تحقیق و ترجمه کتاب تفسير العياشي المجلد 4

مشخصات کتاب

سرشناسه : عیاشی محمّد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي - فارسي

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه کتاب تفسیر العياشي / تالیف ابو النضر محمّد بن مسعود

ابن عياش السلمي السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربى ، 1395

شابک ج 4 : 19 - 583 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيها

یادداشت : کتابنامه : ص 7640 - 783؛ همچنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه -- قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتابشناسی ملی : 4219642

خیراندیش دیجیتالی: انجمن مددکاری امام زمان (عج) اصفهان

ویراستار کتاب: خانم شهناز محققیان

ص: 1

اشارة

ص: 2

تحقیق ترجمه کتاب شریف

تفسير العياشي

تأليف محدّث تجلیل القدر

أبو النضر محمّد بْن مَسْعُود بن عَيَّاش السلمي السمرقندي معروف بِهِ عَيَّاشي

(رضوان الله تعالى عليه)

جزء چهارم

محقق و مترجم

عبدالله صالحی

ص: 3

سرشناسه : عیاشی محمّد بن مسعود ، 320 ق .

عنوان قراردادی : تفسير العياشي - فارسي

عنوان و نام پدیدآور: تحقیق و ترجمه کتاب تفسیر العياشي / تالیف ابو النضر محمّد بن مسعود

ابن عياش السلمي السمرقندی معروف به عیاشی ؛ محقق و مترجم عبدالله صالحی

مشخصات نشر : قم : ذوی القربى ، 1395

شابک ج 4 : 19 - 583 - 518 - 964 - 978

وضعیت فهرست نویس : فيها

یادداشت : کتابنامه : ص 7640 - 783؛ همچنین به صورت زیرنویس

موضوع : تفاسیر ماثوره

موضوع : تفاسیر شیعه -- قرن 3 ق .

شناسه افزوده : صالحی نجف آبادی ، عبدالله ، 1327 - ، مترجم

رده بندی کنگره : 1395 7041 ت 9 ع / 93

رده بندی دیویی : 1726 / 297

شماره کتابشناسی ملی : 4219642

دوى القُربى

قم - خیابان ارم - پاساژ قدس - پلاک 59

تلفن : 02537744663

تحقیق و ترجمه کتاب شریف

تفسير العيّاشي

مؤلف: محمّد بن مسعود عیاشی

محقّق و مترجم : عبدالله صالحی

چاپخانه: سلیمان زاده * تیراژ : 1500 جلد * تاریخ چاپ : 1395ه-. ش

نوبت چاپ: اول * شابک ج 4 : 19 - 583 - 518 - 964 - 978

ص: 4

سورة المباركة ﴿هود﴾

[11]

ص: 5

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

1678 / [1] - عَنْ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ::

﴿مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «هود» فِی کُلِّ جُمُعَهٍ بَعَثَهُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ فِی زُمْرَهِ [المؤمنين ] اَلنَّبِیِّینَ وَ حُوسِبَ حِسَاباً یَسِیراً وَ لَمْ یُعْرَفْ لَهُ خَطِیئَهٌ عَمِلَهَا یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ﴾ . (1)

ص: 6


1- عنه بحار الأنوار: 279/92 ذيل ح 1 والبرهان في تفسير القرآن: 73/4 ح 2، و مستدرك ، الوسائل: 103/6 ح 6540. ثواب الأعمال: 106 (ثواب من قرأ سورة هود) بإسناده عن فروة بن الآجري، عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهما السلام، عنه وسائل الشيعة 410/7 ح 9716، والبحار: 293/7 ح 8 و 278/92 ح 1، والبرهان 73/4 ح1 المصباح للكفعمي: 440 (الفصل التاسع والثلاثون)، أعلام الدين: 370 ( باب عدد أسماء الله تعالى).

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1) - از ابن سنان از جابر روایت کرده است:

امام باقر علیه السلام: فرمود: هر کس سورۀ «هود» را در هر جمعه بخواند، خداوند متعال در روز قیامت در گروه مؤمنین و پیامبران محشورش می نماید و حسابرسی آسانی خواهد داشت و در آن روز گناهی بر او دیده نخواهد شد.

ص: 7

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: ﴿أَلَا إِنَّهُمْ يَثنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُواْ مِنْهُ أَلَا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ، عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿5﴾ وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ ﴿6﴾ وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿7﴾ ﴾

1679 / [2] - عن سدير، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

﴿أخبرني جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُشْرِکِینَ کَانُوا إِذَا مَرُّوا بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ طَأْطَأَ أَحَدُهُمْ رَأْسَهُ وَ ظَهْرَهُ هَکَذَا وَ غَطَّی رَأْسَهُ بِثَوْبِهِ حَتَّی لَا یَرَاهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و له، فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی: (أَلَا إِنَّهُمْ يَتْنُونَ صُدُورَهُمْ ) - إلى: - ﴿وَ مَا يُعْلِنُونَ ﴾ ﴾ (1)

ص: 8


1- عنه مجمع البيان: 216/5، و بحار الأنوار: 103/9 و 238/18 ح 81 والبرهان في تفسير :القرآن 75/4 ح 8. تفسير القمّي: 321/1 مرسلاً و بتفاوت يسير، عنه البحار: 68/22 ، عنه البحار: 68/22 ح 15 ، و 94/36 ح 26 ، الكافي : 144/8ح 115 بتفاوت يسير عنه البحار: 239/18 ذيل ح 81 أشار إليه، والبرهان: 75/4 ح 7 ، المناقب لابن شهرآشوب: 214/3 ( فصل في حسّاده صلی الله علیه وآله، عن موسى بن جعفر علیهما السلام بتفاوت ، عنه البحار: 109/36 ضمن ح 58

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال آگاه باش که آن ها (یعنی منافقین) صورت بر می گردانند تا راز دل خویش را پنهان دارند حال آن که بدان هنگامی که جامه های خود بر سر و صورت می کشند خدا (رازها و اسرار) آشکار و درونشان را می داند؛ زیرا او به راز دل ها (و اسرار) آگاه است (5) و هیچ جنبنده ای در روی زمین نیست مگر آن که روزی او بر عهده خداوند است و او موضع و جایگاهش را می داند؛ زیرا همه در کتاب مبین آمده است (6) و او همان کسی است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید و عرش او بر روی آب ،بود تا بیازماید کدام یک از شما در عمل نیکوتر است و اگر بگویی که شما بعد از مرگ زنده می شوید کافران گویند: این جز جادویی آشکار نیست (7)

2) - از سدیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: جابر بن عبد الله (انصاری) برای من تعریف کرد:

هنگامی که مشرکین به رسول خدا صلی الله علیه و آله برخورد و عبور می کردند سر (و صورت) خود را پایین می انداختند و پشت خود را به حضرت می کردند و (چه بسا) سر (و صورت) خود را با پیراهن خود می پوشانیدند تا مبادا رسول خدا صل الله علیه و آله آن ها را ببیند. پس خداوند متعال این آیه (شریفه) را: «آگاه باش که این افراد (سر و صورت خود را بر می گردانند تا) راز دل خویش را پنهان دارند» -تا پایان - «و آن چه که آشکار می کنند» نازل نمود

ص: 9

1680 / [3] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ، عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

﴿أَتَی رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْبَادِیَهِ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنَّ لِی بَنِینَ وَ بَنَاتٍ وَ إِخْوَهً وَ أَخَوَاتٍ، وَ بَنِی بَنِینَ وَ بَنِی بَنَاتٍ وَ بَنِی إِخْوَهٍ وَ بَنِی أَخَوَاتٍ، وَ اَلْمَعِیشَهُ عَلَیْنَا خَفِیفَهٌ، فَإِنْ رَأَیْتَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَنْ تَدْعُوَ اَللَّهَ أَنْ یُوَسِّعَ عَلَیْنَا﴾

قَالَ: وَ بَکَی فَرَّقَ لَهُ اَلْمُسْلِمُونَ

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله: ﴿ وَ مَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ ﴾ ، مَنْ کَفَلَ بِهَذِهِ اَلْأَفْوَاهِ اَلْمَضْمُونَهِ عَلَی اَللَّهِ رِزْقُهَا صَبَّ اَللَّهُ عَلَیْهَا اَلرِّزْقَ صَبّاً کَالْمَاءِ اَلْمُنْهَمِرِ، (1)، إِنْ قَلِیلٌ فَقَلِیلاً، وَ إِنْ کَثِیرٌ فَکَثِیراً.

قَالَ: ثُمَّ دَعَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَمَّنَ لَهُ اَلْمُسْلِمُونَ.

قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فَحَدَّثَنِی مَنْ رَأَی اَلرَّجُلَ فِی زَمَنِ عُمَرَ فَسَأَلَهُ عَنْ حَالِهِ؟

فَقَالَ: مِنْ أَحْسَنِ مَنْ خَوَّلَهُ حَلاَلاً وَ أَکْثَرِهِمْ مَالاً ؟ (2)

1681 / [4] - عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

﴿إنَّ اللّهَ خَلَقَ الخَیرَ یَومَ الأَحَدِ،وما کانَ لِیَخلُقَ الشَّرَّ قَبلَ الخَیرِ، و فی یَومِ الأَحَدِ وَالاِثنَینِ خَلَقَ الأَرَضینَ، و خَلَقَ أقواتَها فی یَومِ الثُّلاثاءِ،و خَلَقَ السَّماواتِ یَومَ الأَربِعاءِ و یَومَ الخَمیسِ،وخَلَقَ أقواتَها یَومَ الجُمُعَهِ،و ذلِکَ قَولُهُ عز و جل: ﴿خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّهِ أَیّامٍ﴾، فَلِذَلِکَ أَمْسَکَتِ اَلْیَهُودُ یَوْمَ اَلسَّبْتِ﴾. (3)

ص: 10


1- الهَمْر : صبّ الدمع والماء والمطر. لسان العرب : 266/5 (همر). و في مجمع البحرين: 519/3 (همر ) : قوله تعالى : «بماء منهمر» - اقمر 11/54 - أي كثير سريع الانصباب
2- عنه بحار الأنوار: 31/100 ح 59 والبرهان في تفسير القرآن: 76/4 ح 11، و نور الثقلين: 335/2 ح 8
3- عنه بحار الأنوار: 59/57 ذيل ح 30 ، والبرهان في تفسير القرآن: 76/4 ح 1. الكافي: 145/82 ح 117 بتفاوت يسير عنه البحار 59/57 ح 30 ، والبرهان 76/4 ذيل ح 1.

3)- از محمّد بن فُضَیل به نقل از جابر، روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود مردی بیابان نشین نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و اظهار داشت ای رسول خدا من دارای پسران و دخترهایی و نیز براداران و خواهرانی هستم همچنین نوادگان پسری و دختری و برادر زاده و خواهر زاده هایی دارم که نمی توانم معاش آن ها را تأمین کنم ای رسول خدا اگر صلاح می دانی به درگاه خداوند دعایی کن تا بر ما توسعه ای عطا نماید و سپس شروع به گریستن کرد و مسلمین دلشان به حال او سوخت.

پس رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: «و هیچ جنبنده ای در روی زمین نیست، مگر آن که روزی او بر عهده خداوند است و او موضع (و موقعیّت زندگی) و مکانش (محل مرگ و دفن او) را می داند؛ زیرا همه آن در کتاب مبین آمده است».

سپس افزود: کسی که متکفل این افرادی که خداوند ضامن روزی آنان شده - ،بشود خداوند روزی اش را بر او ارزانی می دارد و آن را برایش همانند باران شدید سرازیر می نماید اگر کم و مختصر کمک کردید خداوند مختصر می فرستد و اگر زیاد بود او هم زیاد می فرستد.

پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله دعا نمود و مسلمانان آمین گفتند. امام باقر علیه السلام :افزود کسی که آن مرد (بیابان نشین) را می شناخت برایم نقل کرد در زمان (حکومت) عمر او را دیدم و از وضعیّت او سؤال کردم؟ گفت چه کسی می تواند بهتر باشد از کسی که دنبال (روزی) حلال است و اموال بسیاری خواهد داشت؟

4) - از عبد از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام: فرمود به درستی که خداوند خوبی ها را در روز یکشنبه آفرید و پیش از آن که خوبی را بیافریند شری نیافریده بود و روز یکشنبه و دوشنبه زمین را آفرید روز سه شنبه (خوراک و نوشیدنی) موجودات را آفرید روز چهارشنبه آسمان ها را آفرید و روز پنج شنبه و جمعه اقوات خوراک و نوشیدنی آن ها را آفرید؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده «خداوند آسمان ها و زمین را در شش روز آفریده است» و بر همین اساس یهود روز شنبه از کار و تلاش خودداری می کنند.

ص: 11

1682 / [5] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ: ﴿ وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ﴾ ، وَ اَلْمَاءُ عَلَی اَلْهَوَاءِ: وَ اَلْهَوَاءُ لاَ یَجْرِی. (1)

1683 / [6] - قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عِمْرَانَ اَلْعِجْلِیُّ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَیُّ شَیْءٍ کَانَ مَوْضِعُ اَلْبَیْتِ حَیْثُ کَانَ اَلْمَاءُ فِی قَوْلِ الله: ﴿وَ كَانَ عَرْشُهُ, عَلَى الْمَاءِ ﴾ ؟

قَالَ: کَانَ مَهَاهً بَیْضَاءَ یَعْنِی دُرَّهً (2)

قوله تعالى: وَلَنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَة لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَ حَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ ﴿8﴾

1684 / [7] - عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِی مُسَافِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ: ﴿وَلَئنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ ، یَعْنِی عِدَّهً کَعِدَّهِ بَدْرٍ ، ﴿ لَيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ وَ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ ﴾ ، قَالَ: اَلْعَذَابُ (3)

1685 / [8] - عن عبد الأعلى الحلبي، قال:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَصْحَابُ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلثَّلاَثُمِائَهِ وَ اَلْبِضْعَهَ عَشَرَ رَجُلاً، هُمْ وَ اَللَّهِ اَلْأُمَّهُ اَلْمَعْدُودَهِ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِه: ﴿ وَلَئنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ﴾ ، قَالَ: یُجْمَعُونَ لَهُ فِی سَاعَهٍ وَاحِدَهٍ قَزَعاً کَقَزَعِ اَلْخَرِیف (4)

ص: 12


1- عنه بحار الأنوار 89/57 ذيل ح 75 ، والبرهان في تفسير القرآن: 79/4ح 7. تقدم الحديث بتمامه مع تخريجاته في الحديث 91 من سورة «آل عمران».
2- عنه بحار الأنوار: 89/57 ح 76 ، والبرهان في تفسير القرآن: 79/4 ح 8 الكافي: 188/4 ج 1، من لا يحضره الفقيه: 242/2 ح 2301 وسائل الشيعة: 239/13 ح 17641. ح 242/2 ، ح 17641
3- عنه بحار الأنوار: 55/51 ح ،42 والبرهان 81/4 ح 4 ، ونور الثقلين 341/2 ح 25
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 81/4 ح 5 ، ونور الثقلين: 341/2 ح 26. الكافي : 313/8 ح 487 بإسناده عن عن أبي خالد، عن أبي جعفر الا بتفاوت، عنه البحار: 288/52 ح 26

5 - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: تعریف و توصیف خداوند تبارک و تعالی آن چنانی که خود بیان نموده است (این گونه می باشد که): «و عرش او روی آب قرار داشت» و آب روی هوا می باشد و هوا جریان ندارد (و بدون حرکت است).

6)- همچنین با سند خود از محمّد بن عمران عجلی روایت کرده است که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: موقعی که همه جا را آب فرا گرفته بود؛ همچنان که خداوند متعال فرموده است: «و عرش او روی آب قرار داشت» خانه (کعبه) کجا قرار داشت؟

فرمود: مهات (دُرّ) سفیدی بوده است.

فرمایش خداوند متعال و اگر چندگاهی عذابشان را به تأخیر بیفکنیم می:پرسند چه چیز مانع آن شده است؟ آگاه باشید که چون عذابشان فرا رسد از آنان بازگردانده نخواهد شد و آن چه را که مسخره اش می کردند آنان را در بر خواهد گرفت. (8)

7) - از ابان بن ابی مسافر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و اگر عذاب را از آن ها تأخیر بیندازیم تا زمانی معیّن و شمارش شده» فرمود: یعنی به تعداد افراد جنگ بدر یعنی زمانی مثل زمان جنگ بدر و در تفسیر این آیه «حتماً خواهند گفت: (خداوند) آن را محبوس و نگهداری نکرده آگاه باشند روزی را که عذاب بر آن ها وارد می شود و از آن ها روی گردان نخواهد بود» فرمود: منظور عذاب است

8) - از عبد الاعلی حلبی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیهالسلام فرمود: اصحاب (حضرت) قائم (آل محمّد علیهم السلام) - عجّل الله فرجه الشريف - سیصد و سیزده نفر خواهند بود به خدا سوگند! ایشان همان امت معدوده و شمارش شده خواهند بود که خداوند در کتاب خود فرموده:

«و اگر عذاب را از آن ها تأخیر بیندازیم تا آمدن افراد معین و شمارش شده» که برای حضرت در یک ساعت جمع می شوند همانند ابرهای پاییزی که در یک لحظه به هم متصل و متراکم می گردند

ص: 13

1686/ [9]- عَنِ اَلْحُسَیْنِ عَنِ اَلْخَرَّازِ [ الخزّاز] ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿وَلَئنْ أَخَرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَة﴾، قال: هو القائم وأصحابه (1)

قوله تعالى: ﴿فَلَعَلَّكَ تَارِكُ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَ ضَائقُ بِهِ. صَدْرُكَ أَن يَقُولُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكَ إِنَّمَا أَنتَ نَذِيرٌ وَاللهُ عَلَى كُلّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿12﴾ - إلى - مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَى وَالْأَصَمَ وَالْبَصِيرِ وَ السَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿24 ﴾ ﴾

1687 / [10] - عَنْ جَابِرِ بْنِ أَرْقَمَ ، عَنْ أَخِيهِ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ:

إِنَّ جَبْرَئِیلَ اَلرُّوحَ اَلْأَمِینَ نَزَلَ عَلَی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِوَلاَیَهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَشِیَّهَ عَرَفَهَ فَضَاقَ بِذَلِکَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَخَافَهَ تَکْذِیبِ أَهْلِ اَلْإِفْکِ وَ اَلنِّفَاقِ، فَدَعَی قَوْماً أَنَا فِیهِمْ فَاسْتَشَارَهُمْ فِی ذَلِکَ لِیَقُومَ بِهِ فِی اَلْمَوْسِمِ فَلَمْ نَدْرِ مَا نَقُولُ لَهُ، وَ بَکَی صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: یَا مُحَمَّدُ أَ جَزِعْتَ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ؟

فَقَالَ: کَلاَّ یَا جَبْرَئِیلُ وَ لَکِنْ قَدْ عَلِمَ رَبِّی مَا لَقِیتُ مِنْ قُرَیْشٍ ، إِذْ لَمْ یُقِرُّوا لِی بِالرِّسَالَهِ حَتَّی أَمَرَنِی بِجِهَادِهِمْ وَ أَهْبَطَ إِلَیَّ جُنُوداً مِنَ اَلسَّمَاءِ فَنَصَرُونِی فَکَیْفَ یُقِرُّونَ لِعَلِیٍّ مِنْ بَعْدِی؟ فَانْصَرَفَ عَنْهُ جَبْرَئِیلُ فَنَزَلَ عَلَیْهِ: ﴿فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ ﴾ (2)

ص: 14


1- عنه بحار الأنوار: 55/51 ح 43، والبرهان في تفسير القرآن: 81/4 ح 6، ونور الثقلين: .341/2 ح 27 تقدّم الحديث مع تخريجاته في المجلد الأول من باب 5 - الآيات المؤولة بقيام القائم علیه السلام
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 85/4 ح 5 ، و نور الثقلين: 343/2 ح 31. شواهد التنزيل: 356/1 ح 368 ح 368 - تقدّم الحديث أيضاً مع بقية تخريجاته في سورة «البراءة» - الحديث 89

9)- از حسین به نقل از خَرّاز روایت کرده است:

که گفت امام صادق علیه السلام فرمود: «و اگر عذاب را از آن ها تأخیر بیندازیم تا آمدن قوم معین و شمارش شده» منظور حضرت قائم (آل محمّد علیهم السلام) - عجل الله الشريف - و اصحاب آن حضرت می باشند

فرمایش خداوند متعال: (ای رسول ما) مبادا برخی از آیاتی را که (در مورد کافران) بر تو وحی ،نمودیم تبلیغ ننمایی و به سبب گفتار آن ها که گویند چنان چه گنجی بر او وارد می گشت و یا فرشته ای (از آسمان) همراهش می بود دلتنگ و افسرده ،گردی تنها وظیفه تو هدایت و راهنمایی است و خداوند بر هر چیزی (و جریانی) وکیل و حاکم می باشد (12) - تا - مثل این دو گروه مثل کور و کر بینا و ،شنواست آیا این دو به مثل با هم برابرند؟ پس چرا پند نمی گیرید؟ (24)

10) - از جابر بن ،ارقم به نقل از برادرش زید بن ارقم روایت کرده است: که گفت روح الامين جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و اله همراه با ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام، در شب عرفه نازل شد ولی رسول خدا صلی الله علیه و اله به خاطر ترس از تكذيب مخالفین و ،منافقین دلتنگ ،گردید سپس از عدّه ای که من هم در بین آن ها بودم دعوت نمود و در این مورد با آنان مشورت نمود تا در موسم (حجّ) آن را اعلام نماید و ما ندانستیم که چه جوابی به او بدهیم و رسول خدا صلی الله علیه و اله به گریه افتاد، جبرئیل به حضرت گفت: تو را چه می شود ای محمّد؟ آیا از دستور خدا ناراحت و غمگین هستی؟ فرمود: هرگز - ای جبرئیل - ولی پروردگارم می داند که من از قریش چه (مصیبت ها و سختی هایی را) متحمل شده ام تا جایی که اقرار به رسالت من نکردند و خداوند به من دستور داد تا با آن ها جهاد و مبارزه نمایم و لشکریانی از آسمان به سوی من فرستاد تا مرا یاری و حمایت کنند پس این افراد چگونه بعد از من برای علی اقرار (به ولایت و امامت) می کنند؟! پس جبرئیل علیه السلام از نزد او بازگشت و (این آیه را): «پس چه بسا برخی از آن چه را که بر تو وحی می شود ترک می نمایی و سینه ات به وسیلۀ آن تنگ می گردد» نازل .نمود

ص: 15

1688 / [11] - عَنْ عَمَّارِ بْنِ سُوَیْدٍ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ فَلَعَلَّكَ تَارِكُم بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَ ضَائِقُ بِهِ ى صَدْرُكَ﴾ - إلى قوله : - ﴿ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ ﴾

قال: إنّ رسول الله صلی الله علیه و آله لما نزل غديراً ، قال لعليّ علیه السلام: إِنِّي سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يُوَالِيَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ فَفَعَلَ ، وَسَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يُوَاخِيَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ فَفَعَلَ ، وَ سَأَلْتُ رَبِّي أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيِّي فَفَعَلَ

رَجُلاَنِ مِنْ قُرَيْشٍ : وَاللّهِ لَصَاعٌ مِنْ تَمْرٍ فِي شَنٍّ بَالٍ أَحَبُّ إِلَيْنَا مِمَّا سَأَلَ مُحَمَّدٌ رَبَّهُ ، فَهَلاَّ سَأَلَ رَبَّهُ مَلَكا يَعْضُدُهُ عَلى عَدُوِّهِ ، أَوْ کَنْزاً یَسْتَعِینُ بِهِ عَلَی فَاقَتِهِ؟، وَ اَللَّهِ! مَا دَعَاهُ إِلَی حقّ أو بَاطِلٍ إِلاَّ أَجَابَهُ له.

فأنزل الله عليه: ﴿ فَلَعَلَّكَ تَارِكُم بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ ﴾ - إلى آخر الآية -.

قَالَ: دَعَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی آخِرِ صَلاَتِهِ - افِعاً بِهَا صَوْتَهُ یُسْمِعُ اَلنَّاس - یَقُولُ اَللَّهُمَّ هَبْ لِعَلِیٍّ اَلْمَوَدَّهَ فِی صُدُورِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْهَیْبَهَ وَ اَلْعَظَمَهَ فِی صُدُورِ اَلْمُنَافِقِینَ فَأَنْزَلَ اَللَّه: ﴿إِنَّ الذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا * فَإِنَّمَا يَسَّرْتَهُ بِلِسَائِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا﴾ (1) بني أمية.

فَقَالَ رُمَعُ وَ اَللَّهِ لَصَاعٌ مِنْ تَمْرٍ فِی شَنٍّ بَالٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا سَأَلَ مُحَمَّدٌ رَبَّهُ أَ فَلاَ سَأَلَ مَلَکاً یَعْضُدُهُ أَوْ کَنْزاً یَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَی فَاقَتِه؟ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ فِیهِ عَشْرَ آیَاتٍ مِنْ هُود - أَوَّلُهَا: - ﴿ فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحی إِلَیْک﴾ - إلى - ﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ﴾ ولاية عليّ علیه السلام ، ﴿ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ ی مُفْتَرَيَت﴾ - إلى - ﴿فَإِلمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ﴾ ، في ولاية على علیه السلام، ﴿فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ﴾؟ لعليّ ولايته، ﴿ مَن كَانَ

ص: 16


1- سورة مريم: 96/19 - 97

11)- از عمّار بن سُوید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره این آیه «پس چه بسا برخی از آن چه را که بر تو وحی می شود ترک می نمایی و سینه ات به وسیلۀ آن تنگ می گردد»- تا پایان آیه: «یا با او فرشته ای بیاید» می فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه واله به سرزمین «غدیر» آمد به علی علیه السلام فرمود: ای علی! من از پروردگار خویش خواستم که بین من و تو موالات برقرار نماید پس او انجام داد از پروردگارم خواستم تا میان من و تو برادری ایجاد کند پس خواسته ام را برآورده نمود از او خواستم که تو را وصی و جانشین من قرار دهد و او چنین کرد.

پس دو نفر از قریش گفت:ند به خدا سوگند! یک صاع خرما در یک مشک پوسیده نزد ما دوست داشتنی تر می باشد از آن چه که محمّد از خدای خود خواسته است؛ چرا او از خداوند فرشته ای را درخواست نکرد تا او را بر دشمنانش یاری دهد و یا گنجی را نخواسته تا از این بینوایی و تهی دستی نجات یابد؟ به خدا !سوگند هرگز برای او- بر حق و یا باطل - دعایی به درگاه خدا نکرده مگر آن که خدا دعایش را مستجاب کرده است پس خداوند این آیه را: «پس چه بسا برخی از آن چه را که بر تو وحی می شود ترک می نمایی و سینه ات به وسیله آن تنگ می گردد» - تا آخر آیه - بر آن حضرت نازل نمود.

(و امام صادق علیه السلام افزود:) و رسول خدا صلی الله علیه و اله بعد از نمازش با صدای بلند - که همه صدایش را می شنیدند - برای امیرالمؤمنین علیه السلام دعا می کرد خداوندا! در دل های مؤمنین مودّت علی را ایجاد گردان و هیبت و عظمت او را در دل های منافقین ایجاد فرما پس خداوند (این آیه را): «همانا کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند بزودی خدای رحمان برای ایشان مودت ایجاد می نماید * همانا ما آن را بر زبان تو آسان نمودیم تا پرهیزکاران را به وسیله آن بشارت دهی و گروه دیگری را که عنود و کینه توز ،هستند انذار نمایی»، نازل نمود که منظور بنی امیه می.باشند پس عمر اظهار داشت: به خدا سوگند یک صاع (3 کیلو) خرما در یک مشک پوسیده نزد ما دوست داشتنی تر می باشد از آن چه محمّد از خدایش خواسته است؛ پس چرا او از خداوند فرشته ای را درخواست نکرد تا او را یاری دهد و یا گنجی را نخواسته تا از این بینوایی و تهی دستی نجاتش دهد؟!

ص: 17

يُرِيدُ الْحَيَوْةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا﴾ ، یَعْنِی فُلاَناً وَ فُلاَناً، ﴿نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَلَهُمْ فِيهَا﴾ ، ﴿ أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ﴾؟ رسول الله صلی الله علیه و آله، ﴿وَ يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ﴾ أمير المؤمنين علیه السلام، ﴿ وَ مِن قَبْلِهِ ي كِتَبُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَ رَحْمَةً ﴾

قال: كان ولاية علىّ علیه السلام في كتاب موسى، ﴿ أُوْلئكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ى وَ مَن يَكْفُرْ بِهِ ى مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ، فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ ﴾ في ولاية عليّ علیه السلام، ﴿إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ﴾- إلى قوله: - ﴿وَ يَقُولُ الأشْهَدُ﴾ ، هم الأئمة علیهم السلام، ﴿هَؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ﴾ - إلى قوله : - هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴾ (1)

1689 / [12] - عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ اَلْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿اَلَّذِي عَلىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ، رسول الله صلی الله علیه و آله، وَاَلَّذِي تَلَاهُ مِنْ بَعْدِهِ اَلشَّاهِدُ مِنْهُ أَمِيرُ اَلمُؤْمِنِينَ علیه السلام ، ثُمَّ أَوْصِیَاؤُهُ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ ﴾. (2)

ص: 18


1- عنه مجمع البيان: 221/5 أورد ،صدره والمناقب لابن شهر آشوب: 33/2 و 342 قطعتان منه، و بحار الأنوار: 353/35 ح 2 قطعة منه، و 100/36 ح 44، والبرهان في تفسير القرآن: 84/4 ح 4 و 89 ح 3 و 97 ح 1 قطعتان منه ، و 484/5 ح 3 قطعة منه فيهما، نور الثقلين: 343/2 ح 32، و 363/3 ح 163 قطعة منه. كتاب سليم بن قيس: 814 ( الحديث السادس والثلاثون) بتفصيل عنه البحار: 314/38 ح 18 ، الكافي: 378/88 ح . 572 - إلى قوله صدرك، إلى آخر الآية - ، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 231 والبحار: 147/36 ح ،119 الأمالي للمفيد : 279 ح 5 (المجلس الثالث والثلاثون) بإسناده عن عمار بن يزيد، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، ونحوه الأمالي للطوسي: 107 ح 164 (المجلس الرابع)، عنه البحار: 72/40ح ،109 والبرهان في تفسير القرآن: 84/4 ح 3، المناقب لابن شهر آشوب: 447/1، عنه البحار: 72/40 ذيل ح 109 أشار إليه.
2- عنه بحار الأنوار: 388/35 ح ،6 والبرهان في تفسير القرآن: 92/4 ح 8 و نور الثقلين: 346/2ح 42. تفسير فرات الكوفي: 188 ح 240 بتفاوت ، و نحوه شواهد التنزيل 365/1 ح 382 بإسناده عن ابن عبّاس ، نهج الحقّ: 195 (فصل في آية الشاهد) باختصار.

پس خداوند متعال در این باره ده آیه از سوره «هود» را (بر رسول خدا صلی الله علیه و اله) نازل ،نمود که اول آن ها: «پس مبادا برخی از چیزهایی را که بر تو وحی کرده ایم رها کنی» - تا - «یا آن که گویند: آن را از پیش خود می بافد و افترا می بندد» در رابطه با ولایت امام علی علیه السلام می باشد. (ای محمّد!) «بگو: پس اگر راست می گویید، جز خدا هر که را که می توانید به یاری طلب کنید و ده سوره مانند آن را به هم بافته و بیاورید * پس اگر شما را اجابت نکردند» همچنین در رابطه با ولایت امام علی علیه السلام می باشد. «پس بدانید که قرآن به علم خداوند نازل شده و هیچ خدایی جز او نیست پس آیا شما تسلیم می شوید؟» که این نیز پیرامون ولایت امام علی علیه السلام می باشد

«آنان که زندگی و زینت این دنیا را بخواهند» منظور فلان و فلانی هستند «همه مزد کردارشان را در این جهان به آنان عطا می کنیم». «پس آیا آن شخص که از جانب پروردگار خویش دلیلی روشن دارد»؟ منظور رسول خدا صلی الله علیه وآله است «و زبانش بدان گویا می باشد» منظور امیرالمؤمنین علیه السلام است «و پیش از این کتاب موسى که خود پیشوا و رحمتی بوده است بدان شهادت داده است» ولایت و امامت علی علیه السلام در کتاب حضرت موسی علیه السلام بیان شده است. «ایشان به آن کتاب روشن ایمان می آورند و هر گروه دیگری که به او کافر شود جایگاهش در آتش است، پس در آن شکّ و تردیدی نکن» که این نیز مربوط به ولایت امام علی علیه السلام می باشد «به درستی که آن حق است و از جانب پروردگارت آمده است»، - تا آیه - «و شاهدان گواهی خواهند داد» منظور از شاهدان امامان (راستین) علیهم السلام هستند «بر این که اینان بودند که بر پروردگارشان دروغ می بسته اند، لعنت خدا بر ستمکاران باد» - تا آیه - «آیا آن ها با هم یکسان و مساوی هستند پس آیا متذکر نمی شوید؟».

12)- از برید بن معاویه عجلی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: آن کسی که از طرف خداوند متعال بیّنه و برهان است رسول خدا صلی الله علیه و اله می باشد و کسی که بعد از او شاهد و گواه (این امّت) است، امیر المؤمنین علیه السلام می باشد و سپس اوصیای بعد از او – یکی پس از دیگری – خواهند بود.

ص: 19

1690 / [13] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ یَحْیَی قَالَ:

سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یَقُولُ: مَا مِنْ رَجُلٍ مِنْ قُرَیْشٍ إِلاَّ وَ قَدْ أُنْزِلَتْ فِیهِ آیَهٌ أَوْ آیَتَانِ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ اَلْقَوْمِ: فَمَا نَزَلَ فِیکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ؟!

فقال علیه السلام: أَمَا تَقْرَأُ اَلْآیَهَ اَلَّتِی فِی هُودٍ : ﴿ أَفَمَن كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ، وَ يَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ﴾؟ محمّد صلی الله علیه وآله على بيّنة من ربه، وأنا الشاهد (1)

1691 / [14] - عن أبي عبيدة، قال:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا . أُوْلئكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ ﴾ - إلى قوله : - ﴿ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجًا﴾؟

فَقَالَ: هُمْ أَرْبَعَهُ مُلُوکٍ مِنْ قُرَیْشٍ یَتْبَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً (2)

1692 / [15] - عن أبي أسامة، قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ عِنْدَنَا رَجُلاً یُسَمَّی کُلَیْبَ ، لاَ یَجِیءُ عَنْکُمْ شَیْءٌ إِلاَّ قَالَ أَنَا أُسَلِّمُ فَسَمَّیْنَاهُ کُلَیْبَ تَسْلِیمٍ

فَتَرَحَّمَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: أَ تَدْرُونَ مَا اَلتَّسْلِیمُ فَسَکَتْنَا فَقَالَ: هُوَ- وَ اَللَّهِ! - اَلْإِخْبَاتُ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ وَ أَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ ﴾ (3)

ص: 20


1- عنه بحار الأنوار: 388/35 ح ، والبرهان 92/4 ح 9 ، ونور الثقلين: 346/2 ح 44. تفسیر فرات الكوفي: 187 ح 238 بإسناده عن زاذان قال: قال أمير المؤمنين علیه السلام عنه البحار: 391/35 ، ح 11 و شواهد التنزيل : 366/1 384 الأمالي للطوسي: 371 ح 800 (المجلس 13)، عنه البحار: 1، 386/35 ج 2، كشف اليقين: 359 ( المبحث الحادي والعشرون فيما ورد من عبّاد بن عبد الله الأسدي)، والبحار : 388/35 عن الحافظ أبو نُعيم بثلاثة طرق عن عبّاد بن عبد الله الأسدي، بتفاوت يسير.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 96/4 ح ،1، وفيه بعد قوله تعالى، هكذا قال: ﴿أَیْ یَطْلُبُونَ لِسَبِیلِ اَللَّهِ زَیْغاً عَنِ اَلاِسْتِقَامَهِ، یُحَرِّفُونَهَا بِالتَّأْوِیلِ وَ یَصِفُونَهَا بِالاِنْحِرَافِ عَنِ اَلْحَقِّ وَ اَلصَّوَابِ﴾.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 98/4 ح 4. بصائر الدرجات: 525 ج 28 (باب - 20 في التسليم لآل محمّد علیهم السلام) بإسناده عن زيد الشحّام ح عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 203/2 ،80 رجال الكشّي (اختيار معرفه الرجال): 339ح 627 بتفاوت يسير في كليهما.

13) - از جابر بن عبد الله بن یحیی روایت کرده است که گفت:

از امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدم که می فرمود هیچ مردی از قریش نیست؛ مگر آن که یک ،آیه یا دو آیه از کتاب خداوند درباره او نازل شده است.

مردی در میان جمعیت گفت: ای امیرالمؤمنین علیهالسلام! چه آیه ای در شان خودت نازل شده است؟ فرمود آیا آیه ای که در سوره «هود» است را نخوانده ای که خداوند می فرماید: «پس آیا آن شخص که از جانب پروردگار خویش دلیلی روشن دارد و شاهدی کنارش قرار می گیرد»؟ که حضرت محمّد صلی الله علیه و اله بیّنه از طرف پروردگارش می باشد و من همان شاهد هستم

14)- با سند خود از ابو عُبیده روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و چه کسی ظالم تر از کسی می باشد که به خداوند نسبت دروغ می دهد؟ چنین افرادی بر پروردگارشان عرضه خواهند شد» - تا - «و از روی ظلم راه خدا را کج می کنند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور (1) آن ها چهار نفر از ملوک و بزرگان قریش بودند که بعضی از بعضی دیگر تبعیت و پیروی می کردند

15)- از ابو اُسامه روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم در نزد ما مردی است که نامش کُلیب می باشد او هر مطلبی که از شما به او می رسد می گوید من تسلیم هستم از این رو ما او را کُلیب تسلیم نامیده ایم حضرت برای او رحمت فرستاد و سپس فرمود: آیا می دانید منظور از تسلیم چیست؟

ما سکوت کردیم و حضرت فرمود: به خدا سوگند ،تسلیم تواضع و فروتنی (در برابر دستورات خداوند) است؛ زیرا خداوند می فرماید: «کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند و در برابر پروردگارشان کمال تواضع را دارند».

ص: 21


1- ترجمه بر مبنای ظاهر عبارت متن موجود انجام گرفته ولی طبق پاورقی چنین است آن ها (ثبات و استقامت ندارند بلکه) راه خدا را منحرف می گردانند و با تأویل و توجیه راه مستقیم خدا را از مسیر حق و صحیح به حالت واژگون جلوه داده و توصیف کنند

قوله تعالى: ﴿وَلَا يَنفَعُكُمْ نُصْحِيَ إِنْ أَرَدتُ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَن يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾ ﴿34﴾

1693 / [16] - عَنِ اِبْنِ أَبِی نَصْرٍ اَلْبَزَنْطِیِّ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ اَللَّهُ فِی قَوْمِ نُوحٍ : ﴿ وَلَا يَنفَعُكُمْ نُصْحِيَ إِنْ أَرَدتُ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللَّهُ يُريدُ أَن يُغْوِيَكُمْ ﴾، قَالَ اَلْأَمْرُ إِلَی اَللَّهِ یَهْدِی وَ یُضِلُّ (1)

1694/[17] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ، عن أبيه علیهما السلام، فِی قَوْلِ اَللَّ: ﴿ وَ لَا يَنفَعُكُمْ نُصْحِيَ إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ ﴾ ، قَالَ: نَزَلَتْ فِی اَلْعَبَّاسِ. (2)

قوله تعالى: ﴿ وَ أُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلَّا مَن قَدْ ءَامَنَ فَلَا تَبْتَبِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ ﴿36﴾ وَأَصْنَع الْفُلْكَ بأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا وَلَا تُخَطِينِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إنَّهُم مُّغْرَقُونَ﴾ ﴿ 37 ﴾

1695 / [18] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿کانَت شَریعَهُ نوحٍ علیه السلام أن یُعبَدَ اللّهُ بِالتَّوحیدِ وَالإِخلاصِ وخَلعِ الأَندادِ ، و هِیَ اَلْفِطْرَهُ اَلَّتِی فَطَرَ اَلنَّاسَ عَلَیْهَا، وَ أَخَذَ مِیثَاقَهُ عَلَی نُوحٍ وَ اَلنَّبِیِّینَ أَنْ یَعْبُدُونَ اَللَّهَ وَ لاَ یُشْرِکُونَ بِهِ شَیْئاً، وَ أَمَرَهُ بِالصَّلاَهِ وَ اَلْأَمْرِ وَ اَلنَّهْیِ وَ اَلْحَرَامِ وَ اَلْحَلاَلِ، وَ لَمْ یَفْرِضْ عَلَیْهِ أَحْکَامَ حُدُودٍ وَ لاَ فَرَضَ مَوَارِیثَ ﴾.

ص: 22


1- عنه بحار الأنوار: 207/5 ح 44، والبرهان في تفسير القرآن: 99/4 ح ، ونور الثقلين: 349/2 ح 62. قرب الإسناد: 157 ( الجزء الثالث) - فيه: الأمر إلى الله يهدي من يشاء ، عنه البحار: 5/5 ح 4
2- عنه بحار الأنوار: 285/22 ح ،49 والبرهان في تفسير القرآن: 99/4 ح ،2، و نور الثقلين: 350/2 ذيل ح 63.

فرمایش خداوند متعال: و اگر خدا خواسته باشد که گمراهنان سازد پس اگر من بخواهم شما را اندرز دهم اندرزم سودی نخواهد کرد او پروردگار شماست و همه شمایه او باز می گردید. (34)

16)- از این ابی نصر بزنطی روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود. خداوند به عنوان حکایت از قول حضرت نوح علیه السلام، در مورد قومش فرموده است: «و اگر خدا خواسته باشد که شما را گمراه سازد، پس اگر من بخواهم شما را نصیحت کنم نصیحت من سودی نخواهد داشت». مقصود این است که همه امور به دست خداوند است، اگر بخواهد (در نتیجه کردار و گفتار) هدایت می نماید و گرنه گمراه می کند.

17)- از ابو الطُّفيل روایت کرده است که گفت امام باقر علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش (امام سجّاد) علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و اگر خدا خواسته باشد که شما را گمراه سازد پس اگر من بخواهم شما را نصیحت کنم برای شما سودی ندارد» فرمود: درباره عباس (عموی رسول خدا صلی الله علیه وآله) نازل شده است.

فرمايش خداوند متعال: و (خداوند) به نوع وحی نمود که از قوم تو جز آن گروهی که ایمان آورده اند دیگر ایمان نخواهند آورد پس از کردار آنان اندوهگین نباش (36) و کشتی را زیر نظر و الهام ما بساز و درباره (بخشش) این ستمکاران با من سخن مگوی که قطعاً همه غرق خواهند شد. (37)

18)- از اسماعیل جعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود شریعت و (دین) نوح علیه السلام چنین بود که باید خدا را به یگانگی و از روی اخلاص پرستش نمایند و از پرستس اشباه و مکان هایی که برای او ساخته اند. دست بردارند و این همان فطرت و سرشتی بوده است که مردم بر آن آفریده شده اند و خداوند از نوح و دیگر پیامبران علیهم السلام پیمان گرفته بود که خدی تبارک و تعالی را بپرستند و چیزی را شریک او نگردانند و نیز دستور داده بود که اقامه نماز و اجرای امر (به معروف) و نهی (از منکر) و رعایت حلال و حرام را انجام دهند. ولی احکام حدود و ارث را بر او مقرر نکرده بود

ص: 23

فهذه شريعته، فلَبِثَ فِیهِمْ نُوحٌ أَلْفَ سَنَهٍ إِلاَّ خَمْسِینَ عَاماً یَدْعُوهُمْ سِرّاً وَ عَلاَنِیَهً، فَلَمَّا أَبَوْا وَ عَتَوْا قَالَ: رَبِّ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ.

فأوحى الله: ﴿ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلَّا مَن قَدْ ءَامَنَ فَلَا تَبْتَئسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ﴾، فلذلك قال نوح: ﴿وَلَا يَلِدُواْ إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا﴾ (1) وأوحى الله إليه: ﴿أَنِ اصْنَعَ الْفُلْكَ﴾. (2) (3)

1696 / [19] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: کُنْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بِالْکُوفَهِ أَیَّامَ قَدِمَ عَلَی أَبِی اَلْعَبَّاسِ فَلَمَّا اِنْتَهَیْنَا إِلَی اَلْکُنَاسَهِ فَنَظَرَ عَنْ یَسَارِهِ ثُمَّ قَالَ یَا مُفَضَّلُ هَاهُنَا صُلِبَ عَمِّی زَیْدٌ ثُمَّ مَضَی حَتَّی أَتَی طَاقَ اَلزَّیَّاتِینَ وَ هُوَ آخِرُ اَلسَّرَّاجِینَ فَنَزَلَ فَقَالَ لِی اِنْزِلْ فَإِنَّ هَذَا اَلْمَوْضِعَ کَانَ مَسْجِدَ اَلْکُوفَهِ اَلْأَوَّلَ اَلَّذِی کَانَ خَطَّهُ آدَمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أَکْرَهُ أَنْ أَدْخُلَهُ رَاکِباً فَقُلْتُ لَهُ فَمَنْ غَیَّرَهُ عَنْ خِطَّتِهِ

فَقَالَ أَمَّا أَوَّلُ ذَلِکَ فَالطُّوفَانُ فِی زَمَنِ نُوحٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ غَیَّرَهُ بَعْدَهُ أَصْحَابُ کِسْرَی وَ اَلنُّعْمَانُ بْنُ مُنْذِرٍ ثُمَّ غَیَّرَهُ زِیَادُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ کَانَتِ اَلْکُوفَهُ وَ مَسْجِدُهَا زَمَنَ نُوحٍ؟

فَقَالَ نَعَمْ یَا مُفَضَّلُ وَ کَانَ مَنْزِلُ نُوحٍ وَ قَوْمِهِ فِی قَرْیَهٍ عَلَی مَتْنِ اَلْفُرَاتِ مِمَّا یَلِی غَرْبِیَّ اَلْکُوفَهِ.

قَالَ: وَ کَانَ نُوحٌ علیه السلام رَجُلاً نَجَّاراً فَجَعَلَهُ اَللَّهُ نَبِیّاً وَ اِنْتَجَبَهُ وَ نُوحٌ أَوَّلُ مَنْ عَمِلَ سَفِینَهً تَجْرِی عَلَی ظَهْرِ اَلْمَاءِ وَ إِنَّ نُوحاً لَبِثَ فِی قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَهٍ إِلاّ خَمْسِینَ عاماً یَدْعُوهُمْ إِلَی اَلْهُدَی فَیَهْزَءُونَ بِهِ وَ یَسْخَرُونَ مِنْهُ

ص: 24


1- سورة نوح: 27/71
2- سورة المؤمنون: 27/23
3- عنه بحار الأنوار: 331/11 ح 53 ، والبرهان في ،53، والبرهان في تفسير القرآن: 111/4 ح ،23 و نور الثقلين: 348/2 ح 56 الكافي: 282/8 ح 424، قصص الأنبياء لعلیهم السلام لراوندي: 81 ح 66 بتفاوت يسير، عنه البحار: 323/11 ح 35

پس شریعت او همین بود و او در میان آن ،مردم پنجاه سال از هزار سال کمتر (950 سال) توقف کرد و در این مدّت به صورت مخفیانه و آشکارا مردم را به خدا پرستی دعوت می کرد و چون آنان سرباز زدند و سرکشی کردند گفت پروردگارا! من (در مأموریت خود) مغلوب شده،ام پس مرا یاری کن.

پس خدای عزّ و جلّ به او وحی فرستاد: «از قوم تو به غیر از همان هایی که ایمان آورده اند دیگر کسی ایمان نمی آورد و تو از اعمالی که انجام می دهند اندوهگین مباش» و بر همین اساس بود که نوح اظهار داشت: «و این افراد جز بدکار کفرانگر تولید نکنند» و خدای عزوجل به او وحی فرستاد «کشتی را بساز»

19)- از مفضّل بن عمر روایت شده است که گفت:

در موقعی که امام صادق علیه السلام برای دیدار ابو العباس (سفّاح) به کوفه آمد من نیز همراه حضرت بودم پس چون به محلۀ کُناسه رسیدیم به سمت چپ نگاهی نمود سپس فرمود ای مفصل در همین جا بود که عمویم زید - رحمت خداوند بر او باد -را به دار آویختند سپس به راه خود ادامه داد تا به طاق زیت فروشان- که آخر بازار چراغ سازان بود - رسید و از مرکب خود پیاده شد و به من فرمود پایین بیا این جا مکان اولیه مسجد کوفه است که آدم علیه السلام نقشه و طرح آن را ریخت و من دوست نمی دارم که سواره وارد آن شوم.

من عرض کردم: پس چه کسی آن نقشه و طرح را به هم زد؟

فرمود:: نخست در زمان طوفان حضرت نوح علیه السلام انجام گرفت.

سپس توسّط اصحاب کسری (پادشاه ایران) و نعمان بن منذر ( پادشاه حیره - شهری است در پنج کیلومتری کوفه -) تغییر داده شد و بعد از آن ها توسط زیاد بن ابی سفیان تغییر داده شد. عرض کردم فدای شما گردم! مگر کوفه و مسجد کوفه در زمان حضرت نوح علیه السلام بوده است؟

فرمود: بله ای مفضّل! و خانه نوح و قوم او در قریه ای در کنار فرات بوده و آن قریه در سمت غرب کوفه قرار داشته است و افزود: نوح علیه السلام مردی نجار بود و خدای عزّوجل او را به پیغمبری برگزید و او نخستین کسی بود که کشتی ساخت تا بر روی آب راه رود و او نهصد و پنجاه سال در میان قوم خود به سر برد و در این مدت آن ها را (به سوی سعادت و خوشبختی) هدایت می کرد ولی آن ها بر او مرور می کردند و مسخره اش می نمودند، بر

ص: 25

فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ مِنْهُمْ دَعَا عَلَیْهِمْ فَقَالَ: ﴿رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَفِرِينَ دَيَّارًا﴾ - إلى قوله : - ﴿إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا﴾، (1) قَالَ: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: یَا نُوحُ! ﴿أَنِ اصْنَع الْفُلْكَ ﴾ (2) وَ أَوْسِعْهَا وَ عَجِّلْ عَمَلَهَا ﴿أبِأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا﴾ فَعَمِلَ نُوحٌ سَفِینَتَهُ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ بِیَدِهِ یَأْتِی بِالْخَشَبِ مِنْ بُعْدٍ حَتَّی فَرَغَ مِنْهَا

قَالَ مُفَضَّلُ ثُمَّ اِنْقَطَعَ حَدِیثُ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عِنْدَ ذَلِکَ عِنْدَ زَوَالِ اَلشَّمْسِ فَقَامَ فَصَلَّی اَلظُّهْرَ ثُمَّ اَلْعَصْرَ ثُمَّ اِنْصَرَفَ مِنَ اَلْمَسْجِدِ فَالْتَفَتَ عَنْ یَسَارِهِ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَی مَوْضِعِ دَارِ اَلدَّارِیِّینَ وَ هُوَ مَوْضِعُ دَارِ اِبْنِ حَکِیمٍ وَ ذَلِکَ فُرَاتٌ اَلْیَوْمَ وَ قَالَ لِی یَا مُفَضَّلُ هَاهُنَا نُصِبَتْ أَصْنَامُ قَوْمِ نُوحٍ یَغُوثَ وَ یَعُوقَ وَ نَسْراً ثُمَّ مَضَی حَتَّی رَکِبَ دَابَّتَهُ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فِی کَمْ عُمِلَ نُوحٍ علیه السلام سَفِینَهُ حتّی فُرِغَ مِنْهَا؟

قَالَ فِی اَلدَّوْرَیْنِ فَقُلْتُ کَمِ اَلدَّوْرَان؟

قَالَ ثَمَانُونَ سَنَهً قُلْتُ فَإِنَّ اَلْعَامَّهَ تَقُولُ عَمِلَهَا فِی خَمْسِ مِائَهِ عَامٍ؟

قَالَ فَقَالَ کَلاَّ کَیْفَ وَ اَللَّهُ یَقُولُ ﴿وَ وَحْیِنا﴾ (3)

1697 / [20] - عَنْ عِیسَی بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

﴿کَانَتِ اَلسَّفِینَهُ طُولُهَا أَرْبَعِینَ فِی أَرْبَعِینَ سَمْکِهَا وَ کَانَتْ مُطَبِّقَهً بِطَبَقٍ وَ کَانَ مَعَهُ خَرَزَتَانِ تُضِیءُ إِحْدَاهُمَا بِالنَّهَارِ ضَوْءَ اَلشَّمْسِ، وَ تُضِیءُ إِحْدَاهُمْ بِاللَّیْلِ ضَوْءَ اَلْقَمَرِ، وَ کَانُوا یَعْرِفُونَ وَقْتَ اَلصَّلاَهِ، وَ کَانَ عِظَامُ آدَمَ علیه السلام مَعَهُ فِی اَلسَّفِینَهِ، فَلَمَّا خَرَجَ مِنَ اَلسَّفِینَهِ صَیَّرَ قَبْرَهُ تَحْتَ اَلْمَنَارَهِ اَلَّتِی بِمَسْجِدِ مِنًی﴾. (4)

ص: 26


1- سورة نوح: 26/71 - 27
2- سورة المؤمنون: 27/23
3- عنه بحار الأنوار: 331/11 ح 54 ، و 385/100 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن: 111/4 ح 24 ، و نور الثقلين: 349/2 ح 57 و 354 ح 74 قطعتان منه ومستدرك الوسائل: 399/3 ح 3876 الكافي : 279/82 ح 421 عنه وسائل الشيعة: 255/5 ح 6475.
4- عنه بحار الأنوار: 333/11 ،55 والبرهان في تفسير القرآن: 112/4 ح 25، قصص الأنبياء علیهم السلام الجزائري: 79 (الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه).

پس چون از آن ها چنان حرکاتی را دید بر آن ها نفرین کرد و گفت: «پروردگارا! روی زمین از کافران اثری باقی مگذار * به درستی که اگر رهایشان ،کنی بندگان تو را گمراه می کنند و به غیر از فاجر و کافر تولید نمی کنند».

پس خدای عزّ و جلّ به نوح وحی فرستاد «کشتی را بساز» و آن را وسیع قرار بده و «آن را زیر نظر ما و با وحی ما بساز» و در ساختن آن شتاب کن.

پس نوح به دست خود در مسجد کوفه کشتی را ساخت و چوب آن را از راه های دور دستی می آورد تا از ساختن آن فارغ شد.

مفضّل :گوید سپس در این موقع که زوال خورشید (ظهر) شده بود فرمایش امام صادق علیه السلام قطع شد و او برخاست، نماز ظهر و عصر را خواند و سپس از مسجد بیرون آمد و به سمت چپ خود متوجه شد و با دست خود به محل خانه داریّین اشاره نمود- که آن مکان جای خانه ابن حکیم بود که امروزه مجرای آب فرات است- و به من فرمود ای !مفضّل در این جا بت های قوم ،نوح به نام های: يغوث و يعوق و نسر نصب شده بود سپس پیش رفت تا به حیوان خود رسید و بر آن سوار شد پس به ایشان عرض کردم فدایت گردم! حضرت نوح علیه السلام کشتی خود را در چه مدتی ساخت تا از آن فارغ شد؟ فرمود: در دو دور انجام گرفت گفت:م و دو دور چه قدر بوده است؟ فرمود: هشتاد سال بوده است.

عرض :کردم عامّه (اهل سنّت) می گویند: در مدّت پانصد سال آن را ساخته است؟!

فرمود: هرگز (چنین نبوده است) چگونه (چنین بوده باشد)؟! با این که خداوند می فرماید: «(و کشتی را) به فرمان و وحی ما (بساز)».

20) - از عیسی بن عبدالله علوی به نقل از پدرش روایت کرده، که گفت: درازی (و گستردگی و) ارتفاع کشتی چهل ذراع در چهل ذراع بوده است و دارای چند طبقه بود و آن کشتی دارای دو مهره (و یا گوهر) بود که یکی در روز (با نور خورشید) و دیگری در شب (به وسیله نور ماه) روشنایی می دادند و آن ها وقت نماز را به همین وسیله می شناختند.

و استخوان های جسد حضرت آدم علیه السلام در کشتی همراه نوح علیه السلام بود پس موقعی که او از کشتی خارج شد آن ها را در زیر مناره مسجد منی دفن نمود.

ص: 27

قوله تعالى: ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا أَحْمِلْ فِيهَا مِن كُلّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ ءَامَنَ وَ مَا ءَامَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ﴾ ﴿40﴾

1698 / [21] - عن المفضّل قال:

قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام: أرَأَيتَ قَولَ الله: ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ ﴾، ما هذا اَلتَّنُّورُ مَا هَذَا اَلتَّنُّورُ، وَ أَیْنَ کَانَ مَوْضِعُهُ، وَ کَیْفَ كان؟

فَقَالَ کَانَ اَلتَّنُّورُ حَیْثُ وَصَفْتُ لَکَ فَقُلْتُ فَکَانَ بَدْوُ خُرُوجِ اَلْمَاءِ مِنْ ذَلِکَ اَلتَّنُّورِ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ اَللَّهَ أَحَبَّ أَنْ یُرِیَ قَوْمَ نُوحٍ اَلْآیَهَ ثُمَّ إِنَّ اَللَّهَ بَعْدَهُ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ مَطَراً یُفِیضُ فَیْضاً وَ فَاضَ اَلْفُرَاتُ فَیْضاً أَیْضاً وَ اَلْعُیُونُ کُلُّهُنَّ فَیْضاً فَغَرَّقَهُمُ اَللَّهُ تَعَالَی وَ أَنْجَی نُوحاً علیه السلام وَ مَنْ مَعَهُ فِی اَلسَّفِینَهِ

فَقُلْتُ لَهُ فَکَمْ لَبِثَ نُوحٌ وَ مَنْ مَعَهُ فِی اَلسَّفِینَهِ حَتَّی نَضَبَ اَلْمَاءُ وَ خَرَجُوا مِنْهَا؟

فَقَالَ لَبِثُوا فِیهَا سَبْعَهَ أَیَّامٍ وَ لَیَالِیَهَا وَ طَافَتْ بِالْبَیْتِ ثُمَّ اِسْتَوَتْ عَلَی اَلْجُودِیِّ وَ هُوَ فُرَاتُ اَلْکُوفَهِ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ مَسْجِدَ اَلْکُوفَهِ لَقَدِیمٌ

فَقَالَ نَعَمْ وَ هُوَ مُصَلَّی اَلْأَنْبِیَاءِ وَ لَقَدْ صَلَّی فِیهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَیْثُ اِنْطَلَقَ بِهِ جَبْرَئِیلُ عَلَی اَلْبُرَاقِ فَلَمَّا اِنْتَهَی بِهِ إِلَی دَارِ اَلسَّلاَمِ- وَ هُوَ ظَهْرُ اَلْکُوفَهِ وَ هُوَ یُرِیدُ بَیْتَ اَلْمَقْدِسِ- قَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ هَذَا مَسْجِدُ أَبِیکَ آدَمَ علیه السلام وَ مُصَلَّی اَلْأَنْبِیَاءِ فَانْزِلْ فَصَلِّ فِیهِ فَنَزَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَصَلَّی ثُمَّ اِنْطَلَقَ بِهِ إِلَی بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ فَصَلَّی ثُمَّ إِنَّ جَبْرَئِیلَ عَرَجَ بِهِ إِلَی اَلسَّمَاءِ (1)

ص: 28


1- عنه بحار الأنوار: 331/11 - 56، و 384/18 - 87 قطعة منه، و 386/100 ح 7، والبرهان في تفسير القرآن: 112/4 ح 22. الكافي: 279/8 ضمن ح 421، عنه البحار: 312/18 ح 25

فرمایش خداوند متعال: تا این که فرمان ما فرا رسید و تنور جوشش نمود گفتیم: از هر نر و ماده ای دو تا و نیز خاندان خود را در کشتی قرار بده- مگر آن کسی را که حکم ما در باره اش از پیش صادر شده باشد (که نابود شدنی است)- و آن عدّه ای که ایمان آورده بودند و همراهان نوح ایمان نیاوردند مگر افراد اندکی (40)

21) - از مفضّل روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام (در ضمن فرمایشاتی از حضرت و سؤال و جواب ها)، عرض کردم نظر شما در مورد فرمایش خداوند: «تا هنگامی که امر ما آمد و (آب) تنور فوران کرد» چیست؟ این تنور چه چیزی بود؟ و در کجا قرار داشت؟ و با چه کیفیتی بود؟ فرمود تنور همان گونه بود که برایت توضیح دادم. (1)

عرض کردم: آیا شروع خروج آب از آن تنور انجام گرفته است؟

فرمود: بله خداوند دوست داشت که قوم حضرت را آیت و نشانه ای قرار دهد و خداوند بعد از آن (جوشش آب از تنور) باران شدیدی را از آسمان نازل نمود و نیز آب (رود) فرات و تمام چشمه ها طغیان کردند و خداوند (به این وسیله) آن ها را غرق نمود و نوح علیه السلام را با همراهانش در کشتی نجات داد.

عرض کردم پس نوح علیه السلام و همراهانش در کشتی چه مدّتی ماندند تا آب فروکش کرد و آن ها از کشتی بیرون آمدند؟ فرمود: هفت شبانه روز در آن ماندگار شدند و کشتی اطراف خانه (کعبه) طواف کرد و سپس بر (کوه) جودی استقرار یافت - و آن فرات کوفه ) بوده است - پس به ایشان عرض کردم آیا مسجد کوفه، مسجدی قدیمی است؟

فرمود: ،بله آن جا محل عبادت پیامبران علیهم السلام بوده و زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله به وسیله مرکب سواری بُراق به معراج ،رفت در آن جا نماز خواند هنگامی که به دار السّلام رسید- که در پشت کوفه قرار داشت - و او قصد بیت المقدس را کرده بود جبرئیل علیه السلام گفت ای محمّد این جا مسجد پدرت آدم و جایگاه عبادت پیامبران می باشد پس تو هم فرود آی و در آن نماز بخوان، پس رسول خدا صلی الله علیه واله فرود آمد و (در آن جا) نماز خواند، سپس با او به بیت المقدس رهسپار گردید و در آن جا هم نماز خواند بعد از آن جبرئیل حضرت را به آسمان بالا برد

ص: 29


1- احتمالاً این ،حدیث، قطعه ای از حدیث 7 است که به نقل از کلینی .گذشت

1699 / [22] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

﴿جَاءَتِ اِمْرَأَهُ نُوحٍ إِلَیْهِ وَ هُوَ یَعْمَلُ اَلسَّفِینَهَ، فَقَالَتْ لَهُ: إِنَّ اَلتَّنُّورَ قَدْ خَرَجَ مِنْهُ مَاءٌ، فَقَامَ إِلَیْهِ مُسْرِعاً حَتَّی جَعَلَ اَلطَّبَقَ عَلَیْهِ، فَخَتَمَهُ بِخَاتَمِهِ، فَقَامَ اَلْمَاءُ، فَلَمَّا فَرَغَ نُوحٌ مِنَ اَلسَّفِینَهِ جَاءَ إِلَی خَاتَمِهِ فَفَضَّهُ، وَ کَشَفَ اَلطَّبَقَ، فَفَارَ اَلْمَاءُ﴾ (1)

1700 / [23] - أَبُو عُبَیْدَهَ اَلْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿مَسْجِدُ کُوفَانَ مِنْهُ فَارَ اَلتَّنُّورُ وَ نُجِرَتِ اَلسَّفِینَهُ وَ هُوَ سُرَّهُ بَابِلَ وَ مَجْمَعُ اَلْأَنْبِیَاءِ ﴾ (2)

1701 / [24] - عَنْ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِیِّ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿فِی حَدِیثٍ لَهُ فِی فَضْلِ مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ فِیهِ نَجَرَ نُوحٌ سَفِینَتَهُ، وَ فِیهِ فَارَ اَلتَّنُّورُ، وَ بِهِ کَانَ بَیْتُ نُوحٍ علیه السلام وَ مَسْجِدُهُ﴾

وَ فِی زَاوِیَهِ اَلْیُمْنَی [زَاوِیَهِ اَلْیَمِینِ] فَارَتِ اَلتَّنُّورُ یَعْنِی فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ (3)

1702 / [25] - عن الأعمش، رفعه إلى عليّ علیه السلام في قوله: ﴿ حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ ﴾ ، قَالَ أَمَا وَ اَللَّهِ مَا هُوَ تَنُّورُ اَلْخُبُزِ ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی اَلشَّمْسِ فَقَالَ: طُلُوعِهَا (4)

ص: 30


1- عنه بحار الأنوار: 335/11 ح 57 ، والبرهان في تفسير القرآن: 113/4 ح 57 و نور الثقلين: 356/2 ح 83 الكافي: 281/2 ح 422 بإسناده عن أبي رزين الأسدي، عن أمير المؤمنين علیهالسلام بتفاوت و 282 ح 423، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 82 ح 68 نحو الكافي الأوّل، عنه البحار: 324/11 ح 41
2- عنه بحار الأنوار: 335/11 ح 58 و 387/100 ح 8 والبرهان: 113/4 ح 28 الكافي : 493/8 ح 9 بتفصيل ، ونحوه تهذيب الأحكام 252/3 ح 11، عنهما وسائل الشيعة: 21/5 - 6467، والبحار: 58/11 ح 60 ، و 389/100 ح 13، روضة الواعظين: 410/2) (الكوفة).
3- عنه بحار الأنوار: 335/11 ح 59 بحذف الذيل، و 387/100 ح 9 والبرهان في تفسير القرآن: 113/4 ح 29 و نور الثقلين: 349/2 ح 58
4- عنه بحار الأنوار: 335/11 ح 60، والبرهان في تفسير القرآن: 113/4 ح 30، ونور الثقلين: 356/2 ح 82 و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 79 ( الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه)

22)- از حسن بن علی به نقل از بعضی از اصحاب خود روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همسر نوح علیه السلام - در حالی که او مشغول ساختن کشتی بود - نزد او آمد و گفت آب از تنور بیرون می آید پس سریع برخاست و طبقی را روی آن نهاد و بر آن مُهرش را زد و آب ایستاد.

و پس از آن که او از ساختن کشتی فارغ شد به سوی مهرش آمد و سپس آن را گشود و طبق را برداشت و آب فوران کرد.

23) - از ابو عُبيده حَذّاء روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود تنوری که (آب) در آن فوران کرد، در مسجد کوفه بود و در همان ،مسجد کشتی نجّاری (و ساخته) شد و آن مسجد در وسط شهر بابل بود و محلّ تجمّع پیامبران بوده است.

24) - از سلمان فارسی روایت کرده است، که گفت:

امیرالمؤمنین علیه السلام- در ضمن حدیثی پیرامون فضائل مسجد کوفه - فرمود: نجّاری کشتی در مسجد کوفه انجام شد تنور در آن فوران کرد، خانه نوح علیه السلام و محل عبادت او در آن بود و در گوشه سمت راست ،آن (آب) تنور فوران کرد یعنی در مسجد کوفه

25) - از اعمش به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند (متعال): «تا زمانی که امر ما آمد و (آب) تنور فوران کرد»، فرمود:

به خدا سوگند! آن تنور نان پزی نبوده است سپس حضرت با دست (مبارک) خود اشاره به (سمت) خورشید نمود و فرمود در هنگام طلوع آن (فوران) کرد

ص: 31

1703 / [26] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

صَنَعَهَا فِی مِائَهَ سَنَهٍ، ثُمَّ أَمَرَهُ أَنْ یَحْمِلَ فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجَیْنِ اِثْنَیْنِ اَلْأَزْوَاجَ اَلثَّمَانِیَهَ اَلْحَلاَلَ اَلَّتِی خَرَجَ بِهَا آدَمُ علیه السلام مِنَ اَلْجَنَّهِ- لِیَکُونَ مَعِیشَهً لِعَقِبِ نُوحٍ علیه السلام فِی اَلْأَرْضِ، کَمَا عَاشَ عَقِبُ آدَمَ ، فَإِنَّ اَلْأَرْضَ تُغْرَقُ وَ مَا فِیهَا إِلاَّ مَا کَانَ مَعَهُ فِی اَلسَّفِینَهِ، قَالَ: فَحَمَلَ نُوحٌ فِی اَلسَّفِینَهِ

قَالَ: فَحَمَلَ نُوحٌ فِی اَلسَّفِینَهِ مِنْ اَلْأَزْوَاجِ اَلثَّمَانِیَهِ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ اَلْأَنْعامِ ثَمانِیَهَ أَزْواجٍ﴾ (1) ﴿مِنَ اَلضَّأْنِ اِثْنَیْنِ وَ مِنَ اَلْمَعْزِ اِثْنَیْنِ... وَ مِنَ اَلْإِبِلِ اِثْنَیْنِ وَ مِنَ اَلْبَقَرِ اِثْنَیْنِ﴾ (2)

﴿فَکَانَ زَوْجَیْنِ مِنَ اَلضَّأْنِ زَوْجٌ یُرَبِّیهَا اَلنَّاسُ وَ یَقُومُونَ بِأَمْرِهَا وَ زَوْجٌ مِنَ اَلضَّأْنِ اَلَّتِی تَکُونُ فِی اَلْجِبَالِ اَلْوَحْشِیَّهِ أُحِلَّ لَهُمْ صَیْدُهَا، وَ مِنَ اَلْمَعْزِ اِثْنَیْنِ یَکُونُ زَوْجٌ یُرَبِّیهِ اَلنَّاسُ، وَ زَوْجٌ مِنَ اَلظِّبَاءِ [سُمِّیَ اَلزَّوْجَ اَلثَّانِیَ] وَ مِنَ اَلْبَقَرِ اِثْنَیْنِ زَوْجٌ یُرَبِّیهِ اَلنَّاسُ، وَ زَوْجٌ هُوَ اَلْبَقَرُ اَلْوَحْشِیُّ وَ مِنَ اَلْإِبِلِ زَوْجَیْنِ وَ هِیَ اَلْبَخَاتِیِّ وَ اَلْعِرَابُ وَ کُلُّ طَیْرٍ وَحْشِیٍّ أَوْ إِنْسِیٍّ ثُمَّ غَرِقَتِ اَلْأَرْضُ (3)

1704 / [ 27] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿ أَنَّ نُوحاً حَمَلَ اَلْکَلْبَ فِی اَلسَّفِینَهِ وَ لَمْ یَحْمِلْ وَلَدَ اَلزِّنَاءِ﴾ (4)

ص: 32


1- سورة الزمر: 6/39
2- سورة الأنعام: 143/6 - 144.
3- عنه بحار الأنوار: 335/11 ح 61، والبرهان في تفسير القرآن: 31113/4 و 523/6 ح 2 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 79 (الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه). الكافي : 283/8 ح 427 بإسناده عن عبد الحميد بن أبي الديلم عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت ،يسير عنه البحار: 138/64 ح 37 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 82 ح 67 قطعة منه، عنه البحار: 324/11 ح 40
4- عنه بحار الأنوار: 336/11 ح 62 ، و وسائل الشيعة: 377/27 ح 33992 ، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 ح 32 و نور الثقلين 358/2 93 ،

26) - از اسماعیل بن جابر جُعفی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت نوح علیه السلام این کشتی خود را در مدّت صد سال ،ساخت آن گاه خداوند به او وحی کرد که از هر جفت دو تا سوار کشتی کند - و مراد از جفت های هشتگانه حلال آن هایی هستند که همراه آدم از بهشت خارج شدند - تا معیشت زندگی و ارتزاق مردم در زمین پس از نوح به وسیله آن ها قرار ،گیرد همچنان که مردم پس از آدم به وسیله آن ها معیشت و ارتزاق می کردند؛ زیرا که بنا شد تمام آن چه که در زمین می باشد غرق شود، مگر آن چه که همراه نوح علیه السلام سوار کشتی شده باشند.

و همین جفت های هشتگاه را نوح علیه السلام سوار کشتی نمود همان هایی که خداوند (در قرآن) فرموده: «و (خداوند) برای شما هشت جفت از چهارپایان را نازل نمود» و «از گوسفند دو تا و از بز دو تا ... و از شتر دو تا و از گاو دو تا» که دو جفت از گوسفند یک جفت اهلی که مردم پرورش می دهند و با آن ها امرار معاش می کنند و یک جفت وحشی که در کوه ها و بیابان ها پرورش می یابند و شکار آن ها (برای مردم) حلال است همچنین از دو جفت بز یک جفت اهلی که مردم پرورش می دهند و یک جفت آهو (بز کوهی) می باشد و از گاو هم دو جفت یک جفت اهلی که مردم پرورش می دهند و یک جفت گاو وحشی می باشد و از شتر هم دو جفت بوده است که آن ها شتر بخاتی (خراسانی) و شتر عربی بوده اند و از پرندگان نیز وحشی و اهلی بوده که بعد از آن هر چه در زمین بود غرق شد.

27)- از ابراهیم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت نوح علیه السلام سنگ را نیز در کشتی سوار نمود، ولی حرام زاده را سوار نکرد.

ص: 33

1705 / [28] - عن عبيد الله [عبد الله ] اَلْحَلَبِیِّ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿یَنْبَغِی لِوَلَدِ اَلزِّنَا أَنْ لاَ تَجُوزَ لَهُ شَهَادَهٌ وَ لاَ یَؤُمَّ بِالنَّاسِ لَمْ یَحْمِلْهُ نُوحٌ علیه السلام فِی اَلسَّفِینَهِ، وَ قَدْ حَمَلَ فِیهَا اَلْکَلْبَ وَ اَلْخِنْزِیرَ﴾ (1)

1706 / [ 29] - عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ مَا ءَامَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ ﴾ ، قال : كانوا ثمانية (2)

قوله تعالى: ﴿وَ هِيَ تَجْرِى بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَ نَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ، وَ كَانَ فِي مَعْزِلٍ يَبُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلَا تَكُن مَّعَ الْكَفِرِينَ﴾ ﴿42﴾

1707 / [30 ] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿ وَ نَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ﴾ ، قال : إِنَّمَا فِی لُغَهِ طَیٍّ اِبْنَهُ بِنَصْبِ اَلْأَلِفِ یَعْنِی اِبْنَ اِمْرَأَتِهِ (3)

1708 / [ 31] - عَنْ مُوسَی عَنِ اَلْعُلاَ بْنِ سَیَابَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ نَادَىٰ نُوحٌ أَبْنَهُ ﴾ ، قال:

﴿لَیْسَ بِابْنِهِ إِنَّمَا هُوَ اِبْنُ اِمْرَأَتِهِ، وَ هُوَ لُغَهُ طَیٍّ یَقُولُونَ لاِبْنِ اِمْرَأَتِهِ اِبْنَهُ قَالَ نُوحٌ﴾:

ص: 34


1- عنه بحار الأنوار: 336/11 - 63 ، و 109/88 ذيل ح 80 ، و 314/104 ح 2 ، و وسائل الشيعة: 377/27 2 ح 33991 ، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 33، و نور الثقلين 359/2 ح 94، و مستدرك الوسائل: 465/6 ح 7256 بتفاوت يسير وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 80 (الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه).
2- عنه بحار الأنوار: 336/11 ح 64 ، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 ح 34 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 80 (الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه). معاني الأخبار: 151 ح 1.
3- عنه بحار الأنوار: 316/11 فيه: بنصب الهاء، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 ح 35 ، و نور الثقلين: 363/2 ح 112.

28) - از عبید الله حلبی روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: حقّ است که حرام زاده شهادتش پذیرفته نشود و امام جماعت نشود؛ (به درستی که) نوح علیه السلام حرام زاده را سوار کشتی نکرد با این که سگ و خوک را سوار در آن نمود.

29)- از حُمران روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند و «کسی به او ایمان نیاورد، مگر افراد ،اندکی» فرمود: آن ها هشت نفر بودند.

فرمایش خداوند متعال: و کشتی آنان را در میان امواجی همچون کوه ها می برد و نوح پسرش را که در گوشه ای ایستاده بود ندا داد ای پسرم با ما سوار شو و با کافران مباش (42)

30) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند «و نوح پسرش را صدا کرد»، فرمود: همانا این بنابر لغت و اصطلاح قبیله طی می باشد که «ابنَه» را منصوب می خوانند، یعنی او پسر همسرش بوده است.

31) - از موسی به نقل از علاء بن سیابه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند «و نوح پسرش را صدا کرد»، فرمود: او پسرش ،نبود بلکه پسر همسرش بود و این بنابر لغت و اصطلاح قبیله طَیّ می باشد که پسر همسر را هم پسر مرد می گویند؛ و (دلیل آن اظهاراتی است که) نوح علیه السلام گفت: «پروردگارا! به تو پناه می برم - تا مگر به من رحم نکنی از خسارت دیدگان می گردم»

ص: 35

﴿رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ ﴾ - إلى - ﴿ مِنَ الْخَسِرِينَ ﴾ (1) (2)

1709 / [32] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ نُوحٍ علیه السلام: ﴿و يَبُنَيَّ أَرْكَب معَنَا﴾، قال: ليس بابنه.

قال: قلت: إنّ نُوحاً علیه السلام قَالَ: یَا بُنَیَّ؟ قَالَ: فَإِنَّ نُوحاً قَالَ ذَلِکَ وَ هُوَ لاَ یَعْلَمُ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ قِيلَ يَأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَ يَسَمَاءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمَاءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِى وَ قِيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّلِمِينَ﴾ ﴿44﴾

1710 / [33] - عن إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: لَمَّا قَالَ اللَّهُ : ﴿ يَأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَ يَسَمَاءُ أَقْلِعِي﴾ ، قَالَتِ اَلْأَرْضُ: إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَبْلَعَ مَائِی أَنَا فَقَطْ ، وَ لَمْ أُؤْمَرْ أَنْ أَبْلَعَ مَاءَ اَلسَّمَاءِ.

قَالَ فَبَلَعَتِ اَلْأَرْضُ مَاءَهَا وَ بَقِیَ مَاءُ اَلسَّمَاءِ فَصُیِّرَ بَحْراً حَوْلَ اَلدُّنْیَا (4)

ص: 36


1- سورة هود: 47/11
2- عنه بحار الأنوار: 337/11 ح 66 فيه: عن موسى بن العلاء بن سيّابة، والبرهان في تفسير :القرآن: 114/4 ح ،36، و نور الثقلين: 363/2 ح 113 القطعة الأولى منه. تفسير القمّي: 3281، عنه البحار: 337/11 ح 65، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 80 (الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه)، عنه علیه السلام بأسانيد متعدّدة.
3- عنه بحار الأنوار: 337/11 ح 67 ، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 ح 37، و نور الثقلين: 363/2 ح 114
4- عنه بحار الأنوار: 337/11 ح 69 ، و 43/60 ح 12، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 ح 38، و نور الثقلين: 365/2 ح 120 تفسير القمّي: 326/1 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 312/11 ح 6، قصص الأنبياء للراوندي: 83 ح 74 بإسناده عن إبراهيم بن أبي البلاد عن غير واحد عن أحدهما علیهما السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 324/11 ح 39

32) - از زراره روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره سخن حضرت نوح علیه السلام: «ای پسرم با ما سوار شو» فرمود: او پسرش نبود (به حضرت) عرض کردم: نوح گفته است: ای پسرم! (پس چطور پسرش نبوده است)؟

فرمود: نوح این سخن را گفت ولی (حقیقت) آن را نمی دانست.

فرمایش خداوند متعال و گفته شد ای زمین آب خود را فرو ببر و ای آسمان از باریدن باز ایست پس آب فروکش کرد و کار به پایان رسید و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت و ندا :آمد لعنت بر مردم ستمکار باد (44)

33) - از ابراهیم بن ابی ،علاء به نقل از بسیاری از اصحاب روایت کرده ،است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمودند: زمانی که خداوند (تبارک و تعالی) خطاب :نمود «ای !زمین آب ها را ببلع و ای آسمان از باریدن خودداری کن»

زمین اظهار داشت من فقط مأمور شده ام که آب های خودم را فروکش کنم ولی مأمور نشده ام که آب های آسمان را هم ببلعم پس زمین آب های خود را بلعید و آب های آسمان باقی ماند پس آن (دور زمین) به صورت دریا قرار گرفت.

ص: 37

1711 / [34] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ يَأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ ﴾ ،قَالَ: نَزَلَتْ بِلُغَهِ اَلْهِنْدِ اِشْرَبِی (1)

1712 / [35] - وَ فِی رِوَایَهِ عَبَّادٍ، عَنْهُ علیه السلام : ﴿يَأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ ﴾ حَبَشِیَّهٌ (2)

1713/ [36] عَن اَلْحَسَنِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یُحَدِّثُ عَطَاءً قَالَ کَانَ طُولُ سَفِینَهِ نُوحٍ أَلْفَ ذِرَاعٍ وَ مِائَتَیْ ذِرَاعٍ وَ عَرْضُهَا ثَمَانَمِائَهِ ذِرَاعٍ وَ طُولُهَا فِی اَلسَّمَاءِ مِائَتَیْ ذِرَاعٍ وَ طَافَتْ بِالْبَیْتِ وَ سَعَتْ بَیْنَ اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَهِ سَبْعَهَ أَشْوَاطٍ ثُمَّ اِسْتَوَتْ عَلَی اَلْجُودِیِّ ﴾ (3)

1714 / [37] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿ اِسْتَوَتْ عَلَی اَلْجُودِیِّ » هُوَ فُرَاتُ اَلْکُوفَهِ﴾ (4)

1715 / [38] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ اَللَّهَ أَوْحَی إِلَی اَلْجِبَالِ أَنِّی مُهْرِقٌ سَفِینَهَ نُوحٍ عَلَی جَبَلٍ مِنْکُنَّ فِی اَلطُّوفَانِ فَتَطَاوَلَتْ وَ شَمَخَتْ وَ تَوَاضَعَ جَبَلٌ عِنْدَکُمْ بِالْمُوصِلِ یُقَالُ لَهُ اَلْجُودِیُّ ، فَمَرَّتْ اَلسَّفِینَهُ تَدُورُ فِی اَلطُّوفَانِ عَلَی اَلْجِبَالِ کُلِّهَا حَتَّی اِنْتَهَتْ إِلَی اَلْجُودِیِّ ، فَوَقَعَتْ عَلَیْهِ، فَقَالَ نُوحٌ علیه السلام یَا رَاتِقِی یَا رَاتِقِی [ بارات قِنِی بارات قِنِی] قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّ شَیْءٍ هَذَا اَلْکَلاَمُ فَقَالَ: اَللَّهُمَّ أَصْلِحْ اَللَّهُمَّ أَصْلِحْ﴾ (5)

ص: 38


1- عنه بحار الأنوار: 338/11 ح 70 ، والبرهان في تفسير القرآن: 114/4 ح 39 و نور الثقلين: 365/2 ح 121 و 122.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 115/4 ح 40.
3- عنه بحار الأنوار: 325/11 ذيل ح 42 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 115/4 ح 41. تفسير القمّي: 325/1 بإسناده عن ابن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 310/11 ح 5 ، الكافي: 212/4 ح 2 بإسناده عن الحسن بن صالح، عن أبي عبد الله علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة: 294/13 ح 17781
4- عنه البرهان في تفسير القرآن 115/4 ح 42. الكافي: 279/8 ضمن ح 421 ، و تقدّم الحديث بتمامه مع تخريجاته في الحديث 21 من هذه السورة.
5- عنه بحار الأنوار: 338/11 ح 71 و 134/75 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 115/4 ح 43، و نور الثقلين: 365/2 ح 123، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 80 ( الفصل الثاني بعثته علیه السلام إلى قومه) بتفاوت يسير.

34)- از عبد الرّحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند «ای زمین! آب ها را ببلع» فرمود: این آیه به لغت هندی نازل شده و معنای آن بیاشام است.

35)- و در روایت عبّاد آمده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: «ای زمین! آب ها را ببلع» (این لغت) حبشی است

36) - از حسن بن صالح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: از (پدرم) امام باقر علیه السلام شنیدم که (ضمن فرمایشاتی) عطاء میفرمود: درازی کشتی نوح هزار و دویست ذراع ( حدود شش صد متر ) و پهنای آن هشت صد ذراع (حدود چهارصد متر) و ارتفاع آن دویست ذراع (حدود یک صد متر) بود که در اطراف خانه کعبه هفت دور طواف کرد و سعی بين (كوه) صفا و مروه را نیز هفت دور انجام داد و سپس بر فراز جودی استقرار یافت

37) - از مفضّل بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از استقرار بر «جودی»، همان فرات کوفه است.

38) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام: فرمود: ای ابا محمّد به درستی که خداوند به کوه ها وحی نمود من کشتی نوح را - بعد از طوفان - بر یکی از شما قرار می دهم، پس کوه ها بر خود بالیدند و تکّبر کردند ولی یک کوه در اطراف شما در (منطقه) موصل - که به آن جودی گفته شده - تواضع و فروتنی کرد.

پس کشتی مرور کرد و در طوفان روی تمام کوه ها دور زد تا به جودیّ رسید پس روی آن قرار گرفت.

سپس حضرت نوح علیه السلام به زبان سریانی گفت:: «بارات ،قنی بارات قنی» عرض کردم فدایت گردم معنای این سخن چیست؟

فرمود: خدایا اصلاح کن خدایا اصلاح کن

ص: 39

1716 / [39]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿کَانَ نُوحٌ علیه السلام فِی اَلسَّفِینَهِ فَلَبِثَ فِیهَا مَا شَاءَ اَللَّهُ وَ کَانَتْ مَأْمُورَهً فَخَلَّی سَبِیلَهَا نُوحٌ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی اَلْجِبَالِ أَنِّی وَاضِعٌ سَفِینَهَ عَبْدِی نُوحٍ عَلَی جَبَلٍ مِنْکُمْ فَتَطَاوَلَتِ اَلْجِبَالُ وَ شَمَخَتْ غَیْرَ اَلْجُودِیِّ -وَ هُوَ جَبَلٌ بِالْمَوْصِلِ- فَضَرَبَ جُؤْجُؤُ اَلسَّفِینَهِ اَلْجَبَلَ فَقَالَ نُوحٌ علیه السلام عِنْدَ ذَلِکَ یَا ماریا أتقن وَ هُوَ بِالْعَرَبِیَّهِ رَبِّ! أَصْلِحْ﴾ (1)

1717 / [40]- وَ رَوَی کَثِیرٌ اَلنَّوَّاءُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ:

﴿سَمِعَ نُوحٌ صَرِیرَ اَلسَّفِینَهِ عَلَی اَلْجُودِیِّ فَخَافَ عَلَیْهَا فَأَخْرَجَ رَأْسَهُ مِنْ کُوَّهٍ کَانَتْ فِیهَا فَرَفَعَ یَدَهُ وَ أَشَارَ بِإِصْبَعِهِ وَ هُوَ یَقُولُ ربعمان أَتْقِنْ تَأْوِیلُهَا: رَبِّ أَحْسِنْ﴾ (2)

1718 / [41] - عَنْ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ بْنِ أَبِی اَلدَّیْلَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا رَکِبَ نُوحٌ علیه السلام فِی اَلسَّفِینَهِ ﴿قِیلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ اَلظّالِمِینَ﴾ (3)

ص: 40


1- عنه بحار الأنوار: 338/11 ح 72 والبرهان في تفسير القرآن: 115/4 ح 44، و نور الثقلين: 365/2 ح 124 قصص الأنبياء للجزائري علیهم السلام 80 (الفصل الثاني في بعثته علیه السلام إلى قومه). الأمالي للصدوق: 456 ح 5 (المجلس السبعون) بإسناده عن الحسين بن خالد الصيرفي قال: قلت لأبي الحسن علي بن موسى الرضا علیه السلام بتفصيل، ونحوه عيون أخبار الرضا علیه السلام: 54/2 ح 206، والخصال: 335/1 ح 36 عن الحسين بن خالد قال: قلت لأبي الحسن موسى بن جعفر علیهما السلام، عنهم البحار: 65/11 ح ،1 و 205/93 ح 2 و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 67 (الفصل الأول في مدّة عمره ووفاته علیه السلام).
2- عنه بحار الأنوار: 339/11 ح 74، والبرهان في تفسير القرآن: 115/4 ح 45، ونور الثقلين: 365/2 ح 125 تهذيب الأحكام: 306/4 ح 1 بإسناده عن أبان بن عثمان قال: حدّثنا كثير بياع النوى قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام بتفصيل، و نحوه إقبال الأعمال: 635 (فصل فيما نذكره من فضل أول يوم من رجب).
3- عنه بحار الأنوار: 339/11 ح 75 ، والبرهان في تفسير القرآن: 115/4 ح 46، و نور الثقلين: 360/2 ح 98 و 367 ح 132

39)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: نوح علیه السلام در کشتی بود و تا زمانی که خداوند (تبارک و عالی) می خواست در آن ماندگار بود و کشتی مأموریت داشت و نوح علیه السلام آن را آزاد گذاشت (که در هر مسیری خواست حرکت کند)، پس خداوند به کوه ها خطاب :نمود من کشتی بنده ام نوح را بر یکی از شما قرار می،دهم پس کوهها بر خود بالیدند و تکبّر کردند.

ولی کوه جودی در موصل تواضع و فروتنی نمود.

پس کشتی مرور کرد و سینه آن روی کوه (جودیّ) قرار گرفت.

سپس حضرت نوح علیه السلام داد در این هنگام گفت: ربّ اتقن و آن به عربی یعنی خدایا! اصلاح کن

40)- و از کثیر النواء روایت کرده است که گفت:

امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که نوح علیه السلام صدای ناله کشتی را بر (کوه) جودی ،شنید ترسید و سر خود را از سوراخی که در کنار آن بود بیرون کرد و دست خود را بلند نمود و با انگشت خود اشاره کرد و گفت: «ربّ! اتقن» که معنای آن این است !خدایا! احسان و نیکو گردان

41) - از عبد الحميد بن ابی دیلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود:

زمانی که نوح علیه السلام سوار کشتی گردید «گفته شد: گروه ستم گران (از رحمت خداوند) دور باشند»

ص: 41

قوله تعالى: ﴿قَالَ يَنوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ, عَمَلٌ غَيْرُ صَلِح فَلَا تَسْئلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّى أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَهلِينَ ﴾ ﴿46﴾

1719 / [42] - عن الحسن بن علىّ الوشّاء، قال:

سَمِعْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام:

إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی قَالَ لِنُوحٍ: ﴿إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ﴾ ، لِأَنَّهُ کَانَ مُخَالِفاً لَهُ وَ جَعَلَ مَنِ اِتَّبَعَهُ مِنْ أَهْلِهِ.

قَالَ: وَ سَأَلَنِی کَیْفَ یَقْرَءُونَ هَذِهِ اَلْآیَهَ فِی نُوحٍ؟

قلت: يقرؤها الناس على وجهين: إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ، وَ إِنَّهُ عَمِلَ غَيْرَ صَالِحٍ، فَقَالَ: «کَذَبُوا، هُوَ اِبْنُهُ، وَ لَکِنَّ اَللَّهَ نَفَاهُ عَنْهُ حِینَ خَالَفَهُ فِی دِینِهِ . (1)

قوله تعالى: ﴿إِنِّى تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَ رَبِّكُم مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ اخِذُ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾ ﴿56﴾

1720 / [43] - عَنْ أَبِی مُعَمَّرٍ اَلسَّعْدِیِّ قَالَ:

قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِهِ: ﴿إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾: يعني أَنَّهُ عَلَی حَقٍّ، یُجْزِی بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً، وَ بِالسَّیِّءِ سَیِّئاً، وَ یَعْفُو عَمَّنْ یَشَاءُ وَ یَغْفِرُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی (2)

ص: 42


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 116/4 ح 47. علل الشرائع: 30/1 ح 1 (باب - 25) عيون أخبار الرضا علیه السلام: 75/2 3 عنهما البحار 320/11 ح 26 ، و 305/11.
2- عنه بحار الأنوار: 7/6 ح 13 و 112/71 ، والبرهان في تفسير القرآن: 118/4 ح 1، و نور الثقلين: 374/2 ح 150 فيه: عن ابن معمّر.

فرمایش خداوند متعال: (خداوند) فرمود: ای نوح! او (یعنی پسرت) از خاندان تو نیست او عملی ناصالح است پس چیزی را که بر آن علم و آگاهی نداری از من درخواست نکن من تو را بر حذر می دارم که از مردم نادان باشی (46)

42)- از حسن بن علی و شّاء روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که میفرمود: امام صادق علیه السلام فرموده است:

به درستی که خداوند متعال به نوح خطاب نمود: «او از اهل و خانواده تو نیست» چون او مخالف (پدرش) بود، ولی کسانی که از او متابعت کردند از اهل او قرار گرفتند و فرمود: این آیه مربوط به نوح علیه السلام را، چگونه قرانت می کنند؟

عرض کردم: مردم آن را بر دو شکل قرائت می نمایند: «به درستی که او عملی غیر صالح می باشد» (1) و «به درستی که او عملی ناشایست را مرتکب شده است» (2) بعد از آن فرمود: آن ها (اشتباه قرائت می کنند و) دروغ می گویند، چون او فرزندش بود، ولی خداوند او را از پدرش جدا کرد هنگامی که در دین با او مخالفت کرده بود.

فرمایش خداوند متعال: (نوح اظهار نمود:) همانا من بر خدای یکتا که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم هیچ جنبنده ای ،نیست مگر آن که خداوند زمام اختیارش را در دست گرفته به درستی که پروردگار من بر راه راست است. (56)

43)- از ابو مَعْمَر سعدی روایت کرده است که گفت:

امام علی بن ابی طالب علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا پروردگار من بر راه راست است» فرمود: به درستی که خداوند (در تمام امور) بر حقّ است، در برابر عمل احسان و ،خوب پاداش نیک می دهد و در برابر عمل زشت و خلاف پاذاش زشت و ناپسند می دهد او می بخشد و هر که را بخواهد می،آمرزد او سبحان (از هر عیب و نقصی پاک و منزّه ) و متعال (بزرگوار و با گذشت) .است

ص: 43


1- در این قرائت سه احتمال داده می شود منظور درخواست نوح علیه السلام عملی غیر صالح است، حضور پسرش در بین کافران عملی غیر صالح می باشد خود وجود پسرش عملی غیر صالح است. مترجم
2- در این قرائت منظور عملکرد پسر نوح علیه السلام است که مخالفت او عملی غیر صالح است. مترجم

1721 / [44]- عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

إنّ على بن الحسين علیهما السلام کَانَ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ جَالِساً، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْکُوفَهِ: قال على علیه السلام: إن إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَیْنَا فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ علي علیه السلام : يا أبا عبد الله ! أَمَا تَقْرَأُ کِتَابَ اللَّهِ: ﴿ وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا﴾ (1)؟ فَأَهْلَکَ اَللَّهُ عَاداً وَ أَنْجَی هُوداً ﴿وَ إِلی ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً﴾ (2) فَأَهْلَکَ اَللَّهُ ثَمُودَ وَ أَنْجَی صَالِحاً (3)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيدٍ ﴿69﴾ - إلى - يَإِبْرَهیم أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ، قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ ءَاتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ﴾ ﴿76﴾

1722/ [45] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا قَضَی عَذَابَ قَوْمِ لُوطٍ وَ قَدَّرَهُ أَحَبَّ أَنْ یُعَوِّضَ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام مِنْ عَذَابِ قَوْمِ لُوطٍ بِغُلامٍ عَلِیمٍ لِیُسَلِّیَ بِهِ مُصَابَهُ بِهَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ، قال: فَبَعَثَ اَللَّهُ رُسُلاً إِلَی إِبْرَاهِیمَ علیه السلام یُبَشِّرُونَهُ بِإِسْمَاعِیلَ﴾.

قَالَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ لَیْلًا فَفَزِعَ مِنْهُمْ وَ خَافَ أَنْ یَکُونُوا سُرَّاقاً فَلَمَّا رَأَتْهُ اَلرُّسُلُ فَزِعاً مَذْعُوراً قالُوا ﴿سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَ جِلُونَ * قَالُوا لَا تَوْجَلُ إِنَّا تُبَشِّرُكَ بِغُلَام عَلِيم﴾ (4).

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ اَلْغُلاَمُ اَلْعَلِیمُ هُوَ إِسْمَاعِیلُ بْنُ هَاجَرَ فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام لِلرُّسُلِ: ﴿أَبَشِّرْتُمُونِى عَلَى أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ * قَالُوا بَشَّرْنَكَ بِالْحَقِّ

ص: 44


1- سورة هود: 50/11.
2- سورة هود: 61/11
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 118/4 ح 1.
4- سورة الحجر: 52/15 - 53

44)- از مفضّل بن عمر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: امام زین العابدین علیه السلام در مسجد الحرام نشسته بود، پس مردی از اهالی کوفه به حضرت عرض کرد امام علی علیه السلام فرموده است برادران ما بر ما ستم و تجاوز کردند (چرا آن ها را برادر می خواند؟)

امام زین العابدين علیه السلام به او فرمود: ای ابو عبد الله علیه السلام آیا کتاب خداوند (قرآن) را نخوانده ای (که می فرماید): «و برای قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم»؟ پس خداوند (قوم) عاد را هلاک گردانید و هود را نجات داد «و برای قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم»، پس خداوند (قوم) ثمود را هلاک کرد و صالح را نجات داد.

فرمایش خداوند متعال و به تحقیق رسولان ما برای ابراهیم مژده آوردند و گفت:ند سلام گفت ،سلام پس لحظه ای بعد گوسال های بریان شده را حاضر کرد

(69) - تا - ای ابراهیم! از این سخنان اعراض کن همانا فرمان پروردگارت فرارسیده است و بر آن ها عذابی که هیچ برگشتی ندارد فرود خواهد آمد (76)

45) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: به درستی که وقتی خداوند تبارک و تعالی اراده نمود که قوم لوط را عذاب نماید و آن را مقدر و معین ،نمود دوست داشت که عوض آن به حضرت ابراهیم علیه السلام فرزندی حلیم و بردبار عطا نماید تا برایش تسلای خاطری به سبب عذاب قوم لوط علیه السلام باشد. بر همین اساس فرشتگانی را به عنوان رسالت نزد ابراهیم علیه السلام فرستاد که به او بشارت دهند خداوند به زودی فرزندی به نام اسماعیل به او خواهد داد پس هنگامی که فرشتگان شبانه بر او وارد شدند، ترسید و پنداشت که دزدان به خانه اش آمده اند فرشتگان وقتی وحشت و ناراحتی او را ،دیدند گفتند: «سلام بر تو (ابراهیم) گفت: ما از شما (که بی موقع بر ما داخل شدید) بیمناک هستیم * گفتند: نترس ما رسولان پروردگارت هستیم آمده ایم تو را به فرزندی دانا بشارت دهیم» امام باقر علیه السلام فرمود و منظور از «غلام علیم» حضرت اسماعیل فرزند هاجر است

ص: 45

فَلَا تَكُن مِّنَ الْقَنِطِينَ﴾ (1)

قالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام لِلرُّسُلِ: ﴿ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ﴾ بَعْدَ اَلْبِشَارَهِ؟

﴿قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ﴾ (2) قَوْمِ لُوطٍ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْماً فَاسِقِینَ لِنُنْذِرَهُمْ عَذَابَ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ،.

قال أبو جعفر علیه السلام: قال إبراهيم علیه السلام: ﴿ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُواْ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَخِيَنَّهُ، وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ ﴾ (3)، ﴿قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَبِرِينَ ﴾ (4).

فَلَمَّا عَذَّبَهُمْ اَللَّهُ أَرْسَلَ اَللَّهُ إِلَی إِبْرَاهِیمَ رُسُلاً یُبَشِّرُونَهُ بِإِسْحَاقَ وَ یُعَزُّونَهُ بِهَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ

و ذلك قوله: ﴿ وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ﴾ ، ﴿فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ﴾ ، يعني زكيّاً مشويّاً نضيحاً ﴿فَلَمَّا رَءَا أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمِ لُوطٍ * وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ ﴾

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: إِنَّمَا عَنَی سَارَهَ قَائِمَهً فَبَشَّرُوهَا بِإِسْحاقَ ﴿فَبَشَّرْنَهَا بِإِسْحَقَ وَ مِن وَرَاءِ إِسْحَقَ يَعْقُوبَ﴾ ، «فضحكت»، یَعْنِی فَعَجِبَتْ مِنْ قَوْلِهِمْ. (5)

ص: 46


1- سورة الحجر: 54/15 - 55
2- سورة الحجر: 57/15 - 58
3- سورة العنكبوت: 32/29
4- سورة الحجر: 60/15
5- عنه بحار الأنوار: 149/12 ذيل ح 1 أشار إليه، و 170 ح 32 والبرهان في تفسير القرآن: 128/4 ح 10 علل الشرائع: 548/2 ح 4 ( باب - 340 علة تحريم اللواط والسحق) بإسناده عن أبي بصير قال: قلت لأبي جعفر علیه السلام بتفصيل، عنه قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 118 (الباب الخامس في ذكر لوط وذي القرنين) والبحار: 147/12 ح .1.

پس ابراهیم علیه السلام به فرشتگان و رسولان خداوند گفت: «آیا مرا در این سنّ ،پیری به فرزند بشارت می دهید؟! نشانه این بشارت چیست؟ * گفتند: ما تو را به حقّ بشارت داده ایم پس هرگز از لطف خدا نا امید مباش، ابراهیم علیه السلام به رسولان خدا فرمود بعد از بشارتی که به من دادید «ای رسولان! برای چه بسوی من مبعوث شده اید؟»، «گفتند: ما به سوی گروهی مجرم و تبه کار فرستاده شده ایم» که آن ها قوم لوط می باشند آن ها افرادی فاسق هستند، ما آن ها را انذار و عظه می کنیم و (نیز ایشان را از عذاب) پروردگار می.ترسانیم

امام باقر علیه السلام افزود: حضرت ابراهیم علیه السلام به فرشتگان اظهار داشت: «در بین این ،قوم لوط می باشد فرشتگان گفت:ند ما به کسی که در بین آن ها هست آگاه تریم ما او و تمام اهل او را به غیر از همسرش نجات خواهیم داد»، «ما مقدّر کرده ایم که او (همسر لوط) با زشت کاران هلاک شود».

پس موقعی که خداوند آن ها را عذاب ،نمود فرشتگانی را نزد ابراهیم علیه السلام فرستاد تا او را به دنیا آمدن اسحاق بشارت دهند و نسبت به هلاکت قوم لوط تسلیت گویند و آن همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده «و به راستی که رسولان ما برای ابراهیم مژده آوردند و گفتند سلام (ابراهیم در جواب) گفت: سلام» و آنان به حالت ناشناس وارد شده بودند «پس لحظه ای بعد گوساله بریان شده ای را آورد» منظور (از بریان) تزکیه و ذبح شده و کباب و پخته شده بود، «پس چون دید که به آن دست دراز نمی کنند آنان را ناخوش داشت و در دل خود از آنان بیمناک شد گفتند: نترس ما برای (هلاکت) قوم لوط فرستاده شده ایم * (و در همین بین) همسرش که ایستاده بود خندید».

امام باقر علیه السلام افزود: منظور (همسرش) ساره بود که در حضور ایشان ایستاده ، «بود پس او را (به وسیله فرشته ها) به اسحاق و پس از ،اسحاق به یعقوب بشارت دادیم پس همسرش از گفتار و بشارت آنان شگفت زده شد و خندید.

ص: 47

1723 / [46] - وَ فِی رِوَایَهٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ فَضَحِكَتْ ﴾، قَالَ: حَاضَتْ فَعَجِبَتْ مِنْ قَوْلِهِمْ وَ ﴿قَالَتْ يَوَيْلَتَى ءأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَ هَذَا بَعْلِى شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ﴾ - إلى قوله : - ﴿ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ﴾، فَلَمَّا جَاءَتْ إِبْرَاهِیمَ اَلْبِشَارَهُ بِإِسْحَاقَ فَذَهَبَ عَنْهُ اَلرَّوْعُ، وَ أَقْبَلَ یُنَاجِی رَبَّهُ فِی قَوْمِ لُوطٍ وَ یَسْأَلُهُ کَشْفَ اَلْبَلاَءِ عَنْهُمْ، فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿یا إِبْراهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَ إِنَّهُمْ أَتَاهُمْ﴾ عَذَابِی بَعْدَ طُلُوعِ اَلشَّمْسِ مِنْ یَوْمِکَ مَحْتُوماً ﴿غَیْرَ مَرْدُودٍ ﴾ (1)

1724 / [47] - عَنْ أَبِی یَزِیدَ اَلْحَمَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ أَرْبَعَهَ أَمْلاَکٍ بِإِهْلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ کَرُّوبِیلَ،فَمَرُّوا بِإِبْرَاهِیمَ وَ هُمْ مُتَعَمِّمُونَ فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ وَ لَمْ یَعْرِفْهُمْ وَ رَأَی هَیْئَهً حَسَنَهً فَقَالَ لاَ یَخْدُمُ هَؤُلاَءِ إِلاَّ أَنَا بِنَفْسِی وَ کَانَ صَاحِبَ أَضْیَافٍ فَشَوَی لَهُمْ عِجْلاً سَمِیناً حَتَّی أَنْضَجَهُ ثُمَّ قَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ. فَلَمَّا وَضَعَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ﴾ .

وَ رَأی ﴿أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَهً﴾ (2)، فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام حَسَرَ اَلْعِمَامَهَ عَنْ وَجْهِهِ فَعَرَفَهُ إِبْرَاهِیمُ فَقَالَ لَهُ أَنْتَ هُوَ قَالَ نَعَمْ وَ مَرَّتِ اِمْرَأَتُهُ سَارَهُ ﴿فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ یَعْقُوبَ﴾ (3)، قَالَتْ مَا قَالَ اَللَّهُ وَ أَجَابُوهَا بِمَا فِی اَلْکِتَابِ

فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام فِیمَا جِئْتُمْ قَالُوا فِی هَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ فَقَالَ لَهُمْ إِنْ کَانَ فِیهَا مِائَهٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَ تُهْلِکُونَهُمْ؟

ص: 48


1- عنه بحار الأنوار: 149/12 ذيل ح 1 أشار إليه، و 171 ذيل ح 32 ، والبرهان في تفسير القران: 128/4 ذيل ح 10 علل الشرائع ، عنه بحار الأنوار: 149/12 ذيل ح 1.
2- سورة هود: 70/11
3- سورة هود: 71/11

46) - و در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود:

منظور از «فَضَحِكَتْ» این است که خون حیض دید پس (از روی تعجّب) اظهار داشت: «ای بر من آیا من! زایمان می کنم با این که پیرزن شده ام و این هم شوهرم است که پیر مردی بزرگ می باشد همانا این مطلب چیز عجیبی است»- تا -«به درستی که خداوند ستودنی و بزرگوار است».

و هنگامی که به ابراهیم علیه السلام بشارت به دنیا آمدن اسحاق را دادند، وحشت و ترسی که داشت از بین رفت و شروع کرد درباره قوم لوط با خدای خود مناجات کند و درخواست نماید که عذاب را از آن ها بر طرف گرداند، که خداوند متعال فرمود: «ای ابراهیم! از این مطلب چشم پوشی کن به درستی که امر پروردگارت آمده است و بر ایشان عذاب وارد می شود و برگشتی در آن نیست»، عذاب من همین روزی که در آن بعد از طلوع خورشید حتماً واقع خواهد شد.

47)- از ابو یزید حمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند متعال برای نابود کردن قوم لوط چهار فرشته را به نام های جبرئیل ،میکائیل اسرافیل و کروبیل علیهم السلام فرستاد آنان در حالی که داشتند بر حضرت ابراهیم علیه السلام گذر کردند و به او سلام نمودند و عمامه بر سر ابراهیم آنان را نشناخت ولی متوجه شد که نیکویی در چهره ایشان آشکار است لذا پیش خود چنین گفت: خدمت به ایشان را به غیر از من شایسته نیست.

و ابراهیم مهمان دوست بود پس گوساله فربهی را برای آنان بریان کرد تا پخته شد و آن را پیش روی ایشان قرار داد هنگامی که گوساله بریان شده را در برابر آنان گذاشت «دید که دست آنان به گوساله دراز نمی شود پس آنان را ناشناس تشخیص داد و هراسی از آنان در دلش افتاد». جبرئیل که چنین ،دید عمّامه اش را از سر و چهره خود برداشت و ابراهیم او را شناخت و گفت: آیا تو همان هستی؟

جبرئیل گفت آری در همین بین ساره همسر ابراهیم از پیش روی آنان گذشت «پس ، ما او را به آمدن اسحاق بشارت دادیم و به دنبال اسحاق نیز به یعقوب بشارتش دادیم»، پس ساره همان سخنی را که خدای عزّ و جلّ از او نقل کرده است گفت و آنان همان پاسخی را به وی دادند که در کتاب عزیز (قرآن) آمده است. ابراهیم علیه السلام به آنان هم گفت: برای چه آمده اید؟ فرشتگان پاسخ دادند برای نابود کردن قوم لوط آمده ایم ابراهیم به آنان گفت اگر در میان آن ها صد مؤمن یافت شود باز هم آن ها را نابود خواهید کرد؟

ص: 49

فقال له جبرئيل علیه السلام: لَا قَالَ فَإِنْ كَانُوا خَمْسِینَ؟

قَالَ لَا قَالَ فَإِنْ كَانُوا ثَلَاثِين؟

قَالَ لَا قَالَ فَإِنْ كَانُوا عِشْرِين؟

قَالَ لَا قَالَ فَإِنْ كَانُوا عَشَراً؟

قَالَ لَا قَالَ فَإِنْ كَانُوا خَمْسَة؟

قَالَ لَا قَالَ فَإِنْ كَانُوا وَاحِداً ؟

قَالَ لَا، ﴿قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ، وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَبِرِينَ﴾، ثمّ مضوا.

قال: و قَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (1) لا أَعْلَمُ هَذَا اَلْقَوْلَ إِلاَّ وَ هُوَ یَسْتَبْقِیهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالى: ﴿ يُجَدِلُنَا فِي قَوْمٍ لُوطٍ ﴾ (2)

1725 / [48] - عن عَبْدُ اَللَّهِ بْنِ أَبِی هِلَالٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : مِثْلَهُ.

وَ زَادَ فِیهِ: فَقَالَ کُلُوا فَقَالُوا: إِنَّا لاَ نَأْکُلُ حَتَّی تُخْبِرَنَا مَا ثَمَنُهُ؟

فَقَالَ: إِذَا أَکَلْتُمْ فَقُولُوا: بِاسْمِ اَللَّهِ، وَ إِذَا فَرَغْتُمْ فَقُولُوا: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ،

قَالَ: فَالْتَفَتَ جَبْرَئِیلُ إِلَی أَصْحَابِهِ وَ کَانُوا أَرْبَعَهً رَئِیسُهُمْ جَبْرَئِیلُ.

فَقَالَ حَقُّ للهِ أَنْ یَتَّخِذَ هَذَا خَلِیلاً (3)

ص: 50


1- قال العلامة المجلسي رحمه الله بعد نقل الحديث : المراد منه الحسن بن علىّ بن الفضّال
2- عنه بحار الأنوار: 168/12 ،25 ، والبرهان في تفسير القرآن: 129/4 ح 11. الكافي: 546/5 6، ح 6 و 327/8 ح 505 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة: 330/20 ح 25748
3- عنه بحار الأنوار: 168/12 ح 26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 129/4 ذيل ح .11. علل الشرائع: 35/1 ح 6 ( باب - 32 العلّة التي من أجلها اتخذ الله إبراهيم خليلاً)، عنه وسائل الشيعة: 355/24 ح 30762 ، والبحار: 5/12 ح ،12، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 109 ح 105 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 96 ( الفصل الأول في علة تسميته و فضائله).

جبرئیل جواب داد: خیر ابراهیم گفت: اگر پنجاه نفر باشند، چه طور؟

جبرئیل جواب داد: خیر ابراهیم گفت: اگر سی نفر باشند، چه طور؟

جبرئیل جواب داد: خیر ابراهیم گفت اگر بیست نفر باشند، چه طور؟

جبرئیل جواب داد: خیر ابراهیم گفت اگر ده نفر باشند، چه طور؟

جبرئیل جواب داد: خیر ابراهیم گفت اگر پنج نفر باشند، چه طور؟

جبرئیل جواب داد: خیر ابراهیم گفت: اگر یک نفر باشد چه طور؟

جبرئیل جواب داد: خیر در این هنگام ابراهیم اظهار داشت: «لوط که در میان آن ها است» در جواب گفتند: «ما به کسی که در بین آن ها می باشد ،آگاهیم ما او و تمام اهل او را به غیر از ،همسرش نجات خواهیم داد ولی همسرش از هلاک شوندگان خواهد بود» سپس برخاستند و رفتند

و حسن بن علی (بن فضّال) گفته است: من برای این مطلب وجهی و دلیلی ،نمی بینم مگر آن که او از آنان درخواست مهلت می کرده همچنان که خداوند می فرماید: (ابراهیم) «با ما دربارۀ قوم لوط مجادله می نماید».

48) - از عبد الله بن ابی هلال از امام صادق علیه السلام مانند همان را روایت کرده و در ادامه افزوده است:

(امام صادق علیه السلام فرمود:) پس (ابراهیم علیه السلام) به آنان گفت: میل نمایید.

گفت:ند ما نمی خوریم مگر آن که بگویی که قیمت آن چه قدر است؟

گفت: هنگامی که مشغول خوردن گشتید بگویید: «بسم الله» و چون فارغ شدید بگویید: «الحمد لله».

پس جبرئیل علیه السلام به همراهان خود- که چهار نفر بودند و جبرئیل رئیس آنان بود - خطاب کرد و گفت حقّ است که خداوند این (شخص) را به عنوان خلیل خود برگزیند.

ص: 51

1726 / [49] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام [يقول:] ﴿جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ﴾ (1)؟

قال: مشوياً نضيحاً (2)

1727 / [50] - عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّهَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: أَوْحَی اَللَّهُ إِلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ سَیُولَدُ لَکَ فَقَالَ لِسَارَهَ فَقَالَتْ: ﴿ ءأَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ﴾؟ (3)

فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّهَا سَتَلِدُ وَ یُعَذَّبُ أَوْلاَدُهَا أَرْبَعَمِائَهِ سَنَهٍ بِرَدِّهَا اَلْکَلاَمَ عَلَیَّ.

قَالَ فَلَمَّا طَالَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ اَلْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَی اَللَّهِ تَعَالَی أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی مُوسَی وَ هَارُونَ علیهما السلام یُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَهَ سَنَهٍ قَالَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اَللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذَا لَمْ تَکُونُوا فَإِنَّ اَلْأَمْرَ یَنْتَهِی إِلَی مُنْتَهَاهُ (4)

1728 / [51] - عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ،

قَالَ: إِنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَرَّ بِقَوْمٍ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ فَقَالُوا وَ عَلَیْکُمُ اَلسَّلاَمُ وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ فَقَالَ لَهُمْ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ تُجَاوِزُوا بِنَا مَا قَالَتِ اَلْأَنْبِیَاءُ لِأَبِینَا إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّمَا قَالُوا: ﴿رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ اَلْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ﴾.

وَ رَوَی اَلْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ : مِثْلَهُ غَیْرَ أَنَّهُ قَالَ مَا قَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ لِأَبِینَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ (5)

ص: 52


1- سورة هود: 69/11
2- سورة هود: 69/11
3- سورة هود: 73/11
4- عنه بحار الأنوار: 118/4 ح 50 ، و 140/13 ح 57 ، و 131/52 34، والبرهان في تفسير القرآن: 4/ 130 ح ،13، و مستدرك الوسائل: 239/5 ح 5773
5- عنه بحار الأنوار: 11/76 ح 44 والبرهان في تفسير القرآن: 130/4 ح 14 ، و نور الثقلين: 386/2 ح 173، ومستدرك الوسائل: 368/8 ح 9698 الكافي: 472/2 4 ح 13 ، عنه وسائل الشيعة: 70/12 ح 15667 ، والبرهان في تفسير القرآن: 130/4 ح 15.

49)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «آورد گوساله ای حنیذ را»، سؤال کردم؟ فرمود کباب و پخته شده بود.

50) - از فضل بن ابی قرّه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود خداوند به ابراهیم علیه السلام وحی نمود به زودی فرزندی برایت متولد می شود پس او این مطلب را به (همسرش) ساره ،گفت لذا (با حالت تعجّب) گفت: «آیا من با این پیری زایمان می کنم!؟»

خداوند متعال به او وحی فرستاد همسرت زایمان می کند و فرزندان او به مدت چهار صد سال (از اُمّت های خود) عذاب و سختی می بینند به خاطر آن که او کلام مرا بر من باز گردانید.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: چون بر بنی اسرائیل ،عذاب طولانی و سخت شد به درگاه خداوند به مدت چهل روز شیون و گریه کردند تا آن که خداوند به موسی و هارون علیهما السلام و حی:نمود او آن ها را از (شرّ) فرعون نجات می دهد پس (به خاطر آن شیون ها و گریه ها) صد و هفتاد سال از عذاب آن ها کاسته شد.

(راوی) گوید و امام صادق علیه السلام افزود: شما (شیعیان نیز) همچنین هستید، اگر همان رفتار را انجام دهید خداوند بر ما (اهل بیت رسالت) گشایش ایجاد می کند (و شما در امنیت کامل خواهید بود) و گرنه برنامه تا آخر (به همین شیوه) باید سپری گردد.

51)- از ابو عُبیده روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود به درستی که امام علی بن ابی طالب علیه السلام بر گروهی مرور کرد و به آنان سلام ،نمود آن ها در جواب گفت:ند سلام و رحمت و برکات و مغفرت و رضوان خداوند بر شما باد پس امام علی علیه السلام فرمود: بیش از آن چه که پیامبران الهی برای پدر ما ابراهیم علیه السلام ، گفته اند ،نگویید، آنان گفتند: «رحمت و برکات خداوند بر شما اهل بیت ارزانی ،باد که خداوند ستودنی و بزرگوار است».

و حسن بن محمّد مانند این حدیث را روایت کرده است ولی در آخر آن آورده که حضرت فرمود: آن چه که فرشته های الهی برای پدر ما ابراهیم علیه السلام گفته اند.

ص: 53

1729 / [52] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَعَلِيمٌ أَوَّهُ مُّنِيبٌ ﴾، قال: دَعَاء.

عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مِثْلَهُ (1)

1730 / [53] - عنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ جَادَلَ فِی قَوْمِ لُوطٍ ، وَ قَالَ: ﴿إِنَّ فِیها لُوطاً قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِیها﴾ (2) فَزَادَهُ إِبْرَاهِیمُ، فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: ﴿یا إِبْراهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَ إِنَّهُمْ آتِیهِمْ عَذابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ جَاءَهُ, قَوْمُهُ، يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِن قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَقَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِيَ أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ﴾ ﴿78﴾ قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقِّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ﴾ ﴿79﴾ قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ ءَاوِى إِلَىٰ رُكْنٍ شَدِيدٍ ﴿80 ﴾ قَالُواْ يَلُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعِ مِّنَ الَّيْلِ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ﴾ ﴿81﴾

ص: 54


1- عنه بحار الأنوار: 12/12 ح 32 ، والبرهان في تفسير القرآن: 130/4 ح ،16، ونور الثقلين: 387/2 ح 174 الكافي: 33/2 ح 1 عنه البرهان 130/4 ح ،17 ، دعائم الإسلام: 166/1 (ذكر الدعاء بعد ، الصلاة)، عنه البحار 325/85 ذيل ح 20 ، و مستدرك الوسائل: 167/5 ح 5579
2- سوره عنکبوت: 32/29
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 131/4 ح 18.

52)- از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به درستی که ابراهیم بردبار، رئوف و فرمان بردار است» فرمود: (منظور از آن) بسیار دعاکننده است.

از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم از امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام، مانند آن را روایت کرده است.

53)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمودند: حضرت ابراهیم علیه السلام ما درباره قوم لوط (با فرشته های الهی) مجادله کرد و گفت: «در بین این قوم لوط می باشد! فرشتگان گفت:ند ما به کسی که در بین آن ها می باشد آگاهیم» و (چون او بر گفته خود اصرار داشت) جبرائیل علیه السلام گفت: «ای ابراهیم! از این گفتار دست بکش به درستی که دستور پروردگارت صادر شده است و عذاب بر آن ها وارد می شود که برگشتی هم ندارد».

فرمایش خداوند متعال: و قوم او شتابان نزدش آمدند و آنان پیش از این هم مرتکب کارهای زشت می شدند لوط گفت ای قوم من این ها دختران من (در اختیار شما) هستند و برای شما پاکیزه تر می باشند پس از خدا بترسید و مرا در برابر مهمانان من خجالت زده نکنید آیا مرد خردمندی در میان شما نیست؟ (78) گفت:ند تو خود می دانی که ما را به دختران تو نیازی نیست و نیز می دانی که ما چه می خواهیم (79) لوط گفت: ای کاش در برابر شما قدرتی می داشتم یا می توانستم به تکیه گاهی ،استوار پناه ببرم (80) (میهمانان) گفتند ای لوط ما رسولان پروردگار تو هستیم این افراد هرگز به تو دست نخواهند یافت و چون پاسی از شب ،بگذرد خانواده خود را بیرون ببر و هیچ یک از شما روی برنگرداند جز زن تو که به او نیز آن چه به آن ها می رسد خواهد رسید. همانا وعده گاه آن ها صبحگاه است آیا صبح نزدیک نیست؟ (81)

ص: 55

1731 / [54] - عَنْ أَبِی یَزِیدَ اَلْحَمَّارِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی بَعَثَ أَرْبَعَهَ أَمْلاَکٍ فِی هَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ : جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ إِسْرَافِیلَ وَ کَرُّوبِیلَ ، فَأَتَوْا لُوطاً وَ هُوَ فِی زِرَاعَهٍ قُرْبَ اَلْقَرْیَهِ، فَسَلَّمُوا عَلَیْهِ وَ هُمْ مُتَعَمِّمُونَ فَلَمَّا رَآهُمْ رَأَی لَهُمْ هَیْئَهً حَسَنَهً، عَلَیْهِمْ ثِیَابٌ بِیضٌ وَ عَمَائِمُ بِیضٌ

فَقَالَ لَهُمُ: اَلْمَنْزِلَ فَقَالُوا نَعَمْ، فَتَقَدَّمَهُمْ وَ مَشَوْا خَلْفَهُ فَنَدِمَ عَلَی عَرْضِهِ اَلْمَنْزِلَ عَلَیْهِمْ، فَقَالَ: أَیَّ شَیْءٍ صَنَعْتُ آتِی بِهِمْ قَوْمِی وَ أَنَا أَعْرِفُهُمْ فَالْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ إِنَّکُمْ: لَتَأْتُونَ شِرَاراً مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ

فَقَالَ الله تعالی لجَبْرَئِیلُ علیه السلام : لاَ تَعْجَلْ عَلَیْهِمْ حَتَّی یَشْهَدَ عَلَیْهِمْ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ، فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام: هَذِهِ وَاحِدَهٌ، ثُمَّ مَضَی سَاعَهً ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ: إِنَّکَ لَتَأْتُونَ شِرَاراً مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ،

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ هَذِهِ اِثْنَتَیْنِ ثُمَّ مَشَی فَلَمَّا بَلَغَ بَابَ اَلْمَدِینَهِ اِلْتَفَتَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ: إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ شِرَاراً مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ، فَقَالَ جَبْرَئِیلُ : هَذِهِ اَلثَّلاَثَهُ، ثُمَّ دَخَلَ وَ دَخَلُوا مَعَهُ حَتَّی دَخَلَ مَنْزِلَهُ، فَلَمَّا رَأَتْهُمُ اِمْرَأَتُهُ رَأَتْ هَیْئَهً حَسَنَهً فَصَعِدَتْ فَوْقَ اَلسَّطْحِ فَصَعِقَتْ فَلَمْ یَسْمَعُوا، فَدَخَّنَتْ فَلَمَّا رَأَوُا اَلدُّخَانَ أَقْبَلُوا یُهْرَعُونَ حَتَّی جَاءُوا إِلَی اَلْبَابِ

فَنَزَلَتِ اَلْمَرْأَهُ إِلَیْهِمْ فَقَالَتْ عِنْدَهُ قَوْمٌ مَا رَأَیْتُ قَوْماً قَطُّ أَحْسَنَ هَیْئَهً مِنْهُمْ، فَجَاءُوا إِلَی اَلْبَابِ لِیَدْخُلُوهَا

فَلَمَّا رَآهُمْ لُوطٌ علیه السلام قَامَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ لَهُمْ: یَا قَوْمِ ﴿فَاتَّقُوا اَللّهَ وَ لا تُخْزُونِ فِی ضَیْفِی أَ لَیْسَ مِنْکُمْ رَجُلٌ رَشِیدٌ ﴾ وَ قَالَ: ﴿هؤُلاءِ بَناتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ ﴾ فَدَعَاهُمْ إِلَی اَلْحَلاَلِ فَقَالُوا ﴿ما لَنا فِی بَناتِکَ مِنْ حَقٍّ وَ إِنَّکَ لَتَعْلَمُ ما نُرِیدُ﴾ قَالَ لَهُمْ ﴿لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّهً أَوْ آوِی إِلی رُکْنٍ شَدِیدٍ﴾

قَالَ: فَقَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام: لَوْ یَعْلَمُ أَیُّ قُوَّهٍ لَهُ.

قَالَ: فَکَابَرُوهُ حَتَّی دَخَلُوا اَلْبَیْتَ فَصَاحَ بِهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام﴾.

ص: 56

54)- از ابو یزید حمار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند برای نابود کردن قوم لوط چهار فرشته به نام جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و کروبیل علیهم السلام ، فرستاد، پس آنان در حالی که عمّامه بر سر داشتند بر لوط علیه السلام وارد شدند و او در کشتزار خود - نزدیک روستا - مشغول کشاورزی بود.

فرشتگان با عمّامه ای که بر سر داشتند به او سلام دادند لوط که آنان را با آن وضع ،دید دعوت کرد تا به منزلش آیند و آنان دعوت او را پذیرفتند لوط جلو افتاد و آنان در پی او به راه افتادند لوط در بین راه از این که ایشان را به منزلش خوانده بود پشیمان شد و با خود گفت عجب کاری کردم اینان را به میان قوم خود می برم با این که آن ها را می شناسم به همین خاطر به ایشان گفت شما نزد بدترین خلق خدا می روید. و خداوند به جبرئیل (قبلاً) گفته بود در عذاب این مردم شتاب نکن تا لوط سه بار به بدی آن ها گواهی دهد پس در این هنگام جبرئیل گفت این یک بار سپس لوط به راه افتاد و اندکی از مسافت را که پیمودند دوباره به ایشان رو کرد و گفت همانا که شما به سوی بدترین مردم خدا می روید جبرئیل گفت: این دو بار لوط به راه افتاد و چون به دروازه شهر رسیدند گفت: به راستی شما به سوی بدترین خلق خدا روانه هستید. جبرئیل گفت: این هم سه بار.

سپس لوط وارد شهر شد و فرشتگان نیز به همراه او وارد شدند زن لوط که آن ها را زیبا یافت بر بام خانه اش رفت و فریاد زد ولی قوم لوط صدای او را نشنیدند، لذا بر بام دودی را بر افروخت و چون مردم دودها را دیدند به سمت خانه لوط دویدند تا به درب منزل او رسیدند در این هنگام زن لوط پایین آمد و گفت: نزد لوط مردمی هستند که هرگز از آن ها زیباتر ندیده ام.

مردم به سوی خانه آمدند تا وارد شوند هنگامی که لوط آن ها را دید به سوی آن ها رفت و گفت ای قوم! «قوای خدا را در پیش گیرید و مرا در پیش مهمانانم رسوا نکنید آیا در بین شما مردی خردمند یافت نمی شود؟» سپس فرمود: «اینان دختران من هستند که برای شما پاکیزه تر می باشند» و آن ها را به حلال و شرعی دعوت کرد (تا دفع شهوت کنند) ولی آن ها گفتند: «تو خودت می دانی که ما را بر دختران تو رغبتی نیست و تو می دانی که ما چه مقصودی داریم» در این موقع او اظهار داشت: «ای کاش من در برابر شما توانایی داشتم و یا از پشتوانه ای قوی و استوار برخوردار می بودم».

جبرئیل علیه السلام گفت ای کاش (لوط) می دانست اکنون چه نیرویی دارد. پس آن قوم بر درب خانه افزونی یافته و فشار آورده تا (به زور) وارد خانه شوند.

ص: 57

فَقَالَ: یَا لُوطُ دَعْهُمْ یَدْخُلُونَ، فَلَمَّا دَخَلُوا أَهْوَی جَبْرَئِیلُ بِإِصْبَعِهِ نَحْوَهُمْ فَذَهَبَتْ أَعْیُنُهُمْ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ﴾ (1)

ثُمَّ نَادَي جَبْرَئِيلُ: ﴿ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعِ مِنَ الَّيْلِ﴾ وَ قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ إِنَّا بُعِثْنَا فِي إِهْلَاكِهِمْ

فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ عَجِّلْ فَقَالَ: ﴿إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ﴾ ؟ فَأَمَرَهُ فَتَحَمَّلَ وَ مَنْ مَعَهُ إِلاَّ اِمْرَأَتَهُ ثُمَّ اِقْتَلَعَهَا- یَعْنِی اَلْمَدِینَهَ - جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِجَنَاحِهِ مِنْ سَبْعِ أَرَضِینَ ثُمَّ رَفَعَهَا حَتَّی سَمِعَ أَهْلُ اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْیَا نُبَاحَ اَلْکِلاَبِ وَ صُرَاخَ اَلدُّیُوکِ ثُمَّ قَلَبَهَا وَ أَمْطَرَ عَلَیْهَا وَ عَلَی مَنْ حَوْلَ اَلْمَدِینَهِ حِجارَهً مِنْ سِجِّیلٍ (2)

1732 / [55] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام لَمَّا أَتَی لُوطاً علیه السلام فِی هَلاَکِ قَوْمِهِ وَ دَخَلُوا عَلَیْهِ ، وَ جَاءَهُ قَوْمُهُ یُهْرَعُونَ إِلَیْهِ قَالَ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَی اَلْبَابِ، ثُمَّ نَاشَدَهُمْ، فَقَالَ: ﴿ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِيَ﴾ ، ﴿قَالُوا أَوَ لَمْ تَنْهَكَ عَن الْعَلَمِينَ﴾ (3)

ثُمَّ عَرَضَ عَلَیْهِمْ بَنَاتِهِ بِنِکَاحٍ، فَقَالُوا: ﴿ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقِّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ ﴾ . قَالَ: فَمَا مِنْکُمْ رَجُلٌ رَشِیدٌ.

قال: فَأَبَوْا، فَقَالَ: ﴿ لَوْ أَنَّ لِى بِكُمْ قُوَّةً أَوْ ءَاوِى إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ﴾.

قَالَ وَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ.

فَقَالَ: لَوْ یَعْلَمُ أَیُّ قُوَّهٍ لَهُ! ثُمَّ دَعَاهُ وَ أَتَاهُ، فَفَتَحُوا اَلْبَابَ وَ دَخَلُوا، فَأَشَارَ جَبْرَئِیلُ

ص: 58


1- سورة القمر: 37/54
2- عنه بحار الأنوار: 169/12 ح 27 ، والبرهان في تفسير القرآن: 131/4 ح 19. تفسير القمّي: 333/1 بتفاوت عنه مستدرك الوسائل: 343/14 16904 ، الكافي : 546/5 ح 6، و 327/8 ح ،505 عنه وسائل الشيعة: 330/20 - 25748 ، والبحار: 256/59 ح 20.
3- سورة الحجر: 70/15

پس جبرئیل فریادی زد و گفت ای لوط بگذار وارد شوند.

موقعی که وارد خانه شدند، جبرئیل انگشت خود را به سوی آن ها اشاره نمود و بینایی آن ها از بین رفت (و دیگر جایی و چیزی را نمی دیدند) و این همان فرمایش خدای عزوجل است که فرموده است: «پس چشمان آن ها را نابینا گردانیدیم». سپس جبرئیل فریادی برآورد و به لوط گفت: «ما رسولان پروردگار تو آن ها به (مهمانان) تو دست نمی یابند پس در قسمتی از شب به همراه خانواده ات (از شهر) بیرون برو» و جبرئیل به لوط اعلام کرد که ما برای هلاکت و نابودی آن ها آمده ایم پس لوط علیه السلام به جبرئیل گفت: شتاب کنید. هستیم

جبرئیل گفت: «وعده گاه آن ها صبحگاه می باشد، آیا صبح نزدیک نیست؟» سپس جبرئیل به او دستور داد تا خود و خانوادهاش - به غیر از همسرش- را بیرون ببرد آن گاه جبرئیل آن شهر را با دو بال خود از هفتمین طبقهٔ زمین برکند و آن قدر بالا برد که اهل آسمان دنیا بانگ سگان و خروسان آن ها را می شنیدند و از همان جا آن شهر را واژگون ساخت و بر آن ها و ساکنانی که در حومه آن شهر ،بودند، سنگ سجیل ببارید

55) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمودند: هنگامی که جبرئیل (به همراه دیگر فرشته ها) برای هلاکت قوم لوط آمدند و بر او وارد شدند، قوم او شتابان به طرف منزلش هجوم آوردند پس لوط علیه السلام دست خود را بر درب خانه نهاد و آن ها را موعظه نمود و فرمود: «تقوای الهی داشته باشید و مرا در مقابل میهمانانم شرمنده نکنید» «گفتند: و آیا ما تو را از جهانیان باز نداشتیم» پس دختران خود را بر آن ها عرضه کرد (که از راه حلال و مشروع از آنان استفاده کنند) ولی نپذیرفتند و گفت:ند: «ما با دخترهای تو کاری نداریم و تو خودت می دانی که چه می خواهیم» گفت: آیا در بین شما مردی رشید (و غیرتمند) وجود ندارد؟

(امام علیه السلام) فرمود: آن ها باز نگشتند (و بر خواسته خویش اصرار ورزیدند) لوط علیه السلام اظهار داشت: «ای کلش در برابر شما قدرتی می داشتم یا می توانستم به تکیه گاهی محکم و استوار پناه برم» و جبرئیل آن ها را نگریست و گفت: اگر او می دانست که چه نیروهایی در کنارش هستند آنان را می خواند و ایشان نیز اجابتش می کردند

ص: 59

بِیَدِهِ فَرَجَعُوا عُمْیَانَ یَلْمَسُونَ اَلْجُدْرَانَ بِأَیْدِیهِمْ، یُعَاهِدُونَ اَللَّهَ لَئِنْ أَصْبَحْنَا لاَ نَسْتَبْقِی أَحَداً مِنْ آلِ لُوطٍ.

الَ: فَلَمَّا قَالَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام : ﴿إِنّا رُسُلُ رَبِّکَ﴾ قَالَ لَهُ لُوطٌ یَا جَبْرَئِیلُ عَجِّلْ، قَالَ: نَعَمْ، ثُمَّ قَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ! عَجِّلْ .

قَالَ: اَلصُّبْحُ مَوْعِدُهُمْ ﴿أَ لَیْسَ اَلصُّبْحُ بِقَرِیبٍ﴾ ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِیلُ : یَا لُوطُ اُخْرُجْ مِنْهَا أَنْتَ وَ وُلْدُکَ حَتَّی تَبْلُغَ مَوْضِعَ کَذَا وَ کَذَا قَالَ یَا جَبْرَئِیلُ إِنَّ حُمُرَاتِی حُمُرَاتٌ ضِعَافٌ قَالَ: اِرْتَحِلْ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَارْتَحَلَ حَتَّی إِذَا کَانَ اَلسَّحَرُ نَزَلَ إِلَیْهَا جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَأَدْخَلَ جَنَاحَهُ تَحْتَهَا، حَتَّی إِذَا اِسْتَقَلَّتْ قَلَبَهَا عَلَیْهِمْ، وَ رَمَی جَبْرَئِیلُ علیهالسلام اَلْمَدِینَهَ بِحِجَارَهٍ مِنْ سِجِّیلٍ، وَ سَمِعَتْ اِمْرَأَهُ لُوطٍ اَلْهَدَّهَ فَهَلَکَتْ مِنْهَا. قَالَ: ﴿هؤُلاءِ بَناتِی هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ﴾

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: عَرَضَ عَلَیْهِمُ اَلتَّزْوِیجَ. (1)

1733 / [56] - عَنْ صَالِحِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ عَاوِى إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ ﴾ قَالَ: قُوَّهَ اَلْقَائِمِ وَ اَلرُّکْنُ اَلشَّدِیدُ اَلثَّلاَثُمِائَهِ وَ ثَلاَثَهَ عَشَرَ أَصْحَابُهُ. (2)

1734 / [ 57] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ إِتْیَانِ اَلرَّجُلِ اَلْمَرْأَهَ مِنْ خَلْفِهَا؟

ص: 60


1- عنه بحار الأنوار: 170/12 ح 29 القطعة الأخيرة، والبرهان في تفسير القرآن: 132/4 ح 20. علل الشرائع: 551/2 ح 6 (باب - 340 علّة تحريم اللواط والسحق) بإسناده عن أبي بصير وغيره عن أحدهما علیهما السلام ، عنه البحار: 160/12 ح 12.
2- عنه بحار الأنوار: 170/12 ح 30 ، والبرهان في تفسير القرآن: 132/4 ح 21. إكمال الدين: 673/22 ح 27 بإسناده عن أبي بصير قال: قال أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 327/52 ح 44.

در نهایت آن ها در را گشودند و داخل شدند و جبرئیل با دست خود به آن ها اشاره ای نمود و همگی نابینا شدند، به ناچار دست به دیوار می کشیدند تا راه نجاتی پیدا کنند و با خداوند عهد می کردند اگر صبح شود یک نفر از خاندان لوط را باقی نخواهیم گذاشت.

(امام علیه السلام) فرمود: پس موقعی که جبرئیل علیه السلام گفت: «ما رسولان و فرستادگان پروردگار تو هستیم» لوط اظهار داشت ای جبرئیل! (در عذاب آن ها) شتاب کن گفت: بله سپس دوباره لوط فرمود عجله کن.

جبرئیل گفت: وعده گاه آن ها صبحگاهان می باشد، «آیا صبح نزدیک نیست؟» جبرئیل گفت ای !لوط تو با فرزندانت از شهر بیرون روید تا به فلان محل برسید، نوح گفت: حُمره ها (بادهای سرخ) و عذاب های آتشین ما چندین برابر است سریع حرکت کن و از این جا برو؛ پس لوط حرکت کرد و رفت.

چون وقت سحر شد جبرئیل علیه السلام بر شهر فرود آمد و بال خود را زیر آن محل قرار داد و بالا ،برد سپس آن را بر اهالیش واژگون کرد و آن جا را به وسیله سنگ های ،سجیل سنگ باران نمود.

و هنگامی که همسر لوط صدای لرزش و غرش را شنید به هلاکت رسید و نوح گفته بود: این دختران من برای شما پاکیزه ترند امام صادق علیه السلام فرمود: او به آنان پیشنهاد ازدواج داده بود.

56)- از صالح بن سعد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام منظور از فرمایش خداوند متعال: «ای کاش در برابر شما دارای قدرت بودم یا به نیروی شدیدی پناه می بردم» نیرو و توان حضرت قائم علیه السلام می باشد و منظور از «رکن ،شدید» 313 نفر اصحاب آن حضرت هستند.

57) - از حسین بن على بن يقطين روايت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام در مورد استفاده و استمتاع مرد با زن از پشت سؤال کردم؟

ص: 61

قَالَ أَحَلَّتْهَا آیَهٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَوْلُ لُوطٍ علیه السلام : ﴿هَؤُلَاءِ بَنَاتِى هُنَّ أَطْهَرُ لَکُمْ﴾ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهُمْ لَیْسَ اَلْفَرْجَ یُرِیدُونَ (1)

1735 [58]- عَنْ أَبِی حَمْزَهَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ::

أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَأَلَ جَبْرَئِیلَ علیه السلام: کَیْفَ کَانَ مَهْلِکُ قَوْمِ لُوطٍ؟

فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ، إِنَّ قَوْمَ لُوطٍ کَانُوا أَهْلَ قَرْیَهٍ لاَ یَتَنَظَّفُونَ مِنَ اَلْغَائِطِ ، وَ لاَ یَتَطَهَّرُونَ مِنَ اَلْجَنَابَهِ، بُخَلاَءَ أَشِحَّاءَ عَلَی اَلطَّعَامِ، وَ إِنَّ لُوطاً لَبِثَ فِیهِمْ ثَلاَثِینَ سَنَهً، وَ إِنَّمَا کَانَ نَازِلاً عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یَکُنْ مِنْهُمْ، وَ لاَ عَشِیرَهَ لَهُ فِیهِمْ وَ لاَ قَوْمَ، وَ إِنَّهُ دَعَاهُمْ إِلَی اَلْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ اِتِّبَاعِهِ، وَ کَانَ یَنْهَاهُمْ عَنِ اَلْفَوَاحِشِ، وَ یَحُثُّهُمْ عَلَی طَاعَهِ اَللَّهِ فَلَمْ یُجِیبُوهُ، وَ لَمْ یَتَّبِعُوهُ. وَ إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا هَمَّ بِعَذَابِهِمْ بَعَثَ إِلَیْهِمْ رُسُلاً مُنْذِرِینَ عُذْراً وَ نُذْراً، فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ أَمْرِهِ بَعَثَ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ مَلاَئِکَهً لِیُخْرِجُوا مَنْ کَانَ فِی قَرْیَتِهِمْ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ.

فَمَا وَجَدُوا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ فَأَخْرَجُوهُمْ مِنْهَا، وَ قَالُوا لِلُوطٍ علیه السلام: فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ فِی هَذِهِ اَللَّیْلَهِ ﴿بِقِطْعٍ مِنَ اَللَّیْلِ وَ اِتَّبِعْ أَدْبارَهُمْ وَ لا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ وَ اُمْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ﴾ (2)

قَالَ: فَلَمَّا اِنْتَصَفَ اَللَّیْلُ سَارَ لُوطٌ علیه السلام بِبَنَاتِهِ، وَ تَوَلَّتِ اِمْرَأَتُهُ مُدْبِرَهً فَانْطَلَقَتْ إِلَی قَوْمِهَا تَسْعَی بِلُوطٍ ، وَ تُخْبِرُهُمْ أَنَّ لُوطاً قَدْ سَارَ بِبَنَاتِهِ. وَ إِنِّی نُودِیتُ مِنْ تِلْقَاءِ اَلْعَرْشِ لَمَّا طَلَعَ اَلْفَجْرُ: یَا جَبْرَئِیلُ، حَقَّ اَلْقَوْلُ مِنَ اَللَّهِ بِحَتْمِ عَذَابِ قَوْمِ لُوطٍ

ص: 62


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 132/4 ح 22 ونور الثقلين 387/2 ذيل ح 176، و مستدرك الوسائل: 232/14 ح 16581. تهذيب الأحكام 414/7 ح 31 بإسناده عن موسى بن عبد الملك، عن رجل قال: سألت أبا الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار: 243/3 ح 3، عنهما وسائل الشيعة 146/20ح ،25261 ، عوالي اللثالي: 41/4 ح ،142 ، بإسناده عن حفص بن سوقة، عمّن أخبره عن أبي عبدالله علیه السلام.
2- سورة الحجر: 65/15

فرمود: یک آیه در کتاب خداوند – از قول لوط علیه السلام- هست که آن را حلال نموده و آن آیه این است: «این ها دختران من هستند که این ها برای شما پاک تر می باشند» و حضرت لوط می دانست که آن ها استمتاع از طریق عورت و فرج را نمی خواهند.

58)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله از جبرئیل پرسید: هلاکت قوم لوط به چه کیفیتی بود؟

جبرئيل علیه السلام عرض کرد ای محمّد قوم لوط از قریه ای بودند که آن ها مخرج غایط خود را تمیز نمی کردند و نیز غسل جنابت انجام نمی دادند، آن ها افرادی بخیل و حریص بر طعام بودند و لوط سی سال در بین آن ها بود و او بر آن ها وارد شد ولی از آن ها ،نبود عشیره و خویشاوندی در بین آن ها نداشت و پیوسته ایشان را به خدا و ایمان به او و پیروی از احکام و دستوراتش دعوت می کرد و از انجام کارهای فحشا و ناشایست بازشان می داشت و آن ها را بر طاعت خدا وادار می کرد ولی آنان او را اجابت نمی کردند و از (حق تعالی) اطاعت نمی نمودند.

و هنگامی که خداوند خواست آن ها را عذاب ،کند رسولانی را - که حجّت و بیم دهنده بودند - فرستاد تا آن ها را از کردار قبیح و زشتی که مرتکب می شدند، بازشان دارند ولی آن ها همچنان به سرکشی و طغیان خود ادامه دادند و چون آن قوم امر و فرمان پروردگار را اطاعت نکرده و سرپیچی می نمودند، خداوند فرشتگانی را به سوی آن قوم فرستاد تا مؤمنین را از قریه آن ها بیرون کنند.

پس آنان غیر از یک خانواده از مسلمین و مؤمنین کسی دیگر در میان آن ها ،نیافتند لذا ،فرشتگان آن خانواده را بیرون برده و فرشتگان به لوط عرضه داشتند در دل شب با اهل خود از این قریه خارج شو «در مقداری از شب حرکت کنید و دنبالشان بروید و کسی از شما برنگردد و به همان مقصدی که مأمور به آن جا شده اید بروید». چون نیمه شب فرا رسید لوط به همراه دختران خود حرکت کرد ولی همسرش برگشت و به خویشاوندانش خبر داد که لوط دخترانش را از قریه خارج کرده است.

ص: 63

اَلْیَوْمَ فَاهْبِطْ إِلَی قَرْیَهِ قَوْمِ لُوطٍ وَ مَا حَوَتْ، فَاقْلَعْهَا مِنْ تَحْتِ سَبْعِ أَرَضِینَ ثُمَّ اعْرُجْ بِهَا إِلَی اَلسَّمَاءِ فَأَوْقِفْهَا حَتَّی یَأْتِیکَ أَمْرُ اَلْجَبَّارِ ثُمَّ قَلِّبْهَا وَ دَعْ مِنْهَا آیَهً بَیِّنَهً- مَنْزِلَ لُوطٍ- عِبْرَهً لِلسَّیَّارَهِ

فَهَبَطْتُ عَلَی أَهْلِ اَلْقَرْیَهِ اَلظَّالِمِینَ فَضَرَبْتُ بِجَنَاحِیَ اَلْأَیْمَنِ عَلَی مَا حَوَی عَلَیْهِ شَرْقُهَا، وَ ضَرَبْتُ بِجَنَاحِیَ اَلْأَیْسَرِ عَلَی مَا حَوَی غَرْبُهَا، فَاقْتَلَعْتُهَا یَا مُحَمَّدُ مِنْ تَحْتِ سَبْعِ أَرَضِینَ إِلاَّ مَنْزِلَ لُوطٍ آیَهً لِلسَّیَّارَهْ، ثُمَّ عَرَجْتُ بِهَا فِی جَوَافِی جَنَاحَیَّ إِلَی اَلسَّمَاءِ حَتَّی أَوْقَفْتُهَا حَیْثُ یَسْمَعُ أَهْلُ اَلسَّمَاءِ زُقَاءَ دُیُوکِهَا وَ نُبَاحَ کِلاَبِهَا فَلَمَّا أَنْ طَلَعَتِ اَلشَّمْسُ نُودِیتُ مِنْ تِلْقَاءِ اَلْعَرْشِ: یَا جَبْرَئِیلُ اِقْلِبِ اَلْقَرْیَهَ عَلَی اَلْقَوْمِ اَلْمُجْرِمِینَ، فَقَلَبْتُهَا عَلَیْهِمْ حَتَّی صَارَ أَسْفَلُهَا أَعْلاَهَا، وَ أَمْطَرَ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ ِجارَهً مِنْ سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ مُسَوَّمَهً عِنْدَ رَبِّکَ وَ ما هِیَ یَا مُحَمَّدُ مِنَ اَلظّالِمِینَ مِنْ أُمَّتِکَ بِبَعِیدٍ

قَالَ: فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ: یَا جَبْرَئِیلُ وَ أَیْنَ کَانَتْ قَرْیَتُهُمْ مِنْ اَلْبِلاَدِ؟

قَالَ: کَانَ مَوْضِعُ قَرْیَتِهِمْ إِذْ ذَلِکَ فِی مَوْضِعِ اَلْحِیرَهِ ، وَ بُحَیْرَهِ اَلطَّبَرِیَّهِ اَلْیَوْمَ، وَ فِی نَوَاحِی اَلشَّامِ ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَا جَبْرَائِیلُ أَ رَأَیْتَ حَیْثُ قَلَبْتَهَا عَلَیْهِمْ فِی أَیِّ مَوْضِعِ اَلْأَرْضِ وَقَعَتِ اَلْقَرْیَهُ وَ أَهْلُهَا؟

فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ! وَقَعَتْ فِیمَا بَیْنَ اَلشَّامِ إِلَی مِصْرَ فَصَارَتْ تِلاَلاً [تُلُولاً] فِی اَلْبَحْرِ (1)

1736 / [59] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿إنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعِ مِنَ اليْل - مظلماً - ﴾، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هَکَذَا قِرَاءَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (2)

ص: 64


1- عنه بحار الأنوار: 153/12 ذيل ح 7 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 133/4 ح 23. علل الشرائع : 550/2 ح 5 (باب - 340 علّة تحريم اللواط والسحق)، عنه البحار: 152/12 ح 7 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 117 (الباب الخامس في ذكر لوط وذي القرنين).
2- عنه بحار الأنوار: 170/12 ح 31 ، والبرهان في تفسير القرآن: 134/4 ح 24، و نور الثقلين: 388/2 ح 181

(سپس جبرئیل علیه السلام افزود:) موقعی که صبح دمید از بالای عرش به من ندا رسید ای جبرئیل امروز عذاب قوم لوط از طرف خداوند حتمی شد پس به نزد قوم لوط وارد شو و قریه ایشان و اطراف آن را از زیر هفت طبقه زمین ریشه کن نما و آن را به آسمان بالا ببر سپس آن را نگه دار تا امر خالق جبّار فرا رسد و به تو فرمان دهد تا آن را واژگون ،گردانی ولی باید منزل لوط را از جا نکنی و به منظور عبرت برای عبور کنندگان بر جای خود (سالم) گذاری.

پس من بر زمین فرود آمدم و خود را به قریه ستمگران رسانده، سپس بال راستم را بر اطراف شرقی آن قریه زده و بعد بال چپ خود را بر مغرب آن زدم و شهر را با اطرافش از ریشه کندم و فقط منزل لوط را برای عبرت عابرین بر جای خود گذاردم پس - ای محمّد - آن شهر را به پشت بال هایم نگه داشته به حدی که اهل آسمان بانگ خروس ها و زوزه سگ های شهر را می شنیدند و هنگام طلوع آفتاب در بامداد از عرش به من ندا :رسید ای جبرئیل شهر را بر اهل معصیت کار ،آن واژگون گردان پس شهر را به طوری واژگون کردم که زیر آن بالا و بالای آن زیر قرار گرفت و بعد از آن خداوند بر آن ها سنگ های بلا که به امر خدا نشان دار و معین ،بود بر سر آن ها بارید البته ای محمّد این گونه بلا و هلاکت نیز از ستمگران امت تو دور نخواهد بود.

(امام باقر علیه السلام) افزود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل! قریۀ آن ها از کدام بلاد و نواحی بود؟ جبرئیل عرض کرد جای قریه آن ها در مکانی از بحیره بود و امروزه به آن طبریه گفته می شود و آن در نواحی شام قرار داشت.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل موقعی که شهر را بر ایشان واژگون نمودی در کدام نقطه زمین با اهلش پایین آمد؟ عرض کرد: ای محمّد! بین دریای شام و سرزمین مصر افتاد و در درون دریا غرق گردید

59)- از علی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا ما رسولان پروردگار تو هستیم آن ها به تو دست پیدا نمی کنند پس در ساعتی از شب - در حال تاریکی - با خانواده ات بیرون برو» فرمود: قرائت امیر المؤمنین علیه السلام چنین می باشد (که کلمۀ «مُظْلِمًا»، برای توضیح ،آمده که در مقداری از شب تاریک واقع شده است).

ص: 65

قوله تعالى: ﴿فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَلِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ ﴿82﴾ مُّسَوَّمَةٌ عِندَ رَبِّكَ وَ مَا هِيَ مِنَ الظَّلِمِينَ بَعِيدٍ ﴿ 83 ﴾ وَ إلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شعَيْبًا قَالَ يَنقَوْم اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهِ غَيْرُهُ، وَلَا تَنقُصُوا الْمِكْيَالَ وَ الْمِيزَانَ إِنّى أَرَدْكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ﴾ ﴿84﴾

1737 / [60] - عَنْ مَیْمُونٍ اَللَّبَّانِ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَرَأَ عِنْدَهُ آیَاتٍ مِنْ هُودٍ فَلَمَّا، بَلغ: ﴿ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيل مَّنضُودٍ * مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَ مَا هِيَ مِنَ الظَّلِمِينَ بِبَعِيدٍ ﴾ ، فَقَالَ : مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَی اللِّوَاطِ ، لَمْ یَمُتْ حَتّی یَرْمِیَهُ اللّهُ بِحَجَرٍ مِنْ تِلْکَ الْحِجَارَةِ ، تَکُونُ فِیهِ مَنِیَّتُهُ، وَ لاَ یَرَاهُ أَحَدٌ﴾ (1)

1738 / [61] - عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ (2)، عن أبيه علیهما السلام، قال :

قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله: لَمَّا عَمِلَ قَوْمُ لُوطٍ مَا عَمِلُوا، بَکَتِ اَلْأَرْضُ إِلَی رَبِّهَا حَتَّی بَلَغَتْ دُمُوعُهَا إِلَی اَلسَّمَاءِ، وَ بَکَتِ اَلسَّمَاءُ حَتَّی بَلَغَتْ دُمُوعُهَا اَلْعَرْشَ، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ أَنِ اِحْصِبِیهِمْ وَ أَوْحَی إِلَی اَلْأَرْضِ أَنِ اِخْسِفِی بِهِمْ. (3)

ص: 66


1- عنه بحار الأنوار: 72/79 ح 25 والبرهان في تفسير القرآن: 134/4 ح 25، ومستدرك الوسائل: 343/14 ذيل ح 16903 أشار إليه. فسير القمّي: 336/1 ، عنه مستدرك الوسائل : 343/14 ح 16903 ، الكافي: 548/5 ح 9، عنه وسائل الشيعة: 331/20 ح 25750
2- في المطبوع لمكتبة العلمية الإسلامية: عن أبي جعفر، عن أبيه علیه السلام
3- عنه بحار الأنوار: 72/79 ح 26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 134/4 ح 26. المحاسن: 110/1 ح 102 (باب- 50 في عقاب اللواط) بإسناده عن إسماعيل بن مسلم عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 332/20 ح 25753 ، ثواب الأعمال: 264 (عقاب ح اللوطي والذي يمكّن من نفسه)، عنه البحار: 167/12 ح 22، وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 139 (الباب السابع في قصص لوط علیه السلام و قومه).

فرمایش خداوند متعال پس هنگامی که فرمان ما ،فرارسید آن جا را زیر و زبر کردیم و بر آن ،شهر بارانی از سنگ هایی از سجیل پی در پی فرو باریدیم (82) که بر آن ها نشانی نزد پروردگارت بود و چنین عذابی از ستمکاران دور نیست (83) و به سوی (اهالی شهر) ،مدین برادرشان شعیب را فرستادیم او گفت ای قوم من خدای یکتا را بپرستید که شما را هیچ خدایی جز او نیست و در پیمانه و ترازو نقصان نگذارید، اینک شما را در نعمت می بینم و از آن روزی که عذابش شما را فراگیرد بیمناک هستم (84)

60)- از میمون لبان روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که (شخصی) تعدادی از آیات سوره «هود» را قرائت کرد پس موقعی که رسید به «و بر آن ها سنگ هایی از سجیل پی در پی باراندیم * که در پیشگاه پروردگارت علامت گذاری شده بود و چنین عذابی از ستمگران دور نیست» حضرت فرمود:

کسی که اصرار بر انجام لواط داشته باشد نمی میرد مگر آن که خداوند سنگی از آن سنگ هایی که بر قوم لوط فرود آورد بر او نیز فرود می آورد که مرگ و هلاکت او به وسیله آن (سنگ) می باشد ولی کسی آن (سنگ) را نمی بیند.

61) - از سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرموده است: بعد از آن که قوم لوط آن اعمال (ناشایست) را مرتکب شدند زمین به درگاه خداوند ،گریست به طوری که اشک (و ناله) آن به آسمان رسید و آسمان نیز گریان شد تا جایی که اشک (و ناله) آن به عرش رسید.

پس خداوند به آسمان وحی نمود بر آن ها سنگ ببار و به زمین وحی نمود: آن ها را در خود فرو ببر

ص: 67

1739 / [62] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قول الله تعالى: ﴿إِنّى أَرَنكُم بِخَيْرِ﴾ ، قَالَ: کَانَ سِعْرُهُمْ رَخِیصاً (1)

قوله تعالى: ﴿وَ يَقَوْم اعْمَلُواْ عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَمِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَ مَنْ هُوَ كَذِبٌ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ﴾ ﴿93﴾

1740 / [63] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اِنْتِظَارِ اَلْفَرَجِ؟

فَقَالَ: أَ وَ لَیْسَ تَعْلَمُ أَنَّ اِنْتِظَارَ اَلْفَرَجِ مِنَ اَلْفَرَجِ؟ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿وَ اِرْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿ ذَلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَى نَقُصُّهُ، عَلَيْكَ مِنْهَا فَابِمٌ وَ حَصِيدٌ﴾ ﴿100﴾

1741 / [64] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قرأ: ﴿ فَمِنْهَا قَائِماً وَ حَصِیداً﴾ بِالنَّصْبِ، ثُمَّ قَالَ: یَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، لاَ یَکُونُ حَصِیداً إِلاَّ بِالْحَدِیدِ (3)

1742 / [65] - و في رواية أخرى: فمِنْهَا قَائِمٌ وَ حَصِیدٌ، أيكون الحصيد إلّا بالحديد ؟ (4)

ص: 68


1- عنه بحار الأنوار: 387/12 ح ،14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 136/4 ح 2. الجعفريات (الطبع الحجري ) : 179 (كتاب التفسير) بإسناده عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه عليّ بن الحسين، عن أبيه، عن عليّ بن أبي طالب علیهما السلام بتفاوت يسير، الكافي: 164/5 ح 7 بإسناده عن أحمد بن محمّد، عن بعض أصحابه رفعه من لا يحضره الفقيه: 268/3 ح 3968، فقه القرآن : 54/2 مرسلاً و بتفاوت يسير.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 136/4 ح 3، و نور الثقلين: 393/2 ح 201. إكمال الدين: 645/2 ح 4 ( باب - 55 ما روي في ثواب المنتظر للفرج) بإسناده عن محمّد بن الفضيل عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 128/52 ح 22، الغيبة للطوسي: 459 ( ذكر طرف من العلامات الكائنة قبل خروجه علیه السلام) بإسناده عن الحسن بن الجهم قال: سألت أبا الحسن علیه السلام كذا بتفاوت يسير عنه البحار: 130/52 ح 9
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 138/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 394/2 ح 205.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 138/4 ذيل ح 7.

62)- از احمد بن محمّد بن عیسی به نقل بعضی از اصحاب ،ما روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «من شما را در خیر و خوبی می بینم» فرمود: قیمت (اجناس) آن ها رخیص و ارزان بود

فرمایش خداوند متعال: و ای قوم من! شما همچنان که هستید به کار خویش مشغول ،باشید من هم به کار خویش مشغول می شوم بزودی خواهید دانست که آن عذاب خوارکننده بر چه کسانی فرود می آید و چه کسی دروغگو می باشد و منتظر بمانید من نیز با شما منتظر می مانم (93)

63) - از محمّد بن فُضَیل روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام درباره انتظار فرج سؤال کردم؟

فرمود: آیا نمی دانی که خود انتظار فرج و گشایش نوعی گشایش (در رفع ناراحتی های فکری اجتماعی و ...) می باشد؟ سپس :افزود به درستی که خداوند متعال می فرماید: «و منتظر بمانید که من هم با شما منتظر می مانم».

فرمایش خداوند متعال: آن از اخبار (جریانات) قریه ها و آبادی هایی است که آن ها را برای (امّت) تو داستان سرایی می کنیم برخی از آن ها پا بر جا و برخی درو (و نابود) شده است (100)

64) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام این آیه شریفه را این چنین «فمنها قائِماً وحصيداً» قرائت نمود، (با افزودن حرف «ف» بر سر «منها» و منصوب خواندن) کلمه قائم و حصید، نه ،مرفوع گرچه مشهور مرفوع خوانده اند و سپس فرمود:: ای ابا محمّد! درو و ،برداشت صورت نگیرد مگر به وسیله آهن.

65)- و در روایتی دیگر آمده است: «فمنها قائِمٌ وحصيدٌ» (فقط حرف «ف» بر سر «منها» افزوده گشته یعنی) مگر درو کردن بدون آهن آلات امکان پذیر است؟

ص: 69

قوله تعالى: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةٌ لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لهُ النَّاسُ وَذَلِكَ يَوْمٌ مَّشْهُودٌ ﴿103﴾ وَ مَا خِرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَّعْدُودٍ ﴿104﴾ يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ، فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ ﴿105﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ ﴿106﴾ خَلِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُريدُ﴾ ﴿ 107﴾

1743 / [66] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ، قَالَ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ذَلِكَ يَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَ ذَلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ ﴾ : فَذَلِکَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ وَ هُوَ اَلْیَوْمُ اَلْمَوْعُودُ (1)

1744 / [67] - عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ:

قَصَّ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قِصَصَ أَهْلِ اَلْمِیثَاقِ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ وَ أَهْلِ اَلنَّارِ فَقَالَ فِی صِفَاتِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ فَمِنْهُمْ مَنْ لَقِیَ اَللَّهَ شُهَدَاءَ لِرُسُلِهِ ثُمَّ مَنْ فِی صِفَتِهِمْ حَتَّی بَلَغَ مِنْ قَوْلِهِ ثُمَّ جَاءَ اَلاِسْتِثْنَاءُ مِنَ اَللَّهِ فِی اَلْفَرِیقَیْنِ جَمِیعاً فَقَالَ اَلْجَاهِلُ بِعِلْمِ اَلتَّفْسِیرِ إِنَّ هَذَا اَلاِسْتِثْنَاءَ مِنَ اَللَّهِ إِنَّمَا هُوَ لِمَنْ دَخَلَ اَلْجَنَّهَ وَ اَلنَّارَ وَ ذَلِکَ أَنَّ اَلْفَرِیقَیْنِ جَمِیعاً یَخْرُجَانِ مِنْهُمَا فَیَبْقَیَانِ فَلَیْسَ فِیهِمَا أَحَدٌ وَ کَذَبُوا بَلْ إِنَّمَا عَنَی بِالاِسْتِثْنَاءِ أَنَّ وُلْدَ آدَمَ کُلَّهُمْ وَ وُلْدَ اَلْجَانِّ مَعَهُمْ عَلَی اَلْأَرْضِ وَ اَلسَّمَاوَاتُ یُظِلُّهُمْ فَهُوَ یَنْقُلُ اَلْمُؤْمِنِینَ حَتَّی یُخْرِجَهُمْ إِلَی وَلاَیَهِ اَلشَّیَاطِینِ وَ هِیَ اَلنَّارُ فَذَلِکَ اَلَّذِی عَنَی اَللَّهُ فِی أَهْلِ اَلْجَنَّهِ وَ أَهْلِ اَلنَّارِ ﴿ما دامَتِ اَلسَّماواتُ وَ اَلْأَرْضُ﴾ یَقُولُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَیْسَ

ص: 70


1- عنه بحار الأنوار: 60/7 ح ، والبرهان في تفسير القرآن: 138/4 ح 4، و نور الثقلين: 395/2 ح 209

فرمایش خداوند متعال: به درستی که در آن نوع عذاب ها برای کسانی که از عذاب آخرت بیمناک ،هستند عبرتی است آن روزی است که در آن مردم گرد آورده می شوند و آن روز همان روزی است که مردم را در آن احضار می کنند. (103) و ما آن را به تأخیر نمی اندازیم مگر برای مدت زمانی معلوم (104) روزی که چون بیاید هیچ کسی جز به فرمان او سخن نگوید و مردمان بعضی بدبخت و بعضی نیکبخت باشند (105) اما بدبختان در آتش خواهند بود و مردمان را در آن جا ناله و خروشی سخت دارند (106) تا آسمان ها و زمین باقی هستند در آن جا جاودانه بمانند مگر آن چه را که پروردگارت بخواهد؛ (107)

66)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «آن روزی است که در آن همۀ مردم جمع می شوند و آن همان روز مشهود است» فرمود: آن ،روز روز قیامت می باشد و آن همان روزی است (که وعده داده شده)است که فرا خواهد رسید.

67)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام ضمن بیان داستان های اهل میثاق از دوزخیان و بهشتیان، درباره صفات و ویژگی های اهل بهشت فرمود برخی از آنان کسانی هستند که خداوند را در حالتی ملاقات می کنند که بر (حقّانیت) رسولانش گواهی می دهند- سپس پیرامون او صاف ایشان مطالبی را بیان نمود تا رسید به جایی که فرمود:- سپس از طرف خداوند استثنایی درباره هر دو دسته (دوزخیان و بهشتیان) وارد شده پس جاهل نسبت به تفسیر قرآن :گوید این استثنا از طرف خداوند برای کسانی است که وارد بهشت و دوزخ شده اند به دلیل این که هر دو گروه از آن (بهشت و دوزخ) خارج خواهند شد، در نتیجه آن دو محل خالی می شوند و کسی در آن ها نمی ماند این افراد (نادان) دروغ می گویند بلکه منظور این است که تمامی افراد بنی آدم و جنّیان، همگی بر روی زمین هستند و آسمان بر آن ها سایه می افکند؛ پس همین حالت (ماندن روی زمین)، مؤمنین را (در اثر ارتکاب معصیت) به ولایت

ص: 71

بِمُخْرِجٍ أَهْلَ اَلْجَنَّهِ مِنْهَا أَبَداً وَ لاَ کُلَّ أَهْلِ اَلنَّارِ مِنْهَا أَبَداً، وَ کَیْفَ یَکُونُ ذَلِکَ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ مَّكِثِينَ فِيهِ أَبَدًا ﴾ (1) لَیْسَ فِیهِمَا اِسْتِثْنَاءٌ.

وَ کَذَلِکَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام مَنْ دَخَلَ فِی وَلاَیَهِ آلِ مُحَمَّدِ (علیهم السلام)دَخَلَ اَلْجَنَّهَ ، وَ مَنْ دَخَلَ فِی وَلاَیَهِ عَدُوِّهِمْ دَخَلَ اَلنَّارَ ، وَ هَذَا اَلَّذِی عَنَی اَللَّهُ مِنَ اَلاِسْتِثْنَاءِ فِی اَلْخُرُوجِ مِنَ اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ وَ اَلدُّخُولِ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي الْجَنَّةِ خَلِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءٌ غَيْرَ مَجْذُوذٍ﴾ ﴿108﴾

1745 / [68]- عَنْ زُرَارَهَ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : عن قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿وَ أَمَّا اَلَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی اَلْجَنَّهِ﴾- إِلَی آخِرِ اَلْآیَتَیْنِ- ؟

قال: هَاتَانِ اَلْآیَتَانِ فِی غَیْرِ أَهْلِ اَلْخُلُودِ مِنْ أَهْلِ اَلشَّقَاوَهِ وَ اَلسَّعَادَهِ، إِنْ شَاءَ اَللَّهُ یَجْعَلُهُمْ خَارِجِینَ. وَ لاَ تَزْعُمُ - یَا زُرَارَهُ - إِنِّی أَزْعُمُ ذَلِکَ (3)

1746 / [69] - عَنْ حُمْرَانَ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام [قلت:] جُعِلْتُ فِدَاکَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ خَلِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ﴾، لأهل النار، أفرأيت قوله لأهل الجنّة: ﴿خَلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ﴾؟

ص: 72


1- سورة الكهف: 3/18
2- عنه بحار الأنوار: 347/8 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 141/4 ح 12 و نور الثقلين: 398/2 ح 223
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 140/4 ح 9 و نور الثقلين: 399/2 ح 224.

شیطان می کشاند که همان ورود در آتش باشد؛ و بر همین اساس خداوند هر دو گروه اهل بهشت و دوزخ را قصد نموده و فرموده است: «تا زمانی که آسمان ها و زمین باقی و پا بر جا باشند» که این مربوط به عالم دنیا خواهد بود؛ زیرا که خداوند متعال به هیچ عنوان اهل بهشت را از آن مکان خارج نمی گرداند ولی (این طور نیست که) تمامی اهل دوزخ از آن خارج نگردند (بلکه عده ای با گذراندن مدّت مجازات نجات یافته و از آن خارج می گردند)، چطور ممکن است (که گفته شود همۀ اهل بهشت از آن خارج می شوند)؟! با این که خداوند در کتاب خود فرموده است: «در آن جا (بهشتیان) بطور جاوید خواهند ماند» و در این دو مورد استثنایی وجود استثنایی وجود ندارد.

و همچنین امام باقر علیهالسلام فرمود: کسی که در ولایت آل محمّد علیهم السلام وارد شده (و آن را با جان پذیرفته) وارد بهشت خواهد شد و کسی که در ولایت دشمنان ایشان داخل گشته (و تابع آن ها شده است) داخل دوزخ می شود، و این منظور و مقصود از استثنا در دخول و خروج از بهشت و دوزخ می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و اما نیک بختان تا آسمان ها و زمین باقی هستند، در بهشت جاویدان بمانند مگر آن چه را که پروردگارت بخواهد عطای او هیچ وقت منقطع نمی شود (108)

68)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و اما کسانی که سعادتمند و خوشبخت شدند در بهشت خواهند بود»- تا پایان دو آیه شریفه- ، سؤال کردم؟ فرمود: این دو آیه برای غیر از افراد جاوید اهل شقاوت (درون آتش) و سعادت (درون بهشت) می باشند که خداوند اگر بخواهد ایشان را خارج می گرداند و ای ،زراره گمان نکن که من چنان تفکری داشته باشم

69)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم فدایت گردم! (آیا) فرمایش خداوند متعال: «در آن جا به طور جاوید تا زمانی که آسمان ها و زمین باقی باشند، خواهند بود مگر

ص: 73

قَالَ: نَعَمْ، إِنْ شَاءَ جَعَلَ لَهُمْ دُنْیَا فَرَدَّهُمْ، وَ مَا شَاءَ.

و سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿ خَلِدِينَ فِيهَا مَادَامَتِ السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ﴾؟

فَقَالَ هَذِهِ فِی اَلَّذِینَ یَخْرُجُونَ مِنَ اَلنَّارِ. (1)

1747 / [70] - عن أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ ﴾ ، قَالَ:فِی ذِکْرِ أَهْلِ النَّارِ اسْتِثْنَاءٌ وَ لَیْسَ فِی ذِکْرِ أَهْلِ الْجَنَّهِ اسْتِثْنَاءٌ، ﴿ وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَسْلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءٌ غَيْرَ مَجْذُودٍ ﴾ (2)

1748 / [71] - وَ فِی رِوَایَهِ حَمَّادٍ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿عَطَاء غَيْرَ مَجْدُودٍ﴾ بِالذَّالِ. (3)

قوله تعالى: ﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿113﴾ وَ أَقِم الصَّلَوةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَ زُلَفًا مِّنَ الَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَتِ يُذْهِبْنَ السَّيِئاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ﴾ ﴿114 ﴾

ص: 74


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 141/4 ح 10 ، و نور الثقلين: 399/2 ح 225. الزهد: 220 ح 269 (باب - 18 في الشفاعة) بإسناده عن حمران قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام. عنه البحار: 346/8 ح 3.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 141/4 ح 11، و نور الثقلين: 399/2 ح 226
3- عنه البرهان في تفسير القرآن 141/4 ذيل ح 11، و نور الثقلين: 399/2 ذيل ح 226. في الطبع المكتبة العلمية الإسلامية وكذا الطبع لمؤسسة البعثة في كليهما «بالذال» المعجمة ، والظاهر أنّه غير صحيح، لأنه لا يوجد حينئذ تفاوت مع يوجد حينئذ تفاوت مع المصحف الشريف و قرائة المشهور، فلابد أن تكون «بالدال» المهملة، كما في البرهان 141/4 ذيل ح 11 و عملنا نحن مطابق لظاهر ما في المصادر - والله تعالى عالم بحقائق الأمور - . المترجم .

آن چه را که پروردگار تو خواستار آن باشد» برای اهل دوزخ می باشد، همچنان که برای اهل بهشت نیز می باشد؟ فرمود: بلی اگر (خداوند) بخواهد آن ها را به عالم دنیا بر می گرداند و آن چه را که او بخواهد (انجام می دهد).

از آن حضرت در (معنا و منظور) فرمایش خداوند متعال: «در آن جا به طور جاوید تا زمانی که آسمان ها و زمین باقی .باشند خواهند بود مگر آن چه را که پروردگار تو خواستار آن باشد» سؤال کردم؟

فرمود: منظور از این ،آیه کسانی هستند که (پس از تحمّل مجازات) از آتش (نجات یافته و) با خارج می گردند.

70) - از ابو مصير روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس برخی آن ها اهل شقاوت و برخی هم سعادت مند هستند» فرمود: در مورد اهل دوزخ استثنایی وجود دارد ولی نسبت به اهل بهشت چنین نیست ( دوزخیان ممکن است نجات یابد و خارج شوند ولی بهشتیان جایگاهی بهتر از آن ندارند پس در آن جاوید خواهند بود) همچنین خداوند می فرماید: «و اما افراد نیک بخت تا آسمان ها و زمین باقی .هستند در بهشت جاوید خواهند ،ماند مگر آن چه را که پروردگارت بخواهد؛ زیرا عطای او هیچ گاه قطع نمی شود».

71) - و در رواینی از حماد، به نقل از حریز وارد شده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (آیه را چنین قرائت نمود:) «عطا و بخششی بدون آن که قطع گردد» که حرف دال به جای دال باشد.

فرمایش خداوند متعال: و به ستمکاران میل و اعتماد نکنید و گرنه آتشی سوزان به شما اصابت می کند و شما را جز خدا هیچ دوستی نخواهد بود و کسی (غیر از او) شما را یاری نکند (113) و در آغاز و پایان روز و ساعاتی از شب نماز بگزار؛ زیرا نیکی ها بدی ها را از میان می برد آن اندرزی است برای اندرز پذیران (114)

ص: 75

1749 / [72] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا فَقَالَ أَحَدُهُمْ علیهما السلام

أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ ﴾ ؟ قال: هو الرجل من شيعتنا يقول بقول هؤلاء الجبارين. (1)

1750/ [73]- عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى، عَنْ رَجُلٍ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ﴿ وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ ﴾ ، قَالَ أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَجْعَلْهَا خُلُوداً، و لَکِنْ تَمَسُّکُمُ اَلنَّارُ فَلاَ تَرْکَنُوا إِلَیْهِمْ. (2)

1751 / [74] - عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿أَقِمِ الصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ﴾ ، وَ طَرَفَاهُ الْمَغْرِبُ وَ الْغَدَاةُ، ﴿ وَ زُلَفًا مِّنَ الَّيْلِ﴾، وَ هِیَ صَلاَهُ اَلْعِشَاءِ اَلْآخِرَهِ (3)

1752 / [75] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَحَدَهُمَا علیهما السلام يَقُولُ: ﴿إِنَّ عَلِيًّا علیه السلام أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ، فَقَالَ: أَيُّ آيَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهُ أَرْجَى عِنْدَكُمْ﴾؟

فَقَال بعضهم: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ، وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ ﴾ (4)، قال: حَسَنَةٌ وَلَيْسَتْ إِيَّاهَا ، فَقَالَ بَعْضُهُمْ: ﴿ يَعِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللهِ﴾ (5)

ص: 76


1- عنه بحار الأنوار: 375/75 ح 28 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن: 144/4 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 375/75 ح 29 والبرهان في تفسير القرآن: 144/4 ح 1 ح 4، و نور الثقلين: 400/2 ح 233 ، و مستدرك الوسائل: 122/13 ح 14954.
3- عنه بحار الأنوار: 389/82 ح 16 ، و 110/83 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن: 151/4 ح 10 الكافي: 271/3 ضمن ح 1 بإسناده عن حريز عن زرارة قال: سألت أبا جعفر علیه السلام، من لا يحضره الفقيه: 195/1 ضمن ح 600 بإسناده عن زرارة بن أعين، قلت لأبي جعفر علیه السلام، تهذيب الاحکام: 241/2 ضمن ح 23 عنهم و عن العلل وسائل الشيعة 10/4 ضمن 4385 علل الشرائع 354/2 ضمن ح 1 (باب- 67).
4- سورة النساء: 48/4 ، و 116.
5- سورة الزمر: 53/39

72)- از بعضی از اصحاب ما روایت کرده است که گفت:

از یکی از ایشان (علیهم السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «و تکیه و اعتماد نکنید به کسانی که ظلم کردند که عذاب ،آتش شما را هم فرا می گیرد» سؤال شد؟

فرمود: این در مورد مردی از شیعیان و دوستداران) ما (اهل بیت رسالت) می باشد که معتقد بر گفته ها (و رفتار) این ستمگران می باشد.

73)- از عثمان بن ،عیسی به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند:) «و تکیه و اعتماد نکنید به کسانی که ظلم کردند که عذاب ،آتش شما را هم فرا می گیرد» فرمود: توجّه دارید که (خداوند متعال) آن (آتش) را جاوید و همیشگی نمی کند، ولی آتش شما را فرا می،گیرد پس مواظب باشید که به آن ها تمایل پیدا ننموده و اعتماد نکنید.

74) - از حریز روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام: فرمود: «نماز را در دو طرف روز اقامه کن»، و دو طرف روز، مغرب و بامداد می باشد «و در مقداری از شب گذشته» و آن نماز عشا است.

75) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام شنیدم که می فرمودند: (روزی) امیر المؤمنين على علیه السلام رو به مردم کرده و فرمود کدامین آیه از آیات کتاب خداوند برای شما امیدوارکننده تر می باشد؟

بعضی از آن ها گفتند آیه به درستی که خداوند نمی آمرزد (گناه) شریک قرار دادن برای او را ولی غیر از آن را برای هر کس که بخواهد می آمرزد

فرمود: این خوب است اما مقصود من این نیست

بعضی دیگر گفتند: آیه «ای بندگان من که بر خود اسراف کرده اید از رحمت خداوند مأیوس و ناامید نباشید»

فرمود: این خوب است اما مقصود من این نیست.

ص: 77

قَالَ حَسَنَهٌ وَ لَیْسَتْ إِیَّاهَا وَ قَالَ بَعْضُهُمْ: ﴿وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ﴾ (1)، قَالَ: حَسَنَةٌ وَلَيْسَتْ إِيَّاهَا .

قَالَ: ثُمَّ أَحْجَمَ اَلنَّاسُ، فَقَالَ: مَا لَكُمْ، يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ؟

فَقَالُوا: لَا -وَالله- مَا عِنْدَنَا شَيْءٌ

قال: سمعت رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ: أَرْجَی آیَهٍ فِی کِتَابِ اَللَّهِ : ﴿ وَأَقِمِ الصَّلَوٰةَ طَرَفَي النَّهَارِ وَ زُلَفًا مِنَ الَّيْلِ﴾- و قرأ الآية كلها -، وقال: يا عليا وَ الَّذِی بَعَثَنی بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَ نَذیرًا! إنَّ أحَدَکُم لَیَقومُ إلی وضوئِهِ فَتَساقَطُ عَن جَوارِحِهِ الذُّنوبُ،فَإِذَا استَقبَلَ اللّهَ بِوَجهِهِ وقَلبِهِ لَم یَنفَتِل عَن صَلاتِهِ وعَلَیهِ مِن ذُنوبِهِ شَیءٌ کَما وَلَدَتهُ امُّهُ،فَإِن أصابَ شَیئًا بَینَ الصَّلاتَینِ کانَ لَهُ مِثلُ ذلِکَ،حَتّی عَدَّ الصَّلواتِ الخَمسَ، ثُمَّ قالَ:«یا عَلیُّ،إنَّما مَنزِلَهُ الصَّلَواتِ الخَمسِ لِاُمَّتی کَنَهرٍ جارٍ عَلی بابِ أحَدِکُم،فَما ظَنُّ أحَدِکُم لَو کانَ فی جَسَدِهِ دَرَنٌ ثُمَّ اغتَسَلَ فی ذلِکَ النَّهرِ خَمسَ مَرّاتٍ فِی الیَومِ،أکانَ یَبقی فی جَسَدِهِ دَرَنٌ ؟ فَکذلِکَ وَاللّهِ الصَّلَواتُ الخَمسُ لِاُمَّتی (2)

1753 / [76] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ اَلْکَرْخِیِّ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَدَخَلَ عَلَیْهِ مَوْلًی لَهُ فَقَالَ: یَا فُلاَنُ مَتَی جِئْتَ؟

فَسَکَتَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : جِئْتَ مِنْ هَاهُنَا وَ مِنْ هَاهُنَا اُنْظُرْ بِمَا تَقْطَعُ بِهِ یَوْمَکَ، فَإِنَّ مَعَکَ مَلَکاً مُوَکَّلاً یَحْفَظُ عَلَیْکَ مَا تَعْمَلُ، فَلاَ تَحْتَقِرْ سَیِّئَهً وَ إِنِّ کَانَتْ صَغِیرَهً فَإِنَّهَا سَتَسُوءُکَ یَوْماً وَ لاَ تَحْتَقِرْ حَسَنَهً فَإِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ أَشَدَّ طَلَباً

ص: 78


1- سورة آل عمران: 135/3
2- عنه بحار الأنوار: 220/82 ح 41 والبرهان في تفسير القرآن: 151/4 ح 11، و مستدرك الوسائل: 12/3 ح 2892 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 39/3 ح 2965 عوالي اللئالي: 24/3 ح 54 فيه: روى أبو حمزة الثمالي عن أحدهما علیهما السلام عن عليّ علیه السلام قال : سمعت حبيبي رسول الله صلی الله علیه و آله يقول: مجمع البيان: 301/3 یا 201/5، عنهما البحار: 220/82 ح 41

و بعضی دیگر گفتند: آیه «و آن کسانی که اگر کار خلاف و فحشایی را انجام دهند و یا بر خود ستم ،کنند بیاد خداوند افتند و از درگاه او برای گناهان خود درخواست آمرزش نمایند» فرمود: این خوب است اما مقصود من این نیست سپس بعضی به سر و صدا ،پرداختند حضرت فرمود چه خبر است؟ ای مسلمانان شما را چه شده است؟ گفتند به خدا سوگند! ما اطلاعی غیر از آن چه مطرح کردیم .نداریم.

فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و اله شنیدم که می فرمود: امیدوارکننده ترین آیه از آیات کتاب خداوند (عبارت است از آیه:) «و نماز را در دو طرف روز و سر شب بر پا دار» و حضرت تمام آیه را تا پایان آن تلاوت نمود و فرمود: ای علی سوگند به کسی که مرا به عنوان بشیر و نذیر مبعوث نموده به راستی (هنگامی که) یک نفر از شما برای وضو بر می خیزد تمام گناهان اعضا و جوارحش می ریزد و هنگامی که با توجه و خلوص قلبی رو به سمت خداوند (در مقابل قبله) بایستد از نمازش فارغ نمی شود مگر آن که تمام گناهانش نابود گردد؛ همانند کسی که تازه از مادر متولد شده پس اگر در بین دو ،نماز گناه دیگری از او سر بزند به همان شیوه سپری گردد و بر همین منوال خواهد بود تا نمازهای پنجگانه را انجام دهد.

سپس فرمود ای علی جایگاه نمازهای پنجگانه برای امت من همانند نهر آبی می باشد که بر درب خانه یکی از شما جاری باشد پس چگونه فکر می کنید دربارهٔ کسی که بدنش چرک و کثیف باشد و روزی پنج مرتبه خود را در آن نهر آب شستشو ،کند آیا چرک و کثافت بر بدن او باقی می ماند؟ پس به خدا سوگند این نمازهای پنجگانه برای امت ،من همانند آن نهر آب می باشد (که اگر با رعایت شرایط انجام گردد روح و روان را شاداب نماید و اثری از گناهان باقی نماند)

76) - از ابراهیم کرخی روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که یکی از غلامان و خدمتگزاران حضرت وارد شد و به او فرمود ای فلانی چه وقت آمدی؟ او ساکت ماند (و جوابی نداد) امام صادق علیه السلام فرمود: تو از این جا و آن جا آمده ای، مواظب باش که روز خود را چگونه (و با چه کارهایی) سپری می کنی؛ زیرا که همراه تو فرشته مأموری هست که آن چه را انجام دهی حفظ و ضبط می کند

ص: 79

وَ لاَ أَسْرَعَ دَرَکاً مِنَ اَلْحَسَنَهِ، أَنَّهَا لَتُدْرِکُ اَلذَّنْبَ اَلْعَظِیمَ اَلْقَدِیمَ فَتَذْهَبُ بِهِ، وَ قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿إِنَّ الْحَسَنَتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ﴾، قال: قال: صَلَاةُ اَللَّيْلِ تَذْهَبُ بِذُنُوبِ النَّهَارِ، وَقَالَ: تَذْهَبُ بِمَا جَرَحْتُمْ. (1)

1754 / [77] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ یَرْفَعُهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ:

﴿أَقِمِ الصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ﴾ - إلى - ﴿السَّيِّئَاتِ ﴾، فقال: صلاة المؤمن بالليل تذهب بما عمل من ذنب النهار. (2)

1755/ [78] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ ، قَالَ:

سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْجِبَالِ عَنْ رَجُلٍ أَصَابَ مَالاً مِنْ أَعْمَالِ اَلسُّلْطَانِ، فَهُوَ یَتَصَدَّقُ مِنْهُ، وَ یَصِلُ قَرَابَتَهُ، وَ یَحُجُّ لِیُغْفَرَ لَهُ مَا اِکْتَسَبَ، وَ هُوَ یَقُولُ: ﴿إِنَّ اَلْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ اَلسَّیِّئاتِ﴾؟

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿إِنَّ اَلْخَطِیئَهَ لاَ تُکَفِّرُ اَلْخَطِیئَهَ، وَ لَکِنَّ اَلْحَسَنَهَ تُکَفِّرُ اَلْخَطِیئَهَ﴾. ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «إِنْ کَانَ خَلَطَ اَلْحَلاَلَ حَرَاماً فَاخْتَلَطَ جَمِیعاً فَلَمْ یَعْرِفِ

ص: 80


1- عنه بحار الأنوار: 154/87 ح 36 ، والبرهان في تفسير القرآن: 152/4 ح 12، و نور الثقلين: 402/2 ح 240 ، و مستدرك الوسائل: 157/12 ح 13772 الأمالي للطوسي: 294 ح 572 (المجلس الحادي عشر) بإسناده عن موسى بن عيسى، عن أبي الحسن العسكري عن آبائه عن الصادق علیهم السلام - القطعة الأخيرة من قوله تعالى: إنّ الحسنات ..... عنه البحار: 143/87 ح 16.
2- عنه بحار الأنوار: 155/87 ذيل ح 36 باختصار، والبرهان في تفسير القرآن: 152/4 ح 13، و نور الثقلين 403/2 ح 241 ، و مستدرك الوسائل: 329/6 ح 6926. الكافي : 266/2 ح 10 بإسناده عن إبراهيم بن عمر، عمن حدّثه عن أبي عبد الله علیه السلام، ونحوه، من لا يحضره الفقيه : 473/1 ح 1368 ، و تهذيب الأحكام: 122/2 ح 234 ، عنهم وسائل الشيعة: 146/8 ح 10265، والبحار 319/82، علل الشرائع 363/2 ح 7 (باب - 84 علّة صلاة الليل) ثواب الأعمال: 42 (ثواب من صلّى صلاة الليل) نحو الكافي، عنه البحار 148/87 ذيل ح 23.

پس سعی کن که خطایی را - هر چند جزئی و ساده باشد - کوچک و ناچیز نگیری چه بسا همان خطا بزودی سبب افسردگی و ناراحتی تو گردد.

و سعی کن کار نیک و حسنه ای را ناچیز و بی ارزش ندانی پس به راستی که هیچ چیزی مطلوب تر و سودمندتر و نتیجه دارتر از حسنه نیست، چه بسا حسنه ای گناه بزرگی که قبلاً بوده را نابود گرداند؛ و خداوند در کتاب خود فرموده است «به درستی که خوبی ها بدی ها را از بین می برند»

(راوی) گوید: امام علیه السلام افزود: نماز ،شب گناهان روز را نابود می گرداند.

و فرمود: منظور از بین بردن و نابود کردن لغزشها و خطاهای شما می باشد.

77) از ابراهیم بن ،عمر به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و در آغاز و پایان روز و ساعاتی از شب نماز بگزار؛ زیرا نیکی ها بدی ها را از میان می برد».

فرمود: نماز مؤمن در شب سبب می شود تا گناهانی را که او در روز انجام داده نابود گردند.

78) - از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

مردی از اهالی جبال از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: شخصی مالی را از سلطان به دست می آورد و آن را صدقه می دهد و به خویشاوندانش کمک می نماید و حجّ (خانه خدا) انجام می دهد تا شاید آن چه را کسب کرده و به دست آورده آمرزیده شود و (برای اثبات حرف خود) می گفت: «به درستی که کارهای نیک جبران کننده خطاها می باشند».

امام صادق علیه السلام: فرمود: خطا نمی تواند کفاره و پوشاننده خطا باشد، بلکه حسنه است که می تواند خطا را بپوشاند و نابود گرداند.

سپس حضرت افزود: اگر مال حلال با حرام مخلوط شده به طوری که حلال

ص: 81

اَلْحَلاَلَ مِنَ اَلْحَرَامِ، فَلاَ بَأْسَ (1)

1756 / [79] - و عَنْهُ فِی رِوَایَهِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ مزيد [سُوَیْدٍ] أَنَّهُ قَالَ:

اُنْظُرْ مَا أَصَبْتَ بِهِ فَعُدْ بِهِ عَلَی إِخْوَانِکَ فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿إِنَّ الْحَسَنَتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ﴾

قَالَ اَلْمُفَضَّلُ کُنْتُ خَلِیفَهَ أَخِی عَلَی اَلدِّیوَانِ قَالَ وَ قَدْ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ تَرَی مَکَانِی مِنْ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ وَ مَا تَرَی قَالَ لَوْ لَمْ یکُنْ کَتَبَ (2)

1757 / [80] - عَنْ مُفَضَّلِ اِبْنِ مَرْیَمَ اَلْکَاتِبِ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَدْ أُمِرْتُ أَنْ أُخْرِجَ لِبَنِی هَاشِمٍ جَوَائِزَ فَلَمْ أَعْلَمْ إِلاَّ وَ هُوَ عَلَی رَأْسِی فَوَثَبْتُ إِلَیْهِ فَسَأَلَنِی عَمَّا أُمِرَ لَهُمْ فَنَاوَلْتُهُ اَلْکِتَابَ فَقَالَ مَا أَرَی لِإِسْمَاعِیلَ هَاهُنَا شَیْئاً فَقُلْتُ هَذَا اَلَّذِی خَرَجَ إِلَیْنَا ثُمَّ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ تَرَی مَکَانِی مِنْ هَؤُلاَءِ اَلْقَوْمِ فَقَالَ اُنْظُرْ مَا أَصَبْتَ فَعُدْ بِهِ عَلَی أَصْحَابِکَ فَإِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ : ﴿إِنَّ الْحَسَنَتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ﴾ (3)

ص: 82


1- عنه بحار الأنوار: 236/96 ح 1 والبرهان في تفسير القرآن: 152/4 ح 14، و نور الثقلين: 403/2 ح ،242 ، و مستدرك الوسائل: 246/7 ج 8156، و 158/12 ح 13773 قطعة منه. الكافي : 126/5 ح 9 تهذيب الأحكام: 369/6 ح 189 بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل 126/5 الشيعة: 146/11 ح 14486 ، و 88/17 ح 22051، مستطرفات السرائر 589، عنه البحار ح 236/96 ذيل ح 1 أشار إليه
2- عنه بحار الأنوار: 237/96 ح 2 فيه: لو لم تكن كتب، والبرهان في تفسير القرآن: 152/4 ح 15، و نور الثقلين: 403/2 ح 243. رجال الكشِي ( اختيار معرفة الرجال): 374 ح 701 بإسناده عن المفضل بن مزيد أخي شعيب الكاتب، قال: قال أبو عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 376/75 ح 32
3- عنه بحار الأنوار: 237/96 ح 3 ، ووسائل الشيعة: 198/17 ح 22342، والبرهان في تفسير القران : 152/4 ح ،16 ، و نور الثقلين: 403/2 ح 244. رجال الكشّي: 374 ح 702 بإسناده عن مفضّل بن مزيد أخي شعيب الكاتب، قال: دخلت على أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 376/75 ح 33

از حرام قابل تشخیص نیست، (در آن چه که مطرح کردی) مانعی ندارد.

79)- و از او (سماعه) در روایتی از مفضّل بن مزید (سُوَید) روایت کرده است که گفت:

در آن چه که به دست آوردهای دقت کن و آن را به برادرانت باز گردان؛ زیرا که خداوند می فرماید: «به درستی که کارهای نیک جبران کننده خطاها می باشند» مفضّل گفت: من جانشین برادرم در دیوان محاسبات ،بودم پس به حضرت عرض کردم فدایت شوم همانا شما موقعیت مرا در میان این گروه می بینی پس چه نظری داری؟ حضرت فرمود ای کاش این طور نبود

80) - از مفضّل بن مَزيدِ كاتب روایت کرده است که گفت:

(روزی) امام صادق علیه السلام بر من وارد شد و من (در آن روز) مأمور شده بودم که هدایای بنی هاشم را بپردازم پس متوجه ورود حضرت نشدم فقط ناگاه دیدم که حضرت بالای سرم ایستاده است و من هم تنها بودم پس (به احترام او) از جای خود برخاستم بعد از آن ایشان در مورد برنامه ای که مأمور به آن بودم سؤال نمود و من نامه (لیست افراد) را خدمت ایشان دادم فرمود در آن برای اسماعیل (فرزندم) چیزی نمی بینم؟!

عرضه داشتم: (من بی تقصیرم) این چیزی است که به من گفته شده تا انجام ،دهم سپس به ایشان عرض کردم فدایت گردم شما موقعیت مرا در نزد این گروه می دانید (به نظر شما تکلیف من چیست؟)

فرمود: دقّت کن آن چه را که به دست می آوری به برادرانت باز گردانی؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «به درستی که کارهای نیک جبران کننده خطاها (و لغزش ها) می باشند».

ص: 83

1758 / [81] - عن إبراهيم الكرخي، قال:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ رجل من أهل المدينة، فقال له أبو عبد الله علیه السلام: [يا فلان] من أين جئت؟ ثم قال له: جنت من هاهنا و هاهنا لغير معاش تطلبه، ولا لعمل آخرة، انظر بماذا تقطع يومك وليلتك، واعلم أنّ معك ملكاً كريماً موكلاً بك يحفظ عليك ما تفعل، ويطلع على سرك الذي تخفيه من الناس، فاستحي ولا تحقرنّ سيّئة؛ فإنّها ستسوؤك يوماً، ولا تحقرن حسنة وإن صغرت عندك وقلت في عينك، فإنها ستسرك يوماً، واعلم أنه ليس شيء أضر عاقبة ولا أسرع ندامة من الخطيئة، وأنه ليس شيء أشدّ طلباً ولا أسرع دركاً للخطيئة من الحسنة، أما إنها لتدرك العظيم القديم المنسى عند عامله فتجذبه وتسقطه وتذهب به بعد إثباته، و ذلك قول الله: ﴿إِنَّ الْحَسَنَتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّاكِرِينَ﴾ (1)

1759 / [82] - عَنْ أَبِی خِدَاشٍ عَنْ أبي عبد الله علیه السلام قال:

﴿ إِنَّ الْحَسَنَتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ﴾ ، قال: صلاة الليل يكفّر ما كان من ذنوب النهار (2)

ص: 84


1- عنه بحار الأنوار: 184/71 ح 45 ، والبرهان في تفسير القرآن: 153/4 ح 17 مجمع البيان: 307/5 الزهد: 42 ح 31 (باب - 2 في الأدب والحثّ على الخير) بإسناده عن علي بن يعقوب قال: قال لي أبو عبد الله علیه السلام عنه مشكاة الأنوار: 71 (الفصل الثالث في آداب الشيعة)، والبحار: ، 401/69 ح 100، الأمالي للمفيد: 181 ح 3 (المجلس الثالث والعشرون) بإسناده عن ابن أبي يعفور قال: قال لي أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 198/78، ومستدرك الوسائل: 159/12 ح 13775 ، الاختصاص 231 ( حديث في زيارة المؤمن لله)، ثواب الأعمال: 134 (ثواب الحسنة المحدّثة للذنب القديم) عن جميل بن صالح قال: قال أبو عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 181/71 ح 37
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 153/4 ح 18 ، فيه عن ابن خراش ، ونور الثقلين: 403/2 ح 245 . الكافي: 379/8 ح 573 ، علل الشرائع: 20/1 ح 2 (باب - 99 علّة إثبات الأنبياء والرسل علیهم السلام )، عنه البحار: 31/11

81) - از ابراهیم کرخی روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که مردی از اهل مدینه بر ایشان وارد شد، پس حضرت به او فرمود ای فلانی از کجا آمده ای؟

او ساکت ماند (و جوابی نداد) سپس امام صادق علیه السلام به او فرمود: تو از این جا و آن جا ،آمده ای بدون این که به دنبال تأمین معاش زندگی خود باشی و یا برای آخرت توشه ای برگیری مواظب باش که روز و شب خود را چگونه (و با چه کارهایی) سپری می کنی و توجه داشته باش که همراه تو فرشته ای کریم موکل بر تو ،هست که آن چه را انجام می دهی حفظ و ضبط می کند و او بر اسراری که از مردم می پوشانی آگاه است پس حیا کن وسینه ای را کوچک نشمار، چه بسا همان خطا بزودی سبب افسردگی و ناراحتی تو گردد.

و سعی کن کار نیک و حسنه ای را- اگر چه در چشم تو کوچک باشد - ناچیز و بی ارزش ندانی که هیچ چیزی سودمندتر و نتیجه دارتر از حسنه نیست چه بسا همان حسنه بزودی تو را شادمان کند

و توجّه داشته باش که هیچ چیزی خطرناک تر و پشیمان کننده تر از گناه و خطا نیست که (انسان بیدار و با وجدان پس از آن) پشیمان می شود همچنین چیزی سودمندتر از حسنه نیست که تدارک کننده و از بین برنده خطا می باشد و چه بسا گناه ،بزرگی که نزد ،شخص گذشته و فراموش گشته به سبب حسنه ای نابود و ساقط شود بعد از آن که ثابت شده بود همچنان که خداوند متعال فرموده است: «به درستی که ،حسنات خطاها را از بین می برند این یک نوع یادآوری برای پندگیرندگان خواهد بود».

82) - از ابن خراش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به درستی که حسنات، سیئات را از بین می برند» فرمود نماز شب کفاره خطاها و لغزشهایی می شود که در روز انجام گرفته است.

ص: 85

قوله تعالى: وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةٌ وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿118 ﴾ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿119﴾

1760 / [83] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ: ﴿ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ﴾ - إلى - ﴿إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ ﴾؟

قال: کَانُوا أُمَّهً وَاحِدَهً، فَبَعَثَ اَللَّهُ اَلنَّبِیِّینَ لِیَتَّخِذَ عَلَیْهِمُ اَلْحُجَّهَ. (1)

1761 / [84] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَجُلٍ قَالَ:

سَأَلْتُ عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴾؟

قال: عَنَی بِذَلِکَ مَنْ خَالَفَنَا مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ مُخَالِفٌ بَعْضُهُمْ بَعْضاً فِی دِینِهِمْ وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ﴾ ، فَأُولَئِکَ أَوْلِیَاؤُنَا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ مِنَ اَلطِّینَهِ طَیِّباً، أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ إِبْرَاهِیم علیه السلام: ﴿ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا عَامِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَتِ مَنْ ءَامَنَ مِنْهُم بِالله﴾ (2) ؟ قَالَ: إِیَّانَا عَنَی وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَتَهُ وَ شِیعَهَ وَصِیِّهِ، قَالَ: ﴿وَ مَن كَفَرَ فَأُمَيِّعُهُ، قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ﴾ (3)، قَالَ: عَنَی بِذَلِک [والله ! ] مَنْ جَحَدَ وَصِیَّهُ وَ لَمْ یَتْبَعْهُ مِنْ أُمَّتِهِ، وَ کَذَلِکَ وَ اَللَّهِ حَالُ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ. (4)

ص: 86


1- عنه بحار الأنوار: 31/11 ،23، والبرهان في تفسير القرآن: 156/4 ح 6. الكافي: 429/2 ح 83 بإسناده عن أبي عبيدة الحذاء :قال سألت أبا جعفر علیه السلام بتفصيل عنه تأويل الآيات الظاهرة : 233 و وسائل الشيعة: 84/1 ح 197 و 67/27 ح 33218، والبحار: 195/5 ح ،1 و 353/24 ح 73
2- سورة البقرة: 126/2
3- سورة البقرة: 126/2
4- عنه بحار الأنوار: 204/24 ح 2 والبرهان في تفسير القرآن: 156/4 ح 7، و نور الثقلين: 405/2 ح 253

فرمایش خداوند متعال: و اگر پروردگار تو خواسته بود همه مردم را یک امت قرار داده بود ولی آنان همواره گوناگون و متفاوت خواهند بود (118) مگر آن هایی که پروردگارت بر آن ها رحمت نموده و آن ها را برای همین بیافریده است و سخن پروردگار تو بر این مقرر شده است جهنم را از همه جن و انس انباشته می کنم (119)

83) - از عبدالله سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر پروردگارت می خواست تمامی مردم را یک امّت قرار می داد» سؤال کردند؟

حضرت فرمود: مردم همگی بر یک امت و مذهب بودند پس خداوند پیامبران را فرستاد تا بر مردم حجّت و دلیل اقامه کنند

84)- از عبد الله بن غالب به نقل از پدرش از مردی روایت کرده است که گفت: از امام زین العابدین علیه السلام درباره معنای فرمایش خداوند: «و آن ها همیشه در اختلاف و کشمکش هستند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور کسانی از همین امّت ،هستند که با ما (اهل بیت رسالت) مخالفت کرده اند و تمامی آن ها در دین با یکدیگر اختلاف دارند؛ و اما در رابطه با فرمایش دیگر خداوند: «مگر کسی که پروردگارت او را رحم نماید و (خداوند) آن ها را برای همین مطلب آفریده است» پس آنان دوستان و پیروان ما - از مؤمنین - هستند و بر همین اساس آنان را از طینت و سرشتی پاک آفریده است آیا سخن ابراهیم علیه السلام را نشنیده ای پروردگارا! این سر زمین را امان قرار ده و اهل آن را از (انواع) منافع (مباح) روزی گردان آن کسانی که از آنان به خداوند ایمان آورده اند» ،منظور ما (اهل بیت رسالت) و دوستان پیروان و شیعیان ما و شیعیان وصی الهی می باشند؛ و فرموده: «و کسی که کافر گردد، او را از متاعی اندک بهره مند می گردانیم و سپس او را مجبور به (ورود در) آتش می گردانیم» به خدا سوگند منظور کسانی از امت او هستند که وصیّ ابراهیم علیه السلام را منکر باشند و از او پیروی نکنند.

(سپس افزود:) و به خدا سوگند! موقعیت این امّت نیز همچنان خواهد بود.

ص: 87

1762 / [85] - عن يعقوب بن شعيب [ سعيد] ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾ (1)؟ قَالَ: خَلَقَهُمْ لِلْعِبَادَهِ .

قال: قلت: و قوله: ﴿ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ * إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَ لِذَلِكَ خَلَقَهُمْ ﴾؟ فقَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ بعد تِلْكَ (2)

1763 / [86 ] - عَن سَعیدِ بنِ المُسَیَّبِ،عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ:

﴿ وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ * إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ ﴾ ، (قال:) فَأُولَئِکَ أَوْلِیَاؤُنَا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ، وَ لِذَلِکَ خَلَقَهُمْ مِنَ اَلطِّینَهِ اَلطَّیِّبَهِ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام: ﴿رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا عَامِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ، مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ ءَامَنَ مِنْهُم بالله﴾ (3) و إِیَّانَا عَنَی بِذَلِکَ وَ أَوْلِیَاءَهُ وَ شِیعَهَ وَصِیِّهِ ﴿وَ مَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ، قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ﴾ (4)، عَنَی بِذَلِکَ مَنْ جَحَدَ وَصِیَّهُ وَ لَمْ یَتْبَعْهُ مِنْ أُمَّتِهِ وَ کَذَلِکَ وَ اَللَّهِ حَالُ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ (5)

ص: 88


1- سورة الذاريات: 56/51
2- عنه بحار الأنوار: 318/5 ح 17 والبرهان في تفسير القرآن: 156/4 ح 8، و نور الثقلين: 405/2 ح 255 و 132/5 ح 61 ، و مستدرك الوسائل: 121/1 ح 154. علل الشرائع: 13/1 ح 11 (باب- 9 علّة خلق الخلق واختلاف أحوالهم) بإسناده عن جميل ابن درّاج قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام و 14 ح 12 بإسناده عن جميل بن درّاج، عن أبي عبدالله علیه السلام بحذف الذيل في كليهما عنهما وسائل الشيعة: 83/1 ح 195 و 84 ح 196، والبحار: 314/5 ح 6 ، و ح 7 .
3- سورة البقرة: 126/2
4- سورة البقرة: 126/2
5- عنه بحار الأنوار: 205/24 ذيل ح 2 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 157/4 ح 9، و نور الثقلين: 405/20 ح 254 قطعة منه.

85)- از یعقوب بن سعید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام راجع به فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و جنّ و انس را نیافریدم مگر این که مرا عبادت کنند» سؤال کردم؟

فرمود: مقصود این است که خداوند ایشان را برای عبادت و ستایش آفرید.

سپس (راوی) :گوید از آن حضرت دربارۀ فرمایش دیگر خدای عزّ وجلّ: «و همیشه در اختلاف و کشمکش هستند * مگر کسی که پروردگارت به او رحم نماید و برای همین مطلب آنان را آفریده است»، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه بعد از آن نازل شده است.

86)- از سعید بن مسیّب روایت کرده است که گفت

از امام زین العابدین علیه السلام درباره معنای فرمایش خداوند: «و همیشه در اختلاف و کشمکش هستند * مگر کسی که پروردگارت به او رحم نماید»، فرمود: آنان دوستان و پیروان ما (از مؤمنین) هستند و برای همین آنان را از طینت و سرشتی پاک آفریده است آیا سخن ابراهیم علیه السلام را نشنیده ای: «پروردگارا! این سر زمین را امان قرار ده و اهل آن را از (انواع) منافع (مباح) روزی گردان آن کسانی که از آنان به خداوند و روز قیامت ایمان آورده اند» منظور ما (اهل بیت رسالت) و دوستان پیروان و شیعیان ما و شیعیان وصی الهی می باشد؛ و فرموده است: «و کسی که کافر ،گردد، او را از متاعی اندک بهره مند می گردانیم و سپس او را مجبور به (ورود در) آتش می گردانیم» به خدا سوگند منظور کسانی از امت او هستند که وصی ابراهیم علیه السلام را منکر باشند و از او پیروی نکنند.

(سپس افزود:) و به خدا سوگند! موقعیت این امّت نیز همچنان خواهد بود.

ص: 89

سورة المباركة ﴿يوسف﴾

[12]

ص: 90

ص: 91

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

1764 / [1] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، قال :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَنْ قَرَأَ سُورَهَ یُوسُفَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ [فِی کُلِّ یَوْمٍ أَوْ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ بَعَثَهُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ وَ جَمَالُهُ عَلَی جَمَالِ یُوسُفَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، وَ لاَ یُصِیبُهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مَا یُصِیبُ اَلنَّاسَ مِنَ اَلْفَزَعِ وَ کَانَ جِیرَانُهُ مِنْ عِبَادِ اَللَّهِ اَلصَّالِحِینَ.

ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَ مِنْ عِبَادِ اَللَّهِ اَلصَّالِحِینَ وَ أُومِنَ فِی اَلدُّنْیَا أَنْ یَکُونَ زَانِیاً أَوْ فَحَّاشاً (1)

1765/ [2] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ ، قَالَ: قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ:

قَالَ وَالِدِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: وَ اَللَّهِ إِنِّی لَأُصَانِعُ بَعْضَ وُلْدِی، وَ أُجْلِسُهُ عَلَی فَخِذِی، وَ أُکْثِرُ لَهُ اَلْمَحَبَّهَ، وَ أُکْثِرُ لَهُ اَلشُّکْرَ، وَ إِنَّ اَلْحَقَّ لِغَیْرِهِ مِنْ وُلْدِی، وَ لَکِنْ مَخَافَهً عَلَیْهِ مِنْ غَیْرِهِ، لِئَلاَّ یَصْنَعُوا بِهِ مَا فُعِلَ بِیُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ، وَ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ سُورَهَ یُوسُفَ إِلاَّ أَمْثَالاً لِکَیْ لاَ یَحْسُدَ بَعْضُنَا بَعْضاً کَمَا حَسَدَ یُوسُفَ إِخْوَتُهُ وَ بَغَوْا عَلَیْهِ، فَجَعَلَهَا [رَحْمَهً] عَلَی مَنْ تَوَلاَّنَا وَ دَانَ بِحُبِّنَا وَ جَحَدَ أَعْدَاءَنَا، وَ حُجَّهً عَلَی مَنْ نَصَبَ لَنَا اَلْحَرْبَ وَ اَلْعَدَاوَهَ (2)

ص: 92


1- عنه بحار الأنوار: 279/92 ح 2، والبرهان فى تفسير القرآن: 159/4 ح 2 و مستدرك ، الوسائل : 342/4 ح 4844 بحذف الذيل. واب الأعمال: 106 ( ثواب من قرأ سورة يوسف) بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة: 251/6 ح 7864 ، والبحار: 293/7 ح 9 و 2/87 ذيل ح 3 و 279/92 ج 1، أعلام الدين: 370 (باب ، عدد أسماء الله تعالى و هي تسعة).
2- عنه بحار الأنوار: 78/74 ح 74 و وسائل الشيعة 246/19 ح 24517 ، والبرهان في تفسير القرآن: 169/4 ح 7، و نور الثقلين: 408/2 ح 5، و مستدرك الوسائل: 172/15 ح 17903 بتفاوت يسير.

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1) - از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که سورۀ «یوسف» را هر روز و یا هر شب بخواند، خداوند متعال او را در روز قیامت به زیبائی حضرت یوسف علیه السلام بر می انگیزد و هراس و ناراحتی را که در روز قیامت بر مردم وارد می شود، بر او وارد نخواهد شد و همسایگان او از بندگان نیکوکار خدا خواهند بود.

سپس افزود به راستی که یوسف علیه السلام از بندگان نیکوکار خدا بود و در دنیا در امان قرار گرفت از این که زناکار و یا اهل فحشا گردد.

2)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود پدرم می فرمود: به خدا سوگند! من با بعضی از فرزندانم سازش (و ظاهر سازی) می کنم و او را بر دامن و ران خود می نشانم و به او محبت می ورزم و گرامیش می دارم با این که حق با فرزند دیگر من می باشد ولی من نگرانم که مبادا او و دیگران کاری کنند که برادران یوسف با او انجام دادند و خداوند سوره «یوسف» را ،نفرستاده مگر برای نمونه و الگو، که مبادا بعضی از ما با یک دیگر حسادت و رزیم همانند حسادت میان یوسف و برادرانش که بر او ستم .کردند پس خداوند این سوره را برای پیروان و کسانی که به سبب ،دوستی به ما نزدیکند و دشمنان ما را انکار می کنند رحمت قرار داد و برای دشمنان ما که جنگ و دشمنی را در برابر ما روا می دارند حجّت و برهان قرار داد

ص: 93

1766 / [3] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْأَنْبِیَاءُ عَلَی خَمْسَهِ أَنْوَاعٍ:

مِنْهُمْ مَنْ یَسْمَعُ اَلصَّوْتَ مِثْلَ صَوْتِ اَلسِّلْسِلَهِ، فَیَعْلَمُ مَا عَنَی بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُنَبَّأُ فِی مَنَامِهِ مِثْلَ یُوسُفَ وَ إِبْرَاهِیمَ ، وَ مِنْهُمْ مَنْ یُعَایِنُ، وَ مِنْهُمْ مَنْ یُنْکَتُ فِی قَلْبِهِ وَ یُوَقَّرُ فِی أُذُنِهِ (1)

1767 / [4] - عَنْ أَبِی خَدِیجَهَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿إِنَّمَا اُبْتُلِیَ یَعْقُوبُ بِیُوسُفَ أَنَّهُ ذَبَحَ کَبْشاً سَمِیناً وَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ یُدْعَی بِقَوْمٍ مُحْتَاجٍ لَمْ یَجِدْ مَا یُفْطِرُ عَلَیْهِ فَأَغْفَلَهُ وَ لَمْ یُطْعِمْهُ فَابْتُلِیَ بِیُوسُفَ ، وَ کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ کُلَّ صَبَاحٍ مُنَادِیهِ یُنَادِی: مَنْ لَمْ یَکُنْ صَائِماً فَلْیَشْهَدْ غَدَاءَ یَعْقُوبَ ، فَإِذَا کَانَ اَلْمَسَاءُ نَادَی: مَنْ کَانَ صَائِماً فَلْیَشْهَدْ عَشَاءَ یَعْقُوبَ﴾ (2)

ص: 94


1- عنه بحار الأنوار: 52/11 ذيل ح 50 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 169/4 ح ، 8 و نور الثقلين: 409/2 ح 10. بصائر الدرجات: 369 - 6 (باب - 1 في الفرق بين الأنبياء والرس)، عنه البحار: 53/11 ح 50.
2- عنه بحار الأنوار: 367/74 ح 54، والبرهان في تفسير القرآن: 169/4 ح 9، و نور الثقلين: 411/2 ح 18 المحاسن: 398/2 ح 77 (باب- 5 الانفراد بالطعام) بإسناده عن سالم بن مكرم، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 417/24 ح 30939، والبحار: 348/66 ح 5.

3) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: پیامبران (الهی) بر پنج دسته هستند: بعضی از ایشان صدای (وحی خداوند) را - همچون صدای دانه های زنجیر (که در طشت به حرکت در آید)- می شنود و می داند که مقصود از آن چیست و بعضی هم در خواب به او خبر داده می شود همانند یوسف و .ابراهیم و بعضی دیگر (آورنده وحی را) به عیان مشاهده می کند و بعضی دیگر هم به قلب او الهام می شود و در گوش او تثبیت می گردد.

4) - از ابو ،خدیجه به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا یعقوب به واسطه یوسف گرفتار شد، چون گوسفند فربهی را سر برید و یکی از اصحاب و یاران او به نام بقوم (بیوم و یا بنوم) تهی دست بود و چیزی نداشت که به وسیله آن افطار کند پس یعقوب از او غفلت کرد و به او خوراکی ،نرساند به همین خاطر به فراق و جدایی از یوسف گرفتار شد ولی پس از آن هر بامداد منادی با مداد منادی و جارچی او فریاد می زد هر که روزه نیست بر سر چاشت ،یعقوب حاضر شود پس چون شب می شد فریاد می زد هر که روزه هست بر سر سفره شام یعقوب بیاید.

ص: 95

قوله تعالى: ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَابَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَجِدِينَ ﴿4﴾ - إلى - وَجَاهُ و عَلَىٰ قَمِيصِهِ، بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ﴾ ﴿ 18﴾

1768 / [5] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ ، قَالَ:

صَلَّیْتُ مَعَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ - صلوات الله عليهما -اَلْفَجْرَ بِالْمَدِینَهِ ، فِی یَوْمِ جُمُعَهٍ فَدَعَا مَوْلاَهً لَهُ- یُقَالُ لَهَا: وَ شِیکَهُ- فقال لها: لاَ یَقِفَنَّ عَلَی بَابِیَ اَلْیَوْمَ سَائِلٌ إِلاَّ أَعْطَیْتُمُوهُ فَإِنَّ اَلْیَوْمَ اَلْجُمُعَهُ

فَقُلْتُ لَیْسَ کُلُّ مَنْ یَسْأَلُ مُحِقّاً جُعِلْتُ فِدَاکَ

فَقَالَ یَا ثَابِتُ أَخَافُ أَنْ یَکُونَ بَعْضُ مَنْ یَسْأَلُنَا مُحِقّاً فَلاَ نُطْعِمَهُ وَ نَرُدَّهُ فَیَنْزِلَ بِنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ مَا نَزَلَ بِیَعْقُوبَ وَ آلِهِ أَطْعِمُوهُمْ أَطْعِمُوهُمْ.

ثُمَّ قَالَ: إِنَّ یَعْقُوبَ کَانَ کُلَّ یَوْمٍ یَذْبَحُ کَبْشاً یَتَصَدَّقُ مِنْهُ وَ یَأْکُلُ هُوَ وَ عِیَالُهُ، وَ إِنَّ سَائِلاً مُؤْمِناً صَوَّاماً قَوَّاماً لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ مَنْزِلَهٌ مُجْتَازاً (1) غَرِیباً اِعْتَرَّ (2) بِبَابِ یَعْقُوبَ عَشِیَّهَ جُمُعَهٍ عِنْدَ أَوَانِ إِفْطَارِهِ، فَهَتَفَ بِبَابِهِ: أَطْعِمُوا اَلسَّائِلَ اَلْمُجْتَازَ اَلْغَرِیبَ اَلْجَائِعَ مِنْ فَضْلِ طَعَامِکُمْ یَهْتِفُ بِذَلِکَ عَلَی بَابِهِ مِرَاراً وَ هُمْ یَسْمَعُونَهُ جَهِلُوا حَقَّهُ وَ لَمْ یُصَدِّقُوا قَوْلَهُ، فَلَمَّا أَیِسَ مِنْهُمْ أَنْ یُطْعَمَ وَ تَغَشَّاهُ اَللَّیْلُ اِسْتَرْجَعَ وَ اِسْتَعْبَرَ وَ شَکَا جُوعَهُ إِلَی اَللَّهِ وَ بَاتَ طَاوِیاً وَ أَصْبَحَ صَائِماً جَائِعاً صَابِراً حَامِداً لِلَّهِ، وَ بَاتَ یَعْقُوبُ وَ آلُهُ شِبَاعاً بِطَاناً وَ أَصْبَحُوا

وَ عِنْدَهُمْ فَضْلَهٌ مِنْ طَعَامِهِمْ

ص: 96


1- الاجتياز: السلوك ، والمُجتاز : مُجْتابُ الطريق ومُجيزه (أي عابر الطريق). لسان العرب: 326/5 (جوز).
2- المعترّ: الذي يتعرض ليصيب خيراً من غير سؤال . كتاب العين: 85/1 (عرّ- عرر )

فرمایش خداوند متعال: (به خاطر بیاور) هنگامی را که یوسف به پدرش گفت ای پدر من در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که در برابرم سجده می کنند (4)- تا جایی که فرمود: -و پیراهن او را با خونی دروغین (آغشته ،ساخته نزد پدر) آوردند گفت: بلکه هوس های نفسانی شما این کار را برایتان آراسته است پس من صبر جمیل (و شکیبایی خالی از ناسپاسی) خواهم داشت و در برابر آن چه می گویید از خداوند یاری می طلبم (18)

5) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

روز جمعه نماز صبح را در مدینه با امام زین العابدین علیه السلام خواندم، حضرت بعد از نماز کنیز خود را - به نام و شیکه - صدا زد و فرمود: هر سائلی بر درب منزل ما بیاید، حتماً به او طعامی بدهید؛ زیرا امروز جمعه است.

من عرض کردم فدایت گردم هر سائلی که مستحق نیست!

فرمود: ای ثابت می ترسم برخی از افرادی که از ما درخواست می کنند سائل مستحق باشند و ما به آن ها طعام نداده و ردّشان کنیم - و آن چه بر یعقوب و اهل بیت او نازل شد، بر ما اهل بیت نیز نازل ،گردد - آنان را خوراک دهید آنان را خوراک دهید.

سپس فرمود: همانا یعقوب هر روز قوچی را سر می برید و صدقه می داد و خود و خانواده اش نیز از آن تناول می کردند تا آن که سائلی مؤمن و اهل قیام لیل و غریب که روزه دار و مستحق بود و در پیشگاه خداوند مقام و منزلتی ،داشت شب جمعه ای هنگام غروب - در وقتی که یعقوب علیه السلام می خواست افطار کند - به خانه آن حضرت عبور کرد و چندین مرتبه اظهار داشت سائلی غریب و گرسنه را از زیادی طعام خود کمک کنید و اهل خانه صدای او را می شنیدند ولی حقّش را نادیده گرفته و چون به مستحق بودن او اطمینان ،نداشتند کلامش را تصدیق نمی کردند پس چون او از احسان و کمک اهل منزل مأیوس و ناامید شد و شب هم فرا رسیده بود، کلمه استرجاع (إنا لله و إنّا إليه راجعون) را بر زبان جاری کرد و اشکش جاری شد و از گرسنگی خود به خداوند متعال شکایت کرد و آن شب را با گرسنگی و صبر به صبح رساند و روز بعد را هم با گرسنگی روزه گرفت و حمد و سپاس خداوند تبارک و تعالی را بجا آورد.

و از طرفی هم یعقوب و اهل بیت او سیر و با شکم پر شب را به صبح رساندند، در حالی که مقداری طعام ،اضافی نزدشان ،بود، پس خدای عزّ و جلّ در صبح همان شب

ص: 97

قال: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی یَعْقُوبَ فِی صَبِیحَهِ تِلْکَ اَللَّیْلَهِ: لَقَدْ أَذْلَلْتَ عَبْدِی ذِلَّهً اِسْتَجْرَرْتَ بِهَا غَضَبِی، وَ اِسْتَوْجَبْتَ بِهَا أَدَبِی وَ نُزُولَ عُقُوبَتِی وَ بَلْوَایَ عَلَیْکَ وَ عَلَی وُلْدِکَ یَا یَعْقُوبُ ، أَ مَا عَلِمْتَ أَنْ أَحَبَّ أَنْبِیَائِی إِلَیَّ وَ أَکْرَمَهُمْ عَلَیَّ مَنْ رَحِمَ مَسَاکِینَ عِبَادِی، وَ قَرَّبَهُمْ إِلَیْهِ وَ أَطْعَمَهُمْ وَ کَانَ لَهُمْ مَأْوًی وَ مَلْجَأً؟

یَا یَعْقُوبُ أَ مَا رَحِمْتَ ذِمْیَالَ عَبْدِیَ اَلْمُجْتَهِدَ فِی عِبَادَتِی، اَلْقَانِعَ بِالْیَسِیرِ مِنْ ظَاهِرِ اَلدُّنْیَا عِشَاءَ أَمْسِ لَمَّا اِعْتَرَّ بِبَابِکَ عِنْدَ أَوَانِ إِفْطَارِهِ یَهْتِفُ بِکُمْ: أَطْعِمُوا اَلسَّائِلَ اَلْغَرِیبَ اَلْمُجْتَازَ فَلَمْ تُطْعِمُوهُ شَیْئاً، وَ اِسْتَرْجَعَ وَ اِسْتَعْبَرَ وَ شَکَا مَا بِهِ إِلَیَّ، وَ بَاتَ طَاوِیاً حَامِداً صَابِراً وَ أَصْبَحَ لِی صَائِماً، وَ بِتَّ یَا یَعْقُوبُ وَ وُلْدُکَ لَیْلَکُمْ شِبَاعاً وَ أَصْبَحْتُمْ وَ عِنْدَکُمْ فَضْلَهٌ مِنْ طَعَامِکُمْ وَ مَا عَلِمْتَ یَا یَعْقُوبُ إِنِّی بِالْعُقُوبَهِ وَ اَلْبَلْوَی إِلَی أَوْلِیَائِی أَسْرَعُ مِنِّی بِهَا إِلَی أَعْدَائِی وَ ذَلِکَ مِنِّی حُسْنُ نَظَرٍ لِأَوْلِیَائِی، وَ اِسْتِدْرَاجٌ مِنِّی لِأَعْدَائِی، أَمَا وَ عِزَّتِی لَأُنْزِلَنَّ بِکَ بَلْوَایَ وَ لَأَجْعَلَنَّکَ وَ وُلْدَکَ غَرَضاً لِمُصَابِی وَ لَأُؤَدِّبَنَّکَ بِعُقُوبَتِی، فَاسْتَعِدُّوا لِبَلاَیَ وَ اِرْضَوْا بِقَضَائِی وَ اِصْبِرُوا لِلْمَصَائِبِ

قَالَ أَبُو حَمْزَهَ فَقُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام: مَتَی رَأَی یُوسُفُ علیه السلام اَلرُّؤْیَا؟

فَقَالَ: فِی تِلْکَ اَللَّیْلَهِ اَلَّتِی بَاتَ فِیهَا یَعْقُوبُ وَ وُلْدُهُ شِبَاعاً، وَ بَاتَ فِیهَا ذِمْیَالُ جَائِعاً، رَآهَا فَأَصْبَحَ فَقَصَّهَا عَلَی یَعْقُوبَ علیه السلام مِنَ اَلْغَدِ، فَاغْتَمَّ یَعْقُوبُ لَمَّا سَمِعَ مِنْ یُوسُفَ اَلرُّؤْیَا مَعَ مَا أُوحِیَ إِلَیْهِ: أَنِ اِسْتَعِدَّ لِلْبَلاَءِ

فَقالَ یَعقوبُ لِیوسُفَ:لا تَقصُص رُؤیاکَ هذِهِ عَلی إخوَتِکَ؛ فَإِنّی أخافُ أن یَکیدوا لَکَ کَیداً. فَلَم یَکتُم یوسُفُ رُؤیاهُ و قَصَّها عَلی إخوَتِهِ

فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَکَانَ أَوَّلَ بَلْوَی نَزَلَتْ بِیَعْقُوبَ وَ آلِهِ اَلْحَسَدُ لِیُوسُفَ لَمَّا سَمِعُوا مِنْهُ اَلرُّؤْیَا اَلَّتِی رَآهَا، قَالَ: وَ اِشْتَدَّ رِقَّهُ یَعْقُوبَ عَلَی یُوسُفَ وَ خَافَ أَنْ یَکُونَ

ص: 98

شب به یعقوب وحی فرستاد بنده مرا خوار و ذلیل نمود و بدین سبب غضب مرا فراهم کردی و خود و فرزندانت مستوجب عقوبت و تنبیه و ورود انواع بلاها از طرف من گشتید ای !یعقوب آیا نمی دانی که محبوب ترین پیامبران و گرامی ترین آن ها نزد من آن پیامبری است که به مساکین از بندگان من ترحم و دل سوزی کند و آن ها را به خود نزدیک نماید و به آن ها طعام دهد و دهد و مکان و منزل برای آن ها فراهم گرداند؟ ای یعقوب چرا شب گذشته به بنده ما ذمیال - که در پرستش و عبادت ما سخت کوشا می باشد و از ظاهر دنیا به اندکی بسنده کرده بود - و هنگام افطار به درب منزل شما آمد و اظهار داشت:

به سائل غریب گرسنه و بنده تهیدست ترحمی کنید و طعامی بدهید، طعامی به او ندادید؟ و چون از درب خانه شما مأیوس و ناامید شد کلمه استرجاع بر زبان جاری کرد و اشک (از چشمانش) سرازیر شد و حال خود را به من شکایت نمود و شب را با گرسنگی - در حالی که حمد و ستایش مرا به جا می آورد - سپری کرد و به صبح رسانید و هنوز در حال روزه ،بود که تو ای یعقوب با فرزندانت سیر خوابیدید و صبح نمودید و شب را سپری کردید در حالی که از زیادی طعام برایتان مانده بود.

اي يعقوب! آیا نمی دانی که عقوبت و مؤاخذة من نسبت به دوستانم سریع تر از تنبیه و عقوبت من نسبت به دشمنانم می باشد؟ و این به خاطر آن است که نسبت به دوستانم حسن نظر دارم و نسبت به دشمنانم می خواهم در رفاه باشند و مرا یاد نکنند و به عزت و جلال خودم سوگند بلایم را بر تو نازل می کنم تو و فرزندانت را در معرض مصیبت ها و سختی هایم قرار می دهم و شما را با عقوبت خود تأدیب می نمایم پس همگی آماده بلا و مصیبت باشید و بر قضا و مقدرات من راضی و در برابر مصیبت ها شکیبا و بردبار باشید.

ابو حمزه :گوید پس به امام علیه السلام عرض کردم یوسف در چه وقت و چه زمانی آن خواب را دید؟ فرمود در همان شبی که یعقوب و اهل بیت او سیر خوابیدند و ذمیال (سائل) با شکمی خالی و گرسنه شب را سپری کرد هنگامی که یوسف آن خواب را دید صبح فردا آن را برای پدرش یعقوب بیان کرد وقتی یعقوب جریان خواب را شنید سخت ناراحت شد و او را اندوهی سخت فرا گرفت سپس خدای عزّ و جلّ بر او وحی فرستاد: خود (و خانواده ات) را آماده بلا گردان

پس از آن یعقوب به یوسف فرمود این خواب خودت را برای برادرانت تعریف نکن چون می ترسم برای تو مکر و حیله ای انجام دهند، ولی یوسف

ص: 99

مَا أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ مِنَ اَلاِسْتِعْدَادِ لِلْبَلاَءِ إِنَّمَا ذَلِکَ فِی یُوسُفَ فَاشْتَدَّتْ رِقَّتُهُ عَلَیْهِ، وَ خَافَ أَنْ یَنْزِلَ بِهِ اَلْبَلاَءُ فِی یُوسُفَ مِنْ بَیْنِ وُلْدِهِ.

