُم﴾...3-4/ 318.

سورة «الماعون» - [107]

﴿ فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ... الَّذِينَ هُمْ عَن صَلاتِهِمْ سَاهُونَ﴾...4-5/ 320.

سورة «الإخلاص» - [112]

﴿ قُل هُوَ اللّهُ أَحَدٌ ... وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدُ﴾...1-4/ 322.

سورة «الناس» - [114]

﴿ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ﴾...324/4.

ص: 344

2)فهرس الأحاديث الشريفة: حرف الألف

الحدیث...المعصوم - الصفحة

آيتين في كتاب اللّه، خصّ اللّه الناس أن لا يقولوا على اللّه ... الإمام الصادق علیه السلام-...50

آية في كتاب اللّه مسجّلة ...الإمام الصادق علیه السلام -...220 .

الأئمّة من ذرّيتهما..... الإمام الصادق علیه السلام -...150 .

اتّبع سبيل محمّد و عليّ 8....الإمام الصادق علیه السلام-... 146 .

أتدري يا ابن أمّ سُليم! من هم؟... النبيّ علیه السلام -... 74 .

اتّقوا المحقّرات من الذنوب، فإنّ لها طالباً، لا يقولنّ ...الإمام الصادق علیه السلام -...146 .

اجعلوها في ركوعكم....... النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-...228، 294 .

إذا أسرفوا سيّئة و أقتروا سيّئة...الإمام الباقر علیه السلام-...128 .

إذا كان لكلّ إنسان رأس فعليه أن يؤدّي عنه فطرته...الإمام الصادق علیه السلام-...6.

إذا نشرت الدوّاوين، و نصبت الموازين لم ينصب لأهل البلاء... النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-...180 .

أرسل اللّه على أصحاب الفيل طيراً مثل الخطّاف و نحوه...الإمام الصادق علیه السلام -...314.

أرسل علىّ علیه السلام إلى أسقف نجران، يسأله عن أصحاب الأُخدود...الإمام الباقر علیه السلام-...290.

أشهد على أبي أنّه كان يقول: ما بين أحدكم و بين أن يغبط...الإمام الصادق علیه السلام-...76 .

اسمي في تلك الأسامي ؟ قال: نعم...الإمام الصادق علیه السلام-...228 .

اطلبها في تسع عشرة وإحدى و عشرين و ثلاث و عشرين ...الإمام الصادق علیه السلام-...308.

أقول كما قال أخي موسى: ﴿ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِى....النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-...102.

ص: 345

اكتب، فأملى: أنّ من قولنا: إنّ اللّه يحتجّ على العباد...الإمام الصادق علیه السلام-54.

ألك زوجة ؟...الإمام عليّ علیه السلام-...28، 208،84 .

ألم تر كيف فعل ربّك» و «لإيلاف قريش» سورة واحدة...أحدهما علیهم السلام-318.

ألم يكن عليّ علیه السلام قويّاً في دين اللّه عزّ و جلّ؟ قال: بلى...الإمام الصادق علیه السلام -...204.

إلى علمه الذي يأخذ، عمّن يأخذه...الإمام الباقر علیه السلام-...280.

أما أنّه سيدعى كلّ أناس بإمامهم، أصحاب الشمس...الإمام الصادق علیه السلام-...88.

أمان لأمّتى من السرق: ﴿ قُل أدْعُوا اللّه أوِ أدْعُوا الرَّحْمَنَ﴾...النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-...92.

أمان لأمّتي من السيف: ﴿ قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا ...﴾...النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-...92.

أملح أقرن، و نزل من السماء على الجبل الأيمن من مسجد...الإمام الباقر علیه السلام-...172.

أنّ اسم إبليس الحارث و إنّما قول اللّه عزّ وجلّ: ﴿ يَابْلِيسُ﴾... الإمام الرضا علیه السلام -...178

إنّ أفضل ما يقرأ في الفرائض ﴿ إنّا أنزلناه في ليلة القدر﴾... الإمام الكاظم و الهادي علیهم السلام -... 308

إنّ «البصبصة» أن ترفع سبّابتيك إلى السماء...الإمام الکاظم علیه السلام-...254.

إنّ «الصالحين»، التسعة من ذريّة الحسين...النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-..36.

إنّ الكفّار و المشركين يعيّرون أهل التوحيد في النار...الإمام الباقر علیه السلام-...312.

إنّ اللّه تعالى قال لي: يا محمّد! و لقد آتيناك سبعاً...النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-4.

إنّ المراد بقوله : ﴿ أتَّبَعُواْ مَا أَسْخَطَ اللّهَ﴾، يعني موالاة...الإمام الصادق علیه السلام -...202.

إن المؤمن ليشفع لجاره و ما له حسنة، فيقول: يا ربّ!...الإمام الباقر علیه السلام -...130.

إن المؤمن ليشفع يوم القيامة لأهل بيته، فيشفّع فيهم...الإمام الصادق علیه السلام -....130.

إنّ أهل النار يقولون: ﴿ مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا ...﴾...الإمام الصادق علیه السلام-178.

﴿ إنّ اللّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا...﴾...الإمام الرضا علیه السلام-...74.

أن جعل فيهم أئمّة، من أطاعهم أطاع اللّه...الإمام الباقر علیه السلام-...32.

إنّ رجلاً من بني إسرائيل سألني بالمدينة...الإمام الرضا علیه السلام-...160.

إن علم عليّ علیه السلام في آية...الإمام السجّاد علیه السلام-...118.

ص: 346

أنّ عليّاً علیه السلام كان يضرب بالسوط و بثلثه و بنصفه...الإمام الباقر علیه السلام-...242.

إنّ فيك لخصلتين كانتا في عيسى ابن مريم....النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-...194.

إنّ للقائم منّا غيبة يطول أمدها...الإمام الصادق علیه السلام-...288.

أنّ الوحيد ولد الزنا...الإمام الباقر و الصادق علیهم السلام-...256.

أنّ كلّ واحدة منهما حدّثّ أباها بذلك، فعاتبهما رسول اللّه...الإمام الباقر علیه السلام-...246.

أي لا تغيّر الإمامة...الإمام الصادق علیه السلام-...62.

أي يطلبون لسبيل اللّه زيغاً عن الاستقامة، يحرّفونه...الإمام الباقر علیه السلام-...68.

إنّه كان في يوم الأربعاء في آخر الشهر، لا تدور...الإمام الباقر علیه السلام-...218

[إنّه] لم يكن من الملائكة، و كانت الملائكة ترى أنّه منها...الإمام الصادق علیه السلام-...96.

أي مع آل محمّد :...الإمام الباقر علیه السلام-...58

حرف الباء

﴿ بَلِ الْإِنسَنُ عَلَى نَفْسِهِى بَصِيرَةٌ﴾، هو أعلم بما يطيق...الإمام الصادق علیه السلام-...258

﴿ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ * لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ ...﴾...الإمام الصادق علیه السلام-....108.

بهما جميعاً....الإمام الصادق علیه السلام-...8.

حرف التاء

«التبتّل» أن تقلّب كفّيك في الدعاء إذا دعوت....الإمام الکاظم علیه السلام-...254.

«التضرّع»، رفع اليدين...الإمام الصادق علیه السلام-...122

تعول أقواماً بالعلم فأغناهم بك...الإمام الرضا علیه السلام-302.

تفترق أمّتي ثلاث فرق، فرقة على الحقّ لا ينقص الباطل...النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-...104

تعتلج النطقتان في الرحم فأيّتهما كانت أكثر جاءت تشبهها...الإمام عليّ علیه السلام-...232

التقيّة دين اللّه عزّ و جلّ...الإمام الصادق علیه السلام-...72.

حرف الجيم

جاء العبّاس إلى أمير المؤمنين علیه السلام فقال: انطلق بنا نبايع....الإمام الرضاء علیه السلام -...142.

حرف الخاء

ص: 344

خطوات الشيطان وَلاية الأوّل و الثاني...الإمام الصادق علیه السلام-...10.

حرف الدال

دجاجة ميتة فخرجت منها بيضة، فأكلها؟ قال: لا...الإمام عليّ علیه السلام-...10.

حرف الذال

ذكر النعمة أن تقول: «الحمد للّه الذي هدانا للإسلام...الإمام الصادق علیه السلام-...192

﴿ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيرِهِم﴾، قال: نزلت فينا...الإمام الباقر علیه السلام-...116.

الذين اتّبعوا رضوان اللّه هم الأئمّة، و هم و اللّه!...الإمام الصادق علیه السلام-...26.

«الذين كفروا» ، يعني بني أميّة...الإمام الباقر علیه السلام-...124.

حرف الراء

﴿ الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَنِ﴾، الشطرنج...الإمام الصادق علیه السلام-...116.

الرجل السلم للرجل حقّاً عليّ علیه السلام و شيعته...الإمام الباقر علیه السلام-...180.

حرف السين

سبعة في ظلّ عرش اللّه عزّ وجلّ يوم لا ظلّ إلّا ظلّه....النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-...22

سل تفقّهاً ولا تسأل تعنّتاً، طعم الماء طعم الحياة...الإمام الصادق علیه السلام-...108.

سمعت أبا عبد اللّه علیه السلام يقول في قول اللّه عزّ و جلّ...الإمام الباقر علیه السلام-...248

حرف الشين

شكا موسى علیه السلام إلى ربّه الجوع في ثلاثة مواضع...الإمام الباقر علیه السلام-...98

شهادة ولد الزنا أتجوز؟ قال: لا...الإمام الباقر علیه السلام-...192

«الشهداء»، عمّي حمزة...النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-...34

حرف الصاد

صاحب البطن الغالب يتوضّأ في صلاته، فيتمّ ما بقي...الإمام الباقر علیه السلام-...42.

«الصدق» ولايتنا أهل البيت...الإمام عليّ علیه السلام-...182

حرف الظاء

الظاهرة الإمام الظاهر و الباطنة الإمام الغائب...الإمام الكاظم علیه السلام-...148

ص: 348

حرف العين

العارف منكم هذا الأمر، المنتظر له، المحتسب...الإمام الباقر علیه السلام-...230

عليه عشر كفّارات، لكلّ مرّة كفّارة، فإن أكل أو شرب فكفّارة...الإمام الكاظم علیه السلام-...12

حرف الفاء

فأمّا من يهدي إلى الحقِّ فهم محمّد وآل محمّد علیهم السلام من...الإمام الباقر علیه السلام-...62

﴿ فَإِن يَكْفُرْ بِها هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَ كُلنَا...﴾....الإمام الصادق علیه السلام-...46.

فأغناك بالوحي، فلا تسأل عن شيئ أحداً...الإمام الرضاء علیه السلام-...302.

﴿ فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى﴾ ممّا آتاه اللّه...الإمام الباقر علیه السلام-...300.

«الفحشاء»، الأوّل و«المنكر»، الثاني و «البغي»، الثالث...الإمام الباقر علیه السلام-...86.

فرداً لا مثل لك في المخلوقين، فآوى الناس إليك...الإمام الرضاء علیه السلام-...302.

فسلي يا أمّ هانئ!...الإمام الباقر علیه السلام-...282.

فليجعلها الأولى التي فاتته و استأنف العصر، و قد قضى القوم...الإمام الصادق علیه السلام-...18

فهل أفتيته فيها؟...الإمام الهادي علیه السلام-...136

في ليلتين: ليلة ثلاث و عشرين وإحدى و عشرين...الإمام الباقر علیه السلام-...306

فينا ضرب اللّه الأمثال، فنحن القرى التي بارك اللّه فيها...الإمام الباقر علیه السلام-...150.

حرف القاف

قال أمير المؤمنين علیه السلام في قول اللّه عزّ و جلّ: ﴿ وَ ءَاوَيْنَهُمَآ...الإمام الباقر علیه السلام-...120

قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: ما من مؤمن إلّا و لقلبه في صدره...الإمام الصادق علیه السلام-...324

قبل التروية يصوم و يوم التروية و يوم عرفة، فمن فاته...الإمام الصادق علیه السلام-...14

قرابة الرسول صلی اللّه علیه و آله و سلم و سيد هم أمير المؤمنين علیه السلام أمروا بمودّتهم...الإمام الباقر علیه السلام-...28

حرف الکاف

كان بين البشارتين خمس سنين...الإمام الصادق علیه السلام-...166.

كان شيئاً ولم يكن مذكوراً...الإمام الباقر علیه السلام-...260.

كان مذكوراً في العلم ولم يكن مذكوراً في الخلق...الإمام الباقر علیه السلام-...260

ص: 349

كانوا عشرة و على مثالهم عشرة يقتلون في هذا السوق...الإمام عليّ علیه السلام-...292

كثرة الدعاء أفضل، و قرأ هذه الآية: ﴿ قُلْ مَا يَعْبَؤُا ...﴾...الإمام الباقر علیه السلام-...128

كلّ إمام انتحل إمامة ليست له من اللّه...الإمام الباقر علیه السلام-...186.

﴿ کَلَّاً إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ﴾، قال: القرآن...الإمام الصادق علیه السلام-...280

كلّا، فو الذي و نفسي بيده! حتّى لا تبقى قرية إلّا و ينادي...الإمام عليّ علیه السلام-...238

﴿ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ﴾، قول: «لا إله إلّا اللّه، محمّد رسول اللّه...الإمام الصادق علیه السلام-...152

الكلمة، الإمام، و الدليل على ذلك قوله...الإمام الرضاء علیه السلام-...190.

حرف اللام

لئن عافى اللّه سبطَي نبيّه محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم ممّا بهما من سقم...الإمام عليّ علیه السلام-...262.

لا تجمع بين سورتين في ركعة واحدة إلّا «الضحى»...الإمام الصادق علیه السلام-...318

لا، كلّ أحد يصيبه هذا، ولكن أن يغفلها ويدع أن يصلّي....الإمام الصادق علیه السلام-...320

لأنّ الهدهد يرى الماء في بطن الأرض كما يرى أحدكم....الإمام الصادق علیه السلام-...134

لا، و اللّه! لا يأويني و إيّاه سقف بيت أبداً...الإمام الصادق علیه السلام-...200.

﴿ لَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ﴾ : في الدين...الإمام الباقر علیه السلام-...68.

لا يضحّى بالليل = الرضا،...14

لم يقل أحد إذا أراد أن ينام: ﴿ إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَوَاتِ...﴾ الإمام الكاظم علیه السلام-...154

لمّا قال النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم: يا عليّ ! لولا أنّني أخاف...الإمام الصادق علیه السلام-...196

لما مرض الحسن و الحسين عادهما رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم فقال لي .. الإمام عليّ علیه السلام-...264

اللّهمّ إنّي أقول كما قال أخي موسى: اللّهمّ اجعل لي...النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-...100

لو أخرج اللّه ما في أصلاب المؤمنين من الكافرين...الإمام الصادق علیه السلام-...206

لو أنّ رجلاً أنفق على طعام ألف درهم، و أكل منه مؤمن...الإمام الصادق علیه السلام-...310

لو كلّفكم قومكم ما كلّفهم قومهم فافعلوا فعلهم...الإمام الصادق علیه السلام-...94

لو يعلمون ما فيها لقرأها الرجل كلّ يوم عشرين مرّة....الإمام عليّ علیه السلام-...294

ص: 350

ليس هذا ديننا، فاعتزله...الإمام الهادي علیه السلام-...144

ليعطفنّ هذه الآية على بني هاشم عطف الناب الضروس...الإمام عليّ علیه السلام-...140

حرف الميم

ما «النعيم» عندك يا نعمان؟...الإمام الصادق علیه السلام-...310

ما ترك رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم ﴿ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ ...﴾... الإمام الصادق علیه السلام-...44

﴿ مَا فَرّطتُ فِي جَنم سبِ اللّه﴾، قال: نحن جنب اللّه...الإمام الباقر علیه السلام-...184

ما كرهت إمارتك و لكنّي أرى القرآن يزاد فيه، فحلفت...الإمام عليّ علیه السلام-...292

ما من أحد ينام إلّا عرجت نفسه إلى السماء و بقيت روحه...الإمام الباقر علیه السلام-...182

ما من عبد إلّا و في قلبه النكتة، نكتة سوداء...الإمام الباقر علیه السلام-...284

ما من مؤمن إلّا و لقلبه في صدره أذنان: أذن ينفث فيها...النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-236

ما نوى عبد أن يقوم أيّة ساعة نوى يعلم اللّه ذلك منه...الإمام الباقر علیه السلام-...98

ما يصنع الإنسان أن يتعذّر الى الناس خلاف ما يعلم اللّه منه ؟...الإمام الصادق علیه السلام-...258

ما يصنع أحدكم أن يظهر حسناً و يسرّ سيّئاً؟...الإمام الصادق علیه السلام-258

﴿ مثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ﴾، نزلت في عليّ ...الإمام الصادق علیه السلام-...24

«المشارق»، الأنبياء و «المغارب»، الأوصياء علیهم السلام-...252

«المشرقين»، رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و أمير المؤمنين علیه السلام و «المغربين» الإمام الصادق علیه السلام-...220

الملاعنة إذا لاعنها زوجها لم تحلّ له أبداً و إن تزوّجت...الإمام الصادق علیه السلام-...16

من حدّث عنّا بحديث فنحن مسائلوه عنه يوماً، فإن صدق...الإمام الصادق علیه السلام-...184

من دفع فضل أمير المؤمنين علیه السلام على جميع من بعد النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم...الإمام المجتبى علیه السلام-...6

من صلّى أربع ركعات فقرأ في كلّ ركعة بخمسين مرّة...الإمام الصادق علیه السلام-...322

منّ عليَّ ربّي، و هو أهل المنّ...النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-...302

من قرأ في عقيب صلاة الجمعة «فاتحة الكتاب» مرّة...النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-...240

من قرأ سورة «الواقعة» قبل أن ينام لقى اللّه و وجهه كالقمر...الإمام الباقر علیه السلام-...226.

ص: 351

من قرأ سورة «ص» في ليلة الجمعة أعطي من خير الدنيا....الإمام الباقر علیه السلام-...174

من قرأ في كلّ ليلة جمعة «الواقعة»، أحبّه اللّه و حبّبه...الإمام الصادق علیه السلام-...226

من مات منكم على هذا الأمر منتظراً له، كان كمن كان في....الإمام الصادق علیه السلام-...64

حرف النون

«النبأ العظيم»، عليّ علیه السلام و فيه اختلفوا ؛ لأنّ رسول اللّه الإمام الباقر علیه السلام-...274

نحن الناس و نحن المحسودون و فينا نزلت...الإمام الباقر علیه السلام-...30

نحن بقيّة تلك العترة...الإمام الباقر علیه السلام-...78

نحن جنب اللّه...الإمام الباقر علیه السلام-...184

نحن خزّان اللّه على دينه نخزنه و نستره و نكتتم به من...الإمام الصادق علیه السلام-...176

نحن قبلة اللّه و نحن كعبة اللّه...الإمام الصادق علیه السلام-...8

نحن قوّام اللّه على خلقه...الإمام الصادق علیه السلام-...88

نحن كلمات اللّه التي لا تدرك فضائلنا ولا تستقصى...الإمام الرضاء علیه السلام-...148

نحن - و اللّه ! - المأذون لهم يوم القيامة...الإمام الصادق علیه السلام-...276

نحن - و اللّه ! - المأذون لهم يوم القيامة و القائلون...الإمام الصادق علیه السلام-...276

نزلت في عليّ بن أبي طالب علیه السلام...الإمام الباقر علیه السلام-...34

نزلت في علي علیه السلام و الذين استهزءوا به من بني أميّة...الإمام الصادق علیه السلام-...286

نزلت هذه الآية يوم الغدير...الإمام الصادق علیه السلام-...40

نزل ﴿ وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ في تبليغك ...﴾...الإمام الصادق علیه السلام-...250

نسختها ﴿ فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ﴾...الإمام الصادق علیه السلام-...90

نسختها ﴿ فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ و أعرض عن المشركين﴾...الإمام الباقر علیه السلام-...90

نعم، إذا اضطرّ إليه، أما سمعت قول يوسف...الإمام الصادق علیه السلام-...70

نعم، إذا قرىء و عندك القرآن وجب عليك الإنصات والاستماع...الإمام الصادق علیه السلام-...52

النعمة الظاهرة ، النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم، و ما جاء به من معرفته....الإمام الباقر علیه السلام-...148

ص: 352

«الوالد» أمير المؤمنين علیه السلام، «و ما ولد» الحسن و الحسين علیهم السلام...الإمام الباقر علیه السلام-...298

الوالد، رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و ما ولد، فالأئمّة علیهم الاسلام...الإمام عليّ علیه السلام-...298

الولاية أن تقوموا مثنى...الإمام الباقر علیه السلام-...150

و الذي بعث محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم بالحقّ بشيراً و نذيراً! إنّ الأبرار...الإمام السجّاد علیه السلام-...140

و اللّه ! لأقتلنّ معاوية و أصحابه...الإمام عليّ علیه السلام-...60

و اللّه ! لنشفعنّ لشيعتنا، و اللّه! لنشفعنّ لشيعتنا حتّى...الإمام الصادق علیه السلام-...130

و اللّه ! ما كان سقيماً و ما كذب...الإمام الباقر و الصادق عليهم السلام-...164

﴿ وَ رَجُلاً سَلَمًا لِرَجُلٍ) ، هذا مثلنا...آبائه علیهم السلام-...182

﴿ وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ﴾، قال: عن ولاية عليّ ...النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم-...164

ولايتنا أهل البيت - و أهوى بيده إلى صدره - فمن لم يتولّنا...الإمام الصادق علیه السلام-...152

ولا يتنا ولاية اللّه التي لم يبعث نبيّ قطّ إلّا بها...الإمام الصادق علیه السلام...194

﴿ هوَ لَذِكْرُ اللّهِ أَكْبَرُه﴾، عند ما أحلّ و حرّم...الإمام الصادق علیه السلام-144

و ما هو ؟ قلت: طيلساني هذا، قال: و ما بال الطيلسان؟...الإمام الصادق علیه السلام-...48

﴿ وَ مَا يَعْقِلُهَا إِلَّا ...﴾، فقال: نحن...الإمام الصادق علیه السلام-...142

و يحك! إنّ مسئلتك لصعبة، أما قرأت قوله عزّ وجلّ...الإمام الجواد علیه السلام-...106

حرف الهاء

هذا مولى لأبي عبد اللّه علیه السلام كان يسكن العراق...الإمام الرضاء علیه السلام-...272

هذا - و اللّه ! - من الذين قال اللّه تعالى: ﴿ وَ نُرِيدُ أَن نَّمُنَّ ...﴾ ...الإمام الباقر علیه السلام-...140

هذه المسألة من تلقاء نفسك أو أمرك بها إنسان؟...الإمام الصادق علیه السلام-...176

هذه في الذين يخرجون من النار...الإمام الباقر علیه السلام-...274

هم قوم تعلّموا و تفقّهوا بغير علم، فضلوّا و أضلّوا...الإمام الصادق علیه السلام-...132

هم و اللّه! شيعتنا أهل البيت، يفعل اللّه ذلك بهم على ... الإمام السجّاد علیه السلام-...126

ص: 353

هنّ المسلمات...الإمام الصادق علیه السلام-...42

هو إسماعيل...الإمام الصادق علیه السلام-...172

هو الأخ و الأب و الرجل يوصى إليه، و الذي يجوز أمره...الإمام الباقر علیه السلام-... 18

هو الأوّل ثاني عطفه إلى الثاني...الإمام الصادق علیه السلام-...112

هو الترك لها و التواني عنها...الإمام الصادق علیه السلام-...320

هو التضييع لها...الإمام الكاظم علیه السلام-...320

هو الحفوف و الشعث، قال: و من التفث أن تتكلّم في...الإمام الصادق علیه السلام-...114

هو الحلق، و ما في جلد الإنسان...الإمام الصادق علیه السلام-...114

هو أعلم بنفسه ذاك إليه...الإمام الصادق علیه السلام-...258

هو حفوف الرأس...الإمام الصادق علیه السلام-...114

هو من ظلم آل محمّد و قتلهم و منعهم حقّهم...الإمام الصادق علیه السلام-...86

هي سورة الحمد، و هي سبع آيات، منها...الإمام الصادق علیه السلام-...80

هي ليلة إحدى و عشرين أو ليلة ثلاث و عشرين...الإمام الصادق علیه السلام-...306

هي ما افتتح الصلاة عليه...الإمام الصادق علیه السلام-...20

هي محبوكة إلى الأرض...الإمام الرضاء علیه السلام-...210

حرف الياء

اشاره

﴿ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ﴾، بإقامة حافظه...الإمام الصادق علیه السلام-...40

يا أبا محمّد! إنّ اللّه حكم عدل، إذا كان هو أفضل...الإمام الصادق علیه السلام-...222

يا ابن آدما! لا يكن أكبر همّك يومك الذي إن فاتك...الإمام عليّ علیه السلام-...66

یا سدير! سمعي و بصري و شعري و بشري و لحمي و دمي من الإمام الصادق علیه السلام-...120

يا علاء! إنّ اللّه يقول: ﴿ وَ مِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ﴾...الإمام الصادق علیه السلام-...224

يا عليّ ! إنّ اللّه أخذ في الإمامة كما أخذ في النبوّة...الإمام الجواد علیه السلام-...70

يجلس من ركوعه فيتشهّد ثمّ يقوم فيتمّ...الإمام الصادق علیه السلام-...20

ص: 354

«اليسر»، الولاية» و«العسر»، الخلاف و موالاة أعداء اللّه...الإمام الصادق علیه السلام-...12

يصدأ القلب، فإذا ذكّرته بآلاء اللّه انجلى عنه...الإمام الصادق علیه السلام-...284

يعني استكملوا طاعة اللّه و رسوله و الولاية...الإمام الصادق علیه السلام-...188

يعني بذلك قول النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم: لا ترجعوا بعدي كفّاراً يضرب... الإمام الصادق علیه السلام-...78

يعني بهم آل محمّد :الإمام الصادق علیه السلام-...112

يعني يستكملوا الكفر بالولاية...الإمام الباقر علیه السلام-...82

يعني [انصب] عليّاً، للولاية...الإمام الصادق علیه السلام-...304

يكون دونهم، فيلحقهم اللّه بهم...أحمدهما علیهم السلام-...216

يمثّل أعمال آبائهم و يحفظ الأطفال بأعمال آبائهم...الإمام الباقر علیه السلام-...214

يومئ إيماءً...الإمام الصادق علیه السلام-...20

ص: 355

3):فهرس الآثار

«الفضل»، رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم و «الرحمة»، أمير المؤمنين علیه السلام و فضل ...ابن عبّاس-...8، 46

المؤذن، أمير المؤمنين علیه السلام...ابن أُذينة-...50

أمير المؤمنين علیه السلام هو «القَصْرِ المَشِيدِ»، و «البثْرِ المُعَطَّلَةِ» فاطمة علیها السلام...صالح بن سهل-... 118

إنّ إبراهيم علیه السلام رأى في المنام أن يذبح ابنه و قد كان حجّ بوالدته...قیل-...168

أنّ ستّة نفر لعبوا في الفرات، فغرق واحد منهم...السکونی-...36

إنّ عليّاً علیه السلام مرّ بقوم يلعبون الشطرنج...الاصبغ بن نباتة -...110

أنّه كما يقول الإنسان لمن يزجره عن أمر: إن فعلت فجزاؤك...بكر بن صالح-...38

أنّهما كانا يقرءان في الركعتين الثالثة و الرابعة...أبو سعيد الأدمي-...230

أنّ رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم أخرج الأصنام من المسجد، فطلبت...أبو عليّ الطبرسي-...90

دعا اللّه الطير الأبابيل فأعطاها حجارة سوداء عليها الطين...ابن عبّاس-...316

سبيلنا أهل البيت، القصد السبيل الواضح...زید بن عليّ-...82

كان شيئاً مقدوراً و لم يكن مكوّناً...(مضمرة) حمران-...260

مرض الحسن و الحسين علیهم السلام مرضاً شديداً حتّى عادهما...ابن عبّاس-...262

نحن الناس المحسودون، و فضلة النبّوة...ابن عبّاس-...32

هي جزاؤه إن جازاه...أبو محلز-...38

ص: 356

الفهارس العامّة: لمجموع الأجزاء الخمسة

اشاره

ص: 357

4): فهرس أعلام النبيّ و عترته المعصومين علیهم السلام

أحمد صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 1): 180. (ج 4): 564.

محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 1): 30، 42، 68، 94، 168، 170، 198، 202، 204، 206، 210، 236، 248، 250، 392، 586، 640. (ج 2): 32، 50، 66، 78، 126، 134، 188، (ج 5): 62، 146، 192، 326، 472، 480، 498، 576، 628، 656. (ج 3): 6، 8، 38، 46، 104، 198، 218، 252، 276، 278، 330، 340، 386، 410، 470، 506. (ج 4): 16، 104، 196، 206، 240، 258، 280، 418، 434، 452، 488، 518، 550، 574، 576، 582. (ج 5): 62، 146، 192.

محمّد رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 1): 40، 282. (ج 2): 86، 164، 428، 640. (ج 3): 222، 286، 386، 466. (ج 4): 286، 420، 456، 472.

رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 1): 28، 30، 32، 34، 36، 38، 48، 68، 70، 74، 78، 86، 92، 94، 100، 112، 114، 118، 148، 164، 180، 208، 228، 230، 268، 280، 282، 284، 288، 292، 332، 340، 360، 364، 368، 402، 406، 414، 436، 486، 506، 508، 512، 548، 564، 592، 596، 610، 612، 614، 618، 630، 634، 636، 640، 642. (ج 2): 12، 18، 26، 34، 44، 60، 72، 78، 80، 112، 122، 136، 138، 146، 152، 154، 164، 170، 172، 176، 178، 186، 188، 196، 212، 244، 278، 290، 294، 302، 312، 322، 326، 342، 344، 346، 350، 352، 362، 366، 368، 378، 382، 386، 394، 428، 446، 468، 472، 474، 582، 534، 542، 554،

ص: 358

558، 578، 588، 608، 622، 636، 640، 642، 654، 658، 660، 662، 666، 688، 690، 696، 700، 704، 718، 722، 734. (ج 3): 6، 16، 46، 58، 64، 66، 84، 90، 96، 106، 112، 114، 128، 148، 154، 164، 178، 186، 214، 218، 224، 238، 246، 252، 254، 258، 264، 268، 270، 272، 294، 300، 302، 304، 312، 316، 328، 330، 336، 344، 356، 364، 374، 378، 384، 386، 390، 392، 406، 408، 418، 426، 438، 440، 442. (ج 4): 8، 10، 14، 28، 62، 78، 128، 190، 198، 200، 210، 212، 226، 240، 246، 248، 266، 282، 286، 298، 304، 316، 332، 348، 356، 360، 366، 368، 376، 378، 380، 398، 402، 408، 424، 436، 444، 452، 456، 458، 460، 482، 486، 488، 494، 496، 514، 516، 522، 524، 528، 536، 538، 540، 548، 552، 556، 560، 566، 568، 570، 572، 574، 604، 624، 630، 634، 638، 650، 658. (ج 5): 4، 8، 22، 34، 44، 54، 74، 76، 90، 100، 102، 104، 112، 126، 176، 180، 194، 198، 212، 214، 220، 228، 230، 236، 240، 246، 258، 264، 266 ،268، 294.

النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 1): 94، 162، 260، 266، 274، 328، 336، 408، 430، 438، 594، 604، 610، 634. (ج 2): 74، 98، 126، 136، 146، 150، 154، 162، 164، 172، 198، 222، 266، 302، 314، 360، 388، 444، 456، 458، 460، 546، 548، 642، 646، 656، 666، 686. (ج 3): 46، 50، 62، 88، 128، 196، 308، 314، 332، 352، 388، 412، 420، 452، 462، 490، 514. (ج 4): 242، 266، 296، 450، 454، 460، 516، 532، 548، 612، 662. (ج 5): 6، 34، 36، 44، 78، 92، 148، 164، 196، 244، 246، 264، 268، 292، 302، 310.

النبيّ المرسل صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 3): 522.

نبی اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 1): 268، 408. (ج 2): 246. (ج 3): 290.

نبيّ الرحمة صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 4): 128.

ص: 359

اسرائیل صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 1): 180.

*****

أمیر المؤمنین علیه السلام: (ج 1): 42، 52، 66، 68، 146، 196، 256، 270، 412، 474، 478، 512، 514، 550، 636. (ج 2): 8، 10، 22، 44، 60، 66، 80، 86، 146، 148، 172، 194، 208، 214، 218، 222، 268، 294، 306، 314، 382، 398، 426، 428، 438، 462، 474، 500، 544، 602، 604، 624، 664، 666، 704. (ج 3): 18، 26، 66، 104، 108، 112، 124، 144، 152، 170، 188، 206، 222، 228، 236، 242، 258، 260، 262، 270، 298، 326، 336، 338، 356، 374، 422، 436، 482، 484، 498، 500، 516. (ج 4): 16، 30، 52، 64، 146، 244، 258، 276، 282، 298، 332، 334، 340، 358 ،378، 420، 466، 472، 500، 528، 538، 620، 634، 662، 666، 670، 692، 694، 696. (ج 5): 4، 8، 28، 50، 60، 66، 84، 118، 138، 142، 208، 220، 232، 238، 264، 292، 298.

أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب علیه السلام: (ج 1) : 30، 542. (ج 2): 208.

أمیر المؤمنین عليّ علیه السلام: (ج 3): 336، 350، 446.

عليّ علیه السلام: (ج 1): 34، 68، 60، 72، 76، 96، 114، 148، 168، 170، 180، 202، 208، 222، 236، 254، 268، 314، 374، 376، 402، 408، 452، 454، 546. (ج 2): 42، 60، 64، 68، 70، 122، 136، 146، 352، 360، 364، 378، 394، 398، 458، 480، 496، 498، 500، 516، 528، 546، 554، 578، 590، 596، 602، 604، 618، 624، 642، 656، 662، 686، 690، 694. (ج 3): 16، 20، 28، 30، 62، 102، 114، 124، 154، 178، 198، 206، 214، 224، 252 ،258، 264، 268، 304، 310، 332، 342، 356، 402، 410، 442، 458، 466، 484، 490، 536. (ج 4): 30، 76، 128، 198، 278، 364، 368، 382، 412، 420، 424، 434، 436، 480، 482، 490،

ص: 360

492، 548، 552، 592، 594، 604، 618، 636، 644، 664، 670. (ج 5): 10، 102، 110، 140، 146، 182، 194، 196، 204، 214، 262، 264، 268، 274، 286، 290، 292، 294، 298.

عليّ أمیر المؤمنین علیه السلام: (ج 1): 304، 406، 556، 588، 640. (ج 3): 222، 414. (ج 5): 202.

عليّ وليّ اللّه: (ج 5):152.

عليّ بن أبي طالب علیه السلام: (ج 1): 34، 248، 604. (ج 2): 74، 78، 82، 124، 130، 168، 238، 290، 302، 310، 314، 342، 350، 352، 360، 382، 440، 456، 498، 512، 638، 646، 652، 654، 656، 658، 662، 696. (ج 3): 28، 78، 200، 202، 264، 278، 282، 318، 344، 358، 406، 442، 446، 496، 504. (ج 4): 14، 42، 52، 196، 268، 284، 292، 300، 320، 380، 402، 414، 472، 566، 612، 648، 674. (ج 5): 34، 198، 264.

عليّ بن أبي طالب أمیر المنین علیه السلام: (ج 1): 596.

*****

فاطمة علیها السلام: (ج 1): 168، 254، 276، 512، 584. (ج 2): 42، 44، 54، 60، 64، 186، 246، 294، 344، 472. (ج 3): 306. (ج 4): 128، 240، 484، 486، 488، 540، 552، 634، 658. (ج 5): 118، 262، 264، 266، 268، 322.

فاطمة بنت رسول اللّه علیها السلام: (ج 4) : 552، 658 .

فاطمة بنت محمّد علیها السلام:(ج 4) : 160 .

فاطمة سيّدة نساء العالمين: (ج 5) : 196.

*****

الحسن علیه السلام: (ج 1) :70، 168، 254، 512، 584. (ج 2): 60، 64، 186، 342، 344، 348، 350، 354، 372، 554. (ج 3): 50، 214، 306، 322، 350، 466، 502.

ص: 361

(ج 4) : 128، 316، 464، 500، 536، 552، 568، 644 . (ج 5) : 34، 36، 196، 220، 262، 264، 268، 298.

الحسن بن عليّ علیهم السلام : (ج 1) : 38، 518 . (ج 2) : 344، 350، 372، 374 . (ج 3) : 140.

الحسن بن عليّ بن أبي طالب علیهم السلام: (ج 5) : 6.

*****

الحسين علیه السلام: (ج 1) : 70، 168، 254 ، 268، 354، 512، 584 . (ج 2) : 60، 64، 184، 186، 342، 344، 346، 348، 372،354،350، 554، 636. (ج 3) : 34، 50، ،214، 306، 322، 350، 466، 502 . (ج 4) : 128 ، 258، 316، 464، 498، 536، 552، 568، 620، 644، 656 . (ج 5) : 34، 36، 196 ، 220 ، 262، 264، 268، 298.

الحسين بن عليّ علیهم السلام: (ج 2) : 92، 294، 346، 350، 374. (ج 3) : 114، 122، 144. (ج 4 ): 206 ، 384، 420، 468، 502، 644، 656.

الحسين [الحسن] بن عليّ عليهم السلام : (ج 1) : 496 .

*****

عليّ علیه السلام: (ج 5): 264.

عليّ بن الحسين علیهم السلام : (ج 1) : 102، ،134، 244 ، 268، 334، 424، 496، 610 . (ج 2): 70، 190، 346، 348، 350، 368، 402، 498، 682، 706. (ج 3) : 90،68، 102، 142، 146، 164، 264، 294، 300، 334، 336، 374، 404، 438، 440، 466، 502. ( ج 4) : 44، 86، 88، 96، 98، 106، 110، 116، 160، 322، 338، 398، 526، 558، 568، 588 . (ج 5) : 118، 124 .

سيّد العابدين علیه السلام: (ج 5) : 140 .

*****

أبو جعفر علیه السلام: (ج 1) : 36، 40، 42، 48، 50، 54، 56، 58، 64، 66، 80، 84، 92،

ص: 362

112، 116، 120، 138، 148، 164، 166، 170، 172، 174، 182، 184، 190، 196، 202، 208، 210، 212، 216، 216، 228، 232، 238، 240، 250، 254، 256، 262، 274، 276، 278، 280، 286، 292، 296، 300، 302، 304، 316، 318، 322، 324، 330، 350، 352، 358، 360، 362، 376، 380، 382، 384، 388، 392، 394، 400، 402، 406، 410، 414، 418، 430، 440، 454، 458، 460، 462، 464، 466، 468، 470، 476، 486، 500، 504، 506، 508، 510، 512، 518، 522، 530، 534، 552، 564، 570، 582، 586، 588، 590، 594، 600، 606، 610، 614، 616. (ج 2): 12، 14، 16، 20، 24، 26، 28، 32، 34، 38، 40، 42، 48، 50، 60، 72، 76، 78، 80، 86، 88، 96، 98، 100، 110، 116، 124، 134، 136، 138، 142، 146، 148، 156، 162، 170، 174، 178، 180، 186، 188، 190، 192، 196، 200، 202، 204، 210، 212، 226، 234، 236، 244، 248، 250، 252، 256، 258، 264، 266، 268، 274، 278، 280، 292، 300، 302، 304، 306، 308، 312، 314، 316، 318، 322، 324، 326، 330، 334، 336، 338، 340، 342، 348، 354، 358، 362، 370، 372، 374، 376، 380، 382، 386، 394، 412، 416، 418، 420، 426، 430، 432، 434، 436، 444، 446، 448، 454، 460، 466، 474، 476،

478، 482، 484، 486، 500، 502، 508، 510، 512، 524، 528، 532، 534، 536، 540، 542، 546، 548، 554، 560، 562، 568، 570، 572، 578، 586، 588، 596، 600، 604، 620، 624، 632، 634، 640، 644، 650، 652، 656، 662، 676، 680، 692، 702، 704، 716، 726، 728، 732. (ج 3): 16، 28، 36، 42، 50، 54، 58، 60، 62، 68، 70، 76، 78، 80، 82، 86، 90، 92، 96، 100، 102، 104، 110، 114، 122، 126، 132، 138، 142، 154، 158، 162، 178، 182، 190، 194، 198، 202، 214، 220، 222، 224، 226، 228، 232، 236، 242، 244، 246، 248، 250، 252، 256، 260، 266، 270، 272، 274، 276، 290، 302، 320، 330، 336، 340، 354، 358، 370، 372، 378، 386، 390، 398،

ص:363

400، 416، 418، 420، 436، 442، 444، 454، 456، 458، 460، 466، 472، 474، 478، 482، 484، 488، 492، 494، 502، 506، 516، 528. (ج 4): 6، 8، 10، 12، 18، 20، 22، 34، 38، 40، 44، 52، 54، 62، 72، 94، 108، 112، 138، 146، 150، 158، 164، 166، 170، 182، 186، 188، 192، 196، 206، 210، 212، 226، 242، 252، 254، 256، 258، 260، 262، 266، 268، 278، 280، 290، 296، 302، 304، 306، 310، 314، 318، 322، 326، 330، 332، 336، 342، 348، 356، 358، 360، 362، 364، 366، 372، 378، 382، 386، 388، 390، 392، 396، 398، 404، 410، 412، 418، 420، 434، 450، 458، 464، 466، 470، 474، 476، 478، 480، 498، 500، 508، 510، 514، 516، 518، 520، 524، 526، 530، 534، 544، 554، 558، 578، 582، 584، 586، 588، 592، 594، 604، 612، 614، 618، 622، 630، 632، 634، 648، 660، 664، 666، 690، 692، 702. (ج 5): 18، 28، 32، 42، 62، 66، 90، 98، 116، 118، 120، 128، 130، 140، 160، 164، 172، 174، 182، 186، 192، 214، 218، 226، 230، 242، 246، 256، 260، 274، 280، 284، 290، 298، 300، 306، 312.

أبو جعفر الباقر علیه السلام: (ج 1) : 488. (ج 3) : 318. (ج 5) : 102.

أبو جعفر محمّد بن عليّ علیه السلام: (ج 2) : 658 . (ج 3) : 104، 164 . ( ج 4) : 240.

محمّد علیه السلام: (ج 5) : 264 .

محمّد بن عليّ علیه السلام: (ج 1) : 242 ، 268 . (ج 2) : 172، 346، 350، 456. (ج 3) : 110، 114، 176. (ج 4): 398، 568.

محمّد بن عليّ الباقر علیه السلام: (ج 5) : 282 .

محمّد بن عليّ بن الحسين علیه السلام: (ج 1) : 104 .

محمّد بن عليّ أبو جعفر علیهم السلام: (ج 1) : 350 .

الباقر علیه السلام: (ج 5) : 40 ،58 ، 68، 78، 86،82، 124، 148، 150، 180 .

ص: 364

*****

أبو عبد اللّه علیه السلام: (ج 1) : 36 ، 38، 40، 42، 46، 48، 50، 54، 56، 58، 62، 64، 72، 74، 76، 78، 80، 82، 86، 90، 92، 96، 100، 102، 104، 112، 116، 128، 132، 136، 138، 140 ،142، 144، 168، 172، 176، 178، 180، 184، 186، 188، 190، 194، 198، 204، 210، 226، 230، 232، 234، 240، 244، 246، 248، 252، 254، 260، 272، 276، 278، 280 ،284، 286، 290، 292، 296، 300، 302، 304، 306، 308، 312، 316، 318، 320، 324، 326، 328، 330، 332، 334، 338، 340، 342، 346، 348، 350، 356، 358، 360، 362، 364، 366، 370، 372، 374، 376، 378، 380، 382، 384، 388، 390، 392، 394، 396، 398، 400، 406، 408، 410، 416، 418، 420، 426، 428، 432، 434، 438، 440، 442، 444، 448، 450، 452، 460، 462، 464، 472، 474، 476، 478، 480، 482، 484، 486، 490، 492، 494، 496، 500، 502، 504، 506، 510، 512، 514، 516، 518، 520، 524، 528، 534، 536، 538، 540، 546، 548، 550، 552، 554، 558، 560، 566، 568، 574، 578، 580، 584، 588، 592، 598، 600، 602، 606، 608، 610، 612، 614، 616، 618، 622، 624، 626، 630، 636، 640، 642. (ج 2): 6، 8، 10، 14، 16، 18، 20، 24، 26، 30، 36، 40، 46، 48، 56، 58، 60، 62، 66، 68، 72، 80، 82، 86، 90، 94، 98، 100، 102، 104، 106، 108، 114، 118، 120، 122، 124، 126، 130، 132، 140، 144، 150، 152، 154، 162، 166، 168 ،170، 172، 176، 178، 182، 184، 186، 188، 194، 198، 200، 210، 214، 216، 218، 220، 222 ،224، 228، 232، 234، 236، 238، 240، 242، 242، 244، 248، 250، 252، 256، 258، 260، 262، 266، 270، 272، 276، 278، 280، 284، 286، 288، 292، 294، 296، 298، 300، 302، 308، 312، 320، 328، 334، 338، 340، 346، 348، 350، 356، 358، 362، 364، 368، 366، 370، 372، 378، 382، 384، 388، 392، 396، 398، 400، 402، 406،

ص: 365

410، 412، 414، 416، 420، 422، 430، 434، 438، 442، 444، 448، 452، 454، 456، 460، 462، 464، 470، 472، 474، 476، 480، 484، 496، 500، 504، 510، 512، 514، 516، 518، 520، 522، 524، 526، 528، 530، 550، 556، 560 ،576، 578، 582، 584، 588، 592، 594، 602، 604، 612، 614، 616، 620، 624، 626، 628، 632، 634، 638، 640، 644، 648، 650، 658، 666، 668، 672، 676، 678، 682، 686، 690، 692، 694، 698، 702، 704، 706، 710، 712، 716، 718، 720، 724، 728، 732، 734. (ج 3): 6، 8، 10، 12، 14، 16، 18، 24، 26، 28، 30، 32، 36 ، 38، 40، 44، 46، 48 ، 50، 52، 56، 58، 60، 62، 64، 66، 70، 72، 74، 76، 80، 82، 84، 86، 88، 94، 96، 100، 104، 106، 108، 110، 112، 114، 118، 124، 128، 130، 132، 136، 138، 140، 144، 148، 150، 156، 158، 160، 170، 176، 178، 180، 182، 184، 186، 190، 194، 198، 206، 210، 212، 214، 218، 226، 228، 230، 232، 234، 236، 238، 242، 244، 246، 248، 252، 254، 264، 266، 268، 270، 274، 276، 288، 290، 292، 294، 298، 302، 304، 310، 314، 322، 326، 328، 334، 336، 334، 336، 342، 344، 346، 352، 354، 356، 360، 362، 366، 368 ، 370، 378، 380، 382، 384، 390، 392، 394، 398، 402، 412، 414، 420، 428، 430، 432، 434، 436، 438، 440، 442، 444 ، 446، 448، 450، 458، 460، 462، 466، 468، 472، 474، 478، 482، 488، 502، 504، 510، 516، 536. (ج 4): 10، 12، 16، 20، 24، 28، 32، 38، 40، 44، 48، 50، 52، 56، 60، 64، 66، 70، 74، 76، 78، 80، 82، 86، 92، 94 ،102، 104، 108، 116، 118، 120 ،122، 124، 126، 130، 134، 142، 146، 148، 150، 154، 160، 162، 174، 176، 178، 180، 184، 188، 190، 192، 200، 204، 210، 216، 218، 220، 224، 226، 228، 230 ،232، 236، 244، 248، 250، 256، 260، 264، 272، 274، 276، 278، 280، 284، 288، 296، 298، 302، 304، 316، 318، 324، 330، 332، 336، 338،

ص: 366

342، 346، 356، 362، 366، 368، 372، 374، 376، 378، 380، 386، 388، 390، 392، 394، 398، 400، 404، 406، 408، 410، 412، 416، 418، 424، 428، 430، 432، 434، 436، 438، 440، 444، 448، 450، 452، 454، 456، 460، 462، 464، 468، 472، 474، 478، 484، 486، 488، 490، 492، 494، 496، 498، 500، 504، 506، 510، 516، 518، 520، 530، 532، 536، 538، 540، 544، 546، 548، 554، 558، 560، 568، 572، 574، 576، 578، 580، 584، 586، 590، 592، 594، 598، 602، 604، 606، 610، 612، 614، 616، 622، 626، 632، 636، 642، 648، 650، 652، 654، 656، 660، 662، 666، 690، 692، 698، 700، 702. (ج 5): 14، 18، 20، 42، 44، 50، 54، 64، 70، 72، 76، 80، 88، 90، 94، 96، 108، 114، 120، 122، 130، 134، 140، 144، 160، 164، 172، 176، 180، 184، 188، 194، 198، 204، 206، 214، 220، 222، 226، 232، 250، 256، 258، 260، 276، 284، 286، 288، 304، 306، 308، 310، 318، 314، 320، 322.

أبو عبد الّله جعفر بن محمّد علیهم السلام: (ج 1) : 28. (ج 2) : 150 . (ج 3) : 258.

الصادق علیه السلام :(ج 1) : 98 ، 342. (ج 2) : 328، 502 . (ج 3) : 392. (ج 4) : 694 . (ج 5) : 10،8، 12، 40، 62، 78، 86، 112، 146، 152، 154، 196، 202، 252، 280 .

جعفر علیه السلام: (ج 1) : 74، 106، 174، 370 ، 424 . (ج 2) : 350، 394، 618،606. (ج 3) : 64، 466. (ج 4) : 66 .

جعفر بن محمّد علیهم السلام: (ج 1) : 98، 128، 160، 196، 198، 282، 314، 412، 504، 544، 572، 576، 586، 596 . (ج 2) : 10، 26 ، 72 ، 230، 272، 298، 314، 386، 390، 424، 448، 468، 496، 516، 546، 604 ، 628 . (ج 3) : 22، 52، 94، 104، 106، 114، 120، 154، 208، 238، 296، 336، 364، 438، 474 . (ج 4) : 92، 108، 188، 210، 240، 248، 260، 266، 282، 342، 380، 414، 466، 512، 562، 596، 610، 618، 648، 662. (ج 5): 116، 196، 236، 240، 264، 324.

ص: 367

جعفر بن محمّد الصادق علیهم السلام: (ج 1) : 72.

*****

أبو الحسن علیه السلام: (ج 1) 98، 174، 178، 188، 272، 370، 380، 404، 428، 524 . (ج 2) : 22، 92،88، 124، 134، 216، 220، 232، 238، 240، 300، 316، 352 ، 374، 382، 392، 406، 420، 436، 674،540، 722 ، 730. (ج 3) : 32، 64، 140،66، 148، 262، 290 ، 390 ، 444، 462 . (ج 4) : 38، 60، 188، 364، 380، 544 . (ج 5) : 12، 230، 244، 320.

أبو الحسن الأوّل علیه السلام: (ج 2) : 120، 360، 420. (ج 3) : 64، 208.

أبو الحسن موسى علیه السلام: (ج 1) : 146، 434، 520، 622. (ج 2) : 244، 614 . (ج 3) : 188 . (ج 4) : 40، 218، 298 .

أبو الحسن موسى بن جعفر علیهم السلام: (ج 1) : 368،90. (ج 4) : 308. (ج 5) : 248 .

أبو الحسن الماضي علیه السلام: (ج 4) : 560 .

أبو إبراهيم علیه السلام (ج 2) : 544، 678 . (ج 3) : 10، 246، 450. (ج 4) : 496، 574 .

أبو إسحاق علیه السلام: (ج 4) : 194، 470 .

العبد الصالح = عبد صالح علیه السلام: (ج 1) : 50، 468. (ج 2): 322، 382، 526 . (ج 3): 134 ، 148. (ج 4) : 228، 444.

موسى علیه السلام: (ج 1): 378 ، 610. (ج 2) : 102 ، 408، 498. (ج 5) : 264 .

موسی بن جعفر علیهم السلام: (ج 1): 372، 498 . (ج 2) : 94 . (ج 4) : 414، 690 . (ج 5) : 254.

الكاظم علیه السلام: (ج 5): 148، 276 .

بعض الصالحين علیهم السلام: (ج 3) : 172 .

*****

ص: 368

أبو الحسن علیه السلام: (ج 1): 62 ، 240، 340، 598. (ج 3): 146، 384. (ج 5): 142.

أبو الحسن الثاني علیه السلام : (ج 1) 346. (ج 3) : 66، 376 . (ج 4) : 196.

أبو الحسن الخراساني علیه السلام: (ج 1) : 648 . (ج 3) : 14.

أبو الحسن الرضا علیه السلام: (ج 1) 168، 296، 298، 348، 380، 452، 464 468، 508، 540، 600، 686، 714 . (ج 2) 96،84، 182، 190، 442، 532، 570 . (ج 3) : 60، 68، 136،88، 144، 152، 162، 290، 314، 416، 470، 534، 538 .(ج 4) : 22، 108 ، 118، 172، 208، 220، 310، 344، 396، 432، 588، 660 . (ج 5) : 14، 74، 106، 154، 178، 210، 272، 302.

الرضا علیه السلام: (ج 1) : 34، 160، 282، 306، 366، 376، 558، 614، 692. (ج 2) 38، 46، 444، 452، 464، 524، 618. (ج 3) : 52، 142،84، 180، 228. (ج 4) : 42، 68، 108، 136، 144، 150، 152، 192 ، 344 ، 542 ، 662 . (ج 5) : 148 ، 160، 190.

عليّ بن موسى الرضاء علیهم السلام: (ج 5) : 264 .

*****

أبو جعفر علیه السلام: 166 . (ج 1) 624.

أبو جعفر محمّد بن عليّ الرضاء علیهم السلام: (ج 1) : 590. (ج 5) : 70.

أبو جعفر محمّد بن عليّ بن موسى علیهم السلام: (ج 1) : 606.

محمّد بن عليّ علیهم السلام: (ج 1) : 608 .

*****

أبو الحسن علیه السلام : (ج 3) : 358.

أبو الحسن العسكري علیه السلام: (ج 4) : 250 .

أبو الحسن الثالث علیه السلام: (ج 3) : 126،92، 294 .

أبو الحسن عليّ بن محمّد علیهم السلام: (ج 3) : 26 .

عليّ بن محمّد علیهم السلام: (ج 2) : 422 . (ج 3) : 514 . ( ج 5) : 136.

ص: 369

عليّ الهادي علیه السلام: (ج 4): 212.

العسكري علیه السلام : (ج 3) : 396.

*****

محمّد علیه السلام : (ج 1) : 70 . (ج 2) : 670 .

ابن الحسن علیه السلام: (ج 2) : 554 .

القائم علیه السلام: (ج 1) : 252، 266، 534، 584 . (ج 2) : 44، 86، 324، 326، 372، 510. (ج 3) : 256 ،280، 336، 370. (ج 4) : 12 ، 318، 362، 364، 374، 390، 392، 464، 618 . (ج 5) : 288،64 .

قائم أهل بيتي علیه السلام: (ج 1) : 414.

قائم آل محمد علیهم السلام: (ج 3) : 198 ، 280، 286 . (ج 5): 230.

قائمنا علیه السلام : (ج 3) : 122، 366. (ج 4) : 206، 340.

قائمنا أهل البيت علیهم السلام: (ج 5) : 204.

المهديّ علیه السلام: (ج 1) : 70، 264 . (ج 2) : 324. (ج 3) : 286 . (ج 5) : 282.

مهديّ - علیه السلام - هذه الأمّة : (ج 5) : 126 .

صاحب هذا الأمر علیه السلام : (ج 3) : 276 . (ج 4) : 250 .

الحجّة القائم علیه السلام: (ج 4) : 466 .

*****

أحدهم علیه السلام: (ج 3) : 206. (ج 4) : 76.

أحدهما علیه السلام: (ج 1): 298، 310، 314، 354، 384، 550، 640. (ج 2) : 40، 48، 154، 240، 246، 266، 276، 284، 394، 328، 438، 498، 528، 552، 594، 606، 630، 642، 674، 708. (ج 3): 40، 56، 106، 236، 248، 260، 268، 288، 326، 356، 438، 440. (ج 4): 36، 54، 58، 76، 214، 316، 362، 366، 376، 478، 514، 530، 536، 542، 546، 550، 556، 572، 584، 636، 652،

ص: 370

654. (ج 5) : 216 ، 318.

*****

آل محمّد علیهم السلام: (ج 1) : 38، 162، 184، 202، 252، 264، 266 ، 268، 278، 352، 580. (ج 2) : 124،36،32 ، 128 ،230، 330 ،300، 362، 382، 478، 510، 630، 650. (ج 3) : 6، 102، 156، 256 ، 268، 494 . (ج 4) : 104 ، 208، 226، 228، 304، 314، 356، 390 ،464 ،578، 634 ، 638 ، 668 . (ج 5) : 58، 62، 68، 112.

الأئمّة علیهم السلام: (ج 1) : 76، 232، 236، 254، 352. (ج 2) : 8، 66، 168، 198، 202، 306، 332 ،348،340 ،352 ، 382 ، 644 . (ج 3) : 16، 228. (ج 4) : 128، 268، 282، 356، 364، 380، 406 ،582، 584، 702 . (ج 5) : 26، 280،82 .

الأئمّة المهتدين علیهم السلام: (ج 1) : 124 .

الأئمّة المهديّون علیهم السلام: (ج 4) : 334 .

أئمّة الحقّ علیهم السلام: (ج 3) : 148 .

أئمّة الهدى علیهم السلام: (ج 3) : 466 .

أئمّة الهداة علیهم السلام: (ج 2) : 10. (ج 4) : 406، 578

أهل البيت علیهم السلام: (ج 1) : 38. (ج 2) : 28، 168، 294. (ج 3) : 110. (ج 4) : 304، 418، 422، 618 . (ج 5) : 74، 102،82 ، 129، 140، 148، 182، 214.

أهل بيت الرحمة علیهم السلام: (ج 2) : 186 .

أهل بيت محمّد علیهم السلام: (ج 5) : 266 .

العترة علیهم السلام: (ج 2) : 30 . (ج 5) : 78.

عترتي أهل بيتي علیهم السلام: (ج 1) : 34، 38 .

ذرّيّة رسول اللّه علیهم السلام: (ج 4) : 248، 250 . ( ج 5) : 76 .

ذرِّيَّة محمّد علیهم السلام: (ج 4) : 540 .

ولد محمّد علیهم السلام : (ج 1) : 70 .

ص: 371

ولد آل محمّد علیهم السلام: (ج 5) : 44 .

ولد فاطمة علیها السلام: (ج 4) : 174 .

الأوصياء علیهم السلام: (ج 2) : 22، 128، 296 ، 342، 352. (ج 3) : 102، 154، 268 . (ج 4): 198، 360، 378. (ج 5): 8، 252.

الصادقين علیهم السلام: (ج 3) : 466 .

الصدّيقين علیهم السلام: (ج 3) : 468 .

ص: 372

5)فهرس أعلام الأنبياء و الأوصياء علیهم السلام

آدم علیه السلام: (ج 1): 94، 124، 130، 132، 13، 138، 144، 148، 150، 156، 158، 160، 162، 164، 168، 170، 246، 266 ، 412، 418. (ج 2): 32، 78، 82،80 ، 144، 208، 210، 212، 444، 460، 476، 562، 564، 566، 568، 572، 574، 576، 578، 580، 732، 734. (ج 3) : 110، 126، 128، 130، 176، 216، 218، 232، 278. (ج 4): 24، 26 ، 32، 124، 160، 178، 262، 280، 316، 336، 452، 470، 562، 574 ،614، 628، 678.

آصف بن برخيا علیه السلام: (ج 1): 214 . (ج 5) : 136 .

إبراهيم علیه السلام: (ج 1): 68 ، 240 ،242، 244، 246 ، 248، 250، 266، 288، 328، 390، 392، 532، 556، 558 560، 566، 568، 570، 572، 578 . (ج 2) : 36، 58، 68 ، 92، 128، 338، 448، 450، 460، 734 . (ج 3) : 38، 40، 42، 44، 50، 114، 278 ، 460، 462 . (ج 4) : 44 ، 46 ، 48، 52، 54، 102،86، 126، 148، 158، 174، 176، 180، 306، 316، 342، 346، 350، 562، 566، 570، 574. (ج 5) : 6، 78، 166، 168، 172.

إبراهيم الخليل علیه السلام: (ج 4) : 166 .

إبراهيم خليل الرحمن علیه السلام: (ج 3) : 360. (ج 4) : 162، 310.

إبراهيم ابن خالة لوط علیهم السلام: (ج 4) : 350 .

أخنوخ - و هو إدريس علیه السلام: (ج 2) 570.

إرميا علیه السلام: (ج 1): 560 . (ج 5) : 166 .

ص: 373

إسحاق علیه السلام: (ج 4 ) : 46 ، 102، 126، 152، 172، 176، 180، 316، 354، 444.

إسحاق النبيّ علیه السلام: (ج 4) : 150 .

إسحاق بن إبراهيم علیهم السلام : (ج 4) : 160 .

إسماعيل علیه السلام: (ج 1): 246 ، ،248 ،390 ،392. (ج 2) : 102. (ج 4) : 44، 126، 304، 308، 316، 346، 444. (ج 5) : 166، 168، 172 .

إسماعيل بن هاجر علیه السلام : (ج 4) : 44 .

ذبيح اللّه بن إبراهيم علیه السلام: (ج 4) : 172.

إسرائيل علیه السلام : (ج 2) : 40، 92

أيّوب علیه السلام: (ج 3) : 6 .

ثمود علیه السلام: (ج 3) : 202.

الخضر علیه السلام : (ج 1): 132 . (ج 4) : 636، 648 ، 650، 668، 686 .

خَر قاسیل (حِر قاسيل) علیه السلام: (ج 2) : 570.

داود علیه السلام: (ج 1) : 536، 538 . (ج 2) : 58، 668 . (ج 4) : 124، 262، 666 . (ج 5 ) : 136 .

ذو القرنين علیه السلام: (ج 3) : 42. (ج 4) : 636 ، 662، 664، 666، 668 ، 670، 672، 674، 678، 684، 690.

ذو القرنين عيّاش علیه السلام: (ج 4) : 666 ، 690 .

روح اللّه = عيسى علیه السلام: (ج 2) : 728.

زكريّا علیه السلام: (ج 2) : 38، 48،44

سام علیه السلام: (ج 2) : 570 .

سليمان علیه السلام: (ج 1): 214، 276 . (ج 4): 648، 666 . (ج 5): 136،118 .

سلیمان بن داود علیهم السلام: (ج 1): 214، 246. (ج 2) : 432 . (ج 3) : 42 .

شعیب علیه السلام: (ج 1): 246 . (ج 3) : 176 .

ص: 374

شمعون : (ج 5) : 158، 160 .

شمعون الصفا علیه السلام : (ج 5) : 156 .

شيث علیه السلام : (ج 2) : 564 .

شيث بن آدم علیه السلام: (ج 2) : 580، 582 .

صاحب موسى علیه السلام : (ج 5) : 118 .

صالح علیه السلام: (ج 3) : 164، 166 . (ج 4) : 44 .

العبد الصالح (الخضر) علیه السلام: (ج 3) : 162 . (ج 4) : 136. (ج 5) : 70 .

عُزير علیه السلام: (ج 3) : 364. (ج 4) : 566.

عمران علیه السلام : (ج 2) : 40 .

عيسى علیه السلام: (ج 1) : 202 . (ج 2) : 50، 54، 56 60، 76، 18، 458 ،652، 654، 670، 728، 730 ، 732، 734 . (ج 3): 50، 278 ، 470 . (ج 4) : 418، 564، 570، 574. (ج 5) : 156 ، 160، 200.

عیسی ابن مریم علیها السلام: (ج 2) : 42 ،56، 58، 668 . (ج 3) : 50، 298 . (ج 4 ) : 336. (ج 5) : 194، 196.

قينان علیه السلام: (ج 2) : 568 .

كالب بن يافنا [يوفتا] علیه السلام: (ج 2) : 554 .

لوط علیه السلام: (ج 4) : 44، 48، 56، 60، 62، 66 ، 350 .

لوط ابن خالة إبراهيم علیه السلام : (ج 4) : 350 .

مريم علیها السلام: (ج 2) : 40، 44، 50، 52، 60 .

المسيح علیه السلام: (ج 3) : 366.

موسى علیه السلام: (ج 1): 68، 192، 202، 246، 264 ، 532 . (ج 2) : 58، 76، 98، 554 ، 558، 654، 656، 734 . (ج 3): 128 ،174، 176، 182، 186، 190، 194، 198، 200، 224، 278، 388، 452، 510، 512 . (ج 4) : 52، 418، 550، 562، 570، 574،

ص: 375

632 ، 642 ، 648، 654 . (ج 5) : 98، 100، 140.

موسى بن عمران علیهم السلام: (ج 2) : 324، 334. (ج 3) : 176، 184 (ج 4) : 634.

موسى النبّي علیه السلام: (ج 4) : 636 .

مهلائيل علیه السلام : (ج 2) : 570 .

نوح (ج 1) : 230، 246 ، 248، 266، 416، 418. (ج 2) : 58، 476، 566، 568، 574، 576، 734 . (ج 3) : 278، 518 . (ج 4) : 22 ، 24، 32، 40، 42، 404، 462، 464، 562، 570، 574، 666، 670، 690.

هارون علیه السلام: (ج 2) : 554، 656. (ج 3) : 176، 510، 534 . (ج 4) : 52، 550 .

هبة اللّه علیه السلام (ج 2) : 212، 564، 566، 568، 572، 574، 576، 580.

هبة اللّه بن هابيل علیهم السلام: (ج 2) : 580

هود علیه السلام: (ج 4) : 44 .

يحيى علیه السلام: (ج 2): 38، 40، 48. (ج 5):70.

يَرْد (بُرد) علیه السلام : (ج 2) : 570 .

يعقوب علیه السلام: (ج 1) : 254 . (ج 2) : 472،88. (ج 4) : 94، 97، 100، 102، 110، 114، 126، 138، 152، 156، 158، 160، 164، 174، 180، 190.

يعقوب بن إسحاق علیهم السلام: (ج 4) : 162 .

يعقوب بن إسحاق بن إبراهيم علیهم السلام: (ج 4) : 158، 166 .

يعقوب النبيّ علیه السلام : (ج 4) : 172 .

الشيخ يعقوب علیه السلام : (ج 3) : 6 .

الصدّيق يعقوب علیه السلام : (ج 4) : 188 .

يوسف علیه السلام: (ج 1) 268، 556 . (ج 3) : 258 ، 472 ،558. (ج 3) : 6. (ج 4) : 92، 94، 98، 100، 102، 106، 112، 114، 116، 124، 130، 136، 138، 142، 150، 152، 156، 160، 164، 170، 176، 666. (ج 5):70.

ص: 376

يوسف بن يعقوب علیهم السلام: (ج 3) : 144 . (ج 4) : 190 .

يوسف بن يعقوب بن إسحاق بن إبراهيم علیهم السلام: (ج 1) : 556 .

يوسف النبيّ علیه السلام : (ج 4) : 118 .

يوشع علیه السلام: (ج 3) : 198. (ج 4) : 642 .

يوشع بن نون علیه السلام: (ج 2) : 554 . (ج 4) : 634.

يونس علیه السلام: (ج 1): 226 . (ج 3) : 518، 522، 530، 532 .

يونس بن متّى علیه السلام: (ج 3) : 516 .

آل إبراهيم علیهم السلام: (ج 2) : 32، 332،36.

آل عمران علیهم السلام: (ج 2) : 36.

الأنبياء علیهم السلام: (ج 1) : 210 ، 254 ،530، 532، 616. (ج 2) : 8، 22، 32، 50، 88، 332، 338 ،348، 376، 460، 476، 662 . (ج 3) : 14، 50، 218، 224، 360، 538 . (ج 4): 30، 52، 94، 150، 162، 180، 248، 262، 618، 666 ، 690. (ج 5) : 166، 244 ،252، 288.

الرسل علیهم السلام: (ج 1): 202، 416 . (ج 2) : 84. (ج 3) : 14، 224، 494 .

النبيّون علیهم السلام: (ج 1): 124، 266 ، 418 412، 420، 636. (ج 2) : 38، 58، 76، 476،82. (ج 3) : 188، 516 . (ج 4) : 6، 148، 334،258 .

الأوصياء علیهم السلام: (ج 1): 532. (ج 3) : 224 .

المرسلون علیهم السلام: (ج 1) : 636 . (ج 4) : 334.

نبيّ مرسل، علیه السلام : (ج 4) : 452. (ج 5) : 174.

ص: 377

6)فهرس الأعلام من الرجال و النساء، و كُناهم و ألقابهم: حرف الألف

آصف (بن برخيا): (ج 4) : 648 .

أبان: (ج 1) : 360، 558، 616 . (ج 2) : 348، 386، 640. (ج 4) : 128، 338.

أبان الأحمر: (ج 4): 142 . (ج 5) : 54.

أبان بن أبي مسافر: (ج 4): 12 .

أبان بن تغلب : (ج 2) : 56، 424، 520، 714. (ج 3) : 138، 248، 414. (ج 4) : 242 374، 486 . (ج 5) : 130، 236، 274، 324.

أبان بن عبد الرحمن: (ج 2) : 526 .

أبان بن عثمان : (ج 3) : 42، 194، 478. (ج 5) : 118، 192.

أبان بن عثمان الأحمر: (ج 4) : 368.

أبان بن منصور : (ج 1) : 514 .

إبراهيم: (ج 1) : 328، 354 . (ج 4) : 32 .

إبراهيم الجزّار : (ج 5) : 154 .

إبراهيم الكرخي : (ج 2) : 84،78. (ج 5) : 204.

إبراهيم النخعي: (ج 1) : 596 .

إبراهيم بن أبي البلاد: (ج 2) : 302. (ج 3) : 460. (ج 4): 176.

إبراهيم بن أبي العلاء : (ج 4) : 36 .

إبراهيم بن أبي يحيى : (ج 1) : 376. (ج 4) : 260 .

ص: 378

إبراهيم بن عبد الحميد: (ج 1) : 174 ، 380. (ج 2) : 226 ، 438، 602، 678 . (ج 3) : 160، 238 . (ج 4) : 230 .

إبراهيم بن عطيّة : (ج 5) : 282.

إبراهيم بن عليّ : (ج 2) : 108 . (ج 5) : 114.

إبراهيم بن عمر (ج 1) : 62 . (ج 2) : 422. (ج 3) : 482 . (ج 4) : 80، 274، 398، 588.

إبراهيم بن عمر اليماني : (ج 3) : 274 .

إبراهيم بن عنبسة : (ج 1) : 422 .

إبراهيم بن الفضيل : (ج 1) : 232.

إبراهيم بن محمّد : (ج 1) : 564 . (ج 3) : 292.

إبراهيم بن مِهزَم: (ج 2) : 386

إبراهيم بن ميمون: (ج 2) : 260 .

أُبيّ بن خلف : (ج 4) : 518 .

أحمد بن الحسن : (ج 5) : 120 .

أحمد بن الحسين بن عبد الملك بن أبي الزاهرية الكوفي: (ج 5) : 102.

أحمد بن خالد: (ج 2) : 668 .

أحمد بن سعيد : (ج 5) : 140 .

أحمد بن شيبة : (ج 5): 242 .

أحمد بن عبد اللّه العلوي: (ج 4) : 414 .

أحمد بن عبدوس الخلنجي: (ج 5) : 308.

أحمد بن عليّ : (ج 4) : 606 .

أحمد بن الفضل الخاقاني - من آل رزين - : (ج 2): 590.

أحمد بن محمّد : (ج 1) : 244 ، 458، 520 . (ج 2) : 34، 166، 240، 452، 714.

ص: 379

(ج 3) : 66، 88، 108 ، 146، 162 ، 470 . (ج 4) : 172 ، 220، 396. (ج 5) : 14، 50، 204، 298.

أحمد بن بن محمّد البرقي : (ج 5) : 280.

أحمد بن محمّد بن أبي نصر : (ج 2) : 282 ، 500 . (ج 3) : 384 ، 432 . (ج 4) : 310، 344، 662.

أحمد بن محمّد بن أبي نصر البزنطي : (ج 1) : 190.

أحمد بن محمّد بن عيسى : (ج 1) : 120. (ج4) : 68 . (ج 5) : 72، 122.

أحمد بن المفضّل : (ج 5) : 102، 144 .

أحمد بن الوليد بن أحمد: (ج 5) : 264 .

إدريس القمّي : (ج 4) : 624 .

إدريس - مولى لعبد اللّه بن جعفر- : (ج 2) : 372.

أديم بيّاع الهروي : (ج 5) : 16 .

أسامة بن حفص: (ج 1) : 498 .

أسباط : (ج 2): 288.

أسباط الزطّي : (ج 1) : 234 .

أسباط بن سالم: (ج 2) : 288. (ج 4) : 356، 584.

إسحاق بن أبي هلال : (ج 2) : 70.

إسحاق بن عبد العزيز: (ج 3) : 208، 210، 494 .

إسحاق بن عبد اللّه بن محمّد : (ج 2) : 638 .

إسحاق بن عبد اللّه بن محمّد بن عليّ : (ج 2): 290.

إسحاق بن عمّار: (ج 1): 172، 186، 280 ،284 ،474، 504، 524، 596، 616. (ج 2) : 130، 232، 272، 674، 682 . (ج 3) : 210، 292، 296. (ج 4) : 438، 492، 496، 512، 636، 650، 656. (ج 5): 32.

ص: 380

إسحاق بن عمر: (ج 3) : 112.

إسحاق بن غالب (ج 3) : 380 .

إسحاق بن محمّد: (ج 5) : 118 .

إسحاق بن محمّد البصري : (ج 5) : 108، 274 .

إسحاق بن نجيح: (ج 5): 262 .

إسحاق بن يسار: (ج 4) : 190.

إسماعيل: (ج 2) : 22.

إسماعيل الجريري: (ج 4) : 418 .

إسماعيل الجعفي : (ج 2) : 38 ، 48، 556، 692. (ج 4) : 22، 196.

إسماعيل السدّى (السري) : (ج 3) : 268.

إسماعيل (ابن جعفر الصادق علیه السلام) : (ج 2) : 338 .

إسماعيل بن أبان: (ج 1) : 94 .

إسماعيل بن أبي زياد : (ج 4) : 380.

إسماعيل بن أبي زياد السكوني (ج 1) : 48. (ج 2) : 496، 516 . (ج 4) : 282 . (ج 5) : 240 .

إسماعيل بن أبي زياد الكوفي : (ج 4) : 648.

إسماعيل بن جابر: (ج 4) : 160 .

إسماعيل بن جابر الجعفي: (ج 4) : 32.

إسماعيل بن زياد السكوني : (ج 1) : 282.

إسماعيل بن سهل : (ج 5) : 6 .

إسماعيل بن عبّاد : (ج 5) : 298.

إسماعيل بن عبد الخالق : (ج 2) : 402 .

إسماعيل بن عبد الرحمن الجعفي : (ج 2) : 46 .

ص: 381

إسماعيل بن عبد العزيز: (ج 3) : 190 .

إسماعيل بن كثير: (ج 2) : 302.

إسماعيل بن مهران: (ج 1) : 96 .

إسماعيل بن همّام: (ج 2) : 134 . (ج 4) : 150، 542 .

إسماعيل بن همّام الكوفي : (ج 4) : 344 .

الأسود بن المطّلب بن أسد: (ج 4): 368.

الأسود بن عبد يغوث بن وهب الزهري: (ج 4) : 368 .

الأشعث الكندي: (ج 2) : 440 .

الأشعث بن حاتم: (ج 3) : 68. (ج 5) : 160 .

الأشعث بن قيس: (ج 3): 30.

الأصبغ : (ج 3) : 206. (ج 4) : 480، 662 .

الأصبغ بن نباتة : (ج 1) : 52، 68، 542، 550 . (ج 2) : 148، 196، 214. (ج 3) :30، 202، 224، 498 . (ج 4) : 298 ، 670، 674، 694 . (ج 5) : 110.

الأعمش: (ج 4) : 30.

إمام بن ربعيّ : (ج 4): 696.

أنس بن مالك: (ج 2) : 654. (ج 4): 402 ، (ج 5) : 74.

أيّوب : (ج 1) : 446. (ج 2) : 36 . (ج 5) : 292 .

أيوب بن حرّ: (ج 1) : 72،50. (ج 2) : 364. (ج 5) : 24.

أيوب الخزّاز : (ج 4): 584.

أيّوب بن نوح: (ج 2) : 702. (ج 4) : 250 .

أيّوب بن نوح بن درّاج: (ج 3) : 92 .

حرف الباء

بخت نصّر: (ج 1) : 562. (ج 3) : 42 .

ص: 379

بدر بن خليل الأسدي: (ج 1) : 146.

برُید: (ج 2) : 202. (ج 4) : 636 .

بريد العجلي: (ج 2) : 334 . (ج 3) : 76، 78، 102، 502،444 . (ج 4) : 216، 394 .

بريد بن معاوية : (ج 1) : 448. (ج 2) : 12، 330. (ج 4) : 212، 666 .

بُريد بن معاوية العجلي: (ج 1) : 256 . (ج 2) : 28، 592 . (ج 4) : 18 . (ج 5) : 128، 166.

بریر: (ج 1): 198.

بشير: (ج 4) : 542 .

بشير الدهّان: (ج 1) : 74، (ج 2): 26. (ج 3) : 50، 246، 252. (ج 4) : 248، 540 .

بشر بن مروان: (ج 4) : 492.

بكر بن بكر: (ج 4) : 588 .

بكر بن عبد اللّه: (ج 5) : 38.

بكر بن محمّد الأزدي: (ج 4) : 332.

بُكير: (ج 2) : 78، 250، 486 .

بكير بن أعين: (ج 2): 248 ، 252، 482، 530 532، 534 .

بلقيس: (ج 5) : 4

ثعلبة بن ميمون: (ج 5) : 64 .

حرف التاء

تُبّع: (ج 1) : 206 .

تنوخا: (ج 3) : 516، 520، 524، 528 .

حرف الثاء

ثعلبة : (ج 3) : 474 .

ثعلبة بن ميمون: (ج 2) : 732 . (ج 4) : 310.

ص: 383

ثُوير: (ج 3) : 404 .

ثوير بن أبي فاخته : (ج 1) : 76. (ج 4) : 322 .

حرف الجيم

جابر: (ج 1) : 60، 120، 170 ، 196، 202، 208، 250، 274، 296، 352، 392، 406 564 . (ج 2) : 20 ، 40، 100، 124، 135، 136، 142، 156، 170، 172، 256،186، 326 362، 444، 456، 474، 128 ، 578 ، 650 . (ج 3) : 222، 256 ، 258، 266، 302، 336، 368، 400، 482، 494. (ج 4) : 6 ، 10، 158، 226، 296، 316، 334، 386، 464، 478، 498، 534 ،584، 594، 618، 692. (ج 5) : 128، 290.

جابر الأنصاري: (ج 5) : 58 .

جابر الجعفي : (ج 1) : 160، 172، 242 ، 262. (ج 2) : 136، 324، 342، 732.(ج 3) : 46، 114، 358، 400، 436. (ج 5) : 178.

جابر بن أرقم: (ج 3) : 406. (ج 4) : 14 .

جابر بن عبد اللّه: (ج 1) : 94، 162 . (ج 2) : 278، 656. (ج 4) : 8.

جابر بن عبد اللّه الأنصاري : (ج 4) : 104.

جابر عن عبد اللّه بن يحيى: (ج 4) : 20.

جابر بن یزید (ج 1) : 352. (ج 4) : 146.

جابر بن يزيد الجعفي : (ج 4) : 358.

جالوت: (ج 1) : 536 .

جبرئيل بن أحمد : (ج 4) : 674 ، 690 . (ج 5) : 206 ، 288 .

جرّاح: (ج 1) : 342 . (ج 3) : 700 .

جرّاح المدائني : (ج 2) : 616. (ج 3) : 88.

جرير البجلي: (ج 2) : 440 .

جعفر الأحمر: (ج 5): 102 .

ص: 384

جعفر الطيّار : (ج 3) : 432 . (ج 5) : 198.

جعفر (بن أبي طالب): (ج 3) : 262، 270، 356، 448 .

جعفر بن أحمد: (ج 2) : 498. (ج 3) : 10، 334. (ج 4) : 414، 538 . (ج 5) : 12، 20، 24، 32، 88، 250، 254، 284، 304، 308.

جعفر بن أحمد بن أيّوب: (ج 5): 242.

جعفر بن أحمد بن معروف: (ج 5) : 98.

جعفر بن محمّد: (ج 3) : 340. (ج 4) : 276 .

جعفر بن بشير: (ج 5) : 42 .

جعفر بن سُهيل : (ج 5) : 282.

جعفر بن محمّد : (ج 5) : 64 ، 230 .

جعفر بن محمّد الخزاعي: (ج 2) : 510. (ج 3) : 412 . (ج 4) : 532 . (ج 5) : 250 .

جعفر بن محمّد بن حكيم: (ج 5) : 192.

جعفر بن محمّد بن قولويه: (ج 5): 242 .

جعفر بن محمّد بن مسعود : 28 . (ج 5) : 12 ، 72، 104، 120، 122، 204، 206، 242، 248، 254.

جعفر بن محمّد بن مسعود العيّاشي : (ج 5) : 64، 114، 116، 178، 230، 232، 308، 288.

جعفر بن محمّد بن نُعيم : (ج 5) : 92.

جعفر بن مروان: (ج 3) : 62 .

جعفر بن واقد: (ج 5) : 198.

جميل: (ج 1) : 434، 482 . (ج 2) : 518، 606. (ج 4) : 492.

جميل بن درّاج: (ج 1) : 142، 144، 320، 424، 482. (ج 2) : 16، 214، 594 . (ج 3) : 126. (ج 4) : 252 ،320، 410، 488، 628، 690. (ج 5) : 96.

ص: 385

جَندل بن والق التغلبي: (ج 5) : 164 .

حرف الحاء

الحارث: (ج 3) : 194، 450 (ج 4) : 320

الحارث الأعور : (ج 1) : 30. (ج 2) : 440 .

الحارث النصري [البصري] : (ج 1) : 326 .

حارث بن حبيب، (ج 4) : 670 .

الحارث بن حصيرة : (ج 5) : 100 .

الحارث بن حنظلة : (ج 4) : 368 .

الحارث بن عمر الفهري : (ج 5) : 196.

الحارث بن المغيرة : (ج 2) : 472 . (ج 3) : 194 . (ج 5) : 118، 230 .

حبيب السجستاني: (ج 2) : 76، 562، 570.

الحجّاج : (ج 3) : 50 . (ج 4) : 530.،526

الحجّاج بن يوسف: (ج 3) : 26 .

الحجّال : (ج 1) : 176. (ج 3) :

حُجر (ج 1) : 558 . (ج 3) : 44 .

حذيفة : (ج 1) : 358. (ج 2) : 456 . (ج 3) : 368 .

حذيفة بن اليمان: (ج 3) : 408.

حُريز: (ج 1) : 142، 198 ، 228، 238، 262، 366، 376، 530. (ج 2) : 40، 60، 286، 420 ،438، 554، 698، 704، 712. (ج 3) : 96، 244 ، 328، 336. (ج 4) : 74، 278،214، 78 120، 652. (ج 5) : 242،6 .

حریز بن عبد اللّه : (ج 4) : 316.

حسّان أبو علىّ: (ج 5) : 306.

حسّان العامري: (ج 4) : 364 .

ص: 386

الحسن الصيقل : (ج 5): 20.

الحسن البصري: (ج 2) : 660 . (ج 3) : 344.

الحسن بيّاع الهروي : (ج 1) : 354.

الحسن بن أحمد (ج 3) : 360 .

الحسن بن أسباط : (ج 4) : 188.

الحسن بن الجهم: (ج 1) : 50 . (ج 3) : 376 .

الحسن بن الحسين: (ج 4) : 414 .

الحسن بن خُرَزاد: (ج 1): 92، 98.

الحسن بن راشد: (ج 1) : 166. (ج 3) : 396.

الحسن بن زياد: (ج 1) : 470، 520 .

الحسن بن زياد العطّار: (ج 2) : 374.

الحسن بن زید: (ج 2) : 290، 546، 638 . (ج 5) : 182.

الحسن بن سعيد اللخمي : (ج 4) : 654 .

الحسن بن صالح: (ج 4) : 38، 604 .

الحسن بن ظريف: (ج 4) : 276 .

الحسن بن عليّ : (ج 1) : 442،346. (ج 3) : 84. (ج 4) : 30 .

الحسن بن عليّ الوشّاء: (ج 2) : 144، 376، 508، 614 . (ج 4) : 42، 144، 152.

الحسن بن عليّ بن أبي حمزة: (ج 4) : 602.

الحسن بن عليّ بن أبي حمزة البطائني : (ج 1) : 90.

الحسن بن عليّ بن بنت إلياس : (ج 3) : 60 .

الحسن بن عليّ بن الحسين الافطس : (ج 4): 230.

الحسن بن عليّ بن زكريّا البصري : (ج 5) : 264 .

الحسن بن عليّ بن فضّال: (ج 1) : 192. (ج 3) : 360. (ج 4) : 50. (ج 5) : 64 .

ص: 387

الحسن بن عليّ بن النعمان: (ج 2) : 94 .

الحسن بن محبوب: (ج 1) : 120 . (ج 2) : 108، 306. (ج 4) : 238 . (ج 5) : .20 ، 114، 182، 204.

الحسن بن محمّد: (ج 3) : 396 .

الحسن بن محمّد الجمّال : (ج 1) : 104.

الحسن بن محمّد الحضرمي: (ج 5) : 94.

الحسن بن محمّد الصيرفي : (ج 5) : 288.

الحسن بن موسى: (ج 3) : 388. (ج 4) : 136، 232 .

الحسن بن موسى الخشّاب: (ج 1) : 36.

الحسن [الحسين] بن عطيّة : (ج 4) : 338.

الحسن [الحسين] بن المنذر: (ج 2) : 522 .

الحسن (بن هرون): (ج 4): 504.

الحسن بن يزيد النوفلي : (ج 5) : 240 .

الحسين : (ج 2) : 186 .

الحسين بن أبي طلحة: (ج 2) : 322 .

الحسين بن أبي العلاء : (ج 2) : 152، 560. (ج 4) : 154، 204، 448.

حسين بن أبي يعفور : (ج 5) : 298.

حسين بن أحمد: (ج 2) : 48 .

الحسين بن إسحاق : (ج 5) : 292.

الحسين بن إسكيب [إشكيب]: (ج 5) : 240 .

الحسين بن إشكيب (ج 5) : 22، 116، 120، 122.

الحسين بن بشّار: (ج 1) : 404 .

الحسين بن الحكم الواسطي : (ج 3) : 172 .

ص: 388

الحسين بن حمزة : (ج 4) : 444 .

الحسين بن خالد : (ج 2) : 120 . (ج 3) : 32. (ج 4) : 208 . (ج 5) : 210، 212، 244.

الحسين بن خُرّزاد: (ج 3) : 456.

الحسين بن زياد الصيقل: (ج 4) : 388.

الحسين بن زيد: (ج 2) : 266 .

الحسين بن زيد بن عليّ : (ج 2) : 26 . (ج 4) : 266، 414.

الحسين بن سعيد : (ج 3) : 56، 108 . (ج 4) : 510 . (ج 5) : 50، 72، 116، 122، 220، 298.

الحسين بن سعيد المكفوف : (ج 4) : 220 .

حسین بن صالح: (ج 3) : 310

الحسين بن عثمان: (ج 4) : 236

الحسين بن علوان: (ج 3) : 372. (ج 5) : 92، 108

الحسين بن عليّ : (ج 3) : 170 .

الحسين بن عليّ صاحب الفخّ : (ج 2) : 436.

الحسين بن عليّ بن أبي حمزة الثمالي: (ج 4) : 448.

الحسين بن عليّ بن النعمان : (ج 3) : 232 .

الحسين بن عليّ بن يقطين: (ج 4) : 60.

الحسين بن المختار: (ج 3) : 238، 464 .

الحسين بن مسلم : (ج 2) : 304.

الحسين بن مهران: (ج 3) : 136، 138 .

الحسين بن المنذر : (ج 2) : 150 . (ج 3) : 26 .

الحسين بن هارون: (ج 4) : 302، 506 .

ص: 389

حصين: (ج 3) : 14 . (ج 5) : 102 .

حصين [بن يزيد]: (ج 5) : 102.

حفص الأعور: (ج 2) : 120 .

حفص بن البختري: (ج 1): 372، 494. (ج 2): 40، 392. (ج 4): 456، 462، 636 .

حفص بن سالم : (ج 4): 438 .

حفص بن غیاث: (ج 1) : 198 . (ج 2) : 628 . (ج 3) : 104، 184، 364 . (ج 4) : 130 .

حفص بن قُرط الجهني: (ج 1) : 7.

الحكم بن عتينة [عُيينة] : (ج 1): 76. (ج 2): 50، 634. (ج 3): 142. (ج 5) : 192.

الحكم بن عُيينة : (ج 5) : 118.

حكيم: (ج2) : 348.

حکیم بن جبير : (ج 3) : 336 .

حكيم بن جُبير [بن مطعم]: (ج 3) : 334 .

حمّاد: (ج 1) : 40، 546 . (ج 2) : 48، 650 . (ج 4) : 74، 366، 580 . (ج 5) : 18.

حمّاد اللحّام: (ج 1) : 35 . (ج 4) : 416 .

حمّاد بن عثمان : (ج 1) : 62، 230 290، 304، 306، 376، 534 . (ج 3) : 398. (ج 4) : 234 . (ج 5) : 114، 306.

حمّاد بن عيسى : (ج 1) : 398. (ج 2) : 128، 602. (ج 3) : 498. (ج 4) : 258، 430 . (ج 5) : 6 .

حمدان: (ج 5): 304.

حمدان بن أحمد القلانسي: (ج 5) : 32.

حمدان بن سليمان: (ج 5): 284 .

حمدويه: (ج 1): 422 . (ج 5) : 20، 114 .

ص: 390

حُمران: (ج 1) : 254 ، 296،292 ،360، 410 446، 500، 552، 582، 640. (ج 2) : 154، 222، 336، 338، 370، 382، 416، 460، 724، 476 . (ج 3) : 12، 16، 68، 104،76، 132، 228، 268، 378 ،390، 448 492، 506 . (ج 4) : 34، 54، 72، 254، 366، 400، 466، 474، 476، 500، 522، 558، 632 ، 702،660. (ج 5) : 24، 214، 256.

حمران بن أعين : (ج 1) : 56، 434 ، 476 522 . (ج 2) : 582، 664. (ج 3) : 86. (ج 4) : 458. (ج 5) : 118، 130، 260، 312.

حمزة الزيّات: (ج 4) : 300 .

حمزة (بن أبي طالب): (ج 5) : 196.

حمزة بن حمران: (ج 2) : 484 . (ج 4) : 618،616 .

حمزة (سيد الشهداء) : (ج 3) : 432، 448 .

حمزة بن الطيّار: (ج 3) : 266. (ج 4) : 396. (ج 5) : 54 .

حمزة بن عبد المطّلب : (ج 2) : 686 . (ج 3) : 356. (ج 4) : 444 .

حمزة بن محمّد الطيّار : (ج 4) : 394 .

حميد بن محمّد: (ج 5) : 12.

حنّان: (ج 3) : 272.

حنّان بن سَدير: (ج 1) : 64، 254، 560، 616. (ج 2) : 30، 88، 146، 584، 656. (ج 3) : 342 ، 418 . (ج 4) : 164، 212، 306. (ج 5) : 120، 288.

حُنش بن المعتمَر : (ج 3) : 332 .

حيدر بن محمّد السمرقندي: (ج 5) : 288.

حیدر بن محمّد بن النعيم السمرقندي: (ج 5): 240.

حُييّ بن أخطب : (ج 1) : 116، 118.

حرف الخاء

ص: 391

خالد: (ج 3) : 24.

خالد القطواني: (ج 5) : 104 .

خالد بن جرير: (ج 4) : 284 .

خالد الجوّان: (ج 5): 108 .

خالد بن مختار: (ج 1) : 98.

خالد بن نجيح : (ج 4) : 240، 476 ، 626 .

خالد بن الوليد: (ج 3) : 304.

خالد بن يزيد: (ج 2) : 638، 666 .

الخطاب الأعور : (ج 4) : 208 .

خطّاب بن مَسلّمة : (ج 4) : 390.

خلف بن حمّاد: (ج 3): 230 .

الخليل بن عمرو: (ج 5) : 282.

خوّات بن جبير : (ج 1) : 340.

خيثمة: (ج 1) : 54. (ج 3) : 430،80 . (ج 5) : 184.

خيثمة الجعفي : (ج 3) : 122 .

خيثمة بن أبي خيثمة : (ج 3) : 140 . (ج 4) : 562.

حرف الدال

داود الرقّي : (ج 2) : 144، 560، 634 . (ج 3) : 94 .

داود بن الحُصين: (ج 1) : 480 . (ج 3) : 428.

داود بن سرحان: (ج 2) : 140، 706 . (ج 3) : 326 . (ج 5) : 16 .

داود بن سرحان العطّار : (ج 1) : 140 .

داود بن فرقد: (ج 1) : 36، 64، 102،86 ،106. (ج 2) : 24، 338. (ج 3) : 34، 76، 124، 192، 254، 450.

ص: 392

دحية الكلبيّ : (ج 3) : 316.

درست: (ج 4) : 606، 608 .

حرف الذال

ذریح: (ج 4) : 298.

ذميال: (ج 4) : 98 .

حرف الراء

ربعي بن حريز: (ج 2) : 132.

ربعي بن عبد اللّه: (ج 2) : 30. (ج 3) : 36 .

ربعي بن عبد اللّه بن الجارود: (ج 1): 370.

ربيعة الرأي: (ج 1) : 454، 456.

ربيعة بن ناجذ : (ج 5) : 140 .

رفاعة: (ج 1) : 324 ،390، 396، 192، 502، 592. (ج 2) : 234، 520. (ج 3) : 212 .