فَلَمَّا أَنْ رَأَوْا إِخْوَهَ یُوسُفَ مَا یَصْنَعُ یَعْقُوبُ بِیُوسُفَ مِنْ إِکْرَامِهِ وَ إِیثَارِهِ إِیَّاهُ عَلَیْهِمْ اِشْتَدَّ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ، وَ اِبْتَدَأَ اَلْبَلاَءُ فِیهِمْ فَتَآمَرُوا فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ قَالُوا: إِنَّ یُوسُفَ وَ أَخَاهُ ﴿أَحَبُّ إِلی أَبِینا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ﴾، ﴿اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً یَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِیكُمْ وَ تَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِینَ﴾ (1) أَیْ تَتُوبُونَ

فعند ذلك قالوا: ﴿ يَأَبَانَا مَا لَكَ لَا تَأْمَنَّا عَلَىٰ يُوسُفَ ﴾ ، ﴿ أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ﴾ ، قال يعقوب: ﴿إِنِّي لَيَحْزُنُنِى أَن تَذْهَبُوا بِهِ ى وَ أَخَافُ أَن يَأْكُلَهُ الذِّنْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَفِلُونَ ﴾ حَذَراً مِنْهُ عَلَیْهِ أَنْ یَکُونَ اَلْبَلْوَی مِنَ اَللَّهِ عَلَی یَعْقُوبَ فِی یُوسُفَ، وَ کَانَ یَعْقُوبُ علیه السلام مُسْتَعِدّاً لِلْبَلْوَی فِی یُوسُفَ خَاصَّهً.

قالَ:فَغَلَبَت قُدرَهُ اللّهِ وقَضاؤُهُ ونافِذُ أمرِهِ فی یَعقوبَ ویوسُفَ وإخوَتِهِ،فَلَم یَقدِر یَعقوبُ عَلی دَفعِ البَلاءِ عَن نَفسِهِ ولا عَن یوسُفَ ووُلدِهِ،فَدَفَعَهُ إلَیهِم وهُوَ لِذلِکَ کارِهٌ مُتَوَقِّعٌ لِلبَلوی مِنَ اللّهِ فی یوسُفَ خاصَّهً؛ لِمَوقِعِهِ مِن قَلبِهِ وحُبِّهِ لَهُ.

فَلَمَّا خَرَجُوا بِهِ مِنْ مَنْزِلِهِ لَحِقَهُمْ مُسْرِعاً فَانْتَزَعَهُ مِنْ أَیْدِیهِمْ فَضَمَّهُ إِلَیْهِ وَ اِعْتَنَقَهُ وَ بَکَی،ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَیْهِمْ وَ هُوَ کَارِهٌ فَانْطَلَقُوا بِهِ مُسْرِعِینَ مَخَافَهَ أَنْ یَأْخُذَهُ مِنْهُمْ ثُمَّ لاَ یَدْفَعَهُ إِلَیْهِمْ، فَلَمَّا أَمْعَنُوا بِهِ مَالُوا بِهِ إِلَی غَیْضَهِ أَشْجَارٍ

فَقَالُوا: نَذْبَحُهُ وَ نُلْقِیهِ تَحْتَ هَذِهِ اَلشَّجَرَهِ فَیَأْکُلُهُ اَلذِّئَابُ اَللَّیْلَهَ

فَقَالَ کَبِیرُهُمْ: ﴿ لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ ﴾ وَلَکِنْ ﴿وَ أَلْقُوهُ فِی غَیابَتِ اَلْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ

ص: 100


1- في الطبع الحديث ، هكذا: ﴿اُقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ أَلْقُوهُ أَرْضاً...﴾

خواب را کتمان نکرد و بلکه آن را برای برادران خود تعریف نمود.

امام علیه السلام فرمود: اولین بلایی که بر یعقوب و اهل بیت او وارد شد، حسادتی بود که برادران یوسف بعد از شنیدن خواب ،او بر او بردند و از طرفی هم محبت و عطوفت يعقوب بر ،یوسف پس از آن افزایش یافت و پیوسته بیم آن داشت که آن چه را که خدای عزّ و جلّ به او وحی نموده و او را آماده برای بلا گردانده بود موردش تنها یوسف باشد از این جهت در بین فرزندان ،خود نسبت به یوسف محبت و مهربانی بیشتری نشان می.داد و چون برادران یوسف آن حالت را از (پدرشان) یعقوب نسبت به یوسف مشاهده کردند و دیدند که چگونه یوسف را تکریم و احترام می نماید و او را بر ایشان ترجیح می دهد بر ایشان گران آمد و بلا و گرفتاری (یکی پس از دیگری) پدید آمد و درباره یوسف با یکدیگر به گفتگو و مشاوره پرداختند و اظهار داشتند: «یوسف و برادرش (بنیامین) نزد ،پدرمان از ما محبوب تر است در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم!»، «یوسف را بکشید و یا او را به سرزمین دور دستی بیندازید تا توجه ،پدر فقط به شما جلب شود و بعد از آن افراد صالحی خواهید ،بود» منظور این است که توبه می کنید و مردمی درستکار می شوید

در چنین وقتی فرزندان یعقوب به پدر عرض کردند: «ای پدر ما! چرا تو بر یوسف از ما ایمن نیستی؟ * فردا او را همراه ما به صحرا بفرست تا در چمن زار و مراتع بگردد و بازی کند» پس یعقوب فرمود: به درستی که من از آن ترسان و پریشان خاطرم که او را ببرید و او طعمه گرگ شود و شما از او غافل باشید» و او ترس از بلایی داشت که خدای عزّوجلّ وعده داده بود تا مبادا که آن بلاء بر یوسف وارد شود ولی یعقوب علیه السلام آماده رسیدن بلاء به یوسف علیه السلام شده بود.

(امام علیه السلام) فرمود: ولی قدرت خداوند و مقدرات او غالب شد و درباره يعقوب ويوسف و برادران او اراده الهی نافذ گردید و یعقوب نتوانست این بلاء و آزمایش را از خودش و یوسف و برادرانش دفع کند به همین خاطر بدون اختیار يوسف را به آن ها داد با این که از دادن او کراهت داشت و منتظر آزمایش خداوند درباره یوسف گردید با این که او در قلب یعقوب علیه السلام موقعیتی خاص داشت و او را بسیار دوست داشت. موقعی که برادران ،یوسف او را از منزل بیرون بردند یعقوب به سرعت خود را به آن ها رساند و یوسف را گرفت و به سینه خود چسبانید و در بغل گرفت و گریست سپس او را به آن ها سپرد. برادران موقعی که او را گرفتند با سرعت یوسف را همراه خود بردند چون بیم آن داشتند که مبادا يعقوب او را از دستشان بگیرد و دیگر به آن ها ندهد. پس چون از پدر دور

ص: 101

بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَعِلِينَ ﴾ ، فَانْطَلَقُوا بِهِ إِلَی اَلْجُبِّ ، فَأَلْقَوْهُ فِی غَیَابَتِ اَلْجُبِّ وَ هُمْ یَظُنُّونَ أَنَّهُ یَغْرَقُ فِیهِ، فَلَمَّا صَارَ فِی قَعْرِ اَلْجُبِّ نَادَاهُمْ، یَا وُلْدَ رُومِینَ أَقْرِئُوا یَعْقُوبَ مِنِّی اَلسَّلاَمَ، فَلَمَّا سَمِعُوا کَلاَمَهُ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: لاَ تَفَرَّقُوا مِنْ هُنَا حَتَّی تَعْلَمُوا أَنَّهُ قَدْ مَاتَ

قَالَ فَلَمْ یَزَالُوا بِحَضْرَتِهِ حَتَّی أَیِسُوا وَ جاؤُ أَباهُمْ ﴿عِشاءً یَبْکُونَ قالُوا یا أَبانا إِنّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکْنا یُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَکَلَهُ اَلذِّئْبُ﴾

فَلَمَّا سَمِعَ مَقَالَتَهُمْ اِسْتَرْجَعَ وَ اِسْتَعْبَرَ، وَ ذَکَرَ مَا أَوْحَی اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ مِنَ اَلاِسْتِعْدَادِ لِلْبَلاَءِ، فَصَبَرَ وَ أَذْعَنَ لِلْبَلْوَی، وَ قَالَ لَهُمْ: ﴿بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِیلٌ﴾ وَ مَا کَانَ اَللَّهُ لِیُطْعِمَ لَحْمَ یُوسُفَ اَلذِّئْبَ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَرَی تَأْوِیلَ رُؤْیَاهُ اَلصَّادِقَهِ

قَالَ أَبُو حَمْزَهَ : ثُمَّ اِنْقَطَعَ مَا قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ علیهما السلام عِنْدَ هَذَا اَلْمَوْضِعِ (1)

1769/ [6] -عَنْ مِسْمَعٍ أَبِی سَیَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا أَلْقَی یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلْجُبِّ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: یَا غُلاَمُ، مَا تَصْنَعُ هَاهُنَا؟ مَنْ طَرَحَکَ فِی هَذَا اَلْجُبِّ؟

فَقَالَ: إِخْوَتِی، لِمَنْزِلَتِی مِنْ أَبِی حَسَدُونِی، وَ لِذَلِکَ فِی هَذَا اَلْجُبِّ طَرَحُونِی.

فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أَ تُحِبُّ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ هَذَا اَلْجُبِّ؟

فَقَالَ: ذَلِکَ إِلَی إِلَهِ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ . فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ : فَإِنَّ إِلَهَ

ص: 102


1- عنه بحار الأنوار: 174/96 ح 19 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 169/4 ح 10. علل الشرائع: 45/1 ح 1 (باب - 41 العلّة التي من التي من أجلها امتحن أجلها امتحن الله ) بإسناده عن مالك بن عطيّة عن الثمالي عنه وسائل الشيعة: 412/7 ع 9726، والبحار: 271/12 ح 48، و 362/89 ح 46، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 176 (الباب التاسع في قصص يعقوب ويوسف علیهما السلام)، قصص الأنبياء للراوندي: 126 (الباب السادس في نبوّة يعقوب و يوسف علیهما السلام)

شدند او را به جنگلی بردند و با یک دیگر گفت:ند یوسف را در همین مكان کشیم و کنار این درختان می اندازیم تا همین امشب گرگ او را بخورد.

برادر بزرگترشان گفت: «یوسف را نکشید بلکه او را در قعر چاه بیندازید تا برخی از کاروان ها که از این جا عبور می کنند او را بیابند البته اگر این کار را بکنید» برادران کلام او را تصدیق کرده و یوسف را بر سر چاهی بردند و او را به درون چاه انداختند و گمان داشتند که یوسف در آب چاه غرق و هلاک می شود ولی وقتی یوسف به عمق چاه رسید برادرانش را صدا زد و گفت ای فرزندان رومین! سلام مرا به یعقوب برسانید. برادران وقتی سخن او را شنیدند بعضی به بعضی دیگر گفتند: از این جا نروید، تا یقین کنید یوسف مرده است. بر همین اساس آن ها از اطراف چاه پراکنده نشدند تا شب فرا رسید آن گاه که از او ناامید شدند «در تاریکی شب با حالت گریه به سمت پدر برگشتند (و وقتی به او رسیدند) گفتند ای پدرا ما در صحرا برای مسابقه رفتیم و يوسف را بر سر وسایل خود گذاردیم و چون بازگشتیم یوسف راگرگ خورده بود».

هنگامی که یعقوب سخنان آن ها را شنید کلمه استرجاع (إنا لله وإنا إليه راجعون) را بر زبان جاری کرد و اشک ریخت و آن چه را که خدای عزّ و جلّ بر او وحی فرستاده بود به یاد آورد که باید آماده بلا ،باشد پس صبر کرد و خود را برای بلا آماده ساخت و به فرزندانش فرمود: (این طور که می گویید نیست) «بلکه این امر زشت و قبیح را نفس (شیطانی) شما در نظرتان زیبا جلوه داده است، پس صبر و شکیبایی (را پیشه خود) می نمایم» (بدانید) پیش از آن که یوسف تأویل و تحقق یافتن خواب صادقش را ببیند ممکن نیست خداوند گوشت او را خوراک گرگ گرداند ابو حمزه (ثمالی) :گوید سپس امام زین العابدین علیه السلام (به این جا که رسید دیگر لب از گفتار فرو بست و) فرمایش ایشان قطع شد.

6)- از مِسْمَع ابی سیّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی یوسف در چاه افتاد، جبرئیل بر او وارد شد و گفت: ای !جوان این جا چه می کنی؟ چه کسی تو را در این چاه انداخته است؟

يوسف جواب داد برادرانم (مرا به این چاه انداختند) چون منزلت و موقعیت خاصی پیش پدرم داشتم پس از روی حسادت مرا در این چاه انداختند

جبرئیل گفت: آیا دوست داری از این چاه خارج شوی؟ اظهار داشت این مطلب مربوط به (مشیّت و اراده) خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب است.

پس جبرئیل به او گفت همانا خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب به تو می فرماید :بگو «خداوندا! همانا از تو درخواست می نمایم پس به درستی که حمد و ستایش

ص: 103

إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ یَقُولُ لَکَ: قُلِ: اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ اَلْحَمْدَ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ اَلْمَنَّانُ، بَدِیعُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ، ذُو اَلْجَلاَلِ وَ اَلْإِکْرَامِ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً، وَ تَرْزُقَنِی مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَسِبُ. فَقَالَهَا یُوسُفُ ، فَجَعَلَ اَللَّهُ لَهُ مِنَ اَلْجُبِّ یَوْمَئِذٍ فَرَجاً، وَ مِنْ کَیْدِ اَلمَرْأَهِ مَخْرَجاً، وَ آتَاهُ مُلْکَ مِصْرَ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبْ.

وَ مِنْ رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ وَ تَرْزُقَنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَسِبُ (1)

1770 / [7] - عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿لتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَ هُمْ لَا يَشْعُرُونَ﴾، قَالَ: کَانَ اِبْنَ سَبْعِ سِنِینَ . (2)

1771 / [8] - عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِیِّ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَأْبَتِ إِنِّى رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِى سَجِدِينَ ﴾ ، قَالَ: فِی تَسْمِیَهِ اَلنُّجُومِ هُوَ اَلطَّارِقُ وَ خَوْبَانُ وَ اَلرَّیَّانُ وَ ذُو اَلْکِنْفَانِ وَ وَابِسُ [قَابِسُ] وَ وَثَّابٌ وَ عَمْرُوَانُ وَ فَیْلَقُ وَ فَصِیحٌ وَ اَلصَّرْحُ وَ البدوع وَ اَلضِّیَاءُ وَ اَلنُّورُ- یَعْنِی اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ- وَ کُلُّ هَذِهِ اَلنُّجُومِ مُحِیطَهٌ بِالسَّمَاءِ (3)

1772 / [9] - عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

لَمَّا أُوتِیَ بِقَمِیصِ یُوسُفَ إِلَی یَعْقُوبَ فَقَالَ: اَللَّهُمَّ لَقَدْ کَانَ ذِئْباً رَفِیقاً حِینَ لَمْ یَشُقَّ اَلْقَمِیصَ ، قَالَ: وَ کَانَ بِهِ نَضْحٌ مِنْ دَمٍ (4)

ص: 104


1- عنه بحار الأنوار: 248/12 ذيل ح 13 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 172/4 ح11 تفسير القمّي بتفاوت عنه بحار الأنوار: 247/12 ح 13، الكافي : 556/2 ح 4 بتفاوت يسير.
2- عنه بحار الأنوار: 299/12 ح 88 و 113/71، والبرهان في تفسير القرآن: 172/4 ح 12، و نور الثقلين: 416/2 ح 26
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 172/4 ح 13. تفسير القمي: 339/1 بإسناده عن عبد الرحمن بن سابط القرشي، عن جابر بن عبد الله الأنصاري، عنه البحار: 217/12 ج 1، ونحوه الخصال: 454/2 ح 1
4- عنه بحار الأنوار: 299/12 ح 89 ، والبرهان 172/4 ح 14، و نور الثقلين: 417/2 ح 28

مختص تو می باشد معبودی جز تو نخواهد بود تو بسیار بخشنده و مهربان هستی تو آفریننده آسمان ها و زمین ،هستی ای صاحب جلال و بزرگواری بر محمّد و آل محمّد درود فرست و در امر (نجات و آزادی) من گشایشی فراهم ساز و از آن جایی که گمان دارم و از آن جایی که گمان ندارم روزی مرا مقدّر بگردان» پس یوسف علیه السلام این کلمات را گفت لذا خداوند متعال او را از چاه نجات داد و از شرّ آن زن (زلیخا) نیز رهایی بخشید و او را عزیز مصر ،کرد با این که او حساب آن را نمی کرد.

و در حدیث دیگری از آن حضرت علیه السلام وارد شده ،است که (به جای جمله آخر) فرمود: و روزی مرا برایم مقدّر بگردان از آن جایی که گمان دارم و از جایی که گمان ندارم

7)- از زید شحّام روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: (به او وحی فرستادیم که) «همانا آن ها را در آینده از این کارشان با خبر خواهی کرد در حالی که آن ها درک و شعور ندارند، فرمود: (یوسف علیه السلام) در آن موقع هفت ساله بود.

8)- از جابر بن عبد الله انصاری روایت کرده است که او در معنای فرمایش خداوند متعال: «زمانی که یوسف به پدرش گفت ای پد را همانا من یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم که برای من سجده می کنند»، گفت:

نام آن ستاره گان (عبارتند از): طارق حوبان (یا جریان) ریان (یا ذیال) ذو الكنفان (يا ذو الكتاف) وابس (قابس يا ذو القرع)، وثاب عمودان (عمروان یا عروان)، فیلق (یا فلیق) ، فصیح (یا مصبح)، صرح فروع ( بدوع يا ضروح) و ضياء و نور یعنی خورشید و ماه و تمامی این ستاره ها اطراف آسمان را فرا گرفته اند.

9) - از ابو ،جمیله به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام: فرمود هنگامی که پیراهن یوسف را برای (پدرش) یعقوب ،آوردند اظهار داشت !خدایا این گرگ چقدر رفیق و مهربان بوده که پیراهن را ندریده و پاره نکرده است حضرت فرمود و مقداری خون بر آن بود

ص: 105

قوله تعالى: ﴿وَ قَالَ الَّذِي اشْتَرَلَهُ مِن مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَنهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ، وَلَدًا وَ كَذَلِكَ مَكَنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ وَلِتُعَلَّمَهُ، مِن تَأْوِيل الْأَحَادِيثِ وَ اللهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ، وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾ ﴿21﴾

1773 / [10] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ قَالَ

قَالَ: ثُمَّ اِنْقَطَعَ مَا قَالَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عِنْدَ هَذَا اَلْمَوْضِعِ ، فَلَمَّا کَانَ مِنْ غَدٍ غَدَوْتُ إِلَیْهِ، فَقُلْتُ لَهُ: ججُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّکَ حَدَّثْتَنِی أَمْسِ حَدِیثَ یَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ ثُمَّ قَطَعْتَهُ، فَمَا کَانَ مِنْ قِصَّهِ یُوسُفَ بَعْدَ ذَلِکَ؟

ف فَقَالَ: إِنَّهُمْ لَمَّا أَصْبَحُوا قَالُوا : اِنْطَلِقُوا بِنَا حَتَّی نَنْظُرَ مَا حَالُ یُوسُفَ مَاتَ أَمْ هُوَ حَیٌّ فَلَمَّا اِنْتَهَوْا إِلَی اَلْجُبِّ وَجَدُوا بِحَضْرَهِ اَلْجُبِّ اَلسَّیَّارَهَ قَدْ أَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَی دَلْوَهُ، فَلَمَّا جَذَبَ دَلْوَهُ إِذَا هُمْ بِغُلاَمٍ مُتَعَلِّقٍ بِدَلْوِهِ، فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ: یَا بُشْرَی هَذَا غُلاَمٌ، فَلَمَّا أَخْرَجَهُ أَقْبَلَ إِلَیْهِ إِخْوَهُ یُوسُفَ فَقَالُوا هَذَا عَبْدُنَا سَقَطَ مِنَّا أَمْسِ فِی هَذَا اَلْجُبِّ ، وَ جِئْنَا اَلْیَوْمَ لِنُخْرِجَهُ فَانْتَزَعُوهُ مِنْ أَیْدِیهِمْ وَ تَنَحَّوْا بِهِ نَاحِیَهً، ثُمَّ قَالُوا لَهُ: إِمَّا أَنْ تُقِرَّ لَنَا بِأَنَّکَ عَبْدٌ لَنَا فَنَبِیعَکَ مِنْ بَعْضِ أَهْلِ هَذِهِ اَلسَّیَّارَهِ أَوْ نَقْتُلَکَ.

فَقَالَ لَهُمْ یُوسُفُ علیه السلام تَقْتُلُونِی وَ اِصْنَعُوا مَا شِئْتُمْ فَأَقْبَلُوا بِهِ إِلَی اَلسَّیَّارَهِ فَقَالُوا: هَلْ مِنْکُمْ أَحَدٌ یَشْتَرِی مِنَّا هَذَا اَلْعَبْدَ فَاشْتَرَاهُ رَجُلٌ مِنْهُمْ بِعِشْرِینَ دِرْهَماً وَ کَانَ إِخْوَتُهُمْ فِیهِ مِنَ اَلزَّاهِدِینَ، وَ سَارَ بِهِ اَلَّذِی اِشْتَرَاهُ حَتَّی أَدْخَلَ مِصْرَ فَبَاعَهُ اَلَّذِی اِشْتَرَاهُ مِنَ اَلْبَدْوِ مِنْ مَلِکِ مِصْرَ ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿وَ قالَ اَلَّذِی اِشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْواهُ عَسی أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً﴾ . (1)

ص: 106


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 172/4 ح 15 عنه البرهان في تفسیر القرآن: 172/4 ح 15 علل الشرائع: 47/1 ضمن ح 1 (باب - 41) بإسناده عن مالك بن عطية، عن الثمالي عنه البحار ،273/12 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 126 (الباب السادس في نبوّة يعقوب و يوسف علیهما السلام)

فرمایش خداوند متعال و آن کسی (عزیز مصر) که او را در مصر خرید به همسرش گفت: جایگاه او را گرامی،دار شاید برای ما سودمند باشد و یا او را بعنوان فرزند انتخاب کنیم. و ما این چنین یوسف را در آن سرزمین توانمند نمودیم و از علم تفسیر خواب به او تعلیم دادیم و خداوند بر کار خود پیروز است ولی بیش تر مردم نمی دانند. (21)

10)- بازگشت به حدیث ابو حمزه ثمالی (در ادامه حدیث 5) از امام زین العابدین علیه السلام که راوی گوند بعد از آن که فرمایش حضرت قطع شد، بامداد روز بعد، خدمت آن حضرت شرفیاب شدم و عرض کردم قدایت گردم روز گذشته داستان یعقوب و فرزندانش را بیان نمودی و اچون به ماجرای یوسف و برادران او رسیدی سخنان را قطع نمودند بفرمائید که ادامه داستان یوسف چه شد؟ فرمود:: چون چون صبح شد (برادران) گفتند تا ببینیم وضعیت یوسف چگونه است آیا زنده می باشد یا مرده است؟ موقعی که به برویم چاه رسیدند کاروانی را در آن جا دیدند که سقای قافله را برای آب فرستاده اند چون سما دلوش را در چاه سرازیر نمود تا آب بکشد، اما وقتی دلو را بالا کشید. دند پسری به دلو آویزان است به همراهانش گفت به شما مژده باد بر این پسر وقتی بوسف را از چاه سرون ،آوردند برادران او جلو آمده و گفتند: این پسر بنده و غلام ما است که دیروز در این چاه افتاد و امروز آمده ایم با او را بیرون آوری پس بوسف را از دست کاروانیان گرفته و او را به گوشه ای برده و به او گفتند: یا اقرار کن که بنده ما هستی تا نوز به یکی از این کاروانیان بفروشیم و یا نو را خواهیم گشت. یوسف فرمود: من را نکشید و آن چه را خواستید انجام دهید. پس برادرانش او را نزد کاروانیان آورده و گفتند: آیا از شما کسی هست که این بنده و علام را از ما خریداری کند؟ مردی از میان آن ها يوسف را به پست در هم ،خرید ولی پسران بعقوب در این فروش می رعیت بودند.

و خریدار یوسف را از صحرا به شهر مصر آورد و او را به پادشاه مصر فروخت همچنان که خدای عز و جل در قرآن فرموده است «و کسی (پادشاه مصر ) که یوسف را خریداری نمود به همسر خود گفت: مقام او را بسیار گرامی ،بذار که امید است این غلام به ما نفع بسیاری بخشد و با او را به فرزندی برگزینیم».

ص: 107

1774 / [11] - عَنِ اَلْحَسَنِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ شَرَوْهُ بِثَمَنِ، بَخْسٍ دَرَهِمَ مَعْدُودَةٍ﴾ ، قَالَ: کَانَتْ عِشْرِینَ دِرْهَماً (1)

1775/ [12] - عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مِثْلَهُ وَ زَادَ فِیهِ:

﴿اَلْبَخْسُ: اَلنَّقْصُ، وَ هِیَ قِیمَهُ کَلْبِ اَلصَّیْدِ، إِذَا قُتِلَ کَانَتْ دِیَتُهُ عِشْرِینَ دِرْهَماً﴾ (2)

1776 / [13] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ﴿قَدْ کَانَ یُوسُفُ بَیْنَ أَبَوَیْهِ مُکَرَّماً ثُمَّ صَارَ عَبْداً حَتَّی بِیعَ بِأَخَسِّ وَ أَوْکَسِ اَلثَّمَنِ ثُمَّ لَمْ یَمْنَعِ اَللَّهُ أَنْ بَلَغَ بِهِ حَتَّی صَارَ مَلِکاً ﴾ (3)

1777/ [14] - عَنِ اِبْنِ حُصَیْنٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَهٍ ﴾ قَالَ کَانَتِ اَلدَّرَاهِمُ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ دِرْهَماً (4)

1778 / [15] - وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

کَانَتِ اَلدَّرَاهِمُ عِشْرِینَ دِرْهَماً وَ هِیَ قِیمَهُ کَلْبِ اَلصَّیْدِ إِذَا قُتِلَ، وَ اَلْبَخْسُ اَلنَّقْصُ (5)

ص: 108


1- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 90، و وسائل الشيعة : 227/29 ح 35516 ، والبرهان في تفسير القرآن: 173/4 ح 16، و نور الثقلين: 418/2 ح 36 . تفسير القمّي: 341/1 بإسناده عن أبي بصير، عن الرضا علیه السلام بتفاوت عنه البحار: 222/12 و 430/104 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 91 و 430/104 ح 5 أشار إليه، ووسائل الشيعة: 228/29 ح 35517، والبرهان في تفسير القرآن: 173/4 ح 17 تفسير القمّى: 341/1 ، عنه البحار: 430/104 ح ،3، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 128 بإسناده عن ابن أبي نصر، عن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير عنه مستدرك الوسائل: 306/18 ح 22808
3- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 92 ، والبرهان 173/4 ح 18، و نور الثقلين: 418/2 ح 37. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 129 ح 131 بتفاوت يسير عنه البحار: 290/12 ح 73
4- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 93، فيه كانت الدراهم ثمانية درهماً، والبرهان في تفسير : القرآن: 173/4 ح 19 ، و نور الثقلين: 418/2 ح 38.
5- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 94، و وسائل الشيعة: 228/29 ذيل ح 35517 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 173/4 ح 20، و نور الثقلين: 419/2 ح 39. تفسير القمّي: 341/1 عن أبي بصير ، عن الرضا علیه السلام عنه البحار : 430/104 ح 3 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 128 بتفاوت يسير.

11) - از حسن به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: (و سرانجام) او را به بهای درهم های اندکی فروختند»، فرمود: آن درهم ها، بیست درهم بود.

12)- همچنین از امام رضا علیه السلام مانند آن را روایت کرده اند و در آخر افزوده :است معنای «بخس»، ناقص (کم تر از قیمت و ارزان تر از آن) است و آن قیمتِ یک سگ شکاری می باشد که اگر کشته شود دیه و خون بهای آن بیست درهم خواهد بود.

13)- از عبد الله بن سلیمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: یوسف نزد پدر و مادرش گرامی و از احترام خاصی برخوردار بود سپس او بنده و غلامی زرخرید گردید به طوری که با نازل ترین قیمت فروخته شد سپس خداوند متعال مانع او نشد (شاید منظور این باشد که مرگ او به تأخیر افتاد) تا آن که پادشاه (مصر) گردید.

14)- از ابن حُصَین روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند «و (سرانجام) او را به بهای درهم های اندکی فروختند» فرمود تعداد درهم ها هجده در هم بود.

15)- و با همین سند (قبل) روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود تعداد درهم ها بیست در هم بود و آن قیمت یک سگ شکاری می باشد که کشته شود و معنای «بخس»، ناقص (کم تر از قیمت و ارزان تر از آن) است

ص: 109

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ بهِ ى وَ هَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّءَا بُرْهَنَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ﴾ ﴿24﴾

1779 / [16] - قال أبو حمزة:

قلت لِعَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ اِبْنَ کَمْ کَانَ یُوسُفُ علیهم السلام یَوْمَ أُلْقِیَ فِی اَلْجُبِّ؟

فقَالَ کَانَ اِبْنَ سبع سِنِینَ قُلْتُ فَکَمْ کَانَ بَیْنَ مَنْزِلِ یَعْقُوبَ یَوْمَئِذٍ وَ بَیْنَ مِصْرَ ؟

قال: مَسِیرَهُ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ یَوْماً، قال: وَ کَانَ یُوسُفُ علیهم السلام مِنْ أَجْمَلِ أَهْلِ زَمَانِهِ فَلَمَّا رَاهَقَ یُوسُفُ رَاوَدَتْهُ امْرَأَهُ الْمَلِکِ عَنْ نَفْسِهِ فَقَالَ لَهَا مَعاذَ اللَّهِ إِنَّا مِنْ أَهْلِ بَیْتٍ لا یَزنونَ، فَغَلَّقَتِ الأَبوابَ عَلَیها و عَلَیهِ و قالَت:لا تَخَف، و أَلقَت نَفسَها عَلَیهِ، فَأَفلَتَ هَارِباً إِلَی اَلْبَابِ فَفَتَحَهُ، وَ لَحِقَتْهُ فَجَذَبَتْ قَمِیصَهُ مِنْ خَلْفِهِ فَأَخْرَجَتْهُ مِنْهُ، وَ أَفْلَتَ یُوسُفُ علیه السلام مِنْهَا فِی ثِیَابِهِ. (1)

1780 / [17] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها قَالَتْ لَهُ: کَمَا أَنْتَ قَالَ: وَ لِمَ؟

قَالَتْ: حَتَّی أُغَطِّیَ وَجْهَ اَلصَّنَمِ لاَ یَرَانَا فَذَکَرَ اَللَّهَ عِنْدَ ذَلِکَ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ اَللَّهَ یَرَاهُ فَفَرَّ مِنْهَا (2)

1781 / [18] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنَّ یُوسُفَ لَمَّا حَلَّ سَرَاوِیلَهُ رَأَی مِثَالَ یَعْقُوبَ [قَائِماً] عَاضّاً عَلَی إِصْبَعِهِ وَ هُوَ یَقُولُ لَهُ: یَا یُوسُفُ قَالَ فَهَرَبَ

ص: 110


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 174/4 ح 21 تقدمت تخريجاته في الحديث 5 من هذه السورة المباركة.
2- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 95، والبرهان في تفسير القرآن: 174/4 ح 22، و نور الثقلين: 420/2 ح 45

فرمایش خداوند متعال و آن زن (همسر عزیز مصر) قصد او را کرد و او نیز - اگر برهان پروردگار را نمی دید - قصد وی را می نمود ما چنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم؛ چون که او از بندگان مخلص ما بود. (24)

16) - ابو حمزه (ثمالی) (در ادامه حدیث 10) گوید:

محضر امام زین العابدين علیه السلام عرض کردم روزی که یوسف را در چاه انداختند چند سال داشت؟ فرمود هفت سال از عمرش گذشته بود عرض کردم بین منزل یعقوب در آن روز تا مصر چقدر فاصله بود؟ فرمود: مسیر هیجده روز ،راه فاصله بود.

بعد از آن حضرت فرمود یوسف از زیباترین افراد اهل زمان خود بود و چون به سن نزدیک بلوغ رسید همسر عزیز مصر از روی هوای نفس بنای مراوده (و معاشقه) با او را ،نهاد ولی یوسف به او میفرمود به خدا پناه می برم من از اهل بیتی هستم که هرگز اهل زنا نبوده و نیستند ولی (همسر عزیز وقتی چنین دید) درب های قصر را روی خود و یوسف بست و گفت: و حشت نداشته باش و آن گاه خود را روی یوسف ،افکند یوسف به طرف درب قصر فرار کرد و چون به درب رسید و آن را گشود و همسر عزیز به او رسید و از پشت پیراهن یوسف را چنگ زد و گرفت و آن را از بدن یوسف بیرون آورد و یوسف از چنگال او گریخت

17) - بعضی از اصحاب ما روایت کرده اند:

امام صادق علیه السلام فرمود: بعد از آن که «زن قصد یوسف را کرد و او هم قصد او را ،کرد» (زلیخا) گفت: اگر مشکلی نداری لحظه ای صبر کن (یوسف که چاره ای نداشت) :پرسید و برای چه؟ جواب داد تا روی بُت را بپوشانم که ما را مشاهده نکند، پس (یوسف) در آن هنگام به یاد خدا افتاد که خداوند شاهد او می باشد پس (به فکرش رسید که چاره نجات او فرار ،است لذا) شتابان از کنار او فرار کرد.

18) - از محمّد بن قیس روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود همانا یوسف هنگامی که شلوارش (بیرجامه تُمبان) را باز کرد، تمثال و شبیه پدرش یعقوب را دید که ایستاده و (از روی تعجب) انگشت خود را دندان گرفته است و می گوید ای یوسف پس یوسف فرار کرد. (1)

ص: 111


1- علامه مجلسی فرموده است: این روایت به حالت تقیه صادر گردیده و خلاف معتقدات ما می،باشد دلیل بر تقیه بودن آن می تواند روایت بعدی باشد. بحار ج 12 ص 300 ح 96.

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَکِنِّی وَ اَللَّهِ مَا رَأَیْتُ عَوْرَهَ أَبِی قَطُّ وَ لاَ رَأَی أَبِی عَوْرَهَ جَدِّی قَطُّ وَ لاَ رَأَی جَدِّی عَوْرَهَ أَبِیهِ قَطُّ قَالَ وَ هُوَ عَاضٌّ عَلَی إِصْبَعِهِ فَوَثَبَ فَخَرَجَ اَلْمَاءُ مِنْ إِبْهَامِ رِجْلِهِ (1)

1782 / [19] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ

قَالَ: أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُ اَلنَّاسُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ: ﴿لَوْ لا أَنْ رَأی بُرْهانَ رَبِّهِ﴾ قُلْتُ: یَقُولُونَ رَأَی یَعْقُوبَ عَاضّاً عَلَی إِصْبَعِهِ فَقَالَ: لاَ لَیْسَ کَمَا یَقُولُونَ

فَقُلْتُ: فَأَیَّ شَیْءٍ رَأَی

قَالَ: لَمَّا هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِهَا قَامَتْ إِلَی صَنَمٍ مَعَهَا فِی اَلْبَیْتِ ، فَأَلْقَتْ عَلَیْهِ ثَوْباً فَقَالَ لَهَا یُوسُفُ : مَا صَنَعْتِ

قَالَ: طَرَحْتُ عَلَیْهِ ثَوْباً أَسْتَحْیِی أَنْ یَرَانَا، قَالَ: فَقَالَ یُوسُفُ علیه السلام: فَأَنْتِ تَسْتَحْیِینَ مِنْ صَنَمِکِ وَ هُوَ لاَ یَسْمَعُ وَ لاَ یَبْصُرُ وَ لاَ أَسْتَحِی أَنَا مِنْ رَبِّی (2)

قوله تعالى: ﴿وَ اسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِن دُبُرِ وَ أَلْفَيَا سَيْدَهَا لَدَا ألْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَن يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿25 ﴾ - إلى - قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ ﴿25﴾ - إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِيَ إِلَيْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّى كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُن مِّنَ الْجَهلِينَ﴾ ﴿33﴾

ص: 112


1- عنه بحار الأنوار: 300/12 ح 96، والبرهان في تفسير القرآن: 174/4 ح 23، و نور الثقلين: 420/2 ح 46.
2- عنه بحار الأنوار: 301/12 ح 97، والبرهان في تفسير القرآن: 174/4 ح 24، و نور الثقلين: .421/2 ح 47 تفسير القمّي: 341/1 عن أبي الجارود، عن أبي جعفر علیه السلام- ذيل كلامه بتفاوت - عنه البحار 22/12 ذيل ح 3، وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 160 ( الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام)

سپس امام صادق علیه السلام فرمود ولی به خدا سوگند من هرگز عورت پدرم را ندیده ام و پدرم هم هرگز عورت جدم را ندیده است و جدم هم عورت پدرش را ندیده است بعد از آن :افزود و او انگشت خود را به دندان گرفت و فشار داد پس او پرید به طوری که آب از انگشت شصت پایش در آمد.

19) - بعضی از اصحاب ما روایت کرده اند:

امام باقر علیه السلام فرمود: مردم (اهل سنّت) در مورد فرمایش خدای عزّ و جلّ: «اگر برهان و امداد پروردگارش را نمی دید» چه می گویند؟ عرض کردم می گویند (یوسف) دید که یعقوب انگشت خود را به دندان گرفت ،فرمود ،نه چنین نیست که می.گویند عرض کردم پس (یوسف) چه چیزی را دید؟

فرمود: بعد از آن که با یک دیگر در افتادند (زلیخا) برخاست و به سمت بتی رفت که در گوشه اتاقش نهاده بود رفت پس روی آن را با لباسی پوشاند یوسف به او فرمود این چه کاری بود که انجام دادی؟

پاسخ داد پارچه ای را روی آن انداختم چون شرم و حیا می کنم که او ما را مشاهده کند. پس یوسف علیه السلام : فرمود: تو از (خدای) ساخته خودت شرم و حیا می کنی با این که او نه می بیند و نه می شنود ولی من از پروردگار خود (که شاهد و بیننده است)، شرم و حیا نکنم؟

فرمایش خداوند متعال و هر دو به سوی در دویدند (در حالی که همسر عزیز یوسف را تعقیب می کرد) و پیراهن او را از پشت (کشید و) پاره کرد و در این ،هنگام آقای آن ،زن او را دم در یافتند آن زن (پیش دستی کرد و) گفت کیفر کسی که بخواهد نسبت به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ (25) - تا جایی که فرموده: -(یوسف) گفت: پروردگارا زندان نزد من محبوب تر است از آن چه که این ها مرا بسوی آن می!خوانند و اگر مکر و نیرنگ آن ها را از من باز نگردانی بسوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم گشت (33)

ص: 113

1783 / [20] - عاد إلى حديث أبي حمزة:

وَ أَفْلَتَ یُوسُفُ مِنْهَا فِی ثِیَابِهِ ﴿ وَ أَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَا أَلْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوَءَا إِلَّا أَن يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾ قال: ،فَهَمَّ المَلِکُ بِیوسُفَ لِیُعَذِّبَهُ،فَقالَ لَهُ یوسُفُ علیه السلام: و إله یَعقوبَ ما أرَدتُ بِأَهلِکَ سوءاً،بَل ﴿هِیَ راوَدَتْنِی عَنْ نَفْسِی﴾، فَسَل هذَا الصَّبِیَّ أیُّنا راوَدَ صاحِبَهُ عَنْ نَفْسِهِ؟

قَالَ: وَ کَانَ عِنْدَهَا صَبِیٌّ مِنْ أَهْلِهَا زَائِرٌ [فِی اَلْمَهْدِ، فَقَالَ: هَذَا طِفْلٌ لَمْ یَنْطِقْ.

فَقَالَ: کَلِّمْهُ یُنْطِقْهُ اَللَّهُ فَکَلَّمَهُ، فَأَنْطَقَ اَللَّهُ] لها فَأَنْطَقَ اَللَّهُ اَلصَّبِیَّ بِفَصْلِ اَلْقَضَاءِ

فَقَالَ لِلْمَلَکِ: اُنْظُرْ أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِلَی اَلْقَمِیصِ، فَإِنْ کَانَ مَقْدُوداً مِنْ قُدَّامِهِ فَهُوَ رَاوَدَهَا وَ إِنْ کَانَ مَقْدُوداً مِنْ خَلْفِهِ فَهِیَ اَلَّتِی رَاوَدَتْهُ عَنْ نَفْسِهِ، وَ صَدَقَ وَ هِیَ مِنَ اَلْکَاذِبِینَ

فَلَمَّا سَمِعَ اَلْمَلِکُ کَلاَمَ اَلصَّبِیِّ وَ مَا اِقْتَصَّ أَفْزَعَهُ ذَلِکَ فَزَعاً شَدِیداً فَجِیءَ بِالْقَمِیصِ فَنَظَرَ إِلَیْهِ فَلَمَّا رَآهُ مَقْدُوداً (1) مِنْ خَلْفِهِ قَالَ لها: ﴿إِنَّهُ مِن كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ﴾ ، و قال لِیُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿أَعْرِضْ عَنْ هَذَا﴾، فَلاَ یَسْمَعْهُ مِنْکَ أَحَدٌ وَ اُکْتُمْهُ، فَلَمْ یَکْتُمْهُ یُوسُفُ ، وَ أَذَاعَهُ فِی اَلْمَدِینَهِ حَتَّی قَالَ نِسْوَهٌ مِنْهُنَّ: ﴿اِمْرَأَتُ اَلْعَزِیزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ﴾ فَبَلَغَهَا ذَلِکَ، فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَ هَیَّأَتْ لَهُنَّ طَعَاماً وَ مَجْلِساً، ثُمَّ أَتَتْهُنَّ بِأُتْرُجٍّ (2) ﴿وَ آتَتْ کُلَّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ سِکِّیناً، وَ قَالَتْ لِیُوسُفَ : اُخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَ قُلْنَ﴾ مَا قُلْنَ

فَقَالَتْ لَهُنَّ: فَذلِکُنَّ ﴿اَلَّذِی لُمْتُنَّنِی﴾ فِیهِ فِی حُبِّهِ

قَالَ فَخَرَجَ اَلنِّسْوَهُ مِنْ عِنْدِهَا، فَأَرْسَلَتْ کُلُّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ إِلَی یُوسُفَ سِرّاً مِنْ

ص: 114


1- القد: قطع الجلد و شقّ الثوب و نحوه . كتاب العين 16/5 (قدّ - قدد). و في لسان العرب: 344/3: القد: القطع طولا كالشق
2- في الحديث: مَثَلُ المُؤمِنِ الَّذي يَقرَأُ القُرآنَ مَثَلُ الاُترُجَّةِ .... يعني طعمها طيب و رائحتها طيبة، والأترجة - بضم الهمزة و تشديد الجيم - واحدة الأترج كذلك، و هي فاكهة معروفة، و في لغة ضعيفة ترنجة . مجمع البحرين: 280/2 (ترج).

20)- بازگشت به حدیث (در ادامه حدیث (16 از) ابو حمزه (ثمالی) که گوید:

و چون یوسف از چنگال همسر عزیز مصر (زلیخا) فرار کرد (در این هنگام) «هر دو با عزیز که دَم درب قصر بود برخورد کردند همسر او گفت: مجازات کسی که نسبت به اهل و ناموس تو نظر بد داشته باشد یا زندان خواهد بود و یا عذاب دردناک».

(امام علیه السلام) فرمود پس عزیز مصر اراده کرد تا یوسف را مجازات کند، یوسف به او فرمود: به خدای یعقوب سوگند من نسبت به ناموس تو قصد سویی ،نداشته ام بلکه او از روی هوای نفس با من معاشقه نمود (و متعرّض من شد، از این کودک سؤال کن کدام یک از ما دو ،نفر متعرض دیگری شدیم؟).

(امام علیه السلام) افزود: و نزد آن زن کودکی از خانواده اش در گهواره بود - که به دیدن او آمده بود پس عزیز گفت: این طفل که سخن نمی گوید یوسف فرمود: با او سخن کن تا خداوند متعال او را به سخن بیاورد پس - وقتی عزیز از آن طفل سؤال کرد و توضیح خواست خداوند او را به حکم حتمی خود به سخن آورد و گفت: ای سلطان به پیراهن یوسف نگاه کن اگر از جلو پاره شده باشد او متعرض همسر تو شده ولی اگر از پشت پاره شده باشد، پس همسر تو متعرض او گردیده است و او راستگو و همسرت دروغگو می.باشد وقتی عزیز كلام طفل و بيان او را شنید سخت به فغان آمد و دگرگون شد و پیراهن را طلبید و به آن نگاهی کرد وقتی که دید پیراهن از پشت پاره شده به همسر خود گفت: «این از مکر و حیله شما زنان است که مکر و حیله شما زنان بسی عظیم (و خطرناک) است» و سپس رو به یوسف کرد و گفت: «ای یوسف! از این قصه درگذر» و نگذار کسی آن را از تو بشنود و آن را پنهان دار

(امام علیه السلام) فرمودند: یوسف این راز را پنهان نداشت و خبر (آن ها) در شهر منتشر ،گشت تا جایی که زنانی از شهر (آگاه شده و) گفتند: «همسر عزیز، قصد مراوده و معاشقه با غلام خویش را داشته است».

چون این خبر به گوش همسر عزیز ،رسید دنبال ایشان فرستاد و از آن ها دعوت کرد و طعامی را تهیه کرد و مجلسی آماده ساخت سپس چون زنان به مجلس وارد شدند و در آن مجلس نشستند به هر یک ترنجی (بالنگی) با کاردی داد و پس از آن به یوسف گفت: «بر مجلس زن ها وارد شو پس چون (زنان مصر) چشمشان به (چهره زیبا و دل آرای) یوسف افتاد زبان به تکبیر گشوده و به جای ترنج (بالنگ) دست های خود را بریدند و گفتند آن چه را که .گفتند بعد از آن همسر عزیز خطاب به زن ها کرد و گفت: «این همان غلامی است که مرا در عشق و محبت او ملامت و سرزنش می کردید».

ص: 115

صَوَاحِبِهَا، تَسْأَلُهُ اَلزِّیَارَهَ، فَأَبَی عَلَیْهِنَّ، وَ قَالَ: رَبِّ! ﴿إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُن مِّنَ الْجَهِلِینَ﴾

فَلَمَّا ذَاعَ أَمْرُ یُوسُفَ وَ أَمْرُ اِمْرَأَهِ اَلْعَزِیزِ وَ اَلنِّسْوَهِ فِی مِصْرَ ، بَدَا لِلْمَلَکِ بَعْدَ مَا سَمِعَ مِنْ قَوْلِ اَلصَّبِیِّ مَا سَمِعَ لَیَسْجُنَنَّ یُوسُفَ ، فَحَبَسَهُ فِی اَلسِّجْنِ، وَ دَخَلَ مَعَ یُوسُفَ علیه السلام فِی اَلسِّجْنِ فَتَیَانِ، فَکَانَ مِن قِصَّتِهِما وقِصَّهِ یوسُفَ علیه السلام ما قَصَّهُ اللّهُ فِی الکِتابِ، قَالَ أَبُو حَمْزَهَ ثُمَّ انْقَطَعَ حَدِیثُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام عِنْدَ ذلك (1)

1784 / [21] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ یُوسُفَ خَطَبَ اِمْرَأَهً جَمِیلَهً کَانَتْ فِی زَمَانِهِ، فَرَدَّتْ عَلَیْهِ: أَیَا عَبْدَ اَلْمَلِکِ إِیَّایَ تَطْلُبُ؟ قَالَ: فَطَلَبَهَا إِلَی أَبِیهَا

فَقَالَ لَهُ أَبُوهَا: إِنَّ اَلْأَمْرَ أَمْرُهَا

قَالَ: فَطَلَبَهَا إِلَی رَبِّهِ وَ بَکَی

قال: فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: إِنِّی قَدْ زَوَّجْتُکَهَا، ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَیْهَا إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَزُورَکُمْ فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِ أَنْ: تَعَالَ، فَلَمَّا دَخَلَ عَلَیْهَا أَضَاءَ اَلْبَیْتُ لِنُورِهِ

فَقَالَتْ: مَا هذا إِلاّ مَلَکٌ کَرِیمٌ ، فَاسْتَسْقَی فَقَامَتْ إِلَی اَلطَّاسِ لِتَسْقِیَهُ، فَجَعَلَ یَتَنَاوَلُ اَلطَّاسَ مِنْ یَدِهَا فَتَنَاوَلَهُ فَاهَا، فَجَعَلَ یَقُولُ لَهَا: اِنْتَظِرِی وَ لاَ تَعْجَلِی قَالَ. فَتَزَوَّجَهَا (2)

ص: 116


1- عنه بحار الأنوار: 276/12 ذيل ح 48 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 175/4 ح 26. تقدّمت تخريجاته في الحديث 5 من هذه السورة المباركة.
2- عنه بحار الأنوار: 301/12 ح 98 والبرهان في تفسير القرآن: 187/4 ح 7 ، و نور الثقلين 423/2 ح 57

هنگامی که زنان از نزد همسر عزیز بیرون رفتند هر کدام به طور پنهانی دنبال یوسف فرستاده و از او تقاضای ملاقات و دیدار کردند، ولی یوسف از این خواهش امتناع ورزید و اظهار داشت: (خداوندا!) «اگر خودت حیلهٔ این ها را از من دفع و بر طرف نکنی (ممکن است به آن ها میل نمایم و) در جمله جاهلین قرار گیرم» (پس خداوند مکر و حیله زنان را از او دفع و بر طرف نمود). پس از آن که داستان یوسف و جریان همسر عزیز و برنامه زنان ،مصر، در شهر شایع و منتشر شد و با این که پادشاه سخنان کودک را شنید چنین صلاح دانست که یوسف را چند روزی به زندان بفرستد به همین خاطر او را زندانی کرد و با یوسف دو جوان دیگر هم زندانی شدند و ماجرای آن دو با یوسف را خداوند در کتاب (قرآن حکیم) بیان فرموده است. ابو حمزه (ثمالی) :گوید سپس حضرت امام زین العابدين علیه السلام به این جا که رسیدند لب از گفتار فرو بستند.

21) - از محمّد بن مروان به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت یوسف علیه السلام در زمان خود، زن زیبایی را برای خود خواستگاری نمود و آن زن نپذیرفت و به یوسف پیام داد: غلام پادشاه از من خواستگاری کرده است سپس یوسف آن زن را از پدرش خواستگاری نمود و پدرش پاسخ داد امر ازدواج او به دست خودش می باشد.

بعد از آن یوسف از درگاه خداوند آن زن را درخواست کرد و گریه کرد پس خداوند به او وحی فرستاد به درستی که من او را به ازدواج تو در آوردم پس از آن او به زن پیام داد که می خواهم به دیدار شما بیایم و زن پذیرفت و اظهار داشت مانعی .ندارد هنگامی که یوسف بر آن زن وارد شد خانه از نور وجودش روشن گشت و زن گفت: این نیست مگر یک فرشته ای ،بزرگوار، پس یوسف مقداری آب درخواست نمود زن برخاست که ظرف آب را برایش بیاورد وقتی ظرف آب را آورد و یوسف خواست ظرف را از دست زن بگیرد زن ظرف را به دهان او گذاشت (تا آب بنوشد) و یوسف به او فرمود منتظر باش و عجله و شتاب نکن؛ و سپس (در همان مجلس) او را به ازدواج خود در آورد.

ص: 117

1785 / [22] - عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا علیه السلام یَقُولُ: ﴿إِنَّ یُوسُفَ اَلنَّبِیَّ علیه السلام، قَالَ لَهُ اَلسَّجَّانُ: إِنِّی لَأُحِبُّکَ. فَقَالَ لَهُ یُوسُفُ : لاَ تَقُلْ هَکَذَا. فَإِنَّ عَمَّتِی أَحَبَّتْنِی فَسَرَقَتْنِی، وَ إِنَّ أَبِی أَحَبَّنِی فَحَسَدَنِی إِخْوَتِی فَبَاعُونِی، وَ إِنَّ اِمْرَأَهَ اَلْعَزِیزِ أَحَبَّتْنِی فسجنت [فَحَبَسَتْنِی] ﴾ (1)

1786 / [23] - عن ابن سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

جاء جبرئيل إلى يوسف في السجنفَقَالَ: قُلْ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلاَهٍ فَرِیضَهٍ: ﴿اَللَّهُمَّ اِجْعَلْ لِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً، وَ اُرْزُقْنِی [مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ، وَ] مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَسِبُ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَدْنِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَ قَالَ الْأَخَرُ إِنِّي أَرَننِيَ أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْرًا تأكلُ الطَّيْرُ مِنْهُ تَبنَنَا بِتَأْوِيلِهِ وَ إِنَّا نَرَنكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿36﴾ ، قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِن إِلَّا نَباتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ، قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَفِرُونَ﴾ ﴿37﴾

ص: 118


1- عنه بحار الأنوار: 247/12 ذيل ح 12 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 187/4 ح 8، و نور الثقلين: 445/2 ح 136. تفسير القمّي: 354/1 بإسناده عن أبي العبّاس بن هلال، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 247/12 ذيل ح 12، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 169 (الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام).
2- عنه بحار الأنوار: 301/12 ح 99 ، و 29/86 ح 33 فيه: عن أبي سيّار، والبرهان في تفسير القرآن: 187/4 ح 9 و مستدرك الوسائل: 72/5ح 5384. الكافي: 4/22ح 7 بإسناده عن سيف بن عميرة قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام، من لا يحضره الفقيه: 324/1 ح 950 ، عنهما وسائل الشيعة: 471/6 ح 8472، الأمالي للصدوق: 576 ح 4 (المجلس الخامس والثمانون) بإسناده عن حمّاد بن عثمان، عمّن سمع أبا سیّار يقول: سمعت أبا عبد الله الصادق علیه السلام ، عنه البحار: 256/12 ح 20 ، و 185/95 ح 3، روضة الواعظين: 328/2 (مجلس في ذكر الدعاء في حوائج المؤمنين)، مكارم الأخلاق: 283

22)- از عباس بن هلال روایت کرده است که گفت

از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: زندانبان به یوسف علیه السلام گفت: به راستی من تو را دوست دارم

يوسف فرمود: این چنین نگو؛ زیرا که عمه ام مرا دوست داشت و مرا دزدید و پدرم مرا دوست داشت پس برادرانم به من حسادت ورزیده و مرا فروختند و همسر پادشاه مصر مرا دوست داشت و به زندانم انداخت.

23) - از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: جبرئیل علیه السلام در زندان بر یوسف علیه السلام وارد شد و گفت: بعد از هر نماز واجب بگو !خداوندا! در امر (نجات) من گشایشی برایم قرار بده و از آن جایی که گمان دارم و آن جایی که گمان ،ندارم روزی مرا مقدّر بگردان.

فرمایش خداوند متعال: و دو جوان همراه او وارد زندان شدند یکی از آن دو گفت: من در خواب دیدم که (انگور برای) شراب می فشارم و دیگری گفت: من در خواب دیدم که نان بر سرم حمل می کنم و پرندگان از آن می خورند ما را از تعبیر این خواب آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می بینیم (36) (یوسف) گفت: پیش از آن که جیره غذایی شما فرا رسد شما را از تعبیر خوابتان آگاه خواهم ساخت این از دانشی است که پروردگارم به من آموخته است من آیین قومی را که به خدا ایمان ندارند و به سرای دیگر ،کافرند ترک کردم و شایسته چنین موهبتی گشتم) (37)

ص: 119

1787 / [24] - عَنْ طِرْبَالٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَّا أَمَرَ اَلْمَلِکُ فَحُبِسَ یُوسُفُ علیه السلام فِی اَلسِّجْنِ أَلْهَمَهُ اَللَّهُ عِلْمَ تَأْوِیلِ اَلرُّؤْیَا فَکَانَ یُعَبِّرُ لِأَهْلِ اَلسِّجْنِ رُؤْیَاهُمْ وَ إِنَّ فَتَیَیْنِ أُدْخِلاَ مَعَهُ اَلسِّجْنَ یَوْمَ حَبْسِهِ

فَلَمَّا بَاتَا أَصْبَحَا فَقَالاَ لَهُ إِنَّا رَأَیْنَا رُؤْیَا فَعَبِّرْهَا لَنَا

فَقَالَ وَ مَا رَأَیْتُمَا؟

فَقَالَ أَحَدُهُمَا: ﴿إِنِّی أَرانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً تَأْکُلُ اَلطَّیْرُ مِنْهُ﴾

وَ قَالَ اَلْآخَرُ رَأَیْتُ أَنِّی أَسْقِی اَلْمَلِکَ خَمْراً فَفَسَّرَ لَهُمَا رُؤْیَاهُمَا عَلَی مَا فِی اَلْکِتَابِ

ثُمَّ قالَ ﴿لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اُذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ﴾

قَالَ وَ لَمْ یَفْزَعْ یُوسُفُ فِی حَالِهِ إِلَی اَللَّهِ فَیَدْعُوَهُ فَلِذَلِکَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿فَأَنْساهُ اَلشَّیْطانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی اَلسِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ﴾ (1)

قَالَ فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی یُوسُفَ فِی سَاعَتِهِ تِلْکَ یَا یُوسُفُ مَنْ أَرَاکَ اَلرُّؤْیَا اَلَّتِی رَأَیْتَهَا؟

فقَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ حَبَّبَکَ إِلَی أَبِیکَ ؟

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ وَجَّهَ اَلسَّیَّارَهَ إِلَیْکَ؟

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ عَلَّمَکَ اَلدُّعَاءَ اَلَّذِی دَعَوْتَ بِهِ حَتَّی جَعَلَ لَکَ مِنَ اَلْجُبِّ فَرَجاً؟

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ جَعَلَ لَکَ مِنْ کَیْدِ اَلمَرْأَهِ مَخْرَجاً؟

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ أَنْطَقَ لِسَانَ اَلصَّبِیِّ بِعُذْرِکَ؟

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ صَرَفَ عَنْکَ کَیْدَ اِمْرَأَهِ اَلْعَزِیزِ وَ اَلنِّسْوَهِ؟

ص: 120


1- سورة يوسف: 42/12

24)- از طربال روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چون پادشاه دستور زندانی کردن یوسف علیه السلام را صادر کرد خدا به آن حضرت دانش تعبیر خواب را الهام ،نمود، پس برای زندانیان خواب های آنان را تعبیر می کرد و در هنگام زندانی شدنش همراه او دو جوان نیز وارد زندان ،شدند پس چون خوابیدند و از خواب بیدار گشتند به او گفتند ما خواب دیده ،ایم آن را برای ما تعبیر .نما

یوسف علیه السلام فرمود چه خوابی دیده اید؟ یکی از آن ها گفت: «خواب دیدم که روی سرم نان منتقل می کنم و پرندگان از آن می خورند» و دیگری گفت: من در خواب دیدم که به پادشاه شراب می دهم.

یوسف علیه السلام بر مبنای آن چه که در کتاب (قرآن) آمده است آن را تعبیر نمود، «سپس به کسی که گمان داشت آزاد می شود اظهار داشت: (وقتی آزاد شدی) نزد اربابت (پادشاه) یادی از من هم بکن»

(امام صادق علیه السلام) فرمود: و در آن حال (یوسف) به درگاه خداوند ناله و توجّهی ننمود و به درگاه او دعایی نکرد همان طوری که خداوند می فرماید: «پس شیطان یادآوری پروردگارش را از خاطر وی برد در نتیجه (یوسف) چند سال در زندان باقی ماند» و خداوند در همان لحظه به یوسف وحی فرستاد ای یوسف چه کسی آن خوابی را که دیدی برایت ارائه نمود؟

گفت: ای پروردگار! تو بودی. فرمود: چه کسی تو را پیش پدرت محبوب قرار داد؟

گفت: ای پروردگار تو بودی فرمود چه کسی آن قافله را فرستاد و تو را از درون چاه نجات داد؟ گفت: ای پروردگار تو بودی فرمود: چه کسی آن دعا را به تو آموخت تا گشایشی برایت ایجاد شود و از درون آن چاه نجات پیدا کنی؟ گفت: ای پروردگار تو بودی فرمود چه کسی به تو برای نجات از مکر و حیله آن ،زن راه چاره ای اندیشید؟ گفت ای پروردگار تو بودی

فرمود: چه کسی آن طفل را به سخن آورد تا شهادت دهد تو معذور و بیگناه هستی گفت: ای پروردگار تو بودی فرمود چه کسی مکر و حیله همسر پادشاه مصر و دیگر زنان را از تو باز گردانید؟

ص: 121

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَمَنْ أَلْهَمَکَ تَأْوِیلَ اَلرُّؤْیَا

قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّی قَالَ فَکَیْفَ اِسْتَغَثْتَ بِغَیْرِی وَ لَمْ تَسْتَغِثْ بِی وَ تَسْأَلْنِی أَنْ أُخْرِجَکَ مِنَ اَلسِّجْنِ وَ اِسْتَغَثْتَ وَ أَمَّلْتَ عَبْداً مِنْ عِبَادِی لِیَذْکُرَکَ إِلَی مَخْلُوقٍ مِنْ خَلْقِی فِی قَبْضَتِی وَ لَمْ تَفْزَعْ إِلَیَّ اِلْبَثْ فِی اَلسِّجْنِ بِذَنْبِکَ بِضْعَ سِنِینَ بِإِرْسَالِکَ عَبْداً إِلَی عَبْدٍ.

قَالَ اِبْنُ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ اِبْنُ أَبِی حَمْزَهَ فَمَکَثَ فِی اَلسِّجْنِ عِشْرِینَ سَنَهً. (1)

1788 / [25] - سَمَاعَهُ : عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ اذْكُرْنِى عِندَ رَبِّكَ ﴾ ، قَالَ هُوَ اَلْعَزِیزُ . (2)

1789 / [26] - اِبْنُ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿قالَ اَلْآخَرُ إِنِّی أَرانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً﴾ قَالَ: أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی جَفْنَهً فِیهَا خُبُزٌ تَأْکُلُ اَلطَّیْرِ مِنْهَا (3)

1790 / [27] - عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

قَالَ اَللَّهُ تعالی لِیُوسُفَ علیه السلام : ﴿أَ لَسْتُ اَلَّذِی حَبَّبْتُکَ إِلَی أَبِیکَ، وَ فَضَّلْتُکَ عَلَی اَلنَّاسِ بِالْحُسْنِ؟ أَ وَ لَسْتُ اَلَّذِی سُقْتُ إِلَیْکَ اَلسَّیَّارَهَ، فَأَنْقَذْتُکَ وَ أَخْرَجْتُکَ مِنَ اَلْجُبِّ ؟ أَ وَ لَسْتُ اَلَّذِی صَرَفْتُ عَنْکَ کَیْدَ اَلنِّسْوَهِ؟ فَمَا حَمَلَکَ عَلَی أَنْ تَرْفَعَ رَغْبَتَکَ، أَوْ تَدْعُوَ مَخْلُوقاً هُوَ دُونِی؟! فَالْبَثْ لِمَا قُلْتَ، فِی اَلسِّجْنِ؛ بِضْعَ سِنِینَ﴾ (4)

ص: 122


1- عنه بحار الأنوار: 301/12 ح 100 و 113/71 بتفاوت يسير والبرهان في تفسير القرآن: ، 188/4 ح 10 و 11 و نور الثقلين: 425/2 ح 65 قطعة منه و 426 73 بتمامه، و مستدرك الوسائل: 222/11 ح 12801 تفسير القمّي: 352/1 (كتاب عزيز مصر إلى يعقوب) عنه البحار: 246/12 ح 12 ، و 290 ح ،72، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 129 مختصراً، عنه البحار: 172/61 ح 30.
2- عنه بحار الأنوار: 302/12 ذيل ح 101 ، والبرهان في تفسير القرآن: 188/4 ح 12.
3- عنه بحار الأنوار: 302/12 ح 102 والبرهان في تفسير القرآن 188/4 ح 13، و نور الثقلين: .425/2 ح 66
4- عنه بحار الأنوار: 302/12 ح 103 و 149/71 ح 47 ، والبرهان في تفسير القرآن: 189/4 ح 14 ، و نور الثقلين 427/2 ح 74، و مستدرك الوسائل: 223/11 ح 12802

گفت: ای پروردگار تو بودی فرمود چه کسی علم تعبیر خواب را به تو آموخت و بر تو الهام نمود؟ گفت ای پروردگار! تو بودی.

فرمود: پس چگونه به غیر من توجه و استغاثه کردی؟! و به من استعاثه نکردی و از من نخواستی که تو را از زندان بیرون آورم و به بنده ای از بندگان من استغاثه و درخواست کمک کردی تا نزد یکی از آفریده های من- که خود او هم در دست قدرت من می باشد (و از خود اختیاری ندارد) - وساطت کند.

ولی به من توجه و استغاثه ای نکردی؟! پس به خاطر این خطا و اشتباهت چند سالی را در زندان باقی بمان.

ابن ابی ،عُمیر به نقل از ابن ابی حمزه روایت کرده است که گفت:

یوسف علیه السلام مدّت بیست سال در زندان ماند.

25)- از سماعه روایت کرده است که درباره فرمایش خداوند: «مرا نزد ارباب خود یادآور شو» گفته است:

منظور از «ربّ»، همان عزیز و پادشاه مصر است

26)- ابن ابی یعفور روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند:«دیگری گفت: همانا من در خواب دیدم که روی سر خود نان حمل می کنم» فرمود مقصود چنین است سینی روی سر خود داشتم که در آن نان بود و پرندگان از آن می خوردند.

27) - از یعقوب بن شعیب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند متعال به یوسف وحی نمود: آیا من تو را پیش پدرت محبوب قرار ندادم؟ و آیا من تو را بر مردم برتری و نیکویی نبخشیدم؟

و آیا قافله را نفرستادم تا تو را از چاه بیرون آورند و نجات یابی؟

و آیا آن مکر و حیله زنان را از تو دفع و بر طرف نکردم؟

پس چه چیزی سبب شد که به غیر از من توجّه و استغاثه کردی؟! و درخواست کمک از یکی از آفریده های من کردی؟ پس به خاطر این خطا و اشتباهت چند سالی را در زندان باقی بمان

ص: 123

قوله تعالى: ﴿وَ قَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا أَذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَهُ الشَّيْطَنُ ذِكْرَ رَبِّهِ، فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ﴾ ﴿42﴾

1791 / [28] - عن عبد الله بن عبد الرحمن، عمّن ذكره عنه علیه السلام قال:

لَمَّا قَالَ لِلْفَتَی: ﴿اُذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ﴾. أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَضَرَبَ بِرِجْلِهِ حَتَّی کُشِطَ لَهُ عَنِ اَلْأَرْضِ اَلسَّابِعَهِ، فَقَالَ لَهُ: یَا یُوسُفُ ، اُنْظُرْ مَاذَا تَرَی؟ قَالَ: أَرَی حَجَراً صَغِیراً، فَفَلَقَ اَلْحَجَرَ، فَقَالَ: مَاذَا تَرَی؟

قَالَ: أَرَی حَجَراً صَغِیراً، فَفَلَقَ اَلْحَجَرَ، فَقَالَ: مَاذَا تَرَی؟

قَالَ: أَرَی دُودَهً صَغِیرَهً. قَالَ: فَمَنْ رَازِقُهَا؟

:قَالَ: اَللَّهُ، قَالَ: فَإِنَّ رَبَّکَ یَقُولُ: لَمْ أَنْسَ هَذِهِ اَلدُّودَهَ فِی ذَلِکَ اَلْحَجَرِ فِی قَعْرِ اَلْأَرْضِ اَلسَّابِعَهِ، أَ ظَنَنْتَ أَنِّی أَنْسَاکَ حَتَّی تَقُولَ لِلْفَتَی: ﴿اُذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ ﴾ لَتَلْبَثَنَّ فِی اَلسِّجْنِ بِمَقَالَتِکَ هَذِهِ بُضْعَ سِنِینَ

قَالَ: فَبَکَی یُوسُفُ عِنْدَ ذَلِکَ حَتَّی بَکَی لِبُکَائِهِ اَلْحِیطَانُ

قَالَ: فَتَأَذَّی بِهِ أَهْلُ اَلسِّجْنِ، فَصَالَحَهُمْ عَلَی أَنْ یَبْکِیَ یَوْماً، وَ یَسْکُتَ یَوْماً، فَکَانَ فِی اَلْیَوْمِ اَلَّذِی یَسْکُتُ أَسْوَأَ حَالاً (1)

1792 / [ 29] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَا بَکَی أَحَدٌ بُکَاءَ ثَلاَثَهٍ، آدَمَ وَ یُوسُفَ وَ دَاوُدَ ، فَقُلْتُ: مَا بَلَغَ مِنْ بُکَائِهِمْ؟

أَمَّا آدَمُ علیه السلام فَبَکَی حِینَ أُخْرِجَ مِنَ اَلْجَنَّهِ وَ کَانَ رَأْسُهُ فِی بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ اَلسَّمَاءِ فَبَکَی حَتَّی تَأَذَّی بِهِ أَهْلُ اَلسَّمَاءِ، فَشَکَوْا ذَلِکَ إِلَی اَللَّهِ فَحَطَّ مِنْ قَامَتِهِ،

وَ أَمَّا دَاوُدُ علیه السلام فَإِنَّهُ بَکَی حَتَّی هَاجَ اَلْعُشْبُ مِنْ دُمُوعِهِ، وَ إِنَّهُ کَانَ لَیَزْفِرُ زَفْرَهً

ص: 124


1- عنه بحار الأنوار: 302/12 ح 103، و 26/14 ح 7، و 150/71 ح 48، والبرهان في تفسير :القرآن: 189/4 ح 15 و نور الثقلين: 427/2 ح 75

فرمایش خداوند متعال: و (یوسف) به آن یکی از آن دو نفر که می دانست رهایی می یابد گفت مرا نزد صاحبت (سلطان مصر) یاد آوری کن ولی شیطان یاد آوری او را نزد صاحبش از خاطر وی برد و به دنبال آن (یوسف) چند سال در زندان باقی ماند (42)

28) - از عبد الله بن عبد الرحمان به نقل از کسی که نام او را متذکّر شده، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که حضرت یوسف علیه السلام به آن جوان زندانی گفت: نزد اربابت راجع به من صحبت کن، جبرئيل علیه السلام نزد یوسف آمد و پای خود را کنار یوسف بر زمین کوبید که تا طبقه هفتم زمین برای یوسف آشکار شد و گفت: ای یوسف نگاه کن چه می بینی؟ یوسف علیه السلام: گفت: سنگ کوچکی را می بینم.

جبرئیل آن سنگ را شکافت و گفت: اکنون چه چیز می بینی؟ یوسف گفت: کرم بسیار کوچکی را می بینم گفت روزی دهنده این کرم چه کسی است؟

يوسف اظهار داشت خداوند جبرئیل گفت: پروردگارت می فرماید: ای یوسف من این کرم کوچک را در این سنگ در هفتمین طبقه زمین فراموش نکرده ام و نیازهای او را تأمین می نمایم آیا تو گمان کرده ای من تو را فراموش کرده ام؟ که به آن جوان می گویی مرا پیش اربابت یادآوری کن به خاطر همین جُرم باید چند سال در زندان بمانی.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: یوسف متنبه شد و شروع بگریستن کرد و گریه یوسف به طوری شدید شد که در و دیوار با گریه او گریستند و زندانیان از گریه او متأثر و ناراحت شدند و از او خواستند که از گریه خود دست بردارد و قرار بر این شد که یک روز گریه کند و یک روز خاموش شود پس آن روزی که گریه نمی کرد حالش بدتر بود.

29)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ کسی همانند سه نفر از پیامبران: آدم و یوسف و داود علیهم السلام گریه نکرده است سؤال کردم گریه ایشان چه مقدار بود؟

فرمود: امّا گریه آدم علیه السلام پس از خروج از بهشت و در حسرت آن بود و چون سر او بر دری از درهای آسمان قرار داشت فرشته ها از گریه او اذیت و ناراحت شدند و به همین خاطر به خداوند شکایت کردند پس خداوند از قامت او کاست.

ص: 125

فَیُحْرِقُ مَا نَبَتَ مِنْ دُمُوعِهِ .

وَ أَمَّا یُوسُفُ فَإِنَّهُ کَانَ یَبْکِی عَلَی أَبِیهِ یَعْقُوبَ وَ هُوَ فِی اَلسِّجْنِ فَتَأَذَّی بِهِ أَهْلُ اَلسِّجْنِ فَصَالَحَهُمْ عَلَی أَنْ یَبْکِیَ یَوْماً وَ یَسْکُتَ یَوْماً (1)

1793/ [30]- عَنْ شُعَیْبٍ اَلْعَقَرْقُوفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ یُوسُفَ علیه السلام أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ لَهُ یَا یُوسُفُ إِنَّ رَبَّ الْعَالَمِینَ یُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَكَ مَنْ جَعَلَكَ أَحْسَنَ خَلْقِهِ؟

قَالَ فَصَاحَ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی اَلْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّ!

قَالَ ثُمَّ قَالَ لَهُ وَ یَقُولُ لَکَ مَنْ حَبَّبَکَ إِلَی أَبِیکَ دُونَ إِخْوَتِکَ؟

قَالَ فَصَاحَ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی اَلْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّ !

قَالَ وَ یَقُولُ لَکَ مَنْ أَخْرَجَکَ مِنَ اَلْجُبِّ بَعْدَ أَنْ طُرِحْتَ فِیهَا وَ أَیْقَنْتَ بِالْهَلَکَهِ؟ قَالَ فَصَاحَ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی اَلْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ أَنْتَ یَا رَبِّ!

قَالَ: فَإِنَّ رَبَّکَ قَدْ جَعَلَ لَکَ عُقُوبَهً فِی اِسْتِغَاثَتِکَ بِغَیْرِهِ فَالْبَثْ فِی اَلسِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ، قَالَ: فَلَمَّا اِنْقَضَتِ اَلْمُدَّهُ أُذِنَ لَهُ فِی دُعَاءِ اَلْفَرَجِ وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی اَلْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ ﴿اَللَّهُمَّ إِنْ کَانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ فَإِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِوَجْهِ آبَائِیَ اَلصَّالِحِینَ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ﴾

قَالَ: فَفَرَّجَ اَللَّهُ عَنْهُ

قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ نَدْعُو نَحْنُ بِهَذَا اَلدُّعَاءِ

فَقَالَ: اُدْعُ بِمِثْلِهِ ﴿اَللَّهُمَّ إِنْ کَانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ فَإِنِّی

ص: 126


1- عنه بحار الأنوار: 213/11 ح 21 و 303/12 ح 104 ، والبرهان في تفسير القرآن: 189/4 ح 16 و نور الثقلين: 424/2 ح 63 قطعة منه، و مستدرك الوسائل: 242/11 ح 12869 قطعة منه، و قصص الأنبياء للجزائري: 346 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 50 ح 22 (الفصل الرابع في أخباره)، عنه البحار: 113/11 ح 36.

و اما داود علیه السلام آن قدر گریه کرد که علفزارها از گریه سوزان او تکان خورده و سپس خشکیدند و از آه جگر سوز او گیاهان آتش گرفتند.

و اما يوسف علیه السلام آن قدر بر دوری از پدر و غربت و تنهایی خود در زندان گریه نمود که اهل زندان افسرده و غمگین شدند و چون به ستوه آمدند از او خواستند که یک روز گریه کند و یک روز ساکت باشد.

30) - از شُعَيْب عَقَرقُوفی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: جبرئیل نزد یوسف آمد و اظهار داشت: ای یوسف به راستی پروردگارت به تو سلام می رساند و می فرماید چه کسی تو را از بهترین آفریده هایش قرار داد؟ پس ناگهان یوسف فریادی زد و گونه های خود را بر خاک نهاد و گفت: ای پروردگار تو بودی جبرئیل گفت: و می فرماید چه کسی تو را پیش پدرت - جدای از برادرانت - محبوب قرار داد؟ پس فریادی زد و گونه های خود را بر خاک نهاد و گفت ای پروردگار تو بودی

جبرئیل گفت: و می فرماید چه کسی تو را از درون چاه - که تو را در آن انداختند و یقین کردی که هلاک خواهی شد - نجات داد؟ پس فریادی زد و گونه های خود را بر خاک نهاد و گفت ای پروردگار تو بودی

جبرئیل گفت: پس پروردگارت برای عقوبت و مجازات تو که به غیر از خدا برای آزادیت متوسل شدی (قرار داد که آن مرد تو را فرموش کند و تو در زندان بمانی) پس باید (یوسف) چند سالی را در زندان باقی ماند.

(امام صادق علیه السلام) افزود: هنگامی آن مدت (مقرّر) پایان یافت، خداوند به او اجازه (توفیق) داد تا دعای گشایش و آزادی را بخواند، بنابراین صورت خود را بر خاک نهاد و (با حالت زاری و استغاثه) عرضه داشت خداوندا! اگر گناهان من روی مرا نزد تو ناخوشایند ،نمود هر آینه من به وسیلهٔ آبروي پدران صالح خود ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب، متوجه درگاه تو می شوم.

پس خداوند در کار او گشایش ایجاد نمود و او را از زندان نجات داد.

(راوی :گوید به حضرت) عرض کردم جانم فدایت باد! آیا ما نیز خداوند را با این دعا بخوانیم؟

ص: 127

تَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِوَجْهِ نَبِیِّکَ نَبِیِّ اَلرَّحْمَهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ اَلْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ (1)

1794 / [31] - عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ ﴾ ، قَالَ سَبْعَ سِنِینَ (2)

1795 / [32] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ :

رَأَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ فِی اَلنَّوْمِ، کَأَنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ ذُبِحَا، أَوْ قُتِلاَ، فَأَحْزَنَهَا ذَلِکَ فَأَخْبَرَتْ بِهِ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَقَالَ: یَا رُؤْیَا. فَتَمَثَّلَتْ، بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقَالَ: انت أَرَیْتِ فَاطِمَهَ هَذَا اَلْبَلاَءَ

قَالَتْ: لَا فَقَالَ: یَا أَضْغَاثُ أَنْتِ أَرَیْتِ فَاطِمَهَ هَذَا الْبَلَاءَ؟

قَالَتْ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فَمَا أَرَدْتِ بِذَلِکِ؟

قَالَتْ: أَرَدْتُ أَنْ أُحْزِنَهَا، فَقَالَ لِفَاطِمَهَ عَلَیْهَا اَلسَّلاَمُ اِسْمَعِی، لَیْسَ هَذَا بِشَیْءٍ (3)

1796 / [33] - عَنْ أَبَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْهُمَا علیهما السلام، قال : قَالاَ

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: لَوْ کُنْتُ بِمَنْزِلَهِ یُوسُفَ حِینَ أَرْسَلَ إِلَیْهِ اَلْمَلِکُ یَسْأَلُهُ عَنْ رُؤْیَاهُ مَا حَدَّثْتُهُ حَتَّی أَشْتَرِطَ عَلَیْهِ أَنْ یُخْرِجَنِی مِنَ اَلسِّجْنِ وَ عَجِبْتُ لِصَبْرِهِ عَنْ شَأْنِ اِمْرَأَهِ اَلْمَلِکِ حَتَّی أَظْهَرَ اَللَّهُ عُذْرَه (4)

ص: 128


1- عنه بحار الأنوار: 231/12 ذيل ح 5 أشار إليه، و 19/94 ح 13 ، والبرهان في تفسير القرآن: 189/4 ح 17، و مستدرك الوسائل: 223/11 ح 12803 تفسير القمّي: 344/1 بإسناده عن إسماعيل بن عمر، عن شعيب العقرقوفي، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 229/12 ذيل ح 5.
2- عنه بحار الأنوار: 303/12 ح 105، والبرهان في تفسير القرآن: 190/4 ح 18، و نور الثقلين: 427/2 ح 76
3- عنه بحار الأنوار: 91/43 ح 15 و 166/61 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن: 190/4 ح 19، و نور الثقلين 429/2 ح 86
4- عنه بحار الأنوار: 303/12 ح 106، والبرهان في تفسير القرآن: 190/4 ح 20، و نور الثقلين: 431/2 ح 94

فرمود: شما بگویید: خداوندا! اگر گناهان من رویم را نزد تو سیاه کرده هر آینه من به وسیله پیامبر ،تو پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله و به وسیله علی و فاطمه و حسن و حسين و ائمّه علیهم السلام ، متوجّه درگاه تو می شوم

31) - از یعقوب بن یزید به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «پس او چند سال در زندان ماند»، فرمود: (يوسف علیه السلام) هفت سال در زندان ماند.

32)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت فاطمه علیها السلام در خواب دید که گویا سر حسن و حسین علیهما السلام را بریده اند و یا آنان را (به نوعی دیگر) کشته اند، پس هنگامی که از خواب بیدار شد اندوهگین به نظر می رسید و آن چه را دیده بود برای رسول خدا صلی الله علیه واله نقل کرد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله از رؤیا خواست تا در حضورشان مجسّم شود، سپس به او فرمود: آیا تو چنین خواب خوفناک و ناراحت کننده ای را به فاطمه القاء نموده ای؟

گفت: هرگز پس حضرت خواب های پریشان کننده را احضار نمود و به او فرمود: آیا تو فاطمه را با این خواب مبتلا و ناراحت کرده ای؟

گفت ،آری ای رسول خدا فرمود مقصود تو از این کردار چه بود؟

گفت: قصد آزار و اندوه او را داشتم پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام فرمود: کلام او را بشنو ولی بدان آن چه از نظر تو گذشته، چیزی نیست.

33) - از آبان از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام (باقر و صادق) علیهما السلام فرمودند به درستی که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: چنان چه من بجای یوسف می بودم در آن موقعی که پادشاه دنبال او فرستاد که درباره خوابش از او سؤال کند با او سخنی نمی گفتم مگر آن که با او شرط می کردم اول مرا از زندان آزاد کند.

و سپس :افزود من از صبر و شکیبایی یوسف در رابطه با همسر پادشاه شگفت زده شده ام (که تا زمانی که خداوند او را تبرئه کرد) صبور و شکیبا ماند.

ص: 129

قوله تعالى: ﴿وَ قَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَىٰ سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يَابِسَاتٍ ۖ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ﴾ ﴿43 ﴾

1797 / [34] - عَنِ اِبْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَقْرَأُ ﴿سَبْعَ سَنَابِلَ خُضْرٍ ﴾ (1)

1798 / [35] - عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

كَانَ سِنِينَ يُوسُفَ الْغَلَاءُ الَّذِي أَصَابَ النَّاسَ وَ لَمْ يَتَمَنَّ الْغَلَاءَ لِأَحَدٍ قَطُّ قَالَ فَأَتَاهُ التُّجَّارُ فَقَالُوا بِعْنَا فَقَالَ اشْتَرُوا فَقَالُوا نَأْخُذُ كَذَا بِكَذَا فَقَالَ خُذُوا وَ أَمَرَ فَكَالُوهُمْ فَحَمَلُوا وَ مَضَوْا حَتَّى دَخَلُوا الْمَدِينَةَ فَلَقِيَهُمْ قَوْمٌ تُجَّارٌ فَقَالُوا كَيْفَ أَخَذْتُمْ

فَقَالُوا کَذَا بِکَذَا وَ أَضْعَفُوا اَلثَّمَنَ قَالَ فَقَدِمُوا أُولَئِکَ عَلَی یُوسُفَ علیه السلام فَقَالُوا: بِعْنَا فَقَالَ اِشْتَرُوا کَیْفَ تَأْخُذُونَ؟

قَالُوا بِعْنَا کَمَا بِعْتَ کَذَا بِکَذَا فَقَالَ مَا هُوَ کَمَا تَقُولُونَ وَ لَکِنْ خُذُوا فَأَخُذُوا ثُمَّ مَضَوْا حَتَّی دَخَلُوا اَلْمَدِینَهَ فَلَقِیَهُمْ آخَرُونَ فَقَالُوا کَیْفَ أَخَذْتُمْ؟

فَقَالُوا كَذَا بِكَذَا وَ أَضْعَفُوا الثَّمَنَ

قَالَ فَعَظَّمَ اَلنَّاسُ ذَلِکَ اَلْغَلاَءَ وَ قَالُوا اِذْهَبُوا بِنَا حَتَّی نَشْتَرِیَ قَالَ فَذَهَبُوا إِلَی یُوسُفَ علیه السلام فَقَالُوا بِعْنَا فَقَالَ اِشْتَرُوا

فَقَالُوا بِعْنَا کَمَا بِعْتَ فَقَالَ وَ کَیْفَ بِعْتُ؟

ص: 130


1- عنه بحار الأنوار: 303/12 ح 107، والبرهان في تفسير القرآن: 190/4 ح 21، ونور الثقلين: 429/2 ح 82 تفسير القمّي: 345/1 (دعاء يوسف علیه السلام في السجن)، عنه البحار 232/12 ضمن ح 6 و 234 نقلاً عن مجمع البيان للطبرسي.

فرمایش خداوند متعال و پادشاه :(مصر) گفت: من در خواب هفت گاو چاق را دیدم که هفت گاو ،لاغر آن ها را می خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده (که خشکیده ها بر سبزها پیچیدند (و آن ها را از بین بردند) ای جمعیت اشراف درباره خواب من نظر دهید اگر خواب را تعبیر می کنید (43)

34) - از ابن ابی یعفور روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که (آیه را چنین): ﴿سَبْعَ سَنَابِلَ خُضْرٍ﴾ قرائت می نمود.

35) - از حفص بن غیاث روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: سال های بلای قحطی و خشک سالی و گرانی که به مردم (مصر) رسید آن قدر شدید بود که هرگز چنین بلایی با آن سختی برای کسی وارد نشده در آن سال های قحطی تجار نزد آن حضرت می آمدند و می گفتند: اجناس را به ما بفروش یوسف علیه السلام می فرمود بیایید بخرید.

می گفتند: با قیمتی عادلانه خریدار ،هستیم حضرت هم پذیرفت و فرمود: بیایید بگیرید و دستور داد تا برایشان کیل و پیمانه کنند و آن ها هم تحویل گرفتند و رفتند و چون وارد شهر ،شدند، عدّه ای از تجّار آن ها را دیدند و گفتند چگونه گرفته اید؟ پاسخ دادند با چنین و چنان قیمت (تحویل گرفته ایم) و مقداری بر قیمت آن افزودند سپس آن عده بر یوسف علیه السلام وارد شدند و گفتند به ما هم بفروشید فرمود بیایید و بخرید با چه قیمتی و چگونه خریداری می کنید؟

گفت:ند می خریم به همان قیمت چنین و چنانی که فروخته اید، فرمود: این چنین پس که می گویید نبوده است ولیکن مانعی ندارد می توانید تحویل بگیرید.

پس آنان مقداری که می خواستند خریداری کرده و تحویل گرفتند و رفتند چون وارد شهر شدند با عدّه ای دیگر از تجّار برخورد کردند، آن ها گفتند: چگونه و با چه قیمتی تحویل گرفته اید؟ پاسخ دادند با چنین و چنان قیمت (تحویل گرفته ایم) و مقداری بر قیمت آن افزودند.

(امام صادق علیه السلام) افزود: این افزایش قیمت برای مردم سخت آمد و اظهار داشتند: خودمان می رویم و (مستقیماً) از یوسف خریداری می کنیم پس موقعی که بر آن حضرت وارد شدند گفت:ند به ما هم ،بفروش فرمود بیایید و خریداری کنید.

گفت:ند به همان قیمتی که به دیگران فروخته اید ما نیز خریدار هستیم

فرمود: چگونه و با چه قیمتی فروخته ایم؟

ص: 131

:قَالُوا كَذَا بِكَذَا فَقَالَ مَا هُوَ كَذَلِكَ وَ لَكِنْ خُذُوا

:فَأَخَذُوا وَ رَجَعُوا إِلَی اَلْمَدِینَهِ فَأَخْبَرُوا اَلنَّاسَ فَقَالُوا فِیمَا بَیْنَهُمْ: تَعَالَوْا حَتَّی نَکْذِبَ فِی اَلرَّخْصِ کَمَا کَذَبْنَا فِی اَلْغَلاَءِ،

قَالَ: فَذَهَبُوا إِلَی یُوسُفَ فَقَالُوا لَهُ: بِعْنَا، فَقَالَ: اِشْتَرُوا

فَقَالُوا: بِعْنَا کَمَا بِعْتَ، قَالَ: وَ کَیْفَ بِعْت؟

قَالُوا: کَذَا بِکَذَا بِالْحَطِّ مِنَ اَلسِّعْرِ اَلْأَوَّلِ

فَقَالَ: مَا هُوَ هَکَذَا وَ لَکِنْ خُذُوا، قَالَ: فأخذوا وَ ذَهَبُوا إِلَی اَلْمَدِینَهِ فَلَقِیَهُمْ اَلنَّاسُ فَسَأَلُوهُمْ بِکَمِ اِشْتَرَیْتُم؟

فَقَالُوا: کَذَا بِکَذَا بِنِصْفِ اَلْحَطِّ اَلْأَوَّلِ، فَقَالَ اَلْآخَرُونَ: اِذْهَبُوا بِنَا حَتَّی نَشْتَرِیَ فَذَهَبُوا إِلَی یُوسُفَ علیه السلام فَقَالُوا: بِعْنَا فَقَالَ: اِشْتَرُوا

فَقَالُوا: بِعْنَا کَمَا بِعْتَ، فَقَالَ: وَ کَیْفَ بِعْت؟

فَقَالُوا: کَذَا بِکَذَا بِالْحَطِّ مِنَ اَلنِّصْفِ، فَقَالَ: مَا هُوَ کَمَا تَقُولُونَ وَ لَکِنْ خُذُوا، فَلَمْ یَزَالُوا یَتَکَاذَبُونَ حَتَّی رَجَعَ اَلسِّعْرُ إِلَی اَلْأَمْرِ اَلْأَوَّلِ کَمَا أَرَادَ اَللَّه (1)

قوله تعالى:﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ﴿49﴾ وَ قَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ، فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَسْئلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ الَّتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ﴾ ﴿50﴾

ص: 132


1- عنه بحار الأنوار: 303/12 ح 108، و وسائل الشيعة: 433/17 ح 301 ح 22295 ، والبرهان في تفسير القرآن: 191/4 ح ،22 ونور الثقلين 434/2 ح 106 ، و مستدرك الوسائل: 278/13 ح 15348 ، قصص الأنبياء للجزائري: 185 (الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام)

گفت:ند چنین و چنان ،قیمت فرمود این چنین که می گویید نبوده است ولیکن مانعی ندارد می توانید تحویل بگیرید. آن ها هم (مقداری را که می خواستند) خریداری کرده و تحویل گرفته و به شهر باز گشتند و به مردم گزارش دادند و (قبل از گزارش) با یک دیگر گفت:ند بیایید ما دروغ بگوییم و قیمت ها را کم تر و پایین تر بگوییم همان طور که قبلاً گران تر می گفتیم و بر قیمت افزایش می دادیم.

(امام صادق علیه السلام) :افزود: پس از آن مردم (خودشان) نزد یوسف علیه السلام آمدند و اظهار داشتند به ما هم بفروش فرمود بیایید و خریداری کنید.

گفتند به همان قیمتی که به دیگران فروخته اید ما نیز خریدار هستیم

فرمود: و چگونه و با چه قیمتی فروخته ایم؟

گفت:ند چنین و چنان - و قیمت را پایین تر مطرح کردند - فرمود این چنین که می گویید نبوده است ولیکن مانعی ندارد شما هم می توانید تحویل بگیرید.

پس آن ها هم خریداری کرده و به شهر باز گشتند مردم آن ها را دیدند که باز ،گشته اند سؤال :کردند با چه قیمتی خریداری و تحویل گرفته اید؟ پاسخ دادند با قیمتی چنین و چنان- و نصف قیمت اوّل را مطرح کردند- این افراد هم گفتند: شما هم با ما بیایید تا ما نیز خریداری نماییم پس نزد یوسف علیه السلام وارد شده و اظهار داشتند به ما هم (همانند دیگران) بفروشید فرمود شما هم خریداری کنید. گفتند: همچنان که به دیگران ،فروخته اید به ما هم ،بفروشید ،فرمود: چگونه و با چه قیمتی فروخته ایم؟ پاسخ دادند با قیمتی چنین و چنان - و نصف قیمت را پایین آوردند- فرمود: این چنین که می گویید ،نبوده ولیکن مانعی ،ندارد شما هم می توانید تحویل بگیرید و خلاصه این که مرتّب با یکدیگر دروغ می گفتند تا آن که در نهایت آن به همان قیمت (عادلانه) اول بازگشت که خداوند متعال اراده نموده بود.

فرمایش خداوند متعال: سپس بعد از آن سالی فرامی رسد که باران فراوانی نصیب مردم می شود و در آن سال مردم عصاره (میوه ها و دانه های روغنی را) می گیرند و سال پر برکتی است) (49) و پادشاه گفت او را نزد من !آورید پس هنگامی که فرستاده او نزد وی (یوسف) آمد گفت به سوی صاحبت بازگرد پس از او بپرس ماجرای زنانی که دست های خود را بریدند چه بود؟ که خدای من به نیرنگ آن ها آگاه است. (50)

ص: 133

1799 / [36] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلصَّیْرَفِیِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يُعْصِرُونَ﴾ -بِضَمِّ الْیَاءِ یُمْطَرُونَ ثُمَّ قَالَ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَهُ: ﴿ وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً تَجَاجًا (1)﴾؟ (2)

1800 / [37] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْمَرٍ ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ في قول الله تعالى: ﴿عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يُعْصِرُونَ﴾ مضمومة، ثمّ قال: ﴿ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً ﴾ (3). (4)

1801 / [38] - عَنْ سَمَاعَهَ ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ارْجِعْ إِلَی رَبّکَ فَسَلْهُ مَا بَالُ النّسْوَهِ ﴾؟

قَالَ: یَعْنِی اَلْعَزِیزَ(5)

قوله تعالى: ﴿قالَ اجْعَلْنی عَلی خَزائِنِ الاَْرْضِ اِنیّ حَفیظٌ عَلیمٌ﴾ ﴿55﴾

ص: 134


1- سورة النبأ: 14/78
2- عنه بحار الأنوار: 304/12 ح 109 ، والبرهان في تفسير القرآن: 191/4 ح 23، و نور الثقلين: 430/2 ح 89، و 493 ح 17. تفسير القمّي: 345/1 (دعاء يوسف علیه السلام في السجن)، عنه البحار: 232/12 ضمن ح 6، و 27/93
3- سورة النبأ: 14/78
4- عنه بحار الأنوار: 304/12 ح 110، والبرهان في تفسير القرآن: 191/4 ح 24، و نور الثقلين: 430/2 ح 90 ، و 493/5 ح 18
5- عنه بحار الأنوار: 304/12 ح 111 والبرهان في تفسير القرآن: 192/4 ح 25، و نور الثقلين: 431/2 ح 95 تفسير القمّي: 346/1 (دعاء يوسف علیه السلام في السجن) فيه: يعني إلى الملك، عنه البحار: 234/12 ، وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 163 (الباب التاسع في قصص يعقوب ويوسف علیهما السلام)

36) - از محمّد بن علی صَيْرَفی به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (در مورد قرانت این آیه شریفه) فرمود: ﴿عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يُعْصَرُونَ﴾ (1) ، كه با ضمة ياء و فتحه صاد (به صورت فعل مجهول) می باشد و نیز «يُمْطَرُونَ» چنین می باشد یعنی بعد از گذشت سال های قحطی باران باریده می شود؛ سپس :افزود آیا فرمایش خداوند: «و از ابرهای باران زا آب فراوانی را نازل کردیم» را نشنیده ای؟

37)- از علی بن مُعمَّر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: ﴿عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يُعْصَرُونَ﴾، فرمود: با ضمه ياء و فتحه صاد می باشد.

و سپس افزود آیا فرمایش خداوند متعال: «و از ابرهای باران زا آب فراوانی را نازل کردیم» را نشنیده ای؟

38)- از سماعه روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «به ارباب خود مراجعه کن پس از او سؤال کن: ماجرای آن زنانی (که دست خود را بریدند) چه بود؟» سؤال کردم؟

فرمود: (منظور از «ربّك»،) عزیز پادشاه مصر است.

فرمایش خداوند متعال (یوسف علیه السلام) اظهار داشت: مرا بر (نگهداری) خزائن (حکومت) قرار دهید همانا من نگهدارنده ای امین و دانا هستم (55)

ص: 135


1- در قرائت آن اختلاف است: امیر المؤمنين و امام صادق علیه السلام و دو نفر دیگر از قراء به نام های اعرج و عیسی بن عمر «يُعْصَرُونَ» - با یاء مضمومه و صاد مفتوحه - قرائت نموده و دو نفر هم به نام های حمزه و کسایی «تُعْصِرُونَ» - با تاء مضمومه و صاد مكسوره - و بقیه افراد «يَعْصِرُونَ» - طبق مشهور - خوانده اند. مجمع البيان: ج 5 ص 407

1802 / [39] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُوسَی قَالَ: رَوَی أَصْحَابُنَا عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: ققَالَ لَهُ رَجُلٌ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ کَیْفَ صِرْتَ إِلَی مَا صِرْتَ إِلَیْهِ مِنَ اَلْمَأْمُونِ؟ - وَ کَأَنَّهُ أَنْکَرَ ذَلِکَ عَلَیْهِ - .

فَقَالَ لَهُ أَبُو اَلْحَسَنِ علیه السلام یَا هَذَا أَیُّهُمَا أَفْضَلُ اَلنَّبِیُّ أَوِ اَلْوَصِیُّ؟

فَقَالَ: لاَ بَلِ اَلنَّبِیُّ عَلَیهِ السَّلامُ قَالَ: فَأَیُّهُمَا أَفْضَلُ مُسْلِمٌ أَوْ مُشْرِکٌ؟

قَالَ لاَ بَلْ مُسْلِمٌ قَالَ فَإِنَّ اَلْعَزِیزَ- عَزِیزَ مِصْرَ -کَانَ مُشْرِکاً وَ کَانَ یُوسُفُ علیه السلام نَبِیّاً، وَ إِنَّ اَلْمَأْمُونَ مُسْلِمٌ، وَ أَنَا وَصِیٌّ، وَ یُوسُفَ علیه السلام سَأَلَ اَلْعَزِیزَ أَنْ یُوَلِّیَهُ، حَتَّی قَالَ: اِجْعَلْنِی ﴿عَلی خَزائِنِ اَلْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ﴾ وَ اَلْمَأْمُونُ أَجْبَرَنِی عَلَی مَا أَنَا فِیهِ (1)

1803 / [40] -قَالَ: وَ قَالَ: فِی قَوْلِهِ: ﴿ حَفِيظٌ عَلِيمٌ ﴾ ، قَالَ: حَافِظٌ لِمَا فِی یَدَیَّ، ﴿عَلِيمٌ ﴾ عَالِمٌ بِکُلِّ لِسَانٍ (2)

1804 / [41] - قَالَ سُلَیْمَانُ قَالَ سُفْیَانُ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : مَا [هل] یَجُوزُ أَنْ یُزَکِّیَ اَلرَّجُلُ نَفْسَهُ؟

قَالَ: نَعَمْ إِذَا اُضْطُرَّ إِلَیْهِ، أَمَا سَمِعْتَ قَوْلَ یُوسُفَ: ﴿ أَجْعَلْنِي عَلَى خَزَايِنِ الْأَرْضِ إنِّى حَفِيظٌ عَلِيمٌ ﴾ وَ قَوْلَ اَلْعَبْدِ اَلصَّالِحِ: ﴿أَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ﴾ (3). (4)

ص: 136


1- عنه بحار الأنوار: 267/12 ذيل ح 37، و 136/49 ذيل ح 10 أشارا إليه، والبرهان في تفسيرالقرآن: 192/4 ح 26، و مستدرك الوسائل: 139/13 ح 15013. عيون أخبار الرضا علیه السلام: 138/2 ح 1 (الباب 40)، علل الشرائع: 238/1 ح 2 (باب 173) عنهما وسائل الشيعة: 202/17 ح 22347، والبحار: 267/12 ح 37 و 136/49 ح 10 والبرهان 192/4 ح 29 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 176 (الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام)
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 192/4 ذيل ح 26 الظاهر أنها قطعة من الحديث السابق.
3- سورة الأعراف: 68/7.
4- عنه بحار الأنوار: 304/12 ح ،112 ، والبرهان في تفسير القرآن: 192/4 ح 27 ، و نور الثقلين: 22 103، و 166/5 ح 81 تحف العقول: 374 ، عنه البحار: 258/78

39)- از حسن بن موسی روایت کرده است که گفت:

(بعضی از) اصحاب ما از امام رضا علیه السلام روایت کرده اند که مردی به حضرت عرضه داشت: خداوند (امور) شما را اصلاح نماید چگونه شما در چنین موقعیتی برای مأمون (ولیعهدی او را) قبول کرده ای و گویا آن شخص آن مطلب را بر حضرت ایراد گرفته بود.

حضرت فرمود فلانی کدام بالاتر می باشند پیامبر بالاتر است یا وصی او؟

آن مرد گفت: البته پیامبر بالاتر است.

حضرت فرمود: مسلمان برتر و بالاتر است یا مشرک؟

گفت:: البته مسلمان بالاتر می باشد

سپس حضرت فرمود به درستی که عزیز مصر مشرک بود ولی یوسف پیامبر با وجود ،این خودش از عزیز مصر درخواست نمود که تولیت خزینه داری را به او واگذار کند در حالی که مأمون (به صورت ظاهر) مسلمان است و من وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم.

و يوسف علیه السلام فرمود:: «خزاین زمین را به من واگذار زیرا من نگهدار دانا هستم» ولی مأمون مرا بر این مطلب مجبور کرده است (پس آن مرد ساکت شد).

40)- (حسن بن موسی) گفت:

و (امام رضا علیه السلام) درباره فرمایش خداوند: «من نگهدار دانا هستم» فرمود: نگهدار هستم آن چه را که در دست و اختیار من باشد «دانا هستم» به هر زبانی آشنا و آگاه می باشم.

41) - سلیمان به نقل از سفیان روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا جایز است کسی از خود تعریف کند؟

فرمود ،بلی هر کجا ناچار شود مانعی ندارد آیا نشنیده ای که یوسف (به عزیز مصر) فرمود: «مرا به خزانه داری مملکت بگمار که (نسبت به اموال و اشیاء) نگهدار و (نسبت به امور و زبان ها) دانا هستم» و سخن بنده صالح (هود علیه السلام) را (که فرموده): «من برای شما نصیحت کننده امینی هستم»؟

ص: 137

1805 / [42] - عن الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام، قال :

﴿مَلَکَ یُوسُفُ علیه السلام مِصْرَ وَ بَرَارِیَهَا لَمْ یُجَاوِزْهَا إِلَی غَیْرِهَا﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿فَإِن لَّمْ تَأْتُونِي بِهِي فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِندِي وَلَا تَقْرَبُونِ ﴿560﴾ - إلى - قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلَّا مَن وَجَدْنَا مَتَعَنَا عِندَهُ إِنَّا إِذًا لَّظَلِمُونَ﴾ ﴿79﴾

1806 / [43] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یُحَدِّثُ قَالَ:

لَمَّا فَقَدَ یَعْقُوبُ یُوسُفَ اشْتَدَّ حُزْنُهُ عَلَیْهِ وَ بُكَاؤُهُ حَتَّی ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ وَ احْتَاجَ حَاجَةً شَدِیدَةً وَ تَغَیَّرَتْ حَالُهُ قَالَ وَ كَانَ یَمْتَارُ الْقَمْحَ مِنْ مِصْرَ لِعِیَالِهِ فِی السَّنَةِ مَرَّتَیْنِ لِلشِّتَاءِ وَ الصَّیْفِ وَ إِنَّهُ بَعَثَ عِدَّةً مِنْ وُلْدِهِ بِبِضَاعَةٍ یَسِیرَةٍ إِلَی مِصْرَ مَعَ رِفْقَةٍ خَرَجَتْ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَی یُوسُفَ علیه السلام- وَ ذَلِكَ بَعْدَ مَا وَلَّاهُ الْعَزِیزُ مِصْرَ- فَعَرَفَهُمْ یُوسُفُ علیه السلام وَ لَمْ یَعْرِفْهُ إِخْوَتُهُ لِهَیْبَةِ الْمَلِكِ وَ عِزِّهِ فَقَالَ لَهُمْ هَلُمُّوا بِضَاعَتَكُمْ قَبْلَ الرِّفَاقِ وَ قَالَ لِفِتْیَانِهِ عَجِّلُوا لِهَؤُلَاءِ الْكَیْلَ وَ أَوْفُوهُمْ فَإِذَا فَرَغْتُمْ فَاجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ هَذِهِ فِی رِحَالِهِمْ وَ لَا تُعْلِمُوهُمْ بِذَلِكَ فَفَعَلُوا

ثُمَّ قَالَ لَهُمْ یُوسُفُ علیه السلام قَدْ بَلَغَنِی أَنَّهُ کَانَ لَکُمْ أَخَوَانِ لِأَبِیکُمْ فَمَا فَعَلَا؟

قَالُوا: أَمَّا اَلْکَبِیرُ مِنْهُمَا فَإِنَّ اَلذِّئْبَ أَکَلَهُ وَ أَمَّا اَلصَّغِیرُ فَخَلَّفْنَاهُ عِنْدَ أَبِیهِ وَ هُوَ بِهِ ضَنِینٌ وَ عَلَیْهِ شَفِیقٌ قَالَ: فَإِنَّی أُحِبُّ أَنْ تَأْتُونِی بِهِ مَعَکُمْ إِذَا جِئْتُمْ لِتَمْتَارُونِ، فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِنْدِي وَلَا تَقْرَبُونِ * قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ﴾

ص: 138


1- عنه بحار الأنوار: 181/12 ذيل ح 9 أشار إليه، و 305 ح 113 ، والبرهان في تفسير القرآن: 196/4 ح ،3، و نور الثقلين: 437/2 ح 109 الخصال: 248/1 ذيل ح 110 بإسناده عن هشام بن سالم عمّن ذكره عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 181/12 ذیل ح 9، و 265 ذيل ح 29 ، و 2/14 ذيل ح 5، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 143 ( الباب الثامن فى قصص ذي القرنين)، و 335 (الفصل الأول في عمره و وفاته و فضائله علیه اسلام).

42) - از شمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: یوسف علیه السلام مالک و پادشاه مصر و تمام بیابان های اطراف آن شد و غیر آن را مالک .نبود

فرمایش خداوند متعال پس اگر او را نزد من ،نیاورید نه کیل (و پیمان های از غلّه) نزد من خواهید داشت و نه به من نزدیک خواهید شد! (60) - تا گفت: پناه بر خدا که ما غیر از آن کسی را که متاع خود را نزد او یافته ایم بگیریم که در آن ،صورت از ظالمان خواهیم بود (79)

43) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که (در ضمن بیان حدیث) فرمود: بعد از آن که یعقوب، يوسف علیه السلام را از داست داد غم و اندوهش بر او زیاد شد و مشغول گریستن گردید تا جایی که چشمانش از غصه سفید (و نابینا) شد و (از نظر امرار معاش و آذوقه) سخت نیازمند گردید و وضعیت (زندگی) او دگرگون گشت و سالی دو بار -برای تابستان و زمستان - از مصر گندم و آذوقه وارد می کرد

تا آن که فرزندانش را با سرمایه ای مختصر - به همراه قافله - راهی مصر کرد هنگامی که بر یوسف وارد شدند - و عزیز مصر تولیت امور را به یوسف واگذار کرده بود - یوسف آن ها را شناخت ولی آن ها او را به خاطر شوکت و عظمتی که ،داشت نشناختند پس به آن ها فرمود سرمایه خود را پیش از دیگر افراد ،قافله بیاورید و از طرفی هم به کارمندانش دستور داد با عجله پیمانه های این افراد را آماده کنید و تحویلشان دهید و موقعی که کارشان تمام شد سرمایه های آنان را نیز در بارهایشان بگذارید ولی آنان از این جریان آگاه نشوند و طبق فرمان برنامه را اجرا کردند. سپس یوسف علیه السلام فرمود شنیده ام شما دو برادر دیگر هم از پدرتان داشته اید آن دو چه کرده اند؟ پاسخ دادند اما برادر بزرگ را گرگ خورد و اما برادر کوچک را نزد پدر نهادیم چون پدرمان به او دلگرم و دلسوز می باشد.

فرمود همانا من دوست دارم که این دفعه وقتی آمدید، او را همراه خود بیاورید تا آذوقه بیش تری دریافت کنید و افزود: «پس اگر او را نزد من ،نیاورید کیل و پیمانه ای از غلّه و آذوقه نزد من نخواهید داشت و نزد من نیایید * گفتند: ما

ص: 139

بزودی با پدرش گفتگو خواهیم کرد و ما حتماً این کار را انجام خواهیم داد».

فَلَمَّا رَجَعُوا إِلی أَبِیهِمْ فَتَحُوا مَتاعَهُمْ فَوَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ فِیهِ، ﴿ قَالُواْ يَأْبَانَا مَا نَبْغِي هَذِهِ ي بِضَعَتُنَا﴾ قَدْ رُدَّتْ إِلَیْنا وَكِیلَ لَنَا كَیْلٌ قَدْ زَادَ حِمْلَ بَعِیرٍ ﴿فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ وَ إِنَّا لَهُ لَحَفِظُونَ * قَالَ هَلْ ءَامَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِتْكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِن قَبْلُ﴾ ؟

فَلَمَّا اِحْتَاجُوا إِلَی اَلْمِیرَهِ بَعْدَ سِتَّهِ أَشْهُرٍ بَعَثَهُمْ یَعْقُوبُ علیه السلام وَ بَعَثَ مَعَهُمْ بِضَاعَهً یَسِیرَهً ، وَ بَعَثَ مَعَهُمْ بِنْیَامِیلَ وَ أَخَذَ عَلَیْهِمْ بِذَلِکَ مَوْثِقاً مِنَ اَللَّهِ، لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلاَّ أَنْ یُحاطَ بِکُمْ أَجْمَعِینَ.

فَانْطَلَقُوا مَعَ الرِّفَاقِ حَتَّی دَخَلُوا عَلَی یُوسُفَ فَقَالَ لَهُمْ مَعَکُمُ ابْنُ یَامِیلَ؟

قَالُوا: نَعَمْ هُوَ فِی اَلرَّحْلِ.

قَالَ لَهُمْ: فَأْتُونِی فَأَتَوْهُ بِهِ وَ هُوَ فِی دَارِ اَلْمَلِکِ، فَقَالَ: أَدْخِلُوهُ وَحْدَهُ فَأَدْخَلُوهُ عَلَیْهِ، فَضَمَّهُ یُوسُفُ علیه السلام إِلَیْهِ وَ بَکَی، وَ قَالَ لَهُ: أَنَا أَخُوکَ یُوسُفُ فَلا تَبْتَئِسْ بِمَا تَرَانِی أَعْمَلُ، وَ اُکْتُمْ مَا أَخْبَرْتُکَ بِهِ وَ لاَ تَحْزَنْ وَ لاَ تَخَفْ

ثُمَّ أَخْرَجَهُ إِلَیْهِمْ وَ أَمَرَ فِتْیَتَهُ أَنْ یَأْخُذُوا بِضَاعَتَهُمْ، وَ یَعْجَلُوا لَهُمُ اَلْکَیْلَ، فَإِذَا فَرَغُوا جَعَلُوا اَلْمِکْیَالَ فِی رَحْلِ اِبْنِ یَامِیلَ [یَامِینَ] فَفَعَلُوا بِهِ ذَلِکَ وَ اِرْتَحَلَ اَلْقَوْمُ مَعَ اَلرِّفْقَهِ فَمَضَوْا، فَلَحِقَهُمْ یُوسُفُ وَ فِتْیَتُهُ فَنَادَوْا فِیهِمْ: قَالَ ﴿أَیَّتُهَا اَلْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ قالُوا وَ أَقْبَلُوا عَلَیْهِمْ ما ذا تَفْقِدُونَ قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ اَلْمَلِکِ وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِیرٍ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ قالُوا تَاللّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِی اَلْأَرْضِ وَ ما کُنّا سارِقِینَ قالُوا فَما جَزاؤُهُ إِنْ کُنْتُمْ کاذِبِینَ﴾ قالُوا جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ.

قَالَ ﴿فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِ عاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اِسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِیهِ﴾ ﴿قالُوا إِنْ یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ﴾

ص: 140

موقعی که نزد پدرشان بازگشتند و بارهای خود را ،گشودند دیدند که سرمایه های خود در بارهایشان موجود است اظهار داشتند: «ای پدر دیگر چه می خواهیم؟! این سرمایه ماست که به ما بازگردانده شده است!» و حتی پیمان های زیادتر برای ما گذاشته اند که خود آن یک بار شتر می باشد «پس برادر ما را با ما بفرست تا ما برای خانواده خویش آذوقه بیشتری بیاوریم و ما برادرمان را حفظ خواهیم کرد * گفت: آیا به شما در مورد او اطمینان کنم همان طوری که جلوتر برای برادرش به شما اطمینان کردم؟».

و چون شش ماه از این جریان گذشت مجدّداً سرمایه ای مختصر تهیه نمود و آن برادر کوچک را هم - به نام بنیامین - همراهشان فرستاد و در برابر او از آن ها عهد و میثاق الهی گرفت که حتماً او را به من باز گردانید مگر آن که مشکلی برای همه شما پیش آید پس همگی به همراه قافله ای حرکت کردند و چون بر یوسف وارد شدند به آن ها فرمود: آیا بنیامین را همراه خود آورده اید؟

گفت:ند ،بلی او در کنار بارها مانده است فرمود او را بیاورید.

هنگامی که بنیامین را آوردند یوسف علیه السلام در کاخ پادشاهی بود، فرمود: او را تنها وارد کنید پس به تنهایی وارد شد او را به سینه اش چسبانید و گریه کرد و فرمود: من برادرت یوسف هستم از این پس از آن چه انجام می هم نگران نباش و آن چه را به تو گفتم کتمان کن و مخفی نگاه دار و ناراحت نباش و نترس.

سپس او را نزد برادرانش فرستاد و به خدمتگزاران دستور داد تا سرمایه های آن ها را بگیرند و در تحویل پیمانه (آذوقه شان) شتاب کنند و بعد از آن که کار تمام ،شد ظرف پیمانه را در بار بنیامین قرار دهند پس برنامه طبق فرمان انجام شد.

بعد از آن (که کارها پایان یافت) آنان به همراه قافله حرکت کردند و مقداری راه که ،رفتند یوسف و تعدادی از کارمندان دنبال آن ها رفتند و چون به آن ها رسیدند فریاد زدند و گفتند: «ای اهل قافله شما دزد هستید! * آن ها رو به سوی آنان کردند و گفتند چه چیز گم کرده اید؟ * گفتند: ظرف پیمانهٔ پادشاه را! و هر کس آن را بیاورد، یک بارشتر (غلّه) به او داده می شود و من ضامن این (پاداش) هستم! * گفتند: به خدا سوگند! شما می دانید ما نیامده ایم که در این سرزمین فساد کنیم و ما دزد نبوده ایم! * گفتند اگر دروغ بگویید مجازات دزد چیست؟ * گفتند: هر کسی که (پیمانه) در بار او پیدا شود خودش کیفر آن خواهد بود» (و طبق قانون ما برده شما خواهد شد).

ص: 141

فَقَالَ لَهُمْ یُوسُفَ : اِرْتَحَلُوا عَنْ بِلاَدِنَا

﴿قَالُواْ يَأَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ وَ أَبَا شَيْخًا كَبِيرًا ﴾، وَ قَدْ أَخَذَ عَلَیْنَا مَوْثِقاً مِنَ اَللَّهِ لَنَرُدَّ بِهِ إِلَیْهِ، ﴿ فَخُذْ أَحَدَنا مَکانَهُ إِنّا نَراکَ مِنَ اَلْمُحْسِنِینَ ﴾ إِنْ فَعَلْتَ، ﴿ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلَّا مَن وَجَدْنَا مَتَعَنَا عِندَهُ ﴾.

فَقَالَ کَبِیرُهُمْ: إِنِّی لَسْتُ أَبْرَحُ اَلْأَرْضَ حَتَّی یَأْذَنَ لِی أَبِی أَوْ یَحْکُمَ اَللَّهُ لِی، وَ مَضَی إِخْوَهُ یُوسُفَ حَتَّی دَخَلُوا عَلَی یَعْقُوبَ علیه السلام فَقَالَ لَهُمْ: فَأَیْنَ اِبْنُ یامیل؟

قَالُوا: اِبْنُ یَامِینَ سَرَقَ مِکْیَالَ اَلْمَلِکِ فَأَخَذَهُ اَلْمَلِکُ بِسَرِقَتِهِ فَحَبَسَ عِنْدَهُ فَسَلْ أَهْلَ اَلْقَرْیَهِ وَ اَلْعِیرِ حَتَّی یُخْبِرُوکَ بِذَلِکَ فَاسْتَرْجَعَ وَ اِسْتَعْبَرَ وَ اِشْتَدَّ حُزْنُهُ حَتَّی تَقَوَّسَ ظَهْرُهُ. (1)

1807 / [44] - أَبُو حَمْزَهَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْهُ علیه السلام ذَکَرَ فِیهِ اِبْنَ یَامِینَ وَ لَمْ یَذْکُرْ اِبْنَ یامیل. (2)

1808 / [45] - عَنْ أَبَانٍ اَلْأَحْمَرِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا دَخَلَ إِخْوَهُ یُوسُفَ عَلَیْهِ وَ قَدْ جَاءُوا بِأَخِیهِمْ مَعَهُمْ وَضَعَ لَهُمُ اَلْمَوَائِدَ، ثُمَّ قَالَ: یَمْتَارُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْکُمْ مَعَ أَخِیهِ لِأُمِّهِ عَلَی اَلْخِوَانِ، فَجَلَسُوا، وَ بَقِیَ أَخُوهُ قَائِماً. فَقَالَ لَهُ: مَا لَکَ لاَ تَجْلِسُ مَعَ إِخْوَتِکَ؟

ص: 142


1- عنه بحار الأنوار: 304/12 ح 114، والبرهان في تفسير القرآن: 196/4 ح 4، و نور الثقلين: 438/2 ح 112. الأمالي للصدوق: 248 ح 7 (المجلس الثالث والأربعون) بإسناده عن سعيد بن جبير، عن ابن عباس ،بتفاوت عنه البحار: 258/12 ،23 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي 129 ح 134 بإسناده عن جعفر الدوريستي، عن الشيخ المفيد، عن ابن بابويه، عن أبيه، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن علي بن أبي حمزة، عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار: 287/12 ح 71
2- عنه بحار الأنوار: 307/12 ذيل ح 114 ، والبرهان في تفسير القرآن: 198/4 ذيل ح 4 الظاهر أنّها قطعة من الحديث السابق

(راوی) افزود: «پس قبل از بار برادرش به کاوش بارهای آن ها پرداخت و سپس آن را از بار برادرش بیرون آورد» «گفتند اگر او دزدیده باشد، (سابقه دارد و) جلوتر هم برادری داشت که دزد بود».

یوسف علیه السلام به آن ها فرمود: زود باشید و از دیار ما بیرون روید. گفتند: «ای پادشاه! او دارای پدری پیر و ناتوان است» و او از ما عهد و میثاق الهی گرفته که او را سالم به پدر باز گردانیم «پس یک نفر دیگر از ما را به جای او ،بگیر به درستی که ما تو را فردی نیکوکار می بینیم» البته اگر این کار را انجام دهی (چون در این صورت به ما و به پدر ناتوانش احسان کرده ای) «فرمود: به خدا پناه می برم! فقط همان کسی را که پیمانه مان را نزد او یافته ایم باید دستگیرش کنیم» پس برادر بزرگترشان گفت: من از این سرزمین بیرون نمی،روم مگر این که پدرم به من اجازه حرکت دهد و یا خداوند برای من حکمی را جاری نماید بعد از این (جریان) برادران یوسف رفتند و چون بر (پدرشان) یعقوب وارد شدند به آنان فرمود بنیامین را چه کردید؟ او کجاست؟

گفت:ند بنیامین مکیال پادشاه مصر را دزدیده بود و او را به جرم دزدی دستگیر کردند پس می توانی از اهالی قریه (قافله ایی که همراه آن ها بودند) سؤال کنی و آن ها حقیقت را برای شما مطرح می کنند پس یعقوب علیه السلام كلمه استرجاع ﴿إِنّا لِلّهِ وَ إِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ﴾ را بر زبان جاری کرد و اشکش جاری شد و غم و اندوهش افزایش یافت به طوری که کمرش خمیده گشت.

44)- ابو حمزه به نقل از ابو بصیر از آن حضرت علیه السلام روایت کرده است که در آن بنیامین ذکر شده ،است ولی در آن نامی از بنیامیل مطرح نگردیده است.

46) - از ابان احمر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بعد از آن که برادران یوسف علیه السلام بر او وارد شدند و آن ها برادر خود (بنیامین) را نیز همراه آورده بودند برای آن ها سفره هایی از طعام گسترانیدند و فرمود همه برادران مادری در کنار یک سفره بنشینید، همگی نشستند فقط برادرشان (بنیامین) ایستاده باقی ماند پس یوسف به او فرمود: چرا تو نمی نشینی؟

گفت: من در میان ایشان برادر مادری .ندارم یوسف فرمود: آیا تو پیش از این

ص: 143

قَالَ: لَیْسَ لِی مِنْهُمْ أَخٌ مِنْ أُمِّی

قَالَ: فَلَکَ أَخٌ مِنْ أُمِّکَ، زَعَمَ هَؤُلاَءِ أَنَّ اَلذِّئْبَ أَکَلَهُ؟

قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: فَاقْعُدْ وَ کُلْ مَعِی قَالَ فَتَرَکَ إِخْوَتُهُ اَلْأَکْلَ، وَ قَالُوا: إِنَّا نُرِیدُ أَمْراً، وَ یَأْبَی اَللَّهُ إِلاَّ أَنْ یَرْفَعَ وُلْدَ یَامِینَ عَلَیْنَا.

قَالَ: «ثُمَّ حِینَ فَرَغُوا مِنْ جِهَازِهِمْ، أَمَرَ أَنْ یُوضَعَ اَلصَّاعُ فِی رَحْلِ أَخِیهِ، فَلَمَّا فَصَلُوا نَادَی مُنَادٍ: ﴿أَیَّتُهَا اَلْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ﴾ - قَالَ - فَرَجَعُوا، فَقَالُوا: ﴿ما ذا تَفْقِدُونَ * قالُوا نَفْقِدُ صُواعَ اَلْمَلِکِ﴾ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿جَزاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزاؤُهُ﴾ یَعْنُونَ اَلسُّنَّهَ اَلَّتِی تَجْرِی فِیهِمْ، أَنْ یَحْبِسَهُ، ﴿فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اِسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِیهِ﴾ ﴿فَقَالُوا: إِنْ یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ ﴾

1809 / [46] - قَالَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءُ:

فَسَمِعْتُ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: یَعْنُونَ اَلْمِنْطَقَهَ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ غَدَائِهِ قَالَ مَا بَلَغَ مِنْ حُزْنِکَ عَلَی أَخِیکَ ؟

قَالَ وُلِدَ لِی عَشَرَهُ أَوْلاَدٍ فَکُلُّهُمْ شَقَقْتُ لَهُمْ مِنِ اِسْمِهِ.

قَالَ فَقَالَ لَهُ مَا أَرَاکَ حَزِنْتَ عَلَیْهِ حَیْثُ اِتَّخَذْتَ اَلنِّسَاءَ مِنْ بَعْدِهِ

قالَ أَیُّهَا اَلْعَزِیزُ إِنَّ لِی أَباً شَیْخاً کَبِیراً صَالِحاً فَقَالَ یَا بُنَیَّ تَزَوَّجْ لَعَلَّکَ [أَنْ] تُصِیبَ وَلَداً یُثْقِلُ اَلْأَرْضَ بِشَهَادَهِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ.

قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ هَذَا مِنْ رِوَایَهِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ (1)

ص: 144


1- عنه بحار الأنوار: 307/12 ح 115 ، والبرهان في تفسير القرآن: 198/4 ح ،5 ، و نور الثقلين 441/2 ح 124 تفسير القمّى: 355/1 (قميص يوسف علیه السلام) بإسناده عن إسماعيل بن همّام عن أبي الحسن علیه السلام ،15، ،بتفاوت عنه البحار 249/12 ح 15 علل الشرائع: 501 2 ( باب - 42) بإسناده عن الحسن بن عليّ الوشّاء قال: سمعت علي بن موسى الرضا علیهما السلام بتفاوت، ونحوه عيون أخبار الرضا علیه السلام: 76/2 ح 6.

برادر مادری داشته ای که این ها گفته:اند گرگ او را خورده است؟

گفت: آری یوسف فرمود: تو بنشین و با من غذا میل کن برادران با مشاهده چنین صحنه ای دست از غذا خوردن کشیدند و اظهار داشتند ما جریانی را اراده کردیم ولی خداوند (امری) نخواسته است مگر آن که فرزندان یامین بر ما شرافت داشته باشند. سپس امام صادق علیه السلام افزود هنگامی که برنامه های آن ها تمام شد بارهای خود را تحویل گرفتند او دستور داد که صاع (مکیال و ظرف پیمانه) را درون بار برادرش (بنیامین) بگذارند پس چون مقداری راه رفتند و فاصله گرفتند جارچی فریاد زد: - ای قافله شتر داران شما سارق هستید - پس (بناچار) بازگشتند و گفتند: «چه چیزی را گم کرده اید؟ * پاسخ دادند صاع (ظرف پیمانه) پادشاه را (برده اید) ... (اگر چنین باشد) هر کسی که پیمانه پیش او باشد جزایش همان (سنّت و قانون) مجازاتش خواهد بود». (که طبق قانون ،آنان دزد باید اسیر صاحب مال ،گردد) که این همان سنّت و قانون آنان می باشد «پس (یوسف) شروع به بررسی بارهای آن ها پیش از بار برادرش (بنیامین) کرد، سپس آن (ظرف پیمانه) را از بار برادرش بیرون آورد در این موقع آنان گفتند: «اگر او (این ظرف پیمانه) را دزدیده ،باشد همانند خودش (نیز قبلاً) برادرش دزد بوده است».

(در ادامه حدیث) حسن بن علی و شاء گفته است از امام رضا علیه السلام شنیدم که می فرمود: منظور از «پس به تحقیق که او برادری داشته که وی نیز دزدی کرده است» منظور منطقه (شال کمر کمربند) است و چون از خوردن غذا فارغ شدند به او گفت (1) چه اندازه نسبت به برادرت غمگین شدی؟ پاسخ داد: ده فرزند برای من به دنیا آمده پس برای هر کدام اسمی از همان نام او را نهاده ام.

پس به او گفت نمی بینم که بعد از گرفتن زنانی پس از او ناراحتی داشته باشی گفت: ای عزیز من پدر پیر صالحی ،دارم که به من سفارش نموده و فرموده است ای پسرم ازدواج کن تا دارای فرزندانی شوی که با گفتن و شهادت بسیار بر «لا إله إلا الله» به زمین ارج و اعتبار ببخشند.

ابو محمّد عبد الله بن محمّد گفته است این قسمت روایت از امام رضا علیه السلام می باشد.

ص: 145


1- از عبارات بعد استفاده می شود که گوینده و سؤال ،کننده عزیز مصر و پاسخ دهنده یوسف علیه السلام می باشد گرچه احتمال قوی تری به نظر می رسد که خود یوسف علیه السلام سؤال کننده است و پاسخ دهنده برادرش بنیامین باشد و روایت بعدی نیز این احتمال را تقویت می کند .مترجم

1810 / [ 47] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام، قَالَ:

وَ قَدْ کَانَ هَیَّأَ لَهُمْ طَعَاماً، فَلَمَّا دَخَلُوا إِلَیْهِ قَالَ: لِیَجْلِسْ کُلُّ بَنِی أُمٍّ عَلَی مَائِدَهٍ قَالَ: فَجَلَسُوا وَ بَقِیَ اِبْنُ یَامِینَ قَائِماً، فَقَالَ لَهُ یُوسُفُ علیه السلام : مَا لَکَ لاَ تَجْلِسُ؟ قَالَ لَهُ: إِنَّکَ قُلْتَ لِیَجْلِسْ کُلُّ بَنِی أُمٍّ عَلَی مَائِدَهٍ وَ لَیْسَ لِی مِنْهُمُ اِبْنُ أُمٍّ

فَقَالَ یُوسُفُ علیه السلام: أَ مَا کَانَ لَکَ اِبْنُ أُمٍّ قَالَ لَهُ اِبْنُ یَامِینَ : بَلَی، قَالَ یُوسُفُ علیه السلام: فَمَا فَعَلَ قَالَ زَعَمَ هَؤُلاَءِ أَنَّ اَلذِّئْبَ أَکَلَهُ، قَالَ: فَمَا بَلَغَ مِنْ حُزْنِکَ عَلَیْهِ قَالَ: وُلِدَ لِی أَحَدَ عَشَرَ اِبْناً کُلُّهُمْ اُشْتُقَّ لَهُ اِسْمٌ مِنْ اِسْمِهِ

فَقَالَ لَهُ یُوسُفُ علیه السلام: أَرَاکَ قَدْ عَانَقْتَ اَلنِّسَاءَ وَ شَمَمْتَ اَلْوَلَدَ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ لَهُ اِبْنُ یَامِینَ : إِنَّ لِی أَباً صَالِحاً، وَ إِنَّهُ قَالَ: تَزَوَّجْ لَعَلَّ اَللَّهَ أَنْ یُخْرِجَ مِنْکَ ذُرِّیَّهً یَثْقُلُ اَلْأَرْضَ بِالتَّسْبِیحِ فَقَالَ لَهُ: تَعَالَ فَاجْلِسْ مَعِی عَلَی مَائِدَتِی، فَقَالَ إِخْوَهُ یُوسُفَ : لَقَدْ فَضَّلَ اَللَّهُ یُوسُفَ وَ أَخَاهُ، حَتَّی إِنَّ اَلْمَلِکَ قَدْ أَجْلَسَهُ مَعَهُ عَلَی مَائِدَتِه (1)

1811/ [48]- عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لِمَ سُمِّیَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِین؟

قَالَ لِأَنَّهُ یَمِیرُهُمْ اَلْعِلْمَ أَ مَا سَمِعْتَ کَلاَمَ اَللَّهِ: ﴿وَ نَمِیرُ أَهْلَنا ﴾؟ (2)

ص: 146


1- عنه بحار الأنوار: 307/12 ح 116 ، والبرهان في تفسير القرآن: 198/4 ح ،6 ، و نور الثقلين: 441/2 ح 123، و مستدرك الوسائل: 177/14 ح 16434 . الأمالي للصدوق: 248 ضمن ح (المجلس الثالث والأربعون) بإسناده عن سعيد بن جبير، عن ابن عبّاس بتفصيل، عنه البحار: 258/12 ضمن ح ،23، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 129 ضمن ح 134 بإسناده عن علي بن أبي حمزة، عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام
2- عنه بحار الأنوار: 293/37 ذيل ح 7 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 199/4 ح 7. بصائر الدرجات: 512 ح 23 (باب - 18 النوادر في الأئمة علیهم السلام) بإسناده عن عبد المؤمن، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار : 295/37 ح 11 ، الكافي: 412/1 ح 3 بإسناده عن أحمد بن عمر :قال سألت أبا الحسن علیه السلام ، علل الشرائع: 161/1 ح 4 (باب - 129) بإسناده عن يعقوب بن سويد، عن جعفر علیه السلام، معاني الأخبار: 63 ح 13 بإسناده عن جابر بن يزيد، عن أبي جعفر علیه السلام عنهما البحار: 293/37 ح 7

47) - از علی بن مهزیار به نقل بعضی از اصحاب ما، از پدرش، روایت کرده ،است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: (حضرت یوسف علیه السلام) برای آن ها طعامی برای پذیرایی آماده کرده بود پس موقعی که بر او وارد شدند به آن ها فرمود همه برادران مادری در کنار یک سفره بنشینید، همگی نشستند، فقط بنیامین ایستاده باقی ماند یوسف به او فرمود: تو چرا نمی نشینی؟

بنیامین گفت: شما فرمودی برادران مادری کنار هم سر سفره بنشینند و من در میان ایشان برادر مادری ندارم یوسف فرمود آیا تو پیش از این، برادر مادری داشته ای؟ گفت: ،آری فرمود: پس او چه شده است؟

گفت: این ها گفته اند گرگ او را خورده است یوسف فرمود: غصه و اندوه تو برای او چه مقدار است؟ گفت من یازده پسر دارم که اسم همه آن ها از نام او (برادرم یوسف) مشتقّ و برگرفته شده است (تا با نام آن ها یوسف را یاد کنم).

یوسف به او فرمود تو را می بینم که با این غم و اندوه (از دست دادن برادرت) بعد از او زنان زیادی گرفته ای و فرزندانی را بوئیده ای (کنایه از لذّت بردن او بعد از فراق برادرش می باشد) بنیامین گفت: من پدر صالحی دارم و او به من گفته است: ازدواج کن تا شاید خداوند از تو فرزندان و ذریه ای بیافریند که همگی با گفتن تسبیح (خدا) به زمین ارج و اعتبار .ببخشند یوسف به او فرمود: حال که چنین است تو بیا و در کنار سفره من بنشین برادران چون چنین دیدند اظهار داشتند به تحقیق که خداوند به یوسف و برادرش فضیلت خاصی ،داده تا جایی که پادشاه بنیامین را بر سر سفره کنار خود می نشاند!

48)- از جابر بن یزید روایت کرده است که گفت

به امام باقر علیه السلام عرض کردم فدایت گردم بر چه اساسی امیر المؤمنین را امیرالمؤمنین نامیده اند؟ فرمود: چون ایشان علوم (آذوقه های فکری اعتقادی اخلاقی و...) را به آنان تغذیه و تزریق می نماید آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «و خانوادۀ خود را اداره و سرپرستی کنیم» (که آن ها غذا و آذوقه خانواده های خود را تهیه و در اختیارشان می گذاشتند).

ص: 147

1812/ [49] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: لاَ خَیْرَ فِیمَنْ لاَ تَقِیَّهَ لَهُ، وَ لَقَدْ قَالَ یُوسُفُ علیه السلام: ﴿أَیَّتُهَا اَلْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسارِقُونَ﴾ وَ مَا سَرَقُوا. (1)

1813/ [50] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

التَّقِيَّةُ مِنْ دِينِ اللَّهِ وَ لَقَدْ قَالَ يُوسُفُ علیه السلام: ﴿ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَرِقُونَ ﴾ ، وَ وَ اَللَّهِ مَا کَانُوا سَرَقُوا شَیْئاً وَ مَا کَذَبَ (2)

1814 / [51] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قِیلَ لَهُ - وَ أَنَا عِنْدَهُ-: إِنَّ سَالِمَ بْنَ حَفْصَهَ یَرْوِی عَنْکَ أَنَّکَ تَکَلَّمُ عَلَی سَبْعِینَ وَجْهاً لَکَ مِنْهَا اَلْمَخْرَجُ،

فَقَالَ: مَا یُرِیدُ سَالِمٌ مِنِّی أَ یُرِیدُ أَنْ أَجِیءَ بِالْمَلاَئِکَهِ، فَوَ اَللَّهِ! مَا جَاءَ بِهِمُ اَلنَّبِیُّونَ وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام: ﴿ إِنِّي سَقِيمٌ ﴾ (3) وَ وَ اَللَّهِ مَا کَانَ سَقِیماً وَ مَا کَذَبَ.

وَ لَقَدْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام: ﴿ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ ﴾ (4) وَ مَا فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ وَ مَا کَذَبَ.

ص: 148


1- عنه بحار الأنوار: 308/12 ح 117 والبرهان في تفسير القرآن: 199/4 ح 8، و مستدرك ، الوسائل: 254/12 ح 14038. علل الشرائع: 51/18 ح 1 (باب - 43) ، عنه وسائل الشيعة: 208/16 ح 21373، والبحار: 278/12 ح 51 و 14/710 ح 22، و 407/75 ح 45.
2- عنه بحار الأنوار: 278/12 ذيل ح 52 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 199/4 ح 9، و مستدرك الوسائل: 255/12 ذيل ح .14038 المحاسن: 258/1 ح 303 ( باب - 31 في التقيّة) عنه البحار 407/75 ح 44، الكافي : 217/2 ح 3، عنه وسائل الشيعة: 215/16 ح 21395 ، والبحار : 425/75 ح 83 علل الشرائع: 51/1 ح 2 (باب - 43) عنه البحار: 278/12 ح 52، و 14/71 ح 23 جامع الأخبار: 96 (الفصل الثالث والخمسون في التقيّة)، مشكاة الأنوار: 43 (الفصل الحادي عشر في التقيّة).
3- سورة الصافّات: 89/37
4- سورة الأنبياء: 63/21.

49)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: کسی که (در برابر مخالفین) تقیه نکند خیری در او نخواهد بود و همانا حضرت یوسف علیه السلام فرمود: «ای قافله! همانا شما دزد هستید» با این که آنان هیچ چیزی را ندزدیده بودند.

50) - و در روایتی دیگر از ابو بصیر آمده است:

امام صادق علیه السلام فرمود: (رعایت) تقیه جزو دین خدا می باشد و به تحقیق یوسف علیه السلام گفت: «ای قافله! همانا شما دزد هستید» و به خدا سوگند! آنان هیچ چیزی را ندزدیده بودند (1) و او هم دروغ نگفت

51) - و در روایتی دیگر از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

من در محضر امام باقر علیه السلام بودم که شخصی از آن حضرت سؤال کرد: به راستی که سالم بن ابی حَفْصَه از شما روایت کرده است که شما به هفتاد زبان و لهجه سخن می گویی این چگونه قابل توجیه و قبول می باشد؟

فرمود: سالم از (جان) من چه می خواهد؟ آیا می خواهد که من برایش فرشته ها را احضار کنم پس به خدا سوگند پیامبران هم چنین کاری نکرده اند و به تحقیق حضرت ابراهیم علیه السلام اظهار داشت: «به راستی من بیمار و مریض احوال هستم» و به خدا سوگند! او بیمار نبود و دروغ هم نگفته است؛ و نیز اظهار داشت: «بلکه شکستن بُت ها را بُت) بزرگشان انجام داده است» با این که بُت بزرگ چنین کاری را نکرده بود و ابراهیم علیه السلام هم دروغ نگفت.

و همانا حضرت یوسف علیه السلام اعلام کرد: «ای قافله! همانا شما دزد هستید»، به خدا سوگند آن ها دزدی نکرده بودند و او هم دروغ نگفته است.

ص: 149


1- البته منظور این است که در این جریان دزدی نکرده بودند ولی قبلاً بزرگترین دزدی را انجام داده بودند چون که برادرشان یوسف علیه السلام را دزدیده بودند. مترجم

وَ لَقَدْ قَالَ یُوسُفُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَرِقُونَ ﴾، وَ اَللَّهِ مَا کَانُوا سَرَقُوا وَ مَا کَذَبَ. (1)

1815 / [52] - عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالى فِی یُوسُفَ علیه السلام : ﴿ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَرِقُونَ﴾ ؟

قَالَ: إِنَّهُمْ سَرَقُوا یُوسُفَ مِنْ أَبِیهِ أَ لاَ تَرَی أَنَّهُ قَالَ لَهُمْ حِینَ قَالُوا: ﴿ماذا تَفْقِدُونَ ﴾: ﴿ قَالُواْ نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ﴾ ؟ وَ لَمْ یَقُولُوا سَرَقْتُمْ صُوَاعَ اَلْمَلِکِ، إِنَّمَا عَنَی سَرَقْتُمْ یُوسُفَ مِنْ أَبِیهِ (2)

1816 / [53] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قال:

﴿سَمِعْتُهُ یَقُولُ: صُوَاعُ اَلْمَلِکِ طَاسٌ اَلَّذِی یَشْرَبُ فِیهِ﴾. (3)

1817 / [54] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿صُواعَ اَلْمَلِکِ قَالَ: کَانَ قَدَحاً مِنْ ذَهَبٍ﴾ .

وَ قَالَ: کَانَ صُوَاعُ یُوسُفَ إِذَا کِیلَ بِهِ قَالَ: لَعَنَ اَللَّهُ اَلْخَوَّانَ، وَ لاَ تَخُونُوا بِهِ، بِصَوْتٍ حَسَنٍ. (4)

1818/ [55] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ قَالَ:

قَالَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿إن يَسْرِقُ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ ﴾ ، قَالَ: کَانَتْ لِإِسْحَاقَ اَلنَّبِیِّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِنْطَقَهٌ یَتَوَارَثُهَا اَلْأَنْبِیَاءُ

ص: 150


1- عنه بحار الأنوار: 308/12 ح 118 والبرهان في تفسير القرآن: 199/4 ح 9، و مستدرك ، الوسائل: 255/12 ح 14039 الكافي: 100/2 ح 70 ، رجال الكشّي ( اختيار معرفة الرجال): 234 ح 425 بإسناده عن أبان بن ،عثمان، عن أبي بصير قال: قيل لأبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار : 209/2 ح 103.
2- عنه بحار الأنوار: 279/12 ذيل ح 53 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 199/4 ح 10. معاني الأخبار: 209 ح 1 بإسناده عن صالح بن سعيد ، عن رجل من أصحابنا، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 4،76/11 ، و نحوه علل الشرائع: 52/1 ح 4 (باب - 43) ، عنه البحار: 278/12ح 53 ، و 14/71 ح 25 و 407/75 ح 46
3- عنه بحار الأنوار: 308/12 ح 119، والبرهان: 2004 ح 11، و نور الثقلين: 442/2 ح 125.
4- عنه بحار الأنوار: 308/12 ح 120، والبرهان في تفسير القرآن: 200/4 ح 12

52)- از یکی از اصحاب ما روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال - در مورد يوسف علیه السلام- : «ای قافله! همانا شما دزد هستید» سؤال کردم؟

فرمود: آن ها برادرشان یوسف را از نزد پدرشان دزدیده بودند، آیا توجه نداری آن موقعی که او این سخن را به آن ها گفت آن ها گفتند: «چه چیزی را گم کرده اید؟» (مأمورین) «پاسخ دادند: ظرف پیمانه پادشاه را گم کرده ایم» و نگفتند: شما ظرف پیمانه پادشاه را دزدیده اید؟ پس مقصود این بوده که شما برادرتان یوسف را از پدرش دزدیده.اید

53) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: منظور از «صُواع الملك» ظرفی بود که در آن نوشیدنی می نوشید (که برای پیمانه هم استفاده می شده است).

54) - از محمّد بن ابی حمزه به نقل از کسی که نامش را یادآوری نموده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «صُواع الملك»، فرمود: آن قدحی از (جنس) طلا بوده است و افزود: هر موقع که با «صِواع» (ظرف پیمانه) يوسف علیه السلام، پیمانه می کردند او می گفت خدا خیانت کاران را لعنت کند شما به او خیانت نکنید این مطلب را با لحنی زیبا ادا می کرد.

55)- از اسماعیل بن همام روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: (برادران او گفتند:) «اگر او دزدی کرده پس برادرش (یوسف نیز) پیش از این دزدی کرده پس یوسف (این جریان را) در درونش پنهان کرد و آن را برای آن ها اظهار ننمود»

فرمود اسحاق علیه السلام مِنطقه ای (شال کمر کمربندی) داشت که از پیامبران بزرگ به او ارث رسیده بود و آن در نزد عمه يوسف علیه السلام بود و یوسف هم نزد او نگاهداری می شد و عمّه اش او را بسیار دوست می داشت روزی یعقوب علیه السلام یوسف را از خواهر خود طلب نمود و فرمود او را به تو باز می گردانم

ص: 151

وَ اَلْأَکَابِرُ، فَکَانَتْ عِنْدَ عَمَّهِ یُوسُفَ ، وَ کَانَ یُوسُفُ عِنْدَهَا، وَ کَانَ تُحِبُّهُ، فَبَعَثَ إِلَیْهَا أَبُوهُ: أَنِ اِبْعَثِیهِ إِلَیَّ، وَ أَرُدُّهُ إِلَیْکِ. فَبَعَثَتْ إِلَیْهِ: أَنْ دَعْهُ عِنْدِیَ اَللَّیْلَهَ، لِأَشُمَّهُ ثُمَّ أُرْسِلَهُ إِلَیْکَ غُدْوَهً. فَلَمَّا أَصْبَحَتْ، أَخَذَتِ اَلْمِنْطَقَهَ فَرَبَطَتْهَا فِی حِقْوِهِ ، وَ أَلْبَسَتْهُ قَمِیصاً، وَ بَعَثَتْ بِهِ إِلَیْهِ، وَ قَالَتْ: سُرِقَتِ اَلْمِنْطَقَهُ فَوُجِدَتْ عَلَیْهِ، وَ کَانَ إِذَا سَرَقَ أَحَدٌ فِی ذَلِکَ اَلزَّمَانِ، دُفِعَ إِلَی صَاحِبِ اَلسَّرِقَهِ، فَأَخَذَتْهُ، فَکَانَ عِنْدَهَا (1)

1819/ [56] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ قَالَ:

سَمِعْتُ الرِّضَا علیه السلام يَقُولُ: كَانَتِ الْحُكُومَةُ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذَا سَرَقَ أَحَدٌ شَيْئاً أَسْتُرِقَ بِهِ، وَ كَانَ يُوسُفُ علیه السلام عِنْدَ عَمَّتِهِ وَ هُوَ صَغِيرٌ، وَكَانَتْ تُحِبُّهُ، وَ كَانَتْ لِإِسْحَاقَ مِنْطَقَةٌ أَلْبَسَهَا يَعْقُوبَ، وَ كَانَتْ عِنْدَ أُخْتِهِ، وَ إِنَّ يَعْقُوبَ طَلَبَ يُوسُفَ أَنْ يَأْخُذَهُ مِنْ عَمَّتِهِ، فَاغْتَمَّتْ لِذَلِكَ، وَ قَالَتْ لَهُ: دَعْهُ حَتَّى أُرْسِلَهُ إِلَيْكَ، فَأَرْسَلَتْهُ وَأَخَذَتِ الْمِنْطَقَةَ [فَشَدَّتْهَا فِي وَسَطِهِ تَحْتَ الشَّيَابِ، فَلَمَّا أَتَى يُوسُفُ علیه السلام أَبَاهُ جَاءَتْ فَقَالَتْ: سَرَقْتَ المِنْطَقَةَ، فَفَتَشَتْهُ فَوَجَدَتْهَا فِي وَسَطِهِ، فَلِذَلِكَ قَالَ إِخْوَةٌ يُوسُفَ حَيْثُ جُعِلَ اَلصَّاعُ فِي وِعَاءِ أَخِيهِ، فَقَالَ هُمْ يُوسُفُ: مَا جَزَاءُ مَنْ وَجَدْنَا فِي رَحْلِهِ؟

قَالُوا: جَزَاؤُهُ بِإِجْرَاءِ اَلسُّنَّهِ اَلَّتِی تَجْرِی فِیهِمْ فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اِسْتَخْرَجَها مِنْ وِعاءِ أَخِیهِ فَلِذَلِکَ قَالَ إِخْوَهُ یُوسُفَ: ﴿ إِن يَسْرِقُ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ﴾ یَعْنُونَ اَلْمِنْطَقَه، ﴿فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَ لَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ﴾

عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْوَشَّاءِ، عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ ذَکَرَ مِثْلَهُ (2)

ص: 152


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 4/ 200 ح ،13، و نور الثقلين: 445/2 ح 137. علل الشرائع: 50/1 ح 1 (باب - 42) عيون أخبار الرضا علیه السلام: 76/2ح 5 عنهما البحار 262/12 ح 24.
2- عنه بحار الأنوار: 250/12 ذيل ح 15 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 200/4 ح 14، و مستدرك الوسائل: 150/18 ح 22366. تفسير القمّي: 355/1 (قميص يوسف) بإسناده عن إسماعيل بن همام، عن أبي الحسن علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 249/12 ح 15 علل الشرائع: 50/1 ح 2 (باب - 42) بإسناده عن الحسن بن عليّ الوشّاء قال: سمعت عليّ بن موسى الرضا علیهما السلام، ونحوه عيون أخبار الرضا علیه السلام: 76/2 ح 6 ، عنهما قصص الأنبيا علیهم السلام للجزائري: 170 (الباب التاسع).

خواهرش پیام داد که اجازه بده یوسف امشب را نزد من بماند تا او را خوب ببویم و او را با مداد نزد شما می فرستم و (چون نمی خواست یوسف از او دور شود) صبح که شد آن کمربند را به کمر یوسف بست و پیراهنی را هم روی آن بر اندامش پوشانید و سپس او را به خدمت یعقوب فرستاد و خودش نزد يعقوب علیه السلام آمده و گفت: کمربند (اسحاق) به سبب دزدی مفقود گشته است و (بعد از تفحص) آن را بر اندام یوسف یافتند و در آن زمان قانون چنین بود که دزد را به صاحب مال می سپردند تا بندۀ وی گردد عمّه یوسف او را گرفت و نزد خود باز گرداند.

56) - از حسن بن علی و شّاء روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که میفرمود در بنی اسرائیل قانون حکومت چنین بود که اگر کسی دزدی می کرد او را به عنوان بنده بر می داشتند و یوسف علیه السلام در کودکی نزد عمه اش بود و عمّه اش او را بسیار دوست می داشت.

و اسحاق علیه السلام دارای کمربندی بود که یعقوب علیه السلام آن را می پوشید و آن کمربند نزد دختر اسحاق - كه عمّه يوسف باشد - موجود بود.

روزی یعقوب علیه السلام، يوسف را از عمّه اش طلبید و خواست که او را از عمه اش بگیرد، پس عمّه اش بسیار ناراحت شد و تقاضا کرد او را بگذار تا خودم بفرستم پس آن کمربند را بر کمر یوسف - زیر لباس هایش – بست و او را نزد پدرش فرستاد موقعی که نزد پدرش ،آمد عمّه اش هم آمد آمد و اظهار نمود آن کمربند به سرقت رفته است پس یوسف را تفتیش کرد و کمربند را بر کمر او زیر لباسش بسته .یافت بر همین اساس بود که برادران یوسف هنگامی که ،پیمانه در بار برادرشان (بنیامین) پیدا شد و یوسف علیه السلام به آن ها فرمود جزای کسی که پیمانه را در بارش بیابیم چیست؟ در جواب گفتند جزایش همان است که سنت و ،قانون درباره آنان مطرح شده ،است پس مأمورین ابتدا بارهای برادران را بازبینی و جست وجو کرده و سپس به وارسی بار برادر یوسف (بنیامین) پرداخته و پیمانه را در آن جا پیدا کرده و بیرون آوردند؛ پس به خاطر همین بود که برادران یوسف علیه السلام گفتند: «اگر این پیمانه را او دزدیده باشد برادرش نیز قبلاً مرتکب سرقت گردیده است» که مقصود آنان (سرقت)، آن کمربند (توسّط یوسف) بود، پس یوسف (این اتّهام را شنید ولی) آن را در درونش مستور و پنهان داشت و آن را برای برادران ابراز نکرد» و (نیز) از حسن بن على و شّاء، از امام رضا علیه السلام همانند این حدیث را روایت کرده است.

ص: 153

1820 / [57] - عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْعَلاَءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿ذَکَرَ بَنَی یَعْقُوبَ قَالَ: کَانُوا إِذَا غَضِبُوا اِشْتَدَّ غَضَبُهُمْ حَتَّی تَقْطُرَ جُلُودُهُمْ دَماً اِصْفَرَّ وَ هُمْ یَقُولُونَ: «فَخُذْ أَحَدَنا مَکانَهُ» یَعْنِی جَزَاءَهُ فَأَخَذَ اَلَّذِی وَجَدَ اَلصَّاعَ عِنْدَهُ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿فَلَمَّا اسْتَيْتَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُواْ أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُم مَّوْثِقًا مِّنَ اللَّهِ وَ مِن قَبْلُ مَا فَرَّطَتُمْ فِى يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِى أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِى وَ هُوَ خَيْرُ الْحَكِمِينَ﴾ ﴿80 ﴾

1821/ [58] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

لَمَّا اِسْتَیْئَسَ إِخْوَهُ یُوسُفَ مِنْ أَخِیهِمْ قَالَ لَهُمْ یَهُودَا- وَ کَانَ أَکْبَرَهُمْ- : ﴿فَلَنْ أَبْرَحَ اَلْأَرْضَ حَتّی یَأْذَنَ لِی أَبِی أَوْ یَحْکُمَ اَللّهُ لِی وَ هُوَ خَیْرُ اَلْحاکِمِینَ﴾ قَالَ: وَ رَجَعَ إِلَی یُوسُفَ یُکَلِّمُهُ فِی أَخِیهِ فَکَلَّمَهُ حَتَّی اِرْتَفَعَ اَلْکَلاَمُ بَیْنَهُمَا حَتَّی غَضِبَ یَهُودَا ، وَ کَانَ إِذَا غَضِبَ قَامَتْ شَعْرَهٌ فِی کَتِفِهِ وَ خَرَجَ مِنْهَا اَلدَّمُ

قَالَ: وَ کَانَ بَیْنَ یَدَیِ یُوسُفَ علیه السلام اِبْنٌ لَهُ صَغِیرٌ مَعَهُ رُمَّانَهٌ مِنْ ذَهَبٍ، وَ کَانَ اَلصَّبِیُّ یَلْعَبُ بِهَا

قَالَ: فَأَخَذَهَا یُوسُفُ ، مِنَ اَلصَّبِیِّ فَدَحْرَجَهَا نَحْوَ یَهُودَا ، قَالَ وَ حَبَا اَلصَّبِیُّ نَحْوَ یَهُودَا ، لِیَأْخُذَهَا فَمَسَّ یَهُودَا

فَسَکَنَ یَهُودَا ثُمَّ عَادَ إِلَی یُوسُفَ فَکَلَّمَهُ فِی أَخِیهِ حَتَّی اِرْتَفَعَ اَلْکَلاَمُ بَیْنَهُمَا

ص: 154


1- عنه بحار الأنوار: 308/12 ح 121 ، والبرهان في تفسير القرآن: 2014 ح 15، و نور الثقلين: 446/2 ح 139. تفسير القمّي: 349/18 (دعاء يوسف في السجن) بتفصيل عنه البحار: 240/12 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 166 ( الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام).

57)- از حسین بن ابی العلاء روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام متذکر فرزندان یعقوب شد و فرمود: آنان چنین حالتی داشتند، که وقتی عصبانی و خشمگین می گشتند از پوست بدنشان خونی زرد رنگ (خونابه) بیرون می آمد و برادران یوسف گفت:ند (ما پدری پیر و ناتوانی داریم) یکی از ما را به جای این پسر ،بگیر تا مجازات او محسوب شود ولی (باز یوسف) همان فردی را گرفت که ظرف پیمانه در بار او پیدا شد.

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که (برادران) از او مأیوس شدند به کناری رفتند و با هم به نجوا پرداختند (برادر) بزرگشان گفت: آیا نمی دانید پدرتان از شما عهد و پیمان الهی گرفته و پیش از این درباره یوسف کوتاهی کردید؟ پس من از این سرزمین حرکت نمی کنم تا پدرم به من اجازه دهد یا خدا درباره من داوری کند و او بهترین حکم کنندگان است (80)

58)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بعد از آن که برادران یوسف از برادرشان (بنیامین) مأيوس و ناامید شدند یهودا که برادر بزرگ ترشان بود گفت: «پس من این سرزمین را رها نمی کنم مگر آن که پدرم به من اجازه دهد و یا خداوند برایم حکم نماید و او بهترین حکم کنندگان است».

(امام صادق علیه السلام) فرمود و (یهودا) نزد برادرش یوسف بازگشت تا درباره بنیامین سخن بگوید پس مشغول صحبت شدند تا جایی که سر و صدای ایشان بلند شد و یهودا عصبانی و غضبناک گشت و هرگاه که او عصبانی و غضبناک می شد مویی در شانه اش راست می گشت و از آن خون بیرون می آمد

و در آن هنگام فرزند یوسف در نزد او بود و با اناری از جنس طلا، بازی می،کرد یوسف آن انار را از کودک گرفت و آن را به سوی یهودا پرتاب کرد و کودک به دنبال گرفتن انار به راه افتاد و دست او بر بدن یهودا خورد پس خشم یهودا بر طرف شد سپس کودک به سوی یوسف بازگشت. سپس یهودا باز هم درباره بنیامین با یوسف صحبت کرد و دو مرتبه سر و صدای ایشان بلند شد

ص: 155

حَتَّی غَضِبَ یَهُودَا وَ قَامَتِ الشَّعْرَةُ وَ سَالَ مِنْهَا الدَّمُ فَأَخَذَ یُوسُفُ علیه السلام الرُّمَّانَةَ مِنَ الصَّبِیِّ فَدَحْرَجَهَا نَحْوَ یَهُودَا وَ حَبَا الصَّبِیُّ

نَحْوَ یَهُودَا فَسَكَنَ یَهُودَا

فَقَالَ یَهُودَا إِنَّ فِی الْبَیْتِ مَعَنَا لَبَعْضَ وُلْدِ یَعْقُوبَ قَالَ فَعِنْدَ ذَلِكَ قَالَ لَهُمْ یُوسُفُ علیه السلام ﴿هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ ﴾ (1) ؟ (2)

1822/ [59] - وَ فِي رِوَايَةِ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْهُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

لَمَّا أَخَذَ یُوسُفُ أَخَاهُ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ إِخْوَتُهُ فَقَالُوا لَهُ خُذْ أَحَدَنَا مَكَانَهُ وَ جُلُودُهُمْ تَقْطُرُ دَماً أَصْفَرَ وَ هُمْ یَقُولُونَ خُذْ أَحَدَنَا مَكَانَهُ قَالَ فَلَمَّا أَنْ أَبَی عَلَیْهِمْ وَ أُخْرِجُوا مِنْ عِنْدِهِ قَالَ لَهُمْ یَهُودَا قَدْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ ﴿فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّىٰ يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي ۖ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴾ ،قَالَ فَرَجَعُوا إِلَی أَبِیهِمْ وَ تَخَلَّفَ یَهُودَا.

قَالَ: فَدَخَلَ عَلَی یُوسُفَ علیه السلام فَکَلَّمَهُ فِی أَخِیهِ حَتَّی اِرْتَفَعَ اَلْکَلاَمُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ، وَ غَضِبَ وَ کَانَ عَلَی کَتِفِهِ شَعْرَهٌ إِذَا غَضِبَ قَامَتِ اَلشَّعْرَهُ فَلاَ یَزَالُ تَقْذِفُ بِالدَّمِ حَتَّی یَمَسَّهُ بَعْضُ وُلْدِ یَعْقُوبَ

قَالَ فَكَانَ بَیْنَ یَدَیْ یُوسُفَ علیه السلام ابْنٌ لَهُ صَغِیرٌ فِی یَدِهِ رُمَّانَةٌ مِنْ ذَهَبٍ یَلْعَبُ بِهَا فَلَمَّا رَآهُ یُوسُفُ قَدْ غَضِبَ وَ قَامَتِ الشَّعْرَةُ تَقْذِفُ بِالدَّمِ أَخَذَ الرُّمَّانَةَ مِنْ یَدَیِ الصَّبِیِّ ثُمَّ دَحْرَجَهَا نَحْوَ یَهُودَا وَ ابْتَغَی الصَّبِیُّ لِیَأْخُذَهَا فَوَقَعَتْ یَدُهُ عَلَی یَهُودَا

قَالَ فَذَهَبَ غَضَبُهُ قَالَ فَارْتَابَ یَهُودَا وَ رَجَعَ اَلصَّبِیُّ بِالرُّمَّانَهِ إِلَی یُوسُفَ علیه السلام ثُمَّ اِرْتَفَعَ اَلْکَلاَمُ بَیْنَهُمَا حَتَّی غَضِبَ وَ قَامَتِ اَلشَّعْرَهُ فَجَعَلَتْ تَقْذِفُ بِالدَّمِ فَلَمَّا رَأَی یُوسُفُ دَحْرَجَ اَلرُّمَّانَهَ نَحْوَ یَهُودَا وَ أَتْبَعَهَا اَلصَّبِیُّ لِیَأْخُذَهَا فَوَقَعَتْ یَدُهُ

ص: 156


1- سورة يوسف 89/12
2- عنه بحار الأنوار: 309/12 ح 122، والبرهان في تفسير القرآن 201/4 ح 16، و نور الثقلين: 450/22 ح 143 تفسير القمّي: 349/1 (دعاء يوسف علیه السلام في السجن) بتفاوت، عنه البحار: 240/12 ذيل ح 9.

و يهودا عصبانی و غضبناک گشت و موی روی شانه اش راست گشت و از آن خون بیرون آمد و یوسف آن انار را از کودک گرفت و به سوی یهودا پرتاب کرد و کودک به دنبال گرفتن انار رفت و دست او بر بدن یهودا خورد پس خشم او آرام شد یهودا گفت در این خانه در کنار ما بعضی از فرزندان یعقوب حضور دارند. (امام علیه السلام) افزود: در این موقع یوسف به برادران خود فرمود: «آیا دانسته اید که با یوسف و برادرش چه کرده اید آن موقعی که شما جاهل و نادان بودید؟»

59) - و در روایتی دیگر از هشام بن سالم نیز روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زمانی که یوسف خواست برادرش (بنیامین) را بگیرد، برادران یوسف اجتماع کردند و به یوسف گفت:ند یکی دیگر از ما را به جای او بگیر - و این در حالی بود که خونی زرد رنگ (خونابه) از پوستشان جاری بود و به یوسف میگفت:ند یکی دیگر از ما را به جای او بگیر -

(امام صادق علیه السلام) فرمود: موقعی که یوسف پیشنهاد آن ها را نپذیرفت، از نزد او شدند یهودا به آن ها گفت: شما می دانید که با یوسف چه کرده اید، «من از این سرزمین حرکت نمی کنم تا پدرم به من اجازه دهد و یا خداوند برای من حکم نماید و او بهترین حکم کنندگان می باشد» پس همگی آن ها غیر از یهودا، به سوی پدرشان بازگشتند و او (به تنهایی) نزد یوسف آمد تا درباره برادرش (بنیامین) با يوسف صحبت کند (و او را قانع کند تا بنیامین را باز پس دهد) ولی سر و صدای آن ها بالا گرفت و یهودا غضبناک شد و بر شانه اش مویی بود که آن موی راست می شد و از آن خون بیرون می زد و این غضب آرام نمی شد، مگر آن که یکی از فرزندان یعقوب او را لمس کند

(امام صادق علیه السلام) افزود: در آن وقت کودک یوسف نزد او حضور داشت و در دستش اناری از جنس طلا بود که با آن بازی می کرد چون یوسف دید که یهودا غضبناک شده و موی روی شانه اش برخاسته و خون از آن جاری ،گشته آن انار را از کودک گرفت و به سوی یهودا پرتاب کرد و کودک به دنبال گرفتن انار جلو رفت و دست او بر بدن یهودا خورد و غضب او فروکش کرد یهودا به شکّ افتاد و کودک با انارش به نزد یوسف بازگشت و باز هم سر و صدای آن ها بالا گرفت و یهودا غضبناک شد و موی روی شانه اش راست شد و از آن خون بیرون زد

ص: 157

عَلَی یَهُودَا فَسَکَنَ غَضَبُهُ

قَالَ: فَقَالَ یَهُودَا : إِنَّ فِی اَلْبَیْتِ لَمِنْ وُلْدِ یَعْقُوبَ حَتَّی صَنَعَ ذَلِکَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ (1)

قوله تعالى: ﴿قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَوُا تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّىٰ تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَلِكِينَ ﴿ 85﴾ قَالَ إِنَّمَا أَشْكُوا يَنِي وَ حُزْنِيَ إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ ﴿86﴾

1823 / [60] - عَنْ جَابِرٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : رَحِمَکَ اَللَّهُ مَا اَلصَّبْرُ اَلْجَمِیلُ ؟

فَقَالَ: ذَاکَ صَبْرٌ لَیْسَ فِیهِ شَکْوَی إِلَی اَلنَّاسِ، إِنَّ إِبْرَاهِیمَ بَعَثَ یَعْقُوبَ إِلَی رَاهِبٍ (2) مِنَ اَلرُّهْبَانِ عَابِدٍ مِنَ اَلْعُبَّادِ فِی حَاجَهٍ، فَلَمَّا رَآهُ اَلرَّاهِبُ حَسِبَهُ إِبْرَاهِیمَ فَوَثَبَ إِلَیْهِ فَاعْتَنَقَهُ، ثُمَّ قَالَ: مَرْحَباً بِخَلِیلِ اَلرَّحْمَنِ، قَالَ یَعْقُوبُ : إِنِّی لَسْتُ بِإِبْرَاهِیمَ وَ لَکِنِّی یَعْقُوبُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ ، فَقَالَ لَهُ اَلرَّاهِبُ: فَمَا بَلَغَ بِکَ مَا رَأَی مِنَ اَلْکِبَرِ؟

قَالَ: اَلْهَمُّ وَ اَلْحَزَنُ وَ اَلسُّقْمُ فَمَا جَاوَزَ صَغِیرَ اَلْبَابِ حَتَّی أَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنْ یَا یَعْقُوبُ شَکَوْتَنِی إِلَی اَلْعِبَادِ فَخَرَّ سَاجِداً عِنْدَ عَتَبَهِ اَلْبَابِ یَقُولُ: رَبِّ لاَ أَعُودُ، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنِّی قَدْ غَفَرْتُهَا لَکَ فَلاَ تَعُودَنَّ إِلَی مِثْلِهَا، فَمَا شَکَا شَیْئاً مِمَّا أَصَابَهُ مِنْ نَوَائِبِ اَلدُّنْیَا إِلاَّ أَنَّهُ قَالَ یَوْماً: ﴿ إِنَّمَا أَشْكُوا بَنِى وَ حُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ (3)

ص: 158


1- عنه بحار الأنوار: 309/12 ذيل ح ،122 والبرهان في تفسير القرآن: 201/4 ح 17 ، و نور الثقلين: 450/2 ح 144.
2- و للعلّامة المجلسي في هذا الحديث كلام ، فراجع البحار
3- عنه بحار الأنوار: 310/12 ح 123 والبرهان في تفسير القرآن: 212/4 ح 6، و مستدرك الوسائل: 70/22 ذيل ح 1441 أشار إليه. التمحيص: 140 ح 143 (باب - 8 في مدح الصبر و ترك الشكوى) عنه مستدرك الوسائل: 69/2 ح 1440 ، الكافي: 93/2 ح 23 - إلى قوله: شكوى إلى الناس - ، عنه وسائل الشيعة: 407/2 ح 2484 ، والبحار: 83/71 ح 22، سعد السعود: 120 بتفاوت يسير، عنه البحار: 93/71 ح 47، مشكاة الأنوار: 276 (الفصل الأوّل فيما جاء في الصبر).

پس چون یوسف آن حالت را دید آن انار را (از کودک گرفت و) به سوی یهودا پرتاب کرد و کودک به سمت او رفت و دستش بر بدن یهودا خورد و غضب او فروکش کرد یهودا گفت در این خانه در کنار ما بعضی از فرزندان یعقوب حضور دارند و این برنامه سه بار تکرار شد

فرمایش خداوند متعال گفت:ند به خدا سوگند تو آن قدر یاد یوسف می کنی تا در آستانه مرگ قرار گیری یا هلاک گردی (85) گفت من غم و اندوهم را تنها به خدا می گویم و از خدا چیزهایی را می دانم که شما نمی دانید (86)

60)- از جابر روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرضه داشتم خداوند شما را مورد رحمت خویش قرار دهد! صبر جمیل چیست؟

فرمود:: صبر و تحملی است که ضمن آن به هیچ کسی شکوه و گلایه ای نکند همانا حضرت ابراهیم یعقوب را به سمت راهب و عابدی از راهبان و عابدان برای حاجتی فرستاد چون راهب او را دید گمان کرد که ابراهیم است به نزدش آمد و با او معانقه کرد سپس گفت خوش آمدی ای خلیل الرحمان یعقوب گفت: من خلیل الرحمان ،نیستم بلکه من يعقوب فرزند اسحاق فرزند ابراهیم هستم.

راهب به او گفت چه شده است که تو را این طور پیر و شکسته می بینم؟

گفت: این به سبب ،اندوه ناراحتی و مریضی است.

امام علیه السلام فرمود: یعقوب از منزل راهب بیرون نشده بود که خداوند متعال بر او وحی فرستاد ای یعقوب شکایت و گلایه مرا به بندگانم می کنی؟!

یعقوب در همان جا روی زمین به سجده افتاد و گفت ای پروردگارم دیگر این کار را تکرار نمی کنم خداوند به او وحی نمود من تو را آمرزیدم دیگر همانند آن را تکرار نکن پس از آن یعقوب علیه السلام آن چه که از سختی ها و تلخی های دنیا به او می،رسید شکوه و گلایه نمی کرد مگر آن که روزی اظهار داشت: «فقط گرفتاری و اندوه خود را به خداوند متعال شکوه می کنم و من از طرف خداوند چیزی را می دانم که شما نمی دانید»

ص: 159

1824 / [61] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِنَا : مَا بَلَغَ مِنْ حُزْنٍ یَعْقُوبَ عَلَی یُوسُفَ؟

قَالَ: حُزْنُ سَبْعِینَ ثَکْلَی حَرَّی (1)

1825 / [62] - وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿قِیلَ لَهُ: کَیْفَ یَحْزَنُ یَعْقُوبُ عَلَی یُوسُفَ وَ قَدْ أَخْبَرَهُ جَبْرَئِیلُ أَنَّهُ لَمْ یَمُتْ وَ أَنَّهُ سَیَرْجِعُ إِلَیْهِ فَقَالَ: إِنَّهُ نَسِیَ ذَلِکَ﴾ (2)

1826 / [63] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ اَلْبَحْرَانِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، قَالَ: ﴿الْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ، آدَمُ و يَعْقُوبُ و يُوسُفُ و فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ و عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیهم السلام، وَ أَمَّا یَعْقُوبُ فَبَکَی عَلَی یُوسُفَ حَتَّی ذَهَبَ بَصَرُهُ حَتَّی قِیلَ لَهُ: ﴿ تَاللَّهِ تَفْتَؤُاْ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَلِكِينَ﴾ (3)

1827 / [64] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ یَعْقُوبَ علیه السلام أَتَی مَلِکاً بِنَاحِیَتِهِمْ یَسْأَلُهُ اَلْحَاجَهَ، فَقَالَ لَهُ اَلْمَلِکُ: أَنْتَ إِبْرَاهِیمُ

قَالَ: لاَ، قَالَ: وَ أَنْتَ إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ؟

ص: 160


1- عنه بحار الأنوار: 311/12 ح 124 والبرهان في تفسير القران: 212/4 ح 7، و نور الثقلين: 452/2 ح 150. تفسير القمّي: 350/1 (دعاء يوسف علیه السلام في السجن)، عنه البحار: 242/12 ، وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 166 (الباب التاسع في قصص يعقوب ويوسف علیهما السلام)، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 132 ح 135 ،بتفصيل عنه البحار: 291/12 ح 76.
2- عنه بحار الأنوار: 311/12 ح 125، والبرهان 213/4 ح 8 و نور الثقلين: 452/2 ح 151.
3- عنه بحار الأنوار: 311/12 ح 126، والبرهان في تفسير القرآن 213/4 ح 9 الأمالي للصدوق: 140 ح 5 ( المجلس التاسع والعشرون) بإسناده عن محمّد بن سهل النجراني رفعه إلى أبي عبد الله الصادق علیه السلام بتفصيل، ونحوه الخصال: 272/1 15، عنهما وسائل الشيعة: 280/3 3655، والبحار: 264/12 ح 27 و 155/43 ح 1، و 109/46 ح 2، و 86/82 ح 33، إرشاد القلوب: 95/1 ( الباب الثالث والعشرون في البكاء)، روضة الواعظين: 170/1 ( مجلس في ذكر مقتل الحسين علیه السلام) ، و 450/2 (مجلس في ذكر الحزن والبكاء من خشية الله) عنه مكارم الأخلاق 315 (في البكاء)، كشف الغمّة: 498/1.

61)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت

بعضی از اصحاب ما به امام صادق علیه السلام عرض کردند: غم و اندوه یعقوب بر فراق فرزندش یوسف چگونه بود؟

فرمود به مقدار غم و اندوه هفتاد مادر فرزند از دست داده بوده است.

62)- و با همین سند (از هشام) روایت کرده است که گفت:

به حضرت عرض کردند چگونه یعقوب برای یوسف اندوه ناک و محزون ،گشت با این که جبرئیل به او خبر داده بود که یوسف نمرده و به زودی نزد او باز می گردد؟

فرمود: او آن نکته را فراموش کرده بود.

63) - از محمّد بن سهل بحرانی به نقل بعضی از اصحاب ما روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بسیار گریه کنندگان پنج نفر بودند: آدم و یعقوب و یوسف و فاطمه دختر حضرت محمّد و علی بن الحسين علیهم السلام.

اما یعقوب آن قدر بر فراق یوسف گریه کرد تا چشمانش را از دست داد به طوری که به او گفتند: «به خدا سوگند! به قدری یاد یوسف هستی که خودت را نابود می کنی و یا هلاک خواهی شد».

64)- از اسماعیل بن جابر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام: فرمود همانا یعقوب نزد پادشاه ناحیه خود آمد و از او درخواست کمکی کرد پادشاه به او گفت تو ابراهیم هستی؟

فرمود: ،نه گفت و تو اسحاق فرزند ابراهیم هستی؟

فرمود: ،نه گفت پس تو چه کسی می باشی؟

ص: 161

قَالَ: لاَ، قَالَ: فَمَنْ أَنْتَ؟

قَالَ: أَنَا یَعْقُوبُ بْنُ إِسْحَاقَ قَالَ: فَمَا بَلَغَ بِکَ مَا أَرَی مِنْ حَدَاثَهِ اَلسِّنِّ؟

قَالَ: اَلْحُزْنُ عَلَی اِبْنِی یُوسُفَ ، قَالَ: لَقَدْ بَلَغَ بِکَ اَلْحُزْنُ یَا یَعْقُوبُ کُلَّ مَبْلَغٍ، فَقَالَ: إِنَّا مَعْشَرَ اَلْأَنْبِیَاءِ أَسْرَعُ شَیْءٍ اَلْبَلاَءُ إِلَیْنَا ثُمَّ اَلْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ مِنَ اَلنَّاسِ، فَقَضَی حَاجَتَهُ فَلَمَّا جَاوَزَ صَغِیرَ [صير] ،بَابِهِ هَبَطَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ لَهُ: یَا یَعْقُوبُ رَبُّکَ یُقْرِئُکَ اَلسَّلاَمَ وَ یَقُولُ لَکَ: شَکَوْتَنِی إِلَی اَلنَّاسِ؟ فَعَفَّرَ وَجْهَهُ فِی اَلتُّرَابِ وَ قَالَ: یَا رَبِّ زَلَّهٌ أَقِلْنِیهَا فَلاَ أَعُودُ بَعْدَ هَذَا أَبَداً.

ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ لَهُ: یَا یَعْقُوبُ اِرْفَعْ رَأْسَکَ رَبُّکَ یُقْرِئُکَ اَلسَّلاَمَ وَ یَقُولُ لَکَ: قَدْ أَقَلْتُکَ فَلاَ تَعُودُ تَشْکُونِی إِلَی خَلْقِی، فَمَا رُئِیَ نَاطِقاً بِکَلِمَهٍ مِمَّا کَانَ فِیهِ حَتَّی حَصَلَ بَنُوهُ فَضَرَبَ وَجْهَهُ إِلَی اَلْحَائِطِ وَ قَالَ: ﴿إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اَللّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اَللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ﴾ (1)

1828 / [ 65] - فِی حَدِیثٍ آخَرَ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

﴿ جَاءَ یَعْقُوبُ إِلَی نُمْرُودَ فِی حَاجَةٍ فَلَمَّا دَخَلَ عَلَیْهِ وَ كَانَ أَشْبَهَ النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ قَالَ لَهُ أَنْتَ إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ الرَّحْمَنِ قَالَ لَا﴾- الْحَدِیثَ - (2)

1829 / [66] -اَلْفُضَیْلُ بْنُ یَسَارٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اَللّهِ﴾ مَنْصُوبَهً (3). (4)

ص: 162


1- عنه بحار الأنوار: 311/12 ح 127 ، والبرهان في تفسير القرآن: 213/4 ح 10، و نور الثقلين: 453/2 ح 158 ، و مستدرك الوسائل: 70/2 ح 1441
2- عنه بحار الأنوار: 312/12 ح 128 ، والبرهان في تفسير القرآن: 213/4 ذيل ح 10، و نور الثقلين: 454/2 ح 159
3- لعلّل المراد به قوله علیه السلام: «منصوبة»، أي مفتوحة، و أنّه علیه السلام قرأ قوله تعالى: «وَحُزْنِي»: «وَحَزَنِي»، وأيضاً هذه القرائة منسوبة إلى نافع وأبي عمرو وابن عمر، كما في الكشف عن وجوه القراءات: 18/2
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 213/4 ح ،11، و نور الثقلين 453/2 ح 157

اظهار داشت من یعقوب فرزند اسحاق .هستم گفت تو را چه شده است که با این عمر کوتاهی که داری شکسته و ناتوان گشته ای؟!

فرمود: این بخاطر اندوهی است که در رابطه با (دوری) یوسف بر من وارد شده است گفت ای یعقوب غم و اندوه طاقت فرسایی بر تو وارد گشته است فرمود: ورود بلاها بر ما پیامبران (الهی) از هر چیزی نزدیک تر و سریع تر می باشد و بعد از ما - با اولویت - هر که بیش تر (در ایمان گفتار و کردار) تابع و پیرو ما باشد (نیز مبتلا خواهد شد - هر که در این بزم مقرّب تر است، جام بلا بیش ترش می دهند-)، سپس پادشاه خواسته او را بر آورد.

هنگامی که (یعقوب) از درب منزل او بیرون رفت جبرئیل بر او وارد شد و اظهار داشت ای یعقوب پروردگارت سلام می رساند و می فرماید: شکایت مرا پیش مردم مطرح می کنی؟! پس یعقوب روی زمین افتاد و چهره خود را بر خاک نهاد و عرضه داشت پروردگارا لغزشی از من سر زد مرا مورد بخشش قرار ده، بعد از این دیگر هرگز تکرار نمی کنم بعد از آن جبرئیل نزد او آمد و گفت ای يعقوب سر خود را بلند کن به درستی که پروردگارت سلام می رساند و می فرماید تو را بخشیدم ولی دیگر شکایت مرا پیش مخلوق من مطرح نکن.

(امام صادق علیه السلام) فرمود: پس از آن دیده نشد که یعقوب سخنی بگوید (و درد دلی کند) تا آن که فرزندانش آمدند و صورت خود را به سمت دیوار گردانید و گفت: «فقط گرفتاری و اندوه خود را به خداوند متعال شکوه می کنم و من از طرف خداوند چیزی را می دانم که شما نمی دانید»

65)- در حدیثی دیگر از آن حضرت علیه السلام وارد شده است که یعقوب برای خواسته ای نزد نمرود آمد - و او شباهت بسیاری به ابراهیم علیه السلام داشت - موقعی که بر او وارد شد به او گفت تو ابراهیم خلیل الرحمان هستی؟ فرمود نه ... تا پایان حدیث قبل.

66) - از فُضیل بن یسار روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: ﴿إِنَّمَا أَشْكُوا بَنِى وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ﴾ منصوب می باشد (احتمالاً منظور، کلمه «بثّي و حزني» است که منصوب هستند تا مفعول برای فعل «أشكو» باشند که صیغهٔ سیزدهم فعل ماضی است).

ص: 163

قوله تعالى: ﴿يَنبَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَلَا تَأيْئَسُواْ مِن رَّوْح اللّهِ إِنَّهُ لَا يَايْسُ مِن روح اللهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَفِرُونَ ﴿87﴾ فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَأَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِى الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿88﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَ أَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَهِلُونَ ﴿89﴾ قالُوا أَ إِنَّك َ لَأَنت َ يُوسُف ُ قال َ أَنَا يُوسُف ُ وَ هذا أَخِي قَد مَن َّ اللّه ُ عَلَينا إِنَّه ُ مَن يَتَّق ِ وَ يَصبِر فَإِن َّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿90﴾ قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ وَاثَرَكَ اللهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَطِئینَ ﴿91﴾ قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّحِمِينَ﴾ ﴿92﴾

1830 / [67] - عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَخْبِرْنِی عَنْ یَعْقُوبَ علیه السلام حِینَ قَالَ: ﴿ أَذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَ أَخِيهِ﴾ ، أَ کَانَ عَلِمَ أَنَّهُ حَیٌّ، وَ قَدْ فَارَقَهُ مُنْذُ عِشْرِینَ سَنَهً، وَ ذَهَبَتْ عَیْنَاهُ مِنَ اَلْحُزْنِ؟

قَالَ: نَعَمْ عَلِمَ أَنَّهُ حَیٌّ، قَالَ: وَ کَیْفَ عَلِمَ؟

قَالَ: إِنَّهُ دَعَا فِی اَلسَّحَرِ أَنْ یَهْبِطَ عَلَیْهِ مَلَکُ اَلْمَوْتِ فَهَبَطَ عَلَیْهِ تربال - وَ هُوَ مَلَکُ اَلْمَوْتِ - فَقَالَ لَهُ تربال : مَا حَاجَتُکَ یَا یَعْقُوبُ ؟

قَالَ: أَخْبِرْنِی عَنِ اَلْأَرْوَاحِ تَقْبِضُهَا مُجْتَمِعَهً أَوْ مُتَفَرِّقَهً؟

قَالَ: بَلْ مُتَفَرِّقَهً رُوحاً رُوحاً، قَالَ: فَمَرَّ بِکَ رُوحُ یُوسُفَ؟

ص: 164

فرمایش خداوند متعال: ای !پسرانم بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت خدا مأیوس نشوید و تنها گروه کافران از رحمت خدا مأیوس می!شوند (87) پس هنگامی که بر یوسف وارد شدند گفتند ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته است و متاع اندکی (برای خرید موادّ خوراکی) با خود آورده ایم پس پیمانه را برای ما تکمیل کن و بر ما تصدق و بخشش نما که خداوند بخشندگان را پاداش می دهد (88) گفت: آیا دانستید با یوسف و برادرش چه کردید آن گاه که جاهل بودید؟ (89) گفت:ند آیا همانا تو همان یوسف هستی؟ گفت (آری) من یوسف هستم و این برادر من است خداوند بر ما منت ،نهاد هر کسی که تقوا پیشه کند و شکیبایی و استقامت نماید (سرانجام پیروز می شود) چون خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند (90) گفتند: به خدا !سوگند خداوند تو را بر ما برتری بخشیده و ما خطاکار بودیم (91) (یوسف) گفت: امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست خداوند شما را می بخشد و او مهربان ترین مهربانان !است (92)

67) - از حنّان بن سَدیر روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم مقصود از سخن یعقوب عیه السلام که به پسرانش گفت: «بروید و از برای یوسف و برادرش جستجو کنید» چیست؟ آیا او پس از آن که بیست سال از یوسف دور شده بود و چشمانش در اثر غم و اندوه نابینا شده ،بود می دانست که او زنده است؟ فرمود ،بلی می دانست که او زنده است

عرض کردم و چگونه می دانست که او زنده است؟

فرمود: او هنگام سحر دعا کرد و از خدای عزّ و جلّ خواست که فرشته مرگ بر او نازل ،شود پس فرشته مرگ که نامش تربال (بربال) بود نزد او آمد و به یعقوب گفت: ای یعقوب چه می خواهی؟ فرمود: بگو :بدانم آیا جان هایی را که می گیری یک جا و دسته جمعی می گیری و یا جدا جدا؟ پاسخ داد جدا جدا می گیرم فرمود: در میان این جان هایی که گرفته ای آیا به جان یوسف هم برخورد کرده ای؟

ص: 165

قَالَ: لاَ قَالَ: فَعِنْدَ ذَلِکَ عَلِمَ أَنَّهُ حَیٌّ، فَقَالَ لِوَلَدِهِ: ﴿ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَ أَخِيهِ﴾.

وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ: عَزْرَائِیلُ - وَ هُوَ مَلَکُ اَلْمَوْتِ - وَ ذَکَرَ نَحْوَهُ عَنْهُ (1)

[1831 / [68] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَادَ إِلَی اَلْحَدِیثِ اَلْأَوَّلِ: قال: ﴿اِشتَدَّ حُزنُهُ - یَعنی یَعقوبَ علیه السلام- حَتّی تَقَوَّسَ ظَهرُهُ ، وأَدبَرَتِ الدُّنیا عَن یَعقوبَ و وُلدِهِ حَتَّی احتاجوا حاجَهً شَدیدَهً ، و فَنِیَت میرَتُهُم﴾

فَعِندَ ذلِکَ قالَ یَعقوبُ لِوُلدِهِ: ﴿ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ لَا تَأْیْئَسُوا مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لَا يَأْيْئسُ مِن رَّوْحِ اللّه إِلَّا الْقَوْمُ الْكَفِرُونَ﴾ فَخَرَجَ مِنهُم نَفَرٌ وبَعَثَ مَعَهُم بِبِضاعَهٍ یَسیرَهٍ،وکَتَبَ مَعَهُم کِتاباً إلی عَزیزِ مِصَر یَتَعَطَّفُهُ عَلی نَفسِهِ ووُلدِهِ،وأَوصی وُلدَهُ أن یُبدوا بِدَفعِ کِتابِهِ قَبلَ البِضاعَهِ،فَکَتَبَ:

بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ إِلَی عَزِیزِ مِصْرَ وَ مُظْهِرِ اَلْعَدْلِ وَ مُوفِی اَلْکَیْلِ، مِنْ یَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اَلرَّحْمَنِ صَاحِبِ نُمْرُودَ اَلَّذِی جَمَعَ لَهُ اَلنَّارَ لِیُحْرِقَهُ بِهَا فَجَعَلَهَا اَللَّهُ عَلَیْهِ بَرْداً وَ سَلاَماً وَ أَنْجَاهُ مِنْهَا، أُخْبِرُکَ اَیُّهَا اَلْعَزِیزِ أَنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَمْ یَزَلِ اَلْبَلاَءُ إِلَیْنَا سَرِیعاً مِنَ اَللَّهِ لِیَبْلُوَنَا عِنْدَ اَلسَّرَّاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ، وَ أَنَّ مَصَائِبَ تَتَابَعَتْ عَلَیَّ مُنْذُ عِشْرِینَ سَنَهً، أَوَّلُهَا أَنَّهُ کَانَ لِیَ اِبْنُ سَمَّیْتُهُ یُوسُفَ وَ کَانَ سُرُورِی مِنْ بَیْنِ وُلْدِی وَ قُرَّهُ عَیْنِی وَ ثَمَرَهُ فُؤَادِی، وَ أَنَّ إِخْوَتَهُ مِنْ غَیْرِ أُمِّهِ سَأَلُونِی أَنْ أَبْعَثَهُ مَعَهُمْ یَرْتَعُ وَ یَلْعَبُ، فَبَعَثْتُهُ مَعَهُمْ بُکْرَهً فَجَاءُونِی عِشَاءً یَبْکُونَ وَ جاؤُ عَلی قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ وَ زَعَمُوا أَنَّ اَلذِّئْبَ أَکَلَهُ، فَاشْتَدَّ لِفَقْدِهِ

ص: 166


1- عنه بحار الأنوار: 278/12 ذيل ح 51 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 213/4 ح 12. تفسير القمّي: 350/1 (دعاء يوسف علیه السلام في السجن)، عنه البحار : 244/12 ح 11، الكافي: 199/8ح 238، علل الشرائع: 52/1 ح 1 (باب - 44)، عنه البحار: 277/12 ح 50، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 167 ( الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام).

عرض کرد نه یعقوب در این موقع دانست که یوسف زنده است و به همین خاطر به فرزندانش فرمود: «بروید و از برای یوسف و برادرش جستجو کنید»

و در روایتی دیگر (به جای) تربال (بربال) عزرائیل (فرشته مرگ) می باشد.

68)- از ابو بصیر - در ادامه حدیث 42 - روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود و غم و اندوه حضرت یعقوب افزون گشت تا جایی که کمرش خمیده شد و دنیا به او و فرزندانش پشت کرد و سخت تهی دست و نیازمند گردید و کلیه مایحتاج آنان از بین رفته بود در یک چنین موقعیتی به فرزندان خود فرمود:: «بروید و از برای یوسف و برادرش جست و جو کنید و از رحمت خدا مأیوس نباشید که تنها گروه ،کافران از رحمت خدا مأیوس می باشند».

پس تعدادی از آن ها حرکت کردند و او مقدار مختصری سرمایه (برای تهیه آذوقه) همراه آن ها فرستاد و (نیز) نامه ای برای عزیز و پادشاه مصر نوشت و به وسیله آن ها ارسال نمود و از او طلب عطوفت برای خود و فرزندانش کرد و به فرزندان خود سفارش کرد که هنگام ورود پیش از مختصر سرمایه شان نامه را تحویل او دهند پس (محتوای) نامه چنین بود:

به نام خداوند بخشاینده و مهربان - نامه ای به عزیز مصر و آشکار کننده عدالت و تکمیل کننده ،پیمانه از طرف یعقوب فرزند اسحاق فرزند ابراهیم خلیل الله، صاحب و همدم ،نمرود همان کسی که هیزم جمع کرد و آتش بر افروخت تا ابراهیم را در آتش ،بسوزاند ولی خداوند آتش را بر او سرد و سالم نمود و نجاتش داد.

من شما را - ای عزیز مصر! - در جریان (اموری) قرار می دهم ما خانواده ای هستیم که از قدیم بلاهای ،خداوند با شتاب بر ما وارد می شده و او از این طریق ما را در برابر سختی ها و مشکلات مورد آزمایش قرار می دهد و اکنون حدود بیست سال می شود که مصیبت ها یکی پس از دیگری بر ما وارد گشته است اولین آن ها این بود که فرزندی به نام يوسف داشتم و او در بین فرزندانم مایه شادی من بود، او نور چشم و میوه دل من ،بود تا آن که برادرانش- که از مادر با او جدا بودند - (روزی) از من درخواست کردند که او را (برای تفریح) به همراه آن ها به صحرا و چراگاه ،بفرستم پس بامدادان او را به همراه آن ها ،فرستاده ولی شبانگاه که بازگشتند در حالی که گریه می کردند و پیراهن خون آلود را دروغین آوردند و اظهار داشتند گرگ او را خورده است.

ص: 167

حُزْنِی وَ کَثُرَ عَلَی فِرَاقِهِ بُکَائِی، حَتَّی اِبْیَضَّتْ عَیْنَایَ مِنَ اَلْحُزْنِ، وَ أَنَّهُ کَانَ لَهُ أَخٌ وَ کُنْتُ بِهِ مُعْجَباً وَ کَانَ لِی أَنِیساً، وَ کُنْتُ إِذَا ذَکَرْتُ یُوسُفَ ضَمَمْتُهُ إِلَی صَدْرِی فَسَکَنَ بَعْضُ مَا أَجِدُ فِی صَدْرِی وَ أَنَّ إِخْوَتَهُ ذَکَرُوا أَنَّکَ سَأَلْتَهُمْ عَنْهُ وَ أَمَرْتَهُمْ أَنْ یَأْتُوکَ بِهِ فَإِنْ لَمْ یَأْتُوکَ بِهِ مَنَعْتَهُمْ اَلْمِیرَهَ فَبَعَثْتُهُ مَعَهُمْ لِیَمْتَارُوا لَنَا قَمْحاً، فَرَجَعُوا إِلَیَّ وَ لَیْسَ هُوَ مَعَهُمْ، وَ ذَکَرُوا أَنَّهُ سَرَقَ مِکْیَالَ اَلْمَلِکِ وَ نَحْنُ أَهْلُ بَیْتٍ لاَ نَسْرِقُ، وَ قَدْ حَبَسْتَهُ عَنِّی وَ فَجَّعْتَنِی بِهِ، وَ قَدِ اِشْتَدَّ لِفِرَاقِهِ حُزْنِی حَتَّی تَقَوَّسَ لِذَلِکَ ظَهْرِی، وَ عَظَّمْتَ بِهِ مُصِیبَتِی مَعَ مَصَائِبَ تَتَابَعتْ عَلَیَّ، فَمُنَّ عَلَیَّ بِتَخْلِیَهِ سَبِیلِهِ وَ إِطْلاَقِهِ مِنْ حَبْسِکَ، وَ طَیِّبْ لَنَا اَلْقَمْحُ وَ اِسْمَحْ لَنَا فِی اَلسِّعْرِ، وَ أَوْفِ لَنَا اَلْکَیْلَ، وَ عَجِّلْ سَرَاحَ آلِ يعقوب.

فَلَمّا مَضی وَلَدُ یَعقوبَ مِن عِندِهِ نَحوَ مِصرَ بِکِتابِهِ ، نَزَلَ جَبرَئیلُ علیه السلام عَلی یَعقوبَ علیه السلام فَقالَ لَهُ : یا یَعقوبُ ، إنَّ رَبَّکَ یَقولُ لَکَ : مَنِ ابتَلاکَ بِمَصائِبِکَ الَّتی کَتَبتَ بِها إلی عَزیزِ مِصرَ؟

قالَ یَعقوبُ علیه السلام : أنتَ بَلَوتَنی بِها عُقوبَهً مِنکَ وأدَبا لی . قالَ اللّهُ : فَهَل کانَ یَقدِرُ عَلی صَرفِها عَنکَ أحدٌ غَیری؟

قالَ یَعقوبُ : اللّهُمَّ لا ، قالَ : أفَمَا استَحیَیتَ مِنّی حینَ شَکَوتَ مَصائِبَکَ إلی غَیری ولَم تَستَغِث بی وتَشکو ما بِکَ إلَیَّ ؟

فَقالَ یَعقوبُ : أستَغفِرُکَ یا إلهی وأَتوبُ إلَیکَ ، وأَشکو بَثّی وحُزنی إلَیکَ.

فَقالَ اللّهُ تَبارَکَ و تَعالی : ﴿قَد بَلَغتُ بِکَ یا یَعقوبُ وبِوُلدِکَ الخاطِئینَ الغایَهَ فی أدَبی ، ولَو کُنتَ یا یَعقوبُ شَکَوتَ مَصائِبَکَ إلَیَّ عِندَ نُزولِها بِکَ ، وَاستَغفَرتَ وتُبتَ إلَیَّ مِن ذَنبِکَ ، لَصَرَفتُها عَنکَ بَعدَ تَقدیری إیّاها عَلَیکَ ، ولکِنَّ الشَّیطانَ أنساکَ ذِکری ، فَصِرتَ إلَی القُنوطِ مِن رَحمَتی ، وأَنَا اللّهُ الجَوادُ الکَریمُ ، اُحِبُّ عِبادِیَ المُستَغفِرینَ التّائِبینَ الرّاغِبینَ إلَیَّ فیما عِندی﴾

ص: 168

پس برای فقدان او غم و اندوه شدیدی بر من وارد شد و بسیار گریان گشتم به طوری که از غصه نابینا شدم و او دارای برادری - از خاله اش - بود که با او انس داشتم و مورد علاقه ام بود و هرگاه به یاد یوسف می افتادم او را به سینه خود می چسباندم و برخی از اندوه و ناراحتی های من از بین می رفت.

و برادران او برایم تعریف کردند که شما- ای عزیز مصر! - در مورد او سؤال کردی و به آن ها دستور داده ای تا آن برادرشان را نیز همراهشان بفرستم و اگر او را نیاورند از پرداخت آذوقه و گندم های مصر محروم خواهند بود، پس (به ناچار) او را همراه ایشان فرستادم تا گندمی برای آذوقه ما بیاورند، ولی موقعی که بازگشتند او را همراه خود نیاوردند و گفتند که او پیمانه پادشاه را دزدیده است.

و ما خانواده ای هستیم که دزدی نمی کنیم ولی شما او را بازداشت کرده اید و مرا آزرده خاطر گردانده اید و از شدت ناراحتی برای او کمرم (همچون کمان) خم گشته و مصیبت او و دیگر مصیبت ها برایم طاقت فرسا شده است که دیگر تحمّل آن همه مصیبت های پی در پی را ندارم پس بر من را ،ندارم پس بر من منت گذار و او را آزاد گردان و گندم شایانی به ما عطا نما و در قیمت و دریافت آن ملاحظه ای کن و هر چه سریع تر خاندان یعقوب را آماده بازگشت فرما

چون فرزندان یعقوب به سمت مصر و همراه با نامه پدرشان از نزد او بیرون ،شدند جبرئیل بر یعقوب وارد شد و اظهار داشت ای یعقوب پروردگارت به تو می فرماید چه کسی تو را به آن مصیبت ها مبتلا ،نمود که آن را برای عزیز مصر نوشتی و بازگو کرده ای؟ یعقوب پاسخ داد: (خداوندا!) تو مرا مبتلا گردانده ای تا عقوبت و تأدیبی از جانب تو برای من باشد.

خداوند فرمود پس آیا کسی غیر از من توان بر طرف کردن آن ها را دارد؟

یعقوب پاسخ داد ،نه ای !خداوند فرمود بنابراین آیا حیا نکردی که شکایت مرا با غیر از من مطرح و بازگو کردی؟ و از من درخواست کمک و یاری نکردی و درد دل و مشکلات خود را با من در میان نگذاشتی!

يعقوب اظهار داشت ای خداوند به درگاهت توبه و درخواست آمرزش می کنم و مشکلات و اندوه خود را با تو در میان می گذارم

ص: 169

یا یَعقوبُ،أنَا رادٌّ إلَیکَ یوسُفَ و أَخاهُ، و مُعیدٌ إلَیکَ ما ذَهَبَ مِن مالِکَ و لَحمِکَ ودَمِکَ،ورادٌّ إلَیکَ بَصَرَکَ،و مُقَوِّمٌ لَکَ ظَهرَکَ،فَطِب نَفساً وقَرَّ عَیناً،وإنَّ الَّذی فَعَلتُهُ بِکَ کانَ أدَباً مِنّی لَکَ،فَاقبَل أدَبی.

وَ مَضَی وُلْدُ یَعْقُوبَ علیه السلام بِکِتَابِهِ نَحْوَ مِصْرَ، حَتَّی دَخَلُوا عَلَی یُوسُفَ علیه السلام فِی دَارِ اَلْمَمْلِکَهِ، فَقَالُوا: ﴿یا أَیُّهَا اَلْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا اَلضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَهٍ مُزْجاهٍ فَأَوْفِ لَنَا اَلْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا﴾ بِأَخِینَا بِنْیَامِینَ، وَ هَذَا کِتَابُ أَبِینَا یَعْقُوبَ إِلَیْکَ فِی أَمْرِهِ. یَسْأَلُکَ تَخْلِیَهَ سَبِیلِهِ، وَ أَنْ تَمُنَّ بِهِ عَلَیْهِ.

قَالَ: فَأَخَذَ یُوسُفُ کِتَابَ یَعْقُوبَ، فَقَبَّلَهُ، وَ وَضَعَهُ عَلَی عَیْنَیْهِ، وَ بَکَی وَ اِنْتَحَبَ حَتَّی بَلَّتْ دُمُوعُهُ اَلْقَمِیصَ اَلَّذِی عَلَیْهِ.

ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْهِمْ، فَقَالَ: ﴿هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ﴾ مِنْ قَبْلُ ﴿وَ أَخِیهِ﴾ مِنْ بَعْدُ؟ ﴿قالُوا أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هذا أَخِی قَدْ مَنَّ اَللّهُ عَلَیْنا﴾ ، قالُوا تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اَللّهُ عَلَیْنا﴾ فَلاَ تَفْضَحْنَا، وَ لاَ تُعَاقِبْنَا اَلْیَوْمَ، وَ اِغْفِرْ لَنَا، ﴿قالَ لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ اَلْیَوْمَ یَغْفِرُ اَللّهُ لَکُم﴾

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ نَحْوَهُ . (1)

ص: 170


1- عنه بحار الأنوار: 312/12 ح 129، والبرهان في تفسير القرآن: 214/4 ح 13 ، و نور الثقلين: 456/2 ح 173. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 129 ح 134 بتفاوت يسير عنه البحار: 287/12 ح 71 والحديث يكون مرتبطاً بالحديث الماضي (42).

پس خداوند تبارک و تعالی فرمود: به تحقیق من بر تو و فرزندان خطاکارت نهایت ادب را انجام داده ام ای یعقوب هنگام ورود مصیبت ها و ناراحتی ها بر خودت اگر آن را با من مطرح و بازگو می کردی و از خطای خود) توبه و استغفار می نمودی - با توجّه بر این که آن مقدّر شده بود -، (باز هم) آن را از شما بر طرف می کردم ولی شیطان مرا از یاد تو به فراموشی ،انداخت مثل این که از رحمت من مأيوس و ناامید شدی؟ ولی (بدان) من خدایی سخاوتمند و کریم هستم بندگان توبه گر و آمرزش طلبی را که به من امید دارند دوست دارم.

اى يعقوب! من يوسف و برادرش را به تو باز می گردانم و آن چه از اموال گوشت و خون (نیروی جسم) خود را که از دست داده ای برایت بر می گردانم و چشمانت را هم به تو باز می گردانم و کمرت را هم تقویت می کنم (که راست و مستقیم شود) آسوده خاطر باش و چشمت روشن ،باد، بدان آن چه را که با تو انجام دادم برایت تأدیبی بود، پس این را از من بپذیر.

(امام باقر علیه السلام) افزود و فرزندان یعقوب نامه پدرشان را به سمت مصر بردند و چون در کاخ بر یوسف وارد شدند گفتند: «ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی فرا گرفته و متاع کمی (برای خرید آذوقه) آورده ایم پس پیمانه را برای ما کامل گردان و بر ما تصدّق و بخشش نما» که برادرمان بنیامین را به ما برگردانی و این نامه پدرمان یعقوب است که درباره وضعیت خود برای شما فرستاده و از شما درخواست کرده که بر او منت گذاری و آزادش کنی.

(و نیز امام باقر علیه السلام ) افزود: پس یوسف نامه یعقوب را گرفت و بوسید و بر چشمان خود نهاد و به گریه افتاد به طوری که از اشک چشمانش پیراهنش تر شد سپس به آن ها خطاب :نمود: «آیا دانسته اید که جلوتر با یوسف و (اکنون با) برادرش چه کرده اید؟» پس گفت:ند «آیا همانا تو یوسف هستی؟! فرمود: (بله) من و یوسف هستم و این هم برادر من می باشد که خداوند بر ما منّت نهاده است» و «گفتند: به خدا سوگند! خداوند تو را بر ما برتری داده است»، پس ما را بی آبرو نکن و امروز تنبیه مان نکن و ما را ببخش «گفت: امروز (دیگر) بر شما باکی نخواهد ،بود خداوند شما را می آمرزد».

و در روایتی دیگر از ابو بصیر از امام باقر علیه السلام همانند آن وارد شده است.

ص: 171

1832 / [69] - عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا ، قَالَ:

قَالَ: لَمَّا قَالَ إِخْوَهُ یُوسُفَ : ﴿یا أَیُّهَا اَلْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا اَلضُّرُّ﴾ قَالَ: قَالَ یُوسُفَ لَأَصْبِرُ عَلَی ضُرِّ آلِ یَعْقُوبَ ، فَقَالَ عِنْدَ ذَلِکَ: ﴿ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ ﴾ إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ (1)

1833/ [70] -عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿وَ جِئْنَا بِبِضَعَةِ مُزْجَنَةٍ ﴾ ؟، قَالَ: اَلْمُقْلُ.

وَ فِی هَذِهِ اَلرِّوَایَهِ ﴿وَ جِئْنا بِبِضاعَهٍ مُزْجاهٍ ﴾ قَالَ: کَانَتِ اَلْمُقْلَ، وَ کَانَتْ بِلاَدُهُمْ بِلاَدَ اَلْمُقْلِ، وَ هِیَ اَلْبِضَاعَهُ (2)

قوله تعالى: ﴿اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبي يَأْت بَصِيرًا وَ أُتُونِى بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿ 93 ﴾ وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّى لَأجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَن تُفَبِّدُونِ ﴿ 94 ﴾ قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّک لَفِی ضلَلِک الْقَدِیمِ ﴿95﴾

1834 / [71] - عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ قَالَ:

کَتَبَ یَعْقُوبُ اَلنَّبِیُّ إِلَی یُوسُفَ علیهما السلام: مِنْ یَعْقُوبَ بْنِ إِسْحَاقَ ذَبِیحِ اَللَّهِ اِبْنِ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اَللَّهِ، إِلَی عَزِیزِ مِصْرَ . أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَمْ یَزَلِ اَلْبَلاَءُ سَرِیعاً إِلَیْنَا، اُبْتُلِیَ جَدِّی إِبْرَاهِیمُ ، فَأُلْقِیَ فِی اَلنَّارِ ، ثُمَّ اُبْتُلِیَ أَبِی إِسْحَاقُ بِالذَّبْحِ، فَکَانَ لِیَ اِبْنٌ وَ کَانَ قُرَّهَ عَیْنِی، وَ کُنْتُ أُسَرُّ بِهِ، فَابْتُلِیتُ بِأَنْ أَکَلَهُ اَلذِّئْبُ، فَذَهَبَ بَصَرِی حُزْناً عَلَیْهِ مِنَ اَلْبُکَاءِ، وَ کَانَ لَهُ أَخٌ، وَ کُنْتُ أُسَرُّ بِهِ بَعْدَهُ، فَأَخَذْتَهُ فِی سَرَقٍ، وَ إِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لَمْ نَسْرِقْ قَطُّ ، وَ لاَ یُعْرَفُ لَنَا سَرَقٌ، فَإِنْ رَأَیْتَ أَنْ تَمُنَّ عَلَیَّ بِهِ فَعَلْتَ

ص: 172


1- عنه بحار الأنوار: 314/12 ح 130، والبرهان في تفسير القرآن: 216/4 ح 14، و نور الثقلين: 458/2 ح 174.
2- عنه بحار الأنوار: 314/12 ح 131، والبرهان: 216/4 ح ،15، و نور الثقلين: 458/2 ح 175

69)- از عمرو بن عثمان به نقل بعضی از اصحاب ما روایت کرده که گفت چون برادران یوسف گفت:ند: «ای عزیز (مصر)! مشکلات و سختی ما و خانواده ما را فرا گرفته است» یوسف فرمود: صبر و تحمّلی برای ضرر دیدن آل يعقوب نمانده است پس در چنین موقعیتی اظهار داشت: «آیا دانسته اید که جلوتر با یوسف و (اکنون با) برادرش چه کرده اید؟» - تا پایان آیه -.

70) - از احمد بن محمّد (بن ابی نصر) روایت کرده ،است که گفت:

از امام رضا علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و با بضاعتی ناچیز آمده ایم»، سؤال کردم؟ فرمود به معنای تنگ دستی .است و در همین روایت آمده است که در مورد آیه مذكور، حضرت فرمود سرمایه و بضاعت آن ها ناچیز و اندک بود چون در محل آن ها - در آن سال - فقر و تنگ دستی و خشک سالی بود و همان نتیجه بضاعت (مُزجات) شد.

فرمایش خداوند متعال این پیراهن مرا ببرید پس بر صورت پدرم بیندازید تا بینا (نزد من) بیاید و همۀ نزدیکان خود را نزد من بیاورید (93) و هنگامی که کاروان (از سرزمین مصر) فاصله گرفت پدرشان (یعقوب که در کنعان بود) گفت: من بوی یوسف را احساس می کنم اگر مرا به نادانی و کم عقلی نسبت ندهید (92) گفت:ند به خدا سوگند تو در همان گمراهی سابقت !هستی (95)

71)- از ابن ابی عُمیر به طور مرفوعه از بعضی اصحاب ما روایت کرده که گفت فرمود: حضرت یعقوب پیامبر علیه السلام نامه ای به این مضمون برای یوسف نوشت از يعقوب فرزند اسحاق ذبیح الله، فرزند ابراهیم خلیل علیه السلام به عزیز مصر، به عزیز مصر، اما بعد، همانا ما خانواده ای هستیم که بلاها شتابان به سمت ما وارد می شود جدّ من ابراهیم مبتلا گشت و در آتش افکنده شد پدرم اسحاق به کشته شدن و بریدن سر از بدنش مبتلا گردید و من پسری داشتم که نور چشمانم بود و به وسیله او شادمان ،بودم پس به سبب او مبتلا شدم چون گرگ او را خورد و از شدت اندوه و گریه برای او نابینا ،شدم همچنین او دارای برادری بود که بعد از او به وسیله وی شادمان ،بودم که شما او را در یک جریان دزدی بازداشت کرده اید ولی ما خانواده ای هستیم که هرگز اهل دزدی نبوده و نیستیم، پس اگر مصلحت دانستید بر من منت گذارید (و او را به من باز گردانید)

ص: 173

قَالَ: فَلَمَّا أُوتِیَ یُوسُفُ علیه السلام بِالْکِتَابِ فَتَحَهُ وَ قَرَأَهُ فَصَاحَ ثُمَّ قَامَ فَدَخَلَ مَنْزِلَهُ فَقَرَأَهُ وَ بَکَی، ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ ثُمَّ خَرَجَ إِلَی إخِوْتِهِ ثُمَّ عَادَ فَقَرَأَهُ فَصَاحَ وَ بَکَی، ثُمَّ قَامَ فَدَخَلَ مَنْزِلَهُ فَقَرَأَهُ وَ بَکَی ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ وَ عَادَ إِلَی إِخْوَتِهِ فَقَالَ: ﴿هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ﴾ وَ أَعْطَاهُمْ قَمِیصَهُ- وَ هُوَ قَمِیصُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام- وَ کَانَ یَعْقُوبُ علیه السلام بِالرَّمْلَهِ فَلَمَّا فَصَلُوا بِالْقَمِیصِ مِنْ مِصْرَ قَالَ یَعْقُوبُ : ﴿إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ * قالُوا تَاللّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلالِکَ اَلْقَدِیمِ﴾ (1)

1835 / [72] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَیْسَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَهَ علیهم السلام یَمُوتُ وَ لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْیَا، حَتَّی یُقِرَّ لِلْإِمَامِ بِإِمَامَتِهِ، کَمَا أَقَرَّ وُلْدُ یَعْقُوبَ لِیُوسُفَ علیهما السلام حِینَ قَالُوا: ﴿تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اَللّهُ عَلَیْنا ﴾ (2)

1836 / [73] - عَنْ أَخِی مُرَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ تعالى: ﴿ وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ ﴾ ، قال:

وَجَدَ یَعْقُوبُ رِیحَ قَمِیصِ إِبْرَاهِیمَ ، حِینَ فَصَلَتِ اَلْعِیرُ مِنْ مِصْرَ وَ هُوَ بِفِلَسْطِینَ (3)

ص: 174


1- عنه بحار الأنوار: 315/12 ح 132، والبرهان في تفسير القرآن: 216/4 ح 16، و نور الثقلين: 461/2 ح 181. الأمالي للطوسي : 456 ح 1020 (المجلس السادس عشر) بإسناده عن زياد بن المنذر، عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهما السلام بتفصيل عنه البحار: 268/12 ح 42
2- عنه بحار الأنوار: 315/12 ح 133، و 168/46 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن: 216/4 ح ،17، ونور الثقلين: 460/2 ح 179. تقدّم الحديث مع تخريجاته في الحديث 300 من سورة «النساء».
3- عنه بحار الأنوار: 279/12 ذيل ح 54 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 216/4 ح 18، و نور الثقلين: 463/2 ح 186 فيه عن أخي رزام. علل الشرائع عنه بحار الأنوار: 279/12 ح ،54 تفسير القمّي: 354/1 (قميص يوسف علیه السلام) بإسناده عن المفضّل الجعفي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل ، عنه البحارة 248/12، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 170 (الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام) العلل الشرائع: 53/1 ح 3 (باب - 45) بإسناده عن حفص أخي مرازم، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه : البحار : 279/12 ح 55

فرمود: موقعی که نامه به دست یوسف ،رسید آن را گشود و خواند پس فریادی زد و سپس وارد منزل شد و آن را خواند و گریست بعد از آن صورت خود را شست و نزد برادرانش حضور یافت و (مجدّداً) آن را گشود و خواند و فریادی زد و با حالت گریان برخاست و وارد منزل شد و (دو مرتبه) آن را خواند و گریست و صورت خود را شست و نزد برادرانش بازگشت و به آن ها فرمود: «آیا دانسته اید که جلوتر با یوسف (و اکنون با) برادرش چه کرده اید؟ در حالی که نادان بودید»

و سپس پیراهن خود را - که همان پیراهن ابراهیم علیه السلام بود – به آن ها داد و يعقوب (با خانواده در آن زمان) در سرزمین رَمْلَه (در حوالی فلسطین) زندگی می کرد

پس هنگامی که برادران یوسف پیراهن را گرفتند: و از مصر بیرون رفته و دور شدند یعقوب اظهار نمود: «من بوی یوسف را می یابم اگر مراکم عقل و نادان ندانید * گفتند: به خدا سوگندا که تو در گمراهی قدیم خود هستی».

72)- از مفضل بن عمر روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود مردی از فرزندان حضرت فاطمه علیه السلام نمی میرد و از دنیا خارج نمی شود مگر آن که به امامت امام ( واجب الاطاعه خود) اقرار می نماید همچنان که فرزندان یعقوب به (نبوّت) یوسف اقرار کردند و گفتند: «به خدا !سوگند خداوند تو را بر ما برتری داد».

73) - از (حفص) برادر مُرازِم روایت کرده است: که گفت

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و هنگامی که قافله فاصله گرفت» فرمود: یعقوب وقتی بوی پیراهن ابراهیم را استشمام کرد که قافله از مصر بیرون آمده و دور شده بود و یعقوب در سرزمین فلسطین سکونت داشت.

ص: 175

1837/ [74]- عَنْ مُفَضَّلٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُه يَقُولُ: أتَدْرِي مَا كَانَ قَمِيصُ يُوسُف علیه السلام؟

قَال: قُلْتُ: لَا، قال: إِنَّ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام لَمَّا أُوقِدَتْ لَه النَّارُ أَتَاه جَبْرَئِيلُ علیه السلام ممِنْ ثِيَابِ الْجَنَّةِ فَأَلْبَسَه إِيَّاه فَلَمْ يَضُرَّه مَعَه حَرٌّ ولَا بَرْدٌ، فَلَمَّا حَضَرَ إِبْرَاهِيمَ علیه السلام الْمَوْتُ جَعَلَه فِي تَمِيمَةٍ وعَلَّقَه عَلَى إِسْحَاقَ علیه السلام وعَلَّقَه إِسْحَاقُ على يَعْقُوبَ علیه السلام، فَلَمَّا وُلِدَ لیعقوب يُوسُفُ علیه السلام عَلَّقَه عَلَيْه، فَكَانَ فِي عَضُدِه حَتَّى كَانَ مِنْ أَمْرِه مَا كَانَ، فَلَمَّا أَخْرَجَه يُوسُفُ بِمِصْرَ مِنَ التَّمِيمَةِ وَجَدَ يَعْقُوبُ علیه السلام رِيحَه وهُوَ قَوْلُه:: ﴿ إِنِّي لأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ﴾، فَهُوَ ذَلِكَ الْقَمِيصُ الَّذِي أَنْزَلَه الله مِنَ الْجَنَّةِ.

قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِلَی مَنْ صَارَ ذَلِکَ اَلْقَمِیصُ ؟

فَقَالَ إِلَی: أَهْلِهِ ثُمَّ قَالَ: کُلُّ نَبِیٍّ وَرِثَ عِلْماً أَوْ غَیْرَهُ فَقَدِ اِنْتَهَی إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (1)

1838 / [75] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی اَلْبِلاَدِ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «کَانَ اَلْقَمِیصُ اَلَّذِی أُنْزِلَ بِهِ عَلَی إِبْرَاهِیمَ مِنَ اَلْجَنَّهِ فِی قَصَبَهٍ مِنْ فِضَّهٍ، وَ کَانَ إِذَا لَبِسَ کَانَ وَاسِعاً کَبِیراً، فَلَمَّا فَصَلُوا بِالْقَمِیصِ، وَ یَعْقُوبُ بِالرَّمْلَهِ وَ یُوسُفُ بِمِصْرَ، قَالَ یَعْقُوبُ: إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ عَنَی رِیحَ اَلْجَنَّهِ حِینَ فَصَلُوا بِالْقَمِیصِ وَ یَعْقُوبُ علیه السلام بِالرَّمْلَهِ ، قَالَ یَعْقُوبُ علیه السلام ﴿إِنِّي لأجِدُ رِيحَ يُوسُفَ﴾ ، عنَی رِیحَ اَلْجَنَّهِ حَتَّی فَصَلُوا بِالْقَمِیصِ لِأَنَّهُ کَانَ فِی اَلْجُنَّهِ (2)

ص: 176


1- عنه بحار الأنوار: 249/12 ذيل ح 14 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 217/4 ح 19. بصائر الدرجات: 189 ح 58 ( باب - 4 ما عند الأئمّة من سلاح رسول الله صلی الله علیه و آله)، الكافي: 232/1 ح 5 بإسناده عن مفضّل بن عمر، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، علل الشرائع: 53/1 ح 2 (باب - 45) بإسناده عن مفضّل الجعفي، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 143/17 ح 30 و 214/26 ح 28 ، إكمال الدين: 142/1 ح 10 نحو العلل، و 674/2 ح 29 نحو الكافي، عنه البحار: 327/52 ح 45 ، الخرائج والجرائح: 693/2.
2- عنه بحار الأنوار: 279/12 ذيل ح 56 أشار إليه، و. علل الشرائع: 53/18 ح 1 (باب - 45)، عنه البحار: 279/12 ح 56

74)- از مُفضّل جُعفی روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود آیا می دانی پیراهن یوسف چگونه بوده است؟

عرض کردم: ،خیر نمی دانم فرمود: هنگامی که برای ابراهیم آتش بر افروختند جبرئیل برای او از بهشت پارچه ای آورد و به او پوشانید پس گرما و سرما در وجود او ضرر و تأثیری نداشت پس چون مرگ ابراهیم فرا رسید آن (پارچه پیراهن) را در ظرف حرز مانندی نهاد و بر اسحاق آویزان کرد (1) و اسحاق هم آن را بر یعقوب آویزان نمود و یعقوب ،نیز چون یوسف به دنیا ،آمد آن را او بر آویزان کرد و آن حرز بر بازوی یوسف ماند پس موقعی که یوسف آن پارچه را از درون حرز بیرون آورد، یعقوب بوی آن را استشمام کرد؛ و این همان فرمایش او است: «من بوی یوسف را می یابم اگر مرا کم عقل و نادان ندانید».

سپس فرمود: این همان پیراهنی می باشد که از بهشت نازل گشته است.

عرضه داشتم فدای شما گردم آن پیراهن به چه کسی رسیده است؟

فرمود: به کسی که اهلیت آن را داشته باشد و سپس :افزود: هر پیامبری که وارث علوم و غیر علوم از پیامبر قبلی خود بوده همه آن ها به حضرت محمّد صلی الله علیه و اله رسیده است.

75) - از ابراهیم بن ابی ،البلاد به نقل از کسی که نام او را یادآور شده، روایت کرده که امام صادق علیه السلام فرمود: پیراهنی را که برای ابراهیم علیه السلام از بهشت نازل نمود در قلافی از نقره یا آهن بود و آن به شکلی بود که هرگاه او آن را می پوشید سیع و بزرگ جلوه می کرد و چون قافله از مصر فاصله گرفت - با این که یعقوب علیه السلام در سرزمین رمله (در حوالی شام) بود - یعقوب گفت: «همانا من بوی یوسف را استشمام می کنم» مقصود او بوی بهشت بود چون پیراهن از یوسف جدا شده بود و از بهشت آمده بود.

ص: 177


1- حرز به صورت های متنوع در تمام زمان ها مرسوم بوده و هست و مردم بر بر آن حرز و محتوایش عقیده داشته و دارند که شفابخش امان ،نامه نگه دارنده از برخی حوادث و آفات می باشد و نیز بسیاری از پیامبران و اوصیای ایشان علیهم السلام و حتی دیگر اولیای خداوند آن را داشته اند و مورد استفاده قرار می داده اند و بر اهمیت آن هم سفارش می نمودند و این مطلب و موضوع در بسیاری از کتاب های معتبر ،حدیث ،تفسیر دعا و ،تاریخ به مناسبت های مختلف مورد بحث قرار گرفته و موجود می.باشد .مترجم

1839 / [76] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ رَفَعَهُ بِإِسْنَادٍ لَهُ علیه السلام قَالَ: إِنَّ یَعْقُوبَ علیه السلام وَجَدَ رِیحَ قَمِیصِ یُوسُفَ مِنْ مَسِیرَهِ عَشْرَهِ لَیَالٍ، وَ کَانَ یَعْقُوبُ بِبَیْتِ اَلْمَقْدِسِ وَ یُوسُفُ بِمِصْرَ ، وَ هُوَ اَلْقَمِیصُ اَلَّذِی نَزَلَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ علیه السلام مِنَ اَلْجَنَّهِ ، فَدَفَعَهُ إِبْرَاهِیمُ إِلَی إِسْحَاقَ وَ إِسْحَاقُ إِلَی یَعْقُوبَ : وَ دَفَعَهُ یَعْقُوبُ إِلَی یُوسُفَ عَلَیْهِم السَّلاَمُ (1)

1840 / [77] - عَنْ نَشِیطِ بْنِ صَالِحٍ اَلْبَجَلِیِّ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَ کَانَ إِخْوَهُ یُوسُفَ علیه السلام أَنْبِیَاءَ،؟

قَالَ: لاَ وَ لاَ بَرَرَهً أَتْقِیَاءَ، وَ کَیْفَ وَ هُمْ یَقُولُونَ لِأَبِیهِمْ یَعْقُوبَ: ﴿ تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَلِكَ الْقَدِيم ﴾ (2)

1841 / [78] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلطَّلْحِیِّ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا حَالُ بَنِی یَعْقُوبَ هَلْ خَرَجُوا عَنِ اَلْإِیمَانِ؟

فَقَالَ نَعَمْ قُلْتُ له: فَمَا تَقُولُ فِی آدَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ دَعْ آدَمَ (3)

1842 / [79] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ بَنِی یَعْقُوبَ بَعْدَ مَا صَنَعُوا بِیُوسُفَ علیه السلام أَذْنَبُوا فَکَانُوا أَنْبِیَاءَ !؟ (4)

ص: 178


1- عنه بحار الأنوار: 316/12 ح 135 ، والبرهان في تفسير القرآن: 217/4 ح 20، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 186 (الباب التاسع في قصص يعقوب ويوسف عليهما السلام).
2- عنه بحار الأنوار: 316/12 ح 136 ، والبرهان في تفسير القرآن: 217/4 ح ،21، و نور الثقلين: 464/2 ح 192 يأتي الحديث بعينه في الحديث الآتي رقم 77.
3- عنه بحار الأنوار: 89/11 ح 16، و 291/12 ذيل ح 74 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 217/4 ح 22 ، و نور الثقلين: 464/2 ح 193. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 129 ح 132 ، عنه البحار: 290/12 ح 74 ، وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 182 (الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام)
4- عنه بحار الأنوار: 316/12 ح 137، والبرهان في تفسير القرآن: 217/4 ح 23، و نور الثقلين: 464/2ح 194.

76) - از محمّد بن اسماعیل بن بزیع با سند ،خود به طور مرفوعه روایت کرده ،است که گفت:

يعقوب بوی پیراهن یوسف را از فاصله مسافت ده شب (راه پیمودن) استشمام نمود و در آن زمان یعقوب در بیت المقدس (فلسطين) و یوسف در مصر بودند.

و این همان (پارچه و) پیراهنی بود که برای ابراهیم از بهشت فرود آمد و ابراهیم آن را به (فرزندش) اسحاق و او هم به (فرزندش) يعقوب داد و يعقوب هم آن را به یوسف تحویل داد.

77)- از نشیط بن صالح عجلی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم آیا برادران یوسف از پیامبران بودند؟

فرمود: نه بلکه از خوبان و پرهیزکاران هم نبودند و چطور می توانند از آن ها ،باشند با توجه به این که (به پدر خود آن پیامبر الهی) می گفتند: «تو در ضلالت و گمراهی گذشته خود هستی!؟»

78) - از سلیمان بن عبد الله طَلْحی روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم موقعیت فرزندان یعقوب چگونه بود، آیا از ایمان خارج گشتند؟

فرمود: بلی عرض کردم بنابراین درباره آدم چه می فرمایی؟

فرمود: بحث آدم (جایگاه خاصی دارد آن را به حال خود) رها کن

79) - از بعضی از اصحاب ما روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که فرزندان یعقوب بعد از آن که آن برنامه را برای یوسف ایجاد کردند، گناه کار گشتند پس (چگونه) می توانند که پیامبر باشند؟!

ص: 179

1843 / [80] - عَنْ نَشِیطٍ (1) عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ أَ کَانَ وُلْدُ یَعْقُوبَ أَنْبِیَاءَ ؟

قَالَ: لاَ وَ لاَ بَرَرَهً أَتْقِیَاءَ، کَیْفَ یَکُونُ کَذَلِکَ وَ هُمْ یَقُولُونَ لِیَعْقُوبَ علیه السلام: ﴿ تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَلِكَ الْقَدِيم﴾ ؟ (2)

1844 / [81]- عَنْ مُقْرِنٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿کَتَبَ عَزِیزُ مِصْرَ إِلَی یَعْقُوبَ علیه السلام أَمَّا بَعْدُ فَهَذَا اِبْنُکَ یُوسُفُ اِشْتَرَیْتُهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَهٍ وَ اِتَّخَذْتُهُ عَبْداً وَ هَذَا اِبْنُکَ اِبْنُ یَامِینَ أَخَذْتُهُ قَدْ سَرَقَ وَ اِتَّخَذْتُهُ عَبْداً قَالَ فَمَا وَرَدَ عَلَی یَعْقُوبَ علیه السلام شَیْءٌ أَشَدُّ عَلَیْهِ مِنْ ذَلِکَ اَلْکِتَابِ فَقَالَ لِلرَّسُولِ مَکَانَکَ حَتَّی أُجِیبَهُ فَکَتَبَ إِلَیْهِ یَعْقُوبُ علیه السلام أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ فَهِمْتُ کِتَابَکَ أَنَّکَ أَخَذْتَ اِبْنِی بِثَمَنٍ بَخْسٍ وَ اِتَّخَذْتَهُ عَبْداً وَ أَنَّکَ اِتَّخَذْتَ اِبْنِی اِبْنَ یَامِینَ وَ قَدْ سَرَقَ فَاتَّخَذْتَهُ عَبْداً فَإِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ لاَ نَسْرِقُ وَ لَکِنَّا أَهْلُ بَیْتٍ نُبْتَلَی وَ قَدِ اُبْتُلِیَ أَبُونَا إِبْرَاهِیمُ بِالنَّارِ فَوَقَاهُ اَللَّهُ وَ اُبْتُلِیَ أَبُونَا إِسْحَاقُ بِالذَّبْحِ فَوَقَاهُ اَللَّهُ وَ إِنِّی قَدِ اُبْتُلِیتُ بِذَهَابِ بَصَرِی وَ ذَهَابِ اِبْنَیَّ وَ عَسَی اَللّهُ أَنْ یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعا﴾

قَالَ فَلَمَّا وَلَّی اَلرَّسُولُ عَنْهُ رَفَعَ یَدَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ «یَا حَسَنَ اَلصُّحْبَهِ یَا کَرِیمَ اَلْمَعُونَهِ یَا خَیْراً کُلُّهُ اِئْتِنِی بِرَوْحٍ مِنْکَ وَ فَرَجٍ مِنْ عِنْدِکَ».

قَالَ فَهَبَطَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ یَا یَعْقُوبُ أَ لاَ أُعَلِّمُکَ دَعَوَاتٍ یَرُدُّ اَللَّهُ عَلَیْکَ بِهَا بَصَرَکَ وَ یَرُدُّ عَلَیْکَ اِبْنَیْک؟

فَقَالَ بَلَی فَقَالَ قُلْ: «یَا مَنْ لاَ یَعْلَمُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَ وَ حَیْثُ هُوَ وَ قُدْرَتَهُ إِلاَّ هُوَ یَا مَنْ سَدَّ اَلْهَوَاءَ بِالسَّمَاءِ وَ کَبَسَ اَلْأَرْضَ عَلَی اَلْمَاءِ وَ اِخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ اَلْأَسْمَاءِ اِئْتِنِی بِرَوْحٍ مِنْکَ وَ فَرَجٍ مِنْ عِنْدِک»

ص: 180


1- هو نشيط بن صالح بن عبد الله، كوفي ثقة من أصحاب الإمام الصادق والكاظم علیهما السلام و روى عنهما . راجع جامع الرواة: 1/ 290
2- عنه بحار الأنوار: 316/12 ذيل ح 136 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 218/4 ح 24.

80) - از نشیط به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم آیا فرزندان یعقوب، پیامبران بودند؟

فرمود: نه بلکه از خوبان و پرهیزکاران هم ،نبودند چطور می توانند از آن ها باشند با توجه به این که (به پدر خود آن پیامبر الهی) می گفتند: «به خداوند سوگند تو در ضلالت و گمراهی گذشته خود هستی».

81) - از مُقَرّن روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: عزیز مصر به یعقوب نوشت: اما بعد، این پسرت یوسف را به قیمتی ناچیز و بهایی بی ارزش خریداری کرده و او را غلام و بَرده خود قرار داده ام و این (دیگری) هم - فرزندت را - به جرم دزدی گرفته و برده خود قرار داده ام پس چیزی سخت تر از آن نامه بر یعقوب وارد نگشته بود و هنگامی که نامه را خواند به آوردنده نامه فرمود همین جا باش تا جواب آن را ،بنویسم سپس نوشت اما بعد از محتوای نوشته ات اطلاع یافتم بر این که فرزندم را به قیمتی ناچیز خریدهای و او را برده خود قرار داده ای و نیز فرزند دیگرم را - به نام بنیامین - به جرم دزدی گرفته و برده خود گردانده ای ولی ما خانواده ای هستیم که دزدی نکرده و نمی کنیم اما بلاها بر ما وارد گشته و می شود، پدرم ابراهیم به آتش مبتلا گشت و خداوند او را از آتش حفظ نمود و پدرم اسحاق به سربریدن مبتلا گردید و خداوند او را حفظ کرد و من هم با از بین رفتن چشم هایم و از دست دادن پسرانم مبتلا شده ام و به درگاه خداوند امیدوارم که او تمامی آن ها را به من باز گرداند.