رفاعة بن موسى: (ج 2) : 86. (ج 4) : 468.

روبیل: (ج 3) : 516، 520، 522، 524، 526.

رومين: (ج 4) : 102 .

حرف الزاي

زاذان: (ج 3) : 154 .

الزبير : (ج 1) : 36. (ج3) : 62، 64 152، 260، 342، 344، 346.

زرارة : (ج 1) : 36، 42، 56 ، 80، 84 ،138 ،179، 190، 222، 230، 252، 254، 296، 330، 358، 376، 380، 394، 410، 440، 442، 446، 454، 460، 466، 500، 508، 510، 512، 548، 550، 552، 594، 606، 640. (ج 2): 16، 80، 98، 110، 144، 154، 156، 158، 190، 222، 234، 242، 250، 258، 308، 316، 318، 322 ،338، 340، 376، 382، 396، 408، 412، 414، 420، 426، 430، 432، 454، 460،

ص: 393

466، 476، 486، 500 ،508، 512، 516، 532، 534، 540، 548، 578، 594، 604، 666، 678، 702، 506. (ج 3): 16، 38، 40، 48، 70، 86، 98، 104، 108، 110، 112، 114، 126، 132، 138، 218، 220، 232، 236، 244، 250، 260 ،268، 270، 276، 290، 320، 330، 338، 340، 362، 374، 378، 386، 390، 416، 434، 454، 460. (ج 4): 36، 54، 72، 94، 192، 252، 322، 366، 376، 394، 412، 458، 474، 510، 514، 522، 526، 630، 554، 558، 616، 632، 660، 702. (ج 5): 6، 16، 90، 214، 256، 260 ،284، 306.

زرارة بن أعين: (ج 1) : 476. (ج 2) : 528 . (ج 3) : 474.

زِرّ بن حُبيش: (ج 2) : 208.

زُرعة: (ج 3) : 64. (ج 4) : 302.

زرقان - صاحب ابن أبي دؤاد: (ج 2) : 606.

زكريّا بن مالك الجعفي : (ج 3) : 294 .

زیاد: (ج 2) : 26 .

زياد بن أبي سفيان : (ج 4) : 24.

زیاد بن سوقة : (ج 5) : 172.

زياد بن المنذر: (ج 1) : 350. (ج 2) : 658.

زیاد بن عيسى [عبد اللّه] : (ج 1) : 346.

زیاد بن يزيد: (ج 5) : 104 .

زيد الشحّام: (ج 1) : 184، 292، 388، 398. (ج 2) : 308، 386، 712، 720. (ج 3) : 484. ( ج 4) : 104، 298 ، 440 . (ج 5) : 226 ، 228، 280 .

زيد (الشهيد): (ج 2) : 634 .

زيد بن أبي أسامة : (ج 1) : 350. (ج 3) : 234 .

زيد بن أرقم: (ج 3) : 406. (ج 4) : 14.

ص: 394

زيد بن أسلم: (ج 2): 654 .

زيد [بن] أبي أسامة: (ج 1) : 362 .

زيد بن الجهم: (ج 4) : 424 .

زيد بن الحسن: (ج 2) : 638.

زيد بن عليّ : (ج 2) : 502 . (ج 4) : 24، 224، 514، 576 . (ج 5) : 82.

حرف السين

سالم الأشلّ : (ج 2) : 248، 250 .

سالم مولى أبي حذيفة: (ج 3) : 306.

سالم بن أبي حفصة: (ج 1) : 608 . (ج 4) : 148 .

سالم بن أبي مريم: (ج 2) : 172.

سالم بن مكرّم الجمّال : (ج 1) : 176 .

سام بن نوح علیه السلام: (ج 2) : 56 .

سدير: (ج 1) : 50 . (ج 3) : 68، 100، 292. (ج 4): 8.

السديف [الشريف]: (ج 2) : 686 .

سعد: (ج 1) : 340، 350 . (ج 3) : 102. (ج 4) : 418 .

سعد الإسكاف : (ج 1) : 112، 406. (ج 2) : 42، 162 . (ج 4) : 422. (ج 5): 300 ،120.

سعد بن خيثمة الأنصاري : (ج 3) : 452 .

سعد بن طريف : (ج 3) : 156. (ج 4) : 622

سعد بن عبادة : (ج 3) : 386 .

سعد بن عثمان: (ج 2) : 154.

سعد بن عمر: (ج 4) : 318.

سعدان: (ج 1) : 626 . (ج 3) : 372 .

ص: 395

سعدان بن مسلم: (ج 1) : 116 .

سعيد: (ج 1) : 336.

سعيد الأعرج: (ج 1) : 378. (ج 4) : 558.

سعيد النقّاش: (ج 1) : 334.

سعيد بن أبي الأصبغ : (ج 3) : 64 .

سعید بن جبير: (ج 2) : 22 .

سعيد بن الحسين الكندي: (ج 1): 64.

سعید الحدّاد: (ج 5) : 260 .

سعيد بن المسيّب: (ج 2) : 368. (ج 4) : 558،88 .

سعيد بن مُنَخّل : (ج 1) : 352.

سعيد بن يسار: (ج 2) : 220. (ج 4) : 404.

سعيد بن يزيد: (ج 3) : 168 .

سفیان: (ج 5): 70.

سفيان الثوري : (ج 5) : 176 .

سلّام: (ج 1) : 254، 434 . (ج 3) : 58، 466. (ج 4) : 588 .

سلّام الجعفي: (ج 4) : 522 .

سلّام الحنّاط : (ج 4) : 460 .

سلّام بن المستنير: (ج 1): 148، 400، 586، 588. (ج 2) : 82. (ج 3) : 198، 614.

سلامان بن طيّ : (ج 3) : 422 .

سلمان: (ج 2) : 74، 146، 554 642 . (ج 3) : 154، 306. (ج 4) : 424. (ج 5) : 104 .

سلمان الفارسي: (ج 1): 34، 292 . (ج 2) : 146 . (ج 3) : 198. (ج 4) : 30، 470 .

سلمة : (ج 2) : 634.

ص: 396

سلمة بن كهيل: (ج 1) : 72. (ج 5): 22.

سلمة بن محرز [محمّد]: (ج 1) : 96 .

سلیمان: (ج 4) : 592. (ج 5) : 70.

سلیمان الأعمش : (ج 1) : 76.

سليمان الجعفري: (ج 1): 98، 182. (ج 2) : 298

سليمان الفرّاء : (ج 1) : 178 . (ج 2) : 448 .

سلیمان اللبّان: (ج 3) : 226

سليمان بن جعفر النهدي : (ج 4) : 610 .

سلیمان بن خالد: (ج 1): 600 . (ج 2) : 368، 384، 416، 578، 612، 632، 732. (ج 3) : 320،80 . (ج 4) : 530.

سلیمان بن عبد اللّه : (ج 4) : 218. (ج 5) : 74.

سليمان بن عبد اللّه الطلحي: (ج 4) : 178 .

سلیمان بن هارون: (ج 2) : 636 . (ج 3) : 54.

سليم بن قيس الهلالي : (ج 1) : 68 . (ج 2) : 352. (ج 4) : 528 .

سليم بن منصور : (ج 3) : 424 .

سماعة : (ج 1) : 46 ، 316، 322، 340، 344، 348، 428، 504 510. (ج 2): 166، 182، 232، 238، 240، 288، 370، 404، 496، 584، 598، 604، 700. (ج 3): 88، 290، 370، 382، 390. (ج 4): 122، 134، 232، 302، 338، 364، 400، 428. (ج 5): 20، 72، 304.

سماعة بن مهران: (ج 1) : 172، 274، 464. (ج 2) : 14، 216، 220، 406، 516، 594، 614، 676 . (ج 3) : 250. (ج 4) : 80، 444، 574،702،590 .

سورة : (ج 1) : 482.

سوید بن غفلة : (ج 4) : 292 .

ص: 397

سورة بن كُليب: (ج 2) : 596. (ج 4) : 360، 362. (ج 5) : 186 .

سهل بن زياد: (ج 5) : 6.

سيرين: (ج 4) : 392.

سيف: (ج 2) : 42 .

سيف بن عميرة: (ج 2): 388 . (ج 4) : 408 . (ج 5) : 32 .

حرف الشين

شريك : (ج 5) : 140 .

شعیب: (ج 4) : 250 .

شعيب العقرقوفي: (ج 2) : 464 . (ج 4) : 126 .

شمعون بن حانا اليهودي : (ج 5) : 266 .

شهاب بن عبد ربِّه: (ج 1) : 606. (ج 5) : 306 .

شيبة : (ج 3) : 356 .

شيبة بن ربيعة: (ج 4) : 514 .

حرف الصاد

صالح بن الحكم: (ج 4) : 578، 580 .

صالح بن سعد: (ج 4) : 60 .

صالح بن سليم : (ج 3) : 422 .

صالح بن سهل : (ج 3) : 60 ، 218 . (ج 4) : 464 . (ج 5) : 118.

صالح بن سهل الهمداني: (ج 1) : 578

صالح بن ميثم: (ج 2) : 86.

الصبّاح بن سيّابة : (ج 1) : 330. (ج 3) : 394، 458 482 .

الصباح بن يحيى المزني : (ج 5) : 100 .

صدقة بن حسّان: (ج 5): 120 .

ص: 398

صفوان: (ج1): 452. (ج 2) : 132 ، 160، 540. (ج 3) : 64، 78، 466. (ج 4): 572 .

صفوان الجمّال: (ج 1) : 92 ، 184، 236 . (ج 2) : 162، 644. (ج 3) : 172،94، 402. (ج 4) : 530، 660.

صفوان بن مهران: (ج 4): 286 .

صفوان بن مهران الجمّال: (ج 4) : 228 .

صفوان بن يحيى: (ج 1) : 442 . (ج 2) : 374.

حرف الضاد

ضُريس بن عبد الملك : (ج 2) : 134.

حرف الطاء

طالوت (ج 1) : 528، 536 .

طربال: (ج 4) : 120 .

طلحة: (ج 1) : 36 . (ج 2) : 456 . (ج 3) : 152، 342، 344، 346 .

طلحة بن زید: (ج 3) : 114، 208 .

الطيّار : (ج 1) : 142 .

حرف العين

العاص بن وائل السهمي : (ج 4): 368 .

عاصم الكوزي : (ج 4) : 622 .

عاصم المصري : (ج 3) : 174 .

عاصم بن حُميد : (ج 1) : 286 .

عامر بن [أبي] الأحوص: (ج 2) : 394.

عامر بن جُذاعة : (ج 4) : 492 .

عامر بن سعد: (ج 2) : 64 .

عامر بن سعيد الجُهني : (ج 2) : 356 .

ص: 399

عامر بن كثير: (ج 4) : 420 .

عامر بن كثير السرّاج: (ج 2) : 436 .

عامر بن السمط : (ج 1) : 424 .

عبّاد البصري : (ج 1) : 368.

عبّاد المكّي: (ج 5): 176.

عباد بن صهيب : (ج 2) : 286 .

عبّاد بن يعقوب: (ج 5) : 100.

عبّاس: (ج 2) : 342. (ج 3) : 122 .

العبّاس بن ربيعة : (ج 3) : 350.

العبّاس بن ربيعة بن الحارث : (ج 3) : 348.

العبّاس (بن عبد المطّلب) : (ج 3) : 28، 308، 312، 356. (ج 4) : 22، 206 . (ج 5) : 142 .

العبّاس بن عليّ (الشهيد) : (ج 2) : 344.

العبّاس (ابن عم النبيّ صلی الۀّه علیه و آله و سلم) : (ج 5) : 198 .

العبّاس بن عامر : (ج 5) : 118، 192.

العبّاس (بن معروف): (ج4 ): 588.

العبّاس بن هلال: (ج 1) : 452، 532 . (ج 2) : 296 . (ج 3) : 52، 416. (ج 4) : 118، 432 . (ج 5) : 178.

العبّاس بن هلال الشامي : (ج 3) : 144 .

العبّاس بن هُليل: (ج 5) : 154 .

عبّاس بن يزيد: (ج 4): 190.

عباية: (ج 5) : 238 .

عباية الأسدي : (ج 2) : 86.

ص: 400

عبد الأعلى : (ج 1) : 396. (ج 3) : 232، 462، 472. (ج 4) : 540. (ج 5) : 116 .

عبد الأعلى - مولى آل سام -: (ج 2) : 238، 550. (ج 5) : 260.

عبد الأعلى الحلبي (ج 4) : 12.

عبد الأعلى الحلبي ( الجبلي ) : (ج 3) : 276 .

عبد الحميد بن أبي الحنساء: (ج 5) : 104.

عبد الحميد بن أبي الديلم : (ج 4) : 40، 586 .

عبد الحميد بن عوّاض : (ج 2) : 434 .

عبد الحميد بن فرقد : (ج 1): 544 .

عبد الخالق الصيقل : (ج 2) : 108.

عبد الرحمن: (ج 1) : 426، 462، 516 . (ج 2) : 398، 456 . (ج 3) : 336، 338. (ج 4) : 54، 486.

عبد الرحمن الأشلّ: (ج 4) : 408.

عبد الرحمن بن أبي عبد اللّه : (ج 1): 300، 460.

عبد الرحمن بن أبي نجران:(ج 2) : 302

عبد الرحمن بن الحجّاج : (ج 1) : 82، 368، 434 . (ج 2) : 120، 396. (ج 3) : 170، 394. (ج 4) : 38، 490.

عبد الرحمن بن حرب: (ج 3) : 422 .

عبد الرحمن بن الحسن: (ج 5) : 100 .

عبد الرحمان بن حمّاد: (ج 5): 120 .

عبد الرحمن بن سالم: (ج 3) : 268. (ج 4) : 534 . (ج 5) : 286.

عبد الرحمن بن سالم الأشلّ : (ج 3) : 500. (ج 4) : 284، 356، 426.

عبد الرحمن بن سيّابة : (ج 1) : 574 . (ج 2) : 114 . (ج 4) : 642 .

عبد الرحمن بن صالح: (ج 4) : 488.

ص: 401

عبد الرحمن بن عوف: (ج 3) : 416 .

عبد الرحمن بن كثير: (ج 1) : 168، 512 . (ج 2) : 154، 194. (ج 3) : 428 .

عبد الرحمن بن كثير الهاشمي : (ج 2) : 8، 462 . (ج 3) : 48 .

عبد الرحمن بن محمّد العزرمي [العرزمي]: (ج 1) : 374

عبد الرحمن [بن أبي عبد اللّه]: 514.

عبد الرحيم: (ج 3) : 458، 502 .

عبد الرحيم القصير : (ج 3) : 38. (ج 4) : 210، 524 .

عبد السلام: (ج 2) : 280. (ج 4) : 332.

عبد الصمد بن برّار: (ج 1): 188.

عبد الصمد بن بشير: (ج 1) : 572، 630، 636 . (ج 2) : 150 . (ج 3) : 516 .

عبد الصمد بن بُندار: (ج 2) : 730 .

عبد الصمد بن سعد : (ج 2): 94 .

عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني: (ج 5) : 114 .

عبد العظيم بن عبد اللّه بن علي بن الحسن : (ج 2) : 108.

عبد الغفّار بن محمّد: (ج 5) : 194.

عبد اللّه: (ج 1) : 40 .

[عبد اللّه] البهيّ : (ج 3) : 268 .

عبد اللّه الحلبي : (ج 3) : 112، 420 .

عبد اللّه النجاشي : (ج 2) : 358.

عبد اللّه بن أبي جعفر علیه السلام: (ج 3) : 80. (ج 4) : 340 .

عبد اللّه بن أبي سرح: (ج 2) : 460.

عبد اللّه بن أبي هلال: (ج 4) : 50 .

عبد اللّه بن أبي يعفور: (ج 1) : 440، 552 . (ج 2) : 68، 90 ، 474. (ج 3) :

ص: 399

14. (ج 5) : 52 .

عبد اللّه بن أسباط: (ج 2): 228.

عبد اللّه بن بُديل (يزيد) م بن ورقاء الخزاعي : (ج 3) : 428.

عبد اللّه بن بشير : (ج 2) : 734 .

عبد اللّه بن بكير: (ج 1): 52، 294. (ج 2): 708. (ج 3): 16. (ج 5): 16، 42، 260 .

عبد اللّه بن جعفر: (ج 3) : 214، 350.

عبد اللّه بن جندب : (ج 2) : 366، 380، 692.

عبد اللّه بن الحسن : (ج 1) : 370. (ج 2) : 636 . (ج 3) : 52 . (ج 4) : 228 .

عبد اللّه بن الحلبي : (ج 3) : 214 .

عبد اللّه بن حمّاد الأنصاري: (ج 2) : 436 . (ج 5): 154، 274 .

عبد اللّه بن خالد : (ج 4) : 652 .

عبد اللّه بن خليفة - أبي العرّيف - المُكراني الهمداني: (ج 2) : 546 .

عبد اللّه بن رواحة: (ج 1) : 592 .

عبد اللّه بن سلّام: (ج 2) : 640

عبد اللّه بن سليمان : (ج 2) : 480، 542 . (ج 3) : 474 . (ج 4) : 108، 616 .

عبد اللّه بن سنان : (ج 1) : 52 ،100، 198، 474، 486، 490، 492، 500، 510، 546، 590 . (ج 2) : 6 ، 98، 104، 106، 228، 276، 284، 436، 496، 672، 694، 706. (ج 3) : 56، 86،84 ،130، 198، 244، 288، 316. (ج 4) : 10، 52، 86، 324، 412، 502، 590، 598، 622، 650 .(ج 5) : 172، 180.

عبد اللّه بن صالح الخثعمي : (ج 1) : 284 .

عبد اللّه بن طلحة: (ج 1): 178، 278.

عبد اللّه بن عامر: (ج 2) : 174 ، 458.

عبد اللّه بن عبّاس : (ج 3) : 144. (ج 4) : 656.

ص: 403

عبد اللّه بن عبد الرحمن: (ج 4) : 124 .

عبد اللّه بن عبد الرحمان الأصمّ : (ج 5) : 118.

عبد اللّه بن عبد اللّه : (ج 1) : 576.

عبد اللّه بن عبد المطّلب: (ج 4) : 572 .

بن عثمان البجلي: (ج 4) : 548.

عبد اللّه بن عجلان: (ج 2) : 292، 348، 380. (ج 3) : 194. (ج 4) : 268، 436 .

عبد اللّه بن عطاء: (ج 4) : 266، 450.

عبد اللّه بن عطاء المكّي: (ج 4) : 330، 480 . (ج 5) : 246 .

عبد اللّه بن عمرو : (ج 5) : 274.

عبد اللّه بن عمرو بن العاص : (ج 1) : 196 .

عبد اللّه بن عليّ : (ج 4) : 644 .

عبد اللّه بن غالب: (ج 1) : 244 . (ج 4) : 86.

عبد اللّه بن فرقد: (ج 1) : 362 .

عبد اللّه بن فضالة : (ج 1) : 468 .

عبد اللّه بن الفضل النوفلي : (ج 3) : 60 .

عبد اللّه بن القاسم : (ج 5) : 108 .

عبد اللّه بن القاسم البطل : (ج 5) : 118.

عبد اللّه بن القدّاح : (ج 2) : 218.

عبد اللّه بن قيس الأشعري: (ج 5) : 104

عبد اللّه بن محمّد : (ج 5) : 322.

عبد اللّه بن محمّد الجعفي : (ج 3) : 272.

عبد اللّه محمّد الحجّال : (ج 3) : 376 .

عبد اللّه بن محمّد بن خالد: (ج 5) : 198.

ص: 404

عبد اللّه بن مسكان: (ج 2) : 622 .

عبد اللّه بن المغيرة: (ج 2) : 158، 230 . (ج 3) : 302.

عبد اللّه بن ميمون: (ج 4) : 612، 614 .

عبد اللّه بن ميمون القدّاح : (ج 3) : 458. (ج 4) : 224 ، 648 .

عبد اللّه بن الوليد : (ج 4) : 418 .

عبد اللّه بن الوليد النخعي: (ج 5) : 98.

عبد اللّه بن يحيى الكاهلي : (ج 2) : 362. (ج 3) : 538 . (ج 5) : 94.

عبد المطّلب : (ج 1) : 40. (ج 3) : 392. (ج 4) : 248 ، 570 . (ج 5) : 76.

عبد الملك : (ج 4) : 568.

عبد الملك بن أعين: (ج 4) : 526 .

عبد الملك بن عُتبة الهاشمي : (ج 3) : 362 .

عبد الملك بن عمر: (ج 1): 94.

عبد الملك بن مروان: (ج 1) : 104

عبد مناف : (ج 1) : 40 .

عبد الواحد بن المختار: (ج 5) : 306.

عبد الواحد بن محمّد بن عبدوس: (ج 5) : 282.

عبد الوارث : (ج 5) : 292.

عبد [عبيد] اللّه الحلبي : (ج 1) : 344.

عبد [عُبيد] اللّه بن يحيى : (ج 4) : 608 .

عبدوس العطّار : (ج 1) : 326 .

عُبيد: (ج 2) : 270، 434 .

عبيد بن زرارة: (ج 2) : 244 ، 420، 526 . (ج 4) : 560، 574 .

عبيد بن عمير الليثي : (ج 5) :314.

ص: 405

عبيد اللّه الحلبي : (ج 1) : 186. (ج 2) : 66 .

عبید اللّه [عبد اللّه] الحلبي : (ج 4) : 34.

عبيد اللّه بن موسى: (ج 4) : 488 .

عبيد اللّه بن موسى العبسي : (ج 4) : 488.

عبيدة : (ج 2) : 310

عُتبة بن ربيعة: (ج 4) : 514 .

عثمان: (ج 1) : 196، 586 . (ج 2) : 460. (ج 3) : 654.

عثمان الأعشى : (ج 2) : 660 .

عثمان بن أبي ربيعة: (ج 5) : 140 .

عثمان بن أبي شيبة : (ج 3) : 356.

عثمان بن سعد: (ج 2) : 154.

عثمان (بن عفّان): (ج 2) : 624. (ج 3) : 58، 304، 318، 464 . (ج 5) : 214.

عثمان بن عيسى: (ج 1) : 296. (ج 3) : 22 . (ج 4) : 204،76 . (ج 5) : 72، 220 .

عجلان: (ج 2) : 242. (ج 3) : 360 . (ج 4) : 494 .

عجلان أبي صالح: (ج 2) : 176 .

عديّ بن حاتم: (ج 5) : 60.

عرّار: (ج 3) : 350.

عرّار بن أدهم : (ج 3) : 348.

عطاء: (ج 1) : 148. (ج 4) : 38. (ج 5) : 262 .

عطاء الهمداني: (ج 2) : 436 . (ج 4) : 420 .

عطيّة : (ج 4) : 488 .

عطيّة العوفي : (ج 3) : 364 . (ج 4) : 488 .

عُقبة بن خالد: (ج 3) : 502 . (ج 4) : 224 .

ص: 406

عقبة بن عامر الجهني : (ج 5): 228، 294 .

عُقبة بن عثمان: (ج 2) : 154 .

عقيل : (ج 2) : 342. (ج 4) : 312 .

عقيل بن أبي طالب: (ج 4) : 312.

عكرمة : (ج 2) : 498 . (ج 4) : 698 . (ج 5) 314 .

العلاء: (ج 1) : 324، 394، 482 .

العلاء بن سَيّابة : (ج 3) : 44 . (ج 4) : 34 . (ج 5) : 222،64 .

العلاء بن الفضيل : (ج 1) : 354. (ج 4) : 226 ، 698 .

العلاء بن رزين: (ج 1) : 298 . (ج 4) : 530 .

علقمة الحضرمي : (ج 2) : 292.

عليّ بن أبي حمزة : (ج 2) : 228، 400، 452، 544، 684. (ج 3) : 234 ، 462، 464. (ج 4) : 64، 508 . (ج 5) : 116 .

عليّ بن أبي حمزة (الثمالي): (ج 3) : 148.

عليّ بن أسباط : (ج1): 132 ، 170 . (ج 2) : 374، 558 . (ج 3) : 196، 314. (ج 4) : 196 . (ج 5) : 70.

علي [بن رئاب]: (ج1): 390.

عليّ بن جُذاعة : (ج 4) : 490 .

عليّ بن جعفر: (ج 1) : 372، 378، 610 . (ج 2) : 408 . (ج 3) : 10 .

عليّ بن جعفر بن محمّد علیهم السلام : (ج 2) : 102 ، 498 . (ج 4) : 414 .

عليّ بن الحسّان الواسطي : (ج 3) : 434 .

عليّ بن حاتم : (ج 4) : 300.

عليّ بن الحسن : (ج 3) : 112 . (ج 5) : 20، 118، 232، 272.

عليّ بن الحسن [الحسين]: (ج 4) : 674 .

ص: 407

عليّ بن الحسن بن رباط: (ج 5) : 242 .

عليّ بن الحسن بن الفضّال: (ج 5) : 192.

عليّ بن الحسن بن علي بن فضّال : (ج 5) : 178.

عليّ بن الحسين الفزاري : (ج 5) : 282.

عليّ بن الحكم (ج 5): 54.

علي بن الحلبي : (ج 4) : 546 .

عليّ بن جعفر : (ج 5): 248، 254.

عليّ بن جعفر بن العبّاس الخزاعي: (ج 5) : 140 .

عليّ بن حسّان: (ج 5) 198.

عليّ بن حسكة :(ج 5) : 144 .

عليّ بن حفص: (ج 5) : 104 .

علي بن درّاج الأسدي : (ج 3) : 274.

علي بن رئاب: (ج 2) : 222.

عليّ بن سالم: (ج 2) : 720. (ج 4) : 700 . ( ج 5) : 220 .

عليّ بن سعيد: (ج 4 ) : 520 .

عليّ بن عبد العزيز: (ج 2) : 108 .

عليّ بن عبد اللّه : (ج 5) : 232.

عليّ بن عبد اللّه بن مروان: (ج 4) : 250 .

عليّ بن عُقبة : (ج 3) : 62، 206، 346، 536 .

عليّ بن عمر بن أبان الكلبي : (ج 4): 248. (ج 5) : 76 .

عليّ بن عمّار : (ج 1) : 524 . (ج 3) : 108 .

عليّ بن محمّد: (ج 5) : 154 ، 164، 204، 228، 280.

عليّ بن محمّد العلوي: (ج 1) : 564 .

ص: 408

عليّ بن محمّد بن شجاع: (ج 3) : 334 . (ج 5) : 12، 230 .

عليّ بن مرزوق : (ج 1) : 564 .

عليّ بن معمّر : (ج 4) : 134 .

عليّ بن موسى بن إسحاق : (ج 5) : 102، 304.

عليّ بن مهزیار: (ج 2) : 52، 166. (ج 4) : 146.

علي بن ميمون الصائغ - أبي الأكراد - (ج 2): 68 .-

عليّ بن النعمان: (ج 2) : 66. (ج 4) : 342.

عليّ بن هاشم بن البريد : (ج 5) : 194.

عليّ بن يقطين: (ج 2) : 94. (ج 3) : 148 .

عمران الحلبي : (ج 2 ) : 106 ، 348 .

عمّار: (ج 2) : 458، 624. (ج 3) : 344. (ج 4) : 434، 436. (ج 5) : 138 .

عمّار الدهني: (ج 5) : 10.

عمّار الساباطي : (ج 3) : 178 . ( ج 4) : 538.

عمّار النوفلي : (ج 3) : 140 .

عمّار بن أبي الأحوص : (ج 2) : 716،82 .

عمّار بن سويد: (ج 4) : 16 .

عمّار بن مروان: (ج 1) : 312. (ج 2) : 168، 616 .

عمّار بن موسى : (ج 1) : 82. (ج 4) : 264 .

عمّار بن ميثم: (ج 3) : 26 .

عمّار بن ياسر : (ج 2) : 322، 456، 548، 638 . (ج 4) : 436 .

عمران بن عبد اللّه القمّي: (ج 3) : 474 .

عمر: (ج 1) : 306. (ج 2) : 18. (ج 5) : 246.

عمر الطيالسي : (ج 3) : 70.

ص: 409

عمر (عمران) بن أبي ميثم: (ج 3) : 114 .

عمر بن أذينة: (ج 2) : 114.

عمر بن الخطّاب : (ج 1) : 304. (ج 2) : 528، 546، 646، 658 ، 690، 694. (ج 3) : 214، 304، 418، 484. (ج 4) :630 . (ج 5) : 214 ، 262 .

عمر (بن الخطّاب) : (ج 4) : 300، 488، 520، 552 .

عمر بن حنظلة : (ج 1) : 66، 258، 472. (ج 2) : 214. (ج 3) : 74 .

عمر بن رياح: (ج 2) : 648.

عمر بن سعيد: (ج 2) : 436 .

عمر بن سليمان (ج 1 ): 618. ( ج 5) : 102.

عمر بن صالح: (ج 2) : 436 .

عمر بن عُبيد: (ج 3) : 362.

عمر بن عليّ : (ج 3) : 146 .

عمر بن مریم: (ج 4): 228.

عمر بن معمّر: (ج 2) : 182.

عمر بن يزيد: (ج 1) : 226. (ج 2): 18، 92، 262 ، 658. (ج 4): 304. (ج 5) : 258.

عمر بن يزيد - بيّاع السابري - (ج 1) : 388.

عمر بن يزيد [يونس]: (ج 1) : 580 .

عمران بن میثم: (ج 5): 238.

العمركي بن عليّ : (ج 3) : 10. (ج 5) : 98، 284، 308.

العمركيّ بن عليّ البوفكيّ : (ج 5): 64.

عمرو بن أبي المقدام : (ج 1) : 120 . (ج 2) : 148، 212 ، 440. (ج 3): 102، 264، 300، 304. (ج 4): 346.

عمرو بن ثابت - أبي المقدام - : (ج 5) : 182.

ص: 410

عمرو بن جَميع: (ج 1) : 40،114 .

عمرو بن جميع: (ج 1) : 478 .

عمرو بن حُريث : (ج 4) : 358.

عمرو بن الحمِق: (ج 4) : 258 .

عمرو بن حنظلة : (ج 5) : 114 .

عمرو بن سعيد: (ج 2) : 352. (ج 3) : 298. (ج 4) : 296 .

عمرو بن شمر: (ج 2) : 326، 510 . (ج 3) : 106 . (ج 4) : 240، 584 .

عمرو بن العاص : (ج 3) : 352.

عمرو بن عبد الرحمن بن كثير الهاشمي: (ج 1) : 40،256 .

عمرو بن عبد الغفّار: (ج 5) : 140 .

عمرو بن عثمان: (ج 4) : 172، 420 .

عمرو بن قيس : (ج 1) : 40 .

عمرو بن مُرّة : (ج 4) : 300.

عمرو بن مروان: (ج 4) : 436 .

عمرو بن مروان الخزّاز: (ج 1) : 642.

عمرو عن جابر: (ج 1) : 128.

العمركيّ بن عليّ : (ج 3) : 498 .

عنبسة بن مُصعب: (ج 4) : 272 .

عيّاش : (ج 4) : 670 .

عیسی: (ج 2) : 132 .

عيسى العلوي: (ج 2): 728.

عيسى بن حمزة: (ج 1) : 136.

عيسى بن زيد بن عليّ : (ج 3) : 52 .

ص: 411

عيسى بن عبد اللّه: (ج 1) : 440. (ج 2) : 272 .

عيسى بن عبد اللّه العلوي: (ج 2) : 208، 578 . (ج 3) : 296. (ج 4) : 26.

عيسى بن عبد [عُبيد] اللّه : (ج 1) : 96 .

عيسى بن منصور: (ج 4) : 530 .