فرمود: چون نامه بر نامه را گرفت و رفت یعقوب دست خود را به سمت آسمان بلند کرد و اظهار داشت ای بهترین ،همنشین ای بزرگوارترین یاور و ای بهترین معبود از جانب خود رحمت و گشایشی برای من فراهم آور. سپس جبرئیل نازل شد و به او گفت ای !یعقوب آیا می خواهی به تو دعاهایی را بیاموزم تا به وسیله آن خداوند بینایی و پسرانت را به تو باز گرداند؟ پاسخ داد بلی جبرئیل گفت: بگو ای آن که کسی نمی داند تو ،چگونه ای به غیر از خودت ای ،آن که آسمان را برافراشتی و زمین را بر روی آب گستراندی و برای خود بهترین نام ها را برگزیدی به من رحمت و گشایشی از جانب خود ارزانی بدار.

ص: 181

فَمَا اِنْفَجَرَ عَمُودُ اَلصُّبْحِ، حَتَّی أُتِیَ بِالْقَمِیصِ، فَطُرِحَ عَلَی وَجْهِهِ، فَرَدَّ اَللَّهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ وَ رَدَّ عَلَیْهِ وُلْدَهُ (1)

1845 / [82] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَادَ إِلَی اَلْحَدِیثِ اَلْأَوَّلِ اَلَّذِی قَطَعْنَاهُ: ﴿قالَ لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ اَلْیَوْمَ یَغْفِرُ اَللّهُ لَکُمْ ﴾ ، ﴿ اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَذَا ﴾ اَلَّذِی بَلَّتْهُ دُمُوعُ عَیْنِی ﴿فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِى ﴾، يرتد بصيراً لو قد شمّ ﴿وَ أتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ﴾، وَ رَدَّهُمْ إِلَی یَعْقُوبَ علیه السلام فِی ذَلِكَ الْیَوْمِ وَ جَهَّزَهُمْ بِجَمِیعِ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ .

فَلَمَّا فَصَلَتْ عِیرُهُمْ مِنْ مِصْرَ وَجَدَ یَعْقُوبُ رِیحَ یُوسُفَ علیهما السلام فَقَالَ لِمَنْ بِحَضْرَتِهِ مِنْ وُلْدِهِ ﴿إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ ﴾

قَالَ: وَ أَقْبَلَ وُلْدُهُ یَحُثُّونَ اَلسَّیْرَ بِالْقَمِیصِ فَرَحاً وَ سُرُوراً بِمَا رَأَوْا مِنْ حَالِ یُوسُفَ علیه السلام وَ اَلْمُلْکِ اَلَّذِی أَعْطَاهُ اَللَّهُ، وَ اَلْعِزِّ اَلَّذِی صَارُوا إِلَیْهِ فِی سُلْطَانِ یُوسُفَ ، وَ...کَانَ مَسِیرُهُمْ مِنْ مِصْرٍ إِلَی بَدْوِ یَعْقُوبَ تِسْعَهَ أَیَّامٍ فَلَمّا أَنْ جاءَ اَلْبَشِیرُ أَلْقَی اَلْقَمِیصَ عَلی وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً ، وَ قَالَ لَهُمْ: مَا فَعَلَ اِبْنُ یَامِینَ؟

قَالُوا خَلَّفْنَاهُ عِنْدَ أَخِیهِ صَالِحاً قَالَ: فَحَمِدَ اَللَّهَ یَعْقُوبُ عِنْدَ ذَلِکَ وَ سَجَدَ لِرَبِّهِ سَجَدَاتِ اَلشُّکْرِ وَ رَجَعَ إِلَیْهِ بَصَرُهُ وَ تَقَوَّمَ لَهُ ظَهْرُهُ، وَ قَالَ لِوُلْدِهِ: تَحَمَّلُوا إِلَی یُوسُفَ فِی یَوْمِکُمْ هَذَا بِأَجْمَعِکُمْ، فَسَارُوا إَلی یُوسُفَ وَ مَعَهُمْ یَعْقُوبُ علیهما السلام وَ خَالَهُ یُوسُفَ یَامِیلُ فَأَحَثُّوا اَلسَّیْرَ فَرَحاً وَ سُرُوراً فَسَارُوا تِسْعَهَ أَیَّامٍ إِلَی مِصْرَ (2)

ص: 182


1- عنه بحار الأنوار: 131/12 ح 15 قطعة منه ، و 316 ح 138 ، والبرهان في تفسير القرآن: 1 218/4 ح 25 ، و نور الثقلين 462/2 ح 184 . تفسير القمّي: 351/1 (كتاب عزيز مصر إلى يعقوب علیه السلام) بإسناده عن حسّان بن سدير، عن أبيه، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار 244/12 ح 11، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 167 ( الباب التاسع في قصص يعقوب و يوسف علیهما السلام) .
2- عنه بحار الأنوار: 317/12 ح 140 ، والبرهان في تفسير القرآن: 218/4 ح 26 ، و نور الثقلين 462/2 ح 185. تقدّم الحديث مع تخريجاته في القطعتين السابقتين في الحديث 42 و 67.

هنوز سفیدی صبح نزده بود که پیراهن (یوسف) آورده شد و بر چشمان او افکنده شد و خداوند بینایی او و سپس پسرانش را به او باز گرداند.

82)- بازگشتی به حدیث ابو بصیر از امام باقر علیه السلام- در ادامه حدیث 42 و 67 - روایت کرده است که فرمود:

«گفت: امروز باکی بر شما ،نیست خداوند (خطای شما را) می آمرزد»، «این پیراهن مرا برایش ببرید» پیراهنی که اشک چشمانم آن را تر کرده است، «پس آن را بر صورت پدرم ،بیندازید تا بینا گردد» که اگر آن را ،ببوید بوی مرا بوییده و بینا می،گردد «و همگی با خانواده تان نزد من آیید» و سپس آن ها را در همان روز به سوی یعقوب روانه نمود و آن چه را که نیاز داشتند، برایشان فراهم کرد.

موقعی که قافله از مصر فاصله گرفت یعقوب بوی یوسف را استشمام نمود و به کسانی که در اطراف او بودند فرمود: «همانا من بوی یوسف را استشمام می کنم اگر مرا نادان ندانید».

(امام باقر علیه السلام) افزود: و فرزندان یعقوب به همراه پیراهن، شادان و شتابان به حرکت خود ادامه می دادند و از این که یوسف را در آن وضعیت دیدند و عظمتی که خداوند به او داده بود را مشاهده کردند خوش حال بودند

و مدّت زمان پیمودن از مصر تا شهر ،یعقوب نه روز فاصله داشته است، موقعی که بشیر (کسی که پیراهن همراه او بود وارد شد پیراهن را روی صورت یعقوب انداخت پس (چشمانش) بینا ،گشت سپس فرمود بنیامین کجا است؟

پاسخ دادند: او را نزد برادر نیکوکارش (یوسف) گذاردیم.

بعد از آن یعقوب شکر و سپاس خداوند را به جای آورد و در مقابل پروردگارش سجده شکر انجام داد و چون چشمانش بینا شد و کمرش راست و استوار گردید به فرزندانش فرمود:: آماده شوید و همین امروز به سمت (دیدار با) ،یوسف حرکت کنید پس همگی به همراه یعقوب و خاله یوسف - به نام یامیل - حرکت کردند و با شادی و خوش حالی مسیر را شتابان می پیمودند پس بعد از نُه روز حرکت، وارد مصر .شدند

ص: 183

قوله تعالى: قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ﴾ ﴿98﴾

1846 / [83] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ ﴾، قَالَ أَخَّرَهُمْ إِلَی اَلسَّحَرِ قَالَ: یَا رَبِّ إِنَّمَا ذَنْبُهُمْ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَأَوْحَی اَللَّهُ: إِنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ. (1)

1847 / [84] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ ﴾، قَالَ أَخَّرَهَا إِلَی اَلسَّحَرِ لَیْلَهَ اَلْجُمُعَهِ. (2)

قوله تعالى: ﴿ وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا ۖ وَ قَالَ يَا أَبَتِ هَٰذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا ۖ وَ قَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي ۚ إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿100﴾ رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّلِحِينَ﴾ ﴿101﴾

ص: 184


1- عنه بحار الأنوار: 318/12 ح 141 ، والبرهان في تفسير القرآن: 228/4 ح 47، و نور الثقلين: 466/2 ح 199، و مستدرك الوسائل: 199/5 ح 5686. الكافي : 477/2 ح 6 بإسناده عن الفضل بن أبي قرّة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، عنه وسائل الشيعة 68/7 ح ،8747 ، والبحار: 266/12 ح 34.
2- عنه بحار الأنوار: 318/12 ح 142، والبرهان في تفسير القرآن: 229/4 ح 48 و مستدرک الوسائل: 200/5 ح 5687. من لا يحضره الفقيه: 422/1 ح ،1242 عنه وسائل الشيعة 389/7ح 9659، علل الشرائع: 54/1 ذيل ح 1 (باب - 46) بإسناده عن إسماعيل بن الفضل الهاشمي، عنه وسائل الشيعة: 390/7 ح 9662 عدّة الداعى: 46 (القسم الأوّل: ما يرجع إلى الوقت) عنه البحار: 274/89 ح 19.

فرمایش خداوند متعال گفت: بزودی برای شما از پروردگارم آمرزش می طلبم که او آمرزنده مهربان است. (98)

83)- از محمّد بن ابی عمیر به نقل از بعضی اصحاب ما روایت کرده که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به زودی از درگاه پروردگارم برای شما درخواست آمرزش می کنم» فرمود: این درخواست را تا سحرگاه (شب جمعه) به تأخیر انداخت و اظهار داشت پروردگارا گناه آنان بین من و ایشان بوده (آنان در حقّ من ستم کردند و من ایشان را بخشیدم پس تو نیز گناهشان را بیامرز) پس خداوند وحی فرستاد به راستی که من آنان را آمرزیدم.

84) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «به زودی از درگاه پروردگارم برای شما درخواست آمرزش می کنم» فرمود: این درخواست را تا سحرگاه شب جمعه به تأخیر انداخت.

فرمایش خداوند متعال: و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگی به خاطر او به سجده افتادند و گفت ای پدر این تعبیر خوابی است که قبلاً دیده ام پروردگارم آن را حق قرار داد و او به من نیکی کرد هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را از آن بیابان (به این جا) ،آورد بعد از آن که ،شیطان میان من و برادرانم فساد کرد پروردگارم نسبت به آن چه که می خواهد (و شایسته می داند) صاحب لطف است؛ چون که او دانا و حکیم است (100) پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت را به من بخشیدی و مرا از علم تعبیر خواب ها آگاه نمودی ای آفریننده آسمان ها و زمین تو ولی و سرپرست من در دنیا و آخرت ،هستی مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما (101)

ص: 185

1848 / [85] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ اَلْأَزْدِیِّ - صَاحِبِ مُوسَی بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلرِّضَا -عَنْ مُوسَی : قَالَ لِأَخِیهِ : إِنَّ یَحْیَی بْنَ أكثم کَتَبَ إِلَیْهِ یَسْأَلُهُ عَنْ مَسَائِلَ فَقَالَ: أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّواْ لَهُ, سُجَّدًا ﴾ أسجد يعقوب و ولده ليوسف؟

یَعْقُوبُ وَ وُلْدُهُ لِیُوسُفَ قَالَ: فَسَأَلْتُ أَخِی عَنْ ذَلِکَ، فَقَالَ: أَمَّا سُجُودُ یَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ لِیُوسُفَ فَشُکْراً لِلَّهِ، لاِجْتِمَاعِ شَمْلِهِمْ أَ لاَ تَرَی أَنَّهُ یَقُولُ فِی شُکْرِ ذَلِکَ اَلْوَقْتِ: ﴿رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ اَلْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ اَلْأَحادِیثِ﴾- اَلْآیَهِ- ؟﴾ (1)

1849 / [86] - عَادَ إِلَی اَلْحَدِیثِ اَلْأَوَّلِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فَسَارُوا تِسْعَهَ أَیَّامٍ إِلَی مِصْرَ ، فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَی یُوسُفَ فِی دَارِ اَلْمَلِکِ اِعْتَنَقَ أَبَاهُ فَقَبَّلَهُ وَ بَکَی، وَ رَفَعَهُ وَ رَفَعَ خَالَتَهُ عَلَی سَرِیرِ اَلْمَلِکِ، ثُمَّ دَخَلَ مَنْزِلَهُ فَادَّهَنَ فَاکْتَحَلَ وَ لَبِسَ ثِیَابَ اَلْعِزِّ وَ اَلْمُلْکِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَیْهِمْ

فَلَمَّا رَأَوْهُ سَجَدُوا جَمِیعاً لَهُ إِعْظَاماً لَهُ وَ شُکْراً لِلَّهِ، فَعِنْدَ ذَلِکَ قَالَ: ﴿ يَأَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُدْيَيَ مِن قَبْلُ﴾- إلى قوله : - ﴿بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِيَ﴾، قَالَ: وَ لَمْ یَکُنْ یُوسُفُ فِی تِلْکَ اَلْعِشْرِینَ سَنَهً یَدَّهِنُ وَ لاَ یَکْتَحِلُ وَ لاَ یَتَطَیَّبُ وَ لاَ یَضْحَکُ وَ لاَ یَمَسُّ اَلنِّسَاءَ حَتَّی جَمَعَ اَللَّهُ بِیَعْقُوبَ شَمْلَهُ، وَ جَمَعَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ یَعْقُوبَ وَ إِخْوَتِهِ. (2)

ص: 186


1- عنه بحار الأنوار: 251/12 ذيل ح 16 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 229/4 ح 49 تفسير القمّي: عنه بحار الأنوار: 251/12 ذيل ح 15. علل الشرائع: 129/18 ح 1 (باب - 107) بإسناده عن محمّد بن سعيد الإذخري و كان ممّن يصحب موسى بن محمّد بن عليّ الرضا علیهما السلام: أن موسى أخبره أن يحيى بن أكثم كتب إليه، عنه البحار: 88/17 ح 17
2- عنه بحار الأنوار: 318/12 ح 143 ، والبرهان في تفسير القرآن: 229/4 ح 50، و نور الثقلين: 467/2 ح 205 تقدّمت تخريجاته في الحديث المقدّم تحت الرقم 42 و 65

85)- از محمّد از محمّد بن سعید آزدی - صاحب و همدم موسی (مُبَرقع) - فرزند امام جواد علیه السلام - روایت کرده است که گفت:

موسی (مُبَرقع) به برادرش امام هادی علیه السلام عرضه داشت، که یحیی بن أَكْثَم نامه ای برایش نوشته و در آن نامه پرسش های مختلفی را مطرح کرده است (یکی از آن پرسش ها این بود): مرا از معنا و تفسیر فرمایش خداوند متعال: «و پدر و مادر خود را بالای تخت برد و آنان در برابر او به حالت سجده تعظیم کردند» آگاه فرما، که آیا سجده یعقوب و فرزندانش برای یوسف انجام گرفت؟!

پس حضرت در جواب فرمود سجده یعقوب و فرزندانش برای یوسف نبود بلکه برای تشکر از خداوند بود که ایشان را بار دیگر در کنار هم جمع نمود؛ آیا توجه نداری که یوسف در وقت شکر (این نعمت) می گوید: «پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت را به من بخشیدی و مرا از علم تعبیر خواب ها آگاه ساختی»؟

86) - بازگشت به حدیث ابو بصیر از امام باقر علیه السلام، که حضرت فرمود:

پس ( یعقوب با خانواده و فرزندانش) نه روز - مسیر به مصر را – پیمودند و چون وارد کاخ یوسف ،شدند یوسف با پدر خود معانقه کرده و یک دیگر را به سینه چسباندند و او پدرش را بوسید و به گریه افتاد سپس پدر خاله خود را بر تخت پادشاهی نشانید و بعد از آن به سمت خانه اش رفت و مقداری روغن به (دست و صورت) خود مالید و (چشمان خود را) سرمه کشید و لباس های فاخر و سلطنتی پوشید و نزد ایشان بازگشت

در این لحظه چون آنان یوسف را با چنین موقعیتی دیدند، همگی به عنوان تعظیم و سپاس خداوند سجده کردند و او در این لحظه اظهار داشت: «ای پدر! این تأویل خواب پیشین من بود - تا آخر - بین من و بین برادرانم».

(امام باقر علیه السلام) فرمود: و در این مدت بیست سال نه به خود روغنی مالیده و نه سرمه ای کشیده بود و نه خود را خوش بو نمود و نه خنده ای کرده بود و حتی با زنان (متعدّد) نزدیکی ،نکرده تا موقعی که خداوند یعقوب و یوسف و آنان را کنار هم فراهم آورد.

ص: 187

1850 / [87] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی کَمْ دَخَلَ یَعْقُوبُ مِنْ وُلْدِهِ عَلَی یُوسُفَ؟

قَالَ: فِی أَحَدَ عَشَرَ اِبْناً لَهُ، فَقِیلَ لَهُ: أَسْبَاطٌ؟ قَالَ: نَعَمْ.

وَ سَأَلْتُهُ عَنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ أَ کَانَ أَخَاهُ لِأُمِّهِ أَمْ اِبْنَ خَالَتِهِ؟

فَقَالَ: اِبْنَ خَالَتِهِ (1)

1851 / [88] - عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قول الله تعالى: ﴿وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ﴾ قال: اَلْعَرْشُ اَلسَّرِیرُ، وَ فِی قَوْلِهِ: ﴿وَخَرُّواْ لَهُ, سُجَّدًا﴾، قَالَ: کَانَ سُجُودُهُمْ ذَلِکَ عِبَادَهً لِلَّهِ (2)

1852 / [89] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بِهْرُوزَ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ : إِنَّ یَعْقُوبَ قَالَ لِیُوسُفَ علیهما السلام حَیْثُ اِلْتَقَیَا: أَخْبِرْنِی یَا بُنَیَّ کَیْفَ صُنِعَ بِکَ؟

فَقَالَ لَهُ یُوسُفُ علیه السلام: اِنْطَلِقْ بِی، فَأُقْعِدْتُ عَلَی رَأْسِ اَلْجُبِّ فَقِیلَ لِی اِنْزِعِ اَلْقَمِیصَ فَقُلْتُ لَهُمْ: إِنِّی أَسْأَلَکُمْ بِوَجْهِ أَبِی اَلصِّدِّیقِ یَعْقُوبَ لاَ تُبْدُوا عَوْرَتِی وَ لاَ تَسْلُبُونِی قَمِیصِی، قَالَ: فَأَخْرَجَ عَلَیَّ فُلاَنٌ اَلسِّکِّینَ، فَغُشِیَ عَلَی یَعْقُوبَ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ لَهُ یَعْقُوبُ علیه السلام: حَدِّثْنِی کَیْفَ صُنِعَ بِکَ؟

فَقَالَ لَهُ یُوسُفُ علیه السلام إِنِّی أُطَالَبُ یَا أَبَتَاهْ لَمَّا کَفَفْتَ فَکَفَّ (3)

1853/ [90] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : کَمْ عَاشَ یَعْقُوبُ مَعَ یُوسُفَ علیهما السلام بِمِصْرَ بَعْدَ مَا جَمَعَ اَللَّهُ یَعْقُوبَ شَمْلَهُ، وَ أَرَاهُ تَأْوِیلَ رُؤْیَا یُوسُفَ اَلصَّادِقَهِ؟

:قَالَ: عَاشَ حَوْلَیْنِ.

قُلْتُ: فَمَنْ کَانَ یَوْمَئِذٍ اَلْحُجَّهَ لِلَّهِ فِی اَلْأَرْضِ یَعْقُوبُ أَمْ یُوسُفُ؟

ص: 188


1- عنه بحار الأنوار: 319/12 ح 144 ، والبرهان في تفسير القرآن: 229/4 ح 51، و نور الثقلين: 467/2 ح 204
2- عنه بحار الأنوار: 319/12 ح 145 ، والبرهان في تفسير القرآن: 229/4 ح 52، و نور الثقلين 467/2 ح 206 ، و مستدرك الوسائل : 478/4 ح 5215
3- عنه بحار الأنوار: 319/12 ح 146، والبرهان في تفسير القرآن: 230/4 ح 53

87) - از حسن بن أسباط روایت کرده است، که گفت:

از امام کاظم علیه السلام سؤال کردم که یعقوب علیه السلام به همراه چند نفر از فرزندانش، بر یوسف وارد شدند؟ فرمود با یازده .

پسرش پس به حضرت گفته شد آیا تمامی آسباط (نوادگان پیامبر) بودند؟

فرمود: بلی من سؤال کردم آیا یوسف و برادرش (بنیامین) از یک مادر هستند و یا پسر خاله همدیگر بودند؟

فرمود:: پسر خاله اش بود

88) - از ابن ابی عمیر به نقل از بعضی از اصحاب ، ما روایت کرده که گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و پدر و مادر خود را بالای تخت برد» فرمود منظور از «عرش» تخت می باشد «و در برابر او سجده تعظیم کردند» فرمود: سجده ایشان برای عبادت و ستایش خداوند بود.

89) - از محمّد بن بهروز روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که یعقوب و یوسف (علیه السلام) یک دیگر را ملاقات کردند یعقوب به او فرمود ای فرزندم مرا آگاه نما که با تو چه کردند؟

يوسف اظهار داشت: مرا بر سر چاهی بردند و گفتند پیراهنت را در آور به آن ها گفت:م شما را به حق پدرم یعقوب صدّیق بدن و عورت مرا برهنه نکنید و پیراهن مرا در ،نیاورید که ناگهان فلانی کاردی در آورد.

پس در این جا یعقوب (فریادی زد و) بیهوش گشت و چون به هوش آمد فرمود:: بگو با تو چه کردند؟

یوسف گفت: ای پدر خواهش می کنم کفایت کنید پس یعقوب کفایت نمود.

90) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم بعد از آن که خداوند یعقوب را در مصر به يوسف رساند و تعبیر خواب او راست در آمد (یعقوب) چه مدّتی را زندگی کرد؟

فرمود: دو سال زندگی کرد عرض کردم پس در آن زمان حجّت خداوند در زمین چه کسی بود یعقوب و یا یوسف؟

ص: 189

فَقَالَ: کَانَ یَعْقُوبُ اَلْحُجَّهَ وَ کَانَ اَلْمُلْکُ لِیُوسُفَ ، فَلَمَّا مَاتَ یَعْقُوبُ حَمَلَ یُوسُفُ عِظَامَ یَعْقُوبَ فِی تَابُوتٍ إِلَی أَرْضِ اَلشَّامِ ، فَدَفَنَهُ فِی بَیْتِ اَلْمَقْدِسِ ثُمَّ کَانَ یُوسُفُ بْنُ یَعْقُوبَ اَلْحُجَّهَ (1)

1854 / [91] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ إِلَی یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ فِی اَلسِّجْنِ یَا اِبْنَ یَعْقُوبَ مَا أَسْکَنَکَ مَعَ اَلْخَطَّاءِینَ قَالَ جُرْمِی قَالَ فَاعْتَرَفَ بِجُرْمِهِ وَ أُخْرِجَ فَاعْتَرَفَ بِمَجْلِسِهِ مِنْهَا مَجْلِسَ اَلرَّجُلِ مِنْ أَهْلِهِ فَقَالَ لَهُ اُدْعُ بِهَذَا اَلدُّعَاءِ: «یَا کَبِیرَ [کُلِّ کَبِیرٍ] یَا مَنْ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ لاَ وَزِیرَ یَا خَالِقَ اَلشَّمْسِ وَ اَلْقَمَرِ اَلْمُنِیرِ یَا عِصْمَهَ اَلْمُضْطَرِّ اَلضَّرِیرِ یَا قَاصِمَ کُلِّ جَبَّارٍ [عَنِیدٍ] یَا مُغْنِیَ اَلْبَائِسِ اَلْفَقِیرِ یَا جَابِرَ اَلْعَظْمِ اَلْکَسِیرِ یَا مُطْلِقَ اَلْمُکَبَّلِ اَلْأَسِیرِ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ تَرْزُقَنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَسِبُ قَالَ فَلَمَّا أَصْبَحَ دَعَا بِهِ اَلْمَلِکُ فَخَلَّی سَبِیلَهُ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿وَ قَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ اَلسِّجْنِ﴾ (2)

1855 / [92] - عَنْ عَبَّاسِ بْنِ یَزِیدَ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: بَیْنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَالِسٌ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ إِذْ قَالَ: أَحَبَّ یُوسُفُ أَنْ یَسْتَوْثِقَ لِنَفْسِهِ، قَالَ: فَقِیلَ بِمَا ذَا یَا رَسُولَ اَللَّهِ؟

قَالَ: لَمَّا عَزَلَ لَهُ عَزِیزُ مِصْرَ عَنْ مِصْرَ ، لَبِسَ ثَوْبَیْنِ جَدِیدَیْنِ - أَوْ قَالَ: لَطِیفَیْنِ - وَ خَرَجَ إِلَی فَلاَهٍ مِنَ اَلْأَرْضِ، فَصَلَّی رَکَعَاتٍ، فَلَمَّا فَرَغَ رَفَعَ یَدَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ، فَقَالَ: ﴿ رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ )

ص: 190


1- عنه بحار الأنوار: 295/12 ذيل ح 77 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 230/4 ح 54. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 135 ح 138 ، عنه البحار: 295/12 ح 77.
2- عنه بحار الأنوار: 319/12 ح 147 و 193/95 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن: 230/4 ح ،،55 و نور الثقلين: 421/2 ح 48 قطعة منه و 469 ح 212 بتمامه.

فرمود: یعقوب حجّت خدا بود و یوسف پادشاهی داشت و موقعی که یعقوب از دنیا ،رفت یوسف جنازه او را در تابوتی نهاد و به سرزمین شام منتقل نمود و در بيت المقدس دفن کرد و بعد از آن یوسف فرزند یعقوب، حجّت خدا شد.

91)- از اسحاق بن یسار روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که یوسف در زندان قرار گرفت خداوند برای او (پیامی) فرستاد ای یوسف چه کسی تو را همنشین با جنایتکاران قرار داد؟

پاسخ داد جُرم و خطایم سبب آن شد.

پس چون اعتراف به جرم و خطای خود کرد- که (جرم او) همچون مرد وقتی که در کنار خانواده اش قرار گرفته بوده است - به او گفته شد: (برای نجات خود) این دعا را بخوان: «ای بزرگ هر بزرگی! ای کسی که او را نه شریکی هست و نه !وزیری ای آفریننده خورشید و ماه تابان ای باز دارندهٔ ترسان پناه آورنده ای درهم شکننده و هلاک کننده هر ستمگرا ای روزی دهنده درمانده و نیازمند ای التيام بخش استخوان های شکسته ای آزاد کنند؛ هر دربنده اسیر! از تو درخواست می کنم که به حق محمّد و آل او برای این جریان و مشکل من، گشایش و راه نجاتی را فراهم نمایی و مرا روزی دهی از هر شکلی که به گمانم برسد و یا نرسد».

(امام صادق علیه السلام ) فرمود چون شب را به صبح ،آورد، پادشاه او را خواست و آزادش کرد؛ و این همان فرمایش خداوند است که (از قول یوسف) فرموده: «و (پروردگارم) به من احسان ،نمود چون که مرا از زندان نجات بخشید»

92) - از عباس بن یزید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در جمع خانواده خود نشسته بود پس فرمود یوسف دوست داشت برای خود وثیقه و اعتمادی فراهم ،کند گفتند: ای رسول خدا چگونه و با چه برنامه ای؟

فرمود: موقعی که عزیز مصر از سمتش کناره گیری کرد و یوسف را جایگزین خود کرد دو لباس جدید پوشید - یا فرمود: دو لباس تمیز - و به بیابان رفت و چند رکعت نماز خواند و چون فارغ شد دست های خود را به سمت آسمان بلند کرد و گفت: «پروردگارا! بخشی (عظیم) از حکومت را به من بخشیدی و مرا از علم تعبیر خواب ها آگاه ساختی ای آفریننده آسمان ها و زمین تو ولی و سرپرست من در دنیا و آخرت هستی»

ص: 191

قَالَ: فَهَبَطَ إِلَیْهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ لَهُ: یَا یُوسُفُ مَا حَاجَتُکَ؟

فقال: ربّ! ﴿ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بالصَّلِحِينَ﴾

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ خَشِیَ اَلْفِتَنَ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ﴾ ﴿106﴾

1856 / [93] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: ﴿ وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ ﴾ ، قَالَ: مِنْ ذَلِکَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ حَیَاتِکَ (2)

1857 / [94] - عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ:

سألت أبا عبد الله علیه السلام: ﴿وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُم مُّشْرِكُونَ﴾؟

قَالَ: کَانُوا یَقُولُونَ: نُمْطَرُ بِنَوْءِ کَذَا وَ بِنَوْءِ (3) کَذَا لا نُمطر وَ مِنْهُمْ أَنَّهُمْ کَانُوا یَأْتُونَ اَلْکُهَّانَ فَیُصَدِّقُونَهُمْ بِمَا یَقُولُونَ (4)

1858/ [95] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ ، عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ:

شِرْکٌ لاَ یَبْلُغُ بِهِ اَلْکُفْرَ (5)

ص: 192


1- عنه بحار الأنوار: 320/12 ح 148 ، والبرهان: 230/4 ح 56، ونور الثقلين: 472/2 ح 220
2- عنه بحار الأنوار: 98/71 ح 21 ، و 211/104 ح 30، و وسائل الشيعة: 263/23 - 29529، والبرهان في تفسير القرآن: 233/4 ح 4، و نور الثقلين: 475/2 ح 232. مستدرك الوسائل : 187/18 ح 22468 عن مجموعة الشهيد نقلاً عن كتاب عليّ بن إسماعيل الميثمي، عن ابن مسكان عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام.
3- النوء - مهموز - من أنواء النجوم، وذلك إذا سقط نجم بالغداة فغاب مع طلوع الفجر، و طلع في حياله نجم في تلك الساعة على رأس أربعة عشر منزلاً من منازل القمر، سمّي بذلك السقوط والطلوع نوء من أنواء المطر والحرّ والبرد. كتاب العين: 391/8 (ناء - نوء).
4- عنه بحار الأنوار: 317/58 ح 8 و 99/72، ح 22 و 213/79 ح 12، و وسائل الشيعة: 373/11 ح 15047 ، والبرهان في تفسير القرآن: 234/4 ح 5.
5- عنه بحار الأنوار: 318/58 ذيل ح 8 و 99/72 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن: 234/4 ح 6، و نور الثقلين 475/2 ح 3

فرمود: پس جبرئیل بر او نازل شد و گفت ای یوسف! خواسته و نیازت چیست؟ اظهار داشت پروردگارا! «مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق فرما».

امام صادق علیه السلام افزود: یوسف ترسید که (باز هم) در فتنه ها قرار گیرد.

فرمایش خداوند متعال و بیشترین آن ها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرک می باشند (106)

93) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و بیش ترین آنان به خداوند ایمان نمی آوردند بلکه مشرک خواهند بود» سؤال کردم؟

فرمود: از آن جمله است کلام کسی که بگوید نه به جان تو سوگند! ( که به غیر از خدا سوگند یاد کند).

94) - از یعقوب بن شُعیب روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام (درباره فرمایش خداوند متعال:) «و بیش ترین آنان به خداوند ایمان نمی آوردند بلکه مشرک خواهند بود» سؤال کردم؟

فرمود: آن ها می گفتند: در هنگام غروب فلان ستاره «نَوء» (1) و یا طلوع فلان ستاره «طلوع»، باران خواهد بارید و یا نخواهد بارید و این عقیده یکی از موارد شرک می باشد و برخی دیگر از آنان به کاهنان و جادوگران اعتقاد داشتند و ایشان را در گفتار و پیشگویی هایشان تصدیق می کردند

95)- از محمّد بن فضیل روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: (منظور از آیه شریفه و تفسیرش) شرکی است که به حدّ کفر و انکار ،خداوند نرسد

ص: 193


1- «نَوْء» ستاره ای است که در سمت مغرب هنگام فجر ،صبح سقوط می کند و «طلوع» ستاره ای . است که در سمت مشرق سقوط می نماید و عرب ها به وسیله آن ها فال می زدند و پیشگویی می کردند که مهمان وارد می شود باران می بارد باد می،وزد هوا گرم می شود و یا سرد می گردد و آن ستاره ها را سبب آن حوادث می دانستند.

1859/ [96] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

شِرْکُ طَاعَهٍ، قَالَ اَلرَّجُلُ لاَ وَ اَللَّهِ وَ فُلاَنٌ وَ لَوْ لاَ اَللَّهُ لَوَکَلْتُ فُلاَنَ وَ اَلْمَعْصِیَهُ مِنْهُ. (1)

1860 / [97] - و أَبُو بَصِیرٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ علیه السلام (2) قال:

هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لَوْلاَ اَللَّهُ وَ أَنْتَ مَا فُعِلَ بی کَذَا وَ کَذَا، وَ لَوْ لاَ اَللَّهُ وَ أَنْتَ مَا صُرِفَ عَنَی کَذَا وَ کَذَا وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ (3)

1861 / [98] - عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلامُ قَالَ :

شِرْکُ طَاعَهٍ و لَیْسَ بِشِرْکِ عِبَادَهٍ وَ اَلْمَعَاصِی اَلَّتِی یَرْتَکِبُونَ مِمَّا أَوْجَبَ اَللَّهُ عَلَیْهَا اَلنَّارَ شِرْکُ طَاعَهٍ، أَطَاعُوا اَلشَّیْطَانَ وَ أَشْرَکُوا بِاللَّهِ فِی طَاعَتِهِ، وَ لَمْ یَکُنْ بِشِرْکِ عِبَادَهٍ، فَیَعْبُدُونَ مَعَ اَللَّهِ غَیْرَهُ (4)

1862 / [99] - عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قوله تعالى: ﴿ وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بالله إلا و هُم مُّشْرِكُونَ ﴾، قال:

هُوَ اَلرَّجُلُ یَقُولُ: لَوْ لاَ فُلاَنٌ لَهَلَکْتُ، لَوْ لاَ فُلاَنٌ لَأَصَبْتُ کَذَا وَ کَذَا، وَ لَوْ لاَ فُلاَنٌ لَضَاعَ عِیَالِی، ألا تَرَی أَنَّهُ قَدْ جَعَلَ لِلَّهِ شَرِیکاً فِی مُلْکِهِ یَرْزُقُهُ وَ یَدْفَعُ عَنْهُ؟

قَالَ: قُلْتُ: فَیَقُولُ: لَوْ لاَ أَنَّ اَللَّهَ مَنَّ عَلَیَّ بِفُلاَنٍ لَهَلَکْتُ؟ قَالَ: نَعَمْ، لاَ بَأْسَ بِهَذَا (5)

ص: 194


1- عنه بحار الأنوار: 299/72 ح 24 و 211/104 ح ، و وسائل الشيعة 263/23 ح 29530 ، والبرهان في تفسير القرآن: 234/4 ح 7.
2- هو بقرينة الراوي ، الإمام أبو عبد الله جعفر الصادق علیه السلام ، فإنّن هذا القلب مشترك بينه و بين أبيه موسى الكاظم علیه السلام ، إلا أن يكون الراوي ليث بن البختري أو يحيى بن القاسم ، فإنّهما رويا عن الباقر والصادق والكاظم علیهم السلام ، فالحديث عن أحدهما علیهما السلام، والتمييز يكون بقرينة الراوي المحقّق .
3- عنه بحار الأنوار: 29972 ح ،25 ، والبرهان: 234/4 8، و نور الثقلين: 475/2 ح 234.
4- عنه بحار الأنوار: 9972 ح ،26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 234/4 ح 9 تفسير القمّى: 358/1 (ردّ) شباب زلیخا) بإسناده عن موسى بن بكر عن الفضيل عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار 214/9 ضمن ح 93 ، و 94/72 ح 5.
5- عنه بحار الأنوار: 150/71 ح 49 ، و 99/72 ح 27 ، والبرهان في تفسير القرآن: 234/4 ح 10، و نور الثقلين: 476/2 ح 235. عدّة الداعي : 99 (فصل ما ورد عن أبي عبد الله علیه السلام) ، عنه وسائل الشيعة: 215/15 ح 20310، والبحار 148/5 ح ،12 و 106/9 و 317/58 و 23/103 ح 25.

96) - از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: شرک در طاعت آن است که شخص بگوید: نه، به خدا و فلانی سوگند و یا بگوید اگر خداوند نبود فلانی را وکیل خود می کردم در حالی که گناه از خود شخص صادر می گردد

97)- و از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام أبو اسحاق علیه السلام (امام صادق یا امام کاظم علیه السلام ) فرمود: شرک طاعت آن است که مردی بگوید اگر خداوند و تو نبودید من گرفتار فلان مشکل می شدم و یا بگوید اگر خداوند و تو ،نبودید فلان گرفتاری و مشکل از من بر طرف نشده بود و مانند این گونه سخنان

98)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود:: شرک ،طاعت غیر از شرک عبادت است و گناهانی که موجب می شوند انسان به جهنم وارد ،شود شرک طاعت به حساب می آیند آن افراد از شیطان اطاعت کرده اند و در طاعت خداوند مشرک ،شدند ولی آن طور نبوده که چیزی را غیر از خداوند و یا چیزی را همراه ،خداوند، عبادت کرده باشند.

99) - از مالک بن عطیه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بیش ترین آنان به خداوند ایمان نمی آوردند بلکه مشرک خواهند بود» معنای آن این است که مردی به دیگری بگوید اگر فلان شخص نبود من نابود می شدم و اگر فلان کس مانع نمی شد من به مقصود خود می رسیدم و اگر آن شخص به داد من نرسیده بود خانواده ام از بین می رفتند آیا توجه نداری که او در ملک و قدرت خداوند شریک قرار داده و در دفع دشمنان و جلب ،روزی غیر از خداوند را عنوان کرده است؟

(راوی) :گوید گفت:م اگر بگوید: خداوند بر من منت نهاد و فلان شخص را به کمک من فرستاد و گرنه هلاک می شدم چگونه است؟

فرمود: ،بلی این چنین مانعی ندارد

ص: 195

1863 / [100] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالُوا: سَأَلْنَاهُمَا، فَقَالاَ: شِرْکُ اَلنِّعَمِ (1)

1864 / [101] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

شِرْکُ طَاعَهٍ لَیْسَ شِرْکُ عِبَادَهٍ فِی اَلْمَعَاصِی اَلَّتِی یَرْتَکِبُونَ فَهِیَ شِرْکُ طَاعَهٍ أَطَاعُوا فِیهَا اَلشَّیْطَانَ فَأَشْرَکُوا بِاللَّهِ فِی اَلطَّاعَهِ غَیْرَهُ وَ لَیْسَ بِإِشْرَاکِ عِبَادَهٍ أَنْ یَعْبُدُوا غَیْرَ اَللَّهِ (2)

قوله تعالى: ﴿قُلْ هَذِهِي سَبِيلِيَ أَدْعُوَاْ إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَن اتَّبَعَنِى وَسُبْحَنَ اللَّهِ وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ ﴿108﴾

1865 / [102] -عَنْ إِسْمَاعِیلَ اَلْجُعْفِیِّ قَالَ:

قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿قُلْ هَذِهِ ي سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي ﴾، قال:

فَقَالَ: عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام خَاصَّةً، وَ إِلَّا فَلَا أَصَابَنِی شَفَاعَةُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله (3)

1866 / [103] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ ، عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلثَّانِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّهُمْ یَقُولُونَ فِی الحَدَاثَهِ [ فِی حَدَاثَهِ سِنِّکَ]؟!

قَالَ: أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ؟ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یقول: ﴿قُلْ هَذِهِ ي سَبِيلِيَ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَن اتَّبَعَنِي﴾ فَوَ اَللَّهِ مَا کَانَ اِتَّبَعَهُ إِلاَّ عَلِیٌّ وَ هُوَ اِبْنُ تِسْعِ [سبع] سنين [وَ مَضَی أَبِی إِلاَّ ] وَ أَنَا اِبْنُ تِسْعِ [سبع] سِنِینَ، فَمَا عَسَی أَنْ یَقُولُوا؟

ص: 196


1- عنه بحار الأنوار: 100/72 ح 28 ، و نور الثقلين: 476/2 ح 236.
2- عنه بحار الأنوار: 100/72 ح 29 والبرهان في تفسير القرآن: 235/4 ح 11 تقدّم الحديث مع تخريجاته في الحديث 97
3- عنه بحار الأنوار: 52/36 ح ،4 ، والبرهان في تفسير القرآن: 236/4 ح 6. تفسیر فرات الكوفي: 202 ح 265 بإسناده عن ثعلبة بن ميمون، عن نجم، عن أبي جعفر علیه السلام، و 266 عن عمر بن حميد، عن أبي جعفر علیه السلام مختصراً، عنه البحار: 52/36 ح 6، و شواهد التنزيل: 373/18 ح 391

100) زرارة و حمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

از امام باقر و امام صادق علیهما السلام در این مورد سؤال کردیم، فرمودند: منظور مشرک شدن نسبت به نعمت می باشد.

101)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود: شرک ،طاعت غیر از شرک عبادت است، گناهانی (که موجب می شوند انسان به جهنم وارد شود) شرک طاعت به حساب می آیند آن افراد از شیطان اطاعت کرده اند و در طاعت خداوند مشرک شده اند ولی آن طور نبوده که چیزی را غیر از خداوند و یا چیزی را همراه ،خداوند عبادت کرده باشند.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: این راه من است من و پیروانم با بصیرت کامل همه مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم و خداوند منزّه است و من از مشرکان !نیستم (108)

102)- از اسماعیل جُعفی روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «بگو: این راه و روش من می باشد من و هر کسی که از من پیروی نماید با بصیرت به سوی خداوند دعوت می کنیم»، فرمود: منظور از «مَن اتَّبَعَنِي»)، فقط على بن ابى طالب علیه السلام می باشد و اگر غیر از این باشد شفاعت حضرت محمّد صلی الله علیه و اله شامل من نگردد.

103) - از علی بن اسباط روایت کرده است که گفت:

به حضرت ابو جعفر ثانی امام جواد علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم مردمان از شما انتقاد می کنند که در این سنین خردسالی ادّعا (ی امامت) می کنید

فرمود: این سخنی که می گویند چیزی نیست و ارزشی ندارد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «بگو این راه و روش من می باشد که من و پیروانم با بصیرت به سوی خدا دعوت می کنیم» به خدا سوگند! در آن موقع فقط على علیه السلام تابع و پیرو رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و او فقط نه سال داشت و پدر من رحلت نمود و من نیز نه سال داشتم پس مردم می خواهند چه بگویند؟

ص: 197

قَالَ: ثُمَّ کَانَتْ أَمَارَاتٌ فِیهَا وَ قَبْلَهَا أَقْوَامٌ، اَلطَّرِیقَانِ فِی اَلْعَاقِبَهِ سَوَاءٌ، اَلظَّاهِرُ مُخْتَلِفٌ، هُوَ رَأْسُ اَلْیَقِینِ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : ﴿فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتّی یُحَکِّمُوکَ- إِلَی قَوْلِهِ تعالی: - وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً﴾ (1). (2)

1867 / [104] - عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَوْلُهُ: ﴿ قُلْ هَذِهِ ى سَبِيلِي﴾ - إلى قوله : - ﴿أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي﴾، قال: على علیه السلام، وَ زَادَ قَالَ: رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِیٌّ وَ اَلْأَوْصِیَاءُ مِنْ بَعْدِهِمَا علیهم السلام. (3)

قوله تعالى: ﴿حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ﴾ ﴿110﴾

1868 / [105] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی : ﴿حَتَّي إِذَا اسْتَيَْسَ الرُّسُلُ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُواْ﴾ ، مُخَفَّفَهً: قَالَ ظَنَّتْ اَلرُّسُلُ أَنَّ اَلشَّیَاطِینَ تَمَثَّلَ لَهُمْ عَلَی صُورَهِ اَلْمَلاَئِکَهِ (4)

ص: 198


1- سورة النساء: 65/4.
2- عنه بحار الأنوار: 101/25 ح 2 ، والبرهان في تفسير القرآن: 236/4 ح 7. تفسير القمّي: 358/1 (ردّ شباب زليخا) فيه : حدثني أبي عن عليّ بن أسباط قال: قلت لأبي جعفر الثاني الله ، عنه البحار: 51/36 ح 1، والكافي : 384/1 ح 8 بإسناده عن علي بن حسّان قال لأبي جعفر علیه السلام بتفاوت.
3- عنه بحار الأنوار: 52/36 ذيل ح 4 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن: 237/4 ح 8 ح الكافي: 425/1 - 66 بتفاوت يسير عنه البحار: 215/9 ، و 21/24 ح 42، و 51/36 ح 1، المناقب لابن شهر آشوب : 378/4
4- عنه بحار الأنوار: 261/18 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن: 239/4 ح 3 تفسير القمّي: 358/1 (ردّ شباب زليخا) بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 86/11 ح 9

فرمود: سپس در این مطلب نشانه هایی بود و قبل از آن نیز اقوامی بودند راه خیر و شرّ از حيث انتها یکی است ولی ظاهر آن دو متفاوت است و علىّ علیه السلام در مرتبه بالای یقین است به راستی که خداوند در قرآن می فرماید: «پس نه به پروردگار تو سوگند! آن ها ایمان نمی آورند مگر آن که تو را نسبت به آن چه که در بین آن ها به مشاجره و اختلاف کشانده شده، حاکم قرار دهند... و (در آن هنگام) تسلیم شوند».

104) - از سلّام بن مستنیر روایت کرده است. که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «بگو: این راه و روش من می باشد من و هر کسی که از من پیروی نماید»، فرمود: منظور از «أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی»، امام علی علیه السلام است و افزود: همچنین رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر المؤمنين علیه السلام و دیگر اوصيا و جانشینان علیهم السلام به بعد از ایشان می باشند.

فرمایش خداوند متعال: (پیامبران به تبلیغ خود و دشمنان به مخالفت خود هم چنان ادامه دادند) تا آن موقعی که رسولان مأیون شدند و (مردم) گمان کردند که به آنان دروغ گفته شده است در این هنگام بازی ما به سراغ آن ها آمد پس آن کسانی را که خواستیم نجات یافتند و مجازات و عذاب ما از قوم گنهکار بازگردانده نمی شود. (110)

105)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «تا زمانی که رسولان مأیوس و ناامید شدند و (مردم) گمان کردند که به آن ها دروغ گفته شده»- «کذبوا» با تخفیف و بدون تشدید -فرمودند: پس رسولان گمان می کردند که شیاطین به صورت فرشته ها بر آن ها وارد شده اند.

ص: 199

1869 / [106] - عَنِ اِبْنِ شُعَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

وَ کَلَهُمُ اَللَّهُ إِلَی أَنْفُسِهِمْ أَقَلَّ مِنْ طَرْفَهِ عَیْنٍ. (1)

1870/ [107] - عَنْ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:﴿ أَمَّا أَهْلُ اَلدُّنْیَا فَقَدْ أَظْهَرُوا اَلْکَذِبَ وَ مَا کَانُوا إِلاَّ مِنَ اَلَّذِینَ وَکَلَهُمْ اَللَّهُ إِلَی أَنْفُسِهِمْ لِیَمُنَّ عَلَیْهِمْ﴾. (2)

1871 / [108] -عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

﴿مَا عَلِمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّ جَبْرَئِیلَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ إِلاَّ بِالتَّوْفِیقِ﴾. (3)

1872 / [109] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَیْفَ لَمْ یَخَفْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِیمَا یَأْتِیهِ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ مِمَّا یَنْزِغُ بِهِ اَلشَّیْطَانُ؟

قَالَ: فَقَالَ: إِنَّ اَللَّهَ إِذَا اِتَّخَذَ عَبْداً رَسُولاً أَنْزَلَ عَلَیْهِ اَلسَّکِینَهَ وَ اَلْوَقَارَ، فَکَانَ [اَلَّذِی] یَأْتِیهِ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ مِثْلُ اَلَّذِی یَرَاهُ بِعَیْنِهِ . (4)

ص: 200


1- عنه بحار الأنوار: 261/18 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن: 239/4 ح 4، و نور الثقلين: .478/2 ح 249
2- عنه البرهان في تفسير القران 239/4 ح 5
3- عنه بحار الأنوار: 257/18 ذيل ح 7 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 240/4 ح 6. التوحيد عنه بحار الأنوار: 256/18 ح 7 التوحيد: 242 ح 2 بإسناده عن محمّد بن مسلم و محمّد بن مروان عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار 203/5 ح 28 ، و 256/18 ح 7.
4- عنه بحار الأنوار: 262/18 ح 16، والبرهان في تفسير القرآن: 240/4 - 7، و نور الثقلين: 478/2 ح 250.

106) - از ابن شُعیب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند ایشان (رسولان خود) را به مقدار کم تر از یک لحظه چشم بر هم زدن به خودشان واگذار نمود.

107) - از یعقوب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر آینه اهل دنیا به راستی آشکارا دروغ می گفتند و این افراد همان هایی بودند که خداوند ایشان را به خودشان واگذار نمود تا بر ایشان منت گذارد (که اگر انسان لحظه ای رها و به خودش واگذار شود انواع خیالات و افکار باطل او را احاطه می کند).

108)- از محمّد بن هارون روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا نمی دانست که جبرئیل از طرف خداوند می باشد مگر با توفيقات (و الهامات) الهي.

109) - از زراره روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم چگونه رسول خدا صلی الله علیه و اله نمی ترسید که مبادا آن چه که برایش وارد و نازل می گشت از شیطان نباشد؟

فرمود به درستی موقعی که خداوند بنده ای را به عنوان رسول خود انتخاب نماید (روح) سکینه و وقار را در (قلب و اندیشه) او ایجاد می کند و در نتیجه آن چه از طرف خداوند برایش وارد و نازل می گشت همانند کسی بود که با چشم خود آن را ببیند (و هیچ شک و شبهه ای برایش پیش نخواهد آمد).

ص: 201

سورة المباركة ﴿الرّعد﴾

[13]

ص: 202

ص: 203

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

1873/ [1]- عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْعَلاَءِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قال:

مَنْ أَکْثَرَ قِرَاءَهَ سُورَهِ «اَلرَّعْدِ» لَمْ تُصِبْهُ صَاعِقَهٌ أَبَداً وَ إِنْ کَانَ نَاصِبِیّاً فَإِنَّهُ لاَ یَکُونُ أَشَرَّ مِنَ اَلنَّاصِبِ ، وَ إِنْ کَانَ مُؤْمِناً أَدْخَلَهُ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ بِغَیْرِ حِسَابٍ وَ شُفِّعَ فِی جَمِیعِ مَنْ یَعْرِفُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ إِخْوَانِهِ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ. (1)

ص: 204


1- عنه بحار الأنوار: 280/92 ذيل ح 1، والبرهان في تفسير القرآن: 241/4 ح .1 ثواب الأعمال: 106 ثواب من قرأ سورة الرعد عنه وسائل الشيعة: 251/6 ح 7865، والبحار 280/92 ج 1، المصباح للكفعمي: 440 (الفصل التاسع والثلاثون في ذكر ثواب قرائه سورة الرعد)، عنه البحار : 293/7 ح 10، أعلام الدين: 370 (باب عدد أسماء الله تعالى ، و هي تسعة).

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1) - از عثمان بن عیسی از حسین بن ابی العلاء روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که سوره «رعد» را (با دقت و توجه) بسیار ،بخواند خداوند هرگز او را دچار صاعقه (آسمانی) نمی گرداند، اگر چه ناصبی (از دشمنان ما اهل بیت رسالت) باشد- که فردی شرورتر و خبیث تر از او وجود ندارد- ، ولی اگر مؤمن ،باشد خداوند او را بی حساب وارد بهشت می نماید و شفاعتش درباره تمام افراد خانواده و برادران مؤمنش- که آنان را می شناسد - پذیرفته می شود

ص: 205

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: ﴿المَر * تِلْكَ ءَ ايَتُ الْكِتَبِ وَ الَّذِى أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿1﴾ اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَوَاتِ بِغَيْر عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْش وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِى لِأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِلُ الْآيَتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ﴾ ﴿2 ﴾

1874 / [2] - عَنْ أَبِی لَبِیدٍ (المخزومي)، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

یَا ابَا لَبِیدٍ إِنَّ فِی حُرُوفِ اَلْقُرْآنِ لَعِلْماً جَمّاً إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْزَلَ: ﴿المَ * ذلِكَ الْكِتَبُ ﴾ (1)، فَقَامَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله وسلم حَتَّى ظَهَرَ نُورُهُ، وَثَبَتَتْ كَلِمَتُهُ، وَ وُلِدَ يَوْمَ وُلِدَ وَ قَدْ مَضَى مِنَ الْأَلْفِ السَّابِعَ مِائَةُ سَنَةٍ وَثَلَاثُ سِنِينَ . ثُمَّ قَالَ: وَ تِبْیَانُهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فِی اَلْحُرُوفِ اَلْمُقَطَّعَهِ، إِذَا عَدَدْتَهَا مِنْ غَیْرِ تَکْرَارٍ، وَ لَیْسَ مِنْ حُرُوفٍ مُقَطَّعَهٍ حَرْفٌ تَنْقَضِی أَیَّامُهُ إِلاَّ وَ قَائِمٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ عِنْدَ اِنْقِضَائِهِ، ثُمَّ قَالَ: وَ تِبْیَانُهُ فِی کِتَابِ اَللَّهِ فِی اَلْحُرُوفِ اَلْمُقَطَّعَهِ، إِذَا عَدَدْتَهَا مِنْ غَیْرِ تَکْرَارٍ، وَ لَیْسَ مِنْ حُرُوفٍ مُقَطَّعَهٍ حَرْفٌ تَنْقَضِی أَیَّامُهُ إِلاَّ وَ قَائِمٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ عِنْدَ اِنْقِضَائِهِ، ثُمَّ قَالَ: اَلْأَلِفُ وَاحِدٌ، وَ اَللاَّمُ ثَلَثُونَ، وَ اَلْمِیمُ أَرْبَعُونَ، وَ اَلصَّادُ تِسْعُونَ فَذَلِکَ مِأَهُ وَ أَحَدٌ وَ سِتُّونَ، ثُمَّ کَانَ بَدْوُ خُرُوجِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ «اَلَمَ» فَلَمَّا بَلَغَتْ مُدَّتُهُ قَامَ قَائِمُ وُلْدِ اَلْعَبَّاسِ عِنْدَ «اَلَمَصَ» وَ یَقُومُ قَائِمُنَا عِنْدَ اِنْقِضَائِهَا بِ «اَلَمَرَ» فَافْهَمْ ذَلِکَ وَ عِهْ وَ اُکْتُمْهُ (2)

ص: 206


1- سورة البقرة: 1/2
2- عنه بحار الأنوار: 106/52 ح 13 ، والبرهان في تفسير القرآن: 242/4 ح 2 و نور الثقلين: 290/2 ح 6 و 480 ح 4. تقدّم الحديث بعينه في الحديث 3 من سورة «الأعراف» عن خيثمة الجعفي، عن أبي لبيد المخزومي.

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال: الف، لام، میم، راء * این ها آیات کتاب (آسمانی) است و آن چه که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حقّ است ولی بیش تر مردم ایمان نمی آورند (1) خدا همان کسی است که آسمان ها را بدون ستون هایی که برای شما دیدنی ،باشد برافراشت سپس بر عرش استیلا یافت و خورشید و ماه را مسخّر ،نمود که هر کدام تا زمان معینی حرکت دارند کارها را او تدبیر می کند آیات را تشریح می نماید شاید شما به لقای پروردگارتان یقین پیدا کنید. (2)

2)- از ابو لبید (مخزومی) روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: ای ابولبید در حروف (مقطّعه تک تک و قطعه قطعه) قرآن علم بسیاری است هنگامی که خداوند تبارک و تعالی «الف لام میم * آن کتاب» را نازل نمود حضرت محمّد صلی اله عله و اله قیام ،کرد، تا آن جا که نور وجودش والدور آشکار گشت و سخنانش در دل های مردم جای گرفت آن حضرت در هنگامی تولد یافت که هفت هزار و صد و سه سال از آغاز خلقت گذشته بود. سپس فرمود: بیان و توضیح این مطلب را در حروف مقطعه ،قرآن اگر بدون حرف های تکراری آن ها را شمارش کنی به دست خواهی آورد و (عدد ابجد) هیچ یک از این حروف پایان نمی یابد مگر این که یکی از بنی هاشم در موقع پایان یافتن آن قیام می کند.

بعد از آن فرمود: «الف» (به رمز ابجد) عدد یک «ل» عدد سی، «م» عدد چهل و «ص» در «المص» عدد نود می باشد که جمع آن ها صد و شصت و یک می شود بعد از آن شروع قیام امام حسین علیه السلام «الم * الله» بود و هنگامی که مدت او پایان یافت شخصی از بنی عباس قیام می کند که «المص» می باشد و چون آن عدد پایان یابد قائم ما اهل بیت رسالت) در «الر» قیام می نماید. (1)

پس این نکات را بفهم و در خاطر بسپار و (از دشمنان) پوشیده و پنهان بدار

ص: 207


1- این روایت از اخبار مشکل و اسرار پنهان است به نظر میرسد که احتمالاً امام باقر علیه السلام خواسته است که بفرماید: حروف مقطعه در اوایل سوره های مبارکه ،قرآن اشاره به دولت جماعتی از پیروان باطل و قیام گروهی از اهل حق و در پایان اشاره به ظهور و قیام و دولت حضرت قائم آل محمّد علیهم السلام می باشد البته خداوند متعال به حقایق دانا است. مترجم

1875/ [3] - عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ (تعالى): ﴿ وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبك﴾؟ (1)

قال: مَحْبُوکَهٌ إِلَی اَلْأَرْضِ - وَ شَبَّکَ بَیْنَ أَصَابِعِهِ-، فَقُلْتُ: کَیْفَ تَکُونُ مَحْبُوکَهً إِلَی اَلْأَرْضِ، وَ هُوَ یَقُولُ: ﴿رَفَعَ السَّمَوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ﴾ ؟فَقالَ: سُبحانَ اللّهِ! ألَيسَ يَقولُ: ﴿ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا﴾ ؟ فَقُلْتُ: بَلَی، فَقَالَ: فَثَمَّ عَمَدٌ وَ لَکِنْ لاَ تُرَی، فَقُلْتُ: کَیْفَ ذَاکَ؟

فَبَسَطَ کَفَّهُ اَلْیُسْرَی ثُمَّ وَضَعَ اَلْیُمْنَی عَلَیْهَا، فَقَالَ: هَذِهِ اَلْأَرْضُ اَلدُّنْیَا وَ اَلسَّمَاءُ اَلدُّنْیَا عَلَیْهَا قُبَّهٌ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعْ مُّتَجَوِرَاتٌ وَ جَنَّتْ مِنْ أَعْنَبٍ وَ زَرْعٍ وَ نَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَ غَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَىٰ بَعْضٍ فِى الأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾ ﴿4﴾

1876 / [4] - عَنِ اَلْخَطَّابِ اَلْأَعْوَرِ رَفَعَهُ إِلَی أَهْلِ اَلْعِلْمِ وَ اَلْفِقْهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ -عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ - قال: ﴿ فِی الأَرضِ قِطَعُ مُّتَجَوِرَتُ﴾

یَعْنِی هَذِهِ اَلْأَرْضُ اَلطَّیِّبَهُ تُجَاوِرُهَا هَذِهِ اَلْمَالِحَهُ وَ لَیْسَتْ مِنْهَا کَمَا یُجَاوِرُ اَلْقَوْمُ اَلْقَوْمَ وَ لَیْسُوا مِنْهُمْ . (3)

ص: 208


1- سورة الذاريات: 7/51
2- عنه بحار الأنوار: 80/60 ذيل ح 4 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 243/4 ح 3. تفسير القمّي: 328/2 ( معنى كون السماء محبوكة) بتفاوت يسير عنه البحار 79/60 ح 4 مجمع البيان: 467/9 بتفاوت واختصار متشابه القرآن: 4/1 ( باب ما يتعلّق بأبواب التوحيد) قطعة منه
3- عنه بحار الأنوار: 81/60 ح 6 ، والبرهان في تفسير القرآن: 244/4 ح 2، و نور الثقلين: 481/2 ح 9.

3)- از حسین بن خالد روایت کرده است که گفت:

به امام رضا علیه السلام عرض کردم مرا از معنا و تفسیر فرمایش خدای عزّوجلّ: «سوگند به آسمانی که داری اعتدال و زیبایی و آراستگی است»، آگاه فرما؟

فرمود: آسمان ها وابسته به زمین می باشند و (حضرت) انگشتان خود را داخل هم قرار داد سپس گفت:م چگونه آن ها وابسته به زمین هستند با این که خداوند می فرماید: «خداوند آسمان ها را با ستون هایی مرتفع گردانید بدون آن که آن ها را ببینید»؟ فرمود سبحان الله آیا خداوند نمی فرماید: «بدون ستون هایی که آن ها را ببینید»؟ گفتم چرا فرمود پس ستون هایی هست ولی دیده نمی شوند. عرضه داشتم خداوند مرا قربان شما نماید چگونه چنین چیزی ممکن می باشد؟

(راوی گوید:) حضرت کف دست چپ خود را گشود سپس کف دست راستش را بر آن نهاد و فرمود این زمین دنیا است و آسمان دنیا ،بالایش همانند گنبدی قرار دارد:

فرمایش خداوند متعال: و در روی زمین قطعاتی در کنار هم قرار دارد که با هم متفاوت می باشند و (نیز) باغ هایی از انگور و زراعت و نخل ها و درختان میوه های گوناگون که گاه بر یک پایه می رویند و گاهی هم بر دو پایه (و عجیب تر این که) همۀ آن ها از یک آب سیراب می شوند و با این حال بعضی از آن ها را از جهت میوه بر دیگری برتری می دهیم در آن ها نشانه هایی برای گروهی است که عقل خویش را به کار می گیرند. (4)

4)- از خطّاب ،اَعْوَر به طور مرفوعه از علما و فقهای آل محمّد علیهم السلام روایت کرده است که فرموده اند:

منظور از فرمایش خداوند: «روی زمین قطعه هایی است که در کنار یک دیگر هستند» زمین پاک ،گوارا در کنار زمین شوره زار است که ربطی به یکدیگر ندارند همچنان که گروهی از افراد در کنار گروهی دیگر زندگی می کنند و هیچ ارتباطی با هم ندارند

ص: 209

قوله تعالى: ﴿وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ وَ ايَةٌ مِّن رَّبِّهِ ى إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ﴾ ﴿7﴾

1877/ [5] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِینَا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ أَنْتَ اَلْهَادِی یَا عَلِیُّ! فَمِنَّا الهادی وَالنَّجاهُ وَالسَّعادَهُ إلی یَومِ القِیامَهِ﴾. (1)

1878 / [6] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحِیمِ اَلْقَصِیرِ قَالَ :

کُنْتُ یَوْماً مِنَ اَلْأَیَّامِ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: یَا عَبْدَ اَلرَّحِیمِ! قُلْتُ: لَبَّیْکَ، قَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾، إِذْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ اَلْهَادِی، فَمَنِ اَلْهَادِی اَلْیَوْمَ؟

قَالَ: فَسَکَتُّ طَوِیلاً ثُمَّ رَفَعْتُ رَأْسِی فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ هِیَ فِیکُمْ تَوَارَثُونَهَا رَجُلٌ فَرَجُلٌ حَتَّی اِنْتَهَتْ إِلَیْکَ، فَأَنْتَ جُعِلْتُ فِدَاکَ اَلْهَادِ

قَالَ: صَدَقْتَ یَا عَبْدَ اَلرَّحِیمِ ، إِنَّ اَلْقُرْآنَ حَیٌّ لاَ یَمُوتُ، وَ اَلْآیَهُ حَیَّهٌ لاَ تَمُوتُ، فَلَوْ کَانَتِ اَلْآیَهُ إِذَا نَزَلَتْ فِی اَلْأَقْوَامِ مَاتُوا فَمَاتَ اَلْقُرْآنُ ، وَ لَکِنْ هِیَ جَارِیَهٌ فِی اَلْبَاقِینَ کَمَا جَرَتْ فِی اَلْمَاضِینَ،

وَ قَالَ عَبْدُ اَلرَّحِیمِ : قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ اَلْقُرْآنَ حَیٌّ لَمْ یَمُتْ، وَ أَنَّهُ یَجْرِی کَمَا یَجْرِی اَللَّیْلُ وَ اَلنَّهَارُ، وَ کَمَا تَجْرِی اَلشَّمْسُ وَ اَلْقَمَرُ، وَ یَجْرِی عَلَی آخِرِنَا

ص: 210


1- عنه بحار الأنوار: 403/35 ح 20 إلى قوله يا على والبرهان في تفسير القرآن: 250/4 ح 14، و نور الثقلين: 484/2 ح 25. كشف الغمة: 312/1 رواه عن تفسير الثعلبي بإسناده عن ابن عبّاس بتفاوت يسير، و نحوه المناقب لابن شهرآشوب: 84/3، و نهج الحقّ ،395، والطرائف: 79/18 ح 107، و بناء المقالة الفاطمية 145 ، والبحار: 399/35 و 406

فرمایش خداوند متعال: و کسانی که کافر شدند می گویند چرا آیه ای (و معجزه ای) از پروردگارش بر او نازل نشده است؟! (ای پیامبر!) تو فقط بیم دهنده هستی و برای هر گروهی هدایت کننده ای است (7)

5)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام ، از امیر المؤمنين علیه السلام، فرمود: فرمایش خداوند متعال: «همانا تو بیم دهنده هستی و برای هر قومی هدایتگری می باشد» در شأن و منزلت ما نازل شده است، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من «منذر» هستم و تو ای علی! - هادی می باشی، پس هدایت گر و نجات دهنده و سعادت بخش تا روز قیامت از ما (اهل بیت رسالت) خواهد بود.

6) - از عبد الرحيم قصیر روایت کرده است که گفت:

روزی از روزها در محضر امام باقر علیه السلام بودم پس فرمود: ای عبد الرّحیم!

عرضه داشتم ،بله فرمود: (درباره) فرمایش خداوند: «همانا تو بیم دهنده هستی و برای هر قومی هدایت گری می باشد» چون که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است من مُنذر هستم و علی (علیه السلام) هادی می باشد، پس امروز هادی کیست؟

من مدّتی ساکت ،ماندم سپس سر خود را بلند کردم و اظهار داشتم فدایت گردم این امر (هدایت) در شما است که یکی پس از دیگری ارث برده اید تا شما رسیده است شما هادی هستی فدایت گردم!

فرمود: ای عبد الرّحیم! درست گفتی به درستی که قرآن (همیشه) زنده است و (هیچ گاه) نمی میرد و آیه (قرآن) هم زنده است و نمی میرد، پس اگر آیه ای در مورد گروه خاصی نازل شده باشد و آن گروه از بین بروند قرآن مرده است؟! (خیر چنین نیست) بلکه آن آیه در نسل های بعدی جاری خواهد بود، همچنان که در نسل های قبل جاری بوده است.

و عبد الرحیم گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که قرآن (همیشه) زنده است و نمی میرد و همچون شب و روز (برای همگان) جاری می باشد همان طوری که خورشید و ماه برای تمام نسل ها جاری می باشد و قرآن نزد آخرین

ص: 211

كَمَا يَجْرِى عَلَى أَوَّلِنَا. (1)

1879 / [7] - عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ﴾ ، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ اَلْهَادِ، وَ کُلُّ إِمَامٍ هَادٍ لِلْقَرْنِ اَلَّذِی هُوَ فِیهِ (2)

1880/ [8] - عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾، فَقَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ: أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ فِی کُلِّ زَمَانٍ إِمَامٌ مِنَّا یَهْدِیهِمْ إِلَی مَا جَاءَ بِهِ نَبِیُّ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَلْهُدَاهُ مِنْ بَعْدِهِ عَلِیٌّ ، ثُمَّ اَلْأَوْصِیَاءُ مِنْ بَعْدِهِ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ، أَمَا وَ اَللَّهِ مَا ذَهَبَتْ مِنَّا وَ لاَ زَالَتْ فِینَا إِلَی اَلسَّاعَهِ، رَسُولُ اَللَّهِ اَلْمُنْذِرُ، وَ بِعَلِیٍّ یَهْتَدِی اَلْمُهْتَدُونَ (3)

1881/ [9] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

قَالَ اَلنَّبِیُّ -صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ-: أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ اَلْهَادِی إِلَی أَمْرِی (4)

ص: 212


1- عنه بحار الأنوار: 408/35 ح 21، والبرهان في تفسير القرآن: 251/4 ح 15، و نور الثقلين: 484/2 ح 26 و 27 . بصائر الدرجات: 31 ح 9 (باب - 13 في أن الأئمة من آل محمّد علیهم السلام) بإسناده عن أبي بصير عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 4/23 ح 6 و نحوه الكافي: 191/1 ح 3، عنه البحار: 279/2 ح 43 و 401/35 ح 13 ، وتأويل الآيات الظاهرة: 236 ( سورة الرعد).
2- عنه بحار الأنوار: 404/35 ح 22 والبرهان في تفسير القرآن: 251/4 ح 16، و نور الثقلين: 484/2 ح 27 بصائر الدرجات: 30 - 6 ( باب - 13 في أن الأئمة من آل محمّد علیهم السلام) بإسناده عن الفضيل قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام، بتفاوت يسير، ونحوه الكافي 191/1 ح 1، والغيبة للنعماني: 110 عنه البحار: 54/23 ح 115
3- عنه بحار الأنوار: 404/35 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن: 251/4 ح 17. إكمال الدين: 667/2 ح 10 باختصار عنه البحار: 190/18 ح 26 و 5/23 ح 9.
4- عنه بحار الأنوار: 404/35 ح 24 ، والبرهان 251/4 ح ،18، و نور الثقلين: 485/2 ح 29. تفسير فرات الكوفي: 206 ح 271 بإسناده عن الحسن بن عبد الله بن البراء بن عيسى التميمي معنعناً عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير ، عنه البحار : 400/35 ح 10.

شخص ما اهل بیت (رسالت) جاری می باشد همچنان که در اولین ما بوده است.

7)- از حنان بن سُدیر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که در مورد فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «همانا تو بیم دهنده هستی و برای هر قومی هدایت گری می باشد» می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است من مُنذر هستم و علی (علیه السلام) هادی می باشد و هر امام هادی برای قرنی است در همان ،زمان برای افراد آن همان زمان

8) از بُرید بن معاویه روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «همانا تو بیم دهنده هستی و برای هر قومی هدایت گری می باشد» فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: من مُنذر (انذار کننده) هستم و در هر زمانی از ما (اهل بیت)، امامی خواهد بود که افراد را بر آن چه که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از طرف خداوند آورده، هدایت می نماید و هدایتگران بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله، امام على علیه السلام و سپس دیگر اوصیا و جانشینان او یکی پس از دیگری می باشند

همانا به خدا سوگند! (امامت) از بین ما بیرون نرفته و تا قیام قیامت در بین ما (اهل بیت رسالت) خواهد بود؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله انذار کننده است و به وسیله امام علی علیه السلام هدایت یافتگان (در ایمان و معرفت و در احکام - اصول و فروع-) هدایت خواهند شد.

9)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: من (از طرف خداوند) مُنذر (انذارکننده) هستم و (علی) به سوی امر من ( که از جانب خداوند می باشد) هادی خواهد بود.

ص: 213

قوله تعالى: ﴿اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَ مَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَ كُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارِ﴾ ﴿8﴾

1882 / [10] - عَنْ حَرِیزٍ رَفَعَهُ إِلَی أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَىٰ وَ مَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَزْدَادُ﴾، قال:

اَلْغَیْضُ: کُلُّ حَمْلٍ دُونَ تِسْعَهِ أَشْهُرٍ، ﴿ وَ مَا تَزْدَادُ﴾ کُلُّ شَیْءٍ یَزْدَادُ عَلَی تِسْعَهِ أَشْهُرٍ، وَ کُلَّمَا رَأَتِ اَلدَّمَ فِی حَمْلِهَا مِنَ اَلْحَیْضِ یَزْدَادُ بِعَدَدِ اَلْأَیَّامِ اَلَّتِی رَأَتْ فِی حَمْلِهَا مِنَ اَلدَّمِ . (1)

1883 / [11] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تعالى: ﴿مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى﴾ یَعْنِی اَلذَّکَرَ وَ اَلْأُنْثَی ﴿ وَ مَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ ﴾

قَالَ: اَلْغَیْضُ مَا کَانَ أَقَلَّ مِنَ اَلْحَمْلِ، ﴿وَ مَا تَزْدَادُ﴾ مَا زَادَ عَلَی اَلْحَمْلِ، فَهُوَ مَکَانٌ مَّا رَأَتْ مِنَ اَلدَّمِ فِی حَمْلِهَا (2)

1884 / [ 12] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، وَ حُمْرَانَ ، وَ زُرَارَهَ ، عَنْهُمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالاَ [قالا] ﴿مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى﴾ أَوْ ذَکَرٍ، ﴿وَ مَا تَغِيضُ الْأرْحَامُ ﴾ اَلَّتِی لاَ تَحْمِلُ ، ﴿وَ مَا تَزْدَادُ﴾ مَنِ أُنْثَی أَوْ ذَکَرٍ (3)

ص: 214


1- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 39 ، و 67/104 ح 4 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 253/4 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 24/2 ح 1304 ، و 15 / 125 ح 17734 بتفاوت يسير. الكافي: 12/6 ح 2 بإسناده عن حريز، عمّن ذكره، عن أحدهما علیهما السلام، عنه وسائل الشيعة: 381/21 ح 27357 ، والبحار: 343/60 ح 29
2- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 40، والبرهان في تفسير القرآن: 254/4 ح 3، و نور الثقلين: 485/2 ح 32، و مستدرك الوسائل: 23/2 ح 1302، و 125/15 ح 17735
3- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 41، والبرهان في تفسير القرآن: 254/4 ح 4 و نور الثقلين: 485/2 ح 33

فرمایش خداوند متعال: خداوند از جنین هایی که هر (انسان یا حیوان) مادّه ای حمل می کند آگاه است و نیز از آن چه که رحم ها کم می کنند (و پیش از موعد مقرّر می زایند) و هم از آن چه که افزون می کنند (و بعد از موقعش می زایند) و هر چیزی نزد او مقدار معیّنی دارد (8)

10)- از حریز به طور مرفوعه روایت کرده ،است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلم درباره فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «خداوند می داند که هر ماده ای چه چیزی را آبستن شده است و رحم ها چه چیزی را در بر گرفته اند و نیز آن چه را که زیاد می کنند» فرمودند: معنای «تَغِيضُ» هر حملی است که کمتر از 9 ماه باشد «وَ مَا تَزْدَادُ»، هر چیزی است که بر 9 ماه افزایش یابد و هرگاه زن خون خالصی در حمل خود ،ببیند به تعداد روزهایی که خون دیده بر مدت حمل او افزایش می یابد.

11)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «آن چه را که هر ماده ای آبستن می شود» فرموده اند: (منظور از حمل، جنس) نر و ماده است «و آن چه را که رحم ها در بر می گیرند» غَیض مدّت زمانی است که کم تر از مدّت حمل (9) ماه) باشد و آن چه را زیادتر کنند» منظور زیادتر از مدّت (معمولی) حمل است پس حمل در موقعیتی می باشد که در زمان آن خون (حيض) دیده نمی شود

12)- از محمّد بن مسلم و حمران و زراره روایت کرده است، که گفته اند:

آن دو امام (باقر و صادق) علیهما السلام فرموده اند: «آن چه را که هر ماده ای آبستن می شود» (منظور از حمل (جنس) ماده و یا نر می باشد «و آن چه را که رحم ها در بر می گیرند» و آن رحم هایی که عقیمند و آن چه را که زیادتر کنند» منظور از زیادتر (جنس) ماده و یا نر می باشد (از هر کدام به تنهایی و یا با دیگری دوقلو سه قلو و ... باشند).

ص: 215

1885 / [13] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَي: ﴿ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَىٰ وَ مَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ ﴾؟

: قَالَ: مَا لَمْ یَکُنْ حَمْلاً ، ﴿وَ مَا تَزْدَادُ ﴾، قَالَ: اَلذَّکَرُ وَ اَلْأُنْثَی جَمِیعاً (1)

1886/ [14]- عَنْ زُرَارَهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى ﴾، قَالَ: اَلذَّکَرُ وَ اَلْأُنْثَی، ﴿وَ مَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ﴾ ، قَالَ مَا کَانَ دُونَ اَلتِّسْعَهِ فَهُوَ غَیْضٌ ، ﴿ وَ مَا تَزْدَادُ﴾، قَالَ: مَا رَأَتِ اَلدَّمَ فِی حَالِ حَمْلِهَا اِزْدَادَ بِهِ عَلَی اَلتِّسْعَهِ اَلْأَشْهُرِ، إِنْ کَانَتْ رَأَتِ اَلدَّمَ خَمْسَهَ أَیَّامٍ أَوْ أَقَلَّ أَوْ أَکْثَرَ زَادَ ذَلِکَ عَلَی اَلتِّسْعَهِ اَلْأَشْهُرِ (2)

قوله تعالى: ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوَءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ, وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ ى مِن وَالٍ ﴾ ﴿11 ﴾

1887 / [15] - عَنْ بُرَیْدٍ اَلْعِجْلِیِّ ، قَالَ:

سَمِعَنِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَنَا أَقْرَأُ: ﴿لَهُ، مُعَقِبَتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِى يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ﴾ ، فَقَالَ: مَهْ، وَ کَیْفَ تَکُونُ اَلْمُعَقِّبَاتُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ؟ إِنَّمَا تَکُونُ اَلْمُعَقِّبَاتُ مِنْ خَلْفِهِ إِنَّمَا أَنْزَلَهَا اَللَّهُ لَهُ رَقِیبٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ خَلْفِهِ. یَحْفَظُونَهُ بِأَمْرِ اَللَّهِ﴾ (3)

ص: 216


1- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 42 والبرهان في تفسير القرآن: 254/4 ح 5، و نور الثقلين: 485/2 ح 34
2- عنه بحار الأنوار: 91/4 ح 43 ، و 67/104 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن: 254/4 ح 6، و نور الثقلين: 485/2 ح 35 ، و مستدرك الوسائل: 23/2 ح 1303، و 125/15 ح 11 ح 17736
3- عنه بحار الأنوار: 54/92 ح 19 والبرهان في تفسير القرآن: 255/4 ح 3، و نور الثقلين: 486/2 ح 37 فيه : عن شريك العجلي. تفسير القمّي: 10/1 مرسلاً و بتفاوت يسير عنه البحار: 179/59 ح 17.

13) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند می داند که هر ماده ای چه چیزی را آبستن شده است و رحم ها چه چیزی را در بر گرفته اند»، سؤال کردم؟

فرمود: آن موقعی است که حملی نبوده باشد «و آن چیزی را که زیاد می کنند» منظور (جنس) ماده و نر - هر دو - می باشد.

14)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند می داند که هر ماده ای چه چیزی را آبستن شده است» فرمود: چه جنس نر و چه مادّه «و رحم ها چه چیزی را در بر گرفته اند» فرمود به آن حملی که کمتر از 9 ماه شود، غیض گفته می شود.

و دربارۀ «و آن چیزی را که زیاد می کنند» فرمود: هر گاه در زمان داشتن ،حمل خون ،ببیند به مقدار (مدّت خون) بر مدّت 9 ماه ،حمل افزوده می گردد پس اگر پنج روز یا کم تر و یا بیش تر خون ،ببیند به همان تعداد روزها بر 9 ماه افزوده می شود.

فرمایش خداوند متعال: برای انسان مأمورانی است که پی در پی از پیش رو و از پشت سرش او را از امر خدا (نسبت به حوادث غیر حتمی) محافظت می کنند (اما) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی دهد مگر آن که آنان خودشان آن چه را در خودشان می باشد تغییر دهند و هنگامی که خدا اراده بدی به قومی (بخاطر کردار و گفتارشان) کند هیچ چیزی مانع از آن نخواهد شد و آنان جز ،خدا سرپرستی نخواهند داشت. (11)

15) - از بُرید عجلی روایت کرده است که گفت:

در حالی که امام صادق علیه السلام می شنید من این آیه «برای او می باشد مأمورهایی از پیش رو و از پشت سر که او از امر خداوند حفظ می کنند» را قرائت کردم فرمود: آرام !باش و چگونه تعقیب کننده و پیگیر در جلوی رویش است؟ همانا تعقیب کننده باید از پشت سرش تعقیب .کند خداوند آیه را چنین نازل نموده است برای خداوند نگهبان هایی از جلو و پیش رویش و تعقیب کنندگانی از پشت سرش خواهند بود.

ص: 217

1888/ [16]- عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللهِ﴾، قَالَ: بِأَمْرِ اَللَّهِ، ثُمَّ قَالَ: مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَ مَعَهُ مَلَکَانِ یَحْفَظَانِهِ فَإِذَا جَاءَ اَلْأَمْرُ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَمْرِ اَللَّهِ (1)

1889 / [17] - عَنْ فُضَیْلِ بْنِ عُثْمَانَ سُکَّرَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: فِی هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿وَلَهُ مُعَقِّبَتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ﴾- الآية - الَ: هُنَّ اَلْمُقَدِّمَاتُ اَلْمُؤَخِّرَاتُ اَلْمُعَقِّبَاتُ اَلْبَاقِیَاتُ اَلصَّالِحَاتُ (2)

1890 / [18] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَاعِدًا فَأُتِیَ بِامْرَأَهٍ قَدْ صَارَ وَجْهُهَا قَفَاهَا، فَوَضَعَ یَدَهُ اَلْیُمْنَی فِی جَبِینِهَا وَ یَدَهُ اَلْیُسْرَی مِنْ خَلْفِ ذَلِکَ، ثُمَّ عَصَرَ وَجْهَهَا عَنِ اَلْیَمِینِ، ثُمَّ قَالَ ﴿إِنَّ اَللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ﴾ فَرَجَعَ وَجْهُهَا فَقَالَ: اِحْذَرِی أَنْ تَفْعَلِینَ کَمَا فَعَلْتِ قَالُوا: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ مَا فَعَلَتْ؟

فَقَالَ: ذَلِکَ مَسْتُورٌ إِلاَّ أَنْ تَتَکَلَّمَ بِهِ، فَسَأَلُوهَا فَقَالَتْ: کَانَتْ لِی ضَرَّهٌ فَقُمْتُ أُصَلِّی فَظَنَنْتُ أَنَّ زَوْجِی مَعَهَا، فَالْتَفَتُّ إِلَیْهَا فَرَأَیْتُهَا قَاعِدَهً وَ لَیْسَ هُوَ مَعَهَا، فَرَجَعَ وَجْهُهَا عَلَی مَا کَانَ (3)

ص: 218


1- عنه بحار الأنوار: 186/59 ح 31 144/93 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 256/4 ح 4. الكافي: 58/2 ح 8 بإسناده عن سعيد بن قيس الهمداني، عن أمير المؤمنين علیه السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة: 203/15 ح 20282 ، والبحار: 105/5 ح 31 ، و 6/41 ح 7، و 154/70 ح 13، شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد 270/20 ج 121 باختصار.
2- عنه بحار الأنوار: 33/86 ، و 144/93 ح 8، والبرهان في تفسير القرآن: 256/4 ح 5، و نور الثقلين: 486/2 ح 38 المناقب لابن شهر آشوب: 197/4 بإسناده عن حمران بن أعين قال : قال لي أبو جعفر علیه السلام عنه البحار 54/92 ح 20.
3- عنه بحار الأنوار: 39/48 15 والبرهان في تفسير القرآن: 257/4 ح 4، و مستدرك الوسائل: 408/5ح 6205.

16) - از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «او را نسبت به امر خداوند حفظ می کنند» فرمود یعنی به سبب امر خداوند سپس افزود: بنده ای نیست مگر آن که دو فرشته همراه او هستند که او را محافظت می نمایند ولی هنگامی که امری (تقدیری) از طرف خداوند برسد آن دو او را به حال خود با تقدیر الهی رها می نمایند.

17) - از فُضیل بن عثمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ «برای او مأمورهایی از پیش روی او می باشند»، فرمود: آن ها مقدّمات (عبادات) هستند که در آخر (عبادات به عنوان) تعقیبات انجام می شوند (1) و آن ها نیز باقیات الصالحات می باشند.

18) - از سلیمان بن عبد الله روایت کرده است که گفت:

در محضر امام کاظم علیه السلام نشسته بودم که زنی را آوردند، در حالتی که صورتش به پشت برگشته بود پس حضرت دست راست خود را روی پیشانی او گذاشت و دست چپ را به پشت سرش نهاد و سپس صورت او را از طرف راست فشار داد بعد از آن فرمود: «به درستی که خدا چیزی را که از برای مردم است دگرگون نمی کند تا وقتی که آن ها (حالات روحی و معنوی) خود را دگرگون سازند» پس صورت زن را به حالت اول برگرداند و فرمود مبادا چنین کاری را دو مرتبه انجام دهی

(افراد حاضر) عرض کردند ای فرزند رسول خدا! مگر چه کرده بود؟

فرمود: آن یک کار سری است اگر خودش خواست می تواند بگوید.

پس از خود زن سؤال کردند و او گفت: من هوویی داشتم پس چون مشغول نماز شدم خیال کردم شوهرم با او است (در نماز) صورتم را برگرداندم تا آن ها را ببینم که چه می کنند؟ ولی دیدم آن زن تنها نشسته و شوهرم آن جا نیست پس صورت من به همان حالت .ماند

ص: 219


1- علامه مجلسی گفته است: شاید اشاره باشد به تسبیحاتی که بعد از نماز گفته می شود و یا آن که هر نوع تسبیح و دعایی که در تعقیب عبادات خوانده می شود بحار الأنوار: ج 3 ص 33

1891 / [19] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ أَبِی کَانَ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ قَضَی قَضَاءً حَتْماً لاَ یُنْعِمُ عَلَی عَبْدِهِ بِنِعْمَهٍ فَسَلَبَهَا إِیَّاهُ قَبْلَ أَنْ یُحْدِثَ اَلْعَبْدُ ذَنْباً یَسْتَوْجِبُ بِذَلِکَ اَلذَّنْبِ سَلْبَ تِلْکَ اَلنِّعْمَهِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿إِنَّ اَللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ﴾ (1)

1892/ [20] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ﴾ (قال علیه السلام) فَصَارَ اَلْأَمْرُ إِلَی اَللَّهِ تَعَالَی (2)

1893 / [21] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ اَلْمَکْفُوفِ (3)، کَتَبَ إِلَیْهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی کِتَابٍ لَهُ. جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا سَیِّدِی عَلِّمْ مَوْلاَکَ مَا لاَ یُقْبَلُ لِقَائِلِهِ دَعْوَهٌ، وَ مَا لاَ یُؤَخَّرُ لِفَاعِلِهِ دَعْوَهٌ، وَ مَا حَدُّ اَلاِسْتِغْفَارِ اَلَّذِی وَعَدَ عَلَیْهِ نُوحٌ وَ اَلاِسْتِغْفَارِ اَلَّذِی لاَ یُعَذَّبُ قَائِلُهُ وَ کَیْفَ یُلْفَظْ بِهِمَا، وَ مَعْنَی قَوْلِهِ: ﴿وَ مَنْ یَتَّقِ اَللّهَ﴾ (4) وَ ﴿مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اَللّهِ﴾ (5) وَ قَوْلِهِ: ﴿فَمَنِ اِتَّبَعَ هُدایَ﴾ (6) وَ ﴿مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی﴾ (7) وَ ﴿ إِنَّ اَللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ﴾ وَ کَیْفَ تُغَیِّرُ اَلْقَوْمُ مَا بِأَنْفُسِهِمْ؟

فَکَتَبَ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ-: کَافَأَکُمُ اَللَّهُ عَنِّی بِتَضْعِیفِ اَلثَّوَابِ وَ اَلْجَزَاءِ اَلْحَسَنِ اَلْجَمِیلِ، وَ عَلَیْکُمْ جَمِیعاً اَلسَّلاَمُ وَ رَحْمَهُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ، اَلاِسْتِغْفَارُ أَلْفٌ، وَ اَلتَّوَکُّلُ مَنْ تَوَکَّلَ عَلَی اَللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ، ﴿وَ مَنْ یَتَّقِ اَللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یَرْزُقْهُ

ص: 220


1- عنه بحار الأنوار: 56/6 ح 4 والبرهان في تفسير القرآن: 257/4 ح 5، و عنه نور الثقلين: 488/2 ح 50
2- عنه بحار الأنوار: 56/6 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن: 257/4 ح 6.
3- هو الأهوازي ، أصله كوفي، روى عن الرضا والجواد والهادي علیهم السلام، و توفي رحمه الله بقم . راجع جامع الرواة: 241/1.
4- سورة الطلاق: 2/65 و 4 و 5.
5- سورة الأنفال 49/8، والطلاق: 3/65
6- سورة البقرة: 38/2 ، و طه: 123/20
7- سورة طه : 124/20

19)- از ابو عمرو مدائنی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود پدرم (علیه السلام) میفرمود: به درستی خداوند اراده حتمی نموده که نعمتی به بنده ای نمی دهد که بخواهد آن را از او سلب کند و پس ،بگیرد مگر آن که آن ،بنده گناهی را مرتکب شود که سبب آن سلب گردد و سپس خداوند آن را دگرگون و سلب می نماید؛ و آن همان فرمایش خداوند است که فرمود: «به درستی که خدا چیزی را که از برای مردم است دگرگون نمی کند تا وقتی که آن ها (حالات روحی و معنوی) خود را دگرگون سازند».

20)- از احمد بن محمّد روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند عزّ و جلّ: «به درستی که خدا چیزی را که از برای مردم است دگرگون نمی کند تا وقتی که آن ها (حالات روحی و معنوی) خود را دگرگون سازند و اگر خدا برای مردمی بدی ،بخواهد هیچ چیزی نمی تواند مانع از آن شود» فرمود: پس تمام امور به خداوند متعال بازگشت می کند.

21) - از حسین بن سعید مکفوف روایت کرده که نامه ای به حضرت علیه السلام نوشت ای سرورم! فدایت !گردم به غلامت چیزی را بیاموز که دعای گوینده آن پذیرفته و مستجاب نمی گردد (مگر به آن) و چیزی را که دعای گوینده آن (سریع مستجاب گردد و) به تأخیر نیفتد و بفرما حدّ و تعریف استغفار و توبه ای که حضرت نوح علیه السلام وعده ،داده چیست؟ و آن استغفاری که صاحب آن (آمرزیده می شود و) عذاب نمی گردد چگونه است؟ و چگونه باید آن ها را مطرح کند؟ و معنا و مقصود این سخنان خداوند: «و کسی که تقوای الهی پیشه کند» و «و کسی که بر خداوند توکّل نماید» و «کسی که از هدايت من تبعيت و پیروی کند» و «و کسی که از یاد و ذکر من روی گرداند و اعراض کند» و «به درستی که خدا چیزی را که برای مردمی است دگرگون نمی کند تا وقتی که مردم (حالات درونی و معنوی) خود را دگرگون کنند» چیست؟ و چگونه مردم آن چه را در خود دارند دگرگون می سازند؟ حضرت - درود و تحیّت خدا بر او باد - (در جواب) نوشت: خداوند شما را از طرف من ثوابی دو چندان عطا نماید و پاداشی نیک و زیبا مرحمت فرماید و سلام و رحمت خداوند بر تمامی شما (شیعیان و دوستان ما) باد! استغفار و توبه هزار بار و خداوند برای کسی که بر او توکّل کند و امور خود را به خدا را گذارد کفایت می نماید؛ «و کسی که تقوای الهی را (در همه امور) رعایت کند خدا برایش راه نجات (از انواع مشکلات) را فراهم سازد

ص: 221

مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ﴾ (1)

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ فَمَن اتَّبَعَ هُدَاىَ﴾ أَیْ مَنْ قَالَ بِالْإِمَامَهِ وَ اِتَّبَعَ أَمْرَهُمْ بِحُسْنِ طَاعَتِهِمْ، وَ أَمَّا اَلتَّغَیُّرُ فَإِنَّهُ لاَ یُسِیءُ إِلَیْهِمْ حَتَّی یَتَوَلَّوُا ذَلِکَ بِأَنْفُسِهِمْ بِخَطَایَاهُمْ، وَ اِرْتِکَابِهِمْ مَا نُهِیَ عَنْهُ وَ کَتَبَ بِخَطِّهِ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَ يُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَيُصِيبُ بِها مَنْ يَشاءُ وَ هُمْ يُجادِلُونَ فِي اللَّهِ وَ هُوَ شَدِيدُ الْمِحالِ ﴾ ﴿13﴾

1894 / [22] - عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ أَنَّ دَاوُدَ قَالَ:

کُنَّا عِنْدَهُ فَارْتَعَدَتِ اَلسَّمَاءُ فَقَالَ هُوَ سُبْحَانَ مَنْ یُسَبِّحُ اَلرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ اَلْمَلائِکَهُ مِنْ خِیفَتِهِ، فَقَالَ لَهُ أَبُو بَصِیرٍ : جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ لِلرَّعْدِ کَلاَماً ؟

فَقَالَ: یَا أَبَا مُحَمَّدٍ سَلْ عَمَّا یَعْنِیکَ وَ دَعْ مَا لاَ یَعْنِیکَ (3)

1895 / [23] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّعْدِ أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُ ؟

قَالَ: إِنَّهُ بِمَنْزِلَهِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ فِی اَلْإِبِلِ فَیَزْجُرُهَا هَایْ هَایْ کَهَیْئَهِ ذَلِکَ.

قُلْتُ: فَمَا اَلْبَرْقُ قَالَ لِی: تِلْکَ مِنْ مَخَارِیقِ اَلْمَلاَئِکَهِ تَضْرِبُ اَلسَّحَابَ [فَتَسُوقُهُ] إِلَی اَلْمَوْضِعِ اَلَّذِی قَضَی اَللَّهُ فِیهِ اَلْمَطَرَ (4)

ص: 222


1- سورة الطلاق: 2/65 - 3
2- عنه بحار الأنوار: 57/6 ح 6، و 281/93 ح 21 قطعة منه ، والبرهان في تفسير القرآن: 257/4 ح 4 قطعة منه، و نور الثقلين: 488/2 ح 402/5 ح 51 قطعة منه، و مستدرك الوسائل 402/5 ح 6186 قطعة منه.
3- عنه بحار الأنوار: 218/1 ح 38 و 379/59 ح 19 و 348/95 ح 4، والبرهان في تفسير :القران 259/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 489/2 ح ،53 ، و مستدرك الوسائل: 187/6 ح 6732.
4- عنه بحار الأنوار 379/59 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن: 260/4 ح 8 من لا يحضره الفقيه 525/1 ح 1496 ، عنه البحار : 379/59 ذيل ح 20 أشار إليه.

و از راهی که گمان نبرد روزیش دهد.

و اما در رابطه با: «کسی که از هدایت من تبعیت و پیروی کند»، مقصود این است که معتقد به امامت ائمه علیهم السلام باشد و به خوبی دستورات ایشان را تبعیت و پیروی کند و اما (آیه) تغییر و دگرگونی پس به راستی که خداوند به بندگانش بدی نمی کند مگر آن که خودشان به وسیله گناه و نافرمانی به خدا پشت کنن و آن چه را که خداوند نهی نموده مخالفت کرده و آن را مرتکب شوند - و حضرت علیه السلام (این جواب را) با دست خط مبارک خود مرقوم نمود -.

فرمایش خداوند متعال و رعد (و برق) تسبیح و حمد او می گوید و فرشتگان از ترس او (تسبیح و حمد او می گویند)! و صاعقه ها را می فرستد تا هر کس را که بخواهد گرفتار آن گرداند (ولی آن ها با مشاهده این ها باز هم) درباره خدا به مجادله مشغول می باشند و او قدرتی بی انتها (و مجازاتی دردناک) دارد! (13)

22) - از یونس بن عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

داود مطرح کرد که در محضر حضرت (امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام) که آسمان رعد و برق ،زد پس حضرت اظهار داشت منزه است کسی که رعد (آسمانی) به ستایش او و فرشتگان از بیم او (همگی) تسبیح می گویند پس ابو بصیر به ایشان عرض کرد فدایت گردم! رعد هم سخن می گوید؟!

حضرت فرمود:: ای ابا !محمّد از چیزی سؤال کن که برایت سودمند باشد و آن چه را که به تو سودی نمی رساند رها کن

23)- از ابو بصیر روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون «رعد» سؤال کردم که چه می گوید؟

فرمود: به درستی که او همانند مردی است که دنبال شتری باشد و بخواهد آن را (سریع) حرکت دهد و براند پس فریاد می زند هی هی که مانند آن است.

عرض کردم: پس «برق» چگونه است؟ فرمود آن از تازیانه های فرشته ها است که ابرها را می زنند و می رانند تا به آن مکانی که خداوند می خواهد ببارد برسند.

ص: 223

قوله تعالى: ﴿وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ﴾ ﴿15﴾

1896 / [24]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ اَلْقَدَّاحِ قَالَ:

سَمِعْتُ زَیْدَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما السلام یَقُولُ یَا مَعْشَرَ مَنْ یُحِبُّنَا لاَ [الا] یَنْصُرُنَا مِنَ اَلنَّاسِ أَحَدٌ، فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ یَسْتَطِیعُوا أَنْ یُحِبُّونَا لَأَحَبُّونَا وَ اَللَّهِ لَأَحِبَّتُنَا أَشَدُّ خِزَانَهٍ مِنَ اَلذَّهَبِ وَ اَلْفِضَّهِ، إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ مَا هُوَ خَالِقٌ ثُمَّ جَعَلَهُمُ أَظِلَّهً، ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿وَ لِلّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً﴾- اَلْآیَهِ-، ثُمَّ أَخَذَ مِیثَاقَنَا وَ مِیثَاقَ شِیعَتِنَا ، فَلاَ یَنْقُصُ مِنْهَا وَاحِدٌ، وَ لاَ یَزْدَادُ فِینَا وَاحِدٌ (1)

قوله تعالى: ﴿أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ ﴿19﴾

1897/ [25]- عَنْ عُقْبَهَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَذِنَ لِی وَ لَیْسَ هُوَ فِی مَجْلِسِهِ، فَخَرَجَ عَلَیْنَا مِنْ جَانِبِ اَلْبَیْتِ مِنْ عِنْدِ نِسَائِهِ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ جِلْبَابٌ، فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْنَا رَحَّبَ بِنَا ثُمَّ جَلَسَ ثُمَّ قَالَ: أَنْتُمْ أُولُوا اَلْأَلْبَابِ فِی کِتَابِ اَللَّهِ قَالَ اَللَّهُ: ﴿إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا اَلْأَلْبابِ﴾ (2)

ص: 224


1- عنة البرهان في تفسير القران: 363/4 ح 4
2- عنه بحار الأنوار: 35/17 ح 74 و البرهان في تفسیر القران: 265/4 ح 5، و نور الثقلين: 493/2 ح 78 المحاسن: 169/1 ح 135 (باب-36 فیما نزل في الشیعة من القرآن) بإسناده عن علیّ بن عقبة بن خالد قال: دخلت أنا و معلّی بن خنیس علی أبي عبدالله علیه السلام بنفصیل، عنه البحار: 93/68 ح 35

فرمایش خداوند متعال و تمام کسانی که در آسمان ها و زمین هستند - از روی اطاعت یا اکراه - و همچنین سایه هایشان هر صبح و عصر برای خدا سجده می کنند (15)

24) - از عبد الله بن میمون قداح روایت کرده است، که گفت:

از زید بن علی شنیدم که می فرمود ای جمعیتی که دوست دار ما (اهل بیت) هستید آیا هیچ یک از مردم ما را حمایت و یاری نمی کند؟ به درستی که مردم اگر می توانستند دوست دار ما ،باشند می شدند به خدا سوگند ارزش دوست داران ما از ارزش گنج های طلا و نقره والاتر می باشد.

به درستی که خداوند آن چه را که اراده ،نموده، آفریده است و سپس آن ها را در سایه بانی (در کنار عرش) قرارشان داد (که همان عالم ذرّ باشد).

سپس این آيه: «و کسانی در آسمان ها و زمین هستند از روی اجبار یا اختیار برای خدا سجده می کنند» - تا آخر - را تلاوت نمود بعد از آن (خداوند) عهد و ميثاق ما و شیعیان ما را گرفت پس از آن ها (یی که عهد و میثاق گرفته شده) حتّی یک نفر هم کاسته نخواهد شد و افزایش هم نخواهند یافت

فرمایش خداوند متعال: پس آیا کسی که می داند آن چه که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است همانند کسی است که نابینا باشد؟ تنها صاحبان اندیشه و ،شعور متذکّر می شوند (19)

25) - از عُقْبَة بن خالد روایت کرده است که گفت:

(خواستم) به محضر مبارک امام صادق علیه السلام شرفیاب شوم، حضرت اجازه داد ولی خودشان در مجلس حضور نداشتند پس از گوشه ای از خانه از نزد خانواده اش بیرون آمد و وارد مجلس شد و عبایی روی شانه هایش نبود، موقعی که ما را دید فرمود: من ملاقات با شما را دوست دارم سپس نشست و فرمود: شما صاحبان عقل و درایت هستید که خداوند در کتاب خود شما را ذکر کرده و فرموده است: «همانا صاحبان عقل و اندیشه، متذکّر می شوند».

ص: 225

1898 / [26] - عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

تفكّر ساعة خير من عبادة سنة، قال الله: ﴿إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الْأَلْبَب﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بهِ أَن يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخَافُونَ سُوَءَ الْحِسَابِ﴾ ﴿21﴾

1899/ [27]- عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ يقول:

اَلرَّحِمَ مُعَلَّقَهٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ: اَللَّهُمَّ! صِلْ مَنْ وَصَلَنِی، وَ اِقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِی ، وَ هِیَ رَحِمُ آلِ مُحَمَّدٍ وَ رَحِمُ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ﴾ (2)

1900 / [28] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: بِرُّ اَلْوَالِدَیْنِ وَ صِلَهُ اَلرَّحِمِ یُهَوِّنُ اَلْحِسَابَ. ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بهِى أن يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخَافُونَ سُوَءَ الْحِسَابِ ﴾ (3)

ص: 226


1- عنه بحار الأنوار: 327/71 ح 22 والبرهان في تفسير القران: 265/4 ح 6، و نور الثقلين: 493/2 ح 79، و مستدرك الوسائل: 183/11 ح 12689.
2- عنه بحار الأنوار: 265/23 ح 10 و 268 ح ،13 و 98/74 ح 37، والبرهان في تفسير القرآن: 26/4 ح10 ، و نور الثقلين: 495/2 ح ،87 ، و مستدرك الوسائل: 235/15 ح 18102 الكافي: 151/2 ح 7 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة: 534/21 ح 27790، والبحار: 115/74 ح 75 مستدرك الوسائل: 383/12 ح 14353 نقلاً عن كتاب جعفر بن محمّد بن شُريح الحضرمي ، عن حُميد بن شُعيب، عن جابر بن يزيد، عن أبي جعفر علیه السلام، و 235/15 ح 18102 عن العلاء بن الفضيل، عن أبي عبد الله علیه السلام و 247 ح 18134 عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي جعفر علیه السلام.
3- عنه بحار الأنوار: 98/74 ح 38، والبرهان في تفسير القرآن: 268/4 تفسير القرآن: 268/4 ح 11، و نور الثقلين 495/2 ح 88 و مستدرك الوسائل : 236/15 ح 18103 مشكاة الأنوار: 165 (الفصل الخامس عشر في صلة الرحم)، عنه البحار : 127/74 ، و مستدرك الوسائل: 177/15ح ،17922 ، الدعوات للراوندي: 126 ذيل ح 313، عنه البحار: 85/77 ضمن ح 97

26) - از ابو العباس روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: یک ساعت فکر و اندیشه بهتر از یک سال عبادت (بدون اندیشه و محتوا) است همچنان که خداوند فرموده: «همانا صاحبان عقل و اندیشه متذکّر می شوند».

فرمایش خداوند متعال: و آن افرادی که پیوندهایی را که خداوند دستور به برقراری آن ها داده است برقرار می دارند و از پروردگارشان می ترسند و از بدی حساب (روز قیامت( بیم دارند (نیز یاد آور می شوند) (21)

27)- از علاء بن فُضیل روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که (روز قیامت) رحم به عرش آویخته خواهد شده و می گوید خداوندا! بپیوند با هر کسی که با من پیوند کرده و جدا باش از هر کسی که از من جدا گشته است.

و این رحِم آل محمّد علیهم السلام و رحم هر مؤمنی خواهد بود؛ و او همان فرمایش خداوند متعال است: «و کسانی که آن چه را خداوند فرمان به رسیدگیش داده صله و رسیدگی کنند».

28) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است:

احسان و نیکی به پدر و مادر و صله رحم به خویشاوندان بررسی حساب روز قیامت را آسان می نماید

سپس حضرت این آیه را: «و کسانی که آن چه را خداوند فرمان داده صله و رسیدگی کنند و از پروردگارشان خوف و وحشت دارند و از سختی حساب و بررسی اعمال می ترسند» قرائت .نمود

ص: 227

1901 / [29] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ ، قَالَ:

سَمِعْتُ اَلْعَبْدَ اَلصَّالِحَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ الله بين أن يُوصَلَ﴾ قَالَ هِیَ رَحِمُ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ مُعَلَّقَهٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ اَللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِی وَ اِقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِی وَ هِیَ تَجْرِی فِی کُلِّ رَحِمٍ. (1)

1902 [30] - عَنْ عُمَرَ بْنِ مَرْیَمَ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بهِ ى أَن يُوصَلَ﴾؟

قَالَ: مِنْ ذَلِکَ صِلَهُ اَلرَّحِمِ، وَ غَایَهُ تَأْوِیلِهَا صِلَتُکَ إِیَّانَا (2)

1903/ [31]- عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ اَلْجَمَّالِ قَالَ

وَقَعَ بَیْنَ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ وَ بَیْنَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَلاَمٌ حَتَّی اِرْتَفَعَتْ أَصْوَاتُهُمَا وَ اِجْتَمَعَ اَلنَّاسُ ثُمَّ اِفْتَرَقَا تِلْکَ اَلْعَشِیَّهَ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ غَدَوْتُ فِی حَاجَهٍ لِی فَإِذَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام عَلَی بَابِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحَسَنِ ، وَ هُوَ یَقُولُ: قُولِی یَا جَارِیَهُ لِأَبِی مُحَمَّدٍ هَذَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ بِالْبَابِ فَخَرَجَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ اَلْحَسَنِ وَ هُوَ یَقُولُ: یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ مَا بَکَّرَ بِکَ؟

قَالَ: إِنِّی مَرَرْتُ اَلْبَارِحَهَ بِآیَهٍ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ فَأَقْلَقَنِی.

قَالَ: وَ مَا هِیَ؟

قَالَ: قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿اَلَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اَللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ اَلْحِسابِ﴾

ص: 228


1- عنه بحار الأنوار: 98/74 ح 39 ، والبرهان في تفسير القرآن: 268/4 ،39 ح 12، ونور الثقلين: 495/2 ح 89، و مستدرك الوسائل: 236/15 ح 3 تفسير القمّي: 363/1 ، عنه البحار: 265/23 ح 9 و 89/74 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 268/23 ح 14 و 98/74 ح 40 ، والبرهان في تفسير القرآن: 268/4 ح 13، و مستدرك الوسائل: 236/15 ح 18105

29)- از محمّد بن فُضیل روایت کرده است که گفت:

از امام کاظم علیه السلام شنیدم که می فرمود: «و کسانی که آن چه را خداوند فرمان داده صله و رسیدگی کنند» این رحِم آل محمّد علیهم السلام است که (روز قیامت) به عرش آویخته می شود می گوید خداوندا! بپیوند با هر کسی که با من پیوند کرده و جدا باش از هر کسی که از من جدا گشته است و این وضعیت برای هر رحِم (مؤمنی) جاری خواهد بود.

30) - از عمر بن مریم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که آن چه را خداوند فرمان به رسیدگیش داده صله و رسیدگی کنند» سؤال کردم؟

فرمود: از آن ،موارد، صله رحم و رسیدگی به خویشاوندان است و نهایت و مهم ترین ،آن صله و ارتباط تو با ما (اهل بیت رسالت) می باشد.

31)- از صفوان بن مهران جمال روایت کرده است که گفت:

بین امام صادق علیه السلام و عبد الله بن الحسن، مختصر اختلاف و گفت و گویی پیش آمد تا آن که به سر و صدا و جنجال کشیده شد و مردم اطراف ایشان جمع شدند و هنگام شب با همین وضعیت از هم جدا شدند و من بامدادان برای کاری از منزل بیرون شدم که ناگاه دیدم امام صادق علیه السلام جلوی درب خانه عبد الله بن الحسن می باشد و می فرماید: ای کنیزک! به ابو محمّد (عبد الله) بگو من بر درب منزل هستم.

پس او بیرون آمد و گفت ای ابا عبد الله برای چه در این بامداد بیرون آمده ای؟ در پاسخ فرمود: من دیشب آیه ای را از قرآن خدای عزّوجلّ خواندم که مرا پریشان کرد (عبد الله) گفت و آن آیه چه بود؟

فرمود فرمایش خدای عزّ و جلّ: «آن کسانی که بپیوندند با آن چه را که خداوند فرمان داده که پیوست شود و از پروردگار خود بترسند و از حساب سخت ترس داشته باشند».

ص: 229

قالَ: فَاعْتَنَقَا وَ بَکَیَا جَمِیعاً ثُمَّ قَالَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ اَلْحَسَنِ : صَدَقْتَ وَ اَللَّهِ یَا بَا عَبْدِ اَللَّهِ کَأَنِّی لَمْ أَقْرَأْ هَذِهِ اَلْآیَهَ قَطُّ کَأَنِّی لَمْ یَمُرَّ بِی هَذِهِ اَلْآیَهُ قَطُّ [کَتَبَ إِلَیْنَا] (1)

1904 / [32] - اَلْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ:

حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ سَالِمَهَ مَوْلاَهِ أُمِّ وَلَدٍ- کَانَتْ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام- قَالَتْ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ حَضَرَتْهُ اَلْوَفَاهُ فَأُغْمِیَ عَلَیْهِ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ: أَعْطُوا اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ- وَ هُوَ اَلْأَفْطَسُ - سَبْعِینَ دِینَاراً، قُلْتُ: أَ تُعْطِی رَجُلاً حَمَلَ عَلَیْکَ بِالشَّفْرَهِ؟

قَالَ: وَیْحَکَ أَ مَا تَقْرَءِینَ اَلْقُرْآنَ قُلْتُ: بَلَی قَالَ: أَ مَا سَمِعْتِ قَوْلَ اَللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوَءَ الْحِسَابِ﴾؟ (2)

1905 / [33] - قال : و قال ﴿يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِىَ أَن يُوصَلَ ﴾ ، قَالَ: هُوَ [صِلَة] اَلْإِمَامِ (3)

ص: 230


1- عنه بحار الأنوار: 98/74 ح 41، والبرهان في تفسير القرآن: 268/4 ح 14، و مستدرك الوسائل: 254/15 ح 18154. الكافي : 155/2 ح 23 بإسناده عن صفوان الجمّال بتفاوت يسير عنه البحار: 298/47 و 24، و 126/74 ح 90 ، كنز الفوائد للكراجكي: 98/1 (فصل آخر في ذكر الإخوة و الإخوان)، عنه البحار 99/74 ذيل ح 41 أشار إليه، و مستدرك الوسائل: 254/15 ذيل ح 18154 كذا أشار إليه.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 268/4 ح 15 فيه هكذا و كتب إلينا الفضل بن شاذان ....، و نحوه مستدرك الوسائل: 137/14 ح 16311. الكافي: 55/7 ح 10 بإسناده عن إبراهيم بن عبد الحميد جميعاً، عن سالمة مولاة أبي عبد الله علیه السلام، قالت كنت عند أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل من لا يحضره الفقيه: 231/4 ح 5551 ، تهذيب الأحكام 246/9 ح 47 عنهم وسائل الشيعة: 417/19 ح 24871، الغيبة للطوسي: 196 (أخبار المعمّرين من العرب والعجم) بإسناده عن هشام بن أحمر، عن سالمة مولاة أبي ، عبد الله علیه السلام عنه البحار: 182/46 ح 47 ، و 2/47 ح 7 و 276 ح 17، و 96/74 ح 29 ، و مستدرك الوسائل : 138/14 ح 16313، و 251/15 ح 18144.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 269/4 ذيل ح 15 يحتمل أن تكون قطعة من الحديث الآتي.

گفت سپس یک دیگر را در آغوش گرفته و گریستند و عبد الله اظهار داشت: به خداوند سوگند راست می فرمایی گویا من این آیه از قرآن را هرگز نخوانده ام.

32) - فضل بن شاذان از ابو عبد الله از ابراهیم بن عبد الحمید روایت کرده است که گفت:

سالمه - أم ولد ، کنیز امام صادق علیه السلام گفته است: هنگام وفات آن حضرت نزد وی بودم که حضرت از هوش رفت پس موقعی که به هوش آمد فرمود به حسن بن علی ،اَفطس هفتاد دینار بدهید من گفتم به مردی دینار می دهی که با شَفْره (شمشیر خنجر و یا کارد) به شما حمله کرد؟!

فرمود: وای بر تو مگر قرآن نمی خوانی؟

گفت:م چرا فرمود مگر نشنیده ای فرمایش خداوند تبارک و تعالی را (که می فرماید): «و آن کسانی که بپیوندند با آن چه را که خداوند فرمان داده که پیوست شود و از پروردگار خود بترسند و از حساب سخت ترس داشته باشند»؟

33) - (راوی) گوید: و حضرت درباره «و کسانی که آن چه را که خداوند فرمان به وصلش ،داده صله و رسیدگی کنند» فرمود: منظور صله و ارتباط با امام (بر حقّ) است.

ص: 231

1906 / [34] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُوسَی، قَالَ رَوَی أَصْحَابُنَا، أنّه قال:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ الَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِه ِى أن يُوصَل﴾؟

قَالَ: هُوَ صِلَهُ اَلْإِمَامِ فِی کُلِّ سَنَهٍ بِمَا قَلَّ أَوْ کَثُرَ، ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ مَا أُرِیدُ بِذَلِکَ إِلاَّ تَزْکِیَتَکُمْ (1)

1907 / [35] - عَنْ سَمَاعَهَ ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿الَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ يَ أَن يُوصَلَ ﴾؟

فَقَالَ: هُوَ مَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ فِی اَلْمَالِ غَیْرَ اَلزَّکَاهِ، وَ مَنْ أَدَّی مَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فَقَدْ قَضَی مَا عَلَیْهِ . (2)

1908 / [36] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ مِنْ أَمْوَالِ اَلْأَغْنِیَاءِ فَرِیضَهً لاَ یُحْمَدُونَ بِأَدَائِهَا وَ هِیَ اَلزَّکَاهُ، بِهَا حَقَنُوا دِمَاءَهُمْ، وَ بِهَا سُمُّوا مُسْلِمِینَ، وَ لَکِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ فِی اَلْأَمْوَالِ حُقُوقاً غَیْرَ اَلزَّکَاهِ، وَ مِمَّا فَرَضَ اَللَّهُ فِی اَلْمَالِ غَیْرَ اَلزَّکَاهِ قَوْلُهُ: ﴿اَلَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اَللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ﴾ وَ مَنْ أَدَّی مَا فَرَضَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فَقَدْ قَضَی مَا عَلَیْهِ وَ أَدَّی شُکْرَ مَا أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ مِنْ مَالِهِ، إِذَا هُوَ حَمِدَهُ عَلَی مَا أَنْعَمَ عَلَیْهِ، بِمَا فَضَّلَهُ بِهِ مِنَ اَلسَّعَهِ عَلَی غَیْرِهِ، وَ لِمَا وَفَّقَهُ لِأَدَاءِ مَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ وَ أَعَانَهُ عَلَیْهِ (3)

ص: 232


1- عنه بحار الأنوار: 216/96 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن: 269/4 ح 16، و نور الثقلين: 495/2 ح 90
2- عنه بحار الأنوار: 10/96 ح 7، ووسائل الشيعة 52/9 ح 11052، والبرهان في تفسير القرآن: 269/4 ح 17 . يحتمل أن يكون هذا الحديث، تلخيص الحديث الآتي.
3- عنه بحار الأنوار: 10/96 ح ، والبرهان في تفسير القرآن: 269/4 ح 18، و مستدرك الوسائل: 97 7497 قطعة منه. الكافي: 498/3 ضمن ح 8 بإسناده عن سماعة بن مهران عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 46/9 ح 11487

34) - از حسن بن موسی به نقل از اصحاب ما روایت کرده است که گفت از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که آن چه را که خداوند فرمان به وصلش داده صله و رسیدگی کنند» سؤال کردند؟

فرمود ،آن صله و کمک به امام (بر حقّ) است در هر سال خواه اندک باشد و خواه زیاد و سپس حضرت فرمود و به وسیله این (برنامه چیزی) اراده نشده مگر آن که شما (نسبت به اموال و نفوس خود) تزکیه شوید.

35) - از سُماعه روایت کرده است که گفت از حضرت (امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام) در مورد فرمایش خداوند: «و کسانی که آن چه را که خداوند فرمان به وصلش ،داده صله و رسیدگی کنند» سؤال کردم؟

فرمود: این حقوقی است غیر از زکات که خداوند آن را در اموال واجب نموده است و اگر کسی آن چه را که خداوند بر او واجب گردانیده بپردازد پس آن تکلیفی را که بر عهده اش بوده ادا کرده است.

36) - از شماعه روایت کرده است که گفت:

حضرت (امام صادق علیه السلام و یا امام کاظم علیه السلام) فرمود: به درستی که خداوند حقوقی را برای فقیران در اموال ثروتمندان قرار داده که با پرداخت آن شکر و سپاس به جا نمی آورند و آن (حقوق عبارت از) زکات است که (به وسیله پرداخت آن) خون و جانشان محفوظ می ماند و به وسیله آن مسلمان نامیده می شوند ولی خداوند غیر از زکات حقوق دیگری را هم در اموال واجب نموده و از آن موارد این فرمایش خداوند متعال: «و کسانی که آن چه را که خداوند فرمان به وصلش ،داده صله و رسیدگی کنند» می باشد.

و اگر کسی آن چه را که خداوند بر او واجب نموده بپردازد پس آن تکلیفی را که بر عهده اش بوده ادا کرده است و چنان چه خداوند را برای نعمت هایی که به او عطا کرده حمد و سپاس ،گوید در نتیجه شکر نعمت خداوند را نسبت به اموالش ادا نموده است و به خاطر فضلی که خداوند در اموالش برای دیگری قرار داده سپاس او را به جا آورده است و نیز به خاطر توفیقی که بر ادای حقوق الهی نصیبش گشته است تا دیگران در آسایش باشند و در نتیجه خداوند او را بر این کار کمک خواهد نمود.

ص: 233

1909 / [37] - عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی ﴿سُوءَ اَلْحِسابِ﴾ لاَ یَقْبَلُ حَسَنَاتِهِمْ وَ یُؤْخَذُونَ بِسَیِّئَاتِهِمْ (1)

1910/ [38] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ يَخَافُونَ سُوَءَ الْحِسَابِ﴾، قال:

تُحْسَبُ عَلَیْهِمُ اَلسَّیِّئَاتُ، وَ لاَ تُحْسَبُ لَهُمْ اَلْحَسَنَاتُ، وَ هُوَ اَلاِسْتِقْصَاءُ (2)

1911 / [39] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ يَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ﴾ قَالَ اَلاِسْتِقْصَاءُ وَ اَلْمُدَاقَّهُ، وَ قَالَ: تُحْسَبُ عَلَیْهِمُ اَلسَّیِّئَاتُ وَ لاَ تُحْسَبُ لَهُمْ اَلْحَسَنَاتِ (3)

1912 / [40] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ لِرَجُلٍ: یَا فُلاَنُ، مَا لَکَ وَ لِأَخِیکَ؟

قَالَ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، کَانَ لِی عَلَیْهِ شَیْءٌ فَاسْتَقْصَیْتُ فِی حَقِّی، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ یَخافُونَ سُوءَ اَلْحِسابِ أَ تَرَاهُمْ خَافُوا أَنْ یَجُورَ عَلَیْهِمْ أَوْ یَظْلِمَهُمْ؟ لاَ، وَ لَکِنَّهُمْ خَافُوا اَلاِسْتِقْصَاءَ وَ اَلْمُدَاقَّهَ﴾ (4)

ص: 234


1- عنه بحار الأنوار: 266/7 ح 25 ، والبرهان في تفسير القرآن: 269/4 ح 19، و نور الثقلين: 496/2 95 ح 95
2- عنه بحار الأنوار: 266/7 ح 26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 269/4 ح 20، و نور الثقلين: 496/2 ح 96
3- عنه بحار الأنوار: 266/7 ح 27، و وسائل الشيعة: 350/18 ح 23824، والبرهان في تفسير :القرآن: 269/4 ح 21 ، و نور الثقلين: 496/2 ح 97
4- عنه بحار الأنوار: 266/7 ح 28 و 336/7، ووسائل الشيعة: 349/18 ذيل ح أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 270/4 ح 22 ، و مستدرك الوسائل: 406/13 ح 15739 تفسير القمّي: 363/1 ، عنه البحار: 149/103 ح 2 ، و مستدرك الوسائل : 406/13 ح 15740، معاني الأخبار: 246 ح 1 عنه وسائل الشيعة: 349/18 ح 23823، والبحار: 272/75 ح 1، تحف العقول: 372، مشكاة الأنوار: 187 (الفصل الأول فى اتخاذ الإخوان)، عنه مستدرك الوسائل: 405/13 ح 15737 ، البحار: 336/70 عن عليّ بن إبراهيم والكليني والصدوق والعيّاشي.

37) - از ابو اسحاق روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت امام کاظم علیه السلام شنیدم که درباره: «بدی (و سختی) محاسبه (اعمال)» می فرمود حسنات و کارهای نیک آن ها پذیرفته نمی شود و به وسیله سيّئات و لغزش هایشان مؤاخذه می شوند.

38)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «از بدی (و سختی) محاسبه (اعمال) می هراسند» فرمود سيّئات و لغزش های آن ها محاسبه و بررسی می شود ولی حسنات و کارهای نیک آنان به حساب نمی آید؛ و این همان حسابرسي بدون ملاحظه و بدون محبّت می باشد.

39)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «از بدی (و سختی) محاسبه (اعمال) می هراسند» فرمود مقصود دقّت در حساب رسی است.

و (نیز) فرمود: سيّئات و لغزش های آن ها محاسبه و بررسی می شود ولی حسنات و کارهای نیک آنان به حساب نمی آید

40)- از حمّاد بن عثمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام از مردی پرسید ای فلانی بین تو و برادر (دینی) تو چه ماجرایی پیش آمده است؟ عرض کرد فدایت گردم چیزی را از او طلب داشتم پس تمامی آن را از او گرفتم

امام صادق علیه السلام به او فرمود به من بگو که در مورد فرمایش خدای عزّوجلّ: «و از بدی (و سختی) محاسبه (اعمال) می هراسند» آیا به گمان تو ترس آن ها از این است که به آنان ستم می شود و یا بر خلاف عدالت با آنان رفتار می گردد؟ نه به خداوند سوگند! (چنین گمانی ندارند) بلکه ایشان می ترسند که در بررسی حسابشان خرده گیری و نهایت دقّت و موشکافی انجام شود.

ص: 235

1913 / [41] - قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی :- وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ- أَنَّ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ لِرَجُلٍ شَکَاهُ بَعْضَ إِخْوَانِهِ: مَا لِأَخِیکَ فُلاَنٍ یَشْکُوکَ.

فَقَالَ: أَ یَشْکُونِی أَنِ اِسْتَقْصَیْتُ حَقِّی!

قَالَ: فَجَلَسَ مُغْضَباً ثُمَّ قَالَ: کَأَنَّکَ إِذَا اِسْتَقْصَیْتَ لَمْ تُسِئْ؟ أَ رَأَیْتَ مَا حَکَی اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿ وَ يَخَافُونَ سُوَءَ الْحِسَابِ﴾، أَ خَافُوا أَنْ یَجُورَ عَلَیْهِمُ اَللَّهُ لاَ وَ اَللَّهِ مَا خَافُوا إِلاَّ اَلاِسْتِقْصَاءَ فَسَمَّاهُ اَللَّهُ سُوءَ اَلْحِسَابِ فَمَنِ اِسْتَقْصَی فَقَدْ أَسَاءَ (1)

1914 / [42] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ صِلَهَ اَلرَّحِمِ تُزَکِّی اَلْأَعْمَالَ وَ تَنْمِی اَلْأَمْوَالَ وَ تُیَسِّرُ اَلْحِسَابَ، وَ تَدْفَعُ اَلْبَلْوَی وَ تَزِیدُ فِی اَلْأَعْمَارِ (2)

ص: 236


1- عنه بحار الأنوار: 266/7 ح 29 والبرهان في تفسير القرآن: 270/4 ح 23، و مستدرك الوسائل : 406/13 ذيل ح 15739. تحف العقول: 372، مستطرفات السرائر : 571 بإسناده عن هشام بن محمود قال دخل رجل على أبي : عبد الله علیه السلام فقال له : ... ، عنه البحار: 152/103 ح 19 و 336/70 عن عليّ بن إبراهيم والكليني والصدوق والعياشي عن الصادق علیه السلام
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 270/4 ح 24. الزهد : 82 92 (باب - 5 في برّ الوالدين والقرابة) بإسناده عن عثمان، عمّن ذكره، عن أبي عبد الله، عنه البحار: 74 100/74 ح 49 و مستدرك الوسائل: 238/15 ح 1811، الكافي: 150/2 ح 4 بإسناده عن أبي حمزة قال: قال أبو جعفر علیه السلام، و 157 ح 33 عن حسين بن عثمان، عمّن ذكره عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير فيهما، عنهما وسائل الشيعة: 534/21 ح 27787 ، والبحار: 111/74 ح 71 ، و 132 ح 100، تحف العقول: 299 مجموعة ورّام: 197/2، مشكاة الأنوار: 165 (الفصل الخامس عشر في صلة الرحم) عن الباقر علیه السلام، عنه مستدرك الوسائل: 237/15 ح 18109

41) - از محمّد بن عیسی و با همان سند ،قبل روایت کرده است، که گفت: امام صادق علیه السلام به مردی که یکی از دوستانش نسبت به او شکایت کرده بود، فرمود: با برادرت فلانی چه چیزی پیش آمده که از تو شکایت دارد؟

گفت: آیا از من به خاطر این که همۀ حقی را که از او طلب داشتم دریافت کردم گلایه و شکایت دارد؟

پس حضرت با حالت غضب نشست و فرمود: گویا تو با گرفتن حق خود از او بدی نسبت به او نکرده ای؟!

آیا می دانی در مورد آن چه که خدای تبارک و تعالی بیان نموده: «و از بدی (و سختی) محاسبه (اعمال) می هراسند» آیا می ترسند که خداوند جلیل بر آن ها ستم کند؟ نه به خدا سوگند از آن نمی ترسند بلکه می ترسند که خدا بر آن ها خرده بگیرد و خداوند آن را بدی حساب نامیده است آری هر که (به برادرش) خرده گیری کند به او بدی کرده است.

42)- از حسین بن ،عثمان به نقل از کسی که نامش را یاد آورش شده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: صله رحم و رسیدگی به خویشاوندان، اعمال را تزکیه می نماید به اموال برکت و رشد می دهد حساب رسی (قیامت) را آسان می گرداند بلا و گرفتاری ها را بر طرف می کند و عمر انسان را طولانی می کند

ص: 237

قوله تعالى: ﴿سَلَامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ﴾ ﴿24﴾

1915 / [43] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی وَلاَّدٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّ رَجُلاً مِنْ أَصْحَابِنَا وَرِعاً مُسْلِماً کَثِیرَ اَلصَّلاَهِ، قَدِ اُبْتُلِیَ بِحُبِّ اَللَّهْوِ، وَ هُوَ یَسْمَعُ اَلْغِنَاءَ؟ فَقَالَ: «أَ یَمْنَعُهُ ذَلِکَ مِنَ اَلصَّلاَهِ لِوَقْتِهَا، أَوْ مِنْ صَوْمٍ، أَوْ مِنْ عِیَادَهِ مَرِیضٍ، أَوْ حُضُورِ جِنَازَهٍ، أَوْ زِیَارَهِ أَخٍ؟

قَالَ: قُلْتُ: لاَ، لَیْسَ یَمْنَعُهُ ذَلِکَ مِنْ شَیْءٍ مِنَ اَلْخَیْرِ وَ اَلْبِرِّ.

قَالَ: فَقَالَ: هَذَا مِنْ خُطُوَاتِ اَلشَّیْطَانِ ، مَغْفُورٌ لَهُ ذَلِکَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ طَائِفَهً مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ عَابُوا وُلْدَ آدَمَ فِی اَللَّذَّاتِ وَ اَلشَّهَوَاتِ، أَعْنِی لَکُمُ اَلْحَلاَلَ لَیْسَ اَلْحَرَامَ قَالَ فَأَنِفَ اَللَّهُ لِلْمُؤْمِنِینَ مِنْ وُلْدِ آدَمَ مِنْ تَعْیِیرِ اَلْمَلاَئِکَهِ لَهُمْ قَالَ فَأَلْقَی اَللَّهُ فِی هَمِّ أُولَئِکَ اَلْمَلاَئِکَهِ اَللَّذَّاتِ وَ اَلشَّهَوَاتِ، کَیْلاَ یَعِیبُوا اَلْمُؤْمِنِینَ قَالَ فَلَمَّا جَرَی ذَلِکَ فِی هَمِّهِمْ، عَجُّوا إِلَی اَللَّهِ مِنْ ذَلِکَ، فَقَالُوا: رَبَّنَا عَفْوَکَ عَفْوَکَ، رُدَّنَا إِلَی مَا خَلَقْتَنَا لَهُ وَ اِخْتَرْتَنَا عَلَیْهِ، فَإِنَّا نَخَافُ أَنْ نَصِیرَ فِی أَمْرٍ مَرِیجٍ.

قالَ - فَنَزَعَ اَللَّهُ ذَلِکَ مِنْ هَمِّهِمْ قَالَ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ ، وَ صَارَ أَهْلُ اَلْجَنَّهِ فِی اَلْجَنَّهِ ، اِسْتَأْذَنَ أُولَئِکَ اَلْمَلاَئِکَهُ عَلَی أَهْلِ اَلْجَنَّهِ ، فَیُؤْذَنُ لَهُمْ، فَیَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ فَیُسَلِّمُونَ عَلَیْهِمْ، وَ یَقُولُونَ لَهُمْ: ﴿سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ﴾ فِی اَلدُّنْیَا عَنِ اَللَّذَّاتِ وَ اَلشَّهَوَاتِ اَلْحَلاَلِ. (1)

1916 / [44] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْهَیْثَمِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿سَلَم عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ ﴾ عَلَی اَلْفَقْرِ فِی اَلدُّنْیَا ، ﴿ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴾ ، قَالَ: یَعْنِی اَلشُّهَدَاءَ (2)

ص: 238


1- عنه بحار الأنوار: 325/59 ح 10، و 110/68 ح 23، والبرهان في تفسير القرآن: 273/4 ح 8، و نور الثقلين: 500/2 ح 113
2- عنه بحار الأنوار: 142/8 ح 60 والبرهان في تفسير القرآن: 273/4 ح 9.

فرمایش خداوند متعال: «و به آنان می گویند:) سلام بر شما باد بخاطر صبر و استقامتی که داشتید که سرانجام آن سرا (ی جاویدان) چه نیکوست (24)

43)- از حسن بن محبوب، به نقل از ابو وَلّاد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم فدایت گردم! به راستی مردی است از اصحاب ما که پارسا و مسلمان است و بسیار نماز می خواند ولی گرفتار لَهو و لَعِب شده و به سرود و آهنگ های موسیقی گوش می دهد فرمود آیا این کاری که مرتکب می،شود او را از نماز در وقت و از روزه و از دیدار بیمار و از حضور در تشییع جنازه و دیدنی کردن با برادر (دینی و خویشاوند) باز می دارد؟

گفت:م نه او را از کار خیر و نیک باز نمی دارد فرمود: این کار از وسوسه های شیطان است و اگر خداوند بخواهد برایش آمرزیده می شود.

سپس فرمود: گروهی از فرشته ها بر بنی آدم در لذّت بردن و شهوت رانی او - یعنی از راه حلال نه از راه حرام - عیب گرفتند و سرزنش می کردند پس خداوند این سرزنش فرشته ها را درباره مؤمنین از بنی آدم نپسندید

فرمود: خداوند در خاطر و اندیشه آن فرشته ها لذت و شهوت ایجاد نمود تا بر مؤمن عیب نگیرند و چون آن را احساس کردند از آن حالت به درگاه خدا نالیدند و اظهار :داشتند پروردگارا! ما را عفو نما و ببخش و به همان آفرینش خودمان بازگردان که برای ما اختیار کرده بودی؛ زیرا می ترسیم در کاری ناخوشایند و ناروائی وارد شویم. فرمود: پس خداوند آن حالت را از خاطر و اندیشه آن ها برداشت.

و فرمود چون روز قیامت بر پا شود و اهل بهشت در بهشت وارد ،گردند همان فرشته ها اجازه می گیرند و نزد اهل بهشت می روند و بر آنان تحیت و سلام گویند و اظهار می دارند: «سلام بر شما باد به خاطر آن که صبر و بردباری کردید» در برابر شکیبائی هایی که شما در دنیا در جهت خودداری از لذت ها و شهوت رانی های حلال داشتید.

44) از محمّد بن هَيْثم به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «سلام بر شما باد به خاطر آن که صبر کردید» منظور بردباری در برابر تحمّل فقر و تنگدستی در دنیا است «پس خانۀ آخرت بهترین می باشد» منظور برای شهیدان (و جان باختگان در راه خدا) است.

ص: 239

قوله تعالى: ﴿الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ تَطْمَنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَينُ القُلُوبُ ﴿28﴾ اَلَّذینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصّلِحتِ طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَأبٍ﴾ ﴿29﴾

1917 / [45] - عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَيِنُ الْقُلُوبُ﴾ ، فَقَالَ: بِمُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ تَطْمَئِنَّ اَلْقُلُوبُ وَ هُوَ ذِکْرُ اَللَّهِ وَ حِجَابُهُ . (1)

1918 / [46] - عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ:

بَیْنَمَا رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله جَالِسٌ ذَاتَ یَوْمٍ، إِذْ دَخَلَتْ عَلَیْهِ أُمُّ أَیْمَنَ وَ فِی مِلْحَفَتِهَا شَیْءٌ، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: یَا أُمَّ أَیْمَنَ!، أَیُّ شَیْءٍ فِی مِلْحَفَتِکِ؟

فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، فُلاَنَهُ بِنْتُ فُلاَنَهَ أَمْلَکُوهَا فَنَثَرُوا عَلَیْهَا، فَأَخَذْتُ مِنْ نِثَارِهَا شَیْئاً. ثُمَّ إِنَّ أُمَّ أَیْمَنَ بَکَتْ، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: مَا یُبْکِیکِ؟

فَقَالَتْ: فَاطِمَهُ زَوَّجْتَهَا فَلَمْ تَنْثُرْ عَلَیْهَا شَیْئاً!.

فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: لاَ تَبْکِینَ فَوَ اَلَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً لَقَدْ شَهِدَ إِمْلاَکَ فَاطِمَهَ جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ فِی أُلُوفٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ، وَ لَقَدْ أَمَرَ اَللَّهُ طُوبَی فَنَثَرَتْ عَلَیْهِمْ مِنْ حُلَلِهَا وَ سُنْدُسِهَا وَ إِسْتَبْرَقِهَا وَ دُرِّهَا وَ زُمُرُّدِهَا وَ یَاقُوتِهَا وَ عِطْرِهَا، فَأَخَذُوا مِنْهُ حَتَّی مَا دَرَوْا مَا یَصْنَعُونَ بِهِ، وَ لَقَدْ نَحَلَ اَللَّهُ طُوبَی فِی مَهْرِ فَاطِمَهَ ، فَهِیَ فِی دَارِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) (2)

ص: 240


1- عنه بحار الأنوار: 187/23 ح 62 و 358/69، والبرهان في تفسير القرآن: 274/4 ح 2، و نور الثقلين: 502/2 ح 118
2- عنه بحار الأنوار: 142/8 ح 61 ، و 99/43 ذيل ح 10 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 276/4 ح 8، و نور الثقلين: 505/2 ح 133 الأمالي للصدوق: 287 ح 3 (المجلس الثامن والأربعون) بإسناده عن الحسين بن أبي العلاء، عن الصادق جعفر بن محمّد، عن أبيه عن آبائه علیهم السلام قال : قال أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 98/43 ح 10، و 279/103 1 ، ونحوه روضة الواعظين: 146/1 ( مجلس ح في ذكر تزويج فاطمة علیها السلام).

فرمایش خداوند متعال: کسانی که ایمان آورده اند دل های ایشان به یاد خداوند اطمینان و آرامش یافته است آگاه باشید که که به وسیله نام و یاد خداوند دل ها آرامش و آسایش می یابد (28) آن هایی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند گوارایشان باد (پاکیزه ترین زندگی را دارند) و بهترین سرانجام ها را خواهند داشت. (29)

45)- از خالد بن نَجیح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «هر آینه دل ها به وسیله ذکر خدا آرامش می یابند» فرمود: به حضرت محمّد - صلوات و درود خداوند بر او و خاندانش باد - دل ها آرام می گیرد و آن حضرت (وسیله) ذکر و یاد و حجاب (و نجات از مشکلات و دغدغه ها) خدا می باشد

46)- از عمرو بن شمر به نقل از جابر روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام، به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله (در مجلس) نشسته بود که اُمّ ایمن در حالی که خود را با پارچه ای و چیزی را زیر آن گرفته بود وارد شد پس رسول خدا به او فرمود: ای اُمّ ایمن! این چیست که همراه داری؟

اُمّ ایمن گفت: ای رسول خدا به عروسی فلان دختر فرزند فلان زن رفته بودم از آن چیزهایی که بخشش او کرده و نثارش می کردند مقداری برداشته ام.

و پس از این سخنان ام ایمن به گریه افتاد و عرضه داشت ای رسول خدا! تو فاطمه (علیها السلام ) را تزویج کردی ولی چیزی برایش نثار نکردی!

رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: گریه نکن سوگند به کسی که مرا بر حق به عنوان بشیر و نذیر مبعوث نموده هنگام ازدواج فاطمه (با علی علیهما السلام) فرشته هایی همانند جبرئیل و میکائیل و اسرافیل به همراه هزاران فرشته دیگر حضور یافتند و به ،تحقیق خداوند دستور داد به درخت طوبی تا از ثمرات ،خود زیورآلات ،سندس ،ابریشم ،در ،زمرد یاقوت و عطر بریزد و منتشر کند و آنان به قدری از آن ثمرات برگرفتند که حساب ندارد و نمی دانستند آن ها را چه کنند؟ و خداوند درخت طوبی را جزء مهریه فاطمه (علیها السلام) قرار داده و آن را در خانه علی (علیه السلام در بهشت) نهاد.

ص: 241

1919 / [47] - عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ:

کانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یُکْثِرُ تَقْبِیلَ فَاطِمَهَ علیها السلام فَعَاتَبَتْهُ عَلَی ذَلِکَ عَائِشَهُ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّکَ لَتُکْثِرُ تَقْبِیلَ فَاطِمَهَ!

فَقَالَ لَهَا إِنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ مَرَّ بِی جَبْرَئِیلُ عَلَی شَجَرَهِ طُوبَی فَنَاوَلَنِی مِنْ ثَمَرِهَا فَأَکَلْتُهُ فَحَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ مَاءً إِلَی ظَهْرِی فَلَمَّا أَنْ هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَهَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَهَ علیها السلام فَمَا قَبَّلْتُهَا إِلَّا وَجَدْتُ رَائِحَهَ شَجَرَهِ طُوبَی مِنْهَا (1)

1920 / [48] - عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

طُوبَی هِیَ شَجَرَهٌ تَخْرُجُ مِنْ جَنَّهِ عَدْنٍ غَرَسَهَا رَبُّنَا بِیَدِهِ. (2)

1921 / [49] - عَنْ أَبِی قُتَیْبَهَ تَمِیمِ بْنِ ثَابِتٍ عَنِ اِبْنِ سِیرِینَ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ﴾ ، قال:

طُوبَی شَجَرَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ أَصْلُهَا فِی حُجْرَهٍ عَلِیٍّ (علیه السلام) ، وَ لَیْسَ فِی اَلْجَنَّهِ حُجْرَهٌ

ص: 242


1- عنه بحار الأنوار: 142/8 ح ،62 والبرهان في تفسير القرآن: 277/4 ح 9 ، تفسير القمّي: 21/18 ، و 365 فيه: قال أبو عبد الله علیه السلام: كان رسول الله صلی الله علیه و آله، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 240 ، والبحار 120/8 ح 10 ، و 364/18 ح 68، و 6/43 ح 6 ، المناقب لابن شهرآشوب: 334/3 (فصل في حبّ النبيّ صلی الله علیه و آله إيّاها) فيه: عن أبي بكر محمّد بن عبد الله الشافعي، وابن شهاب الزهري، وابن المسيّب كلّهم عن سعد بن أبي وقّاص، و أبو معاذ النحوي المروزي و أبو قتادة الحرّاني عن سفيان الثوري عن هاشم ابن عروة، عن أبيه عن عائشة والخركوشي في شرف النبيّ صلی الله علیه و آله، والأشتهي في الاعتقاد، والسمعاني في الرسالة، و أبو صالح المؤذّن في الأربعين، و أبو السعادات في الفضائل، و من طريق أصحابنا أبو عبيدة الحذّاء وغيره عن الصادق علیه السلام، عنه البحار: 42/43
2- عنه بحار الأنوار: 143/8 ح 63 ، والبرهان في تفسير القرآن: 277/4 ح 10، و نور الثقلين 506/2 ح 134. الكافي: 200/2 ح 3 بإسناده عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله بتفصيل عنه وسائل الشيعة: 304/24 ح 30614.

47) - از ابان بن تغلب روایت کرده است، که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و آله دخترش فاطمه علیها السلام را خیلی (دوست می داشت و او را) می،بوسید عایشه از این موضوع اظهار ناراحتی می کرد و می گفت ای رسول خدا! بیش از حدّ فاطمه را می بوسی!

پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: وای به حال تو در آن شبی که مرا به آسمان بردند (داخل بهشت شدم و) جبرئیل دست مرا گرفت و نزدیک درخت طوبی برد و مقداری از میوه آن را به من داد و من آن میوه را خوردم، پس خداوند از آب آن، نطفه ای در پشت من ایجاد نمود هنگامی که به زمین بازگشتم و با خدیجه همبستر ،شدم او به فاطمه حامله شد پس هیچ گاه فاطمه را نبوسیده ام مگر این که بوی درخت طوبی را از او استشمام کرده ام

48)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: طوبی درختی است که از بهشت عدن بیرون می آید و خداوند متعال آن را با دست (قدرت) خود کاشته است.

49)- از ابو قُتیبه تمیم بن ثابت به نقل از ابن سیرین روایت کرده که گفت: فرمایش خداوند (تبارک و تعالی): «طوبا برای ایشان می باشد و خوب بازگشتی خواهد بود»، «طوبی» درختی در بهشت می باشد که ریشه و تنه آن در حجره امام علی علیه السلام خواهد بود و در بهشت حجره ای نیست، مگر آن که شاخه ای از آن درخت در آن وجود دارد.

ص: 243

إِلاَّ فِیهَا غُصْنٌ مِنْ أَغْصَانِهَا (1)

1922 / [50] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

قَالَ: قَالَ: إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا لَقِیَ أَخَاهُ فَصَافَحَا لَمْ تَزَلِ اَلذُّنُوبُ تَتَحَاتُّ عَنْهُمَا مَا دَامَا مُتَصَافِحَیْنِ کَتَحَاتِّ اَلْوَرِقِ عَنِ اَلشَّجَرِ، فَإِذَا اِفْتَرَقَا قَالَ مَلَکَاهُمَا: جَزَاکُمَا اَللَّهُ خَیْراً عَنْ أَنْفُسِکُمَا، فَإِنْ اِلْتَزَمَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا صَاحِبَهُ نَادَاهُمَا مُنَادٍ: طُوبَی لَکُمَا « وَ حُسْنُ مَآبٍ » ، وَ طُوبَی شَجَرَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ أَصْلُهَا فِی دَارِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام، وَ فَرْعُهَا فِی مَنَازِلَ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ ، فَإِذَا اِفْتَرَقَا نَادَاهُمَا مَلَکَانِ کَرِیمَانِ أَبْشِرَا یَا وَلِیَّیِ اَللَّهِ بِکَرَامَهِ اَللَّهِ وَ اَلْجَنَّهِ مِنْ وَرَائِکُمَا (2)

1923 / [51] - عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

اَلْبُخْلِ، وَ صِلَهَ اَلْأَرْحَامِ وَ رَحْمَهَ اَلضُّعَفَاءِ، وَ قِلَّهَ اَلْمُوَاطَاهِ لِلنِّسَاءِ، وَ بَذْلَ اَلْمَعْرُوفِ وَ حُسْنَ اَلْخُلُقِ وَ سَعَهَ اَلْحِلْمِ، وَ اِتِّبَاعَ اَلْعِلْمِ فِیمَا یُقَرِّبُ إِلَی اَللَّهِ زُلْفَی لَهُمْ وَ « طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ » ، وَ طُوبَی شَجَرَهٌ فِی اَلْجَنَّهِ أَصْلُهَا فِی دَارِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، فَلَیْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاَّ وَ فِی دَارِهِ غُصْنٌ مِنْ أَغْصَانِهَا لاَ یَنْوِی فِی قَلْبِهِ شَیْئاً إِلاَّ أَتَاهُ ذَلِکَ اَلْغُصْنُ، وَ لَوْ أَنَّ رَاکِباً مُجِدّاً سَارَ فِی ظِلِّهَا مِائَهَ عَامٍ مَا خَرَجَ مِنْهَا، وَ لَوْ أَنَّ غُرَاباً طَارَ مِنْ أَصْلِهَا مَا بَلَغَ أَعْلاَهَا حَتَّی یَبْیَاضَّ (3) هَرَماً

ص: 244


1- عنه بحار الأنوار: 143/8ح 64 والبرهان في تفسير القرآن: 277/4 ح 11 تفسير القمّي: 365/1 بإسناده عن أبي عبيدة، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 120/8 ح 9 التحصين لابن طاووس: 546 (باب - 8 فيما نذكره عن النبيّ صلی الله علیه و آله) بإسناده عن عبد الصمد عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن علىّ بن الحسين، عن أبيه علیه السلام بتفاوت يسير، ونحوه اليقين: 249 ( باب - 84 فيما نذكره من المائة حديث)، المناقب لابن شهر آشوب: 235/3 عن الفلكي المفسّر قال ابن سیرین... عنه البحار : 226/39 ، المناقب لابن المغازلي: 234 ح 315 الدرّ المنثور: 644/4.
2- عنه بحار الأنوار: 41/76 ح 41 ، والبرهان 277/4 ح ،12، و نور الثقلين: 506/2 ح 135
3- في نسخة البرهان يسقط بدل يبياض

50) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود به راستی اگر مؤمن به برادر (و دوست) خود برخورد کند و با هم دست دهند و مصافحه ،نمایند تا دست در دست هم دارند، پیوسته گناهان آن ها ریخته شود همچون ریزش برگ از درخت

و چون از یکدیگر جدا شوند هر دو فرشته آن دو گویند خداوند متعال شما پاداش خوب دهد و اگر یک دیگر را در بغل گیرند و به هم بچسبند، منادی به آن ها گوید (درخت) طوبی از برای شما با جایگاهی نیک خواهد بود.

و طوبی درختی است در بهشت که تنه و ریشه آن در خانه امیر المؤمنین علیه السلام و شاخه هایش در خانه دیگر بهشتیان می باشد.

پس چون از هم جدا شوند دو فرشته کریم به آن ها گویند: ای دو دوست خدا! بر شما بشارت باد به کرامت های خدا و بهشتی که به دنبال شما می باشد.

51)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام می فرمود به راستی که اهل ورع نشانه هایی دارند که به وسیله آن ها شناخته شوند راست گوئی، بازگرداندن امانت، وفای به عهد عجز کم و نداشتن بخل صله رحم و رسیدگی به خویشاوندان، مهر و محبت به بینوایان کمتر زنان را مراقب بودن و زیر نظر داشتن و یا فرمود با زنان کم آمیختن ، بخشیدن خوبی ها خوش اخلاقی صبر زیاد، پیروی کردن از علم و آن چه که (انسان را) به خداوند نزدیک می گرداند طوبی و جایگاه (عالی در قیامت) برای ایشان خواهد بود و «طوبی» درختی است در بهشت که ریشه و تنه آن خانه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله است و مؤمنی نیست، مگر آن که در خانه اش شاخه ای از آن درخت هست چیزی بر دلش خطور نکند، مگر آن که (آن درخت) همان را برایش بیاورد و چنان چه سوار ،تندرو صد سال در سایه آن راه برود از آن بیرون نخواهد رفت و اگر کلاغی از پائین آن به بالایش پرواز کند به بالای آن نمی رسد مگر این که از پیری به زیر خواهد افتاد.

توجّه داشته باشید پس در این نعمت (بزرگ) رغبت کنید به راستی که مؤمن

ص: 245

أَلاَ فَفِی هَذَا فَارْغَبُوا، إِنَّ لِلْمُؤْمِنِ فِی نَفْسِهِ شُغُلاً وَ اَلنَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَهٍ، إِذَا جَنَّ عَلَیْهِ اَللَّیْلُ فَرَشَ وَجْهَهُ وَ سَجَدَ لِلَّهِ بِمَکَارِمِ بَدَنِهِ یُنَاجِی اَلَّذِی خَلَقَهُ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِهِ أَلاَ فَهَکَذَا فَکُونُوا (1)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَ جَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَ ذُرِّيَّةٌ وَ مَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِشَايَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ﴿38﴾ يَمْحُواْ اللهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الکتاب﴾ ﴿39﴾

1924/ [52] - عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ، نَافِعٌ عَبْدُ آلِ عُمَرَ کَانَ فِی بَیْتِ حَفْصَة (2) وَ یَأْتِیهِ اَلنَّاسُ وُفُوداً، فَلاَ یُعَابُ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ، وَ لاَ یُقَبَّحُ عَلَیْهِمْ، وَ إِنَّ أَقْوَاماً یَأْتُونَّا صِلَهً لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَیَأْتُونَّا خَائِفِینَ مُسْتَخْفِینَ، یُعَابُ ذَلِکَ وَ یُقَبَّحُ عَلَیْهِمْ، وَ لَقَدْ قَالَ اَللَّهُ ﴿فِی کِتَابِهِ: وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّهً ﴾

ص: 246


1- عنه بحار الأنوار: 116/8 ذيل ح 2 أشار إليه، و 282/70 ج 2، والبرهان في تفسير القرآن: 278/4 الكافي : 239/2 ح 30 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قال أمير المؤمنين علیه السلام: إنّ لأهل الدين علامات .... عنه وسائل الشيعة: 190/15 ح 20247، والبحار: 364/69 ح 1، و نحوه الأمالي للصدوق: 221 ح 7 ( المجلس التاسع والثلاثون)، عنه البحار: 289/67 ح 11، الخصال: 483/2 ( لأهل التقوى اثنتا عشرة علامة) بإسناده عن أبي بصير، عن أبي جعفر محمّد بن علي الباقر علیهما السلام قال: كان أمير المؤمنين علیه السلام يقول: إنَّ لأهل التقوى ... ، صفات الشيعة: 46 ح 66 نحو الأمالي روضة الواعظين: 432/2 (مجلس في الزهد والتقوى) فيه: قال أمير المؤمنين علیه السلام الأهل التقوى، والبحار: 282/70 ح 2 مشكاة الأنوار: 45 (الفصل الثاني عشر ، في التقوى والورع)، و 86 (الفصل الرابع في منزلة الشيعة عند الله).
2- في طبع الإسلامية هكذا: الحمد لله الذي قدح عنه ( عند) آل عمر (فقال:) كان في بيت حفصة.

به خود مشغول و سرگرم است و مردم از (شرّ و اذیّت) او در آسایش و امان هستند، چون شب او را فرا گیرد چهره خود را بر زمین نهد و برای خدای عزّ و جلّ با شریف ترین اندام های وجود خود سجده کند، با کسی که او را آفریده، درباره آزاد کردن خود (از عذاب برزخ و عقاب آخرت) راز و نیاز کند، پس سعی نمایید که چنین باشید

فرمایش خداوند متعال: و ما پیش از تو (نیز) رسولانی را فرستادیم و برای آنان همسران و فرزندانی قرار دادیم و هیچ رسولی نمی توانست (از پیش خود) معجزه ای ،بیاورد مگر به فرمان خداوند هر زمانی نوشته ای دارد (38) خداوند هر چه را بخواهد محو و نابود می نماید و هر چه را بخواهد ثابت می دارد و «امّ الكتاب» (لوح محفوظ) نزد او می باشد! (39)

52)- از معاوية بن وهب روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام شنیدم که می فرمود: سپاس خداوند را که نافع غلام آل عمر در خانه حفصه بود و مردم دسته دسته به دیدار او می آمدند و کسی به آن ها عیب و ایرادی نمی گرفت و این کار را بد نمی شمرد.

اما مردمی که به خاطر احترام رسول خدا صلی الله علیه و آله به دیدار ما می آیند، مخفیانه و با حالت ترس انجام می شود و این کار را بر آن ها عیب می گیرند و زشت می شمرند و به راستی که خداوند در کتاب خود فرموده است: «و هر آینه ما رسولانی را پیش از تو فرستادیم و برای آن ها همسران و ذریه هایی قرار دادیم» پس چیزی برای رسول خدا صلی الله علیه و آله نیست مگر همان امتیازاتی که برای هر پیامبری بوده است خداوند به او نیز همسران و ذریّه عنایت نموده است.

ص: 247

ثُمَّ لَمْ یُسْلِمْ مَعَ أَحَدٍ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ مَنْ أَسْلَمَ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ، أَکْرَمَ اَللَّهُ بِذَلِکَ رَسُولَهُ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (1)

1925 / [53] - عَنْ بَشِیرٍ الدَّهَّانِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

مَا آتَى اللَّهُ أَحَداً مِنَ الْمُرْسَلِينَ شَيْئاً إِلَّا وَ قَدْ آتَاهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله وَ قَدْ آتَى اللَّهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله كَمَا آتَى الْمُرْسَلِينَ مِنْ قَبْلِهُ ثُمَّ تَلَا هَذِه الآيَة ﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً﴾ (2)

1926 / [54] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ اَلْکَلْبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

أَشْهَدُ عَلَی أَبِی أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یُغْبَطَ أَوْ یَرَی مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ إِلاَّ أَنْ یَبْلُغَ نَفْسُهُ هَذِهِ، وَ أَهْوَی إِلَی حَلْقِهِ قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّهً ﴾ فَنَحْنُ ذُرِّیَّهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (3)

1927/ [55]- عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : خَلَقَ اَللَّهُ اَلْخَلْقَ قِسْمَیْنِ، فَأَلْقَی قِسْماً، وَ أَمْسَکَ قِسْماً، ثُمَّ قَسَمَ ذَلِکَ اَلْقِسْمَ عَلَی ثَلاَثَهِ أَثْلاَثٍ، فَأَلْقَی ثُلُثَیْنِ وَ أَمْسَکَ ثُلُثاً، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ ذَلِکَ اَلثُّلُثِ قُرَیْشاً ، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ قُرَیْشٍ بَنِی عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ ، ثُمَّ اِخْتَارَ مِنْ بَنِی

ص: 248


1- عنه بحار الأنوار: 218/25 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 288/4 ح 2 و نور الثقلين: 509/2 ح 148
2- عنه بحار الأنوار: 218/25 ح 15 ، والبرهان 288/4 ح 3 ونور الثقلين: 509/2 ح 149 ، المحاسن: 155/1 ح 83 (باب - 22 من مات لا يعرف إمامه) بإسناده عن بشير العطّار قال: قال ح أبو عبد الله علیه السلام مع زيادة في أوّله ، عنه البحار: 265/24 ح 27.
3- عنه بحار الانوار: 219/25 ح 16 والبرهان في تفسير القرآن: 288/4 ح 4 و نور الثقلین: 509/22 ح 150 في حديث طويل. تفسير فرات الكوفي : 216 ح ،291 عنه البحار 215/25 ح 8 ، الكافي: 81/8 ح 38 بإسناده عن عبد الله بن الوليد الكندي قال: دخلنا على أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، الأمالي للطوسي: 144 ح 234 (المجلس الخامس)، و 678 ح 1440 (مجلس يوم الجمعة السابع) عنه البحار: 165/27 ح 22 ، و 20/68 ح 34، و 393/100 ح 24 و نحوه: بشارة المصطفى صلی الله علیه و آله: 81 و 134 و تأويل الآيات الظاهرة: 242

سپس به هیچ کدام از پیامبران به آن اندازه که به پیامبر ما از اهل بیتش ایمان ،آوردند ایمان نیاوردند و خداوند این امتیاز را به پیغمبر خود عطا نموده است.

53)- از بشیر دَهّان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند چیزی را به پیامبران نداده، مگر آن که همان را به حضرت محمّد صلی الله علیه و آله عطا نموده است و خداوند به پیامبر اموری را داده همچنان که به پیامبران قبل از او هم داده بود و سپس (امام علیه السلام) این آیه را: «و هر آینه ما رسولانی را پیش از تو فرستادیم و برای آن ها همسران و ذریّه هایی قرار دادیم» تلاوت نمود.

54)- از علی بن عمر بن ابان کلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: من شهادت می دهم که پدرم می فرمود میان هیچ یک از شیعیان ما و آن چه خدا به وسیله آن چشم او را روشن می کند و (دیگران) بر او حسرت می برند فاصله ای ،نیست مگر آن که جانش به این جا برسد - و با دست مبارکش اشاره به گلوی خود نمود - خدای عزّوجلّ در کتاب خود (قرآن) می فرماید: «و هر آینه ما رسولانی را پیش از تو فرستادیم و برای آن ها همسران و ذریّه هایی قرار دادیم» پس ما (اهل بیت رسالت) ذریّه رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم

55)- از مُفضّل بن صالح روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: خداوند آفریده ها را به دو نوع :آفرید یک قسمت را کنار گذاشت و یک قسمت را نگاه داشت سپس این قسمت را به سه قسمت دیگر تقسیم کرد پس دو سوم آن را کنار گذاشت و یک سوم را نگاه داشت.

سپس از بین این یک سوم قریش را انتخاب نمود و از بین ،قریش فرزندان عبد المطلّب را برگزید

ص: 249

عَبْدِ الْمُطَّلِبِ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَنَحْنُ ذُرِّيَّتُهُ فَإِنْ قَالَ النَّاسُ لَمْ يَكُنْ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ذُرِّيَّةٌ جَحَدُوا وَ لَقَدْ قَالَ اللَّهُ ﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً فَنَحْنُ ذُرِّيَّتُهُ﴾.

قَالَ: فَقُلْتُ: أَنَا أَشْهَدُ أَنَّکُمْ ذُرِّیَّتُهُ، ثُمَّ قُلْتُ لَهُ: اُدْعُ اَللَّهَ لِی جُعِلْتُ فِدَاکَ أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکَ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَهِ، فَدَعَا لِی ذَلِکَ قَالَ: وَ قَبَّلْتُ بَاطِنَ یَدِهِ (1)

1928/ [56] - وَ فِی رِوَایَهِ شُعَیْبٍ ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

﴿نَحْنُ ذُرِّیَّهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِی عَلَی مَا یُعَادُونَنَا إِلاَّ لِقَرَابَتِنَا مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ﴾ . (2)

1929 / [57] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَرْوَانَ ، عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ ، قَالَ:

قَالَ لِی أَبُو اَلْحَسَنِ اَلْعَسْکَرِیُّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ- یَا أَیُّوبُ إِنَّهُ مَا نَبَّأَ اَللَّهُ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ بَعْدَ أَنْ یَأْخُذَ عَلَیْهِ ثَلاَثَ خِلاَلٍ [خِصَالٍ]: شَهَادَهَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ خَلْعَ اَلْأَنْدَادِ مِنْ دُونِ اَللَّهِ، وَ إِنَّ لِلَّهِ اَلْمَشِیَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ، وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ أَمَا إِنَّهُ إِذَا جَرَی اَلاِخْتِلاَفُ بَیْنَهُمْ لَمْ یَزَلِ اَلاِخْتِلاَفُ بَیْنَهُمْ إِلَی أَنْ یَقُومَ صَاحِبُ هَذَا اَلْأَمْرِ. (3)

1930 / [58] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَا بَعَثَ اَللَّهُ نَبِیّاً حَتَّی یَأْخُذَ عَلَیْهِ ثَلاَثَ [خِلاَلٍ]: اَلْإِقْرَارَ لِلَّهِ بِالْعُبُودِیَّهِ، وَ خَلْعَ اَلْأَنْدَادِ، وَ أَنَّ اَللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ (4)

ص: 250


1- عنه بحار الأنوار: 219/25 ح 17 ، والبرهان في تفسير القرآن: 288/4 ح 5 و نور الثقلين: 509/2 ح 150 ، فيه عن عليّ بن عمر بن أبان الكلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:...
2- عنه بحار الأنوار: 219/25 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن: 289/4 ح 6، و نور الثقلين: 510/2 ح 151.
3- عنه بحار الأنوار: 118/4 ح ،51 ، والبرهان في تفسير القرآن: 292/4 ح 8
4- عنه بحار الأنوار: 108/4 ذيل ح 21 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 292/4 ح 9 الكافي: 147/12ح 3 التوحيد: 333 ح 3 ، عنه البحار: 108/4 ح 21

و از میان فرزندان عبد المطلب رسول خدا صلی الله علیه و آله را انتخاب کرد و ما ذریّه او هستیم اگر به مردم بگویی: برای رسول خدا صلی الله علیه و آله ذریّه ای هست انکار می کنند؛ با این که خداوند فرموده است: «و هر آینه ما رسولانی را پیش از تو فرستادیم و برای آن ها همسران و ذریّه هایی قرار دادیم» پس ما ذریّه او هستیم.

راوی :گوید عرض کردم من گواهی می دهم که شما ذرّيّه او هستید. سپس گفت:م ای فرزند رسول خدا فدایت گردم از خدا بخواه که مرا در دنیا و آخرت با شما قرار دهد پس حضرت برایم دعا نمود و من کف دست حضرت را بوسیدم.

56)- و از شُعیب روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت رسالت) ذرّيّه رسول خدا صلی الله علیه و آله هستیم به خدا سوگند! من می دانم که تمام دشمنی هایی که با ما می شود فقط به خاطر خویشاوندی ما با رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

57)- از علی بن عبد الله بن مروان از ایّوب بن نوح روایت کرده که گفت:

من در محضر امام هادی علیه السلام- در شهر مدینه - ایستاده بودم که حضرت بدون مقدّمه و بدون این که من سؤالی را مطرح کنم به من فرمود: ای ایّوب! به درستی که خداوند هیچ پیامبری را به پیامبری نرسانده مگر آن که در مورد سه خصلت از او (اقرار) گرفته: شهادت بر این که خدایی غیر از خدای یگانه وجود ندارد و تمام شریک ها (بُت ها و مدعیان خدا) را به غیر از خدای (آفریننده) برطرف کرده و دور بریزد و این که خداوند دارای خواست و مشیتی است که هر چه را بخواهد جلو و یا به تأخیر می اندازد توجه داشته باش که چنان چه اختلافی در بین ایشان ایجاد گردد آن اختلاف باقی خواهد ماند تا صاحب امر (ولایت و حکومت مطلق ظهور و) قیام نماید.

58)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند هیچ پیامبری را به پیامبری مبعوث ننموده، مگر آن که در مورد سه خصلت از او (اقرار) گرفته: اقرار به بندگی برای خداوند (یگانه) و تمام شریک ها (بُت ها و مدعیان خدا) را به غیر از خدای (آفریننده) برطرف کرده و دور بریزد و این که خداوند دارای خواست و مشیّتی است که هر چه را بخواهد جلو و یا به تأخیر می اندازد

ص: 251

1931/ [59] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

سَأَلتُهُ عَن لَیلَهِ القَدرِ؟

فَقَالَ: یَنْزِلُ فِیهَا اَلْمَلاَئِکَهُ وَ اَلْکَتَبَهُ، إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْیَا فَیَکْتُبُونَ مَا یَکُونُ مِنْ أَمْرِ اَلسَّنَهِ، وَ مَا یُصِیبُ اَلْعِبَادَ، وَ أَمْرٌ عِنْدَهُ مَوْقُوفٌ، لَهُ فِیهِ اَلْمَشِیئَهُ، فَیُقَدِّمُ مِنْهُ مَا یَشَاءُ، وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ، وَ یَمْحُو وَ یُثْبِتُ، وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتَابِ (1)

1932 / [60] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: لَوْ لاَ آیَهٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ، لَحَدَّثْتُکُمْ بِمَا یَکُونُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ. فَقُلْتُ لَهُ: أَیَّهُ آیَهٍ؟

قال: قول الله تعالى: ﴿ يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُنْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ﴾ (2)

1933 / [61] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُنْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ ﴾ ، قال :

ص: 252


1- عنه بحار الأنوار: 102/4 ذيل ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 292/4 ح 10. تفسير القمّي: 366/1 ( خلقة فاطمة علیها السلام من طوبي) بإسناده عن عبد الله بن مسكان، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 99/4 ح 9، و 12/97 ح 18 ، الكافي: 157/4 ح 3 بإسناده عن محمّد بن مسلم عن أحدهما علیهما السلام بتفاوت يسير، من لا يحضره الفقيه: 159/2 ح 2028 مرسلاً، عنهما وسائل الشيعة: 350/10 ح 13582 ، دعائم الإسلام: 281/1 ( ذكر ليلة القدر) عن محمّد بن عليّ علیهما السلام، عنه البحار: 9/97 ح 12 ، و مستدرك الوسائل: 455/7 ح 8643.
2- عنه بحار الأنوار: 118/4 ح 52 ، والبرهان 293/4 ح 11 و نور الثقلين: 512/2 ح 160. قرب الإسناد 155 (الجزء الثالث) فيه: قال أبو عبد الله وأبو جعفر وعلي بن الحسين والحسين بن عليّ والحسن بن عليّ و علي بن أبي طالب علیهم السلام، عنه البحار: 97/4 ح 5، الأمالي للصدوق: 341 ح 1 ( المجلس الخامس والخمسون) بإسناده عن الأصبغ بن نباتة قال: لمّا جلس علىّ علیه السلام في الخلافة و بايعه الناس خرج إلى المسجد متعمّماً بعمامة رسول الله صلی الله علیه و آله، و نحوه التوحيد: 304 ح 1 عنه البحار 117/10 ح 1 والاختصاص 235 (حديث في زيارة المؤمن لله) والاحتجاج: 258/1 عن الأصبغ بن نباتة قال: لما بويع أمير المؤمنين علیه السلام خرج إلى 258/1 المسجد متعمّماً بعمامة رسول الله صلی الله علیه و آله بتفصيل، عنه البحار: 100/4 ح 4.

59)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت

از امام باقر علیه السلام درباره شب قدر، سؤال کردم؟

فرمود: در آن شب فرشته ها به همراه نویسندگان به آسمان دنیا وارد می شوند و تمام امور یک سال را (که مقدّر و معیّن گشته) و نیز هر آن چه را (از حوادث و آفات) که به کسی نصیب می شود، می نویسند.

و بعضی از امور هم نزد خداوند متوقّف می باشد که اراده و خواست او در آن ها دخیل خواهد بود، پس آن چه را بخواهد جلو می اندازد و یا به تأخیر می اندازد و نابود کرده و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته نزد خداوند موجود می باشد.

60)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: امام زین العابدین علیه السلام می فرمود: چنانچه آیه ای در کتاب خداوند نمی بود برای شما تمام آن چه را که تا قیامت رخ خواهد داد بیان می کردم.

عرض کردم کدام آیه است؟

فرمود: فرمایش خداوند متعال: «خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود».

61)- از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود» فرمود: آیا غیر این است که خداوند ثبت می گرداند آن چه را که نبوده باشد و آیا (اساساً) غیر از آن چه که موجود باشد قابلیت محو و نابودی را دارد؟

ص: 253

هَلْ یُثْبِتُ إِلاَّ مَا لَمْ یَکُنْ، وَ هَلْ یَمْحُو إِلاَّ مَا کَانَ؟ (1)

1934 / [62] - عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یَدَعْ شَیْئاً کَانَ أَوْ یَکُونُ إِلاَّ کَتَبَهُ فِی کِتَابٍ، فَهُوَ مَوْضُوعٌ بَیْنَ یَدَیْهِ یَنْظُرُ إِلَیْهِ، فَمَا شَاءَ مِنْهُ قَدَّمَ، وَ مَا شَاءَ مِنْهُ أَخَّرَ، وَ مَا شَاءَ مِنْهُ مَحَا، وَ مَا شَاءَ مِنْهُ کَانَ، وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ (2)

1935 / [63] - عن حُمران، قال:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ يَمْحُوا اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ﴾؟

فَقالَ : یا حُمرانُ ، إنَّهُ إذا کانَ لَیلَهُ القَدرِ ، ونَزَلَتِ المَلائِکَهُ الکَتَبَهُ إلَی السَّماءِ الدُّنیا ، فَیَکتُبونُ ما یُقضی فی تِلکَ السَّنَهِ مِن أمرٍ ، فَإِذا أرادَ اللّهُ أن یُقَدِّمَ شَیئا أو یُؤَخِّرَهُ ، أو یَنقُصَ مِنهُ أو یَزیدَ ، أمَرَ المَلَکَ فَمَحا ما یَشاءُ ثُمَّ أثبَتَ الَّذی أرادَ

قالَ : فَقُلتُ لَهُ عِندَ ذلِکَ : فَکُلُّ شَیءٍ یَکونُ فَهُوَ عِندَ اللّهِ فی کِتابٍ ؟

قالَ : نَعَم . قُلتُ : فَیَکونُ کَذا وکَذا ثُمَّ کَذا وکَذا حَتّی یَنتَهِیَ إلی آخِرِهِ ؟

قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ فَأَیُّ شَیْءٍ یَکُونُ بِیَدِهِ [بَعده] ؟

قَالَ: سُبْحَانَ اَللَّهِ، ثُمَّ یُحْدِثُ اَللَّهُ أَیْضاً مَا شَاءَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَ (3)

ص: 254


1- عنه بحار الأنوار: 118/4 ح 53 ، والبرهان في تفسير القرآن: 293/4 ح 12، و نور الثقلين 512/2 ح 161. الكافي: 146/12 ح 2 بإسناده عن حفص بن البختري و غيرهما عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوه التوحيد : 333 ح ،4 عنه البحار: 108/4 ح 22.
2- عنه بحار الأنوار: 118/4 ح 54 فيه عن الفضيل بن يسار، والبرهان في تفسير القرآن: 293/4 ح 13. يأتي بتمامه مع تخريجاته في الحديث 65.
3- عنه بحار الأنوار: 119/4 ح 55 ، والبرهان: 293/4 ح 14 ، و نور الثقلين: 512/2 ح 162 الكافي: 157/4 ح 3 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أحدهما الي بتفاوت يسير، من لا يحضره الفقيه: 159/2 ح 2028 مرسلاً، عنهما وسائل الشيعة: 350/10 ح 13582

62) - از فُضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: به درستی که خداوند چیزی را که گذشته یا می آید فروگذار نکرده مگر آن که در کتاب ثبت نموده و آن کتاب نزد او موجود است که در آن نظر می نماید و هر چه را بخواهد جلو و هر چه را بخواهد تأخیر می اندازد و هر چه را بخواهد پاک (و یا ثبت) می گرداند پس آن چه را اراده نماید و بخواهد واقع خواهد شد و آن چه را که نخواهد واقع نخواهد شد.

63) - از حُمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره (فرمایش خداوند متعال:) «خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود» بسوى سؤال کردم؟

فرمود: ای حُمران! چون شب قدر فرا رسد فرشتگان به همراه نویسندگان آسمان دنیا فرود آیند و آن چه را که برای دوران یک سال مقدّر می شود می نویسند پس اگر خداوند اراده نماید که چیزی را جلو و یا به تأخیر بیندازد و یا کم و یا زیاد کند به فرشته ( مأمور) دستور می دهد که آن چه را خداوند نخواهد، پاک و آن چه را که بخواهد، ثبت گرداند.

پس در این هنگام عرض کردم: بنابراین هر چیزی که واقع می شود در نزد خداوند در کتابی نوشته شده است؟

فرمود: ،بلی (همین طور است) عرض کردم: پس (آیا ممکن است) چنین و چنان گردد و سپس چنین و چنان شود تا در نهایت (به مرحله) وقوع برسد؟

فرمود: ،بلی امکان دارد.

عرض کردم پس چه چیزی به دست مشیت و اراده او خواهد بود؟

فرمود: خداوند منزه است بعد از آن ،هم هر چه را بخواهد و اراده کند حادث و

ایجاد می شود خداوند گرامی و والا است.

ص: 255

1936 / [64] - عن الفضيل، قال:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اَلْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلاَئِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ وَ عِلْمٌ عِنْدَهُ مَخْزُونٌ لَمْ یَطَّلِعْ عَلَیْهِ أَحَدٌ یُحْدِثُ فِیهِ مَا یَشَاءُ (1)

1937 / [65] - عن الفضيل بن يسار، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

إِنَّ اَللَّهَ کَتَبَ کِتَاباً فِیهِ مَا کَانَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ، فَوَضَعَهُ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَمَا شَاءَ مِنْهُ قَدَّمَ وَ مَا شَاءَ مِنْهُ أَخَّرَ، وَ مَا شَاءَ مِنْهُ مَحَا، وَ مَا شَاءَ مِنْهُ أَثْبَتَ، وَ مَا شَاءَ کَانَ، وَ مَا لَمْ یَشَأْ مِنْهُ لَمْ یَکُنْ (2)

1938 / [66] - عن الفضيل، قال:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: مِنَ اَلْأُمُورِ أُمُورٌ مَحْتُومَهٌ کَائِنَهٌ لاَ مَحَالَهَ، وَ مِنَ اَلْأُمُورِ أُمُورٌ مَوْقُوفَهٌ عِنْدَ اَللَّهِ، یُقَدِّمُ فِیهَا مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ ، وَ یُثْبِتُ مِنْهَا مَا یَشَاءُ لَمْ یُطْلِعْ عَلَی ذَلِکَ أَحَداً یَعْنِی اَلْمَوْقُوفَهَ، فَأَمَّا مَا جَاءَتْ بِهِ اَلرُّسُلُ فَهِیَ کَائِنَهٌ لاَ یُکَذِّبُ نَفْسَهُ وَ لاَ نَبِیَّهُ وَ لاَ مَلاَئِکَتَهُ (3)

1939/ [67] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : یَا بَا حَمْزَهَ إِنْ حَدَّثْنَاکَ بِأَمْرٍ أَنَّهُ یَجِیءُ مِنْ هَاهُنَا فَإِنَّ اَللَّهَ یَصْنَعُ مَا یَشَاءُ، وَ إِنْ حَدَّثْنَاکَ اَلْیَوْمَ - بِحَدِیثٍ وَ حَدَّثْنَاکَ غَداً بِخِلاَفِهِ فَإِنَّ اَللَّهَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ (4)

ص: 256


1- عنه بحار الأنوار: 113/4 ذيل ح 36 أشار إليه و 119 ح 56 ، والبرهان في تفسير القرآن: 293/4 ح 15. قطعة من حديث 68، يأتي مع تخريجاته هناك.
2- عنه بحار الأنوار: 119/4 57، والبرهان في تفسير القرآن: 293/4 ح 16، و نور الثقلين: 519/2 ح 193. المحاسن: 243/1 ح 232 (باب - 24) ، عنه البحار: 113/4 ح 37 ، الكافي: 147/1 ح 7.
3- عنه بحار الأنوار: 119/4 ح 58 والبرهان في تفسير القرآن: 294/4 ح 17
4- عنه بحار الأنوار: 1194 ح 59 ، والبرهان: 294/4 ح 18، ونور الثقلين: 512/2 ح 163.

64)- از فُضیل (بن یسار) روایت کرده است که گفت

از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرمود: علم بر دو نوع است: یک نوع علمی است که خداوند به فرشته ها و رسولان و پیامبران خود آموخته است و نوع دوم علمی است که نزد خودش نهفته و هیچ کسی را بر آن آگاه نکرده است پس آن چه را که بخواهد و اراده کند حادث می شود

65) - از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود به درستی که خداوند تبارک و تعالی کتابی را نوشته و ( در آن چیزی را فروگذار نکرده بلکه تمام آن چه که واقع شده و یا واقع خواهد ،شد در آن ثبت گردیده و آن کتاب را نزد خود نهاده و در آن نظر می نماید و هر چه را که بخواهد جلو و هر چه را که بخواهد به تأخیر می اندازد و هر چه را که بخواهد پاک و یا ثبت می گرداند پس آن چه را که اراده نماید و بخواهد، واقع خواهد شد و آن چه را که نخواهد واقع نخواهد شد.

66) - از فضیل روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرمود بعضی از امور قسمتی است که نزد خدا حتمی و قطعی می باشد و برخی از امور هم در پیشگاه خداوند معلق و متوقف هستند آن چه را که او ،بخواهد جلو می اندازد و آن چه را که بخواهد محو و یا تثبیت می نماید و کسی بر این امور معلق و متوقف) اطلاع و آگاهی ندارد و آن چه را که پیامبران بیان کرده اند از اموری می باشد که وقوع آن ها حتمی است چون که خداوند نه خودش و نه پیامبرش و نه فرشته هایش تکذیب نمی شوند

67)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: ای ابا حمزه اگر برای تو مطلب و جریانی

را ،گفتیم که از این سو جاری و واقع می گردد پس از همان سو جاری می شود بدان جهت ،است که خداوند هر چه را بخواهد و مصلحت بداند همان را انجام می دهد و اگر امروز برای شما حدیثی را بیان کردیم و فردا خلاف آن را گفتیم به خاطر آن است که خداوند هر چه را که بخواهد و مصلحت بداند محو و نابود و هر چه را که بخواهد تثبیت می گرداند

ص: 257

1940 / [68] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ رِبْعِیٍّ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اَلْعِلْمُ عِلْمَانِ فَعِلْمٌ عِنْدَ اَللَّهِ مَخْزُونٌ لَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ، وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلاَئِکَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَأَمَّا عِلْمُ مَلاَئِکَتِهِ فَإِنَّهُ سَیَکُونُ لاَ یُکَذِّبُ نَفْسَهُ وَ لاَ مَلاَئِکَتَهُ وَ لاَ رُسُلَهُ، وَ عِلْمٌ عِنْدَهُ مَخْزُونٌ یُقَدِّمُ فِیهِ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ مَا یَشَاءُ . (1)

1941 [69]- عَنْ عَمْرِو بْنِ اَلْحُمْقِ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ ضُرِبَ عَلَی قَرْنِهِ، فَقَالَ لِی: یَا عَمْرُو إِنِّی مُفَارِقُکُمْ، ثُمَّ قَالَ: سَنَهُ [إلی] اَلسَّبْعِینَ فِیهَا بَلاَءٌ قَالَهَا ثَلاَثاً، فَقُلْتُ: فَهَلْ بَعْدَ اَلْبَلاَءِ رَخَاءٌ فَلَمْ یُجِبْنِی وَ أُغْمِیَ عَلَیْهِ، فَبَکَتْ أُمُّ کُلْثُومٍ فَأَفَاقَ فَقَالَ: یَا أُمَّ کُلْثُومٍ لاَ تُؤْذِینِی فَإِنَّکِ لَوْ قَدْ تَرَیْنَ مَا أَرَی لَمْ تَبْکِی، إِنَّ اَلْمَلاَئِکَهَ فِی اَلسَّمَاوَاتِ اَلسَّبْعِ بَعْضُهُمْ خَلْفَ بَعْضِهِمْ، وَ اَلنَّبِیُّونَ خَلْفَهُمْ، وَ هَذَا مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَخَذَ بِیَدِی وَ یَقُولُ: اِنْطَلِقْ یَا عَلِیُّ فَمَا أَمَامَکَ خَیْرٌ لَکَ مِمَّا أَنْتَ فِیهِ،

فَقُلْتُ: بِأَبِی وَ أُمِّی قُلْتَ لِی: إِلَی اَلسَّبْعِینَ بَلاَءٌ فَهَلْ بَعْدَ اَلسَّبْعِینَ رَخَاءٌ

فَقَالَ: نَعَمْ یَا عَمْرُو ، وَ إِنَّ بَعْدَ اَلْبَلاَءِ رَخَاءً، وَ ﴿یَمْحُوا اَللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتابِ﴾ (2)

1942 / [70] - قَالَ أَبُو حَمْزَهَ : فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَ یَقُولُ إِلَی اَلسَّبْعِینَ بَلاَءٌ وَ بَعْدَ اَلسَّبْعِینَ رَخَاءٌ فَقَدْ مَضَتِ اَلسَّبْعُونَ وَ لَمْ یَرَوْا رَخَاءً

فَقَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا ثَابِتُ إِنَّ اَللَّهَ کَانَ قَدْ وَقَّتَ هَذَا اَلْأَمْرَ فِی اَلسَّبْعِینَ فَلَمَّا قُتِلَ اَلْحُسَیْنُ علیه السلام اِشْتَدَّ غَضَبُ اَللَّهِ عَلَی أَهْلِ اَلْأَرْضِ فَأَخَّرَهُ

ص: 258


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 294/4 ح 19. المحاسن: 243/1 ح 231 (باب - 24) بإسناده عن الفضيل بن يسار قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام، عنه البحار: 113/4 ح 36 ، و نحوه الكافي: 147/1 ح 6.
2- عنه بحار الأنوار: 119/4 ح 60، والبرهان في تفسير القرآن: 294/4 ح 20. الخرائج والجرائح: 178/1 (الباب الثاني في معجزات أمير المؤمنين علیه السلام) بإسناده عن أبي إسحاق السبيعي عمرو بن الحمق قال: دخلت علىّ علیه السلام عنه البحار: 223/42 ح 32

68) - از حماد بن عیسی از ،ربعی از فضیل بن یسار روایت کرده که گفت

از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرمود: علم بر دو نوع است: یک نوع علمی است که نزد خداوند نهفته است و هیچ کسی از آفریده هایش را بر آن آگاه نکرده است و دیگری علمی می باشد که به فرشته ها و رسولان و پیامبران خود آموخته است و آن چه را که به فرشته هایش آموخته پس به راستی تحقق خواهد یافت خداوند خود و فرشته ها و رسولان خود را تکذیب نمی کند

و اما آن علمی که نزد خودش نهفته می باشد هر چه را که بخواهد جلو و هر چه را که بخواهد به تأخیر می اندازد و هر چه را هم که بخواهد محو یا ثبت می نماید.

69)- از عمرو بن حَمِق روایت کرده است که گفت:

هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه شمشیر به فرق سرش خورد، بر او وارد شدم پس به من فرمود ای عمرو! من از بین شما می روم سپس افزود در سال هفتاد بلایی می آید - و این نکته را سه بار تکرار نمود .

عرض کردم آیا بعد از بلا و ،گرفتاری آسایش و نعمت خواهد بود؟

پس امام علیه السلام جوابی نداد و از هوش رفت و اُمّ کلثوم به گریه افتاد و موقعی که حضرت به هوش آمد فرمود: ای ام کلثوم مرا با گریه های خود اذیت نکن پس آن چه را که من می بینم اگر تو هم ببینی گریه نمی کنی فرشته ها در آسمان های هفتگانه پشت سرهم ایستاده اند و پیامبران نیز پشت سرشان ایستاده اند و این رسول خدا صلی الله علیه و اله است که دست مرا گرفته و به من می فرماید ای علی بیا چیزی که در پیش رو داری بهتر از چیزی است که اکنون در آن بسر می بری

من گفت:م ای امیر المؤمنین پدر و مادرم فدای شما باد به من فرمودی در سال هفتاد بلایی می آید آیا بعد از سال هفتاد آسانی خواهد بود؟

فرمود ،بلی ای عمرو بعد از بلا آسانی است و «خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود».

70)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت به امام باقر علیه السلام عرض کردم همانا امام علی علیه السلام میفرمود: تا سال هفتاد بلا و گرفتاری است و بعد از سال هفتاد، فراوانی و آسایش خواهد بود و اکنون سال هفتاد گذشت و مردم آسایشی ندیدید؟!

پس امام باقر علیه السلام به من فرمود ای ثابت به راستی خداوند این موضوع را در سال هفتاد موقت نموده و چون امام حسین علیه السلام شهید ،گشت خشم و غضب خداوند بر اهل

ص: 259

إِلَی أَرْبَعِینَ وَ مِائَهِ سَنَهٍ، فَحَدَّثْنَاکُمْ فَأَذَعْتُمُ اَلْحَدِیثَ، وَ کَشَفْتُمْ قِنَاعَ اَلسِّتْرِ فَأَخَّرَهُ اَللَّهُ وَ لَمْ یَجْعَلْ لِذَلِکَ عِنْدَنَا وَقْتاً ثُمَّ قَالَ : ﴿يَمْحُو اللَّهُ ما يَشاءُ ويُثْبِتُ وعِنْدَهُ أُمُّ الكِتابِ﴾ (1)

1943/ [71] - عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ فَنَاءَ قَوْمٍ أَمَرَ اَلْفَلَکَ فَأَسْرَعَ اَلدَّوْرَ بِهِمْ، فَکَانَ مَا یُرِیدُ مِنَ اَلنُّقْصَانِ فَإِذَا أَرَادَ اَللَّهُ بَقَاءَ قَوْمٍ أَمَرَ اَلْفَلَکَ فَأَبْطَأَ اَلدَّوْرَ بِهِمْ فَکَانَ مَا یُرِیدُ مِنَ اَلزِّیَادَهِ فَلاَ تُنْکِرُوا، فَإِنَّ اَللَّهَ یَمْحُو « ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتابِ (2)

1944/ [72] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ:

إِنَّ اَللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ مَا یَشَاءُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتَابِ ، وَ قَالَ: لِکُلِّ أَمْرٍ یُرِیدُهُ اَللَّهُ فَهُوَ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَصْنَعَهُ، وَ لَیْسَ شَیْءٌ یَبْدُو لَهُ إِلاَّ وَ قَدْ کَانَ فِی عِلْمِهِ أَنَّ اَللَّهَ لاَ یَبْدُو لَهُ مَنْ جَهِلَ (3)

1945 / [73] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی یَحْیَی عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ : مَا مِنْ مَوْلُودٍ یُولَدُ إِلاَّ وَ إِبْلِیسٌ مِنَ اَلْأَبَالِسَهِ بِحَضْرَتِهِ، فَإِنْ عَلِمَ اَللَّهُ أَنَّهُ مِنْ شِیعَتِنَا حَجَبَهُ عَنْ ذَلِکَ اَلشَّیْطَانِ ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ مِنْ شِیعَتِنَا أَثْبَتَ اَلشَّیْطَانُ إِصْبَعَهُ اَلسَّبَّابَهَ فِی

ص: 260


1- عنه بحار الأنوار: 120/4 ح 61 والبرهان في تفسير القرآن: 295/4 ح 21 الغيبة للطوسي: 428 (فصل - 7) بإسناده عن أبي حمزة الثمالي قال: قلت لأبي جعفر علیه السلام مع زيادة في آخره عنه البحار: 114/4 39 و 105/52 ح 11 ، ومستدرك الوسائل: 12 14143، ونحوه الخرائج والجرائح: 178/1) (الباب الثاني في معجزات أمير المؤمنين علیه السلام) عنه البحار: 223/42 ذيل ح 32
2- عنه بحار الأنوار: 120/4 ح 62، والبرهان في تفسير القرآن: 295/4 2 ح 22 و نور الثقلين 513/2 ح 165. الكافي: 159/2 ح 157 بإسناده عن عنبسة، عن جابر، عن أبي جعفر الا مختصراً، عنه البحار 98/08 ح 21
3- عنه بحار الأنوار: 121/4 ح 63 ، والبرهان في تفسير القرآن: 295/4 ح 23، و نور الثقلين 513/2 ح 166.

زمین شدّت گرفت لذا آن را تا سال صد و چهل به تأخیر انداخت پس ما برای شما سخن (محرمانه) گفتیم ولی شما آن را فاش و آشکار کردید و پرده سر را باز کردید پس خداوند آن را به تأخیر انداخت و دیگر برای آن نزد ما وقت معینی نمی باشد سپس حضرت افزود: «خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود.

71) - از ابو الجارود روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند اگر هلاکت و نابودی گروهی را اراده نماید چرخش فلک را دستور دهد تا آنان را با سرعت بچرخاند پس آن چه را که بخواهد از عمرشان کسر می شود ولی اگر بقاء و تداوم گروهی را بخواهد، چرخش فلک را دستور دهد تا آنان را با کندی و آرام بچر بچرخاند پس آن چه را که بخواهد بر (عمرشان افزوده می.شود پس به) سادگی و به سرعت چیزی را انکار نکنید؛ زیرا خداوند متعال آن چه را که بخواهد و مصلحت (بداند محو می گرداند و آن چه را که بخواهد ثبت و تأیید می گرداند و اصل کتاب در پیشگاه خداوند موجود می باشد.

72) - از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام میفرمود: به راستی خداوند هر چه را بخواهد مقدم می دارد و آن چه را بخواهد به تأخیر می اندازد و آن چه را که بخوهد محو می کند و آن چه را هم که بخواهد ثابت می دارد و اصل کتاب نزد او هست

و حضرت افزود هر چیزی را که خداوند اراده کند پیش از ایجاد آن چیز در علم خداوند بوده است و چیزی نیست که برای او ظاهر شود مگر آن که نسبت به آن دانا و آگاه بوده به طور کلی چیزی برای خداوند ظاهر نمی گردد مگر آن که همان چیز را می دانسته است و برای او هیچ گونه جهلی مفهوم ندارد.

73) - از ابراهیم بن ابی یحیی روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود مولودی به دنیا نمی،آید مگر آن که ابلیسی از ابلیس ها به حضور او می آید پس اگر از شیعیان ما باشد خداوند او را از آن ابلیس محجوب و پنهان می،دارد ولی اگر از شیعیان ما ،نباشد، ابلیس انگشت سبابه خود را در نشیمنگاه او فرو می کند، پس ابنه ای خواهد شد چون پسر با طرف جلوی بدن و صورت از شکم (مادرش بیرون می آید و اگر دختر باشد انگشت خود را در فرج و عورت او فرو می کند

ص: 261

دُبُرِهِ فَکَانَ مَأْبُوناً [وَ ذَلِکَ أَنَّ اَلذَّکَرَ یَخْرُجُ لِلْوَجْهِ] فَإِنْ کَانَتِ اِمْرَأَهً أَثْبَتَ فِی فَرْجِهَا فَکَانَتْ فَاجِرَهً، فَعِنْدَ ذَلِکَ یَبْکِی اَلصَّبِیُّ بُکَاءً شَدِیداً إِذَا هُوَ خَرَجَ مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ، وَ اَللَّهُ بَعْدَ ذَلِکَ یَمْحُو ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ اَلْکِتابِ (1)

1946 / [ 74] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَهْبَطَ إِلَی اَلْأَرْضِ ظُلَلاً مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ عَلَی آدَمَ ، وَ هُوَ بِوَادٍ یُقَالُ لَهُ اَلرَّوْحَاءُ ، وَ هُوَ وَادٍ بَیْنَ اَلطَّائِفِ وَ مَکَّهَ [قَالَ: فَمَسَحَ عَلَی ظَهْرِ آدَمَ ] ثُمَّ صَرَخَ بِذُرِّیَّتِهِ وَ هُمْ ذَرٌّ، قَالَ: فَخَرَجُوا کَمَا یَخْرُجُ اَلنَّمْلُ مِنْ کُورِهَا، فَاجْتَمَعُوا عَلَی شَفِیرِ اَلْوَادِی فَقَالَ اَللَّهُ لِآدَمَ : اُنْظُرْ مَا ذَا تَرَی

فَقَالَ آدَمُ : ذَرّاً کَثِیراً عَلَی شَفِیرِ اَلْوَادِی، فَقَالَ: اَللَّهُ یَا آدَمُ هَؤُلاَءِ ذُرِّیَّتُکَ أَخْرَجْتُهُمْ مِنْ ظَهْرِکَ لِآخُذَ عَلَیْهِمْ اَلْمِیثَاقَ لِی بِالرُّبُوبِیَّهِ، وَ لِمُحَمَّدِ بِالنُّبُوَّهِ کَمَا أَخَذْتُ عَلَیْهِمْ فِی اَلسَّمَاءِ قَالَ آدَمُ : یَا رَبِّ وَ کَیْفَ...وَسِعَتْهُمْ ظَهْرِی

قَالَ اَللَّهُ: یَا آدَمُ بِلُطْفِ صُنْعِی وَ نَافِذِ قُدْرَتِی، قَالَ آدَمُ : یَا رَبِّ فَمَا تُرِیدُ مِنْهُمْ فِی اَلْمِیثَاقِ ؟

قَالَ اَللَّهُ: أَنْ لاَ یُشْرِکُوا بِی شَیْئاً قَالَ آدَمُ : فَمَنْ أَطَاعَکَ مِنْهُمْ یَا رَبِّ فَمَا جَزَاؤُهُ ؟

قَالَ اَللَّهُ: أُسْکِنُهُ جَنَّتِی ، قَالَ آدَمُ فَمَنْ عَصَاکَ فَمَا جَزَاؤُهُ؟

قَالَ: أُسْکِنُهُ نَارِی ، قَالَ آدَمُ : یَا رَبِّ لَقَدْ عَدَلْتَ فِیهِمْ، وَ لَیَعْصِیَنَّکَ أَکْثَرُهُمْ إِنْ لَمْ تَعْصِمْهُمْ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ : ثُمَّ عَرَضَ اَللَّهُ عَلَی آدَمَ أَسْمَاءَ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ أَعْمَارَهُمْ، قَالَ: فَمَرَّ آدَمُ بِاسْمِ دَاوُدَ اَلنَّبِیِّ، عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَإِذَا عُمُرُهُ أَرْبَعُونَ سَنَهً، فَقَالَ: یَا رَبِّ مَا أَقَلَّ عُمُرَ دَاوُدَ وَ أَکْثَرَ عُمُرِی یَا رَبِّ إِنْ أَنَا زِدْتُ دَاوُدَ مِنْ عُمُرِی ثَلاَثِینَ سَنَهً أَ یُنْفَذُ ذَلِکَ لَهُ

قَالَ: نَعَمْ یَا آدَمُ ، قَالَ: فَإِنِّی قَدْ زِدْتُهُ مِنْ عُمُرِی ثَلاَثِینَ سَنَهً، فَأَنْفِذْ ذَلِکَ لَهُ وَ أَثْبِتْهَا لَهُ عِنْدَکَ وَ اطْرَحْهَا مِنْ عُمُرِی!

قَالَ: فَأَثْبَتَ اَللَّهُ لِدَاوُدَ مِنْ عُمُرِهِ ثَلاَثِینَ سَنَهً، وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ مُثْبَتَهً، وَ مَحَا مِنْ عُمُرِ آدَمَ ثَلاَثِینَ سَنَهً، وَ کَانَتْ لَهُ عِنْدَ اَللَّهِ مُثْبَتَهً

ص: 262


1- عنه بحار الأنوار: 121/4 ح 64، و نور الثقلين: 513/2 ح 164.

پس او فاجر و بدکاره خواهد شد پس نوزاد هنگامی که از شکم مادرش بیرون ،آید گریه سختی می نماید به خدا سوگند خداوند بعد از آن هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود.

74) - از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود به درستی که خداوند تبارک و تعالی جمعیتی از فرشته ها را بر آدم علیه السلام- در سرزمین «رَوحاء» که بیابانی بین طائف و مکه است - فرستاد تا کمر و پشت آدم را مسح کنند مالش) (دهند پس ذریّه او با این (مسح که به حالت ذر بودند خارج شده و نمایان ،گشتند همچنان که مورچه ها از لانه خود خارج می گردند و تمامی آن ها بر لبه وادی اجتماع ،کردند سپس خداوند به آدم خطاب کرد ای آدم چه می بینی؟

آدم پاسخ داد ذره های بسیاری را می بینم که بر لبه وادی اجتماع کرده اند.

خداوند فرمود ای آدم این ها ذریه تو هستند آن ها را از پشت تو بیرون کردم تا از آن ها بر ربوبیت خود و نبوّت محمّد عهد و میثاق ،بگیرم همچنان که در آسمان از آن ها عهد و میثاق گرفته ام. آدم عرضه داشت ای پروردگارم و چگونه همه آن ها را در پشت من جای داده ای؟ خدای متعال فرمود این به لطافت سازندگی و آفرینش قدرت خودم انجام گرفته است آدم گفت: پروردگارا! در مورد عهد و . میثاق از آنان چه می خواهی؟ خداوند فرمود: این که برای من شریک قرار ندهند و مشرک نشوند آدم گفت: پروردگارا! کسی که از تو اطاعت کند، چه پاداشی خواهد داشت؟ خداوند فرمود او را در بهشت خود ساکن می.گردانم آدم گفت: پروردگارا کسی که معصیت و نافرمانی تو را کند چه می شود؟ خداوند فرمود: او را در آتش دوزخ وارد می نمایم آدم عرضه داشت ای پروردگار !من دربارۀ آن ها عدالت کرده ای ولی اگر آن ها را نگه داری و کمک ،نکنی بیشترین آن ها تو را معصیت و نافرمانی می کنند.

امام باقر علیه السلام افزود: سپس خداوند نام های همۀ پیامبران و مدت عمر ایشان را به آدم علیه السلام عرضه کرد، هنگامی که او به نام داود علیه السلام رسید، دید عمر او چهل سال ،است اظهار داشت پروردگارا! چقدر عمر داود کوتاه و عمر من طولانی است ای پروردگار من! اگر من سی سال از عمر خود را به داود بدهم آیا این عمر را در اجل او ثبت و از عمر من کسر می کنی؟ پس خداوند این پیشنهاد را پذیرفت و سی سال به عمر داود ،افزود با این که آن در پیشگاه خدا ثبت نشده بود پس سی سال از آدم کسر نمود، با این که آن برایش در پیشگاه خدا ثبت شده بود.

ص: 263

فَقالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : فَذلِکَ قَولُ اللّهِ: ﴿ يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ﴾ قَالَ فَمَحَا اَللَّهُ مَا کَانَ عِنْدَهُ مُثْبَتاً لِآدَمَ وَ أَثْبَتَ لِدَاوُدَ مَا لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ مُثْبَتاً، قَالَ فَمَضَی عُمُرُ آدَمَ فَهَبَطَ مَلَکُ اَلْمَوْتِ لِیَقْبِضَ رُوحَهُ، فَقَالَ لَهُ آدَمُ ، یَا مَلَکَ اَلْمَوْتِ إِنَّهُ قَدْ بَقِیَ مِنْ عُمْرِی ثَلَثِینَ سَنَهً؟ فَقَالَ لَهُ مَلَکُ اَلْمَوْتِ یَا آدَمُ أَ لَمْ تَجْعَلْهَا لاِبْنِکَ دَاوُدَ اَلنَّبِیِّ وَ طَرَحْتَهَا مِنْ عُمُرِکَ حِینَ عُرِضَ عَلَیْکَ أَسْمَاءُ اَلْأَنْبِیَاءِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ وَ عُرِضَتْ عَلَیْکَ أَعْمَارُهُمْ وَ أَنْتَ یَوْمَئِذٌ بِوَادِی الروحاء؟

فَقالَ آدَمُ : یا مَلَکَ المَوتِ ، ما أذکُرُ هذا ، فَقالَ لَهُ مَلَکُ المَوتِ : یا آدَمُ ، لا تَجهَل !...ألَم تَسأَلِ اللّهَ أن یُثبِتَها لِداوُدَ ویَمحُوَها مِن عُمُرِکَ فَأَثبَتَها لِداوُدَ فِی الزَّبورِ ومَحاها مِن عُمُرِکَ مِنَ الذِّکرِ

قالَ : فَقالَ آدَمُ : فَأَحضِرِ الکِتابَ حَتّی أعلَمَ ذلِکَ . قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : و کانَ آدَمُ صادِقاً لَم یَذکُر ، قالَ أبو جَعفَرٍ علیه السلام : فَمِن ذلِکَ الیَومِ أمَرَ اللّهُ العِبادَ أن یَکتُبوا بَینَهُم إذا تَدایَنوا وتَعامَلوا إلی أجَلٍ مُسَمّیً ، لِنِسیانِ آدَمَ وجُحودِهِ ما جَعَلَ عَلی نَفسِهِ (1)

1947 / [75] - عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قال]

سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ ﴾؟

قَالَ: إِنَّ ذَلِکَ اَلْکِتَابَ کِتَابٌ یَمْحُو اَللَّهُ فِیهِ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ، فَمِنْ ذَلِکَ اَلَّذِی یَرُدُّ اَلدُّعَاءُ اَلْقَضَاءَ، وَ ذَلِکَ اَلدُّعَاءُ مَکْتُوبٌ عَلَیْهِ: اَلَّذِی یُرَدُّ بِهِ اَلْقَضَاءُ، حَتَّی إِذَا صَارَ إِلَی أُمِّ اَلْکِتَابِ، لَمْ یُغْنِ اَلدُّعَاءُ فِیهِ شَیْئاً (2)

ص: 264


1- عنه بحار الأنوار: 259/5 ح 66 قطعة منه، و 9/14 ح 8 والبرهان في تفسير القرآن: 295/4 ح 24 ، و نور الثقلين: 511/2 ح 156 بتفاوت يسير، و 464/3 ح 191 قطعة منه، و مستدرك الوسائل: 260/13 ح 15296 قطعة منه، وقصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 337 (الفصل الأول في عمره و وفاته و فضائله). علل الشرائع: 553/2 ح 1 (باب - 341) بإسناده عن مالك بن عطية، عن أبي حمزة الثمالي، عن أبي جعفر الباقر علیه السلام بتفاوت عنه البحار 102/4 ح 15 و 258/11 ح 2.
2- عنه بحار الأنوار: 121/4 ح 65 و 141/5 ح ،11 ، والبرهان في تفسير القرآن: 296/4 ح 25، و نور الثقلين 512/2 ح 157 ، ومستدرك الوسائل: 177/5 ح 5609

سپس امام باقر علیه السلام فرمود به همین دلیل خداوند فرموده است خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود بنابراین خداوند آن چه را که برای آدم ثبت شده محو و نابود کرد و آن چه را که برای داود ثبت نشده بود برایش ثبت کرد

و چون عمر آدم به پایان رسید و فرشته مرگ برای قبض روح او آمد آدم گفت: هنوز سی سال از عمر من باقی مانده است فرشته مرگ پاسخ داد: آیا به یاد نداری که در وادی روحاء بود که خداوند نام های پیامبران و مدت عمر ایشان را بر تو عرضه ،نمود، پس تو سی سال از عمر خود را به فرزندت داود بخشیدی؟

آدم گفت: من چنین چیزی را به یاد نمی آورم فرشته مرگ به او گفت ای آدم نادان و فراموشکار ،نباش آیا از خداوند درخواست نکردی که آن را برای داود ثبت نماید و از عمر تو بکاهد و خداوند نیز چنین کرد؟

آدم گفت: آن نوشته را حاضر کن تا این مطلب را بدانم و به یاد آورم.

امام باقر علیه السلام فرمود آدم در گفتار خود صادق بود ولی او این مطلب را از یاد برده بود و انکار هم نکرد و از آن روز به بعد خداوند بندگانش را فرمان داد تا هنگام معامله و قرض گرفتن مدت آن را تعیین کنند و میان خود نوشته ای ،بنویسند تا همانند آدم در اثر ،فراموشی مطالب را انکار نکنند.

75) - از عمّار بن موسی روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش: «خداوند خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا تثبیت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود» سؤال کردند؟

فرمود: این کتاب همان کتابی است که خداوند از آن محو و پاک می نماید و یا در آن ثبت می کند پس برای همین است که دعا کردن قضا و قدر (الهی) را تغییر داده و دگرگون می کند - با این که آن دعا برایش نوشته شده بوده - پس تا زمانی که آن به نوشته اصلی «امّ الکتاب» منتقل نشده قابل تغییر می باشد، ولی پس از آن، دعا هم بی نتیجه خواهد بود.

ص: 265

1948 / [76] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ، قال :

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَلْمَرْءَ لَیَصِلُ رَحِمَهُ وَ مَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ ثَلاَثُ سِنِینَ فَیَمُدُّهَا اَللَّهُ إِلَی ثَلاَثٍ وَ ثَلاَثِینَ سَنَهً وَ إِنَّ اَلْمَرْءَ لَیَقْطَعُ رَحِمَهُ وَ قَدْ بَقِیَ مِنْ عُمُرِهِ ثَلاَثٌ وَ ثَلاَثُونَ سَنَهً فَیُقَصِّرُهَا اَللَّهُ إِلَی ثَلاَثِ سِنِینَ أَوْ أَدْنَی

قَالَ اَلْحُسَیْنُ وَ: کَانَ جَعْفَرٌ یَتْلُو هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ يَمْحُواْ اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللهِ شَهِيدَ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾ ﴿43﴾

1949/ [77]- عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَهَ (اَلْعِجْلِیِّ)، قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): قَوْلُهُ تَعَالَی: ﴿قُلْ كَفَى بِاللهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ﴾، قَالَ: إِیانَا عَنَی وَ عَلِی أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَیرُنَا بَعْدَ النَّبِی صلی الله علیه و اله (2)

1950 / [ 78] - عن عبد الله بن عطاء، قال:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : هَذَا اِبْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سَلاَّمِ [بْنِ عِمْرَانَ] یَزْعُمُ أَنَّ أَبَاهُ اَلَّذِی یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿قُلْ كَفَى باللهِ شَهِيدَ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَب﴾

ص: 266


1- عنه بحار الأنوار: 121/4 ح 66 و 141/5 ح 12 و 99/74 ح 42 و وسائل الشيعة 537/21 ح27799، والبرهان في تفسير القرآن: 297/4 ح 26. كشف الغمة: 165/2 ( مناقبه وصفاته علیه السلام) عنه البحار: 206/47 ح 47، جامع الأخبار: 106 (الفصل الثالث والستون في صلة الرحم) عن الإمام عليّ علیه السلام بتفاوت.
2- عنه بحار الأنوار: 433/35 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن: 302/4 ح 13، و مستدرك الوسائل: 334/17 ح 21509 بصائر الدرجات: 214 ح 12 ( باب - 1 ممّا عند الأئمة علیهم السلام) ، و 216 ح 20، عنه البحار: 91/39 ح 5، الكافي: 229/1 ح 6 بإسناده عن بريد بن معاوية قال: قلت لأبي جعفر علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 181/27 33546 ، المناقب لابن شهر آشوب : 400/4 ( فصل في المقدمات).

76)- از حسین بن زید بن علی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام این حدیث نمود که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است چه بسا شخصی سه سال از عمرش باقی مانده ولی چون صله رحم کند، خداوند سی سال عمر او را افزایش دهد و عمر او سی سی و سه سال گردد و چه بسا از عمرش سی و سه سال باقی مانده ولي قطع رحم می نماید پس خداوند متعال آن را به سه سال و یا کم تر از آن می رساند.

راوی گوید و امام صادق علیه السلام این آیه را خداوند هر چه را که بخواهد نابود و یا نثییت می نماید و اصل نوشته در اختیار او خواهد بود تلاوت می نمود.

فرمایش خداوند متعال و آن هایی که کافر شدند گویند تو (پیامبر) مرسل نیستی بگو كافی است که خداوند و کسی که علم کتاب او آگاهی به قرآن نزد اوست میان من و شما گواه باشند

77) - از برید بن معاويه نجلی روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم (منظور از فرمایش خداوند متعال ) بگو:

خداوند به عنوان گواه بین من و شما کافی است و نیز کسی که نزد او علم کتاب وجود دارد چیست ؟؟

فرمود:: منظور خداوند ما (اهل بیت عصمت و طهارت) هستیم و علی علیه السلام، با فضیلت ترین اولین و برترین ها بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله می باشد.

78)- از عبدالله بن عطا روایت کرده است که گفت

به امام باقر علیه السلام عرض کردم این فرزند عبد الله بن سلام است که گمان كند علم کتابی که خداوند می فرماید: «بگو خداوند به عنوان گواه بین من و شما کافی است و نیز کی که نزد او علم کتاب وجود دارد نزد پدرش بود

ص: 267

قال: كذب هو عليّ بن أبي طالب علیه السلام (1)

1951 / [ 79] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَجْلاَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ علیه السلام، قال:

سألته عن قوله تعالى: ﴿ قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدَ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمٌ الْكِتَبِ ﴾؟

فقال: نزلت في على علیه السلام بعد رسول الله صلی الله علیه و اله، و في الأئمة علیهم السلام بعده، وعلى علیه السلام عنده علم الكتاب . (2)

1952 / [80 ] - عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَبِ ﴾، قَالَ: نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، أَنَّهُ عَالِمُ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ بَعْدَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (3)

ص: 268


1- عنه بحار الأنوار: 432/35 ذيل ح 10 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 302/4 ح 14، و نور الثقلين: 523/2 ح 213 بصائر الدرجات: 215 ح 16 (باب - 1 ممّا عند الأئمة علیهم السلام) بإسناده عن أبان بن عثمان، عن أبي مریم قال: قلت لأبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 431/35 ح 10.
2- عنه بار الانوار: 433/35 ح 16 و البرهان في تفسیر القرآن: 302/4 ح 15، و نور الثقلین: 523/2 ح 213 بحار الانوار: 433/35 ح 16 و البرهان في تفسیر اقرآن: 302/4 ح 15 و نورالثقلین: 523/2 ح 213 و متدرک الوسایل: 334/17 ح 21510 بصائر الدجات: 214 ح 10 (باب- 1 ممّا عند الائمّة علیهم السلام) بإسناده عن عبدالرحمن بن ابی نجان عن مثنّی قال: سألته علیه السلام عنه البحار: 172/26 ح 41
3- عنه بحار الأنوار: 432/35 ذيل ح 11 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 302/4 ح 16، و نور الثقلين: 523/2 ح 214. بصائر الدرجات: 215 ح 17 (باب - 1 ممّا عند الأئمة علیهم السلام) بإسناده عن عبد الله بن عجلان، عن أبي جعفر علیه السلام، و 216 ح 18 عن فضيل بن يسار، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار: 432/35 ح 11

فرمود: نه، (چنین نیست) او دروغ می گوید بلکه (آن کسی که دارای علم کتاب است) علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد.

79) - از عبد الله علیه السلام بن عجلان روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «بگو: خداوند به عنوان گواه بین من و شما کافی است و نیز کسی که نزد او علم کتاب وجود دارد، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه درباره علی بن ابى طالب علیه السلام نازل شده است که بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و دارای علم کتاب می باشد و امامان بعد از او نیز (دارای علم کتاب هستند.

80)- از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال و کسی که نزد او علم کتاب وجود دارد فرمود این آیه درباره علی علیه السلام نازل شده است که او بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله عالم این امت می باشد

ص: 269

سورة المباركة: ﴿إبراهيم﴾

[ 14]

ص: 270

ص: 271

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

1953 / [1] - عَنْ عَنْبَسَهَ بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «إِبْرَاهِیمَ» وَ «اَلْحِجْرَ» فِی رَکْعَتَیْنِ جَمِیعاً فِی کُلِّ جُمُعَهٍ لَمْ یُصِبْهُ فَقْرٌ أَبَداً وَ لاَ جُنُونٌ وَ لاَ بَلْوَی. (1)

ص: 272


1- عنه بحار الأنوار: 280/92 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 305/4 ح 1 ، و مستدرك الوسائل: 103/6 ح 6541. ثواب الأعمال: 107 (ثواب من قرأ سورة إبراهيم والحجر)، عنه وسائل الشيعة: 410/7 ح 9717، والبحار 280/89 ج 1، مصباح المتهجّد : 319 ( صلاة أخرى ركعتان)، عنه وسائل : ح الشيعة: 371/7 ح 9610، جمال الأسبوع: 133 ( صلاة أخرى)، و326 (الفصل الرابع والثلاثون)، عنه البحار 349/89، و 369/89، أعلام الدين: 371

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1)- از عَنبَسَة بن مُصْعَب روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس سوره «ابراهیم» و سوره «حجر» را در دو رکعت ،نماز در هر جمعه بخواند هیچ موقع فقیر و تنگ دست نخواهد شد و به دیوانگی و حادثه ناگوار مبتلا نمی گردد

ص: 273

قوله تعالى: ﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ﴾ ﴿5 ﴾

1954 / [2] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿ وَ ذَكَرْهُم بِأَيَّم اللَّهِ ﴾، قَالَ: بِآلاَءِ اَللَّهِ یَعْنِی نِعَمَهُ. (1)

قوله تعالى: ﴿وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَبِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾ ﴿7﴾

1955 / [3] -عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلْمَدَائِنِیِّ (2)، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: أَیُّمَا عَبْدٍ أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی فَأَقَرَّ بِهَا بِقَلْبِهِ- وَ حَمِدَ اَللَّهَ عَلَیْهَا بِلِسَانِهِ لَمْ یَنْفَدْ کَلاَمُهُ حَتَّی یَأْمُرَ اَللَّهُ لَهُ بِالزِّیَادَهِ (3)

1956 / [4] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی إِسْحَاقَ اَلْمَدَائِنِیِّ : حَتَّی یَأْذَنَ اَللَّهُ لَهُ بِالزِّیَادَهِ، وَ هُوَ قَوْلُهُ: ﴿لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ﴾ (4)

ص: 274


1- عنه بحار الأنوار: 53/71 ح 79 والبرهان 309/4 ح 5، و نور الثقلين: 526/2 ح 6.
2- في الطبع المكتبة العلمية الإسلامية، تهران: عن أبي عمر المدائني . 223/2 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار: 53/71 ح ،80 والبرهان في تفسير القرآن: 312/4 ح 13 و نور الثقلين: 528/2 ح 15 . تفسير القمّي: 367/1 عنه البحار: 42/71 ح 36 مشكاة الأنوار: 29 و 32 (الفصل السادس في الشكر).
4- عنه بحار الأنوار: 53/71 ذيل ح 80 والبرهان 312/4 ذيل ح 13، و نور الثقلين: 528/2 ح 16.

فرمایش خداوند متعال: و همانا ما مونی را با آیات خود فرستاديم (و دستور دادیم:) قوم خود را از تاریکی ها به نور بیرون آور! و «روزهای خداوند» را به آنان یاد آوری کن در آن شانه هایی است برای هر صبر کننده شکر گزار ! (5)

2)- از ابراهیم بن ،عمر به نقل از کسی که نامش را یادآور شده روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال ، و ایشان را به ایام الله یادآوری کن فرمود: منظور از «ايّام الله» نعمت های خداوند .است

فرمایش خداوند متعال: و (به یاد آورید) آن هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت اگر شکرگزاری کنید (نعمت های خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسیاسی کنید همانا مجازا تم شدید است. (7)

3)- از ابو عمرو مدائنی روایت کرده است. که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر بناره ای که خداوند بر او نعمتی را ارزانی دارد پس قدر آن را با قلبش بشناسد را با قلبش بشناسد- و در روایتی دیگر آمده است: افراز و اعتراف بر آن کند - و ( کسی که) خداوند را با زبانش سپاس گوید کلامش به پایان نمی رسد مگر آن که خداوند دستور می دهد تا (نعمتش را) برای او افزایش دهند -

4)- و در روایت ابو اسحاق مدائنی آمده است تا آن که خداوند برایش اذن زیاد شده بدهد و آن همان فرمایش خداوند است: «چنان چه شکر و سپاس بجا آوردید حتماً برایتان می افزایم»

ص: 275

1957 / [5] - و عن أبي ولاد، قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَرَأَیْتَ هَذِهِ اَلنِّعْمَهَ اَلظَّاهِرَهَ عَلَیْنَا مِنَ اَللَّهِ، أَ لَیْسَ إِنْ شَکَرْنَاهُ عَلَیْهَا وَ حَمِدْنَاهُ زَادَنَا، کَمَا قَالَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ : ﴿لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ ﴾؟

فَقَالَ: نَعَمْ، مَنْ حَمِدَ اَللَّهَ عَلَی نِعَمِهِ وَ شَکَرَهُ، وَ عَلِمَ أَنَّ ذَلِکَ مِنْهُ لاَ مِنْ غَیْرِهِ، [زَادَ اَللَّهُ نِعَمَهُ] (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا عَاذَيْتُمُونَا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّل الْمُتَوَكَّلُونَ﴾ ﴿12﴾

1958 / [6] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ ظَرِیفٍ عَنْ مُحَمَّدِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ ﴿ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِلُونَ ﴾ ، قال: الزارعون (2)

قوله تعالى: ﴿يَتَجَرَّعُهُ، وَ لَا يَكَادُ يُسِيغُهُ، وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلّ مَكَانٍ وَ مَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِن وَرَابِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ﴾ ﴿17﴾

1959 / [7] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عن أَبِی عَنْ جَدِّه علیهم السلام ، قال :

قال أمير المؤمنين علیه السلام: إنَّ أهلَ النّارِ لَمّا غَلَی الزَّقّومُ وَالضَّریعُ فی بُطونِهِم کَغَلیِ الحَمیمِ سَأَلُوا الشَّرابَ ، فَأُتُوا بِشَرابٍ غَسّاقٍ وصَدیدٍ ﴿یَتَجَرَّعُهُ وَ لَا یَکَادُ

ص: 276


1- عنه بحارالانوار: 53/71 ح 81 و البرهان في تفسیر القرآن: 312/4 ح 14 و نور الثقلین: 528/2 ح 17
2- عنه بحار الأنوار: 66/103 ح 16، و وسائل الشيعة: 42/17 ح 21935، والبرهان في تفسير القرآن: 313/4 ح 1 ، و نور الثقلين: 530/2 ح 30 فيه : عن الحسن بن طريف (بالطاء المهملة)، و مستدرك الوسائل: 461/13 ح 15897. من لا يحضره الفقيه: 253/3 ح 3916 فيه: سُئل عليّ علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 34/19 ح 24087، والبرهان في تفسير القرآن: 313/4 ح 2.

5)- و از ابو ولاد روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم به نظر شما این نعمت های ظاهری (که در اختیار ما قرار گرفته است) از طرف خداوند می باشد؟ آیا این طور نیست که اگر ما او را حمد و سپاس ،گوییم بر ایمان افزایش می دهد همچنان که خداوند در قرآن فرموده: «چنان چه شکر و سپاس بجا آوردید، حتماً برایتان می افزایم؟»

فرمود: ،بلی کسی که شکر و سپاس نعمت های خداوند را بجای آورد و معتقد باشد که این نعمت ها از سوی خداوند است نه از دیگری خداوند نعمت هایش را می افزاید

فرمایش خداوند متعال و چرا بر خدا توکل ،نکنیم با این که ما را به راه های (سعادت) راهنمائی کرده است؟ و ما بطور مسلّم در برابر آزارهای شما بر خودمان صبر خواهیم کرد (و دست از رسالت خویش بر نمی داریم) و توکّل کنندگان باید فقط بر خدا توکّل کنند (12)

6)- از حسن بن ،ظریف به نقل از محمّد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند سبحان: «و توکل کنندگان، باید بر خداوند توکل کنند» فرمود زراعت کنندگان هستند (که با توکّل بر خدا شخم می،زنند بذر می پاشند و امید به جایی و چیز دیگری ندارند).

فرمایش خداوند متعال: با زحمت آن را جرعه جرعه سر می کشد و هرگز حاضر نیست به میل خود آن را بیاشامد و مرگ از هر جا به سراغ او می آید ولی با این همه او نمی میرد و به دنبال او عذاب شدیدی خواهد بود! (17)

7)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده ،است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش از جدّ گرامی اش علیهما السلام، حدیث نمود که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هنگامی که زقوم و ضریع در دل های اهل دوزخ همچون آب جوش به جوش آید آنان درخواست نوشیدنی کنند، پس پس از آب های گندیده و چرکین برای آن ها آورده می شود «که جرعه جرعه آن را می نوشد و هیچ

ص: 277

يُسِيعُهُ، وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَ مَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَ مِن وَرَابِهِ ى عَذَابٌ غَلِيظٌ﴾ وحَمیمٌ یَغلی بِهِ جَهَنَّمُ مُنذُ خُلِقَت ﴿كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَاءَتْ مُرْتَفَقًا﴾ (1). (2)

قوله تعالى: ﴿وَ قَالَ الشَّيْطَنُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ مَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَنٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِى فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ مَا أَنتُم بِمُصْرِخِيَّ إِنِّى كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّلِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ ﴿22﴾

1960 / [8] - عَنْ حَرِیزٍ ، عَمَّنْ ذَکَرَهُ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ:

﴿وَ قَالَ الشَّيْطَنُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ ﴾ ، قَالَ: هُوَ اَلثَّانِی وَ لَیْسَ فِی اَلْقُرْآنِ شَیْءٌ ﴿وَ قَالَ الشَّيْطَنُ ﴾ إِلاَّ وَ هُوَ اَلثَّانِی (3)

1961/ [9] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ یُؤْتَی بِإِبْلِیسَ فِی سَبْعِینَ غُلاًّ وَ سَبْعِینَ کَبْلاً ، فَیَنْظُرُ اَلْأَوَّلُ إِلَی زُفَرَ فِی عِشْرِینَ وَ مِائَهِ کَبْلٍ وَ عِشْرِینَ وَ مِائَهِ غُلٍّ، فَیَنْظُرُ إِبْلِیسُ ، فَیَقُولُ: مَنْ هَذَا اَلَّذِی أَضْعَفَ اَللَّهُ لَهُ اَلْعَذَابَ، وَ أَنَا أَغْوَیْتُ هَذَا اَلْخَلْقَ جَمِیعاً؟

فَیُقَالُ: هَذَا زُفَرُ . فَیَقُولُ: بِمَا حُدِّدَ لَهُ هَذَا اَلْعَذَابُ؟

فَیُقَالُ: بِبَغْیِهِ عَلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ. فَیَقُولُ لَهُ إِبْلِیسُ : وَیْلٌ لَکَ وَ ثُبُورٌ لَکَ، أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اَللَّهَ

ص: 278


1- سورة الكهف: 29/18
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 315/4 ح ،4 و نور الثقلين 532/2 ح 43، و 260/3 ح 80.
3- عنه بحار الأنوار: 166/30 ح 98 ، والبرهان في تفسير القرآن: 317/4 ح 4، و نور الثقلين: 534/2 ح 48

گوارایش نمی باشد و مرگ از هر سو بر او وارد می گردد اما او نمی میرد و عذابی سخت در انتظارش می باشد» همچنین برای آن ها آب جوشانی می آورند که از ابتدای آفرینش جهنم در حال جوشش بوده و این همان فرمایش خداوند است «(آبی که) همچون فلز گداخته شده که (پوست و گوشت) صورت آن ها را بریان می کند چه نوشیدنی (خبیث) و چه جایگاه بدی است».

فرمایش خداوند متعال: و شیطان هنگامی که کار تمام می شود می گوید خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده ای (باطل) دادم پس من (از وفای به عهد با شما) تخلف کردم من بر شما تسلطی نداشتم جز این که دعوتتان کردم پس شما دعوت مرا پذیرفتید بنابر این مرا سرزنش نکنید بلکه خود را سرزنش کنید نه من فریادرس شما هستم و نه شما فریادرس من می باشید من نسبت به شرک شما درباره خودم که از قبل داشتید بیزار و کافر !هستم به درستی که ستمکاران عذاب دردناکی خواهند داشت (22)

8)- از حریز به نقل از کسی که نامش را برده روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و شيطان بعد از آن که حادثه واقع شد، گفت، فرمود: منظور از آن همان دومی است (و به طور کلی) در قرآن موردی از «و شیطان گفت» نیست مگر آن که منظور دو می می باشد

9) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی چون روز قیامت ابلیس را در بند هفتاد غُل و زنجیر بیاورند، پس اولی نگاه به زُفَر (دومی) می کند که در صد و بیست غُل و صد و بیست زنجیر قرار دارد سپس ابلیس به او نگاه می کند و می گوید این کیست که عذابش از من افزون تر می،باشد با این که تمامی مخلوقات را من فریب داده و گمراه کرده ام؟ گفته می شود این زُفَر می باشد (ابلیس) گوید برای چه این همه عذاب را بر او تحمیل کرده اند؟

گفته می شود به خاطر ظلم و ستمی است که بر علی الله روا داشته است (ابلیس) گوید وای و هلاکت بر تو باد آیا نمی دانستی که خداوند مرا به سجده

ص: 279

أَمَرَنِی بِالسُّجُودِ لِآدَمَ فَعَصَیْتُهُ، وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَجْعَلَ لِی سُلْطَاناً عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ شِیعَتِهِ فَلَمْ یُجِبْنِی إِلَی ذَلِکَ، وَ قَالَ: ﴿إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاّ مَنِ اِتَّبَعَکَ مِنَ اَلْغاوِینَ﴾. (1) مَا عَرَفْتُهُمْ حِینَ اِسْتَثْنَاهُمْ إِذْ قُلْتُ: ﴿وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ ﴾ (2) فَمَنَّتْکَ بِهِ نَفْسُکَ غُرُوراً فَتَوَقَّفْ بَیْنَ یَدَیِ اَلْخَلاَئِقِ فَقَالَ لَهُ: مَا اَلَّذِی کَانَ مِنْکَ إِلَی عَلِیٍّ وَ إِلَی اَلْخَلْقِ اَلَّذِی اِتَّبَعُوکَ عَلَی اَلْخِلاَفِ؟

فَیَقُولُ اَلشَّیْطَانُ- وَ هُوَ زُفَرُ- لِإِبْلِیسَ : أَنْتَ أَمَرْتَنِی بِذَلِکَ، فَیَقُولُ لَهُ إِبْلِیسُ : فَلِمَ عَصَیْتَ رَبِّکَ وَ أَطَعْتَنِی ؟

فَیَرُدُّ زُفَرُ عَلَیْهِ مَا قَالَ اَللَّهُ:: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ ۖ وَ مَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ﴾ - إلى آخر الآية- (3)

قوله تعالى: ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ ﴿24﴾ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿25﴾ وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ﴾ ﴿26﴾

1962/ [10]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ في قول الله: ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴾ قال:

ص: 280


1- سورة الحجر: 42/15
2- سوره الأعراف: 17/7
3- عنه بحار الانوار: 167/30 ح 99، والبرهان في تفسير القرآن: 317/4 ح 5، . نور الثقلین: 534/2 ح 49

برای آدم دستور داد و مخالفت کردم و از خداوند درخواست کردم تا (به جهت پاداش عبادت هایم) مرا بر محمّد و اهل بیت و شیعیان او مسلّط گرداند، ولی او خواسته مرا برآورده نکرد و فرمود: «به درستی که تو بر بندگان من تسلّطی نخواهی ،داشت مگر آن هایی که از تو پیروی کنند که گمراه گشته اند» و در آن موقعی که او ایشان را استثنا و جدا ،نمود آنان را نمی شناختم و به همین دلیل گفتم: «و بیش ترین آنان را شاکر و سپاسگزار نخواهی یافت» پس امیال و هواهای نفسانیت تو را مغرور کرد و (اکنون سزای تو می باشد که) این چنین در حضور خلایق قرار بگیری. سپس (ابلیس) به او گوید چه چیزی سبب شد که از علی علیه السلام روی گردانی و با بندگانت که از تو در راه مخالفت (با خداوند) پیروی کردند بر او ستم نمایی؟

شيطان - که همان زُفَر می باشد - به ابلیس :گوید تو مرا به این کار دستور دادی ابلیس پاسخ دهد به چه دلیلی دستور پروردگارت را مخالفت کردی و دستور مرا اطاعت نمودی؟ پس زُفَر آن چیزی را که خداوند بیان نموده، در جواب به ابلیس خواهد گفت: «به راستی که خداوند به شما وعده داد و وعده او درست بود و من نیز به شما وعده دادم ولی در وعده خود با شما خلاف کردم و برایتان هیچ دلیل و برهانی نیاوردم» - تا پایان آیه -

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی که چگونه خداوند مثال «کلمه طیّبه» و گفتار پاکیزه را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت و شاخه های آن در آسمان می باشد؟! (24) هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش می دهد و خداوند برای مردم مثل هایی را می زند تا شاید متذکر شوند (و پند گیرند)! (25) و (همچنین) «کلمۀ خبیثه» و سخن پست و آلوده را به درخت ناپاکی تشبیه کرده است که از روی زمین برکنده شده و قرار و ثباتی ندارد (26)

10) - از محمّد بن علی حلبی به نقل از زراره و ،حُمران روایت کرده که گفتند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «خداوند مثَلی را به عنوان «کلمه طیّبه» مطرح نموده که همانند «شجره طیّبه» می باشد که اصل آن (در زمین) ثابت و شاخه هایش در آسمان خواهد بود» فرموده اند: منظور

ص: 281

یَعْنِی اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْأَئِمَّهَ علیهم السلام مِنْ بَعْدِهِ هُمُ اَلْأَصْلُ اَلثَّابِتُ وَ اَلْفَرْعُ اَلْوَلاَیَهُ لِمَنْ دَخَلَ فِیهَا (1)

1963/ [11] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله عليه السلام عَنْ قَوْلِ الله: ﴿ وَ فَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴾؟

فَقَالَ : رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أَصْلُهَا ، وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَرْعُهَا ، وَ الْأَئِمَّهُ علیهم السلام مِنْ ذُرِّیَّتِهِمَا أَغْصَانُهَا ، وَ عِلْمُ الْأَئِمَّهِ ثَمَرَتُهَا ، وَ شِیعَتُهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَرَقُهَا ، هَلْ فِیهَا فَضْلٌ ؟

قُلْتُ : لَا [وَ اللّهِ!] ، قَالَ : وَ اللّهِ! إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیُولَدُ ، فَتُورَقُ وَرَقَهٌ فِیهَا ، وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَمُوتُ ، فَتَسْقُطُ وَرَقَهٌ مِنْهَا

:قال: قلت: ﴿تُؤْتِي أُكْلَهَا كُلَّ حِين بِإِذْنِ رَبِّهَا﴾؟

قَالَ: یَعْنِی مَا یَخْرُجُ إِلَی اَلنَّاسِ مِنْ عِلْمِ اَلْإِمَامِ فِی کُلِّ حِینٍ یُسْأَلُ عَنْهُ (2)

1964 / [12] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِی رَجُلٍ نَذَرَ أَنْ یَصُومَ زَمَاناً قَالَ اَلزَّمَانُ خَمْسَهُ أَشْهُرٍ وَ اَلْحِینُ سِتَّهُ أَشْهُرٍ لِأَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ ﴿تُؤْتِی أُکُلَهٰا کُلَّ حِینٍ﴾ (3)

ص: 282


1- أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 320/4 ح 10 و نور الثقلين: 537/2 ح 65. بصائر الدرجات: 60 ح 1 (نادر من الباب) بإسناده عن محمّد الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام. عنه البحار 141/24 ذيل 8 أشار إليه، والبرهان: 319/4 2 ح 4
2- عنه بحار الأنوار: 140/24 ذيل ح 6 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 321/4 ح 11. تفسير القمّي: 369/1 بإسناده عن سلام بن المستنير، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 217/19 ح 97 و 138/24 ح 2 ، بصائر الدرجات: 59 ح 4 ( باب - 2 في الأئمة علیهم السلام) بإسناده عن عمر بن يزيد بياع السابري بتفاوت يسير عنه البحار 140/24 ح 6، و نحوه تفسیر فرات الكوفي: 219 ح 293
3- عنه بحار الأنوار: 228/104 ح ،57 و البرهان في تفسير القرآن: 321/4 ح 15، و مستدرك الوسائل: 494/7 ح 8730 الكافي: 142/4 ح 5 تهذيب الأحكام 309/4 ح 1 عنه وسائل الشيعة: 388/10 ح 13659، علل الشرائع : 387/2 ح 1 (باب - 121)، عنه البحار: 335/96 ح 4.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و امامان بعد از او هستند که ایشان اصل و ریشه ثابت می باشند و فرع ،آن ولایت می باشد برای کسانی که (آن را بپذیرند و) وارد آن شوند.