عیسی بن موسی (ج 2) : 396، 552 .

عيص: (ج 2) : 386.

العيص بن القاسم: (ج 3) : 392 . (ج 4) : 570 .

عيَوق بن قُرط [قسوط]: (ج 2) : 510 .

عُيّينة بن حُصين الفزاريّ : (ج 3) : 386 .

حرف الغين

غالب بن الهذيل : (ج 2): 546 .

غياث بن إبراهيم: (ج 1) : 374.

حرف الفاء

الفتح بن محمّد : (ج 5) : 214 .

الفتح بن يزيد الجرجاني : 444. (ج 3) . (ج 5) : 12، 106 .

فرات بن أحنف: (ج 3) : 310.

فروة الظفاري: (ج 5) : 104.

فضالة :(ج 2) : 310.

فضالة بن أيّوب: (ج 1): 394 .

الفضل بن أبي قرّة: (ج 2 ) : 470. (ج 4) : 52 .

الفضل بن سهل : (ج 5): 160 .

الفضل بن شاذان: (ج 1) : 194. (ج 4) : 230 ، 538 . (ج 5) : 88.

الفضل بن عبّاس : (ج 1) : 140 .

ص: 412

الفضل [بن] أبو العبّاس: (ج 1) : 360 .

الفضل بن عبد الملك : (ج 2) : 248، 400 .

الفضل بن مرزوق: (ج 4) : 488.

الفضل بن موسى الكاتب : (ج 4) : 308.

الفضيل : (ج 1) : 276 . (ج 3) : 58 .

فضيل بيّاع الملا: (ج 5) : 98.

فضيل الرسّان: (ج 3) : 478.

فضيل بن عثمان سُكّرة : (ج 4) : 218 .

الفُضيل بن عِياض : (ج 3) : 30، 338.

الفضيل بن يسار : (ج 1) : 38، 58 . (ج 2) : 14، 146، 730 . (ج 3) : 182، 486، 488 . (ج 4) : 162، 254، 256 ، 258 ، 268، 314، 394، 470 .

فيض بن أبي شيبة : (ج 2) : 80. (ج 3) : 292.

الفيض بن المختار: (ج 2) : 728. (ج 3) : 464 .

حرف القاف

قابیل: (ج 2) : 562، 566، 568، 572، 574، 578، 580 .

قابيل بن آدم علیه السلام: (ج 2) : 578 .

قارون: (ج 3) : 532.

القاسم الهروي : (ج 5) : 230 .

القاسم اليقطيني : (ج 5) : 144.

القاسم بن جندب: (ج 5) : 100 .

القاسم (ابن رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم): (ج 2) : 578.

القاسم بن سليمان : (ج 1) : 342،84، 614. (ج 2) : 286 . (ج 4) : 522 .

القاسم بن عروة : (ج 4): 364.

ص: 413

قتادة : (ج 1) : 640 .

قتيبة الأعشى : (ج 2) : 328، 522 .

القدّاح: (ج 4) : 618 .

قدامة بن مظعون: (ج 2) : 694، 696 .

قنبر مولى أمير المؤمنين علیه السلام: (ج 3): 26.

قنفذ: (ج 3) : 304. (ج 4) : 552 .

قيس بن رمّانة : (ج 2) : 320.

قیصر : (ج 3) : 412 .

حرف الكاف

کَرّام: (ج 3) : 158 .

کُردويه الهمداني: (ج 2) : 392.

كعب: (ج 3) : 464 .

كعب بن عُجرة: (ج 1) : 366 .

كُلَيب : (ج 4) : 20 ، 388، 546 .

كُلَيب الأسدي: (ج 1): 50.

كُلَيب تسليم: (ج 4) : 20.

كُلَيب الصيداوي: (ج 3) : 106.

حرف اللام

ليث بن أبي سليم: (ج 5) : 98.

ليث بن سليم : (ج 4) : 648 .

حرف المیم

مالك الأشتر : (ج 3) : 200.

مالك الجُهني: (ج 2) : 620.

ص: 414

مالك بن عطيّة : (ج 3) : 440 . (ج 4) : 194.

المثنّى : (ج 2) : 106. (ج 5) : 16.

مثنّى بن عبد السلام: (ج 1) : 318.

محسن بن المثنّى [الميثمي]: (ج 1) : 548.

محمّد الحلبي : (ج 1) : 432 ،528، 536 . (ج 2) : 58، 72. (ج 3) : 90، 100، 180 ، 248 ، 304 . (ج 4) : 304، 556. (ج 5) : 214.

محمّد القصري (القسري): (ج 3) : 396.

محمّد القمّام: (ج 1) : 610 .

محمد الوابشي : (ج 1) : 584 .

محمّد بن إبراهيم المؤدّب : (ج 5) : 100 .

محمّد بن أبي حمزة: (ج 1) : 188 . (ج 2) : 170 . (ج 3) : 190، 192. (ج 4) : 150، 578.

محمّد بن أبي زيد الرازي : (ج 3) : 228.

محمّد بن أبي عمير: (ج 2) : 54، 420 . (ج 4) : 184.

محمّد بن أبي نصر : (ج 5) : 72.

محمّد بن أحمد : (ج 5) : 154، 228.

محمد بن أحمد الخراساني : (ج 2) : 544 .

محمّد بن أحمد بن يحيى : (ج 5) : 164 .

محمّد بن إدريس : (ج 5) : 214.

محمّد بن الأرقط : (ج 2) : 184.

محمّد بن إسماعيل : (ج 1) : 302، 576. (ج 5) : 214.

محمّد بن إسماعيل الرازي: (ج 2) : 442 .

محمّد بن إسماعيل بن بزيع: (ج 4) : 178 .

ص: 415

محمّد بن إسماعيل بن السمّاك: (ج 5) : 322.

محمّد بن أورمة : (ج 4) : 336.

محمّد بن بهروز: (ج 4) : 188.

محمّد بن جعفر: (ج 3) : 446 .

محمّد بن حاتم: (ج 3) : 32، 140، 292 .

محمّد بن الحبّاب: (ج 5) : 272 .

محمّد بن حسّان الكوفي : (ج 3) : 446 .

محمّد بن الحسن: (ج 1) : 120 . (ج 3) : 456 .

محمّد بن الحسن الصفّار: (ج 1) : 120 .

محمّد بن الحسن بن شمّون: (ج 5) : 118، 274 .

محمّد بن الحسين: (ج 1) : 556 . (ج 5) : 20، 32، 42 .

محمّد بن حفص بن عمر: (ج 4) : 484 .

محمّد بن حكيم: (ج 2) : 420 . (ج 3) : 110 . (ج 4) : 568.

محمّد بن حكيم [الحكم] : (ج 4) : 694 .

محمّد بن حُمران: (ج 1) : 40 . (ج 3) : 44 . (ج 4) : 544 .

محمّد بن حمزة: (ج 3) : 212 .

محمّد بن خالد: (ج 2) : 160 . (ج 3) : 394 .

محمّد بن خالد البرقي : (ج 1) : 308 . (ج 3): 120 .

محمّد بن خالد الضبيّ : (ج 1) : 596 .

محمّد بن خالد الطيالسي : (ج 3) : 32.

محمّد بن خالد العبّاسي : (ج 3) : 262 .

محمّد بن خالد بن الحجّاج الكرخي : (ج 1) : 54 . (ج 3) : 430 .

محمّد بن الخلف: (ج 3) : 64 .

ص: 416

محمّد بن دادنة : (ج 3) : 308.

محمّد بن سابق بن طلحة الأنصاري : (ج 3): 188. (ج 4) : 298 .

محمّد بن سالم (مسلم): (ج 1) : 196 .

محمّد بن سالم بيّاع القصب : (ج 3) : 192 .

محمّد بن السرّي: (ج 5) : 116 .

محمّد بن سعيد : (ج 3) : 432 .

محمّد بن سعيد الأزدي : (ج 2) : 62. (ج 3) : 512 . (ج 4) : 186 .

محمّد بن سليمان البصري الديلمي : (ج 2) : 124 .

محمّد بن سنان: (ج 1) : 90، 420 . (ج 4) : 612 .

محمّد بن سوقة : (ج 1) : 318.

محمّد بن سهل البحراني : (ج 4) : 160 .

محمّد بن سيرين: (ج 2) : 310. (ج 5) : 292.

محمّد بن الشجري: (ج 1) : 268 .

محمّد بن صدقة البصري: (ج 2) : 282.

محمّد بن عبد الحميد: (ج 5) : 114 .

محمّد بن عبد الرحمن الضبيّ : (ج 5) : 194.

محمّد بن عبد بن عبد اللّه: (ج 2) : 504.

محمّد بن عبد عبد اللّه بن الحسن : (ج 3) : 362 .

محمّد بن عبد اللّه بن زرارة : (ج 5) : 232.

محمّد بن عبيد اللّه بن أبي رافع: (ج 5) : 194 .

محمّد بن عثمان: (ج 5) : 12.

محمّد بن عجلان: (ج 2) : 380 (ج 3) : 228 .

محمّد بن عليّ : (ج 1) : 532،180. (ج 2) : 292، 360. (ج 3) : 180 . (ج 5) : 214 .

ص: 417

محمّد بن عليّ الحلبي : (ج 1) : 102، 106. (ج 4) : 280 ، 368.

محمّد بن عليّ (الحنفيّة) : (ج 2) : 344 . ( ج 3) : 182 . (ج 4) : 500 .

محمّد بن عليّ بن جعفر بن محمّد: (ج 1) : 424 .

محمّد بن عليّ الصيرفي : (ج 4) : 134 .

محمّد بن عليّ الكوفي : (ج 5) : 22 .

محمّد بن عليّ بن خلف العطّار : (ج 5) : 140 .

محمّد بن عمر بن عليّ بن الحسين : (ج 5) : 194.

محمّد بن عمر: (ج 4) : 652 .

محمّد بن عمران العجلي: (ج 4) : 12 .

محمّد بن عمرو: (ج 4) : 626 .

محمّد بن عمرو الكوفي : (ج 4) : 662 .

محمّد بن عيسى : (ج 1) : 422، 624 . (ج 2) : 208. (ج 3) : 110، 302. (ج 4) : 236 . (ج 5) : 18 ، 20، 92، 114، 154، 284.

محمّد بن عيسى بن زیاد: (ج 1) : 524.

محمّد بن عيسى بن عبد اللّه العلوي: (ج 1) : 170.

محمّد بن عيسى بن عُبيد : (ج 5) : 206.

محمّد بن الفرج: (ج 5) : 308.

محمّد بن الفضل: (ج 2) : 316 .

محمّد بن الفضيل : (ج 1) : 240، 622 . (ج 2) : 300، 340، 382، 464، 468. (ج 3) : 50، 64، 136، 152، 290، 444، 538 . (ج 4) : 10 ، 68، 192، 228، 380، 544. (ج 5) : 142،50، 320 .

محمّد بن القاسم: (ج 4) : 346.

محمّد بن قيس: (ج 1): 116، 216، 314. (ج 2): 250 . (ج 3): 180. (ج 4) : 110 .

ص: 418

محمّد بن كُلَيب : (ج 4) : 388.

محمّد بن كُليب الأسدي: (ج 3) : 264 .

محمّد بن مروان: (ج 1): 128، 132 . (ج 3) : 238، 488 . (ج 4) : 116، 346، 434، 630.

محمّد بن مسعود: (ج 5) : 42.

محمّد بن مسعود العيّاشي : (ج 5) : 6 ، 20 ، 242 ، 248، 280، 282، 322.

محمّد بن مسعود بن عيّاش : (ج 5) : 154 .

محمّد بن مسعود بن محمّد: (ج 5) : 102.

محمّد بن مسعود بن محمد العيّاشي: (ج 5) : 214، 304.

محمّد بن مسلم : (ج 1) : 48، 64 ،100، 166، 182، 226، 276، 294، 296، 298، 300، 302، 304، 312، 316، 322، 324، 332، 360، 382، 384، 388، 394، 398، 410، 418، 430، 432، 444، 446، 458، 468، 474، 476، 482، 488، 498، 500، 504، 508، 510، 552، 606، 640. (ج 2): 24، 96، 102، 154، 174، 178، 196، 230، 240، 242، 252، 266، 274، 278، 284، 308، 338، 354، 372، 420، 426، 428، 446، 460 ، 484، 498، 528، 586، 588، 616، 652، 674، 704، 708، 716. (ج 3): 22، 40، 46، 66، 70، 74، 86، 90، 96، 104، 132، 242، 268، 288، 290، 330، 378، 382 ،386، 438، 440 ، 444. (ج 4): 12، 34، 54، 70، 128، 184، 188، 216، 250، 290، 318، 326، 336، 356، 362، 366، 372، 386، 396، 410، 458، 474، 518، 522، 526، 536، 558، 616، 632. (ج 5): 42، 56، 90، 116، 122، 148، 172 ،214، 242، 258.

محمّد بن موسى الهمداني: (ج 5): 228.

محمّد بن منصور : (ج 3) : 134، 148 .

محمّد بن المهاجر: (ج 3) : 420 .

ص: 419

محمّد بن نصر : (ج 5) : 92.

محمّد بن نصير : (ج 3) : 168 . (ج 4) : 674 . (ج 5) : 6، 42، 50، 114، 122، 144، 298.

محمّد بن نصير (حمدويه بن نصير): (ج 5) : 18 .

محمّد بن نعمان الأحول : (ج 5) : 312.

محمّد بن الوليد : (ج 5) : 178.

محمّد بن هارون: (ج 2) : 448. (ج 4) : 200 .

محمّد بن هاشم: (ج 2) : 184. (ج 4) : 322.

محمّد بن الهيثم : (ج 4) : 238.

محمّد بن الهيثم التميمي : (ج 2) : 670.

محمّد بن يحيى: (ج 1) : 228 . (ج 3) : 298.

محمّد بن يحيى الخثعمي: (ج 3) : 254 .

محمّد بن يزيد: (ج 4) : 282، 496 .

محمّد بن يوسف : (ج 3) : 260 . (ج 4) : 404.

محمّد بن يوسف الصنعاني : (ج 2) : 726 .

محمّد بن يونس: (ج 2 ): 188، 444 .

مروان بن الحكم: (ج 4) : 568 .

المختار: (ج 1) : 300.

مرارة بن الربيع : 464.

مُرازم: (ج 1) : 74.

مرزبان [مروان] القمّي: [ج 2] : 22 .

مروان (ج 2) : 670 .

مروان بن الحكم: (ج 3) : 34.

ص: 420

مروك بن عبيد : (ج 5) : 228 .

مسعدة بن زياد: (ج 2) : 468 .

مسعدة بن صدقة : (ج 1) : 38، 42 ،66،58 ، 412، 494، 554. (ج 2) : 10، 198، 314، 390، 524، 556 . (ج 3) : 10، 104، 124، 128، 132، 154، 492. (ج 4) : 70، 92، 210، 218، 276، 384، 406، 466، 512، 578، 662.

مسلم المشوب : (ج 4) : 300 .

مِسمَع: (ج 1) : 178.

مسمع أبي سيّار: (ج 4) : 102.

مطين أبو جندب: (ج 5) : 100 .

المظفر بن جعفر بن المظفّر العلوي السمرقندي: (ج 5) : 64، 118، 254، 288 .

المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي: (ج 5) : 72، 114، 204، 206، 232 .

المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي العمري السمرقندي: (ج 5) : 22 .

مصقلة الطحّان : (ج 3) : 540.

مُعاذ بن كثير: (ج 2) : 294.

معاذ بن كثير - صاحب الأكسية -: (ج 3) : 372.

المعافي بن إسماعيل : (ج 1) : 420 .

معاوية: (ج 1) : 516، 586، 588 . (ج 2) : 64 . (ج 3) : 468. (ج 4) : 344، 566. (ج 5) : 20.

معاوية (بن أبي سفيان) : (ج 3) : 350. (ج 4) : 500، 644. (ج 5) : 60 .

معاوية بن عمّار: (ج 1) : 372 ،378 ،380، 382 390 400 546 . (ج 2) : 108، 700. (ج 3) : 310. (ج 5) : 14، 114، 276 .

معاوية بن عمّار الدهني: (ج 1) : 360، 612 .

معاوية بن ميسرة : (ج 3) : 84.

ص: 421

معاوية بن وهب : (ج 1) : 106. (ج 4) : 246.

معروف بن خرّبوذ : (ج 1) : 570 . (ج 4): 520 .

مُعمّر : (ج 3) : 534 .

معمّر بن خلّاد: (ج 1) : 442.

المعمّر بن المكّي : (ج 2) : 638 .

معمّر بن يحيىّ (ج 2) : 392.

المعلّى : (ج 3) : 502،346 .

معلّى بن خُنيس : (ج 3) : 436، 468. (ج 4) : 378، 498 .

مَعمَر بن يحيى بن سالم : (ج 4) : 434 .

المغيرة : (ج 3) : 96، 378 .

المغيرة بن شُعبة: (ج 3) : 306.

المغيرة بن عمر: (ج 2) : 46 .

المغيرة بن محمّد: (ج 5): 194.

المفضّل : (ج 2) : 502، 644. (ج 3) : 60. (ج 4) : 28، 590، 694 .

مفضّل الجعفي : (ج 4) : 176، 562 .

المفضّل بن صالح: (ج 1) : 252، 586 . (ج 2) : 642. (ج 4) : 248 ، 378 . (ج 5 ) : 214، 318.

المفضّل بن عمر: (ج 1) : 272 . (ج 2) : 20 ، 90، 402. (ج 3) : 198. (ج 4) : 24 ، 38، 44، 174، 562 . (ج 5) : 108 .

المفضّل بن محمّد: (ج 2) : 472 .

المفضّل بن محمّد الجعفي: (ج 1): 584.

المفضّل بن مزيد الكاتب : (ج 4) : 82.

المفضّل بن مَزيد [سويد]: (ج 4) : 82.

ص: 422

المقداد: (ج 1) : 28 . (ج 2) : 146، 642،554 . (ج 3) : 412 .

مقداد بن الأسود: (ج 2): 44.

مقرّن : (ج 4) : 180 .

مَندَل العَنزي : (ج 5) : 164 .

المنذر : (ج 2) : 64 .

المنذر الثوريّ : (ج 1) : 240 .

منصور: (ج 1) : 232 . (ج 4) : 416 .

منصور بن أبي مزاحم: (ج 5): 32.

منصور بن بُزرج [نوح]: (ج 2) : 358.

منصور بن حازم: (ج 1): 298 ،300، 370، 446، 452، 500 . (ج 2) : 218، 270، 320، 602. (ج 3) : 484 . (ج 4) : 440 516 . (ج 5) : 44، 206.

منصور بن خالد: (ج 2) : 430 .

منصور بن العبّاس : (ج 5) : 6، 228 .

منصور بن الوليد الصيقل : (ج 2) : 150 .

منصور بن يونس : (ج 3) : 28، 152، 486 .

المنهال بن عمرو : (ج 3) : 294 .

منهال القصّاب : (ج 5) : 232.

موسى بن أبي الغدير: (ج 4) : 420.

موسى بن أشيم: (ج 3) : 82.

موسى بن بكر: (ج 3) : 176.

موسى بن بكر [بكير]: (ج 2): 502.

موسى بن بكر الواسطي: (ج 1) : 146.

موسى بن جعفر: (ج 5) : 248.

ص: 423

موسى بن جعفر البغدادي : (ج 5): 288 .

موسى بن القاسم : (ج 5) : 248.

موسى بن القاسم البجلي : (ج 1) : 424 .

موسى بن محمّد بن الرضاء علیهم السلام: (ج 2) : 62. (ج 3) : 512. (ج 4) : 186.

موسى بن محمّد بن عليّ علیهم السلام: (ج 3) : 126 .

موسى بن محمّد بن عليّ بن موسى علیهم السلام: (ج 5) : 134.

موسى النميري: (ج 5) : 64 .

مؤمن آل فرعون: (ج 3) : 198.

المهديّ (العبّاسي): (ج 2) : 96،94 .

مِهزم الأسدي : (ج 1) : 556.

مهران بن أبي نصر : (ج 5) : 120.

ميثم: (ج 4) : 434 .

ميسّر: (ج 1) : 66 . (ج 2) : 292 ، 542 . (ج 3) : 162. (ج 4) : 310 .

ميثم التمّار : (ج 5) : 292.

الميّسر بن ثوبان: (ج 2) : 530.

ميمون اللبّان: (ج 4) : 66 .

حرف النون

نافع بن الأزرق : (ج 4) : 656 .

نجدة الحروري: (ج 2) : 228. (ج 3) : 288 . (ج 4) : 502، 650 .

نجم: (ج 2) : 42 .

نشيط : (ج 4) : 180.

نشيط بن صالح البجلي: (ج 4) : 178 .

النضر بن سوید: (ج 2) : 496 .

ص: 424

نصر بن قابوس : (ج 4) : 472 .

نصر بن أحمد : (ج 5) 104 .

نصر بن السندي : (ج 5) : 282.

نصر بن الصبّاح: (ج 5) : 282 .

نصر بن محمّد البغدادي: (ج 5) : 102 .

النعمان بن منذر: (ج 4): 24 .

نمرود: (ج 1) : 558 . (ج 4) : 320 .

نمرود بن کنعان: (ج 1) : 560 . (ج 3) : 42 .

نوفل: (ج 3) : 312.

نوفل بن الحارث : (ج 3) : 312.

حرف الواو

الوشّاء: (ج 3) : 72، 142 .

الوليد: (ج 1) : 252 .

الوليد بن عبد الملك : (ج 4) : 568 .

الوليد بن محمّد بن زيد بن جدعان : (ج 5) : 214 .

الوليد بن المغيرة المخزومي: (ج 4) : 368.

وهب بن جميع مولى إسحاق بن عمّار : (ج 4) : 340 .

وهب بن منبّه : (ج 5) : 156 .

وهب بن وهب: (ج 2) : 500 .

حرف الهاء

هابيل : (ج 2) : 562، 566 572، 574، 578، 580.

هارون: (ج 1) : 564.

هارون (الرشيد): (ج 4) : 298.

ص: 425

هارون بن خارجة : (ج 1) : 598 . (ج 2) : 528 . (ج 3) : 140. (ج 4) : 452.

هارون بن سعد: (ج 3) : 76، 192 .

هارون بن عبيد : (ج 3) : 206.

هاشم: (ج 1) : 40.

هاشم بن عبد اللّه بن السري الجبلي : (ج 2) : 262 .

هاشم بن المثنّى : (ج 3) : 84.

هرون بن محمّد الحلبي : (ج 1) : 180 .

هشام: (ج 1) : 626 . (ج 2) : 692 . (ج 3) : 266 .

هشام المشرقي : (ج 2) : 648. (ج 3) : 14.

هشام بن الحكم: (ج 1) : 48، 146، 174 ، 240. (ج 2) : 576 . (ج 4) : 450، 456، 458.

هشام بن سالم: (ج 1): 128،80 ،624. (ج 2) : 30، 104، 154، 188، 406، 456، 512، 524، 562، 686 . (ج 3) : 18 ، 446، 512 . (ج 4) : 124، 154، 156، 160، 234، 374، 450، 472، 484، 628، 636، 648 . (ج 5) : 322،314 .

هشام بن عجلان: (ج 3) : 468 .

هلال بن أميّة : (ج 3) : 464.

هلقام : (ج 3) : 154 .

الهيثم بن أبي مسروق : (ج 5) : 164.

الهيثم بن عبد اللّه الرمّاني: (ج 5) : 264 .

حرف الياء

ياسر الخادم: (ج 1) : 46، 84. (ج 2) : 692 .

يحيى الحلبي : (ج 2): 728.

يحيى بن أبي بكير قاضي کرمان: (ج 5) : 140.

ص: 426

يحيى بن أكثم : (ج 3) : 512 . (ج 4) : 186 . (ج 5) : 134، 136.

يحيى بن السري : (ج 2) : 350.

يحيى بن سعيد : (ج 2) : 396. (ج 3) : 496.

يحيى بن القاسم الحذّاء: (ج 3) : 64.

يحيى بن المثنّى : (ج 5) : 242 .

يحيى بن المساور الهمداني : (ج 3) : 164 .

يحيى بن مساور [الحلبي] : (ج 3) : 442 .

يحيى بن مَعمَر : (ج 3) : 50.

يزيد الكُناسي : (ج 2) : 726 .

يزيد بن أبي أسامة : (ج 1) : 622.

یزید [زید] بن ركانة : (ج 2) : 52 .

يزيد بن ثابت : (ج 3) : 170 .

يزيد بن رومان: (ج 4) : 656 .

يزيد بن عبد الملك : (ج 3) : 366 .

يزيد بن معاوية : (ج 4) : 468، 566 .

يعقوب الأحمر: (ج 1) : 232.

يعقوب السرّاج (ج 2) : 200.

یعقوب بن زید: 654. (ج 3): 230.

يعقوب بن شعيب : (ج 1) : 176، 360، 416، 418. (ج 2) : 650 . (ج 3) : 48، 470 . (ج 4) :122، 192، (ج 5) : 120 .

يعقوب بن شعيب [سعيد]: (ج 4) : 88.

يعقوب بن يزيد: (ج 1) : 84. (ج 4) : 128، 576 . (ج 5): 308.

يوسف: (ج 1) : 426 .

ص: 427

يوسف الطاطري : (ج 2) : 180 .

يوسف أبو الحجّاج : (ج 4) : 526 .

يوسف بن إبراهيم : (ج 3) : 144 . (ج 5) : 48 .

يوسف بن ثابت : (ج 3) : 378.

يوسف بن السُّخت (ج 3) : 358.

يوسف بن السخت البصري: (ج 1) : 76 .

يوسف بن عبد الرحمن: (ج 1) : 30.

يونس: (ج 1) : 320. (ج 2) : 176 . (ج 3) : 480 . (ج 4) : 528 . (ج 5) : 20، 24، 304.

يونس - مولى عليّ - (ج 2) : 356 .

يونس العجلي : (ج 2) : 264 .

يونس بن أرقم : (ج 5): 104.

يونس بن ظبيان: (ج 1): 538. (ج 2) : 90 ، 194، 334. (ج 4) : 442 .

يونس بن عبد الرحمن: (ج 1): 90. (ج 2) : 130 . (ج 3) : 10، 460، 480. (ج 4) : 222 ، 362 . (ج 5) : 80، 154، 206، 286 .

يونس بن عبد الرحمن الأشلّ: (ج 4) : 524 .

يونس بن عمّار: (ج 3) : 268 . (ج 5) : 320.

يونس بن يعقوب: (ج 1) : 194 . (ج 2) : 224، 230 . (ج 5) : 272.

يهودا: (ج 4) : 154، 156 .

باب الكُنى و الألقاب

أبو أحمد بن الحسن الصالح: (ج 5) : 12.

ص: 428

أبو أحمد محمّد بن أبي عمير: (ج 5) : 116 .

أبو أحمد محمّد بن أحمد بن روح الطرطوسي : (ج 5): 262.

أبي أسامة زيد الشحّام: (ج 2) : 118 . (ج 3) : 246 ، 262. (ج 5) : 320 .

أبو بهر محمّد بن نصر : (ج 5) : 292 .

أبو الجارود زیاد بن المنذر : (ج 3) : 92.

أبو جميلة المفضّل بن صالح : (ج 1) : 32. (ج 2) : 246 .

أبو جنادة الحصين بن المخارق بن عبد الرحمن بن ورقاء بن حُبشي : (ج 2) : 360 .

أبو الحسن عليّ بن محمّد بن ميثم: (ج 2) : 124.

أبو الحسن عليّ بن يحيى : (ج 5) : 92.

أبو الحسين عليّ بن يحيى : (ج 5) : 92 .

أبو الحسين محمّد بن هارون التلعكبري: (ج 5): 240.

أبو سعيد الآدمي ( هو سهل بن زياد الآدمي): (ج 5) : 230.

أبو طالب المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي السمرقندي: (ج 5) : 12.

أبو طالب المظفّر بن جعفر بن المظفّر العلوي العمري: (ج 5) : 104.

أبو الطفيل عامر بن واثلة: (ج 4) : 544.

أبو عبد اللّه صالح بن ميثم: (ج 4) : 392.

أبو عبد اللّه محمّد بن الحسن الجواني : (ج 5) : 104 .

أبو عبد اللّه محمّد بن الفضل النحوي : (ج 5) : 264 .

أبو علي الحسن بن محبوب: (ج 1): 128.

أبو الفضل محمّد بن عبد اللّه : (ج 5) : 308.

أبو القاسم [عبد الرحمن بن محمّد الحسني] الهاشمي : (ج 5) : 284 .

أبو محمّد عبد اللّه بن محمّد: (ج 4) : 144.

أبو محمّد هارون بن موسی: (ج 5) : 92.

ص: 429

أبو المفضّل محمّد بن عبد اللّه: (ج 5) : 98، 230 .

أبو نصر فتح بن عمرو التميمي: (ج 5): 214 .

أبو النصر محمّد بن مسعود العيّاشي : (ج 5) : 240 .

أبو النضر محمّد بن مسعود العيّاشي : (ج 5) : 12.

*****

أبو إبراهيم : (ج 2) : 244 .

أبو أحمد البصري: (ج 5) : 194

أبو أسامة : (ج 2) : 232، 718. (ج 4) : 20.

أبو إسحاق: (ج 1) : 184، 604. (ج 3) : 392. (ج 4) : 234 .

أبو إسحاق السبيعي : (ج 1) : 406 .

أبو إسحاق المدائني : (ج 2) : 598، 600. (ج 4) : 274.

أبو إسحاق النحوي : (ج 2) : 378.

أبو إسحاق الهمداني : (ج 3) : 462.

أبو الأسد: (ج 1) : 346.

أبو الأغرّ التميمي: (ج 3) : 348.

أبو أيّوب: (ج 2) : 320.

أبو أيّوب الخزّاز : (ج 1) : 400 . (ج 5) : 122 .

أبو البختري: (ج 3) : 312.

أبو بصير : (ج 1): 54 ،58، 112 ، ،144، 196، 204، 212، 232، 258، 286، 302، 314، 322، 346، 384، 402، 450، 458، 460، 462، 466، 470، 486، 492، 516، 518، 530، 534، 556، 568، 574، 588، 590، 592، 598. (ج 2): 6، 10، 14، 16، 18، 48، 116، 118، 122، 128، 132، 232، 236، 246، 256، 276، 278، 280، 312، 314، 342، 346، 356، 362، 366، 410، 412، 462،

ص: 430

520، 552، 586، 600، 622، 632، 648، 676 . (ج 3) : 6، 36، 40، 46، 58، 62، 80، 100، 114، 118، 134، 182، 194، 198، 214، 226، 242، 248، 318، 326، 356، 456، 490. (ج 4): 38، 54، 58، 92، 128، 138، 148، 166، 182، 244، 278، 288، 336، 348، 380، 390، 428، 454، 460، 472، 490، 504، 544، 604، 616، 624، 652، 664، 692. (ج 5) : 72، 192،88، 196، 220، 226، 304.

أبو بكر : (ج 1) : 408. (ج 2) : 148، 630، 644. (ج 3) : 304، 328، 330، 438، 484 . (ج 4) : 436، 488، 552 . (ج 5) : 214، 246، 262، 292 .

أبو بكر الجرجرائي : (ج 5) : 194.

أبو بكر الحضرمي : (ج 1) : 96، 486 . (ج 2) : 210، 514. (ج 3) : 432 . (ج 4 ) : 362، 606 . (ج 5): 22.

أبو بكر الكلبي : (ج 1) : 410.

أبو بكر [ابن بكير] بن حزم: (ج 2): 528.