11)- از محمّد بن یزید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند و شاخه های آن در آسمان می باشد سؤال کردم؟

فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله اصل و ریشه و امیر المؤمنين علیه السلام تنه آن درخت می باشند و امامان از ذریّه آن دو بزرگوار شاخه های آن هستند و علوم ایشان میوه هایش خواهد بود و شیعیان ایشان برگ های آن خواهند بود، پس آیا (درخت) چیز دیگری هم دارد؟

عرض کردم نه به خدا سوگند! (چیز دیگری ندارد)

فرمود: به خدا سوگند هرگاه یکی از شیعیان (ما اهل بیت رسالت) از دنیا ،برود یک برگ از آن درخت می افتد و اگر فرزندی از ایشان متولد شود یک برگ بر آن درخت می روید

گفت:م نظر شما درباره این (قسمت) آیه: «آورده و مهیا می شود میوه های آن در هر لحظه با اذن پروردگارش« چیست؟

فرمود منظور آن علومی ،است که ائمه علیهم السلام، آن ها را برای شیعیان خود در هر وقت که از ایشان سؤال شود بیان می کنند

12)- از اسماعیل بن ابی زیاد سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام ، فرمود: امام علی علیه السلام در مورد مردی که نذر کرده زمانی را روزه بگیرد فرموده است «زمان» پنج ماه می باشد و «حین» شش ماه خواهد بود؛ چون که خداوند می فرماید: «آورده و مهیا می شود میوه های آن در هر لحظه».

ص: 283

1965 / [13] - عن الحلبي، قال:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ جَعَلَ اَللَّهُ عَلَیْهِ صَوْماً حِیناً فِی شُکْرٍ،؟

قَالَ: فَقَالَ قَدْ سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ هَذَا فَقَالَ: فَلْیَصُمْ سِتَّهَ أَشْهُرٍ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ تُؤْتِيَ أُكْلَهَا كُلَّ حِينِ بِإِذْنِ رَبِّهَا﴾ وَ اَلْحِینُ سِتَّهُ أَشْهُرٍ (1)

1966 / [14] - عَنْ خَالِدِ بْنِ جَرِیرٍ قَالَ:

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ قَالَ لِلَّهِ عَلَیَّ أَنْ أَصُومَ حِیناً وَ ذَلِکَ فِی شُکْرٍ؟

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ : قَدْ أَتَی عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِثْلَ هَذَا، فَقَالَ: صُمْ سِتَّهَ أَشْهُرٍ، فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ تُؤْتِيَ أُكْلَهَا كُلَّ حِينِ ﴾ ، یَعْنِی سِتَّهَ أَشْهُرٍ (2)

1967 / [15] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ اَلْأَشَلِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةٌ طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ ﴾ اَلْآیَتَیْنِ قَالَ هَذَا مَثَلٌ ضَرَبَهُ اَللَّهُ لِأَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّهِ وَ لِمَنْ عَادَاهُمْ، هُوَ: ﴿ مَثَلُ کَلِمَهٍ خَبِیثَهٍ کَشَجَرَهٍ خَبِیثَهٍ اُجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ اَلْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ ﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ فِي الآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللهُ الظَّلِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ﴾ ﴿27﴾

ص: 284


1- عنه بحار الأنوار: 228/104 ح 58 ، والبرهان في تفسير القرآن: 322/4 ح .16
2- عنه بحار الأنوار: 228/104 ح 59، و وسائل الشيعة: 388/10 ذيل ح 13658 ، والبرهان في تفسير القرآن: 322/4 ح 18 الكافي: 142/4 ح 6 بإسناده عن أبي الربيع ، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوه تهذيب الأحكام 309/4 ح 2، و 314/8 ح 45 مع زيادة في صدره عنهما وسائل الشيعة: 287/10 ح 13658
3- عنه بحار الأنوار: 142/24 ح 9 و 37/67 باختصار، والبرهان في تفسير القرآن: 321/4 ح 12 و نور الثقلين: 537/2 ح 66.

13) - از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال شد در مورد مردی که گفته است: بر عهده من است، که به شکرانه خداوند زمانی را برای خدا روزه بگیرم؟ فرمود: مانند همین سؤال را برای امام علی علیه السلام مطرح کردند پس حضرت فرمود شش ماه را روزه بگیرد؛ زیرا خداوند فرموده است: «آورده و مهیا می شود میوه های آن در هر لحظه با اذن پروردگارش» و افزود که «حین» شش ماه می باشد.

14) - از خالد بن جریر روایت کرده است که گفت

از امام صادق سؤال شد در مورد مردی که گفته است: بر عهده من است که به شکرانه خداوند زمانی را برای خدا روزه بگیرم؟ فرمود: مانند همین سؤال را برای امام علی علیه السلام مطرح کردند پس حضرت فرمود: شش ماه را روزه بگیر؛ زیرا خداوند می فرماید: «آورده و مهیا می شود میوه های آن در هر لحظه» یعنی مقدار «حین» شش ماه می باشد

15)- از عبد الرحمان بن سالم ،اشل به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد دو آیه: «خداوند مثل «کلمه طیّبه» را مطرح نموده که همانند «شجره طیّبه» می باشد» (تا آخر آیه بعد) فرمود: این مثالی است که خداوند برای اهل بیت پیامبرش علیهم السلام مطرح نموده است و برای دشمنان ایشان :(فرموده) «مثال «كلمة خبيثة»، همانند «شجره خبیثه» است که از بالای زمین رشد کرده و هیچ ثبات و قراری ندارد» خواهد بود

فرمایش خداوند متعال: خداوند کسانی را که ایمان ،آوردند به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان استوار می دارد هم در این جهان و هم در سرای دیگر ولی ستمگران را (در اثر گفتار و کردار ناشایستشان) گمراه می سازد و خداوند هر کاری را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام می دهد (27)

ص: 285

1968 / [16] - عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَلشَّیْطَانَ لَیَأْتِی اَلرَّجُلَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا [فَیَأْتِیهِ] عِنْدَ مَوْتِهِ، یَأْتِیهِ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ یَسَارِهِ لِیَصُدَّهُ عَمَّا هُوَ عَلَیْهِ، فَیَأْبَی اَللَّهُ لَهُ ذَلِکَ، وَ کَذَلِکَ قَالَ اَللَّهُ ﴿ یُثَبِّتُ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ اَلثّابِتِ فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا وَ فِی اَلْآخِرَهِ﴾ (1)

1969 / [17] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالاَ:

إِذَا وُضِعَ الرَّجُلُ فی قَبْرِهِ أتَاهُ مَلَکَانِ - مَلَکٌ عَنْ یَمِینِهِ وَ مَلَکٌ عَنْ یَسَارِهِ - و أُقِیمَ اَلشَّیْطَانُ بَیْنَ یَدَیْهِ، عَیْنَاهُ مِنْ نُحَاسٍ، فَیُقَالُ لَهُ: مَا تَقُولُ فِی هَذَا اَلرَّجُلِ اَلَّذِی خَرَجَ مِنْ بَیْنِ ظَهْرَانَیْکُمْ یَزْعُمُ أَنَّهُ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله؟

فَیَفْزَعُ لِذَلِکَ فَزْعَهً فَیَقُولُ - إِنْ کَانَ مُؤْمِناً-: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ.

فَیُقَالُ لَهُ عِنْدَ ذَلِکَ: نَمْ نَوْمَهً لاَ حُلُمَ فِیهَا، وَ یُفْسَحُ لَهُ فِی قَبْرِهِ تِسْعَهَ أَذْرُعٍ، وَ یَرَی مَقْعَدَهُ مِنَ اَلْجَنَّهِ ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَ فِی الْأخِرَهِ﴾

وَ إِنْ کَانَ کَافِراً، قَالُوا: مَنْ هَذَا اَلرَّجُلُ اَلَّذِی کَانَ بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ، یَقُولُ إِنَّهُ رَسُولُ اَللَّهِ ؟ فَیَقُولُ: مَا أَدْرِی. فَیُخَلَّی بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلشَّیْطَانِ (2)

ص: 286


1- عنه بحار الأنوار: 188/6 ح 31 والبرهان في تفسير القرآن: 326/4ح 5. من لا يحضره الفقيه: 134/1 ح 360 بتفاوت يسير.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 326/4 ح ،6 ونور الثقلين: 541/2ح 74. الزهد : 188 ح 234 ( باب - 16 المسألة في القبر و عذاب القبر) بإسناده عن عاصم بن حميد، عن أبي بصير قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام يقول : .... و نحوه الكافي 238/3 ح 10، عنه و عن الزهد، البحار: 262/6 ح 106، مسكّن الفؤاد: 44 (الباب الثاني في الصبر وما يلحق به) مرسلاً و بتفاوت.

16)- از صفوان بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود به درستی که چون مرگ شخصی از دوستان ما نزدیک شود شیطان از سمت راست و چپ او وارد می شود تا او را نسبت به آن چه که پای بند و معتقد بوده متزلزل و منحرفش کند ولی خداوند از این جریان امتناع می ورزد (و او را ثابت و استوار نگاه می دارد) همچنان که فرموده است: «خداوند کسانی را که ایمان آورده باشند بر سخن ثابت در دنیا و آخرت پایدار می گرداند».

17)- از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم روایت کرده که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: هنگامی که انسان در قبر گذارده شود، دو فرشته نزد او می آیند:

یکی سمت راست و دیگری سمت چپ او قرار می گیرند و شیطان هم - حالتی که چشمانش همچون (فلز) مس (سرخ) می باشد - در برابرش می ایستد پس به او گفته می شود درباره این شخص که خودش را فرستاده خداوند می دانست چه می گویی؟ که در دنیا پشت سر شما بود.

پس ناگهان نگرانی بسیار عظیمی بر او وارد می شود سپس – اگر مؤمن بوده باشد - خواهد گفت: ،محمّد رسول خدا می باشد.

پس دو فرشته به آن شخص گویند بخواب خوابیدنی که بیداری در آن نباشد؛ و قبرش به مقدار نه ذراع (حدود 4/5 متر) گسترش و توسعه یابد؛ و جایگاه خود را در بهشت مشاهده کند؛ و این همان فرمایش خداوند می باشد که فرموده است: «خداوند کسانی را که ایمان آورده باشند بر سخن ثابت در دنیا و آخرت پایدار می گرداند».

و چنانچه کافر باشد فرشته ها به او گویند: (نظرت در مورد) این شخصی که پشت سر شما بود و می گفت من فرستاده خدا هستم، چگونه است؟

گوید نمی دانم پس او را تنها با شیطان رها می کنند

ص: 287

1970 / [18] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قال: ]

أَنَّ الْمَيِّتَ إِذَا أُخرِجَ مِن بَيتِهِ شَيَّعَتهُ المَلائِكَةُ إِلَى قَبرِه، يَتَرَحَّمُونَ عَلَيهِ، حَتَّى إِذَا انتَهَى بِهِ إِلَى قَبرِهِ قَالَت الأَرضُ لَهُ: مَرحَباً بكَ وَ أَهلاً وَ سَهلاً وَ اللَّهِ لَقَد كُنتُ أُحِبُّ أَن يَمشِىَ عَلَيَّ مِثلُكَ لا جَرَمَ لَتَرَىَ مَا أَصنَعُ بِكَ فَيَوَسَّعُ لَهُ مَدَّ بَصَرِهِ وَ يَدخُلُ عَلَيهِ فِي قَبرِهِ قَعِيدَا القَبرِ [مَلَكَا القَبرِ وَ هُمَا قَعِيدَا القَبرِ] مُنكَرٌ وَ نَكِيرٌ فَيُلقِيَانِ فِيهِ الرُّوحَ إِلَى حَقوَيهِ فَيُقعِدَانِهِ فَيَسأَلانِهِ فَيَقُولانِ لَهُ مَن رَبُّكَ؟؟

فَيَقُولُ: اللَّهُ، فَيَقُولانِ: و مَا دِينُكَ

فَيَقُولُ: الإِسلامُ فَيَقُولانِ: وَ مَن نَبِيُّكَ

فَيَقُولُ: مُحَّمَدٌ صلي الله عليه و آله فَيَقُولانِ: وَ مَن إِمَامُكَ؟

فَيَقُولُ: عَلِيٌّ عليه السلام فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ: صَدَقَ عَبدِي افرُشُوا لَهُ فِي القَبرِهِ مِنَ الجَنَّةِ، وَ أَلبِسُوهُ مِن ثِيَابِ الجَنَّةِ، وَ افتَحُوا له فِي قَبرِهِ بَاباً إِلَى الجَنَّةِ حَتَّى يَأتِيَنَا و ما عِندَنَا خَيرٌ لَهُ ثُمَّ َيَقُولانِ: لَهُ نَم نُومَةَ العَرُوسٍ نَم نُومَةً لا حُلُمَ فِيهَا.

وَ إِن كَانَ كَافِراً أُخرِجَتِ لَهُ مَلائِكَةُ يُشَيِّعُوُنه إِلىَ قَبرِهِ يَلعَنُونَهُ حَتَّى إِذَا انتَهَى إِلَى الأَرضُ قَالَت الأَرضُ: لا مَرحَباً بِكَ وَ لا أَهلاً، أَمَا وَ اللَّهِ لَقَد كُنتُ أُبغِضُ أَن يَمشِيَ عَلَّيَ مِثلُكَ لا جَرَمَ لَتَرَيَنَّ مَا أَصنَعُ بَكَ اليَومَ، فَتَضِايقُ عَليَهِ حَتَّى تَلتَقِيَ جَوَانِحُهُ، وَ يَدخُلُ عَلَيهِ مَلَكَا القَبرِ- وَ هُمَا قَعِيدَا القَبرِ- مُنكَرٌ وَ نَكِيرٌ

قَالَ: قُلتُ لَهُ جُعِلتُ فِدَاكَ يَدخُلانِ عَلَى المُؤمِنِ وَ الكَافِرِ فِي صُورَةٍ وَاحِدَةً؟

فَقَالَ: لا، فَيُقعِدَانِهِ فَيَقُولانِ لَهُ: مَن رَبُّكَ؟

فَيَقُولُ: سَمِعتُ النَّاسَ يَقُولُون، فَيَقُولانِ لَهُ: لا دَرَيتَ فَمَا دِينُكَ؟

فَيَقُولُ: سَمِعتُ النَّاسَ يَقُولُونَ و يَتَلَجلَجُ لِسانه، فَيَقُولانِ لا دَرَيتَ قَمَن نَبِيُّكَ؟

فَيَقُولُ سَمِعتُ النَّاسَ يَقُولُونَ و يَتَلَجلَجُ لِسانه، فَيَقُولانِ لا دَرَيتَ ، وَ فَيُنَادِي مُنَادٍ

ص: 288

18) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود:

چون (جنازه) مؤمن از خانه اش (به سمت قبرستان) خارج شود فرشتگان او را تا قبرش مشایعت و همراهی می کنند و بر او رحمت می فرستند تا آن که او را درون قبر ،گذارند پس چون درون قبر نهاده شود زمین به او گوید خوش آمدی و گرامیت باشد به خدا سوگند دوست می داشتم که همچون مثل تو بر روی من قدم گذارد (و زندگی کند) و خواهی دید که برای تو چه خواهم کرد پس تا جایی که چشم او دید دارد قبرش گشاد خواهد شد و دو فرشته- به نام های نکیر و منکر که هر دو جایگاهشان در قبر است - بر او وارد می شوند و روح به بدنش باز می گردد پس او را می نشانند و از او سؤال می کنند و می گویند: پروردگار تو کیست؟ خواهد گفت: خداوند .است گویند: دین تو چیست؟ خواهد گفت: دین اسلام است گویند پیغمبر تو کیست؟ گوید: حضرت محمّد صلی الله علیه و آله پیامبر خداوند می باشد گویند امام و پیشوای تو کیست؟ خواهد گفت: علی علیه السلام است

(امام صادق علیه السلام) فرمود: پس در این هنگام منادی از آسمان ندا می دهد: بنده من راست می گوید از (فرش های) بهشت برای او در قبرش بیندازید و دری از درهای بهشت به رویش بگشائید و از لباس های بهشتی بر او بپوشانید تا آن وقتی که بر ما وارد خواهد شد و آن چه برای او نزد ما موجود است برایش بهتر می باشد؛ سپس به او گفته می:شود همچون عروس در جایگاه خود ،بخواب که ترس و وحشتی برای تو نمی باشد.

(سپس) فرمود اما اگر کافر ،باشد جنازه اش را از خانه خارج کنند پس فرشته ها او را تا قبرش تشییع و همراهی کنند و در مسیر راه او را لعنت می نمایند و چون در قبر نهاده شود، زمین به او گوید: خوش نیامدی و گرامیت ،نباشد به خدا سوگند! ناراحت بودم و دشمن داشتم که همچون تو بر من قدم ،گذارد اکنون خواهی دید که با تو چه خواهم کرد. پس قبر بر او تنگ ،شود به طوری که استخوان هایش در هم فرو روند و بعد از آن دو فرشته- به :نام نکیر و منکر که هر دو جایگاهشان در قبر است - بر او وارد می شوند.

ابو بصیر گوید عرض کردم فدایت گردم آیا (این دو فرشته) بر مؤمن و کافر، به یک شکل وارد می شوند؟ فرمود نه و افزود (و روح در بدنش باز می گردد) پس او را می نشانند و از او سؤال می کنند و می گویند پروردگار تو کیست؟ پس زبانش بند می آید (و به پت پت می افتد) و می گوید از مردم شنیدم که می گفتند به او گویند آری ندانسته ای پس دین و آئین تو چیست؟ باز هم زبانش بند می آید (و به پِت پِت می افتد) و می:گوید از مردم شنیدم که می گفتند به او گویند آری ندانسته ای، پس پیغمبر تو کیست؟

همچنین زبانش بند می آید (و به پِت پِت می افتد) و می گوید: از مردم شنیدم که می گفتند به او گویند آری ندانسته ای سپس از امام زمانش سؤال می کنند.

ص: 289

مِنَ السَّمَاءِ كَذَبَ عَبدِي افرُشُوا لَهُ فِي قَبرِهِ مِنَّ النَّارِ، وَ أَلبِسُوهُ مِن ثِيَابِ النَّارِ وَ افتَحُوا لَهُ بَاباً إِلَى النَّارِ حَتَّى يَأتِيَنَا وَ مَا لَهُ عِندَنَا شَرٌ لَهُ.

قَالَ ثُمَّ يَضرِبَاِنِه بِمِرزبَةٍ معهما ثَلاثَ ضَرَبَاتٍ لَيسَ مِنهَا ضَربَةٌ إِلاَّ تَطَايَرُ قَبرُهُ نَاراً وَ لَو ضُرِبَت تِلكِ الضَربَةٌ عَلَى جِبَالُ تَهَامَةَ لَكَانَت رَمِيماً.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ یُسَلِّطُ اَللَّهُ عَلَیْهِ فِی قَبْرِهِ اَلْحَیَّاتِ وَ اَلْعَقَارِبَ تَنْهَشُهُ نَهْشاً وَ اَلشَّیَاطِینَ تَغُمُّهُ غَمّاً یَسْمَعُ عَذَابَهُ مَنْ خَلَقَ اَللَّهُ إِلاَّ اَلْجِنَّ وَ اَلْإِنْسَ، وَ إِنَّهُ لَیَسْمَعُ خَفْقَ نِعَالِهِمْ وَ نَفْضَ أَیْدِیهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿یُثَبِّتُ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ اَلثّابِتِ فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا ﴾ قَالَ: عِنْدَ مَوْتِهِ ﴿وَ فِی اَلْآخِرَهِ ﴾ قَالَ: فِی قَبْرِهِ، ﴿وَ یُضِلُّ اَللّهُ اَلظّالِمِینَ وَ یَفْعَلُ اَللّهُ ما یَشاءُ﴾ (1)

1971 / [19] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

إِذَا وُضِعَ اَلرَّجُلُ فِی قَبْرِهِ أَتَاهُ مَلَکَانِ: مَلَکٌ عَنْ یَمِینِهِ، وَ مَلَکٌ عَنْ شِمَالِهِ، وَ أُقِیمَ اَلشَّیْطَانُ بَیْنَ یَدَیْهِ، عَیْنَاهُ مِنْ نُحَاسٍ، فَیُقَالُ لَهُ: کَیْفَ تَقُولُ فِی هَذَا اَلرَّجُلِ اَلَّذِی خَرَجَ بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ؟؟

قَالَ فَیَفْزَعُ لِذَلِکَ، فَیَقُولُ إِنْ کَانَ مُؤْمِناً: عَنْ مُحَمَّدٍ تَسْأَلاَنِّی؟

فَیَقُولاَنِ لَهُ عِنْدَ ذَلِکَ: نَمْ، نَوْمَهً لاَ حُلُمَ فِیهَا، وَ یُفْسَحُ لَهُ فِی قَبْرِهِ خَمْسَهُ [سَبْعَهُ] أَذْرُعٍ، وَ یَرَی مَقْعَدَهُ مِنَ اَلْجَنَّهِ ، وَ إِنْ کَانَ کَافِراً قِیلَ لَهُ: مَا تَقُولُ فِی هَذَا اَلرَّجُلِ اَلَّذِی خَرَجَ بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ؟

ص: 290


1- عنه بحار الأنوار: 265/6 ذيل ح 108 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 326/4 ح 7. الكافي: 239/3 ح 12 بتفاوت يسير عنه البحار: 263/6 ح 108 ، الزهد: 188 ح 236 ( باب - 16 المسألة في القبر و عذاب القبر) بإسناده عن إبراهيم بن أبي البلاد، عن بعض أصحابه رفعه إلى بعض الفقهاء علیهم السلام المختصراً ، و نحوه الكافي: 238/3 ح 11 عن إبراهيم بن أبي البلاد، عن بعض أصحابه، عن أبي الحسن موسى علیه السلام ، عنه البحار: 263/6 - 107.

بعد از آن منادی از آسمان ندا می دهد این بنده من دروغ می گوید از( فرش های) آتشین برای او در قبرش بیندازید و از لباس های آتشین بر او بپوشانید و دری از درهای دوزخ به رویش بگشائید تا وقتی که بر ما وارد خواهد شد و آن چه برای او نزد ما موجود است برایش سخت تر و بدتر می باشد، سپس با گرز آتشین سه بار بر او می زنند که در هر بار شعله های آتش از قبرش شعله ور می گردد ولی افراد چشم بصیرت و توان دیدن آن را ندارند و اگر یکی از آن گرزها بر کوهای تهامه نواخته شود خاکستر گردند.

امام صادق علیه السلام افزود و خداوند مارها و عقرب هایی را در قبرش بر او مسلط می،گرداند که نیش های سخت و خطرناکی بر او وارد می کنند و شیطان ها از چنین صحنه و جریان او بسیار افسرده و غمگین می گردند و عذاب او را همه متوجه می شوند، مگر جنّیان و ،انسان ها تا جایی که حتی او صدای پا و حرکت دست های مردم را می شنود؛ و این همان فرمایش خدای عزوجل است که فرمود: «خداوند کسانی را که ایمان آورده باشند بر سخن ،ثابت در دنیا و آخرت پایدار می گرداند» حضرت فرمود: این مطلب هنگام مرگ او خواهد بود، «وَ فِي الْآخِرَةِ» فرمود: منظور در قبر او می باشد: «و خداوند ظالمان را (در نتیجه گفتار و کردارشان) گمراه می نماید و او هر چه را که بخواهد همان را انجام می دهد».

19)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که انسان در قبرش گذارده شود، دو فرشته نزد او می:آیند یکی سمت راست و دیگری سمت چپ او قرار می گیرند و شیطان هم - در حالتی که چشمانش همچون (فلز) مس (سرخ) می باشد - در برابرش می ایستد، پس به او گفته می شود درباره این شخص - که در دنیا پشت سر شما بود - چه می گویی؟

پس ناگهان نگرانی بسیار عظیمی بر او وارد می شود سپس - اگر مؤمن بوده باشد - خواهد گفت: آیا درباره محمّد رسول خدا صلی الله علیه و اله از من سؤال می کنید؟

پس دو فرشته به آن شخص گویند بخواب خوابیدنی که بیداری در آن نباشد؛ و قبرش به مقدار هفت ذراع (حدود 3/5 متر) گسترش و توسعه یابد؛ و جایگاه خود را در بهشت مشاهده می.کند و چنان چه کافر ،باشد فرشته ها به او گویند در مورد این شخصی که پشت سر شما بود چه می گویی؟

ص: 291

فَیَقُولُ: مَا أَدْرِی وَ یُخَلَّی بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلشَّیَاطِینِ ، وَ یُضْرَبُ بِمِرْزَبَهٍ (1)

مِنْ حَدِیدٍ یَسْمَعُ صَوْتَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالى: ﴿ یُثَبِّتُ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ اَلثّابِتِ فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا وَ فِی اَلْآخِرَهِ وَ یُضِلُّ اَللّهُ اَلظّالِمِینَ وَ یَفْعَلُ اَللّهُ ما یَشاءُ﴾ (2)

1972 / [20] - عَنْ سُوَیْدِ بْنِ غَفَلَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

إِنَّ ابْنَ آدَمَ إِذَا کَانَ فی آخِرِ یَوْمٍ مِنَ الدُّنْیَا وَاوّل یَوْمٍ مِنَ الآخِرَهِ مُثِّلَ لَهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ وَعَمَلُهُ فَیَلْتَفِتُ إِلَی مَالِهِ فَیَقُولُ وَ اللهِ إِنِّی کُنْتُ عَلَیْکَ لَحَرِیصاً شَحِیحاً فَمَا لِی عِنْدَکَ فَیَقُولُ خُذْ مِنِّی کَفَنَکَ ثُمَّ یَلْتَفِتُ إِلَی وَلَدِهِ فَیَقُولُ وَ اللهِ إِنِّی کُنْتُ لَکُمْ لَمُحِبّاً وَإِنِّی کُنْتُ عَلَیْکُمْ لَمُحَامِیاً فَمَا ذَا لِی عِنْدَکُمْ فَیَقُولُونَ نُؤَدِّیکَ إِلَی حُفْرَتِکَ وَنُوَارِیکَ فِیهَا ثُمَّ یَلْتَفِتُ إِلَی عَمَلِهِ فَیَقُولُ وَ اللهِ إِنِّی کُنْتُ فِیکَ لَزَاهِداً وَإِنَّکَ کُنْتَ عَلَیَّ لَثَقِیلًا فَمَا ذَا عِنْدَکَم؟

فَيَقُولُونَ نُؤَدِّيكَ إِلَي حُفْرَتِكَ وَ نُوَارِيكَ فِيهَا فَيَلْتَفِتُ إِلَي عَمَلِهِ فَيَقُولُ وَ اللَّهِ! إِنِّی کُنْتُ فِیکَ لَزَاهِدٌ وَ إِنَّکَ کُنْتَ عَلَیَّ ثَقِیلاً فَمَا لِی عِنْدَکَ؟

فَیَقُولُ أَنَا قَرِینُکَ فِی قَبْرِکَ وَ یَوْمَ نَشْرِکَ حَتَّی أُعْرَضَ أَنَا وَ أَنْتَ عَلَی رَبِّکَ قَالَ فَإِنْ کَانَ لِلَّهِ وَلِیّاً أَتَاهُ أَطْیَبَ خَلْقِ اَللَّهِ رِیحاً وَ أَحْسَنَهُمْ مَنْظَراً وَ أَحْسَنَهُمْ رِیَاشاً فَیَقُولُ أَبْشِرْ بِرَوْحٍ وَ رَیْحَانٍ وَ جَنَّهِ نَعِیمٍ وَ مَقْدَمُکَ خَیْرُ مَقْدَمٍ فَیَقُولُ لَهُ مَنْ أَنْتَ ؟

فَیَقُولُ أَنَا عَمَلُکَ اَلصَّالِحُ اِرْتَحِلْ مِنَ اَلدُّنْیَا إِلَی اَلْجَنَّهِ وَ إِنَّهُ لَیَعْرِفُ غَاسِلَهُ وَ یُنَاشِدُ حَامِلَهُ أَنْ یُعَجِّلَهُ فَإِذَا دَخَلَ فِی قَبْرِهِ جَاءَهُ مَلَکَا اَلْقَبْرِ تَجُرَّانِ أَشْعَارَهُمَا وَ تَخُدَّانِ اَلْأَرْضَ بِأَنْیَابِهِمَا وَ أَصْوَاتِهِمَا کَالرَّعْدِ اَلْقَاصِفِ وَ أَبْصَارُهُمَا کَالْبَرْقِ اَلْخَاطِفِ فَیَقُولاَنِ لَهُ مَنْ رَبُّکَ وَ مَا دِینُکَ وَ مَنْ نَبِیُّکَ؟

ص: 292


1- المِرْزَبَة : عُصَيَّة من حديدٍ ... المِرْزَبة بالتخفيف: المِطْرَقة الكبيرة التي تكون للحدّاد. لسان العرب 416/1 (رزب). أقول : بالفارسي يسمّونها: گُْز - پُنک
2- عنه بحار الأنوار: 237/6 ح 56 ، والبرهان في تفسير القرآن: 329/4 ح 9، ونور الثقلين: 541/2 ح 75

گوید: نمی دانم پس او را تنها با شیطان رها می کنند و با گرز آهنین چنان بر او نواخته می،شود که هر چیزی صدایش را می شنود؛ و این همان فرمایش خداوند متعال می باشد که فرموده است: «خداوند کسانی را که ایمان آورده باشند بر سخن ثابت در دنیا و آخرت پایدار می گرداند و ستمگران را (در اثر اعمالشان) گمراه می گرداند و خداوند هر آن چه را که بخواهد (و مصلحت بداند) انجام می دهد».

20) - از سوید بن غَفَلَه روایت کرده است که گفت:

علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: هنگامی که فرزند آدم در آخرین روز از روزهای دنیای خود و اولین روز از روزهای آخرت (در حال احتضار) قرار گرفت مال و اولاد و عملش برای او (در عالم مثال) به صورت مثالی تجسّم یابند، پس متوجّه مالش شود و به او گوید به خدا سوگند من بر (جمع کردن) تو حریص و (بر انفاقت) بخیل ،بودم اکنون چه سود و بهره ای از تو برای من می باشد؟

پس مالش (در جواب) :گوید کفن خود را از من برگیر (یعنی استفاده تو از من در این حال فقط کفنی بیش نیست) سپس متوجه فرزندان خود می شود و می:گوید به خدا سوگند من برای شما پدری دوستدار و حمایت کننده شما ،بودم اکنون در این حالت چه نفع و فائده ای از شما برای من خواهد بود؟ می گویند ما تو را به قبر و گودالی که آرامگاه تو است، می رسانیم و تو را در آن پنهان می نماییم حضرت فرمود سپس متوجه عمل خود می شود و می گوید: به خدا سوگند من نسبت به (انجام) تو میل و رغبت نداشتم و تو بر من گران و سنگین بودی اکنون در این موقعیت چه نفع و فائده ای از تو برای من می باشد؟

می گوید من قرین و همنشین تو در قبر ،هستم تا روز رستاخیز و تا زمانی که من و تو بر پروردگارت عرضه شویم

و افزود پس اگر آن ،شخص ولی و دوست خدا باشد (اعمال صالح او) همچون انسان خوش بو خوش منظر و ،زیبائی با بر تن داشتن لباسهای فاخر و قیمتی با نیکوترین ،سیما نزد او حضور یابد پس به او :گوید تو را به راحتی و آسایش و زندگی دائم و روزی پاک و پاکیزه و بهشتی پر از نعمت ها بشارت باد و قدوم و ورودت گرامی باد، پس شخص مُحتضَر (که در حال جان دادن است) به او می گوید: تو کیستی؟

در پاسخ گوید من عمل صالح تو هستم از دنیا به سوی بهشت کوچ کن.

و همانا او غسل دهنده خود را می شناسد و حمل کننده (جنازه) خود را سوگند

ص: 293

فَیَقُولُ: رَبِّی اَللَّهُ وَ دِینِیَ اَلْإِسْلاَمُ وَ نَبِیِّی مُحَمَّدٌ ، فَیَقُولاَنِ: ثَبَّتَکَ اَللَّهُ فِیمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿یُثَبِّتُ اَللّهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ اَلثّابِتِ فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا وَ فِی اَلْآخِرَهِ﴾ ثُمَّ یَفْسَحَانِ لَهُ فِی قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ ثُمَّ یَفْتَحَانِ لَهُ بَاباً إِلَی اَلْجَنَّهِ ، ثُمَّ یَقُولاَنِ لَهُ: نَمْ قَرِیرَ اَلْعَیْنِ نَوْمَ اَلشَّابِّ اَلنَّاعِمِ فَإِنَّهُ یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ أَصْحابُ اَلْجَنَّهِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِیلاً﴾ (1)

وَ أَمَّا إِنْ کَانَ لِرَبِّهِ عَدُوّاً فَإِنَّهُ یَأْتِیهِ أَقْبَحُ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ رِیَاشاً وَ أَنْتَنُهُمْ رِیحاً فَیَقُولُ: أَبْشِرْ بِنُزُلٍ مِنْ حَمِیمٍ، وَ تَصْلِیَهِ جَحِیمٍ وَ إِنَّهُ لَیَعْرِفُ غَاسِلَهُ وَ یُنَاشِدُ حَامِلَهُ أَنْ یَحْبِسَهُ فَإِذَا أُدْخِلَ فِی قَبْرِهِ أَتَاهُ مُمْتَحِنَا اَلْقَبْرِ فَأَلْقَیَا أَکْفَانَهُ ثُمَّ قَالاَ لَهُ: مَنْ رَبُّکَ وَ مَا دِینُکَ وَ مَنْ نَبِیُّکَ

فَیَقُولُ: لاَ أَدْرِی، فَیَقُولاَنِ: لاَ دَرَیْتَ وَ لاَ هَدَیْتَ فَیَضْرِبَانِ یَافُوخَهُ (2) بِمِرْزَبَهٍ ضَرْبَهً مَا خَلَقَ اَللَّهُ مِنْ دَابَّهٍ إِلاَّ تَذْعَرُ لَهَا مَا خَلاَ اَلثَّقَلَیْنِ، ثُمَّ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَی اَلنَّارِ ثُمَّ یَقُولاَنِ لَهُ: نَمْ بِشَرِّ حَالٍ فَإِنَّهُ مِنَ اَلضَّیْقِ مِثْلُ مَا فِیهِ اَلْقَنَاهُ مِنَ اَلزُّجِّ (3) حَتَّی إِنَّ دِمَاغَهُ لَیَخْرُجُ مَا بَیْنَ ظُفُرِهِ وَ لَحْمِهِ، وَ یُسَلِّطُ اَللَّهُ عَلَیْهِ حَیَّاتِ اَلْأَرْضِ وَ عَقَارِبَهَا وَ هَوَامَّهَا، فَتَنْهَشُهُ حَتَّی یَبْعَثَهُ مِنْ قَبْرِهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَمَنَّی قِیَامَ اَلسَّاعَهَ مِمَّا هُوَ فِیهِ مِنَ اَلشَّرِّ . (4)

ص: 294


1- سورة الفرقان: 24/25
2- اليافوخ: حيث التقى عظم مقدّم الرأس و عظم مؤخّره، و هو الموضع الذي يتحرك من رأس الطفل. و قيل: هو حيث يكون ليّناً من الصبّي . لسان العرب: 5/3 (أفخ) .
3- الزجّ: طرف مرفق الإنسان . كتاب العين: 6/6 (زجّ)
4- عنه بحار الأنوار: 226/6 ذيل ح 27 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 327/4 - 8 تفسير القمّي: 369/1 (الإنسان و آخر يومه من الدنيا) عنه البحار: 224/6 ح 26 ، الكافي: 231/3 ج 1، من لا يحضره الفقيه: 137/1 ح 370 عنهما وسائل الشيعة: 105/16 ح21100 ، الأمالي للطوسي : 347 ح 719 (المجلس الثاني عشر)، عنه البحار: 226/6 ح 27، و تأويل الآيات الظاهرة: 247 ( سورة إبراهيم)، والبرهان : 324/4 ح 3

می،دهد که در بردن او (به سوی قبر) شتاب کند پس چون در قبر خود وارد ،شود فرشتگان قبر (نکیر و منکر) نزد او آیند - در حالی که موهای خود را بر زمین کشند و با دندان های نیش خود زمین را می شکافند صدای ایشان همانند صدای رعد و چشم هایشان همچون ،برق خیره کننده است - سپس به او گویند: پروردگار تو کیست؟ و دین تو چیست؟ و پیغمبر تو کیست؟

پاسخ می دهد پروردگار من خدا و دین من اسلام و پیغمبر من محمّد صلی الله علیه و اله است پس به او می گویند خداوند تو را در آن چه که دوست می داری و به آن (عقایدی که) راضی و خشنود هستی ثابت و استوار گرداند»؛ و این همان فرمایش خدای عزیز و جلیل است که فرموده: «خداوند کسانی را که ایمان آورده باشند بر سخن ،ثابت در دنیا و آخرت پایدار می گرداند» بعد از آن گشایشی برای او در قبرش ایجاد می کنند که به اندازۀ دید چشمانش می باشد سپس دری از بهشت برای او می گشایند و به او می گویند با چشمی روشن ،بخواب همچون خواب جوانی که از نعمت ها بهره مند است؛ به درستی که خدای متعال می فرماید: «اهل بهشت در آن ،روز دارای بهترین جایگاه و نیکوترین آسایشگاه و آرامگاه خواهند بود».

حضرت :افزود و اما اگر دشمن پروردگارش باشد پس (آن دو فرشته) با بدترین و زشت ترین شکل و قیافه و با بدبوترین حالت بر او وارد می شوند و به او می گویند تو را به ورود در آتشی سوزان بشارت باد و به درستی که او (نیز) غسل دهنده خود را می شناسد و از بردارندگان جنازه اش می خواهد که او را نگاه دارند و به قبر منتقل ننمایند (ولی) او را می برند تا بر لبه قبرش می گذارند) و چون او را درون قبر نهادند دو آزمایش گر قبر (نکیر و منکر) وارد می شوند و کفن او را می گشایند و می گویند پروردگار تو کیست؟ و دین تو چیست؟ و پیغمبر تو کیست؟ پاسخ می دهد .نمی دانم خواهند گفت: ندانسته ای و هدایت نیافته ای و سپس با گرزی بر فرق سر او می زنند که تمام حیوانات به وحشت می افتند به جز جنیان و انسان ها ( که بر مبنای مصلحت و هدف در آفرینش و حکمت ثواب و عقاب گوش شنوایی این فریاد را ندارند) بعد از آن دری از درهای آتش به رویش باز می گردد سپس - همچون کسی که بر او نیزه فرو می کنند - به او :گویند به بدترین حالت ،بخواب مثل این که مغز سرش از زیر گوشت و ناخن هایش بخواهد خارج شود و خداوند مارها و عقرب ها و گزندگانی را بر او مسلط می گرداند و مرتب او را نیش می زنند تا زمانی که خداوند او را از قبرش خارج کند و به قدری در سختی می باشد که هر لحظه آرزوی برپایی قیامت را دارد.

ص: 295

قوله تعالى: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللهِ كُفْرًا وَ أَحَلُواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ﴿ 28 ﴾ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ﴾ ﴿29﴾

1973 / [21] - قَالَ جَابِرٌ : قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ :

إِنِّی کُنْتُ لَأَنْظُرُ إِلَی اَلْغَنَمِ وَ اَلْإِبِلِ وَ أَنَا أَرْعَاهَا- وَ لَیْسَ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ قَدْ رَعَی- فَکُنْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهَا قَبْلَ اَلنُّبُوَّهِ وَ هِیَ مُتَمَکِّنَهٌ فِی اَلْمَکِینَهِ مَا حَوْلَهَا شَیْءٌ یَنْشُرُهَا حَیٌّ فَأَنْظُرُ فَأَقُولُ: مَا هَذَا وَ أَعْجَبُ حَتَّی حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّ اَلْکَافِرَ یُضْرَبُ ضَرْبَهً مَا خَلَقَ اَللَّهُ شَیْئاً إِلاَّ سَمِعَهَا وَ یَذْعَرُ إِلاَّ اَلثَّقَلاَنِ، فَعَلِمْتُ أَنَّ ذَلِکَ إِنَّمَا کَانَ بِضَرْبَهِ اَلْکَافِرِ فَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ عَذَابِ اَلْقَبْرِ (1)

1974 / [22] - عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ﴾ ؟

قَالَ: فَقَالَ: مَا تَقُولُونَ فِی ذَلِکَ ؟

فَقُلْتُ: نَقُولُ: هُمَا اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ : بَنُو أُمَیَّهَ وَ بَنُو اَلْمُغِیرَهِ . فَقَالَ: بَلَی، هِیَ قُرَیْشٌ قَاطِبَهً، إِنَّ اَللَّهَ خَاطَبَ نَبِیَّهُ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: إِنِّی قَدْ فَضَّلْتُ قُرَیْشاً عَلَی اَلْعَرَبِ ، وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْهِمْ نِعْمَتِی، وَ بَعَثْتُ إِلَیْهِمْ رَسُولاً، فَبَدَّلُوا نِعْمَتِی وَ کَذَّبُوا رَسُولِی. (2)

ص: 296


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 328/4 ذيل ح 8 الكافي: 231/3 ذيل ح 1 بإسناده عن سويد بن غفلة قال: قال أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار : 226/6 ح 28..
2- عنه بحار الأنوار: 218/9 ح 99 و 55/24 ح 21 ، والبرهان في تفسير القرآن: 331/4 ح 6. الكافي: 103/8 ح 77 بإسناده عن الحارث النصري قال: سألت أبا جعفر علیه السلام، عنه البحار: 30/266 ح 133

فرمایش خداوند متعال: آیا ندیدی افرادی را که نعمت خداوند را به کفران تبدیل کردند و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟! (28) (سرای نیستی و نابودی همان) جهنم است که آن ها در آتش آن وارد می شوند و آن بد قرارگاهی است (29)

21) - جابر :گوید امام باقر علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و اله فرموده است:

همانا من مشغول چوپانی گوسفندان و شترها بودم - و هیچ پیامبری نیست مگر آن که شتر و گوسفند چرانی کرده است - پس پیش از رسیدن به مقام نبوّت (گاهی) به آن ها نگاه می کردم و آن ها در مکنت و آسایش بودند و چیزی هم نزدیک و اطراف آن ها نبود (که سبب وحشت و ترس آن ها گردد) ولی ناگاه می دیدم که صدا می کنند و از جای خود می جهند پس با خود می گفتم این چه حالتی است؟! و شگفت زده می شدم تا آن که جبرئیل علیه السلام در این باره برایم سخن گفت که کافر (در قبر) ضربتی بر او نواخته می شود که تمام آفریده ها آن را می شنوند و وحشت زده می شوند، مگر جنیان و انسان ها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله افزود: پس دانستم که این ضربت بر (جسم) کافر است و از عذاب قبر به خداوند پناه می بریم

22)- از عمرو بن سعید روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «کسانی که نعمت خداوند را تبدیل به کفر کرده اند و قوم خود را در دیار هلاکت وارد کردند» - تا پایان آیه - سؤال کردم؟ فرمود شما درباره آن چه می گویید؟

عرض کردم ما می گوییم: مقصود دو طائفه فاجر از قریش – بنی امیّه و بنی مُغیره- هستند فرمود بلکه مقصود تمامی افراد قریش هستند همانا خدای تبارک و تعالی پیامبرش صلی الله علیه و آله را مورد خطاب قرار داده و فرموده است به راستی که من قریش را بر عرب برتری دادم و نعمت خودم را بر ایشان تمام کردم و رسول و پیامبر خویش را به سوی ایشان فرستادم ولی آن ها نعمت مرا به کفر؛ تبدیل و انکار کردند و رسول مرا تکذیب کردند

ص: 297

1975/ [23]- وَ فِی رِوَایَهِ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ ، عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: بَلَغَنِی أَنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ سُئِلَ عَنْهَا؟

فَقَالَ: عَنَی بِذَلِکَ اَلْأَفْجَرَیْنِ مِنْ قُرَیْشٍ : أُمَیَّهَ وَ مَخْزُومٍ ، فَأَمَّا مَخْزُومٌ فَقَتَلَهَا اَللَّهُ یَوْمَ بَدْرٍ ، وَ أَمَّا أُمَیَّهَ فَمُتِّعُوا إِلَی حِینٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: عَنَی اَللَّهُ - وَ اَللَّهِ!- بِهَا قُرَیْشاً قَاطِبَهً، اَلَّذِینَ عَادَوْا رَسُولَ اَللَّهِ صل الله علیه و آله وَ نَصَبُوا لَهُ اَلْحَرْبَ. (1)

1976 / [24] - عن الأصبغ بن نباتة [قال:]

قال أمير المؤمنين - صلوات الله عليه - في قول الله تعالى: ﴿ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا ﴾ قَالَ: قَالَ: نَحْنُ نِعْمَهُ اَللَّهِ اَلَّتِی أَنْعَمَ اَللَّهُ بِهَا عَلَی اَلْعِبَادِ (2)

1977/ [25]- عَنْ ذَرِیحٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: جَاءَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلَهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ ﴾ ؟ قَالَ: تِلْکَ قُرَیْشٌ بَدَّلُوا نِعْمَهَ اَللَّهِ کُفْراً وَ کَذَّبُوا نَبِیَّهُمْ یَوْمَ بَدْرٍ . (3)

1978 / [26] - عن محمّد بن سابق بن طلحة الأنصاري، قال:

کَانَ مِمَّا قَالَ هَارُونُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ حِینَ أُدْخِلَ عَلَیْهِ: مَا هَذِهِ اَلدَّارُ؟ وَ دَارُ مَنْ هِیَ ؟

ص: 298


1- عنه بحار الأنوار: 56/24 ح 22 ، والبرهان في تفسير القرآن: 331/4 ح ، و نور الثقلين 544/2 ح 85
2- عنه بحار الأنوار: 55/24 ح 18 والبرهان في تفسير القرآن: 331/4 ، ح 8 و نور الثقلين 544/2 ح 84 الكافي: 217/1 ح 1 بإسناده عن الأصبغ بن نباتة قال: قال أمير المؤمنين علیه السلام، عنه تأويل الله الآيات الظاهرة : 250 (سورة إبراهيم).
3- عنه بحار الأنوار: 55/24 ح 19، والبرهان في تفسير القرآن: 331/4 ح 9، و نور الثقلين: 544/2 ح 86 بحار الأنوار: 283/40 ضمن ح 45 نقلاً عن صفوة الأخيار.

23)- از زید شحّام روایت کرده است که گفت:

به آن حضرت (امام صادق) علیه السلام عرضه داشتم: خبردار شده ام که از امیرالمؤمنین علیه السلام پیرامون آیه: «آن کسانی که نعمت خداوند را تبدیل و دگرگون کردند» سؤال کردند پس فرمود مقصود دو فاجرترین قریش - (فرزندان) امیّه و مخزوم - می باشند اما بنی مُغیره را خداوند در جنگ بدر دمار از روزگارشان برآورد (و قطع نسل شدند) ولی بنی امیّه تا مدتی از نعمت آزادی بهره مند خواهند بود. پس امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! خداوند تمامی افراد قریش را قصد کرده است همان هایی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله دشمنی می کردند و عليه او جنگ برافراشتند.

24) - از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «آیا نمی بینی کسانی را که نعمت خداوند را تبدیل به کفر کرده اند»؟ فرمود آن نعمتی که خدا به بندگانش ارزانی داشته ما (اهل بیت رسالت) هستیم

25) - از ذُریح روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود ابن گواء خدمت امير المؤمنين علىّ علیه السلام آمد و پیرامون فرمایش خداوند: «آیا نمی بینی کسانی را که نعمت خداوند را تبدیل به کفر کرده اند و قوم خود را در دیار هلاکت وارد کردند» سؤال کرد؟

حضرت امير المؤمنين (علیه السلام) فرمود: منظور قريش هستند که به نعمت (رسالت ولایت خلیفه رسول الله صلی الله علیه و اله) کفر ورزیدند و آن ها در جنگ بدر پیامبرشان صلی الله علیه و اله را تکذیب کردند.

26) - از محمّد بن سابق بن طلحه انصاری روایت کرده است که گفت:

از سخنانی که هارون (الرّشيد) به امام موسی کاظم علیه السلام- موقعی که ایشان را نزد او آوردند - گفت این بود این خانه چیست؟ و خانه مال کیست؟

ص: 299

قَالَ: لِشِیعَتِنَا فَتْرَهٌ وَ لِغَیْرِهِمْ فِتْنَهٌ، قَالَ: فَمَا بَالُ صَاحِبِ اَلدَّارِ لاَ یَأْخُذُهَا؟

قَالَ: أُخِذَتْ مِنْهُ عَامِرَهً وَ لاَ یَأْخُذُهَا إِلاَّ مَعْمُورَهً، فَقَالَ: أَیْنَ شِیعَتُکَ؟

فَقَرَأَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : ﴿لَمْ یَکُنِ اَلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ وَ اَلْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ حَتّی تَأْتِیَهُمُ اَلْبَیِّنَهُ﴾ (1) قَالَ: فَنَحْنُ کُفَّارٌ؟

قَالَ: لاَ وَ لَکِنْ کَمَا قَالَ: ﴿أَ لَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اَللّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ اَلْبَوارِ﴾ فَغَضِبَ عِنْدَ ذَلِکَ وَ غَلَّظَ عَلَیْهِ. (2)

1979 / [27] - علي بن حاتم، قال:

وَجَدْتُ فِی کِتَابِ أَبِی عَنْ حَمْزَهَ اَلزَّیَّاتِ عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّهَ : قَالَ:

قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ لِعُمَرَ : یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ هَذِهِ اَلْآیَهُ ﴿ أَ لَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اَللّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ اَلْبَوارِ﴾

قَالَ: هُمَا اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ أَخْوَالِی وَ أَعْمَامُکَ فَأَمَّا أَخْوَالِی فَاسْتَأْصَلَهُمُ اَللَّهُ یَوْمَ بَدْرٍ ، وَ أَمَّا أَعْمَامُکَ فَأَمْلَی اَللَّهُ لَهُمْ إِلَی حِینٍ . (3)

1980 / [28] - عَنْ مُسْلِمٍ اَلْمَشُوبِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ في قوله تعالى:

﴿وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ اَلْبَوارِ﴾ قَالَ: هُمَا اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ بَنُو أُمَیَّهَ وَ بَنُو اَلْمُغِیرَهِ (4)

ص: 300


1- سورة البينة: 1/98
2- عنه بحار الأنوار: 138/48 ح 13 قطعة منه والبرهان في تفسير القرآن: 332/4 ح 10، و نور الثقلين: 544/2 ح 87 الاختصاص: 262 (حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن محمّد بن سابق بن طلحة الأنصاري، عنه البحار : 156/48 ح 28 و 136/72 ح 22
3- عنه بحار الأنوار: 55/24 ح 20 فيه عن محمّد بن حاتم والبرهان في تفسير القرآن: 332/4 ح 11. العمدة: 453 ح 944 نقلاً عن الثعلبي ، بإسناده عن عمر بن الخطاب بتفاوت يسير، عنه البحار: 31/537 ، عين العبرة: 49 عن الثعلبي ، قال عمر بن الخطّاب.
4- عنه بحار الأنوار: 357/31 ح 25 ، والبرهان في تفسير القرآن: 332/4 ح 12، فيهما مسلم المشوف و نور الثقلين: 544/2 ح 88 تأويل الآيات الظاهرة: 249 عن أبي على الطبرسي، قال: سأل رجل أمير المؤمنين علیه السلام، عين العبرة 49 البحار 113/9 و 509/31 فيهما: سأل رجل أمير المؤمنين علیه السلام

فرمود: در اصل مدت زمانی متعلق به شیعیان ما می باشد و برای آزمایش و ،امتحان در اختیار دیگران قرار گرفته است.

گفت: پس چرا صاحب خانه منزل خود را پس نمی گیرد؟

فرمود از دست آن ها ساخته شده گرفته اند و صاحبش آن را پس نخواهد ،گرفت مگر آن که آباد باشد. هارون گفت: شیعیان شما کجا هستند؟

پس امام کاظم علیه السلام این آیه: «کسانی که- از اهل کتاب- کافر شده اند و (نیز) مشرکان (بت پرست) دست از کفر و شرک خود بر نمی دارند مگر آن که دلیل و برهان روشنی برای آن ها بیاید» را قرائت نمود.

هارون به حضرت گفت: پس ما کافر می باشیم؟!

فرمود: ،نه ولی شما مشمول این آیه هستید که خدای عزو جل فرموده است: «آیا نمی بینی کسانی را که به نعمت خدا کفر ورزیده و مردم خود را به دیار هلاکت برده اند»؟

پس هارون در آن هنگام غضبناک شد و بر آن حضرت سخت خشمگین گشت

27) - از علی بن حاتم روایت کرده است که گفت:

در کتاب ،پدرم به نقل از حمزه زيّات از عمرو بن مُرّه یافتم که ابن عباس به عمر گفت: ای امیرالمؤمنین منظور از این: «آیه آیا نمی بینی کسانی را که به نعمت خداوند کفر ورزیده و مردم خود را به دیار هلاکت برده اند»، چه کسانی هستند؟

پاسخ داد: آنان دو گروه فاجرترین قریش - دائی های من و عموهای شما - می باشند و اما دائی های من در جنگ بدر به دست خداوند قطع نسل شدند و اما عموهای تو را ،خداوند تا مدتی به آن ها مهلت داده تا از زندگی بهره مند باشند

28)- از مسلم مشوب (1) روایت کرده است که گفت:

امام علی بن ابی طالب علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و قوم خود را در دیار هلاکت وارد کردند» فرمود: آنان دو گروه از فاجرترین قریش - بنی امیّه و بنی مُغیره - هستند.

ص: 301


1- در تفسیر برهان (چاپ جدید وزیری) «مسلم مشرف» و در چاپ (رحلی سنگی): «مسلم مسرف» می باشد و عبارت موجود از تفسیر عیّاشی است.

قوله تعالى: ﴿قُل لِعِبَادِيَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُقِيمُواْ الصَّلَوٰةَ وَ يُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ سِرًّا وَ عَلَانِيَةً مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خِلَلٌ﴾ ﴿31 ﴾

1981 / [29] - عن ،زرعة، عن ،زرعة عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ فِی أَمْوَالِ اَلْأَغْنِیَاءِ فَرِیضَهً لاَ یُحْمَدُونَ بِأَدَائِهَا وَ هِیَ اَلزَّکَاهُ، بِهَا حَقَنُوا دِمَاءَهُمْ، وَ بِهَا سُمُّوا مُسْلِمِینَ، وَ لَکِنَّ اَللَّهَ فَرَضَ فِی اَلْأَمْوَالِ حُقُوقاً غَیْرَ اَلزَّکَاهِ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی ﴿وَ یُنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَهً ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ آتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ۚ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ ﴿34﴾ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿35﴾ رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ ﴿36﴾

1982 / [30] - عَنْ حُسَیْنِ بْنِ هَارُونَ - شَیْخٍ مِنْ أَصْحَابِ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) - عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ وَءَاتَنكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ﴾

قَالَ: ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : «اَلثَّوْبَ، وَ اَلشَّیْءَ لَمْ تَسْأَلْهُ إِیَّاهُ أَعْطَاکَ (2)

1983/ [31]- عَنِ اَلزُّهْرِیِّ قَالَ:

أَتَی رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلَهُ عَنْ شَیْءٍ فَلَمْ یُجِبْهُ.

فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ: فَإِنْ کُنْتَ اِبْنَ أَبِیکَ فَإِنَّکَ مِنْ أَبْنَاءِ عَبَدَهِ اَلْأَصْنَامِ،

ص: 302


1- عنه بحار الأنوار: 103/96 ح 2 ، والبرهان: 333/4 ح 2 ، و نور الثقلين 545/2 ح 90 الكافي : 498/3 ضمن 8، و 556 ضمن ح 1 بإسنادهما عن سماعة بن مهران، عن أبي عبد الله علیه السلام عنهما وسائل الشيعة: 13/9 ح 11396، و 32 ح 11450، و 289 ح 12042
2- عنه بحار الأنوار: 6/6 ح 11 والبرهان في تفسير القرآن: 334/4 ح 1 ، و نور الثقلين: 545/2 ح 92

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) به بندگان من که ایمان آورده اند بگو: نماز را برپا دارند و از آن چه به آن ها روزی داده ایم - پنهان و آشکارا - انفاق کنند. پیش از آن که روزی فرا رسد که نه در آن خرید و فروشی هست و نه دوستی! (و مال و ثروت و پیوندهای مادی نجات بخش نخواهند بود). (31)

29)- از زُرعه از سماعه روایت کرده است که گفت:

خداوند برای تهی دستان در اموال ثروتمندان و بیچارگان حقوقی را واجب نموده است که ستایش نمی شوند با پرداخت آن (زیرا وظیفه شان را انجام داده اند) و آن ،حو زکات می باشد که به وسیله (پرداخت) آن خون های ایشان محفوظ گشته و مسلمان محسوب می شوند و به تحقیق خداوند تبارک و تعالی فرموده است: «و از آن چه که به ایشان روزی داده ایم نهان و آشکارا اتفاق می کنند».

فرمایش خداوند متعال: و از هر چیزی که درخواست کردید به شما داد و اگر (بخواهید) نعمت های خداوند را شمارش کنید نمی توانید آن ها را حساب نمایید. همانا انان ستمگری ناسپاس است (34) و (به یاد آور) زمانی را که ابراهیم گفت: پروردگار! این شهر (مکه) را شهر امنی قرار ده و من و فرزندانم را از پرستش بت ها دور نگاه دار (35) پروردگارا به درستی که این بت ها بسیاری از مردم را گمراه ساختند پس هر کسی که از من پیروی کند از من است و هر کسی که از من نافرمانی کند تو بخشنده و مهربان هستی (39)

30)- از حسین بن هارون - یکی از بزرگان اصحاب امام باقر علیه السلام- روایت کرده است که گفت از امام باقر علیه السلام شنیدم که این آیه شریفه را: «و هر چه که از او خواستید به شما ارزانی داشته است» فرانت نمود سپس فرمود لباس و دیگر : چیزهایی که حتی از او درخواست نکرده اید به شما عطا نموده است.

31)- از زهری روایت کرده است که گفت:

مردی به حضور امام صادق علیه السلام آمد و در مورد چیزی سؤال کرد ولی حضرت (شاید بخاطر تقيّه) جواب او را نداد پس عرضه داشت: اگر تو فرزند پدرت می باشی، پس از فرزندان پرستش کنندگان بت ها می باشی

ص: 303

فَقَالَ لَهُ: کَذَبْتَ إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ أَنْ یُنْزِلَ إِسْمَاعِیلَ بِمَکَّهَ فَفَعَلَ، فَقَالَ ﴿إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اِجْعَلْ هَذَا اَلْبَلَدَ آمِناً وَ اُجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ اَلْأَصْنامَ﴾ فَلَمْ یَعْبُدْ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ صَنَماً قَطُّ وَ لَکِنَّ اَلْعَرَبَ عَبْدَهُ اَلْأَصْنَامِ وَ قَالَتْ بَنُو إِسْمَاعِیلَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اَللّهِ » فَکَفَرَتْ وَ لَمْ تَعْبُدِ اَلْأَصْنَامَ (1)

1984 / [32] - عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ أَحَبَّنَا فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ مِنْکُمْ؟

قَالَ: مِنَّا وَ اَللَّهِ، أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ ، مِنِّى ﴾ ؟ (2)

1985 / [33] - عَنْ مُحَمَّدٍ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

مَنِ اِتَّقَی اَللَّهَ مِنْکُمْ وَ أَصْلَحَ فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ ، قَالَ: مِنْکُمْ أَهْلَ اَلْبَیْتِ؟

قَالَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ قَالَ فِیهَا إِبْرَاهِیمُ علیه السلام: ﴿ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي﴾.

قَالَ عُمَرُ بْنُ یَزِیدَ : قُلْتُ لَهُ مِنْ آلُ مُحَمَّدٍ ؟

قَالَ: إِی وَ اَللَّهِ مِنْ آلِ مُحَمَّدِ ، إِی وَ اَللَّهِ مِنْ أَنْفُسِهِمْ أَ مَا تَسْمَعُ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ إِنَّ أَوْلَی اَلنّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اِتَّبَعُوهُ﴾ (3)، و قول إبراهيم الله: ﴿فَمَن تَبِعَنِي ﴾؟ (4)

1986 / [34] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

مَنْ تَوَلَّی آلَ مُحَمَّدٍ وَ قَدَّمَهُمْ عَلَی جَمِیعِ اَلنَّاسِ بِمَا قَدَّمَهُمْ مِنْ قَرَابَهِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَهُوَ مِنْ آلِ مُحَمَّدِ لِتَوَلِّیهِ آلَ مُحَمَّدٍ لاَ أَنَّهُ مِنَ اَلْقَوْمِ بِأَعْیَانِهِمْ ،

ص: 304


1- عنه بحار الأنوار: 252/3 ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن 335/4 4 81/6 ح 2 ، و نور :الثقلين 297/28 ح 32 و 546 ح 96.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 335/4 ح ،5 و نور الثقلين: 548/2 ح 102
3- سورة آل عمران: 68/3.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 335/4 ح 6 ، و نور الثقلين: 548/2 ح 103. دعائم الإسلام: 62/1 ( ذكر وصايا الأئمّة علیهم السلام أولياءهم و وصفهم) بتفصيل.

حضرت فرمود: دروغ می گویی به درستی که خداوند به ابراهیم علیه السلام دستور داد، که اسماعیل را در مکه ساکن گرداند و او هم چنین کرد پس اظهار داشت: «ای پروردگار من! این سرزمین را ایمن گردان و من و فرزندان مرا از پرستش بت ها دور گردان» بنابراین هیچ یک از فرزندان اسماعیل هرگز بُت نپرستیده اند ولی عرب ها بُت پرستیده اند و فرزندان اسماعیل گفتند این ها شفیعان ما نزد خداوند هستند پس به آن ها کافر شدند و هرگز بت نپرستیدند.

32)- از ابو عبیده روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود کسی که ما (اهل بیت رسالت) را دوست بدارد، پس از ما اهل بیت خواهد بود عرض کردم فدایت شوم از شما می باشد؟

فرمود: به خدا سوگند! از ما می باشد آیا سخن ابراهیم علیه السلام: «پس هر کسی که از من پیروی کند از من خواهد بود» را نشنیده ای؟

33)- از محمّد حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس از شما (شیعیان) تقوای الهی را رعایت نماید و اعمال صالح و خوب انجام دهد از ما اهل بیت می باشد (راوی) گفت: از شما اهل بیت می باشد؟ فرمود (بلی) از ما اهل بیت می باشد در این مورد ابراهیم علیه السلام فرموده است: «پس هر کسی که از من پیروی کند از من خواهد بود».

عمر بن یزید :گوید به حضرت عرض کردم از خاندان محمّد علیهم السلام می باشد؟

فرمود ،بلی به خدا سوگند از خاندان محمّد خواهد ،بود ،بلی به خدا سوگند جزو همان ها خواهد بود آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «به راستی آن کسانی به ابراهیم نسبت به دیگر افراد سزاوارترین هستند که از او متابعت و پیروی کرده اند» نیز سخن ابراهیم علیه السلام که گفت: «پس هر کسی که از من پیروی کند از من خواهد بود»؟

34)- از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که آل محمّد علیهم السلام را دوست بدارد و ایشان را بر تمامی افراد جامعه (و حتی بر دیگر خویشاوندان رسول خدا صلی الله علیه و اله) مقدّم بدارد، او از آل محمّد علیهم السلام می باشد؛ به خاطر آن که ولایت ایشان را پذیرفته است نه این که چنین فردی جزو خود ایشان خواهد بود.

ص: 305

وَ إِنَّمَا هُوَ مِنْهُمْ بِتَوَلِّیهِ إِلَیْهِمْ وَ اِتِّبَاعِهِ إِیَّاهُمْ

وَ کَذَلِکَ حُکْمُ اَللَّهِ فِی کِتَابِهِ : ﴿ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ﴾ (1) وَ قَوْلُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام: ﴿ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿رُبَّنَا إِنّى أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَوةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوى إلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ﴾ ﴿37﴾

1987/ [35]- عَنْ رَجُلٍ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْع﴾ - إلى قوله:- ﴿لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ﴾

قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ نَحْنُ هُمْ وَ نَحْنُ بَقِیَّهُ تِلْکَ اَلذُّرِّیَّهِ (3)

1988 / [36] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ نَحْنُ بَقِیَّهُ تِلْکَ اَلْعِتْرَهِ. (4)

ص: 306


1- سورة المائدة: 51/5
2- عنه بحار الأنوار: 35/67 ح 73 ، والبرهان في تفسير القرآن: 336/4 ح 7، و نور الثقلين: 548/2 ح 104 دعائم الإسلام: 29/1 ( ذكر إيجاب الصلاة على محمّد و آل محمّد علیهم السلام) بتفصيل.
3- عنه بحار الأنوار: 224/23 ح 40 ، والبرهان في تفسير القرآن: 338/4 ح 7، و نور الثقلين: 549/2 ح 107
4- عنه بحار الأنوار: 224/23 ح 41، والبرهان في تفسير القرآن: 338/4 ح 8 تفسير القمّي: 371/1 بإسناده عن أبيه، عن حماد، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار: 89/12، و 92 عن أبيه، عن حنّان، عن أبي جعفر علیه السلام المناقب لابن شهر آشوب: 179/4 عن الباقر علیه السلام، عنه البحار: 223/23 ح 36 تأويل الآيات الظاهرة: 251.

بلکه او ولایتشان را پذیرفته و از ایشان تبعیّت و پیروی کرده است

و حکم خداوند در قرآن هم چنین است که می فرماید: «و هر کس از شما که ولایت ایشان را بپذیرد از ایشان می باشد» و سخن ابراهیم علیه السلام «پس هر کس که از من پیروی و متابعت .کند از من می باشد و هر کس فرمان مرا نبرد (خداوندا!) همانا تو آمرزنده مهربان هستی».

فرمایش خداوند متعال: ای پروردگار ما! من بعضی از فرزندانم را در سرزمینی آب و علف در کنار خانه ای که حرم تو است ساکن باختم خداوندا تا نماز را بر پا دارند. پس تو دل های گروهی از مردم را متوجه آن ها گردان و از (انواع) نمرات به آن ها روزی ،ربان شاید آنان شکر تو را بجای آورند. (37)

35)- از مردی که نام او را برده است روایت کرده که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایشی :خداوند: «به راستی که من برخی از فرزندانم را و در مکانی که هیچ زراعتی در آن نیست - نزدیک خانه گرامی تو - جای دادم» - تا جایی که فرموده:- «باشد که سپاسگزار باشند» فرمود: ما آنان هستیم و ما باقی مانده آن ذریّه می باشیم

36)- و در روایتی دیگر از حنان بن شدیر روایت کرده است، که گفت:

آن حضرت (امام باقر علیه السلام) فرمود: و ما (اهل بیت رسالت) بقيه عشرت او (حضرت ابراهيم علیه السلام) هستیم.

ص: 307

1989 / [37] - عَنِ الْفَضْلِ بْنِ مُوسَی الْكَاتِبِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام قَالَ :

إنَّ إبراهیمَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ لَمّا أسکَنَ إسماعیلَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ وهاجَرَ مَکَّهَ ، وَدَّعَهُما لِیَنصَرِفَ عَنهُما ؛ بَکَیا ، فَقالَ لَهُما إبراهیمُ علیه السلام: ما یُبکیکُما؟ فَقَد خَلَّفتُکُما فی أحَبِّ الأَرضِ إلَی اللّهِ ، وفی حَرَمِ اللّهِ!

فَقالَت لَهُ هاجَرُ : یا إبراهیمُ، ما کُنتُ أری أنَّ نَبِیّا مِثلَکَ یَفعَلُ ما فَعَلتَ!

قالَ : و ما فَعَلتُ؟ فَقالَت : إنَّکَ خَلَّفتَ امرَأَهً ضَعیفَهً و غُلاما ضَعیفا لا حیلَهَ لَهُما ، بِلا أنیسٍ مِن بَشَرٍ ، ولا ماءٍ یَظهَرُ ، ولا زَرعٍ قَد بَلَغَ ، ولا ضَرعٍ یُحلَبُ؟!!

قَالَ: فَرَقَّ إِبْرَاهِیمُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ عِنْدَ مَا سَمِعَ مِنْهَا، فَأَقْبَلَ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی بَابِ بَیْتِ اَللَّهِ اَلْحَرَامِ ، فَأَخَذَ بِعِضَادَتَیِ اَلْکَعْبَهِ ، ثُمَّ قَالَ: ﴿اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ اَلْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقِیمُوا اَلصَّلاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ اَلنّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَ اُرْزُقْهُمْ مِنَ اَلثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ﴾

قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : «فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَی إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَنِ اِصْعَدْ أَبَا قُبَیْسٍ فَنَادِ فِی اَلنَّاسِ: یَا مَعْشَرَ اَلْخَلاَئِقِ، إِنَّ اَللَّهَ یَأْمُرُکُمْ بِحَجِّ هَذَا اَلْبَیْتِ اَلَّذِی بِمَکَّهَ مُحَرَّماً مَنِ اِسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً فَرِیضَهً مِنَ اَللَّهِ؟ - قَالَ - فَصَعِدَ إِبْرَاهِیمُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَبَا قُبَیْسٍ ، فَنَادَی فِی اَلنَّاسِ بِأَعْلَی صَوْتِهِ، یَا مَعْشَرَ اَلْخَلاَئِقِ، إِنَّ اَللَّهَ یَأْمُرُکُمْ بِحَجِّ هَذَا اَلْبَیْتِ اَلَّذِی بِمَکَّهَ مُحَرَّماً مَنِ اِسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً فَرِیضَهً مِنَ اَللَّهِ - قَالَ - فَمَدَّ اَللَّهُ لِإِبْرَاهِیمَ فِی صَوْتِهِ، حَتَّی أَسْمَعَ بِهِ أَهْلَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ مَا بَیْنَهُمَا مِنْ جَمِیعِ مَا قَدَّرَ اَللَّهُ وَ قَضَی فِی أَصْلاَبِ اَلرِّجَالِ مِنَ اَلنُّطَفِ، وَ جَمِیعِ مَا قَدَّرَ اَللَّهُ وَ قَضَی فِی أَرْحَامِ اَلنِّسَاءِ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ، فَهُنَاکَ - یَا فَضْلُ - وَجَبَ اَلْحَجُّ عَلَی جَمِیعِ اَلْخَلاَئِقِ، فَالتَّلْبِیَهُ مِنَ اَلْحَاجِّ فِی أَیَّامِ اَلْحَجِّ هِیَ إِجَابَهٌ لِنِدَاءِ إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَوْمَئِذٍ بِالْحَجِّ عَنِ اَللَّهِ (1)

ص: 308


1- عنه بحار الأنوار: 114/12 ح 47 ، و 188/99 ج 23، والبرهان في تفسير القرآن: 338/4 ح ، و نور الثقلين: 549/2 ح 108.

37) - از فضل بن موسی کاتب روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام فرمود: هنگامی که ابراهیم علیه السلام، اسماعیل و هاجر را در سرزمین مکه قرار داد با آنان وداع کرد تا (به سمت ساره) بازگردد، پس آن دو شروع به گریه کردند، ابراهیم علیه السلام به آنان فرمود: چرا گریه می کنید؟ همانا من شما را در حرم امن خداوند و محبوب ترین زمین ها در پیشگاه خداوند قرار دادم.

هاجر به او گفت ای ابراهیم می بینم که کاری کرده ای که هیچ پیامبری آن کار را انجام نداده است پس ابراهیم فرمود و چه کاری کرده ام؟ گفت تو زنی ،ضعیف به همراه کودکی ناتوان را تنها رها می کنی که هیچ راه نجات و انیس و مونسی ندارند و آب و زراعتی هم که در این جا پیدا نمی شود و حیوانی هم که نیست تا از شیر آن بدوشیم و استفاده کنیم ابراهیم علیه السلام با شنیدن سخنان ،هاجر گریان شد پس به سمت درب خانه خدا حرکت کرد و چون به درب آن جا رسید دو طرف چهار چوب آن را گرفت و اظهار داشت خداوندا! «به راستی که من برخی از فرزندانم را به مکانی که هیچ زراعتی در آن نیست - نزدیک خانه گرامی تو - جای دادم ای پروردگار ما تا نماز بگزارند پس دل های مردمان را چنان کن که میل به آن ها کنند و از هر ثمره ای روزی آن ها گردان باشد که سپاسگزار باشند».

امام کاظم علیه السلام افزود: پس خداوند به ابراهیم وحی فرستاد بالای کوه ابو قُبیس برو و فریاد بر آور و بگو ای آفریده ها همانا خداوند به شما دستور داد تا هر کسی که استطاعت و توان داشته باشد باید حج این خانه را در مکه به حالت ،احرام به عنوان یک فریضه الهی به جای آورد پس ابراهیم علیه السلام بالای کوه ابو قُبیس رفت و با صدای بلند فریاد زد ای آفریده ها همانا خداوند به شما دستور داد تا هر کسی که استطاعت و توان داشته باشد باید حج این خانه را در مکه به حالت احرام به عنوان یک فریضه الهی به جای آورد.

حضرت فرمود: پس خداوند صدای او را کشانید تا به گوش ،همگان در شرق و غرب و حتی آن هایی که در صلب پدران و رحم مادرانشان بودند، رسید و تا روز قیامت در مقدرات خداوند بوده که هر آفریده ای که زنده به دنیا ،آید صدای او را شنیده و آن را درک کند ای فضل از همان زمان حج خانه خدا بر همگان واجب و لازم گردید پس تلبیه گفتن ،حاجیان پاسخی است به ندای خداوند در آن رو توسط حضرت ابراهیم علیه السلام

ص: 309

1990 / [38] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنَّ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلُ اَلرَّحْمَنِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ سَأَلَ رَبَّهُ حِینَ أَسْکَنَ ذُرِّیَّتَهُ اَلْحَرَمَ قَالَ: رَبِّ ﴿ اُرْزُقْهُمْ مِنَ اَلثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ﴾ فَأَمَرَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قِطْعَهً مِنَ اَلْأُرْدُنِّ حَتَّی جَاءَتْ فَطَافَتْ بِالْبَیْتِ سَبْعاً

ثُمَّ أَمَرَ اَللَّهُ أَنْ تَقُولُ اَلطَّائِفُ فَسُمِّیَتِ اَلطَّائِفَ لِطَوَافِهَا بِالْبَیْتِ (1)

1991 / [39] - عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تهوى إِلَيْهِمْ ﴾ [قال:]

أَمَّا إِنَّهُ لَمْ یَعْنِ اَلنَّاسَ کُلَّهُمْ أَنْتُمْ أُولَئِکَ وَ نُظَرَاؤُکُمْ إِنَّمَا مَثَلُکُمْ فِی اَلنَّاسِ مَثَلُ اَلشَّعْرَهِ اَلْبَیْضَاءِ فِی اَلثَّوْرِ اَلْأَسْوَدِ أَوْ مَثَلُ اَلشَّعْرَهِ اَلسَّوْدَاءِ فِی اَلثَّوْرِ اَلْأَبْیَضِ، یَنْبَغِی لِلنَّاسِ أَنْ یَحُجُّوا هَذَا اَلْبَیْتَ وَ یُعَظِّمُوهُ لِتَعْظِیمِ اَللَّهِ إِیَّاهُ، وَ أَنْ یَلْقَوْنَا حَیْثُ کُنَّا، نَحْنُ اَلْأَدِلاَّءُ عَلَی اَللَّهِ (2)

1992 / [40] - عَنْ ثَعْلَبَهَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ أَبَانَا إِبْرَاهِیمَ علیه السلام کَانَ مِمَّا اِشْتَرَطَ عَلَی رَبِّهِ فَقَالَ: رَبِّ! ﴿فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ اَلنّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ﴾ (3)

ص: 310


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 339/4 ح 10. قرب الإسناد : 159 (الجزء الثالث) بتفاوت يسير المحاسن: 340/2 ح 130 (كتاب العلل)، الكافي: 428/4 ح 7 ، علل الشرائع 442/2 ح 1 و 2 (باب - 189)، عنه البحار: 109/12 ح 30 و 31 ، و 79/99 ح 18 و 80 ح 22 و تقدّم الحديث أيضاً في الحديث 97 من سورة «البقرة».
2- عنه بحار الأنوار: 74/27 و 85/68 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن: 339/4 ح 10، و نور الثقلين: 551/2 ح 113 بتفاوت يسير. هذا الحديث مع القطعة الآتية قطعتان من الحديث 41 فراجع لملاحظة تخريجهما في هامشه.
3- عنه بحار الأنوار: 86/67 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن: 339/4 ح 12، و نور الثقلين: 551/2 ح 114.

38)- از احمد بن محمّد بن ابی نصر روایت کرده است که گفت:

از امام رضا علیه السلام شنیدم که میفرمود همانا ابراهیم خلیل الرحمان علیه السلام هنگامی که خانواده خود را در حرم ،نهاد از پروردگار خود تقاضایی کرد و گفت: پروردگارا! «از انواع میوه ها روزی ایشان گردان باشد که شکرگزار تو باشند».

پس خداوند تبارک و تعالی به قطعه ای از زمین اردن دستور داد تا بیاید و اطراف کعبه طواف ،کند پس آمد و هفت دور طواف کرد.

سپس خداوند دستور داد که آن قطعه زمین «طائف» نامیده شود چون که در اطراف کعبه طواف کرده بود.

39) - از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که درباره فرمایش خداوند متعال: «پس دل های مردمان را چنان کن که میل به آن ها کنند» فرمود:

همانا حضرت ابراهيم علیه السلام تمامی مردمان را اراده نکرد، بلکه شما و امثال شما را اراده کرده است همانا مثال ،شما همچون موهای سفیدی است که در بدن گاومیش سیاه نمایان می باشد یا همچون موهای سیاهی است که در بدن گاومیش سفیدی باشد؛ بر مردم لازم است که حج خانه خدا را انجام دهند و آن را به خاطر بزرگ شمردنش از سوی خداوند تعظیم و احترام نمایند و ما (اهل بیت رسالت) در هر کجا و در هر حالتی که بودیم به ملاقات و دیدار ما آیند؛ زیرا که ما راهنمایان به سوی خدا (و احکام و شریعت او) هستیم

40) - از ثعلبة بن میمون به نقل از میّسر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: به درستی که پدر ما حضرت ابراهیم علیه السلام از کسانی است که با پروردگار خود شرط کرد و گفت: «پس دل های مردمان را چنان کن که هوای ما را نمایند».

ص: 311

1993 / [41] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ، قال:

کُنَّا فِی اَلْفُسْطَاطِ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) نَحْواً مِنْ خَمْسِینَ رَجُلاً، قَالَ

فَجَلَسَ بَعْدَ سُکُوتٍ کَانَ مِنَّا طَوِیلاً فَقَالَ: مَا لَکُمْ لاَ تَنْطِقُونَ، لَعَلَّکُمْ تَرَوْنَ أَنِّی نَبِیٌّ؟ لاَ وَ اَللَّهِ مَا أَنَا کَذَلِکَ، وَ لَکِنْ فِیَّ قَرَابَهٌ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَرِیبَهٌ، وَ وِلاَدَهٌ، مَنْ وَصَلَهَا وَصَلَهُ اَللَّهُ، وَ مَنْ أَحَبَّهَا أَحَبَّهُ اَللَّهُ، وَ مَنْ أَکْرَمَهَا أَکْرَمَهُ اَللَّهُ، أَ تَدْرُونَ أَیُّ اَلْبِقَاعِ أَفْضَلُ عِنْدَ اَللَّهِ مَنْزِلَهً

فَلَمْ یَتَکَلَّمْ أَحَدٌ، فَکَانَ هُوَ اَلرَّادَّ عَلَی نَفْسِهِ، فَقَالَ: تِلْکَ مَکَّهُ اَلْحَرَامُ، اَلَّتِی رَضِیَهَا لِنَفْسِهِ حَرَماً، وَ جَعَلَ بَیْتَهُ فِیهَا

ثُمَّ قَالَ أَتَدْرُونَ أَيُّ بُقْعَةٍ أَفْضَلُ مِنْ مَکَّهَ؟

فَلَمْ یَتَکَلَّمْ أَحَدٌ فَکَانَ هُوَ اَلرَّادَّ عَلَی نَفْسِهِ، فَقَالَ: مَا بَیْنَ اَلْحَجَرِ اَلْأَسْوَدِ إِلَی بَابِ اَلْکَعْبَهِ ذَلِکَ حَطِیمُ (1) إِبْرَاهِیمَ نَفْسِهِ اَلَّذِی کَانَ یَذُودُ فِیهِ غَنَمُهُ وَ یُصَلِّی فِیهِ، فَوَ اَللَّهِ لَوْ أَنَّ عَبْداً صَفَّ قَدَمَیْهِ فِی ذَلِکَ اَلْمَکَانِ قَامَ اَلنَّهَارَ مُصَلِّیاً حَتَّی یَجُنَّهُ اَللَّیْلُ وَ قَامَ اَللَّیْلَ مُصَلِّیاً حَتَّی یَجُنَّهُ اَلنَّهَارُ ثُمَّ لَمْ یَعْرِفْ لَنَا حَقّاً أَهْلَ اَلْبَیْتِ ، وَ حَرَمَنَا حَقَّنَا لَمْ یَقْبَلِ اَللَّهُ مِنْهُ شَیْئاً أَبَداً، إِنَّ أَبَانَا إِبْرَاهِیمَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ کَانَ فِیمَا اِشْتَرَطَ عَلَی رَبِّهِ أَنْ قَالَ: ﴿فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ اَلنّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ ﴾ أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَقُلِ اَلنَّاسَ کُلَّهُمْ أَنْتُمْ أُولَئِکَ رَحِمَکُمُ اَللَّهُ وَ نُظَرَاؤُکُمْ، إِنَّمَا مَثَلُکُمْ فِی اَلنَّاسِ مَثَلُ اَلشَّعْرَهِ اَلْبَیْضَاءِ فِی اَلثَّوْرِ اَلْأَسْوَدِ، أَوِ اَلشَّعْرَهِ اَلسَّوْدَاءِ فِی اَلثَّوْرِ اَلْأَبْیَضِ

ص: 312


1- الحطيم هو ما بين الركن الذي فيه الحجر الأسود وبين الباب، و سمّي حطيماً، لأن الناس يزدحمون فيه على الدعاء و يحطم بعضهم بعضاً، وقيل: لأن من حلف هناك عجلت عقوبته، و تسمية الحجر بالحطيم من أوضاع الجاهلية، كان عادتهم أنهم إذا كانوا يتحالفون بينهم كانوا يحطمون - أي يدفعون فعلاً أو سوطاً أو قوساً إلى الحجر، علامة لعقد حلفهم، فسموه به لذلك، و قيل: سمّي بذلك لما حطم من جداره فلم يسو ببناء البيت وترك خارجاً . مجمع البحرين: 42/6 ( حطم) .

41) - و در روایتی دیگر از آن حضرت علیه السلام روایت کرده است، که فرمود: ما حدود پنجاه نفر در خیمه امام باقر علیه السلام بودیم و حضرت بعد از سکوتی طولانی از جانب ،ما نشست و فرمود چرا حرف نمی زنید شاید شما مرا پیامبر می دانید؟ نه به خدا سوگند من پیامبر ،نیستم ولی خویشاوندی نزدیکی از جهت خویشاوندی و ولادت یافتن با رسول خدا صلی الله علیه و آله دارم، هر کس به ایشان بپیوندد خدا به او می پیوندد و هر کس ایشان را دوست بدارد خدا او را دوست خواهد داشت و هر کس آن ها را گرامی شمارد خداوند او را گرامی می دارد؛ آیا می دانید کدام قطعه زمین مقام و منزلتش نزد خداوند از دیگر قطعات بالاتر است؟

کسی چیزی در جواب حضرت مطرح نکرد و به ناچار خود حضرت جواب این سؤال را بیان نمود و فرمود آن زمین مکه می باشد که خداوند آن را برای حرم خویش پسندیده و خانه اش را در آن قرار داده است.

سپس افزود آیا می دانید که کدام قطعه از زمین مکه بالاتر و برتر (از دیگر قطعات مکه) است؟ باز هم کسی جوابی نداد و جواب بر عهده خود حضرت قرار گرفت لذا فرمود ،آن فاصله بین حجر الأسود تا درب خانه کعبه می باشد که آن حطيم حضرت ابراهیم علیه السلام است، همان جایی که به گوسفندان خود علف می داد و در آن جا نماز می خواند پس به خدا سوگند اگر بنده ای در این مکان بر دو پای خویش بایستد و روز را تا شب مشغول نماز شود و شب را (نیز) نماز بگزارد تا روز گردد ولی حق و حرمت ما اهل بیت (رسالت) را نشناسد، خداوند هیچ گاه از او چیزی را نمی پذیرد.

به درستی از شرط هایی که پدر ما حضرت ابراهیم علیه السلام با پروردگار خویش نمود این بود که گفت: خداوندا! پس دل های مردمان را چنان کن که میل به ما نمایند همانا او نگفت تمام مردم را به سوی آنان متمایل گردان (بلکه خواسته او بعضی از مردم بوده است) و آن مردم شما (شیعیان و پیروان ما) و افرادی همچون شما هستند رحمت خدا بر شما باد همانا مثل شما در میان مردم همچون یک موی سفید در بدن گاومیش سیاه یا موی سیاه در بدن گاومیش سفید است.

ص: 313

وَ یَنْبَغِی لِلنَّاسِ أَنْ یَحُجُّوا هَذَا اَلْبَیْتَ ، وَ أَنْ یُعَظِّمُوهُ لِتَعْظِیمِ اَللَّهِ إِیَّاهُ، وَ أَنْ یَلْقَوْنَا أَیْنَمَا کُنَّا، نَحْنُ اَلْأَدِلاَّءُ عَلَی اَللَّهِ (1)

1994 / [42] - وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ

أَ تَدْرُونَ أَیُّ بُقْعَهٍ أَعْظَمُ حُرْمَهً عِنْدَ اَللَّهِ؟

فَلَمْ یَتَکَلَّمْ أَحَدٌ وَ کَانَ هُوَ اَلرَّادَّ عَلَی نَفْسِهِ فَقَالَ: ذَلِکَ مَا بَیْنَ اَلرُّکْنِ اَلْأَسْوَدِ [وَ اَلْمَقَامِ] إِلَی بَابِ اَلْکَعْبَهِ ذَلِکَ حَطِیمُ إِسْمَاعِیلَ اَلَّذِی کَانَ یَذُودُ فِیهِ غَنَمَهُ- ثُمَّ ذَکَرَ اَلْحَدِیثَ - (2)

1995 / [43] - عن الفضيل بن يسار، عن أبي جعفر علیه السلام، قال:

اُنْظُرْ إِلَی اَلنَّاسِ یَطُوفُونَ حَوْلَ اَلْکَعْبَهِ ، فَقَالَ: هَکَذَا کَانُوا یَطُوفُونَ فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ ، إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ یَطُوفُوا ثُمَّ یَنْفِرُوا إِلَیْنَا فَیُعْلِمُونَا وَلاَیَتَهُمْ، وَ یَعْرِضُونَ عَلَیْنَا نُصْرَتَهُمْ ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ اَلنّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ ﴾ فَقَالَ: آلُ مُحَمَّدِ آلُ مُحَمَّدٍ ، ثُمَّ قَالَ: إِلَیْنَا إِلَیْنَا (3)

ص: 314


1- عنه بحار الأنوار: 86/67 ح 11 ، والبرهان في تفسير القرآن: 339/4 ح 13، و نور الثقلين: 551/2 ح 115 قطعة منه. تفسير فرات الكوفي: 222 ح 299 عنه البحار: 178/27 ذيل ح 25 ، المحاسن: 91/1ح 44 ، (باب - 16 عقاب من أنكر آل محمّد علیهم السلام حقّهم)، ثواب الأعمال: 204 (عقاب من جهل حقّ أهل البيت علیهم السلام) بإسنادهم عن علي بن عقبة عن خالد عن ميسر قال: كنت عند أبي جعفر علیه السلام و في الفسطاط ... بتفصيل عنه وعن المحاسن البحار: 177/27 ح 25
2- عنه بحار الأنوار: 87/67 ذيل ح ،11، والبرهان في تفسير القرآن: 340/4 ذيل ح 13. المحاسن: 18 / 168 ح 131 (باب - 35) بإسناده عن جميل بن ميسر، عن أبيه النخعي قال: قال لي أبو عبد الله علیه السلام يا ميسّر! أي البلدان أعظم حرمة؟، عنه البحار: 185/27 ح 44، و مستدرك الوسائل: 161/1 ح 262 و 344/9 ح 11044.
3- عنه بحار الأنوار: 87/67 ح 12، والبرهان في 12، ، والبرهان في تفسير القرآن: 340/4 ح 14. الكافي: 392/18 ح 1 بإسناده عن الفضيل، عن أبي جعفر علیه السلام، و 288/8 ح 434 بتفصيل، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 679 (سورة الملك)، والبحار: 314/24 ح 19.

و سزاوار است که مردم این خانه (کعبه) را زیارت کنند و آن را گرامی و بزرگ شمارند؛ چون خداوند آن را بزرگ دانسته است و باید ما (اهل بیت رسالت) را در هر کجا و موقعیتی که بودیم ملاقات ،نمایند که ما راهنمایان به سوی خداوند هستیم

42)- و در روایتی دیگر آمده است آیا میدانید کدام قطعه زمین احترامش نزد خداوند بیش تر است؟

کسی حرفی نزد و پاسخی نداد و حضرت خودشان پاسخ دادند و فرمود آن قطعه زمین فاصله بین حجر الأسود و مقام تا درب خانه کعبه است که آن جا حطیم اسماعیل است که غذای گوسفندانش را در آن جا می گذاشت ... سپس بقیه روایت را بیان نموده است.

43)- از فضیل بن یسار روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: به مردم- که اطراف خانه کعبه، طواف می کردند - نگاهی بکن و سپس فرمود زمان جاهلیت ،هم این چنین طواف می کردند به این افراد فرمان داده اند که اطراف خانه کعبه بگردند و سپس به سوی ما کوچ کنند و وابستگی و علاقه خویش را به ما اعلام و اظهار کنند و نیز یاری و کمک خویش را بر ما عرضه نمایند.

بعد از آن حضرت این :آیه «پس دل هایی از مردمان را به سوی آنان مایل گردان» را تلاوت نمود پس دوبار فرمود: (منظور) آل محمّد هستند سپس دوبار :افزود به سوی ما (باید تمایل و گرایش داشته) باشند

ص: 315

قوله تعالى: ﴿رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَ مَا يَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِن شَيْءٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ﴾ ﴿38﴾

1996 / [44] عن السدّي [السريّ]، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ: ﴿ رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَ مَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِن شَيْءٍ ﴾ ، شَأْنِ إِسْمَاعِیلَ ، وَ مَا أُخْفِیَ أَهْلُ اَلْبَیْتِ (1)

قوله تعالى: ﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَى وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ﴾ ﴿41﴾

1997 / [45] - عَنْ حَرِیزِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : أَنَّهُ کَانَ یَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَلِدَيَّ﴾ یَعْنِی إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ (2)

1998 / [46] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی: عَمَّنْ ذَکَرَهُ ، عَنْ أَحَدِهِمَا (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) أَنَّهُ قَرَأَ: ﴿رَبَّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ﴾، قَالَ: آدَمَ وَ حَوَّاءَ (3)

1999 / [47] - عن جابر، قال:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: ﴿ رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ﴾؟

قَالَ: هَذِهِ کَلِمَهٌ صَحَّفَهَا اَلْکُتَّابُ، إِنَّمَا کَانَ اِسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) لِأَبِیهِ عَنْ مَوْعِدَهٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ، وَ إِنَّمَا قَالَ: ﴿رَبَّ اغْفِرْ لِي وَلِوَلِدَيَّ﴾، یَعْنِی إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ . وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ اَللَّهِ اِبْنَا رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (4)

ص: 316


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 341/4 ح ،1 فيه عن السري .... ونور الثقلين 552/2 ح 119 بتفاوت
2- عنه بحار الأنوار: 74/12 ح 33 ، والبرهان في تفسير القرآن: 341/4 ح 2، و نور الثقلين: 552/2 ح 124 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 116 (الفصل الثالث في إراءته ملكوت السماوات).
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 341/4 ح ،3، ونور الثقلين 552/2 ح 125
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 341/4 ح 4 ، و 74/12ح ،24 ، و نور الثقلين: 275/2 ح 372 و 552 ح 126 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 116 ( الفصل الثالث في إراءته ملكوت السماوات).

فرمایش خداوند متعال: ای پروردگار ما تو آن چه را که ما پنهان و یا آشکار می کنیم می دانی و چیزی در زمین و آسمان بر خداوند پنهان نیست. (38)

44)- از سُدی (سریّ) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که این آیه را «ای پروردگار ما هر چه را که ما پنهان می داریم و با آشکار می سازیم تو بدان آگاه هستی و چیزی بر خداوند پوشیده نیست». قرائت می نمود (و می فرمود:) منظور شأن و منزلت اسماعیل است و آن چه نسبت به اهل بیت (عصمت و طهارت علیهم السلام) پنهان می ماند

فرمایش خداوند متعال: ای پروردگار ما مرا و پدر و مادرم و دیگر مؤمنین را در روزی که محاسبه اعمال بر پا می شود بیامرز (41)

45) - از حریز بن عبد الله به نقل از کسی که یادآور نامش شده، روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را بیامرز» فرمود: منظور اسماعیل و اسحاق است.

46) - و در روایتی دیگر به نقل از کسی که یادآور نام او شده روایت کرده است که گفت یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام این آیه را: «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را بیامرز» قرائت نمود و فرمود منظور آدم و حوا بوده اند.

47) - از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را بیامرز»، سؤال کردم؟

فرمود: این کلمه را نویسندگان (و نسخه برداران) تصحیف کرده اند؛ همانا که استغفار ابراهیم علیه اسلام برای پدرش به خاطر و عده ای بوده که به او داده بود و همانا ابراهیم چنین گفته است: «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را بیامرز» (یعنی دو فرزندم) که اسماعیل و اسحاق علیهما السلام باشند و به خدا سوگند! که امام حسن و امام حسین علیهما السلام پسران رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده اند.

ص: 317

قوله تعالى: ﴿وَ أَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ رَبَّنَا أَخِرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُواْ أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَكُم مِّن زَوَالٍ ﴿44﴾ وَسَكَنتُمْ فِي مَسَكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ وَ تَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَ ضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ ضَرَبْنَا لَكُمُ الْأمْثَالَ ﴿45﴾ وَقَدْ مَكَرُواْ مَكْرَهُمْ وَ عِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ﴾ ﴿46﴾

2000/ [48]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی:

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَ أَقِيمُوا الصَّلَوَةَ وَ وَاتُوا الزَّكَوٰةَ﴾ (1)، (قال ): إِنَّمَا هِیَ طَاعَهُ اَلْإِمَامِ وَ طَلَبُوا اَلْقِتَالَ، ﴿ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ﴾ (2) ، مَعَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قالُوا ربنا لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَی أَجَل قَرِیب، ﴿ تُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِع الرُّسُلَ﴾ ، أَرَادُوا تَأْخِیرَ ذَلِکَ إِلَی اَلْقَائِمِ (3)

2001 / [49] - عَنْ سَعْدِ بْن عُمَرَ، عَنْ غَيْر وَاحِدٍ مِمَّنْ حَضَرَ أبَا عَبْدِ اللهِ عليه السلام وَ رَجُلٍ يَقُولُ: قَدْ ثَبَتَ دَارُ صَالِح وَدَارُ عِيسَى بْن عليًّ وَذَكَرَ دُورَ الْعَبَّاسِيَّينَ، فَقَالَ رَجُلٌ: أرَانَاهَا اللهُ خَرَاباً أوْ خَرَّبَهَا بِأيْدِينَا.

فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : لَا تَقُلْ هَکَذَا! بَلْ یَکُونُ مَسَاکِنَ الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِهِ، أَمَا سَمِعْتَ اللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَ سَكَنتُمْ فِي مَسَكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ﴾ (4)

ص: 318


1- سورة النساء: 77/4
2- سورة النساء: 77/4
3- عنه بحار الأنوار: 132/52 ح 35 ، والبرهان في تفسير القرآن: 342/4 ح 7. الكافي: 330/2 ح 506 بتفصيل عنه وسائل الشيعة: 427/14 ح 19523، والبحار: 25/44 ح ،9 والبرهان في تفسير القرآن: 342/4 ح 6.
4- عنه بحار الأنوار: 347/52 ح 95 والبرهان في تفسير القرآن: 343/4 ح 8، و نور الثقلين: 553/2 ح 129

فرمایش خداوند متعال: و مردم را از روزی که عذاب الهی به سراغشان می آید انذار کن و بترسان پس ظالمان می گویند پروردگارا مدت کوتاهی ما را مهلت ده تا دعوت تو را بپذیریم و از پیامبران پیروی کنیم (و پاسخ می شنوند:) مگر قبلاً سوگند یاد نکرده بودید که زوال و فنایی برای شما نیست؟! (44) و (شما بودید که) در منزل ها (و کاخ های) کسانی که به خویشتن ستم کردند ساکن شدید و برای شما آشکار شد که ما چگونه با آنان رفتار کردیم و برای شما مثل هایی را از سرگذشت پیشینیان بیان کردیم (ولی باز هم بیدار و متنبه نشدید) (45) و آن ها نهایت مکر (و نیرنگ) خود را به کار بستند و همۀ مکرها (و توطئه هایشان) نزد خدا آشکار است و هر چند مکرشان چنان باشد که کوه ها را از جا برکَند (46)

48)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال آیا ندیدی کسانی را که به آن ها گفته شد دست (از ستم و معصیت) بردارید و نماز را اقامه کنید و زکات بپردازید»؟ فرمود همانا فرمانبری از امام وظیفه آنان است ولی ایشان خواهان جنگ شدند، «پس موقعی که بر ایشان جنگ و جهاد» در رکاب امام حسین علیه السلام- واجب گردید - گفت:ند پروردگارا چرا ما را تا مدتی کوتاه فرصت ندادی؟ «تا دعوت تو را اجابت کرده و از رسولان تو پیروی کنیم» که مقصود آن ها از تأخیر همان زمان ظهور حضرت قائم (آل محمّد علیهم السلام )- عجل الله تعالى فرجه الشریف - بوده است.

49) - از سعد بن عمر به نقل عده ای از افرادی که امام صادق علیه السلام را درک کرده اند روایت کرده است که آنان گفتند:

شخصی در محضر امام صادق علیه السلام- در ضمن کلماتی پیرامون خانه های بنی عبّاس- گفت: خانه صالح و خانه عیسی بن علی ثابت و پایدار مانده است پس مردی (دیگر) گفت: ای کاش خداوند ویرانی و خرابی آن ها را به ما ارائه نماید یا این که آن به دست ما ویران شود. امام صادق علیه السلام فرمود: این چنین نگو، بلکه آرزو کن تا آن محل سکنای قائم (آل محمّد علیهم السلام) و اصحابش قرار گیرد؛ آیا فرمایش خداوند متعال را نشنیده ای که فرموده است و در خانه های کسانی ساکن ،گشتید که بر خویشتن ستم کرده اند؟

ص: 319

2002 / [50] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ: ﴿ وَإِن كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ﴾ ، وَإِنْ كَانَ مكر ولد العباس بالقائم لِتَزُولَ مِنْهُ قلوب الرجال (1)

2003 / [51] - عَنِ اَلْحَارِثِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ نُمْرُودَ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی مُلْکِ اَلسَّمَاءِ، فَأَخَذَ نُسُوراً أَرْبَعَهً فَرَبَّاهُنَّ حَتَّی کُنَّ نُشَّاطاً وَ جَعَلَ تَابُوتاً مِنْ خَشَبٍ وَ أَدْخَلَ فِیهِ رَجُلاً، ثُمَّ شَدَّ قَوَائِمَ اَلنُّسُورِ بِقَائِمِ اَلتَّابُوتِ ثُمَّ أَطَارَهُنَّ

ثُمَّ جَعَلَ فِی وَسَطِ اَلتَّابُوتِ عَمُوداً وَ جَعَلَ فِی رَأْسِ اَلْعَمُودِ لَحْماً فَلَمَّا رَأَی اَلنُّسُورُ اَللَّحْمَ طِرْنَ و طِرْنَ وَ طِرْنَ بِالتَّابُوتِ وَ اَلرَّجُلِ، فَارْتَفَعْنَ إِلَی اَلسَّمَاءِ، فَمَکَثَ مَا شَاءَ اَللَّهُ، ثُمَّ إِنَّ اَلرَّجُلَ أَخْرَجَ مِنَ اَلتَّابُوتِ رَأْسَهُ فَنَظَرَ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَإِذَا هِیَ عَلَی حَالِهَا وَ نَظَرَ إِلَی اَلْأَرْضِ فَإِذَا هُوَ لاَ یَرَی اَلْجِبَالَ إِلاَّ کَالذَّرِّ، ثُمَّ مَکَثَ سَاعَهً فَنَظَرَ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَإِذَا هِیَ عَلَی حَالِهَا وَ نَظَرَ إِلَی اَلْأَرْضِ فَإِذَا هُوَ لاَ یَرَی إِلاَّ اَلْمَاءَ.

ثُمَّ مَکَثَ سَاعَهً فَنَظَرَ إِلَی اَلسَّمَاءِ فَإِذَا هِیَ عَلَی حَالِهَا وَ نَظَرَ إِلَی اَلْأَرْضِ فَإِذَا هُوَ لاَ یَرَی شَیْئاً، فَلَمَّا تَرَی سَفَلَ اَلْعَمُودُ وَ طَلَبَتِ اَلنُّسُورُ اَللَّحْمَ وَ سَمِعَتِ اَلْجِبَالَ هَذِهِ اَلنُّسُورُ فَخَافَتْ مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ إِنْ کانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ اَلْجِبالُ﴾ (2)

قول تعالی: ﴿يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴾ ﴿48﴾

ص: 320


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 343/4 ح ،9 و نور الثقلين 553/2 ح 130
2- عنه بحار الأنوار: 12/12 ح 36 ، والبرهان في تفسير القرآن: 343/4 ح 10، و نور الثقلين: 553/2 ح 131، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 106 ) (الفصل الثانى في بيان ولادته علیه السلام).

50)- از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که (درباره فرمایش خداوند): «و اگر چه مکر و حیله آنان چنان بود که کوه ها را ریشه کن می کرد» می فرمود منظور مکر و حیله بنی العباس است که خواستند محبت و علاقه را از دل های مردم نسبت به (قائم آل محمّد علیهم السلام) خالی و نابود کنند

51)- از حارث (حرث) روایت کرده است که گفت:

امير المؤمنين علیه السلام فرمود همانا نمرود اراده کرد تا به ملک آسمان نظر ،کند پس چهار کرکس را بر گرفت و آن ها را تعلیم داد و جایگاه و صندوقی چوبی تهیه کرد و مردی را در آن قرار داد سپس پایه های آن را به پاهای کرکسها بست و در وسط آن ،صندوق، ستونی قرار داد و بر سر آن ،ستون تکه گوشتی نصب کرد پس کرکس ها به طمع رسیدن به گوشت پرواز کردند و آن صندوق و مرد را با خود به آسمان بردند سپس آن مرد آن مرد سر خود را از صندوق بیرون آورد و به آسمان نگاه کرد دید آسمان همچنان بر فراز سرش ادامه دارد و چون به زمین نظر انداخت کوه ها را همچون ذره ای ،دید بعد از ساعتی دوباره به آسمان نگاه کرد و مشاهده نمود که آسمان به همان صورت سابق می باشد.

اما وقتی دوباره به زمین نگاه کرد چیزی جز آب ندید، باز هم ساعتی درنگ کرد و سپس به آسمان نظر کرد و آن را به همان صورت دید ولی هنگامی که به زمین نگاه کرد، دیگر هیچ چیزی را ندید آن گاه گوشت را به پایین ستون انداخت پس کرکس ها به دنبال آن به پایین بازگشتند و کوه ها چون صدای کرکس ها را ،شنیدند به وحشت افتاده و نزدیک بود از ترس امر آسمانی به لرزه درآیند؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «و اگر چه ممکن بود کوه ها از مکر و حیله آن ها به لرزه درآیند و نابود شوند».

فرمایش خداوند متعال: در آن روزی که این زمین به زمینی دیگر و آسمان ها (به آسمان هایی دیگر) تبدیل می شوند و آنان در پیشگاه خداوند یکتای قدرتمند ظاهر می گردند (48)

ص: 321

2004 / [52] - عَنْ ثُوَیْرِ بْنِ أَبِی فَاخِتَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

﴿تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ﴾ ، یَعْنِی بِأَرْضٍ لَمْ تُکْتَسَبْ عَلَیْهَا اَلذُّنُوبُ، بَارِزَهً لَیْسَتْ عَلَیْهَا جِبَالٌ وَ لاَ نَبَاتٌ، کَمَا دَحَاهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ (1)

2005 / [53] - عن زرارة قال:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: ﴿ يَوْمَ تُبَدِّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ﴾؟

قَالَ تُبَدَّلُ خُبْزَهً نَقِیَّهً یَأْکُلُ اَلنَّاسُ مِنْهَا حَتَّی یَفْرُغَ مِنَ اَلْحِسَابِ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی: ﴿وَ مَا جَعَلْنَهُمْ جَسَدًا لَّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ ﴾ (2). (3)

2006 / [54] - عَنْ مُحَمَّدٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَاشِمٍ ، عَمَّنْ أَخْبَرَهُ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

قَالَ: قَالَ لَهُ اَلْأَبْرَشُ اَلْکَلْبِیُّ : بَلَغَنِی أَنَّکَ قُلْتَ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تبارك و تعالى: ﴿ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ﴾ أَنَّهَا تُبَدَّلُ خُبْزَهً؟

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : صَدَقُوا تُبَدَّلُ اَلْأَرْضُ خُبْزَهً نَقِیَّهً فِی اَلْمَوْقِفِ یَأْکُلُونَ مِنْهَا، فَضَحِکَ اَلْأَبْرَشُ وَ قَالَ: أَ مَا لَهُمْ شُغُلٌ بِمَا هُمْ فِیهِ عَنْ أَکْلِ اَلْخُبْزِ؟

فَقَالَ: وَیْحَکَ أَیُّ اَلْمَنْزِلَتَیْنِ هُمْ أَشَدُّ شُغُلاً وَ أَسْوَءُ حَالاً؟ إِذَا هُمْ فِی اَلْمَوْقِفِ أَوْ فِی اَلنَّارِ یُعَذَّبُونَ؟

فَقَالَ: لاَ فِی اَلنَّارِ

ص: 322


1- عنه بحار الأنوار: 110/7 ح 39 ، والبرهان في تفسير القرآن: 346/4 ح 8 تفسير القمّي: 252/2، ( كيفية نفخ الصور) بتفصيل عنه البحار: 324/6 ضمن ح ، والبرهان في تفسير القرآن: 346/4 ح 6، و نحوه إرشاد القلوب: 55/1 (الباب الثالث عشر).
2- سورة الأنبياء: 8/21
3- عنه بحار الأنوار: 110/7 ح 40، والبرهان في تفسير القرآن: 347/4 - 9، و نور الثقلين: 556/2 ح 141 ، و 414/3 ح ،12 ، و مستدرك الوسائل: 261/16 ح 19807. تفسير القمّي: 371/1، عنه البحار: 101/7 ح 7 ، المحاسن: 397/2 ح 69 (باب - 3 شهوة طعام) بإسناده عن زرارة قال: سألت أبا جعفر علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 109/7 ح 36، و 37، و نحوه الكافي : 286/6 ح 1 و 4 ، عنه وسائل الشيعة: 321/24 ح 30658، و 322 ح 30661.

52)- از ثُویر بن ابی فاخته روایت کرده است که گفت:

امام سجّاد علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «زمین تبدیل می شود به غیر از زمینی که بوده»، فرمود: منظور زمینی است که روی آن گناهی علنی انجام نگرفته، زمینی که مسطح است کوه و درختی روی آن نمی باشد همچنان که در ابتدای آفرینش این گونه بوده است.

53)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «روزی که زمین تبدیل می شود به غیر از زمینی که بوده» سؤال کردم؟

فرمود: زمین تبدیل به نانی پاک (بدون زواید) می شود که مردم از آن می خورند تا از حساب فارغ شوند خداوند متعال فرموده است: «و آن ها را به صورت جسد قرار نداده که طعام نخورند»

54)- از محمّد بن هاشم از کسی که نامش را برده روایت کرده که گفت:

ابرش کلبی به امام باقر علیه السلام عرض کرد شنیده ام که شما در مورد فرمایش خداوند تبارک و تعالی: «روزی که زمین تبدیل می شود به غیر از زمینی که بوده» فرموده ای زمین تبدیل به قطعه نانی می شود؟

حضرت فرمود: درست گفته اند در روز قیامت زمین تبدیل به قطعه نانی خالص می گردد و مردم آن را می خورند

پس ابرش با شنیدن این سخن خنده اش گرفت و گفت با آن همه ،گرفتاری آیا فرصت پیدا می کنند که بخواهند نان بخورند؟

فرمود: وای بر تو (چه قدر بی اطلاع هستی)؟ در کدام منزلگاه از دو منزل بیشتر گرفتار و ناراحت هستند در موقف (صحرای) محشر یا در آتش دوزخی که در حال چشیدن عذاب و عقابش می باشند؟

گفت: نه بلکه در ،آتش سخت تر گرفتار خواهند بود.

ص: 323

فقال: ويحك! و إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: ﴿ لَأكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِن زَقُومٍ * فَمَالِئونَ مِنْهَا الْبُطُونَ * فَشَرِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ * فَشَرِبُونَ شُرْبَ أَلْهِيمِ﴾ (1) قَالَ: فَسَکَتَ (2)

2007/ [55]- وفي خبر آخر، عنه علیه السلام فقال:

وَ هُمْ فِی اَلنَّارِ لاَ یُشْغَلُونَ عَنْ أَکْلِ اَلضَّرِیعِ وَ شُرْبِ اَلْحَمِیمِ وَ هُمْ فِی اَلْعَذَابِ فَکَیْفَ یُشْغَلُونَ عَنْهُ فِی اَلْحِسَابِ؟ (3)

2008 / [56] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ﴾، قَالَ: تُبَدِّلُ خُبْزَهً نَقِیَّهً یَأْکُلُ اَلنَّاسُ مِنْهَا حَتَّی یَفْرُغَ مِنَ اَلْحِسَابِ، فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: إِنَّهُمْ یَوْمَئِذٍ فِی شُغُلٍ عَنِ اَلْأَکْلِ وَ اَلشُّرْبِ.

فَقَالَ لَهُ: اِبْنُ آدَمَ خُلِقَ أَجْوَفَ لاَ بُدَّ لَهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ، أَ هُمْ أَشَدُّ شُغُلاً أَمْ هُمْ فِی اَلنَّارِ فَقَدِ اِسْتَغَاثُوا فَقَالَ: ﴿وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ﴾ (4) . (5)

ص: 324


1- سورة الواقعة : 52/56 - 55
2- عنه بحار الأنوار: 109/7 ذيل ح 37 أشار إليه، و 156/10 ح 5، والبرهان في تفسير القرآن: 347/4 ح 10، و نور الثقلين: 557/2 ح 142 ، و 221/5 ح 64، و مستدرك الوسائل: 262/16 ح .19808 المحاسن الإرشاد للشيخ المفيد: 264 ، الاحتجاج : 323/2 بتفاوت فيهما، عنهما بحار الأنوار: 109/7 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن 346/4 ح 7.
3- عنه بحار الأنوار: 156/10 ذيل ح 5 والبرهان في تفسير القرآن: 347/4 ح 11 و نور الثقلين: 221/5 ح 65، و 566 ح 19 ، و مستدرك الوسائل: 262/16 ح .19809 المحاسن: 397/2 ح 70 (باب - 3 شهوة الطعام) بإسناده عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام قال: سأل الأبرش الكلبي .... و نحوه الكافي: 286/6 ح 1 عنه وسائل الشيعة: 321/24 ح 30658، والبرهان في تفسير القرآن: 344/4 ح 1.
4- سورة الكهف: 29/18.
5- عنه بحار الأنوار: 109/7 ذيل ح 36 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 347/4 ح 12 و نور الثقلين 566/5 ح ،18 ، ومستدرك الوسائل: 262/16 ح 19810. المحاسن: 397/2 ح 70 (باب - 3 شهوة الطعام) بإسناده عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام قال: سأل الأبرش الكلبي ... بتفاوت، عنه البحار: 109/7 ح 37، و نحوه الكافي: 286/6 ح 1 دعائم الإسلام 108/2 ح 352 بإسناده عن 352 بإسناده عن أبي جعفر محمّد بن عليّ علیهما السلام ، عنه البحار : 313/66 ح 3 ، و مستدرك الوسائل: 261/16 ح 19805.

فرمود: وای بر تو و به درستی که خداوند متعال می فرماید: «(پس شما ای کفار!) از درخت زقّوم خواهید خورد * پس شکم های خود را از آن پر خواهید کرد * پس بعد از آن آب جوشان خواهید نوشید * پس چنان می نوشید» که شتر تشنه آب می نوشد» پس از آن ابرش ساکت گشت

55)- و حدیثی دیگر از آن حضرت علیه السلام وارد شده است که فرمود:

و آن ها در آتش (سوزان) از خوردن بی نیاز نخواهند بود و بلکه از ضریع (که گیاهی است خاردار بسیار تلخ و بدبو) می خورند و از حمیم (آب چرکین جوشان) می نوشند با این که در حال عذاب و عقاب به سر می برند، پس چطور ممکن است که در حال حساب و بررسی اعمال بی نیاز از خوردن باشند؟

56) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای متعال «روزی که زمین تبدیل می شود به غیر از زمینی که بوده» فرمود زمین تبدیل به نان پاک (بدون زواید) می شود که مردم از آن می خورند تا از حساب فارغ شوند.

شخصی به حضرت عرض کرد مردم در آن ،روز گرفتار هستند و فرصت خوردن و آشامیدن نخواهند داشت!

حضرت به او فرمود خداوند متعال آدمیزاد را میان تهی آفریده و ناچار به خوردن و آشامیدن می باشد آیا این ها در هنگام محاسبه و بررسی اعمال بیش تر گرفتار ،هستند یا آن موقعی که در آتش دوزخ به سر می برند و فریاد رس می طلبند؟ همچنان که خداوند می فرماید: «و اگر کمک طلب کنند به وسیله آبی همچون مس گداخته به فریادشان می رسند».

ص: 325

2009 / [57]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لَقَدْ خَلَقَ اَللَّهُ فِی اَلْأَرْضِ مُنْذُ خَلَقَهَا سَبْعَهَ عَالَمِینَ لَیْسَ هُمْ مِنْ وُلْدِ آدَمَ، خَلَقَهُمْ مِنْ أَدِیمِ اَلْأَرْضِ فَأُسْکِنُوهَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ مَعَ عَالَمِهِ، ثُمَّ خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ أَبَا هَذَا اَلْبَشَرِ وَ خَلَقَ ذُرِّیَّتَهُ مِنْهُ، وَ لاَ وَ اَللَّهِ مَا خَلَتْ اَلْجَنَّهُ مِنْ أَرْوَاحِ اَلْمُؤْمِنِینَ مُنْذُ خَلَقَهَا اَللَّهُ، وَ لاَ خَلَتِ اَلنَّارُ مِنْ أَرْوَاحِ اَلْکَافِرِینَ مُنْذُ خَلَقَهَا اَللَّهُ لَعَلَّکُمْ تَرَوْنَ أَنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ وَ صَیَّرَ اَللَّهُ أَبْدَانَ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِی اَلْجَنَّهِ ، وَ صَیَّرَ أَبْدَانَ أَهْلِ اَلنَّارِ مَعَ أَرْوَاحِهِمْ فِی اَلنَّارِ ، إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لاَ یُعْبَدُ فِی بِلاَدِهِ وَ لاَ یَخْلُقُ خَلْقاً یَعْبُدُونَهُ وَ یُوَحِّدُونَهُ [بَلَی وَ اَللَّهِ لَیَخْلُقَنَّ خَلْقاً مِنْ غَیْرِ فُحُولَهٍ وَ لاَ إِنَاثٍ یَعْبُدُونَهُ وَ یُوَحِّدُونَهُ] وَ یُعَظِّمُونَهُ وَ یَخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً تَحْمِلُهُمُ وَ سَمَاءً تُظِلُّهُمْ أَ لَیْسَ اَللَّهُ یَقُولُ: ﴿یَوْمَ تُبَدَّلُ اَلْأَرْضُ غَیْرَ اَلْأَرْضِ وَ اَلسَّماواتُ﴾ وَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ أَ فَعَیِینا بِالْخَلْقِ اَلْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ (1)﴾؟ (2)

ص: 326


1- سورة ق: 15/50
2- عنه بحار الأنوار: 374/8 ذيل ح 1 أشار إليه، و 320/57 ذيل ح 1، والبرهان في تفسير القرآن: 347/4 ح 13. الخصال: 358/2 ح 45 بإسناده عن العلاء بن رزين عن 45 بإسناده عن العلاء بن رزين عن محمّد بن مسلم، قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام عنه بحار الأنوار: 374/8 ح ،1 و 319/57 ح 1 ، والبرهان في تفسير القرآن: .345/4 ح 5

57)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود همانا خداوند در زمین از زمانی که آن را خلق کرد هفت جهان را آفریده که از اولاد آدم ،نبودند، بلکه همه را از روی زمین آفرید و هر طبقه را پس از طبقه ای دیگر در عصر خود در روی زمین جای داد.

و سپس خداوند آدم را که پدر همین بشر فعلی ،است آفرید و ذریّه و نژادش را از او آفرید؛ نه به خدا سوگند از موقعی که خداوند بهشت را آفریده از ارواح مؤمنین خالی نبوده و همچنین دوزخ را از موقعی که آن را خلق کرد، از ارواح کفار و گنهکاران خالی نگذاشته است شاید شما چنین می پندارید که چون روز قیامت فرا رسد و خداوند پیکرهای اهل بهشت را با ارواحشان در بهشت جای دهد و پیکرهای دوزخیان را به همراه روحشان در آتش قرار دهد، دیگر خدای عز و جل در زمین پهناور خود پرستش نگردد و مردمی که او را بپرستند و به یگانگی او را بشناسند و به بزرگی یادش کنند را نخواهد آفرید؟

بلکه به خدا سوگند! حتماً خداوند آفریدگان دیگری را - نه از طریق نر و مادّه- خواهد آفرید که او را می پرستند و او را به یگانگی می شناسند و زمینی جداگانه برای آنان می آفریند که آنان بر روی آن قرار می گیرند و آسمانی جدا که بر سرشان سایه می افکند مگر خداوند نمی فرماید: «روزی که زمین تبدیل می شود به غیر از زمینی که بوده و آسمان ها»؟ و فرموده است: «پس مگر ما از آفرینش نخستین عاجز ماندیم؟ بلکه آنان نسبت به آفرینش تازه در اشتباه هستند».

ص: 327

سورة المباركة: ﴿الحِجر﴾

[15]

ص: 328

ص: 329

بسم اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: ﴿الر * تِلْكَ ءَايَتُ الْكِتَبِ وَ قُرْءَانٍ مُّبِينٍ ﴿1﴾ رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ﴾ ﴿2﴾

2010/ [1] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَطَاءٍ اَلْمَکِّیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ : ﴿ رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ﴾ ؟ قَالَ: یُنَادِی مُنَادٍ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ یُسْمِعُ اَلْخَلاَئِقَ: إِنَّهُ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّهَ إِلاَّ مُسْلِمٌ ثُمَّ یَوَدُّ سَائِرُ اَلْخَلْقِ أَنَّهُمْ کَانُوا مُسْلِمِینَ﴾ (1)

2011 / [2] - وَ بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فَثَمَّ یَوَدُّ اَلْخَلْقُ أَنَّهُمْ کَانُوا مُسْلِمِینَ (2)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ ﴿16﴾ وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ ﴿17﴾ إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ ﴿18﴾ وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ﴾ ﴿19﴾

ص: 330


1- عنه بحار الأنوار: 188/7 ح ،48 و 236/67 ، والبرهان في تفسير القرآن: 351/4 ح 5، و نور الثقلين: 2/3 ح 3 تفسير القمّي: 349/1 ، عنه البحار: 236/68 ، المناقب لابن شهر آشوب: 215/3 عن الشوهاني بإسناده: سأل عبد الله بن عطاء المكي، الباقر علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 574/31 ضمن ح 3
2- عنه بحار الأنوار: 188/7 ،49 والبرهان في تفسير القرآن: 351/4 ح 6. تفسير القمّي: 372/1 بإسناده عن عمر بن أذينة، عن رفاعة، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 218/9 ح 100

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال الف لام راء * این است آیات و نشانه های کتاب و قرآن بیانگر (1) آن کسانی که کافر شدند (هنگامی که آثار شوم اعمال خود را ببینند) چه بسا آرزو کنند که ای کاش مسلمان بودند! (2)

1) - از عبد الله بن عطاء مکی روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام پیرامون فرمایش خداوند: «چه بسا (روزی فرا رسد که) کسانی که کافر شدند دوست خواهند داشت که ای کاش مسلمان بودند» سؤال کردم؟

فرمود چون روز قیامت ،شود منادی از جانب خدا طوری که همه مردم می شنوند فریاد زند کسی داخل بهشت نمی شود مگر آن که مسلمان باشد پس در آن روز تمام مخلوقین آرزو می کنند که ای کاش مسلمان می بودند.

2)- و با همین سند روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: پس در آن روز بقیه مخلوقین آرزو می کنند که ای کاش مسلمان می بودند.

فرمایش خداوند متعال: و همانا ما در آسمان برج هایی را قرار داده ایم و آن ها را برای بینندگان آراسته ایم (16) و آن ها را از (ورود و دستبرد) هر شیطان رانده شده ای حفظ کردیم (17) مگر آن کسی که استراق سمع (و دزدانه) گوش دهد پس شهاب مبین (تیرهای آسمانی آشکار) او را تعقیب می کند (و می راند) (18)

ص: 331

2012 / [3] - عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَزْدِیِّ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اَلسَّلاَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ یَا عَبْدَ اَلسَّلاَمِ : اِحْذَرِ اَلنَّاسَ وَ نَفْسَکَ

فَقُلْتُ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَمَّا اَلنَّاسُ فَقَدْ أَقْدِرُ عَلَی أَنْ أَحْذَرَهُمْ، فَأَمَّا نَفْسِی فَکَیْفَ؟ قَالَ: إِنَّ اَلْخَبِیثَ اَلْمُسْتَرِقَ اَلسَّمْعِ یَجِیئُکَ فَیَسْتَرِقُ ثُمَّ یَخْرُجُ فِی صُورَهِ آدَمِیٍّ، فَقَالَ عَبْدُ اَلسَّلاَمِ

فَقُلْتُ: بِأَبِی وَ أُمِّی هَذَا مَا لاَ حِیلَهَ لَهُ قَالَ: هُوَ ذَاکَ . (1)

قوله تعالى: ﴿وَ أَرْسَلْنَا الرِّيحَ لَوَقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَكُمُوهُ وَ مَا أَنتُمْ لَهُ بِخَزِنِينَ﴾ ﴿22 ﴾

2013 / [4] - عَنْ اِبْنِ وَکِیعٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ لاَ تَسُبُّوا اَلرِّیحَ فَإِنَّهَا بُشْرٌ وَ إِنَّهَا نُذْرٌ، وَ إِنَّهَا لَوَاقِحُ فَاسْأَلُوا اَللَّهَ مِنْ خَیْرِهَا، وَ تَعَوَّذُوا بِهِ مِنْ شَرِّهَا﴾ (2)

2014/[5] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لِلَّهِ رِیَاحُ رَحْمَهٍ لَوَاقِحُ یَنْشُرُهَا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ (3)

ص: 332


1- عنه بحار الأنوار: 220/63 ح 62، والبرهان في تفسير القرآن: 355/4 ح 5، و نور الثقلين: 4/3 ح 16.
2- عنه بحار الأنوار: 12/60 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 358/4ح 3، و نور الثقلين: 7/3 ح 21، و مستدرك الوسائل: 176/6 ح 6712.
3- عنه بحار الأنوار: 12/60 ح 15 ، والبرهان في تفسير القرآن: 358/4 ح 4، و نور الثقلين: 7/3 ح 22 الكافي: 91/8 ح 63 بإسناده عن أبي بصير قال: سألت أبا جعفر علیه السلام عن الرياح الأربع ... مفصّلاً، و نحوه من لا يحضره الفقيه: 545/10 ح ،1522 ، عنه البحار: 12/60 ح 16.

3)- از بکر بن محمّد ،ازدی به نقل از عمویش عبد السّلام روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: ای عبد السّلام از خود و دیگران بر حذر باش.

پس عرض کردم پدر و مادرم فدای شما باد از مردم و دیگران می توانم بر حذر باشم و دوری کنم ولی از خودم چگونه دور شوم؟ فرمود: این خبیث (ابلیس) گوش می ایستد و می آید پس از تو سخنی می شود سپس به صورت آدمی بیرون می رود و می گوید عبد السلام (چنین و چنان) می گفت.(1)

عرض کردم پدر و مادرم فدای شما باد این که چاره و راه نجاتی برایش نیست فرمود: آن همین است: (که اشاره کردم).

فرمایش خداوند متعال: و ما بادها را برای بارور ساختن (ابرها و گیاهان) فرستادیم پس از ،آسمان آبی را نازل کردیم پس شما را با آن سیراب نمودیم در حالی که شما توانایی حفظ و نگهداری آن را نداشتید (22)

4) - از ابن ،وکیع به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امیر المؤمنين علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: باد را دشنام ندهید که آن بشارت آورنده (بر رحمت و باران) می باشد و (یا) آن که دهنده است و (یا) بیم آبستن کننده (درختان) خواهد بود پس از خداوند (باد) خیر را درخواست کنید و از باد شرّ به خدا پناه ببرید (منظور این است که سودش را از خدا بخواهید و دعا کنید که شرّش را از شما بازگرداند).

5)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند دارای بادهایی است که رحمت و آبستن کننده (درختان) می باشند که آن ها را از باب رحمتش به حرکت در می آورد.

ص: 333


1- ظاهراً مقصود بیان عیب های مردم و نیز اسراری است که باید مخفی و پنهان بماند و نیز مقصود حضرت علیه السلام اصرار بر اهمیت تقیه است که انسان مؤمن و عاقل کنترل زبان دارد و پیش هر کس و ناکسی هر سخن و هر مطلبی را مطرح و آشکار نمی کند .مترجم

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَخِرينَ﴾ ﴿24﴾

2015/ [6] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

﴿وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَخِرین﴾.

قَالَ: هُمُ اَلْمُؤْمِنُونَ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ (1)

قوله تعالى: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿28﴾ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ﴾ ﴿29﴾

2016/ [7]- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی لِلْمَلاَئِکَهِ: ﴿إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ﴾ .

وَ کَانَ ذَلِکَ مِنَ اَللَّهِ تَقْدِمَهً مِنْهُ إِلَی اَلْمَلاَئِکَهِ اِحْتِجَاجاً مِنْهُ عَلَیْهِمْ، وَ مَا کَانَ اَللَّهُ لِیُغَیِّرَ مَا بِقَوْمٍ إِلاَّ بَعْدَ اَلْحُجَّهِ عُذْراً وَ نُذْراً، فَاغْتَرَفَ اَللَّهُ غُرْفَهً بِیَمِینِهِ - وَ کِلْتَا یَدَیْهِ یَمِینٌ - مِنَ اَلْمَاءِ اَلْعَذْبِ اَلْفُرَاتِ، فَصَلْصَلَهَا فِی کَفِّهِ فَجَمَدَتْ، ثُمَّ قَالَ: مِنْکَ أَخْلُقُ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِیَ اَلصَّالِحِینَ، اَلْأَئِمَّهَ اَلْمَهْدِیِّینَ، اَلدُّعَاهَ إِلَی اَلْجَنَّهِ ، وَ أَتْبَاعَهُمْ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ لاَ أُبَالِی، وَ لاَ أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْأَلُونَ.

ثُمَّ اِغْتَرَفَ اَللَّهُ غُرْفَهً بِکَفِّهِ اَلْأُخْرَی مِنَ اَلْمَاءِ اَلْمِلْحِ اَلْأُجَاجِ، فَصَلْصَلَهَا فِی کَفِّهِ فَجَمَدَتْ، ثُمَّ قَالَ لَهَا: مِنْکِ أَخْلُقُ اَلْجَبَّارِینَ، وَ اَلْفَرَاعِنَهَ، وَ اَلْعُتَاهَ، وَ إِخْوَانَ اَلشَّیَاطِینِ ،

ص: 334


1- عنه البرهان في تفسير تهران 35804 ح 1

فرمایش خداوند متعال: و همانا ما می دانیم که چه کسانی از شما پیش قدمند و چه کسانی عقب ماندند (24)

6)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و همانا ما می دانیم که چه کسانی از شما پیش قدمند و چه کسانی عقب ماندند» فرمود: آنان مؤمنین از این امّت هستند.

فرمایش خداوند متعال: و (به یاد آور) آن هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشری را از گِل خشکیده ای که از گِل بدبویی (همچون لجن) گرفته شده، می آفرینم (28) پس هنگامی که (آفرینش) او را به پایان رساندم و در او از روح خود دمیدم همگی برای او سجده کنید (29)

7) - از جابر روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام فرمود: امیر المؤمنین علیه السلام فرموده است: خداوند متعال به فرشته ها فرمود: «به درستی که من می خواهم بشری را از گل خشک از لجن مانده و متعفّن بیافرینم * پس چون آفرینش او را به پایان رساندم و از روح خود در او ،می دم در برابر او به سجده بیفتید» و این از طرف خداوند، حجت و مقدّمه چینی برای فرشته ها بود و خداوند چیزی را دگرگون نمی سازد و تغییر نمی دهد مگر پس از اتمام حجت و تشویق (بر انجام واجبات و کارهای خوب) و یا بیم دادن در ترک (گناهان و کارهای خلاف) پس خدا با دست (قدرت و رحمت) راست خود - که هر دو دست او راست می باشد چون برای خداوند جهت و سمت معنا ندارد - مشتی از آب شیرین فرات را برگرفت و آن را در کف (قدرت) خود ،ساخته به طوری که سفت و منجمد گردید، سپس به آن خطاب نمود و فرمود پیامبران و رسولان و بندگان صالح و پیشوایان هدایتگر (راستین) خود و پیروان شما را -تا روز قیامت - از تو می آفرینم که دعوت کننده (و هدایت گر) به سوی بهشت خواهید بود و هیچ باکی نخواهم داشت و من هر آن چه را که انجام دهم مورد سؤال و بازخواست قرار نمی گیرم ولی آفریده هایم مورد سؤال و بازخواست قرار می گیرند سپس با دست (قدرت) دیگر خود مشتی از آب شور بدمزّه را برگرفت و آن را در کف (قدرت) خود ،ساخته به طوری که سفت و منجمد گردید سپس به آن خطاب نمود.

ص: 335

وَ أَئِمَّهَ اَلْکُفْرِ، وَ اَلدُّعَاهَ إِلَی اَلنَّارِ وَ أَتْبَاعَهُمْ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیمَهِ وَ لاَ أُبَالِی وَ لاَ أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ « وَ هُمْ یُسْئَلُونَ »، وَ اِشْتَرَطَ فِی ذَلِکَ اَلْبَدَاءَ فِیهِمْ وَ لَمْ یَشْتَرِطْ فِی أَصْحَابِ اَلْیَمِینِ اَلْبَدَاءَ لِلَّهِ فِیهِمْ، ثُمَّ خَلَطَ اَلْمَاءَیْنِ فِی کَفِّهِ جَمِیعاً فَصَلْصَلَهَا ثُمَّ أَکْفَأَهُمَا قُدَّامَ عَرْشِهِ وَ هُمَا بِلَّهٌ مِنْ طِینٍ. (1)

2017/ [8] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَجِدِينَ﴾ ؟قَالَ: رُوحٌ خَلَقَهَا اَللَّهُ فَنَفَخَ فِی آدَمَ مِنْهَا . (2)

2018 / [9] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ اَلْأَحْوَلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرُّوحِ اَلَّتِی فِی آدَمَ علیه السلام في قَوْلُهُ تعالی: ﴿ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي﴾؟

قَالَ: هَذِهِ رُوحٌ مَخْلُوقَهٌ لِلَّهِ، وَ اَلرُّوحُ اَلَّتِی فِی عِیسَی اِبْنِ مَرْیَمَ مَخْلُوقَهٌ لِلَّهِ (3)

2019/ [10] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِى﴾، قال:

خَلَقَ خَلْقاً وَ خَلَقَ رُوحاً، ثُمَّ أَمَرَ اَلْمَلَکَ فَنَفَخَ فِیهِ، وَ لَیْسَتْ بِالَّتِی نَقَصَتْ مِنَ اَللَّهِ شَیْئاً، هِیَ مِنْ قُدْرَتِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی(4)

ص: 336


1- عنه بحار الأنوار: 238/5 ذيل ح 16 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 359/4 ح 3. تفسير القمّي: 36/1 (ابتداء خلقة آدم)، عنه البحار: 237/5 ح 16.
2- عنه بحار الأنوار: 13/4 ح 12، والبرهان في تفسير القرآن: 389/4 ح 22، و نور الثقلين: 12/3 ح 38
3- عنه بحار الأنوار: 13/4 ح ،13، والبرهان في تفسير القرآن: 389/4ح 23. تفسير القمّي: 75/2 و 377 مرسلاً، عنه البحار: 198/14 ح 6 ، الكافي: 133/1 ح 1 بتفاوت يسير، عنه البحار: 218/14 ح 24
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 389/4 ح 24 ، و نور الثقلين: 12/3 ح 39. التوحيد: 172 ح 6 بإسناده عن عبد الكريم بن عمرو عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 12/4 ح 7 ، و 32/61 ح 5.

و فرمود: ستمگران و فرعونیان و سرکشان خودسر و دوستان و رفقای شیاطین و پیشوایان کفر و دعوت کنندگان به آتش همه را تا روز قیامت از تو می آفرینم و ، هیچ باکی ندارم و من هر آن چه را که انجام دهم مورد سؤال و بازخواست قرار نمی گیرم ولی آفریده هایم مورد سؤال و بازخواست قرار می گیرند. سپس خداوند دربارهٔ (سرنوشت) این ها (یعنی اصحاب شمال) مسأله بدا (1) را شرط قرار داده که جاری می شود ولی در مورد برای آنان (یعنی اصحاب یمین) شرط نکرده سپس آن دو آن دو آب را مخلوط یک دیگر نمود و در دست (قدرت) ،خود آن را حرکت داد و سفت و منجمد گردیدند سپس آن ها را در حالتی که گلی مرطوبی بود جلوی عرش خود قرار داد.

8)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر ان در مورد فرمایش خداوند متعال: «و از روح خود در او دمیدم پس در برابر او به سجده بیفتید»، سؤال کردم؟

فرمود: همان روحی است که خداوند (با قدرت خود) آفرید سپس در آدم علیه السلام دمید

9)- از محمّد بن ،اورمه، به نقل از ابو جعفر أحول روایت کرده که گفت:

از امام صادق علیه السلام در رابطه با روحی که در آدم علیه السلام قرار گرفته و خداوند متعال در موردش فرموده است: «پس چون آفرینش او را به پایان رساندم و از روح خود در او دمیدم» سؤال کردم؟

فرمود این همان روحی است که با قدرت خداوند آفریده شده و نیز آن روحی که در عیسی بن مریم علیها السلام دمیده شده مخلوق و آفریده خداوند می باشد.

10) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش :خداوند «پس چون آفریش او را به پایان رساندم و از روح خود در او دمیدم» فرمود خداوند مخلوقی را آفرید و روحی را نیز آفرید، سپس فرشته را دستور داد تا در آن دمید و آن روح مخلوقی نبود که از خداوند چیزی را کم کرده باشد یا آن را بر هم زده باشد بلکه از (آفرینش) قدرت خداوند متعال است.

ص: 337


1- امام صادق علیه السلام - درباره معنای بدا - فرموده است خداوند هر چه را که می خواهد مقدّم می دارد و آن چه را که بخواهد عقب می اندازد و آن چه را که بخواهد ثابت می دارد تفسیر عیاشی: ج 2 ص 218 ح 71

2020/ [11] - و فِی رِوَایَهِ سَمَاعَهَ عَنْهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

خَلَقَ آدَمَ فَنَفَخَ فِیهِ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرُّوحِ؟

قَالَ هِیَ مِنْ قُدْرَتِهِ مِنَ اَلْمَلَکُوتِ. (1)

قوله تعالى: ﴿قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿36﴾ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ﴿37﴾ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾ ﴿38﴾

2021/ [12] - عن أبان، قال:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّ عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِذَا أَتَی اَلْمُلْتَزَمَ قَالَ: اَللَّهُمَّ اِنَّ عِنْدِی أَفْوَاجاً مِنَ اَلذُّنُوبِ وَ أَفْوَاجاً مِنْ خَطَایَا وَ عِنْدَکَ أَفْوَاجٌ مِنْ رَحْمَهٍ وَ أَفْوَاجٌ مِنْ مَغْفِرَهٍ، یَا مَنِ اِسْتَجَابَ لِأَبْغَضِ خَلْقِهِ إِلَیْهِ إِذْ قَالَ: ﴿فَأَنْظِرْنِی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ » اِسْتَجِبْ لِی وَ اِفْعَلْ بی کَذَا.﴾ (2)

2022 / [13] - عَنِ اَلْحَسَنِ [اَلْحُسَیْنِ] بْنِ عَطِیَّهَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ إِبْلِیسَ عَبَدَ اَللَّهَ فِی اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَهِ فِی رَکْعَتَیْنِ سِتَّهَ آلاَفِ سَنَهٍ، وَ کَانَ مِنْ إِنْظَارِ اَللَّهِ إِیَّاهُ إِلَی یَوْمِ اَلْوَقْتِ اَلْمَعْلُومِ بِمَا سَبَقَ مِنْ تِلْکَ اَلْعِبَادَهِ (3)

ص: 338


1- عنه بحار الأنوار: 13/4 ح 14 ، والبرهان فى تفسير القرآن: 389/4 ح 25 و نور الثقلين 12/3 ح 40
2- عنه بحار الأنوار: 196/99 ح 9، والبرهان في تفسير القرآن: 391/4 ح 4، و نور الثقلين: 14/3 ح 48، و مستدرك الوسائل: 393/9 ح 11156.
3- عنه بحار الأنوار: 254/63 ح 118 فيه عن الحسن بن عطيّة والبرهان في تفسير القرآن: 391/4 ح 5 ، و نور الثقلين: 14/3 ح 47 نهج البلاغة: 287 (كلامه علیه السلام الاهلنا في طلب العبرة) بتفاوت يسير، عنه قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 34 (الفصل الثاني في سجود الملائكة)، و 242 (الفصل الرابع في بعثه موسى و هارون علیهما السلام)، علل الشرائع: 525/2 ح 2 (باب - 305) بإسناده عن علي بن عطيّة قال: قال أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 240/63 ح 84

11) - و در روایتی از سماعه وارد شده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق و یا امام کاظم) علیه السلام فرمودند: خداوند، آدم علیه السلام را آفرید و در او (از روح آفریده خود) دمید

و از آن حضرت سؤال کردم روح چیست؟

فرمود این روح از قدرت خداوند متعال است که در ملکوت آن را آفریده است.

فرمایش خداوند متعال: (ابلیس) گفت: پروردگارا مرا تا روز قیامت مهلت ده (و زنده بگذار) (36) (و خداوند متعال) پاسخ داد: تو از مهلت یافتگان می باشی (37) (امّا نه تا روز قیامت بلکه) تا روز وقت معیّنی (38)

12)- از ابان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که (امام) علی بن الحسین علیهما السلام هنگامی که کنار مُلتزم کعبه (ما بين حجر الأسود و درب کعبه) وارد می شد، اظهار می داشت خداوندا نزد من گناهان و خطاهای بسیاری هست و نزد تو رحمت ها و آمرزش های بی شماری می باشد.

ای کسی که (دعای) دشمن ترین مخلوقش (ابلیس) را مستجاب نمود آن موقعی که گفت: «پس مرا تا روز وقت معلوم مهلت بده» (خداوندا! پس خواسته مرا نیز برآور و برای من چنین و چنان قرار بده

13)- از حسن بن عطیّه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود به راستی که ابلیس در آسمان چهارم دو رکعت نماز را در مدت شش هزار سال انجام داد و به همین خاطر - دادن پاداش اعمال گذشته اش (که فردای قیامت طلبکار نباشد) - خداوند او را تا روز وقت معلوم مهلت داد

ص: 339

2022 / [14] - عَنْ وَهْبِ بْنِ جُمَیْعٍ مَوْلَی إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ قَوْلِ إِبْلِیسَ : ﴿رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ * إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ﴾ ؟

قَالَ لَهُ وَهْبٌ : جُعِلْتُ فِدَاکَ، أَیُّ یَوْمٍ هُوَ؟

قَالَ: یَا وَهْبُ ، أَ تَحْسَبُ أَنَّهُ یَوْمُ یَبْعَثُ اَللَّهُ فِیهِ اَلنَّاسَ؟ إِنَّ اَللَّهَ أَنْظَرَهُ إِلَی یَوْمِ یَبْعَثُ فِیهِ قَائِمَنَا ، فَإِذَا بَعَثَ اَللَّهُ قَائِمَنَا کَانَ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ ، وَ جَاءَ إِبْلِیسُ حَتَّی یَجْثُوَ بَیْنَ یَدَیْهِ عَلَی رُکْبَتَیْهِ، فَیَقُولُ: یَا وَیْلَهُ مِنْ هَذَا اَلْیَوْمِ، فَیَأْخُذُ بِنَاصِیَتِهِ فَیَضْرِبُ عُنُقَهُ، فَذَلِکَ اَلْیَوْمُ هُوَ اَلْوَقْتُ اَلْمَعْلُومُ (1)

قوله تعالى: ﴿قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَى مُسْتَقِيمٌ ﴿41﴾ إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَنْ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿42﴾ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿43﴾ لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَبٍ لِكُلِ بَابِ مِنْهُمْ جُزْءٌ مُقْسُومٌ﴾ ﴿44﴾

2024/ [15] - عَنْ أَبِی جَمِیلَهَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَبِی جَعْفَرٍ ، عَنْ أَخِیهِ علیه السلام عن قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ هَذَا صِرَاطٌ عَلَى مُسْتَقِيمٌ﴾؟

قَالَ هُوَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (2)

ص: 340


1- عنه بحار الأنوار: 254/63 ح 119 ، والبرهان في تفسير القرآن: 391/4 ح 6، و نور الثقلين: 14/3 ح 46. تأويل الآيات الظاهرة : 498 (سورة ص فيه : بحذف الإسناد مرفوعاً إلى وهب بن جميع عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 221/63 ح 63.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن 393/4 ح 4 ، و نور الثقلين: 15/3 ح 52 بصائر الدرجات: 512 ح 25 (باب - 18 النوادر في الأئمّة علیهم السلام) بإسناده عن أبي حمزة الثمالي، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 363/35 ح 2 تفسیر فرات الكوفي: 225 ح 302 بإسناده عن سلام بن المستنير الجعفي قال: دخلت على أبي جعفر علیه السلام، تأويل الآيات الظاهرة: 252 بإسناده عن أحمد عن عبد العظيم، عن هشام بن الحكم، عن أبي عبد الله علیه السلام بحار الأنوار: 59/35 عن أبي بكر الشيرازي في كتابه بالإسناد عن شعبة، عن قتادة قال: سمعت الحسن البصري، و نحوه في 167/36 ، شواهد التنزيل: 78/1 ح 92 نحو تفسير الفرات، و 79ح 96 بإسناده عن عبد الله بن أبي جعفر [كذا] قال: حدّثني أخي...

14)- از وهب بن جُميع علام اسحاق بن عمار، روایت کرده است. که گفت:

از امام صادق علیه السلام نماینده در رابطه با گفته ابلیس: «پروردگارا پس مرا مهلت بده تا روزی که (مردم) مبعوث شوند * فرمود پس تو از مهلت داده شدگان هستی * تا روز وقت معلوم سؤال کردم (و) و به حضرت عرضه داشت: فدایت گردم أن ،روز چه روزی است؟

فرمود ای وهب! یا فکر می کنی که آن روز محشور شدن مردم (در صحرای قیامت) است؟

به درستی که خداوند او را مهانت داده تا روزی که قائم ما (اهل بیت رسالت علیهم السلام ) ظهور کند پس چون خداوند قائم ما را در مسجد کوفه ظاهر نماید ایلیس می آید و در برابر آن حضرت زانو می زند و می گوید: ای وای بر من از این روز!

پس حضرت قائم علیه اسلام موی پیشانیش را می گیرد و گردانش را می زند، بنابراین آن روز، این روز است که همان وقت معلوم می باشد.

فرمایش خداوند متعال: (خداوند) فرمود: این راه راستی است که بر عهده من است (تا آن را برای پویندگانش آشکار کنم) 41) به درستی که تو بر بندگان (مخاص) من تسلّط نخواهی یافت مگر گمراهانی که از تو پیروی می کنند (42) و به دوستی که دوزخ میعادگاه همه آن ها خواهد بود (43) برای آن هفت درب می باشد و برای هر دربی گروه معینی از آن ها تقسیم شده اند. (44)

15)- از ابو ،جمیله به نقل از عبد الله بن ابی جعفر - بندر امام جعفر صادق علیه السلام- روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «این راه راستی است که بر عهده من است» فرمود: او امير المؤمنين على علیه السلام است.

ص: 341

2025/ [16] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

قُلْتُ أَ رَأَیْتَ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَنَ ﴾، مَا تَفْسِیرُ هَذَا ؟

قال: قَالَ اَللَّهُ: إِنَّکَ لاَ تَمْلِکُ أَنْ تُدْخِلَهُمْ جَنَّهً وَ لاَ نَاراً (1)

2026/ [17] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلنُّعْمَانِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿ إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَنٌ﴾، قال:

لَیْسَ [له] عَلَی هَذِهِ اَلْعِصَابَهِ خَاصَّهً سُلْطَانٌ.

قَالَ: قُلْتُ: وَ کَیْفَ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ فِیهِمْ؟

قَالَ: لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ إِنَّمَا قَوْلُهُ: ﴿ لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ ﴾ أَنْ یُحَبِّبَ إِلَیْهِمْ اَلْکُفْرَ وَ یُبْغِضَ إِلَیْهِمْ اَلْإِیمَانَ. (2)

2027 / [18] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، قَالَ:

سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ یَقُولُ: نَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ اَلرَّحْمَهِ وَ بَیْتِ اَلنِّعْمَهِ وَ بَیْتِ اَلْبَرَکَهِ، وَ نَحْنُ فِی اَلْأَرْضِ بُنْیَانٌ وَ شِیعَتُنَا عُرَی اَلْإِسْلاَمِ وَ مَا کَانَتْ دَعْوَهُ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام إِلاَّ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا ، وَ لَقَدْ اِسْتَثْنَی اَللَّهُ إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ إِلَی إِبْلِیسَ فَقَالَ: ﴿إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ﴾ (3)

ص: 342


1- عنه بحار الأنوار: 254/63 ح 120 ، والبرهان 393/4 ح 5، و نور الثقلين: 16/3 ح 56.
2- عنه بحار الأنوار: 243/63 ذيل ح 94 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 393/4 ح 6. المحاسن: 171/1 ح 137 (باب - 36 ما نزل في الشيعة من القرآن) بإسناده عن عليّ بن النعمان، عمّن ذكره عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 94/68 ح 36 ، معاني الأخبار: 158 ح 1 بإسناده عن عليّ بن النعمان عن بعض أصحابنا رفعه إلى أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 243/63 ح 94 ، والبرهان في تفسير القرآن: 394/4 ح 9
3- عنه بحار الأنوار: 35/67 ح 75 ، والبرهان 394/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 16/3 ح 57 .

16)- از جابر روایت کرده است که گفت

به امام باقر علیه السلام عرض کردم به نظر شما تفسیر این فرمایش خداوند متعال: «به درستی که تو بر بندگان من تسلّطی نخواهی داشت» چیست؟

فرمود: خداوند (خطاب به ابلیس) فرموده است تو نمی توانی ایشان را وارد بهشت و دوزخ گردانی.

17)- از علی بن ،نعمان به نقل از بعضی اصحاب ،ما روایت کرده که گفت امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «به درستی که تو بر بندگان من تسلّطی نخواهی داشت» فرمود بر این گروه (شیعه) به خصوص سلطه و قدرتی ندارد (غیر از قدرت خداوند متعال قدرتی وجود ندارد).

عرضه داشتم فدایت گردم و چگونه چنین چیزی ممکن است با این که در بین ایشان چیزهایی وجود دارد که می بینیم؟!

فرمود: این چنین که تو فکر می کنی نیست همانا (منظور از) فرمایش خداوند: «تو تسلّطی بر آنان نخواهی داشت». این است که او کفر (به خداوند) و (به اهل بیت رسالت) را در پیش ایشان محبوب گرداند و ایمان به ایشان را در نزدشان مبغوض بدارد

18)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود ما اهل بیت رحمت و نعمت و برکت هستیم و ما بر روی زمین بنیان (محکم و ثابت) می باشیم و شیعیان ما رشته های محکم و قوی اسلام خواهند بود و دعوت حضرت ابراهیم علیه السلام برای غیر از ما (اهل بیت رسالت) و شیعیان ما نبوده و کسی دیگر منظور نبود و همانا خداوند هم برای ابلیس تا روز قیامت استثناء نمود سپس فرمود: «به درستی که تو بر بندگان من تسلّطی نخواهی داشت».

ص: 343

1228 / [19] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عنه عن [ جعفر بن محمّد ] علیه السلام قال:

یُؤْتَی بِجَهَنَّمَ لَهَا سَبْعَهُ أَبْوَابٍ بَابُهَا اَلْأَوَّلُ لِلظَّالِمِینَ وَ هُوَ زُرَیْقٌ وَ بَابُهَا اَلثَّانِی لِلْحَبْتَرِ وَ بَابُهَا اَلثَّالِثُ لِلثَّالِثِ، وَ اَلرَّابِعُ لِمُعَاوِیَهَ وَ اَلْخَامِسُ لِعَبْدِ اَلْمَلِکِ وَ اَلسَّادِسُ لِعَکَرِ بْنِ هُوسِرٍ ، وَ اَلسَّابِعُ لِأَبِی سَلاَمَهَ فَهُمْ أَبْوَابٌ لِمَنِ اِتَّبَعَهُمْ. (1)

2029/ [20]- عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنِ اَلْجُزْءِ وَ جُزْءِ اَلشَّیْءِ؟

فَقَالَ: مِنْ سَبْعَهٍ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: ﴿لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزءٌ مَقْسُومٌ ﴾ (2)

2030 / [21] -عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ اَلْکُوفِیِّ قَالَ:

قَالَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی رَجُلٍ أَوْصَی بِجُزْءٍ مِنْ مَالِهِ فَقَالَ: جُزْءٌ مِنْ سَبْعَهٍ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : ﴿ لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَبٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلَّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَبِلِينَ﴾ ﴿47﴾

ص: 344


1- عنه بحار الأنوار: 301/8 ح 57 و 166/30 ح 97، والبرهان في تفسير القرآن: 395/4 ح 3، و نور الثقلين 17/3ح 61 ، و 505/4 ح 125 .
2- عنه بحار الأنوار: 214/103 ح 23 ، والبرهان في تفسير القرآن: 396/4 ح 4 تهذيب الأحكام 209/9 ح 5 بإسناده عن ابن أبي نصر قال: سألت أبا الحسن علیه السلام، و نحوه الاستبصار: 132/4 ح 5 ، عنه وسائل الشيعة: 384/19 ح 24813، عوالي اللثالي: 117/2 ح 325 ، و 276/3 ح 24.
3- عنه بحار الأنوار: 214/103 ح 24 والبرهان في تفسير القرآن: 396/4 ح 5، و مستدرك الوسائل: 129/14 ح 16283. تهذيب الأحكام: 209/9 ح 6 احكام: 209/9 ح 6 بإسناده عن أبي همّام إسماعيل بن همام الكندي، عن الرضا علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 384/19 ح 24814.

19)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود جهنم دارای هفت درب می باشد (1) اولین درب آن مخصوص ظالم می باشد که او زُرَیق است و درب دوم مخصوص حَبْتَر می باشد و درب سوم مخصوص سومین (شخص) خواهد بود و چهارمین درب هم برای معاویه است و پنجمین درب برای عبد الملک و ششمین درب برای عسکر بن هو سر می باشد و اما درب هفتم مخصوص ابو سلامه است پس پیروان هر کدام نیز همراه آن ها خواهند بود.

20)- از احمد بن محمّد بن ابی نصر روایت کرده است که گفت:

مردی از امام رضا علیه السلام پیرامون جزء و جزء شيء، سؤال نمود؟

فرمود: ،آن هفت تا خواهد بود؛ همان طوری که خداوند متعال در قرآن بیان فرموده است: «برای آن هفت درب می باشد که برای هر درب از آنان جزئی و گروهی معین شده اند».

21) - از اسماعیل بن همام کوفی روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره مردی که جزئی از اموالش را وصیّت کرده، فرمود: جزء سهمی از هفت سهم می باشد؛ همچنان که خداوند در کتاب خود فرموده: «برای آن هفت درب می باشد که برای هر درب از آنان جزئی و گروهی معیّن شده اند».

فرمایش خداوند متعال: و هر گونه حسد و کینه و دشمنی را از سینه آن ها بر می کنیم (و روحشان را پاک می گردانیم) در حالی که همه برادرند و بر تخت ها رو به روی یکدیگر قرار می گیرند (47)

ص: 345


1- علامه مجلسی در توضیح این حدیث بیانی دارد که ملاحظه آن برای علاقه مندان مفید و سودمند خواهد بود. بحار الأنوار ج 8 ص 301 آخر ح 57

2031 / [22] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَبِلِينَ ﴾ ، قَالَ: وَ اَللَّهِ مَا عَنَی غَیْرَکُمْ. (1)

2032 / [23] - عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: أَنْتُمْ وَ اَللَّهِ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَىٰ سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ﴾، إِنَّمَا شِیعَتُنَا أَصْحَابُ اَلْأَرْبَعَهِ أَعْیُنٍ: عَیْنَیْنِ فِی اَلرَّأْسِ، وَ عَیْنَیْنِ فِی اَلْقَلْبِ، أَلاَ وَ اَلْخَلاَئِقُ کُلُّهُمْ کَذَلِکَ، إِلاَّ أَنَّ اَللَّهَ فَتَحَ أَبْصَارَکُمْ وَ أَعْمَی أَبْصَارَهُمْ (2)

2033 / [24] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَیْسَ مِنْکُمْ رَجُلٌ وَ لاَ اِمْرَأَهٌ إِلاَّ وَ مَلاَئِکَهُ اَللَّهِ یَأْتُونَهُ بِالسَّلاَمِ وَ أَنْتُمُ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ ﴿وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ﴾. (3)

2034 / [25] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْقَاسِمِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ سَارَهَ قَالَتْ لِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : قَدْ کَبِرْتَ فَلَوْ دَعَوْتَ اَللَّهَ أَنْ یَرْزُقَکَ وَلَداً فَتُقِرَّ أَعْیُنَنَا؟ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدِ اِتَّخَذَکَ خَلِیلاً وَ هُوَ مُجِیبٌ دَعْوَتَکَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ، فَسَأَلَ إِبْرَاهِیمُ رَبَّهُ أَنْ یَرْزُقَهُ غُلاَماً عَلِیماً، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ: أَنِّی وَاهِبٌ لَکَ غُلاَماً عَلِیماً، ثُمَّ أَبْلُوکَ فِیهِ بِالطَّاعَهِ لِی.

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فَمَکَثَ إِبْرَاهِیمُ بَعْدَ اَلْبِشَارَهِ ثَلَثَ سِنِینَ، ثُمَّ جَائَتْهُ اَلْبِشَارَهُ مِنَ اَللَّهِ بِإِسْمَاعِیلَ مَرَّهً أُخْرَی بَعْدَ ثَلَثِ سِنِینَ (4)

ص: 346


1- عنه بحار الأنوار: 36/67 ح 76 ، والبرهان في تفسير القرآن: 400/4 ح 5. الكافي: 35/8 ضمن ح 6 بإسناده عن محمّد بن سليمان، عن أبيه قال: كنت عند أبي عبد الله علیه السلام إذ دخل عليه أبو بصير .... سير .... البحار: 123/27 ضمن ح 111 نقلاً من كتاب فرّج الكرب، أعلام الدين: 452 ( باب ما جعل الله تعالى بين المؤمنين).
2- عنه بحار الأنوار: 36/67 ح 77 و 58/70 ح 35 ، والبرهان في تفسير القرآن: 400/4 ح 6. الكافي : 214/8 ذيل ح 260 بإسناده عن عمرو بن أبي المقدام، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه تأويل الآيات الظاهرة 253 ، والبحار: 81/68 ح 142
3- عنه بحار الأنوار: 36/67 ح 78، والبرهان: 400/4 ح 7، و نور الثقلين: 20/3 ح 72
4- عنه بحار الأنوار: 131/12 ح 16 ، والبرهان : 402/4 ح 3، و نور الثقلين: 20/3 ح 73 علل الشرائع: 38/1 ح 2 (باب - 36) بإسناده عن محمّد بن القاسم وغيره، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 79/12 ح 9 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 118 (الفصل الثالث في إراءته ملكوت السماوات).

22) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همه برادرند که بر تخت ها رو به روی هم خواهند بود» فرمود به خدا سوگند! به غیر از شما (شیعیان) کسی دیگر مقصود نیست

23)- از عمرو بن ابی المقدام روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود به خدا سوگند! شما همان کسانی هستید که خداوند فرموده: «و هر نوع کینه ای را از دل ایشان برکنده ایم همه برادرند که بر تخت ها رو به روی هم خواهند بود» همانا شیعیان ما چهار چشم دارند دو چشم در سر و دو چشم در دل آگاه باشید که همه این گونه اند ولی خدای سبحان چشم های شما را بینا و دارای بصیرت قرار داده و چشم های آنان را بسته است.

24)- از محمّد بن مروان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ یک از مردان و زنان شما (شیعیان و علاقه مندان ما) نیست مگر این که فرشته ها بر شما وارد می شوند و سلام می کنند و شما همان هایی هستید که خداوند فرموده: «و هر نوع کینه ای را از دل ایشان برکنده ایم، همه ،برادرند که بر تخت ها رو به روی هم خواهند بود».

25)- از محمّد بن قاسم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود به درستی که ساره به حضرت ابراهیم علیه السلام عرض کرد: سن تو بالا ،رفته ای کاش از خداوند درخواست می کردی تا فرزندی به تو عطا نماید که چشمان ما به آن روشن گردد؛ زیرا که خداوند تو را خلیل خود قرار داده و او دعای تو را - اگر بخواهد - مستجاب می گرداند

پس ابراهیم علیه السلام از پروردگارش درخواست کرد تا فرزندی دانا عطایش کند لذا خداوند به او وحی فرستاد من پسری بردبار (و دانا) برای تو مقرّر نموده ام و سپس شما را به واسطه اطاعت و فرمان برداری از من مورد امتحان و آزمایش قرار می دهم.

امام صادق علیه السلام افزود: ابراهیم علیه السلام بعد از این بشارت، مدّت سه سال صبر کرد و پس از آن از جانب خداوند متعال بشارتی دیگر بعد از سه سال - به عنوان تولّد اسماعيل - آمد.

ص: 347

قوله تعالى: ﴿إِذْ دَخَلُواْ عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَ جِلُونَ ﴿52﴾ - إلى - وَ قَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ﴾ ﴿66﴾

2035 [26]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

قُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ، أَ کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یَتَعَوَّذُ مِنَ اَلْبُخْلِ؟

قَالَ: نَعَمْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ فِی کُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ، وَ نَحْنُ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ اَلْبُخْلِ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ : ﴿وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ﴾ (1) وَ سَأُنَبِّئُکَ عَنْ عَاقِبَهِ اَلْبُخْلِ، إِنَّ قَوْمَ لُوطٍ کَانُوا أَهْلَ قَرْیَهٍ بُخَلاَءَ أَشِحَّاءَ عَلَی اَلطَّعَامِ، فَأَعْقَبَهُمُ اَللَّهُ دَاءً لاَ دَوَاءَ لَهُ فِی فُرُوجِهِمْ

قُلْتُ: وَ مَا أَعْقَبَهُمْ؟

قَالَ: إِنَّ قَوْمَ [قَرْیَهِ] لُوطٍ کَانَتْ عَلَی طَرِیقِ اَلسَّیَّارَهِ إِلَی اَلشَّامِ وَ مِصْرَ ، فَکَانَتِ اَلْمَارَّهُ تَنْزِلُ بِهِمْ فَیُضِیفُونَهُ، فَلَمَّا أَنْ کَثُرَ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ ضَاقُوا بِهِ ذَرْعاً وَ بُخْلاً وَ لُؤْماً، فَدَعَاهُمْ اَلْبُخْلُ إِلَی أَنْ کَانَ إِذَا نَزَلَ بِهِمْ اَلضَّیْفُ فَضَحُوهُ مِنْ غَیْرِ شَهْوَهٍ بِهِمْ إِلَی ذَلِکَ، وَ إِنَّمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ ذَلِکَ بِالضَّیْفِ حَتَّی تَنْکُلَ اَلنَّازِلَهُ عَلَیْهِمْ

فَشَاعَ أَمْرُهُمْ فِی اَلْقُرَی وَ حَذَّرَتْهُمُ اَلْمَارَّهُ فَأَوْرَثَهُمُ اَلْبُخْلُ بَلاَءً لاَ یَدْفَعُونَهُ عَنْ أَنْفُسِهِمْ فِی شَهْوَهٍ بِهِمْ إِلَیْهِ، حَتَّی صَارُوا یَطْلُبُونَهُ مِنَ اَلرِّجَالِ فِی اَلْبِلاَدِ، وَ یُعَطِّوُنَهُمْ عَلَیْهِ اَلْجُعْلَ، فَأَیُّ دَاءٍ أَعْدَی أَدْأَی مِنَ اَلْبُخْلِ، وَ لاَ أَضَرَّ عَاقِبَهً وَ لاَ أَفْحَشَ عِنْدَ اَللَّهِ

قَالَ أَبُو بَصِیرٍ : فَقُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ هَلْ کَانَ أَهْلُ قَرْیَهِ لُوطٍ کُلُّهُمْ هَکَذَا مُبْتَلَیْنَ

ص: 348


1- سورة الحشر : 9/59 والتغابُن: 16/64

فرمایش خداوند متعال: هنگامی که بر او وارد شدند و سلام کردند (ابراهیم) گفت ما از شما بیمناک هستیم! (52)- تا این فرمایش - (65) و ما به لوط این موضوع را وحی فرستادیم که صبحگاهان همۀ آن کافران ریشه کن خواهند شد. (66)

26)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

به محضر مبارک امام باقر علیه السلام عرض کردم خداوند امر شما را اصلاح فرماید آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله از بُخل ورزی به خدا پناه می برد؟

فرمود: ،بلی ای ابا محمّد در هر صبح و شام (به خدا پناه می برد) و ما نیز از بخل به خدا پناه می بریم به راستی که خداوند در کتاب خود می فرماید: «و هر کسی که خود را از خوی بخل و حرص به دنیا نگه دارد، در حقیقت رستگار خواهند بود» و به زودی تو را از عاقبت بخل باخبر خواهم نمود قوم لوط اهل قریه ای بودند که بر طعام ،دادن بخل و حرص می ورزیدند و به خاطر همین خداوند آن ها را به یک نوع بیماری در عورت هایشان که دوایی نداشت، مبتلا نمود.

عرض کردم و بیماری ای که به دنبال حرص و بخل در آن ها پیدا شد چه بود؟ فرمود قریه ای که قوم لوط در آن زندگی می کردند سر راه مسافرین به سمت شام و مصر ،بود لذا مسافرین بر این قوم وارد می شدند و آن ها هم ایشان را ضیافت و پذیرایی می کردند موقعی که نفرات مسافرین و میهمانان زیاد ،شدند اهالی این قریه - یعنی قوم لوط - در اثر ،دلتنگی بخل و فرومایگی که داشتند میهمانان را در مضیقه و سختی قرار می دادند و بخل آن ها را وادار می کرد که چون میهمانان بر آن ها وارد می شدند، با آن ها عمل شنیع و زشت نموده و ایشان را رسوا ،کرده بدون این که هیچ شهوتی و علاقه ای نسبت به ایشان داشته باشند و همانا مقصود آن ها از این کار زشت آن بود که مسافرین از آن ها بیمناک گشته و دیگر بر آن ها وارد نشوند و این برخورد و اعمال زشت از آن ها در بلاد منتشر شد و مسافرین و عابرین را از ورود بر آن ها باز داشت و همین بخل آن ها بلایی بود که آن ها را به آفتی که قادر بر دفع آن ،نبودند مبتلا ،نمود، بدون این که شهوتی به این کار داشته باشند و کارشان به جایی رسید که در شهرها و مناطق می گردیدند و از مردان می خواستند که به این کار زشت مبادرت ورزند و در قبال آن عوض می پرداختند سپس امام علیه السلام افزود چه دردی دردناک تر از بخل و بد عاقبت تر و زشت تر از آن نزد خداوند می باشد؟ ابو بصیر می گوید به حضرت گفت:م خداوند امور شما را اصلاح نماید تمام اهل قریه لوط چنین می کردند و به این عمل زشت و ناپسند مبتلا بودند؟

ص: 349

قال: نَعم إلّا أهلَ بَیتٍ مِن المُسلِمینَ، أما تَسمَعُ لِقولِهِ: ﴿ فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ﴾ (1)؟

ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ لُوطاً لَبِثَ مَعَ قَوْمِهِ ثَلاَثِینَ سَنَهً یَدْعُوهُمْ إِلَی اَللَّهِ وَ یُحَذِّرُهُمْ عِقَابَهُ، قَالَ: وَ کَانُوا قَوْماً لاَ یَتَنَظَّفُونَ مِنَ اَلْغَائِطِ وَ لاَ یَتَطَهَّرُونَ مِنَ اَلْجَنَابَهِ، وَ کَانَ لُوطٌ وَ آلُهُ یَتَنَظَّفُونَ مِنَ اَلْغَائِطِ وَ یَتَطَهَّرُونَ مِنَ اَلْجَنَابَهِ.

وَ کَانَ لُوطٌ اِبْنَ خَالَهِ إِبْرَاهِیمَ ، وَ إِبْرَاهِیمُ اِبْنِ خَالَهِ لُوطٍ ، وَ کَانَتِ اِمْرَأَهُ إِبْرَاهِیمَ سَارَهُ أُخْتَ لُوطٍ ، وَ کَانَ إِبْرَاهِیمُ وَ لُوطٌ نَبِیَّیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ مُرْسَلَیْنِ مُنْذِرَیْنِ، وَ کَانَ لُوطٌ رَجُلاً سَخِیّاً کَرِیماً یَقْرِی اَلضَّیْفَ إِذَا نَزَلَ بِهِ وَ یُحَذِّرُهُ قَوْمَهُ.

قَالَ: فَلَمَّا أَنْ رَأَی قَوْمُ لُوطٍ ذَلِکَ قَالُوا: إِنَّا نَنْهَاکَ عَنِ اَلْعَالَمِینَ لاَ تَقْرِی ضَیْفاً نَزَلَ بِکَ، فَإِنَّکَ إِنْ فَعَلْتَ فَضَحْنَا ضَیْفَکَ وَ أَخْزَیْنَاکَ فِیهِ وَ کَانَ لُوطٌ إِذَا نَزَلَ بِهِ اَلضَّیْفُ کَتَمَ أَمْرَهُ مَخَافَهَ أَنْ یَفْضَحَهُ قَوْمُهُ، وَ ذَلِکَ أَنَّ لُوطاً کَانَ فِیهِمْ لاَ عَشِیرَهَ لَهُ.

قَالَ: وَ إِنَّ لُوطاً وَ إِبْرَاهِیمَ لاَ یَتَوَقَّعَانِ نُزُولَ اَلْعَذَابِ عَلَی قَوْمِ لُوطٍ ، وَ کَانَتْ لِإِبْرَاهِیمَ وَ لُوطٍ مَنْزِلَهٌ مِنَ اَللَّهِ شَرِیفَهٌ، وَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَانَ إِذَا هَمَّ بِعَذَابِ قَوْمِ لُوطٍ أَدْرَکَتْهُ فِیهِمْ مَوَدَّهُ إِبْرَاهِیمَ وَ خَلَّتُهُ وَ مَحَبَّهُ لُوطٍ فَیُرَاقِبُهُمْ فِیهِ فَیُؤَخِّرُ عَذَابَهُمْ.

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ : فَلَمَّا اِشْتَدَّ أَسَفُ اَللَّهِ عَلَی قَوْمِ لُوطٍ وَ قَدَّرَ عَذَابَهُمْ وَ قَضَاهُ أَحَبَّ أَنْ یُعَوِّضَ إِبْرَاهِیمَ مِنْ عَذَابِ قَوْمِ لُوطٍ بِغُلاَمٍ حَلِیمٍ فَیُسَلِّی بِهِ مُصَابَهُ بِهَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ ، فَبَعَثَ اَللَّهُ رُسُلاً إِلَی إِبْرَاهِیمَ یُبَشِّرُونَهُ بِإِسْمَاعِیلَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ لَیْلاً فَفَزِعَ مِنْهُمْ وَ خَافَ أَنْ یَکُونُوا سُرَّاقاً

قَالَ: فَلَمَّا أَنْ رَأَتْهُ اَلرُّسُلُ فَزِعاً وَجِلاً ﴿قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ ﴾ (2)

ص: 350


1- سورة الذاريات: 35/51 - 36
2- سورة هود: 69/11

فرمود: ،بلی مگر یک خانواده از ایشان که (خدا پرست و) مسلمان ،بودند آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که فرمود:ه «پس از اهل ایمان هر که را بود از آن دیار خارج کردیم * پس در همه آن دیار جز خانه لوط دیگر مسلمان خدا پرست نیافتیم».

سپس امام باقر علیه السلام فرمود لوط در میان قوم خود سی سال زندگی نمود و آن ها را به خدا دعوت می کرد و از عذاب و عقاب بیم داد و قوم او کسانی بودند که (وقتی از تخلیه معده فارغ می شدند) مخرج غایط را تمیز نمی کردند و غسل جنابت هم انجام نمی دادند و لوط پسر خاله ابراهیم علیهما السلام و همسر ابراهیم ساره خواهر لوط بود و این دو بزرگوار پیامبر مرسل و انذار کننده بودند و لوط علیه السلام مردی با سخاوت و کریم و میهمان پذیر بود و هرگاه بر او میهمان و یا میهمانانی وارد می شدند همواره آن ها را از قوم خود بر حذر می داشت.

امام علیه السلام افزود: وقتی قوم او چنین روشی را دیدند به لوط علیه السلام گفتند ما تو را از حمایت این مردم باز می داریم و گوشزد می کنیم که هیچ میهمانی را به منزل خود راه نده و از آن ها پذیرایی نکن و اگر به سخنان ما توجه نکنی و آن ها را به منزل خود راه دهی هم میهمانان تو را رسوا کرده و هم تو را سرکوب می کنیم و لذا هر میهمانی که بر لوط علیه السلام وارد می شد به خاطر ترسی که او از قوم خود نسبت به میهمانان داشت ورود آن ها را پنهان می کرد و سعی می نمود قومش از ورود آن ها مطلع نشوند و چون آن حضرت قوم و خویش و عشیره ای نداشت که کمکش کنند به ناچار بسیار به او سخت می گذشت. لوط و ابراهیم علیه السلام پیوسته منتظر نزول عذاب الهی بر قوم خود بودند و آن قدر آن دو بزرگوار نزد باری تعالی منزلت داشتند که هرگاه خداوند متعال می خواست قوم لوط را عذاب کند مودت و دوستی ابراهیم و محبّت لوط علیهما السلام باعث می شد که خداوند آن دو را منظور داشته و مراقبت نموده و عذاب را تأخیر بیاندازد.

بعد از آن امام باقر علیه السلام فرمود: چون خشم و غضب خداوند بر قوم لوط شدید ،شد بر آن ها عذاب را مقدر نمود و خداوند به منظور تسلی خاطر ابراهيم علیه السلام و این که او را از غم و اندوه بیرون آورد رسولانی را فرستاد تا به او بشارت دهند که خداوند فرزندی دانا را به او عطا خواهد نمود پس شبانگاه بر او داخل شدند، آن حضرت ترسید و پنداشت که دزدان به خانه اش آمده اند رسولان وقتی ناراحتی و وحشت او را دیدند، «گفتند: سلام بر تو ابراهیم گفت: سلام (بر شما) ،

ص: 351

﴿قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَ جِلُونَ * قَالُواْ لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَمٍ عَلِيمٍ﴾ .

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ اَلْغُلاَمُ اَلْحَلِیمُ هُوَ إِسْمَاعِیلُ مِنْ هَاجَرَ ، فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ لِلرُّسُلِ: ﴿أَ بَشَّرْتُمُونِی عَلی أَنْ مَسَّنِیَ اَلْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ `قالُوا بَشَّرْناکَ بِالْحَقِّ فَلا تَکُنْ مِنَ اَلْقانِطِینَ ﴾ فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ علیه السلام لِلرُّسُلِ فَمَا خَطْبُکُمْ بَعْدَ اَلْبِشَارَهِ

﴿قالُوا إِنّا أُرْسِلْنا إِلی قَوْمٍ مُجْرِمِینَ﴾ قَوْمِ لُوطٍ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْماً فَاسِقِینَ، لِنُنْذِرَهُمْ عَذَابَ رَبِّ اَلْعَالَمِینَ

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ لِلرُّسُلِ: ﴿ إِنَّ فِیها لُوطاً قالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِیها لَنُنَجِّیَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ اِمْرَأَتَهُ کانَتْ مِنَ اَلْغابِرِینَ﴾ (1) قَالَ: ﴿فَلَمّا جاءَ آلَ لُوطٍ اَلْمُرْسَلُونَ * قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ * قالُوا بَلْ جِئْناکَ بِما کانُوا فِیهِ یَمْتَرُونَ﴾ یَقُولُ: مِنْ عَذَابِ اَللَّهِ لِنُنْذِرَ قَوْمَکَ اَلْعَذَابَ، ﴿ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ﴾ یَا لُوطُ إِذَا مَضَی مِنْ یَوْمِکَ هَذَا سَبْعَهُ أَیَّامٍ بِلَیَالِیهَا ﴿بِقِطْعٍ مِنَ اَللَّیْلِ﴾ ﴿وَ لا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ إِلاَّ اِمْرَأَتَکَ إِنَّهُ مُصِیبُها ما أَصابَهُمْ﴾ (2)

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام فَقَضَوْا إِلَی لُوطٍ ﴿ذَلِکَ اَلْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلاَءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِینَ﴾

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ : فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ اَلثَّامِنِ مَعَ طُلُوعِ اَلْفَجْرِ قَدَّمَ اَللَّهُ رُسُلاً إِلَی إِبْرَاهِیمَ یُبَشِّرُونَهُ بِإِسْحَاقَ وَ یُعَزُّونَهُ بِهَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ فِی سُورَهِ هُودٍ ﴿وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ بِالْبُشْری قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ﴾ (3) یَعْنِی ذَکِیّاً مَشْوِیّاً نَضِیجاً

ص: 352


1- سورة العنكبوت: 32/29
2- سوره هود: 81/11
3- سورة هود: 69/11

«گفت: ما (از این که بی موقع بر ما داخل شُدید) بیمناک هستیم * گفتند: نترس، ما رسولان پروردگارت بوده و آمده ایم که تو را به فرزندی دانا بشارت دهیم».

امام باقر علیه السلام افزود و مقصود از غلام علیم اسماعیل فرزند هاجر می باشد.

ابراهیم علیه السلام به رسولان الهی فرمود: «آیا مرا در این سن پیری بشارت به فرزند می دهید؟ پس نشانه این بشارت چیست؟ * گفتند: ما تو را به حق بشارت دادیم پس هرگز از لطف خدا ناامید مباش».

ابراهیم علیه السلام به رسولان فرمود بعد از بشارت بگویید: برای چه کار دیگری مبعوث شده اید؟ «پاسخ دادند: ما برای هلاک قومی خلافکار فرستاده شده ایم» که آن ها قوم لوط می باشند؛ زیرا آن ها مردمی فاسق هستند ما آمده ایم تا آن ها را از عذاب پروردگار جهانیان بیم دهیم.

امام باقر علیه السلام فرمود: ابراهیم علیه السلام به رسولان فرمود: «در میان این قوم لوط می باشد! گفتند ما به کسی که در میان ایشان هست واقف و آگاهیم ما او و تمام اهلش او را نجات می دهیم غیر از همسرش را که او با زشت کاران هلاک خواهد شد».

امام علیه السلام فرمود: «موقعی که رسولان (فرشتگان) بر قوم لوط و خانواده اش وارد شدند * لوط به آن ها گفت: شما اشخاص ناآشنایید و من هیچ یک از شما را نمی شناسم * فرشتگان پاسخ دادند: ما بر انجام وعده عذاب که قوم تو در آن شک و انکار داشتند فرستاده شده ایم» تا قوم تو را از عذاب الهی بترسانیم «پس شبانگاه با خانواده ات بیرون برو» ای !لوط بعد از گذشت هفت شبانه روز تو و جميع خانواده ات به جز همسری که داری چون نیمه شب فرا رسد از این دیار بیرون روید «و هیچ یک از شما برنگردد مگر همسرت که به عذاب آن ها گرفتار خواهد شد».

امام باقر علیه السلام فرمود: رسولان این فرمان را به لوط علیه السلام ابلاغ کردند «که این قوم تا آخرین نفر صبحگاه هلاک خواهند شد»، سپس امام علیه السلام اضافه نمود: بامداد روز هشتم خداوند متعال فرشتگانی را به سوی ابراهیم علیه السلام فرستاد و او را به (تولّد) اسحاق بشارت داده و بدین ترتیب او را به واسطۀ هلاکت قوم لوط تسلیت خاطر دادند؛ و این همان فرمایش خداوند متعال در سوره هود است که می فرماید: «و به تحقیق رسولان ما بر ابراهیم به سلامتی بشارت ،آوردند، او را سلام گفته و از او پاسخ سلام ،شنیدند آن گاه ابراهیم برای آن ها گوساله ای بریان مهیّا کرد»، یعنی گوساله سربریده و بریان شده ای که آماده خوردن بود.

ص: 353

﴿فَلَمَّا رَءَا أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ لُوطٍ * وَ امْرَأَتُهُ قَابِمَةٌ﴾ (1)

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنَّمَا عَنَی اِمْرَأَهَ إِبْرَاهِیمَ سَارَهَ قَائِمَهً ﴿فَبَشَّرْنَهَا بِإِسْحَقَ وَ مِن وَرَاءِ إِسْحَقَ يَعْقُوبَ * قَالَتْ يَنوَيْلَتَى ءالِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ - إلى قوله : - إِنَّهُ. حَمِيدٌ مَجِيدٌ ﴾ (2)

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فَلَمَّا أَنْ جَاءَتِ اَلْبِشَارَهُ بِإِسْحَاقَ ذَهَبَ عَنْهُ اَلرَّوْعُ وَ أَقْبَلَ یُنَاجِی رَبَّهُ فِی قَوْمِ لُوطٍ وَ یَسْأَلُهُ کَشْفَ اَلْعَذَابِ عَنْهُمْ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿یا إِبْراهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَ إِنَّهُمْ آتِیهِمْ عَذابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ﴾ (3) بَعْدَ طُلُوعِ اَلشَّمْسِ مِنْ یَوْمِی هَذَا مَحْتُومٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ . (4)

2036 / [27] - عن صفوان الجمال، قال:

صَلَّیْتُ خَلْفَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَأَطْرَقَ ثُمَّ قَالَ: اَللَّهُمَّ لاَ تُقَنِّطْنِی مِنْ رَحْمَتِکَ، ثُمَّ جَهَرَ فَقَالَ: ﴿وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ إِلاَّ اَلضّالُّونَ﴾ (5)

ص: 354


1- سورة هود: 70/11-71
2- سورة هود: 71/11- 73
3- سورة هود: 76/11
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 403/4 ح 4، و نور الثقلين: 20/3 ح 74. علل الشرائع : 548/2 ح 4 (باب - 340 علّة تحريم اللواط والسحق) بتفاوت يسير، عنه قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 118 (الباب الخامس فى ذكر لوط و ذي القرنين)، والبحار 147/12 ح 1، و مستدرك الوسائل: 30/7 ح 7564، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 133 (الباب السابع في قصص لوط علیه السلام و قومه).
5- عنه بحار الأنوار: 30/85 ح 34، والبرهان في تفسير القرآن: 405/4 ح 5، و نور الثقلين: 22/3 ح 76 ، و مستدرك الوسائل: 72/5ح 5385 الكافي: 544/2 ح 3 بتفاوت، عنه وسائل الشيعة: 508/5 ح 7188 ، والبحار: 370/84 ح 22

«وقتی (ابراهیم) دید که آنان به طعام دست دراز نمی کنند ترسناک شد آنان (مطلب را) احساس کرده و گفتند نترس که ما فرستاده خداوند به سوی قوم لوط می باشیم در آن حال همسر ابراهیم (ساره) ایستاده بود» مقصود از همسر ،ابراهیم ساره است که ایستاده بود پس او را «به فرزندی به نام اسحاق و سپس به یعقوب بشارت دادیم * گفت: وای بر من! آیا من زایمان کنم با این که پیرزن می باشم و شوهرم بزرگ سال گشته است!؟»، تا آن جا که فرمود: «او خدایی ستوده و بزرگوار می باشد».

امام باقر علیه السلام فرمود: وقتی که فرشتگان به ابراهیم بشارت (تولّد) اسحاق را دادند علل وحشت و هراس از او بر طرف گردید و مشغول مناجات با پروردگارش شد و از درگاه او تقاضا نمود که بلا و عذاب را از قوم لوط بر طرف ،نماید خداوند متعال فرمود: «ای ابراهیم! از این درخواست بگذر امر حتمی پروردگارت صادر شده است» که پس از طلوع آفتاب در آن روز معلوم، عذاب من خواهد آمد و در این تقدیر برگشتی نخواهد بود.

27)- از صفوان جمّال روایت کرده است که گفت:

پشت سر امام صادق علیه السلام نماز (جماعت) خواندم، پس ایشان بعد از نماز مقداری سکوت نمود و سپس (آهسته) اظهار داشت: «خداوندا! مرا از رحمت خود مأیوس و ناامید نگردان» و بعد از آن با صدای بلند آن را تکرار نمود پس افزود: «و کسی از رحمت پروردگارش مأیوس نمی گردد مگر افراد گمراه»

ص: 355

قوله تعالى: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَأَبَتِ لِلْمُتَوَسِّمِينَ ﴿75﴾ وَ إِنَّهَا لبِسَبِيلِ مُّقيم﴾ ﴿7﴾

2037 / [28] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَتِ لِلْمُتَوَسِّمِينَ ﴾ ، قال:

هُمُ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اِتَّقُوا فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ لِقَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَتِ لِلْمُتَوَسَمِينَ ﴾ (1)

2038 / [29] - عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ:

سَأَلَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ هِیتَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَأَيَةٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ * وَ إِنَّهَا لَبِسَبِيل مُّقِيم ﴾ ؟

قَالَ: نَحْنُ اَلْمُتَوَسِّمِینَ وَ اَلسَّبِیلُ فِینَا مُقِیمٌ (2)

2039 / [30] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ اَلْأَشَلِّ، رَفَعَهُ: فِی قَوْلِهِ تعالى ﴿ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ﴾.

قَالَ: هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام اَلْأَوْصِیَاءُ (3)

ص: 356


1- عنه بحار الأنوار: 131/24 ذيل ح 18 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 411/4 ح 16، و مستدرك الوسائل: 340/8 ح 9605 ، و شواهد التنزيل: 422/1 ح 450 ،مسنداً، و شواهد التنزيل: 422/12 ح 450. بصائر الدرجات: 355 - 4 باب - 17 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم المتوسّمون)، و 357 ح 10 و 11، ح والبحار: 74/67ح ،4 و 75 ح 5 ، الكافي: 218/1 ح 3، عنه وسائل الشيعة: 38/12ح 15579، ح الأمالي للطوسي: 294 ح 574 (المجلس الحادي عشر) عنه البحار: 128/24 ح 9 الاختصاص: 306 (حديث في زيارة المؤمن لله)، عنه البحار: 131/24 ح 18.
2- عنه بحار الأنوار: 131/24 ح 20 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 411/4 ح 17. تفسير القمّي: 376/1 عنه المناقب لابن شهر آشوب : 215/4 (فصل في المقدّمات)، والبحار: 128/24 ح 10، بصائر الدرجات: 355 ح 3 و 6 و 257 ح 12 (باب- 17 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم المتوسّمون)، عنه البحار: 131/24 ح ،20 ، الكافي: 218/1 ج 1، و 218 ح 2، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 254، الاختصاص: 303 ( حديث في زيارة المؤمن لله)، عنه البحار: 130/24 ح 17 ، و عنه و عن الكافي البرهان : 405/4 ح 2 و 410 ح 14.
3- عنه بحار الأنوار: 126/24 ح 4 ، والبرهان 411/4 ح 18، و نور الثقلين: 25/3 ح 2

فرمایش خداوند متعال: در آن (سرگذشت عبرت انگیز ) نشانه هایی برای هوشیاران است (75) و ویرانه های سرزمین ،آن ها بر سر راه (کاروان ها) همواره ثابت و برقرار می باشد (76)

28) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا در آن جریان عبرت هایی برای افراد باریک بین و پژوهندگان است»، فرمود:

ایشان ائمّه علیهم السَلامُ .هستند

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: از زیرکی مؤمن پروا کنید؛ زیرا او در پرتو نور خداوند می نگرد همچنان که خداوند متعال می فرماید: «همانا در آن جریان عبرت هایی برای افراد باریک بین و پژوهندگان است».

29)- از اسباط بن سالم روایت کرده است که گفت:

مردی - از اهالی هیت - از آن حضرت درباره فرمایش خداوند متعال: ««همانا در آن جریان عبرت هایی برای افراد باریک بین و پژوهندگان است * و به درستی که آن بر سبیل و روش پایداری است»، سؤال نمود؟

فرمود: (ما اهل بیت رسالت) باریک بین و زیرک هستیم و این راه در خاندان ما پا برجا و ثابت می باشد

30)- از عبد الرّحمان بن سالم اَشل - به طور مرفوعه - روایت کرده است، که درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا عبرت هایی برای افراد باریک بین و پژوهندگان است» فرمود ایشان آل محمّد علیهم السلام، اوصیا و جانشینان رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند.

ص: 357

2040 / [31] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ [قال:]

أَنَّ فِی اَلْإِمَامِ آیَهً لِلْمُتَوَسِّمِینَ، وَ هُوَ اَلسَّبِیلُ اَلْمُقِیمُ یَنْظُرُ بِنُورِ اَللَّهِ وَ یَنْطِقُ عَنِ اَللَّهِ لاَ یَعْزُبُ عَلَیْهِ [عَنْهُ] شَیْءٌ مِمَّا أَرَادَ (1)

2041 / [32] - عن جابر بن يزيد الجعفي، قال: قال أبو جعفر علیه السلام:

بَیْنَمَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَالِسٌ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ قَدْ اِحْتَبَی بِسَیْفِهِ وَ أَلْقَی بُرْنُسَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ إِذْ أَتَتْهُ اِمْرَأَهٌ مُسْتَعْدِیَهً عَلَی زَوْجِهَا، فَقَضَی لِلزَّوْجِ عَلَی اَلْمَرْأَهِ فَغَضِبَتْ، فَقَالَتْ: لاَ وَ اَللَّهِ مَا هُوَ کَمَا قَضَیْتَ، لاَ وَ اَللَّهِ مَا تَقْضِی بِالسَّوِیَّهِ، وَ لاَ تَعْدِلُ فِی اَلرَّعِیَّهِ وَ لاَ قَضِیَّتُکَ عِنْدَ اَللَّهِ بِالْمَرْضِیَّهِ، قَالَ: فَنَظَرَ إِلَیْهَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَتَأَمِّلَهَا ثُمَّ قَالَ لَهَا: أَ کَذَبْتِ یَا جَرِیَّهُ یَا بَذِیَّهُ یَا سَلْسَعُ یَا سَلْفَعُ أَیَا اَلَّتِی تَحِیضُ مِنْ حَیْثُ لاَ تَحِیضُ اَلنِّسَاءُ

قَالَ: فَوَلَّتْ هَارِبَهً، وَ هِیَ تُوَلْوِلُ وَ تَقُولُ: یَا وَیْلِی یَا وَیْلِی یَا وَیْلِی ثَلاَثاً قَالَ فَلَحِقَهَا عَمْرُو بْنُ حُرَیْثٍ ، فَقَالَ لَهَا: یَا أَمَهَ اَللَّهِ، أَسْأَلُکِ؟

فَقَالَتْ: مَا لِلرِّجَالِ وَ اَلنِّسَاءِ فِی اَلطُّرُقَاتِ؟

فَقَالَ: إِنَّکِ اِسْتَقْبَلْتِ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً بِکَلاَمٍ سَرَرْتِنِی بِهِ، ثُمَّ قَرَعَکِ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ بِکَلِمَهٍ فَوَلَّیْتِ مُوَلْوِلَهً؟

فَقَالَتْ: إِنَّ اِبْنَ أَبِی طَالِبٍ - وَ اَللَّهِ - اِسْتَقْبَلَنِی فَأَخْبَرَنِی بِمَا هُوَ فِیَّ، وَ بِمَا کَتَمْتُهُ مِنْ بَعْلِی مُنْذُ وَلِیَ عِصْمَتِی، لاَ وَ اَللَّهِ مَا رَأَیْتُ طَمْثاً قَطُّ مِنْ حَیْثُ تَرَاهُ اَلنِّسَاءُ

قَالَ - فَرَجَعَ عَمْرُو بْنُ حُرَیْثٍ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، فَقَالَ لَهُ: وَ اَللَّهِ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ، مَا نَعْرِفُکَ بِالْکِهَانَهِ؟ فَقَالَ لَهُ: وَ مَا ذَلِکَ یَا اِبْنَ حُرَیْثٍ ؟

فَقَالَ لَهُ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ، إِنَّ هَذِهِ اَلْمَرْأَهَ ذَکَرَتْ أَنَّکَ أَخْبَرَتْهَا بِمَا هُوَ فِیهَا، وَ أَنَّهَا

ص: 358


1- عنه بحار الأنوار: 126/24 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن: 411/4 ح 19، و نور الثقلين: 26/3 ح 93

31)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که در امام (بر حقّ)، آیه و نشانه ای برای متوسّمین می باشد و او (امام) راه پایداری است که به نور الهی نظر می کند و از طرف خداوند صحبت می کند و هر چه را که اراده کند از او مخفی نمی ماند

32) - از جابر بن یزید جعفی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود در آن هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه دو زانو نشسته بود و شمشیر خود را روی ران هایش قرار داده و بُرْنُس (نوعی از کلاه است) خود را پشت سرش بر زمین نهاده بود زنی نزد او آمد و از شوهر خود شکایت کرد پس حضرت علیه زن و به نفع شوهرش حكم نمود، لذا آن زن خشمناک شد و گفت به خدا سوگند! آن چه که قضاوت کردی مطابق حق نیست و به طور مساوی حکم نکردی و در میان رعیت خود عدالت را رعایت نمی کنی و قضاوت و داوری تو نزد خداوند پذیرفته نیست حضرت نگاهی با تأمل به او کرد و سپس فرمود: دروغ گفتی ای جَريّة (زنی که بد زبان است)، ای بذيّة! (زنی که فحّاش و توهین کننده است) ای سلسع! (زنی که سلیطه و بی پروا است) ای سلفع! (زنی که خون حیض او بر خلاف دیگر زنان از عقب خارج می گردد)!

پس آن زن با شنیدن این اوصاف فرار کرد و سه بار گفت وای بر من! ای فرزند ابو طالب! به راستی اسرار مرا که هیچ کسی از آن اطلاع نداشت فاش کردی

عمرو بن حریث (به دنبال او رفت و) به او رسید و گفت من از تو سؤالی دارم گفت: زنان را با مردان در راه ها چه کار؟

پس گفت: تو با علی آن چنان سخن گفتی که ما همگی خوشحال شدیم، ولی او تو را با یک کلمه از جا کند به طوری که تو فرار کردی؟

گفت: به خدا سوگند علی از حقیقتی و چیزی خبر داد که من آن را از وقتی که ازدواج کرده ام از شوهرم پنهان می کردم به خداوند سوگند! هرگز من مانند دیگر زنان حیض نشده ام.

ص: 359

لم تر طمثاً قط من حيث تراه النساء، فقال له: ويلك يابن حريث! إنّ الله تبارك وتعالى خَلَقَ اَلْأَرْوَاحَ قَبْلَ اَلْأَبْدَانِ بِأَلْفَیْ عَامٍ، وَ رَکَّبَ...اَلْأَرْوَاحَ فِی اَلْأَبْدَانِ فَکَتَبَ بَیْنَ أَعْیُنِهَا کَافِرٌ وَ مُؤْمِنٌ، وَ مَا هِیَ مُبْتَلاَهٌ بِهَا إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ثُمَّ أَنْزَلَ بِذَلِکَ قُرْآناً عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: ﴿إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ ﴾ فَکَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْمُتَوَسِّمَ ثُمَّ أَنَا مِنْ بَعْدِهِ، ثُمَّ اَلْأَوْصِیَاءُ مِنْ ذُرِّیَّتِی مِنْ بَعْدِی، إِنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا تَأَمَّلْتُهَا فَأَخْبَرْتُهَا بِمَا هُوَ فِیهَا وَ لَمْ أَکْذِبْ . (1)

قوله تعالى: ﴿وَ لَقَدْ وَ آتَيْنَكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ﴾ ﴿87﴾

2042 / [33] - عَنْ سَوْرَهَ بْنِ کُلَیْبٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: نَحْنُ اَلْمَثَانِی اَلَّتِی أُعْطِیَ نَبِیَّنَا . (2)

ص: 360


1- عنه بحار الأنوار: 130/24 ذيل ح 14 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 411/4 ح 20، و نور الثقلين: 26/3 ح 94، و شواهد التنزيل: 422/1 ح 451 مسنداً و ملخصاً. بصائر الدرجات: 356 ح 7 (باب - 17 في الأئمّة علیهم السلام أنّهم المتوسّمون) بإسناده عن محمّد بن ،مسلم عن أبي جعفر علیه السلام قال بينا أمير المؤمنين علیه السلام جالس في مسجد الكوفة .... عنه البحار: 129/24 ح 14 و 136/61 ح 13 ، اليقين: 405 ( باب - 148 فيما نذكره من قضايا مولانا أمير المومنين علیه السلام) بإسناده عن أبي الصباح الطائي، عن جعفر بن محمّد علیهما السلام قال: أتى رجل أمير المؤمنين علیه السلام و هو في مسجد الكوفة، قد احتبى بسيفه .... عنه البحار: 285/26 ح 45
2- عنه بحار الأنوار: 116/24 ذيل ح 3 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 414/4 ح 5، و نور الثقلين: 27/3 ح 100 تفسير القمّي: 377/1 بإسناده عن سورة بن كليب عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 114/24 ح ، 1 بصائر الدرجات: 65 ح 4 ( باب - 4 في الأئمّة من آل محمّد علیهم السلام) بإسناده عن سورة بن كليب قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام، و 66 ح 1 (باب - 5 في الأئمّة علیهم السلام و أنّهم المثاني)، عن هارون بن خارجة قال: قال لي أبو الحسن علیه السلام و ح 2 عن أبي سلام عن بعض أصحابه، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار: 116/24 ح 4، و ح 5، الكافي: 143/1 ح 3 بإسناده عن أبي سلام النخّاس، عن بعض أصحابنا، عن أبي جعفر علیه السلام و نحوه التوحيد: 150 ح 6، عنه البحار: 116/24 ح 3 ، و 196 ح 22.

پس عمرو نزد امیرالمؤمنین علیه السلام برگشت و گفت ای امیرالمؤمنین! ما تو را به کهانت و جادو نمی شناختیم

حضرت فرمود: مگر چه شده ای پسر حریث!؟ پس گفت: آن زن به من خبر داد که سرش چیست و این که حیض نمی شود

امام علی علیه السلام فرمود: وای بر تو ای پسر حریث خداوند ارواح را دو هزار سال پیش از بدن ها آفریده است و چون بدن ها را با ارواح آمیخته و ترکیب نمود و کافر و یا مؤمن بودن او را و نیز مشکلاتی را که با آن مواجه می شود و نیز اعمال خیر و یا شری را که انجام می دهد همه را در پیشانی و بین چشمانشان با رمز نوشت و بر طبق آن در قرآن بر پیامبرش صلی الله علیه و آله چنین نازل نمود: «همانا در آن جریان عبرت هایی برای افراد باریک بین و پژوهندگان است» بنابراین رسول خدا صلی الله علیه و اله هوشیار بود و پس از او من و امامان پس از من، هوشیار هستیم پس موقعی که آن سخنان را از آن زن شنیدم از سیمایش آن چه را که در او بود شناختم و آن چه را که (درباره اش) مطرح کردم دروغ نبوده است.

فرمایش خداوند متعال: و ما به تو هفت تا از دوتایی (یعنی سوره حمد) و قرآن عظیم را عطا کردیم! (87)

33) - از سورة بن كُلَيْب روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود: ما (اهل بیت رسالت) همان مثانی هستیم که خداوند آن را به پیامبر ما صلی الله علیه و آله عطا نمود.

ص: 361

2043 / [34] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَال

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿ وَلَقَدْ ءَاتَيْنَكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي ﴾ ؟

قَالَ: فَاتِحَهَ اَلْکِتَابِ یُثَنَّی فِیهَا اَلْقَوْلُ (1)

2044/ [35] - عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ : عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، قَالَ:

إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَاقْرَأِ اَلْمَثَانِیَ وَ سُورَهً أُخْرَی وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ اُدْعُ اَللَّهَ.

قُلْتُ: أَصْلَحَکَ اَللَّهُ وَ مَا اَلْمَثَانِی؟

فقال : فاتحة الكتاب ﴿بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ ﴾ (2). (3)

2045 / [36] - عَنْ سَوْرَهَ بْنِ کُلَیْبٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: نَحْنُ اَلْمَثَانِی اَلَّتِی أُعْطِیَ نَبِیُّنَا وَ نَحْنُ وَجْهُ اَللَّهِ فِی اَلْأَرْضِ، نَتَقَلَّبُ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ عَرَفْنَا مَنْ عَرَفْنَا فَأَمَامَهُ اَلْیَقِینُ وَ مَنْ أَنْکَرَنَا فَأَمَامَهُ اَلسَّعِیرُ (4). (5)

2046/ [37] - عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ رَفَعَهُ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللّه علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللّه عَزَّ وَجَلَّ: ﴿وَلَقَدْ ءَاتَيْنَكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ﴾ ؟

قَالَ: إِنَّ ظَاهِرَهَا اَلْحَمْدُ وَ بَاطِنَهَا وَلَدُ اَلْوَلَدِ، وَ اَلسَّابِعُ مِنْهَا اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (6)

ص: 362


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 414/4 ح 6 ، و نور الثقلين: 28/3 ح 106. قطعة من حديث الذي تقدّم مع تخريجاته في الحديث 17 من سورة «أمّ الكتاب»، عن محمّد بن مسلم قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام
2- سورة فاتحة الكتاب: 1/1 - 2.
3- عنه بحار الأنوار: 348/91 ذيل ح 10، والبرهان في تفسير القرآن: 414/4 ح 7، و نور :الثقلين 27/3 ح ،99 و مستدرك الوسائل: 165/4 ح 4389 تقدّم أيضاً مع تخريجاته في الحديث 11 من سورة «أمّ الكتاب»، عن أبي بكر الحضرمي
4- في المطبوع في مؤسسة البعثة، هكذا عرفنا من عرفنا، ومن أنكرنا فأمامه اليقين.
5- عنه البرهان في تفسير القرآن: 414/4 ح 7. تقدّمت قطعة منه مع تخريجاته في الحديث 33 من هذه السورة فراجع.
6- عنه بحار الأنوار: 117/24 ح ،6 ، و 236/92 ح 26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 414/4 ح 8، و نور الثقلين: 27/3 ح 101، و مستدرك الوسائل : 164/4 ح 4385 بتفاوت.

34) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و به تحقیق که ما هفت تا از دوتایی را به شما دادیم» سؤال کردم؟

فرمود: منظور «فاتحة الكتاب» است که (در هر نماز رکعت اول و دوم) دو بار قرائت می شود.

35)- از ابو بکر حضرمی روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: چنانچه حاجتی داشته باشی، سوره «مثانی» را با یکی دیگر از سوره ها بخوان و دو رکعت نماز بجای آور و (حاجت خود را) از خداوند درخواست کن

عرضه داشتم: خداوند امور شما را اصلاح نماید و «مثانی» چیست؟

فرمود: (سورة) «فاتحة الكتاب» است: «به نام خداوند بخشاینده مهربان * حمد و ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است».

36) - از سورة بن كُلَيْب روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که می فرمود:

ما (اهل بیت رسالت) همان مثانی هستیم که خداوند (متعال) آن را به پیامبر ما صلی الله علیه و آله، عطا نمود و ما وجه الله (جلوۀ نور خدا) می باشیم که روی زمین در حوالی شما جابجا شده و در حال فعالیت هستیم.

کسی که ما را بشناسد مقصد و منتهای او یقین است و کسی که نسبت به ما جاهل ،باشد منتهای مقصد او آتش دوزخ خواهد بود.

37) - از یونس بن عبد الرحمان به نقل از کسی که نام او را متذکّر شده به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند عزّوجلّ: «و به تحقیق ما هفت تا از دوتایی و قرآن بزرگ مرتبه را به شما دادیم» سؤال کردم؟

فرمود: معنای ظاهر آن (سوره) «حمد» می باشد ولی معنای باطن آن فرزندِ فرزند (نَوِه) می باشد و هفتمین ایشان حضرت قائم (آل محمّد علیهم السلام)- عجّل الله فرجه الشريف - خواهد بود.

ص: 363

2047 / [38] - قَالَ حَسَّانُ اَلْعَامِرِیُّ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَلَقَدْ ءاتَيْنَكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ ﴾؟

قَالَ: لَیْسَ هَکَذَا تَنْزِیلُهَا، إِنَّمَا هِیَ ﴿وَ لَقَدْ آتَیْناکَ سَبْعاً مِنَ اَلْمَثانِی﴾ نَحْنُ هُمْ ﴿وَ اَلْقُرْآنَ اَلْعَظِیمَ ﴾ وَلَدُ اَلْوَلَدِ . (1)

2048 / [39] - عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَهَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَلَقَدْ وَاتَيْنَكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ ﴾ ، قَالَ سَبْعَهَ أَئِمَّهٍ وَ اَلْقَائِمَ علیهم السلام (2)

2049 / [40] - عَنِ اَلسُّدِّیِّ عَمَّنْ سَمِعَ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي﴾ فَاتِحَهُ اَلْکِتَابِ (3)

2050 / [41] - عَنْ سَمَاعَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

﴿وَلَقَدْ ءَاتَيْنَكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ﴾

قَالَ: لَمْ یُعْطِ اَلْأَنْبِیَاءَ علیهم السلام إِلاَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُمُ اَلسَّبْعَهُ اَلْأَئِمَّهُ اَلَّذِینَ یَدُورُ عَلَیْهِمْ اَلْفَلَکُ، وَ اَلْقُرْآنُ اَلْعَظِیمُ مُحَمَّدٌ- عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ- (4)

قوله تعالى: ﴿لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ يَ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾ ﴿88﴾

ص: 364


1- عنه بحار الأنوار: 117/24 ح 7 ، والبرهان 414/4 ح 9 ، و نور الثقلين: 28/3 ح 102 تفسیر فرات الكوفي: 231 ح 310 بإسناده عن حسّان العامري قال: سألت أبا جعفر علیه السلام عنه البحار : 118/24 ح 10.
2- عنه بحار الأنوار: 117/24 ح 8 والبرهان 415/4 ح 10 ، و نور الثقلين: 28/3 ح 103
3- عنه البحار: 236/92 ح 27 ، والبرهان في تفسير القرآن: 415/4 ح 11 ، و نور الثقلين: 28/3 ح 104 . تفسير القمّي: 376/1 مرسلاً، عنه البحار: 218/9 ذيل ح 100.
4- عنه بحار الأنوار: 117/24 ح 9، والبرهان 415/4 ح ،12 ، و نور الثقلين: 28/3 ح 105.

38) - از حسان عامری روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و به تحقیق ما هفت تا از دوتایی و قرآن بزرگ مرتبه را به شما دادیم» سؤال کردم؟

فرمود: تنزیل و تفسیر آن چنان (که شما فکر می کنید) نیست همانا حقیقت آن «و به تحقیق ما هفت تا از دوتایی و قرآن بزرگ مرتبه را به شما دادیم» منظور ما (اهل بیت عصمت و طهارت) هستیم و (منظور از) «و قرآن بزرگ مرتبه»، فرزندِ فرزند (نَوه) می باشد.

39) - از قاسم بن عُرْوَه روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند (تبارک و تعالی): «و به تحقیق ما هفت تا از دو تا و قرآن بزرگ مرتبه را به شما دادیم» فرمود منظور هفت نفر امامان و قائم (آل محمّد) علیهم السلام هستند.

40)- از سُدّی به نقل از کسی که از امام علی علیه السلام شنیده است، روایت کرده - که حضرت فرموده است: «سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي»، «فاتحة الكتاب» است.

41)- از سماعه روایت کرده است که گفت

امام کاظم علیه السلام فرمود: «و به تحقیق ما هفت تا از دوتایی و قرآن بزرگ مرتبه را به شما دادیم» منظور (همان چیزی است که) در بین پیامبران به غیر از حضرت محمّد صلی الله علیه و آله عطا نگردیده است و ایشان هفت نفر امامانی هستند که محور (چرخش) فلک می باشند و منظور از قرآن بزرگ ،مرتبه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می باشد.

فرمایش خداوند متعال: هرگز چشم خود را به نعمت های (مادّی) که به گروهی از آن ها داده،ایم نینداز و بخاطر آن چه که آن ها دارند غمگین مباش و بال (تواضع و عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آور (88)

ص: 365

2051/ [42]- عَنْ حَمَّادٍ ، عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿لَا تَمُدَّنُ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ ی أَزْوَاجًا مِنْهُمْ ﴾

قالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) نَزَلَ بِهِ ضَیْقَهٌ، فَاسْتَسْلَفَ (1) مِنْ یَهُودِیٍّ فَقَالَ اَلْیَهُودِیُّ : وَ اَللَّهِ مَا لِمُحَمَّدِ ثَاغِیَهٌ وَ لاَ رَاغِیَهٌ ، فَعَلاَمَ أُسْلِفُهُ؟

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنِّی لَأَمِینُ اَللَّهِ فِی سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ وَ لَوِ اِئْتَمَنْتَنِی عَلَی شَیْءٍ لَأَدَّیْتُهُ إِلَیْکَ، قَالَ: فَبَعَثَ بِدَرَقَهٍ (2) له فَرَهَنَهَا عِنْدَهُ، وَ أُنْزِلَتْ عَلَیْهِ: ﴿ وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ، أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا ﴾ (3). (4)

قوله تعالى: ﴿الَّذِينَ جَعَلُواْ الْقُرْءَانَ عِضينَ﴾ ﴿91﴾

2052/ [43] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: فِی: ﴿ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْءَانَ عِضِينَ﴾ قَالَ: هُمْ قُرَیْشٌ (5)

2053 / [44] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : عَنْ قَوْلِهِ: ﴿الَّذِينَ جَعَلُواْ الْقُرْءَانَ عِضِينَ﴾ قَالَ: هُمْ قُرَیْشٌ (6)

قوله تعالى: ﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿94﴾ إِنَّا كَفَيْنَكَ الْمُسْتَهْزِءينَ﴾ ﴿95﴾

ص: 366


1- أَسْلَفه مالا و سَلَّفَه أَقْرَضه . لسان العرب: 158/9 (سلف). فاستسلف منه ، أي استقرض منه
2- و قال المجلسي رحمه الله بعد رواية الحديث بيان الثاغية الغنم والراغية الناقة، والدرقة بالتحريك الترس إذا كان من جلود ليس فيه خشب .
3- سورة طه : 131/20
4- عنه بحار الأنوار: 219/9 ح 101، والبرهان في تفسير القرآن: 415/4 ح 2، و نور الثقلين: 30/3 ح 115.
5- عنه البرهان في تفسير القرآن: 416/4 ح 2 ، ونور الثقلين: 31/3 ح 119.
6- عنه بحار الأنوار: 219/9 ح 102 والبرهان في تفسير القرآن: 416/4 ح 3.

42)- از حمّاد به نقل از بعضی اصحابش روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «هرگز چشم ندوز به آن چه که گروهی از آنان را به وسیله آن بهره مند کرده ایم»، فرمود: به درستی که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله میهمانی وارد شد پس حضرت از یک مرد یهودی مقداری قرض درخواست کرد یهودی گفت: به خدا سوگند محمّد نه گوسفند و نه شتری دارد که بخواهم به او قرض بدهم پس به امید کدام درآمدی قرض بدهم؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من امین خدا در آسمان و زمین هستم و اگر مرا امین بر چیزی قرار دهی، آن را به تو بر می گردانم.

سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله سپری را - که از پوست حیوان ساخته شده بود- به عنوان رهن و گروگان برایش فرستاد و این آیه: «و هرگز چشمان خود را بر نعمت هایی که به گروهی از آنان داده ایم مینداز این ها شکوفه های (ظاهری) دنیا است» بر آن حضرت نازل شد.

فرمایش خداوند متعال: همان هایی که قرآن را تقسیم کردند (آن چه را که به سودشان بود پذیرفتند و بر خلاف هوس هایشان را رها کردند). (91)

43) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند: «آن کسانی که قرآن را به اقسامی تقسیم کرده بودند» فرمودند: (آن هایی که چنین کرده اند) قریش بودند.

44)- از زراره و حمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: منظور از فرمایش خداوند: «آن کسانی که قرآن را به اقسامی تقسیم کرده بودند»، آنان قریش هستند.

فرمایش خداوند متعال: پس آن چه را که مأموریت داری آشکارا بیان کن و از مشرکان روی گردان (و به آن ها اعتنایی نداشته باش) (94) به درستی که ما شرّ استهزا کنندگان را از تو دفع می کنیم (95)

ص: 367

2054/ [45] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ : ﴿ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ و وَلَا تُخَافِتْ بهَا ﴾ (1)، قَالَ: نَسَخَتْهَا ﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ ﴾ (2)

2055 / [46] - عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ اَلْأَحْمَرِ رَفَعَهُ قَالَ:

کَانَ اَلْمُسْتَهْزِءِینَ خَمْسَهً مِنْ قُرَیْشٍ ، اَلْوَلِیدُ بْنُ اَلْمُغِیرَهِ اَلْمَخْزُومِیُّ ، وَ اَلْعَاصُ بْنُ وَائِلٍ اَلسَّهْمِیُّ ، وَ اَلْحَارِثُ بْنُ حَنْظَلَهَ وَ اَلْأَسْوَدُ بْنُ عَبْدِ یَغُوثَ بْنِ وَهْبٍ اَلزُّهْرِیُّ ، وَ اَلْأَسْوَدُ بْنَ اَلْمُطَّلِبِ بْنِ أَسَدٍ ، فَلَمَّا قَالَ اَللَّهُ: إِنّا کَفَیْناکَ اَلْمُسْتَهْزِئِینَ ﴾ عَلِمَ رَسُولِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَدْ أَخْزَاهُمْ فَأَمَاتَهُمُ اَللَّهُ بِشَرِّ مِیتَاتٍ (3)

2056 [47]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْحَلَبِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

اِکْتَتَمَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِمَکَّهَ سِنِینَ، لَیْسَ یَظْهَرُ، وَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مَعَهُ وَ خَدِیجَهُ ، ثُمَّ أَمَرَهُ اَللَّهُ أَنْ یَصْدَعَ بِمَا یُؤْمَرُ، فَظَهَرَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، فَجَعَلَ یَعْرِضُ نَفْسَهُ عَلَی قَبَائِلِ اَلْعَرَبِ ، فَإِذَا أَتَاهُمْ، قَالُوا: کَذَّابٌ، اِمْضِ عَنَّا. (4)

ص: 368


1- سورة الإسراء: 110/17
2- عنه بحار الأنوار: 219/9 ح 103 والبرهان في تفسير القرآن: 419/4 ح 5، و نور الثقلين: 234/3 ح 484 يأتى الحديث أيضاً في الحديث 176 من سورة «بني إسرائيل».
3- عنه بحار الأنوار: 219/9 ح 104 و 55/18 ح 8 والبرهان في تفسير القرآن: 419/4 ح 6. تفسير القمّي: 377/1 عنه البحار: 179/18 ح 10، الخصال: 278/1 ح 24 ، و 279 ح 25 (المستهزء ون بالنبيّ صلی الله علیه و آله خمسة) عنه البحار: 55/18 ح 9 إعلام الورى: 42 (الفصل الثالث في ذكر كفاية الله المستهزئين)، سعد السعود: 85 نقلاً عن التبيان للشيخ الطوسي، بتفاوت في الجميع.
4- عنه بحار الأنوار: 19/19 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن: 419/4 ح 7، و نور الثقلين: 32/3 ح 124 تفسير القمّي: 61/2 بإسناده عن عليّ بن رئاب عن مروان عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، عنه البحار: 118/24 ح 1 إكمال الدين: 344/2 ح 28 بإسناده عن محمّد بن علي الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام ، عنه البحارة 176/18 ، و نحوه الغيبة للطوسى: 332، المناقب لابن شهر آشوب: 173/1 ، عنه البحار: 205/18

45) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و نمازت را آشکارا و بلند نخوان و آن را مخفی هم نکن» فرمود: (حکم) این آیه به وسیلۀ «پس آن چه را که به آن مأموریت ،داری آشکار گردان» نسخ شده است.

46)- از ابان بن عثمان ،آحمر به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

کسانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله را مسخره می کردند پنج نفر بودند: ولید بن مغيرة مخزومی و عاص بن وائل سهمی و حارث بن حنظله و اسود بن عبد يغوث بن وهب زُهْری و اسود بن مطلب بن ،اسد پس چون خداوند متعال فرمود: «به راستی که ما تو را از شرّ مسخره کنندگان خلاص کردیم» رسول خدا صلی الله علیه و اله دانست که خداوند آن ها را ذلیل و خوار خواهد کرد پس خداوند آنان را با بدترین وضع به هلاکت رساند.

47)- از محمّد بن علی حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله چند سالی را در مکه به طور مخفی ابلاغ رسالت می نمود و برنامه اش را آشکار نمی کرد و تنها على علیه السلام و خديجه علیها السلام همراه او بودند سپس خدای عزّ و جلّ به او فرمان داد تا رسالتش را آشکار و علنی نماید پس رسول خدا صلی الله علیه و آله دعوت خود را به قبیله های عرب عرضه می نمود و چون نزد آن ها می آمد به حضرت می گفتند ای دروغگو از پیش ما برو.

ص: 369

سورة المباركة ﴿النّحل﴾

[16]

ص: 370

ص: 371

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

2057 [1] - إِنَّ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ اَلنَّحْلِ فِی کُلِّ شَهْرٍ دَفَعَ اَللَّهُ عَنْهُ اَلْمَعَرَّهَ فِی اَلدُّنْیَا وَ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ اَلْبَلاَءِ أَهْوَنُهُ اَلْجُنُونُ وَ اَلْجُذَامُ وَ اَلْبَرَصُ، وَ کَانَ مَسْکَنُهُ فِی جَنَّهِ عَدْنٍ .

وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : وَ جَنَّهُ عَدْنٍ هِیَ وَسَطُ اَلْجِنَانِ (1)

ص: 372


1- عنه بحار الأنوار: 281/92 ذيل ح 1 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 427/4 ح 2. ثواب الأعمال: 107 بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة 251/6 ح 7866 ، والبحار: 281/92 ح 1، والبرهان 427/4 ح 1، أعلام الدين: 371 (باب عدد أسماء الله تعالى و هى تسعة) مكارم الأخلاق: 364 ( في السور وما جاء فيها) بتفاوت.

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هر کس سوره «نحل» را در هر ماه تلاوت کند، از قرض در این دنیا و هفتاد نوع از انواع بلا- که سبک ترین آن ها دیوانگی و جذام و پیسی می باشد - در امان خواهد بود و مسکن او در بهشت عدن خواهد بود.

و امام صادق علیه السلام فرموده است: جایگاه بهشت عدن در وسط بهشت می باشد.

ص: 373

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

قوله تعالى: ﴿أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَنَهُ، وَ تَعَلَى عمَّا يُشْرِكُونَ﴾ ﴿1﴾

2058/ [2] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿أَتی أَمْرُ اَللّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ﴾؟

قَالَ: إِذَا أَخْبَرَ اَللَّهُ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِشَیْءٍ إِلَی وَقْتٍ فَهُوَ قَوْلُهُ تعالى: ﴿ أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ﴾ حَتَّی أَتَی ذَلِکَ اَلْوَقْتُ وَ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَخْبَرَ أَنَّ شَیْئاً کَائِنٌ فَکَأَنَّهُ قَدْ کَانَ (1)

2059 / [3] - عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّ أَوَّلَ مَنْ یُبَایِعُ اَلْقَائِمَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَنْزِلُ عَلَیْهِ فِی صُورَهِ طَیْرٍ أَبْیَضَ فَیُبَایِعُهُ، ثُمَّ یَضَعُ رِجْلاً عَلَی اَلْبَیْتِ اَلْحَرَامِ وَ رِجْلاً عَلَی اَلْبَیْتِ اَلْمَقْدِسِ ، ثُمَّ یُنَادِی بِصَوْتٍ رَفِیعِ یُسْمِعُ اَلْخَلاَئِقَ: ﴿أَتی أَمْرُ اَللّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ ﴾

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : نَحْوَهُ (2)

ص: 374


1- عنه بحار الأنوار: 109/52 ح 14، والرهاب في تفسير القرآن: 428:4 ح 6، و نور الثقلین: 38/3 ح 5.
2- عنه بحار الأنوار: 286/52 ذيل ح 18 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 429/4 ح 7، و نور الثقلين 383 ذيل ح 5 فيه أشار إلى رواية أبان. إكمال الدين: 671:2 ح 18 (باب - 58 فی نو در الكتاب) بإسناده عن أبان بن تغلب قال، قال أبو عبد الله علیه السلام بتفاوت یسیر، عنه البحار 295/52 ح 18 والبرهان: 428/4 ح 3 إعلام الورى: 460 (الفصل الثالث في ذكر نيد من سيرت) و في رواية المفضّل بن عمر قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال: فرمان خدا (برای مجازات مشرکان و مجرمان) فرا رسیده است پس برای آن عجله نکنید منزّه و برتر است خداوند از هر آن چه که برای او همنایی قرار می دهند! (1)

2)- از هشام بن از هشام بن سالم به نقل از بعضی اصحاب ما روایت کرده که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر فرمایش خداوند متعال: «فرمان خداوند قره رسیده پس در آن عجله و شتاب نکنید» سؤال کردم؟

فرمود: هرگاه خداوند چیزی را به پیغمبر گرامی صلی الله علیه و آله خبر دهد که در فلان وقت واقع می شود پس همان «أمر الله» است که در فرمایش خداوند مستعال «فرمان خداوند فرا رسیده پس در آن عجله و شتاب نکنید» تا آن که وقتش فرا برسد.

و افزود: چون خداوند خبر دهد که کاری انجام می شود، پس مثل این است که انجام گرفته باشد.

3)- از ابان بن تغلب روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اوّل کسی که با قائم علیه السلام بیعت می کند. جبرئیل است که به صورت پرنده ای سفید بر او وارد می شود و با آن حضرت بیعت می نماید بک پای خود را بر خانه کعبه می نهد و یک پای دیگرش را بر بیت المقدس می گذارد سپس به صدای رسا و بلندی که همه خلایق می شنوند، ندا می دهد: «فرمان خداوند فرا رسیده پس در آن عجله و شتاب نکنید».

و در روایتی دیگر نیز ابان (همین حدیث را) از امام باقر علیه السلام روایت کرده است.

ص: 375

قوله تعالى: ﴿وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُواْ بَلِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿7﴾ وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ ﴿8﴾

2060/ [4] - عَنِ اَلْکِنَانِیِّ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَذْکُرُ اَلْحَجَّ فَقَالَ:

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَالَ: هُوَ أَحَدُ اَلْجِهَادَیْنِ، هُوَ جِهَادُ اَلضُّعَفَاءِ، وَ نَحْنُ اَلضُّعَفَاءُ، إِنَّهُ لَیْسَ شَیْءٌ أَفْضَلَ مِنَ اَلْحَجِّ إِلاَّ اَلصَّلاَهُ، وَ فِی اَلْحَجِّ هَاهُنَا صَلاَهٌ، وَ لَیْسَ فِی اَلصَّلاَهِ قِبَلَکُمْ حَجٌّ، لاَ تَدَعِ اَلْحَجَّ وَ أَنْتَ تَقْدِرُ عَلَیْهِ، أَ لاَ تَرَی أَنَّهُ یَشْعَثُ فِیهِ رَأْسُکَ، وَ یَقْشَفُ فِیهِ جِلْدُکَ، وَ تُمْنَعُ فِیهِ مِنَ اَلنَّظَرِ إِلَی اَلنِّسَاءِ، إِنَّا هَاهُنَا وَ نَحْنُ قَرِیبٌ، وَ لَنَا مِیَاهٌ مُتَّصِلَهٌ، فَمَا نَبْلُغُ اَلْحَجَّ حَتَّی یَشُقَّ عَلَیْنَا، فَکَیْفَ أَنْتُمْ فِی بُعْدِ اَلْبِلاَدِ؟ وَ مَا مِنْ مَلِکٍ وَ لاَ سُوقَهٍ یَصِلُ إِلَی اَلْحَجِّ إِلاَّ بِمَشَقَّهٍ، مِنْ تَغْیِیرِ مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ رِیحٍ أَوْ شَمْسٍ لاَ یَسْتَطِیعُ رَدَّهَا، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ تَحْمِلُ أَثْقالَکُمْ إِلی بَلَدٍ لَمْ تَکُونُوا بالِغِیهِ إِلاّ بِشِقِّ اَلْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ﴾ (1)

2061/ [5] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَنْ أَبْوَالِ اَلْخَیْلِ وَ اَلْبِغَالِ وَ اَلْحَمِیرِ؟

قَالَ: فَکَرِهَهَا فَقُلْتُ: أَ لَیْسَ لَحْمُهَا حَلاَلٌ؟

ص: 376


1- عنه بحار الأنوار: 12/99 ح 36 ، والبرهان في تفسير القرآن: 430/4 تفسير القرآن: 430/4 ح 2 ، و مستدرك الوسائل: 8/8 ح 8921 الكافي : 23/42 ح 7، بإسناده عن عبد الله بن يحيى الكاهلي، قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام و نحوه تهذيب الأحكام 22/5 ح ،10 عنهما وسائل الشيعة 107/11 ح 14370 ، و 110 ح ،14379 ، والبرهان 430/4 ح 1 علل الشرائع: 457/2 ح 2 (باب - 215) نحو الكافي، عنه البحار: 19/99 ح 68.

فرمایش خداوند متعال: و آن ها بارهای سنگین شما را (از شهری) به شهری حمل می کنند که جز با مشقّت زیادی به آن نمی رسیدید به درستی که پروردگار شما رؤوف و رحیم است (7) و (نیز) اسب ها استرها و الاغ ها را آفرید تا بر آن ها سوار شوید و زینت شما باشد و چیزهایی را می آفریند که شما نمی دانید (8)

4) - از (عبد الله بن یحیی ) کاهلی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره فضیلت حج و پاداش آن سخن می فرمود و در ضمن فرمایش خود به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حج خانه خدا، یک از دو جهاد در راه خدا می باشد که همان جهاد افراد ضعیف و ناتوان محسوب شود؛ و افزود: ما (خاندان رسالت) از زمره همین افراد ضعیف و ناتوان هستیم.

این را بدانید که هیچ طاعتی ارزشمندتر از حج خانه خدا نیست مگر نماز و اما در این جا هم مراسم حج بر پا می شود و هم نماز اقامه می،گردد ولی در آن جا که وطن شما است، فقط نماز بر پا می گردد و از مراسم حج خبری .نیست چنان چه توان و قدرت داری، مراسم حج را از دست ،نده مگر نمی بینی که در مراسم حج موی سرت ژولیده و پوست بدنت در آن چروکیده می شود و از نگاه و تماشای (لذت بخش) به همسرانت در آن نیز محروم می شوی؟ ما با این که این جا در حجاز هستیم و با مکه فاصله چندانی نداریم و در مسیر راه همواره به آب گوارا دسترسی داریم در عین حال بدون مشقت و سختی به مکه نمی رسیم پس شما که از راه دور به مکه می آئید چه حالی دارید؟

هیچ پادشاهی و هیچ رعیتی به خانه خدا نمی رسد مگر با مشقّت و تحمّل سختی در تغییر آب یا غذا یا مبارزه با طوفان ها یا تابش حرارت خورشید که توان بر طرف کردن آن ها را نخواهد داشت؛ و آن بخاطر فرمایش خداوند است که فرمود:ه «و بارهای سنگین شما را از شهری به شهری دیگر حمل و جابجا می کنند که شما توان رساندن آن را ندارید مگر با تحمل سختی و جان کندن به درستی که پروردگار شما دلسوز و مهربان است».

5)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام در مورد (نوشیدن) ادرار اسبان و استران و الاغ ها سؤال کردم؟ حضرت اظهار تنفّر و ناخوشایندی نمود، عرض :کردم مگر گوشت آن ها حلال نیست؟

ص: 377

قَالَ: فَقَالَ: أَ لَیْسَ قَدْ بَیَّنَ اَللَّهُ لَکُمْ ﴿وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا ۗ لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَ مِنْهَا تَأْكُلُونَ﴾ (1)؟ وقال فى الخيل: ﴿ وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَ زِينَةً﴾ فَجَعَلَ لِلْأَکْلِ اَلْأَنْعَامَ اَلَّتِی قَصَّ اَللَّهُ فِی اَلْکِتَابِ، وَ جَعَلَ لِلرُّکُوبِ اَلْخَیْلَ وَ اَلْبِغَالَ وَ اَلْحَمِیرَ، وَ لَیْسَ لُحُومُهَا بِحَرَامٍ وَ لَکِنَّ اَلنَّاسَ عَافُوهَا (2)

قوله تعالى: ﴿وَعَلَمَتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ﴾ ﴿16﴾

2062/ [6] - عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ.

عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ: ﴿ وَ عَلَمَت وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ ﴾ قَالَ: هُوَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (3)

2063/ [7] - عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِه: ﴿وَ عَلَمَنتِ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ ﴾ ، قال:

اَلنَّجْمُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَلْعَلاَمَاتُ اَلْأَوْصِیَاءُ بِهِمْ یَهْتَدُونَ (4)

2064 / [8] - عَنْ أَبِی مَخْلَدٍ اَلْخَیَّاطِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿ وَ عَلَمَةٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ﴾؟

ققَالَ: اَلنَّجْمُ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْعَلاَمَاتُ اَلْأَوْصِیَاءُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ . (5)

ص: 378


1- سورة النحل: 5/16
2- عنه بحار الأنوار: 181/65 ح 24 و 108/80 ح 7 ، و وسائل الشيعة: 124/24 ح 30138، والبرهان 431/4 ح 1، و نور الثقلين: 41/3 ح ،16، و مستدرك الوسائل: 558/2 ح 2716.
3- عنه بحار الأنوار: 81/24 ح 23، و147/36 ح 120 ، والبرهان في تفسير القرآن: 433/4 ح 7، و نور الثقلين: 46/3 ح 49
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 433/4 ح 8 تفسير القمّي: 343/2 بإسناده عن الحسين بن خالد، عن أبي الحسن الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 88/16 ضمن ح 14 ، و 67/24 ضمن ح 1 و 171/36 ح 160 ، تفسير فرات الكوفي: 233 ح 311 بإسناده عن علي بن محمّد الزهري معنعناً عن أبي عبد الله علیه السلام.
5- عنه بحار الأنوار: 81/24 ح 25 فيه: أبي محمّد الحناط، والبرهان في تفسير القرآن: 433/4 ح 9. تفسیر فرات الكوفي: 233 أبان عن بن تغلب قال: قلت لأبي جعفر محمّد بن علي علیهما السلام، عنه شواهد التنزيل: 425/1 ح 454.

فرمود: مگر خداوند برای شما بیان نکرده و نفرموده است: «و چهارپایان را برای شما ،آفرید در آن ها برای شما حرارت (لباس و پوشاک) و دیگر منفعت ها وجود دارد و از (گوشت) آن ها می خورید» و نیز در مورد اسبان فرمود: «و اسب ها و استرها و الاغ ها را برای این که سوار آن ها شوید و زیور برایتان باشند» پس خوردن را در مورد چهار پایانی قرار داد که در قرآن بیان نموده است و اما اسبان و استران و الاغ ها را برای سواری ،آفریده اگرچه گوشت این ها حرام نیست ولی مردم آن را بد می دانند و از آن تنفّر دارند

فرمایش خداوند متعال: و (نیز) علامات و ستارگانی را قرار داد که شب هنگام) به وسیله آن هدایت می شوند (16)

6)- از مُفضّل بن صالح، به نقل از بعضی اصحابش روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام در مورد فرمایش خداوند (متعال): «و آن ها را علامت و نشانه قرار داد و آنان به وسیلهٔ ستاره هدایت می یابند» فرمود: منظور امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد.

7)- از مُعلّی بن حُنَیس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و آن ها را علامت و نشانه قرار داد و آنان به وسیلۀ ستاره هدایت می یابند»، فرمود: «النّجم»، رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد و «علامات»، اوصیا علیهم السلام هستند که مردم به وسیله ایشان هدایت می یابند.

8)- از ابو مُخَلّد خیاط روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: (مقصود از فرمایش خداوند) «و آن ها را علامت و نشانه قرار داد و آنان به وسیلهٔ ستاره هدایت می یابند» ( چه کسانی می باشند)؟

فرمود: «النّجم»، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و «علامات»، اوصیا علیهم السلام هستند.

ص: 379

2065 / [9] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ عَلَمَت وَ بِالنَّجم هُمْ يَهْتَدُونَ﴾ قال:

نَحْنُ اَلْعَلاَمَاتُ وَ اَلنَّجْمُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (1)

2066 / [10] - عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿وَ عَلَمَةٍ وَبِالنَّجْم هُمْ يَهْتَدُونَ ﴾ ، قَالَ هُمُ اَلْأَئِمَّهُ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ (2)

2067 / [11] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ، عن عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام، قال:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ ﴾ قَالَ: هُوَ اَلْجَدْیُ لِأَنَّهُ نَجْمٌ لاَ تَزُولُ وَ عَلَیْهِ بِنَاءُ اَلْقِبْلَهِ، وَ بِهِ یَهْتَدِی أَهْلُ اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ (3)

2068 / [12] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَاد، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَ عَلَمَت وَبِالنَّجْمَ هُمْ يَهْتَدُونَ ﴾ ، قال:

ظاهر و باطن [فالظاهر ] اَلْجَدْیُ ، عَلَیْهِ تُبْنَی اَلْقِبْلَهُ، وَ بِهِ یَهْتَدِی أَهْلُ اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ لِأَنَّهُ لاَ یَزُولُ (4)

ص: 380


1- عنه بحار الأنوار: 81/16 ح 26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 433/4 ح 10، و نور الثقلين: 46/3 ح 50. الكافي: : 207/1ح 3 بإسناده عن معلى بن محمّد، عن الوساء قال: سألت الرضا علیه السلام بتفاوت يسير، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 257.
2- عنه بحار الأنوار: 81/24 ذيل ح 22 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 433/4 ح 11.
3- عنه بحار الأنوار: 66/84 ذيل ح 20 ، و وسائل الشيعة: 307/4 ح 5225 البرهان في تفسير القرآن: 434/4 ح 12 و نور الثقلين: 46/3 ح 51 ، و مستدرك الوسائل: 181/3 ح 3303
4- عنه بحار الأنوار: 81/24 ح 27 ، و وسائل الشيعة: 307/4 ح 5226 البرهان في تفسير القرآن: 434/4 ح ،13 ، و نور الثقلين: 46/3 ح ،52 ومستدرك الوسائل: 182/3 ح 3304.

9)- از محمّد بن فصيل روایت کرده است که گفت

امام كاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و آن ها را علامت قرار داد و آنان به وسیلۀ ستاره هدایت می یابند» فرمود: «علامات» و «نشانه ها ما (اهل بیت عصمت و طهارت) هستیم و «النّجم»، رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد.

10)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و آن ها را علامت قرار داد و آنان به وسیلۀ ستاره هدایت می یابند» فرمود ایشان ائمّه علیهم السلام هستند.

11)- از اسماعیل بن ابی زیاد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام، حدیث نمود که امام على علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرموده است: «و به وسیلۀ ستاره هدایت می یابند» منظور ستارۀ جَدی است؛ زیرا آن ستاره ای است که غروب نمی کند و بنای (تشخیص) قبله به وسیله آن خواهد بود و به وسیله آن اهل بیابان و دریا (افرادی که درمانده و سرگردان شده اند) هدایت می یابند.

12)- از اسماعیل بن ابی زیاد روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و آن ها را علامت قرار داد و آنان به وسیلۀ ستاره هدایت می یابند» فرمود (معنای) ظاهر و باطن دارد پس ظاهرش ستاره جَدی است که بنای (تشخیص) قبله به وسیله آن خواهد بود و به وسیله آن اهل بیابان و دریا (افرادی که درمانده و سرگردان شده اند) هدایت می یابند؛ زیرا آن ستاره ای است که غروب نمی کند

ص: 381

قوله تعالى: ﴿وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ ﴿20﴾ أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿21﴾ إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ ﴿22﴾ لَا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ﴾ ﴿23﴾

2069/ [13]- عن جابر ، عن أبي جعفر قال:

سَأَلْتُهُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَ هُمْ يُخْلَقُونَ ... أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَ مَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴾؟

قال علیه السلام اَلَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللَّهِ اَلْأَوَّلُ وَ اَلثَّانِی وَ اَلثَّالِثُ کَذَبُوا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِقَوْلِهِ وَالَوْا عَلِیّاً وَ اِتَّبَعُوهُ، فَعَادُوا عَلِیّاً علیه السلام وَ لَمْ یُوَالُوهُ وَ دَعَوُا اَلنَّاسَ إِلَی وَلاَیَهِ أَنْفُسِهِمْ، فَذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ اَلَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللّهِ ﴾

قَالَ: وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی لاَ یَعْبُدُونَ، شَیْئاً ﴿وَ هُمْ یُخْلَقُونَ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی وَ هُمْ یَعْبُدُونَ

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ أَمْوَتٌ غَيْرُ أَحْيَاءِ﴾ یَعْنِی کُفَّارٌ غَیْرُ مُؤْمِنِینَ

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿وَما يَشْعُرُونَ آيَانَ يُبْعَثُونَ ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی أَنَّهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ أَنَّهُمْ یُشْرِکُونَ، ﴿إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَ حِدٌ﴾، فَإِنَّهُ کَمَا قَالَ اَللَّهُ

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿فالَّذِينَ لاَ يُؤمِنُونَ﴾ فَإِنَّهُ یعْنِی لَا یؤْمِنُونَ بِالرّجعة أَنَّهَا حَقٌّ.

وَ أَمَّا قَوْلُهُ ﴿وقُلُوبهم منكِرَةٌ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی قُلُوبُهُمْ کَافِرَهٌ .

وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ﴾ فَإِنَّهُ یَعْنِی عَنْ وَلاَیَهِ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مُسْتَکْبِرُونَ

ص: 382

فرمایش خداوند متعال: و کانی که معبودهایی را غیر از خدا می خوانند چیزی را خلق نمی کنند و بلکه خودشان هم مخلوق هستند (20) آن ها مردگانی هستند که هرگز استعداد حیات ندارند و نمی دانند که در چه زمانی محشور می شوند (21) معبود شما خداوند یگانه است پس کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند دل هایشان (حق را) انکار می کند و آنان مستکبر می باشند. (22) قطعاً خداوند از آن چه که پنهان می دارند و آن چه را که آشکار می کنند با خبر است. او مستکبران را دوست نمی دارد (23)

13)- از جابر روایت کرده است، که گفت.

از امام باقر علیه السلام درباره این آیه شریفه: «و آن هایی که به غیر از «الله»، خدای دیگری را می خوانند نمی توانند چیزی را بیافرینند و خودشان آفریده هستند * آن ها مردگان می باشند نه زندگان و نمی دانند که چه وقت آن ها را دوباره زنده می کنند». سؤال کردم؟

فرمود کسانی که غیر از خدا را می خونند ولی و دومی و سومی هستند که رسول خدا صلی الله علیه و آله را نسبت به فرمایشی او که فرمود تابع و پیره على (علیه السلام) باشيد تكذيب کردند و غیر از آن که ولایت و را پذیرفتند و تبعیت نکردند با او دشمنی و کینه توزی نیز کردند و مردم را به سوی ولایت و تبعیت از خودشان دعوت کردند و این همان فرمایش خداوند است که فرمود: «و کسانی که غیر از خدا را می خوانند». فرمود: و اما فرمایش خداوند: «چیزی را نمی آفرینند» به این معنا است که چیزی را عبادت نمی کنند «و آن ها آفریده می شوند» یعنی خودشان را مورد «ستاین و» عبادت قرار می دهند و با فرمایش او: «مردگانی ،هستند نه در ردیف زنده ها». یعنی به حالت کفر و بی دینی می میرند، به به حالت ایمان و اعتقاد و نا فرمایش دیگر او: «و شعور ندارند که چه وقت مبعوث خواهند شد» یعنی آن ها باور ندارند که به حالت شرک (و كفر) محشور می گردند «خدای شما فقط خدای یگانه است» پس مطلب همان است که خداوند فرموده و اما فرمایش او «پس کسانی که ایمان نمی آورند» یعنی کسانی که ایمان ندارند بر این که (عالم) وجعت، حقّ است و امّا فرمایش دیگر خداوند: «دل های آن ها انکار کننده است» یعنی قلب های آنان مملو از کفر می باشد.

ص: 383

قَالَ اَللَّهُ لِمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ وَعِیداً مِنْهُ: ﴿لَا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَ مَا يُعْلِنُونَ إنه لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرينَ﴾ عَنْ وَلاَیَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ

عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، مِثْلَهُ سَوَاءً (1)

2070 [14]- عن مسعدة (بن صدقة)، قال:

مَرَّ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیهما السلام بِمَساکینَ قَد بَسَطوا کِساءً لَهُم ، فَأَلقَوا عَلَیهِ کِسَرا فَقالوا : هَلُمَّ یَابنَ رَسولِ اللّهِ ! فَثَنی وَرِکَهُ فَأَکَلَ مَعَهُم ، ثُمَّ تَلا : ﴿إنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ المُستَکبِرینَ﴾ ثُمَّ قَالَ: قَدْ أَجَبْتُکُمْ فَأَجِیبُونِی قَالُوا: نَعَمْ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ تَعْمَی عَیْنٌ، فَقَامُوا مَعَهُ حَتَّی أَتَوْا مَنْزِلَهُ، فَقَالَ لِلرَّبَابِ : أَخْرِجِی مَا کُنْتِ تَدَّخِرِینَ (2)

قوله تعالى: ﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قَالُوا أَسَاطِیرُ الاَْوَّلِینَ ﴿24﴾ لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةٌ يَوْمَ الْقِيَمَةِ وَ مِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ﴾ ﴿25﴾

2071/ [15] - عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةٌ يَوْمَ الْقِيَمَةِ﴾، یَعْنِی لِیَسْتَکْمِلُوا اَلْکُفْرَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ، ﴿ وَ مِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ﴾، یَعْنِی کَفَرَ اَلَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُمْ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴾ (3)

ص: 384


1- عنه بحار الأنوار: 103/36 ح 46، و 118/53 ح 147 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 435/4 ح 3 ، و نور الثقلين: 46/3 ح 53 تفسير القمّي: 383/1 بإسناده عن محمّد بن الفضيل عن أبي حمزة الثمالي قال: سمعت أبا جعفر علیه السلام قطعة منه، عنه المناقب لابن شهر آشوب 2053، والبحار: 260/39
2- عنه بحار الأنوار: 189/44 ح 1 و 187/73، و وسائل الشيعة 300/24 ح 30603 ، والبرهان في تفسير القرآن: 436/4 ح ،4 و نور الثقلين: 47/3 ح 55 قطعة منه.
3- عنه بحار الأنوار: 222/72 ح 10 ، و نور الثقلين: 48/3 ح 59

و امّا فرمایش دیگر خداوند: «و آن ها مستکبر هستند» یعنی نسبت به قبول و پذیرش ولایت امام علی علیه السلام تکبّر دارند که خداوند چنین افرادی را وعده عقاب داده و فرموده: «به راستی که خداوند می داند آن ها در دل هایشان چه چیزی را پنهان می دارند و چه چیزی را آشکار می سازند به درستی که او متکبّران را دوست ندارد»، یعنی آن هایی که تکبر نموده و ولایت امام علی علیه السلام را نمی پذیرند.

و با سند خود از ابو حمزه ثمالی از امام باقر علیه السلام مانند آن را روایت کرده است.

14)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام حسین علیه السلام به گروهی از تهیدستان عبور کرد که عبای خود را گسترده بودند و چند پاره ای نان روی آن نهاده و مشغول خوردن بودند، (به امام حسین علیه السلام) گفتند: ای فرزند رسول خدا بفرما (و با ما غذا بخور).

پس امام علیه السلام (آمد و کنار آن ها) نشست و با ایشان مشغول خوردن غذا شد و این :آیه «به درستی که خداوند افراد متکبّر را دوست ندارد» را تلاوت نمود سپس به آن ها فرمود من دعوت شما را پذیرفتم شما هم دعوت مرا اجابت نمائید گفتند: بلی ای فرزند رسول خدا! آن گاه برخاستند و همراه حضرت رفتند تا وارد منزل حضرت شدند آن بزرگوار به (همسر خود) رباب فرمود: آن چه را که ذخیره نموده ای بیاور!

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که به آن ها گفته شود پروردگار شما چه چیزی را نازل کرده است؟ گویند این ها (وحی الهی نیست) همان افسانه های دروغین پیشینیان است (24) آن ها باید روز قیامت (هم) بار گناهان خود را به گونه ای کامل بر دوش خود حمل کنند و هم سهمی از گناهان کسانی را که به خاطر جهل و نادانی گمراهشان می کنند آگاه باشید آن ها بار سنگین بدی را بر دوش خود حمل می کنند (25)

15)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام در مورد فرمایش :خداوند «تا بار گناهان خود را روز قیامت به طور کامل بر دوش گیرند» فرمود: روز قیامت با کفر کامل حضور پیدا می کنند و در :مورد «و (نیز) از گناهان کسانی که آنان را بدون علم و آگاهی گمراهشان کردند» فرمود: یعنی گناه کسانی که به وسیلۀ آن ها کافر شده اند ،نیز به گردن آن ها می باشند همچنان که خداوند فرموده: «چه بد گناه سنگینی را حمل می کنند»

ص: 385

2072 / [16] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ هَذِهِ اَلْآیَهَ هَکَذَا: ﴿ وَإِذَا قِيلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ - فِی عَلِیٍّ؟ -قَالُوا أَسَاطِیرُ اَلْأَوَّلِینَ﴾، یَعْنُونَ بَنِی إِسْرَائِیلَ(1)

2073/ [17] - عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَإِذَا قِيلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ - [ قال : ] فِی عَلِیٍّ - قَالُوا أَسَاطِیرُ اَلْأَوَّلِینَ ﴾ سَجَعَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِیَّهِ فِی جَاهِلِیَّتِهِمْ، فَذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿ أَسَطِيرُ الْأَوَّلِينَ﴾

و أما قوله : ﴿لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةٌ يَوْمَ الْقِيَمَةِ ﴾ ، فَإِنَّهُ یَعْنِی لِیَسْتَکْمِلُوا اَلْکُفْرَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ وَ مِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ﴾ عْنِی یَتَحَمَّلُونَ کُفْرَ اَلَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُمْ، قَالَ اَللَّهُ: ﴿أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللهُ بَيْنَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ﴾ ﴿26﴾

2074 / [18] - عَنْ أَبَانٍ ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَنَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ﴾، قَالَ: کَانَ بَیْتَ غَدْرٍ یَجْتَمِعُونَ فِیهِ (3)

2075/ [19] - عَنْ أَبِی اَلسَّفَاتِجِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿أَنَّهُ قَرَأَ فَأَتَی اَللّهُ بُنْیانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ﴾، یَعْنِی بَیْتَ مَکْرِهِمْ. (4)

ص: 386


1- عنه بحار الأنوار: 104/36 ح 47 ، والبرهان في تفسير القرآن: 436/4 ح 5، و نور الثقلين 48/3 ح 57 شواهد التنزيل : 221/12 ح 456.
2- عنه بحار الأنوار: 104/36ح 48 ، والبرهان: 436/4 ح 6 ، و نور الثقلين: 48/3 ح 58
3- عنه بحار الأنوار: 458/14 ح 11 و 144/93 ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن: 443/4 ح 3. قطعة من حديث 23 من هذه السورة المباركة.
4- عنه بحار الأنوار: 458/14 ح 12 ، 144/93 ح ،11 والبرهان في تفسير القرآن: 443/4 ح 4 و نور الثقلين: 49/3 ح 65.

16)- از ابو حمزه روایت کرده ،است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: جبرئیل علیه السلام این آیه را این چنین: «و زمانی که به آن ها گفته شود پروردگار شما چه چیزی را نازل نموده - درباره علی علیه السلام؟ - گویند: گفتار و نوشته های گذشتگان را» نازل نموده است و منظور از «الأولين»، بنی اسرائیل هستند.

17)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و زمانی که به آن ها گفته شود: پروردگار شما چه چیزی را نازل نموده - درباره امام علی علیه السلام؟ - گویند: گفتار و نوشته های گذشتگان را» یعنی کلماتی همچون سجع و قافیه هایی که اهل جاهلیّت در زمان جهلشان تنظیم می کردند؛ پس آن معنای فرمایش خداوند است: «گفتار و نوشته های گذشتگان را».

و اما فرمایش خداوند: «تا در روز قیامت همۀ بار گناه خویش را بر دوش خود ،گیرند» یعنی روز قیامت کفر آن ها تکمیل و ثابت خواهد شد، «و (نیز) بار بعضی گناهان کسانی را که به نادانی گمراهشان کرده بودند بر دوش خواهند گرفت» یعنی (گناہ) کفر کسانی را که ولایتشان را پذیرفتند بر دوش خواهند گرفت (سپس) خداوند فرمود: (ای پیامبر!) «آگاه باش که آن ها بار بدی را بر دوش می گیرند»

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی که قبل از این ها بودند (نیز) از این توطئه ها داشتند ولی خداوند به سراغ شالوده (زندگی) آن ها رفت و آن را از اساس ویران کرد و سقف از بالا بر سرشان فرو ریخت و عذاب (الهی) از آن جایی که نمی دانستند به سراغشان آمد (26)

18) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خداوند بنای خانه آن ها را از پایه ویران ساخت» فرمود: خانه ای بود که برای توطئه و اندیشه مکر و حیله در آن تجمّع می کردند

19) - از ابو السفاتج روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام (آیه را این چنین: «فأتى الله بيتهم من القواعد»، قرائت نموده که منظور از آن خانه و اتاقی می باشد که آن ها در آن برای مکر کردن تجمّع کرده بودند.

ص: 387

2076/ [20] - عَنْ كُلَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَنَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ ﴾ قَالَ: لاَ، فَأَتَی اَللَّهُ بَیْتَهُمْ مِنَ اَلْقَوَاعِدِ، وَ إِنَّمَا کَانَ بَیْتاً (1)

2077 / [21] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زِیَادٍ اَلصَّیْقَلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: ﴿ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ﴾ ، وَ لَمْ یَعْلَمِ اَلَّذِینَ آمَنُوا، ﴿ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَنَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ﴾

قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ کُلَیْبٍ ، عَنْ أَبِیهِ ، قَالَ: إِنَّمَا کَانَ بَیْتاً (2)

2078 / [22] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : ﴿فَأَتَى اللَّهُ بَيْتَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ﴾ قَالَ: کَانَ بَیْتَ غَدْرٍ یَجْتَمِعُونَ فِیهِ إِذَا أَرَادُوا اَلشَّرَّ. (3)

قوله تعالى: وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْاْ مَاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُواْ فِى هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْأَخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ ﴿30﴾

2079 / [23] - عَنِ اِبْنِ مُسْکَانَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی قَوْلِهِ: ﴿ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ ﴾ ، قَالَ: اَلدُّنْیَا (4)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَلَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾ ﴿36﴾

ص: 388


1- عنه بحار الأنوار: 144/93 ح 12 والبرهان 443/4 ح 5 ، و نور الثقلين 50/3 ح 66
2- عنه بحار الأنوار: 144/93 ح 13 ، والبرهان : 443/4 ح 6، و نور الثقلين: 49/3 ح 63.
3- عنه بحار الأنوار: 144/93 ح 14 والبرهان 443/4 ح 7، و نور الثقلين: 49/3 ح 64.
4- عنه بحار الأنوار: 274/70 ، و 107/73 ح ،106 ، والبرهان في تفسير القرآن: 445/4 ح 2 و نور الثقلين: 52/3 ح 76، و مستدرك الوسائل: 16/13 ح 14602 .

20)- از کُلیب (اسدی) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خداوند بنای خانه آن ها را از پایه ویران ساخت» سؤال کردم؟

فرمود: نه (آن چنان که می گویند نیست) بلکه چون عذاب الهی آمد خانه (محل تجمّع) آن ها را از اساس و ریشه نابود کرد و همانا آن خانه ای بیش نبود.

21)- از حسن بن زیاد صیقل روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «به تحقیق آن هایی که پیش از ایشان ،بودند مرتکب مکر و حیله شدند» و مؤمنین از آن (مکر و حیله) اطلاعی ،نداشتند «پس خداوند بنای خانه آن ها را از پایه ویران ساخت پس سقف را بر سر آن ها فرود آورد».

محمّد بن کُلیب به نقل از پدرش گفته است همانا (محل تجمّع آن ها) اتاقی بود.

22)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس خداوند بنای خانه آن ها را از پایه ویران ساخت» فرمود: آن «بنیان» خانه ای بود که هرگاه می خواستند فتنه و آشوبی را بر پا کنند برای توطئه و مکر، در آن اجتماع می کردند.

فرمایش خداوند متعال: و به پرهیزکاران گفته می شود: پروردگار شما چه چیزی را نازل کرده؟ گویند خیر (و سعادت) برای کسانی که در این دنیا نیکی کرده اند ولی سرای آخرت از آن بهتر است و چه خوب است سرای پرهیزکاران (30)

23) از ابن مسکان روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و هرآینه سرای پرهیزگاران خوب می باشد» فرمود منظور سرای دنیا می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و به تحقیق ما در هر امتی رسولی را برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید پس خداوند گروهی را هدایت کرد و گروهی ضلالت و گمراهی دامان گیرشان شد پس در روی زمین بگردید و ببینید که عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود (36)

ص: 389

2080/ [24]- عَنْ خَطَّابِ بْنِ مَسْلَمَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

مَا بَعَثَ اَللَّهُ نَبِیّاً قَطُّ إِلاَّ بِوَلاَیَتِنَا وَ اَلْبَرَاءَهِ مِنْ عَدُوِّنَا، وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ فِی کِتَابِهِ : ﴿وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اُعْبُدُوا اَللّهَ وَ اِجْتَنِبُوا اَلطّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اَللّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ اَلضَّلالَهُ﴾ بِتَکْذِیبِهِمْ آلَ مُحَمَّدٍ علیهم السلام ثُمَّ قَالَ: ﴿فَسِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ اَلْمُکَذِّبِینَ﴾. (1)

قوله تعالى: ﴿وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ ۙ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ ۚ بَلَىٰ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿38﴾ لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كانُوا كاذِبِينَ ﴿39﴾ إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْ ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ ﴿40﴾

2081 [25]- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ: ﴿وَأَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیْمنِهِمْ لاَ یَبْعَثُ اللهُ مَن یَمُوتُ ﴾، قال:

مَا یَقُولُونَ فِیهَا؟. قُلْتُ: یَزْعُمُونَ أَنَّ اَلْمُشْرِکِینَ کَانُوا یَحْلِفُونَ لِرَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): أَنَّ اَللَّهَ لاَ یَبْعَثُ اَلْمَوْتَی. قَالَ: تَبّاً لِمَنْ قَالَ هَذَا، وَیْلَهُمْ، هَلْ کَانَ اَلْمُشْرِکُونَ یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ أَمْ بِاللاَّتِ وَ اَلْعُزَّی؟

قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَوْجِدْنِیهِ أَعْرِفُهُ قَالَ: لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا بَعَثَ اَللَّهُ إِلَیْهِ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا قَبَائِعُ سُیُوفِهِمْ عَلَی عَوَاتِقِهِمْ فَیَبْلُغُ ذَلِکَ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا لَمْ یَمُوتُوا، فَیَقُولُونَ: بُعِثَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ مِنْ قُبُورِهِمْ مَعَ اَلْقَائِمِ فَیَبْلُغُ ذَلِکَ قَوْماً مِنْ أَعْدَائِنَا

ص: 390


1- عنه بحار الأنوار: 330/24 ح 51 والبرهان في تفسیر القرآن 445/4 ح 5، و نور الثقلين: 53/3 ح 79

24)- از خطّاب بن مسلّمه روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند پیامبری را مبعوت نموده، مگر با اعتراف و اقرار بر ولایت ما و بیزاری از دشمنان و مخالفان ما آن همان فرمایش خداوند متعال است که در کتاب خود فرموده: «و به تحقیق در میان هر ملتی پیامبری را مبعوث کردیم که خدا را بپرستید و از انواع) طاغوت ها دوری جویید پس بعضی (از مردم) را خداوند هدایت کرد و بر بعضی دیگر گمراهی را تثبیت نمود»، به خاطر تکذیبی که نسبت به آن محمّد علیهم السلام داشتند. سپس فرمود بگو: «پس در زمین سیاحت کنید و در اخبار و داستان کسانی که خداوند را تکذیب کرده اند. دقت کنید» (و عبرت بگیرید)

فرمایش خداوند متعال: و آن ها سوگندهای شدید به خدا یاد کردند که هرگز خداوند کی را که می میرد بر نمی انگیزد ،آری این وعده قطعی خداوند است. (که مردگان را برای پاداش و مجازات باز می گرداند) ولی بیشتر مردم نمی دانند (38) هدف این است که آن چه را در آن اختلاف داشتند. برای آن ها روشن نماید و کسانی که منکر شدند بدانند که دروغ می گفتند (39) همانا وقتی چیزی را اراده کنیم فقط به آن می گوییم موجود شو! پس ایجاد می شود. (40)

25)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «و به خداوند با غلظت و شدّت سوگند خوردند که خدا کسانی را که می میرند زنده و باز نمی گرداند» فرمود: مردم درباره این آیه شریفه چه می گویند؟ عرض کردم اعتماد دارند که مشرکین برای رسول خدا صلی الله علیه و آله سوگند یاد می کردند بر این که خداوند، مردگان را مبعوث و محشور نمی کنند. فرمود: مرگ بر افرادی که چنین سخنی می گویند. وای بر آن ها ا با مشركان به لات و عزا سوگند می خوردند و یا به خداوند؟

عرض کردم قربانت ،گردم، شما معنای آن را برای من بیان فرما تا آن را بشناسم فرمود: اگر امام قائم علیه السلام که از ما می باشد ظهور و قیام کنند. خداوند جمعی از شیعیان ما را برای او زنده می گرداند که شمشیرهایشان را بر شانه های خود نهاده اند پس این خبر به گروهی از شیعیان ما می رسد - که هنوز نمرده اند - و به آنان گفته شود فلانی و فلانی زنده شده اند و از گور در آمده اند و اکنون در محضر امام قائم علیه السلام هستند، سپس این اين خبر به مردمی از دشمنان ما می رسد

ص: 391

فَیَقُولُونَ: یَا مَعْشَرَ اَلشِّیعَهِ مَا أَکْذَبَکُمْ، هَذِهِ دَوْلَتُکُمْ وَ أَنْتُمْ تَکْذِبُونَ فِیهَا، لاَ وَ اَللَّهِ مَا عَاشُوا [وَ لاَ تَعَیَّشُوا] إِلَی یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ ، فَحَکَی اَللَّهُ قَوْلَهُمْ فَقَالَ: ﴿ وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ﴾ (1)

2082 / [26] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ صَالِحِ بْنِ مِیثَمٍ ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهاً ﴾ (2)

قَالَ: ذَلِکَ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ وَأَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَن يَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ * لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كَانُوا كَذِبِينَ ﴾ (3)

2083 / [27] - عَنْ سِیرِینَ ، قَالَ:

قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِذْ قَالَ: مَا یَقُولُ اَلنَّاسُ فِی هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَن يَمُوتُ﴾؟

قَالَ: یَقُولُونَ: لاَ قِیَامَهَ وَ لاَ بَعْثَ وَ لاَ نُشُورَ

فَقَالَ: کَذَبُوا وَ اَللَّهِ، إِنَّمَا ذَلِکَ إِذَا قَامَ اَلْقَائِمُ ، وَ کَرَّ مَعَهُ اَلْمُکِرُّونَ

فَقَالَ أَهْلُ خِلاَفِکُمْ: قَدْ ظَهَرَتْ دَوْلَتُکُمْ، یَا مَعْشَرَ اَلشِّیعَهِ ، وَ هَذَا مِنْ کَذِبِکُمْ، تَقُولُونَ: رَجَعَ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ [وَ فُلاَنٌ]. لا والله لا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ.

ألا تَرى أنّه قَال: ﴿وَأَقْسَمُواْ بِاللهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ﴾؟

ص: 392


1- عنه بحار الأنوار: 93/53 ذيل ح 102 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 447/4 ح 3. الكافي: 50/8 ح 14 بإسناده عن أبي بصير، قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 258، والبحار: 92/53 ح 102 والبرهان 346/4 ح 1 ، سعد السعود: 116.
2- سورة آل عمران: 83/3
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 447/4 ح 4 ، و نور الثقلين: 53/3 ح 80

و آن ها می گویند: ای شیعیان! شما چه دروغ پردازی هایی می کنید! امروز هم که حکومت برای شما است باز هم دروغ می گویید ،نه به خدا سوگند! این ها زنده نشده اند و تا روز قیامت نیز زنده نخواهند شد.

پس خداوند سخن آن ها را (برای رسولش صلی الله علیه و اله به عنوان پیشگویی از آینده) حکایت نموده پس فرموده است: «و به خداوند با غلظت و شدّت سوگند خوردند».

26)- از ابو عبد الله صالح بن میثم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و در برابر خداوند، تمامی آن چه که در آسمان ها و زمین باشند تسلیم خواهند شد چه به دلخواه و چه به اجبار»، سؤال کردم؟

فرمود: آن مانند این آیه است: «و تا آن جایی که توان داشتند به خدا سوگند یاد کردند بر این که خداوند کسانی را که می میرند (به این دنیا) زنده و باز نمی گرداند آری این وعدۀ حقی است که انجام دادن آن بر عهده خداوند است ولی بیش تر مردم نمی دانند * آن چه را که مردم در آن اختلاف کرده اند برای آن ها آشکار می گردانیم تا کافران بدانند که آنان دروغ می گفته اند».

27)- از سیرین روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم حضرت فرمود: مردم درباره این آیه شریفه: «و تا آن جایی که توان داشتند به خدا سوگند یاد کردند بر این که خداوند کسانی را که می میرند (به این دنیا) زنده و باز نمی گرداند» چه می گویند؟

(شخصی که او نیز حضور داشت) گفت: آن ها اعتقاد دارند (که مشرکین میگفت:ند ) نه قیامتی وجود دارد و نه زنده شدن و بازگشت مجددی خواهد بود و نه حشری و نه حساب و کتابی!

فرمود: به خدا سوگند آن ها دروغ می گویند (آیه ربطی به این موضوعات ندارد)، همانا این آیه مربوط است به زمانی که امام قائم علیه السلام ظهور و قیام کند و عدّه ای با آن حضرت رجعت کنند مخالفین شما :گویند ای گروه شیعیان امروز حکومت شما پس علنی و آشکار گشته است و این یکی از دروغ پردازی های شما می باشد که می گویید: فلانی و فلانی و ،فلانی زنده ،شدند ،نه به خدا سوگند کسی که مرده باشد زنده نشده و بازگشت نخواهد کرد آیا توجّه به فرمایش خداوند نداری که فرموده: «و تا آن جایی که توان داشتند به خدا سوگند یاد کردند»؟

ص: 393

کَانَتِ اَلْمُشْرِکُونَ أَشَدَّ تَعْظِیماً بِاللاَّتِ وَ اَلْعُزَّی مِنْ أَنْ یُقْسِمُوا بِغَیْرِهَا فَقَالَ اَللَّهُ: ﴿بَلی وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا﴾ ﴿ لِیُبَیِّنَ لَهُمُ اَلَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ وَ لِیَعْلَمَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ کانُوا کاذِبِینَ * إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ﴾ (1)

2084 / [28] - عن الفضيل [بن يسار] ، قال :

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَعْلِمْنِی آیَهَ کِتَابِکَ، قَالَ: اُکْتُبْ بِعَلاَمَهِ کَذَا وَ کَذَا، وَ قُلْ آیَهً مِنَ اَلْقُرْآنِ ، قُلْتُ لِفُضَیْلٍ : وَ مَا تِلْکَ اَلْآیَهُ؟

قَالَ: مَا حَدَّثْتُ أَحَداً بِهَا غَیْرَ بُرَیْدٍ (العجلي).

قَالَ زُرَارَهُ : أَنَا أُحَدِّثُکَ بِهَا: ﴿ وَأَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ ﴾ - إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - قَالَ: فَسَکَتَ اَلْفُضَیْلُ وَ لَمْ یَقُلْ لاَ وَ لاَ نَعَمْ. (2)

قوله تعالى: ﴿ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رجالاً نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْتَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنتُمْ لا تَعْلَمُون﴾ ﴿43﴾

2085 / [29]- عَنْ حَمْزَهَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلطَّیَّارِ قَالَ:

عَرَضْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَلاَماً لِأَبِی فَقَالَ: اُکْتُبْ فَإِنَّهُ لاَ یَسَعُکُمْ فِیمَا نَزَلَ بِکُمْ مِمَّا لاَ تَعْلَمُونَ إِلاَّ اَلْکَفُّ عَنْهُ وَ اَلتَّثْبِیتُ فِیهِ، وَ رُدُّوهُ إِلَی أَئِمَّهِ اَلْهُدَی حَتَّی یَحْمِلُوکُمْ فِیهِ عَلَی اَلْقَصْدِ، وَ یَجْلُوَ عَنْکُمْ فِیهِ اَلْعَمَی، قَالَ اَللَّهُ ﴿فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ﴾ (3)

ص: 394


1- عنه بحار الأنوار: 71/53 ح 69 والبرهان فى تفسير القرآن: 447/4 ح 5 و نور الثقلين: 53/3 ح 81
2- عنه البرهان في تفسير القرآن 448/4 ح 6. دلائل الإمامة : 248 (وجوب معرفة القائم علیه السلام) بإسناده عن فضيل بن يسار قال:...
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 454/4 ح 17 ، و مستدرك الوسائل: 268/17 ح 21303 بتفاوت. المحاسن: 216/1 ح 104 ( باب - 8 التثبّت) عن أبيه ، عمّن حدّثه رفعه إلى أبي عبد الله علیه السلام ، عنه البحار : 120/2 ح 32 ، الكافي: 50/1 10 عنه وسائل الشيعة: 25/27 ح 33113 و 84 ، ح ، 33274 ، و 155 ح 33466، والبرهان: 451/4 ح 9.

مشركين احترام خاصی برای (دو بت) لات و عُزّا قاتل بودند و به غیر از آن دو سوگند ا دو بت یاد نمی کردند : (پس آیه ربطی به آن ها ندارد چون می فرماید به خدا سوگند خورده ند).

پس خداوند فرموده است: «آری این وعده حقی است که انجام دادن آن بر عهده خداوند است» دنیا آن چه را که مردم در آن اختلاف کرده اند برای آن ها آشکار گردانیم و کافران بدانند که آنان دروغ می گفته اند * به تحقیق فرمان ما به هر چیزی که آن را اراده کنیم این است که می گوییم: موجود شو پس موجود می شود».

28) - از فُضیل (بن یسار) رویت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: علامت و نشانه ای از نامه خودتان را به من نشان بده (تا اشتباهی پیش نیاید).

فرمود: با فلان علامت و نشانه برایت نامه می نویسم و حضرت آیه ای از قرآن و تلاوت نمود.

راوی گوید: به فضیل گفت:م و آن آیه چه آیه ای بود؟

پاسخ داد: آن را برای هیچ ،کسی غیر از برید عجلی بازگو نکرده ام.

زراره گفت ولی من آن آیه را برایت مطرح می کنم: «دو تا آن جایی که توان داشتند به خدا سوگند یاد کردند» - تا آخر آن -

راوی گوید پس فضیل (با شنیدن آن) ساکت ماند و نه رد کرد و به تأیید.

فرمایش خداوند متعال: و پیش از تو جز مردانی که به آن ها وحی می کردیم نفرستادیم پس اگر نمی دانید از آگاهان سؤال و جستجو کنید (43)

29)- از حمزه بن محمّد طیار روایت کرده است، که گفت:

کلامی را از پدرم خدمت امام صادق علیه السلام مطرح کردم پس فرمود: بنویس زیرا برای شما چاره ای نیست در مورد چیزهایی که برایتان پیش می آید و آن را نمی دانید مگر آن که دست کشیده و توقف کنید و آن را به ائمّه هدى علیهم السلام ارجاع دهید تا شما را در مورد آن به باد واقعی هدایت نمایند و از شما رفع شبهه و ابهام کنند، خداوند می فرماید: «پس اگر (چیزی را) نمی دانید از اهل ذکر پرسش نمایید»

ص: 395

2086/ [30]- عَنْ حَمْزَهَ بْنِ اَلطَّیَّارِ قَالَ:

عَرَضْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَعْضَ خُطَبِ أَبِیهِ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی مَوْضِعٍ، فَقَالَ: کُفَّ فَأَمْسَکْتُ ثُمَّ قَالَ لِی: اُکْتُبْ وَ أَمْلَی عَلَیَّ أَنَّهُ لاَ یَسَعُکُمْ، اَلْحَدِیثَ اَلْأَوَّلَ (السابق) (1)

2087/ [31]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ إِنَّ مَنْ عِنْدَنَا یَزْعُمُونَ أَنَّ قَوْلَ الله: ﴿ فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ﴾ أَنَّهُمُ اَلْیَهُودُ وَ اَلنَّصَارَی

فقال: إِذاً یَدْعُونَکُمْ إِلَی دِینِهِمْ قَالَ ثُمَّ أَوْمَی بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ نَحْنُ أَهْلُ اَلذِّکْرِ وَ نَحْنُ اَلْمَسْئُولُونَ

قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) اَلذِّکْرُ: اَلْقُرْآنُ (2)

2088 / [32] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ:

کَتَبَ إِلَیَّ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَافَانَا اَللَّهُ وَ إِیَّاکَ أَحْسَنَ عَافِیَهٍ ، إِنَّمَا شِیعَتُنَا مَنْ تَابَعَنَا وَ لَمْ یُخَالِفْنَا، وَ إِذَا خِفْنَا خَافَ وَ إِذَا أَمِنَّا أَمِنَ، قَالَ اَللَّهُ ﴿فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ﴾ قَالَ: ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی اَلدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ﴾ (3)- اَلْآیَهِ- فَقَدْ فُرِضَتْ عَلَیْکُمُ اَلْمَسْأَلَهُ وَ اَلرَّدُّ إِلَیْنَا، وَ لَمْ یُفْرَضْ عَلَیْنَا اَلْجَوَابُ، أَ وَ لَمْ تُنْهَوْا عَنْ کَثْرَهِ اَلْمَسَائِلِ فَأَبَیْتُمْ أَنْ تَنْتَهُوا إِیَّاکُمْ وَ ذَاکَ فَإِنَّهُ إِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِکَثْرَهِ سُؤَالِهِمْ لِأَنْبِیَائِهِمْ

ص: 396


1- عنه بحار الأنوار: 183/23 ح 43 ، والبرهان في تفسير القرآن: 454/4 ح 17.
2- عنه بحار الأنوار: 183/23 ح 44 والبرهان في تفسير القرآن: 454/4 ح 18، و مستدرك الوسائل: 268/17 ح 21304. الكافي: 211/18 ح 7 بإسناده عن محمّد بن مسلم، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 63/27 ح 33205، وتأويل الآيات الظاهرة : 318 ( سورة الأنبياء ).
3- سورة التوبة: 122/9

30) - از حمزة بن طیّار روایت کرده است که گفت

قسمتی از فرمایشات پدر امام صادق علیه السلام را بر حضرت عرضه کردم، تا آن که چون به قسمتی از آن ها رسیدم فرمود بایست و ساکت باش، سپس به من فرمود: بنویس و حضرت بر من املا فرمود و من نوشتم شما را چاره ای نیست تا پایان حدیث قبل

31) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم کسانی در حوالی ما هستند که اعتقاد دارند بر این که فرمایش خداوند متعال: «پس اگر (چیزی را) نمی دانید از اهل ذکر پرسش نمایید» در رابطه با یهود و نصارا می باشد

فرمود: در چنین موقعیتی آنان شما را به دین و آیین خود دعوت می کنند سپس حضرت با دست خود اشاره به سینه اش نمود و فرمود: «ما اهل ذکر» هستیم و ما پرسش شوندگان می باشیم.

و امام باقر علیه السلام در روایتی فرمود مراد از «ذکر»، قرآن می باشد.

32) - از احمد بن محمّد روایت کرده است که گفت

امام رضا علیه السلام در نامه ای به من نوشت: خداوند به ما و تو بهترین عافیت را عنایت کند به درستی که شیعیان ما کسانی هستند که تابع ما (اهل بیت رسالت) باشند و با ما مخالفت نکنند و هرگاه ما خائف باشیم آن ها نیز در وحشت و خوف می باشند و هنگامی که ما در امان باشیم آنان نیز در امان خواهند بود؛ خداوند می فرماید: «پس اگر (چیزی را) نمی دانید از اهل ذکر پرسش نمایید» (همچنین در آیه ای دیگر) فرموده: «پس چرا از هر طایفه ای یک دسته کوچ نمی نمایند تا در دین بینا شوند و چون به قبیله و آشنایان خود برگردند، آن ها را بیم دهند»؟

برای شما سؤال کردن و ارجاع سؤال های خود را به ما واجب شده، ولی بر ما جواب دادن واجب نشده است و آیا از زیاد سؤال کردن نهی نشده اید که باز دست از آن برنمی دارید و سؤال می کنید؟ همانا کسانی که قبل از شما بودند به واسطه زیاد سؤال کردن از پیامبران خود هلاک .گشتند

ص: 397

قال الله تبارك و تعالى: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لَا تَسئأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ﴾. (1). (2)

قوله تعالى: ﴿أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئَاتِ أَن يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ ﴿45﴾ أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ﴾ ﴿46﴾

2089 / [33] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

إِنَّ عَهْدَ نَبِیِّ اَللَّهِ صَارَ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِما اَلسَّلاَمُ، ثُمَّ صَارَ عِنْدَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلَیّ علیهما السلام، ثُمَّ یَفْعَلُ اَللَّهُ مَا یَشَاءُ، فَالْزَمْ هَؤُلاَءِ فَإِذَا خَرَجَ رَجُلٌ مِنْهُمْ مَعَهُ ثَلَثُمِائَهِ رَجُلٍ، وَ مَعَهُ رَایَهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَامِداً إِلَی اَلْمَدِینَهِ حَتَّی یَمُرَّ بِالْبَیْدَاءِ، فَیَقُولَ: هَذَا مَکَانُ اَلْقَوْمِ اَلَّذِینَ خُسِفَ بِهِمْ، وَ هِیَ اَلْآیَهُ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿أَ فَأَمِنَ اَلَّذِینَ مَکَرُوا اَلسَّیِّئاتِ أَنْ یَخْسِفَ اَللّهُ بِهِمُ اَلْأَرْضَ أَوْ یَأْتِیَهُمُ اَلْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ * أَوْ یَأْخُذَهُمْ فِی تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِینَ﴾. (3)

2090/ [34] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُواْ السَّيِّئَاتِ أَن يَخْسِفَ اللهُ بِهِمُ الْأَرْضَ﴾؟

قَالَ: هُمْ أَعْدَاءُ اَللَّهِ وَ هُمْ یُمْسَخُونَ وَ یُقْذَفُونَ وَ یَسِیحُونَ فِی اَلْأَرْضِ (4)

ص: 398


1- سورة المائدة: 101/5
2- عنه بحار الأنوار: 221/1 ح 2 قطعة منه و 183/23 ح 45، والبرهان في تفسير القرآن: 455/4 ح 20 ، و نور الثقلين: 59/3 ح 103 ، إلى قوله : لم يفرض علينا الجواب. قرب الإسناد: 152 (الجزء الثالث) فيه : قال أبو جعفر علیه السلام، عنه البحار: 265/49 ضمن ح 8 و تقدّمت قطعة منه في الحديث 160 من سورة «البراءة».
3- عنه بحار الأنوار: 56/51 ح 44، والبرهان 456/4 ح 1 ، و نور الثقلين: 59/3 ح 104. هذه قطعة من الحديث المفصّل الذي تقدّم مع تخريجاته في الحديث 117 من سورة «البقرة».
4- عنه بحار الأنوار: 56/51 ح 45، و 338/70، والبرهان في تفسير القرآن: 456/4 ح 2، و نور الثقلين: 59/3 ح 105.

خداوند متعال می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید از (برخی) چیزها سؤال و پرسش نکنید که اگر (پاسخ آن) آشکار گردد موجب ناراحتی شما می شود».

فرمایش خداوند متعال: پس آیا توطئه گران خطاکار از این ایمن گشتند که ممکن است خدا آن ها را در زمین فروبرد و یا مجازات ،(الهی) از آن جا که انتظارشو را ندارند به سراغشان آید؟ (45) یا به هنگامی که (برای کسب مال و ثروت) در رفت و آمد می باشند دامانشان را بگیرد در حالی که آنان قادر به فرار نخواهند بود؟! (46)

33) - از ابراهیم بن عمر به نقل از کسی که از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که گفت:

حضرت فرمود: عهد و پیمان پیغمبر صلی الله علیه و آله ( بعد از امام حسین علیه السلام)، به امام على بن الحسين علیهما السلام رسيد سپس از آن حضرت به امام محمّد بن علی علیهما السلام منتقل گشته است بعد از آن خداوند آن چه را که بخواهد و اراده نماید انجام می،دهد پس تابع و پایبند این افراد (خاندان رسالت) باش

پس موقعی که مردی از ایشان (ظهور و) قیام ،کند سیصد (و سیزده) مرد (فدا کار) با او می باشند و بیرق رسول خدا صلی الله علیه و آله با او خواهد بود و به طرف مدینه رهسپار می گردد تا این که از سرزمین «بیداء» می گذرد پس می فرماید این است جایگاه افرادی که خداوند آن ها را در زمین فرو می برد؛ و این آیه شریفه ای است که خداوند فرموده: «پس آیا آنان که . مرتكب حیله و کارهای زشت شده اند از این که زمین به فرمان خدا آن ها را در خود فرو ببرد و یا عذابی از جایی که نمی دانند بر سرشان فرود آید در امان می باشند؟ * یا این که به هنگام رفت و آمد آن ها را فراگیرد، پس آنان نتوانند بگریزند؟».

34)- از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره تفسیر فرمایش خداوند متعال «پس آیا آنان که مرتكب حیله و کارهای زشت شده اند از این که زمین به فرمان خدا آن ها را در خود فرو ببرد در امانند» سؤال کردند؟ فرمود آن ها دشمنان خدا می باشند که مسخ و پرتاب می شوند و با حالت ناله و فریاد در زمین فرو می روند.

ص: 399

قوله تعالى: ﴿وَ قَالَ اللَّهُ لَا تَتَّخِذُوا إِلَهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَإِيَّيَ فَارْهَبُونِ ﴿51﴾ وَلَهُ مَا فِي السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبًا أَفَغَيْرَ اللهِ تَتَّقُونَ﴾ ﴿52 ﴾

2091 / [35 ] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿ لَا تَتَّخِذُوا إِلَهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ﴾، یَعْنِی بِذَلِکَ: وَ لاَ تَتَّخِذُوا إِمَامَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِمَامٌ وَاحِدٌ . (1)

2092 / [36] - عَنْ سَمَاعَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبًا﴾؟ قَالَ: وَاجِباً (2)

قوله تعالى: ﴿وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَخِرُونَ سَاعَةٌ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ ﴿61 ﴾

2093/ [37] - عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : قَالَ:

اَلْأَجَلُ اَلَّذِی یُسَمَّی فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ هُوَ اَلْأَجَلُ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَخِرُونَ سَاعَةً وَ لَا يَسْتَقْدِمُونَ﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾ ﴿64 ﴾

ص: 400


1- عنه بحار الأنوار: 357/23 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن: 458/4 ح 3، و نور الثقلين 60/3 ح 111.
2- عنه بحار الأنوار: 220/9 ح 107، و 339/70 و 144/93 ح 9، والبرهان: 458/4 ح 1.
3- عنه البرهان فى تفسير القرآن: 460/4 ح 7. تقدّم الحديث بتمامه مع تخريجاته في الحديث 8 من سورة «الأنعام)».

فرمایش خداوند متعال: و خداوند فرموده است: دو معبود (برای خود) انتخاب نکنید همانا معبود (شما) همان خدای یگانه است پس فقط از (کیفر) من بترسید! (51) و آن چه که در آسمان ها و زمین است از آن اوست و دین خالص (نیز) همواره از آن او می باشد پس آیا از غیر او می ترسید؟! (52)

35) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: «دو خدا را مورد ستایش و پرستش قرار ندهید همانا تنها او خدای یکتا می باشد» معنای آن این است دو امام (هم زمان) برای خود بر نگیرید؛ (زیرا که در هر حال آن دو اختلاف نظر خواهند داشت و دارای مشکل می باشند» همانا امام باید یکی باشد.

36) - از سماعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و دین برای او واصب می باشد»، سؤال کردم؟ فرمود آن به معنای واجب و حتمی است

فرمایش خداوند متعال: و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات می کرد جنبنده ای را بر روی زمین باقی نمی گذارد ولی (عقوبت) آن ها را تا زمان معیّنی به تأخیر می اندازد و هنگامی که مهلت (عقوبت) آن ها فرا رسد، نه لحظه ای تأخیر می کنند و نه لحظه ای سبقت می گیرند (61)

37)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «اجل» و مدت زمانی که در شب قدر نامبرده شده، همان اجلی است که خداوند فرموده: «پس چون پایان مدّت (عمر و زندگی) آن ها فرا ،رسد یک ساعت (لحظه) پس و پیش نشوند»

فرمایش خداوند متعال: و ماکتاب (قرآن) را بر تو نازل ننمودیم مگر این که آن چه را که در آن اختلاف دارند برایشان توضیح داده و آشکار نمایی و (همچنین قرآن) برای افرادی که ایمان آورده اند هدایت و رحمت خواهد بود (64)

ص: 401

2094 / [38] - عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

یَا أَنَسُ اُسْکُبْ لِی وَضُوءاً قَالَ: فَعَمَدْتُ فَسَکَبْتُ لِلنَّبِیِّ وَضُوءاً فِی اَلْبَیْتِ فَأَعْلَمْتُهُ فَخَرَجَ فَتَوَضَّأَ ثُمَّ عَادَ إِلَی اَلْبَیْتِ إِلَی مَجْلِسِهِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی أَنَسٍ فَقَالَ: یَا أَنَسُ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْنَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدُ اَلْمُسْلِمِینَ وَ قَائِدُ اَلْغُرِّ اَلْمُحَجَّلِینَ

قَالَ أَنَسٌ فَقُلْتُ بَیْنِی وَ بَیْنَ نَفْسِی: اَللَّهُمَّ اِجْعَلْهُ رَجُلاً مِنْ قَوْمِی ، قَالَ: فَإِذَا أَنَا بِبَابِ اَلدَّارِ یُقْرَعُ، فَخَرَجْتُ فَفَتَحْتُ فَإِذَا عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فَدَخَلَ فَیَمْشِی فَرَأَیْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حِینَ رَآهُ وَثَبَ عَلَی قَدَمَیْهِ مُسْتَبْشِراً فَلَمْ یَزَلْ قَائِماً وَ عَلِیٌّ یَمْشِی حَتَّی دَخَلَ عَلَیْهِ اَلْبَیْتَ، فَاعْتَنَقَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

فَرَأَیْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَمْسَحُ بِکَفِّهِ وَجْهَهُ فَیَمْسَحُ بِهِ وَجْهَ عَلِیٍّ وَ یَمْسَحُ عَنْ وَجْهِ عَلِیٍّ بِکَفِّهِ فَیَمْسَحُ بِهِ وَجْهَهُ یَعْنِی وَجْهَ نَفْسِهِ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ : یَا رَسُولَ اَللَّهِ لَقَدْ صَنَعْتَ بِی اَلْیَوْمَ شَیْئاً مَا صَنَعْتَ بِی قَطُّ؟!

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : وَ مَا یَمْنَعُنِی وَ أَنْتَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ اَلَّذِی یُبَیِّنُ لَهُمْ مَا یَخْتَلِفُونَ فِیهِ بَعْدِی، وَ تُسْمِعُهُمْ نُبُوَّتِی. (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مِن ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأعْنَبِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَ رِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةٌ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾ ﴿67﴾

ص: 402


1- عنه بحار الأنوار: 127/38 ح 78 ، والبرهان في تفسير القرآن: 460/4 ح 1، و نور الثقلين: 61/3 ح 116. اليقين: 186 ( باب - 39 فيما نذكره عن النبيّ صلی الله علیه و آله) بإسناده عن أبي ذرّ الغفاري، عن أنس بن مالك قال: كنت خادماً لرسول الله صلی الله علیه و آله، و 389 (باب - 14) ، عنه البحار: 327/37 ح 64 ، و 16/40 ح 32 ، حلية الأولياء : 63/1، المناقب للخوارزمي: 43، بتفاوت يسير فيهما، عنهما البرهان: 460/4 ح 2.

38)- از انس بن مالک روایت کرده است، که گفت:

رسول خدا صلی الله علیه و اله به من فرمود: ای !انس مقداری آب برای وضوی من بیاور پس من رفتم و آب وضو را تدارک دیدم و حضرت را با خبر کردم حضرت بیرون آمد و وضو گرفت و سپس به همان جای خود در منزل بازگشت آن گاه سر بلند کرد و فرمود ای انس اول کسی که بر ما وارد می شود، امیر مؤمنان، سرور مسلمانان و رهبر سفید پیشانیان می باشد

انس گوید پس من در دل خود گفتم خدایا این شخص را یکی از افراد قبیله من قرار بده و در همان لحظه بود که صدای کوبیدن درب را شنیدم رفتم و درب را باز کردم دیدم علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد او داخل حیاط شد و آرام آرام رفت و ملاحظه کردم که رسول خدا صلی الله علیه و آله به محض دیدن او، با لب های خندان روی دو پای مبارک بلند شد و تا موقعی که علی علیه السلام به نزد او رسید سر پا ایستاد ،بود آن گاه دست های خود را به دور گردن او انداخت پس دیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله دستش را به صورت خود کشید و سپس دست خود را به روی علی کشید و بعد از آن دست خود را به صورت علی کشید سپس دستش را به صورت خود کشید، پس علی علیه السلام به آن حضرت گفت: ای رسول خدا امروز با من رفتاری انجام دادی که هرگز چنین برنامه ای را انجام نداده بودی؟

رسول خدا صلی الله علیه و آله: فرمود و چه مانعی دارد؟ با توجّه بر این که تو وصی و جانشین من هستی و آن چنان شخصی هستی که موارد اختلاف را بعد از من برای مردم روشن می کنی و آن را از طرف من ادا می نمایی و (صدای دعوت) پیامبری مرا به گوش دیگران می رسانی

فرمایش خداوند متعال: و از میوه های درختان نخل و ،انگور، مسکرات (ناپاک) و روزی خوب و پاکیزه می گیرید در آن نشانه روشنی است برای جمعیتی که اندیشه می کنند (67)

ص: 403

2095/ [39 ] - عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ نُوحاً أَنْ یَحْمِلَ فِی اَلسَّفِینَهِ مِنْ کُلِّ زَوْجَیْنِ اِثْنَیْنِ، فَحَمَلَ اَلنَّخْلَ وَ اَلْعَجْوَهَ فَکَانَا زَوْجاً، فَلَمَّا نَضَبَ اَلْمَاءُ أَمَرَ اَللَّهُ نُوحاً أَنْ یَغْرِسَ اَلْحُبْلَهَ وَ هِیَ اَلْکَرْمُ، فَأَتَاهُ إِبْلِیسُ فَمَنَعَهُ عَنْ غَرْسِهَا وَ أَبَی نُوحٌ إِلاَّ أَنْ یَغْرِسَهَا، وَ أَبَی إِبْلِیسُ أَنْ یَدَعَهُ یَغْرِسُهَا، وَ قَالَ: لَیْسَتْ لَکَ وَ لاَ لِأَصْحَابِکَ إِنَّمَا هِیَ لِی وَ لِأَصْحَابِی، فَتَنَازَعَا مَا شَاءَ اَللَّهُ، ثُمَّ إِنَّهُمَا اِصْطَلَحَا عَلَی أَنْ جَعَلَ نُوحٌ لِإِبْلِیسَ ثُلُثَیْهَا وَ لِنُوحٍ ثُلُثَهَا وَ قَدْ أَنْزَلَ اَللَّهُ لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله فِی کِتَابِهِ مَا قَدْ قَرَأْتُمُوهُ ﴿وَ مِنْ ثَمَراتِ اَلنَّخِیلِ وَ اَلْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً﴾ فَکَانَ اَلْمُسْلِمُونَ بِذَلِکَ، ثُمَّ أَنْزَلَ اَللَّهُ آیَهَ اَلتَّحْرِیمِ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ- إلی أن قال: - فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ ﴾ (1) یَا سَعِیدُ فَهَذِهِ آیَهُ اَلتَّحْرِیمِ، و هی نَسَخَتِ اَلْآیَهَ اَلْأُخْرَی (2)

قوله تعالى: ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِى مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ ﴿68﴾ ثُمَّ كُلِي مِن كُلّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةٌ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿69﴾

2096 / [40] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یُوسُفَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: ﴿ وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْل﴾؟

قَالَ: إِلْهَامٌ (3)

ص: 404


1- سورة المائدة: 94/5 - 91
2- عنه بحار الأنوار: 489/66 ح 26 و 145/79 ح ،55 والبرهان في تفسير القرآن: 461/4 ح 4، و نور الثقلين: 63/3 ح 126.
3- عنه بحار الأنوار: 259/64 8 والبرهان 463/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 63/3 ح 127. تقدّم الحديث أيضاً في الحديث 26 من سورة «الأنفال».

39)- از سعید بن یسار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که خدا به حضرت نوح علیه السلام دستور داد از هر نوع (حیوانی) دو تا در کشتی سوار کند و نیز درخت نخل (خرمای معمولی) و عجوه (خرمای ممتاز) را سوار کند پس این دو با هم جفت بودند

موقعی که آب فروکش کرد خداوند متعال به نوح علیه السلام امر فرمود که درخت انگور را (در زمین) بنشاند پس ابلیس آمد و از کاشتن آن مانع شد ولی نوح اصرار کرد که باید کاشته شود منتهی ابلیس جلوگیری کرد و گفت این درخت برای تو و یارانت ،نیست بلکه برای من و یاران من است و تا زمانی که خدا اراده کرده بود آن ها با هم کشمکش و نزاع کردند ولی پس از آن سازش کردند که دو سوم میوه انگور برای شیطان باشد و یک سوم برای نوح علیه السلام؛ و خداوند به پیغمبرش صلی الله علیه و آله در کتاب خود آیه ای را نازل نموده که آن را خوانده اید: «و از میوم های نخل و انگور بر می گیرید که لذت آور است و روزی خوبی خواهد بود» و مسلمان ها آب آن را می نوشیدند سپس خداوند متعال آیه حرمت را نازل نمود یعنی این آیه: «ای کسانی که ایمان آورده اید! همانا شراب (مست کننده) و قمار-... - پس آیا از آن ها دست بر می دارید؟» پس ای سعید! این حکم حرمت می باشد و آن آیه دیگر را نسخ کرده است.

فرمایش خداوند متعال و پروردگار تو به زنبور عسل وحی الهام نمود: از کوه ها و درختان و داربست هایی که مردم می سازند خانه هایی را برگزین (68) سپس از تمام ثمرات (و شیره گل ها) بخور و راه هایی را که پروردگارت برای تو تعیین نموده است براحتی بپیما از درون شکم آن زنبورها، نوشیدنی با رنگ های مختلف خارج می شود که در آن شفا برای مردم است به یقین در آن امر نشانه روشنی است برای جمعیّتی که می اندیشند (69)

40) - از محمّد بن یوسف به نقل ،پدرش روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و پروردگارت به زنبور عسل وحی نمود» سؤال کردم؟

فرمود: (مقصود از وحی) الهام کردن است.

ص: 405

2097/ [41] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ :

لا لَعْقَةُ الْعَسَلِ فِيهِ شِفَاءٌ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: ﴿ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ﴾ (1)

2098 / [42] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ﴾- إلى: - ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةٌ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾ (2)، فَالنَّحْلُ اَلْأَئِمَّهُ وَ اَلْجِبَالُ اَلْعَرَبُ ، وَ اَلشَّجَرُ اَلْمَوَالِی عَتَاقُهُ، وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ یَعْنِی اَلْأَوْلاَدَ وَ اَلْعَبِیدَ مِمَّنْ لَمْ یُعْتَقْ، وَ هُوَ یَتَوَلَّی اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اَلْأَئِمَّهَ ، وَ اَلثَّمَرَاتُ اَلْمُخْتَلَفُ أَلْوَانُهُ فُنُونُ اَلْعِلْمِ اَلَّذِی قَدْ یُعَلِّمُ اَلْأَئِمَّهُ شِیعَتَهُمْ ، ﴿ فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ ﴾ یَقُولُ فِی اَلْعِلْمُ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ، وَ اَلشِّیعَهُ هُمُ اَلنَّاسُ، وَ غَیْرُهُمْ اَللَّهُ أَعْلَمُ بِهِمْ مَا هُمْ وَ لَوْ کَانَ کَمَا یَزْعُمُ أَنَّهُ اَلْعَسَلُ اَلَّذِی یَأْکُلُهُ اَلنَّاسُ إِذَا مَا أَکَلَ مِنْهُ وَ لاَ شَرِبَ ذُو عَاهَهٍ إِلاَّ بَرَأَ لِقَوْلِ اَللَّهِ ﴿فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ﴾ وَ لاَ خُلْفَ لِقَوْلِ اَللَّهِ، وَ إِنَّمَا اَلشِّفَاءُ فِی عِلْمِ اَلْقُرْآنِ لِقَوْلِهِ ﴿وَ نُنَزِّلُ مِنَ اَلْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ [لِلْمُؤْمِنِینَ﴾ (3) فَهُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَهُ] لِأَهْلِهِ لاَ شَکَّ فِیهِ وَ لاَ مِرْیَهَ . وَ أَهْلُهُ اَلْأَئِمَّهُ اَلْهُدَی اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا اَلْکِتابَ اَلَّذِینَ اِصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا﴾ (4). (5)

ص: 406


1- عنه بحار الأنوار: 293/66 ح ،17 والبرهان في تفسير القرآن: 464/4 ح 8، و مستدرك الوسائل: 367/16 ح 20201 المحاسن: 499/22 ح 611 ( باب - 81 العسل) بإسناده عن عبد الرحمن بن شعيب، عن أبي بصير، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 99/25 ح 31313 ، والبحار: 291/66 ح 5.
2- في النسخ هكذا: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾.
3- سورة الإسراء: 82/17
4- سورة الفاطر: 32/35
5- عنه بحار الأنوار: 112/24 ح 5، و 102/92 ح 79 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 462/4 ح ،2، و نور الثقلين: 65/3 ح 132 تفسير القمّي: 387/1 بإسناده عن الحسن بن علي الوشّاء، عن رجل، عن حريز بن عبد الله، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 110/24ح 1

41)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود در لیسیدن عسل درمان می باشد؛ (خداوند) متعال فرمود:ه «رنگ های آن مختلف می باشد در آن برای مردم شفا و درمان است»

42)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و پروردگار تو به زنبور عسل وحی کرد: در کوه ها و درختان و در بناهایی که (مردم) می سازند برای خود خانه هایی را برگزین ... در این برای صاحبان اندیشه عبرتی است» فرمود: مقصود از «النّحل»، ائمه علیهم السلام هستند و «الجبال» عرب ها می باشند و «الشّجر»، بردگان آزاد شده خواهند بود و «مِمَّا يَعْرِشُونَ» فرزندان و برده هایی که آزاد نشده اند هستند (البته) در صورتی که موالی و دوستدار خداوند متعال و رسولش و ائمه علیهم السلام بوده باشند.

و «آشامیدنی ای که به رنگ های مختلف می باشد» منظور انواع علم هایی است که ائمه علیهم السلام به شیعیان خود می آموزند، «در آن برای مردم شفا شفا می باشد» می:فرماید در علم شفا (و هدایت) برای مردم است و منظور از «النّاس»، (در این مورد) شیعیان هستند و اما غیر ایشان را خداوند می داند که چه کاره می باشند.

سپس فرمود و اگر آن طور که مردم خیال می کنند باشد که منظور از «شراب» همان عسلی است که آنان می خورند باید هر بیماری که آن را می خورد شفا یابد؛ زیرا تخلّفی در فرموده خداوند نخواهد بود (بلکه شفا و درمان در علوم قرآن می باشد) همچنان که خداوند متعال فرموده: «در آن برای مردم شفا می باشد» و هرگز خداوند و عده خلاف نمی دهد.

و همانا شفا در علم به قرآن است؛ به دلیل فرمایش خداوند متعال: «و ما (آیاتی) از قرآن را نازل می نماییم که برای مؤمنین شفا و درمان خواهد بود»، پس قرآن است که شفا و رحمت برای اهل آن خواهد بود که شک و تردیدی در آن نیست و اهل ،قرآن ائمه علیهم السلام هستند که هدایت یافته اند و در این آیه خداوند بیان کرده است سپس این کتاب (قرآن) را به عنوان ارث در اختیار کسانی قرار می دهیم که آنان را از بین بندگان خود برگزیده ایم».

ص: 407

2099 / [43] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی اَلرَّبِیعِ اَلشَّامِیِّ ، عَنْهُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ أَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ﴾ ، فَقَالَ: رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، ﴿أَنِ اتَّخِذِى مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا﴾، قَالَ: تَزَوَّجْ مِنْ قُرَیْشٍ، ﴿ وَ مِنَ الشَّجَرِ﴾ قَالَ: فِی اَلْعَرَبِ، ﴿ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ﴾ قَالَ: فِی اَلْمَوَالِی، ﴿ يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ ﴾ قَالَ: أَنْوَاعُ اَلْعِلْمِ، ﴿فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ﴾ (1)

2100 / [44] - عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَهَ عَنْ شَیْخٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

کُنَّا عِنْدَهُ فَسَأَلَهُ شَیْخٌ فَقَالَ: بِی وَجَعٌ وَ أَنَا أَشْرَبُ لَهُ اَلنَّبِیذَ وَ وَصَفَهُ لَهُ اَلشَّیْخُ، فَقَالَ لَهُ: مَا یَمْنَعُکَ مِنَ اَلْمَاءِ اَلَّذِی جَعَلَ اَللَّهُ مِنْهُ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ ؟

ق قَالَ: لاَ یُوَافِقُنِی، قَالَ: فَمَا یَمْنَعُکَ مِنَ اَلْعَسَلِ؟ قَالَ اَللَّهُ: فِیهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ قَالَ: لاَ أَجِدُهُ قَالَ: فَمَا یَمْنَعُکَ مِنَ اَللَّبَنِ اَلَّذِی نَبَتَ لَحْمُکَ وَ اِشْتَدَّ عَظْمُکَ؟ قَالَ: لاَ یُوَافِقُنِی، قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله أَ تُرِیدُ أَنْ آمُرَکَ بِشُرْبِ اَلْخَمْرِ؟ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ آمُرُکَ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَ جَعَلَ لَكُم مِنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَ رَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَتِ أَفَبِالْبَطِل يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ﴾ ﴿72﴾

2101 / [45] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْأَشَلِّ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَ حَفَدَةً﴾ قَالَ: اَلْحَفَدَهُ بَنُو اَلْبِنْتِ، وَ نَحْنُ حَفَدَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ. (3)

ص: 408


1- عنه بحار الأنوار: 113/24 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن: 463/4 ح 3، و نور الثقلين: ح 65/3 ح 133
2- عنه بحار الأنوار: 83/62 ح 4 و 265 ح 32 ، و 146/79 ح 62، و وسائل الشيعة: 348/25 ح 32096 ، والبرهان: 464/4 ح 9، و نور الثقلين: 65/3 ح 134 و 427/3 ح 60 قطعة منه.
3- عنه بحار الأنوار: 106/104 ح 109 ، والبرهان : 465/4 ح 3 ، ونور الثقلين: 68/3 ،3، ح 150

43)- از ابو ربیع شامی روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و پروردگارت به زنبور عسل وحی نمود» فرمود: (منظور از آن) رسول خدا صلی الله علیه و آله است «این که از کوه ها خانه هایی را (برای خود) برگیر» ازدواج آن حضرت با خانواده های قریش می باشد «و از درختان» در میان عرب ها خواهد بود «و در بناهایی که می سازند» در مورد موالیان و دوستداران است «از شکم های آن ها شرابی خارج می شود که دارای رنگ های مختلفی است» منظور انواع علوم و فنونی است (که از اهل بیت رسالت منتشر می شود و) در آن ها شفا و درمان (بیماری های روحی و روانی مادی و معنوی) برای مردم می باشد

44)- از سیف بن عمیره به نقل یکی از بزرگان اصحاب ما روایت کرده که گفت: در محضر امام صادق علیه السلام بودیم که پیرمردی به حضرت گفت: دردی دارم و برای درمان آن شراب خرما می نوشم - و او آن را برای حضرت شرح داد - حضرت به او فرمود چه چیزی تو را از درمان با آبی که خداوند هر زنده ای را به وسیله آن زنده نگاه می دارد مانع شده است؟ گفت با من سازگار نیست فرمود چه چیزی مانع تو می باشد از عسلی که خداوند فرموده: «برای مردمان در آن شفا می باشد؟»

گفت: آن در دسترس من نیست فرمود چه چیزی تو را از (نوشیدن) شیری که گوشت تو از آن روئیده و استخوانت از آن نیرو گرفته است مانع می شود؟

گفت: آن برای من سازگار .نیست

پس امام صادق علیه السلام به او فرمود: آیا می خواهی که من تو را فرمان به نوشیدن شراب (مست کننده) بدهم؟ نه به خدا سوگند به تو چنین فرمانی نخواهم داد

فرمایش خداوند متعال: و خداوند برای شما از جنس خودتان همسرانی را قرار داد و از همسرانتان برای شما فرزندان و نوه هایی را به وجود آورد و از پاکیزه ها به شما روزی ،داد پس آیا آنان به باطل ایمان می آورند و نعمت خدا را انکار می کنند؟! (72)

45)- از عبد الرحمان آشل روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و برای شما از همسرانتان پسران و نوادگانی را قرار داد» فرمود: «حَفَدَةً»، فرزندان (و نوادگان) دختری هستند و ما (اهل بیت عصمت و طهارت) «حَفَدَةً» - نوادگان - رسول خدا صلى الله عليه و سلم می باشیم.

ص: 409

2102/ [46] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَ حَفَدَةً﴾ ، قَالَ: هُمْ اَلْحَفَدَهُ وَ هُمُ اَلْعَوْنُ مِنْهُمْ یَعْنِی اَلْبَنِینَ (1)

قوله تعالى: ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَ مَن رَزَقْنَهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ ﴿75﴾

2103 / [47] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ یُنْکِحُ أَمَتَهُ مِنْ رَجُلٍ؟

قَالَ إِنْ كَانَ مَمْلُوكاً فَلْيُفَرِّقْ بَيْنَهُمَا إِذَا شَاءَ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ ﴿عَبْداً مَمْلُوكاً لا يَقْدِرُ عَلى شَيْ ءٍ ﴾، فَلَیْسَ لِلْعَبْدِ شَیْءٌ مِنَ اَلْأَمْرِ، وَ إِنْ کَانَ زَوْجُهَا حُرّاً فَإِنَّ طَلاَقَهَا صَفْقَتَهَا. [ عتقها ] (2)

2104 / [48] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

مَرَّ عَلَیْهِ غُلاَمٌ لَهُ، فَدَعَاهُ إِلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: یَا فَتَی، أَرُدُّ عَلَیْکَ فُلاَنَهَ وَ تُطْعِمُنَا بِدِرْهَمِ خِرْبِزٍ (3)؟

قَالَ: فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّا نَرْوِی عِنْدَنَا: أَنَّ عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أُهْدِیَتْ لَهُ أَوِ اُشْتُرِیَتْ لَهُ جَارِیَهٌ فسألَهَا: أَ فَارِغَهٌ أَنْتِ أَمْ مَشْغُولَهٌ؟

قَالَتْ: مَشْغُولَهٌ. قَالَ: فَأَرْسَلَ، فَاشْتَرَی بُضْعَهَا مِنْ زَوْجِهَا بِخَمْسِمِائَهِ دِرْهَمٍ

ص: 410


1- عنه بحار الأنوار: 106/104 ح 110، والبرهان في تفسير القرآن: 465/4 ح 4 و نور الثقلين: 68/3 ح 151.
2- عنه بحار الأنوار: 341/103 ح 15، والبرهان في تفسير القرآن: 466/4 ح 5، و مستدرك الوسائل : 26/15 ح 17434 ، و 27 ح 17439 قطعتان منه
3- في بعض النسخ: حرمت، و في بعضها: حرثت. والخربز: البطّبخ، بالفارسيّة.

46)- از جميل بن درّاج روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و برای شما از همسرانتان پران و نوادگانی را قرار داد» فرمود: منظور از «حفدة» غون و یار از آنان می باشد - که آن ها پسران خواهند بود -

فرمایش خداوند متعال: خداوند مثالی را زده است برده مملوکی را که قادر بمر هیچ چیزی نیست و انسان (با ایمانی) را که از جانب خود رزقی نیکو به او بخشیده ایم پس او پنهان و آشکار از آن چه که خداوند به او داده اتفاق می کنند آیا این دو نفر یکسانند؟ شکر و حمد مخصوص خداوند است ولی اکثر افراد نمی دانند (75)

47)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام دنیا در مورد مردی سؤال کردم که کنیز خود را - در اختیار دیگری به عنوان - زناشویی فرار می دهد آیا می تواند هر موقع که خواست. بین او و کنیزش جدایی بیندازد؟

فرمود: اگر کنیز از خودش می باشد هر موقعی که بخواهد می تواند بین آن ها جدایی بیندازد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «بنده مملوکی که توان بر هیچ کاری را ندارد» پس عید (و کنیز) هیچ زاده و اختیاری از خود ندارد ولی اگر شوهر ،كنيز حُر و آزاد باشد باید برای طلاق کنیز او را آزاد کند.

48) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

عبور غلامی از آن امام باقر علیه السلام به ایشان افتاد. حضرت او را صدا کرد و فرمود: ای جوان فلان کنیز را به تو بر می گرداندم و تو در عوض یک درهم خربزه به ما یاده تا بخوریم. من به حضرت عرض کردم فدایت کردم برای ما روایت کرده اند بر این که جاریه (کنیزی) را برای امام على علیه السلام هدیه و یا خریداری کردند پس حضرت به او فرمود: آیا فارغ هستی و یا مشغول ( دارای همسر) می باشی؟

اظهار داشت: من مشغول می باشم پس حضرت شخصی را فرستاد تا موقعیت استمتاع و زناشویی با آن کنیز را از همسرش به پانصد درهم خریداری کند

ص: 411

فقال: كذبوا على علىّ علیه السلام ولم يحفظوا، أما تَسمَعُ إلى قول الله و هو یَقولُ:

﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ﴾؟ (1)

2105 / [49] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

اَلْمَمْلُوکُ لاَ یَجُوزُ طَلاَقُهُ وَ نِکَاحُهُ إِلاَّ بِإِذْنِ سَیِّدِهِ.

قُلْتُ: فَإِنْ کَانَ اَلسَّیِّدُ زَوَّجَهُ بِیَدِ مَنِ اَلطَّلاَقُ؟ قَالَ: بِیَدِ اَلسَّیِّدِ، ﴿ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ﴾ ، أَ فَشَیْءٌ اَلطَّلاَقُ؟ (2)

2106 [50]- عَنْ أَبِي بَصِيرٍ فِي الرَّجُلِ يُنْكِحُ أَمَتَهُ لِرَجُلٍ أَ لَهُ أَنْ يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا إِذَا شَاءَ ؟

قَالَ إِنْ كَانَ مَمْلُوكاً فَلْيُفَرِّقْ بَيْنَهُمَا إِذَا شَاءَ لِأَنَّ اللَّهَ يَقُولُ: ﴿ عَبْدًا مَّمْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ﴾ ، فَلَیْسَ لِلْعَبْدِ مِنَ اَلْأَمْرِ شَیْءٌ، وَ إِنْ کَانَ زَوْجُهَا حُرّاً فَرَّقَ بَیْنَهُمَا إِذَا شَاءَ اَلْمَوْلَی (3)

2107 / [51] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِذَا زَوَّجَ اَلرَّجُلُ غُلاَمَهُ جَارِیَتَهُ فَرَّقَ بَیْنَهُمَا مَتَی شَاءَ (4)

ص: 412


1- عنه بحار الأنوار: 341/103 ح 16 ، والبرهان في تفسير القرآن: 467/4 ح 6، و نور الثقلين: 69/3 ح 160، و مستدرك الوسائل: 27/15 ح 17440. بحار الأنوار: 345/103 ح 38 نقلاً عن كتاب عاصم بن حميد، عن محمّد بن مسلم، عن أبي عبد الله علیه السلام، مستدرك الوسائل: 28/15 ح لا 17442 نقلاً عن كتاب عاصم بن حُميد الحنّاط، عن محمّد بن مسلم قال: دخلت على أبي جعفر علیه السلام بتفصيل، و 410/16 ح 20369.
2- عنه بحار الأنوار: 341/103 ح 17 و 148/104 ح 37 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن: 466/4 ح 7 ، و مستدرك الوسائل : 314/15 ح 18354. : من لا يحضره الفقيه: 541/3 ح 4860 ، بإسناده عن ابن أذينة، عن زرارة، عن أبي جعفر و أبي عبد الله علیهما السلام بتفاوت يسير، ونحوه تهذيب الأحكام: 347/7 ح 50، والاستبصار 214/3 ح 1 ، عنهم وسائل الشيعة: 101/22 ح 28131 ، دعائم الإسلام: 299/2 ح 1127، عنه مستدرك الوسائل: 313/15 ح 18353
3- عنه بحار الأنوار: 341/103 ح 19 ، والبرهان في تفسير القرآن: 466/4 ح 8، و نور الثقلين: 69/3 ح 158 ، و مستدرك الوسائل: 26/15 ح 17435 بحذف الذيل ، و 312 ح 18349 بتمامه.
4- عنه بحار الأنوار: 341/103 ح 19 والبرهان في تفسير القرآن: 466/4 ح 9، و مستدرك الوسائل: 27/15 ح 17436 ، و 312 ح 18450

امام باقر علیه السلام فرمود به امام علی علیه السلام نسبت دروغ داده اند و رعایت (حقیقت را) نکرده اند آیا فرمایش خداوند را نشنیده ای که می فرماید: «خداوند مثلی را مطرح نموده بنده مملوکی که توان بر هیچ کاری را ندارد»؟

49)- از زراره روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام یا امام صادق علیه السلام فرمودند: مملوک و برده، حق طلاق و نکاح ،ندارد مگر با اجازه ارباب و مولایش

عرض کردم اگر مولایش او را به ازدواج دیگری درآورده در این صورت طلاق او به دست کیست؟

فرمود: این نیز به دست مولایش می باشد (خداوند متعال می فرماید:) «خداوند مثلی را مطرح نموده بنده مملوکی که توان بر هیچ کاری را ندارد» آیا ،طلاق شییء و چیز نیست؟

50)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

در مورد مردی که کنیز خود را به ازدواج دیگری در می آورد آیا می تواند هر موقع خواست بین آن دو جدایی بیندازد؟

فرمود: اگر شوهر کنیز، عبد باشد، پس هر موقعی که مولا بخواهد می تواند بین آن ها جدایی بیندازد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «بنده مملوکی که توان بر هیچ کاری را ندارد» بنابراین عبد مملوک هیچ اختیاری از خود ندارد ولی اگر شوهر ،کنیز مردی حُر و آزاد ،باشد مولا و ،ارباب اگر مایل باشد می تواند بین آن ها جدایی بیندازد

51)- از عبدالله بن سنان روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود اگر مردی برده و غلام خود را با کنیزش به ازدواج یک دیگر در آورد هر موقعی که مایل باشد می تواند بین آن ها جدایی بیندازد.

ص: 413

2108 / [52] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

اَلرَّجُلُ یُنْکِحُ عَبْدَهُ أَمَتَهُ قَالَ: یَنْزِعُهَا إِذَا شَاءَ بِغَیْرِ طَلاَقٍ لِأَنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ عَبْدًا ممْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ ﴾ (1)

2109 / [53] - إِنَّ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْعَلَوِیِّ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) قَالَ :

کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ: ﴿ضَرَبَ اَللّهُ مَثَلاً عَبْداً مَمْلُوکاً لا یَقْدِرُ عَلی شَیْءٍ﴾ وَ یَقُولُ: لِلْعَبْدِ لاَ طَلاَقَ وَ لاَ نِکَاحَ، ذَلِکَ إِلَی سَیِّدِهِ، وَ اَلنَّاسُ یَرَوْنَ خِلاَفَ ذَلِکَ، إِذَا أَذِنَ اَلسَّیِّدُ لِعَبْدِهِ لاَ یَرَوْنَ لَهُ أَنْ یُفَرِّقَ بَیْنَهُمَا. (2)

قوله تعالى: ﴿يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ يُنكِرُونَهَا وَ أَكْثَرُهُم الْكَفِرُونَ﴾ ﴿83﴾

2110 / [54] - عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ اَلْعَمْرَکِیِّ عَنِ اَلنَّیْشَابُورِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ ، أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ ﴿یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اَللّهِ﴾- اَلْآیَهِ-؟

قَالَ: عَرَفُوهُ ثُمَّ أَنْکَرُوهُ (3)

ص: 414


1- عنه بحار الأنوار: 342/103 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن: 466/4 ح 10، و مستدرك الوسائل : 27/15 ح 17437 و 313 ح 18351. دعائم الإسلام: 249/2 ح 940 بتفاوت عنه مستدرك الوسائل 27/15 ح 17438، و 29 ح 17443 ، و 35 ح 17459
2- عنه بحار الأنوار: 342/103 ح 21 و 149/104 ح 38، والبرهان في تفسير القرآن: 466/4 ، ح 11، و نور الثقلين: 69/3 ح 159 ، و مستدرك الوسائل: 15/15 ح 17396 قطعة منه، و 36 ح ، 17460 ، و 314 ح 18355.
3- عنه بحار الأنوار: 56/24 ح 24 ، والبرهان في تفسير القرآن: 470/4 ح 4، و نور الثقلين: 72/3 ح 165 .

52)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام در مورد مردی سؤال شد که غلام و کنیز خود را به ازدواج یک دیگر در می آورد.

فرمود هر موقعی که او مایل باشد (می تواند بدون طلاق) بین آن ها جدایی بیندازد؛ زیرا که خداوند می فرماید: «بنده مملوکی که توان بر هیچ کاری را ندارد».

53)- از احمد بن عبدالله علوی از حسن بن حسین، از حسین بن زید بن ،علی روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلم فرمود: امام علی بن ابی طالب علیه السلام می فرمود: «خداوند مثلی را مطرح نموده، بنده مملوکی که توان بر هیچ کاری را ندارد» و می افزود عبد مملوک حق طلاق و نکاح ندارد و این دو موضوع مربوط به مولا و اربابش می باشد ولی مردم (اهل سنّت) خلاف آن را روایت کرده اند که اگر ارباب به غلامش اجازه نکاح داده است، دیگر حق جدایی بین آن دو را ندارد

54)- از جعفر بن محمّد، از عَمْرکی (1) از نیشابوری، روایت کرده است که گفت:

علی بن جعفر، به نقل از برادرش امام موسی کاظم علیه السلام حدیث نموده، که از آن حضرت درباره این آیه (شریفه): «نعمت خداوند را می شناسند» - تا پایان آن - سؤال کردند؟

حضرت فرمود: (آنان نعمت) ولایت را شناختند و سپس آن را انکار کردند.

ص: 415


1- به نام علی برمکی، ابو عبد الله ،عمرکی، معروف می باشد و او از روایت کنندگان از علی بن جعفر .است جامع الرواة: 449/2 .

قوله تعالى: ﴿وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴿89﴾ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ﴾ ﴿90﴾

2111 / [55] - عَنْ یُونُسَ ، عَنْ عِدَّهٍ مِنْ أَصْحَابِنَا ، قَالُوا:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِنِّی لَأَعْلَمُ خَبَرَ اَلسَّمَاءِ وَ خَبَرَ اَلْأَرْضِ، وَ خَبَرَ مَا کَانَ وَ خَبَرَ مَا هُوَ کَائِنٌ کَأَنَّهُ فِی کَفِّی». ثُمَّ قَالَ: «مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ أَعْلَمُهُ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْءٍ. (1)

2112/ [56]- عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ حَمَّادٍ اَللَّحَّامِ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: نحن - والله ! - نَعْلَمُ مَا فِی اَلسَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی اَلْأَرْضِ وَ مَا فِی اَلْجَنَّهِ وَ مَا فِی اَلنَّارِ وَ مَا بَیْنَ ذَلِکَ، قَالَ: فَبُهِتُّ أَنْظُرُ إِلَیْهِ، فَقَالَ: یَا حَمَّادُ إِنَّ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ- ثَلاَثَ مَرَّاتٍ- قَالَ: ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّهٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلی هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ اَلْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدیً وَ رَحْمَهً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ﴾ إِنَّهُ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْءٍ . (2)

ص: 416


1- عنه بحار الأنوار: 101/92 ج 76، والبرهان 475/4 ح 14، و نور الثقلین 74/3 ع 174 بصائر الدرجات: 197 ح 12 (باب - باب - 8 في أنّ عليّاً علیه السلام علم کلّما انزل) بإسناد، عن عبد لأعلى بن أعين قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام عنه البحار: 98089 ح 68، و نحوه الكافي 61/1 ح 8 و 229 ح 4 و 927 ح 3 بإسناده عن داود بن فرقد عمّن ذكره عن أبي عبد الله علیه السلام
2- عنه بحار الأنور: 237/68 قطعة منه، و 101/92 ح 77، والبرهان في تفسير القران 4754 ح 15، و نور الثقلين: 73/3 ح 172 لعصائر الدرجات: 128 ح 4 (بات - 6 في علم الأئمّة علیهم السلام ما في السماوات)، سنة البحار: 86/92 ح 20 تأويل الآيات الظاهرة: 611 (سورة الرحمن) نقلاً عن الاحتجاج بإسناده إلى عبد الله بن جعفر الحميري قال: قال أبو عبد الله علیه السلام

فرمایش خداوند متعال: و (به یاد آور) روزی را که از هر استی گوم را از خودشان بر آن ها بر می انگیزیم و تو را به عنوان گواه بر آنان می آوریم و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است (89) به درستی که خداوند به عدل و احسان و سرکشی به نزدیکان فرمان می دهد و از فحشا و منکر (انواع کارهای زشت) و ستم نهی می کند خداوند به شما اندرز می دهد شاید که متذکر (و بیدار) شوید. (90)

55)- از یونس از یونس، به نقل از عدّه ای از اصحاب ما روایت کرده که گفته اند:

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! من اخبار آسمان و زمین را می دانم چنین اخبار آن چه را تاکنون انجام گرفته و یا انجام خواهد شد. همه را - همانند کف دستم- می دانم سپس افزود: (البته) تمامی آن ها را با استفاده از کتاب خدا (قرآن) می دانم همچنان که خداوند می فرماید بیان هر چیزی در آن (کتاب) موجود است.

56)- از منصور، به نقل از حمّاد لَحّام روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! (ما اهل بیت رسالت) آن چه را که در آسمان ها و زمین است می دانیم و آن چه را که در بهشت است و یا دوزخ و یا بین آن ها می باشد. همه را می دانیم

راوی گوید: پس من به حالت شگفت زده به حضرت نگاه می کردم سپس او - سه بار - فرمود: ای حماد همه این ها در کتاب خداوند موجود می باشد؛ و بعد از آن این آیه را: «و روزی باشد که از هر اتی شاهدی از خودشان بر خودشان بر می انگیزیم و تو را بیاوریم تا بر آنان گواهی دهی و ما بر تو قرآن را نازل کردیم که آن بیانگر چیز و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است» تلاوت نمود و فرمود: عدم من از قرآن سرچشمه گرفته که در آن هر چیزی به طور واضح (برای اهلش) بیان شده است

ص: 417

2113 / [57]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْوَلِیدِ ، قَالَ

قالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ اَللَّهُ لِمُوسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿وَ كَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ كُلِّ شَيْءٍ ﴾ (1) فَعَلِمْنَا أَنَّهُ لَمْ یَکْتُبْ لِمُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) اَلشَّیْءَ کُلَّهُ، وَ قَالَ اَللَّهُ لِعِیسَی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿لِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ اَلَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ﴾ (2)، وَ قَالَ اَللَّهُ لِمُحَمَّدٍ علیه و اله السلام-: ﴿وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلی هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ اَلْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ﴾ (3)

2114 / [58] - عَنْ سَعْدَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِ تعالى: ﴿ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَنِ﴾، قَالَ: یَا سَعْدُ! ﴿إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ﴾ وَ هُوَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و اله، ﴿وَ الْإِحْسَنِ﴾ وَ هُوَ عَلِیٌّ ، ﴿وَ إِیتاءُ ذِی اَلْقُرْبی﴾ وَ هُوَ قَرَابَتُنَا، أَمَرَ اَللَّهُ اَلْعِبَادَ بِمَوَدَّتِنَا وَ إِیتَائِنَا، وَ نَهَاهُمْ عَنِ اَلْفَحْشَاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ، مَنْ بَغَی عَلَی أَهْلِ اَلْبَیْتِ وَ دَعَا إِلَی غَیْرِنَا. (4)

2115/ [59] - عن إسماعيل الجريري، قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَنِ وَ إِيتَايِ ذِى الْقُرْبَى وَ يَنْهَى عَن الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَر وَالْبَغي﴾؟

قَالَ اِقْرَأْ کَمَا أَقُولُ لَکَ یَا إِسْمَاعِیلُ: ﴿ إِنَّ اَللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسَانِ وَ إِیتَاءِ ذِی اَلْقُرْبَی حَقَّهُ ﴾.

ص: 418


1- سورة الأعراف: 145/7
2- سورة الزخرف: 63/43.
3- عنه بحار الأنوار: 102/92 ح 78 ، والبرهان في تفسير القرآن: 475/4 ح 16، و نور الثقلين 73/3 ح 173 بصائر الدرجات: 227 ح 1 (باب - 5 في أمير المؤمنين علیه السلام) بإسناده عن عبد الله بن الوليد قال: قال لي أبو عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحار: 432/35 ح ،13 ، الاختصاص: 258 ( حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن إسحاق بن عمار ، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه و عن تفسير العيّاشي ، البحار: 207/2 ح 100، و مستدرك الوسائل: 26517 ح .21299
4- عنه بحار الأنوار: 268/23 ح 15، والبرهان 477/4 ح 4 ، و نور الثقلين: 79/3 ح 203. يأتي الحديث بعينه في الحديث 62 من هذه السورة.

57)- از عبد الله بن ولید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام: فرمود خداوند در مورد موسی علیه السلام فرموده است: «و در الواح از هر موضوعی برای او نوشته ایم» پس برای ما معلوم می شود که او تمام مسائل را به موسی علیه السلام نیاموخته است و خداوند به عیسی علیه السلام فرمود: «برای آن که برای شما بیان کنم برخی از آن چه را که در آن اختلاف دارید»، ولی خداوند به حضرت محمّد صلی الله علیه و اله می فرماید: (ای محمّد!) «و تو را به عنوان گواه بر ایشان می آوریم، و ما کتاب (قرآن) را که بیان کننده هر چیزی است بر تو نازل کرده ایم»

58)- از سعد روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: ««همانا خداوند به (رعایت) عدالت و نیکی کردن فرمان می دهد» فرمود: ای !سعد خداوند دستور به «عدل» می دهد (و منظور رعایت حقوق) حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می باشد و (منظور از) «احسان»، علی علیه السلام است «و آمدن نزد خویشاندان» و آن همان خویشاوندی ما (با رسول خدا صلی الله علیه و آله) خواهد بود.

خداوند بندگانش را مأمور به مودّت و محبت و رسیدگی به امور ما نموده است و آنان را از کارهای زشت و فحشا نهی نموده است کسی که بر ما خانواده (اهل بیت رسالت) ستمی روا داشته باشد و (مردم را) دعوت به غیر ما کند (ظالم خواهد بود).

59)- از اسماعیل جریری روایت کرده است که گفت

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: (پیرامون) فرمایش خداوند متعال: «همانا خداوند به رعایت عدالت و نیکی کردن و سرکشی به خویشاوندان فرمان می دهد و از فحشا و منکر و ظلم نهی می نماید» (توضیحی بیان فرما).

فرمود ای اسماعیل! این طوری که من می خوانم قرائت کن: «همانا خداوند به رعایت عدالت و نیکی کردن و سرکشی به خویشاوندان فرمان می دهد».

ص: 419

قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّا لاَ نَقْرَأُ هَکَذَا فِی قِرَاءَهِ زَیْدٍ ، قَالَ: وَ لَکِنَّا نَقْرَؤُهَا هَکَذَا فِی قِرَاءَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، قُلْتُ: فَمَا یَعْنِی بِالْعَدْلِ؟

قَالَ: شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، قُلْتُ: « وَ اَلْإِحْسانِ » قَالَ: شَهَادَهُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ،

قُلْتُ: فَمَا یَعْنِی بِإِیتَاءِ ذِی اَلْقُرْبَی حَقَّهُ قَالَ: أَدَاءُ إِمَامَهٍ إِلَی إِمَامٍ بَعْدَ إِمَامٍ، ﴿وَ یَنْهی عَنِ اَلْفَحْشاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ﴾ قَالَ: وَلاَیَهِ فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ (1)

2116/ [60] - عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ ، قَالَ:

خَرَجَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَلَی أَصْحَابِهِ، وَ هُمْ یَتَذَاکَرُونَ اَلْمُرُوءَهَ. فَقَالَ: أَیْنَ أَنْتُمْ، أَ نَسِیتُمْ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ قُرْآناً ذَکَرَ ذَلِکَ؟

قَالُوا: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ، فِی أَیِّ مَوْضِعٍ؟

قَالَ: ﴿فِی قَوْلِهِ: إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی اَلْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ اَلْفَحْشاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ﴾ فَالْعَدْلُ: اَلْإِنْصَافُ، وَ اَلْإِحْسَانُ: اَلتَّفَضُّلُ. (2)

2117 / [61] عَنْ عَامِرِ بْنِ کَثِیرٍ وَ کَانَ دَاعِیَهَ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُوسَی بْنِ أَبِی اَلْغَدِیرِ عَنْ عَطَاءٍ اَلْهَمْدَانِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی اَلْقُرْبی ﴾ قَالَ: اَلْعَدْلُ شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ اَلْإِحْسَانُ وَلاَیَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام ﴿وَ یَنْهی عَنِ اَلْفَحْشاءِ ﴾ اَلْأَوَّلِ، ﴿وَ اَلْمُنْکَرِ ﴾ اَلثَّانِی ﴿وَ اَلْبَغْیِ﴾ اَلثَّالِثِ. (3)

ص: 420


1- عنه بحار الأنوار: 189/24 ح 8 والبرهان 477/4 ح 5 ، و نور الثقلين: 79/3 ح 204.
2- عنه بحار الأنوار: 413/74 ح 30 ، والبرهان في تفسير القرآن: 477/4 ح 6، و مستدرك الوسائل: 222/8 ح 9308 نهج البلاغة : 509 کلام ،231 شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: 58/19 كلام 228، عنه البحار: 29/75 ح 21 ، و 357 ضمن ح 71، معاني الأخبار: 257 ح 1 بإسناده عن عمرو بن عثمان التيمي القاضي قال: خرج أمير المؤمنين علیه السلام أصحابه، عنه وسائل الشيعة: 434/11 ح 15188 ، و 291/16 ح 21576، والبحار: 312/76 ح 3.
3- عنه بحار الأنوار: 190/24 ح 13 بتفاوت 180/36 13 ح 173 ، والبرهان في تفسير القرآن: 477/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 80/3 ح 205

عرض کردم فدایت گردم! ما این چنین در قرائت زید (نیافته و این طور که می فرمایی) قرائت نمی کنیم فرمود ولی ما (اهل بیت رسالت) این طور می خوانیم چون در قرائت امام علی علیه السلام چنین می باشد.

عرض کردم در آیه مقصود از «عدل» چیست؟

فرمود: شهادت به این که خدایی غیر از خدای یکتا نیست.

عرض کردم و معنای «احسان» چیست؟ فرمود شهادت بر این که حضرت محمّد صلی الله علیه و اله، رسول خدا می باشد عرض کردم پس معنای «سرکشی و دادن حق خویشاوندان» چگونه خواهد بود؟ فرمود: سپردن هر امام است امامت را به امام دیگری که بعد از خودش می باشد اما مقصود از: «و از فحشا و منکر نهی می،نماید» ولایت فلان و فلان خواهد بود.

60)- از عمرو بن عثمان روایت کرده است که گفت:

روزی امام علی علیه السلام بر جمعی از یارانش وارد شد در حالی که آنان مشغول گفتگو درباره موضوع مروّت مردانگی و جوانمردی) ،بودند پس حضرت به آنان فرمود: در کجا به سر می برید؟ چرا از کتاب (قرآن) خداوند غافل گشته اید در حالی که این مطلب در آن ذکر شده است؟ عرضه داشتند: ای امیر المؤمنین! در کجای آن آمده است؟

فرمود: در فرمایش خداوند: «همانا خداوند به رعایت عدالت و نیکی کردن و دادن حقّ خویشاوندان فرمان می دهد و از زشتی و بدی نهی می کند» پس «عدل» همان انصاف و رعایت حقوق می باشد و «احسان»، بخشش و تفضّل دادن (بر دیگری) است.

61)- از عامر بن کثیر و او دعوت کننده به حسین بن علی (صاحب فخٌ) بود، از موسى بن أبى الغدیر از عطاء ،همدانی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «همانا خداوند به رعایت عدالت و نیکی کردن و دادن حق خویشاوندان فرمان می دهد» فرمود: «عدل»، شهادت دادن به این که خدایی غیر از خدای یکتا ،نیست می باشد و «احسان»، قبول و شهادت بر ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد و «از فحشا نهی می نماید» (نهی از ولایت) اولی است و «منکر»، دومی و «ظلم و تجاوز»، سومی خواهند بود.

ص: 421

2118 / [62] - وَ فِی رِوَایَهِ سَعْدٍ اَلْإِسْکَافِ ، عَنْهُ ، قَالَ:

یَا سَعْدُ! ﴿ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ ﴾ وَ هُوَ مُحَمَّدٌ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَمَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ عَدَلَ، ﴿وَالْإِحْسَنِ﴾ ، عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، فَمَنْ تَوَلاَّهُ فَقَدْ أَحْسَنَ، وَ اَلْمُحْسِنُ فِی اَلْجَنَّهِ، ﴿ وَإِيتَايِ ذِي الْقُرْبَى﴾ ، فَمِنْ قَرَابَتِنَا، أَمَرَ اَللَّهُ اَلْعِبَادَ بِمَوَدَّتِنَا وَ إِیتَائِنَا، وَ نَهَاهُمْ عَنِ اَلْفَحْشَاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ، مَنْ بَغَی عَلَیْنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ دَعَا إِلَی غَیْرِنَا. (1)

قوله تعالى: ﴿وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا عَاهَدْتُمْ وَلَا تَنْقُضُوا الْأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ ﴿91﴾ وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا تَتَّخِذُونَ أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَى مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿92﴾ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿93﴾ وَلَا تَتَّخِذُوا أَيْمَانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُوا السُّوءَ بِمَا صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ ﴿94﴾

ص: 422


1- عنه بحار الأنوار: 190/24 ح 14 و 180/36 ذيل ح 173 ، والبرهان في تفسير القرآن: 478/4 ح ، و نور الثقلين: 80/3 ح 206.

62)- و در روایت سعد اسکاف آمده است که گفت:

حضرت (امام صادق) علیه السلام با فرمود: ای سعد! «همانا خداوند به رعایت عدالت فرمان می دهد» و منظور از آن حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می باشند. هر کسی که از او اطاعت کننده عدالت را رعایت نموده است و «احسان» ولايت امام علی علیه السلام است، پس هر کسی که امامت و ولایت او را بپذیرد احسان کرده و احسان کنده در بهشت خواهد بود «و دادن حق خویشاوندان»، پس مربوط به خویشاوندی ما (با رسول خدا صلی الله علیه و اله) می باشد که خداوند بندگانش را دستور به مودت و ادای حق ما اهل بيت رسالت داده است و بندگانش را نهی نموده که تخلف و انکار حق ما کند و نهی کرده است که بر ها ستم و تجاوزی انجام گیرد و این که غیر از ما را دعوت کند و بخوانند.

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که با خدا عهد و پیمان بستید به عهد او وفا کنید و سوگندهای خود را بعد از محکم ساختن آن نشکنید در حالی که خدا را کفیل و ضامن بر (سوگند) خود قرار داده اید به یقین خداوند از آن چه که انجام می دهید آگاه است (91) و همانند آن زن اسبک معز نباشید که پشم های تابیده خود را پس از استحکام و امی تابید در حالی که شما (سوگند و پیمان) خود را وسيلة خيانت و فساد بین خود قرار می دهید بخاطر این که گروهی جمعیتشان از گروه دیگر بیش تر است (و زیادی دشمن را بهانه ای برای شکستن بیعت خود با پیامبر مطرح کردند) خدا فقط شما را با این وسیله آزمایش می کند و به یقین که او در روز ،قیامت آن چه را که در آن اختلاف داشتید برای شما روشن می سازد (92) و اگر خدا می خواست همه شما را امت واحدی قرار می داد (و همه را به اخبار وادار به ایمان می کرد) ولی خدا هر کسی را که بخواهد (و شایسته بداند به سبب اعمالش) گمراه می نماید و هر کسی که را بخواهد (و لایق بداند) هدایت می کند و یقیناً شما از آن چه که انجام می دادید بازپرسی خواهید شد (93) و سوگندهایتان را وسیله تقلب و خیانت در میان خود قرار ندهید تا مبادا ایمانتان بعد از ثابت گشتن متزلزل شود و به خاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا آثار سوء آن را بخشید و برای شما عذاب عظیمی خواهد بود! (94)

ص: 423

2119/ [63] - عَنْ زَیْدِ بْنِ اَلْجَهْمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: لَمَّا سَلَّمُوا عَلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِإِمْرَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِلْأَوَّلِ: قُمْ فَسَلِّمْ عَلَی عَلِیٍّ بِإِمْرَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ

فَقَالَ: أَ مِنَ اَللَّهِ أَوْ مِنْ رَسُولِهِ؟ یا رسول الله!

فقَالَ: نَعَمْ مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ ؟ ثُمَّ قَالَ لِصَاحِبِهِ: قُمْ فَسَلِّمْ عَلَی عَلِیٍّ بِإِمْرَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ، فَقَالَ: مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ ؟

قَالَ نَعَمْ مِنَ اَللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ ثُمَّ قَالَ: یَا مِقْدَادُ قُمْ فَسَلِّمْ عَلَی عَلِیٍّ بِإِمْرَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ

قَالَ: فَلَمْ یَقُلْ مَا قَالَ صَاحِبَاهُ، ثمّ قال: قُمْ یَا أَبَا ذَرٍّ فَسَلِّمْ عَلَی عَلِیٍّ بِإِمْرَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَامَ وَ سَلَّمَ

ثُمَّ قَالَ: قُمْ یا سَلْمَانُ و سلّم عَلَى عَلِی بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ

فَقَامَ وَ سَلَّمَ

قَالَ حَتَّی إِذَا خَرَجَا وَ هُمَا یَقُولاَنِ - لاَ وَ اَللَّهِ لاَ نُسَلِّمُ لَهُ مَا قَالَ أَبَداً فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی نَبِیِّهِ: ﴿وَ لا تَنْقُضُوا اَلْأَیْمانَ بَعْدَ تَوْکِیدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اَللّهَ عَلَیْکُمْ کَفِیلاً ﴾ بِقَوْلِکُمْ أَ مِنَ اَللَّهِ أَوْ مِنْ رَسُولِهِ - ﴿إِنَّ اَللّهَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ * وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ ﴾ أَنْ تَکُونَ أَئِمَّهٌ هِیَ أَزْکَی مِنْ أَئِمَّتِکُمْ

قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّمَا نَقْرَؤُهَا: ﴿أَنْ تَکُونَ أُمَّهٌ هِیَ أَرْبی مِنْ أُمَّهٍ﴾.

فَقَالَ وَیْحَکَ یَا زَیْدُ وَ مَا أَرْبَی أَنْ تَکُونَ أَئِمَّهٌ هِیَ أَزْکَی مِنْ أَئِمَّتِکُمْ ﴿إِنَّما یَبْلُوکُمُ اَللّهُ بِهِ﴾ یَعْنِی عَلِیّاً علیه السلام ﴿وَ لَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ ما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ * وَ لَوْ شاءَ اَللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً واحِدَهً وَ لکِنْ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمّا

ص: 424

63)- از زید بن جَهم روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که (مردم) بر علی علیه السلام به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کردند رسول خدا صلی الله علیه و اله به اولی فرمود: برخیز و بر علی به عنوان «امیر المؤمنين» سلام کن هم اظهار داشت: ای رسول خدا! آیا (این برنامه و دستور) از طرف خداوند و رسولش می باشد؟ فرمود ،بلی از طرف خداوند و رسولش می باشد سپس به صاحب و رفیقش فرمود: برخیز و بر علی به عنوان «أمير المؤمنين» سلام کن او اظهار داشت: ای رسول خدا آیا (این برنامه و دستور) از طرف خداوند و رسولش می باشد؟ فرمود ،بلی از طرف خداوند و رسولش می باشد بعد از آن فرمود: ای مقداد برخیز و بر علی به عنوان «امیر المؤمنین» سلام کن پس مقداد برخاست و سلام کرد بدون آن که گفته هایی را که آن دو نفر گفتند، مطرح کند.

سپس فرمود: ای ابا ذرا برخیز و بر علی به عنوان «امیر المؤمنين» سلام کن.

پس او هم برخاست و سلام کرد بعد از آن فرمود ای سلمان برخیز و بر علی به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کن پس او نیز برخاست و سلام کرد

فرمود: تا در نهایت آن دو نفر از مجلس بیرون رفتند و با یکدیگر می گفتند نه به خدا سوگند هرگز تسلیم کلام او نخواهیم شد و بر او سلام نمی کنیم، پس خداوند تبارک و تعالی این آیه «و عهدهایتان را بعد از تأکید بر آن نقض نکنید، در حالی که خداوند را وکیل بر اعمال خود کرده اید * همانا خداوند به کارهای شما داناست و همانند آن زن که رشته ای را محکم بافته بود بعد آن را از هم می گشود، نباشید تا سوگندهای خود را وسیله فریب یک دیگر گردانید» را بر پیامبرش صلی الله علیه و آله نازل نمود و منظور این است که پیشوایان حقیقی (علی و فرزندانش علیهم السلام)، پاک تر از پیشوایان شما هستند.

(راوی) گوید عرض کردم فدایت گردم همانا ما این آیه را این چنین ﴿أن تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبَىٰ مِنْ أُمَّةٍ﴾، قرائت می کنیم.

فرمود ای ،زید وای بر حال تو! «أَرْبَی» چیست؟ به خدا سوگند، آیا پیشوایان ایشان پاکتر از پیشوایان شما هستند؟! ﴿إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ﴾، خداوند همانا به وسیله (ولایت) على علیه السلام شما را مورد آزمایش قرار می دهد «و برای این که در روز قیامت آن چه را که در آن اختلاف دارید برای شما واضح گرداند و اگر خداوند می خواست شما را یک امّت قرار داده بود، ولی او هر که را بخواهد گمراه می کند و هر که را بخواهد هدایت می نماید

ص: 425

كُنتُمْ تَعْمَلُونَ * وَلَا تَتَّخِذُوا أَيْمَنَكُمْ دَخَلَام بَيْنَكُمْ فَتَزلَّ قَدَمُ، بَعْدَ ثبُوتِهَا﴾

بَعْدَ مَا سَلَّمْتُمْ عَلَی عَلِیٍ بِاِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ، ﴿ وَ تَذُوقُواْ السُّوَءَ بِمَا صَدَدتُّمْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ﴾، یَعْنِی عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، ﴿ وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾

ثُمَّ قَالَ لِی: «لَمَّا أَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) بِیَدِ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَأَظْهَرَ وَلاَیَتَهُ، قَالاَ جَمِیعاً: وَ اَللَّهِ، لَیْسَ هَذَا مِنْ تِلْقَاءِ اَللَّهِ، وَ مَا هُوَ إِلاَّ شَیْءٌ أَرَادَ أَنْ یُشَرِّفَ بِهِ اِبْنَ عَمِّهِ

فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَیْهِ: ﴿ وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ اَلْأَقاوِیلِ * لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ اَلْوَتِینَ * فَما مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِینَ * وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةً لِلْمُتَّقِينَ * وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنكُم مُكَذِّبِينَ﴾- یَعْنِی فُلاَناً وَ فُلاَناً - ﴿وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَفِرِينَ﴾- یَعنی عَلِیّا لا - ﴿ وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ﴾- یَعْنِی عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ- ﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ﴾ (1). (2)

2120 / [64] - عن عبد الرحمن بن سالم الأشل (3)، عنه علیه السلام، قال: ﴿کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّه أنکَاثاً﴾ عَائِشَهُ هِیَ نَکَثَتْ أَیْمَانَهَا (4)

ص: 426


1- سورة الحاقة: 44/69 - 52
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 480/4 ح ،5 و نور الثقلين 80/3 ح 207 ، و 410/5 ح 51 قطعة منه. الأمالي للمفيد : 18 ح 7 (المجلس الثاني مجلس يوم الأربعاء) بإسناده عن أبي حمزة الثمالي عن أبي جعفر محمّد بن عليّ، عن أبيه، عن جدّه علیهم السلام عنه البحار: 37 335 ح 285 77، اليقين: 285 (باب - 102) بإسناده عن زيد بن الجهم، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 311/37 ح 46 التحصين لابن طاووس : 537 ( باب - 2 فيما نذكره من أمر النبيّ صل الله علیه و آله)
3- هو العطّار الكوفي، أخو عبد الحميد بن سالم روى الباقر والصادق علیهما السلام، و له كتاب راجع جامع الرواة: 450/1
4- عنه بحار الأنوار: 286/32 ح 238 ، والبرهان في تفسير القرآن: 481/4 ح 6، و نور الثقلين: 83/3 ح 211

و از آن چه انجام داده اید بازخواست می شوید * و سوگندهایتان را میان خود دستاویز نیرنگ های خود قرار ندهید پس مبادا قدمی پس از استواری آن بلغزد».

منظور این است: بعد از آن که بر علی علیه السلام به عنوان «امیر المؤمنین» سلام ،کردید (روز قیامت باز خواست می شوید) ﴿وَ تَذُوقُوا السُّوَءَ بِمَا صَدَدتُّمْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ - و به سزای جلوگیری کردنتان از راه خداوند (یعنی از راهی که خداوند برای علی علیه السلام گشوده است» به شما بدی سختی خواهد رسید و برای شما عذابی بزرگ می باشد-.

سپس حضرت به من فرمود: زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و اله دست علی علیه السلام را گرفت و (امامت و) ولایت او را آشکار گردانید، (آن دو نفر) گفتند: به خدا سوگند این برنامه از طرف خدا نمی باشد و این چیزی نیست مگر این که او خواسته است پسر عمویش را به شرافتی برساند پس خداوند این آیات را بر پیامبرش صلی الله علیه و آله نازل نمود: «اگر (پیامبر) پاره ای از سخنان را به عنوان ،افترا به ما نسبت می داد * دست راستش را قطع می کردیم * سپس رگ قلب او را قطع می کردیم * و هیچ یک از شما توان نداشتید که مانع برای او شوید * و به درستی که قرآن پندی برای تقوا جویان است * و ما می دانیم در بین شما کسانی هستند که تکذیب می کنند»- یعنی اوّلی و دوّمی - «و قرآن برای کافران مایۀ حسرت است» - یعنی امام علی علیه السلام - * و به راستی که آن - ولایت و امامت علی علیه السلام- بر حق و یقین است پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبیح بگوی».

64) - از عبد الرحمان بن سالم أشل روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: «آن زن که رشته ای را محکم ریسندگی کرده بود، آن را از هم گشود و جدا جدا کرد» عایشه بود که عهد و قسمهای خود را شکست (و با وصیّ رسول خدا صلی الله علیه و آه جنگ کرد و نیز از ورود جنازه سبط آن حضرت به کنار قبرش- که حق ارثیه مادری او بود - جلوگیری کرد و دستور تیر اندازی به جنازه ایشان داد).

ص: 427

قوله تعالى: ﴿فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَنِ الرَّجِيمِ ﴿98﴾ إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَنْ عَلَى الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿ 99 ﴾ إِنَّمَا سُلْطَنُهُ، عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُم بِهِ ى مُشْرِكُونَ ﴿100﴾

2121/ [65] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

سمعته يقول: ﴿ فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَنِ الرَّجِيمِ * إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَنٌ عَلَى الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَنَهُ، عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلّونَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِى مُشْرِكُونَ ﴾، قال:

فَقَالَ: یَا بَا مُحَمَّدِ یُسَلَّطُ -وَ اَللَّهِ! - اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَی أَبْدَانِهِمْ وَ لاَ یُسَلَّطُ عَلَی أَدْیَانِهِمْ، قَدْ سُلِّطَ عَلَی أَیُّوبَ فَشَوَّهَ خَلْقَهُ وَ لَمْ یُسَلَّطْ عَلَی دِینِهِ

وقوله: ﴿إِنَّمَا سُلْطَنُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ، وَالَّذِينَ هُم بِهِ ى مُشْرِكُونَ﴾ .

قَالَ: اَلَّذِینَ هُمْ بِاللَّهِ مُشْرِکُونَ، یُسَلَّطُ عَلَی أَبْدَانِهِمْ وَ عَلَی أَدْیَانِهِمْ (1)

2122 / [66] - عَنْ سَمَاعَهَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ: ﴿ فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجيم﴾.

قُلْتُ کَیْفَ أَقُولُ؟

قَالَ تَقُولُ أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ

و قَالَ إِنَّ اَلرَّجِیمَ أَخْبَثُ اَلشَّیَاطِینِ.

قَالَ: قُلْتُ لَهُ: لِمَ یُسَمَّی اَلرَّجِیمَ؟

ص: 428


1- عنه بحار الأنوار: 254/63 ح 121، والبرهان في تفسير القرآن 483/4 ح 5 الكافي: 288/8 ح 433 عنه تأويل الآيات الظاهرة: 267 (سورة النحل)، البحار: 254/63 ذيل ح 121 أشار إليه، و 264/63 ح 148 والبرهان 483/4 ح 4.

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که قرآن می خوانی از شرّ شیطان رانده شده، به خدا پناه ببر (98) به درستی که شیطان بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می کنند تسلّطی نخواهد داشت (99) تسلّط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده اند و نیز آن هایی که نسبت به خداوند شرک می ورزند (100)

65) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره تفسیر این آیات شریفه: «پس چون (خواستی) قرآن را قرائت ،نمایی از شرّ شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر * به درستی که او بر کسانی که ایمان آورده اند و بر پروردگار خود توکّل می نمایند سلطنت و قدرتی ندارد * تنها سلطنت او بر کسانی است که ولایت او پذیرفته اند و نیز کسانی که به او (خداوند سبحان) شرک آورده اند» می فرمود: ای ابا محمّد به خدا سوگند! تسلط او بر تن و جسم مؤمنین است و بر دین آنان تسلطی نخواهد داشت همانا شیطان توانست بر ایّوب علیه السلام تسلط یابد و بدن او را زشت و بیمار گرداند، ولی بر دین او تسلّطی نیافت (1) و درباره فرمایش دیگر خداوند: «تنها سلطنت او بر کسانی است که ولایت او را پذیرفته اند و نیز کسانی که به او (خداوند سبحان) شرک آورده اند فرمود: آن کسانی که به خداوند شرک می ورزند شیطان هم بر بدن و هم بر دین و اعتقادات ،ایشان چیره شده و تسلّط می یابد.

66)- از سماعه روایت کرده است که گفت

به امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «پس چون (خواستی) قرآن را قرائت ،نمایی از شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر»، عرض کردم: چگونه آن را بگویم؟ فرمود: بگو: ﴿أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ﴾ - به خداوندی که شنوا و دانا ،است پناه می برم از (شر) شیطان رانده شده -.

و حضرت افزود: «رجیم» خبیث ترین شیطان ها می باشد.

عرض کردم چرا او رجیم» نامیده شده است؟

ص: 429


1- و ممکن است بر این که ابلیس بر بدن مؤمنان تسلط یابد ولی بر دین و اعتقادات ایشان هرگز امکان ندارد که تسلّط ،یابد البته اگر اعتقاد از روی بصیرت حقیقی و معرفت باشد .مترجم

قَالَ: لِأَنَّهُ یُرْجَمُ، قُلْتُ: فَانْفَلَتَ مِنْهَا بِشَیْءٍ؟

قَالَ: لاَ قُلْتُ: فَکَیْفَ سُمِّیَ اَلرَّجِیمَ وَ لَمْ یُرْجَمُ بَعْدَهُ؟

قَالَ: یَکُونُ فِی اَلْعِلْمِ أَنَّهُ رَجِیمٌ (1)

2123 / [67] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلتَّعَوُّذِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ عِنْدَ کُلِّ سُورَهٍ نَفْتَحُهَا؟

قَالَ نَعَمْ فَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ وَ ذَکَرَ أَنَّ اَلرَّجِیمَ أَخْبَثُ اَلشَّیَاطِینِ فَقُلْتُ: لِمَ سُمِّیَ اَلرَّجِیمَ؟

قَالَ: لِأَنَّهُ یُرْجَمُ فَقُلْتُ: هَلْ [یَنْقَلِبُ] شَیْئاً إِذَا رُجِمَ؟

قَالَ: لاَ وَ لَکِنْ یَکُونُ فِی اَلْعِلْمِ أَنَّهُ رَجِیمٌ . (2)

2124 / [68] - عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سألته عن قول الله: ﴿إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطنٌ عَلَی الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَلَی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطنُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ ﴾ ؟

قَالَ: لَیْسَ لَهُ أَنْ یُزِیلَهُمْ عَنِ اَلْوَلاَیَهِ، فَأَمَّا اَلذُّنُوبُ وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ فَإِنَّهُ یَنَالُ مِنْهُمْ کَمَا یَنَالُ مِنْ غَیْرِهِمْ (3)

ص: 430


1- عنه بحار الأنوار: 255/63 ح 122 و 215/92 ح 15 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن: 483/4 ح 6 و نور الثقلين: 85/3 ح 225 و مستدرك الوسائل: 264/4 ح 4655 قطعة منه. تفسير القمّي: 389/1 مرسلاً و بتفاوت عنه البحار: 195/63 ح 4، و 234 - 74
2- عنه بحار الأنوار: 215/92 ح 16، ووسائل الشيعة: 197/6 ح 7720 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 484/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 85/3 ح 226 ، و مستدرك الوسائل: 264/4 ح 4656 قطعة منه. علل الشرائع: 526/2 ح 1 (باب - 306) بإسناده عن حمّاد عن الحلبي قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام مختصراً ، عنه البحار: 242/63 ح 92
3- عنه بحار الأنوار: 255/63 ح 123 ، والبرهان في تفسير القرآن: 484/4 8، و نور الثقلين: 86/3 ح 225 تفسير القمّي: 389/1 مرسلاً و بتفاوت، تأويل الآيات الظاهرة: 267 بإسناده عن حمّاد بن عيسى، يرفعه بإسناده إلى أبي عبد الله علیه السلام

فرمود: چون (به وسیله تیرهای شهاب سنگ) دور گردانده و مطرود گشته است. عرض کردم پس آیا چیزی از او جدا و نابود شد؟

فرمود: نه عرض کردم: پس چگونه «رجیم» گفته شده است با این که بعد از آن دور و جدای کامل نگشته است؟

فرمود در علم (و اعتقاد) چنین است که او رانده شده و جدا می باشد (که هیچ توانی برای نفوذ در عرشیان و قدسیان ندارد)

67)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره افتتاح ما با هر سوره ای از قرآن به وسیله پناه بردن به خداوند از (شرّ) شیطان سؤال کردم؟

فرمود ،بلی پس به خداوند از (شرّ) شیطان رانده شده پناه ببرید.

و حضرت :افزود «رجیم» خبیث ترین شیطان ها می باشد

عرض کردم چرا او «رجیم» نامیده شده است؟ فرمود: چون (به وسیله تیرهای شهاب سنگ) دور گردانده و مطرود گشته است.

عرض کردم چیزی که رانده شده آیا جدا و نابود می شود؟

فرمود نه ولی در علم (و اعتقاد) چنین است که او رانده شده و جدا می باشد.

68) - از حمّاد بن عیسی به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «به درستی که او (شیطان) بر کسانی که ایمان آورده اند و بر خدا توکل می کنند، تسلّطی نخواهد داشت * تسلّط او تنها بر کسانی است که ولایت و دوستی او را قبول دارند و به خدا شرک می آورند»، سؤال کردم؟

فرمود: او نمی تواند ایشان را از ولایت (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) زایل و دور گرداند و اما نسبت به دیگر گناهان و خلافکاری ها آن را مرتکب می شوند همچنان که (ممکن است) غیر خودشان نیز (فریب بخورند و) آن را مرتکب گردند.

ص: 431

قوله تعالى: ﴿قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ هُدًى وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾ ﴿102﴾

2125 / [69] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عذافر [عَرَامَهَ ] اَلصَّیْرَفِیِّ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ رُوحَ اَلْقُدُسِ فَلَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَقْرَبَ إِلَی اَللَّهِ مِنْهَا وَ لَیْسَتْ بِأَکْرَمِ خَلْقِهِ عَلَیْهِ، فَإِذَا أَرَادَ أَمْراً أَلْقَاهُ إِلَیْهَا فَأَلْقَاهُ إِلَی اَلنُّجُومِ فَجَرَتْ بِهِ. (1)

قوله تعالى: ﴿إِنَّمَا يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَ أُولَئِكَ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿105﴾ مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ ﴿106﴾

2126 / [70] - عَنِ اَلْعَبَّاسِ بْنِ هِلاَلٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ

أَنَّهُ ذَکَرَ رَجُلاً کَذَّاباً ثُمَّ قَالَ قَالَ اَللَّهُ (تَعَالَی) ﴿إِنَّما یَفْتَرِی اَلْکَذِبَ اَلَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ ﴾ (2)

ص: 432


1- عنه بحار الأنوار: 70/25 ح 58 ، والبرهان في تفسير القرآن: 485/4 ح ،3، و نور الثقلين: 87/3ح 228 و 407/4 ح 48.
2- عنه بحار الأنوار: 262/72 ح 44 والبرهان في تفسير القرآن: 485/4 ح 1، و نور الثقلين: 87/3 ح 232 ، و مستدرك الوسائل: 85/9 ح 10286.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو (آیات قرآن را) روح القدس از جانب پروردگارت- بر حق و حقانیت- نازل نموده تا آن افرادی را که ایمان آورده اند ثابت (عقیده و راسخ) بدارد و برای دیگر مسلمان ها هدایت گر و بشارت دهنده خواهد بود. (102)

69)- از محمّد بن عل افر صیرفی به نقل از کسی که نامش را گفته روایت کرده است. که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی رو القدس را آفرید یس هیچ آفریده ای در پیشگاه خداوند مقرب تر از او نبود و نیز موجودی گرامی تر از او نزد وی ،نبود پس هرگاه که وی امری را اراده نماید به او القاء می کند. پس او نیز آن را تحویل به نجوم (1) می دهد و آنان طبق آن حرکت می کنند

فرمایش خداوند متعال: همانا کسانی دروغ و افترا می بندند که به آیات خدا ایمان ندارند ! (آری) و دروغگویان واقعی آن ها هستند (105) کسی که بعد از ایستان آوردن کافر شود- بجز آن کسی که تحت فشار قرار گرفته در حالی که قلبش آرام و با ایمان است - ولی آن هایی که سینه خود را برای پذیرش کفر گشوده اند. غضب خدا بر آن ها خواهد بود و عذاب عظیمی در انتظارشان می باشد. (106)

70)- از عباس بن هلال روایت کرده است که گفت

امام رضا علیه السلام مرد دروغ گویی (و تهمت زن معروفی) را نام برد سپس فرمود:

خداوند فرموده: « به تحقیق آن هایی که ایمان نمی آورند، دروغ می گویند».

ص: 433


1- به احتمال قوی منظور از «نجوم»، اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند زیرا که جبرئيل علیه السلام مستقيماً و آشکارا بر پیامبران علیهم السلام نازل می شده، اما نزول او بر اهل بیت رسالت علیهم السلام به طور غیر مستقیم می باشد که به آن نقده و الهام گفته می شود. مترجم

2127 / [71] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : مَا مَنَعَ مِیثَمَ - رَحِمَهُ اَللَّهُ - مِنَ اَلتَّقِیَّهِ فَوَ اَللَّهِ لَقَدْ عَلِمَ أَنَّ هَذِهِ اَلْآیَهَ نَزَلَتْ فِی عَمَّارٍ وَ أَصْحَابِهِ: ﴿إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمانِ﴾ (1)

2128 / [72] - عن معمر بن يحيى بن سالم، قال:

قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ أَهْلَ اَلْکُوفَهِ یَرْوُونَ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ سَتُدْعَوْنَ إِلَی سَبِّی وَ اَلْبَرَاءَهِ مِنِّی فَإِنْ دُعِیتُمْ إِلَی سَبِّی فَسُبُّونِی وَ إِنْ دُعِیتُمْ إِلَی اَلْبَرَاءَهِ مِنِّی فَلاَ تَتَبَرَّءُوا مِنِّی فَإِنِّی عَلَی دِینِ مُحَمَّدٍ - عليه الصلاة والسلام-

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مَا أَکْثَرَ مَا یَکْذِبُونَ عَلَی عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّمَا قَالَ إِنَّکُمْ سَتُدْعَوْنَ إِلَی سَبِّی وَ اَلْبَرَاءَهِ مِنِّی فَإِنْ دُعِیتُمْ إِلَی سَبِّی فَسُبُّونِی وَ إِنْ دُعِیتُمْ إِلَی اَلْبَرَاءَهِ مِنِّی فَإِنِّی عَلَی دِینِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ لَمْ یَقُلْ فَلاَ تَتَبَرَّءُوا؟ مِنِّی قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَإِنْ أَرَادَ رَجُلٌ یَمْضِی عَلَی اَلْقَتْلِ وَ لاَ یَتَبَرَّأُ

فَقَالَ لاَ وَ اَللَّهِ إِلاَّ عَلَی اَلَّذِی مَضَی عَلَیْهِ عَمَّارٌ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ﴾

قَالَ: ثُمَّ کَسَعَ هَذَا اَلْحَدِیثَ بِوَاحِدٍ: وَ اَلتَّقِیَّهُ فِی کُلِّ ضَرُورَهٍ (2)

ص: 434


1- عنه بحار الأنوار: 126/42 ح 8 و 407/75 ح 47، و وسائل الشيعة: 230/16 ح 21433، والبرهان في تفسير القرآن: 487/4 ح 5 الكافي: 220/2 ح ،15 عنه وسائل الشيعة: 226/16 ح 21424 ، والبحار: 91/19 ح 47 و 139/42 ح 21 ، و 432/75 ح 95 ، والبرهان 486/4 ح 3.
2- عنه بحار الأنوار: 322/39 ح 21 ، و 408/75 ح 48 والبرهان في تفسير القرآن: 487/4 ح 6 ، و نور الثقلين: 87/3 ح 233 قرب الإسناد : 8 (الجزء الأول بإسناده عن مسعدة بن صدقة عن جعفر بن محمّد علیهما السلام بتفاوت عنه البحار 393/75 ح 2 ، الكافي : 219/2 ح 10 بإسناده عن مسعدة بن صدقة قال: : قيل لأبي عبد الله علیه السلام بتفصيل ، عنه وسائل الشيعة: 225/16 ح 21423 ، والبحار: 316/39 ح 14 و 430/75 ح 90 .

71)- از محمّد بن مروان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: چه چیزی مانع میثم تمار - که رحمت خدا بر او باد - نسبت به انجام تقیه شد؟ پس به خدا سوگند! او می دانست که این آیه درباره عمار و اصحاب (و دوستان) او نازل گشته است: «مگر کسی که مجبور شود در حالی که قلب او بر ایمان محکم و ثابت باشد»

72)- از معمر بن يحيى بن سالم (بسام) روایت کرده است که گفت:

خدمت امام باقر علیه السلام عرضه داشتم اهل کوفه روایت می کنند بر این که امام علی علیه السلام فرمود به زودی بر ناسزاگویی و بیزاری از من دعوت خواهید شد پس اگر بر ناسزاگویی من مجبور ،شدید مرا ناسزا بگویید و اگر بر بیزاری از من مجبور ،گشتید آن را انجام ندهید پس همانا من بر دین و آیین حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می باشم.

پس امام باقر علیه السلام: فرمود: چه بسیار بر امام علی علیه السلام نسبت دروغ می دهند به درستی که او فرمود همانا به زودی بر ناسزاگویی به من و بر بیزاری از من دعوت و مجبور خواهید شد پس اگر فقط بر ناسزاگویی من مجبور شدید مرا ناسزا بگویید ولی اگر بر بیزاری از من مجبور ،گشتید به راستی که من بر دین حضرت محمّد صلی الله علیه و آله هستم و نفرمود از من برائت و بیزاری نجوئید.

راوی گوید عرض کردم فدایت گردم اگر کسی خواست کشته شود و بیزاری نجوید تکلیفش چیست؟

فرمود: نه به خدا سوگند مگر بر همان روش عمار باشد؛ زیرا که خداوند متعال می فرماید: «مگر کسی که مجبور شود، در حالی که قلب او بر ایمان محکم و ثابت باشد».

راوی :گوید سپس حضرت این حدیث را به حدیث دیگری پیوند داد و فرمود: تقیه در هر جریان ضروری و حالت اضطرار جاری می باشد

ص: 435

2129/ [73] - عن أبي بكر، قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : وَ مَا اَلْحَرُورِیَّهُ ، إِنَّا قَدْ کُنَّا وَ هُمْ مِنَّا بَعِیدٌ فَهُمُ اَلْیَوْمَ فِی دُورِنَا، أَ رَأَیْتَ إِنْ أَخَذُونَا بِالْأَیمَانِ؟

قَالَ: فَرَخَّصَ لِی فِی اَلْحَلْفِ لَهُمْ بِالْعَتَاقِ وَ اَلطَّلاَقِ، فَقَالَ بَعْضُنَا: مَدُّ اَلرِّقَابِ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَمِ اَلْبَرَاءَهُ مِنْ عَلِیٍّ علیه السلام؟

فَقَالَ: اَلرُّخْصَهُ أَحَبُّ إِلَیَّ، أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اَللَّهِ فِی عَمَّارٍ: ﴿ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَبِنُم بِالْإِيمَنِ﴾ ؟ (1)

2130 / [74] - عَنْ عَمْرِو بْنِ مَرْوَانَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : رُفِعَتْ عَنْ أُمَّتِی أَرْبَعَهُ خِصَالٍ: مَا أَخْطَئُوا وَ مَا نَسُوا، وَ مَا أُکْرِهُوا عَلَیْهِ وَ مَا لَمْ یُطِیقُوا، وَ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ﴿إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ﴾ مُخْتَصَرٌ . (2)

2131 / [75] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَجْلاَنَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ فَقُلْتُ لَهُ: إِنَّ اَلضَّحَّاکَ قَدْ ظَهَرَ بِالْکُوفَهِ وَ یُوشِکُ أَنْ نُدْعَی إِلَی اَلْبَرَاءَهِ مِنْ عَلِیٍّ فَکَیْفَ نَصْنَعُ

فَابْرَأْ مِنْهُ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَیُّ شَیْءٍ أَحَبُّ إِلَیْکَ؟

قَالَ: أَنْ یَمْضُوا عَلَی مَا مَضَی عَلَیْهِ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ أُخِذَ بِمَکَّهَ فَقَالُوا لَهُ: اِبْرَأْ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَبَرَأَ مِنْهُ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عُذْرَهُ ﴿إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ﴾ (3)

ص: 436


1- عنه بحار الأنوار: 408/75 ح 49 ، والبرهان في تفسير القرآن: 487/4 ح 7، و نور الثقلين: 88/3 ح 233 و مستدرك الوسائل: 47/16 ح 19097.
2- عنه بحار الأنوار: 408/75 ح 50 والبرهان في تفسير القرآن: 487/4 ح 8، و مستدرك الوسائل: 51/16 ح 19114. الكافي : 335/22 ح 1 و تقدّم الحديث مع تخريجاته في الحديث 535 من سورة «البقرة».
3- عنه بحار الأنوار: 408/75 ح 51، و وسائل الشيعة 230/16 ح 21434، والبرهان في تفسير القرآن: 488/4 ح 9 و نور الثقلين: 88/3 ح 234.

73)- از ابوبکر روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم و طایفه حروریه (خوارج نهروان) چه کسانی هستند؟ پیش از این به هم سخت می گرفتیم و آنان را از خودمان دور می کردیم ولی امروزه آن ها در خانه های ما رفت و آمد دارند بفرمائید اگر آن ها ما را سوگند دادند و مجبور بر برائت و بیزاری کردند چه کنیم؟

راوی گوید پس حضرت به من اجازه داد که بر آزاد شدن غلام (بَرده) و طلاق ،(همسر) سوگند بخورم پس یکی از ما (خطاب به حضرت) گفت: گردن نهادن زیر تیغ و شمشیر را بیشتر دوست داری و یا برائت و بیزاری از علی علیه السلام را؟

حضرت فرمود: رخصت (و نجات) را دوست دارم مگر فرمایش خداوند را درباره عمار نشنیده ای که فرموده است: «مگر کسی که مجبور شود در حالی که قلب او بر ایمان محکم و ثابت باشد»؟

74)- از عمرو بن مروان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرموده است: از امت من (عقوبت برای) چهار خصلت برداشته شده است هر جایی که خطا کنند هر جایی که فراموش کنند هر جایی که مجبور و وادار شوند و هر عمل و برنامه ای را که توان انجام آن را نداشته باشند؛ و این همان است که در کتاب خداوند مذکور می باشد: «مگر کسی که مجبور شود، در حالی که قلب او بر ایمان محکم و ثابت باشد» حدیث مختصر می باشد.

75)- از عبد الله بن عجلان روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: ضحّاک در کوفه ظاهر و مسلّط گشته و نزدیک است که ما را بر بیزاری از امام علی علیه السلام دعوت و مجبور کنند پس چه کنیم؟

فرمود: از او بیزاری و برائت .بجوئید عرض کردم از نظر شما کدام محبوب تر است؟

فرمود: این که در مورد امام على علیه السلام طبق روش عمار فرزند یاسر بروند که در مکه او را گرفتند و به او گفتند از رسول خدا صلی الله علیه و اله بیزاری بجوی پس او هم بیزاری جُست و خداوند هم عذر او را پذیرفت و این چنین آیه ای را نازل کرد: «مگر کسی که مجبور شود، در حالی که قلب او بر ایمان محکم و ثابت باشد».

ص: 437

في قوله تعالى: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾ ﴿108﴾

2132 / [76]- عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یَدْعُو أَصْحَابَهُ فَمَنْ أَرَادَ بِهِ خَیْراً سَمِعَ وَ عَرَفَ مَا یَدْعُوهُ إِلَیْهِ وَ مَنْ أَرَادَ بِهِ شَرّاً طُبِعَ عَلَی قَلْبِهِ فَلاَ یَسْمَعُ وَ لاَ یَعْقِلُ وَ هُوَ قَوْلُهُ: ﴿أُولئِکَ اَلَّذِینَ طَبَعَ اَللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ اَلْغافِلُونَ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ﴾ ﴿112﴾

2133/ [77]- عَنْ حَفْصِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ قَوْماً کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ یُؤْتَی لَهُمْ مِنْ طَعَامِهِمْ حَتَّی جَعَلُوا مِنْهُ تَمَاثِیلَ بِمُدُنٍ [مدرة] کَانَتْ فِی بِلاَدِهِمْ یَسْتَنْجُونَ بِهَا، فَلَمْ یَزَلِ اَللَّهُ بِهِمْ حَتَّی اُضْطُرُّوا إِلَی اَلتَّمَاثِیلِ یَتَّبِعُونَهَا وَ یَأْکُلُونَ مِنْهَا وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿ضَرَبَ اَللّهُ مَثَلاً قَرْیَهً کانَتْ آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً یَأْتِیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اَللّهِ فَأَذاقَهَا اَللّهُ لِباسَ اَلْجُوعِ وَ اَلْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ﴾ (2)

ص: 438


1- عنه بحار الأنور 207:5ح 45 والبرهان في تفسير القران 488/4 ح 11 تفسير القمّي 303/2 بإسناده عن وهب بن حفص، عن أبي بصدير، عن أبي جعفر علیه السلام عنه بحار 139/2 ح 60 و 71/22
2- عنه بحار الأنوار: 207/80 ح 16 و وسایل الشیعة: 386/24 ح 30846 والبرهان في تفسير القرآن: 489/4 ح 3، ونور الثقلین: 91/3 ح 247 . الكافي 291/6 ح 3 بإسناده عن زيد الشحّام، من أي عبد الله علیه السلام- إلى قوله: صبيّ یمصّها-، عنه وسائل الشیعة: 344/24 ح 30733 21 241 - 30732

فرمایش خداوند متعال: آن ها کسانی هستند که (بر اثر فزونی گناه) خدا بر قلب ها وگوش و چشمانتان مهر نهاده است و غافلان واقعی همان ها هستند. (108)

76)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله اصحاب خود را دعوت می نمود. پس هر کدام که اهل خیر و سعادت بود. دعوت حضرت را می شنید و با معرفت می پذیرفت و هر کسی که اهل شرّ و شقاوت بود دعوت حضرت را نمی شنید و آن را تعقّل نمی کرد و این همان فرمایش خداوند است که فرمود: «کسانی که خداوند بر دل ها گوش و چشمان آن ها مُهر زده است و همانا که آن ها خبر ندارند».

فرمایش خداوند متعال: و خداوند (برای آنان که کفران نعمت می کنند) مثلی زده است: منطقه آبادی که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزیش به صورت فراوان از هر جا می رسید. پس آنان نعمت های خدا را ناسپاسی کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام می دادند لباس گرسنگی و ترس را بر اندامشان پوشانید! (112)

77)-از حفص بن سالم روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا طایفه ای از بنی اسرائیل بودند که چون طعام و خوراک شان فراهم می شد (مقداری) از آن ها را به شکل مجسمه هایی که در شهرها بود درست می کردند و به وسیله آن ها استنجا و تطهیر می کردند.

پس خداوند متعال آن ها را مورد خشم و غضب قرار داد به طوری که ناچار و به دنبال آن مجسّمه ها رفته و آن را تمیز می کردند و می خوردند و این همان فرمایش خداوند است که فرموده: «و خداوند قریه ای را مثال می زند که امنیت و آرامش ،داشت روزی مردمش به فراوانی از هر جا می رسید، پس آنان نعمت خداوند را کفران کردند و خدا به کیفر اعمالشان به گرسنگی و وحشت مبتلایشان گردانید».

ص: 439

2134 / [78]- عَنْ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

کَانَ أَبِی یَکْرَهُ أَنْ یَمْسَحَ یَدَهُ بِالْمِنْدِیلِ وَ فِیهِ شَیْءٌ مِنَ اَلطَّعَامِ تَعْظِیماً لَهُ، إِلاَّ أَنْ یَمَصَّهَا أَوْ یَکُونَ إِلَی جَانِبِهِ صَبِیٌّ فَیَمَصُّهَا لَهُ». قَالَ: وَ إِنِّی أَجِدُ اَلْیَسِیرَ یَقَعُ مِنَ اَلْخِوَانِ فَأَتَفَقَّدُهُ [فآخذه] فَیَضْحَکُ اَلْخَادِمُ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ أَهْلَ قَرْیَهٍ مِمَّنْ کَانَ قَبْلَکُمْ کَانَ اَللَّهُ قَدْ أَوْسَعَ عَلَیْهِمْ حَتَّی طَغَوْا، فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: لَوْ عَمَدْنَا إِلَی شَیْءٍ مِنْ هَذَا اَلنَّقِیِّ فَجَعَلْنَا نَسْتَنْجِی بِهِ کَانَ أَلْیَنَ عَلَیْنَا مِنَ اَلْحِجَارَهِ

قَالَ - فَلَمَّا فَعَلُوا ذَلِکَ بَعَثَ اَللَّهُ عَلَی أَرْضِهِمْ دَوَابّاً أَصْغَرَ مِنَ اَلْجَرَادِ فَلَمْ یَدَعْ لَهُمْ شَیْئاً خَلَقَهُ اَللَّهُ یَقْدِرُ عَلَیْهِ إِلاَّ أَکَلَهُ مِنْ شَجَرٍ أَوْ غَیْرِهِ، فَبَلَغَ بِهِمُ اَلْجُهْدُ إِلَی أَنْ أَقْبَلُوا عَلَی اَلَّذِی کَانُوا یَسْتَنْجُونَ بِهِ فَأَکَلُوهُ، وَ هِیَ اَلْقَرْیَهُ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿ضَرَبَ اَللّهُ مَثَلاً قَرْیَهً کانَتْ آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً﴾ -إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿بِما کانُوا یَصْنَعُونَ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ ﴿173﴾

2135/ [79]- عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مُحْرِمٌ اُضْطُرَّ إِلَی اَلصَّیْدِ وَ إِلَی مَیْتَهٍ مِنْ أَیِّهِمَا یَأْکُلُ؟ قَالَ: یَأْکُلُ مِنَ اَلصَّیْدِ

ص: 440


1- عنه بحار الأنوار: 405/66 ذيل 6 أشار إليه، و 207/80 ح 17، و وسائل الشيعة: 386/24 ح 30847، والبرهان في تفسير القرآن: 490/4 و نور الثقلين: 91/3 ح 248. و مستدرك الوسائل: 270/16 ح 19845 و 291 ح 19922 قطعتان منه. الكافي: 291/6 ح 3 باختصار، و نحوه المحاس: 429/2 ح 245 (باب - 33 التمندل لوضوء الصلاة والطعام)، و 443 ح 1317 (باب - 42 لعق الأصابع)، و دعائم الإسلام: 120/2 ح 406 و وسائل الشيعة. 344/24 ح 30732، و البحار: 405/66 ح 6.

78)- از زید شحّام روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم دوست نمی داشت دست خود را که آغشته به خوراک و خورشت شده بود با حوله و دستمال پاک ،کند بلکه برای احترام به خوراک (و نعمت ،خداوند انگشتان) دست خود را می مکید و یا اگر بچه ای که در کنارش بود انگشتان او را می مکید و میفرمود: و من اندکی غذا می بینم که در کنار سفره و ظرف ریخته شده آن را جستجو می کنم تا بردارم و بخورم ولی (اطرافیان و) پیش خدمت که متوجّه حرکت من می،شوند می.خندند سپس :افزود پیش از شما اهالی قریه ای بودند که خداوند بر ایشان نعمت فراوانی داد تا این که طغیان و ناسپاسی کرده و کفر ورزیدند تا جایی که بعضی به دیگری می گفت: اگر این خمیر و نان ها را برای استنجا و طهارت استفاده کنیم بهتر ملایم و نرم تر - از سنگ - می باشد و دیگر بدن ما ،آزرده کثیف و ناراحت نمی شود. (1)

پس چون دست به این کار ناشایست ،زدند خداوند موجوداتی کوچک تر از ملخ را فرستاد که تمام اشیاء آن ها را از درخت و غیره خوردند و نابود کردند و آن ها به جایی رسیدند که بسیار در انبوه مشکلات قرار گرفتند و به ناچار به همان خمیرها و نان های کثیف و نجس روی می آوردند و آن را می خوردند؛ و این قریه همان قریه ای است که خداوند فرموده: «و خداوند قریه ای را مثال می زند که امنیت و آرامش داشت - تا پایان - به کیفر اعمالشان که انجام داده اند».

فرمایش خداوند متعال: همانا خداوند مردار و خون و گوشت خوک و آن چه را که با نام غیر خدا سر بریده اند بر شما حرام کرده و کسانی که ناچار شوند در حالی که تجاوز از حدّ ننمایند خداوند بخشنده و مهربان است. (115)

79)- از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم شخصی در حال احرام (حجّ) می باشد و ناچار است که یا گوشت شکار بخورد و یا گوشت ،مردار از کدام یک بخورد؟ فرمود: از گوشت شکار بخورد.

ص: 441


1- چون آنان به وسیله سنگ و مشابه آن خود را استنجا و تطهیر می کردند و سنگ ها زِبر، تیز و خشن بود و آنان را آزار می،داد لذا آسایش طلبان سطحی نگر چنان گفتند و چنان کردند و دیگران هم بدون تحقیق و بررسی نسبت به درست بودن این کار از آن ها پیروی نمودند .مترجم.

قُلْتُ: أَ لَیْسَ قَدْ أَحَلَّ اَللَّهُ اَلْمَیْتَهَ لِمَنِ اُضْطُرَّ إِلَیْهَا؟

الَ: بَلَی، وَ لَکِنْ أَ لاَ تَرَی أَنَّهُ یَأْکُلُ مِنْ مَالِهِ یَأْکُلُ اَلصَّیْدَ وَ عَلَیْهِ فِدَاءٌ (1)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ ﴿120﴾

2136 / [80] - عَنْ زُرَارَةَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام عَنْ قَوْلِهِ: ﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتاً لِلَّهِ حَنِيفًا ﴾ قال (علیه السلام) شَیْءٌ فَضَّلَ اَللَّهُ بِهِ . (2)

2137 / [81] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ: ﴿ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةٌ قَانِتَا لِلَّهِ حَنِيفًا ﴾، سَمَّاهُ اَللَّهُ أُمَّهً (3)

2138 / [82] - یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ (4)، عنه علیه السلام: ﴿ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةٌ قَانِتا﴾، اُمّهً واحِدَهً (5)

ص: 442


1- عنه بحار الأنوار: 152/99 ح 22 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 490/4 ح 1 الكافي: 383/4 ح 1 بإسناده عن الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت، و نحوه تهذيب الأحكام: 368/5 ح 196، عنه وسائل الشيعة: 84/13 ح 17295، و 86 ح 17301، والبرهان: 490/4 ح 2 ، و نحوه علل الشرائع: 445/22 ح 3 (باب - 195) بإسناده عن منصور بن حازم قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام. عبد الله علیه السلام عنه البحار: 152/99 ح 21
2- عنه بحار الأنوار: 12/12 ح 33 والبرهان في تفسير القرآن: 492/4 ، ح 5، و نور الثقلين: 93/3 ح 254
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 492/4 ح 6، و نور الثقلين: 93/3 ح 255.
4- عنه بحار الأنوار: 12/12 ح 34، والبرهان في تفسير القرآن: 492/4 ح 7، و نور الثقلين: 93/3 ح 256.
5- هو من أصحاب أبي عبد الله علیه السلام وروى عنه . راجع جامع الرواة: 355/2 .

عرض کردم: مگر خداوند گوشت مردار را برای کسی که مضطر و ناچار باشد حلال نکرده است؟

فرمود: بلی ولی آیا توجه نداری که او از اموال خودش می خورد؟ پس باید گوشت شکار بخورد و یک قربانی هم - به عنوان فدیه و کفاره - بدهد.

فرمایش خداوند متعال: به درستی که ابراهیم (به تنهایی) امّتی بود مطیع و فرمان بر خدا خالی از هر گونه انحراف و (در هیچ حالت و جریانی) او از مشرکان نبود (120)

80)- از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا ابراهیم امّت مطیع خداوند و خالی از انحراف بود» فرموده اند این نکته ای است که خداوند او را به وسیله آن فضیلت و برتری داد

81)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «همانا ابراهیم امّت مطيع خداوند و خالی از انحراف بود» فرمود: خداوند او را به عنوان امّت (واحده) خوانده است.

82)- از یونس بن ظبیان روایت کرده است که گفت

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام درباره فرمایش خداوند (تبارک و تعالی): «همانا ابراهیم امّت مطيع خداوند بود» فرمود: او (خودش به تنهایی همچون) امّت واحده بود

ص: 443

2139 / [83] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ:

سَمِعْتُ عَبْداً صَالِحاً یَقُولُ لَقَدْ کَانَتِ الدُّنْیَا وَ مَا کَانَ فِیهَا إِلَّا وَاحِدٌ یَعْبُدُ اللَّهَ وَ لَوْ کَانَ مَعَهُ غَیْرُهُ إِذاً لَأَضَافَهُ إِلَیْهِ حَیْثُ یَقُولُ: ﴿إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّهً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ﴾ فَصَبَرَ بِذَلِکَ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی آنَسَهُ بِإِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ فَصَارُوا ثَلَاثَهً . (1)

قوله تعالى: ﴿وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ، وَلَبِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّبِرِينَ﴾ ﴿126﴾

2140 / [84] - عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ حَمْزَهَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: لَمَّا رَأَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا صُنِعَ بِحَمْزَهَ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ قَالَ: اَللَّهُمَّ لَکَ اَلْحَمْدُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُشْتَکَی وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ عَلَی مَا أَرَی ، ثُمَّ قَالَ: لَئِنْ ظَفِرْتُ لَأُمَثِّلَنَّ

قَالَ: فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: ﴿وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرِینَ﴾ قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَصْبِرُ أَصْبِرُ. (2)

ص: 444


1- عنه بحار الأنوار: 12/12 ح 35 والبرهان في تفسير القرآن: 492/4 ح 8، و نور الثقلين 93/3 ح 257، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 98 (الفصل الأوّل في علّة تسميته و فضائله).
2- عنه بحار الأنوار: 93/20 ح 27 ، والبرهان في تفسير القرآن: 495/4 ح 2، و نور الثقلين: 96/3 ح 269

83)- از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

از بنده ای صالح (امام کاظم) علیه السلام شنیدم که میفرمود: به خدا سوگند زمانی بود که در این دنیا جز یک نفر خداوند را نمی پرستید و اگر کسی دیگر هم می،بود خدای عزو جل او را هم به وی اضافه می کرد، در آن جایی که می فرماید: «به درستی که ابراهیم امتی بود که با روش مستقیم از خداوند اطاعت می کرد و از مشرکین ،نبود» او در این مسیر تا جایی که خداوند خواست صبر کرد سپس خداوند تبارک و تعالی اسماعیل و اسحاق را انیس و مونس او گردانید و سه نفر شدند

فرمایش خداوند متعال: و هرگاه خواستید مجازات ،کنید تنها به مقداری که به شما تعدّى شده کیفر دهید و اگر شکیبایی کنید همانا این کار برای شکیبایان بهتر است (126)

84) - از حسین بن حمزه روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود: موقعی که رسول خدا صلی الله علیه و آله متوجه شد که با (عمویش) حمزه فرزند عبد المطلب چه کاری انجام داده اند، اظهار داشت: «خداوندا سپاس و شکر مخصوص تو می باشد از این جریان به تو شکایت می کنم و نسبت به آن چه که می بینم از تو استمداد و درخواست کمک می کنم»؛ و سپس دو بار فرمود: اگر پیروز و مسلط شدم آن ها را حتماً مثله و قطعه قطعه خواهم کرد به همین خاطر خداوند این آیه «و اگر شما را عقاب و شکنجه کردند شما نیز به همان شیوه و مقداری که شکنجه شده اید عقاب کنید و اگر صبر کنید برای شما صبر کنندگان بهتر خواهد بود» را نازل نمود پس رسول خدا صلی الله علیه و آله دو بار فرمود: صبر و شکبیایی را پیشه خود می گردانم

ص: 445

سورة المباركة ﴿الإسراء﴾

[17]

ص: 446

ص: 447

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

2141 / [1] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ ، عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْعَلاَءِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی کُلِّ لَیْلَهِ جُمُعَهٍ ، لَمْ یَمُتْ حَتَّی یُدْرِکَ اَلْقَائِمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، وَ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِهِ (1)

ص: 448


1- عنه بحار الأنوار: 281/92 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 496/4 ح 2 ، و مستدرك الوسائل: 104/6 ح 6542. ثواب الأعمال: 107 عنه وسائل الشيعة: 410/7 ح 9718، والبحار: 281/92 ح 1 و مستدرك الوسائل: 104/6 ح 6542 ، والبرهان 496/4 ح 1 المصباح للكفعمي: 441 ، (الفصل التاسع والثلاثون)، عنه البحار: 310/89

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1)- از حسن بن علی بن ابی حمزه به نقل از حسین بن ابی العلاء روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که سورۀ «بنی اسرائیل» (إسراء) را در هر شب جمعه بخواند نمی میرد مگر آن که امام ،زمان حضرت قائم آل محمّد علیهم السلام را درک کند و از اصحاب و یاران او قرار گیرد

ص: 449

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

قوله تعالى: ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ﴾ ﴿1﴾

2142 / [2] - عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ الله (عليه السلام) عَنْ قَوْلِ الله: ﴿ سُبْحَنَ ﴾؟

فَقَالَ: أَنَفَهُ اَللَّهِ

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ هِشَامٍ عَنْهُ مِثْلَهُ . (1)

2143/ [3] - إِنَّ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَطَاءٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَتَی بِالْبُرَاقِ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ کَانَ أَصْغَرَ مِنَ اَلْبَغْلِ وَ أَکْبَرَ مِنَ اَلْحِمَارِ مُضْطَرِبَ اَلْأُذُنَیْنِ عَیْنَاهُ فِی حَوَافِرِهِ خُطْوَتُهُ مَدَّ اَلْبَصَرِ. (2)

2144 / [4] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ أُتِیَ بِالْبُرَاقِ وَ مَعَهَا جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ،

ص: 450


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 506/4 ح 4 ، و نور الثقلين: 97/3 ح 3 الكافي: 118/1 ح 10، و 329/3 ضمن ح ،5 التوحيد 312 ح 2، معاني الأخبار: 9 ح 1، البحار: 380/84 ضمن ح 35 عن العلل لمحمّد بن عليّ بن إبراهيم قال: قال أمير المؤمنين علیه السلام، و نحوه مستدرك الوسائل: 442/4 ح 512.
2- عنه بحار الأنوار: 311/18 ذيل ح 20 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 519/4 ح 15. الكافي: 376/8 ح 567 بتفاوت يسير عنه البحار: 311/18 ح 20 ، الخرائج والجرائح: 84/1 (فصل من روايات الخاصّة) عنه البحار: 378/18 ح 84

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال پاک و منزّه است خدایی که بنده اش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی- که گرداگردش را پربرکت ساخته ایم - گردش داد تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم به درستی که او شنوا و بیناست. (1)

2) - از هشام بن حکم روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام در معنا و تفسیر فرمایش خداوند متعال): «سُبْحَنَ» سؤال کردم؟

فرمود: به معنای «أنفة الله» است (یعنی زیر بار هیچ گونه ننگ و عاری نرفتن). و در روایتی دیگر از هشام (همچنین) از آن حضرت علیه السلام مانند آن روایت شده .است

3)- از عبد الله بن عطا روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا جبرئیل علیه السلام، بُراقی را - که از قاطر کوچک تر و از الاغ بزرگ تر بود - برای پیامبر گرامی صلی الله علیه و اله آورد که گوش هایش کوتاه و بلند و چشم هایش روی پاهایش قرار داشت و گام هایش به گستردگی دید چشمانش بود (و چون به کوهی می رسید دست هایش کوتاه و پاهایش بلند می گشت و چون سرازیر می شد دست هایش بلند و پاهایش کوتاه می گردید یال و پرهای بلندی داشت که به طرف راستش ریخته بود و از پشت سر خود نیز دو بال داشت).

4) - از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله شبانه به آسمان عروج ،نمود براق را برای ایشان آوردند و جبرئیل میکائیل و اسرافیل حضرت را

ص: 451

قَالَ: فَأَمْسَکَ لَهُ وَاحِدٌ بِالرِّکَابِ، وَ أَمْسَکَ اَلْآخَرُ بِاللِّجَامِ، وَ سَوَّی عَلَیْهِ اَلْآخَرُ ثِیَابِهِ فَلَمَّا رَکِبَهَا تَضَعْضَعَتْ، فَلَطَمَهَا جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ قَالَ لَهَا: قِرِّی یَا بُرَاقُ فَمَا رَکِبَکِ أَحَدٌ قَبْلَهُ مِثْلُهُ، وَ لاَ یَرْکَبُکَ أَحَدٌ بَعْدَهُ مِثْلُهُ إِلاَّ أَنَّهُ تَضَعْضَعْتَ عَلَیْهِ. (1)

2145/ [5] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی: عَنْ هِشَامٍ ، عَنْهُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

لَمَّا أُسْرِیَ بِرَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) حَضَرَتِ اَلصَّلاَهُ، فَأَذَّنَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام وَ أَقَامَ لِلصَّلاَهِ، فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ ، تَقَدَّمْ. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : تَقَدَّمْ یَا جَبْرَئِیلُ . فَقَالَ لَهُ: إِنَّا لاَ نَتَقَدَّمُ اَلْآدَمِیِّینَ مُنْذُ أُمِرْنَا بِالسُّجُودِ لِآدَمَ علیه السلام. (2)

2146 / [6] - إِنَّ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

یَا هَارُونُ کَمْ بَیْنَ مَنْزِلِکَ وَ بَیْنَ اَلْمَسْجِدِ اَلْأَعْظَمِ

فَقُلْتُ: قَرِیبٌ قَالَ: یَکُونُ مِیلاً؟

فَقُلْتُ: لَکِنَّهُ أَقْرَبُ، فَقَالَ: فَمَا تَشْهَدُ اَلصَّلاَهَ کُلَّهَا فِیهِ؟

فَقُلْتُ: لاَ وَ اَللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ رُبَّمَا شُغِلْتُ

فَقَالَ: أَمَا إِنِّی لَوْ کُنْتُ بِحَضْرَتِهِ مَا فَاتَتْنِی فِیهِ صَلاَهٌ،.

قَالَ: ثُمَّ قَالَ هَکَذَا بِیَدِهِ مَا مِنْ مَلَکٍ مُقَرَّبٍ وَ لاَ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ وَ لاَ عَبْدٍ صَالِحٍ إِلاَّ وَ قَدْ صَلَّی فِی مَسْجِدِ کُوفَانَ حَتَّی مُحَمَّدٌ عَلَیْهِ اَلصَّلاَهُ وَ اَلسَّلاَمُ لَیْلَهَ أُسْرِیَ بِهِ أَمَرَ بِهِ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ هَذَا مَسْجِدُ کُوفَانَ ، فَقَالَ: اِسْتَأْذِنْ لِی حَتَّی أُصَلِّیَ فِیهِ رَکْعَتَیْنِ.

قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ عَنْ یَمِینِهِ رَوْضَهً مِنْ رِیَاضِ اَلْجَنَّهِ وَ عَنْ یَسَارِهِ رَوْضَهً مِنْ رِیَاضِ اَلْجَنَّهِ؟

ص: 452


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 519/4 ح 16 ، و نور الثقلين: 100/3 ح 14. تفسير القمّي : 3/2 (معراج رسول الله صلی الله علیه و آله) بتفصيل، عنه البحار: 319/18 ح 34.
2- عنه بحار الأنوار: 404/18 ح 108 والبرهان في تفسير القرآن: 519/4 ح 17. علل الشرائع: 8/1 / 4 ( باب - 7) ، عنه وسائل الشيعة: 439/5 ح 7029 ، والبحار: 338/26 ح 3 ، و 168/84 ح 71

همراهی می کردند و یکی از ایشان رکاب را و دیگری افسار آن را نگاه می داشت و یکی هم جُل و پوشش آن را مرتب می کرد و چون (رسول خدا صلی الله علیه و اله) خواست سوار شود براق چموشی کرد پس جبرئیل علیه السلام سیلی بر آن زد و گفت: ای بُراق! آرام باش کسی همانند او تا کنون بر تو سوار نشده و بعد از این هم سوار نخواهد شد پس براق در برابر حضرت آرام گرفت

5)- از هشام روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله شبانه به معراج رفت و موقع نماز فرا رسید جبرئیل اذان سر داد و برای نماز اقامه گفت و سپس اظهار :داشت ای محمّد جلو ،برو حضرت به او فرمود ای جبرئیل تو جلو برو

جبرئیل عرضه داشت: ما (فرشتگان) از زمانی که مأمور شده ایم تا در برابر آدم علیه السلام سجده کنیم بر فرزندان آدم پیشی نخواهیم گرفت

6)- از هارون بن خارجه روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود ای !هارون چه مقدار بین منزل تو و مسجد اعظم (مسجد کوفه)، فاصله است؟

پاسخ داد نزدیک می باشد فرمود به مقدار یک فرسخ هست؟

عرض کردم بلکه کم تر خواهد بود فرمود پس آیا همه نمازهای خود را در آن جا برگزار نمی کنی؟ عرض کردم فدایت گردم نه چه بسا مشغول کاری باشم (و نتوانم) فرمود اما اگر من در کنار آن جا می بودم نمازی را نمی خواندم، مگر آن که آن را در آن جا برگزار می کردم

سپس با دست خود اشاره نمود و فرمود هیچ ،فرشته ای، پیامبر مرسلی و بنده صالح و نیکوکاری نمی باشد مگر آن که در مسجد کوفه نماز بجای آورده است حتی حضرت محمّد صلی الله علیه وآله در آن شبی که به معراج رفت، جبرئیل او را بر آن جا عبور داد و گفت ای !محمّد این جا مسجد کوفه است فرمود: برایم اجازه بگیر تا در آن دو رکعت نماز بخوانم پس او نیز اذن گرفت و حضرت در آن جا، دو رکعت نماز خواند بعد از آن (امام صادق علیه السلام) افزود: آیا خبر نداری که سمت راست و سمت چپ آن باغی از باغ های بهشت است؟

ص: 453

أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اَلصَّلاَهَ اَلْمَکْتُوبَهَ فِیهِ تَعْدِلُ أَلْفَ صَلاَهٍ فِی غَیْرِهِ وَ اَلنَّافِلَهَ خَمْسَمِائَهِ صَلاَهٍ وَ اَلْجُلُوسَ فِیهِ مِنْ غَیْرِ قِرَاءَهِ اَلْقُرْآنِ عِبَادَهٌ؟

ثُمَّ قَالَ- هَکَذَا بِإِصْبَعِهِ فَحَرَّکَهَا -مَا بَعْدَ اَلْمَسْجِدَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ مَسْجِدِ کُوفَانَ (1)

2147 / [7] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ اِحْتَمَلَ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) حَتَّی اِنْتَهَی بِهِ إِلَی مَکَانٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ، ثُمَّ تَرَکَهُ وَ قَالَ لَهُ: مَا وَطِئَ شَیْءٌ قَطُّ مَکَانَکَ (2)

2148 / [8] - عَنِ اِبْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا أُسْرِیَ بِرَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْیَا لَمْ یَمُرَّ بِأَحَدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ إِلاَّ اِسْتَبْشَرَ بِهِ، إِلاَّ مَالِکٌ خَازِنُ جَهَنَّمَ ، فَقَالَ لِجَبْرَئِیلَ : یَا جَبْرَئِیلُ ، مَا مَرَرْتُ بِمَلَکٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ إِلاَّ اِسْتَبْشَرَ بِی إِلاَّ هَذَا اَلْمَلَکَ، فَمَنْ هَذَا؟

قَالَ: هَذَا مَالِکٌ خَازِنُ جَهَنَّمَ ، وَ هَکَذَا جَعَلَهُ اَللَّهُ

قَالَ: فَقَالَ لَهُ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : یَا جَبْرَئِیلُ ، سَلْهُ أَنْ یُرِیَنِیهَا

فَقَالَ جَبْرَئِیلُ : یَا مَالِکُ ، هَذَا رَسُولُ اَللَّهِ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله)، وَ قَدْ شَکَا إِلَیَّ وَ قَالَ: مَا مَرَرْتُ بِأَحَدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ إِلاَّ اِسْتَبْشَرَ بِی وَ سَلَّمَ عَلَیَّ إِلاَّ هَذَا. فَأَخْبَرْتُهُ أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَی هَکَذَا جَعَلَهُ، وَ قَدْ سَأَلَنِی أَنْ أَسْأَلَکَ أَنْ تُرِیَهُ جَهَنَّمَ

ص: 454


1- عنه بحار الأنوار: 404/18 ح 109 و 405/100 ح 63 ، والبرهان في تفسير القرآن: 520/4 ح 18. الأمالي للصدوق: 385 ح 4 (المجلس الحادي والستّون) عنه البحار: 391/100 ح 16، الأمالي للطوسي: 428 ح 957 ( المجلس الخامس عشر)، الغارات: 285/2 ( قول عليّ علیه السلام في الكوفة) عنه البحار: 359/83 ح 11 ، و مستدرك الوسائل: 399/3 ح 3875.
2- عنه مجمع البيان: 611/6 ، و بحار الأنوار: 403/18 ح 107، والبرهان في تفسير القرآن: 520/4 ح 19. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 325 ح 406 (فصل - 6 قصّة المعراج) بتفصيل عنه البحار: 375/18 ح 81، المناقب لابن شهر آشوب: 179/1 (فصل في معراجه صلی الله علیه واله ).

آیا نمی دانی که انجام نماز واجب در آن معادل هزار رکعت نماز در دیگر مکان ها می باشد و نماز مستحبی معادل پانصد برابر آن خواهد بود و نشستن در آن بدون این که قرآن قرائت کنند، عبادت خواهد بود؟ (هارون) گفت سپس حضرت با حرکت انگشت خود اشاره نمود که بعد از آن دو مسجد (مسجد الحرام و مسجد النبيّ)، مسجدی با فضیلت تر از مسجد کوفه نیست

7)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود همانا جبرئیل، رسول خدا صلی الله علیه و اله را برداشت و بالا برد تا در آسمان به محلی رسید سپس حضرت را رها کرد و گفت هیچ چیزی پیش از تو قدمی در این مکان نگذاشته است.

8)- از ابن بُکیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بعد از آن که رسول خدا صلی الله علیه و اله شبانه به معراج برده شد و به آسمان دنیا ،رسید به هر فرشته ای از فرشتگان که برخورد کرد با او شادمان و خوشحال برخورد کرد مگر فرشته خازن دوزخ که با دیدن او غمناک و افسرده ،گشت پس حضرت به جبرئیل فرمود ای !جبرئیل به هر یک از فرشتگان که برخورد کردم شاد و خوشحال شدم مگر این فرشته پس این کیست؟

پاسخ داد این مالک و خازن دوزخ می باشد و خداوند سبحان او را این چنین قرار داده است. امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله به جبرئیل فرمود: از او درخواست کن تا دوزخ را به من نشان دهد.

پس جبرئیل به او گفت ای مالک! این شخص محمّد رسول خدا می باشد، او به من اظهار شکایت نموده که به هر فرشته ای برخورد کردم، شاد و خوشحال گشته و فرشتگان بر او سلام کرده اند مگر تو و من به او گفتم خداوند این فرشته را چنین قرار داده است اکنون او از من درخواست نموده که از تو تقاضا کنم تا آتش جهنم را به او نشان دهی

ص: 455

قَالَ: فَکَشَفَ لَهُ عَنْ طَبَقٍ مِنْ أَطْبَاقِهَا، فَمَا رُؤِیَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ضَاحِکاً حَتَّی قُبِضَ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) (1)

2149 /[9] - عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا أُسْرِیَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَضَرَتِ اَلصَّلاَهُ فَأَذَّنَ جَبْرَئِیلُ فَلَمَّا قَالَ: اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ قَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ: اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ فَلَمَّا قَالَ: أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ قَالَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ: خَلَعَ اَلْأَنْدَادَ، فَلَمَّا قَالَ: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اَللَّهِ، قَالَتْ: نَبِیٌّ بُعِثَ، فَلَمَّا قَالَ: حَیَّ عَلَی اَلصَّلاَهِ، قَالَتْ: حَثَّ عَلَی عِبَادَهِ رَبِّهِ فَلَمَّا قَالَ: حَیَّ عَلَی اَلْفَلاَحِ، قَالَتْ: أَفْلَحَ مَنْ تَبِعَهُ . (2)

2150 / [10] - إِنَّ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

لَمَّا أَخْبَرَهُمْ أَنَّهُ أُسْرِیَ بِهِ، قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: قَدْ ظَفِرْتُمْ بِهِ فَاسْأَلُوهُ عَنْ أَیْلَهَ (3)

قَالَ: فَسَأَلُوهُ عَنْهَا قَالَ فَأَطْرَقَ وَ مَکَثَ ، فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ ، اِرْفَعْ رَأْسَکَ فَإِنَّ اَللَّهَ قَدْ رَفَعَ إِلَیْکَ أَیْلَهَ ، وَ قَدْ أَمَرَ اَللَّهُ کُلَّ مُنْخَفِضٍ مِنَ اَلْأَرْضِ فَارْتَفَعَ، وَ کُلَّ مُرْتَفِعٍ فَانْخَفَضَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَإِذَا أَیْلَهُ قَدْ رُفِعَتْ لَهُ.

قَالَ: فَجَعَلُوا یَسْأَلُونَهُ وَ یُخْبِرُهُمْ وَ هُوَ یَنْظُرُ إِلَیْهَا

ص: 456


1- عنه مجمع البيان: 610/6 ، و بحار الأنوار: 341/18 ذيل ح 48 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 520/4 ح 20. الزهد للحسين بن سعيد: 226 ح 275 ( باب - 19 أحاديث الجنّة والنار)، الأمالي للصدوق: 600 ح 6 (المجلس السابع والثمانون) بإسناده عن زرارة، عن أبي جعفر الباقر علیه السلام، عنه البحار: 284/8 ح ،9 و 341/18 ح 48 ، و نحوه روضة الواعظين: 508/2 (مجلس في ذكر جهنّم و كيفيّتها).
2- عنه بحار الأنوار: 344/18 ذيل ح 54 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 521/4 ح 21. من لا يحضره الفقيه : 1 281 ح ،864 ، عنه وسائل الشيعة: 417/5 ح 6971، معانى الأخبار: 387 ح 21 عنه البحار : 344/18 ح 54، و 143/92 ح 38.
3- أَيْلَة قرية عربية - هي بفتح الهمزة و سكون الياء - البلد المعروف فيما بين مصر والشام . لسان العرب : 40/11 (أيل). و في معجم البلدان: 292/1: أيْلة بلد على ساحل بحر قلزم في طريق الشام.

فرمود: پس طبقی از دریچه های دوزخ را برداشت و پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله شاداب و خندان دیده نشد تا زمانی که از دنیا رحلت نمود.

9)- از حفص بن بختری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و اله شبانه به معراج رفت و موقع نماز فرا رسید جبرئیل اذان سر داد پس چون گفت: «الله أكبر، الله أكبر»، فرشتگان نیز گفتند: «الله أكبر، الله أکبر» و چون جبرئیل گفت: «أشهد أن لا إله إلا ،الله» فرشتگان نیز گفتند شریکان او نیست و نابود گشتند

و چون جبرئیل گفت: «أشهد أن محمّداً رسول الله» فرشتگان گفت:ند پیامبری مبعوث گردیده است و چون جبرئیل گفت: «حيّ على الصّلاة»، فرشتگان گفتند: او به عبادت و نیایش پروردگارش ترغیب و تشویق می نماید.

و چون جبرئیل گفت: «حیّ علی الفلاح» فرشتگان گفتند: پیرو او رستگار و خوشبخت است.

10) - از هشام بن حکم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زمانی که (رسول خدا صلی الله علیه و آله) به قریش خبر داد که شب گذشته به معراج رفته است بعضی از ایشان به بعضی دیگر گفت: بر او پیروز ،شدید پس از او در مورد اوصاف شهر اَيْلَه سؤال کنید.

موقعی که سؤال ،کردند حضرت سر به زیر انداخت و لحظه ای آرام شد پس جبرئیل علیه السلام آمد و اظهار داشت: ای رسول خدا سرت را بالا بگیر به درستی خداوند شهر اَیلَه را برایت مرتفع گردانید و خداوند دستور داد تا تمام گودال ها و سراشیبی های آن ،زمین بالا قرار گیرد و بلندی های آن پایین رود (و هم سطح شوند) پس رسول خدا صلی الله علیه و آله سر خود را بلند نمود و شهر اَیلَه را دید که در بلندی قرار دارد و هر چیزی را که سؤال می کردند جوابشان را می داد

ص: 457

ثُمَّ قَالَ: إِنَّ عَلاَمَهَ ذَلِکَ عِیرٌ لِأَبِی سُفْیَانَ یَحْمِلُ بُرّاً یَقْدُمُهَا جَمَلٌ أَحْمَرُ مُجْمِعٌ تَدْخُلُ غَداً هَذَا مَعَ اَلشَّمْسِ

فَأَرْسَلُوا اَلرُّسُلَ وَ قَالُوا لَهُمْ: حَیْثُ مَا لَقِیتُمُ اَلْعِیرَ فَاحْبِسُوهَا لِیُکَذِّبُوهُ بِذَلِکَ قَوْلَهُ، قَالَ فَضَرَبَ اَللَّهُ وُجُوهَ اَلْإِبِلِ فَأُقْرِبَتْ عَلَی اَلسَّاحِلِ وَ أَصْبَحَ اَلنَّاسُ فَتَشَرَّفُوا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ فَمَا رُئِیَتْ مَکَّهُ قَطُّ أَکْثَرَ مُتَشَرِّفاً وَ لاَ مُتَشَرِّفَهً مِنْهَا یَوْمَئِذٍ لِیَنْظُرُوا مَا قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

قَالَ: فَأَقْبَلَتِ اَلْإِبِلُ مِنْ نَاحِیَهِ اَلسَّاحِلِ فَقَالَ: یَقُولُ اَلْقَائِلُ: اَلْإِبِلُ، اَلشَّمْسُ، اَلْإِبِلُ قَالَ: فَطَلَعَتَا جَمِیعاً . (1)

2151 / [11] - عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) صَلَّی اَلْعِشَاءَ اَلْآخِرَهَ وَ صَلَّی اَلْفَجْرَ فِی اَللَّیْلَهِ اَلَّتِی أُسْرِیَ بِهِ فِیهَا بِمَکَّهَ (2)

2152 / [12] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

حَدَّثَ أَبُو سَعِیدٍ اَلْخُدْرِیُّ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَانِی لَیْلَهَ أُسْرِیَ بِی وَ حِینَ رَجَعْتُ، فَقُلْتُ: یَا جَبْرَئِیلُ ، هَلْ لَکَ مِنْ حَاجَهٍ؟

فَقَالَ: حَاجَتِی أَنْ تَقْرَأَ عَلَی خَدِیجَهَ مِنَ اَللَّهِ وَ مِنِّی اَلسَّلاَمَ. وَ حَدَّثَنَا عِنْدَ ذَلِکَ أَنَّهَا قَالَتْ حِینَ لَقِیَهَا نَبِیُّ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ لَهَا بِالَّذِی قَالَ جَبْرَئِیلُ ، قَالَتْ: إِنَّ اَللَّهَ هُوَ اَلسَّلاَمُ، وَ مِنْهُ اَلسَّلاَمُ، وَ إِلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، وَ عَلَی جَبْرَئِیلَ اَلسَّلاَمُ. (3)

ص: 458


1- عنه بحار الأنوار: 384/18 ح 88 والبرهان في تفسير القرآن: 521/4 ح 22.
2- عنه بحار الأنوار: 385/18 ح 89، والبرهان في تفسير القرآن: 521/4 ح 23، و نور الثقلين: 133/3 ح 54.
3- عنه بحار الأنوار: 7/16 ح 11 و 385/18 ح 90 ، والبرهان في تفسير القرآن: 521/4 ح 24، و نور الثقلین: 123/3 ح 54

سپس فرمود: علامت و نشانه معراج من این است که قافله ای از ابو سفیان گندم بار کرده بودند و جلوی آن ها شتر سرخ مویی که بزرگ بود حرکت می کرد و این قافله فردا صبح هنگام طلوع خورشید وارد می شود پس قریش با شنیدن این خبر، چند نفر را فرستادند و به آن ها گفتند هر کجا قافله را ،دیدید آن ها را متوقف نمایید و نگذارید هنگام طلوع خورشید وارد (مکه) ،شوند تا با این کار حضرت را تکذیب کنند ولی خداوند متعال بر صورت شتران زد و آن ها را به سمت و مسیر ساحل هدایت نمود و چون صبح شد متوجه شدند که قافله وارد شده است.

امام صادق علیه السلام افزود: هیچ زمانی در مکه بیننده زن و مرد به اندازه آن روز مشاهده نشد تا آن چه را که رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داده بود، خوب ببینند، پس قافله از مسیر ساحل دریا وارد شد و در آن روزگار مردم (به عنوان ضرب المثل) می گفتند: «شتر خورشید و خورشید شتر است» چون که هر دو هم زمان طلوع کرده و پدیدار شدند.

11) - از هشام بن حکم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که رسول خدا صلی الله علیه و اله نماز عشا و نماز صبح را در آن شبی که به معراج رفته بود در مکه خواند. (1)

12)- از زراره و حُمران بن اعین و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند: امام باقر علیه السلام فرمود: ابو سعید خُدری حدیث نموده بر این که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: در همان شبی که به معراج برده شدم جبرئیل هنگام رفتن و بازگشتن نزد من آمد پس به او گفتم ای جبرئیل! آیا حاجت و خواسته ای داری؟ پاسخ داد خواسته من این است که سلام من و خداوند را به خدیجه برسانی.

(راویان گویند:) حضرت برای ما بیان نمود هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله خدیجه را ملاقات کرد و آن چه را که جبرئیل گفته بود انجام داد، خدیجه گفت: به راستی که خداوند خود سلام است و سلام از او است و سلام به او باز می گردد و بر جبرئیل نیز سلام باد

ص: 459


1- یعنی همه آن مسافت ها را - از مکه به بیت المقدس و رفتن به آسمان ها و ملاقات با پیامبران و فرشته ها و نیز مشاهدات و اقامه نماز و .... - در مقداری از شب انجام داد چون نماز مغرب و عشا را در مکه خواند و بعد از آن به معراج رفت و بازگشت و نیز نماز صبح همان شب را در مکه .خواند .مترجم

2153 / [13] - عَنْ سَلاَّمٍ اَلْحَنَّاطِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمَسَاجِدِ اَلَّتِی لَهَا اَلْفَضْلُ، فَقَالَ: اَلْمَسْجِدُ اَلْحَرَامُ وَ مَسْجِدُ اَلرَّسُولِ ، قُلْتُ: وَ اَلْمَسْجِدُ اَلْأَقْصَی جُعِلْتُ فِدَاکَ !؟

فَقَالَ: ذَاکَ فِی اَلسَّمَاءِ، إِلَیْهِ أُسْرِیَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ

فَقُلْتُ: إِنَّ اَلنَّاسَ یَقُولُونَ: إِنَّهُ بَیْتُ اَلْمَقْدِسِ؟

فَقَالَ: مَسْجِدُ اَلْکُوفَهِ أَفْضَلُ مِنْهُ (1)

2154 / [14] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ صلی الله علیه واله فَانْتَهَی إِلَی مَوْضِعٍ، قَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ : قِفْ فَإِنَّ رَبَّکَ یُصَلِّی، قَالَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا کَانَ صَلاَتُهُ؟

فَقَالَ کَانَ یَقُولُ: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ اَلرُّوحِ سَبَقَتْ رَحْمَتِی غَضَبِی. (2)

2155 / [15] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ رَفَعَهُ جَبْرَئِیلُ بِإِصْبَعِهِ وَضَعَهَا فِی ظَهْرِهِ حَتَّی وَجَدَ بَرْدَهَا فِی صَدْرِهِ، فَکَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله دَخَلَهُ شَیْءٌ فَقَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ [أَ فِی] هَذَا اَلْمَوْضِعِ [تتركني ] ؟

قَالَ: نَعَمْ إِنَّ هَذَا اَلْمَوْضِعَ لَمْ یَطَأْهُ أَحَدٌ قَبْلَکَ، وَ لاَ یَطَأُهُ أَحَدٌ بَعْدَکَ، قَالَ: وَ فَتَحَ اَللَّهُ لَهُ مِنَ اَلْعَظَمَهِ مِثْلَ مَسَامِّ اَلْإِبْرَهِ فَرَأَی مِنَ اَلْعَظَمَهِ مَا شَاءَ اَللَّهُ، فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ : قِفْ یَا مُحَمَّدُ وَ ذَکَرَ مِثْلَهُ اَلْحَدِیثَ اَلْأَوَّلَ سَوَاءً . (3)

ص: 460


1- عنه بحار الأنوار: 385/18 ح 91 ، و 405/100 ح 62 ، والبرهان في تفسير القرآن: 522/4 ح 25 فيه عن سالم الحنّاط، و نور الثقلين: 97/3 ح 4 ، و مستدرك الوسائل: 409/3 ح 3892
2- عنه بحار الأنوار: 385/18 ح ،92 والبرهان في تفسير القرآن: 522/4 ح 26 الكافي: 442/1 ح 13 بتفصيل عنه البحار : 306/18 ح 13.
3- عنه بحار الأنوار: 386/18 ح 93، والبرهان في تفسير القرآن: 522/4 ح 27 الكافي: 484/3 ضمن ح 1 بإسناده عن ابن أذينة، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، علل الشرائع: 314/2 ضمن ح 1 ، عنه البحار: 357/18 ضمن ح ،66، و 239/82 ضمن ح 1

13)- از سلام ،حنّاط به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد مساجدی که فضیلت و برتری دارند، سؤال کردم؟

فرمود: مسجد الحرام و مسجد النبيّ صلی الله علیه و آله

عرض کردم فدایت گردم! مسجد الاقصی چگونه است؟

فرمود: آن مسجد در آسمان قرار دارد که رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگام رفتن به ،معراج وارد آن شد.

عرض :کردم مردم (اهل سنّت) می گویند منظور از آن بیت المقدس است؟

فرمود مسجد کوفه از آن والاتر و برتر می باشد

14)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که مفرمود: زمانی که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله به معراج برده شد، در محلی وارد شد پس جبرئیل به حضرت گفت: همین جا بایست؛ زیرا پروردگارت مشغول نماز (دعا و ذکر) می باشد.

عرض کردم: فدایت گردم! و نماز (دعا و ذِکر) پروردگار چگونه بود؟

فرمود: می گوید: من منزّه و مقدّس (هستم)، (من) پروردگار فرشته ها و روح می باشم رحمت من بر خشم و غضبم سبقت گرفته است.

15)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود به راستی هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و اله به معراج برده شد جبرئیل حضرت را با انگشت خود بلند نمود و بر پشت خود نهاد به طوری که سردی انگشت او را در سینه خود احساس ،کرد سپس حالت خاصی در رسول خدا صلی الله علیه و اله ایجاد گشت و فرمود: ای جبرئیل! آیا مرا در این محل تنها رها می کنی؟

جبرئیل پاسخ داد: بلی این جا مکانی است که هیچ کسی پیش از تو و بعد از تو قدمی در این جا نگذاشته و نخواهد گذاشت. امام صادق علیه السلام افزود: و خداوند از جلال و عظمت خود به مقدار سوراخ سوزنی روزنه ای برایش گشود پس تا جایی که اراده نموده بود جلال و عظمت پروردگار را مشاهده کرد و جبرئیل به او گفت ای !محمّد همین جا بایست - و همانند حدیث قبل را ذکر کرد- .

ص: 461

قوله تعالى: ﴿ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا ﴿3﴾ وَ قَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا ﴿4﴾ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا ﴿5﴾ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا﴾ ﴿6﴾

2156 / [16]- عَن حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

کَانَ نُوحٌ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِذَا أَصْبَحَ قَالَ: ﴿اَللَّهُمَّ إِنَّهُ مَا کَانَ مِنْ نِعْمَهٍ وَ عَافِیَهٍ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا فَإِنَّهَا مِنْکَ، وَحْدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ، لَکَ اَلْمُلْکُ وَ لَکَ اَلشُّکْرُ بِهَا عَلَیَّ یَا رَبِّ حَتَّی تَرْضَی وَ بَعْدَ اَلرِّضَا﴾ (1)

2157/ [17] - عَنْ حَفْصٍ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّمَا سُمِّیَ نُوحٌ عَبْداً شَکُوراً لِأَنَّهُ کَانَ یَقُولُ إِذَا أَصْبَحَ وَ أَمْسَی: ﴿اَللَّهُمَّ إِنَّهُ مَا أَصْبَحَ وَ أَمْسَی بِی مِنْ نِعْمَهٍ أَوْ عَافِیَهٍ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا مِنْکَ وَحْدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ لَکَ اَلْحَمْدُ وَ لَکَ اَلشُّکْرُ بِهِ عَلَیَّ یَا رَبِّ حَتَّی تَرْضَی وَ بَعْدَ اَلرِّضَا﴾ یَقُولُهَا إِذَا أَصْبَحَ عَشْراً وَ إِذَا أَمْسَی عَشْراً . (2)

ص: 462


1- عنه البرهان في تفسير القرآن 530/4 ح 6.
2- بحار الأنوار: 263/86 ح 32، والبرهان في تفسير القران: 531/4 ح 7 و مستدرک الوسائل: 287/5 ح 6157 بتفاوت یسیر

فرمایش خداوند متعال: ای فرزندان! کسانی را که با نوح (در کشتی) سوار کردیم او بنده شکرگزاری ،بود (شما هم مانند او باشید تا نجات یابید) (3) و ما به بنی اسرائیل در کتاب اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد و برتری جویی بزرگی خواهید نمود (4) پس هنگامی که نخستین وعده فرا رسید گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضدّ شما بر می انگیزیم (به گونه ای که حتی برای به دست آوردن ،مجرمان) خانه ها را جستجو می کنند و این وعده قطعی است (5) سپس شما را بر آن ها چیره می کنیم و شما را به وسیلهٔ دارایی ها و فرزندانی کمک خواهیم کرد و نفرات شما را بیش تر (از دشمن) قرار می دهیم (6)

16)- از حفص بن بُختری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت نوح علیه السلام در هر صبح (به درگاه خداوند متعال) عرض می کرد: «بار خداوندا! هیچ نعمتی و عافیتی در دین با دنیا وجود ،ندارد مگر آن که از ناحیه تو خواهد بود تو تنهایی و شریکی نداری ملکوت برای توست و من در مقابل این نعمت ها و عافیت ها سپاس و شکرت را بجا می آورم پروردگارا! تا از من راضی شوی و بعد از رضایت نیز تو را شکر و سپاس می گویم»

17) - از حفص بن بُختری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود به این خاطر حضرت نوح علیه السلام را «عبد شکور» نامیده اند که در هر صبح و شب (به درگاه خداوند) عرض می کرد: «بارخداوندا! هر نعمتی و عافیتی که هر صبح و شام در دین یا دنیا وجود دارد از ناحیه تو خواهد بود، تو تنهایی و شریکی ،نداری من در مقابل این نعمت ها و عافیت ها سپلس و شکرت را بجا می آورم پروردگارا! تا از من راضی شوی و بعد از رضایت نیز تو را شکر و سپاس می گویم» که آن را ده بار در هر صبح و شب اظهار می داشت

ص: 463

2158 / [18] - وَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ کانَ عَبْداً شَکُوراً﴾ قَالَ إِذَا کَانَ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ یَقُولُ ﴿ أَمْسَیْتُ أَشْهَدُ أَنَّهُ مَا أَمْسَیْتُ بِهِ مِنْ نِعْمَهٍ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا فَإِنَّهَا مِنَ اَللَّهِ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ لَهُ اَلْحَمْدُ بِهَا وَ اَلشُّکْرُ کَثِیراً﴾ (1)

2159 / [19] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: مَا عَنَی اَللَّهُ بِقَوْلِهِ لِ نُوحٍ : ﴿ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا ﴾ ؟

فَقَالَ: کَلِمَاتٍ بَالَغَ فِیهِنَّ وَ قَالَ: کَانَ إِذَا أَصْبَحَ وَ أَمْسَی قَالَ: ﴿اَللَّهُمَّ أَصْبَحْتُ أُشْهِدُکَ أَنَّهُ مَا أَصْبَحَ بِی مِنْ نِعْمَهٍ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا فَإِنَّهُ مِنْکَ، وَحْدَکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ، وَ لَکَ اَلشُّکْرُ بِهَا عَلَیَّ یَا رَبِّ حَتَّی تَرْضَی وَ بَعْدَ اَلرِّضَا﴾ ، فَسُمِّیَ بِذَلِکَ عَبْداً شَکُوراً . (2)

2160 / [20] - عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِه تَعَالَی: ﴿وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی اَلْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی اَلْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ﴾ . [قَالَ:] «قَتْلُ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، وَ طَعْنُ اَلْحَسَنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): ﴿وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً ﴾ قَتْلُ اَلْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ﴿فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَنهُمَا﴾ .

إِذَا جَاءَ نَصْرُ دَمِ اَلْحُسَیْنِ علیه السلام، ﴿ بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ﴾ ، قَوْمٌ يَبْعَثُهُمُ اللهُ قَبْلَ خُرُوج الْقَائِم علیه السلام لاَ يَدَعُونَ وتْراً لآِلِ مُحَمَّدٍ إِلاَّ أحْرَقُوهُ، ﴿ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا ﴾ ، قَبْلَ قِيَام الْقَائِم علیه السلام، ﴿ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَكُم بِأَمْوَلٍ وَبَنِينَ وَ جعَلْنَكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا ﴾ ، خُرُوجُ الْحُسَيْن عليه السلام فِي الْكَرَّةِ فِي سَبْعِينَ رَجُلاً مِنْ أصْحَابِهِ الَّذِينَ قُتِلُوا مَعَهُ عَلَيْهِمُ الْبِيضُ

ص: 464


1- عنه بحار الأنوار: 248/86 ذيل ح 8، والبرهان فى تفسير القرآن: 531/4 ح 8 و عنه نور الثقلين: 138/3 ح 76. تفسير القمّي: 377/1 مع زيادة في آخره عنه البحار 248/86 ح 8، والبرهان: 530/4 ح 2، الكافي : 534/2 ح 38 بإسناده عن أبي سعيد المكاري، عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام في حديث طويل، عنه البحار: 253/86 ح 21.
2- عنه بحار الأنوار: 262/86 ذيل ح 32 ، والبرهان في تفسير القرآن: 531/4 ح 9

18)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: نوح علیه السلام در هر صبح و شب به درگاه خداوند متعال، عرض می کرد خداوند را شاهد قرار می دهم که هر نعمتی در دین یا دنیا در هر شبانگاهی که به من می رسد فقط از ناحیه خداوند می باشد، او تنهاست و شریکی ندارد و من در مقابل این نعمت ها سپاس و شکر بسیار برایش بجا می آورم.

19)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: خداوند از این فرمایش خود درباره حضرت نوح علیه السلام: «به درستی که او بنده ای شکرگزار بود» چه مقصودی داشته است؟

فرمود: مقصود کلماتی بوده است (که نوح علیه السلام در گفتن آن ها) مبالغه می کرد و فرمود: او هر شب و صبح سه بار می گفت: «خداوندا! به درستی که من صبح کردم و تو را شاهد قرار می دهم که هر نعمتی در دین یا دنیا به من می رسد فقط از ناحیه تو می باشد تو تنهایی و شریکی نداری و در مقابل این نعمت ها سپاس و شکرت را بجا می آورم پروردگارا! تا از من راضی شوی و بعد از رضایت نیز شکرت را به جا می گذارم» پس به همین خاطر او را «عبد شکور» نامیده اند.

20)- از صالح بن سهل روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و بنی اسرائیل را در آن کتاب خبر دادیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد» فرمود: منظور کشتن شدن امام علی علیه السلام و نیزه زدن بر امام حسن (مجتبی) علیه السلام می باشد، «و سرکشی (و جنایتی) خواهید کرد سرکشی کردنی بزرگ» فرمود: منظور کشتن امام حسین علیه السلام است «پس چون از آن دو،بار وعده نخستین فرا رسد».

مقصود هنگام پیروزی خونخواهان امام حسین علیه السلام می باشد «بندگان خود را که سخت دلیر و جنگ آور هستند بر سر شما بفرستیم که در درون خانه ها جستجو کنند»، مقصود مردمی هستند که خدا پیش از ظهور حضرت قائم علیه السلام می فرستد و ، هیچ کس را که مسئول خونی در خانواده آل محمّد علیهم السلام ،بوده وانگذارند و رهایش نکنند مگر این که (جسد) او را آتش می زنند «و این وعده ای حتمی و قطعی است»، منظور قبل از خروج و ظهور امام قائم علیه السلام می باشد.

ص: 465

اَلْمُذَهَّبُ لِکُلِّ بَیْضَهٍ وَجْهَانِ اَلْمُؤَدِّی إِلَی اَلنَّاسِ أَنَّ اَلْحُسَیْنَ قَدْ خَرَجَ فِی أَصْحَابِهِ حَتَّی لاَ یَشُکَّ فِیهِ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ أَنَّهُ لَیْسَ بِدَجَّالٍ وَ لاَ شَیْطَانٍ ، اَلْإِمَامُ اَلَّذِی بَیْنَ أَظْهُرِ اَلنَّاسِ یَوْمَئِذٍ، فَإِذَا اِسْتَقَرَّ عِنْدَ اَلْمُؤْمِنِ [اَلْمُؤْمِنِینَ] أَنَّهُ اَلْحُسَیْنُ لاَ یَشُکُّونَ فِیهِ، وَ بَلَغَ عَنِ اَلْحُسَیْنِ اَلْحُجَّهُ اَلْقَائِمُ بَیْنَ أَظْهُرِ اَلنَّاسِ وَ صَدَّقَهُ اَلْمُؤْمِنُونَ بِذَلِکَ، جَاءَ اَلْحُجَّهَ اَلْمَوْتُ فَیَکُونُ اَلَّذِی [یَلِی] غُسْلَهُ، وَ کَفْنَهُ وَ حَنْطَهُ [حَنُوطَهُ] وَ إِیلاَجَهُ فِی حُفْرَتِهِ اَلْحُسَیْنُ ، وَ لاَ یَلِی اَلْوَصِیَّ إِلاَّ اَلْوَصِیُّ.

وَ زَادَ إِبْرَاهِیمُ فِی حَدِیثِهِ: ثُمَّ یَمْلِکُهُمُ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ حَتَّی یَقَعَ حَاجِبَاهُ عَلَی عَیْنَیْهِ(1)

2161 / [21] - عن حمران، عن أبي جعفر قال:

کَانَ یَقْرَأُ ﴿بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ﴾، ثُمَّ قَالَ: وَ هُوَ الْقَائِمُ علیه السلام وَ أَصْحَابُهُ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ (2)

2162 / [22] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی خُطْبَتِهِ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی، فَإِنَّ بَیْنَ جَوَانِحِی عِلْماً جَمّاً، فَاسْأَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَهٌ شَرْقِیَّهٌ، تَطَأُ فِی خِطَامِهَا، مَلْعُونٌ نَاعِقُهَا، وَ مَوْلاَهَا، وَ قَائِدُهَا، وَ سَائِقُهَا، وَ اَلْمُتَحَرِّزُ فِیهَا، فَکَمْ عِنْدَهَا مِنْ رَافِعَهٍ ذَیْلَهَا

ص: 466


1- عنه بحار الأنوار: 56/51 ح 46، والبرهان في تفسير القرآن: 535/4 ح 6، و نور الثقلين: 138/3 ذيل ح 78، أشار إليه. الكافي: 206/8 ح 250 بإسناده عن عبد الله بن القاسم البطل، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه تأويل الآيات الظاهرة: 271 ، والبحار: 93/53 ح 103 والبرهان: 531/4 ح 1، و نور الثقلين: ، 138/3 ح 77 كامل الزيارات: 62 ح 1 (الباب الثامن عشر ما نزل من القرآن) بإسناده عن صالح بن سهل عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 297/45 ح 5.
2- عنه بحار الأنوار: 57/51 ح 47 ، والبرهان في تفسير القرآن: 535/4 ح 7، و نور الثقلين: 138/3 ح 80

سپس بار دیگر شما را بر آن ها غالب می گردانیم» مقصود رجعت و خروج امام حسین علیه السلام است با هفتاد تن از اصحاب و یاران وفادار خود که با او شهید ،شدند که کلاه خودهای طلائی بر سر دارند و هر کلاه خودی دارای دو رو و چهره است و آنان به مردم ابلاغ می کنند: این حسین علیه السلام است که رجعت و خروج کرده تا هیچ مؤمنی درباره آن حضرت شک و تردیدی نکند و فکر نکنند که او دجّال و یا شیطان است و آن روز حضرت حجت (قائم آل محمّد علیهم السلام) در میان مردم حضور دارد.

و چون مؤمنین مطمئن شوند که او امام حسین علیه السلام است و شک نداشته باشند و تصدیق کنند این را که امام زمان علیه السلام در بین مردم است مرگ حضرت حجت و قائم (آل محمّد) علیه السلام فرا می رسد و همان امام حسین علیه السلام است که او را غسل می دهد و کفن می کند و حنوط می نماید و او را در قبرش به خاک می سپارد و امور تجهیز و دفن جنازه وصی را کسی متصدّی نشود مگر کسی که خودش نیز وصی (و امام معصوم) باشد.

و در پایان ،حدیث ابراهیم افزود: سپس امام حسین علیه السلام به قدری حکومت و ریاست می کند که ابروهایش روی چشمانش را می پوشاند.

21) - از حُمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام این آیه: «بندگان خود را که سخت دلیر و جنگ آور هستند بر سر شما بفرستیم» را قرائت می نمود سپس فرمود منظور از آن حضرت قائم (آل محمّد علیهم السلام) و اصحاب و یارانش می باشند که جنگاورانی زورمند خواهند بود.

22)- از مَسعدة بن صدقه روايت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدرش از جدّ بزرگوارش علیهما السلام فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام در ضمن خطبه ای فرمود ای مردم! پیش از آن که مرا از دست بدهید آن چه را که می خواهید سؤال کنید؛ زیرا که در جوانح و درون من علوم گسترده ای هست پس از من پرسش کنید پیش از آن که از جانب مشرق آشوبی برپا شود که هنگام ،اشتعال شعله سوزان آن بالا گیرد و همه را فرا گیرد، قار قار

ص: 467

تَدْعُو بِوَیْلِهَا، بِدَجْلَهَ أَوْ حَوْلَهَا، لاَ مَأْوَی یَکُنُّهَا، وَ لاَ أَحَدَ یَرْحَمُهَا

فَإِذَا اِسْتَدَارَ اَلْفَلَکُ قُلْتُمْ: مَاتَ أَوْ هَلَکَ وَ أَیَّ وَادٍ سَلَکَ؛ فَعِنْدَهَا تَوَقَّعُوا اَلْفَرَجَ، وَ هُوَ تَأْوِیلُ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ اَلْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً﴾ وَ اَلَّذِی فَلَقَ اَلْحَبَّهَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَهَ، لَیَعِیشُ إِذْ ذَاکَ مُلُوکٌ نَاعِمِینَ، وَ لاَ یَخْرُجُ اَلرَّجُلُ مِنْهُمْ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی یُولَدَ لِصُلْبِهِ أَلْفُ ذَکَرٍ، آمِنِینَ مِنْ کُلِّ بِدْعَهٍ وَ آفَهٍ و التنزیل (1) عَامِلِینَ بِکِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّهِ رَسُولِهِ ، قَدِ اِضْمَحَلَّتْ عَنْهُمُ اَلْآفَاتُ وَ اَلشُّبُهَاتُ. (2)

2163/ [23]- عَنْ رفَاعَةَ بْن مُوسَى قَالَ:

قَالَ أبُو عَبْدِ اللهِ عليه السلام: إِنَّ أوَّلَ مَنْ يَكُرُّ إِلَى الدُّنْيَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيًّ عليهما السلام وَ أصْحَابُهُ، وَ يَزيدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ وَ أصْحَابُهُ فَيَقْتُلُهُمْ حَذْوَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ، ثُمَّ قَالَ أبُو عَبْدِ اللهِ عليه السلام: ﴿ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْناكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْناكُمْ أَكْثَرَ نَفِيراً﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّلِحَتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا ﴿9﴾

ص: 468


1- العبارة هكذا في النسخ والمنابع ولا تخلو هذه الكلمة من التصحيف، و قال العلّامة المجلسي رحمه الله بعد إيراد هذا الحديث: و سائر الخبر كان مصحّفاً، فتركته على ما وجدته، والمقصود واضح.
2- عنه بحار الأنوار: 75/15 ح 84، 57/51 ح 48 ، والبرهان في تفسير القرآن: 535/4 ح 8، و نور الثقلين: 139/3 ح 82 الاحتجاج: 259/1 بإسناده عن الأصبغ بن نباتة قال: خطبنا أمير المؤمنين علیه السلام على منبر الكوفة ..... عنه البحار: 121/10 ح 2 ، و 272/52 ح 167.
3- عنه بحار الأنوار: 76/53 ح ،78 والبرهان في تفسير القرآن: 536/4 ح ،9 و نور الثقلين: 139/3 ح 83

کننده آن (جمعیت)، مولا و رئیس آن رهبر و پیشوای آن سائق و هدایت کننده آن نگاه دارنده و پناه دهنده در آن همه ملعون و نفرین شده اند.

پس چه بسیار افرادی که دُم خود را بالا گیرند داد و فریاد کنند همچون کسی که در رودی افتاده و راه نجات و پناه گاهی ندارد تا بدان جا بگریزد و کسی هم نیست که به او رحم و دلسوزی کند پس چون ورق برگردد خواهید گفت مرگ او را فرا گرفت و یا به هلاکت رسید و در کدام وادی و بیابانی رهسپار گشته است؟

پس در جهان ،زمانی انتظار فرج و گشایش خواهد بود و این تأویل همان آبه شریفه است: «سپس بار دیگر شما را بر آن ها غلبه دادیم و به وسیله اموال و .فرزندان یاریتان کردیم و بر تعداد شما افزودیم» سوگند به کسی که دانه را شکافت و انسان ها را آفرید در آن زمان پادشاهانی زندگی می کنند که در ناز و نعمت و رفاه باشند و مردی از آنان از دنیا نخواهد رفت مگر آن که در صُلب و ذریّه او هزار مرد به دنیا آیند که تمامی آنان از هر بدعتی و آفتی در امان خواهند ،بود بر طبق کتاب خداوند و سنت رسولش عمل می کنند و هر گونه فتنه و شبه ای نسبت به آنان بر طرف و نابود گشته است.

23) - از رفاعة از رفاعة بن موسى روايت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: اول کسی که به عالم دنیا باز می گردد امام حسین علیه السلام و اصحاب آن حضرت و یزید و اصحاب او می باشند بین ایشان آن ها را یکی پس از دیگری - به همان شیوه ای که انجام داده بودند - می کشند و هلاک می نمایند: «سپس امام صادق به این آیه شریفه را تلاوت نمود سپس بار دیگر شما را بر آن ها غلبه دادیم و به وسیله اموال و فرزندان یاریتان کردیم و بر تعداد شما افزودیم»

فرمایش خداوند متعال: به درستی که این قرآن به راهی که استوار ترین راه هاست هدایت می کند و به مؤمنینی که اعمال صالح و شایسته انجام می دهند بشارت می دهد که برای آنان پاداش بزرگی (در پیش) است. (9)

ص: 469

2164 [24]- عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ (علیه السلام): ﴿أَنَّ هذَا اَلْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ ﴾ قَالَ: یَهْدِی إِلَی اَلْإِمَامِ. (1)

2165 / [25] - عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ﴿إِنَّ هذَا اَلْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ﴾ قَالَ: یَهْدِی إِلَی اَلْوَلاَیَهِ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ يَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا ﴿11﴾ وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا﴾ ﴿12﴾

2166/ [26]- عن سلمان الفارسي قال

إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا خَلَقَ آدَمَ علیه السلام وَ کَانَ أَوَّلُ مَا خَلَقَ عَیْنَاهُ، فَجَعَلَ یَنْظُرُ إِلَی جَسَدِهِ کَیْفَ یَخْلُقُ، ﴿فَلَمَّا جائتْ الروح الی رکبتیه و لم أَنْ یبلغ اَلْخَلْقُ فِی رِجْلَیْهِ﴾ (3) فَأَرَادَ اَلْقِیَامَ فَلَمْ یَقْدِرْ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تعالی ﴿وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا﴾ (4) وَ إِنَّ اَللَّهَ لَمَّا خَلَقَ آدَمَ وَ نَفَخَ فِیهِ لَمْ یَلْبَثْ أَنْ تَنَاوَلَ عُنْقُودَ اَلْعِنَبِ فَأَکَلَهُ (5)

ص: 470


1- عنه بحار الأنوار: 145/24 ح 4 والرمان في تفسير القران: 540/4 ح 5 و نور الثقلین: 141/3 ح 90 بصائر الدرجات: 477 ح 12 (باب -4 فى إمام الذي يؤدّي إلى الإمام) بإسناده عن علاء بن سیّابة عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 144/24 ح 12، و نحوه الكافي : عنه تأویل الآیات الظاهرة: 273
2- عنه بحار الأنوار 145/24 ح 13، والبرهان في تفسير القرار 540/4 ح 6
3- ما بين القوسين في بعض النسخ هكذا: فلمّا حانت أن يبالغ الخلق في رجلیه.
4- في النسخ هكذا: ﴿خُلِقَ الاِنسَانُ عَجُولاً﴾
5- عنه بحار الأنوار: 118/11 ح 49 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القران: 540/4 ح 2 و نور الثقلین: 141/3 ح 93

24)- از ابو اسحاق (امام کاظم) علیه السلام در روایت کرده است که (درباره فرمایش خداوند) «به درستی که این قرآن هدایت می کند به راهی که استوار باشد» فرمود: منظور هدایت و دعوت آن به سوی امام .است

25)- از فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: (منظور از فرمایش خداوند:) «به درستی که این قرآن هدایت می کند به راهی که استوار باشد» هدایت و دعوات آن به سوی ولایت (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) است.

فرمایش خداوند متعال: و انسان (بر اثر شتابزدگی) بدی ها را طلب می کند آن گونه که نیکی ها را می طلبد و انسان همیشه عجول بوده است (11) و ما شب و روز را دو نشانه ( توحيد و عظمت) خود قرار دادیم سپس نشانه شب را محو کرده و نشانه روز را روشنی بخش ساختیم تا (در پرتو آن) فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش و زندگی برخیزید) و عدد سال ها و حساب آن را بدانید و هر چیزی را بطور مشخّص و آشکار بیان کردیم (12)

26)- از سلمان فارسی روایت کرده است که گفت:

همانا خدوند هنگامی که آدم را آفرید اولین عضوی را که در او آفرید چشمانش بود پس به جسم خود نگاه می کرد که چگونه ایجاد می گردد پس چون روح به زانوهایش رسید و هنوز آن به پاهایش نرسیده بود.

خواست که بلند شود ولی نتوانست و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرمود: «و اساساً» انسان عجول و شتابزده است».

و هنگامی که خداوند آدم را آفرید و در (کالبد وجود) او روح و جان دمید زمانی نگذشته بود که خوشه انگوری را برداشت پس آن را .خورد

ص: 471

2167 / [27] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

لَمَّا خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ، وَثَبَ لِیَقُومَ قَبْلَ أَنْ یَتِمَّ خَلْقُهُ فَسَقَطَ ، فَقَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَ کانَ اَلْإِنْسانُ عَجُولاً ﴾ (1). (2)

2168 / [28] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، عنه علیه السلام: ﴿فَمَحَوْنا آیَهَ اللَّیْلِ﴾، قَالَ هُوَ السَّوَادُ الَّذِی فِی جَوْفِ الْقَمَرِ (3)

2169 / [29] - عَنْ نَصْرِ بْنِ قَابُوسَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

اَلسَّوَادُ اَلَّذِی فِی اَلْقَمَرِ: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ (4)

2170 / [30] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ قَالَ:

کُنْتُ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ ، فَسَمِعْتُ عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ هُوَ عَلَی اَلْمِنْبَرِ، وَ نَادَاهُ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ- وَ هُوَ فِی مُؤَخَّرِ اَلْمَسْجِدِ- فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ، أَخْبِرْنِی عَنْ هَذَا اَلسَّوَادِ فِی اَلْقَمَرِ؟ فَقَالَ: هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿فَمَحَوْنا آیَهَ اَللَّیْلِ﴾ (5)

2171 / [31] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ قَالَ:

قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : سَلُونِی عَنْ کِتَابِ اَللَّهِ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ آیَهٍ إِلاَّ

ص: 472


1- في النسخ هكذا: ﴿خُلِقَ الْإِنسَنُ عَجُولا﴾.
2- عنه بحار الأنوار: 119/11 ح 50 والبرهان: 540/4 ح 3، و نور الثقلين: 142/3 ح 94. الأمالي للطوسي: 659 ح 1361 (مجلس يوم الجمعة، الثالث والعشرون) بإسناده عن هشام، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه و عن تفسير العيّاشي، البحار: 11/ 119 ح 50 ، الأنوار: 5 (الجزء الأوّل في مولد النبيّ محمّد صلی الله علیه و اله) في حديث طويل ، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 41 ح 2 بإسناده عن حبّة العرني، عن أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب علیه السلام.
3- عنه بحار الأنوار: 89/57 ح 75 و 161/58 ح 17 ، والبرهان في تفسير القرآن: 542/4 ح 5، و نور الثقلين: 142/3 ح 95 الغارات: 101/1 بإسناده عن أبي عمرو الكندي قال: سأل ابن الكوّاء أمير المؤمنين علیه السلام، عنه البحار: 166/58 ح 25.
4- عنه بحار الأنوار: 161/58 ح 18 ، والبرهان 543/4 ح ،6 ، و نور الثقلين: 142/3 ح 96.
5- عنه البرهان في تفسير القرآن: 543/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 142/3 ح 95 قطعة من الحديث الطويل الذي تقدّم مع تخريجاته في الحديث 76 من سورة «البقرة».

27)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که خداوند آدم را آفرید از روح خود در ( كالبد وجود) او دمید پس خواست که برخیزد ولی چون آفرینش او تکمیل نشده بود افتاد پس بر همین اساس خداوند عزّ و جلّ فرمود: «و انسان عجول و شتابزده است».

28)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام ( درباره فرمایش خداوند): «پس آیت و نشانه شب را پاک و نابود کردیم» فرمود مقصود آن سیاهی است که در درون ماه موجود می باشد.

29)- از نصر بن قابوس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: آن سیاهی که درون ماه آشکار است، «محمّد رسول الله صلی الله علیه و اله می باشد.

30)- از ابو الطُفيل روایت کرده است که گفت

در مسجد کوفه بودم پس شنیدم که امام علی علیه السلام در حالی که بالای منبر بود (سخنرانی می نمود) پس ابن کوّاء- که در آخر مسجد نشسته بود - اظهار داشت: ای امیرالمؤمنین! به من خبر بده این سیاهی که در ماه وجود دارد، چیست؟

فرمود: این همان فرمایش خداوند متعال است که فرمود: «پس ما آیت و نشانه شب را پاک و نابود کردیم»

31) - از ابو الطُفيل روایت کرده است، که گفت:

امام علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: آن چه را که درباره قرآن می خواهید از من سؤال کنید؛ زیرا آیه ای نیست مگر آن که من می دانم در شب نازل شده و یا در ،روز در دشت نازل شده و یا در کوهستان

ص: 473

وَ قَدْ عَرَفْتُ بِلَیْلٍ نَزَلَتْ أَمْ بِنَهَارٍ، أَوْ فِی سَهْلٍ أَوْ فِی جَبَلٍ، قَالَ: فَقَالَ لَهُ اِبْنُ اَلْکَوَّا فَمَا هَذَا اَلسَّوَادُ فِی اَلْقَمَرِ؟

فَقَالَ: أَعْمَی سَأَلَ عَنْ عَمْیَاءَ أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ جَعَلْنَا اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنا آیَهَ اَللَّیْلِ وَ جَعَلْنا آیَهَ اَلنَّهارِ مُبْصِرَهً ﴾ ؟

فَذَلِکَ مَحْوُهَا قَالَ: یَقُولُ اَللَّهِ: ﴿ أَ لَمْ تَرَ إِلَی اَلَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اَللّهِ کُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ اَلْبَوارِ * جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها﴾ (1) قَالَ:

تِلْکَ فِی اَلْأَفْجَرَیْنِ مِنْ قُرَیْشٍ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ كُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا ﴿13﴾ اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا﴾ ﴿14﴾

2172 / [32] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالی: ﴿ وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ﴾.

قَالَ: قَدْرَهُ اَلَّذِی قَدَّرَ عَلَیْهِ (3)

ص: 474


1- سورة إبراهيم: 28/14 - 29.
2- عنه بحار الأنوار: 159/58 ذيل ح 10 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 332/4 ح 14 باختصار، و 543 ح 8 بتمامه ، و نور الثقلين: 142/3ح 98 الأمالي للصدوق: 276 ح 13 (المجلس السادس والأربعون) بإسناده عن المنهال بن عمرو، عن عباد بن عبد الله قال : قال علىّ علیه السلام بتفاوت ونحوه سعد السعود: 108 عن عامر بن واثلة قال: خطبنا أمير المؤمنين علیه السلام على منبر الكوفة، و شواهد التنزيل: 41/1 ح 31 بإسناده عن وهب بن عبد الله، عن أبي الطفيل قال شهدت عليّا علیه السلام و هو يخطب ، و 42 ح 32 بإسناده عن أبي عبد الرحمن السلمي، قال: ما رأيت أحداً أقرأ من عليّ بن أبي طالب علیه السلام، غرر الحكم: 119 ح 2082
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 543/4 ح 2 ، و نور الثقلين: 144/3 ح 106 تفسير القمّي: 17/2 (علّة كسوف الشمس) مرسلاً، عنه البرهان: 543/4 ح 1.

پس ابن کوّاء به ایشان عرضه داشت پس این سیاهی که درون ماه وجود دارد چیست؟

فرمود: نابینایی (و کوردلی) از مسأله ای مبهم و نامعلوم سؤال می کند آیا فرمایش خداوند (تبارک و تعالی) را نشنیده ای که می فرماید: «و ما شب و روز را دو آیت و نشانه از آیات قرار دادیم پس نشانه شب را محو گردانیدیم و نشانه روز را روشن قرار دادیم» پس این نابودی روشنایی آن همان سیاهی در ماه می باشد.

(سپس ابن کوّاء) گفت: خداوند می فرماید: «آیا نمی بینی آن هایی را که در نعمت های خداوند کفر و دگرگونی ایجاد کرده اند و قوم (و اطرافیان) خود را در خانه هلاکت (ضلالت و گمراهی) قرار دادند * (که عاقبت آن) همان دوزخی است که وارد آن خواهند شد» منظور چه کسانی هستند)؟

فرمود ،منظور آن دو فاجر نابکار قریش می باشند.

فرمایش خداوند متعال: و (نامه) اعمال هر انسانی را برگردنش آویخته ایم و روز ،قیامت کتابی برای او بیرون می آوریم که آن را (در برابر خود) گشوده می بیند (13) و به او گفته می شود:) کتاب (و پرونده اعمال و گفتار) خودت را بخوان کافی است که امروز خود حسابگر (اعمال و گفتار) خویش باشی. (14)

32)- از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پرنده (کردار نیک و بد) هر انسانی را (همچون طوقی) به گردنش آویخته ایم»، فرموده اند: منظور همان مقدّراتی است که برای او تقدیر گرفته شده است.

ص: 475

2173 / [33] - عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ: ﴿ اِقْرَأْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ اَلْیَوْمَ﴾ قَالَ: یَذْکُرُ بِالْعَبْدِ جَمِیعَ مَا عَمِلَ وَ مَا کَتَبَ عَلَیْهِ حَتَّی کَأَنَّهُ فَعَلَهُ تِلْکَ اَلسَّاعَهَ فَلِذَلِکَ قَالُوا ﴿یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا اَلْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً إِلاّ أَحْصاها﴾ (1). (2)

قوله تعالى: ﴿وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا﴾ ﴿16﴾

2174 / [34] - عَنْ حُمْرَانَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ الله تعالى: ﴿ وَ إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَهً أَمَّرْنَا مُتْرَفِیهَا﴾ ، مُشَدَّدَهً مَنْصُوبَهً: «تَفْسِیرُهَا: کَثَّرْنَا - وَ قَالَ - لاَ قَرَأْتُهَا مُخَفَّفَهً. (3)

2175 / [35] - عَنْ حُمْرَانَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ الله تعالى: ﴿ وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها﴾ ، قَالَ: تَفْسِیرُهَا أَمَّرْنَا أَکَابِرَهَا (4)

قوله تعالى: ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا ﴿23﴾ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴿24﴾

ص: 476


1- سورة الكهف: 49/18
2- عنه البرهان في تفسير القرن: 544/4 ح 2 ، و نور الثقلين 144/3 ح 107
3- عنه بحار الأنوار: 208/5 ح 46 و البرهان في تفسیر القرآن: 545/4 ح 1 و نور الثقلین: 145/3 ح 110
4- عنه بحار الأنوار: 208/5 ح 47 و البرهان في تفسیر القرآن: 545/4 ح 2 و نور الثقلین: 144/3 ح 109

33)- از خالد از خالد بن نجیح روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «نامه ات را بخوان، امروز تو خود برای حساب رسی کردن اعمالت کفایت می کنی» فرمود: (روز قیامت) بنده تمام آن چه را که انجام داده و تمام آن چه را که برایش ثبت کرده اند، یادآور می شود. مثل این که گویا آن ها را در همان لحظه مرتکب شده است و این همان گفتار بندگان است (که خداوند از فول آنان در قیامت حکایت نموده که) گویند: «ای وای بر ما! این چگونه نامه ای است که هیچ صغیره و کبیره ای را از قلم نینداخته است».

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست مترقين و ثروتمندان آن را (به انجام واجبات و ترک گناهان) امر می کنیم ولی مشغول معصیت می شوند پس چون به مخالفت و گناه برخاستند مستحق مجازات گردند و آن ها را به شدت تمام در هم می کوییم (16)

34) - از حُمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر عانه درباره فرمایش خداوند متعال: «و اگر بخواهیم (اهالی) قریه ای را هلاک کنیم نعمت خود را برای اشراف آن بیفزاییم» (و چون معصیت کنند هلاک گردند) فرمود: «أَمَرْنا مُتْرَفِیها»، با میم مشدّد و مفتوح به معنای تکثیر و ازدیاد می باشد و افزود: من آن را با تخفیف میم نخوانده ام

35)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال و اگر بخواهیم (اهالی) قریه ای را هلاک کنیم نعمت خود را برای اشراف آن بیفزاییم فرمود: تفسیر آن چنین است بزرگان و اشراف آن را فرمان می دهیم بر ازدیاد اموال و نعمت ها

فرمایش خداوند متعال و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود نیکی کنید هر گاه یکی از آن دو با هر دوی آن ها نزد تو به سن پیری رسیدند پس به آن ها آف نگو (و بر آنان فریاد نزن) و کم ترین اهانتی به آن ها روا مدار و گفتاری الضیف و سنجیده به آن ها بگو! (23) و بال های تواضع خود را از روی محبت و لطف در برابر آنان فرود آور و بگو پروردگارا! همان گونه که آن ها مرا در کوچکی تربیت کردند تو نیز مشمول رحمتشان قرار ده. (24)

ص: 477

2176 / [36] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَحَدِهِمَا (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) : أَنَّهُ ذَکَرَ اَلْوَالِدَیْنِ، فَقَالَ:

هُمَا اَللَّذَانِ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ قَضیَ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُواْ إِلَّا إِیَّاهُ وَ بِالْوَلِدَیْنِ إِحْسَنًا﴾ (1)

2177 / [37] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا ، فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا﴾ ، قَالَ هُوَ أَدْنَی اَلْأَذَی حَرَّمَ اَللَّهُ فَمَا فَوْقَهُ (2)

2178/ [38] - عَنْ حَرِیزٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: أَدْنَی اَلْعُقُوقِ أُفٍّ، وَ لَوْ عَلِمَ اَللَّهُ أَنَّ شَیْئاً أَهْوَنُ مِنْهُ لَنَهَی عَنْهُ . (3)

2179 / [39] - عَنْ أَبِی وَلاَّدٍ اَلْحَنَّاطِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عن قول الله تعالى: ﴿وَ بِالْوَلِدَيْنِ إِحْسَنًا ﴾؟

فقال: الْإحْسَانُ أنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا ، ولا تُکَلِّفَهُمَا أنْ یَسْألَاکَ شَیْئاً مِمَّا یَحْتَاجَانِ إلَیْهِ وَ إنْ کَانَا مُسْتَغْنِیَیْنِ؛ ألَیْسَ یَقُولُ اللهُ: ﴿ لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ﴾ (4)؟

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ و أمّا قوله تعالى: ﴿إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُف﴾

ص: 478


1- عنه بحار الأنوار: 78/74 ح 74 ، والبرهان في تفسير القرآن: 547/4 ح 8، و مستدرك الوسائل: 173/15 ح 17904.
2- عنه بحار الأنوار: 78/74 ح 76 والبرهان في تفسير القرآن: 548/4 ح 9، و مستدرك الوسائل: 191/15 ح 17970
3- عنه بحار الأنوار: 79/74 ح 76 ، والبرهان في تفسير القرآن: 548/4 ح 10، و مستدرك الوسائل: 191/15 ح 17971 الكافي: 348/2 ح 1 بإسناده عن حديد بن حكيم، عن أبي عبد الله علیه السلام و نحوه 349 ح 9، عنه وسائل الشيعة: 500/21 ح 27693 ، والبحار 59/73 ح 22 عيون أخبار الرضا علیه السلام: 160/44/2 ، عنه البحار: 72/73 ح 55 ، إرشاد القلوب: 179/1 (الباب الحادي والخمسون) بتقديم و تأخير في الألفاظ، صحيفة الرضا علیه السلام 82 ح 181، مشكاة الأنوار: 162 ( الفصل الرابع عشر في حقوق الوالدين).
4- سورة آل عمران: 92/3

36)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

یکی از دو امام باقر و یا صادق علیهما السلام متذکر حالت و موقعیت پدر و مادر شدند و فرمودند آنان همان کسانی هستند که خداوند (در موردشان) فرموده و پروردگارت مقرر داشته است که غیر از او را نپرستید و به پدر و مادر خود نیکی و احسان کنید

37) - از جابر روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال یا آن که یکی آن دو و یا هر دو نزد تو به پیری و کهولت می رسند، پس به آنان اف نگو و آنان را ناراحت نگردان فرمود گفتن «اُف» کمترین کلماتی است که باعث اذیت آن دو میگردد که خداوند گفتن آن و بالاتر از آن را حرام نموده است.

38)- از حریز روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود کمترین مراحل عقوق و آزار «اُف» گفتن می باشد و اگر خداوند چیز دیگری پایین تر از آن را می دانست از آن نیز نهی می نمود.

39)- از ابو ولاد حناط روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «و به پدر و مادر نیکی کنید»، سؤال کردم؟

فرمود: معنای احسان این است که در سخن صحبت و همنشینی به نکویی با آنان برخورد شود و این که آنان مجبور نشوند نیاز و مشکلات خود را با تو مطرح کرده و از تو درخواست کمک کنند اگر چه بی نیاز باشند (که بازهم وظیفه تو است که کمک و دلجویی شوند) مگر نه این است که خداوند می فرماید: «هرگز به نیکی نخواهید رسید مگر از آن چه که دوست دارید انفاق کنید»؟

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: و اما فرمایش خدای متعال «اگر یکی از ایشان یا هر دوی آنان نزد تو به پیری (و ناتوانی) رسیدند به آنان اف نگو یعنی اگر تو را دلتنگ و ناراحت کردند، به آنان اُف نگو و اگر تو را کتک زدند با آنان تندی نکن

ص: 479

قَالَ : إِنْ أَضْجَرَاکَ فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ ، وَلَا تَنْهَرْهُمَا إِنْ ضَرَبَاکَ قَالَ: ﴿ وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً قَالَ﴾: إِنْ ضَرَبَاکَ فَقُلْ لَهُمَا : غَفَرَ اللّهُ لَکُمَا

فَذلِکَ مِنْکَ قَوْلٌ کَرِیمٌ، و قال: ﴿وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ﴾، قَالَ : لَا تَمْلَأْ عَیْنَیْکَ مِنَ النَّظَرِ إِلَیْهِمَا إِلَا بِرَحْمَهٍ وَرِقَّهٍ ، وَلَا تَرْفَعْ صَوْتَکَ فَوْقَ أَصْوَاتِهِمَا ، وَلَا یَدَکَ فَوْقَ أَیْدِیهِمَا ، وَلَا تَقَدَّمْ قُدَّامَهُمَا (1)

قوله تعالى: ﴿رَبَّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِى نُفُوسِكُمْ إِن تَكُونُواْ صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُورًا﴾ ﴿ 25 ﴾

2180 / [40] - عَنِ اَلْأَصْبَغِ قَالَ:

خخَرَجْنَا مَعَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَتَوَسَّطَ اَلْمَسْجِدَ فَإِذَا نَاسٌ یُصَلُّونَ حِینَ طَلَعَتِ اَلشَّمْسُ فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: نَحَرُوا صَلاَهَ اَلْأَوَّابِینَ نَحَرَهُمُ اَللَّهُ، قَالَ: قُلْتُ: فَمَا نَحَرُوهَا؟

قَالَ: عَجَّلُوهَا، قَالَ: قُلْتُ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَا صَلاَهُ اَلْأَوَّابِینَ؟

قَالَ: رَکْعَتَانِ. (2)

2181/ [41]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَطَاءٍ اَلْمَکِّیِّ قَالَ:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : اِنْطَلِقْ بِنَا إِلَی حَائِطٍ لَنَا فَدَعَا بِحِمَارٍ وَ بَغْلٍ فَقَالَ أَیَّهُمَا أَحَبُّ إِلَیْکَ فَقُلْتُ اَلْحِمَارُ فَقَالَ إِنِّی أُحِبُّ أَنْ تُؤْثِرَنِی بِالْحِمَارِ

ص: 480


1- عنه بحار الأنوار: 79/74 ح 78 و البرهان في تفسیر القرآن: 548/4 ح 11 و مستدرک الوسائل: 173/15 ح 17905 و 197 ح 17996 الكافي 157/2 ح 1. من لا يحضره الفقيه: 407/4 ح 5883 عنه وسائل الشيعه: 487/21 ح 27663, والبحار: 39/74 ح 3 مشكاة الأنوار: 163 (الفصل الرابع عشر في حقوق الوالدين).
2- عنه بحار الأنوار 156/83 ح 5 والبرهان في تفسير القرآن: 549/4 ح 3، و مستدرك الوسائل: 71/3 ح 3053 الكافي: 452/3 ح 8 بإسناده عن سيف بن عميرة رفعه قال مرّ أمير المؤمنين علیه السلام بتفاوت عنه وسائل الشیعه: 102/4 ح 4626، والبحار: 180/34 و 157/83

و نیز فرمود و با آنان سخنی ملایم و بزرگوارانه «بگو یعنی بگو خدا شما را بیامرزد؛ پس این است معنای سخن ملایم و شریف از جانب تو در برابر آنان.

و (خداوند جلیل) فرمود و از روی مهربانی برای آن ها جنبه افتادگی و مهربانی در خود ایجاد گردان یعنی دیدگانت را به آنان خیره ،نگردان مگر این که با حالت مهربانی و محبت به آنان نگاه کنی و صدایت را از صدای آنان بلندتر نکن و دست خود را بالای دست آنان قرار نده و در راه رفتن بر آنان سبقت نگیر

فرمایش خداوند متعال پروردگار شما از خود شما به درون دل هایتان آگاه تر است که گاه لغزشی داشتید و گاه صالح بودید لذا جبران کنید پس او بازگشت کنندگان را می بخشد (25)

40)- از اصبغ (ابن نباته) روایت کرده است که گفت:

به همراه امام علی علیه السلام بیرون رفتیم موقعی که حضرت در میان مسجد قرار گرفت خورشید طلوع کرده بود و مردم (نماز) نافله می خواندند، پس شنیدم که حضرت میفرمود: نماز توبه کنندگان را قربانی ،کردند خداوند آنان را قربانی کند

عرضه داشتم پس چگونه آن را قربانی را کرده اند؟

فرمود: آن را با عجله و شتاب انجام داده اند.

عرض :کردم ای امیرالمؤمنین نماز توبه کنندگان چیست؟

فرمود: دو رکعت می باشد

41) - از عبد الله بن عطاء مکی روایت کرده است، که گفت:

امام باقر علیه السلام (به من) فرمود: بیا برویم به باغستانی که مال خودمان است، پس الاغ و استری را درخواست نمود و فرمود کدامین را بیشتر دوست می داری؟

پس عرض کردم الاغ را (بیش تر علاقه مند) هستم

فرمود: دوست دارم که الاغ را به من واگذار کنی

ص: 481

فَقُلْتُ: اَلْبَغْلُ أَحَبُّ إِلَیَّ فَرَکِبَ اَلْحِمَارَ وَ رَکِبْتُ اَلْبَغْلَ، فَلَمَّا مَضَیْنَا اِخْتَالَ اَلْحِمَارُ فِی مِشْیَتِهِ حَتَّی هَزَّ مَنْکِبَیْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَلَزِمَ قَرَبُوسَ اَلسَّرْجِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ کَأَنِّی أَرَاکَ تَشْتَکِی بَطْنَکَ

قَالَ: وَ فَطَنْتَ إِلَی هَذَا مِنِّی، إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ لَهُ حِمَارٌ یُقَالُ لَهُ: عُفَیْرٌ إِذَا رَکِبَهُ اِخْتَالَ فِی مِشْیَتِهِ سُرُوراً بِرَسُولِ اَللَّهِ حَتَّی یَهُزَّ مَنْکِبَیْهِ، فَیَلْزَمُ قَرَبُوسَ اَلسَّرْجِ، فَیَقُولُ: اَللَّهُمَّ لَیْسَ مِنِّی وَ لَکِنْ ذَا مِنْ عُفَیْرٍ ، وَ إِنَّ حِمَارِی مِنْ سُرُورِی اِخْتَالَ فِی مَشْیِهِ، فَلَزِمَتُ قَرَبُوسَ اَلسَّرْجِ وَ قُلْتُ: اَللَّهُمَّ هَذَا لَیْسَ مِنِّی وَ لَکِنْ هَذَا مِنْ حِمَارِی

قَالَ: فَقَالَ یَا اِبْنَ عَطَاءٍ تَرَی زَاغَتِ اَلشَّمْسُ؟

فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا عِلْمِی بِذَلِکَ وَ أَنَا مَعَکَ.

فَقَالَ لاَ لَمْ تَفْعَلْ وَ أَوْشَکَ قَالَ: فَسِرْنَا.

قَالَ فَقَالَ قَدْ فَعَلْتَ، قُلْتُ: هَذَا اَلْمَکَانُ اَلْأَحْمَرُ .

قَالَ: لَیْسَ یُصَلَّی هَاهُنَا، هَذِهِ أَوْدِیَهُ اَلنِّمَالِ وَ لَیْسَ یُصَلَّی فيها.

ققَالَ: فَمَضَیْنَا إِلَی أَرْضٍ بَیْضَاءَ قَالَ: هَذِهِ سَبِخَهٌ وَ لَیْسَ یُصَلَّی بِالسِّبَاخِ قَالَ: فَمَضَیْنَا إِلَی أَرْضٍ حَصْبَاءَ قَالَ: هَاهُنَا فَنَزَلَ وَ نَزَلْتُ

فَقَالَ: یَا اِبْنَ عَطَاءٍ أَتَیْتَ اَلْعِرَاقَ فَرَأَیْتَ اَلْقَوْمَ یُصَلُّونَ بَیْنَ تِلْکَ اَلسَّوَارِی فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ ؟

قَالَ: قُلْتُ: نَعَمْ فَقَالَ: أُولَئِکَ شِیعَهُ أَبِی عَلِیٍّ علیه السلام ، هَذِهِ صَلاَهُ اَلْأَوَّابِینَ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوّابِینَ غَفُوراً﴾ (1)

ص: 482


1- عنه بحار الأنوار: 291/76 ح 14 إلى قوله: هذا من حماري، و 327/83 ح 28 قطعة منه، و 53/87 ذيل ح 4 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 549/4 ح 4، و نور الثقلين: 152/3 ح 150 قطعة منه، و مستدرك الوسائل : 66/3 ح 3030 أشار إليه، و 339 ح 3734 قطعة منه، و 265/8 ح 9410 إلى قوله: هذا من حماري. المحاسن: 352 ح بتفاوت عنه البحار: 53/87 ح ،4 و مستدرك الوسائل: 65/3 ح 3038

عرض کردم من استر را (نیز) دوست دارم پس حضرت سوار الاغ شد و من سوار ،استر ،شدم چون به راه افتادیم الاغ در راه رفتن خود به رقص آمد به طوری که دو شانه آن حضرت به لرزه و حرکت در آمد و به ناچار ایشان به جلوی زین چسبید.

عرضه داشتم: فدایت گردم گویا از جهت شکم شکایت و ناراحتی داری؟

فرمود و تو متوجه این حالت من شدی؟! به راستی که رسول خدا صلی الله علیه و اله دارای الاغی بود - به نام عفیر - هنگامی که ایشان سوار آن می شد از شادیش به سبب سوار شدن رسول خدا صلی الله علیه و آله به رقص می،آمد، به طوری که دو شانه آن حضرت می لرزید و به ناچار ایشان به جلوی زین می چسبید و می فرمود: خداوندا! این حرکت از من نیست، بلکه از عفیر است.

و این الاغ هم از شادیش به سبب سوار شدن من با رقص راه می رفت پس من به جلوی زینش چسبیدم و گفت:م خداوند این حرکت از من نیست، بلکه از الاغ می باشد. سپس فرمود ای فرزند عطا آیا می بینی که خورشید در حال خمیدگی و غروب است؟

عرض کردم فدایت گردم من در محضر شما اطلاعی نسبت به آن ندارم

فرمود نه این چنین نیست هنوز غروب نکرده ولی نزدیک است که آن واقع ،شود سپس فرمود حرکت کنیم پس به راه خود ادامه دادیم و پس از اندکی راه رفتن فرمود: غروب انجام شد عرض :کردم زمین این جا خاکش سرخ است فرمود: این جا نماز خوانده نمی،شود این جا لانه مورچه ها است که قابلیت نماز خواندن را ندارد.

و چون مقداری دیگر راه رفتیم رسیدیم به زمینی که خاک آن سفید بود، فرمود: این جا شوره زار است و در زمین شوره زار نماز خوانده نمی شود پس از آن جا نیز گذشتیم تا به زمینی ریگزار رسیدیم و حضرت فرمود: همین جا خوب است سپس پیاده شد و من هم پیاده شدم بعد از آن فرمود ای فرزند عطا! آیا تا کنون عراق رفته ای و مردم را دیده ای که کنار ستون های مسجد کوفه نماز می خوانند؟

عرضه داشتم بلی فرمود: آنان شیعیان پدرم - امام - علی علیه السلام می باشند این نمازی را که می خوانند همان نماز توبه کنندگان است؛ به راستی که خداوند می:فرماید پس به راستی که او توبه کنندگان را می آمرزد

ص: 483

2182 / [42] - عن أبي بصير، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ فَإِنَّهُ کانَ لِلْأَوّابِینَ غَفُوراً﴾ ، قَالَ: هُمُ اَلتَّوَّابُونَ اَلْمُتَعَبِّدُونَ (1)

2183 / [43] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

یَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ وَ اَلاِجْتِهَادِ، وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَهِ، وَ صِدْقِ اَلْحَدِیثِ، وَ حُسْنِ اَلصُّحْبَهِ لِمَنْ صَحِبَکُمْ، وَ طُولِ اَلسُّجُودِ، کَانَ ذَلِکَ مِنْ سُنَنِ اَلْأَوَّابِینَ

قَالَ أَبُو بَصِیرٍ : اَلْأَوَّابُونَ: اَلتَّوَّابُونَ (2)

2184 / [44] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

مَنْ صَلَّی أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ [فَقَرَأَ] فِی کُلِّ رَکْعَهٍ خَمْسِینَ مَرَّهً ﴿قُلْ هُوَ اَللَّهُ أَحَدٌ﴾ کَانَتْ صَلاَهَ فَاطِمَهَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ وَ هِیَ صَلاَهُ اَلْأَوَّابِینَ (3)

2185 / [45] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: کَانَتْ صَلاَهُ اَلْأَوَّابِینَ خَمْسِینَ صَلاَهً کُلُّهَا بِقُلْ هُوَ اَللَّهُ أَحَدٌ. (4)

ص: 484


1- عنه بحار الأنوار: 34/6 ح 47، والبرهان في تفسير القرآن: 550/4 ح 5، و نور الثقلين: 153/3 ح 151، و مستدرك الوسائل: 125/12 ح 13697. مشكاة الأنوار: 109 (الفصل الأول في التوبة) من كتاب المحاسن عن أبي عبد الله علیه السلام، و 146 (الفصل العاشر في قول الخير و فعله) عنه البحار : 167/85 ذيل ح 18 و مستدرك الوسائل: 474/4 ح 5198.
2- عنه بحار الأنوار: 395/69 ح 80، والبرهان في تفسير القرآن: 550/4 ح 6، و نور الثقلين: 153/3 ح 152 ، و مستدرك الوسائل: 127/1 ح 168 قطعة منه، و 173/11 ح 12671 بحذف الذيل. مشكاة الأنوار: 146 (الفصل العاشر في قول الخير و فعله) عنه البحار: 166/82 ضمن ح 18، و مستدرك الوسائل : 474/4 ح 5198 عن مشكاة الأنوار، نقلاً عن المحاسن.
3- عنه بحار الأنوار: 171/91 ح 4 والبرهان: 550/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 153/3 ح 153. من لا يحضره الفقيه: 564/1 ح 1557 فيه: و أمّا محمّد بن مسعود العيّاشي «رحمه الله» فقد روى في كتابه عن عبد الله بن محمّد، عن محمّد بن إسماعيل بن السماك، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 113/8 ح 10198
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 550/4 ح 8 و نور الثقلين: 153/3 ح 154.

42)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند متعال «پس به راستی که او توبه کنندگان را می آمرزد» می فرمود

آنان افرادی توبه کننده و عبادت کننده هستند.

43) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: ای ابا محمّد بر شما باد به تقوی و کوشش در عبادت و ادای امانت و راستگویی و این که با دوستان خود خوش رفتاری کنید و سجده را طول دهید؛ پس این موارد از سنتهای اوّابین می.باشند

ابو بصیر :گوید: «اوّابین» به معنای بسیار توبه کنندگان می باشد

44)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود کسی که چهار رکعت نماز بخواند و در هر رکعت پنجاه مرتبه سوره «قل هو الله أحد» را تلاوت ،نماید نماز حضرت فاطمه علیها السلام را انجام داده و این همان نماز توبه کنندگان است.

45)- از محمّد بن حفص بن عمر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: نماز توبه کنندگان پنجاه (رکعت) نماز است که در همه رکعات آن ها سورة «قل هو الله أحد» خوانده می شود.

ص: 485

قوله تعالى: ﴿ وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً﴾ ﴿ 26﴾

2186/ [46]- عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

مَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ تعالى: ﴿وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ﴾ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَا جَبْرَئِیلُ قَدْ عَرَفْتُ اَلْمِسْکِینَ فَمَنْ ذَوِی اَلْقُرْبَی؟

قَالَ: هُمْ أَقَارِبُکَ، فَدَعَا حَسَناً وَ حُسَیْناً وَ فَاطِمَهَ

فَقَالَ: إِنَّ رَبِّی أَمَرَنِی أَنْ أُعْطِیَکُمْ مِمَّا أَفَاءَ عَلَیَّ، قَالَ: أَعْطَیْتُکُمْ فَدَکَا (1)

2187/ [47]- عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: كان رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَعْطَی فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ فَدَكاً؟

قَالَ: کَانَ وَقَفَهَا، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ﴾ فَأَعْطَاهَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَقَّهَا قُلْتُ: رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أَعْطَاهَا؟

قَالَ: بَلِ اَللَّهُ أَعْطَاهَا (2)

2188 / [48]- عَنِ ابْنِ تَغْلِبَ قال:

قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أكان رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عْطَی فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ فَدَكاً؟

قَالَ: كَانَ لَهَا مِنَ اللَّهِ (3)

ص: 486


1- عنه بحار الأنوار 75/29 ح 12 فيه: محمّد بن حفص من عمر والبرهان في تفسیر القرآن 552/4 ح 5 و نور الثقلین: 155/3 - 162
2- عنه بحار الأنوار: 76/29 ج 13، والبرهان في تغير القران: 552/4 ح 6 و نور الثقلین: 156/3 ح 163 كشف الغمّة: 476/1 فيه: عن أبان بن تغلب، عن أبي عند الله علیه السلام عنه البحار: 205/29 و 213/96
3- عنه بحار الأنوار: 76/29 ح 14، والبرهان في تفسير القران: 453/4 - 7

فرمایش خداوند متعال: و حقّ نزدیکان و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را بپرداز و هرگز اسراف و تبذیر ،نکن (26)

46)- از عبد الرحمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: زمانی که خداوند متعال: «و حق ذوی القربی و مسکین را بپرداز» را نازل ،نمود، رسول خدا صلی الله علیه و آله اظهار نمود: ای جبرئیل! مسکین را شناخته ام (که چه کسی هست) پس ذوی القربی چه کسانی می باشند؟

جبرئیل علیه السلامپاسخ داد ،آنان خویشاوندان (درجه یک) تو می باشند، پس رسول خدا صلی الله علیه و اله حسن و حسین و فاطمه (علیها السلام) را دعوت نمود و فرمود پروردگارم به من دستور داده تا از آن چه که نسبت به غنیمت ها در اختیار من قرار گرفته است حق شما را بپردازم سپس :افزود فدک را به شما عطا کردم

47)- از ابان بن تغلب روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم آیا رسول خدا صلی الله علیه و اله فدک را به فاطمه علیها السلام عطا نمود؟

فرمود آن را وقف بر (فرزندان) او نمود پس خداوند متعال این آیه را: «و حق ذوی القربی و مسکین را بپرداز» نازل نمود و رسول خدا صلی الله علیه و اله حقّ فاطمه علیها السلام (و فرزندانش) را به او پرداخت کرد

عرض کردم آیا رسول خدا صلی الله علیه و اله آن را عطایش نمود؟

فرمود: بلکه (در حقیقت) خداوند عطایش نموده است.

48)- از ابان بن تغلب روایت کرده است که گفت

به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا رسول خدا صلی الله علیه و اله، فدک را به فاطمه علیها السلام عطا نمود؟

فرمود فدک از طرف خداوند به عنوان حق آن حضرت (فاطمه علیها السلام) قرار گرفته است.

ص: 487

2189 / [49] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ:

أَتَتْ فَاطِمَةُ علیها السلام أَبَا بَكْرٍ تُرِیدُ فَدَكَ. قَالَ هَاتِی أَسْوَدَ أَوْ أَحْمَرَ یَشْهَدْ بِذَلِكَ. قَالَ: فَأَتَتْ بِأُمِّ أَیْمَنَ. فَقَالَ لَهَا: بِمَ تَشْهَدِینَ؟

قَالَتْ: أَشْهَدُ أَنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَی مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ: ﴿ فَآتِ ذَا اَلْقُرْبی حَقَّهُ ﴾ فَلَمْ یَدْرِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَنْ هُمْ فَقَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ سَلْ رَبَّکَ مَنْ هُمْ؟

فَقَالَ: فَاطِمَهُ ذُو اَلْقُرْبَی فَأَعْطَاهَا فَدَکاً ، فَزَعَمُوا أَنَّ عُمَرَ مَحَا اَلصَّحِیفَهَ وَ قَدْ کَانَ کَتَبَهَا أَبُو بَکْرٍ (1)

2190 / [50] - عَنْ عَطِیَّهَ اَلْعَوْفِیِّ قَالَ

لَمَّا اِفْتَتَحَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ خَیْبَرَ ، وَ أَفَاءَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فَدَکَ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ ﴿وَ آتِ ذَا اَلْقُرْبی حَقَّهُ﴾ قَالَ: یَا فَاطِمَهُ لَکِ فَدَکٌ . (2)

2191 / [51] - قال عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ صَالِحٍ:

کَتَبَ اَلْمَأْمُونُ إِلَی عُبَیْدِ اَللَّهِ بْنِ مُوسَی اَلْعَبْسِیِّ یَسْأَلُهُ عَنْ قِصَّهِ فَدَکٍ فَکَتَبَ إِلَیْهِ عُبَیْدُ اَللَّهِ بْنُ مُوسَی بِهَذَا اَلْحَدِیثِ

رَوَاهُ عَنْ اَلْفَضْلِ بْنِ مَرْزُوقٍ عَنْ عَطِیَّهَ فَرَدَّ اَلْمَأْمُونُ فَدَکَ عَلَی وُلْدِ فَاطِمَهَ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهَا - (3)

ص: 488


1- عنه بحار الأنوار: 76/29 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن: 553/4 ح 8، و نور الثقلين: 156/3 ح 164 الكافي: 543/1 ح 5 بإسناده عن عليّ بن أسباط قال: لمّا ورد أبو الحسن موسى علیه السلام على المهديّ ... بتفصيل، عنه البحار: 156/48 ح 29، و نحوه تهذيب الأحكام: 148/4 ح 36، والمقنعة: 288 (باب - 38 - الزيادات).
2- عنه بحار الأنوار: 76/29 ح ،16 ، والبرهان في تفسير القرآن: 553/4 ح 9 كشف الغمّة: 476/1 فيه : روى ابن بابويه مرفوعاً إلى أبي سعيد الخدري قال: ... بتفاوت و في رواية أخرى عن أبي سعيد مثله، و نحوه البحار: 205/29.
3- عنه بحار الأنوار: 107/29 (باب - 11 نزول الآيات فى أمر فدك و قصّته)، والبرهان فى تفسير القرآن: 553/4 ح 10

49)- از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت فاطمه علیها السلام نزد ابو بکر آمد تا فدک را مطالبه نماید، ابو بکر گفت: یک نفر سیاه (پوست) و یا سرخ (پوست) بیاور تا تو را بر ادعایت گواهی دهد بر این که فدک مال و حق تو است.

پس حضرت اُم ایمن را احضار نمود و ابو بکر به او گفت: بر چه چیزی گواهی می دهی؟

پاسخ داد گواهی می دهم بر این که جبرئیل علیه السلام بر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله وارد شد و گفت خداوند می فرماید: «و حق ذوی القربی را بپرداز»، پس آن حضرت ندانست که آنان چه کسانی هستند لذا اظهار نمود ای جبرئیل از پروردگارت سؤال کن که آنان چه کسانی می باشند؟ پس جبرئیل پاسخ داد: فاطمه (علیها السلام) ذی القربی است بر همین اساس او فدک را تحویل حضرت فاطمه علیها السلام داد ولی اعتقاد آنان بر این است که عمر (نوشته های) نامه ای را که ابو بکر نوشته بود با آب دهان پاک نموده و سپس آن را پاره کرد.

50)- از عطیّه عوفی روایت کرده است که گفت:

زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ خیبر آن جا را فتح نمود و خداوند فدک را به عنوان فییء و غنیمت در اختیار آن حضرت قرار داد و این آیه: «و حق ذوی القربی را بپرداز» را بر او نازل ،نمود حضرت فرمود ای فاطمه فدک حق تو و مال تو می باشد

51)- عبد الرحمان بن صالح گفته است:

مأمون (عباسی) به عُبيد الله بن موسی ،عَبَسی نامه ای نوشت و در رابطه با جریان فدک از او سؤال کرد

پس عُبيد الله بن موسی در جواب او حدیث قبل را -که فضل بن مرزوق و پس او از عطیّه نقل کرده بود - برایش نوشت پس مأمون فدک را به فرزندان فاطمه علیها السلام بازگردانید.

ص: 489

2192 / [52] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

قال يوم الشوري : أفيكُم اَحدٌ تَمَّ نُورهُ مِنَ السَّمآءِ حين قال: ﴿ وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ، وَ الْمِسْكِينَ﴾؟ قالوا: لا (1)

2193 / [53] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ اَلْحَجَّاجِ ، قَالَ::

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذِیرا ﴾ ؟

قَالَ: مَنْ أَنْفَقَ شَیْئاً فِی غَیْرِ طَاعَهِ اَللَّهِ فَهُوَ مُبَذِّرٌ، وَ مَنْ أَنْفَقَ فِی سَبِیلِ اَلْخَیْرِ فَهُوَ مُقْتَصِدٌ (2)

2194 / [54] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، قَالَ: :

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذِیرا ﴾ ؟

قَالَ: بَذْلُ اَلرَّجُلِ مَالَهُ وَ یُقْعِدَهُ لَیْسَ لَهُ مَالٌ

قَالَ: فَیَکُونُ تَبْذِیرٌ فِی حَلاَلٍ قَالَ: نَعَمْ (3)

2195 / [55] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ جُذَاعَهَ قَالَ

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اِتَّقِ اَللَّهَ وَ لاَ تُسْرِفْ وَ لاَ تَقْتُرْ وَ کُنْ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاماً إِنَّ اَلتَّبْذِیرَ مِنَ اَلْإِسْرَافِ وَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی ﴿وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً﴾ إِنَّ اَللَّهَ لاَ یُعَذِّبُ عَلَی اَلْقَصْدِ (4)

ص: 490


1- عنه بحار الأنوار: 76/29 ح 17، والبرهان في تفسير القرآن: 553/4 ح 11، و نور الثقلين: 156/3 ح 165 بناء المقالة الفاطميّة: 409 بإسناده عن أبي الطفيل عامر بن واثلة قال: كنت على الباب يوم الشورى فارتفعت الأصوات بينهم فسمعت عليّاً علیه السلام يقول ..... الطرائف: 411/2 ( شكاية عليّ بن أبي طالب علیه السلام عمّن تقدّمه) بتفاوت يسير.
2- عنه بحار الأنوار 302/75 ح 1 والبرهان في تفسير القرآن: 553/4 ح 12 و نور الثقلين: 156/3 ح ،168 ، و مستدرك الوسائل: 269/15 ح 18211
3- عنه بحار الأنوار: 302/75 ح 2 ، والبرهان في تفسير القرآن: 553/4 ح 13، و نور الثقلين: 156/3 ح 169، و مستدرك الوسائل: 269/15 ح 18212
4- عنه بحار الأنوار: 302/75 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن: 553/4 ح 14 فيه: عن عامر بن جُذاعة، و نحوه مستدرك الوسائل: 51/13 ح 14717 ، و 264/15 18199 الكافي: 501/3 ذيل ح 14 بإسناده عن عامر بن جذاعة قال: جاء رجل إلى أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 45/9 ذيل ح 11486.

52)- از ابو الطُّفيل روایت کرده است که گفت:

امام علی علیه السلام در روز شورا (ی شش نفره) فرمود: آیا در بین شما کسی هست که نورش از آسمان تمام و تکمیل شده باشد؛ در آن موقعی که خداوند فرمود: «و حق ذوى القربى و مسکین را بپرداز»؟

همگی پاسخ دادند نه

53)- از عبد الرحمان بن حجّاج روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و هیچ گونه اسراف و تبذیری را انجام نده» سؤال کردم؟

فرمود: کسی که چیزی را در غیر طاعت و فرمان خدا انفاق کند او اسراف و تبذیر کرده است و کسی که در راه خیر و طاعت خداوند انفاق نماید او میانه روی و صرفه جویی نموده است.

54)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و هیچ گونه اسراف و تبذیری را انجام نده»، سؤال کردم؟

فرمود: مقصود این است که مرد اموال خود را (به دیگران) بخشش و انفاق کند سپس با دست خالی و بدون مال بنشیند (به طوری که خود محتاج دیگران گردد).

عرض کردم آیا ممکن است که اسراف و تبذیر در برنامه های حلال باشد؟

فرمود: بلی

55)- از علی ( عامر ) بن جُذاعه روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود تقوای الهی را پیشه خود قرار بده و اسراف نکن و بخیل هم ،نباش بلکه با رعایت میانه روی بین آن دو ثابت و پایدار باش؛ زیرا که اسراف همان تبذیر می باشد و خداوند فرموده است و هیچ گونه اسراف و تبذیری را انجام نده به درستی که خداوند هیچ گاه برای صرفه جویی و میانه،روی کسی را عقاب نمی نماید

ص: 491

2196 / [56] - [عَنْ جَمِیلٍ ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ،] (1) عَنْ عَامِرِ بْنِ جُذَاعَهَ ، قَالَ: دَخَلَ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) رَجُلٌ، فَقَالَ: یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ، قَرْضاً إِلَی مَیْسَرَهٍ.

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَی غَلَّهٍ تُدْرَکُ؟ فَقَالَ: لاَ وَ اَللَّهِ

فَقَالَ: إِلَی تِجَارَهٍ تُؤَدَّی؟ فَقَالَ: لاَ وَ اَللَّهِ

قَالَ: فَإِلَی عُقْدَهٍ تُبَاعُ؟ فَقَالَ: لاَ وَ اَللَّهِ

فَقَالَ: فأَنْتَ إِذَنْ مِمَّنْ جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ فِی أَمْوَالِنَا حَقّاً

فَدَعَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ بِکِیسٍ فِیهِ دَرَاهِمُ فَأَدْخَلَ یَدَهُ فَنَاوَلَهُ قَبْضَهً

ثُمَّ قَالَ اِتَّقِ اَللَّهَ وَ لاَ تُسْرِفْ وَ لاَ تَقْتُرْ وَ کُنْ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاماً إِنَّ اَلتَّبْذِیرَ مِنَ اَلْإِسْرَافِ قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً﴾ وَ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ لاَ یُعَذِّبُ عَلَی اَلْقَصْدِ (2)

2197 / [57] - عَنْ جَمِیلٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ: فِی قَوْلِهِ تعالى: ﴿ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا﴾، قَالَ: لاَ تُبَذِّرْ فِی وَلاَیَهِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ (3)

2198 / [58] - عَنْ بِشْرِ بْنِ مَرْوَانَ ، قَالَ:

دَخَلْنَا عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَدَعَا بِرُطَبٍ، فَأَقبَلَ بَعْضُهُمْ یَرْمِی بِالنَّوَی، قَالَ: فَأَمْسَکَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَدَهُ، فَقَالَ: لاَ تَفْعَلْ، إِنَّ هَذَا مِنَ اَلتَّبْذِیرِ، وَ إِنَّ اَللَّهَ لاَ یُحِبُّ اَلْفَسَادَ (4)

ص: 492


1- ما بين المعقوفتين عن الطبعة لمكتبة الإسلاميّة.
2- عنه بحار الأنوار: 302/75 ح 4، والبرهان في تفسير القرآن: 554/4 ح 15، و مستدرك الوسائل: 51/13 ح 14716 ، و 265/15 ح 18201 الظاهر أنّ هذا الحديث مع سابقه حديث واحد و اختلاف الراوي فيهما يحتمل أن يكون من خطأ الناسخ.
3- عنه بحار الأنوار: 106/36 ح ،53 ، والبرهان في تفسير القرآن: 554/4 ح 16. المحاسن: 257/1 ح 298 (باب - 31 التقيّة) بإسناده عن إسحاق بن عمار عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 284/25 ح 31
4- عنه بحار الأنوار: 303/75 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن: 554/4 ح 14، و نور الثقلين: 157/3 ح 171 ، و مستدرك الوسائل: 268/15 ح 18209

56)- از جمیل به نقل از اسحاق بن عمار از عامر بن جُذاعه روایت کرده است که گفت:

مردی به محضر امام صادق علیه السلام وارد شد پس اظهار داشت: ای ابا عبد الله وامی را به من بده تا در زمان توانایی برگردانم حضرت فرمود تا زمانی که موقع برداشت زراعت فرا رسد آن مرد گفت نه به خدا سوگند! فرمود: تا زمانی که در آمد تجارتی پرداخت شود آن مرد گفت نه به خدا سوگند! حضرت فرمود: تا زمانی که کالا و جنسی به فروش برسد آن مرد گفت نه به خدا سوگند! حضرت فرمود: بر این اساس تو از کسانی می باشی که در اموال ما حقی داری سپس کیسه ای را -که در آن پول نقره ای بود - درخواست نمود (و چون آن را آوردند) ایشان دست خود را درون آن کرد و مشتی درهم برداشت و به او داد.

بعد از آن فرمود: تقوای الهی را پیشه خود قرار بده و اسراف نکن و بخیل هم نباش بلکه با رعایت میانه روی بین آن دو ثابت و پایدار باش؛ زیرا اسراف همان تبذیر می باشد و خداوند فرموده است و هیچ گونه اسراف و تبذیری را انجام نده و فرمود: خداوند هیچ گاه برای صرفه جویی و میانه روی کسی را عقاب نمی نماید.

57)- از ،جمیل به نقل از اسحاق بن عمار روایت کرده است که او در مورد فرمایش خداوند متعال: «و هیچ گونه اسراف و تبذیری را انجام نده» گفته است: منظور اسراف و تبذیر دربارۀ (عشق و محبّت) ولایت امام علی علیه السلام است که غُلُو نشود و (در عقیده و گفتار) بلند پروازی نگردد

58)- از بشر بن مروان روایت کرده است که گفت:

به محضر امام صادق علیه السلام وارد شدیم پس حضرت درخواست نمود تا خرمای تازه ای را آوردند پس بعضی از حاضران بعد از خوردن خرما هسته آن را دور می انداخت امام صادق علیه السلام ( از خوردن) دست کشید و به آن شخص فرمود: این کار را نکن این از موارد اسراف است و خدا فساد را دوست ندارد

ص: 493

قوله تعالى: ﴿وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً ﴾ ﴿29﴾

2199/ [59] - عَنْ عَجْلاَنَ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَجَاءَهُ سَائِلٌ فَقَامَ إِلَی مِکْتَلٍ فِیهِ تَمْرٌ فَمَلَأَ یَدَهُ ثُمَّ نَاوَلَهُ، ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقَامَ وَ أَخَذَ بِیَدِهِ فَنَاوَلَهُ، ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقَالَ: رَزَقَنَا اَللَّهُ وَ إِیَّاکَ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ لاَ یَسْأَلُهُ أَحَدٌ مِنَ اَلدُّنْیَا شَیْئاً إِلاَّ أَعْطَاهُ

قَالَ: فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِ اِمْرَأَهٌ اِبْناً لَهَا فَقَالَتْ: اِنْطَلِقْ إِلَیْهِ فَاسْأَلْهُ فَإِنْ قَالَ: لَیْسَ عِنْدَنَا شَیْءٌ، فَقُلْ: أَعْطِنِی قَمِیصَکَ، فَأَتَاهُ اَلْغُلاَمُ فَسَأَلَهُ فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَیْسَ عِنْدَنَا شَیْءٌ، فَقَالَ: فَأَعْطِنِی قَمِیصَکَ، فَأَخَذَ قَمِیصَهُ فَرَمَی بِهِ إِلَیْهِ فَأَدَّبَهُ اَللَّهُ عَلَی اَلْقَصْدِ،

فَقَالَ: ﴿وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ اَلْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً ﴾ (1)

2200 / [60] - عَنِ اِبْنِ سِنَانٍ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ﴾ ، قَالَ: فَضَمَّ یَدَهُ وَ قَالَ: هَکَذَا، فَقَالَ: ﴿ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ اَلْبَسْطِ ﴾ وَ بَسَطَ رَاحَتَهُ وَ قَالَ هَکَذَا (2)

ص: 494


1- عنه بحار الأنوار 169/96 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن: 556/4 ح 5 و مستدرک الوسائل: 205/7 ح 8045 و 51013 ح 14715 قطعة منه و 299/15 ح 18209 تفسیر القمّي: 18/2 مورد ذيله بتفاوت یسير عنه البحار: 163/96 ح 2 ، و لكافي: 55/4 ح 7 بإسناده عن موسى بن بكر، عن عجلان قال: كتب عند أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 559/21 ح 27870
2- عنه بحار الأنوار 169/96 ح 16 والبرهان في تفسير القران: 557/5 ح 6، و نور التقلين: 159/3 ح 180 و مستدرك الوسائل: 51/13 ح 14714 تهذیب الأحکام: 236/7 ح 51 بإسناده عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشیعة: 66/17 ح 22000 مستدرك الوسائل : 468/4 ح 5183 نقلاً عن زید الزرّاد في أصله عن أبي عبدالله علیه السلام

فرمایش خداوند متعال: و هرگز دست خود را برگردنت زنجیر مکن (یعنی ترک انفاق و بخشش نداشته باش) و (نیز) بیش از حد دست خود را ،مگشای تا مبادا مورد سرزنش قرارگیری و دست خالی و فرومایه کردی (29)

59)- از عجلان روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که سائلی آمد پس حضرت از جای برخاست و کنار زنبیلی که در آن خرما بود رفت و دست خود را پر کرد سپس آن را به سائل داد.

بعد از آن سائل دیگری آمد و دوباره حضرت برخاست و مشتی از آن خرماها را برداشت و به او داد

و نیز سائل سومی آمد پس حضرت به او فرمود خداوند روزی ما و شما را فراهم نماید و سپس فرمود به درستی که کسی از رسول خدا صلی الله علیه و اله، چیزی را سؤال نمی کرد مگر این که ایشان خواسته او را برآورده می نمود، تا این که زنی پسر خود را نزد آن حضرت فرستاد و به او گفت پیش حضرت برو و از او چیزی درخواست کن و اگر فرمود چیزی در دست ما نیست بگو پیراهن خود را به من عطا کن

امام صادق علیه السلام فرمود: پس رسول خدا صلی الله علیه و آله پیراهن خویش را در آورد و جلوی پسر انداخت و آن را به او بخشید خداوند تبارک و تعالی رسول خود را به میانه روی و صرفه جویی امر نمود و فرمود و دست خود را مغلول و بسته بر گردن خود قرار نده و زیاد هم آن را باز نگذار که مبادا افسرده و ناتوان بنشینی

60)- از ابن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و دست خود را مغلول و بسته بر گردن خود قرار نده» (انگشتان و مشت) دست خود را جمع نمود و فرمود: (منظور از آن) این چنین است و دربارۀ «و زیاد هم آن را باز نگذار» (انگشتان و مشت) دست خود را باز و پهن نمود و فرمود: (منظور از آن) این چنین است.

ص: 495

2201 / [61] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً﴾. قَالَ: اَلْإِحْسَارُ اَلْإِقْتَارُ (1)

قوله تعالى: ﴿وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ ۖ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ ۚ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا ﴾ ﴿31﴾

2202/ [62] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ علیه السلام قَالَ:

لاَ یُمْلِقُ حَاجٌّ أَبَداً قُلْتُ: وَ مَا اَلْإِمْلاَقُ؟

قَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿ وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَهَ إِمْلاقٍ﴾ (2)

2203/ [63]- عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

اَلْحَاجُّ لاَ یُمْلِقُ أَبَداً قَالَ: قُلْتُ: وَ مَا اَلْإِمْلاَقُ؟

قَالَ: اَلْإِفْلاَسُ، ثُمَّ قَالَ: ﴿وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیّاکُمْ﴾ (3). (4)

قوله تعالى: ﴿وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً ﴾ ﴿33﴾

ص: 496


1- عنه بحار الأنوار: 169/96 ح 17 والبرهان في الفسير القران 457/4 ح 7، و نور الثقلين: 159/3 ح 181 و مستدرک الوسائل: 269/15 ح 18210. الکافي: 55/4 ح 6 بإسناده من عمر بن يزيد، عن أبي عبد الله علیه السلام فیه: «الفاقة» بدل: «الاقتار» عنه وسائل الشيعة: 559/21 ح 27869
2- عنه بحار الأنور 16/99 ح 38، و وسائل الشيعة: 107/11 ح 14373. و البرهان في تفسیر القران: 557/4 ح 2 و نور الثقلين: 160/3 ح 186
3- سورة الأنعام: 151/6
4- عنه بحار الأنور 16/99 ح 37، و وسائل الشيعة: 108/11 ح 14373. و البرهان في تفسیر القران: 557/4 ح 3 و نور الثقلين: 160/3 ح 187

61)- از محماد از محمّد بن یزید روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (خداوند جلیل به) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: و (به خاطر بُخل و خسیس بودن) «دست خود را مغلول و بسته بر گردن خود قرار نده و زیاد هم آن را باز نگذار که مبادا (همه چیز را از دست بدهی) و افسرده و ناتوان خواهی بنشینی»، فرمود: «اِحسار» به معنای بیچارگی و تهی دستی می باشد.

فرمایش خداوند متعال: و فرزندانتان را از ترس فقر و تهیدسی نکشید. ما آن ها و شما را روزی می دهیم به درستی که کشتن آن ها (در هر حالتی و به هر شیوه ای) گناه بزرگی است (31)

62)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت

امام کاظم علیه السلام فرمود: کسی که حج را (با معرفت) انجام دهد. هرگز املاق بید عرض کردم: و معنای اِملاق چیست؟

فرمود: منظور کلام خداوند است که می فرماید: «و فرزندان خود را از بیم و ترس از فقر و تنگدستی نکُشید»

63)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگز اِملاق نمی بیند کسی که حج را (با معرفت ) انجام دهد عرض کردم: و معنای اِملاق چیست؟

فرمود: فقر و تنگدستی سپس فرمود: «و فرزندان خود را از بیم و ترس از فقر و تنگدستی ،نکُشید ما شما و آن ها را روزی می دهیم».

فرمایش خداوند متعال: و کسی را که خداوند (ریختن) خونش را حرام شمرده نکنید مگر به حق و آن کسی که معلوم کشته شده برای ولی او سلطه (و حق قصاص) اقرار دادیم پس (مواظب باشید که) او در قتل اسراف نکند چرا که مورد حمایت است! (33)

ص: 497

2204 / [64] - عَنْ مُعَلَّی بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: مَنْ [قَتَلَ] اَلنَّفْسَ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللَّهُ فَقَدْ قَتَلُوا اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ (1)

2205/ [65] - عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ فِی اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ﴾، قَاتِلَ الْحُسَيْنِ علیه السلام، ﴿إِنَّهُ كَانَ مَنصُورًا﴾ قَاتِلَ الْحُسَيْنِ علیه السلام (2)

2206 / [66] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

إِذَا اِجْتَمَعَ اَلْعِدَّهُ عَلَی قَتْلِ رَجُلٍ حَکَمَ اَلْوَالِی بِقَتْلِ أَیِّهِمْ شَاءَ وَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَقْتُلَ بِأَکْثَرَ مِنْ وَاحِدٍ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَيهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِف فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنصُورًا﴾، وَ إِذَا قَتَلَ وَاحِداً ثَلاَثَهٌ خُیِّرَ اَلْوَالِی أَیَّ اَلثَّلاَثَهِ شَاءَ أَنْ یَقْتُلَ، وَ یَضْمَنُ اَلْآخَرُ إِنْ ثُلُثَیْ اَلدِّیَهِ لِوَرَثَهِ اَلْمَقْتُولِ (3)

2207/ [67] - عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی قَوْلِهِ: ﴿وَ مَن قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَناً فَلَا یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُوراً﴾، قَالَ هُوَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قُتِلَ مَظْلُوماً وَ نَحْنُ أَوْلِیَاؤُهُ وَ اَلْقَائِمُ مِنَّا إِذَا قَامَ طَلَبَ بِثَأْرِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَیَقْتُلُ حَتَّی یُقَالَ قَدْ أَسْرَفَ فِی اَلْقَتْلِ.

ص: 498


1- عنه بحار الأنوار: 218/44 ح 5 والبرهان في تفسير القرآن: 560/4 ح 9، و نور الثقلين: 162/3 ح 196.
2- عنه بحار الأنوار: 218/44 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن: 560/4 ح 10، و نور الثقلين: 163/3 ح 200.
3- عنه بحار الأنوار: 387/104 ح 10 والبرهان في تفسير القرآن: 560/4 ح 11، و مستدرك الوسائل: 225/18 ح 22576. تهذيب الأحكام: 218/10 ح 5 بإسناده عن أبي العبّاس وغيره، عن أبي عبد الله علیه السلام، بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار: 282/4 ح ،5 عنه وسائل الشيعة : 43/29 ح 35110

64)- از معلّى بن خُنَیس روایت کرده است، که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود اگر کسی شخصی را بکشد که خداوند کشتن او را حرام نموده است، در حقیقت امام حسین علیه السلام را در جمع اهل بیتش کشته است.

65)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام: فرمود این آیه در شأن و منزلت امام حسین علیه السلام نازل شده است: «و هر کسی که به ستم کشته شود به طلب کننده خون او قدرتی داده ایم، پس او نباید در گرفتن انتقام از حد بگذرد» که منظور در (انتقام و) کشتن قاتلین امام حسین علیه السلام ، می باشد «به درستی که یاری شده خواهد بود» فرمود: امام حسین علیه السلام در نهایت منصور و پیروز خواهد بود.

66)- از ابو العباس روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود اگر عدّه ای برای کشتن یک نفر اجتماع کردند (و او را کشتند) والی (قاضی) حکم می کند که بازماندگان او هر کدام را که خواستند (می توانند) بکشند و حق (قصاص و) کشتن بیش از یک نفر را ندارند؛ زیرا خداوند می فرماید: «و هر کسی که به ستم کشته شود به طلب کننده خون او قدرتی داده ایم پس او نباید در گرفتن انتقام از حد بگذرد»

ولی اگر سه نفر یک نفر را بکشند والی (اولیای مقتول را) اختیار می دهد که هر کدام را خواستند می توانند بکشند و دو نفر دیگر دو سوم خون بهای او را باید به ورثه اش دهند.

67)- از سلام بن مستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و هر کسی که به ستم کشته شود، به طلب کننده خون او قدرتی داده ایم پس او نباید در گرفتن انتقام از حد بگذرد که او در نهایت پیروزمند خواهد بود» فرمود منظور امام حسين بن على علیهما السلام است که مظلومانه کشته شد و ما اولیای (خون) آن حضرت هستیم و هرگاه قائم ما علیه السلام قیام و خروج نماید به خونخواهی امام حسین علیه السلام همّت می گمارد، پس به اندازه ای می کُشد که گویند: او در کشتار اسراف نموده است.

ص: 499

وَ قَالَ اَلْمَقْتُولُ اَلْحُسَیْنُ وَ وَلِیُّهُ اَلْقَائِمُ وَ اَلْإِسْرَافُ فِی اَلْقَتْلِ أَنْ یَقْتُلَ غَیْرَ قَاتِلِهِ - إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً فَإِنَّهُ لاَ یَذْهَبُ مِنَ اَلدُّنْیَا حَتَّی یُنْتَصَرَ بِرَجُلٍ مِنْ آلِ رَسُولِ اَللَّهِ عَلَیْهِمُ اَلصَّلاَهُ وَ اَلسَّلاَمُ یَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً. (1)

2208 / [68] - عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلَیْنِ قَتَلاَ رَجُلاً؟

فَقَالَ یُخَیَّرُ وَلِیُّهُ أَنْ یَقْتُلَ أَیَّهُمَا شَاءَ وَ یُغَرَّمُ اَلْبَاقِی نِصْفَ اَلدِّیَهِ أَعْنِی دِیَهَ اَلْمَقْتُولِ فَیُرَدُّ عَلَی ذُرِّیَّتِهِ [ورثته] .

وَ کَذَلِکَ إِنْ قَتَلَ رَجُلٌ امْرَأَةً إِنْ قَبِلُوا دِیَةَ الْمَرْأَةِ فَذَاکَ وَ إِنْ أَبَی أَوْلِیَاؤُهَا إِلَّا قَتْلَ قَاتِلِهَا غَرِمُوا نِصْفَ دِیَةِ الرَّجُلِ وَ قَتَلُوهُ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ: ﴿ فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيّهِ سُلْطَنًا فَلَا يُسْرِف فِي الْقَتْل﴾ (2)

2209 / [69] - عَنْ حُمْرَانَ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، زَعَمَ وُلْدُ اَلْحَسَنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَنَّ اَلْقَائِمَ مِنْهُمْ، وَ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ اَلْأَمْرِ، وَ یَزْعُمُ وُلْدُ اِبْنِ اَلْحَنَفِیَّهِ مِثْلَ ذَلِکَ

فقَالَ: رَحِمَ اَللَّهُ عَمِّیَ اَلْحَسَنَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ)، لَقَدْ أَغْمَدَ أَرْبَعِینَ أَلْفَ سَیْفٍ حِینَ أُصِیبَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ أَسْلَمَهَا إِلَی مُعَاوِیَهَ، وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ سَبْعِینَ أَلْفَ سَیْفِ قَاتِلِهِ، لَوْ خَطَرَ عَلَیْهِمْ خَطَرٌ مَا خَرَجُوا مِنْهَا حَتَّی یَمُوتُوا جَمِیعاً،

وَ خَرَجَ اَلْحُسَیْنُ- صلوات الله علیه- فَعَرَضَ نَفْسَهُ عَلَی اَللَّهِ فِی سَبْعِینَ رَجُلاً، مَنْ أَحَقُّ بِدَمِهِ مِنَّا؟ نَحْنُ وَ اَللَّهِ أَصْحَابُ اَلْأَمْرِ، وَ فِینَا اَلْقَائِمُ علیه السلام

ص: 500


1- عنه بحار الأنوار: 44 / 18 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 560/4 ح 11
2- عنه بحار الأنوار: 387/104 ح 11، و وسائل الشيعة: 87/29 ح 35220 ، والبرهان في تفسير القرآن: 560/4 ح ح 13 و نور الثقلين: 163/3 ح 202 ، و مستدرك الوسائل: 225/18 ح 22577 قطعة منه.

و افزود: کشته شده امام حسین علیه السلام است و ولی (خونخواهی) او، حضرت قائم صلی الله علیه و آله می باشد و اسراف در کشتن آن موقعی می باشد که او غیر از قاتلین را بکشد، «همانا که او منصور خواهد بود» به درستی که دنیا سپری نمی گردد، مگر آن که (امام حسین علیه السلام) به وسیله مردی از آل محمّد علیهم السلام، یاری و خونخواهی شود و او زمین را پُر از عدل و انصاف ،گرداند همچنان که پُر از ستم و بیدادگری شده است.

68)- از ابو العباس روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام سؤال کردم که دو نفر مرد مردی را کشته اند، (تکلیف چیست)؟

فرمود: ولیّ مقتول صاحب اختیار است که هر کدام را خواست می تواند بکشد (و قصاص کند) و دیگری (که سالم مانده) نصف دیه مقتول را باید به ورثه اش بپردازد و همچنین اگر ،مردی زنی را بکشد پس اگر (اولیای زن) دیه و خون بهای او را قبول کنند که مسأله ای ،نیست ولی اگر نپذیرفتند و خواستار قصاص وکشتن او شدند، باید (اولیای خون زن) نصف دیه (اضافی حق) مرد را که نمی خواهد قصاص شود به ورثه او بپردازند و سپس او را قصاص کنند؛ و این همان فرمایش خداوند است: «همانا ما به طلب کننده خون او قدرتی داده ایم پس او نباید در گرفتن انتقام از حد بگذرد»

69)- از حُمران روایت کرده است که گفت:

به امام باقر علیه السلام عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! فرزندان و ذریّه امام حسن علیه السلام بر این عقیده اند که حضرت قائم (علیه السلام) از ایشان می باشد و ایشان اصحاب امور و اجراکننده برنامه های او خواهند بود و از طرفی دیگر هم فرزندان (محمّد) ابن حنفیّه بر همان عقیده آنان هستند (که حضرت از نسل اینان خواهد بود).

فرمود: خداوند رحمت کند عمویم امام حسن علیه السلام را - هنگامی که امير المؤمنين علیه السلام مصیبت دید (و ضربت شمشیر خورد و شهید گشت) - چهل هزار شمشیر را در غلاف قرار داد و تسلیم معاویه نمود و محمّد بن على (محمّد ابن حنفیه) هفتاد هزار شمشیر کشنده حضرت را در غلاف کرد (که اگر چنان نمی کردند و) خطری متوجه آنان می شد از آن خطر نجات نمی یافتند بلکه تمامی آنان کشته می گشتند.

ولی امام الحسين علیه السلام جان خود را - با هفتار نفر دیگر - بر خداوند عرضه ،داشت چه کسی از ما (فرزندانش) سزاوارتر به خونخواهی او می باشد؟ به خدا سوگند! ما اصحاب امر او هستیم و حضرت قائم (علیه السلام) در ما می باشد

ص: 501

وَ مِنَّا اَلسَّفَّاحُ وَ اَلْمَنْصُورُ

وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ تعالی: ﴿ وَ مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ، سُلْطَنَا﴾ نَحْنُ أَوْلِیَاءُ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ)، وَ عَلَی دِینِهِ (1)

قوله تعالى: ﴿وَلَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ، وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا﴾ ﴿34﴾

2210 / [70] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ یَسْأَلُهُ [سأله] عَنْ أَشْیَاءَ عَنْ اَلْیَتِیمِ مَتَی یَنْقَطِعُ یُتْمُهُ؟

فَکَتَبَ إِلَیْهِ اِبْنُ عَبَّاسٍ : أَمَّا اَلْیَتِیمُ فَانْقِطَاعُ یُتْمِهِ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ هُوَ اَلاِحْتِلاَمُ (2)

2211 / [71] - و فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْهُ علیه السلام قال:

سَأَلَهُ أَبِی وَ أَنَا حَاضِرٌ عَنِ اَلْیَتِیمِ مَتَی یَجُوزُ أَمْرُهُ؟

فَقَالَ حِینَ یَبْلُغُ أَشُدَّهُ قُلْتُ وَ مَا أَشُدُّهُ؟

قَالَ: اَلاِحْتِلاَمُ، قُلْتُ: قَدْ یَکُونُ اَلْغُلاَمُ اِبْنَ ثَمَانِیَ عَشْرَهَ سَنَهً لاَ یَحْتَلِمُ أَوْ أَقَلَّ أَوْ أَکْثَرَ ؟

قَالَ: إِذَا بَلَغَ ثَلاَثَ عَشْرَهَ سَنَهً کُتِبَ لَهُ اَلْحَسَنُ وَ کُتِبَ عَلَیْهِ اَلسَّیِّئُ وَ جَازَ أَمْرُهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً. (3)

ص: 502


1- عنه بحار الأنوار: 310/29 ح 43 والبرهان في تفسير القرآن: 561/4 ح 14، و نور الثقلين: 163/3 ذيل ح 202 قطعة منه.
2- عنه بحار الأنوار: 165/103 ح 15 والبرهان في تفسير القرآن: 561/4 ح 1. الخصال: 235/1 ضمن ح 75 (كتب نجدة الحروري إلى ابن عبّاس) بإسناده عن عبيد الله بن عليّ الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 198/96 ح 4 ، و 31/100 ح 6، و 161/103 ح 3، و مستدرك الوسائل: 86/1 ح 17 . و قد تقدّم أيضاً في الحديث 25 من سورة «النساء» بإسناده عن عبد الله بن أسباط ، عن أبي عبد الله علیه السلام.
3- عنه بحار الأنوار: 165/103 ح 16، والبرهان في تفسير القرآن: 561/4 ح 2، و مستدرك الوسائل: 88/1 ح 52، و 240/13 ح 15242 قطعة منه، و 123/14 ح 16265 فيه الجواب الأخير منه الخصال: 495/2 ح 3 (حدّ بلوغ الغلام ثلاث عشرة سنة) بإسناده عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 412/18 ح 23950 ، والبحار: 162/103 ح 5.

آن سفّاح خون ریزنده (انتقام گیرنده خون اجداد طاهرینش) و آن منصور (که از طرف خداوند کمک و یاری می شود) از ما اهل بیت رسالت) می باشد و همانا خداوند فرموده است: «و کسی که (مظلومانه) کشته شود، برای ولیّ او سلطان و قدرت (حق قصاص و خون خواهی) را قرار داده ایم» ما اولیای (خون) امام حسین علیه السلام هستیم و بر دین و سیره او خواهیم بود.

فرمایش خداوند متعال و به مال یتیم - جز به بهترین راه- نزدیک نشوید تا زمانی که به حد بلوغ برسد و به عهد (خود) وفا کنید که از عهد سؤال می شود! (34)

70) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود نجده حروری نامه ای به ابن عباس نوشت و چیزهایی را از او سؤال کرد (و یکی از آن سؤال ها این بود:) یتیم چه موقع از یتیمی رهایی می یابد؟

پس ابن عباس در جواب به او نوشت: اما یتیم موقعی که به حدّ رُشد رسید - که همان احتلام و جنابت در خواب باشد - از حالت یتیمی خارج گشته است.

71)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: در محضر پدرم بودم که شخصی از ایشان سؤال کرد: یتیم چه موقع امرش نافذ خواهد شد؟

فرمود:: موقعی که به حد رشد برسد.

من سؤال کردم و حدّ رُشدش چه موقع و چگونه است؟

فرمود:: احتلام و جنابت در خواب می باشد.

گفتم چه بسا که جوانی در سنین هیجده سالگی و یا کم تر یا بیش تر باشد، ولی محتلم نشود.

فرمود:: زمانی که او به سن سیزده سالگی رسید (و اگر چه پیش از آن محتلم نشده باشد)، کارهای خوب و بد او (در نامه اعمالش) ثبت می شود و امر او نافذ خواهد بود مگر آن که سفیه و یا ضعیف باشد.

ص: 503

2212 / [72] - عن أبي بصير، قال: قال أبو عبد الله علیه السلام:

إِذَا بَلَغَ اَلْعَبْدُ ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِینَ سَنَهً فَقَدْ بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ إِذَا بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً فَقَدِ اِنْتَهَی مُنْتَهَاهُ وَ إِذَا بَلَغَ إِحْدَی وَ أَرْبَعِینَ فَهُوَ فِی اَلنُّقْصَانِ وَ یَنْبَغِی لِصَاحِبِ اَلْخَمْسِینَ أَنْ یَکُونَ کَمَنْ هُوَ فِی اَلنَّزْعِ . (1)

2213 / [73] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ: اَلاِحْتِلاَمُ، ثَلاَثَ عَشْرَهَ سَنَهً (2)

قوله تعالى: ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أَوْلَئكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾ ﴿36﴾

2214 / [74] - عن الحسن (بن هرون)، قال:

کُنْتُ أُطِیلُ اَلْقُعُودَ فِی اَلْمَخْرَجِ لِأَسْمَعَ غِنَاءَ بَعْضِ اَلْجِیرَانِ، قَالَ: فَدَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، فَقَالَ لِی: یَا حَسَنُ ، ﴿إِنَّ اَلسَّمْعَ وَ اَلْبَصَرَ وَ اَلْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً﴾ اَلسَّمْعُ وَ مَا وَعَی، وَ اَلْبَصَرُ وَ مَا رَأَی، وَ اَلْفُؤَادُ وَ مَا عَقَدَ عَلَیْهِ. (3)

ص: 504


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 562/4 ح 3، و مستدرك الوسائل: 156/12 ح 13765 الخصال: 545/2 ح 23 بإسناده عن أبي بصير قال: قال أبو عبد الله علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 102/16 ح 21093، والبحار: 389/73 ح 6، مشكاة الأنوار: 170 (الفصل السابع عشر في إكرام الشيوخ).
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 562/4 ح 4.
3- عنه وسائل الشيعة: 311/17 ح 22622 ، والبرهان في تفسير القرآن: 565/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 166/3 ح 213 ، و مستدرك الوسائل: 143/11 ح 12659 باختصار. دعائم الإسلام 210/2 ح 770 بتفاوت، دلائل الإمامة: 138 (ذكر معجزاته علیه السلام) بإسناده عن الحسن بن هارون قال: كنت بالمدينة .... بتفاوت يسير، فقه الرضا علیه السلام: 281 ( باب - 45 شرب الخمر والغناء) فيه: نروي عن أبي عبد الله علیه السلام أنه سأله بعض أصحابه فقال: جعلت فداك! إن لي جيراناً ولهم جوار قينات يتغنّين و يضربن بالعود فربّما دخلت الخلاء فأطيل الجلوس استماعاً منى لهنّ ...،، عنه مستدرك الوسائل: 221/13 ح 15184.

72)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: زمانی که بنده به سی و سه سال برسد، به حدّ رُشد رسیده است و اگر به چهل سال برسد به نهایت و حدّ اعلای رشد رسیده است و چون چهل و یک سال از عمرش سپری شود بازگشت به نقصان می کند و موقعی که به پنجاه سال ،رسید همانند کسی می شود که در حال جان دادن و سکرات مرگ قرار گرفته است.

73)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: موقع رُشد و بلوغ وقتی است که محتلم شود (و یا) سیزده سالش پایان یافته باشد

فرمایش خداوند متعال: و از آن چه که نسبت به آن آگاهی نداری پیروی نکن به درستی که گوش و چشم و دل همه آن ها مسئول هستند. (36)

74)- از حسن (ابن هارون) روایت کرده است که گفت

من نشستن خود را در مستراح طول می دادم برای آن که آواز خوانی بعضی از کنیزان همسایه ام را بشنوم پس روزی به محضر مبارک امام صادق علیه السلام وارد شدم ایشان به من فرمود: ای حسن! «همانا گوش و چشم و قلب همه مورد سؤال قرار می گیرند» گوش نسبت به هر آن چه که شنیده و چشم نسبت به چیزی که دیده و قلب نسبت به هر چیزی که بر آن گره خورده و به آن اعتقاد یافته است.

ص: 505

2215 / [75 ] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ هَارُونَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالى:

﴿إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَبِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴾، قَالَ یُسْأَلُ اَلسَّمْعُ عَمَّا یَسْمَعُ وَ اَلْبَصَرُ عَمَّا یَطْرِفُ وَ اَلْفُؤَادُ عَمَّا عَقَدَ عَلَیْهِ. (1)

2216 / [76] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ بِأَبِی وَ أُمِّی إِنِّی أَدْخُلُ کَنِیفاً لِی وَ لِی جِیرَانٌ وَ عِنْدَهُمْ جَوَارٍ [یَتَغَنَّیْنَ] وَ یَضْرِبْنَ بِالْعُودِ فَرُبَّمَا أَطَلْتُ اَلْجُلُوسَ اِسْتِمَاعاً مِنِّی لَهُنَّ فَقَالَ لاَ تَفْعَلْ فَقَالَ اَلرَّجُلُ وَ اَللَّهِ مَا اتلهّي [آتیتهنّ] إِنَّمَا هُوَ سَمَاعٌ أَسْمَعُهُ بِأُذُنِی فَقَالَ لَهُ أَنْتَ أَ مَا سَمِعْتَ اَللَّهَ یقول: ﴿إِنَّ اَلسَّمْعَ وَ اَلْبَصَرَ وَ اَلْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً﴾ قَالَ بَلَی وَ اَللَّهِ فَکَأَنِّی لَمْ أَسْمَعْ هَذِهِ اَلْآیَهَ قَطُّ مِنْ کِتَابِ اَللَّهِ مِنْ عَجَمِیٍّ وَ لاَ مِنْ عَرَبِیٍّ لاَ جَرَمَ أَنِّی لاَ أَعُودُ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ وَ أَنِّی أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ فَقَالَ لَهُ قُمْ فَاغْتَسِلْ وَ صَلِّ مَا بَدَا لَکَ فَإِنَّکَ کُنْتَ مُقِیماً عَلَی أَمْرٍ عَظِیمٍ مَا کَانَ أَسْوَأَ حَالَکَ لَوْ مِتَّ عَلَی ذَلِکَ اِحْمَدِ اَللَّهَ وَ سَلْهُ اَلتَّوْبَهَ مِنْ کُلِّ مَا یَکْرَهُ إِنَّهُ لاَ یَکْرَهُ إِلاَّ اَلْقَبِیحَ وَ اَلْقَبِیحَ دَعْهُ لِأَهْلِهِ فَإِنَّ لِکُلٍّ أَهْلاً (2)

ص: 506


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 565/4 ح 8 و نور الثقلين: 166/3 ح 214، فيه: عن الحسن بن هارون، و نحوه مستدرك الوسائل: 143/11 ح 12658. تفسير القمّي: 19/2 (علّة كسوف الشمس) مرسلاً، الكافي: 37/2 ح 2 بإسناده عن عبيد الله ابن [الحسن، عن الحسن بن] هارون قال: قال لي أبو عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 167/15 ح 20219، والبحار : 22/69 ح 3، مشكاة الأنوار: 255 (الفصل الثالث في ذكر القلب) ح مرسلاً و بتفاوت.
2- عنه بحار الأنوار: 34/6 ح 48، و 247/79 ح 24 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 5654 ح 9، و نور الثقلين: 166/3 ذيل ح 212 قطعة منه. الكافي: 432/6 ح 10 بإسناده عن مسعدة بن زياد قال: كنت عند أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه من لا يحضره الفقيه : 80/1 ح 177 ، و تهذيب الأحكام: 116/1 ح 36 وسائل الشيعة: 331/3 ح 3795

75- از حسین بن هارون روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «همانا گوش و چشم و قلب همه مورد سؤال قرار می گیرند» فرمود: از گوش نسبت به هر آن چه که شنیده سؤال می شود و از چشم نسبت به آن چیزهایی که دیده سؤال می شود و از قلب نسبت به هر چیزی که بر آن گره خورده و اعتقاد یافته است سؤال خواهد شد.

76)- از ابو جعفر روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که مردی به حضرت عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت باد! من به مستراح منزلم می روم و همسایگانی دارم که کنیزان آن ها آوازخوانی می کنند و تار می نوازند پس چه بسا من نشستن خود را طولانی می کنم تا آوازخوانی آنان را بشنوم.

امام علیه السلام فرمود این کار را نکن

مرد گفت: به خدا سوگند من برای این کار قدم بر نداشته ام بلکه آن به گوشم می،خورد پس امام علیه السلام فرمود: آیا کلام خدای عزّوجلّ را نشنیده ای که فرموده «همانا گوش و چشم و قلب همه مورد سؤال قرار می گیرند»؟

پاسخ داد: آری چنین است به خدا سوگند پس گویا تا کنون این آیه از کتاب خدا را - نه از عجمی و نه از عربی - نشنیده بودم و من دیگر به آن کار برنمی گردم و إن شاء الله مرتکب آن نمی شوم و به درگاه خداوند توبه کرده و درخواست آمرزش می کنم.

امام علیه السلام به او فرمود: اکنون برخیز و غسل کن و هر مقدار که مایل هستی نماز بخوان؛ زیرا برای تو واضح شد که بر انجام چه کار سختی اصرار داشتی، تو در بدترین حالات بودی و اگر با این حالت می مردی بدترین حالت را داشتی!

(اکنون) خداوند را سپاسگزار باش و از هر جریان و برنامه ای که ناخوشایند خداوند است توبه و درخواست آمرزش کن همانا خداوند هیچ چیزی را مکروه نمی دارد مگر هر آن چه زشت باشد و تو هم کارهای زشت و قبیح را به اهلش واگذار کن؛ چون برای هر چیزی اهلی وجود دارد.

ص: 507

2217 / [7] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ صَلَوَاتُ الَّلهُ عَلَیهِ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَرَضَ اَلْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ بَنِی آدَمَ، وَ قَسَمَهُ عَلَیْهَا، فَلَیْسَ مِنْ جَوَارِحِهِ جَارِحَهٌ إِلاَّ وَ قَدْ وُکِلَتْ بِهِ مِنَ اَلْإِیمَانِ بِغَیْرِ مَا وُکِلَتْ بِهِ أُخْتُهَا، وَ مِنْهَا عَیْنَاهُ اَللَّتَانِ یَنْظُرُ بِهِمَا وَ رِجْلاَهُ اَللَّتَانِ یَمْشِی، فَفَرَضَ عَلَی اَلْعَیْنِ أَنْ لاَ تَنْظُرَ إِلَی مَا حَرَّمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْ تَغُضَّ عَمَّا نَهَاهُ اَللَّهُ عَنْهُ مِمَّا لاَ یَحِلُّ لَهُ، وَ هُوَ عَمَلُهُ وَ هُوَ مِنَ اَلْإِیمَانِ

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ اَلسَّمْعَ وَ اَلْبَصَرَ وَ اَلْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً﴾ فَهَذَا مَا فَرَضَ اَللَّهُ مِنْ غَضِّ اَلْبَصَرِ عَمَّا حَرَّمَ اَللَّهُ وَ هُوَ عَمَلُهَا وَ هُوَ مِنَ اَلْإِیمَانِ،

وَ فَرَضَ اَللَّهُ عَلَی اَلرِّجْلَیْنِ أَنْ لاَ یُمْشَی بِهِمَا إِلَی شَیْءٍ مِنْ مَعَاصِی اَللَّهِ وَ فَرَضَ عَلَیْهِمَا اَلْمَشْیَ فِیمَا فَرَضَ اَللَّهُ فقال: ﴿ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَن تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً ﴾ (1) و قال: ﴿وَاقْصِدْ فِي مَشْبِك وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِير ﴾ (2). (3)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْءَانِ لِيَذَّكَّرُواْ وَ مَا يَزِيدُهُمْ إلَّا نُفُورًا﴾ ﴿41﴾

2218 / [78] - إِنَّ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ﴿وَ لَقَدْ صَرَّفْنَا

ص: 508


1- سورة الإسراء: 37/17
2- سورة لقمان: 19/31
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 566/4 ح 10، و مستدرك الوسائل: 142/11 ح .12657 الكافي : 33/22 ح 1 بإسناده عن أبي عمرو الزبيري، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل و نحوه 38 ح 7 عن حمّاد بن عمرو النصيبي قال: سأل رجل العالم علیه السلام عنه وسائل الشيعة: 164/15 ح ،20218 ، والبحار 23/69 ح 6 ، دعائم الإسلام 4/1 (ذكر الإيمان)، عنه مستدرك الوسائل: 149/11 ح 12661. و قد تقدّم أيضاً في الحديث 530 من سورة «البقرة»، و كذا في الحديث 293 من سورة «النساء».

77)- از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

امام صادق علی السلام فرمود: به درستی که خداوند تبارک و تعالی ایمان را بر تمام

اعضا و جوارح بنی آدم واجب کرده و آن را در بین آن ها تقسیم نموده است، پس هیچ عضوی از اعضای انسان نیست مگر آن که قسمتی از ایمان را باید رعایت کرده و مورد عمل قرار دهد که آن غیر از ایمان عضو دیگر است و برخی از آن اعضا، دو چشم هستند که به وسیله آن ها (چیزها) دیده می شوند و پاها که به وسیله آن ها راه می رود.

پس خداوند (حکیم) بر دو چشم واجب نموده که به چیزهایی که (نگاه به آن ها را) حرام ،نموده نباید نگاه کند و از آن چه که خداوند نهی نموده و حلال نکرده چشمان خود را بپوشد این وظیفه چشم است که باید رعایت نماید و این وظیفه قسمتی از ایمان می،باشد همچنان که خداوند تبارک و تعالی فرموده: «و چیزی را که نمی دانی چیست به آن مطمئن نباش و به دنبال آن ،نرو زیرا گوش و چشم و قلب، همه نسبت به آن، بازخواست می شوند» پس این چیزی است که خداوند بر چشم واجب نموده که باید از آن چه که خداوند حرام ،گردانیده پوشیده ،شود که این عمل قسمتی از ایمان می باشد.

و خداوند (حکیم) بر پاها واجب نموده که به سوی جاهایی که معصیت خدا در آن جاها می شود راه نرود و قدمی برندارد بلکه بر آن ها واجب کرده تا به سمت انجام واجبات الهی راه بروند؛ پس بر همین اساس فرموده است: «و بر روی زمین با تکبر راه ،نرو تو نمی توانی زمین را بشکافی و نخواهی تنوانست به اندازه کوه ها برسی» و (نیز) فرمود: «و در راه رفتن خود با صرفه جویی و آرامش حرکت نما و از صدای خود کوتاه کن؛ زیرا که که زشت ترین صداها، صدای الاغ است».

فرمایش خداوند متعال: و به تحقیق ما در این ،قرآن ،انواع بیانات (مفید و مؤثّر) را آوردیم تا (افراد) متذکّر شوند ولی آن برای (گروهی از کوردلان) جز بر نفر تشان نمی افزاید. (41)

78)- از علی بن ابی حمزه روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام فرمود: فرمایش خداوند: «و همانا ما سخنان گوناگونی را در این

ص: 509

فِى هَذَا الْقُرْءَانِ لِيَذْكُرُوا﴾ یَعْنِی وَ لَقَدْ ذَکَرْنَا عَلِیّاً فِی اَلْقُرْآنِ وَ هُوَ اَلذِّکْرُ فَمَا زَادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً. (1)

قوله تعالى: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا﴾ ﴿44﴾

2219 / [79] - عَنْ أَبِی اَلصَّبَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ:

قُلْتُ لَهُ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ ﴾ ؟

قال: كلّ شيء يسبح بحمده، وإنا لنرى أن تنقض الجدر هو تسبيحها (2)

2220 / [80] - وَ فِی رِوَایَهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ ، عَنْهُ علیه السلام: ﴿وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ﴾. قَالَ: «کُلُّ شَیْءٍ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ قَالَ إِنَّا لَنَرَی أَنَّ تَنَقُّضَ اَلْجِدَارِ هُوَ تَسْبِیحُهَا (3)

2221 / [81] - عَنْ زُرَارَهَ، قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿وَ إِنْ مِنْ شَيءٍ إِلّا يسَبِّحُ بِحَمْدِهِ﴾؟

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ (4)

ص: 510


1- عنه بحار الأنوار: 107/36 ح 56 ، والبرهان 567/4 ح 1 ، و نور الثقلين: 167/3 ح 220. تفسیر فرات الكوفي : 240 ح 325 بإسناده عن جابر [الجعفي] قال: قال أبو جعفر علیه السلام و 241 ح 326 عن أبي حمزة الثمالي قال: سمعت [سألت] أبا جعفر علیه السلام عنه البحار: 142/36 ح 104، و نحوهما شواهد التنزيل: 456/1 ح 483 ، و 457 ح 484
2- عنه بحار الأنوار: 177/60 ح 4، والبرهان في تفسير القرآن: 568/4 ح 9، و نور الثقلين: 168/3 ح 223
3- عنه بحار الأنوار: 177/60 ذيل ح4 والبرهان في تفسير القرآن: 568/4 ح 3، و نور الثقلين: 168/3 ح 224
4- عنه بحار الأنوار: 177/60 ح 5 ، و نور الثقلين: 168/3 ح 225 .

قرآن آورده ایم برای این که (مردم) پند گیرند به این معنا است که به تحقیق ما نام علی (علیه السلام) را در قرآن یادآور شده ایم که او همان کلمه «الذکر» می باشد ولی یاد او بر آن ها چیزی جز نفرت و کینه توزی نیفزود

فرمایش خداوند متعال آسمان های هفتگانه و زمین و کسانی که در آن ها هستند همه تسبیح او می گویند و هر موجودی تسبیح و حمد او می گوید ولی شما تسبیح آن ها را نمی فهمید به درستی که او بردبار و آمرزنده است. (44)

79)- از ابو صبّاح روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم (منظور از) فرمایش خداوند: «و هیچ موجودی وجود ندارد مگر این که تسبیح و ستایش خدا را می کند» چیست؟

فرمود: هر چیزی تسبیح و ستایش خدا را می گوید و افزود: به راستی می بینیم که هر دیواری در حال شکاف خوردن صدایی ،دارد که این همان تسبیح پروردگار می باشد.

80) - و حسین بن سعيد (اهوازی) از آن حضرت علیه السلام، چنین روایت کرده است که فرمود:

«و هیچ موجودی وجود ندارد مگر این که تسبیح و ستایش خدا را می کند ولی شما تسبیح آن ها را درک نمی کنید» هر چیزی تسبیح و ستایش گوی خداوند می باشد و افزود به راستی که ما می بینیم دیواری را که در حال شکاف خوردن صدایی دارد که این همان تسبیح پروردگارش می باشد.

81) - باسند خود از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند عزّوجلّ: «و هیچ موجودی وجود ،ندارد مگر این که تسبیح و ستایش را خدا می کند» سؤال کردم؟

فرمود: نمی بینی که شکست و ترک خوردن دیوار، تسبیح آن می باشد؟

ص: 511

2222 / [82] - عَنِ اَلْحَسَنِ ، عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ ، عَنِ اَلسَّکُونِیِّ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

نَهَی رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عَنْ أَنْ تُوسَمَ اَلْبَهَائِمُ فِی وُجُوهِهَا، وَ أَنْ تُضْرَبَ وُجُوهُهَا، فَإِنَّهَا تُسَبِّحُ بِحَمْدِ رَبِّهَا (1)

2223 / [83] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

مَا مِنْ طَیْرٍ یُصَادُ فِی بَرٍّ وَ لاَ بَحْرٍ، وَ لاَ شَیْءٍ یُصَادُ مِنَ اَلْوَحْشِ إِلاَّ بِتَضْیِیعِهِ اَلتَّسْبِیحَ. (2)

2224 / [84]- عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) :

أنَّهُ دَخَلَ عَلَیهِ رَجُلٌ فَقالَ لَهُ : فِداکَ أبی واُمّی ، إنّی أجِدُ اللّهَ یَقولُ فِی کِتابِهِ : ﴿وَ إِن مِّن شَیْ ءٍ إِلَا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لَکِن لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ﴾ ! فَقالَ لَهُ : هُوَ کَما قالَ

فَقالَ لَهُ : أتُسَبِّحُ الشَّجَرَهُ الیابِسَهُ؟

فَقالَ : نَعَم ، أما سَمِعتَ خَشَبَ البَیتِ کَیفَ یُنقِضُ؟ و ذلِکَ تَسبیحُهُ ، فَسُبحانَ اللّهِ عَلی کُلِّ حالٍ (3)

ص: 512


1- عنه بحار الأنوار: 228/64 ح 25 والبرهان في تفسير القرآن: 568/4 ح 4، و نور الثقلين: 168/3 ح 226 الجعفريّات (الطبع الحجري ) : 85 ( باب ما يجب للدابّة على صاحبها)، عنه مستدرك الوسائل: 263/8 ح 9408 الخصال: 330/1 ح 28 (للدابة على صاحبها ستّ خصال)، عنه وسائل :الشيعة 479/11 ح 15309 ، النوادر للراوندي 15 عنه البحار: 210/64، و مستدرك الوسائل: 263/8 ح 9408
2- عنه بحار الأنوار: 24/64 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 568/4 ح 5، و نور الثقلين: 168/3 ح 227. تفسير القمّي: 107/2 (ملك في سورة الديك)، عنه البحار 24/64 ح 1، الكافي: 505/3 ح 18 بإسناده عن سالم مولى أبان قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام ، بتفاوت عنه وسائل الشيعة: 28/9 ح 11439 ، والبحار: 35/64 ح 10 ، و نحوه الاختصاص : 25 (حديث الغار) مرسلاً.
3- عنه بحار الأنوار: 177/60 ح 6، والبرهان في تفسير القرآن: 569/4 ح 6، و نور الثقلين: 168/3 ح 228

82)- از حسن از ،نوفلی از ،سکونی روایت کرده است

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش (امام باقر ) علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله نهی نمود از این که حیوانات در صورت های آن ها داغ (مُهر) زده شود و این که به صورت آن ها (کتک) زده شود؛ زیرا که آن ها تسبیح و ستایش پروردگارشان را می گویند

83)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ پرنده ای نیست که در دریا و یا صحرا شکار شود و حیوان وحشی نیست که صید نشود مگر آن که در تسبیح خداوند کوتاهی (و خودداری) کرده است.

84)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام که مردی بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت پدر و مادرم فدایت !باد من در کتاب خدا یافته ام که او می فرماید: «و هیچ موجودی وجود ندارد مگر این که تسبیح و ستایش خداوند را انجام می دهد ولی شما تسبیح آن ها را درک نمی کنید»، منظور چیست؟

حضرت فرمود: مطلب همچنانی است که خداوند متعال فرموده است.

آن مرد گفت: آیا درخت خشکیده هم تسبیح می گوید؟

فرمود: ،بلی آیا صدای شکستن چوب روی سقف اتاق ها را نشنیده ای که چه صدای مخصوصی دارد؟ این صدا همان تسبیح او است، پس خداوند در تمام حالات منزّه و پاک می باشد

ص: 513

قوله تعالى: ﴿وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتورًا ﴿45﴾ وَ جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةٌ أَن يَفْقَهُوهُ وَ فِى ءَاذَانِهِمْ وَ قْرًا وَ إِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِى الْقُرْءَانِ وَحْدَهُ، وَلَّوْا عَلَى أَدْبَرِهِمْ نُفُورًا﴾ ﴿46﴾

2225 / [85] - عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَذُکِرَ ﴿بِسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾، فَقَالَ تَدْرِی مَا نَزَلَ فِی ﴿بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾؟

فَقُلْتُ لاَ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ کَانَ أَحْسَنَ اَلنَّاسِ صَوْتاً بِالْقُرْآنِ وَ کَانَ یُصَلِّی بِفِنَاءِ اَلْکَعْبَهِ یَرْفَعُ صَوْتَهُ وَ کَانَ عُتْبَهُ وَ شَیْبَهُ اِبْنَا رَبِیعَهَ وَ أَبُو جَهْلٍ وَ جَمَاعَهٌ مِنْهُمْ یَسْتَمِعُونَ قِرَاءَتَهُ قَالَ وَ کَانَ یُکْثِرُ تَرْدَادَ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ فَیَرْفَعُ بِهَا صَوْتَهُ

قال: فَیَأْمُرُونَ مَنْ یَقُومُ فَیَسْتَمِعُ عَلَیْهِ وَ یَقُولُونَ إِذَا جَازَ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ فَأَعْلِمْنَا حَتَّی نَقُومَ فَنَسْتَمِعَ قِرَاءَتَهُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ فِی ذَلِکَ ﴿وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی اَلْقُرْآنِ وَحْدَهُ﴾ ﴿بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ﴾ ﴿وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً﴾ (1)

2226 / [86] - عنْ زُرَارَهَ عَنْ أَحَدِهِمَا قَالَ: فِی « بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ » قَالَ: هُوَ أَحَقُّ مَا جُهِرَ بِهِ فَاجْهَرْ بِهِ وَ هِیَ اَلْآیَهُ اَلَّتِی قَالَ اَللَّهُ:

﴿وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْءَانِ وَحْدَهُ ﴾، ﴿بسم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾

ص: 514


1- عنه بحار الأنوار: 73/85 ، ح ، والبرهان في تفسير القرآن: 570/4 ح 3 و نور الثقلين: 3/173 ح ،248، و مستدرك الوسائل: 184/4 ح 4443. تفسیر فرات الكوفي: 241 ح 327 بإسناده عن عمرو بن شمر قال: سألت جعفر بن محمّد علیهما السلام بتفاوت عنه البحار: 238/18 ح 83 و 84/85 ح 29 و مستدرك الوسائل : 185/4 ح 4446.

فرمایش خداوند متعال: و هنگامی که قرآن می خوانی میان تو و آن هایی که به آخرت ایمان نمی آورند حجاب ناپیدایی قرار می دهیم (45) و بر دل های آن ها پوشش هایی قرار می دهیم تا آن را نفهمند و در گوش هایشان سنگینی (ایجاد می کنیم) و هنگامی که پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد می کنی آن ها پشت می کنند و با نفرت از تو روی بر می گردانند. (46)

85)- از زید بن علی روایت کرده است که گفت:

به محضر امام باقر علیه السلام حضور یافتم و حضرت يادآور «بسم الله الرّحمن الرّحیم» شد و فرمود آیا می دانی در مورد «بسم الله الرّحمن الرّحیم» چه چیزی نازل گردیده است؟ پاسخ دادم: نه نمی دانم

فرمود: به راستی رسول خدا صلی الله علیه و اله خوش صداترین مردم نسبت به قرائت قرآن بود و در کنار کعبه نماز می خواند (روزی) صدایش را بلند نمود در حالی که عُتبة بن ربیعه و شيبة بن ربیعه و ابو جهل بن هشام و جماعتی دیگر صدای قرائت حضرت را می شنیدند.

(و در ادامه فرمایش خود) فرمود و حضرت «بسم الله الرّحمن الرّحيم» را زياد می خواند و با صدای بلند تکرار می نمود پس آنان می گفتند محمّد (صلی الله علیه و اله) اسم پروردگارش را به نوعی مخصوص تکرار می کند چون او را دوست دارد و به کسانی که حضور داشتند و گوش می دادند می گفتند: هرگاه خواندن «بسم الله الرّحمن الرّحیم» او پایان یافت ما را خبر کن تا برگردیم و صدای قرائت او را بشنویم پس بر همین اساس خداوند در این رابطه «و چون در (ضمن تلاوت) قرآن پروردگارت را یاد کنی» (و بگویی:) به نام خداوند بخشاینده مهربان، «با نفرت به عقب باز می گردند و می گریزند» را نازل نمود.

86)- از زراره روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام در مورد «بسم الله الرّحمن الرّحيم» فرمود: آن سزاوارترین کلامی است که باید بلند خوانده شود پس آن را بلند بخوان و این همان آیه ای است که خداوند فرموده: «و چون در (ضمن تلاوت) قرآن پروردگارت را یاد کنی» (و بگویی:) بسم الله الرّحمن الرّحيم -

ص: 515

﴿وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُوراً﴾، کَانَ اَلْمُشْرِکُونَ یَسْتَمِعُونَ إِلَی قِرَاءَهِ اَلنَّبِیِّ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ، فَإِذَا قَرَأَ « بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ » نَفَرُوا وَ ذَهَبُوا، فَإِذَا فَرَغَ مِنْهُ عَادُوا وَ تَسَمَّعُوا (1)

2227 / [87] - عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ

کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا صَلَّی بِالنَّاسِ جَهَرَ بِ«بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ» فَتَخَلَّفَ مَنْ خَلْفِهِ مِنَ اَلْمُنَافِقِینَ عَنِ اَلصُّفُوفِ

فَإِذَا جَازَهَا فِی اَلسُّورَهِ عَادُوا إِلَی مَوَاضِعِهِمْ، وَ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: إِنَّهُ لَیُرَدِّدُ اِسْمَ رَبِّهِ تَرْدَاداً إِنَّهُ لَیُحِبُّ رَبَّهُ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿وَ إِذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی اَلْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلی أَدْبارِهِمْ نُفُورا﴾ (2)

2228 / [88] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ:

قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : یَا ثُمَالِیُّ إِنَّ اَلشَّیْطَانَ لَیَأْتِی قَرِینَ اَلْإِمَامِ فَیَسْأَلُهُ

هَلْ ذَکَرَ رَبَّهُ فَإِنْ قَالَ: نَعَمْ اِکْتَسَعَ فَذَهَبَ وَ إِنْ قَالَ: لاَ رَکِبَ عَلَی کَتِفَیْهِ، وَ کَانَ إِمَامَ اَلْقَوْمِ حَتَّی یَنْصَرِفُوا،

قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا مَعْنَی قَوْلِهِ ذَکَرَ رَبَّهُ؟

قَالَ: اَلْجَهْرُ بِ « بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ» (3)

قوله تعالى: ﴿وَ قَالُواْ أَعِذَا كُنَّا عِظَمًا وَرُفَتًا أَعِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا﴾ ﴿49 ﴾

ص: 516


1- عنه بحار الأنوار: 74/85 ، ذيل ، والبرهان في تفسير القران: 570/4 ح 4، و نور الثقلين: 173/3 ح 249، و مستدرك الوسائل : 184/4 ح 4444
2- عنه بحار الأنوار: 74/85، ذيل ح 3، والبرهان في تفسير القرآن: 570/4 ح 5، و نور الثقلين: 174/3 ح 250
3- عنه بحار الأنوار: 74/85، ذيل ح 3، والبرهان في تفسير القرآن: 571/4 ح 6، و نور الثقلين: 174/3 ح 251 ، و مستدرك الوسائل: 185/4 ح 4445 تهذيب الأحكام: 290/2 ح 18 بإسناده عن أبي حمزة قال: قال عليّ بن الحسين علیهما السلام عنه وسائل الشيعة: 75/6 ح 7387

«با نفرت به عقب باز می گردند و می گریزند» زیرا مشرکین به قرائت قرآن رسول خدا صلی الله علیه و اله گوش فرا می دادند و چون «بسم الرحمن الرحيم» را قرنت می نمود می و گریختند و از آن جا دور می شدند (که صدای حضرت را نشنوند) و چون قرائت آن پایان می بافت و دیگر آبات را شروع می نمود باز می گشتند و گوش فرا می دادند.

87)- از منصور بن حازم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله با مردم نماز (جماعت) می خواند «بسم الله الرّحمن الرّحيم» را بلندتر تلاوت می نمود و منافقینی که پشت سر حضرت بودند از بین صفوف عقب می رفتند و چون آن را به پایان می رساند دو مرتبه به جای خود باز می گشتند و بعضی به بعضی دیگر می گفت: به درستی که او اسم پروردگارش را به نوعی مخصو تکرار می کند چون او را دوست دارد به همین خاطر خداوند این آیه «و چون در (ضمن تلاوت) قرآن پروردگارت را یاد کنی به عقب باز می گردند و با نفرت می گریزند» را نازل نمود.

88)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است. نه گفت

امام باقر علیه السلام به من فرمود: ای ثمالی! همان شیطان (چه بسا) کنار امام (جماعت) می آید و سؤال می کند آیا او پروردگش را یادآور شده و نام برده است؟

پس اگر بگویند: بلی گفته است؛ احساس خطر نموده و نامش را میان دو پایش قرار داده و از آن جا دور می شود، ولی اگر بگویند نه نگفته است؛ روی شانه های امام (جماعت) سوار می شود و او امام خواهد شد تا از نماز فارغ گردند.

(راوی) گوید: عرض کردم: فدایت کردم! مقصود و معنای «پروردگارش را ياد آور شده»، چیست؟

فرمود: منظور بلند گفتن «بسم الله الرّحمن من الرّحيم» است.

فرمایش خداوند متعال: و گفتند آیا هنگامی که ما به استخوان های پوسیده و پراکنده ای تبدیل شدیم آیا دگر بار آفرینش تارهای خواهیم یافت؟! (49)

ص: 517

2229 / [89] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قَالَ:

جَاءَ أُبَیُّ بْنُ خَلَفٍ فَأَخَذَ عَظْماً بَالِیاً مِنْ حَائِطٍ فَفَتَّهُ ثُمَّ قَالَ: یَا مُحَمَّدُ ﴿إِذا کُنّا عِظاماً وَ رُفاتاً أَ إِنّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقاً ﴾ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿مَنْ یُحْیِ اَلْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ * قُلْ یُحْیِیهَا اَلَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ﴾ (1). (2)

قوله تعالى: ﴿وَإِن مِن قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْم الْقِيَمَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَبِ مَسْطُورًا ﴾ ﴿58﴾

2230 / [90] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام: ﴿وَإِن مِن قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا﴾؟

قال: إِنَّمَا أُمَّهُ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) مِنَ الْأُمَمِ، فقد فَمَنْ مَاتَ فَقَدْ هَلَکَ (3)

2231 / [91] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ اِبْنِ سِنَانٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ إِنْ مِنْ قَرْیَهٍ إِلاّ نَحْنُ مُهْلِکُوها قَبْلَ یَوْمِ اَلْقِیامَهِ﴾ قَالَ: هُوَ اَلْفَنَاءُ بِالْمَوْتِ أَوْ غَیْرِهِ (4)

ص: 518


1- سورة يس: 78/36 - 79
2- عنه بحار الأنوار: 42/7 ح ،18 والبرهان في تفسير القرآن: 571/4 ح 3 و نور الثقلين: 174/3 ح 252 و 394/4 ح 84 ، الأمالي للمفيد: 246 2 (المجلس التاسع والعشرون)، بإسناده عن سعيد بن مينا، عن غير واحد من أصحابه بتفاوت، و نحوه الأمالي للطوسي : 19 ح 22 (المجلس الأول)، عنه البحار: 33/7 ح 2 و 45 ح 26
3- عنه بحار الأنوار: 329/6 ح 11، والبرهان في تفسير القرآن: 573/4 ح 3 و نور الثقلين: 178/3 ح 271
4- عنه بحار الأنوار: 329/6 ح 12 والبرهان في تفسير القرآن: 573/4 ح 4 و نور الثقلين: 178/3 ح 272 بتفاوت يسير. من لا يحضره الفقيه: 186/1 ح 562 فيه : و سئل علیه السلام.

89)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اُبیّ بن خلف استخوان پوسیده ای را از دیواری کند و آن را در دست گرفت و با انگشتانش سائید و گفت ای محمّد! «زمانی که ما این چنین استخوان هایی پوسیده شویم آیا باز هم (زنده و) مبعوث خواهیم شد؟!

پس خداوند این آیه: «چه کسی این استخوان هایی را که پوسیده شده زنده می نماید؟ * بگو: همان کسی که آن را در ابتدا آفریده است خودش زنده می گرداند؛ و او بر آفرینش هر آفرینشی آشنا می باشد» را نازل نمود.

فرمایش خداوند متعال: و هیچ شهر و آبادی ،نیست مگر این که ما آن را پیش از روز قیامت هلاک می کنیم یا (اگر اهالی آن گناه کار باشند) به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهیم ساخت که آن در کتاب (لوح محفوظ) ثبت است. (58)

90) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره (فرمایش خداوند متعال:) «و قریه ای نیست مگر آن که (اهالی) آن ها را قبل از برپایی قیامت هلاک و یا عذابشان می گردانیم به عذابی ،شدید» سؤال کردم؟

فرمود: همانا امّت حضرت محمّد صلی الله علیه و اله جزئی از دیگر امّت ها می باشد و هر کسی که بمیرد هلاک شده است.

91)- از ابن سنان روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلامدرباره فرمایش خداوند: «و قریه ای نیست، مگر آن که (اهالی) آن ها را قبل از برپایی قیامت هلاک می گردانیم» فرمود: منظور فانی شدن به سبب (انواع) مرگ ها و یا به غیر از آن خواهد بود.

ص: 519

2232/ [92] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی، عَنْهُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : ﴿وَ إِنْ مِنْ قَرْیَهٍ إِلاّ نَحْنُ مُهْلِکُوها قَبْلَ یَوْمِ اَلْقِیامَهِ﴾ قَالَ: بِالْقَتْلِ وَ اَلْمَوْتِ أَوْ غَیْرِهِ (1)

قوله تعالى: ﴿وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا﴾ ﴿60﴾

2233/ [93]- عَنْ حَرِیزٍ عَمَّنْ سَمِعَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ﴿وَ ما جَعَلْنَا اَلرُّؤْیَا اَلَّتِی أَرَیْناکَ إِلاّ فِتْنَهً﴾ لَهُمْ لِیَعْمَهُوا فِیهَا ﴿والشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَة فِي الْقُرْءان﴾ یَعْنِی بَنِی أُمَیَّهَ . (2)

2234 / [94] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ:

کُنْتُ بِمَکَّهَ فَقَدِمَ عَلَیْنَا مَعْرُوفُ بْنُ خَرَّبُوذَ ، فَقَالَ

لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ لِعُمَرَ: یَا أَبَا حَفْصٍ! ألا أُخْبِرُكَ بِمَا نَزَلَ فِی بَنِی أُمَیَّةَ؟

قَالَ: بَلَی، قَالَ: فَإِنَّهُ نَزَلَ فِیهِمْ ﴿وَ اَلشَّجَرَهَ اَلْمَلْعُونَهَ فِی اَلْقُرْآنِ﴾ قَالَ: فَغَضِبَ عُمَرُ وَ قَالَ: کَذَبْتَ بَنُو أُمَیَّهَ خَیْرٌ مِنْکَ وَ أَوْصَلُ لِلرَّحِمِ . (3)

ص: 520


1- عنه بحار الأنوار: 329/6 ذیل ح 12، والبرهان في تفسیر القران: 574/4 ح 5
2- عنه بحار الأنوار: 357/31 ح 26، و البرهان في تفسیر القران: 574/4 1 و نور الثقلین: 179/ ح 276 تفسير القمّي 21/2 (معني تسبيح كلّ شيء) عنه البحار 514/31 الاحتجاج: 276/1 (احتجاج الحسن بن علّي بن أبي طالب علیهما السلام)
3- عنه بحار الأنوار: 357/31 ح 27، والبرهان في تفسیر القران: 574/4 ح 2 و نور الثقلین: 179/3 ح 277 تأويل الأيات الظاهرة: 687 (سورة ن و ما فيها)، فيه: روى محمّد البرقي عن الأحمسي، عن أبي عبد الله علیه السلام و نحوه البحار: 358/30 ح 121 عن البرقي.

92)- و در حدیثی دیگر از آن حضرت علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

مقصود از فرمایش خداوند: «و قریه ای نیست مگر آن که (اهالی) آن ها را قبل از برپایی قیامت هلاک می گردانیم» هلاکت به سبب کشته شدن مردن و یا غیر آن ها (مانند: انواع سکته ها، غرق در دریا، تصادفات و...) می باشد

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر! به یاد آور) زمانی را که به تو گفتیم: پروردگارت به مردم احاطه کامل دارد و ما آن رؤیایی را که (بوزینه ها به منبر می رفتند) به تو نشان دادیم فقط برای آزمایش مردم بود و همچنین شجره ملعونه را که در قرآن ذکر کرده ایم و ما آن ها را بیم داده (و انذار) می کنیم اما جز طغیان ،عظیم چیزی بر آن ها افزوده نخواهد شد. (60)

93)- از حریز به نقل از کسی که از امام باقر علیه السلام ،شنیده روایت کرده که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: «و آن چه را که در خواب به تو نشان دادیم، چیزی جز آزمایش مردم نبود» یعنی آن آزمایشی برای مردم بود تا در آن فتنه سرگردان شوند، «و داستان درخت ملعونی که در قرآن آمده است» منظور از آن بنی امیّه هستند.

94)- از علی بن سعید روایت کرده است که گفت:

در مکه بودم که معروف بن خربوذ بر ما وارد شد و گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمود:: روزی امام علی علیه السلام به عمر فرمود: ای ابا حفص! آیا مایل هستی تا برایت بگویم که در رابطه با بنی امیّه چه (آیه ای) نازل شده است؟

عمر گفت: بلی.

حضرت فرمود به درستی که درباره آن ها این آیه (شریفه): «و داستان درخت ملعونی که در قرآن آمده است» نازل شده است پس عمر عصبانی و ناراحت شد و گفت دروغ می گویی بنی امیّه از تو بهتر هستند و بیش تر از تو صله رحم انجام می!دهند

ص: 521

2235/ [95]- عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالُوا:

سَأَلْنَاهُ عَنْ قَوْلِهِ ﴿وَ ما جَعَلْنَا اَلرُّؤْیَا اَلَّتِی أَرَیْناکَ﴾ قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله أُرِیَ أَنَّ رِجَالاً عَلَی اَلْمَنَابِرِ یَرُدُّونَ اَلنَّاسَ ضُلاَّلاً: رُزَیْقٌ وَ زُفَرُ وَ قَوْلُهُ ﴿وَ اَلشَّجَرَهَ اَلْمَلْعُونَهَ فِی اَلْقُرْآنِ﴾ قَالَ: هُمْ بَنُو أُمَیَّهَ (1)

2236 / [96] - و فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ: إنَّ رَسُولَ اللهِ (صلى الله عليه وآله) قَدْ رَأَى رِجَالاً مِنْ نَارٍ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نَارٍ، وَيَرُدُّونَ النَّاسَ عَلَى أَعْقَابِهِمُ الْقَهْقَرَى، وَلَسْنَا نُسَمِّي أَحَداً (2)

2237 / [97] - وَ فِی رِوَایَهِ سَلاَّمٍ اَلْجُعْفِیِّ عَنْهُ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ

إِنَّا لاَ نُسَمِّی اَلرِّجَالَ بِأَسْمَائِهِمْ، وَ لَکِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله رَأَی قَوْماً عَلَی مِنْبَرِهِ یُضِلُّونَ اَلنَّاسَ بَعْدَهُ عَلَی اَلصِّرَاطِ اَلْقَهْقَرَی . (3)

2238/ [98]- عَنِ اَلْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

أَصْبَحَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْماً حَاسِراً حَزِیناً، فَقِیلَ لَهُ: مَا لَکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ؟!

فَقَالَ: إِنِّی رَأَیْتُ اَللَّیْلَهَ صِبْیَانَ بَنِی أُمَیَّهَ یَرْقُونَ عَلَی مِنْبَرِی هَذَا، فَقُلْتُ: یَا رَبِّ! مَعِی؟ فَقَالَ: لاَ وَ لَکِنْ بَعْدَکَ . (4)

ص: 522


1- عنه بحار الأنوار: 358/31 ح 28 ، والبرهان 574/4 ح 3، و نور الثقلين: 180/3 ح 278
2- عنه بحار الأنوار: 358/31 ذيل ح 28 ، والبرهان 574/4 ح 4 ، و نور الثقلين: 180/3 ح 279 كتاب سليم بن قيس: 772) (الحديث الخامس والعشرون) بتفصيل و تفاوت والبحار: 536/31 ، عن عن الحيفة بإسناده عن أبي عبد الله علیه السلام و 155/33 عن كتاب سليم.
3- عنه بحار الأنوار: 358/31 ذيل ح 28 ، والبرهان في تفسير القرآن: 574/4 ح 5 و نور الثقلين: 180/3 ح 280 الكافي: 159/4 ح 10 بإسناده عن عليّ بن عيسى القمّاط، عن عمّه، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، و نحوه من لا يحضره الفقيه: 157/2 ح 2022 مرسلاً، و تهذيب الأحكام: 59/3 ح 5 مسنداً، عنهم وسائل الشيعة: 352/10 ح 13585، والبحار: 77/28 ح 36 ، و 168/61 23، الأمالي للطوسي: 688 ح 1464 (مجلس يوم الجمعة السابع عشر ) نحو الكافي عنه البحار: 8/97 ح 10 .
4- عنه بحار الأنوار: 359/31 ح 29 ، والبرهان في تفسير القرآن: 574/4 ح 6، و نور الثقلين: 180/3 ح 281 فيه عن عمر بن سليمان. الكافي : 345/8 ح 543 بإسناده عن زرارة، عن أحدهما علیهما السلام بتفاوت، عنه البحار: 257/28 ح 41، و 168/61 ح 22.

95)- از حلبی از زراره حُمران و محمّد بن مسلم روایت کرده که گفته اند:

از آن حضرت (امام باقر علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «و آن چه را که در خواب به تو نشان دادیم»، سؤال کردیم؟

فرمود: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله (در خواب) مردانی را دید که بر منبرها قرار دارند و با تلاش و جدّیت مردم را - به این سو و آن سو - گمراه می کنند که نامشان رزیق و زفر است (گویا کنایه از اوّلی و دوّمی باشد).

و اما فرمایش (دیگر) خداوند سبحان): «و داستان درخت ملعونی که در قرآن آمده است» که آنان بنی امیّه هستند.

96) - و در حدیثی دیگر از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام وارد شده، که فرمود:

رسول خدا علیه السلام (در خواب) مردانی را از جنس آتش دید که بالای منبرهایی از ،آتش قرار دارند و مردم را به عقب (و آیین گذشتگانشان) بر می گردانند و برنامه ما (اهل بیت رسالت) نیست که نام کسی را مطرح کنیم

97)- و در روایت سلام جعفی وارد شده است که گفت:

آن حضرت علیه السلام فرمود: ما (اهل بیت رسالت) نام کسی را با صراحت مطرح نمی کنیم ولی (می گوییم:) رسول خدا صلی الله علیه و اله (در خواب) گروهی را بر بالای منبر خود دید که بعد از او مردم را از صراط (مستقیم) منحرف کرده و به به آیین گذشتگان گمراه می کنند

98)- از قاسم بن سلیمان روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: روزی رسول خدا صلی الله علیه و اله با حالتی که سرش برهنه بود، غمگین و ناراحت (در جمع اصحاب) آشکار شد عرض کردند: ای رسول خدا! شما را چه شده است که این چنین افسرده و ناراحت هستی؟

فرمود: دیشب در خواب بچه های بنی امیه را دیدم که بر منبر من بالا می روند پس به پیشگاه خداوند عرضه داشتم: با من (و در زمان من) چنین می کنند؟

(خداوند) فرمود: نه بلکه بعد از تو (چنین خواهد شد).

ص: 523

2239 / [99] - عن أبي الطفيل، قال:

کُنْتُ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ فَسَمِعْتُ عَلِیّاً (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ- وَ هُوَ عَلَی اَلْمِنْبَرِ- وَ نَادَاهُ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ ، وَ هُوَ فِی مُؤَخَّرِ اَلْمَسْجِدِ، فَقَالَ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ ، أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ اَلشَّجَرَهَ اَلْمَلْعُونَهَ فِی اَلْقُرْآنِ﴾ ، فَقَالَ: اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ ، وَ مِنْ بَنِی أُمَیَّهَ (1)

2240 / [100] - عَنْ عَبْدِ اَلرَّحِیمِ اَلْقَصِیرِ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ: ﴿وَ ما جَعَلْنَا اَلرُّؤْیَا اَلَّتِی أَرَیْناکَ﴾ إِلاّ فِتْنَهً لِلنّاسِ ، قَالَ: أُرِیَ رِجَالاً مِنْ بَنِی تَیْمٍ وَ عَدِیٍّ عَلَی اَلْمَنَابِرِ یَرُدُّونَ اَلنَّاسَ عَنِ اَلصِّرَاطِ اَلْقَهْقَرَی

قُلْتُ: ﴿وَ اَلشَّجَرَهَ اَلْمَلْعُونَهَ فِی اَلْقُرْآنِ ﴾؟ قَالَ: هُمْ بَنُو أُمَیَّهَ ، یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یَزِیدُهُمْ إِلاّ طُغْیاناً کَبِیراً ﴾ (2)

2241 / [101] - عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ اَلْأَشَلِّ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ ما جَعَلْنَا اَلرُّؤْیَا اَلَّتِی أَرَیْناکَ إِلاّ فِتْنَهً لِلنّاسِ﴾ اَلْآیَهِ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَامَ فَرَأَی أَنَّ بَنِی أُمَیَّهَ یَصْعَدُونَ اَلْمَنَابِرَ فَکُلَّمَا صَعِدَ مِنْهُمْ رَجُلٌ رَأَی رَسُولُ اَللَّهِ اَلذِّلَّهَ وَ اَلْمَسْکَنَهَ فَاسْتَیْقَظَ جَزُوعاً مِنْ ذَلِکَ، وَ کَانَ اَلَّذِینَ رَآهُمْ اِثْنَا عَشَرَ رَجُلاً مِنْ بَنِی أُمَیَّهَ ، فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ، ثُمَّ قَالَ جَبْرَئِیلُ : إِنْ بَنِی أُمَیَّهَ لاَ یَمْلِکُونَ شَیْئاً إِلاَّ مَلَکَ أَهْلُ اَلْبَیْتِ ضَعِیفَهُ (3)

ص: 524


1- عنه بحار الأنوار: 359/31 ح 30 ، والبرهان في تفسير القرآن: 575/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 180/3 ح 282 الكافي: 103/8 ح 77 بإسناده عن الحارث النصري قال: سألت أبا جعفر علیه السلام، عنه البحار: 266/30 ح 133 ، تأويل الآيات الظاهرة: 249 (سورة إبراهيم) عن أبي عليّ الطبرسي ؛ قال: سأل رجل أمير المؤمنين علیه السلام عنه البحار: 113/9 و 24 ح 48، العمدة: 453 خ 944 عن الثعلبي بالإسناد قال: قال عمر بن الخطاب، عنه البحار: 537/31.
2- عنه بحار الأنوار: 359/31 ح 31 ، والبرهان 575/4 ح 8 و نور الثقلين: 180/3 ح 283. تقدّم نحوه مع تخرجاته في الحديث 97 من هذه السورة المباركة.
3- عنه بحار الأنوار: 360/31 ح 32 والبرهان 575/4 ح 9 ، و نور الثقلين: 181/3 ح 284. الكافي: 345/8 ح 543 بإسناده عن زرارة، عن أحدهما علیهما السلام بتفاوت، عنه البحار: 257/28 ح 41، و 168/61 ح 22.

99)- از ابوطُفیل روایت کرده است که گفت

در مسجد کوفه بودم که شنیدم امام علی علیه السلام بالای منبر سخنرانی و ارشاد میفرمود و ابن کواء از آخر مسجد فریاد برآورد ای امیرالمؤمنین مرا از مقصود و معنای فرمایش خداوند و داستان درخت ملعونی که در قرآن آمده است، آگاه فرما

حضرت فرمود: آن ها دو فاجرترین مردم از قریش و از بنی امیّه هستند.

100)- از عبد الرحیم قصیر روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و آن چه را که در خواب به تو نشان دادیم» فرمود: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مردانی از (قبیله) بنی تیم و عدی را بالای منبرها در خواب دید که مردم را از صراط مستقیم به آیین گذشتگان بر می گردانند.

(راوی :گوید به حضرت) عرض کردم منظور از و داستان درخت ملعونی که در قرآن آمده است»، چیست؟

فرمود: ،آن ها بنی امیه هستند که خداوند می فرماید: «و ما آنان را می ترسانیم ولی باز هم به کفر و سرکشی بزرگ ایشان افزوده می شود».

101)- از ،یونس به نقل از عبد الرحمان اشل روایت کرده است که گفت: از آن حضرت علیه السلام در رابطه با فرمایش خداوند و آن چه را که در خواب به تو نشان دادیم چیزی جز فتنه و آزمایش مردم نبود- تا پایان آیه - سؤال کردم؟

فرمود: به درستی که رسول خدا صلی الله علیه و اله در خواب بنی امیه را دید که بالای منبرها می روند و هرگاه یکی از آنان بالا می رفت رسول خدا صلی الله علیه و اله احساس ذلت و خواری می کرد پس با حالت پریشانی و ناراحتی از خواب بیدار شد و تعداد نفرات آن هایی را که حضرت در خواب دید دوازده مرد از بنی امیه بودند.

سپس جبرئیل علیه السلام این آیه را آورد و بعد از آن اظهار داشت: همانا بنی امیه بر ریاست و حکومت دست نمی یابند مگر آن که اهل بیت (رسالت) دو برابر آن حکومت می کنند

ص: 525

قوله تعالى: ﴿وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا﴾ ﴿64﴾

2242/ [102]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ شِرْکِ اَلشَّیْطَانِ قَوْلِهِ: ﴿وَ شارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَوْلادِ﴾؟

قَالَ: مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ شَرِیکُ اَلشَّیْطَانِ ، قَالَ وَ یَکُونُ مَعَ اَلرَّجُلِ حَتَّی یُجَامِعَ فَیَکُونُ مِنْ نُطْفَتِهِ وَ نُطْفَهِ اَلرَّجُلِ إِذَا کَانَ حَرَاماً (1)

2243/ [103]- عَنْ عَبْدِ اَلْمَلِکِ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿إِذَا زَنَی اَلرَّجُلُ أَدْخَلَ اَلشَّیْطَانُ ذَکَرَهُ ثُمَّ عَمِلاَ جَمِیعاً، ثُمَّ یَخْتَلِطُ اَلنُّطْفَتَانِ، فَیَخْلُقُ اَللَّهُ مِنْهُمَا فَیَکُونُ شِرْکَهَ اَلشَّیْطَانِ﴾. (2)

2244 / [104]- عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

کَانَ یُوسُفُ أَبُو اَلْحَجَّاجِ صَدِیقاً لِعَلِیٍّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ- وَ أَنَّهُ دَخَلَ عَلَی اِمْرَأَتِهِ فَأَرَادَ أَنْ یَضُمَّهَا- أَعْنِی أُمَّ اَلْحَجَّاجِ- قَالَ: فَقَالَتْ لَهُ: أَ لَیْسَ إِنَّمَا عَهْدُکَ بِذَاکَ اَلسَّاعَهَ قَالَ فَأَتَی عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ علیهما السلام فَأَخْبَرَهُ فَأَمَرَهُ أَنْ یُمْسِکَ عَنْهَا فَأَمْسَکَ عَنْهَا فَوَلَدَتْ بِالْحَجَّاجِ وَ هُوَ اِبْنُ شَیْطَانِ ذِی اَلرَّدْهَهِ. (3)

ص: 526


1- عنه بحار الأنوار: 342/60 ح 25 و 136/104 ح 5 والبرهان في تفسير القران: 578/4 ح 6، و نور الققلين: 183/3 ح 293 تفسير القمّي: 2/ 22 (شركة الشيطان في الأولاد) مرسلاً و بتفاوت يسير
2- عنه بحار الأنوار: 342/60 ح 24 و 28/79 ح 38، والبرهان في تفسير القران: 579/4 ح 8 و نور الثقلين 184/3 ح 295، و مستدرك الوسائل: 311/14 ح 16855
3- عنه بحار الأنوار: 360/31 ح 33 والرهبان في تفسير القرآن: 578/4 ح 7 و نور التقلين: 184/3 ح 294

فرمایش خداوند متعال و هر کدام از آن ها را که می توانی با صدایت تحریک کن و لشکر سواره و پیاده ات را بر آن ها گسیل دار و در ثروت و فرزندانشان شرکت کن و آنان را با وعده ها سرگرم کن ولی ،شیطان جز فریب و دروغ وعده دیگری به آن ها نمی دهد (64)

102) - از محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد مشارکت شیطان و فرمایش خداوند: «و در (ازدیاد) اموال و فرزندانشان شریک آن ها باش»، سؤال کردم؟

فرمود: آن چه که از اموال حرام ،باشد شیطان شریک آن ها گشته است و فرمود: چه بسا مردی با همسر خود زناشویی کند و شیطان در نطفه اش شریک او گردد و نطقه فرزند از نطفه هر دو هر دو منعقد شود.

104)- از عبد الملک بن اعین روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که فرمود اگر مردی با زنی ،زنا،کند شیطان آلت خود را (همزمان با مرد) داخل رحم زن نموده سپس هر دو مجامعت کرده و دو نطفه با هم مخلوط شده و از هر دو نطفه فرزند منعقد خواهد شد پس چنین فرزندی شریک شیطان می باشد

103)- از زراه روایت کرده است که گفت:

یوسف پدر حجّاج (ثقفی) دوست امام سجّاد علیه السلام بود، پس (روزی) بر همسر خود - مادر حجّاج - وارد شد و خواست با او همبستر شود، زن گفت: مگر تو در همین ساعت گذشته با من همبستر نشدی؟ (1)

ص: 527


1- مرحوم مجلسی در توضیح این حدیث گفته است منظور از «عهدك»، عمل زناشویی است و علت آن که زن چنین گفت این بود که شیطان لحظه ای پیش از آن به شکل یوسف (شوهرش) ظاهر گشته و با آن زن هم بستر شده بود. بحار الأنوار: ج 31 ص 529 و حقیر (مترجم) گوید: اگر زن در آن لحظه « بسم الله الرّحمن الرّحیم »را گفته بود شیطان از او دور می شد و چنان عملی انجام نمی گرفت چون شیطان از شنیدن این کلام مقدّس بسیار خشمگین و سخت ناراحت می گردد به طوری که توان ماندن را ندارد

2245 / [105] - عنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ اَلْهِلاَلِیِّ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ اَلْجَنَّهَ عَلَی کُلِّ فَاحِشٍ بِذِی قَلِیلِ اَلْحَیَاءِ لاَ یُبَالِی مَا قَالَ وَ لاَ مَا قِیلَ لَهُ، فَإِنَّکَ إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلاَّ لِغَیَّهٍ أَوْ شِرْکِ شَیْطَانٍ

قِیلَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ فِی اَلنَّاسِ شِرْکُ اَلشَّیْطَانِ

فَقَالَ: أَ وَ مَا تَقْرَأُ قَوْلَ اَللَّهِ ﴿وَ شارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَوْلادِ﴾ (1)

2246 / [106] - عَنْ یُونُسَ بْنِ أَبِی اَلرَّبِیعِ اَلشَّامِیِّ قَالَ

کُنْتُ عِنْدَهُ لَیْلَهً فَذَکَرَ شِرْکَ اَلشَّیْطَانِ ، فَعَظَّمَهُ حَتَّی أَفْزَعَنِی

فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَا اَلْمَخْرَجُ مِنْهَا وَ مَا نَصْنَعُ؟

قَالَ: إِذَا أَرَدْتَ اَلْمُجَامَعَهَ فَقُلْ: «بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ اَلَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ بَدِیعُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ اَللَّهُمَّ إِنْ قَضَیْتَ [قصدت] مِنِّی فِی هَذِهِ اَللَّیْلَهِ خَلِیفَهً فَلاَ تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ نَصِیباً وَ لاَ شِرْکاً وَ لاَ حَظّاً وَ اِجْعَلْهُ عَبْداً صَالِحاً خَالِصاً مُخْلَصاً مصغیا وَ ذُرِّیَّتَهُ جَلَّ ثَنَاؤُکَ. (2)

ص: 528


1- عنه بحار الأنوار: 112/79 ح ،10، والبرهان في تفسير القرآن: 579/4 ح 9. من لا يحضره الفقيه : 352/4 ح 5762 بإسناده عن أنس بن محمّد، عن أبيه جميعاً عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه عن عليّ بن أبي طالب علیهم السلام بتفصيل، عنه وسائل الشيعة: 35/16 ح 20906، تحف العقول: 44 عن هشام بن الحكم قال: قال الكاظم علیه السلام ضمن حديث طويل، عنه البحار: 149/1، و مستدرك الوسائل: 83/12 ح 13579 مکارم الأخلاق: 433 (الفصل ، الثالث في وصيّة النبيّ صلی الله علیه و آله العليّ علیه السلام) نحو من لا يحضره الفقيه، عنه البحار: 46/74 ح 3
2- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 46، والبرهان في تفسير القرآن: 579/4 ح 10، و نور الثقلين: 185/3 ح 300 ، و مستدرك الوسائل: 229/14 ح 16571 الكافي: 503/5 ح 4 بإسناده عن عبد الرحمن بن كثير قال: كنت عند أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 136/30 ح 25235، عوالي اللئالي : 305/3 ح 114.

پس او به محضر امام سجّاد علیه السلام آمد و جریان را تعریف کرد، حضرت به او فرمود: دست نگهدار و او هم نزدیک همسرش نرفت تا (پس از مدتی) حجّاج به دنیا آمد و او فرزند شیطان «ذى الرّدهة» (1) است.

105)- از سُلیم بن قیس روایت کرده است که گفت:

امیرالمؤمنین علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود همانا خداوند بهشت را بر هر فحش دهنده بدزبان بیشرم کم حیایی که از آن چه می گوید و یا به او گفته می،شود با کی ،ندارد حرام نموده است و چنان چه تفحص و بررسی کنی او را نمی یابی مگر آن که یا بسیار لغوگو است و یا شیطان شریک (انعقاد) نطفه اش شده است.

شخصی اظهار داشت: ای رسول خدا! و آیا در مردم هم مشارکت شيطان وجود دارد؟

حضرت فرمود: آیا سخن خداوند (خطاب به شیطان را): «و با مردم در اموال و فرزندان آنان مشارکت کن» نشنیده ای؟

106)- از یونس به نقل از ابو الربیع شامی روایت کرده است که گفت:

شبی را نزد آن حضرت (امام باقر علیه السلام) بودم، پس مشارکت شیطان را (در عمل زناشویی و انعقاد نطفه) را یادآور شد و آن را مهم دانست به طوری که مرا نگران کرد پس گفتم قربانت گردم راه نجات از این مشکل چگونه است؟ و چه باید بکنیم؟

فرمود: هرگاه خواستی مجامعت و زناشویی کنی بگو به نام خداوندی که بخشاینده و مهربان است آن خدایی که غیر از او خدای دیگری نیست آفریننده آسمان ها و زمین است خداوندا! اگر که در این شب چیزی را (فرزندی برای من) مقدّر ،نموده ای پس برای شیطان در او سهمی قرار نده که بخواهد شریک شود و بهره ای داشته باشد و (خداوندا!) او و ذریه او را بنده ای شایسته خالص و حقیقت جو قرار بده ثنای تو بسیار جلیل خواهد بود

ص: 529


1- ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه : ج 13 ص 127 گفته است: در مورد شیطان ردهه برخی گفته اند: او ذُو الثدیه است که جنگ نهروان را بر پا کرد و عدّه ای گفته اند شیطان ردهه یکی از ابلیس هایی می باشد که اعوان ابلیس بزرگ می باشند و بعضی دیگر گفته اند او شیطان مارد است که به شکل مار ظاهر می شود و در مجمع البحرين: ج 2 ص 168 نیز اشاره به این قول شده است.

2247/ [107]- عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ

قلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا قَوْلُ اَللَّهِ ﴿وَ شارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَوْلادِ﴾

قَالَ فَقَالَ قُلْ فِی ذَلِکَ قَوْلاً «أَعُوذُ بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ» (1)

2248 / [ 108]- عَنِ اَلْعَلاَ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ

شِرْکُ اَلشَّیْطَانِ مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ، فَهُوَ مِنْ شِرْکِهِ، وَ یَکُونُ مَعَ اَلرَّجُلِ حِینَ یُجَامِعُ فَتَکُونُ نُطْفَتُهُ مَعَ نُطْفَتِهِ إِذَا کَانَ حَرَاماً، قَالَ: کِلْتَیْهِمَا جَمِیعاً تَخْتَلِطَانِ، وَ قَالَ: رُبَّمَا خُلِقَ مِنْ وَاحِدَهٍ وَ رُبَّمَا خُلِقَ مِنْهُمَا جَمِیعاً. (2)

2249 / [109]- صَفْوَانُ اَلْجَمَّالُ ، قَالَ

کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فَاسْتَأْذَنَ عِیسَی بْنُ مَنْصُورٍ عَلَیْهِ، فَقَالَ لَهُ: مَا لَکَ وَ لِفُلاَنٍ، یَا عِیسَی ، أَ مَا إِنَّهُ مَا یُحِبُّکَ ! فَقَالَ: بِأَبِی وَ أُمِّی، یَقُولُ قَوْلَنَا، وَ هُوَ یَتَوَلَّی مَنْ نَتَوَلَّی. فَقَالَ: «إِنَّ فِیهِ نَخْوَهَ إِبْلِیسَ ». فَقَالَ: بِأَبِی وَ أُمِّی، أَ لَیْسَ یَقُولُ إِبْلِیسُ

فَقَالَ: بِأَبِی وَ أُمِّی، أَ لَیْسَ یَقُولُ إِبْلِیسُ : ﴿خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ ؟﴾ (3) ؟

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : و قد یَقُولُ الله: ﴿وَ شارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَوْلادِ﴾ فَالشَّیْطَانُ یُبَاضِعُ اِبْنَ آدَمَ هَکَذَا -وَ قَرَنَ بَیْنَ إِصْبَعَیْهِ-. (4)

2250/ [110]- عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: کَانَ اَلْحَجَّاجُ اِبْنَ اَلشَّیْطَانِ یُبَاضِعُ ذِی اَلرَّدْهَهِ ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ یُوسُفَ دَخَلَ عَلَی أُمِّ اَلْحَجَّاجِ فَأَرَادَ أَنْ یُصِیبَهَا، فَقَالَتْ: أَ لَیْسَ إِنَّمَا عَهْدُکَ بِذَلِکَ اَلسَّاعَهَ؟

فَأَمْسَکَ عَنْهَا فَوَلَدَتِ اَلْحَجَّاجَ (5)

ص: 530


1- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 47 والبرهان في تفسير القرآن: 579/4 ح 11، و نور الثقلين: 184/3 ح 296 ، و مستدرك الوسائل : 229/14 ح 16572
2- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 48 والبرهان: 5794 ح 12 ، و نور الثقلين: 184/3 ح 297.
3- سورة الأعراف: 12/7 و ص: 76/38
4- عنه بحار الأنوار: 294/103 ح 49 والبرهان في تفسير القرآن: 580/4 ح 13، و نور الثقلين: 184/3 ح 298 ، فيه قال: كنت عند ....
5- عنه بحار الأنوار: 256/63 ح 124، والبرهان: 580/4 ح 14 ، و نور الثقلين: 184/3 ح 299 تقدّم نحوه في الحديث 103 من هذه السورة.

117) - از سلیمان بن از سلیمان بن خالد روایت کرده است که گفت:

خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم راه چاره و نجات در مورد فرمایش :خداوند و با مردم در اموال و فرزندان آنان مشارکت کن چیست؟

فرمود: در آن موقع (تجارت و یا زناشویی) بگو: «از شر شیطان رانده شده به خدای شنوا و دانا پناه می برم»

108)- از علاء بن ،رزین به نقل از محمّد روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمود مشارکت شیطان در دو جهت است اگر مال و ثروتی حرام ،باشد شیطان شریک آن بوده است و (نیز) مشارکت او زمانی واقع می شود که مردی از روی حرام با او زناشویی نماید، پس هر دو نطفه حرام از شیطان و مرد مخلوط گشته و چه بسا که فرزند از یکی از آن دو نطفه و یا از هر دو منعقد شود.

109)- از صفوان جمال روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که عیسی بن منصور اجازه ورود خواست، موقعی که وارد شد حضرت به او فرمود ای عیسی تو با فلانی چه کار داری؟ آیا توجه نداری که او تو را دوست ندارد؟ عیسی اظهار داشت: پدر و مادرم فدایت باد او معتقد به اعتقادات ما می باشد او ولایت کسانی را پذیرفته که ما پذیرفته ایم

حضرت فرمود به درستی که در او غرور و فخر فروشی شیطان وجود دارد. اظهار داشت پدر و مادرم فدایت باد آیا ابلیس نمی گفت مرا از آتش آفریده ای و او (آدم) را از گل آفریدی؟

امام صادق علیه السلام فرمود و همانا خداوند متعال فرموده است: (ای شیطان!) «و با مردم در اموال و فرزندان آنان مشارکت کن» پس چه بسا شیطان همراه و همزمان با مرد با زن – این چنین - همبستر شود؛ و حضرت دو انگشت خود را کنار هم قرار داد.

110) - از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرمود حجاج (ثقفی) زاده شیطان بود؛ زیرا که نطفه او از جماع (شيطان) ذى الزدهَه منعقد شده بود، سپس فرمود: یوسف (پدر حجّاج) نزد مادر حجاج رفت و خواست که از او کامی ،برگیرد پس (مادر) گفت: مگر هم اکنون آن را انجام ندادی؟ لذا او هم دست از او برداشت و مادر حجاج، او را به دنیا آورد.

ص: 531

قوله تعالى: ﴿إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَنٌ وَبكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلاً ﴿65 ﴾

2251 / [111] - عن جعفر بن محمّد الخزاعي، عن أبيه، قال:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَذْکُرُ فِی حَدِیثِ غَدِیرِ خُمٍّ ، أَنَّهُ لَمَّا قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَا قَالَ: وَ أَقَامَهُ لِلنَّاسِ، صَرَخَ إِبْلِیسُ صَرْخَهً فَاجْتَمَعَتْ لَهُ اَلْعَفَارِیتُ، فَقَالُوا: سَیِّدَنَا مَا هَذِهِ اَلصَّرْخَهُ؟

فَقَالَ: وَیْلَکُمْ یَوْمُکُمْ کَیَوْمِ عِیسَی ، وَ اَللَّهِ لَأُضِلَّنَّ فِیهِ اَلْخَلْقَ، قَالَ: فَنَزَلَ اَلْقُرْآنُ : ﴿وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاّ فَرِیقاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾ (1)

فَقَالَ: فَصَرَخَ إِبْلِیسُ صَرْخَهً فَرَجَعَتْ إِلَیْهِ اَلْعَفَارِیتُ، فَقَالُوا: یَا سَیِّدَنَا مَا هَذِهِ اَلصَّرْخَهُ اَلْأُخْرَی؟

فَقَالَ: وَیْحَکُمْ! حَکَی اَللَّهُ- وَ اَللَّهِ!- کَلاَمِی قُرْآناً وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ: ﴿وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاّ فَرِیقاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ﴾ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ: وَ عِزَّتِکَ وَ جَلاَلِکَ لَأُلْحِقَنَّ اَلْفَرِیقَ بِالْجَمِیعِ

قَالَ: فَقَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ ﴿إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ﴾

قَالَ: فَصَرَخَ إِبْلِیسُ صَرْخَهً فَرَجَعَتْ إِلَیْهِ اَلْعَفَارِیتُ فَقَالُوا: یَا سَیِّدَنَا مَا هَذِهِ اَلصَّرْخَهُ اَلثَّالِثَهُ؟

قَالَ: وَ اَللَّهِ مِنْ أَصْحَابِ عَلِیٍّ وَ لَکِنْ وَ عِزَّتِکَ وَ جَلاَلِکَ لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمُ اَلْمَعَاصِیَ حَتَّی أُبَغِّضَهُمْ إِلَیْکَ

ص: 532


1- سورة سبأ: 20/34

فرمایش خداوند متعال: (ما بدان) تو هرگز سلطه ای بر بندگان (مخلص) من نخواهی یافت. (و آنان هیچ گاه به دام فریب تو گرفتار نمی شوند) و همین قدر کافی است که پروردگارت حافظ آنان می باشد. (65)

111) - از جعفر بن محمّد خزاعی به نقل از پدرش، روایت کرده که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که پیرامون حدیث غدیر خم می فرمود: زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله مطالبی را برای امام علی علیه السلام بیان نمود و او را به عنوان پیشوای مردم قرار داد ابلیس جیغ و فریادی کشید که همه عفریت هایش اطراف او جمع شدند و گفتند ای سرور ما! این جیغ و فریاد برای چه بود؟

گفت: وای بر شما! امروز شما همانند روز عیسی ،است به خدا سوگند مردم را درباره او گمراه خواهم ساخت

(امام صادق علیه السلام) افزود: پس این آیه از قرآن نازل شد: «و البته ابلیس گمانش را درباره آن ها درست مطرح کرد پس او را پیروی کردند جز گروهی از مؤمنین» ابليس فریاد و جیغی کشید و عفریت ها دوباره باز گشتند و گفتند: ای سرور ما! این جیغ دیگر برای چه بود؟ گفت وای بر شما به خداوند سوگند، او سخن مرا در قرآن حکایت کرده و برای (حضرت محمّد صلی الله علیه و آله) وحى فرستاده است: «و البته ابلیس گمانش را درباره آن ها درست مطرح کرد پس او را پیروی کردند جز گروهی از مؤمنین» پس از آن سر به سمت آسمان بنا کرد و گفت به عزّت و جلالت سوگند! این گروه مؤمن را هم به دیگران ملحق می گردانم

(امام صادق علیه السلام) افزود: سپس پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود: «به نام خداوند بخشاینده مهربان * به درستی که تو بر بندگان (مخلص ) من هیچ گونه سلطه ای نخواهی داشت» بعد از آن ابلیس جیغ دیگری کشید و بازهم عفریت هایش اطراف او اجتماع کردند و گفتند: ای سرور ما! این جیغ سوم برای چه می باشد؟

گفت: به خدا سوگند من به خاطر اصحاب علی ،است، ولی ای پروردگار به عزّت و جلالت سوگند! گناهان را زیبا و لذت بخش جلوه می دهم تا آنان را دشمن تو گردانم.

ص: 533

قَالَ: فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : وَ اَلَّذِی بَعَثَ بِالْحَقِّ مُحَمَّداً لَلْعَفَارِیتُ وَ اَلْأَبَالِسَهُ عَلَی اَلْمُؤْمِنِ أَکْثَرُ مِنَ اَلزَّنَابِیرِ عَلَی اَللَّحْمِ، وَ اَلْمُؤْمِنُ أَشَدُّ مِنَ اَلْجَبَلِ، وَ اَلْجَبَلُ تَدْنُوا إِلَیْهِ بِالْفَأْسِ فَتَنْحِتُ مِنْهُ وَ اَلْمُؤْمِنُ لاَ یُسْتَقَلُّ عَنْ دِینِهِ. (1)

2252/ [112]- عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ سَالِمٍ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ وَ کَفی بِرَبِّکَ وَکِیلاً﴾ قَالَ: نَزَلَتْ فِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ یَجْرِیَ لِمَنْ أَحَبَّ اَللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ اَلْمُسْلِمِینَ. (2)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا ﴿70﴾ يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا﴾ ﴿71﴾

2253/ [113]- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلاً﴾ قَالَ:

خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ مُنْکَبّاً غَیْرَ اَلْإِنْسَانِ خَلَقَ مُنْتَصِباً (3)

ص: 534


1- بحار الأنوار: 164/41 ح 41 و 256/63 ح 125، والبرهان في تفسير القرآن: 580/4 ح 1، و نور الثقلین: 185/3 ح 302 الکافي: 344/8 542 بإسناده عن صبّاح المزني عن جابر عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت عنه تأويل الايات الظاهرة: 464. والبحار: 256/28 ح 40. الاختصاص : 30 بإسناده عن ربعي ، عن الفضل فال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام... القطعة الأخیرة منه، عنه البحار: 239/67 ح 57
2- عنه بحار الأنوار: 63/ 257 ح 126 والبرهان في تفسير القران: 581/4 ح 1، و نور الثقلین: 186/3 ح 303
3- عنه بحار الأنوار: 300/60 ح 8، والبرهان في تفسير القران: 583/4 ح 5، و نور الثقلین: 188/3 ح 315

(راوی) گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: سوگند به کسی که حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را بر حق مبعوث نموده عفریت ها و ابنیس ها در اطراف و بر سر راه مؤمن بیش از زنبورهایی هستند که بر سر (قطعه) گوشتی جمع می شوند ولی مؤمن از کوه محکم تر می باشد؛ زیرا به وسیله پُتک ( قطعه هایی) از کوه کنده و جدا شود اما مؤمن از دین و عقیده خود برنخواهد گشت

112)- از عبد الرحمان بن سالم روایت کرده است که گفت

فرمایش خداوند: «به درستی که تو بر بندگان (صالح و مخلص ) من هیچ گونه تسلّطی نخواهی داشت و پروردگار تو برای محافظت از ایشان کافی است» درباره علی بن طالب علیه السلام نازل شده است و ما امیدواریم که آن درباره هر دوست خدا از بنده های مسلمانش جاری باشد و شامل آنان هم بشود.

فرمایش خداوند متعال: و همانا ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آن ها را در خشکی و در با (بر مرکب هایی) حمل کردیم و از انواع روزی های پاکیزه به آنان روزی دادیم و آن ها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده ایم برتری بخشیده ایم (70) آن روزی را (به یاد آور) که هر گروهی را با پیشوایشان می خوانیم (و احضارشان می کنیم)، پس کسانی که نامه اعمالشان به دست راستشان داده می شود آن را با (شادی و سرور) می خوانند و به قدر رشته شكاف هسته خرمایی به آنان ستم نمی شود. (71)

113)- از جایر روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و ایشان را بر بسیار از آن چه که ،آفریده ایم ،فضیلت و برتری ویژه ای داده ایم» فرمود همه موجودات به طور مُنکب (کُپ، دمرو) آفریده شده اند (به گونه ای که صورت آن ها به سمت زمین خمیده است) مگر انسان که راست و مستقیم فریده شده است ( که صورت او به سمت آسمان بالا می باشد)

ص: 535

2254 / [114] - عَنِ اَلْفُضَیْلِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾؟ فقَالَ یَجِیءُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی قَوْمِهِ وَ عَلِیٌّ فِی قَوْمِهِ وَ اَلْحَسَنُ فِی قَوْمِهِ وَ اَلْحُسَیْنُ فِی قَوْمِهِ وَ کُلُّ مَنْ مَاتَ بَیْنَ ظَهْرَانَیْ إِمَامٍ جَاءَ مَعَهُ (1)

2255 / [115] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ):

أَنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ یُدْعَی کُلٌّ بِإِمَامِهِ اَلَّذِی مَاتَ فِی عَصْرِهِ، فَإِنْ أَثْبَتَهُ أُعْطِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ، لِقَوْلِهِ: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ﴾ وَ اَلْیَمِینُ إِثْبَاتُ اَلْإِمَامِ، لِأَنَّهُ کِتَابٌ یَقْرَؤُهُ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَیَقُولُ هاؤُمُ اِقْرَؤُا کِتابِیَهْ * إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیَهْ﴾ (2)- إلی آخر الآیة-، وَ اَلْکِتَابُ: اَلْإِمَامُ، فَمَنْ نَبَذَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ کَمَا قَالَ: ﴿فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ﴾ (3) وَ مَنْ أَنْکَرَهُ کَانَ مِنْ أَصْحَابِ اَلشِّمَالِ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ أَصْحابُ اَلشِّمالِ ما أَصْحابُ اَلشِّمالِ فِی سَمُومٍ وَ حَمِیمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ﴾ (4)- إِلَی آخِرِ اَلْآیَهِ - (5)

2256 / [116] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تعالى: ﴿ يَوْمَ نَدْعُوا كُلُّ أُنَاسِ بِإِمَمِهِمْ ﴾ ؟

قَالَ: مَنْ کَانَ یَأْتَمُّونَ بِهِ فِی اَلدُّنْیَا وَ یُؤْتَی بِالشَّمْسِ وَ اَلْقَمَرِ، وَ یُقْذَفَانِ فِی جَهَنَّمَ وَ مَنْ یَعْبُدُهُمَا (6)

ص: 536


1- عنه بحار الأنوار: 11/8 ح 7 ، والبرهان في تفسير القرآن: 585/4 ح 8.
2- سورة الحاقة: 19/69 - 20
3- سورة آل عمران: 187/3
4- سورة الواقعة: 41/56 - 43.
5- عنه بحار الأنوار: 11/8 ح 8 والبرهان في تفسير القرآن: 586/4 ح 9، و نور الثقلين: 193/3 ح 340.
6- عنه بحار الأنوار: 12/8 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن: 586/4 ح 10 و نور الثقلين: 194/3 ح 341.

114)- از فضیل روایت کرده است که گفت: از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «روزی که هر مردمی را با امام و پیشوایشان دعوت می کنیم» سؤال کردم؟

فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و اله به همراه قوم (و اصحاب) خود امام علی علیه السلام به همراه قوم (و اصحاب) خود امام حسن (مجتبی) علیه السلام به همراه قوم (و اصحاب) ،خود امام حسین علیه السلام به همراه قوم (و اصحاب) خود وارد (صحرای قیامت) می شوند و به طور کلی هر کسی که در زمان پیشوای امت ،مرده با او وارد محشر خواهد شد.

115)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا زمانی که روز قیامت بر پا شود، هر کسی که در زمان امام خودش مرده باشد دعوت می شود پس اگر (در عقیده و کردار) ثابت و استوار بوده نامه (اعمال) او به دست راستش داده خواهد شد؛ زیرا خداوند متعال می فرماید «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم پس نامۀ هر کسی که به دست راستش داده شود پس آنان نامه اعمال خود را می خوانند» و یمین (در این ،آیه) ثبات و استقامت بر امام است چون که او آن نامه را می خواند

به راستی که خداوند متعال می:فرماید: «کسی که کتاب او به دست راستش داده شود می گوید بیایید کتاب مرا بگیرید و بخوانید * من گمان کرده بودم که این گونه محاسبه ام را دریافت خواهم کرد» (تا آخر آیه) و کتاب (در این آیه) امام می باشد

اما کسی که کتابش از پشت سر به او داده ،شود همچنان که خداوند فرموده است: «پس کتابشان خود را از پشت (سر) خود می گیرند».

و کسی که امامت (اهل بیت علیهم السلام) را انکار کند از اصحاب سمت چپ خواهد بود، همان هایی که خداوند (در موردشان) فرموده: «و اصحاب شمال نمی دانی که اصحاب شمال (چه کسانی هستند و چه سرنوشتی دارند) * (آنان) در عذابی سخت سوزان و آبی چرکین و داغ * و در سایه ای از دود شعله های آتش خواهند بود» تا آخر آیه

116)- از محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر یا صادق) علیهما السلام پیرامون فرمایش خداوند متعال: «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم»، سؤال کردم؟

فرمود: منظور امامی است که در دنیا به او اقتدا کرده اند، حتی (روز قیامت) خورشید و ماه آورده می شوند و به همراه هر کسی که آن ها را پرستش می کرده درون دوزخ انداخته می شوند

ص: 537

عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ، عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ، أَنَّهُ وَجَدَ مَکْتُوباً بِخَطِّ أَبِیهِ، مِثْلَهُ (1)

2257 / [117] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلْإِسْلاَمُ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمَا کَانَ فَطُوبَی لِلْغُرَبَاءِ؟

فَقَالَ: یَا بَا مُحَمَّدٍ یَسْتَأْنِفُ اَلدَّاعِی مِنَّا دُعَاءً جَدِیداً کَمَا دَعَا إِلَیْهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَخَذْتُ بِفَخِذِهِ فَقُلْتُ: أَشْهَدُ أَنَّکَ إِمَامِی

فَقَالَ: أَمَا إِنَّهُ یُسْتَدْعَی [سَتُدْعَی] کُلُّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ، أَصْحَابُ اَلشَّمْسِ بِالشَّمْسِ، وَ أَصْحَابُ اَلْقَمَرِ بِالْقَمَرِ، وَ أَصْحَابُ اَلنَّارِ بِالنَّارِ ، وَ أَصْحَابُ اَلْحِجَارَهِ بِالْحِجَارَهِ (2)

2258 / [118] - عن عمّار الساباطي، عن أبي عبد الله ، قال :

:لاَ تَتْرُکُ الْأَرْضَ بِغَیْرِ إِمَامٍ یُحِلُّ حَلاَلَ اللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ،وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ ﴾ ثُمَّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: مَنْ مَاتَ بِغَیْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً فَمَدُّوا أَعْنَاقَهُمْ وَ فَتَحُوا أَعْیُنَهُمْ

فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : لَیْسَتِ اَلْجَاهِلِیَّهَ اَلْجَهْلاَءَ

فَلَمَّا أَخْرَجَنَا مِنْ عِنْدِهِ فَقَالَ لَنَا سُلَیْمَانُ هُوَ وَ اَللَّهِ اَلْجَاهِلِیَّهُ اَلْجَهْلاَءُ، وَ لَکِنْ لَمَّا رَآکُمْ مَدَدْتُمْ أَعْنَاقَکُمْ وَ فَتَحْتُمْ أَعْیُنَکُمْ قَالَ لَکُمْ کَذَلِکَ (3)

ص: 538


1- عنه بحار الأنوار: 12/8 ذيل ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن: 586/4 ذيل ح 10،و نور الثقلين: 194/3 ح 342 في طبعة مؤسّسة البعثة، هذه العبارة متصلة بالحديث الآتي مع إسقاط كلمة «مثله». يأتي الحديث أيضاً في الحديث 124 من هذه السورة.
2- عنه بحار الأنوار 12/8 ح 10 ، والبرهان في تفسير القرآن: 586/4 ح 11
3- عنه بحار الأنوار: 12/8 ح ،11، والبرهان في تفسير القرآن: 586/4 ح 12، و نور الثقلين: 194/3 ح 343.

از جعفر بن محمّد از فضل بن شاذان روایت کرده که او این روایت را به دست خط پدرش یافته است

117)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام پیرامون فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام: اسلام در آغاز غریب بود و باز همچنان غریب خواهد شد پس خوشا به حال غریبان سؤال کردم؟

فرمود: ای ابا محمّد! این از آن جهت است که دعوت کننده ما (حضرت قائم آل محمّد علیهم اسلام) دعوت جدیدی را از سر می گیرد همان طور که رسول خدا صلی الله علیه و اله، دعوت نمود.

پس روی ران حضرت افتادم و عرض کردم من گواهی می دهم بر این که شما امام من ،هستی فرمود توجه داشته باش که هر کسی با امام خود محشور خواهد شد، حتی اصحاب ،خورشید همراه خورشید و اصحاب ،ماه همراه ماه و اصحاب ،آتش همراه آتش و اصحاب سنگ (بُت)، همراه آن خواهند بود.

118)- از عمّار ساباطی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (هیچ زمانی) زمین بدون امامی که حلال خداوند را حلال و حرام او را حرام بداند، خالی نخواهد ماند و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرمود: «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم»

سپس افزود: رسول خدا صلی الله علیه و اله فرموده است: کسی که بمیرد و امام (واجب الاطاعه ای) نداشته باشد مرگ او همانند مرگ دوران جاهلیت واقع شده پس (اصحاب و شاگردان حضرت تعجّب کرده و) گردن کشیدند و خیره شدند امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از زمان جاهلیت جهل و نادانی نیست.

و چون از محضر حضرت بیرون آمدیم سلیمان به ما گفت: به خدا سوگند منظور همان جهل و نادانی است ولی چون حضرت دید که شما (تعجب کردید و) گردن کشیدید و خیره شدید به شما چنین فرمود

ص: 539

2259 / [119]- عَنْ بَشِیرٍ اَلدَّهَّانِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

أَنْتُمْ وَ اَللَّهِ عَلَی دِینِ اَللَّهِ، ثُمَّ تَلاَ : ﴿ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾ ثُمَّ قَالَ: عَلِی إِمَامُنَا وَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِمَامُنَا، کَمْ مِنْ إِمَامٍ یَجِیءُ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ یَلْعَنُ أَصْحَابَهُ وَ یَلْعَنُونَهُ، وَ نَحْنُ ذُرِّیَّهُ مُحَمَّدٍ ، وَ أُمَّنَا فَاطِمَهُ - صلوات الله عليهم - (1)

2260 / [120] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾ قَالَ اَلْمُسْلِمُونَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَ لَسْتَ إِمَامَ اَلْمُسْلِمِینَ أَجْمَعِینَ؟

قَالَ: فَقَالَ: أَنَا رَسُولُ اَللَّهِ إِلَی اَلنَّاسِ أَجْمَعِینَ، وَ لَکِنْ سَیَکُونُ بَعْدِی أَئِمَّهٌ عَلَی اَلنَّاسِ مِنَ اَللَّهِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی یَقُومُونَ فِی اَلنَّاسِ فَیُکَذَّبُونَ وَ یُظْلَمُونَ، أَلاَ فَمَنْ تَوَلاَّهُمْ فَهُوَ مِنِّی وَ مَعِی وَ سَیَلْقَانِی، أَلاَ وَ مَنْ ظَلَمَهُمْ أَوْ أَعَانَ عَلَی ظُلْمِهِمْ وَ کَذَّبَهُمْ فَلَیْسَ مِنِّی وَ لاَ مَعِی، وَ أَنَا مِنْهُ بَرِیءٌ.

وزاد فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی مثله وَ یَظْلِمُهُمْ أَئِمَّهُ اَلْکُفْرِ وَ اَلضَّلاَلِ وَ أَشْیَاعُهُمْ (2)

2261 / [121] - عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَی قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: اَلسَّمْعُ وَ اَلطَّاعَهُ أَبْوَابُ اَلْجَنَّهِ ، اَلسَّامِعُ اَلْمُطِیعُ لاَ حُجَّهَ عَلَیْهِ، وَ إِمَامُ اَلْمُسْلِمِینَ تَمَّتْ حُجَّتُهُ وَ اِحْتِجَاجُهُ یَوْمَ یَلْقَی اَللَّهَ لِقَوْلِ اَللَّهِ ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ ﴾ (3)

ص: 540


1- عنه بحار الأنوار: 13/8 ح 11، والبرهان 587/4 ح 13 ، و نور الثقلين: 194/3 ح 344.
2- عنه بحار الأنوار: 13/8 ح 12 و 13، والبرهان في تفسير القرآن: 587/4 ح 14. المحاسن: 155/1 ح 84 ( باب - 22 من مات لا يعرف إمامه) بإسناده عن عبد الله بن غالب عن جابر بن يزيد الجعفي، عن أبي جعفر علیه السلام، عنه البحار: 265/24 ح 28، و بصائر الدرجات: 1 (باب - 16 في معرفة أئمّة الهدى علیهما السلام) بإسناده عن عبد الله علیه السلام عنه البحار: 203/27 ح 5، الكافي: 215/1 ج 1، عنه تأويل الآيات الظاهرة: ، 276 (في سورة سبحان الذي أسرى) نحو المحاسن
3- عنه بحار الأنوار: 13/8 ح 14، والبرهان في تفسير القرآن: 587/4 ح 15. الكافي: 189/1 ح 17.

119)- از بشیر دهّان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود به خدا سوگند شما (شیعیان) بر دین خدا می باشید و سپس این آیه «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم» را تلاوت نمود و فرمود: علی امام ما می باشد رسول خدا صلی الله علیه و آله امام ما می باشد و چه بسا امامانی که روز قیامت وارد شوند و اصحاب خود را لعنت کنند (که شما اطراف ما را گرفتید) و اصحاب هم امامان خود را لعنت کنند (که شما ما را فریب داده و منحرف کردید) ولی ما (اهل بیت رسالت) ذریّه حضرت محمّد صلی الله علیه و آله هستیم و مادرمان فاطمه علیها السلام می باشد.

120) - از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که این آیه شریفه: «روزی که هر دسته ای از مردم را به همراه امامشان می خوانیم» نازل ،شد مسلمانان عرض کردند: ای رسول خدا! ، مگر شما امام همه مسلمانان نیستید؟

فرمود:: من از جانب خداوند به سوی همه مردم مبعوث شده ام ولی به زودی بعد از من امامانی از خاندان من بر مردم از طرف خداوند منصوب می شوند ایشان در میان مردم قیام (به حق) می کنند اما مردم آنان را تکذیب کرده و به آنان ظلم خواهند کرد پس (در نتیجه) هر که آنان را دوست بدارد و از آنان پیروی کند و تصدیقشان نماید از من و با من خواهد بود و مرا ملاقات خواهد کرد؛ توجه داشته باشید کسی که به ایشان ستم کند و تکذیبشان نماید از من نیست و با من نخواهد بود و من از او بیزار می باشم.

و در حدیثی دیگر مانند آن آمده است و امامان کفر و گمراهی و پیروان آن ها بر ایشان (اهل بیت رسالت و پیروانشان) ستم می کنند

121)- از عبد الأعلى روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود شنوا بودن و فرمانبری (در گفتار و کردار) راهگشای درب های بهشت می باشد شخص شنوا و فرمانبر حجتی علیه او نخواهد بود و امام مسلمین روزی که خداوند عزیز و جلیل را ملاقات کند حجت و احتجاج او پایان خواهد یافت سپس افزود: خداوند می فرماید: «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم».

ص: 541

2262 / [122] - عَنْ بَشِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إنَّهُ کَانَ یَقُولُ:

مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یُغْتَبَطَ إِلاَّ أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَاهُنَا وَ أَشَارَ بِإِصْبَعِهِ إِلَی حَنْجَرَتِهِ قَالَ: ثُمَّ تَأَوَّلَ بِآیَاتِ مِنَ اَلْکِتَابِ فَقَالَ: ﴿ أَطِیعُوا اَللّهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ ﴾ (1) وَ ﴿ مَنْ یُطِعِ اَلرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اَللّهَ﴾ (2) ﴿ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ﴾ (3).

قال: ثمّ قال: ﴿ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾ فَرَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِمَامُکُمْ، وَ کَمْ مِنْ إِمَامٍ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ یَجِیءُ یَلْعَنُ أَصْحَابَهُ وَ یَلْعَنُونَهُ. (4)

2263 / [123] - عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا على أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ: ﴿ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾؟

فَقَالَ: مَا کَانُوا یَأْتَمُّونَ بِهِ فِی اَلدُّنْیَا، وَ یُؤْتَی بِالشَّمْسِ وَ اَلْقَمَرِ فَتُقْذَفَانِ فِی جَهَنَّمَ وَ مَنْ کَانَ یَعْبُدُهُمَا . (5)

2264 / [124] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ هَمَّامٍ قَالَ :

قال الرضا في قول الله: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾، قال : إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ قالَ اللّهُ: عزّ وجل: ألَیسَ عَدلٌ مِن رَبِّکُم أن تُوَلّوا کُلَّ قَومٍ مَن تَوَلَّوا؟

قالوا : بَلی قال ، فَیَقولُ : تَمَیَّزوا! فَیَتَمَیَّزونَ (6)

ص: 542


1- سورة النساء: 59/4
2- سورة النساء: 80/4
3- سورة آل عمران: 31/3
4- عنه بحار الأنوار: 13/8 ح 15، والبرهان في تفسير القرآن: 587/4 ح 16. الکافی: 131/3 ح 4 بإسناده عن عمّار بن مروان قال: حدّثني من سمع أبا عبد الله علیه السلام بتفصيل عنه البحار: 197/6 ح 51
5- عنه بحار الأنوار: 13/8 ح 16 والبرهان في تفسير القرآن: 587/4 ح 7 تقدّم الحديث أيضاً بهذا السند في الحديث 116 من هذه السورة.
6- عنه بحار الأنوار: 14/8 ح 17، والبرهان في تفسير القرآن: 588/4 ح 18، و نور الثقلين: 194/3 ح 345.

122) - از بشیر روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام می فرمود: فاصله بین شما و آن چه که بر آن غبطه می خورید (و آرزویش را می کشید) چیزی نیست مگر آن که نفس به این جا برسد - و با دست خود اشاره به گلویش نمود-.

(راوی) گوید: سپس حضرت به تأویل و تفسیر برخی از آیات کتاب (قرآن) رداخت مانند: «از خداوند و رسول (خدا) و اولی الامر اطاعت و پیروی نمایید» «کسی که از رسول (خدا) اطاعت و پیروی کند در حقیقت از خداوند اطاعت و پیروی کرده است» بگو: اگر خداوند را دوست و علاقه دارید مرا (در عقیده و کردار) اطاعت و پیروی کنید تا خداوند هم شما را دوست بدارد و گناهان شما را بیامرزد»

(راوی) :گوید سپس حضرت فرمود: «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم»، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله، امام و پیشوای شما (شیعیان) می باشد و چه بسا امامانی که روز قیامت وارد محشر می شوند و اصحاب خود را لعن می کنند و آن ها هم امامان خود را لعن می کنند

123)- از محمّد (بن مسلم) روایت کرده است که گفت:

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام پیرامون فرمایش خداوند: «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم»، سؤال شد؟

فرمود: منظور امامی است که در دنیا به او اقتدا کرده اند، حتی (روز قیامت) خورشید و ماه آورده می شوند و به همراه هر کسی که آن ها را پرستش می کرده درون دوزخ انداخته می شوند.

124)- از اسماعیل بن همام روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم» فرمود: چون روز قیامت بر پا شود خدای متعال ، می:فرماید آیا از عدالت پروردگارتان انتظار ندارید که هر کسی را با امام و پیشوایش کنار هم قرار دهیم؟ همه خواهند گفت: آری. سپس خداوند می فرماید: (امام و مقتدای خود را) مشخص کنید پس آنان نیز مشخص خواهند شد.

ص: 543

2265 / [125] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنْ کُنْتُمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَکُونُوا مَعَنَا یَوْمَ اَلْقِیمَهِ لاَ یَلْعَنُ بَعْضٌ بَعْضاً فَاتَّقُوا اَللَّهَ وَ أَطِیعُوا، فَإِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَ أَضَلُّ سَبِيلاً ﴾ ﴿72﴾

2266 / [126] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿وَمَنْ كانَ فِي هَذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً ﴾؟

فَقَالَ: ذَاکَ اَلَّذِی یُسَوِّفُ اَلْحَجَّ- یَعْنِی حِجَّهَ اَلْإِسْلاَمِ- یَقُولُ اَلْعَامَ أَحُجُّ، اَلْعَامَ أَحُجُّ، حَتَّی یَجِیئَهُ اَلْمَوْتُ.

مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مثل ذلك (2)

2267 / [127] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أبي علیه السلام فَقَالَ: إِنَّ اِبْنَ عَبَّاسٍ یَزْعُمُ أَنَّهُ یَعْلَمُ کُلَّ آیَهٍ نَزَلَتْ فِی اَلْقُرْآنِ فِی أَیِّ یَوْمٍ نَزَلَتْ وَ فِیمَنْ نَزَلَتْ

فَقَالَ أَبِی فَسَلْهُ: فِیمَنْ نَزَلَتْ: ﴿وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی اَلْآخِرَهِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً ﴾؟ وَ فِیمَنْ نَزَلَتْ: ﴿وَ لا یَنْفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَکُمْ إِنْ کانَ اَللّهُ یُرِیدُ أَنْ یُغْوِیَکُمْ﴾؟ (3)

ص: 544


1- عنه بحار الأنوار: 14/8 ح 18 فيه عن محمّد بن حمدان، والبرهان في تفسير القرآن: 588/4 ح 19، و نور الثقلين: 194/3 ح 346.
2- عنه بحار الأنوار: 12/99 ح 38 و 39 بتفاوت يسير، والبرهان في تفسير القرآن: 592/4 ح 7. من لا يحضره الفقيه: 447/2 ح 2933 أورد الحديث الثاني، عنه وسائل الشيعة: 27/11 ح 14157، و نحوه فقه القرآن: 326/1.
3- سورة هود: 34/11

125)- ام از محمّد بن حُمران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود اگر می خواهید که روز قیامت با ما (اهل بیت رسالت) ،باشید ،همدیگر را لعن نکنید تقوای الهی را رعایت نمایید و در گفتار و کردار از ما اطاعت کنید؛ پس به راستی که خداوند می فرماید روزی که هر گروه از مردم را به همراه پیشوایان آنان می خوانیم

فرمایش خداوند متعال و کسی که در این جهان از مشاهده حق نابینا بوده است در آخرت نیز نابینا و گمراه تر خواهد بود (72)

126) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از آن حضرت امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال و هر که در این دنیا کور ،باشد در آخرت نیز کور است و (در راه خود) گمراه تر خواهد بود» سؤال کردم؟

فرمود: آن در مورد کسی است که حج ( حجّة الاسلام) خود را به تأخیر می اندازد و (مرتب) می گوید امسال می روم و سال آینده هم می گوید: امسال می روم تا آن که مرگش فرا می رسد.

از محمّد بن فُضیل همین حدیث را به نقل از امام کاظم علیه السلام روایت کرده است.

127) - از ابو الطُفيل عامر بن وائله، روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود مردی نزد پدرم - علی بن الحسين عليهما السلام - آمد و اظهار داشت ابن عباس گمان می کند که می داند هر آیه ای از قرآن در چه روزی نازل شده و درباره چه کسی نازل شده است.

پدرم به او فرمود از او بپرس که این آیه و هر که در این دنیا کور باشد در آخرت نیز کور است و در راه خود گمراه تر خواهد بود درباره چه کسی نازل شده است؟ و (همچنین این آیه): «و اگر بخواهم شما را نصیحت کنم نصیحت های من به شما سودی نمی رساند اگر خدا بخواهد که شما را (به خاطر گفتار و کردارتان) از راه به در کند»، درباره چه کسی نازل شده؟

ص: 545

وَ فِیمَنْ نَزَلَتْ: ﴿ یأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبِرُواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ ﴾ (1) ؟

فَأَتَاهُ اَلرَّجُلُ فَغَضِبَ فَقَالَ: وَدِدْتُ أَنَّ اَلَّذِی أَمَرَکَ بِهَذَا وَاجَهَنِی بِهِ فَأُسَائِلَهُ، وَ لَکِنْ سَلْهُ مِمَّ اَلْعَرْشُ وَ فِیمَ خُلِقُ وَ کَیْفَ هُوَ؟

فَانْصَرَفَ اَلرَّجُلُ إِلَی أَبِی علیه السلام، فَقَالَ مَا قِیلَ لَهُ، فَقَالَ أَبِی : وَ هَلْ أَجَابَکَ فِی اَلْآیَاتِ؟ قَالَ: لاَ. قَالَ: لَکِنِّی أُجِیبُکَ فِیهَا بِنُورٍ وَ عِلْمٍ غَیْرِ اَلْمُدَّعَی وَ لاَ اَلْمُنْتَحَلِ، أَمَّا اَلْأُولَیَانِ فَنَزَلَتَا فِیهِ وَ فِی أَبِیهِ، وَ أَمَّا اَلْأُخْرَی فَنَزَلَتْ فِی أَبِیهِ وَ فِینَا، وَ لَمْ یَکُنِ اَلرِّبَاطُ اَلَّذِی أُمِرْنَا بِهِ بَعْدُ، وَ سَیَکُونُ مِنْ نَسْلِنَا اَلْمُرَابِطُ ، وَ مِنْ نَسْلِهِ اَلْمُرَابِطُ. (2)

2268 / [128] - عَنْ کُلَیْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلَهُ أَبُو بَصِیرٍ وَ أَنَا أَسْمَعُ: فَقَالَ لَهُ: رَجُلٌ لَهُ مِائَهُ أَلْفٍ، فَقَالَ: اَلْعَامَ أَحُجُّ، اَلْعَامَ أَحُجُّ، فَأَدْرَکَهُ اَلْمَوْتُ وَ لَمْ یَحُجَّ حَجَّ اَلْإِسْلاَمِ؟

فَقَالَ: یَا بَا بَصِیرٍ أَ وَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اَللَّهِ: ﴿وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی اَلْآخِرَهِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً ﴾؟ عَمِیَ عَنْ فَرِیضَهٍ مِنْ فَرَائِضِ اَللَّهِ (3)

2269 / [129] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَلَبِیِّ ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَحَدِهِمَا (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی اَلْآخِرَهِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً﴾، فَقَالَ: اَلرَّجْعَهِ (4)

ص: 546


1- سورة آل عمران: 200/3.
2- عنه بحار الأنوار: 378/24 ح 105 و 149/42 ح ،14 والبرهان في تفسير القرآن: 592/4 ح 8. تفسير القمّي: 23/2 ( كيفيّة خلقة العرش) بإسناده عن أبي الطفيل، عن أبي جعفر علیه السلام قال: جاء رجل إلى أبي، علي بن الحسين علیهما السلام ، عنه البحار: 289/22 ح 61، و 374/24 ح 103 و 24/58 ح 41 الاختصاص: 71 بإسناده عن الفضيل بن يسار، عن أبي جعفر علیه السلام قال: أتى رجل أبي علیه السلام، و نحوه رجال الكشّي (اختيار معرفه الرجال): 53 ح 103
3- عنه بحار الأنوار: 12/99 ح 40، و وسائل الشيعة: 29/11 ح 14161، والبرهان في تفسير القرآن: 593/4 ح 9 بحار الأنوار: 67/56 ح 61 عن منتخب بصائر الدرجات.
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 593/4 ح 10.

و (نیز این آیه): «ای کسانی ایمان آورده اید شکیبا باشید و با یک دیگر شکیبایی کنید و مرزداری نمایید» دربارهٔ چه کسی نازل شده است؟

آن مرد نزد ابن عباس آمد و از او سؤال کرد ولی ابن عباس عصبانی شد و گفت: دوست داشتم آن کسی که این فرمان را به تو داده (که از من این ها را سؤال ،کنی خودش) با من روبرو میشد تا از او سؤال می کردم خداوند عرش را از چه چیزی آفریده؟ و در چه چیزی آن را آفریده؟ و کم و کیف آن چگونه است؟

آن مرد نزد پدرم بازگشت و پدرم به او فرمود: آیا او پاسخ آن آیه ها را به تو داد؟

گفت: نه پدرم فرمود ولی من تو را از روی دانش پاسخ روشنی می دهم که آن فقط ادعا و خودخواهی نخواهد بود

اما دو آیه اول درباره پدرش نازل شده است و اما سومین آیه درباره پدرش و ما (اهل بیت رسالت) نازل شده است و آن نوع مرزداری که ما به آن مامور شده ایم واقع نشده است ولی به زودی آن واقع خواهد شد زیرا در نسل ما مرزداران (واقعی) می باشند و نیز از نسل او هم مرزدارانی واقع خواهند شد.

128)- از کُلیب (اسدی) روایت کرده است که گفت:

در محضر امام صادق علیه السلام بودم که ابو بصیر از آن حضرت سؤال کرد: - و من می شنیدم- مردی دارای صد هزار (درهم و یا دینار) است و (مرتّب) می گوید: امسال به حج می روم (و چون سال بعد می شود، می گوید: امسال به حج می روم، تا آن که مرگ او فرا می رسد ولی حجة الإسلام خود را انجام نداده است؟

فرمود: ای ابا !بصیر آیا فرمایش :خداوند و هر که در این دنیا نابینا ،باشد در آخرت نیز نابینا و گمراه تر خواهد بود را نشنیده ای؟ او در واقع از فریضه ای از فرائض خداوند نابینا گشته است.

129) - از علی بن حلبی به نقل از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و هر که در این دنیا نابینا ،باشد در آخرت نیز نابینا و گمراه تر خواهد بود» فرمود: در رابطه با (زمان) رجعت می باشد

ص: 547

قوله تعالى: ﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا ﴿74﴾ إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا﴾ ﴿75﴾

2270 / [130] - عَنْ أَبِی یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا﴾؟

قَالَ: لَمَّا کَانَ یَوْمُ اَلْفَتْحِ أَخْرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَصْنَاماً مِنَ اَلْمَسْجِدِ وَ کَانَ مِنْهَا صَنَمٌ عَلَی اَلْمَرْوَهِ وَ طَلَبَتْ إِلَیْهِ قُرَیْشٌ أَنْ یَتْرُکَهُ وَ کَانَ مُسْتَحِیاً فَهَمَّ بِتَرْکِهِ ثُمَّ أَمَرَ بِکَسْرِهِ، فَنَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ .(1)

2271 / [131] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عُثْمَانَ اَلْبَجَلِیِّ عَنْ رَجُلٍ :

أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اِجْتَمَعَا عِنْدَهُ وَ اِبْنَتَیْهِمَا فَتَکَلَّمُوا فِی عَلِیٍّ علیه السلام وَ کَانَ مِنَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ یُلَیِّنَ لَهُمَا فِی بَعْضِ اَلْقَوْلِ (2) فَأَنْزَلَ اَللَّهُ: تعالى: ﴿لَقَدْ كِدةً تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلاً * إِذَا لَّأَذَقْنَكَ ضِعْفَ الْحَيَوةِ وَ ضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا﴾، ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَکَ مِثْلَ عَلِیٍّ وَلِیّاً. (3)

قوله تعالى: ﴿سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا ﴿77﴾ أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا﴾ ﴿78﴾

ص: 548


1- عنه مجمع البيان: 665/6 مرسلاً و باختصار، بحار الأنوار: 124/21 ح 21، والبرهان في تفسير القرآن: 595/4 ح 5
2- في البحار هكذا: اجتمعا عنده، فتكلّما في عليّ علیه السلام و كان من النبيّ صلی الله علیه و آله أن ليّن لهما في بعض القول...
3- عنه بحار الأنوار: 168/30 ح 102 ، والبرهان في تفسير القرآن: 595/4 ح 6، و نور الثقلين: 198/3 ح 366.

فرمایش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) اگر ما تو را ثابت قدم نمی ساختیم (و در پر نو مقام عصمت نبودی) همانا نزدیک بود که اندکی به آنان تمایل پیدا کنی (74) اگر چنین می کردی ما دو برابر مجازات (مشرکان) در زندگی دنیا و دو برابر (مجازات) آن ها را بعد از مرگ به تو می چناندیم، سپس در برابر ما باوری برای خود نمی یافتی (25)

130)- آز ! از ابو ایّوب (ابو یعقوب) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند «و اگر استقامت و پایداری به تو نداده بودیم نزدیک بود که اندکی به آنان متمایل شوی»، سؤال کردم؟

فرمود: موقعی که روز فتح مکه فرا رسید رسول خدا صلی الله علیه و آله بُت هایی را از . مسجد (الحرام) بیرون ریخت از آن جمله بُتی روی کوه مَروَه بود که قریش از آن حضرت درخواست کردند آن ثبت را به حال خود رها کنند - و حضرت زیاد اهل حیا و رودرواسی بود - پس لحظه ی تصمیم گرفت که آن را رها کند، ولی بلا فاصله ایشان فرمان شکستن آن را داد (و مسلمانان آن بُت را نابود کردند) و بعد از آن این آیه نازل شد

131)- از عبد الله عثمان بجلی به نقل از ،مردی روایت کرده که گفت:

آن دو نفر و دو دخترشان (اولی و دومی و دو دختر آن ها) در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله حضور یافته و در مورد علی علیه السلام سخنانی را مطرح کردند و برنامه حضرت چنین بود که در بعضی موارد با آنان ملایمت و مدارا می نمود. پس خداوند متعال این آیه را نازل نمود: «همانا نزدیک بود که اندکی به آنان متمایل شوی * آن گاه تو را دو چندان در دنیا و دو چندان در آخرت هذاب می کردیم سپس برای خود در برابر ما یاوری نمی یافتی» یعنی پس از خودت یاور و پشتیبانی را همچون علی علیه السلام نمی یافتی

فرمايش خداوند متعال: سنّت و روش رسولانی که پیش از تو فرستاده ایم و برای سنت تغییری نخواهی یافت (77) نماز را از زوال خورشید (هنگام ظهر) تا نهایت تاریکی شب برپا دار و همچنین قرآن فجر را (یعنی نماز صبح را بجای آور) چرا که قرآن فجر (نماز صبح) مشهود (فرشتگان شب و روز) است. (78)

ص: 549

2272/ [132]- عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ :

إِنَّ اللَّهَ قَضَی الِاخْتِلَافَ عَلَی خَلْقِهِ وَ كَانَ أَمْراً قَدْ قَضَاهُ فِی عِلْمِهِ كَمَا قَضَی عَلَی الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ هِیَ السُّنَنُ وَ الْأَمْثَالُ یَجْرِی عَلَی النَّاسِ فَجَرَتْ عَلَیْنَا كَمَا جَرَتْ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا وَ قَوْلُ اللَّهِ حَقٌّ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی لِمُحَمَّدٍ صلی اللّٰه علیه و آله ﴿سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنا وَ لا تَجِدُ لِسُنَّتِنا تَحْوِیلًا ﴾ (1)

وَ قَالَ ﴿فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ﴾ (2)

و قال: ﴿ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللهِ﴾ (3)

وَ قَدْ قَضَی اَللَّهُ عَلَی مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ هُوَ مَعَ قَوْمِهِ یُرِیهِمُ اَلْآیَاتِ وَ اَلْعِبَرَ ، ثُمَّ مَرُّوا عَلَی قَوْمٍ یَعْبُدُونَ أَصْنَاماً ﴿قالُوا یا مُوسَی اِجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَهٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ﴾ (4) وَ اِسْتَخْلَفَ مُوسَی هَارُونَ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) فَنَصَبُوا ﴿عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسی﴾ (5) وَ تَرَکُوا هَارُونَ ، فَقَالَ: ﴿یا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّکُمُ اَلرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِی وَ أَطِیعُوا أَمْرِی * قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عاکِفِینَ حَتّی یَرْجِعَ إِلَیْنا مُوسی﴾ (6) فَضَرَبَ لَکُمْ أَمْثَالَهُمْ، وَ بَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ صَنَعَ بِهِمْ

ص: 550


1- سورة الفاطر: 43/35
2- سورة يونس: 102/10.
3- سورة الروم: 30/30
4- سورة الأعراف: 138/7.
5- سورة طه: 88/20
6- سورة طه : 90/20 - 91

132) - از بعضی از اصحاب ما روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام فرمود به درستی که خداوند وجود اختلاف را در بین آفرینش خود مقدر نموده است و مقدر خداوند بر پایه حقیقت و واقعیت است کما این که امت های قبل از شما نیز چنین بوده اند و سنت ها و تشبیه ها در مورد مردم جاری و ساری است پس آن ها همان طور که بر ما جاری اند بر افراد قبل از ما نیز جریان داشته اند و کلام خداوند حقیقت است، خداوند تبارک و تعالی به حضرت محمد صلى الله عليه و سلم فرموده است: «سنّت خدا درباره پیامبرانی که پیش از تو فرستاده ایم چنین است و سنّت ما را قابل تغییر نمی یابی» و همچنین فرمود: «پس آیا به غیر از سنت اولین نظر می کنند پس برای سنت خداوند تغییر و دگرگونی نخواهی یافت و نیز فرمود: پس آیا انتظاری غیر از شبیه روزگار کسانی را که پیش از خودشان می زیستند را می کشند؟ بگو پس منتظر بمانید، من هم با شما در انتظار بسر می برم و فرموده است: «هیچ گونه تغییر و تبدیلی در آفرینش و سنّت خداوند وجود نخواهد داشت» .

و خداوند برای موسی علیه السلام مقدّر نمود که با قوم خود آیات و نشانه های عبرت انگیز را مشاهده کنند، سپس (هنگامی که) مرور کردند به گروهی که بت ها را پرستش می کردند «اظهار داشتند ای موسی! برای ما نیز خدایانی قرار ده همچنان که اینان دارای خدایانی هستند (موسی) فرمود: شما افرادی جاهل و نادان می باشید، پس چون موسی علیه السلام، هارون را خلیفه خود قرار داد، قوم او برای خودشان جسد (مجسّمه) گوساله ای را که دارای صدایی همچون صدای گوساله (واقعی) بود درست کردند و به یک دیگر) گفت:ند این خدای شما و خدای موسی است و هارون (خلیفه پیامبرشان) را رها کردند پس (هارون علیه السلام) به آن ها گفت: «ای گروه من! شما به وسیله آن (گوساله) مورد آزمایش قرار گرفته اید، به راستی پروردگار شما بخشنده است از من پیروی کنید و فرمان مرا اطاعت نمایید* (در جواب) گفتند: ما همچنان اطراف آن می گردیم (و آن را می پرستیم) تا موسی به سوی ما بازگردد». پس خداوند مثال ها (و برنامه ها)ی آنان را برای شما (امّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله) مطرح نموده و توضیح داده است که با آنان چه بر خوردی را انجام داده است.

ص: 551

قَالَ: إِنَّ نَبِیَّ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمْ یُقْبَضْ حَتَّی أَعْلَمَ اَلنَّاسَ أَمْرَ عَلِیِّ علیه السلام فَقَالَ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ، وَ قَالَ: إِنَّهُ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی غَیْرَ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی

وَ کَانَ صَاحِبُ رَایَهَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی اَلْمَوَاطِنِ کُلِّهَا

وَ کَانَ مَعَهُ فِی اَلْمَسْجِدِ یَدْخُلُهُ عَلَی کُلِّ حَالٍ

وَ کَانَ أَوَّلَ اَلنَّاسِ إِیمَاناً به.

فَلَمَّا قُبِضَ نَبِیُّ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ اَلَّذِی کَانَ لِمَا قَدْ قُضِیَ مِنَ اَلاِخْتِلاَفِ وَ عَمَدَ عُمَرُ فَبَایَعَ أَبَا بَکْرٍ وَ لَمْ یُدْفَنْ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَعْدُ

ف فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ رَأَی اَلنَّاسَ قَدْ بَایَعُوا أَبَا بَکْرٍ خَشِیَ أَنْ یَفْتَتِنَ اَلنَّاسُ فَفَرَغَ إِلَی کِتَابِ اَللَّهِ وَ أَخَذَ بِجَمْعِهِ فِی مُصْحَفٍ

فَأَرْسَلَ أَبُو بَکْرٍ إِلَیْهِ أَنْ تَعَالَ فَبَایِعْ

فَقَالَ علیّ علیه السلام لاَ أَخْرُجُ حَتَّی أَفْرَغَ فَأَرْسَلَ إِلَیْهِ اَلثَّالِثَهِ اِبْنِ عَمٍّ لَهُ یُقَالُ قُنْفُذٍ (1)، فَقَامَتْ فَاطِمَهُ بِنْتُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلَیْهَا تَحُولُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَضَرَبَهَا

فَانْطَلَقَ قُنْفُذٌ وَ لَیْسَ مَعَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَخَشِیَ أَنْ یَجْمَعَ عَلِیٌّ علیه السلام اَلنَّاسَ فَأَمَرَ بِحَطَبٍ فَجَعَلَ حَوَالَیْ بَیْتِهِ ثُمَّ اِنْطَلَقَ عُمَرُ بِنَارٍ فَأَرَادَ أَنْ یُحْرِقَ عَلَی عَلِیٍّ علیه السلام بَیْتَهُ وَ فَاطِمَهَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ -، فَلَمَّا رَأَی عَلِیٌّ علیه السلام ذَلِکَ خَرَجَ فَبَایَعَ کَارِهاً غَیْرَ طَائِعٍ. (2)

ص: 552


1- هو ابن عمّ لعمر بن الخطّاب ، يقال له: قنفذ، كما صرح بها في حديث رواه سليم بن قيس الهلالي. راجع كتابه ص 862 الحديث 48.
2- عنه بحار الأنوار: 230/28 ح 16، والبرهان في تفسير القرآن: 595/4 ح 1، و نور الثقلين: 199/3 ح 318 کتاب سليم بن قيس: 862 ح 48 أورده بتفصيل عنه البحار : 297/28 ح 48 و 197/43 ح 29 .

و (امام علیه السلام) افزود: همانا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رحلت نکرد مگر آن که مردم را نسبت به امر و موقعیت علی علیه السلام آگاه نمود و فرمود: هر کسی که من مولا و سرور او ،هستم علی هم مولا و سرور او خواهد بود و فرمود به درستی که او برای من همچون هارون نسبت به موسی می باشد بجز این که بعد از من پیامبری نخواهد آمد.

و امام علی علیه السلام در تمامی صحنه ها، صاحب بیرق و پرچم رسول خدا صلی الله علیه و اله بود. همچنین همیشه و در تمام حالات در مسجد کنار آن حضرت حضور داشت او اولین کسی بود که به حضرت ایمان آورد پس چون پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت واقع شد آن چه که واقع شد و آن اختلافات را به وجود آوردند و هنوز آن حضرت دفن نشده بود که عمر پیش قدم شد و با ابو بکر بیعت کرد.

پس علی علیه السلام چون چنین دید و خبردار شد که مردم با ابو بکر بیعت کرده اند، ترسید که در بین مردم فتنه و آشوبی بر پا شود (و تمام زحمات رسول خدا صلی الله علیه و اله نابود ،گردد به همین دلیل و دلایلی دیگر) به کتاب خدا روی آورد و مشغول جمع آوری آن در مصحفی گردید در همین لحظات ابو بکر به دنبال آن حضرت فرستاد که بیا و با من بیعت کن اما علی علیه السلام در جواب فرمود (از منزل) بیرون ،نمی،آیم مگر آن که قرآن را جمع آوری کرده باشم پس (ابوبکر) مرحله دوم نیز به دنبال حضرت فرستاد و حضرت فرمود تا فارغ نگردم بیرون نمی آیم.

در مرحله سوم عمر مردی را به نام قُنفذ به سوی ایشان فرستاد پس حضرت فاطمه علیها السلام برخاست و بین او و بین (همسرش) على علیه السلام واسطه شد، ولی قُنفُذ حضرت فاطمه علیها السلام را کتک زد و بیرون رفت بدون آن که علی علیه السلام را همراه آورده باشد، پس چون عمر چنین دید ترسید که علی علیه السلام مردم را (علیه آن ها) جمع کند لذا فرمان داد تا هیزم جمع کنند و هیزم ها را جلوی درگاه منزل آن حضرت آوردند و ریختند سپس عمر با در دست داشتن آتش به سمت خانه آمد و خواست که هیزم ها را بر درب خانه علی - که او و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام درون آن بودند - به آتش بکشد پس چون علی علیه السلام چنین حالتی را مشاهده نمود، بناچار از منزل خارج گردید و از روی اکراه و بدون اختیار و اراده بیعت کرد.

ص: 553

2273 / [133] - عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی اَلْعَبَّاسِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا﴾، قال :هِیَ سُنَّهُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، وَ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ مِنَ اَلرُّسُلِ وَ هِیَ اَلْإِسْلاَمُ . (1)

2274 / [134] - عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَمَّا فَرَضَ اللَّهُ مِنَ الصَّلَوَاتِ؟

قَالَ: خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِی اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ قُلْتُ: سَمَّاهُنَّ اَللَّهُ، وَ بَیَّنَهُنَّ فِی کِتَابِهِ لِنَبِیِّهِ ؟

قَالَ: نَعَمْ قَالَ اَللَّهُ لِنَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: ﴿ أَقِمِ الصَّلوةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ الَّيْلِ﴾ ، وَ دلوکها زَوَالِهَا فِیمَا بَیْنَ دُلُوکِ اَلشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اَللَّیْلِ أَرْبَعُ صَلَوَاتٍ سَمَّاهُنَّ وَ بَیَّنَهُنَّ وَ وَقَّتَهُنَّ، وَ غَسَقُ اَللَّیْلِ اِنْتِصَافُهُ، وَ قَالَ: ﴿ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً﴾ هَذِهِ اَلْخَامِسَهِ . (2)

2275 / [135] - عَنْ زُرَارَهَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿أَقِمِ الصَّلَوَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ الَّيْلِ﴾؟

قَالَ: دُلُوکُ اَلشَّمْسِ زَوَالُهَا عِنْدَ کَبِدِ اَلسَّمَاءِ، ﴿إِلی غَسَقِ اَللَّیْلِ﴾ لَی اِنْتِصَافِ اَللَّیْلِ فَرَضَ اَللَّهُ فِیمَا بَیْنَهُمَا أَرْبَعَ صَلَوَاتٍ اَلظُّهْرَ وَ اَلْعَصْرِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ اَلْعِشَاءِ ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ﴾ یَعْنِی اَلْقِرَاءَهِ

ص: 554


1- عنه بحار الأنوار: 287/68 ح 45 بتفاوت يسير والبرهان في تفسير القرآن: 596/4 ح 2 ، و نور الثقلين: 200/3 ح 369.
2- عنه مجمع البيان: 670/6 باختصار، و بحار الأنوار: 355/82 ح 35، والبرهان في تفسير القرآن: 601/4 ح 7 ، و مستدرك الوسائل: 11/3 ح 2891 الکافی: 271/3 ح 1 بإسناده عن حريز، عن زرارة قال: سألت أبا جعفر علیه السلام، من لا يحضره الفقيه : 195/11 ح 600 ، فيه : قال زرارة بن أعين: قلت لأبي جعفر علیه السلام، تهذيب الأحكام: 241/2 ح 23، عنهم وسائل الشيعة : 10/4 ح 4385 ، علل الشرائع: 354/2 ح 1 (باب - 67)، معاني الأخبار: 332 ح 5 عنه البحار 282/82 ح 3 ، دعائم الإسلام: 131/1 (ذكر إيجاب الصلاة).

133)- از ابو العباس روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «سنّت خدا درباره پیامبرانی که پیش از تو فرستاده ایم» فرمود: منظور سنّت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و نیز سنّت پیامبران قبل از ایشان است و آن (دین و آئین مبین) اسلام می باشد

134)- از زراره روایت کرده است که گفت از امام باقر علیه السلام راجع به نمازهایی که خدای عزّ و جلّ واجب نموده است سؤال کردم؟

حضرت (ضمن فرمایشی مفصّل) فرمود: در هر شبانه روز پنج نماز واجب می باشد. (زراره گوید:) عرض کردم: آیا خداوند متعال نام آن ها را در کتاب خود برای پیامبرش صلی الله علیه و آله بیان نموده است؟

فرمود: بلی خداوند تبارک و تعالی به پیامبرش صلی الله علیه و آله فرمود: «نماز را بپا دار از وقت زوال خورشید تا فرا رسیدن تاریکی شب» و منظور از «دُلوك الشّمس» تمایل خورشید (از سمت مشرق به سمت مغرب) می باشد و در بین دلوک خورشید تا فرا رسیدن تاریکی شب چهار نماز واقع خواهد شد که خداوند متعال آن ها را نام برده و بیانشان کرده است و اما «غسق الّلیل» یعنی نیمه شب (بنابر این چهار نماز مزبور عبارتند از: نماز ظهر عصر، مغرب و عشاء).

سپس خداوند متعال فرموده است: «و نماز صبحگاه را بپا دارید به درستی که نماز صبحگاه را باید همگان حاضر شوند» یعنی نماز فجر (صبح) را بپا دارید که آن مورد شهود و حضور فرشتگان شب و روز می باشد و این پنجمین نماز می باشد

135)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد تفسیر این آیه: «از هنگام زوال خورشید تا آن گاه که تاریکی شب فرا می رسد نماز را بر پای دار» سؤال کردم؟

فرمود: «دُلوك شمس» هنگام تمایل خورشید از وسط آسمان (به سمت مغرب) است تا «غسق ،الّلیل» که نیمه شب ،است خداوند در بین این دو (زمان) چهار نماز واجب نموده است (نماز) ،ظهر ،عصر، مغرب و عشا «وَ قُرْءَانَ الْفَجْر» به معنای قرائت است

ص: 555

﴿إِنَّ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً﴾ قَالَ: یَجْتَمِعُ فِی صَلاَهِ اَلْغَدَاهِ جُزْءٌ مِنْ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ، قَالَ: وَ إِذَا زَالَتِ اَلشَّمْسُ فَقَدْ دَخَلَ وَقْتُ اَلصَّلاَتَیْنِ لَیْسَ یَعْمَلُ إِلاَّ اَلسُّبْحَهَ اَلَّتِی جَرَتْ بِهَا اَلسُّنَّهُ أَمَامَهَا، ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ﴾ قَالَ: رَکْعَتَا اَلْفَجْرِ، وَضَعَهُنَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ وَقَّتَهُنَّ لِلنَّاسِ . (1)

2276/ [136] - عَنْ زُرَارَهَ وَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ أَقِمِ اَلصَّلاهَ لِدُلُوکِ اَلشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اَللَّیْلِ﴾ ؟

قَالَ: زَوَالُهَا غَسَقُ اَللَّیْلِ إِلَی نِصْفِ اَللَّیْلِ، ذَلِکَ أَرْبَعُ صَلَوَاتٍ وَضَعَهُنَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ وَقَّتَهُنَّ لِلنَّاسِ، ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ﴾ صَلاَهُ اَلْغَدَاهِ (2)

2277 / [137] - عن مُحَمَّدٌ اَلْحَلَبِیُّ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : وَ ﴿غَسَقُ اَللَّیْلِ﴾ نِصْفُهَا بَلْ زَوَالُهَا وَ قَالَ أُفْرِدَ اَلْغَدَاهُ وَ قَالَ ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً ﴾ فَرَکْعَتَا اَلْفَجْرِ یَحْضُرُهُمَا اَلْمَلاَئِکَهُ مَلاَئِکَهُ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ (3)

ص: 556


1- عنه بحار الأنوار: 356/82 ح 36 ، والبرهان في تفسير القرآن: 601/4 ح 8، و مستدرك الوسائل: 291/1 291/1 ح 643 ، و 105/3 ح 3136 و 106 ح 3137 قِطَع منه، و 123 ح 3167 بتمامه. مجمع البيان: 670/6 فيه : عن أبي جعفر و أبي عبد الله عليهما السلام باختصار.
2- عنه بحار الأنوار: 356/82 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن: 601/4 ح 9، و نور الثقلين: 202/3 ح 378 و مستدرك الوسائل : 123/3 ح 3168. تفسير القمّي: 24/2 ( كيفيّة خلقة العرش) - روى قوله: «و قرآن الفجر» صلاة الغداة - مرسلاً، عنه البحار: 340/82 ح ،16، مستدرك الوسائل : 164/3 ح 3274.
3- عنه بحار الأنوار: 356/82 ذيل ح 37 والبرهان في تفسير القرآن: 601/4 ح 10، و مستدرك الوسائل: 124/3 ح 3169، و 157 ح 3257 القطعة الأولى منه. الكافي: 282/3 ح 2 بإسناده عن إسحاق بن عمار قال: قلت لأبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، و 33/8 ذيل ح 536 بإسناده عن سعيد بن المسيّب قال: سألت عليّ بن الحسين علیهما السلام، و نحوه من لا يحضره الفقيه 455/1 ذيل ح 1319 ، عنه وسائل الشيعة: 51/4 ح 4491، مستطرفات السرائر: 554 عن محمّد الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 67/83 ح 35، مستدرك الوسائل : 124/3 ح 3170 عن كتاب درست بن أبي منصور، عن ابن مسكان، عن الحلبي و غيره، عن أبي عبد الله علیه السلام

به درستی که قرآن فجر مشهود می باشد» یعنی در هنگام (انجام و قرائت) نماز صبح فرشتگان که حافظان شب و روز هستند حضور پیدا می کنند و شاهد آن خواهند بود.

و حضرت :افزود هنگامی که خورشید زائل و متمایل گردد وقت هر دو نماز ظهر و عصر وارد می شود که نمی توان مستحباتی را انجام داد مگر همان نافله خودش را که سنت انجام آن پیش از نماز ظهر جاری می باشد، «وَقُرْءَانَ الْفَجْرِ»، همان دو رکعت نماز صبح می باشد که رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را قرار داده و زمان آن را هم برای مردم مشخّص کرده است.

136)- از زراره روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام در مورد تفسیر فرمایش خداوند (متعال): «از هنگام زوال خورشید نماز را بر پای دار» فرمود به معنای زوال و تمایل می باشد «تا آن گاه که تاریکی شب فرا می رسد» به معنای نیمه شب است که آن چهار نماز خواهد بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله آن ها را (از طرف خداوند متعال) مقرّر نموده و زمان آن ها را نیز برای مردم تعیین کرده است، «وَقُرْءَانَ الْفَجْرِ»، همان دو رکعت (نماز) صبح می باشد.

137) - از محمّد حلبی روایت کرده است که گفت:

یکی از دو (امام باقر و یا صادق) علیهما السلام، فرمود: «تا آن گاه که تاریکی شب فرا می رسد» به معنای نیمه شب است و بلکه زوال و تمایل خورشید به سمت آخر می باشد و (خداوند) نماز صبح را جدا و مستقل بیان نموده و فرموده است: «و قرآن فجر (را اهمیت دهید و قرائت کنید که) قرآن (نماز) فجر مشهود می باشد» پس در آن دو رکعت نماز فجر (صبح) فرشتگان شب و فرشتگان روز حضور می یابند و بر آن گواهی می دهند.

ص: 557

2278 / [138] - عَنْ سَعِیدٍ اَلْأَعْرَجِ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ مُغْضَبٌ وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِنَا وَ هُوَ یَقُولُ تُصَلُّونَ قَبْلَ أَنْ تَزُولَ اَلشَّمْسُ قَالَ وَ هُمْ سُکُوتٌ قَالَ فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اَللَّهُ مَا نُصَلِّی حَتَّی یُؤَذِّنَ مُؤَذِّنُ مَکَّهَ قَالَ فَلاَ بَأْسَ أَمَا إِنَّهُ إِذَا أَذَّنَ فَقَدْ زَالَتِ اَلشَّمْسُ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ ﴿أَقِمِ اَلصَّلاهَ لِدُلُوکِ اَلشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اَللَّیْلِ﴾ فَقَدْ دَخَلَتْ أَرْبَعُ صَلَوَاتٍ فِیمَا بَیْنَ هَذَیْنِ اَلْوَقْتَیْنِ وَ أَفْرَدَ صَلاَهَ اَلْفَجْرِ قَالَ: ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً﴾ فَمَنْ صَلَّی قَبْلَ أَنْ تَزُولَ اَلشَّمْسُ فَلاَ صَلاَهَ لَهُ . (1)

2279 / [139] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ : عَنْ قَوْلِهِ تعالی: ﴿أَقِمِ اَلصَّلاهَ لِدُلُوکِ اَلشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اَللَّیْلِ﴾ قَالَ: [قالا] جَمَعْتَ اَلصَّلَوَاتِ کُلَّهُنَّ وَ دُلُوکُ اَلشَّمْسِ زَوَالُهَا، وَ غَسَقُ اَللَّیْلِ اِنْتِصَافُهُ، وَ قَالَ: إِنَّهُ یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ کُلَّ لَیْلَهٍ إِذَا اِنْتَصَفَ اَللَّیْلُ: مَنْ رَقَدَ عَنْ صَلَوهِ اَلْعِشَاءِ إِلَی هَذِهِ اَلسَّاعَهِ فَلاَ نَامَتْ عَیْنَاهُ، ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ﴾ قَالَ: صَلَوهَ اَلصُّبْحِ، وَ أَمَّا قَوْلُهُ: ﴿کانَ مَشْهُوداً﴾ قَالَ: تَحْضُرُهُ مَلاَئِکَهُ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ. (2)

2280 / [140] - عَنْ سَعِیدِ بْنِ اَلْمُسَیَّبِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ: مَتَی فُرِضَتِ اَلصَّلاَهُ عَلَی اَلْمُسْلِمِینَ عَلَی مَا هُمُ اَلْیَوْمَ عَلَیْهِ

ص: 558


1- عنه بحار الأنوار: 356/82 ح 38 ، و وسائل الشيعة: 380/5 ح 6849 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 602/4 ح 11 ، و مستدرك الوسائل: 129/3 ح 3182
2- عنه بحار الأنوار: 357/82 ح 39، و 69/83 ح 41 قطعة منه، والبرهان في تفسير القران: 602/4 ح 12 ، و نور الثقلين: 201/3 ح 376 ، و مستدرك الوسائل : 132/3 ح 3190، و 139 ح 3210 بحذف الذيل. دعائم الإسلام: 131/1 عن أبي جعفر محمّد بن علىّ علیهما السلام بتفاوت، مستطرفات السرائر 554 بإسناده عن محمّد الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام- إلى قوله: و غسق الليل» انتصافه - و نحوه وسائل الشيعة: 159/4 ح 4799 عن كتاب أحمد بن محمّد بن أبي نصر البزنطي، عن المفضّل، عن محمّد الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام والبحار: 67/83 ح 35 عن السرائر.

138) - از سعید اعرج روایت کرده است که گفت:

بر امام صادق علیه السلام وارد شدم در حالی که غضبناک و ناراحت بود و عدّه ای از اصحاب ما در مجلس حضرت حضور داشتند و حضرت به آنان می فرمود: پیش از آن که خورشید زائل و متمایل گردد نماز می خوانید؟

و اصحاب ساکت بودند، پس من گفت:م خداوند امور شما را اصلاح نماید ما نماز را انجام نمی دهیم مگر آن که اذان گوی ،مکه اذان را ،بگوید پس حضرت فرمود: در این صورت مانعی ندارد موقعی که اذان ،بگوید خورشید زائل شده (و می توان نماز خواند).

سپس افزود به راستی که خداوند می فرماید: «از هنگام زوال خورشید تا آنگاه که تاریکی شب فرا می رسد نماز را برپای دار» در هنگام دُلوک و زوال خورشید تا غسَق و نیمه شب وقت چهار نماز فرا رسیده ولی او نماز فجر (صبح) را جدا و مستقل مطرح نموده و فرموده است: «و قرآن فجر (را اهمیت دهید و قرائت کنید که قرآن (نماز) فجر مشهود می باشد» پس کسی که نماز ظهرش را قبل از زوال خورشید ،بخواند نمازش مقبول نیست

139)- از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «از هنگام زوال خورشید تا آن گاه که تاریکی شب فرا می رسد نماز را برپای دار» فرمودند: نمازها همگی (در این آیه) مطرح شده اند و دُلوك «الشمس»، زوال و تمایل خورشید می باشد و «غسَق اللیل» نیمه شب خواهد بود.

و حضرت :افزود هر شب - موقعی که نیمه شب شود - منادی از آسمان ندا می دهد: کسی که برای نماز عشا تا اکنون خوابیده باشد چشمانش (مزه و لذت) خواب را نبیند.

و دربارۀ «وَ قُرْءَانَ الْفَجْرِ» فرمود: منظور نماز صبح است و اما فرمایش دیگر :خداوند: «كَانَ مَشْهُودًا» به این معنا است که فرشتگان شب و روز (برای درک آن) حضور می یابند و بر آن گواهی می دهند.

140)- از سعید بن از سعید بن مُسیّب روایت کرده است که گفت:

به امام سجّاد علیه السلام عرض کردم: از چه هنگامی نماز به گونه ای بر مسلمانان واجب شد که امروزه آن را به جای می آورند؟

ص: 559

قَالَ: قُلْتُ لَهُ: مَتَی فُرِضَتِ اَلصَّلاَهُ عَلَی اَلْمُسْلِمِینَ عَلَی مَا هُمُ اَلْیَوْمَ عَلَیْهِ؟ قَالَ: بِالْمَدِینَهِ ، حِینَ ظَهَرَتِ اَلدَّعْوَهُ وَ قَوِیَ اَلْإِسْلاَمُ ، وَ کَتَبَ اَللَّهُ عَلَی اَلْمُسْلِمِینَ اَلْجِهَادَ، زَادَ فِی اَلصَّلَوَاتِ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) سَبْعَ رَکَعَاتٍ: فِی اَلظُّهْرِ رَکْعَتَیْنِ، وَ فِی اَلْعَصْرِ رَکْعَتَیْنِ، وَ فِی اَلْمَغْرِبِ رَکْعَهً، وَ فِی اَلْعِشَاءِ رَکْعَتَیْنِ، وَ أَقَرَّ اَلْفَجْرَ عَلَی مَا فُرِضَتْ عَلَیْهِ بِمَکَّهَ لِتَعْجِیلِ نُزُولِ مَلاَئِکَهِ اَلنَّهَارِ إِلَی اَلْأَرْضِ، وَ تَعْجِیلِ عُرُوجِ مَلاَئِکَهِ اَللَّیْلِ إِلَی اَلسَّمَاءِ، فَکَانَ مَلاَئِکَهُ اَللَّیْلِ وَ مَلاَئِکَهُ اَلنَّهَارِ یَشْهَدُونَ مَعَ...رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) اَلْفَجْرَ، فَلِذَلِکَ قَالَ اَللَّهُ: ﴿وَ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ اَلْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً﴾ یَشْهَدُهُ اَلْمُسْلِمُونَ وَ یَشْهَدُهُ مَلاَئِکَهُ اَللَّیْلِ وَ مَلاَئِکَهُ اَلنَّهَارِ (1)

2281/ [141]- عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿أَقِمِ اَلصَّلاهَ لِدُلُوکِ اَلشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اَللَّیْلِ﴾ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ اِفْتَرَضَ أَرْبَعَ صَلَوَاتٍ أَوَّلُ وَقْتِهَا مِنْ زَوَالِ اَلشَّمْسِ إِلَی اِنْتِصَافِ اَللَّیْلِ، مِنْهَا صَلاَتَانِ أَوَّلُ وَقْتِهَا مِنْ عِنْدِ زَوَالِ اَلشَّمْسِ إِلَی غُرُوبِهَا، إِلاَّ أَنَّ هَذِهِ قَبْلَ هَذِهِ وَ مِنْهَا صَلاَتَانِ أَوَّلُ وَقْتِهَا مِنْ غُرُوبِ اَلشَّمْسِ إِلَی اِنْتِصَافِ اَللَّیْلِ إِلاَّ أَنَّ هَذِهِ قَبْلَ هَذِهِ . (2)

2282 / [142] - عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الْخَادِمِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَاضِي علیه السلام قَالَ: مَا بَيْنَ غُرُوبِ الشَّمْسِ إِلَى سُقُوطِ الْقُرْصِ غَسَقٌ. (3)

ص: 560


1- عنه بحار الأنوار: 264/82 ذيل ح 12 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 602/4 ح 13، و مستدرك الوسائل : 51/3 ح 2996. الكافي : 33/8 ح 536 بإسناده عن أبي حمزة، عن سعيد عن المسيّب قال: سألت عليّ بن الحسين علیهما السلام بتفصيل، عنه البحار : 117/19 ح 2، و نحوه من لا يحضره الفقيه 455/1 ح 1319 ، عنه وسائل الشيعة: 51/4 ح 4491 ، علل الشرائع: 324/2 ح 1 (باب - 16)، عنه البحار: 263/82 ح 12.
2- عنه مجمع البيان: 670/6، و بحار الأنوار: 358/82 ح 40، و 68/83 ح 39 والبرهان فى تفسير القرآن: 602/4 ح ،14 و نور الثقلين: 202/3 ح 377 و مستدرك الوسائل: 291/1 ح 642 قطعة منه، و 105/3 ح 3135 و 132 ح 3189 فيهما بتمامه. تهذيب الأحكام: 25/2 ح 23 ، الاستبصار: 261/1 ح 13 ، عنهما وسائل الشيعة: 157/4 ح 4793.
3- عنه بحار الأنوار: 359/82 ح 41 و 68/83 ح 40، والبرهان في تفسير القرآن: 603/4 ح ،15، و مستدرك الوسائل: 164/3 ح 3275

فرمود: در مدینه هنگامی که دعوت به اسلام آشکار گردید و اسلام قدرت و نیرو پیدا کرد و خدای عزّ و جلّ جهاد (با کافرین و منافقین) را بر مسلمانان واجب نمود رسول خدا صلی الله علیه و آله (از طرف خداوند) هفت رکعت به نمازها ،افزود دو رکعت به نماز ظهر و دو رکعت به نماز عصر و یک رکعت به نماز مغرب و دو رکعت هم به نماز عشاء و نماز صبح را به همان گونه که در مکه واجب شده بود باقی گذاشت؛ زیرا فرشتگان (روز) شتاب دارند که از آسمان بر زمین فرود آیند و نیز فرشتگان شب شتاب دارند که زودتر به آسمان بالا روند پس فرشتگان شب و روز (هر دو گروه) در نماز صبح رسول خدا صلی الله علیه و آله شرکت می کردند؛ و بر همین اساس خداوند متعال فرموده است: «و قرآن فجر (نماز صبحگاه را اهمیت بده و قرائت نما که) نماز صبح مشهود می باشد» هم مسلمانان و هم فرشتگان روز و هم فرشتگان ،شب در آن حاضر می شوند.

141)- از عُبید بن زراره روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «از هنگام زوال خورشید تا آن گاه که تاریکی شب فرا می رسد نماز را بر پای دار» فرمود: به درستی که خداوند چهار نماز را واجب نمود که اول وقت آن ها زوال و تمایل خورشید است تا هنگامی که نیمه شب فرا رسد اول وقت دو تا از آن نمازها هنگام تمایل خورشید (از مشرق) به سمت مغرب می باشد و پایان آن غروب خورشید خواهد بود البته این (نماز ظهر) پیش از آن نماز عصر انجام می شود و اول وقت دو تای دیگر آن ها، از غروب خورشید است تا زمان نیمه شب البته این (نماز مغرب) پیش از آن (نماز عشا) خوانده می شود

142) - از ابو هاشم خادم روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام: فرمود: فاصله ما بین غروب خورشید تا سقوط و ناپدید شدن قرص خورشید (معنای غسَق) می باشد

ص: 561

قوله تعالى: ﴿وَمِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ ي نَافِلَةٌ لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا﴾ ﴿ 79﴾

22283 / [143] - عن خيثمة الجعفي، قال:

كُنْتُ عِنْدَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام أَنَا وَ مُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ لَیْلًا لَیْسَ عِنْدَهُ أَحَدٌ غَیْرُنَا فَقَالَ لَهُ مُفَضَّلٌ الْجُعْفِیُّ جُعِلْتُ فِدَاكَ حَدِّثْنَا حَدِیثاً نُسَرُّ بِهِ

قَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ حَشَرَ اللَّهُ الْخَلَائِقَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا قَالَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْغُرْلُ؟

قَالَ كَمَا خُلِقُوا أَوَّلَ مَرَّةٍ فَیَقِفُونَ حَتَّی یُلْجِمَهُمُ الْعَرَقُ فَیَقُولُونَ لَیْتَ اللَّهَ یَحْكُمُ بَیْنَنَا وَ لَوْ إِلَی النَّارِ یَرَوْنَ أَنَّ فِی النَّارِ رَاحَةً فِیمَا هُمْ فِیهِ

ثُمَّ یَأْتُونَ آدَمَ علیه السلام فَیَقُولُونَ أَنْتَ أَبُونَا وَ أَنْتَ نَبِیٌّ فَاسْأَلْ رَبَّكَ یَحْكُمْ بَیْنَنَا وَ لَوْ إِلَی النَّارِ فَیَقُولُ آدَمُ لَسْتُ بِصَاحِبِكُمْ خَلَقَنِی رَبِّی بِیَدِهِ وَ حَمَلَنِی عَلَی عَرْشِهِ وَ أَسْجَدَ لِی مَلَائِكَتَهُ ثُمَّ أَمَرَنِی فَعَصَیْتُهُ وَ لَكِنِّی أَدُلُّكُمْ عَلَی ابْنِیَ الصِّدِّیقِ الَّذِی مَكَثَ فِی قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَاماً یَدْعُوهُمْ كُلَّمَا كَذَّبُوا اشْتَدَّ تَصْدِیقُهُ نوح

قَالَ فَیَأْتُونَ نُوحاً علیه السلام فَیَقُولُونَ سَلْ رَبَّكَ یَحْكُمْ بَیْنَنَا وَ لَوْ إِلَی النَّارِ

قَالَ فَیَقُولُ لَسْتُ بِصَاحِبِكُمْ إِنِّی قُلْتُ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَ لَكِنِّی أَدُلُّكُمْ عَلَی مَنِ اتَّخَذَهُ اللَّهُ خَلِیلًا فِی دَارِ الدُّنْیَا ایتُوا إِبْرَاهِیمَ.

قَالَ: فَیَأْتُونَ إِبْرَاهِیمَ علیه السلام فَیَقُولُ لَسْتُ بِصَاحِبِكُمْ إِنِّی قُلْتُ إِنِّی سَقِیمٌ وَ لَكِنِّی أَدُلُّكُمْ عَلَی مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ تَكْلِیماً موسی (1)

ص: 562


1- الخصال: 488/2 ح 66 بإسناده عن أبي هاشم قال: قلت لأبي الحسن الماضي علیه السلام ، عنه وسائل ح الشيعة: 52/4 ح 4492، والبحار: 26/83 ح 2 ، علل الشرائع: 327/2 ح 1 (باب - 23) عن أبي هاشم الخادم قال: قلت لأبي الحسن الماضي علیه السلام بتفاوت يسير، عنه البحار: 258/82 ح 8

فرمایش خداوند متعال: و پاسی از شب را (از خواب برخیز و) قرآن (و نماز) بخوان! (که این یک وظیفه اضافی برای تو می باشد) امید است که پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایش برانگیزد. (79)

143)- از خَيْثَمَة جُعفی روایت کرده است که گفت:: من و مُفضّل بن عمر - در یکی از شب ها - محضر امام صادق علیه السلام بودیم و کسی غیر از ما نبود. مفضّل عرض کرد فدایت گردم برای ما حدیثی را بیان فرما که خوشحال و دل شاد گردیم.

فرمود: بسیار خوب هنگامی که قیامت بر پا شود خداوند همه آفریده ها را پا برهنه و بدون لباس و وامانده از هر گونه پیوند و ،تبار در یک سرزمین محشور می نماید من عرض کردم فدایت گردم مقصود از وامانده از هر گونه پیوند و تبار چیست؟ فرمود به همان حالتی که اول بار آفریده شده بودند وارد محشر می شوند و متوقف می،گردند به طوری که (از شدّت گرما) عرق آن ها به گردنشان سرازیر می شود پس می گویند ای کاش خداوند حکم صادر می کرد و تکلیف ما را روشن می نمود گرچه ،آن ورود در آتش ،باشد آن ها فکر می کنند که درون آتش راحت تر می باشند، سپس نزد آدم علیه السلام وارد می شوند و اظهار می دارند: تو پدر ما و پیامبر خدا هستی، از پروردگار خود درخواست کن تا حکم ما را صادر نماید اگرچه آن ورود در آتش باشد آدم علیه السلام پاسخ می دهد من صاحب شما نیستم خداوند مرا به دست (قدرت) خودش آفرید و مرا بر عرش خود بالا برد و فرشته ها را فرمان داد تا برایم سجده کردند و مرا فرمان داد ولی من معصیت و نافرمانی کردم، پس شما را به فرزندم - نوح علیه السلام- راهنمایی می کنم که او صدّیق می باشد و در امت خود نهصد و پنجاه سال آن ها را (به یکتا پرستی و کردار نیک) دعوت می کرد و هر چه او را تکذیب می کردند بر صداقت او افزوده می.گشت

پس (آن بندگان خدا) نزد نوح علیه السلام می آیند و اظهار می دارند: از پروردگار خود درخواست کن تا حکم ما را صادر نماید اگرچه آن ورود در آتش باشد

نوح علیه السلام در پاسخ گوید: من صاحب شما نیستم من (به درگاه خداوند) عرضه :داشتم پسرم از اهل من می باشد ولی شما را به کسی راهنمایی می کنم که خداوند او را - در دنیا - خلیل خود خوانده است پس نزد ابراهیم علیه السلام بروید و چون نزد ابراهیم علیه السلام بیایند :گوید من صاحب شما نیستم من بهانه جویی کرده و گفتم مریض هستم شما را به کسی که با خدا سخن گفته راهنمایی می کنم و او موسی می باشد.

ص: 563

قَالَ فَیَأْتُونَ مُوسَی علیه السلام فَیَقُولُونَ لَهُ فَیَقُولُ لَسْتُ بِصَاحِبِكُمْ إِنِّی قَتَلْتُ نَفْساً ، وَ لَكِنِّی أَدُلُّكُمْ عَلَی مَنْ كَانَ یَخْلُقُ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ عیسی

فَیَأْتُونَهُ فَیَقُولُ لَسْتُ بِصَاحِبِكُمْ وَ لَكِنِّی أَدُلُّكُمْ عَلَی مَنْ بَشَّرْتُكُمْ بِهِ فِی دَارِ الدُّنْیَا أحمد

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مَا مِنْ نَبِیٍّ وُلِدَ مِنْ آدَمَ إِلَی مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ إِلَّا وَ هُمْ تَحْتَ لِوَاءِ مُحَمَّدٍ قَالَ فَیَأْتُونَهُ ثُمَّ قَالَ فَیَقُولُونَ یَا مُحَمَّدُ سَلْ رَبَّکَ یَحْکُمْ بَیْنَنَا وَ لَوْ إِلَی اَلنَّارِ.

قَالَ: فَیَقُولُ: نَعَمْ أَنَا صَاحِبُکُمْ فَیَأْتِی دَارَ اَلرَّحْمَنِ وَ هِیَ عَدْنٌ ، وَ إِنَّ بَابَهَا سِعَتُهُ بُعْدُ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ، فَیُحَرِّکُ حَلْقَهً مِنَ اَلْحَلْقِ فَیُقَالُ: مَنْ هَذَا وَ هُوَ أَعْلَمُ بِهِ فَیَقُولُ: أَنَا مُحَمَّدٌ ، فَیُقَالُ: اِفْتَحُوا لَهُ

قَالَ: فَیَفْتَحُ لَهُ قَالَ: فَإِذَا نَظَرْتُ إِلَی رَبِّی مَجَّدْتُهُ تَمْجِیداً لَمْ یُمَجِّدْهُ أَحَدٌ کَانَ قَبْلِی وَ لاَ یُمَجِّدُهُ أَحَدٌ کَانَ بَعْدِی، ثُمَّ أَخِرُّ سَاجِداً فَیَقُولُ: یَا مُحَمَّدُ اِرْفَعْ رَأْسَکَ وَ قُلْ یُسْمَعْ قَوْلَکَ، وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ، وَ سَلْ تُعْطَ

قَالَ: فَإِذَا رَفَعْتُ رَأْسِی وَ نَظَرْتُ إِلَی رَبِّی مَجَّدْتُهُ تَمْجِیداً أَفْضَلَ مِنَ اَلْأَوَّلِ ثُمَّ أَخِرُّ سَاجِداً فَیَقُولُ: اِرْفَعْ رَأْسَکَ وَ قُلْ یُسْمَعْ قَوْلُکَ، وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ، وَ سَلْ تُعْطَ

قَالَ فَإِذَا رَفَعْتُ رَأْسِی وَ نَظَرْتُ إِلَی رَبِّی مَجَّدْتُهُ تَمْجِیداً أَفْضَلَ مِنَ اَلْأَوَّلِ وَ اَلثَّانِی ثُمَّ أَخِرُّ سَاجِداً فَیَقُولُ: اِرْفَعْ رَأْسَکَ، وَ قُلْ یُسْمَعْ قَوْلُکَ وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ وَ سَلْ تُعْطَ، فَإِذَا رَفَعْتُ رَأْسِی أَقُولُ رَبِّ اُحْکُمْ بَیْنَ عِبَادِکَ وَ لَوْ إِلَی اَلنَّارِ ، فَیَقُولُ: نَعَمْ یَا مُحَمَّدُ

ص: 564

پس نزد موسی علیه السلام می آیند و خواسته خود را مطرح می کنند پس او در جواب :گوید من صاحب شما نیستم من انسانی را کشته ام ولی شما را به کسی هدایت می کنم که به اذن خداوند می آفرید افراد لال و امراض پیسی را به اذن خداوند درمان می کرد و او عیسی است پس هنگامی که نزد عیسی علیه السلام ،آیند گوید من صاحب شما نیستم ولی شما را به کسی راهنمایی می کنم که در دنیا آمدن او را به شما بشارت می دادم که او احمد (صلی الله علیه و آله) خواهد بود.

سپس امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ پیامبری نیست که از زمان آدم علیه السلام تا زمان حضرت محمّد صلی الله علیه و آله آمده باشد مگر آن که همه (در روز قیامت) تحت لواء و بیرق حضرت محمّد صلی الله علیه و آله خواهند بود.

بعد از آن افزود: ( آن هایی که معصیت کار بوده اند در شدت گرما و سرگردانی) نزد حضرت محمّد صلی الله علیه و آله می آیند و اظهار می دارند ای محمّد! از پروردگار خود درخواست کن تا حکم ما را صادر نماید ،اگرچه ورود در آتش باشد.

پس (حضرت) می فرماید: بسیار خوب من صاحب شما هستم پس به سمت درب بهشت «باب الرّحمة» - که همان بهشت عَدَن باشد و مساحت آن به مقدار وسعت بین مشرق و مغرب خواهد بود - می آید و یکی از حلقه های آن را حرکت می دهد پس گفته می شود کیست؟ - با این که بهشت او را می شناسد -.

می فرماید من محمّد هستم سپس ندا :آید درب (بهشت) را برایش بگشایید.

سپس (امام صادق علیه السلام) به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله افزود: درب (بهشت) برای من گشوده می گردد و چون نگاهم به (جبروت و عظمت) پروردگارم افتد، او را بگونه ای تمجید و ستایش کنم که هر گز کسی پیش من چنان تمجیدی را نکرده باشد و بعد از من چنان تمجیدی را ننماید و بعد از آن به سجده می افتم و پس از مدتی پروردگارم می فرماید ای محمّد! سر خود را بر دار و بالا بگیر و خواسته ات را بگو که شنیده خواهد شد و شفاعت کن که پذیرفته می باشد و درخواست کن که بر آورده می شود.

(رسول خدا صلى الله عليه و سلم ) فرمود: چون سر از سجده بردارم نگاهی به (جلال و عظمت) پروردگارم می کنم و او را با بهترین تمجید و سپاس های اولین و آخرین تمجید و ستایش می نمایم پس خطاب می رسد سرت را بردار و خواسته ات را بگو که شنیده خواهد شد و شفاعت کن که پذیرفته می باشد و در خواست کن که بر آورده می شود پس سر از سجده بر می دارم و عرض می نمایم پروردگار! بین بندگانت حکم نما، اگرچه بر ورود به آتش ،باشد پس خداوند می فرماید بسیار خوب ای !محمّد

ص: 565

قَالَ: ثُمَّ یُؤْتَی بِنَاقَهٍ مِنْ یَاقُوتٍ أَحْمَرَ وَ زِمَامُهَا زَبَرْجَدٌ أَخْضَرُ حَتَّی أَرْکَبَهَا.

مَّ آتِیَ اَلْمَقَامَ اَلْمَحْمُودَ حَتَّی أَقْضِیَ عَلَیْهِ وَ هُوَ تَلٌّ مِنْ مِسْکٍ أَذْفَرَ یُحَاذِ [یُحَاذِی] بِحِیَالِ اَلْعَرْشِ

ثُمَّ یُدْعَی إِبْرَاهِیمُ علیه السلام فَیُحْمَلُ عَلَی مِثْلِهَا، فَیَجِیءُ حَتَّی یَقِفَ عَنْ یَمِینِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ رَفَعَ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله یَدَهُ فَضَرَبَ عَلَی کَتِفِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام

ثُمَّ قَالَ: ثُمَّ تُؤْتَی وَ اَللَّهِ بِمِثْلِهَا فَتُحْمَلُ عَلَیْهَا، ثُمَّ تَجِیءُ حَتَّی تَقِفَ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَبِیکَ إِبْرَاهِیمَ ، ثُمَّ یَخْرُجُ مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اَلرَّحْمَنِ فَیَقُولُ: یَا مَعْشَرَ اَلْخَلاَئِقِ أَ لَیْسَ اَلْعَدْلُ مِنْ رَبِّکُمْ أَنْ یُوَلِّیَ کُلَّ قَوْمٍ مَا کَانُوا یَقُولُونَ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا؟

فَیَقُولُونَ: بَلَی وَ أَیُّ شَیْءٍ عَدْلٌ غَیْرُهُ

قَالَ: فَیَقُومُ اَلشَّیْطَانُ اَلَّذِی أَضَلَّ فِرْقَهً مِنَ اَلنَّاسِ حَتَّی زَعَمُوا أَنَّ عِیسَی هُوَ اَللَّهُ وَ اِبْنُ اَللَّهِ فَیَتْبَعُونَهُ إِلَی اَلنَّارِ ، وَ یَقُومُ اَلشَّیْطَانُ اَلَّذِی أَضَلَّ فِرْقَهً مِنَ اَلنَّاسِ حَتَّی زَعَمُوا أَنَّ عُزَیْرَ اِبْنُ اَللَّهِ حَتَّی یَتْبَعُونَهُ إِلَی اَلنَّارِ

وَ یَقُومُ کُلُّ شَیْطَانٍ أَضَلَّ فِرْقَهً فَیَتْبَعُونَهُ إِلَی اَلنَّارِ ، حَتَّی یَبْقَی هَذِهِ اَلْأُمَّهُ. ثُمَّ یَخْرُجُ مُنَادٍ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ فَیَقُولُ یَا مَعْشَرَ اَلْخَلاَئِقِ أَ لَیْسَ اَلْعَدْلُ مِنْ رَبِّکُمْ أَنْ یُوَلِّیَ کُلَّ فَرِیقٍ مَنْ کَانُوا یَتَوَلَّوْنَ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا؟

فَیَقُولُونَ: بَلَی [وَ أَیُّ شَیْءٍ عَدْلٌ غَیْرُهُ] فَیَقُومُ شَیْطَانٍ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ، ثُمَّ یَقُومُ شَیْطَانٍ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ، ثُمَّ یَقُومُ شَیْطَانٍ ثَالِثٌ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ ثُمَّ یَقُومُ مُعَاوِیَهَ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ

وَ یَقُومُ عَلِیِّ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ

ثُمَّ یَقُومُ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَهَ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ

ص: 566

سپس ناقه ای از نوع یاقوت قرمز که افسار آن از زیرجد سبز می باشد را می آورند و من سوار آن می شوم و به سمت جایگاه و مقام محمود - که تلی از مشک است و در برابر عرش می باشد - حرکت می کنم و چون به آن جا برسم بر آن توقف می نمایم.

(امام صادق علیه السلام افزود:) و بعد از آن ابراهیم علیه السلام دعوت می شود و بر مثل همان ناقه سوار می گردد و می آید تا سمت راست رسول خدا صلی الله علیه و آله می ایستد سپس حضرت دست خود را بلند می کند و آن را بر شانه علی بن ابی طالب علیه السلام می زند.

(رسول خدا صلى الله عليه وسلم ) فرمود: به خدا سوگند ناقه ای همانند آن برایش آورده می شود و او بر آن سوار می گردد و می آید تا بین من و ابراهیم ،بایستد بعد از منادی از طرف خدای رحمان ندا می کند و می گوید ای جمعیت آفریده ها آیا از عدالت پروردگارتان نیست که او هر کسی را طبق گفتار و کردارش در دنیا مجازات نماید و پاداش دهد؟

گویند بلی و چه چیزی غیر از آن می تواند گویای عدالت باشد؟

(امام صادق علیه السلام) افزود: سپس آن شیطانی (از زیر زمین) بر می خیزد که گروه بسیاری از مردم را گمراه کرد به طوری که آنان گمان کردند عیسی علیه السلام خدا و پسر خدا می باشد پس همراه آن شیطان می روند تا وارد آتش گردند و بعد از او آن شیطانی از زیر زمین بر می خیزد که گروهی دیگر از مردم را گمراه کرد، به طوری که آنان گمان کردند عُزیر پسر خدا می باشد پس همراه او می روند تا وارد آتش گردند و به همین منوال هر شیطانی که گروهی از مردم را گمراه کرده از زیر زمین بر می خیزد و پیروانش همراه او وارد آتش می گردند تا آن که از بین تمام انسان ها این امّت (رسول خدا صلی الله علیه و آله)، باقی می مانند. بعد از آن منادی دیگری از طرف خداوند ندا می دهد: ای جمعیت آفریده ها آیا از عدالت پروردگارتان نیست که او هر کسی را طبق گفتار و کردارش در دنیا مجازات نماید و پاداش دهد؟

:گویند ،بلی و چه چیزی غیر از آن می تواند گویای عدالت باشد؟ پس شیطانی از زیر زمین بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند همراه او به درون آتش خواهند رفت و بعد از او شیطانی دیگر بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند همراه او (به درون آتش) خواهند رفت بعد از او سومین شیطان بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند، همراه او (به درون آتش) خواهند ،رفت بعد از او معاویه از زیر زمین بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند همراه او به درون آتش خواهند رفت و بعد از آن ها، (امام) علی (علیه السلام) بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند او را همراهی خواهند کرد، بعد از او یزید پسر بوده اند معاویه بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند، او را همراهی می نمایند.

ص: 567

وَ یَقُومُ اَلْحَسَنِ فَیَتَّبِعَهُ مِنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ

وَ یَقُومُ اَلْحُسَیْنُ فَیَتْبَعُهُ مَنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ

ثُمَّ یَقُومُ مَرْوَانُ بْنُ اَلْحَکَمِ وَ عَبْدُ اَلْمَلِکِ فَتَبِعَهُمَا مَنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُمَا،

ثُمَّ یَقُومُ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ فَیَتْبَعُهُ مَنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُ،

ثُمَّ یَقُومُ اَلْوَلِیدُ بْنُ عَبْدِ اَلْمَلِکِ ، وَ یَقُومُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ فَیَتْبَعُهُمَا مَنْ کَانَ یَتَوَلاَّهُمَا

ثُمَّ أَقُومُ أَنَا فَیَتْبَعُنِی مَنْ کَانَ یَتَوَلاَّنِی، وَ کَأَنِّی بِکُمَا مَعِی،

ثُمَّ یُؤْتَی بِنَا فَنَجْلِسُ عَلَی عَرْشِ رَبِّنَا وَ یُؤْتَی بِالْکُتُبِ فَتُوضَعُ فَنَشْهَدُ عَلَی عَدُوِّنَا وَ نَشْفَعُ لِمَنْ کَانَ مِنْ شِیعَتِنَا مُرَهَّقاً

قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَا اَلْمُرَهَّقُ؟

قَالَ: اَلْمُذْنِبُ، فَأَمَّا اَلَّذِینَ اِتَّقَوْا مِنْ شِیعَتِنَا فَقَدْ نَجَّاهُمُ اَللَّهُ بِمَفازَتِهِمْ لا یَمَسُّهُمُ اَلسُّوءُ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ، قَالَ: ثُمَّ جَاءَتْهُ جَارِیَهٌ لَهُ فَقَالَتْ: إِنَّ فُلاَنَ اَلْقُرَشِیَّ بِالْبَابِ، فَقَالَ: اِئْذَنُوا لَهُ، ثُمَّ قَالَ لَنَا: اُسْکُتُوا (1)

2284 / [144] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) : لَوْ قَدْ قُمْتُ اَلْمَقَامَ اَلْمَحْمُودَ، شَفَعْتُ لِأَبِی وَ أُمِّی وَ عَمِّی وَ أَخٍ کَانَ لِی مُوَافِیاً فِی اَلْجَاهِلِیَّهِ. (2)

ص: 568


1- عنه بحار الأنوار: 45/8 ح 46، و 48 ح ،52 والبرهان في تفسير القرآن: 605/4 ح 9، و نور الثقلين: 208/3 ح 400، و مستدرك الوسائل: 95/9 ح 10321 قطعة منه. تفسير القمّي: 25/2 بإسناده عن زراعة [زرعة] عن سماعة عن أبي عبد الله علیه السلام مختصراً، عنه البحار: 35/8 ح 7.
2- عنه بحار الأنوار: 47/8 ح 47، والبرهان في تفسير القرآن: 607/4 ح 10. تفسير القمّي: 380/1 (حماء أبي طالب عن النبيّ صلی الله علیه و آله) مرسلاً عن رسول الله صلی الله علیه و آله و 25/2 ( كيفيّة خلقة العرش) بإسناده عن معاوية و هشام عن أبي عبد الله علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله، و 142 ( تكلّم أبي طالب بكلمة الشهادة)، و عنه البحار: 110/15 ح 277/22 ذیل ح 29

بعد از او (امام) حسن (مجتبی علیه السلام) بر می خیزد و آن هایی که تابع او بوده اند، او را همراهی می نمایند.

بعد از او (امام) حسین ( علیهالسلام) (از زیر زمین) برمی خیزد و آن هایی که (در دنیا) تابع او بوده اند او را همراهی می نمایند بعد از او مروان بن حکم و عبدالملک (بن مروان) (از زیر زمین) بر می خیزند و آن هایی که (در دنیا) تابع آن ها بوده اند، آن ها را همراهی می نمایند بعد از آن ها (امام) علی بن الحسين (علیهما السلام از زیر زمین) برمی خیزد و آن هایی که (در دنیا) تابع او بوده اند، او را همراهی می نمایند بعد از او ولید بن عبد الملک و (امام) محمّد بن علی (علیهما السلام از زیر زمین) بر می خیزند و آن هایی که (در دنیا) تابع آنان بوده اند آنان را همراهی می نمایند بعد از او من (امام صادق علیه السلام، از زیر زمین) برمی خیزم و آن هایی که (در دنیا) تابع من بوده اند مرا همراهی می نمایند و گویا که من شما دو نفر را همراه خود می بینم.

پس از آن ما (اهل بیت رسالت) بر عرش پروردگارمان می نشینیم و نامه ها (ی گفتار و کردار بندگان) را می آورند و می گذارند و آن نامه ها بر علیه دشمنان ما گواهی می دهند و ما برای شیعیان و پیروان مُرهَق خود شفاعت می کنیم.

(راوی خُیثمه) :گوید عرض کردم فدایت گردم معنای مُرهَق چیست؟

فرمود: منظور گناه کاران هستند و اما آن شیعیانی که تقوا داشته اند، خداوند آنان را نجات می دهد و در ردیف رستگان را قرار می گیرند و هیچ صدمه و گزندی به آنان نخواهد رسید و هیچ گونه ناراحتی نخواهند داشت.

راوی گوید بعد از آن کنیز حضرت آمد و گفت فلان شخص قُرَشی جلوی منزل آمده ،است حضرت فرمود بگویید که وارد شود و به ما هم فرمود: ساکت باشید

144)- از محمّد بن حکیم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام حدیث ،نمود که رسوال خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: اگر من در مقام و جایگاه مقام محمود بایستم درباره پدر و مادر و برادری که در زمان جاهلیت داشته ام (در پیشگاه خداوند) شفاعت خواهم کرد

ص: 569

2285 / [145] - عَنْ عِیصِ بْنِ اَلْقَاسِمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّ نَاساً مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَتَوْا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَسَأَلُوهُ أَنْ یَسْتَعْمِلَهُمْ عَلَی صَدَقَاتِ اَلْمَوَاشِی، وَ قَالُوا: یَکُونُ لَنَا هَذَا اَلسَّهْمُ اَلَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْعَالَمِینَ عَلَیْهَا فَنَحْنُ أَوْلَی بِهِ

فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : یَا بَنِی عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ إِنَّ اَلصَّدَقَهَ لاَ تَحِلُّ لِی وَ لاَ لَکُمْ، وَ لَکِنِّی وُعِدْتُ بِالشَّفَاعَهِ

ثُمَّ قَالَ: وَ اَللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّهُ قَدْ وَعَدَهَا فَمَا ظَنُّکُمْ یَا بَنِی عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ إِذَا أَخَذْتُ بِحَلْقَهِ اَلْبَابِ أَ تَرَوْنِی مُؤْثِراً عَلَیْکُمْ غَیْرَکُمْ

ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَلْجِنَّ وَ اَلْإِنْسِ یَجْلِسُونَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ، فَإِذَا طَالَ بِهِمُ اَلْمَوْقِفُ طَلَبُوا اَلشَّفَاعَهَ، فَیَقُولُونَ: إِلَی مَنْ؟

فَیَأْتُونَ نُوحاً علیه السلام فَیَسْأَلُونَهُ اَلشَّفَاعَهَ، فَیَقُولُ هَیْهَاتَ قَدْ رَفَعْتُ حَاجَتِی فَیَقُولُونَ: إِلَی مَنْ فَیُقَالُ: إِلَی إِبْرَاهِیمَ

فَیَأْتُونَ إِلَی إِبْرَاهِیمَ فَیَسْأَلُونَهُ اَلشَّفَاعَهَ فَیَقُولُ: هَیْهَاتَ قَدْ رَفَعْتُ حَاجَتِی فَیَقُولُونَ: إِلَی مَنْ فَیُقَالُ: اِئْتُوا مُوسَی

فَیَأْتُونَهُ فَیَسْأَلُونَهُ اَلشَّفَاعَهَ فَیَقُولُ: هَیْهَاتَ قَدْ رَفَعْتُ حَاجَتِی، فَیَقُولُونَ: إِلَی مَنْ فَیُقَالُ: اِئْتُوا عِیسَی

فَیَأْتُونَهُ وَ یَسْأَلُونَهُ اَلشَّفَاعَهَ فَیَقُولُ: هَیْهَاتَ قَدْ رَفَعْتُ حَاجَتِی فَیَقُولُونَ: إِلَی مَنْ فَیُقَالُ اِئْتُوا مُحَمَّداً

فَیَأْتُونَهُ فَیَسْأَلُونَهُ اَلشَّفَاعَهَ فَیَقُومُ مُدِلاًّ حَتَّی یَأْتِیَ بَابَ اَلْجَنَّهِ فَیَأْخُذُ بِحَلْقَهِ اَلْبَابِ ثُمَّ یَقْرَعُهُ، فَیُقَالُ: مَنْ هَذَا؟

فَیَقُولُ: أَحْمَدُ فَیُرَحِّبُونَ وَ یَفْتَحُونَ اَلْبَابَ، فَإِذَا نَظَرَ إِلَی اَلْجَنَّهِ خَرَّ سَاجِداً یُمَجِّدُ رَبَّهُ وَ یُعَظِّمُهُ فَیَأْتِیهِ مَلَکٌ فَیَقُولُ: اِرْفَعْ رَأْسَکَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ

ص: 570

145)- از عیص بن قاسم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: گروهی از بنی هاشم خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند و عرض کردند: ای رسول خدا ما را نیز به مأموریت بر جمع آوری زکات حیوانات بفرست و گفت:ند تا از این ،راه سهمی از زکات - که خداوند برای جمع آوری کنندگان آن قرار داده است - دریافت کنیم چون ما نسبت به دیگران در اولویت و سزاوارتر هستیم.

رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود ای فرزندان عبد المطلب به درستی که صدقه نه برای من حلال است و نه برای ،شما ولی به من وعده شفاعت (در قیامت) داده شده است.