أبو الجارود: (ج 1) : 52، 614،80. (ج 2) :470، 658، 662 . (ج 3) : 414 . (ج 4) : 260، 576 . (ج 5) : 62، 184 .

أبو جعفر: (ج 3) : 430 . (ج 4) : 506 .

أبو جعفر الأحول: (ج 2) : 62 . (ج 4) : 336.

أبو جعفر المنصور: (ج 1) : 572 . (ج 2) : 94 .

أبو جعفر ابن بابويه : (ج 5) : 154 .

أبو جعفر ابن سليمان الخراساني : (ج 1) : 576 .

أبو جمعة رحمة بن صدقة : (ج 3) : 120.

أبو جميلة: (ج 2) : 518، 524، 630، 642. (ج 3) : 80. (ج 4) : 104، 340 . (ج 5) : 114 .

أبو جميلة الأسدي : (ج 5) : 22.

ص: 431

أبو جهل: (ج 3) : 312.

أبو جهل بن هشام: (ج 4) : 514، 630 .

أبو حرب بن أبي الأسود: (ج 3) : 50 .

أبو حسّان العجلي: (ج 2) : 292 .

أبو حفص: (ج 2) : 658. (ج 3) : 214 .

أبو حمزة: (ج 1) : 92 ،414، 430، 610، 618. (ج 2) : 32، 72، 204 ، 268، 338، 640 ، 680 . (ج 3) : 186، 500 . (ج 4) : 62، 106، 110، 114، 142، 242، 258، 386، 586، 614، 622، 634 . (ج 5) : 28.

أبو حمزة الثمالي: (ج 1) : 402 . (ج 2) : 70، 192، 478، 572 . (ج 3) : 28، 68، 164، 466، 506 . (ج 4) : 44 ، 76، 96، 150، 256، 262، 384، 464، 516، 592، 666، 690. (ج 5): 98.

أبو حميصة : (ج 5) : 294 .

أبو حنيفة : (ج 1) : 46، 90، 576. (ج 2) : 528 . (ج 5) : 134، 242، 310.

أبو خالد: (ج 5) : 180 .

أبو خالد القمّاط : (ج 2) : 682 .

أبو خالد الكابلي : (ج 2) : 190، 336. (ج 3) : 16، 178 . (ج 5) : 32 .

أبو خالد الواسطي : (ج 3) : 374 .

أبو خديجة: (ج 1) : 438 . (ج 2) : 296 ، 412. (ج 4) : 94.

أبو الخطّاب : (ج 3) : 442. (ج 5) : 198.

أبو الخير: (ج 5) : 250 .

أبو داود: (ج 1) : 180 .

أبو دجانة الأنصاري : (ج 3) : 200.

أبو ذرّ : (ج 1) : 34، 548. (ج 2) : 74، 146، 554، 642. (ج 3) : 172 . (ج 4) :

ص: 432

424 . (ج 5) : 138 .

أبو رافع: (ج 3) : 510 . (ج 5) : 194.

أبو الربيع: (ج 2) : 696، 716 .

أبو الربيع الشامي: (ج 2) : 116 . (ج 3) : 32. (ج 4) : 408، 528 .

أبو سخيلة : (ج 1) : 34.

أبو سعيد : (ج 1) : 316 .

أبو سعيد الخُدري : (ج 3) : 364. (ج 4) : 458.

أبو سعيد المؤدبّ : (ج 2) : 336. (ج 5) : 32 .

أبو السفاتج : (ج 3) : 484، 492. (ج 4) : 386. (ج 5) : 50 .

أبو سفيان: (ج 2) : 152، 174، 458. (ج 3) : 270، 298، 538 . (ج 4) : 458.

أبو سفيان بن حرب: (ج 3) : 386 .

أبو سلمة : (ج 1) : 244 .

أبو سمينة : (ج 1) : 272 .

أبو سيّار: (ج 1) : 390.

أبو صادق : (ج 5) : 140.

أبو صالح : (ج 2) : 312، 588، 656. (ج 3) : 7. (ج 5) : 38 .

أبو صالح الحنفي : (ج 2) : 274 .

أبو الصبّاح: (ج 1): 240،78 ، 448،392، 494، 594، 624. (ج 2) : 420، 690. (ج 3) : 332. (ج 4) : 510 .

أبو الصبّاح الكناني : (ج 2) : 68، 334، 402 ، 702. (ج 3) : 354 (ج 5) : 140.

أبو الصهباء: (ج 5) : 10.

أبو الصهباء [الصهبان] البكري: (ج 2) : 652. (ج 3) : 200.

أبو طالب: (ج 2) : 368. (ج 4) : 572 . (ج 5) : 122 .

ص: 433

أبو طالب القمّي : (ج 3) : 100 . (ج 5) : 120 .

أبو طاهر العلوي: (ج 1) : 564.

أبو الطفيل : (ج 1) : 222. (ج 2) : 200 . (ج 3) : 342. (ج 4) : 22، 490، 524، 664، 696.

أبو العبّاس : (ج 1) : 140 . (ج 2) : 248 ، 268، 284 ، 328، 470، 626. (ج 3) : 326،352. (ج 4) : 24، 226 ، 498، 500، 554 . (ج 5) : 318.

أبو العّباس الواعظ : (ج 5) : 264 .

أبو عبد الرحمن: (ج 2) : 34 .

أبو عبد الرحمن السُّلّمي : (ج 1) : 60.

أبو عبد اللّه الشيرازي: (ج 5) : 194.

أبو عبد اللّه أخو أبي عليّ الكابلي : (ج 5) 282.

أبو عبد اللّه مولى بني هاشم: (ج 1) : 34 .

أبو عُبيدة : (ج 1) : 46، 358. (ج 2) : 514، 668. (ج 3) : 42، 202، 530 . (ج 4) : 20، 52، 304. (ج 5) : 66 .

أبو عبيدة الحذّاء : (ج 2) : 26. (ج 3) : 516 . (ج 4) : 30.

أبو عبيدة ابن الجرّاح : (ج 2) : 436 . (ج 3) : 306.

أبو عثمان مولى بني أفصى : (ج 3) : 346 .

أبو عليّ : (ج 2) : 288 .

أبو عليّ الواسطي : (ج 2) : 210.

أبو عليّ المحمودي: (ج 3) : 300.

أبو عليّ المهلبي : (ج 1) : 282.

ابو عمرو : (ج 1) : 336. (ج 5) : 278.

أبو عمرو الزبيدي : (ج 1) : 540.

ص: 434

أبو عمرو الزبيري : (ج1) : 200، 210، 248، 260، 276، 612، 628 . (ج 2) : 36. 126، 128، 140، 258 ، 464، 620 . (ج 3) : 32، 322، 430 . (ج 4) : 304، 610،508 .

أبو عمرو الكشّي: (ج 5) : 282.

أبو عمرو المدائني : (ج 4) : 220، 274 .

أبو عون: (ج 2) : 274 .

أبو الفُصيل : (ج 3) : 468 .

أبو القاسم الفارسي : (ج 1) : 464.

أبو قتيبة تميم بن ثابت: (ج 4) : 242 .

أبو كهمس : (ج 3) : 236 .

أبو لُبيد المخزومي: (ج 3) : 122. (ج 4) : 206.

أبو المحسن: (ج 1) : 530.

أبو محلز: (ج 5 ): 38.

أبو محمّد : (ج 2) : 602 .

أبو محمّد الهمداني: (ج 1) : 56 .

أبو مخلّد الخيّاط : (ج 4) : 378.

أبو مريم: (ج 2): 318. (ج 3) : 384.

أبو مريم الأنصاري: (ج 3): 254.

أبو معمّر: (ج 1) : 180. (ج 5) : 292 .

أبو معمّر السعدي: (ج 2) : 314،74. (ج 3) : 18. (ج 4) : 42 .

أبو معمر السعدي [السعداني]: (ج 3) : 402.

أبو المفضّل : (ج 5) : 92.

أبو المقدام: (ج 2) : 634. (ج 3) : 370.

أبو النضر العيّاشي : (ج 5) : 32، 50، 102، 164، 284، 292 .

ص: 435

أبو الورد : (ج 1) : 248 .

أبو الورقاء: (ج 1) : 248.

أبو ولّاد: (ج 1) : 232 . (ج 4) : 238، 276 .

أبو ولّاد الحنّاط : (ج 4) : 478.

أبو هارون بن موسى: (ج 5) : 240 .

أبو هاشم: (ج 4) : 580 .

أبو هاشم الخادم : (ج 4) : 560 .

أبو ياسر : (ج 1) : 118.

أبو ياسر ابن أخطب (ج 1) : 116.

أبو يحيى الواسطي : (ج 4): 654 .

أبو يحيى ابن أبي منصور المنجّم: (ج 3) : 358.

ابو يزيد الحمّار: (ج 4) : 56،48 .

أبو يعقوب: (ج 4) : 548 .

أبو اليقظان: (ج 5) : 138.

*****

ابن آدم القاتل : (ج 2) : 578.

ابن أبان : (ج 3) : 354.

ابن أبي حمزة: (ج 1) : 506. (ج 3) : 66. (ج 4) : 122 .

ابن أبي دؤاد : (ج 2) : 590، 606 ، 610 .

ابن أبي عمير: (ج 1) : 54 ، 108 ، 290، 336، 372 ، 516 . (ج 2) : 60، 394، 400، 420، 602. (ج 4) : 122 ، 172 ، 188 .

ابن أبي سرح: (ج 3) : 58 .

ابن أبي عمير : (ج 3) : 184، 512 . (ج 5) : 18، 114، 122، 322.

ص: 436

ابن أبي نصر البزنطي : (ج 4) : 22 .

ابن أبي كبشة : (ج 3) : 410.

ابن أبي ليلى: (ج 1) : 574، 578 (ج 2) :396. (ج 3) :

ابن أبي يعفور: (ج 1): 330، 338 . (ج 2) : 198، 340، 640 . (ج 4) : 130،122.

ابن اُذينة : (ج 2) : 512. (ج 3) : 338 . (ج 5) : 50.

ابن الأزرق : (ج 4) : 658.

ابن أسباط : (ج 4) : 660 .

ابن إسحاق : (ج 1) : 176 .

ابن أورمة: (ج 5) : 94، 120 .

ابن أمّ سُليم: (ج 5): 74.

ابن بكير : (ج 1) : 496 . (ج 2) : 88. (ج 4) : 454 .

ابن تغلب: (ج 4) : 486 .

ابن حُصين: (ج 4) : 108 .

ابن حنظلة: (ج 2) : 518.

ابن خِداش : (ج 4) : 84.

ابن خُرّزاد: (ج 2) : 52 ، 278.

ابن سرحان: (ج 3): 338.

ابن سنان: (ج 1) : 330، 618 ، 620 . (ج 2) : 102، 132، 178، 398، 408، 448، 472، 562، 624، 626 ، 678، 694، 704 . (ج 3) : 54، 74، 78، 248، 288، 318، 454. (ج 4) : 6، 118، 260، 398، 494 ، 518 . (ج 5) : 42 .

ابن سيرين: (ج 4): 242 .

ابن شبرمة: (ج 2): 396.

ابن شجاع: (ج 5) : 32.

ص: 437

ابن شعیب: (ج 4) : 200 .

ابن الصهبان البكري: (ج 3) : 228.

ابن الطيّار: (ج 3) : 292، 448 .

ابن عبّاد: (ج 1) : 524 .

ابن عبّاس: (ج 1) : 408. (ج 2) : ،228، 278، 312، 336، 498، 656 . (ج 3) : 7، 288، 338 . (ج 4) : 300 ، 502، 544، 648 ، 650 ، 198 . (ج 5) : 22،8، 32، 262، 314.

ابن عبد اللّه بن أُبيّ : (ج 3) : 416.

ابن عبد اللّه بن سلام بن عمران: (ج 4): 266.

ابن العيّاشي: (ج 5) : 92، 98 .

ابن عمر: (ج 5) : 214.

ابن الفضيل : (ج 2) : 722.

ابن الكوّاء : (ج 1) : 222، 564. (ج 2) : 274، 546 . (ج 3) : 224، 236 . (ج 4) : 472،298 ،474، 524، 662، 696. (ج 5): 10.

ابن مسكان: (ج 1): 64، 288، 306، 314، 458. (ج 2) : 276، 384. (ج 3): 190، 224 . (ج 4) : 388 . (ج 5) : 20، 146، 164 .

ابن مسلم : (ج 2) : 306.

ابن الورقاء : (ج 4) : 666.

ابن وكيع : (ج 4): 332.

ابن هارون: (ج 2) : 126 .

ابن الهُذيل : (ج 2) : 302.

ابن هشام: (ج 4) : 668 .

ابن ياميل: (ج 4) : 140، 142، 182 .

ابن یامین: (ج 4) : 142، 146 .

ص: 438

ابن يامين بن يعقوب: (ج 1) : 528 .

ابن يزيد: (ج 2) : 124 .

ابن يسار، 112.

بنو أميّة : (ج 4) : 296 .

بنو عامر: (ج 2) : 162 .

بنو المغيرة: (ج 4) : 296 .

*****

الأبرش الكلبي : (ج 4) : 322.

الأبقع : (ج 2) : 324.

الأحول : (ج 2) : 244. (ج 5) : 274 .

أخو مرازم: (ج 4) : 174 .

أسقف نجران: (ج 5): 290.

أسقف النصارى : (ج 2) : 652. (ج 3) : 200 .

الأصهب : (ج 2) : 324.

الأفجران: (ج 4) : 298، 524 .

أيلة : (ج 4) : 456 .

البرقي: (ج 1) : 320. (ج 3) : 456. (ج 4) : 604.

البطّيخي: (ج 4) : 612 .

التمّار يعني سالم : (ج 2) : 634 .

التيمي : (ج 3) : 400 .

الثمالي : (ج 1) : 278 ، 332 . (ج 2) : 386، 476. (ج 3) : 50، 54، 108 ، 198، 250، 252، 484. (ج 4) : 138.

الجرمي : (ج 2) : 138.

ص: 439

الحبشي : (ج 2) : 658 .

الحلبي : (ج 1) : 240، 242، 246، 288، 308، 362، 364، 380، 450، 478، 482، 496، 520، 602 ، 612 . (ج 2) : 100 ، 258، 310، 316، 320، 340، 372، 454، 518، 680، 684 ، 710. (ج 3) : 216، 296، 376، 452. (ج 4) : 284، 430، 522، 594 . (ج 5) : 18، 114 .

حمدويه: (ج 4) : 576 .

الخرّاز [الخزّاز]: (ج 4) : 14 .

الدّجال : (ج 3) : 104 .

رأس الجالوت: (ج 2) : 652. (ج 3) : 200.

ربعي: (ج 4): 258.

رمع: (ج 3) : 468.

الزجّاج: (ج 5) : 246.

زریق : (ج 4): 344 ،522 .

زُفر: (ج 4) : 280، 522 .

الزهري : (ج 1) : 102، 334. (ج 2) : 402، 682، 706. (ج 3): 160. (ج 4) : 302.

السامريّ: (ج 3) : 196.

السدّي: (ج 4) : 364 .

السدّي [السريّ]: (ج 4) : 316.

السفّاح: (ج 4) : 502، 620 .

السفياني: (ج 1) : 264 ، 268 ، 270 . (ج 2) : 324. (ج 3) : 280.

السكوني (ج 1) : 74، 314. (ج 2) : 72، 298، 394، 604، 606 ، 618 . (ج 3) : 106، 438، 498. (ج 4) : 66، 512، 596 . (ج 5) : 36.

الشعبي: (ج 3) : 344 .

ص: 440

الضحّاك : (ج 4) : 436 .

الطيّار : (ج 3) : 156. (ج 5) : 96.

عاد: (ج 4) : 44 .

العبيدي: (ج 3 : 10 . (ج 5) : 304،24.

عتيق : (ج 3) : 376 .

العدوي : (ج 3) : 400 .

العزيز: (ج 4) : 136 .

عزیز مصر: (ج 4) : 138، 166، 198، 172، 180، 190.

العمركي: (ج 4) : 414. (ج 5) : 24، 230، 242، 254، 304.

فرعون: (ج 3) : 174، 176، 512 . (ج 5) : 140 .

القابوسي : (ج 5) : 282.

الكاهلي: (ج 1) : 428. (ج 4) : 376، 608. (ج 5) : 96.

كثير النواء: (ج 2) : 300، 634 . (ج 4) : 40.

کسری: (ج 4): 24.

الكناني : (ج 2) : 114 .

المأمون : (ج 4) : 136، 488. (ج 5) : 160 .

المحاملي : (ج 3) : 140 .

المتوكّل (العبّاسي): (ج 3) : 358.

المشرقي : (ج 2) : 472 .

المعتصم : (ج 2) : 590، 606، 610 .

المَلِك : (ج 4) : 120، 150 .

مَلِك مصر : (ج 4) : 106 .

المنتصر : (ج 4) : 620 .

ص: 441

المنصور : (ج4) : 502 .

المهديّ : (العبّاسي) : (ج 2) : 552. (ج 3) : 148، 150 .

الوّصاف : (ج 3) : 190 .

نعثل : (ج 3) : 468 .

النوفلي، 512، 596 .

النيشابوري: (ج 4) : 414 .

وَتَر : (ج 3) : 280 .

وُتَير: (ج 3) : 280.

الوحيد (ابن هشام بن عبد الملك) : (ج 5) : 256 .

هارون (الرشيد): (ج 3) : 188 .

الهُذَلي: (ج 2) : 54.

بعض بني عطيّة : (ج 1): 506.

بعض القمّيين : (ج 2) : 438 .

الحواريّين: (ج 2) : 728.

باب النساء

اشاره

آمنة بنت وهب : (ج 4) : 572 .

أسماء : (ج 5) : 102.

أسماء بنت عمیس : (ج 5) : 100، 102.

أمّ إبراهيم مارية القبطيّة : (ج 5) : 246.

أمّ أيمن: (ج 4) : 240 ، 488.

أمّ بكر: (ج 1) : 596 .

أمّ الحجّاج : (ج 4) : 526، 530 .

ص: 442

أمّ سلمة : (ج 2) : 344. (ج 3) : 420. (ج 5) : 36 .

أمّ كلثوم : (ج 4) : 258 .

أمّ هانئ الثقفيّة : (ج 5) : 282 .

بنت حمزة: (ج 2) : 52 .

امرأة إبراهيم علیه السلام، سارة : (ج 4) : 354 .

امرأة العزيز: (ج 4) : 116، 118، 120.

امرأة عمران: (ج 2) : 38، 46.

امرأة الملك: (ج 4) : 110، 128 .

امرأة (لوط علیه السلام): (ج 4): 56.

امرأة نوح علیه السلام: (ج 4) : 30.

جنيّة : (ج 2) : 580 .

حبابة الوالبيّة : (ج 2) : 92 .

حفصة: (ج 4) : 246 . (ج 5) : 246 .

حَنّة: (ج 2) : 40 .

حوّاء: (ج 1) : 152، 154، 156، 158، 160، 162 . (ج 2) : 208، 210، 212، 564 ، 580 . (ج 3) : 232 . (ج 4) : 316 .

حورة: (ج 2) : 580

حورة بنت شيث علیه السلام: (ج 2) : 580 .

خالة يوسف علیه السلام ، ياميل: (ج 4) : 182.

خديجة: (ج 2) : 368. (ج 4) : 242 ، 368، 458 .

الرباب : (ج 4) : 384.

زينب (بنت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم): (ج 2) : 578.

سارة : (ج 2) : 448، 450 . (ج 4) : 46، 48، 52، 346. (ج 5) : 166، 168 .

ص: 443

سارة أخت لوط علیه السلام: (ج 4) : 350 .

سالمة مولاة أمّ ولد : (ج 4) : 230 .

عائشة : (ج 3) : 344. (ج 4) : 242، 426. (ج 5) : 246.

عمّة يوسف علیه السلام: (ج 4) : 152 .

فضّة : (ج 5) : 266 ، 268.

كلثم: (ج 3) : 534 .

و شيكة: (ج 4) : 96 .

هاجر: (ج 4) : 44، 308. (ج 5) : 166 .

امرأة : (ج 5) : 22، 74.

المرأة : (ج 1) : 162، 610 .

امرأة جميلة : (ج 1) : 218. (ج 4) : 116 .

المرأة الضعيفة : (ج 3) : 518 .

نساء النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 2) : 266 .

النساء : (ج 1) : 128، 442، 486، 488، 522 . (ج 2) : 46، 52، 218، 564 . (ج 3) : 42 ، 170، 510 . (ج 4) : 186، 308، 358 .

النسوة في مصر: (ج 4) : 116 .

ص: 444

7):فهرس الأمكنة و البلدان

آذربیجان: (ج 4) : 642 .

أبواب السماء : (ج 1) : 630. (ج 4) : 124. (ج 5) : 158 .

أبيات الكوفة : (ج 3) : 422 .

أُحد: (ج 1) : 204. (ج 2) : 170.

الأبطح: (ج 2) : 658.

الأردن: (ج 1) : 244، 570 . (ج 4) : 310.

الأرض الثالثة : (ج 5) : 210، 244 .

الأرض الثانية : (ج 5) : 210، 244 .

الأرض الخامسة : (ج 5) : 210.

الأرض السابعة : (ج 4) : 124. (ج 5) : 210، 244 .

الأرض السادسة : (ج 5) : 210.

الأرض الدنيا : (ج 5) : 210، 244 .

الأرض الرابعة : (ج 5) : 210.

أرض الشام (ج 2) : 324 ، (ج 4) : 190 . (ج 5) : 166.

أرض العرب : (ج 1) : 264 .

أرض المدينة : (ج 1) : 204.

أرض المغرب: (ج 2) : 324.

ص: 445

أرض بابل: (ج 1) : 222 .

الأرضون : (ج 1): 550 .

الأرضون السبع: (ج 1) : 548 . (ج 3) : 38.

أركان البيت : (ج 1): 154 .

أقطار الأرض: (ج 1) : 124.

أنطاكية : (ج 5) : 156، 160 .

الأودية: (ج 1) : 140 . (ج 3) : 524 .

أودية النمال : (ج 4) : 482 .

أوّل بيت: (ج 2) : 94 ،

أيلة: (ج 3) : 202 .

الإيوان الحيري بمرو : (ج 5) : 160 .

باب الإنابة: (ج 1) : 162 .

باب الجنّة : (ج 3) : 158 . (ج 4) : 570، 574 .

باب حطّة : (ج 1) : 412 .

باب التوّسل : (ج 1) : 162 .

باب الرحمة : (ج 1) : 162 .

باب الركن اليماني: 162.

باب السلم : (ج 1) : 412 .

باب الكعبة : (ج 4) : 312 .

باب المدينة : (ج 4): 56 .

بابل مهروز: (ج 1) 218.

البحر: (ج 4) : 632 .

البحر الأجاج : (ج 2) : 82.

ص: 446

بحر أيلة : (ج 3) : 528 .

البحر العذب: (ج 2) : 82.

البحر المسجور : (ج 3) : 532 .

بحرين: (ج 2) : 82.

البحيرة: (ج 4) : 64 .

بحيرة الطبرية : (ج 4) : 64 .

بدر: (ج 1) : 414. (ج 2) : 134، 170. (ج 3) : 270.

البصرة : (ج 2) : 596، 660 . (ج 3) : 342 .

بغداد: (ج 5): 264.

بقعة عبد اللّه: (ج 1) : 146. (ج 3) :

البقيع : (ج 5):272.

بلاد إصطخر : (ج 4) : 666.

بلد يعقوب علیه السلام: (ج 4) : 182.

البلدة المباركة مكّة: (ج 1) : 152 . (ج 3) :

البيت: (ج 1) : 128 ، 132، 160، 244، 246، 364، 388، 402. (ج 2) : 98، 104 ، 108 .(ج 3) : 328، 330، 468.

بيت أمّ سلمة : (ج 2) : 344 ، (ج 3) :

البيت الحرام: (ج 1) : 154 ، 158 . (ج 2) : 100، (ج 4) : 374.

بيت حفصة : (ج 4) : 246.

بیت غدر: (ج 4) : 386

البيت الحرام : (ج 5) : 166.

بيت اللّه الحرام: (ج 4) : 308.

البيت المعمور: (ج 1) : 154، 328 . (ج 3) : 516 .

ص: 447

بيت المقدس: (ج 1) : 242 ، 260 ، 560. (ج 3) : 538 . (ج 4) : 28، 190، 374، 460 .

بیت نوح علیه السلام: (ج 4) : 30.

البيداء : (ج 1) : 264 ، 268 ، 364 . (ج 2) : 324 . (ج 3) : 280 . (ج 4) : 398.

بين الركن و المقام : (ج 1) : 266 .

بيوت النار: (ج 2) : 572 .

ترعة البيت الحرام : (ج 1) : 156 .

التمّارين: (ج 3) : 286 .

التنّور: (ج 4) : 28 .

تيماء : (ج 1) : 204.

ثَبير: (ج 5) : 170 .

جابلقاء : (ج 4) : 692 .

الجُبَ : (ج 4) : 106 .

الجبال: (ج 1) : 568، 574، 578 . (ج 3) : 526 . (ج 4) : 40 .

جبال الأردن: (ج 1) : 570.

جبال آمد: (ج 3) : 532.

الجبال العاتية : (ج 3) : 526 .

جبال مكّة : (ج 1) : 154 .

(جبل) أبي قُبيس: (ج 1) : 160. (ج 4) : 308.

جبل بالموصل: (ج 4) : 40 .

جبل زينة : (ج 3) : 186.

جبل السلام: (ج 1) : 158.

الجُحفة : (ج 2) : 656، 658 ،

جزائر البحر: (ج 4) : 634 .

ص: 448

الجزيرة: (ج 1) : 264 ، 618 .

الجِعرانة: (ج 3) : 386.

جلولاء : (ج 2) : 590 .

الجمار: (ج 3) : 332.

الجمرة الوسطى : (ج 5) : 166، 168، 172.

جمع = المزدلفة : (ج 1) : 392.

جنّة عدن: (ج 4) : 372.

الجنان: (ج 3) : 404 .

الجودي: (ج 4) : 38، 40 .

الحجاز : (ج 1) : 258 . (ج 3) : 94 .

الحِجر: (ج1): 128 ، 132، 162 . (ج 3) : 278. (ج 4) : 656 .

الحجر الأسود: (ج 1) : 240، 244.

الحجر الطوري : (ج 3) : 200.

حجرات البيت: (ج 2) : 100 .

حداد: (ج 1) : 204.

الحديبّية : (ج 2) : 700 .

حطيم إبراهيم علیه السلام: (ج 4) : 312.

الحوض: (ج1): 34. (ج 2) : 354 ، (ج 5) : 34.

الحيرة : (ج 2) : 324 .

خراسان: (ج 1) : 576. (ج 2) : 28 ، 324 ، (ج 3) : 92، 180. (ج 5) : 160 .

خیبر : (ج 1) : 116، 204 . (ج 3) : 96. (ج 4) : 488.

دار أمير المؤمنين علیه السلام: (ج 4) : 244 .

دار ابن حكيم: (ج 4) : 26 .

ص: 449

دار الدّاريين: (ج 4) : 26 .

دار الدنيا: (ج 3) : 402. (ج 4) : 566.

دار الرحمن: (ج 4) : 564 .

دار رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 4) : 244.

دار صالح علیه السلام: (ج 4) : 318.

دار عليّ بن أبي طالب: (ج 4) : 240.

دار عیسی بن عليّ : (ج 4) : 318.

دار مؤمن: (ج 4) : 244 .

دار الملك : (ج 4) : 140، 186 .

دار الندوة: (ج 3) : 268 .

دار الهدنة : (ج 1) : 28 .

دمشق (ج 1) : 264

دور العبّاسيّين: (ج 4) : 318

ذات عرق : (ج 1) : 376 .

الربذة : (ج 3) : 420 .

الرحبة : (ج 1) : 270 .

الركن الأسود: (ج 1) : 160. (ج 4) : 314.

الركن الشامي : (ج 1) : 162 .

الرملة : (ج 1) : 264 . (ج 4) : 174، 176 .

رؤوس الجبال : (ج 3) : 528 .

الروم: (ج 3) : 284 .

زمزم: (ج 3) : 356.

ساحل البحر: (ج 4) : 642 .

ص: 450

السبالة : (ج 3) : 52 .

سبع أرضين: (ج 4) : 58 .

السجن: (ج 4) : 118، 120، 122، 124.

السرّاجين: (ج 4) : 24 .

سفح الجبل: (ج 3) : 524 .

سقيفة بني ساعدة: (ج 3): 304، 306.

السماوات: (ج 1): 550، 640 .

السماوات السبع : (ج 1) : 548 .

السماء الثالثة : (ج 1) : 632 . (ج 5) : 210، 244 .

السماء الثانية : (ج 1) : 632 ، 638 . (ج 5) : 210، 244.

السماء الخامسة :(ج 5) : 210 .

السماء الدنيا : (ج 4) : 58 . (ج 5) : 210 ، 244.

السماء الرابعة : (ج 1) : 632. (ج 3) : 516 . (ج 4) : 338. (ج 5) : 210 .

السماء السابعة : (ج 1) : 632، 634، 638 . (ج 3) : 38 (ج 5) : 210، 244.

السماء السادسة : (ج 5) : 210، 244 .

سور المدينة : (ج 3) : 204.

شاطئ بحر: (ج 3) : 206.

الشام: (ج 1) : 104، 264، 278 . (ج 2) : 560 ، (ج 3) : 164، 168، 348، 424، 538 . (ج 4) : 64 .

الشامات: (ج 4) : 666.

الصفا : (ج1 ) : 152 ، 154، 156، 158، 162، 288، 290، 364 . (ج 4) : 38.

صفّين: (ج 1) : 514 . (ج 3) : 422. (ج 5) : 60 .

صنعاء : (ج 1): 34.

ص: 451

الطائف: (ج 1) : 244 . (ج 4) : 262، 310.

طاق الزيّاتين: (ج 4) : 24 .

طور سينا: (ج 1) : 158.

ظلّة بني ساعدة : (ج 3) : 436 .

ظهر الكوفة : (ج 1) : 146، 158، 264، 414. (ج 2) : 440 ، (ج 4) : 28 .

عدن: (ج 4) : 564 .

العراق: (ج 1) : 456. (ج 2) : 324 ، (ج 3) : 92. (ج 4) : 482. (ج 5): 272.

العرش : (ج 1) : 130، 134، 548 550، 616. (ج 2) : 334 ، (ج 3) : 38، 72. (ج 4) : 62، 546، 566.

عرش الرحمن: (ج 5): 210، 244 .

عرفة : (ج 3) : 330، 332.

عُسفان: (ج 1) : 376 .

العقبة : (ج 2) : 154 ، (ج 3) : 412 .

العقيق : (ج 3) : 420 .

العين الحامية : (ج 4) : 672، 692 .

الغدير: (ج 2) : 656 ، (ج 4) : 16. (ج 5) : 40 .

غدير خمّ: (ج 2) : 642، 644، 656 ، (ج 3) : 406، 412، 414. (ج 4) : 532، 596 .

فارس: (ج 1): 318.

الفدك = فدك : (ج 4) : 48 ، 486، 488 .

الفرات = فرات: (ج 2): 82، (ج 3) : 218 ، 254 . (ج 4) : 26 ، 28 . (ج 5) : 120 .

فرات الكوفة: (ج 4) : 28، 38.

فسطاط مصر : (ج 3) : 406 .

فلسطين: (ج 4) : 174 .

ص: 452

فناء الكعبة : (ج 2) : 96 ، (ج 4) : 514.

القبر: (ج 1) : 292 . (ج 2) : 208.