امام صادق علیه السلام : فرمود: به خدا سوگند! من گواهی میدهم که شفاعت به آن حضرت وعده داده شده است، سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای فرزندان عبد المطلب اگر من حلقه درب (بهشت) را بگیرم آیا تصوّر می کنید که دیگران را شما ترجیح می دهم؟ سپس فرمود: همانا جنیان و انسان ها در روز قیامت در یک سرزمین اجتماع می یابند و چون توقف آنان به درازا کشد درخواست شفاعت کنند و (به یک دیگر) :گویند نزد چه کسی برویم؟

و (در نهایت) نزد نوح علیه السلام می آیند و چون از او درخواست شفاعت کنند، اظهار می دارد هیهات من خودم هم برای نیاز خود به دیگری مراجعه کرده ام :گویند به چه کسی؟ پاسخ دهد به ابراهیم پس نزد ابراهیم علیه السلام می آیند و از او درخواست شفاعت می کنند و او نیز اظهار می دارد هیهات من خودم هم برای نیاز خود به دیگری مراجعه کرده ام گویند به چه کسی؟ پاسخ دهد به نزد موسی بروید، پس نزد موسی علیه السلام می آیند و موقعی که از او درخواست شفاعت ،کنند او اظهار می دارد: هيهات! من خودم هم برای نیاز خود به دیگری مراجعه کرده ام گویند به چه کسی؟

پاسخ دهد: نزد عیسی بروید، پس چون نزد عیسی علیه السلام آیند و از او درخواست شفاعت کنند او نیز (همانند دیگران) اظهار می دارد: هیهات! من خودم هم برای نیاز خود به دیگری مراجعه کرده ام گویند: به چه کسی؟

پاسخ دهد به حضرت ،محمّد چون به حضرت مراجعه نمایند و از او درخواست شفاعت ،کنند حضرت به عنوان راهنما بر می خیزد و به سمت بهشت حرکت می کند و چون به آن جا می رسد حلقه درب را می گیرد و آن را به درب می زند گفته می شود کیست؟ پاسخ می دهد من احمد ،هستم به او خوش آمد می گویند و درب را می گشایند

ص: 571

فَیَقُومُ فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ وَ یَدْخُلُ مِنْ بَابِ اَلْجَنَّهِ فَیَخِرُّ سَاجِداً یُمَجِّدُ رَبَّهُ وَ یُعَظِّمُهُ فَیَأْتِیهِ مَلَکٌ فَیَقُولُ: اِرْفَعْ رَأْسَکَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ

فيقوم یَمْشِی فِی اَلْجَنَّهِ سَاعَهً

ثُمَّ یَخِرُّ سَاجِداً یُمَجِّدُ رَبَّهُ وَ یُعَظِّمُهُ

فَیَأْتِیهِ مَلَکٌ فَیَقُولُ اِرْفَعْ رَأْسَکَ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ فَیَقُومُ فَمَا یَسْأَلُ شَیْئاً إِلاَّ أَعْطَاهُ إِیَّاهُ (1)

2286 / [146] - عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ: فِی قَوْلِهِ تعالى: ﴿ عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً﴾

قَالَ: هِیَ اَلشَّفَاعَهُ. (2)

2287 / [147] - عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِنِّی أَسْتَوْهِبُ مِنْ رَبِّی أَرْبَعَهً: آمِنَهَ بِنْتَ وَهْبٍ ، وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ ، وَ أَبَا طَالِبٍ وَ رَجُلاً جَرَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ أُخُوَّهٌ وَ طَلَبَ إِلَیَّ أَنْ أَطْلُبَ إِلَی رَبِّی أَنْ یَهَبَهُ لِی. (3)

ص: 572


1- عنه بحار الأنوار: 47/8 ح 48، والبرهان في تفسير القرآن: 607/4 ح 11 و نور الثقلين 210/3 ح 401. الكافي: 58/4 ح 1 - إلى قوله: مؤثراً عليكم غيركم- ، و نحوه تهذيب الأحكام: 58/4 ح 1، عنهما وسائل الشيعة: 268/9 ح 11992
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 608/4 ح 12
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 608/4 ح 13 قرب الإسناد (الطبع الحجريّ): 27 بإسناده عن السنديّ بن محمّد قال: حدّثني صفوان بن مهران ،الجمّال، عن أبي عبد الله علیه السلام قال : قال رسول الله صلی الله علیه و اله بتفاوت يسير، عنه البحار: 108/15 ح 51.

هنگامی که حضرت نگاهش به بهشت (و عظمت خداوند) می افتد در برابر جلال و عظمت خداوند سجده می کند پس فرشته ای نزد او می آید و می گوید سر خود را بلند کن و آن چه را که درخواست داری مطرح کن که برآورده خواهد شد شفاعت کن که شفاعتت پذیرفته می باشد.

پس ایشان سر از سجده بر می دارد و وارد بهشت می شود و مجدّداً خود را در برابر جلال و عظمت خداوند می بیند و به سجده می افتد پس فرشته ای نزد او می آید و می گوید سر خود را بلند کن و آن چه را که درخواست داری مطرح کن که برآورده خواهد شد شفاعت کن که شفاعتت پذیرفته می باشد.

در این لحظه (حضرت محمّد صلی الله علیه و آله) سر از سجده بر میدارد و لحظاتی را در بهشت راه می رود و (مرتبه سوم نیز) خود را در برابر جلال و عظمت خداوند می بیند و به سجده می افتد پس فرشته ای نزد او می آید و می گوید سر خود را بلند کن و آن چه را که درخواست داری مطرح کن که برآورده خواهد شد شفاعت کن که شفاعتت پذیرفته می باشد و چون سر از سجده بردارد، هر آن چه را که درخواست کند خداوند عطایش خواهد کرد.

146)- از بعضی از اصحاب خودمان، وارد شده است:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام در مورد فرمایش خداوند متعال: «باشد که پروردگارت تو را به مقامی پسندیده برساند» فرمود: منظور مقام شفاعت است

147) - از صفوان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: به درستی که من از پیشگاه خداوند برای چهار نفر درخواست بخشش کردم آمنه دختر وهب و عبد الله پسر عبد المطلب ( که هر دو مادر و پدر رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند) و ابو طالب ( پدر امام علی علیه السلام) و مردی که بین من واو عقد اُخوّت و برادری خوانده شد و او از من درخواست کرد که از خداوند بخواهم تا او را به من ببخشد.

ص: 573

2288 / [148] - عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَهَ قَالَ

سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْمُؤْمِنِ هَلْ لَهُ شَفَاعَهٌ؟

قَالَ: نَعَمْ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ اَلْقَوْمِ: هَلْ یَحْتَاجُ اَلْمُؤْمِنُ إِلَی شَفَاعَهِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْمَئِذٍ

قَالَ: نَعَمْ لِلْمُؤْمِنِینَ خَطَایَا وَ ذُنُوباً وَ مَا مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ وَ یَحْتَاجُ إِلَی شَفَاعَهِ مُحَمَّدٍ یَوْمَئِذٍ

قَالَ: وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ قَوْلِ: رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَا سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ لاَ فَخْرَ؟

، قَالَ: نَعَمْ یَأْخُذُ حَلْقَهَ بَابِ اَلْجَنَّهِ فَیَفْتَحُهَا فَیَخِرُّ سَاجِداً فَیَقُولُ اَللَّهُ: اِرْفَعْ رَأْسَکَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ، اُطْلُبْ تُعْطَ، فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ ثُمَّ یَخِرُّ سَاجِداً

فَیَقُولُ اَللَّهُ: اِرْفَعْ رَأْسَکَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ وَ اُطْلُبْ تُعْطَ،

ثُمَّ یَرْفَعُ رَأْسَهُ فَیَشْفَعُ فَیُشَفَّعُ وَ یَطْلُبُ فَیُعْطَی (1)

2289 / [149] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً ﴾ قال :

یَقُومُ اَلنَّاسُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مِقْدَارَ أَرْبَعِینَ عَاماً وَ یُؤْمَرُ اَلشَّمْسُ فَتَرْکَبُ عَلَی رُءُوسِ اَلْعِبَادِ وَ یُلْجِمُهُمُ اَلْعَرَقُ، وَ یُؤْمَرُ اَلْأَرْضُ لاَ تَقْبَلْ عَنْ عَرَقِهِمْ شَیْئاً

فَیَأْتُونَ آدَمَ فَیَشْفَعُونَ لَهُ فَیَدُلُّهُمْ عَلَی نُوحٍ ، وَ یَدُلُّهُمْ نُوحٌ عَلَی إِبْرَاهِیمَ ، وَ یَدُلُّهُمْ إِبْرَاهِیمُ عَلَی مُوسَی ، وَ یَدُلُّهُمْ مُوسَی عَلَی عِیسَی

وَ یَدُلُّهُمْ عِیسَی فَیَقُولُ: عَلَیْکُمْ بِمُحَمَّدٍ خَاتَمِ اَلنَّبِیِّینَ،

فَیَقُولُ مُحَمَّدٌ : أَنَا لَهَا فَیَنْطَلِقُ حَتَّی یَأْتِیَ بَابَ اَلْجَنَّهِ فَیَدُقُّ فَیُقَالُ لَهُ: مَنْ هَذَا؟- وَ اَللَّهُ أَعْلَمُ- فيقول: محمّد.

ص: 574


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 608/4 ح 14

148)- از عُبيد بن زراره روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام دربارۀ مؤمن سؤال کردند آیا او دارای (مقام) شفاعت هست؟

فرمود ،بلی، بعد از آن مردی (از اهل سنّت) به حضرت عرض کرد آیا مؤمن در روز قیامت به شفاعت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله نیازمند می باشد؟ فرمود ،بلی مؤمنین دارای گناهان و خطاهایی هستند (که با شفاعت مورد بخشش قرار می گیرند) و به طور کلی در قیامت هیچ کسی نیست مگر آن که نیازمند به شفاعت حضرت محمّد صلی الله علیه و اله خواهد بود مرد دیگری در مورد فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله، که فرمود من سيد و سرور فرزندان آدم علیه السلام هستم و این افتخاری برایم نخواهد بود، سؤال کرد؟

فرمود: ،بلی ایشان حلقه درب بهشت را می گیرد و درب را می گشاید و در برابر جلال و عظمت ،خداوند به سجده می افتد پس خداوند می فرماید سر خود را بلند کن و شفاعت کن که شفاعتت پذیرفته می باشد و آن چه را که در خواست داری مطرح کن که برآورده خواهد شد.

پس سر از سجده بر میدارد و مجدداً در برابر جلال و عظمت خداوند به سجده می افتد و خداوند می فرماید سر خود را بلند کن و شفاعت کن که پذیرفته می باشد و آن چه را که در خواست داری مطرح کن که بر آورده خواهد شد.

پس سر از سجده بر میدارد و شفاعت می کند و شفاعتش مورد قبول واقع می شود و هر آن چه را که بخواهد و درخواست ،کند به او عطا خواهد شد.

149)- از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام کاظم علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «باشد که پروردگارت، تو را به مقامی پسندیده برساند» فرمود: مردم روز قیامت بعد از آن که محشور شوند مدت چهل روز می ایستند و به خورشید فرمان داده می شود تا بر سر مردم فرود آید و از شدت گرما سراپای مردم غرق در عرق می شود به طوری که لجامی از عرق بر گردن آن ها قرار می گیرد و دیگر توان حرکت و استقامت نخواهند داشت و به زمین فرمان داده می شود تا آن چه که از عرق ایشان بر زمین می ریزد را عرق ها جذب نکند و در خود فرو نبرد. پس بناچار نزد آدم علیه السلام می آیند تا ایشان را شفاعت کند ولی او آنان را به طرف نوح علیه السلام راهنمایی می کند و او هم آنان را به طرف ابراهیم علیه السلام و او هم به موسی علیه السلام و او به عیسی علیه السلام و او هم به حضرت محمّد صلی الله علیه و آله هدایت می کند و می گوید حضرت محمّد صلی الله علیه و آله خاتم پیامبران را دریابید و چون نزد آن حضرت ،بیایند می فرماید این مشکل از عهده من بر می آید پس حرکت می کند تا به درب بهشت می رسد و آن را می کوبد گفته می شود: کیست؟ - در حالی که خدا می داند - حضرت اظهار می دارد من محمّد هستم.

ص: 575

فَیُقَالُ: اِفْتَحُوا لَهُ، فَإِذَا فُتِحَ اَلْبَابُ اِسْتَقْبَلَ رَبَّهُ فَخَرَّ سَاجِداً فَلاَ یَرْفَعُ رَأْسَهُ حَتَّی یُقَالَ لَهُ تَکَلَّمْ وَ سَلْ تُعْطَ وَ اِشْفَعْ تُشَفَّعْ، فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ فَیَسْتَقْبِلُ رَبَّهُ فَیَخِرُّ سَاجِداً، فَیُقَالُ لَهُ مِثْلُهَا، فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ حَتَّی إَّنَّهُ لَیَشْفَعُ مَنْ قَدْ أُحْرِقَ بِالنَّارِ ، فَمَا أَحَدٌ مِنَ اَلنَّاسِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فِی جَمِیعِ اَلْأُمَمِ أَوْجَهُ مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ قُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِي مِن لَّدُنكَ سُلْطَنَا نَصِيرًا ﴿80﴾ وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَطِلُ إِنَّ الْبَطِلَ كَانَ زَهُوقًا ﴿81﴾ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لَا يَزِيدُ الظَّلِمِينَ إِلَّا خَسَارًا﴾ ﴿82﴾

2290 / [150] - عَنْ أَبِی اَلْجَارُودِ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ اجْعَل لِي مِن لَّدُنكَ سُلْطَنَا نَصِيرًا ﴾، قَالَ: اَلسَّیْفُ (2)

2291 / [151] - عَنْ حَمْدَوَیْهِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَللَّعْبِ بِالشِّطْرَنْجِ ؟

فَقَالَ: اَلشِّطْرَنْجُ مِنَ اَلْبَاطِلِ (3)

ص: 576


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 609/4 ح 15 و نور الثقلين: 211/3 ح 402 تفسير القمّى : 25/2 (كيفيّة خلقة العرش) بإسناده عن الحسن بن محبوب، عن زراعة [زرعة] عن سماعة ، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه تأويل الآيات الظاهرة : 465 (سورة سبأ) والبحار 35/8 ح 7.
2- عنه بحار الأنوار: 14/100 ح 30، والبرهان في تفسير القرآن: 609/4 ح 2 ، و مستدرك الوسائل: 10/11 ح 12288
3- عنه بحار الأنوار: 236/79 ح ،21 و وسائل الشيعة: 321/17 ح 22658 ، والبرهان في تفسير القرآن: 615/4 ح 7. الكافي: 435/6 ح 4 بإسناده عن حفص بن البختري، عمّن ذكره، عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 318/17 ح 22647.

پس خطاب می رسد درب را برایش بگشایید و موقعی که درب بهشت را باز می کنند ایشان در برابر شکوه و عظمت خداوند قرار می گیرد و به سجده می افتد و سر از سجده بر نمی دارد تا به او گفته شود سخن بگو و خواسته ات را مطرح کن که بر آورده خواهد شد و شفاعت کن که پذیرفته می باشد، پس سر از سجده بر می دارد و متوجه جلال و عظمت پروردگار می شود و دوباره به سجده می افتد و همانند دفعه قبل با او سخن گفته می شود و چون سر از سجده بردارد همه را حتی افرادی را که در آتش می سوزند، شفاعت می کند.

بنابر این روز قیامت هیچ کسی در بین (پیامبران و) امت ها آبرومندتر از حضرت محمّد صلی الله علیه و آله نخواهد بود؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرموده: «باشد که پروردگارت تو را به مقامی پسندیده برساند».

فرمایش خداوند متعال: و بگو: پروردگارا! مرا (در هر کاری با خلوص و) با صداقت واردکن و با صداقت مرا خارج گردان و از سوی خود حجتی یاری کننده برایم قرار ده (80) و بگو: حق آمد و باطل نابود شد به درستی که باطل نابود شدنی است (81) و از ،قرآن آن چه را که برای مؤمنان شفا و رحمت ،است نازل می کنیم و آن بر ستمگران غیر از خسران (و زیان) نمی افزاید (82)

150)- از ابو الجارود روایت کرده است که گفت:

زید بن علی علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و مقرّر گردان برای من از سوی خودت سلطنتی را که پشتیبان شده است » گفته است منظور از آن شمشیر می باشد.

151) - از حمدِویه از یعقوب بن یزید به نقل بعضی از اصحاب ما روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره بازی با شطرنج سؤال کردم؟

فرمود: شطرنج از (چیزها و برنامه های) باطل است

ص: 577

2292 / [152] - عَنْ مَسْعَدَهَ بْنِ صَدَقَهَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

إِنَّمَا شِفَاءٌ فِی عِلْمِ اَلْقُرْآنِ لِقَوْلِهِ تعالى: ﴿ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ لِأَهْلِهِ لاَ شَکَّ فِیهِ وَ لاَ مِرْیَهَ وَ أَهْلُهُ أَئِمَّهُ اَلْهُدَی (علیهم السلام) اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ : ﴿ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَبَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا﴾ (1) (2)

2293 / [153] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ على محمّد - عليه و آله السلام - بِهَذِهِ الْآیَةِ : ﴿ وَلَا يَزِيدُ الظَّلِمِينَ - آل محمّد حقهم - إِلَّا خَسَارًا﴾ (3)

قوله تعالى: ﴿قُلْ كُلِّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ، فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلاً ﴿84﴾ وَ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ مَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلاً﴾ ﴿85﴾

2294 / [154] - عَنْ صَالِحِ بْنِ اَلْحَکَمِ قَالَ:

سُئِلَ وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنِ اَلْبِیَعِ؟

فَقَالَ: صَلِّ فِیهَا مَا أَنْظَفَهَا قَدْ رَأَیْتُهَا وَ أَنَا عِنْدَکُمْ.

قَالَ: أُصَلِّی فِیهَا وَ هُمْ یُصَلُّونَ فِیهَا؟

ص: 578


1- سورة الفاطر: 32/35
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 615/4 ح 8 و نور الثقلين: 213/3ح 412. تقدّم الحديث بتفصيل مع تخريجاته في الحديث 43 من سورة «النحل».
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 615/4 ح 2. تأويل الآيات الظاهرة: 283 بإسناده عن محمّد بن عليّ الصيرفي، عن أبي فضيل، عن أبي ،حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير عنه و عن كنز الفوائد البحار: 225/24 ح 16، والبرهان 615/4 ح 3

152)- از مسعدة بن صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا در (فراگیری) علم قرآن شفا و درمان خواهد بود، همچنان که خداوند متعال فرموده: «آن چه را که برای مؤمنان شفا و رحمت است» که قرآن شفا برای اهلش می باشد که (در گفتار و کردار خود) هیچ گونه شک و تردیدی در آن نداشته باشند و اهل قرآن ائمه علیهم السلام هستند، همان هایی که خداوند در شأن آنان فرموده است: «سپس کتاب را به ایشان (اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام)، به عنوان ارث واگذار کردیم همان کسانی که از بین بندگان خود ایشان را برگزیدیم».

153)- از محمّد بن ابی حمزه به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت: امام باقر علیه السلام فرمود: جبرئیل علیه السلام بر حضرت محمّد صلی الله علیه و آله با این آیه نازل شد که (منظور از) - «و کافران را (جز زیان) نیفزاید - ظلم نسبت به حق آل محمّد علیهم السلام است یعنی - «غیر از زیان و خسارت ، (چیز دیگری برای آن ها) نخواهد بود».

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو هر کسی طبق روش (و علاقه) خود عمل می کند پس پروردگارتان کسانی را که راهشان نیکوتر است، بهتر می شناسد (84) و (ای پیامبر!) از تو درباره روح سؤال می کنند؟ بگو: روح از فرمان پروردگار من است و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است. (85)

154)- از صالح بن حکم روایت کرده است، که گفت:

من نزد حضرت (امام صادق علیه السلام) بودم که در مورد (خواندن) نماز در محل کلیساها و کنیسه ها سؤال شد و حضرت در پاسخ فرمود: (مانعی ندارد) در آن جاها نماز ،بگذار آن مکان ها را نظیف یافته ام و من پیش شما هستم

عرض کردم اگرچه ایشان در آن جا مشغول نماز (و عبادت خودشان) باشند، باز هم نماز بخوانم؟

ص: 579

قَالَ: صَلِّ إِلَی قِبْلَتِکَ وَ دَعْهُمْ یُصَلُّونَ حَیْثُ شَاءُوا، أَ مَا تَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَهَ ﴿ قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدی سَبِیلاً﴾؟ (1)

2295 / [155] - عَنْ حَمَّادٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ اَلْحَکَمِ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ- وَ قَدْ سُئِلَ عَنِ اَلصَّلاَهِ فِی اَلْبِیَعِ وَ اَلْکَنَائِسِ؟ - فَقَالَ صَلِّ فِیهَا فَقَدْ رَأَیْتُهَا وَ مَا أَنْظَفَهَا

قَالَ فَقُلْتُ أُصَلِّی فِیهَا وَ قَدْ کَانُوا یُصَلُّونَ فِیهَا

فَقَالَ: صَلِّ فِیهَا وَ إِنْ کَانُوا یُصَلُّونَ فِیهَا أَ مَا تَقْرَأُ اَلْقُرْآنَ ﴿قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدی سَبِیلاً﴾ صَلِّ إِلَی اَلْقِبْلَهِ وَ دَعْهُمْ . (2)

2296 / [156] - عَنْ أَبِي هَاشِمٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْخُلُودِ فِی اَلْجَنَّهِ وَ اَلنَّارِ؟

فَقَالَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ اَلنَّارِ فِی اَلنَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی اَلدُّنْیَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أَنْ یَعْصُوا اَللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ اَلْجَنَّهِ فِی اَلْجَنَّهِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی اَلدُّنْیَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِیهَا أَنْ یُطِیعُوا اَللَّهَ أَبَداً فَبِالنِّیَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلاَءِ وَ هَؤُلاَءِ ثُمَّ علیه السلام قَوْلَهُ تَعَالَی ﴿قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ ﴾ ، قَالَ عَلَی نِیَّتِهِ (3)

ص: 580


1- عنه بحار الأنوار: 330/83 ح 2.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 616/4 ح 5 ، و مستدرك الوسائل : 336/3 ح 3725 من لا يحضره الفقيه: 244/1 ح 731، و تهذيب الأحكام: 222/2 ح 84 بإسنادهما عن الحكم ابن الحكم قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير ، عنه وسائل الشيعة: 138/5 ح 6148، والبرهان 616/4 ح 4.
3- عنه بحار الأنوار: 209/70 ذيل ح 30 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 617/4 ح 6 و مستدرك الوسائل: 92/1 ح 65. المحاسن: 22/ 94 (كتاب العلل ) ، عنه البحار: 20970 ح 30 ، الكافي: 85/2 ح 5 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة: 501 ح 96 ، والبحار ،201/70 ح 5 ، والبرهان 616/4 ح 2 ، علل الشرائع: 523/2 ح 1 (باب - 299) نحو المحاسن عنه البحار: 347/8 ح 5.

فرمود: بلی تو به سمت قبله خود نماز بگذار و آن ها را به حال خود واگذار، به شکلی خواستند نماز بگذارند آیا در قرآن نمی خوانی (ای پیامبر!) «بگو: هر کس به شیوه و نیت خود رفتار می کند پس پروردگار تو بهتر می داند که کدامین شما راهشان درست تر است».

155)- از حمّاد از صالح بن حکم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که- از آن حضرت پیرامون نماز در کلیساها و معبد یهود و نصارا سؤال کردند - پس فرمود نمازت را می توانی در آن جا بخوانی من آن ها را دیده ام تمیز هستند.

پس عرض کردم: در حالی که آن ها خودشان نماز می خوانند، من هم در آن جا نماز بخوانم؟

فرمود: نماز بخوان اگرچه آن ها هم نماز می خوانند آیا قرآن را نمی خوانی (که می فرماید:) «بگو هر کسی بر شکل و آیین خود عملش را انجام می دهد پس پروردگار شما داناتر است که چه کسی در راه (خدا) هدایت یافته است» تو نمازت خودت را به سمت قبله بخوان و کاری به آن ها نداشته باش

156) - از ابوهاشم روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون جاوید قرار گرفتن اهل بهشت و دوزخ در آن دو مکان سؤال کردم؟

فرمود: اهل دوزخ به این دلیل در دوزخ جاودان می باشند که نیت داشتند اگر در دنیا جاودان بمانند همیشه معصیت و نافرمانی خداوند کنند و اهل بهشت به این دلیل در بهشت جاوید می باشند که نیت داشتند اگر در دنیا باقی بمانند همیشه اطاعت و بندگی خدا کنند، پس این دسته و آن دسته به سبب نیت خویش در آن دو مكان جاودان خواهند شد سپس حضرت این فرمایش خداوند: (این پیامبر!) «بگو هر کس به شکل و آئین خود عمل می کند» را قرائت نمود و فرمود: منظور (عمل) بر شیوه نیت و قصد او خواهد بود.

ص: 581

2297 / [ 157] - عن زرارة قال:

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی﴾؟

قَالَ: خَلْقٌ مِنْ خَلْقِ اَللَّهِ، وَ اَللَّهُ یَزِیدُ فِی اَلْخَلْقِ ما یَشاءُ. (1)

2298 / [158] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی : ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلرُّوحِ﴾ قَالاَ:

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَدٌ صَمَدٌ لَیْسَ لَهُ جَوْفٌ وَ إِنَّمَا اَلرُّوحُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِهِ نَصْرٌ وَ تَأْیِیدٌ وَ قُوَّهٌ یَجْعَلُهُ اَللَّهُ فِی قُلُوبِ اَلرُّسُلِ وَ اَلْمُؤْمِنِینَ. (2)

2999 / [159] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:

سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلرُّوحِ قُلِ اَلرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی﴾ قَالَ: خَلْقٌ عَظِیمٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ لَمْ یَکُنْ مَعَ أَحَدٍ مِمَّنْ مَضَی غَیْرُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ، وَ مَعَ اَلْأَئِمَّهِ علیهم السلام یُسَدِّدُهُمْ وَ لَیْسَ کَمَا طُلِبَ وُجِدَ (3)

ص: 582


1- عنه بحار الأنوار: 42/61 ح 13 والبرهان في تفسير القرآن: 618/4 ح 6، و نور الثقلين: 215/3 ح 424.
2- عنه بحار الأنوار: 13/4 ح 11 ، والبرهان: 618/4 ح 7 ، و نور الثقلين: 216/3 ح 426. بصائر الدرجات: 462 ح 12 (باب - 18 الروح التي قال الله يسئلونك) باسناده عن محمّد الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه البحار : 70/25 ح 57 ، التوحيد: 171 ح 2 ( باب - 27 معنی قوله عزّ و جلّ و نفخت فيه) بإسناده عن الحلبي وزرارة عن أبي عبد الله علیه السلام، عنه البحار: 228/3 ح 17 و 13/4 ح 9.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 618/4 ح 8 بصائر الدرجات: 460 ح 1 (باب- 18) الروح التي قال الله يسئلونك) بإسناده عن هشام بن (سالم قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام و 461 ح 2 عن أبي بصير قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام و ح 3 ، عن حفص بن البختري قال سمعت أبا عبد الله علیه السلام، و ح 4 عن أبي أيّوب الخزّاز قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام عنه البحار: 67/25 ح 47 ، 68 ح 49 ، الكافي: 273/1 ح 4 بإسناده عن أبي أيوب الخزّاز، عن أبي بصير قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام عنه البحار: 265/18 ح 25

157)- از زراره روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال (ای پیامبر!) «از تو دربارهٔ روح سؤال می کنند؟ بگو: روح از امر پروردگار من است»، سؤال کردم؟

فرمود: آن روح مخلوقی است از مخلوقات خداوند، که خداوند (به قدرت بی نهایت خود آن را) آفریده است خداوند در ایجاد آفریده هایش هر چه را که بخواهد افزایش می دهد

158) - از زراره و حُمران روایت کرده است که گفتند

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «از تو دربارهٔ روح سؤال می کنند»، فرمودند :

همانا خداوند تبارک و تعالی صمد است؛ و صمد آن چیزی است که دارای درون ،نباشد پس همانا روح آفریده ای از آفریده های خداوند است که دارای نیروی بینایی و قدرت و تاییدات می باشد خداوند آن را در قلوب رسولان و مؤمنين (اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام) قرار می دهد.

159) - از ابو بصیر روایت کرده ،است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره (فرمایش خداوند تبارک و تعالی:) «از تو دربارۀ روح سؤال می کنند؟ بگو: روح از امر پروردگار من است» می فرمود: آن ،روح مخلوقی است بزرگتر از جبرئیل و میکائیل که همراه هیچ یک از پیامبران گذشته نبوده، مگر همراه (اشرف مخلوقات) حضرت محمّد صلی الله علیه و اله، همچنین آن روح همراه ائمّه (اهل بیت عصمت و طهارت) علیهم السلام می باشد و ایشان را رهبری و تقویت می نماید و این چنین نیست که هر چه طلب ،شود به دست آید.

ص: 583

2300 / [160] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی أَیُّوبَ اَلْخَزَّازِ قَالَ:

أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ لَیْسَ کَمَا ظَنَنْتَ (1)

2301 / [161] - عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ: ﴿ وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أمْرِ رَبِّی﴾ ، مَا اَلرُّوحُ؟

قَالَ: اَلَّتِی فِی اَلدَّوَابِّ وَ اَلنَّاسِ، قُلْتُ وَ مَا هِیَ؟؟

قَالَ: هِیَ مِنَ اَلْمَلَکُوتِ مِنَ اَلْقُدْرَهِ. (2)

2302 / [162] - عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ ، عَنْ جَابِرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ اَلْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً ﴾، قَالَ: تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ أَنَّهُ لَمْ یُؤْتَ اَلْعِلْمَ إِلاَّ أُنَاسٌ یَسِیرٌ فَقَالَ: ﴿وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ اَلْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً﴾ مِنْکُمْ. (3)

2303 / [163] - عَنْ أَسْبَاطِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ مِیكَائِیلَ وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام یُفَقِّهُهُمْ وَ هُوَ مِنَ الْمَلَكُوتِ (4)

قوله تعالى: ﴿وَ لَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٍ فَأَبَی أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا﴾ ﴿89﴾

ص: 584


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 619/4 ح 9 ، و نور الثقلين: 216/3 ح 427. بصائر الدرجات: 462 ح 10 (باب - 18 الروح التي قال الله: يسئلونك) بإسناده عن الحسين القلانسي قال: سمعته علیه السلام و ح 11 بإسناده عن أبي بصير قال سمعته علیه السلام عنه البحار: 69/25 ح 55
2- عنه بحار الأنوار: 42/61 ح 14 ، والبرهان في تفسير القرآن: 619/4 ح 10، و نور الثقلين: 216/3 ح 438
3- عنه بحار الأنوار: 122/24 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن: 619/4 ح 11، و نور الثقلين: 219/3 ح 428
4- عنه بحار الأنوار: 42/61 ح 15، والبرهان في تفسير القرآن: 619/4 ح 12. بصائر الدرجات: 462 ح 8 (باب - 8 (الروح التي قال الله: يسئلونك) بإسناده عن أبي بصير قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار 68/25 ح 53

160) - و در حدیثی از ابو ایوب خزّاز روایت کرده است که گفت

(امام صادق علیه السلام فرمود: روح) عظیم تر از جبرئیل است و آن چنان نیست که گمان کرده ای

161) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

از یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و از تو دربارۀ روح سؤال می کنند؟ بگو: روح از امر پروردگار من است»، پرسیدم که روح چیست؟

فرمود: همان چیزی است که در حیوانات و انسان ها می باشد

عرض کردم و آن (روح) خودش چیست؟

،فرمود ،آن آفریده ای از ملکوت می باشد که برگرفته از قدرت (خداوند) است.

162)- از عمرو بن ،شمر به نقل از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و شما را جز اندک دانشی، نداده اند»، فرمود: تفسیر آن در باطن چنین است علم داده نشده مگر به مردمان اندکی پس :افزود منظور از «و شما را جز اندک دانشی نداده اند» از بین شما (شیعیان) است.

163)- از اسباط بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: (روح) آفریده ای بزرگ تر از جبرئیل و میکائیل است، که همیشه با ائمّه علیهم السلام می باشد و ایشان را (در امور مختلف) فقاهت و بینش می دهد و او آفریده ای از ملکوت است.

فرمایش خداوند متعال: و به درستی که ما در این ،قرآن برای مردم از هر چیز نمونه ای را آورده ایم (و همۀ معارف در آن جمع است) اما بیش تر مردم (در برابر آن از هر کاری) جز انکار ممانعت داشتند (89)

ص: 585

2304 / [164] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ هَکَذَا: ﴿فَأَبَی أَکْثَرُ اَلنَّاسِ - بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ - إِلاَّ کُفُوراً ﴾ (1)

قوله تعالى: ﴿وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسُولًا﴾ ﴿94﴾

2305 / [ 165] - عَنْ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ بْنِ أَبِی اَلدَّیْلَمِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): فِی قَوْلِهِ: ﴿قَالُواْ أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَّسُولًا﴾، (قال:) قَالُوا إِنَّ الْجِنَّ كَانُوا قَبْلَنَا فَبَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِمْ مَلَكاً فَلَوْ أَرَادَ أَنْ یَبْعَثَ إِلَیْنَا لَبَعَثَ إِلَیْنَا مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ ، وهو قول الله: ﴿ وَ مَا مَنَعَ النَّاسَ أَن یُؤْمِنُواْ إِذْ جَآءَهُمُ الْهُدَی إِلآَّ أَن قَالُواْ أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَّسُولاً﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَ بُكْمًا وَ صُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا﴾ ﴿97﴾

ص: 586


1- عنه بحار الأنوار: 105/36 ح 50 ، والبرهان في تفسير القرآن: 621/4 ح 4. الكافي: 424/1 ح 64 مع زيادة في آخره، المناقب لابن شهر آشوب: 106/3 (فصل في تسميته علیه السلام بعليّ والمرتضى و حيدر) عنه البحار: 57/35 ضمن ح 12 تأويل الآيات الظاهرة : 284 ، عنهما البرهان : 620/4 ح 1 ، و 621 ح 3.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 632/4 3، و نور الثقلين: 227/3 ح 449. تفسير القمّى : 28/2 (نزول إسرافيل على رسول الله صلی الله علیه و آله) مرسلاً وبتفاوت يسير عنه البحار: 222/9

164) - از ابو حمزه روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام فرمود: جبرئیل علیه السلام این آیات را این چنین: «ولی بیش تر مردم جز ناسپاسی و کفران - نسبت به ولایت علی علیه السلام - هیچ کاری نکردند» نازل نمود.

فرمایش خداوند متعال: و تنها چیزی که بعد از آمدن هدایت مانع شد که مردم ایمان بیاورند این بود که گفتند: آیا خداوند بشری را به عنوان رسول فرستاده است؟! (94)

165)- از عبد الحمید بن ابی دیلم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «گفتند آیا خدا انسانی را به رسالت می فرستد؟» فرمود: پیش از ما (انسان ها) در زمین جنیان می زیستند پس خداوند برای (هدایت آن ها) فرشته ای فرستاد و اگر خداوند می خواست که برای ما هم (رسولی) بفرستد فرشته ای از فرشته ها را می فرستاد (انجام می داد)؛ و این همان فرمایش خداوند تبارک و تعالی است: «و هیچ چیز مردم را از ایمان آوردن - آن گاه که هدایت برایشان آمد - باز نداشت مگر این که می گفتند: آیا خدا انسانی را به رسالت می فرستد؟»

فرمایش خداوند متعال: و هر کسی را که خداوند هدایت کند او هدایت یافته واقعی است و هر کسی را که او (در اثر کردار و گفتارش) گمراه سازد راهنمایی و سرپرستی غیر خداوند برای او نخواهی یافت و (چنین افرادی را) روز قیامت بر صورت هایشان محشور می کنیم در حالی که نابینا و گنگ و کر خواهند ،بود جایگاهشان دوزخ است و هر زمانی که آتش آن فرونشیند شعله تازه ای بر آن ها می افزاییم (97)

ص: 587

2306 / [166] - عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ رَفَعَهُ إِلَی أَحَدِهِمَا : فِی قَوْلِ اَللَّهِ:

﴿وَ نَحْشُرُهُمْ یَوْمَ اَلْقِیامَهِ عَلی وُجُوهِهِمْ ﴾ قَالَ: عَلَی جِبَاهِهِمْ (1)

2307 / [167] - عَنْ بَکْرِ بْنِ بَکْرٍ رَفَعَ اَلْحَدِیثَ إِلَی عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ فِی جَهَنَّمَ لَوَادِیاً یُقَالُ لَهُ سَعِیرٌ إِذَا خَبَتْ جَهَنَّمُ فُتِحَ بِسَعِیرِهَا وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿کُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعِیراً ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا﴾ ﴿101﴾

2308 / [168] - عَنْ سَلاَّمٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ تعالى: ﴿ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ﴾، قَالَ الطُّوفَانُ وَ الْجَرَادُ وَ الْقُمَّلُ وَ الضَّفَادِعُ وَ الدَّمُ وَ الْحَجَرُ وَ الْبَحْرُ وَ الْعَصَا وَ یَدُهُ (3)

2309 / [169] - عَنِ اَلْعَبَّاسِ (بْنِ مَعْرُوفٍ) عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ : ذَکَرَ قَوْلَ اَللَّهِ ﴿یا فِرْعَوْنُ﴾ یَا عَاصِی! (4)

ص: 588


1- عنه بحار الأنوار: 188/7 ح 50، والبرهان في تفسير القرآن: 634/4 ح 3 و نور الثقلين: 228/3 ح 452 تفسير القمّي: 29/2 مرسلاً.
2- عنه بحار الأنوار: 291/8 ذيل ح 29 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 634/4 ح 4 تفسير القمي: 29/2 بإسناده عن ابن أبي عمير، عن سيف بن عميرة يرفعه إلى عليّ ابن الحسين علیهما السلام ، عنه البحار: 291/8 ح 29
3- عنه بحار الأنوار: 140/13 ح 58 ، والبرهان في تفسير القرآن: 635/4 ح 5. تفسير القمّي: 29/2 مرسلاً عنه البحار: 106/13 ح 4 ، الخصال: 423/2 25 بإسناده عن محمّد بن النعمان عن سلّام بن المستنير، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار علیه السلام: 136/13 ح 46، والبرهان 634/4 ح 2.
4- عنه بحار الأنوار: 140/13ح 59 ، والبرهان 635/4 ح 7، و نور الثقلين: 231/3 ح 464.

166)- از ابراهیم بن عمر به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و ما روز قیامت آن ها را بر چهره هایشان محشور می کنیم»، فرمود: آنان در روز قیامت، بر پیشانی های خودشان محشور می شوند

167)- از بکر بن بکر به طور مرفوعه روایت کرده است، که گفت:

امام سجاد علیه السلام فرمود: همانا در دوزخ یک وادی وجود دارد که به آن سعیر گویند که اگر شعله آتش آن رو به خاموشی ،رود راه آن وادی (سعیر) گشوده خواهد شد؛ و این همان فرمایش خداوند می باشد که فرموده: «هر موقع که آتش آن رو به سردی و خاموشی رود شعله ای تازه بر آن ها می افزاییم».

فرمایش خداوند متعال: و همانا ما نُه معجزه آشکار و روشن به موسی دادیم پس از بنی اسرائیل سؤال کن آن زمانی که این (معجزات) برایشان وارد شد (چگونه بودند) ؟ پس فرعون به او گفت ای موسی گمان می کنم تو دیوانه (یا ساحر) هستی (101)

168)- از سلّام روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و به تحقیق که ما موسی را نُه آیه آشکار دادیم» فرمود (آن ها عبارت بودن از:) طوفان ملخ، شپش، قورباغه ها، خون، سنگ ( که او عصا را بر آن زد و آب جاری شد ) دریا، عصا و دستش.

169)- از عباس بن معروف روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمایش خداوند متعال «يَفِرْعَوْنُ» را یاد آور شد و فرمود: آن به ،معنای ای معصیت کار می باشد

ص: 589

قوله تعالى: ﴿قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا﴾ ﴿110﴾

2310 / [170] - عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ:

سَمِعْتُهُ وَ سُئِلَ عَنِ الْإِمَامِ هَلْ عَلَیْهِ أَنْ یُسْمِعَ مَنْ خَلْفَهُ وَ إِنْ كَثُرُوا؟

قَالَ یَقْرَأُ قِرَاءَةً وَسَطاً یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی ﴿وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها﴾ (1)

2311 / [171] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی:

﴿ وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها قَالَ اَلْمُخَافَتَهُ مَا دُونَ سَمْعِکَ وَ اَلْجَهْرُ أَنْ تَرْفَعَ صَوْتَکَ شَدِیداً﴾ (2)

2312 / [172] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلْإِمَامِ هَلْ عَلَیْهِ أَنْ یُسْمِعَ مَنْ خَلْفَهُ وَ إِنْ کَثُرُوا؟

قَالَ: لِیَقْرَأْ قِرَاءَهً وَسَطاً، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها﴾ (3)

ص: 590


1- عنه بحار الأنوار 72:85 ح 2 و 94/88 ذيل ح 61 أشار إنه. و وسائل الشيعة: 397/8 ذيل ح 11001 أشار إليه، والبرهان في تفسير القران: 637/4 ح 6، و مستدرك الوسائل: 1984 ح 4479 دعالم الإسلام: 1911 (ذكر صفات الصلاة) عند مستدرك الوسائل: 1946 ح 7342
2- عنه بحار الأنوار: 72/85. ذيل ح2، والبرهان في تفسير القران: 4/ 637 ح 7 و مستدرک الوسائل: 198/4 ح 4480 الكافي : 315/3 ح 2 تهذيب الأحكام: 290/2 ح 20 منهما وسائل الشيعة: 96/6 ح 7440
3- عنه بحار الأنوار: 72/85. ذيل ح 2 أشار إليه، و 93/88 ج 61، و وسائل الشيعة: 296/8 ح ،11001 والبرهان في تفسير القران: 638/4 ح 8، و مستدرك الوسائل: 198/4 ذيل ح 4479 الکافة: 317/3 ح 27 تفاوت يسير، مه وسائل الشيعة: 976 ح 7441، والبرهان: 2637/4 ح 2

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو «الله» را بخوانید یا «رحمان» را هر کدام را که بخوانید (ذات پاکش یکی است و) برای او بهترین نام ها وجود دارد و نمازت را زیاد ،بلند یا خیلی آهسته نخوان و در میان آن دو برنامه و شیوه ای (معتدل) را انتخاب کن (110)

170)- از مُفضّل روایت کرده است که گفت:

از آن حضرت علیه السلام شنیدم که در جواب سؤال از این که امام (جماعت)، آیا واجب است صدای (قرائت) خود را به مأمومین برساند اگرچه زیاد باشند؟

فرمود: او باید به گونه ای قرائت کند که متوسط باشد (نه بلند و نه آهسته) خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نگردان».

171)- از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام دربارۀ فرمایش خداوند متعال: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نکن» فرمود معنای اخفات این است که با گوش خود صدایت را نشنوی و اِجهار این است که صدایت را خیلی بلند کنی

172) - از عبد الله از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

از آن امام صادق علیه السلم در مورد امام (جماعت)، سؤال کردم آیا واجب است که او صدای (قرائت) خود را به مأمومین برساند، اگرچه زیاد باشند؟

فرمود: باید به گونه ای قرائت کند که متوسط باشد (نه بلند و نه آهسته) خداوند متعال می فرماید: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نکن»

ص: 591

2313 / [173] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا ﴾، قَالَ: کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا کَانَ بِمَکَّهَ جَهَرَ بِصَوْتِهِ، فَیَعْلَمُ بِمَکَانِهِ اَلْمُشْرِکُونَ ، فَکَانُوا یُؤْذُونَهُ فَأُنْزِلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ عِنْدَ ذَلِکَ. (1)

2314 / [174] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ: ﴿وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها﴾ . قَالَ: «نَسَخَتْهَا ﴿فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ﴾ (2). (3)

2315 / [175] - عَنْ سُلَیْمَانَ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا ﴾ ،فَقَالَ: «اَلْجَهْرُ بِهَا: رَفْعُ اَلصَّوْتِ، وَ اَلْمُخَافَتَهُ: مَا لَمْ تَسْمَعْ أُذُنَاکَ، وَ مَا بَیْنَ ذَلِکَ قَدْرُ مَا یَسْمَعُ أُذُنُکَ. (4)

2316 / [176] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ، قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَلا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَلا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلا ﴾، قَالَ: تَفْسِیرُهَا وَ لاَ تَجْهَرْ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ وَ لاَ بِمَا أَکْرَمْتَهُ بِهِ، حَتَّی آمُرَکَ بِذَلِکَ ﴿وَ لا تُخافِتْ بِها ﴾ یَعْنِی وَ لاَ تَکْتُمْهَا عَلِیّاً علیه السلام وَ أَعْلِمْهُ مَا أَکْرَمْتَهُ. (5)

ص: 592


1- عنه بحار الأنوار: 73/85، ذيل ح 2 و وسائل الشيعة: 397/8 ح 11002 ، والبرهان في تفسير القرآن: 638/4 ح ،9 و نور الثقلين: 234/3 ح 481 ، و مستدرك الوسائل: 199/4ح 4481.
2- سورة الحجر: 94/15
3- عنه بحار الأنوار: 73/85 ، ذيل ح 2 ، و وسائل الشيعة: 397/8 ح 11003، والبرهان في ، تفسير القرآن: 638/4 ح 10 ، و عنه نور الثقلين: 234/3 ح 484 ، فيه : عن أبي عبد الله علیه السلام. تقدّم الحديث أيضاً في الحديث 45 من سورة «الحجر».
4- عنه بحار الأنوار: 73/85، ذيل ح 2 والبرهان في تفسير القرآن: 638/4 ح 11، و نور الثقلين: 234/3 ح 482 ، و مستدرك الوسائل: 199/4 ح 4482
5- عنه بحار الأنوار: 71/85 ، و 105/36 ح 51 ، والبرهان في تفسير القرآن: 638/4 ح 12، و نور الثقلين: 235/3 ح 488. بصائر الدرجات: 78 ح 7 (النوادر من الأبواب في الولاية) مع زيادة في آخره، عنه البحار: 171/36 ح 158

173) - از زراره و حُمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است، که گفته اند: امام باقر و امام صادق علیهما السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته ،نکن بلکه میان این دو راهی (متوسط) را اختیار کن» فرمودند: زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در مکّه بود، نمازش را با صدای بلند قرائت می نمود پس مشرکین از موقعیت حضرت آگاه می گشتند و او را مورد اذیت و آزار قرار می دادند پس خداوند این آیه را در آن موقع نازل نمود

174)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نکن» ،فرمود (حکم) این آیه به وسیله: «پس آن چه را که بر آن مأمور شده ای آشکارا بیان کن» (و به مشرکین اعتنایی نکن) نسخ شده است.

175)- از سلیمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نکن» فرمود معنای اجهار این است که بلند بخوانی و معنای اخفات این است که با گوشهای خود نشنوی و ما بین آن دو این است که با گوش های خود بشنوی

176)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت

از امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نگردان، بلکه میان این دو راهی (و روشی متوسط) را اختیار کن»، سؤال کردم؟

فرمود: تفسیر آن چنین است و ولایت علی علیه السلام را آشکار نگردان، همچنین فضائل و امتیازاتی را که به او داده ایم تا زمانی که فرمان نداده ایم آشکار نگردان.

و اما «و صدایت را در آن آهسته نکن» یعنی ولایت علی علیه السلام را (از خودش) کتمان نکن و فضائلی را که به او داده ایم برایش مطرح کن

ص: 593

2317 / [177] - عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْهُ قَالَ:

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: یَا بُنَیَّ عَلَیْکَ بِالْحَسَنَهِ بَیْنَ اَلسَّیِّئَتَیْنِ تَمْحُوهُمَا، قَالَ: وَ کَیْفَ ذَلِکَ یَا أَبَتِ؟!

قَالَ: مِثْلُ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها﴾ سَیِّئَهً وَ لا تُخافِتْ بِها سَیِّئَهً ﴿وَ اِبْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلاً﴾ .حسنة.

و مثل قوله: ﴿ وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةٌ إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ﴾ (1)

ومثل قوله: ﴿ وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا ﴾ (2)

فَأَسْرَفُوا سَیِّئَهٌ وَ أَقْتَرُوا سَیِّئَهٌ، ﴿ وَ كَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا ﴾ حَسَنَهٌ، فَعَلَیْکَ بِالْحَسَنَهِ بَیْنَ اَلسَّیِّئَتَیْنِ. (3)

2318 / [178] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ اِبْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلاً﴾ ؟

قَالَ: لاَ تَجْهَرْ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ (علیه السلام) فَهُوَ اَلصَّلاَهُ، وَ لاَ بِمَا أَکْرَمْتَهُ بِهِ حَتَّی آمُرَکَ بِهِ، وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿ وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ﴾

وَ أَمَّا قَوْلُهُ ﴿وَ لا تُخافِتْ بِها﴾ فَإِنَّهُ یَقُولُ: وَ لاَ تَکْتُمْ ذَلِکَ عَلِیّاً (علیه السلام) یَقُولُ: أَعْلِمْهُ مَا أَکْرَمْتَهُ

فَأَمَّا قَوْلُهُ: ﴿ وَ اِبْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلاً ﴾ یَقُولُ: تَسْأَلُنِی أَنْ آذَنَ ذَلِکَ أَنْ تَجْهَرَ

ص: 594


1- سورة الإسراء: 29/17
2- سورة الفرقان: 67/25
3- عنه بحار الأنوار: 116/71 ح 19 ، و وسائل الشيعة: 397/8 ح 11004 ، و تفسير البرهان: 638/4 ح 13 و 473/5 ح 8 و نور الثقلين: 159/3 ح 179 و 234 ح 483 ، و 27/4 ح 98 قطعتان منه.

177)- از حلبی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به (فرزندش) امام صادق علیه السلام فرمود: ای پسرم! (1) سعی کن در بین هر دو سیّئه و خطایی، (حدّ اقل) یک حسنه و کار نیک انجام دهی که سبب نابودی آن دو سیّئه می باشد امام صادق علیه السلام اظهار داشت: ای پدر! چگونه چنین چیزی انجام می گیرد؟ پاسخ داد همچنانی که خدای عزّوجل فرموده است «صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته نکن» که بلندی صدا سیّئه و خطا می باشد و کوتاهی صدا نیز سیّئه است و «بلکه میان این دو راهی (متوسط) را اختیار کن» حسنه و کار نیک خواهد بود.

و نیز همچنان که فرموده: «و نه دست خویش را از روی بخل و خساست به گردن بیند و نه چندان با سخاوت و دست دلباز باش» و نیز فرموده است: «و کسانی که اگر انفاق کنند اسراف نمی نمایند و سختگیری هم نمی کنند» که اسراف و سخت گیری هر دو سیّئه هستند «بلکه میانه روی داشته و اعتدال را رعایت می کنند» که حسنه می باشد پس بر تو باد بر انجام حسنه در بین دو سیئه و خطا.

178)- از جابر روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام در مورد تفسیر این آیه از فرمایش خداوند: «و صدایت را در نماز بلند نکن و نیز صدایت را در آن آهسته ،نکن بلکه میان این دو راهی (متوسط) را اختیار کن» سؤال کردم؟

فرمود: منظور از «صدایت را در نماز بلند نکن» این است که ولایت علی علیه السلام را آشکار نکن پس مقصود از نماز آن حضرت است و نیز آن چه را که از فضائل و کرامت ها عطایش کرده علنی نگردان تا زمانی که فرمان صادر شود.

و اما فرمایش دیگر خداوند: «و نیز صدایت را در آن آهسته نکن» یعنی آن فضائل را از خودش کتمان و پوشیده ،مدار بلکه او را نسبت به کرامت های خداوند آگاهش نما و اما بلکه میان این دو راهی (متوسط) را اختیار کن» از من درخواست می کنی تا برای آشکار شدن ولایت علی (علیه السلام) اجازه و فرمان دهم

ص: 595


1- خطاب امام باقر علیه السلام به فرزندش حضرت صادق آل محمّد علیهم السلام، از باب به درب بزن تا همسایه ،بشنود می باشد چون آن ،حضرت معصوم و آشنای به وظائف خویش است. مترجم

بِأَمْرِ عَلِیٍّ علیه السلام بِوَلاَیَتِهِ، فَآذَنُ لَهُ بِإِظْهَارِ ذَلِکَ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ ، فَهُوَ قَوْلُهُ صلی الله علیه و آله یَوْمَئِذٍ: اَللَّهُمَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ، اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ . (1)

قوله تعالى: ﴿وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا﴾ ﴿111﴾

2319 / [179] - عَنِ اَلنَّوْفَلِیِّ عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ علیهما السلام قَالَ: :

قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ فَقَدَ رَجُلاً، فَقَالَ: مَا أَبْطَأَ بِکَ عَنَّا؟

فَقَالَ: اَلسُّقْمُ وَ اَلْعِیَالُ.

فَقَالَ: أَ لاَ أُعَلِّمُکَ بِکَلِمَاتِ تَدْعُو بِهِنَّ یُذْهِبُ اَللَّهُ عَنْکَ اَلسُّقْمَ وَ یَنْفِی عَنْکَ اَلْفَقْرَ؟

تَقُولُ: «لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِیِّ اَلْعَظِیمِ، تَوَکَّلْتُ عَلَی اَلْحَیِّ اَلَّذِی لاَ یَمُوتُ وَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ اَلَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی اَلْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ اَلذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً» (2)

ص: 596


1- عنه بحار الأنوار: 105/36 ح 52، والبرهان في تفسير القرآن: 639/4 ح 14، و نور الثقلين: 235/3 ح 489. بصائر الدرجات: 78 1ح 1 (النوادر من الأبواب في الولاية) بإسناده عن أبي حمزة الثمالي، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 171/36 ح 158
2- عنه بحار الأنوار: 11/95 ح 14 ، و 294 ح 6 ، والبرهان في تفسير القرآن: 639/4 ح 2. الكافي: 551/2 ح 3 بإسناده عن إسماعيل بن عبد الخالق قال: أبطأ رجل من أصحاب النبي صلی الله علیه و آله بتفاوت يسير الأمالي للمفيد : 228 ح 2 (المجلس السابع والعشرون) بإسناده عن أحمد بن عيسى قال: حدّثنا محمّد ابن جعفر بن محمّد بن عليّ، عن أبيه علیهم السلام قال: فقد رسول الله صلی الله علیه و آله رجلاً من أصحابه ... ، عنه البحار: 11/95 ذيل ح 14 أشار إليه.

پس (خداوند) به حضرت (رسول صلی الله علیه و آله) اجازه داد تا در روز غدیر خم ،آشکارا آن را به همگان اعلام نمود و فرمود: «خداوندا! هر کس که من ولی امر او هستم علی نیز ولیّ امر اوست.

خداوندا! دوست بدار کسی را که ولایت او را بپذیرد و دشمن بدار کسی را که با او دشمنی کند»

فرمایش خداوند متعال: «ای پیامبر!) بگو: حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که فرزندی (برای خود) نگرفته و برای او کمک و شریکی در ملوکیّت و حاکمیت وجود ندارد و سرپرستی هم به عنوان ذلّت و ضعف برایش نمی باشد و او را تکبیرگوی و بسیار بزرگش شمار (111)

179)- از ،نوفلی به نقل از ،سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش (امام باقر علیه السلام) فرمود: مدتی بود که مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله حضور نمی یافت و چون پس از چند روزی ،آمد حضرت به او فرمود این مدّت کجا بودی که از ما دوری کرده ای؟

عرض کرد: مریضی و مشکلات خانواده ام مانع از آمدنم شد، حضرت فرمود: آیا مایل هستی تا کلماتی را به تو بیاموزم که اگر به وسیله آن ها دعا کنی، مریضی و فقر و فلاکت تو از بین می رود؟ می گویی: «هیچ حرکت و نیرویی نیست مگر به وسیله خداوندی که برتر از هر چیزی است توکّل کردم بر آن زنده ای که هرگز نمی ،میرد سپاس مخصوص خدائی است که فرزندی نگرفته و نمی گیرد و در ملک و سلطنت نیازی به کمک ندارد و برای او سرپرستی به خاطر ذلت و خواری نخواهد بود و او را تکبیری شایسته بگو».

ص: 597

2320 / [180] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ:

شَکَوتُ إلی أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام

فَقالَ : ألا اُعَلِّمُکَ شَیئا إذا قُلتَهُ قَضَی اللّهُ دَینَکَ وأنعَشَکَ وأنعَشَ حالَکَ؟

ففَقُلتُ : ما أحوَجَنی إلی ذلِکَ! فَعَلَّمَهُ هذَا الدُّعاءَ ، قُل فی دُبُرِ صَلاهِ الفَجرِ : تَوَکَّلتُ عَلَی الحَیِّ الَّذی لا یَموتُ ، وَالحَمدُ للّهِِ الَّذی لَم یَتَّخِذ وَلَدا ، ولَم یَکُن لَهُ شَریکٌ فِی المُلکِ ، ولَم یَکُن لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وکَبِّرهُ تَکبیرا . اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِنَ البُؤسِ وَالفَقرِ ، ومِن غَلَبَهِ الدَّینِ وَالسُّقمِ ، وأسأَلُکَ أن تُعینَنی عَلی أداءِ حَقِّکَ إلَیکَ وإلَی النّاسِ (1)

ص: 598


1- عنه بحار الأنوار: 132/86 ح 8 و 302/95 ح 4، والبرهان في تفسير القرآن: 639/4 ح 3، و نور الثقلين: 237/3 ح 493 ، و مستدرك الوسائل: 87/5 ح 5408 مصباح المتهجد 215 ( صلاة الصبح) أورد الدعاء مرسلاً.

180)- از عبد الله سنان روایت کرده است که گفت: بن

به امام صادق علیه السلام (از مشکلات زندگی) شکایت و درد دل کردم فرمود: آیا مایل هستی تا چیزی را به تو بیاموزم که هرگاه آن را بگویی، قرضت ادا گردد و سر حال گردی و زندگی خوبی را به دست آوری؟

عرضه داشتم به چنین چیزی خیلی نیازمند هستم پس حضرت این دعا را به او تعلیم داد و فرمود: بعد از نماز صبح بگو:

«توکّل کردم بر کسی که زنده است همان کسی که نمی میرد، حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که فرزندی برای خود نگرفته و برای او کمک و یاری به عنوان ذلت و خواری وجود ندارد و او را تکبیری شایسته بگو خداوندا! من از مریضی و تهی دستی و نیز از بدهی و انواع آفت ها به تو پناه می برم و از تو درخواست می کنم که مرا بر انجام و ادای حق خودت (و حقّ) دیگران یاری فرمایی»

ص: 599

سورة المباركة: ﴿الكهف﴾

[18]

ص: 600

ص: 601

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

2321 / [1] - إِنَّ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ (1)، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «اَلْکَهْفِ» فِی کُلِّ لَیْلَهِ جُمُعَهٍ ، لَمْ یَمُتْ إِلاَّ شَهِیداً، وَ یَبْعَثَهُ اَللَّهُ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ، وَ أُوْقِفَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ (2)

ص: 602


1- الظاهر أنّه الحسن بن عليّ بن أبي حمزة سالم البطائني مولى الأنصار، هو و أبوه واقفيّ راجع جامع الرواة: 208/1
2- عنه مجمع البيان: 691/6 ، و بحار الأنوار: 282/92 ذيل ح 1 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 6/5 ح 7 ، و مستدرك الوسائل: 104/6ح 6543. من لا يحضره الفقيه: 298/2 ح 1359 ، عنه البرهان: 6/5 ح 6 ، ثواب الأعمال: 107 ، عنه وسائل الشيعة: 410/7 ح 9719 ، والبحار: 294/7 ح 11 و 282/92 ج 1، تهذيب الأحكام: ، 8/3 ح 26 بإسناده عن محمّد بن بن أبي حمزة قال: قال أبو عبد الله علیه السلام، عنه وسائل الشيعة: 408/7 ح 9712، أعلام الدین: 371 (باب عدد أسماء الله تعالى و هي)

به نام خداوند بخشاينده مهربان

1) - (با سند خود) از حسن بن علی بن ابی حمزه به نقل از پدرش روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی که در هر شب جمعه سوره «کهف» را با دقت و تدبّر قرائت نماید نمی،میرد مگر به حالت شهادت و خداوند او را با شهیدان محشور می نماید و در روز قیامت (برای محاسبه و گرفتن پاداش) با شهیدان خواهد بود.

ص: 603

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قوله تعالى: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَ لَمْ يَجْعَل لَّهُ و عِوَجًا ﴿1﴾ قَيِّمًا لِيُنذِرَ بَأْسًا شَدِيدًا مِّن لدُنْهُ وَ يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّلِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا﴾ ﴿ 2﴾

2322/ [2] - عَنِ اَلْبَرْقِیِّ ، عَمَّنْ رَوَاهُ ، رَفَعَهُ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : ﴿لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ﴾ ، قَالَ: اَلْبَأْسُ اَلشَّدِیدُ: عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ هُوَ مِنْ لَدُنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَاتَلَ مَعَهُ عَدُوَّهُ، فَذَلِکَ قَوْلُهُ: ﴿لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ﴾ (1)

2323 [3] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ: قَالَ

لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : لاَ تَقْرَأْ «یُبَشِّرَ» (2)، إِنَّمااَلْبَشَرُ بَشَرُ اَلْأَدِیمِ

قَالَ: فَصَلَّیْتُ بَعْدَ ذَلِکَ خَلْفَ اَلْحَسَنِ فَقَرَأَ ﴿تُبَشِّرُ﴾. (3)

2324 / [4] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

إِنَّ أَصْحَابَ اَلْکَهْفِ أَسَرُّوا اَلْإِیمَانَ وَ أَظْهَرُوا اَلْکُفْرِ، فَآجَرَهُمُ اَللَّهِ مَرَّتَیْنِ (4)

ص: 604


1- عنه بحار الأنوار: 8/36 ح 2 ، والبرهان في تفسير القرآن: 8/5 ح 3 ، و نور الثقلين: 242/3 ح 10 . المناقب لابن شهر آشوب: 81/2 (فصل في المسابقة بالشجاعة) عن الباقر والرضا علیهما السلام- إلى قوله : يقاتل معه عدوّه - ، عنه البحار: 64/41 ضمن ح 2
2- قرأ حمزة والكسائي بالتخفيف (على بناء المجرّد) والباقون بالتشديد ( من باب التفعيل)، راجع روح المعاني للاّلوسي : 203/15.
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 8/5 ح 4، و نور الثقلين: 242/3 ح 11.
4- عنه بحار الأنوار: 428/14 ح 9، والبرهان: 10/5 ح 4 ، و نور الثقلين: 244/3 ح 20. الكافي: 448/1 ح 28 بإسناده عن هشام بن سالم عن أبي عبد الله علیه السلام بتفاوت يسير، عنه وسائل الشيعة: 225/16 ح 21422 ، و نحوه الاختصاص: 241 (حديث في زيارة المؤمن لله) مرسلاً عن الصادق علیه السلام، معاني الأخبار : 285 ح 1 بإسناده عن المفضّل بن عمر قال: قال أبو عبد الله علیه السلام مع زيادة في أوّله عنه البحار: 77/35 ح 15 إيمان أبي طالب للفخّار: 321 ، روضة الواعظين: 139/1 (مجلس في ذكر ما يدلّ على إيمان أبي طالب).

به نام خداوند بخشاینده مهربان

فرمایش خداوند متعال: حمد مخصوص خدایی است که این کتاب (آسمانی) را بر بنده (برگزیده) خود نازل کرد و هیچ گونه انحراف و خلافی را در آن قرار نداده است (1) در حالی که آن ثابت و مستقیم و نگاهبان کتاب های (آسمانی) دیگر است تا (بدکاران را) از عذاب شدید او بترساند و مؤمنانی را که کارهای شایسته انجام می دهند بشارت دهد که پاداش نیکویی برای آنان خواهد بود. (2)

2)- از ،برقی به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «برای آن که با ترس سخت و شدیدی که از جانب اوست انذار کند» فرمود مراد از «بأس شدید»، امام علی علیه السلام است، که او در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله کشنده دشمنان خدا می باشد و آن همان معنای «برای آن که با ترس سخت و شدیدی که از جانب اوست انذار کند » خواهد بود.

3)- از حسن بن صالح روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام به من فرمود: (مواظب باش و) يَبْشُر» نخوان؛ زیرا که معنای «بَشر»، پوسته روی زمین است.

راوی :گوید پس بعد از آن پشت سر حسن (بن صالح) نماز (جماعت) می خواندم و او در نماز «يُبَشِّرَ» قرائت می کرد

4)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که اصحاب کهف ایمان خود را (به خاطر رعایت تقیّه) پنهان داشتند و کفر را آشکار کردند پس خداوند پاداش و ثواب آنان را دو بار عطایشان نموده است.

ص: 605

قوله تعالى: ﴿ أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ ءَايَتِنَا عَجَبًا﴾ ﴿ 9﴾

2325 / [5] - عَنْ مُحَمَّدٍ : عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ:

﴿أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُواْ مِنْ ءَايَتِنَا عَجَبًا﴾ ، قال:

هُمْ قَوْمٌ فَرُّوا، وَ کَتَبَ مَلِکُ ذَلِکَ اَلزَّمَانِ أَسْمَاءَهُمْ وَ أَسْمَاءَ آبَائِهِمْ وَ عَشَائِرِهِمْ فِی صُحُفٍ مِنْ رَصَاصٍ، فَهُوَ قَوْلُهُ:﴿ أَصْحابَ اَلْکَهْفِ وَ اَلرَّقِیمِ﴾ (1)

2326 / [6] - عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

خَرَجَ أَصْحَابُ اَلْکَهْفِ عَلَی غَیْرِ مَعْرِفَهٍ وَ لاَ مِیعَادٍ فَلَمَّا صَارُوا فِی اَلصَّحْرَاءِ أَخَذُوا بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ اَلْعُهُودَ وَ اَلْمَوَاثِیقَ، فَأَخَذَ هَذَا عَلَی هَذَا، وَ هَذَا عَلَی هَذَا، ثُمَّ قَالُوا: أَظْهِرُوا أَمْرَکُمْ، فَأَظْهَرُوهُ فَإِذَا هُمْ عَلَی أَمْرٍ وَاحِدٍ (2)

2327 / [7] - عَنْ دُرُسْتَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ ذَکَرَ أَصْحَابَ اَلْکَهْفِ فَقَالَ:

کَانُوا صَیَارِفَهَ کَلاَمٍ وَ لَمْ یَکُونُوا صَیَارِفَهَ دَرَاهِمَ (3)

ص: 606


1- عنه بحار الأنوار: 426/14 ذيل ح 5 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 10/5 ح 5، و نور الثقلين: 244/3 ح 21. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 254 ح 298 بإسناده عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر، عن بعض أصحابنا، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه بحار الأنوار: 426/14 ح 7.
2- عنه بحار الأنوار: 438/14 ح 11 والبرهان في تفسير القرآن: 10/5 ح 6، و نور الثقلين: 244/3 ح 22 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 253 ح 296 بإسناده عن عبد الله بن يحيى الكاهلي، عن أبي عبد الله علیه السلام بتفصيل، عنه البحارة 425/14 ح 5.
3- عنه بحار الأنوار: 428/14 ح 12 والبرهان في تفسير القرآن: 10/5 ح 7، و نور الثقلين: 246/3 ح 27 ، و مستدرك الوسائل: 96/13 ح 14880. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 253 ضمن 296 بإسناده عن عبد الله بن یحیة الکاهلي عن أبي عبدالله علیه السلام عنه مستدرك الوسائل: 96/13ح 14881.

فرمایش خداوند متعال (ای پیامبر!) آیا گمان کرده ای که اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟! (9)

5)- از ،محمّد به نقل از احمد بن علی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «آیا گمان کرده ای که اصحاب کهف و رقيم (1) از نشانه های شگفت انگیز ما بوده اند؟» فرمود: آنان گروهی بودند که فرار کردند و پادشاه آن زمان اسامی آنان و اسامی پدر و مادران و قبیله شان را در کتیبه ای از جنس رصاص (سُرب) نوشت؛ که این همان فرمایش خداوند: «اصحاب کهف و رقیم» می باشد.

6)- از ابو بکر حضرمی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: اصحاب کهف بدون آگاهی و شناخت (از شهر و کاشانه خود) خارج شدند پس موقعی که به بیابان رسیدند از یکدیگر عهد و پیمان گرفتند (که مبادا برنامه ایشان فاش گردد و یا از تصمیم خود برگردند) سپس گفتند اکنون تصمیم خود را برای هم آشکار کنیم که باید چه کنیم و همگی بر انجام یک برنامه تصمیم گرفتند

7)- از دُرُست روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام یاد آور اصحاب کهف شد و فرمود: آنان صرّاف در کلام بودند، نه صرّاف درهم و دینار ( و مبادلات نقدینگی ها، بلکه در صرف و کاربرد کلمات و سخنوری مهارت داشتند).

ص: 607


1- دو عنوان برای آنان مطرح شده است یکی اصحاب کهف که به جهت پناه بردن به غار و آرمیدن آنان در آن جا است و دیگری اصحاب ،رقیم به خاطر آن که نام آنان را در لوح و کتیبه ای از مس و یا ،سُرب نوشتند که اسلام آورده بودند و با دقیانوس پادشاه خود درگیر شدند و چون توان استقامت و نیز امکان عمل به شریعت خود را نداشتند، گریختند و در غار مخفی گشتند. مترجم

2328/ [8]- عن عبد [ عُبيد ] اَللَّهِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : أَنَّهُ ذَکَرَ أَصْحَابَ اَلْکَهْفِ ، فَقَالَ:

لَوْ کَلَّفَکُمْ قَوْمُکُمْ مَا کَلَّفَهُمْ قَوْمُهُمْ فَقِیلَ لَهُ: وَ مَا کَلَّفَهُمْ قَوْمُهُمْ؟

فَقَالَ: کَلَّفُوهُمُ اَلشِّرْکَ بِاللَّهِ اَلْعَظِیمِ، فَأَظْهَرُوا لَهُمُ اَلشِّرْکَ وَ أَسَرُّوا اَلْإِیمَانَ حَتَّی جَاءَهُمُ اَلْفَرَجُ . (1)

2329 / [9] - عن درست، عن أبي عبد الله علیه السلام، قال:

مَا بَلَغَتْ تَقِیَّهُ أَحَدٍ مَا بَلَغَتْ تَقِیَّهُ أَصْحَابِ اَلْکَهْفِ کَانُوا لَیَشُدُّونَ اَلزَّنَانِیرَ وَ یَشْهَدُونَ اَلْأَعْیَادَ وَ أَعْطَاهُمُ اَللَّهُ أَجْرَهُمْ مَرَّتَیْنِ (2)

2330 / [10] - عَنِ اَلْکَاهِلِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ :

إِنَّ أَصْحَابَ اَلْکَهْفِ [كانوا ] أَسَرُّوا اَلْإِیمَانَ وَ أَظْهَرُوا اَلْکُفْرَ وَ کَانُوا عَلَی إِجْهَارِ اَلْکُفْرِ أَعْظَمَ أَجْراً مِنْهُمْ عَلَی إِسْرَارِ اَلْإِیمَانِ. (3)

ص: 608


1- عنه وسائل الشيعة 230/16 ح 21435 ، والبرهان في تفسير القرآن: 10/5 ح 8 و نور الثقلين: 244/3 ح 19، و مستدرك الوسائل: 97/13 ذيل ح 14881 أشار إليه. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 253 ح 296 بإسناده عن عبد الله بن يحيى الكاهلي، عن أبي الله مع زيادة في آخره، زيادة في آخره عنه بحار: 425/14 ح ،5 مستدرك الوسائل: 272/12 ح 14078 ، عن كتاب عبد الله بن يحيى الكاهلي.
2- عنه بحار الأنوار: 428/14 ذيل ح 14 أشار إليه، و وسائل الشيعة: 230/16 ح 21436 والبرهان في تفسير القرآن: 11/5 ح 9. الكافي: 218/2 ح 8 بإسناده عن درست الواسطي قال: قال أبو عبد الله علیه السلام ، عنه وسائل الشيعة: 219/16 ح 21402 ، والبحار: 428/14 ح 14 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 253 ذيل ح 296 ، عنه البحارة 425/14 ذيل ح 5، و مستدرك الوسائل: 272/12 ذيل ح 14078.
3- عنه وسائل الشيعة: 231/16 ح 21437 ، والبرهان في تفسير القران 11/5 ح 10 و نور الثقلين: 244/3 ح 23 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 447 ( باب في قصّة أصحاب الكهف والرقيم). قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 253 ضمن ح 296، عنه البحار: 425/14 ضمن ح 5 و مستدرك الوسائل : 272/12 ضمن ح 14078.

8)- از عبيد الله بن یحیی روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام یادآور اصحاب کهف شد و فرمود:

اگر قبیله و خویشاوندانتان شما را مکلف و وادار (به برنامه ای) کنند همان طوری که قبیله اصحاب کهف آنان را وادار به جریان و برنامه ای کردند (چه می کردید؟) پس از حضرت سؤال شد: و خویشانشان آنان را بر چه کاری (خلاف) وادار کرده بودند (که ناچار به فرار شدند)؟

فرمود: آنان را وادار کرده بودند که شرک آورده (و از خدای عظیم و یکتا پرستی دست بردارند) پس آنان هم تظاهر به شرک ،کردند ولی ایمان (واقعی) خود را مخفی نگاه داشتند تا زمانی که برای ایشان گشایشی فراهم آمد

9)- از دُرُست روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: مرحله تقیّه هیچ کسی (در برابر دشمنان و مخالفان) به اندازه تقیّه اصحاب کهف نرسیده است آنان بر کمر خود زنّار می بستند و در مجالس عید مشرکان شرکت می کردند و به همین خاطر خداوند پاداش آنان را دو برابر عطا می نماید

10)- از کاهلی روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: اصحاب کهف ایمان خود را مخفی نگاه داشتند و کفر را آشکار می کردند و برای این که حالت کفر را (بر خلاف اراده و مرام خود) آشکار می کردند پاداش بزرگ تری را نسبت به ایمان ،خود داشتند

ص: 609

2331 / [11] - عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ اَلنَّهْدِیِّ قَالَ:

قَالَ لِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام یَا سُلَیْمَانُ مَنِ الْفَتَی؟

قَالَ: قُلْتُ له: جُعِلْتُ فِدَاكَ الْفَتَی عِنْدَنَا الشَّابُّ قَالَ لِی أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ كَانُوا كُلُّهُمْ كُهُولًا فَسَمَّاهُمُ اللَّهُ فِتْیَةً بِإِیمَانِهِمْ یَا سُلَیْمَانُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ اتَّقَی فَهُوَ الْفَتَی. (1)

قوله تعالى: ﴿نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ ءَامَنُوا برَبِّهِمْ وَزِدْنَهُمْ هُدًى ﴾ ﴿13﴾

2332 / [12] - عَنْ أَبِی عَمْرٍو اَلزُّبَیْرِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام قال:

قَالَ: قُلْتُ لَهُ: قَدْ فَهِمْتُ نُقْصَانَ اَلْإِیمَانِ وَ تَمَامَهُ فَمِنْ أَیْنَ جَاءَتْ زِیَادَتُهُ؟ وَ مَا اَلْحُجَّهُ فِیهَا؟:

قَالَ: قَوْلُ اَللَّهِ: ﴿وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَهٌ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ أَیُّکُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِیماناً ﴾- إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ﴾ (2)

و قال: ﴿ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ ءَامَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زَدْتَهُمْ هُدًى﴾ وَ لَوْ کَانَ کُلُّهُ وَاحِداً لاَ زِیَادَهَ فِیهِ وَ لاَ نُقْصَانَ لَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ فَضْلٌ عَلَی أَحَدٍ وَ لاَ یَسْتَوِی اَلنِّعْمَهُ فِیهِ وَ لاَ یَسْتَوِی اَلنَّاسُ، وَ بَطَلَ اَلتَّفْضِیلُ، وَ لَکِنْ بِتَمَامِ اَلْإِیمَانِ دَخَلَ اَلْمُؤْمِنُونَ اَلْجَنَّهَ ، وَ بِالزِّیَادَهِ فِی اَلْإِیمَانِ تَفَاضَلَ اَلْمُؤْمِنُونَ بِالدَّرَجَاتِ عِنْدَ اَللَّهِ، وَ بِالنُّقْصَانِ مِنْهُ دَخَلَ اَلْمُفَرِّطُونَ اَلنَّارَ . (3)

ص: 610


1- عنه بحار الأنوار: 428/14 ح 10، والبرهان في تفسير القرآن: 11/5 ح 11، و نور الثقلين: 244/3 ح 24
2- سورة التوبة: 124/9 - 125
3- عنه البرهان في تفسير القرآن 11/5 ح 12 الكافي : 36/22 ذيل ح 1 عنه وسائل الشيعة: 166/15 ذيل ح 20218، والبحار: 27/69 ذیل ح 6، دعائم الإسلام: 8/1 نحو الكافي عنه مستدرك الوسائل 152/11 ذيل ح 12661.

11)- از سلیمان بن جعفر نهدی روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام به من فرمود: ای سلیمان! «فتی»، جوان مرد کیست؟

پاسخ داد: فدایت گردم «فتی» از نظر ما یعنی جوان.

فرمود: آیا ندانسته ای که اصحاب کهف پیرمرد بودند ولی خداوند به سبب ایمانی که داشتند آنان را جوان مرد نامیده است؟ ای سلیمان جوان مرد کسی است که مؤمن (و متعهد) و با تقوا باشد.

فرمایش خداوند متعال: ما داستان آنان را بر طبق حقیقت برای تو بازگو می کنیم آن ها جوانانی بودند که به پروردگار خود ایمان آورده بودند و ما بر هدایتشان افزودیم (13)

12)- از ابو عمرو زُبیری روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام (در ضمن حديثي مفضّل) عرض کردم: معنای نقصان ایمان و تمامیت آن را فهمیدم اکنون بفرما که زیاد شدن ایمان از کجا و چگونه خواهد بود؟

و دلیل آن چیست؟ فرمود: فرمایش خداوند متعال که فرموده است: «و هرگاه سوره ای نازل می شد بعضی از آن ها می گفتند کدام یک از شما به سبب این ایمانش افزوده شد؟ ... برای آن ها جز پلیدی چیزی دیگری اضافه نمی شد» و (همچنین) فرموده است: «ما داستان های واقعی و بر حق آنان (اصحاب کهف) را برایت می گوئیم: آنان جوان مردانی بودند که به خدای خود ایمان آورده بودند و ما هم بر هدایت (و ایمان) آنان افزودیم» و اگر همه یکسان بودند و زیاده و نقصانی در ایمانشان نبود بر یک دیگر برتری و فضیلتی نداشتند.

و اگر زیادتی در ایمان ،نبود همه نعمت ها مساوی می شد و مردم همه با هم برابر بودند و ارزش ها و فضیلت ها باطل می گشت ولی با کامل شدن ایمان مؤمنان وارد بهشت می شوند و با زیادت در ،ایمان آنان درجات بیش تری را در پیشگاه خداوند (در دنیا و نیز در بهشت) به دست می آورند و نیز کسانی که در ایمان نقصان داشته باشند وارد دوزخ می گردند.

ص: 611

قوله تعالى: ﴿وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَ ذَاتَ الشِّمَالِ وَ كَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا﴾ ﴿18﴾

2333 / [13] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اَلْبِطِّیخِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تعالى: ﴿لَو أَطْلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئَتَ مِنْهُمْ رُعْبًا﴾ ، قَالَ: إِنَّ ذَلِکَ لَمْ یُعْنَ بِهِ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِنَّمَا عُنِیَ بِهِ اَلْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ، لَکِنَّهُ حَالُهُمُ اَلَّتِی هُمْ عَلَیْهَا. (1)

قوله تعالى: ﴿وَلا تَقُولَنَّ لشایْءٍ إِنّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً ﴿23 ﴾ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لأقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا﴾ ﴿24﴾

2334 / [14] - عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ ، [ عن ] (2) عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

إِذَا حَلَفَ اَلرَّجُلُ بِاللَّهِ فَلَهُ ثُنْیَاهَا إِلَی أَرْبَعِینَ یَوْماً، وَ ذَلِکَ أَنَّ قَوْماً مِنَ اَلْیَهُودِ سَأَلُوا اَلنَّبِیَّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) ، عَنْ شَیْءٍ؟

فَقَالَ: اِلْقَوْنِی غَداً - وَ لَمْ یَسْتَثْنِ حَتَّی أُخْبِرَکُمْ؛ فَاحْتُبِسَ عَنْهُ جَبْرَئِیلُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) أَرْبَعِینَ یَوْماً، ثُمَّ أَتَاهُ، وَ قَالَ: وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً * إِلاّ أَنْ یَشاءَ اَللّهُ وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ﴾ (3)

ص: 612


1- عنه بحار الأنوار: 428/14 ح 13، والبرهان: 12/5 ح 13، و نور الثقلين: 251/3 ح 37.
2- ما بين المعقوفتين عن البحار و المستدرك
3- عنه بحار الأنوار: 305/76 ح 2 و 228/104 ح 60 ، والبرهان: 27/5ح 8 و نور الثقلين: 255/3 ح ،55، و مستدرك الوسائل: 61/16 ح 19150، و 62 ح 19155 قطعة منه. من لا يحضره الفقيه: 362/3 ح 4284 بتفاوت وسائل الشيعة: 258/23 ح 29518 عنه و عن العياشي، و نحوه النوادر للأشعري: 55 ح 105، عنه البحار: 230/104 ح 71 و مستدرك الوسائل: 61/16 ح 19149 ، دعائم الإسلام 97/2 ح 306 بتفاوت عوالي اللثالي: 445/3 ح 11 نحو الفقيه.

فرمایش خداوند متعال: و (اگر آن ها را نگاه می کردی) می پنداشتی که بیدار هستند در حالی که در خواب فرو رفته بودند و ما آن ها را به سمت راست و چپ می گرداند (تا بدنشان سالم بماند) و سنگ آن ها دست های خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی می داد) اگر نگاهشان می کردی از آنان می گریختی و از دیدن آن ها سر تا پای تو را ترس و وحشت فرا می گرفت. (181)

13)- از محمّد بن سنان به نقل از بطیخی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «اگر به سروقت آنان می رفتی و بر احوال ایشان اطلاع می یافتی گریزان از آن ها باز می گشتی و از آنان سخت وحشت می کردی»، فرمود: در عبارت و خطاب مقصود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیست بلکه مقصود حالت مؤمین نسبت به یکدیگر است ولی وضعیّت و حالت آنان همچنانی است که آن ها بر آن هستند.

فرمایش خداوند متعال: و هرگز در مورد کاری نگو من حتماً فردا آن را انجام می دهم (23) مگر این که خدا بخواهد و هرگاه نام خداوند را فراموش کردی (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور و بگو: امید وارم که پروردگارم مرا به راهی روشن تر از این هدایت نماید (24)

14)- از عبد الله بن میمون روابت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش از امام علی علیهما السلام حدیث نموده که فرموده است هرگاه شخصی به خداوند سوگند خورد تا چهل روز می تواند اسثنای (إن شاه الله) آن را بگوید برای آن که گروهی از یهود نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده و از آن حضرت در مورد چیزی سؤال کردند. پس ایشان در جواب فرمود: (برای دریافت پاسخ) فردا نزد من بیایید ولى استثنا ( إن شاء الله) نگفت و جبرئیل تا چهل روز نزد او نیامد و چون پس از آن ،آمد گفت: «و نباید بگوئی من کاری را فردا خواهم کرد * مگر آن که بگوئی: اگر خدا بخواهد و اگر نام پروردگارت را فراموش کردی

ص: 613

هرگاه یادت ،آمد آن را یاد کن (و بگو: اگر خدا بخواهد)

2335 / [15] - عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع: ذَكَرَ أَنَّ آدَمَ لَمَّا أَسْكَنَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ فَقَالَ لَهُ يَا آدَمُ لَا تَقْرَبْ هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَقَالَ نَعَمْ يَا رَبِّ!

وَ لَمْ يَسْتَثْنِ فَأَمَرَ اللَّهُ نَبِيَّهُ فَقَالَ ﴿وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً * إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيتَ﴾ وَ لَوْ بَعْدَ سَنَةٍ (1)

2336 / [16] - فِی رِوَایَهِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ وَلاَ تَقُولَنَّ لِشَیْء إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَداً * إِلاَّ أَن یَشَاءَ اللَّهُ وَاذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ﴾ (قال:) أَنْ تَقُولَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ اَلْأَرْبَعِینَ، فَلِلْعَبْدِ اَلاِسْتِثْنَاءُ فِی اَلْیَمِینِ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اَلْأَرْبَعِینَ یَوْماً إِذَا نَسِیَ . (2)

2337 / [17] - عَنْ سَلاَّمِ بْنِ اَلْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

قال الله: ﴿ وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا * إِلَّا أَن يَشَاءَ اللهُ ﴾ أَنْ لاَ أَفْعَلَهُ،

ص: 614


1- عنه بحار الأنوار: 305/76 ح 3 ، و 228/104 ح 61 ، والبرهان في تفسير القرآن: 27/5 ح 9، و نور الثقلين: 255/3 ح 56 ، و مستدرك الوسائل: 59/16 ح 19141.
2- عنه بحار الأنوار: 228/104 ح 62 ، والبرهان في تفسير القرآن: 27/5 ح 10، و نور الثقلين: 255/3 ح 57 ، و مستدرك الوسائل: 63/16 ح 19158. الكافي : 448/7 ح 4 بإسناده عن حسين القلانسي، أو بعض أصحابه ، عن أبي عبد الله علیه السلام - من قوله فللعبد -و نحوه من لا يحضره الفقيه: 362/3 ح 4284 مع زيادة في آخره، تهذيب الأحكام: 281/8 ح 20 و 21 ، كلاهما نحو الكافي عنهما وسائل الشيعة: 257/23 ح 29514، و 258 ح 29517 ، النوادر للأشعري 55 ح 105 نحو 1 نحو الفقيه، و ح 106 نحو الكافي، عنه مستدرك الوسائل: 61/16 ح 19149.

اَللّهُ أَنْ لاَ أَفْعَلَهُ فَتَسْبِقَ مَشِیَّهُ اَللَّهِ فِی أَنْ لاَ أَفْعَلَهُ فَلاَ أَقْدِرُ عَلَی أَنْ أَفْعَلَهُ

15) - (با سند خود) از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام يادآور شد: هنگامی که خداوند آدم علیه السلام را در بهشت ساکن ،گردانید فرمود ای آدم نزدیک این درخت ،نشو آدم اظهار داشت: بسیار خوب ای پروردگار من! ولی «إن شاء الله» را نگفت، پس خداوند به پیامبرش صلی الله علیه و آله امر فرمود: «و نباید بگوئی من آن کار را فردا خواهم کرد * مگر آن که بگوئی: اگر خدا بخواهد و اگر نام پروردگارت را فراموش کردی هرگاه یادت ،آمد آن را یاد کن» (و بگو: اگر خدا بخواهد) که اگر نام پروردگارت را فراموش کردی - گرچه پس از یک سال - یادت بیاید آن را بگو

16) - و در حدیثی دیگر از عبد الله بن میمون روایت کرده است، که گفت: امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و نباید بگوئی من کاری را فردا خواهم کرد * مگر آن که بگوئی: اگر خدا بخواهد و اگر نام پروردگارت را فراموش کردی هرگاه یادت ،آمد آن را یاد کن» (و بگو: اگر خدا بخواهد) فرمود: آن را باید بگویی مگر بعد از گذشت چهل ،روز پس هر بنده ای که در سوگند خود استثنا (إن شاء الله) را فراموش ،کرد تا چهل روز بعد از آن هر موقعی که یادش بیاید آن را بگوید

17)- از سلام بن مُستنیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند متعال فرموده است: «و هرگز برای انجام کاری نگو: فردا چنین می کنم * مگر این که (بگویی اگر) خداوند بخواهد» مگر خدا بخواهد که انجام ندهم و خواست و مشیّت خداوند از پیش بر خواسته من سبقت گرفته است که آن را اتیان نکنم پس من توان انجام آن را نخواهم داشت و بر همین اساس خداوند فرمود: «و هر گاه متذکّر شدی و بیادت ،آمد پروردگارت را یاد کن» يعنى «إن شاء الله» را در کار خود بگو.

ص: 615

قَالَ: فَلِذَلِکَ قَالَ اَللَّهُ ﴿وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ﴾ أَیْ اِسْتَثْنِ مَشِیَّهَ اَللَّهِ فِی فِعْلِکَ (1)

2338 / [18] - عن زرارة و مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ وَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ في قول الله تعالى: ﴿ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ﴾ ، قال:

إِذَا حَلَفَ اَلرَّجُلُ فَنَسِیَ أَنْ یَسْتَثْنِیَ فَلْیَسْتَثْنِ إِذَا ذَکَرَ (2)

2339 / [19] - عَنْ حَمْزَهَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ﴾ ؟

فَقَالَ: إِنْ تَسْتَثْنِیَ ثُمَّ ذَکَرْتَ بَعْدُ فَاسْتَثْنِ حِینَ تَذْکُرُ . (3)

2340 / [20] - عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: - ﴿وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ﴾ ، قَالَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یَحْلِفُ فَنَسِیَ أَنْ یَقُولَ: إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَلْیَقُلْهَا إِذَا ذَکَرَ . (4)

2341 / [21] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام، قال :

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ : ﴿ وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّى فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا * إِلَّا أَن يَشَاءَ اللهُ﴾ ؟

ص: 616


1- عنه بحار الأنوار: 306/76 ح 4 ، و 229/104 ح 63 والبرهان في تفسير القرآن: 27/5 ح 11، و مستدرك الوسائل: 58/16 ح 19140. الكافي: 447/7 ح 2 بتفصيل عنه وسائل الشيعة: 253/23 ح 29506 ، والبحار: 289/16 ح 149 ، و نحوه النوادر للأشعري: 55 ح 107 ، عنه البحار: 306/77 ح 7 ، و 231/104 ح 73.
2- عنه بحار الأنوار: 229/104 ح 64 ، والبرهان في تفسير القرآن: 27/5 ح 12 و نور الثقلين: 255/3 ح ،58 و مستدرك الوسائل: 63/16 ح 19156. الكافي: 447/7 ح 1 ، تهذيب الأحكام 281/8 ح 19، عنهما وسائل الشيعة 257/23 ح 29513، والبحار: 289/16 ح 148 النوادر للأشعري: 56 ح 108 ، عنه البحار: 231/104 ح 74، و مستدرك الوسائل: 62/16 ح 19154.
3- عنه بحار الأنوار: 306/76 ح 5 ، و 229/124 ح 66، والبرهان في تفسير القرآن: 28/5 ح ،13، و نور الثقلين: 256/3 ح 59 ، و مستدرك الوسائل: 63/16 ح 19157
4- عنه بحار الأنوار: 229/104 ح 67 ، والبرهان في تفسير القرآن: 28/5 ح 14 و مستدرك الوسائل: 63/16 ح 19159

18)- از زراره و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و هر گاه متذکّر شدی (و بیادت ،آمد) پروردگارت را یاد کن» فرموده اند: چنان چه مردی سوگند یاد کند و فراموش کند که استثنا (إن شاء الله) را بگوید هرگاه که یادش افتاد آن را بگوید (و مانعی ندارد)

19)- از حمزة بن حُمران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش :خداوند «و هر گاه متذکّر شدی (و بیادت آمد) پروردگارت را یاد کن» سؤال کردم؟ فرمود معنای آن این است که اگر (در کلامت نسبت به برنامه هایت) فراموش کردی که استثنا نمایی ( و إن شاء الله» را بگویی) ولی پس از مدتی یادت افتاد، همان موقع آن را بگو.

20) - از عبد الله بن سلیمان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای متعال: «و هر گاه متذکّر شدی (و بیادت آمد) پروردگارت را یاد کن» فرمود: در مورد مردی است که سوگند می خورد و فراموش می کند که «إن شاء الله» را بگوید پس باید هر موقعی که یادش افتاد آن را بگوید.

21) - از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ: «و هرگز برای انجام کاری :نگو فردا چنین می کنم * مگر این که (بگویی اگر) خداوند بخواهد»، سؤال کردم؟

فرمود: این آیه در مورد مردی است که برای انجام کاری سوگند می خورد و می گوید به خدا سوگندا حتماً فردا یا دو روز دیگر چنین و چنان می کنم ولی فراموش می کند که در کلام خود استثنا نمايد و «إن شاء الله» را بگوید، «پس هر موقعی که نام پروردگارت یادت افتاد باید آن را بگویی»

ص: 617

قَالَ: هُوَ اَلرَّجُلُ یَحْلِفُ عَلَی اَلشَّیْءِ وَ یَنْسَی أَنْ یَسْتَثْنِیَ، فَیَقُولُ: لَأَفْعَلَنَّ کَذَا وَ کَذَا غَداً أَوْ بَعْدَ غَدٍ؛ عَنْ قَوْلِهِ [عن قول کذا]: ﴿وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ﴾ (1)

2342 / [22] عَنْ حَمْزَهَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ﴾؟

قَالَ إِذَا حَلَفْتَ نَاسِیاً ثُمَّ ذَکَرْتَ بَعْدُ فَاسْتَثْنِهِ حِینَ تَذْکُرُ (2)

2343 / [23] - عَنِ اَلْقَدَّاحِ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ أَبِیهِ ، عَنْ عَلِیٍّ (عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ) قَالَ :

اَلاِسْتِثْنَاءُ فِی اَلْیَمِینِ مَتَی مَا ذَکَرَ، وَ إِنْ کَانَ بَعْدَ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً. ثُمَّ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿ وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ﴾ (3)

2344 / [24] - عَنْ جَابِرٍ، قَالَ:

سَمِعْتُ أبَا جَعْفَرٍ عليه السلام يَقُولُ: (وَاللهِ لَيَمْلِكَنَّ رَجُلٌ مِنَّا أهْلَ الْبَيْتِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهِ ثَلاَثَمِائَةِ سَنَةٍ وَيَزْدَادُ تِسْعاً، قَالَ: قُلْتُ: فَمَتَى ذَلِكَ؟

قَالَ: بَعْدَ مَوْتِ الْقَائِم، قَالَ: قُلْتُ: وَكَمْ يَقُومُ الْقَائِمُ فِي عَالَمِهِ حَتَّى يَمُوتَ؟

قَالَ: تِسْعَ عَشْرَةَ سَنَةً، مِنْ يَوْم قِيَامِهِ إِلَى مَوْتِهِ

قَالَ: قُلْتُ: فَيَكُونُ بَعْدَ مَوْتِهِ هَرْجٌ؟

قَالَ نَعَمْ خَمْسِینَ سَنَهً، قَالَ: ثُمَّ یَخْرُجُ اَلْمَنْصُورُ إِلَی اَلدُّنْیَا فَیَطْلُبُ دَمَهُ وَ دَمَ أَصْحَابِهِ فَیَقْتُلُ وَ یَسْبِی حَتَّی یُقَالَ: لَوْ کَانَ هَذَا مِنْ ذُرِّیَّهِ اَلْأَنْبِیَاءِ مَا قَتَلَ اَلنَّاسَ کُلَّ هَذَا اَلْقَتْلِ، فَیَجْتَمِعُ اَلنَّاسُ عَلَیْهِ أَبْیَضُهُمْ وَ أَسْوَدُهُمْ فَیَکْثُرُونَ عَلَیْهِ حَتَّی یُلْجِئُونَهُ

ص: 618


1- عنه بحار الأنوار: 229/104 ح 67 ، والبرهان فى تفسير القرآن: 28/5 ح 15، و مستدرك الوسائل: 63/16 ذيل ح 19159
2- عنه بحار الأنوار: 229/104 ح 68 ، والبرهان في تفسير القرآن: 28/5 ح 16، و مستدرك الوسائل: 64/16 ح 19160.
3- عنه بحار الأنوار: 230/104 ح 69 ، والبرهان في تفسير القرآن: 28/5 ح 7 ، و مستدرك الوسائل: 64/16 ح 19161. الكافي : 4487 ح 6 عنه وسائل الشيعة: 257/23 ح 29515

22) - از حمزة بن حُمران روایت کرده است که گفت

از آن حضرت (علیه السلام) درباره فرمایش خداوند متعال: «پس هر موقعی که نام پروردگارت یادت افتاد باید آن را بگویی» سؤال کردم؟

فرمود: هرگاه سوگند یاد نمودی و گفتن «إن شاء الله» را فراموش ،کردی هر موقعی که یادت ،آمد آن را بگو

23)- از قداح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام از امیر المؤمنين علیه السلام حديث فرمود: استثنای در سوگند (که فراموش کرده) هرگاه یادش بیاید گفتنش کفایت می کند اگرچه چهل روز از آن گذشته باشد و سپس حضرت این آیه شریفه «و اگر نام پروردگارت را فراموش کردی پس هر موقعی که یادت افتاد آن را بگو» را تلاوت نمود

24)- از جابر (بن یزید جعفی) روایت کرده است که گفت:

از امام باقر علیه السلام شنیدم که میفرمود: به خدا سوگند! مردی از ما اهل بیت ( عصمت و طهارت) بعد از مرگ خود سیصد و نه سال سلطنت می کند

عرض کردم پس این چه وقت می باشد؟

فرمود: بعد از مرگ قائم (آل محمّد - عجل الله تعالی فرجه) می باشد.

عرض کردم حضرت قائم (عج الله تعالی فرجه الشریف) در جهان (حکومت) خود چقدر می ماند تا زمان وفات آن حضرت فرا رسد؟

فرمود: از موقع قیام تا هنگام وفاتش نوزده سال طول خواهد کشید.

عرض کردم آیا بعد از فوت حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هرج و مرجی خواهد شد؟

فرمود: بلی، پنجاه سال (واقع می شود) سپس امام منصور (حسین مظلوم علیه السلام) برای خون خواهی خود و یارانش به دنیا باز می گردد و بی دینان را به قتل می رساند و یا به اسارت می برد تا جایی که مردم می گویند اگر این شخص از دودمان پیغمبران ،بود این همه مردم را به قتل نمی رساند

پس طبقات مختلف مردم از سفید و سیاه در اطراف او اجتماع می کنند و او از

ص: 619

إِلَی حَرَمِ اَللَّهِ فَإِذَا اِشْتَدَّ اَلْبَلاَءُ عَلَیْهِ مَاتَ اَلْمُنْتَصِرُ وَ خَرَجَ اَلسَّفَّاحُ إِلَی اَلدُّنْیَا غَضَباً لِلْمُنْتَصِرِ، فَیَقْتُلُ کُلَّ عَدُوٍّ لَنَا جَائِراً وَ یَمْلِکُ اَلْأَرْضَ کُلَّهَا، وَ یُصْلِحُ اَللَّهُ لَهُ أَمْرَهُ وَ یَعِیشُ ثَلاَثَمِائَهِ سَنَهٍ وَ یَزْدَادُ تِسْعاً،

ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: یَا جَابِرُ وَ هَلْ تَدْرِی مَنِ اَلْمُنْتَصِرُ وَ اَلسِّفَاحُ؟ یَا جَابِرُ اَلْمُنْتَصِرُ اَلْحُسَیْنُ وَ اَلسَّفَّاحُ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ - (1)

قوله تعالى: ﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا ﴿28﴾ وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا﴾ ﴿29﴾

2345 / [25] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَوهِ وَ الْعَشِیِّ﴾، قَالا: إِنَّمَا عَنَی بِهَا اَلصَّلاَهَ (2)

ص: 620


1- عنه بحار الأنوار: 146/53 ،5 ، والبرهان في تفسير القرآن: 28/5 ح 1. الغيبة للنعماني: 331 ح 3 بإسناده عن جابر بن يزيد الجعفي قال: سمعت أبا جعفر محمّد بن على علیهما السلام - إلى قوله : يوم موته عنه البحار 298/52 ح 61 ، والبرهان 29/5 ح 2 الاختصاص: 257 (حديث في زيارة المؤمن لله) بتفاوت يسير عنه البحار: 100/53 ح 122، الغيبة للطوسي: 478 (فصل في ذكر طرف من صفاته و منازله علیه السلام) بتفاوت، عنه البحار: 100/53 ح 121، منتخب الأنوار المضيئة: 202 (الفصل الثاني عشر في ذكر ما يكون في دولته علیه السلام)
2- عنه بحار الأنوار: 222/82 ح 43، والبرهان فى تفسير القرآن: 29/5 ح 1، و نور الثقلين: 258/3 ح 68، و مستدرك الوسائل : 41/3 ح 2966 .

کثرت و فشار مردم ناگزیر می شود که به حرم خدا پناه ببرد، پس موقعی که گرفتاری وی شدت پیدا کند امام منتصر وفات می یابد، امام سفاح به دنیا باز می گردد در حالی که از مرگ امام منتصر غضبناک است پس او تمام دشمنان ستمگر ما را می کشد و تمام (حکومت) زمین را مالک می شود و خداوند کار او را اصلاح می نماید و سیصد و نه سال سلطنت می کند

در پایان امام باقر علیه السلام فرمود: ای جابر! و آیا می دانی که امام منتصر و سفاح کیست؟ ای جابر ( توجه داشته باش که) منتصر امام حسین و سفّاح امیر المؤمنين (على) صلوات الله عليهما .هستند

فرمایش خداوند متعال: و خودت را با کسانی بردبار قرار ده که پروردگار خود را هر صبح و عصر می خوانند و فقط رضای او را می طلبند و هرگز به سبب اراده زیورهای زندگی دنیا چشمان خود را از آن افراد برنگردان و از کسی که قلبش را از یاد خود غافل ،ساختیم اطاعت نکن و او همان کسی است که از هوای نفس خود پیروی کرده و کارهایش افراطی است (28) و (ای پیامبر!) بگو: این از سوی پروردگارتان حقّ است پس هر کسی که خواست ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود) و هر کسی هم که می خواهد کافر گردد ما برای ستمگران آتشی را آماده کرده ایم که سراپرده اش آنان را از هر سو احاطه کرده است و اگر تقاضای آب کنند آبی برای آنان می آورند که همچون فلز گداخته صورت هایشان را بریان می کند چه بد نوشیدنی و چه بد محل اجتماعی است (29)

25)- از زراره و ،حُمران روایت کرده است که گفته اند:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «و همراه با کسانی که هر صبح و شام پروردگارشان را می خوانند بردبار و شکیبا باش» فرموده اند: همانا منظور خداوند (از خواندن در شب و صبح) نماز .است

ص: 621

2346 / [26] - عن عَاصِمٍ اَلْکُوزِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ، قال:

سَمِعْتُهُ یَقُولُ: فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ﴾ ، قَالَ: وَعِیدٌ (1)

2347 / [27] - عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قال :

الظُّلْمُ ثَلاثَةٌ: ظُلْمٌ لاَ يَغْفِرُهُ اللّهُ، وَظُلْمٌ يَغْفِرُهُ اللّهُ، وَظُلْمٌ لاَ يَدَعُهُ اللّهُ. فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لاَ يَغْفِرُهُ اللّهُ: فَالشِّرْكُ بِاللّهِ، وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي يَغْفِرُهُ اللّهُ: فَظُلْمُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ اللّهِ، وَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لاَ يَدَعُهُ اللّهُ: فَالْمُدَايَنَةُ بَيْنَ الْعِبَادِ. (2)

2348 / [28] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِهَذِهِ اَلْآیَهِ هَکَذَا عَلَی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: ﴿وَ قُلِ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیُکَفِّرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ- آلَ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ- نَاراً﴾ (3)

2349/ [29]- عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

اِبْنُ آدَمَ خُلِقَ أَجْوَفَ لاَ بُدَّ لَهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ، فَقَالَ: ﴿ وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی اَلْوُجُوهَ﴾ (4)

ص: 622


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 31/5 ح 4 ، و نور الثقلين 258/3 ح 69.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 31/5 ح 5 ، و نور الثقلين: 259/3 ح 74 الأمالي للصدوق: 253 ح 2 (المجلس الرابع والأربعون) مع زيادة في آخره، عنه البحار: 311/75 ح 15، الخصال: 118/1 ح 105 (الظلم ثلاثة) تحف العقول: 293، عنه البحار: 173/78 ضمن ح 5، جامع الأخبار: 154 ( الفصل السادس عشر والمائة في الظلم).
3- عنه بحار الأنوار: 221/24 ح 3 ، والبرهان في تفسير القرآن: 31/5 ح 6. تفسير القمّى: 34/2 ( قصّة أصحاب الكهف)، و 289 (محاورة الله الأغنياء والفقراء)، عنه البحار : 222/24 ح 7 ، و 83/36 ح 8، الكافي: 424/1 ح 64 مع زيادة في أوّله، عنه البحار: 379/23 ح 66، والبرهان: 30/5 ح 1
4- عنه البرهان في تفسير القرآن: 31/5 ح 8 هذا الحديث قطعة من الحديث 56 الذي تقدّم مع تخريجاته في سورة «إبراهيم».

26)- از عاصم کوزی روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام شنیدم که درباره فرمایش خداوند: «پس هر که بخواهد ایمان بیاورد و هر که بخواهد کافر شود» می فرمود: این وعید (و تهدید به عذاب) است

27)- از سعد بن طُریف روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: (ظلم بر سه گونه است:) برخی از ستم ها را خداوند نمی آمرزد و برخی هم هستند که خداوند آن ها را می بخشد و برخی دیگر آن هایی هستند که خداوند آن ها را رها نمی کند اما آن ستمی هایی که خداوند آن را نمی آمرزد شریک قرار دادن برای خداوند سبحان می باشد و اما ستمی هایی که خداوند آن ها را می بخشد ظلم کردن انسان به خودش خواهد بود و اما ستم هایی که خداوند آن ها را رها نمی کند درباره حقوقی است که میان بندگان می باشد (که آن ها را «حق النّاس» گویند

28)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: این آیه را جبرئیل علیه السلام این چنین بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل نمود: «و بگو: این سخن حق از جانب پروردگار شما می باشد، پس هر که بخواهد ایمان بیاورد و هر که بخواهد کافر ،شود ما برای ستم گران - نسبت به حق آل محمّد (علیهم السلام) - آتشی که شعلۀ آن همه را فرا می گیرد آماده کرده ایم».

29) - از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود فرزند ،آدم با درون خالی آفریده شده است، بسر همین اساس ناچار به استفاده از خوردنی و آشامیدنی است، پس به خاطر همین (خداوند) فرمود: «و چنان چه استغاثه و درخواست آب کنند از آبی چون مس گداخته شده ای که از حرارت ،آن چهره هایشان کباب می شود به آنان داده می شوند».

ص: 623

2350 / [30] - وعنه في قول الله: ﴿ يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ ﴾ (1)، قَالَ: تُبَدَّلُ خُبْزَهً بَیْضَاءَ نَقِیَّهً یَأْکُلُ اَلنَّاسُ مِنْهَا حَتَّی یَفْرُغَ مِنَ اَلْحِسَابِ، قَالَ لَهُ قَائِلٌ: إِنَّهُمْ یَوْمَئِذٍ لَفِی شُغُلٍ عَنِ اَلْأَکْلِ وَ اَلشُّرْبِ، فَقَالَ لَهُ: اِبْنُ آدَمَ خُلِقَ أَجْوَفَ لاَ بُدَّ لَهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ، أَ هُمْ أَشَدُّ شُغُلاً أَمْ مَنْ فِی اَلنَّارِ قَدِ اِسْتَغَاثُوا قَالَ: اَللَّهُ ﴿وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَالبَقِيتُ الصَّلِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَ خَيْرٌ أَمَلاً﴾ ﴿46﴾

2351 / [21] - عَنْ إِدْرِیسَ اَلْقُمِّیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنِ ﴿اَلْبَاقِیَاتِ اَلصَّالِحَاتِ﴾؟

فَقَالَ هِیَ اَلصَّلاَهُ فَحَافِظُوا عَلَیْهَا

وَ قَالَ: لاَ تُصَلِّ اَلظُّهْرَ أَبَداً حَتَّی تَزُولَ اَلشَّمْسُ (3)

2352 / [32] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : خُذُوا جُنَنَکُمْ قَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَدُوٌّ حَضَرَ؟

قَالَ: لاَ، وَ لَکِنْ خُذُوا جُنَنَکُمْ مِنَ اَلنَّارِ

فَقَالُوا: بِمَ نَأْخُذُ جُنَناً یَا رَسُولَ اَللَّهِ مِنَ اَلنَّارِ؟

قَالَ [قولوا:] «سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ»

فَإِنَّهُنَّ یَأْتِینَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ وَ لَهُنَّ مُقَدَّمَاتٌ وَ مُؤَخَّرَاتٌ وَ مُنْجِیَاتٌ وَ مُعَقِّبَاتٌ، وَ هُنَّ ﴿اَلْبَاقِیَاتُ اَلصَّالِحَاتُ﴾

ص: 624


1- سورة إبراهيم: 48/14
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 32/5 ح 9 ، و نور الثقلين: 260/3 ح 79. دعائم الإسلام: 108/22 ح 352 عنه البحار: 313/66 ح ،3، و مستدرك الوسائل: 261/16 ح 19805.
3- عنه بحار الأنوار: 222/82 ح 44 ، و 44/83 ح 20 ، والبرهان في تفسير القرآن: 40/5 ح 4، و مستدرك الوسائل: 29/3 ح 2937 بحذف الذيل ، و 105 ح 3134 بتمامه.

30)- و از آن حضرت (امام صادق) علیه السلام، روایت کرده است که دربارهٔ فرمایش خداوند متعال: «روزی که زمین به غیر از این زمین تبدیل و دگرگون می شود» فرمود: زمین به همچون نانی پاک و سفید تبدیل خواهد شد که مردم از آن بخورند تا موقعی که از محاسبه (اعمال) فارغ شوند، گوینده ای به آن حضرت عرض کرد مردم آن روز گرفتار هستند و در فکر خوردن و نوشیدن نمی باشند.

فرمود: خداوند متعال آدمی زاده را درون خالی و میان تهی آفریده است و او ناچار به خوردن و آشامیدن می باشد آیا آنان در آن روز بیشتر گرفتار خواهند بود و یا آن وقتی که در آتش دوزخ فریاد و استغاثه می کنند؟ همچنان که خداوند می فرماید: «و اگر (اهل دوزخ) استغاثه کنند به دادشان خواهند رسید به وسیله آبی که همچون مس گداخته شده» (که چهره هایشان را بریان می کند).

فرمایش خداوند متعال: مال و فرزندان زینت زندگی (برای) دنیا می باشند ولی باقيات الصالحات (ارزش های پایدار و شایسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخش تر است! (46)

31) - از ادریس قمی روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام پیرامون «کردارهای نیک و پسندیده که باقی می ماند» سؤال کردم؟

فرمود: منظور نماز ،است، پس آن را محافظت کنید (و بر رعایت احکام و شرایط آن اهمیت دهید) و حضرت :افزود هرگز تا زوال خورشید نگشته و وقت داخل نشده نماز ظهر را نخوان

32)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله (در جمع اصحاب خود) فرمود: برای (نجات خود) سپرهایی را آماده کنید گفت:ند ای رسول !خدا آیا دشمنی آماده نبرد و کارزار است؟ فرمود ،نه ولی برای نجات از آتش سپرهایی را آماده کنید گفتند ای رسول خدا چگونه و با چه وسیله ای سپر از آتش را فراهم کنیم؟

فرمود: با گفتن «سبحان الله والحمد الله ولا إله إلا الله والله أكبر»؛ زیرا که این اذکار در روز قیامت در حالتی ظاهر خواهند شد که دارای ابتدا و انتهایی طولانی هستند و سبب نجاتند و از باقیات الصالحات می باشند

ص: 625

ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ ﴾ (1)، قَالَ: ذِکْرُ اَللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ أَوْ حَرَّمَ وَ شِبْهِ هَذَا وَ مُؤَخَّرَاتٌ (2)

2353 / [33] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: قال الله عزّ وجلّ: ﴿الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا﴾ کَمَا أَنَّ ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ یُصَلِّیهَا اَلْعَبْدُ آخِرَ اَللَّیْلِ زِینَهُ اَلْآخِرَهِ (3)

قوله تعالى: ﴿وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا﴾ ﴿49﴾

2354 / [34] - عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ دُفِعَ إِلَی اَلْإِنْسَانِ کِتَابُهُ ثُمَّ قِیلَ لَهُ اِقْرَأْ قُلْتُ فَیَعْرِفُ مَا فِیهِ فَقَالَ إِنَّ اَللَّهَ یُذَکِّرُهُ فَمَا مِنْ لَحْظَهٍ وَ لاَ کَلِمَهٍ وَ لاَ نَقْلِ قَدَمٍ وَ لاَ شَیْءٍ فَعَلَهُ إِلاَّ ذَکَرَهُ کَأَنَّهُ فَعَلَهُ تِلْکَ اَلسَّاعَهَ فَلِذَلِکَ قَالُوا: ﴿یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا اَلْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَهً وَ لا کَبِیرَهً إِلاّ أَحْصاها﴾ (4)

ص: 626


1- سورة العنكبوت: 45/29
2- عنه بحار الأنوار: 172/93 ح 18، والبرهان في تفسير القرآن: 40/5 ح 5، و نور الثقلين: 264/3 ح 102، و مستدرك الوسائل : 326/5 ح 6001 فيه: جنّتكم، بدل جننكم. الأمالي للطوسي: 677 ح 1435 (مجلس يوم الجمعة السابع والثلاثون) بإسناده عن بشير الدهان عن أبي عبد الله علیه السلام بحذف الذيل، عنه البحار: 174/93 ح 20، و نحوه مجموعة ورّام: 83/2
3- عنه البرهان في تفسير القرآن: 40/5 ح 6. ثواب الأعمال: 41 (ثواب من صلى صلاة الليل) عنه البحار: 152/87 ضمن ح 30، تهذيب الأحكام: 120/2 ح 223 ، عنه وسائل الشيعة: 150/8 ح 10273، والبحار: 126/83 ح 75.
4- عنه بحار الأنوار: 315/7 ح 10 ، والبرهان : 41/5 ح 2 و نور الثقلين: 267/3 ح 114.

سپس امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: ) «و هر آینه ذکر خدا گفتن (و یاد او بودن) بزرگ ترین ذکر می باشد» فرمود منظور یاد خدا ،بودن هنگام (انجام) حرام یا حلال و مانند آن است و برای آن عقبه ها و نتیجه هایی از (اثرات و رحمت های الهی) خواهد بود

33)- از محمّد بن عمرو، به نقل کسی که یادآور نامش شده روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خدای عزّ و جلّ فرموده است: «ثروت و فرزندان تجملات و پیرایه های زندگانی این دنیا هستند»؛ کما این که نمازهای هشت رکعتی را که بنده در آخر شب می خواند زینت بخش آخرت می باشند.

فرمایش خداوند متعال: و کتاب (نامه اعمال انسان ها) در آن جا نهاده می شود پس از آن چه که در آن موجود است گناهکاران را ترسان و هراسان می بینی و می گویند ای وای بر ما این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را ،فرو نگذاشته مگر این که تمامی آن ها را به شمار آورده است و (افراد) همه اعمال خود را حاضر می بینند و پروردگارت به هیچ کسی ستم نمی کند. (49)

34) - از خالد بن نجیح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که روز قیامت بر پا شود نامه (اعمال) هر انسانی به او داده می شود سپس به او گویند آن را بخوان

به حضرت عرض کردم آیا می داند که درون آن چیست؟

فرمود: او همه (کردار و گفتار خود) را بیاد می آورد، پس هیچ لحظه ای و کلمه ای و برداشتن گامی و کاری که انجام داده ،نیست، مگر آن که (طوری به خاطرش می آید) که گویا همین ساعت انجام داده است؛ و بر همین اساس گویند: «وای بر ما این چه دفتر و نامه ای است که هیچ گناه کوچک و بزرگی را حساب نشده رها نکرده است».

ص: 627

2355 / [35] - عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ أَقْرَأْ كِتَبَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ﴾ (1) قَالَ: یُذَکَّرُ اَلْعَبْدُ جَمِیعَ مَا عَمِلَ وَ مَا کُتِبَ عَلَیْهِ کَأَنَّهُ فَعَلَهُ تِلْکَ اَلسَّاعَهَ، فَلِذَلِکَ قَالُوا : ﴿ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا ﴾ (2)

قوله تعالى: ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلًا ﴿50﴾ مَا أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا﴾ ﴿51﴾

2356 / [36] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ إِبْلِيسَ أَكَانَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ؟ أَوْ هَلْ كَانَ يَلِي شَيْئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ؟

قَالَ: [إنّه] لَمْ يَكُنْ مِنَ الْمَلَائِكَةِ، وَلَمْ يَكُنْ يَلي شَيْئاً مِنْ أَمْرِ السَّمَاءِ، وَكَانَ مِنَ الْجِنِّ، وَكَانَ مَعَ الْمَلَائِكَةِ، وَكَانَتِ الْمَلَائِكَةُ تَرَى أَنَّهُ مِنْهَا، وَ کَانَ مَعَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ کَانَتِ اَلْمَلاَئِکَهُ تَرَی أَنَّهُ مِنْهَا، وَ کَانَ اَللَّهُ یَعْلَمُ أَنَّهُ لَیْسَ مِنْهَا، فَلَمَّا أُمِرَ بِالسُّجُودِ کَانَ مِنْهُ اَلَّذِی کَانَ (3)

2357 / [ 37] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

أَمَرَ اَللَّهُ إِبْلِیسَ بِالسُّجُودِ لِآدَمَ مُشَافَهَهً، فَقَالَ: وَ عِزَّتِکَ لَئِنْ أَعْفَیْتَنِی مِنَ اَلسُّجُودِ لِآدَمَ

ص: 628


1- سورة الإسراء: 14/17.
2- عنه بحار الأنوار: 314/7 ح 9 ، والبرهان في تفسير القرآن: 42/5 ح 3، و نور الثقلين: 267/3 ح 115. تقدّم مع تخريجاته في الحديث 33 من سورة «بني إسرائيل».
3- عنه بحار الأنوار: 119/11 ح 51 و 218/63 ح ،55 والبرهان في تفسير القرآن: 43/5 ح 2، و نور الثقلين: 267/3 ح 119 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 28 (الفصل الأول في فضلهما). الكافي : 274/8 ح 413 بتفاوت يسير. ويأتي الحديث مفصّلاً في المستدركات.

35)- از خالد بن نجیح روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «کتاب (نامه اعمال) خود را بخوان که امروز وجود خودت برای حسابرسی اعمالت کفایت می کند» فرمود: انسان همه آن چه را که انجام داده و برایش نوشته اند بیاد می آورد، (طوری به خاطرش می آید که) گویا همین ساعت آن را انجام داده است؛ و بر همین اساس :گویند «وای بر ما این چه دفتر و نامه ای است که هیچ گناه کوچک و بزرگی را حساب ،نشده رها نکرده است».

فرمایش خداوند متعال: و زمانی را (به یاد آور) که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید پس آن ها همگی سجده کردند جز ابلیس - که از جن بود- و از فرمان پروردگارش سرپیچی (و معصیت کرد) پس آیا او و فرزندانش را به جای من به عنوان اولیای خود انتخاب می کنید؟ در حالی که آن ها (همگی) دشمن شما ،هستند (این انتخاب) چه جایگزینی بدی برای ستمکاران خواهد بود (50) من هرگز آن ها (ابلیس و فرزندانش) را به هنگام آفرینش آسمان ها و زمین و هنگام آفرینش خودشان شاهد و حاضر قرار ندادم و من هیچ گاه گمراه کنندگان را دستیار خود قرار نمی دهم (51)

36)- از جمیل بن درّاج روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام در مورد ابلیس سؤال کردم: آیا از فرشته ها بود؟ و آیا نسبت به امور آسمان اختیاراتی را داشت؟

فرمود: او از فرشته ها نبود و نسبت به امور آسمان هم اختیاراتی نداشت او از جنیان بود ولی با فرشته ها بود و ایشان گمان می کردند که او از خودشان می باشد اما خداوند می دانست او از ایشان نیست پس هنگامی که فرشته ها مأمور به سجده شدند آن چه که از او واقع شد همان بود.

37)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت: امام صادق علیه السلام فرمود: ابلیس برای آدم علیه السلام به طور شفاهی امر به سجده شده بود پس به خداوند عرضه داشت: سوگند به عزّت !خودت اگر مرا از سجده برای آدم عفو نمایی

ص: 629

لَأَعْبُدَنَّکَ عِبَادَهً مَا عَبَدَهَا خَلْقٌ مِنْ خَلْقِکَ . (1)

2358 / [38] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْ هِشَامِ عَنْهُ علیه السلام:

وَ لَمَّا خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ قَبْلَ أَنْ یُنْفَخَ فِیهِ اَلرُّوحُ کَانَ إِبْلِیسُ یَمُرُّ بِهِ فَیَضْرِبُهُ بِرِجْلِهِ، فَیِدِبُّ فَیَقُولُ إِبْلِیسُ : لِأَمْرٍ مَا خُلِقْتَ؟ (2)

2359 / [39 ] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَی: ﴿ما أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَ مَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلّينَ عَضُدًا ﴾ ، قال : إن رسول الله صلى الله عليه و سلم قال:اَللَّهُمَّ أَعِزَّ اَلدِّینَ بِعُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ أَوْ بِأَبِی جَهْلِ بْنِ هِشَامِ ، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ : ﴿ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا﴾ یَعْنِیهِمَا (3)

2360 / [40] - عن محمّد محمّد بن مروان عن أبي عبد الله ، قال :

قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : أَعِزَّ اَلْإِسْلاَمَ بِأَبِی جَهِلَ بْنِ هِشَامٍ أَوْ بِعُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ؟

فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ قَدْ وَ اَللَّهِ قَالَ ذَلِکَ، وَ کَانَ عَلَیَّ أَشَدَّ مِنْ ضَرْبِ اَلْعُنُقِ، ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیَّ فَقَالَ: هَلْ تَدْرِی مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ یَا مُحَمَّدُ؟!

قُلْتُ: أَنْتَ أَعْلَمُ جُعِلْتُ فِدَاکَ، قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله کَانَ فِی دَارِ اَلْأَرْقَمِ فَقَالَ: اَللَّهُمَّ أَعِزَّ اَلْإِسْلاَمَ بِأَبِی جَهْلِ بْنِ هِشَامٍ أَوْ بِعُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ ﴿ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ اَلْمُضِلِّینَ عَضُداً﴾ یعنیهما . (4)

ص: 630


1- عنه بحار الأنوار: 115/11 ح 52 ، والبرهان فى تفسير القرآن: 43/5 ح 3. قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 43 ح 7 بإسناده عن هشام بن سالم، عن الصادق علیه السلام بتفاوت يسير عنه البحار: 262/2 ح 5 ، و 145/11 ح 14 و 63 / 250 ح 110.
2- عنه بحار الأنوار: 115/11 ح 53 ، والبرهان في تفسير القرآن: 43/5 ح 4. قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 28 (الفصل الأوّل في فضلهما) بإسناده عن جميل بن درّاج، عن أبي عبد الله علیه السلام ذيل كلام طويل.
3- عنه بحار الأنوار: 168/30 ح 100 و 12/57، والبرهان 43/5 ح 2 و نور الثقلين: 268/3 ح 120.
4- عنه بحار الأنوار: 168/30 ح 101، والبرهان: 43/5 ح 3، و نور الثقلين: 268/3 ح 121

به طور در برابرت عبادت می کنم که هیچ بنده و آفریده ای تو را عبادت نکرده باشد.

38)- و در حدیثی دیگر از هشام روایت کرده است که گفت:

آن حضرت (امام صادق) علیه السلام فرمود: موقعی که خداوند متعال آدم علیه السلام را آفرید پیش از آن که روح را در وجودش بدمد ابلیس بر او عبور می کرد و با پای خود بر او می زد پس (آن وجود بی روح) حرکت می کرد و ابلیس می گفت تو برای چه آفریده شده ای؟!

39)- از محمّد بن مروان روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «موقعی که آسمان ها و زمین و خودشان را می آفریدم از آن ها گواهی و یاری نخواستم؛ زیرا من گمراه کنندگان را به یاری نمی گیرم» فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوندا! دین (اسلام) را به وسیله عمر بن خطاب و یا به وسیله ابو جهل بن هشام عزت ببخش، پس خداوند این آیه: «و من گمراه کنندگان را به یاری نمی گیرم» را نازل نمود که منظور خداوند همان دو نفر می باشند

40)- از محمّد بن مروان روایت کرده است که گفت:

به امام صادق علیه السلام عرض کردم فدایت گردم (آیا) رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: خداوندا! اسلام را به وسیلۀ ابو جهل بن هشام و یا عمر بن خطاب عزت ببخش؟

فرمود: ای محمّد! به خدا سوگند آن را فرمود ولی این از بریدن گردن برای من سخت تر می باشد بعد از آن رو به من کرد و فرمود ای محمّد! آیا می دانی که خداوند چه چیزی را نازل نمود؟ عرضه داشتم فدایت گردم شما بهتر می دانی

فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله در منزل ارقم بود پس اظهار نمود: خداوندا! اسلام را به وسیله ابو جهل بن هشام و یا عمر بن خطاب عزت ببخش، پس خداوند این :آیه «من هرگز آن ها را شاهد و گواه بر آفرینش آسمان ها و زمین و خودشان قرار نداده ام و من هیچ گاه گمراه کنندگان را کمک و دستیار خود قرار نداده و نمی دهم» را نازل ،نمود که منظور خداوند همان دو نفر می باشند.

ص: 631

قوله تعالى: ﴿فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتهُ ابْنَا عَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرنَا هَذَا نَصَبًا ﴿62﴾ قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنْسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا ﴿63﴾ قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا ﴿64﴾ فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا ﴿65﴾ قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا ﴿66﴾ قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا ﴿67﴾ وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا ﴿68﴾ قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا﴾ ﴿69﴾

2361 / [41] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قالا:

إِنَّهُ لَمَّا کَانَ مِنْ أَمْرِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلَّذِی کَانَ أُعْطِیَ مِکْتَلٌ فِیهِ حُوتٌ مُمَلَّحٌ

قِیلَ لَهُ: هَذَا یَدْلُکُ عَلَی صَاحِبِکَ عِنْدَ عَیْنِ مَجْمَعِ اَلْبَحْرَیْنِ لاَ یُصِیبُ مِنْهَا شَیْءٌ مَیِّتاً إِلاَّ حَیِیَ یُقَالُ لَهَا اَلْحَیَوهُ

فَانْطَلَقَا حَتَّی بَلَغَا اَلصَّخْرَهَ فَانْطَلَقَ اَلْفَتَی یَغْسِلُ اَلْحُوتَ فِی اَلْعَیْنِ فَاضْطَرَبَ [اَلْحُوتُ) فِی یَدِهِ حَتَّی خَدَشَهُ وَ اِنْفَلَتَ مِنْهُ وَ نَسِیَهُ اَلْفَتَی،

فَلَمَّا جَاوَزَ اَلْوَقْتَ اَلَّذِی وُقِّتَ فِیهِ أَعْنِی مُوسَی ﴿ قالَ لِفَتاهُ آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقِینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً * قالَ أَ رَأَیْتَ﴾- إِلَی قَوْلِهِ: - ﴿عَلی آثارِهِما قَصَصاً ﴾

لَمَّا أَتَاهَا وَجَدَ اَلْحُوتَ قَدْ خَرَّ فِی اَلْبَحْرِ فَاقْتَصَّا اَلْأَثَرَ حَتَّی أَتَیَا صَاحِبَهُمَا

ص: 632

فرمایش خداوند متعال: پس هنگامی که از آن محل گذشتند (موسی به یار و همسفر خود) گفت: غذای ما را بیاور که سخت از این سفر خسته شده ایم (62) گفت: به خاطر داری هنگامی که ما (برای استراحت) به کنار آن صخره پناه بردیم پس من (در آن جا) فراموش کردم که جریان ماهی را بازگو کنم- و فقط شیطان بود که مرا در مورد آن به فراموشی انداخت- و ماهی به گونه ای شگفت آور راه خود را در دریا پیش گرفت (و رفت) (63) (موسی) گفت: آن همان بود که ما می خواستیم پس از همان راه- در حالی که پی جویی می کردند - بازگشتند ( 64) پس بنده ای از بندگان ما را (در آن جا یافتند که ما رحمت (و موهبت عظیمی) از سوی خود به او داده و علم فراوانی را از نزد خود به او آموخته بودیم (65) موسی به او گفت آیا در همراهی با تو پیروی کنم تا از آن چه که به تو تعلیم داده شده و مایه رشد و صلاح است به من بیاموزی؟ (66) گفت: تو هرگز نمی توانی با من شکیبایی کنی (67) و چگونه می توانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی؟! (68) (موسی) گفت به خواست خدا مرا بزودی شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری مخالفت فرمان تو را انجام نخواهم داد (69)

41)- از زراره و حمران و محمّد بن مسلم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرمودند: بعد از واقع شدن داستان موسی علیه السلام، به همان شکلی که واقع شد زنبیلی به او داده شد که در آن یک عدد ماهی بزرگ نمک زده ای (شوریده) نهاده بودند و به او گفته شد این ماهی تو را به رفیقت (که بنا است او را ملاقات کنی) در کنار محل تلاقی و اتصال دو ،دریا راهنمایی می کند و بدان که چیزی از آن (آب) بهره مند نخواهد شد مگر آن که زنده می گردد و به آن آب حیات گفته می شود.

پس هر دو (موسی و یوشع علیهما السلام) به راه افتادند تا به آن صخره (سنگ مورد نظر) رسیدند و جوان همراهش (یوشع) ماهی را در آن آب شستشو داد و ماهی در دستش به حرکت درآمد و به آن آسیبی رساند و از دستش رها شد و (یوشع) از ماهی غافل ،گردید چون مدتی گذشت و خسته شدند موسی علیه السلام خطاب به یارش اظهار داشت: «غذایمان را بیاور در این مسافرت سختی زیادی کشیدیم».

ص: 633

فِی جَزِیرَهٍ مِنْ جَزَائِرِ اَلْبَحْرِ إِمَّا مُتَّکِیاً وَ إِمَّا جَالِساً فِی کِسَاءٍ لَهُ، فَسَلَّمَ عَلَیْهِ مُوسَی فَعَجِبَ مِنَ اَلسَّلاَمِ وَ هُوَ فِی أَرْضٍ لَیْسَ فِیهَا اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: مَنْ أَنْتَ

قَالَ: أَنَا مُوسَی ، قَالَ: أَنْتَ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ اَلَّذِی کَلَّمَهُ اَللَّهُ تَکْلِیماً؟

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَمَا حَاجَتُکَ؟

قَالَ: أَتَّبِعُکَ عَلی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً.

قَالَ: إِنِّی وُکِّلْتُ بِأَمْرٍ لاَ تُطِیقُهُ، وَ وُکِّلْتَ بِأَمْرٍ لاَ أُطِیقُهُ، وَ قَالَ لَهُ ﴿إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً * وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلی ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً * قالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اَللّهُ صابِراً وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً ﴾

فَحَدَّثَهُ عَنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ وَ عَمَّا یُصِیبُهُمْ حَتَّی اِشْتَدَّ بُکَاؤُهُمَا، ثُمَّ حَدَّثَهُ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ عَنْ وُلْدِ فَاطِمَهَ علیها السلام وَ ذَکَرَ لَهُ مِنْ فَضْلِهِمْ وَ مَا أُعْطُوا حَتَّی جَعَلَ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَنْ رُجُوعِ رَسُولِ اَللَّهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ إِلَی قَوْمِهِ وَ مَا یَلْقَی مِنْهُمْ وَ مِنْ تَکْذِیبِهِمْ إِیَّاهُ وَ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَهَ: ﴿وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ کَما لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّهٍ ﴾ (1) فَإِنَّهُ أَخَذَ عَلَیْهِمُ اَلْمِیثَاقَ (2)

2362 / [42] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

کَانَ وَصِیُّ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ یُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَ هُوَ فَتَاهُ اَلَّذِی ذَکَرَ اَللَّهُ فِی کِتَابِهِ (3)

ص: 634


1- سورة الأنعام: 110/6.
2- عنه بحار الأنوار: 305/13 ح 32 والبرهان في تفسير القران 53/5 ح 10، و نور الثقلين: 271/3 ح 129. تفسير القمّي: 38/2 (الآية الدالّة على الرجعة) بإسناده عن محمّد بن عليّ بن بلال، عن يونس بتفصيل عنه البحار: 278/13 ضمن ح 1، و نحوه قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 156 ح 169 (فصل - 3 في حديث موسى والعالم علیهما السلام) بإسناده عن أحمد بن محمّد بن أبى نصر البزنطي عن أبي بصير ، عن أحدهما علیهما السلام، عنه البحار: 301/13 ح 21
3- عنه بحار الأنوار: 303/13 ح 27 ، والبرهان 53/5 ح 11، و نور الثقلين: 272/3 ح 130 الكافي: 117/8 ضمن ح ،92 إكمال الدين: 216/1 ضمن 2 ( باب - 22 اتّصال الوصيّة من لدن آدم علیه السلام)، عنهما و عن تفسير العيّاشي ، البحار: 48/11 ضمن ح 49

پس موقعی که او بازگشت تا ماهی را بردارد دید ماهی خزیده و در آب فرو رفته است پس به راه خود ادامه دادند تا در جزیره ای از جزیره های دریا صاحب و رفیق خود را پیدا کردند و دیدند که او یا تکیه داده و یا بر روانداز خودش نشسته است پس موسی علیه السلام بر او سلام کرد و او از سلام کردنش شگفت زده شد چون آن جا منطقه ای بود که عادت بر سلام کردن نداشتند پس به او گفت: تو کیستی؟

پاسخ داد: من موسی ،هستم گفت تو همان موسی بن عمرانی هستی که خداوند با او به طور خاصی تکلّم کرد؟

پاسخ داد ،بلی گفت پس اکنون خواسته ات چیست؟

پاسخ داد به دنبالت آمده ام تا «با تو همراهی و متابعت کنم تا از آن چه که فرا گرفته ای مرا نیز بیاموزی» گفت من بر اجرای برنامه ای مأمور شده ام که تو توان تحمّل آن را نداری همچنان که تو بر انجام برنامه ای مأمور شده ای که من توان تحمل آن را ندارم و سپس :افزود «به راستی که تو نمی توانی در همراهی من صبر نمایی * و چگونه در برابر چیزی که نمی دانی می توانی تحمل نمایی؟! * گفت: اگر خداوند بخواهد مرا بزودی از صابران خواهی یافت و از امر تو نافرمانی نمی کنم».

بعد از آن او در فضائل و مناقب آل محمّد علیهم السلام و نیز مصیبت هایی که بر ایشان وارد می شود برایش مطالبی را بیان کرد به طوری که هر دو سخت گریستند، سپس پیرامون رسول خدا صلی الله علیه و آله امیر المؤمنين علیه السلام و فرزندان حضرت فاطمه علیهم السلام نکاتی را مطرح نمود و کرامات و فضائلی را بازگو کرد به طوری (که موسی علیه السلام) می گفت ای کاش من از آل محمّد می بودم و نیز درباره بازگشت رسول خدا صلی الله علیه و آله به قوم و امّت خود و اذیت و آزاری که ایشان از دشمنان و مخالفانش می بیند و این که چگونه آنان آن حضرت را تکذیب می کنند و در پایان این آیه شریفه «و ما قلب ها و چشم های آنان را واژگون می گردانیم همان طوری که اولین بار به آن ایمان نیاوردند» را تلاوت نمود و فرمود همانا او از آنان میثاق گرفتیم.

42)- از ابو حمزه روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: وصی حضرت موسی بن عمران علیهما السلام یوشع به نون بود و او همان جوانی است که خداوند در کتابش یادآوری نموده است

ص: 635

2363 / [43] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ مُوسَی أَعْلَمَ مِنَ اَلْخَضِرِ (1)

2364 / [44] - عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : فِی قَوْلِ مُوسَی لِفَتَاهُ: ﴿آتِنَا غَدَاءَنَا﴾ وَ قَوْلُهُ: ﴿رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ﴾ (2) فَقَالَ: إِنَّمَا عَنَی اَلطَّعَامَ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : إِنَّ مُوسَی لَذُو جَوْعَاتٍ. (3)

2365 / [45] - عَنْ بُرَیْدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا علیهما السلام قَالَ:

قُلْتُ لَهُ: مَا مَنْزِلَتُکُمْ فِی اَلْمَاضِینَ وَ بِمَنْ تُشْبِهُونَ مِنْهُمْ؟

قَالَ: اَلْخَضِرُ وَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ ، کَانَا عَالِمَیْنِ وَ لَمْ یَکُونَا نَبِیَّیْنِ (4)

2366 / [46] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

إنَّمَا مَثَلُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَثَلُنَا مِنْ بَعْدِهِ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ کَمَثَلِ مُوسَی اَلنَّبِیِّ علیه السلام وَ اَلْعَالِمِ حِینَ لَقِیَهُ وَ اِسْتَنْطَقَهُ وَ سَأَلَهُ اَلصُّحْبَهَ فَکَانَ مِنْ أَمْرِهِمَا مَا اِقْتَصَّهُ اَللَّهُ لِنَبِیِّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی کِتَابِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ اَللَّهَ قَالَ لِمُوسَی علیه السلام ﴿إِنِّی اِصْطَفَیْتُکَ عَلَی اَلنّاسِ بِرِسالاتِی وَ بِکَلامِی فَخُذْ ما آتَیْتُکَ وَ کُنْ مِنَ اَلشّاکِرِینَ﴾ (5) ثُمَّ قَالَ ﴿وَ کَتَبْنا لَهُ فِی اَلْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَهً وَ تَفْصِیلاً لِکُلِّ شَیْءٍ ﴾ (6)

ص: 636


1- عنه بحار الأنوار: 303/13 ح 28 ، والبرهان في تفسير القرآن: 53/5 ح 12 و نور الثقلين 273/3 ح 137.
2- سورة القصص: 24/28
3- عنه بحار الأنوار: 303/13 ح ،29 والبرهان في تفسير القرآن: 53/5 ح 13 و نور الثقلين: 276/3 ح 148 و 121/4 ح 39 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 299 (الفصل الثامن في لقاء موسى للخضر علیهما السلام) .
4- عنه بحار الأنوار: 304/13 ح 30، والبرهان: 54/5 ح 14 ، و نور الثقلين: 273/3 ح 138. بصائر الدرجات: 366 ح 3 (باب - 20 في الأئمّة علیهم السلام من يشبهون) بإسناده عن بريد بن معاوية، عن أبي جعفر وأبي عبد الله علیه السلام عنه البحار: 74/26 ح 23 ، و نحوه الكافي: 269/1 ح 5.
5- سورة الأعراف: 144/7 .
6- سورة الأعراف: 145/7

43)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام افزود: موسی علیه السلام عالم تر از خضر علیه السلام بود.

44)- از حفص بن بختری روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام در مورد سخن موسی علیه السلام به جوان همراهش «غذای ما را بیاور» و فرمایش خداوند: «پروردگارا! همانا من به آن چه که بر من وارد شده فقیر هستم» فرمود: منظور طعام (و خوراکی است که آماده کرده بودند)

و امام صادق علیه السلام افزود: حضرت موسی علیه السلام زود به زود گرسنه می شد.

45)- از برید روایت کرده است، که گفت:

به یکی از دو امام باقر علیه السلام و یا امام صادق علیه السلام عرض کردم منزلت و موقعیت شما نسبت به گذشتگان چگونه است؟ و به چه کسانی از گذشتگان تشابه دارید؟

فرمود: به خضر و ذو القرنین که هر دو دانشمند بودند ولی پیامبر نبودند.

46)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا مثال امام علی علیه السلام و ما (اهل بیت) در این امّت همانند موسی و عالم (خضر) علیهما السلام می باشد.

در آن موقعی که یکدیگر را ملاقات کردند و با هم سخن گفتند و موسی او خواست که همراهیش کند و آن جریاناتی واقع شد که خداوند برای پیامبرش (حضرت محمّد صلی الله علیه و آله) ، در کتاب خود (قرآن) بیان نموده است همچنان که خداوند خطاب به موسی علیه السلام فرمود: «به درستی که من تو را برای (هدایت) مردم با کلام ،خودم برگزیدم پس آن چه را که به تو داده ام دریافت کن و از (بندگان) شکرگزار باش»

و سپس به او فرمود: «و برای او به عنوان موعظه و تفصیل هر چیزی (و هر موضوعی) را نوشتیم».

و حال این که نزد عالم (خضر علیه السلام ) علومی بود که در الواح نوشته نشده بود

ص: 637

وَ قَدْ کَانَ عِنْدَ اَلْعَالِمِ عِلْمٌ لَمْ یَکْتُبْهُ لِمُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی اَلْأَلْوَاحِ، وَ کَانَ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَظُنُّ أَنَّ جَمِیعَ اَلْأَشْیَاءِ اَلَّتِی یَحْتَاجُ إِلَیْهَا فِی نُبُوَّتِهِ، وَ جَمِیعَ اَلْعِلْمِ قَدْ کُتِبَ لَهُ فِی اَلْأَلْوَاحِ، کَمَا یَظُنُّ هَؤُلاَءِ اَلَّذِینَ یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ عُلَمَاءُ وَ فُقَهَاءُ، وَ أَنَّهُمْ قَدْ أَتْقَنُوا جَمِیعَ اَلْفِقْهِ وَ اَلْعِلْمِ فِی اَلدِّینِ مِمَّا تَحْتَاجُ هَذِهِ اَلْأُمَّهُ إِلَیْهِ، وَ صَحَّ لَهُمْ ذَلِکَ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ عَلِمُوهُ وَ حَفِظُوهُ، وَ لَیْسَ کُلُّ عِلْمِ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عَلِمُوهُ، وَ لاَ صَارَ إِلَیْهِمْ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ لاَ عَرَفُوهُ

وَ ذَلِکَ أَنَّ اَلشَّیْءَ مِنَ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ وَ اَلْأَحْکَامِ قَدْ یَرِدُ عَلَیْهِمْ فَیُسْأَلُونَ عَنْهُ، فَلاَ یَکُونُ عِنْدَهُمْ فِیهِ أَثَرٌ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَیَسْتَحْیُونَ أَنْ یَنْسِبَهُمُ اَلنَّاسُ إِلَی اَلْجَهْلِ، وَ یَکْرَهُونَ أَنْ یُسْأَلُوا فَلاَ یُجِیبُونَ، فَطَلَبَ اَلنَّاسُ اَلْعِلْمَ مِنْ غَیْرِ مَعْدِنِهِ ، فَلِذَلِکَ اِسْتَعْمَلُوا اَلرَّأْیَ وَ اَلْقِیَاسَ فِی دِینِ اَللَّهِ، وَ تَرَکُوا اَلْآثَارَ، وَ دَانُوا اَللَّهَ بِالْبِدَعِ

وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ): کُلُّ بِدْعَهٍ ضَلاَلَهٌ. فَلَوْ أَنَّهُمْ إِذَا سُئِلُوا عَنْ شَیْءٍ مِنْ دِینِ اَللَّهِ فَلَمْ یَکُنْ عِنْدَهُمْ فِیهِ أَثَرٌ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) رَدُّوهُ إِلَی اَللَّهِ وَ إِلَی اَلرَّسُولِ وَ إِلَی أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ اَلَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَ اَلْعِلْمَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ)، وَ اَلَّذِی یَمْنَعُهُمْ مِنْ طَلَبِ اَلْعِلْمِ مِنَّا اَلْعَدَاوَهُ لَنَا وَ اَلْحَسَدُ، وَ لاَ وَ اَللَّهِ مَا حَسَدَ مُوسَی اَلْعَالِمَ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ)، وَ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) نَبِیٌّ یُوحَی إِلَیْهِ، حَیْثُ لَقِیَهُ وَ اِسْتَنْطَقَهُ وَ عَرَفَهُ بِالْعِلْمِ، بَلْ أَقَرَّ لَهُ بِعِلْمِهِ، وَ لَمْ یَحْسُدْهُ کَمَا حَسَدَتْنَا هَذِهِ اَلْأُمَّهُ بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) عِلْمَنَا وَ مَا وَرِثْنَا عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)، وَ لَمْ یَرْغَبُوا إِلَیْنَا فِی عِلْمِنَا کَمَا رَغِبَ مُوسَی إِلَی اَلْعَالِمِ وَ سَأَلَهُ اَلصُّحْبَهَ لِیَتَعَلَّمَ مِنْهُ اَلْعِلْمَ وَ یُرْشِدَهُ

ص: 638

و موسی علیه السلام گمان می کرد که تمام آن چه را نیاز دارد، در (صندوقچه) تابوت موجود است و نیز تمامی علوم در الواح برایش ثبت گردیده است، همچنان که این افرادی که ادعا دارند از فقیهان و دانشمندان هستند گمان می کنند که همه چیز را می دانند و تمام آن چه را این امّت - در فقه و مسائل دین و دیگر علوم - نیاز ،دارند همه را ثبت کرده اند و آن ها را می دانند و تمام آن چه که از رسول خدا صلی الله علیه و آله به دستشان رسیده همه صحیح است و تمامی آن ها را فرا گرفته اند و حال آن که چنین نیست و آنان تمامی علوم رسول خدا صلی الله علیه و آله را فرا نگرفته اند و تمامی علوم آن حضرت به آنان منتقل نگشته و آن را درک نکرده اند.

پس اندکی از احکام حلال و حرام و غیره را فرا گرفته اند و مردم مسائلی را از آنان سؤال می کنند و آنان هم اثری و دلیلی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ندارند و خجالت می کشند که مردم به آنان نسبت جهل و نادانی دهند و نیز زشت می دانند که جواب سؤال های مردم را ندهند و بگویند نمی دانیم و گرنه مردم آنان را رها کرده و به افرادی روی می آورند که معدن علوم ،هستند به همین خاطر آنان (برای آن که مردم را از دست ندهند) قیاس و نظرات شخصی خود را در دین خدا وارد کرده و آثار (رسول خدا صلی الله علیه و آله) را رها کرده و در دین خدا بدعت افزودند، با این که آن حضرت فرموده است: «هر نوع بدعتی (در دین) گمراهی می باشد».

پس اگر چیزی در امور دین و احکام شریعت از آنان سؤال شود که آن را نمی دانند و اثری هم در موردش از آن حضرت ندارند آن را به خداوند و رسول و صاحبان امر ارجاع دهند که ایشان آل محمّد علیهم السلام هستند و (علوم را) استنباط نموده و در اختیار نیازمندان قرار می دهند و آن کسانی که مانع هستند از مراجعه و درخواست مردم در مورد علوم ما (اهل بیت) این کارشان فقط از روی دشمنی و حسادت می باشد ولی به خدا سوگند! موسی با عالم علیهما السلام هنگامی که همدیگر را ملاقات کردند و فهمید نزد وی علومی است که خودش ندارد هیچ گونه حسادتی نورزید، موسی پیامبر خدا بود و از طرف خداوند متعال بر او وحی می شد، ولی باز هم با او هیچ گونه حسادت و دشمنی نکرد، ولی این امت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله به ما به خاطر علوم و معارفی که از آن حضرت به ارث گرفته ایم حسادت ورزیده و دشمنی کردند و هیچ گونه رغبت و اشتیاقی نسبت به علوم ما اظهار نکردند، اما موسی علیه السلام نسبت به فراگیری از علوم خضر علیه السلام اشتیاق نشان داد و از او درخواست همراهی کرد تا علومی را از او فرا گیرد و ارشاد شود.

ص: 639

فَلَمَّا أَنْ سَأَلَ اَلْعَالِمَ ذَلِکَ، عَلِمَ اَلْعَالِمُ أَنَّ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) لاَ یَسْتَطِیعُ صُحْبَتَهُ، وَ لاَ یَحْتَمِلُ عِلْمَهُ، وَ لاَ یَصْبِرُ مَعَهُ، فَعِنْدَ ذَلِکَ قَالَ لَهُ اَلْعَالِمُ: إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً [فَقَالَ لَهُ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): وَ لِمَ لاَ أَصْبِرُ] فَقَالَ لَهُ اَلْعَالِمُ: وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلی ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً فَقَالَ لَهُ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ هُوَ خَاضِعٌ لَهُ یَسْتَعْطِفُهُ عَلَی نَفْسِهِ کَیْ یَقْبَلَهُ: سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اَللّهُ صابِراً وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً وَ قَدْ کَانَ اَلْعَالِمُ یَعْلَمُ أَنَّ مُوسَی لاَ یَصْبِرُ عَلَی عِلْمِهِ. وَ کَذَلِکَ وَ اَللَّهِ - یَا إِسْحَاقُ - حَالُ قُضَاهِ هَؤُلاَءِ وَ فُقَهَائِهِمْ وَ جَمَاعَتِهِمُ اَلْیَوْمَ، لاَ یَحْتَمِلُونَ وَ اَللَّهِ عِلْمَنَا، وَ لاَ یَقْبَلُونَهُ، وَ لاَ یُطِیقُونَهُ، وَ لاَ یَأْخُذُونَ بِهِ، وَ لاَ یَصْبِرُونَ عَلَیْهِ کَمَا لَمْ یَصْبِرْ مُوسَی (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ) عَلَی عِلْمِ اَلْعَالِمِ حِینَ صَحِبَهُ وَ رَأَی مَا رَأَی مِنْ عِلْمِهِ، وَ کَانَ ذَلِکَ عِنْدَ مُوسَی مَکْرُوهاً، وَ کَانَ عِنْدَ اَللَّهِ رِضًا وَ هُوَ اَلْحَقُّ، وَ کَذَلِکَ عِلْمُنَا عِنْدَ اَلْجَهَلَهِ مَکْرُوهٌ لاَ یُؤْخَذُ بِهِ، وَ هُوَ عِنْدَ اَللَّهِ اَلْحَقُّ. (1)

قوله تعالى: ﴿قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿70﴾ - إلى - فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا﴾ ﴿71﴾

ص: 640


1- عنه بحار الأنوار: 207/2 ح 100، و 304/13 ح 31، و وسائل الشيعة: 61/27 ح 33199 قطعة منه، والبرهان في تفسير القرآن: 54/5 ح ،15، و نور الثقلين: 273/3 ح 139 الاختصاص : 258 (حديث في زيارة المؤمن لله) بإسناده عن إسحاق بن عمّار، عن أبي عبد الله علیه السلام عنه و عن تفسير العيّاشي، البحار: 207/2 ح ،100 و مستدرك الوسائل: 265/17 ح 21299 ، علل الشرائع: 64/1 ح 3 (باب - 54 العلّة التي من أجلها سمّي الخضر خضراً) بإسناده عن الأعمش، عن عباية الأسدي قال: كان عبد الله بن العبّاس جالساً على شفير زمزم ... بتفاوت عنه البحار: 292/13 ح 6 و 345/32 ح 330، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 295 (الفصل الثامن فى لقاء موسى للخضر علیهما السلام ) ، و نحوه اليقين: 331 (باب- 125) والتحصين لابن طاووس: 564 (باب - 21 فيما نذكره من قول النبيّ صلی الله علیه و اله)

پس چون این سؤال را مطرح کرد خضر علیه السلام دانست که موسی علیه السلام توان و تحمّل همراهی او را ندارد و نمی تواند صبر کند به همین دلیل به او گفت «چگونه صبر و تحمّل می نمایی با این که بر آن امور احاطه و اطلاعی نداری؟»، ولی موسی علیه السلام با کمال تواضع و فروتنی و محبت، برای جلب توجّه او، اظهار :نمود «اگر خداوند بخواهد به زودی مرا بردبار خواهی یافت به طوری که در هیچ موردی مخالفت تو را نکنم» ولی باز هم او می دانست که وی توان تحمّل علومش را نخواهد داشت.

پس ای اسحاق بن عمار به خدا سوگند وضعیت حکم رانان و فقیهان جامعه امروز این چنین است که توان تحمل علوم ما را ندارند و آن را قبول نمی کنند و حاضر نیستند که با ما همراهی کرده و از آن استفاده کنند همچنان که موسى علیه السلام بردباری نشان نداد و آن چه که از علوم او می دید تحمّل نداشت چون از نظر او آن اعمال ناپسند و زشت بود در حالی که آن در پیشگاه خداوند بر حق و رضایت بخش بود و علوم ما (اهل بیت رسالت) نیز پیش این افراد ناپسند و زشت است ولی در پیشگاه خداوند بر حق و رضایت بخش است

فرمایش خداوند متعال : (خضر) گفت: پس اگر می خواهی همراه من بیایی از هیچ چیزی سؤال نکن تا خودم (به موقع) آن را برایت بازگو کنم (70) - تا - پس باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قریه ای رسیدند و از آنان خواستند که به ایشان طعامی ،دهند ولی آنان از مهمان کردنشان خودداری کردند (با این حال) آن دو در آن جا دیواری را یافتند که می خواست فرو ریزد پس (مرد عالم) آن را بازسازی کرد (موسی) گفت: اگر می خواستی در مقابل این کار مزدی می گرفتی (77)

ص: 641

2367 / [47] - عن عبد الرحمن بن سيابة، عن أبي عبد الله ، قال:

إِنَّ مُوسَی صَعِدَ الْمِنْبَرَ وَ کَانَ مِنْبَرُهُ ثَلَاثَ مَرَاقٍ فَحَدَّثَ نَفْسَهُ أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً أَعْلَمَ مِنْهُ فَأَتَاهُ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ لَهُ إِنَّکَ قَدِ ابْتُلِیتَ فَانْزِلْ فَإِنَّ فِی الْأَرْضِ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْکَ فَاطْلُبْهُ فَأَرْسَلَ إِلَی یُوشَعَ أَنِّی قَدِ ابْتُلِیتُ فَاصْنَعْ لَنَا زَاداً وَ انْطَلِقْ بِنَا فَاشْتَرَی حُوتاً فَخَرَجَ بِأَذْرَبِیجَانَ ثُمَّ شَوَاهُ ثُمَّ حَمَلَهُ فِی مِکْتَلٍ ثُمَّ انْطَلَقَا یَمْشِیَانِ فِی سَاحِلِ الْبَحْرِ وَ النَّبِیُّ إِذَا مَرَّ فِی مَکَانٍ لَمْ یَعْیَ أَبَداً حَتَّی یَجُوزَ ذَلِکَ الْوَقْتُ

قَالَ فَبَیْنَمَا هُمَا یَمْشِیَانِ حَتَّی انْتَهَیَا إِلَی شَیْخٍ مُسْتَلْقًی مَعَهُ عَصَاهُ مَوْضُوعَهٌ إِلَی جَانِبِهِ وَ عَلَیْهِ کِسَاءٌ إِذَا قَنَّعَ رَأْسَهُ خَرَجَتْ رِجْلَاهُ وَ إِذَا غَطَّی رِجْلَیْه خَرَجَ رَأْسُهُ

قَالَ فَقَامَ مُوسَی علیه السلام یُصَلِّی وَ قَالَ لِیُوشَعَ احْفَظْ عَلَیَّ قَالَ فَقَطِرَتْ قَطْرَهٌ مِنَ السَّمَاءِ فِی الْمِکْتَلِ فَاضْطَرَبَ الْحُوتُ ثُمَّ جَعَلَ یَجُرُّ الْمِکْتَلَ إِلَی الْبَحْرِ

قَالَ وَ هُوَ قَوْلُهُ ﴿فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَباً﴾ قَالَ ثُمَّ إِنَّهُ جَاءَ طَیْرٌ فَوَقَعَ عَلَی سَاحِلِ الْبَحْرِ ثُمَّ أَدْخَلَ مِنْقَارَهُ فَقَالَ یَا مُوسَی مَا أَخَذْتَ مِنْ عِلْمِ رَبِّکَ مَا حَمَلَ ظَهْرُ مِنْقَارِی مِنْ جَمِیعِ الْبَحْرِ

قَالَ ثُمَّ قَامَ فَمَشَی فَتَبِعَهُ یُوشَعُ.

قَالَ مُوسَی وَ قَدْ نَسِیَ اَلزِّبِّیلَ یُوشَعُ قَالَ: وَ إِنَّمَا أَعْیَا حَیْثُ جَازَ اَلْوَقْتَ فِیهِ فَقَالَ ﴿آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقِینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً ﴾- إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿فِی اَلْبَحْرِ عَجَباً﴾

قَالَ فَرَجَعَ مُوسَی علیه السلام یقفي ]یقصّ] أَثَرَهُ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَیْهِ وَ هُوَ عَلَی حَالِهِ مُسْتَلْقٍ فَقَالَ لَهُ مُوسَی علیه السلام اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ فَقَالَ وَ عَلَیْکَ اَلسَّلاَمُ یَا عَالِمَ بَنِی إِسْرَائِیلَ قَالَ ثُمَّ وَثَبَ فَأَخَذَ عَصَاهُ بِیَدِهِ

قَالَ فَقَالَ لَهُ مُوسَی علیه السلام إِنِّی قَدْ أُمِرْتُ أَنْ أَتَّبِعَکَ عَلَی أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا

ص: 642

47)- از عبد الرّحمان بن سَيّابه روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا حضرت موسی علیه السلام بالای منبری رفت که دارای پله و درجه بود پس با خود حدیث نفس کرد که خداوند مخلوقی را داناتر از من نیافریده است جبرئیل علیه السلام نزد او آمد و گفت: تو گرفتار شده ای (از منبر) پایین بیا زیرا روی زمین از تو داناتر وجود دارد در جستجوی او برو و پیدایش کن

پس موسی علیهالسلام به دنبال یوشع فرستاد و به او گفت: من گرفتار شده و مشکلی برایم پیش آمده ،است مقداری زاد و توشه فراهم کن و همراه من بیا.

يوشع به به بازار رفت و یک عدد ماهی زنده خرید و آن را کباب کرد و در زنبیلی بزرگ قرار داد سپس با هم به کنار دریا رفته و حرکت کردند و پیامبر خدا در مسیری که حرکت می کرد خسته نمی شد مگر آن که وقت بگذرد

(امام صادق علیه السلام) فرمود: آن دو در مسیری که راه می رفتند به پیرمردی برخورد کردند به پشت خوابیده بود و عصایی همراه داشت که کنارش نهاده و رواندازی داشت که اگر بر سر می انداخت پاهایش بیرون بود و اگر روی پا می انداخت سرش بیرون می ماند، موسی علیه السلام همان جا ایستاد و مشغول خواندن نماز شد و به یوشع گفت: مواظب من باش پس در همان حال چند قطره (باران) از آسمان در زنبیل روی ماهی افتاد و ماهی به حرکت درآمد و خود را با زنبیل به سمت دریا حرکت داد همچنان که خداوند فرموده است: «پس شروع کرد تا به سمت دریا (به حالت خزیدن) برود» سپس پرنده ای آمد و در کنار دریا فرود آمد و منقار خود را داخل آب دریا کرد و به موسی علیه السلام گفت مقدار علمی را که از خداوند گرفته ای کم تر از مقداری آبی می باشد که از این دریا روی منقار من قرار گرفته است.

سپس موسی - در حالی که یوشع زنبیل را فراموش کرده بود به همراه یوشع علیهما السلام برخاست و به راه خود ادامه داد پس چون وقت گذشت موسی خسته شد اظهار داشت: «غذای ما را بیاور که در این سفر خسته و گرسنه شده ایم - تا جایی که فرمود: - (ماهی) به طور شگفت انگیزی راه دریا را گرفت و رفت».

ص: 643

عُلِّمْتَ رُشْداً فَقَالَ- کَمَا قُصَّ عَلَیْکُمْ- ﴿إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً﴾ قَالَ فَانْطَلَقَا حَتَّی اِنْتَهَیَا إِلَی مِعْبَرٍ.

فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِمْ أَهْلُ اَلْمِعْبَرِ فَقَالُوا وَ اَللَّهِ لاَ نَأْخُذُ مِنْ هَؤُلاَءِ أَجْراً اَلْیَوْمَ نَحْمِلُهُمْ فَلَمَّا ذَهَبَتِ اَلسَّفِینَهُ وَسَطَ اَلْمَاءِ خَرَقَهَا قَالَ لَهُ مُوسَی علیه السلام -کَمَا أُخْبِرْتُمْ-.

ثُمَّ قَالَ: ﴿أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً * قالَ لا تُؤاخِذْنِی بِما نَسِیتُ وَ لا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْراً﴾ قَالَ وَ خَرَجَا عَلَی سَاحِلِ اَلْبَحْرِ فَإِذَا غُلاَمٌ یَلْعَبُ مَعَ غِلْمَانٍ عَلَیْهِ قَمِیصُ حَرِیرٍ أَخْضَرُ فِی أُذُنَیْهِ دُرَّتَانِ فَتَوَرَّکَهُ (1) اَلْعَالِمُ فَذَبَحَهُ

قَالَ لَهُ مُوسَی عیه السلام ﴿أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّهً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً ﴾ قَالَ: ﴿فَانْطَلَقا حَتّی إِذا أَتَیا أَهْلَ قَرْیَهٍ اِسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما فَوَجَدا فِیها جِداراً یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقامَهُ قالَ لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً﴾ خُبْزاً نَأْکُلُهُ فَقَدْ جُعْنَا.

قَالَ وَ هِیَ قَرْیَهٌ عَلَی سَاحِلِ اَلْبَحْرِ یُقَالُ لَهَا نَاصِرَهٌ وَ بِهَا تُسَمَّی اَلنَّصَارَی فَلَمْ یُضَیِّفُوهُمَا وَ لاَ یُضَیِّفُونَ بَعْدَهُمَا أَحَداً حَتَّی تَقُومَ اَلسَّاعَهُ.

وَ کَانَ مَثَلَ اَلسَّفِینَهِ فِیکُمْ وَ فِینَا تَرْکُ اَلْحُسَیْنِ علیه السلام اَلْبَیْعَهَ لِمُعَاوِیَهَ.

وَ کَانَ مَثَلَ اَلْغُلاَمِ فِیکُمْ قَوْلُ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِعَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَلِیٍّ لَعَنَکَ اَللَّهُ مِنْ کَافِرٍ فَقَالَ لَهُ قَدْ قَتَلْتَهُ .

یَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَ کَانَ مَثَلَ اَلْجِدَارِ فِیکُمْ عَلِیٌّ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ علیهم السلام (2)

ص: 644


1- الوَرِك: ما فوق الفخذ كالكَتِف فوق العضد، وَرَك يَرِك وُروكاً، أي اضطجع كأنّه وضع وَرِكه على الأرض . لسان العرب: 509/10 ( ورك).
2- عنه بحار الأنوار: 306/13 ح 33، والبرهان في تفسير القرآن: 55/5 ح 16، و نور الثقلين: 277/3 ح 151. علل الشرائع 59/1 ح 1 (باب - 54 العلة التي من أجلها سمّي الخضر خضراً) بإسناده عن محمّد بن زكريا الجوهري البصري قال: حدثنا جعفر بن محمّد بن عمارة، عن أبيه، عن جعفر بن محمّد علیهما السلام بتفاوت عنه البحار: 286/13 ح 4.

(امام صادق علیه السلام) افزود: سپس موسی علیه السلام در جستجوی عالم بازگشت و او را دید که هنوز به پشت خوابیده است پس به او سلام کرد و وی در جواب به او گفت: سلام بر تو باد ای عالم و دانشمند بنی اسرائیل! بعد از آن برخاست و عصایش را به دست گرفت پس موسی علیه السلام به او گفت من مأمور شده ام که همراه تو باشم و از علومی که به تو عطا گردیده است به من هم بیاموزی

او در جواب - همچنان که خداوند متعال فرموده - اظهار داشت: «تو توان بردباری و تحمّل همراهی مرا نداری»، ولی با هم حرکت کردند تا به یک معبر (کشتی) رسیدند و چون اهل آن کشتی ایشان را دیدند گفتند سوارشان کنیم و کرایه ای هم نخواهیم گرفت موقعی که کشتی از کنار دریا به وسط آن رسید، آن (عالم کشتی) را سوراخ کرد پس موسی علیه السلام به او اعتراض کرد و او در جواب گفت:: «آیا من به تو نگفتم تو توان همراهی مرا نداری؟ * (موسی) گفت: بر آن چه که فراموش کردم مرا مؤاخذه نکن و بر من سخت نگیر ».

(امام صادق علیه السلام) فرمود: سپس در کنار دریا پیاده شدند و نوجوانی را دیدند که با دیگر بچه ها بازی می کرد و پیراهن ابریشمی سبز رنگی را پوشیده و گوشواره ای از در به گوش هایش آویزان کرده بود پس ناگهان عالم آن نوجوان را گرفت و ،کشت موسی علیه السلام به او اعتراض کرد و گفت: «آیا شخص بیگناهی را بدون آن که کسی را کشته باشد کشتی؟ کار زشت و ناپسندی را مرتکب شدی!» بعد از آن (جریان نیز) حرکت کردند: «تا به اهل قریه ای رسیدند و از آن ها درخواست طعام کردند ولی آن ها از دادن طعام به آن دو خودداری کرده و از مهمان نوازی امتناع ورزیدند پس (در مسیر راه) دیواری را دیدند که در حال انهدام بود، لذا (عالم) آن را ثابت و استوار گردانید پس (موسی) به او گفت اگر می خواستی می توانستی

ص: 645

از آن ها اجرت دریافت نمایی»، منظور (از اجرت) مقداری نان بود که بخورند و از گرسنگی نجات یابند (1)

ص: 646


1- مرحوم علامه مجلسی - در بحار الأنوار: ج 13 ص 307 ح 33 - در پایان حدیث توضیحی را بیان فرموده که قابل توجه می باشد که ترجمه مواردی از آن آورده می شود: اما تشبیه کردن ترک بیعت امام حسین علیه السلام با معاویه ملعون به شکستن و سوراخ کردن کشتی ، به این خاطر است که برنامه ریزی برای رسیدن به فیض عظمای شهادت بود که به سبب آن کشتی اهل بیت (عصمت و طهارت علیهم السلام) شکسته شد و در این جریان مصالح و منافع عظیمی وجود داشت از آن جمله آشکار شدن کفر بنی امیه و ظلم و جنایات آن ها بر عموم مردم که در نهایت آنان از اطاعت و فرمان آن ها سرپیچی و مخالفت کردند. دیگر آن که: حقانیت امامت اهل بیت بر عموم مردم ظاهر گشت زیرا اگر امام حسین علیه السلام بیعت کرده بود بسیاری از مردم (سطحی نگر و ظاهر بین) گمان می کردند که متابعت از خلفای جور و غاصب واجب و لازم می باشد و اهل بیت (رسالت) علیهم السلام والیان امر اسلام و مسلمین نیستند. دیگر آن که: به خاطر همین ،جریان ،امامان بعد از امام حسین علیه السلام (بر حسب ظاهر) در امنیت قرار گرفتند و مورد اطمینان عام و خاص واقع گردیدند چون که ایشان را مرجع و پناهگاه خود می دانستند و در نتیجه ایشان علوم و معارف الهی را در بین مردم ترویج و منتشر می نمودند و نیز مصالح و منافعی دیگر که غیر از ایشان دیگران اطلاع و آگاهی از آن نداشته و نخواهند داشت. و اما نسبت به فرمایش امام حسن علیه السلام به عبد الله بن علی، (بر حسب ظاهر) توجیه آن مشکل خواهد بود چون او از افراد نیکو و سعادتمند بود و - طبق نقل شیخ مفید ؛ و دیگران - در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسید و اما فرمایش حضرت: «فقال له»، منظور امير المؤمنين علیه السلام است و معنای «قد قتلته»، یعنی او به زودی کشته خواهد شد و آن به خاطر لعنی بود که حضرت بر او کرد و یا آن که حضرت در مقام خبر دادن بوده یعنی او به زودی کشته می شود همچنان که خضر علیه السلام آن نوجوان را - به خاطر کافر بودنش- کشت. و اما مثال آن دیوار و لوح زیر آن ممکن است مقصود از آن چنین باشد که خداوند متعال همچنان که آن (لوح) علوم را زیر آن دیوار برای آن دو جوان یتیم حفظ نمود، همچنین علم را به صلاحدید امام علی حسن و حسین علیهم السلام در بین اولاد ایشان حفظ و حراست می نماید تا موقعی که حضرت قائم (آل محمّد علیهم السلام) - عجّل الله تعالى فرجه الشريف - آن را برای بندگانش ظاهر گرداند. و یا آن که خداوند علم رسولش صلی الله علیه و آله را به وسیله امیر المؤمنین امام حسن و حسین علیهم السلام حفظ می نماید همچنان که او امام علی علیه السلام را برای خلافت و جانشینی منصوب نمود (تا حافظ زحمات و علوم و معارف نبوی باشد) خداوند متعال بر همه چیز دانا .است .مترجم.

(امام صادق (علیه السلام) فرمود و آن قریه در ساحل و کنار دریا بود و به آن ناصره گفته می شد که (قوم) نصارا به همان قریه منسوب می باشند، پس به آنان طعامی ندادند و مهمان نوازی نکردند و بعد از آن هم تا زمانی که قیامت بر پا شود نسبت به هیچ کسی مهمان نوازی نکرده و نمی کنند و مثال کشتی در بین شما (مسلمانان) و ما (اهل بیت ،رسالت) همچون ترک بیعت امام حسین علیه السلام با معاویه است و مثال آن نوجوان در بین شما همچون فرمایش امام حسن (مجتبی) علیه السلام به عبد (عبید ) الله بن علی است که فرمود: خداوند تو را از بابت کافریت لعنت کند پس به او گفت ای ابو محمّد او را کشتی

و اما مثال دیوار در بین شما همچون امام علی حسن و حسین علیهم السلام است.

ص: 647

2368 / [ 48] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِما السَّلاَمُ قَالَ:

بَیْنَمَا مُوسَی قَاعِداً فِی مَلَإٍ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ إِذْ قَالَ لَهُ رَجُلٌ: مَا أَرَی أَحَداً أَعْلَمُ بِاللَّهِ مِنْکَ قَالَ مُوسَی علیه السلام: مَا أَرَی، فَأَوْحَی اَللَّهُ إِلَیْهِ بَلَی عَبْدِیَ اَلْخَضِرُ فَسَأَلَ اَلسَّبِیلَ إِلَیْهِ، وَ کَانَ لَهُ آیَهُ اَلْحُوتِ أَنِ افْتَقَدَهُ، وَ کَانَ مِنْ شَأْنِهِ مَا قَصَّ اَللَّهُ (1)

2369 / [49] - عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

کَانَ سُلَیْمَانُ أَعْلَمَ مِنْ آصَفَ ، وَ کَانَ مُوسَی أَعْلَمَ مِنَ اَلَّذِی اِتَّبَعَهُ (2)

2370 / [50] - عَنْ لَیْثِ بْنِ سُلَیْمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

شَکَا مُوسَی إِلَی رَبِّهِ اَلْجُوعَ فِی ثَلاَثَهِ مَوَاضِعَ ﴿آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقِینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً﴾ ﴿لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً﴾ ، ﴿رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ﴾ (3). (4)

2371 / [51] - عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی زِیَادٍ اَلْکُوفِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:

مَا وَجَدْتُ لِلنَّاسِ وَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام شَبَهاً إِلاَّ مُوسَی وَ صَاحِبَ اَلسَّفِینَهِ، فَکَلَّمَ مُوسَی بِجَهْلٍ، وَ تَکَلَّمَ صَاحِبُ اَلسَّفِینَهِ، بِعِلْمٍ وَ تَکَلَّمَ اَلنَّاسُ بِجَهْلٍ وَ یُکَلِّمُ عَلِیٌّ علیه السام بِعِلْمٍ. (5)

ص: 648


1- عنه بحار الأنوار: 309/13 ح 34 ، والبرهان: 56/5 ح 17، و نور الثقلين: 275/3 ح 140
2- عنه بحار الأنوار: 309/13 ح 35، والبرهان في تفسير القرآن: 57/5 ح 18، و نور الثقلين: 275/3 ح 141.
3- سورة القصص: 24/28.
4- عنه بحار الأنوار: 309/13 ح 36 ، والبرهان في تفسير القرآن: 57/5 ح 19، و نور الثقلين: 282/3 ح 156 و 121/4 ح 39
5- عنه بحار الأنوار: 309/13 ح 37 ، والبرهان في تفسير القرآن: 57/5 ح 20.

48)- از عبد الله بن میمون قداح روایت کرده است، که گفت:

امام صادق علیه السلام، به نقل از پدر بزرگوارش علیه السلام فرمود: روزی حضرت موسى علیه السلام در جمع بنی اسرائیل نشسته بود یکی از افراد آن جمع اظهار داشت: من کسی را داناتر از تو نسبت به علوم خداوند نمی شناسم، موسی علیه السلام فرمود: من (نیز) نمی بینم پس خداوند به او وحی نمود بلی (وجود دارد) که او بنده ام خضر می باشد پس راه رسیدن به او را جستجو کن و نشانه او آیه و معجزه ماهی خواهد بود که آن ماهی را گم می کنی و از دست می دهی و داستان ایشان همچنانی است که خداوند بیان نموده است.

49)- از هشام بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت سلیمان علیه السلام از آصف (بن برخیا) عالم تر بود و (همچنین) موسی علیه السلام از کسی که با او همراهی کرد، عالم تر بود.

50) - از لیث بن ابی سُلیم روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود موسی علیه السلام در سه مورد از گرسنگی به پروردگار خود شکایت کرد: «غذای ما را بیاور که در این سفر خسته و گرسنه شده ایم»، «در مقابل ،آن اُجرت (طعام و خوراک) دریافت می کردی»، «پروردگارا! نسبت به آن چه که از خوبی بر من نازل نمودی فقیر و تهی دست هستم».

51)- از اسماعیل بن ابی زیاد سکونی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام ، به نقل از پدر بزرگوارش از جدّ گرامیش علیه السلام حدیث نمود در این که ابن عباس گفته است من بین مردم و على بن ابى طالب علیه السلام، وجه شباهتی ،نیافتم مگر داستان موسی علیه السلام و جریان کشتی که او از روی نادانی اعتراض کرد ولی صاحب کشتی با علم پاسخ او را بیان کرد و مردم نیز از روی نادانی سخن گفتند ولی امام علی علیه السلام با علم استدلال نمود و سخن گفت.

ص: 649

2372 / [52] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

أَنَّ نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ یَسْأَلُهُ عَنْ سَبْیِ اَلذَّرَارِیِّ، فَکَتَبَ إِلَیْهِ: أَمَّا اَلذَّرَارِیُّ فَلَمْ یَکُنْ رَسُولُ اَللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقْتُلُهُمُ وَ کَانَ اَلْخَضِرُ یَقْتُلُ کَافِرَهُمْ وَ یَتْرُکُ مُؤْمِنَهُمْ، فَإِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ مَا یَعْلَمُ اَلْخَضِرُ فَاقْتُلْهُمْ (1)

2373 / [53] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: بَیْنَمَا اَلْعَالِمُ یَمْشِی مَعَ مُوسَی علیه السلام إِذَا هُمْ بِغُلاَمٍ یَلْعَبُ بالقلّة (2) قَالَ: فَوَکَزَهُ اَلْعَالِمُ فَقَتَلَهُ فَقَالَ لَهُ مُوسَی علیه السلام: ﴿أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّهً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً﴾ قَالَ فَأَدْخَلَ اَلْعَالِمُ یَدَهُ فَاقْتَلَعَ کَتِفَهُ فَإِذَا عَلَیْهِ مَکْتُوبٌ کَافِرٌ مَطْبُوعٌ . (3)

قوله تعالى: ﴿أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْر فَأَرَدتُ أَنْ أَعِيبَهَا وَ كَانَ وَرَاءَهُم مَّلِك يَأخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا ﴿79﴾ وَ أَمَّا الْغُلَمُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَنًا وَ كُفْرًا ﴾ ﴿80﴾

2374 / [54 ] - عَنْ حَرِیزٍ عَنِ أَبِیهِ عبد الله أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ [ يقرأ ]: ﴿ وَ كَانَ وَرَاءَهُم مَّلِكَ ﴾ ، یَعْنِی أَمَامَهُمْ، ﴿ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ [ - صالحة - ] غَصْبًا ﴾ (4)

ص: 650


1- عنه بحار الأنوار: 309/13 ح 38 والبرهان في تفسير القرآن: 58/5 ح 22 و نور الثقلين: 286/3 ح 166. الخصال: 235/1 ذيل ح 75 بإسناده عن عبيد الله بن عليّ الحلبي، عن أبي عبد الله علیه السلام قال: إن نجدة الحروري كتب إلى ابن عبّاس يسأله عن أربعة أشياء .... عنه البحار: 198/96 ذيل ح4، و 31/100 ذيل ح 6، و 161/103 ذيل ح 3.
2- لم أعثر في اللغة على معنى مناسب لهذه العبارة، ولم تكن الكلمة في سائر المطابع. و قال في هامش الطبع الجديد: الفُلّة: عودان يلعب بهما الصبيان، أقول: يحتمل أن تكون المقلاع، أي ما يرمى به الحجر. المعجم الوسيط : 755
3- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح 39 ، والبرهان 58/5 ح 23 ، و نور الثقلين: 286/3 ح 167.
4- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح 40 ، والبرهان 59/5 ح 24، و نور الثقلين: 285/3 ح 161

52)- از عبد الله بن سنان روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود به درستی که نجده حروری (1) در نامه ای به ابن عباس :نوشت حکم اسیر کردن ذراری و فرزندان چگونه است؟

پس ابن عباس در جواب نوشت: رسول خدا صلی الله علیه و آله ذراری و فرزندان را به قتل نمی رسانید ولی خضر علیه السلام آن هایی را که کافر بودند می کشت و آن هایی را که مؤمن بودند رها می کرد پس اگر علم خضر علیه السلام را دارا ،هستی آن ها را بکش

53)- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هنگامی که عالم قدم می زد و موسی همراه او حرکت می کرد نوجوانی را دیدند که با بچه ها بازی می کرد پس عالم او را گرفت و کشت موسی علیه السلام به او گفت: «آیا انسانی را بدون گناه کشتی؟ به تحقیق که مرتکب امر ناپسندی شدی» پس عالم دست برد و شانه مقتول را قطع کرد، سپس (موسی علیه السلام متوجه شد که) بر آن نوشته شده بود: کافر مطبوع.

فرمایش خداوند متعال: اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار می کردند من خواستم که آن را معیوب کنم و پشت سرشان پادشاهی (ستمگر) بود که هر کشتی (سالمی) را به زور می گرفت (79) و اما آن ،نوجوان پدر و مادرش با ایمان بودند و ما بیم داشتیم که او آنان را به طغیان وکفر وادارد (80)

54)- از حریز روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام آیه را این چنین: «و دنبال آن ها (سر راه آن ها) پادشاهی - و پیشوایی - بود که که هر کشتی- صحیح و سالمی- را به زور می گرفت قرائت می نمود.

ص: 651


1- او فرزند عامر حروری حنفی از طایفه بنی حنیفه و از سران گروه خوارج بود که بعد از هلاکت یزید در یمامه خروج کرد و وارد مکه گردید و در رابطه با حقوق ذوی القربی و نیز کشتن اطفال کسانی که با او مخالفت می کنند و تسلیم نمی شدند از ابن عباس سؤال کرد. أعلام زرکلی: ج 2 ص 361 ح 52

2375 / [55] - عَنْ حَرِیزٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَحَدِهِمَا : أَنَّهُ قَرَأَ: ﴿فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ﴾ - فَطُبِعَ کَافِراً- (1)

2376 / [56] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ : فِی قَوْلِهِ: ﴿فَخَشِينَا﴾، (قال) : خَشِیَ إِنْ أَدْرَکَهُ اَلْغُلاَمُ أَنْ یَدْعُوَ أَبَوَیْهِ إِلَی اَلْکُفْرِ فَیُجِیبَانِهِ مِنْ فَرْطِ حُبِّهِمَا إِیَّاهُ . (2)

2377/[57] - عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ خَالِدٍ ، رَفَعَهُ، قَالَ:

کَانَ فِی کَتِفِ اَلْغُلاَمِ اَلَّذِی قَتَلَهُ اَلْعَالِمُ مَکْتُوبٌ: کَافِرٌ (3)

قوله تعالى: ﴿فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا ﴿81﴾ وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا﴾ ﴿82﴾

2378/ [58]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ

إِنَّ اَللَّهَ لَیَحْفَظُ وُلْدَ اَلْمُؤْمِنِ إِلَی أَلْفِ سَنَهٍ، وَ إِنَّ اَلْغُلاَمَیْنِ کَانَ بَیْنَهُمَا وَ بَیْنَ أَبَوَیْهِمَا سَبْعُمِائَهِ سَنَهٍ . (4)

ص: 652


1- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح 41 ، والبرهان 59/5 ح 25 ، و نور الثقلين: 285/3 ح 165 تفسير القمّي: 38/2 مرسلاً، عنه البحار: 280/13 ضمن ح 1 ، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 291 (الفصل الثامن في لقاء موسى للخضر علیهما السلام).
2- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح 42 ، والبرهان في تفسير القرآن: 59/5 ح 26، و نور الثقلين: 286/3 ح 168 بتفاوت يسير فيهما.
3- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح ،43، والبرهان في تفسير القرآن: 59/5 ح 27، و نور الثقلين: 26/3 ح 169 قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 300 (الفصل الثامن في لقاء موسى للخضر علیهما السلام).
4- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح 44 ، والبرهان في تفسير القرآن: 59/5 ح 28، و نور الثقلين: 289/3 ح 187، قصص الأنبياء علیهم السلام الجزائري: 300 (الفصل الثامن في لقاء موسى للخضر علیهما السلام). يأتي الحديث أيضاً بهذا السند والعبارة في الحديث 70 في هذه السورة.

55)- از حریز به نقل از کسی که یادآور نامش شده روایت کرده که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیه السلام آیه را این چنین: «پس پدر و مادر او مؤمن بودند - ولی او مطبوع (و ممهور) به کفر گشته بود -» قرائت می کردند.

56)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام در مورد فرمایش خداوند: «پس ترسیدیم»، فرمود: ترسید که مبادا آن نوجوان به کمال برسد و پدر و مادر خود را وادار به کفر کنند و آن ها هم از شدّت محبّتشان به او دعوت او را بپذیرند

57)- از عبد الله بن خالد، به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

در شانه آن نوجوانی که به دست عالم کشته شد نوشته شده بود: این شخص کافر است.

58)- از محمّد بن عمر به نقل از ،مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی که خداوند فرزند مؤمن را تا هزار سال محافظت می نماید و بین آن دو پسر (یتیم) و پدران ،ایشان هفت صد سال فاصله شده بود

فرمایش خداوند متعال پس از این رو خواستیم که پروردگارشان به جای او فرزندی پاک تر و با محبت بیش تری به آن دو بدهد (81) و اما آن ،دیوار از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر ،آن گنجی متعلق به آن دو وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود پس پروردگار تو می خواست آن ها به حد بلوغ برسند و گنج خودشان را استخراج کنند این رحمتی از پروردگارت بود و من آن کارها را خودسرانه و از پیش خود انجام ندادم این بود راز کارهایی که نتوانستی در برابر آن ها شکیبایی نشان دهی (82)

ص: 653

2379/ [59] - عَنْ عُثْمَانَ ، عَنْ رَجُلٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : فِی قَوْلِ: ﴿ فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَوَةً وَ أَقْرَبَ رُحْمَا﴾، قَالَ: إِنَّهُ وَلَدَتْ لَهُمَا جَارِیَهً فَوَلَدَتْ غُلاَماً فَکَانَ نَبِیّاً (1)

2380 / [60] - عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ سَعِیدٍ اَللَّخْمِیِّ قَالَ:

وَلَدَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا جَارِیَهً دَخَلَ عَلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَرَآهُ مُتَسَخِّطاً لَهَا، فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام: أَ رَأَیْتَ لَوْ أَنَّ اَللَّهَ أَوْحَی إِلَیْکَ أَنِّی أَخْتَارُ لَکَ أَوْ تَخْتَارُ لِنَفْسِکَ مَا کُنْتَ تَقُولُ

قَالَ: کُنْتُ أَقُولُ یَا رَبِّ تَخْتَارُ لِی، قَالَ: فَإِنَّ اَللَّهَ قَدِ اِخْتَارَ لَکَ ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اَلْغُلاَمَ اَلَّذِی قَتَلَهُ اَلْعَالِمُ کَانَ مَعَ مُوسَی علیه السلام فِی قَوْلِ اَللَّهِ ﴿ فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاهً وَ أَقْرَبَ رُحْماً﴾ قَالَ: فَأَبْدَلَهُمَا جَارِیَهً وَلَدَتْ سَبْعِینَ نَبِیّاً (2)

2381 / [61] - عَنْ أَبِی یَحْیَی اَلْوَاسِطِیِّ رَفَعَهُ إِلَی أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ : فِی قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ ﴾ - إلى قوله: ﴿ وَ أَقْرَبَ رُحْمًا ﴾،قَالَ: أَبْدَلَهُمَا مَکَانَ اَلاِبْنِ بِنْتاً فَوَلَدَتْ سَبْعِینَ نَبِیّاً (3)

2382 / [62] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَمْ مِنْ إِنْسَانٍ لَهُ حَقٌّ لاَ یَعْلَمُ بِهِ، قَالَ قُلْتُ: وَ مَا ذَاکَ أَصْلَحَکَ اَللَّهُ؟

ص: 654


1- عنه بحار الأنوار: 310/13 ح 45، والبرهان في تفسير القرآن: 59/5 ح 29، و نور الثقلين: 286/3 ح 170 ، و مستدرك الوسائل: 117/15 ح 17713
2- عنه بحار الأنوار: 311/13 ح 46، و 101/104 ح 86 فيه: «اللحملي» بدل «اللخمي»، والبرهان في تفسير القران: 59/5 ح 30 ، و مستدرك الوسائل: 116/15 ح 17711 الكافي: 6/6 ح 11 بإسناده عن الحسن بن سعيد ،اللخمي عنه وسائل الشيعة: 364/21 ح 27313، عدّة الداعي: 90
3- عنه بحار الأنوار: 311/13 ح 47 ، و 102/104 ح 92 والبرهان في تفسير القران: 59/5 ح 31، و نور الثقلين: 286/3 ح 171 و مستدرك الوسائل: 117/15 ح 17712 من لا يحضره الفقيه : 49/3 ح 4738 ، عنه وسائل الشيعة 365/21 ح 27315، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 291 (الفصل الثامن في لقاء موسى للخضر علیهما السلام).

59)- از عثمان به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «پس ما (با این کار) اراده کردیم تا پروردگارشان بهتر از او را عطایشان نماید که پاک و خویشاوند دوست باشد، فرمود: خداوند برای آن پدر و مادر دختری عطا نمود که بعداً دارای فرزندی پسر شد و او پیامبر شد.

60) – از حسن بن سعید لخمی روایت کرده است، که گفت:

برای یکی از یاران ما دختری به دنیا آمد (پس) او بر امام صادق علیه السلام وارد شد، حضرت او را ناراحت و پریشان حال دید به او فرمود: آیا اگر خداوند تبارک و تعالی به تو بگوید من برایت (سرنوشتت) انتخاب کنم یا خودت انتخاب می کنی چه می گویی؟

گفت: می گویم پروردگارا! تو برایم انتخاب کن فرمود: پس خداوند او را برایت انتخاب نموده است و سپس :افزود آن غلام و پسر بچه ای را که آن عالم (خضر علیه السلام) در همراهی موسی علیه السلام به قتل رساند همچنان که خدای عزوجل فرموده است: «پس ما (با این کار) اراده کردیم تا پروردگارشان بهتر از او را عطایشان نماید که پاک و خویشاوند دوست باشد» در عوض او خداوند دختری به آنان داد که (از نسل او) هفتاد پیغمبر تولد یافتند.

61) - از ابو یحیی واسطی به طور مرفوعه روایت کرده است که گفت:

یکی از دو امام (باقر و یا صادق) علیهما السلام درباره فرمایش خدای عزّوجلّ: «و اما آن ،نوجوان پس پدر و مادرش مؤمن بودند- تا جایی که فرموده: -و بهتر از آن را عطایشان نماید (که پاک و خویشاوند دوست باشد)»، فرمود: خداوند بجای آن ،پسر دختری به آنان عطا نمود که هفتاد پیغمبر (از نسل او) تولد یافتند.

62)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: بسیاری از انسان ها هستند که دارای حقی می باشند ولی اطلاعی نسبت به آن ندارند به حضرت عرض کردم خداوند امور شما را اصلاح نماید و آن چگونه است؟

ص: 655

قَالَ إِنَّ صَاحِبَیِ اَلْجِدَارِ کَانَ لَهُمَا کَنْزٌ تَحْتَهُ أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ ذهب وَ لاَ فِضَّهٍ [ قُلْتُ فَمَا کَانَ؟ قَالَ: کَانَ عِلْماً].

قَالَ قُلْتُ فَأَیُّهُمَا کَانَ أَحَقَّ بِهِ؟

فقَالَ اَلْأَکْبَرُ کَذَلِکَ نَقُولُ (1)

2383 / [63] - عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَقُولُ

إِنَّ اَللَّهَ لَیُصْلِحُ بِصَلاَحِ اَلرَّجُلِ اَلْمُؤْمِنِ وُلْدَهُ وَ وُلْدَ وُلْدِهِ، وَ یَحْفَظُهُ فِی دُوَیْرَتِهِ وَ دُوَیْرَاتٍ حَوْلَهُ، فَلاَ یَزَالُونَ فِی حِفْظِ اَللَّهِ لِکَرَامَتِهِ عَلَی اَللَّهِ. ثُمَّ ذَکَرَ اَلْغُلاَمَیْنِ فَقَالَ: ﴿وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً﴾ أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اَللَّهَ شَکَرَ صَلاَحَ أَبَوَیْهِمَا لَهُمَا؟ (2)

2384 / [64] - عَنْ یَزِیدَ بْنِ رُومَانَ ، قَالَ:

دَخَلَ نَافِعُ بْنُ اَلْأَزْرَقِ المَسجِدَ الحَرامَ وَالحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السّلام مَعَ عَبدِ اللّهِ بنِ عَبّاسٍ جالِسانِ فِی الحِجرِ،فَجَلَسَ إلَیهِما ثُمَّ قالَ:یَابنَ عَبّاسٍ،صِف لی إلهَکَ الَّذی تَعبُدُهُ، فَأَطْرَقَ اِبْنُ عَبَّاسٍ طَوِیلاً مُتَبَطِّئاً بِقَوْلِهِ،.

فَقَالَ لَهُ اَلْحُسَیْنُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : إِلَیَّ یَا اِبْنَ اَلْأَزْرَقِ ، اَلْمُتَوَرِّطَ فِی اَلضَّلاَلَهِ، [اَلْمُرْتَکِسَ] فِی اَلْجَهَالَهِ، أُجِیبُکَ عَمَّا سَأَلْتَ عَنْهُ

فَقَالَ: مَا إِیَّاکَ سَأَلْتُ فَتُجِیبَنِی. فَقَالَ لَهُ اِبْنُ عَبَّاسٍ : مَهْ عَنِ اِبْنِ رَسُولِ اَللَّهِ ، فَإِنَّهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ اَلنُّبُوَّهِ وَ مَعْدِنِ اَلْحِکْمَهِ

ص: 656


1- عنه بحار الأنوار: 311/13 ح 48 ، و 341/104 ح 5 ، والبرهان في تفسير القرآن: 60/5 ح 32 و مستدرك الوسائل: 166/17 ح 21045. تهذيب الأحكام: 276/9 ح 10 بإسناده عن أبي بصير، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت يسير، و نحوه الاستبصار: 144/4 ح ،6 عنه وسائل الشيعة: 99/26 ح 32574
2- عنه بحار الأنوار: 312/13 ح 49، و 236/71، ح ، والبرهان في تفسير القرآن: 60/5 ح 33، و نور الثقلين: 289/3 ح 188

فرمود:: همانند دو صاحب دیوار که زیر آن دیوار گنجی (پنهان) بود ولی صاحبانش اطلاعی نداشتند، گرچه آن گنج طلا و نقره نبود، (گفتم: پس چه بود؟ فرمود: علم بود).

عرض کردم کدام یک از ایشان نسبت به آن سزاوارتر بودند؟

فرمود: آن کسی که بزرگ تر بود ما (اهل بیت رسالت) این چنین می گوییم.

63 )- از اسحاق بن عمّار روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند امور مرد مؤمن را به خاطر فرزندش و فرزند فرزندش (نوادگانش) ، اصلاح می نماید و خداوند (امور) او را در خانه و اتاقش و در خانه های اطرافش محافظت می نماید پس (مؤمنین) همیشه و همه جا در حفاظت خداوند می باشند آن هم به خاطر کرامت و عظمتی که مؤمن نزد خداوند دارد سپس حضرت جریان آن دو غلام یتیم را یادآور شد و فرمود: «و پدر آن دو (یتیم)، شخصی صالح و با ایمان بود»، آیا توجّه نداری که خداوند به خاطر صالح بودن پدر و مادرشان شکر و قدردانی نمود (و گنج را برای ایشان توسط بنده شایسته اش حضرت خضر علیه السلام، محافظت کرد)؟

64)- از یزید بن رومان روایت کرده است که گفت:

روزی نافع بن ازرق وارد مسجد الحرام شد و امام حسین علیهالسلام با عبد الله بن عباس داخل حجر (اسماعیل) نشسته بودند نافع آمد و کنار ایشان نشست و گفت ای فرزند عباس آن خدایی را که می پرستی برای من توصیف و معرّفی کن.

ابن عباس مدتی سر خود را به زیر انداخت و کلامی نگفت پس امام حسين علیه السلام فرمود: ای پسر ازرق! نزد من بیا که عجیب در گمراهی فرو رفته ای و در نادانی قرار گرفته ای بیا تا در مورد آن چه که سؤال کردی جوابت را بگویم

نافع گفت: از شما چیزی سؤال نکردم که بخواهی پاسخ دهی.

ابن عباس گفت: در مقابل فرزند رسول خدا آرام باش؛ زیرا او از اهل بیت نبوّت و معدن حکمت می باشد.

پس نافع به حضرت عرض :کرد شما خدای خود را برای من توصیف نما

ص: 657

فَقَالَ لَهُ: أَصِفُهُ بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ، وَ أُعَرِّفُهُ بِمَا عَرَّفَ بِهِ نَفْسَهُ: لاَ یُدْرَکُ بِالْحَوَاسِّ، وَ لاَ یُقَاسُ بِالنَّاسِ، قَرِیبٌ غَیْرُ مُلْتَزِقٍ وَ بَعِیدٌ غَیْرُ مُقْصًی، یُوَحَّدُ وَ لاَ یُبَعَّضُ ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ اَلْکَبِیرُ اَلْمُتَعَالِ

قَالَ: فَبَکَی اِبْنُ اَلْأَزْرَقِ بُکَاءً شَدِیداً.

فَقَالَ لَهُ اَلْحُسَیْنُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : مَا یُبْکِیکَ؟

فَقَالَ: بَکَیْتُ مِنْ حُسْنِ وَصْفِکَ. قَالَ: «یَا اِبْنَ اَلْأَزْرَقِ ، إِنِّی أُخْبِرْتُ أَنَّکَ تُکَفِّرُ أَبِی وَ أَخِی وَ تُکَفِّرُنِی؟

قَالَ لَهُ نَافِعٌ : لَئِنْ قُلْتَ ذَاکَ لَقَدْ کُنْتُمُ اَلْحُکَمَاءَ وَ مَعَالِمَ اَلْإِسْلاَمِ ، فَلَمَّا بُدِّلْتُمُ اِسْتَبْدَلْنَا بِکُمْ.

فَقَالَ: لَهُ اَلْحُسَیْنُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : «یَا اِبْنَ اَلْأَزْرَقِ ، أَسْأَلُکَ عَنْ مَسْأَلَهٍ، فَأَجِبْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ: ﴿وَ أَمَّا اَلْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَ كانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُما ﴾- إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿کَنْزٌ هُما﴾ مَنْ حُفِظَ فِیهِمَا؟ [قال: أبوهما].

قَالَ: فَأَیُّهُمَا أَفْضَلُ: أَبُوهُمَا أَمْ رَسُولُ اَللَّهِ وَ فَاطِمَهُ؟

قَالَ: لاَ، بَلْ رَسُولُ اَللَّهِ وَ فَاطِمَهُ بِنْتُ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)

قَالَ: فَمَا حُفِظْنَا حَتَّی حِیلَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ اَلْکُفْرِ؟. فَنَهَضَ، ثُمَّ نَفَضَ ثَوْبَهُ، ثُمَّ قَالَ: قَدْ نَبَّأَنَا اَللَّهُ عَنْکُمْ مَعْشَرَ قُرَیْشٍ أَنْتُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ. (1)

ص: 658


1- عنه بحار الأنوار: 423/33 ح 631 ، والبرهان في تفسير القرآن: 60/5 ح 34 فيه: يزيد بن ،رومان و نور الثقلين: 289/3 ح 189 فيه عن بريد بن رويان

حضرت فرمود: خداوند را به شکلی که خودش توصیف و معرفی نموده بیان می کنم او به وسیله حواس (پنجگانه ظاهری) درک و لمس نمی شود به شکل و خصوصیات مردم مقایسه نمی،شود او به هر شخص و هر چیزی نزدیک است بدون آن که به آن چسبیده و محسوس ،باشد او نسبت به هر چیزی دور است ولی نه دوری که بی خبر باشد او به یگانگی پرستش می شود ولی قابل تبعیض نخواهد بود خدائی به غیر از او وجود ندارد او بزرگوار و بلند مرتبه و از هر چیزی برتر می باشد (راوی) :گوید در این لحظه ابن ازرق سخت به گریه افتاد پس امام حسین علیه السلام به او فرمود تو را چه شد که گریه می کنی؟

عرضه داشت گریه من به خاطر معرفی و توصیف زیبائی است که بیان نمودی حضرت فرمود: ای پسر ازرق به من خبر رسیده که تو نسبت به پدر و برادر من و خودم کفر و ناسزا می گویی؟ عرض کرد اگر من چنین کرده و گفته باشم شما حکماء و راهنمایان اسلام هستید ولی چون شما را به غیر از آن چه که می دانستیم یافتیم دیگران را بجای شما که بر خلاف واقع مورد اعتماد بودند قرار می دهیم و پیرو شما نخواهیم شد.

امام حسین علیه السلام فرمود: ای پسر ازرق از تو سؤالی می کنم پاسخ مرا بده و آن سؤال در مورد فرمایش خداوندی است که خدایی غیر از او وجود ندارد: «و اما آن دیوار مربوط به دو نوجوان یتیمی بود که در شهر بودند و زیر آن دیوار گنجی مال آن دو نفر وجود داشت»، چه کسی (آن را) برای ایشان حفظ (و ذخیره) کرده بود؟

پاسخ :داد ،پدرشان فرمود کدام یک پدر ایشان و یا رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرت فاطمه ، افضل و برتر می باشند؟

پاسخ داد نه چنین نیست بلکه رسول خدا صلی اللهعلیه و آله و دخترش فاطمه علیها السلام (افضل و برتر می باشند) فرمود پس چه چیزی برای آن دو ذخیره و نگهداری شده است تا بین ما و کفر فاصله بیندازد؟ بعد از این فرمایش نافع بن ازرق از جای خود برخاست و لباس خود را تکان داد و گفت خداوند به ما خبر داده است که شما طایفه ،قریش گروهی کینه توز می باشید

ص: 659

2385 / [65] - عَنْ زُرَارَهَ وَ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالاَ: یُحْفَظُ اَلْأَطْفَالُ بِأَعْمَالِ آبَائِهِمْ کَمَا حَفِظَ اَللَّهُ اَلْغُلاَمَیْنِ بِصَلاَحِ أَبِیهِمَا (1)

2386 / [66] - عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ :

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿ وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَمَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَ كَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا﴾ ؟

فَقَالَ: أَمَا إِنَّهُ مَا کَانَ ذَهَباً وَ لاَ فِضَّهً، وَ إِنَّمَا کَانَ أَرْبَعَ کَلِمَاتٍ: إِنِّی أَنَا اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا مَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ لَمْ تَضْحَکْ سِنُّهُ، وَ مَنْ أَقَرَّ بِالْحِسَابِ لَمْ یَفْرَحْ قَلْبُهُ، وَ مَنْ آمَنَ بِالْقَدَرِ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ رَبَّهُ. (2)

2387 / [ 67] - عَنْ اِبْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ فِی اَلْکَنْزِ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ: ﴿ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما ﴾ لَوْحٌ مِنْ ذَهَبٍ فِیهِ بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ، عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ کَیْفَ یَفْرَحُ، وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ کَیْفَ یَحْزَنُ، وَ عَجِبْتُ لِمَنْ رَأَی اَلدُّنْیَا وَ تَقَلُّبَهَا بِأَهْلِهَا کَیْفَ یَرْکَنُ إِلَیْهَا، وَ یَنْبَغِی لِمَنْ غَفَلَ عَنِ اَللَّهِ أَنْ لاَ یَتَّهِمَ اَللَّهَ فِی قَضَائِهِ وَ لاَ یَسْتَبْطِئَهُ فِی رِزْقِهِ (3)

ص: 660


1- عنه بحار الأنوار: 23671 ح 1، والبرهان في تفسير القرآن: 61/5 ح 35، و نور الثقلين 290/3 ح 190 ، شواهد التنزيل: 273/2 ح 905
2- عنه بحار الأنوار: 312/13 ح 51 ، والبرهان في تفسير القرآن: 61/5 ح 36. الكافي: 58/2 ح 6 بتفاوت يسير عنه وسائل الشيعة: 201/15 ح 20277، والبحار: 152/70 ح 11 مجموعة ورّام: 184/2 مشكاة الأنوار: 12 (الفصل الثالث في اليقين).
3- عنه بحار الأنوار: 295/13 ذيل ح 9 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 61/5 ح 37. قرب الإسناد (الطبع الحجرى) : 165 (الجزء الثالث) عن أحمد بن محمّد بن عيسى، عن أحمد ابن محمّد بن أبي نصر قال سمعت الرضا علیه السلام عنه البحار: 294/13 ح 9 الجعفريّات (الطبع الحجرى): 237 ( باب البرّ و سخاء النفس و طيب الكلام) بإسناده عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن جدّه عليّ بن الحسين، عن أبيه، عن عليّ بن أبي طالب علیهم السلام قال: قلت: يا رسول الله ! أخبرني ... بتفاوت يسير عنه مستدرك الوسائل: 196/11 ح 12728 ، الكافي: 592 ح 9 تهذيب أحكام: 279/9 ح 11 عنهما وسائل الشيعة: 15/ 203 ح 20283 رجال الكشّي 597 ح 1116 بإسناده عن أحمد بن عمر المحلبي، قال دخلت على الرضا علیه السلام بمعني فقلت له... بتفصيل عنه البحار: 45/72 ح 56

65)- از زراره و حُمران روایت کرده است که گفت:

امام باقر و امام صادق علیهما السلام فرمودند: کودکان به خاطر اعمال و کردار پدرانشان محفوظ و نگهداری می شوند همچنان که خداوند آن دو نوجوان (یتیم) را به خاطر پدر نیکوکارشان محافظت نمود.

66)- از صفوان جمال روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خدای متعال: «و اما آن دیوار مربوط به دو نوجوان یتیمی بود که در شهر بودند و زیر آن دیوار گنجی مال آن دو نفر وجود داشت» سؤال کردم؟

فرمود: آن چه قابل توجّه می باشد این است که آن گنج طلا و نقره نبود و همانا چهار جمله در آن وجود داشت به راستی من خدایی هستم که غیر از من خدایی نخواهد بود کسی که به مردن اطمینان دارد هیچ موقع نمی خندد کسی که به حساب و بررسی اعمال اقرار و عقیده دارد هیچ موقع دلشاد نخواهد بود و کسی که به مقدرات خداوند ایمان و اعتقاد دارد از هیچ کسی غیر از خدایش نمی ترسد.

67)- از (علی) ابن اسباط روایت کرده است که گفت:

امام رضا علیه السلام فرمود: در آن گنجی که خداوند فرموده: «و زیر آن (دیوار) گنجینه ای برای آن (دو غلام بود» لوحی از طلا بود که بر آن نوشته بود: به نام خداوند بخشاینده ،مهربان نیست خدایی جز خداوند (یکتا)، محمّد رسول خداست تعجب می کنم از کسی که به مرگ یقین دارد چگونه (در دنیا) شادمان و مسرور است؟! تعجب می کنم از کسی که یقین به مقدرات (الهی) دارد ولی چگونه در جریانات غمگین و محزون می باشد؟! تعجب می کنم از کسی که بی ثباتی و بی اعتباری دنیا و اهل دنیا را دیده و مشاهده می کند ولی با این حال چگونه بر آن تکیه می کند و به آن اطمینان دارد؟ سزاوار است کسی که نسبت به خداوند اندیشه و تعقل دارد خداوند را در قضاوت ها و مقدّراتش متهم نکند (نیز) او را در روزی رساندن کند نداند

ص: 661

2388/ [ 68] - عَنْهُ ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ،عَنْ آبَائِهِ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ لَیَخْلُفُ اَلْعَبْدَ اَلصَّالِحَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ فِی أَهْلِهِ وَ مَالِهِ، وَ إِنْ کَانَ أَهْلُهُ أَهْلَ سَوْءٍ، ثُمَّ قَرَأَ هَذِهِ اَلْآیَهَ إِلَی قَوْلِهِ: ﴿وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً﴾ (1)

2389/ [69] - عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ :

أَنَّهُ سَمِعَ هَذَا اَلْکَلاَمَ مِنَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَجَباً لِمَنْ غَفَلَ عَنِ اَللَّهِ کَیْفَ یَسْتَبْطِئُ اَللَّهَ فِی رِزْقِهِ، وَ کَیْفَ اِصْطَبَرَ عَلَی قَضَائِهِ (2)

2390 / [70]- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو الْكُوفِیِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

إِنَّ اللَّهَ تعالی یَحْفَظُ وُلْدَ الْمُؤْمِنِ لابیه إِلَی أَلْفِ سَنَةٍ وَ إِنَّ الْغُلَامَیْنِ كَانَ بَیْنَهُمَا وَ بَیْنَ أَبِویهِمَا سَبْعُمِائَةِ سَنَةٍ (3)

قوله تعالى: ﴿وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا﴾ ﴿83﴾

2391/ [71]- عَنِ اَلْأَصْبَغِ قَالَ: قَامَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ:

یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ أَ مَلَکٌ کَانَ أَمْ نَبِیٌّ وَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَرْنَیْهِ أَ ذَهَبٌ أَمْ فِضَّهٌ

ص: 662


1- عنه بحار الأنوار 236/71 ح 4، والبرهان في تفسير المران: 615 - 38، و نور الثقلین: 290/3 ح 191.
2- عنه بحار الأنوار: 150/71 ح 50 والبرهان في تفسير القرن: 61/5 ح 39
3- عنه بحار الأنوار: 312/13 ح 50 و 236/71 ح 2 والبرهان تفسير القرن: 61/5 ح 40. تقدّم الحديث مع تفاوت تسمير في هذه السورة في لحدیث 58

138)- از مسجده من صدقه روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله حدیث نمود که فرموده است: به درستی که خداوند نسبت به بنده شایسته و ،نیکو کارش بعد از مرگ او در بین فرزندان خانواده و اموالش جانشین خواهد بود اگرچه فرزندان و خانوادش بد باشند، سپس حضرت این آیه شریفه: «و پدر ایشان مردی صالح و شایسته بود» را تا پایان تلاوت نمود.

69)- از احمد بن محمّد بن أبي نصر روایت کرده است که او این سخنان را از امام رضا علیه السلام شنید: تعجب است از کسی که نسبت به خداوند غفلت دارد. چگونه خداوند را در روزی رساندن کند می داند؟ و (نیز) چگونه او را در قضاوتش بردبار و شکیبا می داند

70)- از محمّد بن عمرو کوفی به نقل از مردی روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود فرزندان (و اموال) شخص مؤمن به خاطر پدرشان تا هزار سال محفوظ و نگهداری خواهند شد و به درستی که بین آن دو نوجوان یتیم و ،پدرشان هفتصد سال فاصله شده بود.

فرمايش خداوند متعال: و (ای پیامبر!) از نو در مورد ذوالقرنین سوال می کنند یگو: برودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد. (83)

71)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

ابن کوّاء در محضر امام علی علیه السلام (که بالای منبر بود) برخاست و عرض کرد ای امیر المؤمنین مرا نسبت به داستان ذو القرنین آگاه فرما آیا پیغمبر بود و یا پادشاه؟ و همچنین مرا نسبت به شاخ های او آگاه نما آیا از طلا بود و یا از نقره؟

ص: 663

قَالَ: إِنَّهُ لَمْ یَکُنِ اَلنَّبِیَّ وَ لاَ مَلَکاً، وَ لَمْ یَکُنْ قَرْنَاهُ ذَهَباً وَ لاَ فِضَّهً، وَ لَکِنَّهُ کَانَ عَبْداً أَحَبَّ اَللَّهَ فَأَحَبَّهُ، وَ نَصَحَ لِلَّهِ فَنَصَحَ لَهُ، وَ إِنَّمَا سُمِّیَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ لِأَنَّهُ دَعَا قَوْمَهُ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ، فَغَابَ عَنْهُمْ، ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِمْ فَدَعَاهُمْ فَضَرَبُوهُ بِالسَّیْفِ عَلَی قَرْنِهِ اَلْآخَرِ وَ فِیکُمْ مِثْلُهُ (1)

2392 / [72] - عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ

إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لَمْ یَکُنْ نَبِیّاً لَکِنَّهُ کَانَ عَبْداً صَالِحاً أَحَبَّ اَللَّهَ فَأَحَبَّهُ اَللَّهُ وَ نَاصَحَ اَللَّهَ فَنَاصَحَهُ اَللَّهُ أَمَرَ قَوْمَهُ بِتَقْوَی اَللَّهِ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ فَغَابَ عَنْهُمْ زَمَاناً ثُمَّ رَجَعَ إِلَیْهِمْ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ اَلْآخَرِ وَ فِیکُمْ مَنْ هُوَ عَلَی سُنَّتِهِ - وَ إِنَّهُ خُیِّرَ اَلسَّحَابَ اَلصَّعْبَ وَ اَلسَّحَابَ اَلذَّلُولَ فَاخْتَارَ اَلذَّلُولَ فَرَکِبَ اَلذَّلُولَ وَ کَانَ إِذَا اِنْتَهَی إِلَی قَوْمٍ کَانَ رَسُولَ نَفْسِهِ إِلَیْهِمْ لِکَیْلاَ یُکَذَّبَ اَلرُّسُلُ (2)

2393 / [73] - عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ قَالَ:

سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لَمْ یَکُنْ نَبِیّاً وَ لاَ رَسُولاً کَانَ عَبْداً أَحَبَّ اَللَّهَ فَأَحَبَّهُ وَ نَاصَحَ اَللَّهَ فَنَصَحَهُ دَعَا قَوْمَهُ فَضَرَبُوهُ عَلَی أَحَدِ قَرْنَیْهِ فَقَتَلُوهُ ثُمَّ بَعَثَهُ اَللَّهُ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِهِ اَلْآخَرِ فَقَتَلُوهُ (3)

ص: 664


1- عنه بحار الأنوار: 180/12 ح ،6 والبرهان في تفسير القرآن: 68/5 ح 17. إكمال الدين: 393/2 ح 3 بإسناده عن سعد بن طريف عن الأصبغ بن نباتة، علل الشرائع: 3/1 ح 1 (باب- 37 العلّة التي من أجلها سمّي ذو القرنين) بإسناده عن بريد العجلي، عن الأصبغ بن نباتة عنه البحار: 39/39 ح 12 البرهان: 63/5 1، الاحتجاج: 229/1 (احتجاجه علیه السلام على بعض اليهود و غيره).
2- عنه بحار الأنوار: 194/12 ذيل ح 17 أشار إليه والبرهان في تفسير القرآن: 68/5 ح 18 و نور الثقلين: 296/3 ح 213 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 120 (فصل - 2 في حديث ذي القرنين علیه السلام) عنه البحار: 194/12 ح 17.
3- عنه بحار الأنوار: 196/12 ح 24 ، والبرهان: 69/5 ح 19، و نور الثقلين: 295/3 ح 205. بصائر الدرجات: 366 ذيل ح 4 ( باب - 20 في الأئمّة علیهم السلام من يشبهون) مختصراً، عنه البحار: 76/26 ح 20

فرمود: او نه پیغمبر بود و نه پادشاه همچنین شاخ هایش از طلا و نقره نبود بلکه او بنده ای بود که به خداوند محبّت می ورزید و خداوند هم او را دوست می داشت برای خدا خیر اندیش بود و خدا هم خیر خواه او بود و او را ذو القرنین گفته اند چون قوم خود را به سوی حق دعوت می کرد و آنان ضربتی به یک طرف سرش زدند پس مدت زمانی از آن ها پنهان شد و چون نزد آن ها بازگشت به طرف دیگر سرش نیز ضربتی دیگر وارد کردند و در بین شما نیز همانند او وجود دارد ( منظور خود امیرالمؤمنین علی علیه السلام می باشد).

72)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت

امام باقر علیه السلام فرمود به راستی ذو القرنین پیغمبر نبود، بلکه او بنده ای شایسته بود که به خداوند محبّت می ورزید و خداوند هم او را دوست می داشت برای خدا خیر اندیش بود و خدا هم خیر خواه او بود او قوم خود به رعایت تقوا دعوت و سفارش می کرد پس آنان ضربتی به یک طرف سرش زدند و او مدتی از آن ها پنهان شد و چون نزد آن ها بازگشت به طرف دیگر سرش نیز ضربتی دیگر وارد کردند و در بین شما نیز همانند او وجود دارد.

و او در انتخاب بین ابر سخت و چموش و ابر ساکت و آرام مخیر شد که هر کدام را خواست انتخاب نماید پس او ابر ساکت و آرام را برگزید و چون به هر گروهی می رسید از پیش خود آنان را موعظه و نصیحت می کرد که مبادا آنان پیامبران را تکذیب و توهین کنند.

73)- از ابو الطُفيل روایت کرده است که گفت:

از امام علیه السلام شنیدم که میفرمود به راستی ذو القرنین پیغمبر و رسول نبود، بلکه او بنده ای شایسته بود که به خداوند محبت می ورزید و خداوند هم او را دوست می داشت و قوم خود را دعوت و هدایت می کرد پس ضربتی به یک طرف سرش زدند و او را کشتند (پس از گذشت مدتی به اذن خداوند متعال زنده شد پس) ضربتی دیگر به طرف دیگر سرش وارد کردند و او دوباره کشتند.

ص: 665

2394 / [74] - عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَمِیعاً قَالَ لَهُمَا: مَا مَنْزِلَتُکُمْ وَ مَنْ تُشْبِهُونَ مِمَّنْ مَضَی؟

قَالَ صَاحِبُ مُوسَی وَ ذُو الْقَرْنَیْنِ کَانَا عَالِمَیْنِ وَ لَمْ یَکُونَا نَبِیَّیْنِ. (1)

2395/ [75]- عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ، قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یَبْعَثْ أَنْبِیَاءَ مُلُوکاً فِی اَلْأَرْضِ إِلاَّ أَرْبَعَهً بَعْدَ نُوحٍ ، أَوَّلُهُمْ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ وَ اِسْمُهُ عَیَّاشٌ ، وَ دَاوُدُ ، وَ سُلَیْمَانُ ، وَ یُوسُفُ ، فَأَمَّا عَیَّاشٌ فَمَلَکَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ، وَ أَمَّا دَاوُدُ فَمَلَکَ مَا بَیْنَ اَلشَّامَاتِ إِلَی بِلاَدِ إِصْطَخْرَ ، وَ کَذَلِکَ کَانَ مَلَکَ سُلَیْمَانُ ، فَأَمَّا یُوسُفُ فَمَلَکَ مِصْرَ وَ بَرَارِیَهَا لَمْ یُجَاوِزْهَا إِلَی غَیْرِهَا (2)

2396 / [76] - عَنْ اِبْنِ اَلْوَرْقَاءِ قَالَ:

سَأَلْتُ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ مَا کَانَ قَرْنَاهُ

فَقَالَ: لَعَلَّکَ تَحْسَبُ کَانَ قَرْنَیْهِ ذَهَباً أَوْ فِضَّهً، وَ کَانَ نَبِیّاً؟ [بل کان عبداً صالحاً] بَعَثَهُ إِلَی أُنَاسٍ فَدَعَاهُمْ إِلَی اَللَّهِ وَ إِلَی اَلْخَیْرِ، فَقَامَ رَجُلٌ مِنْهُمْ فَضَرَبَ قَرْنَهُ اَلْأَیْسَرَ فَمَاتَ، ثُمَّ بَعَثَهُ فَأَحْیَاهُ، وَ بَعَثَهُ إِلَی أُنَاسٍ فَقَامَ رَجُلٌ فَضَرَبَ قَرْنَهُ اَلْأَیْمَنَ فَمَاتَ فَسَمَّاهُ اَللَّهُ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ (3)

ص: 666


1- عنه بحار الأنوار: 197/12 ح 25 ، والبرهان في تفسير القرآن: 69/5 ح 20. بصائر الدرجات: 366 ح 3 (باب - 20 في الأئمّة علیهم السلام من يشبهون)، عنه البحار: 74/26 ح 23 ، الكافي: 269/1 5.
2- عنه بحار الأنوار: 181/12 ذيل ح 9 أشار إليه، والبرهان في تفسير القرآن: 69/5 ح 21، و نور الثقلين: 295/3 ح 206. الخصال: 248/1 ح 110 بإسناده عن هشام بن سالم عمّن ذكره، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 181/12 ح 9 ، و 265/12 ح 29 و 2/14 ح 5، و نور الثقلين: 290/3 ذيل ح 206 أشار إليه، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 143( الباب الثامن في قصص ذي القرنين علیه السلام)، و 335 (الفصل الأول في عمره و وفاته و فضائله علیه السلام).
3- عنه بحار الأنوار: 197/12 ح 26.

74)- از برید بن معاویه روایت کرده است که گفت

به امام باقر و امام صادق علیه السام عرض کردم موقعیت و منزلت شما چگونه است؟ و از گذشتگان با چه کسی شبیه هستید؟

فرمودند: ما همانند صاحب موسی علیه السلام (خضر) و ذو القرنین هستیم که هر دو عالم ،بودند ولی پیامبر نبودند.

75)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا خداوند بعد از زمان نوح علیه السلام پیامبران را روی زمین پادشاه قرار نداده مگر چهار نفر را اولین ایشان ذو القرنین است که نام او عیاش می باشد و داود سلیمان و یوسف علیهم السلام نیز پادشاه بودند اما عيّاش ما بين شرق و غرب دنیا را مسلّط شد

و اما داود مابین سرزمین شامات تا بلاد اصطخر (فارس) را تسلط یافت و سلطه سلیمان هم به همین کیفیت بود

و اما یوسف پادشاه مصر و حوالی آن شد و ملکش بیش از آن نبود

76)- از ابن ورقاء روایت کرده است که گفت

از امیر المؤمنین علیه السلام درباره ذو القرنین سؤال کردم که دو شاخ او چگونه بوده است؟

فرمود: شاید گمان کرده ای که شاخ او از طلا و یا نقره بوده است و یا گمان کرده ای که او پیامبر است؟

(خیر) بلکه او بنده ای شایسته بود که خداوند او را به سوی (گروهی از) مردم فرستاد و او آن ها را به خدا پرستی و نیکوکاری دعوت کرد، پس یکی از آن افراد برخاست و بر شقیقه راست سرش زد و او مرد پس از گذشت مدتی خداوند او را زنده نمود و به سوی گروهی دیگر فرستاد که باز هم یک نفر از این ها برخاست و بر شقیقه سمت چپ سرش زد و او مرد پس خداوند او را ذو القرنین نامید

ص: 667

2397 / [77] - عَنِ اِبْنِ هِشَامِ عَنْ أَبِیهِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ بَعْضِ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ کَانَ رَجُلاً صَالِحاً طُوِیَتْ لَهُ اَلْأَسْبَابُ وَ مُکِّنَ لَهُ فِی اَلْبِلاَدِ، وَ کَانَ قَدْ وُصِفَ لَهُ عَیْنُ اَلْحَیَاهِ وَ قِیلَ لَهُ: مَنْ یَشْرَبْ مِنْهَا شَرْبَهً لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَسْمَعَ اَلصَّوْتَ، وَ أَنَّهُ قَدْ خَرَجَ فِی طَلَبِهَا حَتَّی أَتَی مَوْضِعَهَا، وَ کَانَ فِی ذَلِکَ اَلْمَوْضِعِ ثَلاَثُمِائَهٍ وَ سِتِّینَ [سِتُّونَ] عَیْناً، وَ کَانَ خَضِرُ عَلَی مُقَدِّمَتِهِ وَ کَانَ مِنْ أَشَدِّ أَصْحَابِهِ عِنْدَهُ، فَدَعَاهُ فَأَعْطَاهُ وَ أَعْطَی قَوْماً مِنْ أَصْحَابِهِ کُلَّ رَجُلٍ مِنْهُمْ حُوتاً مُمَلَّحاً، فَقَالَ: اِنْطَلِقُوا إِلَی هَذِهِ اَلْمَوَاضِعِ فَلْیَغْسِلْ کُلُّ رَجُلٍ مِنْکُمْ حُوتَهُ عِنْدَ عَیْنٍ وَ لاَ یَغْسِلْ مَعَهُ أَحَدٌ، فَانْطَلَقُوا فَلَزِمَ کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ عَیْناً فَغَسَلَ فِیهَا حُوتَهُ، وَ إِنَّ اَلْخَضِرَ اِنْتَهَی إِلَی عَیْنٍ مِنْ تِلْکَ اَلْعُیُونِ فَلَمَّا غَمَسَ اَلْحُوتَ وَ وَجَدَ اَلْحُوتُ رِیحَ اَلْمَاءِ حَیِیَ فَانْسَابَ فِی اَلْمَاءِ.

فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ اَلْخَضِرُ رَمَی بِثِیَابِهِ وَ سَقَطَ وَ جَعَلَ یَرْتَمِسُ فِی اَلْمَاءِ وَ یَشْرَبُ وَ یَجْتَهِدُ أَنْ یُصِیبَهُ وَ لاَ یُصِیبُهُ .

فَلَمَّا رَأَی ذَلِکَ رَجَعَ فَرَجَعَ إِلَی أَصْحَابِهِ وَ أَمَرَهُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ بِقَبْضِ اَلسَّمَکِ، فَقَالَ: اُنْظُرُوا فَقَدْ تَخَلَّفَتْ سَمَکَهٌ، فَقَالُوا: اَلْخَضِرُ صَاحِبُهَا،

قَالَ فَدَعَاهُ فَقَالَ: مَا خَلَّفَ سَمَکَتُکَ؟

قَالَ: فَأَخْبَرَهُ اَلْخَبَرَ [ اَلْخَضِرُ ] فَقَالَ لَهُ: فَصَنَعْتَ مَا ذَا؟

قَالَ: سَقَطْتُ عَلَیْهَا فَجَعَلْتُ أَغُوصُ فَأَطْلُبُهَا فَلَمْ أَجِدْهَا، فَقَالَ: فَشَرِبْتَ مِنَ اَلْمَاءِ؟

قَالَ: نَعَمْ قَالَ: فَطَلَبَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ اَلْعَیْنَ فَلَمْ یَجِدْهَا،

فَقَالَ لِلْخَضِرِ أَنْتَ صَاحِبُهَا (1)

ص: 668


1- عنه بحار الأنوار: 197/12 ح 26 ، والبرهان في تفسير القرآن: 69/5 6 ح 23 ، و نور الثقلين: 305/3 ح 218 إكمال الدين: 385/2 ح 1 بإسناده عن عبد بن سليمان قال: قرأت في بعض كتب الله عز و جل، عنه البحار: 298/13 ح 16 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 121 ح 123 (فصل - 2 في حديث ذي القرنين علیه السلام) بإسناده عن أبي حمزة، عن أبي جعفر علیه السلام عنه البحار: 300/13ح 19، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 150 (الباب الثامن في قصص ذوي القرنين علیه السلام) .

77)- از ابن هشام به نقل از پدرش از کسی که یادآور نامش شده، روایت کرده است که گفت

بعضی از آل محمّد علیهم السلام فرمود به درستی که ذوالقرنین مرد شایسته ای بود که اسباب قدرت و پادشاهی برایش فراهم گشت و در شهرهای (مختلف) سلطه یافت و اوصاف و خصوصیات چشمه حیات برای او مطرح شد و گفته شد: هر کسی از آن بنوشد تا موقعی که صیحه آسمانی را نشنود، نمی میرد.

پس ذو القرنین در جستجوی آن حرکت کرد تا به محل آن رسید و در آن محل سیصد و شصت چشمه وجود داشت و خضر علیه السلام پیش قراول همراهان ذو القرنین و از بهترین اصحاب او بود پس ذو القرنین او را دعوت کرد و به همراه او گروهی از مردم را فرستاد و به هر نفر یک عدد ماهی نمک زده شوریده تحویل داد و گفت: تا فلان مکان می روید (تا به چشمه هایی می رسید) و باید هر کدام ماهی خود را در یکی از چشمه ها بشوید و کسی حق ندارد خود را در آن بشوید.

پس همگی آنان روانه شدند هنگامی که به آن محل رسیدند، هر نفر مشغول شستن ماهی خود در چشمه ای ،شد همچنین خضر علیه السلام نزد چشمه ای رفت و کنار آن نشست و چون ماهی را داخل آب نمود تا بشوید به محض رسیدن به آب زنده شد و درون آب ،رفت (خضر بسیار شگفت زده شد) و برای یافتن ماهی لباس های خود را از بدنش درآورد و به درون آب رفت و هر دفعه که زیر آب می،رفت مقداری از آن را می نوشید و به دنبال ماهی ،گشت ولی نتوانست ماهی را بیابد و دست خالی به نزد ذو القرنین بازگشت سپس ذو القرنین دستور داد ماهی هر یک از آن افراد پس گرفته شود موقعی که ماهی ها را گرفتند دیدند یک عدد ماهی کم است پس همگی گفتند خضر ماهی ندارد لذا او را به نزد ذو القرنين ،بردند ذو القرنین از او درباره ماهی سؤال کرد و گفت آن ماهی را چه کردی؟

پاسخ داد: آن را در چشمه ای ،شستم ولی ناگهان غایب شد، در آب رفتم تا آن را ،بگیرم ولی هر چه جستجو کردم آن را پیدا نکردم گفت آیا از آب آن چشمه نوشیدی؟

خضر علیه السلام پاسخ داد: بلی، آنگاه ذو القرنین به دنبال آن چشمه به راه افتاد، ولی هر چه جستجو کرد آن را نیافت و سپس خطاب به خضر علیه السلام کرد و گفت: همانا تو صاحب آن چشمه بوده ای

ص: 669

2398 / [ 78] - عنْ حَارِثِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ:

أَتَی رَجُلٌ عَلِیّاً عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنِی عَنْ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ؟

فَقَالَ: سُخِّرَ لَهُ اَلسَّحَابُ وَ قُرِّبَتْ لَهُ اَلْأَسْبَابُ، وَ بُسِطَ لَهُ فِی اَلنُّورِ، فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ: کَیْفَ بُسِطَ لَهُ فِی اَلنُّورِ؟

فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : کَانَ یُضِیءُ بِاللَّیْلِ کَمَا یُضِیءُ بِالنَّهَارِ ثُمَّ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِلرَّجُلِ: أَزِیدُکَ فِیهِ فَسَکَتَ. (1)

قوله تعالى: ﴿إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَءَاتَيْنَهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿85﴾ ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿85 ﴾ - إلى - وَ تَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا﴾ ﴿99﴾

2399 / [79] - عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ:

سُئِلَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ؟

قَالَ كَانَ عَبْداً صَالِحاً وَ اسْمُهُ عَیَّاشٌ اخْتَارَهُ اللَّهُ وَ ابْتَعَثَهُ إِلَی قَرْنٍ مِنَ الْقُرُونَ الْأُولَی فِی نَاحِیَةِ الْمَغْرِبِ وَ ذَلِكَ بَعْدَ طُوفَانِ نُوحٍ فَضَرَبُوهُ عَلَی قَرْنِ رَأْسِهِ الْأَیْمَنِ فَمَاتَ مِنْهَا. ثُمَّ أَحْیَاهُ اللَّهُ بَعْدَ مِائَةِ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ إِلَی قَرْنٍ مِنَ الْقُرُونِ الْأُولَی فِی نَاحِیَةِ الْمَشْرِقِ فَكَذَّبُوهُ فَضَرَبُوهُ ضَرْبَةً عَلَی قَرْنِهِ الْأَیْسَرِ فَمَاتَ مِنْهَا

ثُمَّ أَحْیَاهُ اللَّهُ بَعْدَ مِائَةِ عَامٍ وَ عَوَّضَهُ مِنَ الضَّرْبَتَیْنِ اللَّتَیْنِ عَلَی رَأْسِهِ قَرْنَیْنِ فِی مَوْضِعِ الضَّرْبَتَیْنِ أَجْوَفَیْنِ وَ جَعَلَ عِزَّ مُلْكِهِ وَ آیَةَ نُبُوَّتِهِ فِی قَرْنَیْهِ

ثُمَّ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَی السَّمَاءِ الدُّنْیَا فَكَشَطَ لَهُ عَنِ الْأَرْضِ كُلِّهَا جِبَالِهَا وَ سُهُولِهَا

ص: 670


1- عنه بحار الأنوار: 198/12 ح 28، والبرهان في تفسير القرآن: 70/5 ح 24، و نور الثقلين: 297/3 ح 214 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 121 ح 122 (فصل - 2 في حديث ذي القرنين علیه السلام) بإسناده عن سمّاك بن حرب بن حبيب عنه البحار: 194/12 ح 18.

78)- از حارث بن حبیب روایت کرده است که گفت

مردی به محضر امیرالمؤمنین علیه السلام وارد شد و عرضه داشت: ای امیرالمؤمنین! مرا نسبت به ذو القرنین آشنا .فرما

فرمود: ابرها در تسخیر او قرار گرفت و اسباب و وسیله ها برایش فراهم گردید و نور برایش گسترده .گشت آن مرد سؤال کرد نور چگونه برایش گسترش یافت؟

فرمود همچنان که در روز می دید در شب (تاریک) هم می دید.

سپس امام علی علیه السلام به آن مرد فرمود: آیا می خواهی تا بیشتر توضیح دهم؟

پس آن مرد ساکت ماند.

فرمایش خداوند متعال: ما به او در روی ،زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب چیزی را در اختیارش قرار دادیم (84) سپس او از این اسباب پیروی (و استفاده) کرد (85) - تا - و در آن روز (که جهان پایان می یابد) ما آنان را چنان رها می کنیم که در هم موج می زنند و در صور (شیپور) دمیده می شود پس ما همه (تکلیف شدگان) را جمع می کنیم (99)

79)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

از امیر المؤمنین علیه السلام درباره ذو القرنين سؤل شد؟

فرمود: او بنده شایسته و صالحی بود که به نام عیاش شهرت داشت خداوند او را برگزید و او را به سوی مردمی از قرون ابتدایی در ناحیۀ مغرب زمین مبعوث نمود و این جریان بعد از طوفان نوح علیه السلام واقع شد، بعد از مدتی مردم به سمت راست سر او (شقیقه اش) ضربتی زدند و او از آن ضربت وفات کرد، سپس خداوند او را بعد از صد سال زنده کرد و او را به سوی گروهی دیگر از همان ،پیشینیان در ناحیۀ مشرق زمین برانگیخت و این بار هم او را تکذیب کرده و به سمت چپ سر (شقیقه اش) ضربتی دیگر وارد کردند و با همان ضربت وفات ،کرد سپس خداوند او را بعد از گذشت صد سال دیگر زنده کرد و در جای آن دو ضربت بر روی سرش در محلّ برآمدگی ،آن همانند شاخی را پدید آورد که نشانه برانگیخته شدن و عزّت سلطنت او بود.