قبر رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 2) : 186.

قبر سام بن نوح علیه السلام: (ج 2) : 56 ،

قبر النبيّ صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 3) : 306 .

القُرى: (ج 1) : 190.

القرية : (ج 3) : 528 .

قرية لوط علیه السلام : (ج 4) : 348 .

قرقيسا : (ج 2) : 324.

قصر فرعون: (ج 3) : 174 .

القَليب : (ج 3) : 300.

الكرسيّ : (ج 1) : 548، 550 . (ج 3) : 38.

کرمان: (ج 5): 140.

الكعبة : (ج 1) : 228 ، 260 ، 532، 636 . (ج 2) : 96، 102، 702، (ج 3) : 198، 360، 374، 516. (ج 4): 308. (ج 5): 170.

الكُناسة : (ج 4) : 24 .

الكنيسة : (ج 2) : 40 .

الكوفة : (ج 1) : 34، 68، 264 ، 268 ،270، 278، 584 . (ج 2) : 138، 502، 596 ، (ج 3) : 120، 192، 206، 282 . (ج 4) : 24، 44، 434، 436. (ج 5) : 120، 200، 272.

الكهف: (ج 1) : 412. (ج 4) : 604 .

مجاري السيول : (ج 3) : 526 .

مجمع البحرين: (ج 4) : 632 .

ص: 453

المحراب : (ج 2) : 44.

مدائن : (ج 3) : 174 .

المدينة : (ج 1) : 104، 230 ، 268، 360، 596 . (ج 2) : 96، 324، 368، 420، 588، 658 ، (ج 3) : 34 ، 280، 298، 306، 318، 396، 472. (ج 4) : 96،84، 250، 398، 560 . (ج 5) : 70، 108، 272، 296.

مدينة حاضرة البحر: (ج 3) : 202

المدينة وسط البحر: (ج 3) : 202 .

مَرّ: (ج 1) : 378

مرو: (ج 1) : 576 . (ج 5) : 160 .

المروة: (ج 1) : 152 ، 154، 156، 158، 288، 290، 364 . (ج 4) : 38، 548 . (ج 5) : 70، 108، 272، 296.

المزدلفة : (ج 1): 388، 392. (ج 2) : 112 ، (ج 3) : 330، 332.

المساجد: (ج 4) : 460 .

المروة: (ج 5) : 90.

المسجد : (ج 5) : 22، 120.

المسجد الحرام: (ج 5) : 92.

المسعى: (ج 5) : 166 .

مساجد محدثة : (ج 3) : 136 .

المسجد : (ج 2) : 38 ، 40 ، 46، 94 . (ج 5) : 22، 120.

مسجد إبراهيم علیه السلام بالنخيلة : (ج 3) : 284 .

المسجد الأعظم: (ج 4) : 452.

المسجد الأقصى: (ج 4) : 460 .

المسجد الحرام: (ج 1) : 154، 376 . (ج 2) : 94، 104، (ج 3) : 136، 332،

ص: 454

336، 356 . (ج 4) : 44، 460، 656. (ج 5) : 92 .

مسجد الخيف: (ج 5) : 170 .

مسجد رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 1) : 596 . (ج 3) : 452 .

مسجد الرسول صلی اللّه علیه و آله و سلم: (ج 4) : 460 .

مسجد قبا : (ج 3) : 452 .

مسجد کوفان: (ج 4) : 30، 452 .

مسجد الكوفة: (ج 1): 222. (ج 4) : 24 ،28 ، 30 ،300، 358، 460، 472، 482، 524.

مسجد مِنی: (ج 4) : 26 . (ج 5) : 172 .

مسجد النفاق : (ج 3) : 452 .

المسعى : (ج 5) : 166 .

مسكن نوح علیه السلام:(ج 1) : 270.

المشعر: (ج 2) : 162 .

المشعر الحرام: (ج 1): 390.

مصر: (ج 2) : 460، 558، 560 ، (ج 3) : 58، 94، 510 . (ج 4) : 64، 106، 138، 168، 174، 182، 190، 666. (ج 5): 70.

مصلّى الأنبياء علیهم السلام: (ج 4) : 28.

مفاوض العيون: (ج 3) : 526 .

المقام : (ج 3) : 374.

مقام إبراهيم علیه السلام: (ج 1) : 160، 364. (ج 2) : 102 .

المقام المحمود : (ج 4) : 566، 568 .

مكّة : (ج 1) : 160، 228، 236، 238، 266، 364، 370، 376. (ج 2) : 94، 98، 100، 104، 172، 174، 368، 456، 458، 658 ، (ج 3) : 58، 196، 214، 280، 496. (ج 4) : 262، 304، 308، 368، 436، 458، 520. (ج 5) : 114، 166 .

ص: 455

مكّة الحرم : (ج 2) : 100 ، (ج 4) : 312.

الملتزم: (ج 4) : 338.

ملكوت السماوات و الأرض: (ج 1) : 566. (ج 3) : 40.

منبر عن يمين العرش : (ج 3) : 442، 446 .

منبر الكوفة : (ج 2) : 624 .

منزل لوط علیه السلام : (ج 4) : 64 .

منزل يعقوب علیه السلام : (ج 4) : 110 .

مِنی: (ج 1) : 394. (ج 2): 658. (ج 5): 166، 168.

الموصل: (ج 4) : 40 .

الموقف: (ج 2) : 162 .

المواقيت: (ج 1) : 376.

موضع البيت: (ج 2) : 96، 100 ، (ج 4) : 12.

موضع الحجر: (ج 2) : 98.

موضع الحرم : (ج 1) : 160 .

مِنی: (ج 3): 94.

الموصل: (ج 3) : 528 .

مَهيَعة : (ج 2) : 656.

ناحية ذي طُوى : (ج 3) : 276 .

ناصرة : (ج 4) : 644 .

نجران: (ج 2) : 60 .

نجف = النجف: (ج 1) : 414 . (ج 3) : 282 .

النخيلة : (ج 3) : 282، 422 .

نواحي الشام: (ج 4) : 64.

ص: 456

نون - نهر في الجنّة - (ج 1) : 130 .

النيل : (ج 2) : 558 ،

واد الزبرجد: (ج 4) : 688 .

الوادي: (ج 1) : 156 .

وادي الرملة : (ج 1) : 268 .

وادي الروحاء : (ج 4) : 262، 264 .

وسط الجنان : (ج 4) : 372.

الهند: (ج 4) : 38 .

هيت: (ج 4) : 356 .

يثرب : (ج 3) : 46 .

اليمن : (ج 2) : 590 .

ص: 457

8): فهرس المصادر و المراجع

1 - القرآن الكريم: برسم عثمان طه .

2 - إثبات الوصيّة : لأبي الحسن عليّ بن الحسين بن عليّ الهذلي المسعودي، (ت 346 ه- ق) ، مؤسسة أنصاريان - قمّ المقدّسة - 1417 ه- ق .

3 - إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات : للشيخ محمّد بن الحسن الحر العامليّ ، (ت 1104 ه- ق) ، المطبعة العلميّة - قمّ المقدّسة.

4- الاحتجاج : لأبي منصور أحمد بن عليّ بن أبي طالب الطبرسي، (من أعلام القرن السادس) ، نشر مرتضی، مشهد مقدس ، 1403 ه- ق .

5 - إحقاق الحقّ و إزهاق الباطل : للقاضي السيّد نور اللّه الحسينيّ المرعشيّ التستريّ ،(ت 1019 ه- ق) ، المطبعة الإسلاميّة - تهران - 1393 ه- ق .

6 - الأخبار الطوال : لابن قتيبة الدينوري، (ت 276 ه- ق) دار إحياء الكتب العربي ، القاهرة ، الطبعة الأولى - 1960 .

7 - الاختصاص للشيخ أبي عبد اللّه محمّد بن محمّد بن النعمان العُكبري البغدادي ، الملقّب بالشيخ المفيد ، (ت 413 ه- ق) ، المطبوع ضمن مصنّفات الشيخ المفيد، الطبعة الأولى ، الناشر: المؤتمر العالميّ لألفيّة الشيخ المفيد ، قمّ المقدّسة - 1413 ه- ق .

8 - اختيار معرفة الرجال - رجال الكشّي - للشيخ الطائفة أبي جعفر محمّد بن الحسن بن عليّ الطوسي ، (ت 460 ه- ق) ، الطبعة : جامعة مشهد - 1348 ه- ش .

9 - الأربعين للشهيد الأوّل : للشهيد محمّمد بن مكّيّ العاملي ، (ت 786 ه- ق) ،

ص: 458

تحقيق و نشر مدرسة الإمام المهديّ علیه السلام - قمّ المقدّسة - 1407 ه- ق .

10 - أسد الغابة في معرفة الصحابة : لعزّ الدين أبي الحسن عليّ بن محمّد، ابن الأثير الجزري ، (ت 630 ه- ق) ، نشر دار الفكر - بيروت - 1409 ه- ق .

11 - الإرشاد : للشيخ محمّد بن محمّد بن النعمان المفيد، (ت 413 ه- ق) ، الناشر : المؤتمر العالميّ لألفيّة الشيخ المفيد ، قمّ المقدّسة - 1413 ه- ق .

12 - إرشاد القلوب : لأبي محمّد الحسن بن محمّد الديلميّ ، منشورات الشريف الرضيّ ، قمّ المشرّفة - 1412 ه- ق .

13 - الاستبصار فيما اختلف من الأخبار : لشيخ الطائفة أبي جعفر محمّد بن الحسن الطوسي ، (ت 460 ه-) ، الطبع دار الكتب الإسلامية ، تهران - 1390 ه- ق .

14 - الاعتقادات : لأبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن بابويه القمّي ، الشيخ الصدوق ، (ت 381 ه- ق) ، الطبعة الأولى ، نشر و تصوير المؤتمر العالمي لألفيّة الشيخ المفيد، قمّ المقدّسة - 1413 ه- ق .

15 - إعجاز القرآن : لأبي بكر محمّد بن الطيّب للباقلاني، (ت 403 ه- ق)، نشر مؤسّسة الكتب الثقافيّة، بيروت - الطبعة الأولى، 1406 ه- ق.

16 - الأعلام (للزركلي): لخير الدين الزركلي، (ت 1396 ه- ق)، نشر دار الالعلم الملايين، بيروت - الطبعة السادسة، 1984 م.

17 - أعلام الدين في صفات المؤمنين : للشيخ حسن بن أبي الحسن الديلمي ، (من أعلام القرن الثامن الهجري) ، مؤسّسة آل البيت علیهم السلام لإحياء التراث ، قمّ المقدّسة، الطبعة الثانية - 1408 ه- ق .

18 - الأعلام من الصحابة و التابعين : للحسين الشاكري، المطبعة ستارة ، الطبعة الثانية ، 1418 ه- ق .

19 - إعلام الورى بأعلام الهدى : للشيخ أبي عليّ ، الفضل بن الحسن الطبرسيّ، (ت 548 ه- ق) ، نشر مؤسّسة آل البيت علیهم السلام الاحياء التراث - قمّ المشرّفة، الطبعة الأولى -

ص: 459

1417ه- ق ، و أيضاً الطبع دار الكتب الإسلامية ، طهران .

20 - أعيان الشيعة : للسيّد محسن الأمين ، (ت 1371 ه- ق) ، الطبعة الأولى ، دار التعارف للمطبوعات ، بيروت - 1403 ه- ق .

21 - إقبال الأعمال : لرضيّ الدين أبي القاسم عليّ بن موسى بن جعفر بن محمّد ابن طاووس ، (ت 664 ه- ق) ، الطبعة الأولى ، دار الكتب الإسلامية ، 1367 ه- ش .

22 - أقرب الموارد في فصح العربيّة و الشوارد: للسعيد الخوري الشرتوني اللبناني ، منشورات مؤسّسة النصر.

23 - إكمال الدين و إتمام النعمة (كمال الدين و تمام النعمة ) : لأبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن بابويه القمّي ، الصدوق (ت 381 ه- ق ) ، دار الكتب الإسلامية ، قمّ المقدّسة - 1395 ه- ق .

24 - الأمالي : للشيخ الطائفة أبي جعفر محمّد بن الحسن الطوسي، (ت 460 ه- ق) ، مؤسّسة البعثة ، الطبعة الأولى ، دار الثقافة - قمّ المقدّسة 1414 ه- ق .

25 - الأمالي : للشيخ محمّد بن محمّد بن النعمان المفيد ، (ت 413 ه- ق ) ، الطبعة الأولى ، نشر و تصوير المؤتمر العالمي لألفيّة الشيخ المفيد ، قمّ المقدّسة - 1413 ه- ق .

26 - أمالي الصدوق: للشيخ أبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن بابويه القمّي، (ت 381 ه- ق) ، انتشارات کتاب خانه اسلامیه، تهران - 1362 ه- ش .

27 - الإمامة و السياسة : لأبي محمّد عبد اللّه بن مسلم بن قتيبة الدينوري ، (ت 276 ه- ق) ، مؤسّسة الحلبي و شركاه للنشر و التوزيع.

28 - أمل الآمل : للشيخ محمّد بن الحسن الحرّ العامليّ ، (ت 1104 ه- ق ) ، الطبعة الأولى، النجف الأشرف.

29 - أوائل المقالات : للشيخ المفيد، (ت 413 ه- ق) ، الطبع و النشر: المؤتمر للشيخ المفيد - الطبعة الثانية - 1414 ه- ق - قم.

30 - الإيضاح : لفضل بن شاذان الأزدي النيسابوريّ ، (ت 260 ه-)، تحقيق : السيّد

ص: 460

جلال الدين الحسيني الأرموي ، نشر : جامعة طهران ، 1363 ه- ش .

31 - بحار الأنوار، الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار علیهم السلام: للشيخ محمّد باقر بن محمّد تقيّ المجلسي (ت 1110 ه-)، نشر: مؤسّسة الوفاء - بيروت - الطبعة الثانية ، 1403ه- / 1983م.

32 - البرهان في تفسير القرآن : للسيّد هاشم بن سليمان البحراني، (ت 1107 ه- ق) ، الطبعة الثانية، مطبعة آفتاب، طهران - نشر و تصوير مؤسّسة اسماعيليان - قم المقدّسة . و كذا الطبعة الأولى لمؤسّسة دار المجتبى علیه السلام للمطبوعات، قم - 1428 ه- ق.

33 - بشارة المصطفى صلی اللّه علیه و آله و سلم لشيعة المرتضى علیه السلام : لأبي جعفر محمّد بن أبي القاسم عماد الدين الطبري، (من علماء القرن السادس) ، الطبعة الثانية ، المطبعة الحيدريّة - النجف الأشرف - 1383 ه- ق / 1963 م.

34 - بصائر الدرجات الكبرى في فضائل آل محمّد علیهم السلام: للشيخ أبي جعفر محمّد بن الحسن بن فروخ الصفّار ، (ت 290 ه- ق) ، مكتبة آية اللّه المرعشي النجفى - 1404 ه- ق .

35 - البلد الامين: للشيخ إبراهيم الكفعمي ، (من علماء القرن التاسع ه- ق) ، الطبع الرحلي الحجري.

36 - البيان في تفسير القرآن : للسيّد أبي القاسم الخوئي، (ت 1413 ه- ق) ، نشر مؤسّسة ، إحياء آثار السيّد الخوئي - قم - + و نشر دار الزهراء - بيروت - الطبعة الثامنة 1428 ه- ق .

37 - تاريخ بغداد ، أو مدينة السلام : لأبي بكر أحمد بن عليّ الخطيب البغدادي ، (ت 463 ه-) ، دار الكتب العلميّة - بيروت -.

38 - تاريخ الخلفاء : لجلال الدين السيوطي ، (ت 911 ه- ق) مطبعة معتوق الاخوان - بيروت .

39 - تاريخ الطبري : لمحمّد بن جرير الطبري، (ت 310 ه- ق) الطبع الرابع، مؤسّسة الأعلمي - بيروت ، 1403 ه- ق 1938م.

40 - تاريخ مدينة دمشق : لأبي القاسم عليّ بن الحسن بن هبة اللّه، المعروف بابن

ص: 461

عساکر، (ت 507 ه- ق ) ، دار الفكر للطباعة و النشر - 1415 ه- ق / 1953م.

41 - تاريخ مدينة دمشق : - ترجمة الإمام الحسن و الحسين علیهم السلام ، تحقيق محمّد باقر المحمودي - من المعاصرين - مؤسّسة المحمودي للطباعة و النشر، الطبعة الأولى - 1400 ه- ق / 1980م.

42 - تاريخ المدينة : ابن شبة النميرى ، (ت 262 ه- ق) ، دار الفكر قم، 1410 ه- ق .

43 - تاريخ اليعقوبي : لأحمد بن أبي يعقوب، المعروف باليعقوبي (من علماء القرن الثالث) ، دار صادر - بيروت.

44 - تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة علیهم السلام: للسيّد شرف الدين عليّ الحسينيّ الإستراباديّ ، (من علماء القرن العاشر) ، نشر جماعة المدرّسين - قمّ المقدّسة - 1409 ه- ق .

45 - تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام: للشيخ أبي محمّد الحسن بن عليّ بن الحسين بن شعبة الحرّانيّ ، (من أعلام القرن الرابع) ، نشر جماعة المدرّسين ، قم المقدّسة - 1404 ه- ق و أيضاً منشورات مكتبة البصيرتي ، الطبعة الخامسة 1394.

46 - التحصين، (المطبوع ضمن كتاب اليقين): للسيّد رضيّ الدين طاووس الحلّي، (ت 664 ه- ق) ، مؤسّسة دار الكتاب جزائري ، قم المقدّسة - الطبعة الأولى - 1413 ه- ق .

47 - التذكرة الحمدونية : لابن حمدون ، محمّد بن الحسن بن محمّد بن عليّ ، (ت 562 ه- ق)، دار صادر للطباعة و النشر ، الطبع الأولى 1996 م.

48 - التعجب : لأبي الفتح محمّد بن عليّ بن الكراجكي ، (ت 449 ه- ق) ، نشر دار الغدير - قم - الطبعة الأولى 1421 ه- ق .

49 - تفسير الثعلبي - المسمّى بالكشف و البيان : لأبي إسحاق أحمد الثعلبي ، (427 ه- ق) ، نشر دار إحياء التراث العربي - بيروت - الطبعة الأولى ، 1422 ه- ق .

50 - تفسير الصافي : لملاّ محسن الفيض الكاشانيّ : (ت 1091 ه- ق) ، نشر الأعلمي - بيروت - الطبعة الأولى، 1399 ه- ق.

ص: 462

51 - تفسير فرات الكوفي : لأبي القاسم فرات بن إبراهيم بن فرات الكوفيّ ، (من أعلام الغيبة الصغرى) ، مؤسّسة الطبع و النشر - 1414 ه- ق .

52 - تفسير القرآن العظيم (تفسير ابن كثير): لابن كثير، (ت 774 ه- ق)، نشر دار المعرفة - بيروت - لبنان - 1412ه- 1992 م.

53 - تفسير القمّي : لأبي الحسين عليّ بن إبراهيم القمّي ، (من أعلام قرني الثالث و الرابع) ، الطبعة الثالثة ، مؤسّسة دار الكتاب للطباعة و النشر - قمّ المقدّسة - 1404 ه- ق.

54 - تفسير كنز الدقائق : للميرزا محمّد المشهدي ، (ت 1125)، تحقيق الشيخ مجتبى العراقي، نشر جامعة المدرّسين - قم - 1407 ه- ق .

55 - التفسير المنسوب إلى الإمام العسكري علیه السلام : (تاريخ شهادته علیه السلام 260 ه- ق - سامراء) - الطبع، مدرسة الإمام المهدي علیه السلام - 1409 ه- ق - قم.

56 - تفسير الميزان: لسيّد محمّد حسين الطباطبائي ، (ت 1402 ه- ق) ، نشر إسماعيليان - قم - الطبعة الخامسة، 1412ه- ق.

57 - تفسير نور الثقلين: للشيخ عبد عليّ بن جمعة العروسيّ الحويزيّ (ت 1112 ه-)، تصحيح و تعليق: السيّد هاشم الرسولي المحلّاتي ، الطبعة الثانية، المطبعة العلميّة - قمّ المقدّسة - 1383 ه-.

58 - التمحيص : لأبي عليّ محمد بن همّام الإسكافي، (ت 336)، الطبع مدرسة الإمام المهدي علیه السلام، قم + و نور السجّاد - الطبعة الثانية 1435 ه- ق - 1393 ش.

59 - تنبيه الخواطر و نزهة النواظر ، المعروف بمجموعة ورّام: لأبي الحسين ورّام ابن أبي فراس المالكي الأشتري، (ت 605 ه- ق)، انتشارات مكتبة الفقه، قم. و الطبعة الثانية لدار الكتب الإسلاميّة - طهران -.

60 - تنقيح المقال في علم الرجال : للشيخ عبد اللّه المامقاني ، (ت 1351 ه- ق) ، المطبعة المرتضويّة - النجف الأشرف - 1352 ه- ق .

61 - التوحيد: للشيخ الجليل الأقدم الصدوق، أبي جعفر محمّد بن علي بن الحسين ، ابن

ص: 463

بابويه القمّي ، (ت 381 ه-) ، نشر جماعة المدرّسين ، قمّ المشرّفة - 1394 ه-.

62 - تهذيب الأحكام : لشيخ الطائفة أبي جعفر محمّد بن الحسن الطوسيّ ، (ت 460 ه-)، الطبعة الثالثة، دار الكتب الإسلامية ، تهران - 1365 ش .

63 - تهذيب التهذيب : لابن حجر العسقلاني، شهاب الدين، أحمد بن علي بن محمّد ، (ت 852 ه-)، الطبعة الأولى، بمطبعة مجلس دائرة المعارف النظاميّة في الهند - حيدر آباد الدكن - 1325 ه- ق. و الطبعة الحديثة في الطبعة الأولى - دار الفكر - بيروت، 1404 ه- ق .

64 - الثقات: لمحمّد بن حبّان بن أحمد أبي حاتم التميميّ البستيّ (ت 354 ه-)، الطبعة الأولى: مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانيّة بحيدر آباد الدكن، 1393 ه- / 1973 م.

65 - ثواب الأعمال و عقاب الأعمال : للشيخ الجليل الصدوق ، أبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن بابويه القمّي ، (ت 381 ه- ق) ، مكتبة الصدوق - طهران -.

66 - جامع الأخبار : للشيخ تاج الدين محمّد بن الشعيريّ ، (من أعلام القرن السادس)، المكتبة الحيدريّة - النجف الأشرف - الطبعة الثانية، قمّ المقدّسة - 1363 ه- ش .

67 - جامع الرواة و إزاحة الاشتباهات : لمحمّد بن عليّ الأردبيلي الغروي الحائري ، (ت 1103 ه- ق) ، نشر جهان ، تهران، بوذر جمهری منشورات مكتبة المرعشيّ - قمّ المقدّسة - 1403 ه-.

68 - جعفريّات (الأشعئيّات): براوية محمّد بن محمّد بن الأشعث الكوفي ، (من أعلام القرن الرابع) ، المطبعة سلمان الفارسي، الناشر: مؤسّسة الثقافة الإسلاميّة لكوشانبور، الطبعة الأولى - 1417 ه- ق .

69 - جمال الأسبوع بكمال العمل المشروع : للسيد رضيّ الدين أبي القاسم عليّ بن موسى بن جعفر بن محمّد بن طاووس، (ت 664 ه- ق) ، الطبعة الأولى، مؤسّسة الآفاق ، 1371 ه- ش .

70 - جوامع الجامع : لأبي عليّ الفضل الحسن الطبرسي، (ت 548 ه-) ، نشر دانشگاه طهران ، 1347 ه-.

ص: 464

71 - جواهر السنية في الأحاديث القدسيّة: للشيخ محمّد بن الحسن الحرّ العامليّ ، (ت 1104ه-) ، الطبعة الأولى ، 1409ه- .

72 - حلية الأبرار: للسيد هاشم البحراني ، (ت 1107 ه- ق) ، نشر الأعلمي ، - بيروت - الطبعة الثانية، 1413ه- ق .

73 - حلية الأولياء : لأبي نعيم أحمد بن عبد اللّه الأصفهاني ، (ت 430 ه-) ، نشر دار الكتاب العربي - بيروت - الطبعة الرابعة ، 1405 ه-.

74 - الخرائج و الجرائح : لقطب الدين الراونديّ ، (ت 573 ه- ق) ، تحقيق و نشر: مؤسّسة الإمام المهديّ علیه السلام - قمّ المقدّسة - الطبعة الأولى ، 1409ه- .

75 - خصائص الأئمّة علیهم السلام: الشريف الرضيّ أبي الحسن محمّد بن الحسين الموسويّ البغداديّ «السيّد الرضيّ »، (ت 406 ه- ق) ، مجمع البحوث الإسلاميّة - مشهد المقدّس - 1406 ه- ق .

76 - الخصال : للشيخ الصدوق ، أبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن بابويه القمّي ، (ت 381 ه- ق) ، منشورات جماعة المدرّسين في الحوزة العلميّة - قمّ المقدّسة - 1403 ه-.

77 - الدّر المنثور: للشيخ جلال الدين عبد الرحمن السيوطي، (ت 911 ه- ق) ، مم منشورات مكتبة آية اللّه المرعشي النجفي ، 1404 ه- ق .

78 - دعائم الإسلام: للقاضي أبي حنيفة النعمان بن محمّد التميمي المغربي ، (ت 363 ه- ق) ، دار المعارف - القاهرة - 1383 ه-.

79 - الدعوات: «سلوة الحزين»: لأبي الحسين سعيد بن هبة اللّه (قطب الدين الراوندي) ، (ت 573 ه-) ، مدرسة الإمام المهديّ علیه السلام- قمّ المقدّسة - الطبعة الأولى 1407 ه- ق.

80 - دلائل الإمامة : لأبي جعفر محمّد بن جرير بن رستم الطبري ، (من أعلام القرن الخامس) ، تحقيق و نشر : دار الذخائر للمطبوعات - قمّ المقدّسة.

81 - رجال ابن داود: لابن داود الحلّي، (قرن الثامن ه- ق)، طبع دانشگاه طهران - 1383 ه- ق .

ص: 465

82 - رجال البرقي : للشيخ أبي جعفر أحمد بن أبي عبد اللّه (محمّد بن خالد) البرقي ، (ت 280 ه- ق) ، الطبعة الأولى ، دانشگاه طهران - 1383 ه-. و أيضاً الطبعة الأولى ، لمؤسّسة النشر الإسلامي ، قمّ المقدّسة ، 1419 ه- ق.

83 - رجال الحلّي : للعلّامة الحلّي ، (ت 726 ه- ق) ، طبع دار الذخائر قم - 1411 ه- ق .

84 - رجال الطوسي : لشيخ الطائفة أبي جعفر محمّد بن الحسن الطوسي ، (ت 460 ه- ق) ، الطبعة الأولى، المكتبة الحيدريّة - النجف الأشرف - 1381 ه- ق / 1961 م.

85 - رجال الكشّي ، (اختيار معرفة الرجال): للشيخ محمّد بن عمر الكشّي - الذي تقدّم بعنوان اختيار معرفة الرجال للشيخ الطوسي - (من أعلام القرن الرابع الهجري ) ، نشر دانشگاه (جامعة) مشهد - 1348 ش .

86 - رجال النجاشي : للشيخ أبي العبّاس أحمد بن عليّ بن أحمد بن العبّاس النجاشي الأسدي الكوفي ، (ت 450 ه- ق) ، مؤسّسة النشر الإسلامي لجماعة المدرّسين بقمّ المشرّفة.

87 - روضات الجنّات : للسيّد محمّد باقر الموسويّ الخوانساري ، (ت 1313 ه- ق) ، نشر إسماعليان - قم - 1390 ه-.

88 - روضة الواعظين : لمحمّد بن الحسن الفعّال النيسابوري ، (ت 508 ه- ق) ، انتشارات الرضيّ ، قم.

89 - ريحانة الأدب في تراجم المعروفين بالكنية و اللقب : لمحمّد عليّ ، مدرّس تبريزي ، (ت 1373 ه- ق) ، نشر شرکت سهامي طبع كتاب - طهران - الطبع الثانية، 1335 ش.

90 - الزهد : للحسين بن سعيد الكوفي الأهوازي ، (من أعلام القرن الثالث) ، الطبعة الثانية ، المطبعة: فرهنك - ايران - 1361 ه- ش ، و أيضاً تحقيق مؤلّف هذه الموسوعة.

91 - سعد السعود : لرضيّ الدين أبي القاسم عليّ بن موسى بن جعفر بن محمّد ابن طاووس، (ت 664 ه- ق) ، منشورات الرضيّ - قمّ المقدّسة - 1363 ه- ش .

92 - سنن الترمذي : لأبي الحسن محمّد بن عيسى بن سورة ، (ت 279 ه- ق) ، بيروت - دار الفكر - 1414 ق 1994م + و نشر دار إحياء التراث العربي - بيروت - 1375 ه- .

ص: 466

93 - سنن الدارمي : لأبي محمّد عبد اللّه بن عبد الرحمان بن الفضل بن بحران الدارميّ ، (ت 255 ه- ق)، دار إحياء السنّة النبويّة + و نشر دار الفكر - قاهرة - 1398 ه-.

94 - سير أعلام النبلاء : لشمس الدين محمّد بن أحمد بن عثمان الذهبي، (ت 748 ه- ق) ، مؤسّسة الرسالة ، الطبعة التاسعة 1413 ه- ق.

95 - شجرة طوبى : للشيخ محمّد مهديّ الحائري ، (ت 1384 ه- ق) ، نشر مكتبة الحيريّة - نجف - الطبعة الخامسة 1385 ه- ق .

96 - شرح إحقاق الحقّ : للسيّد نور اللّه المرعشي التستري - الشهيد - (ت 1019 ه- ق) ، منشورات مكتبة آية اللّه المرعشي النجفي.

97 - شرح الأخبار : للقاضي أبي حنيفة النعمان ابن محمّد التميميّ المغربيّ ، (ت 363 ه- ق)، مؤسّسة النشر الإسلاميّ ، التابعة لجماعة المدرسّين - قمّ المشرفة -.

98 - شرح نهج البلاغة : لعبد الحميد بن أبي الحديد المعتزلي ، (ت 656 ه- ق) ، كتاب خانه آية المرعشي ، قم - 1404 ه- ق .

99 - شرح نهج البلاغه : لكمال الدين ميثم بن عليّ بن ميثم البحراني ، (ت 679 ه- ق) ، مطبعة دفتر تبلیغات اسلامي قم - 1362 ش ، و أيضاً منشورات مؤسّسة النصر.

100 - شواهد التنزيل : للحافظ عبيد اللّه بن عبد اللّه بن أحمد ، المعروف بالحاكم الحسكانيّ ، (من أعلام القرن الخامس)، الطبعة الأولى، مؤسّسة الطبع و النشر التابعة لوزارة الثقافة و الإرشاد الإسلاميّ - ايران - 1411 ه- ق.

101 - صحيفة الأمام الرضا علیه السلام : مؤسّسة الإمام المهديّ (عجل اللّه تعالی فرجه) - قمّ - 1408 ه- ق.

102 - الصراط المستقيم إلى مستحقّي التقديم : للشيخ زين الدين أبي محمّد عليّ بن يونس العاملي ، (ت 877 ه- ق) ، المكتبة المرتضويّة ، طهران - الطبعة الأولى - 1384 ه- ق .

103 - صفات الشيعة : للشيخ الصدوق، أبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن موسى بن بابويه القمّي ، (ت 381 ه- ق) ، انتشارات أعلمي - طهران.

104 - الصواعق المحرقة : لأحمد بن حجر الهيتميّ المكّيّ ، (ت 974 ه- ق) ، مكتبة

ص: 467

القاهرة، الطبع الثاني 1385 ه- ق.

105 - الصوارم المهرقة في جواب الصواعق المحرقة: للشهيد قاضي نور اللّه التستري ، (ت 1019 ه- ق) ، تصحيح جلال الدین حسین، نشر چاپ خانه شرکت سهامي طبع كتاب - طهران - 1367 ه- ق.

106 - طبّ الأئمّة علیهم السلام: لعبد اللّه و الحسين ابني بسطام النيسابوريّين ، منشورات المكتبة الحيدريّة ، النجف الأشرف - 1385 ه- ق .

107 - الطرائف : للسيّد ابن طاووس، (ت 664 ه- ق) ، المطبعة: خيّام - قم المقدّسة - 1400 ه- ق.

108 - عُدّة الداعي و نجاح الساعي : لأحمد بن فهد الحلّي ، (ت 841 ه- ق) ، الطبعة الأولى ، دار الكتاب الإسلامي ، عام النشر 1407 ه- ق / 1987 م.

109 - العدد القويّة لدفع المخاوف اليوميّة : للحسن بن يوسف المعروف بالعلّامة الحلّي ، (ت 726 ه- ق) ، مكتبة آية اللّه المرعشي العامّة ، 1408 ه-، انتشارات مكتبة الداوري قم.

110 - علل الشرائع : للشيخ الصدوق أبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن موسى بن بابويه القمّي ، (ت 381 ه- ق) ، نشر و تصوير : مكتبة الداوري - قمّ المقدّسة .

111 - العمدة : لابن بطريق، يحيى بن الحسن الحلّي ، (ت 600 ه- ق)، منشورات جماعة المدرّسين - قم المقدّسة - 1407 ه- ق.

112 - عوالي (غوالي) اللثالي العزيزيّة في الأحاديث الدينيّة : لمحمّد بن عليّ بن إبراهيم الإحسائي ، المعروف بابن أبي جمهور ، (كان حيّاً سنة 912 ه- ق) ، الطبعة الأولى، مطبعة سيّد الشهداء ، قمّ المقدّسة - 1403 ه- ق .

113 - عين العبرة : لأحمد بن موسی ابن طاووس، (ت 673 ه- ق)، انتشارات - دار الشهاب، قم المقدّسة.

114 - عيون أخبار الرضا علیه السلام : الشيخ الصدوق أبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن

ص: 468

بابويه القمّي ، (ت 381 ه- ق) ، انتشارات جهان - طهران - 1378 ه- ق .

115 - عيون المعجزات : للشيخ حسين بن عبد الوّهاب ، (من أعلام القرن الخامس) ، الطبعة الثالثة، مؤسّسة الأعلمي للمطبوعات ، بيروت - 1403 ه- ق .

116 - الغارات: لإبراهيم بن محمّد الثقفي ، (ت 283 ه- ق)، مؤسّسة دار الكتاب، قم - 1410 ه- ق .

117 - غرر الحكم: لعبد الواحد بن محمّد التميمي الآمدي، (ت 550 ه- ق)، منشورات دفتر التبليغات الإسلامي - قمّ المقدّسة - 1366 ش.

118 - الغيبة : للشيخ محمّد بن إبراهيم النعماني (من أعلام القرن الرابع ) ، مكتبة الصدوق - طهران - .

119 - الغيبة: للشيخ أبي جعفر محمّد بن الحسن الطوسي، (ت 460 ه- ق) ، مؤسّسة المعارف الإسلاميّة - قمّ المقدّسة - 1411ه-.

120 - فتح الأبواب : لأبي القاسم عليّ بن موسى بن جعفر بن محمّد بن طاووس، (ت 664 ه- ق) ، الطبعة الأولى، مؤسّسة آل البيت علیهم السلام لاحياء التراث - قمّ المشرّفة - .

121 - فرج المهموم في تاريخ علماء النجوم : لرضيّ الدين أبي القاسم عليّ بن موسى بن جعفر بن محمّد بن طاووس ، (ت 664 ه- ق) ، منشورات الرضيّ ، قمّ المقدّسة - 1363 ه- ش .

122 - فرائد السمطين : لإبراهيم بن محمّد بن الجويني ، (ت 730 ه- ق ) ، تحقیق محمد باقر محمودي، نشر مؤسّسة المحمودي - بيروت - الطبعة الأولى 1398 ه- ق .

123 - الفضائل : للشيخ أبي الفضل ، شاذان بن جبرئيل القمّي ، (من أعلام القرن السادس الهجري) ، تحقيق لمترجم هذا التفسير - الطبعة الأولى ، 1436 ه- ق ، المطبعة العتبة الإمام الحسين علیه السلام - كربلاء المقدّسة - .

124 - فقه الرضا علیه السلام : المنسوب إلى عليّ بن موسى الرضاء علیه السلام: تحقيق مؤسّسة آل البيت علیهم السلام ، لإحياء التراث - قم المقدّسة - و نشر مؤتمر العالمي للإمام الرضا علیه السلام - المشهد المقدّس - 1406 ه- ق.

ص: 469

125 - فقه القرآن : للقطب الدين الراوندي ، (ت 573 ه- ق ) ، نشر مكتبة آية العظمى النجفي المرعشي ، الطبعة الثانية ، 1405ه-.

126 - فضائل الأشهر الثلاثة : للشيخ الصدوق أبي جعفر، محمّد بن عليّ بن الحسين بن موسی بن بابويه القمّي ، (ت 381 ه- ق) ، الطبعة الأولى ، مطبعة الآداب - النجف الأشرف 1396 ه-، نشر و تصوير: مكتبة الداوري - قمّ المقدّسة - .

127 - فلاح السائل : للسيّد رضيّ الدين ، أبي القاسم عليّ بن موسى بن جعفر بن محمّد طاووس ، (ت 664 ه- ق) ، مكتب الأعلام الإسلامي ، قمّ المقدّسة - 1372 ه- ش .

128 - الفهرست : للشيخ الطائفة أبي جعفر، محمّد بن الحسن الطوسيّ، (ت 460، ه- ق) ، منشورات الشريف الرضيّ .

129 - الفهرست للنديم : لأبي الفرج محمّد بن أبي يعقوب إسحاق بن محمّد بن إسحاق الورّاق البغدادي ، المعروف بالنديم ، (ت 380 ه- ق).

130 - قاموس الرجال: للشيخ محمّد تقيّ التستريّ صدر حتّى الآن، 11 ج، 11 مج، تحقيق و نشر مؤسّسة النشر الإسلاميّ ، الطبعة الثانية، 1410 ه-

131 - قرب الإسناد (الطبع الحجري): للشيخ أبي العبّاس عبد اللّه بن جعفر الحميري القمّي ، (من أعلام القرن الثالث ه-)، انتشارت کتاب خانه نینوا ، تهران.

132 - قصص الأنبياء علیهم السلام: للسيّد نعمة اللّه الجزائري ، (ت 1112 ه- ق) انتشارات الشريف الرضيّ ، المطبعة شريعت ، قمّ المقدّسة - 1420 ه- ق .

133 - قصص الأنبياء علیهم السلام: لقطب الدين سعيد بن هبة اللّه الراوندي ، (ت 573 ه- ق) ، الطبعة الأولى ، مؤسّسة المفيد - بيروت - 1409 ه- ق .

134 - الكافي : لثقة الإسلام أبي جعفر محمّد بن يعقوب الكليني ، (ت 329 ه- ق) ، دار الكتب الإسلامية ، تهران 1365 ه- ش .

135 - کتاب درست بن أبي منصور (المطبوع ضمن الأصول الستّة عشر): عدّة من الرواة عن الأئمة الأطهار علیهم السلام - تحقيق ضياء الدين محمودي - نشر دار الحديث، قم

ص: 470

المقدّسة، الطبعة الأولى 1423ه- ق .

136 - كتاب سليم بن قيس : للشيخ أبو صادق سليم بن قيس الهلالي العامري الكوفي، (ت 76 ه- ق) ، الطبعة الثانية ، نشر الهادي ، قمّ المقدّسة - 1416 ه- ق .

137 - كتاب العين : للخليل بن أحمد الفراهيدي ، (ت 175 ه- ق) ، نشر دار الهجرة ، قمّ المقدّسة - الطبعة الأولى 1405 ه- ق .

138 - كشف الغمّة في معرفة الأئمّة علیهم السلام: لأبي الحسن عليّ بن عيسى بن أبي الفتح الإربليّ ، (ت 693 ه-) ، مكتبة بني هاشميّ ، تبریز - ایران - 1381 ه-.

139 - كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين علیه السلام : الجمال الدين الحسن بن يوسف الحلّيّ ، (ت 726 ه- ق)، الطبعة الأولى، مجمع إحياء الثقافة الإسلاميّة - قمّ المقدّسة - 1413 ه- ق.

140 - كفاية الأثر في النصّ على الأئمّة الإثنى عشر علیهم السلام: لأبي القاسم عليّ بن محمّد بن عليّ الخزّاز القمي، (من أعلام القرن الرابع الهجري) ، انتشارات بیدار - قمّ المقدّسة - 1401 ه- ق .

141 - كنز العمّال : للعلاّمة علاء الدين المتّقي بن حسام الدين الهنديّ ، (ت 975 ه-)، مؤسّسة الرسالة - بيروت -

142 - كنز الفوائد : لأبي الفتح محمّد بن عليّ الكراجكيّ ، (ت 449 ه- ق)، مكتبة المصطفويّ - قمّ المقدّسة -.

143 - لسان العرب : لأبي الفضل جمال الدين محمّد بن مكرّم بن منظور الأفريقي المصري ، نشر أدب الحوزة - قمّ المقدّسة - 1405 ه- ق .

144 - المؤمن : للشيخ الثقة، الحسين بن سعيد الكوفي الأهوازي ، (من أعلام القرن الثالث الهجري) ، مدرسة الإمام المهديّ علیه السلام - قمّ ، الطبعة الأولى 1404 ه- ق .

145 - متشابه القرآن : لأبي جعفر فخر الدين الطريحي ، (ت 1085 ه-) ، مكتب نشر الثقافة الإسلامية ، الطبعة الثانية 1408 ه- ق ، 1367 ه- ش .

146 - متشابه القرآن و مختلفه : لأبي جعفر محمّد بن عليّ بن شهر آشوب ، (ت 588

ص: 471

ه-)، نشر بیدار + و نشر چاپ خانه شرکت سهامی طبع كتاب، 1328ه- ش .

147 - مجمع البحرين : للشيخ فخر الدين الطريحي ، (ت 1085 ه-) ، مكتب نشر الثقافة الإسلامية ، الطبعة الثانية ( 1408 ه- ق ، 1367 ه- ش .

148 - مجمع البيان في تفسير القرآن : للشيخ أبي عليّ ، الفضل بن الحسن الطبرسي (ت 548 ه- ق) ، - دار المعرفة ، بيروت - الطبعة الثانية 1408 ه- ق .

149 - مجمع الرجال: للمولى زكيّ الدين عناية اللّه القهبائيّ ، (كان حياً سنة 1016 ه-)، 7 ج، 3 مج، صحّحه و علّق عليه السيّد ضياء الدين الشهير بالعلّامة الإصفهاني، الطبعة الثانية، مؤسّسة إسماعيليان - قمّ - 1364 ه-.

150 - مجمع الزوائد و منبع الفوائد : للحافظ نور الدين علي بن أبي بكر الهيثمي، (ت 807 ه- ق)، دار الكتاب العربيّ - بيروت -.

151 - مجمع الأمثال : لأبي أحمد بن محمّد الميدانيّ ، (ت 518 ه- ق) ، طبع مصر + و طبع دار الجبل - بيروت - الطبعة الثانية ، 1407 ه- ق .

152 - المحاسن : للشيخ أبي جعفر ، أحمد بن محمّد بن خالد البرقيّ ، (ت 280 ه- ق) ، الطبعة الثانية ، دار الكتاب الإسلاميّة - قمّ المقدّسة - .

153 - المحتضر : للحسن بن سليمان الحلّي ، (من أعلام القرن التاسع) ، نشر المطبعة الحيدريّة - نجف الأشرف - الطبعة الأولى 1370 ه- ق .

154 - مختصر بصائر الدرجات: للشيخ حسن بن سليمان الحلّى ، (من علماء القرن التاسع الهجري) ، الطبعة الأولى ، المطبعة الحيدريّة - النجف الأشرف - 1370 ه- ، نشر و تصوير : انتشارات الرسول المصطفى صلی اللّه علیه و آله و سلم- قمّ المقدّسة -.

155 - مدينة معاجز الأئمة الاثني عشر علیهم السلام و دلائل الحجج على البشر: للسّيد هاشم البحرانيّ ، (ت 1107 ه-) ، الطبعة الأولى، مؤسّسة المعارف الإسلاميّة - قم المقدّسة - 1413 ه-.

156 - مرآة الأنوار و مشكاة الأسرار: لأبي الحسن ابن محمّد طاهر العاملي النباطي

ص: 472

البياضي، (من أعلام القرن الثاني عشر ه- ق)، منشورات مؤسّسة دار المجتبى علیه السلام للمطبوعات، قم - 1428 ه- ق.

157 - مرآة العقول : لأبي الحسن ابن محمّد طاهر العامليّ النباطيّ البياضيّ الفتونيّ ، (من أعلام القرن الثاني عشر)، من منشورات مكتبة إسماعيليان، و من منشورات مؤسّسة دار المجتبى - بقم المقدّسة - 1428 ه- ق .

158 - مروج الذهب و معادن الجوهر : لأبي الحسن عليّ بن الحسين بن عليّ المسعودي ، (ت 346 ه- ق) ، دار المعرفة - بيروت -.

159 - مسائل عليّ بن جعفر - المنسوب إلى عليّ بن جعفر الصادق علیه السلام: (من أعلام القرن الثالث الهجري)، تحقيق و نشر مؤسسّة آل البيت علیهم السلام لإحياء التراث - قمّ المقدّسة - الطبعة الأولى ، 1409 ه-.

160 - مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل : لميرزا حسين النوريّ الطبرسي، (ت 1320 ه-)، تحقيق و نشر: مؤسّسة آل البيت علیهم السلام لإحياء التراث - قمّ المقدّسة - الطبعة الأولى ، 1407 ه-.

161 - مستطرفات السرائر [أو النوادر]: للشيخ أبي عبد اللّه محمّد بن أحمد ابن إدريس الحلّي ، (ت 598 ه- ق) ، انتشارات جماعة المدرّسين - قمّ المقدّسة ، 1411 ه- ق ، و أيضاً المطبوع في آخر المجلّد الثالث من كتاب السرائر.

162 - مسند أحمد بن حنبل: للحاكم أحمد بن محمّد بن حنبل، (ت 241 ه- ق) ، نشر دار الفكر - بيروت - .

163 - المستدرك على الصحيحين : للحاكم أبو عبد اللّه محمّد بن عبد اللّه النيسابوري ، (ت 405 ه- ق) ، نشر دار الفكر - بيروت -.

164 - مشكاة الأنوار في غرر الأخبار : للعالم الجليل أبي الفضل علي بن الحسن الطبرسي ، (من أعلام القرن السابع ه-)، منشورات المكتبة الحيدريّة في النجف الأشرف ، الطبعة الثانية ، 1385 ه-.

ص: 473

165 - المصباح : للشيخ تقيّ الدين إبراهيم بن عليّ بن الحسن بن محمّد العاملي الكفعمي ، (من أعلام القرن التاسع)، الطبعة الأولى لمؤسّسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت - 1411 ه- ق .

166 - مصباح المتهجّد: الشيخ الطائفة ، أبي جعفر محمّد بن الحسن الطوسي ، (ت 460 ه- ق) ، الطبعة الأولى، مؤسسّة فقه الشيعة ، بيروت - 1411 ه- ق .

167 - المصباح المنير: لأحمد بن محمّد بن عليّ المقريّ الفيوميّ ، (ت 770 ه- ق) ، منشورات دار الهجرة - ایران ، قمّ - 1425 ه- ق .

168 - المصنّف لابن أبي شيبة : لعبد اللّه بن محمّد بن أبي شيبة ، الكوفيّ الأسديّ ، (ت 235 ه- ق) ، بإشراف مكتب الداراسات البحوث،في دار الفكر.

169 - المصنّف لعبد الرزّاق : لأبي بكر عبد الرزّاق بن همّام الصنعاني ، (ت 211 ه- ق) تحقيق الشيخ المحدّث .

170 - معالم العلماء : لمحمّد بن عليّ بن شهر آشوب ، (ت 588 ه- ق) ، نشر مطبعة الحيدرية - نجف الأشرف - 1380 ه- ش .

171 - معاني الأخبار : للشيخ أبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن بابويه القمّي ، (ت 381 ه- ق) ، مؤسّسة النشر الإسلامي ، قمّ المقدّسة - 1361 ه- ش .

172 - معجم البلدان : لشهاب الدين أبي عبد اللّه ، ياقوت بن عبد اللّه الحموي الرومي البغدادي ، (ت 626 ه- ق) ، دار إحياء التراث العربي - بيروت ، و أيضاً تحقيق : فريد عبد العزيز الجندي، دار الكتب العملية ، بيروت.

173 - معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة : للسيّد أبي القاسم الموسوي الخوئي ، (ت 1413ه- ق) ، الطبعة الرابعة، مركز نشر آثار الشيعة ، قمّ المقدّسة - 1410ه- ق / 1369 ه- ش.

174 - معجم الكبير : الكبير : لأبي القاسم سليمان بن أحمد الطبراني ، (ت 360 ه- ق) ، نشر مكتبة ابن تيميّة - قاهرة - 1397 ه- ق .

ص: 474

175 - معجم المفسّرين : لعادل نويهض، (من المعاصرين)، نشر مؤسّسة نويهض الثقافيّة - بيروت - الطبعة - 1403 ه- ق .

176 - المعجم الوسيط : للدكتور إبراهيم أنيس - الدكتور عبد الحليم منتصر - عطیّة الصوالحي - محمّد خلف اللّه أحمد ، الطبعة الثالثة ، 1408 ه- ق / 1367 ه- ش ، الناشر : مكتب نشر الثقافة الإسلاميّة .

177 - المقنع : للشيخ الصدوق ، (ت 381 ه- ق) ، تحقيق و نشر مؤسّسة الإمام الهادي علیه السلام - 1415 ه- ق .

178 - المقنعة : لأبي عبد اللّه محمّد بن محمّد بن النعمان المفيد ، (ت 413 ه-) ، نشر و تصوير المؤتمر العالمي لألفيّة الشيخ المفيد ، قمّ المقدّسة - 1413ه- ق .

179 - مكارم الأخلاق : لأبي نصر الحسن بن الفضل الطبرسي ، (من أعلام القرن السادس الهجري) ، انتشارات الشريف الرضيّ ، قمّ المقدّسة - 1412 ه- ق .

180 - الملل و النحل : لأبي الفتح محمّد بن عبد الكريم الشهرستاني ، (ت 548 ه- ق) ، نشر دار المعرفة - بيروت - 1381 ه- ق .

181 - المناقب : الموفّق بن أحمد بن محمد المكّيّ الخوارزميّ (ت 568 ه-)، تحقيق : الشيخ مالك المحموديّ ، الطبعة الثالثة، مؤسّسة النشر الإسلاميّ - قمّ المقدّسة - 1417 ه- ق .

182 - مناقب آل أبي طالب: لأبي جعفر رشيد الدين محمّد بن عليّ بن شهرآشوب السرويّ المازندراني ، (ت 588 ه- ق)، مؤسّسة انتشارات العلامّة ، قمّ المقدّسة - 1379 ه- ق .

183 - المناقب لابن المغازلي : لأبي الحسن عليّ بن محمّد ابن المغازلي ، (ت 483 ه- ق) ، نشر دار الأضواء - بيروت - 1403 ه- ق .

184 - منية المريد : للشهيد الثاني ، (ت 966 ه- ق) نشر دفتر تبليغات الإسلامية، قم المقدّسة 1409 ه- ق .

ص: 475

185 - منتخب الأنوار المضيئة : للسيّد عليّ بن عبد الكريم النيلّي النجفي ، (من أعلام القرن التاسع) ، مطبعة الخيّام - قمّ - 1401 ه- ق

186 - منتخب بصائر الدّرجات : للشيخ حسن بن سليمان الحليّ ، (من أعلام القرن التاسع) ، نشر مطبعة الحيدرية - النجف الأشرف - الطبعة الأولى 1370 ه- ق.

187 - المنجد في اللغة و الأعلام : لويس معلوف، الطبعة الخامسة و الثلاثون ، منشورات دار المشرق - بيروت - 1996 م.

188 - من لا يحضره الفقيه : للشيخ الصدوق أبي جعفر، محمّد بن عليّ بن الحسين ابن بابويه الصدوق القمّي، (ت 381 ه- ق) ، الطبعة السادسة، دار الأضواء - بيروت - 1405 ه- ق .

189 - منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة : لميرزا حبيب اللّه الهاشمي الخوئي، (ت 1424 ه- ق) ، الطبعة الرابعة، مطبعة الإسلامية - طهران .

190 - موسوعة فضائل القرآن الحكيم و خواصّ بعض سوره و آیاته : تأليف : لمؤلّف هذه المجموعة ، انتشارات المكتبة الحيدريّة ، قمّ المشرّفة ، الطبعة الأولى - 1429 ه- ق.

191 - موسوعة مكاتيب الأئمّة علیهم السلام و رسائلهم : تأليف حقير المحقق و المترجم (في عشرة مجلّدات).

192 - نزهة الناظر و تنبيه الخاطر: للشيخ الحسين بن محمّد بن الحسن بن نصر الحلوانيّ ، (من أعلام القرن الخامس)، تحقيق و نشر : مدرسة الإمام المهديّ علیه السلام - قمّ المقدّسة - الطبعة الأولى 1408 ه-.

193 - نقد الرجال : للسيّد مصطفى بن الحسن التفريشي، (من أعلام القرن 11 ه- ق)، نشر مؤسّسة آل البيت علیهم السلام لإحياء التراث - قمّ المقدّسة - الطبعة الأولى، 1418 ه-.

194 - نهج البلاغة : للسيّد الرضيّ ، (ت 406 ه- ق) ، انتشارات دار الهجرة - قمّ المقدّسة -.

195 - نهج الحقّ و كشف الصدق : للحسن بن يوسف المطهّر الحلّي ، (ت 726 ه- ق)، الطبعة الرابعة، مؤسّسة الطباعة و النشر، دار الهجرة - قمّ المقدّسة - 1414 ه- ق.

ص: 476

196 - النوادر: لأبي جعفر أحمد بن محمّد بن عيسى الأشعريّ القمّيّ ، (المتوفّي في عصر الغيبة الصغرى)، تحقيق : مؤسّسة الإمام المهديّ علیه السلام ، الطبعة الأولى ، المطبعة أمير - قمّ المقدّسة - .

197 - نور الأبصار في مناقب آل بيت النبيّ المختار علیهم السلام: للشيخ مؤمن الشبلنجيّ ، (من أعلام القرن الثالث عشر) ، منشورات الشريف الرضيّ - قمّ المقدّسة - .

198 - نهاية الأرب في فنون الأدب : لشهاب الدين أحمد بن عبد الوّهاب النويري ، (733 ه- ق) ، وزارة الثقافة و الإرشاد القومي ، المؤسّسة المصرية.

199 - الوافي : للمولى محمّد محسن ، المشتهر «بالفيض الكاشانيّ» ، (ت 1091 ه-) ، تحقيق و نشر : مكتبة الإمام أمير المؤمنين عليّ علیه السلام - إصفهان - الطبعة الأولى 1406 ه- ق .

200 - وسائل الشيعة : للشيخ محمّد بن الحسن الحرّ العامليّ ، (ت 1104 ه-) ، مؤسّسة آل البيت علیهم السلام لإحياء التراث - قمّ المقدّسة - الطبعة الأولى ، 1409 ه-.

201 - اليقين باختصاص مولانا عليّ علیه السلام بإمرة المؤمنين : للسيّد رضيّ الدين علي بن الطاووس الحلّي ، (ت 664 ه- ق) ، الطبعة الأولى، مؤسّسة دار الكتاب - قمّ المقدّسة ، سنة 1413 ه- ق .

ص: 477

آشنایی با بعضی از آثار منتشر شده مترجم

1- شواهد آيات و أمثال سيوطي.

2 - شرح کتاب ارث (كتاب لمعه).

3 - جهاد - هجرت - شهادت، با مقدّمه ای بر شناخت مکتب، چاپ سوم آن با اصلاحات و اضافات کلّی، توسط انتشارات جامعه مدرّسین حوزۀ علمیّه قم.

4 - روش تدریس و خود آموز قرآن، همراه با تجوید مصوّر، بضمیمۀ چهل حدیث؛ در چهار مرحله چاپ؛ و چاپ پنجم به انضمام جزء سی ام قرآن با ترجمه روان.

5 - وسیلۀ ارتباط با خداوند متعال، برگزیده ای از دعا ها و زیارات، با ترجمۀ روان.

6 - تهذیب نفس، با مقدّمه ای بر شناخت انسان.

7 - کشکول نفیس ، در 2 جلد، قطع وزیری و زر کوب .

8 - آداب زندگی و معاشرت از دیدگاه معصومین علیهم السلام، در چهار مرحله چاپ.

9 - راهنمای سعادت و خوش بختی (خلاصۀ زندگی 14 معصوم و 560 حدیث)، در 8 مرحله چاپ.

10 - موسوعة كلمات الإمام الحسین علیه السلام با هم کاری پژوهش کدۀ حضرت باقر العلوم علیه السلام.

11 - موسوعة الإمام محمّد الجواد علیه السلام (در 2 جلد زر کوب) با هم کاری بعضی از دوستان محترم در مؤسّسۀ حضرت ولیّ عصر (عجل اللّه تعالی فرجه).

12 - موسوعة الإمام عليّ الهادي علیه السلام (در 4 جلد زر كوب) با هم کاری بعضی از دوستان محترم در مؤسّسۀ حضرت ولیّ عصر (عجل اللّه تعالی فرجه).

13 - موسوعة الإمام الحسن العسكري علیه السلام (در 6 جلد زر کوب) با هم کاری بعضی از دوستان محترم در مؤسّسۀ حضرت ولیّ عصر (عجل اللّه تعالی فرجه).

14 - موسوعة الإمام الرضاء علیه السلام (در 8 جلد زر کوب) با هم کاری بعضی از دوستان محترم در مؤسّسۀ حضرت ولیّ عصر (عجل اللّه تعالی فرجه).

ص: 478

15 - تحقیق در ابعاد مختلف کتاب «الفضائل لشاذان بن جبرئیل قمّى» و مقابله با نسخه های خطی و چاپی.

16 - 32 - خاطرات و سخنان چهارده معصوم علیهم السلام، به عنوان (چهل داستان و چهل حدیث از هر معصوم) در 14 جلد مستقل - در 4 مرحله چاپ -

33- بوستان چیستان؟ و کیستان؟ (چاپ پنجم) دو جزء در 2 جلد با اصلاحات و اضافات قابل توجّه.

34 - کلید سعادت و تندرستی (خواصّ «بسم اللّه الرحمن الرحيم»، سورۀ «حمد» و «آية الكرسى»).

35 - شناخت شیعه (شیعیان موفّق، مردود) در سه مرحله چاپ.

36 - مدرسۀ عشق (آموزش نماز و اهمیّت آن) - ویژه کودکان و نوجوانان، دختران و پسران؛ به همراه تصاویر متنوّع؛ و چهل حدیث ویژه نماز، در 8 مرحله چاپ.

37 - تحقيق و ترجمه كتاب «الزهد» تأليف حسين بن سعید اهوازی از اصحاب امام رضا، جواد و هادی علیهم السلام؛ همراه با متن عربی و فهارس متعدد در پنج مرحله چاپ.

38 - تحقیق و ترجمه کتاب «المؤمن» - مؤمن کیست؟ وظیفه اش چیست؟ - تألیف حسين بن سعيد اهوازی، همراه با متن عربی و فهارس متعدد، در سه مرحله چاپ.

39 - تحقیق و ترجمه کتاب «التمحيص» تأليف ابو على محمد بن همّام اسكافي، متوفای 336؛ همراه با متن عربی و فهارس متعدد، در سه مرحله چاپ.

40 - موسوعة فضائل القرآن الحكيم و خوّاصّ سُوره و آیاته، (در 3 جلد وزیری و زر کوب - عربی)، همراه با 14 فهرست متنوّع.

41 - موسوعة كلمات حضرت فاطمة الزهراء علیها السلام با هم کاری پژوهش کدۀ حضرت باقر العلوم علیه السلام.

42 - موسوعة كلمات الإمام الجواد علیه السلام با هم کاری پژوهش کدۀ حضرت باقر العلوم علیه السلام.

43 - ختم سورۀ مباركۀ «انعام» و سورۀ مبارکۀ «یس» همراه با زیارت امین اللّه، عاشورا، دعای توسل و حدیث شریف کساء، با سند و روایاتی در فضایل و خواص آن ها، با ترجمه روان، در سه مرحله چاپ.

ص: 479

44 - منشور حقوق شخصی و عمومی، (تحقیق و ترجمه رساله حقوق امام سجّاد علیه السلام، در 50 عنوان و 34 موضوع.

45 - تحقیق و ترجمه کتاب شريف تفسير البرهان في تفسير القرآن، تأليف علامۀ محدّث سید هاشم بحرانی، (در 10 جلد وزیری و زر کوب).

46 - تحقيق و ترجمه كتاب تفسير العيّاشي - كتاب حاضر - .

کتاب هایی که آماده چاپ و نشر می باشد

1 - موسوعة مكاتيب الأئمّة علیهم السلام و رسائلهم در 10 جلد زر کوب با فهارس متنوّع.

2 - تجدید چاپ جلد اوّل کشکول نفیس با تغییرات و اضافات کلّی.

3 - خاطرات گوناگون از سال 1342؛ نقطه آغاز انقلاب عظیم اسلامی، تا دوران حاضر، (که بسیاری از آن ها تا کنون در دسترس علاقه مندان قرار نگرفته است.

4 - تحقيق كتاب شريف «الجعفريّات - الأشعثیّات» در جهات مختلف و مقابله آن با نسخه های مختلف خطّی و چاپی، با هم کاری بعضی از دوستان محترم.

5 - چهل حدیث مهم پیرامون ازدواج، در ابعاد مختلف آن.

6 - فضایل و خواصّ «سوره های مبارکۀ قرآن» - در جزوه های متعدّد -.

7 - ترجمه متن «احتجاج و مکالمه خانم حُسنیه» در مجلس هارون الرشيد (خلیفه عبّاسی) با رؤسا و دانش مندان اهل تسنّن، به زبان عربی.

8 - الآيات النازلة في النبيّ و أهل بيته الطاهرين علیهم السلام و شيعتهم و مواليهم ، أعدائهم و مخالفيهم، (همراه با ترجمه، در 3 جلد وزیری).

9 - ترجمه كتاب المعيار و الموازنة في فضائل أمير المؤمنين على بن ابي طالب (صلوات اللّه عليه و على اولاده المعصومين)، تحقیق شیخ محمد باقر محمودی.

10 - ترجمه كتاب قضاء حقوق المؤمنين، تاليف شيخ سدید الدین ابو علی بن طاهر الصوري، از علمای قرن ششم، تحقيق مؤسّسة آل البيت علیهم السلام لإحياء التراث.

ص: 480

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109