پس از آن خداوند او را به آسمان دنیا بالا برد به طوری که تمام زمین شرق و غرب

ص: 671

وَ فِجَاجِهَا، حَتَّی أَبْصَرَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ، وَ آتَاهُ اَللَّهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یَعْرِفُ بِهِ اَلْحَقَّ وَ اَلْبَاطِلَ، وَ أَیَّدَهُ فِی قَرْنَیْهِ بِکَشْفٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ،

ثُمَّ أَهْبَطَ إِلَی اَلْأَرْضِ وَ أَوْحَی إِلَیْهِ: أَنْ سِرْ فِی نَاحِیَهِ غَرْبِیِّ اَلْأَرْضِ وَ شَرْقِیِّهَا، فَقَدْ طَوَیْتُ لَکَ اَلْبِلاَدَ، وَ ذَلَّلْتُ لَکَ اَلْعِبَادَ فَأَرْهَبْتُهُمْ مِنْکَ

فَسَارَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ إِلَی نَاحِیَهِ اَلْمَغْرِبِ، فَکَانَ إِذَا مَرَّ بِقَرْیَهٍ زَأَرَ فِیهَا کَمَا یَزْأَرُ اَلْأَسَدُ اَلْمُغْضَبُ فَیَنْبَعِثُ مِنْ قَرْنِهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ وَ صَوَاعِقُ تُهْلِکُ مَنْ نَاوَاهُ وَ خَالَفَهُ فَلَمْ یَبْلُغْ مَغْرِبَ اَلشَّمْسِ حَتَّی دَانَ لَهُ أَهْلُ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ،

قَالَ: وَ ذَلِکَ قَوْلُ اَللَّهِ ﴿إِنّا مَکَّنّا لَهُ فِی اَلْأَرْضِ وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً ﴾ فَأَتْبَعَ سَبَباً ﴿حَتّی إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ اَلشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَهٍ﴾- إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿قال أَمَّا مَنْ ظَلَمَ﴾ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِرَبِّهِ ﴿فَسَوْفَ یُعَذِّبُهُ﴾ فِی اَلدُّنْیَا بِعَذَابِ اَلدُّنْیَا ﴿ثُمَّ یُرَدُّ إِلی رَبِّهِ﴾ فِی مَرْجِعِهِ ﴿فَیُعَذِّبُهُ عَذاباً نُکْراً﴾- إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا * یُسْراً ثُمَّ أَتْبَعَ﴾ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ مِنَ اَلشَّمْسِ ﴿سَبَباً﴾.

ثُمَّ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ ذَا الْقَرْنَیْنِ لَمَّا انْتَهَی مَعَ الشَّمْسِ إِلَی الْعَیْنِ الْحَامِیَةِ وَجَدَ الشَّمْسَ تَغْرُبُ فِیهَا وَ مَعَهَا سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَكٍ یَجُرُّونَهَا بِسَلَاسِلِ الْحَدِیدِ وَ الْكَلَالِیبِ یَجُرُّونَهَا مِنْ قَعْرِ الْبَحْرِ فِی قُطْرِ الْأَرْضِ الْأَیْمَنِ كَمَا یَجْرِی السَّفِینَةُ عَلَی ظَهْرِ الْمَاءِ فَلَمَّا انْتَهَی مَعَهَا إِلَی مَطْلَعِ الشَّمْسِ سَبَباً ﴿وَجَدَها تَطْلُعُ عَلی قَوْمٍ﴾ إِلَی قوله: -﴿ بِما لَدَیْهِ خُبْراً ﴾

فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِنَّ ذَا الْقَرْنَیْنِ وَرَدَ عَلَی قَوْمٍ قَدْ أَحْرَقَتْهُمُ الشَّمْسُ وَ غَیَّرَتْ أَجْسَادَهُمْ وَ أَلْوَانَهُمْ حَتَّی صَیَّرَتْهُمْ كَالظُّلْمَةِ ﴿ثُمَّ أَتْبَعَ﴾ ذُو الْقَرْنَیْنِ ﴿سَبَباً﴾

فی نَاحِیَةِ الظُّلْمَةِ حَتَّی إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا یَكادُونَ

ص: 672

کوه ها، دشت ها دره ها و رودها را به او نشان داد و علم هر چیزی را در اختیار او نهاد که به وسیله آن حق و باطل را تشخیص می داد و نیز او را به رعد و برق و تاریکی آسمان تایید ،نمود سپس او را به زمین بازگرداند و به او وحی کرد در زمین به سمت ناحیهٔ مغرب و مشرق زمین گردش کن که همانا من سرزمین ها را در اختیار تو قرار دادم و بندگان خود را نزد تو خاضع کردم تا از تو و هیبت تو وحشت کنند.

بعد از آن ذو القرنین به سمت مغرب رفت و هرگاه عبورش به قریه ای می افتاد نعره ای همچون شیر خشمناک می کشید و از دو شاخ روی سرش تاریکی و رعد و برق و صاعقه درخشیدن می کرد به طوری که همه مخالفان او را به هلاکت می انداخت و هنوز به محل غروب خورشید نرسیده بود که تمام اهل شرق و غرب عالم مطیع و فرمان بر او شدند؛ و این همان فرمایش خداوند متعال است که فرمود:ه: «ما او را در مکنت و موقعیت (خاصی) قرار دادیم و دانش و اسباب هر چیزی را در اختیارش نهادیم) پس به حرکت و گردش خود ادامه داد (تا آن که رسید به محل غروب خورشید دید که آن در چشم های گل آلود غروب می کند... اما کسی که ظلم و ستم نماید» و به پروردگار خود ایمان نیاورد «پس به زودی او را عذاب خواهیم کرد» یعنی به وسیله ،عذاب در همین دنیا مجازات خواهد شد «سپس به نزد پروردگارش بازگردانده می شود» که همان جایگاه جاوید او خواهد بود، «پس خداوند او را عذاب سخت و دردناکی می نماید ... و به او (ذوالقرنین) فرمان های آسان خواهیم داد * سپس راه را پیگیری کرد».

امير المؤمنين علیه السلام افزود: سپس ذو القرنین در مسیر خود به جایی رسید که به نظر می رسید خورشید در دریا فرو می رود و در چشم های (گل آلود) گرم غروب می کند و در کنار خورشید هفتاد هزار فرشته وجود داشت که با زنجیرهای آهنین آن را می کشیدند و سگ هایی که آن را از قعر دریا در سمت راست زمین می کشیدند همچنان که کشتی روی آب حرکت می نماید همچنان که کشتی بر روی آب جریان می یابد و حرکت می کند پس موقعی که به محل طلوع خورشید رسید «دید که خورشید بر قومی طلوع می کند که برای آن ها غیر از پرتو نور آن، هیچ پوششی قرار نداده ایم این چنین بود و ما بر احوال او احاطه داریم».

بعد از آن امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: به درستی که ذو القرنین برگروهی وارد شد که (نور تابش) خورشید آنان را سوزانده و بدن ها و رنگ های آنان تغییر یافته

ص: 673

يَفْقَهُونَ قَوْلًا * قَالُوا هَذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ ﴾، خَلْفَ هَذَیْنِ الْجَبَلَیْنِ وَ هُمْ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ إِذَا كَانَ إِبَّانُ زُرُوعِنَا وَ ثِمَارِنَا خَرَجُوا عَلَیْنَا مِنْ هَذَیْنِ السَّدَّیْنِ فَرَعَوْا فِی ثِمَارِنَا وَ زُرُوعِنَا حَتَّی لَا یُبْقُونَ مِنْهَا شَیْئاً ﴿فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً﴾ نُؤَدِّیهِ إِلَیْكَ فِی كُلِّ عَامٍ ﴿عَلی أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا﴾- إِلَی قَوْلِهِ:- ﴿ءاتُونی زُبَرَ الْحَدِیدِ﴾

قَالَ فَاحْتُفِرَ لَهُ جَبَلُ حَدِیدٍ فَقَلَعُوا لَهُ أَمْثَالَ اللَّبِنِ فَطَرَحَ بَعْضَهُ عَلَی بَعْضٍ فِیمَا بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ وَ كَانَ ذُو الْقَرْنَیْنِ هُوَ أَوَّلَ مَنْ بَنَی رَدْماً عَلَی الْأَرْضِ ثُمَّ جَمَعَ عَلَیْهِ الْحَطَبَ وَ أَلْهَبَ فِیهِ النَّارَ وَ وَضَعَ عَلَیْهِ الْمَنَافِیخَ فَنَفَخُوا عَلَیْهِ فَلَمَّا ذَابَ قَالَ آتُونِی بِقِطْرٍ -وَ هُوَ الْمِسُّ الْأَحْمَرُ-.

قَالَ: فَاحْتَفَرُوا لَهُ جَبَلاً مِنْ مِسٍّ فَطَرَحُوهُ عَلَی اَلْحَدِیدِ فَذَابَ مَعَهُ وَ اِخْتَلَطَ بِهِ، قَالَ: ﴿فَمَا اِسْطاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ وَ مَا اِسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً﴾ یَعْنِی یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ ، ﴿ قالَ هذا رَحْمَهٌ مِنْ رَبِّی فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکّاءَ وَ کانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا ﴾.

إِلَی هَاهُنَا رِوَایَهُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحَسَنِ [اَلْحُسَیْنِ] وَ رِوَایَهُ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَیْرٍ .

وَ زَادَ جَبْرَئِیلُ بْنُ أَحْمَدَ فِی حَدِیثِهِ بِأَسَانِیدَ عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام [قال] ﴿وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ﴾ یَعْنِی یَوْمَ اَلْقِیمَهِ ، وَ کَانَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ عَبْداً صَالِحاً وَ کَانَ مِنَ اَللَّهِ بِمَکَانٍ نَصَحَ اَللَّهَ فَنَصَحَ لَهُ، وَ أَحَبَّ اَللَّهَ فَأَحَبَّهُ، وَ کَانَ قَدْ سَبَّبَ لَهُ فِی اَلْبِلاَدِ وَ مَکَّنَ لَهُ فِیهَا حَتَّی مَلَکَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ کَانَ لَهُ خَلِیلاً مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ یُقَالُ لَهُ رَفَائِیلُ یَنْزِلُ إِلَیْهِ فَیُحَدِّثُهُ وَ یُنَاجِیهِ، فَبَیْنَا هُوَ ذَاتَ یَوْمَ عِنْدَهُ إِذْ قَالَ لَهُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : یَا رَفَائِیلُ کَیْفَ عِبَادَهُ أَهْلِ اَلسَّمَاءِ وَ أَیْنَ هِیَ مِنْ عِبَادَهِ أَهْلِ اَلْأَرْضِ؟

ص: 674

بود و گویا تبدیل به محلی تاریک گشته بود و در ادامه حرکت خود در همان ظلمت و تاریکی راه خود را پیمود «تا به میان دو کوه رسید و در پشت آن دو کوه مردمی را دید که گویا هیچ سخنی را نمی فهمند * گفتند: ای ذو القرنین! یأجوج و مأجوج» در پشت این دو کوه مستقر هستند و آن ها در زمین فساد می کنند، هنگامی که فصل برداشت محصول و جمع آوری زراعت ما فرا می رسد از میان این دو درّه وارد می شوند و تمام محصولات و زراعت های ما را نابود می گردانند و چیزی از آن ها را باقی نمی گذارند «پس آیا برای تو خراج و مالیاتی قرار دهیم» که سالیانه به خودت بپردازیم، «تا آن که بین ما و آن ها سدی و مانعی را قرار دهی؟... برای من تکه های آهن بیاورید». بعد از آن حضرت علیه السلام افزود: پس برای او کوهی از آهن حفر گردید و آن افراد از آن کوه قطعه هایی را همانند خشت کندند و آن ها را در بین دو دره روی هم انباشتند - و ذو القرنین اول کسی بود که در روی زمین ساختمان بنا کرد - بعد از آن هیزم آوردند و آن را آتش زدند و چندین دستگاه دمیدن در اطراف هیزم ها قرار دادند و مرتب در آن دمیدند تا آتش خوب شعله ور گشت و هنگامی آن آهن ها گداخته شدند گفت: برای من قطعه هایی از مس سرخ ،بیاورید پس کوهی از مس حفر گردید و قطعه قطعه از آن می کندند و روی آهن ها می انداختند که در نتیجه آن مس ها مخلوط با آهن های گداخته گشتند «نه توانستند از آن بالا روند و نه آن را سوراخ و نفوذ کنند»، منظور يأجوج و مأجوج هستند که نتوانستند کاری بکنند «گفت: این رحمتی بود از جانب پروردگار من و چون وعده پروردگار من فرا رسد، آن را زیر و زیر کند و وعده پروردگار من راست و بر حق می باشد».

روایت تا این جا به نقل از علی بن الحسن (الحسين) و نیز به نقل از محمّد بن نصیر (نصر) بود و جبرئیل بن احمد در حدیث خود با سند از اصبغ بن نباته افزوده است: امام علی علیه السلام (درباره فرمایش خداوند:) «و در آن روز مردم را واگذاریم تا چون موج روان گردند و چون در صور دمیده شود همه را یک جاگرد می آوریم» فرمود: منظور روز قیامت است. (با توجّه بر این که) ذو القرنین بنده شایسته و صالحی بود و در پیشگاه خداوند از موقعیت خاصی بر خوردار بود برای خداوند نصیحت می کرد و خداوند هم خیر خواه او بود و به خداوند عشق می ورزید و خداوند هم او را دوست می داشت و تمام اسباب را در شهرها برایش فراهم نمود و به او موقعیتی داد که توانست بر شرق و غرب عالم تسلّط پیدا کند و مالک شرق و غرب عالم گردد.

ص: 675

یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ وَ مَا عِبَادَهُ أَهْلِ اَلْأَرْضِ؟

فَقَالَ: أَمَّا عِبَادَهُ أَهْلِ اَلسَّمَاءِ مَا فِی اَلسَّمَاوَاتِ مَوْضِعُ قَدَمٍ إِلاَّ وَ عَلَیْهِ مَلَکٌ قَائِمٌ لاَ یَقْعُدُ أَبَداً أَوْ رَاکِعٌ لاَ یَسْجُدُ أَبَداً أَوْ سَاجِدٌ لاَ یَرْفَعُ رَأْسَهُ أَبَداً، فَبَکَی ذُو اَلْقَرْنَیْنِ بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَ: یَا رَفَائِیلُ إِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَعِیشَ حَتَّی أَبْلُغَ مِنْ عِبَادَهِ رَبِّی وَ حَقِّ طَاعَتِهِ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ، قَالَ رَفَائِیلُ : یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ إِنَّ لِلَّهِ فِی اَلْأَرْضِ عَیْناً تُدْعَی عَیْنَ اَلْحَیَاهِ، فِیهَا عَزِیمَهٌ مِنَ اَللَّهِ أَنَّهُ مَنْ یَشْرَبْ مِنْهَا لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَکُونَ هُوَ اَلَّذِی یَسْأَلُ اَللَّهَ اَلْمَوْتَ، فَإِنْ ظَفِرْتَ بِهَا تَعِیشُ مَا شِئْتَ،

قَالَ: وَ أَیْنَ تِلْکَ اَلْعَیْنُ وَ هَلْ تَعْرِفُهَا؟

قَالَ: لاَ، غَیْرَ أَنَّا نَتَحَدَّثُ فِی اَلسَّمَاءِ أَنَّ لِلَّهِ فِی اَلْأَرْضِ ظُلْمَهً لَمْ یَطَأْهَا إِنْسٌ وَ لاَ جَانٌّ ، فَقَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : وَ أَیْنَ تِلْکَ اَلظُّلْمَهُ؟

قَالَ رَفَائِیلُ : مَا أَدْرِی، ثُمَّ صَعِدَ رَفَائِیلُ . فَدَخَلَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ حُزْنٌ طَوِیلٌ مِنْ قَوْلِ رَفَائِیلَ وَ مِمَّا أَخْبَرَهُ عَنِ اَلْعَیْنِ وَ اَلظَّلْمَهِ وَ لَمْ یُخْبِرْهُ بِعِلْمٍ یَنْتَفِعُ بِهِ مِنْهُمَا، فَجَمَعَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فُقَهَاءَ أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ وَ عُلَمَاءَهُمْ وَ أَهْلَ دِرَاسَهِ اَلْکُتُبِ وَ آثَارِ اَلنُّبُوَّهِ، فَلَمَّا اِجْتَمَعُوا عِنْدَهُ قَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : یَا مَعْشَرَ اَلْفُقَهَاءِ وَ أَهْلَ اَلْکُتُبِ وَ آثَارِ اَلنُّبُوَّهِ هَلْ وَجَدْتُمْ فِیمَا قَرَأْتُمْ مِنْ کُتُبِ اَللَّهِ أَوْ فِی کُتُبِ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنَ اَلْمُلُوکِ أَنَّ لِلَّهِ عَیْناً تُدْعَی عَیْنَ اَلْحَیَاهِ فِیهَا مِنَ اَللَّهِ عَزِیمَهٌ أَنَّهُ مَنْ یَشْرَبْ مِنْهَا لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَکُونَ هُوَ اَلَّذِی یَسْأَلُ اَللَّهَ اَلْمَوْتَ؟

قَالُوا: لاَ یَا أَیُّهَا اَلْمَلِکُ قَالَ: فَهَلْ وَجَدْتُمْ فِیمَا قَرَأْتُمْ مِنَ اَلْکُتُبِ أَنَّ لِلَّهِ فِی اَلْأَرْضِ ظُلْمَهً لَمْ یَطَأْهَا إِنْسٌ وَ لاَ جَانٌّ؟

قَالُوا: لاَ یَا أَیُّهَا اَلْمَلِکُ فَحَزِنَ عَلَیْهِ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ حُزْناً شَدِیداً وَ بَکَی، إِذْ لَمْ یُخْبَرْ عَنِ اَلْعَیْنِ وَ اَلظُّلْمَهِ بِمَا یُحِبُّ.

ص: 676

ذو القرنین در بین فرشته ها دوستی به نام رقائیل (رفائیل) داشت که بر او وارد می شد و با او گفتگو و نجوا می نمود روزی ذو القرنین از او سؤال کرد ای رقائیل ( رفائیل) عبادت اهل آسمان چگونه است و نسبت به اهل زمین در چه موقعیتی قرار دارد؟

او در پاسخ گفت: ای ذوالقرنین! عبادت اهل زمین که چیزی نیست در آسمان هیچ جایگاه قدمی وجود ندارد مگر آن که فرشته ای در آن جا ایستاده که هرگز نمی نشیند بلکه یا همیشه در حال رکوع است و هرگز سجده نمی کند و یا (فرشته ای که) همیشه در حال سجود است و هرگز از آن سر بر نمی دارد.

ذو القرنين با شنیدن این مطالب سخت به گریه افتاد و گفت ای رقائیل (رفائیل) دوست می دارم آن قدر زندگی کنم تا بتوانم پروردگارم را آن طور که شایسته اوست عبادت کنم رقائیل گفت: ای ذو القرنین برای خداوند روی زمین چشمه ای هست که به آن آب حیات می گویند هر کس که از آب آن چشمه بیاشامد نمی میرد مگر زمانی که خودش از خداوند درخواست مرگ ،کند پس اگر به آن دست بیابی می توانی هر مقدار که بخواهی عمر کنی

ذو القرنین گفت: آن چشمه کجاست؟ و آیا تو آن را می شناسی؟

رقائیل پاسخ داد: نه، بلکه ما فقط در آسمان شنیده ایم که خداوند در زمین تاریکی هایی دارد که پای هیچ جن و انسی به آن نرسیده است و آن چشمه در میان آن تاریکی ها می.باشد ذو القرنین سؤال کرد آن ظلمات (تاریکی ها) کجاست؟

رقائیل گفت: من نمی دانم.

بعد از آن رقائیل به آسمان رفت و ذو القرنین از گفته او دچار اندوه شدیدی ،شد چون علاقه مند بود که چشمه آب حیات را بیابد به همین خاطر همه دانشمندان اهل مملکت خود و فقهایی که اهل تحقیق و بررسی آثار پیامبران بودند را جمع کرد و به آنان گفت ای دانشمندان ای محققین آثار نبوّت انبیاء آیا در کتاب های آسمانی که مطالعه کرده اید نامی برده شده که خداوند روی زمین دارای چشمۀ آب حیات است که هر کس از بنوشد نمی میرد مگر آن که خودش از خداوند درخواست مرگ کند؟ گفتند نه ای پادشاه ما چنین چیزی را ندیده ایم

گفت: آیا در بین کتاب هایی که خوانده اید ندیده اید که صحبت از ظلماتی شده

ص: 677

وَ کَانَ فِیمَنْ حَضَرَهُ غُلاَمٌ مِنَ اَلْغِلْمَانِ مِنْ أَوْلاَدِ اَلْأَوْصِیَاءِ أَوْصِیَاءِ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ کَانَ سَاکِتاً لاَ یَتَکَلَّمُ حَتَّی إِذَا أَیِسَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ مِنْهُمْ قَالَ لَهُ اَلْغُلاَمُ: أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّکَ تَسْأَلُ هَؤُلاَءِ عَنْ أَمْرٍ لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ، وَ عُلْمُ مَا تُرِیدُ عِنْدِی فَفَرِحَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فَرَحاً شَدِیداً حَتَّی نَزَلَ عَنْ فِرَاشِهِ، وَ قَالَ لَهُ: اُدْنُ مِنِّی، فَدَنَا مِنْهُ فَقَالَ: أَخْبِرْنِی

فَقَالَ: نَعَمْ أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنِّی وَجَدْتُ فِی کِتَابِ آدَمَ اَلَّذِی کُتِبَ یَوْمَ سُمِّیَ لَهُ مَا فِی اَلْأَرْضِ مِنْ عَیْنٍ أَوْ شَجَرٍ، فَوَجَدْتُ فِیهِ أَنَّ لِلَّهِ عَیْناً تُدْعَی عَیْنَ اَلْحَیَاهِ، فِیهَا مِنَ اَللَّهِ عَزِیمَهٌ أَنَّهُ مِنْ یَشْرَبْ مِنْهَا لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَکُونَ هُوَ اَلَّذِی یَسْأَلُ اَللَّهَ اَلْمَوْتَ بِظُلْمَهٍ لَمْ یَطَأْهَا إِنْسٌ وَ لاَ جَانٌّ،

فَفَرِحَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ وَ قَالَ: اُدْنُ مِنِّی یَا أَیُّهَا اَلْغُلاَمُ تَدْرِی أَیْنَ مَوْضِعُهَا قَالَ: نَعَمْ، وَجَدْتُ فِی کِتَابِ آدَمَ أَنَّهَا عَلَی قَرْنِ اَلشَّمْسُ- یَعْنِی مَطْلَعِهَا-.

فَفَرِحَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ وَ بَعَثَ إِلَی أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ فَجَمَعَ أَشْرَافَهُمْ وَ فُقَهَاءَهُمْ وَ عُلَمَاءَهُمْ وَ أَهْلَ اَلْحُکْمِ مِنْهُمْ، فَاجْتَمَعَ إِلَیْهِ أَلْفُ حَکِیمٍ وَ عَالِمٍ وَ فَقِیهٍ،

فَلَمَّا اِجْتَمَعُوا إِلَیْهِ تَهَیَّأَ لِلْمَسِیرِ وَ تَأَهَّبَ لَهُ بَأَعَدِّ اَلْعُدَّهِ، وَ أَقْوَی اَلْقُوَّهِ، فَسَارَ بِهِمْ یُرِیدُ مَطْلَعَ اَلشَّمْسِ یَخُوضُ اَلْبِحَارَ وَ یَقْطَعُ اَلْجِبَالَ وَ اَلْفَیَافِیَ وَ اَلْأَرَضِینَ وَ اَلْمَفَاوِزَ، فَسَارَ اِثْنَتَا عَشْرَهَ سَنَهً حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی طَرَفِ اَلظُّلْمَهِ، فَإِذَا هِیَ لَیْسَتْ بِظُلْمَهِ لَیْلٍ وَ لاَ دُخَانٍ وَ لَکِنَّهَا هَوَاءٌ یَفُورُ فَسَدَّ مَا بَیْنَ اَلْأُفُقَیْنِ، فَنَزَلَ بِطَرَفِهَا وَ عَسْکَرَ عَلَیْهَا وَ جَمَعَ عُلَمَاءَ أَهْلِ عَسْکَرِهِ وَ فُقَهَاءَهُمْ وَ أَهْلَ اَلْفَضْلِ مِنْهُمْ

فَقَالَ: یَا مَعْشَرَ اَلْفُقَهَاءِ وَ اَلْعُلَمَاءِ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَسْلُکَ هَذِهِ اَلظُّلْمَهِ فَخَرُّوا لَهُ سُجَّداً فَقَالُوا: أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّکَ لَتَطْلُبُ أَمْراً مَا طَلَبَهُ وَ لاَ سَلَکَهُ أَحَدُ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ مِنَ اَلنَّبِیِّینَ وَ اَلْمُرْسَلِینَ، وَ لاَ مِنَ اَلْمُلُوکِ،

قَالَ: إِنَّهُ لاَ بُدَّ لِی مِنْ طَلَبِهَا،

ص: 678

باشد که پای هیچ انس و جنی به آن نرسیده؟ گفتند نه ای پادشاه خبری نداریم.

پس ذو القرنین با شنیدن این مطلب بسیار ناراحت شد و به گریه افتاد چون نتوانست خبری از آن چشمه و تاریکی به دست آورد در بین افرادی که حضور یافته ،بودند نوجوانی از فرزندان انبیاء حضور داشت او در بین جمعیت ساکت و آرام ،بود پس چون حالت ذو القرنین را مشاهده کرد به او گفت ای پادشاه چیزی را از این افراد سؤال کردی که نمی دانند ولی علم آن چیزی را که می خواهی نزد من است.

ذو القرنین با شنیدن این کلام بسیار شادمان شد و از تخت خود فرود آمد و به آن نوجوان گفت نزدیک من بیا موقعی که نزدیک او ،رفت گفت مرا نسبت به آن آگاه کن نوجوان گفت: من در کتاب حضرت آدم علیه السلام- که همه چیزهای زمین از ،کوه ها چشمه ها و درخت ها در آن ثبت گردیده است - دیده ام که بر روی زمین خداوند ظلماتی را آفریده که در میان آن چشمه حیات قرار دارد هر کسی که از آب آن بنوشد نمی میرد مگر آن که خودش از خداوند درخواست مرگ نماید و در آن ظلمت (سرزمین تاریک) هیچ جنّ و انسی قدم نگذاشته است. ذو القرنين با شنیدن این سخنان خوشحال شد و با او گفت: نزدیک تر ،بیا محل آن چشمه کجا است؟

پاسخ داد: بلی در کتاب حضرت آدم علیه السلام دیده ام که آن چشمه در شاخ خورشید - یعنی محل طلوع خورشید - قرار دارد پس ذو القرنین بیش تر خوشحال گشت و به دنبال (بزرگان) مملکتش ،فرستاد پس ،اشراف ،فقیهان دانشمندان و حاکمان حضور یافتند و تعداد آنان به هزار نفر می رسید

بعد از آن که تمامی آن ها جمع شدند آماده مسافرت گشتند و اسباب و تجهیزات لازم را فراهم کردند و ذو القرنین به همراه آنان به سمت محل طلوع خورشید حرکت کردند از دریاها گذر کرده و از کوه ها عبور نموده و از دشت ها و دره ها گذشتند تا مدت دوازده سال مرتب راه رفتند تا به گوشه ای از ظلمات رسیدند که در آن جا تاریکی شب و نیز دود ،نبود بلکه فضا و هوایی بود که به سمت هر دو اُفق فوران داشت پس در گوشه ای از آن بار انداختند و سپس ذو القرنين اهل فضل و فقاهت را جمع کرد و به آنان گفت ای گروه فقیهان و دانشمندان من می خواهم چیزی را جستجو کنم که قبل از من هیچ پیامبر و پادشاهی طلب نکرده است و من باید آن را طلب کرده و پیدا کنم.

ص: 679

قَالُوا: یَا أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّکَ إِذَا سَلَکْتَهَا ظَفِرْتَ بِحَاجَتِکَ مِنْهَا بِغَیْرِ عَنَتٍ عَلَیْکَ لِأَمْرِنَا وَ لَکِنَّا نَخَافُ أَنْ یُعَلَّقَ بِکَ مِنْهَا أَمْرٌ یَکُونُ فِیهِ هَلاَکُ مُلْکِکَ وَ زَوَالُ سُلْطَانِکَ وَ فَسَادُ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ، فَقَالَ: لاَ بُدَّ مِنْ أَنْ أَسْلُکَهَا فَخَرُّوا سُجَّداً لِلَّهِ وَ قَالُوا: إِنَّا نَتَبَرَّأُ إِلَیْکَ مِمَّا یُرِیدُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ .

فَقَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : یَا مَعْشَرَ اَلْعُلَمَاءِ أَخْبِرُونِی بِأَبْصَرِ اَلدَّوَابِّ قَالُوا: اَلْخَیْلُ اَلْإِنَاثُ اَلْبَکَارَهُ أَبْصَرُ اَلدَّوَابِّ، فَانْتَخَبَ مِنْ عَسْکَرِهِ فَأَصَابَ سِتَّهَ آلاَفِ فَرَسٍ إِنَاثاً أَبْکَاراً وَ اِنْتَخَبَ مِنْ أَهْلِ اَلْعِلْمِ وَ اَلْفَضْلِ وَ اَلْحِکْمَهِ سِتَّهَ آلاَفِ رَجُلٍ، فَدَفَعَ إِلَی کُلِّ رَجُلٍ فَرَساً وَ عَقَدَ لاِفسحر وَ هُوَ اَلْخَضِرُ عَلَی أَلْفِ فَرَسٍ، فَجَعَلَهُمْ عَلَی مُقَدِّمَتِهِ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوا اَلظُّلْمَهَ وَ سَارَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فِی أَرْبَعَهِ آلاَفٍ، وَ أَمَرَ أَهْلَ عَسْکَرِهِ أَنْ یَلْزَمُوا مُعَسْکَرَهُ اِثْنَتَا عَشْرَهَ سَنَهً، فَإِنْ رَجَعَ هُوَ إِلَیْهِمْ إِلَی ذَلِکَ اَلْوَقْتِ وَ إِلاَّ تَفَرَّقُوا فِی اَلْبِلاَدِ، وَ لَحِقُوا بِبِلاَدِهِمْ أَوْ حَیْثُ شَاءُوا.

فَقَالَ اَلْخَضِرُ : أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّا نَسْلُکُ فِی اَلظُّلْمَهِ لاَ یَرَی بَعْضُنَا بَعْضاً کَیْفَ نَصْنَعُ بِالضَّلاَلِ إِذَا أَصَابَنَا.

فَأَعْطَاهُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ خَرَزَهً حَمْرَاءَ کَأَنَّهَا مَشْعَلَهٌ لَهَا ضَوْءٌ فَقَالَ خُذْ هَذِهِ اَلْخَرَزَهَ فَإِذَا أَصَابَکُمْ اَلضَّلاَلُ فَارْمِ بِهَا إِلَی اَلْأَرْضِ، فَإِنَّهَا تَصِیحُ، فَإِذَا صَاحَتْ رَجَعَ أَهْلُ اَلضَّلاَلِ إِلَی صَوْتِهَا،

فَأَخَذَهَا اَلْخَضِرُ وَ مَضَی فِی اَلظُّلْمَهِ وَ کَانَ اَلْخَضِرُ یَرْتَحِلُ وَ یَنْزِلُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ.

فَبَیْنَا اَلْخَضِرُ یَسِیرُ ذَاتَ یَوْمٍ إِذْ عَرَضَ لَهُ وَادٍ فِی اَلظُّلْمَهِ، فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ: قِفُوا فِی هَذَا اَلْمَوْضِعِ لاَ یَتَحَرَّکَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ عَنْ مَوْضِعِهِ، وَ نَزَلَ عَنْ فَرَسِهِ فَتَنَاوَلَ اَلْخَرَزَهَ فَرَمَی بِهَا فِی اَلْوَادِی فَأَبْطَأَتْ عَنْهُ بِالْإِجَابَهِ حَتَّی سَاءَ ظَنُّهُ وَ خَافَ أَنْ لاَ یُجِیبَهُ ثُمَّ أَجَابَتْهُ، فَخَرَجَ إِلَی صَوْتِهَا

ص: 680

آنان در برابر او به سجده افتادند و گفتند ای پادشاه شما چیزی را دنبال و جستجو می کنی که پیش از شما هیچ پیامبر و پادشاهی چنین کاری را نکرده است! گفت: به هر حال من باید بروم و آن را پیدا کنم

گفتند ای پادشاه ما می دانیم که تو اگر وارد این ظلمات شوی، به آرزو و خواسته خود نایل می شوی ولی ما از آن بیم داریم که به آن دست یابی و به جریانی برخورد کنی که سبب هلاکت شما و نابودی حکومت تان گردد و آن چه که در زمین است به فساد و تباهی مبتلا گردد

ذو القرنین گفت: به هر حال من باید بروم و آن را پیدا کنم، پس همگی در برابر او سر تعظیم فرود آورده و برای خداوند سجده کردند و اظهار داشتند: خداوندا! ما از آن چه که ذو القرنین در جستجوی آن می باشد برائت و بیزاری می جوییم

ذو القرنین گفت: ای جمعیت دانشمندان به من بگویید زیرک ترین و چابک ترین چهارپایان کدام است؟

گفت:ند اسب ماده ای که نزاییده ،باشد پس او در لشکر به جستجو پرداخت و تعداد شش هزار اسب ماده باکره پیدا کرد و نیز از بین آن جمعیت دانشمندان شش هزار مرد را انتخاب کرد و به هر یک نفر اسبی داد و برای خضر علیه السلام هزار اسب سوار را مهیا کرد و او را در پیشاپیش آن ها قرار داد و فرمان داد تا وارد ظلمات (تاریکی ها) شوند و خود ذو القرنین هم به همراه چهار هزار نفر حرکت کرد و به سپاه خود گفت تا مدت دوازده سال در کنار پادگان خواهید ماند پس اگر تا آن زمان او بازگشت که هیچ و گرنه به دیار خود باز گردند و به هر کجا که مایل ،بودند بروند

خضر علیه السلام اظهار :نمود ای پادشاه اگر ما در تاریکی حرکت کنیم یک دیگر را نمی بینیم اگر گم شدیم در تاریکی چکار کنیم؟

به همین خاطر ذو القرنین به او مهره هایی سرخ رنگ داد که در مواقع لزوم در اثر برخورد به زمین و ایجاد ،انفجار تولید نور و صدا می کرد - و گفت: هرگاه هم دیگر را گم کردید یکی از این مهره ها را بر زمین پرتاب کن تا نورافشانی کند و صدایی از آن بلند می شود و افراد گم شده به دنبال نور و صدای آن می آیند و همدیگر را پیدا می کنید

ص: 681

فَإِذَا هِیَ عَلَی جَانِبِ اَلْعَیْنِ [یَقْفُوهَا] وَ إِذَا مَاؤُهَا أَشَدُّ بَیَاضاً مِنَ اَللَّبَنِ وَ أَصْفَی مِنَ اَلْیَاقُوتِ، وَ أَحْلَی مِنَ اَلْعَسَلِ، فَشَرِبَ مِنْهُ ثُمَّ خَلَعَ ثِیَابَهُ فَاغْتَسَلَ مِنْهَا، ثُمَّ لَبِسَ ثِیَابَهُ ثُمَّ رَمَی بِالْخَرَزِه نَحْوَ أَصْحَابِهِ فَأَجَابَتْهُ، فَخَرَجَ إِلَی أَصْحَابِهِ وَ رَکِبَ وَ أَمَرَهُمْ بِالْمَسِیرِ فَسَارُوا.

وَ مَرَّ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ بَعْدَهُ فَأَخْطَئُوا اَلْوَادِیَ فَسَلَکُوا تِلْکَ اَلظُّلْمَهَ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ثُمَّ خَرَجُوا بِضَوْءٍ لَیْسَ بِضَوْءِ نَهَارٍ وَ لاَ شَمْسٍ وَ لاَ قَمَرٍ وَ لَکِنَّهُ نُورٌ فَخَرَجُوا إِلَی اَلْأَرْضِ حَمْرَاءَ وَ رَمْلَهٍ خَشْخَاشَهٍ فَرِکَهٍ (1) کَانَ حَصَاهَا اَللُّؤْلُؤَ، فَإِذَا هُوَ بِقَصْرٍ مَبْنِیٍّ عَلَی طُولِ فَرْسَخٍ

فَجَاءَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ إِلَی اَلْبَابِ فَعَسْکَرَ عَلَیْهِ ثُمَّ تَوَجَّهَ بِوَجْهِهِ وَحْدَهُ إِلَی اَلْقَصْرِ فَإِذَا طَائِرٌ وَ إِذَا حَدِیدَهٌ طَوِیلَهٌ قَدْ وُضِعَ طَرَفَاهَا عَلَی جَانِبَیِ اَلْقَصْرِ، وَ اَلطَّیْرُ اَلْأَسْوَدُ مُعَلَّقٌ بِأَنْفِهِ فِی تِلْکَ اَلْحَدِیدَهِ بَیْنَ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ مَزْمُومٌ کَأَنَّهُ اَلْخُطَّافُ أَوْ صُورَهُ اَلْخُطَّافِ أَوْ شَبِیهٌ بِالْخُطَّافِ أَوْ هُوَ خُطَّافٌ، فَلَمَّا سَمِعَ خَشْخَشَهَ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ ، قَالَ: مَنْ هَذَا

قَالَ أَنَا ذُو اَلْقَرْنَیْنِ ، فَقَالَ اَلطَّائِرُ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ أَ مَا کَفَاکَ مَا وَرَاءَکَ حَتَّی وَصَلْتَ إِلَی حَدِّ بَابِی هَذَا فَفَرِقَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فَرَقاً شَدِیداً

فَقَالَ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لاَ تَخَفْ وَ أَخْبِرْنِی، قَالَ: سَلْ، قَالَ: هَلْ کَثُرَ بُنْیَانُ اَلْآجُرِّ وَ اَلْجِصِّ فِی اَلْأَرْضِ؟

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَانْتَفَضَ اَلطَّیْرُ وَ اِمْتَلَأَ حَتَّی مَلَأَ مِنَ اَلْحَدِیدَهَ ثُلُثَهَا، فَفَرِقَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فَقَالَ: لاَ تَخَفْ، فَأَخْبِرْنِی قَالَ: سَلْ، قَالَ: هَلْ کَثُرَ اَلْمَعَازِفُ

ص: 682


1- الخشخاش كلّ شيء يابس، إذا حُكّ بعضها ببعض صوت والفركة (الرمل) اللينة التي يمكن فركها باليد عن هامش الطبع الجديد.

پس خضر علیه السلام آن ها را گرفت و در آن تاریکی حرکت کرد – و برنامه چنین بود که هرگاه خضر علیه السلام به راه ادامه می داد ذو القرنین فرود می آمد و استراحت می کرد ، ولی خضر به راه خود ادامه داد تا در آن تاریکی به یک وادی رسید و به همراهانش گفت شما همین جا بمانید و هیچ کسی از جای خود حرکت نکند و خودش به تنهایی از اسب پیاده شد و به راه افتاد و برای دیدن جلوی خود هر از چند گاهی مهره ای از آن مهره ها را به زمین میزد و در اثر نورافشانی آن ،مهره به جلو می رفت که ناگهان چشمه ای را دید که آب آن سفیدتر از شیر و نورانی تر از ياقوت و شیرین تر از عسل بود پس مقداری از آب آن را آشامید و سپس لباس های خود را درآورد و بدن خود را در آن چشمه شستشو داد و سپس سپس لباس خود را پوشید و آن گاه یک مهره دیگر را پرتاب کرد تا یارانش او را بیابند و سپس در نور آن به راه افتاد تا به یارانش رسید و سوار بر اسب گردید و آنان را به ادامه دادن راه فرمان داد

پس از او ذو القرنین با همراهیانش به آن وادی رسیدند، ولی راه را گم کردند و چهل شبانه روز در تاریکی سرگردان گشتند سپس به وسیله نوری- که نه نور ماه و نه نور خورشید بود - حرکت کردند و از آن تاریکی خارج گشتند و به زمینی شن زار و سرخ رنگ رسیدند که سنگ ریزه های آن مروارید بود و بعد از آن به قصری رسیدند که طول آن یک فرسخ ،بود پس او و لشکریانش به درب قصر آمدند و ایستادند و ذو القرنین خودش به تنهایی به درون قصر ،رفت ناگهان پرنده ای بزرگ و تکه آهنی عظیم را مشاهده کرد که دو طرف آن بر دو طرف قصر قرار داشت و پرنده سیاهی همچون خُطّاف (شب پره، شب کور) در وسط آن همانند ،قلابی بین زمین و آسمان آویزان شده بود موقعی آن پرنده صدای خشخش ورود ذی القرنین را شنید گفت این کیست؟

او گفت من ذو القرنین هستم پرنده گفت: ای ذوالقرنین! آیا آن چه که در پیش سر گذراندی تو را کفایت نمی کرد تا به درب قصر من آمدی و وارد این جا شدی؟ پس ذو القرنین سخت به وحشت افتاد پرنده گفت: ای ذوالقرنین نترس و به سؤالات من پاسخ بده ذو القرنین گفت: هر چه می خواهی سؤال کن.

پرنده پرسید آیا در روی زمین خانه های گچی و آجری زیادی ساخته شده است؟

ص: 683

قَالَ: نَعَمْ، قَالَ فَانْتَفَضَ اَلطَّیْرُ وَ اِمْتَلَأَ حَتَّی اِمْتَلَأَ مِنَ اَلْحَدِیدَهِ ثُلُثَیْهَا، فَفَرِقَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فَقَالَ: لاَ تَخَفْ وَ أَخْبِرْنِی، قَالَ: سَلْ، قَالَ: هَلْ اِرْتَکَبَ اَلنَّاسُ شَهَادَهَ اَلزُّورِ فِی اَلْأَرْضِ؟

قَالَ: نَعَمْ، فَانْتَفَضَ اِنْتِفَاضَهً وَ اِنْتَفَخَ، فَسَدَّ مَا بَیْنَ جَدَارِی اَلْقَصْرِ قَالَ: فَامْتَلَأَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ عِنْدَ ذَلِکَ فَرَقاً مِنْهُ، فَقَالَ لَهُ: لاَ تَخَفْ وَ أَخْبِرْنِی قَالَ: سَلْ قَالَ: هَلْ تَرَکَ اَلنَّاسُ شَهَادَهَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ؟

قَالَ: لاَ، فَانْضَمَّ ثُلُثُهُ ثُمَّ قَالَ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لاَ تَخَفْ وَ أَخْبِرْنِی، قَالَ: سَلْ، قَالَ: هَلْ تَرَکَ اَلنَّاسُ اَلصَّلاَهَ اَلْمَفْرُوضَهَ؟

قَالَ: لاَ، قَالَ: فَانْضَمَّ ثُلُثٌ آخَرُ، ثُمَّ قَالَ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لاَ تَخَفْ وَ أَخْبِرْنِی، قَالَ: سَلْ، قَالَ: هَلْ تَرَکَ اَلنَّاسُ اَلْغُسْلَ مِنَ اَلْجَنَابَهِ؟

قَالَ: لاَ، قَالَ: فَانْضَمَّ حَتَّی عَادَ إِلَی اَلْحَالَهِ اَلْأُولَی. وَ إِذَا هُوَ بِدَرَجَهٍ مُدْرَجَهٍ إِلَی أَعْلَی اَلْقَصْرِ فَقَالَ اَلطَّیْرُ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ اُسْلُکْ هَذِهِ اَلدَّرَجَهَ، فَسَلَکَهَا وَ هُوَ خَائِفٌ لاَ یَدْرِی مَا یَهْجُمُ عَلَیْهِ حَتَّی اِسْتَوَی عَلَی ظَهْرِهَا، فَإِذَا هُوَ بِسَطْحٍ مَمْدُودٍ مَدَّ اَلْبَصَرِ وَ إِذَا رَجُلٌ شَابٌّ أَبْیَضُ مُضِیءُ اَلْوَجْهِ، عَلَیْهِ ثِیَابٌ بِیضٌ حَتَّی کَأَنَّهُ رَجُلٌ أَوْ فِی صُورَهِ رَجُلٍ أَوْ شَبِیهٌ بِالرَّجُلِ أَوْ هُوَ رَجُلٌ، وَ إِذَا هُوَ رَافِعٌ رَأْسَهُ إِلَی اَلسَّمَاءِ یَنْظُرُ إِلَیْهَا، وَاضِعٌ یَدَهُ عَلَی فِیهِ، فَلَمَّا سَمِعَ خَشْخَشَهَ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ قَالَ: مَنْ هَذَا ؟

قَالَ: أَنَا ذُو اَلْقَرْنَیْنِ قَالَ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ مَا کَفَاکَ مَا وَرَاکَ حَتَّی وَصَلْتَ إِلَیَّ ؟

قَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : مَا لِی أَرَاکَ وَاضِعاً یَدَکَ عَلَی فِیکَ: قَالَ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ أَنَا صَاحِبُ اَلصُّورِ، وَ إِنَّ اَلسَّاعَهَ قَدِ اِقْتَرَبَتْ، وَ أَنَا أَنْتَظِرُ أَنْ أُومَرَ بِالنَّفْخِ فَأَنْفُخَ، ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ فَتَنَاوَلَ حَجَراً فَرَمَی بِهِ إِلَی ذِی اَلْقَرْنَیْنِ ، کَأَنَّهُ حَجَرٌ أَوْ شِبْهُ حَجَرٍ أَوْ هُوَ حَجَرٌ،ص: 684

پاسخ داد ،بلی پرنده (در این لحظه) پر و بالی زد و یک سوم بدنش به آهن تبدیل گشت و ذو القرنین از او سخت وحشت کرد و ترسید.

پرنده گفت نترس و پاسخ (سؤال) مرا بده آیا استفاده از ساز و ضرب موسیقی رایج شده است؟ ذو القرنین پاسخ داد ،بلی پرنده (بار دیگر) تکانی به خود داد و دو سوم دیگر از بدنش به آهن تبدیل شد و ذو القرنین سخت به وحشت افتاد پرنده به او گفت نترس و به سؤالات من پاسخ بده گفت: هر چه می خواهی سؤال کن.

پرنده پرسید آیا مردم در روی زمین شهادت دروغ و ناحق می دهند؟

ذو القرنین پاسخ داد .بلی در این ،وقت پرنده حرکت دیگری کرد و تمامی وجودش به آهن تبدیل گشت و تمام دیوارهای قصر را در بر گرفت پس ذو القرنین سراسر وجودش را وحشت سختی فرا ،گرفت باز هم پرنده گفت: نترس و مرا (نسبت به سؤالی که می کنم) خبر بده ذو القرنین گفت: سؤالات خود را مطرح کن

پرنده گفت: آیا مردم شهادت «لا إله إلا الله» را ترک کرده اند؟

ذو القرنین گفت خیر در این موقع یک سوم بدن پرنده به همان حالت اول بازگشت و گفت نترس و مرا آگاه ،نما گفت: هر چه می خواهی سؤال کن

پرنده سؤال کرد آیا مردم نمازهای واجب خود را ترک کرده اند؟

ذو القرنین پاسخ داد ،خیر پس دو سوم دیگر بدن آن پرنده به حالت اول بازگشت و گفت نترس و جواب مرا ،بده ذو القرنین گفت: سؤال کن

پرنده پرسید: آیا مردم غسل جنابت را ترک کرده اند؟ ذو القرنین پاسخ داد: نه، در این موقع تمام بدن پرنده به صورت اول در آمد و به وسیله پله هایی که آماده شده بود، آن پرنده به سمت بالاترین قسمت قصر رفت و به ذو القرنین گفت: از این پله ها بالا بیا. ذو القرنین در حالتی که بسیار وحشت کرده بود و می ترسید و نمی دانست که چه بر سرش خواهد آمد از پله ها بالا رفت موقعی که به بالای بام قصر رسید در آن جا سطح بسیار وسیع و گسترده ای را دید که تا چشم کار می کرد ادامه داشت ناگهان مرد جوان سفیدرویی را دید که صورتی درخشان و لباسی سفید داشت - گویا که مرد و یا شبیه مردی بود- که رو به سوی آسمان کرده و به آن نگاه می کرد و دست بر دهانش نهاده بود پس با شنیدن صدای خشخش حركت ذو القرنین به او گفت تو کیستی؟ و چگونه توانسته ای به این جا بیایی؟

ذو القرنين پاسخ داد: من ذو القرنین هستم گفت ای ذو القرنین آیا آن چه را که

ص: 685

فَقَالَ یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ خُذْهَا فَإِنْ جَاعَ جُعْتَ، وَ إِنْ شَبِعَ شَبِعْتَ فَارْجِعْ، فَرَجَعَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ بِذَلِکَ اَلْحَجَرِ حَتَّی خَرَجَ بِهِ إِلَی أَصْحَابِهِ، فَأَخْبَرَهُمْ بِالطَّیْرِ وَ مَا سَأَلَهُ عَنْهُ وَ مَا قَالَ لَهُ، وَ مَا کَانَ مِنْ أَمْرِهِ وَ أَخْبَرَهُمْ بِصَاحِبِ اَلسَّطْحِ وَ مَا قَالَ لَهُ وَ مَا أَعْطَاهُ. ثُمَّ قَالَ لَهُمْ: إِنَّهُ أَعْطَانِی هَذَا اَلْحَجَرَ وَ قَالَ لِی إِنْ جَاعَ جُعْتَ، وَ إِنْ شَبِعَ شَبِعْتَ، وَ قَالَ: أَخْبِرُونِی بِأَمْرِ هَذَا اَلْحَجَرِ، فَوَضَعَ اَلْحَجَرَ فِی إِحْدَی اَلْکِفَّتَیْنِ وَ وَضَعَ حَجَراً مِثْلَهُ فِی اَلْکِفَّهِ اَلْأُخْرَی، ثُمَّ رَفَعُوا اَلْمِیزَانَ فَإِذَا اَلْحَجَرُ اَلَّذِی جَاءَ بِهِ أَرْجَحُ بِمِثْلِ اَلْآخَرِ، فَوَضَعُوا آخَرَ فَمَالَ بِهِ حَتَّی وَضَعُوا أَلْفَ حَجَرٍ کُلُّهَا مِثْلُهُ، ثُمَّ رَفَعُوا اَلْمِیزَانَ فَمَالَ بِهَا وَ لَمْ یَسْتَمِلْ بِهِ اَلْأَلْفُ حَجَرٍ، وَ قَالُوا: یَا أَیُّهَا اَلْمَلِکُ لاَ عِلْمَ لَنَا بِهَذَا، فَقَالَ لَهُ اَلْخَضِرُ : أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّکَ تَسْأَلُ هَؤُلاَءِ عَمَّا لاَ عِلْمَ لَهُمْ بِهِ، وَ قَدْ أُوتِیتُ عِلْمَ هَذَا اَلْحَجَرِ فَقَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : فَأَخْبِرْنَا بِهِ وَ بَیِّنْهُ لَنَا،

فَتَنَاوَلَ اَلْخَضِرُ اَلْمِیزَانَ فَوَضَعَ اَلْحَجَرَ اَلَّذِی جَاءَ بِهِ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ فِی کِفَّهِ اَلْمِیزَانِ، ثُمَّ وَضَعَ حَجَراً آخَرَ فِی کِفَّهٍ أُخْرَی ثُمَّ وَضَعَ کِفَّهَ تُرَابٍ عَلَی حَجَرِ ذِی اَلْقَرْنَیْنِ یَزِیدُهُ ثِقْلاً، ثُمَّ رَفَعَ اَلْمِیزَانَ فَاعْتَدَلَ وَ عَجِبُوا وَ خَرُّوا سُجَّداً لِلَّهِ، وَ قَالُوا: أَیُّهَا اَلْمَلِکُ هَذَا أَمْرٌ لَمْ یَبْلُغْهُ عِلْمُنَا، وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ اَلْخَضِرَ لَیْسَ بِسَاحِرٍ فَکَیْفَ هَذَا وَ قَدْ وَضَعْنَا مَعَهُ أَلْفَ حَجَرٍ کُلُّهَا مِثْلُهُ فَمَالَ بِهَا، وَ هَذَا قَدِ اِعْتَدَلَ بِهِ وَ زَادَهُ تُرَاباً؟

قَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : بَیِّنْ یَا خَضِرُ لَنَا أَمْرَ هَذَا اَلْحَجَرِ.

قَالَ اَلْخَضِرُ : أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّ أَمْرَ اَللَّهِ نَافِذٌ فِی عِبَادِهِ، وَ سُلْطَانَهُ قَاهِرٌ، وَ حُکْمَهُ فَاصِلٌ: وَ إِنَّ اَللَّهَ اِبْتَلَی عِبَادَهُ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ، وَ اِبْتَلَی اَلْعَالِمَ بِالْعَالِمِ، وَ اَلْجَاهِلَ بِالْجَاهِلِ، وَ اَلْعَالِمَ بِالْجَاهِلِ، وَ اَلْجَاهِلَ بِالْعَالِمِ، وَ أَنَّهُ اِبْتَلانِی بِکَ وَ اِبْتَلاَکَ بِی، فَقَالَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : یَرْحَمُکَ اَللَّهُ یَا خَضِرُ إِنَّمَا تَقُولُ اِبْتَلاَنِی بِکَ حِینَ جُعِلْتَ أَعْلَمَ مِنِّی، وَ جُعِلْتَ تَحْتَ یَدَیَّ، أَخْبِرْنِی یَرْحَمُکَ اَللَّهُ عَنْ أَمْرِ هَذَا اَلْحَجَرِ،

ص: 686

پشت سر نهادهای تو را کفایت نکرده است که به این جا آمده ای؟!

ذو القرنین گفت: به من بگو چرا دست خود را بر دهانت نهاده ای؟

پاسخ داد ای ذو القرنين من صاحب صور (اسرافیل) هستم و قیامت نزدیک است و من منتظر هستم که به من دستور دمیدن در صور داده شود و در آن بدمم سپس دست خود را به سنگی زد و آن را برداشت و آن را به ذو القرنین داد - که گویا قطعه سنگ و یا شبیه آن بود - و گفت: ای ذوالقرنین آن را بگیر و بدان که گرسنگی و سیری تو به این سنگ بستگی دارد، اکنون از این جا باز گرد

ذو القرنین به همراه آن سنگ از آن جا بازگشت و آن سنگ را به نزد اصحاب خود آورد و با آنان دربارۀ آن پرنده و آن ،مرد صاحب صور (اسرافیل) سخن ،گفت سپس به آنان گفت: آن مرد این سنگ را به من داد و گفت: سیری و گرسنگی تو به این سنگ بستگی دارد اکنون هر کدام از شما می توانید راز این سنگ را برای من بیان کنید سپس آن سنگ را در یکی از دو کفه ترازویی قرار داد و در کفه دیگر سنگی دیگر را گذارد ولی آن سنگ بقدری سنگین بود که حتی با گذاشتن هزار سنگ در کفه ،دیگر ترازو متعادل نشد و آن سنگ سنگین تر از آن ها بود پس اصحاب او گفتند ای پادشاه ما نمی دانیم این چگونه سنگی است؟ ولی خضر علیه السلام اظهار داشت: ای پادشاه از افرادی سؤال می کنی که دانشی نسبت به این سنگ ندارند اما من ماجرای این سنگ را می دانم.

ذو القرنین گفت: ما را نسبت به آن باخبر گردان و توضیح بده، پس خضر علیه السلام در حضور آنان ترازو را (بر زمین) قرار داد و آن سنگ را در یک کفه آن قرار داد و سنگ دیگری را در کفه دیگر آن ترازو نهاد و سپس یک مشت خاک بر آن سنگ مخصوص ریخت پس ترازو متعادل شد اصحاب ذو القرنین همگی از این جریان شگفت زده شده و در برابر خداوند متعال سجده کردند و اظهار داشتند ای پادشاه این چه امر عجیبی !است ما هزار سنگ در برابر آن قرار دادیم و ترازو میزان و معتدل نشد، اما چون خضر یک مشت خاک بر آن سنگ ،افزود ترازو متعادل گشت ماجرای این سنگ چیست؟ ذو القرنین گفت: ای !خضر ماجرای این سنگ را برای ما بیان کن

خضر علیه السلام گفت ای پادشاه امر و فرمان خداوند درباره بندگانش نافذ است و او بر آنان تسلط کامل دارد و او دانشمندی را به وسیله دانشمندی دیگر و نادانی را به وسیله نادانی دیگر و دانشمندی را به وسیله نادان و نیز نادانی را به وسیله ،دانشمند آزمایش می کند و اکنون مرا به وسیله تو و نیز تو را به وسیله من مورد آزمایش قرار داده است.

ص: 687

فَقَالَ اَلْخَضِرُ : أَیُّهَا اَلْمَلِکُ إِنَّ هَذَا اَلْحَجَرَ مَثَلٌ ضَرَبَهُ لَکَ صَاحِبُ اَلصُّورِ، یَقُولُ: إِنَّ مِثْلَ بَنِی آدَمَ مِثْلُ هَذَا اَلْحَجَرِ اَلَّذِی وُضِعَ وَ وُضِعَ مَعَهُ أَلْفُ حَجَرٍ فَمَالَ بِهَا، ثُمَّ إِذَا وُضِعَ عَلَیْهِ اَلتُّرَابُ شَبِعَ وَ عَادَ حَجَراً مِثْلَهُ، فَیَقُولُ: کَذَلِکَ مَثَلُکَ، أَعْطَاکَ اَللَّهُ مِنَ اَلْمُلْکِ مَا أَعْطَاکَ فَلَمْ تَرْضَ بِهِ حَتَّی طَلَبْتَ أَمْراً لَمْ یَطْلُبْهُ أَحَدٌ کَانَ قَبْلَکَ، وَ دَخَلْتَ مَدْخَلاً لَمْ یَدْخُلْهُ إِنْسٌ وَ لاَ جَانٌّ، یَقُولُ: کَذَلِکَ اِبْنُ آدَمَ لاَ یَشْبَعُ حَتَّی یُحْثَی عَلَیْهِ اَلتُّرَابُ

قَالَ: فَبَکَی ذُو اَلْقَرْنَیْنِ بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَ: صَدَقْتَ یَا خَضِرُ یُضْرَبُ لِی هَذَا اَلْمِثْلُ، لاَ جَرَمَ أَنِّی لاَ أَطْلُبُ أَثَراً فِی اَلْبِلاَدِ بَعْدَ مَسْلَکِی هَذَا، ثُمَّ اِنْصَرَفَ رَاجِعاً فِی اَلظُّلْمَهِ، فَبَیْنَا هُمْ یَسِیرُونَ إِذْ سَمِعُوا خَشْخَشَهً تَحْتَ سَنَابِکِ خَیْلِهِمْ

فَقَالُوا: أَیُّهَا اَلْمَلِکُ مَا هَذَا فَقَالَ: خُذُوا مِنْهُ، فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ نَدِمَ وَ مَنْ تَرَکَهُ نَدِمَ، فَأَخَذَ بَعْضٌ وَ تَرَکَ بَعْضٌ، فَلَمَّا خَرَجُوا مِنَ اَلظُّلْمَهِ إِذَا هُمْ بِالزَّبَرْجَدِ، فَنَدِمَ اَلْآخْذُ وَ اَلتَّارِکُ، وَ رَجَعَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ إِلَی دُومَهِ اَلْجَنْدَلِ وَ کَانَ بِهَا مَنْزِلُهُ، فَلَمْ یَزَلْ بِهَا حَتَّی قَبَضَهُ اَللَّهُ إِلَیْهِ

قَالَ: وَ کَانَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا حَدَّثَ بِهَذَا اَلْحَدِیثِ قَالَ: رَحِمَ اَللَّهُ أَخِی ذُو اَلْقَرْنَیْنِ مَا کَانَ مُخْطِئاً إِذْ سَلَکَ مَا سَلَکَ، وَ طَلَبَ مَا طَلَبَ، وَ لَوْ ظَفِرَ بِوَادِ اَلزَّبَرْجَدِ فِی مَذْهَبِهِ لَمَا تَرَکَ فِیهِ شَیْئاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ لِلنَّاسِ، لِأَنَّهُ کَانَ رَاغِباً وَ لَکِنَّهُ ظَفِرَ بِهِ بَعْدَ مَا رَجَعَ، فَقَدْ زَهِدَ (1)

ص: 688


1- عنه بحار الأنوار: 42/7 ح 17 قطعة من صدره، و 198/12 ح 29، والبرهان في تفسير القرآن: 70/5ح 25 ، و نور الثقلين: 297/3 ح 215 ، قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 149 (الباب الثامن في قصص ذي القرنين علیه السلام). تفسير القمّي: 39/2 (قصة ذي القرنين علیه السلام) بتفاوت، عنه البحار: 178/12 ح 5 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 121 ح 123 (فصل - 2 في حديث ذي القرنين علیه السلام، عنه البحار: 300/13 ح 19.

ذو القرنین گفت ای خضر خداوند تو را رحمت کند تو می گویی خداوند با اعلم قرار دادن تو از من و با مسلّط گرداندن من بر تو ما را به وسیله یکدیگر آزمایش نموده است اکنون مرا از موضع و جریان این سنگ با خبر کن.

پس خضر علیه السلام گفت: موضوع این سنگ مثلی است که صاحب صور (اسرافیل) به وسیلهٔ آن خواسته است تو را متوجه آن کند که مثال بنی آدم همانند این سنگ است که سنگینی آن بر هزار سنگ غلبه خواهد داشت اما موقعی که مشتی خاک بر آن ریخته شد سیر گشت و مانند سنگ های دیگر قرار گرفت مثال تو هم همین طور است که خداوند حکومت و سلطنت بسیاری را به تو عطا نموده است اما تو راضی نشدی تا این که در جستجوی امری بر آمدی که قبل از تو هیچ کسی آن را طلب نکرده بود و تو به جایی قدم نهادی که پیش از تو هیچ کسی قدم ننهاده بود، بنی آدم نیز چنین ،هستند سیر نمی شوند تا موقعی که خاک گور را رویشان بریزند امیر المؤمنين علی علیه السلام) فرمود: در این وقت ذو القرنین سخت به گریه افتاد و گفت ای !خضر راست ،گفتی بنا بر این اساس من دیگر به دنبال کشورگشایی نمی روم

سپس در میان همان تاریکی و ظلمات تصمیم به بازگشت گرفت موقعی که با اصحاب خود باز می گشت آنان در میان راه صدایی را از زیر سم اسبان خود !گفتند ای پادشاه این صدا از چیست؟ ذو القرنین در جواب گفت: از آن شنیدند پس (هر چه که می خواهید) برگیرید که هر کس برگیرد پشیمان می شود و هر کسی هم از آن بر ندارد پشیمان خواهد شد. پس بعضی از آنان مقداری برداشتند و بعضی هم برنداشتند و چون از تاریکی خارج شدند دیدند که آن زیرجد بوده است و آن هایی که برنداشته بودند از بر نداشتن آن پشیمان شدند و آن هایی هم که برداشته بودند از این که چرا بیش تر بر نداشته اند پشیمان گشتند. سپس ذو القرنين به دَوْمَة الجندل بازگشت و در همان جا منزل او بود و در همان جا باقی ماند تا موقعی که خداوند او را قبض روح نمود

و رسول خدا صلی الله علیه و اله هر موقعی که این ماجرا را متذکر و یادآور می شد می فرمود: خداوند برادرم ذو القرنین را رحمت کند که در سیر و سلوک خود و در جستجوی آن چه که دنبال می نمود خطا کار نبود و به درجه زهد و تقوی ،رسید چون اگر در هنگام رفتن خود و قبل از رفتن به ،ظلمات به وادی ،زبرجد می رسید هیچ چیزی را در آن جا باقی نمی گذاشت و همه را برای مردم جمع می کرد اما چون در هنگام بازگشت به تقوی و زهد دست یافته ،بود رغبتی به آن زیر جدها نشان نداد

ص: 689

2400 / [80] - جَبْرَئِیلُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ عَمِلَ صُنْدُوقاً مِنْ قَوَارِیرَ ثُمَّ حَمَلَ فِی مَسِیرِهِ مَا شَاءَ اَللَّهُ، ثُمَّ رَکِبَ اَلْبَحْرَ فَلَمَّا اِنْتَهَی إِلَی مَوْضِعٍ مِنْهُ، قَالَ لِأَصْحَابِهِ: دُلُّونِی فَإِذَا حَرَّکْتُ اَلْحَبْلَ فَأَخْرِجُونِی فَإِنْ لَمْ أُحَرِّکِ اَلْحَبْلَ فَأَرْسِلُونِی إِلَی آخِرِهِ، فَأَرْسَلُوا اَلْحَبْلَ مَسِیرَهَ أَرْبَعِینَ یَوْماً، فَاِذا ضَارِبٌ یَضْرِبُ خَشَبَ اَلصُّنْدُوقِ وَ یَقُولُ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ أَیْنَ تُرِیدُ؟

قَالَ: أُرِیدُ أَنْ أَنْظُرَ إِلَی مَلَکُوتِ رَبِّی فِی اَلْبَحْرِ کَمَا رَأَیْتُهُ فِی اَلْبَرِّ،

فَقَالَ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ إِنَّ هَذَا اَلْمَوْضِعِ اَلَّذِی أَنْتَ فِیهِ مَرَّ فِیهِ نُوحٌ زَمَانَ اَلطُّوفَانِ ، فَسَقَطَ مِنْهُ قَدُومٌ فَهُوَ یَهْوِی فِی قَعْرِ اَلْبَحْرِ إِلَی اَلسَّاعَهِ لَمْ یَبْلُغْ قَعْرَهُ، فَلَمَّا سَمِعَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ ذَلِکَ حَرَّکَ اَلْحَبْلَ وَ خَرَجَ. (1)

2401 / [81] - عَنْ أَبِی حَمْزَهَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

کَانَ اِسْمُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ عَیَّاشٌ ، وَ کَانَ أَوَّلُ اَلْمُلُوکِ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ، وَ کَانَ بَعْدَ نُوحٍ ، وَ کَانَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ قَدْ مَلَکَ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ . (2)

2402/ [82] - عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلزَّلْزَلَهِ فَقَالَ: أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ السَّلامُ : إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لَمَّا اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّدِّ جَاوَزَهُ فَدَخَلَ اَلظُّلْمَهَ، فَإِذَا هُوَ بِمَلَکٍ طُولُهُ خَمْسُ مِائَهِ ذِرَاعٍ، فَقَالَ لَهُ اَلْمَلَکُ: یَا ذَا اَلْقَرْنَیْنِ أَ مَا کَانَ خَلْفَکَ مَسْلَکٌ فَقَالَ لَهُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ : وَ مَنْ أَنْتَ

ص: 690


1- عنه البرهان في تفسير القرآن: 77/5 ح ،26 و نور الثقلين: 304/3 ح 216، و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري: 153 (الباب الثامن في قصص ذي القرنين علیه السلام).
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 77/5 ح 27 قصص الأنبياء علیهم السلام للراوندي: 121 ذیل ح 123 (فصل - 2 في حديث ذي القرنين علیه السلام)، عنه البحار: 300/13 ذيل ح 19

80)- از جبرئیل بن احمد به نقل از موسی بن جعفر علیه السلام به طور مرفوعه، روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا ذو القرنین صندوقی از جنس شیشه درست کرد و آن را در مسیر حرکتش با خود حمل کرد تا به دریا رسید و بر کشتی سوار شد و چون به محلی (مخصوص) رسید به یاران و اصحاب خود گفت: مرا در این صندوق قرار دهید و مانند دلو به درون دریا بی اندازید و موقعی که طناب آن را حرکت دادم مرا بیرون آورید و اگر طناب را تکان ندادم مرا تا آخر به پایین .بفرستید. پس او را به درون دریا فرستادند و طناب آن صندوق تا چهل روز رو به پایین می رفت و ذو القرنین زیر دریا را نگاه می کرد تا این که شنید کسی ضربه ای به صندوق او نواخت و گفت ای ذو القرنین کجا می خواهی بروی؟

ذو القرنین گفت: می خواهم ملک پروردگارم را همان طور که در خشکی ،دیده ام در دریا هم ببینم به او گفت این جایی که تو آمده ای، مکانی است که نوح در زمان طوفان از آن جا عبور کرد و ناگاه چیز عتیقه ای که مورد علاقه او بود به درون آب افتاد و آن چیز از آن لحظه تاکنون هنوز به عمق آب نرسیده است!

موقعی که ذو القرنین این مطلب را شنید طناب را تکان داد و از آب بیرون آمد.

81)- از ابو حمزه ثمالی روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: اسم ذو القرنين عيّاش بود و او اولین پادشاه از بین پیامبران بود و بعد از نوح علیه السلام زندگی می کرد و او مالک شرق و غرب (زمین) شد.

82) - از جمیل بن دراج روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام پیرامون زلزله سؤال کردم؟

فرمود: پدرم به نقل از پدران بزرگوارش علیهم السلام حدیث نمود که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: چون ذو القرنین به سدّ (يأجوج و مأجوج) رسيد، وارد ظلمات گردید پس فرشته ای را دید که ایستاده و قامت او پانصد ذراع ( دویست و پنجاه متر) ،بود گفت: ای ذو القرنین آیا آن چه را که پشت سر گذاشته ای تو را کفایت نکرده است که به این جا آمده ای؟

ص: 691

قَالَ: أَنَا مَلَکٌ مِنْ مَلاَئِکَهِ اَلرَّحْمَنِ مُوَکَّلٌ بِهَذَا اَلْجَبَلِ، وَ لَیْسَ مِنْ جَبَلٍ خَلَقَهُ اَللَّهُ إِلاَّ وَ لَهُ عِرْقٌ إِلَی هَذَا اَلْجَبَلِ، فَإِذَا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ یُزَلْزِلَ مَدِینَهً أَوْحَی إِلَیَّ رَبِّی فَزَلْزَلْتُهَا (1)

2403 / [83] - عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ- صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ- : تَغْرُبُ اَلشَّمْسُ فِی عَیْنٍ حَامِیَهٍ فِی بَحْرٍ دُونَ اَلْمَدِینَهِ اَلَّتِی تَلِی مِمَّا یَلِی اَلْمَغْرِبَ یَعْنِی جَابَلْقَاءَ (2) . (3)

2404 / [84] - عَنْ أَبِی بَصِیرٍ : عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: ، فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَی: ﴿ لَّمْ نَجْمَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا * كَذَلِكَ﴾، قَالَ: لَمْ یَعْلَمُوا صَنْعَهَ اَلْبُیُوتِ (4)

2405 / [85] - عن جابر، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قال: ﴿ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْمًا ﴾ [ قال: التقيّة ]، ﴿ فَمَا اسْطَعُواْ أَن يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطَعُواْ لَهُ نَقْبًا ﴾، قَالَ: هُوَ اَلتَّقِیَّهُ (5)

ص: 692


1- عنه بحار الأنوار: 181/12 ذيل ح 8 أشار إليه، و 127/60 ذيل ح 19، والبرهان في تفسير القرآن: 77/5ح ،28 و نور الثقلين: 304/3 ح 217 . من لا يحضره الفقيه: 542/1 ح 1511 ، الأمالي للصدوق: 464 ح 2 (المجلس الحادي والسبعون) بإسناده عن عبد الله بن حماد، عن أبي عبد الله علیه السلام، و نحوه علل الشرائع: 554/2 ح 2 (باب - 343 علّة الزلزلة)، عنهما بحار الأنوار: 180/12 ح و 127/60 ح 19 و 146/91 ح 3 و قصص الأنبياء علیهم السلام للجزائري : 143 (الباب الثامن في قصص ذي القرنين علیه السلام)، تهذيب الأحكام: 290/3 ح 1 روضة الواعظين: 46/1 ( مجلس في العجائب التي تدلّ على عظمة الله تعالى).
2- جابلق مدينة بالمشرق . وقعة صفّين: 469 .
3- عنه بحار الأنوار: 209/12 ح 31 و 162/58 ح 19، والبرهان في تفسير القرآن: 77/5 ح 29، و نور الثقلين: 305/3 ح 219، و قصص الأنبياء : للجزائري علیهم السلام 153 (الباب الثامن في قصص ذي القرنين علیه السلام)
4- عنه بحار الأنوار: 206/12 ح 32 ، والبرهان: 78/5 ح 30 ، و نور الثقلين: 306/3 - 222. المحاسن: 610/2 ح 16 (باب - 2) بإسناده عن إبراهيم بن سماك، عن رجل، عن أبي عبد الله علیه السلام، بتفاوت يسير عنه البحار: 183/12 ح 14.
5- عنه بحار الأنوار: 207/12 ح 33 و وسائل الشيعة: 213/16 ح 21388 ، والبرهان في تفسير القرآن: 78/5 ح 31 ، و نور الثقلين: 308/3 ح 233

ذو القرنين سؤال کرد و تو کیستی؟

فرشته پاسخ :داد من فرشته ای از فرشته های خداوند رحمان می باشم و مأمور بر این کوه هستم و هیچ کوهی را خداوند ،نیافریده مگر آن که رگ و ریشه اش متصل به این کوه خواهد بود پس اگر خداوند اراده کند که در شهری زلزله بیندازد، به من وحی می فرستد و من از همین جا آن شهر را بلرزه در می آورم.

83)- از جابر روایت کرده ،است که گفت:

امام باقر علیه السلام به نقل از امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: خورشید در چشمه ای گرم و گل آلود در دریایی قبل از شهری نرسیده به مغرب - که همان شهر جابلق باشد -غروب می کند

84)- از ابو بصیر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال: «برای آن ها پوششی غیر از آن (نور و تابش خورشید) قرار ندادیم * این چنین خواهند بود» فرمود: آن ها هنر ساختمان سازی را نمی دانستند.

85)- از جابر روایت کرده است که گفت:

امام باقر علیه السلام فرمود: منظور از «تا میان شما و آن ها سدی بسازم»، تقیه (کنترل و نگهداری) است «پس نتوانستند از آن بالا روند و نه آن را سوراخ کنند»، این نیز ( منظور) تقیه می باشد

ص: 693

2406 / [86] - عن المفضّل قال:

سَأَلْتُ اَلصَّادِقَ عَنْ قَوْلِ : ﴿ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا ﴾ ، قَالَ التَّقِیَّةُ، ﴿ فَمَا اسْطَعُوَاْ أَن يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطَعُواْ لَهُ نَقْبًا﴾ قَالَ إِذَا عَمِلَ بِالتَّقِیَّةِ لَمْ یَقْدِرُوا لَکَ [ في ذلك ] عَلَی حِیلَهٍ وَ هُوَ اَلْحِصْنُ اَلْحَصِینُ، وَ صَارَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أَعْدَاءِ اَللَّهِ سَدّاً لاَ یَسْتَطِیعُونَ لَهُ نَقْباً.

قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ : ﴿ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ﴾ ؟

قَالَ رَفَعَ اَلتَّقِیَّهَ عِنْدَ اَلْکَشْفِ فَانْتَقَمَ [ فينتقم ] مِنْ أَعْدَاءِ اَللَّهِ (1)

2407 / [87] - عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ﴿وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ﴾ یَعْنِی یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ . (2)

قوله تعالى: ﴿الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءِ عَن ذِكْرِي وَ كَانُوا لَا عن يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا﴾ ﴿101﴾

2408/ [88] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ [اَلْحَکَمِ] قَالَ:

کَتَبتُ رُقعَهً إِلی أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام فیها : أتَستَطیعُ النَّفسُ المَعرِفَهَ؟

قَالَ فَقَالَ: لاَ، فَقُلْتُ: یَقُولُ اَللَّهُ: ﴿ الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاء عَن ذِكْرِى وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا﴾ ؟ قَالَ: هُوَ کَقَوْلِهِ: ﴿ مَا كَانُواْ يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَ مَا كَانُواْ يُبْصِرُونَ ﴾ (3) قُلْتُ: فَعَابَهُمْ [ يعاتبهم ]؟

قَالَ: لَمْ یَعْتَبْهُمْ هُوَ بِهِمْ، [یعتبهم بما صنع قلوبهم] وَ لَکِنْ عَابَهُمْ [یعاتبهم] بِمَا صَنَعُوا، وَ لَوْ لَمْ یَتَکَلَّفُوا لَمْ یَکُنْ عَلَیْهِمْ شَیْءٌ. (4)

ص: 694


1- عنه بحار الأنوار: 207/12 ح 34، و وسائل الشيعة: 213/16 ح 21389 و 21390، والبرهان في تفسير القرآن: 78/5 ح 32 ، و نور الثقلين: 308/3 ح 232 و 235، القطعتان منه.
2- عنه البرهان في تفسير القرآن: 92/5 ح 2 ، و نور الثقلين: 310/3 ح 241.
3- سورة هود: 20/11
4- عنه بحار الأنوار: 306/5 ح 28 ، والبرهان 95/5 ح 3 و نور الثقلين: 310/3 ح 242

86)- از مفضل (بن عمر) روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند متعال «تا میان شما و آن ها سدی بسازم»، سؤال کردم؟

فرمود (منظور) تقیه است که نتوانستند از آن بالا روند و نه آن را سوراخ کنند» که اگر بر مبنای تقیه عمل کنند نخواهند توانست که حیله و چاره ای برای شکستن سدّ بیندیشند؛ زیرا که آن قلعه ای بسیار سخت و محکم می باشد و بین تو و دشمنان خداوند سدّی قرار گرفته که امکان شکستن آن نخواهد بود.

و همچنین از آن حضرت پیرامون فرمایش دیگر خداوند: «پس موقعی که وعده پروردگار من فرا رسد آن را زیر و زبر می کند» سؤال کردم؟

فرمود: هنگام کشف (بلاء) تقیه بر طرف می گردد پس از دشمنان خداوند انتقام گرفته خواهد شد.

87)- از اصبغ بن نباته روایت کرده است که گفت:

امير المؤمنين علیه السلام فرمود: منظور از: «و برخی از آن ها را به حال خود رها کردیم تا به برخی دیگر درآمیزند» روز قیامت می باشد

فرمایش خداوند متعال: کسانی که پرده ای چشمانشان را از یاد من پوشانده بود و قدرت شنوایی نیز نداشتند. (101)

88)- از محمّد بن حکیم روایت کرده است که گفت:

نامه به امام صادق علیه السلام فرستادم و در آن (نوشتم:) آیا نفس توان کسب معرفت را دارد؟ فرمود: ،نه عرض کردم پس چگونه خداوند متعال فرموده است: «آن کسانی که دیدگان آنان از یاد من در حجاب بوده و توان شنیدن آن را نیز نداشته اند»؟

فرمود: آن همانند این فرمایش (خداوند متعال) است: «توان شنیدن و (تحمّل) دیدن را ندارند» عرض کردم: بر این اساس (آیا خداوند) آن ها را عیب و سرزنش کرده است؟

فرمود به خاطر آن چه که در دل داشتند مورد ملامت و سرزنش قرار نگرفته اند بلکه آن به خاطر آن کارهایی است که انجام داده اند و اگر (خود و دیگران را) تکلیف نکرده بودند مشکلی نداشتند.

ص: 695

قوله تعالى: ﴿قُلْ هَلْ نَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَلَاً ﴿103 ﴾ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صنعًا ﴾ ﴿104﴾

2409/ [89] - عَنْ إِمَامِ بْنِ رِبْعِیٍّ قَالَ

قَامَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: ﴿ قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالاً * اَلَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی اَلْحَیاهِ اَلدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً﴾

قَالَ علیه السلام: أُولَئِکَ أَهْلُ اَلْکِتَابِ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ اِبْتَدَعُوا فِی دِینِهِمْ فَحَبِطَ أَعْمَالُهُمْ وَ مَا أَهْلُ اَلنَّهَرِ مِنْهُمْ بِبَعِیدٍ (1)

2410 [90]- عَنْ أَبِی اَلطُّفَیْلِ قَالَ: مِنْهُمْ أَهْلُ اَلنَّهَرِ (2)

2411 / [91] - وَ فِی رِوَایَهِ أَبِی اَلطُّفَیْلِ : أُولَئِکَ هُمْ أَهْلِ حَرُورَاءَ . (3)

قوله تعالى: ﴿إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّلِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا﴾ ﴿107﴾

ص: 696


1- عنه مجمع البيان. 767/6 وزاد في آخره: يعني الخوارج، و بحار الأنوار: 424/33 ح 632 و زيادة في آخره. و عن أبي الطفيل قال: منهم أهل النهر، و في رواية أخرى عن أبي الطفيل: أولئك أهل حروراء و كذا عن عكرمة، والبرهان في تفسير القرن: 95/5 ح 3 و نور الثقلین: 312/3 ح 251 تفسير القمّي: 462 بإسناده عن أبي الجارود، عن أبي جعفر علیه السلام بتفاوت عنه وسائل الشيعه: 172/27 ح 33523، والبحار 298/2 ح 22 الاحتجاج: 259/1 احتجاجه علیه السلام على زنديق جاء مستدلاً عليه) في كلام طويل عنه البحار: 121/10، الغارات 101/1 (خطبه لأمیر المؤمنين عليّ علیه السلام بتفاوت یسیر.
2- عنه البرهان في تفسير القران: 96/5 ح 4
3- عنه البرهان في تفسير القران: 76/5 ح 5

فرمایش خداوند متعال: ای پیامبر!) بگو: آیا به شما خبر دهیم که زیان کارترین (مردم) در انجام کارها و برنامه ها چه کسانی هستند؟ (103) آن هایی هستند که تلاش آن ها در زندگی دنیاکم (و نابود) شده با این حال می پندارند کار نیک انجام می دهند (104)

89)- از امام بن ربعی روایت کرده است که گفت

ابن کوّاء در مجلس امیر المؤمنین علیه السلام برخاست و گفت: مرا نسبت به فرمایش خداوند متعال: «بگو: آیا شما را آگاه کنیم که کردار چه کسانی بیش از همه به زیانشان می باشد؟ * آن هایی که کوشش و تلاش آنان در (مسیر) زندگی دنیا تباه شد در حالی که می پنداشتند که کاری نیکو می کنند) آگاه فرما که آنان چه افرادی هستند؟

فرمود: ،آنان اهل کتاب هستند که به پروردگار خود کافر شدند و در دین خود بدعت گذاری کردند پس در نتیجه اعمال و زحمات آنان حبط و ضایع گردید و اهل نهروان هم از آنان چندان دور نیستند.

90)- از ابو الطُفيل روایت کرده است که گفت:

اهل نهروان از آنان می باشند.

91)- و (در روایتی دیگر از) ابو الطُّفيل روایت کرده است که گفت:

آنان از اهالی حروراء (1) هستند

فرمایش خداوند متعال: اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند باغ های بهشت برین محل پذیرایی آنان خواهد بود. (107)

ص: 697


1- حروراء نام قریه ای است که در حوالی کوفه قرار دارد و گروه حروریه به آن جا منسوب می باشند که آنان را به نام خوارج هم گفته اند مجمع البحرين: ج 1 ص 487

2412 / [92] - عَنْ عِکْرِمَهَ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:

مَا فِی اَلْقُرْآنِ آیَهُ: الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ ﴾ إِلاَّ وَ عَلِیٌّ علیه السلام أَمِیرُهَا وَ شَرِیفُهَا، وَ مَا مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله رَجُلٌ إِلاَّ وَ قَدْ عَاتَبَهُ اَللَّهُ، وَ مَا ذَکَرَ عَلِیّاً علیه السلام إِلاَّ بِخَیْرٍ، قَالَ عِکْرِمَهُ : إِنِّی لَأَعْلَمُ لِعَلِیٍّ علیه السلام مَنْقَبَهً لَوْ حَدَّثْتُ بِهَا لَبَعُدَتْ أَقْطَارُ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ. (1)

قوله تعالى: ﴿ قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَى أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهُ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَلِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ يَ أَحَدَما﴾ ﴿110﴾

2413 / [93] - عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ فُضَیْلٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، قَالَ

سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ اَلْآیَهِ: ﴿ فَمَن كَانَ يَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ، فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَلِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ يَ أَحَداً﴾؟

قَالَ: مَنْ صَلَّی أَوْ صَامَ أَوْ أَعْتَقَ أَوْ حَجَّ یُرِیدُ مَحْمَدَهَ اَلنَّاسِ، فَقَدْ اِشْتَرَکَ فِی عَمَلِهِ وَ هُوَ [مشرک] مُشْرِکٌ مَغْفُورٌ (2)

ص: 698


1- عنه بحار الأنوار: 99/36 ح 40 بحذف الذيل، و 107 ح 55 ، والبرهان 77/5ح 4 تفسير فرات الكوفي: 49 ح 49 بإسناده عن إسماعيل بن زياد السلمي، عن جعفر، عن أبيه علیهما السلام و 50 ح 9 عن ابن عبّاس بتفاوت فيهما، عنه البحار: 128/36 ح 74 روضة الواعظين: 104/1 (مجلس في ذكر فضائل أمير المؤمنين عليّ علیه السلام)، كشف الغمّة: 317/1 ( في بيان ما نزل من القرآن في شأنه علیه السلام) كلاهما نحو تفسير الفرات عنه البحار: 117/36 ضمن ح 64 و 352/35 ح 39 عن الحافظ أبو نعيم بإسناده عن عكرمة عن ابن عبّاس، و 353 ح 49 بإسناده عن عطاء، عن ابن عبّاس، و 333/37 عن الأعمش عن زيد بن وهب عن حذيفة - کلّهم عن النبيّ صلی الله علیه و آله - بتفاوت شواهد التنزيل: 30/1 ح 13 بإسناده عن عكرمة، عن ابن عبّاس بتمامه، و 64 ح 70 ، و 67 ح 77.
2- عنه بحار الأنوار: 301/72 ح 40، و 348/84 ، والبرهان في تفسير القرآن: 99/5 ح 7، و نور الثقلين: 317/3 ح 275 ، و مستدرك الوسائل: 104/1 ح 99.

92)- از عکرمه به نقل از ابن عباس روایت کرده است که گفت:

در قرآن آیه «کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند» ،نیست مگر آن که مقصود این است که امام علی علیه السلام امیر و اشرف آنان می باشد و در بین اصحاب حضرت محمّد صلی الله علیه و آله کسی ،نیست مگر آن که خداوند او را مورد عتاب و سرزنش قرار داده است، اما نام حضرت علی علیه السلام مطرح نشده است، مگر با خیر و تمجید.

عكرمه افزود: همانا من برای حضرت علی علیه السلام منقبتی را می دانم که اگر آن را بیان کنم جوانب آسمانها و زمین از یکدیگر جدا و دور می شوند.

فرمایش خداوند متعال: (ای پیامبر!) بگو: من فقط بشری همانند شما هستم همانا (امتیاز من بر شما این است که) بر من وحی می شود بر این که تنها خدا و معبود ،شما معبود یگانه است پس هر کسی که به ملاقات پروردگارش امیدوار ،باشد باید کار شایسته انجام دهد و هیچ کسی را در عبادت پروردگار خود شریک نگرداند! (110)

93 )- از علاء بن فُضیل روایت کرده است که گفت

از امام صادق علیه السلام پیرامون تفسیر فرمایش خدای عزّوجلّ: «پس هر کسی که امیدوار (و معتقد بر) ملاقات (و رحمت) پروردگارش باشد عمل صالح و شایسته انجام دهد و در عبادت و پرستش پروردگارش کسی و چیزی را شریک او قرار ندهد» سؤال کردم؟

فرمود: (به این معنا است:) هر کسی که نماز بگذارد یا روزه بگیرد یا بنده ای را آزاد کند با حجّی را انجام دهد ولی این اعمالش به خاطر خودنمایی و تعریف مردم باشد چنین شخصی مشرک می باشد البته چنین شرکی مورد عفو خداوند می باشد.

ص: 699

2414 / [94] - عَنْ جَرَّاحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ :

مَنْ کَانَ یَرْجُو إِلَی عِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَداً] أَنَّهُ لَیْسَ مِنْ رَجُلٍ یَعْمَلُ شَیْئاً مِنَ اَلْبِرِّ لاَ یَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ اَللَّهِ إِنَّمَا یَطْلُبُ بِهِ تَزْکِیَهَ اَلنَّاسِ یَشْتَهِی أَنْ یُسَمِّعَ بِهِ اَلنَّاسَ، فَذَاکَ اَلَّذِی أَشْرَکَ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ (1)

2415 / [95 ] - عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: :

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: ﴿أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ، مَنْ أَشْرَکَ بِی فِی عَمَلِهِ لَنْ أَقْبَلَهُ إِلاَّ مَا کَانَ لِی خَالِصاً﴾ (2)

2416 / [96] - وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَی عَنْهُ قَالَ:

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ، مَنْ عَمِلَ لِی وَ لِغَیْرِی فَهُوَ لِمَنْ عَمِلَ لَهُ دُونِی . (3)

ص: 700


1- عنه بحار الأنوار: 301/72 ح 41، والبرهان 99/5 ح 8 و مستدرك الوسائل: 104/1 ح 100. الزهد: 142 ح 180 ( باب - 11 الرياء والنفاق والعجب بتفصيل، عنه البحار: 302/72 ح 47 ، و نحوه الكافي: 293/2 ح ،4 عنه وسائل الشيعة: 71/1 ح 159، والبحار: 281/72 ح 4، و 348/84، منية المريد: 318 (الفصل الثاني في آفات المناظرة).
2- عنه بحار الأنوار: 301/72 ح 42، والبرهان في تفسير القرآن: 99/5 ح 9 و نور الثقلين: 317/3 ح 276، و مستدرك الوسائل: 100/1 ح 87 و 110 ح 117. المحاسن: 252/1 ح 270 (باب - 30 في الإخلاص)، عنه وسائل الشيعة: 72/1 ح 160، والبحار 299/72 ح 32 ، الزهد : 134 ح 170 ( باب - 11 الرياء والنفاق والعجب)، عنه البحار: 243/70 ح 15 ، الكافي: 295/2 ح 9 عنه وسائل الشيعة: 61/1 ح 131 ، والبحار : 288/72 ح 9 فقه الرضا علیه السلام 381 (باب - 106 التفكّر والاعتبار والهمّ) فيه: أروي عن العالم علیه السلام عنه البحار: 299/72 ح ،36، و مستدرك الوسائل: 100/1 ح 90، عدّة الداعي : 217 (خاتمة)، عنه مستدرك الوسائل: 100/1 ح 88 مشكاة الأنوار: 11 (الفصل الثاني في الإخلاص) عن روضة الواعظين.
3- عنه بحار الأنوار: 301/72 ذيل ح ،42 والبرهان في تفسير القرآن: 99/5 ح 10، و نور الثقلين: 317/3 ح 277 ، و مستدرك الوسائل: 110/1 ح 118 المحاسن: 252/1 ح 271 (باب - 65 في عقاب الرياء)، عنه وسائل الشيعة: 67/1 ح 148، و 72 ح 160 ، والبحار: 299/72 ح 32 ثواب الأعمال: 242

94)- از جرّاح روایت کرده است که گفت

امام صادق علیه السلام فرمود: به درستی شخصی که کار پسندیده و نیکی را انجام می دهد، ولی قصدش رضایت خداوند نیست بلکه خواستار ستایش مردمان است و می خواهد خبر آن به گوش مردم برسد چنین شخصی در عبادت برای خداوند شریک قرار داده است

95)- از علی بن سالم روایت کرده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا خداوند تبارک و تعالی فرموده است: من بهترین شریک (نسبت به اعمال و کردار بندگانم) هستم هر کسی که در اعمال و کردار خود برای من شریک قرار دهد هرگز آن را نمی پذیرم، مگر آن عملی را که خالص برای من انجام داده باشد.

96)- و در حدیثی دیگر از آن حضرت علیه السلام روایت کرده است که فرمود: همانا خداوند می فرماید: من (نسبت به اعمال و کردار بندگانم) بهترین شریک هستم، کسی که کاری را برای من و دیگری انجام دهد، آن کار را (نمی پذیرم و) آن را به کسی که شریک من قرار گرفته واگذار می کنم

ص: 701

2417 / [97] - عَنْ زُرَارَهَ ، وَ حُمْرَانَ ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ) قَالاَ:

لَوْ أَنَّ عَبْداً عَمِلَ عَمَلاً یَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ [رحمة] اَللَّهِ، وَ اَلدَّارَ اَلْآخِرَهَ، ثُمَّ أَدْخَلَ فِیهِ رِضَا أَحَدٍ مِنَ اَلنَّاسِ، کَانَ مُشْرِکاً (1)

2418 / [98] - عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ

أَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: ﴿ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَلِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً﴾؟

قال: اَلْعَمَلُ اَلصَّالِحُ اَلْمَعْرِفَهُ بِالْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ، ﴿ وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ يَ أَحَداً﴾ اَلتَّسْلِیمُ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لاَ یُشْرِکُ مَعَهُ فِی اَلْخِلاَفَهِ مَنْ لَیْسَ لَهُ ذَلِکَ وَ لاَ هُوَ مِنْ أَهْلِهِ (2)

ص: 702


1- عنه بحار الأنوار: 301/72 ح 43، والبرهان في تفسير القرآن: 99/5 ح 11، و نور الثقلين: 317/3 ح 278 ، و مستدرك الوسائل: 105/1 ح 102. المحاسن: 121/1 ح 135 (باب - 65 في عقاب الرياء)، عنه وسائل الشيعة: 67/1 ح 148 ثواب الأعمال: 242 عنه البحار: 297/72 ح 28 ، أعلام الدين: 404 ( باب ما جاء من عقاب الأعمال).
2- عنه بحار الأنوار: 106/36 ح 54 ، و 349/83 ، والبرهان في تفسير القرآن: 100/5 ح 17، و نور الثقلين: 317/3 ح 279

97)- از زراره و حُمران روایت کرده است که گفته اند

امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرموده اند: هرگاه بنده ای عملی را برای رضای خداوند و پاداش در آخرت انجام دهد و بعد از آن (ریاکاری کند و) رضایت دیگری را هم وارد در نیّت خود کند، مشرک خواهد بود.

98)- از سماعة بن مهران روایت کرده است که گفت:

از امام صادق علیه السلام درباره فرمایش خداوند: «پس باید کرداری شایسته داشته باشد و در پرستش پروردگارش هیچ کسی (و چیزی) را شریک او نگرداند»، فرمود: منظور از «عمل صالح»، معرفت و شناخت ائمه علیهم السلام می باشد «و در پرستش پروردگارش هیچ کسی «و چیزی» را شریک او نگرداند»، منظور تسلیم (محض و خالص) در برایر (ولایت) امام علی علیه السلام می باشد، که کسی را در امر خلافت شریک (و یا در مقابل آن حضرت) قرار ندهد آن کسی که خلافت برایش نیست و اهلیّت آن را نیز ندارد.

ص: 703

(1)فهرس الآيات المباركة

الآيات رقم الآية / الصفحة

سورة الهود « 11 »

﴿أَلَا إِنَّهُمْ يَثنُونَ صُدُورَهُمْ ... كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴾ 5-7 / 8

﴿وَلَئنْ أَخْرْنَا عَنهُمُ الْعَذَابَ إِلَىٰ أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ مَا ﴾ 8 /12

﴿فَلَعَلَّكَ تَارِكُم بَعْضَ مَا يُوحَى ... يَسْتَوِيَانِ مَثَلاً أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴾ 12-24/ 14

﴿وَلَا يَنفَعُكُمْ تُصْحِيَ إِن أَردتُ ... ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴾ 34-37/ 22

﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا أَحْمِلْ فِيهَا مِن كُلِّ﴾ 40/28

﴿وَهِيَ تَجْرِى بِهِمْ فِي مَوْجِ كَالْجِبَالِ وَ نَادَىٰ نُوحٌ أَبْنَهُ﴾ 42/ 34

﴿ وَ قِيلَ يَتَأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَ يَسَمَاءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمَاءُ ﴾ 44 / 36

﴿قَالَ يَنُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ، عَمَل غَيْرُ صَلح ﴾ 46/ 42

﴿إنِّى تَوَكَّلْتُ عَلَى اللهِ رَبّى وَ رَبِّكُم مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ﴾ 56 / 42

﴿وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ ... وَاتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ ﴾ 69- 76/ 44

﴿وَ جَاءَهُ قَوْمُهُ و يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِن ... وَ إِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ﴾ 78 - 79 / 54

﴿قَالَ لَوْ أَنَّ لِى بِكُمْ قُوَّةً أَوْ ءَاوِى ... الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ﴾ 80 - 81 / 54 .

﴿فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا ... أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ ﴾ 82- 84/ 66

﴿وَ يَقَوْمِ اعْمَلُواْ عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّى عَمِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴾ 93/ 68

﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَائمْ وَ حَصِيدٌ ﴾ 100/ 68

﴿فإِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِمَن ... إِنَّ رَبَّكَ فَعالُ لِمَا يُرِيدُ ﴾ 103- 107/ 70

ص: 704

﴿وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي الْجَنَّةِ خَلِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ ﴾ 108/ 72

﴿ وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ... السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ ﴾ 113- 114/ 74

﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ ... مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴾ 118 - 119 / 86.

سورة يوسف « 12 »

﴿و إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَأَبَتِ ... الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴾ 4- 18/ 96

﴿وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ ﴾ 21/ 106

﴿وَلَقَدْ هَمَّتْ به و هَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّءا بُرْهَانَ رَبِّهِ ى ﴾ 24/ 110

﴿ وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَ قَدَّتْ ... إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَهِلِينَ﴾ 25- 33/ 112

﴿ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي﴾ 36/ 118

﴿ قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ، إِلَّا نبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ ي ﴾ 37/ 118

﴿وَ قَالَ لِلَّذِى ظَنَّ أَنَّهُ نَاجِ مِنْهُمَا أَذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ ﴾ 42/ 124

﴿وَ قَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ ﴾ 43 / 130

﴿ثُمَّ يَأْتِي مِن بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ ... إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ ﴾ 49- 50/ 132

﴿ قَالَ أَجْعَلْنِي عَلَىٰ خَزَابئنِ الْأَرْضِ إِنِّى حَفِيظٌ عَلِيمٌ ﴾ 55/ 134

﴿و فَإِن لَّمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلا كَيْل ... عِندَهُ وَ إِنَّا إِذًا لَّظَلِمُونَ ﴾ 60- 79/ 138

﴿ فَمَلَمَّا اسْتَيْنئسُواْ مِنْهُ خَلَصُواْ نَجِيَّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُواْ ﴾ 80 / 154

﴿قَالُوا تَاللهِ تَفْتَوا تَذْكُرُ ... وَأَعْلَمُ مِنَ اللهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ 85- 86/ 158

﴿يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا ... وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّحِمِينَ ﴾ 87- 92/ 164

﴿واذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ ... لَفِي ضَلَالِكَ الْقَدِيم ﴾ 93-95 / 172

﴿قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴾ 98/ 184

﴿وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ ... وَالْحِقْنِي بِالصَّلِحِينَ ﴾ 100-101 / 184

﴿ وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِالله إِلَّا وَ هُم مُشْرِكُونَ ﴾ 106/ 192

﴿ قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنا وَ مَن ﴾ 108/ 196

﴿حَتَّى إِذَا اسْتَيْئسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنهُمْ قَدْ كَذِبُوا جَاءَهُمْ﴾ 110 / 198

ص: 705

سورة الرعد « 13 »

﴿المَر * تِلْكَ ءايَتُ الْكِتَبِ ... لَعَلَّكُم بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ ﴾ 1 - 2 / 206

﴿وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعْ مُتَجَوِرَتٌ وَ جَنَّتْ مِنْ أَعْنَبٍ وَ زَرْع ﴾ 4 / 208

﴿وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ يَ إِنَّمَا ﴾ 7/ 210

﴿ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَىٰ وَ مَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَ مَا ﴾ 8/ 214

﴿لَهُ, مُعَقِّبَتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ ي يَحْفَظُونَهُ مِنْ ﴾ 11/ 216

﴿ وَ يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ، وَ الْمَلَئكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ ، وَ يُرْسِلُ ﴾ 13 / 222

﴿وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَن فِى السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَ كَرْهًا ﴾ 15/ 224

﴿أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ ﴾ 19/ 224

﴿وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ﴾ 21 / 226

﴿سَلَامٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴾ 24/ 238

﴿والَّذِينَ امَنُوا وَ تَطْمَئنُ قُلُوبُهُم ... لَهُمْ وَ حُسْنُ مَئابٍ ﴾ 28- 29/ 240

﴿ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن ... و يُثبِتُ وَ عِندَهُ أُمُّ الْكِتَبِ ﴾ 37- 39/ 246

﴿ وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللهِ شَهِيدَا ﴾ 43/ 266

سورة إبراهيم « 14 »

﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِئايَتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَتِ ﴾ 5 / 274

﴿و وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئن كَفَرْتُمْ﴾ 7/ 274

﴿ وَ مَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللهِ وَ قَدْ هَدَئنَا سُبُلَنَا وَ لَنَصْبِرَنَّ ﴾ 12 / 276

﴿ يَتَجَرَّعُهُ، وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ، وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ ﴾ 17 / 276

﴿وَ قَالَ الشَّيْطَنُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ ﴾ 22/ 278

﴿ أَلَمْ تَرَكَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً ... فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ ﴾ 24- 26/ 280

﴿و يُثبتُ اللَّهُ الَّذِينَ ءامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَوةِ الدُّنْيَا ﴾ 27 / 284

﴿وأَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا ... يَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ ﴾ 28-29/ 296

﴿قُل لِعِبَادِيَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُقِيمُوا الصَّلَوَةَ وَ يُنفِقُواْ مِمَّا ﴾ 31/ 302

ص: 706

﴿وَ ءاتَلكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ ... عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ 34- 36/ 302

﴿رُبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ ﴾ 37 / 306

﴿رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَ مَا نُعْلِنُ وَ مَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ ﴾ 38/ 316

﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَلِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ ﴾ 41/ 316

﴿وَأَنذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ ... مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ﴾ 44- 46/ 318

﴿ و يَوْمَ تُبَدِّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَوَاتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ ﴾48/ 320

سورة الحجر « 15 »

﴿الر * تِلْكَ ءايَتُ الْكِتَبِ وَ قُرْءان مُّبِين ﴾ 1/ 330

﴿ُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ ﴾ 2/ 330

﴿وَ لَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا ... مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ ﴾ 16 - 19/ 330

﴿وَ أَرْسَلْنَا الرِّيحَ لَوَقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً ﴾ 22/ 332

﴿وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَ لَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَخِرِينَ ﴾ 24/ 334

﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ ... رُوحِي فَقَعُواْ لَهُ, سَجِدِينَ ﴾ 28- 29/ 334

﴿ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْم ... إِلَى يَوْم الْوَقْتِ الْمَعْلُوم﴾ 36- 38/ 338

﴿قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَى مُسْتَقِيمٌ ... مِنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ﴾ 41- 44/ 340

﴿وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلْ إِخْوَنًا عَلَى سُرُرٍ ﴾ 47/ 344

﴿إِذْ دَخَلُواْ عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا ... دَابِرَ هَؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ ﴾ 52 - 66 / 348 .

﴿إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ ... وَ إِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ ﴾ 75- 76/ 356

﴿وَلَقَدْ ءَاتَيْئكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْءَانَ الْعَظِيمَ﴾ 87/ 360

﴿ولَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَجًا مِّنْهُمْ وَلَا ﴾ 88/ 364

﴿الَّذِينَ جَعَلُواْ الْقُرْءَانَ عِضِينَ ﴾ 91/ 366

﴿فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ ... إِنَّا كَفَيْنكَ الْمُسْتَهْزِءِينَ ﴾ 94/ 95/ 366

سورة النحل « 16 »

﴿أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَنَهُ، وَ تَعَلَىٰ عَمَّا ﴾ 1/ 374

ص: 707

﴿وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ ... وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ 6- 8/ 376

﴿وَ عَلَمَتٍ وَبِالنَّجْم هُمْ يَهْتَدُونَ ﴾ 16/ 378

﴿وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ الله ... لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ ﴾ 20-23/ 382

﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ ... أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴾ 24- 25/ 384

﴿قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ ﴾ 26/ 386

﴿وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ ﴾ 30/ 388

﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أن أعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا ﴾ 36/ 388

﴿وَأَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهم ... أَن تَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴾ 38- 40/ 390

﴿وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئلُوا أَهْلَ ﴾ 43/ 394

﴿أفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئَاتِ ... فَمَا هُم بِمُعْجِزِينَ ﴾ 45- 46/ 398

﴿ وَ قَالَ اللهُ لا تَتَّخِذُوا إِلَهَيْنِ ... وَاصِبًا أَفَغَيْرَ اللهِ تَتَّقُونَ ﴾ 51- 52/ 400

﴿وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَكَ عَلَيْهَا مِن دَآبَّةٍ ﴾ 61/ 400

﴿ وَ مَا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَبَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا ﴾ 64/ 400

﴿وَ مِن ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَبِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا ﴾ 67/ 402

﴿وَ أَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِى ... لأيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴾ 68- 69/ 404

﴿وَاللهُ جَعَلَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَ جَعَلَ لَكُم مِنْ ﴾ 72/ 408

﴿ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لَّا يَقْدِرُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَ مَن﴾ 75/ 410

﴿يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ يُنكِرُونَهَا وَ أَكْثَرُهُمُ الْكَافِرُونَ ﴾ 84/ 414

﴿وَ يَوْمَ تَبْعَثُ فِي كُلّ أُمَّةٍ ... يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴾ 89-90/ 416

﴿وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللَّهِ إِذَا ... سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ 91-94 / 422 .

﴿فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَانَ فَاسْتَعِذْ ... وَ الَّذِينَ هُم بِهِ ى مُشْرِكُونَ ﴾ 98- 100/ 428

﴿قُلْ نَزَّلَهُ، رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ ﴾ 102 / 432

﴿إِنَّمَا يَفْتَرِى الْكَذِبَ الَّذِينَ لَا ... اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾ 105- 106/ 432

﴿أولئكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ ﴾ 108/ 438

ص: 708

﴿وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ ءامِنَةٌ مُطْمَئنَّةٌ يَأْتِيهَا ﴾ 112/ 438

﴿ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزِيرِ وَ مَا ﴾ 115/ 440

﴿إنَّ إبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتا لِلهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ ﴾ 126/ 444

سورة الإسراء « 16 »

﴿سُبْحَنَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ، لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى ﴾ 1/ 450

﴿ ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ ... وَبَنِينَ وَجَعَلْتَكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا ﴾ 3-6 / 462

﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ ﴾ 9 / 468

﴿وَ يَدْعُ الْإِنسَنُ بِالشَّرِ دُعَاءَهُ ... وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْتَهُ تَفْصِيلاً ﴾ 11- 12/ 470

﴿وَ كُلّ إنسَنِ أَلْزَمْنهُ ... بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا ﴾ 13- 14/ 474

﴿ وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا ﴾ 16/ 476

﴿ وَ قَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا ... ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴾ 23- 24/ 476

﴿ربُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ إِن تَكُونُواْ صَلِحِينَ فَإِنَّهُ ﴾ 25/ 480

﴿وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ، وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلا تُبَذِر﴾ 26 / 486

﴿وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ ﴾ 29 / 494

﴿وَلَا تَقْتُلُواْ أَوْلَدَ كُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ ﴾ 31/ 496

﴿وَلَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ مَن قُتِلَ ﴾ 33/ 496

﴿ وَلَا تَقْرَبُواْ مَالَ الْيَتِيم إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ ﴾ 34/ 502

﴿ وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ ﴾ 36/ 504

﴿وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْءَانِ لِيَذَّكَّرُواْ وَ مَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا ﴾ 41/ 508

﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَ مَن فِيهِنَّ وَ إِن ﴾ 44/ 510

﴿ وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْهَانَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ ... عَلَى أَدْبَرِهِمْ نُفُورًا ﴾ 45-46/ 514

﴿وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا﴾ 49/ 516

﴿ وَإِن مِّن قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْم الْقِيَمَةِ أَوْ ﴾ 58/ 518

﴿ وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ ۚ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا﴾ 60/ 520

ص: 709

﴿وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِم ﴾ 64/ 526

﴿ إِنَّ عِبَادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَنٌ وَ كَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلاً﴾ 65/ 532

﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي ءَادَمَ ... كَتَبَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً ﴾ 70-71/ 534

﴿وَ مَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى ﴾ 72/ 544

﴿وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ ... لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا ﴾ 74- 75/ 548

﴿سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ ... قُرْءَانَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا ﴾ 77- 78/ 548

﴿وَ مِنَ الَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِى نَافِلَةٌ لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ ﴾ 79/ 562

﴿ وَ قُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ ... يَزِيدُ الظَّلِمِينَ إِلَّا خَسَارًا ﴾ 80- 82/ 576

﴿ قُلْ كُل يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ. ... مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلاً ﴾ 84-85/ 578

﴿ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْءَانِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى ﴾ 89/ 584

﴿وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى إِلَّا أَنْ﴾ 94/ 586

﴿وَ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ ﴾ 97 / 586

﴿وَلَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ ءَايَتِ، بَيِّنَتٍ فَسْئلْ بَنِي إِسْرَءِيلَ ﴾ 101/ 588

﴿قُلِ ادْعُوا اللهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيَّا ما تَدْعُوا فَلَهُ ﴾ 110/ 590

﴿وَ قُل الحَمْدُ للهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذُ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيك ﴾ 111/ 596

سورة الكهف « 17 »

﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى أَنزَلَ ... المُلِحَتِ أَن لَهُمْ أَجْرًا حَسَنًا ﴾ 1-2/ 604

﴿أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَبَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ ءَايَتِنَا ﴾ 9/ 606

﴿نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ ﴾ 13/ 610

﴿وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَ ذَاتَ ﴾ 18/ 612

﴿وَلَا تَقُولَنَّ لِشَىء إِنِّى ... لِأَقْرَبُ مِنْ هَذَا رَشَدًا ﴾ 23- 24/ 612

﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ ... الشَّرَابُ وَ سَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴾ 28- 29/ 620

﴿الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَالْبَقِيتُ ﴾ 46/ 624

﴿وَ وُضِعَ الْكِتَبُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ﴾ 49/ 626

ص: 710

﴿ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَئكَةِ اسْجُدُواْ ... مُتَّخِذَ الْمُضِلِينَ عَضُدًا ﴾ 50-51/ 628

﴿فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا ... وَلَا أَعْصِى لَكَ أَمْرًا ﴾ 62- 69/ 632

﴿ قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِى فَلَا تَسْئلْنِي ... شِئْتَ لَتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا ﴾ 70- 77/ 640

﴿ أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَكِينَ ... يُرْهِقَهُمَا طُغْيَنًا وَ كُفْرًا ﴾ 79-80/ 650

﴿فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا ... تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَلَيْهِ صَبْرًا ﴾ 81- 82/ 652

﴿وَ يَسْئلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا ﴾ 83/ 662

﴿ إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ، فِي الْأَرْضِ ... فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَهُمْ جَمْعًا ﴾ 84-99/ 670

﴿الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنهُمْ فِي غِطَاء عَن ذِكْرِى وَ كَانُوا لَا ﴾ 101/ 694

﴿قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالأَخْسَرِينَ ... أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا ﴾ 103-104/ 696

﴿إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُوا الصَّلِحَتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّتُ ﴾ 107 / 696

﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَىَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ ﴾ 110/ 698

ص: 711

(2)فهرس الأحاديث الشريفة

حرف الألف

الحديث المعصوم - الصفحة

أَبْدَلَهُمَا مَکَانَ اَلاِبْنِ بِنْتاً فَوَلَدَتْ سَبْعِینَ نَبِیّاً . ...أحدهما علیهما السلام- 654 .

ابْنَ آدَمَ إِذَا کَانَ فی آخِرِ یَوْمٍ مِنَ الدُّنْیَا وَاوّل یَوْمٍ .... الإمام علي علیه السلام- 292

اِبْنَ آدَمَ خُلِقَ أَجْوَفَ لاَ بُدَّ لَهُ مِنَ اَلطَّعَامِ وَ اَلشَّرَابِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 622

اِبْنَ سَبْعِ سِنِینَ... السجاد علیه السلام- 110 .

أَتَتْ فَاطِمَهُ علیها السلام أَبَا بَکْرٍ تُرِیدُ فَدَکَ ، قَالَ: هَاتِی أَسْوَدَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 488 .

أَتَدْرُونَ أَیُّ بُقْعَهٍ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ حُرْمَهً؟... الإمام الباقر علیه السلام- 314 .

أتدرون ما التسليم ؟ هو - والله ! - الإخبات... الإمام الصادق علیه السلام- 20 .

أتَدْرِي مَا كَانَ قَمِيصُ يُوسُفَ علیه السلام؟... الإمام الصادق علیه السلام- 176 .

أتَستَطیعُ النَّفسُ المَعرِفَهَ ؟ فَقالَ : لا... الإمام الصادق علیه السلام- 694

اتَّقِ الله وَ لَا تُسْرِفْ وَ لَا تَقْتُرْ وَ لَکِنْ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَاماً .... الإمام الصادق علیه السلام- 490

أتی رَسولَ اللّهِ صلی اللّه علیه و آله رَجُلٌ مِن أهلِ البادِیَهِ، فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 10

اَلْأَجَلُ اَلَّذِی یُسَمَّی فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ هُوَ اَلْأَجَلُ اَلَّذِی ... الإمام الصادق علیه السلام-400

أُحِبُّ لِقَاءَکُمْ (...) أَنْتُمْ أُولُو اَلْأَلْبَابِ... الإمام الصادق علیه السلام- 224

اَلاِْحْسانُ اَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُما وَلا تُكُلِّفَهُما اَنْ يَسْأَلاكَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 478

أَحَلَّتْهَا آیَهٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ ... الإمام الكاظم علیه السلام - 62

أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی جَفْنَهً فِیهَا خُبُزٌ تَأْکُلُ اَلطَّیْرِ مِنْهَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 122 .

ص: 712

أَخْبَرَنِی جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ أَنَّ اَلْمُشْرِکِینَ کَانُوا إِذَا مَرُّوا... الإمام الباقر علیه السلام- 8 .

أَخْبِرْنِی یَا بُنَیَّ کَیْفَ صُنِعَ بِکَ؟.... الإمام الصادق علیه السلام- 188 .

أَخَّرَهَا إِلَی اَلسَّحَرِ لَیْلَهَ اَلْجُمُعَهِ...الإمام الصادق علیه السلام- 184 .

أَخَّرَهُمْ إِلَی اَلسَّحَرِ قَالَ: یَا رَبِّ إِنَّمَا ذَنْبُهُمْ ..... الإمام الصادق علیه السلام- 184

أَدْنَی اَلْعُقُوقِ أُفٍّ، وَ لَوْ عَلِمَ اَللَّهُ أَنَّ شَیْئاً أَهْوَنُ مِنْهُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 478

إِذَا اِجْتَمَعَ اَلْعِدَّهُ عَلَی قَتْلِ رَجُلٍ حَکَمَ اَلْوَالِی بِقَتْلِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 498

إِذَا أَخْبَرَ اَللَّهُ اَلنَّبِیَّ بِشَیْءٍ إِلَی وَقْتٍ... الإمام الصادق علیه السلام- 374

إِذَا أَرَدْتَ اَلْمُجَامَعَهَ فَقُلْ: بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِیمِ اَلَّذِی ... الإمام الباقر علیه السلام- 528

إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ: اَلاِحْتِلاَمُ، ثَلاَثَ عَشْرَهَ سَنَهً... الإمام الصادق علیه السلام- 504

إِذَا بَلَغَ اَلْعَبْدُ ثَلاَثاً وَ ثَلاَثِینَ سَنَهً فَقَدْ بَلَغَ أَشُدَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 504

إِذَا حَلَفَ اَلرَّجُلُ بِاللَّهِ فَلَهُ ثُنْیاً إِلَی أَرْبَعِینَ یَوْماً ... الإمام علیه السلام- 612

إِذَا حَلَفَ اَلرَّجُلُ فَنَسِیَ أَنْ یَسْتَثْنِیَ فَلْیَسْتَثْنِ إِذَا ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 616

إِذَا زَنَی اَلرَّجُلُ أَدْخَلَ اَلشَّیْطَانُ ذَکَرَهُ ثُمَّ عَمِلاَ جَمِیعاً، ... الإمام الباقر علیه السلام- 526

إِذَا زَوَّجَ اَلرَّجُلُ غُلاَمَهُ جَارِیَتَهُ فَرَّقَ بَیْنَهُمَا مَتَی شَاءَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 412

إِذَا کَانَ أَمْسَی وَ أَصْبَحَ یَقُولُ: «أَمْسَیْتُ أُشْهِدُ ... الإمام الباقر علیه السلام- 464 .

إِذَا کَانَتْ لَکَ حَاجَهٌ فَاقْرَأِ اَلْمَثَانِیَ وَ سُورَهً أُخْرَی... الإمام الصادق علیه السلام- 362 .

اَلْقِیَامَهِ دُفِعَ إِلَی اَلْإِنْسَانِ کِتَابُهُ ثُمَّ قِیلَ لَهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 626 .

إذا كان يوم إِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَهِ قال الله عزّ وجلّ ... الرضا علیه السلام - 542 .

إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ یُؤْتَی بِإِبْلِیسَ فِی سَبْعِینَ غُلاًّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 278

إِذَا وُضِعَ اَلرَّجُلُ فِی قَبْرِهِ أَتَاهُ مَلَکَانِ- مَلَکٌ عَنْ یَمِینِهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 290

إِذَا وُضِعَ الرَّجُلُ فی قَبْرِهِ أتَاهُ مَلَکَانِ - مَلَکٌ عَنْ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام- 286

إِذاً یَدْعُونَکُمْ إِلَی دِینِهِمْ، قَالَ: ثُمَّ قَالَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ، ... الإمام الباقر علیه السلام- 396.

أرأیتَ لو أنّ الله أوحی إليك: أنّي أختار... الإمام الصادق علیه السلام - 654 .

أرى رجالاً من بني تيم وعدي على المنابر ، يردّون ....... الإمام الباقر علیه السلام- 524 .

ص: 713

اِسْتَوَتْ عَلَی اَلْجُودِیِّ ، هُوَ فُرَاتُ اَلْکُوفَهِ ...الإمام الصادق علیه السلام- 38

اَلاِسْتِثْنَاءُ فِی اَلْیَمِینِ مَتَی مَا ذَکَرَ، وَ إِنْ کَانَ بَعْدَ أَرْبَعِینَ ....الإمام على علیه السلام- 618 .

اَلْإِسْلاَمُ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمَا کَانَ... الإمام على علیه السلام - 538 .

أَصْبَحَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَوْماً حَاسِراً حَزِیناً، فَقِیلَ لَهُ: مَا لَکَ... الإمام الصادق علیه السلام- 522 .

أَصْحَابُ اَلْقَائِمِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلثَّلاَثُمِائَهِ وَ اَلْبِضْعَهَ عَشَرَ رَجُلاً ...الإمام الباقر علیه السلام- 12 .

أَعِزَّ اَلْإِسْلاَمَ بِأَبِی جَهْلِ بْنِ هِشَامٍ أَوْ بِعُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ... النبيّ صلی الله علیه و اله- 630

أَعْطُوا اَلْحَسَنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ - وَ هُوَ اَلْأَفْطَسُ-... الإمام الصادق علیه السلام - 230 .

اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ مِنْ بَنِی أُمَیَّهَ... الإمام علي علیه السلام - 524 .

أفيكُم اَحدٌ تَمَّ نُورهُ مِنَ السَّمآءِ حين.... الإمام على علیه السلام- 490 .

اِقْرَأْ کَمَا أَقُولُ لَکَ یَا إِسْمَاعِیلُ إِنَّ اَللَّهَ یَأْمُرُ...الإمام الصادق علیه السلام- 418 .

اُکْتُبْ فَإِنَّهُ لاَ یَسَعُکُمْ فِیمَا نَزَلَ بِکُمْ مِمَّا لاَ تَعْلَمُونَ إِلاَّ .... الإمام الصادق علیه السلام- 394

اُکْتُبْ وَ أَمْلَی عَلَیَّ أَنَّهُ لاَ یَسَعُکُمْ...الإمام الصادق - 396 .

ألا اُعَلِّمُکَ شَیئا إذا قُلتَهُ قَضَی اللّهُ دَینَکَ وأنعَشَکَ.... الإمام الصادق علیه السلام- 598 .

اَلْأَنْبِیَاءُ عَلَی خَمْسَهِ أَنْوَاعٍ، مِنْهُمْ مَنْ یَسْمَعُ اَلصَّوْتَ... الإمام الباقر علیه السلام- 94 .

أليس قد بيّن الله لكم ﴿ وَالْأَنْعَمَ خَلَقَهَا... ﴾...أحدهما علیهما السلام - 378

إلى غلّة تدرك...الإمام الصادق علیه السلام- 492 .

إِلَیَّ یَا اِبْنَ اَلْأَزْرَقِ اَلْمُتَوَرِّطَ فِی اَلضَّلاَلَهِ اَلْمُرْتَکِسَ... الإمام الحسين علیه السلام- 656 .

أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَجْعَلْهَا خُلُوداً، وَ لَکِنْ تَمَسُّکُمُ اَلنَّارُ...الإمام الصادق علیه السلام- 76

أَمَا إِنَّهُ لَمْ یَعْنِ اَلنَّاسَ کُلَّهُمْ، أَنْتُمْ أُولَئِکَ وَ نُظَرَاؤُکُمْ ... الإمام الباقر علیه السلام - 310 .

أَمَا إِنَّهُ مَا کَانَ ذَهَباً وَ لاَ فِضَّهً، وَ إِنَّمَا کَانَ.... الإمام الصادق علیه السلام- 660

أَمَّا أَهْلُ اَلدُّنْیَا فَقَدْ أَظْهَرُوا اَلْکَذِبَ وَ مَا کَانُوا إِلاَّ ...الإمام الصادق علیه السلام- 200 .

أَمَا وَ اَللَّهِ مَا هُوَ تَنُّورُ اَلْخُبُزِ... الإمام عليّ علیه السلام - 30

مَّا سُجُودُ یَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ لِیُوسُفَ فَشُکْراً لِلَّهِ... الإمام الهادي علیه السلام - 186 .

أَمَرَ اَللَّهُ إِبْلِیسَ بِالسُّجُودِ لِآدَمَ مُشَافَهَهً...الإمام الصادق علیه السلام - 628

ص: 714

اَلْأَمْرُ إِلَی اَللَّهِ یَهْدِی وَ یُضِلُّ.... الإمام الرضا علیه السلام-22

أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ اَلْهَادِی إِلَی أَمْرِی... النبيّ صلی الله علیه و آله- 212

أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ اَلْهَادِ، وَ کُلُّ إِمَامٍ هَادٍ لِلْقَرْنِ...النبيّ صلی الله علیه و آله- 212

أَنَا اَلْمُنْذِرُ وَ فِی کُلِّ زَمَانٍ إِمَامٌ مِنَّا یَهْدِیهِمْ إِلَی مَا جَاءَ... النبيّ صلی الله علیه و آله- 212

اِنْطَلِقْ بِنَا إِلَی حَائِطٍ لَنَا فَدَعَا بِحِمَارٍ وَ بَغْلٍ... الإمام الباقر علیه السلام - 480

اُنْظُرْ إِلَی اَلنَّاسِ یَطُوفُونَ حَوْلَ اَلْکَعْبَهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 314 .

أنفة لله...الإمام الصادق علیه السلام - 450 .

أن آدما علیه السلام لَمَّا أَسْکَنَهُ اَللَّهُ اَلْجَنَّهَ ، فَقَالَ لَهُ... الإمام الباقر علیه السلام- 614

إِنَّ أَبَانَا إِبْرَاهِیمَ علیه السلام کَانَ مِمَّا اِشْتَرَطَ عَلَی رَبِّهِ ... الإمام الباقر علیه السلام- 310 .

إن إبراهيم الله جادل في قوم لوط... أحدهما علیهما السلام - 54 .

إِنَّ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلُ اَلرَّحْمَنِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ سَأَلَ رَبَّهُ حِینَ أَسْکَنَ... الإمام الرضا علیه السلام- 310

إنّ إبراهيم - صلوات الله عليه - لَمّا أسکَنَ إسماعیلَ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 308.

﴿إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ ...﴾، قال: دَعَاء...الإمام الصادق علیه السلام- 54 .

إِنَّ إِبْلِیسَ عَبَدَ اَللَّهِ فِی اَلسَّمَاءِ اَلرَّابِعَهِ فِی رَکْعَتَیْنِ... الإمام الصادق علیه السلام- 338

إِنَّ أَبِی علیه السلام کَانَ یَقُولُ: إِنَّ اَللَّهَ قَضَی قَضَاءً حَتْماً .... الإمام الصادق علیه السلام- 220 .

إِنَّ أَصْحَابَ اَلْکَهْفِ أَسَرُّوا اَلْإِیمَانَ وَ أَظْهَرُوا اَلْکُفْرِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 604 .

إِنَّ أَصْحَابَ اَلْکَهْفِ کَانُوا أَسَرُّوا اَلْإِیمَانَ وَ أَظْهَرُوا اَلْکُفْرَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 608

إِنَّ اَلْخَطِیئَهَ لاَ تُکَفِّرُ اَلْخَطِیئَهَ، وَ لَکِنَّ اَلْحَسَنَهَ تُکَفِّرُ اَلْخَطِیئَهَ... الإمام الصادق علیه السلام - 80

إِنَّ اَلشَّیْطَانَ لَیَأْتِی اَلرَّجُلَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا فَیَأْتِیهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 286

إِنَّ الْقُرْآنَ حَىٌ لَمْ يَمُتْ وَ إِنَّهُ يَجْرِى كَمَا يَجْرِي... الإمام الصادق علیه السلام- 210

إِنَّ اَللَّهَ إِذَا اِتَّخَذَ عَبْداً رَسُولاً أَنْزَلَ عَلَیْهِ اَلسَّکِینَهَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 200

إِنَّ اَللَّهَ إِذَا أَرَادَ فَنَاءَ قَوْمٍ أَمَرَ اَلْفَلَکَ فَأَسْرَعَ اَلدَّوْرَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 260 .

إِنَّ اَللَّهَ اِفْتَرَضَ أَرْبَعَ صَلَوَاتٍ أَوَّلُ وَقْتِهَا مِنْ زَوَالِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 560 .

إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ نُوحاً أَنْ یَحْمِلَ فِی اَلسَّفِینَهِ مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 404 .

ص: 715

إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ أَرْبَعَهَ أَمْلاَکٍ بِإِهْلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ جَبْرَئِیلَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 48 .

إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ إِلَی یُوسُفَ وَ هُوَ فِی اَلسِّجْنِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 190

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَدٌ صَمَدٌ، وَ اَلصَّمَدُ اَلشَّیْءُ ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام - 582 .

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَهْبَطَ إِلَی اَلْأَرْضِ ظُلَلاً مِنَ... الإمام الباقر علیه السلام- 262 .

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی خَلَقَ رُوحَ اَلْقُدُسِ فَلَمْ یَخْلُقْ خَلْقاً ... الإمام الصادق علیه السلام- 432 .

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَرَضَ اَلْإِیمَانَ عَلَی جَوَارِحِ بَنِی آدَمَ ...الإمام الصادق علیه السلام- 508 .

إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا قَضَی عَذَابَ قَوْمِ لُوطٍ وَ قَدَّرَهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 44 .

إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی بَعَثَ أَرْبَعَهَ أَمْلاَکٍ فِی هَلاَکِ قَوْمِ لُوطٍ... الإمام الصادق علیه السلام - 56 .

إنّ الله تعالى یَحْفَظُ وُلْدَ اَلْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ إِلَی أَلْفِ سَنَهٍ ... الإمام الصادق علیه السلام- 662

إنّ الله حرّم الجنّة على كلّ فاحش بذي قليل الحياء... النبي صلی الله علیه و اله- 528 .

إنّ الله خلق الخير يوم الأحد وما كان ليخلق الشرّ ... الإمام الصادق علیه السلام - 10

إن الله قال لنوح : إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ) ، لأنه لأنه.... الإمام الصادق علیه السلام - 42

إِنَّ اللَّهَ قَضَی الِاخْتِلَافَ عَلَی خَلْقِهِ وَ كَانَ أَمْراً قَدْ قَضَاهُ ... أحدهما علي علیهما السلام- 550 .

إِنَّ اَللَّهَ کَتَبَ کِتَاباً فِیهِ مَا کَانَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ، فَوَضَعَهُ... الإمام الصادق علیه السلام- 256 .

إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یَبْعَثْ أَنْبِیَاءَ مُلُوکاً فِی اَلْأَرْضِ إِلاَّ أَرْبَعَهً ... الإمام الباقر علیه السلام- 666 .

إِنَّ اَللَّهَ لَمْ یَدَعْ شَیْئاً کَانَ أَوْ یَکُونُ إِلاَّ کَتَبَهُ فِی... الإمام الباقر علیه السلام- 254 .

إِنَّ اَللَّهَ لَیَحْفَظُ وُلْدَ اَلْمُؤْمِنِ إِلَی أَلْفِ سَنَهٍ....الإمام الصادق علیه السلام- 652 .

إِنَّ اَللَّهَ لَیَخْلُفُ اَلْعَبْدَ اَلصَّالِحَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ فِی أَهْلِهِ ... النبيّ صلی الله علیه و اله- 662 .

إِنَّ اَللَّهَ لَیُصْلِحُ بِصَلاَحِ اَلرَّجُلِ اَلْمُؤْمِنِ وُلْدَهُ وَ وُلْدَ وُلْدِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 656 .

إِنَّ اَللَّهَ یُقَدِّمُ مَا یَشَاءُ وَ یُؤَخِّرُ مَا یَشَاءُ وَ یَمْحُو مَا یَشَاءُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 260

إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ، مَنْ عَمِلَ لِی وَ لِغَیْرِی .... الإمام الصادق علیه السلام-700

إِنَّ المَرءَ لَيَصِلُ رَحِمَهُ وَمَا بَقِيَ مِن عُمُرِهِ إِلَّا ثَلَاثُ سِنِينَ... النبي صلی الله علی و آله- 266 .

إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ إِذَا لَقِیَ أَخَاهُ فَصَافَحَا لَمْ تَزَلِ اَلذُّنُوبُ ...الإمام الصادق علیه السلام- 244

أَنَّ الْمَيِّتَ إِذَا أُخرِجَ مِن بَيتِهِ شَيَّعَتهُ المَلائِكَةُ إِلَى قَبرِه ... الإمام الصادق علیه السلام- 288 .

ص: 716

إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یُبَایِعُ اَلْقَائِمَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) جَبْرَئِیلُ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) یَنْزِلُ عليه... الإمام الصادق علیه السلام- 374

إِنَّ أَوَّلَ مَنْ یَکُرُّ إِلَی اَلدُّنْیَا اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ أَصْحَابُهُ ...الإمام الصادق علیه السلام- 468 .

إِنَّ أَهْلَ اَلنَّارِ لَمَّا غَلَی اَلزَّقُّومُ وَ اَلضَّرِیعُ... الإمام علىّ علیه السلام- 276 .

إِنَّ بَنِی یَعْقُوبَ بَعْدَ مَا صَنَعُوا بِیُوسُفَ علیه السلام أَذْنَبُوا فَکَانُوا ... الإمام الصادق علیه السلام- 178

إِنَّ تَسْتَثْنِیَ ثُمَّ ذَکَرْتَ بَعْدُ فَاسْتَثْنِ حِینَ تَذْکُرُ... الإمام الصادق علیه السلام- 616 .

أَنْ تَقُولَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ اَلْأَرْبَعِینَ، فَلِلْعَبْدِ اَلاِسْتِثْنَاءُ فِی... الإمام الصادق علیه السلام- 614 .

أَنْتُمْ وَاللّهِ الَّذِینَ قَالَ اللّهُ: ﴿ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم ... الإمام الصادق علیه السلام- 346 . !

أَنْتُمْ وَ اَللَّهِ عَلَی دِینِ اَللَّهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 540 .

إِنَّ جَبْرَئِیلَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَتَی بِالْبُرَاقِ إِلَی اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ کَانَ أَصْغَرَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 450 .

إِنَّ جَبْرَئِیلَ اِحْتَمَلَ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) حَتَّی اِنْتَهَی بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 454 .

إِنَّ جَبْرَئِیلَ علیه السلام لَمَّا أَتَی لُوطاً فِی هَلاَکِ قَوْمِهِ، وَ دَخَلُوا عَلَیْهِ ... أحدهما علیهما السلام- 58 .

إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ عَمِلَ صُنْدُوقاً مِنْ قَوَارِیرَ، ثُمَّ حَمَلَ فِی مَسِیرِهِ ...الإمام الصادق علیه السلام - 690 .

اَنْ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لَمَّا اِنْتَهَی إِلَی اَلسَّدِّ جَاوَزَهُ فَدَخَلَ اَلظُّلْمَهَ... النبي صل الله علیه و آله- 690

إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لَمْ یَکُنْ نَبِیّاً لَکِنَّهُ کَانَ عَبْداً صَالِحاً ... الإمام الباقر علیه السلام - 664 .

إِنَّ ذَلِکَ اَلْکِتَابَ کِتَابٌ یَمْحُو اَللَّهُ فِیهِ مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ... الإمام الصادق علیه السلام- 264 .

إِنَّ ذَلِکَ لَمْ یُعْنَ بِهِ اَلنَّبِیُّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) إِنَّمَا عُنِیَ بِهِ... الإمام الباقر علیه السلام - 612

إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ لَمْ یَکُنْ نَبِیّاً وَ لاَ رَسُولاً کَانَ عَبْداً ...الإمام علي علیه السلام- 664 . .

إِنَّ ذَا اَلْقَرْنَیْنِ کَانَ رَجُلاً صَالِحاً، طُوِیَتْ لَهُ اَلْأَسْبَابُ، وَ مُکِّنَ ... بعض آل محمّد علیهم السلام- 668 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) سَأَلَ جَبْرَئِیلَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): کَیْفَ کَانَ مَهْلِکُ قَوْمِ لُوطٍ؟... الإمام الباقر علیه السلام- 62

سُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) صَلَّی اَلْعِشَاءَ اَلْآخِرَهَ وَ صَلَّی اَلْفَجْرَ فِی ... الإمام الصادق علیه السلام- 458 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قال: اَللَّهُمَّ أَعِزَّ اَلدِّینَ بِعُمَرَ بْنِ اَلْخَطَّابِ... الإمام الباقر علیه السلام- 630 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَالَ: لَوْ کُنْتُ بِمَنْزِلَهِ یُوسُفَ ... الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام- 128 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَالَ هُوَ أَحَدُ اَلْجِهَادَیْنِ هُوَ جهاد... الإمام الصادق علیه السلام - 376 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) قَدْ رَأَی رِجَالاً مِنْ نَارٍ عَلَی مَنَابِرَ مِنْ... الإمام الصادق علیه السلام- 522 .

ص: 717

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) کَانَ یَدْعُو أَصْحَابَهُ فَمَنْ أَرَادَ بِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 438 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ رَفَعَهُ جَبْرَئِیلُ بِإِصْبَعِهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 460 .

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) لَمَّا نَزَلَ غَدِیراً قَالَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : إِنِّی ... الإمام الصادق علیه السلام- 16.

إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) نَزَلَ بِهِ ضَیْقَهٌ، [فَاسْتَسْلَفَ مِنْ یَهُودِیٍّ ... أحدهما علیهما السلام- 366 .

إِنَّ سَارَهَ قَالَتْ لِإِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : قَدْ کَبِرْتَ فَلَوْ دَعَوْتَ اَللَّهَ أَنْ... الإمام الصادق علیه السلام- 346 .

إِنَّ صِلَهَ اَلرَّحِمِ تُزَکِّی اَلْأَعْمَالَ وَ تَنْمِی اَلْأَمْوَالَ... الإمام الصادق علیه السلام- 236 .

إِنَّ ظَاهِرَهَا اَلْحَمْدُ ، وَ بَاطِنَهَا وُلْدُ اَلْوَلَدِ، وَ اَلسَّابِعُ مِنْهَا اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 362 .

إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَقْبَلَ عَلَی اَلنَّاسِ فَقَالَ أَیَّهُ آیَهٍ فِی کِتَابِ... أحدهما علیهما السلام - 76

أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: فِی رَجُلٍ نَذَرَ أَنْ یَصُومَ زَمَاناً ... الإمام الباقر علیه السلام- 282 .

إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ لِعُمَرَ: یَا أَبَا حَفْصٍ! ألا أُخْبِرُكَ بِمَا .... الإمام الصادق علیه السلام- 520 .

إِنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ کَانَ یَقُولُ إِلَی اَلسَّبْعِینَ بَلاَءٌ وَ بَعْدَ اَلسَّبْعِینَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 258 .

إِنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَرَّ بِقَوْمٍ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ فَقَالُوا .... الإمام الباقر علیه السلام- 52 .

إِنَّ عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ إِذَا أَتَی اَلْمُلْتَزَمَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنَّ... الإمام الصادق علیه السلام- 338 .

إِنَّ عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ علیهما السلام کَانَ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ جَالِساً ... الإمام الصادق علیه السلام- 44 .

إِنَّ عَهْدَ نَبِیِّ اَللَّهِ صَارَ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ... الإمام الباقر علیه السلام- 398 .

إِنَّ فِی اَلْإِمَامِ آیَهً لِلْمُتَوَسِّمِینَ، وَ هُوَ اَلسَّبِیلُ اَلْمُقِیمُ.... الإمام الصادق علیه السلام- 358 .

إِنَّ فِی جَهَنَّمَ لَوَادِیاً یُقَالُ لَهُ: سَعِیرٌ إِذَا خَبَتْ جَهَنَّمُ...السجّاد علیه السلام- 588

إِنَّ قَوْماً کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ یُؤْتَی لَهُمْ مِنْ طَعَامِهِمْ... الإمام الصادق علیه السلام - 438 .

إِنْ کَانَ مَمْلُوکاً فَلْیُفَرِّقْ بَیْنَهُمَا إِذَا شَاءَ... الإمام الصادق علیه السلام - 410 .

إِنْ کُنْتُمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَکُونُوا مَعَنَا یَوْمَ اَلْقِیمَهِ لاَ یَلْعَنُ... الإمام الصادق علیه السلام- 544 .

﴿إِنَّمَا أَشْكُوا بَنِي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهَ﴾ منصوبة... الإمام الصادق علیه السلام - 162 .

إِنَّمَا اُبْتُلِیَ یَعْقُوبُ بِیُوسُفَ أَنَّهُ ذَبَحَ کَبْشاً سَمِیناً... الإمام الصادق علیه السلام - 94 .

إِنَّمَا أُمَّهُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مِنَ اَلْأُمَمِ، فقد [فَمَنْ] مَاتَ فَقَدْ هَلَکَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 518 .

إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ اَلنَّارِ فِی اَلنَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ .... الإمام الصادق علیه السلام- 580 .

ص: 718

إِنَّمَا سُمِّیَ نُوحٌ عَبْداً شَکُوراً لِأَنَّهُ کَانَ یَقُولُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 462 .

إِنَّمَا اَلشِّفَاءُ فِی عِلْمِ اَلْقُرْآنِ... الإمام الصادق علیه السلام- 578 .

إِنَّمَا عَنَی بِهَا اَلصَّلاَهَ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام - 620

إِنَّمَا فِی لُغَهِ طَیٍّ اِبْنَهُ بِنَصْبِ اَلْأَلْفِ... الإمام الباقر علیه السلام - 34 .

إِنَّمَا مَثَلُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ مَثَلُنَا مِنْ بَعْدِهِ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 636 .

إِنَّمَا هِیَ طَاعَهُ اَلْإِمَامِ وَ طَلَبُوا اَلْقِتَالَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 318

إِنَّ مُوسَی صَعِدَ الْمِنْبَرَ وَ كَانَ مِنْبَرُهُ ثَلَاثَ مَرَاقٍ فَحَدَّثَ... الإمام الصادق علیه السلام- 642 .

إِنَّ مُوسَی لَذُو جَوْعَاتٍ...الإمام الصادق علیه السلام- 636 .

أَنَّ نَاساً مِنْ بَنِی هَاشِمٍ أَتَوْا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَسَأَلُوهُ ...الإمام الصادق علیه السلام- 570 .

أَنَّ نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ یَسْأَلُهُ عَنْ سَبْیِ...الإمام الصادق علیه السلام- 650

أَنَّ نَجْدَهَ اَلْحَرُورِیَّ کَتَبَ إِلَی اِبْنِ عَبَّاسٍ سَأَلَهُ عَنْ أَشْیَاءَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 502 .

إِنَّ نُمْرُودَ أَرَادَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی مُلْکِ اَلسَّمَاءِ، فَأَخَذَ...الإمام علي علیه السلام- 320 .

أن نوحاً علیه السلام للحَمَلَ الْکَلْبَ فِی السَّفِینَهِ ولَمْ یَحْمِلْ...الإمام الصادق علیه السلام - 32 .

أَنَّهُ إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ یُدْعَی کُلٌّ بِإِمَامِهِ اَلَّذِی مَاتَ .... الإمام الصادق علیه السلام - 536 .

إِنَّهُ بِمَنْزِلَهِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ فِی اَلْإِبِلِ فَیَزْجُرُهَا، هَایْ هَایْ، ...الإمام الصادق علیه السلام- 222

إِنَّهُ لَمَّا کَانَ مِنْ أَمْرِ مُوسَی عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَلَّذِی کَانَ أُعْطِیَ ....الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام- 632

إنّه لم يكن النبي ولا ملك، ولم يكن قرناه ذهب ولا فضّة ... الإمام عليّ علیه السلام- 664 .

إنّهم سرقوا يوسف علیه السلام من أبيه، ألا ترى أنّه قال لهم ... الإمام الصادق علیه السلام - 150 .

إِنَّهُمْ لَمَّا أَصْبَحُوا قَالُوا : اِنْطَلِقُوا بِنَا حَتَّی نَنْظُرَ...السجّاد علیه السلام 106 .

إِنَّهُ نَسِیَ ذَلِکَ... الإمام الصادق علیه السلام- 160 .

إِنَّهُ وَلَدَتْ لَهُمَا جَارِیَهً فَوَلَدَتْ غُلاَماً فَکَانَ نَبِیّاً . ... الإمام الصادق علیه السلام- 654

إِنِّی أَسْتَوْهِبُ مِنْ رَبِّی أَرْبَعَهً: آمِنَهَ بِنْتَ وَهْبٍ ، وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ ... النبي صلی الله علیه و آله- 572 .

إن يعقوب علیه السلام أتى ملكاً بناحيتهم يسأله الحاجة ... الإمام الصادق علیه السلام- 160

إِنِّی کُنْتُ لَأَنْظُرُ إِلَی اَلْغَنَمِ وَ اَلْإِبِلِ وَ أَنَا أَرْعَاهَا ...النبي صلی الله علیه و اله- 296 .

ص: 719

إِنِّی لَأَعْلَمُ خَبَرَ اَلسَّمَاءِ وَ خَبَرَ اَلْأَرْضِ وَ خَبَرَ مَا کَانَ وَ خَبَرَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 416 .

إِنَّ یُوسُفَ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ یَا یُوسُفُ إِنَّ رَبَّ... الإمام الصادق علیه السلام- 126 .

إِنَّ یُوسُفَ اَلنَّبِیَّ قَالَ لَهُ اَلسَّجَّانُ: إِنِّی لَأُحِبُّکَ...الرضا علیه السلام- 118 .

إِنَّ یُوسُفَ خَطَبَ اِمْرَأَهً جَمِیلَهً کَانَتْ فِی زَمَانِهِ، فَرَدَّتْ عَلَیْهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 116 .

إِنَّ یُوسُفَ لَمَّا حَلَّ سَرَاوِیلَهُ رَأَی مِثَالَ یَعْقُوبَ [قائماً ] ... الإمام الصادق علیه السلام- 110 .

أَوْحَی اَللَّهُ إِلَی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ سَیُولَدُ لَکَ فَقَالَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 52 .

أُولَئِکَ أَهْلُ اَلْکِتَابِ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَ اِبْتَدَعُوا فِی دِینِهِمْ .... الإمام علي علیه السلام - 696

أوَ لَیسَ تَعلَمُ أنَّ انتِظارَ الفَرَجِ مِنَ الفَرَجِ؟...الرضا علیه السلام- 68 .

إِیَّانَا عَنَی وَ عَلِیٌّ أَفْضَلُنَا وَ أَوَّلُنَا وَ خَیْرُنَا... الإمام الباقر علیه السلام- 266 .

أیَّ شَیءٍ یَقولُ النّاسُ فی قَولِ اللّهِ جَلَّ وعَزَّ ...الإمام الباقر علیه السام- 112 .

أَیُّمَا عَبْدٍ أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 274 .

أيمنعُهُ ذَلِكَ مِنَ اَلصَّلاَةِ لِوَقْتِهَا أَوْ مِنْ صَوْمٍ...الإمام الصادق علیه السلام- 238 .

أَيْنَ أَنْتُمْ؟ أَنَسِيتُمْ مِنْ كِتَابِ اللهِ وَقَدْ ذَكَرَ ذَلِكَ؟ ... الإمام علىّ علیه السلام - 420 .

﴿أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ ﴾ ، قال: التقية..... الإمام الصادق علیه السلام- 694

أَشْهَدُ عَلَی أَبِی أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ .. الإمام الصادق علیه السلام- 248

﴿ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى﴾، فقال: الرجعة... أحدهما علیهما السلام - 546 .

﴿ أَقِمِ الصَّلَوَةَ طَرَفَي ﴾ ، وَ طَرَفَاهُ اَلْمَغْرِبُ وَ اَلْغَدَاهُ... الإمام الصادق علیه السلام- 76 .

أَکْتُبُ إِلَیْکَ بِعَلاَمَهِ کَذَا وَ کَذَا وَ قَرَأَ آیَهً مِنَ اَلْقُرْآنِ...الإمام الصادق علیه السلام- 394 .

أَیَّ شَیْءٍ یَقُولُونَ إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی... الرضاء علیه السلام - 196 .

حرف الباء

اَلْبَأْسُ اَلشَّدِیدُ هُوَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ مِنْ لَدُنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ... الإمام الباقر علیه السلام- 604 .

بِآلاَءِ اَللَّهِ یَعْنِی نِعَمَهُ...الإمام الصادق علیه السلام- 274 .

بِالْقَتْلِ وَ اَلْمَوْتِ أَوْ غَیْرِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 520 .

بِالمَدینَهِ حِینَ ظَهَرَتِ الدَّعوَهُ وقَوِیَ الإِسلامُ وکَتَبَ اللّهُ ... السجّاد علیه السلام- 560 .

ص: 720

بِأَمْرِ اَللَّهِ، ثُمَّ قَالَ: مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَ مَعَهُ مَلَکَانِ... الإمام الصادق علیه السلام - 218 .

اَلْبَخْسُ اَلنَّقْصُ، وَ هِیَ قِیمَهُ کَلْبِ اَلصَّیْدِ إِذَا قُتِلَ... الإمام الرضا علیه السلام - 108

بَذْلُ الرّجُل مالَهُ ویَقعُدُ لیسَ لَهُ مالٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 490 .

بِرُّ اَلْوَالِدَیْنِ وَ صِلَهُ اَلرَّحِمِ یُهَوِّنُ اَلْحِسَابَ...النبيّ صلی الله علیه و اله- 226 .

اَلْبَکَّاؤُنَ خَمْسَهٌ: آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَهُ بِنْتُ (علیهم السلام )... الإمام الصادق علیه السلام- 160

بِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ وَ هُوَ ذِکْرُ اَللَّهِ وَ حِجَابُهُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 240

( بَنِی یَعْقُوبَ هَلْ خَرَجُوا مِنَ اَلْإِیمَانِ فَقَالَ) : نعم ... الإمام الصادق علیه السلام - 178

بَیْنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَالِسٌ، فِی أَهْلِ بَیْتِهِ إِذْ قَالَ: أَحَبَّ ... الإمام الصادق علیه السلام- 190.

بَیْنَمَا اَلْعَالِمُ یَمْشِی مَعَ مُوسَی (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِذَا هُمْ بِغُلاَمٍ یَلْعَبُ بالقلة... الإمام الصادق علیه السلام - 650

بَیْنَمَا أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) جَالِسٌ فِی مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ قَدِ اِحْتَبَی ... الإمام الباقر علیه السلام- 358 .

بَیْنَمَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جَالِسٌ ذَاتَ یَوْمٍ إِذْ دَخَلَتْ عَلَیْهِ ...آبائه علیهم السلام- 240

بَیْنَمَا مُوسَی قَاعِداً فِی مَلَإٍ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ إِذْ قَالَ لَهُ ... الله الإمام الباقر علیه السلام- 648

حرف التاء

تُبَدَّلُ خُبْزَهً بَیْضَاءَ نَقِیَّهً یَأْکُلُ اَلنَّاسُ مِنْهَا حَتَّی یَفْرُغَ .... الإمام الصادق علیه السلام - 624 .

تُبَدِّلُ خُبْزَهً نَقِیَّهً یَأْکُلُ اَلنَّاسُ مِنْهَا حَتَّی .... الإمام الباقر علیه السلام - 322

تُبَدِّلُ خُبْزَهً نَقِیَّهً یَأْکُلُ اَلنَّاسُ مِنْهَا حَتَّی یَفْرُغَ.... الإمام الصادق علیه السلام- 324 .

تُحْسَبُ عَلَیْهِمُ اَلسَّیِّئَاتُ، وَ لاَ تُحْسَبُ لَهُمْ اَلْحَسَنَاتُ، وَ هُوَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 234 .

تَدْرِی مَا نَزَلَ فِی «بِسْم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»...الإمام الباقر علیه السلام - 514 .

تُصَلُّونَ قَبْلَ أَنْ تَزُولَ اَلشَّمْسُ ؟!...الإمام الصادق علیه السلام- 558 .

تَغْرُبُ اَلشَّمْسُ فِی عَیْنٍ حَامِیَهٍ فِی بَحْرٍ دُونَ اَلْمَدِینَهِ اَلَّتِی... الإمام عليّ علیه السلام- 692

تَفْسِیرُهَا أَمَّرْنَا أَکَابِرَهَا.... الإمام الباقر علیه السلام- 476 .

تَفْسِیرُهَا فِی اَلْبَاطِنِ أَنَّهُ لَمْ یُؤْتَ اَلْعِلْمَ إِلاَّ أُنَاسٌ یَسِیرٌ ... الإمام الباقر علیه السلام- 584 .

تَفْسِیرُهَا وَ لاَ تَجْهَرْ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ (علیه السلام ) وَ لاَ بِمَا أَکْرَمْتَهُ بِهِ ... الإمام الباقر علیه السلام- 592 .

تَفَکُّرُ ساعَهٍ خَیْرٌ مِنْ عِبادَه سَنَهٍ... الإمام الصادق علیه السلام- 226 .

ص: 721

تَقُولُ أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ اَلسَّمِیعِ اَلْعَلِیمِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 428 .

اَلتَّقِیَّهُ مِنْ دِینِ اَللَّهِ...الإمام الصادق علیه السلام- 148 .

الَّتِی فِی الدَّوَابِّ وَالنَّاسِ... أحدهما علیهما السام - 584

حرف الثاء

اَلثَّوْبُ وَ اَلشَّیْءُ اَلَّذِی لَمْ تَسْأَلْهُ إِیَّاهُ أَعْطَاکَ .... الإمام الباقر علیه السلام - 302.

حرف الجيم

جَاءَ اِبْنُ اَلْکَوَّاءِ إِلَی أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَسَأَلَهُ.... الإمام الصادق علیه السلام- 298 .

جاء أُبي بن خلف فأخذ عظماً بالياً من حائط ففته حائط ففته ..... الإمام الصادق علیه السلام- 518 .

جَاءَ جَبْرَئِیلُ إِلَی یُوسُفَ فِی اَلسِّجْنِ، فَقَالَ: قُلْ فِی دُبُرِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 118 .

جاء رجل إلى أبي علیه السلام فقال: إِنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ یَزْعُمُ أَنَّهُ .... الإمام الباقر علیه السلام - 544 .

جَاءَ یَعْقُوبُ علیه السلام إِلَی نُمْرُودَ فِی حَاجَةٍ فَلَمَّا دَخَلَ عَلَیْهِ وَ كَانَ... الإمام الصادق علیه السلام- 162 .

جُزْءٌ مِنْ سَبْعَهٍ، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ ... الرضا علیه السلام - 344

جَمَعْتَ اَلصَّلَوَاتِ کُلَّهُنَّ، وَ دُلُوکُ اَلشَّمْسِ زَوَالُهَا .... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام - 558 .

جوار [يتغنّين] وَ یَضْرِبْنَ بِالْعُودِ فَرُبَّمَا أَطَلْتُ، فَقَالَ لاَ تَفْعَلْ .... الإمام الصادق علیه السلام- 506 .

اَلْجَهْرُ بِهَا رَفْعُ اَلصَّوْتِ، وَ اَلْمُخَافَتَهُ مَا لَمْ تَسْمَعْ أُذُنَاکَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 592 .

حرف الحاء

اَلْحَاجُّ لاَ یُمْلِقُ أَبَداً ... الإمام الصادق علیه السلام - 496 .

حَاضَتْ فَعَجِبَتْ مِنْ قَوْلِهِمْ.... الإمام الصادق علیه السلام - 48 .

حَافِظٌ لِمَا فِی یَدَیَّ، « عَلِیمٌ » عَالِمٌ بِکُلِّ لِسَانٍ.... الرضاء علیه السلام- 136.

حَتَّی یَأْذَنَ اَللَّهُ لَهُ بِالزِّیَادَهِ، وَ هُوَ...الإمام الصادق علیه السلام- 274 .

حَدَّثَ أَبُو سَعِیدٍ اَلْخُدْرِیُّ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِیلَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 458 .

حُزْنُ سَبْعِینَ ثَکْلَی حَرَّی ... الإمام الصادق علیه السلام - 160 .

حِینَ یَبْلُغُ أَشُدَّهُ ...الإمام الصادق علیه السلام - 502 .

اَلْحَفَدَهُ بَنُو اَلْبِنْتِ، وَ نَحْنُ حَفَدَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 408 .

ص: 722

حرف الخاء

خَرَجَ أَصْحَابُ اَلْکَهْفِ عَلَی غَیْرِ مَعْرِفَهٍ وَ لاَ مِیعَادٍ فَلَمَّا ... الإمام الصادق علیه السلام- 606 .

خَشِیَ إِنْ أَدْرَکَ اَلْغُلاَمُ أَنْ یَدْعُوَ أَبَوَیْهِ إِلَی اَلْکُفْرِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 652

اَلْخَضِرُ وَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ ، کَانَا عَالِمَیْنِ وَ لَمْ یَکُونَا نَبِیَّیْنِ ....أحدهما علیهما السلام- 636 .

خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ(عليه السلام) وَ مِيكَائِيلَ(عليه السلام) وَ هُوَ مَعَ الْأَئِمَّةِ(عليهم السلام) يُفَقِّهُهُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام- 584 .

اَلْخَلْقَ قِسْمَیْنِ فَأَلْقَی قِسْماً، وَ أَمْسَکَ قِسْماً ... الإمام الصادق علیه السلام - 248

خَلَقَ خَلْقاً وَ خَلَقَ رُوحاً، ثُمَّ أَمَرَ اَلْمَلَکَ فَنَفَخَ فِیهِ .... الإمام الصادق علیه السلام - 336 .

خَلْقٌ عَظِیمٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ لَمْ یَکُنْ مَعَ أَحَدٍ... الإمام الصادق علیه السلام-582

خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ مُنْکَبّاً غَیْرَ اَلْإِنْسَانِ خَلَقَ مُنْتَصِباً ... الإمام الباقر علیه السلام - 534 .

خَلقِ اللّهِ ، وَاللّهُ یَزیدُ فِی الخَلقِ ما یَشاءُ ... الإمام الباقر علیه السلام- 582 .

خَلَقَهُمْ لِلْعِبَادَةِ... الإمام الصادق علیه السلام - 88 .

خَمْسُ صَلَوَاتٍ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ... الإمام الباقر علیه السلام- 554 .

حرف الدال

دُلُوکُ اَلشَّمْسِ زَوَالُهَا عِنْدَ کَبِدِ اَلسَّمَاءِ... الإمام الصادق علیه السلام - 554 .

حرف الذال

ذَاکَ صَبْرٌ لَیْسَ فِیهِ شَکْوَی إِلَی أَحَدٍ مِنَ اَلنَّاسِ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَعَثَ ... الإمام الباقر علیه السلام- 158 .

الذكر ، القرآن....... الإمام الباقر علیه السلام- 396

ذلك بهذه الآية: ﴿وَأَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ﴾...الإمام الباقر علیه السلام- 392

ذَلِکَ مَسْتُورٌ إِلاَّ أَنْ تَتَکَلَّمَ بِهِ،...الإمام الكاظم علیه السام- 218 .

حرف الراء

رَأَتْ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ فِی اَلنَّوْمِ کَأَنَّ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَیْنَ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ ذُبِحَا أَوْ ... الإمام الصادق علیه السلام - 128 .

﴿رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَلِدَيَّ﴾، قال: آدم وحوّاء...أحدهما علیهما السلام- 316.

﴿رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَلِدَيَّ﴾ یَعْنِی إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ...أحدهما علیهما السلام- 316 .

رَحِمَ اَللَّهُ عَمِّیَ اَلْحَسَنَ (عَلَیْهِ السَّلاَمُ) ، لَقَدْ عَمَدَ اَلْحَسَنُ علیه السلام أربعين... الإمام الباقر علیه السلام- 500 .

ص: 723

اَلرَّحِمُ مُعَلَّقَهٌ بِالْعَرْشِ، تَقُولُ: اَللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِی .... الإمام الصادق اعلیه السلام- 226

الرُخصَهُ أحَبُّ إلَیَّ ، أما سَمِعتَ قولَ اللَّهِ فی عمّارٍ ... الإمام الصادق علیه السلام- 436 .

رَزَقَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ كَانَ لَا.... الإمام الصادق علیه السلام- 494 .

رَسُولُ الَّلهِ أصْلَهَا، وَ أمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ فَرْعُهَا، وَالأئِمَّهٌ علیهم السلام... الإمام الصادق علیه السلام - 282 .

رُفِعَتْ عَنْ أُمَّتِی أَرْبَعُ خِصَالٍ: مَا أَخْطَئُوا، وَ مَا نَسُوا .... النبيّ صلی الله علیه و آله- 436

رُوحٌ خَلَقَهَا اَللَّهُ فَنَفَخَ فِی آدَمَ مِنْهَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 336 .

حرف الزاي

زَوَالُهَا غَسَقُ اَللَّیْلِ إِلَی نِصْفِ اَللَّیْلِ، ذَلِکَ أَرْبَعُ صَلَوَاتٍ ... الإمام الباقر علیهما السلام- 556 .

حرف السين

سُبْحَانَ مَنْ « یُسَبِّحُ » لَهُ اَلرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ اَلْمَلائِکَهُ...الإمام الصادق والكاظم عليهما السلام - 222 .

﴿سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي﴾، فاتحة الكتاب...الإمام عليّ علیه السلام - 364 .

سبع سنين... الإمام الصادق علیه السلام- 128 .

سَبْعَهَ أَئِمَّهِ وَ اَلْقَائِمَ علیهم السلام...الإمام الباقر علیه السلام- 364 .

سَتُدْعَوْنَ إِلَی سَبِّی وَ اَلْبَرَاءَهِ مِنِّی، فَإِنْ دُعِیتُمْ إِلَی سَبِّی .... الإمام علي علیه السلام- 434 .

سُخِّرَ لَهُ اَلسَّحَابُ، وَ قُرِّبَتْ لَهُ اَلْأَسْبَابُ، وَ بُسِطَ لَهُ فِی اَلنُّورِ...الإمام علي علیه السلام - 670

سَلُونِی عَنْ کِتَابِ اَللَّهِ ، فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ آیَهٍ إِلاَّ وَ قَدْ عَرَفْتُ ... الإمام علي علیه السلام - 474 .

سمّاه الله أمّة...الإمام الصادق - 442 .

سَمِعَ نُوحٌ علیه السلام صَرِیرَ اَلسَّفِینَهِ عَلَی اَلْجُودِیِّ فَخَافَ عَلَیْهَا ... الإمام الباقر علیه السلام- 40 .

اَلسَّمْعُ وَ اَلطَّاعَهُ أَبْوَابُ اَلْجَنَّهِ ، اَلسَّامِعُ اَلْمُطِیعُ لاَ حُجَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 540 .

سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یُحَدِّثُ عَطَاءً قَالَ: کَانَ [طُولُ] سَفِینَهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 38 .

اَلسَّوَادُ اَلَّذِی فِی اَلْقَمَرِ: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)... الإمام الصادق علیه السلام - 472 .

حرف الشين

شَأْنِ إِسْمَاعِیلَ وَ مَا أُخْفِیَ أَهْلُ اَلْبَیْتِ .... الإمام الصادق علیه السلام - 316 .

شِرْکُ اَلشَّیْطَانِ مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ، فَهُوَ مِنْ شِرْکِهِ، وَ یَکُونُ ... أحدهما علیهما السلام- 530 .

ص: 724

شرك النعم...الإمام الباقر و الصادق علیهما السلام- 196 .

شِرْکُ طَاعَهٍ، قَالَ اَلرَّجُلُ لاَ وَ اَللَّهِ وَ فُلاَنٌ، وَ لَوْ لاَ .... الإمام الباقر علیه السلام - 194

شِرْکُ طَاعَهٍ وَ لَیْسَ بِشِرْکِ عِبَادَهٍ وَ اَلْمَعَاصِی اَلَّتِی تَرْکَبُونَ... الإمام الباقر علیه السلام - 194.

شِرْکُ طَاعَهٍ لَیْسَ شِرْکُ عِبَادَهٍ فِی اَلْمَعَاصِی اَلَّتِی یَرْتَکِبُونَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 196.

شِرْکٌ لاَ یَبْلُغُ بِهِ اَلْکُفْرَ... الرضا علیه السلام - 192 .

اَلشِّطْرَنْجُ مِنَ اَلْبَاطِلِ...الإمام الصادق علیه السلام - 576 .

شَیْءٌ فَضَّلَ اَللَّهُ بِهِ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 442 .

حرف الصاد

صَاحِبُ مُوسَی وَ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ کَانَا عَالِمَیْنِ وَ لَمْ یَکُونَا ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 666 .

صَدَقُوا تُبَدَّلُ اَلْأَرْضُ خُبْزَهً نَقِیَّهً فِی اَلْمَوْقِفِ یَأْکُلُونَ مِنْهَا... الإمام الباقر علیه السلام- 322 .

صَلاَهُ اَللَّیْلِ تُکَفِّرُ مَا کَانَ مِنْ ذُنُوبِ اَلنَّهَارِ... الإمام الصادق علیه السلام- 84

صَلَاهُ الْمُؤْمِنِ بِاللَّیْلِ تَذْهَبُ بِمَا عَمِلَ مِنْ ذَنْبٍ بِالنَّهَارِ. .... الإمام الصادق علیه السلام - 80 .

صَلِّ فِیهَا فَقَدْ رَأَیْتُهَا وَ مَا أَنْظَفَهَا .... الإمام الصادق علیه السلام- 580 .

صَنَعَهَا فِی مِائَهَ سَنَهٍ، ثُمَّ أَمَرَهُ أَنْ یَحْمِلَ فِیهَا مِنْ کُلِّ... الإمام الصادق علیه السلام - 32

صُواعَ اَلْمَلِکِ طَاسُهُ اَلَّذِی یَشْرَبُ فِیهِ...الإمام الباقر علیه السلام - 150 .

حرف الطاء

طُوبَی هِیَ شَجَرَهٌ تَخْرُجُ مِنْ جَنَّهِ عَدْنٍ غَرَسَهَا رَبُّنَا بِیَدِهِ. ... الإمام الباقر علیه السلام - 242 .

الطُّوفَانَ وَالْجَرَادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفَادِعَ وَالدَّمَ... الإمام الباقر علیه السلام - 588 .

حرف الظاء

ظَاهِرٌ وَ بَاطِنٌ فَالظَّاهِرُ اَلْجَدْیُ [و] عَلَیْهِ تُبْنَی اَلْقِبْلَهُ .... الإمام الصادق علیه السلام- 380 .

اَلظُّلْمُ ثَلاَثَهٌ، ظُلْمٌ لاَ یَغْفِرُهُ اَللَّهُ، وَ ظُلْمٌ یَغْفِرُهُ اَللَّهُ،...الإمام الباقر علیه السلام - 622

ظَنَّتْ اَلرُّسُلُ أَنَّ اَلشَّیَاطِینَ تَمَثَّلَ لَهُمْ عَلَی .... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 198 .

حرف العين

عَاشَ حَوْلَیْنِ...... الإمام الباقر علیه السلام- 188 .

ص: 725

عَافَانَا اَللَّهُ وَ إِیَّاکَ أَحْسَنَ عَافِیَهٍ ، إِنَّمَا شِیعَتُنَا... الرضاء علیه السلام - 396

«عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يُعْصِرُونَ» مضمومة... الإمام الصادق علیه السلام- 134.

عَجَباً لِمَنْ غَفَلَ عَنِ اَللَّهِ کَیْفَ یَسْتَبْطِئُ اَللَّهَ فِی رِزْقِهِ...الرضا علیه السلام - 662 .

اَلْعَدْلُ شَهَادَهُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، وَ اَلْإِحْسَانُ وَلاَیَهُ ... الإمام الباقر علیه السلام- 420 .

اَلْعَرْشُ اَلسَّرِیرُ...الإمام الصادق علیه السلام- 188 .

عَرَفُوهُ ثُمَّ أَنْکَرُوهُ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 414 .

العِلمُ عِلمانِ : عِلمٌ عَلَّمَهُ مَلائِکَتَهُ و رُسُلَهُ وأنبِیاءَهُ... الإمام الباقر علیه السلام- 256 .

اَلْعِلْمُ عِلْمَانِ فَعِلْمٌ عِنْدَ اَللَّهِ مَخْزُونٌ لَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ .... الإمام الباقر علیه السلام - 258 .

عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ خَاصَّهً، وَ إِلاَّ فَلاَ أَصَابَنِی... الإمام الباقر علیه السلام - 196 .

عَلَی جِبَاهِهِمْ... أحدهما علیهما السلام - 588 .

عليّ علیه السلام، (وزاد: قال) رسول الله وعلي والأوصياء علیهم السلام... الإمام الباقر علیه السلام- 198.

اَلْعَمَلُ اَلصَّالِحُ اَلْمَعْرِفَهُ بِالْأَئِمَّهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 702 .

عُنِیَ بِذَلِکَ اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ أُمَیَّهُ وَ مَخْزُومٌ ، فَأَمَّا مَخْزُومٌ... الإمام الصادق علیه السلام- 298

عَنَی بِذَلِکَ مَنْ خَالَفَنَا مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ، وَ کُلِّهُمْ یُخَالِفُ ... السجّاد علیه السلام - 86

حرف الغين

اَلْغَیْضُ: کُلُّ حَمْلٍ دُونَ تِسْعَهِ أَشْهُرٍ ...أحدهما علیهما السلام- 214 .

اَلْغَیْضُ مَا کَانَ أَقَلَّ مِنَ اَلْحَمْلِ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 214

حرف الفاء

فابرأ منه...الإمام الصادق علیه السلام- 436 .

فَاتِحَهَ اَلْکِتَابِ یُثَنَّی فِیهَا اَلْقَوْلُ... أحدهما علیهما السلام - 362 .

فَأَمَرَهُ أَنْ یُمْسِکَ عَنْهَا فَأَمْسَکَ عَنْهَا فَوَلَدَتْ... السجّاد علیه السلام- 526 .

فَأُولَئِکَ هُمُ أَوْلِیَاؤُنَا مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ لِذَلِکَ خَلَقَهُمْ مِنَ اَلطِّینَهِ... السجّاد علیه السلام- 88

﴿فَأَتَى اللَّهُ بَيْتَهُم مِّنَ ...﴾ یَعْنِی بَیَّتَ مَکْرِهِمْ ... الإمام الصادق علیه السلام- 386 .

فَثَمَّ یَوَدُّ اَلْخَلْقُ أَنَّهُمْ کَانُوا مُسْلِمِینَ.... الإمام الصادق علیه السلام- 330

ص: 726

ذَلِکَ یَوْمُ اَلْقِیَامَهِ وَ هُوَ اَلْیَوْمُ اَلْمَوْعُودُ.... أحدهما علیهما السلام- 70 .

فَسَارُوا تِسْعَهَ أَیَّامٍ إِلَی مِصْرَ ، فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَی یُوسُفَ فِی... الإمام الباقر علیه السلام- 186 .

فَصَارَ اَلْأَمْرُ إِلَی اَللَّهِ تَعَالَی... الرضا علیه السلام- 220 .

فَضَمَّ یَدَهُ وَ قَالَ: هَکَذَا.... الإمام الصادق علیه السلام- 494 .

﴿فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْن﴾- فطبع كافراً-...أحدهما علیهما السلام- 652 .

﴿فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَ مَن شَآءَ ) ، قال : وعيد...الإمام الصادق علیه السلام- 622 .

«فمنها قَائِمٌ وَحَصِیدٌ» أيكون الحصيد إلا بالحديد ؟ ... الإمام الصادق علیه السلام- 68

فَمِنْهُمْ مَنْ لَقِیَ اَللَّهَ شَهِیداً لِرُسُلِهِ ثُمَّ مَرَّ فِی صِفَتِهِمْ... الإمام الصادق علیه السلام- 70

أَحَدَ عَشَرَ اِبْناً لَهُ.... الإمام الكاظم علیه السلام- 188

فِی ذِکْرِ أَهْلِ اَلنَّارِ اِسْتِثْنَاءٌ، وَ لَیْسَ فِی ذِکْرِ أَهْلِ اَلْجَنَّهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 74 .

فِینَا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَهُ: ﴿إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ ....﴾... الإمام علي علیه السلام- 210 .

فیهِ نَجَرَ نوحٌ سَفینَتَهُ ، وفیهِ فارَ التَّنّورُ ، وبِهِ کانَ بَیتُ .... الإمام علي علیه السلام- 30 .

حرف القاف

قال الله: إِنَّکَ لاَ تَمْلِکُ أَنْ تُدْخِلَهُمْ جَنَّهً وَ لاَ نَاراً ... الإمام الباقر علیه السلام - 342 .

قال الله: ﴿ إِنَّمَا يَفْتَرِى الْكَذِبَ الَّذِينَ ﴾ ... الرضا علیه السلام- 432 .

قَالَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: أَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ، مَنْ أَشْرَکَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 700 .

قال الله تعالى ليوسف علیه السلام : ألستُ الّذی حبّبتک إلى ... الإمام الصادق علیه السلام - 122

قال الله: ﴿ وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام - 614

قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ قَدْ فَقَدَ رَجُلاً، فَقَالَ: مَا أَبْطَأَ بِکَ عَنَّا ؟! ... الإمام الباقر علیه السلام - 596 .

قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی خُطْبَتِهِ: یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ سَلُونِی .... الإمام الباقر علیه السلام- 466 .

قال أمير المؤمنين علیه السلام: قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی لِلْمَلاَئِکَهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 334

قَالَتِ اَلْأَرْضُ: إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَبْلَعَ مَائِی أَنَا فَقَطْ ، وَ لَمْ أُؤْمَرْ ... أحدهما علیهما السلام- 36 .

قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : خُذُوا جُنَنَکُمْ قَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 624 .

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ﴾، قال : هو الجدي... الإمام عليّ علیه السلام - 380

ص: 727

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: ﴿وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةٌ إِلَى عُنُقِكَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 496

قَالُوا: إِنَّ اَلْجِنَّ کَانُوا فِی اَلْأَرْضِ قِبَلَنَا، فَبَعَثَ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ ... الإمام الصادق علیه السلام- 586 .

قَتْلُ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، وَ طَعْنُ اَلْحَسَنِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ، ﴿وَلَتَعْلُنَّ عُلُوا كَبِيرًا﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 464 .

قَدْ أَتَی عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مِثْلَ هَذَا، فَقَالَ: صُمْ سِتَّهَ أَشْهُرٍ... الإمام الصادق علیه السلام - 284 .

قَدْ أَجَبْتُکُمْ فَأَجِیبُونِی.... الإمام الحسين علیه السلام - 384 .

قَدْرَهُ اَلَّذِی قَدَّرَ عَلَیْهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 474 .

قَدْ سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ هَذَا .... الإمام الصادق علیه السلام- 284

قَدْ کَانَ یُوسُفُ بَیْنَ أَبَوَیْهِ مُکَرَّماً ثُمَّ صَارَ عَبْداً ... الإمام الصادق علیه السلام- 108

﴿قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ﴾ ، ولَمْ یَعْلَمِ اَلَّذِینَ آمَنُوا... الإمام الصادق علیه السلام - 388

قُلْ فِی ذَلِکَ قَوْلاً: ﴿أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 530 .

قول الله: ﴿ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم...﴾ .... الإمام الصادق علیه السلام- 610 .

قُولِی یَا جَارِیَهُ لِأَبِی مُحَمَّدٍ : هَذَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 228 .

قُوَّهَ اَلْقَائِمِ وَ اَلرُّکْنُ اَلشَّدِیدُ اَلثَّلاَثُمِائَهِ وَ ثَلاَثَهَ... الإمام الصادق علیه السلام- 60

حرف الكاف

افأَکُم اللّهُ عَنِّی بِتَضعیفِ الثَّوابِ والجزاء الإمام الرضا أو الجواد أو... الهادي علیه السلام - 220 .

﴿ كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ﴾، عائشة ...الإمام الصادق علیه السلام - 426

کَانَ اِبْنَ سَبْعِ سِنِینَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 104

کَانَ أَبِی یَکْرَهُ أَنْ یَمْسَحَ یَدَهُ بِالْمِنْدِیلِ وَ فِیهِ شَیْءٌ مِنَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 440.

کَانَ اِسْمُ ذُو اَلْقَرْنَیْنِ عَیَّاشٌ ، وَ کَانَ أَوَّلُ اَلْمُلُوکِ مِنَ اَلْأَنْبِیَاءِ...الإمام الباقر علیه السلام - 690 .

کَانَ اَلتَّنُّورُ حَیْثُ وَصَفْتُ لَکَ.... الإمام الصادق علیه السلام- 28 .

کَانَ اَلْحَجَّاجُ اِبْنَ اَلشَّیْطَانِ یُبَاضِعُ ذِی اَلرَّدْهَهِ...الإمام الباقر علیه السلام- 530 .

کَانَ اَلْقَمِیصُ اَلَّذِی أُنْزِلَ بِهِ عَلَی إِبْرَاهِیمَ علیه السلام مِنَ اَلْجَنَّهِ ... الإمام الصادق علیه اللسام- 176 .

کَانَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ... الإمام الباقر علیه السلام- 12 .

کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: إِنَّ لِأَهْلِ اَلتَّقْوَی عَلاَمَاتٍ ... الإمام الباقر علیه السلام- 244

ص: 728

کَانَ بَیْتَ غَدْرٍ یَجْتَمِعُونَ فِیهِ إِذَا أَرَادُوا اَلشَّرَّ... الإمام الباقر علیه السلام - 388 .

کَانَ بَیْتَ غَدْرٍ یَجْتَمِعُونَ فِیهِ..... الإمام الباقر علیه السلام - 386 .

كَانَتِ الْحُكُومَةُ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذَا سَرَقَ أَحَدٌ شَيْئاً ... الرضاء علیه السلام- 152 .

کَانَتِ اَلدَّرَاهِمُ ثَمَانِیَهَ عَشَرَ دِرْهَماً.... الإمام الباقر علیه السلام - 108

کَانَتِ اَلدَّرَاهِمُ عِشْرِینَ دِرْهَماً وَ هِیَ قِیمَهُ کَلْبِ اَلصَّیْدِ...الرضاء علیه السلام- 108 .

کَانَتْ شَرِیعَهُ نُوحٍ أَنْ یُعْبَدَ اَللَّهُ بِالتَّوْحِیدِ وَ اَلْإِخْلاَصِ... الإمام الباقر علیه السلام- 22 .

کَانَتْ صَلاَهُ اَلْأَوَّابِینَ خَمْسِینَ صَلاَهً کُلُّهَا... الإمام الصادق علیه السلام- 484 .

کَانَتْ عِشْرِینَ دِرْهَماً ...الإمام الصادق علیه السلام- 108 .

کَانَتْ لِإِسْحَاقَ اَلنَّبِیِّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) مِنْطَقَهٌ، یَتَوَارَثُهَا اَلْأَنْبِیَاءُ وَ اَلْأَکَابِرُ... الإمام الرضا علیه السلام- 152 .

کَانَتْ مَهَاهً بَیْضَاءَ یَعْنِی دُرَّهً ... الإمام الصادق علیه السلام- 12 .

کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا صَلَّی بِالنَّاسِ جَهَرَ ب« بسم الله .... الإمام الصادق علیه السلام- 516 .

کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِذَا کَانَ بِمَکَّهَ جَهَرَ بِصَوْتِهِ.... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 592 .

کَانَ سِعْرُهُمْ رَخِیصاً. ...الإمام الصادق علیه السلام- 68 .

کَانَ سُلَیْمَانُ أَعْلَمَ مِنْ آصَفَ ، وَ کَانَ مُوسَی أَعْلَمَ مِنَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 648 .

کَانَ سِنِینُ یُوسُفَ الْغَلَاءَ الَّذِی أَصَابَ النَّاسَ وَ لَمْ یَتَمَنَّ... الإمام الصادق علیه السلام- 130

كَانَ عَبْداً صَالِحاً وَ اسْمُهُ عَیَّاشٌ اخْتَارَهُ اللَّهُ وَ ابْتَعَثَهُ ... الإمام عليّ علیه السلام- 670 .

کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَقُولُ : ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً ..... الإمام الباقر علیه السلام - 414.

کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یَقُولُ: لَوْ لاَ آیَهٌ فِی کِتَابِ اَللَّهِ .... الإمام الباقر علیه السلام- 252 .

کَانَ فِی اَلْکَنْزِ اَلَّذِی قَالَ اَللَّهُ تعالى: لَوْحٌ مِنْ ذَهَبٍ ... الإمام الرضا علیه السلام- 660 .

کَانَ قَدَحاً مِنْ ذَهَبٍ.... الإمام الصادق علیه السلام- 150 .

کَانَ لَهَا مِنَ اَللَّهِ... الإمام الصادق علیه السلام - 486 .

کَانَ مُوسَی أَعْلَمَ مِنَ اَلْخَضِرِ..... الإمام الصادق علیه السلام - 636

کَانَ نُوحٌ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) إِذَا أَصْبَحَ قَالَ: «اَللَّهُمَّ إِنَّهُ مَا کَانَ... الإمام الصادق علیه السلام- 462 .

کَانَ نُوحٌ علیه السلام فِی اَلسَّفِینَهِ، فَلَبِثَ فِیهَا مَا شَاءَ اَللَّهُ... الإمام الكاظم علیه السلام- 40 .

ص: 729

کَانُوا إِذَا غَضِبُوا اِشْتَدَّ غَضَبُهُمْ حَتَّی تَقْطُرَ جُلُودُهُمْ دَماً... الإمام الصادق علیه السلام- 154 .

کَانُوا أُمَّهً وَاحِدَهً فَبَعَثَ اَللَّهُ اَلنَّبِیِّینَ لِیَتَّخِذَ عَلَیْهِمُ اَلْحُجَّهَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 86

کَانُوا ثَمَانِیَهً .... الإمام الباقر علیه السلام- 34 .

کَانُوا صَیَارِفَهَ کَلاَمٍ وَ لَمْ یَکُونُوا صَیَارِفَهَ دَرَاهِمَ ..... الإمام الصادق علیه السلام- 606 .

كانوا يقولون: تُمطر بنوء كذا و بنوء كذا لا تُمطر... الإمام الصادق علیه السلام- 192.

کَانَ وَصِیُّ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ یُوشَعَ بْنِ نُونٍ وَ هُوَ فَتَاهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 634 .

کَانَ وَقَفَهَا، فَأَنْزَلَ اَللَّهُ : ﴿وَعَاتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 486 .

کَتَبَ عَزِیزُ مِصْرَ إِلَی یَعْقُوبَ : أَمَّا بَعْدُ فَهَذَا اِبْنُکَ یُوسُفُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 180 .

کَذَبْتَ إِنَّ اَللَّهَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ أَنْ یُنْزِلَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 304 .

کَذَبَ، هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ...الإمام الباقر علیه السلام - 268 .

کُلُّ شَیْءٍ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ، وَ إِنَّا لَنَرَی أَنَّ تَنَقُّضَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 510 .

کَلِمَاتٍ بَالَغَ فِیهِنَّ وَ قَالَ: کَانَ إِذَا أَصْبَحَ وَ أَمْسَی .... الإمام الباقر علیه السلام- 464 .

کَمَا أَنَّ ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ یُصَلِّیهَا اَلْعَبْدُ آخِرَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 626 .

کَمْ مِنْ إِنْسَانٍ لَهُ حَقٌّ لاَ یَعْلَمُ بِهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 654

حرف اللام

لأنه يميرهم العلم، أما سمعت كلام الله ...الإمام الباقر علیه السلام- 146 .

لاَ تُتْرَکُ اَلْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ یُحِلُّ حَلاَلَ اَللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 538 .

لاَ تَجْهَرْ بِوَلاَیَهِ عَلِیٍّ ( علیه السلام)فَهُوَ اَلصَّلاَهُ، وَ لاَ بِمَا أَکْرَمْتُهُ بِهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 594 .

لاَ تَسُبُّوا اَلرِّیحَ فَإِنَّهَا بُشْرٌ وَ إِنَّهَا نُذْرٌ...النبي صلی الله علیه و آله- 332.

لاَ تَفْعَلْ إِنَّ هَذَا مِنَ اَلتَّبْذِیرِ وَ إِنَّ اَللَّهَ لا یُحِبُّ ... الإمام الصادق علیه السلام- 492 .

لا تقرأ: «يَبْشُر»، إِنَّمَا اَلْبِشْرُ بِشْرُ اَلْأَدِیمِ ...الإمام الباقر علیه السلام- 604 .

لَا تَقُلْ هَکَذَا! بَلْ یَکُونُ مَسَاکِنَ الْقَائِمِ وَ أَصْحَابِهِ، أَمَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 318.

لاَ خَیْرَ فِیمَنْ لاَ تَقِیَّهَ لَهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 148 .

لاَ، فَأَتَی اَللَّهُ بَیْتَهُمْ مِنَ اَلْقَوَاعِدِ، وَ إِنَّمَا کَانَ بَیْتاً .... الإمام الصادق علیه السلام- 388.

ص: 730

لاَ وَ لاَ بَرَرَهً أَتْقِیَاءَ، کَیْفَ یَکُونُ کَذَلِکَ وَ هُمْ یَقُولُونَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 180

للاَ وَ لاَ بَرَرَهً أَتْقِیَاءَ کَیْفَ وَ هُمْ یَقُولُونَ لِأَبِیهِمْ یَعْقُوبَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 178.

لاَ یَقِفَنَّ عَلَی بَابِیَ اَلْیَوْمَ سَائِلٌ إِلاَّ أَعْطَیْتُمُوهُ .... الإمام السجاد علیه السلام- 96 .

لاَ یُمْلِقُ حَاجٌّ أَبَداً... الإمام الصادق علیه السلام - 496 .

اَلَّذِی بَلَّتْهُ دُمُوعُ عَیْنَیَّ ﴿ فَأَلْقُوهُ عَلَىٰ وَجْهِ أَبِي ﴾... الإمام الباقر علیه السلام- 182 .

اَلَّذِی عَلی بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلَّذِی تَلاَهُ... الإمام الباقر علیه السلام- 18.

اَلَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللَّهِ اَلْأَوَّلُ وَ اَلثَّانِی وَ اَلثَّالِثُ کَذَبُوا... الإمام الباقر علیه السلام- 382

لِشِیعَتِنَا فَتْرَهٌ وَ لِغَیْرِهِمْ فِتْنَهٌ...الإمام الكاظم علیه السلام - 300 .

لَعْقَهُ اَلْعَسَلِ فِیهِ شِفَاءٌ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَی... الإمام الصادق علیه السلام - 406 .

لَعَلَّکَ تَحْسَبُ کَانَ قَرْنُهُ ذَهَباً أَوْ فِضَّهً، أَوْ کَانَ نَبِیّاً؟... الإمام علي علیه السلام- 666 .

لقد خلق الله فی الأرضِ مُنذُ خَلَقَها سَبْعَهَ عالَمینَ .... الإمام الباقر علیه السلام- 326 .

لَقَدْ کَانَتِ اَلدُّنْیَا وَ مَا [کَانَ] فِیهَا إِلاَّ وَاحِدٌ یَعْبُدُ اَللَّهَ... الإمام الكاظم علیه السلام- 444

للذكر والأنثى الله ... الإمام الصادق علیه السلام- 216 .

رِیَاحُ رَحْمَهٍ لَوَاقِحُ، یَنْشُرُهَا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ ... الإمام الباقر علیه السلام - 332 .

لما أخبرهم أنّه أسري ،به قال بعضهم البعض قد ظفرتم... الإمام الصادق علیه السلام - 456 .

لَمَّا أَخَذَ یُوسُفُ علیه السلام أَخَاهُ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ إِخْوَتُهُ فَقَالُوا لَهُ... الإمام الصادق علیه السلام- 156 .

لَمَّا اِسْتَیْأَسَ إِخْوَهُ یُوسُفَ مِنْ أَخِیهِمْ قَالَ لَهُمْ یَهُودَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 154

لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أُتِیَ بِالْبُرَاقِ وَ مَعَهَا جَبْرَئِیلُ .... الإمام الصادق علیه السلام - 450 .

لَمَّا أُسْرِیَ بِالنَّبِیِّ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَانْتَهَی إِلَی مَوْضِعٍ، قَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ... الإمام الصادق علیه السلام- 460

لَمَّا أُسْرِیَ بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْیَا .... الإمام الصادق علیه السلام- 454 .

لَمَّا أُسْرِیَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَضَرَتِ اَلصَّلاَهُ فَأَذَّنَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 456 و 456 .

لَمَّا أَلْقَی إِخْوَهُ یُوسُفَ یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلْجُبِّ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ... الإمام الصادق علیه السلام- 102 .

لَمَّا أَمَرَ اَلْمَلِکُ بِحَبْسِ یُوسُفَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی اَلسِّجْنِ أَلْهَمَهُ اَللَّهُ... الإمام الصادق علیه السلام- 120 .

لَمَّا أَنْزَلَ اَللَّهُ تَعَالَی: ﴿ وَءَاتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ...﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 486 .

ص: 731

لَمَّا أُوتِیَ بِقَمِیصِ یُوسُفَ إِلَی یَعْقُوبَ ...الإمام الصادق علیه السلام - 104

لَمَّا دَخَلَ إِخْوَهُ یُوسُفَ عَلَیْهِ - وَ قَدْ جَاءُوا بِأَخِیهِمْ مَعَهُمْ وَضَعَ... الإمام الصادق علیه السلام- 142 .

لَمَّا خَلَقَ آدَمَ علیه السلام وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ، وَثَبَ لِیَقُومَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 472 .

لَمَّا رَأَی رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) مَا صُنِعَ بِحَمْزَهَ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ... الإمام الصادق علیه السلام- 444 .

لَمَّا رَکِبَ نُوحٌ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی اَلسَّفِینَهِ ﴿قِيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ﴾ .... الإمام الصادق علیه السلام- 40.

لَمَّا سَلَّمُوا عَلَی عَلِیٍّ بِإِمْرَهِ اَلْمُؤْمِنِینَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... الإمام الصادق علیه السلام- 424 .

لَمَّا عَمِلَ قَوْمُ لُوطٍ مَا عَمِلُوا بَکَتِ اَلْأَرْضُ إِلَی رَبِّهَا حَتَّی... النبي صلی الله علیه و آله- 66

لَمّا فَقَدَ یَعقوبُ یوسُفَ ، اشتَدَّ حُزنُهُ عَلَیهِ وبُکاؤُهُ حَتَّی ... الإمام الباقر علیه السلام - 138.

لَمَّا قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَا قَالَ: وَ أَقَامَهُ لِلنَّاسِ، صَرَخَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 532 .

لَمَّا قَالَ لِلْفَتَی: ﴿ أذْكُرْنِى عِندَ رَبِّكَ﴾ وَ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ... الإمام الصادق علیه السلام- 124 .

لَمَّا کَانَ یَوْمُ اَلْفَتْحِ أَخْرَجَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَصْنَاماً مِنَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 548 .

لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ: ﴿ يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنَاسِ ...﴾ .... الإمام الباقر علیه السلام- 540 .

لَمَّا هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها قَالَتْ لَهُ: کَمَا أَنْتَ... الإمام الصادق علیه السلام - 110 .

لَمْ یُعْطِ اَلْأَنْبِیَاءَ إِلاَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُمُ اَلسَّبْعَهُ... الإمام الكاظم علیه السلام - 364 .

لَمْ یَعْلَمُوا صَنْعَهَ اَلْبُیُوتِ ...الإمام الباقر علیه السلام - 692 .

لَوْ أَنَّ عَبْداً عَمِلَ عَمَلاً یَطْلُبُ بِهِ وَجْهَ [رحمة] الله... الإمام الباقر والصادق علیه السلام- 702 .

لَوْ قَدْ قُمْتُ اَلْمَقَامَ اَلْمَحْمُودَ شَفَعْتُ لِأَبِی وَ أُمِّی وَ عَمِّی ... النبيّ صلی الله علیه و اله - 568 .

لَوْ کَلَّفَکُمْ قَوْمُکُمْ مَا کَلَّفَهُمْ قَوْمُهُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام- 608 .

لَیْسَ بِابْنِهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 36 .

لَیْسَ بِابْنِهِ إِنَّمَا هُوَ اِبْنُ اِمْرَأَتِهِ وَ هُوَ لُغَهُ طَیٍّ.... الإمام الصادق علیه السلام- 34 .

لَیْسَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَهَ یَمُوتُ وَ لاَ یَخْرُجُ مِنَ اَلدُّنْیَا ...الإمام الصادق علیه السلام- 174 .

لَیْسَ لَهُ أَنْ یُزِیلَهُمْ عَنِ اَلْوَلاَیَهِ، فَأَمَّا اَلذُّنُوبُ وَ أَشْبَاهُ ذَلِکَ ...الإمام الصادق علیه السلام- 430 .

لَيسَ مِنكُم رَجُلٌ ولا امرأةٌ اِلّأ وَ مَلائِكَةَ الله يَأتُونَهُ بِالسَّلامِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 346 .

لَیْسَ هَکَذَا تَنْزِیلُهَا، إِنَّمَا هِیَ ﴿ وَلَقَدْ آتَيْنَكَ سَبْعًا ...﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام- 364 .

ص: 732

ليس [له] عَلَی هَذِهِ اَلْعِصَابَهِ خَاصَّهً سُلْطَانٌ .... الإمام الصادق علیه السلام- 342 .

لِیَقْرَأْ قِرَاءَهً وَسَطاً، إِنَّ اَللَّهَ یَقُولُ: ﴿ وَلَا تَجْهَرْ .﴾ .... الإمام الصادق علیه السلام- 590 .

حرف الميم

مَا آتَی اَللَّهُ أَحَداً مِنَ اَلْمُرْسَلِینَ شَیْئاً إِلاَّ وَ قَدْ آتَاهُ... الإمام الصادق علیه السلام- 248 .

مَا أَرَی لِإِسْمَاعِیلَ هَاهُنَا شَیْئاً؟.... الإمام الصادق علیه السلام- 82.

مَا بَعَثَ اَللَّهُ نَبِیّاً حَتَّی یَأْخُذَ عَلَیْهِ ثَلاَثَ خِلاَلٍ [خصال].... الإمام الصادق علیه السلام- 250

مَا بَعَثَ اَللَّهُ نَبِیّاً قَطُّ إِلاَّ بِوَلاَیَتِنَا وَ اَلْبَرَاءَهِ مِنْ عَدُوِّنَا ... الإمام الباقرعلیه السلام-390

مَا بَکَی أَحَدٌ بُکَاءَ ثَلاَثَهٍ، آدَمَ وَ یُوسُفَ وَ دَاوُدَ علیهم السلام... الإمام الصادق علیه السلام- 124 .

مَا بَلَغَتْ تَقِیَّهُ أَحَدٍ مَا بَلَغَتْ تَقِیَّهُ أَصْحَابِ اَلْکَهْفِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 608

مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَغْتَبِطَ إِلاَّ أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ... الإمام الصادق علیه السلام - 542 .

مَا بَیْنَ غُرُوبِ اَلشَّمْسِ إِلَی سُقُوطِ اَلْقُرْصِ غَسَقٌ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 560 .

﴿ما تَحْمِلُ كُل أُنثَى﴾ أو ذكر...الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 214 .

مَا تَرَی أَنَّ تَنَقُّضَ اَلْحِیطَانِ تَسْبِیحُهَا؟... الإمام الباقر علیه السلام- 510 .

مَا عَلِمَ رَسُولُ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) أَنَّ جَبْرَئِیلَ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ ... الإمام الصادق علیه السلام - 200 .

مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ شَرِیکُ اَلشَّیْطَانِ ...الإمام الباقر علیه اللسام- 526 .

مَا کَانُوا یَأْتَمُّونَ بِهِ فِی اَلدُّنْیَا، وَ یُؤْتَی بِالشَّمْسِ... أحدهما علیهما السلام- 542 .

مَا لِأَخِیکَ فُلاَنٍ یَشْکُوکَ؟... الإمام الصادق علیه السلام- 236 .

مَا لَکُمْ لاَ تَنْطِقُونَ، لَعَلَّکُمْ تَرَوْنَ أَنِّی نَبِیٌّ؟ لاَ وَ اَللَّهِ !... الإمام الباقر علیه السلام- 312 .

مَا لَکَ وَ لِفُلاَنٍ یَا عِیسَی!؟ أَمَا إِنَّهُ مَا یُحِبُّکَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 530 .

ما لك يا محمّد ! أجزعت من أمر الله ؟... جبرئيل علیه السلام - 14 .

مَا لَمْ یَکُنْ حَمْلاً... الإمام الصادق علیه السلام - 216 .

مَا مِنْ رَجُلٍ مِنْ قُرَیْشٍ إِلاَّ وَ قَدْ أُنْزِلَتْ فِیهِ آیَهٌ أَوْ آیَتَانِ... الإمام علي علیه السلام - 20 .

مَا مِنْ طَیْرٍ یُصَادُ فِی بَرٍّ وَ لاَ بَحْرٍ، وَ لاَ شَیْءٍ یُصَادُ ...الإمام الصادق علیه السلام- 512 .

ما منع ميثم - رحمه الله - من التقية ؟ فوالله لقد... الإمام الصادق علیه السلام- 434 .

ص: 733

مَا مِنْ مَوْلُودٍ یُولَدُ إِلاَّ وَ إِبْلِیسٌ مِنَ اَلْأَبَالِسَهِ بِحَضْرَتِهِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 260 .

ما يريد سالم منّي، أيريد أن أجيء بالملائكة؟ ...الإمام الباقر علیه السلام- 148 .

ما يقول الناس في هذه الآية: ﴿وَأَقْسَمُواْ بِاللَّهِ جَهْدَ﴾ .... الإمام الصادق علیه السلام- 392

ما يقولون فيها ؟... الإمام الصادق علیه السلام- 390 .

مَا یَمْنَعُکَ مِنَ اَلْمَاءِ اَلَّذِی جَعَلَ اَللَّهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ حَیٍّ ؟... الإمام الصادق علیه السلام- 408 .

اَلْمُؤْمِنِ هَلْ لَهُ شَفَاعَهٌ قَالَ: نَعَمْ... الإمام الصادق علیه السلام- 574 .

مَحْبُوکَهٌ إِلَی اَلْأَرْضِ- وَ شَبَّکَ بَیْنَ أَصَابِعِهِ-... الرضاء علیه السلام - 208 .

اَلْمُخَافَتَهُ مَا دُونَ سَمْعِکَ وَ اَلْجَهْرُ أَنْ تَرْفَعَ صَوْتَکَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 590 .

مُشَدَّدَهً مَنْصُوبَهً تَفْسِیرُهَا کَثَّرْنَا ... الإمام الباقر علیه السلام - 476 .

مَشْوِیّاً نَضِیجاً ً...الإمام الصادق علیه السلام- 52 .

مَلَکَ یُوسُفُ علیه السلام مِصْرَ وَ بَرَارِیَهَا لَمْ یُجَاوِزْهَا إِلَی غَیْرِهَا.... الإمام الباقر علیه السلام - 138

اَلْمَمْلُوکُ لاَ یَجُوزُ طَلاَقُهُ وَ نِکَاحُهُ إِلاَّ بِإِذْنِ سَیِّدِهِ، .... الإمام الصادق علیه السلام- 412 .

مَنِ اِتَّقَی اَللَّهَ مِنْکُمْ وَ أَصْلَحَ فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ... الإمام الصادق علیه السلام - 304 .

مَنْ أَحَبَّنَا فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَیْتِ... الإمام الباقر علیه السلام- 304 .

مَنْ أَکْثَرَ قِرَاءَهَ سُورَهِ «اَلرَّعْدِ» لَمْ تُصِبْهُ صَاعِقَهٌ أَبَداً .... الإمام الصادق علیه السلام- 204

مِنَ اَلْأُمُورِ أُمُورٌ مَحْتُومَهٌ کَائِنَهٌ لاَ مَحَالَهَ، وَ مِنَ اَلْأُمُورِ ... الإمام الباقر علیه السلام- 256 .

مَنْ أَنْفَقَ شَیْئاً فِی غَیْرِ طَاعَهِ اَللَّهِ فَهُوَ مُبَذِّرٌ... الإمام الصادق علیه السلام- 490 .

مَنْ تَوَلَّی آلَ مُحَمَّدٍ وَ قَدَّمَهُمْ عَلَی جَمِیعِ اَلنَّاسِ... الإمام الصادق علیه السلام - 304

مَن دَخَلَ فی وَلایَهِ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام دَخَلَ الجَنَّهَ،ومَن... الإمام الباقر علیه السلام- 72 .

من ذلك صلة الرحم، وغاية تأويلها صلتك إيانا .... الإمام الصادق علیه السلام- 228 .

مِنْ ذَلِکَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ: لاَ وَ حَیَاتِکَ ... الإمام الباقر علیه السلام - 192 .

من سبعة، إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ فِی کِتَابِهِ... الرضاء علیه السلام- 344 .

من صلّى أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ و قَرَأَ فِی کُلِّ رَکْعَهٍ خَمْسِینَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 484 .

مَنْ صَلَّی أَوْ صَامَ أَوْ أَعْتَقَ أَوْ حَجَّ یُرِیدُ مَحْمَدَهَ اَلنَّاسِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 698 .

ص: 734

من قَتَلُوا (قتل ) اَلنَّفْسَ اَلَّتِی حَرَّمَ اَللّهُ...الإمام الصادق علیه السلام- 498 .

مَنْ قَرَأَ سُورَة «إبراهيم» و «الحجر» فِی رَکْعَتَیْنِ جَمِیعاً ... الإمام الصادق علیه السلام- 272 .

مَنْ قَرَأَ سُورَة «الكهف» فِی کُلِّ لَیْلَهِ جُمُعَهٍ لَمْ یَمُتْ إِلاَّ ...الإمام الصادق علیه السلام- 602 .

مَنْ قَرَأَ سُورَة «اَلنَّحْلِ» فِی کُلِّ شَهْرٍ دَفَعَ اَللَّهُ عَنْهُ ... الإمام الباقر علیه السلام- 372 .

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی کُلِّ لَیْلَهِ جُمُعَهٍ لَمْ یَمُتْ ...الإمام الصادق علیه السلام- 448 .

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ «هُودٍ» فِی کُلِّ جُمُعَهٍ بَعَثَهُ اَللَّهُ یَوْمَ اَلْقِیمَهِ ... الإمام الباقر علیه السلام- 6 .

مَنْ قَرَأَ سُورَهَ یُوسُفَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی کُلِّ یَوْمٍ أَوْ فِی کُلِّ لَیْلَهٍ، بَعَثَهُ... الإمام الصادق علیه السلام- 92 .

مَنْ کَانَ یَأْتَمُّونَ بِهِ فِی اَلدُّنْیَا، وَ یُؤْتَی بِالشَّمْسِ .... أحدهما علیهما السلام - 536 .

مَنْ کَانَ یَرْجُو إِلَی عِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَداً] أَنَّهُ لَیْسَ مِنْ رَجُلٍ ... الإمام الصادق علیه السلام- 700 .

مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَی اَللِّوَاطِ لَمْ یَمُتْ حَتَّی یَرْمِیَهُ اَللَّهُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 66.

مَهْ، وَ کَیْفَ تَکُونُ اَلْمُعَقِّبَاتُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ ؟! .... الإمام الصادق علیه السلام- 216 .

حرف النون

اَلنَّجْمُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَلْعَلاَمَاتُ اَلْأَوْصِیَاءُ بِهِمْ یَهْتَدُونَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 378

اَلنَّجْمُ: مُحَمَّدٌ علیه السلام، ولْعَلاَمَاتُ اَلْأَوْصِیَاءُ ...الإمام الباقر علیه السلام- 378

نَحَرُوا صَلاَهَ اَلْأَوَّابِینَ نَحَرَهُمُ اَللَّهُ.... الإمام علي علیه السلام- 480 .

نَحْنُ اَلْعَلاَمَاتُ وَ اَلنَّجْمُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ....الإمام الكاظم علیه السلام- 380 .

حْنُ اَلْمُتَوَسِّمِینَ وَ اَلسَّبِیلُ فِینَا مُقِیمٌ... الإمام الصادق علیه السلام - 356 .

نَحْنُ اَلْمَثَانِی اَلَّتِی أُعْطِیَ نَبِیَّنَا ....الإمام الباقر علیه السلام- 360 .

نَحْنُ اَلْمَثَانِی اَلَّتِی أُعْطِیَ نَبِیُّنَا وَ نَحْنُ وَجْهُ اَللَّهِ ...الإمام الباقر علیه السلام- 362 .

نَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ اَلرَّحْمَهِ وَ بَیْتِ اَلنِّعْمَهِ وَ بَیْتِ اَلْبَرَکَهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 342 .

نَحْنُ ذُرِّیَّهُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ، وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِی عَلَی ... الإمام الصادق علیه السلام- 250 .

نَحْنُ نِعْمَهُ اَللَّهِ اَلَّتِی أَنْعَمَ اَللَّهُ بِهَا عَلَی اَلْعِبَادِ .... الإمام على علیه السلام- 298 .

نحن - والله! - نَعْلَمُ مَا فِی اَلسَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی اَلْأَرْضِ وَ مَا ... الإمام الصادق علیه السلام- 416 .

نَحْنُ هُمْ وَ نَحْنُ بَقِیَّهُ تِلْکَ اَلذُّرِّیَّهِ... الباقر علیه السلام- 306 .

ص: 735

نَزَلَتْ بِلُغَهِ اَلْهِنْدِ اِشْرَبِی... الإمام الصادق علیه السلام - 38 .

نزلت في العبّاس ... الإمام الباقر علیه السلام- 22

زَلَتْ فِی عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) ، إِنَّهُ عَالِمُ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ بَعْدَ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 268 .

نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ فِی اَلْأَئِمَّهِ علیهم السلام... الإمام الباقر علیه السلام- 268 .

نزلت هذه الآية فى الحسين علیه السلام: ﴿وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا﴾ ... الإمام الباقر علیه السلام- 498 .

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِهذِهِ الْایَهِ هکَذَا: ﴿ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ﴾... الإمام الباقر علیه السلام - 586 .

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام بِهَذِهِ الْآیَةِ هَكَذَا على محمّد صلی الله علیه و آله ...الإمام الباقر علیه السلام - 622 .

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَی مُحَمَّدٍ - عليه و آله السلام - بِهَذِهِ الآية ... الإمام الباقر علیه السلام- 578 .

نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ هَذِهِ اَلْآیَهَ هَکَذَا: ﴿ وَإِذَا قِيلَ لَهُم... ﴾.... الإمام الباقر علیه السلام- 386 .

نَسَخَتْهَا ﴿ فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ﴾ .... الإمام الباقر علیه السلام- 368 .

نَعَمْ إِذَا اُضْطُرَّ إِلَیْهِ، أَمَا سَمِعْتَ قَوْلَ یُوسُفَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 136

نَعَمْ إِذَا كَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ حَشَرَ اللَّهُ الْخَلَائِقَ فِی صَعِیدٍ ... الإمام الصادق علیه السلام- 562 .

نَعَم ، أما سَمِعتَ خَشَبَ البَیتِ کَیفَ یُنقِضُ ؟ و ذلِکَ تَسبیحُهُ ... الإمام الباقر علیه السلام - 512 .

نَعَمْ إِنْ شَاءَ جَعَلَ لَهُمْ دُنْیَا فَرَدَّهُمْ وَ مَا شَاءَ .... الإمام الباقر علیه السلام- 74 .

نَعَمْ فَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنَ اَلشَّیْطَانِ اَلرَّجِیمِ وَ ذَکَرَ أَنَّ اَلرَّجِیمَ... الإمام الصادق علیه السلام- 430 .

نَعَمْ عَلِمَ أَنَّهُ حَیٌّ ... الإمام الباقر علیه السلام- 164 .

نَعَمْ، مَنْ حَمِدَ اللهَ عَلی نِعَمِهِ وَشَکَرَهُ، وَعَلِمَ أنَّ ذلِکَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 276 .

نَعَمْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ فِی کُلِّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ، وَ نَحْنُ نَعُوذُ.... الإمام الباقر علیه السلام- 348 .

نَهَی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ أَنْ تُوسَمَ اَلْبَهَائِمُ فِی وُجُوهِهَا ... الإمام الباقر علیه السلام- 512 .

حرف الواو

﴿وَإِذَا قِيلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ﴾ [قال : ] في عليّ علیه السلام... الإمام الباقر علیه السلام- 386 .

اِشْتَدَّ حَزَنُهُ - يعني يعقوب علیه السلام - حتى تقوس ظهره .... الإمام الباقر علیه السلام- 166 .

وَاللّه إنِّی لاَصانِعُ بَعضَ وُلدِی واُجلِسُهُ عَلی فَخِذِی ... الإمام الباقر علیه السلام - 92 .

وَاللهِ لَيَمْلِكَنَّ رَجُلٌ مِنّا أَهْل البَيْتِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهِ .... الإمام الباقر علیه السلام - 618 .

ص: 736

وَ اَللَّهِ مَا عَنَی غَیْرَکُمْ ...الإمام الصادق علیه السلام- 346 .

وَإِنْ كَانَ مكر ولد العبّاس بالقائم لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ .... الإمام الصادق علیه السلام- 320 .

﴿وَ أَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ﴾ ، فقال: رسول الله صلى الله عليه و سلم ... الإمام الصادق علیه السلام- 408 .

﴿وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ﴾ ؟ قال: إلهام ... الإمام الباقر علیه السلام- 404 .

﴿ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ.. فِي بَعْضٍ﴾ ، یَعْنِی یَوْمَ اَلْقِیامَهِ .... الإمام علي علیه السلام- 694 .

﴿وَجِئْنَا بِبِضَعَةٍ مُرْجَئةٍ﴾ ؟، قال: المقل... الرضا علیه السلام- 172 .

وَجَدَ یَعْقُوبُ رِیحَ قَمِیصِ إِبْرَاهِیمَ حِینَ فَصَلَتِ اَلْعِیرُ مِنْ ... الإمام الصادق علیه السلام- 174 .

وَ جَنَّهُ عَدْنٍ هِیَ وَسَطُ اَلْجِنَانِ ...الإمام الصادق علیه السلام- 372

﴿وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّل ...﴾، قال: الزارعون... الإمام الصادق علیه السلام- 276

و ﴿غَسَقِ الَّيْلِ﴾ نِصْفُهَا بَلْ زَوَالُهَا..... أحدهما علیهما السلام- 556 .

وَ قَدْ کَانَ هَیَّأَ لَهُمْ طَعَاماً فَلَمَّا دَخَلُوا إِلَیْهِ ...الإمام الصادق علیه السلام- 146 .

وَکَلَهُمُ اَللَّهُ إِلَی أَنْفُسِهِمْ أَقَلَّ مِنْ طَرْفَهِ عَیْنٍ...الإمام الصادق علیه السلام- 200 .

﴿ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَ لَا ﴾ ؟ قال: نسختها... الإمام الباقر علیه السلام- 592 .

وَ لَمَّا خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ قَبْلَ أَنْ یُنْفَخَ فِیهِ اَلرُّوحُ ....الإمام الصادق علیه السلام- 630 .

﴿وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ ﴾ قال: الدنيا...الإمام الباقر علیه السلام- 388 .

﴿وَلَهُ الدِّينُ وَاصِبا ﴾ ؟ قال: واجباً... الإمام الصادق علیه السلام- 400 .

﴿وَ مَا جَعَلْنَا الرَّيَا ألَّتِي ...﴾ لَهُمْ لِیَعْمَهُوا فِیهَا....الإمام الباقر علیه السلام- 520 .

نَحْنُ بَقِیَّهُ تِلْکَ اَلْعِتْرَهِ ....الإمام الباقر علیه السلام- 306 .

وَ هَکَذَا قِرَاءَهُ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ...الإمام الصادق علیه السلام- 64 .

وَ هُمْ فِی اَلنَّارِ لاَ یُشْغَلُونَ عَنْ أَکْلِ اَلضَّرِیعِ وَ شُرْبِ اَلْحَمِیمِ... الإمام الباقر علیه السلام- 324 .

هُوَ اَلْقَائِمُ علیه السلام وَ أَصْحَابُهُ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ... الإمام الباقر علیه السلام- 466 .

وَیْلَکِ لَمَّا أَنْ عُرِجَ بِی إِلَی اَلسَّمَاءِ مَرَّ بِی جَبْرَئِیلُ... النبي صلی الله علیه و اله- 242

حرف الهاء

هَاتَانِ اَلْآیَتَانِ فِی غَیْرِ أَهْلِ اَلْخُلُودِ مِنْ أَهْلِ اَلشَّقَاوَهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 72 .

ص: 737

هَذَا مَثَلٌ ضَرَبَهُ اَللَّهُ لِأَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّهِ وَ لِمَنْ عَادَاهُمْ ... الإمام الصادق علیه السلام- 284 .

هَذِهِ رُوحٌ مَخْلُوقَهٌ لِلَّهِ، وَ اَلرُّوحُ اَلَّتِی فِی عِیسَی بْنِ مَرْیَمَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 336

هَذِهِ کَلِمَهٌ صَحَّفَهَا اَلْکُتَّابُ، إِنَّمَا کَانَ اِسْتِغْفَارُهُ... الإمام الباقر علیه السلام- 316 .

هَلْ یُثْبِتُ إِلاَّ مَا لَمْ یَکُنْ، وَ هَلْ یَمْحُو إِلاَّ مَا کَانَ ؟ .... الإمام الصادق علیه السلام- 254 .

هُمَا اَلْأَفْجَرَانِ مِنْ قُرَیْشٍ بَنُو أُمَیَّهَ...... الإمام عليّ علیه السلام- 300 .

هُمَا اَللَّذَانِ قَالَ اَللَّهُ : ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا...﴾.... أحدهما علیهما السلام - 478 .

هُمْ أَرْبَعَهُ مُلُوکٍ مِنْ قُرَیْشٍ یَتْبَعُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً . ...الإمام الباقر علیه السلام - 20 .

هُمْ أَعْدَاءُ اَللَّهِ، وَ هُمْ یُمْسَخُونَ وَ یُقْذَفُونَ وَ یَسِیخُونَ فِی اَلْأَرْضِ.... الإمام الصادق علیه السلام - 398

هُمُ اَلْأَئِمَّهُ ...الإمام الصادق علیه السلام- 380

هُمُ اَلْأَئِمَّهُ ، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : اِتَّقُوا فِرَاسَهَ اَلْمُؤْمِنِ ... الإمام الباقر علیه السلام- 356 .

هُمُ اَلتَّوَّابُونَ اَلْمُتَعَبِّدُونَ....الإمام الصادق علیه السلام- 484 .

هُمْ اَلْحَفَدَهُ وَ هُمُ اَلْعَوْنُ مِنْهُمْ یَعْنِی اَلْبَنِینَ ... الإمام الصادق علیه السلام - 410 .

هُمُ اَلْمُؤْمِنُونَ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّهِ ..... الإمام الباقر علیه السلام- 334 .

هم قریش... أحدهما علیهما السلام- 366 .

هم قریش... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 366 .

هُمْ قَوْمٌ فَرُّوا وَ کَتَبَ مَلَکُ ذَلِکَ اَلزَّمَانِ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 606.

هُنَّ اَلْمُقَدِّمَاتُ اَلْمُؤَخِّرَاتُ ...الإمام الصادق علیه السلام - 218 .

هُوَ أَحَقُّ مَا جُهِرَ بِهِ فَاجْهَرْ بِهِ وَ هِیَ اَلْآیَهُ اَلَّتِی ... أحدهما علیهما السلام - 514 .

هُوَ أَدْنَی اَلْأَذَی حَرَّمَ اَللَّهُ فَمَا فَوْقَهُ... الإمام الباقر علیه السلام - 478 .

اَلثَّانِی وَ لَیْسَ فِی اَلْقُرْآنِ شَیْءٌ ...الإمام الباقر علیه السلام - 278 .

هُوَ اَلرَّجُلُ مِنْ شِیعَتِنَا یَقُولُ بِقَوْلِ هَؤُلاَءِ اَلْجَابِرِینَ .... أحدهما علیهما السلام- 76 .

هُوَ اَلرَّجُلُ یَحْلِفُ عَلَی اَلشَّیْءِ [وَ یَنْسَی أَنْ یَسْتَثْنِیَ... الإمام الصادق علیه السلام- 618

هُوَ اَلرَّجُلُ یَحْلِفُ فَنَسِیَ أَنْ یَقُولَ: إِنْ شَاءَ اَللَّهُ فَلْیَقُلْهَا... الإمام الصادق علیه السلام- 616 .

هُوَ اَلْفَنَاءُ بِالْمَوْتِ أَوْ غَیْرِهِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 518 .

ص: 738

هُوَ اَلْقَائِمُ وَ أَصْحَابُهُ ... الإمام الصادق علیه السلام - 14 .

هُوَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ... أحدهما علیهما السلام- 378

هُوَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ... الإمام الصادق علیه السلام- 340

هُوَ صِلَهُ اَلْإِمَامِ فِی کُلِّ سَنَهٍ بِمَا قَلَّ أَوْ کَثُرَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 232

هو قول الرجل: لَولا فُلانٌ لَهَلَکتُ ، ولَولا فُلانٌ لَأَصَبتُ ... الإمام الصادق علیه السلام- 194 .

هو قول الله تعالى: ﴿فَمَحَوْنَا ءَايَةَ الَّيْل﴾... الإمام على علیه السلام- 472 .

هُوَ مَا اِفْتَرَضَ اَللَّهُ فِی اَلْمَالِ غَیْرَ اَلزَّکَاهِ،....الإمام الصادق علیه السلام- 232

هو [صلة] الإمام... الإمام الصادق-230

هي الشفاعة... أحدهما علیهما السلام- 572 .

هِیَ اَلصَّلاَهُ فَحَافِظُوا عَلَیْهَا... الإمام الصادق علیه السلام- 624 .

هِیَ رَحِمُ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ مُعَلَّقَهٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ اَللَّهُمَّ ... الإمام الكاظم علیه السلام- 228 .

هِیَ سُنَّهُ مُحَمَّدٍ (صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ مِنَ اَلرُّسُلِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 554 .

حرف الياء

یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ [اَللَّهَ أَوْحَی إِلَی اَلْجِبَالِ...الإمام الكاظم علیه السلام - 38

یَا أَنَسُ اُسْکُبْ لِی وُضُوءاًً... النبيّ صلی الله علیه و اله- 402

یَا أَیُّوبُ إِنَّهُ مَا نَبَّأَ اَللَّهُ مِنْ نَبِیٍّ إِلاَّ بَعْدَ أَنْ ...الإمام الهادي علیه السلام- 250 .

يا أبا بصير! أو ما سمعت قول الله: ﴿ وَ مَن كَانَ فِي هَذِهِ ...الإمام الصادق علیه السلام- 546 .

يا أبا حمزة! إِنْ حَدَّثْنَاکَ بِأَمْرٍ أَنَّهُ یَجِیءُ مِنْ هَاهُنَا .. الإمام الباقر والصادق علیهما السلام - 256 .

يا أبا لبيدا إن في حروف القرآن لعلماً جماً ... الإمام الباقر علیه السلام- 206 .

یَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ وَ اَلاِجْتِهَادِ، وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَهِ، ... الإمام الصادق علیه السلام- 484 .

یَا أَبَا مُحَمَّدٍ ، لاَ یَکُونُ حَصِیداً إِلاَّ بِالْحَدِیدِ ... الإمام الصادق الله - 68

يا أبا محمّد! يسلّط - والله - مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَی أَبْدَانِهِمْ... الإمام الصادق علیه السلام- 428 .

یَا بُنَیَّ عَلَیْکَ بِالْحَسَنَهِ بَیْنَ اَلسَّیِّئَتَیْنِ تَمْحُوهُمَا... الإمام الباقر علیه السلام - 594 .

یَا ثُمَالِیُّ ، إِنَّ اَلشَّیْطَانَ لَیَأْتِی قَرِینَ اَلْإِمَامِ... الإمام الباقر علیه السلام - 516 .

ص: 739

يا حسن! ﴿إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ﴾... الإمام الصادق علیه السلام- 504 .

یا حُمرانُ ، إنَّهُ إذا کانَ لَیلَهُ القَدرِ ، ونَزَلَتِ المَلائِکَهُ الکَتَبَهُ ...الإمام الصادق علیه السلام- 254 .

يا سعد! ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ﴾ و هو محمّد صلی الله علیه و اله ... الإمام الباقر علیه السلام- 418 .

يا سعد! ( إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ ﴾ و هو محمّدة صلی الله علیه و اله.... الإمام الصادق علیه السلام- 422 .

یا سليمان من الفتى؟... الإمام الصادق علیه السلام- 610 .

يا عبد الرحيم! ( قلت: لبيك، قال:) قول الله... الإمام الباقر علیه السلام- 210 .

یَا عَمْرُو إِنِّی مُفَارِقُکُمْ .... سنة السبعين فيها...الإمام علي علیه السلام- 258 .

یَا فَتَی أَرُدُّ عَلَیْکَ فُلاَنَهَ وَ تُطْعِمَنَا بِدِرْهَمٍ ... الإمام الباقر علیه السلام- 410 .

يَا فُلَانُ، مَا لَكَ وَلِأَخِيكَ؟... الإمام الصادق علیه السلام- 234 .

یَا فُلاَنُ مَتَی جِئْتَ؟.... الإمام الصادق علیه السلام- 78 .

یَأْکُلُ مِنَ اَلصَّیْدِ....الإمام الصادق علیه السلام- 440 .

يا مفضّل! هَاهُنَا صُلِبَ عَمِّی زَیْدٌ رَحِمَهُ اللهُ...الإمام الصادق علیه السلام- 24 .

يا وهب أتحسب أنه يوم يبعث الله فيه الناس؟... الإمام الصادق علیه السلام- 340 .

یَا هَارُونُ کَمْ بَیْنَ مَنْزِلِکَ وَ بَیْنَ اَلْمَسْجِدِ اَلْأَعْظَمِ... الإمام الصادق علیه السلام- 452 .

یَا هَذَا أَیُّهُمَا أَفْضَلُ: اَلنَّبِیُّ أَوِ اَلْوَصِیُّ ؟...الإمام الرضا علیه السلام- 136 .

﴿يَتَأَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ حبشية﴾ ... الإمام الصادق علیه السلام- 38 .

يجيء رسول الله صلى الله عليه و سلم فِی قَوْمِهِ، وَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) فِی قَوْمِهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 536 .

یُحْفَظُ اَلْأَطْفَالُ بِأَعْمَالِ آبَائِهِمْ کَمَا حَفِظَ اَللَّهُ .... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 660

یُخَیَّرُ وَلِیُّهُ أَنْ یَقْتُلَ أَیَّهُمَا شَاءَ وَ یُغَرَّمُ اَلْبَاقِی ... الإمام الصادق علیه السلام- 500 .

یَذَّکَّرُ اَلْعَبْدُ جَمِیعَ مَا عَمِلَ وَ مَا کَتَبَ عَلَیْهِ کَأَنَّهُ فَعَلَهُ .... الإمام الصادق علیه السلام- 628 .

ذْکُرُ بِالْعَبْدِ جَمِیعَ مَا عَمِلَ وَ مَا کَتَبَ عَلَیْهِ حَتَّی ... الإمام الصادق علیه السلام- 476 .

یُسْأَلُ اَلسَّمْعُ عَمَّا یَسْمَعُ وَ اَلْبَصَرُ عَمَّا... الإمام الصادق علیه السلام- 506 .

یَعْنُونَ اَلْمِنْطَقَهَ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ غَدَائِهِ ...الإمام الرضا علیه السلام- 144 .

یَعْنِی اَلشُّهَدَاءَ ... الإمام الصادق علیه السلام- 238 .

ص: 740

یَعْنِی اَلنَّبِیَّ صَلَّی اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلْأَئِمَّهَ مِنْ بَعْدِهِ هُمُ ... الإمام الباقر والصادق علیهما السلام- 282 .

یَعْنِی أَنَّهُ عَلَی حَقٍّ یُجْزِی بِالْإِحْسَانِ إِحْسَاناً...الإمام علي علیه السلام- 42 .

یَعْنِی بِأَرْضٍ لَمْ تُکْتَسَبْ عَلَیْهَا اَلذُّنُوبُ بَارِزَهً، لَیْسَتْ ... الإمام السجاد علیه السلام- 322 .

یَعْنِی بِذَلِکَ وَ لاَ تَتَّخِذُوا إِمَامَیْنِ إِنَّمَا هُوَ إِمَامٌ وَاحِدٌ ... الإمام الصادق علیه السلام-400 .

یَعْنِی عِدَّهً کَعِدَّهِ بَدْرٍ... الإمام الصادق علیه السلام-12

یَعْنِی لِیَسْتَکْمِلُوا اَلْکُفْرَ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 384 .

یَعْنِی وَ لَقَدْ ذَکَرْنَا عَلِیّاً فِی اَلْقُرْآنِ وَ هُوَ اَلذِّکْرُ.... الإمام الباقر علیه السلام- 510 .

یَعْنِی هَذِهِ اَلْأَرْضُ اَلطَّیِّبَهُ تُجَاوِرُهَا هَذِهِ اَلْمَالِحَهُ... آل محمّد علیهم السلام - 208 .

﴿يَفِرْعَوْنُ ﴾، يا عاصي !... الإمام الكاظم علیه السلام- 588

يقرأ: «سَبْعَ سَنابِلَ خُضْرٍ »... الإمام الصادق علیه السلام- 130 .

یَقُومُ اَلنَّاسُ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ مِقْدَارَ أَرْبَعِینَ عَاماً...الإمام الكاظم علیه السلام- 574 .

ينادي مناد يَوْمُ الْقِيَامَةِ يسمع القيامة يسمع الخلائق أنّه لا يدخل ... الإمام الباقر علیه السلام- 330 .

یَنْبَغِی لِوَلَدِ اَلزِّنَا أَنْ لاَ تَجُوزَ لَهُ شَهَادَهٌ وَ لاَ یَؤُمَّ بِالنَّاسِ ... الإمام الصادق علیه السلام- 34 .

یَنْزِعُهَا إِذَا شَاءَ بِغَیْرِ طَلاَقٍ...الإمام الصادق علیه السلام- 414 .

یَنْزِلُ فِیهَا اَلْمَلاَئِکَهُ وَ اَلْکَتَبَهُ، إِلَی اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْیَا ...الإمام الباقر علیه السلام- 252 .

یُؤْتَی بِجَهَنَّمَ لَهَا سَبْعَهُ أَبْوَابٍ بَابُهَا اَلْأَوَّلُ لِلظَّالِمِینَ .... الإمام الصادق علیه السلام- 344 .

یَهْدی إلَی الإمام....الإمام الكاظم علیه السلام - 470 .

یَهْدِی إِلَی اَلْوَلاَیَهِ... الإمام الباقر علیه السلام- 470 .

[ إنه] لَمْ یَکُنْ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ وَ لَمْ یَکُنْ یَلِی مِنْ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ .... الإمام الصادق علیه السلام- 628 .

يا فلان من أين جئت ؟.... الإمام الصادق علیه السلام- 84 .

ص: 741

(3)فهرس الآثار

إذا حلفت ناسياً، ثم ذكرت بعد فاستثنه حين... (مضمرة) حمزة بن حمران - 618

أعظم من جبرئيل وليس كما ظننت...(مرسلة) أيوب الخزز - 584

الحمد لله نافع عبد آل عمر، كان في بيت حفصة... (مضمرة) معاوية بن وهب - 246

إنا لا نسمّي الرجال بأسمائهم، ولكن رسول الله صلی الله علیه و اله... (مضمرة) سلام الجعفى - 522

إنّ الله فرض للفقراء في أموال الأغنياء فريضة... (مرسلة) سماعة - 302

إن الله فرض للفقراء من أموال الأغنياء فريضة لا يحمدون... (مرسلة) سماعة - 232

إنّ الله لما خلق آدم علیه السلام وكان أول ما خلق عيناه ... (مرسلة) سلمان الفارسي - 470

أن النبي صلی الله علیه و اله اجتمعا عنده وابنتيهما، فتكلموا ... (مرسلة) عبد الله البجلي - 548

إن جبرئيل الروح الأمين نزل على رسول الله صلی الله علیه و اله بولاية... (مرسلة) زيد بن أرقم - 14

إن رسول صلی الله علیه و اله أري أن رجالاً على المنابر ... (مرسلة) - محمّد بن مسلم - 522

إن رسول صلی الله علیه و اله نام فرأى أن بني أمية أميّة ... (مضمرة) يونس بن عبد الرحمن - 524

انظر ما أصبت به فعد به على إخوانك ... (مضمرة) المفضل بن مزيد (سويد) - 82

إن كان مملوكاً فليفرّق بينهما إذا شاء؛ لأنّ الله ... (مرسلة) أبو بصير - 412

إن يعقوب 7 وجد ريح قميص يوسف من مسيرة ... (مضمرة) محمّد بن بزيع - 178

إنّي لأعلم لعلىّ علیه السلام منقبة لو حدثت بها لبعدت أقطار... (مرسلة) عكرمة - 698

أولئك هم أهل حروراء... (مرسلة) أبو الطفيل - 696

ذاك الذي يسوّف الحج - يعني حجة الإسلام - يقول: العام . (مضمرة) أبو بصير - 544

صل فيها ما أنظفها قد رأيتها وأنا عندكم... (مضمرة) صالح بن الحكم - 578

طوبى شجرة في الجنّة أصلها في حجرة عليّ (7) ..... (مرسلة) ابن سيرين - 242

فمكث في السجن عشرين سنة... (مرسلة) ابن أبي حمزة - 122

ص: 742

في تسمية النجوم هو الطارق، وحوبان، والريان...... (مرسلة) جابر بن عبد الله - 104

كان المستهزئون خمسة من قريش الوليد بن المغيرة.... (مرفوعة) أبان بن عثمان - 368

كانت السفينة طولها أربعين في أربعين سمكها... (مرسلة) عيسى العلوي - 26

كان في كتف الغلام الذي قتله العالم، مكتوب كافر (مرفوعة) عبد الله بن خالد - 652

كتب يعقوب ... إلى يوسف علیه السلام: لمن يعقوب بن إسحاق... (مرفوعة) ابن أبي عمير – 172

كل شيء يسبح بحمده، وقال: إنا لنرى أن تنقض... (مضمرة) حسين بن سعيد - 510

لا تبدر في ولاية علي علیه السلام... (مضمرة) اسحاق بن عمّار - 492

لا يقبل حسناتهم و يؤخذون بسيئاتهم... (مضمرة) أبو اسحاق - 234

لما افتتح رسول الله صلی الله علیه و اله خيبر ، وأفاء الله عليه .... (مرسلة) عطية العوفي - 488

لما قال إخوة يوسف: ﴿ يَأَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا...﴾... (مضمرة) عمرو بن عثمان - 172

ما في القرآن ﴿ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَعَمِلُوا ...﴾ إلا و عليّ علیه السلام أميرها... (مرسلة) ابن عبّاس - 698

ما وجدت للناس ولعلي بن أبي طالب علیه السلام شبها إلا موسى ... (مرسلة) ابن عبّاس - 648

منهم أهل النهر...(مضمرة) - أبو الطفيل، 696

نزلت في عليّ بن أبي طالب علیه السلام، و نحن نرجو أن... (مرسلة) عبد الرحمن بن سالم - 534

﴿وَاجْعَل لِي مِن لَّدُنكَ سُلْطَنَا نَصِيرًا﴾، قال: السيف... زيد بن عليّ - 576

هم آل محمّد : الأوصياء ... (مرفوعة) عبد الرحمن بن سالم الأشلّ - 356

هما الأفجران من قريش - أخوالي وأعمامك... عمر بن الخطّاب - 300

هو السواد الذي في جوف القمر...(مضمرة) أبو بصير - 472

هو العزيز... (مرسلة) سماعة - 122

هي من قدرته من الملكوت... (مضمرة) سماعة - 338

يا معشر من يحبنا! لا ينصرنا من الناس أحد... (مرسلة) زيد علي بن الحسين - 224

يعني العزيز...(مضمرة) سماعة - 134

يقرأ قراءة وسطاً، يقول الله تبارك و تعالى...(مضمرة) المفضل - 590

ص: 743

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109